بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار المجلد 92

اشارة

سرشناسه: مجلسی محمد باقربن محمدتقی 1037 - 1111ق.

عنوان و نام پدیدآور: بحارالانوار: الجامعه لدرراخبارالائمةالاطهار تالیف محمدباقر المجلسی.

مشخصات نشر: بیروت داراحیاء التراث العربی [ -13].

مشخصات ظاهری: ج - نمونه.

یادداشت: عربی.

یادداشت: فهرست نویسی بر اساس جلد بیست و چهارم، 1403ق. [1360].

یادداشت: جلد108،103،94،91،92،87،67،66،65،52،24(چاپ سوم: 1403ق.=1983م.=[1361]).

یادداشت: کتابنامه.

مندرجات: ج.24.کتاب الامامة. ج.52.تاریخ الحجة. ج67،66،65.الایمان و الکفر. ج.87.کتاب الصلاة. ج.92،91.الذکر و الدعا. ج.94.کتاب السوم. ج.103.فهرست المصادر. ج.108.الفهرست.-

موضوع: احادیث شیعه — قرن 11ق

رده بندی کنگره: BP135/م3ب31300 ی ح

رده بندی دیویی: 297/212

شماره کتابشناسی ملی: 1680946

ص: 1

تتمة کتاب الذکر و الدعا

تتمة أبواب أحراز النبی و الأئمة علیهم السلام

باب 53 الدعاء عند شروع عمل فی الساعات و الأیام المنحوسة و ما یدفع الفال و الطیرة

الأخبار

«1»

ما، [الأمالی للشیخ الطوسی] الْفَحَّامُ عَنِ الْمَنْصُورِیِّ عَنْ سَهْلِ بْنِ یَعْقُوبَ بْنِ إِسْحَاقَ الْمُلَقَّبِ بِأَبِی نُوَاسٍ الْمُؤَدِّبِ فِی الْمَسْجِدِ الْمُعَلَّقِ فِی صُفَّةِ سُبَیْقٍ بِسُرَّ مَنْ رَأَی قَالَ الْمَنْصُورِیُّ: وَ کَانَ یُلَقَّبُ بِأَبِی نُوَاسٍ لِأَنَّهُ کَانَ یَتَخَلَّعُ وَ یَتَطَیَّبُ مَعِی وَ یُظْهِرُ التَّشَیُّعَ عَلَی الطَّیِّبَةِ فَیَأْمَنُ عَلَی نَفْسِهِ فَلَمَّا سَمِعَ الْإِمَامُ علیه السلام لَقَّبَنِی بِأَبِی نُوَاسٍ قَالَ یَا أَبَا السَّرِیِّ أَنْتَ أَبُو نُوَاسٍ الْحَقُّ وَ مَنْ تَقَدَّمَکَ أَبُو نُوَاسٍ الْبَاطِلُ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ ذَاتَ یَوْمٍ یَا سَیِّدِی قَدْ وَقَعَ لِی اخْتِیَارَاتُ الْأَیَّامِ عَنْ سَیِّدِنَا الصَّادِقِ علیه السلام مِمَّا حَدَّثَنِی بِهِ الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُطَهَّرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ الدَّیْلَمِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَیِّدِنَا الصَّادِقِ علیه السلام فِی کُلِّ شَهْرٍ فَأَعْرِضُهُ عَلَیْکَ فَقَالَ لِی افْعَلْ فَلَمَّا عَرَضْتُهُ عَلَیْهِ وَ صَحَّحْتُهُ قُلْتُ لَهُ یَا سَیِّدِی فِی أَکْثَرِ هَذِهِ الْأَیَّامِ قَوَاطِعُ عَنِ الْمَقَاصِدِ لِمَا ذُکِرَ فِیهَا مِنَ التَّحَیُّرِ وَ الْمَخَاوِفِ فَتَدُلُّنِی عَلَی الِاحْتِرَازِ مِنَ الْمَخَاوِفِ فِیهَا فَإِنَّمَا تَدْعُونِی الضَّرُورَةُ إِلَی التَّوَجُّهِ فِی الْحَوَائِجِ فِیهَا فَقَالَ لِی یَا سَهْلُ إِنَّ لِشِیعَتِنَا بِوَلَایَتِنَا لَعِصْمَةً لَوْ سَلَکُوا بِهَا فِی لُجَّةِ الْبِحَارِ الْغَامِرَةِ وَ سَبَاسِبِ الْبِیدِ الْغَائِرَةِ(1) بَیْنَ السِّبَاعِ وَ الذِّئَابِ وَ أَعَادِی الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَأَمِنُوا مِنْ مَخَاوِفِهِمْ


1- 1. السباسب جمع سبسب و هو المفازة، أو الأرض المستویة البعیدة و البید جمع البیداء.

جمه بحارالانوار جلد 92: کتاب ذکر و دعا - 3

مشخصات

سرشناسه : مجلسی، محمد باقربن محمدتقی، 1037 - 1111ق.

عنوان قراردادی : بحار الانوار .فارسی .برگزیده

عنوان و نام پدیدآور : ترجمه بحارالانوار/ مترجم گروه مترجمان؛ [برای] نهاد کتابخانه های عمومی کشور.

مشخصات نشر : تهران: نهاد کتابخانه های عمومی کشور، موسسه انتشارات کتاب نشر، 1392 -

مشخصات ظاهری : ج.

شابک : دوره : 978-600-7150-66-5 ؛ ج.1 : 978-600-7150-67-2 ؛ ج.2 : 978-600-7150-68-9 ؛ ج.3 : 978-600-7150-69-6 ؛ ج.4 978-600-715070-2 : ؛ ج.5 978-600-7150-71-9 : ؛ ج.6 978-600-7150-72-6 : ؛ ج.7 978-600-7150-73-3 : ؛ ج.8 : 978-600-7150-74-0 ؛ ج.10 978-600-7150-76-4 : ؛ ج.11 978-600-7150-83-2 : ؛ ج.12 978-600-7150-66-5 : ؛ ج.13 978-600-7150-85-6 : ؛ ج.14 978-600-7150-86-3 : ؛ ج.15 978-600-7150-87-0 : ؛ ج.16:978-600-7150-88-7 ؛ ج.17:978-600-7150-89-4 ؛ ج.18: 978-600-7150-90-0 ؛ ج.19:978-600-7150-91-7 ؛ ج.20:978-600-7150-92-4 ؛ ج.21: 978-600-7150-93-1 ؛ ج.22:978-600-7150-94-8 ؛ ج.23:978-600-7150-95-5

مندرجات : ج.1. کتاب عقل و علم و جهل.- ج.2. کتاب توحید.- ج.3. کتاب عدل و معاد.- ج.4. کتاب احتجاج و مناظره.- ج. 5. تاریخ پیامبران.- ج.6. تاریخ حضرت محمد صلی الله علیه وآله.- ج.7. کتاب امامت.- ج.8. تاریخ امیرالمومنین.- ج.9. تاریخ حضرت زهرا و امامان والامقام حسن و حسین و سجاد و باقر علیهم السلام.- ج.10. تاریخ امامان والامقام حضرات صادق، کاظم، رضا، جواد، هادی و عسکری علیهم السلام.- ج.11. تاریخ امام مهدی علیه السلام.- ج.12. کتاب آسمان و جهان - 1.- ج.13. آسمان و جهان - 2.- ج.14. کتاب ایمان و کفر.- ج.15. کتاب معاشرت، آداب و سنت ها و معاصی و کبائر.- ج.16. کتاب مواعظ و حکم.- ج.17. کتاب قرآن، ذکر، دعا و زیارت.- ج.18. کتاب ادعیه.- ج.19. کتاب طهارت و نماز و روزه.- ج.20. کتاب خمس، زکات، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، عقود و معاملات و قضاوت

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

ناشر دیجیتالی : مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان

یادداشت : ج.2 - 8 و 10 - 16 (چاپ اول: 1392) (فیپا).

موضوع : احادیث شیعه -- قرن 11ق.

شناسه افزوده : نهاد کتابخانه های عمومی کشور، مجری پژوهش

شناسه افزوده : نهاد کتابخانه های عمومی کشور. موسسه انتشارات کتاب نشر

رده بندی کنگره : BP135/م3ب3042167 1392

رده بندی دیویی : 297/212

شماره کتابشناسی ملی : 3348985

ص: 1

ادامه کتاب الذکر و الدعا

ترجمه

بحار الانوار

جلد 92

کتاب ذکر و دعا - 3

ترجمه: گروه مترجمان نام کتاب: ترجمه بحارالانوار، جلد 92

علامه محمد باقر مجلسی

مترجم: گروه مترجمان

ناشر: نهاد کتابخانه های عمومی کشور

تمام حقوق این اثر برای نهاد کتابخانه های عمومی کشور محفوظ است

آدرس نهاد: تهران - بلوارکشاورز - خیابان فلسطین - کوچه شهید ذاکری

ادامه باب های حرزهای پیامبر و ائمه علیهم السلام

باب پنجاه و سوم : دعا به هنگام آغاز به کار در ساعات و روزهای شوم و هر آنچه فال نیک و بد را دور کند

روایات

روایت1.

أمالی: سهل بن یعقوب بن اسحاق به ابونواس ملقب بود. منصوریّ گفت: او به ابی نواس لقب گرفت؛ زیرا با من شوخی و مزاح می کرد و حتی مذهب تشیع خود را به شوخی آشکار می­گرداند تا جان خود را حفظ کند، وقتی امام علیه السلام شنید مرا به ابی نواس لقب داد و فرمود: ای ابا سری، تو ابو نواس حقیقی هستی و هر ابو نواسی غیر تو باطل است. نقل کرد: روزی از ایشان پرسیدم: مولای من، میمنت و نحوست روزهای هر ماهی از مولایمان حضرت صادق علیه السلام به دست من رسید که آن را حسن بن عبدالله بن مطهر از محمد بن سلیمان دیلمی از پدرش از مولایمان حضرت صادق علیه السلام نقل کرد ، آیا آن را بر شما عرضه کنم؟ فرمودند: بگو.

زمانی که آن را بر وی خواندم و تصحیح کردم، عرض کردم: ای مولای من! در بسیاری از این روزها، به دلیل سرگردانی­ و ترس­هایی که وجود دارد موانعی پیدا می­شود که مرا از رسیدن به مقاصدم بازمی­دارد و این موانع سبب می­شود تا در این روزها تلاش کنم خود را از این ترس­ها دور بدارم، و از طرف دیگر ضرورت ها مرا بر آن می­دارد تا به سمت برآوردن حاجات خود روی آورم. ایشان به من فرمودند: ای سهل، شیعه ما به واسطه­ ولایت ما، چنان محفوظ و مصون است که اگر با آن در گرداب دریاهای ژرف و وسط بیابان­های دور و میان درندگان و گرگ­ها و دشمنانی از جن و انس رها شود، از تمامی این بیم و هراس­ها ایمن است. پس به خداوند عزّ و جلّ اعتماد کن و ولایت خود از امامان پاک­نهاد را خالص گردان، آنگاه به هر کجا که می­خواهی برو، و هر کاری که خواستی انجام ده و صبحگاهان سه بار بگو:

«خدایا، صبح را در حالی آغاز نموده ام که به رشته پیمان استوار تو چنگ زده ام و به پناهگاه خلل ناپذیرت- که دست تجاوز بدان نرسد و راه نفوذ به آن بسته است- پناه آورده ام تا از گزند هر حادثه و بیدادگری، از تمامی آفریدگانت، از آدمیان و غیر آنان، چه آن ها که خموش اند و چه آن ها که گویا هستند، محفوظ بمانم و به واسطه تن پوش پر برکت و ایمنی بخشی که همانا دوستی خاندان پیامبر تو صلوات اللَّه علیهم أجمعین است، از هر امر ترسناکی در امان باشم؛ چنان که از هر آن کس که قصد آزارم کند، به دیوار امن اخلاص پناهنده شوم؛ اخلاص در اعتراف به حقّ آنان و چنگ زدن به رشته دوستی شان و با یقین به این که حق از آن آن ها، در نزد آن ها، از طرف آن ها، در میان آن ها و به وسیله آن هاست. دوست دارم هر که را آنان دوست دارند و دشمن ام با هر که آنان با او در ستیزند و دوری می جویم از هر که آنان از وی دوری جویند. پس خدایا، به حقّ ایشان مرا از گزند آن چه از آن بیمناک ام ایمن بدار ای بزرگ؛ به قدرت خالق آسمانها و زمین، بین خودم و دشمنان مانع قرار دادم؛ «وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْن ِأَیْدیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لایُبْصِرُونَ: {و فرا روی آنها سدّی و پشت سرشان سدّی نهاده و پرده ای بر آنان فروگسترده ایم، درنتیجه نمی توانند ببینند}.

و شامگاهان آن را سه بار می­گویی، پس در پناه و ایمنی از بیم­ها و نگرانی هایت قرار می گیری، و هر گاه خواستی در روزی که از آن بیم داری، به جایی روی، قبل از رفتن سوره­های حمد، معوذتین، آیة الکرسی، قدر، و آیه آخر سوره­ آل عمران را بخوان و بگو:

خدایا، به مدد­ تو، مهاجم، حمله می­کند و به قدرت تو بخشنده ارزانی می­دارد و هیچ دگرگونی برای دگرگون­کننده­ای نیست جز به تو، و هیچ قدرتی جز نیروی تو نیست، به برگزیده مخلوقات و بهترینان بندگانت، پیامبرت محمد و خاندان و فرزندانش علیه و علیه السلام، بر آنان درود فرست و مرا از شر و خسران این روز کفایت کن، و خیر و برکت آن را روزی­ام گردان و عاقبت کارهایم را ختم به خیر و محبت قرار ده و مرا به آرزوهایم کامیاب گردان، و از شر طاغوت گمراه و هر قدرتی که قصد آزار مرا دارد، کفایت کن، تا از شر هر بلا و گرفتاری، محفوظ و ایمن باشم، مرا از بیم­هایم در امان دار و مشکلاتم را آسان گردان، تا هیچ بازدارنده­ای مانع از مقصودم نشود و آزاری از بندگانت به من وارد نشود، به راستی که تو بر هر چیز توانایی، و بازگشت امور به سوی توست، ای کسی که مانندی نداری و شنوا و بیناست.(1)

روایت2.

مکارم الاخلاق: در فال نیک و بد زدن: در روایت است که پیامبر صلی الله علیه و آله، فال

ص: 2


1- . امالی الطوسی283:1، مراجعه کن به شرح حدیث در جلد 27:59.

بِوَلَایَتِهِمْ لَنَا فَثِقْ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَخْلِصْ فِی الْوَلَاءِ لِأَئِمَّتِکَ الطَّاهِرِینَ وَ تَوَجَّهْ حَیْثُ شِئْتَ وَ اقْصِدْ مَا شِئْتَ إِذَا أَصْبَحْتَ وَ قُلْتَ ثَلَاثاً أَصْبَحْتُ اللَّهُمَّ مُعْتَصِماً بِذِمَامِکَ وَ جِوَارِکَ الْمَنِیعِ الَّذِی لَا یُطَاوَلُ وَ لَا یُحَاوَلُ مِنْ شَرِّ کُلِّ طَارِقٍ وَ غَاشِمٍ مِنْ سَائِرِ مَنْ خَلَقْتَ وَ مَا خَلَقْتَ مِنْ خَلْقِکَ الصَّامِتِ وَ النَّاطِقِ فِی جُنَّةٍ مِنْ کُلِّ مَخُوفٍ بِلِبَاسٍ سَابِغَةٍ هُوَ وَلَاءُ أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکَ مُحْتَجِزاً مِنْ کُلِّ قَاصِدٍ لِی أَذِیَّةً بِجِدَارٍ حَصِینٍ الْإِخْلَاصِ فِی الِاعْتِرَافِ بِحَقِّهِمْ وَ التَّمَسُّکِ بِحَبْلِهِمْ جَمِیعاً مُوْقِناً أَنَّ الْحَقَّ لَهُمْ وَ مَعَهُمْ وَ فِیهِمْ وَ بِهِمْ أُوَالِی مَنْ وَالَوْا وَ أُجَانِبُ مَنْ جَانَبُوا فَأَعِذْنِی اللَّهُمَّ بِهِمْ مِنْ شَرِّ کُلِّ مَا أَتَّقِیهِ یَا عَظِیمُ حَجَزْتُ الْأَعَادِیَ عَنِّی بِبَدِیعِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّا جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ وَ قُلْتَهَا عَشِیّاً ثَلَاثاً حَصَلْتَ فِی حِصْنٍ مِنْ مَخَاوِفِکَ وَ أَمْنٍ مِنْ مَحْذُورِکَ فَإِذَا أَرَدْتَ التَّوَجُّهَ فِی یَوْمٍ قَدْ حَذَرْتَ فِیهِ فَقَدِّمْ أَمَامَ تَوَجُّهِکَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ وَ سُورَةَ الْقَدْرِ وَ آخِرَ آیَةٍ فِی سُورَةِ آلِ عِمْرَانَ وَ قُلِ اللَّهُمَّ بِکَ یَصُولُ الصَّائِلُ وَ بِقُدْرَتِکَ یَطُولُ الطَّائِلُ وَ لَا حَوْلَ لِکُلِّ ذِی حَوْلٍ إِلَّا بِکَ وَ لَا قُوَّةَ یَمْتَارُهَا ذُو قُوَّةٍ إِلَّا مِنْکَ بِصَفْوَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ وَ خِیَرَتِکَ مِنْ بَرِیَّتِکَ مُحَمَّدٍ نَبِیِّکَ وَ عِتْرَتِهِ وَ سُلَالَتِهِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ صَلِّ عَلَیْهِمْ وَ اکْفِنِی شَرَّ هَذَا الْیَوْمِ وَ ضَرَرَهُ وَ ارْزُقْنِی خَیْرَهُ وَ یُمْنَهُ وَ اقْضِ لِی فِی مُتَصَرَّفَاتِی بِحُسْنِ الْعَاقِبَةِ وَ بُلُوغِ الْمَحَبَّةِ

وَ الظَّفَرِ بِالْأُمْنِیَّةِ وَ کِفَایَةِ الطَّاغِیَةِ الْغَوِیَّةِ وَ کُلِّ ذِی قُدْرَةٍ لِی عَلَی أَذِیَّةٍ حَتَّی أَکُونَ فِی جُنَّةٍ وَ عِصْمَةٍ مِنْ کُلِّ بَلَاءٍ وَ نَقِمَةٍ وَ أَبْدِلْنِی مِنَ الْمَخَاوِفِ أَمْناً وَ مِنَ الْعَوَائِقِ فِیهِ یُسْراً وَ حَتَّی لَا یَصُدَّنِی صَادٌّ عَنِ الْمُرَادِ وَ لَا یَحُلَّ بِی طَارِقٌ مِنْ أَذَی الْعِبَادِ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ الْأُمُورُ إِلَیْکَ تَصِیرُ یَا مَنْ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ(1).

«2»

مکا، [مکارم الأخلاق] فِی الْفَالِ وَ الطِّیَرَةِ فِی الْحَدِیثِ: أَنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله کَانَ یُحِبُّ الْفَالَ

ص: 2


1- 1. أمالی الطوسیّ ج 1 ص 283 و قد مر الحدیث مشروحا فی ج 59 ص 27 فراجع.

نیک زدن را می­پسندیند و از فال بد، اکراه داشتند و به کسی که دیدن برخی چیزها را به فال بد می­گرفت، می­فرمودند تا بگوید: «خداوند، خیر تنها از سوی توست، و تویی که بدی­ها را دور می­کنی، و هیچ دگرگونی و قدرتی جز به تو تحقق نمی­یابد».(1)

روایت3.

مکارم الاخلاق: هنگامی که انسان مجبور می­شود، به کار و فعالیت در روزهایی روی بیاورد که از آن نهی شده است، این دعا را بعد از هر نماز واجب بخواند که از دعاهای گشایش است:

هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خدا تحقق نمی­پذیرد، و با آن هر گره­ای را باز می­کنم، هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خدا تحقق نمی­پذیرد و با آن هر تاریکی را جلا می­بخشم، هیچ دگرگونی و قدرتی جز خدا نیست و با آن هر دری را باز می­کنم، هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خدا تحقق نمی­یابد و با آن بر هر سختی و مصیبتی استعانت می­طلبم، هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خدا تحقق نمی­پذیرد و با آن خود را از هر امر ناخوشایندی که می­هراسم در امان می­دارم، هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خدا نیست و با آن خود را مستحق بخشش، عافیت و رضایت خداوند می­گردانم، هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خدا تحقق نمی­یابد، دشمنان خداوند پراکنده گشتند و حجت خداوند پیروز گشت و روی خداوند باقی ماند، هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خدا نیست، خداوندا ای پروردگار جان­های از بین رونده، و ای پروردگار پیکرهای فرسوده، و ای پروردگار موهای ژولیده و پوست­های پاره گشته، و ای پروردگار استخوان­های پوسیده، و ای پروردگار لحظه­ای که برپامی­شود، پروردگارا از تو می­خواهم بر محمد و آل محمد و خاندان پاک او، درود و رحمت فرستی و در حق من چنین کنی .... با لطف پنهان خود، ای صاحب شکوه و بزرگی، اجابت فرما اجابت فرما.(2)

ص: 3


1- . مکارم الاخلاق: 403
2- . مکارم الاخلاق: 558

الْحَسَنَ وَ یَکْرَهُ الطِّیَرَةَ وَ کَانَ علیه السلام یَأْمُرُ مَنْ رَأَی شَیْئاً یَکْرَهُهُ وَ یَتَطَیَّرُ مِنْهُ أَنْ یَقُولَ اللَّهُمَّ لَا یُؤْتِی الْخَیْرَ إِلَّا أَنْتَ وَ لَا یَدْفَعُ السَّیِّئَاتِ إِلَّا أَنْتَ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِکَ (1).

«3»

مکا، [مکارم الأخلاق]: مَا یُقَالُ إِذَا اضْطُرَّ الْإِنْسَانُ إِلَی التَّوَجُّهِ فِی أَحَدِ الْأَیَّامِ الَّتِی نُهِیَ عَنِ السَّعْیِ فِیهَا فِی دُبُرِ کُلِّ فَرِیضَةٍ وَ هُوَ مِنْ أَدْعِیَةِ الْفَرَجِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ أَحُلُّ بِهَا کُلَّ عُقْدَةٍ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ أَجْلُو بِهَا کُلَّ ظُلْمَةٍ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ أَفْتَحُ بِهَا کُلَّ بَابٍ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ أَسْتَعِینُ بِهَا عَلَی کُلِّ شِدَّةٍ وَ مُصِیبَةٍ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ أَعْتَصِمُ بِهَا مِنْ کُلِّ مَحْذُورٍ أُحَاذِرُهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ أَسْتَوْجِبُ بِهَا الْعَفْوَ وَ الْعَافِیَةَ وَ الرِّضَا مِنَ اللَّهِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ تَفْرُقُ أَعْدَاءَ اللَّهِ وَ غَلَبَتْ حُجَّةُ اللَّهِ وَ بَقِیَ وَجْهُ اللَّهِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ اللَّهُمَّ رَبَّ الْأَرْوَاحِ الْفَانِیَةِ وَ رَبَّ الْأَجْسَادِ الْبَالِیَةِ وَ رَبَّ الشُّعُورِ الْمُتَمَعِّطَةِ وَ الْجُلُودِ الْمُمَزَّقَةِ وَ رَبِّ الْعِظَامِ النَّخِرَةِ وَ رَبِّ السَّاعَةِ الْقَائِمَةِ أَسْأَلُکَ یَا رَبِّ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّاهِرِینَ وَ افْعَلْ بِی ذَلِکَ بِخَفِیِّ لُطْفِکَ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ آمِینَ آمِینَ (2).

ص: 3


1- 1. مکارم الأخلاق ص 403.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 558.

باب پنجاه و چهارم : آنچه از دعا و طلسم و افسون و تعویذ جایز است و آنچه جایز نیست و آداب حمل و استفاده از تعویذها

اشاره

باب 54 ما یجوز من النشرة و التمیمة و الرقیة و العوذة و ما لا یجوز و آداب حمل العوذات و استعمالها

روایات

روایت1.

طب الائمة: امام صادق علیه السلام فرمودند: استفاده از تعویذ برای جلوگیری از چشم زخم و تب و دندان و یا هر خزنده نیش­داری، اشکال ندارد، اگر انسان بداند چه می­گوید، و چیزی که بدان آگاه نیست را وارد تعویذ خود نمی­کند.(1)

روایت2.

طب الائمة: در روایتی از عبدالله بن سنان است که از امام صادق علیه السلام پیرامون، عقرب و مار و رقیه دیوانه و افسون شده­ای که در عذاب است، پرسیدم، فرمودند: ای ابن سنان چنانچه تعویذ و دعا و افسون برگرفته از قرآن باشند، اشکالی ندارد، و کسی که قرآن او را شفا ندهد او را شفایی نیست. آیا در این چیزها، چیزی رساتر از قرآن هست؟، مگر خداوند نمی­فرماید: (وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ: و ما آنچه را برای مؤمنان مایه درمان و رحمت است از قرآن نازل می کنیم).(2)

و مگر نه اینکه خداوند که یادش بلند و ستایشش بزرگ باد، فرمود: «لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ الله: اگر این قرآن را بر کوهی فرو می فرستادیم، یقیناً آن [کوه] را از بیم خدا فروتن [و] از هم پاشیده می دیدی»(3)

از ما بپرسید تا شما را بیاموزیم و به تعویذهای قرآن بر هر دردی با خبر سازیم.(4)

ص: 4


1- . طب الائمة: 48
2- . اسری: 82
3- . حشر: 21
4- . طب الائمة: 48

باب 54 ما یجوز من النشرة و التمیمة و الرقیة و العوذة و ما لا یجوز و آداب حمل العوذات و استعمالها

اشاره

باب 54 ما یجوز من النشرة و التمیمة و الرقیة(1) و العوذة و ما لا یجوز و آداب حمل العوذات و استعمالها

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة] علیهم السلام إِبْرَاهِیمُ بْنُ مَأْمُونٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ شُعَیْبٍ الْعَقَرْقُوفِیِّ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: لَا بَأْسَ بِالرُّقَی مِنَ الْعَیْنِ وَ الْحُمَّی وَ الضِّرْسِ وَ کُلِّ ذَاتِ هَامَّةٍ لَهَا حُمَةٌ(2) إِذَا عَلِمَ الرَّجُلُ مَا یَقُولُ لَا یُدْخِلْ فِی رُقْیَتِهِ وَ عُوذَتِهِ شَیْئاً لَا یَعْرِفُهُ (3).

«2»

طب، [طب الأئمة] علیهم السلام مُحَمَّدُ بْنُ زَیْدِ بْنِ سُلَیْمٍ الْکُوفِیُّ عَنِ النَّضْرِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رُقْیَةِ الْعَقْرَبِ وَ الْحَیَّةِ وَ النُّشْرَةِ وَ رُقْیَةِ الْمَجْنُونِ وَ الْمَسْحُورِ الَّذِی یُعَذَّبُ قَالَ یَا ابْنَ سِنَانٍ لَا بَأْسَ بِالرُّقْیَةِ وَ الْعُوذَةِ وَ النَّشْرِ إِذَا کَانَتْ مِنَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ لَمْ یَشْفِهِ الْقُرْآنُ فَلَا شَفَاهُ اللَّهُ وَ هَلْ شَیْ ءٌ أَبْلَغُ فِی هَذِهِ الْأَشْیَاءِ مِنَ الْقُرْآنِ أَ لَیْسَ اللَّهُ یَقُولُ وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ (4) أَ لَیْسَ یَقُولُ تَعَالَی ذِکْرُهُ وَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ (5) سَلُونَا نُعَلِّمْکُمْ وَ نُوقِفْکُمْ عَلَی قَوَارِعِ الْقُرْآنِ لِکُلِّ دَاءٍ(6).

ص: 4


1- 1. یقال: رقاه یرقیه رقیا و رقیة: عوذة و نفث فی عوذته، و ربما عدی بعلی فقیل رقی علیه، تضمینا له لمعنی قرأ و نفث، و الرقیة بالضم کاللقمة: العوذة و الجمع رقی بالضم کهدی، و التمیمة: عوذة تعلق علی الصبیان مخافة العین، و منه قوله علیه السلام: من علق تمیمة فلا أتم اللّه له، و یقال التمیمة فی الحدیث الخزرة.
2- 2. الهامة ما له سم کالحیة، و الحمة کثبة: الابرة یضرب بها الزنبور و الحیة و نحو ذلک أو یلدغ بها.
3- 3. طبّ الأئمّة: 48.
4- 4. أسری: 82.
5- 5. الحشر: 21.
6- 6. طبّ الأئمّة ص 48.

روایت3.

طب الائمة: احمد بن محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام پرسید، آیا با این تعویذ می­شود از چیزی در امان بود؟ فرمودند: خیر، مگر اینکه برگرفته از قرآن باشد و امام علی علیه السلام می­فرمودند: بسیاری از تعویذ ها و طلسم­ها شرک است.(1)

روایت4.

طب الائمة: امام صادق علیه السلام فرمود: بسیاری از طلسم­ها شرک است(2).

روایت5.

طب الائمة: زرارة بن اعین از امام باقر علیه السلام پرسید: آیا می­توان تعویذ یا آیاتی از قرآن را بر بیماری، آویزان کرد؟ فرمودند: آری، اشکال ندارد، به راستی که تعویذهای قرآن سودرسان است، پس آنها را به کار بندید.(3)

روایت6.

طب الائمة: از امام صادق علیه السلام در مورد مرد بیماری سؤال شد که برای بهبودی­اش آیاتی از قرآن نوشته شود و بر او قرار داده شود و یا اینکه آنها را با آبی بشویند و آنگاه آن آب را بنوشد، امام علیه السلام فرمودند: اشکالی ندارد.(4)

روایت7.

طب الائمة: امام صادق علیه السلام فرمودند: اشکالی ندارد تعویذ برای اطفال یا زنان استفاده شود.(5)

روایت8.

طب الائمة: حلبی روایت کرد از امام جعفر بن محمد علیهما السلام پرسیدم: ای فرزند رسول خدا، آیا می­توان آیاتی از قرآن و تعویذ را بر زنان و فرزندان خود آویزان کنیم؟ فرمودند: آری، چنانچه بر چرم باشد زن حائض می­تواند آن را بپوشد و اگر در چرم نباشد، نمی­تواند آن را بپوشد.(6)

روایت9.

طب الائمة: ابن سالم از امام صادق علیه السلام پرسید: آیا می­توان آیاتی از قرآن یا تعویذ را برای بهبودی بیمار بر او آویزان کرد؟ فرمودند: عیبی ندارد، عرض کردم: اگر جنب باشیم چه کنیم؟ فرمودند: مؤمن نجس نیست، ولی چنانچه در چرم نباشد زنان نمی­توانند آن را بپوشند، و برای مردان و کودکان اشکالی ندارد.(7)

ص: 5


1- . طب الائمة: 48
2- . طب الائمة: 49 [2]
3- . طب الائمة: 48
4- . طب الائمة: 49
5- . طب الائمة: 49
6- . طب الائمة: 49
7- . طب الائمة: 49
«3»

طب، [طب الأئمة] علیهم السلام أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ الْبَاقِرِ علیه السلام أَ یَتَعَوَّذُ بِشَیْ ءٍ مِنْ هَذِهِ الرُّقَی قَالَ لَا إِلَّا مِنَ الْقُرْآنِ فَإِنَّ عَلِیّاً علیه السلام کَانَ یَقُولُ إِنَّ کَثِیراً مِنَ الرُّقَی وَ التَّمَائِمِ مِنَ الْإِشْرَاکِ (1).

«4»

طب، [طب الأئمة] علیهم السلام جَعْفَرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَیْمُونٍ السَّعْدِیِّ عَنِ النَّضْرِ بْنِ یَزِیدَ عَنِ الْقَاسِمِ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقُ علیه السلام: إِنَّ کَثِیراً مِنَ التَّمَائِمِ شِرْکٌ (2).

«5»

طب، [طب الأئمة] علیهم السلام إِسْحَاقُ بْنُ یُوسُفَ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْیَنَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ الْبَاقِرَ علیه السلام عَنِ الْمَرِیضِ هَلْ یُعَلَّقُ عَلَیْهِ تَعْوِیذٌ أَوْ شَیْ ءٌ مِنَ الْقُرْآنِ فَقَالَ نَعَمْ لَا بَأْسَ بِهِ إِنَّ قَوَارِعَ الْقُرْآنِ تَنْفَعُ فَاسْتَعْمِلُوهَا(3).

«6»

طب، [طب الأئمة] علیهم السلام إِسْحَاقُ بْنُ یُوسُفَ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ علیه السلام: فِی الرَّجُلِ یَکُونُ بِهِ الْعِلَّةُ فَیُکْتَبُ لَهُ الْقُرْآنُ فَیُعَلَّقُ عَلَیْهِ أَوْ یُکْتَبُ لَهُ فَیَغْسِلُهُ وَ یَشْرَبُهُ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ کُلِّهِ (4).

«7»

طب، [طب الأئمة] علیهم السلام عَلَّانُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ عَنْبَسَةَ بْنِ مُصْعَبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: لَا بَأْسَ بِالتَّعْوِیذِ أَنْ یَکُونَ لِلصَّبِیِّ وَ الْمَرْأَةِ(5).

«8»

طب، [طب الأئمة] علیهم السلام عُمَرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ التَّمِیمِیُّ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ شُعَیْبٍ الْعَقَرْقُوفِیِّ عَنِ الْحَلَبِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ علیهما السلام فَقُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ هَلْ نُعَلِّقُ شَیْئاً مِنَ الْقُرْآنِ وَ الرُّقَی عَلَی صِبْیَانِنَا وَ نِسَائِنَا فَقَالَ نَعَمْ إِذَا کَانَ فِی أَدِیمٍ تَلْبَسُهُ الْحَائِضُ وَ إِذَا لَمْ یَکُنْ فِی أَدِیمٍ لَمْ تَلْبَسْهُ الْمَرْأَةُ(6).

«9»

طب، [طب الأئمة] علیهم السلام شُعَیْبُ بْنُ زُرَیْقٍ عَنْ فَضَالَةَ وَ الْقَاسِمِ مَعاً عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ وَ هُوَ ابْنُ سَالِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ الْمَرِیضِ هَلْ یُعَلَّقُ عَلَیْهِ شَیْ ءٌ مِنَ الْقُرْآنِ أَوِ التَّعْوِیذِ قَالَ لَا بَأْسَ قُلْتُ رُبَّمَا أَصَابَتْنَا الْجَنَابَةُ قَالَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیْسَ بِنَجَسٍ وَ لَکِنَّ الْمَرْأَةَ لَا تَلْبَسُهُ إِذَا لَمْ یَکُنْ فِی أَدِیمٍ وَ أَمَّا الرَّجُلُ وَ الصَّبِیُّ فَلَا بَأْسَ (7).

ص: 5


1- 1. طبّ الأئمّة ص 48.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 48.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 48.
4- 4. طبّ الأئمّة ص 49.
5- 5. طبّ الأئمّة ص 49.
6- 6. طبّ الأئمّة ص 49.
7- 7. طبّ الأئمّة ص 49.

روایت10.

الخصال: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: تعویذ تنها برای سه چیز به کار می­رود: تب، چشم زخم و یا خونی که بند نیاید.(1)

روایت11.

الخصال: امام صادق علیه السلام فرمودند: دمیدن در تعویذ و غذا و سجده­گاه کراهت دارد.(2)

روایت12.

قرب الاسناد: امام باقر علیه السلام فرمودند: شخصی، فرد دیگر را چشم کرده بود، پس آن را برای رسول خدا صلی الله علیه و آله ذکر کرد، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: کسی بیاورید تا او را تعویذ کند.(3)

روایت13.

قرب الاسناد: علی از برادرش علیه السلام، پرسید: از او در مورد بیمار پرسیدم که آیا داغ شود یا برای او دعایی گرفته شود؟ فرمودند: اشکال ندارد، چنانچه تعویذ کند به آنچه بدان آگاه است.(4)

باب پنجاه و پنجم : تعویذهای تمامی بیماری ها و دردها

روایات

روایت1.

طب الائمة: حسین بن علی بن یقطین نقل کرد: من این تعویذ را از امام رضا علیه السلام گرفتم و ایشان فرمودند که در بردارنده­ برکات و مانع ضررهاست و ایمنی از هر درد و بیمی است.

به نام خداوند بخشاینده­ مهربان، به نام خداوند بروید در آن گم شوید و بامن سخن مگویید و با من صحبت نکنید، به خداوند بخشایشگر پناه می­برم چه پرهیزگار باشی و یا بی تقوا، با شنیدن خدا و دیدن او بر گوش ها و چشم های شما و با نیروی او بر نیروی شما غلبه کردم، شما هیچ قدرتی بر فلان فرزند فلان و بر فرزندان

ص: 6


1- . خصال 1: 76
2- . خصال 1: 76
3- . قرب الاسناد: 70
4- . قرب الاسناد: 128
«10»

ل، [الخصال] ابْنُ الْوَلِیدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ ابْنِ هَاشِمٍ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِیهِ علیهما السلام أَنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله قَالَ: لَا رُقَی إِلَّا فِی ثَلَاثَةٍ فِی حُمَةٍ أَوْ عَیْنٍ أَوْ دَمٍ لَا یَرْقَأُ(1).

«11»

ل، [الخصال] الْعِجْلِیُّ عَنِ ابْنِ زَکَرِیَّا عَنِ ابْنِ حَبِیبٍ عَنِ ابْنِ بُهْلُولٍ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُصْعَبٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: یُکْرَهُ النَّفْخُ فِی الرُّقَی وَ الطَّعَامِ وَ مَوْضِعِ السُّجُودِ(2).

«12»

ب، [قرب الإسناد] ابْنُ طَرِیفٍ عَنِ ابْنِ عُلْوَانَ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِیهِ علیهما السلام قَالَ: أَصَابَ رَجُلٌ لِرَجُلٍ بِالْعَیْنِ فَذُکِرَ ذَلِکَ لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الْتَمِسُوا لَهُ مَنْ یَرْقِیهِ (3).

«13»

ب، [قرب الإسناد] عَلِیٌّ عَنْ أَخِیهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرِیضِ یُکْوَی أَوْ یَسْتَرْقِی قَالَ لَا بَأْسَ إِذَا اسْتَرْقَی بِمَا یَعْرِفُهُ (4).

باب 55 العوذات الجامعة لجمیع الأمراض و الأوجاع

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ کَثِیرٍ الدِّمَشْقِیُّ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: أَخَذْتُ هَذِهِ الْعُوذَةَ مِنَ الرِّضَا وَ ذَکَرَ أَنَّهَا جَامِعَةٌ مَانِعَةٌ وَ هِیَ حِرْزٌ وَ أَمَانٌ مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ خَوْفٍ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ اخْسَؤُا فِیها وَ لاتُکَلِّمُونِ أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْکَ إِنْ کُنْتَ تَقِیًّا أَوْ غَیْرَ تَقِیٍّ أَخَذْتُ بِسَمْعِ اللَّهِ وَ بَصَرِهِ عَلَی أَسْمَاعِکُمْ وَ أَبْصَارِکُمْ وَ بِقُوَّةِ اللَّهِ عَلَی قُوَّتِکُمْ لَا سُلْطَانَ لَکُمْ عَلَی فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ وَ لَا عَلَی ذُرِّیَّتِهِ وَ لَا

ص: 6


1- 1. الخصال ج 1 ص 76.
2- 2. الخصال ج 1 ص 76.
3- 3. قرب الإسناد ص 70.
4- 4. قرب الإسناد ص 128.

و مال و خاندان او ندارید، میان شما و او را پوشاندم با پوشش پیامبری که به واسطه­ آن از قدرت فرعون­ها، پنهان گشتند، جبرئیل در سمت راست و میکاییل در سمت چپ شماست و محمد صلی الله علیه و آله و خاندانش در برابر شما قرار دارند و خداوند بلندمرتبه بر شما چیره است. خداوند، او، فرزندان، دارایی و خانواده­اش را از شر شما و شیطان­ها محفوظ می­دارد، هرچه خدا بخواهد، هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خداوند بلندمرتبه و بزرگ تحقق نمی­پذیرد، معبودا، بردباری او و تلاشش به صبر تو نمی­رسد، به تو توکل نمودم و تو بهترین سرپرست و یاری کننده­ای. ای فلان، خداوند تو و فرزندانت را حفظ کند به آنچه اولیای خود را بدان نگاه داشت. و درود خداوند بر محمد و خاندان او. سپس آیة الکرسی را تا هو العلیّ العظیم را می نویسی سپس چنین می نویسی: هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خداوند بزرگ و بلندمرتبه تحقق نمی­یابد و هیچ پناهی از خدا جز به سوی او نیست و خدا ما را کافی است و بهترین کارگزار است دلّ سام فی رأس السهباطا لسلسبیلانیها.(1)

روایت2.

طب الائمة: امام صادق علیه السلام فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله هرگاه دچار کسالت یا سردردی می­شدند، دستان خود را می­گشودند و سوره­های حمد، قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را می­خواندند سپس دستان خود را به صورت می­کشیدند، پس هر دردی که بر ایشان بود، از بین می­رفت.(2)

مکارم الاخلاق: مثل این حدیث از امام رضا علیه السلام روایت شد، ایشان سوره قل هو الله احد را نیز بدان افزودند.(3)

روایت3.

طب الائمة: امام باقر علیه السلام فرمودند: هر کس، سوره­ حمد و قل هو الله احد او را شفا ندهد، چیز دیگری به او بهبودی نمی­دهد، و این دو سوره­ شفای هر دردی هستند.(4)

روایت4.

طب الائمة: امام باقر علیه السلام فرمودند: هر گاه دردی بر یکی از شما عارض شد، بگوید:

ص: 7


1- . طب الائمة: 40، (فی رأسی للسماطا» این عبارت از کتاب مهج الدعوات نقل شد، مراجعه کن ج 94: 345.
2- . طب الائمة: 39
3- .مکارم الاخلاق: 421
4- . طب الائمة:39

عَلَی مَالِهِ وَ لَا عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ سَتَرْتُ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُ بِسَتْرِ النُّبُوَّةِ الَّتِی اسْتَتَرُوا بِهَا مِنْ سَطَوَاتِ الْفَرَاعِنَةِ جَبْرَئِیلُ عَنْ أَیْمَانِکُمْ وَ مِیکَائِیلُ عَنْ یَسَارِکُمْ وَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله وَ أَهْلُ بَیْتِهِ أَمَامَکُمْ وَ اللَّهُ تَعَالَی مُظِلٌّ عَلَیْکُمْ یَمْنَعُهُ اللَّهُ وَ ذُرِّیَّتَهُ وَ مَالَهُ وَ أَهْلَ بَیْتِهِ مِنْکُمْ وَ مِنَ الشَّیَاطِینِ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ اللَّهُمَّ إِنَّهُ لَا یَبْلُغُ حِلْمُهُ أَنَاتَکَ وَ لَا یَبْلُغُهُ مَجْهُودُ نَفْسِهِ فَعَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ وَ أَنْتَ نِعْمَ الْمَوْلی وَ نِعْمَ النَّصِیرُ حَرَسَکَ اللَّهُ وَ ذُرِّیَّتَکَ یَا فُلَانُ بِمَا حَرَسَ اللَّهُ بِهِ أَوْلِیَاءَهُ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ تَکْتُبُ آیَةَ الْکُرْسِیِّ إِلَی قَوْلِهِ وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ثُمَّ تَکْتُبُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ وَ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَیْهِ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ دل سام فی رأس السهباطا لسلسبیلایها(1).

«2»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] أَحْمَدُ بْنُ زِیَادٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَیُّوبَ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ زِیَادٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِذَا أَصَابَهُ کَسَلٌ أَوْ صُدَاعٌ بَسَطَ یَدَیْهِ فَقَرَأَ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ ثُمَّ یَمْسَحُ بِهِمَا وَجْهَهُ فَیَذْهَبُ عَنْهُ مَا کَانَ یَجِدُ(2).

مکا، [مکارم الأخلاق] عَنِ الرِّضَا علیه السلام: مِثْلَهُ وَ زَادَ فِیهِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ(3).

«3»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْبُرْسِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی الْأَرْمَنِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ سَلَمَةَ بْنِ مُحْرِزٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ الْبَاقِرَ علیه السلام یَقُولُ: کُلُّ مَنْ لَمْ یُبْرِئْهُ سُورَةُ الْحَمْدِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ لَمْ یُبْرِئْهُ شَیْ ءٌ وَ کُلُّ عِلَّةٍ تُبْرِئُهَا هاتین السورتین (4) [هَاتَانِ السُّورَتَانِ].

«4»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ السَّرَّاجُ عَنْ فَضَالَةَ وَ الْقَاسِمُ جَمِیعاً عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ علیه السلام قَالَ: إِذَا اشْتَکَی أَحَدُکُمْ شَیْئاً فَلْیَقُلْ

ص: 7


1- 1. طبّ الأئمّة ص 40، و فیه:« فی رأسی للسماطا» و قد مر مثله نقلا من کتاب مهج الدعوات راجع ج 94 ص 345.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 39.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 421.
4- 4. طبّ الأئمّة ص 39.

به نام خدا و با استعانت از خدا و درود خدا بر رسول خدا و خاندان او از شر آنچه در من است به عزت خداوند و قدرت او بر هر آنچه بخواهد، پناه می­برم.(1)

روایت5.

طب الائمة: خالد عبسی نقل کرد: علی بن موسی علیه السلام این تعویذ را به من آموختند و فرمودند: آن را به برادران مؤمن خویش بیاموز که دوای هر دردی است.و دعا این است: «خود را در پناه پروردگار زمین و پروردگار آسمان می­آورم، خود را در پناه کسی می­برم که هیچ دردی با نام او ضرری نمی­رساند، خود را در پناه کسی قرار می­دهم که نامش برکت و شفاست».(2)

روایت6.

طب الائمة: سعد مزنیّ نقل کرد: امام صادق علیه السلام تعویذی بر ما املا کردند که جامع نامیده می­شود، و متن آن چنین است:

به نام خداوند بخشنده مهربان، به نام خداوندی که با وجود نام او هیچ چیز در آسمان و زمین ضرر نمی­رساند، خدایا از تو خواهانم به اسم پاک، پاکیزه، پاک­کننده، مقدس، ایمن، ایمنی­بخش، چیره و مبارک تو، که هر کس بدان از تو درخواست کرد عطا کردی، و هر کس تو را بدان خواند اجابت کردی، بر محمد و خاندان او درود فرست و مرا از هر آنچه در گوش، چشم، دست و پا، مو، پوست و شکم خود دارم، عافیت بخشی، به راستی که تو بر هر آنچه می­خواهی آگاهی و به هر چیز توانایی.(3)

روایت7.

طب الائمة: ذریح محاربی نقل کرد، خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم، دیدم فرزند کوچک خود را تعویذ می کنند و می­خوانند: بسم الله،تو را سوگند دهم ای باد و ای درد، هر چه باشی بدان سوگندی که قسم داد بدان علی بن ابی طالب فرستاده رسول خدا صلی الله علیه و آله بر جنیان وادی صبرة و آنان فرمان بردند و اجابت دستور کردند که تو نیز اجابتم کنی و فرمانم ببری و هم اکنون همین ساعت از بدن پسر فلانی پسر فلان زن، بیرون روی» و آن را سه بار تکرار کردند.(4)

ص: 8


1- . طب الائمة: 39 و 40
2- . طب الائمة: 41
3- . طب الائمة: 74
4- . طب الائمة: 91

بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ قُدْرَتِهِ عَلَی مَا یَشَاءُ مِنْ شَرِّ مَا أَجِدُ(1).

«5»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ حَامِدٍ عَنْ خَلَفِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ خَالِدٍ الْعَبْسِیِّ قَالَ: عَلَّمَنِی عَلِیُّ بْنُ مُوسَی علیه السلام هَذِهِ الْعُوذَةَ وَ قَالَ عَلِّمْهَا إِخْوَانَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فَإِنَّهَا لِکُلِّ أَلَمٍ وَ هِیَ أُعِیذُ نَفْسِی بِرَبِّ الْأَرْضِ وَ رَبِّ السَّمَاءِ أُعِیذُ نَفْسِی بِالَّذِی لَا یَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ دَاءٌ أُعِیذُ نَفْسِی بِالَّذِی اسْمُهُ بَرَکَةٌ وَ شِفَاءٌ(2).

«6»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ سَعْدٍ الْمُزَنِیِّ قَالَ: أَمْلَی عَلَیْنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقُ علیه السلام الْعُوذَةَ الَّتِی تُسَمَّی الْجَامِعَةَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی لَا یَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَیْ ءٌ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی السَّمَاءِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الطَّاهِرِ الطُّهْرِ الْمُطَهَّرِ الْمُقَدَّسِ السَّلَامِ الْمُؤْمِنِ الْمُهَیْمِنِ الْمُبَارَکِ الَّذِی مَنْ سَأَلَکَ بِهِ أَعْطَیْتَهُ وَ مَنْ دَعَاکَ بِهِ أَجَبْتَهُ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُعَافِیَنِی مِمَّا أَجِدُ فِی سَمْعِی وَ بَصَرِی وَ فِی یَدِی وَ رِجْلِی وَ فِی شَعْرِی وَ بَشَرِی وَ فِی بَطْنِی إِنَّکَ لَطِیفٌ لِمَا تَشَاءُ وَ أَنْتَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ(3).

«7»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] إِسْحَاقُ بْنُ حَسَّانَ الْعَارِفُ (4) عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ ذَرِیحٍ الْمُحَارِبِیِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ وَ هُوَ یُعَوِّذُ ابْناً لَهُ صَغِیراً وَ هُوَ یَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ أَعْزِمُ عَلَیْکَ یَا وَجَعُ وَ یَا رِیحُ کَائِناً مَا کَانَتْ بِالْعَزِیمَةِ الَّتِی عَزَمَ بِهَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام عَلَی جِنِّ وَادِی الصَّبْرَةِ فَأَجَابُوا وَ أَطَاعُوا لَمَّا أَجَبْتِ وَ أَطَعْتِ وَ خَرَجْتِ عَنِ ابْنِ فُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ حَتَّی قَالَهَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ (5).

ص: 8


1- 1. طبّ الأئمّة ص 39 و 40.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 41.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 74.
4- 4. العلّاف خ، و فی المصدر المطبوع« العلّاف العارف».
5- 5. طبّ الأئمّة ص 91.

روایت8.

طب الائمة: نقل است، کارگزار مدینه، از دردهایی که پی در پی بر فرزندش وارد می­شد، به نزد امام موسی بن جعفر علیهما السلام شکایت برد. امام علیه السلام فرمودند: این دعا را بر پوستی بنویس و در قطعه­ای از نقره قرار ده، و بر فرزند خود آویزان کن که خداوند به واسطه­ آن بیماری­ها را از او دور می­گرداند: و دعا این است:

به نام خداوند، پناه می­برم به روی با عظمت، عزت دست نایافتنی­ات، و قدرتت که بر همه چیز احاطه دارد، و از شر هر آنچه شبانه روز از آن بیم دارم، و از گزند تمامی دردها، و از شر دنیا و آخرت و از تمام بیماری­ها، دردها، غم­ها، مریضی­ها، بلاها، مصیبت­ها و از هرچه که خدا علم داشت مرا برای آن آفرید و من آن را ندانستم، پروردگارا، از امشب تا صبح و از صبح تا غروب مرا از شر تمامی این­ها، پناه ده. پناه می­برم به کلمات کامل خداوند که هیچ بنده نیکوکار و بدکاری از حدود آن تجاوز نمی­کند و از شر آنچه از آسمان فرو می­آید و به سوی آن بالا می­رود و هر آنچه در زمین فرو می­رود و از آن خارج می­گردد، و درود بر فرستاده­شدگان و ستایش از آن خدایی است که پروردگار جهانیان است.

پروردگارا تو را می­خوانم به آنچه محمد درود خدا بر او و خاندانش، تو را بدان خواند، خداوند مرا کفایت می­کند، خدایی جز او نیست، تنها بر او توکل کردم و اوست پروردگار عرض با عظمت، و از جانب خود ای نیکوکردار و ای مهربان، آن را بر من پایان بخش، به نامت ای خدای یگانه و یکتای بی­نیاز، درود خدا بر محمد و خاندان او، به قدرت خود بدی­هایی که می­یابم از من دور کن.(1)

روایت9.

طب الائمة: روایت است زمانی که یکی از فرزندان محمد بن علی علیهما السلام از درد می­نالید، ایشان به او نزدیک شدند و او را بوسیدند، سپس فرمودند: ای فرزندم، حالت چطور است؟ جواب داد: درد دارم. امام علیه السلام فرمودند: بعد از نماز ظهر ده بار بگو: یا الله یا الله، به درستی که هر گرفتاری چنین کند، خداوند بلندمرتبه می­فرماید: اجابت کردم ای بنده من، حاجتت چیست؟

امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس اندوهی دارد، در شب چنین دعا کند: ای شفادهنده در روز و شب و ای از بین برنده دردها در روز و شب، بر من شفایی نازل کن که تمامی دردهای مرا بهبود بخشد.(2)

ص: 9


1- . طب الائمة: 92
2- . طب الائمة: 121
«8»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] الْحَسَنُ بْنُ الْحُسَیْنِ الدَّامَغَانِیُّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی الْبِلَادِ یَرْفَعُهُ إِلَی مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ الْکَاظِمِ علیهما السلام قَالَ: شَکَا إِلَیْهِ عَامِلُ الْمَدِینَةِ تَوَاتُرَ الْوَجَعِ عَلَی ابْنِهِ قَالَ تُکْتَبُ لَهُ هَذِهِ الْعُوذَةُ فِی رَقٍّ وَ تُصَیَّرُ فِی قَصَبَةِ فِضَّةٍ وَ تُعَلَّقُ عَلَی الصَّبِیِّ یَدْفَعُ اللَّهُ عَنْهُ بِهَا کُلَّ عِلَّةٍ بِسْمِ اللَّهِ أَعُوذُ بِوَجْهِکَ الْعَظِیمِ وَ عِزَّتِکَ الَّتِی لَا تُرَامُ وَ قُدْرَتِکَ الَّتِی لَا یَمْتَنِعُ مِنْهَا شَیْ ءٌ مِنْ شَرِّ مَا أَخَافُ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ مِنْ شَرِّ الْأَوْجَاعِ کُلِّهَا وَ مِنْ شَرِّ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنْ کُلِّ سُقْمٍ أَوْ وَجَعٍ أَوْ هَمٍّ أَوْ مَرَضٍ أَوْ بَلَاءٍ أَوْ بَلِیَّةٍ أَوْ مِمَّا عَلِمَ اللَّهُ أَنَّهُ خَلَقَنِی لَهُ وَ لَمْ أَعْلَمْهُ مِنْ نَفْسِی وَ أَعِذْنِی یَا رَبِّ مِنْ شَرِّ ذَلِکَ کُلِّهِ فِی لَیْلِی حَتَّی أُصْبِحَ وَ فِی نَهَارِی حَتَّی أُمْسِیَ وَ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ الَّتِی لَا یُجَاوِزُهُنَّ بَرٌّ وَ لَا فَاجِرٌ وَ مِنْ شَرِّ ما یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما یَعْرُجُ فِیها وَ ما یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَ ما یَخْرُجُ مِنْها وَ سَلامٌ عَلَی الْمُرْسَلِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ أَسْأَلُکَ یَا رَبِّ بِمَا سَأَلَکَ بِهِ مُحَمَّدٌ

صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ اخْتِمْ عَلَیَّ ذَلِکَ مِنْکَ یَا بَرُّ یَا رَحِیمُ بِاسْمِکَ اللَّهُمَّ الْوَاحِدِ الْأَحَدِ الصَّمَدِ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ادْفَعْ عَنِّی سُوءَ مَا أَجِدُ بِقُدْرَتِکَ (1).

«9»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] حَکِیمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ عَنْ یُونُسَ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام: أَنَّهُ اشْتَکَی بَعْضُ وُلْدِهِ فَدَنَا مِنْهُ فَقَبَّلَهُ ثُمَّ قَالَ لَهُ یَا بُنَیَّ کَیْفَ تَجِدُکَ قَالَ أَجِدُنِی وَجِعاً قَالَ قُلْ إِذَا صَلَّیْتَ الظُّهْرَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ عَشْرَ مَرَّاتٍ فَإِنَّهُ لَا یَقُولُهَا مَکْرُوبٌ إِلَّا قَالَ الرَّبُّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَبَّیْکَ عَبْدِی مَا حَاجَتُکَ.

وَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: دُعَاءُ الْمَکْرُوبِ فِی اللَّیْلِ یَا مُنْزِلَ الشِّفَاءِ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ مُذْهِبَ الدَّاءِ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ أَنْزِلْ عَلَیَّ مِنْ شِفَائِکَ شِفَاءً لِکُلِّ مَا بِی مِنَ الدَّاءِ(2).

ص: 9


1- 1. طبّ الأئمّة ص 92.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 121.

روایت10.

طب الائمة: حسین بن حسن خراسانی که از نیکان بود، روایت کرد، در روزگار أبی الدوانیق با گروهی از حاجیان به خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم، از ایشان در مورد دعای شخص گرفتار سؤال شد، فرمودند: هر کس گرفتاری دارد، بعد از نماز شب، دست خود را به سجده­گاه قرار دهد و بگوید: به نام خدا، به نام خدا، محمد رسول خدا و علی امام خدا در زمین او و بر تمامی بندگانش است، شفایم ده ای شفادهنده، هیچ بهبودی جز شفای تو نیست، شفایی که هیچ درد و بیماری را به جای نمی­گذارد .

خراسانی گفت: نمی­دانم، ایشان فرمودند آن را سه بار بخواند یا هفت بار.

امام علیه السلام فرمودند: هر کس گرفتاری و مشکلی دارد و راه چاره­ای ندارد و به مصیبت­ها گرفتار است، این دعا را بخواند: (لا اله الّا انت سبحانک إنّی کنت من الظالمین، خدایی جز تو نیست، پاک و منزهی تو و قطعا من از ستمکارانم) این دعا را در شب جمعه بعد از نماز عشاء بخواند، و فرمودند این دعا را از امام باقر علیه السلام و ایشان از علی بن حسین صاحب پینه ها (صاحب پینه های بسیار به سبب عبادت فراوان) و وی از امام حسین علیه السلام و ایشان از امام علی علیه السلام و امام از رسول خدا صلی الله علیه و آله و ایشان به نقل از جبرئیل درود خدا بر همه­ آنان، آورد و جبرئیل از خداوند عزّ و جلّ آن را نقل کرد.(1)

روایت11.

طب الائمة: أرقط، فرزند خواهر امام صادق علیه السلام نقل کرد: روزی به بیماری سختی مبتلا شدم، مادرم به سراغ دایی­ام فرستاد، و دایی­ام آمد و مادرم أم سلمه دختر محمد بن علی، در خارج از خانه بود، و می­گفت: ای وای بر جوانم، دایی­ام که ایشان را دید، فرمودند: لباست را بپوش، سپس برو روی پشت بام و روسری­ات را بردار و موهایت را رو به آسمان رها کن و سپس بگو: «پروردگارا تو او را به من عطا کردی و بخشیدی، خداوندا، پس امروز یک بار دیگر آن را به من ارزانی دار، به راستی که تو توانا و توانگری». سپس به سجده برو و همین که سر از سجده برداری فرزندت شفا خواهد یافت، او نیز همین کار را کرد، و من فوراً از جا برخاستم و به همراه دایی­ام به مسجد رفتم.(2)

روایت12.

طب الائمة: امام صادق علیه السلام به یاران و دوستان خود سفارش می­کردند: هر کسی بیماری دارد، سبویی جدید برگیرد و مقداری

ص: 10


1- . طب الائمة: 122
2- . طب الائمة: 122
«10»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] الْقَاسِمُ بْنُ بَهْرَامَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْحَسَنِ الْخُرَاسَانِیِّ وَ کَانَ مِنَ الْأَخْیَارِ قَالَ: حَضَرْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقَ علیه السلام مَعَ جَمَاعَةٍ مِنْ إِخْوَانِی مِنَ الْحُجَّاجِ أَیَّامَ أَبِی الدَّوَانِیقِ فَسُئِلَ عَنْ دُعَاءِ الْمَکْرُوبِ فَقَالَ دُعَاءُ الْمَکْرُوبِ إِذَا صَلَّی صَلَاةَ اللَّیْلِ یَضَعُ یَدَهُ عَلَی مَوْضِعِ سُجُودِهِ وَ لْیَقُلْ بِسْمِ اللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِیٌّ إِمَامُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ عَلَی جَمِیعِ عِبَادِهِ اشْفِنِی یَا شَافِی لَا شِفَاءَ إِلَّا شِفَاؤُکَ شِفَاءً لَا یُغَادِرُ سُقْماً مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ سُقْمٍ قَالَ الْخُرَاسَانِیُّ لَا أَدْرِی أَنَّهُ قَالَ یَقُولُهَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ أَوْ سَبْعَ مَرَّاتٍ.

وَ عَنْهُ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: دُعَاءُ الْمَکْرُوبِ الْمَلْهُوفِ وَ مَنْ قَدْ أَعْیَتْهُ الْحِیلَةُ وَ أَصَابَتْهُ بَلِیَّةٌ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ یَقُولُهَا لَیْلَةَ الْجُمُعَةِ إِذَا فَرَغَ مِنَ الصَّلَاةِ الْمَکْتُوبَةِ مِنَ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ وَ قَالَ أَخَذْتُهُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدٍ الْبَاقِرِ علیه السلام قَالَ أَخَذْتُهُ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ذِی الثَّفِنَاتِ قَالَ أَخَذَهُ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ قَالَ أَخَذَهُ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام أَخَذَهُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَخَذَهُ عَنْ جَبْرَئِیلَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ أَخَذَهُ جَبْرَئِیلُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ (1).

«11»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَلِیُّ بْنُ مِهْرَانَ بْنِ الْوَلِیدِ الْعَسْکَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنِ الْأَرْقَطِ وَ هُوَ ابْنُ أُخْتِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: مَرِضْتُ مَرَضاً شَدِیداً وَ أَرْسَلْتُ أُمِّی إِلَی خَالِی فَجَاءَ وَ أُمِّی خَارِجَةٌ فِی بَابِ الْبَیْتِ وَ هِیَ أُمُّ سَلَمَةَ بِنْتُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ هِیَ تَقُولُ وَا شَبَابَاهْ فَرَآهَا خَالِی فَقَالَ ضُمِّی عَلَیْکِ ثِیَابَکِ ثُمَّ ارْقَیْ فَوْقَ الْبَیْتِ ثُمَّ اکْشِفِی قِنَاعَکِ حَتَّی تُبْرِزِی شَعْرَکِ إِلَی السَّمَاءِ ثُمَّ قُولِی رَبِّ أَنْتَ أَعْطَیْتَنِیهِ وَ أَنْتَ وَهَبْتَهُ لِی اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ هِبَتَکَ الْیَوْمَ جَدِیدَةً إِنَّکَ قَادِرٌ مُقْتَدِرٌ ثُمَّ اسْجُدِی فَإِنَّکِ لَا تَرْفَعِینَ رَأْسَکِ حَتَّی یَبْرَأَ ابْنُکِ فَسَمِعَتْ ذَلِکَ وَ فَعَلَتْهُ قَالَ فَقُمْتُ مِنْ سَاعَتِی فَخَرَجْتُ مَعَ خَالِی إِلَی الْمَسْجِدِ(2).

«12»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زَیْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ بَکْرٍ الْأَزْدِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: وَ أَوْصَی أَصْحَابَهُ وَ أَوْلِیَاءَهُ مَنْ کَانَ بِهِ عِلَّةٌ فَلْیَأْخُذْ قُلَّةً جَدِیدَةً وَ لْیَجْعَلْ

ص: 10


1- 1. طبّ الأئمّة ص 122.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 122.

آب در آن بریزد و خودش آب را بکشد و سوره­ انا انزلناه را سی بار بر آن بخواند، سپس از آب بنوشد و از آن وضو بگیرد و مسح بکشد، و هرگاه کم شد بر آن بیافزاید، و این کار را سه روز انجام دهد، که خداوند بلندمرتبه او را از آن درد بهبودی خواهد بخشید.(1)

روایت13.

طب الائمة: امام صادق علیه السلام فرمودند: این دعا برای کسی است که به بیماری­های طاقت­فرسا مثل خوره یا غیره مبتلا شود، در این هنگام، دست خود را بر سر فرد بیمار قرار ده و این دعا را بخوان:

«به نام خدا و با استعانت از خدا، از خدا و به سوی خدا، هرچه خدا بخواهد و هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خدا تحقق نمی­یابد، ابراهیم دوست خدا، موسی هم­سخن خدا، نوح نجات یافته خدا، عیسی روح خدا و محمد رسول خداست، درود خدا بر تمامی آنان، از هر بلای طاقت­فرسا و هر چیز دردآور و تمامی بادها و جان­ها و دردها، سوگند خدا و افسون او بر فلان و فرزند فلان که خوره و دیگر بیماری­ها به او نزدیک نشود و او را پناه می­دهم به کلمات خداوند که آدم علیه السلام به واسطه­ آنان، پروردگار خویش را خواند سپس به سوی او بازگشت، به راستی که او توبه­پذیر مهربان است، ای دردها و ای جان­ها، این حرزی است برای صاحب آن، به اذن خداوند و یاری او و به قدرت خداوند که آفرینش و امر از آن اوست، خجسته است خدا پروردگار جهانیان».

سپس سوره­ فاتحه، آیة الکرسی، ده آیه از سوره یس را می­خوانی و از خداوند به حق محمد و خاندان او می­خواهی که او را شفا دهد، به راستی که این دعا، هر دردی را به اذن خداوند بلندمرتبه شفا خواهد داد.(2)

روایت14.

تفسیر العیاشی: امام جعفر بن محمد علیهما السلام به نقل از پدر بزرگوارشان آوردند، رسول خدا صلی الله علیه و آله، به مردی که او را نمی­دیدند، فرمودند: چه چیز سبب شد تا کمتر به دیدار ما آیی؟ جواب داد: بیماری و خانواده،

ص: 11


1- . طب الائمة: 123
2- . طب الائمة: 124

فِیهَا الْمَاءَ وَ لیستقی [لْیَسْتَقِ] الْمَاءَ بِنَفْسِهِ وَ لْیَقْرَأْ عَلَی الْمَاءِ سُورَةَ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ عَلَی التَّرْتِیلِ ثَلَاثِینَ مَرَّةً ثُمَّ لْیَشْرَبْ مِنْ ذَلِکَ الْمَاءِ وَ لْیَتَوَضَّأْ وَ لْیَمْسَحْ بِهِ وَ کُلَّمَا نَقَصَ زَادَ فِیهِ فَإِنَّهُ لَا یَظْهَرُ ذَلِکَ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ إِلَّا یُعَافِیهِ اللَّهُ تَعَالَی مِنْ ذَلِکَ الدَّاءِ(1).

«13»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَبْدُ الْوَهَّابِ بْنُ مُحَمَّدٍ الْمُقْرِی عَنْ أَبِی زَکَرِیَّا یَحْیَی بْنِ أَبِی زَکَرِیَّا عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ شَرِیفِ بْنِ سَابِقٍ التَّفْلِیسِیِّ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ أَبِی قُرَّةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: هَذِهِ عُوذَةٌ لِمَنِ ابْتُلِیَ بِبَلَاءٍ مِنْ هَذِهِ الْبَلَایَا الْفَادِحَةِ(2) مِثْلِ الْأَکِلَةِ وَ غَیْرِهَا تَضَعُ یَدَکَ عَلَی رَأْسِ صَاحِبِ الْبَلَاءِ ثُمَّ تَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ مِنَ اللَّهِ وَ إِلَی اللَّهِ وَ مَا شَاءَ اللَّهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِبْرَاهِیمُ خَلِیلُ اللَّهِ وَ مُوسَی کَلِیمُ اللَّهِ نُوحٌ نَجِیُّ اللَّهِ عِیسَی رُوحُ اللَّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ مِنْ کُلِّ بَلَاءٍ فَادِحٍ وَ أَمْرٍ فَاجِعٍ وَ کُلِّ رِیحٍ وَ أَرْوَاحٍ وَ أَوْجَاعٍ قُسِمَ مِنَ اللَّهِ وَ عَزَائِمَ مِنْهُ لِفُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ لَا یَقْرَبُهُ الْأَکِلَةُ وَ غَیْرُهُ وَ أُعِیذُهُ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ الَّتِی سَأَلَ بِهَا آدَمُ علیه السلام رَبَّهُ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ أَلَا إِنَّهَا حِرْزٌ أَیَّتُهَا الْأَوْجَاعُ وَ الْأَرْوَاحُ لِصَاحِبِهِ بِإِذْنِ اللَّهِ بِعَوْنِ اللَّهِ بِقُدْرَةِ اللَّهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ ثُمَّ تَقْرَأُ أُمَّ الْکِتَابِ وَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ وَ عَشْرَ آیَاتٍ مِنْ سُورَةِ یس وَ تَسْأَلُهُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الشِّفَاءَ فَإِنَّهُ یَبْرَأُ مِنْ کُلِّ دَاءٍ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی (3).

«14»

شی، [تفسیر العیاشی] عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ علیهما السلام قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله وَ قَدْ فَقَدَ رَجُلًا فَقَالَ مَا أَبْطَأَ بِکَ عَنَّا فَقَالَ السُّقْمُ وَ الْعِیَالُ

ص: 11


1- 1. طبّ الأئمّة ص 123 و صدر السند فیه هکذا: محمّد بن یوسف المؤذن مؤذن مسجد سرمن رأی قال: حدّثنا محمّد بن عبد اللّه بن زید إلخ.
2- 2. الفادح: الثقیل الذی یبهظ حامله، و الاکلة: داء فی العضو یأتکل منه یقال له بالفارسیة خوره.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 124.

پیامبر فرمودند: آیا می­خواهی کلماتی به تو بیاموزم تا به آنان دعا کنی و خداوند بیماری­ات را شفا دهد و فقر را از تو دور سازد؟ می­گویی: «هیچ دگرگونی و قدرتی جز خدا تحقق نمی­یابد، توکل کردم بر آن زنده­ای که هرگز نمی­میرد، ستایش خدایی که هیچ فرزندی نگرفت و در فرمانروایی­اش شریکی ندارد و هیچ سرپرستی ندارد، و او را به بزرگی یاد کن».(1)

مجالس المفید: امام صادق علیه السلام از پدر بزرگوارشان علیه السلام مثل این حدیث را روایت کردند، با این تفاوت که در این حدیث، بیماری و فقر آمده است و العلی العظیم را در دعا ندارد.(2)

روایت15.

مکارم الاخلاق: آیات قرآنیه دالّ بر یگانگی خداوند، نیز برای شفای بیماری­ها خوانده می­شود:

بِسْمِ اللَّه ِالرَّحْمنِ الرَّحیمِ و إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ لاإِلهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحیم، اللّه لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ تا هُو َالْعَلِیُّ الْعَظیمُ: به نام خداوند بخشنده مهربان و معبود شما، معبود یگانه ای است که جز او هیچ معبودی نیست، [و اوست] بخشایشگر مهربان اوست معبود یگانه ای است که جز او هیچ معبودی نیست خواب سبک و گرانی او را فرا نگیرد....اوست والایِ بزرگ.(3)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمن ِالرَّحیمِ الم اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیّ ُالْقَیُّومُ هُوَ الَّذی یُصَوِّرُکُمْ فِی الْأَرْحام کیْفَ یَشاءُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزیز ُالْحَکیمُ شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ َهُوَ....سَریعُ الْحِسابِ: خداست که هیچ معبودِ [بحقی] جز او نیست و زنده [پاینده] است اوست کسی که شما را آنگونه که می خواهد در رحم ها صورتگری می کند. هیچ معبودی جزآن توانای حکیم نیست. خدا گواهی داد که خدایی جز او نیست .... زود شمار است.(4)

وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها إِنّ َاللَّهَ کانَ عَلی کُلّ ِشَیْ ءٍ حَسیبا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ لا رَیْب َفیهِ وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدیثاً و چون به شما درود گفته شد، شما به [صورتی] بهتر از آن درود گویید، یا همان را [در پاسخ] برگردانید، که خدا همواره به هر چیزی حسابرس است، خداوند کسی است که هیچ معبودی جز او نیست. به یقین، در روز رستاخیز- که هیچ شکی در آن نیست- شما را گرد خواهد آورد، و راستگوتر از خدا در سخن کیست؟(5)

ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لا إِلهَ إِلاّ َهُوَ خالِقُ کُلِّ شَیْ ءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُو َعَلی کُلِّ شَیْ ءٍ وَکیلٌ اتَّبِعْ ما أُوحِی َإِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ لا إِله َإِلاَّ هُو َوَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکین: این است خدا، پروردگار شما: هیچ معبودی جز او نیست، آفریننده هر چیزی است. پس او را بپرستید، و او بر هر چیزی نگهبان است از آنچه از پروردگارت به تو وحی شده پیروی کن. هیچ معبودی جز او نیست، و از مشرکان روی بگردان.(6)

قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمیعا ًالَّذی لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ

ص: 12


1- . تفسیر العیاشی 2: 320، اسراء/ 111
2- . امالی المفید: 142
3- . بقره/256 ، 158
4- . آل عمران/ 1، 4، 16، 17
5- . انعام/ 102، 106
6- . انعام/ 102، 106

فَقَالَ أَ لَا أُعَلِّمُکَ بِکَلِمَاتٍ تَدْعُو بِهِنَّ یُذْهِبِ اللَّهُ عَنْکَ السُّقْمَ وَ یَنْفِی عَنْکَ الْفَقْرَ تَقُولُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ تَوَکَّلْتُ عَلَی الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً(1).

جا، [المجالس للمفید] الْمَرَاغِیُّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَرْقِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عِیسَی عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِیهِ علیهما السلام: مِثْلَهُ وَ فِیهِ: فَقَالَ السُّقْمُ وَ الْفَقْرُ وَ لَیْسَ فِیهِ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ (2).

«15»

مکا، [مکارم الأخلاق]: التَّهْلِیلُ مِنَ الْقُرْآنِ یُسْتَشْفَی بِهِ مِنْ سَائِرِ الْأَمْرَاضِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ إِلَی قَوْلِهِ وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ (3) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الم اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُکُمْ فِی الْأَرْحامِ کَیْفَ یَشاءُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ إِلَی قَوْلِهِ سَرِیعُ الْحِسابِ (4) وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ حَسِیباً اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ لا رَیْبَ فِیهِ وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِیثاً(5) ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ خالِقُ کُلِّ شَیْ ءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ وَکِیلٌ اتَّبِعْ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ (6) قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً الَّذِی لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ

ص: 12


1- 1. تفسیر العیّاشیّ ج 2 ص 320 فی آیة الاسراء: 111.
2- 2. أمالی المفید ص 142.
3- 3. البقرة: 158 و 256.
4- 4. آل عمران: 1 و 4 و 16 و 17.
5- 5. النساء: 88 و 89.
6- 6. الأنعام: 102 و 106.

لاإِلهَ إِلاَّ هُوَ یُحْیی وَ یُمیتُ فَآمِنُوا بِاللَّه ِوَ رَسُولِهِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ الَّذی یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ کَلِماتِهِ وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُون: بگو: ای مردم، من پیامبر خدا به سوی همه شما هستم، همان [خدایی] که فرمانروایی آسمان ها و زمین از آنِ اوست. هیچ معبودی جز او نیست که زنده می کند و می میراند. پس به خدا و فرستاده او- که پیامبر درس نخوانده ای است که به خدا و کلمات او ایمان دارد- بگروید و او را پیروی کنید، امید که هدایت شوید.(1)

و َما أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا إِلهاً واحِدا ًلا إِلهِ الاّ َهُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا یُشْرِکُون فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیم: با آنکه مأمور نبودند جز اینکه خدایی یگانه را بپرستند که هیچ معبودی جز او نیست. منزّه است او از آنچه شریک می گردانند. پس اگر روی برتافتند، بگو: خدا مرا بس است. هیچ معبودی جز او نیست. بر او توکل کردم، و او پروردگار عرش بزرگ است.(2)

حَتَّی إِذا أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِله َإِلاَّ الَّذی آمَنَتْ بِه ِبَنُوا إِسْرائیلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمینَ: تا وقتی که در شُرُفِ غرق شدن قرار گرفت، گفت: ایمان آوردم که هیچ معبودی جز آنکه فرزندان اسرائیل به او گرویده اند، نیست، و من از تسلیم شدگانم.(3)

فَإِلَّمْ یَسْتَجیبُوا لَکُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّما أُنْزِل َبِعِلْمِ اللَّهِ وَ أَنْ لا إِله إِلاَّ هُوَ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُون: پس اگر شما را اجابت نکردند، بدانید که آنچه نازل شده است به علم خداست، و اینکه معبودی جز او نیست. پس آیا شما گردن می نهید.(4)

قُلْ هُوَ رَبِّی لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ مَتابِ: بگو اوست پروردگار من. معبودی به جز او نیست. بر او توکل کرده ام و بازگشت من به سوی اوست.(5)

یُنَزِّلُ الْمَلائِکَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلی مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ َأَنَا فَاتَّقُون: فرشتگان را با روح،به فرمان خود، بر هر کس از بندگانش که بخواهد نازل می کند، که بیم دهید که معبودی جز من نیست. پس، از من پروا کنید.(6)

وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفی اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنی إِنَّکَ بِالْواد ِالْمُقَدَّسِ طُوی وَ أَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِما یُوحی انَّنی أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاّ َأَنَا فَاعْبُدْنی وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْری إِنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ أَکادُ أُخْفیها لِتُجْزی کُلُّ نَفْسٍ بِما تَسْعی إِنَّما إِلهُکُمُ اللَّهُ الَّذی لا إِلهَ إِلاّ َهُوَ وَسِعَ کُلَّ شَیْ ءٍ عِلْماً: و اگر سخن به آواز گویی، او نهان و نهان تر را می داند خدایی که جز او معبودی نیست [و] نامهای نیکو به اواختصاص دارد. تو در وادی مقدس «طُوی» هستی. منم، من، خدایی که جز من خدایی نیست، پس مرا پرستش کن و به یاد من نماز برپادار. در حقیقت، قیامت فرارسنده است. می خواهم آن را پوشیده دارم، تاهر کسی به [موجب] آنچه می کوشد جزا یابد. معبود شما تنها آن خدایی است که جز او معبودی نیست، و دانش او همه چیز را در برگرفت هاست.(7)

وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُول ٍإِلاَّ نُوحی إِلَیْهِ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ َأَنَا فَاعْبُدُونِ وَ ذَاالنُّونِ إِذ ْذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاّ َأَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمین: و پیش از تو هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینکه به او وحی کردیم که: «خدایی جز من نیست، پس مرا بپرستید. و «ذوالنون» را [یاد کن] آنگاه که خشمگین رفت و پنداشت که ما هرگز بر او قدرتی نداریم، تا در [دل] تاریکی ها ندا در داد که: «معبودی جز تو نیست، منزّهی تو، راستی که من از ستمکاران بودم.(8)

فَتَعالَی اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ لاإِلهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْکَریم: پس والاست خدا،فرمانروای بر حق، خدایی جز او نیست. [اوست] پروردگار عرش گرانمایه.(9)

ص: 13


1- . اعراف/158
2- . توبه/ 31 ، 129
3- . یونس/90
4- . هود/ 14
5- . رعد/ 29
6- . نحل/2
7- . طه/ 6، 7، 15-12، 98
8- . انبیاء/ 25، 87
9- . مؤمنون/ 117

لا إِلهَ إِلَّا هُوَ یُحیِی وَ یُمِیتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ الَّذِی یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ کَلِماتِهِ وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ (1) وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلَّا هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ (2) حَتَّی إِذا أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا الَّذِی آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِیلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ (3) فَإِلَّمْ یَسْتَجِیبُوا لَکُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّما أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (4) قُلْ هُوَ رَبِّی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ مَتابِ (5) یُنَزِّلُ الْمَلائِکَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلی مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ (6) وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفی اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنی إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُویً وَ أَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِما یُوحی إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَ أَقِمِ

الصَّلاةَ لِذِکْرِی إِنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ أَکادُ أُخْفِیها لِتُجْزی کُلُّ نَفْسٍ بِما تَسْعی إِنَّما إِلهُکُمُ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ کُلَّ شَیْ ءٍ عِلْماً(7) وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ (8) فَتَعالَی اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْکَرِیمِ (9)

ص: 13


1- 1. الأعراف: 158.
2- 2. براءة: 31 و 129.
3- 3. یونس: 90.
4- 4. هود: 14.
5- 5. الرعد: 29.
6- 6. النحل: 2.
7- 7. طه: 6 و 7 و 12- 15، 98.
8- 8. الأنبیاء: 25 و 87.
9- 9. المؤمنون: 117.

وَ یَعْلَمُ ما تُخْفُونَ وَ ما تُعْلِنُون اللَّهُ لا إِلهَ إِلاّ َهُو َرَبّ ُالْعَرْشِ الْعَظیم: و آنچه را پنهان می دارید و آنچه را آشکار می نمایید می داند، خدای یکتا که هیچ خدایی جز او نیست، پروردگار عرشِ بزرگ است.(1)

وَ هُوَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلاّ َهُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الْأُولی وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُ الْحُکْمُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُون: و اوست خدا جز او معبودی نیست. در این [سرایِ] نخستین و در آخرت، ستایش از آن اوست، و فرمان، او راست و به سوی او بازگردانیده می شوید.(2)

یا أَیُّهَا النَّاسُ اذْکُرُوا نِعْمَت َاللَّهِ عَلَیْکُمْ هَلْ مِنْ خالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّی تُؤْفَکُونَ: ایمردم، نعمتِ خدا را بر خود یاد کنید. آیا غیر از خدا آفریدگاری است که شما را از آسمان و زمین روزی دهد؟ خدایی جز او نیست. پس چگونه [از حق] انحراف می یابید؟(3)

إِنَّا کَذلِکَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمین إِنَّهُمْ کانُوا إِذا قیلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلاّ َاللَّهُ یَسْتَکْبِرُون وَ یَقُولُونَ أَإِنَّا لَتارِکُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلین: [آری،] ما با مجرمان چنین رفتار می کنیم چرا که آنان بودند که وقتی به ایشان گفته می شد: «خدایی جز خدای یگانه نیست»، تکبّرم ی ورزیدند و می گفتند: آیا ما برای شاعری دیوانه دست از خدایانمان برداریم؟! ولی نه! [او] حقیقت را آورده و فرستادگان را تصدیق کرده است.(4)

غافِر ِالذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْبِ شَدید ِالْعِقابِ ذِی الطَّوْلِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ إِلَیْهِ الْمَصیر ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ خالِقُ کُلِّ شَیْ ءٍ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّی تُؤْفَکُونَ هو َالْحَیُّ لا إِلهَ إِلاّ َهُو َفَادْعُوهُ مُخْلِصین َلَهُ الدِّینَ الْحَمْد ُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ: گناه بخش و توبه پذیر سخت کیفر فراخ نعمت است. خدایی جز او نیست. بازگشت به سوی اوست. این است خدا، پروردگار شما آفریننده هر چیزی است: خدایی جز او نیست. پس چگونه باز گردانیده می شوید؟ اوست زنده ای که خدایی جز او نیست. پس او را در حالی که دین را برای وی بی آلایش گردانیده اید بخوانید. سپاس ویژه خدا پروردگار جهانیان است.(5)

رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما إِنْ کُنْتُمْ مُوقِنینَ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ یُحْیی وَ یُمیتُ رَبُّکُمْ وَ رَبُّ آبائِکُمُ الْأَوَّلینَ: پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است، اگر یقین داری، خدایی جز او نیست او زندگی می بخشد و می میراند پروردگار شما و پروردگار پدران شماست.(6)

فَأَنَّی لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِکْراهُمْ فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَ لِلْمُؤْمِنینَ و َالْمُؤْمِناتِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُمْ وَ مَثْواکُم: پس اگر بر آنان در رسد، دیگر کجا جای اندرزشان است پس بدان که هیچ معبودی جز خدانیست و برای گناه خویش آمرزش جوی و برای مردان و زنان با ایمان و خداست که فرجام و مآلِ شما را می داند.(7)

لَو ْأَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُون تا آخر سوره: اگر این قرآن را بر کوهی فرو می فرستادیم، یقیناً آن را از بیم خدا فروتن از هم پاشیده می دیدی. و این مَثَلها را برای مردم می زنیم، باشد که آنان بیندیشند.(8)

فَإِنَّما عَلی رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبین ُاللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ عَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ: بر پیامبر ما فقط پیام رسانیِ آشکار است خدا جز او معبودی نیست، و مؤمنان باید تنها بر خدا اعتماد کنند.(9)

رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِله َإِلاَّ هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَکیلا: [اوست] پروردگار خاور و باختر، خدایی جز او نیست، پس او را کار ساز خویش اختیار کن.(10)

ص: 14


1- . نمل/ 25، 26
2- . قصص/ 71
3- . فاطر/ 3
4- . صافات/ 37-33
5- . مؤمن/ 3، 63، 65
6- . دخان/ 7، 6
7- . قتال/ 21، 20
8- . حشر/ 21
9- . تغابن/13،12
10- . مکارم الاخلاق: 424-421 و مزمل/ 9

وَ یَعْلَمُ ما تُخْفُونَ وَ ما تُعْلِنُونَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ (1) وَ هُوَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الْأُولی وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُ الْحُکْمُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (2) یا أَیُّهَا النَّاسُ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ هَلْ مِنْ خالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّی تُؤْفَکُونَ (3) إِنَّا کَذلِکَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِینَ إِنَّهُمْ کانُوا إِذا قِیلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ یَسْتَکْبِرُونَ وَ یَقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِکُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِینَ (4) غافِرِ الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْبِ شَدِیدِ الْعِقابِ ذِی الطَّوْلِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ خالِقُ کُلِّ شَیْ ءٍ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّی تُؤْفَکُونَ هُوَ الْحَیُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ (5) رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما إِنْ کُنْتُمْ مُوقِنِینَ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ یُحْیِی وَ یُمِیتُ رَبُّکُمْ وَ رَبُّ آبائِکُمُ الْأَوَّلِینَ (6) فَأَنَّی لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِکْراهُمْ فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُمْ وَ مَثْواکُمْ (7) لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ إِلَی آخِرِ السُّورَةِ(8) فَإِنَّما عَلی رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبِینُ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ عَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (9) رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَکِیلًا(10).

ص: 14


1- 1. النمل: 25 و 26.
2- 2. القصص: 71.
3- 3. فاطر: 3.
4- 4. الصافّات: 33- 37.
5- 5. المؤمن: 3 و 63 و 65.
6- 6. الدخان: 6 و 7.
7- 7. القتال: 20 و 21.
8- 8. الحشر: 21.
9- 9. التغابن: 12 و 13.
10- 10. مکارم الأخلاق: 421- 424، و الآیة فی المزّمّل: 9.

روایت16.

مکارم الاخلاق: شفای تمامی بیماری­ها: از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت است، جبرئیل دارویی به من آموخت که از داروهای دیگر بی­نیاز می­کند، پرسیده شد: ای رسول خدا، آن چه دارویی است؟ فرمودند: مقداری از آب باران قبل از آنکه بر زمین بریزد، برمی­گیری و در ظرفی پاکیزه می­ریزی و سوره­ حمد را هفتاد مرتبه می­خوانی، سپس کاسه ای از آن را در صبح و کاسه ای از آن را در شب می­نوشی. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: سوگند به کسی که مرا به حق به پیامبری برانگیخت، خداوند آن درد را از بدن، استخوان­ها، مغز و رگ­های او خواهد برد.(1)

و در حدیثی شبیه آن آمده است: هفت سیاه­دانه و هفت دانه عدس و مقداری تربت قبر حسین علیه السلام و هفت قطره عسل، در آب یا روغن ریخته شود، و سوره­ فاتحه، و معوذتین، قل هو الله احد، آیة الکرسی [اللَّه ُلا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیّ ُالْقَیُّومُ لاتَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لایُحیطُونَ بِشَیْ ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاّ َبِما شاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ....:خداست که معبودی جز او نیست زنده و برپادارنده است نه خوابی سبک او را فرو می گیرد و نه خوابی گران آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آنِ اوست. کیست آنکس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟ آنچه در پیشروی آنان و آنچه در پشت سرشان است می داند. و به چیزی از علم او، جز به آنچه بخواهد، احاطه نمی یابند. کرسیِ او آسمانها و زمین را در برگرفته، و نگهداری آنها بر او دشوار نیست، و اوست والایِ بزرگ.] و آیه اول سوره­ حدید تا (و ترجع الامور) و آیه آخر سوره حشر بر آن خوانده شود.

امام باقر علیه السلام فرمودند: خداوند بزرگ و بلندمرتبه فرمود: «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ: و ما آنچه را برای مؤمنان مایه درمان و رحمت است از قرآن نازل می کنیم».و خداوند عزّ و جلّ فرمود: «یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فیهِ شِفاءٌ لِلنَّاس: [آنگاه] از درون [شکم] آن، شهدی که به رنگ های گوناگون است بیرون می آید. در آن، برای مردم درمانی است.»(2)

و پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: سیاه دانه شفای هر دردی است غیر از مرگ. و ما می­گوییم: در کوفه قبری است که هر صاحب بلایی به او پناه برد، خداوند او را شفا می­دهد.(3)

دعای بیمار برای خویش:

مستحب است شخص بیمار، این ذکر را تکرار کند: خدایی جز خدای یگانه نیست، زنده می­کند و می­میراند و او زنده­ای است که

ص: 15


1- . مکارم الاخلاق: 444، خواندن هفتاد بار قل هو الله احد و معوذتین نیز آمده است.
2- . النحل. 71
3- . مکارم الاخلاق: 444
«16»

مکا، [مکارم الأخلاق] لِلشِّفَاءِ مِنْ کُلِّ دَاءٍ رُوِیَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ: عَلَّمَنِی جَبْرَئِیلُ دَوَاءً لَا یَحْتَاجُ مَعَهُ إِلَی دَوَاءٍ فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا ذَلِکَ الدَّوَاءُ قَالَ یُؤْخَذُ مَاءُ الْمَطَرِ قَبْلَ أَنْ یَنْزِلَ إِلَی الْأَرْضِ ثُمَّ یَجْعَلُ فِی إِنَاءٍ نَظِیفٍ وَ یَقْرَأُ عَلَیْهِ الْحَمْدُ لِلَّهِ إِلَی آخِرِهَا سَبْعِینَ مَرَّةً ثُمَّ یَشْرَبُ مِنْهُ قَدَحاً بِالْغَدَاةِ وَ قَدَحاً بِالْعَشِیِّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ لَیَنْزِعَنَّ اللَّهُ ذَلِکَ الدَّاءَ مِنْ بَدَنِهِ وَ عِظَامِهِ وَ مخخه [مِخَخَتِهِ] وَ عُرُوقِهِ (1)

وَ مِثْلُهُ یُؤْخَذُ سَبْعُ حَبَّاتِ شُونِیزٍ(2)

وَ سَبْعُ حَبَّاتِ عَدَسٍ وَ شَیْ ءٌ مِنْ طِینِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ سَبْعُ قَطَرَاتِ عَسَلٍ وَ یُجْعَلُ فِی مَاءٍ أَوْ دُهْنٍ وَ یَقْرَأُ عَلَیْهِ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ آیَةَ الْکُرْسِیِ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحِیطُونَ بِشَیْ ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِما شاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ إلخ وَ أَوَّلَ الْحَدِیدِ إِلَی قَوْلِهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ وَ آخِرَ الْحَشْرِ.

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام: قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ (3) وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فِیهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ (4) وَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله الْحَبَّةُ السَّوْدَاءُ شِفَاءٌ مِنْ کُلِّ دَاءٍ إِلَّا السَّامَ وَ نَحْنُ نَقُولُ بِظَهْرِ الْکُوفَةِ قَبْرٌ لَا یَلُوذُ بِهِ ذُو عَاهَةٍ إِلَّا شَفَاهُ اللَّهُ تَعَالَی (5).

دُعَاءُ الْمَرِیضِ لِنَفْسِهِ:

یُسْتَحَبُّ لِلْمَرِیضِ أَنْ یَقُولَهُ وَ یُکَرِّرَهُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ هُوَ حَیٌ

ص: 15


1- 1. مکارم الأخلاق: 444 و زاد فیه: و قل هو اللّه أحد و المعوذتین سبعین مرة.
2- 2. الشونیز: الحبة السوداء.
3- 3. أسری: 84.
4- 4. النحل: 71.
5- 5. مکارم الأخلاق ص 444.

هرگز نمی­میرد، پاک و منزه است پروردگار بندگان و سرزمین­ها و ستایش فراوان، پاکیزه و پربرکت از آن خداست در تمامی حالات. و خداوند بزرگ است به بزرگمنشی پروردگار ما و شکوه او و قدرتش در تمام مکان­ها. خدایا اگر بیمارم نمودی تا جانم را بستانی، پس روح مرا با کسانی قرار ده که مورد نیکی و احسان تو قرار گرفتند، و از آتش جهنم دور کن، همانطور که دوستان خود را که پیشاپیش مورد احسان تو قرار گرفتند، دور نگاه داشتی.(1)

دعایی که برای بیمار خوانده می­شود: امام صادق علیه السلام فرمودند: دستت را بر سر شخص بیمار قرار می­دهی و می­گویی: به نام خدا و با استعانت از خدا، از خدا و به سوی خدا، هرچه خدا بخواهد و هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خدا تحقق نمی­یابد، ابراهیم دوست خدا، موسی هم­سخن خدا، نوح نجات یافته خدا، عیسی روح خدا و محمد رسول خداست، درود خدا بر تمامی آنان، از جان­ها و دردها، به نام خدا و با استعانت از خدا و افسون او بر فلان فرزند فلانة که هیچ مسلمانی به آن نزدیک نشود و او را پناه می­دهم به کلمات خداوند که آدم علیه السلام به واسطه­ آنان، پروردگار خویش را خواند سپس به سوی او بازگشت، به راستی که او توبه­پذیر مهربان اذست، که دور شوید ای روح ها و درد ها به اذن خداوند عز و جل که آفرینش و امر از آن اوست خجسته باد خدایی که پروردگار جهانیان است.

سپس آیه الکرسی و ام الکتاب و معوذتین و قل هو الله احد و ده آیه از سوره یس را می خوانی و می­گویی: خداوندا به شفای خود او را شفا ده و به دوای خود او را درمان کن و از بلای خویش عافیت بخش. و آن را به حق محمد و خاندان محمد صلوات الله علیه و علیهم اجمعین از او درخواست می کنی.(2)

دعا برای بیماری فرزند:

امام صادق علیه السلام به یکی از فرزندان خویش که از درد می­نالید، فرمودند: ای فرزندم، بگو: خدایا مرا به شفای خود بهبودی بخش، و با دوای خود، مداوا کن و از بلای خود عافیت بخش، به راستی که من بنده تو و فرزند بندگان تو هستم.(3)

دعای رفع بیماری دیگران: پیامبر صلی الله علیه و آله به یکی از یاران خویش که درد داشتند، فرمودند: دست راست خود را بر موضع درد قرار ده و بخوان: «به نام خدا، پناه می­برم به عزت و قدرت خداوند از شر هر آنچه که می­یابم».(4)

ص: 16


1- . مکارم الاخلاق: 447
2- . مکارم الاخلاق: 448
3- . مکارم الاخلاق: 450
4- . مکارم الاخلاق: 450

لَا یَمُوتُ سُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعِبَادِ وَ الْبِلَادِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ حَمْداً کَثِیراً طَیِّباً مُبَارَکاً فِیهِ عَلَی کُلِّ حَالٍ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ کَبِیراً کِبْرِیَاءُ رَبِّنَا وَ جَلَالُهُ وَ قُدْرَتُهُ بِکُلِّ مَکَانٍ اللَّهُمَّ إِنْ کُنْتَ أَمْرَضْتَنِی لِقَبْضِ رُوحِی فِی مَرَضِی هَذَا فَاجْعَلْ رُوحِی فِی أَرْوَاحِ مَنْ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنْکَ الْحُسْنَی وَ بَاعِدْنِی مِنَ النَّارِ کَمَا بَاعَدْتَ أَوْلِیَاءَکَ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنْکَ الْحُسْنَی (1).

دُعَاءٌ یُدْعَی بِهِ لِلْمَرِیضِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: تَضَعُ یَدَکَ عَلَی رَأْسِ الْمَرِیضِ ثُمَّ تَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ مِنَ اللَّهِ وَ إِلَی اللَّهِ وَ مَا شَاءَ اللَّهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِبْرَاهِیمُ خَلِیلُ اللَّهِ مُوسَی نَجِیُّ اللَّهِ عِیسَی رُوحُ اللَّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مِنَ الْأَرْوَاحِ وَ الْأَوْجَاعِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَزَائِمُ مِنَ اللَّهِ لِفُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ لَا یَقْرَبُهُ إِلَّا کُلُّ مُسْلِمٍ وَ أُعِیذُهُ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ کُلِّهَا الَّتِی سَأَلَ بِهَا آدَمُ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ إِلَّا انْزَجَرْتِ أَیَّتُهَا الْأَرْوَاحُ وَ الْأَوْجَاعُ بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ ثُمَّ تَقْرَأُ آیَةَ الْکُرْسِیِّ وَ أُمَّ الْکِتَابِ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ عَشْرَ آیَاتٍ مِنْ یس ثُمَّ تَقُولُ اللَّهُمَّ اشْفِهِ بِشِفَائِکَ وَ دَاوِهِ بِدَوَائِکَ وَ عَافِهِ مِنْ بَلَائِکَ وَ تَسْأَلُهُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ (2).

دُعَاءٌ إِذَا مَرِضَ وَلَدُهُ الْحُسَیْنُ بْنُ نُعَیْمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: اشْتَکَی بَعْضُ وُلْدِهِ فَقَالَ لَهُ یَا بُنَیَّ قُلِ اللَّهُمَّ اشْفِنِی بِشِفَائِکَ وَ دَاوِنِی بِدَوَائِکَ وَ عَافِنِی مِنْ بَلَائِکَ فَإِنِّی عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدَیْکَ (3).

دُعَاءٌ لِغَیْرِهِ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله: عَلَّمَهُ بَعْضَ أَصْحَابِهِ مِنْ وَجَعٍ قَالَ اجْعَلْ یَدَکَ الْیُمْنَی عَلَیْهِ فَقُلْ بِسْمِ اللَّهِ أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ قُدْرَتِهِ مِنْ شَرِّ مَا أَجِدُ(4).

ص: 16


1- 1. مکارم الأخلاق ص 447.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 448.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 450.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 450.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، فرمودند: هر کس بیمار شد، بگوید: خدایا بنده­ات را شفا بخش تا دشمنت را شکست دهد و برای رضای تو به سوی نماز گام بردارد.(1)

در روایت است پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله زمانی به عیادت مریضی می­رفتند، می­فرمودند: ای پروردگار انسان­ها، این درد را بزدای که شفا به دست توست، و تویی برطرف­کننده­ بلا.(2)

و مثل همین حدیث: ای پروردگار آدمیان، این درد را ببر و بهبودی بخش که تویی شفادهنده و شفایی جز شفای تو نسیت، شفایی که هیچ بیماری بر جای نگذارد، خدایا قلب و جسم مرا سالم بگردان و بیماری­ام را برطرف کن و دعایم را مستجاب گردان.(3)

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، هر کس به عیادت مریضی رود که مرگش هنوز فرا نرسیده است، بگوید: «از خداوند بزرگ و پروردگار عرش با عظمت می­خواهم تو را شفا دهد» عافیت می­یابد.(4)

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، نزد یکی از یاران خود رفتند در حالی که از درد ناله می­کرد، سپس به او تعویذی آموختند که از جبرئیل علیه السلام فرا گرفته بودند: «به نام خداوند تو را تعویذ می کنم به نام خداوند تو را شفا می­دهم و از هر عضوی از بدنت که به تو آزار می­رساند و از شر افسونگرانی که در گره­ها می­دمند و از گزند حسودان آنگاه که حسادت می­ورزند».(5)

و مثل این حدیث: دست خود را بر دهان می­گذاری و سه بار می­گوی: «به نام خدا، به شکوه خدا، به عظمت خدا. به کلمات کامل خداوند، و به اسمهای گرامی خداوند» سپس دست خود را بر موضع درد گذاشته و می­گویی: «به نام خدا، به نام خدا، به نام خدا» سپس هفت بار می­گویی: «خدایا دردهای مرا بزدای» و هنگامی که خداوند شفا بخشید، بگو: «سپاس خدایی که مرا آفرید، سپس هدایت نمود و خوراک داد و مرا نوشانید و بدنم را سالم گرداند و شفا بخشید، ستایش و سپاس مخصوص اوست».(6)

روایت17.

به خط شهید قدّس سره یافتم ابن عباس نقل کرد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به ما آموختند تا در برابر تمامی دردها این ذکر را بگوییم: «به اسم خداوند بزرگ، به خداوند با عظمت پناه می­برم از شر فوران خون و گرمای آتش».(7)

ص: 17


1- . مکارم الاخلاق: 450
2- . مکارم الاخلاق: 450
3- . مکارم الاخلاق: 450
4- . مکارم الاخلاق: 450
5- . مکارم الاخلاق: 451
6- . مکارم الاخلاق: 451
7- . این حدیث به نقل از زرارة از امام باقر یا امام صادق علیهما السلام در کتاب مکارم الاخلاق : 450 آمده است.

وَ عَنْهُ صلی الله علیه و آله قَالَ: مَنْ عَادَ مَرِیضاً فَلْیَقُلْ اللَّهُمَّ اشْفِ عَبْدَکَ یَنْکِی لَکَ عَدُوّاً وَ یَمْشِی لَکَ إِلَی الصَّلَاةِ(1).

وَ رُوِیَ أَنَّهُ صلی الله علیه و آله کَانَ یَقُولُ: إِذَا دَخَلَ عَلَی مَرِیضٍ امْسَحِ الْبَأْسَ (2) رَبَّ النَّاسِ بِیَدِکَ الشِّفَاءُ لَا کَاشِفَ لِلْبَلَاءِ إِلَّا أَنْتَ (3).

مِثْلُهُ: أَذْهِبِ الْبَأْسَ رَبَّ النَّاسِ وَ اشْفِ أَنْتَ الشَّافِی لَا شِفَاءَ إِلَّا شِفَاؤُکَ شِفَاءً لَا یُغَادِرُ سُقْماً اللَّهُمَّ أَصْلِحِ الْقَلْبَ وَ الْجِسْمَ وَ اکْشِفِ السُّقْمَ وَ أَجِبِ الدَّعْوَةَ(4).

وَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله: مَنْ دَخَلَ عَلَی مَرِیضٍ لَمْ یَحْضُرْ أَجَلُهُ فَقَالَ أَسْأَلُ اللَّهَ الْعَظِیمَ رَبَّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ أَنْ یَشْفِیَکَ عُوفِیَ (5)

وَ دَخَلَ صلی الله علیه و آله عَلَی بَعْضِ أَصْحَابِهِ وَ هُوَ مُشْتَکٍ فَعَلَّمَهُ رُقْیَةً عَلَّمَهَا إِیَّاهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِیکَ بِسْمِ اللَّهِ أَشْفِیکَ مِنْ کُلِّ إِرْبٍ (6) یُؤْذِیکَ وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِی الْعُقَدِ وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ(7).

وَ مِثْلُهُ: تَضَعُ یَدَکَ عَلَی فَمِکَ وَ تَقُولُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ بِسْمِ اللَّهِ بِجَلَالِ اللَّهِ بِعَظَمَةِ اللَّهِ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ بِأَسْمَاءِ اللَّهِ الْحُسْنَی ثُمَّ تَضَعُ یَدَکَ عَلَی مَوْضِعِ الْوَجَعِ وَ تَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ ثُمَّ تَقُولُ سَبْعَ مَرَّاتٍ اللَّهُمَّ امْسَحْ مَا بِی وَ تَقُولُ عِنْدَ الشِّفَاءِ إِذَا شَفَی اللَّهُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَنِی فَهَدَانِی وَ أَطْعَمَنِی وَ سَقَانِی وَ صَحَّحَ جِسْمِی وَ شَفَانِی لَهُ الْحَمْدُ وَ لَهُ الشُّکْرُ(8).

«17»

مِنْ خَطِّ الشَّهِیدِ قُدِّسَ سِرُّهُ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یُعَلِّمُنَا مِنَ الْأَوْجَاعِ کُلِّهَا أَنْ نَقُولَ بِاسْمِ الْکَبِیرِ أَعُوذُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ مِنْ شَرِّ عِرْقٍ نَعَّارٍ وَ مِنْ حَرِّ النَّارِ(9).

ص: 17


1- 1. مکارم الأخلاق 450.
2- 2. امح البأس خ ل، و فی المصدر المطبوع: أذهب البأس.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 450.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 450.
5- 5. مکارم الأخلاق ص 450.
6- 6. کذا، و الارب: العضو و الصحیح« من کل داء یؤذیک».
7- 7. مکارم الأخلاق ص 451.
8- 8. مکارم الأخلاق ص 451.
9- 9. عرق نعار: أی فوار بالدم له صوت، و تری الحدیث فی مکارم الأخلاق مسندا عن زرارة عن أحدهما علیهما السلام ص 450.

روایت18.

دعوات الراوندی: دعای بیمار به نقل از امام صادق علیه السلام: خداوندا تو را می­خوانم همچون بیمار افتاده و نیازمند و کسی که نیازش فراوان گشت و چاره­اش اندک، عملش به سستی گرایید و بلاها او را احاطه کردند، و چون گرفتاری که اگر نجاتش نبخشی، هلاک می­گردد و اگر یاری نکنی، چاره­ای ندارد، پس نیرنگ خود را بر او قرار مده و مرا آماج حملات ناگهانی خشم خود مگردان و از رحمت و آسایش ناامید مفرما، و این امیر مؤمنان و برادر و جانشین پیامبر توست که به واسطه او به تو روی می کنم به راستی که تو او را پناهگاه بندگانت قرار دادی و علم گذشته و حال را در اختیار او سپردی پس به واسطه­ او مشکلم را بگشای و به رحمت خود مرا از این مصیبت­ رهایی بخش، ای او، ای او، ای او، امیدها جز از تو، نامید گشت.

امام صادق علیه السلام می­فرمودند: «خداوندا آن را سبب ادب شدن من قرار ده، و آن را خشم خود بر من قرار مده.»

دعای بیمار: خداوند مرگ را برای ما بهترین کسی که در انتظارش هستیم قرار ده و قبر را برترین خانه­ای که ساختیم، بگردان، و پس از آن را نیز برای من نیک گردان، خداوندا ما را قبل از مرگ، اصلاح کن و هنگام مرگ رحم کن و بعد از مرگ، بیامرز.

مروان قندی نقل کرد به امام موسی علیه السلام نامه­ای نوشتم و در آن از دردی که داشتم به ایشان شکایت کردم، پس در جوابم نوشتند، بگو: «ای کسی که مورد ظلم قرار نمی­گیری و دور از دسترسی، ای کسی که به واسطه­ تو پیوند خویشان برقرار شود بر محمد و آل محمد درود فرست و مرا از این درد، بهبودی بخش».

امام صادق علیه السلام به هنگام درد می­فرمودند: خدایا تو در سرزنش گروه­هایی چنین فرمودی: «قُلِ ادْعُوا الَّذینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِه ِفَلایَمْلِکُونَ کَشْفَ الضُّرّ ِعَنْکُمْ وَ لا تَحْویلاً: بگو: کسانی را که به جای او [معبود خود] پنداشتید، بخوانید. [آنها] نه اختیاری دارند که از شما دفع زیان کنند و نه [آنکه بلایی را از شما] بگردانند» پس ای کسی که جز او نمی­تواند سختی ام را برطرف گرداند و یا آن را تغییر دهد، پس آن را بزدای و به سوی آنان که به همراه تو، خدایی دیگر را نیز می­خوانند، روانه گردان، هیچ خدایی جز تو نیست.

عدة الداعی: شبیه این حدیث از حضرت صادق علیه السلام نقل است.

روایت19.

دعوات الراوندی: از ائمه­ معصومین علیهم السلام روایت است، هر کس دردی دارد، بعد از هر نماز واجب، هفت بار سجده­گاه را مسح کند و دست خود بر موضع درد بمالد و بگوید: «ای کسی که زمین را بر آب قرار داد و هوا را به آسمان پوشاند و بهترین اسم­ها را بر خود برگزیدی، بر محمد و آل محمد درود فرست

ص: 18

«18»

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، دُعَاءُ الْعَلِیلِ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام: اللَّهُمَّ إِنِّی أَدْعُوکَ دُعَاءَ الْعَلِیلِ الذَّلِیلِ الْفَقِیرِ دُعَاءَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ وَ قَلَّتْ حِیلَتُهُ وَ ضَعُفَ عَمَلُهُ وَ أَلَحَّ الْبَلَاءُ عَلَیْهِ دُعَاءَ مَکْرُوبٍ إِنْ لَمْ تُدْرِکْهُ هَلَکَ وَ إِنْ لَمْ تُسْعِدْهُ فَلَا حِیلَةَ لَهُ فَلَا تُحِطْ بِهِ مَکْرَکَ وَ لَا تُبَیِّتْ عَلَیَّ غَضَبَکَ وَ لَا تَضْطَرَّنِی إِلَی الْیَأْسِ مِنْ رَوْحِکَ وَ الْقُنُوطِ مِنْ رَحْمَتِکَ وَ هَذَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ أَخُو نَبِیِّکَ وَ وَصِیُّ نَبِیِّکَ أَتَوَجَّهُ بِهِ إِلَیْکَ فَإِنَّکَ جَعَلْتَهُ مَفْزَعاً لِخَلْقِکَ وَ اسْتَوْدَعْتَهُ عِلْمَ مَا سَبَقَ وَ مَا هُوَ کَائِنٌ فَاکْشِفْ بِهِ ضُرِّی وَ خَلِّصْنِی مِنْ هَذِهِ الْبَلِیَّةِ إِلَی مَا عَوَّدْتَنِی مِنْ رَحْمَتِکَ یَا هُوَ یَا هُوَ یَا هُوَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ إِلَّا مِنْکَ وَ کَانَ علیه السلام یَقُولُ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ أَدَباً وَ لَا تَجْعَلْهُ غَضَباً.

وَ مِنْ دُعَاءِ الْعَلِیلِ: اللَّهُمَّ اجْعَلِ الْمَوْتَ خَیْرَ غَائِبٍ نَنْتَظِرُهُ وَ الْقَبْرَ خَیْرَ مَنْزِلٍ نَعْمُرُهُ وَ اجْعَلْ مَا بَعْدَهُ خَیْراً لَنَا مِنْهُ اللَّهُمَّ أَصْلِحْنَا قَبْلَ الْمَوْتِ وَ ارْحَمْنَا عِنْدَ الْمَوْتِ وَ اغْفِرْ لَنَا بَعْدَ الْمَوْتِ.

وَ عَنْ مَرْوَانَ الْقَنْدِیِّ قَالَ: کَتَبْتُ إِلَی أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام أَشْکُو إِلَیْهِ وَجَعاً بِی فَکَتَبَ قُلْ یَا مَنْ لَا یُضَامُ وَ لَا یُرَامُ یَا مَنْ بِهِ تُوَاصَلُ الْأَرْحَامُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَافِنِی مِنْ وَجَعِی هَذَا.

وَ کَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ عِنْدَ الْعِلَّةِ اللَّهُمَّ إِنَّکَ عَیَّرْتَ أَقْوَاماً فَقُلْتَ قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلا یَمْلِکُونَ کَشْفَ الضُّرِّ عَنْکُمْ وَ لا تَحْوِیلًا فَیَا مَنْ لَا یَمْلِکُ أَنْ یَکْشِفَ ضُرِّی وَ لَا تَحْوِیلَهُ أَحَدٌ غَیْرُهُ اکْشِفْ ضُرِّی وَ حَوِّلْهُ إِلَی مَنْ یَدْعُو مَعَکَ إِلَهاً آخَرَ لَا إِلَهَ غَیْرُکَ.

عدة الداعی، روی ابن أبی نجران و ابن فضال عن بعض أصحابنا عن أبی عبد الله علیهم السلام: مثله.

«19»

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، وَ رُوِیَ عَنْهُمْ علیهم السلام: أَنَّ مَنْ کَانَ بِهِ عِلَّةٌ فَلْیَمْسَحْ مَوْضِعَ السُّجُودِ سَبْعاً بَعْدَ الْفَرَائِضِ وَ لْیَمْسَحْهُ عَلَی الْعِلَّةِ وَ لْیَقُلْ یَا مَنْ کَبَسَ الْأَرْضَ عَلَی الْمَاءِ وَ سَتَرَ الْهَوَاءَ بِالسَّمَاءِ وَ اخْتَارَ لِنَفْسِهِ أَحْسَنَ الْأَسْمَاءِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

ص: 18

و در حق من چنین و چنان کن و روزی­ام بخش و از فلان دردها، عافیت بخش.

امیر مؤمنان علیه السلام بیمار گشتند، رسول خدا صلی الله علیه و آله به ایشان فرمودند: ای علی، بگو: «خدایا من از تو عافیت زودرس یا صبر بر این بلا و یا خروج به سوی رحمتت را می­خواهم».

عدة الداعی: از امام صادق علیه السلام مثل این حدیث روایت شده است.

روایت20.

. دعوات الراوندی: امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس بگوید: «لا حولَ وَ لا قُوَّةَ إلّا بالله تَوکَّلتُ عَلَی الحَیِّ الَّذی لا یَموتُ وَ الْحَمْد ُلِلَّهِ الَّذی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً و َلَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبیراً: هیچ نیرو و قدرتی به جز خدا نیست توکل نمودم به زنده ای که نمی میرد و ستایش خدایی را که نه فرزندی گرفته و نه در جهانداری شریکی دارد و نه خوار بوده که [نیاز به] دوستی داشته باشد. و او را بسیار بزرگ شمار.» خداوند بیماری­ها و فقر را از او دور می­گرداند .

روایت21.

عدة الداعی: «به نام خداوند بخشنده مهربان، سپاس خدایی که پروردگار جهانیان است، خدا ما را کفایت می­کند و بهترین کارگزار است، بلندمرتبه است، خدا بهترین آفرینندگان، و هیچ نیرو و قدرتی جز خداوند بلندمرتبه و بزرگ نیست». این دعا را چهل بار در تعقیب نماز صبح بخواند و بر موضع درد بکشد، که به اذن خداوند، هر دردی که باشد، مخصوصاً شکاف، بهبودی می­یابد، پس چنین کرد و از آن فایده برد.

داود بن زربی از امام صادق علیه السلام نقل کرد: دست خود را بر موضع درد قرار می­دهی و سه بار می­گویی: «خداوند خداوند حقیقتا پروردگار من است. ذره­ای به او شرک نمی­ورزم، خداوندا تو درخواست شونده در هر امر بزرگی پس آن را از من بزدای ».(1)

مفضّل از امام صادق علیه السلام این دعا را برای رفع دردها نقل کرد: «به نام خدا و با استعانت از خداوند، چه نعمت­های فراوانی که در رگی ساکن و غیر ساکن بر بنده­های شکرگزار و ناسپاس خود قرار دادی» سپس بعد از نمازهای واجب محاسن خود را با دست راست خود می گیری و سه بار می گویی: «خدایا گره­ام را بگشای، و در عافیتم تعجیل کن و بدحالی­ام را برطرف نما» و سعی کن تا دعا را با سوز و گریه بخوانی.(2)

شخصی بر امام صادق علیه السلام وارد شد و از دردهای خود به ایشان شکایت نمود، امام فرمودند: بگو: «بسم الله» دستت را بر آن موضع قرار ده، سپس هفت مرتبه بخوان «پنا می­برم به عزت خداوند، پناه می­برم به قدرت خدا [پناه می­برم به رحمت خدا] پناه می­برم به شکوه خدا، پناه می­برم به عظمت خدا، پناه می­برم به جمع خدا، پناه می­برم به رسول خدا، پناه می­برم به نام­های خداوند، از هر آنچه بیم دارم و از آن بر خود می­هراسم». آن شخص گفت، چنین کردم و [خداوند] آن درد را از من بیرون برد.(3)

ص: 19


1- . در کتاب الکافی 1: 566 و 565 نیز آمده است.
2- . در کتاب الکافی 1: 566 و 565 نیز آمده است.
3- . در کتاب الکافی 1: 566 – 565 نیز آمده است.

وَ افْعَلْ بِی کَذَا وَ کَذَا وَ ارْزُقْنِی وَ عَافِنِی مِنْ کَذَا وَ کَذَا.

مَرِضَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَا عَلِیُّ قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ تَعْجِیلَ عَافِیَتِکَ أَوْ صَبْراً عَلَی بَلِیَّتِکَ أَوْ خُرُوجاً إِلَی رَحْمَتِکَ.

عدة الداعی، عن أبی جعفر علیه السلام: مثله.

«20»

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، وَ قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام: مَنْ قَالَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ تَوَکَّلْتُ عَلَی الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُ السُّقْمَ وَ الْفَقْرَ.

«21»

عُدَّةُ الدَّاعِی،: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ تَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ یُدْعَی بِهَذَا أَرْبَعِینَ مَرَّةً عَقِیبَ صَلَاةِ الصُّبْحِ وَ یُمْسَحُ بِهِ عَلَی الْعِلَّةِ کَائِناً مَا کَانَتْ خُصُوصاً الْفُطْرَ(1)

یَبْرَأُ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی وَ قَدْ صُنِعَ ذَلِکَ فَانْتُفِعَ بِهِ.

وَ رَوَی دَاوُدُ بْنُ زُرْبِیٍّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: تَضَعُ یَدَکَ عَلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی فِیهِ الْوَجَعُ وَ تَقُولُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ اللَّهُ اللَّهُ رَبِّی حَقّاً لَا أُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً اللَّهُمَّ أَنْتَ لَهَا وَ لِکُلِّ عَظِیمَةٍ فَفَرِّجْهَا عَنِّی (2).

وَ الْمُفَضَّلُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: لِلْأَوْجَاعِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ کَمْ مِنْ نِعْمَةٍ لِلَّهِ فِی عِرْقٍ سَاکِنٍ وَ غَیْرِ سَاکِنٍ عَلَی عَبْدٍ شَاکِرٍ وَ غَیْرِ شَاکِرٍ وَ تَأْخُذُ لِحْیَتَکَ بِیَدِکَ الْیُمْنَی بَعْدَ الصَّلَاةِ الْمَفْرُوضَةِ وَ تَقُولُ اللَّهُمَّ فَرِّجْ عَنِّی کُرْبَتِی وَ عَجِّلْ عَافِیَتِی وَ اکْشِفْ ضُرِّی ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ احْرِصْ أَنْ یَکُونَ ذَلِکَ مَعَ دُمُوعٍ وَ بُکَاءٍ(3).

وَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنْ رَجُلٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَشَکَوْتُ إِلَیْهِ وَجَعاً بِی فَقَالَ قُلْ بِسْمِ اللَّهِ ثُمَّ امْسَحْ یَدَکَ عَلَیْهِ ثُمَّ قُلْ أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِقُدْرَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِرَحْمَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِجَلَالِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِعَظَمَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِجَمْعِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِرَسُولِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِأَسْمَاءِ اللَّهِ مِنْ شَرِّ مَا أَحْذَرُ وَ مِنْ شَرِّ مَا أَخَافُ عَلَی نَفْسِی تَقُولُهَا سَبْعَ مَرَّاتٍ قَالَ فَفَعَلْتُ فَأَذْهَبَ اللَّهُ الْوَجَعَ عَنِّی (4).

ص: 19


1- 1. الفطر: الشق.
2- 2. تراها فی الکافی ج 1 ص 566- 565.
3- 3. تراها فی الکافی ج 1 ص 566- 565.
4- 4. تراها فی الکافی ج 1 ص 566- 565.

باب پنجاه و ششم : تعویذ تب و انواع آن

روایات

روایت1.

طب الائمة: علی بن موسی الرضا علیهما السلام فرمودند: این تعویذی است که شیعیان ما را از سل دور نگه می­دارد «ای خدا، ای پروردگار پرورندگان، ای سرور سروران، ای خدای خدایان، ای پادشاه پادشاهان، ای چیره بر آسمان­ها و زمین، مرا از این درد شفا و عافیت بخش، به راستی که من بنده تو و فرزند بنده تو هستم و در اختیار توام و زمام امورم به دست توست» این دعا را سه بار می­خوانی، به درستی که خداوند عزّ و جلّ به قدرت خویش، تو را از آن کفایت می­کند انشاء الله تعالی.(1)

روایت2.

طب الائمة: امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند: رسول خدا به تب سختی دچار شد، پس جبرئیل علیه السلام به نزد ایشان آمد و با خواندن این دعا او را تعویذ کرد: «به نام خداوند تو را تعویذ می کنم، به نام خداوند تو را شفا می­دهم، از هر دردی که تو را می­آزارد، به نام خدا و خداوند شفادهنده است، به نام خدا آن را بگیر که تو را گوارا خواهد بود، به نام خداوند بخشنده مهربان و سوگند به جایگاه های ستارگان، اگر بدانید، آن سوگندی سخت بزرگ است و به اذن خداوند عزّ و جلّ شفا خواهی یافت» پیامبر صلی الله علیه و آله از بند گشوده شدند و فرمودند: ای جبرئیل آیا این تعویذی است که بر تو ابلاغ شد؟ فرمود: این از خزانه­ای است در آسمان هفتم.(2)

روایت3.

طب الائمة: امام باقر علیه السلام فرمودند: برای تعویذ بیمار بخوان: «خارج شو ای رگ یا ای چشم جن یا ای چشم انسان یا ای دردی که در فلان فرزند فلان قرار داری، خارج شو به خدایی که با موسی سخن گفت و ابراهیم صلوات الله علیه را دوست خود قرار داد و به پروردگار عیسی بن مریم روح خدا و کلمه او و پروردگار

ص: 20


1- . طب الائمة: 37
2- . طب الائمة: 38

باب 56 عوذة الحمی و أنواعها

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ کَثِیرٍ الدِّمَشْقِیُّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ قَالَ حَدَّثَنَا الرِّضَا عَلِیُّ بْنُ مُوسَی بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَاقِرِ علیهم السلام قَالَ: هَذِهِ عُوذَةٌ لِشِیعَتِنَا لِلسِّلِّ یَا اللَّهُ یَا رَبَّ الْأَرْبَابِ وَ یَا سَیِّدَ السَّادَاتِ وَ یَا إِلَهَ الْآلِهَةِ وَ یَا مَلِکَ الْمُلُوکِ وَ یَا جَبَّارَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ اشْفِنِی وَ عَافِنِی مِنْ دَائِی هَذَا فَإِنِّی عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ أَتَقَلَّبُ فِی قَبْضَتِکَ وَ نَاصِیَتِی بِیَدِکَ تَقُولُهَا ثَلَاثاً فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَکْفِیکَ بِحَوْلِهِ وَ قُوَّتِهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی (1).

«2»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] الْبَرْقِیُّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ بَکْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمَّارٍ الدُّهْنِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَمْرٍو ذِی قَرٍّ وَ ثَعْلَبَةَ الْجَمَالِیِّ قَالا سَمِعْنَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام یَقُولُ: حُمَّ رَسُولُ اللَّهِ حُمَّی شَدِیدَةً فَأَتَاهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَعَوَّذَهُ وَ قَالَ بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِیکَ بِسْمِ اللَّهِ أَشْفِیکَ مِنْ کُلِّ دَاءٍ یُؤْذِیکَ بِسْمِ اللَّهِ وَ اللَّهُ شَافِیکَ بِسْمِ اللَّهِ خُذْهَا فَلْتَهْنِیکَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ لَتَبْرَأَنَّ بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَأُطْلِقَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله مِنْ عِقَالِهِ فَقَالَ یَا جَبْرَئِیلُ هَذِهِ عُوذَةٌ بَلِیغَةٌ قَالَ هِیَ مِنْ خِزَانَةٍ فِی السَّمَاءِ السَّابِعَةِ(2).

«3»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] أَحْمَدُ بْنُ سَلَمَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ حَرِیزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ السِّجِسْتَانِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ حَمْزَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: إِذَا مَرِضَ الرَّجُلُ فَأَرَدْتَ أَنْ تُعَوِّذَهُ فَقُلْ اخْرُجْ عَلَیْکِ یَا عِرْقُ أَوْ یَا عَیْنَ الْجِنِّ أَوْ یَا عَیْنَ الْإِنْسِ أَوْ یَا وَجَعُ بِفُلَانِ بْنِ فُلَانٍ اخْرُجْ بِاللَّهِ الَّذِی کَلَّمَ مُوسَی تَکْلِیماً وَ اتَّخَذَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلًا صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ رَبِّ عِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ رُوحِ اللَّهِ وَ کَلِمَتِهِ وَ رَبِ

ص: 20


1- 1. طبّ الأئمّة ص 37.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 38.

محمد و خاندان هدایتگر او و فرو نشینی همانطور که آتش بر ابراهیم خاموش گشت.(1)

روایت4.

طب الائمة: حضرمی نقل کرد: فرزندم به تبی گرفتار شد که هر چهار روز یکبار عارض می شد، در این هنگام امام موسی علیه السلام در نامه­ای به من نوشتند که بر دست راست او بنویسم «بسم الله جبرائیل» و بر دست چپ او بنویسم «بسم الله میکائیل» و بر پای راست او بنویسم «بسم الله اسرافیل» و بر پای چپ او بنویسم: «بسم الله لا یرون فیها شمسا و لا زمهریرا: به نام خدا، در آن نه خورشیدی می­بینند و نه باد سردی» و در میانه شانه­های او بنویسم «بسم الله العزیز الجبار: به نام خداوند شکست­ناپذیر چیره» و فرمودند: هر کس در آن شک کند، نفعی نخواهد برد.(2)

روایت5.

الاختصاص: حسن بن علی وشاء نقل کرد، امام رضا علیه السلام به من فرمودند: تو را می­بینم در حالی که رنگ به رخسار نداری، عرض کردم: به تبی مبتلا شدم که چهار روز یکبار بر من عارض می شود و بسیار مرا به خود پیچیده است. پس فرمودند: کاغذ و مرکبی بیاورید و این دعا را نوشتند: «به نام خداوند بخشنده مهربان، أبجد هوّز حطّی از فلان فرزند فلانة» سپس خواستند نخی برایشان بیاورند، پس نخ مرطوبی آوردند، فرمودند: نخی بیاورید که آب به آن نرسیده باشد، پس نخ خشکی آوردند، وسط آن دعا را بستند و در جانب راست، چهار گره و در سمت چپ آن سه گره زدند و بر هر گرهی یک حمد، قل اعوذ برب الفلق، قل اعوذ بربّ الناس و آیة الکرسی خواندند، سپس آن را به من دادند و فرمودند: آن را بر بازوی راستت ببند و از بستن آن بر بازوی چپ خودداری کن.(3)

روایت6.

طب الائمة: از امام باقر یا امام صادق علیهما السلام روایت است: هیچ - دردی - نیست که هفتاد بار سوره­ حمد بر آن خوانده شود مگر این که آرام شود؛ اگر خواستید، امتحان کنید و در آن شک نکنید.(4)

روایت7.

طب الائمة: شخصی از دوستان امام صادق علیه السلام بر ایشان وارد شد، در حالی که تب داشت و امام فرمودند، چرا رنگ به رخسار نداری؟ عرض کردم، یک ماه است که به تب

ص: 21


1- . طب الائمة: 39
2- . طب الائمة: 51
3- . الاختصاص: 18
4- . طب الائمة: 53

مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْهُدَاةِ وَ طَفِیتَ کَمَا طَفِیَتْ نَارُ إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلِ علیه السلام (1).

«4»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَبْدُ اللَّهِ عَنْ أَبِی زَکَرِیَّا یَحْیَی بْنِ أَبِی بَکْرٍ عَنِ الْحَضْرَمِیِّ: أَنَّ أَبَا الْحَسَنِ الْأَوَّلَ علیه السلام کُتِبَ لَهُ هَذَا وَ کَانَ ابْنُهُ یُحَمُّ حُمَّی الرِّبْعِ فَأَمَرَهُ أَنْ یُکْتَبَ عَلَی یَدِهِ الْیُمْنَی بِسْمِ اللَّهِ جَبْرَائِیلُ وَ عَلَی یَدِهِ الْیُسْرَی بِسْمِ اللَّهِ مِیکَائِیلُ وَ عَلَی رِجْلِهِ الْیُمْنَی بِسْمِ اللَّهِ إِسْرَافِیلُ وَ عَلَی رِجْلِهِ الْیُسْرَی بِسْمِ اللَّهِ لا یَرَوْنَ فِیها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِیراً وَ بَیْنَ کَتِفَیْهِ بِسْمِ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْجَبَّارِ قَالَ وَ مَنْ شَکَّ لَمْ یَنْفَعْهُ (2).

«5»

ختص، [الإختصاص] الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ الْوَشَّاءُ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: قَالَ لِی مَا لِی أَرَاکَ مُصْفَرّاً فَقُلْتُ هَذِهِ الْحُمَّی الرِّبْعُ قَدْ أَلَحَّتْ عَلَیَّ قَالَ فَدَعَا بِدَوَاةٍ وَ قِرْطَاسٍ ثُمَّ کَتَبَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أَبْجَدْ هَوَّزْ حُطِّی عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ ثُمَّ دَعَا بِخَیْطٍ فَأُتِیَ بِخَیْطٍ مَبْلُولٍ فَقَالَ ائْتِنِی بِخَیْطٍ لَمْ یَمَسَّهُ الْمَاءُ فَأُتِیَ بِخَیْطٍ یَابِسٍ فَشَدَّ وَسَطَهُ وَ عَقَدَ عَلَی الْجَانِبِ الْأَیْمَنِ أَرْبَعَةً وَ عَقَدَ عَلَی الْأَیْسَرِ

ثَلَاثَ عُقَدٍ وَ قَرَأَ عَلَی کُلِّ عَقْدٍ الْحَمْدَ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ ثُمَّ دَفَعَهُ إِلَیَّ وَ قَالَ شُدَّهُ عَلَی عَضُدِکَ الْأَیْمَنِ وَ لَا تَشُدَّهُ عَلَی الْأَیْسَرِ(3).

«6»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] الْخَضِرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْخَزَازِینِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْفَضْلِ النَّوْفَلِیِّ عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام: مَا قُرِئَتِ الْحَمْدُ سَبْعِینَ مَرَّةً إِلَّا سَکَّنَ وَ إِنْ شِئْتُمْ فَجَرِّبُوهُ وَ لَا تَشُکُّوا(4).

«7»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْبُرْسِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ علیه السلام: أَنَّهُ دَخَلَ عَلَیْهِ رَجُلٌ مِنْ مَوَالِیهِ وَ قَدْ وُعِکَ وَ قَالَ مَا لِی أَرَاکَ مُتَغَیِّرَ اللَّوْنِ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ وُعِکْتُ (5)

ص: 21


1- 1. طبّ الأئمّة ص 39.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 51.
3- 3. الاختصاص: 18.
4- 4. طبّ الأئمّة ص 53.
5- 5. الوعک: المرض یشتد حماه.

شدیدی مبتلایم و از بین نرفت. و به هر آنچه برای من نسخه کردند، به درمان خود پرداختم ولی سودی نداشت. امام صادق علیه السلام فرمودند: دکمه­های پیراهنت را باز کن و سر خود را در پیراهنت فرو ببر و اذان و اقامه بگو و سوره­ حمد را هفت بار خوان، و آن شخص نقل کرد وقتی این کار را انجام دادم گویی از بندی رستم.(1)

روایت8.

طب الائمة: داود رقّی نقل کرد، در مدینه که بودم به مریضی سختی گرفتار شدم، وقتی خبر آن به امام صادق علیه السلام رسید، برای من نوشتند: خبر بیماری ات به من رسید پیمانه ای از گندم خریداری کن و به پشت دراز بکش و آنها را بر روی سینه­ات بپاش به هر شکل که پراکنده شدند، و این دعا را بخوان: «خداوندا تو را به آن اسمی می­خوانم که هرگاه درمانده­ای تو را بدان خواند، گرفتاری­اش را برطرف نمودی، و او را در زمین توانمند گرداندی و خلیفه خویش بر بندگانت قرار دادی، از تو می­خواهم بر محمد و خاندان او درود فرستی و مرا از بیماری بهبودی بخشی.» سپس بنشین و گندم­های اطراف خود را جمع کن و همین دعا را بخوان، سپس آن را [چهار قسمت] تقسیم کن، و برای هر مسکینی یک مدّ قرار ده و دوباره این دعا را بخوان. داود نقل کرد، طبق دستور امام علیه السلام، عمل کردم، گویی از بند رستم. و دیگران نیز آن را به کار بستند و بهره جستند.(2)

دعوات الراوندی: داود بن زربی نقل کرد، روزی در مدینه به بیماری سختی مبتلا شدم و مثل روایت بالا را نقل کرد.(3)

روایت9.

طب الائمة: یونس بن یعقوب نقل کرد: خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم و دیدم به یکی از دوستان خویش، تعویذی برای تب می­آموزند من نیز آن را نوشتم، فرمودند: سوره فاتحة الکتاب، قل هو الله احد، انا انزلناه، آیة الکرسی خوانده می­شود، سپس در دو طرف شخصی که تب دارد، با انگشت اشاره می­نویسی: خدایا بر پوست لطیف و استخوان باریک و شدت سوزش رحم کن، ای تب، اگر به خدا و روز قیامت ایمان داری، گوشت و خون او را نخور و بدن او را معیوب نکن و او را به سردرد مبتلا نکن و از فلان فرزند فلانة به سوی کسی برو که در کنار خداوند یکتا، خدایی دیگر نیز قرار می­دهد، خدایی

ص: 22


1- . طب الائمة: 52
2- . طب الائمة: 53
3- . طب الائمة: 53

وَعَکاً شَدِیداً مُنْذُ شَهْرٍ ثُمَّ لَمْ تَنْقَلِعِ الْحُمَّی عَنِّی وَ قَدْ عَالَجْتُ نَفْسِی بِکُلِّ مَا وَصَفَهُ لِی الْمُتَرَفِّعُونَ فَلَمْ أَنْتَفِعْ بِشَیْ ءٍ مِنْ ذَلِکَ فَقَالَ لَهُ الصَّادِقُ علیه السلام حُلَّ أَزْرَارَ قَمِیصِکَ وَ أَدْخِلْ رَأْسَکَ فِی قَمِیصِکَ وَ أَذِّنْ وَ أَقِمْ وَ اقْرَأْ سُورَةَ الْحَمْدِ سَبْعَ مَرَّاتٍ قَالَ فَفَعَلْتُ ذَلِکَ فَکَأَنَّمَا نَشِطْتُ مِنْ عِقَالٍ (1).

«8»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] الْعِیصُ بْنُ الْمُبَارَکِ الْأَسَدِیُّ عَنْ عَبْدِ الْعَزِیزِ عَنْ یُونُسَ عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّیِّ قَالَ: مَرِضْتُ بِالْمَدِینَةِ مَرَضاً شَدِیداً فَبَلَغَ ذَلِکَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَکَتَبَ إِلَیَّ بَلَغَنِی عِلَّتُکَ فَاشْتَرِ صَاعاً مِنْ بُرٍّ وَ اسْتَلْقِ عَلَی قَفَاکَ وَ انْثُرْهُ عَلَی صَدْرِکَ کَیْفَ مَا انْتَثَرَ وَ قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی إِذَا سَأَلَکَ بِهِ الْمُضْطَرُّ کَشَفْتَ مَا بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ مَکَّنْتَ لَهُ فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلْتَهُ خَلِیفَتَکَ عَلَی خَلْقِکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُعَافِیَنِی مِنْ عِلَّتِی هَذِهِ ثُمَّ اسْتَوِ جَالِساً وَ اجْمَعِ الْبُرَّ مِنْ حَوْلِکَ وَ قُلْ مِثْلَ ذَلِکَ وَ اقْسِمْهُ أَرْبَعَةَ أَقْسَامٍ مُدّاً مُدّاً لِکُلِّ مِسْکِینٍ وَ قُلْ مِثْلَ ذَلِکَ قَالَ دَاوُدُ فَفَعَلْتُ مَا أَمَرَنِی بِهِ فَکَأَنَّمَا نَشِطْتُ مِنْ عِقَالٍ وَ قَدْ فَعَلَهُ غَیْرُ وَاحِدٍ فَانْتَفَعَ بِهِ (2).

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، قَالَ دَاوُدُ بْنُ زُرْبِیٍّ: مَرِضْتُ بِالْمَدِینَةِ مَرَضاً شَدِیداً وَ ذَکَرَ مِثْلَهُ (3).

«9»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَبْدُ اللَّهِ بْنُ خَالِدِ بْنِ نَجِیحٍ عَنْ مَسْعُودِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی أَحْمَدَ عَنِ ابْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ قَالَ: حَضَرْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ هُوَ یُعَلِّمُ رَجُلًا مِنْ أَوْلِیَائِهِ رُقْیَةَ الْحُمَّی فَکَتَبْتُهَا مِنَ الرَّجُلِ قَالَ یُقْرَأُ فَاتِحَةُ الْکِتَابِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ وَ آیَةُ الْکُرْسِیِّ ثُمَّ یُکْتَبُ عَلَی جَنْبَیِ الْمَحْمُومِ بِالسَّبَّابَةِ اللَّهُمَّ ارْحَمِ جِلْدَهُ الرَّقِیقَ وَ عَظْمَهُ الدَّقِیقَ مِنْ سَوْرَةِ الْحَرِیقِ یَا أُمَّ مِلْدَمٍ (4) إِنْ کُنْتِ آمَنْتِ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَلَا تَأْکُلِی اللَّحْمَ وَ لَا تَشْرَبِی الدَّمَ وَ لَا تَهْتِکِی الْجِسْمَ وَ لَا تَصْدَعِی الرَّأْسَ وَ انْتَقِلِی عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ إِلَی مَنْ یَجْعَلُ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً آخَرَ لَا إِلَهَ

ص: 22


1- 1. طبّ الأئمّة ص 52.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 53.
3- 3. و تراه فی الکافی ج 2 ص 564.
4- 4. ام ملدم کنیة الحمی، و یقال: الدمت علیه الحمی: دامت.

جز خدای یکتا نیست، خداوند از آنچه شرک می­ورزند، برتری جست.(1)

روایت10.

طب الائمة: امام صادق علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارشان فرمودند: انسان مؤمنی که به عیادت برادر مؤمن خود که بیمار است برود و این دعا را بخواند: «پناه می­دهم تو را به خداوند بزرگ، پروردگار با کرامت عرش از شر خونی که بند نیاید و گرمای آتش» خداوند اجل او را به تأخیر می­اندازد.(2)

روایت11.

مکارم الاخلاق: در تب و سردرد: امام صادق علیه السلام فرمودند: دعایی که برای تب و سردرد نوشته می­شود، با نخی بسته شده و هفت گره بر آن زده می­شود و بر هر گره سوره­ فاتحة الکتاب و بر سر شخصی که تب دارد، بسته می­شود و بر بازوی راست او آویزان می­شود .

«به نام خداوند بخشنده مهربان ستایش خدایی که پروردگار جهانیان است تا آخر سوره و قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ بربّ الناس و سوره قل هو الله احد، به نام خداوند بخشنده مهربان، ای پروردگار آدمیان، این تب را ببر، و او را شفا بخش، ای شفادهنده، زیرا هیچ بهبودی جز به عافیت تو نیست، شفایی که هیچ بیماری بر جای نگذارد، خیر تنها به دست اوست، به راستی که تو بر هر چیز توانایی، و از قرآن آنچه مایه­ شفا و رحمت برای مؤمنان است، نازل می­کنیم. به نام خداوند بخشنده مهربان، گفتیم ای آتش بر ابراهیم سرد و سلامت باش و این چنین نوشته مرا در جوار خود قرار ده به رحمتت ای مهربان ترین مهربانان».

«به نام خداوند بخشنده مهربان، و هرچه در روز و شب آرام گرفت، از آن اوست و اوست شنوا و دانا، ای سردرد و ای درد به عزت خداوند، آرام گیر، به قدرت خداوند، آرام گیر، به شکوه خداوند آرام گیر، به بزرگی خداوند آرام گیر، به اینکه هیچ نیرو و قدرتی جز به خداوند بلندمرتبه و بزرگ تحقق نمی­پذیرد، آرام گیر، و خداوند آنها را کفایت خواهد کرد و اوست شنوای دانا، و ذوالنون آنگاه که خشمگین رفت... نجات می دهیم مؤمنان را.(3)

و هیچ نیرو و قدرتی جز به خدای بلندمرتبه و بزرگ تحقق نمی­پذیرد و خداوند ما را کفایت می­کند و بهترین کارگزار است و درود خدا بر محمد و خاندان او».

برای تب و غیر آن: امام صادق علیه السلام به یکی از یاران خویش که تب داشت، فرمودند:

ص: 23


1- . طب الائمة: 54
2- . طب الائمة: 120
3- . انبیاء/ 78

إِلَّا اللَّهُ تَعَالَی اللَّهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ عُلُوّاً کَبِیراً(1).

«10»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْکُوفِیِّ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مَیْمُونٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِیزٍ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ: مَا مِنْ مُؤْمِنٍ عَادَ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ وَ هُوَ شَاکٍ فَقَالَ لَهُ أُعِیذُکَ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ رَبِّ الْعَرْشِ الْکَرِیمِ مِنْ شَرِّ کُلِّ عِرْقٍ نَعَّارٍ وَ مِنْ شَرِّ حَرِّ النَّارِ فَکَانَ فِی أَجَلِهِ تَخْفِیفٌ وَ تَأْخِیرٌ إِلَّا خَفَّفَ اللَّهُ عَنْهُ (2).

«11»

مکا، [مکارم الأخلاق] لِلْحُمَّی وَ الصُّدَاعِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: یَکْتُبُ لِلْحُمَّی وَ الصُّدَاعِ یَشُدُّهُ وَ یَعْقِدُ عَلَیْهِ سَبْعَ عُقَدٍ وَ یَقْرَأُ عَلَی کُلِّ عُقْدَةٍ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ وَ یَشُدُّهُ عَلَی رَأْسِ الْمَحْمُومِ وَ یُعَلَّقُ عَلَی عَضُدِهِ الْأَیْمَنِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ تَمَامَ السُّورَةِ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ بِتَمَامِهَا بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ رَبَّ النَّاسِ أَذْهِبِ الْبَأْسَ وَ اشْفِهِ یَا شَافِی فَإِنَّهُ لَا شِفَاءَ إِلَّا شِفَاؤُکَ شِفَاءً لَا یُغَادِرُ سُقْماً بیده [بِیَدِکَ] الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ قُلْنا یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ کَذَلِکَ صَاحِبُ کِتَابِی هَذَا بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ لَهُ ما سَکَنَ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ اسْکُنْ أَیُّهَا الصُّدَاعُ وَ الْأَلَمُ بِعِزَّةِ اللَّهِ اسْکُنْ بِقُدْرَةِ اللَّهِ اسْکُنْ بِجَلَالِ اللَّهِ اسْکُنْ بِعَظَمَةِ اللَّهِ اسْکُنْ بِلَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً إِلَی قَوْلِهِ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ (3) وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ وَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً.

لِلْحُمَّی وَ غَیْرِهِ: وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ وَ قَدِ اشْتَکَی وَعِکاً حُلَ

ص: 23


1- 1. طبّ الأئمّة ص 54.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 120.
3- 3. الأنبیاء: 78.

دکمه­های پیراهنت را باز کن و سر خود را در گریبان فرو کن، اذان و اقامه را بگو و هفت مرتبه سوره­ حمد را بخوان، آن شخص گفت وقتی این کار را کردم گویی از بندی رستم.

و برای رفع تب در حدیثی دیگر از امام صادق علیه السلام آمده است که فرمودند: سر خود را در گریبان فرو می­کنی و پس از گفتن اذان و اقامه، سوره­های فاتحة الکتاب، قل هو الله احد، قل اعوذ برب الفلق، قل اعوذ بربّ الناس و سه بار سوره­ قل هو الله احد را می­خوانی و می­گویی: خود را در پناه عزت خداوند، قدرت خدا، عظمت خداوند، سلطنت خداوند، جمال خدا، جمع خدا و به رسول خدا و خاندان او درود خداوند بر او و آنان، و به والیان امر خدا می­آورم از شر هر آنچه می­ترسم و بیم دارم، و گواهی می­دهم که خداوند بر هر کاری تواناست و هیچ نیرو و قدرتی جز به خداوند بلندمرتبه و بزرگ تحقق نمی­پذیرد و درود خدا بر محمد و خاندان او، خداوندا به شفای خود مرا بهبودی بخش و به دوای خود مرا درمان کن و از بلای خود عافیت بخش.

و در روایتی دیگر فرمودند: سر خود را در گریبان فرو می­بری، و بعد از گفتن اذان و اقامه، سوره­های فاتحة الکتاب و قل اعوذ بربّ الفلق و قل اعوذ بربّ الناس را می­خوانی و سوره­ قل هو الله احد را – سه بار – می­خوانی و آیه آخر سوره­ حشر را سه بار می­خوانی و می­گویی: خود را پناه می­دهم تا آخر دعا که ذکر شد.(1)

امام صادق علیه السلام به شخصی که به تبی طولانی مدت دچار شده بود، فرمودند: آیة الکرسی را در یک ظرف بنویس و سپس آن را مقداری آب بیامیز و بنوش.

مثل این حدیث از امام باقر علیه السلام یا امام صادق علیه السلام نقل شد که فرمودند: مقداری از تربت حسین علیه السلام را با مقداری آب بیامیز و در جامی بلورین با قلمی آهنین نوشته می­شود و سپس آن را به کسی که به دردی مبتلا است، نوشانده می­شود، «از جانب پروردگار مهربان به آنان سلام گفته می شود کفایت می کند خدا مرا و او بهترین کار گزار است طه قرآن را بر تو نازل نکردیم تا به رنج افتی، همانا خد ا آسمانها را نگاه می دارد(2)خدا می خواهد تا بارتان را سَبُک گرداند، اکنون خدا بر شما تخفیف داد. گفتیم: ای آتش، برای ابراهیم سرد و بی آسیب شو. از فلان فرزند فلان، گرما و سرما و تب­های پنهانی و تمامی رنج ها و بیماری­ها و ناخوشی­ها و درد ها و سر درد را برگردان.

طسم طس به نام­های خدا، حم عسق اینچنین خداوند شکست­ناپذیر حکیم به تو و کسانی که قبل از تو بودند، وحی می­کند و هیچ نیرو و قدرتی جز به خداوند بلندمرتبه و بزرگ تحقق نمی­پذیرد، و ستایش از آن خدایی است که پروردگار جهانیان است و

ص: 24


1- . مکارم الاخلاق: 425
2- . فاطر/ 39

أَزْرَارَ قَمِیصِکَ وَ أَدْخِلْ رَأْسَکَ فِی جَیْبِکَ وَ أَذِّنْ وَ أَقِمْ وَ اقْرَأِ الْحَمْدَ سَبْعَ مَرَّاتٍ قَالَ فَفَعَلْتُ فَکَأَنَّمَا أُنْشِطْتُ مِنْ عِقَالٍ.

لِلْحُمَّی أَیْضاً عَنْهُ علیه السلام قَالَ: تُدْخِلُ رَأْسَکَ فِی جَیْبِکَ فَتُؤَذِّنُ وَ تُقِیمُ وَ تَقْرَأُ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ وَ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ وَ تَقْرَأُ قُلْ هُوَ اللَّهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ تَقُولُ أُعِیذُ نَفْسِی بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ قُدْرَةِ اللَّهِ وَ عَظَمَةِ اللَّهِ وَ سُلْطَانِ اللَّهِ وَ بِجَمَالِ اللَّهِ وَ بِجَمْعِ اللَّهِ وَ بِرَسُولِ اللَّهِ وَ بِعِتْرَتِهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ وَ بِوُلَاةِ أَمْرِ اللَّهِ مِنْ شَرِّ مَا أَخَافُ وَ أَحْذَرُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اللَّهُمَّ اشْفِنِی بِشِفَائِکَ وَ دَاوِنِی بِدَوَائِکَ وَ عَافِنِی مِنْ بَلَائِکَ.

وَ فِی رِوَایَةٍ قَالَ: تُدْخِلُ رَأْسَکَ فِی جَیْبِکَ وَ تُؤَذِّنُ وَ تُقِیمُ وَ تَقْرَأُ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ تَقْرَأُ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ آخِرَ الْحَشْرِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ تَقُولُ أُعِیذُ نَفْسِی کَمَا سَبَقَ (1).

عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: شَکَا رَجُلٌ إِلَیْهِ حُمَّی قَدْ تَطَاوَلَتْ فَقَالَ اکْتُبْ آیَةَ الْکُرْسِیِّ فِی إِنَاءٍ ثُمَّ دُفْهُ بِجُرْعَةٍ مِنْ مَاءٍ وَ اشْرَبْهُ.

مِثْلُهُ عَنْ بَعْضِ الصَّادِقِینَ قَالَ: یُؤْخَذُ مِنْ تُرْبَةِ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ تُدَافُ بِالْمَاءِ وَ تُکْتَبُ فِی جَامِ زُجَاجٍ بِقَلَمِ حَدِیدٍ وَ تُسْقَی مَنْ بِهِ أَلَمٌ حَادِثٌ سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ حَسْبِیَ اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ طه ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقی إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ الْآیَةَ(2) یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُخَفِّفَ عَنْکُمْ الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْکُمْ قُلْنا یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ ارْدُدْ عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ الْحَرَّ وَ الْبَرْدَ وَ الْمَلِیلَةَ(3)

وَ جَمِیعَ الْآلَامِ وَ الْأَسْقَامِ وَ الْأَعْرَاضِ وَ الْأَمْرَاضِ وَ الْأَوْجَاعِ وَ الصُّدَاعِ طسم طس بِأَسْمَاءِ اللَّهِ حم عسق کَذلِکَ یُوحِی إِلَیْکَ وَ إِلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ

ص: 24


1- 1. مکارم الأخلاق ص 425.
2- 2. فاطر: 39.
3- 3. الملیلة: الحر الکامن فی العظم، یقال به ملة و ملیلة: أی حمی باطنة.

درود او بر سرورمان محمد و خاندان پاک او، ای کسی که فانی نمی­شوی در حالی که کوه­ها از بین می­روند، بر محمد و خاندان او درود فرست و هر درد و بیماری و ناخوشی که بر فلان فرزند فلان است، برطرف کن، به راستی که تو بر هر کاری توانایی، خداوند به تنهایی برای ما کافی است و درود او بر پیامبرش محمد و تمامی خاندانش.

مثل این حدیث: بر کاغذی نوشته می­شود و به او آویزان می­گردد: و آن [قرآن] را به حق فرود آوردیم و به حق فرود آمد، و تو را جز بشارت دهنده و بیم رسان نفرستادیم(1).

و ما آنچه را برای مؤمنان مایه درمان و رحمت است از قرآن نازل می کنیم(2)و

محمد، جز فرستاده ای که پیش از او پیامبرانی گذشتند، نیست. آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، از عقیده خود برمی گردید؟ و هر کس از عقیده خود بازگردد(3)و به آنچه بر محمّد نازل آمده گرویده اند- که آن خود حقّ و از جانب پروردگارشان است- بدیهایشان را زدود و حالشان را بهبود بخشید،(4)محمّد

پدر هیچ یک از مردان شما نیست، ولی فرستاده خدا و خاتم پیامبران است. و خدا همواره بر هر چیزی داناست(5)،

محمّد پیامبر خداست و کسانی که با اویند، بر کافران، سختگیر و با همدیگر مهربانند. آنان را در رکوع و سجود می بینی. فضل و خشنودی خدا را خواستارند. علامتِ آنان بر اثر سجود در چهره هایشان است. این صفت ایشان است در تورات، و مَثَلِ آنها در انجیل.(6)و

به فرستاده ای که پس از من می آید و نام او «احمد» است بشارتگرم.» پس وقتی برای آنان دلایل روشن آورد، گفتند: این سحری آشکار است(7)و اگر قرآنی بود که کوه ها بدان روان می شد، یا زمین بدان قطعه قطعه می گردید، یا مردگان بدان به سخن در می آمدند، نه چنین است، بلکه همه امور بستگی به خدا دارد، فرمانروایی از آن خدایی است که یگانه چیره است، سپس می گوید: به نام خدا که بر پایه عرش نگاشته شد.(8)

برای تبی که چهار روز یکبار عارض شود، این دعا نوشته می­شود و بر بازوی راست آویخته می گردد: «به نام خداوند بخشنده مهربان و اگ رقرآنی بود که کوه ها بدان روان می شد، یا زمین بدان قطعه قطعه می گردید، یا مردگان بدان به سخن در می آمدند نه چنین است، بلکه

ص: 25


1- . اسری/ 105
2- . اسری/82
3- . آل عمران/ 144
4- . قتال/ 2
5- . احزاب/ 40
6- . فتح/ 29
7- . صف/6
8- . مکارم الاخلاق: 426

وَ صَلَوَاتُهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ یَا مَنْ تَزُولُ الْجِبَالُ وَ لَا یَزُولُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَزِلْ کُلَّ مَا بِفُلَانِ بْنِ فُلَانٍ مِنْ مَرَضٍ وَ سُقْمٍ وَ أَلَمٍ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَحْدَهُ وَ صَلَوَاتُهُ عَلَی مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ.

مِثْلُهُ: یُکْتَبُ عَلَی الْقِرْطَاسِ وَ یُعَلَّقُ عَلَیْهِ وَ بِالْحَقِّ أَنْزَلْناهُ وَ بِالْحَقِّ نَزَلَ إِلَی قَوْلِهِ نَذِیراً(1) وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَی قَوْلِهِ لِلْمُؤْمِنِینَ (2) وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ إِلَی قَوْلِهِ عَلی عَقِبَیْهِ (3) وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلی مُحَمَّدٍ إِلَی قَوْلِهِ بالَهُمْ (4) ما کانَ مُحَمَّدٌ إِلَی قَوْلِهِ عَلِیماً(5) مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ إِلَی قَوْلِهِ فِی الْإِنْجِیلِ (6) وَ مُبَشِّراً الْآیَةَ(7) وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتی بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِیعاً الْمُلْکُ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ ثُمَّ یَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ الْمَکْتُوبِ عَلَی سَاقِ الْعَرْشِ (8).

لِلْحُمَّی الرَّابِعَةِ: یُکْتَبُ وَ یُعَلَّقُ عَلَی الْعَضُدِ الْأَیْمَنِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتی بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ

ص: 25


1- 1. و بالحق أنزلناه و بالحق نزل و ما أرسلناک الا مبشرا و نذیرا: أسری: 105.
2- 2. و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین: اسری: 82.
3- 3. و ما محمّد إلا رسول قد خلت من قبله الرسل أ فإن مات أو قتل انقلبتم علی أعقابکم و من ینقلب علی عقبیه: آل عمران: 144.
4- 4. و آمنوا بما نزل علی محمّد و هو الحق من ربهم کفر عنهم سیئاتهم و أصلح بالهم: القتال: 2.
5- 5. ما کان محمّد أبا أحد من رجالکم و لکن رسول اللّه و خاتم النبیین و کان اللّه بکل شی ء علیما: الأحزاب: 40.
6- 6. محمّد رسول اللّه و الذین آمنوا معه أشداء علی الکفّار رحماء بینهم تراهم رکعا سجدا یبتغون فضلا من اللّه و رضوانا سیماهم فی وجوههم من أثر السجود ذلک مثلهم فی التوراة و مثلهم فی الإنجیل: الفتح: 29.
7- 7. و مبشرا برسول یأتی من بعدی اسمه أحمد فلما جاءهم بالبینات قالوا هذا سحر مبین: الصف: 6.
8- 8. مکارم الأخلاق ص 426.

همه امور بستگی به خدا دارد، ای شفادهنده ای کفایت کننده، ای عافیت­بخش، او را به حق نازل کردیم و به حق نازل شد و ما او را بشارت­دهنده و بیم­دهنده فرستادیم به اسم فلان فرزند فلان و به نام خدا و به خداوند و از خدا و به سوی خدا و هیچ غلبه­کننده­ای جز خداوند وجود ندارد.

دعایی دیگر: بر شانه شخصی بیمار نوشته می­شود: «به نام خداوند بخشنده مهربان آیا سینه­ات را وسعت نبخشیدیم تا آخر سوره، هیچ سختی برای پروردگار آدمیان وجود ندارد، این درد را ببر و بیماری­ام را شفا بخش، زیرا هیچ بهبودی جز شفای تو نیست، گفت: پروردگارا من استخوانم سست گردید و موی سر ما ز پیری سپید گشت، به اسم فلان فرزند فلان.(1)

برای تب و لرز: به نام خدا دو دریا را به گونه ای روان کرد که با هم برخورد کنند میان آن دو، مانع و حریمی استوار قرار داد. ای آتش، برای ابراهیم سرد و بی آسیب باش.(2)آری،

حزب خداست که رستگارانند. و قطعاً فرمان ما درباره بندگان فرستاده ما از پیش چنین رفته است. آنان بر دشمنان خودشان حتماً پیروز خواهند شد و سپاه ما هر آینه غالب آیندگانند».(3)

در تبی که چهار روز یکبار عارض شود: از امام حسین علیه السلام روایت است: بر کاغذی بنویس: ای آتش بر ابراهیم سرد و سلامت باش» و آن را بر بیماری که تب دارد، آویزان کن.

و چنانچه به تب مبتلا شد، این آیه را بر کاغذی بنویسید و آیه «بگو:آیا خدا به شما اجازه داد یا بر خدا دروغ می بندید». را بر بازوی خود ببندد.

و بنویسد «بطلط بطلطلط» و بگوید «عقدت علی اسم الله حمی فلان: تب فلان را بر اسم خداوند گره زدم» و آن را بر پای چپ بیمار ببندد.(4)

مثل این حدیث: آیا ندیده ای که پروردگارت چگونه سایه را گسترده است؟ و اگر می خواست، آن را ساکن قرار می داد، آنگاه خورشید را بر آن دلیل گردانیدیم(5).

روایت12.

مکارم الاخلاق: از امام معصومین علیم السلام روایت است، این دعا بر پوستی نوشته شود و بر شخصی که تب دارد، آویزان گردد: خداوندا از تو می­خواهم به

ص: 26


1- . مکارم الاخلاق: 427
2- . انبیاء/ 69
3- . صافات/ 173-171
4- . مکارم الاخلاق: 427
5- . فرقان/ 45 مراجعه کن مکارم الاخلاق:428

جَمِیعاً یَا شَافِی یَا کَافِی یَا مُعَافِی وَ بِالْحَقِّ أَنْزَلْناهُ وَ بِالْحَقِّ نَزَلَ وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا مُبَشِّراً وَ نَذِیراً بِاسْمِ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ بِبِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ مِنَ اللَّهِ وَ إِلَی اللَّهِ وَ لَا غَالِبَ إِلَّا اللَّهُ أُخْرَی یُکْتَبُ عَلَی کَتِفِهِ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ إِلَی آخِرِهِ لَا بَأْسَ بِرَبِّ النَّاسِ أَذْهِبِ الْبَأْسَ اشْفِ ابْتِلَائِی لَا شِفَاءَ إِلَّا شِفَاؤُکَ قالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْباً بِاسْمِ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ (1)

لِلْحُمَّی النَّافِضِ (2) بِسْمِ اللَّهِ مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ وَ جَعَلَ بَیْنَهُما بَرْزَخاً وَ حِجْراً مَحْجُوراً یا نارُ کُونِی بَرْداً(3) الْآیَةَ فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ وَ لَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنا إِلَی قَوْلِهِ الْغالِبُونَ (4).

لِلرِّبْعِ عَنِ الْحَسَنِ الزَّکِیِّ علیه السلام قَالَ اکْتُبْ عَلَی وَرَقَةٍ یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ وَ عَلِّقْهُ عَلَی الْمَحْمُومِ إِذَا أَخَذَتْهُ الْحُمَّی یَکْتُبُ عَلَی قِرْطَاسٍ هَذِهِ الْآیَةَ وَ یَشُدُّ عَلَی عَضُدِهِ قُلْ آللَّهُ أَذِنَ لَکُمْ أَمْ عَلَی اللَّهِ تَفْتَرُونَ وَ یَکْتُبُ بطلط بطلطلط وَ یَقُولُ عَقَدْتُ عَلَی اسْمِ اللَّهِ حُمَّی فُلَانٍ وَ یَشُدُّ عَلَی سَاقِهِ الْیُسْرَی (5): مِثْلُهُ أَ لَمْ تَرَ إِلی رَبِّکَ کَیْفَ مَدَّ الظِّلَ الْآیَةَ(6).

«12»

مکا، [مکارم الأخلاق] عَنْهُمْ علیهم السلام: یَکْتُبُ فِی رَقٍّ وَ یُعَلِّقُهُ عَلَی الْمَحْمُومِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ

ص: 26


1- 1. مکارم الأخلاق ص 427.
2- 2. الحمی النافض: الحمی الرعدة، مذکر یقال أخذته حمی بنافض، و حمی نافض بالإضافة- و حمی نافض- بالوصف-، و الأول أحسن.
3- 3. یا نار کونی بردا و سلاما علی إبراهیم: الأنبیاء: 69.
4- 4. و لقد سبقت کلمتنا لعبادنا المرسلین انهم لهم المنصورون و ان جندنا لهم الغالبون: الصافّات: 171- 173.
5- 5. مکارم الأخلاق ص 427.
6- 6. أ لم تر الی ربک کیف مد الظل و لو شاء لجعله ساکنا ثمّ جعلنا الشمس علیه دلیلا الفرقان: 45 راجع مکارم الأخلاق 428.

عزت و قدرت و سلطه­ات و هر آنچه علمت به آن احاطه دارد بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و بر فلان فرزند فلان، چیزی از مخلوقات نحس خود را، چیره نگردانی، بر پوست نازک و استخوان باریک او، از سوزش آتش رحم کن، ای تب، ای آنچه گوشت و خون را می­خوری، سرما و گرمای آن از جهنم، خارج شو اگر به خداوند بزرگ ایمان داری، از گوشت فلان فرزند فلان نخور و خون او را نیاشام و استخوانش را لاغر مکن و اندوهی به سمت او روانه مساز و سردردی متوجه او نکن و از مو و پوست و گوشت و خون او به سمت کسی برو که می­پندارد جز خدای یکتا، خدایی دیگر وجود دارد، خدایی جز خدای یگانه نیست، پاک است و از آنچه به او شرک می­ورزند، برتر است» اسم کسی از اهل کتاب یا دشمن خدا نوشته شود.(1)

تعویذی برای تب­ها مخصوصاً تب ­روزانه، بر کاغذی نوشته می­شود، و با نخی بسته می­شود و در چهار گره در سمت راست آن زده می­شود و در سمت چپ آن نیز سه گره می­خورد، آنگاه از گردن شخصی بیمار و تب­دار آویزان می­شود «پناه می­ آورم به آنچه موسی و ابراهیم و محمد درود خداوند بر آنان از تب، تب و لرز و تب یک روز در میان و تب کهنه و تبی که چهار روز یکبار عارض شود و سردرد پناه جستند، خداوندا همانگونه که دختر عمران جز عیسی، فرزندی نیاورد، پس تمام ورم­ها و دردها را از این انسان بردار و چیزی از آنها بر جای نگذار، قسم نمی خورم به آنچه می بینید و آنچه نمی بینید که آن سخن فرشته بزرگواری است. تو را قسم دادم که او را ترک ­کنی و دیگر قصد او را نکنی» سپس سوره­ اخلاص و قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ بربّ الناس را می­خوانی، و می­گویی «خدایا فلان فرزند فلانة را از تب یک روزه، دو روزه، سه روزه و چهار روزه شفا بخش، به راستی که تو هرچه را اراده کنی، انجام می­دهی و هرچه بخواهی، حکم می­کنی و بر هر چیز توانایی. به نام خداوند نوشتم و به نام خداوند پایان بخشیدم و بر او توکل نمودم و اوست پروردگار عرش با عظمت و هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خداوند بلندمرتبه و بزرگ تحقق نمی­پذیرد.(2)

دعایی دیگر که در آن نخی از پنبه را هفت رشته می کنی و سوره­های فاتحة الکتاب، اخلاص، قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را بر آن می­خوانی و هفت گره می­زنی و در گردن او آویزان می­کنی و گفته شد: و این سوره­ها بر هر گرهی خوانده شود.

دعایی دیگر، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس تب کند و سه روز پی­درپی غسل کند و در هر بار غسل بگوید: «به نام خدا، خدایا غسل کردم تا شفای تو و تایید پیامبرت را دریابم» تب از او برطرف می­گردد.

ص: 27


1- . مکارم الاخلاق: 460
2- . مکارم الاخلاق: 460

بِعِزَّتِکَ وَ قُدْرَتِکَ وَ سُلْطَانِکَ وَ مَا أَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ لَا تُسَلِّطَ عَلَی فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ شَیْئاً مِمَّا خَلَقْتَ بِسُوءٍ وَ ارْحَمْ جِلْدَهُ الرَّقِیقَ وَ عَظْمَهُ الدَّقِیقَ مِنْ فَوْرَةِ الْحَرِیقِ اخرج [اخْرُجِی] یَا أُمَّ مِلْدَمٍ یَا آکِلَةَ اللَّحْمِ وَ شَارِبَةَ الدَّمِ حَرُّهَا وَ بَرْدُهَا مِنْ جَهَنَّمَ إِنْ کُنْتِ آمَنْتِ بِاللَّهِ الْأَعْظَمِ أَنْ لَا تَأْکُلِی لِفُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ لَحْماً وَ لَا تَمَصِّی لَهُ دَماً وَ لَا تَنْهَکِی لَهُ عَظْماً وَ لَا تَثُورِی عَلَیْهِ غَمّاً وَ لَا تُهَیِّجِی عَلَیْهِ صُدَاعاً وَ انْتَقِلِی عَنْ شَعْرِهِ وَ بَشَرِهِ وَ لَحْمِهِ وَ دَمِهِ إِلَی مَنْ زَعَمَ أَنَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ وَ یُکْتَبُ اسْمُ ذِمِّیٍّ أَوْ عَدُوٍّ لِلَّهِ (1)

رُقْیَةً لِلْحُمَّیَاتِ خُصُوصاً لِحُمَّی یَوْمٍ یُکْتَبُ عَلَی الْقِرْطَاسِ وَ یُشَدُّ بِخَیْطٍ وَ تُعْقَدُ عَلَیْهِ مِنَ الْجَانِبِ الْأَیْمَنِ أَرْبَعُ عُقَدٍ وَ مِنْ أَیْسَرِ الْخَیْطِ ثَلَاثُ عُقَدٍ وَ تُعَلَّقُ مِنْ رَقَبَةِ الْمَحْمُومِ أُعِیذُ بِمَا اسْتَعَاذَ بِهِ مُوسَی وَ إِبْرَاهِیمَ وَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ الْحُمَّی وَ النَّافِضِ وَ الْغِبِّ وَ الْعَتِیقِ وَ الرِّبْعِ وَ الصُّدَاعِ اللَّهُمَّ کَمَا لَمْ تَلِدْ بِنْتُ عِمْرَانَ غَیْرَ عِیسَی فَلَا تَذَرْ عَلَی هَذِهِ الْإِنْسَانِ مِنْ هَذِهِ الْأَوْرَامِ وَ الْأَوْجَاعِ شَیْئاً إِلَّا نَزَعْتَهُ عَنْهُ فَلا أُقْسِمُ بِما تُبْصِرُونَ وَ ما لا تُبْصِرُونَ إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ أَقْسَمْتُ عَلَیْکَ لَمَّا تَرَکْتَهُ وَ لَا تَأْخُذِیهِ وَ تَقْرَأُ الْإِخْلَاصَ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ ثُمَّ قُلِ اللَّهُمَّ اشْفِ فُلَانَ بْنَ فُلَانَةَ مِنْ حُمَّی یَوْمٍ وَ یَوْمَیْنِ وَ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ وَ حُمَّی رِبْعٍ فَإِنَّکَ تَفْعَلُ مَا تُرِیدُ وَ تَحْکُمُ مَا تَشَاءُ وَ أَنْتَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ بِسْمِ اللَّهِ کَتَبْتُ وَ بِسْمِ اللَّهِ خَتَمْتُ وَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ (2)

أُخْرَی تَتَّخِذُ خَیْطاً مِنَ الْغَزْلِ الْقُطْنِ سَبْعَ طَاقَاتٍ وَ تَقْرَأُ عَلَیْهِ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ وَ الْإِخْلَاصَ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ تَعْقِدُ عَلَیْهِ سَبْعَ عُقَدٍ وَ تَشُدُّ فِی عُنُقِهِ وَ قِیلَ یَقْرَأُ کُلَّ هَذِهِ عَلَی کُلِّ عُقَدٍ.

أُخْرَی وَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله: مَا مِنْ رَجُلٍ یُحَمُّ فَیَغْتَسِلُ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ مُتَتَابِعَةٍ یَقُولُ عِنْدَ کُلِّ غُسْلٍ بِسْمِ اللَّهِ اللَّهُمَّ إِنَّمَا اغْتَسَلْتُ الْتِمَاسَ شِفَائِکَ وَ تَصْدِیقَ نَبِیِّکَ إِلَّا کَشَفَ عَنْهُ.

ص: 27


1- 1. مکارم الأخلاق ص 460.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 460.

دعایی دیگر از ابن عباس: پیامبر صلی الله علیه و آله برای در امان بودن از دردها، تب و سردرد این دعا را به ما آموختند «به نام خداوند بزرگ، پناه می­برم به خداوند باعظمت از گزند خونی که بند نیاید و گرمای آتش» و زمانی که دستت را بلند کردی بگو «به نام خدا و با استعانت از خدا، محمد رسول خداست. به خدا و قدرت او بر هر آنچه بخواهد پناه می­برم از گزند هر آنچه می­یابم.» حرز ویژه­ پیامبر صلی الله علیه و آله برای فاطمه علیها السلام و هر مؤمنی که به حق اقرار دارد «از اوست هر آنچه در زمین و آسمان آرام گرفت، و اوست شنوای دانا، ای تب اگر به خداوند بزرگ و بزرگوار ایمان داری، استخوانم را مشکن. و گوشتم را نخور و خونم را نیاشام و از کسی که این نوشته را بر او قرار دادم خارج شو و به سمت کسی برو که به خداوند بزرگ و فرستاده گرامی­اش و خاندانش محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام، باور ندارد.(1)

در تبی که چهار روز یکبار عارض شود: شخصی بر امام رضا علیه السلام وارد شد، امام فرمودند: چرا رنگ به رخسار نداری؟ عرض کرد، این تب مرا بسیار به خود پیچیده است، پس قلمی خواست و چنین نوشت: «به نام خداوند بخشنده مهربان، به نام خداوند و با استعانت از خدا، أبجد هوّز حطّی از فلان فرزند فلانة به اذن خداوند، سپس در پایان آن هفت بار با نگین انگشتری سلیمان مهر زدند و آن را پیچیدند و فرمودند: ای مغیث، نخی برایم بیاور که آب و یا آب دهان به آن نرسیده باشد، پس آورد، آن را گره زدند و به دهان او نزدیک کردند، و در یک طرف آن چهار گره زدند و بر هر گرهی سوره­های فاتحة الکتاب، قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ بربّ الناس و قل هو الله احد و آیة الکرسی را می­خواندند و در طرف دیگر آن سه گره زدند و به همین ترتیب سوره­ها را بر آن خواندند و سپس به او دادند و فرمودند: آن را بر بازوی راستت ببند و آیة الکرسی را بخوان.

روایتی دیگر: سپس نوشته­ای نگاشتند و نخی درخواست کردند. نخی آورده شد مرطوب، فرمودند: نخ خشکی بیاورید، سپس وسط آن را گره زدند و در جانب راست آن چهار گره و در سمت چپ آن سه گره زدند و بر

ص: 28


1- . مکارم الاخلاق: 461

أُخْرَی عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله یُعَلِّمُنَا مِنَ الْأَوْجَاعِ کُلِّهَا وَ الْحُمَّی وَ الصُّدَاعِ بِسْمِ اللَّهِ الْکَبِیرِ أَعُوذُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ مِنْ شَرِّ کُلِّ عِرْقٍ نَعَّارٍ وَ مِنْ شَرِّ حَرِّ النَّارِ وَ إِذَا رَفَعْتَ یَدَکَ فَقُلْ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ أَعُوذُ بِاللَّهِ وَ قُدْرَتِهِ عَلَی مَا یَشَاءُ مِنْ شَرِّ مَا أَجِدُ.

حِرْزُ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله لِفَاطِمَةَ علیها السلام خَاصَّةً لَهَا وَ لِکُلِّ مُؤْمِنٍ مُقِرٍّ لِلْحَقِّ وَ لَهُ ما سَکَنَ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ یَا أُمَّ مِلْدَمٍ إِنْ کُنْتِ آمَنْتِ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ الْکَرِیمِ فَلَا تَهْشِمِی الْعَظْمَ وَ لَا تَأْکُلِی اللَّحْمَ وَ لَا تَشْرَبِی الدَّمَ اخْرُجِی مِنْ حَامِلِ کِتَابِی هَذَا إِلَی مَنْ لا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ وَ رَسُولِهِ الْکَرِیمِ وَ آلِهِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ علیهم السلام (1).

لِلرِّبْعِ عَنِ الْوَشَّاءِ قَالَ: دَخَلَ رَجُلٌ عَلَی الرِّضَا علیه السلام فَقَالَ لَهُ مَا لِی أَرَاکَ مُصْفَارّاً قَالَ هَذِهِ الرِّبْعُ قَدْ أَلَحَّتْ عَلَیَّ فَدَعَا بِدَوَاةٍ وَ کَتَبَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ أَبْجَدْ هَوَّزْ حُطِّی عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ بِإِذْنِ اللَّهِ ثُمَّ تَخَتَّمَ فِی أَسْفَلِ الْکِتَابِ سَبْعَ مَرَّاتٍ خَاتَمَ سُلَیْمَانَ (2)

ثُمَّ طَوَاهُ ثُمَّ قَالَ یَا مُغِیثُ (3) ائْتِنِی بِسِلْکٍ لَمْ یُصِبْهُ الْمَاءُ وَ لَا الْبُزَاقُ فَأَتَاهُ بِهِ فَعَقَدَ عَلَیْهِ ثُمَّ أَدْنَاهُ مِنْ فِیهِ فَعَقَدَ مِنْ جَانِبٍ أَرْبَعَ عُقَدٍ یَقْرَأُ عَلَی کُلِّ عُقَدٍ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ وَ عَلَی الْجَانِبِ الْآخَرِ ثَلَاثَ عُقَدٍ یَقْرَأُ عَلَیْهَا مِثْلَ ذَلِکَ وَ نَاوَلَهُ إِیَّاهُ وَ قَالَ ارْبِطْ عَلَی عَضُدِکَ الْأَیْمَنِ وَ اقْرَأْ آیَةَ الْکُرْسِیِّ وَ اخْتِمْ وَ لَا تُجَامِعْ عَلَیْهِ.

وَ فِی رِوَایَةٍ أُخْرَی: ثُمَّ أَدْرَجَ الْکِتَابَ وَ دَعَا بِخَیْطٍ فَأُتِیَ بِخَیْطٍ مَبْلُولٍ فَقَالَ ائْتُونِی بِخَیْطٍ یَابِسٍ فَعَقَدَ وَسَطَهُ وَ عَقَدَ عَلَی الْأَیْمَنِ أَرْبَعَ عُقَدٍ وَ عَلَی الْأَیْسَرِ ثَلَاثَ عُقَدٍ وَ قَرَأَ

ص: 28


1- 1. مکارم الأخلاق ص 461.
2- 2. قیل: و صورة خاتم سلیمان أن ترسم مثلثین متواردین بحیث یحصل من ذلک کوکبة لها ستة زوایا هکذا* و قیل یرسم ثلاث مثلثات متواردات.
3- 3. فی المصدر: یا معتب.

هر گره سوره­های ام الکتاب، قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق، قل هو الله احد و آیة الکرسی را خواند سپس فرمودند: بگیر! آن را بر بازوی راست خود ببند و در حالی که آن را به دست داری آمیزش مکن .

روایتی دیگر: ابو زکریا الحضرمی نقل کرد، به تبی مبتلا شد که چهار روز یکبار بر من عارض می شد ، امام موسی کاظم علیه السلام امر کردند تا به دست راستش، «بسم الله جبرئیل» و بر دست چپ خود «بسم الله میکائیل» و بر پای راست خود «بسم الله اسرافیل» و بر پای چپ خود «بسم الله لا یرون فیها شمسا و لا زمهریرا: به نام خدا در آنجا نه آفتابی بینند و نه سرمایی.» و در میان شانه­هایش: «بسم الله العزیز الجبار: به اسم خداوند شکست­ناپذیر و چیره» بنویسند.(1)

دعوات الراوندی: مثل این حدیث از امام موسی کاظم علیه السلام نقل شد.

روایت13.

مکارم الاخلاق: در روایت است برای رفع تب، بر شانه­ راست بیمار نوشته شود «بسم الله جبرائیل» و بر شانه­ چپ او نوشته شود «بسم الله میکائیل» و بر شانه­ راست او نوشته شود «بسم الله اسرافیل» و بر شانه­ چپ او نوشته شود « بسم الله لا یرون فیها شمسا و لا زمهریرا: به نام خدا در آنجا نه آفتابی بینند و نه سرمایی».

برای تبی که یک روز در میان عارض شود: بر روی سه برگ از برگ­های درختان، اسم هر بیمار را می­نویسی و بر روی یکی از آنها «طیسوما» و بر برگی دیگر «أوحوما» و بر برگ سوم «ابراسوما» می­نویسی و در سه مرتبه آنها را به داخل آب می­اندازی.

در روایتی دیگر: بر برگ­های درخت توت نوشته شود «حموماً اوحوما ابرحوما» و در آب انداخته شود.

و در روایتی دیگر: «حوما طیسوما ابرسوما».

تعویذی برای تب: این دعا را نوشته شود و بر بازوی راست بیمار بسته شود «به نام خداوند بخشنده مهربان، ستایش خدایی که پروردگار جهانیان است تا آخر آن، به نام خدا و با استعانت از خدا پناه می­برم به کلمات کامل خداوند که هیچ نیکوکار یا بزهکاری نمی­تواند از آنها تخطّی کند و از گزند هر آنچه آفرید و پدید آورد و خلق کرد، و از شر حیوانات زهردار و گزنده و چشم زخم و هرچه که از آن شر برخیزد،

ص: 29


1- . مکارم الاخلاق: 461

عَلَی کُلِّ عُقْدَةٍ أُمَّ الْکِتَابِ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ عَلَی التَّنْزِیلِ ثُمَّ قَالَ هَاکَ شُدَّهُ عَلَی عَضُدِکَ الْأَیْمَنِ وَ لَا تُجَامِعْ عَلَیْهِ.

أُخْرَی ذَکَرَ أَبُو زَکَرِیَّا الْحَضْرَمِیُّ: أَنَّ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام کَتَبَ لَهُ هَذَا الْکِتَابَ وَ کَانَ یُحَمُّ حُمَّی الرِّبْعِ أَمَرَ أَنْ یُکْتَبَ عَلَی یَدِهِ الْیُمْنَی بِسْمِ اللَّهِ جَبْرَئِیلُ وَ عَلَی یَدِهِ الْیُسْرَی بِسْمِ اللَّهِ مِیکَائِیلُ وَ عَلَی رِجْلِهِ الْیُمْنَی بِسْمِ اللَّهِ إِسْرَافِیلُ وَ عَلَی رِجْلِهِ الْیُسْرَی بِسْمِ اللَّهِ لا یَرَوْنَ فِیها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِیراً وَ بَیْنَ کَتِفَیْهِ بِسْمِ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْجَبَّارِ(1).

دعوات الراوندی، عن یحیی بن بکر الحضرمی عن أبی الحسن موسی علیه السلام: مثله.

«13»

مکا، [مکارم الأخلاق] لِلْحُمَّی فِی رِوَایَةٍ: یُکْتَبُ عَلَی کَتِفِهِ الْأَیْمَنِ بِسْمِ اللَّهِ جَبْرَئِیلُ وَ عَلَی کَتِفِهِ الْأَیْسَرِ بِسْمِ اللَّهِ مِیکَائِیلُ وَ عَلَی کَتِفِهِ الْأَیْمَنِ بِسْمِ اللَّهِ إِسْرَافِیلُ وَ عَلَی کَتِفِهِ الْأَیْسَرِ بِسْمِ اللَّهِ لا یَرَوْنَ فِیها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِیراً.

لِلْغِبِّ یَأْخُذُ ثَلَاثَةَ أَوْرَاقٍ مِنْ شَجَرٍ وَ یَکْتُبُ عَلَی اسْمِ الْمَحْمُومِ عَلَی وَرَقٍ طیسوما وَ عَلَی وَرَقٍ آخَرَ اوحوما وَ عَلَی وَرَقٍ ثَالِثٍ ابراسوما وَ یُلْقَی فِی الْمَاءِ بِثَلَاثِ دَفَعَاتٍ.

وَ بِرِوَایَةٍ أُخْرَی: یُکْتَبُ عَلَی وَرَقَاتِ الْفِرْصَادِ عَلَی ثَلَاثٍ حموما أوحوما ابرحوما وَ یُلْقَی فِی الْمَاءِ.

وَ فِی رِوَایَةٍ: حوما طیسوما ابرسوما.

رُقْیَةٌ لِلْحُمَّی یُکْتَبُ وَ یُشَدُّ عَلَی عَضُدِهِ الْأَیْمَنِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ إِلَی آخِرِهِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ کُلِّهَا الَّتِی لَا یُجَاوِزُهُنَّ بَرٌّ وَ لَا فَاجِرٌ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ وَ ذَرَأَ وَ بَرَأَ وَ مِنْ شَرِّ الْهَامَّةِ وَ السَّامَّةِ وَ الْعَامَّةَ وَ اللَّامَّةِ(2)

وَ مِنْ شَرِّ طَوَارِقِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ مِنْ شَرِّ فُسَّاقِ الْعَرَبِ وَ الْعَجَمِ

ص: 29


1- 1. مکارم الأخلاق ص 462 و مر مثله ص 21.
2- 2. الهامة ما له سم، یقتل أولا، کالحیة و الجمع هوام و قد یطلق الهوام علی ما لا یقتل من الحشرات کما فی قوله( ص)« أ یؤذیک هوام رأسک» أی قمله، و السامة: کل ذات سم من الحیوانات المؤذیة، و العامّة خلاف الخاصّة اطلق علی کل شر عام کالطاعون و الوباء و القحط، لانها تعم بالشر، و اللامّة: کل ما یلم الإنسان و یصیبه بسوء کالعین اللامّة.

از جن و انس و شیطان و یارانش از گزند هر صاحب شری و هر موجودی که اختیارش به دست توست، به راستی که پروردگار من بر راه راست است، پروردگارا به تو توکل نمودیم و به سوی تو بازگشتیم و بازگشت به سوی توست.

ای آتش بر ابراهیم سرد و سلامت باش و خواستند به او نیرنگی بزنند و آنان را زیانکارترین قرار دادیم سرد و سلامت بر فلان فرزند فلان. پروردگارا، اگر فراموش کردیم یا به خطا رفتیم بر ما مگیر، پروردگارا، هیچ بار گرانی بر ما مگذار همچنان که بر کسانی که پیش از ما بودند نهادی. پروردگارا، و آنچه تاب آن نداریم بر ما تحمیل مکن و از ما در گذر و ما را ببخشای و بر ما رحمت آور سرور ما تویی پس ما را بر گروه کافران پیروز کن.(1)خدا

برای من کافی است خدایی جز او نیست او را کار گزار خود برگیر. و بر آن زنده ای که نمی میرد توکل کن. و سپاس او را تسبیح کن و همین بس که او به گناهانِ بندگانش آگاهاست خدایی جز خدای یگانه نیست یکتاست و شریکی ندارد وعده اش راست است و بنده اش را یاری نمود و به تنهایی گروه ها را شکست داد هرچه خدا خواست هیچ نیرویی به جز خدا نیست. خدا مقرّر کرد حتماً من و فرستادگانم چیره خواهیم گردید. آری، خدا نیرومند شکست ناپذیر است [اینانند حزب خدا] آری، حزب خداست که رستگارانند و هر کس به خدا تمسک جوید، قطعاً به راه راست هدایت شده است و درود خدا بر محمد خاندان پاک مطهرش.(2)

روایت14.

أمالی: امام علی علیه السلام فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله هر گاه به عیادت مریض می­رفتند، می­فرمودند: «ای پروردگار آدمیان، این سختی را رفع کن و شفا فرما تویی که بهبودی بخشی و شفادهنده­ای جز تو نیست».(3)

جبرائیل علیه السلام نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و فرمود: ای محمد آیا درد داری؟ فرمودند: آری، پس جبرئیل خواند: «به نام خدا دعا می کنم تو را از شر هر آنچه به تو آزار می­رساند از شر هر شخص یا چشم حسودی و خداوند تو را شفا می­دهد به نام خداوند تو را دعا می کنم(4)».

ص: 30


1- . بقره/ 286
2- . مکارم الاخلاق: 463
3- . امالی طوسی 2: 252
4- . امالی طوسی 2: 252

وَ مِنْ شَرِّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ مِنْ شَرِّ الشَّیْطَانِ وَ شِرْکِهِ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ ذِی شَرٍّ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّةٍ هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ رَبَّنا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنا وَ إِلَیْکَ أَنَبْنا وَ إِلَیْکَ الْمَصِیرُ یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ وَ أَرادُوا بِهِ کَیْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَخْسَرِینَ بَرْداً وَ سَلَاماً عَلَی فُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِینا أَوْ أَخْطَأْنا إِلَی آخِرِ السُّورَةِ(1)

حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَکِیلًا وَ تَوَکَّلْ عَلَی الْحَیِّ الَّذِی لا یَمُوتُ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَ کَفی بِهِ بِذُنُوبِ عِبادِهِ خَبِیراً بَصِیراً لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ صَدَقَ وَعْدَهُ وَ نَصَرَ عَبْدَهُ وَ هَزَمَ الْأَحْزَابَ وَحْدَهُ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ کَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِی إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ أُولئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ (2).

«14»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِی الْمُفَضَّلِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ الْبَغَوِیِّ عَنْ أَبِی بَکْرِ بْنِ أَبِی شَیْبَةَ عَنْ أَبِی الْأَحْوَصِ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ عَنِ الْحَارِثِ عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِذَا دَخَلَ عَلَی مَرِیضٍ قَالَ أَذْهِبِ الْبَأْسَ رَبَّ النَّاسِ وَ اشْفِ أَنْتَ الشَّافِی لَا شَافِیَ إِلَّا أَنْتَ (3).

وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنِ الْبَغَوِیِّ عَنْ بِشْرِ بْنِ هِلَالٍ الصَّوَّافِ عَنْ عَبْدِ الْوَارِثِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ أَبِی نَصْرٍ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ: أَنَّ جَبْرَئِیلَ علیه السلام أَتَی النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ اشْتَکَیْتَ قَالَ نَعَمْ قَالَ بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِیکَ مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ یُؤْذِیکَ مِنْ شَرِّ کُلِّ نَفْسٍ أَوْ عَیْنٍ حَاسِدٍ وَ اللَّهُ یَشْفِیکَ بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِیکَ (4).

ص: 30


1- 1. البقرة: 286.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 463.
3- 3. أمالی الطوسیّ ج 2 ص 252.
4- 4. أمالی الطوسیّ ج 2 ص 252.

روایت15.

دعوات الراوندی: وقتی امیر مؤمنان علیه السلام بیمار شدند پیامبر صلی الله علیه و آله به عیادت ایشان رفتند و فرمودند: ای علی بیشترین کسانی که مورد بلا و مصیبت واقع می­شوند پیامبرانند و سپس کسانی که از آنها تبعیت می­کنند، بشارت باد تو را ای علی این تب، تو را از عذاب خداوند در امان می­دارد، و از پاداش الهی بهره­مند می­گرداند، آیا می­خواهی خداوند این درد را از تو ببرد؟ فرمودند: آری، پیامبر فرمودند: بگو: پروردگارا بر پوست نازک و استخوان باریک من رحم کن، به تو پناه می­برم از شدت آتش، ای تب، اگر به خدا و روز قیامت ایمان داری، از این گوشت نخور و از این خون نیاشام و از این جا به جسم کسی وارد شو که می­پندارد خدایی با خدای یگانه هست، خدایی جز خدای یکتا نیست، یگانه است و شریکی ندارد، به آن گواهی دادم، و محمد بنده و رسول اوست».امام علی علیه السلام فرمودند: من این دعا را خواندم و بهبودی یافتم.

رسول خدا صلی الله علیه و آله برای تعویذ از تب­ها و دردها می­فرمودند: «خدایا به تو پناه می­برم از شر خونی که بند نیاید و از گرمای آتش».

حسن بن طریف نقل کرد: در نامه­ای از ابی محمد عسکریّ علیه السلام پرسیدم: زمانی که قائم ظهور کند چگونه در میان مردم حکم می­کند؟ و خواستم در مورد تب بپرسم ولی فراموش کردم، امام علیه السلام جواب دادند: از امام پرسیدی و او هرگاه قیام کند مثل حضرت داود با علم خود در میان مردم حکم می­کند و درخواست دلیل و برهان نمی­کند، و می­خواستی از تبی که چهار روز یکبار عارض می شود، بپرسی ولی فراموش کردی پس روی برگی این دعا را را بنویس و بر فرد بیمار آویزان کن: «ای آتش بر ابراهیم سرد و سلامت باش». ابن طریف نقل کرد این دعا را نوشتم و بر بیمار آویزان کردم پس بهبودی یافت .

دعایی جهت رفع تب: این دعا بر روی کاغذی نوشته می­شود و بر بازو بسته می­شود: «بیزاری خداوند شکست­ناپذیر حکم و محمد فرستاده پروردگار جهانیان از تبی که خون را می­مکد و استخوان را باریک و پوست را نازک می­کند و گوشت را می­خورد پس بر کسی که این نوشته بر اوست، سرد و سلامت شو، همانگونه که آتش بر ابراهیم سرد و سلامت شد، خدا می خواهد تا بارتان را سَبُک گرداند و انسان، ناتوان آفریده شده است، اکنون خدا بر شما تخفیف داد این تخفیف و رحمتی از پروردگار شماست. و درود خداوند بر محمد و خاندان او.

دعایی دیگر برای تب: بر سه نبات سفید نوشته می­شود: «خداوند اراده می­کند که از شما بکاهد و انسان ضعیف خلق شد، و اکنون خداوند از شما کاست و این کاهش و رحمت است از جانب پروردگارتان.

ص: 31

«15»

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، عَنْ سَلَمَةَ بْنِ أَبِی سَلَمَةَ قَالَ: مَرِضَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَعَادَهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله وَ قَالَ یَا عَلِیُّ إِنَّ أَشَدَّ النَّاسِ بَلَاءً النَّبِیُّونَ وَ الَّذِینَ یَلُونَهُمْ أَبْشِرْ یَا عَلِیُّ فَإِنَّ الْحُمَّی حَظُّکَ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مَعَ مَا لَکَ مِنَ الثَّوَابِ أَ تُحِبُّ أَنْ یَکْشِفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَا بِکَ قَالَ بَلَی قَالَ قُلْ رَبِّ ارْحَمِ جِلْدِیَ الرَّقِیقَ وَ عَظْمِیَ الدَّقِیقَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ فَوْرَةِ الْحَرِیقِ یَا أُمَّ مِلْدَمٍ فَإِنْ کُنْتِ آمَنْتِ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَلَا تَأْکُلِی اللَّحْمَ وَ لَا تَشْرَبِی الدَّمَ وَ انْتَقِلِی إِلَی مَنْ یَزْعُمُ أَنَّ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ شَهِدْتُ بِهِ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ قَالَ عَلِیٌّ علیه السلام فَقُلْتُهَا وَ عُوفِیتُ.

وَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَتَعَوَّذُ مِنَ الْحُمَّی وَ الْأَوْجَاعِ وَ یَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ عِرْقٍ نَعَّارٍ وَ مِنْ شَرِّ حَرِّ النَّارِ.

وَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ طَرِیفٍ قَالَ: کَتَبْتُ إِلَی أَبِی مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیِّ علیه السلام أَسْأَلُهُ عَنِ الْقَائِمِ إِذَا قَامَ بِمَ یَقْضِی بَیْنَ النَّاسِ وَ أَرَدْتُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنْ شَیْ ءٍ لِحُمَّی الرِّبْعِ فَأَغْفَلْتُ ذِکْرَ الْحُمَّی فَجَاءَ الْجَوَابُ سَأَلْتَ عَنِ الْإِمَامِ إِذَا قَامَ قَضَی بَیْنَ النَّاسِ بِعِلْمِهِ کَقَضَاءِ دَاوُدَ لَا یَسْأَلُ الْبَیِّنَةَ وَ کُنْتَ أَرَدْتَ أَنْ تَسْأَلَ لِحُمَّی الرِّبْعِ فَأُنْسِیتَ فَاکْتُبْ فِی وَرَقَةٍ وَ عَلِّقْهُ عَلَی الْمَحْمُومِ یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ قَالَ فَکَتَبْتُ ذَلِکَ وَ عَلَّقْتُ عَلَی مَحْمُومٍ لَنَا فَأَفَاقَ وَ بَرَأَ وَ لِلْحُمَّی یَکْتُبُ عَلَی کَاغَذٍ وَ یَشُدُّ عَلَی الْعَضُدِ بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ وَ مِنْ مُحَمَّدٍ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِینَ إِلَی أُمِّ مِلْدَمٍ الَّتِی تَمَصُّ الدَّمَ وَ تَنْهَشُ الْعَظْمَ وَ تُرِقُّ الْجِلْدَ وَ تَأْکُلُ اللَّحْمَ أَنْ کُونِی عَلَی صَاحِبِ کِتَابِی هَذَا بَرْداً وَ سَلَاماً کَمَا کَانَتِ النَّارُ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ أَرادُوا بِهِ کَیْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَخْسَرِینَ وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ.

وَ لِلْحُمَّی أَیْضاً: یَکْتُبُ عَلَی ثَلَاثِ سُکَّرَاتٍ بِیضٍ یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُخَفِّفَ عَنْکُمْ وَ خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعِیفاً الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْکُمْ ذلِکَ تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ رَحْمَةٌ.

ص: 31

روایت16.

مکارم الاخلاق: برای کسی که تب دارد باید بر سه قطعه با خطی ریز و ناخوانا نوشته شود و بیمار روزانه یک نسخه از آن را ناشتا بخورد. پس از آنکه آنها را به صورت مجموعه­ای گرد مثل فندق آورد: «به نام خداوند صاحب عزت و بزرگ­منش و نور» و این نسخه تجربه شده است، امام حسن سمرقندی در نوشتن این نسخه مداومت داشت، گویا برای آن سندی یافته بود.

دعایی دیگر: بر سه نبات نوشته می­شود و شخصی که تب دارد در طی سه روز، صبحگاهان قطعه ای از آن در ناشتا بخورد و روی قطعه اول نوشته شود «گره زدم به خواست خدا» و دوم «محکم کردم به خواست خدا» و سوم «به اذن خدا آرام کردم».

دعای دیگر: به نام خداوند بخشنده مهربان و دلهایشان را استوار گردانیدیم آنگاه که برخاستند و گفتند: پروردگار ما پروردگار آسمانها و زمین است. جز او هرگز معبودی را نخواهیم خواند، که در اینصورت قطعا ناصواب گفته ای.(1)هنگامی

که موسی به خانواده خود گفت: من آتشی به نظرم رسید، به زودی برای شما خبری از آن خواهم آورد، یا شعله آتشی برای شما می آورم، باشد که خود را گرم کنید، چون نزد آن آمد، آوا رسید خجسته آنکه در کنار این آتش و آنکه پیرامون آن است، و منزّه است خدا، پروردگار جهانیان. ای موسی، این منم خدای عزیزحکیم.(2)همراه

با هفت گره سلیمان.(3)

دعایی دیگر: بر پای راست نوشته می­شود «به نام خدا ای تب گذرا و سر آمده به آن کس که عرشش در آسمان است و با موسی سخن گفت و ابراهیم را دوست خود بر گرفت و محمد را به حق به پیامبری برانگیخت، آن هنگام که از استخوان به گوشت و گوشت به پوست و از پوست به زمین خارج شدی و در آن آرام گرفتی، هیچ نیرو و قدرتی جز خداوند بلندمرتبه و بزرگ وجود ندارد و درود و سلام فراوان خداوند بر محمد و خاندان او.(4)

دعایی دیگر: نوشته شود، بسته شود و هفت گره به آن زده شود و بر هر گره سوره فاتحة الکتاب خوانده شود، سپس بر سر کسی که تب دارد بسته می­شود و دعا این است «به نام خداوند بخشنده مهربان آن را به حق نازل کردیم و از قرآن آنچه مایه شفا و رحمت مؤمنان است نازل می­کنیم، ای آتش بر ابراهیم سرد و سلامت باش و خواستند به او نیرنگی بزنند و آنان را زیانکارترین قرار دادیم. ای خدا ای خدا ای خدا ای بخشایشگر

ص: 32


1- . کهف/13
2- . نمل/ 9-7
3- . گویی منظورش انگشتری می باشد.
4- . مکارم الاخلاق: 458
«16»

مکا، [مکارم الأخلاق]: لِلْمَحْمُومِ یَکْتُبُ عَلَی ثَلَاثِ أَقْطَاعٍ بِخَطِّ دَقِیقٍ لَا یُمْکِنُ قِرَاءَتُهُ وَ یَأْکُلُهَا الْمَحْمُومُ کُلَّ یَوْمٍ نُسْخَةٌ مِنْهَا عَلَی الرِّیقِ بَعْدَ أَنْ جُعِلَتْ مَجْمُوعَةً مُدَوَّرَةً کَالْبُنْدُقَةِ بِسْمِ اللَّهِ ذِی الْعِزِّ وَ الْکِبْرِیَاءِ وَ النُّورِ وَ هَذِهِ النُّسْخَةُ مُجَرَّبَةٌ.

کَانَ الْإِمَامُ الْحَسَنُ السَّمَرْقَنْدِیُّ یَعْتَدُّ بِهَا وَ یُدَاوِمُ مُکَاتَبَتَهَا حَقَّهُ وَ کَأَنَّهُ وَجَدَ لَهُ إِسْنَاداً.

أُخْرَی: یَکْتُبُ عَلَی ثَلَاثِ سُکَّرَاتٍ وَ یَأْکُلُهَا الْمَحْمُومُ بِثَلَاثِ غَدَوَاتٍ کُلَّ یَوْمٍ قِطْعَةً عَلَی الرِّیقِ الْأُولَی عَقَدْتُ بِإِذْنِ اللَّهِ الثَّانِی شَدَدْتُ بِإِذْنِ اللَّهِ الثَّالِثُ سَکَّنْتُ بِإِذْنِ اللَّهِ.

أُخْرَی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ رَبَطْنا عَلی قُلُوبِهِمْ إِلَی قَوْلِهِ شَطَطاً(1) إِذْ قالَ مُوسی لِأَهْلِهِ إِلَی قَوْلِهِ الْحَکِیمُ (2) مَعَ سَبْعٍ مِنَ الْعُقُودِ السُّلَیْمَانِیَّةِ(3).

أُخْرَی: یَکْتُبُ عَلَی الْقَدَمِ الْأَیْمَنِ بِسْمِ اللَّهِ یَا حُمَّی الْمَاضِیَةُ الْمُسْتَمْضِیَةُ بِالَّذِی فِی السَّمَاءِ عَرْشُهُ وَ بِالَّذِی کَلَّمَ مُوسَی تَکْلِیماً وَ اتَّخَذَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلًا وَ بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَمَّا خَرَجْتِ مِنَ الْعَظْمِ إِلَی اللَّحْمِ وَ مِنَ اللَّحْمِ إِلَی الْجِلْدِ وَ مِنَ الْجِلْدِ إِلَی الْأَرْضِ فَتَسْکُنُ فِیهَا وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً کَثِیراً(4).

أُخْرَی: یَکْتُبُ وَ یَشُدُّ وَ یَعْقِدُهُ سَبْعَ عُقَدٍ وَ یَقْرَأُ عَلَی کُلِّ عُقْدَةٍ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ وَ یَشُدُّ عَلَی رَأْسِ الْمَحْمُومِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ بِالْحَقِّ أَنْزَلْناهُ وَ بِالْحَقِّ نَزَلَ وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ وَ أَرادُوا بِهِ کَیْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَخْسَرِینَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ

ص: 32


1- 1. و ربطنا علی قلوبهم اذ قاموا فقالوا ربّنا ربّ السموات و الأرض لن ندعو من دونه الها لقد قلنا إذا شططا: الکهف: 13.
2- 2. اذ قال موسی لاهله انی آنست نارا سآتیکم منها بخبر أو آتیکم بشهاب قبس لعلکم تصطلون فلما جاءها نودی أن بورک من فی النار و من حولها و سبحان اللّه ربّ العالمین یا موسی انه أنا اللّه العزیز الحکیم، النمل: 7- 9.
3- 3. کأنّه یرید الخاتم کما مرّ ص 28.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 458.

ای بخشایشگر ای بخشایشگر، به قدرت خداوند قهار و بزرگ [به قدرت] خداوند بخشنده کریم آرام گیر» و سوره­های قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ بربّ الناس را بنویسد.

دعایی دیگر: امام صادق علیه السلام فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله به تبی مبتلا شدند. جبرئیل علیه السلام خدمت ایشان رسید و این دعا را خواند «به نام خداوند تو را دعا می کنم ای محمد فرزند عبدالله! به نام خداوند تو را شفا می­دهم، به نام خداوند از شر هر دردی که تو را می­آزارد به نام خداوند و خداست که تو را شفا می­دهد، به نام خداوند آن را بگیر تا گوارای تو گردد، به نام خداوند بخشنده مهربان قسم نمی خورم به جایگاه ستارگان، به خواست خداوند بهبودی خواهی یافت» و سپس این تعویذ را بر گردن شخصی که تب دارد، بسته می­شود.

امام رضا علیه السلام فرمودند: کنیزی که دارای شأن و منزلتی بود از دردی که داشت نزد من شکایت کرد، پس در خواب شخصی دیدم گفت به آن زن بگو این دعا را بخواند «ای پروردگار ای سرور بر محمد و خاندان او درود فرست و دردهای مرا برطرف نما» به درستی که فلان فرزند فلان با این دعا از آتش رهایی یافت.

دعایی از حضرت رضا علیه السلام برای رفع تب:

داود بن زربی نقل کرد، زمانی که در مدینه بودم به تبی سخت مبتلا گشتم، هنگامی که این خبر به امام صادق علیه السلام رسید در نامه­ای به من چنین نگاشتند: خبر بیماری تو به من رسید، یک پیمانه چهار منی از گندم خریداری کن سپس به پشت دراز بکش و آنها را بر روی سینه بپاش، هر طور که پراکنده شدند، سپس بگو: «خدایا از تو می­خواهم به نام تو که زمانی انسان درمانده تو را خواند سختی­های او را برطرف می­نمایی، او را در زمین توانمند می­گردانی و جانشین خود بر زمین قرار می­دهی. بر محمد و خاندان محمد درود فرست و مرا از بیماری­ام، عافیت بخش». سپس بنشین و گندم­های پیرامون خود را جمع کن و همین دعا را بخوان و آن را به قسمت­های یک منی تقسیم کن و میان بیچارگان قسمت کن و همین دعا را بخوان.

داود نقل کرد: من این کار را انجام دادم و گویی که از بندی رستم و چندین نفر دیگر نیز آن را انجام دادند و از آن بهره جستند.(1)

دعایی دیگر: امام صادق علیه السلام فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله به تبی گرفتار شدند، جبرئیل علیه السلام نزد ایشان آمد و او را تعویذ کرد و گفت: «به نام خداوند تو را دعا می کنم و به نام خداوند تو را شفا می­دهم، به نام خداوند از هر دردی که تو را می­آزارد به نام خداوند و

ص: 33


1- . مکارم الاخلاق: 446

یَا رَحْمَانُ یَا رَحْمَانُ اسْکُنْ بِقُدْرَةِ الْجَبَّارِ الْعَظِیمِ بِقُدْرَةِ الْمَنَّانِ الْکَرِیمِ وَ یَکْتُبُ الْمُعَوِّذَتَیْنِ.

أُخْرَی عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: حُمَّ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَأَتَاهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَقَالَ بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِیکَ یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ أَشْفِیکَ بِسْمِ اللَّهِ مِنْ کُلِّ دَاءٍ یَعْنِیکَ بِسْمِ اللَّهِ وَ اللَّهُ شَافِیکَ بِسْمِ اللَّهِ خُذْهَا فَلْتَهْنِیکَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ لَتَبْرَأَنَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ یُشَدُّ التَّعْوِیذُ فِی عُنُقِ الْمَحْمُومِ.

عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: اشْتَکَتْ جَارِیَةٌ لِی وَ کَانَ لَهَا قَدْرٌ فَأَتَانِی آتٍ فِی الْمَنَامِ فَقَالَ لِی قُلْ لَهَا تَقُولُ یَا رَبَّاهْ یَا سَیِّدَاهْ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ اکْشِفْ عَنِّی مَا أَجِدُ فَإِنَّ فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ نَجَا مِنَ النَّارِ بِهَذِهِ الدَّعْوَةِ.

لِلْحُمَّی (1)

عَنِ الرِّضَا علیه السلام: یَکْتُبُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ قُلْنا یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَی فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ بِذِکْرِ الرَّحْمَنِ یُطْفِی حَرَّ النَّارِ.

عَنْ دَاوُدَ بْنِ زُرْبِیٍّ قَالَ: وُعِکْتُ بِالْمَدِینَةِ وَعْکاً شَدِیداً فَبَلَغَ ذَلِکَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَکَتَبَ إِلَیَّ قَدْ بَلَغَنِی عِلَّتُکَ فَاشْتَرِ صَاعاً مِنْ بُرٍّ ثُمَّ اسْتَلْقِ عَلَی قَفَاکَ وَ انْثُرْهُ عَلَی صَدْرِکَ کَیْفَ مَا انْتَثَرَ وَ قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی إِذَا سَأَلَکَ بِهِ الْمُضْطَرُّ کَشَفْتَ مَا بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ مَکَّنْتَ لَهُ فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلْتَهُ خَلِیفَتَکَ عَلَی خَلْقِکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُعَافِیَنِی مِنْ عِلَّتِی وَ اسْتَوِ جَالِساً وَ اجْمَعِ الْبُرَّ مِنْ حَوْلِکَ وَ قُلْ مِثْلَ ذَلِکَ وَ اقْسِمْهُ مُدّاً مُدّاً لِکُلِّ مِسْکِینٍ وَ قُلْ مِثْلَ ذَلِکَ قَالَ دَاوُدُ فَفَعَلْتُ ذَلِکَ فَکَأَنَّمَا نَشِطْتُ مِنْ عِقَالٍ وَ قَدْ فَعَلَ غَیْرُ وَاحِدٍ فَانْتَفَعَ بِهِ (2).

دُعَاءٌ آخَرُ قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام: حُمَّ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَأَتَاهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام یُعَوِّذُهُ وَ قَالَ بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِیکَ وَ بِسْمِ اللَّهِ أَشْفِیکَ وَ بِسْمِ اللَّهِ مِنْ کُلِّ دَاءٍ یَعْنِیکَ بِسْمِ اللَّهِ

ص: 33


1- 1. مکارم الأخلاق ص 459.
2- 2. المصدر: 446.

خواست که شفادهنده است، به نام خداوند آن را بگیر پس باید تو را گوارا باشد، به نام خداوند بخشنده مهربان قسم نمی خورم به جایگاه های ستارگان به خواست خداوند حتماً شفا خواهی گرفت.(1)

امام صادق علیه السلام فرمودند: تربت قبر حسین علیه السلام شفای هر دردی است. زمانی که از آن خوردی بگو: به نام خدا و با استعانت از خدا، خداوندا آن را روزی فراوان و علم سودمند، شفای دردها قرار ده. به راستی که تو بر هر چیز توانایی.

امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس به بیماری مبتلا شد و اولین داروی خود را تربت حسین علیه السلام قرار دهد، خداوند او را از آن بیماری عافیت می­بخشد مگر مرگ را.

دعایی دیگر: امام باقر علیه السلام فرمودند: دستت را بر دهان می­گذاری و می­گویی: «سه بار به نام خدا، سه بار به شکوه خدا، سه بار به کلمات کامل خدا» سپس بر سر و صورت شخص بیمار می­کشی و این کار را کسی انجام دهد که بسیار بر او مهربان است.(2)

دعایی دیگر: زرارة به نقل از امام باقر یا امام صادق علیهما السلام، آورده هرگاه به عیادت مریضی رفتی، بگو هفت مرتبه: پناه می­دهم تو را به خداوند بزرگ و پروردگار عرش باعظمت از شر خونی که بند نیاید و گرمای آتش.(3)

روایت18.

امان الاخطار: و از جمله­ کارهایی که برای رفع تب تجربه نمودیم و آن را همان­طور که روایت کردیم، یافتیم، این است که بر روی کاغذی روز یکشنبه و چهارشنبه نوشته می­شود و هر طلسمی جداگانه بر قطعه کاغذی نوشته شود، سپس اولی را در روز یکشنبه در آب می­شوییم و دومی را در روز دوشنبه و سومی را در روز سه­شنبه و هر روز یکی از آن آب­ها را می­نوشد، و اگر شسته شود روی کاغذ اثری از نوشته باقی نمی ماند، اگر تب در این سه روز برطرف نشد، در روز چهارشنبه در سه کاغذ نوشته می­شود، و اولی را در روز چهارشنبه در آب شسته و از آن آب نوشانده می­شود، و دومی و سومی را به ترتیب در روزهای پنج شنبه و جمعه شسته و از آب آن میل می­شود، که به خداوند جلّ جلاله، تب از بین خواهد رفت، و تصویر آن سه طلسم این است:

ص: 34


1- . مکارم الاخلاق: 449
2- . مکارم الاخلاق: 449
3- . مکارم الاخلاق: 450

وَ اللَّهُ شَافِیکَ بِسْمِ اللَّهِ خُذْهَا فَلْتَهْنِیکَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ لَتَبْرَأَنَّ بِإِذْنِ اللَّهِ (1).

مِنْ مَسْمُوعَاتِ السَّیِّدِ الْإِمَامِ نَاصِحِ الدِّینِ أَبِی الْبَرَکَاتِ الْمَشْهَدِیِّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: طِینُ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام شِفَاءٌ مِنْ کُلِّ دَاءٍ فَإِذَا أَکَلْتَهُ فَقُلْ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ رِزْقاً وَاسِعاً وَ عِلْماً نَافِعاً وَ شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ.

وَ قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام: مَنْ أَصَابَتْهُ عِلَّةٌ فَبَدَأَ بِطِینِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام شَفَاهُ اللَّهُ مِنْ تِلْکَ الْعِلَّةِ إِلَّا أَنْ تَکُونَ عِلَّةَ السَّامِ.

دُعَاءٌ آخَرُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: ضَعْ رَاحَتَکَ عَلَی فَمِکَ وَ قُلْ بِسْمِ اللَّهِ ثَلَاثاً بِجَلَالِ اللَّهِ ثَلَاثاً بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ ثَلَاثاً ثُمَّ تَمْسَحُ عَلَی رَأْسِ الَّذِی یَشْتَکِی وَ وَجْهِهِ یَصْنَعُ ذَلِکَ أَشْفَقُ أَهْلِهِ عَلَیْهِ (2).

دُعَاءٌ آخَرُ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام قَالَ: إِذَا دَخَلْتَ عَلَی مَرِیضٍ فَقُلْ أُعِیذُکَ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ مِنْ کُلِّ عِرْقٍ نَعَّارٍ وَ مِنْ شَرِّ حَرِّ النَّارِ سَبْعَ مَرَّاتٍ (3).

«18»

طا، [الأمان]: فِیمَا جَرَّبْنَاهُ لِزَوَالِ الْحُمَّی فَوَجَدْنَاهُ کَمَا رَوَیْنَاهُ یَکْتُبُ فِی کَاغَذٍ یَوْمَ الْأَحَدِ وَ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ کُلَّ طِلَسْمٍ مِنْهَا مُنْفَرِداً فِی رُقْعَةٍ وَ یَغْسِلُ فِی شَرَابٍ أَوْ مَاءٍ الْأَوَّلَ یَوْمَ الْأَحَدِ وَ الثَّانِیَ یَوْمَ الْإِثْنَیْنِ وَ الثَّالِثَ یَوْمَ الثَّلَاثَاءِ وَ یَشْرَبُ کُلَّ یَوْمٍ وَاحِداً إِذَا غَسَلَ لَا یَبْقَی فِی الْوَرَقَةِ مِنْ مِدَادِهِ شَیْ ءٌ فَإِنْ زَالَتِ الْحُمَّی فِی هَذِهِ الثَّلَاثَةِ الْأَیَّامِ وَ إِلَّا تُکْتَبُ کَذَلِکَ فِی ثَلَاثِ وَرَقَاتٍ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ وَ یُغْسَلُ الْأَوَّلُ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ وَ یُشْرَبُ مَاؤُهُ وَ الثَّانِی یَوْمَ الْخَمِیسِ وَ الثَّالِثُ یَوْمَ الْجُمُعَةِ وَ یُشْرَبُ مَاؤُهُ وَ قَدْ زَالَتِ الْحُمَّی بِاللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ وَ هَذِهِ صُورَةُ الثَّلَاثِ طِلَسْمَاتٍ.

ص: 34


1- 1. مکارم الأخلاق ص 449.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 449.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 450.

روایت19.

مکارم الاخلاق: . داود بن زربی نقل کرد، زمانی که در مدینه بودم به تبی سخت مبتلا گشتم، هنگامی که این خبر به امام صادق علیه السلام رسید در نامه­ای به من چنین نگاشتند: خبر بیماری تو به من رسید، یک پیمانه چهار منی از گندم خریداری کن سپس به پشت دراز بکش و آنها را بر روی سینه بپاش، هر طور که پراکنده شدند، سپس بگو: «خدایا از تو می­خواهم به نام تو که زمانی انسان درمانده تو را خواند سختی­های او را برطرف می­نمایی و او را در زمین توانمند می­گردانی و جانشین خود بر زمین قرار می­دهی. بر محمد و خاندان محمد درود فرست و مرا از بیماری­ام، عافیت بخش». سپس بنشین و گندم­های پیرامون خود را جمع کن و همین دعا را بخوان و آن را به قسمت­های یک منی تقسیم کن و میان بیچارگان قسمت کن و همین دعا را بخوان. داود نقل کرد: من این کار را انجام دادم و گویی که از بندی رستم و چندین نفر دیگر نیز آن را انجام دادند و از آن بهره جستند.(1)

روایت20.

مکارم الاخلاق: امام صادق علیه السلام فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله به تبی گرفتار شدند، جبرئیل علیه السلام نزد ایشان آمد و او را تعویذ کرد و گفت: «به نام خداوند تو را دعا می کنم و به نام خداوند تو را شفا می­دهم، به نام خداوند از هر دردی که تو را می­آزارد به نام خداوند و خواست که شفادهنده است، به نام خداوند آن را بگیر پس باید تو را گوارا باشد، به نام خداوند بخشنده مهربان قسم نمی خورم به جایگاه های ستارگان به خواست خداوند حتماً شفا خواهی گرفت» بکر گفت: من از او درباره­ تعویذ تب پرسیدم که این حدیث را برایم نقل کرد.(2)

روایت21.

العتیق الغروی: تعویذی برای تب که بسیار پر برکت است، بر روی کاغذی نوشته می­شود و مرد به بازوی چپ و زن آن را به بازوی راست می­آویزد و این نوشته را به ریسمان - بافته - مادر و دخترش می­بندد و دعا این است:

«به نام خداوند بخشنده­ مهربان، از خدا به سوی خدا و هیچ غلبه­کننده­ای جز خدا وجود ندارد، طلب یاری از خداست و توکل بر اوست، شفا به دست خداست، هیچ نیرو و قدرتی جز به خداوند بلندمرتبه و بزرگ تحقق نمی­پذیرد، بیزاری خداوند شکست­ناپذیر حکیم برای صاحب این نوشته و موی و پوست و بدن و پیکر و گوشت و خون و استخوانش از تبی که گوشت را آب می­کند و خون را می­مکد و استخوان را سست می­کند، تبی که گرمای آن از جهنم است و سرمای آن از سرمایی سخت است.

ای تب! اگر به خدا و روز قیامت ایمان داری پس به کسی که این نوشته بر او آویزان است، نزدیک مشو،

ص: 35


1- . الکافی 88 :8 و 564:2
2- . الکافی 8: 109
«19»

کا، [الکافی] مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ الْعَزِیزِ بْنِ الْمُهْتَدِی عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ زُرْبِیٍّ قَالَ: مَرِضْتُ بِالْمَدِینَةِ مَرَضاً شَدِیداً فَبَلَغَ ذَلِکَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَکَتَبَ إِلَیَّ قَدْ بَلَغَنِی عِلَّتُکَ فَاشْتَرِ صَاعاً مِنْ بُرٍّ ثُمَّ اسْتَلْقِ عَلَی قَفَاکَ وَ انْثُرْهُ عَلَی صَدْرِکَ کَیْفَ مَا انْتَثَرَ وَ قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی إِذَا سَأَلَکَ بِهِ الْمُضْطَرُّ کَشَفْتَ مَا بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ مَکَّنْتَ لَهُ فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلْتَهُ خَلِیفَتَکَ عَلَی خَلْقِکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ وَ أَنْ تُعَافِیَنِی مِنْ عِلَّتِی ثُمَّ اسْتَوِ جَالِساً وَ اجْمَعِ الْبُرَّ مِنْ حَوْلِکَ وَ قُلْ مِثْلَ ذَلِکَ وَ اقْسِمْهُ مُدّاً مُدّاً لِکُلِّ مِسْکِینٍ وَ قُلْ مِثْلَ ذَلِکَ قَالَ دَاوُدُ فَفَعَلْتُ ذَلِکَ فَکَأَنَّمَا نَشِطْتُ مِنْ عِقَالٍ وَ قَدْ فَعَلَهُ غَیْرُ وَاحِدٍ فَانْتَفَعَ بِهِ (1).

«20»

کا، [الکافی] الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ الْأَشْعَرِیِّ عَنْ بَکْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَزْدِیِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: حُمَّ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَأَتَاهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَعَوَّذَهُ فَقَالَ بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِیکَ یَا مُحَمَّدُ بِسْمِ اللَّهِ أَشْفِیکَ بِسْمِ اللَّهِ مِنْ کُلِّ دَاءٍ یَعْنِیکَ بِسْمِ اللَّهِ وَ اللَّهُ شَافِیکَ بِسْمِ اللَّهِ خُذْهَا فَلْیَهْنِیکَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ لَتَبْرَأَنَّ بِإِذْنِ اللَّهِ قَالَ بَکْرٌ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ رُقْیَةِ الْحُمَّی فَحَدَّثَنِی بِهَذَا(2).

«21»

ق، [الکتاب العتیق الغرویّ]: عُوذَةٌ لِلْحُمَّی مُبَارَکَةٌ یُکْتَبُ فِی وَرَقَةٍ وَ یُعَلِّقُهُ الرَّجُلُ فِی عَضُدِهِ الْأَیْسَرِ وَ الِامْرَأَةُ فِی عَضُدِهَا الْأَیْمَنِ وَ یَشُدُّ الْکِتَابَ بِغَزْلِ الْأُمِّ وَ ابْنَتِهَا وَ هُوَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ مِنَ اللَّهِ وَ إِلَی اللَّهِ وَ لَا غَالِبَ إِلَّا اللَّهُ الْمُسْتَعَانُ بِاللَّهِ وَ التُّکْلَانُ عَلَی اللَّهِ وَ الشِّفَاءُ بِیَدِ اللَّهِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ لِصَاحِبِ کِتَابِی هَذَا وَ شَعْرِهِ وَ بَشَرِهِ وَ جَسَدِهِ وَ بَدَنِهِ وَ لَحْمِهِ وَ دَمِهِ وَ عَظْمِهِ إِلَی أُمِّ مِلْدَمٍ الَّتِی تُذِیبُ اللَّحْمَ وَ تَمَصُّ الدَّمَ وَ تُوهِنُ الْعَظْمَ حَرُّهَا مِنْ جَهَنَّمَ وَ بَرْدُهَا مِنَ الزَّمْهَرِیرِ یَا أُمَّ مِلْدَمٍ إِنْ کُنْتِ مُؤْمِنَةً بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَلَا تَقْرَبِی مَنْ عُلِّقَ عَلَیْهِ کِتَابِی

ص: 35


1- 1. الکافی ج 8 ص 88، ج 2 ص 564.
2- 2. الکافی ج 8 ص 109.

از خون او میاشام و استخوانش را سست مکن و گوشت او را آب نکن، و به عزت خداوند، خاموش شو، خدایی که آتش را بر ابراهیم سرد و سلامت گردانید و خواستند به او نیرنگی بزنند و آنان را زیانکارترین قرار دادیم. آدم برگزیده خدا، ابراهیم دوست خدا، موسی هم سخن خدا، عیسی روح خدا، محمد محبوب خداست ای دشمن آدم و حوا، جبرئیل مانع شد.

تو را قسم می دهم ای تب! به عزت خداوند و قدرت خدا و عظمت خدا و شکوه خدا و قدرت خدا، بزرگمنشی خدا، و به آنچه قلم در نزد خدا بر آن جاری می­شود، بر محمد فرزند عبدالله صلی الله علیه و آله یا چون آنکس که به شهری که بامهایش یکسر فرو ریخته بود، عبور کرد، گفت: چگونه خداوند، این را پس از مرگش زنده می کند؟ پس خداوند، او را صد سال میراند. آنگاه او را برانگیخت، گفت: چقدر درنگ کردی؟ گفت: یکروز یا پاره ای از روز را درنگ کردم .

من کاغذ و قلم را برای نابودی تو به کار گرفتم و از قرآن آنچه شفا و رحمت مؤمنان است نازل می­کنیم و برای ستمکاران جز زیان نخواهد بود، مهر زدم این نوشته را با اسم خداوند منزله پاک پاکیزه و انگشتری سلیمان بن داوود و انگشتری محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و سوره فاتحة الکتاب تا آخر آن یا یاچون آنکس که به شهری که بامهایش یکسر فرو ریخته بود، عبور کرد.

روایت21.

مهج الدعوات: پیامبر صلی الله علیه و آله بر فاطمه علیهما السلام وارد شد، پس حسن و حسین علیهما السلام را دیدند در حالی که تب داشتند، پیامبر صلی الله علیه و آله از این وضع بسیار ناراحت شدند. در این لحظه جبرئیل علیه السلام نازل شد و فرمود: ای محمد آیا می­خواهی به تو تعویذی بیاموزم تا بدان دعا کنی و این مشکل برطرف شود؟ فرمودند: آری، جبرئیل عرض کرد، بگو: «معبودا، خدایی جز تو که بلندمرتبه و بزرگی وجود ندارد، تو که صاحب قدرت دیرینه­ای و بخشش عظیم و روی گرامی هستی، خدایی جز تو که بلندمرتبه و بزرگی وجود ندارد، سرپرست کلمه­های کامل و دعاهای مستجاب، آنچه بر فلانی عارض گشته است، را حل بنمای» پس پیامبر صلی الله علیه و آله دعا فرمودند سپس دستشان را بر پیشانی­اش گذاشتند که به یاری خداوند بهبودی یافت.(1)

روایت22.

مهج الدعوات:

ص: 36


1- . مهج الدعوات

هَذَا وَ لَا تَمَصِّی لَهُ دَماً وَ لَا تُوهِنِی لَهُ عَظْماً وَ لَا تُذِیبِی لَهُ لَحْماً وَ اطْفَئِی بِعِزَّةِ اللَّهِ الَّذِی جَعَلَ النَّارَ بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ وَ أَرادُوا بِهِ کَیْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَخْسَرِینَ آدَمُ صَفْوَةُ اللَّهِ إِبْرَاهِیمُ خَلِیلُ اللَّهِ مُوسَی کَلِیمُ اللَّهِ عِیسَی رُوحُ اللَّهِ مُحَمَّدٌ حَبِیبُ اللَّهِ یَا عَدُوَّةَ آدَمَ وَ حَوَّاءَ قَدْ حَالَ جَبْرَئِیلُ عَزَمْتُ عَلَیْکِ یَا أُمَّ مِلْدَمٍ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ قُدْرَةِ اللّه وَ بِعَظَمَةِ اللَّهِ وَ بِجَلَالِ اللَّهِ وَ سُلْطَانِ اللَّهِ وَ بِکِبْرِیَاءِ اللَّهِ وَ بِمَا جَرَی بِهِ الْقَلَمُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَلَی مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلی قَرْیَةٍ وَ هِیَ خاوِیَةٌ عَلی عُرُوشِها قالَ أَنَّی یُحْیِی هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ کَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ إِلَیْکَ عَنِّی جَرَی الْقِرْطَاسُ وَ الْقَلَمُ وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَساراً خَتَمْتُ هَذَا الْکِتَابَ عَلَی اسْمِ اللَّهِ الْمُقَدَّسِ الْمُطَهَّرِ الطَّاهِرِ وَ خَاتَمِ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ وَ خَاتَمِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ فَاتِحَةِ الْکِتَابِ إِلَی آخِرِهَا أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلی قَرْیَةٍ.

«21»

مهج، [مهج الدعوات]: دَخَلَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله عَلَی فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ علیها السلام فَوَجَدَ الْحَسَنَ علیه السلام مَوْعُوکاً فَشَقَّ ذَلِکَ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ أَ لَا أُعَلِّمُکَ مَعَاذَةً تَدْعُو بِهَا فَیَنْجَلِیَ بِهَا عَنْهُ مَا یَجِدُهُ قَالَ بَلَی قَالَ قُلِ اللَّهُمَّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ذُو السُّلْطَانِ الْقَدِیمِ وَ الْمَنِّ الْعَظِیمِ وَ الْوَجْهِ الْکَرِیمِ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ وَلِیُّ الْکَلِمَاتِ التَّامَّاتِ وَ الدَّعَوَاتِ الْمُسْتَجَابَاتِ حُلَّ مَا أَصْبَحَ بِفُلَانٍ فَدَعَا النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی جَبْهَتِهِ فَإِذَا هُوَ بِعَوْنِ اللَّهِ قَدْ أَفَاقَ (1).

«22»

مهج، [مهج الدعوات] عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ الصَّمَدِ عَنْ جَدِّهِ عَنِ الْفَقِیهِ أَبِی الْحَسَنِ عَنِ السَّیِّدِ أَبِی الْبَرَکَاتِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ الْحَسَنِیِّ الْجَوْزِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ بَابَوَیْهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ فُرَاتِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ بِشْرَوَیْهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِدْرِیسَ الْأَنْصَارِیِّ عَنْ دَاوُدَ بْنِ رُشَیْدٍ وَ الْوَلِیدِ بْنِ شُجَاعِ بْنِ مَرْوَانَ

ص: 36


1- 1. مهج الدعوات ص.

سلمان فارسی نقل کرد: ده روز بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه و اله هنگامی که از خانه خارج شدم، علی بن ابی طالب علیه السلام پسرعموی رسول خدا صلی الله علیه و آله را دیدم که به من فرمودند: ای سلمان بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله از ما دوری جستی که عرض کردم: از چون تویی نمی­توان دوری جست بلکه این اندوه فقدان رسول خدا صلی الله علیه و آله است که طولانی گشت و مرا از دیدار شما بازداشت، امام علیه السلام فرمودند: ای سلمان به خانه فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد شو، زیرا او به دیدار شما مشتاق است، و می­خواهد ارمغانی از ارمغان­های بهشت را به شما ارزانی کند، به علی علیه السلام عرض کردم: آیا بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله، از جانب بهشت ارمغانی بر حضرت زهرا سلام الله علیها وارد شد؟ فرمودند: آری، دیروز .

سلمان نقل کرد: شتابان به سوی خانه فاطمه سلام الله علیها دختر محمد صلی الله علیه و آله روانه شدم و ایشان را یافتم که نشسته­اند و تکه­ای از عبا بر روی ایشان است که وقتی بر سرشان کشیدند ساق پایشان پیدا شد و تا بر ساق پایشان کشیدند، سرشان پیدا گشت، و هنگامی که به من نگاه کردند مقنعه خود را پوشیدند. سپس فرمودند: ای سلمان، بعد از وفات پدرم صلی الله علیه و آله از من دوری جستی؟ عرض کردم: ای مورد محبت من! من دوری نجستم، فرمودند: خاموش باش بنشین و بر آنچه به تو می­گویم، اندیشه کن.

من دیروز همین جا نشسته بودم و در خانه بسته بود، و به گسستن وحی و روی برگردان فرشتگان از خانه­مان فکر می­کردم، ناگاه در باز شد بدون اینکه کسی آن را باز کند، پس سه کنیز در زیبایی، خوش­بویی که تاکنون ندیده بودم وارد شدند و من که آنها را نمی­شناختم به سمتشان رفتم و گفتم: پدرم به فدایتان باد، شما اهل مکه­اید یا مدینه؟ جواب دادند: ای دختر محمد! ما نه اهل مکه­ایم و نه مدینه و اصلاً اهل زمین نیستیم، ما حوریانی هستیم از دارالسلام، پروردگار عزت ما را به سوی تو فرستاد ای دختر محمد، ما مشتاق توییم.

پس به یکی از آنها که سنّش بیشتر به نظر می­رسید، گفتم: اسمت چیست؟ گفت: مقدودة، گفتم: چرا به این نام نامیده شدی؟ گفت: برای مقداد بن اسود الکندی صحابه رسول خدا صلی الله علیه و آله خلق شدم، به دومی گفتم: نامت چیست؟ گفت ذرّة، گفتم: چرا به این اسم نامیده شدی، در حالی که چشم من بسیار نجیب هستی، گفت: من برای ابوذر غفاری صحابی رسول خدا صلی الله علیه و آله آفریده شدم و به سومی آنها گفتم: اسم تو چیست؟ گفت: سلمی، گفتم: چرا به این اسم نامیده شدی؟ گفت من برای سلمان فارسی دوست پدرت رسول خدا صلی الله علیه و آله آفریده شدم.

ص: 37

عَنْ عَاصِمٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: خَرَجْتُ مِنْ مَنْزِلِی یَوْماً بَعْدَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِعَشَرَةِ أَیَّامٍ فَلَقِیَنِی عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام ابْنُ عَمِّ الرَّسُولِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ لِی یَا سَلْمَانُ جَفَوْتَنَا بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقُلْتُ حَبِیبِی أَبَا الْحَسَنِ مِثْلُکُمْ لَا یُجْفَی غَیْرَ أَنَّ حُزْنِی عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله طَالَ فَهُوَ الَّذِی مَنَعَنِی مِنْ زِیَارَتِکُمْ فَقَالَ علیه السلام یَا سَلْمَانُ ائْتِ مَنْزِلَ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَإِنَّهَا إِلَیْکَ مُشْتَاقَةٌ تُرِیدُ أَنْ تُتْحِفَکَ بِتُحْفَةٍ قَدْ أُتْحِفَتْ بِهَا مِنَ الْجَنَّةِ قُلْتُ لِعَلِیٍّ علیه السلام قَدْ أُتْحِفَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام بِشَیْ ءٍ مِنَ الْجَنَّةِ بَعْدَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ نَعَمْ بِالْأَمْسِ قَالَ سَلْمَانُ فَهَرْوَلْتُ إِلَی مَنْزِلِ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فَإِذَا هِیَ جَالِسَةٌ وَ عَلَیْهَا قِطْعَةُ عَبَاءٍ إِذَا خَمَّرَتْ رَأْسَهَا انْجَلَی سَاقُهَا وَ إِذَا غَطَّتْ سَاقَهَا انْکَشَفَتْ رَأْسُهَا فَلَمَّا نَظَرَتْ إِلَیَّ اعْتَجَرَتْ ثُمَّ قَالَتْ یَا سَلْمَانُ جَفَوْتَنِی بَعْدَ وَفَاةِ أَبِی صلی الله علیه و آله قُلْتُ حَبِیبَتِی لَمْ أَجْفُکُمْ قَالَتْ فَمَهْ اجْلِسْ وَ اعْقِلْ مَا أَقُولُ لَکَ إِنِّی کُنْتُ جَالِسَةً بِالْأَمْسِ فِی هَذَا الْمَجْلِسِ وَ بَابُ الدَّارُ مُغْلَقٌ وَ أَنَا أَتَفَکَّرُ فِی انْقِطَاعِ الْوَحْیِ عَنَّا وَ انْصِرَافِ الْمَلَائِکَةِ عَنْ مَنْزِلِنَا فَإِذَا انْفَتَحَ الْبَابُ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَفْتَحَهُ أَحَدٌ فَدَخَلَ عَلَیَّ ثَلَاثُ جَوَارٍ لَمْ یَرَ الرَّاءُونَ بِحُسْنِهِنَّ وَ لَا کَهَیْئَتِهِنَّ وَ لَا نَضَارَةِ وُجُوهِهِنَّ وَ لَا أَزْکَی مِنْ رِیحِهِنَّ فَلَمَّا رَأَیْتُهُنَّ قُمْتُ إِلَیْهِنَّ مُتَنَکِّرَةً لَهُنَّ فَقُلْتُ لَهُنَّ بِأَبِی أَنْتُنَّ مِنْ أَهْلِ مَکَّةَ أَمْ مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ فَقُلْنَ یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ لَسْنَا مِنْ أَهْلِ مَکَّةَ وَ لَا مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ وَ لَا مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ جَمِیعاً غَیْرَ أَنَّنَا جَوَارٍ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ مِنْ دَارِ السَّلَامِ أَرْسَلَنَا رَبُّ الْعِزَّةِ إِلَیْکِ یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ إِنَّا إِلَیْکِ مُشْتَاقَاتٌ فَقُلْتُ لِلَّتِی أَظُنُّ أَنَّهَا أَکْبَرُ سِنّاً مَا اسْمُکِ قَالَتِ اسْمِی مَقْدُودَةُ قُلْتُ وَ لِمَ سُمِّیتِ مَقْدُودَةَ قَالَتْ خُلِقْتُ لِلْمِقْدَادِ بْنِ الْأَسْوَدِ الْکِنْدِیِّ صَاحِبِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقُلْتُ لِلثَّانِیَةِ مَا اسْمُکِ قَالَتْ ذَرَّةُ قُلْتُ وَ لِمَ سُمِّیتِ ذَرَّةَ وَ أَنْتِ فِی عَیْنِی نَبِیلَةٌ قَالَتْ خُلِقْتُ لِأَبِی ذَرٍّ الْغِفَارِیِّ صَاحِبِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقُلْتُ لِلثَّالِثَةِ مَا اسْمُکِ قَالَتْ سَلْمَی قُلْتُ وَ لِمَ سُمِّیتِ سَلْمَی قَالَتْ أَنَا لِسَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ مَوْلَی أَبِیکِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله.

ص: 37

فاطمه نقل کرد سپس رطب­هایی آبی رنگ همچون خشک نانه(1)

و سفیدتر از برف و خوش­بوتر از مشک بودند، سپس به من فرمودند: ای سلمان، شب را با این خرما افطار کن و فردا هسته­های آن را برای من بیاور، سلمان نقل کرد خرما را گرفتم و زمانی که از کنار اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله می­گذشتم می­پرسیدند، ای سلمان آیا مشک به همراه داری؟ جواب می­دادم: آری، و در وقت افطار، با آن افطار کردم، در حالی که در آن­ها هیچ هسته ­و تخمی نیافتم.

روز بعد، خدمت دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله رسیدم، عرض کردم: من به آنچه شما هدیه فرمودید، افطار کردم ولی هسته­ و تخمی نیافتم، فرمودند: ای سلمان، آنها هرگز هسته و تخمی ندارند، زیرا ثمر نخل­هایی هستند که خداوند آنها را در دارالسلام کاشت به واسطه­ کلامی که پدرم محمد صلی الله علیه و آله آن را به من آموخت تا صبح و شام بگویم، سلمان گفت: ای سرور من، آن کلام را به من بیاموزید، حضرت فرمودند: اگر دوست داری تا وقتی زنده­ای به هیچ تبی مبتلا نشوی به آن ذکر مواظبت کن، سپس سلمان آن حرز را از حضرت زهرا سلام الله علیها نقل کرد:

به نام خداوند بخشنده مهربان، به نام خداوند نور، به نام خداوند روشنایی نور، به نام خداوند نور روی نور، به نام خداوندی که تدبیرکننده­ امور است، به نام خداوندی که نور را از نور آفرید، سپاس خدایی را که نور را از نور آفرید و نور را بر طور نازل کرد، در کتابی نوشته شده، در صفحه ای گسترده و به اندازه­ای مشخص شده، بر پیامبری دانا، ستایش خدایی راست که به عزت یاد شد و به فخر مشهور است. و در خوشی و ناخوشی از او سپاسگزاری می­شود و درود خدا بر سرور ما محمد و خاندان پاکش.(2)

سلمان گفت: به خدا سوگند من این حرز را به بیش از هزار نفر از مردم مدینه و مکه آنان که بیماری دارند آموختم و همه­ آنها از بیماری­شان بهبودی یافتند به خواست

ص: 38


1- . نانی قندی که با پسته و بادام پخته می شود.
2- . مهج الدعوات: 9-6

قَالَتْ فَاطِمَةُ ثُمَّ أَخْرَجْنَ لِی رُطَباً أَزْرَقَ کَأَمْثَالِ الْخُشْکَنَانَجِ الْکِبَارِ(1)

أَبْیَضَ مِنَ الثَّلْجِ وَ أَزْکَی رِیحاً مِنَ الْمِسْکِ الْأَذْفَرِ(2) فَقَالَتْ لِی یَا سَلْمَانُ أَفْطِرْ عَشِیَّتَکَ عَلَیْهِ فَإِذَا کَانَ غَداً فَجِئْنِی بِنَوَاهُ أَوْ قَالَتْ عَجَمِهِ قَالَ سَلْمَانُ فَأَخَذْتُ الرُّطَبَ فَمَا مَرَرْتُ بِجَمْعٍ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِلَّا قَالُوا یَا سَلْمَانُ أَ مَعَکَ مِسْکٌ قُلْتُ نَعَمْ فَلَمَّا کَانَ وَقْتُ الْإِفْطَارِ أَفْطَرْتُ عَلَیْهِ فَلَمْ أَجِدْ لَهُ عَجَماً وَ لَا نَوًی.

فَمَضَیْتُ إِلَی بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی الْیَوْمِ الثَّانِی فَقُلْتُ لَهَا علیها السلام إِنِّی أَفْطَرْتُ عَلَی مَا أَتْحَفْتِینِی بِهِ فَمَا وَجَدْتُ لَهُ عَجَماً وَ لَا نَوًی قَالَتْ یَا سَلْمَانُ وَ لَنْ یَکُونَ لَهُ عَجَمٌ وَ لَا نَوًی وَ إِنَّمَا هُوَ نَخْلٌ غَرَسَهُ اللَّهُ فِی دَارِ السَّلَامِ بِکَلَامٍ عَلَّمَنِیهِ أَبِی مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله کُنْتُ أَقُولُهُ غُدْوَةً وَ عَشِیَّةً قَالَ سَلْمَانُ قُلْتُ عَلِّمِینِی الْکَلَامَ یَا سَیِّدَتِی فَقَالَتْ إِنْ سَرَّکَ أَنْ لَا یَمَسَّکَ أَذَی الْحُمَّی مَا عِشْتَ فِی دَارِ الدُّنْیَا فَوَاظِبْ عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ سَلْمَانُ عَلَّمَتْنِی هَذَا الْحِرْزَ فَقَالَتْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ النُّورِ بِسْمِ اللَّهِ نُورِ النُّورِ بِسْمِ اللَّهِ نُورٌ عَلَی نُورٍ بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی هُوَ مُدَبِّرُ الْأُمُورِ بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ وَ أَنْزَلَ النُّورَ عَلَی الطُّورِ فِی کِتَابٍ مَسْطُورٍ فِی رَقٍّ مَنْشُورٍ بِقَدَرٍ مَقْدُورٍ عَلَی نَبِیٍّ مَحْبُورٍ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هُوَ بِالْعِزِّ مَذْکُورٌ وَ بِالْفَخْرِ مَشْهُورٌ وَ عَلَی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ مَشْکُورٌ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ قَالَ سَلْمَانُ فَتَعَلَّمْتُهُنَّ فَوَ اللَّهِ وَ لَقَدْ عَلَّمْتُهُنَّ أَکْثَرَ مِنْ أَلْفِ نَفْسٍ مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ وَ مَکَّةَ مِمَّنْ بِهِمْ عِلَلُ الْحُمَّی فَکُلٌّ بَرَأَ مِنْ مَرَضِهِ بِإِذْنِ اللَّهِ

ص: 38


1- 1. خشک نانج معرب خشکنانه و هو الخبز السکری الذی یختبز مع الفستق و اللوز.
2- 2. قد سقط هاهنا من الأصل نحو سطر من المتن و قد مر الحدیث بروایة الطبریّ و کان لفظه هکذا: و قد أهدوا الی هدیة من الجنة و قد خبأت لک منها فأخرجت الی طبقا من رطب أبیض ما یکون من الثلج و أزکی رائحة من المسک فدفعت الی خمس رطبات و قالت لی: کل هذا یا سلمان عند افطارک إلخ.

خداوند متعال.(1)

می گویم

روایتی دیگر در این موضوع در باب حرزهای مولایمان حضرت زهرا صلوات الله علیها آمده است.(2)

باب پنجاه و هفتم : تعویذ و دعا برای زنان باردار و حیوانات آبستن و تعویذی برای طفل در لحظه­ ولادت و تعویذ زن زائو

روایات

روایت1.

طب الائمة: امام باقر علیه السلام فرمودند: هر کس می­خواهد زمانی که زن در حالت وضع حمل است آزاری و اذیتی از ناحیه­ شیطان به خانواده او نرسد باید این دعا را با مشک و زعفران و آب خالص باران بنویسد، و با لباس جدیدی که پوشیده نشد، آن را صاف کند و همسر و فرزندانش را از آن بپوشاند و بر آن مکان و خانه ای که زن زائو در آن است بپاشد، به راستی تا زمانی که همسرش در دوران بعد از زایمان است آسیبی نبیند و فرزند او نیز از کوری و دیوانگی و ترس و چشم بد مصون خواهد ماند انشاء الله تعالی، و دعا این است:

به نام خداوند بخشنده مهربان، به نام خدا، به نام خدا، به نام خدا، سلام بر رسول خدا و سلام بر خاندان رسول خدا و درود و رحمت و برکات خداوند بر آنها باد، به نام خدا و با استعانت از خدا، به اذن خداوند خارج شو، به اذن خداوند خارج شو، از آن بیرون آمدید و شما را به آن باز می­گردانیم و یک بار دیگر شما را از آن خارج می­سازیم و اگر پشت کردند بگو خداوند مرا کفایت می کند خدایی جز او نیست بر او توکل نمودم و اوست پروردگار عرش با عظمت. به نام خدا و با استعانت از خدا، و به رسول خدا شما را دور می­کنم.(3)

روایت2.

طب الائمة:

ص: 39


1- . مراجعه کن: جلد 94: 227 – 226
2- . مراجعه کن ج 94: 227-226
3- . طب الائمة: 97

تَعَالَی (1).

أقول

قد مضی خبر آخر فی هذا المعنی فی باب أحراز مولاتنا فاطمة الزهراء صلوات الله علیها(2).

باب 57 العوذة و الدعاء للحوامل من الإنس و الدواب و عوذة الطفل ساعة یولد و عوذة النفساء

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] الْوَلِیدُ بْنُ نَقِیَّةَ مُؤَذِّنُ مَسْجِدِ الْکُوفَةِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ الْعَسْکَرِیُّ عَنْ آبَائِهِ عَنْ مُحَمَّدٍ الْبَاقِرِ علیه السلام قَالَ: مَنْ أَرَادَ أَنْ لَا یَعْبَثَ الشَّیْطَانُ بِأَهْلِهِ مَا دَامَتِ الْمَرْأَةُ فِی نِفَاسِهَا فَلْیَکْتُبْ هَذِهِ الْعُوذَةَ بِمِسْکٍ وَ زَعْفَرَانٍ بِمَاءِ الْمَطَرِ الصَّافِی وَ لْیَعْصِرْهُ بِثَوْبٍ جَدِیدٍ لَمْ یُلْبَسْ وَ أَلْبَسَ مِنْهُ أَهْلَهُ وَ وَلَدَهُ وَ لْیَرُشَّ الْمَوْضِعَ وَ الْبَیْتَ الَّذِی فِیهِ النُّفَسَاءُ فَإِنَّهُ لَا یُصِیبُ أَهْلَهُ مَا دَامَتْ فِی نِفَاسِهَا وَ لَا یُصِیبُ وَلَدَهُ خَبْطٌ وَ لَا جُنُونٌ وَ لَا فَزَعٌ وَ لَا نَظْرَةٌ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ وَ السَّلَامُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ وَ السَّلَامُ عَلَی آلِ رَسُولِ اللَّهِ وَ الصَّلَاةُ عَلَیْهِمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اخْرُجْ بِإِذْنِ اللَّهِ اخْرُجْ بِإِذْنِ اللَّهِ مِنْهَا خَرَجْتُمْ وَ فِیها نُعِیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً أُخْری فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ أَدْفَعُکُمْ بِرَسُولِ اللَّهِ (3).

«2»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] الْخَضِرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْخَرَاذِینِیِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَارُونَ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ عَنْ جَابِرٍ عَنْ

ص: 39


1- 1. مهج الدعوات: 6- 9.
2- 2. راجع ج 94 ص 226- 227.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 97.

امام باقر علیه السلام فرمودند: هنگام زاییدن اسبی که نژاد اصیلی دارد، این دعا را بر پوست آهویی بنویس و بر تهیگاه او آویزان گردان:

«خداوندا ای زداینده غم­ها و ای برطرف­کننده­ غصه­ها، ای بخشایشگر و مهربان در دنیا و آخرت، بر فلان فرزند فلان صاحب این اسب، رحمتی کن تا از مرحمت دیگران بی­نیاز گردد و غم و غصه و گره کار او را بگشای و اسب او را سالم بدار و زاییدن آن را آسان گردان».

روزی عیسی بن مریم و یحیی بن زکریا سلام خدا بر پیامبر ما و خاندان وی و به آن دو، به صحرایی رفتند، و صدای حیوان وحشی را شنیدند، حضرت عیسی بن مریم علیهما السلام فرمودند: شگفتا این چه صدایی است؟ حضرت یحیی فرمودند: این صدای حیوان وحشی است که در حال زاییدن است، پس حضرت عیسی بن مریم علیهما السلام فرمودند: به اذن خداوند روان روان بیرون آی.(1)

روایت3.

طب الائمة: به امام رضا علیه السلام فرمودند: این تعویذ را برای زنان باردار و حیوانات آبستن در کاغذ یا پوستی می­نویسی: «به نام خداوند بخشنده­ مهربان، به نام خدا، به نام خدا، به نام خدا، به راستی که با هر سختی آسانی است و به راستی که با هر سختی آسانی است، خداوند خدا برای شما آسانی می خواهد و برای شما دشواری نمی خواهد تا شماره را تکمیل کنید و خدا را به پاس آنکه رهنمونی تان کرده است به بزرگی بستایید، و باشد که شکر گزاری کنید. و هر گاه بندگان من، از تو درباره من بپرسند، من نزدیکم، و دعای دعاکننده را- به هنگامی که مرا بخواند- اجابت می کنم، پس باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند. برای شما در کارتان گشایشی فراهم سازد و سامانی در کار شما قرار دهد و نمودن راه راست بر عهده خداست، و برخی از آن کژ است، و اگر می خواست مسلماً همه شما را هدایت می کرد سپس راه را بر او آسان گردانید.

آیا کسانی که کفر ورزیدند ندانستند که آسمانها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند، و ما آن دو را از هم جدا ساختیم، و هر چیز زنده ای را از آب پدید آوردیم؟ آیا باز هم ایمان نمی آورند. و با او به مکان دور افتاده ای پناه جست. تا درد زایمان، او را به سوی تنه درخت خرمایی کشانید. گفت: ای کاش، پیش از این مرده بودم و یکسر فراموش شده بودم. پس، از زیر او وی را ندا داد که: غم مدار، پروردگارت زیر تو چشمه آبی پدید آورده است و تنه درخت خرما را به طرف خود بتکان، تا بر تو خرمای تازه می ریزد. و بخور و بنوش و دیده روشن دار. پس اگر کسی از آدمیان را دیدی، بگو: من برای

ص: 40


1- . طب الائمة: 98

أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام وَ رَوَاهُ أَیْضاً عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنِ ابْنِ بُکَیْرٍ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْیَنَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: تُکْتَبُ لِلْفَرَسِ الْعَتِیقَةِ الْکَرِیمَةِ عِنْدَ وَضْعِهَا هَذِهِ الْعُوذَةَ فِی رَقِّ غَزَالٍ وَ یُعَلَّقُ فِی حَقْوَیْهَا اللَّهُمَّ یَا فَارِجَ الْهَمِّ وَ کَاشِفَ الْغَمِّ رَحْمَانَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ رَحِیمَهُمَا ارْحَمْ فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ صَاحِبَ الْفَرَسِ رَحْمَةً تُغْنِیهِ عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِوَاکَ وَ فَرِّجْ هَمَّهُ وَ غَمَّهُ وَ نَفِّسْ کُرْبَتَهُ وَ سَلِّمْ فَرَسَهُ وَ یَسِّرْ عَلَیْهَا وِلَادَتَهَا خَرَجَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ وَ یَحْیَی بْنُ زَکَرِیَّا عَلَی نَبِیِّنَا وَ آلِهِ وَ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ إِلَی الْبَرِّیَّةِ فَسَمِعَا صَوْتَ وَحْشِیَّةٍ فَقَالَ الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ علیهما السلام یَا عَجَباً مَا هَذَا الصَّوْتُ قَالَ یَحْیَی هَذَا صَوْتُ وَحْشِیَّةٍ تَلِدُ فَقَالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ علیهما السلام انْزِلْ سَرْحاً سَرْحاً بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی (1).

«3»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] أَبُو یَزِیدَ الْقَنَّادُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: تُکْتَبُ هَذِهِ الْعُوذَةُ فِی قِرْطَاسٍ أَوْ رَقٍّ لِلْحَوَامِلِ مِنَ الْإِنْسِ وَ الدَّوَابِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلی ما هَداکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ وَ یُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ مِرْفَقاً وَ یُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ رَشَداً وَ عَلَی اللَّهِ قَصْدُ السَّبِیلِ وَ مِنْها جائِرٌ وَ لَوْ شاءَ لَهَداکُمْ أَجْمَعِینَ ثُمَّ السَّبِیلَ یَسَّرَهُ أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ أَ فَلا یُؤْمِنُونَ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَکاناً قَصِیًّا فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلی جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ یا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هذا وَ کُنْتُ نَسْیاً مَنْسِیًّا فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلَّا تَحْزَنِی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا وَ هُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَیْکِ رُطَباً جَنِیًّا فَکُلِی وَ اشْرَبِی وَ قَرِّی عَیْناً فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولِی إِنِّی نَذَرْتُ

ص: 40


1- 1. طبّ الأئمّة ص 98.

رحمان روزه نذر کرده ام، و امروز مطلقاً با انسانی سخن نخواهم گفت. پس در حالی که او را در آغوش گرفته بود به نزد قومش آورد. گفتند: ایمریم، به راستی کار بسیار ناپسندی مرتکب شده ای. ای خواهر هارون، پدرت مرد بدی نبود و مادرت بدکاره نبود. به او اشاره کرد. گفتند: چگونه با کسی که در گهواره کودک است سخن بگوییم. گفت: منم بنده خدا، به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است و هر جا که باشم مرا با برکت ساخته، و تا زنده ام به نماز و زکات سفارش کرده است و مرا نسبت به مادرم نیکوکار کرده و زورگو و نافرمانم نگردانیده است و درود بر من، روزی که زاده شدم و روزی که می میرم و روزی که زنده برانگیخته می شوم، این است عیسی فرزند مریم.

و خدا شما را از شکم مادرانتان در حالی که چیزی نمی دانستید، بیرون آورد، و برای شما گوش و چشم ها و دل ها قرار داد، باشد که سپاسگزاری کنید. آیا به سوی پرندگانی که در فضای آسمان، رام شده اند ننگریسته اند؟ جز خدا کسی آنها را نگاه نمی دارد. راستی در این برای مردمی که ایمان می آورند نشانه هایی است. و اینچنین ای نوزاد به اذن خداوند، درست اندام خارج شو.

سپس بر او آویزان کن و هرگاه وضع حمل کرد برداشته شود، و آیه را حفظ کن تا بخشی از آن را رها نکنی یا در جایی از آن باز ایستی تا آن را تمام کنی و آیه این است: «خدا شما را از شکم مادرانتان در حالی که چیزی نمی دانستید، بیرون آورد.» و اگر در اینجا بایستی نوزاد گنگ به دنیا می آید و اگر نخواندی«اوست آنکس که شما را پدید آورده و برای شما گوش و دیدگان و دلها آفریده است. چه کم سپاسگزارید» نوزاد درست اندام به دنیا نیاید .

باب پنجاه و هشتم : حزر حیوانات برای جلوگیری از چشم زخم و غیره

روایات

روایت1.

طب الائمة: امام موسی بن جعفر به نقل از پدران بزرگوارشان علیهم السلام، حرزی برای حیوانات نقل کردند، فرمودند، این در میان ایشان محفوظ است: «به نام خداوند بخشنده مهربان، به نام خدا و با استعانت از خدا، چشم بد از گوشت و پوست و استخوان و عصب و رگ­های او خارج شد، پس جبرئیل و مکائیل درود خدا بر آن دو، او را دیدند و گفتند: کجا می­روی ای ملعون(1)!

ص: 41


1- . در منبع: ای چشم بد و همچنین در ادامه.

لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنْسِیًّا فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ قالُوا یا مَرْیَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَیْئاً فَرِیًّا یا أُخْتَ هارُونَ ما کانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما کانَتْ أُمُّکِ بَغِیًّا فَأَشارَتْ إِلَیْهِ قالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا وَ جَعَلَنِی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ وَ أَوْصانِی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا وَ بَرًّا بِوالِدَتِی وَ لَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّاراً شَقِیًّا وَ السَّلامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا ذلِکَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ أَ لَمْ یَرَوْا إِلَی الطَّیْرِ مُسَخَّراتٍ فِی جَوِّ السَّماءِ ما یُمْسِکُهُنَّ إِلَّا اللَّهُ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ کَذَلِکَ أَیُّهَا الْمَوْلُودُ اخْرُجْ سَوِیّاً بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ تُعَلَّقُ عَلَیْهَا فَإِذَا وُضِعَتْ نُزِعَ مِنْهَا وَ احْفَظِ الْآیَةَ أَنْ تَتْرُکَ مِنْهَا بَعْضَهَا أَوْ تَقِفَ عَلَی مَوْضِعٍ مِنْهَا حَتَّی تُتِمَّهَا وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَی وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً فَإِنْ وَقَفْتَ هَاهُنَا خَرَجَ الْمَوْلُودُ أَخْرَسَ وَ إِنْ لَمْ تَقْرَأْ وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ لَمْ یَخْرُجِ الْوَلَدُ سَوِیّاً(1).

باب 58 عوذة الحیوانات من العین و غیرها

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] أَحْمَدُ بْنُ الْحَارِثِ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام: فِی عُوذَةِ الْحَیَوَانِ وَ قَالَ هِیَ مَحْفُوظَةٌ عِنْدَهُمْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ خَرَجَ عَیْنُ السَّوْءِ مِنْ بَیْنِ لَحْمِهِ وَ جِلْدِهِ وَ عَظْمِهِ وَ عَصَبِهِ وَ عُرُوقِهِ فَلَقِیَهَا جَبْرَئِیلُ وَ مِیکَائِیلُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا فَقَالا أَیْنَ تَذْهَبِینَ أَیَّتُهَا اللَّعِینَةُ(2)

ص: 41


1- 1. طبّ الأئمّة ص 98- 99.
2- 2. فی المصدر: أیتها العینة و کذا فیما یأتی.

جواب داد: به سوی شتر می­روم تا او را از رسته اش و چهارپا را از ریسمان و الاغ را از پشته ها و طفل را از دامن مادرش دور کنم و پای مرد جوان، را بلغزانم. پس به او گفتند: ای ملعون به سوی صحرا برو و در آنجا ماری است که دو چشم دارد، یک چشم او از آب است و چشم دیگر او از آتش، و اینچنین خداوند بر چشم بد و گرفتگی ترش رو و سنگ سخت و دَم بد، آتش شعله ور، مُهر می­نهد، به یاری خداوند چشم بد را به اهل آن و در دو طرف او و پهلوهای او و بهترین دوستان او بازگرداندم؛ با اراده خداوند و فرمایش او «آیا کسانی که کفر ورزیدند ندانستند که آسمانها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند، و ما آن دو را از هم جدا ساختیم، و هر چیز زنده ای را از آب پدید آوردیم؟ آیا ایمان نمی آورند. باز دوباره بنگر تانگاهت زبون و درمانده به سویت بازگردد. و درود خداوند بر مولایمان محمد پیامبر خدا و خاندان پاک او.(1)

روایت2.

أمان الاخطار: دعا به هنگامی که حیوانی در معرض چشم زخم قرار گیرد و چشم او آسیب ببیند، این دعا را باید خواند و دست خود را بر چشم و روی او کشاند یا آنکه این دعا را بنویسد و آن را با نیت پاک به گرد او بچرخاند، «به نام خداوند بخشاینده مهربان؛ به نام خدای شفا بخش؛ به نام خدای بی نیازکننده؛ به نام خدای عافیت ده؛ به نام خدایی که با هم راه بودن اسم او چیزی، نه در زمین و نه در آسمان، زیان نمی رساند و او شنوا و داناست. {فرو می فرستیم از قرآن آن چه را که درمان و رحمت برای مؤمنان است.} چشم بسته شده و سنگ خشک و آب یخ بسته و تیر شهاب، از چشمی تا به چشم دیگر، را برگردان و چشم را به چشم برگردان. پس جبرئیل و میکائیل علیهما السّلام گفتند: به کجا می روی ای بد چشم؟ گفت: به یوغ گاو نر و به شتر قطار شده و در بیخ گوش اسب می روم. به او گفتند: تو را به نود و نه اسم اعظم بستیم که نتوانی به یوغ گاو نر و قطار شتر و بیخ گوش اسب بروی. خداوند چنین درد را از چشم دور می گرداند، بدون آن که جز نیروی خداوند والامرتبه بزرگ، از کس دیگری جنبش و حرکتی باشد. به نام خدا؛ درود و سلام از پروردگاری که جز او خدایی نیست؛ سلام امان دهنده نگهبان گران مایه توانمند بزرگ منش. خدا منزّه است از آن چه که شرک می ورزند.

روایت3.

العتیق الغروی: تعویذ از امیر مؤمنان علیه السلام زمانی که شتری از ایشان به چشم زخم گرفتار شد: «به نام خداوند بخشنده مهربان، به نام خداوند بزرگ، گرفتگی ترشرو و شهاب

ص: 42


1- . طب الائمة: 134 – 133

قَالَتْ أَذْهَبُ إِلَی الْجَمَلِ فَأَطْرَحُهُ مِنْ قِطَارِهِ وَ الدَّابَّةَ مِنْ مِقْوَدِهَا وَ الْحِمَارَ مِنْ آکَامِهِ وَ الصَّبِیَّ مِنْ حَجْرِ أُمِّهِ وَ أُلْقِی الرَّجُلَ الشَّابَّ الْمُمْتَلِئَ مِنْ قَدَمَیْهِ فَقَالا لَهَا اذْهَبِی أَیَّتُهَا اللَّعِینَةُ إِلَی الْبَرِّیَّةِ فَثَمَّ حَیَّةٌ لَهَا عَیْنَانِ عَیْنٌ مِنْ مَاءٍ وَ عَیْنٌ مِنْ نَارٍ وَ کَذَلِکَ یَطْبَعُ اللَّهُ عَلَی عَیْنِ السَّوْءِ وَ عَبَسٍ عَابِسٍ وَ حَجَرٍ یَابِسٍ وَ نَفْسٍ نَافِسٍ وَ نَارٍ قَابِسٍ رَدَدْتُ بِعَوْنِ اللَّهِ عَیْنَ السَّوْءِ إِلَی أَهْلِهِ وَ فِی جَنْبَیْهِ وَ کَشْحَیْهِ وَ فِی أَحَبِّ خُلَّانِهِ إِلَیْهِ بِعَزِیمَةِ اللَّهِ وَ قَوْلُهُ أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ أَ فَلا یُؤْمِنُونَ ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنْقَلِبْ إِلَیْکَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِیرٌ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ (1).

«2»

طا، [الأمان]: فِیمَا نَذْکُرُهُ إِذَا حَصَلَتِ الْمَلْعُونَةُ فِی عَیْنِ دَابَّةٍ یَقْرَؤُهَا وَ یُمِرُّ یَدَهُ عَلَی عَیْنِهَا وَ وَجْهِهَا أَوْ یَکْتُبُهَا وَ یُمِرُّ الْکِتَابَةَ عَلَیْهَا بِإِخْلَاصِ نِیَّةٍ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الشَّافِی بِسْمِ اللَّهِ الْکَافِی بِسْمِ اللَّهِ الْمُعَافِی بِسْمِ الَّذِی لَا یَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَیْ ءٌ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی السَّمَاءِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ وَ نُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ ارْدُدِ الْعَیْنَ الْحَابِسَ وَ حَجَرَ یَابِسٍ وَ مَاءَ فَارِسٍ وَ شِهَابَ ثَاقِبٍ مِنَ الْعَیْنِ إِلَی الْعَیْنِ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ وَ مِیکَائِیلُ علیهما السلام إِلَی أَیْنَ تَذْهَبُ یَا عَیْنَ السَّوْءِ قَالَتْ أَذْهَبُ إِلَی الثَّوْرِ فِی نِیرِهِ وَ الْجَمَلِ فِی قِطَارِهِ وَ الدَّابَّةِ فِی رِبَاطِهَا فَقَالا علیهما السلام لَهَا عَزَمْنَا عَلَیْکَ بِتِسْعَةٍ وَ تِسْعِینَ اسْماً أَنْ تُلْقِیَ الثَّوْرَ فِی نِیرِهِ (2)

وَ الْجَمَلَ فِی قِطَارِهِ وَ الدَّابَّةَ فِی رِبَاطِهَا کَذَلِکَ یُطْفِئُ اللَّهُ الْوَجَعَ مِنَ الْعَیْنِ بِلَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ بِسْمِ اللَّهِ سَلَامٌ سَلَامٌ مِنَ اللَّهِ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ ... السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ.

«3»

ق، [الکتاب العتیق الغرویّ]: عُوذَةٌ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام لِلْعَیْنِ قَالَ حِینَ أَصَابَتِ الْعَیْنُ فَحْلًا مِنْ إِبِلِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٍ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الْعَظِیمِ [مِنْ] عَبْسٍ عَابِسٍ وَ شِهَابٍ

ص: 42


1- 1. طبّ الأئمّة ص 133- 134.
2- 2. النیر: الخشبة المعترضة فی عنقی الثورین بأداتها و یسمی بالفارسیة« یوغ».

آتشخواه و سنگ سخت و چشم بد را به او برگرداندم از سر تا پا، چشمانش را می گیرد و بر کلیه هایش چنگ می اندازد و بر همسایه و نزدیکانش، پوستش نازک و خونش رقیق و ناگواری­ها سزاوار اوست، باز بنگر، آیا خلل می بینی باز دوباره بنگر تا نگاهت زبون و درمانده به سویت بازگردد.

روایت4.

العتیق الغروی: حرزی برای چهارپایان به نقل از امام باقر و امام صادق علیهما السلام: «به نام خداوند بخشنده مهربان، پناه می­دهم هر آنکس که این نوشته به او آویزان گشت از اسب­ها و چهارپایانی، اسبی سرخ­رنگ که دم و یال او سیاه است و اسب سرخ رنگی که دم و یال او نیز به سرخی می­زند، اسب سیاه و سفید و اسب سیاه، و اسبانی که در پیشانی­شان سفیدی است، و یا رنگ سیاه آنها به سبزی می­زند و آنهایی که رامند و یا خوش سوار نیستند، و آنهایی که عمرشان بسیار گشت و آن دسته­ای که در پاهایشان سفیدی است، و آنهایی که رنگ زرد دارند، و یا دیگر رنگ­های گونه­گون، پناه می­دهم، جلوگیری می­کنم، باز می­دارم، می بندم و حبس می­کنم هر حیوانی که این نوشته من بر او آویزان گشت از اسبان و چهارپایان و حیوانات از شر زخم­ها، سردرد، ناآرامی و چموشی، دیدن گروهی از جنیان، سرگشتگی او، بند آمدن نفسش بعد از دویدن و دویدن­هایی با چموشی که نشود او را مهار کرد، و بیماری­های کبد،

ص: 43

قَابِسٍ وَ حَجَرٍ یَابِسٍ رَدَدْتُ عَیْنَ الْعَائِنِ عَلَیْهِ مِنْ رَأْسِهِ إِلَی قَدَمَیْهِ آخِذٍ عَیْنَاهُ قَابِضٍ بِکُلَاهُ وَ عَلَی جَارِهِ وَ أَقَارِبِهِ جِلْدُهُ دَقِیقٌ وَ دَمُهُ رَقِیقٌ وَ بَابُ الْمَکْرُوهِ بِهِ تَلِیقٌ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَری مِنْ فُطُورٍ ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنْقَلِبْ إِلَیْکَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِیرٌ.

«4»

ق، [الکتاب العتیق الغرویّ]: عُوذَةٌ لِلدَّوَابِّ عَنِ الصَّادِقِینَ علیهم السلام بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أُعِیذُ مَنْ (1)

عُلِّقَ عَلَیْهِ کِتَابِی هَذَا مِنَ الْخَیْلِ وَ الدَّوَابِّ کُمْتِهَا وَ شُقْرِهَا وَ بُلْقِهَا وَ دُهْمِهَا أَغَرِّهَا وَ أَحْوَاهَا وَ سَمَیْدَعِهَا وَ زُرْزُورِهَا وَ أَعْشَابِهَا وَ مُحَجَّلِهَا(2)

وَ أَصْفَرِهَا وَ مَا

اخْتُلِفَ مِنْ أَلْوَانِهَا أَعُوذُ وَ أَمْتَنِعُ وَ أَزْجُرُ وَ أَعْقِدُ وَ أَحْبِسُ عَنْ مَنْ عُلِّقَ عَلَیْهِ کِتَابِی هَذَا مِنَ الْخَیْلِ وَ الْبَهَائِمِ وَ الْحَیَوَانِ مِنَ الْکِلَامِ وَ الصِّدَامِ وَ مَضْغِ اللِّجَامِ وَ قَرْضِ الْأَسْنَانِ وَ الْأَرْسَانِ وَ الْعَتْرَةِ وَ النَّظْرَةِ وَ السَّکْرَةِ وَ الْحِصَارَةِ وَ الْعِدَایَةِ(3)

وَ وَجَعِ الْکَبِدِ

ص: 43


1- 1. ما علق خ ل، و کذا فیما یأتی.
2- 2. الکمت بالضم جمع کمیت باعتبار معناه فانه تصغیر أکمت من غیر قیاس یستوی فیه المذکر و المؤنث یقال: مهر کمیت و مهرة کمیت، و الکمیت من الخیل: الأحمر الذی خالط حمرته قنوء ای سواد غیر خالص، و قیل: بین الأسود و الأحمر، و الشقر جمع أشقر و هو من الخیل: الأحمر الذی حمرتها صافیة مع حمرة العرف و الذنب، و هذا هو الفرق بین الکمیت و الاشقر، قال أبو عبیدة: یفرق بینهما بالعرف و الذنب فان کانا أحمرین فهو الاشقر و ان کانا أسودین فهو الکمیت. و البلق جمع الأبلق: و هو الذی فیه سواد و بیاض، و الدهم جمع الادهم و هو الشدید الورقة: سواد فی غبرة- حتی یذهب البیاض، و الاغر: ما کان بجبهته بیاض قدر درهم و الاحوی الأسود الذی یضرب سواده الی الخضرة، و قیل: الأحمر یضرب الی السواد و السمیدع، الموطأ الاکتاف الذلول، و الزرزور: المرکب الضیق و الاعشاب کانه جمع عشب أو عشبة: القصیر الدمیم أو الکبیر المسن أو الذی یضرب لونه الی لون العشب و المحجل: ما کان فی قوائمه الاربع بیاض و ان کان فی الرجلین فهو محجل الرجلین.
3- 3. الکلام- بالکسر- جمع کلم و هو الجرح، و الصدام بالکسر و العامّة تضمه و هو القیاس: داء فی رءوس الدوابّ قاله الجوهریّ، و العترة بالفتح: الاضطراب و الوثوب و النظرة أن تبصر الخیل الطائف من الجن، فیشخص عینه الی جانبه، و السکرة: التحیر و سکون. النظر، أو امتلاء المرکوب من الغیظ و الغضب، و الحصارة أن ینقطع الخیل و یقف وقفة بعد ما ارسل ارسالا کانه حبس نفسه، و العدایة أن یعدو الفرس متواثبا مالکا لزمامه لا یمکن حبسها.

ریه و طحال و گری و اینکه اثناء دویدن ناآرام شود، و سر خود را تکان دهد و یا به رو به زمین افتد و ترس و گری و خشک شدن اعصاب دست های او بواسطه زانوبند و هلاکت و افتادن بر زمین و پیچیدگی گردن و غدّه و شکستن پشت و بازدارنده از راه رفتن و آماس شکم و گلوگیر شدن آب در گلو و ذباب(1)و زنبورها و لرزه و شاخ زدن به یکدیگر و اخته شدن و غده و آبله و کنه و سرکشی و لگد زدن و فلج و قولنج و حداج(2)و

حرارت چشم

ص: 44


1- . بر دیوانگی، نحسی و نقطه سیاهی میان حدقه اطلاق می شود.
2- . اسب به شخص یا چیزی نگاه کند یا صدایی بشنود پس گوش ها و چشم هایش را متوجه آن بکند.

وَ الرِّیَةِ وَ الطِّحَالِ وَ الْأَنْشَارِ(1) وَ الْعَسَلِ وَ الْکَبْوَةِ(2)

وَ الْفَزْعَةِ وَ الْعَرِیرَةِ وَ الْحَرْدِ وَ الْحَرْبِ وَ الْجَلْدِ وَ الْقَصْرِ وَ الْحُمْرَةِ(3) وَ الْهَدْمِ فِی الظَّهْرِ وَ الرَّوَابِدِ وَ النُّفَّاخِ وَ الْعِلَاقِ وَ الذُّبَابِ (4)

وَ الزَّنَابِیرِ وَ الِارْتِعَاشِ وَ الِارْتِهَاسِ وَ الظُّلْمَةِ وَ الْمَعْلِ (5)

وَ الْوَرَمِ وَ الْجُدَرِیِّ وَ الطَّبُّوعِ وَ مِنَ الْجَمْحِ وَ الرَّمْحِ (6)

وَ مِنَ الْفَالِجِ وَ الْقُولَنْجِ وَ الْحِدَاجِ وَ وِحَامِ الْعَیْنِ

ص: 44


1- 1. الانشار جمع نشر و هو الجرب و فی بعض النسخ[ و الانثیان] فیکون عطفا علی الکبد، أی و وجع الانثیان، لا علی الوجع.
2- 2. و العسل أن یضطرب الفرس فی عدوه و یهز رأسه فی مضائه، و الکبوة: أن ینکب لوجهه.
3- 3. العریرة: نوع جرب و الحرد أن یسترخی عصب ید الحافر من عقال و نحوه أو یکون خلقة حتّی کأنّه ینفضها إذا مشی. و الحرب الهلاک و ان کان بالمعجمة فهو معروف و الجلد: السقوط علی الأرض، و فی الإبل و نحوه أن لا یکون لها نتاج و لا لبن، و القصر محرکة- داء یصیب البعیر و غیره فی عنقه فلیتوی. و الحمرة: ورم من جنس الطواعین و هو الورم الحار.
4- 4. الروابد جمع رابد: الحابس للدابّة عن المشی. و النفاخ کرمان نفخة الورم من داء یحدث یأخذ حیث أخذ. و العلاق أن تشرب الدابّة ماء فعلقت بحلقومها العلقة و الذباب معروف و یطلق أیضا: علی الجنون، و الشؤم، و الشر الدائم، و نکتة سوداء فی جوف حدقة الفرس و سیأتی له معنی آخر.
5- 5. الارتهاس: اصطکاک رجلی الدابّة، و الظلمة لعلها أن یظلم بعض الدوابّ بعضها بالنطح یقال وجدنا أرضا تتظالم معزاها، و المعل: استلال الخصیتین.
6- 6. الجدری بثور حمر بیض الرءوس تنتشر فی البدن و تتنفط و تنقیح سریعا یقال له بالفارسیة: آبله، و الطبوع- کتنور- دویبة ذات سم من جنس القردان تتعلق بالبعیر و نحوه و هی کالقمل للإنسان، و الجمح: أن یرکب الدابّة رأسه لا یثنیه شی ء و أن یعتز راکبه و یجری غالبا ایاه، و الرمح أن یرفس برجله.

و اشک به هنگام آفتاب و از یبوست و جن زدگی و ریزش مو و خودداری از علف و از پیسی و خوردن اثاثیه و غده های در گردن و ترسیدن و سختی و زخم پا و خودداری از گیاه خشک و علف و زین و لگام.

تمام آنچه را که این نوشته به آنها آویزان گشت، به خداوند بزرگ مصون داشتم از شر درندگان و حیوانات وحشی و شیر و مار سیاه و دزد و آنکه در شب وارد شود، مگر کسی که خیر آورد، بگو چه کسی بگو: چه کسی شما را شب و روز از رحمان حفظ می کند؟ بلکه آنان از یاد پروردگارشان روی گردانند، بگو خداوند یکتا و یگانه چیره.

در پناه صاحب عزت و قدرت حفظ نمودم و بر آن زنده­ای که هرگز نمی­میرد، توکل کردم، او که روشنایی نور، و تقدیر کننده نور، نور نورهاست، خداوند پادشاه چیره، و خداوند آنها را کفایت خواهد کرد

ص: 45

وَ الدَّمْعَةِ(1)

عِنْدَ الْجِهَی وَ مِنَ التَّعْسِیرِ وَ التَّخْیِیلِ وَ مِنْ مَعْطِ(2)

شَعْرِ النَّاصِیَةِ وَ مِنَ الِامْتِنَاعِ مِنَ الْعَلَفِ وَ مِنَ الْبَرَصِ وَ بَلْعِ الرِّیشِ وَ مِنَ الذَّرَبِ وَ مِنْ قَصْدِ الِارْتِیَاعِ (3)

وَ مِنَ النَّکْبَةِ وَ النَّمْلَةِ(4) وَ مِنَ الِامْتِنَاعِ مِنَ الْأُبْنَةِ(5) وَ الْعَلَفِ وَ السَّرْجِ وَ اللِّجَامِ حَصَّنْتُ جَمِیعَ مَا عُلِّقَ عَلَیْهِ کِتَابِی هَذَا بِاللَّهِ الْعَظِیمِ مِنْ شَرِّ کُلِّ سَبُعٍ وَ ضَبُعٍ وَ أَسَدٍ وَ أَسْوَدَ وَ مِنَ السُّرَّاقِ وَ الطُّرَّاقِ إِلَّا طَارِقٌ یَطْرُقُ بِخَیْرٍ قُلْ مَنْ یَکْلَؤُکُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ مِنَ الرَّحْمنِ بَلْ هُمْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِمْ مُعْرِضُونَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ تَحَصَّنْتُ بِذِی الْعِزَّةِ وَ الْجَبَرُوتِ وَ تَوَکَّلْتُ عَلَی الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ نُورِ النُّورِ وَ مُقَدِّرِ النُّورِ نُورِ الْأَنْوَارِ ذَلِکَ اللَّهُ الْمَلِکُ الْقَهَّارُ فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ

ص: 45


1- 1. الحداج: أن ینظر الفرس الی شخص أو شی ء أو یسمع صوتا فأقام اذنیه نحوه مع عینیه. و الوحام شدة الحر.
2- 2. التعسیر: أن یحتبس ما فی بطن الدابّة و لا یخرج، و التخییل أن یتخیل إلیها الجن أو الأشیاء المخوفة، أو هو التخبیل بمعنی الجنون، و تخبیل الید: فلجها و فی القاموس: اختبلت الدابّة: لم تثبت فی موطئها. و معط الشعر: أن یتساقط من داء أو جرب و نحو ذلک.
3- 3. الذرب- بالکسر- شی ء یکون فی عنق الإنسان أو الدابّة مثل الحصاة و قیل: داء یکون فی الکبد. و الارتیاع بالعین المهملة الفزع و التفزع، و قد یکون بمعنی الارتیاح و بالغین المعجمة: الروغان و هو الذهاب هکذا و هکذا.
4- 4. النملة: شق فی حافر الدابّة من الاشعر الی طرف السنبک، و قروح فی الجنب و بثرة تخرج بالجسد بالتهاب و احتراق و یرم مکانها یسیرا و یدب الی موضع آخر کالنملة و یسمیها الاطباء الذباب، و تقول المجوس: ان ولد الرجل إذا کان من أخته و خطّ علی النملة شفی صاحبها کقوله:« کرام و انا لا نخط علی النمل».
5- 5. الابن: الیابس من الطعام و العلف، و نبت یخرج فی رءوس الآکام له أصل و لا یطول و کانه شعر یؤکل.

و اوست شنوای دانا.

روایت5.

العتیق الغروی: تعویذ اسب و سوار آن: به نام خداوند بخشنده مهربان. پناه می­دهم و حفظ می­دارم، اسب فلان فرزند فلان معروف به فلان و فلان و دیگر اسب­های سیاه رنگ و سرخ رنگ و سرخی که دم و یالش سیاهرنگ است و اسب­هایی که بر پیشانی و پاهاشان سفیدی است و اسب نرینه و مادیان از مشش(1)و

بهم خوردن پاها و لرزه و لگد زدن و کوفتگی پا و چسبیدن ران ها و تپش قلب و غدّه پوست شکم و غریدن و خوردن اثاثیه و گیاه خشک و دیوار و جا ماندن از گله و درد شکم و نفخ حاصل از دویدن یا ترس و نقطه خون در چشم و آسیب و لغزش و سرخی گوشه چشم و بوی بد دهان و نفس نفس زدن و نفخ و درد اعضا و سستی پاها و دیگر دردهای چهارپایان.

با احاطه کامل و با نام­های برتر خداوند و کلمات باعظمت او، چشم بد را از سراسر بدن او از پوست و گوشت و خون و ظاهر و

ص: 46


1- . تندی که در خردگاه دست و پای ستور برآید و سخت گردد کمتر از سختی استخوان.

وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ.

«5»

ق، [الکتاب العتیق الغرویّ]: عُوذَةُ الْفَرَسِ وَ الْفَارِسِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أَعُوذُ وَ أُعِیذُ دَابَّةَ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ الْمَعْرُوفِ بِکَذَا وَ کَذَا وَ سَائِرَ دَوَابِّهِ مِنَ الْخَیْلِ مِنْ دُهْمِهَا وَ شُقْرِهَا وَ کُمْتِهَا وَ أَغَرِّهَا وَ مُحَجَّلِهَا وَ حُصُنِهَا وَ حُجُورِهَا مِنَ الْمَشَشِ وَ الرَّهَشِ وَ الرَّعَشِ وَ الدِّعْصِ وَ الرَّهْصَةِ وَ الرَّصَّةِ(1) وَ خَفَقَانِ الْفُؤَادِ وَ غُدَّةِ الصِّفَاقِ وَ الرِّجْسِ (2) وَ بَلْعِ الرِّیشِ وَ بَلْعِ الْحَشِیشِ وَ الْجِدَارِ وَ الْخِذْلَانِ (3)

وَ وَجَعِ الْجَوْفِ وَ الرَّبْوِ فِی الْمَرِیسِ وَ مِنَ الطَّرْفَةِ(4)

وَ الصَّدْمَةِ وَ الْعِثَارِ وَ الْحُمْرَةِ فِی الْآمَاقِ وَ مِنَ الْحَمَرِ وَ الْبُهْرِ وَ

عِرْقِ (5)

الِانْتِشَارِ وَ وَجَعِ الْأَعْضَاءِ وَ اسْتِرْخَاءِ الْقَوَائِمِ وَ سَائِرِ الْأَعْلَالِ فِی الْبَهَائِمِ دَفَعْتُ عُیُونَ السَّوْءِ عَنْهَا فِی سَائِرِ جُسُومِهَا وَ بَشَرِهَا وَ لَحْمِهَا وَ دَمِهَا وَ ظَاهِرِهَا

ص: 46


1- 1. المشش: شی ء یشخص فی وظیف الدابّة حتّی یشتد دون اشتداد العظم، و بیاض یعتری الإبل فی عیونها. و الرهش و الارتهاش و الرهس و الارتهاس اصطکاک رجلی الدابّة فتعقر رواهشها، کما مر، و الرعش و الارتعاش کالرعس و الارتعاس الاضطراب و الاهتزاز فی السیر، و یطلق علی المشی الضعیف من الاعیاء و غیره و لعله ما یقال له: بالفارسیة« کوفت». و الدعص: الرکض و الرفس بالرجل. کالدعس، و الرهصة: و قرة تصیب باطن حافر الفرس، و الرصة بالمهملة: التصاق الفخذین، و هو یورث الدبر، و الرضة بالمعجمة: التکسر.
2- 2. الصفاق: جلد البطن کله، أو هو الجلد الاسفل الذی تحت الجلد الذی علیه الشعر. و الرجس بالفتح: أن تهدر البعیر کالرعد.
3- 3. الخذلان: فی الدابّة التخلف عن القطیع منفردا لا یأنس بصواحبها.
4- 4. الربو: انتفاخ الفرس من عدو او فزع. و الطرفة: نقطة حمراء من الدم تحدث فی العین من ضربة و غیرها.
5- 5. الحمر داء فی الفرس تتغیر رائحة فمه و یکون من اکل الشعیر الفاسد یوجب السنق و التخمة، و قیل: السنق للحیوان و التخمة للإنسان. و البهر: تتابع النفس و انقطاعه من الاعیاء، و انما یعتری الفرس و نحوه عند السعی و العدو الشدید، و انتشار العرق و العصب انتفاخه من کثرة العدو أو داء آخر.

باطن او دور کردم و از و او را از نخوردن و نیاشامیدن و گلوگیر شدن و پیچش و تپش و زخمی شدن با آهن و ترسیدن با خار یا سوختن با آتش یا چنگال و از افتادن پیکان تیرها و سرنیزه ها و از خمیدن پا و گزنده ها و ضربه سست یا ضربه ای محکم.

این اسب و سوار آن را پناه می­دهم به آنچه جبرئیل علیه السلام به آن پناه جست و به آنچه پیامبر صلی الله علیه و آله، یراق و اسب خود به نام سحاب و علی علیه السلام اسب خود به نام ازلت را بدان پناه دادند و به آنچه شمعون صفا اسب خود، طماح و موسی کلیم، اسبی را که با آن از دریا گذشت، در پناه آن قرار دادند.

این اسب و سوار آن و مکان و چراگاه و هرآنچه به او تعلق دارد از گروه چهارپایان و مراتع را پناه می­دهم به آن پیمان عظیم و اسم­های برتر نخستین از شر درندگان و حیوانات موذی و آزارها و مصیبت­ها و از ماه­ها و روزگاران و زشتی و غرق شدن و سوختن و وباء و مراتب سختی و از شر چشم بد تمامی جنیان و انسان­ها.

به نام خداوند پروردگار جهانیان، به نام خداوند دانای نهان و پنهان، به نام خداوند بلندمرتبه، و به نام­های بزرگ خداوند در سرسرای علم خدا، و در پرده ملکوت خدا که مرده­ها را در آن زنده می­کند، و بدان آسمان­ها برافراشته شد، و به نام­های خدا که بدان خورشید را پرتو بخشید و عرش را بلند گرداند از شر آنچه نام بردم و آنچه به زبان نیاوردم و آنچه دانستم و ندانستم و چشم­های نگرنده و فکرهایی که خطور می­کند و سینه­های کینه توز به اینکه هیچ نیرو و قدرت جز خداوند بلندمرتبه و بزرگ تحقق نمی­پذیرد و او مرا کفایت می­کند و بهترین کارگزار است .

ص: 47

وَ بَاطِنِهَا بِالْإِحَاطَةِ الْکُبْرَی وَ بِأَسْمَاءِ اللَّهِ الْحُسْنَی وَ بِکَلِمَاتِهِ الْعُظْمَی مِنَ الِامْتِنَاعِ مِنَ الْأَکْلِ وَ الشُّرْبِ وَ التَّغَصُّصِ وَ الِالْتِوَاءِ وَ الضَّرَبَانِ وَ مِنْ جُرْحٍ بِالْحَدِیدِ وَ وَجْرٍ بِالشَّوْکِ أَوْ حَرَقٍ بِالنَّارِ أَوْ مِخْلَبٍ وَ مِنْ وَقْعِ نِصَالِ السِّهَامِ وَ أَسِنَّةِ الرِّمَاحِ وَ مِنَ الْغَوَامِزِ(1)

وَ اللَّوَادِغِ وَ ضَرْبَةٍ مُوهِنَةٍ أَوْ دَفْعَةٍ مُحَطِّمَةٍ أُعِیذُهُ وَ رَاکِبَهُ بِمَا اسْتَعَاذَ بِهِ جَبْرَائِیلُ علیه السلام وَ عَوَّذَ بِهِ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله الْبُرَاقَ وَ مَا عَوَّذَ بِهِ فَرَسَهُ السَّحَابَ وَ مَا عَوَّذَ عَلِیٌّ علیه السلام فَرَسَهُ لزاق وَ بِمَا عَوَّذَ بِهِ شَمْعُونُ الصَّفَا فَرَسَهُ الطماح وَ بِمَا عَوَّذَ بِهِ مُوسَی الْکَلِیمُ فَرَسَهُ الَّذِی عَبَرَ فِی أَمْرِهِ الْبَحْرِ عَوَّذْتُ هَذِهِ الدَّابَّةَ وَ صَاحِبَهَا وَ مَوْضِعَهَا وَ مَرْعَاهَا وَ سَائِرَ مَا لَهُ مِنَ الْکُرَاعِ وَ الْمَرَاتِعِ مِنْ سَائِرِ السِّبَاعِ وَ الْهَوَامِّ وَ مِنْ کُلَّ أَذِیَّةٍ وَ بَلِیَّةٍ وَ مِنَ الشُّهُورِ وَ الدُّهُورِ وَ الرَّدَّةِ وَ الْغَرَقِ وَ الْحَرَقِ وَ الْوَبَاءِ وَ مَدَارِکِ الشَّقَا بِالْعَقْدِ الْعَظِیمِ وَ الْأَسْمَاءِ الْأَوَّلِیَّةِ الْعِلْیَةِ مِنْ أَعْیُنِ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَجْمَعِینَ بِسْمِ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ بِسْمِ اللَّهِ عَالِمِ السِّرِّ وَ أَخْفَی بِسْمِ اللَّهِ الْأَعْلَی وَ بِأَسْمَاءِ اللَّهِ الْکُبْرَی فِی سُرَادِقِ عِلْمِ اللَّهِ وَ فِی حُجُبِ مَلَکُوتِ اللَّهِ الَّتِی یَحْیَا بِهَا الْأَمْوَاتُ وَ بِهَا رُفِعَتِ السَّمَاوَاتُ وَ بِأَسْمَاءِ اللَّهِ الَّتِی أَضَاءَتْ بِهَا الشَّمْسُ وَ ارْتَفَعَ بِهَا الْعَرْشُ مِنْ سَائِرِ مَا ذَکَرْتُ وَ مَا لَمْ أَذْکُرْ وَ مَا عَلِمْتُ وَ مَا لَمْ أَعْلَمْ وَ رَفَعْتُ عَنْهَا سَائِرَ الْأَعْیُنِ النَّاظِرَةِ وَ الْعَادِیَةِ وَ الْخَوَاطِرِ الْخَاطِرَةِ وَ الصُّدُورِ الْوَاغِرَةِ بِلَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ وَ هُوَ حَسْبِی وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ.

ص: 47


1- 1. الغوامز جمع غامز، و هو ما یغمز فی رجل الحافر و نحوه بحیث یمیل من رجلها، و ذلک لوجع أو لداء أو رهصة، و اللوادغ جمع اللادغ، من العقرب و الحیة و الزنبور و نحوها من اللداغ.

باب پنجاه و نهم : دعا برای رفع تمامی دردها و بادها، خصوصاً دردسر، شقیقه و تپش رگها

روایات

روایت1.

مکارم الاخلاق: دعایی در جهت رفع تمامی دردها و بنا به نقلی برای دندان «به نام خداوند و با استعانت از خدا، و درود خدا بر محمد و خاندان پاکش، مخلوق خدایی که همه چیز را به نیکی آفرید و بر هر آنچه انجام می­دهید، آگاه است، ای درد آرام گیر به کسی که آسمان­ها و زمین و هرچه در میان آنهاست، به او آرام گرفتند و اوست بلندمرتبه و بزرگ. ای درد تو را اراده کردم، خدایی که ابراهیم را خلیل خود ساخت و با موسی سخن گفت، و عیسی را از روح القدس آفرید، و محمد را به حق به پیامبری برانگیخت به اینکه از فلان فرزند فلانه تا وقتی که زنده است، رخت بربندی و به سوی او باز نگردی.(1)

حرز کلاه:

نجاشی به سردردی مبتلا شد، پس به پیامبر صلی الله علیه و آله نامه­ای نوشت و پیامبر نیز این حرز را در کلاهی دوخت و به سوی او فرستاد، و در دم او آرام گرفت:

به نام خداوند بخشایشگر مهربان، به نام خداوند آن حق آشکار، خدا که همواره به عدل، قیام دارد، گواهی می دهد که جز او هیچ معبودی نیست و فرشتگان و دانشوران جز او، که توانا و حکیم است، هیچ معبودی نیست(2) نور و حکمت و عزت و قدرت و برهان و نیرو وپادشاهی و رحمت از آن خدا است، ای کسی که خواب ندارد، خدایی جز خدای یگانه نیست، ابراهیم خلیل خداست، خدایی جز خدای یگانه نیست موسی هم­سخن خداست، خدایی جز خدای یگانه نیست عیسی روح خدا و کلمه اوست، خدایی جز خدای یگانه نیست محمد رسول خدا و برگزیده و خالصاوست و درود خدا بر او و خاندان او، فرو بنشین آرام کردم تو را به چیزی که هر آنچه در آسمان­ها و زمین و میان آنهاست، به او آرام گرفت، و به آن کسی که آسمان­ها و زمین و آنچه در میان آنهاست به او آرام گرفتند و اوست شنوای دانا پس مسخر کردیم برای او باد را به امر او جاری می­شود که هر جا تصمیمی گرفت، به فرمان او نرم، روان می شد و شیطان­ها را هر سازنده و فرورونده ای، آگاه باش که همه چیز به سوی خدا بازمی­گردد.(3)

ص: 48


1- . مکارم الاخلاق: 463
2- .آل عمران/19
3- . مکارم الاخلاق: 464

باب 59 الدعاء لعموم الأوجاع و الریاح و خصوص وجع الرأس و الشقیقة و ضربان العروق

الأخبار

«1»

مکا، [مکارم الأخلاق]: رُقْیَةٌ لِجَمِیعِ الْآلَامِ وَ قِیلَ لِلضِّرْسِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْ ءٍ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِما تَفْعَلُونَ اسْکُنْ أَیُّهَا الْوَجَعُ سَکَّنْتُکَ بِالَّذِی سَکَنَ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ عَزَمْتُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْوَجَعُ بِاللَّهِ الَّذِی اتَّخَذَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلًا وَ کَلَّمَ مُوسَی تَکْلِیماً وَ خَلَقَ عِیسَی مِنْ رُوحِ الْقُدُسِ وَ بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَمَّا ذَهَبْتِ عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ إِلَی مُدَّةِ حَیَاتِهِ وَ لَا تَعُودُ إِلَیْهِ (1).

حِرْزُ الْقَلَنْسُوَةِ: کَانَ بِالْمَلِکِ النَّجَاشِیِّ صُدَاعٌ فَکَتَبَ إِلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فِی ذَلِکَ فَبَعَثَ إِلَیْهِ هَذَا الْحِرْزَ فَخَاطَهُ فِی قَلَنْسُوَتِهِ فَسَکَنَ ذَلِکَ عَنْهُ وَ هُوَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الْحَقِّ الْمُبِینِ شَهِدَ اللَّهُ الْآیَةَ(2)

لِلَّهِ نُورٌ وَ حِکْمَةٌ وَ عِزَّةٌ وَ قُوَّةٌ وَ بُرْهَانٌ وَ قُدْرَةٌ وَ سُلْطَانٌ وَ رَحْمَةٌ یَا مَنْ لَا یَنَامُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ إِبْرَاهِیمُ خَلِیلُ اللَّهِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُوسَی کَلِیمُ اللَّهِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عِیسَی رُوحُ اللَّهِ وَ کَلِمَتُهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ صَفِیُّهُ وَ صَفْوَتُهُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ اسْکُنْ سَکَّنْتُکَ بِمَا سَکَنَ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ بِمَنْ یَسْکُنُ لَهُ مَا فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخاءً حَیْثُ أَصابَ وَ الشَّیاطِینَ کُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ أَلا إِلَی اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ(3).

ص: 48


1- 1. مکارم الأخلاق ص 463.
2- 2. شهد اللّه أنّه لا إله إلّا هو و الملائکة و أولو العلم قائما بالقسط لا إله إلّا هو العزیز الحکیم: آل عمران: 19.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 464.

دعایی دیگر برای سردرد: این دعا بر پوستی نوشته شود و با نخی بر سر بسته می­شود: «به نام خداوند بخشایشگر مهربان الم خدایی جزء آن زنده پایدار وجود ندارد – تا این قسمت آیه –ام الکتاب، از آن خارج شو در حالی که نکوهیده و رانده شده ای».(1)

دعایی دیگر برای سردرد: امام باقر علیه السلام فرمودند: این دعا را نوشته و بر کسی که از درد می­نالد، آویخته می­شود: «معبودا تو خدایی نیستی که او را خلق کرده باشیم و نه پروردگاری که یادش از بین رود، و شریکانی نداری تا به همراه تو حکم کنند و پیش از تو خدایی نبود تا او را بخوانیم و به او پناه بریم، و اکنون به درگاه تو ناله می­کنیم و تو را می­خوانیم و کسی تو را در آفرینش ما یاری نکرد تا در مورد تو به تردید افتیم، خدایی جز تو نیست یگانه­ای و شریکی نداری، فلان فرزند فلانة را عافیت بخش و بر محمد و خاندان پاکش درود فرست».

روایتی دیگر «از تو می­خواهم به اسمی که عرش خود را بدان بر آب گستردی، بر محمد و خاندان او درود فرست و درد سر و شقیقه فلان فرزند فلانة را عافیت بخش پس در آن غار، سالیانی چند بر گوشهایشان پرده زدیم. از تو می­ خواهم به اسمی که بدان آدم علیه السلام را آفریدی و آفرینش او کامل نمودی بر محمد و خاندان او درود فرستی و فلان فرزند فلانة را شفا دهی».(2)

دعایی برای رفع درد نیمه سر: این دعا را بر پوست یا کاغذی نوشته می­شود و اگر شخص بیمار مرد باشد به سر خود می­بندد و اگر زن باشد آن را بر موی بافته و پیچانده خود، قرار می­دهد: «به نام خداوند بخشنده مهربان، به نام خداوند از زمین تا آسمان، جبرئیل فرود آمده بود پس آن بینی بریده به استقبال او آمد، جبرئیل از او پرسید: به کجا می­روی؟ جواب داد: به سوی انسان می­رود تا پیه چشمش را بخورم و از خونش بیاشامم. پس گفت: به خدایی که جز او خدایی نیست به سوی انسان نرو از پیه چشم او نخور و از خون او میاشام، من حفاظت می کنم و خداوند است که شفا می­دهد و درود خدا بر محمد و خاندان او».(3)

روایت2.

مکارم الاخلاق: امام صادق علیه السلام فرمودند: دست خود را بر موضع

ص: 49


1- . آل عمران/ 7 – 1 و در مصدر آمده تا اولو الالباب.
2- . مکارم الاخلاق: 464
3- . مکارم الاخلاق: 467

أُخْرَی لِلصُّدَاعِ: یُکْتَبُ فِی رَقٍّ وَ یُشَدُّ عَلَی الرَّأْسِ بِخَیْطِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الم اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ إِلَی قَوْلِهِ أُمُّ الْکِتابِ (1) وَ اخْرُجْ مِنْها مَذْؤُماً مَدْحُوراً.

لِلصُّدَاعِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: یُکْتَبُ فِی کِتَابٍ وَ یُعَلَّقُ عَلَی صَاحِبِ الصُّدَاعِ مِنَ الشَّقِّ الَّذِی یَشْتَکِی اللَّهُمَّ إِنَّکَ لَسْتَ بِإِلَهٍ اسْتَحْدَثْنَاهُ وَ لَا بِرَبٍّ یَبِیدُ ذِکْرُهُ وَ لَا مَعَکَ شُرَکَاءُ یَقْضُونَ مَعَکَ وَ لَا کَانَ قَبْلَکَ إِلَهٌ نَدْعُوهُ وَ نَتَعَوَّذُ بِهِ وَ نَتَضَرَّعُ إِلَیْهِ وَ نَدَعُکَ وَ لَا أَعَانَکَ عَلَی خَلْقِنَا مِنْ أَحَدٍ فَنَشُکُّ فِیکَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ عَافِ فُلَانَ بْنَ فُلَانَةَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ.

وَ فِی رِوَایَةٍ: أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی قَامَ بِهِ عَرْشُکَ عَلَی الْمَاءِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَشْفِیَ فُلَانَ بْنَ فُلَانَةَ مِنَ الصُّدَاعِ وَ الشَّقِیقَةِ فَضَرَبْنا عَلَی آذانِهِمْ فِی الْکَهْفِ سِنِینَ عَدَداً وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی بِهِ خَلَقْتَ آدَمَ علیه السلام وَ أَتْمَمْتَ خَلْقَهُ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَشْفِیَ فُلَانَ بْنَ فُلَانَةَ(2).

لِلشَّقِیقَةِ: یُکْتَبُ هَذِهِ الْکَلِمَاتُ فِی رَقٍّ أَوْ قِرْطَاسٍ فَإِنْ کَانَ رَجُلًا شُدَّ عَلَی رَأْسِهِ وَ إِنْ کَانَتِ امْرَأَةً جَعَلَتْهُ مَعَ عِقَاصِهَا(3) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ مِنَ الْأَرْضِ إِلَی السَّمَاءِ کَانَ هَبَطَ جَبْرَئِیلُ فَاسْتَقْبَلَهُ الْأَجْدَعُ فَقَالَ أَیْنَ تُرِیدُ قَالَ أَذْهَبُ إِلَی إِنْسَانٍ آکُلُ شَحْمَ عَیْنَیْهِ وَ أَشْرَبُ مِنْ دَمِهِ فَقَالَ بِاللَّهِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَا تَذْهَبُ إِلَی الْإِنْسَانِ وَ لَا تَأْکُلُ شَحْمَةَ عَیْنَیْهِ وَ لَا تَشْرَبْ مِنْ دَمِهِ أَنَا الرَّاقِی وَ اللَّهُ الشَّافِی وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ (4).

«2»

مکا، [مکارم الأخلاق] عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: تَضَعُ یَدَکَ عَلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی فِیهِ

ص: 49


1- 1. آل عمران 1- 7، و فی المصدر: الی قوله:« أُولُوا الْأَلْبابِ».
2- 2. مکارم الأخلاق ص 464.
3- 3. العقاص: جمع عقیصة، خصلة تأخذها المرأة من شعرها فتلویها ثمّ تعقدها مثل الرمانة.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 467.

درد قرار می­دهی و سه بار می­گویی: «خدا خدا خدا به حق پروردگار من است و ذره­ای به او شرک نمی­ورزم، خدایا تو برطرف­کننده­ این درد و هر مصیبت بزرگی که به من فرود آید پس آن را از من بزدای».

دعایی دیگر از امام صادق علیه السلام که فرمودند: دست خود را بر موضع درد قرار می­دهی و سه بار می­گویی: «خدایا از تو می­خواهم به حق قرآن با عظمتی که روح الامین آن را فرود آورد در حالی که نزد تو در اصل کتاب والای حکیم است به شفای خود مرا بهبود بخشی و به دوای خود مرا درمان کنی و از مصیبت خود عافیت بخشی» «و درود خدا بر محمد و خاندانش»(1)

امام صادق علیه السلام فرمودند: [می­گویی] «به نام خدا و با استعانت از خدا چه بسیار نعمت­هایی که از جانب خداوند عزّ و جلّ در رگی ساکن و غیر ساکن بر بندگان شکرگزار و ناسپاس تعلق گرفت» سپس بعد از هر نماز واجب، محاسن خود را به دست راست می­گیری و سه بار می­گویی «خدایا مشکلم را بگشای و در عافیتم، تعجیل فرما و سختی­ام را برطرف کن» و تلاش کن تا دعا را با اشک و گریه همراه سازی.(2)

دعایی دیگر: شخصی نقل کرد، از درد خود نزد امام صادق علیه السلام شکایت کردم، پس فرمودند، بگو: «بسم الله» سپس دستت را بر موضع درد بکش، و هفت بار بگو «پناه می­برم به عزت خداوند، پناه می­برم به شکوه خداوند، پناه می­برم به عظمت خدا و پناه می­برم به جمع خدا و پناه می­برم به رسول خدا و پناه می­برم به نام­های خداوند از شر آنچه می­هراسم و بر خود از آن بیم دارم» آن شخص نقل کرد، این دعا را خواندم و خداوند درد مرا برطرف نمود.(3)

دعایی دیگر از امام صادق علیه السلام، فرمودند: دست خود را بر موضع درد قرار می­دهی و می­گویی: «به نام خدا و با استعانت از خدا، محمد صلی الله علیه و آله رسول خداست، هیچ نیرو و قدرتی جز خداوند وجود ندارد، خداوندا درد مرا بزدای» سپس سه بار بر موضع درد دست می­کشی.(4)

روایت3.

الکافی: ذریح نقل کرد، شنیدم امام صادق علیه السلام وقتی فرزند خود را تعویذ می­کردند، این دعا را می­خواندند: «سوگند می دهم تو را ای باد و ای درد هرجا که هستی، به آن سوگندی که علی

ص: 50


1- . مکارم الاخلاق: 447
2- . مکارم الاخلاق: 447
3- . در کتاب کافی 2: 566 نیز آمده است.
4- . مکارم الاخلاق: 448

الْوَجَعُ وَ تَقُولُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ اللَّهُ اللَّهُ اللَّهُ رَبِّی حَقّاً لَا أُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً اللَّهُمَّ أَنْتَ لَهَا وَ لِکُلِّ عَظِیمَةٍ فَفَرِّجْهَا عَنِّی.

دُعَاءٌ آخَرُ عَنْهُ علیه السلام قَالَ: تَضَعُ یَدَکَ عَلَی مَوْضِعِ الْوَجَعِ وَ تَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ الَّذِی نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ وَ هُوَ عِنْدَکَ فِی أُمِّ الْکِتَابِ عَلِیٌّ حَکِیمٌ أَنْ تَشْفِیَنِی بِشِفَائِکَ وَ تُدَاوِیَنِی بِدَوَائِکَ وَ تُعَافِیَنِی مِنْ بَلَائِکَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ (1).

قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام: تَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ کَمْ مِنْ نِعْمَةٍ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی عِرْقٍ سَاکِنٍ وَ غَیْرِ سَاکِنٍ عَلَی عَبْدٍ شَاکِرٍ وَ غَیْرِ شَاکِرٍ ثُمَّ تَأْخُذُ لِحْیَتَکَ بِیَدِکَ الْیُمْنَی بَعْدَ صَلَاةٍ مَفْرُوضَةٍ وَ تَقُولُ اللَّهُمَّ فَرِّجْ کَرْبِی وَ عَجِّلْ عَافِیَتِی وَ اکْشِفْ ضُرِّی ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ احْرِصْ أَنْ یَکُونَ ذَلِکَ مَعَ دُمُوعٍ وَ بُکَاءٍ(2).

دُعَاءٌ آخَرُ وَ عَنْ بَعْضِهِمْ قَالَ: شَکَوْتُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَجَعاً بِی فَقَالَ قُلْ بِسْمِ اللَّهِ ثُمَّ امْسَحْ یَدَکَ عَلَیْهِ وَ قُلْ أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِجَلَالِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِعَظَمَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِجَمْعِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِرَسُولِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِأَسْمَاءِ اللَّهِ مِنْ شَرِّ مَا أَحْذَرُ وَ مِنْ شَرِّ مَا أَخَافُ عَلَی نَفْسِی تَقُولُهَا سَبْعَ مَرَّاتٍ قَالَ فَفَعَلْتُ فَأَذْهَبَ اللَّهُ عَنِّی (3).

دُعَاءٌ آخَرُ عَنْهُ علیه السلام قَالَ: تَضَعُ یَدَکَ عَلَی مَوْضِعِ الْوَجَعِ وَ تَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ اللَّهُمَّ امْسَحْ عَنِّی مَا أَجِدُ وَ یُمْسَحُ الْوَجَعُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ (4).

«3»

کا، [الکافی] مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ ذَرِیحٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یُعَوِّذُ بَعْضَ وُلْدِهِ وَ یَقُولُ عَزَمْتُ عَلَیْکِ (5) یَا رِیحُ وَ یَا وَجَعُ کَائِناً مَا کُنْتِ بِالْعَزِیمَةِ الَّتِی عَزَمَ بِهَا عَلِیُّ بْنُ

ص: 50


1- 1. مکارم الأخلاق ص 447.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 447.
3- 3. و تراه فی الکافی ج 2 ص 566.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 448.
5- 5. أی أقسمت علیک.

بن ابی­طالب امیر مؤمنان علیه السلام، جنیان وادی صبرة را به رسول خدا رسول خدا صلی الله علیه و آله قسم داد، و آنان نیز اجابت کردند و اطاعت نمودند تو را قسم می­دهم تا بپذیری و اطلاعت نمایی و همین لحظه، همین لحظه از فلان فرزند فلانة خارج شوی.(1)

روایت4.

الکافی: امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس از ضعف و سستی یا سردرد و یا فشار ادرار رنج می­برد، دست خود را بر موضع درد قرار دهد و بگوید: «آرام گیر به آن کسی که شب و روز و هر آنچه در میان گرفتند به او آرام گرفت و اوست شنوای دانا».(2)

روایت5.

أمالی: معاویة بن وهب نقل کرد: خدمت حضرت امام صادق علیه السلام بودم، و شخصی از اهالی مرو که نزد امام نشسته بود از سردرد فرزندش به نزد امام علیه السلام شکایت برد، امام فرمودند: او را به نزدیک من آر، سپس دستی بر سر او کشیدند و گفتند: «إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَد ٍمِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کانَ حَلیماً غَفُوراً: همانا خدا آسمان ها و زمین را نگاه می دارد تا نیفتند، و اگر بیفتند بعد از او هیچ کس آنها را نگاه نمی دارد اوست بردبار آمرزنده».(3)

روایت6.

قرب الاسناد: امام صادق از پدرشان علیهما السلام روایت کردند: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله به سردردی دچار شدند پس جبرئیل علیه السلام بر ایشان نازل گشتند و او را تعویذ نمودند و این دعا را خواندند: «به نام خداوند که تو را شفا می­دهد به نام خداوند تو را کفایت می­کند از هر دردی که تو را می­آزارد آن را بگیر پس برای تو آسان می گردد.»(4)

روایت7.

طب الائمة: اسحاق بن ابراهیم نقل کرد روزی خدمت امام هادی علیه السلام بودم، که یکی از برادرانمان خدمت امام علیه السلام آمد و عرض کرد: ای فرزند رسول خدا، خانواده من بسیار به این درد ملعون دچار می­شوند، فرمودند: کدام درد؟ گفت: درد سر، فرمودند: کاسه­ای از آب بردار و این آیه را بر آن بخوان: «أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماوات ِوَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ أَفَلایُؤْمِنُون: آیا کسانی که کفر ورزیدند ندانستند که آسمانها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند،و ما آن دو را از هم جدا ساختیم، و هر چیز زنده ای را از آب پدید آوردیم؟ آیا ایمان نمی آورند» سپس

ص: 51


1- . کافی 8: 85، احادیث مربوط به جنیان وادی الصبرة: الارشاد: 160.
2- . الکافی 8: 19
3- . امالی طوسی 2: 284
4- . قرب الاسناد: 62

أَبِی طَالِبٍ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام رَسُولُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلَی جِنِّ وَادِی الصَّبْرَةِ فَأَجَابُوا وَ أَطَاعُوا لَمَّا أَجَبْتِ وَ أَطَعْتِ وَ خَرَجْتِ عَنِ ابْنِی فُلَانٍ ابْنِ ابْنَتِی فُلَانَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ(1).

«4»

کا، [الکافی] مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنِ ابْنِ عِیسَی عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ الْمُغِیرَةِ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنِ اشْتَکَی الْوَاهِنَةَ أَوْ کَانَ بِهِ صُدَاعٌ أَوْ غَمَزَهُ بَوْلُهُ فَلْیَضَعْ یَدَهُ عَلَی ذَلِکَ الْمَوْضِعِ وَ لْیَقُلِ اسْکُنْ سَکَّنْتُکَ بِالَّذِی سَکَنَ لَهُ مَا فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ (2).

«5»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی أَحْمَدُ بْنُ عُبْدُونٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الزُّبَیْرِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ رِزْقٍ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ فَصَدَعَ ابْنٌ لِرَجُلٍ مِنْ أَهْلِ مَرْوَ وَ هُوَ عِنْدَهُ جَالِسٌ قَالَ فَشَکَا ذَلِکَ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ أَدْنِهِ مِنِّی قَالَ فَمَسَحَ عَلَی رَأْسِهِ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کانَ حَلِیماً غَفُوراً(3).

«6»

ب، [قرب الإسناد] ابْنُ طَرِیفٍ عَنِ ابْنِ عُلْوَانَ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِیهِ علیهما السلام: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله اشْتَکَی الصُّدَاعَ فَنَزَلَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَرَقَاهُ فَقَالَ بِسْمِ اللَّهِ یَشْفِیکَ بِسْمِ اللَّهِ یَکْفِیکَ مِنْ کُلِّ دَاءٍ یُؤْذِیکَ خُذْهَا فَلْیَهْنِیکَ (4).

«7»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَبْدُ اللَّهِ بْنُ بِسْطَامَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْعَسْکَرِیِّ علیه السلام قَالَ: حَضَرْتُهُ یَوْماً وَ قَدْ شَکَا إِلَیْهِ بَعْضُ إِخْوَانِنَا فَقَالَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ أَهْلِی یُصِیبُهُمْ کَثِیراً هَذَا الْوَجَعُ الْمَلْعُونُ قَالَ وَ مَا هُوَ قَالَ وَجَعُ الرَّأْسِ قَالَ خُذْ قَدَحاً مِنْ مَاءٍ وَ اقْرَأْ عَلَیْهِ أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ أَ فَلا یُؤْمِنُونَ ثُمَ

ص: 51


1- 1. الکافی ج 8 ص 85 و لجن وادی الصبرة ذکر فی الأحادیث راجع الإرشاد: 160.
2- 2. الکافی ج 8 ص 190.
3- 3. أمالی الطوسیّ ج 2 ص 284.
4- 4. قرب الإسناد ص 62.

آن را بنوشان، انشاء الله از آن درد ضرری نمی­بیند.(1)

روایت8.

طب الائمة: امام صادق از پدران بزگوارشان نقل کردند، امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند: این تعویذی است که جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه و آله هنگامی که سردرد داشتند، نازل فرمود و گفت: ای محمد سردردت را با این دعا تعویذ کن و خداوند از آن درد می­کاهد، و گفت: ای محمد هر کس این دعا را هفت بار بر هر دردی بخواند، خداوند به اذن خود او را از شفا خواهد داد، دست خود را بر موضع درد می­کشی و می­گویی: «به نام خدا پروردگارمان که یادش در آسمان مقدس است و امر او در آسمان و زمین، نافذ و قاطع است. همانگونه که امرش در آسمان است، و رحمتت را بر زمین قرار ده و گناهان و اشتباهات ما را ببخشای ای پروردگار پاکان و پاگیزگان، نازل فرما نازل فرما شفایی از شفای خود و رحمتی از رحمتت بر فلان فرزند فلانة» و اسم او را می­آوری.

همچنین دعایی برای سردرد: ای کوچک گرداننده­ امور بزرگ و ای بزرگ گرداننده­ چیزهای کوچک و ای آنکه پلیدی را از محمد و خاندان او بردی و آنها را پاک گردانیدی بر محمد و خاندان وی درود فرست و دردی که در سر من و یا نیمه­ آن وجود دارد، برطرف نمای.(2)

روایت9.

طب الائمة: حبیب سجستانی که از حریز سجستانی قدیمی تر است ولی حریز علمش از او بیشتر است، نقل کرد به نزد امام باقر علیه السلام رفتم و از سردردی که هفته­ای یک بار و گاهی دو بار بر من عارض می­شد، شکایت نمودم فرمودند: دست خود را بر موضع درد می­نهی و سه بار می­گویی: «ای آشکاری که وجود داری و ای نهانی که از بین نمی­روی، دست­های زیبای خود را بر این بنده­ ضعیف خود، بازگردان و دردهای او را بزدای به راستی که تو مهربان عطوف و توانایی» و این دعا را سه بار می­خوانی، انشاء الله عافیت می­یابی.(3)

العتیق الغروی: عین این حدیث ذکر شده است با این تفاوت که در آن آورده است: به راستی که تو دانا و توانایی.

روایت10.

طب الائمة: یساری نقل کرد: محمد بن علی بن حسین علیهم السلام شخصی از

ص: 52


1- . طب الائمة: 19
2- . طب الائمة: 20
3- . طب الائمة: 20

اشْرَبْهُ فَإِنَّهُ لَا یَضُرُّهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی (1).

«8»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْبُرْسِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی الْأَرْمَنِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ النَّسَائِیِّ عَنْ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ عَنِ الْمُفَضَّلِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: هَذِهِ عُوذَةٌ نَزَلَ بِهَا جَبْرَئِیلُ علیه السلام عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله مُصْدَعٌ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ عَوِّذْ صُدَاعَکَ بِهَذِهِ الْعُوذَةِ یُخَفِّفِ اللَّهُ عَنْکَ وَ قَالَ یَا مُحَمَّدُ مَنْ عَوَّذَ بِهَذِهِ الْعُوذَةِ سَبْعَ مَرَّاتٍ عَلَی أَیِّ وَجَعٍ یُصِیبُهُ شَفَاهُ اللَّهُ بِإِذْنِهِ تَمْسَحُ بِیَدِکَ عَلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی تَشْتَکِی وَ تَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ رَبِّنَا الَّذِی فِی السَّمَاءِ تَقَدَّسَ ذِکْرُهُ رَبِّنَا الَّذِی فِی السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ أَمْرُهُ نَافِذٌ مَاضٍ کَمَا أَنَّ أَمْرَهُ فِی السَّمَاءِ اجْعَلْ رَحْمَتَکَ فِی الْأَرْضِ وَ اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ خَطَایَانَا یَا رَبَّ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ أَنْزِلْ أَنْزِلْ شِفَاءً مِنْ شِفَائِکَ وَ رَحْمَةً مِنْ رَحْمَتِکَ عَلَی فُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ وَ تُسَمِّی اسْمَهُ.

أَیْضاً رُقْیَةٌ لِلصُّدَاعِ: یَا مُصَغِّرَ الْکُبَرَاءِ وَ یَا مُکَبِّرَ الصُّغَرَاءِ وَ یَا مُذْهِبَ الرِّجْسِ عَنْ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مُطَهِّرَهُمْ تَطْهِیراً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْسَحْ مَا بِی مِنْ صُدَاعٍ أَوْ شَقِیقَةٍ(2).

«9»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ السَّرَّاجُ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ حَبِیبٍ السِّجِسْتَانِیِّ وَ کَانَ أَقْدَمَ مِنْ حَرِیزِ السِّجِسْتَانِیِّ إِلَّا أَنَّ حَرِیزاً کَانَ أَسْبَغَ عِلْماً مِنْ حَبِیبٍ هَذَا قَالَ: شَکَوْتُ إِلَی الْبَاقِرِ علیه السلام شَقِیقَةً تَعْتَرِینِی فِی کُلِّ أُسْبُوعٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَیْنِ فَقَالَ ضَعْ یَدَکَ عَلَی الشَّقِّ الَّذِی یَعْتَرِیکَ وَ قُلْ یَا ظَاهِراً مَوْجُوداً وَ یَا بَاطِناً غَیْرَ مَفْقُودٍ ارْدُدْ عَلَی عَبْدِکَ الضَّعِیفِ أَیَادِیَکَ الْجَمِیلَةَ عِنْدَهُ وَ أَذْهِبْ عَنْهُ مَا بِهِ مِنْ أَذًی إِنَّکَ رَحِیمٌ وَدُودٌ قَدِیرٌ تَقُولُهَا ثَلَاثاً تُعَافَی إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی (3).

ق، [الکتاب العتیق الغرویّ] مُرْسَلًا: مِثْلَهُ وَ فِیهِ إِنَّکَ عَلِیمٌ قَدِیرٌ.

«10»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] السَّیَّارِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهم السلام: یُعَوِّذُ رَجُلًا مِنْ

ص: 52


1- 1. طبّ الأئمّة ص 19.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 20.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 20.

دوستان خویش را که به سردرد مبتلا بود و به همان دعای پیشین، تعویذ کرد.

همچنین روایت کرد: این را در کاغذی نوشته و آن را بر همان قسمتی که درد دارد آویخته می­شود «به نام خداوند بخشنده­ مهربان، گواهی می­دهم که تو خدایی نیستی که تو را ایجاد کرده باشیم و نه پروردگاری که یادت از بین رود، و نه پادشاهی که گروهی با تو شریک گردند و به همراه تو حکم دهند، و پیش از تو خدایی نبود که به او پناه بریم و به او پناه بجوییم و او را بخوانیم و تو را رها کنیم، و کسی بر آفرینش ما تو را یاری نکرد تا از تو درخواست کند، پاک و منزهی و تو را می­ستاییم بر محمد و خاندان وی درود فرست و با شفای زودهنگام خود او را شفا عنایت فرما.(1)

روایت11.

طب الائمة: برای دفع باد در بدن: «به نام خداوند بخشنده­ مهربان، معبودا از تو می­خواهم به اسم پاک، پاک کننده منزه مبارک خود که هر کس بدان از تو درخواست کرد، عطایش کردی و هر کس به واسطه­ آن تو را خواند، او را اجابت نمودی بر محمد و خاندان وی درود فرست فرست و مرا از آنچه در سر و گوش و چشم و شکم و پشت و دست و پا و بدن تمام اعضا و جوارح خود می­یابم، عافیت بخش به راستی که تو بر هر آنچه می­خواهی آگاهی و بر هر چیز توانایی.(2)

روایت12.

طب الائمة: امام باقر علیه السلام فرمودند: امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند: هر کس دردی در بدن خود احساس کند با این دعا خود را تعویذ کند «پناه می­برم به عزت خداوند و سلطه او بر همه چیز پناه می­دهم خود را به آنکه بر آسمان چیره است پناه می­دهم خود را بر آنکه با نام او هیچ دردی، ضرر نمی­رساند، پناه می­دهم خود را به کسی که نامش برکت و شفا است» و هر کس این دعا را بخواند هیچ درد و بیماری به او ضرر نمی­رساند.(3)

روایت13.

طب الائمة: حارث اعور نقل کرد از دردی که در بدن خود احساس کردم به نزد امیر مؤمنان علیه السلام شکایت بردم، ایشان فرمودند: هر گاه به دردی مبتلا شدید این دعا را بخوانید: «به اسم خداوند و با استعانت از خدا و درود خدا بر محمد و خاندان وی، از شر درد خود پناه می­برم به عزت خداوند و قدرتش بر هر آنچه اراده کند» هر کس این دعا را بخواند، خداوند دردهای او را می­زداید انشاء الله تعالی.(4)

روایت14.

طب الائمة:

ص: 53


1- . طب الائمة: 21، مثل این دعا در صفحه 49 آمد.
2- . طب الائمة: 17
3- . طب الائمة: 17
4- . طب الائمة: 17

أَوْلِیَائِهِ ذَکَرَ أَنَّهُ أَصَابَتْهُ شَقِیقَةٌ فَذَکَرَ نَحْوَ الْعُوذَةِ الْمُتَقَدِّمَةِ.

أَیْضاً لَهُ: یُکْتَبُ فِی قِرْطَاسٍ وَ یُعَلَّقُ عَلَی الْجَانِبِ الَّذِی یَشْتَکِی بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أَشْهَدُ أَنَّکَ لَسْتَ بِإِلَهٍ اسْتَحْدَثْنَاکَ وَ لَا بِرَبٍّ یَبِیدُ ذِکْرُکَ وَ لَا مَلِیکٍ یَشْرَکُکَ قَوْمٌ یُفْضُونَ مَعَکَ وَ لَا کَانَ قَبْلَکَ مِنْ إِلَهٍ نَلْجَأُ إِلَیْهِ أَوْ نَتَعَوَّذُ بِهِ وَ نَدْعُوهُ وَ نَدَعُکَ وَ لَا أَعَانَکَ عَلَی خَلْقِنَا مِنْ أَحَدٍ فَیَسْأَلُ فِیکَ سُبْحَانَکَ وَ بِحَمْدِکَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اشْفِهِ بِشِفَائِکَ عَاجِلًا(1).

«11»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام]: لِلرِّیحِ فِی الْجَسَدِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الطَّاهِرِ الْمُطَهَّرِ الْقُدُّوسِ الْمُبَارَکِ الَّذِی مَنْ سَأَلَکَ بِهِ أَعْطَیْتَهُ وَ مَنْ دَعَاکَ بِهِ أَجَبْتَهُ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تُعَافِیَنِی مِمَّا أَجِدُ فِی رَأْسِی وَ فِی سَمْعِی وَ فِی بَصَرِی وَ فِی بَطْنِی وَ فِی ظَهْرِی وَ فِی یَدِی وَ فِی رِجْلِی وَ فِی جَسَدِی وَ فِی جَمِیعِ أَعْضَائِی وَ جَوَارِحِی إِنَّکَ لَطِیفٌ لِمَا تَشَاءُ وَ أَنْتَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ(2).

«12»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] الْخَزَازِینِیُّ الرَّازِیُّ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ أَبَانٍ عَنِ الثُّمَالِیِّ عَنِ الْبَاقِرِ علیه السلام قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: مَنْ أَصَابَهُ أَلَمٌ فِی جَسَدِهِ فَلْیُعَوِّذْ نَفْسَهُ وَ لْیَقُلْ أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ قُدْرَتِهِ عَلَی الْأَشْیَاءِ أُعِیذُ نَفْسِی بِجَبَّارِ السَّمَاءِ أُعِیذُ نَفْسِی بِمَنْ لَا یَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ دَاءٌ أُعِیذُ نَفْسِی بِالَّذِی اسْمُهُ بَرَکَةٌ وَ شِفَاءٌ فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ لَمْ یَضُرَّهُ أَلَمٌ وَ لَا دَاءٌ(3).

«13»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الْوَاسِطِیُّ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ الْأَوْدِیِّ عَنْ أَبِی الْجَارُودِ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ عَنِ الْحَارِثِ الْأَعْوَرِ قَالَ: شَکَوْتُ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَلَماً وَ وَجَعاً فِی جَسَدِی فَقَالَ إِذَا اشْتَکَی أَحَدُکُمْ فَلْیَقُلْ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ وَ آلِهِ أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ قُدْرَتِهِ عَلَی مَا یَشَاءُ مِنْ شَرِّ مَا أَجِدُ فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ صَرَفَ اللَّهُ عَنْهُ الْأَذَی إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی (4).

«14»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] سَهْلُ بْنُ أَحْمَدَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ نُعْمَانَ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ

ص: 53


1- 1. طبّ الأئمّة ص 21 و قد مر مثله ص 49.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 17.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 17.
4- 4. طبّ الأئمّة ص 17.

امام باقر علیه السلام فرمودند: هر کس به سردرد دچار شد دست خود را بر سرش بکشد و هفت بار بگوید: «پناه می­برم به خدایی که آنچه در خشکی و دریا و میان آسمان و زمین است به او آرام گرفت، و اوست شنوای دانا» به راستی که درد از او برطرف خواهد شد.(1)

روایت15.

طب الائمة: عمر بن یزید نقل کرد: از دردی که در سر داشتم و به واسطه­ آن شب و روز نداشتم به جعفر بن محمد علیهما السلام شکایت بردم، فرمودند: دستت را بر موضع درد قرار ده و هفت بار بگو «به نام خدایی که با نام او هیچ چیز در آسمان و زمین ضرر نمی­رساند و اوست شنوای دانا، خدایا من پناه می­جویم از تو به آنچه محمد صلی الله علیه و آله خود را به آن پناه جست» به اذن خداوند تعالی و توفیق او درد آرام خواهد گرفت.(2)

روایت16.

طب الائمة: امام باقر علیه السلام فرمودند: به شیعیان ما بیاموز برای رفع سردرد خود بگویند: «یا طاهی یا ذر یا طمنه یا طنات » به راستی که این­ها نام­های بزرگواری­اند که در نزد خداوند جایگاه والایی دارند و خداوند بدین واسطه، درد را از آنها خواهد زدود.(3)

روایت17.

طب الائمة: داود الرقیّ به امام موسی بن جعفر علیه السلام عرض کرد: ای فرزند رسول خدا، مدتی است دردی در سر خود احساس می­کنم و چه بسا شب­هایی که خواب را از من می­رباید و مرا از نماز شب باز می­دارد، امام فرمودند: هرگاه چنین دردی احساس کردی، دست خود را موضع درد بکش و بگو: «پناه می­برم به خدا و پناه می­دهم خود و هر آنچه بر من عارض شود به نام خدا و کلمات کامل او که هیچ نیکوکار و بدکاری از آن تخطّی نمی­کند، خود را در پناه خداوند عزّ و جلّ و رسول خدا درود خدا بر او و خاندان پاک و برگزیده­اش قرار می­دهم، خداوندا تو را به حقی که آنها بر تو دارند، مرا از این درد رهایی بخش» بعد از خواندن این دعا آن درد به تو آسیبی نخواهد رساند.(4)

روایت18.

طب الائمة: امام صادق علیه السلام فرمودند: هر انسان مؤمنی از دردی رنج برد آنگاه با اخلاص دست خود را بر موضع درد بکشد و بگوید: «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لایَزیدُ الظَّالِمینَ إِلاَّ خَساراً: و ما آنچه را برای مؤمنان مایه درمان و رحمت است از قرآن نازل می کنیم، و ستمگران را جز زیان نمی افزاید.» از آن درد هرچه که باشد، عافیت می­یابد، و

ص: 54


1- . طب الائمة: 18
2- . طب الائمة: 18
3- . طب الائمة: 19
4- . طب الائمة: 18

عَبْدِ الرَّحِیمِ الْقَصِیرِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ علیه السلام قَالَ: مَنِ اشْتَکَی رَأْسَهُ فَلْیَمْسَحْهُ بِیَدِهِ وَ لْیَقُلْ أَعُوذُ بِاللَّهِ الَّذِی سَکَنَ لَهُ مَا فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ سَبْعَ مَرَّاتٍ فَإِنَّهُ یُرْفَعُ عَنْهُ الْوَجَعُ (1).

«15»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] جَرِیرُ بْنُ أَیُّوبَ الْجُرْجَانِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ ثَعْلَبَةَ عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ الصَّیْقَلِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام قَالَ: شَکَوْتُ إِلَیْهِ وَجَعَ رَأْسِی وَ مَا أَجِدُ مِنْهُ لَیْلًا وَ نَهَاراً فَقَالَ ضَعْ یَدَکَ عَلَیْهِ وَ قُلْ بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی لَا یَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَیْ ءٌ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی السَّمَاءِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَجِیرُ بِکَ بِمَا اسْتَجَارَ بِهِ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله لِنَفْسِهِ سَبْعَ مَرَّاتٍ فَإِنَّهُ یَسْکُنُ ذَلِکَ عَنْهُ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی وَ حُسْنِ تَوْفِیقِهِ (2).

«16»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] أَبُو الصَّلْتِ الْهَرَوِیُّ عَنِ الرِّضَا عَنْ أَبِیهِ علیهما السلام قَالَ قَالَ الْبَاقِرُ علیه السلام: عَلِّمْ شِیعَتَنَا لِوَجَعِ الرَّأْسِ یا طاهی یا ذر یا طمنة یا طناب فَإِنَّهَا أَسَامٍ عِظَامٌ لَهَا مَکَانٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یَصْرِفُ اللَّهُ عَنْهُمْ ذَلِکَ (3).

«17»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَلِیُّ بْنُ عُرْوَةَ الْأَهْوَازِیُّ عَنِ الدَّیْلَمِیِّ عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّیِّ عَنْ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیهما السلام قَالَ: قُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَا أَزَالُ أَجِدُ فِی رَأْسِی شَکَاةً وَ رُبَّمَا أَسْهَرَتْنِی وَ شَغَلَتْنِی عَنِ الصَّلَاةِ بِاللَّیْلِ قَالَ یَا دَاوُدُ إِذَا أَحْسَسْتَ بِشَیْ ءٍ مِنْ ذَلِکَ فَامْسَحْ یَدَکَ عَلَیْهِ وَ قُلْ أَعُوذُ بِاللَّهِ وَ أُعِیذُ نَفْسِی مِنْ جَمِیعِ مَا اعْتَرَانِی بِاسْمِ اللَّهِ الْعَظِیمِ وَ کَلِمَاتِهِ التَّامَّاتِ الَّتِی لَا یُجَاوِزُهُنَّ بَرٌّ وَ لَا فَاجِرٌ أُعِیذُ نَفْسِی بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ الْأَخْیَارِ اللَّهُمَّ بِحَقِّهِمْ عَلَیْکَ إِلَّا أَجَرْتَنِی مِنْ شَکَاتِی هَذِهِ فَإِنَّهَا لَا تَضُرُّکَ بَعْدُ(4).

«18»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: مَا اشْتَکَی أَحَدٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ شَکَاةً قَطُّ فَقَالَ بِإِخْلَاصِ نِیَّةٍ وَ مَسَحَ مَوْضِعَ الْعِلَّةِ وَ یَقُولُ وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَساراً إِلَّا عُوفِیَ مِنْ تِلْکَ الْعِلَّةِ أَیَّةَ عِلَّةٍ کَانَتْ

ص: 54


1- 1. طبّ الأئمّة ص 18.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 18.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 19.
4- 4. طبّ الأئمّة ص 18.

مصداق این امر در آیه نیز ذکر شده است: «شفا و رحمتی است برای مؤمنان».(1)

روایت19.

طب الائمة: زکریا بن آدم، خادم حضرت رضا علیه السلام در خراسان نقل کرد: روزی امام رضا علیه السلام به من فرمودند: ای زکریا عرض کردم: بله ای فرزند رسول خدا، فرمودند: برای رفع تمام بیماری­ها این دعا را بخوان: «ای نازل کننده­ شفا و از بین برنده دردها، بر درد من نیز شفا را فرود آر.» که به اذن خداوند بهبودی خواهی یافت.(2)

روایت20.

طب الائمة: ذریح نقل کرد: شنیدم امام صادق علیه السلام، یکی از دوستان خویش را با این دعا از باد در امان می­داشت: «ای درد، به سوگندی که علی بن ابیطالب جنیان وادی الصبرة را به رسول خدا سوگند دارد و آنها پذیرفتند و اجابت کردند، تو را قسم می­دهم که اطاعت کنی و بپذیری و همین لحظه همین لحظه از فلان فرزند فلان به اذن خداوند متعال و به امر خداوند عزّ و جلّ و به قدرت خدا و به پادشاهی خدا و به شکوه خدا و به بزرگمنشی خدا و به عظمت خدا و به روی خدا و به جمال خدا و به نور خدا و به روشنایی خدا خارج گردی.» طولی نمی­کشد تا درد خارج شود.(3)

روایت21.

طب الائمة: امام صادق علیه السلام فرمودند: برای رفع هر دردی یا حرارتی در سر، مربعی بکش و در وسط آن بنویس « حرّ النار - گرمای آتش -».

سپس می­گویی «به نام خدا و درود خدا بر محمد پیامبر و خاندان وی» سپس اذان و اقامه در کاغذی نوشته می­شود و بر او آویخته می­گردد، طولی نمی­کشد، که حرارت و درد به اذن خداوند عزّ و جلّ آرام می­گیرند. بسیار خوب است و تجربه شده است.(4)

روایت22.

طب الائمة:

ص: 55


1- . طب الائمة: 28
2- . طب الائمة: 37
3- . طب الائمة: 40
4- . طب الائمة: 72

وَ مِصْدَاقُ ذَلِکَ فِی الْآیَةِ حَیْثُ یَقُولُ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ (1).

«19»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَلِیُّ بْنُ إِسْحَاقَ الْبَصْرِیُّ عَنْ زَکَرِیَّا بْنِ آدَمَ الْمُقْرِی وَ کَانَ یَخْدُمُ الرِّضَا علیه السلام بِخُرَاسَانَ قَالَ: قَالَ الرِّضَا علیه السلام یَوْماً یَا زَکَرِیَّا قُلْتُ لَبَّیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ قُلْ عَلَی جَمِیعِ الْعِلَلِ یَا مُنْزِلَ الشِّفَاءِ وَ مُذْهِبَ الدَّاءِ أَنْزِلْ عَلَی وَجَعِیَ الشِّفَاءَ فَإِنَّکَ تُعَافَی بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی (2).

«20»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] أَحْمَدُ بْنُ صَالِحٍ النَّیْشَابُورِیُّ عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ ذَرِیحٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یُعَوِّذُ رَجُلًا مِنْ أَوْلِیَائِهِ مِنَ الرِّیحِ قَالَ عَزَمْتُ عَلَیْکِ یَا وَجَعُ بِالْعَزِیمَةِ الَّتِی عَزَمَ بِهَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ رَسُولُ رَسُولِ اللَّهِ عَلَی جِنِّ وَادِی الصَّبْرَةِ فَأَطَاعُوا وَ أَجَابُوا لَمَّا أَطَعْتِ وَ أَجَبْتِ وَ خَرَجْتِ عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ السَّاعَةَ السَّاعَةَ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِقُدْرَةِ اللَّهِ بِسُلْطَانِ اللَّهِ بِجَلَالِ اللَّهِ بِکِبْرِیَاءِ اللَّهِ بِعَظَمَةِ اللَّهِ بِوَجْهِ اللَّهِ بِجَمَالِ اللَّهِ بِبَهَاءِ اللَّهِ بِنُورِ اللَّهِ فَإِنَّهُ لَا یَلْبَثُ أَنْ یَخْرُجَ (3).

«21»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] حَاتِمُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الصَّائِغِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ زَیْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: خُذْ لِکُلِّ وَجَعٍ وَ حَرَارَةٍ مِنْ قِبَلِ الرَّأْسِ تَکْتُبُ مُرَبَّعَةً فِی وَسَطِهَا حَرُّ النَّارِ عَلَی هَذِهِ الصُّورَةِ بِسْمِ اللَّهِ صَوْلَةِ الرَّحْمَنِ تُطْفِئُ حَرَّ النَّارِ ثُمَّ تَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ تَکْتُبُ الْأَذَانَ وَ الْإِقَامَةَ فِی رُقْعَةٍ وَ تُعَلِّقُهَا عَلَیْهِ فَإِنَّ الْحَرَارَةَ وَ الْوَجَعَ یَسْکُنَانِ مِنْ سَاعَتِهِمَا بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ جَیِّدٌ مُجَرَّبٌ (4).

«22»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَی الطَّبَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ

ص: 55


1- 1. طبّ الأئمّة ص 28.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 37.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 40.
4- 4. طبّ الأئمّة ص 72.

مفضل بن عمر نقل کرد، شخصی از برادرانمان نزد امام صادق علیه السلام آمد و شکایت همسرش از نگاه و چشم و شکم و ناف و درد سر و شقیقه به خدمت حضرت آورد و گفت: ای فرزند رسول خدا، شب­ها تا به صبح بیدار است و تمام شب را از درد فریاد می­زند و ما از گریه و فریاد او خسته شدیم، پس با دعایی بر ما و او منت نهید، امام صادق علیه السلام فرمودند: هر گاه نماز واجب را خواندی دستانت را رو به آسمان بگشای و با خشوع و خواری بگو «پناه می­برم به جلال و جمال و قدرت و نور و پادشاهی­ات از دردی که دارم ای فریادرس من ای خدا ای فریادرس من ای رسول خدا ای فریاد رس من ای امیر مؤمنان ای فریاد رس من ای فاطمه دختر رسول خدا به فریاد من برس به فریاد من برس» سپس با دست راست بر سر خود بکش و بگو «ای کسی که آسمان­ها و زمین و آنچه در میان آنهاست به تو آرام گرفتند، به قدرت و نیروی خود درد مرا آرام کن بر محمد و خاندان وی درود فرست و درد مرا آرام کن».(1)

روایت23.

طب الائمة: برای رفع سردرد: عمار دهنّی نقل کرد از سردرد خود به امام صادق علیه السلام شکایت کردم، ایشان فرمودند: بعد از هر نماز واجب، دست راست خود را بر چشمانت می­نهی و هفت بار در حالیکه انگشت خود را تا ابروی راست خود می­گردانی، بگو: «ای مهربان مرا شفا ده ای مهربان مرا شفا ده» بعد از آن هفت بار بر ابروی چپ خود می گردانی و بگو «ای نیکی کننده مرا شفا بخش» سپس دست راست خود را بر سر قرار ده و بگو «ای کسی که آسمان­ها و زمین و آنچه در میان آنهاست به تو آرام گرفتند بر محمد و خاندان وی درود فرست و درد مرا آرام گردان» سپس برای انجام کارهای نیک برخیز.(2)

روایت24.

طب الائمة: ابو جعفر محمد بن علی علیهما السلام فرمودند: این تعویذی برای رفع دردها است، دست خود را بر دهان می­گذاری و سه بار می­گویی «به نام خداوند بخشنده مهربان» و سه بار «به شکوه خدا» سه بار «به کلمات کامل خدا» سپس دست خود را بر موضع درد قرار می­دهی و سه مرتبه می­گویی: «پناه می­برم به عزت خداوند قدرت او بر هر آنچه بخواهد، از شر آنچه در زیر دست من است» به اذن خداوند تعالی آرام خواهد گرفت.(3)

ص: 56


1- . طب الائمة: 73
2- . طب الائمة: 74
3- . طب الائمة: 92

خَالِدٍ الْبَرْقِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ السِّنَانِیِّ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: شَکَا رَجُلٌ مِنْ إِخْوَانِنَا إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام شَکَاةَ أَهْلِهِ مِنَ النَّظْرَةِ وَ الْعَیْنِ وَ الْبَطَنِ وَ السُّرَّةِ وَ وَجَعِ الرَّأْسِ وَ الشَّقِیقَةِ وَ قَالَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَا تَزَالُ سَاهِرَةً تَصِیحُ اللَّیْلَ أَجْمَعَ وَ أَنَا فِی جَهْدٍ مِنْ بُکَائِهَا وَ صُرَاخِهَا فَمُنَّ عَلَیْنَا وَ عَلَیْهَا بِعُوذَةٍ فَقَالَ الصَّادِقُ علیه السلام إِذَا صَلَّیْتَ الْفَرِیضَةَ فَابْسُطْ یَدَیْکَ جَمِیعاً إِلَی السَّمَاءِ ثُمَّ قُلْ بِخُشُوعٍ وَ اسْتِکَانَةٍ أَعُوذُ بِجَلَالِکَ وَ جَمَالِکَ وَ قُدْرَتِکَ وَ بَهَائِکَ وَ سُلْطَانِکَ مِمَّا أَجِدُ یَا غَوْثِی یَا اللَّهُ یَا غَوْثِی یَا رَسُولَ اللَّهِ یَا غَوْثِی یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ یَا غَوْثِی یَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ أَغِثْنِی أَغِثْنِی ثُمَّ امْسَحْ بِیَدِکَ الْیُمْنَی عَلَی هَامَتِکَ وَ تَقُولُ یَا مَنْ سَکَنَ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الْأَرْضِ سَکَنَ مَا بِی بِقُوَّتِکَ وَ قُدْرَتِکَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَکَنَ مَا بِی (1).

«23»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] فِی الصُّدَاعِ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی یَعْقُوبَ الزَّیَّاتِ عَنْ مُعَاوِیَةَ عَنْ عَمَّارٍ الدُّهْنِیِّ قَالَ: شَکَوْتُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام ذَلِکَ فَقَالَ إِذَا أَنْتَ فَرَغْتَ مِنَ الْفَرِیضَةِ فَضَعْ سَبَّابَتَکَ الْیُمْنَی عَلَی عَیْنَیْکَ وَ قُلْ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ أَنْتَ تُمِرُّهَا عَلَی حَاجِبِکَ الْأَیْمَنِ یَا حَنَّانُ اشْفِنِی یَا حَنَّانُ اشْفِنِی ثُمَّ أَمِرَّهَا سَبْعَ مَرَّاتٍ عَلَی حَاجِبِکَ الْأَیْسَرِ وَ قُلْ یَا مَنَّانُ اشْفِنِی ثُمَّ ضَعْ رَاحَتَکَ الْیُمْنَی عَلَی هَامَتِکَ وَ قُلْ یَا مَنْ سَکَنَ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الْأَرْضِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَکِّنْ مَا بِی ثُمَّ انْهَضْ إِلَی التَّطَوُّعِ (2).

«24»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] الْحُسَیْنُ بْنُ مُخْتَارٍ الْحَنْظَلِیُّ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی هَاشِمٍ عَنْ أَبِی الْجَارُودِ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام أَنَّهُ قَالَ: هَذِهِ عُوذَةٌ مِنْ کُلِّ وَجَعٍ تَضَعُ یَدَکَ عَلَی فِیکَ مَرَّةً وَ تَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ بِجَلَالِ اللَّهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ تَضَعُ یَدَکَ عَلَی مَوْضِعِ الْوَجَعِ ثُمَّ تَقُولُ أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ قُدْرَتِهِ عَلَی مَا یَشَاءُ مِنْ شَرِّ مَا تَحْتَ یَدِی ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَإِنَّهَا تَسْکُنُ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی (3).

ص: 56


1- 1. طبّ الأئمّة ص 73.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 74.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 92.

روایت25.

طب الائمة: داود بن رزین نقل کرد، نزد امام صادق علیه السلام رفتم و عرض کردم: ای فرزند رسول خدا شب گذشته رگی از من تپش داشت پس تا صبح آرام نگرفتم و اکنون به شما پناه آورده­ام، فرمودند: دستت را بر جای تپش آن قرار ده و سه مرتبه بگو: «خدا خدا خدا به حق پروردگار من است» طولی نمی­کشد که بهبودی خواهد یافت.

مفضل بن عمر از امام صادق علیه السلام نقل کرد که فرمودند: ای مفضّل تعویذ تمامی دردها از رگ های تپنده و غیره را از من بگیر، بگو: «به نام خدا و با استعانت از خداوند، چه نعمت­هایی از خدا در رگ ساکن و غیر ساکن بر بندگان شکرگزار و ناسپاس تعلق گرفت» و بعد از هر نماز واجب، محاسن خود را به سمت راست می­گیری و سه بار می­گویی: «خدایا مشکلم را بگشای و عافیتم را تعجیل فرما و سختی­ام را برطرف نمای» و تلاش کن تا دعا همراه با اشک و گریه باشد.(1)

امام صادق علیه السلام فرمودند: حضرت زین العابدین علیه السلام با این دعا خانواده خود را حفظ می­کردند و به دوستان ویژه­ خود نیز آن را آموختند، دستت را بر دهان می­گذاری و می­گویی: «به نام خدا به نام خدا به نام خدا و به مخلوق خداوند که همه چیز را نیکو آفرید و او به آنچه انجام می­دهند، آگاه است» سپس هفت بار می­گویی: «ای درد آرام گیر، از تو می­خواهم به خدا که پروردگار من و تو و تمامی اشیاء است او که آنچه در شب و روز است برای او آرام گرفت و اوست شنوای دانا»

روایت26.

مناقب آل ابی طالب: شخصی از اهل مرو، از سردرد فرزندش به نزد امام صادق علیه السلام شکایت آورد، ایشان فرمودند: به من نزدیک شو آنگاه بر سر اوست کشیدند و فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کانَ حَلیماً غَفُوراً: همانا خدا آسمانها و زمین را نگاه می دارد تا نیفتند، و اگر بیفتند بعد از او هیچکس آنها را نگاه نمی دارد اوست بردبار آمرزنده.» و به اذن خداوند شفا گرفت.(2)

روایت27.

مکارم الاخلاق: جهت رفع درد سر و درد نیمه آن: امام صادق علیه السلام فرمودند: بخوان از «وَ لَوْ أَنَّ

ص: 57


1- . طب الائمة: 116
2- . مناقب آل ابی طالب 4: 232
«25»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْجَارُودِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ دَاوُدَ بْنِ رَزِینٍ قَالَ: شَکَوْتُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ قُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ضَرَبَ عَلَیَّ الْبَارِحَةَ عِرْقٌ فَمَا هَدَأَتْ إِلَی أَنْ أَصْبَحْتُ فَأَتَیْتُکَ مُسْتَجِیراً فَقَالَ ضَعْ یَدَکَ عَلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی ضَرَبَ عَلَیْکَ وَ قُلْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ اللَّهُ اللَّهُ اللَّهُ رَبِّی حَقّاً فَإِنَّهُ یَسْکُنُ فِی سَاعَتِهِ.

وَ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: خُذْ عَنِّی یَا مُفَضَّلُ عُوذَةَ الْأَوْجَاعِ کُلِّهَا مِنَ الْعُرُوقِ الضَّارِبَةِ وَ غَیْرِهَا قُلْ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ کَمْ مِنْ نِعْمَةٍ لِلَّهِ فِی عِرْقٍ سَاکِنٍ وَ غَیْرِ سَاکِنٍ عَلَی عَبْدٍ شَاکِرٍ وَ غَیْرِ شَاکِرٍ وَ تَأْخُذُ لِحْیَتَکَ بِیَدِکَ الْیُمْنَی بَعْدَ الصَّلَاةِ الْمَکْتُوبَةِ وَ قُلِ اللَّهُمَّ فَرِّجْ کُرْبَتِی وَ عَجِّلْ عَافِیَتِی وَ اکْشِفْ ضُرِّی ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ اجْهَدْ أَنْ یَکُونَ ذَلِکَ مَعَ دُمُوعٍ وَ بُکَاءٍ(1).

وَ عَنِ الْمُفَضَّلِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: کَانَ زَیْنُ الْعَابِدِینَ علیه السلام یُعَوِّذُ أَهْلَهُ بِهَذِهِ الْعُوذَةِ وَ یُعَلِّمُهَا خَاصَّتَهُ تَضَعُ یَدَکَ عَلَی فِیکَ وَ تَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِصُنْعِ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْ ءٍ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِما تَفْعَلُونَ ثُمَّ تَقُولُ اسْکُنْ أَیُّهَا الْوَجَعُ سَأَلْتُکِ بِاللَّهِ رَبِّی وَ رَبِّکِ وَ رَبِّ کُلِّ شَیْ ءٍ الَّذِی سَکَنَ لَهُ مَا فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ سَبْعَ مَرَّاتٍ (2).

«26»

قب، [المناقب لابن شهرآشوب] مُعَاوِیَةُ بْنُ وَهْبٍ: صُدِّعَ ابْنٌ لِرَجُلٍ مِنْ أَهْلِ مَرْوَ فَشَکَا ذَلِکَ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقَالَ ادْنُ مِنِّی قَالَ فَمَسَحَ عَلَی رَأْسِهِ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ فَبَرَأَ بِإِذْنِ اللَّهِ (3).

«27»

مکا، [مکارم الأخلاق] لِلصُّدَاعِ وَ الشَّقِیقَةِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: اقْرَأْ وَ لَوْ أَنَ

ص: 57


1- 1. طبّ الأئمّة ص 116.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 117.
3- 3. مناقب آل أبی طالب ج 4 ص 232.

قُرْآناً سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتی بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمیعاً أَفَلَمْ یَیْأَسِ الَّذینَ آمَنُوا أَنْ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ لَهَدَی النَّاسَ جَمیعا: و اگر قرآنی بود که کوه ها بدان روان می شد، یا زمین بدان قطعه قطعه می گردید، یا مردگان بدان به سخن در می آمدند نه چنین است، بلکه همه امور بستگی به خدا دارد. آیا کسانی که ایمان آورده اند، ندانسته اند که اگر خدا می خواست قطعاً تمام مردم را به راه می آورد»(1) و «تَکادُ السَّماواتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْه ُوَ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَ تَخِرُّ الْجِبالُ هَدًّا: چیزی نمانده است که آسمانها از این بشکافند و زمین چاک خورَد و کوه ها به شدت فرو ریزند»(2)

و«وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لایُبْصِرُونَ: و فرا روی آنها سدّی و پشت سرشان سدّی نهاده و پرده ای بر آنان فروگسترده ایم، در نتیجه نمی توانند ببینند»(3) و « وَ قیلَ یا أَرْضُ ابْلَعی ماءَکِ وَ یا سَماءُ أَقْلِعی وَ غیضَ الْماءُ وَ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَی الْجُودِیِّ وَ قیلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمینَ: و گفته شد: ایزمین! آب خود را فرو بر، و ای آسمان، خودداری کن. و آب فروکاست و فرمان گزارده شده و بر جودی قرار گرفت. و گفته شد: مرگ بر قوم ستمکار»(4).

شبیه این حدیث: آیه فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَریضاً أَوْ بِهِ أَذیً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْیَةٌ مِنْ صِیامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُکٍ: و هر کس از شما بیمار باشد یا در سر ناراحتیی داشته باشد به کفّاره روزه ای بدارد، یا صدقه ای دهد، یا قربانی بکند»(5)

«فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّما یَنْکُثُ عَلی نَفْسِه: پس هر که پیمان شکنی کند، تنها به زیان خود پیمان می شکند» آرام گیر ای درد سر به کسی که آنچه در شب و روز است برای او آرام گرفت و اوست شنوای دانا.

شبیه این حدیث: شخصی از سردرد خود نزد حضرت صادق علیه السلام شکایت کرد: امام فرمودند: دست خود را بر موضع درد قرار ده و بخوان: آیة الکرسی و فاتحة الکتاب و بگو: «خدا بزرگ است خدا بزرگ است، خدایی جز خدای یکتا نیست، خداوند بزرگتر و باشکوه­تر از آن چیزی است که من می­ترسم و بیم دارم و پناه می­برم به خدا از خونی که بند نیاید و پناه می برم به خدا از گرمای آتش .

برای رفع سردرد: عمر بن حنظله نقل کرد از سردردی که داشتم به خدمت امام باقر علیه السلام شکایت بردم، ایشان فرمودند: هرگاه مبتلا شدی، دستت را بر سر قرار داده و بگو: «لَوْ کانَ مَعَهُ آلِهَةٌ کَما یَقُولُونَ إِذاً لاَبْتَغَوْا إِلی ذِی الْعَرْشِ سَبیلاً: اگر با او خدایانی بود، در آن صورت حتماً در صدد جستن راهی به سوی صاحب عرش، بر می آمدند».(6)

ص: 58


1- . رعد/ 31
2- . مریم/90
3- . یس/ 8
4- . هود/ 44
5- . بقره/ 196
6- . مکارم الاخلاق/ 428

قُرْآناً سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ إِلَی قَوْلِهِ جَمِیعاً(1) تَکادُ السَّماواتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ إِلَی قَوْلِهِ هَدًّا(2) وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا الْآیَةَ(3)

وَ یا أَرْضُ ابْلَعِی ماءَکِ وَ یا سَماءُ أَقْلِعِی الْآیَةَ(4)

مِثْلَهُ فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً إِلَی قَوْلِهِ نُسُکٍ (5) یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّما یَنْکُثُ عَلی نَفْسِهِ اسْکُنْ سَکَّنْتُکَ یَا وَجَعَ الرَّأْسِ بِالَّذِی سَکَنَ لَهُ مَا فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ.

مِثْلَهُ: اشْتَکَی إِلَی الصَّادِقِ علیه السلام رَجُلٌ مِنَ الصُّدَاعِ فَقَالَ ضَعْ یَدَکَ عَلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی یُصَدِّعُکَ وَ اقْرَأْ آیَةَ الْکُرْسِیِّ وَ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ وَ قُلْ اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَجَلُّ وَ أَکْبَرُ مِمَّا أَخَافُ وَ أَحْذَرُ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ عِرْقٍ نَعَّارٍ(6) وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ حَرِّ النَّارِ.

لِلصُّدَاعِ رَوَی عُمَرُ بْنُ حَنْظَلَةَ قَالَ: شَکَوْتُ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام صُدَاعاً یُصِیبُنِی قَالَ إِذَا أَصَابَکَ فَضَعْ یَدَکَ عَلَی هَامَتِکَ فَقُلْ لَوْ کانَ مَعَهُ آلِهَةٌ کَما یَقُولُونَ إِذاً لَابْتَغَوْا إِلی ذِی الْعَرْشِ سَبِیلًا وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلی ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَی الرَّسُولِ رَأَیْتَ الْمُنافِقِینَ یَصُدُّونَ عَنْکَ صُدُوداً(7).

ص: 58


1- 1. و لو أن قرآنا سیرت به الجبال أو قطعت به الأرض أو کلم به الموتی بل للّه الامر جمیعا، أ فلم یا یئس الذین آمنوا أن لو یشاء اللّه لهدی الناس جمیعا: الرعد: 31.
2- 2. تکاد السموات یتفطرن منه و تنشق الأرض و تخر الجبال هدا: مریم: 90.
3- 3. و جعلنا من بین ایدیهم سدا و من خلفهم سدا فأغشیناهم فهم لا یبصرون: یس: 8.
4- 4. و قیل یا أرض ابلعی ماءک و یا سماء أقلعی و غیض الماء و قضی الامر و استوت علی الجودی و قیل بعدا للقوم الظالمین: هود: 44.
5- 5. فمن کان منکم مریضا أو به أذی من راسه ففدیة من صیام أو صدقة أو نسک: البقرة: 196.
6- 6. یقال نعر العرق: فار منه الدم، أو هو الفوران مع الصوت و النعرة.
7- 7. مکارم الأخلاق ص 428.

دعوات الراوندی: مثل حدیث پیشین، تا: «سبیلا و إذا ذُکرَ اللهُ وَحدهُ رَأیتَ الّذینَ کَفروا یَصُدُّون عنکَ صُدوداً: راهی و زمانی که خدا را به یکتایی یاد شود کافران را می بینی که از تو روی بر می تابند».

روایت28.

مکارم الاخلاق: برای رفع درد نیمه سر: امام رضا علیه السلام فرمودند: بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیمِ رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّاب رَبَّنا إِنَّکَ جامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لارَیْب َفیهِ إِنَّ اللَّهَ لایُخْلِفُ الْمیعادَ: به نام خداوند بخشنده مهربان پروردگارا، به یقین، تو در روزی که هیچ تردیدی در آن نیست، گردآورنده مردمانی. قطعاً خداوند در وعده خلاف نمی کند. پروردگارا، پس از آنکه ما را هدایت کردی، دلهایمان را دستخوش انحراف مگردان، و از جانب خود، رحمتی بر ما ارزانی دار که تو خود بخشایشگری» و نوشته شود: معبودا تو خدایی نیستی که او را ایجاد کرده باشیم تا آخر دعا که در فصل چهارم ذکر خواهیم کرد انشاء الله تعالی.(1)

برای رفع سردرد و غیر آن: امام صادق علیه السلام فرمودند هر کس به سردرد یا غیر آن مبتلا شد، دست خود را بر آن موضع قرار دهد و بگوید: «آرام گیر، به آنکه آرام گرفت برای او هرآنچه در شب و روز است و اوست شنوای دانا».

امام صادق علیه السلام فرمودند: پیامبر صلی الله علیه و آله هرگاه کسالتی داشتند یا به چشم زخم و سردردی مبتلا می­شدند، دست خود را می­گشودند و سوره­های فاتحة الکتاب و قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ برب الناس را می­خواندند سپس دست خود را بر صورتش می­کشیدند و هر دردی که داشتند از بین می­رفت .

عمر بن ابراهیم نقل کرد: خدمت حضرت رضا علیه السلام از صفرا شکایت کردم که حالتی شبیه دیوانگی و سردرد بر من غالب می­شد، ایشان فرمودند: گیاه بقلة که برگ­های آن می­پیچد را بر سر خود قرار ده و مرهمی که بر سر کودکان خود قرار می­دهند، به راستی که به اذن خداوند سودمند خواهد بود، و من چنان کردم و دردم آرام گرفت. این گیاه همان پیچک است.

امام رضا علیه السلام برای رفع سردرد فرمودند، باید حنا بر سر گذشته شود.(2)

معاویه بن عمار نقل کرد: به نزد امام صادق علیه السلام از باد نیمه سر، شکایت کردم، ایشان فرمودند: بعد از هر نماز واجب، انگشت اشاره راست خود را میان چشمانت قرار می­دهی و هفت مرتبه در حالی که آن را تا ابروی راست خود می­گردانی می­گویی: «ای مهربان مرا شفا ده» سپس آن را به سمت چپ خود می­گردانی و می­گویی «ای بخشنده

ص: 59


1- . این سخن طبرسی است که در مکارم الاخلاق آورده است.
2- . مکارم الاخلاق: 429، در این کتاب ذکر شد و دعا نیست.

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ،: مِثْلَهُ إِلَی قَوْلِهِ سَبِیلًا وَ إِذَا ذَکَرَ اللَّهُ وَحْدَهُ رَأَیْتَ الَّذِینَ کَفَرُوا یَصُدُّونَ عَنْکَ صُدُوداً.

«28»

مکا، [مکارم الأخلاق] لِلشَّقِیقَةِ عَنِ الرِّضَا علیه السلام: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ رَبَّنا إِنَّکَ جامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فِیهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ وَ یُکْتَبُ اللَّهُمَّ إِنَّکَ لَسْتَ بِإِلَهٍ اسْتَحْدَثْنَاهُ إِلَی آخِرِ مَا سَنَذْکُرُهُ فِی الْفَصْلِ الرَّابِعِ بَعْدُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی (1).

لِلصُّدَاعِ وَ غَیْرِهِ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: مَنْ کَانَ بِهِ صُدَاعٌ أَوْ غَیْرُهُ فَلْیَضَعْ یَدَهُ عَلَی ذَلِکَ الْمَوْضِعِ وَ لْیَقُلِ اسْکُنْ سَکَّنْتُکَ بِالَّذِی سَکَنَ لَهُ مَا فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ.

عَنْهُ علیه السلام قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إِذَا کَسِلَ أَوْ أَصَابَهُ عَیْنٌ أَوْ صُدَاعٌ بَسَطَ یَدَهُ فَقَرَأَ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ ثُمَّ یَمْسَحُ یَدَهُ عَلَی وَجْهِهِ فَیَذْهَبُ عَنْهُ مَا کَانَ یَجِدُهُ.

عُمَرُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ قَالَ: شَکَوْتُ إِلَی الرِّضَا علیه السلام مِرَّةً کُنْتُ أَجِدُهَا یَأْخُذُنِی مِنْهَا شَبِیهُ الْجُنُونِ وَ صُدَاعٌ غَالِبٌ قَالَ عَلَیْکَ بِهَذِهِ الْبَقْلَةِ الَّتِی یَلْتَفُّ وَرَقُهَا وَ ضَعْهَا عَلَی رَأْسِکَ وَ مُرْهُمْ فَلْیَضَعُوهَا عَلَی رُءُوسِ صِبْیَانِهِمْ فَإِنَّهَا نَافِعَةٌ بِإِذْنِ اللَّهِ فَفَعَلْتُ فَسَکَنَ عَنِّی الْوَجَعُ وَ الْبَقْلَةُ اللَّبْلَابُ (2).

عَنْهُ علیه السلام: فِی الصُّدَاعِ قَالَ فَلْیَخْتَضِبْ بِالْحِنَّاءِ(3).

مُعَاوِیَةُ بْنُ عَمَّارٍ قَالَ: شَکَوْتُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام رِیحَ الشَّقِیقَةِ قَالَ فَإِذَا فَرَغْتَ مِنَ الْفَرِیضَةِ فَضَعْ سَبَّابَتَکَ الْیُمْنَی بَیْنَ عَیْنَیْکَ وَ قُلْ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ أَنْتَ تُمِرُّهَا عَلَی حَاجِبِکَ الْأَیْمَنِ یَا حَنَّانُ اشْفِنِی ثُمَّ تُمِرُّهَا عَلَی یَسَارِکَ وَ تَقُولُ یَا مَنَّانُ

ص: 59


1- 1. قوله إلی آخر ما سنذکره فی الفصل الرابع بعد، من کلام الطبرسیّ فی المکارم و قد مر تحت الرقم 1 ص 49.
2- 2. اللبلاب: نبت یلوی علی الشجر و ورقه کورق اللوبیا. و یقال له: عشقة و کشوث و حبل المساکین، و البقلة الباردة.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 429 و هذا مقتحم فی هذا الکتاب فانه لیس بدعاء.

شفا ده» سپس دست راست خود را بر سر می­گذاری و می­گویی «ای کسی که آنچه در شب و روز و آسمان و زمین است برای او آرام گرفت بر محمد و خاندان وی درود فرست و درد مرا آرام گردان».(1)

دعوات الراوندی: مثل این حدیث از معاویه آورده شده است.

روایت29.

مکارم الاخلاق: تعویذی برای رفع درد نیمه سر: بسم الله الرحمن الرحیم رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّاب رَبَّنا إِنَّکَ جامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لارَیْب َفیهِ إِنَّ اللَّهَ لایُخْلِفُ الْمیعادَ: به نام خداوند بخشنده مهربان پروردگارا، پس از آنکه ما را هدایت کردی، دلهایمان را دستخوش انحراف مگردان، و از جانب خود، رحمتی بر ما ارزانی دار که تو خود بخشایشگری» اگر بهبودی نیافت، یک نخود سفید و نیمی از آن را برمی داری و به خوبی آرد می کنی، آنگاه سه بار قل هو الله احد را بر آن می­خوانی و به بیمار می­نوشانی.(2)

شخصی از اهل مرو از سردرد خود به خدمت امام صادق علیه السلام شکایت کرد، ایشان فرمودند: نزدیک من آی، سپس دستی بر سر او کشیدند و این آیه را خواندند: «إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کانَ حَلیماً غَفُوراً: همانا خدا آسمانها و زمین را نگاه می دارد تا نیفتند، و اگر بیفتند بعد از او هیچکس آنها را نگاه نمی دارد اوست بردبار آمرزنده».(3)

روایت30.

مکارم الاخلاق: تعویذی برای دردها و بنابر قولی برای دندان: «به نام خدا و با استعانت از خدا و درود خدا بر محمد و خاندان پاکش، ساخته خدا که همه چیز را نیکو آفرید به راستی که به آنچه انجام می­دهید، آگاه است ای درد آرام گیر تو را آرام کردم.(4)

روایت31.

طب الائمة: رفع درد گوش: یونس بن ظبیان نقل کرد؛ از درد گوش به امام صادق علیه السلام شکایت کردم، فرمودند: دست خود را بر موضع درد قرار ده و هفت بار بگو «پناه می­برم به خداوندی که آنچه در خشکی و دریا و آسمان­ها و زمین است به او آرام گرفت و اوست شنوای دانا» که به اذن خداوند بهبودی خواهد یافت.(5)

ص: 60


1- . مکارم الاخلاق: 430
2- . مکارم الاخلاق: 430
3- . مکارم الاخلاق: 429
4- . مکارم الاخلاق: 463
5- . طب الائمة: 22

اشْفِنِی ثُمَّ ضَعْ رَاحَتَکَ الْیُمْنَی عَلَی هَامَتِکَ وَ قُلْ یَا مَنْ سَکَنَ لَهُ مَا فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ سَکِّنْ مَا بِی (1).

دعوات الراوندی، عن معاویة: مثله.

«29»

مکا، [مکارم الأخلاق]: رُقْیَةٌ لِلشَّقِیقَةِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا إِلَی أَنْتَ الْوَهَّابُ (2) فَإِنْ بَرَأَ وَ إِلَّا أَخَذْتَ حِمَّصَةً بَیْضَاءَ وَ نصف [نِصْفاً] وَ دَقَقْتَهَا دَقّاً نَاعِماً وَ قَرَأْتَ عَلَیْهَا قُلْ هُوَ اللَّهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ سَقَیْتَهَا الْمَرِیضَ (3).

شَکَا رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ مَرْوَ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصُّدَاعَ قَالَ ادْنُ مِنِّی فَمَسَحَ رَأْسَهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کانَ حَلِیماً غَفُوراً(4).

«30»

مکا، [مکارم الأخلاق]: رُقْیَةٌ لِجَمِیعِ الْآلَامِ وَ قِیلَ لِلضِّرْسِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْ ءٍ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِما تَفْعَلُونَ اسْکُنْ أَیُّهَا الْوَجَعُ سَکَّنْتُکَ (5).

«31»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] لِوَجَعِ الْأُذُنِ حَوَّاشُ بْنُ زُهَیْرٍ الْأَزْدِیُ (6)

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ الْعَمِّیِّ عَنْ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: شَکَوْتُ إِلَیْهِ وَجَعاً فِی أُذُنِی فَقَالَ ضَعْ یَدَکَ عَلَیْهِ وَ قُلْ أَعُوذُ بِاللَّهِ الَّذِی سَکَنَ لَهُ مَا فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ سَبْعَ مَرَّاتٍ فَإِنَّهُ یَبْرَأُ بِإِذْنِ اللَّهِ

ص: 60


1- 1. مکارم الأخلاق ص 430.
2- 2. ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا وهب لنا من لدنک رحمة انک انت الوهاب: آل عمران: 8.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 430.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 429، و فی نسخة الأصل و هکذا طبعة الکمبانیّ تکرر حدیث معاویة بن عمّار هاهنا فأسقطناه.
5- 5. مکارم الأخلاق ص 463.
6- 6. فی المصدر: خراش بن زهیر.

روایت32.

طب الائمة: مثل این حدیث از امام صادق علیه السلام در تعویذ یکی از اصحابشان از درد گوش، نقل شده است.(1)

روایت33.

طب الائمة: سدیر نقل کرد: روزی با دانه شنی، گوش خود را خواراندم که ناگهان در آن فرو رفت، بسیار تلاش کردم تا آن را خارج کنم اما اثری نبخشید و از طبیبان نیز کاری بر نیامد، پس به دیدار امام باقر علیه السلام رفتم و از درد آن به نزد ایشان شکایت کردم، ایشان در گوش من نگاه کردند و فرمودند: چیزی نمی­بینم، سپس فرمودند: به نزدیک من بیا، من نیز به نزدیک ایشان رفتم سپس این دعا را خواندند: خدا همانگونه که آن را فرو بردی بدون هیچ رنج و سختی، خارج فرما و به من فرمودند: آن را سه بار مثل من، بگو. من نیز آن را خواندم سپس به من فرمودند: انگشتت را در گوشت فرو کن من نیز انگشتم را فرو بردم و آن سنگریزه را خارج نموده و ستایش مخصوص خدایی است که پروردگار جهانیان است.(2)

روایت34.

طب الائمة: شخصی نزد حضرت باقر علیه السلام از سنگینی گوشش شکایت کرد، ایشان فرمودند: دستت را بر آن بکش و بخوان: «لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّه: اگر این قرآن را بر کوهی فرو می فرستادیم، یقیناً آن را از بیم خدا فروتن از هم پاشیده می دیدی.» تا آخر سوره.(3)

روایت35.

مکارم الاخلاق: برای رفع درد گوش: این آیه قرآن، هفت بار بر روغن یاسمن و یا بنفشه خوانده شود و سپس در داخل گوش ریخته شود، و آیه این است: «کَأَنْ لَمْ یَسْمَعْها کَأَنَّ فی أُذُنَیْه ِوَقْرا إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلا: چنانکه گویی آن را نشنیده گویی در گوش هایش سنگینی است. زیرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد». و در گوش ریخته می شود.(4)

روایت36.

الاختصاص: عبید الله بن ابی رافع از پدرانش نقل کرد، شنیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله، فرمودند: هر کس گوشش، صدا دهد، بر من صلوات فرستد و بگوید: «هر کس

ص: 61


1- . طب الائمة: 22
2- . طب الائمة: 22
3- . طب الائمة: 23
4- . مکارم الاخلاق: 431

تَعَالَی (1).

«32»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] أَسْلَمُ بْنُ عَمْرٍو النَّصِیبِیُّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی زَیْنَبَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: أَنَّهُ عَوَّذَ رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِهِ مِنْ وَجَعِ الْأُذُنِ فَذَکَرَ مِثْلَ هَذَا(2).

«33»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] رُوِیَ عَنْ أَبِی بَکْرٍ عَنْ عَمِّهِ سَدِیرٍ قَالَ: أَخَذْتُ حَصَاةً فَحَکَکْتُ بِهَا أُذُنِی فَغَاصَتْ فِیهَا فَجَهَدْتُ کُلَّ جَهْدٍ أَنْ أُخْرِجَهَا مِنْ أُذُنِی فَلَمْ أَقْدِرْ عَلَیْهِ أَنَا وَ لَا الْمُعَالِجُونَ فَحَجَجْتُ وَ لَقِیتُ الْبَاقِرَ علیه السلام فَشَکَوْتُ إِلَیْهِ مَا لَقِیتُ مِنْ أَلَمِهَا فَقَالَ لِلصَّادِقِ علیه السلام یَا جَعْفَرُ خُذْ بِیَدِهِ فَأَخْرِجْهُ إِلَی الضَّوْءِ فَانْظُرْ فَنَظَرَ فِیهِ فَقَالَ لَا أَرَی شَیْئاً فَقَالَ ادْنُ مِنِّی فَدَنَوْتُ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ أَخْرِجْهَا کَمَا أَدْخَلْتَهَا بِلَا مَئُونَةٍ وَ لَا مَشَقَّةٍ وَ قَالَ قُلْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ کَمَا قُلْتُ فَقُلْتُهَا فَقَالَ لِی أَدْخِلْ إِصْبَعَکَ فَأَدْخَلْتُهَا فَأَخْرَجْتُهَا بِالْإِصْبَعِ الَّتِی أَدْخَلْتُهَا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ (3).

«34»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] حَنَانُ بْنُ جَابِرٍ الْفِلَسْطِینِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ عَنِ الْمُنَخَّلِ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام: أَنَّ رَجُلًا شَکَا صَمَماً فَقَالَ امْسَحْ یَدَکَ عَلَیْهِ وَ اقْرَأْ عَلَیْهِ لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ إِلَی آخِرِ السُّورَةِ(4).

«35»

مکا، [مکارم الأخلاق]: لِوَجَعِ الْأُذُنِ یُقْرَأُ عَلَی دُهْنِ الْیَاسَمِینِ أَوِ الْبَنَفْسَجِ سَبْعَ مَرَّاتٍ قَوْلُهُ تَعَالَی کَأَنْ لَمْ یَسْمَعْها کَأَنَّ فِی أُذُنَیْهِ وَقْراً إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا وَ یُصَبُّ فِی الْأُذُنِ (5).

«36»

ختص، [الإختصاص] الْفَزَارِیُّ عَنْ أَبِی عِیسَی عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ الْأَنْصَارِیِّ عَنْ مَعْمَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی رَافِعٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ: مَنْ طَنَّتْ (6) أُذُنُهُ فَلْیُصَلِّ عَلَیَّ وَ لْیَقُلْ مَنْ

ص: 61


1- 1. طبّ الأئمّة ص 22، و المها: الحصی الابیض.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 22، و المها: الحصی الابیض.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 22، و المها: الحصی الابیض.
4- 4. طبّ الأئمّة ص 23.
5- 5. مکارم الأخلاق ص 431.
6- 6. أی صوتت.

مرا به نیکی یاد کند، خداوند به نیکی از او یاد کند».(1)

روایت37.

به خط شهید رحمه الله یافتم، نقل است، اسماء دختر ابوبکر، ورمی در سر و صورتشان ظاهر گشت، پس رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدند و از روی لباس دست خویش را به صورت و سر ایشان قرار دادند و خواندند «به نام خدا، به دعای پیامبر پاک و مبارک و دارای منزلت در نزد خود، بدی و زشتی آن را رفع کن، به نام خدا» سه بار، این کار را کردند و به اسماء نیز فرمودند تا چنین کند، و نقل کرد که سه روز بعد این ورم به کلی از بین رفت، آن حضرت این دعا را هنگام نمازهای واجب سه بار می­خواندند .

روایت38.

دعوات الراوندی: شخصی از یاران امام صادق علیه السلام از سنگینی گوششان در نزد ایشان شکایت کردند، امام علیه السلام فرمودند: بر تسبیح حضرت فاطمه علیها السلام ملزم باش.

و از امامان معصومین علیهم السلام نقل است: هر کس به هنگام عطسه زدن بگوید: ستایش خدایی که پروردگار جهانیان است در تمامی حالات، و درود خدا بر محمد و خاندان محمد، هیچگاه به دردی در ناحیه دندان­ها و گوش­هایش مبتلا نمی­شود.

محمد بن فهم نقل کرد: در سرزمین روم، نزد مأمون بودم که تصمیم به فتح قلعه­ای گرفت، پس جنگ میان آنها درگرفت، ناگهان مأمون به سردردی مبتلا شد و فرمان آتش بس داد، بطریق را آگاه کردم، پرسید: چرا دست از جنگ کشیدید؟ گفتند: امیر مؤمنان به سردرد دچار شد، او کلاهی انداخت و گفت: بگویید آن را بپوشد تا سردردش آرام گیرد، مأمون نیز آن را پوشید و بهبودی یافت سپس دستور داد تا آن را بشکافند، پس در آن قطعه پوستی یافتن یافتند که بر آن نوشته شده بود: «پاک است ای کسی که فراموش نمی­کند آنکه او را از یاد برد، و فراموش نمی­کند آنکه به یاد اوست، چه نعمت­هایی که از جانب خدا بر بندگان شکرگزار و ناسپاس در رگی ساکن و غیر ساکن تعلق گرفت حم عسق».

روایت است، نجاشی کلاهی را از پدران خود به ارث برده بود که به چهارصد سال قدمت داشت، و هرگاه آن را بر موضعی که درد داشت می­گذاشتند، آرام می­گرفت، پس در آن کنکاشی کردند و این دعا را یافتند: «به نام خداوند، آن پادشاه حق و آشکار، خدا که همواره به عدل، قیام دارد،گواهی می دهد که جز او هیچ معبودی نیست و فرشتگان و دانشوران جز او، که توانا و حکیم است، هیچ معبودی نیست. به راستی که دین در نزد خدا اسلام است. خداوند نور و حکمت و قدرت، توانمندی و توانایی و پادشاهی و برهان است. خدایی جز خدای یگانه نیست، آدم برگزیده­ خداست. خدایی جز خدای یگانه نیست، ابراهیم دوست خداست، خدایی جز خدای یگانه نیست، موسی هم سخن خداست، خدایی جز خدای یگانه نیست، محمد عربی رسول خدا و محبوب و برگزیده­ بندگان اوست،

ص: 62


1- . الاختصاص: 160

ذَکَرَنِی بِخَیْرٍ ذَکَرَهُ اللَّهُ بِخَیْرٍ(1).

«37»

مِنْ خَطِّ الشَّهِیدِ رَحِمَهُ اللَّهُ: قِیلَ أَصَابَ أَسْمَاءَ بِنْتَ أَبِی بَکْرٍ وَرَمٌ فِی رَأْسِهَا وَ وَجْهِهَا فَأَتَی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَوَضَعَ یَدَهُ عَلَی وَجْهِهَا وَ رَأْسِهَا مِنْ فَوْقِ الثِّیَابِ فَقَالَ بِسْمِ اللَّهِ أَذْهِبْ عَنْهَا سُوءَهُ وَ فُحْشَهُ بِدَعْوَةِ نَبِیِّکَ الطَّیِّبِ الْمُبَارَکِ الْمَکِینِ عِنْدَکَ بِسْمِ اللَّهِ صَنَعَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ أَمَرَهَا أَنْ تَفْعَلَ ذَلِکَ فَقَالَتْ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ فَذَهَبَ الْوَرَمُ وَ کَانَ کَثِیراً یَقُولُهَا عِنْدَ الصَّلَوَاتِ الْمَکْتُوبَةِ ثَلَاثاً.

«38»

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، قَالَ بَعْضُ أَصْحَابِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: شَکَوْتُ إِلَیْهِ ثِقْلًا فِی أُذُنِی فَقَالَ علیه السلام عَلَیْکَ بِتَسْبِیحِ فَاطِمَةَ علیها السلام.

وَ قَالُوا علیهم السلام: مَنْ قَالَ إِذَا عَطَسَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ عَلَی کُلِّ حَالٍ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَمْ یَشْتَکِ شَیْئاً مِنْ أَضْرَاسِهِ وَ لَا مِنْ أُذُنَیْهِ.

وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَهْمِ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ الْمَأْمُونِ فِی بِلَادِ الرُّومِ فَأَقَامَ عَلَی حِصْنٍ لِیَفْتَحَهُ فَجَعَلَ الْحَرْبَ بَیْنَهُمْ فَلَحِقَ الْمَأْمُونَ صُدَاعٌ فَأَمَرَ بِالْکَفِّ عَنِ الْحَرْبِ فَاطَّلَعَ الْبِطْرِیقُ فَقَالَ مَا بَالُکُمْ کَفَفْتُمْ عَنِ الْحَرْبِ فَقَالُوا نَالَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ صُدَاعٌ فَرَمَی قَلَنْسُوَةً فَقَالَ قُولُوا لَهُ یَلْبَسْهَا فَإِنَّ الصُّدَاعَ یَسْکُنُ فَلَبِسَهَا فَسَکَنَ فَأَمَرَ الْمَأْمُونُ بِفَتْقِهَا فَوَجَدَ فِیهَا قِطْعَةَ رَقٍّ فِیهَا مَکْتُوبٌ سُبْحَانَ یَا مَنْ لَا یَنْسَی مَنْ نَسِیَهُ وَ لَا یَنْسَی مَنْ ذَکَرَهُ کَمْ مِنْ نِعْمَةٍ لِلَّهِ عَلَی عَبْدٍ شَاکِرٍ وَ غَیْرِ شَاکِرٍ فِی عِرْقٍ سَاکِنٍ وَ غَیْرِ سَاکِنٍ حم عسق.

وَ رُوِیَ: أَنَّ النَّجَاشِیَّ کَانَ وَرِثَ عَنْ آبَائِهِ قَلَنْسُوَةً مِنْ أَرْبَعِمِائَةِ سَنَةٍ مَا وُضِعَتْ عَلَی وَجَعٍ إِلَّا سَکَنَ فَفُتِّشَتْ فَإِذَا فِیهَا هَذَا الدُّعَاءُ بِسْمِ اللَّهِ الْمَلِکِ الْحَقِّ الْمُبِینِ شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ الْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ اللَّهُ نُورٌ وَ حِکْمَةٌ وَ حَوْلٌ وَ قُوَّةٌ وَ قُدْرَةٌ وَ سُلْطَانٌ وَ بُرْهَانٌ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ آدَمُ صَفِیُّ اللَّهِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ إِبْرَاهِیمُ خَلِیلُ اللَّهِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُوسَی کَلِیمُ اللَّهِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ الْعَرَبِیُّ رَسُولُ اللَّهِ وَ حَبِیبُهُ وَ خِیَرَتُهُ مِنْ خَلْقِهِ

ص: 62


1- 1. الاختصاص ص 160.

آرام بگیرید ای تمامی دردها، بیماری­ها، مرض­ها و تمامی ناخوشی­ها و تب­ها، آرام کردم تو را به آن کسی که آنچه در شب و روز است، برای او آرام گرفت و اوست شنوای دانا و درود خدا بر محمد بهترین بندگانش و خاندان وی».(1)

امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس بیمار شود یا به سختی افتد و در آن حالت سوره قل هو الله احد را نخواند و به آن بیماری یا سختی از دنیا رود، از اهل آتش است.

زمخشری در کتاب ربیع الابرار، باب هفتاد و هفتم در بیماری­ها و امراض می­گوید: مامون در طرسوس دچار سردرد شد و درمان آن سودی نداشت، پس قیصر کلاهی به سوی او فرستاد و چنین نوشت: خبر سردرد تو به من رسید، آن کلاه را بر سر بگذار تا آرام گیرد، مأمون از ترس اینکه آغشته به سم باشد، آن را بر سر آورنده کلاه قرار داد، و دید که به او ضرری نرسانید، سپس آن را بر سر شخص دیگری که درد داشت قرار داد پس آن را آرام کرد، آنگاه بر سر خویش قرار داد و بهبودی یافت، شگفت­زده شد و آن را شکافت و این دعا را یافت: «به نام خداوند بخشنده مهربان، نعمت­های فراوان خداوند در رگی ساکن حم عسق نهازآندردسرگیرندونهبی خردگردند، از سخن خداوند آتش­ها خاموش گشتند و هیچ نیرو و قدرتی جز به خدا نیست، منفعت دارد در تو روان گردد آن گونه که آب بهار در شاخه­ها جریان می­یابد.

روایت39.

مهج الدعوات: ابن عباس رضی الله عنه نقل کرد: نزد علی بن ابیطالب علیه السلام نشسته بودم که مردی با رنگی پریده داخل شد و گفت: ای امیر مؤمنان من مردی که بسیار دردمندم، پس دعایی به من بیاموز تا بدان یاری گیرم، ایشان فرمودند: به دعایی می­آموزم که جبرئیل علیه السلام به رسول خدا صلی الله علیه و آله آموخت. هنگامی که حسن و حسین علیهما السلام بیمار شده بودند و دعا این است: «خدایا هرگاه نعمتی به من بخشیدی، سپاسگزاری من در برابر آن کم بود، و هرگاه مرا به مصیبتی دچار کردی، صبر من بر آن، اندک شد، ای کسی که سپاسگزاری­ام از نعمت­هایش کم است، ولی مرا محروم نگردانید، و ای کسی که شکیبایی من در برابر مصیبت­هایش، اندک گشت ولی مرا تنها نگذاشت، ای کسی که مرا در حین ارتکاب معصیت دید و رسوا نساخت

ص: 63


1- . مثل این روایت در مکارم الاخلاق: 48 آمد.

اسْکُنْ یَا جَمِیعَ الْأَوْجَاعِ وَ الْأَسْقَامِ وَ الْأَمْرَاضِ وَ جَمِیعَ الْعِلَلِ وَ جَمِیعَ الْحُمَّیَاتِ سَکَّنْتُکَ بِالَّذِی سَکَنَ لَهُ مَا فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی خَیْرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ (1).

وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: مَنْ أَصَابَهُ مَرَضٌ أَوْ شِدَّةٌ فَلَمْ یَقْرَأْ فِی مَرَضِهِ أَوْ شِدَّتِهِ بِقُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثُمَّ مَاتَ فِی مَرَضِهِ أَوْ فِی تِلْکَ الشِّدَّةِ الَّتِی نَزَلَتْ فَهُوَ مِنْ أَهْلِ النَّارِ.

قَالَ الزَّمَخْشَرِیُّ فِی الْبَابِ السَّابِعِ وَ السَّبْعِینَ فِی الْأَمْرَاضِ وَ الْعِلَلِ مِنْ کِتَابِ رَبِیعِ الْأَبْرَارِ: أَنَّهُ صُدِّعَ الْمَأْمُونُ بِطَرَسُوسَ فَلَمْ یَنْفَعْهُ عِلَاجٌ فَوَجَّهَ إِلَیْهِ قَیْصَرُ قَلَنْسُوَةً وَ کَتَبَ بَلَغَنِی صُدَاعُکَ فَضَعْ هَذِهِ عَلَی رَأْسِکَ یَسْکُنْ فَخَافَ أَنْ تَکُونَ مَسْمُومَةً فَوُضِعَتْ عَلَی رَأْسِ حَامِلِهَا فَلَمْ تَضُرَّهُ ثُمَّ وَضَعَ عَلَی رَأْسِ مُصَدَّعٍ فَسَکَنَ فَوَضَعَهَا عَلَی رَأْسِهِ فَسَکَنَ فَتَعَجَّبَ مِنْ ذَلِکَ فَفُتِقَتْ فَإِذَا فِیهَا بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ کَمْ مِنْ نِعْمَةٍ لِلَّهِ فِی عِرْقٍ سَاکِنٍ حم عسق لا یُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا یُنْزِفُونَ مِنْ کَلَامِ الرَّحْمَنِ خَمَدَتِ النِّیرَانُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ وَ جَالَ نَفْعُ الدَّوَاءِ فِیکَ کَمَا یَجُولُ مَاءُ الرَّبِیعِ فِی الْغُصْنِ.

«39»

مهج، [مهج الدعوات] عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ الصَّمَدِ عَنْ جَمَاعَةٍ مِنَ الْمَدَنِیِّینَ عَنِ الثَّقَفِیِّ عَنْ یُوسُفَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِیدِ عَنْ عُمَرَ بْنِ مُحَمَّدٍ السِّنَانِیِّ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ فُضَیْلِ بْنِ غَزْوَانَ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ جُوَیْبِرٍ عَنِ الضَّحَّاکِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام جَالِساً فَدَخَلَ عَلَیْهِ رَجُلٌ مُتَغَیِّرُ اللَّوْنِ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنِّی رَجُلٌ مِسْقَامٌ کَثِیرُ الْأَوْجَاعِ فَعَلِّمْنِی دُعَاءً أَسْتَعِینُ بِهِ عَلَی ذَلِکَ فَقَالَ أُعَلِّمُکَ دُعَاءً عَلَّمَهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی مَرَضِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ علیهما السلام وَ هُوَ هَذَا الدُّعَاءُ إِلَهِی کُلَّمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ نِعْمَةً(2)

قَلَّ لَکَ عِنْدَهَا شُکْرِی وَ کُلَّمَا ابْتَلَیْتَنِی بِبَلِیَّةٍ قَلَّ لَکَ عِنْدَهَا صَبْرِی فَیَا مَنْ قَلَّ شُکْرِی عِنْدَ نِعْمَةٍ فَلَمْ یَحْرِمْنِی وَ یَا مَنْ قَلَّ صَبْرِی عِنْدَ بَلَائِهِ فَلَمْ یَخْذُلْنِی وَ یَا مَنْ رَآنِی عَلَی الْمَعَاصِی فَلَمْ یَفْضَحْنِی وَ یَا مَنْ

ص: 63


1- 1. مر نظیره عن مکارم الأخلاق ص 48.
2- 2. بنعمة خ.

و مرا به هنگام انجام گناه دید و بر آن عذاب نکرد، بر محمد و خاندان محمد درود فرست، گناهم را بیامرز و بیماری­ام را شفا ده به راستی که تو بر هر کاری توانایی.

ابن عباس نقل کرد: آن مرد را بعد از یک سال دیدم در حالی که رنگش نیکو و متمایل به سرخی بود و گفت: هنگامی که با این دعا خدا را خواندم، از هر بیماری که داشتم شفا یافتم و هر ناخوشی که در من بود، برطرف گشت و از ظلم هر صاحب قدرتی که بیم داشتم، بعد از خواندن این دعا، خداوند خطر آن را از من برمی­گرداند.(1)

روایت40.

مهج الدعوات: سعید بن ابی الفتح ساکن واسط نقل کرد: به بیماری دچار شدم که طبیبان از درمان آن عاجز شدند پدرم مرا به درمانگاه برد، در آنجا تمامی پزشکان و برجسته ترین آنها جمع شدند و به این نتیجه رسیدند که این درد جز با شفای خداوند تعالی، درمان نمی­پذیرد، پس با دلی شکسته و سینه­ای تنگ بازگشتم و کتابی از کتاب­های پدرم را برداشتم که در پشت آن نوشته شده بود: حضرت صادق علیه السلام از پدران بزرگوارش از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کردند: هر کسی بیماری دارد کمی قبل از طلوع فجر چهل مرتبه بخواند:

«به نام خداوند بخشنده مهربان، ستایش خدایی که پروردگار جهانیان است، خداوند ما را کافی است و اوست بهترین کارگزار، پرخیر و پاینده است خدایی که بهترین آفریدگاران است و هیچ دگرگونی و نیرویی جز به خداوند بلندمرتبه و بزرگ تحقق نمی­پذیرد».

و دست خود را بر موضع درد بکشد، خداوند تعالی آن را برطرف خواهد کرد و او را شفا خواهد داد. من نیز تا سپیده­دم صبر کردم و

ص: 64


1- . مهج الدعوات: 9

رَآنِی عَلَی الْخَطَایَا فَلَمْ یُعَاقِبْنِی عَلَیْهَا صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِی ذَنْبِی وَ اشْفِنِی مِنْ مَرَضِی إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ فَرَأَیْتُ الرَّجُلَ بَعْدَ سَنَةٍ حَسَنَ اللَّوْنِ مُشْرَبَ الْحُمْرَةِ قَالَ وَ مَا دَعَوْتُ اللَّهَ بِهَذَا الدُّعَاءِ وَ أَنَا سَقِیمٌ إِلَّا شُفِیتُ وَ لَا مَرِیضٌ إِلَّا بَرِئْتُ وَ مَا دَخَلْتُ عَلَی سُلْطَانٍ أَخَافُهُ (1)

إِلَّا رَدَّهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنِّی (2).

«40»

مهج، [مهج الدعوات] سَعْدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْفَرَّاءُ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْجَوَادِ بِالْمَشْهَدِ الْمَوْسُومِ بِمَوْلَانَا جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام بِالْجَامِعِینَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ الثَّانِی وَ الْعِشْرِینَ مِنْ جُمَادَی الْآخِرَةِ قَالَ حَدَّثَنِی سَعِیدُ بْنُ أَبِی الْفَتْحِ بْنِ الْحَسَنِ الْقُمِّیُّ النَّازِلُ بِوَاسِطٍ قَالَ: حَدَثَ بِی مَرَضٌ أَعْیَا الْأَطِبَّاءَ فَأَخَذَنِی وَالِدِی إِلَی الْمَارِسْتَانِ (3)

فَجَمَعَ الْأَطِبَّاءَ وَ السَّاعُورَ(4) فَافْتَکَرُوا فَقَالُوا هَذَا مَرَضٌ لَا یُزِیلُهُ إِلَّا اللَّهُ تَعَالَی فَعُدْتُ وَ أَنَا مُنْکَسِرُ الْقَلْبِ ضَیِّقُ الصَّدْرِ فَأَخَذْتُ کِتَاباً مِنْ کُتُبِ وَالِدِی فَوَجَدْتُ عَلَی ظَهْرِهِ مَکْتُوباً عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام یَرْفَعُهُ عَنْ آبَائِهِ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله قَالَ مَنْ کَانَ بِهِ مَرَضٌ فَقَالَ عَقِیبَ الْفَجْرِ أَرْبَعِینَ مَرَّةً بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ وَ مَسَحَ بِیَدِهِ عَلَیْهَا أَزَالَهُ اللَّهُ تَعَالَی عَنْهُ وَ شَفَاهُ فَصَابَرْتُ الْوَقْتَ إِلَی الْفَجْرِ فَلَمَّا

ص: 64


1- 1. خفت جوره خ.
2- 2. مهج الدعوات ص 9.
3- 3. المار بالفارسیة: الصحة و البرء، و الاستان بمعنی الدار و المحل فالمارستان: دار الشفاء و المستشفی، و یقال للمریض و المعلول: بی مار کما یقال بیمارستان لذلک.
4- 4. فی المصدر: الساعون، و هو تصحیف، و الساعور: مقدم النصاری فی معرفة الطبّ و کأنّه أراد رأس الاطباء فی المارستان، و یظهر من تلک الکلمة و سیرة المسیحیین فی العالم أن مار فی مارستان أیضا لغة سریانیة مأخوذة من:« ماریا» اسم مریم علیها السلام، یعنی أنها دار مریم.

به هنگام طلوع آن، نماز صبح را خواندم و همانجا نشستم و آن دعا را چهل بار خواندم و دستم را بر بیماری­ام کشیدم و خداوند تعالی آن را برطرف نمود، سرجایم نشستم و می­ترسیدم که بازگردد و سه روز در همین حالت بودم و آن را به اطلاع پدرم رساندم. او نیز خدا را شکر کرد و آن را برای برخی از پزشکان نقل کرد، و یکی از اهل کتابنزد من آمد و دید که بیماری­ام از بین رفته است و من حکایت آن را برای او بازگفتم، گفت: گواهی می­دهم که خدایی جز خدای یگانه نیست و محمد رسول خداست و به نیکی اسلام آورد.(1)

روایت41.

قرب الاسناد: امام صادق علیه السلام فرمودند: یکی از فرزندان پدرم رضی الله عنه از دردی می­نالید پدرم به کنار او آمدند و فرمودند: ده بار بگو «ای خدا ای خدا ای خدا» هر کسی از مؤمنان آن را بگوید، خداوند به او می­فرماید: اجابت کردم ای بنده­ی من، حاجتت را بخواه.(2)

روایت42.

أمالی: امام هادی علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارشان علیهم السلام فرمودند: امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس به ناخوشی گرفتار آید، سوره­ حمد را هفت بار در گریبان خود بخواند، و اگر بهبودی نیافت، آن را هفتاد مرتبه بخواند، و من عافیت را برای او تضمین می­کند.(3)

روایت43.

قرب الاسناد: امام صادق علیه السلام فرمودند: هرگاه به دردی مبتلا شدید، بگویید: «خدایا از شفای خود مرا بهبودی ببخش و با داروی خود مرا درمان کن و از بلای خود عافیت بخش» شاید نیاز باشد آن را سه بار بخواند تا عافیت یابد.(4)

روایت44.

قرب الاسناد: امام صادق علیه السلام فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله به تبی دچار شدند، جبرئیل به نزد ایشان آمد و او را تعویذ نمود و خواند: به نام خدا تو را افسون می کنم ای محمد، به نام خدا تو را شفا می­دهم و به نام خدا از هر دردی که در توست، به نام خدا و خداوند تو را شفا می­دهد و به نام خدا آن را بگیر که گوارایت باد، به نام خداوند بخشنده­ مهربان و سوگند نمی­خورم به جایگاه های ستارگان که به اذن خداوند شفا خواهی گرفت.

بکر بن محمد نقل کرد، از امام صادق علیه السلام در مورد دعای تب پرسیدم، پس آن روایت را برایم نقل کردند و از تعویذ ورم و زخم پرسیدم که فرمودند: چاقویی را بردار و آن را در کنار موضع درد

ص: 65


1- . مهج الدعوات: 98
2- . قرب الاسناد: 1
3- . أمالی طوسی 1: 290
4- . قرب الاسناد: 3

طَلَعَ الْفَجْرُ صَلَّیْتُ الْفَرِیضَةَ وَ جَلَسْتُ فِی مَوْضِعِی وَ أُرَدِّدُهَا أَرْبَعِینَ مَرَّةً وَ أَمْسَحُ بِیَدِی عَلَی الْمَرَضِ فَأَزَالَهُ اللَّهُ تَعَالَی فَجَلَسْتُ فِی مَوْضِعِی وَ أَنَا خَائِفٌ أَنْ یُعَاوِدَ فَلَمْ أَزَلْ کَذَلِکَ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ وَ أَخْبَرْتُ وَالِدِی بِذَلِکَ فَشَکَرَ اللَّهَ تَعَالَی وَ حَکَی ذَلِکَ لِبَعْضِ الْأَطِبَّاءِ وَ کَانَ ذِمِّیّاً دَخَلَ عَلَیَّ فَنَظَرَ إِلَی الْمَرَضِ وَ قَدْ زَالَ فَحَکَیْتُ لَهُ الْحِکَایَةَ فَقَالَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ وَ حَسُنَ إِسْلَامُهُ (1).

«41»

ب، [قرب الإسناد] هَارُونُ عَنِ ابْنِ صَدَقَةَ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: اشْتَکَی بَعْضُ وُلْدِ أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فَمَرَّ بِهِ فَقَالَ لَهُ قُلْ عَشْرَ مَرَّاتٍ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ فَإِنَّهُ لَمْ یَقُلْهَا أَحَدٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ قَطُّ إِلَّا قَالَ لَهُ الرَّبُّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَبَّیْکَ عَبْدِی سَلْ حَاجَتَکَ (2).

«42»

ما، [الأمالی للشیخ الطوسی] الْفَحَّامُ عَنِ الْمَنْصُورِیِّ عَنْ عَمِّ أَبِیهِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْعَسْکَرِیِّ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام: مَنْ نَالَتْهُ عِلَّةٌ فَلْیَقْرَأْ فِی جَیْبِهِ الْحَمْدَ سَبْعَ مَرَّاتٍ فَإِنْ ذَهَبَتِ الْعِلَّةُ وَ إِلَّا فَلْیَقْرَأْهَا سَبْعِینَ مَرَّةً وَ أَنَا الضَّامِنُ لَهُ الْعَافِیَةَ(3).

«43»

ب، [قرب الإسناد] هَارُونُ عَنِ ابْنِ صَدَقَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: لِیَقُلْ أَحَدُکُمْ إِذَا هُوَ اشْتَکَی اللَّهُمَّ اشْفِنِی بِشِفَائِکَ وَ دَاوِنِی بِدَوَائِکَ وَ عَافِنِی مِنْ بَلَائِکَ فَإِنَّهُ لَعَلَّهُ أَنْ یَقُولَهَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ حَتَّی یَرَی الْعَافِیَةَ(4).

«44»

ب، [قرب الإسناد] ابْنُ سَعْدٍ عَنِ الْأَزْدِیِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: حُمَّ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَأَتَاهُ جَبْرَئِیلُ فَعَوَّذَهُ فَقَالَ بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِیکَ یَا مُحَمَّدُ وَ بِسْمِ اللَّهِ أَشْفِیکَ وَ بِسْمِ اللَّهِ مِنْ کُلِّ دَاءٍ یَعْنِیکَ وَ بِسْمِ اللَّهِ وَ اللَّهُ شَافِیکَ وَ بِسْمِ اللَّهِ خُذْهَا فَلْتَهْنِیکَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ لَتَبْرَأَنَّ بِإِذْنِ اللَّهِ قَالَ بَکْرُ بْنُ مُحَمَّدٍ فَسَأَلْتُهُ عَنْ رُقْیَةِ الْحُمَّی فَحَدَّثَنِی بِهَا وَ سَأَلْتُهُ عَنْ رُقْیَةِ الْوَرَمِ وَ الْجِرَاحِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام تَأْخُذُ سِکِّیناً ثُمَّ تُمِرُّهَا عَلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی تَشْکُو

ص: 65


1- 1. مهج الدعوات ص 98.
2- 2. قرب الإسناد ص 1.
3- 3. أمالی الطوسیّ ج 1 ص 290.
4- 4. قرب الإسناد ص 3.

یا زخم قرار ده و بخوان «به نام خدا تو را تعویذ می کنم از لبه شمشیر و آهن، و از خون مردگی و سنگ چسبنده و از رگ ضعیف ورم­های بدشکل و از غذا و گیر کردن آن در گلو و از مایعات و سردی آن، به اذن خداوند به سوی تو می­آیم تا سرآمد مشخص در انسان­ها و چهارپایان به نام خدا آغاز نمودم و به نام خدا به پایان رساندم.» سپس چاقو را در زمین فرو کن.(1)

روایت45.

ثواب الاعمال: هارون بن خارجة نقل کرد: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمودند: هر کس به بیماری و یا ناخوشی مبتلا شود و در آن حالت سوره قل هو الله احد را نخواند و در اثر آن بمیرد، از اهل آتش است.(2)

می­گویم

همین خبر با تغییری مختصر در کتاب القرآن گذشت.(3)

بعضی از روایت­ها را در باب دعاهای صبح و شب آوردیم.

روایت46.

مختار الخرائج: حسن بن ظریف نقل کرد: دو سؤال در سینه داشتم که تصمیم گرفتم در نامه­ای به امام هادی علیه السلام، از او بپرسم، پس نامه­ای نوشتم و در مورد قائم علیه السلام سؤال نمودم که به چه وسیله حکم می­کند؟ و کجا

ص: 66


1- . قرب الاسناد: 29
2- . ثواب الاعمال: 115
3- 3. مراجعه کن ج92 :345

مِنْ جُرْحٍ أَوْ غَیْرِهِ فَتَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِیکَ مِنَ الْحَدِّ وَ الْحَدِیدِ وَ مِنْ أَثَرِ الْعُودِ وَ الْحَجَرِ الْمَلْبُودِ وَ مِنَ الْعِرْقِ الْفَاتِرِ وَ مِنَ الْوَرَمِ الْأَجَرِ وَ مِنَ الطَّعَامِ وَ عَقْرِهِ وَ مِنَ الشَّرَابِ وَ بَرْدِهِ أَمْضِی إِلَیْکَ بِإِذْنِ اللَّهِ إِلَی أَجَلٍ مُسَمًّی فِی الْإِنْسِ وَ الْأَنْعَامِ بِسْمِ اللَّهِ فَتَحْتُ وَ بِسْمِ اللَّهِ خَتَمْتُ ثُمَّ أَوْتِدِ السِّکِّینَ فِی الْأَرْضِ (1).

«45»

ثو، [ثواب الأعمال] ابْنُ الْوَلِیدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ الْبَرْقِیِّ عَنِ ابْنِ مِهْرَانَ عَنِ ابْنِ الْبَطَائِنِیِّ عَنْ صَنْدَلٍ عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ: مَنْ أَصَابَهُ مَرَضٌ أَوْ شِدَّةٌ فَلَمْ یَقْرَأْ فِی مَرَضِهِ أَوْ شِدَّتِهِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثُمَّ مَاتَ فِی مَرَضِهِ أَوْ فِی تِلْکَ الشِّدَّةِ الَّتِی نَزَلَتْ بِهِ فَهُوَ فِی النَّارِ(2).

أقول

قد مضی بتغییر ما فی کتاب القرآن (3)

و قد أوردنا بعض الأخبار فی باب أدعیة الصباح و المساء.

«46»

یج، [الخرائج و الجرائح] رَوَی الْحَسَنُ بْنُ ظَرِیفٍ أَنَّهُ قَالَ: اخْتَلَجَ فِی صَدْرِی مَسْأَلَتَانِ وَ أَرَدْتُ الْکِتَابَ بِهِمَا إِلَی أَبِی مُحَمَّدٍ علیه السلام فَکَتَبْتُ أَسْأَلُهُ عَنِ الْقَائِمِ علیه السلام بِمَ یَقْضِی وَ أَیْنَ

ص: 66


1- 1. قرب الإسناد ص 29، و الحد: ظبة السیف و نحوه، و الحدید وصف منه، و یطلق علی الفلز المعروف، و اثر العود ما یبقی بعد الضرب به من انعقاد الدم و اسوداده تحت الجلد و الحجر الملبود، لم نعرف معناه، و لعلّ الصحیح: الحجز الملبود، و الحجز محرکة: الزنخ لمرض فی المعی، و الملبود: الملصق الملزق. و العرق- ان کان بالکسر- فهو من البدن: أوردته التی یجری فیها الدم فیکون الفاتر بمعنی الضعیف، و لا یکون الا لمرض؛ و ان کان بالفتح و هو ما جری من أصول الشعر من ماء الجلد فالفاتر بمعنی البارد الساکن حرارته، و لا یکون الا عند الموت، و الورم انتفاخ العضو، و الاجر- محرکة- عدم استواء العضو بحیث یخرج عن هیئته، و أصله فی العظم، و عقر الطعام احتباسه فی الحلقوم فهو بمعنی الغصص، و برد الشراب بالتحریک ما یوجب التخمة فی المعدة و فساد الطعام، و قد قیل: اصل کل داء البردة کما قیل: أن الماء یمد الداء.
2- 2. ثواب الأعمال ص 115.
3- 3. راجع ج 92 ص 345.

می­نشیند؟ و می­خواستم در مورد تعویذ تبی که چهار روز یکبار عارض می شود، نیز از ایشان بپرسم که فراموش کردم، امام در جواب فرمودند: از قائم پرسیدی، او هرگاه قیام کند با علم خود در میان مردم حکم می­کند مثل قضاوت حضرت داود علیه السلام و دلیل و برهان نمی­خواهد. و فراموش کردی که از تبی که هر چهار روز یکبار عارض می شود، بپرسی، پس این آیه را بر کاغذی بنویس و بر کسی که تب دارد بیاویز: «ای آتش بر ابراهیم سرد و سلامت باش» من نیز آن را نوشتم بر شخصی که تب داشت آویختم پس بهبود یافت.(1)

روایت47.

امان الاخطار: تعویذی که برای برخی بیماری­ها به کار بستیم پس به قدرت خداوند جلّ جلاله برطرف گردید، او که هیچ امیدواری از درگاه او ناامید نمی­شود، هرگاه به بیماری مبتلا شدی دست راست خود را بر آن قرار ده و بگو: «آرام گیر ای درد، و همین لحظه از این بنده ضعیف رخت بربند، تو را آرام کردم و کوچاندم به سمت آن کسی که آنچه در شب و روز است به خاطر او آرام گرفت و اوست شنوای دانا» پس اگر اول بار، آرام نگرفت، سه بار بخوان تا آرام بگیرد انشاء الله تعالی.

روایت48.

امان الاخطار: دعایی در برطرف شدن بیماری­ها و آن را تجربه کردیم و بسیار مطلوب یافتیم، در کاغذی نوشته شود «ای کسی که نامش دوا و یادش شفاست، ای کسی که درمان را در هر آنچه بخواهد، قرار می­دهد بر محمد و خاندان محمد درود فرست و شفای من از این درد را در این اسم خود قرار ده ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا ای پروردگار ای پروردگار ای پروردگار ای پروردگار ای پروردگار ای پروردگار ای پروردگار ای پروردگار ای پروردگار ای مهربان­ترین مهربانان ای مهربان­ترین مهربانان ای مهربان­ترین مهربانان ای مهربان­ترین مهربانانای مهربان­ترین مهربانانای مهربان­ترین مهربانانای مهربان­ترین مهربانانای مهربان­ترین مهربانانای مهربان­ترین مهربانانای مهربان­ترین مهربانان.

روایت49.

محاسبة النفس: از سید بن طاووس قدس سره به نقل از کتاب المشیخة حسن بن محبوب: امام باقر علیه السلام به یکی از یاران خود که از دردی شکایت داشت، فرمودند: ده مرتبه پی در پی بگو: ای خدا ای خدا زیرا هرگاه مؤمنی چنین بگوید، پروردگارش می­فرماید اجابت کردم ای بنده من حاجت خود را بخواه.

روایت­های در این باب، در بخش اذکار ذکر شد .

ص: 67


1- . آن را در مختار الخرائج نیافتیم در مناقب 4: 431 و کافی 1: 509 آمده است.

مَجْلِسُهُ وَ أَرَدْتُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنْ رُقْیَةِ الْحُمَّی الرِّبْعِ فَأَغْفَلْتُ ذِکْرَ الْحُمَّی فَجَاءَ الْجَوَابُ سَأَلْتَ عَنِ الْقَائِمِ إِذَا قَامَ یَقْضِی بَیْنَ النَّاسِ بِعِلْمِهِ کَقَضَاءِ دَاوُدَ وَ لَا یَسْأَلُ الْبَیِّنَةَ وَ کُنْتَ أَرَدْتَ أَنْ تَسْأَلَ عَنِ الْحُمَّی الرِّبْعِ فَأُنْسِیتَ فَاکْتُبْ وَرَقَةً وَ عَلِّقْهَا عَلَی الْمَحْمُومِ یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ فَکَتَبْتُ وَ عَلَّقْتُ عَلَی الْمَحْمُومِ فَبَرَأَ(1).

«47»

طا، [الأمان]: عُوذَةٌ جَرَّبْنَاهَا لِسَائِرِ الْأَمْرَاضِ فَتَزُولُ بِقُدْرَةِ اللَّهِ تَعَالَی جَلَّ جَلَالُهُ الَّذِی لَا یُخَیِّبُ لَدَیْهِ الْمَأْمُولُ إِذَا عُرِضَ مَرَضٌ فَاجْعَلْ یَدَکَ الْیُمْنَی عَلَیْهِ وَ قُلِ اسْکُنْ أَیُّهَا الْوَجَعُ وَ ارْتَحِلْ السَّاعَةَ مِنْ هَذَا الْعَبْدِ الضَّعِیفِ سَکَّنْتُکَ وَ رَحَّلْتُکَ بِالَّذِی سَکَنَ لَهُ مَا فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ فَإِنْ لَمْ یَسْکُنْ فِی أَوَّلِ مَرَّةٍ فَقُلْ ذَلِکَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ أَوْ حَتَّی یَسْکُنَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی.

«48»

طا، [الأمان]: فِیمَا نَذْکُرُهُ لِزَوَالِ الْأَسْقَامِ وَ جَرَّبْنَاهُ فَبَلَغْنَا بِهِ نِهَایَاتِ الْمَرَامِ یُکْتَبُ فِی رُقْعَةٍ یَا مَنِ اسْمُهُ دَوَاءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفَاءٌ یَا مَنْ یَجْعَلُ الشِّفَاءَ فِیمَا یَشَاءُ مِنَ الْأَشْیَاءِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْ شِفَائِی مِنْ هَذَا الدَّاءِ فِی اسْمِکَ هَذَا یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

«49»

مُحَاسَبَةُ النَّفْسِ، لِلسَّیِّدِ عَلِیِّ بْنِ طَاوُسٍ قُدِّسَ سِرُّهُ نَقْلًا مِنْ کِتَابِ الْمَشِیخَةِ لِلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ قَالَ: اشْتَکَی بَعْضُ أَصْحَابِ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فَقَالَ لَهُ قُلْ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ عَشْرَ مَرَّاتٍ مُتَتَابِعَاتٍ فَإِنَّهُ لَمْ یَقُلْهَا مُؤْمِنٌ إِلَّا قَالَ رَبُّهُ لَبَّیْکَ عَبْدِی سَلْ حَاجَتَکَ.

و قد مضی بعض الأخبار فی ذلک فی أبواب الأذکار.

ص: 67


1- 1. لم نجده فی مختار الخرائج، و تراه فی المناقب ج 4 ص 431، الکافی ج 1 ص 509.

روایت50.

عدة الداعی: روایت است، هرگاه فرزندی مریض شود، مادرش به پشت بام رود و روسری خود را بردارد و موهای خود را به سمت آسمان بگشاید و بگوید: «خدایا تو او را به من بخشیدی و تو او را به من عطا کردی، خدای پس امروز یک بار دیگر او را به من ببخش به راستی که تو بر هر کاری توانا و قادری» سپس به سجده رود و همین که سر از سجده بردارد، فرزندش شفا خواهد یافت.

روایت51.

الاختصاص: عبید الله بن ابی رافع از پدرانش نقل کرد: شنیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس گوشش صدا دهد بر من صلوات فرستد و بگوید: هر کس مرا به نیکی یاد کند خدا او را به نیکی یاد کند.(1)

باب شصتم : دعای درد پشت

روایات

روایت1.

طب الائمة: امام محمد باقر علیه السلام فرمودند: شخصی از اهالی همدان، از درد پشت به نزد امیر مؤمنان علیه السلام شکایت کرد به طوری که شب را تا به صبح بیدار است، امام فرمودند: دستت را بر موضع درد قرار ده و سه بار بخوان: «وَ ما کانَ لِنَفْسٍ أَن ْتَمُوتَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ کِتاباً مُؤَجَّلاً وَ مَنْ یُرِدْ ثَوابَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مَنْ یُرِدْ ثَوابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْها وَ سَنَجْزِی الشَّاکِرینَ: و هیچ نفسی جز به فرمان خدا نمیرد. به عنوان سرنوشتی معین. و هر که پاداش این دنیا را بخواهد به او از آن می دهیم و هر که پاداش آن سرای را بخواهد از آن به او می دهیم، و به زودی سپاسگزاران را پاداش خواهیم داد» و هفت بار سوره­ انا انزلناه فی لیلة القدر را نیز بخوان، انشاء الله تعالی، شفا خواهی یافت.(2)

روایت2.

طب الائمة:

ص: 68


1- . الاختصاص: 60 و سند در صفحه 142 شماره 36 آمده است.
2- . طب الائمة: 30
«50»

عُدَّةُ الدَّاعِی، رُوِیَ: أَنَّ الْوَلَدَ إِذَا مَرِضَ تَرْقَی أُمُّهُ السَّطْحَ وَ تَکْشِفُ عَنْ قِنَاعِهَا حَتَّی تُبْرِزَ شَعْرَهَا نَحْوَ السَّمَاءِ وَ تَقُولُ اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعْطَیْتَنِیهِ وَ أَنْتَ وَهَبْتَهُ لِی اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ هِبَتَکَ الْیَوْمَ جَدِیدَةً إِنَّکَ قَادِرٌ مُقْتَدِرٌ ثُمَّ تَسْجُدُ فَإِنَّهَا لَا تَرْفَعُ رَأْسَهَا إِلَّا وَ قَدْ بَرَأَ ابْنُهَا.

«51»

ختص، [الإختصاص] عَنْ عَبْدِ اللَّهِ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْفَضْلِ الْکُوفِیِّ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَرَزْدَقِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ عَمْرَوَیْهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ الْأَنْصَارِیِّ عَنْ مَعْمَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی رَافِعٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ: مَنْ طَنَّتْ أُذُنُهُ فَلْیُصَلِّ عَلَیَّ وَ لْیَقُلْ مَنْ ذَکَرَنِی بِخَیْرٍ ذَکَرَهُ اللَّهُ بِخَیْرٍ(1).

باب 60 الدعاء لوجع الظهر

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] الْخَضِرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْخَرَازِینِیِّ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدٍ الْبَاقِرِ علیه السلام قَالَ: شَکَا رَجُلٌ مِنْ هَمْدَانَ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَجَعَ الظَّهْرِ وَ أَنَّهُ یَسْهَرُ اللَّیْلَ فَقَالَ ضَعْ یَدَکَ عَلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی تَشْتَکِی مِنْهُ وَ اقْرَأْ ثَلَاثاً وَ ما کانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ کِتاباً مُؤَجَّلًا وَ مَنْ یُرِدْ ثَوابَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مَنْ یُرِدْ ثَوابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْها وَ سَنَجْزِی الشَّاکِرِینَ وَ اقْرَأْ سَبْعَ مَرَّاتٍ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ إِلَی آخِرِهَا فَإِنَّکَ تُعَافَی مِنَ الْعِلَلِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی (2).

«2»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ مِنْ وُلْدِ الْمُعَلَّی بْنِ خُنَیْسٍ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ أَبِی یَعْقُوبَ

ص: 68


1- 1. الاختصاص ص 160، و السند فی ص 142، و قد مر تحت الرقم 36 بنصه.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 30.

ابی عبدالله به همراه امام صادق علیه السلام در سفر بودیم و فرزندشان اسماعیل بن صادق علیه السلام نیز با ایشان بود، که به نزد ایشان از درد شکم و پشت شکایت کرد، امام ایشان را از مرکب پایین آوردند و او را به پشت خواباندند و خواندند: «به نام خدا و با استعانت از خدا به ساخته خدا که هر چیز را به نیکی آفرید به راستی که او به آنچه انجام می­دهید آگاه است، ای باد آرام گیر به آن کسی که آنچه در شب و روز است به او آرام گرفت، و اوست شنوای دانا».(1)

روایت3.

مکارم الاخلاق: برای رفع درد پشت خوانده شود: آیه شهد اللهتا سریع الحساب.(2)

باب شصت و یکم : دعایی برای درد ران ها

روایات

روایت1.

طب الائمة: امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند: هرگاه شخصی از شما دردی در ران­ها احساس کرد در ظرفی بزرگ یا تشتی از آب گرم بنشیند و دست خود را بر آن قرار دهد و بخواند: «أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماوات ِوَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ أَفَلایُؤْمِنُون: آیا کسانی که کفر ورزیدند ندانستند که آسمانها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند،و ما آن دو را از هم جدا ساختیم، و هر چیز زنده ای را از آب پدید آوردیم؟ آیا ایمان نمی آورند».(3)

باب شصت و دوم : دعایی برای درد رحم

روایات

روایت1.

مکارم الاخلاق: به نام خدا و با استعانت از خدا، او که به خواستش آسمان­ها و زمین بر پا گشت، به درستی که مریم دختر عمران، درد رحم او را آزار نداد، و اینچنین خداوند فلانة فرزند فلانة را از درد

ص: 69


1- . طب الائمة: 79 – 78
2- . مکارم الاخلاق: 435، آل عمران/17 – 16
3- . طب الائمة: 31

الزَّیَّاتِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُخْتَارٍ عَنِ الْمُعَلَّی بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: کُنَّا مَعَهُ فِی سَفَرٍ وَ مَعَهُ إِسْمَاعِیلُ بْنُ الصَّادِقِ علیه السلام فَشَکَا إِلَیْهِ وَجَعَ بَطْنِهِ وَ ظَهْرِهِ فَأَنْزَلَهُ ثُمَّ أَلْقَاهُ عَلَی قَفَاهُ وَ قَالَ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ بِصُنْعِ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْ ءٍ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِما تَفْعَلُونَ اسْکُنْ یَا رِیحُ بِالَّذِی سَکَنَ لَهُ مَا فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ (1).

«3»

مکا، [مکارم الأخلاق]: لِوَجَعِ الظَّهْرِ شَهِدَ اللَّهُ إِلَی قَوْلِهِ سَرِیعُ الْحِسابِ (2).

باب 61 الدعاء لوجع الفخذین

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] أَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْکَاتِبُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الزَّعْفَرَانِیِّ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ: إِذَا اشْتَکَی أَحَدُکُمْ وَجَعَ الْفَخِذَیْنِ فَلْیَجْلِسْ فِی تَوْرٍ کَبِیرٍ أَوْ طَشْتٍ فِی الْمَاءِ الْمُسَخَّنِ وَ لْیَضَعْ یَدَهُ عَلَیْهِ وَ لْیَقْرَأْ أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ أَ فَلا یُؤْمِنُونَ (3).

باب 62 الدعاء لوجع الرحم

الأخبار

«1»

مکا، [مکارم الأخلاق]: بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ الَّذِی بِإِذْنِهِ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ فَإِنَّ مَرْیَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ لَمْ یَضُرَّهَا وَجَعُ الْأَرْحَامِ کَذَلِکَ یَشْفِی اللَّهُ فُلَانَةَ بِنْتَ فُلَانَةَ مِنْ وَجَعِ

ص: 69


1- 1. طبّ الأئمّة ص 78- 79.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 435، و الآیة فی آل عمران: 16- 17.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 31.

رحم و از درد رگ رحم شفا می­دهد، سالم شو سالم شو به اسم خداوند زنده پایدار به نام خداوند فریادرس، در پناه خدا از آنچه اکنون هست و در گذشته بود و گواهی می­دهم خداوند بر هر چیزی تواناست و علم او همه چیز را فرا گرفته است.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم مُحَمَّدٌ رَسُول ُاللَّه ِوَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً تا آخر سوره، به نام خداوند بخشنده مهربان محمّد پیامبر خداست و کسانی که با اویند، بر کافران، سختگیر با همدیگر مهربانند. آنان را در رکوع و سجود می بینی.(1)

اجابت کنید [آنکه خدا را می­خواند] سوگند دادمشنونده این کلام را که این مهر را اجابت کندبه سوگندهای محکم خدا که ارواح و پیکر­ها را از بین می­برد و هیچ روح و قلبی باقی نمی­ماند، اجابت کن به نام خدایی که به آسمان­ها و زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید. آن دو گفتند: فرمان پذیر آمدیم. بر محمد و خاندان پاکش درود فرست» و آن را بین خودت بخوان، انشاء الله تعالی.(2)

باب شصت و سوم : دعایی برای درد و ورم مفاصل

روایات

روایت1.

طب الائمة: جابر نقل کرد: امام باقر علیه السلام به من فرمودند: ای جابر، عرض کردم: بله ای رسول خدا، فرمودند: بر هر ورمی آیات آخر سوره­ حشر «لَو أنزلنا هذا القُرآنَ عَلی جَبَلٍ» تا آخر سوره را بخوان و سه بار بر آن آب دهان بیانداز که به خواست خداوند بهبود خواهد یافت.

چاقویی برمی­داری و آن را در کنار ورم قرار می­دهی و می­گویی: « به نام خدا تو را تعویذ می کنم از لبه شمشیر و آهن، و از خون مردگی و سنگ چسبنده و از رگ ضعیف و ورم­های بدشکل و از

ص: 70


1- . فتح: 29
2- . مکارم الاخلاق: 435، و در آن تصاویر حروف نیست.

الْأَرْحَامِ وَ مِنْ وَجَعِ عِرْقِ الْأَرْحَامِ اسْلَمْ اسْلَمْ بِسْمِ اللَّهِ الْحَیِّ الْقَیُّومِ بِسْمِ اللَّهِ الْمُسْتَغَاثِ بِاللَّهِ عَلَی مَا هُوَ کَائِنٌ وَ عَلَی مَا قَدْ کَانَ وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عِلْماً بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً إِلَی آخِرِ السُّورَةِ(1) أَجِیبُوا داعِیَ اللَّهِ عَزَمْتُ عَلَی سَامِعَةِ الْکَلَامِ إِلَّا أَجَابَتْ هَذَا الْخَاتَمَ بِعَزَائِمِ اللَّهِ السَّدَادِ الَّتِی تُزْهِقُ الْأَرْوَاحَ وَ الْأَجْسَادَ وَ لَا یَبْقَی رُوحٌ وَ لَا فُؤَادٌ أَجِبْ بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی قَالَ لِلسَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قالَتا أَتَیْنا طائِعِینَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ اقْرَأْهَا أَنْتَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ نَفْسِکَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ (2).

باب 63 الدعاء لورم المفاصل و أوجاعها

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] الْحَسَنُ بْنُ صَالِحٍ الْمَحْمُودِیُّ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: قَالَ لِی یَا جَابِرُ قُلْتُ لَبَّیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ اقْرَأْ عَلَی کُلِّ وَرَمٍ آخِرَ سُورَةِ الْحَشْرِ لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ إِلَی آخِرِ السُّورَةِ وَ اتْفُلْ (3)

عَلَیْهَا ثَلَاثاً فَإِنَّهُ یَسْکُنُ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی تَأْخُذُ سِکِّیناً وَ تُمِرُّهَا عَلَی الْوَرَمِ وَ تَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِیکَ مِنَ الْحَدِّ وَ الْحَدِیدِ وَ مِنْ أَثَرِ الْعُودِ وَ مِنَ الْحَجَرِ الْمَلْبُودِ وَ مِنَ الْعِرْقِ الْعَاقِرِ وَ مِنَ الْوَرَمِ الآخر [الْأَحَرِّ] وَ مِنَ

ص: 70


1- 1. الفتح: 29.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 435، و لیس فیه الحروف المصورة.
3- 3. فی المصدر: و اتل علیها.

غذا و گیر کردن آن در گلو و از مایعات و سردی آن، به اذن خداوند به سوی تو می­آیم تا سرآمد مشخص در انسان­ها و چهارپایان به نام خدا آغاز نمودم و به نام خدا به پایان رساندم» سپس چاقو را در زمین فرو کن.(1)

روایت2.

طب الائمة: ابن ابی زینب نقل کرد: خدمت امام صادق علیه السلام بودم که سنان بن سلمه با رنگی پریده بر ایشان وارد شد، امام به او فرمودند: تو را چه شده است؟ او از تپش در زانوهای خود و سختی آن حکایت کرد، امام فرمودند: وای بر تو، بخوان: «خدایا از تو می­خواهم، به نام­هایت و برکاتت و دعوت پیامبر طاهر و مبارک و دارای منزلت در نزد خود درود خدا بر او و خاندانش، به حق او و به حق دخترش فاطمه مبارک، و به حق جانشینش امیر مؤمنان و به حق دو سرور جوانان اهل بهشت، درد مرا برطرف نمای و به حق آنان به حق آنان به حق آنان، به حق خودت ای خدای جهانیان». سوگند به خدا، همین که از جایش برخاست، از دردها شفا یافت.(2)

روایت3.

مکارم الاخلاق: هر کس در ساق پای خود، بیماری، خستگی یا کوفتگی بیابد، بر آن بنویسد: «و َلَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما فی سِتَّةِ أَیَّامٍ وَ ما مَسَّنا مِنْ لُغُوبٍ: و در حقیقت، آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است در شش هنگام آفریدیم و احساس ماندگی نکردیم».(3)

روایت4.

عدة الداعی: ابو حمزه نقل کرد: به دردی در زانوهایم مبتلا شدم و از آن نزد امام باقر علیه السلام شکایت بردم، فرمودند: بعد از نماز بخوان: «ای بخشنده­ترین کسی عطا کرد و ای بهترین کسی که از او درخواست شد و ای مهربان­ترین کسی که از او طلب مهربانی شد، بر ناتوانی و بیچارگی من رحم کن و مرا از دردم عافیت بخش» نقل کرد: آن را خواندم پس شفا یافتم .

ص: 71


1- . طب الائمة: 34
2- . طب الائمة: 70 – 69
3- . مکارم الاخلاق: 441

الطَّعَامِ وَ عَقْدِهِ وَ مِنَ الشَّرَابِ وَ بَرْدِهِ امْضِ بِإِذْنِ اللَّهِ إِلَی أَجَلٍ مُسَمًّی فِی الْإِنْسِ وَ الْأَنْعَامِ بِسْمِ اللَّهِ فَتَحْتُ وَ بِسْمِ اللَّهِ خَتَمْتُ ثُمَّ أَوْتِدِ السِّکِّینَ فِی الْأَرْضِ (1).

«2»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْبُرْسِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الْأَرْمَنِیِّ عَنْ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ عَنِ ابْنِ أَبِی زَیْنَبَ قَالَ: بَیْنَا أَنَا عِنْدَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام إِذْ أَتَاهُ سِنَانُ بْنُ سَلَمَةَ مُصْفَرَّ الْوَجْهِ فَقَالَ لَهُ مَا لَکَ فَوَصَفَ لَهُ مَا یُقَاسِیهِ مِنْ شِدَّةِ الضَّرَبَانِ فِی الْمَفَاصِلِ فَقَالَ لَهُ وَیْحَکَ قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِأَسْمَائِکَ وَ بَرَکَاتِکَ وَ دَعْوَةِ نَبِیِّکَ الطَّیِّبِ الْمُبَارَکِ الْمَکِینِ عِنْدَکَ صلی الله علیه و آله وَ بِحَقِّهِ وَ بِحَقِّ ابْنَتِهِ فَاطِمَةَ الْمُبَارَکَةِ وَ بِحَقِّ وَصِیِّهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ حَقِّ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ إِلَّا أَذْهَبْتَ عَنِّی شَرَّ مَا أَجِدُهُ بِحَقِّهِمْ بِحَقِّهِمْ بِحَقِّهِمْ بِحَقِّکَ یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ فَوَ اللَّهِ مَا قَامَ مِنْ مَجْلِسِهِ حَتَّی سَکَنَ مَا بِهِ (2).

«3»

مکا، [مکارم الأخلاق]: مَنْ لَحِقَهُ عِلَّةٌ فِی سَاقِهِ أَوْ تَعَبٌ أَوْ نَصَبٌ فَلْیَکْتُبْ عَلَیْهِ وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ وَ ما مَسَّنا مِنْ لُغُوبٍ (3).

«4»

عُدَّةُ الدَّاعِی، أَبُو حَمْزَةَ قَالَ: عَرَضَ لِی وَجَعٌ فِی رُکْبَتِی فَشَکَوْتُ ذَلِکَ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فَقَالَ إِذَا أَنْتَ صَلَّیْتَ فَقُلْ یَا أَجْوَدَ مَنْ أَعْطَی وَ یَا خَیْرَ مَنْ سُئِلَ وَ یَا أَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ ارْحَمْ ضَعْفِی وَ قِلَّةَ حِیلَتِی وَ أَعْفِنِی مِنْ وَجَعِی قَالَ فَقُلْتُهُ فَعُوفِیتُ.

ص: 71


1- 1. طبّ الأئمّة ص 34، و قد مر مثله ص 66 مشروحا.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 69- 70.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 441.

باب شصت و چهارم : دعایی برای رگ شایع در سرزمین لار که در فارسی به آن «پیبوکو رشته لار» نیز می گویند

روایات

روایت1.

مکارم الاخلاق: برای دفع عرق مدینیّ که به فارسی به آن رشته می­گویند.(1)

نخی از پشم شتر گرفته می­شود و مقداری از آن البته بدون چاقو، مقراض و یا هر وسیله­ای شبیه آنها، جدا می­شود، و به آن هفت گره زده شود و بر هر گره، سه بار سوره­ فاتحة الکتاب خوانده شود و سپس سه بار این دعا بر آن خوانده شود: «به نام خداوند همیشگی همیشگی، شمارنده اعداد، نزدیک به آنچه دور است، عاری از فرزند و بالاتر از آنکه صاحب فرزند شود، وفاکننده به آنچه وعده می­دهد، شکست ناپذیر بدون آنکه توشه ای برگیرد، توانا بدون یاری گرفتن، نزایید و زاییده نشد و هیچ همتایی ندارد، ای آفریننده­ مخلوقات، ای دانای نهان و پنهان، ای کسی که آسمان­ها به قدرت او برافراشته شدند و ای کسی که زمین به عزت او گسترده شد، ای کسی که کوه­ها به خواست او استوار گشتند، ای کسی که به واسطه­ او صاحب فرقه­ها از هر آفت و بلایی رهایی یافت، درود خدا بر محمد بهترین مخلوقاتت، خدایا فلان فرزند فلانة را با شفای خود، شفا ده و با داروی خود درمان کن و از بلای خود عافیت بخش، به راستی که تو بر هر چه خواهی توانایی، و تو مهربان­ترین مهربانانی و درود خدا بر محمد پیامبر و خاندان او.(2)

ص: 72


1- . در برهان گفت: بیماری که مثل تارهای ریسمان بر بدن ظاهر می­شود و بیشتر در شهر لار به آن مبتلا شوند.
2- . مکارم الاخلاق: 471

باب 64 الدعاء للعرق الشائع فی بلدة لار المعروف بالفارسیة پیبوکو رشته لار أیضا

الأخبار

«1»

مکا، [مکارم الأخلاق]: لِلْعِرْقِ الْمَدِینِیِّ وَ یُقَالُ لَهُ بِالْفَارِسِیَّةِ رشته (1)

یُؤْخَذُ خَیْطٌ مِنْ صُوفِ جَمَلٍ وَ یُنْتَفُ مِنْهُ مِنْ غَیْرِ أَنْ یُجَزَّ عَنْهُ بِجَلَمٍ (2) أَوْ سِکِّینٍ أَوْ مِقْرَاضٍ وَ یَعْقِدُ عَلَیْهِ سَبْعَ عُقَدٍ وَ یُقْرَأُ عَلَی کُلِّ عُقْدَةٍ فَاتِحَةُ الْکِتَابِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ یُدْعَی عَلَیْهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ هَذَا الدُّعَاءُ بِسْمِ اللَّهِ الْأَبَدِ الْأَبَدِ الْمُحْصِی الْعَدَدَ الْقَرِیبِ لِمَا بَعُدَ الطَّاهِرِ عَنِ الْوَلَدِ الْعَالِی عَنْ أَنْ یُولَدَ الْمُنْجِزِ لِمَا وَعَدَ الْعَزِیزِ بِلَا عَدَدٍ الْقَوِیِّ بِلَا مَدَدٍ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ یَا خَالِقَ الْخَلِیقَةِ یَا عَالِمَ السِّرِّ وَ الْخَفِیَّةِ یَا مَنِ السَّمَاوَاتُ بِقُدْرَتِهِ مُرْخَاةٌ یَا مَنِ الْأَرْضُ بِعِزَّتِهِ مَدْحُوَّةٌ یَا مَنِ الْجِبَالُ بِإِرَادَتِهِ مُرْسَاةٌ یَا مَنْ نَجَا بِهِ صَاحِبُ الْفَرْقِ مِنْ کُلِّ آفَةٍ وَ بَلِیَّةٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ خَیْرِ خَلْقِکَ وَ اشْفِ اللَّهُمَّ فُلَانَ بْنَ فُلَانَةَ بِشِفَائِکَ وَ دَاوِهِ بِدَوَائِکَ وَ عَافِهِ مِنْ بَلَائِکَ إِنَّکَ قَادِرٌ عَلَی مَا تَشَاءُ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ وَ آلِهِ (3).

ص: 72


1- 1. قال فی البرهان: أنه مرض یعلو الاجسام کاوتار الحبل، و الاکثر الابتلاء به فی مدینة لار.
2- 2. الجلم: ما به یجز الشعر و الصوف، و هو شی ء یشبه المقراض.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 471.

باب شصت و پنجم : دعایی برای عرق النسا

روایات

روایت1.

طب الائمة: امیر مؤمنان علیه السلام به یکی از یارانش–که از عرق النسا به نزد ایشان شکایت کرد – فرمودند: هرگاه آن را احساس کردی، دست خود را به آن قرار ده و بگو: «به نام خداوند بخشنده مهربان به نام خدا و با استعانت از خدا، پناه می­برم به نام خداوند بزرگ و به نام خداوند باعظمت از شرّ هر خون که بند نیاید و از شر گرمای آتش» که به اذن خداوند تعالی عافیت می­یابی، آن شخص گفت: سه بار این کار را کردم و خداوند درد مرا برطرف نمود و عافیت بخشید.(1)

روایت2.

مکارم الاخلاق: برای رفع عرق مدینی: به هنگام خارش و قبل از آنکه خارج شود، بر آن نوشته شود «و یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْجِبالِ فَقُلْ یَنْسِفُها رَبِّی نَسْفاً فَیَذَرُها قاعاً صَفْصَفاً لا تَری فیها عِوَجاً وَ لا أَمْتاً: و از تو درباره کوه ها می پرسند، بگو: «پروردگارم آنها را ریز ریز خواهد ساخت، پس آنها را پهن و هموار خواهد کرد نه در آن کژی می بینی و نه ناهمواری.»(2) و با صبر(3)

آغشته شود.

این آیه نیز نوشته شود: «أَو ْکَالَّذی مَرَّ عَلی قَرْیَةٍ وَ هِیَ خاوِیَةٌ عَلی عُرُوشِها قالَ أَنَّی یُحْیی هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ: یا چون آنکس که به شهری که بامهایش یکسر فرو ریخته بود، عبور کرد گفت: چگونه خداوند، این را پس از مرگشان زنده می کند؟». پس خداوند، او را صد سال میراند».(4)

ص: 73


1- . طب الائمة: 37
2- . طه: 105-107
3- . صبر : عصاره درختی تلخ است.
4- . مکارم الاخلاق: 442

باب 65 الدعاء لعرق النساء

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُعَلَّی بْنُ إِبْرَاهِیمَ الْوَاسِطِیُّ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحْرِزِ بْنِ سُلَیْمَانَ الْأَزْرَقِ عَنْ أَبِی الْجَارُودِ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ عَنِ الْحَارِثِ الْأَعْوَرِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: أَنَّهُ عَلَّمَ رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِهِ وَ شَکَا إِلَیْهِ عِرْقَ النَّسَا فَقَالَ إِذَا أَحْسَسْتَ بِهِ فَضَعْ یَدَکَ عَلَیْهِ وَ قُلْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ أَعُوذُ بِسْمِ اللَّهِ الْکَبِیرِ وَ أَعُوذُ بِسْمِ اللَّهِ الْعَظِیمِ مِنْ شَرِّ کُلِّ عِرْقٍ نَعَّارٍ وَ مِنْ شَرِّ حَرِّ النَّارِ فَإِنَّکَ تُعَافَی بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی قَالَ الرَّجُلُ فَمَا قُلْتُ ذَلِکَ إِلَّا ثَلَاثاً حَتَّی أَذْهَبَ اللَّهُ مَا بِی وَ عُوفِیتُ مِنْهُ (1).

«2»

مکا، [مکارم الأخلاق]: لِلْعِرْقِ الْمَدِینِیِّ یُکْتَبُ عَلَیْهِ وَقْتَ الْحِکَّةِ قَبْلَ أَنْ یَخْرُجَ وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْجِبالِ إِلَی قَوْلِهِ أَمْتاً(2) وَ یُطْلَی بِالصَّبِرِ(3) وَ یُکْتَبُ أَیْضاً هَذِهِ الْآیَةُ أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلی قَرْیَةٍ وَ هِیَ خاوِیَةٌ عَلی عُرُوشِها قالَ أَنَّی یُحْیِی هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ (4).

ص: 73


1- 1. طبّ الأئمّة ص 37.
2- 2. و یسألونک عن الجبال فقل ینسفها ربی نسفا، فیذرها قاعا صفصفا لا تری فیها عوجا و لا أمتا: طه: 105- 107.
3- 3. الصبر: ککتف: عصارة شجر مر، و الواحدة صبرة، و لا تسکن باؤه الا لضرورة.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 442.

باب شصت و ششم : دعای رگ باد افکندن

روایات

روایت1.

[مکارم الاخلاق]: بخواند: «أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماوات ِوَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما: آیا کسانی که کفر ورزیدند ندانستند که آسمانها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند، و ما آن دو را از هم جدا ساختیم.» و یکی از انگشتانش را به اسم بیمار بشکند.(1)

باب شصت و هفتم : دعایی برای فلج و سستی

روایات

روایت1.

رجال الکشی: جابر نقل کرد: در چهره­ام کجی پیدا شد، وقتی به مدینه آمدیم، خدمت امام صادق علیه السالم رسیدم، ایشان فرمودند: صورتت را چه شده است؟ عرض کردم: بادی بد خیم است. فرمودند: به نزد قبر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برو و دو رکعت نماز بگزار، سپس دستت را بر صورتت قرار ده و بگو «به نام خدا و با استعانت از خدا، به این خارج شو. تورا قسم می­دهم از شر چشم انسان یا چشم جن یا هر دردی، خارج شو تو را قسم می­دهم به آنکه ابراهیم را خلیل خود برگرفت و با موسی سخن گفت و عیسی را از روح القدس آفرید، تو را قسم می­دهم که آرام گیری و خاموش شوی همانطور که آتش بر ابراهیم خاموش گشت، به اذن خداوند خاموش شو.» و نقل کرد، همین که دو بار چنین کردم، صورتم به حالت اولیه برگشت و تا کنون به آن بیماری مبتلا نشده است.(2)

روایت2.

مکارم الاخلاق: مردی به نزد امام باقر علیه السلام شکایت برد: دختری دارم که گاهی

ص: 74


1- . مکارم الاخلاق: 442، عنوان («رگ باد افکندن» در آن نیست، و ظاهراً متن صحیح است.)
2- . رجال الکشی: 174

باب 66 دعاء رگ باد افکندن

الأخبار

«1»

مکا، [مکارم الأخلاق]: یَقْرَأُ أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ یُفَرْقِعُ إِصْبَعاً مِنْ أَصَابِعِهِ بِاسْمِ صَاحِبِ الْوَجَعِ (1).

باب 67 الدعاء للفالج و الخدر

الأخبار

«1»

کش، [رجال الکشی] مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ عَنِ ابْنِ أُورَمَةَ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ جَابِرٍ قَالَ: أَصَابَتْنِی لَقْوَةٌ(2) فِی وَجْهِی فَلَمَّا قَدِمْنَا الْمَدِینَةَ دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ مَا الَّذِی أَرَاهُ بِوَجْهِکَ قَالَ فَقُلْتُ فَاسِدَةُ الرِّیحِ قَالَ فَقَالَ لِیَ ائْتِ قَبْرَ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَصَلِّ عِنْدَهُ رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ ضَعْ یَدَکَ عَلَی وَجْهِکَ ثُمَّ قُلْ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ بِهَذَا اخْرُجْ أَقْسَمْتُ عَلَیْکِ مِنْ عَیْنِ إِنْسٍ أَوْ عَیْنِ جِنٍّ أَوْ وَجَعٍ اخْرُجْ أَقْسَمْتُ عَلَیْکِ بِالَّذِی اتَّخَذَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلًا وَ کَلَّمَ مُوسَی تَکْلِیماً وَ خَلَقَ عِیسَی مِنْ رُوحِ الْقُدُسِ لَمَّا هَدَأْتِ وَ طَفِئْتِ کَمَا طَفِئَتْ نَارُ إِبْرَاهِیمَ اطْفِئِی بِإِذْنِ اللَّهِ قَالَ فَمَا عَاوَدْتُ إِلَّا مَرَّتَیْنِ حَتَّی رَجَعَ وَجْهِی فَمَا عَادَ إِلَی السَّاعَةِ(3).

«2»

مکا، [مکارم الأخلاق]: شَکَا إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام رَجُلٌ فَقَالَ إِنَّ لِیَ ابْنَةً یَأْخُذُهَا فِی

ص: 74


1- 1. مکارم الأخلاق ص 442، و لیس فیه عنوان« رگ باد افکندن» و الظاهر أن المتن هو الصحیح.
2- 2. اللقوة بالفتح: داء یصیب الوجه یعوج منه الشدق الی أحد جانبی العنق فیخرج البلغم و البصاق من جانب واحد، و لا یحسن التقاء الشفتین و لا تنطبق احدی العینین.
3- 3. رجال الکشّیّ ص 174.

بازویش بی­حس می­شود. تا اینکه بر زمین می­افتد، امام فرمودند: به دخترت بنگرو در هنگامی که حائض است، به مدت سه روز به او شوید پخته و عسل بخوران.

و فرمودند: برای رفع فلجی و قولنج و خامّ(1) و سردی مزاج و باد هر دردی خوانده شود: ام القرآن، قل هو الله احد، قل اعوذ برب الناس، قل اعوذ برب الفلق، سپس این دعا نوشته شود: «پناه می­برم به روی باعظمت خدا و عزتش که [قابل دسترسی نیست و قدرتش که] که هیچ چیز از سیطره آن بیرون نیست از شر این درد و از شر آنچه در آن است و از شر آنچه از آن می­یابم، این دعا را بر شانه یا لوحی نوشته شود و با آب باران شسته شود و هنگام خواب، ناشتا به او نوشانده شود، انشاء الله تعالی شفا خواهد یافت.(2)

باب شصت و هشتم : دعایی برای سنگ و نیز فلج

روایات

روایت1.

مکارم الاخلاق: امام صادق علیه السلام فرمودند: هنگامی که نماز شب را می­خوانی در حالت سجده بگو: «خدایا تو را همچون انسانی خوار، فقیر و بیمار می­خوانم، تو را می­خوانم همچون کسی که نیازش افزون گشت و چاره­اش اندک و کارش سست شد و بلاها بر او فشار آوردند، تو را می­خوانم همچون کسی که اگر او را درنیابی، در گرفتاری­ها فرو می­رود و اگر او را نجات نبخشی هلاک می­گردد، هیچ چاره­ای ندارد، مکر خود را بر جان من چیره نگردان و خشمت را بر من وارد مکن و مرا به یأس از آسایش و ناامیدی از رحمتت و صبر فراوان بر مصیبتت ناچار مکن. زیرا

ص: 75


1- . خامّ: به گوشت و شیری گویند که بویش تغییر کرده باشد. و شاید بیماری باشد شبیه بد هضمی که سبب فاسد شدن عذا در شکم می شود به طوری که مدفوع نیز بد بو می شود و کرم های کوچک نیز را به وجود می آورد.
2- . مکارم الاخلاق: 440 و در طب الائمة: 65 با ذکر سند آمده است.

عَضُدِهَا خَدَرٌ(1)

أَحْیَاناً حَتَّی تَسْقُطَ فَقَالَ انْظُرْ إِلَی ابْنَتِکَ فَغَذِّهَا أَیَّامَ الْحَیْضِ بِالشِّبِتِّ الْمَطْبُوخِ (2) وَ الْعَسَلِ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ قَالَ وَ تَقْرَأُ عَلَی الْفَالِجِ وَ الْقُولَنْجِ وَ الْخَامِّ وَ الْإِبْرِدَةِ(3) وَ الرِّیحِ مِنْ کُلِّ وَجَعٍ أُمَّ الْقُرْآنِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ ثُمَّ تَکْتُبُ بَعْدَ ذَلِکَ أَعُوذُ بِوَجْهِ اللَّهِ الْعَظِیمِ وَ عِزَّتِهِ الَّتِی لَا تُرَامُ وَ قُدْرَتِهِ الَّتِی لَا یَمْتَنِعُ مِنْهَا شَیْ ءٌ مِنْ شَرِّ هَذَا الْوَجَعِ وَ مِنْ شَرِّ مَا فِیهِ وَ مِنْ شَرِّ مَا أَجِدُ مِنْهُ یَکْتُبُ هَذَا فِی کَتِفٍ أَوْ لَوْحٍ وَ یَغْسِلُهُ بِمَاءِ السَّمَاءِ وَ یَشْرَبُهُ عَلَی الرِّیقِ عِنْدَ مَنَامِهِ یَبْرَأُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی (4).

باب 68 الدعاء للحصاة و الفالج أیضا

الأخبار

«1»

مکا، [مکارم الأخلاق] عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام: تَقُولُ حِینَ تُصَلِّی صَلَاةَ اللَّیْلِ وَ أَنْتَ سَاجِدٌ اللَّهُمَّ إِنِّی أَدْعُوکَ دُعَاءَ الذَّلِیلِ الْفَقِیرِ الْعَلِیلِ أَدْعُوکَ دُعَاءَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ وَ قَلَّتْ حِیلَتُهُ وَ ضَعُفَ عَمَلُهُ وَ أَلَحَّ عَلَیْهِ الْبَلَاءُ دُعَاءَ مَکْرُوبٍ إِنْ لَمْ تُدْرِکْهُ هَالِکٍ إِنْ لَمْ تَسْتَنْقِذْهُ فَلَا حِیلَةَ لَهُ فَلَا یُحِیطَنَّ بِی مَکْرُکَ وَ لَا یُبَیِّتُ عَلَیَّ غَضَبُکَ وَ لَا تَضْطَرُّنِی إِلَی الْیَأْسِ مِنْ رَوْحِکَ وَ الْقُنُوطِ مِنْ رَحْمَتِکَ وَ طُولِ التَّصَبُّرِ عَلَی الْبَلَاءِ اللَّهُمَ

ص: 75


1- 1. تشنج للعصب فلا یستطیع الحرکة.
2- 2. الشبت- بکسرتین: نبت و یقال له: شود أیضا.
3- 3. الخام: المتغیر المنتن من اللبن و اللحم، و لعله داء شبه التخمة یورث فساد الطعام فی الجوف بحیث ینتن المدفوع أیضا، و یورث الدیدان الصغار، و یؤید ذلک أن الحدیث عنون فی کتاب طبّ الأئمّة مسندا تحت عنوان« للخام و الابردة و القولنج» ثم ذکر بعد الحدیث ما یقتل الدود أیضا، و أمّا الابردة- بالکسر- برد الجوف کما ذکره فی اللسان و البردة بالتحریک: التخمة کما مر.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 440، و رواه فی طبّ الأئمّة ص 65 مسندا.

توان تحمل بلای تو را ندارم و نمی­توانم از رحمت تو بینیاز گردم و این فرزند محبوب توست که در درگاه تو او را پیشاپیش خود قرار دادم زیرا تو او را پناهگاه هراسناکان قرار دادی و علم گذشته و حال را به او سپردی پس گره­ام را بگشای و مرا از این مصیبت رهایی بخش و آنچه از رحمت و عافیتت که به من دادی به سویم بازگردان ای او ای او ای او، امیدها جز از تو به ناامیدی گرایید».(1)

باب شصت و نهم : دعایی برای پیچش و درد معده

اشاره

باب 69 الدعاء للزحیر و اللوی

روایات

روایت1.

طب الائمة: حضرت موسی بن جعفر علیه السلام به یکی از اصحاب خویش که از درد معده می­نالید، فرمودند: مقداری آب بردار و با این دعا آن را تعویذ کن و بر آن روغن نریز و بگو: «یُریدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لایُریدُ بِکُمُ الْعُسْرَ: خدا برای شما آسانی می خواهد و برای شما دشواری نمی خواهد» سه بار «أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماوات ِوَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ أَفَلایُؤْمِنُون: آیا کسانی که کفر ورزیدند ندانستند که آسمانها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند،و ما آن دو را از هم جدا ساختیم، و هر چیز زنده ای را از آب پدید آوردیم؟ آیا ایمان نمی آورند» سپس آن را بنوش و دستت را بر شکمت قرار ده که به اذن خداوند عزّ و جلّ عافیت خواهی یافت.(2)

روایت2.

مکارم الاخلاق: در رفع پیچش، شخصی به نزد امام موسی علیه السلام از پیچش شکم شکایت کرد که آرام نمی­گیرد، امام فرمودند: هرگاه از نماز فارغ شدی، بگو: «هر چیزی از جانب توست، و من سزاوار سپاسگزاری نیستم و هر عمل زشتی که مرتکب شدم، تو مرا از آن باز داشتی و من در آن هیچ بهانه­ای ندارم.

ص: 76


1- . مکارم الاخلاق: 452
2- . طب الائمة: 69

إِنَّهُ لَا طَاقَةَ لِی بِبَلَائِکَ وَ لَا غِنَی بِی عَنْ رَحْمَتِکَ وَ هَذَا ابْنُ حَبِیبِکَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِهِ فَإِنَّکَ جَعَلْتَهُ مَفْزَعاً لِلْخَائِفِ وَ اسْتَوْدَعْتَهُ عِلْمَ مَا سَبَقَ وَ مَا هُوَ کَائِنٌ فَاکْشِفْ لِی ضُرِّی وَ خَلِّصْنِی مِنْ هَذِهِ الْبَلِیَّةِ وَ أَعِدْنِی مَا عَوَّدْتَنِی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ عَافِیَتِکَ یَا هُوَ یَا هُوَ یَا هُوَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ إِلَّا مِنْکَ (1).

باب 69 الدعاء للزحیر و اللوی

اشاره

باب 69 الدعاء للزحیر و اللوی (2)

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] حُمَیْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْمَدَنِیُّ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ مُحَمَّدٍ صَاحِبِ أَبِی الْحَسَنِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ سِنْدِیٍّ عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیهما السلام: أَنَّهُ قَالَ لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ وَ هُوَ یَشْکُو اللَّوَی خُذْ مَاءً وَ ارْقَهْ بِهَذِهِ الرُّقْیَةِ وَ لَا تَصُبَّ عَلَیْهِ دُهْناً وَ قُلْ یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ ثَلَاثاً أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ أَ فَلا یُؤْمِنُونَ ثُمَّ اشْرَبْهُ وَ أَمِرَّ یَدَکَ عَلَی بَطْنِکَ فَإِنَّکَ تُعَافَی بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ (3).

«2»

مکا، [مکارم الأخلاق] للزحیر عُثْمَانُ بْنُ عِیسَی قَالَ: شَکَا رَجُلٌ إِلَی أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام أَنَّ بِی زَحِیراً لَا یَسْکُنُ فَقَالَ إِذَا فَرَغْتَ مِنْ صَلَاةِ اللَّیْلِ فَقُلِ اللَّهُمَّ مَا کَانَ (4) مِنْ خَیْرٍ فَمِنْکَ لَا حَمْدَ لِی فِیهِ وَ مَا عَمِلْتُ مِنْ سُوءٍ فَقَدْ حَذَّرْتَنِیهِ وَ لَا عُذْرَ لِی فِیهِ

ص: 76


1- 1. مکارم الأخلاق ص 452، و قد مر مثله.
2- 2. الزحیر: استطلاق البطن بشدة، و تقطیع فیه یمشی دما، و اللوی بالفتح مقصورا: وجع المعدة بشدة یوجب الالتواء لصاحبه، و کانهما سنخ واحد، و اصلهما قرح المعدة أو قرح الاثنی عشر.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 69.
4- 4. ما عملت من خیر فهو منک خ ل.

خدایا، به تو پناه می­برم از اینکه تکیه کنم به هر آنچه سزاوار سپاسگزاری نیستم و یا ایمن گردم از آنچه عذری در آن ندارم.(1)

روایت3.

مکارم الاخلاق: رفع درد معده، این دعا بر روغن خوانده می­شود و شکم خود را به این آغشته می­کند: «به نام خداوند بخشنده مهربان، درهای آسمان را با آبی ریزان باز کردیم و چشمه­های زمین را شکافتیم و آب به میزان مشخص جاری گشت و ما آن را بر تخته ها و میخ هایی قرار دادیم، پس درهای هر چیز را به روی آنان گشودیم به نام فلان فرزند فلان «أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماوات ِوَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ أَفَلایُؤْمِنُون: آیا کسانی که کفر ورزیدند ندانستند که آسمانها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند،و ما آن دو را از هم جدا ساختیم، و هر چیز زنده ای را از آب پدید آوردیم؟ آیا ایمان نمی آورند».(2)

دعای رفع درد معده، امام علیه السلام فرمودند: برای رفع درد معده، نوشته شود: «به نام خدا آنان که آموختند و نمی­دانند و کسانی که می­دانند و بر بالای علیین نشسته­اند، غذایشان نوری با طراوت است، و از دوستشان از نور برتر درخواست می­کنند، اینچنین فلان فرزند فلانة شفا می­گیرد «أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماوات ِوَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما: آیا کسانی که کفر ورزیدند ندانستند که آسمانها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند،و ما آن دو را از هم جدا ساختیم. » هفت بار بر آب این دعا خوانده می شود، سپس روغنی بر آن ریخته می­شود تی که چسبنده شد آن را مالش می دهی و به کسی که درد معده دارد می نوشانی.

مثل این حدیث: امام صادق علیه السلام فرمودند: بر آن خوانده شود «إِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ........وَ أَلْقَتْ ما فیها وَ تَخَلَّت: آنگاه که آسمان از هم بشکافت........و آنچه را که در آن است بیرون افکند و تُهی شود.» یک بار «و إذ قالت إمرأة عمران .....»(3)

و ننزّل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین.(4)

مثل این حدیث به روایت از ائمه معصومین علیهم السلام: این دعا را بر آب بدون روغن، خوانده شود سپس به کسی که درد معده دارد نوشانده شود، سپس دستت را سه بار بر شکمش می­کشی و می­گویی: « یُریدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لایُریدُ بِکُمُ الْعُسْرَ ثُمَّ السَّبیلَ یَسَّرَهُ إَنَّ السَّماوات ِوَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلی جِذْعِ النَّخْلَة وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لاتَعْلَمُونَ شَیْئا: خدا برای شما آسانی می خواهد و برای شما دشواری نمی خواهد سپس راه را بر او آسان گرداند. آسمانها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند، و ما آن دو را از هم جدا ساختیم، تا درد زایمان، او را به سوی تنه درخت خرمایی کشانید و خدا شما را از شکم مادرانتان در حالی که چیزی نمی دانستید بیرون آورد. و بدین ترتیب آن درد، به اذن خداوند عزّ و جلّ خارج می­گردد.(5)

ص: 77


1- . مکارم الاخلاق: 469
2- . مکارم الاخلاق: 439، انبیاء: 31
3- . آل عمران/35
4- . مکارم الاخلاق: 439
5- . مکارم الاخلاق: 439

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَتَّکِلَ عَلَی مَا لَا حَمْدَ لِی فِیهِ أَوْ آمَنَ (1)

مَا لَا عُذْرَ لِی فِیهِ (2).

«3»

مکا، [مکارم الأخلاق]: لِلَّوَی یُقْرَأُ عَلَی الدُّهْنِ وَ ینضج [یُنْضَحُ] عَلَی بَطْنِهِ وَ یُتَدَهَّنُ بِهِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُیُوناً فَالْتَقَی الْماءُ عَلی أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ وَ حَمَلْناهُ عَلی ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ فَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوَابَ کُلِّ شَیْ ءٍ بِاسْمِ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً الْآیَةَ(3).

لِلَّوَی عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: یُکْتَبُ لِلَّوَی بِسْمِ اللَّهِ الْمُتَعَلِّمُونَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ یَعْلَمُونَ قَاعِدُونَ فَوْقَ عِلِّیِّینَ یَأْکُلُونَ نُوراً طَرِیّاً یَسْأَلُونَ صَاحِبَهُمْ مِنَ النُّورِ الْعِلْوِیِّ کَذَلِکَ یَشْفِی فُلَانَ بْنَ فُلَانَةَ أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً الْآیَةَ یُرْقَی سَبْعَ مَرَّاتٍ عَلَی مَاءٍ ثُمَّ یُصَبُّ عَلَیْهِ دُهْنٌ فَإِذَا الْتَزَقَ الدُّهْنُ دَلَکْتَهُ وَ سَقَیْتَهُ صَاحِبَ اللَّوَی إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی.

وَ مِثْلُهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: یَقْرَأُ عَلَیْهِ إِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ إِلَی قَوْلِهِ وَ أَلْقَتْ ما فِیها وَ تَخَلَّتْ مَرَّةً وَاحِدَةً إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ الْآیَةَ(4) وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ (5).

وَ مِثْلُهُ عَنْهُمْ علیهم السلام: یُرْقَی عَلَی مَاءٍ بِلَا دُهْنٍ ثُمَّ یُسْقَی صَاحِبُ اللَّوَی ثُمَّ تُمِرُّ بِیَدِکَ عَلَی بَطْنِهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ تَقُولُ یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ ثُمَّ السَّبِیلَ یَسَّرَهُ أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلی جِذْعِ النَّخْلَةِ وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً کَذَلِکَ أَخْرَجَ اللَّوَی بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ (6).

ص: 77


1- 1. فی المصدر:« أو أقع فیما».
2- 2. مکارم الأخلاق ص 469.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 439، و الآیة فی سورة الأنبیاء: 31.
4- 4. آل عمران: 35.
5- 5. مکارم الأخلاق ص 439.
6- 6. مکارم الأخلاق ص 439.

باب هفتادم : دعایی برای قرقره شکم

روایات

روایت1.

طب الائمة: شخصی نزد امام کاظم علیه السلام چنین شکایت برد: قرقره شکم من اصلاً آرام نمی­گیرد و به سبب آن شرم دارم که با مردم صحبت کنم زیرا صدای آن را می­شوند، پس برایم دعا کنید تا شفا یابم، حضرت فرمودند: بعد از نماز عشاء بگو: «خدایا هر کار نیکی کردم، به فضل تو بود و من سزاوار سپاس نیستم و هر آنچه از بدی­ها مرتکب شدم تو مرا از آن باز داشتی و من هیچ بهانه­ای ندارم، معبودا پناه می­برم به تو از اینکه بر چیزی تکیه کنم که سزاوار سپاسگزاری از آن نیستم و از آنچه هیچ عذری در آن ندارم، ایمن باشم».(1)

باب هفتاد و یکم : دعای رفع خوره، پیسی، سفیدک و بیماری­های بدخیم

روایات

روایت1.

طب الائمة: یونس نقل کرد، لکه سفیدی میان دو چشمانم ظاهر گشت، نزد امام صادق علیه السلام رفتم و از این بیماری به ایشان شکایت بردم، فرمودند: طهارت کن و دو رکعت نماز بگزار و بگو «ای خدا، ای بخشنده ای مهربان، ای شنونده دعاها، ای عطاکننده­ خیرها، نیکی­های دنیا و آخرت را به من عطا کن و مرا از شر دنیا و آخرت حفظ کن و آنچه بدان مبتلا شدم، از من دور کن که سبب اندوه و غصه من شده است.» و نقل کرد آنچه به من امر نمودند، انجام دادم و خداوند آن بیماری را از من برد و سپاس مخصوص اوست.(2)

و نیز از امام صلوات الله علیه و آله روایت است فرمودند: دستت را بر آن موضع قرار ده و بگو: «ای نازل کننده­ شفا و از بنی برنده­ درد، شفای خود را بر دردهای من نازل کن».(3)

ص: 78


1- . طب الائمة: 101
2- . طب الائمة: 102
3- . طب الائمة: 103

باب 70 الدعاء لقراقر البطن

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] سَلَمَةُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی قَالَ: شَکَا رَجُلٌ إِلَی أَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ علیه السلام فَقَالَ إِنَّ بِی قَرْقَرَةً لَا تَسْکُنُ أَصْلًا وَ إِنِّی لَأَسْتَحْیِی أَنْ أُکَلِّمَ النَّاسَ فَیُسْمَعُ مِنْ صَوْتِ تِلْکَ الْقَرْقَرَةِ فَادْعُ لِی بِالشِّفَاءِ مِنْهَا فَقَالَ إِذَا فَرَغْتَ مِنْ صَلَاةِ اللَّیْلِ فَقُلِ اللَّهُمَّ مَا عَمِلْتُ مِنْ خَیْرٍ فَهُوَ مِنْکَ لَا حَمْدَ لِی فِیهِ وَ مَا عَمِلْتُ مِنْ سُوءٍ فَقَدْ حَذَّرْتَنِیهِ فَلَا عُذْرَ لِی فِیهِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَتَّکِلَ عَلَی مَا لَا حَمْدَ لِی فِیهِ وَ آمَنَ مَا لَا عُذْرَ لِی فِیهِ (1).

باب 71 الدعاء للجذام و البرص و البهق و الداء الخبیث

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ یُونُسَ قَالَ: أَصَابَنِی بَیَاضٌ بَیْنَ عَیْنَیَّ فَدَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَشَکَوْتُ ذَلِکَ إِلَیْهِ فَقَالَ تَطَهَّرْ وَ صَلِّ رَکْعَتَیْنِ وَ قُلْ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا سَمِیعَ الدَّعَوَاتِ یَا مُعْطِیَ الْخَیْرَاتِ أَعْطِنِی خَیْرَ الدُّنْیَا وَ خَیْرَ الْآخِرَةِ وَ قِنِی شَرَّ الدُّنْیَا وَ شَرَّ الْآخِرَةِ وَ أَذْهِبْ عَنِّی مَا أَجِدُ فَقَدْ غَاظَنِی الْأَمْرُ وَ أَحْزَنَنِی قَالَ یُونُسُ فَفَعَلْتُ مَا أَمَرَنِی بِهِ فَأَذْهَبَ اللَّهُ عَنِّی ذَلِکَ وَ لَهُ الْحَمْدُ(2).

وَ عَنْهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ضَعْ یَدَکَ عَلَیْهِ وَ قُلْ یَا مُنْزِلَ الشِّفَاءِ وَ مُذْهِبَ الدَّاءِ أَنْزِلْ عَلَی مَا بِی مِنْ دَاءٍ شِفَاءً(3).

ص: 78


1- 1. طبّ الأئمّة ص 101.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 102.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 102.

روایت2.

طب الائمة: اسحاق بن اسماعیل و بشیر بن عمار نقل کردند نزد امام صادق علیه السلام رفتیم در حالی که یونس به بیماری بد خیمی دچار گشته بود، در مقابل ایشان نشستیم و عرض کردیم: خداوند تو را حفظ کند به مصیبتی دچار شدیم که هیچگاه مثل آن را نچشیده بودیم، فرمودند: چه مصیبتی؟ جریان را برای ایشان نقل کردیم، سپس به یونس فرمودند: برخیز، طهارت بجوی، دو رکعت نماز بگزار سپس خدا را سپاس و ثنای خداوند را به جای آر و بر محمد و خاندان وی درود فرست و سپس بگو: «ای خدا ای خدا ای خدا ای بخشنده ای بخشنده ای بخشنده ای مهربان ای مهربان ای یگانه ای یگانه ای یگانه ای یکتا ای یکتا ای یکتا ای بی­نیاز ای بی­نیاز ای بی­نیاز ای مهربان­ترین مهربانان ای مهربان­ترین مهربانان ای مهربان­ترین مهربانان ای تواناترین توانمندان ای تواناترین توانمندان ای تواناترین توانمندان ای پروردگار جهانیان ای پروردگار جهانیان ای شنونده­ دعاها ای نازل­کننده­ی برکات ای عطاکننده خیرها، بر محمد و خاندان وی درود فرست و خیر دنیا و آخرت را بر من ببخشای و شر دنیا و آخرت را از من دور گردان و بیماری­ام را برطرف نمای که سبب اندوه و غصه مرا فراهم کرده است.» نقل کرد، همانطور که حضرت صادق علیه السلام به من امر نمودند، انجام دادم، سوگند به خدا همین که از مدینه خارج شدم همچون سبوس از من پراکنده شد.(1)

روایت3.

طب الائمة: سلامة بن عمرو الهمدانی نقل کرد: وارد مدینه شدم و به خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم، عرض کردم: ای فرزند خدا به بهانه حج به زیارت شما آمدم و به شما پناه آوردم از بیماری بدخیمی که به آن مبتلا شدم، حضرت فرمودند: در جوار رسول خدا صلی الله علیه و آله و در حریم امن او بایست و سوره­ انعام را با عسل بنویس و بنوش و آن بیماری از تو برطرف خواهد شد.(2)

روایت4.

مناقب آل ابی طالب: صورت یونس به پیسی مبتلا شده بود و امام صادق علیه السلام به پیشانی او نگاهی افکندند، پس دو رکعت نماز گزارد و حمد و ثنای خدا را به جای آورد و بر پیامبر و خاندان او درود فرستاد و سپس گفت: «ای خدا ای خدا ای خدا ای بخشنده ای بخشنده ای بخشنده ای مهربان ای مهربان ای مهربان ای مهربان­ترین مهربانان ای شنونده­ دعاها ای عطاکننده خیرها، بر محمد و خاندان پاک و مطهر وی درود فرست و شر دنیا و آخرت را از من روی بگردان و بدی دنیا و آخرت را

ص: 79


1- . طب الائمة: 103
2- . طب الائمة: 105
«2»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] إِبْرَاهِیمُ بْنُ سِرْحَانَ الْمُتَطَبِّبُ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ حَکَمِ بْنِ مِسْکِینٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ إِسْمَاعِیلَ وَ بَشِیرِ بْنِ عَمَّارٍ قَالا: أَتَیْنَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ قَدْ خَرَجَ بِیُونُسَ مِنَ الدُّعَاءِ الْخَبِیثِ قَالَ فَجَلَسْنَا بَیْنَ یَدَیْهِ فَقُلْنَا أَصْلَحَکَ اللَّهُ أُصِبْنَا مُصِیبَةً لَمْ نُصَبْ بِمِثْلِهَا أَبَداً قَالَ وَ مَا ذَاکَ فَأَخْبَرْنَاهُ بِالْقِصَّةِ فَقَالَ لِیُونُسَ قُمْ وَ تَطَهَّرْ وَ صَلِّ رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ احْمَدِ اللَّهَ وَ أَثْنِ عَلَیْهِ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ ثُمَّ قُلْ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا رَحِیمُ یَا رَحِیمُ یَا وَاحِدُ یَا وَاحِدُ یَا وَاحِدُ یَا أَحَدُ یَا أَحَدُ یَا أَحَدُ یَا صَمَدُ یَا صَمَدُ یَا صَمَدُ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا أَقْدَرَ الْقَادِرِینَ یَا أَقْدَرَ الْقَادِرِینَ یَا أَقْدَرَ الْقَادِرِینَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ یَا سَامِعَ الدَّعَوَاتِ یَا مُنْزِلَ الْبَرَکَاتِ یَا مُعْطِیَ الْخَیْرَاتِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعْطِنِی خَیْرَ الدُّنْیَا وَ خَیْرَ الْآخِرَةِ وَ اصْرِفْ عَنِّی شَرَّ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَذْهِبْ مَا بِی فَقَدْ غَاظَنِی الْأَمْرُ وَ أَحْزَنَنِی قَالَ فَفَعَلْتُ مَا أَمَرَنِی بِهِ الصَّادِقُ علیه السلام فَوَ اللَّهِ مَا خَرَجْنَا مِنَ الْمَدِینَةِ حَتَّی تَنَاثَرَ عَنِّی مِثْلُ النُّخَالَةِ(1).

«3»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَنْ سَلَامَةَ بْنِ عَمْرٍو الْهَمْدَانِیِّ قَالَ: دَخَلْتُ الْمَدِینَةَ فَأَتَیْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اعْتَلَلْتُ عَلَی أَهْلِ بَیْتِی بِالْحَجِّ وَ أَتَیْتُکَ مُسْتَجِیراً مُسْتَسِرّاً مِنْ أَهْلِ بَیْتِی مِنْ عِلَّةٍ أَصَابَتْنِی وَ هِیَ الدَّاءُ الْخَبِیثَةُ قَالَ أَقِمْ فِی جِوَارِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ فِی حَرَمِهِ وَ أَمْنِهِ وَ اکْتُبْ سُورَةَ الْأَنْعَامِ بِالْعَسَلِ وَ اشْرَبْهُ فَإِنَّهُ یَذْهَبُ عَنْکَ (2).

«4»

قب، [المناقب لابن شهرآشوب] إِسْحَاقُ وَ إِسْمَاعِیلُ وَ یُونُسُ بَنُو عَمَّارٍ: أَنَّهُ اسْتَحَالَ وَجْهُ یُونُسَ إِلَی الْبَیَاضِ فَنَظَرَ الصَّادِقُ علیه السلام إِلَی جَبْهَتِهِ فَصَلَّی رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ حَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَی عَلَیْهِ وَ صَلَّی عَلَی النَّبِیِّ وَ آلِهِ ثُمَّ قَالَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا رَحِیمُ یَا رَحِیمُ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا سَمِیعَ الدَّعَوَاتِ یَا مُعْطِیَ الْخَیْرَاتِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّاهِرِینَ الطَّیِّبِینَ وَ اصْرِفْ عَنِّی شَرَّ الدُّنْیَا وَ شَرَّ الْآخِرَةِ

ص: 79


1- 1. طبّ الأئمّة ص 103.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 105.

ازمن بزدای و بیماری­ام را برطرف نمای که سبب اندوه و غصه مرا فراهم کرده است.» و نقل کرد: سوگند به خدا به محض اینکه از مدینه خارج شدیم آن سفیدی مثل سبوس از من دور گشت و حکم بن مسکین نقل کرد: سفیدی را در چهره­اش دیدم که از بین رفت و الان در چهره­اش چیزی نیست.(1)

روایت5.

مکارم الاخلاق: دعای رفع پیسی و خوره: بر او خوانده شود و سپس نوشته شود و بر او آویخته گردد « بسم الله الرحمن الرحیم یَمْحُو اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ الْحَمْدُ لِلَّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جاعِلِ الْمَلائِکَةِ رُسُلاً أُولی أَجْنِحَةٍ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباع: به نام خداوند بخشنده مهربان خدا آنچه را بخواهد محو یا اثبات می کند، و اصل کتاب نزد اوست، سپاس خدای را که پدید آورنده آسمان و زمین است، فرشتگان را که دارای بال های دوگانه و سه گانه و چهارگانه اند پیام آورنده قرارداده است،به نام فلان فرزند فلانة».(2)

شخصی از بیماری پیسی نزد امام صادق علیه السلام شکایت برد، امام به او فرمان دادند تا مقداری از گل قبر حسین علیه السلام را و آب باران مخلوط نماید، آن شخص چنین کرد و شفا یافت.(3)

یکی از یاران ما، نقل کرد: مدتی بود به پیسی دچار شده بودم، امام صادق علیه السلام به من فرمان دادند تا سوره­یس را با عسل در جامی بنویسم و آن را بشویم و بنوشم، چنین کردم و آن بیماری رفع شد.(4)

برای رفع سفیدک: بر لکه های سفید نوشته شود: «إِنْ مِنْ شَیْ ء ٍإِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاّ َبِقَدَرٍ مَعْلُومٍ هَلْ یَسْمَعُونَکُمْ إِذْ تَدْعُونَ أَوْ یَنْفَعُونَکُمْ أَوْ یَضُرُّونَ: و هیچ چیز نیست مگر آنکه گنجینه های آن نزد ماست، و ما آن را جز به اندازه ای معین فرو نمی فرستیم آیا وقتی دعا می کنید، از شمامی شنوند یا به شما سود یا زیان می رسانند».(5)

روایت6.

عدّة الداعی: یونس بن عمّار نقل کرد: به امام صادق علیه السلام عرض کردم، جانم به فدای شما، این چیزی است که بر چهره­ام آشکار گشته است و مردم می­پندارند خداوند بنده­ای که به او نیاز دارد، به این بیماری مبتلا نمی­کند، امام فرمودند: خیر، مؤمن آل یاسین انگشتانش در هم کشیده و خشک بود، و در حالی که چنین می­گفتند، دستشان را دراز کردند «ای قوم از فرستاده­شدگان پیروی کنید» سپس به من فرمودند: در یک سوم آخر شب وضو بگیر و نمازت را بخوان و در سجده­های پایانی دو رکعت اول، بگو: «ای بلندمرتبه و ای بزرگ ای بخشاینده ای مهربان، ای شنونده­ دعاها و ای عطاکننده­ خیرها بر محمد و خاندان محمد درود فرست و از خیر دنیا و آخرت آنچه، سزاوار آنی به من عطا کن و از شر دنیا و آخرت آنچه تو می­پسندی از من دور گردان و این بیماری را از من برطرف نما. زیرا

ص: 80


1- . مناقب آل ابی طالب 4: 232
2- . مکارم الاخلاق: 441
3- . مکارم الاخلاق: 441
4- . مکارم الاخلاق: 441
5- . مکارم الاخلاق: 441

وَ أَذْهِبْ عَنِّی شَرَّ الدُّنْیَا وَ شَرَّ الْآخِرَةِ وَ أَذْهِبْ عَنِّی مَا بِی فَقَدْ غَاظَنِی ذَلِکَ وَ أَحْزَنَنِی قَالَ فَوَ اللَّهِ مَا خَرَجْنَا مِنَ الْمَدِینَةِ حَتَّی تَنَاثَرَ عَنْ وَجْهِهِ مِثْلُ النُّخَالَةِ وَ ذَهَبَ قَالَ الْحَکَمُ بْنُ مِسْکِینٍ وَ رَأَیْتُ الْبَیَاضَ بِوَجْهِهِ ثُمَّ انْصَرَفَ وَ لَیْسَ فِی وَجْهِهِ شَیْ ءٌ(1).

«5»

مکا، [مکارم الأخلاق]: لِلْبَرَصِ وَ الْجُذَامِ یُقْرَأُ عَلَیْهِ وَ یُکْتَبُ وَ یُعَلَّقُ عَلَیْهِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ الْحَمْدُ لِلَّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جاعِلِ الْمَلائِکَةِ رُسُلًا أُولِی أَجْنِحَةٍ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ بِاسْمِ فُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ(2).

شَکَا رَجُلٌ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام الْبَرَصَ فَأَمَرَهُ أَنْ یَأْخُذَ طِینَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام بِمَاءِ السَّمَاءِ فَفَعَلَ ذَلِکَ فَبَرَأَ(3).

وَ رُوِیَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ: کَانَ قَدْ ظَهَرَ لِی شَیْ ءٌ مِنَ الْبَیَاضِ فَأَمَرَنِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنْ أَکْتُبَ یس بِالْعَسَلِ فِی جَامٍ وَ أَغْسِلَهُ وَ أَشْرَبَهُ فَفَعَلْتُ فَذَهَبَ عَنِّی (4).

لِلْبَهَقِ یُکْتَبُ عَلَی مَوْضِعِ الْبَهَقِ وَ إِنْ مِنْ شَیْ ءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ هَلْ یَسْمَعُونَکُمْ إِذْ تَدْعُونَ أَوْ یَنْفَعُونَکُمْ أَوْ یَضُرُّونَ (5).

«6»

عُدَّةُ الدَّاعِی، عَنْ یُونُسَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام جُعِلْتُ فِدَاکَ هَذَا الَّذِی قَدْ ظَهَرَ بِوَجْهِی یَزْعُمُ النَّاسُ أَنَّ اللَّهَ لَمْ یَبْتَلِ بِهِ عَبْداً لَهُ فِیهِ حَاجَةٌ فَقَالَ لِی لَا قَدْ کَانَ مُؤْمِنُ آلِ یس مُکَنَّعَ الْأَصَابِعِ فَکَانَ یَقُولُ هَکَذَا وَ یَمُدُّ یَدَهُ یا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ قَالَ ثُمَّ قَالَ لِی إِذَا کَانَ الثُّلُثُ الْأَخِیرُ مِنَ اللَّیْلِ فِی أَوَّلِهِ فَتَوَضَّأْ وَ قُمْ إِلَی صَلَاتِکَ الَّتِی تُصَلِّیهَا فَإِذَا کُنْتَ فِی السَّجْدَةِ الْأَخِیرَةِ مِنَ الرَّکْعَتَیْنِ الْأُولَیَیْنِ فَقُلْ وَ أَنْتَ سَاجِدٌ یَا عَلِیُّ یَا عَظِیمُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا سَامِعَ الدَّعَوَاتِ یَا مُعْطِیَ الْخَیْرَاتِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعْطِنِی مِنْ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ اصْرِفْ عَنِّی مِنْ شَرِّ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ أَذْهِبْ عَنِّی هَذَا الْوَجَعَ فَإِنَّهُ قَدْ

ص: 80


1- 1. مناقب آل أبی طالب ج 4 ص 232. و کأنّ أصل الخبر ما رواه فی طبّ الأئمّة.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 441.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 441.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 441.
5- 5. المصدر نفسه، و البهق- محرکة- بیاض فی الجسد لا من برص، لا یزید و لا ینقص.

اسباب اندوه و غصه مرا فراهم کرده است.» و در دعا پافشاری کن، نقل کرد: همین که به کوفه رسیدم خداوند آن بیماری را از من برطرف ساخت.(1)

باب هفتاد و دوم : دعایی برای کلف و برسون

اشاره

باب هفتاد و دوم : دعایی برای کلف و برسون(2)

روایات

روایت1.

مکارم الاخلاق: یک دایره بر سوی او می­کشی و وسط آن می­نویسی بوتا بوتا برتاتا صداهایی را می­خوانم و آن چون گذر ابرها می­گذرد ساخته خدا که هر چیز را نیکو آفرید و به راستی او به آنچه انجام می­دهید آگاه است. همچنین ناشتا بر آن نوشته شود؛ هریقه مریقه تا اینکه راه و روش را دوست بداری.

همچنین: ناشتا نوشته شود: قهرید قهرانید کسرهن کسروهن سالار خشک باد بحق الملک القدوس: قهرید قهرانید شکست آنها، شکستند آنها را سالار خشک باد به حق پادشاه منزه.(3)

باب هفتاد و سوم : دعایی برای بواسیر

روایات

روایت1.

طب الائمة: امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند هر کس با این دعا از شر بواسیر به خداوند پناه برد، به اذن خدا او را کفایت می­کند: «ای بخشنده ای شریف، ای مهربان، ای نزدیک، ای اجابت­کننده ای آفریدگار ای رحم کننده بر محمد و خاندان محمد درود فرست و نعمتت را به من بازگردان و دردم را کفایت فرمای»

ص: 81


1- . عدة الداعی
2- . کلف: سیاهی که در چهره ظاهر می شود و آن را تغییر می دهد و برسون: گویا همان سالک است که در اسب ها شناخته می شود و اثر آن شبیه داغ کردن است.
3- . مکارم الاخلاق: 472

أَغَاظَنِی وَ أَحْزَنَنِی وَ أَلِحَّ فِی الدُّعَاءِ قَالَ فَمَا وَصَلْتُ إِلَی الْکُوفَةِ حَتَّی أَذْهَبَ اللَّهُ بِهِ عَنِّی کُلَّهُ (1).

باب 72 الدعاء للکلف و البرسون

اشاره

باب 72 الدعاء للکلف و البرسون (2)

الأخبار

«1»

مکا، [مکارم الأخلاق]: تَخُطُّ عَلَیْهِ خَطّاً مُدَوَّراً ثُمَّ تَکْتُبُ فِی وَسَطِهِ بوتا بوتا برتاتا ادَّعَی أَصْوَاتاً وَ هِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْ ءٍ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِما تَفْعَلُونَ.

أَیْضاً یُکْتَبُ عَلَیْهِ بُکْرَةً عَلَی الرِّیقِ هریقه مریقه حَتَّی تُحِبَّ الطَّرِیقَةَ.

أَیْضاً یُکْتَبُ بُکْرَةً قهرید قهرانید کسرهن کسروهن سالار خشک باد بِحَقِّ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ (3).

باب 73 الدعاء للبواسیر

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] الْخَرَازِینِیُّ الرَّازِیُّ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَی السَّابِرِیِّ وَ لَیْسَ هُوَ صَفْوَانَ الْجَمَّالَ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَی عَنْ أَبِی عَبْدِ الرَّحْمَنِ السُّلَمِیِّ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ: مَنْ عَوَّذَ الْبَوَاسِیرَ بِهَذِهِ الْعُوذَةِ کُفِیَ شَرَّهَا بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی وَ هُوَ یَا جَوَادُ یَا مَاجِدُ یَا رَحِیمُ یَا قَرِیبُ یَا مُجِیبُ یَا بَارِئُ یَا رَاحِمُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ارْدُدْ عَلَیَّ نِعْمَتَکَ وَ اکْفِنِی أَمْرَ وَجَعِی

ص: 81


1- 1. عدّة الداعی ص.
2- 2. الکلف- محرکة- سواد یظهر فی الوجه فیغیره، و البرسون کأنّه ما یعرف عند الفرس به« سالک» یشبه أثر الکی، و فی المصدر المطبوع: للکلف و البرص.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 472.

که به اذن خداوند عزّ و جلّ از آن شفا خواهد یافت.(1)

روایت2.

مکارم الاخلاق: روایت شد شخصی نزد امام رضا علیه السلام از بیماری بواسیر شکایت نمود، و امام فرمودند: سوره­ یس را با عسل بنویس و سپس آن را بنوش.(2)

باب هفتاد و چهارم : دعایی برای آبله و دمل ها و گری و بریون و زخم ها و افسونی برای ورم و جراحت

روایات

روایت1.

طب الائمة: امام صادق علیه السلام فرمودند: هر گاه آبله ای احساس کردی، انگشت اشاره خود را بر آن قرار بده و دور آن بگردان و هفت بار بگو: «خدای جز خداوند بردبار و بزرگوار وجود ندارد» و بار هفتم آن را پانسمان کن و با همان انگشت اشاره ببند.(3)

روایت2.

طب الائمة: امام صادق علیه السلام فرمودند: بیشتر این دمل­ها و زخم­ها از آن خون سوزان است که شخص آن را در زمان خود خارج نمی­کند. هر کس به آن مبتلا شد زمانی که به بستر رفت بگوید: «پناه می­برم به روی باعظمت خدا و کلمات کامل او که هیچ نیکوکار و بدکاری توان تخطی از آنها را ندارد از گزند هر صاحب شرّی» و هرگاه چنین گوید از جانب ارواح مورد آزار و اذیت قرار نمی­گیرد و به اذن خداوند عزّ و جلّ شفا خواهد یافت.(4)

دعایی دیگر: این دعا بر روی کاغذی نوشته می­شود و کسی که دمل دارد آن را ­بخورد «هیچ نعمتی نیست جز نعمت­های تو ای خدا، علم تو به آن احاطه دارد کهلسون» .

ص: 82


1- . طب الائمة: 32
2- . مکارم الاخلاق: 440، حدیث از امام صادق علیه السلام آمده است.
3- . طب الائمة: 38
4- . طب الائمة:108

فَإِنَّهُ یُعَافَی مِنْهُ بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ (1).

«2»

مکا، [مکارم الأخلاق] رُوِیَ عَنِ الرِّضَا علیه السلام: أَنَّهُ شَکَا إِلَیْهِ رَجُلٌ الْبَوَاسِیرَ فَقَالَ اکْتُبْ یس بِالْعَسَلِ وَ اشْرَبْهُ (2).

باب 74 الدعاء للبثر و الدمامیل و الجرب و القوباء و القروح و الرقی للورم و الجرح

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَلِیُّ بْنُ الْعَبَّاسِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ الْعَلَوِیِّ عَنِ الرِّضَا عَنْ أَبِیهِ عَنِ الصَّادِقِ علیهم السلام قَالَ: إِذَا أَحْسَسْتَ بِالْبَثْرِ فَضَعْ عَلَیْهِ السَّبَّابَةَ وَ دَوِّرْ مَا حَوْلَهُ وَ قُلْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْحَلِیمُ الْکَرِیمُ سَبْعَ مَرَّاتٍ فَإِذَا کَانَ فِی السَّابِعَةِ فَضَمِّدْهُ وَ شَدِّدْهُ بِالسَّبَّابَةِ(3).

«2»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ هِلَالٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: هَذِهِ الدَّمَامِیلُ وَ الْقُرُوحُ أَکْثَرُهَا مِنْ هَذَا الدَّمِ الْمُحْتَرِقِ الَّذِی لَا یُخْرِجُهُ صَاحِبُهُ فِی أَیَّامِهِ (4)

فَمَنْ غَلَبَ عَلَیْهِ شَیْ ءٌ مِنْ ذَلِکَ فَلْیَقُلْ إِذَا أَوَی إِلَی فِرَاشِهِ أَعُوذُ بِوَجْهِ اللَّهِ الْعَظِیمِ وَ کَلِمَاتِهِ التَّامَّاتِ الَّتِی لَا یُجَاوِزُهُنَّ بَرٌّ وَ لَا فَاجِرٌ مِنْ شَرِّ کُلِّ ذِی شَرٍّ فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ لَمْ یُؤْذِهِ شَیْ ءٌ مِنَ الْأَرْوَاحِ وَ عُوفِیَ مِنْهَا بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ (5).

آخَرُ: یَکْتُبُ عَلَی کَاغَذٍ فَیَبْلَعُهُ صَاحِبُ الدَّمَامِیلِ لَا آلَاءَ إِلَّا آلَاؤُکَ یَا اللَّهُ مُحِیطٌ

ص: 82


1- 1. طبّ الأئمّة ص 32.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 440، و الحدیث عن الصادق علیه السلام.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 38 و التضمید: شد الضماد و لف الخرقة علیه.
4- 4. فی ابانه خ ل.
5- 5. طبّ الأئمّة ص 108.

روایت3.

مکارم الاخلاق: برای رفع گری، دمل و بریون(1) این آیه بر او خوانده و نوشته شود و سپس بر او آویخته گردد: «به نام خداوند بخشنده مهربان مَثَلُ کَلِمَةٍ خَبیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ: و مَثَلِ سخنی ناپاک چون درختی ناپاک است که از روی زمین کنده شده و قراری ندارد.»(2)

و آیه «مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فیها نُعیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً أُخْری: از این شما را آفریدیم، در آن شما را باز می گردانیم و بار دیگر شما را از آن بیرون می آوریم».(3)

تعویذی برای ورم و زخم: از امام صادق یا امام باقر علیهما السلام روایت است: چاقویی برمی­گیری و آن را بر اطراف زخم می­گذرانی و می­گویی: «به نام خدا تو را تعویذ می کنم از لبه شمشیر و آهن، و از خون مردگی و سنگ چسبنده و از رگ ضعیف ورم­های بدشکل و از غذا و گیر کردن آن در گلو و از مایعات و سردی آن، به اذن خداوند به سوی تو می­آیم تا سرآمد مشخص در انسان­ها و چهارپایان به نام خدا آغاز نمودم و به نام خدا به پایان رساندم». سپس آن چاقو را در زمین فرو کن.(4)

باب هفتاد و پنجم : دعای رفع درد فرج

روایات

روایت1.

طب الائمة: از حریز نقل است، بعد از آنکه حج را بر جای آوردم به خدمت امام صادق علیه السلام در مدینه رفتم. در این هنگام معلی بن خنیس رضی الله عنه نزد امام از درد مزج شکایت می­نمود. امام صادق علیه السلام فرمودند: تو عورتت را در جایی آشکار ساختی پس خداوند این درد را از پی آن قرار داد، ولی با این تعویذی که امیر مؤمنان برای ابا واثلة به کار گرفت، استفاده کن، زیرا درد او بازنگشت، معلی عرض کرد:

ص: 83


1- . بیماری که در اثر آن بدن پوسته پوسته می شود و آن را حزاز هم می نامند و با آب دهان معالجه می گردد.
2- .ابراهیم/ 26
3- . مکارم الاخلاق: 471
4- . مکارم الاخلاق: 471

عِلْمُکَ بِهِ کهلسون.

«3»

مکا، [مکارم الأخلاق]: لِلْجَرَبِ وَ الدُّمَّلِ وَ الْقُوبَاءِ(1) یُقْرَأُ عَلَیْهِ وَ یُکْتَبُ وَ یُعَلَّقُ عَلَیْهِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ مَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ(2) الْآیَةَ مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فِیها نُعِیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً أُخْری اللَّهُ أَکْبَرُ وَ أَنْتَ لَا تَکْبُرُ اللَّهُ یَبْقَی وَ أَنْتَ لَا تَبْقَی وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ(3).

رُقْیَةُ الْوَرَمِ وَ الْجُرْحِ عَنْ بَعْضِ الصَّادِقِینَ قَالَ: تَأْخُذُ سِکِّیناً وَ تُمِرُّهَا عَلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی تَشْکُو مِنَ الْجِرَاحِ أَوْ غَیْرِهِ تَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِیکَ مِنَ الْحَدِّ وَ الْحَدِیدِ وَ مِنْ أَثَرِ الْعُودِ وَ مِنَ الْحَجَرِ الْمَلْبُودِ وَ مِنَ الْعِرْقِ الْعَاثِرِ وَ مِنَ الْوَرَمِ الْأَحَرِّ وَ مِنَ الطَّعَامِ وَ حَرِّهِ وَ مِنَ الشَّرَابِ وَ بَرْدِهِ بِسْمِ اللَّهِ فَتَحْتُ وَ بِسْمِ اللَّهِ خَتَمْتُ ثُمَّ أَوْتِدِ السِّکِّینَ فِی الْأَرْضِ (4).

باب 75 الدعاء لوجع الفرج

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] أَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْکَاتِبُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الزَّعْفَرَانِیِّ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ حَرِیزٍ قَالَ: حَجَجْتُ فَدَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ علیه السلام بِالْمَدِینَةِ وَ إِذَا بِالْمُعَلَّی بْنِ خُنَیْسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ یَشْکُو إِلَیْهِ وَجَعَ الْفَرْجِ فَقَالَ لَهُ الصَّادِقُ علیه السلام إِنَّکَ کَشَفْتَ عَوْرَتَکَ فِی مَوْضِعٍ مِنَ الْمَوَاضِعِ فَأَعْقَبَکَ اللَّهُ هَذَا الْوَجَعَ وَ لَکِنْ عَوِّذْهُ بِالْعُوذَةِ الَّتِی عَوَّذَ بِهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ أَبَا وَاثِلَةَ ثُمَّ لَمْ تَعُدْ قَالَ لَهُ الْمُعَلَّی یَا ابْنَ

ص: 83


1- 1. داء یظهر فی الجسد فیتقشر منه الجلد و یتسع، و یقال لها: الحزاز أیضا و یعالج بالریق، و هی مؤنثة لا تنصرف.
2- 2. إبراهیم: 26، و الآیة تامّة و لیس فی المصدر بعدها لفظ« الآیة».
3- 3. مکارم الأخلاق ص 440.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 471 و قد مر ص 65 مثله مشروحا.

ای پسر رسول خدا، آن تعویذ چیست؟ دست چپ خود را بر آن قرار ده و سه بار بگو: «به نام خدا و با استعانت از خدا، بَلی مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ: آری، هر کس که خود را با تمام وجود، به خدا تسلیم کند و نیکوکار باشد، پس مزد وی پیش پروردگار اوست، و بیمی بر آنان نیست، و غمگین نخواهند شد. خدایا من رویم را تسلیم تو گردانیدم و کارم را به تو سپردم، هیچ پناهگاه و راه نجاتی جز به سوی تو وجود ندارد». انشاء الله تعالی شفا خواهی یافت.(1)

باب هفتاد و ششم : دعایی برای درد پاها و زانو

روایات

روایت1.

طب الائمة: امام باقر علیه السلام فرمودند: نزد امام حسین بن علی علیهما السلام بودم که مردی از بنی امیه که از شیعیان ما بود، وارد شد و عرض کرد: ای پسر رسول خدا به خاطر درد پایم توانایی آمدن به خدمت شما را نداشتم، امام علیه السلام فرمودند: چرا تعویذ حسن بن علی را استفاده نمی­کنی؟ عرض کرد: ای فرزند رسول خدا کدام تعویذ؟ فرمودند: «إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبیناً لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّه ....و َکانَ اللَّهُ عَزیزاً حَکیماً: ما تو را پیروزی بخشیدیم پیروزی درخشان. تا بیامرزد خدا برای تو.......خدا عزیز حکیم است.» و نقل کرد: آن چه امام به من امر فرمودند به جای آوردم و بعد از آن به یاری خداوند، آن درد را احساس نکردم.(2)

روایت2.

مکارم الاخلاق: دعای رفع درد زانو: ابی حمزه نقل کرد، از درد زانو به خدمت امام باقر علیه السلام شکایت بردم، ایشان فرمودند: بعد از نماز بگو: «ای بخشنده­ترین عطاکننده­ها و ای بهترین درخواست شوندگان و ای مهربان­ترین کسی که از او طلب مهربانی شد، بر ضعف و کمی چاره­ام رحم کن و مرا از دردم عافیت بخش»نقل کرد: چنین کردم و بهبودی یافتم.(3)

دعوات الراوندی: مثل این حدیث از امام باقر علیه السلام ذکر شده است .

ص: 84


1- . طب الائمة: 31
2- . طب الائمة: 33
3- . مکارم الاخلاق: 452 و در کافی 2: 568

رَسُولِ اللَّهِ وَ مَا الْعُوذَةُ قَالَ قُلْ بَعْدَ أَنْ تَضَعَ یَدَکَ الْیُسْرَی عَلَیْهِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ بَلی مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْلَمْتُ وَجْهِی إِلَیْکَ وَ فَوَّضْتُ أَمْرِی إِلَیْکَ لَا مَلْجَأَ وَ لَا مَنْجَی إِلَّا إِلَیْکَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَإِنَّکَ تُعَافَی إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی (1).

باب 76 الدعاء لوجع الرجلین و الرکبة

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] حَنَانُ بْنُ جَابِرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الصَّیْرَفِیِّ عَنِ الْحُسَیْنِ الْأَشْقَرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی الْمِقْدَامِ عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِیِّ عَنْ مُحَمَّدٍ الْبَاقِرِ علیه السلام قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام إِذْ أَتَاهُ رَجُلٌ مِنْ بَنِی أُمَیَّةَ مِنْ شِیعَتِنَا فَقَالَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا قَدَرْتُ أَنْ أَمْشِیَ إِلَیْکَ مِنْ وَجَعِ رِجْلِی قَالَ فَأَیْنَ أَنْتَ مِنْ عُوذَةِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ قَالَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ مَا ذَاکَ قَالَ إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ إِلَی قَوْلِهِ وَ کانَ اللَّهُ عَزِیزاً حَکِیماً قَالَ فَفَعَلْتُ مَا أَمَرَنِی بِهِ فَمَا أَحْسَسْتُ بَعْدَ ذَلِکَ بِشَیْ ءٍ مِنْهَا بِعَوْنِ اللَّهِ تَعَالَی (2).

«2»

مکا، [مکارم الأخلاق] دُعَاءٌ لِوَجَعِ الرُّکْبَةِ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ: عَرَضَ لِی وَجَعٌ فِی رُکْبَتِی فَشَکَوْتُ ذَلِکَ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فَقَالَ إِذَا أَنْتَ صَلَّیْتَ فَقُلْ یَا أَجْوَدَ مَنْ أَعْطَی یَا خَیْرَ مَنْ سُئِلَ وَ یَا أَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ ارْحَمْ ضَعْفِی وَ قِلَّةَ حِیَلِی وَ أَعْفِنِی مِنْ وَجَعِی قَالَ فَفَعَلْتُ فَعُوفِیتُ (3).

دعوات الراوندی، عنه علیه السلام: مثله.

ص: 84


1- 1. طبّ الأئمّة ص 31.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 33.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 452، و تراه فی الکافی ج 2 ص 568.

باب هفتاد و هفتم : دعایی برای درد ساق­ها

روایات

روایت1.

طب الائمة: سالم بن محمد نقل کرد از درد ساق پایم به خدمت امام صادق علیه السلام شکایت بردم که این درد مرا از کارها و تمامی امورم باز داشته است، امام علیه السلام فرمودند: آنها را تعویذ کن، عرض کردم: به چه چیز ای فرزند رسول خدا؟ فرمودند: با هفت بار خواندن این آیه که به اذن خداوند تعالی شفا خواهی یافت «وَ اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنْ کِتابِ رَبِّکَ لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ وَ لَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً: و آنچه را که از کتاب پروردگارت به تو وحی شده است بخوان. کلمات او را تغییر دهنده ای نیست، و جز او هرگز پناهی نخواهی یافت» نقل کرد: همانگونه که به من امر فرموده بودند هفت بار تعویذ کردم و درد چنان از من رفع شد که دیگر آن را احساس نکردم.(1)

باب هفتاد و هشتم : دعایی برای درد پاشنه ها و کف پا

روایات

روایت1.

طب الائمة: از علی بن حسین علیهما السلام نقل است، مردی نزد ابی عبدالله حسین بن علی علیهما السلام چنین شکایت برد: ای فرزند رسول خدا، من دردی در پاشنه های پای خود احساس می­کنم که مرا از به پا خاستن به نماز بازداشته است، امام فرمودند: چرا آن را تعویذ نمی­کنی؟ عرض کرد: آن را نمی­دانم، فرمودند: هر گاه آن را احساس کردی، دستت را بر آن قرار ده و بگو «به نام خدا و با استعانت از خدا و سلام بر رسول خدا صلی الله علیه و آله» سپس بر آن بخوان: «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَمیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِیَّات ٌبِیَمینِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُون: و خدا را آنچنانکه باید به بزرگی نشناخته اند، و حال آنکه روز قیامت زمین یکسره در قبضه اوست و آسمانها درپیچیده به دست اوست او منزّه است و برتر است از آنچه شریک می گردانند.» و آن مرد چنین کرد و شفا یافت.(2)

ص: 85


1- . طب الائمة: 32
2- . طب الائمة: 33

باب 77 الدعاء لوجع الساقین

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] خِدَاشُ بْنُ سَبْرَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ صَفْوَانَ بَیَّاعِ السَّابِرِیِّ عَنْ سَالِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ: شَکَوْتُ إِلَی الصَّادِقِ علیه السلام وَجَعَ السَّاقَیْنِ وَ أَنَّهُ قَدْ أَقْعَدَنِی عَنْ أُمُورِی وَ أَسْبَابِی فَقَالَ عَوِّذْهُمَا قُلْتُ بِمَا ذَا یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ بِهَذِهِ الْآیَةِ سَبْعَ مَرَّاتٍ فَإِنَّکَ تُعَافَی بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی وَ اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنْ کِتابِ رَبِّکَ لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ وَ لَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً قَالَ فَعَوَّذْتُهَا سَبْعاً کَمَا أَمَرَنِی فَرُفِعَ الْوَجَعُ عَنِّی رَفْعاً حَتَّی لَمْ أَحُسَّ بَعْدَ ذَلِکَ بِشَیْ ءٍ مِنْهُ (1).

باب 78 الدعاء لوجع العراقیب و باطن القدم

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَبْدُ اللَّهِ بْنُ بِسْطَامَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَوْدِیِّ عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهما السلام: أَنَّ رَجُلًا اشْتَکَی إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام فَقَالَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّی أَجِدُ وَجَعاً فِی عَرَاقِیبِی قَدْ مَنَعَنِی مِنَ النُّهُوضِ إِلَی الْغُرَفِ (2)

قَالَ فَمَا یَمْنَعُکَ مِنَ الْعُوذَةِ قَالَ لَسْتُ أَعْلَمُهَا قَالَ فَإِذَا أَحْسَسْتَ بِهَا فَضَعْ یَدَکَ عَلَیْهَا وَ قُلْ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ السَّلَامُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ثُمَّ اقْرَأْ عَلَیْهِ وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ فَفَعَلَ الرَّجُلُ ذَلِکَ فَشَفَاهُ اللَّهُ تَعَالَی (3).

ص: 85


1- 1. طبّ الأئمّة ص 32.
2- 2. فی المصدر:« الی الصلاة».
3- 3. طبّ الأئمّة ص 33.

باب هفتاد و نهم : دعایی برای درد چشم و امثال آن

روایات

روایت1.

الخصال: چهارصد، امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند: هر گاه یکی از شما به درد چشم مبتلا شد، آیة الکرسی را بخواند و در دل چنان باور داشته باشد که آن بهبودی خواهد یافت، که انشاء الله عافیت می­یابد.(1)

روایت2.

أمالی: جعفیّ از پدرش نقل کرد، دیر زمانی بود که درد چشم داشتم و از آن به نزد امام صادق علیه السلام شکایت بردم، فرمودند: آیا می­خواهی دعایی به تو بیاموزم که هم خیر دنیا و آخرت تو را تأمین کند و هم درد چشمت را برطرف نماید؟ عرض کردم: آری. فرمودند: بعد از سپیده­دم و غروب آفتاب بگو: «خدایا، به حق محمد و خاندان محمد از تو می­خواهم بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و نور دیدگان و بصیرت دینی و یقین قلبی و اخلاص عمل و سلامت جان و گشایش روزی و سپاسگزاری از خود را تا وقتی زنده­ام به من عطا نمایی».(2)

روایت3.

طب الائمة: حضرت صادق علیه السلام از پدران بزرگوارشان نقل کردند حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام فرمودند: در روز خیبر زمانی که سول خدا صلی الله علیه و آله مرا فراخواند به ایشان عرض شد، ای رسول خدا چشم او بیمار است رسول خدا فرمودند: او را نزد من آورید پس به خدمت ایشان رسیدم و عرض کردم : ای رسول خدا چشم من بیمار است و چیزی را نمی بینم، فرمودند: ای علی به من نزدیک شو، من نیز به ایشان نزدیک شدم پس دست خویش را بر چشم من کشیدند و فرمودند «به نام خدا و با استعانت از خدا و سلام بر رسول خدا خداوندا او را از سرما و گرما و آزار و سختی حفظ کن و کفایت فرما » حضرت علی علیه السلام فرمودند: سوگند به آنکه او را به پیامبری گرامی داشت و به رسالت مخصوص گردانید و بر بندگان برگزید، شفا یافتم و پس از آن نه گرما و سرمایی دیدم و نه چشمم مشکلی پیدا کرد.

نقل کرد: حضرت علی علیه السلام در روزهای بسیار سرد زمستان خارج می شدند در حالی که پیراهن

ص: 86


1- . الخصال 2: 158
2- . امالی طوسی199:1 و در کافی550:2 آن را مشاهده می کنی.

باب 79 الدعاء لوجع العین و ما یناسبه

الأخبار

«1»

ل، [الخصال الْأَرْبَعُمِائَةِ] قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: إِذَا اشْتَکَی أَحَدُکُمْ عَیْنَهُ فَلْیَقْرَأْ آیَةَ الْکُرْسِیِّ وَ لْیُضْمِرْ فِی نَفْسِهِ أَنَّهَا تَبْرَأُ فَإِنَّهُ یُعَافَی إِنْ شَاءَ اللَّهُ (1).

«2»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی الْمُفِیدُ عَنِ ابْنِ قُولَوَیْهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ عِیسَی عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مُحَمَّدٍ الْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: کُنْتُ کَثِیراً مَا أَشْتَکِی عَیْنِی فَشَکَوْتُ ذَلِکَ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقَالَ أَ لَا أُعَلِّمُکَ دُعَاءً لِدُنْیَاکَ وَ آخِرَتِکَ وَ تُکْفَی بِهِ وَجَعَ عَیْنِکَ فَقُلْتُ بَلَی فَقَالَ تَقُولُ فِی دُبُرِ الْفَجْرِ وَ دُبُرِ الْمَغْرِبِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَنْ تَجْعَلَ النُّورَ فِی بَصَرِی وَ الْبَصِیرَةَ فِی دِینِی وَ الْیَقِینَ فِی قَلْبِی وَ الْإِخْلَاصَ فِی عَمَلِی وَ السَّلَامَةَ فِی نَفْسِی وَ السَّعَةَ فِی رِزْقِی وَ الشُّکْرَ لَکَ مَا أَبْقَیْتَنِی (2).

«3»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ أَبِی أَیُّوبَ الْخَزَّازِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام: لَمَّا دَعَانِی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَوْمَ خَیْبَرَ قِیلَ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّهُ أَرْمَدُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ائْتُونِی بِهِ فَأَتَیْتُهُ فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی أَرْمَدُ لَا أُبْصِرُ شَیْئاً قَالَ فَقَالَ ادْنُ مِنِّی یَا عَلِیُّ فَدَنَوْتُ مِنْهُ فَمَسَحَ یَدَهُ عَلَی عَیْنَیَّ فَقَالَ بِسْمِ

اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ السَّلَامُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ اللَّهُمَّ اکْفِهِ الْحَرَّ وَ الْبَرْدَ وَ قِهِ الْأَذَی وَ الْبَلَاءَ قَالَ عَلِیٌّ علیه السلام فَبَرَأْتُ وَ الَّذِی أَکْرَمَهُ بِالنُّبُوَّةِ وَ خَصَّهُ بِالرِّسَالَةِ وَ اصْطَفَاهُ عَلَی الْعِبَادِ مَا وَجَدْتُ بَعْدَ ذَلِکَ حَرّاً وَ لَا بَرْداً وَ لَا أَذًی فِی عَیْنَیَّ.

قَالَ: وَ کَانَ عَلِیٌّ علیه السلام رُبَّمَا خَرَجَ فِی الْیَوْمِ الشَّاتِی الشَّدِیدِ الْبَرْدِ وَ عَلَیْهِ قَمِیصٌ

ص: 86


1- 1. الخصال ج 2 ص 158.
2- 2. أمالی الطوسیّ ج 1 ص 199، و تراه فی الکافی ج 2 ص 550.

نازکی بر تن داشتند. به ایشان عرض می شد، ای امیر مؤمنان آیا سرما نمی خوری؟ فرمودند از آن هنگام که رسول خدا مرا تعویذ نمود به سرما و گرمایی مبتلا نمی شوم و چه بسا در روزهای بسیار گرم با لباسی ضخیم خارج می شدند و به ایشان عرضه می شد آیا بدانچه مردم به آن گرفتارند از شدت این گرما، مبتلا نمی شوید که این لباس ضخیم را پوشیده اید؟ و ایشان همان جواب را به آنها دادند.

العتیق الغروی: مثل این حدیث آمده است و در آن درود بر رسول خدا نیز آمده است.

روایت4.

طب الائمة: عیسی بن سلیمان نقل کرد روزی از روزها به خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم و دیدم چشمشان بیمار است پس اندوهگین شدم و فردای آن روز نزد ایشان رفتم و دیگر چشمشان بیمار نبود پس راجع به آن سؤال کردم فرمودند آن را به چیزی معالجه کردم. دعایی در نزد من است که چشمانم را به آن تعویذ نمودم. پس گفت مرا بدان آگاه سازید و این نسخه آن است: «پناه می برم به عزت خدا پناه می برم به قدرت خدا پناه می برم به عظمت خدا پناه می برم به شکوه خدا پناه می برم به جمال خدا پناه می برم به بزرگواری خدا پناه می برم به زیبایی خدا پناه می برم به آمرزش خدا پناه می برم به شکیبایی خدا پناه می برم به یاد خدا پناه می برم به رسول خدا پناه می برم به خاندان رسول خدا صلی الله علیه و آله از خارشی که در چشم خویش دارم و از هر آنچه که از آن بیم دارم و می­هراسم خدایا ای پروردگار پاکان به نیرو و توان خود آن را از من بزدای».(1)

روایت5.

طب الائمة: امام باقر علیه السلام فرمودند: هرگاه چشم پیامبر صلی الله علیه و آله یا یکی از خانواده و یارانشان بیمار می گشت این دعاها را می خواندند «خدایا مرا از گوش و چشمم بهره مند گردان و آن دو را وارثان من قرار ده و مرا یاری فرما بر کسانی که به من ظلم کردند و انتقامم را به من بنمایان».(2)

روایت6.

مستطرفات السرائر: یونس بن ظبیان نقل کرد خدمت امام صادق علیه السلام رسیدیم در حالی که چشمشان بسیار بیمار بود و ما بدین سبب اندوهناک گشتیم فردای آن روز

ص: 87


1- . طب الائمة:21
2- . طب الائمة:85

شَفٌ (1)

فَیُقَالُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَ مَا تُصِیبُ الْبَرْدَ فَقَالَ مَا أَصَابَنِی حَرٌّ وَ لَا بَرْدٌ مُنْذُ عَوَّذَنِی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ رُبَّمَا خَرَجَ إِلَیْنَا فِی الْیَوْمِ الْحَارِّ الشَّدِیدِ الْحَرِّ فِی جُبَّةٍ مَحْشُوَّةٍ فَیُقَالُ لَهُ أَ مَا تُصِیبُکَ مَا یُصِیبُ النَّاسَ مِنْ شِدَّةِ هَذَا الْحَرِّ حَتَّی تَلْبَسَ الْمَحْشُوَّةَ فَیَقُولُ لَهُمْ مِثْلَ ذَلِکَ (2).

ق، کتاب العتیق الغروی: مِثْلَهُ وَ فِیهِ وَ الصَّلَاةُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله.

«4»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الزَّعْفَرَانِیُّ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ عَنْ عِیسَی بْنِ سُلَیْمَانَ قَالَ: جِئْتُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَوْماً مِنَ الْأَیَّامِ فَرَأَیْتُ بِهِ مِنَ الرَّمَدِ شَیْئاً فَاغْتَمَمْتُ بِهِ ثُمَّ دَخَلْتُ عَلَیْهِ مِنَ الْغَدِ وَ لَمْ یَکُنْ بِهِ رَمَدٌ فَسَأَلْتُهُ عَنْ ذَلِکَ فَقَالَ عَالَجْتُهَا بِشَیْ ءٍ وَ هُوَ عُوذَةٌ عِنْدِی عَوَّذْتُهُمَا بِهَا قَالَ فَأَخْبَرَنِی بِهَا وَ هَذِهِ نُسْخَتُهَا أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللَّهِ أَعُوذُ بِقُدْرَةِ اللَّهِ أَعُوذُ بِعَظَمَةِ اللَّهِ أَعُوذُ بِجَلَالِ اللَّهِ أَعُوذُ بِجَمَالِ اللَّهِ أَعُوذُ بِکَرَمِ اللَّهِ أَعُوذُ بِبَهَاءِ اللَّهِ أَعُوذُ بِغُفْرَانِ اللَّهِ أَعُوذُ بِحِلْمِ اللَّهِ أَعُوذُ بِذِکْرِ اللَّهِ أَعُوذُ بِرَسُولِ اللَّهِ أَعُوذُ بِآلِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ عَلَی مَا أَجِدُ مِنْ حِکَّةِ عَیْنَیَّ وَ مَا أَخَافُ مِنْهَا وَ مَا أَحْذَرُ اللَّهُمَّ رَبَّ الطَّیِّبِینَ أَذْهِبْ ذَلِکَ عَنِّی بِحَوْلِکَ وَ قُدْرَتِکَ (3).

«5»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ الْمُثَنَّی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی الْمِقْدَامِ عَنْ جَابِرٍ عَنِ الْبَاقِرِ علیه السلام قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إِذَا رَمِدَ هُوَ أَوْ أَحَدٌ مِنْ أَهْلِهِ أَوْ مِنْ أَصْحَابِهِ دَعَا بِهَذِهِ الدَّعَوَاتِ اللَّهُمَّ مَتِّعْنِی بِسَمْعِی وَ بَصَرِی وَ اجْعَلْهُمَا الْوَارِثَیْنِ مِنِّی وَ انْصُرْنِی عَلَی مَنْ ظَلَمَنِی وَ أَرِنِی فِیهِ ثَارِی (4).

«6»

سر، [السرائر] مِنْ جَامِعِ الْبَزَنْطِیِّ عَنْ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ قَالَ: دَخَلْنَا عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ هُوَ رَمِدٌ شَدِیدَ الرَّمَدِ فَاغْتَمَمْنَا لِذَلِکَ ثُمَّ أَصْبَحْنَا مِنَ الْغَدِ فَدَخَلْنَا

ص: 87


1- 1. الشف من الثیاب: الثوب الرقیق یظهر ما تحته.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 21.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 85.
4- 4. طبّ الأئمّة ص 83.

نزد ایشان رفتیم و دیگر هیچ اثری از بیماری در چشمشان و عیبی در آن نبود عرض کردیم فدایت شویم آیا چشمانتان را به چیزی درمان کردید؟ فرمودند آری به چیزی که جزیی از درمان است، گفتیم: آن چیست؟ فرمودند: تعویذی است و آن را نوشتیم و این است: «پناه می برم به عزت خدا پناه می برم به قدرت خدا پناه می برم به عظمت خدا پناه می برم به نور خدا پناه می برم به جلال خدا پناه می برم به جمال خدا پناه می برم به بزرگواری خدا پناه می برم به زیبایی خدا پناه می برم به جمع خدا» عرض کردیم: جمع خدا چیست؟ فرمودند: به تمامی خدا و پناه می برم به عفو خدا پناه می برم به آمرزش خدا پناه می برم به رسول خدا پناه می برم به امامان - و یکی یکی آنها را نام برد سپس فرمودند - از آنچه می خواهیم از شر آنچه می یابم ای خدا ای پروردگار مطیعان».(1)

روایت7.

مناقب آل ابی طالب: شخص نابینایی این دعای امیر مؤمنان علیه السلام را شنید:« خداوندا از تو می خواهم ای پروردگار روح های از بین رونده و ای پروردگار بدن های فرسوده از تو می خواهم به اطاعت جان هایی که به پیکرهای خویش باز می گردند و به اطاعت بدن هایی که به اعضای خود ملحق می شوند و به شکافتن قبرها از صاحبانشان و به دعوت صادقانه تو در میان آنان و به حقی که در بین آنها چنگ می زنی آن هنگام که مخلوقات سر برآورند و در انتظار حکم تو اند و پادشاهی ات را می بینند و از قدرت تو می هراسند و به رحمت تو امیدوارند، روزی که هیچ دوستی از دوستی دیگر بی نیاز نیست و یاری نمی شوند؛ مگر آنکس که خدا به او رحم کرد و به راستی که او شکست ناپذیر حکیم است،ای بخشاینده از تو می خواهم که نور را در چشمانم و یقین را در قلبم و و یاد خود در روز و شب را بر زبانم قرار دهی، همیشه و تا زمانی که مرا به پا داشتی به راستی که تو بر هرچیزی توانایی.» نقل کرد: شخص نابینا آن را شنید و حفظ کرد و به خانه ای که او را پناه می داد بازگشت پس برای نماز طهارت نمود و نماز را به جای آورد و سپس آن دعا را خواند و تا به این فراز رسید « که نور را در چشمم قرار دهی.» آن شخص کور به اذن خدا بینا گشت.(2)

روایت8.

مکارم الاخلاق: برای درد چشم: امیر مؤمنان فرمودند: هرگاه شخصی از شما به درد چشم مبتلا شد، آیة الکرسی را بر آن بخواند و در دل او چنین باشد که شفا می گیرد و عافیت می یابد، به راستی که عافیت می یابد، انشالله.

نقل است: هر کس در هر روز بگوید: «فجعلناه سمیعا بصیرا: او را شنوا و بینا قرار دادیم.» چشم او از آفات سالم خواهد ماند.

پیامبر صلی الله علیه و آله به سلمان نگاهی انداختند در حالی که چشمشان بیمار بود و فرمودند: خرما نخور و بر پهلوی چپ نخواب.

ص: 88


1- . مستطرفات السرائر:469
2- . مناقب آل ابی طالب 287:2 و در مکارم الاخلاق ص451 آن را می یابی و خواهد آمد.

عَلَیْهِ فَإِذَا لَا رَمَدَ بِعَیْنِهِ وَ لَا بِهِ قَلَبَةٌ(1)

فَقُلْنَا جُعِلْنَا فِدَاکَ هَلْ عَالَجْتَ عَیْنَیْکَ بِشَیْ ءٍ فَقَالَ نَعَمْ بِمَا هُوَ مِنَ الْعِلَاجِ فَقُلْنَا مَا هُوَ فَقَالَ عُوذَةٌ فَکَتَبْنَاهَا وَ هِیَ أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِقُوَّةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِقُدْرَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِنُورِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِعَظَمَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِجَلَالِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِجَمَالِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِبَهَاءِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِجَمْعِ اللَّهِ قُلْنَا وَ مَا جَمْعُ اللَّهِ قَالَ بِکُلِّ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِعَفْوِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِغُفْرَانِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِرَسُولِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِالْأَئِمَّةِ وَ سَمَّی وَاحِداً وَاحِداً ثُمَّ قَالَ عَلَی مَا نَشَاءُ مِنْ شَرِّ مَا أَجِدُ اللَّهُمَّ رَبَّ الْمُطِیعِینَ (2).

«7»

قب، [المناقب] لابن شهرآشوب: سَمِعَ ضَرِیرٌ دُعَاءَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ یَا رَبَّ الْأَرْوَاحِ الْفَانِیَةِ وَ رَبَّ الْأَجْسَادِ الْبَالِیَةِ أَسْأَلُکَ بِطَاعَةِ الْأَرْوَاحِ الرَّاجِعَةِ إِلَی أَجْسَادِهَا وَ بِطَاعَةِ الْأَجْسَادِ الْمُلْتَئِمَةِ إِلَی أَعْضَائِهَا وَ بِانْشِقَاقِ الْقُبُورِ عَنْ أَهْلِهَا وَ بِدَعْوَتِکَ الصَّادِقَةِ فِیهِمْ وَ أَخْذِکَ بِالْحَقِّ بَیْنَهُمْ إِذَا بَرَزَ الْخَلَائِقُ یَنْتَظِرُونَ قَضَاءَکَ وَ یَرَوْنَ سُلْطَانَکَ وَ یَخَافُونَ بَطْشَکَ وَ یَرْجُونَ رَحْمَتَکَ یَوْمَ لا یُغْنِی مَوْلًی عَنْ مَوْلًی شَیْئاً وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ إِلَّا مَنْ رَحِمَ اللَّهُ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ أَسْأَلُکَ یَا رَحْمَانُ أَنْ تَجْعَلَ النُّورَ فِی بَصَرِی وَ الْیَقِینَ فِی قَلْبِی وَ ذِکْرَکَ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ عَلَی لِسَانِی أَبَداً مَا أَبْقَیْتَنِی إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ قَالَ فَسَمِعَهَا الْأَعْمَی وَ حَفِظَهَا وَ رَجَعَ إِلَی بَیْتِهِ الَّذِی یَأْوِیهِ فَتَطَهَّرَ لِلصَّلَاةِ وَ صَلَّی ثُمَّ دَعَا بِهَا فَلَمَّا بَلَغَ إِلَی قَوْلِهِ أَنْ تَجْعَلَ النُّورَ فِی بَصَرِی ارْتَدَّ الْأَعْمَی بَصِیراً بِإِذْنِ اللَّهِ (3).

«8»

مکا، [مکارم الأخلاق] لِوَجَعِ الْعَیْنِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ: إِذَا اشْتَکَی أَحَدُکُمْ عَیْنَهُ فَلْیَقْرَأْ عَلَیْهَا آیَةَ الْکُرْسِیِّ وَ فِی قَلْبِهِ أَنَّهُ یَبْرَأُ وَ یُعَافَی فَإِنَّهُ یُعَافَی إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ قِیلَ مَنْ کَانَ یَقُولُ فِی کُلِّ یَوْمٍ فَجَعَلْناهُ سَمِیعاً بَصِیراً یَسْلَمُ عَیْنُهُ مِنَ الْآفَاتِ.

نَظَرَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إِلَی سَلْمَانَ وَ هُوَ أَرْمَدُ قَالَ لَا تَأْکُلِ التَّمْرَ وَ لَا تَنَمْ عَلَی جَانِبِکَ الْأَیْسَرِ.

ص: 88


1- 1. القلبة بالضم: الحمرة، و بالفتح: الداء و العیب.
2- 2. مستطرفات السرائر: 469.
3- 3. مناقب آل أبی طالب ج 2 ص 287، و تراه فی مکارم الأخلاق ص 451 کما سیأتی.

و مثل این حدیث: سه بار بر آب خوانده می شود و صورت با آن شسته شود« پرده ات را از تو کنار زدیم و چشم تو امروز آهن است و اگر بخواهیم، هر آینه فروغ از دیدگانشان می گیریم تا در راه بر هم پیشی جویند ولی از کجا می توانند ببینند».(1)

و مثل آن: وَ إِنْ یَکادُ الَّذینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ: و آنانکه کافر شدند، چون قرآن را شنیدند چیزی نمانده بود که تو را چشم بزنند، و می گفتند: او واقعاً دیوانه ای است.» تا آخر سوره.(2)

برای شب کور: ابی یوسف معصّب نقل کرد: به امام موسی کاظم علیه السلام عرض کردم: از آنچه در چشمم می یابم به تو شکایت می کنم و شب کور شدم و پس اگر صلاح می بینید چیزی به من بیاموزید فرمودند: این آیه «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فیها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فی زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ یَکادُ زَیْتُها یُضی ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلی نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلیمٌ: خدا نور آسمانها و زمین است. مَثَلِ نور او چون چراغدانی است که در آن چراغی، و آن چراغ در شیشه ای است. آن شیشه گویی اختری درخشان است که از درخت خجسته زیتونی که نه شرقی است و نه غربی، افروخته می شود. نزدیک است که روغنش- هر چند بدان آتشی نرسیده باشد- روشنی بخشد. روشنی بر روی روشنی است. خدا هر که را بخواهد با نور خویش هدایت می کند، و این مثل ها را خدا برای مردم می زند و خدا به هر چیزی داناست.»(3)

را سه بار در جامی بنویس سپس آن را بشوی و در شیشه ای قرار ده و بدان سرمه بکش. نقل کرد کمتر از صد میل کشیدم که بینایی ام بازگشت، بهتر از آنچه که بود و یا گفت: بهتر از آنچه که بودم.(4)

برای درد چشم: پنبه ای برمی­گیری و آن را نمناک می سازی و بر چشم قرار می دهی و می گویی:« چشم خورشید در موج آب است، ای آتش بر ابراهیم سرد و سلامت باش».

دعایی دیگر: سلیمان عیسی نقل کرد: خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم و دیدم چشمشان به طرز فاحشی دچار بیماری شده است،پس اندوهناک شدم و بیرون آمدم و فردای آن روز خدمت ایشان رسیدم و هیچ اثری از آن بیماری نیافتم، عرض کردم: فدایت گردم من دیروز از خدمت شما خارج شدم و چشم شما چنان دچار بیماری بود که مرا غمگین ساخت و امروز که نزد شما آمدم اثری از آن نیافتم آیا آن را به چیزی درمان کردید؟ فرمودند: آن را به دعایی که در نزد من بود تعویذ کردم. عرض کردم مرا از آن آگاه سازید، پس نوشتند:« پناه می برم به عزت خدا، پناه می برم به قدرت خدا، پناه می برم به عظمت خدا، پناه می برم به شکوه خدا، پناه می برم به زیبایی خدا، پناه می برم به جمع خدا، پناه می برم به رسول خدا،پناه می برم به خاندان رسول خدا صلی الله علیه و آله از هر آنچه که از آن بیم دارم و می هراسم و از دردی که در چشم خویش دارم و خدایا ای پروردگار پاکان به نیرو و توان خود آن را از من بزدای.(5)

پرده ات را از تو کنار زدیم پس چشم تو امروز آهن است. پس نگاهی به ستارگان انداخت و گفت من بیمارم

ص: 89


1- . یس/ 66
2- . مراجعه کن مکارم الاخلاق:430
3- . نور/35
4- . مکارم الاخلاق:431
5- . ظاهرا این شکل کامل تعویذ است همانطور که در السرائر و طب الائمة یافتی. و بعد از آن تعویذی نیست.

وَ مِثْلُهُ: یُقْرَأُ عَلَی الْمَاءِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ یُغْسَلُ بِهِ الْوَجْهُ فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ وَ لَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا عَلی أَعْیُنِهِمْ إِلَی قَوْلِهِ یُبْصِرُونَ (1).

وَ مِثْلُهُ: وَ إِنْ یَکادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ إِلَی آخِرِ السُّورَةِ(2).

لِلشَّبْکُورِ عَنْ أَبِی یُوسُفَ الْمُعَصَّبِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ علیه السلام أَشْکُو إِلَیْکَ مَا أَجِدُ فِی بَصَرِی وَ قَدْ صِرْتُ شَبْکُوراً فَإِنْ رَأَیْتَ أَنْ تُعَلِّمَنِی شَیْئاً قَالَ اکْتُبْ هَذِهِ الْآیَةَ اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ (3) الْآیَةَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فِی جَامٍ ثُمَّ اغْسِلْهُ وَ صَیِّرْهُ فِی قَارُورَةٍ وَ اکْتَحِلْ بِهِ قَالَ وَ مَا اکْتَحَلْتُ إِلَّا أَقَلَّ مِنْ مِائَةِ مِیلٍ حَتَّی رَجَعَ بَصَرِی أَصَحَّ مَا کَانَ أَوْ قَالَ مَا کُنْتُ (4)

لِوَجَعِ الْعَیْنِ تَأْخُذُ قُطْناً وَ تَبُلُّهُ وَ تَضَعُهُ عَلَی الْعَیْنِ وَ تَقُولُ عَیْنُ الشَّمْسِ فِی لُجَّةِ الْبَحْرِ یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ (5).

أُخْرَی سُلَیْمَانُ بْنُ عِیسَی قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَرَأَیْتُ بِهِ الرَّمَدَ شَیْئاً فَاحِشاً فَاغْتَمَمْتُ وَ خَرَجْتُ ثُمَّ دَخَلْتُ عَلَیْهِ مِنَ الْغَدِ فَإِذَا لَا قَلَبَةَ بِعَیْنِهِ (6) فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِکَ الْأَمْسَ وَ بِکَ مِنَ الرَّمَدِ مَا غَمَّنِی وَ دَخَلْتُ عَلَیْکَ الْیَوْمَ فَلَمْ أَرَ شَیْئاً أَ عَالَجْتَهُ بِشَیْ ءٍ قَالَ عَوَّذْتُهَا بِعُوذَةٍ عِنْدِی قُلْتُ أَخْبِرْنِی بِهَا فَکَتَبَ أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللَّهِ أَعُوذُ بِقُوَّةِ اللَّهِ أَعُوذُ بِقُدْرَةِ اللَّهِ أَعُوذُ بِعَظَمَةِ اللَّهِ أَعُوذُ بِجَلَالِ اللَّهِ أَعُوذُ بِبَهَاءِ اللَّهِ أَعُوذُ بِجَمْعِ اللَّهِ أَعُوذُ بِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلَی مَا أَحْذَرُ وَ أَخَافُ عَلَی عَیْنِی وَ أَجِدُهُ مِنْ وَجَعِ عَیْنِی اللَّهُمَّ رَبَّ الطَّیِّبِینَ أَذْهِبْ ذَلِکَ عَنِّی بِحَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ (7) فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ فَنَظَرَ نَظْرَةً فِی النُّجُومِ فَقالَ إِنِّی سَقِیمٌ

ص: 89


1- 1. یس: 66، و لو نشاء لطمسنا علی أعینهم فاستبقوا الصراط فأنی یبصرون.
2- 2. و هی: و ما هو الا ذکر للعالمین، راجع مکارم الأخلاق ص 430.
3- 3. النور: 35.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 431.
5- 5. مکارم الأخلاق ص 465.
6- 6. فی الأصل: لابلیة، و هو تصحیف.
7- 7. الظاهر تمام العوذة هاهنا، کما عرفت من السرائر و طبّ الأئمّة، فما بعده عوذة اخری.

و شما را صورت بخشید و به نیکی تصویرگری نمود و از نیکی ها شما را روزی داد، پس خجسته باد خداوند پروردگار جهانیان ای بلند مرتبه ای با عظمت ای بزرگ ای با شکوه ای زیبا ای دست نایافتنی ای یگانه ای یکتا ای پروردگار من مرا تنها مگذار و تو بهترین وارثانی».

«به نام خداوند بخشنده مهربان ای زنده ای بردبار، ای بلند مرتبه ای با عظمت،ای با شکوه ای زیبا،ای یگانه ای یکتا از تو می خواهم بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و از تو می خواهم مرا تنها در قبرم رها مکنی و تو بهترین وارثانی و نماز را در قبرش می یابی و در وقت نیاز مرا روزی دادی اجابت کن ای پروردگار جهانیان.(1)

دعای درد چشم: محمد بن جعفی از پدرش نقل کرد: بسیاری از اوقات از چشم خود در ناله ام پس از آن به نزد امام صادق علیه السلام شکایت کردم پس فرمودند: آیا نیاموزم به تو دعایی برای دنیا و آخرتت و آنچه که برای درد چشمت مفید باشد؟ عرض کردم: آری. فرمودند: در تعقیب نماز صبح و مغرب می خوانی:«خدایا، به حق محمد و خاندان محمد از تو می­خواهم بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و نور دیدگان و بصیرت دینی و یقین قلبی و اخلاص عمل و سلامت جان و گشایش روزی و سپاسگزاری از خود را تا وقتی زنده­ام به من عطا نمایی.

و در روایتی: آن را هفت بار بعد از نماز صبح و قبل از آنکه از جا برخیزی می خوانی.(2)

روایت9.

الکافی: امام رضا علیه السلام فرمودند: شفای درد چشم در خواندن سوره­ حمد، قل اعوذ برب الناس، قل اعوذ برب الفلق و آیة الکرسی و بخور دادن با قُسط(3)

و مرّ(4)

و کندر می­باشد.

روایت10.

دعوات الراوندی: امام باقر علیه السلام فرمودند: شخص نابینایی از کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله گذشتند،

ص: 90


1- . مکارم الاخلاق:465 به آن مراجعه کن و در خط پایانی آن ابهام و اختلاف است.
2- . مکارم الاخلاق: 451
3- . قسط: از داروهای گیاهی دریایی است که برای درمان به کار می رود گفته می شود عودی هندی و عربی است که ادرار آور و نافع کبد است و شکم را روان می کند.
4- . مرّ: صمغ درختی مغربی است.

وَ صَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ ... فَتَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ یَا عَلِیُّ یَا عَظِیمُ یَا کَبِیرُ یَا جَلِیلُ یَا جَمِیلُ یَا مَنِیعُ یَا فَرْدُ یَا وَتْرُ یَا رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یَا حَیُّ یَا حَلِیمُ یَا عَلِیُّ یَا عَظِیمُ یَا جَلِیلُ یَا جَمِیلُ یَا فَرْدُ یَا وَتْرُ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَسْأَلُکَ أَنْ لَا تَدَعَنِی فِی قَبْرِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ وَ أَنْ کُنْتُ إِلَّا وَاجِدَ الصَّلَاةِ فِی قَبْرِهِ مِمَّا رَزَقَنِی فِی حَاجَةٍ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ (1).

دُعَاءٌ لِوَجَعِ الْعَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: کَثِیراً مَا أَشْتَکِی عَیْنِی فَشَکَوْتُ ذَلِکَ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقَالَ أَ لَا أُعَلِّمُکَ دُعَاءً لِدُنْیَاکَ وَ آخِرَتِکَ وَ بَلَاغاً لِوَجَعِ عَیْنِکَ قُلْتُ بَلَی قَالَ تَقُولُ فِی دُبُرِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَ صَلَاةِ الْمَغْرِبِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَ النُّورَ فِی بَصَرِی وَ الْبَصِیرَةَ فِی دِینِی وَ الْیَقِینَ فِی قَلْبِی وَ الْإِخْلَاصَ فِی عَمَلِی وَ السَّلَامَةَ فِی نَفْسِی وَ السَّعَةَ فِی رِزْقِی وَ الشُّکْرَ لَکَ أَبَداً مَا أَبْقَیْتَنِی وَ فِی رِوَایَةٍ تَقُولُ ذَلِکَ سَبْعَ مَرَّاتٍ إِذَا صَلَّیْتَ الْفَجْرَ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مُقَامِکَ (2).

«9»

کا، [الکافی] الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ مُوسَی بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: إِنَّمَا شِفَاءُ الْعَیْنِ قِرَاءَةُ الْحَمْدِ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ آیَةِ الْکُرْسِیِّ وَ الْبَخُورُ بِالْقُسْطِ وَ الْمُرِّ وَ اللُّبَانِ (3).

«10»

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: مَرَّ أَعْمَی عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله

ص: 90


1- 1. مکارم الأخلاق ص 465 راجعه ففی السطر الأخیر انغلاق و اختلاف.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 451.
3- 3. الکافی ج 6 ص 503، و القسط- بالضم- عود من عقاقیر البحر یتداوی به، و یقال أنه عود هندی و عربی مدر نافع للکبد جدا و المغص، و المر: صمغ شجرة تکون ببلاد المغرب و اللبان: الکندر.

حضرت فرمودند: آیا مایلی خداوند بینایی­ات را به تو بازگرداند؟ عرض کرد: آری، حضرت صلی الله علیه و آله فرمودند: وضوی نیکویی بساز و دو رکعت نماز بگزار و سپس بخوان «خدایا من از تو می­خواهم و تو را می­خوانم و به سوی تو گرایش دارم و به سوی تو روی می­کنم به پیامبرت محمد پیغام­آور رحمت، ای محمد من به واسطه­­ تو به خدا روی کردم که پروردگار تو و پروردگار تو و پروردگار من است تا بینایی­ام را به من بازگردانی» نقل کرد: هنوز پیامبر از جای خود برنخاسته بودند که نابینا بازگشت و خداوند بینایی­اش را به او بازگرداند.

امام صادق علیه السلام فرمودند: کسی که قرآن بخواند و به آن نظر کند، دیدگان خود را از آن بهره­مند ساخته است .

باب هشتادم : دعایی برای خون دماغ شدن

روایات

روایت1.

مکارم الاخلاق: این دعا را می­خوانی و می­نویسی و بینی کسی که خون از آن جاری است را می­گیری: «ای کسی که فیل را از بیت الحرام برگرداندی، خون فلان فرزند فلان را آرام گردان» و یا آب سرد بر سر و پیشانی او ریخته می­شود و به راستی که به اذن خداوند آرام می­گیرد.(1)

برای خون دماغ: «مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فیها نُعیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً أُخْری یَوْمَئِذٍ یَتَّبِعُونَ الدَّاعِیَ لاعِوَجَ لَهُ وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ فَلاتَسْمَعُ إِلاَّ هَمْساً(2)

وَ قیلَ یا أَرْضُ ابْلَعی ماءَکِ وَ یا سَماءُ أَقْلِعی وَ غیضَ الْماءُ وَ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَی الْجُودِیِّ وَ قیلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمینَ وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا(3). و جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لایُبْصِرُونَ »(4)از

این شما را آفریدیم، در آن شما را باز می گردانیم و بار دیگر شما را از آن بیرون می آوریم در آن روز، داعی را که هیچ انحرافی در او نیست پیروی می کنند، و صداها در مقابل رحمان خاشع می گردد، و جز صدایی آهسته نمی شنوی. ایزمین! آب خود را فرو بر، و ای آسمان، خودداری کن. و آب فروکاست و فرمان گزارده شده و بر جودی قرار گرفت. و گفته شد: مرگ بر قوم ستمکار و فرا روی آنها سدّی و پشت سرشان سدّی نهاده و پرده ای بر آنان فروگسترده ایم، در نتیجه نمی توانند ببینند .

و مثل این حدیث: با خون کسی که خون دماغ می شود،بر پیشانی اش نوشته می­شود « قیلَ یا أَرْضُ ابْلَعی ماءَکِ وَ یا سَماءُ أَقْلِعی وَ غیضَ الْماءُ وَ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَی الْجُودِیِّ وَ قیلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمینَ: ایزمین! آب خود را فرو بر، و ای آسمان، خودداری کن. و آب فروکاست و فرمان گزارده شده و بر جودی قرار گرفت. و گفته شد: مرگ بر قوم ستمکار ». که انشاء الله آرام خواهد گرفت.(5)

ص: 91


1- . مکارم الاخلاق: 446 با اندکی اختلاف.
2- . طه/ 109
3- . طلاق/ 3
4- . یس/ 8، مراجعه کن مکارم الاخلاق: 432
5- . مکارم الاخلاق: 433

فَقَالَ لَهُ أَ تَشْتَهِی أَنْ یَرُدَّ اللَّهُ عَلَیْکَ بَصَرَکَ قَالَ نَعَمْ فَقَالَ صلی الله علیه و آله تَوَضَّأْ وَ أَسْبِغِ الْوُضُوءَ ثُمَّ صَلِّ رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ وَ أَدْعُوکَ وَ أَرْغَبُ إِلَیْکَ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِنَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ یَا مُحَمَّدُ إِنِّی أَتَوَجَّهُ بِکَ إِلَی اللَّهِ رَبِّکَ وَ رَبِّی لِیَرُدَّ بِکَ عَلَیَّ بَصَرِی قَالَ فَمَا قَامَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله مِنْ مَحَلِّهِ حَتَّی رَجَعَ الْأَعْمَی وَ قَدْ رَدَّ اللَّهُ عَلَیْهِ بَصَرَهُ.

وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: مَنْ قَرَأَ فِی الْمُصْحَفِ نَظَراً مُتِّعَ بِبَصَرِهِ.

باب 80 الدعاء للرعاف

الأخبار

«1»

مکا، [مکارم الأخلاق]: تَقْرَأُ وَ تَکْتُبُ وَ تَأْخُذُ بِأَنْفِ الْمَرْعُوفِ یَا مَنْ حَمَلَ الْفِیلَ مِنْ بَیْتِهِ الْحَرَامِ أَسْکِنْ دَمَ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ أَوْ یُصَبُّ عَلَی رَأْسِهِ وَ جَبْهَتِهِ مَاءُ الْجَمَدِ فَإِنَّهُ یَسْکُنُ بِإِذْنِ اللَّهِ (1)

لِلرُّعَافِ مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فِیها نُعِیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً أُخْری یَوْمَئِذٍ یَتَّبِعُونَ الدَّاعِیَ لا عِوَجَ إِلَی قَوْلِهِ هَمْساً(2) یا أَرْضُ ابْلَعِی ماءَکِ وَ یا سَماءُ أَقْلِعِی وَ غِیضَ الْماءُ وَ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَی الْجُودِیِّ وَ قِیلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً الْآیَةَ(3) وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا الْآیَةَ(4)

وَ مِثْلُهُ یُکْتَبُ عَلَی جَبْهَةِ الْمَرْعُوفِ بِدَمِهِ وَ قِیلَ یا أَرْضُ ابْلَعِی ماءَکِ إِلَی

ص: 91


1- 1. مکارم الأخلاق ص 466، مع اختلاف یسیر.
2- 2. یومئذ یتبعون الداعی لا عوج له و خشعت الأصوات للرحمن فلا تسمع إلا همسا: طه: 109.
3- 3. الطلاق: 3، و الآیة غیر موجودة فی المصدر.
4- 4. یس: 8، و جعلنا من بین ایدیهم سدا و من خلفهم سدا فأغشیناهم فهم لا یبصرون راجع مکارم الأخلاق ص 432.

ترجمه نشده

روایت2.

از خط شهید قدس سره نقل است بر آویز نوشته شود حمد و آیة الکرسی و آیه أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا: آیا از کسانی که از بیم مرگ از خانه های خود خارج شدند، و هزاران تن بودند، خبرنیافتی؟پس خداوند به آنان گفت: تن به مرگ بسپارید.خداوندا از تو می خواهم به حق محمد و خاندان محمد که بر محمد و خاندان او درود فرستی و و این آویز را از حامل آن خارج سازی و عذاب خود را باز گردانی ای مهربان ترین مهربانان .

باب هشتاد و یکم : دعایی برای درد دهان و دندان

روایات

روایت1.

طب الائمة: ابی بصیر به نقل از امام صادق علیه السلام روایت کرد، شخصی از دوستان ایشان از درد دهان نزد ایشان شکایت بردند، امام علیه السلام فرمودند: هر گاه به این درد مبتلا شدی، دستت را بر آن قرار ده و بگو: «به نام خداوند بخشنده مهربان به نام خدایی که هیچ دردی با وجود اسم او آسیبی نمی­رساند و به کلمات خدا که با آن هیچ چیز سبب ضرر نمی­شود پاک است پاک است پاک است، به نام تو ای پروردگار من ای پاک و منزه مبارک که هر کس از تو بدان درخواست کرد به او عطا نمودی و هر کس تو را بدان خواند، اجابت کرد، از تو می­خواهم ای خدا ای خدا ای خدا که بر محمد و پیامبر و خاندان وی درود فرستی و مرا از درد دهان و سر و گوش و چشم و شکم و پشت و دست و پا و تمامی اعضای بدنم، عافیت بخشی» انشاء الله کاسته خواهد شد.(1)

روایت2.

طب الائمة: ابو بصیر نقل کرد، خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم و از درد دندان به نزد او شکایت بردم که به خاطر آن شب­ها تا صبح بیدارم، امام به من فرمودند: ای ابابصیر، هرگاه دچار این درد شدی دستت

ص: 92


1- . طب الائمة: 23

آخِرِهَا فَإِنَّهُ یَسْکُنُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ (1).

«2»

نُقِلَ مِنْ خَطِّ الشَّهِیدِ قُدِّسَ سِرُّهُ: یُکْتَبُ لِلْعَلَقِ الْحَمْدُ وَ آیَةُ الْکُرْسِیِّ وَ أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ إِلَی قَوْلِهِ مُوتُوا(2) اللَّهُمَّ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُخْرِجَ هَذَا الْعَلَقَ عَنْ حَامِلِهَا وَ تَصْرِفَ عَذَابَکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

باب 81 الدعاء لوجع الفم و الأضراس

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] حَرِیزُ بْنُ أَیُّوبَ الْجُرْجَانِیُّ عَنْ أَبِی سُمَیْنَةَ عَنِ ابْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: شَکَا إِلَیْهِ وَلِیٌّ مِنْ أَوْلِیَائِهِ وَجَعاً فِی فَمِهِ فَقَالَ إِذَا أَصَابَکَ ذَلِکَ فَضَعْ یَدَکَ عَلَیْهِ وَ قُلْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی لَا یَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ دَاءٌ أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ الَّتِی لَا یَضُرُّ مَعَهَا شَیْ ءٌ قُدُّوساً قُدُّوساً قُدُّوساً بِاسْمِکَ یَا رَبَّ الطَّاهِرِ الْمُقَدَّسِ الْمُبَارَکِ الَّذِی مَنْ سَأَلَکَ بِهِ أَعْطَیْتَهُ وَ مَنْ دَعَاکَ بِهِ أَجَبْتَهُ أَسْأَلُکَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ أَنْ تُعَافِیَنِی مِمَّا أَجِدُ فِی فَمِی وَ فِی رَأْسِی وَ فِی سَمْعِی وَ فِی بَصَرِی وَ فِی بَطْنِی وَ فِی ظَهْرِی وَ فِی یَدِی وَ فِی رِجْلِی وَ فِی جَمِیعِ جَوَارِحِی کُلِّهَا فَإِنَّهُ یُخَفِّفُ عَنْکَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی (3).

«2»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] الْحُسَیْنُ بْنُ أَحْمَدَ الْخَوَاتِیمِیُّ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ عَنْ حَنَانٍ الصَّیْقَلِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ علیه السلام قَالَ: شَکَوْتُ إِلَیْهِ وَجَعَ أَضْرَاسِی وَ أَنَّهُ یُسْهِرُنِی اللَّیْلَ قَالَ فَقَالَ لِی یَا أَبَا بَصِیرٍ إِذَا أَحْسَسْتَ بِذَلِکَ فَضَعْ یَدَکَ

ص: 92


1- 1. مکارم الأخلاق ص 433.
2- 2. البقرة: 243.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 23.

را بر موضع درد قرار ده و سوره­های حمد و قل هو الله احد را بخوان سپس بخوان «وَ تَرَی الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْ ءٍ إِنَّهُ خَبیرٌ بِما تَفْعَلُونَ: و کوه ها را می بینی می پنداری که آنها بی حرکتند و حال آنکه آنها ابر آسا در حرکتند. صُنعِ خدایی است که هر چیزی را در کمال استواری پدید آورده است. در حقیقت، او به آنچه انجام می دهید آگاه است» و آن درد آرام می­گیرد و باز نمی­گردد.(1)

روایت3.

طب الائمة: امام صادق علیه السلام نیز شخصی را به این کار امر نمودند و البته اضافه کردند: یک بار سوره­ انا انزلناه فی لیلة القدر را نیز بخوان، و آن درد آرام می­گیرد و باز نمی­گردد.(2)

امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند: هر کس درد دندان دارد از جای سجده خود مقداری خاک برگیرد و آن را بر موضع درد بمالد و بگوید: «به نام خدا و خداست شفادهنده و هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خداوند بلندمرتبه و بزرگ تحقق نمی­پذیرد».

روایت4.

طب الائمة: امام صادق علیه السلام فرمودند: این تعویذ دندان است و بسیار سودمند است و به اذن خداوند تعالی هیچگاه اثر خود را از دست نمی­دهد، سه برگ درخت زیتون را بر می گیری و بر روی برگ می­نویسی: «به نام خدا هیچ پادشاهی بزرگ­تر از خدا وجود ندارد و تو جانشین او هستی یاهیاً شراهیاً درد را خارج نما و شفا را نازل کن و درود و سلام فراوان خداوند بر محمد و خاندان محمد».(3)

امام صادق علیه السلام فرمودند: یاهیا و شراهیا دو اسم از نام­های خداوند به زبان عبری است. آن را بر پشت برگ می­نویسی و با ریسمانی از لباسی پاکیزه کنیزی که حائض نباشد،می­بندی و هفت گره بر آن می­زنی و در هر گره اسماء پیامبر و آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، شعیب را نام می­بری و بر محمد و خاندان محمد علیه و علیهم السلام درود می­فرستی و بر او آویزان می­کنی، به اذن خداوند تعالی شفا خواهد یافت.(4)

تعویذ جبرئیل علیه السلام برای حسین بن علی علیهما السلام: «شگفتا از موجودی که در دهان است استخوان را می­خورد و گوشت را رها می­کند، من تعویذ می کنم و خداوند شفادهنده است و کفایت می­کند، خدایی جز خدای یگانه نیست و ستایش از آن خدایی که پروردگار جهانیان است و چون شخصی را کشتید، و درباره او با یکدیگر به ستیزه برخاستید، و حال آنکه خدا، آنچه

ص: 93


1- . طب الائمة: 24
2- . طب الائمة: 24
3- . طب الائمة: 25
4- . طب الائمة: 25

عَلَیْهِ وَ اقْرَأْ سُورَةَ الْحَمْدِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثُمَّ اقْرَأْ وَ تَرَی الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْ ءٍ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِما تَفْعَلُونَ فَإِنَّهُ یَسْکُنُ ثُمَّ لَا یَعُودُ(1).

«3»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] حَمْدَانُ بْنُ أَعْیَنَ الرَّازِیُّ عَنْ أَبِی طَالِبٍ عَنْ یُونُسَ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: أَنَّهُ أَمَرَ رَجُلًا بِذَلِکَ وَ زَادَ فِیهِ قَالَ اقْرَأْ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ مَرَّةً وَاحِدَةً فَإِنَّهُ یَسْکُنُ وَ لَا یَعُودُ(2).

وَ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: مَنِ اشْتَکَی مِنْ ضِرْسِهِ فَلْیَأْخُذْ مِنْ مَوْضِعِ سُجُودِهِ وَ لْیَمْسَحْهُ عَلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی یَشْتَکِی وَ یَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ وَ الشَّافِی اللَّهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ.

«4»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] إِبْرَاهِیمُ بْنُ خَالِدٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ عَنْ ثَعْلَبَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ هَذِهِ الرُّقْیَةَ رُقْیَةُ الضِّرْسِ وَ هِیَ نَافِعَةٌ لَا تُخَالِفُ أَبَداً أَصْلًا بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی تَعْمِدُ إِلَی ثَلَاثَةِ أَوْرَاقٍ مِنْ وَرَقِ زَیْتُونٍ فَتَکْتُبُ عَلَی وَجْهِ الْوَرَقَةِ بِسْمِ اللَّهِ لَا مَلِکَ أَعْظَمُ مِنَ اللَّهِ مَلَکَ وَ أَنْتَ لَهُ الْخَلِیفَةُ یَاهِیّاً شَرَاهِیَّا أَخْرِجِ الدُّعَاءَ وَ أَنْزِلِ الشِّفَاءَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً(3)

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَاهِیّاً شَرَاهِیَّا اسْمَانِ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ تَعَالَی بِالْعِبْرَانِیَّةِ وَ تَکْتُبُ عَلَی ظَهْرِ الْوَرَقَةِ ذَلِکَ وَ تَشُدُّ بِغَزْلِ جَارِیَةٍ لَمْ تَحِضْ فِی خِرْقَةٍ نَظِیفَةٍ وَ تَعْقِدُ عَلَیْهِ سَبْعَ عُقَدٍ وَ تُسَمِّی عَلَی کُلِّ عُقْدَةٍ بِاسْمِ نَبِیٍّ وَ أَسَامِی آدَمَ نُوحٍ إِبْرَاهِیمَ مُوسَی عِیسَی شُعَیْبٍ وَ تُصَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ وَ تُعَلِّقُهُ عَلَیْهِ یَبْرَأُ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی (4).

رُقْیَةُ جَبْرَئِیلَ علیه السلام لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام الْعَجَبُ کُلُّ الْعَجَبِ لِدَابَّةٍ تَکُونُ فِی الْفَمِ تَأْکُلُ الْعَظْمَ وَ تَتْرُکُ اللَّحْمَ أَنَا أَرْقِی وَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الشَّافِی الْکَافِی لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ إِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فِیها وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ ما کُنْتُمْ

ص: 93


1- 1. طبّ الأئمّة ص 24.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 24.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 25.
4- 4. طبّ الأئمّة ص 25.

را کتمان می کردید،آشکارگردانید.» انگشتت را بر دندان قرار می­دهی سپس آن را هفت بار به این دعا تعویذ می کنی انشاء الله تعالی.(1)

تعویذ تجربه شده برای دندان: حمد و قل اعوذ برب الناس، قل اعوذ برب الفلق و قل هو الله احد را می­خوانی و با هر سوره می­گویی «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم» و بعد از خواندن قل هو الله احد، می­گویی «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم وَ لَهُما سَکَن َفِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ قُلْنا یا نارُ کُونی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهیم وَ أَرادُوا بِهِ کَیْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَخْسَرینَ نُودِیَ أَنْ بُورِکَ مَنْ فِی النَّارِ وَ مَنْ حَوْلَهاوَ سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعالَمین»و آنچه در شب و روز آرام دارد، از آنِ اوست و او شنوای داناست گفتیم: ای آتش، برای ابراهیم سرد و بی آسیب باش و خواستند به او نیرنگی بزنند و آنان را زیانکارترین قراردادیم خجسته آنکه در کنار این آتش و آنکه پیرامون آن است، و منزّه است خدا، پروردگارجهانیان.» سپس می­گویی: خدایا ای کفایت­کننده از هر چیز و هیچ چیز نمی­تواند تو را کفایت کند، بنده خود و فرزند کنیز خود را از شر هر آنچه می­ترسد و بیم دارد و از شر دردی که از آن به تو شکایت می­آورد، کفایت نمای.(2)

روایت5.

طب الائمة: علی بن عیسی از عموی خود نقل کرد که از بوی بد دهان، به نزد امام موسی بن جعفر علیه السلام شکایت بردم، ایشان فرمودند: در حال سجود بخوان «ای خدا ای خدا ای خدا ای بخشایشگر ای پروردگار پرورندگان ای سرور بزرگان ای خدای خدایان ای مالک هستی و ای پادشاه پادشاهان، با شفای خود این درد مرا درمان کن و آن را از من دور کن و من بنده تو و فرزند بنده تو هستم و دائماً در قبضه اختیار تو هستم» و از نزد او بازگشتم، سوگند به خدایی که آنها را به امامت گرامی داشت، یک بار آن را در سجده خواندم که آن درد برطرف شد و دیگر به سراغ من نیامد.(3)

روایت6.

مکارم الاخلاق: برای درد دندان: امام صادق علیه السلام فرمودند: امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند: هر کس درد دندان دارد، کمی از خاک سجده­گاه خود را بردارد و بر موضع درد بمالد و بگوید: «به نام خدا و کفایت کننده فقط خداست و هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خدا محقق نمی­شود».(4)

و مثل این حدیث: امام صادق علیه السلام برای رقیه دندان، چاقو یا برگ درخت خرما گرفته می­شود و آن را بر موضع درد

ص: 94


1- . طب الائمة: 25
2- . طب الائمة: 25
3- . طب الائمة: 118
4- . مکارم الاخلاق: 466

تَکْتُمُونَ فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها تَضَعُ إِصْبَعَکَ عَلَی الضِّرْسِ ثُمَّ تَرْقِیهِ مِنْ جَانِبِهِ سَبْعَ مَرَّاتٍ بِهَذَا إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی (1).

عُوذَةٌ مُجَرَّبَةٌ لِلضِّرْسِ تَقْرَأُ الْحَمْدَ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ مَعَ کُلِّ سُورَةٍ تَقْرَأُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ بَعْدَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ لَهُ ما سَکَنَ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ قُلْنا یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ وَ أَرادُوا بِهِ کَیْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَخْسَرِینَ نُودِیَ أَنْ بُورِکَ مَنْ فِی النَّارِ وَ مَنْ حَوْلَها وَ سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ ثُمَّ تَقُولُ بَعْدَ ذَلِکَ اللَّهُمَّ یَا کَافِی مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ لَا یَکْفِی مِنْکَ شَیْ ءٌ اکْفِ عَبْدَکَ وَ ابْنَ أَمَتِکَ مِنْ شَرِّ مَا یَخَافُ وَ یَحْذَرُ وَ مِنْ شَرِّ الْوَجَعِ الَّذِی یَشْکُوهُ إِلَیْکَ (2).

«5»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عُمَرُ بْنُ عُثْمَانَ الْخَزَّازُ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عِیسَی عَنْ عَمِّهِ قَالَ: شَکَوْتُ إِلَی مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیهما السلام رِیحَ الْبَخَرِ(3) فَقَالَ قُلْ وَ أَنْتَ سَاجِدٌ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَبَّ الْأَرْبَابِ یَا سَیِّدَ السَّادَاتِ یَا إِلَهَ الْآلِهَةِ یَا مَالِکَ الْمُلْکِ یَا

مَلِکَ الْمُلُوکِ اشْفِنِی بِشِفَائِکَ مِنْ هَذَا الدَّاءِ وَ اصْرِفْهُ عَنِّی فَإِنِّی عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ وَ أَتَقَلَّبُ فِی قَبْضَتِکَ فَانْصَرَفْتُ مِنْ عِنْدِهِ فَوَ اللَّهِ الَّذِی أَکْرَمَهُمْ بِالْإِمَامَةِ مَا دَعَوْتُ بِهِ إِلَّا مَرَّةً وَاحِدَةً فِی سُجُودِی فَلَمْ أَحُسَّ بِهِ بَعْدَ ذَلِکَ (4).

«6»

مکا، [مکارم الأخلاق] لِوَجَعِ الضِّرْسِ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: مَنِ اشْتَکَی ضِرْسَهُ فَلْیَأْخُذْ مِنْ مَوْضِعِ سُجُودِهِ ثُمَّ یَمْسَحُ بِهِ عَلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی یَشْتَکِی وَ یَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ وَ الْکَافِی اللَّهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ (5).

وَ مِثْلُهُ وَ قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام: فِی رُقْیَةِ الضِّرْسِ یَأْخُذُ سِکِّیناً أَوْ خُوصَةً(6)

فَیَمْسَحُ

ص: 94


1- 1. طبّ الأئمّة ص 25.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 25.
3- 3. البخر: نتن الفم، یقال: بخر فمه کعلم بخرا بالتحریک أنتن فمه، فهو أبخر.
4- 4. طبّ الأئمّة ص 118.
5- 5. مکارم الأخلاق 466.
6- 6. الخوص: ورق النخل، و الواحدة خوصة.

می­کشاند و هفت بار می­گوید: «به نام خداوند بخشنده مهربان به نام خدا و با استعانت از خدا، محمد رسول خدا و ابراهیم دوست خداست، آرام بگیر به آن کسی که آنچه در شب و روز است به اذن او آرام گرفت و او بر هر چیزی تواناست.(1)

از ابن عباس نقل است: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس از درد دندان شکایت کند انگشت خود را بر آن بنهد و این آیه را هفت بار بر آن بخواند«قُلْ هُوَ الَّذی أَنْشَأَکُمْ وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلیلاً ما تَشْکُرُون: بگو: «اوست آنکس که شما را پدید آورده و برای شما گوش و دیدگان و دلها آفریده است. چه کم سپاسگزارید».(2)

وقتی که جبرئیل حسین بن علی علیهما السلام برای رفع درد دندان بدان تعویذ کرد: چوب یا آهنی بر دندان قرار می­دهد و از گوشه آن هفت بار آن را تعویذ می کند «به نام خداوند بخشایشگر مهربان، شگفت بسیار از کرمی که در دهان است استخوان را می­خورد و خون را جاری می­سازد، من تعویذ می کنم و خداوند است که شفا می­دهد و کفایت می­کند، خدایی جز خدای یکتا نیست و ستایش از آن خدایی است که پروردگار جهانیان است و چون شخصی را کشتید، و درباره او با یکدیگر به ستیزه برخاستید، و حال آنکه خدا، آنچه را کتمان می کردید، آشکار گردانید پس فرمودیم: پاره ای از آن به آن بزنید. اینگونه خدا مردگان را زنده می کند،و آیات خود را به شما می نمایاند، باشد که بیندیشید» هفت مرتبه آنچه را آوردیم، انجام دهد.(3)

برای دندان: مفضل بن عمر نقل کرد بر حضرت صادق علیه السلام وارد شدم در حالی که درد دندان داشتم و به نزد ایشان شکایت بردم، امام فرمودند: به نزدیک من آی، و من به نزدیک ایشان رفتم و ایشان انگشت اشاره خود را در دهان من فرو بردند و به دندانی که درد داشت قرار دادند. سپس چیزی را آهسته خواندند که درد آرام گرفت، سپس به من فرمودند: آیا درد آرام گرفت ای مفضل؟ عرض کردم: آری، پس لبخندی زدند و من عرض کردم: دوست دارم این تعویذ را بیاموزم، فرمودند: فاطمه به نزد پدر بزرگوارشان علیهما السلام رفتند و از درد دندان خود به نزد ایشان شکایت بردند، حضرت صلی الله علیه و آله انگشت اشاره راست خود را بر دندانی که درد داشت قرار دادند و خواندند «به نام خدا و با استعانت از خدا، از تو می­خواهم به عزتت و شکوه و قدرتت بر همه چیز، به راستی که مریم تنها عیسی را به دنیا آورد که روح و کلمه توست، این دردی که فاطمه دختر خدیجه دارد، به کلی از بین ببرم آنگاه درد آرام گرفت، همانطور که درد تو برطرف شد و من چیزی بر آن نیافزودم.(4)

و مثل این حدیث: عطا نقل کرد از درد دندان به امام صادق علیه السلام شکایت بردم، ایشان فرمودند: هفت بار بر آن می­خوانی: «به نام خدا و با استعانت از خدا آرام بگیر به قدرت خدایی که

ص: 95


1- . مکارم الاخلاق: 466
2- . مکارم الاخلاق:466
3- . مکارم الاخلاق: 466
4- . مکارم الاخلاق: 467

بِهِ عَلَی الْجَانِبِ الَّذِی یَشْتَکِی وَ یَقُولُ سَبْعَ مَرَّاتٍ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ إِبْرَاهِیمُ خَلِیلُ اللَّهِ اسْکُنْ بِالَّذِی سَکَنَ لَهُ مَا فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ بِإِذْنِهِ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ(1).

وَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله: مَنِ اشْتَکَی ضِرْسَهُ فَلْیَضَعْ إِصْبَعَهُ عَلَیْهِ وَ لْیَقْرَأْ عَلَیْهِ هَذِهِ الْآیَةَ سَبْعَ مَرَّاتٍ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَکُمْ وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِیلًا ما تَشْکُرُونَ (2).

لِوَجَعِ الْأَسْنَانِ رَقَی بِهَا جَبْرَئِیلُ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ علیهما السلام یَضَعُ عُودَةً أَوْ حَدِیدَةً عَلَی الضِّرْسِ وَ یَرْقِیهِ مِنْ جَانِبِهِ سَبْعَ مَرَّاتٍ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْعَجَبُ کُلُّ الْعَجَبِ دُودَةٌ تَکُونُ فِی الْفَمِ تَأْکُلُ الْعَظْمَ وَ تُنْزِلُ الدَّمَ أَنَا الرَّاقِی وَ اللَّهُ الشَّافِی وَ الْکَافِی لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ إِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فِیها إِلَی قَوْلِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ سَبْعَ مَرَّاتٍ یَفْعَلُ مَا قَدَّمْنَاهُ (3).

لِلضِّرْسِ الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ بِی ضَرَبَانُ الضِّرْسِ فَشَکَوْتُ ذَلِکَ إِلَیْهِ فَقَالَ ادْنُ مِنِّی فَدَنَوْتُ مِنْهُ فَقَالَ بِسَبَّابَتِهِ فَأَدْخَلَهَا فَوَضَعَهَا عَلَی الضِّرْسِ الَّذِی یَضْرِبُ ثُمَّ قَرَأَ شَیْئاً خَفِیّاً فَسَکَنَ عَلَی الْمَکَانِ فَقَالَ لِی قَدْ سَکَنَ یَا مُفَضِّلُ قُلْتُ نَعَمْ فَتَبَسَّمَ فَقُلْتُ أُحِبُّ أَنْ تُعَلِّمَنِی هَذِهِ الرُّقْیَةِ قَالَ إِنَّ فَاطِمَةَ أَتَتْ أَبَاهَا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِمَا تَشْکُو مَا تَلْقَی مِنْ وَجَعِ الضِّرْسِ أَوِ السِّنِّ فَأَدْخَلَ صلی الله علیه و آله سَبَّابَتَهُ الْیُمْنَی فَوَضَعَهَا عَلَی سِنِّهَا الَّتِی تَضْرِبُ وَ قَالَ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ أَسْأَلُکَ بِعِزَّتِکَ وَ جَلَالِکَ وَ قُدْرَتِکَ عَلَی کُلِّ

شَیْ ءٍ إِنَّ مَرْیَمَ لَمْ تَلِدْ غَیْرَ عِیسَی رُوحِکَ وَ کَلِمَتِکَ أَنْ تَکْشِفَ مَا تَلْقَی فَاطِمَةُ بِنْتُ خَدِیجَةَ مِنَ الضُّرِّ کُلِّهِ فَسَکَنَ مَا بِهَا کَمَا سَکَنَ مَا بِکَ وَ مَا زِدْتُ عَلَیْهِ شَیْئاً بَعْدَ هَذَا(4).

وَ مِثْلُهُ عَنْ عَطَاءٍ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: شَکَوْتُ إِلَیْهِ مَا أَلْقَی مِنْ ضِرْسِی وَ أَسْنَانِی وَ ضَرَبَانِهَا فَقَالَ تَقْرَأُ عَلَیْهِ سَبْعَ مَرَّاتٍ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اسْکُنْ بِقُدْرَةِ اللَّهِ الَّذِی

ص: 95


1- 1. مکارم الأخلاق ص 466.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 466.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 466.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 467.

تو را آفرید و به راستی که او توانا و توانمند بر تو و کوه­هاست، آنها را ثابت گرداند و تو را نیز ثابت می­گرداند و آرام گیر تا امر او بر تو وارد آید و درود خدا بر محمد و خاندان وی».(1)

برای دندان: هر کدام از سوره­های فاتحة الکتاب و قل هو الله احد را سه بار می­خوانی سپس بگو: «ای دندان آیا به گرما آرام می­گیری یا به سرما؟ و یا به اسم خداوند آرام خواهی گرفت، آرام باش، آرام کردم تو را به کسی که آنچه در آسمان­ها و زمین است برای او آرام گرفت و اوست شنوای دانا و گفت: چه کسی این استخوانها را که چنین پوسیده است زندگی می بخشد، بگو: همان کسی که نخستین بار آن را پدیدآورد و اوست که به هر آفرینشی داناست.(2)

و از آن خارج شو که تو رانده شده­ای و از آن به خواری و زبونی بیرونشان می کنیم(3)ترسان

و نگران از آنجا بیرون رفت».(4)

برای درد دندان: این دعا بر نان نازکی نوشته می­شود و بر دندانی که درد دارد، قرار می­دهد: لِکُلِّ نَبَإٍ مُسْتَقَرٌّ وَ سَوْفَ تَعْلَمُون أَمْرُاللَّهِ فَلاتَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُون فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها کَذلِکَ یُحْیِ اللَّهُ الْمَوْتی وَ یُریکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُون قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمیم قُلْ یُحْییهَا الَّذی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلیمٌ: به نام خدا برای هر خبری هنگام است، و به زودی خواهید دانست. امر خدا در رسید، پس در آن شتاب مکنید. او منزّه و فراتر است از آنچه شریک می سازند. پس فرمودیم: پاره ای از آن به آن بزنید. اینگونه خدا مردگان را زنده می کند،و آیات خود را به شما می نمایاند، باشد که بیندیشید.(5)گفت:

چه کسی این استخوانها را که چنین پوسیده است زندگی می بخشد بگو: «همان کسی که نخستین بار آن را پدید آورد و اوست که به هر آفرینشی داناست.(6)

برای بستن آن: میخی برمی­دارد و سه بار سوره­های فاتحة الکتاب و قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق بر آن می خواند سپس می­خواند: « مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمیم: چه کسی این استخوانها را که چنین پوسیده است زندگی می بخشد» سپس می­گوید: «ای دندان فلان فرزند فلان، خوردی سرما و گرما را آیا به گرما آرام می­گیری یا به سرما سپس می­خواند: «و از آن اوست آنچه در شب و روز آرام گرفت»(7)

«درد این دندان را از فلان فرزند فلان محکم کردم به نام عظیم خدا» سپس آن را به دیوار می­زند و می­گوید: خدا خدا خدا.(8)

ص: 96


1- . مکارم الاخلاق: 467
2- . یس/ 79 و 78
3- . نمل/ 37
4- . مکارم الاخلاق: 431
5- . بقره/ 68
6- . یس/ 79 و 78 مراجعه کن مکارم الاخلاق: 431
7- . انعام/ 13
8- . مکارم الاخلاق: 432

خَلَقَکَ فَإِنَّهُ قَادِرٌ مُقْتَدِرٌ عَلَیْکَ وَ عَلَی الْجِبَالِ أَثْبَتَهَا وَ أَثْبَتَکَ فَقِرَّ حَتَّی یَأْتِیَ فِیکَ أَمْرُهُ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ (1) لِلضِّرْسِ اقْرَأْ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ قُلْ یَا ضِرْسُ أَ بِالْحَارِّ تَسْکُنِینَ أَمْ بِالْبَارِدِ تَسْکُنِینَ أَمْ بِاسْمِ اللَّهِ تَسْکُنِینَ اسْکُنْ سَکَّنْتُکَ بِالَّذِی سَکَنَ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الْأَرْضِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ إِلَی قَوْلِهِ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ (2) فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّکَ رَجِیمٌ وَ لَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْها الْآیَةَ(3) فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ (4) لِوَجَعِ الضِّرْسِ یَکْتُبُ عَلَی الْخُبْزِ الرَّقِیقِ وَ یَضَعُ عَلَی السِّنِّ الَّذِی فِیهِ الْوَجَعُ بِسْمِ اللَّهِ لِکُلِّ نَبَإٍ مُسْتَقَرٌّ وَ سَوْفَ تَعْلَمُونَ أَتی أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها إِلَی قَوْلِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ (5) قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ إِلَی قَوْلِهِ عَلِیمٌ (6) لعقده یَأْخُذُ مِسْمَاراً وَ یَقْرَأُ عَلَیْهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ ثُمَّ یَقْرَأُ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ الْآیَةَ ثُمَّ یَقُولُ یَا ضِرْسَ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ أَکَلْتِ الْحَارَّ وَ الْبَارِدَ أَ فَبِالْحَارِّ تَسْکُنِینَ أَمْ بِالْبَارِدِ تَسْکُنِینَ ثُمَّ یَقْرَأُ وَ لَهُ ما سَکَنَ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ(7) الْآیَةَ شَدَّدْتُ دَاءَ هَذَا الضِّرْسِ مِنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ بِسْمِ اللَّهِ الْعَظِیمِ ثُمَّ یَضْرِبُهُ فِی حَائِطٍ وَ یَقُولُ اللَّهُ اللَّهُ اللَّهُ (8).

ص: 96


1- 1. مکارم الأخلاق ص 467.
2- 2. یس: 78 و 79: قل یحییها الذی أنشأها أول مرة و هو بکل خلق علیم.
3- 3. و لنجر جنهم منها أذلة و هم صاغرون: النمل: 37.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 431.
5- 5. البقرة: 68، فقلنا اضربوه ببعضها کذلک یحیی اللّه الموتی و یریکم آیاته لعلکم تعقلون.
6- 6. یس: 78 و 79، و قد مر نصها آنفا، راجع مکارم الأخلاق 431.
7- 7. الأنعام: 13.
8- 8. مکارم الأخلاق ص 432.

و نیز برای درد دندان: گیاه پیچک را برمی­گیرد و بر آن می­نویسد: «الَّذی جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُون: همو که برایتان در درخت سبزفام اخگر نهاد که از آن آتشمی افروزی» سپس آن را بر دندان که درد می­کند قرار می­دهد سپس راه می­رود و پیچک را در پشت سر خود می­اندازد و به آن توجه نمی­کند، که انشاء الله آرام می­گیرد.(1)

و نیز کسی که تعویذ می کند در داخل و بیمار خارج است، و با وضو این آیه را می­خواند: «لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمید: آنچه در آسمانها و زمین است از آنِ خداست، در حقیقت، خدا همان بی نیاز ستوده است.» تا آخر آیه.(2)

و می­گوید: «چند دندان می­خواهی و کدام پیچک آن را نمیخورد» و درد آرام می­گیرد.(3)

روایت5.

به خط شهید رحمه الله: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس درد دندان دارد انگشت خود را بر آن بنهد و این آیه را بخواند: «قُلْ هُوَ الَّذی أَنْشَأَکُمْ وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلیلاً ما تَشْکُرُون: بگو: اوست آنکس که شما را پدید آورده و برای شما گوش و دیدگان و دلها آفریده است. چه کم سپاسگزارید».

نوح بن أبی ذکوان نقل کرد، شخصی در نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله از درد دندان شکایت نمود، رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمودند: بگو: «ای باد آرام گیر، آرام گیر به خدایی که آنچه در آسمان­ها و زمین است برای او آرام گرفت و اوست شنوای دانا» .

باب هشتاد و دوم : دعایی برای میخچه

اشاره

باب 82 الدعاء للثالول

روایات

روایت1.

عیون الاخبار: علی بن نعمان به حضرت رضا علیه السلام: جانم به فدای شما، میخچه های زیادی دارم، و به سبب آن اندوهگینم، از شما می­خواهم چیزی به من بیاموزید تا بدان بهره گیرم، حضرت علیه السلام فرمودند: برای هر میخچه، هفت دانه جو برگیر و بر

ص: 97


1- . مکارم الاخلاق: 432
2- . لقمان/ 25
3- . مکارم الاخلاق: 432

أَیْضاً لِوَجَعِ الضِّرْسِ یَأْخُذُ بَقْلَةً وَ یَکْتُبُ عَلَیْهَا الَّذِی جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ ثُمَّ یَضَعُهَا عَلَی ضِرْسِهِ الْوَجِعِ ثُمَّ یَمْشِی وَ یَرْمِی بِالْبَقْلَةِ خَلْفَهُ وَ لَا یَلْتَفِتُ إِلَی خَلْفِهِ فَإِنَّهُ یَسْکُنُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ (1).

أَیْضاً یَکُونُ الرَّاقِی دَاخِلَ الْبَابِ وَ الْعَلِیلُ مِنْ خَارِجٍ وَ یَقْرَأُ وَ هُوَ عَلَی الْوُضُوءِ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ إِلَی آخِرِهِ (2)

وَ یَقُولُ کَمْ سَنَةً تُرِیدُ وَ أَیَّ بَقْلَةٍ لَا تَأْکُلُهُ فَإِنَّهُ یَسْکُنُ الْوَجَعُ (3).

«5»

مِنْ خَطِّ الشَّهِیدِ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنِ اشْتَکَی ضِرْسَهُ فَلْیَضَعْ إِصْبَعَهُ عَلَیْهِ وَ لْیَقْرَأْ هَذِهِ الْآیَةَ وَ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِیلًا ما تَشْکُرُونَ.

وَ عَنْ نُوحِ بْنِ أَبِی ذَکْوَانَ قَالَ: اشْتَکَی رَجُلٌ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَجَعَ الضِّرْسِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قُلِ اسْکُنِی أَیَّتُهَا الرِّیحُ اسْکُنِی بِاللَّهِ الَّذِی سَکَنَ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ.

باب 82 الدعاء للثالول

اشاره

باب 82 الدعاء للثالول (4)

الأخبار

«1»

ن، [عیون أخبار الرضا علیه السلام] ابْنُ الْوَلِیدِ عَنِ الْحِمْیَرِیِّ عَنِ السَّیَّارِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ بِی ثَآلِیلَ کَثِیرَةً وَ قَدِ اغْتَمَمْتُ بِأَمْرِهَا فَأَسْأَلُکَ أَنْ تُعَلِّمَنِی شَیْئاً أَنْتَفِعُ بِهِ فَقَالَ علیه السلام خُذْ لِکُلِّ ثُؤْلُولٍ سَبْعَ شَعِیرَاتٍ

ص: 97


1- 1. مکارم الأخلاق ص 432.
2- 2. لقمان 25: و تمامها: ان اللّه هو الغنی الحمید.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 432.
4- 4. الثالول و الثؤلول: خراج یکون یجسد الإنسان ناتئ صلب مستدیر یشبه حلمة الثدی و الجمع ثآلیل.

هر کدام از آنها هفت بار اذا وقعت الواقعه: آن واقعه چون وقوع یابد. را تا «فکانت هباء منبثا:و غباری پراکنده گردند.» و آیه «و یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْجِبالِ فَقُلْ یَنْسِفُها رَبِّی نَسْفاً فَیَذَرُها قاعاً صَفْصَفاً لا تَری فیها عِوَجاً وَ لا أَمْتاً: و از تو درباره کوه ها می پرسند، بگو: «پروردگارم آنها را ریز ریز خواهد ساخت، پس آنها را پهن و هموار خواهد کرد نه در آن کژی می بینی و نه ناهمواری » بخوان، سپس آنها را یکی یکی بردار و بر هر میخچه بکش سپس آنها را در پارچه جدیدی قرار ده و سنگی بر آن ببند و آن را درچاهی بیانداز. نقل کرد: این کار را انجام دادم و در روز هفتم دیدم که مثل کفم دستم شده است و بهتر است که آن را در آخر ماه انجام دهی.(1)

طب الائمة: مثل این حدیث را به نقل از علی بن نعمان آورده است.

دعوات الراوندی: مثل این حدیث را به نقل از علی بن نعمان آورده است.

روایت2.

طب الائمة: امام صادق علیه السلام فرمودند: دست خود را بر جای میخچه ها می­کشانی و می­گویی: «به نام خداوند بخشایشگر مهربان به نام خدا و با استعانت از خدا محمد رسول خداست صلی الله علیه و آله و هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خداوند بلندمرتبه و بزرگ تحقق نمی­پذیرد، خدایا این درد مرا برطرف نمای.» دست راستت را بر آن می­کشانی و سه بار آن را تعویذ می کنی.(2)

روایت3.

مکارم الاخلاق: کسی که میخچه دارد، قطعه نمکی بردارد و آن را بر میخچه ها بکشاند و سه بار بخواند َوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّه: اگر این قرآن را بر کوهی فرو می فرستادیم، یقیناً آن را از بیم خدا فروتن از هم پاشیده می دیدی.» تا آخر سوره(3)

و آن را در تنور بیاندازد و سریع برگردد، انشاء الله تعالی برطرف خواهد شد.(4)

روایتی دیگر: بر سه جو این آیات خوانده می شود« مَثَلُ کَلِمَةٍ خَبیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ: و مَثَلِ سخنی ناپاک چون درختی ناپاک است که از روی زمین کنده شده و قراری ندارد » و آن را بر میخچه هابگرداند و سپس آن را

ص: 98


1- . عیون الاخبار 2: 50 و آیه دوم: طه:/ 106
2- . طب الائمة: 61 و 60
3- . حشر/ 21
4- . مکارم الاخلاق: 442

وَ اقْرَأْ عَلَی کُلِّ شَعِیرَةٍ سَبْعَ مَرَّاتٍ إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ إِلَی قَوْلِهِ فَکانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا وَ قَوْلَهُ عَزَّ وَ جَلَ وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْجِبالِ فَقُلْ یَنْسِفُها رَبِّی نَسْفاً فَیَذَرُها قاعاً صَفْصَفاً لا تَری فِیها عِوَجاً وَ لا أَمْتاً ثُمَّ تَأْخُذُ الشَّعِیرَ شَعِیرَةً شَعِیرَةً فَامْسَحْ بِهَا کُلَّ ثُؤْلُولٍ ثُمَّ صَیِّرْهَا فِی خِرْقَةٍ جَدِیدَةٍ وَ ارْبِطْ عَلَی الْخِرْقَةِ حَجَراً وَ أَلْقِهَا فِی کَنِیفٍ قَالَ فَفَعَلْتُ فَنَظَرْتُ إِلَیْهَا یَوْمَ السَّابِعِ فَإِذَا هِیَ مِثْلُ رَاحَتِی وَ یَنْبَغِی أَنْ تَفْعَلَ ذَلِکَ فِی مُحَاقِ الشَّهْرِ(1).

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] سعدویه بن عبد الله عن علی بن النعمان: مثله دعوات الراوندی، عن علی بن النعمان: مثله (2).

«2»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] صَالِحُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَنْبَرِیُّ عَنِ النَّضْرِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عود [عَوْنِ] بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: تُمِرُّ یَدَکَ عَلَی مَوْضِعِ الثَّآلِیلِ ثُمَّ تَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ اللَّهُمَّ امْحُ عَنِّی مَا أَجِدُ تُمِرُّ یَدَکَ الْیُمْنَی وَ تَرْقِی عَلَیْهَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ (3).

«3»

مکا، [مکارم الأخلاق]: لِلثُّؤْلُولِ یَأْخُذُ صَاحِبُهُ قِطْعَةَ مِلْحٍ وَ یَمْسَحُهَا بِالثُّؤْلُولِ وَ یَقْرَأُ عَلَیْهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ إِلَی آخِرِ السُّورَةِ(4) وَ یَطْرَحُهَا فِی تَنُّورٍ وَ یَنْصَرِفُ سَرِیعاً یَذْهَبُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی (5)

أُخْرَی یَقْرَأُ عَلَی ثَلَاثِ شَعِیرَاتٍ وَ مَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ وَ یُدِیرُهَا عَلَی الثُّؤْلُولِ ثُمَّ یَدْفِنُهَا فِی مَوْضِعٍ نَدِیٍ

ص: 98


1- 1. عیون الأخبار ج 2 ص 50، و الآیة الأخیرة فی سورة طه: 106.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 109، و دعوات الراوندیّ مخطوط، و رواه الطبرسیّ فی المکارم ص 442.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 60 و 61.
4- 4. الحشر: 21.
5- 5. مکارم الأخلاق ص 441.

در آخر ماه و در جایی نمناک به خاک بسپارد، هرگاه جوها بگندند،میخچه ها نیز سست می شوند.

و نیز برای میخچه: امام رضا علیه السلام فرمودند: بر [اولین] ستاره­ای که در شب طلوع می­کند نگاه می­کنی و به آن خیره نمی­شوی و کمی از خاک برمی­داری و آن را مالش می دهی و می­گویی: «به نام خدا و با استعانت از خدا، تو مرا دیدی و من تو را ندیدم، دیدن تو اثر بد دارد و خداوند اثر تو را پنهان نگاه می­دارد میخچه های مرا با خود ببر.(1)

باب هشتاد و سوم : دعایی برای غده ها و ورم ها و خنزیرها

اشاره

باب 83 الدعاء للسلع و الأورام و الخنازیر

روایات

روایت1.

طب الائمة: شخصی از شیعیان از غده ایبه نزد امام صادق علیه السلام شکایت برد، حضرت علیه السلام به او فرمودند: سه روز روزه بگیر و در روز چهارم هنگام ظهر، غسل کن و در مقابل پروردگارت قرار گیر و لباس پاکیزه بپوش، چهار رکعت نماز بگزار و به هر میزان که می­توانی از آیات قرآن در آن بخوان و خضوع داشته باش و بعد از اتمام نماز لباست را درآر و تنها خرقه را بر تن بگذار و جانب راست صورت خود را بر زمین بچسبان و با ناله و خشوع بگو «ای یگانه ای یکتا ای بزرگوار ای مهربان ای نزدیک ای اجابت­کننده ای مهربان­ترین مهربانان بر محمد و خاندان محمد درود فرست و بیماری مرا برطرف نمای و لباس عافیت در دنیا و آخرت بر تن من بپوشان و نعمت کامل خود را بر من ارزانی دار و درد مرا از بین ببر که بسیار مرا آزار داده است و اندوهگین نموده است». امام صادق علیه السلام به او فرمودند: بدان این کار زمانی برای تو فایده دارد که خلاف آن در قلب تو خطور نکند و می­دانی که

ص: 99


1- . مکارم الاخلاق: 472

فِی مُحَاقِ الشَّهْرِ فَإِذَا عَفِنَتِ الشَّعِیرَاتُ تَمَایَلَ الثُّؤْلُولُ (1).

أَیْضاً لِلثُّؤْلُولِ عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: تَنْظُرُ إِلَی أَوَّلِ کَوْکَبٍ یَطْلُعُ بِالْعَشِیِّ فَلَا تُحِدَّ نَظَرَکَ إِلَیْهِ وَ تَنَاوَلْ مِنَ التُّرَابِ وَ ادْلُکْهُ بِهَا وَ أَنْتَ تَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ رَأَیْتَنِی وَ لَمْ أَرَکَ سُوءَ عَوْدِ بَصَرِکَ اللَّهُ یُخْفِی أَثَرَکَ ارْفَعْ ثَآلِیلِی مَعَکَ (2)-.

باب 83 الدعاء للسلع و الأورام و الخنازیر

اشاره

باب 83 الدعاء للسلع (3)و الأورام و الخنازیر

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ عَامِرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُلَیْمٍ الثَّقَفِیِّ عَنْ عَمَّارِ بْنِ عِیسَی الْکِلَابِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: شَکَا إِلَیْهِ رَجُلٌ مِنَ الشِّیعَةِ سِلْعَةً ظَهَرَتْ بِهِ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام صُمْ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ ثُمَّ اغْتَسِلْ فِی الْیَوْمِ الرَّابِعِ عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ وَ ابْرُزْ لِرَبِّکَ وَ لْیَکُنْ مَعَکَ خِرْقَةٌ نَظِیفَةٌ فَصَلِّ أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ وَ اقْرَأْ فِیهَا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ وَ اخْضَعْ بِجُهْدِکَ فَإِذَا فَرَغْتَ مِنْ صَلَاتِکَ فَأَلْقِ ثِیَابَکَ وَ ابْرُزْ بِالْخِرْقَةِ وَ الْزَقْ خَدَّکَ الْأَیْمَنَ عَلَی الْأَرْضِ ثُمَّ قُلْ بِابْتِهَالٍ وَ تَضَرُّعٍ وَ خُشُوعٍ یَا وَاحِدُ یَا أَحَدُ یَا کَرِیمُ یَا حَنَّانُ یَا قَرِیبُ یَا مُجِیبُ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اکْشِفْ مَا بِی مِنْ مَرَضٍ وَ أَلْبِسْنِی

الْعَافِیَةَ الشَّافِیَةَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِتَمَامِ النِّعْمَةِ وَ أَذْهِبْ مَا بِی فَقَدْ آذَانِی وَ غَمَّنِی فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا یَنْفَعُکَ حَتَّی لَا یُخَالِجَ فِی قَلْبِکَ خِلَافُهُ وَ تَعْلَمُ أَنَّهُ

ص: 99


1- 1. مکارم الأخلاق ص 442.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 472.
3- 3. السلع جمع سلعة: الضواة و هی شی ء کالغدة فی البدن، و قیل: خراج فی العنق أو غدة فیها، أو زیادة فی البدن کالغدة تمور بین الجلد و اللحم إذا ضغطت، و تکون من قدر حمصة الی بطیخة.

برای تو مفید است. نقل کرد: آن مرد به فرمایش حضرت صادق علیه السلام عمل کرد و شفا یافت.(1)

روایت2.

طب الائمة: امام صادق علیه السلام فرمودند: این آیه برای رفع هر گونه ورمیدر بدن است، انسان می ترسد که به چیزی منجر شود، پس هر گاه خواستی آن را بخوانی با وضویی که خود را برای نماز واجب آماده کرده­ای آن را بخوان و قبل و بعد از نماز ورم را بدان تعویذ کن و این است: لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّه: اگر این قرآن را بر کوهی فرو می فرستادیم، یقیناً آن را از بیم خدا فروتن از هم پاشیده می دیدی.»تا آخر سوره(2)

و اگر طبق آنچه برای تو مشخص شد، انجام دهی، آن ورم از بین خواهد رفت.(3)

روایت3.

مکارم الاخلاق دعوات الراوندی: امام رضا علیه السلام فرمودند: در گردن کنیزی از ما خنزیرهایی ظاهر شد. شخصی آمد و گفت: ای علی، به او بگو که چنین بخواند «ای مهربان­ ای عطوف ای پروردگار من، ای سرور من» آن را تکرار کن، نقل کرد: کنیز آن را خواند و خداوند عزّ و جلّ بیماری او را برطرف ساخت.(4)

روایت4.

مکارم الاخلاق: دعایی دیگر: در سه روز این دعا سه بار بر آن خوانده شود: «به نام خدا و با استعانت از خدا، خدا بزرگ­تر است خدا بزرگ­تر است و او به تو امر می­کند که تکبر نورزی»، سپس سه بار بگو: «از دزد شروع کن قبل از آنکه با تو آغاز شود» و هر بار آب دهانت را بیرون انداز که به راستی خشک می­شود.(5)

ص: 100


1- . طب الائمة: 109
2- . حشر/ 21
3- . طب الائمة: 110
4- . مکارم الاخلاق: 451
5- . مکارم الاخلاق: 469

یَنْفَعُکَ قَالَ فَفَعَلَ الرَّجُلُ مَا أَمَرَهُ بِهِ جَعْفَرٌ الصَّادِقُ علیه السلام فَعُوفِیَ مِنْهَا(1).

«2»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ إِسْحَاقَ بْنِ الْوَلِیدِ عَنِ ابْنِ عَمِّهِ أَحْمَدَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ الْوَلِیدِ عَنِ ابْنِ أَسْبَاطٍ عَنِ الْحَکَمِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ مُیَسِّرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ هَذِهِ الْآیَةَ لِکُلِّ وَرَمٍ فِی الْجَسَدِ یَخَافُ الرَّجُلُ أَنْ یَئُولَ إِلَی شَیْ ءٍ فَإِذَا قَرَأْتَهَا فَاقْرَأْهَا وَ أَنْتَ طَاهِرٌ قَدْ أَعْدَدْتَ وُضُوءَکَ لِصَلَاةِ الْفَرِیضَةِ فَعَوِّذْ بِهَا وَرَمَکَ قَبْلَ الصَّلَاةِ وَ دُبُرَهَا وَ هِیَ لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ إِلَی آخِرِ السُّورَةِ(2) فَإِنَّکَ إِذَا فَعَلْتَ ذَلِکَ عَلَی مَا حُدَّ لَکَ سَکَنَ الْوَرَمُ (3).

«3»

مکا(4)، [مکارم الأخلاق] دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: خَرَجَ بِجَارِیَةٍ لَنَا خَنَازِیرُ فِی عُنُقِهَا فَأَتَی آتٍ وَ قَالَ یَا عَلِیُّ قُلْ لَهَا فَلْتَقُلْ یَا رَءُوفُ یَا رَحِیمُ یَا رَبِّ یَا سَیِّدِی تُکَرِّرُهُ قَالَ فَقَالَتْ فَأَذْهَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهَا.

«4»

مکا، [مکارم الأخلاق]: دُعَاءٌ آخَرُ یَقْرَأُ عَلَیْهِ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ وَ هُوَ یَأْمُرُکَ أَنْ لَا تَکْبُرَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ قُلِ ابْتَدِئْ بِاللِّصِّ قَبْلَ أَنْ یَبْتَدِأَ بِکَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ یَتْفُلُ کُلَّ مَرَّةٍ فَإِنَّهُ یَجِفُ (5).

ص: 100


1- 1. طبّ الأئمّة ص 109.
2- 2. الحشر: 21.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 110.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 451.
5- 5. مکارم الأخلاق ص 469.

باب هشتاد و چهارم : دعایی برای آبله

روایات

روایت1.

مکارم الاخلاق: این دعا نگاشته می­شود و بر بازوی بیمار بسته می­شود که خارج نمی­شود و اگر بیرون شده بود، بیش از آنچه که خارج شده است، خارج نمی­گردد، انشاء الله تعالی.

و مثل آن این شکل چهار در چهار برای رفع بیماری آبله کشیده می­شود و بر او آویخته می­گردد.(1)

باب هشتاد و پنجم : دعای رفع درد سینه

روایات

روایت1.

مکارم الاخلاق: «وَ إِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فیها وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها کَذلِکَ یُحْیِ اللَّهُ الْمَوْتی وَ یُریکُمْ آیاتِه ِلَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ: و چون شخصی را کشتید، و درباره او با یکدیگر به ستیزه برخاستید، و حال آنکه خدا، آنچه را کتمان می کردید،آشکارگردانید. پس فرمودیم: پاره ای از آن به آن بزنید. اینگونه خدا مردگان را زنده می کند،و آیات خود را به شما می نمایاند، باشد که بیندیشید »(2)از امام صادق علیه السلام روایت است، شخصی از درد سینه به نزد ایشان شکایت برد، امام فرمودند: از قرآن طلب شفا کن؛ زیرا خداوند عزّ و جلّ می­فرماید: و در آنچه شفایی است برای سینه­ها.(3)

ص: 101


1- . مکارم الاخلاق: 472
2- . بقره/ 73 – 72
3- . مکارم الاخلاق: 434

باب 84 الدعاء للجدری

الأخبار

«1»

مکا، [مکارم الأخلاق]: یُکْتَبُ وَ یُعَلَّقُ عَلَی عَضُدِهِ فَإِنَّهُ لَا یَخْرُجُ وَ إِنْ کَانَ قَدْ خَرَجَ فَلَا یَخْرُجُ أَکْثَرَ مِمَّا قَدْ خَرَجَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ سی سی و بالقرعة السر السر ناوس ارنوس اس وَ مِثْلُهُ یُکْتَبُ هَذَا الشَّکْلُ الْأَرْبَعَةُ فِی الْأَرْبَعَةِ لِلجُّدَرِیِّ وَ یُعَلَّقُ عَلَیْهِ (1)

16 3 2 13 5 10 11 8 9 6 7 12 4 15 14 1.

باب 85 الدعاء لوجع الصدر

الأخبار

«1»

مکا، [مکارم الأخلاق]: وَ إِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فِیها إِلَی قَوْلِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ (2).

رُوِیَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: أَنَّهُ شَکَا إِلَیْهِ رَجُلٌ وَجَعَ صَدْرِهِ فَقَالَ اسْتَشْفِ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ فِیهِ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ(3).

ص: 101


1- 1. مکارم الأخلاق ص 472.
2- 2. البقرة: 72- 73.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 434.

باب هشتاد و ششم : دعای رفع درد قلب

روایات

روایت1.

مکارم الاخلاق: تعویذ جهت رفع درد قلب: این آیات را بر آب خوانده می­شود و سپس آن را می­آشامد: «لَئِنْ أَنْجَیْتَنا مِنْ هذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرین سَیُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ یُوَلُّونَ الدُّبُرَ. بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَ السَّاعَةُ أَدْهی وَ أَمَرُّ:(1)اگر ما را از این برهانی، قطعاً از سپاسگزاران خواهیم شد، زودا که این جمع درهم شکسته شود و پشت کنند بلکه موعدشان قیامت است و قیامت سخت تر و تلخ تراست» «إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کانَ حَلیماً غَفُوراً: همانا خدا آسمانها و زمین را نگاه می دارد تا نیفتند، و اگر بیفتند بعد از او هیچکس آنها را نگاه نمی دارد اوست بردبار آمرزنده.»(2)

و نیز این آیات بر آب خوانده می­شود و سپس آن را می­آشامد و بر قلب تکرار می کند و همچنین نوشته می­شود و بر گردن بیمار آویخته می­گردد « بسم الله الرحمن الرَّحیمِ رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّاب رَبَّنا إِنَّکَ جامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لارَیْب َفیهِ إِنَّ اللَّهَ لایُخْلِفُ الْمیعادَ: به نام خداوند بخشنده مهربان پروردگارا، به یقین، تو در روزی که هیچ تردیدی در آن نیست، گردآورنده مردمانی. قطعاً خداوند در وعده خلاف نمی کند. پروردگارا، پس از آنکه ما را هدایت کردی، دلهایمان را دستخوش انحراف مگردان، و از جانب خود، رحمتی بر ما ارزانی دار که تو خود بخشایشگری».(3)الَّذینَ

آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ طُوبی لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ: همان کسانی که ایمان آورده اند و دلهایشان به یاد خدا آرام می گیرد. آگاه باش که با یاد خدا دلها آرامش می یابد. کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، خوشا به حالشان، و خوش سرانجامی دارند.(4)لَئِنْ

أَنْجَیْتَنا مِنْ هذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرین: اگر ما را از این برهانی، قطعاً از سپاسگزاران خواهیم شد.(5)

باب هشتاد و هفتم : دعایی برای سرفه و سل

روایات

روایت1.

طب الائمة: امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند: هر کس به گلودرد دچار گردد و سرفه بسیار نماید و خشکی او زیاد شود پس با این کلمات تعویذ کند و ایشان آن را جمع کننده همه چیز می­نامیدند:

خدایا تو امید و اعتماد و تکیه­گاه و فریادرس و بلندی و زیبایی من هستی، و تویی پناه هراسناکان و گریختگان جز به سوی تو راه فراری ندارند و جهانیان جز به تو تکیه­گاهی ندارند و

ص: 102


1- . فاطر/39
2- 2. قمر/ 46-45
3- . آل عمران/6 و 7
4- . رعد/28
5- . مکارم الاخلاق: 433

باب 86 الدعاء لوجع القلب

الأخبار

«1»

مکا، [مکارم الأخلاق]: رُقْیَةٌ لِوَجَعِ الْقَلْبِ تُقْرَأُ هَذِهِ الْآیَاتُ عَلَی الْمَاءِ وَ یَشْرَبُهُ لَئِنْ أَنْجَیْتَنا مِنْ هذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ سَیُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ یُوَلُّونَ الدُّبُرَ إِلَی قَوْلِهِ أَدْهی وَ أَمَرُّ(1) إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ إِلَی قَوْلِهِ غَفُوراً(2) أَیْضاً تُقْرَأُ هَذِهِ الْآیَاتُ عَلَی الْمَاءِ وَ یَشْرَبُهُ وَ یُرَدِّدُ عَلَی الْقَلْبِ وَ یُکْتَبُ أَیْضاً وَ یُعَلَّقُ عَلَی عُنُقِهِ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا إِلَی قَوْلِهِ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ(3) الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ إِلَی قَوْلِهِ وَ حُسْنُ مَآبٍ (4)- لَئِنْ أَنْجَیْتَنا مِنْ هذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ (5).

باب 87 الدعاء للسعال و السل

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَیُّوبَ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنِ الْحُسَیْنِ علیهم السلام قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: مَنِ اشْتَکَی حَلْقَهُ وَ کَثُرَ سُعَالُهُ وَ اشْتَدَّ یُبْسُهُ فَلْیُعَوِّذْ بِهَذِهِ الْکَلِمَاتِ وَ کَانَ یُسَمِّیهَا الْجَامِعَةَ لِکُلِّ شَیْ ءٍ اللَّهُمَّ أَنْتَ رَجَائِی وَ أَنْتَ ثِقَتِی وَ عِمَادِی وَ غِیَاثِی وَ رِفْعَتِی وَ جَمَالِی وَ أَنْتَ مَفْزَعُ الْمُفْزَعِینَ لَیْسَ لِلْهَارِبِینَ مَهْرَبٌ إِلَّا إِلَیْکَ وَ لَا لِلْعَالَمِینَ مُعَوَّلٌ إِلَّا عَلَیْکَ وَ لَا

ص: 102


1- 1. القمر: 45- 46.
2- 2. فاطر: 39.
3- 3. آل عمران 6 و 7.
4- 4. الرعد: 28.
5- 5. مکارم الأخلاق ص 433.

راغبین تنها به سوی تو می­گرایند و تو تنها یاور مظلومان و مقصد نیازمندانی، عطای خوساتاران تنها در نزد تو و بازگشت توبه­کنندگان تنها به سوی توست و رزق و خیر و گشایش تنها به دست توست.

مسائل بزرگ مرا اندوهگین نمود و تنگراه­ها مرا ناتوان ساخت و دردهای دردآور مرا به وحشت انداخت و من گشایش را تنها در دستان تو می­بینم و در برابر روی تو برخاستم و با خواندن تو گشایش امور بسته را درخواست کردم، ای پروردگار من برای کسی که گشایش می­طلبد، گشایش حاصل کن و دعا کننده را اجابت فرما، گره­ام را بگشا مشکلم را برطرف نمای و نیازم را برطرف ساز. حزن را خارج ساز و اندوه را دور کن، مرا از هلاکت نجات ده، و من برای آن طلب شفا کردم و هیچ راه رهایی از آن جز تو نمی­یابم، ای خدا ای کسی که درمانده را زمانی که او را می­خواند، اجابت می­کنی و مشکلش را برطرف می­نمایی، بر من رحم کن و غم و گرفتاری و درد و بیماری مرا از میان بردار، پروردگارا اگر چنین نکنی من جز تو به کسی امید گشایش ندارم، بر من رحم کن ای مهربان­ترین مهربانان.

این جایگاه بینوای نیازمند است، این جایگاه فریادخواه توست، این جایگاه کسی است که پناه می­طلبد، این جایگاه گرفتار رنجدیده است، این جایگاه اندوهناک و کسی است که پناه می­جوید، این جایگاه بنده هراسان هلاک­شونده غریق ترسان بیمناک است، این جایگاه کسی است که از غفلت خود آگاه شده و از خواب خود برخاست و از بیماری و فراوانی دردشترسید و از اشتباه خود هراس داشت و به گناهش اعتراف کرد و نسبت به پروردگارش خاشع گشت و از ترس او به گریه افتاد و طلب آمرزش کرد و اشکش جاری گشتو از پروردگارش طلب گذشت و عفو نمود، از قدرت او هراسان گشت و اشکهایش را جاری ساخت و امیدوار شد و گریه کرد و دعا نمود و صدا زد: پروردگارا، من به مشکل افتادم آن را جبران کن.

تو جایگاه مرا می­بینی و سخن مرا می­شنوی و از پیدا و پنهان من آگاهی، نیازم را می­دانی و به آنچه نزد من است، احاطه داری و هیچ چیز از نهان و آشکار من و آنچه ابراز می­دارم و یا در سینه پنهان می­کنم، بر تو مخفی نیست، از تو می­خواهم،از تو که عهده دار تدبیری، و عذرها را می پذیری و اندازه ها را جاری می کنی، همچون کسی که بدی کرد و اعتراف نمود و به خویش ظلم کرد و مرتکب گناه شد و بر آنچه گذشت، پشیمان شد و به سوی پرروردگارش بازگشت و اندوهناک شد، به درگاه او پناه آورد و معتکف گشت و امیدش را سکنی داد و متمایل گشتو روی آورد به سوی کسی که لغزشش را پوشاند و توبه­اش را پذیرفت و گناهش را بخشید و بر اشکش رحم کرد، گره­اش را گشود و بیماری­اش را شفا داد، از تو می­خواهم رحم کنی بر روی آوردن من به سوی خود و ناله­ام به درگاهت و بیامرزی هرآنچه را که فرشتگانت نوشتند و کتابت به شماره درآورد و علمت بر آن قطعی گشت، از گناهان، اشتباه­ها و زشتی­های من در خلوت­ها و عیان­ها

ص: 103

لِلرَّاغِبِینَ مَرْغَبٌ إِلَّا لَدَیْکَ وَ لَا لِلْمَظْلُومِینَ نَاصِرٌ إِلَّا أَنْتَ وَ لَا لِذِی الْحَوَائِجِ مَقْصَدٌ إِلَّا إِلَیْکَ وَ لَا لِلطَّالِبِینَ عَطَاءٌ إِلَّا مِنْ لَدُنْکَ وَ لَا لِلتَائِبِینَ مَتَابٌ إِلَّا إِلَیْکَ وَ لَیْسَ الرِّزْقُ وَ الْخَیْرُ وَ الْفُتُوحُ إِلَّا بِیَدِکَ حَزَنَتْنِی الْأُمُورُ الْفَادِحَةُ وَ أَعْیَتْنِی الْمَسَالِکُ الضَّیِّقَةُ وَ أَحْوَشَتْنِی الْأَوْجَاعُ الْمُوجِعَةُ وَ لَمْ أَجِدْ فَتْحَ بَابِ الْفَرَجِ إِلَّا بِیَدِکَ فَأَقَمْتُ تِلْقَاءَ وَجْهِکَ وَ اسْتَفْتَحْتُ عَلَیْکَ بِالدُّعَاءِ إِغْلَاقَهُ فَافْتَحْ یَا رَبِّ لِلْمُسْتَفْتِحِ وَ اسْتَجِبْ لِلدَّاعِی وَ فَرِّجِ الْکَرْبَ وَ اکْشِفِ الضُّرَّ وَ سُدَّ الْفَقْرَ وَ أَجْلِ الْحُزْنَ وَ انْفِ الْهَمَّ وَ اسْتَنْقِذْنِی مِنَ الْهَلَکَةِ فَإِنِّی قَدْ أَشْفَیْتُ عَلَیْهَا وَ لَا أَجِدُ لِخَلَاصِی مِنْهَا غَیْرَکَ یَا اللَّهُ یَا مَنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ ارْحَمْنِی وَ اکْشِفْ مَا بِی مِنْ غَمٍّ وَ کَرْبٍ وَ وَجَعٍ وَ دَاءٍ رَبِّ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ لَمْ أَرْجُ فَرَجِی مِنْ عِنْدِ غَیْرِکَ فَارْحَمْنِی یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ هَذَا مَکَانُ الْبَائِسِ الْفَقِیرِ هَذَا مَکَانُ الْمُسْتَغِیثِ هَذَا مَکَانُ الْمُسْتَجِیرِ هَذَا مَکَانُ الْمَکْرُوبِ الضَّرِیرِ هَذَا مَکَانُ الْمَلْهُوفِ الْمُسْتَعِیذِ هَذَا مَکَانُ الْعَبْدِ الْمُشْفِقِ الْهَالِکِ الْغَرِقِ الْخَائِفِ الْوَجِلِ هَذَا مَکَانُ مَنِ انْتَبَهَ مِنْ رَقْدَتِهِ وَ اسْتَیْقَظَ مِنْ غَفْلَتِهِ وَ أَفْرَقَ مِنْ عِلَّتِهِ وَ شِدَّةِ وَجَعِهِ وَ خَافَ مِنْ خَطِیئَتِهِ وَ اعْتَرَفَ بِذَنْبِهِ وَ أَخْبَتَ إِلَی رَبِّهِ وَ بَکَی مِنْ حَذَرِهِ وَ اسْتَغْفَرَ وَ اسْتَعْبَرَ وَ اسْتَقَالَ وَ اسْتَعْفَی وَ اللَّهِ إِلَی رَبِّهِ وَ رَهِبَ مِنْ سَطْوَتِهِ وَ أَرْسَلَ مِنْ عَبْرَتِهِ وَ رَجَا وَ بَکَی وَ دَعَا وَ نَادَی رَبِّ إِنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ فَتَلَافَنِی قَدْ تَرَی مَکَانِی وَ تَسْمَعُ کَلَامِی وَ تَعْلَمُ سَرَائِرِی وَ عَلَانِیَتِی وَ تَعْلَمُ حَاجَتِی وَ تُحِیطُ بِمَا عِنْدِی وَ لَا یَخْفَی عَلَیْکَ شَیْ ءٌ مِنْ أَمْرِی مِنْ عَلَانِیَتِی وَ سِرِّی وَ مَا أُبْدِی وَ مَا یُکِنُّهُ صَدْرِی فَأَسْأَلُکَ بِأَنَّکَ تَلِی التَّدْبِیرَ وَ تَقْبَلُ الْمَعَاذِیرَ وَ تُمْضِی الْمَقَادِیرَ سُؤَالَ مَنْ أَسَاءَ وَ اعْتَرَفَ وَ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَ اقْتَرَفَ وَ نَدِمَ عَلَی مَا سَلَفَ وَ أَنَابَ إِلَی رَبِّهِ وَ أَسِفَ وَ لَاذَ بِفِنَائِهِ وَ عَکَفَ وَ أَنَاخَ رَجَاهُ وَ عَطَفَ وَ تَبَتَّلَ إِلَی مُقِیلِ عَثْرَتِهِ وَ قَابِلِ تَوْبَتِهِ وَ غَافِرِ حُوبَتِهِ وَ رَاحِمِ عَبْرَتِهِ وَ کَاشِفِ کُرْبَتِهِ وَ شَافِی عِلَّتِهِ أَنْ تَرْحَمَ تَجَاوُزِی بِکَ وَ تَضَرُّعِی إِلَیْکَ وَ تَغْفِرَ لِی جَمِیعَ مَا أَخْطَأَتْهُ کُتَّابُکَ وَ أَحْصَاهُ کِتَابُکَ وَ مَا مَضَی مِنْ عِلْمِکَ مِنْ ذُنُوبِی وَ خَطَایَایَ وَ جَرَائِرِی فِی خَلَوَاتِی وَ فَجَرَاتِی

ص: 103

و بدی­هایم و لغزش­ها و مصیبتم و تمامی آنچه که نگهبانان تو بر آن گواهی می­دهند و فرشتگان تو نگاشتند، در دوران خردسالی و بعد از بلوغ و جوانی و پیری و در شب و روز و صبح و عصر و بامدادان و شامگاهان و ظهرها و سحرگاهان، در حضور یا سفر، در پنهان و عیان و مرا از بهشتیان قرار دهی، از بدی­هایم بگذری، وعده صدقی که به آن وعده داده می­شوند.

خدایا تو را به حق محمد و خاندان وی بیماری­هایی که جسم و مو و پوست و رگ­ها و اعصاب و اندام­های مرادر بر گرفته اند، برطرف نما؛ زیرا جز تو آن­ها را از بین نخواهد برد، ای مهربان­ترین مهربانان و ای اجابت­کننده­ دعای درماندگان.(1)

باب هشتاد و هشتم : دعایی برای طحال

روایات

روایت1.

طب الائمة: امام باقر علیه السلام روایت کردند: شخصی از خراسان به نزد علی بن حسین علیهما السلام آمد و عرض کرد: ای فرزند رسول خدا، حج را به جای آوردم و هنگام خروج از مدینه تصمیم گرفتم به خدمت شما برسم، من دردی در طحال خود احساس می­کنم، از شما می­خواهم برای برطرف شدن آن دعا فرمایید، علی بن حسین علیهما السلام به او فرمودند به خدا آن را برای تو کفایت می­کند و حمد و سپاس از آن اوست هر گاه درد را احساس نمودی این آیه را با زعفران و آب زمزم بنویس و سپس آن را میل کن، به راستی که خداوند آن درد را از تو برمی­دارد «قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمن َأَیًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنی وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لاتُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ سَبیلا. وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبیراً: بگو: خدا را بخوانید یا رحمان را بخوانید، هر کدام را بخوانید، برای اونامهای نیکوتراست. و نمازت را به آواز بلند مخوان و بسیار آهسته اش مکن، و میان این راهی جوی. و بگو: ستایش خدایی را که نه فرزندی گرفته و نه در جهانداری شریکی دارد و نه خوار بوده که دوستی داشته باشد. و او را بسیار بزرگ شمار.» بر پوست آهو بنویس و به مدت هفت روز بر بازوی چپ خود آویزان گردان، به راستی که آرام خواهد گرفت و این است: « س س [س] ح ح دم کرم ل [له] و محیی حح لله صره و حجه سر ححجت عشره به هک بان عنها محتاح حل هو بوا امنوا مسعوف ثم.(2)

ص: 104


1- . طب الائمة: 27 – 25
2- . طب الائمة: 30 – 29

وَ سَیِّئَاتِی وَ هَفَوَاتِی وَ هَنَاتِی وَ جَمِیعِ مَا تَشْهَدُ بِهِ حَفَظَتُکَ وَ کَتَبَتْهُ مَلَائِکَتُکَ فِی الصِّغَرِ وَ بَعْدَ الْبُلُوغِ وَ الشَّیْبِ وَ الشَّبَابِ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ الْغُدُوِّ وَ الْآصَالِ وَ بِالْعَشِیِّ وَ الْإِبْکَارِ وَ الضُّحَی وَ الْأَسْحَارِ فِی الْحَضَرِ وَ السَّفَرِ فِی الْخَلَإِ وَ الْمَلَإِ وَ أَنْ تُجَاوِزَ عَنْ سَیِّئَاتِی فِی أَصْحابِ الْجَنَّةِ وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذِی کانُوا یُوعَدُونَ اللَّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَنْ تَکْشِفَ عَنِّی الْعِلَلَ الْغَاشِیَةَ فِی جِسْمِی وَ فِی شَعْرِی وَ بَشَرِی وَ عُرُوقِی وَ عَصَبِی وَ جَوَارِحِی فَإِنَّ ذَلِکَ لَا یَکْشِفُهَا غَیْرُکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ (1).

باب 88 الدعاء للطحال

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ مِهْرَانَ الْکَرْخِیُّ عَنْ أَیُّوبَ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ مِنْ خُرَاسَانَ إِلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهما السلام فَقَالَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ حَجَجْتُ وَ نَوَیْتُ عِنْدَ خُرُوجِی أَنْ أَقْصِدَکَ فَإِنَّ بِی وَجَعَ الطِّحَالِ وَ أَنْ تَدْعُوَ لِی بِالْفَرَجِ فَقَالَ لَهُ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهما السلام قَدْ کَفَاکَ اللَّهُ ذَلِکَ وَ لَهُ الْحَمْدُ فَإِذَا أَحْسَسْتَ بِهِ فَاکْتُبْ هَذِهِ الْآیَةَ بِزَعْفَرَانٍ بِمَاءِ زَمْزَمَ وَ اشْرَبْهُ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یَدْفَعُ عَنْکَ ذَلِکَ الْوَجَعَ قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَیًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنی وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ سَبِیلًا وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً تَکْتُبُ عَلَی رَقِّ ظَبْیٍ وَ عَلِّقْهَا عَلَی الْعَضُدِ الْأَیْسَرِ سَبْعَةَ أَیَّامٍ فَإِنَّهُ یَسْکُنُ وَ هِیَ هَذِهِ التَّرْجَمَةُ لاس س س ح ح دم کرم ل له و محیی حح لله صره و حجه سر ححجت عشره به هک بان عنها محتاح حل هوبوا امنوا مسعوف ثم (2).

ص: 104


1- 1. طبّ الأئمّة ص 25- 27.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 29- 30.

روایت2.

مکارم الاخلاق: تعویذی برای طحال: بر کف دست او سه بار بخوان: «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ: چون یاریِ خدا و پیروزی فرا رَسَد» و سپس این آیه را سه بار بخوان: «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلاخَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون: محقّقاً کسانی که گفتند: پروردگار ما خداست سپس ایستادگی کردند، بیمی بر آنان نیست و غمگین نخواهند شد» تا آخر آیه سپس هفت بار این دو آیه را بر سر او بکش.(1)

دعایی دیگر: این آیه نوشته شود و بر موضع درد آویزان گردد «إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کانَ حَلیماً غَفُوراً: همانا خدا آسمانها و زمین را نگاه می دارد تا نیفتند، و اگر بیفتند بعد از او هیچکس آنها را نگاه نمی دارد اوست بردبار آمرزنده.».(2)و

آن از سلیمان است و اوست به نام خداوند بخشنده مهربان.(3)

باب هشتاد و نهم : دعایی برای درد مثانه و باز ایستادن ادرار و کسی که شب­ادراری دارد

روایات

روایت1.

طب الائمة: ابی زینب نقل کرد: شخصی از برادران ما نزد امام صادق علیه السلام از درد مثانه شکایت برد، امام به او فرمودند: آن را تعویذ کن با خواندن این آیات سه بار هنگام خواب و یک بار زمانی که بیدار شدی، و بعد از آن درد را احساس نمی­کنی، « أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیء قَدیر أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیر: آیا ندانستی که خدا به هر چیز تواناست مگر ندانستی که فرمانروایی آسمانها و زمین از آنِ خداست و شما جز خدا سرور و یاوری ندارید».آن مرد نقل کرد: چنین کردم و آن درد را دیگر احساس نکردم.(4)

روایت2.

مکارم الاخلاق: جهت نگه داشتن ادرار، پاهایش را بشوید و بر ساق چپ خود بنویسد «فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِر وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُیُوناً فَالْتَقَی الْماءُ عَلی أَمْرٍ قَدْ قُدِر وَ حَمَلْناهُ عَلی ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ تَجْری بِأَعْیُنِنا جَزاءً لِمَنْ کانَ کُفِرَ: پس درهای آسمان را به آبی ریزان گشودیم. و از زمین چشمه ها جوشانیدیم تا آب برای امری که مقدّر شده بود به هم پیوستند.زیر نظر ما روان بود. پاداش کسی بود که مورد انکار واقع شده بود».(5)

ص: 105


1- . سجده (فصلت)/ 30
2- . فاطر/ 39، متن آن بارها آمده است.
3- . مکارم الاخلاق: 438
4- . طب الائمة: 30
5- . قمر/ 15 – 11
«2»

مکا، [مکارم الأخلاق]: رُقْیَةُ الطِّحَالِ فَاقْرَأْ عَلَی کَفِّهِ إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ تَقْرَأُ إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا(1) إِلَی آخِرِ الْآیَةِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ امْسَحْ بِهِمَا رَأْسَهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ أُخْرَی یُکْتَبُ وَ یُعَلَّقُ عَلَی هَذَا الْمَوْضِعِ إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ الْآیَةَ(2) إِنَّهُ مِنْ سُلَیْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ (3).

باب 89 الدعاء لوجع المثانة و احتباس البول و عسره و لمن بال فی النوم

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْبُرْسِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی الْأَرْمَنِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ أَبِی زَیْنَبَ قَالَ: شَکَا رَجُلٌ مِنْ إِخْوَانِنَا إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَجَعَ الْمَثَانَةِ قَالَ فَقَالَ لَهُ عَوِّذْهُ بِهَذِهِ الْآیَاتِ إِذَا نِمْتَ ثَلَاثاً وَ إِذَا انْتَبَهْتَ مَرَّةً وَاحِدَةً فَإِنَّکَ لَا تُحِسُّ بِهِ بَعْدَ ذَلِکَ أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ قَالَ الرَّجُلُ فَفَعَلْتُ ذَلِکَ فَمَا أَحْسَسْتُ بَعْدَ ذَلِکَ بِهَا(4).

«2»

مکا، [مکارم الأخلاق]: لِاحْتِبَاسِ الْبَوْلِ یَغْسِلُ رِجْلَیْهِ وَ یَکْتُبُ عَلَی سَاقِهِ الْیُسْرَی فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ إِلَی قَوْلِهِ لِمَنْ کانَ کُفِرَ(5).

ص: 105


1- 1. تمامها: تتنزل علیهم الملائکة ألا تخافوا و لا تحزنوا و أبشروا بالجنة التی کنتم توعدون: السجدة( فصلت): 30.
2- 2. فاطر: 39، و قد مر نصها مرارا.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 438.
4- 4. طبّ الأئمّة ص 30.
5- 5. القمر: 11- 15.

حمران نقل کرد در نامه­ای به امام هادی علیه السلام نگاشتم به فدایت گردم، شخصی از دوستان شما به نزد من آمد و مشکل نگه داشتن ادرار داشت. و می­ خواست تا شما برای او دعا بفرمایید باشد که خداوند او را لباس عافیت بپوشاند و اسم او نفیس خادم است، امام جواب دادند: خداوند مشکل تو را بگشاید و ناگواری­های دنیا و آخرت را از تو دور گرداند و بر او به قرآن اصرار کن؛ زیرا شفادهنده است انشاء الله تعالی.(1)

دعای سختی ادرار:«پروردگار ما خدایی است که در آسمان پاک گشت. خداوندا اسم تو در آسمان و زمین است. خداوندا همانطور که رحمتت در آسمان است رحمت خود را در زمین قرار ده گناه و اشتباهات مرا بیامرز تو پروردگار پاکان هستی رحمتی از رحمت خویش و شفایی از شفای خود را بر این درد قرار ده.» پس باید بهبودی یابد.(2)

روایت3.

مکارم الاخلاق: دعای برای کسی که شب ادراری دارد:.دو جز از سعد و یک جز از زعفران را جداگانه می کوبیده می شوند و سعد را از یک حریر ضخیم صافی غربال می کنیم و با یکدیگر مخلوط می کنیم و آن را با عسلی که کف آن گرفته شده باشد می آمیزیم و سپس به شکل فندق در آورده می شود و در جامی آهنین با زعفران می نویسد.« بسم الله الرحمن الرحیم «إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کانَ حَلیماً غَفُوراً: به نام خداوند بخشنده مهربان همانا خدا آسمانها و زمین را نگاه می دارد تا نیفتند، و اگر بیفتند بعد از او هیچکس آنها را نگاه نمی دارد اوست بردبار آمرزنده.» این آیه را چندین بار بر جام می­نویسد سپس آن را با آب سرد می­شوید و در بطری شیشه­ای پاکیزه­ای می­ریزد و کاغذی برمی­دارد و این آیه و فاتحة الکتاب و سه بار قل هو الله احد و قل اعوذ برب الناس، قل اعوذ برب الفلق و آیة الکرسی را همانگونه که نازل گشت و آیه آخر سوره حشر و آخر سوره­ بنی­اسرائیل را می­نویسد و سپس می­نگارد «بسم الله الرحمن الرحیم إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کانَ حَلیماً غَفُوراً: همانا خدا آسمانها و زمین را نگاه می دارد تا نیفتند، و اگر بیفتند بعد از او هیچکس آنها را نگاه نمی دارد اوست بردبار آمرزنده »(3)

و می­نویسد: «ای کسی که اینچنین است و غیر او اینچنین نیست، غلبه بول را از فلان فرزند فلانة بردار» و اگر زن بود این تعویذ را بر زانوی او و اگر مرد بود بر مجاری ادراری او آویزان کن و فندفی از آن فندق ها برداشته شود و هرگاه به بستر می­رود از این آب که تعویذ داده شده به او خورانده شود و باید نوشیدن آب را کم کند و زمانی

ص: 106


1- . مکارم الاخلاق: 435
2- . مکارم الاخلاق: 452
3- 1. فاطر: 39

عَنْ حُمْرَانَ قَالَ: کَتَبْتُ إِلَی أَبِی الْحَسَنِ الثَّالِثِ علیه السلام جُعِلْتُ فِدَاکَ قِبَلِی رَجُلٌ مِنْ مَوَالِیکَ بِهِ حَصْرُ الْبَوْلِ وَ هُوَ یَسْأَلُکَ الدُّعَاءَ لَهُ أَنْ یُلْبِسَهُ اللَّهُ الْعَافِیَةَ وَ اسْمُهُ نَفِیسٌ الْخَادِمُ فَأَجَابَ کَشَفَ اللَّهُ ضُرَّکَ وَ دَفَعَ عَنْکَ مَکَارِهَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَلِحَّ عَلَیْهِ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ یُشْفَی إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی (1).

دُعَاءٌ لِعُسْرِ الْبَوْلِ رَبُّنَا اللَّهُ الَّذِی فِی السَّمَاءِ تَقَدَّسَ اللَّهُمَّ اسْمُکَ فِی السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ اللَّهُمَّ کَمَا رَحْمَتُکَ فِی السَّمَاءِ اجْعَلْ رَحْمَتَکَ فِی الْأَرْضِ اغْفِرْ لَنَا حُوبَنَا وَ خَطَایَانَا أَنْتَ رَبُّ الْمُطَیَّبِینَ أَنْزِلْ رَحْمَةً مِنْ رَحْمَتِکَ وَ شِفَاءً مِنْ شِفَائِکَ عَلَی هَذَا الْوَجَعِ فَلْیَبْرَأْ(2).

«3»

مکا، [مکارم الأخلاق]: لِمَنْ بَالَ فِی النَّوْمِ رُوِیَ عَنْهُمْ علیهم السلام یُؤْخَذُ جزءین [جُزْءَانِ] مِنْ سُعْدٍ وَ جُزْءٌ مِنْ زَعْفَرَانٍ وَ یُدَقُّ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا عَلَی حِدَةٍ وَ یُنْخَلُ السُّعْدُ بِحَرِیرَةٍ صَفِیقَةٍ وَ یُخْلَطَانِ جَمِیعاً وَ یُعْجَنَانِ بِعَسَلٍ مَنْزُوعِ الرَّغْوَةِ ثُمَّ یُبَنْدَقُ وَ یُکْتَبُ فِی جَامِ حَدِیدٍ بِزَعْفَرَانٍ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا إِلَی قَوْلِهِ حَلِیماً غَفُوراً یَمْلَأُ الْجَامَ مِنْ هَذِهِ الْآیَةِ مَرَّةً بَعْدَ أُخْرَی ثُمَّ یَغْسِلُهُ بِمَاءٍ بَارِدٍ وَ یَصُبُّ فِی قِنِّینَةٍ نَظِیفَةٍ(3)

وَ یُؤْخَذُ رَقٌّ فَیَکْتُبُ فِیهِ بِمِدَادٍ هَذِهِ الْآیَةَ وَ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ کَمَا أُنْزِلَتْ وَ آخِرَ الْحَشْرِ وَ آخِرَ بَنِی إِسْرَائِیلَ ثُمَّ یَکْتُبُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ الْآیَةَ(4)

وَ یَکْتُبُ یَا مَنْ هُوَ هَکَذَا وَ لَا هَکَذَا غَیْرُهُ أَمْسِکْ عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ مَا یَجِدُ مِنْ غَلَبَةِ الْبَوْلِ وَ یُعَلَّقُ التَّعْوِیذُ عَلَی رُکْبَتِهَا إِنْ کَانَتْ أُنْثَی وَ إِنْ کَانَ غُلَاماً عَلَی مَوْضِعِ الْعَانَةِ عَلَی إِحْلِیلِهِ وَ یُؤْخَذُ بُنْدُقَةٌ مِنْ تِلْکَ الْبَنَادِقِ وَ یَسْقِیهِ إِیَّاهَا حِینَ یَأْخُذُ مَضْجَعَهُ بِشَیْ ءٍ مِنْ ذَلِکَ الْمَاءِ الْمُعَوَّذِ وَ لْیُقِلَّ مِنْ شُرْبِ الْمَاءِ فَإِذَا

ص: 106


1- 1. مکارم الأخلاق ص 435.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 452.
3- 3. القنینة- بکسر القاف و تشدید النون المکسورة- اناء من زجاج.
4- 4. فاطر: 39.

که شب ادراری او برطرف گردید انشاء الله، آن تعویذ را از او بگشاید تا دچار باز ایستادن ادرار نشود.(1)

برای کسی که شب ادراری دارد: بر پوستی چنین نوشته می­شود و بر او آویزان می­گردد: هف هف هد هد هف هف هات هات اناله کف کف کف هف هفف هفف هفف مهم مسعر لم بگو خدا یکتاست غالب است آنجا که دشمن در می ماند، ابلیس پیری است برای فرزندان آدم همچون چیزی که فرشتگان را به اذن خدا به سجده آدم درآورد به راستی که او بزرگوار و فرزند بزرگوار و فرزند فلان بن فلان است ه ه ه ه ه ه محکم کردم بستم به سوره سوره صفه صفه به انگشتری سلیمان بن داود برای خدا پرورودگار [جهانیان] مهر زدم.(2)

دعایی دیگر: برای کسی که در خواب می­ترسد، به نام خداوند بخشنده مهربان از محمد رسول خدا پیامبر أمّی عربی هاشمی مدنی ابطحی تهامی صلی الله علیه و آله به سوی هر عماری که در خانه وارد شد، برای ما و شما گشایشی در حق است، اگر فاسقی جسور است یا کسی است که از روی باطل به سوی حق می­خواند، و یا کودکان را می­آزارد و اطفال را می­ترساند وسبب می­شود تا در بستر خود ادرار کنند، پس باید به سمت بت­پرستان و بندگان بت­ها بروند، و از اصحاب قرآن در جوار خدای بخشایشگر دست بردارند و درود خدا بر محمد و خاندان وی.(3)

باب نودم : دعایی برای درد شکم و قولنج و باد شکم و دردهای آن

روایات

روایت1.

مکارم الاخلاق: رفع باد شکم: یونس بن یعقول نقل کرد: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم من دردی در شکم خود احساس می­کنم، پس فرمودند: خداوند را به یگانگی یاد کن. عرض کردم: چگونه بگویم: فرمودند: می­گویی: «ای خدا ای خدا ای پرودرگار من ای بخشایشگر ای پروردگار پرورندگان و ای مولای سروران مرا از هر درد و بیماری شفا ده و عافیت بخش به راستی که من بنده تو و فرزند بنده تو هستم و دائماً در قبضه اختیار توام.(4)

ص: 107


1- . مکارم الاخلاق: 436
2- 3. مکارم الاخلاق: 469
3- . مکارم الاخلاق: 469
4- . مکارم الاخلاق: 468

ذَهَبَ مَا یَجِدُ مِنْ غَلَبَةِ الْبَوْلِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَلْیُحَلَّ التَّعْوِیذُ عَنْهُ لِئَلَّا یَعْتَرِیَهُ الْحَصْرُ(1) لِمَنْ بَالَ فِی النَّوْمِ یُکْتَبُ عَلَی الرَّقِّ وَ یُعَلَّقُ عَلَیْهِ هف هف هد هد هف هف هات هات أناله کف کف کف هف هفف هفف هفف مهم مسعر لم قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ الْغَالِبُ مِنْ حَیْثُ یَسْتَحْسِرُ الْعَدُوُّ إِبْلِیسُ شیخ [شَیْخاً] لِبَنِی آدَمَ کَمَا الَّذِی سَجَدَ لآِدَمَ الْمَلَائِکَةُ بِإِذْنِ اللَّهِ إِنَّهُ کَرِیمَةٌ بِنْتُ کَرِیمَةٍ وَ وَلَدُ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ ...... سددت شددت بسورة بسورة صفه صفه خَتَمْتُ بِخَاتَمِ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ (2)

أُخْرَی لَهُ وَ لِمَنْ فَزِعَ فِی النَّوْمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ مِنْ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ الْعَرَبِیِّ الْهَاشِمِیِّ الْمَدَنِیِّ الْأَبْطَحِیِّ التِّهَامِیِّ صلی الله علیه و آله إِلَی مَنْ حَضَرَ الدَّارَ مِنَ الْعُمَّارِ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ لَنَا وَ لَکُمْ فِی الْحَقِّ سَعَةً فَإِنْ یَکُنْ فَاجِراً مُقْتَحِماً أَوْ دَاعِیَ حَقٍّ مُبْطِلًا أَوْ مَنْ یُؤْذِی الْوِلْدَانَ وَ یُفْزِعُ الصِّبْیَانَ وَ یُبَوِّلُهُمْ فِی الْفِرَاشِ فَلْیَمْضُوا إِلَی أَصْحَابِ الْأَصْنَامِ وَ إِلَی عَبَدَةِ الْأَوْثَانِ وَ لْیَخْلُوا عَنْ أَصْحَابِ الْقُرْآنِ فِی جِوَارِ الرَّحْمَنِ وَ مَخَازِی الشَّیْطَانِ وَ عَنْ إِیمَانِهِمُ الْقُرْآنَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ وَ آلِهِ صلی الله علیه و آله (3).

باب 90 الدعاء لوجع البطن و القولنج و ریاح البطن و أوجاعها

الأخبار

«1»

مکا، [مکارم الأخلاق] لِلرِّیَاحِ فِی الْبَطْنِ یُونُسُ بْنُ یَعْقُوبَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنِّی أَجِدُ وَجَعاً فِی بَطْنِی فَقَالَ وَحِّدِ اللَّهَ فَقُلْتُ کَیْفَ أَقُولُ قَالَ تَقُولُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا رَبِّی یَا رَحْمَانُ یَا رَبَّ الْأَرْبَابِ وَ یَا سَیِّدَ السَّادَاتِ اشْفِنِی وَ عَافِنِی مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ سُقْمٍ فَإِنِّی عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ أَنْقَلِبُ فِی قَبْضَتِکَ (4)

ص: 107


1- 1. مکارم الأخلاق ص 436.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 469.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 469.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 468.

برای دل پیچه ونفخ شکم: به نام خدایی که ابراهیم را دوست خود برگرفت و با موسی سخن گفت و محمد را به حق به پیامبری برانگیخت. سپس سه بار بگو «ای باد خارج شو به اذن خداوند بلندمرتبه».(1)

برای بیماری شکم: امام کاظم علیه السلام فرمودند: ام القرآن، قل اعوذ برب الناس قل اعوذ برب الفلق و قل هو الله احد بنویسد و سپس بنگارد: «پناه می­برم به روی باعظمت خدا و عزتش که دست نایافتنی است و قدرتش که هیچ از آن در برابر آن یارای ممانعت ندارد، از شر این درد و از شر هر آنچه در آن است و از گزند هر چه که بیم دارم».(2)

برای درد شکم و دیگر دردها: دست خود را بر آن می­گذارد و هفت بار می­گوید: «پناه می­برم به عزت و شکوه خدا از شر دردی که دارم» و دست راست خود را بر موضع درد قرار می­دهد و سه بار می­گوید: «بسم الله».(3)

رفع درد شکم: سوره اخلاص و این آیات را می­نویسد: «بسم الله ارحمن الرحیم قُلْ یُحْییهَا الَّذی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلیمٌ وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتی بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمیعاً أَفَلَمْ یَیْأَسِ الَّذینَ آمَنُوا أَنْ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ لَهَدَی النَّاسَ جَمیعا: به نام خداوند بخشنده مهربان بگو: همان کسی که نخستین بار آن را پدیدآورد و اوست که به هر آفرینشی داناست. و اگر قرآنی بود که کوه ها بدان روان می شد، یا زمین بدان قطعه قطعه می گردید، یا مردگان بدان به سخن در می آمدند نه چنین است، بلکه همه امور بستگی به خدا دارد.» و بر او آویزان گردد و این آیات بر او خوانده شود: «بسم الله الرحمن الرحیم ماأَصابَ مِنْ مُصیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فی أَنْفُسِکُمْ إِلاَّ فی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسیرٌ هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فی رَبِّهِمْ فَالَّذینَ کَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِیابٌ مِنْ نارٍ یُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِهِمُ الْحَمیمُ، فَتَعالَی اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْکَریمِ لا إله إلا الله وَحده لا شَریکَ له، له المُلکُ و له الحَمدُ یُحیی و یُمیت وَ یُمیتُ و یُحیی وَ هو حَیٌّ لا یَموتُ بیده الخیر وَ هو علی کُلِّ شَیء قَدیرٌ: به نام خداوند بخشنده مهربان هیچ مصیبتی نه در زمین و نه در نفسْهای شما نرسد، مگر آنکه پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابی است. این بر خدا آسان است این دو دشمنان یکدیگرند که درباره پروردگارشان باهم ستیزه می کنند، و کسانی که کفر ورزیدند، جامه هایی از آتش برایشان بریده شده است، از بالای سرشان آب جوشان ریخته می شود. پس والاست خدا، فرمانروای برحق، خدایی جز او نیست. [اوست] پروردگار عرش گرانمایه. خدایی جز خدای یگانه نیست فرمانروایی و سپاس از آن اوست زنده می کند و می میراند و می میراند و زنده می کند و او زنده ای است که نمی میرد و خیر تنها به دست اوست و او بر هر چیز تواناست.»(4)

دعایی دیگر: بسم الله الرّحمن الرّحیم وَ ذَاالنُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمین: و ذوالنون را آنگاه که خشمگین رفت و پنداشت که ما هرگز بر او قدرتی نداریم، تا در تاریکی ها ندا در داد که معبودی جز تو نیست، منزّهی تو، راستی که من از ستمکاران بودم. تا آخر آیه(5) و هفت بار سوره­ فاتحة الکتاب را بخواند، بسیار خوب است و تجربه شده است.

دعایی دیگر: «لَئِنْ أَنْجَیْتَنا مِنْ هذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرین. إن الله بالناس لرؤوف

ص: 108


1- . مکارم الاخلاق: 468
2- . مکارم الاخلاق: 468
3- . مکارم الاخلاق: 468
4- . مکارم الاخلاق: 434
5- . انبیاء/ 87

لِلْمَغْصِ وَ النَّفْخِ فِی الْبَطْنِ بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی اتَّخَذَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلًا وَ کَلَّمَ مُوسَی تَکْلِیماً وَ بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِیّاً ثُمَّ قُلْ یَا رِیحُ اخْرُجِی بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی ثَلَاثَ مَرَّاتٍ (1).

لِعِلَّةِ الْبَطْنِ عَنِ الْکَاظِمِ علیه السلام: یَکْتُبُ أُمَّ الْقُرْآنِ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثُمَّ یَکْتُبُ أَعُوذُ بِوَجْهِ اللَّهِ الْعَظِیمِ وَ عِزَّتِهِ الَّتِی لَا تُرَامُ وَ قُدْرَتِهِ الَّتِی لَا یَمْتَنِعُ مِنْهُ مِنْ شَرِّ هَذَا الْوَجَعِ وَ مِنْ شَرِّ مَا فِیهِ وَ مِنْ شَرِّ مَا أَحْذَرُ مِنْهُ (2)

لِوَجَعِ الْبَطْنِ وَ غَیْرِهِ مِنَ الْآلَامِ یَضَعُ یَدَهُ عَلَیْهِ وَ یَقُولُ سَبْعَ مَرَّاتٍ أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ جَلَالِهِ مِنْ شَرِّ مَا أَجِدُ وَ یَضَعُ یَدَهُ الْیُمْنَی عَلَی الْأَلَمِ وَ یَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ ثَلَاثاً(3)

لِوَجَعِ الْبَطْنِ یَکْتُبُ سُورَةَ الْإِخْلَاصِ وَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتی بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِیعاً وَ یُعَلَّقُ عَلَیْهِ وَ هَذِهِ الْآیَاتُ تُقْرَأُ عَلَیْهِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ما أَصابَ مِنْ مُصِیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی أَنْفُسِکُمْ إِلَّا فِی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرٌ هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فِی رَبِّهِمْ فَالَّذِینَ کَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِیابٌ مِنْ نارٍ یُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِهِمُ الْحَمِیمُ یُصْهَرُ بِهِ ما فِی بُطُونِهِمْ وَ الْجُلُودُ فَتَعالَی اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْکَرِیمِ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ هُوَ حَیٌّ لَا یَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ(4) أُخْرَی بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ إِلَی آخِرِ الْآیَةِ(5)

وَ یُقْرَأُ فَاتِحَةُ الْکِتَابِ سَبْعَ مَرَّاتٍ جَیِّدٌ مُجَرَّبٌ أُخْرَی لَئِنْ أَنْجَیْتَنا مِنْ هذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ

ص: 108


1- 1. مکارم الأخلاق ص 468.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 468.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 468.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 434.
5- 5. الأنبیاء: 87.

رحیم. وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ: اگر ما را از این [ورطه] برهانی، قطعاً از سپاسگزاران خواهیم شد. به راستی که خداوند برای مردم مهربان رحم کننده است و ما آنچه را برای مؤمنان مایه درمان و رحمت است از قرآن نازل می کنیم.(1)

برای رفع قولنج: از ائمه معصومین علیهم السلام روایت است: برای رفع قولنج، سوره­های امر الکتاب، قل هو الله احد، قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق نوشته شود و پایین آن بنویسد: پناه می­برم به روی عظیم خدا و به عزت دست نایافتنی او و به قدرتش که هیچ چیز را یارای ممانعت از آن را ندارد از شر این درد و هر آنچه در آن است و از شر آنچه از آن می­یابم. این دعا بر لوح یا شانه نوشته شود و با آب باران شسته و هنگام خواب نوشیده شود که انشاء الله مفید خواهد بود.(2)

روایت2.

طب الائمة: برای رفع درد شکم و قولنج: شخصی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله رفت و چنین شکایت کرد: ای رسول خدا، من برادری دارم که به درد شکم گرفتار است، به برادرت امر کن تا شربتی از عسل با آب گرم بخورد، فردای آن روز بازگشت و عرض کرد: ای رسول خدا، چنین کردم و سودی نبخشید. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: خدا راست گفت و شکم برادر تو دروغ گفت، برو و به برادرت شربتی از عسل بنوشان و او را با هفت بار خواندن سوره فاتحة الکتاب تعویذ کن. وقتی آن مرد رفت پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: ای علی، برادر این مرد منافق است، از این روست که شربت در او فایده نمی­رساند.(3)

شخصی نزد امیر مؤمنان علیه السلام از درد شکم شکایت برد، امام به او امر نمودند تا آب گرم بنوشد و بگوید: «ای خدا ای خدا ای خدا ای بخشایشگر ای مهربان ای پروردگار پرورندگان ای خدای خدایان ای مولای سروران با شفای خود مرا از هر درد و بیماری شفا ده و من بنده­ تو و فرزند بنده تو هستم و در قبضه­ اختیار توام».(4)

روایت3.

طب الائمة: شخصی نزد امام صادق علیه السلام آمد و از درد ناف شکایت کرد و امام به او فرمودند: برو و دستت را بر موضع درد قرار ده و سه بار بگو: وَ إِنَّهُ لَکِتابٌ عَزیزٌ لایَأْتیهِ الْباطِلُ

ص: 109


1- . مکارم الاخلاق: 434
2- . مکارم الاخلاق: 438
3- . طب الائمة: 27
4- . طب الائمة: 28

رَحِیمٌ وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ (1).

لِلْقُولَنْجِ إِبْرَاهِیمُ بْنُ یَحْیَی عَنْهُمْ علیهم السلام قَالَ: یَکْتُبُ لِلْقُولَنْجِ أُمَّ الْقُرْآنِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ یَکْتُبُ أَسْفَلَ ذَلِکَ أَعُوذُ بِوَجْهِ اللَّهِ الْعَظِیمِ وَ بِعِزَّتِهِ الَّتِی لَا یُرَامُ وَ بِقُدْرَتِهِ الَّتِی لَا یَمْتَنِعُ مِنْهَا شَیْ ءٌ مِنْ شَرِّ هَذَا الْوَجَعِ وَ مِنْ شَرِّ مَا فِیهِ وَ مِنْ شَرِّ مَا أَجِدُ مِنْهُ یَکْتُبُ هَذَا الْکِتَابَ فِی لَوْحٍ أَوْ کَتِفٍ وَ یَغْسِلُ بِمَاءِ السَّمَاءِ وَ یَشْرَبُ عَلَی الرِّیقِ عِنْدَ النَّوْمِ فَإِنَّهُ نَافِعٌ مُبَارَکٌ إِنْ شَاءَ اللَّهُ (2).

«2»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] لِوَجَعِ الْبَطْنِ وَ الْقُولَنْجِ الْحُسَیْنُ بْنُ بِسْطَامَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَلَفٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ علیهم السلام قَالَ: شَکَا رَجُلٌ إِلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ لِی أَخاً یَشْتَکِی بَطْنَهُ فَقَالَ مُرْ أَخَاکَ أَنْ یَشْرَبَ شَرْبَةَ عَسَلٍ بِمَاءٍ حَارٍّ فَانْصَرَفَ إِلَیْهِ مِنَ الْغَدِ وَ قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ أَسْقَیْتُهُ وَ مَا انْتَفَعَ بِهَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله صَدَقَ اللَّهُ وَ کَذَبَ بَطْنُ أَخِیکَ اذْهَبْ فَأَسْقِ أَخَاکَ شَرْبَةَ عَسَلٍ وَ عَوِّذْهُ بِفَاتِحَةِ الْکِتَابِ سَبْعَ مَرَّاتٍ فَلَمَّا أَدْبَرَ الرَّجُلُ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله یَا عَلِیُّ إِنَّ أَخَا هَذَا الرَّجُلِ مُنَافِقٌ فَمِنْ هَاهُنَا لَا تَنْفَعُهُ الشَّرْبَةُ(3) وَ شَکَا رَجُلٌ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَجَعَ الْبَطْنِ فَأَمَرَهُ أَنْ یَشْرَبَ مَاءً حَارّاً وَ یَقُولَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا رَبَّ الْأَرْبَابِ یَا إِلَهَ الْآلِهَةِ یَا مَلِکَ الْمُلُوکِ یَا سَیِّدَ السَّادَاتِ اشْفِنِی بِشِفَائِکَ مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ سُقْمٍ فَإِنِّی عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ أَتَقَلَّبُ فِی قَبْضَتِکَ (4).

«3»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْخَوَاتِیمِیُّ عَنِ ابْنِ یَقْطِینٍ عَنْ حَسَّانَ الصَّیْقَلِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: شَکَا رَجُلٌ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ علیه السلام وَجَعَ السُّرَّةِ فَقَالَ لَهُ اذْهَبْ فَضَعْ یَدَکَ عَلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی تَشْتَکِی وَ قُلْ وَ إِنَّهُ لَکِتَابٌ عَزِیزٌ لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ

ص: 109


1- 1. مکارم الأخلاق ص 434.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 438.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 27.
4- 4. طبّ الأئمّة 28.

مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزیلٌ مِنْ حَکیمٍ حَمید: و به راستی که آن کتابی ارجمند است از پیشروی آن و ازپشت سرش باطل به سویش نمی آید وحی ای است از حکیمی ستوده» که به اذن خداوند تعالی عافیت می­یابی.

امام صادق علیه السالم فرمودند: هرگاه یکی از مؤمنان به دردی دچار آید، دست خود را بر موضع درد قرار دهد و با اخلاص بگوید: «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لایَزیدُ الظَّالِمینَ إِلاَّ خَساراً: و ما آنچه را برای مؤمنان مایه درمان و رحمت است از قرآن نازل می کنیم، و ستمگران را جز زیان نمی افزاید.» که از هر بیماری و دردی باشد، عافیت می­یابد زیرا دلیل صدق آن در قرآن آمده است که می­گوید (شفاء و رحمة للمؤمنین: شفا و رحمتی برای مؤمنان است.)(1)

روایت4.

طب الائمة: شخصی نزد امام صادق علیه السلام از قولنج شکایت کرد، امام فرمودند: برای رفع آن سوره­های ام الکتاب، اخلاص، قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را بنویس و زیر آن چنین بنگار «پناه می­برم به روی عظیم خدا و به عزت دست نایافتنی او و به قدرتش که هیچ چیز را یارای ممانعت از آن را ندارد از شر این درد و هر آنچه در آن است و از شر آنچه از آن می­یابم.» سپس ناشتاآن را با آب باران به او بخوران که به اذن خداوند متعال شفا خواهد یافت.(2)

روایت5.

طب الائمة: شخصی نزد علی بن ابی طالب علیه السلام از بد هضمی و سرد مزاجی و قولنج شکایت برد، امام فرمودند: برای رفع قولنج سوره­های ام القرآن، قل اعوذ بربّ الفلق، قل اعوذ بربّ الناس، قل هو الله احد را بنویس و در پایین آن چنین بنگار: «پناه می­برم به روی عظیم خدا و به عزّت دست نایافتنی او و به قدرتش که هیچ چیز را یارای ممانعت از آن را ندارد از شر این درد و هر آنچه در آن است و از شر آنچه از آن بیم دارم.» و بر لوح یا شانه یا جامی با مشک و زعفران می­نویسی سپس با آب باران می­شویی و هنگام خواب، از آن می­خوری.(3)

روایت6.

طب الائمة: حسن بن خالد نقل کرد: در نامه­ای به امام کاظم علیه السلام از درد شکم شکایت نمودم و از او دعایی خواستم، پس نوشتند: به نام خداوند بخشایشگر مهربان، سوره­های ام القران، قل اعوذ برب الناس، قل اعوذ بربّ الفلق، قل هو الله احد را می­نویسی و پایین آن

ص: 110


1- . طب الائمة: 28
2- . طب الائمة: 38
3- . طب الائمة: 65

مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ ثَلَاثاً فَإِنَّکَ تُعَافَی بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی.

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: مَا اشْتَکَی أَحَدٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ شَکَاةً قَطُّ فَقَالَ بِإِخْلَاصِ نِیَّةٍ وَ مَسَحَ مَوْضِعَ الْعِلَّةِ وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَساراً إِلَّا عُوفِیَ مِنْ تِلْکَ الْعِلَّةِ أَیَّةَ عِلَّةٍ کَانَتْ وَ مِصْدَاقُ ذَلِکَ فِی الْآیَةِ حَیْثُ یَقُولُ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ (1).

«4»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُوسَی بْنُ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: شَکَا إِلَیْهِ رَجُلٌ مِنْ أَوْلِیَائِهِ الْقُولَنْجَ فَقَالَ اکْتُبْ لَهُ أُمَّ الْقُرْآنِ وَ سُورَةَ الْإِخْلَاصِ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ ثُمَّ تَکْتُبُ أَسْفَلَ ذَلِکَ أَعُوذُ بِوَجْهِ اللَّهِ الْعَظِیمِ وَ بِعِزَّتِهِ الَّتِی لَا تُرَامُ وَ بِقُدْرَتِهِ الَّتِی لَا یَمْتَنِعُ مِنْهَا شَیْ ءٌ مِنْ شَرِّ هَذَا الْوَجَعِ وَ مِنْ شَرِّ مَا فِیهِ ثُمَّ تَشْرَبُهُ عَلَی الرِّیقِ بِمَاءِ الْمَطَرِ یَبْرَأُ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی (2).

«5»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] هَارُونُ بْنُ شُعَیْبٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ أَبِی زَیْنَبَ عَنِ الْجُعْفِیِّ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیهم السلام قَالَ: شَکَا إِلَیْهِ رَجُلٌ الْخَامَ وَ الْإِبْرِدَةَ وَ رِیحَ الْقُولَنْجِ فَقَالَ أَمَّا الْقُولَنْجُ فَاکْتُبْ لَهُ أُمَّ الْقُرْآنِ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ اکْتُبْ أَسْفَلَ مِنْ ذَلِکَ أَعُوذُ بِوَجْهِ اللَّهِ الْعَظِیمِ وَ بِقُوَّتِهِ الَّتِی لَا تُرَامُ وَ بِقُدْرَتِهِ الَّتِی لَا یَمْتَنِعُ مِنْهَا شَیْ ءٌ مِنْ شَرِّ هَذَا الْوَجَعِ وَ شَرِّ مَا فِیهِ وَ شَرِّ مَا أَحْذَرُ مِنْهُ تَکْتُبُ هَذَا فِی کَتِفٍ أَوْ لَوْحٍ أَوْ جَامٍ بِمِسْکٍ وَ زَعْفَرَانٍ ثُمَّ تَغْسِلُهُ بِمَاءِ السَّمَاءِ وَ تَشْرَبُهُ عَلَی الرِّیقِ أَوْ عِنْدَ مَنَامِکَ (3).

«6»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ جَمِیلَةَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ خَالِدٍ قَالَ: کَتَبْتُ إِلَی أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام أَشْکُو إِلَیْهِ عِلَّةً فِی بَطْنِی وَ أَسْأَلُهُ الدُّعَاءَ فَکَتَبَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ تَکْتُبُ أُمَّ الْقُرْآنِ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثُمَّ تَکْتُبُ أَسْفَلَ

ص: 110


1- 1. طبّ الأئمّة ص 28.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 38، و فیه: الضراری، قال: حدّثنا موسی بن عمر بن یزید إلخ.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 65.

چنین می­نگاری: «پناه می­برم به روی عظیم خدا و به عزت دست نایافتنی او و به قدرتش که هیچ چیز را یارای ممانعت از آن را ندارد از شر این درد و هر آنچه در آن است و از شر آنچه از آن بیم دارم.» در لوح یا شانه نوشته شود سپس با آب باران می­شویی و هنگام خواب از آن می­نوشی و پایین آن نوشته شود: «و آن را شفای هر دردی قرار داد».(1)

باب نود و یکم : دعای درد لگن

روایات

روایت1.

طب الائمة: شخصی از امام محمد باقر علیه السلام پرسید: ای فرزند رسول خدا من در لگن خود درد شدیدی احساس می­کنم و بسیار آن را مداوا نمودم؛ امّا افاقه نکرد، فرمودند: چرا تعویذ امیر مؤمنان علیه السلام را استفاده نمی­کنی؟ آن شخص پرسید: ای فرزند رسول خدا و آن کدام است؟ فرمودند: بعد از نماز دست خود را بر سجده­گاه قرار ده و آن را مسح کن و بخوان «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّماخَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لاتُرْجَعُون. فَتَعالَی اللَّه ُالْمَلِکُ الْحَق لا اله الا هو ربّ العرش الکریم. وَ مَنْ یَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا بُرْهانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّما حِسابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ إِنَّهُ لایُفْلِحُ الْکافِرُونَ وَ قُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّاحِمین: آیا پنداشتید که شما را بیهوده آفریده ایم و اینکه شما به سوی ما بازگردانیده نمی شوید. پس بلندمرتبه است خدا، فرمانروای برحق خدایی جز او نیست و اوست پروردگار عرش کریمانه و هر کس با خدا معبود دیگری بخواند، که برای آن برهانی نخواهد داشت،حسابش فقط با پروردگارش می باشد، در حقیقت، کافران رستگار نمی شوند و بگو: پروردگارا، ببخشای و رحمت کن تو بهترین بخشایندگانی.» آن مرد گفت: چنین کردم و آن درد به یاری خداوند از من رفع شد.(2)

روایت2.

دعوات الراوندی، مکارم الاخلاق: هرگاه یکی از شما به درد لگن مبتلا شد، بهتر است سه بار دست خود را بر آن بکشد و هر بار بگوید: «پناه می­برم به عزت خدا و قدرت او بر هر آنچه بخواهد، از شر آنچه احساس می­کنم [در لگنم](3)

روایت3.

مکارم الاخلاق: امام صادق علیه السلام فرمودند: دست خود را بر موضع درد می­گردانی و می­گویی:

ص: 111


1- . طب الائمة: 100
2- . طب الائمة: 29
3- . مکارم الاخلاق: 468

مِنْ ذَلِکَ أَعُوذُ بِوَجْهِ اللَّهِ الْعَظِیمِ وَ عِزَّتِهِ الَّتِی لَا تُرَامُ وَ قُدْرَتِهِ الَّتِی لَا یَمْتَنِعُ مِنْهَا شَیْ ءٌ مِنْ شَرِّ هَذَا الْوَجَعِ وَ شَرِّ مَا فِیهِ وَ مِمَّا أَحْذَرُ یَکْتُبُ ذَلِکَ فِی لَوْحٍ أَوْ کَتِفٍ ثُمَّ تَغْسِلُهُ بِمَاءِ السَّمَاءِ ثُمَّ تَشْرَبُهُ عَلَی الرِّیقِ وَ عِنْدَ مَنَامِکَ وَ یَکْتُبُ أَسْفَلَ مِنْ ذَلِکَ جَعَلَهُ شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ(1).

باب 91 الدعاء لوجع الخاصرة

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] حَرِیزُ بْنُ أَیُّوبَ عَنْ أَبِی سُمَیْنَةَ عَنِ ابْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ حُمْرَانَ قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الْبَاقِرَ علیه السلام فَقَالَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّی أَجِدُ فِی خَاصِرَتِی وَجَعاً شَدِیداً وَ قَدْ عَالَجْتُهُ بِعِلَاجٍ کَثِیرَةٍ فَلَیْسَ یَبْرَأُ قَالَ أَیْنَ أَنْتَ مِنْ عُوذَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ وَ مَا ذَاکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ إِذَا فَرَغْتَ مِنْ صَلَاتِکَ فَضَعْ یَدَکَ عَلَی مَوْضِعِ السُّجُودِ ثُمَّ امْسَحْهُ وَ اقْرَأْ أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ فَتَعالَی اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْکَرِیمِ وَ مَنْ یَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا بُرْهانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّما حِسابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الْکافِرُونَ وَ قُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ قَالَ الرَّجُلُ فَفَعَلْتُ ذَلِکَ فَذَهَبَ عَنِّی بِعَوْنِ اللَّهِ تَعَالَی (2).

«2»

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، مکا، [مکارم الأخلاق] قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: یَنْبَغِی لِأَحَدِکُمْ إِذَا أَحَسَّ بِوَجَعِ الْخَاصِرَةِ أَنْ یَمْسَحَ یَدَهُ عَلَیْهَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ لْیَقُلْ کُلَّ مَرَّةٍ أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ قُدْرَتِهِ عَلَی مَا یَشَاءُ مِنْ شَرِّ مَا أَجِدُ فِی خَاصِرَتِی (3).

«3»

مکا، [مکارم الأخلاق] وَ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: تُمِرُّ یَدَکَ عَلَی مَوْضِعِ الْوَجَعِ وَ تَقُولُ:

ص: 111


1- 1. طبّ الأئمّة ص 100.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 29.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 468.

«به نام خدا و با استعانت از خدا، محمد رسول خدا صلی الله عیه و آله است و هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خداوند بلندمرتبه و بزرگ تحقق نمی­پذیرد، خدایا آنچه در لگن خود احساس می­کنم برطرف نمایی» سپس دست خود را سه بار بر موضع درد بگردان.(1)

باب نود و دوم : دعا و تعویذ برای بادهایی که کودکان به آن مبتلا می­شوند

روایات

روایت1.

عدة الداعی: محمد به هارون در نامه­ای از امام باقر علیه السلام تعویذی برای بچه­هایی خواست که به بادها دچار می­شوند، امام به خط خود برای او نوشتند: خدا بزرگ است، گواهی می­دهم محمد صلی الله علیه و آله رسول خداست، خدا بزرگ است خدایی جز خدای یکتا نیست و هیچ پروردگاری جز خدای یکتا نیست، پادشاهی و ستایش از آن اوست و هیچ شریکی ندارد، پاک و منزه است خدا، هرچه خدا خواست، پدید آمد و آنچه نخواست به وجود نیامد، خدایا ای صاحب شکوه و بزرگی، ای پروردگار عیسی و موسی و ابراهیم که به خدای ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط وفا کرد. خدایی جز تو نیست، پاک و منزهی همراه با آنچه از آیات تو به شماره آوردم و به عظمت تو و به آنچه پیامبران از تو مسألت نمودند و به اینکه پروردگار آدمیانی قبل از هر چیز بودی و بعد از هر چیز نیز هستی، از تو می­خواهم به کلمات که آسمان را از افتادن بر زمین باز داشت مگر به اذن تو و به کلماتی که اموات را زنده می­کنی، بنده­ات فلانی را از آنچه از آسمان نازل می­شود و آنچه به آسمان صعود می­کند و آنچه از زمین خارج می­شود و یا در آن فرو می­رود، پناه ده و سلام بر رسولان و ستایش از آن خدایی است که پروردگار جهانیان است.

و دعایی دیگر به خط امام علیه السلام: «به نام خدا و با استعانت از خدا و به سوی خدا و آنطور که خدا خواست و به عزت خدا و جبروت خدا و قدرت خدا و ملکوت خدا، ای خدا این کتاب را شفای فلان فرزند فلان فرزند بنده­ تو و فرزند کنیز تو بنده خدا قرار ده، درود خدا بر رسول خدا» .

ص: 112


1- . مکارم الاخلاق: 468

بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ اللَّهُمَّ امْسَحْ عَنِّی مَا أَجِدُ فِی خَاصِرَتِی ثُمَّ تُمِرُّ یَدَکَ عَلَی مَوْضِعِ الْوَجَعِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ (1).

باب 92 الدعاء و العوذة لما یعرض الصبیان من الریاح

الأخبار

«1»

عُدَّةُ الدَّاعِی،: کَتَبَ مُحَمَّدُ بْنُ هَارُونَ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام یَسْأَلُهُ عُوذَةً لِلرِّیَاحِ الَّذِی تَعْرِضُ لِلصِّبْیَانِ فَکَتَبَ إِلَیْهِ بِخَطِّهِ اللَّهُ أَکْبَرُ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله اللَّهُ أَکْبَرُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَا رَبَّ لِی إِلَّا اللَّهُ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ لا شَرِیکَ لَهُ سُبْحَانَ اللَّهِ مَا شَاءَ اللَّهُ کَانَ وَ مَا لَمْ یَشَأْ لَمْ یَکُنْ اللَّهُمَّ ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ رَبَّ عِیسَی وَ مُوسَی وَ إِبْراهِیمَ الَّذِی وَفَّی إِلَهَ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْبَاطِ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ مَعَ مَا عَدَّدْتَ مِنْ آیَاتِکَ وَ بِعَظَمَتِکَ وَ بِمَا سَأَلَکَ بِهِ النَّبِیُّونَ وَ بِأَنَّکَ رَبُّ النَّاسِ کُنْتَ قَبْلَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ أَنْتَ بَعْدَ کُلِّ شَیْ ءٍ أَسْأَلُکَ بِکَلِمَاتِکَ الَّتِی تُمْسِکُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَی الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِکَ وَ بِکَلِمَاتِکَ الَّتِی تُحْیِی بِهَا الْمَوْتَی أَنْ تُجِیرَ عَبْدَکَ فُلَاناً مِنْ شَرِّ ما یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما یَعْرُجُ فِیها وَ مَا یَخْرُجُ مِنَ الْأَرْضِ وَ مَا یَلِجُ فِیهَا وَ السَّلَامُ عَلَی الْمُرْسَلِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ.

عَنْهُ علیه السلام أَیْضاً بِخَطِّهِ: بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ إِلَی اللَّهِ وَ کَمَا شَاءَ اللَّهُ وَ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ جَبَرُوتِ اللَّهِ وَ قُدْرَةِ اللَّهِ وَ مَلَکُوتِ اللَّهِ هَذَا الْکِتَابَ اجْعَلْهُ یَا اللَّهُ شِفَاءً لِفُلَانِ بْنِ فُلَانٍ ابْنِ عَبْدِکَ وَ ابْنِ أَمَتِکَ عَبْدِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ.

ص: 112


1- 1. مکارم الأخلاق ص 468.

باب نود و سوم : دعایی برای گشودن آنچه که بسته شد

روایات

روایت1.

طب الائمة: اسحاق الصحّاف نقل کرد: موسی بن جعفر علیه السلام به من فرمودند: ای صحاف، عرض کردم: بلی ای فرزند رسول خدا، فرمودند: آیا در مورد خانواده ات جادو شده ای؟ جواب دادم: آری ای فرزند رسول خدا، از سه سال پیش با هر دوایی به مداوا برخاستم ولی سوگند به خدا که سودی نبخشید، فرمودند: ای صحّاف، آیا مرا عالم نمی­دانی، عرض کردم: ای فرزند رسول خدا، سوگند به خدا، بر من پنهان نیست که گشایش هر چیز در نزد شماست، ولی از شما حیا می­کردم، فرمودند: وای بر تو، چرا حیا تو را باز می داشت در حالی که جادو و افسون شده ای؟ آگاه باش که من خواستم بدین طریق مشکل تو را حل کنم، بگو:« به نام خداوند بخشنده مهربان شما را دور کردم ای جادوگران از فلان فرزند فلانة. به آن خدایی که به ابلیس گفت: « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم اخْرُجْ مِنْها مَذْؤُماً مَدْحُورا اخرُج فَما یَکُونُ لَکَ أَنْ تَتَکَبَّرَ فیها فَاخْرُجْ إِنَّکَ مِنَ الصَّاغِرینَ: به نام خداوند بخشنده مهربان نکوهیده و رانده، از آن بیرون شو، از آن فرو شو، تو را نرسد که در آن تکبّر نمایی. پس بیرون شو که تو از خوارشدگانی» عمل شما را باطل کردم و به خودتان بازگرداندم و آن را شکستم به اذن خداوند بلند و بلندمرتبه بزرگ پاک شکست­ناپذیر دانای قدیم، سحر شما برگشت همانطور که مکر زشت به اهلش بازمی­گردد و همانگونه که مکر جادوگران باطل گشت، آنگاه که خداوند به حضرت موسی صلوات الله علیه فرمودند: أَلْقِ عَصاکَ فَإِذا هِیَ تَلْقَفُ ما یَأْفِکُونَ فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ. که: عصایت را بینداز پس ناگهان آنچه را به دروغ ساخته بودند فرو بلعید پس حقیقت آشکار گردید و کارهایی که می کردند باطل شد» به اذن خدا سحر جادوگران فرعون، باطل گشت.

ای جادوگران، عمل شما را باطل گردانیدم و آن را به شما بازگردانیدم به اذن خدایی که چنین نازل کرد: «وَ لاتَکُونُوا کَالَّذینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُم: و چون کسانی مباشید که خدا را فراموش کردند و او آنان را دچار خود فراموشی کرد» و به او که فرمود: «وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَیْکَ کِتاباً فی قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَیْدیهِمْ لَقالَ الَّذینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبینٌ وَ قالُوا لَوْ لاأُنْزِلَ عَلَیْهِ مَلَکٌ وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَکاً لَقُضِیَ الْأَمْرُ ثُمَّ لایُنْظَرُونَ لَلَبَسْنا عَلَیْهِمْ ما یَلْبِسُونَ: و اگر مکتوبی، نوشته بر کاغذ، بر تو نازل می کردیم و آنان، آن را با دست های خود لمس می کردند قطعا کافران می گفتند: این جز سحر آشکار نیست.و گفتند: چرا فرشته ای بر او نازل نشده است؟ و اگر فرشته ای فرود می آوردیم، قطعاً کار تمام شده بود سپس مهلت نمی یافتند و امر را همچنان بر آنان مشتبه می ساختیم» و به اذن خدایی که نازل کرد: «فَأَکَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُماسَوْآتُهُما: از آن خوردند و برهنگی آنان بر ایشان نمایان شد» و شما حیران می­مانید و از آنچه که در آن بودید روی نمی کنید و هرگز به چیزی از آن بازنمی­گردید.

سپاس خدا را که عمل شما باطل گشت و تلاش­تان بی­نتیجه ماند و مکرتان ضعیف گشت، با هر کدام از شیطان­ها که بود، قطعاً مکر شیطان ضعیف است، به خواست خداوند بر شما پیروز گشتم و با سربازان

ص: 113

باب 93 الدعاء لحل المربوط

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] أَحْمَدُ بْنُ بَدْرٍ عَنْ إِسْحَاقَ الصَّحَّافِ عَنْ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: یَا صَحَّافُ قُلْتُ لَبَّیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ إِنَّکَ مَأْخُوذٌ عَنْ أَهْلِکَ قُلْتُ بَلَی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مُنْذُ ثَلَاثِ سِنِینَ قَدْ عَالَجْتُ بِکُلِّ دَوَاءٍ فَوَ اللَّهِ مَا نَفَعَنِی قَالَ یَا صَحَّافُ أَ فَلَا أَعْلَمْتَنِی قُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ اللَّهِ مَا خَفِیَ عَلَیَّ أَنَّ کُلَّ شَیْ ءٍ عِنْدَکُمْ فَرَجُهُ وَ لَکِنْ أَسْتَحْیِیکَ قَالَ وَیْحَکَ وَ مَا مَنَعَکَ الْحَیَاءُ فِی رَجُلٍ مَسْحُورٍ مَأْخُوذٍ أَمَا إِنِّی أَرَدْتُ أَنْ أُفَاتِحَکَ بِذَلِکَ قُلْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أَذْرَأْتُکُمْ أَیُّهَا السَّحَرَةُ عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ بِاللَّهِ الَّذِی قَالَ لِإِبْلِیسَ اخْرُجْ مِنْها مَذْؤُماً مَدْحُوراً اخْرُجْ مِنْهَا فَما یَکُونُ لَکَ أَنْ تَتَکَبَّرَ فِیها فَاخْرُجْ إِنَّکَ مِنَ الصَّاغِرِینَ أَبْطَلْتُ عَمَلَکُمْ وَ رَدَدْتُ عَلَیْکُمْ وَ نَقَضْتُهُ بِإِذْنِ اللَّهِ الْعَلِیِّ الْأَعْلَی الْأَعْظَمِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ الْقَدِیمِ رَجَعَ سِحْرُکُمْ کَمَا لا یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ کَمَا بَطَلَ کَیْدُ السَّحَرَةِ حِینَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی لِمُوسَی صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ أَلْقِ عَصاکَ فَإِذا هِیَ تَلْقَفُ ما یَأْفِکُونَ فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ بِإِذْنِ اللَّهِ أُبْطِلُ سَحَرَةَ فِرْعَوْنَ.

أَبْطَلْتُ عَمَلَکُمْ أَیُّهَا السَّحَرَةُ وَ نَقَضْتُهُ عَلَیْکُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ الَّذِی أَنْزَلَ وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ وَ بِالَّذِی قَالَ وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَیْکَ کِتاباً فِی قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَیْدِیهِمْ لَقالَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِینٌ وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ مَلَکٌ وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَکاً لَقُضِیَ الْأَمْرُ ثُمَّ لا یُنْظَرُونَ وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَکاً لَجَعَلْناهُ رَجُلًا وَ لَلَبَسْنا عَلَیْهِمْ ما یَلْبِسُونَ وَ بِإِذْنِ اللَّهِ الَّذِی أَنْزَلَ فَأَکَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما فَأَنْتُمْ تَتَحَیَّرُونَ وَ لَا تَتَوَجَّهُونَ بِشَیْ ءٍ مِمَّا کُنْتُمْ فِیهِ وَ لَا تَرْجِعُونَ إِلَی شَیْ ءٍ مِنْهُ أَبَداً قَدْ بَطَلَ بِحَمْدِ اللَّهِ عَمَلُکُمْ وَ خَابَ سَعْیُکُمْ وَ وَهَنَ کَیْدُکُمْ مَعَ مَنْ کَانَ ذَلِکَ مِنَ الشَّیَاطِینِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعِیفاً غَلَبْتُکُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ هَزَمْتُ کَثْرَتَکُمْ بِجُنُودِ

ص: 113

الهی، تعداد فراوان شما را شکست دادم و با پادشاهی خدا نیروی شما را شکستم و به اراده خداوند بر شما مسلط گشتم، چشمتان کور باد و نیروی­تان به سستی گراید و وسیله­هاتان از میان برود و شیطان از شما بیزاری جست به اذن خدایی که چنین نازل کرد: «کَمَثَلِ الشَّیْطانِ إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قالَ إِنِّی بَری ءٌ مِنْکَ إِنِّی أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمینَ فَکانَ عاقِبَتَهُما أَنَّهُما فِی النَّارِ خالِدَیْنِ فیها وَ ذلِکَ جَزاءُ الظَّالِمین: چون حکایت شیطان که به انسان گفت: کافر شو. و چون کافر شد، گفت: من از تو بیزارم، زیرا من از خدا، پروردگار جهانیان، می ترسم. و فرجام هر دوشان آن است که هر دو در آتش، جاوید می مانند و سزای ستمگران این است.إِذْ تَبَرَّأَ الَّذینَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذینَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ: آنگاه که پیشوایان از پیروان بیزاری جویند و عذاب را مشاهده کنند، و میانشان پیوندها بریده گردد».

باذن الله الذی لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّوم: به اذن خدایی که خدایی جز او که زنده و پایدار وجود ندارد تا آخر آیه.(1)إِنَّ

إِلهَکُمْ لَواحِدٌ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما وَ رَبُّ الْمَشارِقِ إِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزینَةٍ الْکَواکِب وَ حِفْظاً مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ مارِد لایَسَّمَّعُونَ إِلَی الْمَلَإِ الْأَعْلی وَ یُقْذَفُونَ مِنْ کُلِّ جانِبٍ دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ إِلاَّ مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِب: که قطعاً معبود شما یگانه است. پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است، و پروردگار خاورها ما آسمان این دنیا را به زیور اختران آراستیم و از هر شیطان سرکشی نگاه داشتیم، نمی توانندبه انبوه عالَم بالا گوش فرا دهند، و از هر سوی پرتاب می شوند با شدّت به دور رانده می شوند، و برایشان عذابی دایم است مگر کسی که یکباره استراق سمع کند، که شهابی شکافنده از پی او می تازد.(2)إِنَّ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ. وَ ماأَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فیها مِنْ کُلِّ دابَّةٍ وَ تَصْریفِ الرِّیاحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ: مسلماً در آفرینش آسمانها و زمین، و در پی یکدیگر آمدن شب و روز، برای خردمندان نشانه هایی است. و آبی که خدا از آسمان فروفرستاده، و با آن، زمین را پس از مردنش زنده گردانیده، و در آن هر گونه جنبنده ای پراکنده کرده، و گردانیدن بادها، و ابری که میان آسمان و زمین آرمیده است، برای گروهی که می اندیشند، واقعاً نشانه هایی وجود دارد.(3) إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ یَطْلُبُهُ حَثیثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍب ِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمینَ:در حقیقت، پروردگار شما آن خدایی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر عرش استیلا یافت. روز را به شب که شتابان آن را می طلبد می پوشاند، و خورشید و ماه و ستارگان را که به فرمان او رام شده اند. آگاه باش که خلق و امر از آنِ اوست. فرخندهخداییاستپروردگارجهانیان.(4)هُوَ اللَّهُ الَّذی لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَة .....اوست خدایی که غیر از او معبودی نیست، داننده غیب و آشکار است، اوست رحمتگر مهربان...........(5)

هر کس از جنیان و آدمیان نسبت به فلان فرزند فلانه، بعد از این تعویذ خواست بدی داشته باشد، خداوند او را از آنهایی قرار دهد که در موردشان فرمود: «أُولئِکَ الَّذینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ..: همین کسانند که گمراهی را به هدایت خریدند.....(6)»

ص: 114


1- . آیة الکرسی: البقرة/ 255
2- .الصافات/ 10 – 3
3- . البقرة/ 164
4- . الاعراف/54
5- . الحشر/24-21
6- . البقرة/ 18-16

اللَّهِ وَ کَسَرْتُ قُوَّتَکُمْ بِسُلْطَانِ اللَّهِ وَ سَلَّطْتُ عَلَیْکُمْ عَزَائِمَ اللَّهِ عَمِیَ بَصَرُکُمْ وَ ضَعُفَتْ قُوَّتُکُمْ وَ انْقَطَعَتْ أَسْبَابُکُمْ وَ تَبَرَّأَ الشَّیْطَانُ مِنْکُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ الَّذِی أَنْزَلَ کَمَثَلِ الشَّیْطانِ إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قالَ إِنِّی بَرِی ءٌ مِنْکَ إِنِّی أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِینَ فَکانَ عاقِبَتَهُما أَنَّهُما فِی النَّارِ خالِدَیْنِ فِیها وَ ذلِکَ جَزاءُ الظَّالِمِینَ وَ أَنْزَلَ إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ وَ قالَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ کَما تَبَرَّؤُا مِنَّا کَذلِکَ یُرِیهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَیْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَ النَّارِ بِإِذْنِ اللَّهِ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ الْآیَةَ(1) إِنَّ إِلهَکُمْ لَواحِدٌ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلَی قَوْلِهِ تَعَالَی شِهابٌ ثاقِبٌ (2) إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ الْآیَةَ(3) إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ الْآیَةَ(4) هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ إِلَی آخِرِ السُّورَةِ(5) مَنْ أَرَادَ فُلَانَ بْنَ فُلَانَةَ بِسُوءٍ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَوْ غَیْرِهِمْ بَعْدَ هَذِهِ الْعُوذَةِ جَعَلَهُ اللَّهُ مِمَّنْ وَصَفَهُمْ فَقَالَ أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ(6) ثَلَاثَ آیَاتٍ جَعَلَهُ

ص: 114


1- 1. یعنی آیة الکرسیّ: البقرة: 255.
2- 2. تمامها: و ما بینهما و ربّ المشارق إنا زیّنّا السماء الدنیا بزینة الکواکب و حفظا من کل شیطان مارد لا یسمعون الی الملاء الأعلی و یقذفون من کل جانب دحورا و لهم عذاب واصب الا من خطف الخطفة فأتبعه شهاب ثاقب، الصافّات: 3- 10.
3- 3. تمامها: فأحیا به الأرض بعد موتها و بث فیها من کل دابة و تصریف الریاح و السحاب المسخر بین السماء و الأرض لآیات لقوم یعقلون: البقرة: 164.
4- 4. تمامها: ثم استوی علی العرش یغشی اللیل النهار یطلبه حثیثا و الشمس و القمر و النجوم مسخرات بأمره ألا له الخلق و الامر تبارک اللّه ربّ العالمین، الأعراف: 54.
5- 5. یعنی سورة الحشر: 21- 24.
6- 6. البقرة: 16- 18.

و خداوند او را از کسانی قرار دهد که فرمود«وَ مَثَلُ الَّذینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذی یَنْعِقُ بِما لایَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لایَعْقِلُونَ: و مَثَل کافران چون مَثَل کسی است که حیوانی را که جز صدا و ندایی نمی شنود بانگ می زند. کرند، لالند، کورند. در نمی یابند.» و خداوند او را از کسانی قرار دهد که فرمود: «وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَکَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّیْرُ أَوْ تَهْوی بِهِ الرِّیحُ فی مَکانٍ سَحیق: و هر کس به خدا شرک ورزد چنان است که گویی از آسمان فروافتاده و مرغان او را ربوده اند یا باد او را به جایی دور افکنده است.(1)»

و خداوند قرار دهد او را از کسانی که فرمود: «مَثَلُ ما یُنْفِقُونَ فی هذِهِ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَمَثَلِ ریحٍ فیها صِرٌّ أَصابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَکَتْهُ وَ ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَ لکِنْ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُون: مثَل آنچه در زندگی این دنیا خرج می کنند، همچون مثلِ بادی است که در آن، سرمای سختی است، که به کشتزار قومی که بر خود ستم نموده اند بوزد و آن را تباه سازد و خدا به آنان ستم نکرده، بلکه آنان خود بر خویشتن ستم کرده اند(2)» و خداوند او را از کسانی قرار دهد که فرمود: «َکَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَیْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْداً لایَقْدِرُونَ عَلی شَیْ ءٍ مِمَّا کَسَبُوا وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ: پس مَثَلِ او همچون مَثَلِ سنگ خارایی است که بر روی آن، خاکی است، و رگباری به آن رسیده و آن را سخت و صاف بر جای نهاده است. آنان نیز از آنچه به دست آورده اند، بهره ای نمی برند و خداوند، گروه کافران را هدایت نمی کند»(3)و

خداوند او را از کسانی قرار دهد که فرمود: «وَ مَثَلُ کَلِمَةٍ خَبیثَةٍ کَشَجَرَةٍ....ومَثَلِ سخنی ناپاک چون درختی است....(4)»

چهار آیه و خداوند او را کسانی قرار دهد که فرمود: «مَثَلُ الَّذینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ....:مَثَل کسانی که به پروردگار خود کافر شدند، کردارهایشان....» تا «.فما له من نور: برای او نوری نیست».(5)

«خدایا از تو می­خواهم به صداقت و علم تو و امثال نیک تو و به حق محمد و خاندان او، هر کس نسبت به فلانی اراده سویی دارد، مکر او را به خودش بازگردان او را به عمق حفره خود و با سر به گودالی درانداز، به راستی که تو بر هر چیزی توانایی و این بر تو آسان است، و برای خدا سخت نیست، خدایی جز خدای یگانه نیست، محمد رسول خداست، درود و سلامت و رحمت و برکت خدا بر او و خاندانش» سپس بر خاک قبر می­خوانی و مهر می­زنی و آن را بر کسی که جادو شده می­آویزی و می­خوانی «هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ. وَ کَفی بِاللَّهِ شَهیدا. فَغُلِبُوا هُنالِکَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرینَ: او کسی است که پیامبرش را با هدایت و دین درست، فرستاد تا آن را بر هر چه دین است پیروز گرداند، هر چند مشرکان خوش نداشته باشند. گواه بودن خدا بس است. و در آنجا مغلوب و خوار گردیدند» و خدا برای گواهی کافی است و آنچه کردند، باطل گشت، پس در آنجا مغلوب شدند و خوار شدند.(6)

روایت2.

عدّة الداعی: برای باطل کردن سحر: این آیات بر کاغذی نوشته می­شود و بر او آویزان می­گردد «بِسْمِ اللَّه ِالرَّحْمنِ الرَّحیمِ إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبینا لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ یَهْدِیَکَ صِراطاً مُسْتَقیما: به نام خداوند بخشایشگر مهربان ما تو را پیروزی بخشیدیم پیروزی درخشانی تا خداوند از گناه گذشته و آینده تو درگذرد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهی راست هدایت کند. سپس سوره­ نصر نوشته شود و این آیات «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُون. ادْخُلُوا عَلَیْهِمُ الْبابَ فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّکُمْ غالِبُون. فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِر فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُیُوناً فَالْتَقَی الْماءُ عَلی أَمْرٍ قَدْ قُدِر قالَ رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ وَ احْلُلْ

ص: 115


1- . الحج/31
2- . آل عمران/117
3- . البقرة/ 264
4- . ابراهیم/ 29-26
5- . النور/40-39
6- . طب الائمة/ 47-45

اللَّهُ مِمَّنْ قَالَ وَ مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذِی یَنْعِقُ بِما لا یَسْمَعُ إِلَّا دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ جَعَلَهُ اللَّهُ مِمَّنْ قَالَ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَکَأَنَّما خَرَّ الْآیَةَ(1)

جَعَلَهُ اللَّهُ مِمَّنْ قَالَ مَثَلُ ما یُنْفِقُونَ فِی هذِهِ الْحَیاةِ الدُّنْیا الْآیَةَ(2) جَعَلَهُ اللَّهُ مِمَّنْ قَالَ کَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَیْهِ تُرابٌ الْآیَةَ(3)

جَعَلَهُ اللَّهُ مِمَّنْ قَالَ وَ مَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ أَرْبَعَ آیَاتٍ (4) جَعَلَهُ اللَّهُ مِمَّنْ قَالَ مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ إِلَی قَوْلِهِ فَما لَهُ مِنْ نُورٍ(5) اللَّهُمَّ فَأَسْأَلُکَ بِصِدْقِکَ وَ عِلْمِکَ وَ حُسْنِ أَمْثَالِکَ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ مَنْ أَرَادَ فُلَاناً بِسُوءٍ أَنْ تَرُدَّ کَیْدَهُ فِی نَحْرِهِ وَ تَجْعَلَ خَدَّهُ الْأَسْفَلَ وَ تُرْکِسَهُ لِأُمِّ رَأْسِهِ فِی حَفِیرَةٍ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ ذَلِکَ عَلَیْکَ یَسِیرٌ وَ ما کَانَ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ بِعَزِیزٍ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ السَّلَامُ عَلَیْهِمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ ثُمَّ تَقْرَأُ عَلَی طِینِ الْقَبْرِ وَ تَخْتِمُ وَ تُعَلِّقُهُ عَلَی الْمَأْخُوذِ وَ تَقْرَأُ هُوَ اللَّهُ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ وَ کَفی بِاللَّهِ شَهِیداً وَ بَطَلَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ فَغُلِبُوا هُنالِکَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرِینَ (6).

«2»

عُدَّةُ الدَّاعِی،: لِحَلِّ الْمَرْبُوطِ یُکْتَبُ فِی رُقْعَةٍ وَ یُعَلَّقُ عَلَیْهِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ یَهْدِیَکَ صِراطاً مُسْتَقِیماً ثُمَّ یُکْتَبُ سُورَةُ النَّصْرِ ثُمَّ یُکْتَبُ وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ادْخُلُوا عَلَیْهِمُ الْبابَ فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّکُمْ غالِبُونَ فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُیُوناً فَالْتَقَی الْماءُ عَلی أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی وَ احْلُلْ

ص: 115


1- 1. الحجّ: 31.
2- 2. آل عمران: 117.
3- 3. البقرة: 264.
4- 4. إبراهیم: 26- 29.
5- 5. النور: 39- 40.
6- 6. طبّ الأئمّة ص 45- 47.

عُقْدَةً مِنْ لِسانی یَفْقَهُوا قَوْلی وَ تَرَکْنا بَعْضَهُمْ یَوْمَئِذٍ یَمُوجُ فی بَعْضٍ وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً: و از نشانه های او اینکه از خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدانها آرام گیرید، و میانتان دوستی و رحمت نهاد. آری، در این برای مردمی که می اندیشند قطعاً نشانه هایی است از آن دروازه برایشان وارد شوید که اگر از آن، در آمدید قطعاً پیروز خواهید شد پس درهای آسمان را به آبی ریزان گشودیم و از زمین چشمه ها جوشانیدیم تا آب برای امری که مقدّر شده بود به هم پیوستند گفت: پروردگارا، سینه ام را گشاده گردان و کارم را برای من آسان ساز، و از زبانم گره بگشا سخنم رابفهمند، و در آن روز آنان را رها می کنیم تا موج آسا بعضی با برخی در آمیزند و در صور دمیده شود، همه آنها را گرد خواهیم آورد» و اینچنین فلان فرزند فلان را از سحر رها ساختم لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیم قطعاً، فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیم: برای شما پیامبری از خودتان آمد که بر او دشوار است شما در رنج بیفتید، به شما حریص، و نسبت به مؤمنان، دلسوز مهربان است. پس اگر روی برتافتند، بگو: خدا مرا بس است. هیچ معبودی جز او نیست. بر او توکل کردم، و او پروردگار عرش بزرگ است .

باب نود و چهارم : دعای برای زاییدن سخت

روایات

روایت1.

طب الائمة: امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند: من دو آیه از کتاب خدا را می­شناسم که اگر زاییدن زنی سخت گردد برای رفع آن نوشته می­شود و بدین صورت که بر پوست آهویی نوشته می­شود و بر پهلوهای او آویزان می­گردد « بسم الله و بالله إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً: به نام خدا و با استعانت از خدا به راستی که با هر سختی آسانی است، به راستی که با هر سختی آسانی است – هفت مرتبه – فیا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیْ ءٌ عَظیم یَوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ کُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها وَ تَرَی النَّاسَ سُکاری وَ ما هُمْ بِسُکاری وَ لکِنَّ عَذابَ اللَّهِ شَدید: ای مردم، از پروردگار خود پروا کنید، چرا که زلزله رستاخیز امری هولناک است. روزی که آن را ببینید، هر شیر دهنده ای آن را که شیر می دهد فرو می گذارد، و هر آبستنی بار خود را فرو می نهد، و مردم را مست می بینی و حال آنکه مست نیستند، ولی عذاب خدا شدید است.» یک بار بر کاغذی نوشته می­شود و آن را به بخشی غیرتابیده از کتان متصل می­کنی و بر ران چپ او بسته می­شود و هنگامی که فارغ شد به سرعت از او جدا گردد و اهمال نگردد.

و نوشته شود: «زنده ای که مریم به دنیا آورد و مریم به دنیا آورد زنده است، ای زنده همین الآن بر زمین فرود آی به اذن خداوند متعال».(1)

روایت2.

طب الائمة: مردی نزد امام باقر علیه السلام آمد و عرض کرد: ای فرزند رسول خدا به فریادم رس، فرمودند: چه شده است؟ عرض کرد: همسرم از شدّت درد زایمان رو به موت است، فرمودند: برو و این آیات را بخوان: « فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلی جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ یا لَیْتَنی

ص: 116


1- . طب الائمة: 36

عُقْدَةً مِنْ لِسانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی وَ تَرَکْنا بَعْضَهُمْ یَوْمَئِذٍ یَمُوجُ فِی بَعْضٍ وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً کَذَلِکَ حَلَلْتُ فُلَانَ بْنَ فُلَانَةَ بِنْتِ فُلَانَةَ لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ.

باب 94 الدعاء لعسر الولادة

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] الْخَوَاتِیمِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الصَّیْرَفِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَسْلَمَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْهَاشِمِیِّ عَنْ أَبَانِ بْنِ أَبِی عَیَّاشٍ عَنْ سُلَیْمِ بْنِ قَیْسٍ الْهِلَالِیِّ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ: إِنِّی لَأَعْرِفُ آیَتَیْنِ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ الْمُنْزَلِ یُکْتَبَانِ لِلْمَرْأَةِ إِذَا عَسُرَ عَلَیْهَا وَلَدُهَا یُکْتَبَانِ فِی رَقِّ ظَبْیٍ وَ یُعَلِّقُهُ فِی حَقْوَیْهَا بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً سَبْعَ مَرَّاتٍ یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیْ ءٌ عَظِیمٌ یَوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ کُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها وَ تَرَی النَّاسَ سُکاری وَ ما هُمْ بِسُکاری وَ لکِنَّ عَذابَ اللَّهِ شَدِیدٌ مَرَّةً وَاحِدَةً یُکْتَبُ عَلَی وَرَقَةٍ وَ تُرْبَطُ بِخَیْطٍ مِنْ کَتَّانٍ غَیْرِ مَفْتُولٍ وَ یُشَدُّ عَلَی فَخِذِهَا الْأَیْسَرِ فَإِذَا وَلَدَتْهُ قَطَعْتَهُ مِنْ سَاعَتِکَ وَ لَا تَتَوَانَی عَنْهُ وَ یُکْتَبُ حی وَلَدَتْ مَرْیَمُ وَ مَرْیَمُ وَلَدَتْ حی یَا حی اهْبِطْ إِلَی الْأَرْضِ السَّاعَةَ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی (1).

«2»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] صَالِحُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْجَهْمِ عَنِ الْمُنَخَّلِ عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ الْجُعْفِیِّ: أَنَّ رَجُلًا أَتَی أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الْبَاقِرَ علیه السلام فَقَالَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَغِثْنِی فَقَالَ وَ مَا ذَاکَ قَالَ امْرَأَتِی قَدْ أَشْرَفَتْ عَلَی الْمَوْتِ مِنْ شِدَّةِ الطَّلْقِ قَالَ اذْهَبْ وَ اقْرَأْ عَلَیْهَا فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلی جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ یا لَیْتَنِی

ص: 116


1- 1. طبّ الأئمّة ص 36.

مِتُّ قَبْلَ هذا وَ کُنْتُ نَسْیاً مَنْسِیًّا. وَ هُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَیْکِ رُطَباً جَنِیًّا: تا درد زایمان، او را به سوی تنه درخت خرمایی کشانید. گفت: ای کاش، پیش از این مرده بودم و یکسر فراموش شده بودم. و تنه درخت خرما را به طرف خود بتکان، تا بر تو خرمای تازه می ریزد.» سپس این آیه را با صدای بلند بخوان «وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُون ِأُمَّهاتِکُمْ لاتَعْلَمُونَ شَیْئاً وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُون: و خدا شما را از شکم مادرانتان در حالی که چیزی نمی دانستید بیرون آورد، و برای شما گوش و چشم ها و دل ها قرار داد، باشد که سپاسگزاری کنید. و اینچنین خارج شو، ای درد به اذن خداوند خارج شو» به یاری خداوند متعال به زودی راحت خواهد شد.(1)

روایت3.

طب الائمة: امام باقر علیه السلام فرمودند: هر گاه زاییدن زنی سخت گردد، این آیات را در ظرفی پاکیزه با مشک و زعفران نوشته شود سپس با آب چاه شسته شود و آن زن از آن بنوشد و بر شکم و فرج او پاشیده شود که فوراً زایمان خواهد، نوشته شود «کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَها لَمْ یَلْبَثُوا إِلاَّ عَشِیَّةً أَوْ ضُحاها کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ ما یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلاَّ ساعَة مِنْ نَهارٍ بَلاغٌ فَهَلْ یُهْلَکُ إِلاَّ الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ لَقَدْ کانَ فی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْباب ما کانَ حَدیثاً یُفْتَری وَ لکِنْ تَصْدیقَ الَّذی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصیلَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ هُدیً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ: روزی که آن را می بینند، گویی که آنان جز شبی یا روزی درنگ نکرده اند گویی که آنان جز ساعتی از روز را نمانده اند ابلاغی است. پس آیا جز مردم نافرمان هلاکت خواهندیافت؟ به راستی در سرگذشت آنان، برای خردمندان عبرتی است سخنی نیست که به دروغ ساخته شده باشد، بلکه تصدیق آنچه است که پیش از آن بوده و روشنگر هر چیز است و برای مردمی که ایمان می آورند رهنمود و رحمتی است».(2)

روایت4.

طب الائمة: امام صادق علیه السلام فرمودند: هرگاه زن آبستن پا به ماهی گذاشت که زمان زاییدن اوست، این آیات در کاغذی نوشته شود تا به درد و سختی زایمان دچار نشود و گیاه سحاة(3) را کمی بر کاغذ بپیچاند و آن را نبندد و بنویسد ««أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماوات ِوَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ أَفَلایُؤْمِنُون: و آیَةٌ لَهُمُ اللَّیْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ وَ الشَّمْسُ تَجْری

ص: 117


1- . طب الائمة: 69
2- . طب الائمة: 95
3- . سحاء: گیاهی خاردار که شتر از آن می چرد و سحاء کاغذ، آن چیزی است که از آن گرفته شود.

مِتُّ قَبْلَ هذا وَ کُنْتُ نَسْیاً مَنْسِیًّا فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلَّا تَحْزَنِی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا وَ هُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَیْکِ رُطَباً جَنِیًّا ثُمَّ ارْفَعْ صَوْتَکَ بِهَذِهِ الْآیَةِ وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ کَذَلِکَ اخْرُجْ أَیُّهَا الطَّلْقُ اخْرُجْ بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِنَّهَا تَبْرَأُ مِنْ سَاعَتِهَا بِعَوْنِ اللَّهِ تَعَالَی (1).

«3»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَبْدُ الْوَهَّابِ بْنُ مَهْدِیٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ ابْنِ هَمَّامٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: إِذَا عَسُرَ عَلَی الْمَرْأَةِ وِلَادَتُهَا تُکْتَبُ لَهَا هَذِهِ الْآیَاتُ فِی إِنَاءٍ نَظِیفٍ بِمِسْکٍ وَ زَعْفَرَانٍ ثُمَّ یُغْسَلُ بِمَاءِ الْبِئْرِ وَ یُسْقَی مِنْهُ الْمَرْأَةُ وَ یُنْضَحُ (2)

بَطْنُهَا وَ فَرْجُهَا فَإِنَّهَا تَلِدُ مِنْ سَاعَتِهَا یُکْتَبُ کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَها لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا عَشِیَّةً أَوْ ضُحاها کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ ما یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنْ نَهارٍ بَلاغٌ فَهَلْ یُهْلَکُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ لَقَدْ کانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْبابِ ما کانَ حَدِیثاً یُفْتَری وَ لکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصِیلَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ هُدیً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ (3).

«4»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عِیسَی بْنُ دَاوُدَ عَنْ مُوسَی بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ حَدَّثَنَا الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ عَنْ أَبِی الظَّبْیَانِ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: تَکْتُبُ هَذِهِ الْآیَاتِ فِی قِرْطَاسٍ الْحَامِلُ إِذَا دَخَلَتْ فِی شَهْرِهَا الَّتِی تَلِدُ فِیهِ فَإِنَّهُ لَا یُصِیبُهَا طَلْقٌ وَ لَا عُسْرُ وِلَادَةٍ وَ لْیُلَفَّ عَلَی الْقِرْطَاسِ سَحَاةٌ(4) لَفّاً خَفِیفاً وَ لَا یَرْبِطْهَا وَ لْیَکْتُبْ أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ أَ فَلا یُؤْمِنُونَ وَ آیَةٌ لَهُمُ اللَّیْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ وَ الشَّمْسُ تَجْرِی

ص: 117


1- 1. طبّ الأئمّة ص 69.
2- 2. النضح: الرش بالماء.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 95.
4- 4. السحاء: نبت شائک یرعاه النحل فیطیب عسله علیه و سحاء القرطاس: ما سحی منه، أی أخذ.

لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذلِکَ تَقْدیرُ الْعَزیزِ الْعَلیمِ وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّی عادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدیمِ لاَ الشَّمْسُ یَنْبَغی لَها أَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَ لاَ اللَّیْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ کُلٌّ فی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ وَ آیَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّیَّتَهُمْ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ وَ خَلَقْنا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ ما یَرْکَبُون وَ إِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا صَریخَ لَهُمْ وَ لاهُمْ یُنْقَذُونَ إِلاَّ رَحْمَةً مِنَّا وَ مَتاعاً إِلی حینٍ وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلی رَبِّهِمْ یَنْسِلُونَ: آیا کسانی که کفر ورزیدند ندانستند که آسمانها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند،و ما آن دو را از هم جدا ساختیم، و هر چیز زنده ای را از آب پدید آوردیم؟ آیا ایمان نمی آورند و نشانه ای برای آنها شب است که روز را از آن بر می کنیم و بناگاه آنان در تاریکی فرو می روند و خورشید به قرارگاه ویژه خود روان است. تقدیرِ آن عزیز دانا این است و برای ماه منزلهایی معین کرده ایم، تا چون شاخکِ خشکِ خوشه خرما برگردد نه خورشید را سِزَد که به ماه رسد، و نه شب بر روز پیشی جوید، و هر کدام در سپهری شناورند و نشانه ای برای آنان اینکه: ما نیاکانشان را در کشتیِ انباشته، سوار کردیم و مانند آن برای ایشان مرکوب ها خلق کردیم و اگر بخواهیم غرقشان می کنیم و هیچ فریاد رسی نمی یابند و رویِ نجات نمی بینند مگر رحمتی از جانب ما و تا چندی برخوردار سازیم و در صور دمیده خواهد شد، پس بناگاه از گورهای خود شتابان به سویِ پروردگار خویش می آیند».

و بر پشت کاغذ این آیات نوشته شود: « کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ ما یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلاَّ ساعَة مِنْ نَهارٍ بَلاغٌ فَهَلْ یُهْلَکُ إِلاَّ الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَها لَمْ یَلْبَثُوا إِلاَّ عَشِیَّةً أَوْ ضُحاها: گویی که آنان جز ساعتی از روز را نمانده اند ابلاغی است. پس آیا جز مردم نافرمان هلاکت خواهندیافت؟ روزی که آن را می بینند، گویی که آنان جز شبی یا روزی درنگ نکرده اند » و این کاغذ در میانه او آویزان گردد و زمانی که فرزند خود را به دنیا آورد از او جدا گردد و حتی یک لحظه بر او قرار داده نشود.(1)

روایت5.

طب الائمة: مردی از بنی امیه نزد امام باقر علیه السلام آمد و او مؤمنی از آل فرعون بود که از دوستداران خاندان محمد محسوب می­شد. پس عرض کرد: ای فرزند رسول خدا کنیز من، پا به ماه است و من فرزندی ندارم پس از خدا بخواهید، پسری به من عطا نماید، امام دعا کردند: خدایا پسری خوش اندام روزی او گردان سپس فرمودند: زمانی که وارد ماه زایمان شد، انا انزلناه را برای او بنویس–و او و آنچه در شکم دارد با این، تعویذ کن – با مشک و زعفران برای او بنویس و آن را بشوی و از آن آب او بخوران و بر فرج او بپاش و تعویذ این است:

پناه می­دهم نوزاد خود را به نام خدا به نام خدا وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدیداً وَ شُهُباً. وَ أَنَّا کُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ یَسْتَمِعِ الْآنَ یَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً: و ما بر آسمان دست یافتیم و آن را پر از نگهبانان توانا و تیرهای شهاب یافتیم و در برای شنیدن، به کمین می نشستیم، اکنون هر که بخواهد به گوش باشد، تیر شهابی در کمین خود می یابد» سپس بگوید «به نام خدا، به نام خدا پناه می­برم به خداوند شنوای دانا از شیطان رانده شده، من و تو و خانه و هر کس که در آن است و خانه و هر کس که در آن است، همه ما در پناه و حفظ خدا و همسایگان و همسایگی خدا در امان و محفوظ هستیم» سپس قل اعوذ بربّ الناس، قل اعوذ بربّ الفلق و قبل از آن، سوره فاتحة الکتاب را می­خوانی و سپس سوره­ اخلاص و این آیات را تلاوت می­کنی: «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّماخَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لاتُرْجَعُون. فَتَعالَی اللَّه ُالْمَلِکُ الْحَق لا اله الا هو ربّ العرش الکریم. وَ مَنْ یَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ

ص: 118


1- . طب الائمة: 95

لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّی عادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ لَا الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَها أَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّیْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ وَ آیَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّیَّتَهُمْ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ وَ خَلَقْنا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ ما یَرْکَبُونَ وَ إِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا صَرِیخَ لَهُمْ وَ لا هُمْ یُنْقَذُونَ إِلَّا رَحْمَةً مِنَّا وَ مَتاعاً إِلی حِینٍ وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلی رَبِّهِمْ یَنْسِلُونَ وَ تُکْتَبُ عَلَی ظَهْرِ الْقِرْطَاسِ هَذِهِ الْآیَاتُ کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ ما یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنْ نَهارٍ بَلاغٌ فَهَلْ یُهْلَکُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَها لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا عَشِیَّةً أَوْ ضُحاها وَ یُعَلَّقُ الْقِرْطَاسُ فِی وَسَطِهَا فَحِینَ یَقَعُ وَلَدُهَا یُقْطَعُ عَنْهَا وَ لَا یُتْرَکُ عَلَیْهَا سَاعَةً وَاحِدَةً(1).

«5»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] سَعْدُ بْنُ مِهْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ الزَّاهِرِیِّ عَنْ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ الْجُعْفِیِّ قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ مِنْ بَنِی أُمَیَّةَ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام وَ کَانَ مُؤْمِناً مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یُوَالِی آلَ مُحَمَّدٍ فَقَالَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ جَارِیَتِی قَدْ دَخَلَتْ فِی شَهْرِهَا وَ لَیْسَ لِی وَلَدٌ فَادْعُ اللَّهَ أَنْ یَرْزُقَنِی ابْناً فَقَالَ اللَّهُمَّ ارْزُقْهُ ابْناً ذَکَراً سَوِیّاً ثُمَّ قَالَ إِذَا دَخَلَتْ فِی شَهْرِهَا فَاکْتُبْ لَهَا إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ وَ عَوِّذْهَا بِهَذِهِ الْعُوذَةِ وَ مَا فِی بَطْنِهَا بِمِسْکٍ وَ زَعْفَرَانٍ وَ اغْسِلْهَا وَ اسْقِهَا مَاءَهَا وَ انْضِحْ فَرْجَهَا وَ الْعُوذَةُ هَذِهِ أُعِیذُ مَوْلُودِی بِسْمِ اللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِیداً وَ شُهُباً وَ أَنَّا کُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ یَسْتَمِعِ الْآنَ یَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً ثُمَّ یَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ أَنَا وَ أَنْتَ وَ الْبَیْتُ وَ مَنْ فِیهِ وَ الدَّارُ وَ مَنْ فِیهَا نَحْنُ کُلُّنَا فِی حِرْزِ اللَّهِ وَ عِصْمَةِ اللَّهِ وَ جِیرَانِ اللَّهِ وَ جِوَارِ اللَّهِ آمِنِینَ مَحْفُوظِینَ ثُمَّ تَقْرَأُ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ تَبْدَأُ بِفَاتِحَةِ الْکِتَابِ قَبْلَهُمَا ثُمَّ سُورَةَ الْإِخْلَاصِ ثُمَّ تَقْرَأُ أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ فَتَعالَی اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْکَرِیمِ وَ مَنْ یَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ

ص: 118


1- 1. طبّ الأئمّة ص 95.

لا بُرْهانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّما حِسابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ إِنَّهُ لایُفْلِحُ الْکافِرُونَ وَ قُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّاحِمین لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآن.....: آیا پنداشتید که شما را بیهوده آفریده ایم و اینکه شما به سوی ما بازگردانیده نمی شوید. پس بلندمرتبه است خدا، فرمانروای برحق خدایی جز او نیست و اوست پروردگار عرش کریمانه و هر کس با خدا معبود دیگری بخواند، که برای آن برهانی نخواهد داشت،حسابش فقط با پروردگارش می باشد، در حقیقت، کافران رستگار نمی شوند و بگو: پروردگارا، ببخشای و رحمت کن تو بهترین بخشایندگانی. اگر آن قرآن را فرو فرستادیم.....».(1)

سپس می­گویی: «هر کس با خدا و رسول خدا سرسختی کند رانده است، تو را قسم دادم، ای خانه و هر کس که در آن است به اسم­های هفتگانه و ملک­های هفتگانه کسانی که میان زمین و آسمان در رفت و آمدند تا هر تعرض یا ربودن یا لمس یا درخشش یا پرتوی تماسی از جنیان و آدمیان را از این زن دور بدارید».

و اگر هنگام پایان یافتن این تعویذ یعنی «منظورم از این سخن و این تعویذ فلان و خانواده و فرزند و خانه و منزل اوست.» خود و خانه و منزل و خانواده و فرزندان را نامگذاری کند و آن را به زبان بیاورد و بگوید خانواده فلان فرزند فلان و فرزندش فلان فرزند فلان، برای او بسیار بهتر و محکم­تر است و من جان و خانواده و فرزندان او را تضمین می­کنم که هیچ آسیب و جنون و دیوانگی به اذن خداوند متعال به آنها نرسد.(2)

روایت6.

مستطرفات السرائر: امام صادق علیه السلام فرمودند: زمانی که امر زاییدن زنی سخت گردد، در کاغذی برای او بنویس: «بِسْمِ اللَّه ِالرَّحْمنِ الرَّحیم کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ ما یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلاَّ ساعَة مِنْ نَهارٍ کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَها لَمْ یَلْبَثُوا إِلاَّ عَشِیَّةً أَوْ ضُحاها إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْت ُلَکَ ما فی بَطْنی مُحَرَّرا: به نام خداوند بخشایشگر مهربان گویی که آنان جز ساعتی از روز را نمانده اند ، روزی که آن را می بینند، گویی که آنان جز شبی یا روزی درنگ نکرده اند ، چون زنِ عمران گفت: پروردگارا، آنچه در شکم خود دارم نذر تو کردم تا آزاد شده باشد» سپس نخی به آن متصل کند و به ران راست آن زن ببندد و بعد از به دنیا آمدن نوزاد، آن را بردارد.(3)

روایت7.

مکارم الاخلاق: برای رفع سخت زاییدن: این آیات نوشته شود و بر ساق پای چپ او آویزان گردد «بسم الله بالله محمد رسول الله کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَها(4)...إِذَا

السَّماءُ انْشَقَّتْ وَ أَذِنَتْ لِرَبِّها وَ حُقَّتْ وَ أَلْقَتْ ما فیها وَ تَخَلَّت َلَبِثُوا فی کَهْفِهِمْ ثَلاثَمِائَةٍ سِنینَ وَ ازْدَادُوا تِسْعاً و مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فیها نُعیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةًأُخْری

ص: 119


1- . حشر/ 24 – 21
2- . طب الائمة: 96
3- 1. مستطرفات السرائر
4- 2. نازعات/ 46

لا بُرْهانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّما حِسابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الْکافِرُونَ وَ قُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ إِلَی آخِرِ السُّورَةِ(1) ثُمَّ تَقُولُ مَدْحُورٌ مَنْ یُشَاقُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أَقْسَمْتُ عَلَیْکَ یَا بَیْتُ وَ مَنْ فِیکَ بِالْأَسْمَاءِ السَّبْعَةِ وَ الْأَمْلَاکِ السَّبْعَةِ الَّذِینَ یَخْتَلِفُون بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ مَحْجُوباً عَنْ هَذِهِ الْمَرْأَةِ وَ مَا فِی بَطْنِهَا کُلُّ عَرَضٍ وَ اخْتِلَاسٍ أَوْ لَمْسٍ أَوْ لُمْعَةٍ أَوْ طَیْفِ مَسٍّ مِنْ إِنْسٍ أَوْ جَانٍّ وَ إِنْ قَالَ عِنْدَ فَرَاغِهِ مِنْ هَذَا الْقَوْلِ وَ مِنَ الْعُوذَةِ کُلِّهَا أَعْنِی بِهَذَا الْقَوْلِ وَ هَذِهِ الْعُوذَةِ فُلَاناً وَ أَهْلَهُ وَ وَلَدَهُ وَ دَارَهُ وَ

مَنْزِلَهُ فَلْیُسَمِّ نَفْسَهُ وَ لْیُسَمِّ دَارَهُ وَ مَنْزِلَهُ وَ أَهْلَهُ وَ وَلَدَهُ وَ لْیَلْفَظْ بِهِ وَ لْیَقُلْ أَهْلَ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ وَ وَلَدَهُ فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ فَإِنَّهُ أَحْکَمُ لَهُ وَ أَجْوَدُ وَ أَنَا الضَّامِنُ عَلَی نَفْسِهِ وَ أَهْلِهِ وَ وَلَدِهِ أَنْ لَا یُصِیبَهُمْ آفَةٌ وَ لَا خَبَلٌ وَ لَا جُنُونٌ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی (2).

«6»

سر، [السرائر] الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ رَزِینٍ عَنْ شِهَابٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِذَا عَسُرَ عَلَی الْمَرْأَةِ وَلَدُهَا فَاکْتُبْ لَهَا فِی رَقٍ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ ما یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنْ نَهارٍ کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَها لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا عَشِیَّةً أَوْ ضُحاها إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ ما فِی بَطْنِی مُحَرَّراً ثُمَّ ارْبِطْهُ بِخَیْطٍ وَ شُدَّهُ عَلَی فَخِذِهَا الْأَیْمَنِ فَإِذَا وَضَعَتْ فَانْزَعْهُ (3).

«7»

مکا، [مکارم الأخلاق]: لِعُسْرِ الْوِلَادَةِ یُکْتَبُ وَ یُعَلَّقُ عَلَی سَاقِهَا الْیُسْرَی بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَها الْآیَةَ(4) إِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ وَ أَذِنَتْ لِرَبِّها وَ حُقَّتْ وَ إِذَا الْأَرْضُ مُدَّتْ وَ أَلْقَتْ ما فِیها وَ تَخَلَّتْ وَ لَبِثُوا فِی کَهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَةٍ سِنِینَ وَ ازْدَادُوا تِسْعاً اخْرُجْ بِإِذْنِ اللَّهِ مِنَ الْبَطْنِ الطَّیِّبَةِ إِلَی الْأَرْضِ الطَّیِّبَةِ مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فِیها نُعِیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً أُخْری بِإِذْنِ اللَّهِ وَ قُدْرَتِهِ وَ اسْمِهِ الَّذِی لَا یَضُرُّ مَعَ

ص: 119


1- 1. الحشر: 21- 24.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 96.
3- 3. مستطرفات السرائر:
4- 4. النازعات: 46، و قد مر نصها.

کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ ما یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلاَّ ساعَة مِنْ نَهارٍ بَلاغٌ فَهَلْ یُهْلَکُ إِلاَّ الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماوات ِوَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ أَفَلایُؤْمِنُون إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّه َوَ أُولاتُ الْأَحْمالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ یَضَعْنَ حَمْلَهُنّ : به نام خدا و با استعانت از خدا، محمد رسول خداست گویی روزی که آن را می بینند آنگاه که آسمان از هم بشکافد، و پروردگارش را فرمان بَرَد و سزد و آنچه را که در آن است بیرون افکند و تُهی شود و سیصد سال در غارشان درنگ کردند و نُه سال افزودند. به اذن خدا از شکمی پاک به زمینی پاک خارج شو از این شما را آفریده ایم، در آن شما را بازمی گردانیم و بار دیگر شما را از آن بیرون می آوریم، به اذن خدا و قدرت او و نام او که با وجود آن هیچ دردی در آسمان و زمین آسیب نمی­رساند و اوست شنوای دانا و شکست­ناپذیر بخشنده. گویی که آنان جز ساعتی از روز را نمانده اند ابلاغی است. پس آیا جز مردم نافرمان هلاکت خواهندیافت؟ آیا کسانی که کفر ورزیدند ندانستند که آسمانها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند، و ما آن دو را از هم جدا ساختیم، و هر چیز زنده ای را از آب پدید آوردیم؟ آیا ایمان نمی آورند. چون به چیزی اراده فرماید، کارش این بس که می گوید: باش. پس موجود می شود چون یاریِ خدا و پیروزی فرا رَسَد و زنان آبستن مدّتشان این است که وضع حمل کنند».(1)

مثل این حدیث: این آیات بر پوستی نوشته شود و بر ران او آویزان گردد هفت بار «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً: به راستی که همراه با هر سختی آسانی است، به راستی که با هر سختی آسانی هست» و یک بار «یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیْ ءٌ عَظیمٌ:ای مردم، از پروردگار خود پرواکنید، چرا که زلزله رستاخیز امری هولناک است» تا «کُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها: و هر آبستنی بار خود را فرو می نهد».

و مثل این دعا: بر پهلوی او نوشته شود: «به نام خدا و با استعانت از خدا، به اذن خدا خارج شو از آن شما را آفرید» و به آن بازمی­گردانیم و یک بار دیگر از آن شما را خارج می­کنیم» و بر پیامبر و خاندان وی درود فرستد.

و مثل آن: َبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً یُریدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لایُریدُ بِکُمُ الْعُسْر وَ یُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ مِرفَقاً یُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ رشداً وَ عَلَی اللَّهِ قَصْدُ السَّبیلِ[وَ مِنْها جائِرٌ]: به نام خداوند بخشنده مهربان به راستی که با هر سختی آسانی است به راستی که با هر سختی آسانی است خدا برای شما آسانی می خواهد و برای شما دشواری نمی خواهد، برای شما در کارتان گشایشی فراهم سازد برای شما در کارتان گشایشی فراهم سازد. و نمودن راه راست بر عهده خداست،[و برخی از آن کژ است].

«أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماوات ِوَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ أَفَلا یُؤْمِنُون: آیا کسانی که کفر ورزیدند ندانستند که آسمانها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند،و ما آن دو را از هم جدا ساختیم، و هر چیز زنده ای را از آب پدید آوردیم؟ آیا ایمان نمی آورند.

و روایت است: سوره­ انا انزلناه فی لیلة القدر برای او نوشته شود، و از آب آن نوشانده شود و بر فرج او بپاشد. و روایت است: سوره انا انزلناه فی لیلة القدر در نزد او خوانده شود.(2)

و مثل آن: بر کاغذی نوشته شود « أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماوات ِوَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ أَفَلا یُؤْمِنُون و آیَةٌ لَهُمُ اللَّیْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلی رَبِّهِمْ یَنْسِلُونَ کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ ما یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلاَّ ساعَة مِنْ نَهارٍ: آیا کسانی که کفر ورزیدند ندانستند که آسمانها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند،و ما آن دو را از هم جدا ساختیم، و هر چیز زنده ای را از آب پدید آوردیم؟ آیا ایمان نمی آورند.

و نشانه ای برای آنها شب است که روز را از آن بر می کنیم و بناگاه آنان در تاریکی فرو می روند و در صور دمیده خواهد شد، پس بناگاه از گورهای خود شتابان به سویِ پروردگار خویش می آیند گویی که آنان جز ساعتی از روز را نمانده اند.» و بر میانه او آویزان گردد و هرگاه فرزندش به دنیا آمد، باز گردد و از او جدا شود انشاء الله.

ص: 120


1- . مکارم الاخلاق: 437
2- . مکارم الاخلاق: 438، در نسخه­ی کمپانی این حدیث به این ترتیب نیست، به آن مراجعه کن.

اسْمِهِ دَاءٌ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی السَّمَاءِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ الْعَزِیزُ الْوَهَّابُ کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ ما یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنْ نَهارٍ بَلاغٌ فَهَلْ یُهْلَکُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً إِلَی قَوْلِهِ أَ فَلا یُؤْمِنُونَ (1) إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ فَسُبْحانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ وَ إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ السُّورَةَ وَ أُولاتُ الْأَحْمالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ یَضَعْنَ حَمْلَهُنَ (2).

مِثْلُهُ: یُکْتَبُ فِی رَقٍّ وَ یُعَلَّقُ عَلَی فَخِذِهَا سَبْعَ مَرَّاتٍ إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً وَ مَرَّةً وَاحِدَةً یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیْ ءٌ عَظِیمٌ إِلَی قَوْلِهِ کُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها.

وَ مِثْلُهُ: یُکْتَبُ فِی جَنْبِهَا بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اخْرُجْ بِإِذْنِ اللَّهِ مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فِیها نُعِیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً أُخْری وَ یُصَلِّی عَلَی النَّبِیِّ وَ آلِهِ.

وَ مِثْلُهُ: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ یُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ مِرْفَقاً وَ یُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ رَشَداً وَ عَلَی اللَّهِ قَصْدُ السَّبِیلِ وَ مِنْها جائِرٌ(3) أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما الْآیَةَ.

وَ رُوِیَ: یُکْتَبُ لَهَا إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ یُسْقَی مَاؤُهَا وَ یُنْضَحُ عَلَی فَرْجِهَا.

وَ رُوِیَ: أَنَّهُ یُقْرَأُ عِنْدَهَا إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ(4).

وَ مِثْلُهُ: یُکْتَبُ عَلَی قِرْطَاسٍ أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً إِلَی قَوْلِهِ أَ فَلا یُؤْمِنُونَ وَ آیَةٌ لَهُمُ اللَّیْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلی رَبِّهِمْ یَنْسِلُونَ کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ ما یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنْ نَهارٍ وَ یُعَلَّقُ عَلَی وَسَطِهَا فَإِذَا وَضَعَتْ یُقْطَعُ وَ لَا یُتْرَکُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ.

ص: 120


1- 1. الأنبیاء: 31.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 437.
3- 3. زاد فی المصدر بعده« ثُمَّ السَّبِیلَ یَسَّرَهُ» أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ الآیة.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 438، و فی نسخة الکمبانیّ تقدیم و تأخیر، راجعه.

دعای برای رفع سخت زاییدن: برای کسی که به دنیا آوردن نوزاد بر او سخت آید، بر کوزه­ای پر از آب این دعاها را سه بار بخواند و زن آن را بنوشد و میان شانه­ها و پستان­هایش بریزد که به اذن خدا نوزاد خود را به دنیا می­آورد «به نام خدایی که به جز او که بردبار و بزرگوار است خدایی وجود ندارد پاک و منزه است خدا که پروردگار آسمان­­ها و عرش باعظمت است، سپاس از آن خدایی است که پروردگار جهانیان است. کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَها لَمْ یَلْبَثُوا إِلاَّ عَشِیَّةً أَوْ ضُحاها کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ ما یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلاَّ ساعَة مِنْ نَهارٍ: روزی که آن را می بینند، گویی که آنان جز شبی یا روزی درنگ نکرده اند گویی که آنان جز ساعتی از روز را نمانده اند [و درود خدا بر محمد و خاندانش].(1)

دعای جهت رفع سخت زاییدن: امام صادق علیه السلام فرمودند: برای زنی که زایمانش سخت گردیده است بر کاغذی نوشته می­شود: «خدایا ای گشاینده مشکلات و ای برطرف­کننده­ غم­ها و ای بخشاینده دنیا و آخرت و مهربان در این دو سرای بر فلانة دختر فلانة چنان رحم کن که او را از رحمت دیگران بی­نیاز سازی و مشکلش را برطرف کنی و غم او را بزدایی و زایمانش را آسان گردانی و میان آنها به حق حکم کرد و آنها مورد ظلم قرار نمی­گیرند و گفته شد سپاس مخصوص خدایی که پروردگار جهانیان است.(2)

مثل این دعا: این دعا بر انسان یا حیوانی که زایمانش سخت گردد، خوانده شود: «ای آفریننده نفس از نفس و رهاکننده نفس از نفس به نیرو و قدرت خود او را رها ساز».(3)

و مثل این دعا: بر دو خرقه که آب به آنها نرسیده باشد آن دعا را نوشته و زیر پاهای او قرار می­دهی که به سرعت وضع حمل می­کند، انشاء الله تعالی.(4)

روایت است که این شکل رسم شود و بر ران راست زن آویزان گردد و بر کاغذی کشیده شود و به ران چپ او بسته شود «مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فیها نُعیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً أُخْری: از این شما را آفریده ایم، در آن شما را باز می گردانیم و بار دیگر شما را از آن بیرون می آوریم ای آفریننده جان از جان، ای رها سازنده جان از جان بر ما گشایش حاصل کن.» که با اذن خداوند عزّ و جلّ نوزاد خود را به خوبی به دنیا خواهد آورد.(5)

ص: 121


1- . مکارم الاخلاق: 452
2- . مکارم الاخلاق: 470
3- . مکارم الاخلاق: 470
4- . در منبع آمده: نوزاد را به خوبی به دنیا می­آورد به اذن خدای عزّ و جلّ.
5- . مکارم الاخلاق: 471

دُعَاءٌ لِعُسْرِ الْوِلَادَةِ مَنْ عَسُرَتْ عَلَیْهَا الْوِلَادَةُ یُقْرَأُ هَذِهِ الْأَدْعِیَةُ فِی کُوزٍ مَلِی ءٍ مَاءً ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ تَشْرَبُ الْمَرْأَةُ وَ یُصَبُّ بَیْنَ کَتِفَیْهَا وَ ثَدْیَیْهَا فَتَضَعُ الْوَلَدَ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَلِیمُ الْکَرِیمُ سُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَها لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا عَشِیَّةً أَوْ ضُحاها کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ ما یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنْ نَهارٍ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ (1).

لِعُسْرِ الْوِلَادَةِ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: یُکْتَبُ لِلْمَرْأَةِ إِذَا عَسُرَ عَلَیْهَا وِلَادَتُهَا فِی رَقٍّ أَوْ قِرْطَاسٍ اللَّهُمَّ فَارِجَ الْهَمِّ وَ کَاشِفَ الْغَمِّ وَ رَحْمَانَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ رَحِیمَهُمَا ارْحَمِ فُلَانَةَ بِنْتَ فُلَانَةَ رَحْمَةً تُغْنِیهَا بِهَا عَنْ رَحْمَةِ جَمِیعِ خَلْقِکَ تُفَرِّجُ بِهَا کُرْبَتَهَا وَ تَکْشِفُ بِهَا غَمَّهَا وَ تُیَسِّرُ وِلَادَتَهَا وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ وَ قِیلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ (2).

وَ مِثْلُهُ: مَنْ عَسُرَتْ عَلَیْهَا الْوِلَادَةُ مِنْ إِنْسَانٍ أَوْ دَابَّةٍ یُقْرَأُ عَلَیْهَا یَا خَالِقَ النَّفْسِ مِنَ النَّفْسِ وَ مُخْلِصَ النَّفْسِ مِنَ النَّفْسِ أَخْلِصْهُ بِحَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ (3).

وَ مِثْلُهُ: یُکْتَبُ عَلَی خِرْقَتَیْنِ لَا یَمَسُّهُمَا مَاءٌ وَ تُوضَعُ تَحْتَ رِجْلَیْهَا فَإِنَّهَا تَلِدُ فِی مَکَانِهَا إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی (4).

وَ فِی رِوَایَةٍ: یَکْتُبُ هَذَا الشَّکْلَ وَ یُعَلِّقُهَا عَلَی فَخِذِهَا الْأَیْمَنِ وَ یَکْتُبُ عَلَی کَاغَذٍ وَ یَشُدُّ عَلَی فَخِذِهَا الْأَیْسَرِ مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فِیها نُعِیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً أُخْری یَا خَالِقَ النَّفْسِ مِنَ النَّفْسِ وَ مُخْلِصَ النَّفْسِ مِنَ النَّفْسِ فَرِّجْ عَنَّا فَأَلْقَتْهُ سَوِیّاً بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ (5).

ص: 121


1- 1. مکارم الأخلاق ص 452.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 470.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 470.
4- 4. فی المصدر:« فانها تلقیه سویا باذن اللّه عزّ و جلّ».
5- 5. مکارم الأخلاق ص 471.

و مثل این دعا: این تصویر بر پشت کشیده می­شود و زنی که در حال زاییدن است، بر روی آن بنشیند که به سرعت فارغ شود انشاء الله و نوشتن آن باید اینگونه باشد که با دو از سطر اول شروع شود و سپس سه، سپس چهار، سپس سه سپس دو، سپس چهار، تا خاصیت خود را داشته باشد.(1)

باب نود و پنجم : دعایی برای گریخته و گمشده و حیوان رمنده و سرکش

روایات

روایت1.

المحاسن: امام صادق علیه السلام فرمودند: برای چیزی که گم شده این دعا را می­خوانی: «معبودا تو خدای آسمانیان و زمینیان هستی و در این دو به دادگری مشغولی، و تویی که گم گشته را راه می­نمایی و او را بازمی­گردانی، پس گم شده­ام را بازگردان، زیرا آن از عطا و بخشش توست، خدایا نه مؤمنی را به واسطه­ آن مبتلا کن و نه کافری را به آن بی­نیاز گردان. خدایا بر محمد بنده و فرستاده­­ خود و خاندانش درود فرست.(2)

روایت2.

المحاسن: ابی عبیده الحزّا نقل کرد، با امام باقر علیه السلام بود که شترم گم شد. امام فرمودند: دو رکعت نماز بگزار سپس بگو آنچه من می­گویم: خدایا ای بازگرداننده­ گم­شده در حالی که او را از گمراهی به راه هدایت می­کنی، گم شده­ام را بازگردان و آن از فضل خدا و بخشش اوست. و نقل کرد: سپس امام باقر علیه السلام به غلام خویش امر نمودند تا شتری از شترانش را بگیرد پس بر آن سوار گشتند و سپس فرمودند: ای ابا عبیدة، بیا سوار شو، من نیز همراه ایشان سوار شدم و هنگامی که به راه افتادیم، سیاهی در راه دیدیم، امام فرمودند: ای ابا عبیدة آن شتر توست، و دیدم که شتر من است.(3)

روایت3.

المحاسن: امام باقر علیه السلام فرمودند: هر کس حیوانش را گم کند این کلمات را بگوید: « ای بندگان صالح خدا مرا بگیرید (بر من چنگ زنید) خداوند شما را رحمت کند، بان فی ع و ح و ماه ی ح ح سپس امام باقر

ص: 122


1- . مکارم الاخلاق: 471
2- . المحاسن: 363
3- . المحاسن: 363

وَ مِثْلُهُ: یُکْتَبُ هَذِهِ الصُّورَةُ عَلَی ظَهْرِ قَفِیزٍ وَ جَلَسَتْ فَوْقَهُ الْمَرْأَةُ الَّتِی تُطْلَقُ وَلَدَتْ بِسُرْعَةٍ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ مِنْ حَقِّ کِتَابَتِهَا أَنْ یُبْدَأَ بِالاثْنَیْنِ مِنَ السَّطْرِ الْفَوْقَانِیِّ ثُمَّ بِثَلَاثَةٍ ثُمَّ بِأَرْبَعَةٍ ثُمَّ بِثَلَاثَةٍ ثُمَّ بِالاثْنَیْنِ ثُمَّ بِأَرْبَعَةٍ لِیَتِمَّ خَاصِیَّتُهُ (1).

باب 95 دعاء الآبق و الضالة و الدابة النافرة و المستصعبة

الأخبار

«1»

سن، [المحاسن] مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ عَنْ عُبَیْسِ بْنِ هِشَامٍ عَنْ أَبِی إِسْمَاعِیلَ الْفَرَّاءِ عَنْ زَیْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: تَدْعُو لِلضَّالَّةِ اللَّهُمَّ إِنَّکَ إِلَهُ مَنْ فِی السَّمَاءِ وَ إِلَهُ مَنْ فِی الْأَرْضِ وَ عَدْلٌ فِیهِمَا وَ أَنْتَ الْهَادِی مِنَ الضَّالَّةِ وَ تَرُدُّ الضَّالَّةَ رُدَّ عَلَیَّ ضَالَّتِی فَإِنَّهَا مِنْ رِزْقِکَ وَ عَطِیَّتِکَ اللَّهُمَّ لَا تَفْتِنْ بِهَا مُؤْمِناً وَ لَا تُغْنِ بِهَا کَافِراً اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ (2).

«2»

سن، [المحاسن] مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ الْحَذَّاءِ قَالَ: کُنْتُ مَعَ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فَضَلَّ بَعِیرِی فَقَالَ صَلِّ رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ قُلْ کَمَا أَقُولُ اللَّهُمَّ رَادَّ الضَّالَّةِ هَادِیاً مِنَ الضَّلَالَةِ رُدَّ عَلَیَّ ضَالَّتِی فَإِنَّهَا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ عَطَائِهِ قَالَ ثُمَّ إِنَّ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام أَمَرَ غُلَامَهُ فَشَدَّ عَلَی بَعِیرٍ مِنْ إِبِلِهِ فَحَمَلَهُ ثُمَّ قَالَ یَا بَا عُبَیْدَةَ تَعَالَ فَارْکَبْ فَرَکِبْتُ مَعَ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فَلَمَّا سِرْنَا إِذَا سَوَادٌ عَلَی الطَّرِیقِ فَقَالَ یَا بَا عُبَیْدَةَ هَذَا بَعِیرُکَ فَإِذَا هُوَ بَعِیرِی (3).

«3»

سن، [المحاسن] مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: مَنْ نَفَرَتْ لَهُ دَابَّةٌ فَقَالَ هَذِهِ الْکَلِمَاتِ یَا عِبَادَ اللَّهِ الصَّالِحِینَ أَمْسِکُوا عَلَیَّ رَحِمَکُمُ اللَّهُ بأن فی ع و ح و ماه (4) ی ح ح قَالَ ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ

ص: 122


1- 1. مکارم الأخلاق ص 471.
2- 2. المحاسن ص 363.
3- 3. المحاسن ص 363.
4- 4. یاه خ ل، کما فی المصدر.

علیه السلام فرمودند: خشکی به او سپرده شده است «م فی حرج» و دریا به او سپرده شده است «ه ح ح» عمر نقل کرد: من این کلمات را برای قاطرهایی که گم شده بود خواندم، پس خداوند آنها را برایم جمع کرد.(1)

روایت4.

مکارم الاخلاق: امام رضا علیه السلام فرمودند: هرگاه چیزی یا کالایی را گم کردی، بخوان: «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لایَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ یَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فی ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی کِتابٍ مُبینٍ: و کلیدهای غیب، تنها نزد اوست. جز او آن را نمی داند، و آنچه در خشکی و دریاست می داند، و هیچ برگی فرو نمی افتد مگر آن را می داند، و هیچ دانه ای در تاریکی های زمین، و هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در کتابی روشن است» سپس می­گویی: «خدایا به راستی تویی که در برابر گمراهی راه می­نمایی و از کوری نجات می­دهی و گم گشته را باز می­گردانی بر محمد و خاندان محمد درود فرست، مرا بیامرز و گم­گشته­ام را بازگردان و بر محمد و آل درود و سلام بفرست»(2)

نماز به جهت بازگشت گمشده: امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند: دو رکعت نماز می­گذاری و سوره­ یس را در رکعات آن قرائت می­کنی و بعد از فراغت از نماز دستانت را به سوی آسمان بلند می­کنی و می­گویی: «خدایا ای بازگرداننده گم شده و ای کسی که در برابر گمراهی راه می­نمایی بر محمد و خاندان او درود فرست و گمشده­ام را محفوظ بدار و آن را سالم به من بازگردان. ای مهربان­ترین مهربانان، زیرا آن از فضل و بخشش توست ای بندگان خدا در زمین وای رونده خدا در زمین، گمگشته­ام را به من بازگردانید؛ زیرا آن از فضل و بخشش خداست».(3)

و مثل آن از امیر مؤمنان علیه السلام «معبودا، خدایی جز تو نیست، آسمان­ها و زمین و آنچه میان آنهاست از توست زمین را بر فلان تنگ­تر از پوست شتر گردان تا به آن دست یابم به راستی که تو بر هر چیز توانایی».(4)

روایت است امام صادق علیه السلام فرمودند: برای گریخته، این دعا را بخوان و آن را در کاغذی بنویس «خدایا آسمان از آن توست، و زمین برای توست و آنچه میان آنهاست از توست، پس میان آن دو را بر فلانی تنگ­تر از پوست شتر قرار ده تا آن را به من بازگردانی و مرا به آن کامیاب سازی»و باید اطراف این نوشته، آیة الکرسی را به صورت دایره بنویسی، سپس آن را به خاک بسپار و روی آن چیز سنگینی بگذارد در جایی که شب به آنجا بازگردد.(5)

ص: 123


1- . المحاسن: 363
2- . مکارم الاخلاق: 444 و آیه سوره­ انعام: 59
3- . مکارم الاخلاق: 457
4- . مکارم الاخلاق: 457
5- . مکارم الاخلاق: 458

علیه السلام إِنَّ الْبَرَّ مُوَکَّلٌ بِهِ م (1) فی حرج وَ الْبَحْرُ مُوَکَّلٌ بِهِ ه ح ح قَالَ عُمَرُ فَقُلْتُ أَنَا ذَلِکَ فِی بِغَالٍ ضَلَّتْ فَجَمَعَهَا اللَّهُ لِی (2).

«4»

مکا، [مکارم الأخلاق] رُوِیَ عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: إِذَا ذَهَبَ لَکَ ضَالَّةٌ أَوْ مَتَاعٌ فَقُلْ وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ إِلَی قَوْلِهِ فِی کِتابٍ مُبِینٍ ثُمَّ تَقُولُ اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَهْدِی مِنَ الضَّالَّةِ وَ تُنَجِّی مِنَ الْعَمَی وَ تَرُدُّ الضَّالَّةَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اغْفِرْ لِی وَ رُدَّ ضَالَّتِی وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلِّمْ (3).

صَلَاةٌ لِرَدِّ الضَّالَّةِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: تُصَلِّی رَکْعَتَیْنِ تَقْرَأُ فِیهِمَا یس وَ تَقُولُ بَعْدَ فَرَاغِکَ مِنْهُمَا رَافِعاً یَدَکَ إِلَی السَّمَاءِ اللَّهُمَّ رَادَّ الضَّالَّةِ وَ الْهَادِی مِنَ الضَّلَالَةِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ احْفَظْ عَلَیَّ ضَالَّتِی وَ ارْدُدْهَا إِلَیَّ سَالِمَةً یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ فَإِنَّهَا مِنْ فَضْلِکَ وَ عَطَائِکَ یَا عِبَادَ اللَّهِ فِی الْأَرْضِ وَ یَا سَیَّارَةَ اللَّهِ فِی الْأَرْضِ رُدُّوا عَلَیَّ ضَالَّتِی فَإِنَّهَا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ عَطَائِهِ (4).

وَ مِثْلُهُ أَیْضاً عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: اللَّهُمَّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ لَکَ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَا بَیْنَهُمَا فَاجْعَلِ الْأَرْضَ عَلَی کَذَا أَضْیَقَ مِنْ جِلْدِ جَمَلٍ حَتَّی تُمْکِنَنِی مِنْهُ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ(5).

وَ فِی رِوَایَةٍ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام: ادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ لِلْآبِقِ وَ اکْتُبْهُ فِی وَرَقَةٍ اللَّهُمَّ إِنَّ السَّمَاءَ لَکَ وَ الْأَرْضَ لَکَ وَ مَا بَیْنَهُمَا لَکَ فَاجْعَلْ مَا بَیْنَهُمَا أَضْیَقَ عَلَی فُلَانٍ مِنْ جِلْدِ جَمَلٍ حَتَّی تَرُدَّهُ عَلَیَّ وَ تُظْفِرَنِی بِهِ وَ لْیَکُنْ حَوْلَ الْکِتَابِ آیَةُ الْکُرْسِیِّ مَکْتُوبَةً مُدَوَّرَةً ثُمَّ ادْفِنْهُ وَ ضَعْ فَوْقَهُ شَیْئاً ثَقِیلًا فِی مَوْضِعِهِ الَّذِی کَانَ یَأْوِی إِلَیْهِ فِیهِ بِاللَّیْلِ (6).

ص: 123


1- 1. لا یوجد فی المصدر لفظ« م».
2- 2. المحاسن ص 363.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 444، و الآیة فی سورة الأنعام: 59.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 457.
5- 5. مکارم الأخلاق ص 457.
6- 6. مکارم الأخلاق ص 458.

و نیز برای گریخته: نوشته و یا خوانده شود: معبودا تو قاهر آسمان و زمینی، و پادشاه آسمان و زمینی و خدای آسمان و زمینی، گم شده را بازمی­گردانی و از گمراهی به راه می­کشانی، گم­شده­ فلانی را به او بازگردان و آن را حفظ کن.(1)

روایت5.

صراط المستقیم: به نقل از کتاب منیة الداعی، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: ای علی هر کس حیوانش رم کند، در گوش چپ او بخواند «وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُون: هر که در آسمانها و زمین است خواه و ناخواه سر به فرمان او نهاده است، و به سوی او بازگردانیده می شوند» .

باب نود و ششم : دعای رفع جادو و چشم زخم

آیات

- «وَ قالَ یا بَنِیَّ لا تَدْخُلُوا مِنْ بابٍ واحِدٍ وَ ادْخُلُوا مِنْ أَبْوابٍ مُتَفَرِّقَةٍ وَ ما أُغْنی عَنْکُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَیْ ءٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ عَلَیْهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُون وَ لَمَّا دَخَلُوا مِنْ حَیْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُمْ ما کانَ یُغْنی عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَیْ ءٍ إِلاَّ حاجَةً فی نَفْسِ یَعْقُوبَ قَضاهاوَ إِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِما عَلَّمْناهُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لایَعْلَمُون»

{و گفت: ای پسران من، از یک دروازه در نیایید، بلکه از دروازه های مختلف وارد شوید، و من چیزی از خدا را از شما دور نمی توانم داشت. فرمان جز برای خدا نیست. بر او توکل کردم، و توکلکنندگان باید بر او توکل کنند و چون همانگونه که پدرانشان به آنان فرمان داده بود وارد شدند، چیزی را در برابر خدا از آنان برطرف نمی کرد جز اینکه یعقوب نیازی را که در دلش بود، برآورد. و بی گمان، او از آنچه بدو آموخته بودیم دارای دانشی بود، ولی بیشتر مردم نمی دانند}.(2)

روایات

روایت1.

طب الائمة: عبایة اسدی نقل کرد از امیر مؤمنان صلوات الله علیه شنیدم، به یکی از یارانش که از جادو به نزد ایشان شکایت کرد، فرمودند: در پوست آهویی بنویس و بر خود آویزان کن، زیرا به تو آسیب نمی­رساند و مکر او در تو اثر نمی­کند «به نام خدا و با استعانت از خدا به نام خدا و هرچه خدا خواست، به نام خدا، هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خداوند تحقق نمی­پذیرد موسی گفت: «آنچه را شمابه میان آوردید سحر است. به زودی خدا آن را باطل خواهد کرد. آری، خدا کار مفسدان را تأیید نمی کند پس حقیقت آشکار گردید و کارهایی که می کردند باطل شد و در آنجا مغلوب و خوار گردیدند».(3)

ص: 124


1- . مکارم الاخلاق: 458
2- . یوسف/ 68 – 67
3- . طب الائمة: 35

أَیْضاً لِلْآبِقِ: یُکْتَبُ أَوْ یُقْرَأُ اللَّهُمَّ أَنْتَ جَبَّارٌ فِی السَّمَاءِ وَ جَبَّارٌ فِی الْأَرْضِ وَ مَلِکٌ فِی السَّمَاءِ وَ مَلِکٌ فِی الْأَرْضِ وَ إِلَهٌ فِی السَّمَاءِ وَ إِلَهٌ فِی الْأَرْضِ تَرُدُّ الضَّالَّةَ وَ تَهْدِی مِنَ الضَّلَالَةِ رُدَّ عَلَی فُلَانٍ ضَالَّتَهُ وَ احْفَظْهُ (1).

«5»

طا، [الأمان] مِنْ کِتَابِ مُنْیَةِ الدَّاعِی بِإِسْنَادِهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: یَا عَلِیُّ مَنِ اسْتَصْعَبَتْ عَلَیْهِ دَابَّتُهُ فَلْیَقْرَأْ فِی أُذُنِهِ الْیُسْرَی وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ.

باب 96 الدعاء لدفع السحر و العین

الآیات

یوسف: وَ قالَ یا بَنِیَّ لا تَدْخُلُوا مِنْ بابٍ واحِدٍ وَ ادْخُلُوا مِنْ أَبْوابٍ مُتَفَرِّقَةٍ وَ ما أُغْنِی عَنْکُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَیْ ءٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ عَلَیْهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ وَ لَمَّا دَخَلُوا مِنْ حَیْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُمْ ما کانَ یُغْنِی عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَیْ ءٍ إِلَّا حاجَةً فِی نَفْسِ یَعْقُوبَ قَضاها وَ إِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِما عَلَّمْناهُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ (2).

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَبْدُ اللَّهِ بْنُ العَلَاءِ الْقَزْوِینِیُّ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ مِیثَمٍ عَنْ عَبَایَةَ الْأَسَدِیِّ: أَنَّهُ سَمِعَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ یَأْمُرُ بَعْضَ أَصْحَابِهِ وَ قَدْ شَکَا إِلَیْهِ السِّحْرَ فَقَالَ اکْتُبْ فِی رَقِّ ظَبْیٍ وَ عَلِّقْهُ عَلَیْکَ فَإِنَّهُ لَا یَضُرُّکَ وَ لَا یَجُوزُ کَیْدُهُ فِیکَ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ وَ مَا شَاءَ اللَّهُ بِسْمِ اللَّهِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ قالَ مُوسی ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَیُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لا یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِینَ فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ فَغُلِبُوا هُنالِکَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرِینَ (3).

ص: 124


1- 1. مکارم الأخلاق ص 458.
2- 2. یوسف: 67- 68.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 35.

روایت2.

طب الائمة: اصبغ نقل کرد: این تعویذ را از امیر مؤمنان علیه السلام گرفتم و ایشان به من فرمودند: ای اصبغ این تعویذ برای جلوگیری از جادو و ترس از حاکم است، هفت مرتبه می­گویی: «به نام خدا و با استعانت از خدا، فرمود: به زودی بازویت را به برادرت نیرومند خواهیم کرد و برای شما هر دو، تسلّطی قرار خواهیم داد که با آیات ما، به شما دست نخواهند یافت شما و هر که شما را پیروی کند چیره خواهید بود.» و آن در برابر(1)

جادوگر می­خوانی و بعد از نماز شب تا قبل از نماز روز آن را هفت مرتبه می­خوانی که انشاءالله تعالی آسیبی به تو نمی­رساند.(2)

روایت3.

طب الائمة: از امام صادق علیه السلام روایت است، امیر مؤمنان صلوات الله علیه فرمودند: جبرئیل علیه السلام به نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: ای محمد، و ایشان جواب دادند: اجابت می­کنم تو را ای جبرئیل، جبرئیل عرض کرد: آن شخص یهودی تو را جادو کرد و سحر خود را در چاه بنی فلان قرار داد، پس مطمئن­ترین اشخاص نزد تو و بزرگ­ترین آنها در چشمت را که هم­پایه توست، به سمت چاه بفرست تا آن را برای تو بیاورد، نقل کرد: پیامبر صلی الله علیه و آله، علی بن ابی طالب علیه السلام را فرستادند و فرمودند: به سمت چاه أزوان برو و در آن افسونی است که لبید بن اعصم یهودی مرا بدان جادو کرد و آن را برایم بیاور.

علی علیه السلام فرمودند: برای امر رسول خدا صلی الله علیه و آله به راه افتادم و در چاه پایین رفتم و آب آن را یافتم که به خاطر آن سحر همچون آب حنا گشته بود، پس به جستجوی آن پرداختم و تا پایین­ترین نقطه چاه رفتم و آن را نیافتم، کسانی که با من بودند گفتند: چیزی در آن نیست، بالا بیا، گفتم: به خدا سوگند، دروغ نگفتم و دروغ نگفتم و من مثل شما نسبت به رسول خدا صلی الله علیه و آله نیستم. پس به دقت به جستجوی آن پرداختم و ظرف

ص: 125


1- . در منبع آمده: در برابر آب.
2- . طب الائمة: 35
«2»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَی الرَّبَعِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ غَالِبٍ عَنِ ابْنِ ظَرِیفٍ عَنِ ابْنِ نُبَاتَةَ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: قَالَ الْأَصْبَغُ أَخَذْتُ هَذِهِ الْعُوذَةَ مِنْهُ فَقَالَ لِی یَا أَصْبَغُ هَذِهِ عُوذَةُ السِّحْرِ وَ الْخَوْفِ مِنَ السُّلْطَانِ تَقُولُهَا سَبْعَ مَرَّاتٍ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِیکَ وَ نَجْعَلُ لَکُما سُلْطاناً فَلا یَصِلُونَ إِلَیْکُما بِآیاتِنا أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغالِبُونَ وَ تَقُولُهُ فِی وَجْهِ السَّاحِرِ(1) إِذَا فَرَغْتَ مِنْ صَلَاةِ اللَّیْلِ قَبْلَ أَنْ تَبْدَأَ بِصَلَاةِ النَّهَارِ سَبْعَ مَرَّاتٍ فَإِنَّهُ لَا یَضُرُّکَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی (2).

«3»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْبُرْسِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی الْأَرْمَنِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ: إِنَّ جَبْرَئِیلَ علیه السلام أَتَی النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله وَ قَالَ لَهُ یَا مُحَمَّدُ قَالَ لَبَّیْکَ یَا جَبْرَئِیلُ قَالَ إِنَّ فُلَاناً الْیَهُودِیَّ سَحَرَکَ وَ جَعَلَ السِّحْرَ فِی بِئْرِ بَنِی فُلَانٍ فَابْعَثْ إِلَیْهِ یَعْنِی إِلَی الْبِئْرِ أَوْثَقَ النَّاسِ عِنْدَکَ وَ أَعْظَمَهُمْ فِی عَیْنِکَ وَ هُوَ عَدِیلُ نَفْسِکَ حَتَّی یَأْتِیَکَ بِالسِّحْرِ قَالَ فَبَعَثَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَ قَالَ انْطَلِقْ إِلَی بِئْرِ [أَرْوَانَ] أزوان (3)

فَإِنَّ فِیهَا سِحْراً سَحَرَنِی بِهِ لَبِیدُ بْنُ أَعْصَمَ الْیَهُودِیُّ فَأْتِنِی بِهِ قَالَ عَلِیٌّ علیه السلام فَانْطَلَقْتُ فِی حَاجَةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَهَبَطْتُ فَإِذَا مَاءُ الْبِئْرِ قَدْ صَارَ کَأَنَّهُ مَاءُ الْحِنَّاءِ(4)

مِنَ السِّحْرِ فَطَلَبْتُهُ مُسْتَعْجِلًا حَتَّی انْتَهَیْتُ إِلَی أَسْفَلِ الْقَلِیبِ فَلَمْ أَظْفَرْ بِهِ قَالَ الَّذِینَ مَعِی مَا فِیهِ شَیْ ءٌ فَاصْعَدْ فَقُلْتُ لَا وَ اللَّهِ مَا کَذَبْتُ وَ مَا کُذِبْتُ وَ مَا نَفْسِی بِهِ مِثْلُ أَنْفُسِکُمْ (5) یَعْنِی رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ثُمَّ طَلَبْتُ طَلَباً بِلُطْفٍ فَاسْتَخْرَجْتُ

ص: 125


1- 1. فی المصدر: فی وجه الماء.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 35.
3- 3. فی المصدر: بئر ذروان، و فی مجمع البیان ج 10 ص 568 دروان بالمهملة و قال الفیروزآبادی: و بئر ذروان بالمدینة أو هو ذو أروان بسکون الراء و قیل بتحریکه أصح.
4- 4. فی المصدر: ماء الحیاض.
5- 5. و ما یقینی به مثل یقینکم ظ.

کوچکی یافتم. و آن را خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آوردم، فرمودند: آن را باز کن پس باز کردم و در آن قطعه­ای از بیخ شاخه خرما بود و در درون آن زه کمانی قرار داشت که بیست و یک گره داشت و جبرئیل علیه السلام آن روز سوره­های قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را بر پیامبر نازل کرده بود و پیامبر فرمودند: ای علی آنها را بر زه بخوان و امیر مؤمنان با هر آیه­ای که می­خواندند گره­ای را می­گشودند تا اینکه گره­ها تمام شد، و خداوند عزّ و جلّ آنچه را که پیامبرش بدان جادو شده بود، از بین برد و او را عافیت بخشید.

روایت است، جبرئیل و مکائیل علیهما السلام به نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمدند و یکی از آنها در سمت راست و دیگری در طرف چپ پیامبر نشستند، جبرئیل به میکائیل گفت: درد این شخص چیست؟ میکائیل گفت: او جادو شده است. جبرئیل علیه السلام گفت: چه کسی او را جادو کرده است؟ گفت: لبید بی اعصم یهودی سپس حدیث را تا آخر ذکر کردند.(1)

روایت4.

طب الائمة: امام باقر علیه الصلوة و السلام فرمودند: جادوگران بر چیزی تسلط نیافتند جز بر چشم.

روایت است از امام صادق علیه السلام سؤال شد آیا سوره­های قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق جزء قرآن هستند؟ امام صادق علیه السلام فرمودند: بله از قرآن هستند، آن شخص گفت: این دوسوره در قرائت ابن مسعود و مصحف او نیستند، امام صادق علیه السلام فرمودند: ابن مسعود اشتباه کرد و یا فرمودند: ابن مسعود دروغ گفت. آن دو جزء قرآن هستند، آن شخص گفت: فرزند رسول خدا می­توانم آن دو را در نماز واجب بخوانم؟ فرمودند: آری، و آیا می­دانی معنی این دوسوره چیست و چرا نازل شدند؟ لبید بن اعصم یهودی رسول خدا صلی الله علیه و آله را جادو کرد، ابوبصیر به امام صادق علیه السلام گفت: آیا از سحر خویش آگاهی یافتند؟ امام فرمودند: آری پیامبر صلی الله علیه و آله دید در حالجماع کردن است در حالی که اینگونه نبود. وقتی که به طرف در می­رفت آن را نمی­دید و با دست آن را

ص: 126


1- . طب الائمة: 113

حُقّاً فَأَتَیْتُ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ افْتَحْهُ فَفَتَحْتُهُ فَإِذَا فِی الْحُقِّ قِطْعَةُ کَرَبِ النَّخْلِ (1) فِی جَوْفِهِ وَتَرٌ عَلَیْهَا إِحْدَی وَ عِشْرُونَ عُقْدَةً وَ کَانَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام أَنْزَلَ یَوْمَئِذٍ الْمُعَوِّذَتَیْنِ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ النَّبِیُّ یَا عَلِیُّ اقْرَأْهَا عَلَی الْوَتَرِ فَجَعَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام کُلَّمَا قَرَأَ آیَةً انْحَلَّتْ عُقْدَةً حَتَّی فَرَغَ مِنْهَا وَ کَشَفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْ نَبِیِّهِ مَا سَحَرَ بِهِ وَ عَافَاهُ.

وَ رُوِیَ: أَنَّ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ علیهما السلام أَتَیَا إِلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَجَلَسَ أَحَدُهُمَا عَنْ یَمِینِهِ وَ الْآخَرُ عَنْ شِمَالِهِ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ لِمِیکَائِیلَ مَا وَجَعُ الرَّجُلِ فَقَالَ مِیکَائِیلُ هُوَ مَطْبُوبٌ (2)

فَقَالَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام وَ مَنْ طَبَّهُ قَالَ لَبِیدُ بْنُ أَعْصَمَ الْیَهُودِیُّ ثُمَّ ذَکَرَ الْحَدِیثَ إِلَی آخِرِهِ (3).

«4»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] إِبْرَاهِیمُ الْبَیْطَارُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَی عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ وَ یُقَالُ لَهُ یُونُسُ الْمُصَلِّی لِکَثْرَةِ صَلَاتِهِ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ الْبَاقِرُ عَلَیْهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ: إِنَّ السَّحَرَةَ لَمْ یُسَلَّطُوا عَلَی شَیْ ءٍ إِلَّا عَلَی الْعَیْنِ.

وَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ علیه السلام: أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الْمُعَوِّذَتَیْنِ أَ هُمَا مِنَ الْقُرْآنِ فَقَالَ الصَّادِقُ علیه السلام نَعَمْ هُمَا مِنَ الْقُرْآنِ فَقَالَ الرَّجُلُ إِنَّهُمَا لَیْسَتَا مِنَ الْقُرْآنِ فِی قِرَاءَةِ ابْنِ مَسْعُودٍ وَ لَا فِی مُصْحَفِهِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَخْطَأَ ابْنُ مَسْعُودٍ أَوْ قَالَ کَذَبَ ابْنُ مَسْعُودٍ هُمَا مِنَ الْقُرْآنِ قَالَ الرَّجُلُ فَأَقْرَأُ بِهِمَا یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فِی الْمَکْتُوبَةِ قَالَ نَعَمْ وَ هَلْ تَرَی مَا مَعْنَی الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ فِی أَیِّ شَیْ ءٍ نَزَلَتَا إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله سَحَرَهُ لَبِیدُ بْنُ أَعْصَمَ الْیَهُودِیُّ فَقَالَ أَبُو بَصِیرٍ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ مَا کَادَ أَوْ عَسَی أَنْ یَبْلُغَ مِنْ سِحْرِهِ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقُ بَلَی کَانَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله یَرَی أَنَّهُ یُجَامِعُ وَ لَیْسَ یُجَامِعُ وَ کَانَ یُرِیدُ الْبَابَ وَ لَا یُبْصِرُهُ

ص: 126


1- 1. الحق- بالضم- وعاء صغیر من خشب و قد یصنع من العاج، و کرب النخل- بالتحریک- اصول السعف الغلاظ العراض.
2- 2. رجل مطبوب: أی مسحور، و انما کنوا بالطب عن السحر تفاؤلا بالبراءة.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 113.

لمس می­کرد، سحر حق است و جادو تنها بر چشم و فرج تسلط می­یابد. پس جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد و او را آگاه ساخت. او نیز علی علیه السلام را فراخواند و او را فرستاد تا آن سحر را از چاه ازوان استخراج نماید و حدیث را تا آخر آن را نقل کردند.(1)

روایت5.

طب الائمة: حلبی نقل کرد: از امام صادق علیه السلام در مورد افسون جادوگرپرسیدم فرمودند: پدرم علیه السلام در آن اشکالی نمی­دیدند.(2)

محمد بن مسلم نقل کرد، این تعویذی که امام صادق علیه لاسلام آن را بر ما املا کردند، ذکر کردند که بار آنان به ارث رسیده است و سحر را باطل می­کند، آن را بر کاغذی می­نویسی و بر شخص جادو شده آویزان می­شود «قال مُوسی ماجِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَیُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لایُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدینَ. وَ یُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُون أَأَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها رَفَعَ سَمْکَها فَسَوَّاها فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما کانُوا یَعْمَلُون فَغُلِبُوا هُنالِکَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرینَ وَ أُلْقِیَ السَّحَرَةُ ساجِدینَ قالوا آمنّا بربّ العالمین ربّ موسی و هارون: موسی گفت: «آنچه را شمابه میان آوردید سحر است. به زودی خدا آن را باطل خواهد کرد. آری، خدا کار مفسدان را تأیید نمی کند. و خدا با کلمات خود، حقّ را ثابت می گرداند، هر چند بزهکاران را خوش نیاید آیا آفرینش شما دشوارتر است یا آسمانی که آن را بر پا کرده است سقفش را برافراشت و آن را درست کرد پس حقیقت آشکار گردید و کارهایی که می کردند باطل شد و در آنجا مغلوب و خوار گردیدند و ساحران به سجده در افتادند گفتند ایمان آوردیم به پروردگار جهانیان پروردگار موسی و هارون».(3)

روایت6.

طب الائمة: امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس چیزی از برادر مؤمنش بر او خوش­آمد الله اکبر بگوید؛ زیرا چشم زخم حق است.(4)

روایت7.

طب الائمة: امام صادق علیه السلام فرمودند: اگر قبرها برای شما نبش می­شود مشاهده می­کردید که بیشتر مرگ­ومیرها به خاطر چشم زخم است؛ زیرا چشم حق است. آگاه باشید که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: چشم زخم حق است، هر کس چیزی از برادرش او را به اعجاب واداشت خداوند را در آن لحظه یاد کند؛ زیرا اگر یاد خدا باشد، آسیبی نمی­رساند.(5)

ص: 127


1- . طب الائمة: 114
2- . طب الائمة: 114
3- . طب الائمة: 115
4- . طب الائمة: 121
5- . طب الائمة: 121

حَتَّی یَلْمَسَهُ بِیَدِهِ وَ السِّحْرُ حَقٌّ وَ مَا یُسَلَّطُ السِّحْرُ إِلَّا عَلَی الْعَیْنِ وَ الْفَرْجِ فَأَتَاهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَأَخْبَرَهُ بِذَلِکَ فَدَعَا عَلِیّاً علیه السلام وَ بَعَثَهُ لِیَسْتَخْرِجَ ذَلِکَ مِنْ بِئْرِ [أَرْوَانَ] أزوان وَ ذَکَرَ الْحَدِیثَ بِطُولِهِ إِلَی آخِرِهِ (1).

«5»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] سَهْلُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَهْلٍ عَنْ عَبْدِ رَبِّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنِ ابْنِ أُورَمَةَ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنِ الْحَلَبِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ النُّشْرَةِ لِلْمَسْحُورِ فَقَالَ مَا کَانَ أَبِی علیه السلام یَرَی بِهَا بَأْساً(2).

وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: هَذِهِ الْعُوذَةُ الَّتِی أَمْلَاهَا عَلَیْنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَذْکُرُ أَنَّهَا وِرَاثَةٌ وَ أَنَّهَا تُبْطِلُ السِّحْرَ تُکْتَبُ عَلَی وَرَقٍ وَ یُعَلَّقُ عَلَی الْمَسْحُورِ قالَ مُوسی ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَیُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لا یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِینَ وَ یُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها رَفَعَ سَمْکَها فَسَوَّاها الْآیَاتِ (3) فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ فَغُلِبُوا هُنالِکَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرِینَ وَ أُلْقِیَ السَّحَرَةُ ساجِدِینَ قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِینَ رَبِّ مُوسی وَ هارُونَ (4).

«6»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ سُلَیْمَانَ بْنَ مِهْرَانَ عَنْ زِیَادِ بْنِ هَارُونَ الْعَبْدِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَجَلِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ أَعْجَبَهُ شَیْ ءٌ مِنْ أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ فَلْیُکَبِّرْ عَلَیْهِ فَإِنَّ الْعَیْنَ حَقٌ (5).

«7»

مُحَمَّدُ بْنُ مَیْمُونٍ الْمَکِّیُّ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْمُخْتَارِ عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: لَوْ نَبَشَ لَکُمْ مِنَ الْقُبُورِ لَرَأَیْتُمْ أَنَّ أَکْثَرَ مَوْتَاکُمْ بِالْعَیْنِ لِأَنَّ الْعَیْنَ حَقٌّ إِلَّا أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ الْعَیْنُ حَقٌّ فَمَنْ أَعْجَبَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْ ءٌ فَلْیَذْکُرِ اللَّهَ فِی ذَلِکَ فَإِنَّهُ إِذَا ذَکَرَ اللَّهَ لَمْ یَضُرِّهُ (6).

ص: 127


1- 1. طبّ الأئمّة ص 114.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 114.
3- 3. النازعات: 27- 32.
4- 4. طبّ الأئمّة ص 115.
5- 5. طبّ الأئمّة ص 121.
6- 6. طبّ الأئمّة ص 121.

روایت8.

طب الائمة: در چشم زخم خوانده شود یا نوشته شود و بر او آویزان گردد: سوره­ حمد، قل اعوذ برب الفلق، قل اعوذ بربّ الناس، قل هو الله احد و آیة الکرسی و خدایا تو پروردگار منی بر تو توکل نمودم و تو پروردگار عرش باعظمتی. خداوند برای من کافی است و بهترین کارگزار است، هرچه خداست پدید آمد و آنچه خدا نخواست، پدید نیامد، گواهی می­دهم که خدا بر هر چیز تواناست و به راستی که علم خدا بر هر چیز را در میان گرفته است، و همه چیز را به شماره درآورده است، خدایا من به تو پناه می­برم از شر خودم و از گزند هر موجودی که اختیارش به دست توست، به راستی که پروردگارم به راه راست است و اگر پشت کردند، بگو خداوند مرا کافی است، خدایی جز او نیست بر او توکل نمودم و اوست پروردگار عرش باعظمت.

به نام خدا و پروردگار عیسی، درهم کشیدن ترشرو و سنگ سخت و آب یخ­زده و شهاب آتش خواه، از دم بد چشم و چشم زخم شخص بدچشم، چشم زخم آن شخص را بر خودش برگرداندم و بر محبوب­ترین افراد در جگر و کلیه­اش، خونی رقیق و پیه­ای آب شده و استخوانی باریک، در آنچه بدان سزاوار است، به نام خداوند بخشنده مهربان و بر آنان نوشتیم در آن، که جان در برابر جان، چشم در برابر چشم، بینی در برابر بینی، گوش در برابر گوش، دندان در برابر دندان و زخم­ها قصاص دارند، و درود خدا بر سرور و پیامبران محمد و خاندان پاکش.(1)

روایت9.

مکارم الاخلاق: برای چشم زخم: معبر بن خلاد نقل کرد: در خراسان خدمت حضرت رضا علیه السلام در خریدهاشان بودم پس به من امر کردند تا عطری برای ایشان ببرم، وقتی آن را بردم، پسندیدند و به آن نگاه کردند و به من گفتند: ای معمر، چشم زخم حق است. در رقعه­ای بنویس: الحمد لله، قل هو الله احد، قل اعوذ برب الناس، قل اعوذ برب الفلق و آیة الکرسی و آن را در ظرف شیشه ای قرار بده.

و مثل آن: از امام صادق علیه السلام روایت است: فرمودند: چشم زخم حق است و از آن بر خود ایمن مباش و دیگران نیز از تو در امان نیستند، پس هر گاه از آن ترسیدی سه بار بگو: هرچه خواست، هیچ قدرتی جز خدای بلندمرتبه و بزرگ نیست و فرمودند: هرگاه یکی از شما به ظاهری درآمدید که بسیار کسی را خوش می­آید، هنگامی که از خانه خارج می­­شود باید قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را بخواند که به اذن خدا به او آسیبی نرساند.(2)

از امام صادق علیه السلام روایت است: هر کس چیزی از برادر خود، بر او خوش آمد، پس باید برای برکت آن دعا کند؛ زیرا چشم زخم حق است.

ص: 128


1- . طب الائمة: 140
2- . مکارم الاخلاق: 443
«8»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام]: فِی الْعَیْنِ یَقْرَأُ أَوْ یَکْتُبُ وَ یُعَلِّقُ عَلَیْهِ سُورَةَ الْحَمْدِ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ [وَ] قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ وَ اللَّهُمَّ أَنْتَ رَبِّی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ عَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ وَ أَنْتَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ حَسْبِیَ اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ مَا شَاءَ اللَّهُ کَانَ وَ مَا لَمْ یَشَأْ لَمْ یَکُنْ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عِلْماً وَ أَحْصی کُلَّ شَیْ ءٍ عَدَداً اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ نَفْسِی وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّةٍ أَنْتَ آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ بِسْمِ اللَّهِ رَبِّ عِیسَی عَبْسٌ عَابِسٌ وَ حَجَرٌ یَابِسٌ وَ مَاءٌ فَارِسٌ وَ شِهَابٌ قَابِسٌ مِنْ نَفْسِ نَافِسٍ وَ عَیْنِ الْعَائِنِ رَدَدْتُ عَیْنَ الْعَائِنِ عَلَیْهِ وَ عَلَی أَحَبِّ النَّاسِ إِلَیْهِ فِی کَبِدِهِ وَ کُلْیَتِهِ دَمٍ رَقِیقٍ وَ شَحْمٍ وَسِیقٍ وَ عَظْمٍ دَقِیقٍ فِی مَالِهِ یَلِیقُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ کَتَبْنا عَلَیْهِمْ فِیها أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَ الْعَیْنَ بِالْعَیْنِ وَ الْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ وَ الْجُرُوحَ قِصاصٌ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِنَا وَ نَبِیِّنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ (1).

«9»

مکا، [مکارم الأخلاق] لِلْعَیْنِ مُعَمَّرُ بْنُ خَلَّادٍ قَالَ: کُنْتُ مَعَ الرِّضَا علیه السلام بِخُرَاسَانَ عَلَی نَفَقَاتِهِ فَأَمَرَنِی أَنْ أَتَّخِذَ لَهُ غَالِیَةً فَلَمَّا اتَّخَذْتُهَا فَأَعْجَبَ بِهَا فَنَظَرَ إِلَیْهَا فَقَالَ لِی یَا مُعَمَّرُ إِنَّ الْعَیْنَ حَقٌّ فَاکْتُبْ فِی رُقْعَةٍ الْحَمْدَ لِلَّهِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ وَ اجْعَلْهَا فِی غِلَافِ الْقَارُورَةِ(2).

وَ مِثْلُهُ وَ رُوِیَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: الْعَیْنُ حَقٌّ وَ لَیْسَ تَأْمَنُهَا مِنْکَ عَلَی نَفْسِکَ وَ لَا مِنْکَ عَلَی غَیْرِکَ فَإِذَا خِفْتَ شَیْئاً مِنْ ذَلِکَ فَقُلْ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ثَلَاثاً وَ قَالَ إِذَا تَهَیَّأَ أَحَدُکُمْ تَهْیِئَةً تُعْجِبُهُ فَلْیَقْرَأْ حِینَ یَخْرُجُ مِنْ مَنْزِلِهِ الْمُعَوِّذَتَیْنِ فَإِنَّهُ لَا یَضُرُّهُ بِإِذْنِ اللَّهِ (3).

وَ عَنْهُ علیه السلام قَالَ: مَنْ أَعْجَبَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْ ءٌ فَلْیُبَارِکْ عَلَیْهِ فَإِنَّ الْعَیْنَ حَقٌّ.

ص: 128


1- 1. طبّ الأئمّة ص 140.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 443.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 443.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: به راستی که چشم زخم، شخصی را به قبر وارد می­کند و شتر را به دیگ، و ایشان صلی الله علیه و آله فرمودند: تمام حرزها برای چشم زخم و تب است.(1)

در جادو: محمد بن عیسی نقل کرد از حضرت رضا علیه السلام درباره­ سحر پرسیدم، فرمودند: آن حق است و آنان به اذن خداوند ضرر می­ رساند. هرگاه به سحر گرفتار شدی دستانت را تا برابر صورتت بالا بیاور و بر آن بخوان «به نام عظیم خدا و پروردگار عرش باعظمت تو را قسم می­دهم تا بروی و نابود شوی».

نقل کرد: شخصی از امام علیه السلام در مورد چشم زخم پرسید، فرمودند: آن حق است و هرگاه گرفتار شدی دستانت را در برابر صورتت قرار ده و الحمد لله و قل هو الله احد و قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را بخوان و دستانت را بر موی پیشانی­ات بکش که به اذن خداوند مفید خواهد بود.(2)

روایت است از امام صادق علیه السلام در مورد سوره­های قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق پرسیده شد، امام فرمودند: به درستی که لبید بن أعصم یهودی رسول خدا صلی الله علیه و آله را سحر کرد پس جبرئیل این دو سوره را نازل فرمود و پیامبر علی علیه السلام را فرا خواند و برای او نخی گره زده شده بود با دوازده گره، سپس فرمودند: به سوی چاه ذروان حرکت کن و در چاه پایین برو و با خواندن هر آیه گره­ای را باز کن، علی در چاه پایین رفت و آن را خارج ساخت و آن سحر از رسول خدا صلی الله علیه و آله برطرف شد.(3)

ابن عباس نقل کرد: لبید بن اعصم رسول خدا صلی الله علیه و آله را سحر کرد و سپس آن را در چاهی از بنی زریق انداخت، پس رسول خدا صلی الله علیه و آله بیمار گشت و هنگامی که در خواب بودند دو فرشته آمدند، یکی از آنان کنار سر مبارک ایشان و دیگری از در کنار پای مبارک ایشان نشستند و او را از این امر آگاه ساختند و اینکه در چاه ذروان در غلاف شکوفه خرما و زیر یک سنگ است، پس رسول خدا صلی الله علیه و آله از خواب بیدار شدند و علی و زبیر و عمار را فرستادند و آنها

ص: 129


1- . مکارم الاخلاق: 443
2- . مکارم الاخلاق: 475
3- . مکارم الاخلاق: 475

وَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله: إِنَّ الْعَیْنَ لَیُدْخِلُ الرَّجُلَ الْقَبْرَ وَ الْجَمَلَ الْقِدْرَ وَ قَالَ صلی الله علیه و آله لَا رُقْیَةَ إِلَّا مِنْ حُمَةٍ وَ الْعَیْنِ (1).

فِی السِّحْرِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا علیه السلام عَنِ السِّحْرِ قَالَ هُوَ حَقٌّ وَ هُمْ یُضِرُّونَ بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذَا أَصَابَکَ ذَلِکَ فَارْفَعْ یَدَکَ بِحِذَاءِ وَجْهِکَ وَ اقْرَأْ عَلَیْهَا بِسْمِ اللَّهِ الْعَظِیمِ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ إِلَّا ذَهَبَتْ وَ انْقَرَضَتْ قَالَ وَ سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنِ الْعَیْنِ فَقَالَ هُوَ حَقٌّ فَإِذَا أَصَابَکَ ذَلِکَ فَارْفَعْ کَفَّیْکَ بِحِذَاءِ وَجْهِکَ وَ اقْرَأِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ امْسَحْهُمَا عَلَی نَوَاصِیکَ فَإِنَّهُ نَافِعٌ بِإِذْنِ اللَّهِ (2).

رُوِیَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الْمُعَوِّذَتَیْنِ قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله سَحَرَهُ لَبِیدُ بْنُ أَعْصَمَ الْیَهُودِیُّ فَأَتَاهُ جَبْرَئِیلُ بِالْمُعَوِّذَتَیْنِ فَدَعَا عَلِیّاً علیه السلام فَعَقَدَ لَهُ خَیْطاً فِیهِ اثْنَتَا عَشْرَةَ عُقْدَةً ثُمَّ قَالَ انْطَلِقْ إِلَی بِئْرِ ذَرْوَانَ فَانْزِلْ إِلَی الْقَلِیبِ فَاقْرَأْ آیَةً وَ حُلَّ عُقْدَةً فَنَزَلَ عَلِیٌّ وَ اسْتَخْرَجَ مِنَ الْقَلِیبِ فَتَحَالَلَ ذَلِکَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله (3).

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: إِنَّ لَبِیدَ بْنَ أَعْصَمَ سَحَرَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ثُمَّ دَسَّ ذَلِکَ فِی بِئْرٍ لِبَنِی زُرَیْقٍ فَمَرِضَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَبَیْنَا هُوَ نَائِمٌ إِذْ أَتَاهُ مَلَکَانِ فَقَعَدَ أَحَدُهُمَا عِنْدَ رَأْسِهِ وَ الْآخَرُ عِنْدَ رِجْلَیْهِ فَأَخْبَرَاهُ بِذَلِکَ وَ إِنَّهُ فِی بِئْرِ ذَرْوَانَ فِی جُفِّ طَلْعَةٍ تَحْتَ رَاعُوفَةٍ وَ الْجُفُّ قِشْرُ الطَّلْعِ وَ الرَّاعُوفَةُ حَجَرٌ فِی أَسْفَلِ الْبِئْرِ یَقُومُ عَلَیْهِ الْمَاتِحُ (4)

فَانْتَبَهَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ بَعَثَ عَلِیّاً وَ الزُّبَیْرَ وَ عَمَّاراً فَنَزَحُوا

ص: 129


1- 1. مکارم الأخلاق ص 443.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 475.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 475.
4- 4. الظاهر الصحیح« المائح» بدل الماتح، فان الماتح هو الذی یقوم فی اعلی البئر و ینزع الدلو و یستخرجها، و سئل الأصمعی عن المتح و المیح، فقال:« الفوق للفوق و التحت للتحت، أی أن المتح أن یستقی و هو علی رأس البئر، و المیح أن یملأ الدلو و هو فی قعرها، و من أمثالهم؛« هو أعرف به من المائح باست الماتح».

آب چاه را خالی کردند سپس سنگ برداشتند و غلاف را خارج کردند و در آن شانه سرش و دو دندانه آن را یافتند که یازده گره بر آن زده شده بود و با سوزن دوخته شده بود، پس آن دو سوره نازل شدند و هر آیه­ای که از آنها خوانده می­شد، گره­ای باز می­گشت و رسول خدا صلی الله علیه و آله احساسسبکی می کردند، پس برخاستند گویی از ریسمانی رهانیده شد و جبرئیل علیه السلام شروع کرد به خواند این دعا «به نام خدا تو را تعویذ می کنم از هر چیزی که تو را آزار می­دهد از حسد و چشم زخم و خدا تو را شفا می­دهد.»(1)

دعایی دیگر برای سحر: بر پوستی نوشته می­شود و به او آویزان می­گردد « قال مُوسی ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَیُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لایُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدینَ.»(2) و [و اوحینا الی موسی ] تا « فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما کانُوا یَعْمَلُون فَغُلِبُوا هُنالِکَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرینَ »: موسی گفت: «آنچه را شمابه میان آوردید سحر است. به زودی خدا آن را باطل خواهد کرد. آری، خدا کار مفسدان را تأیید نمی کند. پس حقیقت آشکار گردید و کارهایی که می کردند باطل شد و در آنجا مغلوب و خوار گردیدند

دعایی دیگر: هفت بار بر زبان آورده شود «سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخیکَ وَ نَجْعَلُ لَکُما سُلْطاناً فَلایَصِلُونَ إِلَیْکُما بِآیاتِنا أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغالِبُون: به زودی بازویت را به برادرت نیرومند خواهیم کرد و برای شما هر دو، تسلّطی قرار خواهیم داد که با آیات ما، به شما دست نخواهند یافت شما و هر که شما را پیروی کند چیره خواهید بود ».(3)

امام صادق علیه السلام فرمودند: زنی از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسید شوهری دارم که اخلاق تندی دارد و من کاری کردم تا او بر من مهربان گردد، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: وای بر تو، تجارت را مکدر کردی و چشم را تیره ساختی! فرشتگان برگزیده و فرشتگان آسمان و زمین تو را نفرین کردند و آن زن

ص: 130


1- . مراجعه کن، مکارم الاخلاق: 476، و این داستان را در تفسیر خود مجمع البیان و در ذیل سوره های معوذتین ذکر کردو صحت آن را انکار نمود از این جهت که سحر در پیامبران و امامان علیهم السلام تاثیری ندارد و در این رابطه سخنی دارد و به آن مراجعه کن. و همینطور مولف علامه در جلد 70:18 از چاپ جدید بر این امر اذعان دارد آنچه در میان امامیه شهرت دارد عدم تاثیر سحر در پیامبران و امامان علیهم السلام است و در این راستا پاره ای از احادیث را ترجیح دادند و برخی دیگر را رد کردند سپس کلام علامه طبرسی را از مجمع نقل کرد. مولف علامه در جلد السما و العالم باب «تاثیر سحر و چشم زخم و حقیقت آن دو» را آورده است. و این روایات و غیر آن را نقل کرد و در این راستا سخنی طولانی دارد پس به آن مراجعه کن.
2- . یونس/81
3- . مکارم الاخلاق: 476 و سوره قصص/35

مَاءَ تِلْکَ الْبِئْرِ ثُمَّ رَفَعُوا الصَّخْرَةَ وَ أَخْرَجُوا الْجُفَّ فَإِذَا فِیهِ مُشَاطَةُ رَأْسِهِ وَ أَسْنَانٌ مِنْ مَشْطِهِ وَ إِذَا هُوَ مُعَقَّدٌ فِیهِ إِحْدَی عَشْرَةَ عُقْدَةً مَغْرُوزَةً بِالْإِبْرَةِ فَنَزَلَتْ هَاتَانِ السُّورَتَانِ فَجَعَلَ کُلَّمَا یَقْرَأُ آیَةً انْحَلَّتْ عُقْدَةٌ وَ وَجَدَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله خِفَّةً فَقَامَ کَأَنَّمَا أُنْشِطَ مِنْ عِقَالٍ وَ جَعَلَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام یَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِیکَ مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ یُؤْذِیکَ مِنْ حَاسِدٍ وَ عَیْنٍ وَ اللَّهُ یَشْفِیکَ (1).

أُخْرَی لِلسِّحْرِ: یُکْتَبُ فِی رَقٍّ وَ یُعَلَّقُ عَلَیْهِ قالَ مُوسی ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِلَی قَوْلِهِ الْمُفْسِدِینَ (2) وَ أَوْحَیْنا إِلی مُوسی إِلَی قَوْلِهِ فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ فَغُلِبُوا هُنالِکَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرِینَ.

أُخْرَی یَتَکَلَّمُ بِهِ سَبْعَ مَرَّاتٍ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ إِلَی قَوْلِهِ وَ مَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغالِبُونَ (3).

عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله سَأَلَتْهُ امْرَأَةٌ أَنَّ لِی زَوْجاً وَ بِهِ غِلْظَةٌ وَ إِنِّی صَنَعْتُ شَیْئاً لِأُعَطِّفَهُ عَلَیَّ فَقَالَ صلی الله علیه و آله أُفٍّ لَکِ کَدَرْتِ التِّجَارَةَ وَ کَدَرْتِ الْعَیْنَ (4) وَ لَعَنَتْکِ الْمَلَائِکَةُ الْأَخْیَارُ وَ مَلَائِکَةُ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ فَصَامَتْ

ص: 130


1- 1. راجع مکارم الأخلاق ص 476، و قد ذکر القصة فی تفسیره مجمع البیان ذیل سورتی المعوذتین، و أنکر صحة الحدیث من حیث عدم تأثیر السحر فی الأنبیاء و الأئمّة علیهم السلام و له فی ذلک کلام راجعه. و هکذا المؤلّف العلامة قال فی ج 18 ص 70 من هذه الطبعة الحدیثة: المشهور بین الإمامیّة عدم تأثیر السحر فی الأنبیاء و الأئمّة علیهم السلام و أولو بعض الأخبار الواردة فی ذلک و طرحوا بعضها ثمّ نقل کلام العلامة الطبرسیّ عن المجمع بطوله، و قد عنون المؤلّف العلامة فی مجلد السماء و العالم« باب تأثیر السحر و العین و حقیقتهما»( ص 567- 578 من طبعة الکمبانیّ، ج 62 من هذه الطبعة الحدثیة) و نقل هذه الروایات مع غیرها، و له فیها کلام طویل الذیل راجعه ان شئت.
2- 2. یونس: 81، و زاد فی المصدر الی قوله« المجرمون».
3- 3. مکارم الأخلاق: 476، و الآیة فی القصص: 35.
4- 4. فی الفقیه: کدرت البحار و کدرت الطین.

روزها را روزه می­گرفت و شب­ها را به نماز به پا خاست و موهای سرش را تیغ زد و خرقه پشمینه پوشید، خبر آن به پیامبر صلی الله علیه و آله رسید پس فرمودند: این کارها از او پذیرفته نمی­شود.(1)

گفته شد(2):

ای رسول خدا چرا جادوگر کافران کشته نمی شود؟ فرمودند: زیرا شرک بزرگ­تر از کفر است و سحر و شرک نزدیک به یکدیگرند.

تعویذ چشم زخم: زرارة نقل کرد: چهار بار در سوراخ بینی راست دمیده می­شود و سه بار در سوراخ بینی چپ سپس می­گوید «به نام خدا هیچ قدرتی نیست ای پروردگار آدمیان این سختی را از میان بردار و شفا ده تویی شفادهنده و تنها تویی که سختی را از بین می­بری.»

امام صادق علیه السلام فرمودند: اگر چیزی از قدر پیشی بگیرد، چشم زخم از آن پیشی می گیرد.

برای کسی که دچار چشم زخم شده: سوره­ فاتحة الکتاب را می­خواند و می­نویسد «به نام خدا فلان فرزند فلانة را به کلمات کامل خدا پناه می­دهم از شر آنچه آفرید و خلق کرد و پدید آورد، و از چشمان نگرنده و گوش­های شنونده و زبان گویا، به راستی که پروردگارم به راه مستقیم است، و از شر شیطان و عمل شیطان و لشکریان سواره و پیاده او، و فرمود: ای فرزندان من از یک در وارد نشوید بلکه از درهای مختلف داخل شوید.

تعویذ برای چشم زخم: خدایا ای پروردگار باران بازدارنده و سنگ سخت و شب تاریک و تر و خشک، چشم زخم او را بر خودش، عزیزانش، جسمش و مالش برگردان باز دوباره بنگر تا نگاهت زبون و درمانده به سویت باز گردد.(3)

ص: 131


1- . مکارم الاخلاق: 476، و صدوق در الفقیه 3: 282 آن را روایت کرد: اسماعیل بن مسلم از جعفر بن محمد از پدرش از پدرانش از رسول خدا (ص).
2- . در نسخه اصل و منبع نیز چنین است، ظاهراً ابتدای حدیث از نسخه­ها افتاده است، صدوق در الفقیه 3: 371 روایت کرد، رسول خدا فرمودند: ساحر مسلمانان کشته می­شود و ساحر کافران کشته نمی­شود، گفته شد، ای رسول خدا چرا ساحر کفار کشته نمی­شود؟ فرمودند: الخ.
3- . مکارم الاخلاق: 477

نَهَارَهَا وَ قَامَتْ لَیْلَهَا وَ حَلَقَتْ رَأْسَهَا وَ لَبِسَتِ الْمُسُوحَ (1) فَبَلَغَ ذَلِکَ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ إِنَّ ذَلِکَ لَا یُقْبَلُ مِنْهَا(2)

فَقِیلَ (3) یَا رَسُولَ اللَّهِ لِمَ لَا یُقْتَلُ سَاحِرُ الْکُفَّارِ فَقَالَ لِأَنَّ الشِّرْکَ أَعْظَمُ مِنَ الْکُفْرِ وَ السِّحْرُ وَ الشِّرْکُ مَقْرُونَانِ (4).

رُقْیَةُ الْعَیْنِ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: یَنْفُثُ فِی الْمَنْخِرِ الْیُمْنَی أَرْبَعاً وَ الْیُسْرَی ثَلَاثاً ثُمَّ یَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ لَا بَأْسَ أَذْهِبِ الْبَأْسَ رَبَّ النَّاسِ وَ اشْفِ أَنْتَ الشَّافِی وَ لَا یَکْشِفُ الْبَأْسَ إِلَّا أَنْتَ.

عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: لَوْ کَانَ شَیْ ءٌ یَسْبِقُ الْقَدْرَ سَبَقَتْهُ الْعَیْنُ لِمَنْ یُصِیبُهُ الْعَیْنُ یَقْرَأُ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ وَ یَکْتُبُ بِسْمِ اللَّهِ أُعِیذُ فُلَانَ بْنَ فُلَانَةَ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ وَ ذَرَأَ وَ بَرَأَ وَ مِنْ عَیْنٍ نَاظِرَةٍ وَ أُذُنٍ سَامِعَةٍ وَ لِسَانٍ نَاطِقٍ إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ وَ مِنْ شَرِّ الشَّیْطَانِ وَ عَمَلِ الشَّیْطَانِ وَ خَیْلِهِ وَ رَجِلِهِ وَ قالَ یا بَنِیَّ لا تَدْخُلُوا مِنْ بابٍ واحِدٍ وَ ادْخُلُوا مِنْ أَبْوابٍ مُتَفَرِّقَةٍ.

عُوذَةُ الْعَیْنِ اللَّهُمَّ رَبَّ مَطَرٍ حَابِسٍ وَ حَجَرٍ یَابِسٍ وَ لَیْلٍ دَامِسٍ وَ رَطْبٍ وَ یَابِسٍ رُدَّ عَیْنَ الْعَیْنِ عَلَیْهِ فِی کَبِدِهِ وَ نَحْرِهِ وَ مَالِهِ فَ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنْقَلِبْ إِلَیْکَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِیرٌ(5).

ص: 131


1- 1. المسوح؛ جمع المسح بالکسر: الکساء من الشعر و ما یلبس من نسیج الشعر علی البدن تقشفا، و هو من شعار الصوفیة.
2- 2. مکارم الأخلاق: 476، و رواه الصدوق فی الفقیه ج 3 ص 282 قال: روی إسماعیل بن مسلم عن جعفر بن محمّد عن أبیه، عن آبائه عن رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله.
3- 3. کذا فی الأصل و المصدر، و الظاهر أن صدر الحدیث سقط عن النسخ، فانه روی الصدوق فی الفقیه ج 3 ص 371 عن السکونی، عن جعفر بن محمّد، عن أبیه عن آبائه علیهم السلام قال: قال رسول اللّه: ساحر المسلمین یقتل، و ساحر الکفّار لا یقتل، فقیل یا رسول اللّه لم لا یقتل ساحر الکفّار؟ قال: الخ.
4- 4. مکارم الأخلاق: 477.
5- 5. مکارم الأخلاق: 477.

روایت10.

جامع الاخبار: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: چشم زخم، شخص را به قبر وارد می­کند و شتر را به دیگ و روایت است اسماء بنت عمیس عرض کرد: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله، فرزندان جعفر به چشم زخم گرفتار شدند، آیا برای آنها تعویذی بگیرم؟ فرمودند: آری، اگر چیزی بر قدر پیشی بگیرد چشم بد از آن سبقت می جوید.(1)

گفته شد:مردی از آنان هرگاه بخواهد دوست خود را به چشم زخم مبتلا سازد، سه روز گرسنگی بکشد سپس او را وصف کند،پس او را بر زمین می افکند و بدین ترتیب به کسی که می خواهد او را به چشم زخم مبتلا کند بگوید هیچ شتر یا گوسفندی یا هر چه که خواست، مثل امروز نمی بیند یعنی مثل شتری که امروز دید، ندید و به پیامبر صلّی الله علیه و آله گفتند همانطور که وقتی می خواستند او را به چشم زخم مبتلا سازند چنین می گفتند. به نقل از فراء و زجاج.

حسن نقل کرد: دوای چشم زخم این است که انسان این آیه را بخواند « وَ إِنْ یَکادُ الَّذینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ: و آنانکه کافر شدند، چون قرآن را شنیدند چیزی نمانده بود که تو را چشم بزنند، و می گفتند: او واقعاً دیوانه ای است.».(2)

روایت11.

امان الاخطار: به نقل از کتاب غنیة الداعی تألیف علی بن محمد بن عبد الصمد رسول خدا صلی الله علی و آله فرمودند: ای علی، هر کس از شیطانی یا جادوگری بیم دارد، بخواند: « إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ یَطْلُبُهُ حَثیثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍب ِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمینَ: در حقیقت، پروردگار شما آن خدایی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر عرش استیلا یافت. روز را به شب که شتابان آن را می طلبد می پوشاند، و خورشید و ماه و ستارگان را که به فرمان او رام شده اند. آگاه باش که خلق و امر از آنِ اوست. فرخنده خدایی است پروردگار جهانیان».(3)

روایت12.

جنة الامان از کفعمی: عبد الکریم بن محمد السمعانی در کتابش آورد، جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل گشت و او را اندوهناک دید، پس از سبب آن سؤال کرد، حضرت فرمودند: حسن و حسین را چشم کردند، پس جبرئیل گفت: ای محمد، چشم زخم حق است پس برای آنها این تعویذ را به کار گیر:

ص: 132


1- . جامع الاخبار: 182
2- . جامع الاخبار: 184
3- . اعراف/ 54
«10»

جع، [جامع الأخبار] قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: إِنَّ الْعَیْنَ لَتُدْخِلُ الرَّجُلَ الْقَبْرَ وَ تُدْخِلُ الْجَمَلَ الْقِدْرَ.

وَ جَاءَ فِی الْخَبَرِ: أَنَّ أَسْمَاءَ بِنْتَ عُمَیْسٍ قَالَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِنَّ بَنِی جَعْفَرٍ یُصِیبُهُمْ الْعَیْنُ أَ فَأَسْتَرْقِی لَهُمْ قَالَ نَعَمْ فَلَوْ کَانَ شَیْ ءٌ یَسْبِقُ الْقَدْرَ لَسَبَقَتِ الْعَیْنُ (1).

وَ قِیلَ: إِنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ کَانَ إِذَا أَرَادَ أَنْ یُصِیبَ صَاحِبَهُ بِالْعَیْنِ تَجُوعُ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ ثُمَّ کَانَ یَصِفُهُ فَیَصْرَعُهُ بِذَلِکَ وَ ذَلِکَ بِأَنْ یَقُولَ لِلَّذِی یُرِیدُ أَنْ یُصِیبَهُ بِالْعَیْنِ لَا أَرَی کَالْیَوْمِ إِبِلًا أَوْ شَاءَ(2) أَوْ مَا أَرَادَ أَیَّ مَا أَرَی کَإِبِلٍ أَرَاهَا الْیَوْمَ فَقَالُوا لِلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله کَمَا کَانُوا یَقُولُونَ لَمَّا یُرِیدُونَ أَنْ یُصِیبُوهُ بِالْعَیْنِ عَنِ الْفَرَّاءِ وَ الزَّجَّاجِ (3).

قَالَ الْحَسَنُ: دَوَاءُ إِصَابَةِ الْعَیْنِ أَنْ یَقْرَأَ الْإِنْسَانُ هَذِهِ الْآیَةَ وَ إِنْ یَکادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَ ما هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعالَمِینَ (4).

«11»

طا، [الأمان] مِنْ کِتَابِ غُنْیَةِ الدَّاعِی تَأْلِیفِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الصَّمَدِ بِإِسْنَادِهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: یَا عَلِیُّ مَنْ خَافَ شَیْطَاناً أَوْ سَاحِراً فَلْیَقْرَأْ إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ إِلَی قَوْلِهِ تَعَالَی تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ (5).

«12»

جُنَّةُ الْأَمَانِ، لِلْکَفْعَمِیِّ قَالَ ذَکَرَ عَبْدُ الْکَرِیمِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُظَفَّرِ السَّمْعَانِیُّ فِی کِتَابِهِ: أَنَّ جَبْرَئِیلَ نَزَلَ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَرَآهُ مُغْتَمّاً فَسَأَلَهُ عَنْ غَمِّهِ فَقَالَ لَهُ إِنَّ الْحَسَنَیْنِ أَصَابَتْهُمَا عَیْنٌ فَقَالَ لَهُ یَا مُحَمَّدُ الْعَیْنُ حَقٌّ فَعَوِّذْهُمَا بِهَذِهِ الْعُوذَةِ

ص: 132


1- 1. جامع الأخبار: 183.
2- 2. الشاء جمع الشاة.
3- 3. و ذکره العلامة الطبرسیّ فی المجمع ج 10 ص 341 فی تفسیر آخر آیة من سورة القلم، و قد قالوا: ان العین کان فی بنی أسد، و للبحث مجال واسع تکلم فیه المؤلّف العلامة فی مجلد السماء و العالم باب تأثیر السحر و العین، راجعه.
4- 4. جامع الأخبار: 184.
5- 5. الأعراف: 54.

«خدایا ای صاحب قدرت عظیم و بخشش دیرینه و روی گرامی و ای صاحب کلمات کامل و دعاهای مستجاب، حسن و حسین را از چشم بد جنیان و آدمیان عافیت بخش».

و نیز آورده است: به خط وزیر موید الدین علقمی، تعویذی برای کسی که به چشم زخم مبتلا شد «به نام خداوند والامقام، پادشاه قدرتمند، و دارای ستون­های محکم، حبس حبس کننده و سنگ خشک وشهاب آتش خواه و شب تاریک در چشم کسی که چشم بد دارد و در محبوب­ترین مخلوقات خدا در نزد او، و در جگر و کلیه­هایش، باز بنگر، آیا خلل می بینی؟ باز دوباره بنگر تانگاهت زبون و درمانده به سویت بازگردد.»

روایت12.

زبدة البیان: جبرئیل علیه السلام پیامبر صلی الله علیه و آله را تعویذ نمود و دعای چشم زخم را به آموخت «به نام خدا تو را پناه می­دهم از شر چشم حسودان خداوند شفادهنده تو خواهد بود».

از امام صادق علیه السلام روایت است: هرگاه یکی از شما به هیئتی درآمد که تحسین خود را برانگیخت، هنگامی که از خانه خارج می­شود، سوره­های قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را بخواند و در این صورت به اذن خداوند متعالی آسیبی متوجه او نمی­شود.

روایت13.

الجوامع طبرسی: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: هرگاه کسی چیزی ببیند که تحسین او را برانگیزد، بگوید: «خدا خدا هرچه خدا خواست، هیچ قدرتی به جز خدا نیست» هیچ ضرری متوجه آن نمی­شود.

حسن نقل کرد: دوای چشم زخم خواندن این آیه است: « وَ إِنْ یَکادُ الَّذینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ: و آنانکه کافر شدند، چون قرآن را شنیدند چیزی نمانده بود که تو را چشم بزنند، و می گفتند: او واقعاً دیوانه ای است».(1)

ص: 133


1- . در مجمع نیز آن را ذکر کرده است: مراجعه کن جلد 10: 341.

اللَّهُمَّ یَا ذَا السُّلْطَانِ الْعَظِیمِ وَ الْمَنِّ الْقَدِیمِ وَ الْوَجْهِ الْکَرِیمِ ذَا الْکَلِمَاتِ التَّامَّاتِ وَ الدَّعَوَاتِ الْمُسْتَجَابَاتِ عَافِ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ مِنْ أَنْفُسِ (1) الْجِنِّ وَ أَعْیُنِ الْإِنْسِ.

وَ مِنْهُ قَالَ فِی خَطِّ الْوَزِیرِ مُؤَیَّدِ الدِّینِ بْنِ الْعَلْقَمِیِّ: رُقْیَةُ الْمَعْیُونِ بِسْمِ اللَّهِ الْعَظِیمِ الشَّأْنِ الْقَوِیِّ السُّلْطَانِ الشَّدِیدِ الْأَرْکَانِ حَبْسٌ حَابِسٌ وَ حَجَرٌ یَابِسٌ وَ شِهَابٌ قَابِسٌ وَ لَیْلٌ دَامِسٌ وَ مَاءٌ قَارِسٌ فِی عَیْنِ الْعَائِنِ وَ فِی أَحَبِّ خَلْقِ اللَّهِ إِلَیْهِ وَ فِی کَبِدِهِ وَ کُلْیَتَیْهِ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَری مِنْ فُطُورٍ ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنْقَلِبْ إِلَیْکَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِیرٌ.

«12»

وَ فِی زُبْدَةِ الْبَیَانِ: أَنَّ جَبْرَئِیلَ علیه السلام رَقَی النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله وَ عَلَّمَهُ هَذِهِ الرُّقْیَةِ لِلْعَیْنِ بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِیکَ مِنْ کُلِّ عَیْنٍ حَاسِدٍ اللَّهُ یَشْفِیکَ.

وَ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام: إِذَا تَهَیَّأَ أَحَدُکُمْ بِهَیْئَةٍ تُعْجِبُهُ فَلْیَقْرَأْ حِینَ یَخْرُجُ مِنْ بَیْتِهِ الْمُعَوِّذَتَیْنِ فَإِنَّهُ لَا یَضُرُّهُ شَیْ ءٌ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی.

«13»

الْجَوَامِعُ لِلطَّبْرِسِیِّ، عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله: مَنْ رَأَی شَیْئاً یُعْجِبُهُ فَقَالَ اللَّهُ اللَّهُ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ لَمْ یَضُرَّهُ شَیْ ءٌ.

وَ عَنِ الْحَسَنِ: أَنَّ دَوَاءَ الْإِصَابَةِ بِالْعَیْنِ أَنْ یُقْرَأَ وَ إِنْ یَکادُ الَّذِینَ کَفَرُوا السُّورَةَ(2).

ص: 133


1- 1. الانفس جمع النفس، و المراد هاهنا: العین التی تصیب الإنسان، یقال: أصابت فلانا نفس: أی عین، و قال ابن الاعرابی: النفوس کصبور: الذی یصیب الناس بالعین، أقول: و منه الحدیث:« و نفس نافس» کما مرّ فی العوذات.
2- 2. و ذکره فی المجمع أیضا راجع ج 10 ص 341.

باب نود و هفتم : مصیبت جانکاه و معنای آن و پناه جستن از شر آن و از گزند سنگینی قرض و غلبه مردان و ماندن زن بیوه در خانه و درخواست کامل گشتن نعمت­ها و معنای آن و فضیلت ذکر یا ذاالجلال و الاکرام

روایات

اشاره

روایت1.

الخصال: امام صادق علیه السلام از پدران بزرگوارشان علیهم السلام نقل کردند: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: مصیبت جانکاه آن است که زمانی بر شخصی وارد شود، او از شدت صبر بر آن جان دهد، اسیری که در بند دشمن است، و مردی که مردی دیگر را بر شکم همسرش بیابد.(1)

معانی الاخبار: مثل این حدیث آورده شده است:(2)

روایت2.

الخصال: چهارصد امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند: از خداوند بخواهید، عافیت از بلاهای جانکاه را به شما عطا فرماید؛ زیرا این مصیبت­ها دین را از بین می­برند.(3)

حضرت علیه السلام فرمودند: به خدا پناه ببرید از شر سنگینی قرض و غلبه مردان.(4)

روایت3.

معانی الاخبار: عبدالملک قمی نقل کرد،

ص: 134


1- . الخصال: 67
2- . معانی الاخبار: 340
3- . الخصال 2: 155
4- . الخصال 2: 162

باب 97 معنی جهد البلاء و الاستعاذة منه و من ضلع الدین و غلبة الرجال و بوار الأیم و طلب تمام النعمة و معناه و فضل قول یا ذا الجلال و الإکرام

الأخبار

اشاره

باب 97 معنی جهد البلاء و الاستعاذة منه و من ضلع الدین و غلبة الرجال و بوار الأیم (1) و طلب تمام النعمة و معناه و فضل قول یا ذا الجلال و الإکرام

«1»

ل، [الخصال] أَبِی عَنْ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: جَهْدُ الْبَلَاءِ أَنْ یُقَدَّمَ الرَّجُلُ فَیُضْرَبَ عُنُقُهُ صَبْراً وَ الْأَسِیرُ مَا دَامَ فِی وَثَاقِ الْعَدُوِّ وَ الرَّجُلُ یَجِدُ عَلَی بَطْنِ امْرَأَتِهِ رَجُلًا(2).

مع، [معانی الأخبار] أبی عن سعد عن ابن هاشم عن النوفلی: مثله (3).

«2»

ل، [الخصال الْأَرْبَعُمِائَةِ] قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: سَلُوا اللَّهَ الْعَافِیَةَ مِنْ جَهْدِ الْبَلَاءِ فَإِنَّ جَهْدَ الْبَلَاءِ ذَهَابُ الدِّینِ (4).

وَ قَالَ علیه السلام: اسْتَعِیذُوا بِاللَّهِ مِنْ ضَلَعِ الدَّیْنِ وَ غَلَبَةِ الرِّجَالِ (5).

«3»

مع، [معانی الأخبار] ابْنُ الْمُتَوَکِّلِ عَنِ السَّعْدَآبَادِیِّ عَنِ الْبَرْقِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَبْدِ الْمَلِکِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْقُمِّیِّ قَالَ: سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام الْکَاهِلِیُّ وَ

ص: 134


1- 1. جهد البلاء- بالفتح- البلاء علی الحالة التی یختار علیها الموت، و الضلع: الاعوجاج، یقال. أخذه ضلع الدین ای ثقله حتّی یمیل بصاحبه عن الاستواء الی الاعوجاج. و الایم: التی لا زوج لها، و بوارها کساد سوقها، فتبقی فی بیتها لا تخطب، و کل هذه معانی لغویّة لها مصادیق تطلق علیها کنایة.
2- 2. الخصال ج 1 ص 67.
3- 3. معانی الأخبار: 340.
4- 4. الخصال ج 2 ص 155.
5- 5. الخصال ج 2 ص 162.

من نزد امام صادق علیه السلام بودم که کاهلی از امام علیه السلام پرسیدند: آیا علی علیه السلام از ماندن زن بیوه در خانهپناه می­جستند؟ فرمودند آری و نه آنطور که تو می­گویی، بلکه ایشان ازفسادها پناه می­جستند و عوام می­گویند ماندن زن بیوه در خانه و آنطور که می­گویند، نیست.(1)

روایت4.

معانی الاخبار: معاذ بن جبل نقل کرد، من به همراه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بودم و مردی گذشت و چنین دعا می­کرد «خدایا من از تو نعمت کامل را می­خواهم» حضرت فرمودند: ای فرزند آدم! آیا می­دانی نعمت کامل چیست؟ رهایی از آتش و وارد شدن به بهشت و حضرت علیه السلام از کنار مردی گذشتند که دعا می­کرد «یا ذاالجلال و الاکرام: ای صاحب شکوه و بزرگی) پس فرمودند: دعایت مستجاب شد پس حاجتت را بخواه.(2)

روایت5.

عیون أخبار الرضا: امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند: هرگاه یکی از شما را کاری پیش آید ابتدای روز پنجشنبه را برای انجام آن اختصاص دهد و زمانی که از خانه خارج می­شود، آیه آخر سوره آل عمران، آیة الکرسی، انا انزلناه فی لیلة القدر، ام الکتاب را بخواند که حاجات دنیا و آخرت او روا گردد.(3)

روایت6.

الخصال: چهارصد، مثل این حدیث از امیر مؤمنان علیه السلام روایت شد و در آن ذکر شده است، بعد از روز پنج شنبه: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: خدایا بامداد روز پنج شنبه را برای امت من سرشار از خیر و برکت قرار ده و هنگام خروج از خانه، آیاتی از سوره آل عمران بخواند.(4)

روایت7.

معانی الاخبار: امام صادق علیه السلام فرمودند: نعمت­های این دنیا: امنیت و سلامتی است و اوج نعمت­ها در آخرت وارد شدن به بهشت است و بنده­ای که به بهشت نمی­رود هرگز نعمت­ها بر او تمام نگشت.(5)

ص: 135


1- . معانی الاخبار: 343
2- . معانی الاخبار: 229
3- . عیون أخبار الرضا 2: 40
4- . الخصال 2: 162
5- . معانی الاخبار: 408

أَنَا عِنْدَهُ أَ کَانَ عَلِیٌّ علیه السلام یَتَعَوَّذُ مِنْ بَوَارِ الْأَیِّمِ فَقَالَ نَعَمْ وَ لَیْسَ حَیْثُ تَذْهَبُ إِنَّمَا کَانَ یَتَعَوَّذُ مِنَ الْعَاهَاتِ وَ الْعَامَّةُ یَقُولُونَ بَوَارِ الْأَیِّمِ وَ لَیْسَ کَمَا یَقُولُونَ (1).

«4»

مع، [معانی الأخبار] مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ تَمِیمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِدْرِیسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُهَاجِرٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنِ الْجَرِیرِیِّ عَنْ أَبِی الْوَرْدِ بْنِ یَمَامَةَ عَنِ اللَّجْلَاجِ عَنْ مُعَاذِ بْنِ جَبَلٍ قَالَ: کُنْتُ مَعَ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَمَرَّ رَجُلٌ یَدْعُو وَ هُوَ یَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ تَمَامَ النِّعْمَةِ فَقَالَ ابْنَ آدَمَ وَ هَلْ تَدْرِی مَا تَمَامُ النِّعْمَةِ الْخَلَاصُ مِنَ النَّارِ وَ دُخُولُ الْجَنَّةِ وَ مَرَّ علیه السلام بِرَجُلٍ وَ هُوَ یَدْعُو وَ یَقُولُ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ فَقَالَ لَهُ قَدِ اسْتُجِیبَ لَکَ فَسَلْ (2).

«5»

ن، [عیون أخبار الرضا علیه السلام] بِالْأَسَانِیدِ الثَّلَاثَةِ عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: إِذَا أَرَادَ أَحَدُکُمُ الْحَاجَةَ فَلْیُبَکِّرْ فِی طَلَبِهَا یَوْمَ الْخَمِیسِ وَ لْیَقْرَأْ إِذَا خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ آخِرَ سُورَةِ آلِ عِمْرَانَ وَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ وَ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ أُمَّ الْکِتَابِ فَإِنَّ فِیهَا قَضَاءَ حَوَائِجِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ(3).

«6»

ل، [الخصال الْأَرْبَعُمِائَةِ] عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: مِثْلَهُ وَ فِیهِ بَعْدَ یَوْمِ الْخَمِیسِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ اللَّهُمَّ بَارِکْ لِأُمَّتِی فِی بُکُورِهَا یَوْمَ الْخَمِیسِ وَ لْیَقْرَأْ إِذَا خَرَجَ مِنْ بَیْتِهِ الْآیَاتِ مِنْ آلِ عِمْرَانَ (4).

«7»

مع، [معانی الأخبار] أَبِی عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ حَکَمٍ الْحَنَّاطِ عَنِ الشَّحَّامِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: النَّعِیمُ فِی الدُّنْیَا الْأَمْنُ وَ صِحَّةُ الْجِسْمِ وَ تَمَامُ النِّعْمَةِ فِی الْآخِرَةِ دُخُولُ الْجَنَّةِ وَ مَا تَمَّتِ النِّعْمَةُ عَلَی عَبْدٍ قَطُّ لَمْ یَدْخُلِ الْجَنَّةَ(5).

ص: 135


1- 1. معانی الأخبار: 343.
2- 2. معانی الأخبار: 229.
3- 3. عیون أخبار الرضا ج 2 ص 40.
4- 4. الخصال ج 2 ص 162.
5- 5. معانی الأخبار ص 408.

باب نود و هشتم : دعایی برای دوری از وسوسه­های شیطان

روایات

روایت1.

الخصال: چهارصد: امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند: هرگاه کسی از شما به وسوسه شیطان دچار شد به خدا پناه برد و بگوید: به خدا و رسول او ایمان آوردم و دین را برای او خالص گردانیدم.(1)

روایت2.

أمالی: ابن عباس نقل کرد: زمانی که خدا و حضرت عیسی علیه السلام را به پیامبری برانگیخت،شیطان بر او عارض شد و او را وسوسه کرد، حضرت عیسی علیه السلام خواند: «پاک و منزه است خدا به آکندگی آسمان­ها و زمین او و گستردگی کلماتش و سنگینی عرشش و رضایت خودش» نقل کرد: وقتی ابلیس آن را شنید، چنان فرار کرد و نتوانست خود را کنترل کند تا در مردابی سبز رنگ افتاد.(2)

می­گویم

صورت کامل این حدیث در باب احوال عیسی علیه السلام است.(3)

روایت3.

مکارم الاخلاق: رفع وسوسه­های قلب: «هرگاه قرآن می­خوانی از شر شیطان رانده شده به خداوند پناه ببر» و سوره­های قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را بخواند .

امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند: هرگاه شخصی از شما به وسوسه­­های شیطانی دچار شد، به خدا پناه برد و با زبان و قلب خود بگوید: «به خدا و رسول او ایمان آوردم و دین خود را برای او خالص گردانیدم».(4)

برای تنگی قلب: روزی دوبار: یک بار صبح و یک بار شب، سوره «ألم نشرح» را در طی هفده روز بخواند.(5)

روایت4.

به نقل از خط شهید رحمه الله: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: شیاطین دو دسته­اند:

ص: 136


1- . الخصال 2: 163
2- . أمالی الصدوق: 122
3- . مراجعه کن ج 14: 270
4- . مکارم الاخلاق: 433
5- . مکارم الاخلاق: 433

باب 98 الدعاء لدفع وساوس الشیطان

الأخبار

«1»

ل، [الخصال الْأَرْبَعُمِائَةِ] قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: إِذَا وَسْوَسَ الشَّیْطَانُ إِلَی أَحَدِکُمْ فَلْیَتَعَوَّذْ بِاللَّهِ وَ لْیَقُلْ آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ مُخْلِصاً لَهُ الدِّینَ (1).

«2»

لی، [الأمالی] للصدوق ابْنُ شَاذَوَیْهِ عَنْ مُحَمَّدٍ الْحِمْیَرِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ یَزِیدَ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ عِکْرِمَةَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: لَمَّا أَنْ بَعَثَ اللَّهُ عِیسَی علیه السلام تُعْرَضُ لَهُ الشَّیْطَانُ فَوَسْوَسَهُ فَقَالَ عِیسَی علیه السلام سُبْحَانَ اللَّهِ مِلْ ءَ سَمَاوَاتِهِ وَ أَرْضِهِ وَ مِدَادَ کَلِمَاتِهِ وَ زِنَةَ عَرْشِهِ وَ رِضَا نَفْسِهِ قَالَ فَلَمَّا سَمِعَ إِبْلِیسُ ذَلِکَ ذَهَبَ عَلَی وَجْهِهِ لَا یَمْلِکُ مِنْ نَفْسِهِ شَیْئاً حَتَّی وَقَعَ فِی اللُّجَّةِ الْخَضْرَاءِ(2).

أقول

تمامه فی باب أحوال عیسی علیه السلام (3).

«3»

مکا، [مکارم الأخلاق]: لِوَسْوَسَةِ الْقَلْبِ یَقُولُ فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ وَ یَقْرَأُ الْمُعَوِّذَتَیْنِ.

وَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: إِذَا وَسْوَسَ الشَّیْطَانُ لِأَحَدِکُمْ فَلْیَتَعَوَّذْ بِاللَّهِ وَ لْیَقُلْ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ مُخْلِصاً لَهُ الدِّینَ (4)

لِضِیقِ الْقَلْبِ یَقْرَأُ سَبْعَةَ عَشَرَ یَوْماً أَ لَمْ نَشْرَحْ إِلَی آخِرِهِ کُلَّ یَوْمٍ مَرَّتَیْنِ مَرَّةً بِالْغَدَاةِ وَ مَرَّةً بِالْعِشَاءِ(5).

«4»

نُقِلَ مِنْ خَطِّ الشَّهِیدِ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله: أَنَّ الشَّیْطَانَ اثْنَانِ

ص: 136


1- 1. الخصال ج 2 ص 163.
2- 2. أمالی الصدوق: 122.
3- 3. راجع ج 14 ص 270.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 433.
5- 5. مکارم الأخلاق ص 434.

شیطان جن که با لا حول و لا قوة إلا بالله: هیچ دگرگونی و قدرتی جز خدا نیست، دور می­شوند و دیگری شیطان آدمیان که با صلوات بر پیامبر و خاندان او دفع می­گردد.

ابی زمیل نقل کرد از ابن عباس در مورد شک­هایی که انسان در سینه خود احساس می­کند پرسیدم، جواب داد، کسی از آن نجات نیافت و خداوند نازل کرده است: «فإن کنت فی شک: اگر در شک بودی»(1)

هرگاه چنین احساسی داشتی بگو: «هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن و هو بکل شیءٍ علیم: اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به هر چیزی داناست».

عثمان بن ابی العاص گفت: ای رسول خدا، شیطان میان نمازم و قرائتم حائل می­شود، پیامبر اکرم فرمودند: این شیطانی است که به او خیزب می­گویند، هرگاه آن را احساس کردی از خداوند به او پناه ببر و سه بار در سمت چپ خویش آب دهان بیانداز .

باب نود و نهم : دعا برای وسوسه­های سینه و آشوب های آن و رفع ترس

روایات

روایت1.

طب الائمة: حریز بن عبدالله نقل کرد از امام صادق علیه السلام پرسیدم ای فرزند رسول خدا، من آشوب­هایی را در سینه و وسوسه­هایی را در دل خود احساس می­کنم و چه بسا که سبب قطع نمازم شود یا قرائتم را بر من آشفته گرداند، فرمودند: چرا تعویذ امیر مؤمنان علیه السلام را به کار نمی­گیری؟ عرض کردم: ای فرزند رسول خدا آن را به من بیاموزید، فرمودند: هرگاه چنین احساسی داشتی، دستت را بر سینه­ات قرار ده و بگو «به نام خدا و با استعانت از خدا، خدا به واسطه­ ایمان بر من منت نهادی و قرآن را نزد من ودیعه نهادی، و روزه­ ماه رمضان را روزی­ام نمودی پس رحمت، رضایت، مهربانی و آمرزش را نیز به من ارزانی دار و نعمت­ها و نیکی­هایت را در حق من، کامل گردان، ای مهربان و ایبخشنده و ای پاینده و بخشایشگر، پاک و منزهی و من کسی جز تو ندارم و پاک و منزهی بعد از این کرامت­ها از خواری به تو پناه می­برم و از تو می­خواهم اندوه­ها را از قلبم بزدایی» آن را سه مرتبه می­خوانی که به یاری خداوند متعال عافیت خواهی یافت. سپس بر پیامبر درود می­فرستی و السلام علیهم و رحمة الله.(2)

ص: 137


1- . طب الائمة: 27
2- . طب الائمة: 27

شَیْطَانُ الْجِنِّ وَ یَبْعُدُ بِلَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ وَ شَیْطَانُ الْإِنْسِ وَ یَبْعُدُ بِالصَّلَاةِ عَلَی النَّبِیِّ وَ آلِهِ.

وَ مِنْهُ عَنْ أَبِی زُمَیْلٍ قَالَ: سَأَلْتُ ابْنَ عَبَّاسٍ عَمَّا یَجِدُ الْإِنْسَانُ فِی صَدْرِهِ مِنَ الشَّکِّ فَقَالَ مَا نَجَا مِنْ ذَلِکَ أَحَدٌ وَ قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ فَإِنْ کُنْتَ فِی شَکٍّ إِذَا وَجَدْتَ ذَلِکَ فَقُلْ هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلِیمٌ.

وَ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ أَبِی الْعَاصِ: قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ حَالَ الشَّیْطَانُ بَیْنَ صَلَاتِی وَ قِرَاءَتِی قَالَ ذَلِکَ شَیْطَانٌ یُقَالُ لَهُ خَیْزَبُ فَإِذَا أَحْسَسْتَ بِهِ فَتَعَوَّذْ بِاللَّهِ مِنْهُ وَ اتْفُلْ عَنْ یَسَارِکَ ثَلَاثاً.

باب 99 الدعاء لوساوس الصدر و بلابله و لرفع الوحشة.

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] أَبُو الْقَاسِمِ التَّفْلِیسِیُّ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ حَرِیزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ السِّجِسْتَانِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّی أَجِدُ بَلَابِلَ فِی صَدْرِی وَ وَسَاوِسَ فِی فُؤَادِی حَتَّی لَرُبَّمَا قَطَعَ صَلَاتِی وَ شَوَّشَ عَلَیَّ قِرَاءَتِی قَالَ وَ أَیْنَ أَنْتَ مِنْ عُوذَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ عَلِّمْنِی قَالَ إِذَا أَحْسَسْتَ بِشَیْ ءٍ مِنْ ذَلِکَ فَضَعْ یَدَکَ عَلَیْهِ وَ قُلْ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اللَّهُمَّ مَنَنْتَ عَلَیَّ بِالْإِیمَانِ وَ أَوْدَعْتَنِی الْقُرْآنَ وَ رَزَقْتَنِی صِیَامَ شَهْرِ رَمَضَانَ فَامْنُنْ عَلَیَّ بِالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ وَ الرَّأْفَةِ وَ الْغُفْرَانِ وَ تَمَامِ مَا أَوْلَیْتَنِی مِنَ النِّعَمِ وَ الْإِحْسَانِ یَا حَنَّانُ یَا مَنَّانُ یَا دَائِمُ یَا رَحْمَانُ سُبْحَانَکَ وَ لَیْسَ لِی أَحَدٌ سِوَاکَ سُبْحَانَکَ أَعُوذُ بِکَ بَعْدَ هَذِهِ الْکَرَامَاتِ مِنَ الْهَوَانِ وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُجْلِیَ عَنْ قَلْبِی الْأَحْزَانَ تَقُولُهَا ثَلَاثاً فَإِنَّکَ تُعَافَی مِنْهَا بِعَوْنِ اللَّهِ تَعَالَی ثُمَّ تُصَلِّی عَلَی النَّبِیِّ وَ السَّلَامُ عَلَیْهِمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ (1).

ص: 137


1- 1. طبّ الأئمّة: 27.

بیان

منظور از فرمایش حضرت علیه السلام از «دستت را بر دل بگذار» بر اساس روایت بعدی این است که دستت را بر سینه قرار ده که جایگاه دل است.

روایت2.

طب الائمة: شخصی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: زمانی که تنهایم احساس ترس و اندوه می­کنم و چنانچه با مردم معاشرت کنم دیگر این احساس را ندارم، فرمودند: دستت را بر قلبت قرار ده و بگو «به نام خدا به نام خدا به نام خدا» سپس دستت را بر قلبت بکش و بگو «پناه می­برم به عزت خدا، پناه می­برم به قدرت خدا، پناه می­برم به شکوه خدا، پناه می­برم به عظمت خدا، پناه می­برم به جمع خدا، پناه می­برم به رسول خدا پناه می­برم به نام­های خدا از شر آنچه می­ترسم و بر خود از آن بیم دارم» آن را هفت مرتبه می­گویی، نقل کرد: چنین کردم، خداوند ترس را از من زدود و الفت و آسایش را جایگزین آن نمود.(1)

روایت3.

طب الائمة: شخصی نزد امام صادق علیه السلام از بسیاری وسوسه­ها و آرزوها شکایت نمود، فرمودند: دستت را بر سینه بگردان و بگو: «به نام خدا و با استعانت از خدا، محمد رسول خداست، هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خداوند بلندمرتبه و بزرگ تحقق نمی­پذیرد، خدایا هر آنچه که از آن بیم دارم از از بین ببر.» سپس دستت را بر شکمت بگردان و آن را سه مرتبه بگو، به راستی که خداوند آن را از تو می­زداید و برطرف می­نماید، آن مرد گفت: بسیاری از اوقات نماز خود را می­شکستم به جهت وسوسه­ها و آرزوهایی که نمازم را باطل می­کردند. پس آن دعا را طبق آنچه مولا و سرورم به من امر نمودند، خواندم و خداوند آن را از من دور ساخت و از آن عافیت یافتم و دیگر آن را احساس نکردم.(2)

باب صدم : آنچه مربوط است به دعاهای شمشیر

روایات

روایت1.

العتیق الغروی: رقعه شمشیر که در قبضه شمشیر امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه الصلوة و السلام یافتم و در قبضه شمشیر رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز وجود داشت و آن: «به نام خداوند بخشایشگر مهربان، با استعانت از خدا، با استعانت از خدا، با استعانت از خدا از تو می­خواهم ای دیرینه و همیشگی،

ص: 138


1- . طب الائمة: 117
2- . طب الائمة: 117
بیان

قوله علیه السلام فضع یدک علیه أی علی الفؤاد کما یظهر من الخبر الآتی أیضا و لما کان الصدر محلا للفؤاد فینبغی وضع الید علی الصدر.

«2»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَلِیُّ بْنُ مَاهَانَ عَنْ سَرَّاجٍ مَوْلَی الرِّضَا علیه السلام عَنْ جَعْفَرِ بْنِ دَیْلَمٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنِ الْحَلَبِیِّ قَالَ: قَالَ رَجُلٌ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ علیه السلام إِنِّی إِذَا خَلَوْتُ بِنَفْسِی تَدَاخَلَنِی وَحْشَةٌ وَ هَمٌّ وَ إِذَا خَالَطْتَ النَّاسَ لَا أَحُسُّ بِشَیْ ءٍ مِنْ ذَلِکَ فَقَالَ ضَعْ یَدَکَ عَلَی فُؤَادِکَ وَ قُلْ بِسْمِ اللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ ثُمَّ امْسَحْ یَدَکَ عَلَی فُؤَادِکَ وَ قُلْ أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِقُدْرَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِجَلَالِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِعَظَمَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِجَمْعِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِرَسُولِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِأَسْمَاءِ اللَّهِ مِنْ شَرِّ مَا أَحْذَرُ وَ مِنْ شَرِّ مَا أَخَافُ عَلَی نَفْسِی تَقُولُ ذَلِکَ سَبْعَ مَرَّاتٍ قَالَ فَفَعَلْتُ ذَلِکَ فَأَذْهَبَ اللَّهُ عَنِّی الْوَحْشَةَ وَ أَبْدَلَنِی الْأُنْسَ وَ الْأَمْنَ (1).

«3»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] الْحُسَیْنُ بْنُ بِسْطَامَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَلَفٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْوَشَّاءِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: شَکَا رَجُلٌ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام کَثْرَةَ التَّمَنِّی وَ الْوَسْوَسَةِ فَقَالَ أَمِرَّ یَدَکَ عَلَی صَدْرِکَ ثُمَّ قُلْ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ اللَّهُمَّ امْسَحْ عَنِّی مَا أَحْذَرُ ثُمَّ أَمِرَّ یَدَکَ عَلَی بَطْنِکَ وَ قُلْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یَمْسَحُ عَنْکَ وَ یَصْرِفُ قَالَ الرَّجُلُ فَکُنْتُ کَثِیراً مَا أَقْطَعُ صَلَاتِی مِمَّا یُفْسِدُ عَلَیَّ التَّمَنِّیَ وَ الْوَسْوَسَةَ فَفَعَلْتُ مَا أَمَرَنِی بِهِ سَیِّدِی وَ مَوْلَایَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَصَرَفَ اللَّهُ عَنِّی وَ عُوفِیتُ مِنْهُ فَلَمْ أَحُسَّ بِهِ بَعْدَ ذَلِکَ (2).

باب 100 ما یتعلق بأدعیة السیف

الأخبار

«1»

ق، [الکتاب العتیق الغرویّ]: رُقْعَةُ السَّیْفِ وَجَدْتُ فِی قَائِمِ سَیْفِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَ کَانَتْ أَیْضاً فِی قَائِمِ سَیْفِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ هِیَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِاللَّهِ بِاللَّهِ بِاللَّهِ أَسْأَلُکَ یَا مَلِکَ الْمُلُوکِ الْأَوَّلَ الْقَدِیمَ الْأَبَدِیَّ الَّذِی

ص: 138


1- 1. طبّ الأئمّة: 117.
2- 2. طبّ الأئمّة: 117.

ای کسی که از بین نمی­رود و تغییر نمی­پذیرد. تو آن خدای بزرگی که همه چیز را کفایت می­کنی و به همه چیز احاطه داری. خدایا به نام بزرگ و باشکوه یگانه یکتا بی نیازی که نزایید و زاییده نشد و هیچ همتایی ندارد، مرا کفایت کن، شر آنان و تمامی دشمنان و شمشیرها و قدرتشان را از من دور بدار، و خداوند از پشت سر بر آنها احاطه دارد، خدایا میان من و کسانی که بدی مرا می­خواند، حجاب خود را قرار ده که کسی بر آن نگاهی نمی اندازد از قبیل جنیان و آدمیان فاسق و سلاح آنان و آهن و هر شری که از آن می­ترسیم و بیم داریم و از شر تمامی سختی­ها و بلاها و از شر آنچه تو بدان آگاهی و بر آن توانایی، به راستی تو به هر چیزی توانایی و درود و سلام فراوان خدا بر پیامبرش محمد و خاندان او .

باب صد یکم : در رفع آتش سوزی و ویرانی

روایات

روایت1.

کشف الغمه: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: زمانی که آتش­سوزی دیدید الله اکبر بگویید، به راستی که خداوند آن را خاموش می­گرداند.(1)

باب صد و دوم : دعا برای کسی که ترس از دزدی یا ویرانی یا آتش سوزی دارد

روایات

روایت1.

مکارم الاخلاق: برای آنکس که ترس از دزد دارد: بر حلقه ها و قفل بخواند: «بگو بخوانید خدایا بخوانید بخشایشگر را» تا آخر سوره.(2)

ص: 139


1- . کشف الغمة: 383
2- . مکارم الاخلاق: 403، اسراء/111 – 110

لَا یَزُولُ وَ لَا یَحُولُ أَنْتَ اللَّهُ الْعَظِیمُ الْکَافِی کُلَّ شَیْ ءٍ الْمُحِیطُ بِکُلِّ شَیْ ءٍ اللَّهُمَّ اکْفِنِی بِاسْمِکَ الْأَعْظَمِ الْأَجَلِّ الْوَاحِدِ الْأَحَدِ الصَّمَدِ الَّذِی لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ احْجُبْ عَنِّی شُرُورَهُمْ وَ شُرُورَ الْأَعْدَاءِ کُلِّهِمْ وَ سُیُوفِهِمْ وَ بَأْسَهُمْ وَ اللَّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحِیطٌ اللَّهُمَّ احْجُبْ عَنِّی شَرَّ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ بِحِجَابِکَ الَّذِی احْتَجَبْتَ بِهِ فَلَمْ یَنْظُرْ إِلَیْهِ أَحَدٌ مِنْ شَرِّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ مِنْ شَرِّ سِلَاحِهِمْ وَ مِنَ الْحَدِیدِ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ مَا نَتَخَوَّفُ وَ نَحْذَرُ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ شِدَّةٍ وَ بَلِیَّةٍ وَ مِنْ شَرِّ مَا أَنْتَ بِهِ أَعْلَمُ وَ عَلَیْهِ أَقْدَرُ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً کَثِیراً.

باب 101 ما یدفع الحرق و الهدم

الأخبار

«1»

کشف، [کشف الغمة] مِنْ کِتَابِ عَبْدِ الْعَزِیزِ الْجَنَابِذِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: إِذَا رَأَیْتُمُ الْحَرِیقَ فَکَبِّرُوا فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یُطْفِیهِ (1).

باب 102 الدعاء لمن یخاف السرق أو الهدم أو الحرق

الأخبار

«1»

مکا، [مکارم الأخلاق]: فِیمَنْ یَخَافُ السَّارِقَ یَقْرَأُ عَلَی الْحَلَقِ وَ الْقُفْلِ قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ إِلَی آخِرِ السُّورَةِ(2).

ص: 139


1- 1. کشف الغمّة ج 2 ص 383.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 403. و الآیة فی الاسراء 110- 111.

باب صد و سوم : دعای رفع سموم، جانوران موذی و درندگان و معنای سامة و هامة و عامة و لامة

روایات

روایت1.

أمالی: امام علی علیه السلام فرمودند: یهود به نزد زنی از قوم خود به نام عبدة رفتند و گفتند: ای عبدة، دانسته­ای که محمد ستون بنی اسرائیل را در هم شکست و یهود را ویران ساخت و بنی اسرائیل هزینه زیادی بابت سمی برای او پرداختند و آنها تو را برگزیدند تا این گوسفند را با این سم آلوده کنی و عبدة نیز آن گوسفند را به سم آغشته نمود، سپس بزرگان در خانه او گرد هم آمدند و عبدة نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: ای محمد، دانستم در همسایگی، چه چیز بر من واجب است، بزرگان یهود نزد من آمده­اند، پس خانه مرا با یارانت زینت ببخش.

رسول خدا صلی الله علیه و آله برخاستند و علی علیه السلام و ابو دجانة و ابو ایوب و سهل بن حنیف و گروهی از مهاجران او را همراهی کردند، زمانی که داخل شدند و گوسفند آورده شد، یهودیان بینی­های خود را با پشم گرفته بودند و روی پا ایستادند و بر عصاهاشان تکیه زدند، رسول خدا صلی الله علیه و آله به آنها فرمود: بنشینید، گفتند: زمانی که پیامبری به دیدار ما بیاید کسی از ما نمی­نشیند و خوش نداریم از نفس­های ما چیزی به او برسد که اذیت شود، یهود دروغ گفتند لعنت خدا بر آنها، بلکه آن کار را به خاطر ترس از برجستن سم و دود آن انجام دادند.

زمانی که گوسفند در مقابل پیامبر اکرم نهاده شد، شانه آن به زبان آمد و چنین گفت: دست نگه دار ای محمد، از من نخور؛ زیرا من آلوده به سم هستم، رسول خدا صلی الله علیه و آله عبدة را صدا زد و فرمود: چه چیز سبب شد تا چنین کنی؟ عبدة گفت: من گفتم اگر او پیامبر باشد به او آسیبی نرساند و اگر دروغ­گو یا جادوگر باشد قوم خود را از دست او راحت کنم، جبرئیل علیه السلام نازل شد و فرمود: خداوند رحمت، تو را سلام رساند، و می­گوید: بگو: «به نام خدایی که هر مؤمنی او را بدان نام می­خواند و هر مؤمنی بدان عزیز گشت و به نور او که آسمان­ها و زمین بدان نورانی گشت و به قدرتش که

ص: 140

باب 103 الدعاء لدفع السموم و الموذیات و السباع و معنی السامة و الهامة و العامة و اللامة

الأخبار

«1»

لی، [الأمالی] للصدوق ابْنُ الْمُتَوَکِّلِ عَنِ السَّعْدَآبَادِیِّ عَنِ الْبَرْقِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ عَنْ أَبِی جَمِیلَةَ عَنْ أَبِی طَرِیفٍ عَنِ ابْنِ نُبَاتَةَ عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ: إِنَّ الْیَهُودَ أَتَتِ امْرَأَةً مِنْهُمْ یُقَالُ لَهَا عَبْدَةُ فَقَالُوا یَا عَبْدَةُ قَدْ عَلِمْتِ أَنَّ مُحَمَّداً قَدْ هَدَّ رُکْنَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَ هَدَمَ الْیَهُودِیَّةَ وَ قَدْ غَالَی الْمَلَأُ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ بِهَذَا السَّمِّ لَهُ (1)

وَ هُمْ جَاعِلُونَ لَکِ جُعْلًا عَلَی أَنْ تسمیه [تُسَمِّمَهُ] فِی هَذِهِ الشَّاةِ فَعَمَدَتْ عَبْدَةُ إِلَی الشَّاةِ فَشَوَتْهَا ثُمَّ جَمَعَتِ الرُّؤَسَاءَ فِی بَیْتِهَا وَ أَتَتْ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَتْ یَا مُحَمَّدُ قَدْ عَلِمْتَ مَا تُوجَبُ لِی مِنْ حَقِّ الْجِوَارِ وَ قَدْ حَضَرَنِی رُؤَسَاءُ الْیَهُودِ فَزَیِّنِّی بِأَصْحَابِکَ.

فَقَامَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ مَعَهُ عَلِیٌّ علیه السلام وَ أَبُو دُجَانَةَ وَ أَبُو أَیُّوبَ وَ سَهْلُ بْنُ حُنَیْفٍ وَ جَمَاعَةٌ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ فَلَمَّا دَخَلُوا وَ أَخْرَجَتِ الشَّاةَ سَدَّتِ الْیَهُودُ آنَافَهَا بِالصُّوفِ وَ قَامُوا عَلَی أَرْجُلِهِمْ وَ تَوَکَّئُوا عَلَی عِصِیِّهِمْ فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله اقْعُدُوا فَقَالُوا إِنَّا إِذَا زَارَنَا نَبِیٌّ لَمْ یَقْعُدْ مِنَّا أَحَدٌ وَ کَرِهْنَا أَنْ یَصِلَ إِلَیْهِ مِنْ أَنْفَاسِنَا مَا یَتَأَذَّی بِهِ وَ کَذَبَتِ الْیَهُودُ عَلَیْهَا لَعْنَةُ اللَّهِ إِنَّمَا فَعَلَتْ ذَلِکَ مَخَافَةَ سَوْرَةِ السَّمِّ وَ دُخَانِهِ فَلَمَّا وُضِعَتِ الشَّاةُ بَیْنَ یَدَیْهِ تَکَلَّمَ کَتِفُهَا فَقَالَتْ مَهْ یَا مُحَمَّدُ لَا تَأْکُلْنِی فَإِنِّی مَسْمُومَةٌ فَدَعَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَبْدَةَ فَقَالَ مَا حَمَلَکِ عَلَی مَا صَنَعْتِ فَقَالَتْ قُلْتُ إِنْ کَانَ نَبِیّاً لَمْ یَضُرَّهُ وَ إِنْ کَانَ کَاذِباً أَوْ سَاحِراً أَرَحْتُ قَوْمِی مِنْهُ فَهَبَطَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَقَالَ السَّلَامُ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ قُلْ بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی یُسَمِّیهِ بِهِ کُلُّ مُؤْمِنٍ وَ بِهِ عِزُّ کُلِّ مُؤْمِنٍ وَ بِنُورِهِ الَّذِی أَضَاءَتْ بِهِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ وَ بِقُدْرَتِهِ الَّتِی

ص: 140


1- 1. غالاه بالثمن مغالاة: اشتراه بثمن غال.

تا هر سختی در برابر آن تسلیم شد، و هر شیطان سرکشی شکست خورد، از شر سم و جادو و دیوانگی به نام آن بلندمرتبه پادشاه بی­نظیری که خدایی جز او نیست و از قرآن آنچه برای مؤمنان شفا و رحمت است را نازل می­کنیم و بر ظالمان جز خسارت نیافزاید».

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آن را خواند و بر اصحاب خود امر نمودند تا آن را بخوانند سپس فرمودند: بخورید سپس به آنها دستور داد تا حجامت کنند.(1)

روایت2.

معانی الاخبار: از امام صادق علیه السلام درباره­ این فرمایش پیامبر صلی الله علیه و آله پرسیده شد: «پناه می­برم به تو از شر سامة و هامة و عامة و لامة» امام فرمودند: سمی­ها، خویشاوندان­­اند و هامة، خزندگانو لامة، دیوانگی های شیطانی و عامة، عموم مردم هستند.(2)

روایت3.

الخصال: چهارصد، امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند: هر کس از شما از حمله شیر بر جان و گوسفندانش می­ترسد، پس بر آن خطی بکشد و بگوید: «خدایا ای پروردگار دانیال و چاه، پروردگار هر شیر بی باکی من و گوسفندانم را حفظ کن».

و هر کس از عقرب بیم دارد، این آیات را بخواند «سَلامٌ عَلی نُوحٍ فِی الْعالَمینَ إِنَّا کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنین: درود بر نوح در میان جهانیان. ما نیکوکاران را چنین پاداش می دهیم در حقیقت، او از بندگان با ایمان ما بود».(3)

روایت4.

قصص الانبیاء: ابن عباس نقل کرد: رسول خدا صلی الله علیه و آله برای قضای حاجت به نقاط دوری می­رفتند. روزی به یک وادی برای قضای حاجت وارد شدندو کفش خود را درآوردند و بعد از قضای حاجت، وضو گرفتند و هنگامی که خواستند آن را بپوشند پرنده سبز رنگی آمد و کفش را برداشت و آن را بالا برد و سپس انداخت. چیز سیاهرنگی از آن خارج شد، پس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: این کرامتی است که خداوند مرا بدان بزرگ داشت. خدایا پناه می­برم به تو از شر موجوداتی که بر شکم می­خزند و از موجوداتی که بر دو پا راه می­روند و از

ص: 141


1- . امالی صدوق: 135 و در مناقب ج 1: 91
2- . معانی الاخبار: 173
3- . الخصال 2: 160

خَضَعَ لَهَا کُلُّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ وَ انْتَکَسَ کُلُّ شَیْطَانٍ مَرِیدٍ مِنْ شَرِّ السَّمِّ وَ السِّحْرِ وَ اللَّمَمِ بِسْمِ الْعَلِیِّ الْمَلِکِ الْفَرْدِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَساراً.

فَقَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله ذَلِکَ وَ أَمَرَ أَصْحَابَهُ فَتَکَلَّمُوا بِهِ ثُمَّ قَالَ کُلُوا ثُمَّ أَمَرَهُمْ أَنْ یَحْتَجِمُوا(1).

«2»

مع، [معانی الأخبار] أَبِی عَنْ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ عَنِ الْأَشْعَرِیِّ عَنْ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ غَیْرِ وَاحِدٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ السَّامَّةِ وَ الْهَامَّةِ وَ الْعَامَّةِ وَ اللَّامَّةِ فَقَالَ السَّامَّةُ الْقَرَابَةُ وَ الْهَامَّةُ هَوَامُّ الْأَرْضِ وَ اللَّامَّةُ لَمَمُ الشَّیَاطِینِ وَ الْعَامَّةُ عَامَّةُ النَّاسِ (2).

«3»

ل، [الخصال الْأَرْبَعُمِائَةِ] قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: مَنْ خَافَ مِنْکُمُ الْأَسَدَ عَلَی نَفْسِهِ وَ غَنَمِهِ فَلْیَخُطَّ عَلَیْهَا خَطَّةً وَ لْیَقُلِ اللَّهُمَّ رَبَّ دَانِیَالَ وَ الْجُبِّ رَبَّ کُلِّ أَسَدٍ مُسْتَأْسِدٍ احْفَظْنِی وَ احْفَظْ غَنَمِی وَ مَنْ خَافَ مِنْکُمُ الْعَقْرَبَ فَلْیَقْرَأْ هَذِهِ الْآیَاتِ سَلامٌ عَلی نُوحٍ فِی الْعالَمِینَ إِنَّا کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِینَ (3).

«4»

ص، [قصص الأنبیاء علیهم السلام] الصَّدُوقُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ نَجِیحٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَیْمُونٍ عَنْ مُصْعَبٍ عَنْ عِکْرِمَةَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِذَا أَرَادَ حَاجَةً أَبْعَدَ فِی الْمَشْیِ فَأَتَی یَوْماً وَادِیاً لِحَاجَةٍ فَنَزَعَ خُفَّهُ وَ قَضَی حَاجَتَهُ ثُمَّ تَوَضَّأَ وَ أَرَادَ لُبْسَ خُفِّهِ فَجَاءَ طَائِرٌ أَخْضَرُ فَحَمَلَ الْخُفَّ فَارْتَفَعَ بِهِ ثُمَّ طَرَحَهُ فَخَرَجَ مِنْهُ أَسْوَدُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله هَذِهِ کَرَامَةٌ أَکْرَمَنِیَ اللَّهُ بِهَا اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَنْ یَمْشِی عَلی بَطْنِهِ وَ مِنْ شَرِّ مَنْ یَمْشِی عَلی رِجْلَیْنِ وَ مِنْ

ص: 141


1- 1. أمالی الصدوق: 135، و تراه فی المناقب ج 1 ص 91 فی ط و ص 81 فی ط.
2- 2. معانی الأخبار: 173، و قد مر معنی السامة و الهامة و العامّة لغة.
3- 3. الخصال ج 2 ص 160.

شر موجوداتی که بر چهار دست و پا راه می­روند، و از گزند هر صاحب شرّی و از شرّ هر موجودی که اختیارش به دست توست، پروردگارم به راه مستقیم است.

روایت5.

الخرائج و الجرائح: عبد الدین یحیی کاهلی نقل کرد امام صادق علیه السلام به من فرمودند: اگر درنده­ای ببینی چه می­گویی؟ عرض کردم: نمی­دانم، فرمودند: هر گاه آن را دیدی در مقابل او، آیة الکرسی را بخوان و بگو «تو را به خدا، رسول خدا و سلیمان بن داود و امیر مؤمنان و امامان بعد از او قسم می­دهم که از سر راه ما کنار بکشی و ما را آزار نرسانی زیرا ما به تو آزاری نمی­رسانیم.» نقل کرد: به آن نگاه کردم، سرش را به زیر انداخت و دمش را میان دو پایش قرار داد و از همان راهی که آمد بازگشت.(1)

امان الاخطار: مثل این حدیث را کتاب الدلائل تألیف نعمانیّ و از امام صادق علیه السلام ذکر شده است.

روایت6.

محاسن: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس جایی منزل کند و از درندگان بر آن بیم داشته باشد، بگوید «گواهی می­دهم خدایی جز خدای یکتا نیست یکتاست و شریکی ندارد، فرمانروایی از اوست و سپاس مخصوص اوست و خیر تنها به دست اوست، و او بر هر چیزی تواناست از شر هر حیوان درنده­ای» تا وقتی که در آن منزل است، از شر درندگان ایمن خواهد بود به اذن خدا، إنشاءالله.(2)

روایت7.

محاسن: ثویر بن أبی فاخته از پدرش نقل کرد: جعدة بن أبی هبیرة مرا به سورا فرستاد و من آن را به امام موسی کاظم علیه السلام ذکر کردم، پس فرمودند چیزی به تو خواهم آموخت که هرگاه آن را بخوانی، شیر به تو آسیبی نمی­رساند، بگو «پناه می­برم به پروردگار دانیال و چاه از شرّ این شیر» سه بار، نقل کرد: بیرون رفتم، ناگهان شیری دیدم که در کنار پل، دستان خود را گشوده است و متعرض من نشد و چند گاو رد شدند و پس بر آنها نمایان شد و یکی از گاوها را حمله کرد و شنیده­ام هرکس بگوید: خدایا ای پروردگار دانیال و چاه، آن را از من دور کن.(3)

ص: 142


1- . الخرائج و الجرائح: 231 و المناقب 3: 350، کشف الغمة2: 417
2- . المحاسن: 367
3- . المحاسن: 368، سوری مکانی در عراق و از سرزمین سریانی­هاست و مکانی در اطراف بغداد است، به نقل از فیروزآبادی.

شَرِّ مَنْ یَمْشِی عَلی أَرْبَعٍ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ ذِی شَرٍّ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّةٍ أَنْتَ آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ.

«5»

یج، [الخرائج و الجرائح] رُوِیَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ یَحْیَی الْکَاهِلِیِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: إِذَا رَأَیْتَ السَّبُعَ مَا تَقُولُ لَهُ قُلْتُ لَا أَدْرِی قَالَ إِذَا لَقِیتَهُ فَاقْرَأْ فِی وَجْهِهِ آیَةَ الْکُرْسِیِّ وَ قُلْ عَزَمْتُ عَلَیْکَ بِعَزِیمَةِ اللَّهِ وَ عَزِیمَةِ رَسُولِ اللَّهِ وَ عَزِیمَةِ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ وَ عَزِیمَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ إِلَّا تَنَحَّیْتَ عَنْ طَرِیقِنَا وَ لَمْ تُؤْذِنَا فَإِنَّا لَا نُؤْذِیکَ قَالَ فَنَظَرْتُ إِلَیْهِ وَ قَدْ طَأْطَأَ رَأْسَهُ وَ أَدْخَلَ ذَنَبَهُ بَیْنَ رِجْلَیْهِ وَ رَکِبَ الطَّرِیقَ رَاجِعاً مِنْ حَیْثُ جَاءَ(1).

طا، [الأمان] من کتاب الدلائل للنعمانی عنه علیه السلام: مثله.

«6»

سن، [المحاسن] مُوسَی بْنُ الْقَاسِمِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَطِیَّةَ عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ نَزَلَ مَنْزِلًا یَتَخَوَّفُ عَلَیْهِ السَّبُعَ فَقَالَ أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ مِنْ شَرِّ کُلِّ سَبُعٍ أَمِنَ مِنْ شَرِّ ذَلِکَ السَّبُعِ حَتَّی یَرْحَلَ مِنْ ذَلِکَ الْمَنْزِلِ بِإِذْنِ اللَّهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ (2).

«7»

سن، [المحاسن] ابْنُ فَضَّالٍ عَنْ أَبِی جَمِیلَةَ عَنْ ثُوَیْرِ بْنِ أَبِی فَاخِتَةَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: کَانَ جَعْدَةُ بْنُ أَبِی هُبَیْرَةَ یَبْعَثُنِی إِلَی سُورا فَذَکَرْتُ ذَلِکَ لِأَبِی الْحَسَنِ علیه السلام فَقَالَ سَأُعَلِّمُکَ مَا إِذَا قُلْتَهُ لَمْ یَضُرَّکَ الْأَسَدُ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ دَانِیَالَ وَ الْجُبِّ مِنْ شَرِّ هَذَا الْأَسَدِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ قَالَ فَخَرَجْتُ فَإِذَا هُوَ بَاسِطٌ ذِرَاعَیْهِ عِنْدَ الْجِسْرِ فَلَمْ یَعْرِضْ لِی وَ مَرَّتْ بَقَرَاتٌ فَعَرَضَ لَهُنَّ وَ ضَرَبَ بَقَرَةً وَ قَدْ سَمِعْتُ أَنَا مَنْ یَقُولُ اللَّهُمَّ رَبَّ دَانِیَالَ وَ الْجُبِّ اصْرِفْهُ عَنِّی (3).

ص: 142


1- 1. الخرائج و الجرائح ص 231، و تراه فی المناقب ج 3 ص 350، و نقله فی کشف الغمّة ج 2 ص 417، و للحدیث ذیل راجعه.
2- 2. المحاسن: 367.
3- 3. المحاسن: 368، و سوری کطوبی: موضع بالعراق و هو من بلد السریانیین و موضع من اعمال بغداد، و قد یمد، قاله الفیروزآبادی.

روایت8.

محاسن: مردی به امام موسی علیه السلام عرض کرد: من شکارچی درندگان هستم و شب­ها را در خرابه­ها و جاهای خلوت بیتوته می­کنم، امام فرمودند: هرگاه داخل شدی، بگو: «بسم الله» و پای راستت را داخل کن و هنگام خروج پای چپت را بیرون بگذار و بگو «بسم الله» انشاء الله هیچ ناگواری نخواهی دید.(1)

روایت9.

فقه الرضا: هرگاه شیری دیدی، در برابر او سه بار الله اکبر بگو، و بخوان «خداوند عزیزتر بزرگتر و باشکوه­تر از هر چیزی است و پناه می­برم به خدا از آنچه می­ترسم و بیم دارم» و هرگاه به تو پارس کرد، بخوان «ای گروه جنیان و آدمیان»(2)تا

آخر آیه و هرگاه منزلی برگزیدی که از درندگان به آن بیم داشتی بگو: «گواهی می­دهم خدایی جز خدا نیست، یکتاست و شریکی ندارد، فرمانروایی و سپاس تنها از آن اوست، زنده می­کند و می­میراند و او زنده­ای است که نمی­میرد و تمایم خیر به دست اوست و او بر هر چیز تواناست. پناه می­برم به خدا از شر تمامی درندگان» و اگر بیم از عقرب داری بگو «پناه می­برم به کلمات کامل خدا که هیچ نیکوکار و بدکاری از آنها تخطی نمی­کند، از شرّ هر صاحب شری و از شرّ آنچه آفرید و خلق کرد و از شرّ تمامی موجوداتی که اختیارشان به دست اوست، پروردگارم به راه راست است.

روایت10.

طب الائمة: امام موسی بن جعفر علیه السلام فرمودند: هر کس در سفر است و از دزدان و درندگان بیم دارد، بر یال مرکب خود بنویسد «از دریافتن بیم نداری و نمی ترسی» که به اذن خداوند عزّ و جلّ ایمن خواهد بود، داود رقیّ نقل کرد، حج را به جای آوردم و در صحرا، گروهی از اعراب آمدند و راه بر قافله بستند من بر یال شترم نوشتم «از دریافتن بیم نداری و نمی ترسی.» سوگند به کسی که محمد صلی الله علیه و آله را به پیامبری برانگیخت و او را مخصوص رسالت گردانید، و امیر مؤمنان را به امامت شریف گردانید هیچکدام از آنها با من به نزاع نپرداختند و خداوند چشم آنها را از من دور گرداند.(3)

روایت11.

طب الائمة: امام باقر علیه السلام فرمودند: با این کلمات خودت را از شر

ص: 143


1- . المحاسن: 370
2- . رحمن/33
3- . طب الائمة: 37 – 36
«8»

سن، [المحاسن] بَکْرُ بْنُ صَالِحٍ عَنِ الْجَعْفَرِیِّ قَالَ: قَالَ لِأَبِی الْحَسَنِ علیه السلام رَجُلٌ إِنِّی صَاحِبُ صَیْدِ سَبُعٍ وَ أَبِیتُ بِاللَّیْلِ فِی الْخَرَابَاتِ وَ الْمَکَانِ الْوَحْشِ فَقَالَ إِذَا دَخَلْتَ فَقُلْ بِسْمِ اللَّهِ وَ أَدْخِلْ رِجْلَکَ الْیُمْنَی وَ إِذَا خَرَجْتَ فَأَخْرِجْ رِجْلَکَ الْیُسْرَی وَ قُلْ بِسْمِ اللَّهِ فَإِنَّکَ لَا تَرَی مَکْرُوهاً إِنْ شَاءَ اللَّهُ (1).

«9»

ضا، [فقه الرضا علیه السلام]: فَإِذَا رَأَیْتَ الْأَسَدَ فَکَبِّرْ فِی وَجْهِهِ ثَلَاثَ تَکْبِیرَاتٍ وَ قُلِ اللَّهُ أَعَزُّ وَ أَکْبَرُ وَ أَجَلُّ مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِمَّا أَخَافُ وَ أَحْذَرُ فَإِذَا نَبَحَکَ الْکَلْبُ فَاقْرَأْ یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ (2) إِلَی آخِرِهَا وَ إِذَا نَزَلْتَ مَنْزِلًا تَخَافُ فِیهِ السَّبُعَ فَقُلْ أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ هُوَ حَیٌّ لَا یَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ کُلُّهُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ شَرِّ کُلِّ سَبُعٍ وَ إِنْ خِفْتَ عَقْرَباً فَقُلْ أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ الَّتِی لَا یُجَاوِزُهُنَّ بَرٌّ وَ لَا فَاجِرٌ مِنْ شَرِّ کُلِّ ذِی شَرٍّ بِشَرِّهِ وَ مِنْ شَرِّ مَا ذَرَأَ وَ بَرَأَ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّةٍ هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ.

«10»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَلِیُّ بْنُ عُرْوَةَ الْأَهْوَازِیُّ عَنِ الدَّیْلَمِیِّ عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّیِّ عَنْ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: مَنْ کَانَ فِی سَفَرٍ وَ خَافَ اللُّصُوصَ وَ السَّبُعَ فَلْیَکْتُبْ عَلَی عُرْفِ دَابَّتِهِ لا تَخافُ دَرَکاً وَ لا تَخْشی فَإِنَّهُ یَأْمَنُ بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ دَاوُدُ الرَّقِّیُّ فَحَجَجْتُ فَلَمَّا کُنَّا بِالْبَادِیَةِ جَاءَ قَوْمٌ مِنَ الْأَعْرَابِ فَقَطَعُوا عَلَی الْقَافِلَةِ وَ أَنَا فِیهِمْ فَکَتَبْتُ عَلَی عُرْفِ جَمَلِی لا تَخافُ دَرَکاً وَ لا تَخْشی فَوَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله بِالنُّبُوَّةِ وَ خَصَّهُ بِالرِّسَالَةِ وَ شَرَّفَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ بِالْإِمَامَةِ مَا نَازَعَنِی أَحَدٌ مِنْهُمْ أَعْمَاهُمُ اللَّهُ عَنِّی (3).

«11»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: عَوِّذْ نَفْسَکَ

ص: 143


1- 1. المحاسن ص 370.
2- 2. الرحمن: 33.
3- 3. طبّ الأئمّة: 36- 37.

خزندگان تعویذ کن: «به نام خداوند بخشایشگر مهربان به نام خدا و با استعانت از خدا، محمد صلی الله علیه و آله رسول خداست، پناه می­برم به عزت خدا، پناه می­برم به قدرت خدا بر هر آنچه بخواهد از شر تمامی خزندگان که در شب و روز می­خزند، به راستی که پروردگارم به راه راست است.(1)

روایت12.

طب الائمة: حسین بن یحیی نقل کرد، قملة النسر(2)

مرا گزید و در پوستم داخل شد، درد زیادی کشیدم و از آن نزد امام صادق علیه السلام شکایت بردم، پس فرمودند: دستت را به جایی که درد می­کند، قرار ده و بر آن بکش و بعد از نماز صبح، دستت را بر مکان سجده قرار می­دهی و می­گویی: «شفا فرما ای شفادهنده هیچ شفایی جز شفای تو وجود ندارد، شفایی که هیچ بیماری بر جای نگذارد» و آن را هفت مرتبه می­گویی.(3)

روایت13.

طب الائمة: برای مورچه: زیره سیاه را می­کوبی و در سوراخ مورچه می­اندازی و این دعا را بر چیزی می­نویسی و در گوشه­های خانه، آویزان می­کنی «به نام خداوند بخشنده مهربان اگر به خدا و روز قیامت و به پیامبران و آنچه بر آنها نازل گشت، ایمان دارید، به حق خدا و به حق پیامبرتان و پیامبرمان و آنچه بر آن دو نازل شد می­خواهم تا از خانه­ ما، تغییر مکان دهید».(4)

روایت14.

می­گویم: در باب مجموعه معجزه­های رسول صلی الله علیه و آله از تفسیر امام علیه السلام آوردیم، پیامبر صلی الله علیه و آله دست خود را بر آن دست مسموم نهادند و در آن دمیدند و گفتند: «به نام خداوند شفادهنده، به نام خداوند عافیت بخش، به نام خدایی که هیچ چیز با وجود اسم او آسیبی نمی­رساند و نه بیماری در زمین و آسمان ضرری می­رساند و اوست شنوای دانا» سپس فرمودند: با نام خدا بخورید. پس رسول خدا صلی الله علیه و اله و دیگران از آن خوردند تا سیر شدند و آسیبی ندیدند.(5)

روایت15.

مکارم الاخلاق: امام باقر علیه السلام فرمودند: هر کس این کلمات را به زبان آورد من برای او ضمانت می­کنم که هیچ

ص: 144


1- . طب الائمة: 119
2- . جانورکی است که از خردی به سختی دیده می شود و نیش آن کشنده است.
3- . طب الائمة: 120
4- . طب الائمة: 140
5- . مراجعه کن جلد 17: 329 و 319

مِنَ الْهَوَامِّ بِهَذِهِ الْکَلِمَاتِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللَّهِ أَعُوذُ بِقُدْرَةِ اللَّهِ عَلَی مَا یَشَاءُ مِنْ شَرِّ کُلِّ هَامَّةٍ تَدِبُّ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ (1).

«12»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ الْأَسْوَدِ الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ فَضَالَةَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ الْحُسَیْنِ بْنِ یَحْیَی قَالَ: لَدَغَتْنِی قَمْلَةُ النَّسْرِ(2) وَ دَخَلَتْ فِی جِلْدِی فَأَصَابَنِی وَجَعٌ شَدِیدٌ فَشَکَوْتُ ذَلِکَ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقَالَ ضَعْ یَدَکَ عَلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی یُوجِعُکَ فَامْسَحْهُ ثُمَّ ضَعْ یَدَکَ عَلَی مَوْضِعِ سُجُودِکَ إِذَا فَرَغْتَ مِنْ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَ قُلْ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ثُمَّ تَرْفَعُ یَدَکَ فَتَضَعُهَا عَلَی مَوْضِعِ الدَّاءِ وَ تَقُولُ اشْفِ یَا شَافِی لَا شِفَاءَ إِلَّا شِفَاؤُکَ شِفَاءً لَا یُغَادِرُ سُقْماً تَقُولُ ذَلِکَ سَبْعَ مَرَّاتٍ (3).

«13»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام]: لِلنَّمْلِ تَدُقُّ الْکَرَاوَیَا وَ تُلْقِی فِی جُحْرِ النَّمْلِ وَ تَکْتُبُ فِی شَیْ ءٍ وَ تُعَلِّقُ فِی زَوَایَا الدَّارِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ بِالنَّبِیِّینَ وَ مَا أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ فَأَسْأَلُکُمْ بِحَقِّ اللَّهِ وَ بِحَقِّ نَبِیِّکُمْ وَ نَبِیِّنَا وَ مَا أُنْزِلَ عَلَیْهِمَا إِلَّا تَحَوَّلْتُمْ عَنْ مَسْکَنِنَا(4).

«14»

أَقُولُ أَوْرَدْنَا فِی بَابِ جَوَامِعِ مُعْجِزَاتِ الرَّسُولِ صلی الله علیه و آله عَنْ تَفْسِیرِ الْإِمَامِ علیه السلام: أَنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله وَضَعَ یَدَهُ عَلَی الذِّرَاعِ الْمَسْمُومَةِ وَ نَفَثَ فِیهِ وَ قَالَ بِسْمِ اللَّهِ الشَّافِی بِسْمِ اللَّهِ الْکَافِی بِسْمِ اللَّهِ الْمُعَافِی بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی لَا یَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَیْ ءٌ وَ لَا دَاءٌ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ثُمَّ قَالَ کُلُوا عَلَی اسْمِ اللَّهِ فَأَکَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ أَکَلُوا حَتَّی شَبِعُوا وَ لَمْ یَضُرَّهُمْ شَیْئاً(5).

«15»

مکا، [مکارم الأخلاق] عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: مَنْ قَالَ هَذِهِ الْکَلِمَاتِ فَأَنَا ضَامِنٌ أَنْ

ص: 144


1- 1. طبّ الأئمّة: 119.
2- 2. دویبة لا تکاد تری لصغرها غیر أن لسعها یقتل.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 120.
4- 4. طبّ الأئمّة ص 140.
5- 5. راجع ج 17 ص 319 و 329.

عقرب و خزنده­ای به او آسیب نرساند تا اینکه صبح کند «پناه می­برم به کلمات کامل خدا که هیچ نیکوکار و فاسقی از آنها تخطی نکرد از شرّ آنچه آفرید و از شر آنچه پدید آورد و از شر تمامی حیواناتی که اختیارشان به دست اوست به راستی که پروردگارم به راه راست است».(1)

امام رضا علیه السلام هرگاه به ستاره­ای در بنات النعش که به آن سهی می­گویند، نظر می­افکندند، می­فرمودند: «خدایا ای پروردگار هود بن أسیة مرا از شر هر عقرب و ماری ایمن بدار» و می فرمودند: هر کس به این ستاره در شب نگاه کند و سه بار آن دعا را بخواند، هیچ عقرب و ماری به او آسیب نرساند.

دعایی دیگر از امام صادق علیه السلام: اسحاق بن عمار به امام عرض کرد: من از عقرب­ها بیمناکم، امام به او فرمودند: به سر ستاره بنات النعش نگاه کن، ستاره کوچکی در کناره ستاره میانی قرار دارد که عرب آن را سهی می­نامد و ما آن را أسلم می­گوییم، هر شب به آن خیره شو و سه بار بگو «خدایا ای پروردگار أسلم بر محمد و خاندان محمد درود فرست و فرج آنها را نزدیک بگردان و ما را از شر هر صاحب شری محفوظ وسالم نگه دار.» اسحاق نقل کرد: من یک بار در طول عمرم این کار را ترک کردم که عقرب مرا گزید.(2)

دعوات الراوندی: مثل این حدیث آمده است و اینکه سه بار به آن خیره شو و با این تفاوت که از شر هر صاحب شری در آنجا نیامده است.

روایت16.

مکارم الاخلاق: امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس از شیر بر خود و گوسفندانش بیم داشته باشد پس خطی بر آن بکشد و بگوید: «خدایا ای پروردگار دانیال و چاه و پروردگار هر شیر بی باکی، من و گوسفندانم را محفوظ بدار.»(3)

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به علی فرمودند: ای علی هرگاه شیری دیدی و کار بسیار بر تو دشوار گشت، سه بار الله اکبر بگو و بخوان «خدا بزرگتر است و باشکوه­تر و عزیزتر و بزرگتر از هر چیزی است، بزرگتر و شکست­ناپذیرتر از مخلوقاتش و تواناتر، پناه می­برم به خدا از شر آنچه بیم دارم و می­هراسم.» انشاء الله تعالی از شرّ آن در امان می­مانی.(4)

کسی که از سگان و درندگان می­ترسد بخواند «قُلْ لِلَّذینَ آمَنُوا یَغْفِرُوا لِلَّذینَ لایَرْجُونَ

ص: 145


1- . مکارم الاخلاق: 336
2- . مکارم الاخلاق: 336
3- . مکارم الاخلاق: 402
4- . مکارم الاخلاق: 402

لَا یُصِیبَهُ عَقْرَبٌ وَ لَا هَامَّةٌ حَتَّی یُصْبِحَ أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ الَّتِی لَا یُجَاوِزُهُنَّ بَرٌّ وَ لَا فَاجِرٌ مِنْ شَرِّ مَا ذَرَأَ وَ مِنْ شَرِّ مَا بَرَأَ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّةٍ هُوَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا إِنَّ رَبِّی عَلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ (1).

کَانَ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام إِذَا نَظَرَ إِلَی هَذِهِ الْکَوْکَبِ الَّذِی یُقَالُ لَهَا السُّهَا فِی بَنَاتِ نَعْشٍ قَالَ اللَّهُمَّ رَبَّ هُودِ بْنِ آسِیَةَ آمِنِّی شَرَّ کُلِّ عَقْرَبٍ وَ حَیَّةٍ قَالَ وَ کَانَ یَقُولُ مَنْ تَعَوَّذَ بِهَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ حِینَ یَنْظُرُ إِلَیْهَا بِاللَّیْلِ لَمْ یُصِبْهُ عَقْرَبٌ وَ لَا حَیَّةٌ(2).

آخَرُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: قَالَ لَهُ إِسْحَاقُ بْنُ عَمَّارٍ إِنِّی خِفْتُ الْعَقَارِبَ فَقَالَ لَهُ انْظُرْ إِلَی بَنَاتِ نَعْشٍ الْکَوَاکِبِ الثَّلَاثَةِ الْأَوْسَطِ مِنْهَا بِجَنْبِهِ کَوْکَبٌ صَغِیرٌ قَرِیبٌ مِنْهُ تُسَمِّیهِ الْعَرَبُ السُّهَا وَ نُسَمِّیهِ نَحْنُ أَسْلَمَ تُحِدُّ النَّظَرَ إِلَیْهِ کُلَّ لَیْلَةٍ وَ قُلْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ اللَّهُمَّ رَبَّ أَسْلَمَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ سَلِّمْنَا مِنْ شَرِّ کُلِّ ذِی شَرٍّ قَالَ إِسْحَاقُ فَمَا تَرَکْتُهُ فِی دَهْرِی إِلَّا مَرَّةً فَضَرَبَنِی الْعَقْرَبُ (3).

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ،: مِثْلَهُ وَ فِیهِ أَحِدَّ النَّظَرَ إِلَیْهِ ثَلَاثاً وَ لَیْسَ فِیهِ مِنْ شَرِّ کُلِّ ذِی شَرٍّ.

«16»

مکا، [مکارم الأخلاق] عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ خَافَ الْأَسَدَ عَلَی نَفْسِهِ أَوْ عَلَی غَنَمِهِ فَلْیَخُطَّ عَلَیْهَا بِخَطٍّ وَ لْیَقُلِ اللَّهُمَّ رَبَّ دَانِیَالَ وَ الْجُبِّ وَ رَبَّ کُلِّ أَسَدٍ مُسْتَأْسِدٍ احْفَظْنِی وَ احْفَظْ عَلَیَّ غَنَمِی (4).

عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله: أَنَّهُ قَالَ لِعَلِیٍّ یَا عَلِیُّ إِذَا رَأَیْتَ أَسَداً أَوِ اشْتَدَّ بِکَ أَمْرٌ فَکَبِّرْ ثَلَاثاً وَ قُلِ اللَّهُ أَکْبَرُ وَ أَجَلُّ وَ أَعَزُّ وَ أَعْظَمُ مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ أَکْبَرُ وَ أَعَزُّ مِنْ خَلْقِهِ وَ أَقْدَرُ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ شَرِّ مَا أَخَافُ وَ أَحْذَرُ تُکْفَ سُوءَهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی فِیمَنْ یَخَافُ الْکِلَابَ وَ السِّبَاعَ فَلْیَقُلْ قُلْ لِلَّذِینَ آمَنُوا یَغْفِرُوا لِلَّذِینَ لا یَرْجُونَ

ص: 145


1- 1. مکارم الأخلاق ص 336.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 336.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 336.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 402 و فیه« تکف شره».

أَیَّامَ اللَّهِ لِیَجْزِیَ قَوْماً بِما کانُوا یَکْسِبُون وَ إِذ اقَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ الَّذینَ لایُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً وَ جَعَلْنا عَلی قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فی آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَةٍ لایُؤْمِنُوا بِها حَتَّی إِذا جاؤُکَ یُجادِلُونَکَ یَقُولُ الَّذینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّأَساطیرُ الْأَوَّلین: به کسانی که ایمان آورده اند بگو تا از کسانی که به روزهای خدا امید ندارند در گذرند، تا گروهی را به آنچه مرتکب می شده اند به مجازات رساند و ما بر دلهایشان پرده ها افکنده ایم تا آن را نفهمند، و در گوشهایشان سنگینی. و اگر هر معجزه ای را ببینند به آن ایمان نمی آورند. تا آنجا که وقتی نزد تو می آیند و با تو جدال می کنند، کسانی که کفر ورزیدند، می گویند: این چیزی جز افسانه های پیشینیان نیست».(1)

برای عقرب­ها و مارها: امام صادق علیه السلام فرمودند: هنگام شب خوانده شود: «به نام خدا و با استعانت از خدا و درود خدا بر محمد و خاندان وی به اذن خداوند تبارک و تعالی تمامی عقرب­ها، مارها، دهان­ها و دم­ها و گوش­ها و چشم­ها و نیروی آنها را از خود و از دوستانم تا روشنایی روز دور کردم انشاء الله تعالی».(2)

دعای دیگر از امام صادق علیه السلام: «به نام خدا و با استعانت از خدا، توکل کردم بر خدا، هر کس بر خدا توکل کند، او برایش کافی است، خداوند امر او را رسیدگی می­کند، خدایا مرا در جوار و کنار خودت قرار ده و مرا در حفظ و امان خویش قرار ده».(3)

دعایی دیگر از امام صادق فرمودند: قومی نزد رسول خدا آمدند و از عقرب­ها و آنچه از آنها می دیدند، شکایت داشتند، پس حضرت فرمودند: صبحگاهان و شامگاهان بگویید: «پناه می­برم به کلمات کامل خدا که هیچ نیکوکار و بدکاری از آنها تخطی نمی­کند او که پناهنده خود را از شر آنچه آفرید و خلق کرد، و از شر شیطان و شریکانش و از شر تمام موجوداتی که اختیارشان به دست اوست محفوظ می­دارد، به راستی که پروردگارم به راه راست است» هفت مرتبه.

امام باقر علیه السلام فرمودند: هر کس این کلمات را شامگاه به زبان آورد، من تضمین می­کنم که هیچ عقرب و یا خزنده­ای تا صبح به او آسیبی نرساند.(4)

تعویذ مارها: رقیه سلمان پیامبر صلی الله علی نبینا محمد و آله و علیه «بسم الله الرحمن الرحیم خاتم سلیمان بن داود اح اح و ملائکه هبوا سبوا ماروا دار و اذا قوی فوادی مریم هند با بسم الله خاتم و بالله خاتم» آن را سه بار می­خوانی، پس او می­ایستد و زبانش را خارج می­سازد، در این هنگام او را بگیر.(5)

ص: 146


1- . مکارم الاخلاق: 402
2- . مکارم الاخلاق: 402
3- . مکارم الاخلاق: 473
4- . مکارم الاخلاق: 473
5- . مکارم الاخلاق: 473

أَیَّامَ اللَّهِ لِیَجْزِیَ قَوْماً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً وَ جَعَلْنا عَلی قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فِی آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَةٍ لا یُؤْمِنُوا بِها حَتَّی إِذا جاؤُکَ یُجادِلُونَکَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلَّا أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ (1).

لِلْعَقَارِبِ وَ الْحَیَّاتِ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: یُقْرَأُ عِنْدَ الْمَسَاءِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَخَذْتُ الْعَقَارِبَ وَ الْحَیَّاتِ کُلَّهَا بِإِذْنِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی بِأَفْوَاهِهَا وَ أَذْنَابِهَا وَ أَسْمَاعِهَا وَ أَبْصَارِهَا وَ قُوَاهَا عَنِّی وَ عَمَّنْ أَحْبَبْتُ إِلَی ضَحْوَةِ النَّهَارِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی (2).

أُخْرَی عَنْهُ علیه السلام أَیْضاً: بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ تَوَکَّلْتُ عَلَی اللَّهِ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی کَنَفِکَ وَ فِی جِوَارِکَ وَ اجْعَلْنِی فِی حِفْظِکَ وَ اجْعَلْنِی فِی أَمْنِکَ (3).

أُخْرَی عَنْهُ علیه السلام أَیْضاً قَالَ: أَتَی رَسُولَ اللَّهِ قَوْمٌ یَشْکُونَ الْعَقَارِبَ وَ مَا یَلْقَوْنَ مِنْهَا فَقَالَ قُولُوا إِذَا أَصْبَحْتُمْ وَ أَمْسَیْتُمْ أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ کُلِّهَا الَّتِی لَا یُجَاوِزُهُنَّ بَرٌّ وَ لَا فَاجِرٌ الَّذِی لَا یُخْفَرُ جَارُهُ مِنْ شَرِّ مَا ذَرَأَ وَ مِنْ شَرِّ مَا بَرَأَ وَ مِنْ شَرِّ الشَّیَاطِینِ وَ شَرِکِهِ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّةٍ هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام مَنْ قَالَ هَذِهِ الْکَلِمَاتُ حِینَ یُمْسِی فَأَنَا ضَامِنٌ أَنْ لَا یُصِیبَهُ عَقْرَبٌ وَ لَا هَامَّةٌ حَتَّی یُصْبِحَ (4).

رُقْیَةُ الْحَیَّاتِ رُقْیَةُ سُلَیْمَانَ النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَی نَبِیِّنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ عَلَیْهِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ خَاتَمِ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ اح اح و ملائکة هبوا سبوا ماروادار وَ إِذَا قوی فوادی مَرْیَمَ هندبا بِسْمِ اللَّهِ خَاتَمٌ وَ بِاللَّهِ الْخَاتَمُ تَقْرَأُ ثَلَاثاً فَإِنَّهَا تَقِفُ وَ تُخْرِجُ لِسَانَهَا فَخُذْهَا عِنْدَ ذَلِکَ (5).

ص: 146


1- 1. مکارم الأخلاق ص 402.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 402.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 473.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 473.
5- 5. مکارم الأخلاق ص 473.

اگر خواستی مارها به خانه تو وارد نشود، چهار رقعه بنویس و در گوشه­های خانه­ات آنها را خاک کن «بسم الله الرحمن الرحیم هجه مهجه و یهود محنا و اطرد».(1)

تعویذی برای عقرب: در اول روز پنجم اسفند ماه آن را بنویسد، با وضو باشد و با کسی صحبت نکند تا نوشتنش تمام شود و آن را حفظ کند و دیگر عقربی او را نمی­گزد: «بسم الله سجّه سجّه قرنیّه برنیّه ملحه بحرقعیا تعطا قطعه».

این تعویذ برای مار نیز روایت می­شود: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: آن را می­نویسی و در شکاف دیوار خانه قرار می­دهی، که می­افتد و دو نصف می­شود.

ابراهیم نخعی نقل کرد: ماری گردن ما را نیش زد، و اسود بن یزید مرا تعویذ کرد، پس بهبودی یافتم.(2)

تعویذی برای پشه: می­گوید: ای سیاه جهنده­ای که به قفل و در توجه نداری، تو را به ام الکتاب قسم می­دهم که من و همراهانم را نیازاری تا اینکه شب سر آید و تا اینکه صبح بیاورد آنچه را که آورد و سوگند به کسی که می شناسی تا زمانی که صبح بازگردد به آنچه بازگشت».(3)

روایت17.

دعوات الراوندی: امیرمؤمنان علیه السلام فرمودند: زمانی که پیامبر صلی الله علیه و آله در حال نماز بودند عقربی ایشان را گزید، پس فرمودند: خدا عقرب را لعنت کند، اگر کسی را واگذارد این مصلی را رها می کند یعنی خودشان صلی الله علیه و آله سپس بر آب دعایی خواندند و حمد و قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را بر آن تلاوت کردند و جرعه­ای از آن نوشیدند سپس مقداری نمک خواستند و آن را با آب آمیختند و آن موضع را مالش دادند تا آرام گرفت.

زمانی که نوح علیه السلام بر کشتی سوار گشت، ابا ورزید از اینکه عقرب نیز وارد شود، پس عقرب گفت: قول می­دهم نیش زنم که کسی که بگوید: «سلام بر محمد و خاندان محمد و بر نوح در جهانیان» .

ص: 147


1- . مکارم الاخلاق: 474
2- . مکارم الاخلاق: 474
3- . مکارم الاخلاق: 473

وَ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ لَا تَدْخُلَ الْحَیَّةُ مَنْزِلَکَ تَکْتُبُ أَرْبَعَ رِقَاعٍ وَ تَدْفَنُ فِی زَوَایَا بَیْتِکَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ هجه وَ مهجه وَ یهود محنا وَ اطرد(1).

رُقْیَةٌ لِلْعَقْرَبِ یُکْتَبُ بُکْرَةَ یَوْمِ الْخَامِسِ مِنْ إِسْفَنْدَارَ مذماه وَ یَکُونُ عَلَی وُضُوءٍ وَ لَا یَتَکَلَّمُ حَتَّی یَفْرُغَ مِنَ الْکِتَابَةِ وَ یَحْفَظُهُ وَ لَا تَلْدَغُهُ عَقْرَبٌ بِسْمِ اللَّهِ سجه سجه قرنیه برنیه ملحه بحرقعیا برقعیا تعطا قطعه تُرْوَی هَذِهِ الرُّقْیَةُ لِلْحَیَّةِ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ تَکْتُبُهُ وَ تَضَعُهُ فِی شَقِّ حَائِطِ الْبَیْتِ فَإِنَّهُ یَسْقُطُ وَ یَنْشَقُّ بِنِصْفَیْنِ.

وَ قَالَ إِبْرَاهِیمُ النَّخَعِیُّ: لَسَعَتْنِی حَیَّةٌ عَلَی عُنُقِی فَرَقَانِی الْأَسْوَدُ بْنُ یَزِیدَ فَبَرَأَتْ (2).

رُقْیَةٌ لِلْبَرَاغِیثِ یَقُولُ أَیُّهَا الْأَسْوَدُ الْوَثَّابُ الَّذِی لَا یُبَالِی غَلَقاً وَ لَا بَاباً عَزَمْتُ عَلَیْکَ بِأُمِّ الْکِتَابِ أَنْ لَا تُؤْذِیَنِی وَ لَا أَصْحَابِی إِلَی أَنْ یَنْقَضِیَ اللَّیْلُ وَ یَجِی ءَ الصُّبْحُ بِمَا جَاءَ بِهِ وَ الَّذِی تَعْرِفُهُ إِلَی أَنْ یَئُوبَ الصُّبْحُ بِمَا آبَ (3).

«17»

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: إِنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله لَسَعَتْهُ الْعَقْرَبُ وَ هُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی فَقَالَ لَعَنَ اللَّهُ الْعَقْرَبَ لَوْ تَرَکَ أَحَداً لَتَرَکَ هَذَا الْمُصَلِّی یَعْنِی نَفْسَهُ صلی الله علیه و آله ثُمَّ دَعَا بِمَاءٍ وَ قَرَأَ عَلَیْهِ الْحَمْدَ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ ثُمَّ جَرَعَ مِنْهُ جُرَعاً ثُمَّ دَعَا بِمِلْحٍ وَ دَافَهُ فِی الْمَاءِ وَ جَعَلَ یَدْلُکُ صلی الله علیه و آله ذَلِکَ الْمَوْضِعَ حَتَّی سَکَنَ وَ لَمَّا رَکِبَ نُوحٌ علیه السلام فِی السَّفِینَةِ أَبَی أَنْ یَحْمِلَ الْعَقْرَبَ مَعَهُ فَقَالَ عَاهَدْتُکَ أَنْ لَا أَلْسَعَ أَحَداً یَقُولُ سَلامٌ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلی نُوحٍ فِی الْعالَمِینَ.

ص: 147


1- 1. مکارم الأخلاق ص 474.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 474.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 473.

باب صد و چهارم : دعای راندن جنّ و دور کردن خوف­ها و ام الصبیان و صرع و جنون و دیوانگی

روایات

روایت1.

أمالی: أشجع سلمیّ بر امام صادق علیه السلام وارد شد و عرض کرد: سرورم، من بسیار سفر می­کنم و به مکان­های ترسناکی می­رسم، مرا چیزی بیاموز تا خود را ایمن گردانم، فرمودند: هرگاه از چیزی ترسیدی، دست راست خود را بر سرت قرار ده و با صدای بلند بخوان «أَ فَغَیْرَ دینِ اللَّهِ یَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُون: آیا جز دین خدا را می جویند؟ با آنکه هر که در آسمانها و زمین است خواه و ناخواه سر به فرمان او نهاده است، و به سوی او باز گردانیده می شوند». أشجع نقل کرد به وادی رسیدم که به داشتن جن موصوف بود و شنیدم که صدایی گفت: او را بگیرید پس آن آیه را خواندم و صدایی دیگر گفت: چگونه او را بگیریم در حالی که به آیه ای پاک قرآن پناه برده است.(1)

روایت2.

محاسن: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هرگاه راه بر شما غیر آشکار گشت، پس اذان نماز را سر دهید.(2)

روایت3.

طب الائمة: مردی نزد امام صادق علیه السلام شکایت کرد و گفت: طفلی دارم که بادی بر او عارض می شود و چنان بهسختی مبتلاست که از او نامید می­گردم، ای فرزند رسول خدا اگر صلاح می­دانی از خداوند عزّ و جلّ برای او عافیت را بخواه. نقل کرد: امام به درگاه خداوند برای آن طفل دعا کرد، سپس فرمودند: هفت بار برای او سوره­ حمد را با زعفران و مشک بنویس سپس آن را با آب بشوی و باید تا یک ماه از آن بنوشد تا عافیت یابد، نقل کرد: یک شب چنین کردیم که دیگر به او بازنگشت و فرزندم راحت شد و ما نیز راحت شدیم.(3)

امام صادق علیه السلام فرمودند: هرگاه سوره­ حمد بر هر دردی از دردها هفتاد بار خوانده شود،

ص: 148


1- . أمالی طوسی 1: 288
2- . المحاسن: 85
3- . طب الائمة: 88

باب 104 الدعاء لدفع الجن و المخاوف و أم الصبیان و الصرع و الخبل و الجنون

الأخبار

«1»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی الْفَحَّامُ عَنِ الْمَنْصُورِیِّ عَنْ عَمِّ أَبِیهِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الثَّالِثِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ: دَخَلَ أَشْجَعُ السُّلَمِیُّ عَلَی الصَّادِقِ علیه السلام وَ قَالَ یَا سَیِّدِی أَنَا کَثِیرُ الْأَسْفَارِ وَ أَحْصُلُ فِی الْمَوَاضِعِ الْمُفْزِعَةِ فَتُعَلِّمُنِی مَا آمَنُ بِهِ عَلَی نَفْسِی قَالَ فَإِذَا خِفْتَ أَمْراً فَاتْرُکْ یَمِینَکَ عَلَی أُمِّ رَأْسِکَ وَ اقْرَأْ بِرَفِیعِ صَوْتِکَ أَ فَغَیْرَ دِینِ اللَّهِ یَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ قَالَ أَشْجَعُ فَحَصَلْتُ فِی وَادٍ نَعَتَتْ فِیهِ الْجِنُّ فَسَمِعْتُ قَائِلًا یَقُولُ خُذُوهُ فَقَرَأْتُهَا فَقَالَ قَائِلٌ کَیْفَ نَأْخُذُهُ وَ قَدِ احْتَجَزَ بِآیَةٍ طَیِّبَةٍ(1).

«2»

سن، [المحاسن] قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: إِذَا تَغَوَّلَتِ الْغِیلَانُ فَأَذِّنُوا بِأَذَانِ الصَّلَاةِ(2).

«3»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَبْدُ اللَّهِ بْنُ زُهَیْرٍ الْعَابِدُ وَ کَانَ مِنْ زُهَّادِ الشِّیعَةِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْفَضْلِ النَّوْفَلِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: شَکَا رَجُلٌ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ علیه السلام فَقَالَ إِنَّ لِی صَبِیّاً رُبَّمَا أَخَذَهُ رِیحُ أُمِّ الصِّبْیَانِ فَآیَسُ مِنْهُ لِشِدَّةِ مَا یَأْخُذُهُ فَإِنْ رَأَیْتَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَنْ تَدْعُوَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ بِالْعَافِیَةِ قَالَ فَدَعَا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ ثُمَّ قَالَ اکْتُبْ لَهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ الْحَمْدَ بِزَعْفَرَانٍ وَ مِسْکٍ ثُمَّ اغْسِلْهُ بِالْمَاءِ وَ لْیَکُنْ شَرَابُهُ مِنْهُ شَهْراً وَاحِداً فَإِنَّهُ یُعَافَی مِنْهُ قَالَ فَفَعَلْنَا بِهِ لَیْلَةً وَاحِدَةً فَمَا عَادَتْ إِلَیْهِ وَ اسْتَرَاحَ وَ اسْتَرَحْنَا(3).

وَ عَنْهُ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: مَا قُرِئَ سُورَةُ الْحَمْدِ عَلَی وَجَعٍ مِنَ الْأَوْجَاعِ سَبْعِینَ مَرَّةً

ص: 148


1- 1. أمالی الطوسیّ ج 1 ص 288.
2- 2. المحاسن: 85.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 88.

به اذن خداوند متعال آرام خواهد گرفت.(1)

روایت4.

طب الائمة: امام صادق علیه السلام فرمودند: برای تعویذ کسی که صرع دارد، می­گویی «ای باد به همان سوگندی که علی بن ابی طالب علیه السلام و رسول خدا صلی الله علیه و آله جنیان وادی صبرة را قسم دادند و آنها اجابت کردند و اطاعت نمودند، تو را قسم می­دهم که اجابت کنی و اطاعت نمایی و همین لحظه از فلان فرزند فلانة خارج شوی.(2)

روایت5.

طب الائمة: مردی به خدمت امام صادق علیه السلام آمد در حالی که جنونی بر او عارض می شد، امام صادق علیه السلام به او فرمودند: هرگاه به بستر رفتی این دعا را بخوان «به نام خدا و با استعانت از خدا به خدا ایمان آوردم و به طاغوت کفر ورزیدم. خدایا مرا در خواب و بیداری حفظ فرما، پناه می­برم به عزت خدا و شکوه او از آنچه در تن دارم و می­هراسم» آن مرد نقل کرد: چنین کردم و به اذن خداوند متعال شفا یافتم.(3)

امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس به جنونیمبتلا شود، باید در شب جمعه خود را به این دعای مفید و شفادهنده، تعویذ نماید و مثل همان حدیث اول را ذکر کردند و فرمودند: هرگز باز نخواهد گشت و باید آن را سحرگاه بعد از استغفار و پایان نماز شب انجام دهد.(4)

روایت6.

طب الائمة: شخصی از دوستان امام صادق علیه السلام به ایشان عرض کرد: ای فرزند رسول خدا من دختر کوچکی دارم که دلم برایش می­سوزد، او شب­ها و روزها بسیار ناله می­کند، اگر صلاح می­بینید برای بهبودی­اش به درگاه خدا دعا فرمایید، نقل کرد: امام برای او دعا نمودند، سپس فرمودند: بگو او را حجامت کنند که برای او سودمند است.(5)

شخصی به خدمت امام باقر علیه السلام چنین شکایت برد: ای فرزند رسول خدا، من کنیزی دارم که ارواح به سراغ او می­آیند، امام فرمودند: او را با سوره­ فاتحة الکتاب

ص: 149


1- . طب الائمة: 88
2- . طب الائمة: 92
3- . طب الائمة: 107
4- . طب الائمة: 107
5- . طب الائمة: 108

إِلَّا سَکَنَ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی (1).

«4»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] إِبْرَاهِیمُ بْنُ الْمُنْذِرِ الْخُزَاعِیُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: تُعَوِّذُ الْمَصْرُوعَ وَ تَقُولُ عَزَمْتُ عَلَیْکِ یَا رِیحُ بِالْعَزِیمَةِ الَّتِی عَزَمَ بِهَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام رَسُولُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلَی جِنِّ وَادِی الصَّبْرَةِ فَأَجَابُوا وَ أَطَاعُوا لَمَّا أَجَبْتِ وَ أَطَعْتِ وَ خَرَجْتِ عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ السَّاعَةَ(2).

«5»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عُثْمَانُ بْنُ سَعِیدٍ الْقَطَّانُ عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ قَالَ: دَخَلَ رَجُلٌ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ قَدْ عَرَضَ لَهُ خَبَلٌ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام ادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ إِذَا أَوَیْتَ إِلَی فِرَاشِکَ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ کَفَرْتُ بِالطَّاغُوتِ اللَّهُمَّ احْفَظْنِی فِی مَنَامِی وَ یَقَظَتِی أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ جَلَالِهِ مِمَّا أَجِدُ وَ أَحْذَرُ قَالَ الرَّجُلُ فَفَعَلْتُهُ فَعُوفِیتُ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی (3).

وَ عَنْهُ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: مَنْ أَصَابَهُ الْخَبَلُ فَلْیُعَوِّذْ نَفْسَهُ لَیْلَةَ الْجُمُعَةِ بِهَذِهِ الْعُوذَةِ النَّافِعَةِ الشَّافِیَةِ ثُمَّ ذَکَرَ نَحْوَ الْحَدِیثِ الْأَوَّلِ وَ قَالَ لَا یَعُودُ إِلَیْهِ أَبَداً وَ لْیَفْعَلْ ذَلِکَ عِنْدَ السِّحْرِ بَعْدَ الِاسْتِغْفَارِ وَ فَرَاغِهِ مِنْ صَلَاةِ اللَّیْلِ (4).

«6»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] جَعْفَرُ بْنُ حَنَانٍ الطَّائِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنِ الْحَلَبِیِّ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لِرَجُلٍ مِنْ أَوْلِیَائِهِ وَ قَدْ سَأَلَهُ الرَّجُلُ فَقَالَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ لِی بُنَیَّةً وَ أَنَا أَرِقُّ لَهَا وَ أُشْفِقُ عَلَیْهَا وَ إِنَّهَا تَفْزَعُ کَثِیراً لَیْلًا وَ نَهَاراً فَإِنْ رَأَیْتَ أَنْ تَدْعُوَ اللَّهَ بِالْعَافِیَةِ قَالَ فَدَعَا لَهَا ثُمَّ قَالَ مُرْهَا بِالْفَصْدِ فَإِنَّهَا تَنْتَفِعُ بِذَلِکَ (5).

وَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدٍ الْبَاقِرِ علیهما السلام: أَنَّهُ شَکَا إِلَیْهِ رَجُلٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ لِی جَارِیَةً یَتَعَرَّضُ لَهَا الْأَرْوَاحُ فَقَالَ عَوِّذْهَا بِفَاتِحَةِ الْکِتَابِ

ص: 149


1- 1. طبّ الأئمّة ص 88.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 92. و قد مر مثله ص 51.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 107.
4- 4. طبّ الأئمّة ص 107.
5- 5. طبّ الأئمّة ص 108.

و قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق ده بار ده بار تعویذ کن، سپس آن را در جامی با مشک و زعفران بنویس و به او بنوشان و نوشیدنی و وضو و غسل او باید از این آب باشد، پس این کار را در طی سه روز انجام دادم، خداوند آن را از او برطرف نمود.(1)

روایت7.

طب الائمة: امام صادق علیه السلام فرمودند: غالب این ارواح به خاطر غلبه صفرا یا خون سوخته شده یا بلغم زیاد می باشد. پس انسان باید چنان خود را مراقبت کند که هیچکدام از این طبع­­­ها بر دیگری غلبه نکند که او را هلاک می­سازد.(2)

امام رضا علیه السلام شخصی را دیدند که صرح دارد، پس ظرفی آب طلب کردند و حمد و سوره­های قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را خواندند و بر آن دمیدند، سپس امر فرمودند ظرف آب را بر سر و صورت او بریزید که بهبود یافت و به او فرمودند: هرگز باز نخواهد گشت.(3)

روایت8.

طب الائمة: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: کسی که جن به سوی او سنگ پرتاب کرد باید آن سنگ را بردارد و به همان طرف بیاندازد و بگوید «خداوند برای من کافی است و صدایی کسی که او را می­خواند، شنید، هیچ نقطه­ای بالاتر از خدا وجود ندارد».

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: مرغ و خروس­های خانه­تان را زیاد کنید تا شیاطین به جای فرزندانتان به آنها مشغول شوند.(4)

روایت9.

طب الائمة: شخصی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: ای فرزند رسول خدا من کنیزی دارم که ناله­اش در خواب بسیار است. و هرگاه حال او بسیار وخیم گردد آرام نمی­شود، و بازویش فلج می­شود، طبیبی که او را معاینه کرده است گفته است: او از اهل زمین آسیبی دیده که علاج آن ممکن نیست، امام علیه السلام فرمودند: بگو او را حجامت کنند، برای او آب شوید پخته با عسل تهیه کن و سه روز به او بنوشان، نقل کرد،

ص: 150


1- . طب الائمة: 108
2- . طب الائمة: 110
3- . طب الائمة: 111
4- . طب الائمة: 112

وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ عَشْراً عَشْراً ثُمَّ اکْتُبْهُ لَهَا فِی جَامٍ بِمِسْکٍ وَ زَعْفَرَانٍ فَاسْقِهَا إِیَّاهُ یَکُونُ فِی شَرَابِهَا وَ وَضُوئِهَا وَ غُسْلِهَا فَفَعَلْتُ ذَلِکَ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ فَذَهَبَ اللَّهُ بِهِ عَنْهَا(1).

«7»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ بُکَیْرٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ الْیَسَعِ عَنِ الْمُنْذِرِ بْنِ هَامَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ سَعْدٍ الْمَوْلَی قَالا قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: إِنَّ عَامَّةَ هَذِهِ الْأَرْوَاحِ مِنَ الْمُرَّةِ الْغَالِبَةِ أَوِ الدَّمِ الْمُحْتَرِقِ أَوْ بَلْغَمٍ غَالِبٍ فَلْیَشْتَغِلِ الرَّجُلُ بِمُرَاعَاةِ نَفْسِهِ قَبْلَ أَنْ یَغْلِبَ عَلَیْهِ شَیْ ءٌ مِنْ هَذِهِ الطَّبَائِعِ فَیُهْلِکَهُ (2).

وَ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام: أَنَّهُ رَأَی مَصْرُوعاً فَدَعَا لَهُ بِقَدَحٍ فِیهِ مَاءٌ ثُمَّ قَرَأَ عَلَیْهِ الْحَمْدَ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ نَفَثَ فِی الْقَدَحِ ثُمَّ أَمَرَ فَصُبَّ الْمَاءُ عَلَی رَأْسِهِ وَ وَجْهِهِ فَأَفَاقَ وَ قَالَ لَهُ لَا یَعُودُ إِلَیْکَ أَبَداً(3).

«8»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] الْمُظَفَّرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنِ ابْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی یَحْیَی الْمَدَنِیِّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ رُمِیَ أَوْ رَمَتْهُ الْجِنُّ فَلْیَأْخُذِ الْحَجَرَ الَّذِی رُمِیَ بِهِ فَلْیَرْمِ مِنْ حَیْثُ رُمِیَ وَ لْیَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ وَ کَفَی وَ سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ دَعَا لَیْسَ وَرَاءَ اللَّهِ مُنْتَهًی.

وَ قَالَ صلی الله علیه و آله: أَکْثِرُوا مِنَ الدَّوَاجِنِ فِی بُیُوتِکُمْ تَتَشَاغَلْ بِهَا الشَّیَاطِینُ عَنْ صِبْیَانِکُمْ (4).

«9»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] أَبُو عُبَیْدَةَ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَیْدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّضْرِ عَنِ الْیُسْرِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ رَجُلًا قَالَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ لِی جَارِیَةً یَکْثُرُ فَزَعُهَا فِی الْمَنَامِ وَ رُبَّمَا اشْتَدَّ بِهَا الْحَالُ فَلَا تَهْدَأُ وَ یَأْخُذُهَا خَدَرٌ فِی عَضُدِهَا وَ قَدْ رَآهَا بَعْضُ مَنْ یُعَالِجُ فَقَالَ إِنَّ بِهَا مس [مَسّاً] مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ لَیْسَ یُمْکِنُ عِلَاجُهَا فَقَالَ علیه السلام مُرْهَا بِالْفَصْدِ وَ خُذْ لَهَا مَاءَ الشِّبِتِّ الْمَطْبُوخِ بِالْعَسَلِ وَ تُسْقَی ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ

ص: 150


1- 1. طبّ الأئمّة ص 108.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 110.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 111.
4- 4. طبّ الأئمّة ص 112.

چنین کردم و به اذن خداوند عزّ و جلّ بهبودی یافت.(1)

روایت10.

مکارم الاخلاق: برای صرع: «ما را چه شده که بر خدا توکل نمی­کنیم».(2)

برای ترس کودکان: سوره­ إذا زلزلت» «فَضَرَبْنا عَلَی آذانِهِمْ فِی الْکَهْفِ سِنینَ عَدَدا ًثُمَّ بَعَثْناهُمْ لِنَعْلَمَ أَیُّ الْحِزْبَیْنِ أَحْصی لِما لَبِثُوا أَمَدا: پس در آن غار ،سالیانی چند بر گوشهایشان پرده زدیم آنگاه آنان را بیدار کردیم، تا بدانیم کدام یک از آن دو دسته، مدت درنگشان را بهتر حساب کرده اند.»(3)

و آیه شهد الله(4)

و «قل ادعوالله تا آخر سوره(5)

[«و لقد جائکم تا آخر سوره](6)

و هر کس بر خدا توکل کند خدا او را کافی است و به امر او رسیدگی می­کند.(7)

روایت11.

به نقل از خط شهید رحمه الله از عبد الرحمن در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله شیاطین از کوه­ها و وادی­ها سرازیر شدند، و به همراه آنان شیطانی بود که شعله­ای از آتش داشت و می­خواست رسول خدا صلی الله علیه و آله را بسوزاند پس از آنها خوف داشت، جبرئیل علیه السلام نازل گشت و فرمود: ای محمد بگو! گفت: چه بگویم؟ گفت بگو: «پناه می­برم به کلمات کامل خدا که هیچ نیکوکار و بدکاری از آنها تجاوز نمی­کند از شر آنچه آفرید و پدید آورد و خلق کرد و از شر آنچه از آسمان نازل می­کند و از شر آنچه از آن خارج می­شود و از شر فتنه­های شب و روز و شرّ پیشامدها مگر پیشامدی که خیر آورد ای بخشایشگر» نقل کرد: پس آتش خاموش گشت و خداوند عزّ و جلّ آنها را شکست داد.

روایت12.

دعوات الراوندی: یکی از دوستان امام هادی علیه السلام به ایشان نامه­ای نوشتند و شکایت کردند از بادی که بر کودکشان عارض گشت، امام فرمودند: در کاغذی بنویس و بر او بیاویز، و او چنین کرد و به اذن خدا عافیت یافت. و آن دعا این بود «به نام خداوند بلندمرتبه بزرگ بردبار کریم، دیرینه­ای که از بین نمی­رود،

ص: 151


1- . طب الائمة: 135
2- . مکارم الاخلاق: 433، ابراهیم/ 12
3- . کهف/ 12 – 12
4- . آل عمران/16
5- . اسراء/ 110
6- . براءة/ 129
7- . مکارم الاخلاق: 443. میان دو علامت از مصدر اضافه شده است.

قَالَ فَفَعَلْتُ ذَلِکَ فَعُوفِیَتْ بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ (1).

«10»

مکا، [مکارم الأخلاق]: لِلصَّرْعِ وَ ما لَنا أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَی اللَّهِ الْآیَةَ(2).

لِفَزَعِ الصِّبْیَانِ إِذا زُلْزِلَتِ السُّورَةَ فَضَرَبْنا عَلَی آذانِهِمْ فِی الْکَهْفِ سِنِینَ عَدَداً إِلَی قَوْلِهِ أَمَداً(3) وَ آیَةُ شَهِدَ اللَّهُ (4) وَ قُلِ ادْعُوا اللَّهَ إِلَی آخِرِ السُّورَةِ(5) وَ لَقَدْ جاءَکُمْ إِلَی آخِرِ السُّورَةِ(6) وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ (7).

«11»

نُقِلَ مِنْ خَطِّ الشَّهِیدِ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ: أَنَّ الشَّیَاطِینَ تَحَدَّرَتْ عَلَی عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مِنَ الْجِبَالِ وَ الْأَوْدِیَةِ مَعَهُمْ شَیْطَانٌ مَعَهُ شُعْلَةٌ مِنْ نَارٍ یُرِیدُ أَنْ یُحْرِقَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَفَزِعَ مِنْهُمْ فَأَتَاهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ قُلْ قَالَ وَ مَا أَقُولُ قَالَ قُلْ أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ الَّتِی لَا یُجَاوِزُهُنَّ بَرٌّ وَ لَا فَاجِرٌ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ وَ ذَرَأَ وَ بَرَأَ وَ مِنْ شَرِّ ما یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ مِنْ شَرِّ ما یَعْرُجُ فِیها وَ مِنْ شَرِّ مَا یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَ مِنْ شَرِّ ما یَخْرُجُ مِنْها وَ مِنْ شَرِّ فِتَنِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ شَرِّ الطَّوَارِقِ إِلَّا طَارِقاً یَطْرُقُ بِخَیْرٍ یَا رَحْمَانُ قَالَ فَطَفِئَتْ وَ هَزَمَهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ.

«12»

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ،: کَتَبَ إِلَی أَبِی الْحَسَنِ الْعَسْکَرِیِّ علیه السلام بَعْضُ مَوَالِیهِ فِی صَبِیٍّ لَهُ یَشْتَکِی رِیحَ أُمِّ الصِّبْیَانِ فَقَالَ اکْتُبْ فِی رَقٍّ وَ عَلِّقْهُ عَلَیْهِ فَفَعَلَ فَعُوفِیَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ الْمَکْتُوبُ هَذَا بِسْمِ اللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ الْحَلِیمِ الْکَرِیمِ الْقَدِیمِ الَّذِی لَا یَزُولُ

ص: 151


1- 1. طبّ الأئمّة ص 130. و قد مر.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 443: و الآیة فی سورة إبراهیم: 12.
3- 3. الکهف: 11- 12.
4- 4. آل عمران: ص 16.
5- 5. أسری: 110.
6- 6. براءة: 129.
7- 7. مکارم الأخلاق ص 443، و ما بین العلامتین زیادة من المصدر.

پناه می­برم به عزت آن زنده­ای که نمی­میرد از شرّ هر زنده­ای که می­میرد».

روایت13.

کتاب زید الزراد: نقل کرد: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: آیا جنیان انسان را می­دزدند؟ فرمودند: اگر کسی صبح و شب این کلمات را بر زبان جاری سازد، توانایی چنین کاری را ندارند، ای گروه جنّیان و انسیان، اگر می توانید از کرانه های آسمانها و زمین به بیرون رخنه کنید، پس رخنه کنید. جز با تسلّطی رخنه نمی کنید. شما هیچ تسلطی بر من و خانه­ام و خانواده و فرزندانم ندارید، ای ساکنان هوا و ای ساکنان زمین، شما را قسم می­دهم به خدایی که علی بن ابی طالب جنیان وادی صبرة را به او سوگند داد که هیچ تسلطی بر من و کسانی که از نزدیکان من هستند، نداشته باشی، ای جنیان صالح و ای جنیان مؤمن، شما را قسم می­دهم به پیمانی که خداوند از شما گرفت مبنی بر اطاعت از فلان فرزند فلان حجت خدا بر تمامی مخلوقات» و دوستت را نام ببری «بدترین فاسقان خود را از من بازدارید تا بدی به من نرسانند، به واسطه شنیدن خدا و دیدن خدا از گوش ها و چشم های شما بازداشتم و به قدرت و نیروی خداوند از ریسمان­ها و مکرهای شما خود را حفظ کردم، اگر مکر کنید خداوند شما را مکر می­کند و او بهترین مکرکنندگان است .

خود خانواده و فرزندان و تمام نزدیکانم را در جوار و حفظ خدا و جوار محمد فرزند عبد الله رسول خدا صلی الله علیه و آله و جوار علی بن ابی طالب صلوات الله علیه قرار دادم، به خدا و آن دو، خود را حفظ نمودم و خدا و آن دو حائلی جستم از شر فاسقان شما و از شر فاسقان آدمیان و عرب و عجم و اگر پشت کردند بگو خدا برای من کافی است، خدایی جز او نیست، بر او توکل نمودم و او پروردگار عرش باعظمت است.

هیچ راهی برای شما نیست و هیچ تسلطی ندارید، به چیرگی خدا بر تسلط شما غلبه کردم و به قدرت خدا شما را شکست دادم و بر فریب شما و ریسمان­هاتان و نیرنگ شما و لشکر پیاده و سواره شما و چیرگی­تان و قدرتتان چیره گشتم با قدرت خدا و شکست ناپذیری او و پادشاهی­اش و عظمت او و به آن اسمی که امیر مؤمنان علیه السلام جنیان وادی صبرة را سوگند داد که طغیان و سرکشی و تجاوز نکنند و آنها بعد از قدرتشان با خواری تسلیم وی شدند، پس شما هیچ قدرت و راهی ندارید، و هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خدای بلندمرتبه و بزرگ تحقق نمی­پذیرد.

نقل است: سالی به حج رفتیم و هنگامی که میان دیوارهای خرابه­های مدینه رسیدیم، رفیق خود را که از برادرانمان بود گم کردیم و هرچه از پی او گشتیم، او را نیافتیم، مردم مدینه به ما گفتند: دوست شما را جن

ص: 152

أَعُوذُ بِعِزَّةِ الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ مِنْ شَرِّ کُلِّ حَیٍّ یَمُوتُ.

«13»

کِتَابُ زَیْدٍ الزَّرَّادِ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقُلْتُ الْجِنُّ یَخْطَفُونَ الْإِنْسَانَ فَقَالَ مَا لَهُمْ إِلَی ذَلِکَ سَبِیلٌ لِمَنْ یُکَلِّمُ بِهَذِهِ الْکَلِمَاتِ إِذَا أَمْسَی وَ أَصْبَحَ یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطارِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ فَانْفُذُوا لا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطانٍ لَا سُلْطَانَ لَکُمْ عَلَیَّ وَ لَا عَلَی دَارِی وَ لَا عَلَی أَهْلِی وَ لَا عَلَی وَلَدِی یَا سُکَّانَ الْهَوَاءِ وَ یَا سُکَّانَ الْأَرْضِ عَزَمْتُ عَلَیْکُمْ بِعَزِیمَةِ اللَّهِ الَّتِی عَزَمَ بِهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام عَلَی جِنِّ وَادِی الصَّبْرَةِ أَنْ لَا سَبِیلَ لَکُمْ عَلَیَّ وَ لَا عَلَی شَیْ ءٍ مِنْ أَهْلِ حُزَانَتِی یَا صَالِحِی الْجِنِّ یَا مُؤْمِنِی الْجِنِّ عَزَمْتُ عَلَیْکُمْ بِمَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ مِنَ الْمِیثَاقِ بِالطَّاعَةِ لِفُلَانِ بْنِ فُلَانٍ حُجَّةِ اللَّهِ عَلَی جَمِیعِ الْبَرِیَّةِ وَ الْخَلِیقَةِ وَ تُسَمِّی صَاحِبَکَ أَنْ تَمْنَعُوا عَنِّی شَرَّ فَسَقَتِکُمْ حَتَّی لَا یَصِلُوا إِلَیَّ بِسُوءٍ أَخَذْتُ بِسَمْعِ اللَّهِ عَلَی أَسْمَاعِکُمْ وَ بِعَیْنِ اللَّهِ عَلَی أَعْیُنِکُمْ وَ امْتَنَعْتُ بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ عَلَی حَبَائِلِکُمْ وَ مَکْرِکُمْ إِنْ تَمْکُرُوا یَمْکُرِ اللَّهُ بِکُمْ وَ هُوَ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ.

وَ جَعَلْتُ نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ وُلْدِی وَ جَمِیعَ حُزَانَتِی فِی کَنَفِ اللَّهِ وَ سِتْرِهِ وَ کَنَفِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ کَنَفِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ اسْتَتَرْتُ بِاللَّهِ وَ بِهِمَا وَ امْتَنَعْتُ بِاللَّهِ وَ بِهِمَا وَ احْتَجَبْتُ بِاللَّهِ وَ بِهِمَا مِنْ شَرِّ فَسَقَتِکُمْ وَ مِنْ شَرِّ فَسَقَةِ الْإِنْسِ وَ الْعَرَبِ وَ الْعَجَمِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ لَا سَبِیلَ لَکُمْ وَ لَا سُلْطَانَ قَهَرْتُ سُلْطَانَکُمْ بِسُلْطَانِ اللَّهِ وَ بَطْشَکُمْ بِبَطْشِ اللَّهِ وَ قَهَرْتُ مَکْرَکُمْ وَ حَبَائِلَکُمْ وَ کَیْدَکُمْ وَ رَجِلَکُمْ وَ خَیْلَکُمْ وَ سُلْطَانَکُمْ وَ بَطْشَکُمْ بِسُلْطَانِ اللَّهِ وَ عِزِّهِ وَ مُلْکِهِ وَ عَظَمَتِهِ وَ عَزِیمَتِهِ الَّتِی عَزَمَ بِهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام عَلَی جِنِّ وَادِی الصَّبْرَةِ لَمَّا طَغَوْا وَ بَغَوْا وَ تَمَرَّدُوا فَأَذْعَنُوا لَهُ صَاغِرِینَ مِنْ بَعْدِ قُوَّتِهِمْ فَلَا سُلْطَانَ لَکُمْ وَ لَا سَبِیلَ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ.

وَ مِنْهُ قَالَ: حَجَجْنَا سَنَةً فَلَمَّا صِرْنَا فِی خَرَابَاتِ الْمَدِینَةِ بَیْنَ الْحِیطَانِ افْتَقَدْنَا رَفِیقاً لَنَا مِنْ إِخْوَانِنَا فَطَلَبْنَاهُ فَلَمْ نَجِدْهُ فَقَالَ لَنَا النَّاسُ بِالْمَدِینَةِ إِنَّ صَاحِبَکُمْ

ص: 152

دزدیده است. خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم و حال او و گفتار مردم مدینه را به اطلاع ایشان رسانیدم پس به من فرمودند: به مکانی که دزدیده شد یا اینکه فرمودند: مفقود شد، برو و با صدای بلند بگو «ای صالح بن علی، جعفر بن محمد به تو می­گوید: آیا علی بن ابی طالب اینچنین با جنیان پیمان بست، فلانی را می­خواهم تا او را به دوستانش بازگردانی، سپس بگو «ای گروه جنیان شما را قسم می­دهم به آنچه علی بن ابی طالب شما را به آن سوگند داد تا دست از دوست من بردارید و راه را به او نشان دهید».

نقل کرد: چنین کردم، ناگهان دوستم را دیدم که از یکی از خرابه­ها خارج شد و گفت: شخصی بر دیدگانم ظاهر شد که تاکنون زیباتر از او ندیده بودم، پس گفت: ای جوان گمان می­کنم تو دوستی خاندان محمد را داری؟ گفتم: آری، پس گفت: اینجا مردی از خاندان محمد است آیا می­خواهی او را پاداشی دهی و بر او سلام کنی؟ گفتم: آری، پس مرا به داخل آن دیوارها برد و در جلوی من راه می­رفت تا اینکه دور شد از نظر غایب گشت و من بیهوش شدم و همانطور ماندم، نمی­دانستم در کجای زمین خدا قرار دارم تا الان که شخصی آمد و مرا برداشت و به این راه آورد.

امام صادق علیه السلام را خبر دادم پس فرمودند: آن غوّال یا غول، نوعی از جن که انسان را فریب می­دهد، هرگاه یک نفر دیدی از او راهنمایی مخواه و اگر شما را راهنمایی کرد، بر خلاف آن عمل کنید و اگر او را در خرابه­ای یا بیابانی دیدید، در مقابل او اذان بگویید و با صدای بلند بگو: «پاک و منزه است خدایی که در آسمان ستارگان مایه طرد شیاطین قرار داد، تو را قسم می­دهم ای خبیث به خدایی که امیر مؤمنان علی بن ابی طالب صلوات الله علیه به آن سوگند خورد و تیر خدا را انداختم که به خطا نمی­رود و گوش خدا را بر گوش و چشم تو قرار دادم و به عزت خدا تو را خوار نمودم و به قدرت خدا بر چیرگی­ات غالب شدم، ای خبیث تو تسلطی بر من نداری» به راستی که تو بر او غلبه خواهی کرد و او را برمی­گردانی انشاء الله.

هرگاه راه را گم کردی با صدای بلند اذان بگو و بگو «ای رونده خدا ما را به راه هدایت نمایید، خدا شما را رحمت کند، راه را به ما بنمایید تا خداوند شما را هدایت کند» اگر راه را پیدا نکردی پس صدا بزن ای جنیان سرکش و ای شیاطین طاغی، راه را به من نشان دهید والّا شما را به تیری که به خطا نرود و آن سوگند علی بن ابی طالب است، هدف قرار می دهم. ای شیاطین سرکش، اگر می توانید از کرانه های آسمانها

ص: 153

اخْتَطَفَتْهُ الْجِنُّ فَدَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ أَخْبَرْتُهُ بِحَالِهِ وَ بِقَوْلِ أَهْلِ الْمَدِینَةِ فَقَالَ لِی اخْرُجْ إِلَی الْمَکَانِ الَّذِی اخْتُطِفَ أَوْ قَالَ افْتُقِدَ فَقُلْ بِأَعْلَی صَوْتِکَ یَا صَالِحَ بْنَ عَلِیٍّ إِنَّ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ یَقُولُ لَکَ أَ هَکَذَا عَاهَدَتْ وَ عَاقَدَتِ الْجِنُّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ اطْلُبْ فُلَاناً حَتَّی تُؤَدِّیَهُ إِلَی رُفَقَائِهِ ثُمَّ قُلْ یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ عَزَمْتُ عَلَیْکُمْ بِمَا عَزَمَ عَلَیْکُمْ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ لَمَّا خَلَّیْتُمْ عَنْ صَاحِبِی وَ أَرْشَدْتُمُوهُ إِلَی الطَّرِیقِ.

قَالَ فَفَعَلْتُ ذَلِکَ فَلَمْ أَلْبَثْ إِذَا بِصَاحِبِی قَدْ خَرَجَ عَلَیَّ مِنْ بَعْضِ الْخَرَابَاتِ فَقَالَ إِنَّ شَخْصاً تَرَاءَی لِی مَا رَأَیْتُ صُورَةً إِلَّا وَ هُوَ أَحْسَنُ مِنْهَا فَقَالَ یَا فَتَی أَظُنُّکَ تَتَوَلَّی آلَ مُحَمَّدٍ فَقُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ إِنَّ هَاهُنَا رجل [رَجُلًا] مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ هَلْ لَکَ أَنْ تُؤْجَرَ وَ تُسَلِّمَ عَلَیْهِ فَقُلْتُ بَلَی فَأَدْخَلَنِی بَیْنَ هَذِهِ الْحِیطَانِ وَ هُوَ یَمْشِی أَمَامِی فَلَمَّا أَنْ سَارَ غَیْرَ بَعِیدٍ نَظَرْتُ فَلَمْ أَرَ شَیْئاً وَ غُشِیَ عَلَیَّ فَبَقِیتُ مَغْشِیّاً عَلَیَّ لَا أَدْرِی أَیْنَ أَنَا مِنْ أَرْضِ اللَّهِ حَتَّی کَانَ الْآنَ فَإِذَا قَدْ أَتَانِی آتٍ وَ حَمَلَنِی حَتَّی أَخْرَجَنِی إِلَی الطَّرِیقِ.

فَأَخْبَرْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام بِذَلِکَ فَقَالَ ذَلِکَ الْغُوَّالُ أَوِ الْغُولُ نَوْعٌ مِنَ الْجِنِّ یَغْتَالُ الْإِنْسَانَ فَإِذَا رَأَیْتَ الشَّخْصَ الْوَاحِدَ فَلَا تَسْتَرْشِدْهُ وَ إِنْ أَرْشَدَکُمْ فَخَالِفُوهُ وَ إِذَا رَأَیْتَهُ فِی خَرَابٍ وَ قَدْ خَرَجَ عَلَیْکَ أَوْ فِی فَلَاةٍ مِنَ الْأَرْضِ فَأَذِّنْ فِی وَجْهِهِ وَ ارْفَعْ صَوْتَکَ وَ قُلْ سُبْحَانَ اللَّهِ الَّذِی جُعِلَ فِی السَّمَاءِ نُجُوماً رُجُوماً لِلشَّیَاطِینِ عَزَمْتُ عَلَیْکَ یَا خَبِیثُ بِعَزِیمَةِ اللَّهِ الَّتِی عَزَمَ بِهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ صلوات الله علیه وَ رَمَیْتُ بِسَهْمِ اللَّهِ الْمُصِیبِ الَّذِی لَا یُخْطِئُ وَ جَعَلْتُ سَمْعَ اللَّهِ عَلَی سَمْعِکَ وَ بَصَرِکَ وَ ذَلَّلْتُکَ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ قَهَرْتُ سُلْطَانَکَ بِسُلْطَانِ اللَّهِ یَا خَبِیثُ لَا سَبِیلَ لَکَ عَلَیَّ فَإِنَّکَ تَقْهَرُهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ تَصْرِفُهُ عَنْکَ.

فَإِذَا ضَلَلْتَ الطَّرِیقَ فَأَذِّنْ بِأَعْلَی صَوْتِکَ وَ قُلْ یَا سَیَّارَةَ اللَّهِ دُلُّونَا عَلَی الطَّرِیقِ یَرْحَمْکُمُ اللَّهُ أَرْشِدُونَا یُرْشِدْکُمُ اللَّهُ فَإِنْ أَصَبْتَ وَ إِلَّا فَنَادِ یَا عُتَاةَ الْجِنِّ وَ یَا مَرَدَةَ الشَّیَاطِینِ أَرْشِدُونِی وَ دُلُّونِی عَلَی الطَّرِیقِ وَ إِلَّا أَسْرَعْتُ لَکُمْ بِسَهْمِ اللَّهِ الْمُصِیبِ إِیَّاکُمْ عَزِیمَةِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ یَا مَرَدَةَ الشَّیَاطِینِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطارِ السَّماواتِ

ص: 153

و زمین به بیرون رخنه کنید، پس رخنه کنید. جز با تسلّطی رخنه نمی کنید. خداوند با لشکر پیروز خود بر شما غلبه خواهد کرد و با قدرت چیره خود بر شما تسلط می­یابد و با عزت استوار خود شما را خوار می­سازد، پس اگر پشت کردند بگو خدا مرا کافی است، خدایی جز او نیست بر او توکل نمودم و اوست پروردگار عرش باعظمت و اذان را با صدای بلند بگو تا راه یابی و راه را پیدا کنی انشاء الله .

باب صد و پنجم : دعاهای برآورده شدن حاجات، شامل دعاهای همراه با اصرار و دیگر دعاهای متناسب با آن

روایات

روایت1.

می­گویم: در روایت اعرابی و شتر آمد که امیر مؤمنان شخص عربی را می­بیند که به پرده­های کعبه چنگ زده است و می­گوید: «ای صاحب خانه، خانه، از آن توست و مهمان هم مهمان توست، و هر مهمانی پذیرایی دارد، پس پذیرایی مرا در این شب، مغفرت خویش قرار ده» پس امیر مؤمنان علیه السلام به یاران خویش فرمودند: آیا نمی­شنوید سخن این مرد عرب را؟ گفتند: چرا می­شنویم. فرمودند: خداوند بزرگ­تر از آن است که مهمان خود را برگرداند، نقل کرد: در شب دوم او را دیدند در حالی که به آن رکن، چنگ انداخته بود و می­گفت: ای که در عزت خود، عزیزی و هیچ کس در عزت تو عزیزتر از تو نیست، مرا به عزت عزتت، عزت بخش، در عزتی که هیچ کس نداند چگونه است، به تو روی آوردم و حق محمد و خاندان محمد بر تو را وسیله­ای به سوی تو قرار دادم، عطا کن، من آنچه را حق غیر تو عطا نمی­کند و بگردان از من آنچه را غیر تو آن را برنمی­گرداند.

نقل کرد: امیر مؤمنان علیه السلام به یاران خویش فرمودند: به خدا سوگند، این اسم اکبر خدا به زبان سریانی است که محبوب من رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را به من فرمودند، از او بهشت را خواست، پس به او عطا کرد و دوری از آتش را مسألت کرد و آن را از او دور گرداند، نقل کرد: در شب سوم او را یافت در حالی که به آن رکن چنگ انداخته بود و می­گفت: «ای کسی که جایی او را در بر نمی­گیرد و هیچ مکانی از او خالی نیست، بدون چگونگی­های گذشته، به این بادیه نشین، چهار هزار درهم عطا نما».(1)

روایت2.

قرب الاسناد: شخصی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: دعایی به من بیاموزید،

ص: 154


1- . این حدیث در جلد 41: 47 – 44 ذکر شد از کتاب أمالی: 282 – 280.

وَ الْأَرْضِ فَانْفُذُوا لا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطانٍ مُبِینٍ اللَّهُ غَالِبُکُمْ بِجُنْدِهِ الْغَالِبِ وَ قَاهِرُکُمْ بِسُلْطَانِهِ الْقَاهِرِ وَ مُذَلِّلُکُمْ بِعِزَّةِ الْمَتِینِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ وَ ارْفَعْ صَوْتَکَ بِالْأَذَانِ تُرْشَدْ وَ تُصِبِ الطَّرِیقَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ.

باب 105 الأدعیة لقضاء الحوائج و فیه أدعیة الإلحاح أیضا و ما یناسب ذلک من الأدعیة

الأخبار

«1»

أَقُولُ: قَدْ مَرَّ فِی خَبَرِ الْأَعْرَابِیِّ وَ النَّاقَةِ أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ رَأَی الْأَعْرَابِیَّ مُتَعَلِّقاً بِأَسْتَارِ الْکَعْبَةِ وَ هُوَ یَقُولُ یَا صَاحِبَ الْبَیْتِ الْبَیْتُ بَیْتُکَ وَ الضَّیْفُ ضَیْفُکَ وَ لِکُلِّ ضَیْفٍ مِنْ ضیفه [مُضِیفِهِ] قِرًی فَاجْعَلْ قِرَایَ مِنْکَ اللَّیْلَةَ الْمَغْفِرَةَ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام لِأَصْحَابِهِ أَمَا تَسْمَعُونَ کَلَامَ الْأَعْرَابِیِّ قَالُوا نَعَمْ فَقَالَ اللَّهُ أَکْرَمُ مِنْ أَنْ یَرُدَّ ضَیْفَهُ قَالَ فَلَمَّا کَانَ اللَّیْلَةُ الثَّانِیَةُ وَجَدَهُ مُتَعَلِّقاً بِذَلِکَ الرُّکْنِ وَ هُوَ یَقُولُ یَا عَزِیزاً فِی عِزَّتِکَ فَلَا أَعَزَّ مِنْکَ فِی عِزِّکَ أَعِزَّنِی بِعِزِّ عِزِّکَ فِی عِزٍّ لَا یَعْلَمُ أَحَدٌ کَیْفَ هُوَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ وَ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْکَ أَعْطِنِی مَا لَا یُعْطِینِی أَحَدٌ غَیْرُکَ وَ اصْرِفْ عَنِّی مَا لَا یَصْرِفُهُ أَحَدٌ غَیْرُکَ قَالَ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام لِأَصْحَابِهِ هَذَا وَ اللَّهِ الِاسْمُ الْأَکْبَرُ بِالسُّرْیَانِیَّةِ أَخْبَرَنِی بِهِ حَبِیبِی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله سَأَلَهُ الْجَنَّةَ فَأَعْطَاهُ وَ سَأَلَهُ صَرْفَ النَّارِ وَ قَدْ صَرَفَهَا عَنْهُ قَالَ فَلَمَّا کَانَ اللَّیْلَةُ الثَّالِثَةُ وَجَدَهُ وَ هُوَ مُتَعَلِّقٌ بِذَلِکَ الرُّکْنِ وَ هُوَ یَقُولُ یَا مَنْ لَا یَحْوِیهِ مَکَانٌ وَ لَا یَخْلُو مِنْهُ مَکَانٌ بِلَا کَیْفِیَّةٍ کَانَ ارْزُقِ الْأَعْرَابِیَّ أَرْبَعَةَ أَلْفِ دِرْهَمٍ (1).

«2»

ب، [قرب الإسناد] هَارُونُ عَنِ ابْنِ صَدَقَةَ قَالَ: قَالَ لِلصَّادِقِ علیه السلام قَائِلٌ عَلِّمْنِی دُعَاءً

ص: 154


1- 1. مر الحدیث بطوله فی ج 41 ص 44- 47 من کتاب الأمالی ص 280- 282.

امام به او فرمودند: چرا دعای اصرار را نمی­خوانی، آن شخص عرض کرد: دعای اصرار چیست؟ به او فرمودند: می­گویی «خدایا ای پروردگار هفت آسمان و آنچه در آنهاست و پروردگار زمین­های هفتگانه و آنچه در آنهاست و پروردگار عرش با عظمت، و پروردگار محمد خاتم پیامبران، از تو می­خواهم به نامت که آسمان بدان برپا گشت و زمین بدان پابرجاست، و به واسطه­ آن، جمع را می­پراکندی و پراکنده را جمع می­کنی و بدان زندگان را روزی می­رسانی و به وسیله­ آن خاک و ریگ و برگ درختان و قطرات دریاها را به شماره درآوردی، بر محمد و آل محمد درود فرستی» و حاجتت را می­خواهی، و در طلب آن پافشاری می­کنی؛ زیرا خداوند اصرار بندگان مؤمن و مصر خود را دوست دارد.

امام صادق علیه السلام فرمودند: این دعای اصرار است «ای کسی که آسمانی، آسمان دیگر را از تو نمی­پوشاند و نه زمینی، زمین دیگر، و نه پهلویی از قلب و نه پوشش از درون، و نه کوهی از میان خود و نه دریا از عمق خود، ای کسی که صداها بر تو مشتبه نمی­گردد و بسیاری حاجات بر تو غلبه نمی­کند و پافشاری اصرارکنندگان تو را، بر محمد و خاندان محمد درود فرست» سپس حاجتت را بخواه.(1)

روایت3.

الخصال: علی بن ابی طالب علیه السلام به نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمد و از ایشان چیزی خواستند. پیامبر اکرم فرمودند: ای علی سوگند به خدایی که به حق مرا به پیامبری برانگیخت، هیچ چیز کم و زیادی ندارم، ولی چیزی به تو می­آموزم که دوستم جبرئیل برای من آورد، و گفت: ای محمد، این هدیه­ای است از جانب خدای عزّ و جلّ برای تو که تو را بدان گرامی داشت و آن را به پیامبران پیشین عطا ننمود و آن نوزده حرف است که هر غمزده و گرفتار و اندوهناک و غمگینی آنها را بخواند و در دزدی­ها و آتش­سوزی­ها و بنده­ای که از حاکم می­ترسد، خداوند برای آنها گشایش حاصل کند و آن نوزده حرف است که چهارتای آن بر پیشانی اسرافیل است و چهارتای آن بر پیشانی میکائیل و چهارتای آن گرداگرد عرش و چهارتای آن بر پیشانی جبرئیل نوشته شده است و سه تای آنها در جایی است که خدا بخواهد.

علی بن ابی طالب علیه السلام عرض کردند: ای رسول خدا چگونه با آنها دعا کنیم؟ فرمودند: بگو: «ای ستونی که

ص: 155


1- . قرب الاسناد: 5

فَقَالَ لَهُ أَیْنَ أَنْتَ مِنْ دُعَاءِ الْإِلْحَاحِ فَقَالَ لَهُ الطَّالِبُ وَ مَا دُعَاءُ الْإِلْحَاحِ فَقَالَ لَهُ تَقُولُ اللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ مَا فِیهِنَّ وَ رَبَّ الْأَرَضِینَ السَّبْعِ وَ مَا فِیهِنَّ وَ رَبَّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ وَ رَبَّ مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی بِهِ تَقُومُ السَّمَاءُ وَ بِهِ تَقُومُ الْأَرْضُ وَ بِهِ تُفَرِّقُ الْجَمْعَ وَ بِهِ تَجْمَعُ الْمُتَفَرِّقَ وَ بِهِ تَرْزُقُ الْأَحْیَاءَ وَ بِهِ أَحْصَیْتَ عَدَدَ الثَّرَی وَ الرَّمْلِ وَ وَرَقِ الْأَشْجَارِ وَ قَطْرِ الْبُحُورِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَسْأَلُ حَاجَتَکَ وَ أَلِحَّ فِی الطَّلَبِ فَإِنَّهُ یُحِبُّ إِلْحَاحَ الْمُلِحِّینَ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ.

قَالَ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: وَ هَذَا مِنْ دُعَاءِ الْإِلْحَاحِ وَ هَذَا مِنْهُ یَا مَنْ لَا یَحْجُبُهُ سَمَاءٌ عَنْ سَمَاءٍ وَ لَا أَرْضٌ عَنْ أَرْضٍ وَ لَا جَنْبٌ عَنْ قَلْبٍ وَ لَا سِتْرٌ عَنْ کِنٍّ وَ لَا جَبَلٌ عَمَّا فِی أَصْلِهِ وَ لَا بَحْرٌ عَمَّا فِی قَعْرِهِ یَا مَنْ لَا تَشْتَبِهُ عَلَیْهِ الْأَصْوَاتُ وَ لَا تَغْلِبُهُ کَثْرَةُ الْحَاجَاتِ وَ لَا یُبْرِمُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّینَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ثُمَّ سَلْ حَاجَتَکَ (1).

«3»

ل، [الخصال] هَانِی بْنُ مَحْمُودِ بْنِ هَانِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عُبْدُوسِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ أَسَدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ یَحْیَی عَنْ خُصَیْفِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: أَقْبَلَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام إِلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَسَأَلَهُ شَیْئاً فَقَالَ النَّبِیُّ یَا عَلِیُّ وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً مَا عِنْدِی قَلِیلٌ وَ لَا کَثِیرٌ وَ لَکِنِّی أُعَلِّمُکَ شَیْئاً أَتَانِی بِهِ جَبْرَئِیلُ خَلِیلِی فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ هَذِهِ هَدِیَّةٌ لَکَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَکْرَمَکَ اللَّهُ بِهَا لَمْ یُعْطِهَا أَحَداً قَبْلَکَ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ وَ هِیَ تِسْعَةَ عَشَرَ حَرْفاً لَا یَدْعُو بِهِنَّ مَلْهُوفٌ وَ لَا مَکْرُوبٌ وَ لَا مَحْزُونٌ وَ لَا مَغْمُومٌ وَ لَا عِنْدَ سَرَقٍ وَ لَا حَرَقٍ وَ لَا یَقُولُهُنَّ عَبْدٌ یَخَافُ سُلْطَاناً إِلَّا فَرَّجَ اللَّهُ عَنْهُ وَ هِیَ تِسْعَةَ عَشَرَ حَرْفاً أَرْبَعَةٌ مِنْهَا مَکْتُوبَةٌ عَلَی جَبْهَةِ إِسْرَافِیلَ وَ أَرْبَعَةٌ مِنْهَا مَکْتُوبَةٌ عَلَی جَبْهَةِ مِیکَائِیلَ وَ أَرْبَعَةٌ مَکْتُوبَةٌ حَوْلَ الْعَرْشِ وَ أَرْبَعَةٌ مِنْهَا مَکْتُوبَةٌ عَلَی جَبْهَةِ جَبْرَئِیلَ وَ ثَلَاثَةٌ مِنْهَا حَیْثُ شَاءَ اللَّهُ.

فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام کَیْفَ یَدْعُو بِهَا یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ قُلْ یَا عِمَادَ

ص: 155


1- 1. قرب الإسناد ص 5.

تکیه­گاهی نداری و ای ذخیره­ای که اندوخته­ای نداری و ای سندی که پشتوانه­ای نداری و ای حرزی که محافظی نداری و ای فریادرسی که فریادرسی نداری، ای صاحب عفو بزرگوارانه و ای نیکوکردار، و ای کسی که امید به او فراوان است، ای عزت ضعیفان و ای نجات بخش غریقان و ای رهایی­دهنده هلاک شدگان، ای نیکوکار، ای زیباکردار، ای نعمت رسان ای بخشنده فضل، تو کسی هستی که سیاهی شب و روشنایی روز و نور ماه و پرتو خورشید و صدای آب و برگ درختان بر تو سجده کردند، ای خدا ای خدا ای خدا تو یکتایی و شریکی نداری» سپس بگو: خدایا در حق من چنین و چنان کنی و به راستی از جای خود برنمی­خیزی مگر اینکه خداوند دعای تو را مستجاب می­کند انشاء الله. ابوصالح نقل کرد: این دعا را به کم خردان نیاموزید.(1)

روایت4.

أمالی: منصوری از عموی پدرش نقل کرد: به امام علی بن محمد علیهما السلام عرض کردم: ای سرور من دعایی به من بیاموزید تا به درگاه خداوند عزّ و جلّ نزدیکی جویم، به من فرمودند: این دعایی است که بسیاری از اوقات آن را می­خوانم و از خدای عزّ و جلّ خواستم تا هر کس این دعا را بعد از من در محل شهادتم بخواند، ناامید نگردد و دعا این است: «ای توشه من در نزد توشه­ها، و ای امید و تکیه­گاه من، ای پناهگاه و پشتوانه­ من، ای یگانه ای یکتا و ای قل هو الله احد، کسی را همانند او قرار ندادی بر گروه آنان درود فرست و در حق من چنین و چنان کن».(2)

دعوات الراوندی: مثل این حدیث آمده است.

می­گویم

این حدیث با سندی دیگر در باب زیارات خواهد آمد.

روایت5.

أمالی: علی بن ابی طالب علیه السلام فرمودند: پیامبر صلی الله علیه و آله هرگاه دچار گرفتاری و یا غم و اندوهی می­شوند این دعا را می­خواندند «ای زنده، ای پایدار، ای زنده­ای که نمی­میرد، خدایی جز تو نیست ای زداینده­ غم­ها و اجابت­کننده­ دعای درماندگان، از تو می­خواهم به اینکه حمد و سپاس از آن توست، خدایی جز تو وجود ندارد تو بخشنده، آفریننده، آسمان­ها و زمین، صاحب شکوه و بزرگی و بخشایشگر و مهربان در دنیا

ص: 156


1- . الخصال 2: 96
2- . أمالی الطوسی: 286

مَنْ لَا عِمَادَ لَهُ وَ یَا ذُخْرَ مَنْ لَا ذُخْرَ لَهُ وَ یَا سَنَدَ مَنْ لَا سَنَدَ لَهُ وَ یَا حِرْزَ مَنْ لَا حِرْزَ لَهُ وَ یَا غِیَاثَ مَنْ لَا غِیَاثَ لَهُ وَ یَا کَرِیمَ الْعَفْوِ وَ یَا حَسَنَ الْبَلَاءِ وَ یَا عَظِیمَ الرَّجَاءِ یَا عِزَّ الضُّعَفَاءِ یَا مُنْقِذَ الْغَرْقَی یَا مُنْجِیَ الْهَلْکَی یَا مُحْسِنُ یَا مُجْمِلُ یَا مُنْعِمُ یَا مُفْضِلُ أَنْتَ الَّذِی سَجَدَ لَکَ سَوَادُ اللَّیْلِ وَ نُورُ النَّهَارِ وَ ضَوْءُ الْقَمَرِ وَ شُعَاعُ الشَّمْسِ وَ دَوِیُّ الْمَاءِ وَ حَفِیفُ الشَّجَرِ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ أَنْتَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ ثُمَّ قُلِ اللَّهُمَّ افْعَلْ بِی کَذَا وَ کَذَا فَإِنَّکَ لَا تَقُومُ مِنْ مَجْلِسِکَ حَتَّی یُسْتَجَابَ لَکَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ.

قَالَ أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ أَبُو صَالِحٍ: لَا تُعَلِّمُوا السُّفَهَاءَ ذَلِکَ (1).

«4»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی الْفَحَّامُ عَنِ الْمَنْصُورِیِّ عَنْ عَمِّ أَبِیهِ قَالَ: قُلْتُ لِلْإِمَامِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام عَلِّمْنِی یَا سَیِّدِی دُعَاءً أَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ فَقَالَ لِی هَذَا دُعَاءٌ کَثِیراً مَا أَدْعُو بِهِ وَ قَدْ سَأَلْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ لَا یُخَیِّبَ مَنْ دَعَا بِهِ فِی مَشْهَدِی بَعْدِی وَ هُوَ یَا عُدَّتِی عِنْدَ الْعُدَدِ وَ یَا رَجَائِی وَ الْمُعْتَمَدُ وَ یَا کَهْفِی وَ السَّنَدُ وَ یَا وَاحِدُ یَا أَحَدُ وَ یَا قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِحَقِّ مَنْ خَلَقْتَهُ مِنْ خَلْقِکَ وَ لَمْ تَجْعَلْ فِی خَلْقِکَ مِثْلَهُمْ أَحَداً صَلِّ عَلَی جَمَاعَتِهِمْ وَ افْعَلْ بِی کَذَا وَ کَذَا(2).

دعوات الراوندی، عن الشیخ أبی جعفر النیسابوری عن الشیخ أبی علی عن والده شیخ الطائفة عن الفحام: مثله.

أقول

سیأتی بإسناد آخر فی أبواب الزیارات.

«5»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِی الْمُفَضَّلِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ حَبِیبٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْوَاحِدِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْقَاسِمِ الْکِنْدِیِّ عَنْ عَمْرِو بْنِ خَالِدٍ عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیهم السلام قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إِذَا نَزَلَ بِهِ کَرْبٌ أَوْ هَمٌّ دَعَا یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ یَا حَیّاً لَا یَمُوتُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ کَاشِفُ الْهَمِّ مُجِیبُ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ أَسْأَلُکَ بِأَنَّ لَکَ الْحَمْدَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْمَنَّانُ بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ رَحْمَانُ الدُّنْیَا

ص: 156


1- 1. الخصال ج 2 ص 96.
2- 2. أمالی الطوسیّ ج 1 ص 286.

و آخرتی، چنان مرا مورد رحمت قرار ده تا از رحمت دیگر بی­نیاز گردد ای مهربان­ترین مهربانان».رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هر مسلمانی که این دعا را سه بار بخواند، حاجتش برآورده می­شود، مگر اینکه خواهان گناه یا قطع رحمی باشد.(1)

می­گویم

مطالب متناسب با این باب در بخش دعاهای فرج آورده­ایم.

روایت6.

محاسن: عبدالله بن جعفر نقل کرد: عمویم علی بن ابی طالب به من فرمودند: آیا نیاموزم به تو کلماتی که به حسن و حسین نگفتم، هرگاه حاجتی به درگاه خدا داشتی که دوست داری برآورده گردد، بگو: «خدایی جز خدای بردبار و کریم وجود ندارد خدایی جز خدای بلندمرتبه و بزرگ وجود ندارد، پاک و منزه است خدا پروردگار هفت آسمان و آنچه در آنها و میان آنهاست و پروردگار عرش باعظمت و سپاس از آن خدایی است که پروردگار جهانیان است، خدایا از تو می­خواهم به اینکه تو پادشاه توانگری و بر هر چیز توانایی، و هر چیزی بخواهی می­شود». سپس حاجتت را بخواه.(2)

روایت7.

غیبة: امام صادق علیه السلام در دعای اصرار می­فرمودند: «خدایا از تو می­خواهم به نامت که آسمان را بدان برافراشتی و زمین را بدان برپاساختی و خود به واسطه­ آن میان حق و باطل جدایی انداختی و به وسیله­ آن پراکنده­­ها را جمع کردی و جمع را متفرق ساختی و بدان سنگریزه­ها و وزن کوه­ها و پیمانه­ دریاها را به شماره آوردی بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و در امر من گشایش و راه خروجی قرار ده.(3)

می­گویم

صورت کامل این روایت با سندهای آن را در باب کسی که قائم علیه السلام را دید و باب دعاهای امامان علیهم السلام، آوردیم.(4)

ص: 157


1- . أمالی الطوسی 2: 125
2- . المحاسن: 34
3- . غیبة الشیخ الطوسی: 68
4- . مراجعه کن به جلد 52: 7 و 6، تاریخ الامام الثانی عشر الحجة القائم 94: 188 از کتاب الدعا به نقل از کتاب کمال الدین 2: 144

وَ الْآخِرَةِ وَ رَحِیمُهُمَا ارْحَمْنِی رَحْمَةً تُغْنِینِی بِهَا عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِوَاکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَا دَعَا أَحَدٌ مِنَ الْمُسْلِمِینَ بِهَذِهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ إِلَّا أُعْطِیَ مَسْأَلَتَهُ إِلَّا أَنْ یَسْأَلَ مَأْثَماً أَوْ قَطِیعَةَ رَحِمٍ (1).

أقول

قد أوردنا بعض ما یناسب الباب فی باب أدعیة الفرج.

«6»

سن، [المحاسن] جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِیُّ عَنِ الْقَدَّاحِ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ علیهما السلام عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: قَالَ لِی عَمِّی عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ أَ لَا أَحْبُوکَ کَلِمَاتٍ وَ اللَّهِ مَا حَدَّثْتُ بِهَا حَسَناً وَ لَا حُسَیْناً إِذَا کَانَتْ لَکَ إِلَی اللَّهِ حَاجَةٌ تُحِبُّ قَضَاءَهَا فَقُلْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْحَلِیمُ الْکَرِیمُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ سُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ مَا فِیهِنَّ وَ مَا بَیْنَهُنَّ وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِأَنَّکَ مَلِکٌ مُقْتَدِرٌ وَ أَنْتَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ مَا تَشَاءُ مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ یَکُونُ ثُمَّ تَسْأَلُ حَاجَتَکَ (2).

«7»

غط، [الغیبة] للشیخ الطوسی أَحْمَدُ بْنُ عَلِیٍّ الرَّازِیُّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عَائِذٍ الرَّازِیِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ وَجْنَاءَ النَّصِیبِیِّ عَنْ أَبِی نُعَیْمٍ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الْأَنْصَارِیِّ عَنِ الْقَائِمِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ قَالَ: کَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ فِی دُعَاءِ الْإِلْحَاحِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی بِهِ تَقُومُ السَّمَاءُ وَ بِهِ تَقُومُ الْأَرْضُ وَ بِهِ تُفَرِّقُ بَیْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ وَ بِهِ تَجْمَعُ بَیْنَ الْمُتَفَرِّقِ وَ بِهِ تُفَرِّقُ بَیْنَ الْمُجْتَمِعِ وَ بِهِ أَحْصَیْتَ عَدَدَ الرِّمَالِ وَ زِنَةَ الْجِبَالِ وَ کَیْلَ الْبِحَارِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَ لِی مِنْ أَمْرِی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً(3).

أقول

أوردنا تمام الخبر بأسانید جمة فی باب من رأی القائم علیه السلام و باب دعوات الأئمة علیهم السلام (4).

ص: 157


1- 1. أمالی الطوسیّ ج 2 ص 125.
2- 2. المحاسن ص 34.
3- 3. غیبة الشیخ الطوسیّ ص 68.
4- 4. راجع ج 52 ص 6 و 7، تاریخ الإمام الثانی عشر الحجة القائم، ج 94 ص 188 من کتاب الدعاء نقلا من کتاب کمال الدین ج 2 ص 144.

روایت8.

فقه الرضا: هرگاه در کار خود به شخصی نیاز داشتی بگو: «خیر تو میان چشمان توست و شر تو زیر گام­هایت قرار دارد من برای تو از خدا طلب یاری می­کنم». این دعا را چندین بار می­خوانی.

روایت9.

مناقب: ابن سعد نقل کرد، که او مردی دید که بر کوه ابی قبیس نشسته است و به اندازه­ یک نفس گفت «یارب یا رب: ای پروردگار من» سپس به اندازه یک نفس گفت: «یا ابّاه یا ابّاه: ای پروردگار» و به اندازه­ یک نفس گفت: «یا حیّ یا حیّ: ای زنده» و به اندازه­ یک نفس گفت: «یا رحیم یا رحیم: ای مهربان» و به اندازه­ یک نفس و هفت مرتبه گفت: «یا ارحم الراحمین: ای مهربان­ترین مهربانان» سپس گفت: «خدایا من بسیار به این انگور میل دارم پس مرا از آن اطعام کن، خدایا پیراهنم نیز کهنه گردید پس مرا بپوشان».

لیث نقل کرد: به خدا سوگند کلامش تمام نشده بود که چشمم به سبدی پر از انگورو دو جامه­ رنگی افتاد در حالی که در آن زمان، انگور بر روی زمین وجود نداشت. به نزدیک او رفتم و همراه با شروع به خوردن کردم و آن دو جامه را پوشید و سپس از کوه پایین آمدیم و در راه با فقیری برخورد کرد و جامه­ کهنه خود را بدو بخشید، سپس رفت، در مورد او پرس و جو کردم، گفتند، او جعفر صادق علیه السلام است.(1)

می­گویم: این روایت در کشف الغمه نیز آمده است و در آن، به اندازه­ یک نفس «یا ربّ یا ربّ» و به اندازه­ یک نفس «ربّ ربّ: پروردگار من» و به اندازه­ یک نفس (یا الله یا الله) تا آخر دعا.(2)

روایت10.

مکارم الاخلاق: دعای امیر مؤمنان علیه السلام برای برآورده شدن حاجت: «خدایی جز خدای یگانه نیست یکتاست و شریکی ندارد، بردبار و کریم است خدایی جز خدای یگانه نیست یکتاست و شریکی ندارد، بلندمرتبه و بزرگ است، سپاس خدایی را که کارهای نیک با نعمت­های او انجام می­پذیرد ای او ای او، او او ای کسی که جز او نیست مگر او یا او ای کسی که جز او کسی نیست مگر او.(3)

ص: 158


1- . مناقب آل ابی طالب 4: 232
2- . کشف الغمة2: 420 و مفصل است و علامه در جلد 47: 142. از تاریخ امام صادق علیه السلام آن را آورده است، مراجعه کن.
3- . مکارم الاخلاق: 398
«8»

ضا، [فقه الرضا علیه السلام]: إِذَا کَانَ لَکَ إِلَی رَجُلٍ حَاجَةٌ فَقُلْ خَیْرُکَ بَیْنَ عَیْنَیْکَ وَ شَرُّکَ تَحْتَ قَدَمَیْکَ فَأَنَا أَسْتَعِینُ بِاللَّهِ عَلَیْکَ تَقُولُ ذَلِکَ مِرَاراً.

«9»

قب، [المناقب] لابن شهرآشوب الْکَلْوَاذَانِیُّ فِی الْأَمَالِی وَ عُمَرُ [الْمُلَّا] الولاء فِی الْوَسِیلَةِ جَاءَ فِی حَدِیثِ اللَّیْثِ بْنِ سَعْدٍ: أَنَّهُ رَأَی رَجُلًا جَالِساً عَلَی أَبِی قُبَیْسٍ وَ هُوَ یَقُولُ یَا رَبِّ یَا رَبِّ حَتَّی انْقَطَعَ نَفَسُهُ ثُمَّ قَالَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ حَتَّی انْقَطَعَ نَفَسُهُ ثُمَّ قَالَ یَا رَبَّاهْ یَا رَبَّاهْ حَتَّی انْقَطَعَ نَفَسُهُ ثُمَّ قَالَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ حَتَّی انْقَطَعَ نَفَسُهُ ثُمَّ قَالَ یَا حَیُّ یَا حَیُّ حَتَّی انْقَطَعَ نَفَسُهُ ثُمَّ قَالَ یَا رَحِیمُ یَا رَحِیمُ حَتَّی انْقَطَعَ نَفَسُهُ ثُمَّ قَالَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ حَتَّی انْقَطَعَ نَفَسُهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَشْتَهِی مِنْ هَذَا الْعِنَبِ فَأَطْعِمْنِیهِ اللَّهُمَّ وَ إِنَّ بُرْدَایَ قَدْ خَلُقَا فَاکْسُنِی قَالَ اللَّیْثُ فَوَ اللَّهِ مَا اسْتَتَمَّ کَلَامَهُ حَتَّی نَظَرْتُ إِلَی سَلَّةٍ مَمْلُوءَةٍ عِنَباً وَ لَیْسَ عَلَی وَجْهِ الْأَرْضَ یَوْمَئِذٍ عِنَبَةٌ وَ بُرْدَیْنِ مَصْبُوغَیْنِ فَقَرُبْتُ مِنْهُ وَ أَکَلْتُ مَعَهُ وَ لَبِسَ الْبُرْدَیْنِ ثُمَّ نَزَلْنَا فَلَقِیَ فَقِیراً فَأَعْطَاهُ بُرْدَیْهِ الْخَلَقَیْنِ ثُمَّ انْصَرَفَ فَسَأَلْتُ عَنْهُ فَقِیلَ هَذَا جَعْفَرٌ الصَّادِقُ (1).

أَقُولُ: رَوَاهُ فِی کَشْفِ الْغُمَّةِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ طَلْحَةَ وَ غَیْرِهِ بِأَسَانِیدَ وَ فِیهِ فَقَالَ: یَا رَبِّ یَا رَبِّ حَتَّی انْقَطَعَ نَفَسُهُ ثُمَّ قَالَ رَبِّ رَبِّ حَتَّی انْقَطَعَ نَفَسُهُ ثُمَّ قَالَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ حَتَّی انْقَطَعَ نَفَسُهُ إِلَی آخِرِ الدُّعَاءِ(2).

«10»

مکا، [مکارم الأخلاق]: مِنْ دُعَاءِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فِی الْحَاجَةِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ الْحَلِیمُ الْکَرِیمُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی بِنِعْمَتِهِ تَتِمُّ الصَّالِحَاتُ یَا هُوَ یَا مَنْ هُوَ هُوَ هُوَ یَا مَنْ لَیْسَ هُوَ إِلَّا هُوَ یَا هُوَ یَا مَنْ لَا هُوَ إِلَّا هُوَ(3).

ص: 158


1- 1. مناقب آل أبی طالب ج 4 ص 232.
2- 2. کشف الغمّة ج 2 ص 420، و فیه تفصیل، و قد أورده المؤلّف العلامة فی ج 47 ص 142 من تاریخ الإمام الصّادق علیه السلام راجعه.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 398.

دعایی دیگر در طلب حاجت: امام صادق علیه السلام فرمودند: زمانی که پدرم نیازی مبرم داشتند: به سجده می­رفتند بدون اینکه سوره­ای را تلاوت کنند یا رکوعی به جا آورند، و هفت بار می­خواندند و یا ارحم الراحمین و هرگاه مؤمنی این ذکر را بگوید: خداوند جلّ جلاله می­فرماید: منم که مهربان­ترین مهربانانم، حاجتت را بخواه.(1)

پیامبر صلی الله علیه و آله به علی فرمودند: ای علی، هرگاه از منزل به طلب حاجتی بیرون شدی آیة الکرسی را بخوان تا نیازت برطرف گردد انشاء الله.(2)

امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس بدون وضو برای رفع نیاز و کار خود برخیزد و کارش راه نیافتد، خودش را ملامت کند.(3)

در کتاب عیون اخبار الرضا روایت است حضرت علی علیه السلام فرمودند: هرگاه یکیاز شما را حاجتی باشد، صبح زود روز پنج شنبه به طلب آن برآید و هنگام خروج از منزل آخر سوره عمران، آیة الکرسی، انا انزلناه فی لیلة القدر و ام الکتاب را بخواند، به راستی که رفع حوائج دنیا و آخرت در این­هاست.(4)

در کارهای مهم: هرگاه شخصی به سختی و گرفتاری افتد، لباس را از زانوها و بازوهایش کنار بزند و آنها را به زمین بچسباند و سینه خود را نیز در تماس با زمین قرار دهد، سپس دعا کند.(5)

دعایی دیگر: حضرت علیه علیه السلام به فرزندش فرمودند: هرگاه امر مهمی در امور دینی یا دنیوی برایت حاصل شد، وضو بگیر دستهایت را بالا ببر و هفت مرتبه بگو: «یا الله یا الله: ای خدا» که دعایت مستجاب می­شود.(6)

دعایی دیگر: امام کاظم علیه السلام فرمودند: هر کس به غم و اندوه و گرفتاری و مشکلی برخورد و سرش را رو به آسمان کند و سه بار بگوید «بسم الله الرحمن الرحیم: به نام خداوند بخشایشگر مهربان» گره­اش گشوده می شود و اندوهش برطرف می­گردد، انشاء الله تعالی.(7)

روایت11.

مکارم الاخلاق: هرگاه حاجتی داشتی بگو «خدایا از تو می­خواهم به نام بلند و بزرگ عزیز و باشکوه باعظمت و بزرگوار که در حق من چنین کنی، به راستی که مستجاب می­شود.(8)

ص: 159


1- . مکارم الاخلاق: 398
2- . مکارم الاخلاق: 398
3- . مکارم الاخلاق: 399، و در کتاب العیون 2: 40 آمده است.
4- . مکارم الاخلاق: 399، و در کتاب العیون 2: 40 مراجعه کن.
5- . مکارم الاخلاق: 399
6- . مکارم الاخلاق: 399
7- . مکارم الاخلاق: 399
8- . مکارم الاخلاق:405

أَیْضاً فِی طَلَبِ الْحَاجَةِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: کَانَ أَبِی إِذَا أَلَمَّتْ بِهِ الْحَاجَةُ یَسْجُدُ مِنْ غَیْرِ قِرَاءَةٍ وَ لَا رُکُوعٍ ثُمَّ یَقُولُ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ مَا قَالَهَا مُؤْمِنٌ إِلَّا قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ هَا أَنَا ذَا أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ سَلْ حَاجَتَکَ (1).

قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ یَا عَلِیُّ إِذَا خَرَجْتَ مِنْ مَنْزِلِکَ تُرِیدُ حَاجَةً فَاقْرَأْ آیَةَ الْکُرْسِیِّ فَإِنَّ حَاجَتَکَ تُقْضَی إِنْ شَاءَ اللَّهُ (2).

عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: مَنْ ذَهَبَ فِی حَاجَةٍ عَلَی غَیْرِ وُضُوءٍ فَلَمْ یُقْضَ حَاجَتُهُ فَلَا یَلُومَنَّ إِلَّا نَفْسَهُ (3).

مِنْ کِتَابِ عُیُونِ الْأَخْبَارِ عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ علیهم السلام قَالَ قَالَ: إِذَا أَرَادَ أَحَدُکُمُ الْحَاجَةَ فَلْیُبَکِّرْ فِی طَلَبِهَا یَوْمَ الْخَمِیسِ وَ لْیَقْرَأْ إِذَا خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ آخِرَ سُورَةِ آلِ عِمْرَانَ وَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ وَ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ أُمَّ الْکِتَابِ فَإِنَّ فِیهَا قَضَاءَ حَوَائِجِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ(4).

فِی الْمُهِمَّاتِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِذَا أَصَابَ الرَّجُلَ کُرْبَةٌ أَوْ شِدَّةٌ فَلْیَکْشِفْ عَنْ رُکْبَتَیْهِ وَ ذِرَاعَیْهِ وَ لْیُلْصِقْهَا بِالْأَرْضِ وَ یُلْصِقْ جُؤْجُؤَهُ بِالْأَرْضِ ثُمَّ یَدْعُو(5).

آخَرُ: قَالَ عَلِیٌّ علیه السلام لِابْنِهِ إِذَا نَزَلَ بِکَ أَمْرٌ عَظِیمٌ فِی دِینٍ أَوْ دُنْیَا فَتَوَضَّأْ وَ ارْفَعْ یَدَیْکَ وَ قُلْ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ فَإِنَّهُ یُسْتَجَابُ لَکَ (6).

آخَرُ وَ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ علیه السلام: مَا مِنْ أَحَدٍ دَهِمَهُ أَمْرٌ یَغُمُّهُ أَوْ کَرَبَتْهُ کُرْبَةٌ فَرَفَعَ رَأْسَهُ إِلَی السَّمَاءِ وَ قَالَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ إِلَّا فَرَّجَ اللَّهُ کُرْبَتَهُ وَ أَذْهَبَ غَمَّهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی (7).

«11»

مکا، [مکارم الأخلاق]: إِذَا أَرَدْتَ حَاجَةً فَقُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْأَعْلَی الْأَکْبَرِ الْأَعَزِّ الْأَجَلِّ الْأَعْظَمِ الْأَکْرَمِ أَنْ تَفْعَلَ بِی کَذَا فَإِنَّهُ لَا یُرَدُّ(8).

ص: 159


1- 1. مکارم الأخلاق ص 398.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 398.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 399، و تراه فی کتاب العیون ج 2 ص 40.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 399، و تراه فی کتاب العیون ج 2 ص 40.
5- 5. مکارم الأخلاق: 399.
6- 6. مکارم الأخلاق: 399.
7- 7. مکارم الأخلاق: 399.
8- 8. مکارم الأخلاق ص 405.

روایت12.

کشف الغمه: به نقل از کتاب الدلائل از حمیری، امام باقر علیه السلام فرمودند: زمانی که حسین بن علی علیه السلام به شهادت رسید، محمد بن حنفیه خدمت علی بن حسین آمد و عرض کرد: ای فرزند برادرم، من عموی تو و همچون پدر تو و بزرگ­تر از تو هستم، من به امامت و جانشینی سزاوارترم، پس سلاح رسول خدا را به من بده، علی بن حسین فرمودند: ای عمو، بترس از خدا و آنچه که برای تو نیست، ادعا نکن، من از کوتاهی عمر و امور پراکنده بر تو می­ترسم، محمد بن حنفیه عرض کرد: من به این کار از تو شایسته­ترم، علی بن حسین فرمودند: ای عمو می­خواهی به نزد حاکمی برویم تا او برایمان حکم کند؟ گفت: چه کسی؟ فرمودند: حجر الاسود.

نقل کرد: پس برای داوری به سمت حجر الاسود رفتند و در کنار آن ایستادند. علی بن حسین فرمودند: ای عمو، شما شروع سخن کنید؛ زیرا طالب حقی هستید، نقل کرد: پس محمد بن حنفیه سخن گفت و جوابی نشنید، و در این هنگام علی بن حسین جلو رفتند و دستشان را بر روی سنگ گذاشتند و خواندند: خدایا از تو می­خواهم به نام مکتوب تو در سرسرای زیبایی، به نام مکتوب تو در سرسرای عظمت، و به نام مکتوب تو در سرسرای قدرت، و به نام مکتوب تو در سرسرای شکوه، و از تو می­خواهم به نام مکتوب تو در سرسرای پادشاهی و از تو می­خواهم به نام مکتوب تو در سرسرای رازها و از تو می­خواهم به نام بالا و آگاه بیننده تو، پروردگار هشت فرشته، و پروردگار جبرئیل و مکائیل و اسرافیل و پروردگار محمد خاتم پیامبران، که این سنگ را به زبان فصیح عربی به سخن آوری و خبر دهد امامت و جانشینی بعد از حسین بن علی، شایسته چه کسی است؟

نقل کرد: سپس علی بن حسین به کنار سنگ رفتند و خواندند از تو می­خواهم به آن کسی که پیمان­نامه بندگان و گواهی بر کسی که به تو وفا کرد را در تو قرار داد، خبر دهی امامت و جانشینی بعد از حسین بن علیه السلام برای چه کسی است؟ سنگ تکانی خورد و نزدیک بود از جای خود حرکت کند، و به زبان عربی فصیح گفت: «ای محمد، تسلیم شو به راستی که امامت و جانشینی بعد از حسین برای علی بن حسین است».امام باقر علیه السلام فرمودند: پس محمد بن حنفیه بازگشت در حالی که می­گفت: پدرم به فدای علی.(1)

روایت13.

کشف الغمة: به نقل از کتاب الدلائل از حمیری، به همراه حضرت کاظم علیه السلام بودیم که به بصره وارد شدند و وقتی که به مدائن نزدیک شدیم و سوار بر کشتی شدیم و کشتی پشت سر ما بودکه در آن مراسم عروسی بود و غوغایی بر پا بود. پس فرمودند:

ص: 160


1- . کشف الغمة2: 309
«12»

کشف، [کشف الغمة] مِنْ کِتَابِ الدَّلَائِلِ لِلْحِمْیَرِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: لَمَّا قُتِلَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ علیه السلام جَاءَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَنَفِیَّةِ إِلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ فَقَالَ لَهُ یَا ابْنَ أَخِی أَنَا عَمُّکَ وَ صِنْوُ أَبِیکَ وَ أَسَنُّ مِنْکَ فَأَنَا أَحَقُّ بِالْإِمَامَةِ وَ الْوَصِیَّةِ فَادْفَعْ إِلَیَّ سِلَاحَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ یَا عَمِّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لَا تَدَّعِ مَا لَیْسَ لَکَ فَإِنِّی أَخَافُ عَلَیْکَ نَقْصَ الْعُمُرِ وَ شَتَاتَ الْأَمْرِ فَقَالَ لَهُ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَنَفِیَّةِ أَنَا أَحَقُّ بِهَذَا الْأَمْرِ مِنْکَ فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ یَا عَمِّ فَهَلْ لَکَ إِلَی حَاکِمٍ نَحْتَکِمُ إِلَیْهِ فَقَالَ وَ مَنْ هُوَ قَالَ الْحَجَرُ الْأَسْوَدُ قَالَ فَتَحَاکَمَا إِلَیْهِ فَلَمَّا وَقَفَا عِنْدَهُ قَالَ لَهُ یَا عَمِّ تَکَلَّمْ فَأَنْتَ الْمُطَالِبُ قَالَ فَتَکَلَّمَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَنَفِیَّةِ فَلَمْ یُجِبْهُ قَالَ فَتَقَدَّمَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ فَوَضَعَ یَدَهُ عَلَیْهِ وَ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْمَکْتُوبِ فِی سُرَادِقِ الْبَهَاءِ وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْمَکْتُوبِ فِی سُرَادِقِ الْعَظَمَةِ وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْمَکْتُوبِ فِی سُرَادِقِ الْقُوَّةِ وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْمَکْتُوبِ فِی سُرَادِقِ الْجَلَالِ وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْمَکْتُوبِ فِی سُرَادِقِ السُّلْطَانِ وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْمَکْتُوبِ فِی سُرَادِقِ السَّرَائِرِ وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْفَائِقِ الْخَبِیرِ الْبَصِیرِ رَبِّ الْمَلَائِکَةِ الثَّمَانِیَةِ وَ رَبِّ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ إِسْرَافِیلَ وَ رَبِّ مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ لَمَّا أَنْطَقْتَ هَذَا الْحَجَرَ بِلِسَانٍ عَرَبِیٍّ فَصِیحٍ یُخْبِرُ لِمَنِ الْإِمَامَةُ وَ الْوَصِیَّةُ بَعْدَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ قَالَ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ عَلَی الْحَجَرِ فَقَالَ أَسْأَلُکَ بِالَّذِی جَعَلَ فِیکَ مَوَاثِیقَ الْعِبَادِ وَ الشَّهَادَةَ لِمَنْ وَافَاکَ إِلَّا أَخْبَرْتَ لِمَنِ الْإِمَامَةُ وَ الْوَصِیَّةُ بَعْدَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ فَتَزَعْزَعَ الْحَجَرُ حَتَّی کَادَ أَنْ یَزُولَ مِنْ مَوْضِعِهِ وَ تَکَلَّمَ بِلِسَانٍ عَرَبِیٍّ فَصِیحٍ یَقُولُ یَا مُحَمَّدُ سَلِّمْ سَلِّمْ إِنَّ الْإِمَامَةَ وَ الْوَصِیَّةَ بَعْدَ الْحُسَیْنِ لِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام فَرَجَعَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ ابْنُ الْحَنَفِیَّةِ وَ هُوَ یَقُولُ بِأَبِی عَلِیٌ (1).

«13»

کشف، [کشف الغمة] مِنْ کِتَابِ دَلَائِلِ الْحِمْیَرِیِّ عَنْ مَوْلًی لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: کُنَّا مَعَ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام حِینَ قَدِمَ بِهِ الْبَصْرَةَ فَلَمَّا أَنْ کَانَ قُرْبَ الْمَدَائِنِ رَکِبْنَا فِی أَمْوَاجٍ کَثِیرَةٍ وَ خَلْفَنَا سَفِینَةٌ فِیهَا امْرَأَةٌ تُزَفُّ إِلَی زَوْجِهَا وَ کَانَتْ لَهُمْ جَلَبَةٌ(2)

فَقَالَ

ص: 160


1- 1. کشف الغمّة ج 2 ص 309.
2- 2. الجلبة: اختلاف الأصوات.

این سر و صدا برای چیست؟ عرض کردیم: عروسی است. طولی نکشید که فریادی بر آمد. فرمودند: این چیست؟ گفتند: عروس رفت تا آبی برگیرد پس النگوی طلای او افتاد و او فریاد زد، پس فرمودند: بازدارید و به کشتیبانشان بگویید بازداشته شود. پس باز داشته شدیم و کشتیبانشان را بازداشتیم، پس بر کشتی تکیه نمودند و اندکی نجوا نمودند و فرمودند: به کشتیبانشان بگویید لنگی بپوشد و پایین رود و النگو را بردارد و پس نگاه کردیم و دیدیم که النگو بر زمین است و آب بسیار کم است پس کشتیبان فرود آمد و النگو را برداشت پس فرمودند: به او بده و به او بگو: باید خدا پروردگار خود را سپاس گوید، سپس رفتیم.

برادرشان اسحاق به ایشان فرمودند: فدایت شوم، دعایی را که خواندید به من می­آموزید؟ فرمودند: آری، ولی آن را به کسی نیاموز که شایسته آن باشد و آن را به شیعیان ما بیاموز، سپس فرمودند: بنویس و بر من املا کردند:

«ای سبقت­گیرنده بر از دست رفته­ها، ای شنونده هر صدای قوی یا پنهانی تاریکی­های سخت تو را فرا نمی­گیرد و زبان­های مختلف تو را به اشتباه نمی­اندازد و چیزی تو را از چیز دیگر مشغول نمی­کند، ای کسی دعای دعاکننده در آسمان او را به خود مشغول نمی­کند، ای آنکه در تمام مخلوقاتش، گوش شنوا و چشم نافذ دارد، ای آنکه بسیاری امور او را به اشتباه نمی­اندازد و پافشاری اصرارکنندگان او را خسته نمی کند، ای زنده که هیچ موجود زنده­ای در طول فرانروایی و ماندگاری­اش وجود ندارد، ای کسی که در اوج، ساکنی و با نور خداوند از مخلوقات، پنهان شدی، ای آنکه تاریکی­ها به نور تو روشن گشتی، از تو می­خواهم به نام یگانه یکتا بی­نظیر بی­نیازی که از تمامی پایه­های توست، بر محمد و خاندانش درود فرست» سپس حاجتت رابخواه.(1)

روایت14.

فلاح السائل: امام هادی عسکری علیه السلام از پدران بزرگوارشان علیهم السلام نقل کردند: هر کس این دعا را قبل از دعای خود بخواند، مستجاب گردد، و یک بار دیگر آن را برای ما روایت کردند، امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس می­خواهد

ص: 161


1- . کشف الغمة3: 43

مَا هَذِهِ الْجَلَبَةُ قُلْنَا عَرُوسٌ فَمَا لَبِثْنَا أَنْ سَمِعْنَا صَیْحَةً فَقَالَ مَا هَذَا فَقَالُوا ذَهَبَتِ الْعَرُوسُ لِتَغْتَرِفَ مَاءً فَوَقَعَ مِنْهَا سِوَارٌ مِنْ ذَهَبٍ فَصَاحَتْ فَقَالَ احْبِسُوا وَ قُولُوا لِمَلَّاحِهِمْ تَحْبِسُ فَحَبَسْنَا وَ حَبَسَ مَلَّاحُهُمْ فَاتَّکَأَ عَلَی السَّفِینَةِ وَ هَمَسَ قَلِیلًا وَ قَالَ قُولُوا لِمَلَّاحِهِمْ یَتَّزِرْ بِفُوطَةٍ وَ یَنْزِلُ فَیَتَنَاوَلُ السِّوَارَ فَنَظَرْنَا فَإِذَا السِّوَارُ عَلَی وَجْهِ الْأَرْضِ وَ إِذَا مَاءٌ قَلِیلٌ فَنَزَلَ الْمَلَّاحُ فَأَخَذَ السِّوَارَ فَقَالَ أَعْطِهَا وَ قُلْ لَهَا فَلْتَحْمَدِ اللَّهَ رَبَّهَا ثُمَّ سِرْنَا فَقَالَ لَهُ أَخُوهُ إِسْحَاقُ جُعِلْتُ فِدَاکَ الدُّعَاءُ الَّذِی دَعَوْتَ بِهِ عَلِّمْنِیهِ قَالَ نَعَمْ وَ لَا تُعَلِّمْهُ مَنْ لَیْسَ لَهُ بِأَهْلٍ وَ لَا تُعَلِّمْهُ إِلَّا مَنْ کَانَ مِنْ شِیعَتِنَا ثُمَّ قَالَ اکْتُبْ فَأَمْلَی عَلَیَّ إِنْشَاءً یَا سَابِقَ کُلِّ فَوْتٍ یَا سَامِعاً لِکُلِّ صَوْتٍ قَوِیٍّ أَوْ خَفِیٍّ یَا مُحْیِیَ النُّفُوسِ بَعْدَ الْمَوْتِ لَا تَغْشَاکَ الظُّلُمَاتُ الْحِنْدِسِیَّةُ(1) وَ لَا تَشَابَهُ عَلَیْکَ اللُّغَاتُ الْمُخْتَلِفَةُ وَ لَا یَشْغَلُکَ شَیْ ءٌ عَنْ شَیْ ءٍ یَا مَنْ لَا یَشْغَلُهُ دَعْوَةُ دَاعٍ دَعَاهُ مِنَ السَّمَاءِ یَا مَنْ لَهُ عِنْدَ کُلِّ شَیْ ءٍ مِنْ خَلْقِهِ سَمْعٌ سَامِعٌ وَ بَصَرٌ نَافِذٌ یَا مَنْ لَا تُغَلِّطُهُ کَثْرَةُ الْمَسَائِلِ وَ لَا یُبْرِمُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّینَ یَا حَیُّ حِینَ لَا حَیَّ فِی دَیْمُومَةِ مُلْکِهِ وَ بَقَائِهِ یَا مَنْ سَکَنَ الْعُلَی وَ احْتَجَبَ عَنْ خَلْقِهِ بِنُورِهِ یَا مَنْ أَشْرَقَتْ لِنُورِهِ دُجَی الظُّلَمِ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْوَاحِدِ الْأَحَدِ الْفَرْدِ الصَّمَدِ الَّذِی هُوَ مِنْ جَمِیعِ أَرْکَانِکَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ ثُمَّ سَلْ حَاجَتَکَ (2).

«14»

تم، [فلاح السائل] رَوَی أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْمُقْرِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الْمَنْصُورِیِّ عَنْ عَمِّ أَبِیهِ مُوسَی بْنِ عِیسَی بْنِ أَحْمَدَ عَنِ الْإِمَامِ أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام صَاحِبِ الْعَسْکَرِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ: مَنْ قَدَّمَ هَذَا الدُّعَاءَ أَمَامَ دُعَائِهِ اسْتُجِیبَ لَهُ قَالَ وَ حَدَّثَنَاهُ مَرَّةً أُخْرَی فَقَالَ حَدَّثَنِی عَمِّی عَنْ یَزِیدَ بْنِ دَاوُدَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْکَجِّیِّ عَنْ عَاصِمٍ النَّبِیلِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ أَحَبَّ أَنْ لَا یُرَدَّ

ص: 161


1- 1. الحندس: ظلمة اللیل و اشتداد سواده.
2- 2. کشف الغمّة ج 3 ص 43.

دعایش مستجاب گردد، این دعا را بر دعای خود مقدم بدارد: «آنچه خدا خواست به سوی او روی می­کنم، آنچه خدا خواست او را می­پرستم، آنچه خدا خواست مهربانی از سوی اوست، آنچه خدا خواست من در مقابل او ذلیلم، آنچه خدا خواست از او یاری می­طلبم، آنچه خدا خواست در برابر او فروتنم، آنچه خدا خواست به سوی او ناله می­کنم، آنچه خدا خواست از او کمک می­گیرم، آنچه خدا خواست از او فریادخواهی می­کنم، آنچه خدا خواست و هیچ نیرو و قدرتی جز به خدای بلندمرتبه و بزرگ تحقق نمی­پذیرد.(1)

روایت15.

العتیق الغروی: منصوری از پدرش نقل کرد: به مولایمان امام هادی علیه السلام عرض کردم: دعایی به من بیاموزید و مرا به آن اختصاص ده، فرمودند: بگو: یا با موسی «ای توشه­ من در مقابل توش­ها، ای امید و تکیه­گاه من، ای پناهگاه و پشتوانه­ من، و ای یگانه و ای یکتا ای کسی که اوست خدای یکتا، از تو می­خواهم به حق کسی که او را از مخلوقاتت آفریدی ولی در میان آنان کسی را همانند او نگردانیدی، بر تمامی آنها درود فرستی، و در حق من چنین و چنان کنی....» به راستی که من از خدا خواسته­ام تا دعاکننده به این دعا را ناامید نگرداند.

روایت16.

أمالی: یحیی بن علا نقل کرد: امام باقر علیه السلام به من فرمودند: این دعا را بخوان و من حاجت تو را در نزد خدا، تضمین می­کنم، «خدایا تو سرپرست نعمت من هستی و تو بر خواسته­ من توانایی، حاجتم را می­دانی از تو می­خواهم به حق محمد و خاندان او که حاجتم را برآوری».(2)

روایت17.

دعوات الراوندی: امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند: هر کس صد آیه از قرآن، از هر جای آن، بخواند و سپس هفت بار بگوید: یا الله، اگر بر صخره دعا کند، آن را از جای برمی­کند، انشاء الله.

امام رضا علیه السلام فرمودند: به سبب بعضی از کارها و غمناک و اندوهناک بودم، پس امام باقر علیه السلام نزد من آمدند و فرمودند: ای فرزندم، خدا را بخوان و بسیار بگو: «یا رووف یا رحیم، ای عطوف و ای مهربان» .

امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس سه بار بگوید: «ای آنکه هرچه بخواهد انجام می­دهد و آنچه دیگری بخواهد انجام نمی­دهد» دعایش مستجاب می­شود. و آن دعایی است که رد نمی­شود و از بهترین

ص: 162


1- . فلاح السائل: 97
2- . أمالی الطوسی 2: 289

دُعَاؤُهُ فَلْیُقَدِّمْ هَذَا الدُّعَاءَ أَمَامَ دُعَائِهِ وَ هُوَ مَا شَاءَ اللَّهُ تَوَجُّهاً إِلَی اللَّهِ مَا شَاءَ اللَّهُ تَعَبُّداً لِلَّهِ مَا شَاءَ اللَّهُ تَلَطُّفاً لِلَّهِ مَا شَاءَ اللَّهُ تَذَلُّلًا لِلَّهِ مَا شَاءَ اللَّهُ اسْتِنْصَاراً بِاللَّهِ مَا شَاءَ اللَّهُ اسْتِکَانَةً لِلَّهِ مَا شَاءَ اللَّهُ تَضَرُّعاً إِلَی اللَّهِ مَا شَاءَ اللَّهُ اسْتِعَانَةً بِاللَّهِ مَا شَاءَ اللَّهُ اسْتِغَاثَةً بِاللَّهِ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ (1).

«15»

ق، [الکتاب العتیق الغرویّ] رَوَی مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْمَنْصُورِیُّ عَنْ عَمِّهِ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: قُلْتُ لِسَیِّدِنَا أَبِی الْحَسَنِ عَلِیٍّ صَاحِبِ الْعَسْکَرِ علیه السلام عَلِّمْنِی دُعَاءً وَ خُصَّنِی بِهِ فَقَالَ قُلْ یَا بَا مُوسَی یَا عُدَّتِی دُونَ الْعَدَدِ یَا رَجَائِی وَ الْمُعْتَمَدُ وَ یَا کَهْفِی وَ السَّنَدُ وَ یَا وَاحِدُ یَا أَحَدُ یَا مَنْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مَنْ خَلَقْتَهُ مِنْ خَلْقِکَ وَ لَمْ تَجْعَلْ فِی خَلْقِکَ مِثْلَهُمْ أَحَداً أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی جَمَاعَتِهِمْ وَ تَفْعَلَ بِی کَذَا وَ کَذَا فَإِنِّی قَدْ سَأَلْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَنْ لَا یُخَیِّبَ مَنْ دَعَا بِهِ.

«16»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی أَحْمَدُ بْنُ عُبْدُونٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الزُّبَیْرِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ رِزْقٍ عَنْ یَحْیَی بْنِ الْعَلَاءِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: قَالَ لِیَ ادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ وَ أَنَا ضَامِنٌ لَکَ حَاجَتَکَ عَلَی اللَّهِ اللَّهُمَّ أَنْتَ وَلِیُّ نِعْمَتِی وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی طَلِبَتِی قَدْ تَعْلَمُ حَاجَتِی فَأَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَمَّا قَضَیْتَهَا(2).

«17»

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: مَنْ قَرَأَ مِائَةَ آیَةٍ مِنَ الْقُرْآنِ مِنْ أَیِّ الْقُرْآنِ شَاءَ ثُمَّ قَالَ یَا اللَّهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ فَلَوْ دَعَا عَلَی الصَّخْرَةِ لَقَلَعَهَا(3) إِنْ شَاءَ اللَّهُ.

وَ عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: اغْتَمَمْتُ فِی بَعْضِ الْأُمُورِ فَأَتَانِی أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام فَقَالَ یَا بُنَیَّ ادْعُ اللَّهَ وَ أَکْثِرْ مِنْ یَا رَءُوفُ یَا رَحِیمُ.

وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: مَنْ قَالَ یَا مَنْ یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ وَ لَا یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ أَحَدٌ غَیْرُهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ اسْتُجِیبَ لَهُ وَ هُوَ الدُّعَاءُ الَّذِی لَا یُرَدُّ وَ إِنَّ مِنْ أَوْجَهِ الدُّعَاءِ

ص: 162


1- 1. فلاح السائل 97.
2- 2. أمالی الطوسیّ ج 2 ص 289.
3- 3. لفلقها خ.

و رساترین دعاها این است که بگوید: «ای خدایی که مانند نداری بر محمد و خاندان وی درود فرست و در حق من چنین و چنان کن» پدرم علیه السلام این دعا را پنهان می­کردند و کسی را بر آن آگاه نمی­ساختند «پناه می­برم دژ محکم خدا که دست نایافتنی است و پناه می­برم به جمع خدا از فلان و فلان» و بگویید کلمات گشایش را.

امام صادق علیه السلام فرمودند: از دعاهای با اصرار و پافشاری زیاد، آن است که بنده بسیار بگوید: ما شاء الله. آنچه خدا خواست و از فراگیرترین دعاها این است که بنده استغفار کند و سرور سخنان پیشینیان و آیندگان «لا اله الّا الله» است.

شخصی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: ای رسول خدا آیا دعایی هست که رد نشود؟ فرمودند آری: «خدایا از تو می­خواهم به نام بلند و باشکوه و عظیم تو» آن را تکرار کن سپس حاجتت را بخواه.

ثمالی نقل کرد به علی بن حسین علیهما السلام عرض کردم: دعایی به من بیاموزید، پس فرمودند: ای ثابت بگو:«خدایا از تو می­خواهم به اینکه سپاس از آن توست و خدایی جز تو وجود ندارد که بخشنده، آفریننده آسمان­ها و زمین و صاحب شکوه و بزرگی هستی، در حق من چنین و چنان کن». سپس فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: این دعایی است که اگر بدان خوانده شود، اجابت گردد و چنانچه بدان درخواستی شود، عطا گردد.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: جبرئیل برای من از جانب خداوند تبارک و تعالی این مناجات را برای طلب حاجت آوردند: «خدایا شایسته است کسی را که به دعا امر کردی، تو را بخواند، و کسی را که وعده اجابت دادی به تو امیدوار گردد، خدایا من حاجتی دارم که از تدبیر آن ناتوانم و توانایی­ام در راه آن ضعیف گشت و قدرتم در راه خواستن آن به سستی گرایید، نفس اماره من و دشمن فریبنده­ای که من از دست او در امتحان و بلایم، برایم چنین آراست که نزد ضعیفی چون خود و ناتوانی شبیه خویش بروم، تا اینکه رحمتت مرا دریافت و مهربانی­ات مرا موفق گردانید و با بخشش خود عقلم را به من بازگرداندی و با فضل خود، هدایت را به من الهام نمودی و قلبم را با امید به خودت، جلا بخشیدی و فریب دشمنانم را از مغزم زدودی و فکرم را در اندیشیدن سالم گرداندی و سینه­ام را با امید به یاری­ات گشودی، و رستگاری به آنچه امید داشتم را برایم نمایان ساختی، و رسیدن به آرزوهایم را به من نشان دادی، معبودا، پروردگارا در برابر همه اینها ایستادم، در حالی که از تو می­خواهم آنچه دعا کردم و به تو اطمینان دادم و در بر آورده شدن حاجتم بر تو توکل کردم و تحقق آرزوها و عملی شدن

ص: 163

وَ أَبْلَغِهِ أَنْ یَقُولَ یَا اللَّهُ الَّذِی لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ افْعَلْ بِی کَذَا وَ کَذَا وَ کَانَ أَبِی علیه السلام یَخْزُنُ هَذَا الدُّعَاءَ وَ یَخْبَأُهُ وَ لَا یُطْلِعُ عَلَیْهِ أَحَداً أَعُوذُ بِدِرْعِ اللَّهِ الْحَصِینَةِ الَّتِی لَا تُرَامُ وَ أَعُوذُ بِجَمْعِ اللَّهِ مِنْ کَذَا وَ کَذَا وَ قُولُوا کَلِمَاتِ الْفَرَجِ.

وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: إِنَّ مِنْ أَلَحِّ الدُّعَاءِ أَنْ یَقُولَ الْعَبْدُ مَا شَاءَ اللَّهُ وَ إِنَّ مِنْ أَجْمَعِ الدُّعَاءِ أَنْ یَقُولَ الْعَبْدُ الِاسْتِغْفَارَ وَ سَیِّدُ کَلَامِ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ.

وَ قَدِمَ رَجُلٌ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ هَلْ مِنْ دُعَاءٍ لَا یُرَدُّ قَالَ نَعَمْ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْأَعْلَی الْأَجَلِّ الْأَعْظَمِ رَدِّدْهَا ثُمَّ سَلْ حَاجَتَکَ.

وَ عَنِ الثُّمَالِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهما السلام عَلِّمْنِی دُعَاءً فَقَالَ یَا ثَابِتُ قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِأَنَّ لَکَ الْحَمْدَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْمَنَّانُ بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ أَنْ تَفْعَلَ بِی کَذَا وَ کَذَا ثُمَّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله هُوَ الَّذِی إِذَا دُعِیَ بِهِ أَجَابَ وَ إِذَا سُئِلَ بِهِ أَعْطَی.

وَ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله قَالَ: دَفَعَ إِلَیَّ جَبْرَئِیلُ عَنِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی هَذِهِ الْمُنَاجَاةَ لِطَلَبِ الْحَاجَةِ اللَّهُمَّ جَدِیرٌ مَنْ أَمَرْتَهُ بِالدُّعَاءِ أَنْ یَدْعُوَکَ وَ مَنْ وَعَدْتَهُ بِالاسْتِجَابَةِ أَنْ یَرْجُوَکَ وَ لِیَ اللَّهُمَّ حَاجَةٌ قَدْ عَجَزَتْ عَنْهَا حِیلَتِی وَ کَلَّتْ مِنْهَا طَاقَتِی وَ ضَعُفَتْ عَنْ مَرَامِهَا قُوَّتِی وَ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِیَ الْأَمَّارَةُ بِالسُّوءِ وَ عَدُوِّی الْغَرُورُ الَّذِی أَنَا مِنْهُ وَ مِنْهَا مَبْلُوٌّ أَنْ أَرْغَبَ إِلَی ضَعِیفٍ مِثْلِی وَ مَنْ هُوَ فِی النُّکُولِ شَکْلِی حَتَّی تَدَارَکَتْنِی رَحْمَتُکَ وَ بَادَرَتْنِی بِالتَّوْفِیقِ رَأْفَتُکَ وَ رَدَدْتَ عَلَیَّ عَقْلِی بِتَطَوُّلِکَ وَ أَلْهَمْتَنِی رُشْدِی بِتَفَضُّلِکَ وَ أَجْلَیْتَ بِالرَّجَاء لَکَ قَلْبِی وَ أَزَلْتَ خُدْعَةَ عَدُوِّی عَنْ لُبِّی وَ صَحَّحْتَ فِی التَّأَمُّلِ فِکْرِی وَ شَرَحْتَ بِالرَّجَاءِ لِإِسْعَافِکَ صَدْرِی وَ صَوَّرْتَ لِیَ الْفَوْزَ بِبُلُوغِ مَا رَجَوْتُهُ وَ الْوُصُولِ إِلَی مَا أَمَّلْتُهُ فَوَقَفْتُ اللَّهُمَّ رَبِّ بَیْنَ ذَلِکَ سَائِلًا لَکَ مِمَّا دَعَا إِلَیْکَ وَاثِقاً بِکَ مُتَوَکِّلًا عَلَیْکَ فِی قَضَاءِ حَاجَتِی وَ تَحْقِیقِ أُمْنِیَّتِی وَ تَصْدِیقِ

ص: 163

تمایلاتم، بر تو توکل کردم. خدایا پروردگارا به کرم خود مرا از نامیدی و یأس و سستی و تأخیر به اجابت گوارای خود و بخشش فراوان خود پناه ده، به راستی که تو سرپرستی و سرشار از عطایای فراوانی و بر هر چیز توانمندی و بر هر چیز احاطه داری.

دعای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: «ای کسی زیبایی­ها را آشکار نمودی و زشتی­ها را پوشاندی، ای آنکه پرده حرمت را ندریدی و از گناهان بازخواست ننمودی، ای صاحب گذشت عظیم و ای آنکه به نیکی می­گذری و آمرزشت گسترده است، ای کسی که دو دستت را به رحمت می گشایی، ای همراه هر نجوا، انتهای شکایت­ها، ای گذرنده از لغزش­ها، ای آنکه بخششت بزرگوارانه و عطایایت بسیار است، ای آغاز کننده به نعمت­ها قبل آنکه استحقاق آن باشد، ای پروردگار و سرور و امید من، ای انتهای تمایل من، ای خدا از تو می­خواهم که جسمم را با آتش زشت نگردانی و حاجات دنیا و آخرتم را روا سازی و در حق من چنین و چنان کنی» بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و به آنچه می­خواهی دعا کن.

روایت است: در عرش برای هر بنده­ای تصویری است، زمانی که به عبادت مشغول است فرشتگان او را می­بینند و زمانی که گناه مشغول می­شود، خداوند به ملائکه دستور می­دهد تا تصویر او را با بال­هاشان بپوشانند تا فرشتگان او را در این حال نبینند. و این معنای این فراز از دعاست: «ای کسی که زیبایی را آشکار ساخت و زشتی را پوشاندی».

روایت18.

البلد الامین: به نقل از کتاب الاحتساب علی الالباب از ابن طاووس رحمه الله، امام صادق علیه السلام هرگاه نیاز مبرمی داشتند بدون اینکه نماز بخوانند یا رکوعی به جا بیاورند به سجده می­رفتند و هفت بار می­گفتند: «یا أرحم الراحمین: ای مهربان­ترین مهربانان» سپس حاجتشان را می­خواستند سپس آن حضرت علیه السلام فرمودند: هر کس هفت بار «یا ارحم الراحمین» را بگوید، خداوند تعالی می­فرماید: من مهربان­ترنی مهربانانم، حاجتت را بخواه.

در کتاب المشیخة اثر حسن بن محبوب روایت است امام باقر علیه السلام فرمودند: هر کس ده بار پی در پی یا الله بگوید خداوند می فرماید: ای بنده من تو را اجابت کردم حاجتت را بخواه.

در کتاب الصلوة از محمد بن علی بن محبوب، روایت است امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس ده بار بگوید: یا ربّ یا ربّ: ای پروردگار من، ای پروردگار من، به او گفته می­شود: اجابت کردم، حاجتت را بخواه.

در کتاب الکافی از کلینی روایت است امام رضا علیه السلام فرمودند: یک دعای بنده در نهان برابر با هفتاد دعای او در عیان است.

امام صادق علیه السلام فرمودند: به راستی که خداوند تعالی دعایی که از قلبی سخت برآید، مستجاب نمی­گرداند.

ص: 164

رَغْبَتِی فَأَعِذْنِی اللَّهُمَّ رَبِّ بِکَرَمِکَ مِنَ الْخَیْبَةِ وَ الْقُنُوطِ وَ الْأنَاةِ وَ التَّثْبِیطِ بِهَنِی ءِ إِجَابَتِکَ وَ سَابِغِ مَوْهِبَتِکَ إِنَّکَ وَلِیٌّ وَ بِالْمَنَائِحِ الْجَزِیلَةِ مَلِیٌّ وَ أَنْتَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ مُحِیطٌ.

وَ مِنْ دُعَاءِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله: یَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِیلَ وَ سَتَرَ عَلَیَّ الْقَبِیحَ یَا مَنْ لَمْ یَهْتِکِ السِّتْرَ وَ لَمْ یُؤَاخِذْ بِالْجَرِیرَةِ یَا عَظِیمَ الْعَفْوِ یَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ یَا صَاحِبَ کُلِّ نَجْوَی وَ مُنْتَهَی کُلِّ شَکْوَی یَا مُقِیلَ الْعَثَرَاتِ یَا کَرِیمَ الصَّفْحِ یَا عَظِیمَ الْمَنِّ یَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا یَا رَبَّاهْ یَا سَیِّدَاهْ یَا أَمَلَاهْ یَا غَایَةَ رَغْبَتَاهْ أَسْأَلُکَ بِکَ یَا اللَّهُ أَنْ لَا تُشَوِّهَ خَلْقِی بِالنَّارِ وَ أَنْ تَقْضِیَ لِی حَوَائِجَ آخِرَتِی وَ دُنْیَایَ وَ تَفْعَلَ بِی کَذَا وَ کَذَا وَ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَدْعُوَ بِمَا بَدَا لَکَ.

وَ رُوِیَ: أَنَّ فِی الْعَرْشِ تِمْثَالًا لِکُلِّ عَبْدٍ فَإِذَا اشْتَغَلَ الْعَبْدُ بِالْعِبَادَةِ رَأَتِ الْمَلَائِکَةُ تِمْثَالَهُ وَ إِذَا اشْتَغَلَ بِالْمَعْصِیَةِ أَمَرَ اللَّهُ بَعْضَ الْمَلَائِکَةِ حَتَّی یَحْجُبُوهُ بِأَجْنِحَتِهِمْ لِئَلَّا تَرَاهُ الْمَلَائِکَةُ فَذَلِکَ مَعْنَی قَوْلِهِ صلی الله علیه و آله یَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِیلَ وَ سَتَرَ الْقَبِیحَ.

«18»

الْبَلَدُ الْأَمِینُ، نَقْلًا مِنْ کِتَابِ الِاحْتِسَابِ عَلَی الْأَلْبَابِ لِابْنِ طَاوُسٍ رَحِمَهُ اللَّهُ: إِنَّ الصَّادِقَ علیه السلام کَانَ إِذَا أَلَحَّتْ بِهِ الْحَاجَةُ یَسْجُدُ مِنْ غَیْرِ صَلَاةٍ وَ لَا رُکُوعٍ ثُمَّ یَقُولُ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ سَبْعاً ثُمَّ یَسْأَلُ حَاجَتَهُ ثُمَّ قَالَ علیه السلام مَا قَالَ أَحَدٌ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ سَبْعاً إِلَّا قَالَ اللَّهُ تَعَالَی لَهُ هَا أَنَا أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ سَلْ حَاجَتَکَ.

وَ فِی کِتَابِ الْمَشِیخَةِ تَأْلِیفِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام: أَنَّهُ لَمْ یَقُلْ مُؤْمِنٌ یَا اللَّهُ عَشْرَ مَرَّاتٍ مُتَتَابِعَاتٍ إِلَّا قَالَ اللَّهُ تَعَالَی لَبَّیْکَ عَبْدِی سَلْ حَاجَتَکَ.

وَ فِی کِتَابِ الصَّلَاةِ لِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام: مَنْ قَالَ عَشْرَ مَرَّاتٍ یَا رَبِّ یَا رَبِّ قِیلَ لَهُ لَبَّیْکَ سَلْ حَاجَتَکَ.

وَ فِی کِتَابِ الْکَافِی لِلْکُلَیْنِیِّ عَنِ الرِّضَا علیه السلام: دَعْوَةُ الْعَبْدِ سِرّاً دَعْوَةً وَاحِدَةً تَعْدِلُ سَبْعِینَ دَعْوَةً عَلَانِیَةً.

وَ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام: إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی لَا یَسْتَجِیبُ دُعَاءً بِظَهْرِ قَلْبٍ قَاسٍ.

ص: 164

در عدة الداعی روایت است: هر کس دو بار یا ربّاه یا ربّاه: ای پروردگار من ای پروردگار من بگوید، به او گفته می­شود [اجابت کردم حاجتت را بخواه] و همین طور است ذکر «یا سیداه یا سیداه: ای مولای من».

روایت است هر کس در سجده سه بار بگوید: یا رباه یا سیداه: ای پروردگار من ای سرور من همانطور به او جواب داده می­شود.

امام موسی کاظم علیه السلام فرمودند: هر گاه حاجتی به درگاه خداوند داشتی، بگو: «خدایا به حق محمد و علی، زیرا این دو در نزد تو دارای مقام و منزلت فراوانی هستند و از تو می­خواهم به حق این منزلت و مقام، بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و در حق من چنین و چنان کنی. به راستی که در روز قیامت خداوند قلب فرشتگان مقرب و پیامبران فرستاده شده و بندگان مؤمن را به ایمان می­آزماید و همگی در آن روز به این دو بزرگوار نیازمندند .

علی علیه السلام فرمودند: هر کس صد آیه از قرآن به صورت دلخواه از هر کجای قران بخواند، سپس هفت بار بگوید: یا الله: ای خدا، چنانچه بر سنگی دعا کند، خداوند آن را از جای برمی­کند.(1)

روایت19.

مهج الدعوات: دعایی که حضرت علی علیه السلام به فرزند خود حسن علیه السلام آموختند و فرمودند هرگاه برای حاجتی شخصی را قصد کردی، آن را بنویس و در دست راست خود بگیر و هر جا که خواستی برو:

«خداوندا از تو می خواهم ای خدا ای یگانه ای یکتا ای تنها ای بی نیاز ای کسی که ستون هایش آسمان ها و زمین را پر کرد از تو می خواهم قلب فلان فرزند فلان را در تسخیر من قرار دهی، همانطور که مار را برای حضرت موسی علیه السلام مسخر کردی و از تو می خواهم قلب او را در اختیار من قرار دهی، همانگونه که لشکریان خود از جن و انسان و پرندگان را به اختیار حضرت سلیمان قرار دادی،پس دسته دسته گردیدند. و از تو می خواهم قلب او را برای من نرم کنی، همانطور که آهن را برای داود علیه السلام نرم گرداندی و از تو درخواست می کنم قلب او را رام گردانی، همانطور که نور ماه را در سیطره نور خورشید قرار دادی، ای خدا او بنده و فرزند کنیز توست و من بنده تو و فرزند کنیز تو هستم، من به پاها و پیشانی او چنگ زدم پس او را مسخر من گردان تا حاجت و آنچه می خواهم را برآورد، به راستی که تو بر هر چیزی توانایی و اوست بر آنچه که هست در آنچه که هست خدایی جز او که زنده و پاینده است وجود ندارد.(2)

روایت20.

مهج الدعوات: منصوری به نقل از عموی پدرش، چنین آورد: به مولایمان امام هادی علیه السلام عرض کردم: دعایی به من بیاموز و مرا به آن اختصاص ده.

ص: 165


1- . احادیث از حاشیه البلد الامین از مولف آن نقل شد که چاپ نگشت، مراجعه کن محاسبة النفس: 151 – 147، الکافی 2: 476 و 474 و عدة الداعی: 38.
2- . مهج الدعوات: 179

وَ فِی عُدَّةِ الدَّاعِی: أَنَّهُ لَمْ یَقُلْ أَحَدٌ یَا رَبَّاهْ یَا رَبَّاهْ عَشْراً إِلَّا قِیلَ لَهُ لَبَّیْکَ سَلْ حَاجَتَکَ وَ مِثْلَ ذَلِکَ یَا سَیِّدَاهْ یَا سَیِّدَاهْ.

وَ رُوِیَ: أَنَّهُ مَنْ قَالَ فِی سَجْدَتِهِ یَا رَبَّاهْ یَا سَیِّدَاهْ ثَلَاثاً أُجِیبَ بِمِثْلِ ذَلِکَ.

وَ عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام: إِذَا کَانَ لَکَ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَی حَاجَةٌ فَقُلِ اللَّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ فَإِنَّ لَهُمَا عِنْدَکَ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ وَ قَدْراً مِنَ الْقَدْرِ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ ذَلِکَ الشَّأْنِ وَ بِحَقِّ ذَلِکَ الْقَدْرِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَفْعَلَ بِی کَذَا وَ کَذَا فَإِنَّهُ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ لَمْ یَبْقَ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ وَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ تَعَالَی قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ إِلَّا وَ هُوَ مُحْتَاجٌ إِلَیْهِمَا فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ.

وَ مِنْهُ عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ: مَنْ قَرَأَ مِائَةَ آیَةٍ مِنْ أَیِّ آیِ الْقُرْآنِ شَاءَ ثُمَّ قَالَ یَا اللَّهُ سَبْعاً فَلَوْ دَعَا عَلَی صَخْرَةٍ لَقَلَعَهَا اللَّهُ تَعَالَی (1).

«19»

مهج، [مهج الدعوات]: دُعَاءٌ عَلَّمَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ لِابْنِهِ الْحَسَنِ علیه السلام إِذَا قَصَدْتَ إِنْسَاناً لِحَاجَةٍ فَاکْتُبْ ذَلِکَ وَ أَمْسِکْهُ فِی یَدِکَ الْیُمْنَی وَ تَذْهَبُ أَیْنَ شِئْتَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ یَا اللَّهُ یَا وَاحِدُ یَا أَحَدُ یَا وَتْرُ یَا نُورُ یَا صَمَدُ یَا مَنْ مَلَأَتْ أَرْکَانُهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُسَخِّرَ لِی قَلْبَ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ کَمَا سَخَّرْتَ الْحَیَّةَ لِمُوسَی علیه السلام وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُسَخِّرَ لِی قَلْبَهُ کَمَا سَخَّرْتَ لِسُلَیْمَانَ جُنُودَهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الطَّیْرِ فَهُمْ یُوزَعُونَ وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُلَیِّنَ لِی قَلْبَهُ کَمَا لَیَّنْتَ الْحَدِیدَ لِدَاوُدَ علیه السلام وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُذَلِّلَ قَلْبَهُ کَمَا ذَلَّلْتَ نُورَ الْقَمَرِ لِنُورِ الشَّمْسِ یَا اللَّهُ هُوَ عَبْدُکَ ابْنُ أَمَتِکَ وَ أَنَا عَبْدُکَ ابْنُ أَمَتِکَ أَخَذْتُ بِقَدَمَیْهِ وَ نَاصِیَتِهِ فَسَخِّرْهُ لِی حَتَّی یَقْضِیَ حَاجَتِی هَذِهِ وَ مَا أُرِیدُ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ هُوَ عَلَی مَا هُوَ فِیمَا هُوَ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ (2).

«20»

مهج، [مهج الدعوات] رَوَی مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عُبَیْدِ اللَّهِ الْمَنْصُورِیُّ عَنْ عَمِّ أَبِیهِ قَالَ: قُلْتُ لِسَیِّدِنَا أَبِی الْحَسَنِ عَلِیٍّ صَاحِبِ الْعَسْکَرِ علیه السلام عَلِّمْنِی دُعَاءً وَ خُصَّنِی بِهِ

ص: 165


1- 1. النصوص منقولة من حاشیة البلد الأمین لمؤلّفه، و لم تطبع، راجع محاسبة النفس 147- 151، الکافی ج 2 ص 476 و 474 عدّة الداعی ص 38.
2- 2. مهج الدعوات ص 179.

فرمودند بگو:یا باموسی: «ای اندوخته من در برابر توشه­ها، ای امید و تکیه­گاه من، ای پناهگاه و پشتوانه من، ای یگانه ای یکتا، ای کسی که خدای یکتاس، از تو می­خواهم به حق کسی که او را از میان مخلوقاتت آفریدی ولی هیچ کس را مانند او نگردانیدی به تمامی آنها درود فرستی و در حق من چنین و چنان کنی» به راستی که من از خداوند پاک و متعال خواستم که ناامید نگرداند کسی را که این دعا را بخواند.(1)

روایت21.

مهج الدعوات: امام صادق علیه السلام فرمودند: دعایی که علی بن حسین علیهما السلام در کنار حجر الاسود خواندند: آنگاه که با محمد بن حنفیه برای داوری به کنار آن رفته بودند:

«خدایا از تو می­خواهم به نام نوشته شده تو در سرسرای بزرگی، و از تو می­خواهم به نام نوشته شده تو در سرسرای زیبایی، از تو می­خواهم به نام نوشته شده­ تو در سرسرای عظمت، از تو می­خواهم به نام نوشته شده­ تو در سرسرای شکوه، از تو می­خواهم به نام نوشته شده­ تو در سرسرای عزت، از تو می­خواهم به نام نوشته شده­ تو در سرسرای قدرت، از تو می­خواهم به نام نوشته شده­ تو در سرسرای رازها، پیشی گیرنده بالارونده، نیک و زیبا پروردگار فرشتگان هشت گانه، و پروردگار عرش باعظمت و به آن چشمی که خواب بدان راه ندارد و اسم بزرگ بزرگ بزرگ، و به آن اسم باعظمت باعظمت باعظمت که بر ملکوت آسمان­ها و زمین احاطه دارد، و به نامی که خورشید بدان پرتو یافت و ماه بدان روشن گشت و دریاها به واسطه­ آن به خروش آمدند و کوه­هابه وسیله­ آن برافراشته شدند و به آن اسمی که کرسی و عرش بدان پا گرفتند و به نام­های مقدس و باکرامت، پنهان محفوظ در علم غیب که در نزد توست، به تمامی این­ها از تو می­خواهم بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و در حق من چنین و چنان کنی.... ابان بن تغلب نقل کرد: امام صادق علیه السلام فرمودند: ای ابان، بر حذر می­دارم شما را از خواندن این دعا مگر زمانی که کار بسیار مهمی از امور دنیا و آخرت پیش آید، زیرا بندگان نمی­دانند که این چیست؟ این از علم­های پنهان خاندان محمد علیه و علیهم السلام است.(2)

روایت22.

مهج الدعوات:

ص: 166


1- . مهج الدعوات: 338 و در آنجا آمده است «یا مونسی یا عدتی» و این اختلاف در نقطه گذاری است.
2- . مهج الدعوات: 197 و در صفحه 160 نیز با تفاوتی ذکر شد.

فَقَالَ قُلْ یَا بَا مُوسَی یَا عُدَّتِی دُونَ الْعُدَدِ وَ یَا رَجَائِی وَ الْمُعْتَمَدُ وَ یَا کَهْفِی وَ السَّنَدُ یَا وَاحِدُ یَا أَحَدُ یَا مَنْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مَنْ خَلَقْتَهُ مِنْ خَلْقِکَ وَ لَمْ تَجْعَلْ فِی خَلْقِکَ مِثْلَهُمْ أَحَداً أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی جَمَاعَتِهِمْ وَ تَفْعَلَ بِی کَذَا وَ کَذَا فَإِنِّی قَدْ سَأَلْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی أَنْ لَا یُخَیِّبَ مَنْ دَعَا بِهِ (1).

«21»

مهج، [مهج الدعوات] رَوَیْنَا بِإِسْنَادِنَا إِلَی سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ مِنْ کِتَابِهِ قَالَ حَدَّثَنِی الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَیْفٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ الْبَصْرِیِّ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ الْمُفَضَّلِ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: کَانَ الَّذِی دَعَا بِهِ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهما السلام عِنْدَ مُحَاکَمَتِهِ مُحَمَّدَ بْنَ الْحَنَفِیَّةِ إِلَی الْحَجَرِ الْأَسْوَدِ أَنْ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْمَکْتُوبِ فِی سُرَادِقِ الْمَجْدِ وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْمَکْتُوبِ فِی سُرَادِقِ الْبَهَاءِ وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْمَکْتُوبِ فِی سُرَادِقِ الْعَظَمَةِ وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْمَکْتُوبِ فِی سُرَادِقِ الْجَلَالِ وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْمَکْتُوبِ فِی سُرَادِقِ الْعِزَّةِ وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْمَکْتُوبِ فِی سُرَادِقِ الْقُدْرَةِ وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْمَکْتُوبِ فِی سُرَادِقِ السَّرَائِرِ السَّابِقِ الْفَائِقِ الْحَسَنِ النَّضِیرِ رَبِّ الْمَلَائِکَةِ الثَّمَانِیَةِ وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ وَ بِالْعَیْنِ الَّتِی لَا تَنَامُ وَ بِالاسْمِ الْأَکْبَرِ

الْأَکْبَرِ الْأَکْبَرِ وَ بِالاسْمِ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الْمُحِیطِ بِمَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ بِالاسْمِ الَّذِی أَشْرَقَتْ بِهِ الشَّمْسُ وَ أَضَاءَ بِهِ الْقَمَرُ وَ سُجِّرَتْ بِهِ الْبِحَارُ وَ نُصِبَتْ بِهِ الْجِبَالُ وَ بِالاسْمِ الَّذِی قَامَ بِهِ الْعَرْشُ وَ الْکُرْسِیُّ وَ بِأَسْمَائِکَ الْمُقَدَّسَاتِ الْمُکَرَّمَاتِ الْمَکْنُونَاتِ الْمَخْزُونَاتِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ أَسْأَلُکَ بِذَلِکَ کُلِّهِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَفْعَلَ بِی کَذَا وَ کَذَا قَالَ أَبَانُ بْنُ تَغْلِبَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَا أَبَانُ إِیَّاکُمْ أَنْ تَدْعُوا بِهَذَا الدُّعَاءِ إِلَّا لِأَمْرٍ مُهِمٍّ مِنْ أَمْرِ الْآخِرَةِ وَ الدُّنْیَا فَإِنَّ الْعِبَادَ مَا یَدْرُونَ مَا هُوَ هُوَ مِنْ مَخْزُونِ عِلْمِ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ (2).

«22»

مهج، [مهج الدعوات] رَوَیْنَا بِإِسْنَادِنَا إِلَی سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ مِنْ کِتَابِ فَضْلِ الدُّعَاءِ بِإِسْنَادِهِ

ص: 166


1- 1. مهج الدعوات ص 338 و فیه« یا مؤنسی یا عدتی» و هو تصحیف.
2- 2. مهج الدعوات ص 197 و قد مر فی ص 160 أیضا مع اختلاف.

در روایت از امام محمد باقر علیه السلام آمده است: کلماتی که آدم پروردگار خود را بدان دریافت، این بود:

«معبودا، خدایی جز تو نیست پاک و منزهی و تو را سپاس می­گویم، کردارم زشت بود و بر خود ظلم نمودم، مرا بیامرز، به راستی که تنها تو گناهان را می­آمرزی، خدایا اعمال ناپسندی مرتکب شدم و بر خویش ظلم کردم پس مرا بیامرز به راستی که تو بهترین آمرزندگانی.(1)

و از این جمله، دعایی است که خداوند جلّ جلاله جهت از بین رفتن حدیث نفس به حضرت آدم علیه السلام آموخت، امام صادق علیه السلام فرمودند: حضرت آدم علیه السلام از حدیث نفس به درگاه خداوند شکایت کرد پس جبرئیل نازل شد و گفت: بگو: «لا حول و لا قوة الا بالله: هیچ نیرو و قدرتی به جز خدا وجودندارد».(2)

در روایتی دیگر، دعای آدم علیه السلام به هنگام دریافت کلمات از پروردگارش، چه بسا آن حضرت علیه السلام با این کلمات خدا را خوانده باشد: «ای پروردگار من، ای پروردگار من، ای پروردگار من، تنها بردباری توست که خشمت را برمی­گرداند و تنها گریه و ناله به درگاه توست که سبب رهایی از عذاب تو می­گردد، حاجت من که اگر آن را عطا فرمایی، دیگر آنچه از من بازداشتی به من آسیبی نمی­رساند و اگر مرا از آن محروم کنی، عطاهایت مرا سود نبخشند، خدایا از تو رستگاری به بهشت را خواهانم و از آتش جهنم به تو پناه می­آورم، ای صاحب عرش رفیع و بلند ای صاحب شکوه و بزرگی باعظمت و شامخ،ای صاحب فرمانروایی فاخر و دیرینه، ای خدای جهانیان، ای فریادرس فریادخواهان و ای کسی که حاجات به نزد تو آورده می­شود، اگر از من راضی گشته­ای پس بر خشنودی­ات بیافزای و مرا از مقربین درگاهت قرار ده و اگر از من خرسند نگشته­ای به حق محمد و خاندانش و به فضل تو بر آنان از من خشنود باش، به راستی که تو توبه­پذیری .

امام صادق علیه السلام فرمودند: این دعایی است که حضرت آدم از پروردگارش دریافت و به سوی او توبه نمود، پس فرمود: ای آدم از من به حق محمد مسألت نمودی در حالی که او را ندیدی، عرض کرد: بر عرش تو این نوشته را دیدم: خدایی جز خدای یکتا نیست و محمد رسول خداست، راوی حدیث نقل کرد: سوگندبه خدا هرگاه در نهان یا آشکار با این کلمات دعا نمودم، خداوند مرا اجابت نمود.(3)

از این جمله، دعای نوح علیه السلام است که آن را در جلد چهارم کتاب دفع الهموم و الاحزان از احمد بن داود نعمانی یافتم، روایت است هنگامی که نوح علیه السلام به هیبت آب

ص: 167


1- . مهج الدعوات: 378
2- . مهج الدعوات: 378
3- . مهج الدعوات: 379

إِلَی مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: الْکَلِمَاتُ الَّتِی تَلَقَّی بِهَا آدَمُ رَبَّهُ هِیَ اللَّهُمَّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ وَ بِحَمْدِکَ عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَإِنَّهُ لَا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ اللَّهُمَّ إِنِّی عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی إِنَّکَ خَیْرُ الْغافِرِینَ (1).

وَ مِنْ ذَلِکَ مَا عَلَّمَهُ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ لآِدَمَ علیه السلام لِدَفْعِ حَدِیثِ النَّفْسِ رَوَیْنَا ذَلِکَ بِإِسْنَادِنَا أَیْضاً إِلَی سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ مِنْ کِتَابِ فَضْلِ الدُّعَاءِ بِإِسْنَادِهِ إِلَی هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: شَکَا آدَمُ علیه السلام إِلَی اللَّهِ حَدِیثَ النَّفْسِ فَنَزَلَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ قُلْ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ (2).

وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءُ آدَمَ علیه السلام بِرِوَایَةٍ أُخْرَی: لَمَّا تَلَقَّی مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ وَ لَعَلَّهُ علیه السلام دَعَا بِهَا وَ هُوَ یَا رَبَّاهْ یَا رَبَّاهْ یَا رَبَّاهْ لَا یَرُدُّ غَضَبَکَ إِلَّا حِلْمُکَ وَ لَا یُنْجِی مِنْ عُقُوبَتِکَ إِلَّا التَّضَرُّعُ إِلَیْکَ حَاجَتِی الَّتِی إِنْ أَعْطَیْتَنِیهَا لَمْ یَضُرَّنِی مَا حَرَمْتَنِی وَ إِنْ حَرَمْتَنِیهَا لَمْ یَنْفَعْنِی مَا أَعْطَیْتَنِی اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْفَوْزَ بِالْجَنَّةِ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنَ النَّارِ یَا ذَا الْعَرْشِ الشَّامِخِ الْمُنِیفِ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ الْبَاذِخِ الْعَظِیمِ یَا ذَا الْمُلْکِ الْفَاخِرِ الْقَدِیمِ یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ یَا صَرِیخَ الْمُسْتَصْرِخِینَ وَ یَا مَنْزُولًا بِهِ کُلُّ حَاجَةٍ إِنْ کُنْتَ قَدْ رَضِیتَ عَنِّی فَازْدَدْ عَنِّی رِضًی وَ قَرِّبْنِی مِنْکَ زُلْفَی وَ إِلَّا تَکُنْ رَضِیتَ عَنِّی فَبِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ بِفَضْلِکَ عَلَیْهِمْ لَمَّا رَضِیتَ عَنِّی إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام هَذَا الدُّعَاءُ الَّذِی تَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ فَتابَ عَلَیْهِ فَقَالَ یَا آدَمُ سَأَلْتَنِی بِمُحَمَّدٍ وَ لَمْ تَرَهُ فَقَالَ رَأَیْتُ عَلَی عَرْشِکَ مَکْتُوباً لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ.

فَقَالَ رَاوِی الْحَدِیثِ فَوَ اللَّهِ مَا دَعَوْتُ بِهِنَّ فِی سِرٍّ وَ لَا عَلَانِیَةٍ فِی شِدَّةٍ وَ لَا رَخَاءٍ إِلَّا اسْتَجَابَ اللَّهُ لِی (3).

وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءُ نُوحٍ علیه السلام وَجَدْتُ فِی الْجُزْءِ الرَّابِعِ مِنْ کِتَابِ دَفْعِ الْهُمُومِ وَ الْأَحْزَانِ تَأْلِیفِ أَحْمَدَ بْنِ دَاوُدَ النُعْمَانِیِّ قَالَ: وَ لَمَّا نَظَرَ نُوحٌ علیه السلام إِلَی هَوْلِ الْمَاءِ

ص: 167


1- 1. مهج الدعوات ص 378.
2- 2. مهج الدعوات ص 378.
3- 3. مهج الدعوات ص 379.

و امواج نگاه کرد، ترسید و خداوند عزّ و جلّ به او وحی کرد هزار بار بگو «لا اله الا الله: خدایی جز خدای یگانه نیست» تا تو را نجات بخشم، نقل کرد: پس باد بر بادبان کشتی وارد شد و او هزار بار لا اله الّا الله گفت و خداوند به سبب آنچه بر زبان آورد، او را نجات بخشید.(1)

از این جمله است دعای ادریس علیه السلام روایت است، زمانی که خداوند ادریس علیه السلام را به سوی قومش برانگیخت، این نام­ها را به وی آموخت و به او چنین وحی کرد تا این کلمات را مخفیانه با خودش بگوید و آنها را برای قوم خود آشکار نسازد و مرا به آن کلمات بخواند، روایت است: و با این نام­ها خدا را خواند و خداوند او را به جایگاه والایی نعمت بخشید، سپس خداوند متعال آنها را به حضرت موسی آموخت و سپس خداوند متعال آن اسم­ها را به محمد صلی الله علیه و آله آموخت و در غزوه احزاب با این کلمات خدا را خواندند.

حسن روایت کرد: خود را از حجّاج پنهان می­ساختم، از این رو خداوند عزّ و جلّ را با این کلمات خواندم که امر حجّاج را از من باز داشت، شش بار بر من وارد شدند و من با این کلمات دعا کردم و خداوند چشم­هاشان را از من برگرفت، با این کلمات برای مغفرت از تمامی گناهان دعا کن، دعا کن سپس حاجتت را در امور دنیوی و اخروی طلب کن، به راستی که بر آنها دست خواهی یافت انشاء الله عزّ و جلّ و آن چهل اسم به تعداد روزهای توبه است:

پاک و منزهی خدایی جز تو نیست، ای پروردگار هر چیز و وارث آن، ای خدای خدایان، که شکوهش بلند است، ای خدایی که در همه­ کارهایش مورد ستایش است، ای بخشایشگر و مهربان بر همه چیز، ای زنده آن هنگام که هیچ موجود زنده­ای در در پایدا وجود و بقای فرمانروایی اش وجود نداشت، ای پاینده ای که علمش همه چیز را در بر می­گیرد و از دست نمی­دهد، ای تنها کسی که باقی می ماند اول هر چیز و پایان آن، ای همیشگی بدون آنکه فنا و نیستی متوجه فرمانروایی او باشد، ای بی­نیاز بی­مانند که شبیهی نداری، ای آفریننده­ای که همتایی ندارد و نمی­شود او را وصف نمود، ای بزرگ، تو کسی هستی که دل­ها برای وصف عظمت تو راهی نمی­یابند، ای آفریننده جان­ها بدون هیچ نمونه­ای پیشین، ای کسی که با طهارت خود از هر آفتی پاک و مبرا گشت، ای کفایت کننده­ای که عطایای فضل خود را بر مخلوقاتش گسترانید، ای پاکیزه از هر ظلمی که از آن خشنود نیست و در انجام آن مشارکت نمی کند.

ای مهربان، تو کسی هستی که علم و رحمتت همه چیز را فرا گرفت، ای بخشاینده صاحب احسان که بخشش مخلوقات را در برگرفت ای چیره بر بندگان،تمامی آنان تسلیم ترس [تمایل] تو هستند، ای آفریننده اهل آسمان­ها و زمین­ها و بازگشت همه به سوی اوست، ای مهربان فریادرس و پناهگاه هر فریادخواه و گرفتار، ای آغازگر نوآفرینی­ها، که در خلق آنها از مخلوقاتش

ص: 168


1- . مهج الدعوات: 379

وَ الْمَوْجِ وَ الْأَمْوَاجِ دَخَلَهُ الرُّعْبُ فَأَوْحَی اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ إِلَیْهِ قُلْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ أَلْفَ مَرَّةً أُنْجِکَ قَالَ فَدَخَلَتِ الرِّیحُ فِی الشِّرَاعِ فَقَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ أَلْفاً أَلْفاً فَنَجَّاهُ اللَّهُ بِمَا قَالَهَا(1).

وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءُ إِدْرِیسَ علیه السلام وَجَدْنَاهُ عَنِ الْحَسَنِ الْبَصْرِیِّ قَالَ: لَمَّا بَعَثَ اللَّهُ إِدْرِیسَ علیه السلام إِلَی قَوْمِهِ عَلَّمَهُ هَذِهِ الْأَسْمَاءَ وَ أَوْحَی إِلَیْهِ أَنْ قُلْهُنَّ سِرّاً فِی نَفْسِکَ وَ لَا تُبْدِهِنَّ لِلْقَوْمِ فَیَدْعُونِی بِهِنَّ قَالَ وَ بِهِنَّ دَعَا فَرَفَعَهُ اللَّهُ مَکَاناً عَلِیّاً ثُمَّ عَلَّمَهُنَّ اللَّهُ تَعَالَی مُوسَی ثُمَّ عَلَّمَهُنَّ اللَّهُ تَعَالَی مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله وَ بِهِنَّ دَعَا فِی غَزْوَةِ الْأَحْزَابِ قَالَ الْحَسَنُ وَ کُنْتُ مُسْتَخْفِیاً مِنَ الْحَجَّاجِ فَأَدْعُو اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِنَّ فَحَبَسَهُ عَنِّی وَ لَقَدْ دَخَلُوا عَلَیَّ سِتَّ مَرَّاتٍ فَأَدْعُو بِهِنَّ فَأَخَذَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ أَبْصَارَهُمْ عَنِّی فَادْعُ بِهِنَّ فِی الْتِمَاسِ الْمَغْفِرَةِ لِجَمِیعِ الذُّنُوبِ ثُمَّ اسْأَلْ حَاجَتَکَ مِنْ أَمْرِ آخِرَتِکَ وَ دُنْیَاکَ فَإِنَّکَ تُعْطَاهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنَّهُنَّ أَرْبَعُونَ أَسْمَاءَ عَدَدَ أَیَّامِ التَّوْبَةِ وَ هِیَ سُبْحَانَکَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ یَا رَبَّ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ وَارِثَهُ یَا إِلَهَ الْآلِهَةِ الرَّفِیعَ جَلَالُهُ یَا اللَّهُ الْمَحْمُودُ فِی کُلِّ فِعَالِهِ یَا رَحْمَانَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ رَاحِمَهُ یَا حَیُّ حِینَ لَا حَیَّ فِی دَیْمُومِیَّةِ مُلْکِهِ وَ بَقَائِهِ یَا قَیُّومُ فَلَا شَیْ ءَ یَفُوتُ عِلْمَهُ وَ لَا یَئُودُهُ یَا وَاحِدُ الْبَاقِی أَوَّلَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ آخِرَهُ یَا دَائِمُ بِلَا فَنَاءٍ وَ لَا زَوَالٍ لِمُلْکِهِ یَا صَمَدُ مِنْ غَیْرِ شَبِیهٍ وَ لَا شَیْ ءَ کَمِثْلِهِ یَا بَارِئُ فَلَا شَیْ ءَ کُفْوُهُ وَ لَا إِمْکَانَ لِوَصْفِهِ یَا کَبِیرُ أَنْتَ الَّذِی لَا تَهْتَدِی الْقُلُوبُ لِوَصْفِ عَظَمَتِهِ یَا بَارِئَ النُّفُوسِ بِلَا مِثَالٍ خَلَا مِنْ غَیْرِهِ یَا زَاکِی الطَّاهِرُ مِنْ کُلِّ آفَةٍ بِقُدْسِهِ یَا کَافِی الْمُوسِعُ لِمَا خَلَقَ مِنْ عَطَایَا فَضْلِهِ یَا نَقِیُّ مِنْ کُلِّ جَوْرٍ وَ لَمْ یَرْضَهُ وَ لَمْ یُخَالِطْهُ فِعَالُهُ یَا حَنَّانُ أَنْتَ الَّذِی وَسِعْتَ کُلَّ شَیْ ءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً یَا مَنَّانُ ذَا الْإِحْسَانِ قَدْ عَمَّ الْخَلَائِقَ مَنُّهُ یَا دَیَّانَ الْعِبَادِ کُلٌّ یَقُومُ خَاضِعاً لِرَهْبَتِهِ وَ رَغْبَتِهِ یَا خَالِقَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ وَ کُلٌّ إِلَیْهِ مَعَادُهُ یَا رَحِیمَ کُلِّ صَرِیخٍ وَ مَکْرُوبٍ وَ غِیَاثَهُ وَ مَعَاذَهُ یَا تَامُّ فَلَا تَصِفُ الْأَلْسِنَةُ کُنْهَ جَلَالِ مُلْکِهِ وَ عِزِّهِ یَا مُبْدِئَ الْبَدَائِعِ لَمْ یَبْغِ فِی إِنْشَائِهَا

ص: 168


1- 1. مهج الدعوات ص 379.

یاری نخواست، ای دانای نهان­ها که چیزی از حفاظت او بیرون نیست، ای بردبار با وقار که همتایی از میان مخلوقاتش ندارد،ای بازگرداننده­ آنچه نابود ساخت، آنگاه که مخلوقات از ترس او برای دعوتش، سربرمی­آورند.

ای نیکوکرداری که با لطف خویش برهمه­ مخلوقاتش، بخشش دارد، ای شکست­ناپذیر دست­نایافتنی و چیره بر کارش که هیچ همتایی ندارد، ای چیره­گر دارای قدرت فراوان، تو کسی هستی که انتقامش از توان خارج است، ای نزدیک متعالی که به بلندای رفعتش بر اشیاء برتری دارد، ای خوارکننده­ هر سرکش زورگو به واسطه­ قدرت پادشاهی شکست­ناپذیرش، ای نور و هدایت هر چیز، تو کسی هستی که نور او تاریکی­ها را شکافت.

ای منزه و پاک از هر زشتی که همتایی از مخلوقات نداری [ای اجابت کننده نزدیک که قربش به هر چیز نزدیک است] ای بلندمرتبه ای کسی که بلندای رفعتش بر همه چیز برتری دارد، ای آفرینشگر نخستینان. و بازگرداننده آنان بعد از نابودی­شان به قدرت خویش، ای شکوهمند متکبر بر هر چیز، عدل امر اوست و صداقت، گفتار و وعده­ اوست، ای مورد ستایشی که ذهن­ها به اوج مرتبت و بزرگی­اش نمی­رسند، ای صاحب عفو کریمانه و باعدالت تو کسی هستی که عدالتت همه چیز را در بر گرفت، ای بزرگ ای صاحب ستایش فاخرانه، ای صاحب عزت و شرافت و بزرگی که عزتش خوار نمی­گردد، ای اجابت کننده­ای که زبان­ها، گویای نعمت­ها و ستایش و بخشش­هایش نیستند.

[از تو می­خواهم] ای فریادرس من در مشکلات، ای اجابت­کننده­ دعاهای من [پناهگاه من در سختی­ها] خدایا پروردگارا از تو می­خواهم بر پیامبری محمد صلی الله علیه و آله درود فرستی و مرا از عذاب دنیا و آخرت در امان داری و چشمان ظالمانی که بدی مرا می­خواهند از من باز داری، و قلب­هاشان را از شر آنچه پنهان دارند به خیری که جز تو کسی آن را ندارد، برگردانی.

خدایا من دعا کردم و اجابت از آن توست، و من تو را سپاس نمودم و تکیه گاهم بر توست و هیچ نیرو و قدرتی جز به خداوند بلندمرتبه و بزرگ تحقق نمی­پذیرد.(1)

از این جمله، دعای ابراهیم علیه السلام است که روایت آن را در دعای پیامبر صلی الله علیه و آله در روز احد، آورده­ایم، و روایت دیگری یافتم راجع به دعای ابراهیم علیه السلام زمانی که به سوی آتش پرتاب می­شود و خداوند او را نجات می­دهد و بنابر روایت این دعا از رازهای عظیم و دارای منزلت بسیار نزد خداوند پاک و متعال است و دعا این است:

ص: 169


1- . مهج الدعوات: 381 – 380

عَوْناً مِنْ خَلْقِهِ یَا عَلَّامَ الْغُیُوبِ فَلَا یَئُودُهُ شَیْ ءٌ مِنْ حِفْظِهِ یَا حَلِیمُ ذَا الْأَنَاةِ فَلَا یَعْدِلُهُ شَیْ ءٌ مِنْ خَلْقِهِ یَا مُعِیدَ مَا أَفْنَاهُ إِذَا بَرَزَ الْخَلَائِقُ لِدَعْوَتِهِ مِنْ مَخَافَتِهِ یَا حَمِیدَ الْفِعَالِ ذَا الْمَنِّ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِهِ بِلُطْفِهِ یَا عَزِیزُ الْمَنِیعُ الْغَالِبُ عَلَی أَمْرِهِ فَلَا شَیْ ءَ یَعْدِلُهُ یَا قَاهِرُ ذَا الْبَطْشِ الشَّدِیدِ أَنْتَ الَّذِی لَا یُطَاقُ انْتِقَامُهُ یَا قَرِیبُ الْمُتَعَالِی فَوْقَ کُلِّ شَیْ ءٍ عُلُوُّ ارْتِفَاعِهِ یَا مُذِلَّ کُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ بِقَهْرِ عَزِیزِ سُلْطَانِهِ یَا نُورَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ هُدَاهُ أَنْتَ الَّذِی فَلَقَ الظُّلُمَاتِ نُورُهُ یَا قُدُّوسُ الطَّاهِرُ مِنْ کُلِّ سُوءٍ فَلَا شَیْ ءَ یُعَادِلُهُ مِنْ خَلْقِهِ یَا قَرِیبُ الْمُجِیبُ

الْمُتَدَانِی دُونَ کُلِّ شَیْ ءٍ قُرْبُهُ یَا عَالِی الشَّامِخُ فَوْقَ کُلِّ شَیْ ءٍ عُلُوُّ ارْتِفَاعِهِ یَا مُبْدِئَ الْبَدَایَا(1) وَ مُعِیدَهَا بَعْدَ فَنَائِهَا بِقُدْرَتِهِ یَا جَلِیلُ الْمُتَکَبِّرُ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ فَالْعَدْلُ أَمْرُهُ وَ الصِّدْقُ قَوْلُهُ وَ وَعْدُهُ یَا مَحْمُودُ فَلَا تَسْتَطِیعُ الْأَوْهَامُ کُلَّ شَأْنِهِ وَ مَجْدِهِ یَا کَرِیمَ الْعَفْوِ ذَا الْعَدْلِ أَنْتَ الَّذِی مَلَأَ کُلَّ شَیْ ءٍ عَدْلُهُ یَا عَظِیمُ ذَا الثَّنَاءِ الْفَاخِرِ وَ ذَا الْعِزِّ وَ الْمَجْدِ وَ الْکِبْرِیَاءِ فَلَا یَذِلُّ عِزُّهُ یَا مُجِیبُ فَلَا تَنْطِقُ الْأَلْسِنَةُ بِکُلِّ آلَائِهِ وَ ثَنَائِهِ وَ نَعْمَائِهِ أَسْأَلُکَ یَا غِیَاثِی عِنْدَ کُلِّ کُرْبَةٍ وَ یَا مُجِیبِی عِنْدَ کُلِّ دَعْوَةٍ وَ مَعَاذِی عِنْدَ کُلِّ شِدَّةٍ أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ یَا رَبِّ الصَّلَاةَ عَلَی نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ أَمَاناً مِنْ عُقُوبَاتِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَنْ تَحْبِسَ عَنِّی أَبْصَارَ الظَّلَمَةِ الْمُرِیدِینَ بِیَ السُّوءَ وَ أَنْ تَصْرِفَ قُلُوبَهُمْ عَنْ شَرِّ مَا یُضْمِرُونَ إِلَی خَیْرِ مَا لَا یَمْلِکُهُ غَیْرُکَ اللَّهُمَّ هَذَا الدُّعَاءُ وَ مِنْکَ الْإِجَابَةُ وَ هَذَا الْحَمْدُ وَ عَلَیْکَ التُّکْلَانُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ (2).

وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءُ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام وَ قَدْ قَدَّمْنَا بِهِ رِوَایَةً عِنْدَ دُعَاءِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله یَوْمَ أُحُدٍ، وَ رَأَیْتُ رِوَایَةً أُخْرَی فِی دُعَاءِ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام لَمَّا دَحَی بِهِ (3) إِلَی النَّارِ فَنَجَّاهُ اللَّهُ بِهِ وَ ذَکَرَ الرِّوَایَةَ أَنَّهُ مِنَ السَّرَائِرِ الْعَظِیمَةِ وَ الْقَدْرِ الْکَبِیرِ عِنْدَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی فَقَالَ هَذَا مَا لَفْظُهُ:

ص: 169


1- 1. البرایا خ ل.
2- 2. مهج الدعوات ص 380- 381.
3- 3. رمی به.

به نام خداوند بخشنده­ مهربان خدایا از تو می­خواهم ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا تو هراس انگیزی هستی که تمامی بندگانت از تو بیم دارند، ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا عرش تو بلند و بر بالای آسمان­هاست، و تو بر همه­ چیز اشراف داری و چیزی بر تو مشرف نیست، ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا تو بزرگتر از همه چیز هستی و کسی به عظمت تو نمی­رسد ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا ای روشنایی نور، اهل آسمان­ها و زمین از نور تو روشنایی گرفتند.

ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا خدایی جز تو نیست، بلندتر از آن گشتی که شریکی برای تو قرار گیرد، و بزرگتر از آنی که مخالفی داشته باشی، ای فرمانروای همه فرمانروایان هر پادشاهی غیر از تو نابودشدنی است، ای روشنایی نور ای کسی که ستون­های آسمان­ها و زمین را با عظمت خود آکنده گردانید ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا ای او ای کسی که شبیهی ندارد [جز او] ای کسی که جز او نیست، همین لحظه همین لحظه همین لحظه به فریادم برس به فریادم برس، ای کسی که امرش همچون یک چشم به هم زدن و چه بسا زودتر از آن باشد، یاهیاً شراهیاً آذونی أصباوث آل شدای ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا ای پروردگار من ای پروردگار من ای پروردگار من [ای پروردگار من ای پروردگار من] ای پایان انتها و آرزوی من.

زمانی که ابراهیم علیه السلام دعا کرد، سرزمین­ها از صدای او بانگ برداشتندو از جانب آن عالی بلندمرتبه ندا آمد «ای آتش بر ابراهیم سرد و سلامت باش» پس زودتر از یک چشم به هم زدن، خاموش شد.(1)

از این جمله، دعای حضرت یوسف علیه السلام است زمانی که در چاه انداخته شد، که ما آن را از کتاب قصص الانبیاء علیهم السلام نقل کردیم، امام صادق علیه السلام فرمودند: زمانی که برادران یوسف او را در چاه انداختند، جبرئیل علیه السلام به او نازل گشت و فرمود: ای جوان چه کسی تو را در چاه انداخت؟ جواب داد: برادرانم به دلیل منزلت من در نزد پدرم، بر من حسادت ورزیدند، جبرئیل گفت: آیا دوست داری از این چاه خارج شوی؟ گفت: این کار را به خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب می­سپارم، جبرئیل گفت: خداوند به تو می­گوید: بگو: «خدایا از تو می­خواهم به اینکه حمد و سپاس از آن توست خدایی جز تو نیست، و بخشنده مهربان و آفریننده­ آسمان­ها و زمینی، ای صاحب شکوه و بزرگی، بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و در کار من گشایش و خروجی قرار دهی و مرا از جایی که

ص: 170


1- . مهج الدعوات: 382

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ أَنْتَ الْمَرْهُوبُ یَرْهَبُ مِنْکَ جَمِیعُ خَلْقِکَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ أَنْتَ الرَّفِیعُ عَرْشُکَ مِنْ فَوْقِ جَمِیعِ سَمَاوَاتِکَ وَ أَنْتَ الْمُطِلُّ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ لَا یُطِلُّ شَیْ ءٌ عَلَیْکَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ أَنْتَ أَعْظَمُ مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ فَلَا یَصِلُ أَحَدٌ عَظَمَتَکَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا نُورَ النُّورِ قَدِ اسْتَضَاءَ بِنُورِکَ أَهْلُ سَمَاوَاتِکَ وَ أَرْضِکَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ تَعَالَیْتَ أَنْ یَکُونَ لَکَ شَرِیکٌ وَ تَکَبَّرْتَ أَنْ یَکُونَ لَکَ ضِدٌّ یَا نُورَ النُّورِ یَا نُورَ کُلِّ نُورٍ لَا خَامِدٌ لِنُورِکَ یَا مَلِیکَ کُلِّ مَلِیکٍ کُلُّ مَلِیکٍ یَفْنَی غَیْرَکَ یَا نُورَ النُّورِ یَا مَنْ مَلَأَ أَرْکَانَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ بِعَظَمَتِهِ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا هُوَ یَا هُوَ یَا مَنْ لَیْسَ کَهُوَ إِلَّا هُوَ یَا مَنْ لَا هُوَ إِلَّا هُوَ أَغِثْنِی أَغِثْنِی السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ یَا مَنْ أَمْرُهُ کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَاهِیّاً شَرَاهِیَّا آذونی أصباوث آل شدای یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا رَبَّاهْ یَا رَبَّاهْ یَا رَبَّاهْ یَا رَبَّاهْ یَا رَبَّاهْ یَا غَایَةَ مُنْتَهَاهْ وَ رَغْبَتَاهْ فَلَمَّا دَعَا إِبْرَاهِیمُ علیه السلام عَجَّتِ الْأَمْلَاکُ مِنْ صَوْتِهِ وَ إِذَا النِّدَاءُ مِنَ الْعَلِیِّ الْأَعْلَی یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ فَخَمَدَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَیْنٍ (1).

وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءُ یُوسُفَ علیه السلام لَمَّا أُلْقِیَ فِی الْجُبِّ رَوَیْنَاهُ بِإِسْنَادِنَا إِلَی سَعِیدِ بْنِ هِبَةِ اللَّهِ الرَّاوَنْدِیِّ مِنْ کِتَابِ قِصَصِ الْأَنْبِیَاءِ علیهم السلام بِإِسْنَادِهِ فِیهِ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: لَمَّا أَلْقَی إِخْوَةُ یُوسُفَ یُوسُفَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ فِی الْجُبِّ نَزَلَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ علیه السلام وَ قَالَ یَا غُلَامُ مَنْ طَرَحَکَ فِی هَذَا الْجُبِّ فَقَالَ إِخْوَتِی لِمَنْزِلَتِی مِنْ أَبِی حَسَدُونِی قَالَ أَ تُحِبُّ أَنْ تَخْرُجَ مِنْ هَذَا الْجُبِّ قَالَ ذَاکَ إِلَی إِلَهِ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ قَالَ جَبْرَئِیلُ فَإِنَّ اللَّهَ یَقُولُ لَکَ قُلِ- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِأَنَّ لَکَ الْحَمْدَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْحَنَّانُ الْمَنَّانُ بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَ لِی مِنْ أَمْرِی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً وَ تَرْزُقَنِی مِنْ حَیْثُ

ص: 170


1- 1. مهج الدعوات ص 382.

می­دانم و نمی­دانم روزی فرمایی.(1)

در جلد پنجم حلیة الاولیاء از ابی نعیم یافتم، داود علیه السلام گفت: «پروردگارا چرا بنی اسرائیل زمانی که به سختی و مشکلی برمی­خورند، می­گویند: ای خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب» خداوند متعال به داود علیه السلام الهام کرد؛ زیرا ابراهیم هرگاه میان انتخاب من و چیز دیگری قرار می­گرفت، مرا بر آن برمی­گزید و اسحاق جان خود را در راه من بخشید و یعقوب را به آزمایشی گرفتار نمودم و در آن، به من بدبین نشد تا اینکه مشکل او را گشودم یا برطرف نمودم.(2)

روایتی دیگر راجع به دعای حضرت یوسف علیه السلام در چاه که شاید بدان دعا نموده باشد و دعا این است: «ای فریادرس فریادخواهان و ای یاری رسان یاری خواهان ای گشاینده مشکل گرفتاران، تو مکان مرا می­بینی و از حالم آگاهی و کارم بر تو پوشیده نیست».(3)

و از این جمله، دعای حضرت یوسف علیه السلام در زمان سختی­اش «ای رحم کننده بر بیچارگان ای روزی رسان گویندگان، ای پروردگار جهانیان و ای صاحب روز قیامت، و ای فریادرس گرفتاران، و ای اجابت کننده­ دعای درماندگان، و ای مهربان­ترین مهربانان، و ای حاکم­ترین حاکمان و ای سریع­ترین محاسبه­گران و ای بهترین سؤال شوندگان و ای صاحب شکوه و بزرگی و ای بزرگ هر بزرگی و ای کسی که شریک و وزیری برای او نیست، ای کسی که بر هر چیز توانایی، ای دانای آگاه، ای آنکه به هر چیز بینایی.

ای آفریننده خورشید و ماه تابان، ای ترمیم­کننده­ استخوان شکسته، ای بی­نیازکننده فقیر بینوا، ای رهاکننده­ اسیر دربند، ای تدبیرکننده­ امور و سپس بازگشت به سوی اوست، ای کسی که پناهنده نمی­شود و پناه می­دهد، ای کسی که مردگان را زنده می­کند و این کار برای او آسان است، ای حافظ بیمناکی که پناه می­جوید، ای بی­نیاز کننده فقیری که نمی­بیند، ای نگهدارنده نوزاد کوچک، ای مهربان بر پیر و بزرگسال، ای کسی که هیچ چیز پنهانی در آسمان­ها و زمین بر او مخفی نمی­ماند، ای آمرزنده­ گناهان، ای دانای غیب­ها ای پوشاننده­ عیب­ها، از تو می­خواهم بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و گناهان من و پدر و مادرم را بیامرزی و در آنچه می­دانی از ما بگذری به راستی که تو عزیز و بزرگواری.

می­گویم

این فراز: از تو می­خواهم بر محمد و خاندان محمد درود فرستی تاآخر آن، شاید

ص: 171


1- . مهج الدعوات: 383
2- . مهج الدعوات: 383
3- . مهج الدعوات: 383

أَحْتَسِبُ وَ مِنْ حَیْثُ لَا أَحْتَسِبُ (1).

وَ رَأَیْتُ فِی الْمُجَلَّدِ الْخَامِسِ مِنْ حِلْیَةِ الْأَوْلِیَاءِ لِأَبِی نُعَیْمٍ فِی حَدِیثِ الْخُرَاسَانِیِّ أَنَّ دَاوُدَ علیه السلام قَالَ: یَا رَبِّ مَا لِبَنِی إِسْرَائِیلَ إِذَا نَزَلَ بِهِمْ کَرْبٌ أَوْ شِدَّةٌ قَالُوا یَا إِلَهَ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ فَأَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَی دَاوُدَ علیه السلام أَنَّ إِبْرَاهِیمَ لَمْ یُخَیَّرْ بَیْنِی وَ بَیْنَ شَیْ ءٍ إِلَّا اخْتَارَنِی عَلَیْهِ وَ أَنَّ إِسْحَاقَ جَادَ لِی بِمُهْجَتِهِ وَ أَنَّ یَعْقُوبَ ابْتَلَیْتُهُ بِبَلَاءٍ فَمَا أَسَاءَنِی ظَنّاً فِی ذَلِکَ الْبَلَاءِ حَتَّی فَرَّجْتُهُ عَنْهُ أَوْ کَشَفْتُهُ (2).

وَ مِنْ ذَلِکَ رِوَایَةٌ أُخْرَی وَجَدْنَاهَا بِدُعَاءِ یُوسُفَ علیه السلام فِی الْجُبِّ وَ لَعَلَّهُ دَعَا بِهِمَا وَ هِیَ: یَا صَرِیخَ الْمُسْتَصْرِخِینَ وَ یَا غَوْثَ الْمُسْتَغِیثِینَ وَ یَا مُفَرِّجَ کُرَبِ الْمَکْرُوبِینَ قَدْ تَرَی مَکَانِی وَ تَعْرِفُ حَالِی وَ لَا یَخْفَی عَلَیْکَ شَیْ ءٌ مِنْ أَمْرِی (3).

وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءُ یُوسُفَ علیه السلام فِی بَعْضِ أَوْقَاتِ بَلْوَاهُ: یَا رَاحِمَ الْمَسَاکِینِ وَ یَا رَازِقَ الْمُتَکَلِّمِینَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ وَ یَا مَالِکَ یَوْمِ الدِّینِ وَ یَا غِیَاثَ الْمَکْرُوبِینَ وَ یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ وَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ یَا أَحْکَمَ الْحَاکِمِینَ وَ یَا أَسْرَعَ الْحَاسِبِینَ وَ یَا خَیْرَ الْمَسْئُولِینَ وَ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ یَا کَبِیرَ کُلِّ کَبِیرٍ یَا مَنْ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ لَا وَزِیرَ یَا مَنْ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ یَا مَنْ هُوَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ یَا مَنْ هُوَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ بَصِیرٌ یَا خَالِقَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ الْمُنِیرِ یَا جَابِرَ الْعَظْمِ الْکَسِیرِ یَا مُغْنِیَ الْبَائِسِ الْفَقِیرِ یَا مُطْلِقَ الْمُکَبَّلِ الْأَسِیرِ یَا مُدَبِّرَ الْأَمْرِ ثُمَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ یَا مَنْ لا یُجارُ عَلَیْهِ وَ هُوَ یُجِیرُ یَا مَنْ یُحْیِ الْمَوْتی وَ هُوَ عَلَیْهِ یَسِیرٌ یَا عِصْمَةَ الْخَائِفِ الْمُسْتَجِیرِ یَا مُغْنِیَ الْفَقِیرِ الضَّرِیرِ یَا حَافِظَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ یَا رَاحِمَ الشَّیْخِ الْکَبِیرِ یَا مَنْ لَا تَخْفَی عَلَیْهِ خَافِیَةٌ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یَا غَافِرَ الذُّنُوبِ یَا عَلَّامَ الْغُیُوبِ یَا سَاتِرَ الْعُیُوبِ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَغْفِرَ لِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ تَجَاوَزَ عَنَّا فِیمَا تَعْلَمُ فَإِنَّکَ الْأَعَزُّ الْأَکْرَمُ.

أقول

إن قوله أسألک أن تصلی علی محمد و آل محمد إلی آخره لعله من

ص: 171


1- 1. مهج الدعوات ص 383.
2- 2. مهج الدعوات ص 383.
3- 3. مهج الدعوات ص 383.

از افزایش روایت باشد.(1)

از این جمله دعای یوسف علیه السلام است، زمانی که عزیز مصر به او نسبت به زلیخا اتهام وارد نمود و بدین ترتیب که حضرت یوسف دو رکعت نماز گزارد، سپس در حالی که سر خود را به سوی آسمان بلند کرد گفت: «خدایا بر سن کم و سستی پیکرم و بی­تدبیری­ام رحم کن، به راستی که تو بر هر چیزی توانایی، مرا به شایستگی یعقوب و صبر اسحاق و یقین اسماعیل و پیری ابراهیم یاد کن، به رحمتت ای مهربان­ترین مهربانان» و به سبب گریه او ملائکه آسمان به گریه افتادند.(2)

از این جمله، دعای یعقوب علیه السلام است آن زمان که خدا جلّ جلاله یوسف را به او بازگرداند «به نام خداوند بخشنده مهربان ای کسی که مخلوقات را بی هیچ الگویی آفریدی، ای آنکه زمین را بدون یاوری گسترانید، ای کسی که کارها را بدون وزیری تدبیر نمود و مخلوقات را بدون مشاوری روزی می­رساند، ای کسی که دنیا را بدون مشورت ویران می­کند» سپس هرچه خواستی دعا کن، اجابت می­شود.(3)

از این جمله دعای ایوب علیه السلام است: «خدایا من امروز به تو پناه می­برم، پس مرا پناه ده و از سختی مصیبت­ها از تو پناه می­جویم پس پناهم ده، و امروز از تو فریاد می­خواهم پس به فریادم برس، و امروز از تو یاری می­جویم پس یاری­ام کن و امروز بر کارم از تو استعانت می­جویم، پس کمکم کن، و بر تو توکل می­کنم، پس مرا کفایت نمای، و به تو چنگ می­اندازم پس مرا حفظ کن، به تو ایمان آوردم پس را ایمن دار، و از تو درخواست کردم پس عطا کن و از تو روزی طلبیدم پس روزی­ام کن، و از تو آمرزش می­خواهم، پس مرا بیامرز، و تو را می­خوانم پس مرا یاد کن و از تو رحم می­طلبم پس بر من رحم کن.(4)

از این جمله، دعای موسی علیه السلام زمانی که در مقابل فرعون ایستاد: «خدایا ای آفریننده­ آسمان­ها و زمین­ها، ای کسی که زمام امور بندگان به دست توست، به راستی که فرعون و تمامی اهل آسمان­ها و زمین و میان آن دو بندگان تو هستند، که اختیارشان به دست توست و تو دل­ها را به هر سو که بخواهی می­کشانی، خدایا من از شر او به خیر تو پناه می­برم و در عوض خیر او خیر تو را می­طلبم، پناهنده به تو عزیز گشت و ستایش تو شکوهمند است، خدایی جز تو نیست، پس پناه ما از شر فرعون و سپاهیانش باش.»سپس بر او داخل شد و خداوند سپری از قدرت خود بر او پوشاند [تا به یاری خداوند شری به او نرسد].(5)

ص: 172


1- . مهج الدعوات: 383
2- . مهج الدعوات: 384
3- . مهج الدعوات: 384
4- . مهج الدعوات: 384
5- . مهج الدعوات: 385

زیادة الروایة(1).

وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءُ یُوسُفَ علیه السلام لَمَّا اتَّهَمَهُ الْعَزِیزُ بِزَلِیخَا: وَ هُوَ أَنَّهُ صَلَّی رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ دَعَا وَ هُوَ مَرْفُوعٌ رَأْسُهُ إِلَی السَّمَاءِ فَقَالَ اللَّهُمَّ ارْحَمِ صِغَرَ سِنِّی وَ ضَعْفَ رُکْنِی وَ قِلَّةَ حِیلَتِی فَ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ فَاذْکُرْنِی بِصَلَاحِ یَعْقُوبَ وَ صَبْرِ إِسْحَاقَ وَ یَقِینِ إِسْمَاعِیلَ وَ شَیْبَةِ إِبْرَاهِیمَ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ فَبَکَتْ لِبُکَائِهِ الْمَلَائِکَةُ فِی السَّمَاوَاتِ (2).

وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءُ یَعْقُوبَ علیه السلام: لَمَّا رَدَّ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ عَلَیْهِ یُوسُفَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یَا مَنْ خَلَقَ الْخَلْقَ بِغَیْرِ مِثَالٍ وَ یَا مَنْ بَسَطَ الْأَرْضَ بِغَیْرِ أَعْوَانٍ وَ یَا مَنْ دَبَّرَ الْأُمُورَ بِغَیْرِ وَزِیرٍ وَ یَا مَنْ یَرْزُقُ الْخَلْقَ بِغَیْرِ مُشِیرٍ وَ یَا مَنْ یُخَرِّبُ الدُّنْیَا بِغَیْرِ اسْتِیمَارٍ ثُمَّ تَدْعُو بِمَا شِئْتَ تُسْتَجَابُ (3).

وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءُ أَیُّوبَ علیه السلام: اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ الْیَوْمَ فَأَعِذْنِی وَ أَسْتَجِیرُ بِکَ الْیَوْمَ مِنْ جَهْدِ الْبَلَاءِ فَأَجِرْنِی وَ أَسْتَغِیثُ بِکَ الْیَوْمَ فَأَغِثْنِی وَ أَسْتَنْصِرُکَ الْیَوْمَ فَانْصُرْنِی وَ أَسْتَعِینُ بِکَ الْیَوْمَ عَلَی أَمْرِی فَأَعِنِّی وَ أَتَوَکَّلُ عَلَیْکَ فَاکْفِنِی وَ أَعْتَصِمُ بِکَ فَاعْصِمْنِی وَ آمَنُ بِکَ فَآمِنِّی وَ أَسْأَلُکَ فَأَعْطِنِی وَ أَسْتَرْزِقُکَ فَارْزُقْنِی وَ أَسْتَغْفِرُکَ فَاغْفِرْ لِی وَ أَدْعُوکَ فَاذْکُرْنِی وَ أَسْتَرْحِمُکَ فَارْحَمْنِی (4).

وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءُ مُوسَی علیه السلام لَمَّا وَقَفَ عَلَی فِرْعَوْنَ: اللَّهُمَّ بَدِیعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ الَّذِی نَوَاصِی الْعِبَادِ بِیَدِکَ فَإِنَّ فِرْعَوْنَ وَ جَمِیعَ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ مَا بَیْنَهُمَا عَبِیدُکَ وَ نَوَاصِیهِمْ بِیَدِکَ وَ أَنْتَ تَصْرِفُ الْقُلُوبَ حَیْثُ شِئْتَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِخَیْرِکَ مِنْ شَرِّهِ وَ أَسْأَلُکَ بِخَیْرِکَ مِنْ خَیْرِهِ عَزَّ جَارُکَ وَ جَلَّ ثَنَاؤُکَ وَ لَا إِلَهَ غَیْرُکَ کُنْ لَنَا جَاراً مِنْ فِرْعَوْنَ وَ جُنُودِهِ ثُمَّ دَخَلَ عَلَیْهِ وَ قَدْ أَلْبَسَهُ اللَّهُ جُنَّةً مِنْ سُلْطَانِهِ لَنْ یَصِلَ إِلَیْهِ بِعَوْنِ اللَّهِ (5).

ص: 172


1- 1. مهج الدعوات ص 383.
2- 2. مهج الدعوات ص 384.
3- 3. مهج الدعوات ص 384.
4- 4. مهج الدعوات ص 384.
5- 5. مهج الدعوات ص 385.

از این جمله، دعایی دیگر از حضرت موسی علیه السلام «خدایی جز خدای بردبار و کریم نیست، پاک و منزه است خدا پروردگار آسمان­های هفت گانه و پروردگار هفت طبقه زمین و پروردگار عرش باعظمت و سپاس مخصوص خدایی است که پروردگار جهانیان است، خدایا من به مدد تو سینه او را دفع می کنم و از شر او به تو پناه می­آورم و از تو برای غلبه به او یاری می­جویم، پس هر طور که می­خواهی مرا کفایت کن».(1)

از این جمله دعای یوشع بن نون جانشین حضرت موسی علیه السلام است، در کتاب فضل الدعاء روایت است امام رضا علیه السلام فرمودند: یکیاز صحابه، صحیفه­ای یافت و آن را نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آورد، سپس ندای نماز جماعت را برآوردند و هیچ مرد و زنی از آن سر باز نزدند، پس از منبر بالا رفتند و آن را خواندند که کتاب یوشع بن نون جانشین حضرت موسی علیه السلام بود و متن آن این است:

به راستی که پروردگارتان با رأفت و مهربان است. آگاه باشید که بهترین بندگان خدا، تقواپیشه پنهان است، و بدترین بندگان خدا کسی است که با انگشت به سمت او اشاره شود، هر کس دوست دارد با پیمانه­ دقیق، سنجیده شود و حقوقی را که خداوند به او عطا داشت، ادا کند هر روز بگوید «پاک و منزه است خدا، همانگونه که شایسته اوست و سپاس مخصوص خداست همانگونه که سزاوار خداست، و خدایی جز خدای یگانه نیست همانگونه که زیبنده اوست و خدا بزرگ است همانگونه که شایسته اوست و هیچ نیرو و قدرتی جز به خداوند تحقق نمی­پذیرد و درود خدا بر محمد و خاندان پیامبر، و بر تمامی رسولان تا خداوند خشنود گردد».

رسول خدا صلی الله علیه و آله از منبر پایین آمدند و مردم به او اصرار کردند تا دعا نماید، اندکی تأمل کردند سپس به بالای منبر رفتند و فرمودند: هر کس دوست دارد، ستایش او بر تمجید از مجاهدین برتری یابد، هر روز این فراز را بگوید که اگر حاجتی داشته باشد برآورده گردد و اگر دشمنی داشته باشد، شکست خورد و اگر قرض نزد او باشد ادا گردد و اگر مشکلی باشد، برطرف می­گردد، و سخن او آسمان­ها را می­شکافد تا اینکه در لوح محفوظ نوشته شود.(2)

از این جمله دعای خضر و الیاس علیهما السلام است، و روایت است، خضر و الیاس در هر مناسبتی جمع می­شدند و در این دعا از هم جدا می­شدند و دعا این است: «به نام خدا، هرچه خدا خواست، هیچ قدرتی جز به خداوند تحقق نمی­پذیرد، هرچه خدا خواستف همه­ نعمت­ها از جانب خداست، هرچه خدا خواست، تمامی خیر به دست خدای عزّ و جلّ است هرچه خدا خواست، تنها خداست که زشتی را برمی­گرداند.» روایت است هرکس در صبح سه بار آن را بخواند از آتش سوزی و دزدی

ص: 173


1- . مهج الدعوات: 385
2- . مهج الدعوات: 386

وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءٌ آخَرُ لِمُوسَی علیه السلام: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْحَلِیمُ الْکَرِیمُ سُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبِّ الْأَرَضِینَ السَّبْعِ وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَدْرَأُ بِکَ فِی نَحْرِهِ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّهِ وَ أَسْتَعِینُکَ عَلَیْهِ فَاکْفِنِیهِ بِمَا شِئْتَ (1).

وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءُ یُوشَعَ بْنِ نُونٍ وَصِیِّ مُوسَی علیه السلام رَوَیْنَاهُ بِإِسْنَادِنَا إِلَی سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ مِنْ کِتَابِ فَضْلِ الدُّعَاءِ بِإِسْنَادِهِ إِلَی الرِّضَا علیه السلام قَالَ: وَجَدَ رَجُلٌ مِنَ الصَّحَابَةِ صَحِیفَةً فَأَتَی بِهَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَنَادَی الصَّلَاةَ جَامِعَةً فَمَا تَخَلَّفَ أَحَدٌ ذَکَرٌ وَ لَا أُنْثَی فَرَقَا الْمِنْبَرَ فَقَرَأَهَا فَإِذَا کِتَابُ یُوشَعَ بْنِ نُونٍ وَصِیِّ مُوسَی وَ إِذَا فِیهَا وَ إِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ أَلَا إِنَّ خَیْرَ عِبَادِ اللَّهِ التَّقِیُّ الْخَفِیُّ وَ إِنَّ شَرَّ عِبَادِ اللَّهِ الْمُشَارُ إِلَیْهِ بِالْأَصَابِعِ فَمَنْ أَحَبَّ أَنْ یَکْتَالَ بِالْمِکْیَالِ الْأَوْفَی وَ أَنْ یُؤَدِّیَ الْحُقُوقَ الَّتِی أَنْعَمَ اللَّهُ بِهَا عَلَیْهِ فَلْیَقُلْ فِی کُلِّ یَوْمٍ سُبْحَانَ

اللَّهِ کَمَا یَنْبَغِی لِلَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ کَمَا یَنْبَغِی لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ کَمَا یَنْبَغِی لِلَّهِ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ کَمَا یَنْبَغِی لِلَّهِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِ النَّبِیِّ وَ عَلَی جَمِیعِ الْمُرْسَلِینَ حَتَّی یَرْضَی اللَّهُ وَ نَزَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ قَدْ أَلَحُّوا فِی الدُّعَاءِ فَصَبَرَ هُنَیْئَةً ثُمَّ رَقَا الْمِنْبَرَ فَقَالَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَعْلُوَ ثَنَاؤُهُ عَلَی ثَنَاءِ الْمُجَاهِدِینَ فَلْیَقُلْ هَذَا الْقَوْلَ فِی کُلِّ یَوْمٍ فَإِنْ کَانَتْ لَهُ حَاجَةٌ قُضِیَتْ أَوْ عَدُوٌّ کُبِتَ أَوْ دَیْنٌ قُضِیَ أَوْ کَرْبٌ کُشِفَ وَ خَرَقَ کَلَامُهُ السَّمَاوَاتِ حَتَّی یُکْتَبَ فِی اللَّوْحِ الْمَحْفُوظِ(2).

وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءُ الْخَضِرِ وَ إِلْیَاسَ علیهما السلام رُوِیَ: أَنَّ الْخَضِرَ وَ إِلْیَاسَ یَجْتَمِعَانِ فِی کُلِّ مَوْسِمٍ فَیَفْتَرِقَانِ عَنْ هَذَا الدُّعَاءِ وَ هُوَ بِسْمِ اللَّهِ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ مَا شَاءَ اللَّهُ کُلُّ نِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ مَا شَاءَ اللَّهُ الْخَیْرُ کُلُّهُ بِیَدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا یَصْرِفُ السُّوءَ إِلَّا اللَّهُ قَالَ فَمَنْ قَالَهَا حِینَ یُصْبِحُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ أَمِنَ مِنَ الْحَرَقِ وَ السَّرَقِ

ص: 173


1- 1. مهج الدعوات ص 385.
2- 2. مهج الدعوات ص 386.

و غرق شدن در امان است.(1)

از این جمله دعایی دیگر از خضر علیه السلام است: «ای بلندمرتبه در بلندای خویش، ای نزدیک در نزدیکی­اش، ای نزدیک در دوری­اش، ای مهربان در رحمتش ای خارج­کننده­ گیاهان ای دارای پایداری همیشگی، ای زنده کننده مردگان، ای پشتوانه پناهندگان، ای پناه پناه جویان، ای شنواترین شنودگان، ای بیناترین بینندگان، ای فریاد رس فریاد خواهان، ای ستون کسی که ستونی ندارد، ای پشتوانه کسی که پشتوانه­ای ندارد، ای اندوخته­ کسی که توشه­ای ندارد، ای حافظ کسی که محافظی ندارد، ای گنج ضعیفان ای امید فراوان ای نجات­بخش غریقان و رهایی­دهنده­ هلاک شدگان، ای زنده­کننده­ مردگان، ای پناه بیمناکان، ای خدای جهانیان یا سازنده­ هر ساخته شده و ای ترمیم­کننده­ هر شکسته ای همراه هر غریبی، ای مونس هر تنهایی، ای نزدیکی که دور نمی­شوی ای حاضری که پنهان نمی­شوی، ای چیره­ای که مغلوب نمی­شوی، ای زنده به هنگامی که هیچ موجود زنده­ای نبود، ای زنده­کننده­ مردگان، ای زنده­ای که خدایی جز تو نیست» هر کس این دعا را بخواند یا بشنود، چهل سال از وسوسه در امان خواهد بود.

می­گویم

دعاهای خضر بسیارند که بر آنچه ذکر نمودیم، قناعت نمودیم.(2)

از این جمله دعای یونس بن متّی علیه السلام است: « پروردگارا مرا از کوه نازل کردی و از خانه خارج کردی و در دریاها گرداندی و در شکم ماهی زندان نمودی، پس خدایی جز تو نیست پاک و منزهی به راستی که من از ستمکارانم.» و خداوند او را از اندوه نجات داد.(3)

از این جمله دعایی دیگر از یونس بن متّی: «پروردگارا، خدایا از تو می­خواهم به نام­های زیبایت و نعمت­های والایت، پروردگارا از تو می­خواهم ای خدا ای خدا ای بزرگ ای شکوهمند ای مهربان ای بخشنده ای یگانه، ای همیشگی، ای تنها ای یکتا ای بی­نیاز ای خدا، ای خدایی که جز تو خدایی نیست به اینکه خدایی جز تو نیست از تو می­خواهم بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و گناهانم را بیامرزی و بدنم را بر آتش جهنم حرام کنی، خدایا تو در کتابی که بر موسی نازل شد گفتی: گدایان را از در خانه­هاتان نرانید و ما اکنون بر درگاه توییم، پس ما را برمگردان، خدایا تو در کتابی که بر موسی نازل کردی گفتی که ظالمان را بیامرزید و ما ظالمانی بر درگاه توییم پس ما را بیامرز، خدایا تو در کتاب خود که بر موسی نازل کردی گفتی که بندگان را آزاد کنید و ما بندگان توییم، پس ما را از

ص: 174


1- . مهج الدعوات: 386
2- . مهج الدعوات: 387
3- . مهج الدعوات: 387

وَ الْغَرَقِ (1).

وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءٌ آخَرُ لِلْخَضِرِ علیه السلام: یَا شَامِخاً فِی عُلُوِّهِ یَا قَرِیباً فِی دُنُوِّهِ یَا مُدَانِیاً فِی بُعْدِهِ یَا رَءُوفاً فِی رَحْمَتِهِ یَا مُخْرِجَ النَّبَاتِ یَا دَائِمَ الثَّبَاتِ یَا مُحْیِیَ الْأَمْوَاتِ یَا ظَهْرَ اللَّاجِینَ یَا جَارَ الْمُسْتَجِیرِینَ یَا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ یَا صَرِیخَ الْمُسْتَصْرِخِینَ یَا عِمَادَ مَنْ لَا عِمَادَ لَهُ یَا سَنَدَ مَنْ لَا سَنَدَ لَهُ یَا ذُخْرَ مَنْ لَا ذُخْرَ لَهُ یَا حِرْزَ مَنْ لَا حِرْزَ لَهُ یَا کَنْزَ الضُّعَفَاءِ یَا عَظِیمَ الرَّجَاءِ یَا مُنْقِذَ الْغَرْقَی یَا مُنْجِیَ الْهَلْکَی یَا مُحْیِیَ الْمَوْتَی یَا أَمَانَ الْخَائِفِینَ یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ یَا صَانِعَ کُلِّ مَصْنُوعٍ یَا جَابِرَ کُلِّ کَسِیرٍ یَا صَاحِبَ کُلِّ غَرِیبٍ یَا مُونِسَ کُلِّ وَحِیدٍ یَا قَرِیباً غَیْرَ بَعِیدٍ یَا شَاهِداً غَیْرَ غَائِبٍ یَا غَالِباً غَیْرَ مَغْلُوبٍ یَا حَیُّ حِینَ لَا حَیَّ یَا مُحْیِیَ الْمَوْتَی یَا حَیُّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ مَنْ قَالَهُ قَوْلًا أَوْ سَمِعَهُ سَمْعاً أَمِنَ الْوَسْوَسَةَ أَرْبَعِینَ سَنَةً.

أقول

و أدعیة الخضر کثیرة و قد اقتصرنا علی ما ذکرناه (2).

وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءُ یُونُسَ بْنِ مَتَّی علیه السلام وَ هُوَ: یَا رَبِّ مِنَ الْجِبَالِ أَنْزَلْتَنِی وَ مِنَ الْمَسْکَنِ أَخْرَجْتَنِی وَ فِی الْبِحَارِ صَیَّرْتَنِی وَ فِی بَطْنِ الْحُوتِ حَبَسْتَنِی فَ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَأَنْجَاهُ اللَّهُ مِنَ الْغَمِ (3).

وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءٌ آخَرُ لِیُونُسَ بْنِ مَتَّی علیه السلام وَ هُوَ: یَا رَبِّ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِأَسْمَائِکَ الْحُسْنَی وَ آلَائِکَ الْعُلْیَا وَ أَسْأَلُکَ یَا رَبِّ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا کَبِیرُ یَا جَلِیلُ یَا حَنَّانُ یَا مَنَّانُ یَا فَرْدُ یَا دَائِمُ یَا وَتْرُ یَا أَحَدُ یَا صَمَدُ یَا اللَّهُ یَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَسْأَلُکَ بِلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَغْفِرَ لِی ذُنُوبِی وَ أَنْ تُحَرِّمَ جَسَدِی عَلَی النَّارِ اللَّهُمَّ إِنَّکَ قُلْتَ فِی کِتَابِکَ الْمُنْزَلِ عَلَی مُوسَی أَلَّا تَرُدُّوا السَّائِلِینَ عَنْ أَبْوَابِکُمْ وَ نَحْنُ عَلَی بَابِکَ فَلَا تَرُدَّنَا اللَّهُمَّ إِنَّکَ قُلْتَ فِی کِتَابِکَ الْمُنْزَلِ عَلَی نَبِیِّکَ مُوسَی أَنِ اغْفِرُوا

لِلظَّالِمِینَ وَ نَحْنُ الظَّالِمُونَ عَلَی بَابِکَ فَاغْفِرْ لَنَا اللَّهُمَّ إِنَّکَ قُلْتَ فِی کِتَابِکَ الْمُنْزَلِ عَلَی مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ أَنْ أَعْتِقُوا الْأَرِقَّاءَ وَ نَحْنُ عَبِیدُکَ فَأَعْتِقْنَا

ص: 174


1- 1. مهج الدعوات ص 386.
2- 2. مهج الدعوات ص 387.
3- 3. مهج الدعوات ص 387.

آتش رها گردان.(1)

از این جمله دعای داود علیه السلام در حمد خداست، روایت است زمانی که داود علیه السلام دعای حمد را می­خواندند خداوند به ایشان وحی نمود: حافظان را خسته نمودی و دعا این است: «خدا سپاس دائم از آن توست تا زمانی که هستی، و سپاس پاینده از آن توست به پایندگی تو و سپاس جاودان مخصوص توست تا زمانی که جاودانه­ای، سپاس از آن توست آنگونه که شایسته روی گرامی و عزت شکوهت است ای صاحب شکوه و بزرگی».(2)

از این جمله دعای آصف وزیر سلیمان بن داود علیه السلام است روایت است که آصف با خواند این دعا تخت بلقیس را حاضر کرد و این همان دعایی است که حضرت عیسی علیه السلام مردگان را بدان زنده می­نمودند: «خدایا از تو می­خواهم به اینکه تو خدای یکتایی و خدایی جز تو نیست زنده پاینده پاک منزه و نور آسمان­ها و زمین­ها هستی – و در روایتی دیگر «پروردگار آسمان­ها و زمین­ها» - دانای نهان و آشکار بزرگ بلندمرتبه مهربان بخشنده صاحب شکوه و بزرگی هستی، در حق من چنین و چنان کن ... و آن را قرار دهی «بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و در حق من چنین و چنان کنی» بر اساس آنچه یافتیم، این لفظ دعاست و انشاء الله مستجاب می­شود.(3)

از این جمله دعای حضرت عیسی علیه السلام است که با استناد به سعید بن هبة الله الراوندی رحمه الله از کتاب قصص الانبیاء به نقل از حضرت صادق علیه السلام از پدرانشان علیهم السلام از پیامبر صلوات الله علیه و علیهم السلام، روایت است: هنگامی یهودیانی به سوی حضرت عیسی علیه السلام گرد آمدند تا به پندار خویش او را به قتل برسانند، جبرئیل علیه السلام بر ایشان نازل گشت و او را با بال او پوشاند پس حضرت عیسی علیه السلام در بال او نگریست و نوشته­ای در میان بال جبرئیل علیه السلام مشاهده کرد و این است:

«خدایا تو را می­خوانم به نام یگانه و عزیزت، تو را می­خوانم ای معبود من به نام بی­نیاز تو و تو را می­خوانم ای معبود من به نام بزرگ و یگانه تو، خدایا تو را می­خوانم به نام بزرگ و بلندمرتبه تو که تمام ستون­هایت بدان استوار گشت مادامی که صبح و شام می­کنم، مشکلاتم را برطرف نمایی».

و زمانی که حضرت عیسی علیه السلام آن دعا را خواندند، خداوند متعال به جبرئیل وحی نمود که او را به سمت من عروج ده.

سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: ای فرزندان عبد المطلب از پروردگارتان با این کلمات درخواست کنید، سوگند به خدایی

ص: 175


1- . مهج الدعوات: 387
2- . مهج الدعوات: 388
3- . مهج الدعوات: 388

مِنَ النَّارِ(1).

وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءُ دَاوُدَ علیه السلام عَلَی وَصْفِ التَّحْمِیدِ رُوِیَ: أَنَّ دَاوُدَ علیه السلام لَمَّا قَالَ هَذَا التَّحْمِیدَ أَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَیْهِ أَتْعَبْتَ الْحَفَظَةَ وَ هُوَ اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ دَائِماً مَعَ دَوَامِکَ وَ لَکَ الْحَمْدُ بَاقِیاً مَعَ بَقَائِکَ وَ لَکَ الْحَمْدُ خَالِداً مَعَ خُلُودِکَ وَ لَکَ الْحَمْدُ کَمَا یَنْبَغِی لِکَرَمِ وَجْهِکَ وَ عِزِّ جَلَالِکَ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ (2).

وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءُ آصَفَ وَزِیرِ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ علیه السلام رُوِیَ: أَنَّهُ أَتَی بِهِ عَرْشَ بِلْقِیسَ وَ أَنَّهُ الدُّعَاءُ الَّذِی کَانَ عِیسَی علیه السلام یُحْیِی بِهِ الْمَوْتَی وَ هُوَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ الطَّاهِرُ الْمُطَهَّرُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ.

وَ فِی رِوَایَةٍ أُخْرَی: رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ الْکَبِیرُ الْمُتَعالِ الْحَنَّانُ الْمَنَّانُ ذُو الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ أَنْ تَفْعَلَ بِی کَذَا وَ کَذَا وَ تَجْعَلَهُ أَنْتَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَفْعَلَ بِی کَذَا وَ کَذَا فَإِنَّهُ یُسْتَجَابُ لَکَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ هَذَا لَفْظُهُ کَمَا وَجَدْنَاهُ (3).

وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءُ عِیسَی علیه السلام رَوَیْنَاهُ بِإِسْنَادِنَا إِلَی سَعِیدِ بْنِ هِبَةِ اللَّهِ الرَّاوَنْدِیِّ رَحِمَهُ اللَّهُ مِنْ کِتَابِ قِصَصِ الْأَنْبِیَاءِ بِإِسْنَادِهِ إِلَی الصَّادِقِ علیه السلام عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله قَالَ: لَمَّا اجْتَمَعَتِ الْیَهُودُ إِلَی عِیسَی علیه السلام لِیَقْتُلُوهُ بِزَعْمِهِمْ أَتَاهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَغَشَّاهُ بِجَنَاحِهِ فَطَمَحَ عِیسَی بِبَصَرِهِ فَإِذَا هُوَ بِکِتَابٍ فِی بَاطِنِ جَنَاحِ جَبْرَئِیلَ علیه السلام وَ هُوَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَدْعُوکَ بِاسْمِکَ الْوَاحِدِ الْأَعَزِّ وَ أَدْعُوکَ اللَّهُمَّ بِاسْمِکَ الصَّمَدِ وَ أَدْعُوکَ اللَّهُمَّ بِاسْمِکَ الْعَظِیمِ الْوَتْرِ وَ أَدْعُوکَ اللَّهُمَّ بِاسْمِکَ الْکَبِیرِ الْمُتَعَالِ الَّذِی ثَبَتَتْ بِهِ أَرْکَانُکَ کُلُّهَا أَنْ تَکْشِفَ عَنِّی مَا أَصْبَحْتُ وَ أَمْسَیْتُ فِیهِ فَلَمَّا دَعَا بِهِ علیه السلام أَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَی جَبْرَئِیلَ أَنِ ارْفَعْهُ إِلَی عِنْدِی ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَا بَنِی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ سَلُوا رَبَّکُمْ بِهَذِهِ الْکَلِمَاتِ فَوَ اللَّهِ

ص: 175


1- 1. مهج الدعوات ص 387.
2- 2. مهج الدعوات ص 388.
3- 3. مهج الدعوات ص 388.

که جانم به دست اوست، هرگاه بنده­ای با اخلاص این کلمات را بر زبان آور، عرش به واسطه­ آن کلمات به لرزه درآید و خداوند به فرشتگان می­فرماید: گواه باشید که به سبب این کلمات او را متسجاب نمودم و خواسته او در دنیا و آخرت عطا نمودم سپس به یارانش فرمودند: دعا کنید و اجابت را به تأخیر نیاندازید.(1)

از این جمله، دعای حضرت عیسیعلیه السلام به این روایت است، پیامبر صلی الله علیه و آله دعا را در باطن جبرئیل مشاهده کرد و آن را به علی و عباس آموخت و فرمودند: ای علی ای بهترین بنی هاشم ای بهترین عبد المطلب از پروردگارتان با این کلمات مسألت نمایید، سوگند به کسی که جانم در دست اوست، هرگاه مؤمنی با این کلمات، خدا را به اخلاص بخواند، عرش و هفت آسمان و زمین­ها به لرزه درآیند و خداوند متعالی به فرشتگان می­فرماید: گواه باشید که من کسی را که با این کلمات دعا کند مستجاب می­کنم و درخواست او در دنیا و آخرت را عطا می­نمایم و پنداشتند این همان دعایی است که حضرت عیسی بن مریم خدا را بدانخواند پس خداوند او را به سوی خویش عروج داد و دعا این است:

«خدایا به نام یگانه و یکتای تو پناه می­برم و به نام یکتای بی­نیاز تو پناه می­برم، پناه می­برم به تو و به نام بزرگ و یکتای تو ای معبود من و به نام بزرگ و بلندمرتبه تو پناه می­برم که تمامی ستون­ها را آکنده کرد، از تو می­خواهم رما از مشکلاتی که در آن صبح و شام نمودم برهانی.(2)

از این جمله دعای حضرت عیسی بن مریم علیه السلام به روایتی دیگر است و دعا این است: «خداوندا ای آفریننده­ جان از جان و خارج سازنده جان از جان و رهاکننده­ جان از جان گره­هامان را بگشایی ما را از سختی­مان رها ساز».(3)

روایت23.

مهج الدعوات: از این جمله، دعای سلیمان فارسی رضوان الله علیه است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به او آموخت. روایت می­شود، سلمان از باقیماندگان اوصیای حضرت عیسی علیه السلام است. از یکی از امامان صلوات الله علیه روایت است، سلمان علم اولین و آخرین را درک نمود. من این دعا را در نسخه­ای کهن یافتم که تاریخ نگارش آن به سال سیصد و چهارده می­رسید و نقل است رسول خدا صلی الله علیه و آله به سلمان فارسی فرمودند: آیا خبر دهم به تو از چیزی که از طلا و نقره باارزش­تر است؟ و از دنیا و بهجت آن بهتر است؟ پاسخ داد: آری ای رسول خدا! درود خدا بر تو و خاندان تو پیامبر فرمودند: بگو:

ص: 176


1- . مهج الدعوات: 388
2- . مهج الدعوات: 389
3- . مهج الدعوات: 389

الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ مَا دَعَا بِهِنَّ عَبْدٌ بِإِخْلَاصِ نِیَّةٍ إِلَّا اهْتَزَّ لَهُنَّ الْعَرْشُ وَ إِلَّا قَالَ اللَّهُ لِلْمَلَائِکَةِ اشْهَدُوا أَنِّی قَدِ اسْتَجَبْتُ لَهُ بِهِنَّ وَ أَعْطَیْتُهُ سُؤْلَهُ فِی عَاجِلِ دُنْیَاهُ وَ آجِلِ آخِرَتِهِ ثُمَّ قَالَ لِأَصْحَابِهِ سَلُوهَا وَ لَا تَسْتَبْطِئُوا الْإِجَابَةَ(1).

وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءُ عِیسَی علیه السلام بِرِوَایَةٍ غَیْرِ هَذِهِ وَ هِیَ: أَنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله رَأَی فِی بَاطِنِ جَبْرَئِیلَ الدُّعَاءَ فَعَلَّمَهُ عَلِیّاً وَ الْعَبَّاسَ وَ قَالَ یَا عَلِیُّ یَا خَیْرَ بَنِی هَاشِمٍ یَا بَنِی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ سَلُوا رَبَّکُمْ بِهَؤُلَاءِ الْکَلِمَاتِ فَوَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ مَا دَعَا بِهِنَّ مُؤْمِنٌ بِإِخْلَاصٍ إِلَّا اهْتَزَّ لَهُنَّ الْعَرْشُ وَ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی لِمَلَائِکَتِهِ اشْهَدُوا أَنِّی قَدِ اسْتَجَبْتُ لِلدَّاعِی بِهِنَّ وَ أَعْطَیْتُهُ سُؤْلَهُ فِی عَاجِلِ دُنْیَاهُ وَ آجِلِ آخِرَتِهِ وَ زَعَمُوا أَنَّهُ الدُّعَاءُ الَّذِی دَعَا بِهِ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ فَرَفَعَهُ اللَّهُ وَ هُوَ هَذَا الدُّعَاءُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِاسْمِکَ الْوَاحِدِ الْأَحَدِ وَ أَعُوذُ بِاسْمِکَ الْأَحَدِ الصَّمَدِ وَ أَعُوذُ بِکَ بِاسْمِکَ اللَّهُمَّ الْعَظِیمِ الْوَتْرِ وَ أَعُوذُ اللَّهُمَّ بِاسْمِکَ الْکَبِیرِ الْمُتَعَالِ الَّذِی مَلَأَ الْأَرْکَانَ کُلَّهَا أَنْ تَکْشِفَ عَنِّی غَمَّ مَا أَصْبَحْتُ فِیهِ وَ أَمْسَیْتُ (2).

وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءٌ لِعِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ علیه السلام بِرِوَایَةٍ أُخْرَی وَ هُوَ: اللَّهُمَّ خَالِقَ النَّفْسِ مِنَ النَّفْسِ وَ مُخْرِجَ النَّفْسِ مِنَ النَّفْسِ وَ مُخَلِّصَ النَّفْسِ مِنَ النَّفْسِ فَرِّجْ عَنَّا وَ خَلِّصْنَا مِنْ شِدَّتِنَا(3).

«23»

مهج، [مهج الدعوات] وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءُ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَیْهِ الَّذِی عَلَّمَهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله وَ یُرْوَی أَنَّ سَلْمَانَ کَانَ مِنْ بَقَایَا أَوْصِیَاءِ عِیسَی علیه السلام وَ رُوِیَ عَنْ أَحَدِ الْأَئِمَّةِ صلوات الله علیهم أَنَّ سَلْمَانَ أَدْرَکَ الْعِلْمَ الْأَوَّلَ وَ الْآخِرَ وَجَدْتُهُ فِی أَصْلٍ عَتِیقٍ تَارِیخُ کِتَابَتِهِ رَبِیعُ الْآخِرِ سَنَةَ أَرْبَعَةَ عَشَرَ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لِسَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ أَ لَا أُخْبِرُکَ بِمَا هُوَ خَیْرٌ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ خَیْرٌ مِنَ الدُّنْیَا وَ زَهْرَتِهَا فَقَالَ بَلَی یَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلَی آلِکَ قَالَ فَقُلْ:

ص: 176


1- 1. مهج الدعوات ص 388.
2- 2. مهج الدعوات ص 389.
3- 3. مهج الدعوات ص 389.

«خدایا کار بر نفس خویش، واگذار شد که عزیزترین جان­ها و مهم­ترین آنها در نزد من است، و ای پروردگار من، تو دانستی و علم تو از علم من برتر است، و تو بر آنچه از خود نمی­دانم آگاهی، زندگی و مرگ و دنیا و آخرت من در دست توست، بازگشت و برگشت به سوی توست، چیزی ندارم جز آنچه تو به من عطا کردی و غیر از آنچه مرا از آن بازداشتی، پرهیزی نداشتم و تنها از روزی­ تو، انفاق می­کنم.

به نور تو راه یافتم، و به فضل تو بی­نیازی جستم و در نعمت تو صبح و شام کردم، با قدرتت خود بر من سلطه یافتی وبا سلطه خود بر من قدرت یافتی، در آنچه خواهی، حکم می­کنی و کسی نمی­تواند مانع از آن شود، تو مرا غرق نعمت­ها کردی و من خود را در گناهان فرو بردم. اشتباهاتم افزون گشت و گناهانم بسیار و شهوت­ها مرا از هر سو در میان گرفتند و من به واسطه­ آنها ناتوان گشتم وکردارم به سستی گرایید و سپاسگزاری­ام اندک گشت، و نزدیک بود تا از رحمت تو ناامید شوم و خود را به هلاک اندازم. معبود من، ای کسی که عذرم از او مأیوس شد و به سبب گناهانم و آنچه بر خود روا داشتم، یادم از او غافل ماند. ولی ای پروردگار من، رحمت توست که مرا برپا می­دارد و قوت می­بخشد و اگر نبود سرم را بالا نمی­کردم و از سنگینی گناهانم پشتم راست نمی­گشت، تنها به تو امید بستم و به تو از اعمال خود، امیدوارترم و از کردار خود بیم دارم و بر خود می­ترسم.

معبودا و چگونه از گناهانم نهراسم در حالی که ترس دارم مرا به هلاکت افکند و مرا در بر بگیرند و به نابودی کشانند و به یاد می­آورم امانتی را که تباه نمودم و آنچه تو مرا بر آن مسوول ساختی و پیش از من کوه­ها و آسمان­ها و زمین­ها از تحمل آن سر باز زدند با اینکه قوی­تر از من­ هستند، و من آن را به سبب علم تو بدان دانش اندک خود به دوش کشیدم و اگر علمی سودمند داشتم که چشمم به دنیا روشن نمی­شد و شیرینی­اش در کامم تلخ می­گشت، از گناهانم فرار می­کردم به گونه­ای که خانه ای مرا پناه نمی­داد و سایه­ای مأوا نمی داد و نشستن و خوابیدن من با حیوانات می­گشت.

و اگر چنین می­کردم، سزاوار بود که از خویشتن بترسم در حالی که مرگ همچون پیوسته و با شتاب مرا می­جوید، در پی من است و به من سپرده شده است، گویی که کسی جز مرا نمی­خواهد و لحظه­ای که فرا رسد، امان نمی­دهد، انگار می­بینم که در برابر او بر زمین افتاده­­ام و گویی کسی نمی­تواند مانع از مرگ من شود و سختی آن را از من دور سازد و من نمی­توانم ممانعت کنم تا به تأخیر افتد و جام مرگ به من نوشانده می­شود

ص: 177

اللَّهُمَّ إِنَّ الْأَمْرَ قَدْ خَلَصَ إِلَی نَفْسِی وَ هِیَ أَعَزُّ الْأَنْفُسِ عَلَیَّ وَ أَهَمُّهَا إِلَیَّ وَ قَدْ عَلِمْتَ رَبِّی وَ عِلْمُکَ أَفْضَلُ مِنْ عِلْمِی إِنَّکَ تَعْلَمُ مِنِّی مَا لَا أَعْلَمُ مِنْ نَفْسِی لَکَ مَحْیَایَ وَ مَمَاتِی وَ دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی إِلَیْکَ مَرْجِعِی وَ مُنْقَلَبِی لَا أَمْلِکُ إِلَّا مَا أَعْطَیْتَنِی وَ لَا أَتَّقِی إِلَّا مَا وَقَیْتَنِی وَ لَا أُنْفِقُ إِلَّا مَا رَزَقْتَنِی بِنُورِکَ اهْتَدَیْتُ وَ بِفَضْلِکَ اسْتَغْنَیْتُ وَ بِنِعْمَتِکَ أَصْبَحْتُ وَ أَمْسَیْتُ مَلَکْتَنِی بِقُدْرَتِکَ وَ قَدَرْتَ عَلَیَّ بِسُلْطَانِکَ تَقْضِی فِیمَا أَرَدْتَ لَا یَحُولُ أَحَدٌ دُونَ قَضَائِکَ أَوْقَرْتَنِی نِعَماً وَ أَوْقَرْتُ نَفْسِی ذُنُوباً کَثُرَتْ خَطَایَایَ وَ عَظُمَ جُرْمِی وَ اکْتَنَفَتْنِی شَهَوَاتِی فَقَدْ ضَاقَ بِهَا ذَرْعِی وَ عَجَزَ عَنْهَا عَمَلِی وَ ضَعُفَ عَنْهَا شُکْرِی وَ قَدْ کِدْتُ أَنْ أَقْنَطَ مِنْ رَحْمَتِکَ إِلَهِی وَ أَنْ أُلْقِیَ إِلَی التَّهْلُکَةِ بِیَدِیَ الَّذِی أَیْأَسُ مِنْهُ عُذْرِی وَ ذِکْرِی مِنْ ذُنُوبِی وَ مَا أَسْرَفْتُ بِهِ عَلَی نَفْسِی وَ لَکِنَّ رَحْمَتَکَ رَبِّ الَّتِی تُنْهِضُنِی وَ تُقَوِّینِی وَ لَوْ لَا هِیَ لَمْ أَرْفَعْ رَأْسِی وَ لَمْ أَقِمْ صُلْبِی مِنْ ثِقَلِ ذُنُوبِی فَإِیَّاکَ أَرْجُو إِلَهِی أَنْتَ أَرْجَی عِنْدِی مِنْ عَمَلِیَ الَّذِی أَتَخَوَّفُهُ وَ أُشْفِقُ مِنْهُ عَلَی نَفْسِی إِلَهِی وَ کَیْفَ لَا أُشْفِقُ مِنْ ذُنُوبِی وَ قَدْ خِفْتُ أَنْ تَکُونَ أَوْبَقَتْنِی وَ قَدْ أَحَاطَتْ بِی وَ أَهْلَکَتْنِی وَ أَنَا أَذْکُرُ مِنْ

تَضْیِیعِ أَمَانَتِی وَ مَا قَدْ تَکَلَّفْتُ بِهِ عَلَی نَفْسِی مَا لَمْ تَحْمِلْهُ الْجِبَالُ قَبْلِی وَ لَا السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ وَ هِیَ أَقْوَی مِنِّی وَ حَمَلْتُهَا بِعِلْمِکَ بِهَا وَ قِلَّةِ عِلْمِی فَلَوْ کَانَ لِی عِلْمٌ یَنْفَعُنِی لَمْ تَقَرَّ فِی الدُّنْیَا عَیْنِی وَ أصارت [لَصَارَتْ] حَلَاوَتُهَا مَرَارَةً عِنْدِی وَ لَفَرَرْتُ هَارِباً مِنْ ذُنُوبِی لَا بَیْتَ یَأْوِینِی وَ لَا ظِلَّ یُکِنُّنِی مَعَ الْوُحُوشِ مَقْعَدِی وَ مَقِیلِی وَ لَوْ فَعَلْتُ ذَلِکَ لَکَانَ یَحِقُّ لِی أَنْ أَتَخَوَّفَ عَلَی نَفْسِی وَ الْمَوْتُ یَطْلُبُنِی حَثِیثاً دَائِباً یَقُصُّ أَثَرِی مُوَکَّلٌ بِی کَأَنَّهُ لَا یُرِیدُ أَحَداً غَیْرِی لَیْسَ یُنَاظِرُنِی (1)

سَاعَةً إِذَا جَاءَ أَجَلِی کَأَنِّی أَرَانِی صَرِیعاً بَیْنَ یَدَیْهِ وَ کَأَنِّی بِالْمَوْتِ لَیْسَ أَحَدٌ مِنَ الْمَوْتِ یَمْنَعُنِی وَ لَا یَدْفَعُ کَرْبَهُ عَنِّی وَ لَا أَسْتَطِیعُ امْتِنَاعاً یُؤَخِّرُنِی وَ بِکَأْسِ الْمَوْتِ یَسْقِینِی

ص: 177


1- 1. بناظری خ ل.

و هیچ خودداری ندارم، و نالان از سختی مرگ چشمان خود را می­چرخانم، شگفتا از این قتلگاهی که آن را تاب نیاورم و نفسم در آن مغلوب سختی های مرگ است و اندام و بندگاه ها و هر رگ ساکنی از من به سبب آن به لرزه در آید. گویی در برابر فرشته مرگم و او روحم راخارج می کند و تسلیم او می­گردد با اینکه من از آن کراهت دارم.

و اینچنین فرستادگان پروردگارم جان مرا قبض می­کنند و در این لحظه اثر من از دنیا قطع می­گردد و در توبه بسته می­شود و نامه اعمال و کردارم برداشته شده و پیچیده می­شود و یادم از بین می­رود و فرصت عمل از دست می­رود و من با ترس وارد سرای آخرت می­شوم و تنها پیکرم در میان خانواده­ام است، بر گرد من ناله می­زنند و می­گریند و از من خوف دارند و دوست دارند که من جدا شوم به سرعت مرا کفن می­کنند و به سوی قبرم مرا بر دوش می­برند، پس در آن انداخته می­شوم و زمین بالای سر مرا هموار می کنندبر من درود می فرستند و خداحافظی می­کنند و من در عمق آن جای می­گیرم و همسایگان پیشینه­ای که با من انس نمی­گیرند و من آنها را ملاقات نمی­کنم و آنها نیز به دیدار من نمی­آیند و مرا در پادگان مرگ رها کردند و خوابگاه و بستر من آنجاست، مکانیخالی و ترسناک، خانواده­ام از من دوری جستند و بر جدایی از من باور کردند و دیگر به من امید ندارند و هیچکدام از آنها انیس من در تنهایی­ام نیستند و گناهی از گناهانم را بر دوش نمی­کشند همگی مرا فراموش کردند و تنها در قبر رها ساختند.

و من همراه خود هستم، کسی از مردم نمی­بیند که بر من چه می­رود، ای پروردگار من اگر از من راضی باشی پس خوشا به حال من خوشا به حال من و اگر چیزی دیگری باشد پس دریغ و افسوس و پشیمانی به آنچه مرتکب شدم در برابر پروردگارم نصیب من خواهد بود. و چگونه این را به یاد آورم و اشک نریزم و قلبم نالان نگردد و پهلوهایم به لرزه نیافتند؛ در حالی که سنگینی بار گناهان را بر خود نکشاندم و در خواسته­ها و امیال خویش کوتاهی ننمودم و در سرای نیرنگ، فریفته شدم و ترسم از این است که صداقت نداشتم. ای پروردگار من از قساوت قلبم و کوتاهی و سستی و سپاسگزاری اندک به تو شکایت می­کنم، پروردگارا برای من اعضایی قرار دادی تا از نعمت­هایت بگویم، بر من سزاوار است تو را شکر گویم بر اعضا و اندام و بندگاه هایم که عبادت آنها زیبنده توست، با خشوع جان و چشمم و تمامی ستون­هایم،

ص: 178

وَ لَا مَنَعَةَ عِنْدِی مَقْلُوبَةً(1) بِکَرْبِ الْمَوْتِ طَرْفِی جَزَعاً فَیَا لَکَ مِنْ مَصْرَعٍ مَا أَقْطَعَهُ عِنْدِی مَغْلُوبَةً(2)

بِکَرْبِ الْمَوْتِ نَفْسِی تَخْتَلِجُ لَهَا أَعْضَائِی وَ أَوْصَالِی وَ کُلُّ عِرْقٍ سَاکِنٍ مِنِّی فَکَأَنِّی بِمَلَکِ الْمَوْتِ یَسْتَلُّ رُوحِی مُسْتَسْلِمٌ لَهُ بَلْ عَلَی الْکَرَاهَةِ مِنِّی کَذَا رُسُلُ رَبِّی یَقْبِضُونَ فِی الْحَرِّ رُوحِی فَعِنْدَهَا یَنْقَطِعُ مِنَ الدُّنْیَا أَثَرِی وَ أُغْلِقَ بَابُ تَوْبَتِی وَ رُفِعَتْ کُتُبِی وَ طُوِیَتْ صَحِیفَتِی وَ عَفَا ذِکْرِی وَ رُفِعَ عَمَلِی وَ أُدْخِلْتُ فِی هَوْلِ آخِرَتِی وَ صِرْتُ جَسَداً بَیْنَ أَهْلِی یَصْرُخُونَ وَ یَبْکُونَ حَوْلِی وَ قَدِ اسْتَوْحَشُوا مِنِّی وَ أَحَبُّوا فُرْقَتِی وَ عَجَّلُوا إِلَی کَفَنِی وَ حَمَلُونِی إِلَی حُفْرَتِی فَأُلْقِیتُ فِیهَا لِحَیْنِی (3) وَ سُوِّیَتِ الْأَرْضُ عَلَیَّ مِنْ فَوْقِی وَ سَلَّمُوا عَلَیَّ وَ وَدَّعُونِی وَ أُقِمْتُ فِی مُنْتَهَا مَنْ کَانَ قِبَلِی مِنْ جِیرَانٍ لَا یُؤَانِسُونِّی وَ لَا أَزُورُهُمْ وَ لَا یَزُورُونِّی وَ فِی عَسْکَرِ الْمَوْتِ خَلَّفُونِی فِیهِ مَضْجَعِی وَ مَنَامِی وَحْشٌ قَفْرٌ مَکَانِی قَدْ ذَهَبَ الْأَهْلُونَ عَنِّی وَ أَیْقَنُوا بِالتَّفْرِقَةِ مِنِّی لَا یَرْجُونِّی آخِرَ الدَّهْرِ لَیْسَ أَحَدٌ مِنْهُمْ یُؤْنِسُنِی فِی وَحْشَتِی وَ لَا یَحْمِلُ ذَنْباً مِنْ ذُنُوبِی وَ کُلٌّ قَدْ ذَهَلَ عَنِّی وَ تَرَکُونِی وَحِیداً فِی قَبْرِی وَ أَنَا صَاحِبُ نَفْسِی لَا یَرَانِی أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ مَا یُفْعَلُ بِی فَإِنْ تَکُ رَبِّی رَاضِیاً عَنِّی فَطُوبَی ثُمَّ طُوبَی لِی وَ إِنْ تَکُنِ الْأُخْرَی فَیَا حَسْرَتَی وَ یَا نَدَامَتَا عَلَی مَا فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ رَبِّی وَ کَیْفَ أَذْکُرُ هَذَا الْأَمْرَ ثُمَّ لَا تَدْمَعُ لَهُ عَیْنِی وَ لَا یَفْزَعُ لِذِکْرِهِ قَلْبِی وَ لَا تُرْعَدُ لَهُ فَرَائِصِی وَ لَا أَحْمِلُ عَلَی ثِقَلِهِ نَفْسِی وَ لَا أَقْصُرُ عَلَی هَوَایَ وَ شَهَوَاتِی مَغْرُورٌ فِی دَارِ غُرُورٍ قَدْ خِفْتُ أَنْ لَا یَکُونَ هَذَا الصِّدْقُ مِنِّی فَأَشْکُو إِلَیْکَ یَا رَبِّ قَسْوَةَ قَلْبِی وَ تَقْصِیرِی وَ إِبْطَائِی وَ قِلَّةَ شُکْرِ رَبِّی رَبِّ جَعَلْتَ لِی جَوَارِحَ لِاسْتِبْهَامِ النِّعَمِ مِنْکَ یَحِقُّ بِی لَکَ الشُّکْرُ عَلَی جَوَارِحِی وَ أَعْضَائِی وَ أَوْصَالِی بِالَّذِی یَحِقُّ لَکَ عَلَیْهَا مِنَ الْعِبَادَةِ بِخُشُوعِ نَفْسِی وَ بَصَرِی وَ جَمِیعِ أَرْکَانِی

ص: 178


1- 1. أقلب خ کما فی المصدر.
2- 2. أغلب خ.
3- 3. لجنبی خ.

و به آنها تو را معصیت نمودم در حالی که این پاداش و شکر نبود، و ترسیدم که مرا هلاک نمایی و به جرمم نابود سازی و سزاوار عذاب تو گردم، کسی جز تو مرا پناه نمی­دهد.و توان پناه دادن مرا ندارد و کسی جز تو مرا از عذاب تو نمی­رهاند و گناهی از گناهانم را نمی­آمرزد، همگی از من به خود مشغولند، زشتی­ها را بر تو عیان کردم و به مستقیم و بی­پرده به اشتباهات مرتکب شدم و تو در نهان و آشکار مرا می­پاییدی و من آنچه را از مردم مخفی می­داشتم بر تو آشکار کردم و تو گناهانم را پوشاندی از مردم شرم کردم، به دنبال بودم تا مرا نبینند و بر من عیب نگیرند ولی از تو حیا نکردم.

معبودا به نفس خود، خو کردم، و تمایلات مرا به هلاکت انداختند و در درازای عمر پیوسته به آرزوها و امیال خود مشغول بودم و از آنها فرمان می­برد و او را مطیع خودم نیافتم، به سوی هدایت فرا خواندم، از اطاعت من سر باز زد و پروردگارا به سوی گله­گزاری می­کنم از هر آنچه شکایت می­کنم تا به فریادم رسی و مرا نجات دهی،...... سپس حاجتت را بخواه.(1)

می­گویم: به خط شیخ محمد بنعلی جبعی – رحمه الله – یافتم، نقل است زمانی که لحظات شهادت حضرت علی علیه السلام، فرا رسید، به فرزندش حسن علیه السلام فرمودند: به تو چیزی می­آموزم که در اصل برگرفته از کتاب خواست و پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله آن را به من آموخت، هرگاه خواستی به واسطه­ آن به درگاه خدا دعا کنی آن را بعد از نماز صبح یا عصر بخوان سپس حاجاتت را نام ببر و بدان زمانی که شروع به خواندن این دعا می­کنی، خداوند هزار فرشته را می­گمارد تا برای تو طلب آمرزش نمایند و برای این کار به هر کدام توان هزار فرشته داده می­شود و هزار قصر در بهشت برای تو می­سازد و در دنیا مادامی که زنده­ای در رفاه و نعمت­ها زندگی می­کنی و اندوه و به تو نرسد و هیچ حاجت دنیوی را از کسی طلب مکن، مگر آنکه برای تو مقدر شود، بگو:

«پاک و منزه است خدا و سپاس مخصوص اوست، و خدایی جز خدای یگانه نیست و خدا بزرگ­تر است، و هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خدای محقق نمی­گردد، پاک است خداوند آن هنگام که شب می­کنید و آن هنگام که صبح می­کنید و سپاس آسمان­ها و زمین از آن اوست و در شب و آنگاه ظهر می­کنید، زنده را از مرده و مرده را از زنده خارج می­کند، و زمین را بعد از مرگش حیات می­بخشد و اینچنین، خارج می­شدید پاک است پروردگارتان، او که از آنچه وصف می­کنند، عزیز است و درود بر رسولان و سپاس از آن خدایی است که پروردگار جهانیان است.

ص: 179


1- . مهج الدعوات: 393 – 390

فَبِهِنَّ عَصَیْتُکَ رَبِّی وَ لَمْ یَکُنْ ذَلِکَ جَزَاءَکَ وَ لَا شُکْرَکَ مِنِّی وَ قَدْ خِفْتُ أَنْ أَکُونَ قَدْ أَوْبَقْتُ نَفْسِی وَ اسْتَهْلَکْتُهَا بِجُرْمِی فَاسْتَوْجَبْتُ الْعُقُوبَةَ مِنْکَ لَیْسَ دُونَکَ أَحَدٌ یَأْوِینِی وَ لَا یُطِیقُ مَلْجَئِی وَ لَا مِنْ عُقُوبَتِکَ یُنْجِینِی وَ لَا یَغْفِرُ ذَنْباً مِنْ ذُنُوبِی وَ کُلٌّ قَدْ شُغِلَ بِنَفْسِهِ عَنِّی بَارَزْتُکَ بِسَوْءَتِی وَ بَاشَرْتُ الْخَطَایَا وَ أَنْتَ تَرَانِی فِی سِرِّی مِنْهَا وَ عَلَانِیَتِی وَ أَظْهَرْتُ لَکَ مَا أَخْفَیْتُ مِنَ النَّاسِ فَاسْتَتَرْتُ مِنْ ذُنُوبِی وَ لَا یَرَوْنِی فَیَعِیبُونِی اسْتِحْیَاءً مِنْهُمْ وَ لَمْ أَسْتَحْیِکَ إِلَهِی قَدْ أَنِسْتُ إِلَی نَفْسِی وَ قَذَفَتْنِی فِی الْمَهَالِکِ شَهَوَاتِی وَ تَعَاطَتْ مَا تَعَاطَتْ وَ طَاوَعَتْهَا فِیمَا مَضَی مِنْ عُمُرِی وَ لَا أَجِدُهَا تُطِیعُنِی أَدْعُوهَا إِلَی رُشْدِهَا فَتَأْبَی أَنْ تُطِیعَنِی وَ أَشْکُو إِلَیْکَ رَبِّ مَا أَشْکُو لِتُصْرِخَنِی وَ تَسْتَنْقِذَنِی ثُمَّ تَسْأَلُ حَاجَتَکَ (1).

أَقُولُ وَجَدْتُ بِخَطِّ الشَّیْخِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْجُبَعِیِّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ قَالَ الشَّیْخُ الشَّهِیدُ ابْنُ مَکِّیٍّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ نَقَلْتُ مِنْ خَطِّ مَغْرِبِیٍّ حَدَّثَ مُعَافَی بْنُ الْمُتَوَکِّلِ عَنِ الْإِسْکَنْدَرَانِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُبَارَکِ عَنْ ثِقَةٍ: أَنَّ عَلِیّاً علیه السلام لَمَّا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ قَالَ لِلْحَسَنِ ابْنِهِ علیه السلام أُعَلِّمُکَ شَیْئاً أَصْلُهُ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ عَلَّمَنِیهِ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله فَإِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَدْعُوَ اللَّهَ بِهِ فَادْعُ بِهِ بَعْدَ صَلَاةِ الْغَدَاةِ أَوْ بَعْدَ صَلَاةِ الْعَصْرِ ثُمَّ سَمِّ مَا أَرَدْتَ مِنْ حَوَائِجِکَ وَ اعْلَمْ أَنَّکَ إِذَا ابْتَدَأْتَ بِهِ وَکَّلَ اللَّهُ بِکَ أَلْفَ مَلَکٍ یَسْتَغْفِرُونَ لَکَ وَ أَعْطَی کُلَّ مَلَکٍ قُوَّةَ أَلْفِ مَلَکٍ فِی سُرْعَةِ الِاسْتِغْفَارِ وَ یَبْنِی لَکَ أَلْفَ قَصْرٍ فِی الْجَنَّةِ وَ عِشْتَ مَا عِشْتَ فِی الدُّنْیَا مُنَعَّماً وَ لَا یُصِیبُکَ فِیهَا قَتَرٌ وَ لَا خَلَّةٌ وَ لَا تَسْأَلُ أَحَداً مِنَ الدُّنْیَا کَائِناً مَا کَانَ إِلَّا قَضَی لَکَ قُلْ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَسُبْحانَ اللَّهِ حِینَ تُمْسُونَ وَ حِینَ تُصْبِحُونَ وَ لَهُ الْحَمْدُ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ عَشِیًّا وَ حِینَ تُظْهِرُونَ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ کَذلِکَ تُخْرَجُونَ سُبْحانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ وَ سَلامٌ عَلَی الْمُرْسَلِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ.

ص: 179


1- 1. مهج الدعوات ص 390- 393.

منزه است خداوند صاحب ظاهر و باطن، منزه است خداوند صاحب شکوه و عظمت و جبروت، منزه است خداوند فرمانروای زنده­ای که مرگ به او راه ندارد، منزه است آن بلندمرتبه والا، پاک است و متعال، منزه است فرمانروای پاک، پروردگار فرشتگان و روح خدایا تو را سپاس می­گویم، سپاسی که اوج گیرد و پایان نپذیرد و سپاس تو بر من، همراه من، جلو و پشت سر من است، ده مرتبه ای خدا، ده مرتبه ای بخشایشگر، ده مرتبه ای مهربان، ده مرتبه ای پرودرگار و همینطور ای زنده ای پاینده و مثل آن ای آفریننده آسمان­ها و زمین و مثل آن ای صاحب شکوه و بزرگی و مثل آن ای مهربان ای بخشنده، ده مرتبه خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست .... سپس حاجتت را بخواه .

باب صد و ششم : دعای رفع گشایش، دوری دشمنان و برطرف شدن سختی­ها و دعاهای حضرت یوسف علیه السلام در چاه و زندان و دعای دانیال در چاه و دعاهای دیگر پیامبران علیهم السلام و دعاهایی متناسب با آن از جمله دعاهای جلوگیری از آسیب­ها و هلاکت­ها

روایات

روایت1.

أمالی: ابن صدقة نقل کرد: از امام صادق علیه السلام خواستم دعایی به من بیاموزد تا در سختی­ها آن را قرائت نمایم، پس برگ­هایی را از صحیفه­ای کهن بیرون آوردند و فرمودند: از آن نسخه­برداری کن، که دعای جدّم علی بن حسین زین العابدین علیهما السلام در گرفتاری­ها است پس آن را نوشتم و هرگاه به مشکلی برمی­خوردم، آن را می­خواندم و خداوند از گرفتاری و مشکم گره می­گشود و خواسته­ام را عطا می­کرد و دعا این است:

«خدایا مرا هدایت کردی ولی من سرباز زدم و مرا پند دادی و قلب من سخت شد، و با من نیکو رفتار نمودی ولی عصیان کردم و به من معرفت دادی پس اصرار کردم سپس معرفت دادی پس طلب آمرزش نمودم و تو از لغزشم گذشتی، و بازگشتم و تو پوشاندی، خدایا تو را سپاس می­گویم، بر وادی­های هلاکت وارد شدم و به دره­های نابودی گام نهادم و با وارد شدن به آن خود را در معرض قدرت و عذاب تو قرار دادم، و اکنون واسطه­ام یگانه دانستن توست و بهانه­ام این است که ذره­ای به تو شرک نورزیدم و در کنار تو، خدایی دیگر برنگرفتم،

ص: 180

سُبْحَانَ اللَّهِ ذِی الْمُلْکِ وَ الْمَلَکُوتِ سُبْحَانَ اللَّهِ ذِی الْعِزَّةِ وَ الْعَظَمَةِ وَ الْجَبَرُوتِ سُبْحَانَ اللَّهِ الْمَلِکِ الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ سُبْحَانَ الْعَلِیِّ الْأَعْلَی سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی سُبْحَانَ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ رَبِّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْداً یَصْعَدُ وَ لَا یَنْفَدُ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَیَّ وَ مَعِی وَ قُدَّامِی وَ خَلْفِی یَا اللَّهُ عَشْراً یَا رَحْمَانُ عَشْراً یَا رَحِیمُ عَشْراً یَا رَبِّ مِثْلَهُ یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ مِثْلَهُ یَا بَدِیعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مِثْلَهُ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ مِثْلَهُ یَا حَنَّانُ یَا مَنَّانُ مِثْلَهُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَشْراً وَ سَلْ حَاجَتَکَ.

باب 106 أدعیة الفرج و دفع الأعداء و رفع الشدائد و فیه أدعیة یوسف علیه السلام فی الجب و السجن و دعاء دانیال فی الجب و أدعیة سائر الأنبیاء علیهم السلام و ما یناسب ذلک من أدعیة التحرز من الآفات و الهلکات

الأخبار

«1»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی الْمُفِیدُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ ابْنِ عِیسَی عَنْ هَارُونَ عَنِ ابْنِ صَدَقَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنْ یُعَلِّمَنِی دُعَاءً أَدْعُو بِهِ فِی الْمُهِمَّاتِ فَأَخْرَجَ إِلَیَّ أَوْرَاقاً مِنْ صَحِیفَةٍ عَتِیقَةٍ قَالَ انْتَسِخْ مَا فِیهَا فَهُوَ دُعَاءُ جَدِّی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ زَیْنِ الْعَابِدِینَ علیهما السلام لِلْمُهِمَّاتِ فَکَتَبْتُ ذَلِکَ عَلَی وَجْهِهِ فَمَا کَرَبَنِی شَیْ ءٌ قَطُّ وَ أَهَمَّنِی إِلَّا دَعَوْتُ بِهِ فَفَرَّجَ اللَّهُ هَمِّی وَ کَشَفَ کَرْبِی وَ أَعْطَانِی سُؤْلِی وَ هُوَ اللَّهُمَّ هَدَیْتَنِی فَلَهَوْتُ وَ وَعَظْتَ فَقَسَوْتُ وَ أَبْلَیْتَ الْجَمِیلَ فَعَصَیْتُ وَ عَرَّفْتَ فَأَصْرَرْتُ ثُمَّ عَرَّفْتَ فَاسْتَغْفَرْتُ فَأَقَلْتَ فَعُدْتُ فَسَتَرْتَ فَلَکَ الْحَمْدُ إِلَهِی تَقَحَّمْتُ أَوْدِیَةَ هَلَاکِی وَ تحَلَّلْتُ شِعَابَ تَلَفِی تَعَرَّضْتُ فِیهَا لِسَطَوَاتِکَ وَ بِحُلُولِهَا لِعُقُوبَاتِکَ وَ وَسِیلَتِی إِلَیْکَ التَّوْحِیدُ وَ ذَرِیعَتِی أَنِّی لَمْ أُشْرِکْ بِکَ شَیْئاً وَ لَمْ أَتَّخِذْ مَعَکَ إِلَهاً

ص: 180

از شر خود به سوی تو فرار کردم و گهنکار به سوی تو می­گریزد و تویی پناهگاه کسی که خود را به تباهی کشاند.

سپاس مخصوص توست ای معبود من، چه بسا دشمنی که شمشیر دشمنی­اش را بر من کشید و لبه تیغش را بر من تیز کرد و برّنده ساخت و سم­های کشنده­اش را برای من درآمیخت و تیرهایش که به خطا نمی­روند به سمت من روانه ساخت و چشم پاینده او هیچگاه از من خواب نگشت و آشکارا سختی­ها را بر من وارد نمود و تلخی سم کشنده­ آن را بر من نوشاند، خدای من، به ضعف خود از به دوش کشیدن مصیبت­های بزرگ نگاه کردم و به ناتوانی­ام از غلبه بر کسی که قصد جنگ با من را دارد، و به تنهایی­ام در برابر انبوه کسانی که مرا قصد کردند، نگاه کردم و بلاها در آنچه فکر خود را به کار نگرفتم، در کمین من نشستند و تو یاری­ات را به من آغاز نمودی، و با نیروی خود، پشت مرا محکم نمودی، سپس تیزی آن را شکستی و بعد از آنکه در جمع بود، تنها ساختی و مرا بالا بردی و هرچه که مرا هدف گرفت، به خودش بازگرداندی و او را برگرداندی در حالی که تشنگی­اش را سیراب نساخت و حرارت خشمش را خنک نگردانید، و دست خود را به دندان گرفتو پشت کرد و فرار نمود و سپاهیانش را به جای گذاشت.

و چه بسا ستمکاری که با نیرنگ­های خود به من ظلم نمود و دام صید خود را برای من پهن کرد و توجه جستجو گرانه­اش را بر من گماشت و همچون درنده­ای که بر شکار خود، مخفی می­شود و منتظر فرصتی است خود را از من پنهان کرد، خدایا تو را صدا می­زنم و از تو فریاد می­خواهم و به اجابت سریع ­تو مطمئن هستم، و می­دانم هر کس به سایه جوار تو پناه آورد مقهور نمی­گردد، و هر کس به قلعه­های پیروزی تو پناه جست، ترسان نمی­گردد، پس به قدرت خود مرا از شر او در امان بدار.

و چه بسیار ابرهای مشکلات راکنار زدی و سختی­های پوشاننده را زدودی و از آنچه انجام می­دهی سؤال نمی­شوی، آنچه درخواست نمودم عطا کردی و آنچه از تو خواسته نشد، خود به اعطای آن آغاز کردی، و از فضلت درخواست احسان شد پس منع ننمودی، ابا ورزیدی جز از نیکی کردن و من خودداری کردم جز از وارد شدن به محرمات تو و شکستن حد و مرزها و غافل شدن از وعده عذاب تو، خدای من! تو را سپاس، سپاس توانمندی که مغلوب نمی­گردد و بردباری که عجله نمی­ورزد، این جایگاه کسی است که به کوتاهی­های خود اعتراف دارد

ص: 181

وَ قَدْ فَرَرْتُ إِلَیْکَ مِنْ نَفْسِی وَ إِلَیْکَ یَفِرُّ الْمُسِی ءُ أَنْتَ مَفْزَعُ الْمُضِیعِ حَظَّ نَفْسِهِ فَلَکَ الْحَمْدُ إِلَهِی فَکَمْ مِنْ عَدُوٍّ انْتَضَی عَلَیَّ سَیْفَ عَدَاوَتِهِ (1) وَ شَحَذَ لِی ظُبَةَ مُدْیَتِهِ وَ أَرْهَفَ لِی شَبَا حَدِّهِ وَ دَافَ لِی قَوَاتِلَ سُمُومِهِ وَ سَدَّدَ نَحْوِی صَوَائِبَ سِهَامِهِ وَ لَمْ تَنَمْ عَنِّی عَیْنُ حِرَاسَتِهِ وَ أَظْهَرَ أَنْ یُسِیمَنِی الْمَکْرُوهَ وَ یُجَرِّعَنِی ذُعَافَ مَرَارَتِهِ (2)

فَنَظَرْتَ یَا إِلَهِی إِلَی ضَعْفِی عَنِ احْتِمَالِ الْفَوَادِحِ وَ عَجْزِی عَنِ الِانْتِصَارِ مِمَّنْ قَصَدَنِی بِمُحَارَبَتِهِ وَ وَحْدَتِی فِی کَثِیرِ عَدَدِ مَنْ نَاوَانِی وَ أَرْصَدَ لِیَ الْبَلَاءَ فِیمَا لَمْ أُعْمِلْ فِیهِ فِکْرِی فَابْتَدَأْتَنِی بِنُصْرَتِکَ وَ شَدَدْتَ أَزْرِی بِقُوَّتِکَ ثُمَّ فَلَلْتَ حَدَّهُ وَ صَیَّرْتَهُ مِنْ بَعْدِ جَمْعِهِ وَحْدَهُ وَ أَعْلَیْتَ کَعْبِی وَ جَعَلْتَ مَا سَدَّدَهُ مَرْدُوداً عَلَیْهِ فَرَدَدْتَهُ لَمْ یَشْفِ غَلِیلَهُ وَ لَمْ یَبْرُدْ حَرَارَةُ غَیْظِهِ قَدْ عَضَّ عَلَی شَوَاهُ وَ أَدْبَرَ مُوَلِّیاً قَدْ أَخْلَفَ سَرَایَاهُ وَ کَمْ مِنْ بَاغٍ بَغَانِی بِمَکَایِدِهِ وَ نَصَبَ لِی أَشْرَاکَ مَصَایِدِهِ وَ وَکَّلَ بِی تَفَقُّدَ رِعَایَتِهِ وَ أَضْبَأَ(3) إِلَیَّ إِضْبَاءَ السَّبُعِ لِمَصَایِدِهِ وَ انْتِظَارِ الِانْتِهَازِ لِفَرِیسَتِهِ فَنَادَیْتُکَ یَا إِلَهِی مُسْتَغِیثاً بِکَ وَاثِقاً بِسُرْعَةِ إِجَابَتِکَ عَالِماً أَنَّهُ لَنْ یُضْطَهَدَ مَنْ أَوَی إِلَی ظِلِّ کَنَفِکَ وَ لَنْ یَفْزَعَ مَنْ لَجَأَ إِلَی مَعَاقِلِ انْتِصَارِکَ فَحَصَّنْتَنِی مِنْ بَأْسِهِ بِقُدْرَتِکَ وَ کَمْ مِنْ سَحَائِبِ مَکْرُوهٍ جَلَّیْتَهَا وَ غَوَاشِیَ کُرُبَاتٍ کَشَفْتَهَا لَا تُسْأَلُ عَمَّا تَفْعَلُ وَ قَدْ سُئِلْتَ فَأَعْطَیْتَ وَ لَمْ تُسْأَلْ فَابْتَدَأْتَ وَ اسْتُمِیحَ فَضْلُکَ فَمَا أَکْدَیْتَ أَبَیْتَ إِلَّا إِحْسَاناً وَ أَبَیْتُ إِلَّا تَقَحُّمَ حُرُمَاتِکَ وَ تَعَدِّیَ حُدُودِکَ وَ الْغَفْلَةَ عَنْ وَعِیدِکَ فَلَکَ الْحَمْدُ إِلَهِی مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا یُغْلَبُ وَ ذِی أَنَاةٍ لَا یَعْجَلُ هَذَا مَقَامُ مَنِ اعْتَرَفَ لَکَ بِالتَّقْصِیرِ

ص: 181


1- 1. یقال: انتضی سیفه: استله من غمده، و الشحذ کالتشحیذ: التحدید، و بمعناه الارهاف، و المدیة: الشفرة، و الظبة کالشبا حد السیف و السکین و نحوهما، و الدوف: خلط الدواء و مزجها، و الصوائب جمع الصائب و هو من السهام: الذی لا یخطئ فی الإصابة.
2- 2. یقال سامه خسفا: اولاه إیّاه و اراده علیه، و فلانا الامر: کلفه إیّاه و أکثر ما یستعمل فی العذاب و الشر، و الذعاف: السم القاتل: یقتل من ساعته، و الفادح: الثقیل من البلاء.
3- 3. اظبأ الصائد: استتر و اختبا لیختل صیده.

و تباهی را بر خود گواه است.

خدایا به محمدیت والا، به تو نزدیک می­جویم و به علویت سپید، به سوی تو روی می­کنم، مرا از شر آنچه آفریدی و از گزند بدخواهان پناه ده، به راستی که آن در توانایی توسخت نیست و بر قدرت تو دشوار نیست و تو بر هر کاری توانایی.

خدایا تا مرا زنده نگاه داشتی با ترک گناهان بر من رحم­آرو به دوری از سختی آنچه به من مربوط نیست رحم کن، و خوش­بینی نسبت به آنچه تو را از من خشنود می­سازد، روزی­ام گردان، و قلبم را بر حفظ کتابت آنگونه که به من آموختی، ملزم بدار، و چنان کن تا بدان طریق که از من راضی می­شوی، آن را تلاوت نمایم، چشمم را بدان روشن گردان و گوشم را بدان هوشیار قرار ده و گوشم را جایگاه آن قرار ده و سینه­ام را بدان وسعت بخش و قلبم را بگشای و زبانم را بدان رها ساز و تنم را برای آن به کار گیر و چنان نیرو و قدرتی در من قرار ده تا آن را بر من آسان گرداند، به راستی که هیچ نیرو و قدرتی جز به تو محقق نمی­گردد.

خداوندا شب و روز، دنیا و آخرت، بازگشتگاه و قرارگاه مرا عافیت و بهبودی و برکت از جانب خود قرار ده. معبودا، تویی پروردگار، مولا، سرور و آرزو و خدا و فریادرس و تکیه­گاه و آفریدگار و یاور و اطمینان و امید من، زندگانی و مرگ، دیدن و شنیدن من از آن توست، روزی­ام در دستان توست و بازگشتم به سوی توست، در دنیا و آخرت به قدرت خود بر من سلطه راندی و با فرمانروایی خود بر من قدرت یافتی و اختیارم به دست توست، کسی نمی­تواند مانع از رضایت تو شود، به سبب مهربانی­ات به رحمتت امید دارم و به سبب رحمتت به خشنودی­ات امید بستم و آن را به واسطه­ اعمال و کردارم، امید ندارم، من از کردارم ناتوان گشتم و چگونه امید بندم به چیزی که از من ناتوان گشته است، از نیاز و سستی توانایی­ام و زیاده­روی در کارم به درگاه تو شکایت می­ورزم، و تمامی این­ها از آن من است، و تو در آن از من آگاه­تری پس تمامی آن را کفایت کن .

خدایا مرا از دوستان محبوبت محمد و دوستت ابراهیم و از کسانی که در آن روز ترس عظیم، از ایمنی­یافتگان هستند قرار ده، پس مرا ایمن گردان و به آسایش خود مرا راحت قرار ده و مرا زیر سایه­ خود قرار ده و از آتش جهنم رهایی بخش، و بدی به من مرسان، مرا تنها مگذار، و مرا در دنیا سلامت بدار و در روز قیامت، حجتم را به من تلقین فرما و یادت را به یادم آور، آسایش را برایم میسر گردان و از سختی­ها دور بدار و تا زمانی که زنده­ام، نماز و زکات را به من الهام کن، توفیق بندگی­ات را عطا فرما. و مرا در راه فهمیدن و خشنودی خود، به کار گیر، و از فضل خود روزی­ام فرما. چهره­ام را در روز قیامت سفید و روشن قرار ده و حسابرسی­ام را آسان گردان و مرا

ص: 182

وَ شَهِدَ عَلَی نَفْسِهِ بِالتَّضْیِیعِ.

اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِالْمُحَمَّدِیَّةِ الرَّفِیعَةِ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِالْعَلَوِیَّةِ الْبَیْضَاءِ فَأَعِذْنِی مِنْ شَرِّ مَا خَلَقْتَ وَ شَرِّ مَنْ یُرِیدُ بِی سُوءاً فَإِنَّ ذَلِکَ لَا یَضِیقُ عَلَیْکَ فِی وُجْدِکَ وَ لَا یَتَکَأَّدُکَ فِی قُدْرَتِکَ وَ أَنْتَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ اللَّهُمَّ ارْحَمْنِی بِتَرْکِ الْمَعَاصِی مَا أَبْقَیْتَنِی وَ ارْحَمْنِی بِتَرْکِ تَکَلُّفِ مَا لَا یَعْنِینِی وَ ارْزُقْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا یُرْضِیکَ عَنِّی وَ أَلْزِمْ قَلْبِی حِفْظَ کِتَابِکَ کَمَا عَلَّمْتَنِی وَ اجْعَلْنِی أَتْلُوهُ عَلَی مَا یُرْضِیکَ بِهِ عَنِّی وَ نَوِّرْ بِهِ بَصَرِی وَ أَوْعِهِ سَمْعِی وَ اشْرَحْ بِهِ صَدْرِی وَ فَرِّجْ بِهِ قَلْبِی وَ أَطْلِقْ بِهِ لِسَانِی وَ اسْتَعْمِلْ بِهِ بَدَنِی وَ اجْعَلْ فِیَّ مِنَ الْحَوْلِ وَ الْقُوَّةِ مَا یُسَهِّلُ ذَلِکَ عَلَیَّ فَإِنَّهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِکَ اللَّهُمَّ اجْعَلْ لَیْلِی وَ نَهَارِی وَ دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی وَ مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَایَ عَافِیَةً مِنْکَ وَ مُعَافَاةً وَ بَرَکَةً مِنْکَ اللَّهُمَّ أَنْتَ رَبِّی وَ مَوْلَایَ وَ سَیِّدِی وَ أَمَلِی وَ إِلَهِی وَ غِیَاثِی وَ سَنَدِی وَ خَالِقِی وَ نَاصِرِی وَ ثِقَتِی وَ رَجَائِی لَکَ مَحْیَایَ وَ مَمَاتِی وَ لَکَ سَمْعِی وَ بَصَرِی وَ بِیَدِکَ رِزْقِی وَ إِلَیْکَ أَمْرِی فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ مَلَکْتَنِی بِقُدْرَتِکَ وَ قَدَرْتَ عَلَیَّ بِسُلْطَانِکَ لَکَ الْقُدْرَةُ فِی أَمْرِی وَ نَاصِیَتِی بِیَدِکَ لَا یَحُولُ أَحَدٌ دُونَ رِضَاکَ بِرَأْفَتِکَ أَرْجُو رَحْمَتَکَ وَ بِرَحْمَتِکَ أَرْجُو رِضْوَانَکَ لَا أَرْجُو ذَلِکَ بِعَمَلِی فَقَدْ عَجَزْتُ عَنْ عَمَلِی فَکَیْفَ أَرْجُو مَا قَدْ عَجَزَ عَنِّی أَشْکُو إِلَیْکَ فَاقَتِی وَ ضَعْفَ قُوَّتِی وَ إِفْرَاطِی فِی أَمْرِی وَ کُلُّ ذَلِکَ مِنْ عِنْدِی وَ مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّی فَاکْفِنِی ذَلِکَ کُلَّهُ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ رُفَقَاءِ مُحَمَّدٍ حَبِیبِکَ وَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِکَ وَ یَوْمَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ مِنَ الْآمِنِینَ فَآمِنِّی وَ بِیَسَارِکَ فَیَسِّرْنِی وَ بِأَظْلَالِکَ فَأَظِلَّنِی وَ مَفَازَةٍ مِنَ النَّارِ فَنَجِّنِی وَ لَا تَسُمْنِی السُّوءَ وَ لَا تُخْزِنِی وَ مِنَ الدُّنْیَا فَسَلِّمْنِی وَ حُجَّتِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَلَقِّنِّی وَ بِذِکْرِکَ فَذَکِّرْنِی وَ لِلْیُسْرَی فَیَسِّرْنِی وَ لِلْعُسْرَی فَجَنِّبْنِی وَ الصَّلَاةَ وَ الزَّکَاةَ مَا دُمْتُ حَیّاً فَأَلْهِمْنِی وَ لِعِبَادَتِکَ فَوَفِّقْنِی وَ فِی الْفِقْهِ وَ مَرْضَاتِکَ فَاسْتَعْمِلْنِی وَ مِنْ فَضْلِکَ فَارْزُقْنِی وَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَبَیِّضْ وَجْهِی وَ حِسَاباً یَسِیراً فَحَاسِبْنِی وَ بِقَبِیحِ

ص: 182

به کارهای زشتم رسوا مساز و به هدایت خویش راه بنمای، و مرا به سخن ثابت در سرای دنیا و آخرت استوار بدار.

آنچه دوست داری محبوب من گردان و آنچه ناپسند می­شماری، مورد نفرت من قرار ده و امور مهم دنیا و آخرت مرا کفایت نمای و در نماز و روزه و دعا و عبادت و دنیا و آخرت مرا برکت بخش و مرا به مقام محمودت برسان، قدرتی یاری­کننده بر من قرار ده، و از ظلم و نادانی و زیاده­روی در گناهانم بگذر، و مرا از بلاهای زندگانی و مرگ رهایی بخش، و از زشتی­های آشکار و پنهان نجات ده، و روز قیامت مرا از اولیای خویش قرار ده و بهترین آنچه به من دادی پایدار بگردان و با حلال خود مرا از حرام بی­نیاز گردان و با پاکی­ها مرا از پلیدی­ها کفایت کن.

روی گرامی­ات را سوی من را و از من بروی برمگردان، و به راه راست هدایت فرما و توفیق آنچه دوست داری و می­پسندی عطا فرما.

خدایا به تو پناه می­برم از اینکه کارم را به چشم مردم و یا به گوش آنها برسانم، و از تکبّر و بزرگ نمایی و غرور و فخر فروشی، تکبر، فریفته شدن و شادی بسیار و خودپسندی و جبرگرایی به تو پناه می­برم، پروردگار پناه می­برم به تو از بخل، خساست، حسادت، حرص و رقابت، نیرنگ، و پناه می­جویم از طمع و پستی و آز و ناله و انحراف و سرگشتگی و پناه می­برم به تو از ظلم و ستم و تجاوز و فساد و فسق و فجور و پناه می­برم به تو از خیانت، تجاوز و سرکشی .

پروردگارا، از ارتکاب گناهان، قطع رحم و زشتی و بدکاری و معصیت به تو پناه می­برم و از جرم و بزه کاری و حرام و آنچه حرام شد و پلیدی و آنچه دوست نداری، به تو پناه می­برم.

پروردگارا از شیطان و نیرنگ او و ظلم و ستم و تجاوز و دام­ها و دیوان سرکش و لشکریان او به تو پناه می­آورم و از شر آنچه از آسمان فرود آید و به سوی آن بالا رود به تو پناه می­جویم و از شر جانوران و خزندگان یا جنیان و آدمیان و هر آنچه حرکت می­کند به تو پناه می­آورم و از گزند آنچه از آسمان فرود آید و آنچه سوی آن بالا رود و از شر آنچه در زمین فرو رود و از آن خارج گردد به تو پناه می­آورم و از شر

ص: 183

عَمَلِی فَلَا تَفْضَحْنِی وَ بِهُدَاکَ فَاهْدِنِی وَ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ فَثَبِّتْنِی وَ مَا أَحْبَبْتَ فَحَبِّبْهُ إِلَیَّ وَ مَا کَرِهْتَ فَبَغِّضْهُ إِلَیَّ وَ مَا أَهَمَّنِی مِنَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ فَاکْفِنِی وَ فِی صَلَاتِی وَ صِیَامِی وَ دُعَائِی وَ نُسُکِی وَ دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی فَبَارِکْ لِی وَ الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ فَابْعَثْنِی وَ سُلْطَاناً نَصِیراً فَاجْعَلْ لِی وَ ظُلْمِی وَ جَهْلِی وَ إِسْرَافِی فِی أَمْرِی فَتَجَاوَزْ عَنِّی وَ مِنْ فِتْنَةِ الْمَحْیَا وَ الْمَمَاتِ فَخَلِّصْنِی وَ مِنَ الْفَوَاحِشِ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ فَنَجِّنِی وَ مِنْ أَوْلِیَائِکَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَاجْعَلْنِی وَ أَدِمْ صَالِحَ الَّذِی آتَیْتَنِی وَ بِالْحَلَالِ عَنِ الْحَرَامِ فَأَغْنِنِی وَ بِالطَّیِّبِ عَنِ الْخَبِیثِ فَاکْفِنِی أَقْبِلْ بِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ إِلَیَّ وَ لَا تَصْرِفْهُ عَنِّی وَ إِلَی صِرَاطِکَ الْمُسْتَقِیمِ فَاهْدِنِی وَ لِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَی فَوَفِّقْنِی اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الرِّیَاءِ وَ السُّمْعَةِ وَ الْکِبْرِیَاءِ وَ التَّعَظُّمِ وَ الْخُیَلَاءِ وَ الْفَخْرِ وَ الْبَذَخِ (1) وَ الْأَشَرِ وَ الْبَطَرِ وَ الْإِعْجَابِ بِنَفْسِی وَ الْجَبَرِیَّةِ رَبِّ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْفَجْرِ وَ الْبُخْلِ وَ الشُّحِّ وَ الْحَسَدِ وَ الْحِرْصِ وَ الْمُنَافَسَةِ وَ الْغِشِّ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنَ الطَّمَعِ وَ الطَّبَعِ (2)

وَ الْهَلَعِ وَ الْجَزَعِ وَ الزَّیْغِ وَ الْقَمْعِ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْبَغْیِ وَ الظُّلْمِ وَ الِاعْتِدَاءِ وَ الْفَسَادِ وَ الْفُجُورِ وَ الْفُسُوقِ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْخِیَانَةِ وَ الْعُدْوَانِ وَ الطُّغْیَانِ رَبِّ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْمَعْصِیَةِ وَ الْقَطِیعَةِ وَ السَّیِّئَةِ وَ الْفَوَاحِشِ وَ الذُّنُوبِ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْإِثْمِ وَ الْمَأْثَمِ وَ الْحَرَامِ وَ الْمُحَرَّمِ وَ الْخَبَثِ وَ کُلِّ مَا لَا تُحِبُّ رَبِّ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنَ الشَّیْطَانِ وَ مَکْرِهِ وَ بَغْیِهِ وَ ظُلْمِهِ وَ عُدْوَانِهِ وَ شَرِکِهِ وَ زَبَانِیَتِهِ وَ جُنْدِهِ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ ما یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما یَعْرُجُ فِیها وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقْتَ مِنْ دَابَّةٍ وَ هَامَّةٍ أَوْ جِنٍّ أَوْ إِنْسٍ مِمَّا یَتَحَرَّکُ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما یَعْرُجُ فِیها وَ مِنْ شَرِّ مَا ذَرَأَ فِی الْأَرْضِ وَ مَا یَخْرُجُ مِنْهَا وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ

ص: 183


1- 1. البذخ: التکبر، و هو من المجاز، أصله بمعنی الطول و الرفعة.
2- 2. الطبع: الدنس و الدناءة، و فی الحدیث أعوذ من طمع یهدی الی طبع. و الهلع: الحرص، و الجزع: عدم التصبر، و الزیغ: المیل و الاعوجاج، و القمع: الذلة و التحیر.

هر پیشگو و جادوگر و آنکه از غیب خبر دهد، در گره­ها بدمد و هر افسونگری به تو پناه می­برم و از شر هر حسود و سرکش و ستمگر و رقیب و ظالم و ستیزه­جو و بیدادگری به تو پناه می­آورم و از کوری و کری و گنگی و پیسی و خوره و شک و دودلی به تو پناه می­جویم و از تنبلی و شکست و ناتوانی و کوتاهی و شتاب­ورزی و تباه کردن و کند بودن به تو پناه می­آورم و از شر مخلوقاتت در آسمان­ها و زمین و میان آن دو و زیر خاک، به تو پناه می­آورم.

از کمی و خواری به درگاه تو پناه می­جویم و از تنگی و سختی و اسارت و محبوس بودن و دربند بودن و زندانی شدن و بلاها و مصیبت­هایی که توان صبر بر آنها ندارم به تو پناه می­جویم، اجابت فرما ای پروردگار جهانیان.

خدایا هر آنچه از تو مسألت نمودیم، عطا فرما و به میزان شکوه و بزرگی خود بر ما بیافزای به حق اینکه خدایی نیست جز تو که شکست­ناپذیری و حکیمی.(1)

مجالس المفید: مثل این حدیث نقل شده است.(2)

روایت2.

أمالی: ابی بصیر نقل کرد از امام صادق علیه السلام پرسیدم: دعای حضرت یوسف علیه السلام در چاه چه بود، زیرا ما در مورد آن دچار اختلاف شدیم؟ فرمودند: زمانی که حضرت یوسف علیه السلام در چاه قرار گرفتند و از زندگی ناامید گشتند، خواندند: «خداوندا اگر گناهان و معصیت­ها مرا نزد تو بی آبرو نموده است و صدای مرا بالا نمی­بری و دعایم را مستجاب نمی­گردانی، من به حق یعقوب پیر از تو مسألت دارم بر ناتوانی­ام رحم کن و میان من و او را گرد آور، و تو دلسوزی او نسبت به من و اشتیاق مرا به او دانستی».

نقل کرد: سپس امام صادق علیه السلام گریستند و فرمودند: و من می­گویم: خدایا اگر خطاها و گناهان مرا نزد تو بی آبرو نموده است و صدایم را بالا نمی­بری و من به حق خودت از تو مسألت می­کنم زیرا هیچ کس مانند تو نیست و به پیامبرت محمد پیامبر رحمت به سوی تو روی می­کنم، ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا، نقل کرد: سپس امام صادق علیه السلام فرمودند: این دعا را بخوانید و بسیار تکرار کنید،

ص: 184


1- . امالی الطوسی 1: 15 – 14
2- . مجالس المفید: 152 – 149

شَرِّ کُلِّ کَاهِنٍ وَ سَاحِرٍ وَ زَاکِنٍ (1) وَ نَافِثٍ وَ رَاقٍ (2)

وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ کُلِّ حَاسِدٍ وَ طَاغٍ وَ بَاغٍ وَ نَافِسٍ وَ ظَالِمٍ وَ مُعَانِدٍ وَ جَائِرٍ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْعَمَی وَ الصَّمَمِ وَ الْبَکَمِ وَ الْبَرَصِ وَ الْجُذَامِ وَ الشَّکِّ وَ الرَّیْبِ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْکَسَلِ وَ الْفَشَلِ وَ الْعَجْزِ وَ التَّفْرِیطِ وَ الْعَجَلَةِ وَ التَّضْیِیعِ وَ الْإِبْطَاءِ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقْتُ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا بَیْنَهُمَا وَ مَا تَحْتَ الثَّرَی وَ أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْقِلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنَ الضِّیقِ وَ الشِّدَّةِ وَ الْقَیْدِ وَ الْحَبْسِ وَ الْوَثَاقِ وَ السُّجُونِ وَ الْبَلَاءِ وَ کُلِّ مُصِیبَةٍ لَا صَبْرَ لِی عَلَیْهَا آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ اللَّهُمَّ أَعْطِنَا کُلَّ الَّذِی سَأَلْنَاکَ وَ زِدْنَا مِنْ فَضْلِکَ عَلَی قَدْرِ جَلَالِکَ وَ عَظَمَتِکَ بِحَقِّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (3).

جا، [المجالس] للمفید أحمد بن الولید: مثله (4).

«2»

لی، [الأمالی] للصدوق الْعَطَّارُ عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ ابْنِ الْبَطَائِنِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مَا کَانَ دُعَاءُ یُوسُفَ علیه السلام فِی الْجُبِّ فَإِنَّا قَدِ اخْتَلَفْنَا فِیهِ فَقَالَ إِنَّ یُوسُفَ علیه السلام لَمَّا صَارَ فِی الْجُبِّ وَ أَیِسَ مِنَ الْحَیَاةِ قَالَ اللَّهُمَّ إِنْ کَانَتِ الْخَطَایَا وَ الذُّنُوبُ قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهِی عِنْدَکَ فَلَنْ تَرْفَعَ لِی إِلَیْکَ صَوْتاً وَ لَنْ تَسْتَجِیبَ لِی دَعْوَةً فَإِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ الشَّیْخِ یَعْقُوبَ فَارْحَمْ ضَعْفَهُ وَ اجْمَعْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ فَقَدْ عَلِمْتَ رِقَّتَهُ عَلَیَّ وَ شَوْقِی إِلَیْهِ قَالَ ثُمَّ بَکَی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقُ علیه السلام ثُمَّ قَالَ وَ أَنَا أَقُولُ اللَّهُمَّ إِنْ کَانَتِ الْخَطَایَا وَ الذُّنُوبُ قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهِی عِنْدَکَ فَلَنْ تَرْفَعَ لِی إِلَیْکَ صَوْتاً فَإِنِّی أَسْأَلُکَ بِکَ فَلَیْسَ کَمِثْلِکَ شَیْ ءٌ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّکَ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ قَالَ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قُولُوا هَذَا وَ أَکْثِرُوا مِنْهُ فَإِنِّی کَثِیراً مَا

ص: 184


1- 1. الزاکن: المتفرس الفطن الذی یطلع علی الاسرار فیؤذی الناس.
2- 2. الراقی: النفاث فی العقد.
3- 3. أمالی الطوسیّ ج 1 ص 15- 18.
4- 4. مجالس المفید: 149- 152.

زیرا من در بسیاری از مشکلات بزرگ، آن را می­خوانم.(1)

روایت3.

أمالی: أبا سیار نقل کرد از امام صادق علیه السلام شنیدم، فرمودند: جبرئیل علیه السلام به نزد حضرت یوسف علیه السلام در زندان آمد، و فرمود: بعد از هر نماز واجب این دعا را سه بار بخوان: «خدایا در این کارم، گشایش و بیرون شدنی قرار ده و از جایی که فکر می­کنم و یا نمی­پندارم روزی­ام کن».(2)

روایت4.

تفسیر القمی: امام باقر علیه السلام فرمودند: زمانی که حضرت یوسف علیه السلام را در چاه انداختند فرمود: ای خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب بر ناتوانی و بی­تدبیری و سن کم من رحم کن.(3)

روایت5.

تفسیر القمی: امام صادق علیه السلام فرمودند: زمانی که به حضرت یوسف علیه السلام اجازه خواندن دعای فرج داده شد، صورتش را بر زمین نهاد سپس خواند: «خدایا اگر گناهان مرا نزد تو بی آبرو نموده است، من با روی پدرانم ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب به سوی تو روی آوردم» پس خداوند امر او را گشایش داد، عرض کردم: فدایت گردم، آیا ما نیز این دعا را بخوانیم؟ فرمودند: شبیه آن را بخوان. خدایا اگر گناهان مرا نزد تو بی آبرو نموده است، من با پیامبرت، پیغام­آور رحمت صلی الله علیه و آله و علی و فاطمه و حسن و حسین و دیگر امامان علیهم السلام به سوی تو روی می­کنم.(4)

روایت6.

تفسیر القمی: زمانی که آن فرستاده نوشته یعقوب را به پادشاه داد، حضرت یعقوب دستانش را به سوی آسمان بلند کرد و فرمود: «ای بهترین همنشین، ای که یاری­ات بزرگوارانه است، ای بهترین معبود، رحمت و گشایش را بر من وارد نمای» پس جبرئیل علیه السلام بر او نازل گشت و فرمود: ای یعقوب آیا می­خواهی به تو دعاهایی بیاموزم که خداوند چشمان و فرزندت را به تو بازگرداند؟ پاسخ داد: آری، و جبرئیل گفت: پس بخوان: «ای که کسی چگونگی او را نمی­داند

ص: 185


1- . أمالی الصدوق: 243
2- . أمالی الصدوق: 244
3- . تفسیر القمی:317
4- . تفسیر القمی: 322، و در تفسیر العیاشی 2: 178 آمده است.

أَقُولُهُ عِنْدَ الْکُرَبِ الْعِظَامِ (1).

«3»

لی، [الأمالی] للصدوق ابْنُ الْمُتَوَکِّلِ عَنْ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَمَّنْ سَمِعَ أَبَا سَیَّارٍ یَقُولُ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ: جَاءَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام إِلَی یُوسُفَ علیه السلام وَ هُوَ فِی السِّجْنِ فَقَالَ قُلْ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ مَفْرُوضَةٍ اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی مِنْ أَمْرِی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً وَ ارْزُقْنِی مِنْ حَیْثُ أَحْتَسِبُ وَ مِنْ حَیْثُ لَا أَحْتَسِبُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ (2).

«4»

فس، [تفسیر القمی] فِی رِوَایَةِ أَبِی الْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: لَمَّا طَرَحُوا یُوسُفَ فِی الْجُبِّ قَالَ یَا إِلَهَ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ ارْحَمْ ضَعْفِی وَ قِلَّةَ حِیلَتِی وَ صِغَرِی (3).

«5»

فس، [تفسیر القمی] الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ عَمْرٍو عَنْ شُعَیْبٍ الْعَقَرْقُوفِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: لَمَّا أُذِنَ لِیُوسُفَ علیه السلام فِی دُعَاءِ الْفَرَجِ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَی الْأَرْضِ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ إِنْ کَانَتْ ذُنُوبِی قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهِی عِنْدَکَ فَإِنِّی أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِوَجْهِ آبَائِیَ الصَّالِحِینَ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ فَفَرَّجَ اللَّهُ عَنْهُ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَ نَدْعُو نَحْنُ بِهَذَا الدُّعَاءِ فَقَالَ ادْعُ بِمِثْلِهِ اللَّهُمَّ إِنْ کَانَتْ ذُنُوبِی قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهِی عِنْدَکَ فَإِنِّی أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِنَبِیِّکَ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ صلی الله علیه و آله وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام (4).

«6»

فس، [تفسیر القمی] قَالَ: لَمَّا وَلَّی الرَّسُولُ إِلَی الْمَلِکِ بِکِتَابِ یَعْقُوبَ رَفَعَ یَعْقُوبُ یَدَهُ إِلَی السَّمَاءِ فَقَالَ یَا حَسَنَ الصُّحْبَةِ یَا کَرِیمَ الْمَعُونَةِ یَا خَیْرَ إِلَهٍ ائْتِنِی بِرَوْحٍ مِنْکَ وَ فَرَجٍ مِنْ عِنْدِکَ فَهَبَطَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَقَالَ لَهُ یَا یَعْقُوبُ أَ لَا أُعَلِّمُکَ دَعَوَاتٍ یَرُدُّ اللَّهُ عَلَیْکَ بَصَرَکَ وَ ابْنَیْکَ قَالَ نَعَمْ قَالَ قُلْ یَا مَنْ لَا یَعْلَمُ أَحَدٌ کَیْفَ هُوَ

ص: 185


1- 1. أمالی الصدوق ص 243.
2- 2. أمالی الصدوق ص 244.
3- 3. تفسیر القمّیّ ص 317.
4- 4. تفسیر القمّیّ ص 322 و تراه فی تفسیر العیّاشیّ ج 2 ص 178.

مگر خودش، ای کسی که آسمان را با هوا مسدود کرد و زمین را بر آب گسترانید، و بهترین اسم­ها را بر خود برگزید، رحمت و گشایش از نزد خود به من عطا فرما» نقل کرد: همین که سپیده­دم طلوع کرد، پیراهن برای او آورده شد و به سوی او انداخته شد و خداوند بینایی و فرزندش را به او بازگرداند.(1)

تفسیر العیاشی: مثل این حدیث از امام صادق علیه السلام نقل است با این اضافه: «ای آنکه کسی چگونگی و مکان و قدرت او را نمی­داند مگر خود او».(2)

روایت7.

تفسیر القمی: امام صادق علیه السلام فرمودند: زمانی که برادران یوسف، او را در چاه انداختند جبرئیل به او که در چاه بود وارد شد و فرمود: ای جوان چه کسی تو را در این چاه انداخت؟ یوسف به او گفت: برادرانم، به خاطر جایگاه من در نزد پدرم، به من رشک بردند و از این رو مرا در چاه انداختند، گفت: آیا دوست داری از آن خارج شوی؟ یوسف پاسخ داد: این کار را به خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب سپردم، گفت: به راستی که خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب به تو فرمود، بگویی: «خدایا از تو می­خواهم، به راستی که حمد و سپاس از آن توست، خدایی جز تو که مهربان و بخشنده­ای وجود ندارد. آفریننده­ آسمان­ها و زمین و صاحب شکوه و بزرگی هستی، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و در کار من گشایش و خروجی قرار ده و از آنجا که می­دانم و یا نمی­پندارم روزی­ام کن» پس پروردگارش را خواند، و خداوند برای او گشایشی از چاه و رهایی از نیرنگ آن زن قرار داد، و فرمانروایی مصر را از آنجا که فکر نمی­کرد، به او عطا نمود.(3)

روایت8.

تفسیر القمی: جبرئیل علیه السلام به حضرت یوسف علیه السلام، فرمودند، بگو: «از تو می­خواهم به بخشش دیرینه و نیکوکاری قدیم و لطف فراگیرت ای بخشاینده ای مهربان» پس پادشاه آن خواب را دید و گشایش کار او در آن قرار گرفت.(4)

می­گویم

برخی روایت­ها در باب حوقله ذکر شد.(5)

روایت9.

مجالس المفید، أمالی:

ص: 186


1- . تفسیر القمی: 329
2- . تفسیر العیاشی 2: 195
3- . تفسیر القمی: 330
4- . تفسیر القمی: 330
5- . مراجعه کن جلد 93: 274

إِلَّا هُوَ یَا مَنْ سَدَّ السَّمَاءَ بِالْهَوَاءِ وَ کَبَسَ الْأَرْضَ عَلَی الْمَاءِ وَ اخْتَارَ لِنَفْسِهِ أَحْسَنَ الْأَسْمَاءِ ائْتِنِی بِرَوْحٍ مِنْکَ وَ فَرَجٍ مِنْ عِنْدِکَ قَالَ فَمَا انْفَجَرَ عَمُودُ الصُّبْحِ حَتَّی أُتِیَ بِالْقَمِیصِ فَطُرِحَ عَلَیْهِ وَ رَدَّ اللَّهُ عَلَیْهِ بَصَرَهُ وَ وَلَدَهُ (1).

شی، [تفسیر العیاشی] عَنْ مُقَرِّنٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: مِثْلَهُ وَ فِیهِ یَا مَنْ لَا یَعْلَمُ أَحَدٌ کَیْفَ هُوَ وَ حَیْثُ هُوَ وَ قُدْرَتَهُ إِلَّا هُوَ(2).

«7»

فس، [تفسیر القمی] أَبِی عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عُمَارَةَ عَنْ أَبِی سَیَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ قَالَ: لَمَّا طَرَحَ إِخْوَةُ یُوسُفَ یُوسُفَ فِی الْجُبِّ دَخَلَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ وَ هُوَ فِی الْجُبِّ فَقَالَ یَا غُلَامُ مَنْ طَرَحَکَ فِی هَذَا الْجُبِّ قَالَ لَهُ یُوسُفُ إِخْوَتِی لِمَنْزِلَتِی مِنْ أَبِی حَسَدُونِی وَ لِذَلِکَ فِی الْجُبِّ طَرَحُونِی قَالَ فَتُحِبُّ أَنْ تَخْرُجَ مِنْهَا فَقَالَ لَهُ یُوسُفُ ذَاکَ إِلَی إِلَهِ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ قَالَ فَإِنَّ إِلَهَ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ یَقُولُ لَکَ قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ فَإِنَّ لَکَ الْحَمْدَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْحَنَّانُ الْمَنَّانُ بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْ لِی مِنْ أَمْرِی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً وَ ارْزُقْنِی

مِنْ حَیْثُ أَحْتَسِبُ وَ مِنْ حَیْثُ لَا أَحْتَسِبُ فَدَعَا رَبَّهُ فَجَعَلَ اللَّهُ لَهُ مِنَ الْجُبِّ فَرَجاً وَ مِنْ کَیْدِ المَرْأَةِ مَخْرَجاً وَ آتَاهُ مُلْکَ مِصْرَ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبْ (3).

«8»

فس، [تفسیر القمی]: قَالَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام لِیُوسُفَ علیه السلام قُلْ أَسْأَلُکَ بِمَنِّکَ الْعَظِیمِ وَ إِحْسَانِکَ الْقَدِیمِ وَ لُطْفِکَ الْعَمِیمِ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ فَقَالَهَا فَرَأَی الْمَلِکُ الرُّؤْیَا فَکَانَ فَرَجُهُ فِیهَا(4).

أقول

قد مضی بعض الأخبار فی باب الحوقلة(5).

«9»

جا(6)، [المجالس] للمفید ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی الْمُفِیدُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ

ص: 186


1- 1. تفسیر القمّیّ ص 329.
2- 2. تفسیر العیّاشیّ ج 2 ص 195.
3- 3. تفسیر القمّیّ ص 330.
4- 4. تفسیر القمّیّ ص 330.
5- 5. راجع ج 93 ص 274.
6- 6. مجالس المفید ص 168.

ریّان نقل کرد: از حضرت رضا علیه السلام شنیدم که با این کلمات دعا می­کرد: پس آنها را حفظ کردم، و هرگاه به واسطه آن در سختی دعا کردم، خداوند آن را برطرف می­نمود و دعا این است: «خدایا تو اطمینان من در مشکلات و امیدم در سختی­هایی، و در هر آنچه بر من فرود آید اطمینان و توشه­ای، چه بسیار مشکلاتی که قلب از آن سست می­گردد و تدبیر اندک می­شود و کارها در آن درماند، دور و نزدیک و دوست در آن تنها گذاشته می­شوند، و دشمن شروع به سرزنش می­کند، به درگاه تو روی می­آورم و از آن به تو شکایت می­کنم، به سوی تو گراییدم و از غیر تو بریدم و تو آن را گشودی، برطرف نمودی و مرا کفایت نمودی، تو سرپرست تمام نعمت­هایی و همراه هر حاجت و انتهای آرزوهایی، سپاس فراوان از آن توست و بخشش افزون برای توست، کارهای نیک با نعمت تو کامل می­شود، ای آشنایی که به نیکی شناخته شدی و ای کسی که به نیکی توصیف شدی، از خوبی خود مرا به چیزهای پسندیده­ای برسان که به واسطه­ آن از نیکی غیر تو، بی­نیازم گردانی، به رحمتت ای مهربان­ترین مهربانان.(1)

روایت10.

أمالی: ابو بصیر نقل کرد: از امام صادق علیه السلام در مورد دعای حضرت یوسف علیه السلام پرسیدم، فرمودند: دعا حضرت یوسف علیه السلام بسیار است ولی هنگامی که سختی زندان بر او شدت گرفت برای خدا به سجده افتاد و خواند: «خدایا اگر گناهان آبروی مرا برده اند و صدای مرا بالا نمی­بری پس من به روی یعقوب پیر، به سوی تو روی می­کنم» نقل کرد: سپس امام صادق علیه السلام گریستند و فرمودند: درود خدا بر یعقوب و یوسف و من می­گویم: خداوندا به خدا و رسول او علیه السلام.(2)

می­گویم

برخی روایت­ها در باب دعاهای برآورده شدن حاجات ذکر شد.

روایت11.

أمالی: مولایمان حضرت صادق علیه السلام فرمودند: هر کس نگران روزی خود باشد، گناه کرده است، به راستی که دانیال در روزگار فرمانروایی سرکش و زورگو بود که او را گرفت و به چاه انداخت و درندگان را نیز با او به چاه انداخت ولی آنها به حضرت دانیال نزدیک نشدند و آن فرمانروا نیز او را از چاه خارج نساخت، پس خداوند به پیامبری از پیامبرانش وحی نمود تا غذایی برای دانیال ببرد، او گفت، پروردگارا دنیال کجاست؟ فرمود: از روستا خارج می­شوی، و به کفتاری برمی­خوری سپس او را دنبال می­کنی، زیرا تو را به سمت دانیال راه می­برد،

ص: 187


1- . أمالی طوسی 1: 34 – 33
2- . أمالی الطوسی 2: 28

ابْنِ عِیسَی عَنِ الرَّیَّانِ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا علیه السلام: یَدْعُو بِکَلِمَاتٍ فَحَفِظْتُهَا عَنْهُ فَمَا دَعَوْتُ بِهَا فِی شِدَّةٍ إِلَّا فَرَّجَ اللَّهُ عَنِّی وَ هِیَ اللَّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِی فِی کُلِّ کَرْبٍ وَ أَنْتَ رَجَائِی فِی کُلِّ شِدَّةٍ وَ أَنْتَ لِی فِی کُلِّ أَمْرٍ نَزَلَ بِی ثِقَةٌ وَ عُدَّةٌ کَمْ مِنْ کَرْبٍ یَضْعُفُ عَنْهُ الْفُؤَادُ وَ تَقِلُّ فِیهِ الْحِیلَةُ وَ تَعْیَا فِیهِ الْأُمُورُ وَ یَخْذُلُ فِیهِ الْبَعِیدُ وَ الْقَرِیبُ وَ الصَّدِیقُ وَ یَشْمَتُ فِیهِ الْعَدُوُّ أَنْزَلْتُهُ بِکَ وَ شَکَوْتُهُ إِلَیْکَ رَاغِباً إِلَیْکَ فِیهِ عَمَّنْ سِوَاکَ فَفَرَّجْتَهُ وَ کَشَفْتَهُ وَ کَفَیْتَنِیهِ فَأَنْتَ وَلِیُّ کُلِّ نِعْمَةٍ وَ صَاحِبُ کُلِّ حَاجَةٍ وَ مُنْتَهَی کُلِّ رَغْبَةٍ فَلَکَ الْحَمْدُ کَثِیراً وَ لَکَ الْمَنُّ فَاضِلًا بِنِعْمَتِکَ تَتِمُّ الصَّالِحَاتُ یَا مَعْرُوفاً بِالْمَعْرُوفِ مَعْرُوفٌ وَ یَا مَنْ هُوَ بِالْمَعْرُوفِ مَوْصُوفٌ أَنِلْنِی مِنْ مَعْرُوفِکَ مَعْرُوفاً تُغْنِینِی بِهِ عَنْ مَعْرُوفِ مَنْ سِوَاکَ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ (1).

«10»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی الْمُفِیدُ عَنِ ابْنِ قُولَوَیْهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ عِیسَی عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ دُعَاءِ یُوسُفَ علیه السلام مَا کَانَ فَقَالَ إِنَّ دُعَاءَ یُوسُفَ علیه السلام کَانَ کَثِیراً لَکِنَّهُ لَمَّا اشْتَدَّ عَلَیْهِ الْحَبْسُ خَرَّ لِلَّهِ سَاجِداً وَ قَالَ اللَّهُمَّ إِنْ کَانَتِ الذُّنُوبُ قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهِی عِنْدَکَ فَلَنْ تَرْفَعَ لِی إِلَیْکَ صَوْتاً فَأَنَا أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِوَجْهِ الشَّیْخِ یَعْقُوبَ- قَالَ ثُمَّ بَکَی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ قَالَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی یَعْقُوبَ- وَ عَلَی یُوسُفَ وَ أَنَا أَقُولُ اللَّهُمَّ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ علیه السلام (2).

أقول

قد مضی بعض الأخبار فی باب الأدعیة لقضاء الحوائج.

«11»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی الْفَحَّامُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی بْنِ هَارُونَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الصَّمَدِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ قَالَ سَیِّدُنَا الصَّادِقُ علیه السلام: مَنِ اهْتَمَّ لِرِزْقِهِ کُتِبَ عَلَیْهِ خَطِیئَةٌ إِنَّ دَانِیَالَ کَانَ فِی زَمَنِ مَلِکٍ جَبَّارٍ عَاتٍ أَخَذَهُ فَطَرَحَهُ فِی جُبٍّ وَ طَرَحَ مَعَهُ السِّبَاعَ فَلَمْ تَدْنُو مِنْهُ وَ لَمْ یُخْرِجْهُ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی نَبِیٍّ مِنْ أَنْبِیَائِهِ أَنِ ائْتِ دَانِیَالَ بِطَعَامٍ قَالَ یَا رَبِّ وَ أَیْنَ دَانِیَالُ قَالَ تَخْرُجُ مِنَ الْقَرْیَةِ فَیَسْتَقْبِلُکَ ضَبُعٌ فَاتْبَعْهُ فَإِنَّهُ یَدُلُّکَ إِلَیْهِ

ص: 187


1- 1. أمالی الطوسیّ ج 1 ص 33- 34.
2- 2. أمالی الطوسیّ ج 2 ص 28.

سپس کفتاری نزد او آمد و او را به سمت آن چاه برد و ناگهان دانیال را در آن یافت، پس غذا را به سمت او پایین فرستاد و دانیال چنین گفت:

«سپاس خدایی را که یادکننده­ خود را فراموش نمی­کند و آنکه او را بخواند، ناامید نمی­گرداند، سپاس خدایی که هر کس به او توکل نمود، کفایت کرد و سپاس خدایی که هر کس به او اطمینان کرد، او را به دیگران واگذار ننمود، سپاس خدایی که در برابر نیکی، پاداش نیک می­دهد و در برابر صبر، رهایی.» سپس حضرت صادق علیه السلام فرمودند: خداوند ابا ورزید مگر اینکه روزی تقواپیشگان را از جایی که نمی­پندارند قرار دهد و از دوستان خود، شهادت دادن در حکومت ظالمان را نپذیرد.(1)

قصص الانبیاء: مثل این حدیث از امام صادق علیه السلام، نقل است.

روایت12.

تفسیر القمی: در روایتی از امام صادق علیه السلام که داستان بخت نصر و دانیال را در آن ذکر کردند، آمده است، دعای آن حضرت علیه السلام: سپاس خدایی که فراموش نمی­کند تا آنجا که پاداش نیک می­دهد، و در آن اضافه نمودند: سپاس خدایی که پاداش صبر را نجات قرار می­دهد و سپاس خدایی که در سختی­ها، مشکل ما را برطرف نمود، و سپاس خدایی که اطمینان ماست در آن لحظه­ای که تدبیرها پایان پذیرد و سپاس خدایی را که امید ماست آن هنگام که به کردارمان بدبین می­شویم.(2)

می­گویم

این حدیث به صورت کامل، در کتاب النبوّات آمده است.(3)

روایت13.

ثواب الاعمال: امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس بیمار شود یا به گرفتاری دچار شود و در آن حالت، سوره­ قل هو الله احد را نخواند، اهل جهنم است.(4)

روایت14.

قصص الانبیاء:

ص: 188


1- . أمالی الطوسی 1: 306
2- . تفسیر القمی: 79
3- . به جلد 14: 356 مراجعه کن.
4- . ثواب الاعمال: 115

فَأَتَتْ بِهِ الضَّبُعُ إِلَی ذَلِکَ الْجُبِّ فَإِذَا فِیهِ دَانِیَالُ فَأَدْلَی إِلَیْهِ الطَّعَامَ فَقَالَ دَانِیَالُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا یَنْسَی مَنْ ذَکَرَهُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا یُخَیِّبُ مَنْ دَعَاهُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنْ تَوَکَّلَ عَلَیْهِ کَفَاهُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنْ وَثِقَ بِهِ لَمْ یَکِلْهُ إِلَی غَیْرِهِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی یَجْزِی بِالْإِحْسَانِ إِحْسَاناً وَ بِالصَّبْرِ نَجَاةً ثُمَّ قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام إِنَّ اللَّهَ أَبَی إِلَّا أَنْ یَجْعَلَ أَرْزَاقَ الْمُتَّقِینَ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُونَ وَ أَنْ لَا یُقْبَلَ لِأَوْلِیَائِهِ شَهَادَةٌ فِی دَوْلَةِ الظَّالِمِینَ (1).

ص، [قصص الأنبیاء علیهم السلام] الصدوق عن ابن الولید عن الصفار عن القاشانی عن الأصبهانی عن المنقری عن حفص عنه علیه السلام: مثله.

«12»

فس، [تفسیر القمی] أَبِی عَنِ النَّضْرِ عَنْ یَحْیَی الْحَلَبِیِّ عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی خَبَرٍ طَوِیلٍ ذَکَرَ فِیهِ قِصَّةَ بُخْتَنَصَّرَ وَ دَانِیَالَ قَالَ: کَانَ دُعَاؤُهُ علیه السلام الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا یَنْسَی إِلَی قَوْلِهِ بِالْإِحْسَانِ إِحْسَاناً وَ زَادَ فِیهِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی یَجْزِی بِالصَّبْرِ نَجَاةً وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی یَکْشِفُ ضُرَّنَا عِنْدَ کُرْبَتِنَا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هُوَ ثِقَتُنَا حِینَ یَنْقَطِعُ الْحِیَلُ مِنَّا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هُوَ رَجَاؤُنَا حِینَ سَاءَ ظَنُّنَا بِأَعْمَالِنَا(2).

أقول

تمامه فی کتاب النبوات (3).

«13»

ثو، [ثواب الأعمال] أَبِی عَنْ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ عَنِ الْأَشْعَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ عَنِ ابْنِ مِهْرَانَ عَنِ ابْنِ الْبَطَائِنِیِّ عَنْ صَنْدَلٍ عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ أَصَابَهُ مَرَضٌ أَوْ شِدَّةٌ فَلَمْ یَقْرَأْ فِی مَرَضِهِ أَوْ فِی تِلْکَ الشِّدَّةِ الَّتِی نَزَلَتْ بِهِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ فَهُوَ مِنْ أَهْلِ النَّارِ(4).

«14»

ص، [قصص الأنبیاء علیهم السلام] بِالْإِسْنَادِ إِلَی الصَّدُوقِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ یَزِیدَ عَنِ

ص: 188


1- 1. أمالی الطوسیّ ج 1 ص 306.
2- 2. تفسیر القمّیّ ص 89.
3- 3. راجع ج 14 ص 356.
4- 4. ثواب الأعمال ص 115.

امام صادق علیه السلام فرمودند: پدرم از جدم از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از جبرئیل علیه السلام روایت کردند: زمانی که نمرود حضرت ابراهیم علیه السلام را گرفت تا در آتش اندازد، گفتم: پروردگارا، او بنده و دوست توست که در زمین کسی چون او تو را بندگی نکرد، خداوند متعال فرمودند: او بنده­ من است، هرگاه بخواهم، او را می­گیرم، و زمانی که ابراهیم علیه السلام به سوی آتش انداخته شد، جبرئیل علیه السلام را در هوا و در حال سقوط به آتش، ملاقات کرد و گفت: ای ابراهیم، آیا حاجتی داری؟ پاسخ داد: حاجتی به تو ندارم و گفت: ای خدا ای یکتا ای بی­نیاز ای کسی که نزایید و زاییده نشد و همتایی ندارد، مرا به رحمت خود از آتش برهان، پس خداوند متعال به آتش وحی نمود: «بر ابراهیم سرد و سلامت باش» .

روایت15.

قصص الانبیاء: امام باقر علیه السلام فرمودند: دعای حضرت ابراهیم علیه السلام در آن روز چنین بود: ای یکتا ای بی­نیاز ای کسی که نزایید و زاییده نشد و هیچ کس همتای او نیست، سپس توکل کردم بر خدا و فرمود: تو را کفایت کردم.

روایت16.

قصص الانبیاء: امام صادق علیه السلام فرمودند: زمانی که برادران حضرت یوسف علیه السلام او را در چاه انداختند، جبرئیل بر وی نازل شد، و فرمود: ای نوجوان چه کسی تو را در این چاه انداخت؟ جواب داد: برادرانم به خاطر جایگاه من در نزد پدرم، بر من حسادت ورزیدند، فرمود: آیا دوست داری از این چاه خارج شوی؟ جواب دادند: این کار را به خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب واگذار کردم، جبرئیل گفت خداوند به تو می­فرماید: بگو: «خدایا از تو می­خواهم به اینکه سپاس مخصوص توست خدایی جز تو نیست و تو آفریننده­ آسمان­ها و زمینی، ای صاحب شکوه و بزرگی بر محمد و خاندان محمد درود فرست و در کارم گشایش و خروجی قرار ده و از آنجا که نمی­پندارم و می­پندارم روزی­ام کن.

می­گویم

برخی روایت­ها را در باب کلمات چهارگانه آوردیم.

روایت17.

قصص الانبیاء: حضرت صادق علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارشان از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت کردند: زمانی که یهودیان بر گرد حضرت عیسی علیه السلام جمع شدند تا به پندار خویش او را به قتل برسانند، جبرئیل علیه السلام نازل شد و او را با بال خویش پوشاند، و

ص: 189

ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ قَالَ أَخْبَرَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله عَنْ جَبْرَئِیلَ علیه السلام قَالَ: لَمَّا أَخَذَ نُمْرُودُ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام لِیُلْقِیَهُ فِی النَّارِ قُلْتُ یَا رَبِّ عَبْدُکَ وَ خَلِیلُکَ لَیْسَ فِی أَرْضِکَ أَحَدٌ یَعْبُدُکَ غَیْرُهُ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی هُوَ عَبْدِی آخُذُهُ إِذَا شِئْتُ وَ لَمَّا أُلْقِیَ إِبْرَاهِیمُ علیه السلام فِی النَّارِ تَلَقَّاهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فِی الْهَوَاءِ وَ هُوَ یَهْوِی إِلَی النَّارِ فَقَالَ یَا إِبْرَاهِیمُ لَکَ حَاجَةٌ فَقَالَ أَمَّا إِلَیْکَ فَلَا وَ قَالَ یَا اللَّهُ یَا أَحَدُ یَا صَمَدُ یَا مَنْ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ نَجِّنِی مِنَ النَّارِ بِرَحْمَتِکَ فَأَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَی النَّارِ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ.

«15»

ص، [قصص الأنبیاء علیهم السلام] بِالْإِسْنَادِ إِلَی الصَّدُوقِ عَنْ مَاجِیلَوَیْهِ عَنْ عَمِّهِ عَنِ الْبَرْقِیِّ عَنِ الْبَزَنْطِیِّ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: کَانَ دُعَاءُ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام یَوْمَئِذٍ یَا أَحَدُ یَا صَمَدُ یَا مَنْ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ ثُمَّ تَوَکَّلْتُ عَلَی اللَّهِ فَقَالَ کُفِیتَ.

«16»

ص، [قصص الأنبیاء علیهم السلام] بِالْإِسْنَادِ إِلَی الصَّدُوقِ بِإِسْنَادِهِ إِلَی ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عُمَارَةَ عَنْ أَبِی سَیَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: لَمَّا أَلْقَی إِخْوَةُ یُوسُفَ یُوسُفَ علیه السلام فِی الْجُبِّ نَزَلَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ یَا غُلَامُ مَنْ طَرَحَکَ فِی هَذَا الْجُبِّ فَقَالَ إِخْوَتِی لِمَنْزِلَتِی مِنْ أَبِی حَسَدُونِی قَالَ أَ تُحِبُّ أَنْ تَخْرُجَ مِنْ هَذَا الْجُبِّ قَالَ ذَلِکَ إِلَی إِلَهِ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ قَالَ فَإِنَّ اللَّهَ یَقُولُ لَکَ قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِأَنَّ لَکَ الْحَمْدَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَ مِنْ أَمْرِی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً وَ تَرْزُقَنِی مِنْ حَیْثُ أَحْتَسِبُ وَ مِنْ حَیْثُ لَا أَحْتَسِبُ.

أقول

قد أوردنا بعض الأخبار فی باب الکلمات الأربع.

«17»

ص، [قصص الأنبیاء علیهم السلام] بِالْإِسْنَادِ إِلَی الصَّدُوقِ عَنْ حَمْزَةَ الْعَلَوِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ یُوشَعَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَرِیرِیِّ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ عُمَرَ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله قَالَ: لَمَّا اجْتَمَعَتِ الْیَهُودُ إِلَی عِیسَی علیه السلام لِیَقْتُلُوهُ بِزَعْمِهِمْ أَتَاهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَغَشَّاهُ بِجَنَاحِهِ وَ طَمَحَ

ص: 189

حضرت عیسی نگاه کرد و این نوشته را در بال جبرئیل یافت: «خدایا، تو را می­خوانم به نام یگانه و عزیز تو، خدایا تو را می­خوانم به نام بی­نیاز تو، خدایا تو را می­خوانم به نام عظیم و یگانه تو، خداوندا تو را میخوانم به نام بزرگ و بلندمرتبه تو که تمام پایه­های تو را استوار بخشید، که آنچه در آن صبح و شام کردم، برطرف نمایی، هنگامی که حضرت عیسی علیه السلام این دعا را خواند، خداوند متعال به جبرئیل وحی نمود: او را به نزد من عروج ده.

سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: ای فرزندان عبد المطلب پروردگارتان را با این کلمات بخوانید، سوگند به کسی که جانم در دست اوست، هرگاه بنده­ای با نیت خالص آن را بخواند، عرش به لرزه درآید و خداوند به فرشتگان خود می­فرماید: گواه باشید که من به سبب این کلمات او را اجابت نمودم و خواسته­اش را در دنیا و آخرت به او عطا نمودم، سپس به یارانش فرمودند: با این کلمات درخواست کنید و اجابت را به تأخیر نیندازید.

روایت18.

قصص الانبیاء: ابن عمر نقل کرد: نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودیم که عرب بادیه نشین سوار بر شتر سرخ­موی وارد شد، سلام کرد و نشست و برخی گفتند: این بادیه­نشین شتری را که بر آن سوار بود دزدیده است، فرمود: دلیلی بیاور، پس آن شتر زبان گشود و گفت: ای رسول خدا سوگند به کسی که تو را به بزرگی برانگیخت، این مرد مرا ندزدید و مالکی جز او ندارم.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: ای بادیه نشین، چه خواندی که خداوند این شتر را به سخن واداشت؟ عرض کرد: گفتم: خدایا به راستی تو معبودی نیستی که تو را خلق کرده باشیم و به همراه تو خدایی نیست که تو را در آفرینش ما یاری رسانده باشد و به همراه تو پروردگاری نیست تا در پروردگاری­ات با تو شریک گردد، تو همانگونه که گفتی پروردگار مایی و بالاتر از آن هستی که گویندگان می­گویند، از تو می­خواهم بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و به پاکی­ام مرا بی­تقصیر گردانی، پس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: ای بادیه­نشین سوگند به کسی که مرا به بزرگی برانگیخت، دیدم فرشتگان سخن تو را می­نگارند، آگاه باشید، هر کس مثل تو دچار چنین مشکلی شود باید این سخن تو را بگوید و بر من بسیار صلوات فرستد.

روایت19.

فقه الرضا: هرگاه از امری اندوهگین شدی، هفت بار بگو: «به نام خداوند بخشنده مهربان، هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خداوند بلندمرتبه و بزرگ تحقق نمی­پذیرد، اگر کفایت نشدی، آن را هفتاد مرتبه بگو و

ص: 190

عِیسَی بِبَصَرِهِ فَإِذَا هُوَ بِکِتَابٍ فِی جَنَاحِ جَبْرَئِیلَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَدْعُوکَ بِاسْمِکَ الْوَاحِدِ الْأَعَزِّ وَ أَدْعُوکَ اللَّهُمَّ بِاسْمِکَ الصَّمَدِ وَ أَدْعُوکَ اللَّهُمَّ بِاسْمِکَ الْعَظِیمِ الْوَتْرِ وَ أَدْعُوکَ اللَّهُمَّ بِاسْمِکَ الْکَبِیرِ الْمُتَعَالِ الَّذِی ثَبَّتَ أَرْکَانَکَ کُلَّهَا أَنْ تَکْشِفَ عَنِّی مَا أَصْبَحْتُ وَ أَمْسَیْتُ فِیهِ فَلَمَّا دَعَا بِهِ عِیسَی علیه السلام أَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَی جَبْرَئِیلَ ارْفَعْهُ إِلَی عِنْدِی ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَا بَنِی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ سَلُوا رَبَّکُمْ بِهَؤُلَاءِ الْکَلِمَاتِ فَوَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ مَا دَعَا بِهِنَّ عَبْدٌ بِإِخْلَاصٍ وَ نِیَّةٍ إِلَّا اهْتَزَّ لَهُ الْعَرْشُ وَ إِلَّا قَالَ اللَّهُ لِمَلَائِکَتِهِ اشْهَدُوا أَنِّی قَدِ اسْتَجَبْتُ لَهُ بِهِنَّ وَ أَعْطَیْتُهُ سُؤْلَهُ فِی عَاجِلِ دُنْیَاهُ وَ آجِلِ آخِرَتِهِ ثُمَّ قَالَ لِأَصْحَابِهِ سَلُوا بِهَا وَ لَا تَسْتَبْطِئُوا الْإِجَابَةَ.

«18»

ص، [قصص الأنبیاء علیهم السلام] الصَّدُوقُ عَنْ أَبِی حَامِدٍ عَنِ ابْنِ سَعْدَانَ عَنْ أَبِی الْخَیْرِ بْنِ بُنْدَارَ بْنِ یَعْقُوبَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ دُرُسْتَوَیْهِ عَنِ الْیَمَانِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ یَحْیَی بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَبْدِ الرَّزَّاقِ عَنْ مَعْمَرٍ عَنِ الزُّهْرِیِّ عَنْ سَالِمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ ابْنِ عُمَرَ قَالَ: کُنَّا جُلُوساً عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِذْ دَخَلَ أَعْرَابِیٌّ عَلَی نَاقَةٍ حَمْرَاءَ فَسَلَّمَ ثُمَّ قَعَدَ فَقَالَ بَعْضُهُمْ إِنَّ النَّاقَةَ الَّتِی تَحْتَ الْأَعْرَابِیِّ سَرَقَهَا قَالَ أَقِمْ بَیِّنَةً فَقَالَتِ النَّاقَةُ الَّتِی تَحْتَ الْأَعْرَابِیِّ وَ الَّذِی بَعَثَکَ بِالْکَرَامَةِ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ هَذَا مَا سَرَقَنِی وَ لَا مَلَکَنِی أَحَدٌ سِوَاهُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَا أَعْرَابِیُّ مَا الَّذِی قُلْتَ حَتَّی أَنْطَقَهَا اللَّهُ بِعُذْرِکَ قَالَ قُلْتُ اللَّهُمَّ إِنَّکَ لَسْتَ بِإِلَهٍ اسْتَحْدَثْنَاکَ وَ لَا مَعَکَ إِلَهٌ أَعَانَکَ عَلَی خَلْقِنَا وَ لَا مَعَکَ رَبٌّ فَیَشْرَکَکَ فِی رُبُوبِیَّتِکَ أَنْتَ رَبُّنَا کَمَا تَقُولُ وَ فَوْقَ مَا یَقُولُ الْقَائِلُونَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُبَرِّئَنِی بِبَرَاءَتِی فَقَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْکَرَامَةِ یَا أَعْرَابِیُّ لَقَدْ رَأَیْتُ الْمَلَائِکَةَ یَکْتُبُونَ مَقَالَتَکَ أَلَا وَ مَنْ نَزَلَ بِهِ مِثْلُ مَا نَزَلَ بِکَ فَلْیَقُلْ مِثْلَ مَقَالَتِکَ وَ لْیُکْثِرِ الصَّلَاةَ عَلَیَّ.

«19»

ضا، [فقه الرضا علیه السلام]: وَ إِذَا حَزَنَکَ أَمْرٌ فَقُلْ سَبْعَ مَرَّاتٍ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ فَإِنْ کُفِیتَ وَ إِلَّا أَتْمَمْتَ سَبْعِینَ مَرَّةً وَ إِذَا

ص: 190

چنانچه به بلایی گرفتار آمدی و رنجی به تو رسید یا از چیزی بیم داشتی و یا به اندوهی دچار شدی، از یکی از برادرانت کمک بگیر و این دعا را بخوان، و برادرش بر آن آمین بگوید، از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت است که در سختی­ها دعا را می­خواندند و علی بن أبی طالب علیه السلام بر آن آمین می­گفتند و فرمودند: هر کس این دعا را سه بار بخواند، تمام خواسته­هایش برآورده گردد مگر اینکه خواهان گناه یا قطع صله رحم باشد، و دعا این است: «ای زنده ای پاینده، ای زنده­ای که نمی­میرد، ای زنده­ای که خدایی جز تو نیست، از تو می­خواهم به اینکه سپاس مخصوص توست، خدایی جز تو وجود ندارد، تو بخشنده­ای و آفریننده­ آسمان­ها و زمینی، ای صاحب شکوه و بزرگی».

و چنانچه در تنگنای زندگی بودی، سجده کن و طرف راست صورت خود و سپس طرف چپ آن را بر زمین بگذار و هر بار بگو: «ای خوارکننده­ سرکشان زورگو، ای عزت­بخش ذلیلان، سوگند به حق تو که به اوج سختی رسیدهام، پس بر محمد و خاندان محمد درود فرست و بر من گشایش حاصل کن».

و هرگاه امر ناخوشایندی پیش آمد، بگو «خداوند برای من کافی است و او بهترین کارگزار است».

روایت20.

الخرائج: رضی در کتاب خصائص الائمه با استناد به ابن عباس نقل کرد: در دوران خلافت عمر، مردی، شتری در ناحیه­ آذربایجان داشت، که از آن به سختی افتاد، پس از آنچه به او رسید به نزد عمر شکایت برد و اینکه تأمین مخارج زندگی­اش به وسیله آن شتر است، پس به او گفت: برو و از خداوند متعال فریادخواهی کن، آن مرد گفت: پیوسته از خدا می­خواهم و به او توسل می­جویم و هرگاه به او نزدیک می­شوم به من حمله می کند، پس عمر رقعه­ای اینچنین نوشت: از امیر مؤمنان عمر به جنیان و شیاطین سرکش این چهارپایان را برای او رام گردانید، آن مرد رقعه را گرفت و رفت.

عبدالله بن عباس نقل کرد: از این امر بسیار اندوهناک شدم و به دیدار علی رفتم و او را از آنچه رخ داد، آگاه نمودم، پس آن حضرت علیه السلام فرمودند: سوگند به کسی که دانه را شکافت و انسان را آفرید، ناامید بازمی­گردد، پس آرام گرفتم و سختی این مساله بر من طولانی گشت، پیوسته کسانی را که از کوهستان می­آمدند، می­پاییدم که ناگهان آن مرد را دیدم که در پیشانی­اش شکافی است که می­شود دست را در آن فرو برد .

زمانی که او را دیدم، به سمت او رفتم و گفتم: تو را چه شده؟ گفت: من به آن مکان رفتم و رقعه را انداختم، پس یکی از آنها بر من حمله­ور شد و من از کار او ترسیدم و توانی نداشتم پس نشستم که یکی از آنها بر چهره­ام لگد زد و گفتم: «خدا آن را کفایت کن» و همگی آنها به من حمله کردند و قصد کشتن مرا داشتند، پس از من

ص: 191

ابْتُلِیتَ بِبَلْوَی أَوْ أَصَابَتْکَ مِحْنَةٌ أَوْ خِفْتَ أَمْراً أَوْ أَصَابَکَ غَمٌّ فَاسْتَعِنْ بِبَعْضِ إِخْوَانِکَ وَ ادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ وَ یُؤَمِّنُ الْأَخُ عَلَیْهِ فَإِنَّهُ نَرْوِی عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ دَعَا وَ أَمَّنَ عَلَیْهِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فِی الْمُهِمَّاتِ وَ قَالَ مَا دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ أَحَدٌ قَطُّ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ إِلَّا أُعْطِیَ مَا سَأَلَ إِلَّا أَنْ یَسْأَلَ مَأْثَماً أَوْ قَطِیعَةَ رَحِمٍ وَ هُوَ أَنْ یَقُولَ یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ یَا حَیُّ لَا یَمُوتُ یَا حَیُّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَسْأَلُکَ بِأَنَّ لَکَ الْحَمْدَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْمَنَّانُ بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ وَ إِذَا کُنْتَ مَجْهُوداً فَاسْجُدْ ثُمَّ اجْعَلْ خَدَّکَ الْأَیْمَنَ عَلَی الْأَرْضِ ثُمَّ خَدَّکَ الْأَیْسَرَ وَ قُلْ فِی کُلِّ وَاحِدٍ یَا مُذِلَّ کُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ یَا مُعِزَّ کُلِّ ذَلِیلٍ قَدْ وَ حَقِّکَ بَلَغَ مَجْهُودِی فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ وَ فَرِّجْ عَنِّی وَ إِذَا کَرِهْتَ أَمْراً فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ.

«20»

یج، [الخرائج و الجرائح] ذَکَرَ الرَّضِیُ (1) فِی کِتَابِ خَصَائِصِ الْأَئِمَّةِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: کَانَ رَجُلٌ عَلَی عَهْدِ عُمَرَ وَ لَهُ إِبِلٌ بِنَاحِیَةِ آذَرْبِیجَانَ قَدِ اسْتَصْعَبَتْ عَلَیْهِ فَشَکَا إِلَیْهِ مَا نَالَهُ وَ أَنَّ مَعَاشَهُ کَانَ مِنْهَا فَقَالَ لَهُ اذْهَبْ فَاسْتَغِثْ بِاللَّهِ تَعَالَی فَقَالَ الرَّجُلُ مَا زِلْتُ أَدْعُو اللَّهَ وَ أَتَوَسَّلُ إِلَیْهِ وَ کُلَّمَا قَرُبْتُ مِنْهَا حَمَلَتْ عَلَیَّ فَکَتَبَ لَهُ عُمَرُ رُقْعَةً فِیهَا مِنْ عُمَرَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ إِلَی مَرَدَةِ الْجِنِّ وَ الشَّیَاطِینِ أَنْ یُذَلِّلُوا هَذِهِ الْمَوَاشِیَ لَهُ فَأَخَذَ الرَّجُلُ الرُّقْعَةَ وَ مَضَی فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبَّاسٍ فَاغْتَمَمْتُ شَدِیداً فَلَقِیتُ عَلِیّاً فَأَخْبَرْتُهُ بِمَا کَانَ فَقَالَ علیه السلام وَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَیَعُودَنَّ بِالْخَیْبَةِ فَهَدَأَ مَا بِی وَ طَالَتْ عَلَیَّ شُقَّتِی وَ جَعَلْتُ أَرْقُبُ کُلَّ مَنْ جَاءَ مِنْ أَهْلِ الْجِبَالِ فَإِذَا أَنَا بِالرَّجُلِ قَدْ وَافَی وَ فِی جَبْهَتِهِ شَجَّةٌ تَکَادُ الْیَدُ تَدْخُلُ فِیهَا فَلَمَّا رَأَیْتُهُ بَادَرْتُ إِلَیْهِ فَقُلْتُ مَا وَرَاکَ فَقَالَ إِنِّی صِرْتُ إِلَی الْمَوْضِعِ وَ رَمَیْتُ بِالرُّقْعَةِ فَحَمَلَ عَلَیَّ عِدَادٌ مِنْهَا فَهَالَنِی أَمْرُهَا وَ لَمْ یَکُنْ لِی قُوَّةٌ فَجَلَسْتُ فَرَمَحَتْنِی أَحَدُهَا فِی وَجْهِی فَقُلْتُ اللَّهُمَّ اکْفِنِیهَا وَ کُلُّهَا تَشُدُّ عَلَیَّ وَ تُرِیدُ قَتْلِی

ص: 191


1- 1. فی المصدر: و منها ما ذکر المرتضی فی خصائص الأئمّة إلخ.

روی برگرداندند و من به زمین افتادم و برادرم آمد و مرا برد، نمی­دانم، پیوسته درمان کردم تا بهتر شدم و این اثر آن در چهره­ام ماند. به او گفتم، به نزد عمر برو و او را آگاه کن، پس به نزد او رفت و چند نفری پیش او بودند و او را از آنچه رخ داد آگاه ساخت، پس او را راند و گفت: دروغ گفتی، نوشته مرا نبردی و آن مرد قسم خورد که آن کار را انجام داد، ولی او را از نزد بیرون کرد.

ابن عباس نقل کرد: او را به خدمت امیر مؤمنان علیه السلام بردم، لبخندی زدند و فرمودند: آیا به تو نگفتم، سپس به سمت آن مرد رفتند و فرمودند: هرگاه به مکانی رفتی که شترت در آنجاست، بخوان: «خدایا من با پیامبرت، پیغام­آور رحمت و اهل بیتش که با آگاهی آنها را بر جهانیان برگزیدی، به تو روی می­آورم، خدایا سختی آن را به من آسان گردان و مرا از شر آن کفایت نما، به راستی که تو کافی و عافیت­دهنده و غلبه­کننده و چیره­ای» نقل کرد: و آن مرد بازگشت و بعد از مدتی آمد و با خود مقداری از بهترین اموال خویش را نزد امیر مؤمنان آورد و من نیز با ایشان بودم.

حضرت علیه السلام فرمودند: خبر می­دهی یا من به تو خبر بدهم؟ آن مرد گفت: ای امیر مؤمنان، شما خبر دهید، فرمودند: گویی من نیز با تو بودم هنگامی که به سمت شترت رفتی، نزد تو آمد و با نرمی و در حالی که رام تو بود، به تو پناه آورد و تو موهای پیشانی او را یکی یکی گرفتی، آن مرد گفت: ای امیر مؤمنان راست گفتی، گویی شما نیز با من بودید، همینطور بود، پس آنچه برای شما آوردم بپذیرید، حضرت فرمودند: برو در حالی که هدایت شوی و خداوند به تو برکت دهد. این خبر به عمر رسید و از آن اندوهناک شد، آن مرد رفت و هر سال برای حج می­آمد و خداوند مال او را بسیار کرد .

امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند: هر کس که به خاطر مال یا خانواده یا فرزند یا کاری به گرفتاری و سختی افتد، پس با این دعا به درگاه خداوند زاری کند، به راستی که از هر چه بیم دارد او را کفایت می­کند انشاء الله تعالی.(1)

روایت21.

تفسیر العیاشی: امام باقر علیه السلام فرمودند: کلماتی که حضرت آدم علیه السلام از پروردگارش دریافت و به سوی خدا توبه نمود و هدایت یافت: «پاک ومنزهی ای خدا و ستایش می­کنم تو را، من بد کردم و به خودم ظلم نمودم، پس مرا بیامرز به راستی که تو آمرزنده­ مهربانی، خداوندا به راستی که خدایی جز تو نیست، پاک و منزهی و تو را سپاس می­گویم، من مرتکب اعمال ناپسندی شدم و به خودم ظلم نمودم پس مرا بیامرز به راستی که تو بهترین آمرزندگانی، خدایا به راستی که خدایی جز تو نیست، پاک و منزهی و تو را سپاس می­گویم، من مرتکب کردار ناپسندی شدم و

ص: 192


1- . مختار الخرائج و الجرائح: 226 – 225، این داستان در کتاب المناقب 2: 311 – 310 از ابی العزیز کادش العکبری، ذکر شد.

فَانْصَرَفَتْ عَنِّی فَسَقَطْتُ فَجَاءَ أَخِی فَحَمَلَنِی وَ لَسْتُ أَعْقِلُ فَلَمْ أَزَلْ أَتَعَالَجُ حَتَّی صَلَحْتُ وَ هَذَا الْأَثَرُ فِی وَجْهِی فَقُلْتُ لَهُ صِرْ إِلَی عُمَرَ وَ أَعْلِمْهُ فَصَارَ إِلَیْهِ وَ عِنْدَهُ نَفَرٌ فَأَخْبَرَهُ بِمَا کَانَ فَزَبَرَهُ فَقَالَ لَهُ کَذَبْتَ لَمْ تَذْهَبْ بِکِتَابِی فَحَلَفَ الرَّجُلُ لَقَدْ فَعَلَ فَأَخْرَجَهُ عَنْهُ.

قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ فَمَضَیْتُ بِهِ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَتَبَسَّمَ ثُمَّ قَالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکَ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَی الرَّجُلِ فَقَالَ لَهُ إِذَا انْصَرَفْتَ إِلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی هِیَ فِیهِ فَقُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِنَبِیِّکَ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الَّذِینَ اخْتَرْتَهُمْ عَلَی عِلْمٍ عَلَی الْعَالَمِینَ اللَّهُمَّ ذَلِّلْ لِی صُعُوبَتَهَا وَ اکْفِنِی شَرَّهَا فَإِنَّکَ الْکَافِی الْمُعَافِی وَ الْغَالِبُ الْقَاهِرُ قَالَ فَانْصَرَفَ الرَّجُلُ رَاجِعاً فَلَمَّا کَانَ مِنْ قَابِلٍ قَدِمَ الرَّجُلُ وَ مَعَهُ جُمْلَةٌ مِنَ الْمَالِ قَدْ حَمَلَهَا مِنْ أَثْمَانِهَا إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ صَارَ إِلَیْهِ وَ أَنَا مَعَهُ فَقَالَ علیه السلام تُخْبِرُنِی أَوْ أُخْبِرُکَ فَقَالَ الرَّجُلُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ بَلْ تُخْبِرُنِی قَالَ کَأَنِّی بِکَ وَ قَدْ صِرْتَ إِلَیْهَا فَجَاءَتْکَ وَ لَاذَتْ بِکَ خَاضِعَةً ذَلِیلَةً فَأَخَذْتَ بِنَوَاصِیهَا وَاحِدَةً وَاحِدَةً فَقَالَ الرَّجُلُ صَدَقْتَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ کَأَنَّکَ کُنْتَ مَعِی هَکَذَا کَانَ فَتَفَضَّلْ بِقَبُولِ مَا جِئْتُکَ بِهِ فَقَالَ امْضِ رَاشِداً بَارَکَ اللَّهُ لَکَ وَ بَلَغَ الْخَبَرُ عُمَرَ فَغَمَّهُ ذَلِکَ وَ انْصَرَفَ الرَّجُلُ وَ کَانَ یَحُجُّ کُلَّ سَنَةٍ وَ قَدْ أَنْمَی اللَّهُ مَالَهُ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام کُلُّ مَنِ اسْتَصْعَبَ عَلَیْهِ شَیْ ءٌ مِنْ مَالٍ أَوْ أَهْلٍ أَوْ وَلَدٍ أَوْ أَمْرٍ فَلْیَبْتَهِلْ إِلَی اللَّهِ بِهَذَا الدُّعَاءِ فَإِنَّهُ یَکْفِی مِمَّا یَخَافُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ (1).

«21»

شی، [تفسیر العیاشی] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ قَالَ: الْکَلِمَاتُ الَّتِی تَلَقَّاهُنَّ آدَمُ علیه السلام مِنْ رَبِّهِ فَتابَ عَلَیْهِ وَ هَدی قَالَ سُبْحَانَکَ اللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِکَ إِنِّی عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی إِنَّکَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ اللَّهُمَّ إِنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ وَ بِحَمْدِکَ إِنِّی عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی إِنَّکَ أَنْتَ خَیْرُ الْغَافِرِینَ اللَّهُمَّ إِنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ وَ بِحَمْدِکَ إِنِّی عَمِلْتُ سُوءاً

ص: 192


1- 1. مختار الخرائج و الجرائح: 225- 226، و ذکر القصة فی المناقب ج 2 ص 310- 311، عن ابی العزیز کادش العکبری.

بر خود ظلم نمودم پس مرا بیامرز به راستی که تو آمرزنده­ مهربانی.(1)

روایت22.

السرائر: ابن هلال نقل کرد به امام صادق علیه السلام عرض کردم: حال ما دگرگون شده است، فرمودند: در نماز واجب دعا کن، عرض کردم: آیا در نماز واجب جایز است حاجت­های دینی و دنیوی را نام ببرم؟ فرمودند: آری، رسول خدا صلی الله علیه و آله در قنوت خود برای قومی با ذکر نام­هاشان و نام پدرانشان دعا می­کردند و پس از او حضرت علیه السلام نیز چنین کردند.(2)

روایت23.

تفسیر العیاشی: امام صادق علیه السلام فرمودند: وقتی حضرت یوسف علیه السلام در زندان بود، خداوند به سوی او فرستاد: ای فرزند یعقوب، چه چیز تو را در کنار خطاکاران سکنی داده است؟ جواب داد: گناهم، گفت:به آن گناه، اعتراف کن و خارج شو و او اعتراف کرد همچون مردی که در کنار همسر خود می نشیند در کنار او نشست. پس به او گفت: این دعا را بخوان: ای بزرگ تمامی بزرگان، ای کسی که شریک و وزیر نداری، ای آفریننده­ خورشید و ماه تابان ای پناه درمانده نابینا، ای در هم شکننده هر سرکش زورگو ای بی­نیاز کننده­ اسیر در بند، به حق محمد و خاندان محمد از تو می­خواهم که در کارم گشایش و خروجی قرار دهی و از آنجا که می­پندارم و نمی­پندارم به من روزی رسانی.

نقل کرد: هنگامی که صبح کرد، فرمانروا او را فرا خواند و آزاد کرد و این سخن اوست: «و به من نیکی کرد هنگامی که از زندان خارج ساخت».(3)

روایت24.

مکارم الاخلاق: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس این دعا را بخواند: «خدایا من بنده تو و فرزند بنده و کنیز تو هستم، زمام امور به دست توست و حکم تو در مورد من قطعی است و قضاوتت عادلانه است، از تو می­خواهم به هر نامی که سزاوار آنی و خویش را بدان نامیدی، یا در کتابت فرو فرستادی یا بر کسی از مخلوقاتت آموختی، یا در علم غیب خود آن را برگزیدی، قرآن را بهار قلب من و نور سینه و نابودکننده­غم و اندوه من قرار دهی» خداوند اندوه او را برطرف سازد و

ص: 193


1- . تفسیر العیاشی 1: 41 و آیه یوسف: 100
2- . السرائر: 46
3- . تفسیر العیاشی 2: 198

وَ ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی إِنَّکَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ (1).

«22»

سر، [السرائر] مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ ثَعْلَبَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ هِلَالٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّ حَالَنَا قَدْ تَغَیَّرَتْ قَالَ فَادْعُ فِی صَلَاتِکَ الْفَرِیضَةِ قُلْتُ أَ یَجُوزُ فِی الْفَرِیضَةِ فَأُسَمِّیَ حَاجَتِی لِلدِّینِ وَ الدُّنْیَا قَالَ نَعَمْ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَدْ قَنَتَ وَ دَعَا عَلَی قَوْمٍ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ وَ عَشَائِرِهِمْ وَ فَعَلَهُ عَلِیٌّ علیه السلام مِنْ بَعْدِهِ (2).

«23»

شی، [تفسیر العیاشی] عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ إِلَی یُوسُفَ علیه السلام وَ هُوَ فِی السِّجْنِ یَا ابْنَ یَعْقُوبَ مَا أَسْکَنَکَ مَعَ الْخَطَّاءِینَ قَالَ جُرْمِی قَالَ فَاعْتَرَفَ بِجُرْمِهِ وَ أُخْرِجَ فَاعْتَرَفَ بِمَجْلِسِهِ مِنْهَا مَجْلِسَ الرَّجُلِ مِنْ أَهْلِهِ فَقَالَ لَهُ ادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ یَا کَبِیرَ کُلِّ کَبِیرٍ یَا مَنْ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ لَا وَزِیرَ یَا خَالِقَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ الْمُنِیرِ یَا عِصْمَةَ الْمُضْطَرِّ الضَّرِیرِ یَا قَاصِمَ کُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ یَا مُغْنِیَ الْبَائِسِ الْفَقِیرِ یَا جَابِرَ الْعَظْمِ الْکَسِیرِ یَا مُطْلِقَ الْمُکَبَّلِ الْأَسِیرِ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَنْ تَجْعَلَ لِی مِنْ أَمْرِی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً وَ تَرْزُقَنِی مِنْ حَیْثُ أَحْتَسِبُ وَ مِنْ حَیْثُ لَا أَحْتَسِبُ قَالَ فَلَمَّا أَصْبَحَ دَعَا بِهِ الْمَلِکُ فَخَلَّی سَبِیلَهُ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ وَ قَدْ أَحْسَنَ بِی إِذْ أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ (3).

«24»

مکا، [مکارم الأخلاق] قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله: مَنْ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ اللَّهُمَّ إِنِّی عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ وَ ابْنُ أَمَتِکَ نَاصِیَتِی بِیَدِکَ مَاضٍ فِیَّ حُکْمُکَ عَدْلٌ فِیَّ قَضَاؤُکَ أَسْأَلُکَ بِکُلِّ اسْمٍ هُوَ لَکَ سَمَّیْتَ بِهِ نَفْسَکَ أَوْ أَنْزَلْتَهُ فِی کِتَابِکَ أَوْ عَلَّمْتَهُ أَحَداً مِنْ خَلْقِکَ أَوِ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ أَنْ تَجْعَلَ الْقُرْآنَ رَبِیعَ قَلْبِی وَ نُورَ صَدْرِی وَ جَلَاءَ حُزْنِی وَ ذَهَابَ هَمِّی أَذْهَبَ اللَّهُ هَمَّهُ وَ أَبْدَلَهُ مَکَانَ حُزْنِهِ

ص: 193


1- 1. تفسیر العیّاشیّ ج 1 ص 41 و الآیة فی یوسف: 100.
2- 2. السرائر ص 476.
3- 3. تفسیر العیّاشیّ ج 2 ص 198.

شادی را جایگزین آن کند.(1)

از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت است که به حضرت علیه علیه السلام فرمودند: هرگاه در مشکلی فرو رفتی، بگو: «به نام خداوند بخشنده مهربان، هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خداوند بلندمرتبه و بزرگ تحقق نمی­پذیرد، خدایا تنها تو را می­پرستیم و تنها از تو یاری می­جوییم» به راستی که خداوند پاک به واسطه­ آن، بلا را دفع می­نماید.(2)

روایت25.

فلاح السائل: ابن خارجة نقل کرد: از دگرگونی حالم به امام صادق علیه السلام شکایت بردم، پس به من فرمودند: چرا دعای حضرت یوسف را نمی­­خوانی؟ عرض کردم؟ دعای حضرت یوسف چه دعایی است؟ فرمودند: می­گفت: «تنم در مصیبت آرام گرفت و زبانم در اشتباه بر من پیشی گرفت، پس اگر آبرویی در نزد تو ندارم و گناهان مانع صدایم از تو شدند، پس من به روی یعقوب پیر، به سوی تو روی می­آورم» عرض کردم: یوسف می­گفت: به روی یعقوب پیر، من چه بگویم؟ فرمودند: می­گویی: به روی محمد درود خدا بر او و خاندانش.

می­گویم

در دعای حضرت یوسف علیه السلام در زندان، لفظی دیگر برای دعای وی آوردم، و این فراز از دعا: «جسمم از مصیبت­ها آرام گرفت» شاید اینگونه باشد: «پیکرم از بلاها شکایت دارد» ولی من لفظ دعا را همانگونه که یافتم، نقل کردم.(3)

روایت26.

نوادر الراوندی: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس نعمت­های خداوند بر او فراوان گردد باید بسیار شکر نماید و هر کس شکر به او الهام شود از افزونی نعمت، محروم نمی­گردد و هر کس غم­هایش بسیار شود، زیاد طلب آمرزش کند، و هر کس فقر به او فشار آرد، بسیار بگوید: هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خداوند بلندمرتبه و بزرگ تحقق نمی­پذیرد.

روایت27.

به نقل از خط شهید رحمه الله از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: هر بنده­ای از نابودی نعمت یا مصیبت­های نابهنگام یا تغییر عافیت بیم دارد، بگوید: «ای زنده ای پاینده، ای یگانه ای بزرگ ای نیکوکردار، ای بزرگوار ای مهربان ای بی­نیاز نعمت­هایت را بر ما کامل گردان و بزرگی­ات را بر ما ببخشای و عافیتت را بر ما بپوشان» خداوند خیر دنیا و آخرت را به او عطا گرداند.

ص: 194


1- . مکارم الاخلاق: 404
2- . مکارم الاخلاق: 406
3- . فلاح السائل: 194

فَرَحاً(1).

وَ رُوِیَ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله: أَنَّهُ قَالَ لِعَلِیٍّ علیه السلام إِذَا وَقَعْتَ فِی وَرْطَةٍ فَقُلْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ اللَّهُمَ إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یَدْفَعُ بِهَا الْبَلَاءَ(2).

«25»

تم، [فلاح السائل] بِإِسْنَادِی إِلَی جَدِّی أَبِی جَعْفَرٍ الطُّوسِیِّ مِنْ کِتَابِ الرَّبِیعِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُسْلِیِّ بِإِسْنَادِهِ إِلَی ابْنِ خَارِجَةَ: زِیَادَةً فِی دُعَاءِ یُوسُفَ علیه السلام فَقَالَ شَکَوْتُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام تَغَیُّرَ حَالِی فَقَالَ لِی فَأَیْنَ أَنْتَ عَنْ دُعَاءِ یُوسُفَ فَقُلْتُ وَ مَا دُعَاءُ یُوسُفَ فَقَالَ کَانَ یَقُولُ سَکَنَ جِسْمِی مِنَ الْبَلْوَی وَ سَبَقَنِی لِسَانِی بِالْخَطِیئَةِ فَإِنْ یَکُنْ وَجْهِی خَلُقَ عِنْدَکَ وَ حَجَبَتِ الذُّنُوبُ صَوْتِی عَنْکَ فَإِنِّی أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِوَجْهِ الشَّیْخِ یَعْقُوبَ قَالَ قُلْتُ فَإِنَّ یُوسُفَ یَقُولُ بِوَجْهِ الشَّیْخِ یَعْقُوبَ فَمَا أَقُولُ أَنَا قَالَ تَقُولُ بِوَجْهِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ.

أقول

و قد رویت فی لفظ دعاء یوسف علیه السلام فی الحبس غیر ذلک و أما قوله فی الدعاء سکن جسمی من البلوی فلعلها شکا جسمی من البلوی لکننی وجدت اللفظ کما نقلته (3).

«26»

نَوَادِرُ الرَّاوَنْدِیِّ، بِإِسْنَادِهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ تَظَاهَرَتْ نِعَمُ اللَّهِ عَلَیْهِ فَلْیُکْثِرِ الشُّکْرَ وَ مَنْ أُلْهِمَ الشُّکْرَ لَمْ یُحْرَمِ الْمَزِیدَ وَ مَنْ کَثُرَ هُمُومُهُ فَلْیُکْثِرْ مِنَ الِاسْتِغْفَارِ وَ مَنْ أَلَحَّ عَلَیْهِ الْفَقْرُ فَلْیُکْثِرْ مِنْ قَوْلِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ.

«27»

نُقِلَ مِنْ خَطِّ الشَّهِیدِ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله: مَا مِنْ عَبْدٍ یَخَافُ زَوَالَ نِعْمَةٍ أَوْ فَجَاءَةَ نَقِمَةٍ أَوْ تَغَیُّرَ عَافِیَةٍ وَ یَقُولُ یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ یَا وَاحِدُ یَا مَجِیدُ یَا بَرُّ یَا کَرِیمُ یَا رَحِیمُ یَا غَنِیُّ تَمِّمْ عَلَیْنَا نِعْمَتَکَ وَ هَبْ لَنَا(4)

کَرَامَتَکَ وَ أَلْبِسْنَا عَافِیَتَکَ إِلَّا أَعْطَاهُ اللَّهُ تَعَالَی خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ.

ص: 194


1- 1. مکارم الأخلاق ص 404.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 406.
3- 3. فلاح السائل ص 194.
4- 4. هنئنا خ ل.

روایت28.

أمالی: عبدالله بن جعفر نقل کرد: علی بن ابی طالب کلمات فرج و گشایش را به من آموختند و فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله این کلمات را به او تلقین نمودند، و به او امر فرمودند: هرگاه دچار گرفتاری یا مشکلی شد، این کلمات را بر زبان جاری سازد: «خدایی جز خدای بردبار و بزرگوار وجود ندارد خدایی جز خدای بلند مرتبه و بزرگ نیست، پاک و منزه است خداوند و خجسته باد پروردگار آسمان­های هفتگانه و پروردگار عرش باعظمت و سپاس مخصوص خدایی است که پروردگار جهانیان است».(1)

روایت29.

دعوات الراوندی: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند، هر کس به گرفتاری اندوه یا مصیبت و سختی دچار آید بگوید: «خدا، خدا پروردگار من است ذره­ای به او شرک نمی­ورزم و بر آن زنده­ای که نمی­میرد توکل نمودم».

دعای فرج «ای کسی که از هر چیز کفایت می­کنی و چیزی نمی­تواند او را کفایت کند، مرا سبب اندوهم گشته، کفایت نمای».

حضرت صادق علیه السلام فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله به امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند: هرگاه در منجلاب گرفتاری فرو رفتی، بگو: «به نام خداوند بخشنده مهربان، هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خدای تحقق نمی­پذیرد» به راستی که خداوند آنچه از انواع بلا را که خواهد، دور می­گرداند.

در روایت احمد، آمده است: هفت مرتبه، و چنانچه آن مشکل برطرف نشد، هفتاد مرتبه بخواند، و فرمودند: درهای گناه را با پناه جستن ببندید و درهای طاعت را با بسم الله گفتن باز کنید.

امام باقر علیه السلام فرمودند: زمانی که غم و اندوه فراوان بر حضرت یعقوب علیه السلام فشار آورد به دست خود را به سوی آسمان بلند کردند و فرمودند: «ای بهترین همنشین، ای که یاری­ات بسیار است، ای بهترین، رحمت و گشایشی از جانب خود بر من وارد کن» سپس جبرئیل علیه السلام نازل شدند و فرمودند: ای یعقوب آیا بیاموزم به تو دعایی تا در اثر آن خداوند دیدگان و فرزندت را به تو بازگرداند؟ فرمودند: آری، پس گفت، بگو: «ای آنکه کسی چگونگی و مکان و قدرت او را جز خود نمی­داند ای کسی که هوا را به آسمان مسدود کرد و زمین را بر آب گسترانید و بهترین نام­ها را بر خود برگزید، رحمت و گشایشی از جانب خود بر من وارد کن» همین که صبح فرا رسید، پیراهن آورده شد و بر او انداخته شد و خداوند دیدگان و فرزندش را به او بازگردانید.

ص: 195


1- . أمالی طوسی 2: 235
«28»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِی الْمُفَضَّلِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبَّادٍ الْمَکِّیِّ عَنْ حَاتِمِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَجْلَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ کَعْبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ شَدَّادٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: لَقَّنَنِی عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ کَلِمَاتِ الْفَرَجِ وَ أَخْبَرَنِی أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَقَّنَهُنَّ إِیَّاهُ وَ أَمَرَهُ إِذَا نَزَلَ بِهِ کَرْبٌ أَوْ شِدَّةٌ أَنْ یَقُولَهُنَّ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْحَلِیمُ الْکَرِیمُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ تَبَارَکَ اللَّهُ رَبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ (1).

«29»

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ: مَنْ أَصَابَهُ هَمٌّ أَوْ کَرْبٌ أَوْ بَلَاءٌ أَوْ حُزْنٌ فَلْیَقُلْ اللَّهُ اللَّهُ رَبِّی لَا أُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً تَوَکَّلْتُ عَلَی الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ وَ مِنْ دُعَاءِ الْفَرَجِ یَا مَنْ یَکْفِی مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ لَا یَکْفِی مِنْهُ شَیْ ءٌ اکْفِنِی مَا أَهَمَّنِی.

وَ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام إِذَا وَقَعْتَ فِی وَرْطَةٍ فَقُلْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ یَصْرِفُ بِهَا مَا یَشَاءُ مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلَاءِ.

وَ فِی رِوَایَةِ أَحْمَدَ: یُکَرِّرُهَا سَبْعَ مَرَّاتٍ فَإِنِ انْکَشَفَ ذَلِکَ الْبَلَاءُ وَ إِلَّا یُتِمُّهَا سَبْعِینَ مَرَّةً وَ قَالَ أَغْلِقُوا أَبْوَابَ الْمَعْصِیَةِ بِالاسْتِعَاذَةِ وَ افْتَحُوا أَبْوَابَ الطَّاعَةِ بِالتَّسْمِیَةِ.

وَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام: أَنَّ یَعْقُوبَ علیه السلام کَانَ اشْتَدَّ بِهِ الْحُزْنُ وَ رَفَعَ یَدَهُ إِلَی السَّمَاءِ وَ قَالَ یَا حَسَنَ الصُّحْبَةِ یَا کَثِیرَ الْمَعُونَةِ یَا خَیْراً کُلُّهُ ائْتِنِی بِرَوْحٍ مِنْکَ وَ فَرَجٍ مِنْ عِنْدِکَ فَهَبَطَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَقَالَ یَا یَعْقُوبُ أَ لَا أُعَلِّمُکَ دَعَوَاتٍ یَرُدُّ اللَّهُ عَلَیْکَ بِهَا بَصَرَکَ وَ وَلَدَیْکَ قَالَ نَعَمْ قَالَ قُلْ یَا مَنْ لَا یَعْلَمُ أَحَدٌ کَیْفَ هُوَ وَ حَیْثُ هُوَ وَ قُدْرَتَهُ إِلَّا هُوَ یَا مَنْ سَدَّ الْهَوَاءَ بِالسَّمَاءِ وَ کَبَسَ الْأَرْضَ عَلَی الْمَاءِ وَ اخْتَارَ لِنَفْسِهِ أَحْسَنَ الْأَسْمَاءِ ائْتِنِی بِرَوْحٍ مِنْکَ وَ فَرَجٍ مِنْ عِنْدِکَ قَالَ فَمَا انْفَجَرَ عَمُودُ الصُّبْحِ حَتَّی أُتِیَ بِالْقَمِیصِ یُطْرَحُ عَلَیْهِ وَ رَدَّ اللَّهُ عَلَیْهِ بَصَرَهُ وَ وَلَدَهُ.

ص: 195


1- 1. أمالی الطوسیّ ج 2 ص 235.

زین العابدین علیه السلام فرمودند: پدرم علیه السلام در روز شهادتشان مرا به سینه خود چسباندند و در حالی که خون جاری بود، می­فرمودند: ای فرزندم این دعا را از من به خاطر بسپار که حضرت فاطمه سلام الله علیها آن را به من آموخت و رسول خدا صلی الله علیه و آله به او آموخت و جبرئیل علیه السلام به رسول خدا برای اوقات نیاز، غم­ها، مصیبت­ها و کارهای بزرگ آموختند، فرمود بخوان «به حق یس و قرآن حکیم و به حق طه و قرآن عظیم ای کسی که به رفع نیازهای درخواست­کنندگان توانمندی، ای کسی که بر آنچه در باطن است، آگاهی ای گشاینده اندوهناکان، ای رحم­کننده بر پیر بزرگسال، ای روزی­دهنده به کودک خردسال، ای کسی که نیازی به توضیح نداری، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و در حق من چنین و چنان کن.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: جبرئیل به من گفت: آیا بیاموزم به تو کلماتی که زمانی حضرت موسی علیه السلام آنها را بر زبان آورد، دریا بر او گشوده گردید؟ پاسخ داد: آری، گفت پس بگو: «خدایا سپاس مخصوص توست و شکایت به سوی توست و فریادرسی به واسطه­ توست و تویی یاری­کننده و هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خداوند بلندمرتبه و بزرگ تحقق نمی­پذیرد».

روایت30.

البلد الامین: صاحب کتاب دفع الهموم و الاحزان و قمع الغموم ذکر کرد، کسی که در زندان است سه بار بگوید «از خداوند گذشت و تندرستی و عافیت در دنیا و آخرت را مسألت می­نمایم».

نوبة العنبری نقل کرد: حاکم مرا بر مبارزه اجبار کرد و من ابا ورزیدم پس مرا زندان نمود تا زمانی که دیگر مویی در سرم باقی نماند پس شخصی با لباس سفید به خوابم آمد و گفت: ای نوبة، زندانت طولانی شد عرض کردم: آری، گفت: بگو: «از خداوند گذشت، تندرستی و عافیت در دنیا و آخرت را مسألت می­نمایم» از خواب برخاستم و آنچه گفت را نوشتم سپس وضو گرفتم و آنچه خدا خواست نماز خواندم و این ذکر را تا نماز صبح خواندم، پس نگهبانم آمد و گفت: نوبه کجاست؟ گفتم: بله، مرا برداشت و نزد او برد، و من آن کلمات را بر زبان جاری می­ساختم و زمانی که چشمش به من افتاد، دستور آزادی مرا داد و نوبة نقل کرد: آن دعا را به مردی در بصره آموختم، نقل کرد: آنها را در هر سختی که بر زبان آوردم، از من دور گشت، و یک روز که آنها را نخواندم، شکنجه شدم و صد تازیانه و شلاق خوردم و در آن لحظه به یادم آمد و به واسطه­ آنها دعا کردم پس از من کناره گرفت.(1)

روایت31.

من کتاب الروضة: ربیع نقل کرد: زمانی که پایه­های خلافت منصور استوار گشت، گفت: ای ربیع، شخصی را بفرست تا جعفر بن محمد را نزد من آورد و

ص: 196


1- . البلد الامین: 523

وَ عَنْ زَیْنِ الْعَابِدِینَ علیه السلام قَالَ: ضَمَّنِی وَالِدِی علیه السلام إِلَی صَدْرِهِ یَوْمَ قُتِلَ وَ الدِّمَاءُ تَغْلِی وَ هُوَ یَقُولُ یَا بُنَیَّ احْفَظْ عَنِّی دُعَاءً عَلَّمَتْنِیهِ فَاطِمَةُ علیها السلام وَ عَلَّمَهَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ عَلَّمَهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فِی الْحَاجَةِ وَ الْمُهِمِّ وَ الْغَمِّ وَ النَّازِلَةِ إِذَا نَزَلَتْ وَ الْأَمْرِ الْعَظِیمِ الْفَادِحِ قَالَ ادْعُ بِحَقِ یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ وَ بِحَقِ طه وَ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ یَا مَنْ یَقْدِرُ عَلَی حَوَائِجِ السَّائِلِینَ یَا مَنْ یَعْلَمُ مَا فِی الضَّمِیرِ یَا منفس [مُنَفِّساً] عَنِ الْمَکْرُوبِینَ یَا مفرج [مُفَرِّجاً] عَنِ الْمَغْمُومِینَ یَا رَاحِمَ الشَّیْخِ الْکَبِیرِ یَا رَازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ یَا مَنْ لَا یَحْتَاجُ إِلَی التَّفْسِیرِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِی کَذَا وَ کَذَا.

وَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله: قَالَ لِی جَبْرَئِیلُ أَ لَا أُعَلِّمُکَ الْکَلِمَاتِ الَّتِی قَالَهُنَّ مُوسَی علیه السلام حِینَ انْفَلَقَ لَهُ الْبَحْرُ قَالَ قُلْتُ بَلَی قَالَ قُلِ اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَی وَ بِکَ الْمُسْتَغَاثُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ.

«30»

الْبَلَدُ الْأَمِینُ، ذَکَرَ صَاحِبُ کِتَابِ دَفْعِ الْهُمُومِ وَ الْأَحْزَانِ وَ قَمْعِ الْغُمُومِ: یَقُولُ الْمَحْبُوسُ ثَلَاثاً أَسْأَلُ اللَّهَ الْعَفْوَ وَ الْعَافِیَةَ وَ الْمُعَافَاةَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ.

وَ قَالَ نُوبَةُ الْعَنْبَرِیُّ: أَکْرَهَنِی السُّلْطَانُ عَلَی الْقِتَالِ فَأَبَیْتُ فَحَبَسَنِی حَتَّی لَمْ یَبْقَ فِی رَأْسِی شَعْرَةٌ فَأَتَانِی آتٍ فِی مَنَامِی عَلَیْهِ ثِیَابٌ بِیضٌ وَ قَالَ یَا نُوبَةُ قَدْ أَطَالُوا حَبْسَکَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ قُلْ أَسْأَلُ اللَّهُ الْعَفْوَ وَ الْعَافِیَةَ وَ الْمُعَافَاةَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ فَاسْتَیْقَظْتُ فَکَتَبْتُ مَا قَالَهُ ثُمَّ تَوَضَّأْتُ وَ صَلَّیْتُ مَا شَاءَ اللَّهُ وَ قُلْتُ ذَلِکَ حَتَّی صَلَّیْتُ صَلَاةَ الصُّبْحِ فَجَاءَ حَرَسِیٌّ وَ قَالَ أَیْنَ نُوبَةُ فَقُلْتُ نَعَمْ فَحَمَلَنِی وَ أَدْخَلَنِی عَلَیْهِ وَ أَنَا أَتَکَلَّمُ بِهِنَّ فَلَمَّا رَآنِی أَمَرَ بِإِطْلَاقِی قَالَ نُوبَةُ فَعَلَّمْتُهُ رَجُلًا فِی الْبَصْرَةِ قَالَ لَمْ أَقُلْهُنَّ فِی عَذَابٍ إِلَّا خُلِّیَ عَنِّی وَ عُذِّبْتُ یَوْماً وَ لَمْ أَذْکُرْهُنَّ حَتَّی جُلِدْتُ مِائَةَ سَوْطٍ فَذَکَرْتُهُنَّ حِینَئِذٍ فَدَعَوْتُ بِهِنَّ فَخُلِّیَ عَنِّی (1).

«31»

مِنْ کِتَابِ الرَّوْضَةِ، بِحَذْفِ الْإِسْنَادِ عَنِ الرَّبِیعِ صَاحِبِ الْمَنْصُورِ قَالَ: لَمَّا اسْتُوِیَتِ الْخِلَافَةُ لَهُ قَالَ یَا رَبِیعُ- ابْعَثْ إِلَی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ مَنْ یَأْتِینِی بِهِ ثُمَّ قَالَ

ص: 196


1- 1. راجع البلد الأمین ص 523.

پس از لحظه­ای گفت: مگر به تو نگفتم به دنبال جعفر بن محمد بفرستی؟ به خدا سوگند او را می­آوری و گرنه تو را می­کشم، چاره­ای نیافتم، نزد ایشان رفتم و عرض کردم: ای ابا عبدالله، امیر مؤمنان را اجابت کنید، پس با من برخاستند وقتی نزدیک در رسیدیم، دیدم لبانشان را حرکت می­دهند، سپس داخل شدند و سلام کردند، و خلیفه جواب نداد، و ایستاد و ایشان را ننشاند، سپس سر خود را به سوی ایشان بلند کردند و گفتند: ای جعفر، تو کسی هستی که بر ضد من نیرو جمع می کنی، پدرم از پدرش و او از جدش نقل کرد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: برای هر فریبنده ای در روز قیامت پرچمی خواهد بود که بدان شناخته می­شود و جعفر بن محمد علیهما السلام فرمودند: پدرم از پدرشان و او از جدشان از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کردند، که فرمودند: در روز قیامت منادی از باطن عرش ندا می­دهد، آگاه باشید باید برخیزد آنکه پاداشی بر من دارد و دراین هنگام تنها کسی که از برادر خویش گذشت کرده است، برمی­خیزد و پیوسته می­گوید تا آرام گیرد و نرم شود،پس گفت: بنشین ای ابا عبدالله، سپس روغندانی از عطررا طلبید و با دست خود روی آن را پوشاند و عطر از انگشتان امیر مؤمنان می­چکید، سپس گفت: ای ابا عبدالله در پناه خدا بازگرد، و به من گفت: ای ربیع، هدیه ابا عبدالله را برای او ببر و آن را دوچندان کن.

نقل کرد: خارج شدم و عرض کردم: ای ابا عبدالله آیا به محبت من آگاهید؟ فرمودند: آری، ای ربیع، تو از ما هستی، پدرم از پدرشان از جدشان نقل کردند: که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: دوستدار یک قوم از آنان است، پس تو از ما هستی، عرض کردم: ای ابا عبدالله دیدم آنچه ندیدم و شنیدیم آنچه نشنیدیم، و هنگامی که بر او وارد شدید، دیدم لبانتان را حرکت می­دادید، فرمودند: آری، دعایی می­خواندم، عرض کردم: آیا آن دعایی بود که هنگام ورود آن را دریافتید یا به نقل از پدران پاکتان بود؟ فرمودند: پدرم از پدرشان و او از جدشان نقل کردند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هرگاه امری بر ایشان سخت می گشت، این دعا را می­خواندند و به آن دعای فرج گفته می­شد و آن دعا این است:

«خدایا به چشم خود که خواب ندارد، مرا حفظ کن و مرا در جوار ستون خود که دست نایافتنی است قرار ده، و به قدرتی که بر من داری، بر من رحم کن، وقتی تو امید من باشی، هلاک نمی­گردم و چه بسیار نعمت­هایی که به من عطا نمودی و سپاسگزاری من از تو در برابر آن نعمت­ها اندک گشت و چه بسا بلاهایی که مرا بدان آزمودی و بردباری من در برابر آنها اندک شد، پس ای کسی که شکر من از نعمت­هایش کم بود و مرا محروم نساخت، و در مصیبت­ها صبر ننمودم و مرا تنها نگذاشت و مرا بر ارتکاب گناهان دید و رسوا نساخت، از تو می­خواهم بر محمد و خاندان محمد درود فرستی.

خدایا به واسطه­ دنیا مرا در امر دینم، و با تقوا در امر آخرتم، یاری رسان و مرا در آنچه

ص: 197

بَعْدَ سَاعَةٍ أَ لَمْ أَقُلْ لَکَ أَنْ تَبْعَثَ إِلَی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ فَوَ اللَّهِ لَتَأْتِیَنِّی بِهِ وَ إِلَّا قَتَلْتُکَ فَلَمْ أَجِدْ بُدّاً فَذَهَبْتُ إِلَیْهِ فَقُلْتُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَجِبْ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَامَ مَعِی فَلَمَّا دَنَوْنَا مِنَ الْبَابِ رَأَیْتُهُ یُحَرِّکُ شَفَتَیْهِ ثُمَّ دَخَلَ فَسَلَّمَ عَلَیْهِ فَلَمْ یَرُدَّ عَلَیْهِ فَوَقَفَ فَلَمْ یُجْلِسْهُ ثُمَّ رَفَعَ إِلَیْهِ رَأْسَهُ فَقَالَ یَا جَعْفَرُ أَنْتَ الَّذِی أَلَّبْتَ عَلَیَّ وَ کَثَّرْتَ فَقَدْ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ أَنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله قَالَ یُنْصَبُ لِکُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یُعْرَفُ بِهِ فَقَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ علیهما السلام وَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ أَنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله قَالَ یُنَادِی مُنَادٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مِنْ بُطْنَانِ الْعَرْشِ أَلَا فَلْیَقُمْ کُلُّ مَنْ أَجْرُهُ عَلَیَّ فَلَا یَقُومُ إِلَّا مَنْ عَفَا عَنْ أَخِیهِ فَمَا زَالَ یَقُولُ حَتَّی سَکَنَ مَا بِهِ وَ لَانَ لَهُ فَقَالَ اجْلِسْ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ثُمَّ دَعَا بِمُدْهُنٍ مِنْ غَالِیَةٍ فَجَعَلَ یُغَلِّفُهُ بِیَدِهِ وَ الْغَالِیَةُ تَقْطُرُ مِنْ بَیْنِ أَنَامِلِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ثُمَّ قَالَ انْصَرِفْ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ فِی حِفْظِ اللَّهِ وَ قَالَ لِی یَا رَبِیعُ أَتْبِعْ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَائِزَتَهُ وَ أَضْعِفْهَا لَهُ قَالَ فَخَرَجْتُ فَقُلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَ تَعْلَمُ مَحَبَّتِی لَکَ قَالَ نَعَمْ یَا رَبِیعُ أَنْتَ مِنَّا حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله قَالَ مَوْلَی الْقَوْمِ مِنْ أَنْفُسِهِمْ فَأَنْتَ مِنَّا قُلْتُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ شَهِدْتُ مَا لَمْ نَشْهَدْ وَ سَمِعْتُ مَا لَمْ نَسْمَعْ وَ قَدْ دَخَلْتَ عَلَیْهِ وَ رَأَیْتُکَ تُحَرِّکُ شَفَتَیْکَ عِنْدَ الدُّخُولِ عَلَیْهِ قَالَ نَعَمْ دُعَاءٌ کُنْتُ أَدْعُو بِهِ فَقُلْتُ أَ دُعَاءٌ کُنْتَ تَلَقَّیْتَهُ عِنْدَ الدُّخُولِ أَوْ شَیْ ءٌ تَأْثُرُهُ عَنْ آبَائِکَ الطَّیِّبِینَ فَقَالَ بَلْ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ أَنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله کَانَ إِذَا حَزَبَهُ أَمْرٌ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ وَ کَانَ یُقَالُ لَهُ دُعَاءُ الْفَرَجِ وَ هُوَ اللَّهُمَّ احْرُسْنِی بِعَیْنِکَ الَّتِی لَا تَنَامُ وَ اکْنُفْنِی بِرُکْنِکَ الَّذِی لَا یُرَامُ وَ ارْحَمْنِی بِقُدْرَتِکَ عَلَیَّ وَ لَا أَهْلِکُ وَ أَنْتَ رَجَائِی فَکَمْ مِنْ نِعْمَةٍ أَنْعَمْتَ بِهَا عَلَیَّ قَلَّ لَکَ بِهَا شُکْرِی وَ کَمْ مِنْ بَلِیَّةٍ ابْتَلَیْتَنِی قَلَّ لَکَ بِهَا صَبْرِی فَیَا مَنْ قَلَّ عِنْدَ نِعْمَتِهِ شُکْرِی فَلَمْ یَحْرِمْنِی وَ یَا مَنْ قَلَّ عِنْدَ بَلِیَّتِهِ صَبْرِی فَلَمْ یَخْذُلْنِی وَ یَا مَنْ رَآنِی عَلَی الْخَطَایَا فَلَمْ یَفْضَحْنِی أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ.

اللَّهُمَّ أَعِنِّی عَلَی دِینِی بِالدُّنْیَا وَ عَلَی الْآخِرَةِ بِالتَّقْوَی وَ احْفَظْنِی فِیمَا غِبْتُ

ص: 197

پنهانی انجام دادم حفظ کن و در آنچه به صورت آشکار عمل کردم، به خودم وامگذار. ای کسی که گناهان به او آسیبی نمی­رساند و آمرزش از او نمی­کاهد، از آنچه تو را نمی­کاهد به من ببخشای، و آنچه را به تو آسیب نمی­رساند بیامرز، به راستی که تو پروردگار بخشنده­ای، از تو گشایشی نزدیک، صبر زیبا، روزی فراوان و عافیت از تمامی مصیبت­ها و سپاسگزاری از آن عافیت را خواهانم.

در روایتی دیگر: «و از تو عافیت کامل می­خواهم و از تو عافیت همیشگی طلب می­کنم و از تو شکر بر عافیت مسألت می­نمایم و از تو بی­نیازی از مردم را خواهانم و هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خداوند بلندمرتبه بزرگ تحقق نمی­پذیرد.

ربیع نقل کرد: این دعا را از جعفر بن محمد علیهما السلام در رقعه­ای نوشتم و اکنون در جیبم است، و موسی بن سهل نقل کرد: من از ربیع نوشتم و اکنون در جیبم هست، و محمد بن هارون نقل کرد: من از عیسی نوشتم و اکنون در جیبم است، و علی بن احمد محتسب نقل کرد: من از محمد بن هارون نوشتم و اکنون در جیبم هست، و سلمی مثل این را نقل کرد، و ابوصالح شبیه این سخن را نقل کرد، و حافظ ابومنصور نیز مثل این سخن را نقل کرد و من مثل آن را می­گویم.(1)

روایت32.

عدّة الداعی: پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند، جبرئیل علیه السلام این دعا را از آسمان بر ایشان فرود آورد و با خنده و بشارت بر ایشان نازل شد و فرمود: سلام بر تو ای محمد، فرمودند: و سلام بر تو ای جبرئیل، پس عرض کرد: خداوند عزّ و جلّ این هدیه را به سوی تو فرستاد، فرمودند: و آن چه هدیه­ای است ای جبرئیل؟ جواب داد: کلماتی از گنج­های عرش که خداوند تو را بدان بزرگ داشت، فرمودند: و آنها چه کلماتی هستند ای جبرئیل؟ جواب داد بگو: «ای کسی که زیبایی را آشکار کردی و زشتی را پوشاندی ای کسی که به گناهان مواخذه نکردی و پرده­ حرمت را ندریدی، ای صاحب گذشت بزرگ و ای نیکو درگذرنده ای که آمرزشت فراوان است، و دستانت را به رحمت گشودی، ای همدم هر نجوا و انتهای هر شکایت ای صاحب گذشت بزرگوارانه یا بخشنده بزرگ ای آغازگر نعمت­ها قبل از فرا رسیدن شایستگی آن ای پروردگار، ای سرور ما ای مولای ما و ای نهایت آرزوی ما، ای خدا از تو می­خواهم خلقتم را به آتش زشت مگردان».

رسول خدا صلی الله علیه و آله به جبرئیل علیه السلام فرمودند: پاداش این کلمات چیست؟ جواب داد: بعید است بعید است، این کار امکانپذیر نیست، اگر فرشتگان هفت آسمان و هفت زمین جمع شوند تا پاداش آن را تا روز قیامت توصیف نمایند تنها پاداش یک بخش از آن را بیان می­کنند.

ص: 198


1- . مثل آن به سندهای فراوان ذکر شد، مراجعه کن جلد 94: 316.

عَنْهُ وَ لَا تَکِلْنِی إِلَی نَفْسِی فِیمَا حَضَرَتْهُ یَا مَنْ لَا تَضُرُّهُ الذُّنُوبُ وَ لَا تَنْقُصُهُ الْمَغْفِرَةُ هَبْ لِی مَا لَا یَنْقُصُکَ وَ اغْفِرْ لِی مَا لَا یَضُرُّکَ إِنَّکَ رَبٌّ وَهَّابٌ أَسْأَلُکَ فَرَجاً قَرِیباً وَ صَبْراً جَمِیلًا وَ رِزْقاً وَاسِعاً وَ الْعَافِیَةَ مِنْ جَمِیعِ الْبَلَاءِ وَ شُکْرَ الْعَافِیَةِ وَ فِی رِوَایَةٍ وَ أَسْأَلُکَ تَمَامَ الْعَافِیَةِ وَ أَسْأَلُکَ دَوَامَ الْعَافِیَةِ وَ أَسْأَلُکَ الشُّکْرَ عَلَی الْعَافِیَةِ وَ أَسْأَلُکَ الْغِنَی عَنِ النَّاسِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ قَالَ الرَّبِیعُ فَکَتَبْتُهُ مِنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام فِی رُقْعَةٍ فَهَا هُوَ ذَا فِی جَیْبِی وَ قَالَ مُوسَی بْنُ سَهْلٍ کَتَبْتُهُ مِنَ الرَّبِیعِ وَ هَا هُوَ فِی جَیْبِی وَ قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ هَارُونَ کَتَبْتُهُ مِنَ الْعَبْسِیِّ وَ هَا هُوَ فِی جَیْبِی وَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ الْمُحْتَسِبُ کَتَبْتُهُ مِنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَارُونَ وَ هَا هُوَ فِی جَیْبِی وَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحَسَنِ کَتَبْتُ مِنَ الْمُحْتَسِبِ وَ هَا هُوَ فِی جَیْبِی وَ قَالَ السُّلَمِیُّ مِثْلَهُ وَ قَالَ أَبُو صَالِحٍ مِثْلَهُ وَ قَالَ الْحَافِظُ أَبُو مَنْصُورٍ مِثْلَهُ وَ أَنَا أَقُولُ مِثْلَهُ (1).

«32»

عُدَّةُ الدَّاعِی، عُمَرُ بْنُ شُعَیْبٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله: أَنَّ جَبْرَئِیلَ علیه السلام نَزَلَ عَلَیْهِ بِهَذَا الدُّعَاءِ مِنَ السَّمَاءِ وَ نَزَلَ عَلَیْهِ ضَاحِکاً مُسْتَبْشِراً فَقَالَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدُ قَالَ وَ عَلَیْکَ السَّلَامُ یَا جَبْرَئِیلُ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَعَثَ إِلَیْکَ بِهَدِیَّةٍ قَالَ وَ مَا تِلْکَ الْهَدِیَّةُ یَا جَبْرَئِیلُ قَالَ کَلِمَاتٌ مِنْ کُنُوزِ الْعَرْشِ أَکْرَمَکَ اللَّهُ بِهَا قَالَ وَ مَا هُنَّ یَا جَبْرَئِیلُ قَالَ قُلْ یَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِیلَ وَ سَتَرَ الْقَبِیحَ یَا مَنْ لَمْ یُؤَاخِذْ بِالْجَرِیرَةِ وَ لَمْ یَهْتِکِ السِّتْرَ یَا عَظِیمَ الْعَفْوِ یَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ یَا صَاحِبَ کُلِّ نَجْوَی وَ مُنْتَهَی کُلِّ شَکْوَی یَا کَرِیمَ الصَّفْحِ یَا عَظِیمَ الْمَنِّ یَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا یَا رَبَّنَا وَ یَا سَیِّدَنَا وَ یَا مَوْلَانَا وَ یَا غَایَةَ رَغْبَتِنَا أَسْأَلُکَ یَا اللَّهُ أَنْ لَا تُشَوِّهَ خَلْقِی بِالنَّارِ.

فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لِجَبْرَئِیلَ مَا ثَوَابُ هَذِهِ الْکَلِمَاتِ قَالَ هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ انْقَطَعَ الْعَمَلُ لَوِ اجْتَمَعَ مَلَائِکَةُ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ وَ سَبْعُ أَرَضِینَ عَلَی أَنْ یَصِفُوا ثَوَابَ ذَلِکَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ مَا وَصَفُوا مِنْ کُلِّ جُزْءٍ جُزْءاً وَاحِداً.

ص: 198


1- 1. مر مثله بأسانید کثیرة، راجع ج 94 ص 316.

هرگاه بنده­ای گوید: «ای کسی که زیبایی را آشکار نمودی و زشتی را پوشاندی.» خداوند او را می­پوشاند و در دنیا مورد رحمت قرار می­دهد و در آخرت او را زیبا می-کند، و خداوند هزار پوشش در دنیا و آخرت او را می­پوشاند، و هرگاه بگوید: «ای کسی که به گناهان مواخذه نکردی و پرده حرمت را ندریدی» خداوند متعال او را در روز قیامت محاسبه نمی­کند و در آن روز که پرده­ها کنار می­رود پرده او را نمی­درد، و هرگاه بگوید: «ای صاحب عفو عظیم» خداوند گناهان او را می­بخشاید، هرچند خطاهای او همچون کف دریا باشد و هرگاه بگوید: «ای نیکو درگذرنده» خداوند از او حتی از دزدی و خوردن شراب و سختی های دنیا و دیگر گناهان کبیره می­گذرد، و هرگاه بگوید: «ای بسیار آمرزنده» خداوند هفتاد در از رحمت را می­گشاید و او در رحمت خدا فرو می­رود تا لحظه­ای که از دنیا خارج می­شود و هرگاه بگوید: «ای گشاینده دست­ها به رحمت» خداوند دست خود را به رحمت او می­گشاید.

و هرگاه بگوید: «ای همدم هر نجوا و نهایت هر شکایت» و خداوند به او پاداش تمامی مصیبت­دیدگان، انسان­های سالم، بیماران، نابینایان، بینوایان و هر صاحب مصیبتی تا روز قیامت به او می­دهد و هرگاه بگوید: «ای صاحب گذشت بزرگوارانه» خداوند همچون پیامبران او را گرامی بدارد و هرگاه بگوید: «ای بزرگ بخشاینده» خداوند در روز قیامت آرزوی خود و آرزوی دیگر بندگان را به او عطا نماید و هرگاه بگوید: «ای آغازگر نعمت­ها قبل از شایستگی آن» خداوند به تعداد شکرگزاران نعمت­هایش او را پاداش دهد.

و هرگاه بگوید: «ای پروردگار ما ای سرور ما» خداوند متعال فرماید: ای فرشتگان گواه باشید که من او را بخشیدم و به تعداد آفریدگان من در بهشت و دوزخ و هفت آسمان و هفت زمین و خورشید و ماه و ستارگان و کرانه ها و انواع آفریدگان و کوه­ها و سنگریزه­ها و خاک و غیر آن و عرش و کرسی به او پاداش دادم.

و هرگاه بگوید: «ای مولای ما» خداوند قلب او را از ایمان لبریز می­کند و هرگاه بگوید «ای نهایت آرزوی ما» خداوند آرزوی او و شبیه آروزی دیگر مخلوقات را به او عطا خواهد کرد و هرگاه بگوید: «خدایا از تو می­خواهم که آفرینش مرا با آتش زشت مگردانی» خدای جبار گوید: بنده­ام طلب رهایی از آتش می­کند، فرشتگان من گواه باشید من او را از آتش رها کردم، و پدر و مادر و برادران و خانواده و فرزندان و همسایگان او را نیز آزاد کردم، و او را شفیع هزار نفر از کسانی که آتش بر آنها واجب شد قرار دادم و او را از آتش پناه دادم. ای محمد این کلمات را به تقواپیشگان بیاموز و به منافقان نیاموز، به راستی که آنها دعای مستجابی برای گوینده­شان هستند انشاء الله، و آن دعای اهل بیت

ص: 199

فَإِذَا قَالَ الْعَبْدُ یَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِیلَ وَ سَتَرَ الْقَبِیحَ سَتَرَهُ اللَّهُ وَ رَحِمَهُ فِی الدُّنْیَا وَ جَمَّلَهُ فِی الْآخِرَةِ وَ سَتَرَ اللَّهُ عَلَیْهِ أَلْفَ سِتْرٍ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ إِذَا قَالَ یَا مَنْ لَمْ یُؤَاخِذْ بِالْجَرِیرَةِ وَ لَمْ یَهْتِکِ السِّتْرَ لَمْ یُحَاسِبْهُ اللَّهُ تَعَالَی یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لَمْ یَهْتِکْ سِتْرَهُ یَوْمَ تُهْتَکُ السُّتُورُ وَ إِذَا قَالَ یَا عَظِیمَ الْعَفْوِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ کَانَتْ خَطِیئَتُهُ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْرِ وَ إِذَا قَالَ یَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ تَجَاوَزَ اللَّهُ عَنْهُ حَتَّی السَّرِقَةِ وَ شُرْبِ الْخَمْرِ وَ أَهَاوِیلِ الدُّنْیَا وَ غَیْرِ ذَلِکَ مِنَ الْکَبَائِرِ وَ إِذَا قَالَ یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ فَتَحَ اللَّهُ تَعَالَی لَهُ سَبْعِینَ بَاباً مِنَ الرَّحْمَةِ فَهُوَ یَخُوضُ فِی رَحْمَةِ اللَّهِ تَعَالَی حَتَّی یَخْرُجَ مِنَ الدُّنْیَا وَ إِذَا قَالَ یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ بَسَطَ اللَّهُ یَدَهُ عَلَیْهِ لَهُ بِالرَّحْمَةِ وَ إِذَا قَالَ یَا صَاحِبَ کُلِّ نَجْوَی وَ مُنْتَهَی کُلِّ شَکْوَی أَعْطَاهُ اللَّهُ مِنَ الْأَجْرِ ثَوَابَ کُلِّ مُصَابٍ وَ کُلِّ سَالِمٍ وَ کُلِّ مَرِیضٍ وَ کُلِّ ضَرِیرٍ وَ کُلِّ مِسْکِینٍ وَ کُلِّ فَقِیرٍ وَ کُلِّ صَاحِبِ مُصِیبَةٍ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ إِذَا قَالَ یَا کَرِیمَ الصَّفْحِ أَکْرَمَهُ اللَّهُ کَرَامَةَ الْأَنْبِیَاءِ وَ إِذَا قَالَ یَا عَظِیمَ الْمَنِّ أَعْطَاهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مُنْیَتَهُ وَ مُنْیَةَ الْخَلَائِقِ وَ إِذَا قَالَ یَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا أَعْطَاهُ اللَّهُ مِنَ الْأَجْرِ بِعَدَدِ مَنْ شَکَرَ نَعْمَاءَهُ وَ إِذَا قَالَ یَا رَبَّنَا وَ یَا سَیِّدَنَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَی اشْهَدُوا مَلَائِکَتِی أَنِّی قَدْ غَفَرْتُ لَهُ وَ أَعْطَیْتُهُ مِنَ الْأَجْرِ بِعَدَدِ مَنْ خَلَقْتُهُ فِی الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ الْأَرَضِینَ السَّبْعِ وَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ وَ النُّجُومِ وَ قَطْرِ الْأَقْطَارِ وَ أَنْوَاعِ الْخَلْقِ وَ الْجِبَالِ وَ الْحَصَی وَ الثَّرَی وَ غَیْرِ ذَلِکَ وَ الْعَرْشِ وَ الْکُرْسِیِّ وَ إِذَا قَالَ یَا مَوْلَانَا مَلَأَ اللَّهُ قَلْبَهُ مِنَ الْإِیمَانِ وَ إِذَا قَالَ یَا غَایَةَ رَغْبَتِنَا أَعْطَاهُ اللَّهُ تَعَالَی- یَوْمَ الْقِیَامَةِ رَغْبَتَهُ وَ مِثْلَ رَغْبَةِ الْخَلَائِقِ وَ إِذَا قَالَ أَسْأَلُکَ یَا اللَّهُ أَنْ لَا تُشَوِّهَ خَلْقِی بِالنَّارِ قَالَ الْجَبَّارُ اسْتَعْتَقَنِی عَبْدِی مِنَ النَّارِ اشْهَدُوا مَلَائِکَتِی أَنِّی قَدْ أَعْتَقْتُهُ مِنَ النَّارِ وَ أَعْتَقْتُ أَبَوَیْهِ وَ إِخْوَتَهُ وَ أَهْلَهُ وَ وُلْدَهُ وَ جِیرَانَهُ وَ شَفَّعْتُهُ فِی أَلْفِ رَجُلٍ مِمَّنْ وَجَبَتْ لَهُ النَّارُ وَ آجَرْتُهُ مِنَ النَّارِ فَعَلِّمْهُنَّ یَا مُحَمَّدُ الْمُتَّقِینَ وَ لَا تُعَلِّمْهُنَّ الْمُنَافِقِینَ فَإِنَّهَا دَعْوَةٌ مُسْتَجَابَةٌ لِقَائِلِهِنَّ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ هُوَ دُعَاءُ أَهْلِ الْبَیْتِ

ص: 199

المعمور است آنگاه که به دور آن طواف کنند.

روایت33.

کتاب الامامة للطبری: ابو جعفر محمد بن هارون بن موسی تلعکبری نقل کرد: ابو الحسین بن ابی بغل کاتب روایت کرد: از طرف ابی منصور بن صالحان مسولیتی را به عهده گرفتم و میان من و او اتفاقی افتاد که می­بایست خود را از او پنهان کنم، پس مرا طلبید و بیم داد و من بیمناک و پنهان بودم، سپس در شب جمعه به طرف قبرستان­های قریش به راه افتادم و خواستم شب را برای خواندن دعا و حاجت در آنجا بمانم، شب باد و باران بود، از ابن جعفر القیم خواستم که درها را ببندد و در خلوت بودن این مکان بکوشد تا من نیز به دعا و حاجت خود که می­خواهم، خلوت کنم، و از وارد شدن انسانی که از او ایمن نیستم، در امان باشم، و از اینکه او را ببینم ترس داشتم، پس چنین کرد و درها را بست و شب به نیمه رسید و باد و باران به حدی بود که ارتباط مردم را از این مکان قطع کرد، و من ماندم و به دعا و نماز و زیارت مشغول شدم.

در همین حال بودم که صدای پایی در کنار قبر مولایمان حضرت کاظم علیه السلام شنیدم و مردی دیدم که زیارت می­کند و بر حضرت آدم و پیامبران اولوالعزم علیهم السلام، درود فرستاد. سپس امامان را یکی یکی نام برد تا به اسم صاحب الزمان علیه السلام رسید پس نام ایشان را نیاورد، از این امر تعجب کردم و گفتم: شاید فراموش کرد یا نمی­داند یا به خاطر مذهب آن مرد است.

هنگامی که از زیارت خود فارغ شد دو رکعت نماز گزارد و به نزد مولایمان امام باقر علیه السلام آمد و مثل همان زیارت و سلام را به جا آورد و دو رکعت نماز گزارد و من از او می­ترسیدم، چون او را نمی­شناختم و او را جوان و مردی کامل یافتم که لباس سفیدی به تن داشت و عمامه­ای حنک دار و ردایی بر دوش دارد، به من گفت: ای ابالحسین بن ابی بغل، چرا دعای فرج نمی­خوانی؟ عرض کردم: چه دعایی است، سرور من؟ فرمودند: دو رکعت نماز می­گزاری و می­گویی:

«ای کسی که زیبایی را آشکار کردی و زشتی را پوشاندی ای کسی که به گناهان مواخذه نکردی و پرده­ حرمت را ندریدی، ای صاحب گذشت بزرگ و ای نیکو درگذرنده ای که آمرزشت فراوان است، و دستانت را به رحمت گشودی، ای همدم هر نجوا و انتهای هر شکایت ای صاحب گذشت بزرگوارانه یا بخشنده بزرگ ای آغازگر نعمت­ها قبل از فرا رسیدن شایستگی آن، ای پروردگار من – ده بار – ای سرور من – ده بار – ای مولای من – ده بار – ای نهایت من – ده بار – ای انتهای آرزوی من – ده بار – از تو می­خواهم به حق این نام­ها و به حق محمد و خاندان پاکش علیهم السلام

ص: 200

الْمَعْمُورِ حَوْلَهُ إِذَا کَانُوا یَطُوفُونَ بِهِ.

«33»

کِتَابُ الْإِمَامَةِ لِلطَّبَرِیِّ، أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ هَارُونَ بْنِ مُوسَی التَّلَّعُکْبَرِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو الْحُسَیْنِ بْنُ أَبِی الْبَغْلِ الْکَاتِبُ قَالَ: تَقَلَّدْتُ عَمَلًا مِنْ أَبِی مَنْصُورِ بْنِ الصَّالِحَانِ وَ جَرَی بَیْنِی وَ بَیْنَهُ مَا أَوْجَبَ اسْتِتَارِی فَطَلَبَنِی وَ أَخَافَنِی فَمَکَثْتُ مُسْتَتِراً خَائِفاً ثُمَّ قَصَدْتُ مَقَابِرَ قُرَیْشٍ لَیْلَةَ الْجُمُعَةِ وَ اعْتَمَدْتُ الْمَبِیتَ هُنَاکَ لِلدُّعَاءِ وَ الْمَسْأَلَةِ وَ کَانَتْ لَیْلَةَ رِیحٍ وَ مَطَرٍ فَسَأَلْتُ ابْنَ جَعْفَرٍ الْقَیِّمَ أَنْ یُغْلِقَ الْأَبْوَابَ وَ أَنْ یَجْتَهِدَ فِی خَلْوَةِ الْمَوْضِعِ لِأَخْلُوَ بِمَا أُرِیدُهُ مِنَ الدُّعَاءِ وَ الْمَسْأَلَةِ وَ آمَنَ مِنْ دُخُولِ إِنْسَانٍ مِمَّا لَمْ آمَنْهُ وَ خِفْتُ مِنْ لِقَائِی لَهُ فَفَعَلَ وَ قَفَّلَ الْأَبْوَابَ وَ انْتَصَفَ اللَّیْلُ وَ وَرَدَ مِنَ الرِّیحِ وَ الْمَطَرِ مَا قَطَعَ النَّاسَ عَنِ الْمَوْضِعِ وَ مَکَثْتُ أَدْعُو وَ أَزُورُ وَ أُصَلِّی.

فَبَیْنَمَا أَنَا کَذَلِکَ إِذْ سَمِعْتُ وَطْأَةً عِنْدَ مَوْلَانَا مُوسَی علیه السلام وَ إِذَا رَجُلٌ یَزُورُ فَسَلَّمَ عَلَی آدَمَ وَ أُولِی الْعَزْمِ علیهم السلام ثُمَّ الْأَئِمَّةِ وَاحِداً وَاحِداً إِلَی أَنِ انْتَهَی إِلَی صَاحِبِ الزَّمَانِ علیه السلام فَلَمْ یَذْکُرْهُ فَعَجِبْتُ مِنْ ذَلِکَ وَ قُلْتُ لَعَلَّهُ نَسِیَ أَوْ لَمْ یَعْرِفْ أَوْ هَذَا مَذْهَبٌ لِهَذَا الرَّجُلِ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ زِیَارَتِهِ صَلَّی رَکْعَتَیْنِ وَ أَقْبَلَ إِلَی عِنْدِ مَوْلَانَا أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فَزَارَ مِثْلَ الزِّیَارَةِ وَ ذَلِکَ السَّلَامَ وَ صَلَّی رَکْعَتَیْنِ وَ أَنَا خَائِفٌ مِنْهُ إِذْ لَمْ أَعْرِفْهُ وَ رَأَیْتُهُ شَابّاً تَامّاً مِنَ الرِّجَالِ عَلَیْهِ ثِیَابٌ بَیَاضٌ وَ عِمَامَةٌ مُحَنَّکٌ بِهَا بِذُؤَابَةٍ وَرْدِیٍّ عَلَی کَتِفِهِ مُسْبَلٌ فَقَالَ لِی یَا بَا الْحُسَیْنِ بْنَ أَبِی الْبَغْلِ أَیْنَ أَنْتَ عَنْ دُعَاءِ الْفَرَجِ فَقُلْتُ وَ مَا هُوَ یَا سَیِّدِی فَقَالَ تُصَلِّی رَکْعَتَیْنِ وَ تَقُولُ یَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِیلَ وَ سَتَرَ الْقَبِیحَ یَا مَنْ لَمْ یُؤَاخِذْ بِالْجَرِیرَةِ وَ لَمْ یَهْتِکِ السِّتْرَ یَا عَظِیمَ الْمَنِّ یَا کَرِیمَ الصَّفْحِ یَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ یَا مُنْتَهَی کُلِّ نَجْوَی یَا غَایَةَ کُلِّ شَکْوَی یَا عَوْنَ کُلِّ مُسْتَعِینٍ یَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا یَا رَبَّاهْ عَشْرَ مَرَّاتٍ یَا سَیِّدَاهْ عَشْرَ مَرَّاتٍ یَا مَوْلَیَاهْ عَشْرَ مَرَّاتٍ یَا غَایَتَاهْ عَشْرَ مَرَّاتٍ یَا مُنْتَهَی رَغْبَتَاهْ عَشْرَ مَرَّاتٍ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ هَذِهِ الْأَسْمَاءِ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ علیهم السلام إِلَّا

ص: 200

که مشکل مرا برطرف نمایی و اندوه مرا بزدایی و در کار من گشایش ایجاد کنی و حالم را اصلاح گردانی».

بعد از این هر دعایی که خواستی می­خوانی و حاجتت را مسألت می­کنی سپس طرف راست صورت خود را بر زمین قرار می­دهی و صد بار در سجده می­گویی: «ای محمد ای علی ای علی ای محمد، مرا کفایت نمایید به راستی که شما کفایت­کننده­ من هستید و مرا یاری رسانید به راستی که شما یاری­کنندگان من هستید» و گونه چپ خود را بر زمین می­نهی و صد بار می­گویی: «أدرکنی: مرا درک کن» و آن را بسیار تکرار می­کنی و به اندازه یک نفس کامل می­گویی الغوث الغوث و سرت را بالا می کنی و خداوند به کرم خویش حاجتت را برمی­آورد إنشاء الله تعالی.

و زمانی که به نماز و دعا مشغول شدم، خارج شد و هنگامی که از نماز فارغ شدم و به پیش ابن جعفر رفتم تا در مورد آن مرد بپرسم که چگونه داخل شد؟ و دیدم که درها همانطور بسته و قفل است. تعجب کردم و گفتم: شاید دری آنجا باشد که من نمی­دانستم، ابن جعفر قیم را بیدار کردم پس از اتاقی که روغن در آن است، به سوی من بیرون آمد و از او درباره­ آن مرد و وارد شدنش پرسیدم، گفت: همانطور که می­بینی درها بسته است و من آنها را نگشودم، پس برای او نقل کردم، گفت: او مولایمان صاحب الزمان صلوات الله علیه است و درچنین شب­هایی که اینجا خالی از مردم است چندین بار ایشان را دیده­ام.

پس بر آنچه از دست من رفت افسوس خوردم، نزدیک سپیده دم خارج شدم و به سمت کرخ و مکانی که در آن پنهان بودم رفتم، همین که روشنایی روز برآمد، یاران ابن صالحان می­خواستند مرا ملاقات کنند و از دوستانم در مورد من می­ پرسیدند و امانت نامه­ای نیز از جانب وزیر و نامه­ای به خط او داشتند که در آن بود، همه چیز خوب است، پس با دوستان مطمئن خود نزد او حاضر شدم، پس برخاست و مرا احترام کرد و چنان با من رفتار کرد که مثل که از او سراغ نداشتم، و گفت: اوضاع تو به گونه­ای گشت که از من به نزد صاحب الزمان صلوات الله علیه شکایت می­بری؟ گفتم: من دعا و حاجتی داشتم گفت: وای بر تو، شب گذشته یعنی شب جمعه، مولایمان صاحب الزمان را در خواب دیدم و او مرا به انجام کارهای نیک امر فرمودند، و چنان بر من سخت گرفت که هراسناک گشتم و گفتم: خدایی جز خدای یگانه نیست، گواهی می­دهم که آنها حق و در نهایت حق هستند، شب گذشته مولایمان را در بیداری دیدم و به من چنین و چنان فرمودند، و من آنچه را در حرم امام دیدم برای ایشان شرح دادم، پس از این امر تعجب کرد و کارهای بزرگ و نیکویی از او در این باب سر زد و به برکت مولایمان صاحب الزمان صلوات الله علیه از جانب او به بالاترین چیزهایی دست یافتم که گمان نمی­کردم.(1)

ص: 201


1- . دلائل الامامة: 306 – 304

مَا کَشَفْتَ کَرْبِی وَ نَفَّسْتَ هَمِّی وَ فَرَّجْتَ عَنِّی وَ أَصْلَحْتَ حَالِی وَ تَدْعُو بَعْدَ ذَلِکَ بِمَا شِئْتَ وَ تَسْأَلُ حَاجَتَکَ ثُمَّ تَضَعُ خَدَّکَ الْأَیْمَنَ عَلَی الْأَرْضِ وَ تَقُولُ مِائَةَ مَرَّةٍ فِی سُجُودِکَ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَایَ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَایَ وَ تَضَعُ خَدَّکَ الْأَیْسَرَ عَلَی الْأَرْضِ وَ تَقُولُ مِائَةَ مَرَّةٍ أَدْرِکْنِی وَ تُکَرِّرُهَا کَثِیراً وَ تَقُولُ الْغَوْثَ الْغَوْثَ حَتَّی یَنْقَطِعَ نَفَسُکَ وَ تَرْفَعُ رَأْسَکَ فَإِنَّ اللَّهَ بِکَرَمِهِ یَقْضِی حَاجَتَکَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی فَلَمَّا شُغِلْتُ بِالصَّلَاةِ وَ الدُّعَاءِ خَرَجَ فَلَمَّا فَرَغْتُ خَرَجْتُ لِابْنِ جَعْفَرٍ لِأَسْأَلَهُ عَنِ الرَّجُلِ وَ کَیْفَ دَخَلَ فَرَأَیْتُ الْأَبْوَابَ عَلَی حَالِهَا مُغَلَّقَةً مُقَفَّلَةً فَعَجِبْتُ مِنْ ذَلِکَ وَ قُلْتُ لَعَلَّهُ بَابٌ هَاهُنَا وَ لَمْ أَعْلَمْ فَأَنْبَهْتُ ابْنَ جَعْفَرٍ الْقَیِّمَ فَخَرَجَ إِلَی عِنْدِی مِنْ بَیْتِ الزَّیْتِ فَسَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ وَ دُخُولِهِ فَقَالَ الْأَبْوَابُ مُقَفَّلَةٌ کَمَا تَرَی مَا فَتَحْتُهَا فَحَدَّثْتُهُ بِالْحَدِیثِ فَقَالَ هَذَا مَوْلَانَا صَاحِبُ الزَّمَانِ صلوات الله علیه وَ قَدْ شَاهَدْتُهُ دَفَعَاتٍ فِی مِثْلِ هَذِهِ اللَّیْلَةِ عِنْدَ خُلُوِّهَا مِنَ النَّاسِ فَتَأَسَّفْتُ عَلَی مَا فَاتَنِی مِنْهُ وَ خَرَجْتُ عِنْدَ قُرْبِ الْفَجْرِ وَ قَصَدْتُ الْکَرْخَ إِلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی کُنْتُ مُسْتَتِراً فِیهِ فَمَا أَضْحَی النَّهَارَ إِلَّا وَ أَصْحَابُ ابْنِ الصَّالِحَانِ یَلْتَمِسُونَ لِقَائِی وَ یَسْأَلُونَ عَنِّی أَصْدِقَائِی وَ مَعَهُمْ أَمَانٌ مِنَ الْوَزِیرِ وَ رُقْعَةٌ بِخَطِّهِ فِیهَا کُلُّ جَمِیلٍ فَحَضَرْتُ مَعَ ثِقَةٍ مِنْ أَصْدِقَائِی عِنْدَهُ فَقَامَ وَ الْتَزَمَنِی وَ عَامَلَنِی بِمَا لَمْ أَعْهَدْهُ مِنْهُ وَ قَالَ انْتَهَتْ بِکَ الْحَالُ إِلَی أَنْ تَشْکُوَنِی إِلَی صَاحِبِ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ فَقُلْتُ قَدْ کَانَ مِنِّی دُعَاءٌ وَ مَسْأَلَةٌ فَقَالَ وَیْحَکَ رَأَیْتُ الْبَارِحَةَ مَوْلَایَ صَاحِبَ الزَّمَانِ فِی النَّوْمِ یَعْنِی لَیْلَةَ الْجُمُعَةِ وَ هُوَ یَأْمُرُنِی بِکُلِّ جَمِیلٍ وَ یَجْفُو عَلَیَّ فِی ذَلِکَ جَفْوَةً خِفْتُهَا فَقُلْتُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ أَشْهَدُ أَنَّهُمُ الْحَقُّ وَ مُنْتَهَی الْحَقِّ رَأَیْتُ الْبَارِحَةَ مَوْلَانَا فِی الْیَقَظَةِ وَ قَالَ لِی کَذَا وَ کَذَا وَ شَرَحْتُ مَا رَأَیْتُهُ فِی الْمَشْهَدِ فَعَجِبَ مِنْ ذَلِکَ وَ جَرَتْ مِنْهُ أُمُورٌ عِظَامٌ حِسَانٌ فِی هَذَا الْمَعْنَی وَ بَلَغْتُ مِنْهُ غَایَةَ مَا لَمْ أَظُنَّهُ بِبَرَکَةِ مَوْلَانَا صَاحِبِ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ (1).

ص: 201


1- 1. دلائل الإمامة ص 304- 306.

روایت34.

اختیار ابن الباقی: ریان بن صلت نقل کرد: از حضرت رضا علیه السلام شنیدم به کلماتی دعا می­فرمودند پس از او حفظ نمودم و هرگاه در سختی آنها را بر زبان می­آوردم، خداوند آن را برطرف می­نمود و دعا این است:

«خدایا تو اطمینان من در هر گرفتاری و امید من در هر سختی هستی و تو در هر آنچه بر من پیش آید، اطمینان و توشه­ای، چه بسیار گرفتاری­هایی که دل در برابر آنها ناتوان گردد و تدبیرها اندک شود و مسائل آن مرا به سستی وادارد، و نزدیک و دور و دوست در آن تنها شوند و دشمن به شماتت پردازد و من آن را به سوی تو آوردم و از آن به درگاه تو شکایت کردم و از دیگران به سوی تو گراییدم پس آن را برطرف نمودی و زدودی و او را کفایت نمودی.

تو سرپرست تمام نعمت­ها و همراه هر نیاز و انتهای هر آرزویی، سپاس فراوان و بخشش فزاینده از آن توست، و به نعمت توست که اعمال نیک کامل گردد، ای کسی که به نیکی شناخته شدی و به نیکی توصیف می­شوی، از نیکی خود، چیز پسندیده­ای به من عطا کن تا مرا از نیکی­های دیگران بی­نیاز گردانی، به رحمتت ای مهربان­ترین مهربانان.

روایت35.

مهج الدعوات: دعای شخصی است که در زمین روم اسیر شده بود. مروی است که شخصی در زمین روم گرفتار شده بود. پس در آخر شب برخاست و دو رکعت نماز گزارد و این دعا را خواند. پس خدای عزّ و جلّ برای او فرشته ای را فرستاد تا آنکه او را به خانه خودش به نزد رفیقهای خودش برد. پس ایشان از حال او سؤال نمودند. به ایشان خبر داد که من این دعا را خواندم و دعا این است:

کجاست برای من خدای روزگاران؟ کجاست خدای بنی اسرائیل؟ کجاست غرق کننده فرعون و سپاه او؟ کجاست هلاک کننده پادشاهان با جبروت؟ کجاست آن شخص که هر کس طلب نمود او را یافت؟ کجاست آن شخصی که هر کس او را خواندحاجت او را برآورد؟ کجاست آن شخصی که دوستان خود را در هلاکت وانمی گذارد؟ کجاست آن شخصی که همیشه بود و نبودچیزی پیش از آن؟ کجاست آن شخصی که باقی می ماند و هر چیزی به فرمان او از بین می رود؟ کجاست آن شخصی که کوه ها را به قدرت خودبلند کرد؟ کجاست آن شخصی که دریا را پر کرد پس شکافته شد؟ پس هر بخش از آن مانند کوه بزرگ بود؟ کجاست برطرف کننده غمها و اندوهها، کجاست آفریدگار آفریدگان؟ کجاست بزرگترین بزرگان؟ تویی آن شخص ای پروردگار من، تویی آن شخص ای پروردگار من، تویی آن شخص ای پروردگار من، رحمت فرست بر محمّد و بر آل محمّد و وساطت را به محمد عطا کن.و مستجاب کن دعای مرا به حقّ این کلمه که نیست خدایی مگر تو، رها کن مرا از هر بلایی و رحم نمای بر من ای رحم کننده ترین رحم کنندگان.

ای کهیعص مستجاب گردان دعای مرا مستجاب کن دعای مرا، ای پاکیزه ای منزّه از عیبها ای اوّل همه پیشینیان، ای آخر همه پسینیان، ای خدا ای خدا ای خدا، ای بسیار بخشنده ای بسیار بخشنده ای بسیار بخشنده ای مهربان

ص: 202

«34»

إِخْتِیَارُ ابْنِ الْبَاقِی، عَنِ الرَّیَّانِ بْنِ الصَّلْتِ قَالَ: سَمِعْتُ الرِّضَا علیه السلام یَدْعُو بِکَلِمَاتٍ فَحَفِظْتُهَا عَنْهُ فَمَا دَعَوْتُ بِهَا فِی شِدَّةٍ إِلَّا فَرَّجَ اللَّهُ عَنِّی وَ هِیَ هَذِهِ اللَّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِی فِی کُلِّ کُرْبَةٍ وَ أَنْتَ رَجَائِی فِی کُلِّ شِدَّةٍ وَ أَنْتَ لِی فِی کُلِّ أَمْرٍ نَزَلَ بِی ثِقَةٌ وَ عُدَّةٌ کَمْ مِنْ کَرْبٍ یَضْعُفُ عَنْهُ الْفُؤَادُ وَ تَقِلُّ فِیهِ الْحِیلَةُ وَ تُعْیِینِی فِیهِ الْأُمُورُ وَ یَخْذُلُ فِیهِ الْقَرِیبُ وَ الْبَعِیدُ وَ الصَّدِیقُ وَ یَشْمَتُ فِیهِ الْعَدُوُّ أَنْزَلْتُهُ بِکَ وَ شَکَوْتُهُ إِلَیْکَ رَاغِباً إِلَیْکَ فِیهِ عَمَّنْ سِوَاکَ فَفَرَّجْتَهُ وَ کَشَفْتَهُ وَ کَفَیْتَنِیهِ فَأَنْتَ وَلِیُّ کُلِّ نِعْمَةٍ وَ صَاحِبُ کُلِّ حَاجَةٍ وَ مُنْتَهَی کُلِّ رَغْبَةٍ فَلَکَ الْحَمْدُ کَثِیراً وَ لَکَ الْمَنُّ فَاضِلًا وَ بِنِعْمَتِکَ تَتِمُّ الصَّالِحَاتُ یَا مَعْرُوفاً بِالْمَعْرُوفِ یَا مَنْ هُوَ بِالْمَعْرُوفِ مَوْصُوفٌ آتِنِی مِنْ مَعْرُوفِکَ مَعْرُوفاً تُغْنِینِی بِهِ عَنْ مَعْرُوفِ مَنْ سِوَاکَ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

«35»

مهج، [مهج الدعوات]: دُعَاءُ الْمَأْسُورِ بِأَرْضِ الرُّومِ قِیلَ أُسِرَ رَجُلٌ بِأَرْضِ الرُّومِ فَقَامَ فِی آخِرِ اللَّیْلِ فَصَلَّی رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ فَبَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ مَلَکاً حَتَّی صَیَّرَهُ فِی خِبَائِهِ مَعَ رُفَقَائِهِ فَسَأَلُوهُ عَنْ حَالِهِ فَأَخْبَرَهُمْ أَنَّهُ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ وَ هُوَ أَیْنَ إِلَهُ الدَّاهِرِینَ أَیْنَ إِلَهُ بَنِی إِسْرَائِیلَ أَیْنَ مُغْرِقُ فِرْعَوْنَ وَ جُنُودِهِ أَیْنَ مُهْلِکُ الْجَبَابِرَةِ أَیْنَ الَّذِی مَنِ ابْتَغَاهُ وَجَدَهُ أَیْنَ الَّذِی مَنْ دَعَاهُ أَجَابَهُ أَیْنَ الَّذِی لَا یُسَلِّمُ أَوْلِیَاءَهُ أَیْنَ الَّذِی کَانَ وَ لَمْ یَکُنْ شَیْ ءٌ قَبْلَهُ أَیْنَ الَّذِی یَبْقَی وَ یَفْنَی کُلُّ شَیْ ءٍ بِأَمْرِهِ أَیْنَ الَّذِی أَرْسَی الْجِبَالَ بِقُدْرَتِهِ أَیْنَ الَّذِی زَخَّرَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَکانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ أَیْنَ مُفَرِّجُ الْغُمُومِ وَ الْهُمُومِ أَیْنَ خَالِقُ الْخَلَائِقِ أَیْنَ عَظِیمُ الْعُظَمَاءِ أَنْتَ هُوَ یَا رَبِّ أَنْتَ هُوَ یَا رَبِّ أَنْتَ هُوَ یَا رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعْطِ مُحَمَّداً الْوَسِیلَةَ وَ اسْتَجِبْ دُعَائِی بِلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ افْکُکْنِی مِنْ کُلِّ بَلَاءٍ وَ ارْحَمْنِی یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا کهیعص آمِینَ آمِینَ یَا قُدُّوسُ یَا قُدُّوسُ یَا أَوَّلَ الْأَوَّلِینَ یَا آخِرَ الْآخِرِینَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا رَحِیمُ

ص: 202

ای مهربان در حق من چنین و چنان کن.......(1)

روایت36.

مهج الدعوات: مروی است که شخصی در شهر شام مدّت مدیدی محبوس بود و در شدّت آزار بود. پس در خواب دید که حضرت فاطمه علیها السّلام آمد و به او گفت که: این دعا را بخوان. پس آن شخص این دعا را یاد گرفت و چون بیدار شد، این دعا را خواند. پس از حبس نجات یافت و به خانه خود رفت. و دعا این است:

«خداوندا به حقّ عرش و کسی که آن را بلند کرد و به حقّ وحی و کسی که آن را فرستاد و به حقّ پیغمبر و کسی که او را پیغمبر کرد و به حقّ خانه کعبه و کسی که آن را ساخت، ای شنوای هر آوازی، ای گردکننده هر از دست رفته ای، ای خلق کننده مردمان پس از مرگ، رحمت فرست بر محمّد و اهل خانه او و به زودی از جانب خود به ما و به همه مردان و زنان مؤمن که در مشرق های روی زمین و مغرب های آن گشایشی بده، به سبب آنکه گواهی می دهم به آنکه نیست خدایی مگر خدا و آنکه محمّد بنده توست و فرستاده توست رحمت فرستد بر او و بر اولاد او که پاکان و پاکیزگانند و درود فرستد خدا بر ایشان درودی بسیار»(2).

روایت37.

جنة الامان: در برخی کتاب­های راویان امامی دیدم، مردی نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمد و گفت: ای رسول خدا من بی­نیاز بودم و نیازمند گشتم و سالم بودم و بیمار شدم، در نزد مردم پذیرفته بودم و اکنون مورد دشمنی آنها قرار گرفتم و بر قلب­هاشان سبک بودم و سنگین گشتم، شاد بودم پس غم­ها بر من جمع شد و زمین با تمام گستردگی­اش بر من تنگ آمد، و در طول روز در پی رزقم و چیزی نمی­یابم تا قوت خود قرار دهم، گویی اسم من از دیوان روزی­ها پاک شده است.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به او فرمودند: ای مرد، شاید میراث غم­ها را به کار می­بندی، گفت: میراث غم­ها چیست: فرمودند: شاید نشسته عمامه می­پوشی و یا ایستاده شلوار می پوشی یا ناخن­هایت را با دندان خود می­گیری یا چهره­ات را با دامن لباس خود پاک می کنی، یا در آب راکد، ادرار می­کنی یا به رو می­خوابی؟ گفت: هیچ یک از این کارها را نکردم، پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمودند: تقوای خدا را پیشه گیر و باطن خود را خالص گردان، و این دعا یعنی دعای فرج را بخوان:

«به نام خداوند بخشنده مهربان، خدایا آرزوهای بلند جز در نزد تو به نومیدی گراییدند و انبوه غم­ها جز به دست تو از بین نخواهد رفت و افکار تنها به سوی تو اوج گرفت، پس امید و پناه تنها به سوی توست، ای گرامی­ترین کسی که قصد شد و ای بخشنده­ترین کسی که از او درخواست شد، به سوی تو گریختم

ص: 203


1- . مهج الدعوات: 393
2- . مهج الدعوات: 176

یَا رَحِیمُ افْعَلْ بِی کَذَا وَ کَذَا(1).

«36»

مهج، [مهج الدعوات] رُوِیَ: أَنَّ رَجُلًا کَانَ مَحْبُوساً بِالشَّامِ مُدَّةً طَوِیلَةً مُضَیَّقاً عَلَیْهِ فَرَأَی فِی مَنَامِهِ کَأَنَّ الزَّهْرَاءَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهَا أَتَتْهُ فَقَالَتْ لَهُ ادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ فَتَعَلَّمَهُ وَ دَعَا بِهِ فَتَخَلَّصَ وَ رَجَعَ إِلَی مَنْزِلِهِ وَ هُوَ اللَّهُمَّ بِحَقِّ الْعَرْشِ وَ مَنْ عَلَاهُ وَ بِحَقِّ الْوَحْیِ وَ مَنْ أَوْحَاهُ وَ بِحَقِّ النَّبِیِّ وَ مَنْ نَبَّأَهُ یَا سَامِعَ کُلِّ صَوْتٍ یَا جَامِعَ کُلِّ فَوْتٍ یَا بَارِئَ النُّفُوسِ بَعْدَ الْمَوْتِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ آتِنَا وَ جَمِیعَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فِی مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا فَرَجاً مِنْ عِنْدِکَ عَاجِلًا بِشَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَی ذُرِّیَّتِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً(2).

«37»

جُنَّةُ الْأَمَانِ، رَأَیْتُ فِی بَعْضِ کُتُبِ أَصْحَابِنَا مَا مُلَخَّصُهُ: أَنَّ رَجُلًا جَاءَ إِلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وَ قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی کُنْتُ غَنِیّاً فَافْتَقَرْتُ وَ صَحِیحاً فَمَرِضْتُ وَ کُنْتُ مَقْبُولًا عِنْدَ النَّاسِ فَصِرْتُ مَبْغُوضاً وَ خَفِیفاً عَلَی قُلُوبِهِمْ فَصِرْتُ ثَقِیلًا وَ کُنْتُ فَرْحَانَ فَاجْتَمَعَتْ عَلَیَّ الْهُمُومُ وَ قَدْ ضَاقَتْ عَلَیَّ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَ أَجُولُ طُولَ نَهَارِی فِی طَلَبِ الرِّزْقِ فَلَا أَجِدُ مَا أَتَقَوَّتُ بِهِ کَأَنَّ اسْمِی قَدْ مُحِیَ مِنْ دِیوَانِ الْأَرْزَاقِ.

فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله یَا هَذَا لَعَلَّکَ تَسْتَعْمِلُ مِیرَاثَ الْهُمُومِ فَقَالَ وَ مَا مِیرَاثُ الْهُمُومِ قَالَ لَعَلَّکَ تَتَعَمَّمُ مِنْ قُعُودٍ أَوْ تَتَسَرْوَلُ مِنْ قِیَامٍ أَوْ تَقْلِمُ أَظْفَارَکَ بِسِنِّکَ أَوْ تَمْسَحُ وَجْهَکَ بِذَیْلِکَ أَوْ تَبُولُ فِی مَاءٍ رَاکِدٍ أَوْ تَنَامُ مُنْبَطِحاً عَلَی وَجْهِکَ فَقَالَ لَمْ أَفْعَلْ مِنْ ذَلِکَ شَیْئاً فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله اتَّقِ اللَّهَ وَ أَخْلِصْ ضَمِیرَکَ وَ ادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ وَ هُوَ دُعَاءُ الْفَرَجِ:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ إِلَهِی طُمُوحُ الْآمَالِ قَدْ خَابَتْ إِلَّا لَدَیْکَ وَ مَعَاکِفُ الْهِمَمِ قَدْ تَقَطَّعَتْ إِلَّا عَلَیْکَ وَ مَذَاهِبُ الْعُقُولِ قَدْ سَمَتْ إِلَّا إِلَیْکَ فَإِلَیْکَ الرَّجَاءُ وَ إِلَیْکَ الْمُلْتَجَأُ یَا أَکْرَمَ مَقْصُودٍ وَ یَا أَجْوَدَ مَسْئُولٍ هَرَبْتُ إِلَیْکَ بِنَفْسِی

ص: 203


1- 1. مهج الدعوات ص 393.
2- 2. مهج الدعوات ص 176.

ای پناه گریختگانی که بار سنگین گناه دارند، آنها را بر پشت خود حمل می­کنم و شفیعی بر خود نمی­یابم جز اینکه می­دانم تو نزدیک­ترین کسی هستی که خواستاران به او امید دارند و درماندگان به او پناه جستند و گرایندگان به آنچه نزد اوست امید دارند.

ای کسی که با معرفت خود فکرها را شکافت و با سپاس خود زبان­ها را گشود و بخشش­هایی که بر بندگان خویش داشت سبب پرداخت حق خود قرار داد. بر محمد و خاندان او درود فرست و برای خواب، بر فکر من راهی قرار مده و باطل را راهنمای کردارم قرار مده و خیر دنیا و آخرت را به روی من بگشا ای سرپرست خیر».

هنگامی که آن مرد، دعا را خواند و نیتش را خالص گردانید، به بهترین حالات خود بازگشت.

روایت38.

العتیق الغروی: دعای جلوگیری از آفت­ها و پناه بردن از هلاکت­ها(1)،

عبدالله بن علا نقل کرد: به همراه أبی محمد بن علی بن حسین علیهما السلام بودم و در میان ما جمعی از انصار حضور داشتند. در این لحظه، شخصی آمد و گفت: به راستی که خانه­ات در آتش سوخت، پس فرمودند: ای فرزندم، نسوخت پس رفت و طولی نکشید که برگشت و گفت: به خدا سوگند خانه­ات در آتش سوخت، پس گفت: ای فرزندم به خدا سوگندنسوخت، رفت و طولی نکشید که بازگشت و گروهی از خانواده و دوستان ما به همراه گریه می­کردند و می­گفتند: به پدرم سوگند، خانه­ات آتش گرفت، پس فرمودند: هرگز، سوگند به خدا که خانه آتش نگرفت و من دروغ نگفتم و من به آنچه در دستانم است و چشمان شما می­بیند، مطمئن­ترم.

پدرم برخاست و من به همراه او برخاستم تا اینکه به خانه­هامان رسیدند و آتش از سمت راست و چپ و از هر طرف آن شعله کشیده بود، سپس به مسجد رو کرد و به سجده افتاد و در سجده­اش گفت: «سوگند به عزت و شکوه تو، سر از سجده برنمی­دارم تا آن را خاموش کنی» نقل کرد: سوگند به خدا همین که سرش از سجده برداشت آتش خاموش شد و به جوار خود رفت و اطراف خود را سوزاند و خانه­های ما سالم ماند.

نقل کرد: عرض کردم: ای پدر، فدایت گردم، این چه چیزی است؟ فرمودند: ای فرزندم، ما از علم رسول خدا صلی الله علیه و آله گنجی را به ارث بردیم که از دنیا و هرچه در آن است و از مال و گوهرها بهتر است و از مردم و سلاح، سپاه و توشه­ها شکست­ناپذیرتر است.

عرض کردم: ای پدر، فدایت گردم، آن چیست؟ فرمودند: رازی از رسول خدا صلی الله علیه و آله است، که جبرئیل علیه السلام برای محمد صلی الله علیه و آله آورد و محمد آن را به برادرش علی و فاطمه علیها السلام آموخت و ما از پدرانمان به ارث بردیم

ص: 204


1- . در حاشیه نسخه اصل: آن را با تفاوت و به سندی دیگر در تعقیب نماز صبح آوردم، لذا آن را در اینجا نیز آوردم.

یَا مَلْجَأَ الْهَارِبِینَ بِأَثْقَالِ الذُّنُوبِ أَحْمِلُهَا عَلَی ظَهْرِی وَ لَا أَجِدُ لِی شَافِعاً سِوَی مَعْرِفَتِی بِأَنَّکَ أَقْرَبُ مَنْ رَجَاهُ الطَّالِبُونَ وَ لَجَأَ إِلَیْهِ الْمُضْطَرُّونَ وَ أَمَّلَ مَا لَدَیْهِ الرَّاغِبُونَ یَا مَنْ فَتَقَ الْعُقُولَ بِمَعْرِفَتِهِ وَ أَطْلَقَ الْأَلْسُنَ بِحَمْدِهِ وَ جَعَلَ مَا امْتَنَّ بِهِ عَلَی عِبَادِهِ کِفَاءً لِتَأْدِیَةِ حَقِّهِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ لَا تَجْعَلْ لِلْهَوْمِ [لِلْهُمُومِ] عَلَی عَقْلِی سَبِیلًا وَ لَا لِلْبَاطِلِ عَلَی عَمَلِی دَلِیلًا وَ افْتَحْ لِی بِخَیْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ یَا وَلِیَّ الْخَیْرِ فَلَمَّا دَعَا بِهِ الرَّجُلُ وَ أَخْلَصَ نِیَّتَهُ عَادَ إِلَی أَحْسَنِ حَالاتِهِ.

«38»

ق، [الکتاب العتیق الغرویّ] دُعَاءُ التَّحَرُّزِ مِنَ الْآفَاتِ وَ التَّعَوُّذِ مِنَ الْهَلَکَاتِ (1) قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ الْمَرْوَزِیُّ حَدَّثَنِی عُمَارَةُ بْنُ زَیْدٍ قَالَ حَدَّثَنِی عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْعَلَاءِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ علیه السلام یَقُولُ قَالَ: کُنْتُ مَعَ أَبِی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهما السلام وَ بَیْنَنَا قَوْمٌ مِنَ الْأَنْصَارِ إِذْ أَتَاهُ آتٍ فَقَالَ لَهُ الْحَقْ فَقَدِ احْتَرَقَتْ دَارُکَ فَقَالَ یَا بُنَیَّ مَا احْتَرَقَتْ فَذَهَبَ ثُمَّ لَمْ یَلْبَثْ أَنْ عَادَ فَقَالَ قَدْ وَ اللَّهِ احْتَرَقَتْ دَارُکَ فَقَالَ یَا بُنَیَّ وَ اللَّهِ مَا احْتَرَقَتْ فَذَهَبَ ثُمَّ لَمْ یَلْبَثْ أَنْ عَادَ وَ مَعَهُ جَمَاعَةٌ مِنْ أَهْلِنَا وَ مَوَالِینَا یَبْکُونَ وَ یَقُولُونَ بِأَبِی قَدِ احْتَرَقَتْ دَارُکَ فَقَالَ کَلَّا وَ اللَّهِ مَا احْتَرَقَتْ وَ لَا کَذَبْتُ وَ أَنَا أَوْثَقُ بِمَا فِی یَدِی مِنْکُمْ وَ مِمَّا أَبْصَرَتْ أَعْیُنُکُمْ وَ قَامَ أَبِی وَ قُمْتُ مَعَهُ حَتَّی انْتَهَوْا إِلَی مَنَازِلِنَا وَ النَّارُ مُشْتَعِلَةٌ عَنْ أَیْمَانِ مَنَازِلِنَا وَ عَنْ شِمَالِهَا وَ مِنْ کُلِّ جَانِبٍ مِنْهَا ثُمَّ عَدَلَ إِلَی الْمَسْجِدِ فَخَرَّ سَاجِداً وَ قَالَ فِی سُجُودِهِ وَ عِزَّتِکَ وَ جَلَالِکَ لَا رَفَعْتُ رَأْسِی مِنْ سُجُودِی أَوْ تُطْفِئَهَا قَالَ فَوَ اللَّهِ مَا رَفَعَ رَأْسَهُ حَتَّی طَفِئَتْ وَ صَارَتْ إِلَی جَارِهِ وَ احْتَرَقَ مَا حَوْلَهَا وَ سَلِمَتْ مَنَازِلُنَا قَالَ فَقُلْتُ یَا أَبَهْ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَیُّ شَیْ ءٍ هَذَا قَالَ یَا بُنَیَّ إِنَّا نَتَوَارَثُ مِنْ عِلْمِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله کَنْزاً هُوَ خَیْرٌ مِنَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا وَ مِنَ الْمَالِ وَ الْجَوَاهِرِ وَ أَعَزُّ مِنَ الْجُمْهُورِ وَ السِّلَاحِ وَ الْخَیْلِ وَ الْعَدَدِ فَقُلْتُ یَا أَبَهْ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ مَا هُوَ قَالَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَتَی جَبْرَئِیلُ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله وَ عَلَّمَهُ مُحَمَّدٌ عَلِیّاً أَخَاهُ وَ فَاطِمَةَ علیهما السلام وَ تَوَارَثْنَاهُ عَنْ آبَائِنَا

ص: 204


1- 1. فی هامش الأصل: أوردته بسند آخر فی تعقیب صلاة الفجر باختلاف و لذا أوردته هاهنا أیضا.

و آن دعای کاملی است که هر کس، هر روز آن را پیشاپیش خود بخواند، خداوند صد هزار فرشته بر او می­گمارد تا مال و جان و فرزندان و تن و کسانی که مورد توجه او هستند را از غرق شدن و سوختن و دزدی و ویرانی و فرو رفتگی و دوری حفظ کنند و شیطان را از او دور می­کند و هیچ جادوگری و مکر فریبنده­ای و حسادت حسودی بر او وارد نمی­شود و در امان خداوند عزّ و جلّ می­باشد و خداوند پاداش هزار صدیق به او عطا می­کند، و اگر در آن روز بمیرد وارد بهشت می­شود، انشاء الله تعالی.

عرض کردم: ای پدر، خداوند مرا فدای تو گرداند، آن را به من بیاموز، فرمودند: خیلی خوب آن را حفظ کن و جز به کسی که به او اطمینان داری، به شخصی دیگر نیاموز به راستی که آن دعایی است که خواننده­ی آن هرچه از خداوند بخواهد به او عطا می­کند، ای فرزندم، هرگاه صبح کردی بگو: «خدایا من صبح کردم و تو را گواه می­گیرم و گواه تو کافی است، و فرشتگان تو و حاملان عرش و ساکنان آسمان­ها و زمین و پیامبران و رسولان و بندگان صالح و تمامی بندگان تو را گواه می­گیرم به اینکه تو خدای یگانه­ای که خدایی جز تو نیست، یکتایی و شریکی نداری و هر معبودی از زیر عرش تو تا عمق طبقات هفتگانه زمین، باطل است به جز روی گرامی تو، به راستی که آن عزیز و گرامی و باشکوه­تر از آن است که توصیف­کنندگان عمق شکوه آن را وصف کنند یا قلب­ها به تمام عظمت آن راه یابند، ای کسی که بر فخر مدح او بر ستایش ستایشگران برتری جست و نشان های نیک سپاس او از وصف توصیف­کنندگان فراتر رفت و عظمت شأن او از سخن گویندگان شکوهمند تر گشت.

آن را سه بار می­خوانی سپس می­گویی: «خدایی جز خدای یگانه نیست، یکتاست و شریکی ندارد، فرمانروایی او و سپاس از آن اوست، زنده می­کند و می­میراند و او زنده­ای است که نمی­میرد، خوبی­ها به دست اوست، و او بر هر چیز تواناست».

آن را یازده بار می­خوانی سپس می­گویی: «منزه است خدا و سپاس از آن خداست، خدایی جز خدای یگانه نیست و خدا بزرگتر است، هرچه خدا خواهد و هیچ نیرویی جز به خداوند بردبار بزرگوار و بلند مرتبه بزرگ بخشاینده­ مهربان فرمانروای حق آشکار تحقق نپذیرد به تعداد مخلوقات خدا و به سنگینی عرش خدا و آکندگی آسمان­ها و زمین او و به شماره­ آنچه قلم او بر آن جاری شد و کتابش به شماره آرد و خودش خشنود گشت.

آن را یازده مرتبه می­خوانی و سپس می­گویی: «خدایا بر محمد و خاندان فرخنده­ او درود فرست و بر جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و حاملان عرش خود و فرشتگان مقرب درود فرست، خدایا بر آنها درود فرست تا آنها را خشنود گردانی و بعد از رضایتشان بر آنها بیافزایی از آنچه به آن سزاواری، ای مهربان­ترین مهربانان.

خدایا بر فرشته مرگ و یاران او و رضوان و نگهبانان بهشت درود فرست و بر مالک و نگهبانان جهنم نیز درود فرست، خدایا بر آنان درود فرست تا آنها را به خشنودی برسانی و بعد از رضایت، هرآنچه بدان سزاواری برایشان بیافزای

ص: 205

وَ هُوَ الدُّعَاءُ الْکَامِلُ الَّذِی مَنْ قَدَّمَهُ أَمَامَهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَکَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ مِائَةَ أَلْفِ مَلَکٍ یَحْفَظُونَهُ فِی مَالِهِ وَ نَفْسِهِ وَ وُلْدِهِ وَ جَسَدِهِ وَ أَهْلِ عِنَایَتِهِ مِنَ الْغَرَقِ وَ الْحَرَقِ وَ السَّرَقِ وَ الْهَدْمِ وَ الْخَسْفِ وَ الْقَذْفِ وَ زَجَرَ عَنْهُ الشَّیْطَانَ وَ لَا یَحُلُّ بِهِ سِحْرُ سَاحِرٍ وَ لَا کَیْدُ کَائِدٍ وَ لَا حَسَدُ حَاسِدٍ وَ کَانَ فِی أَمَانِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ ثَوَابَ أَلْفِ صِدِّیقٍ فَإِنْ مَاتَ مِنْ یَوْمِهِ دَخَلَ الْجَنَّةَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی قُلْتُ یَا أَبَهْ جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاکَ عَلِّمْنِیهِ قَالَ نَعَمْ احْتَفِظْ بِهِ وَ لَا تُعَلِّمْهُ إِلَّا لِمَنْ تَثِقُ بِهِ فَإِنَّهُ دُعَاءٌ لَا یُسْأَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ شَیْئاً إِلَّا أَعْطَاهُ قَائِلَهُ یَا بُنَیَّ إِذَا أَصْبَحْتَ قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَصْبَحْتُ أُشْهِدُکَ وَ کَفَی بِکَ شَهِیداً وَ أُشْهِدُ مَلَائِکَتَکَ وَ حَمَلَةَ عَرْشِکَ وَ سُکَّانَ سَمَاوَاتِکَ وَ أَرَضِیکَ وَ أَنْبِیَاءَکَ وَ رُسُلَکَ وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکَ وَ جَمِیعِ خَلْقِکَ بِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ وَ أَنَّ کُلَّ مَعْبُودٍ مِنْ دُونِ عَرْشِکَ إِلَی قَرَارِ الْأَرَضِینَ السَّابِعَةِ السُّفْلَی بَاطِلٌ مَا خَلَا وَجْهَکَ الْکَرِیمَ فَإِنَّهُ أَعَزُّ وَ أَکْرَمُ وَ أَجَلُّ مِنْ أَنْ یَصِفَ الْوَاصِفُونَ کُنْهَ جَلَالِهِ أَوْ تَهْتَدِیَ الْقُلُوبُ لِکُلِّ عَظَمَتِهِ یَا مَنْ فَاقَ مَدْحَ الْمَادِحِینَ فَخْرُ مَدْحِهِ وَ عَدَا وَصْفَ الْوَاصِفِینَ مَآثِرُ حَمْدِهِ وَ جَلَّ عَنْ مَقَالَةِ النَّاطِقِینَ تَعْظِیمُ شَأْنِهِ تَقُولُ ذَلِکَ ثَلَاثاً ثُمَّ تَقُولُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ هُوَ حَیٌّ لَا یَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ تَقُولُ ذَلِکَ إِحْدَی عَشْرَةَ مَرَّةً ثُمَّ تَقُولُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْحَلِیمِ الْکَرِیمِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ الْمَلِکِ الْحَقِّ الْمُبِینِ عَدَدَ خَلْقِ اللَّهِ وَ زِنَةَ عَرْشِهِ وَ مِلْ ءَ سَمَاوَاتِهِ وَ أَرْضِهِ وَ عَدَدَ مَا جَرَی بِهِ قَلَمُهُ وَ أَحْصَاهُ کِتَابُهُ وَ رِضَا نَفْسِهِ تَقُولُ ذَلِکَ إِحْدَی عَشْرَةَ مَرَّةً ثُمَّ تَقُولُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الْمُبَارَکِینَ وَ صَلِّ عَلَی جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ إِسْرَافِیلَ وَ حَمَلَةِ عَرْشِکَ وَ الْمَلَائِکَةِ الْمُقَرَّبِینَ صَلِّ اللَّهُمَّ عَلَیْهِمْ حَتَّی تُبَلِّغَهُمُ الرِّضَا وَ تَزِیدَهُمْ بَعْدَ الرِّضَا مِمَّا أَنْتَ أَهْلُهُ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مَلَکِ الْمَوْتِ وَ أَعْوَانِهِ وَ رِضْوَانَ وَ خَزَنَةِ الْجِنَانِ وَ صَلِّ عَلَی مَالِکٍ وَ خَزَنَةِ النِّیرَانِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِمْ حَتَّی تُبَلِّغَهُمُ الرِّضَا وَ تَزِیدَهُمْ بَعْدَ الرِّضَا مَا أَنْتَ أَهْلُهُ

ص: 205

ای مهربان­ترین مهربانان.

خدایا بر فرشتگان نویسنده گرامی و نگارندگان بزرگوار نیکوکار و حافظان فرزندان آدم، درود فرست و بر فرشتگان آسمان­های بلند و فرشتگان هفت طبقه پایین زمین و فرشتگان شب و روز و زمین­ها و سرزمین­ها و دریاها و رودها و بیابان­ها و صحراها درود فرست، و بر فرشتگانی که با به پاکی یادن تو، آنها را از غذا و نوشیدنی بی­نیاز ساختی، خدایا بر آنها درود فرست تا آنان را به خشنودی برسانی و بعد از رضایت ایشان از آنچه سزاوار آنی بر آنان بیافزای ای مهربان­ترین مهربانان.

خدایا بر پدرم آدم و مادرم حوا درود فرست و بر فرزندان آن دو از پیامبران، صدیقان، شهداء و صالحان، خدایا بر آنان درود فرست تا آنها را به خشندی برسانی و بعد از آن از آنچه سزاوار آنی بر رضایتشان بیافزایی، ای مهربان­ترین مهربانان.

خدایا درود فرست بر محمد و خاندان پاک او و یاران برگزیده و همسران پاکیزه اش و بر فرزندان محمد و بر هر پیامبری که بشارت محمد را داد و بر هر پیامبری که محمد را به دنیا آورد و بر هر زن صالحی که کفالت او را به عهده گرفت و بر هر کسی که درود تو بر او سبب خشنودی تو و خشنودی پیامبرت محمد صلی الله علیه و آله است. خدایا بر آنان درود فرست و تا آنان را به رضایت برسای و بعد از خشنودی بر آنان بیافزایی از آنچه سزاوار آنی.

خدایا بر محمد و خاندان محمد درود فرست و بر محمد و خاندان محمد برکت فرست و بر محمد و خاندان محمد رحم کن، همانگونه که درود و برکت و رحمت فرستادی بر ابراهیم و خاندان ابراهیم به راستی که تو ستوده بزرگی، خدایا به محمد وساطت و فضل و فضیلت و مرتبه والا عطا کن، خدایا بر محمد و خاندان محمد درود فرست همانگونه که ما را دستور دادی تا بر او درود فرستیم.

خدایا بر محمد و خاندان محمد درود فرست به شماره­ کسانی که بر او درود فرستادند، خدایا بر محمد و خاندان محمد درود فرست به شماره­ صلوات­هایی که بر او فرستادی، خدایا بر محمد و خاندان محمد درود فرست، خدایا بر محمد و خاندان محمد درود فرست به شماره­حروفی که در هر درودی که فرستادی وجود دارد، خدایا بر محمد و خاندان محمد درود فرست به تعداد موی کسانی که بر او درود فرستادند، خدایا بر محمد و خاندان محمد درود فرست به تعداد موی کسانی که بر او درود نفرستادند.

خدایا بر محمد و خاندان محمد درود فرست به تعداد نفس کسانی که بر او درود فرستادند، بر محمد و خاندان محمد درود فرست به شماره­ نفس کسانی که بر او درود نفرستادند، خدایا بر محمد و خاندان محمد درود فرست به تعداد آرامش کسانی که بر او درود فرستادند، خدایا بر محمد و خاندان محمد درود فرست به شماره­بی­حرکتی کسانی که بر او درود فرستادند، خدایا

ص: 206

یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ (1) اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی الْکِرَامِ الْکَاتِبِینَ وَ السَّفَرَةِ الْکِرَامِ الْبَرَرَةِ وَ الْحَفَظَةِ لِبَنِی آدَمَ وَ صَلِّ عَلَی مَلَائِکَةِ السَّمَاوَاتِ الْعُلَی وَ مَلَائِکَةِ الْأَرَضِینَ السَّابِعَةِ السُّفْلَی وَ مَلَائِکَةِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ الْأَرَضِینَ وَ الْأَقْطَارِ وَ الْبِحَارِ وَ الْأَنْهَارِ وَ الْبَرَارِی وَ الْقِفَارِ وَ صَلِّ عَلَی مَلَائِکَتِکَ الَّذِینَ أَغْنَیْتَهُمْ عَنِ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ بِتَقْدِیسِکَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِمْ حَتَّی تُبَلِّغَهُمُ الرِّضَا وَ تَزِیدَهُمْ بَعْدَ الرِّضَا مِمَّا أَنْتَ أَهْلُهُ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَبِی آدَمَ وَ أُمِّی حَوَّاءَ وَ مَا وَلَدَا مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِینَ صَلِّ اللَّهُمَّ عَلَیْهِمْ حَتَّی تُبَلِّغَهُمُ الرِّضَا وَ تَزِیدَهُمْ بَعْدَ الرِّضَا مِمَّا أَنْتَ أَهْلُهُ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّیِّبِینَ وَ عَلَی أَصْحَابِهِ الْمُنْتَجَبِینَ وَ أَزْوَاجِهِ الْمُطَهَّرِینَ وَ عَلَی ذُرِّیَّةِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَی کُلِّ نَبِیٍّ بَشَّرَ بِمُحَمَّدٍ وَ عَلَی کُلِّ نَبِیٍّ وَلَدَ مُحَمَّداً وَ عَلَی کُلِّ مَرْأَةٍ صَالِحَةٍ کَفَّلَتْ مُحَمَّداً وَ عَلَی کُلِّ مَنْ صَلَاتُکَ عَلَیْهِ رِضًا لَکَ وَ رِضًا لِنَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله صَلِّ اللَّهُمَّ عَلَیْهِمْ حَتَّی تُبَلِّغَهُمُ الرِّضَا وَ تَزِیدَهُمْ بَعْدَ الرِّضَا مِمَّا أَنْتَ أَهْلُهُ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ بَارِکْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ وَ بَارَکْتَ وَ رَحِمْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ اللَّهُمَّ أَعْطِ مُحَمَّداً الْوَسِیلَةَ وَ الْفَضْلَ وَ الْفَضِیلَةَ وَ الدَّرَجَةَ الرَّفِیعَةَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا أَمَرْتَنَا أَنْ نُصَلِّیَ عَلَیْهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ بِعَدَدِ مَنْ صَلَّی عَلَیْهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ بِعَدَدِ کُلِّ صَلَاةٍ صَلَّیْتَ عَلَیْهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ بِعَدَدِ کُلِّ حَرْفٍ فِی صَلَاةٍ صَلَّیْتَ عَلَیْهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ بِعَدَدِ شَعْرِ مَنْ صَلَّی عَلَیْهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ بِعَدَدِ شَعْرِ مَنْ لَمْ یُصَلِّ عَلَیْهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ بِعَدَدِ نَفَسِ مَنْ صَلَّی عَلَیْهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ بِعَدَدِ نَفَسِ مَنْ لَمْ یُصَلِّ عَلَیْهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ بِعَدَدِ سُکُونِ مَنْ صَلَّی عَلَیْهِ اللَّهُمَ

ص: 206


1- 1. ما بین العلامتین ساقط من نسخة الکمبانیّ، أضفناه من نسخة خطیة.

بر محمد و خاندان محمد درود فرست به تعداد حرکت کسانی که به او درود فرستادند، خدایا بر محمد و خاندان محمد درود فرست به تعداد حرکات، صفات و دقیقه­ها و ساعت­های آنها و به تعداد وزن ذره ای که انجام دادند یا انجام ندادند یا از آنها بود یا خواهد بود تا روز قیامت.

خداوند سپاس و شکر و فضل و بخشش و فزونی و نعمت و بزرگی و جبروت و فرمانروایی و ملکوت و غلبه و فخر و سروری و پادشاهی و بخشیدن و بزرگواری و شکوه و نیکو گردانیدن و یگانگی و ستایش و به یگانگی یاد کردن و بزرگی کردن و پاکی و عظمت و رحمت و آمرزش و بزرگمنشی از آن توست.

و به تو اختصاص دارد آنچه از ستایش نیک پاک گردید و طاهر گشت و مدح فاخرانه و گفتار نیک که به واسطه­ آن از گوینده­اش راضی می­شوی و از کسی که آن را بر زبان آورد خشنود می­شوی و آن رضایت توست.

پس سپاس مرا با سپاس اولین سپاسگزاران و ستایش مرا با ستایش اولین ستایشگران و تهلیل مرا با اولین کسانی که تو را به یگانگی یاد کردند و تکبیر مرا با تکبیر اولین تکبیرگویان و گفتار زیبا و نیک مرا با گفتار اولین زیباگویانی که پروردگار جهانیان را ستایش می­کنند، قرار ده و همچنین آن را از اول روزگار تا روز قیامت متصل گردان .

و به شماره وزن ذره­های شن­ها و تپه­ها و کوه­ها و تعداد جرعه­های آب دریاها و تعداد قطره­های آب باران و برگ­های درختان و تعداد ستارگان و تعداد وزن آن، و شماره خاک و هسته و سنگریزه و به تعداد وزن ذره­های آسمان و زمین و آنچه در انها و میان آنها و زیر آنها و میان آن و بالای آن قرار دارد از عرش تا قعر و حضیض زمین­های هفتگانه.

و تعداد حروف کلمات اهل آنها و تعداد زمان­هاشان و دقیقه­ها و سکون و حکرت­شان و موهاشان و پوست­هاشان و تعداد وزن آنچه انجام دادند یا ندادند یا از گذشته آنها بود یا در آینده خواهد بود تا روز قیامت.

پناه می­دهم اهل بیت محمد صلی الله علیه و آله و جان و مال و نسل و خانواده و فرزندان و نزدیکان و اهل خانه و هر خویشاوندی که به اسلام داخل شد و همسایگان و برادران و هر کس مرا دعا کرد یا نیکی بر من روا داشت یا در نزد من از مردان و زنان مؤمن دستگیری کرد به خداوند و نام­های کامل فراگیر تمام بافضیلت و مبارک والا پاک شریف بلند کریم

ص: 207

صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ بِعَدَدِ سُکُونِ مَنْ لَمْ یُصَلِّ عَلَیْهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ بِعَدَدِ حَرَکَةِ مَنْ صَلَّی عَلَیْهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ بِعَدَدِ حَرَکَاتِهِمْ وَ صِفَاتِهِمْ وَ دَقَائِقِهِمْ وَ سَاعَاتِهِمْ وَ عَدَدِ زِنَةِ ذَرِّ مَا عَمِلُوا أَوْ لَمْ یَعْمَلُوا أَوْ کَانَ مِنْهُمْ أَوْ یَکُونُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ وَ الشُّکْرُ وَ الْمَنُّ وَ الْفَضْلُ وَ الطَّوْلُ وَ النِّعْمَةُ وَ الْعَظَمَةُ وَ الْجَبَرُوتُ وَ الْمُلْکُ وَ الْمَلَکُوتُ وَ الْقَهْرُ وَ الْفَخْرُ وَ السُّؤْدُدُ وَ السُّلْطَانُ وَ الِامْتِنَانُ وَ الْکَرَمُ وَ الْجَلَالُ وَ الْجَبْرُ وَ التَّوْحِیدُ وَ التَّمْجِیدُ وَ التَّهْلِیلُ وَ التَّکْبِیرُ وَ التَّقْدِیسُ وَ الْعَظَمَةُ وَ الرَّحْمَةُ وَ الْمَغْفِرَةُ وَ الْکِبْرِیَاءُ وَ لَکَ مَا زَکَا وَ طَابَ مِنَ الثَّنَاءِ الطَّیِّبِ وَ الْمَدْحِ الْفَاخِرِ وَ الْقَوْلِ الْحَسَنِ الْجَمِیلِ الَّذِی تَرْضَی بِهِ عَنْ قَائِلِهِ وَ تَرْضَی بِهِ مِمَّنْ قَالَهُ وَ هُوَ رِضًا لَکَ فَتَقَبَّلْ حَمْدِی بِحَمْدِ أَوَّلِ الْحَامِدِینَ وَ ثَنَائِی بِثَنَاءِ أَوَّلِ الْمُثْنِینَ وَ تَهْلِیلِی بِتَهْلِیلِ أَوَّلِ الْمُهَلِّلِینَ وَ تَکْبِیرِی بِتَکْبِیرِ أَوَّلِ الْمُکَبِّرِینَ وَ قَوْلِی الْحَسَنِ الْجَمِیلِ بِقَوْلِ أَوَّلِ الْقَائِلِینَ الْمُجْمِلِینَ الْمُثْنِینَ عَلَی رَبِّ الْعَالَمِینَ مُتَّصِلًا ذَلِکَ کَذَلِکَ مِنْ أَوَّلِ الدَّهْرِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ بِعَدَدِ زِنَةِ ذَرِّ الرِّمَالِ وَ التِّلَالِ وَ الْجِبَالِ وَ عَدَدِ جُرَعِ مَاءِ الْبِحَارِ وَ عَدَدِ قَطْرِ الْأَمْطَارِ وَ وَرَقِ الْأَشْجَارِ وَ عَدَدِ النُّجُومِ وَ عَدَدِ زِنَةِ ذَلِکَ وَ عَدَدِ الثَّرَی وَ النَّوَی وَ الْحَصَی وَ عَدَدِ زِنَةِ ذَرِّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا فِیهِنَّ وَ مَا بَیْنَهُنَّ وَ مَا تَحْتَهُنَّ وَ مَا بَیْنَ ذَلِکَ وَ مَا فَوْقَ ذَلِکَ مِنْ لَدُنِ الْعَرْشِ إِلَی قَرَارِ الْأَرْضِ السَّابِعَةِ السُّفْلَی وَ عَدَدِ حُرُوفِ أَلْفَاظِ أَهْلِهِنَّ وَ عَدَدِ أَزْمَانِهِمْ وَ دَقَائِقِهِمْ وَ سُکُونِهِمْ وَ حَرَکَاتِهِمْ وَ أَشْعَارِهِمْ وَ أَبْشَارِهِمْ وَ عَدَدِ زِنَةِ مَا عَمِلُوا أَوْ لَمْ یَعْمَلُوا أَوْ کَانَ مِنْهُمْ أَوْ یَکُونُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ.

أُعِیذُ أَهْلَ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ نَفْسِی وَ مَالِی وَ ذُرِّیَّتِی وَ أَهْلِی وَ وُلْدِی وَ قَرَابَاتِی وَ أَهْلَ بَیْتِی وَ کُلَّ ذِی رَحِمٍ لِی دَخَلَ فِی الْإِسْلَامِ وَ جِیرَانِی وَ إِخْوَانِی وَ مَنْ قَلَّدَنِی دُعَاءً أَوْ أَسْدَی إِلَیَّ بِرّاً أَوِ اتَّخَذَ عِنْدِی یَداً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِاللَّهِ وَ بِأَسْمَائِهِ التَّامَّةِ الشَّامِلَةِ الْکَامِلَةِ الْفَاضِلَةِ الْمُبَارَکَةِ الْمُتَعَالِیَةِ الزَّکِیَّةِ الشَّرِیفَةِ الْمَنِیعَةِ الْکَرِیمَةِ

ص: 207

بزرگ پنهان در امانی که هیچ نیکوکار یا بدکاری نمی­تواند از آنها تخطی کند و به سوره­ ام الکتاب و آخرین آنها و آنچه میان این دوست از سوره­ شریف و آیه­ محکم و شفا و رحمت و پناه دهی و برکت و به تورات و انجیل و زبور و به صحیفه­های ابراهیم و موسی و به هر کتابی که خداوند نازل فرمود و هر فرستاده­ای که خدا فرستاد و هر حجتی که خدا آن را بر پا ساخت و هر برهانی که آن را آشکار گردانید و به هر نوری که خداوند آن را روشن ساخت و تمام نعمت­های خدا و عظمت او.

پناه می­دهم و پناه می­برم به خدا از شر هر صاحب شری و از آنچه بیم دارم و می­هراسم و از شر آنچه پروردگار بزرگ و بلندمرتبه من از آن بزرگ­تر است و از شر جنیان و آدمیان فاسق و شیطان­ها و پادشاهان و ابلیس و لشکریانش و پیروان و همراهانش و از شر هر آنچه در نور و تاریکی است و از شر هر آنچه ناگهانی فرا رسد یا هجوم آورد و از شر آنچه در زمین فرو رود یا از آن خارج گردد و از شر هر جانداری که پروردگار من اختیار او را به دست دارد و به راستی که پروردگار من به راه راست است و اگر پشت کردند، خداوند برایم کافی است، خدایی جز او نیست بر او توکل نمودم و اوست پروردگار عرش باعظمت.

روایت39.

عدة الداعی: محمد بن علی علیهما السلام به أبی حمزه گفت: ای ابا حمزه هرگاه کاری بر تو پیش آید که از آن بیم داری به یکی از گوشه های خانه ات یعنی قبله رو نمی کنی. دو رکعت نماز می­گزاری سپس هفتاد مرتبه می­گویی: «ای بیننده­ترن نگرندگان، ای شنواترین شنوندگان، ای سریع­ترین حسابگر و ای مهربان­ترین مهربانان». هر دفعه خداوند را با این کلمات می­خوانی، حاجتت را ذکر کن.

از اسماء نقل است: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس به اندوه و غم و گرفتاری و مصیبت یا دشواری مبتلا شود، بگوید «خدا پروردگار من است، ذره­ای به او شرک نمی­ورزم و بر آن زنده­ای که نمی­میرد توکل کردم».

از علی بن مهزیار نقل است: محمد بن حمزه علوی در نامه­ای که به من نوشت، از من خواست تا نامه­ای به امام باقر علیه السلام بنگارم تا دعایی به او بیاموزد که گشایش در کارش حاصل شود، پس امام برای من نوشتند: «ای کسی که از هر چیز کفایت می­کنی و هیچ چیز نمی­تواند او را کفایت کند، آنچه برای من مهم است، را کفایت نما» به راستی که من امیدوارم که غم و اندوهی که در آن است را کفایت کند

ص: 208

الْعَظِیمَةِ الْمَکْنُونَةِ الْمَخْزُونَةِ الَّتِی لَا یُجَاوِزُهُنَّ بَرٌّ وَ لَا فَاجِرٌ وَ بِأُمِّ الْکِتَابِ وَ خَاتِمَتِهِ وَ مَا بَیْنَهُمَا مِنْ سُورَةٍ شَرِیفَةٍ وَ آیَةٍ مُحْکَمَةٍ وَ شِفَاءٍ وَ رَحْمَةٍ وَ عُوذَةٍ وَ بَرَکَةٍ وَ بِالتَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الزَّبُورِ وَ بِصُحُفِ إِبْرَاهِیمَ وَ مُوسَی وَ بِکُلِّ کِتَابٍ أَنْزَلَ اللَّهُ وَ بِکُلِّ رَسُولٍ أَرْسَلَ اللَّهُ وَ بِکُلِّ حُجَّةٍ أَقَامَهَا اللَّهُ وَ بِکُلِّ بُرْهَانٍ أَظْهَرَهُ اللَّهُ وَ بِکُلِّ نُورٍ أَنَارَهُ اللَّهُ وَ بِکُلِّ آلَاءِ اللَّهِ وَ عَظَمَتِهِ أُعِیذُ وَ أَسْتَعِیذُ بِاللَّهِ مِنْ شَرِّ کُلِّ ذِی شَرٍّ وَ مِنْ شَرِّ مَا أَخَافُ وَ أَحْذَرُ وَ مِنْ شَرِّ مَا رَبِّی تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مِنْهُ أَکْبَرُ وَ مِنْ شَرِّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الشَّیَاطِینِ وَ السَّلَاطِینِ وَ إِبْلِیسَ وَ جُنُودِهِ وَ أَشْیَاعِهِ وَ أَتْبَاعِهِ وَ مِنْ شَرِّ مَا فِی النُّورِ وَ الظُّلْمَةِ وَ مِنْ شَرِّ مَا دَهَمَ أَوْ هَجَمَ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ هَمٍّ وَ غَمٍّ وَ آفَةٍ وَ نَدَمٍ وَ مِنْ شَرِّ ما یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما یَعْرُجُ فِیها وَ مِنْ شَرِّ ما یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَ ما یَخْرُجُ مِنْها وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّةٍ رَبِّی آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ.

«39»

عُدَّةُ الدَّاعِی، رَوَی ابْنُ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ علیه السلام: یَا بَا حَمْزَةَ مَا لَکَ إِذَا نَابَکَ أَمْرٌ تَخَافُهُ أَنْ لَا تَتَوَجَّهَ إِلَی بَعْضِ زَوَایَا بَیْتِکَ یَعْنِی الْقِبْلَةَ فَتُصَلِّیَ رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ تَقُولَ یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ وَ یَا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ وَ یَا أَسْرَعَ الْحَاسِبِینَ وَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ سَبْعِینَ مَرَّةً کُلَّمَا دَعَوْتَ اللَّهَ مَرَّةً بِهَذِهِ الْکَلِمَاتِ سَأَلْتَ حَاجَتَکَ.

وَ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَیْدٍ عَنْ أَسْمَاءَ قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ أَصَابَهُ هَمٌّ أَوْ غَمٌّ أَوْ کَرْبٌ أَوْ بَلَاءٌ أَوْ لَأْوَاءٌ فَلْیَقُلِ اللَّهُ رَبِّی لَا أُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً تَوَکَّلْتُ عَلَی الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ.

وَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ قَالَ: کَتَبَ مُحَمَّدُ بْنُ حَمْزَةَ الْعَلَوِیُّ إِلَیَّ یَسْأَلُنِی أَنْ أَکْتُبَ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی دُعَاءٍ یُعَلِّمُهُ یَرْجُو بِهِ الْفَرَجَ فَکَتَبَ إِلَیَّ أَمَّا مَا سَأَلَ مُحَمَّدُ بْنُ حَمْزَةَ الْعَلَوِیُّ مِنْ تَعْلِیمِهِ دُعَاءً یَرْجُو بِهِ الْفَرَجَ فَقُلْ لَهُ یَلْزَمُ یَا مَنْ یَکْفِی مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ لَا یَکْفِی مِنْهُ شَیْ ءٌ اکْفِنِی مَا أَهَمَّنِی فَإِنِّی أَرْجُو أَنْ یُکْفَی مَا هُوَ فِیهِ مِنَ الْغَمِ

ص: 208

انشاء الله.

حضرت صادق علیه السالم فرمودند: آیا به تو کلماتی نیاموزم؟ هرگاه در منجلابی فرو رفتی بگو: «به نام خداوند بخشنده مهربان هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خدا تحقق نمی­پذیرد» به راستی که خداوند هر آنچه از انواع مصیبت­ها را که خواهد از تو دور گرداند .

باب صد و هفتم : دعاها و تعویذها برای رفع مکر دشمنان افزون بر آنچه گذشت و آنچه با این موضوع مناسبت داردشامل دعای حرز یمانی معروف به دعای سیفی همچنین دعای علوی مصری و مثل آن دو

روایات

روایت1.

أمالی: گروهی از اهل بیت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام نزد او ایشان حضور داشتند که خبر رسید موسی بن مهدی تصمیم گرفته است علیه ایشان اقدامی بکند - به ایشان آسیبی برساند -، پس به اهل بیت خود فرمودند: چه مشورتی می­دهید؟ گفتند: به نظر ما باید از این مرد دوری گزینی و خود را از او پنهانی داری، به راستی که نمی­توان از شر او ایمن ماند. پس امام موسی کاظم علیه السلام لبخندی زدند و گفتند:

- سخینة پنداشت بر پروردگارش غلبه خواهد کرد و قطعاً او که غلبه­کننده بر غالبان است چیره می­شود.

سپس دست مبارک خود را به سوی آسمان بلند کردند و فرمودند:

خدای من! چه بسا دشمنانی که لبه تیغ خود را برایم تیز کردند، سرنیزه خود را برای من برنده ساختند و چشم مراقبت - نگهبانان و جاسوسان - ایشان از من به خواب نمی­رود. پس آن هنگام که ضعف مرا از به دوش کشیدن مصیبت­های سرسخت و ناتوانی­ام از بلاهای فراگیر را دیدی، آن را به قدرت و نیروی خود و نه نیرو و قدرت من از من بازگردان و او را ببینم در چاهی که برای من حفر کرده است، ناامید از آنچه در دنیای خود بدان امید بسته است، و دور از آنچه در آخرتش بدان امید دارد. ای سرور من تو را بر آن سپاس، به میزان استحقاقی که داری، خدایا به

ص: 209

إِنْ شَاءَ اللَّهُ.

وَ قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام: أَ لَا أُعَلِّمُکَ کَلِمَاتٍ إِذَا وَقَعْتَ فِی وَرْطَةٍ فَقُلْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ یَصْرِفُ بِهَا عَنْکَ مَا یَشَاءُ مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلَاءِ.

باب 107 الأدعیة و الأحراز لدفع کید الأعداء زائدا علی ما سبق و ما یناسب هذا المعنی و فیه دعاء الحرز الیمانی المعروف بالدعاء السیفی أیضا و دعاء العلوی المصری و نحوهما

الأخبار

«1»

لی، [الأمالی] للصدوق ابْنُ الْمُتَوَکِّلِ عَنْ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ عَنْ أَخِیهِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: وَقَعَ الْخَبَرُ إِلَی مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیهما السلام وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ بِمَا عَزَمَ عَلَیْهِ مُوسَی بْنُ الْمَهْدِیِّ فِی أَمْرِهِ فَقَالَ لِأَهْلِ بَیْتِهِ بِمَا تُشِیرُونَ قَالُوا نَرَی أَنْ تَتَبَاعَدَ عَنْ هَذَا الرَّجُلِ وَ أَنْ تُغَیِّبَ شَخْصَکَ مِنْهُ فَإِنَّهُ لَا یُؤْمَنُ شَرُّهُ فَتَبَسَّمَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام ثُمَّ قَالَ:

زَعَمَتْ سَخِینَةُ أَنْ سَتَغْلِبُ رَبَّهَا***وَ لَیُغْلَبَنَّ مُغَلِّبُ [مُغَالِبُ] الْغَلَّابِ

ثُمَّ رَفَعَ علیه السلام یَدَهُ إِلَی السَّمَاءِ فَقَالَ:

إِلَهِی کَمْ مِنْ عَدُوٍّ شَحَذَ لِی ظُبَةَ مُدْیَتِهِ وَ أَرْهَفَ لِی سِنَانَ (1) حَدِّهِ وَ دَافَ لِی قَوَاتِلَ سُمُومِهِ وَ لَمْ تَنَمْ عَنِّی عَیْنُ حِرَاسَتِهِ فَلَمَّا رَأَیْتَ ضَعْفِی عَنِ احْتِمَالِ الْفَوَادِحِ وَ عَجْزِی عَنْ مُلِمَّاتِ الْجَوَائِحِ صَرَفْتَ ذَلِکَ عَنِّی بِحَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ لَا بِحَوْلِی وَ لَا بِقُوَّتِی فَأَلْقَیْتَهُ فِی الْحَفِیرِ الَّذِی احْتَفَرَهُ لِی خَائِباً مِمَّا أَمَّلَهُ فِی دُنْیَاهُ مُتَبَاعِداً مِمَّا رَجَاهُ فِی آخِرَتِهِ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی ذَلِکَ قَدْرَ اسْتِحْقَاقِکَ سَیِّدِی اللَّهُمَ

ص: 209


1- 1. شبا حده خ ل فی سائر النسخ.

عزت خود او را بگیر و به قدرتت برندگی او را از من کند کن و برای او مشغولیتی از آنچه می خواهد و ناتوانی از آنچه قصد آن را دارد، قرار ده، خدایا مرا بر نابودی دشمنم یاری فرما یاری کردنی که حاضر باشد تا موجب شفا و فرو نشاندن خشمم گردد و حقم از او گرفته شود. خدایا دعایم را به اجابت متصل گردان و شکایتم را به تغییر وضع قرار ده و به زودی او را از آنچه به ظالمان وعده دادی، آگاه کن، و به من آنچه در اجابت درماندگان وعده دادی، نشان ده، به راستی که تو صاحب فضل بزرگ و بخشایش کریمانه­ای».

نقل کرد: سپس آن گروه پراکنده شدند و هنگامی جمع شدند که خواستند نوشته­ای مربوط به مرگ موسی بن مهدی را بخوانند.(1)

أمالی: مثل این حدیث از صدوق نقل شد.(2)

عیون الاخبار: مثل این حدیث را در باب أحوال امام موسی کاظم علیه السلام آوردیم.(3)

روایت2.

عیون الاخبار، أمالی: علی بن ابراهیم نقل کرد: از مردی از یارانمان شنیدم می­گفت: زمانی که هارن الرشید حضرت موسی بن جعفر علیه السلام را زندان کرد، زمانی که شب او را پنهان کرد، و آنکه از جانب هارون بود، ترسید که ایشان را به قتل برساند، پس حضرت موسی علیه السلام تجدید وضو نمودند و رو به قبله نهادند و برای خداوند عزّ و جلّ چهار رکعت نماز گزاردند و این دعاها را خواندند و فرمودند: ای سرور من، مرا از زندان هارون نجات بخش و از دست او رها کن، ای رهاکننده­ درخت از

ص: 210


1- . أمالی الصدوق: 226، و در جلد 94: 327 – 317 ذکر شد به نقل از کتاب مهج الدعوات: 268 به روایتی طولانی. همچنین در جلد 94: 337 به نقل از مهج الدعوات: 36 بر روایت دیگری مثل آنچه در متن است و شرح کلمات آن ذکر شد، اگر خواستی مراجعه کن و آن را در المناقب 4: 306 می­بینی.
2- . أمالی الطوسی 2: 35
3- . عیون الاخبار 1: 76 و آن را در جلد 48: 217 و 151 از تاریخ الإمام موسی بن جعفر علیه السلام می­بینی.

فَخُذْهُ بِعِزَّتِکَ وَ افْلُلْ حَدَّهُ عَنِّی بِقُدْرَتِکَ وَ اجْعَلْ لَهُ شُغُلًا فِیمَا یَلِیهِ وَ عَجْزاً عَمَّنْ (1) یُنَاوِیهِ اللَّهُمَّ وَ أَعْدِنِی عَلَیْهِ عَدْوَی حَاضِرَةً تَکُونُ مِنْ غَیْظِی شِفَاءً وَ مِنْ حَقِّی (2) عَلَیْهِ وَفَاءً وَ صِلِ اللَّهُمَّ دُعَائِی بِالْإِجَابَةِ وَ انْظِمْ شَکَاتِی بِالتَّغْیِیرِ وَ عَرِّفْهُ عَمَّا قَلِیلٍ مَا وَعَدْتَ الظَّالِمِینَ وَ عَرِّفْنِی مَا وَعَدْتَ فِی إِجَابَةِ الْمُضْطَرِّینَ إِنَّکَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ وَ الْمَنِّ الْکَرِیمِ قَالَ ثُمَّ تَفَرَّقَ الْقَوْمُ فَمَا اجْتَمَعُوا إِلَّا لِقِرَاءَةِ الْکِتَابِ الْوَارِدِ بِمَوْتِ مُوسَی بْنِ الْمَهْدِیِ (3).

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی الغضائری عن الصدوق: مثله (4) ن، [عیون أخبار الرضا علیه السلام] المکتب عن أحمد بن محمد الوراق عن علی بن هارون الحمیری عن علی بن محمد بن سلیمان عن أبیه عن علی بن یقطین: مثله و قد أوردناه فی باب أحواله علیه السلام (5).

«2»

ن (6)، [عیون أخبار الرضا علیه السلام] لی، [الأمالی] للصدوق مَاجِیلَوَیْهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ قَالَ سَمِعْتُ رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِنَا یَقُولُ: لَمَّا حَبَسَ هَارُونُ الرَّشِیدُ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ علیه السلام جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ فَخَافَ نَاحِیَةَ هَارُونَ أَنْ یَقْتُلَهُ فَجَدَّدَ مُوسَی علیه السلام طَهُورَهُ وَ اسْتَقْبَلَ

بِوَجْهِهِ الْقِبْلَةَ وَ صَلَّی لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ ثُمَّ دَعَا بِهَذِهِ الدَّعَوَاتِ فَقَالَ یَا سَیِّدِی نَجِّنِی مِنْ حَبْسِ هَارُونَ وَ خَلِّصْنِی مِنْ یَدِهِ یَا مُخَلِّصَ الشَّجَرِ مِنْ

ص: 210


1- 1. عما خ ل.
2- 2. حتفی خ ل و فی بعض النسخ حنقی و هو الظاهر.
3- 3. أمالی الصدوق: 226 و قد مر فی ج 94 ص 317- 327 نقلا عن کتاب مهج الدعوات ص 268، بروایة طویلة، و هکذا فی ج 94 ص 337 نقلا عن المهج ص 36 بروایة اخری مثل ما فی المتن، و مر شرح بعض لغاتها فراجع ان شئت، و تراه فی المناقب ج 4 ص 306.
4- 4. أمالی الطوسیّ ج 2 ص 35.
5- 5. عیون الأخبار ج 1 ص 76 و تراه فی ج 48 ص 151 و 217 من تاریخ الامام موسی بن جعفر علیه السلام.
6- 6. عیون الأخبار ج 1 ص 93.

میان شن و گل و آب، ای رها سازشیر از میان سرگین و خون، ای رهاکننده­ نوزاد از میان پرده و بچه دان، ای بیرون­آورنده­ آتش از میان آهن و سنگ ای خارج­کننده­ روح از میان احشا و امعاء مرا از دست هارون رها ساز.

نقل کرد: زمانی که حضرت موسی کاظم علیه السلام این دعاها را خواندند، هارون مرد سیه­چهره­ای را در خواب دید که شمشیر که خود را از نیام کشیده است و بالای سر هارون ایستاده است، و می­گوید: ای هارون، موسی بن جعفر را آزاد کن، وگرنه فرق سر تو را با شمشیرم می­زنم، هارون از هیبت او ترسید و دربان را فراخواند، پس دربان حاضر شد و به او گفت: به زندان برو و موسی بن جعفر را آزاد کن، نقل کرد: دربان رفت و در زندان را کوبید و زندانبان او را جواب داد و گفت: کیست؟ گفت: خلیفه، موسی بن جعفر را فرا می­خواند؛ او را از زندان خود بیرون آور و آزاد ساز، زندانبان فریاد زد: ای موسی، خلیفه تو را می­خواند.

موسی بن جعفر علیه السلام ترسان برخاستند و می­گفتند: در این وقت شب مرا نمی­خواند جز آنکه شری را اراده کرده است، و گریان و اندوهناک و غمگین و ناامید از زندگی از جا برخاستند و نزد هارون رفتند، در حالی که پهلوهاشان می­لرزید، پس گفتند: سلام بر هارون، هارون جواب ایشان را داد سپس به ایشان گفت: تو را به خدا قسم آیا امشب دعاهایی خواندی؟ جواب دادند: آری، گفت: چه دعاهایی؟ فرمودند: تجدید وضو نمودم و برای خداوند عزّ و جلّ چهار رکعت نماز گزاردم و چشمم را به آسمان دوختم و گفتم: ای سرور من مرا از دست هارون و شر او رها ساز و دعای خود را برای او گفت.

هارون گفت: خداوند دعای تو را مستجاب کرد. ای دربان، او را آزاد کن و خلعت طلبید و سه بار به او خلعت بخشید و او را بر اسب خویش سوار کرد و گرامی داشت و او را همنشین خود ساخت. سپس گفت: آن کلمات را بگو: تا آنها را حفظ کنم. سپس دوات و کاغذی طلبیدند و این کلمات را نوشتند، نقل کرد: او را آزاد نمود و به دست دربان سپرد تا به خانه برساند. پس حضرت موسی بن جعفر علیه السلام نزد هارون گرامی شتند و هر پنج شنبه بر او وارد می­شد.(1)

روایت3.

می­گویم: در استدلال حسن بن علی صلوات الله علیهما برای

ص: 211


1- . أمالی الصدوق: 227، و در أمالی الطوسی 2: 36 آمده است و همچنین در المناقب 4: 305.

بَیْنِ رَمْلٍ وَ طِینٍ وَ مَاءٍ وَ یَا مُخَلِّصَ اللَّبَنِ مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ وَ یَا مُخَلِّصَ الْوَلَدِ مِنْ بَیْنِ مَشِیمَةٍ وَ رَحِمٍ وَ یَا مُخَلِّصَ النَّارِ مِنْ بَیْنِ الْحَدِیدِ وَ الْحَجَرِ وَ یَا مُخَلِّصَ الرُّوحِ مِنْ بَیْنِ الْأَحْشَاءِ وَ الْأَمْعَاءِ خَلِّصْنِی مِنْ یَدَیْ هَارُونَ.

قَالَ فَلَمَّا دَعَا مُوسَی علیه السلام بِهَذِهِ الدَّعَوَاتِ رَأَی هَارُونُ رَجُلًا أَسْوَدَ فِی مَنَامِهِ وَ بِیَدِهِ سَیْفٌ قَدْ سَلَّهُ وَاقِفاً عَلَی رَأْسِ هَارُونَ وَ هُوَ یَقُولُ یَا هَارُونُ أَطْلِقْ عَنْ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَ إِلَّا ضَرَبْتُ عِلَاوَتَکَ بِسَیْفِی هَذَا فَخَافَ هَارُونُ مِنْ هَیْبَتِهِ ثُمَّ دَعَا الْحَاجِبَ فَجَاءَ الْحَاجِبُ فَقَالَ لَهُ اذْهَبْ إِلَی السِّجْنِ وَ أَطْلِقْ عَنْ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ فَخَرَجَ الْحَاجِبُ فَقَرَعَ بَابَ السِّجْنِ فَأَجَابَهُ صَاحِبُ السِّجْنِ فَقَالَ مَنْ ذَا قَالَ إِنَّ الْخَلِیفَةَ یَدْعُو مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ فَأَخْرِجْهُ مِنْ سِجْنِکَ وَ أَطْلِقْ عَنْهُ فَصَاحَ السَّجَّانُ یَا مُوسَی إِنَّ الْخَلِیفَةَ یَدْعُوکَ فَقَامَ مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ مَذْعُوراً فَزِعاً وَ هُوَ یَقُولُ لَا یَدْعُونِی فِی جَوْفِ هَذِهِ اللَّیْلَةِ إِلَّا لِشَرٍّ یُرِیدُ بِی فَقَامَ بَاکِیاً حَزِیناً مَغْمُوماً آیِساً مِنْ حَیَاتِهِ فَجَاءَ إِلَی عِنْدِ هَارُونَ وَ هُوَ یَرْتَعِدُ فَرَائِصُهُ فَقَالَ سَلَامٌ عَلَی هَارُونَ فَرَدَّ عَلَیْهِ السَّلَامَ ثُمَّ قَالَ لَهُ هَارُونُ نَاشَدْتُکَ بِاللَّهِ هَلْ دَعَوْتَ فِی جَوْفِ هَذِهِ اللَّیْلَةِ بِدَعَوَاتٍ فَقَالَ نَعَمْ قَالَ وَ مَا هُنَّ قَالَ جَدَّدْتُ طَهُوراً وَ صَلَّیْتُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ وَ رَفَعْتُ طَرْفِی إِلَی السَّمَاءِ وَ قُلْتُ یَا سَیِّدِی خَلِّصْنِی مِنْ یَدَیْ هَارُونَ وَ شَرِّهِ وَ ذَکَرَ لَهُ مَا کَانَ مِنْ دُعَائِهِ فَقَالَ هَارُونُ قَدِ اسْتَجَابَ اللَّهُ دَعْوَتَکَ یَا حَاجِبُ أَطْلِقْ عَنْ هَذَا ثُمَّ دَعَا بِخِلَعٍ فَخَلَعَ عَلَیْهِ ثَلَاثاً وَ حَمَلَهُ عَلَی فَرَسِهِ وَ أَکْرَمَهُ وَ صَیَّرَهُ نَدِیماً لِنَفْسِهِ ثُمَّ قَالَ هَاتِ الْکَلِمَاتِ حَتَّی أُثْبِتَهَا ثُمَّ دَعَا بِدَوَاةٍ وَ قِرْطَاسٍ وَ کَتَبَ هَذِهِ الْکَلِمَاتِ قَالَ فَأَطْلَقَ عَنْهُ وَ سَلَّمَهُ إِلَی حَاجِبِهِ لِیُسَلِّمَهُ إِلَی الدَّارِ فَصَارَ مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ علیه السلام کَرِیماً عِنْدَ هَارُونَ وَ کَانَ یَدْخُلُ عَلَیْهِ فِی کُلِّ خَمِیسٍ (1).

«3»

أَقُولُ: قَدْ أَوْرَدْنَا فِی احْتِجَاجِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا عَلَی

ص: 211


1- 1. أمالی الصدوق ص 227. و تراه فی أمالی الطوسیّ ج 2 ص 36، و هکذا فی المناقب ج 4 ص 305.

معاویه و یارانش لعنهم الله آوردیم، زمانی که آنها امام علیه السلام را فرا خواندند، گفتند: «خدایا من به مدد تو سینه آنان را دفع می کنم و از شر آنان به تو پناه می­برم و از تو بر آنها یاری می­جویم، پس به هر چه و هرطور خواستی از قدرت و نیروی خود مرا از آنان کفایت کن، ای مهربان­ترین مهربانان» سپس به پیک گفتند: این سخن گشایش است.(1)

روایت4.

قرب الاسناد: حضرت صادق علیه السلام فرمودند: علی بن حسین صلی الله علیه فرمودند: هرگاه این کلمات را بر زبان آورم، از اجتماع جنیان و آدمیان علیه من باکی ندارم و پیروزی حتمی است، می­گویی: «به نام خدا و با استعانت از خدا و برای خدا و در راه خدا به نام خدا و با استعانتاز خدا و از خدا و به سوی خدا و بر آیین رسول خدا صلی الله علیه و آله خدایا من خودم را تسلیم تو نمودم و کارم را به تو واگذار نمودم و رویم را به سوی تو کردم و پشتم را به تو پناه دادم، خدایا مرا با حفظ ایمان از جلو و پشت و راست و چپ و بالا و زیر حفظ نمای و نیرو و قدرت خود از من دور بگردان و هیچ نیرو و قدرتی جز به خدای بلندمرتبه و بزرگ وجود ندارد».(2)

روایت5.

عیون الاخبار: عبدالله بن فضل از پدرش نقل کرد: از رشید خود را پنهان می­داشتم، روزی با خشم به سوی من آمد و شمشیرش را در دستش می­چرخاند و به من گفت: ای فضل سوگند به خویشاوندی که با رسول خدا صلی الله علیه و آله دارم اگر پسرعموی مرا نزد من نیاوری آنچه چشمانت در آن است را برمی­گیرم، گفتم: چه کسی را بیاورم؟ گفت این حجازی را، گفتم: کدام یک از این حجازی­ها را؟ گفت: موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن أبی طالب .

فضل گفت: از خداوند عز و جل ترسیدم از اینکه آن حضرت را به نزد او ببرم سپس به پاداش آن فکر کردم و به او گفتم: انجام می­دهم، پس گفت: برایم دو تازیانه و دو نفر که دست و پا قطع کند و دو جلاد بیاور، نقل کرد: آن را برای او بردم و به خانه أبی ابراهیم موسی بن جعفر علیه السلام رفتم و به خرابه­ای که در آن

ص: 212


1- . مراجعه کن جلد 44: 71 از تاریخ امام علیه السلام به نقل از کتاب الاحتجاج: 137.
2- . قرب الاسناد: 3

مُعَاوِیَةَ وَ أَصْحَابِهِ لَعَنَهُمُ اللَّهُ أَنَّهُمْ لَمَّا دَعَوْهُ علیه السلام قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَدْرَأُ بِکَ فِی نُحُورِهِمْ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شُرُورِهِمْ وَ أَسْتَعِینُ بِکَ عَلَیْهِمْ فَاکْفِنِیهِمْ بِمَا شِئْتَ وَ أَنَّی شِئْتَ مِنْ حَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ ثُمَّ قَالَ لِلرَّسُولِ هَذَا کَلَامُ الْفَرَجِ (1).

«4»

ب، [قرب الإسناد] هَارُونُ عَنِ ابْنِ صَدَقَةَ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ: مَا أُبَالِی إِذَا أَنَا قُلْتُ هَذِهِ الْکَلِمَاتِ لَوِ اجْتَمَعَ عَلَیَّ الْجِنُّ وَ الْإِنْسُ مَعَ الْقَضَاءِ بِالنُّصْرَةِ تَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ لِلَّهِ وَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ مِنَ اللَّهِ وَ إِلَی اللَّهِ وَ عَلَی مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْلَمْتُ نَفْسِی إِلَیْکَ وَ فَوَّضْتُ أَمْرِی إِلَیْکَ وَ وَجَّهْتُ وَجْهِی إِلَیْکَ وَ أَلْجَأْتُ ظَهْرِی إِلَیْکَ اللَّهُمَّ احْفَظْنِی بِحِفْظِ الْإِیمَانِ مِنْ بَیْنِ یَدَیَّ وَ مِنْ خَلْفِی وَ عَنْ یَمِینِی وَ عَنْ شِمَالِی وَ مِنْ فَوْقِی وَ مِنْ تَحْتِی فَادْفَعْ عَنِّی بِحَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ (2).

«5»

ن، [عیون أخبار الرضا علیه السلام] الْهَمْدَانِیُّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ الْمَدَنِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْفَضْلِ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: کُنْتُ أَحْجُبُ الرَّشِیدَ فَأَقْبَلَ عَلَیَّ یَوْماً غَضْبَانَ وَ بِیَدِهِ سَیْفٌ یُقَلِّبُهُ فَقَالَ لِی یَا فَضْلُ بِقَرَابَتِی مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَئِنْ لَمْ تَأْتِنِی بِابْنِ عَمِّی لَآخُذَنَّ الَّذِی فِیهِ عَیْنَاکَ فَقُلْتُ بِمَنْ أَجِیئُکَ فَقَالَ بِهَذَا الْحِجَازِیِّ قُلْتُ وَ أَیُّ الْحِجَازِیِّینَ قَالَ مُوسَی بْنُ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ قَالَ الْفَضْلُ فَخِفْتُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنْ جِئْتُ بِهِ إِلَیْهِ ثُمَّ فَکَّرْتُ فِی النِّعْمَةِ فَقُلْتُ لَهُ أَفْعَلُ فَقَالَ ائْتِنِی بِسَوْطَیْنِ (3) وَ هبنازین (4)

وَ جَلَّادَیْنِ قَالَ فَأَتَیْتُهُ بِذَلِکَ وَ مَضَیْتُ إِلَی مَنْزِلِ أَبِی إِبْرَاهِیمَ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیه السلام فَأَتَیْتُ إِلَی خَرِبَةٍ فِیهَا

ص: 212


1- 1. راجع ج 44 ص 71 من تاریخه علیه السلام نقلا عن کتاب الاحتجاج: 137.
2- 2. قرب الإسناد ص 3.
3- 3. بسواطین خ، بشرطین خ.
4- 4. کذا فی الأصل، و هکذا وقع فی ج 48 ص 215 من تاریخ الإمام موسی بن جعفر علیه السلام، و فی المصدر: هسارین و فی هامش نسخة الکمبانیّ هصارین، و الهصار: القصاف، و فی هامش المصدر عن بعض النسخ: هبارین، و الهبار: البتاک القطاع، فتحرر.

خانه­­ای کوچک از برگ­های خرما بود، رفتم پس رفتم پسر غلام سیاهی دیدم و به او گفتم: خدا تو را رحمت کند، برای من از مولایت اجازه بگیر پس به من گفت: داخل شو او دربان و پرده­دار ندارد. پس به نزد ایشان رفتم و غلام سیاهی را دیدم که قیچی به دست دارد و گوشت زائد پیشانی و ارتفاع بینی ایشان را به سبب سجده­های فراوان، جدا می­کند.

پس به او گفتم: سلام بر تو ای فرزند رسول خدا رشید را اجابت کن، فرمودند: رشید را با من چه کار؟ آیا نعمتش او را از من باز نمی­دارد؟ سپس به سرعت برخاستند و می­گفتند: «اگر در روایتی از جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله نشنیده بودم که اطاعت از سلطان به هدف تقیه واجب است، به نزد او نمی­رفتم، پس به ایشان عرض کردم: ای ابا ابراهیم خداوند تو را رحمت کند، برای شکنجه آماده شوید. آن حضرت علیه السلام فرمودند: مگر با من نیست کسی که دنیا و آخرت از آن اوست و اگر خداوند بخواهد، او نمی­تواند امروز به من بدی برساند، فضل بن ربیع منتقل کرد: او را دیدم در حالی که دست خویش را سه بار گرداندند و به سر خویش اشاره کردند.

به نزد رشید رفتم و او همچون زنی فرزند مرده، سرگردان ایستاده بود. وقتی مرا دید گفت: ای فضل، گفتم: بله، گفت: پسرعمویت را آوردی؟ گفتم: آری، گفت: آیا او را نیازردی، گفتم: خیر، گفت: آیا او را آگاه نساختی که من بر او خشمگینم و به راستی که نفسممرا به چیزی وا می دارد که آن را نخواستم، به او اجازه ورود بده پس به ایشان اجازه دادم، پس هنگامی که ایشان را دید ایستاده به سوی وی پرید و او را در آغوش گرفت و به ایشان گفت: خوشا به پسرعموی و برادر و وارث نعمت من .

سپس ایشان را بر پای خود نشاند و گفت: چه چیز تو را از دیدار ما باز داشته است؟ فرمودند: بسیاری فرمانروایی و دوستی­ات نسبت به دنیا، پس گفت: ظرف عطر را نزد من بیاورید پس آوردند و آن را با دست خویش امام را عطر آگین نمود، سپس دستور تا در برابر او خلعت­ها و دو کیسه دینار حمل کنند، حضرت موسی بن جعفر علیه السلام فرمودند: اگر نبودند جوانان ازدواج نکرده از فرزندان ابی طالب که احتیاج به ازدواج دارند تا نسل آنها قطع نشود این پول را نمی پذیرفتم، سپس پشت کردند و می­فرمودند: سپاس خدایی که پروردگار جهانیان است.

فضل نقل کرد: ای امیر مؤمنان، خواستی او را شکنجه کنی ولی او را گرامی داشتی و خلعت بخشیدی؟ سپس به من گفت:ای فضل، وقتی تو رفتی تا او را به نزد من آوری، گروه­هایی را دیدم که خانه­ام را فرا گرفتند و در دستشان سلاح­هایی است که آن را در بنیان خانه فرو کردند، می­گویند: اگر فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله را آزار دهد او را فرو می­بریم

ص: 213

کُوخٌ (1)

مِنْ جَرَائِدِ النَّخْلِ فَإِذَا أَنَا بِغُلَامٍ أَسْوَدَ فَقُلْتُ لَهُ اسْتَأْذِنْ لِی عَلَی مَوْلَاکَ یَرْحَمُکَ اللَّهُ فَقَالَ لِی لِجْ لَیْسَ لَهُ حَاجِبٌ وَ لَا بَوَّابٌ فَوَلَجْتُ إِلَیْهِ فَإِذَا أَنَا بِغُلَامٍ أَسْوَدَ بِیَدِهِ مِقَصٌّ یَأْخُذُ اللَّحْمَ مِنْ جَبِینِهِ وَ عِرْنِینِ أَنْفِهِ مِنْ کَثْرَةِ سُجُودِهِ فَقُلْتُ لَهُ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَجِبِ الرَّشِیدَ فَقَالَ مَا لِلرَّشِیدِ وَ مَا لِی أَ مَا تَشْغَلُهُ نِعْمَتُهُ عَنِّی ثُمَّ قَامَ مُسْرِعاً وَ هُوَ یَقُولُ لَوْ لَا أَنِّی سَمِعْتُ فِی خَبَرٍ عَنْ جَدِّی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنَّ طَاعَةَ السُّلْطَانِ لِلتَّقِیَّةِ وَاجِبَةٌ إِذاً مَا جِئْتُ فَقُلْتُ لَهُ اسْتَعِدَّ لِلْعُقُوبَةِ یَا بَا إِبْرَاهِیمَ رَحِمَکَ اللَّهُ فَقَالَ علیه السلام أَ لَیْسَ مَعِی مَنْ یَمْلِکُ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةَ وَ لَنْ یَقْدِرَ الْیَوْمَ عَلَی سُوءٍ بِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ قَالَ الْفَضْلُ بْنُ الرَّبِیعِ فَرَأَیْتُهُ وَ قَدْ أَدَارَ یَدَهُ یَلُوحُ بِهَا عَلَی رَأْسِهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَدَخَلْتُ إِلَی الرَّشِیدِ فَإِذَا هُوَ کَأَنَّهُ امْرَأَةٌ ثَکْلَی قَائِمٌ حَیْرَانُ فَلَمَّا رَآنِی قَالَ لِی یَا فَضْلُ فَقُلْتُ لَبَّیْکَ فَقَالَ جِئْتَنِی بِابْنِ عَمِّی قُلْتُ نَعَمْ قَالَ لَا تَکُونُ أَزْعَجْتَهُ فَقُلْتُ لَا قَالَ لَا تَکُونُ أَعْلَمْتَهُ أَنِّی عَلَیْهِ غَضْبَانُ فَإِنِّی قَدْ هَیَّجْتُ عَلَی نَفْسِی مَا لَمْ أُرِدْهُ ائْذَنْ لَهُ بِالدُّخُولِ فَأَذِنْتُ لَهُ فَلَمَّا رَآهُ وَثَبَ إِلَیْهِ قَائِماً وَ عَانَقَهُ وَ قَالَ لَهُ مَرْحَباً بِابْنِ عَمِّی وَ أَخِی وَ وَارِثِ نِعْمَتِی ثُمَّ أَجْلَسَهُ عَلَی فَخِذِهِ وَ قَالَ لَهُ مَا الَّذِی قَطَعَکَ عَنْ زِیَارَتِنَا فَقَالَ سَعَةُ مُلْکِکَ وَ حُبُّکَ لِلدُّنْیَا فَقَالَ ائْتُونِی بِحُقَّةِ الْغَالِیَةِ فَأُتِیَ بِهَا فَغَلَفَهُ بِیَدِهِ (2)

ثُمَّ أَمَرَ أَنْ یُحْمَلَ بَیْنَ یَدَیْهِ خِلَعٌ وَ بَدْرَتَانِ دَنَانِیرُ فَقَالَ مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ علیه السلام وَ اللَّهِ لَوْ لَا أَنِّی أَرَی مَنْ أُزَوِّجُهُ بِهَا مِنْ عُزَّابِ بَنِی أَبِی طَالِبٍ لِئَلَّا یَنْقَطِعَ نَسْلُهُ أَبَداً مَا قَبِلْتُهَا ثُمَّ تَوَلَّی علیه السلام وَ هُوَ یَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ فَقَالَ الْفَضْلُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَرَدْتَ أَنْ تُعَاقِبَهُ فَخَلَعْتَ عَلَیْهِ وَ أَکْرَمْتَهُ فَقَالَ لِی یَا فَضْلُ إِنَّکَ لَمَّا مَضَیْتَ لِتَجِیئَنِی بِهِ رَأَیْتُ أَقْوَاماً قَدْ أَحْدَقُوا بِدَارِی بِأَیْدِیهِمْ حِرَابٌ قَدْ غَرَسُوهَا فِی أَصْلِ الدَّارِ یَقُولُونَ إِنْ آذَی ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله خَسَفْنَا بِهِ

ص: 213


1- 1. الکوخ: البیت من قصب بلا کوة.
2- 2. یقال غلف لحیته بالغالیة: ضمخها بها، و عن ابن درید أنّها عامیّة، و الصواب غللها و غلاها تغلیة.

و اگر به او نیکی کرد، از او روی برمی­گردانیم و او را رها می­کنیم.

پس امام را دنبال کردم و به ایشان عرض کردم: چه گفتید که شما را از کار رشید کفایت کرد؟ فرمودند: دعای جدم علی بن ابی طالب علیه السلام، هرگاه آن را می­خواند، اگر بر اردوگاهی حمله می­کرد، شکست می­داد و اگر به سوی سوارکاری حمله می­کرد، پیروز می­گشت و آن دعایی است که بلا را کفایت می­کند. عرض کردم: چه دعایی است؟ فرمودند: گفتم:

«خدایا به کمک تو حمله می کنم و به مدد تو تلاش می­کنم و به سبب تو سخن می گویم و به واسطه تو حمله ور می­شوم و به تو می­میرم و به تو زنده می­گردم. خودم را به تو تسلیم کردم و کارم را به تو واگذار نمودم، هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خداوند بلندمرتبه و بزرگ تحقق نمی­پذیرد، خدایا تو مرا آفریدی و روزی دادی و پوشاندی و به لطف آنچه به من بخشیدی، از بندگان بی­نیازم نمودی، هرگاه سقوط کردم، مرا بازگرداندی، و هرگاه لغزیدم، مرا قدرت بخشیدی و هر گاه بیمار شدم، شفا دادی و هرگاه دعا کردم، اجابت نمودی، ای سرور من، از من راضی شو و تو مرا خشنود ساختی».(1)

روایت6.

عیون أخبار الرضا: نقل است ابو جعفر دوانیقی به سراغ جعفر بن محمد علیهما السلام فرستاد تا ایشان را به قتل برساند، و برای این کار شمشیر و بساطی چرمین آماده کرد و گفت: ای ربیع، وقتی با او صحبت کردم و دستم را بر آن یکی دستم زدم، گردنش را بزن.

زمانی که جعفر بن محمد علیه السلام وارد شد، و از دور به او نگریست، ابو جعفر بر بستر خود حرکتی کرد و گفت: خوش آمدی ای ابا عبدالله ما به سراغ تو فرستادیم تا بدهی و حق تو را پرداخت کنیم. سپس به نیکی و ملاطفت از اهل بیت ایشان پرسید و گفت: خداوند حاجت تو را روا دارد و بدهی­ات را ادا کند و هدیه تو را خارج گرداند، ای ربیع کار سوم را اجام نده تا جعفر به نزد خانواده خویش برگردد.

هنگامی که امام خارج شدند، ربیع به ایشان عرضه داشت: ای ابا عبدالله، شمشیر را دیدید؟ آن شمشیر و بساط چرمین برای شما قرار داده شده بود، دیدم شما را که لبانتان را به چه چیز حرکت می­دادی؟ جعفر بن محمد علیه السلام فرمودند: آری ای ربیع، هنگامی که شر را در چهره­ او دیدم گفتم: «پروردگار مرا در برابر پرورده شدگان، کافی است و آفریدگار

ص: 214


1- . عیون أخبار الرضا 1: 76

وَ إِنْ أَحْسَنَ إِلَیْهِ انْصَرَفْنَا عَنْهُ وَ تَرَکْنَاهُ.

فَتَبِعْتُهُ علیه السلام فَقُلْتُ لَهُ مَا الَّذِی قُلْتَ حَتَّی کُفِیتَ أَمْرَ الرَّشِیدِ فَقَالَ دُعَاءُ جَدِّی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام کَانَ إِذَا دَعَا بِهِ مَا بَرَزَ إِلَی عَسْکَرٍ إِلَّا هَزَمَهُ وَ لَا إِلَی فَارِسٍ إِلَّا قَهَرَهُ وَ هُوَ دُعَاءُ کِفَایَةِ الْبَلَاءِ قُلْتُ وَ مَا هُوَ قَالَ قُلْتُ اللَّهُمَّ بِکَ أُسَاوِرُ وَ بِکَ أُحَاوِلُ وَ بِکَ أُحَاوِرُ وَ بِکَ أَصُولُ وَ بِکَ أَمُوتُ وَ بِکَ أَحْیَا أَسْلَمْتُ نَفْسِی إِلَیْکَ وَ فَوَّضْتُ أَمْرِی إِلَیْکَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ اللَّهُمَّ إِنَّکَ خَلَقْتَنِی وَ رَزَقْتَنِی وَ سَتَرْتَنِی وَ عَنِ الْعِبَادِ بِلُطْفِ مَا خَوَّلْتَنِی أَغْنَیْتَنِی إِذَا هَوِیتُ رَدَدْتَنِی وَ إِذَا عَثَرْتُ قَوَّیْتَنِی وَ إِذَا مَرِضْتُ شَفَیْتَنِی وَ إِذَا دَعَوْتُ أَجَبْتَنِی یَا سَیِّدِی ارْضَ عَنِّی فَقَدْ أَرْضَیْتَنِی (1).

«6»

ن، [عیون أخبار الرضا علیه السلام] أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الصَّقْرِ وَ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَهْرَوَیْهِ مَعاً عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی حَاتِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْفَضْلِ عَنِ الرِّضَا عَنْ أَبِیهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا قَالَ: أَرْسَلَ أَبُو جَعْفَرٍ الدَّوَانِیقِیُّ إِلَی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام لِیَقْتُلَهُ وَ طَرَحَ لَهُ سَیْفاً وَ نَطْعاً وَ قَالَ یَا رَبِیعُ إِذَا أَنَا کَلَّمْتُهُ ثُمَّ ضَرَبْتُ بِإِحْدَی یَدَیَّ عَلَی الْأُخْرَی فَاضْرِبْ عُنُقَهُ فَلَمَّا دَخَلَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ علیه السلام وَ نَظَرَ إِلَیْهِ مِنْ بَعِیدٍ تَحَرَّکَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَی فِرَاشِهِ وَ قَالَ مَرْحَباً وَ أَهْلًا بِکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا أَرْسَلْنَا إِلَیْکَ إِلَّا رَجَاءَ أَنْ نَقْضِیَ دَیْنَکَ وَ نَقْضِیَ ذِمَامَکَ (2)

ثُمَّ سَاءَلَهُ مُسَاءَلَةً لَطِیفَةً عَنْ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ قَالَ قَدْ قَضَی اللَّهُ حَاجَتَکَ وَ دَیْنَکَ وَ أَخْرَجَ جَائِزَتَکَ یَا رَبِیعُ لَا تَمْضِیَنَّ ثَالِثَةٌ حَتَّی یَرْجِعَ جَعْفَرٌ إِلَی أَهْلِهِ فَلَمَّا خَرَجَ قَالَ لَهُ الرَّبِیعُ یَا بَا عَبْدِ اللَّهِ رَأَیْتَ السَّیْفَ إِنَّمَا کَانَ وَضَعَ لَکَ وَ النَّطْعَ فَأَیَّ شَیْ ءٍ رَأَیْتُکَ تُحَرِّکُ بِهِ شَفَتَیْکَ قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ علیه السلام نَعَمْ یَا رَبِیعُ لَمَّا رَأَیْتُ الشَّرَّ فِی وَجْهِهِ قُلْتُ حَسْبِیَ الرَّبُّ مِنَ الْمَرْبُوبِینَ وَ حَسْبِیَ الْخَالِقُ مِنَ

ص: 214


1- 1. عیون أخبار الرضا علیه السلام ج 1 ص 76.
2- 2. الذمام: الحق و الحرمة، و أصل الذمام: ما یذم الرجل علی اضاعته و نقضه کالعهد و حقّ الجوار و غیر ذلک.

مرا در برابر آفریدگان کفایت می­کند و روزی دهنده مرا از روزی خورندگان کفایت می­کند و خداوند که پروردگار جهانیان است برایم کافی است. کافی است او که کفایت می­کند، کافی است کسی که هنوز مرا کفایت می­کند، کافی است خدایی که جز او خدایی نیست، بر او توکل نمودم و او عرش عظیم است.(1)

روایت7.

أمالی: امام صادق علیه السلام فرمودند: علی بن حسین علیهما السلام می­فرمود: زمانی که این کلمات را بر زبان جاری سازم، اگر جنیان و آدمیان علیه من گرد آیند، باکی ندارم: «به نام خدا و با استعانت از خدا و از خدا به سوی خدا و در راه خدا، خداوندا خودم را به تو تسلیم نمودم و رویم را به سوی تو نمودم و کارم را به تو واگذار کردم. سپس با حفظ ایمان مرا از مقابل و پشت سر، راست و چپ، بالا و پایین، محافظت فرما و به قدرت و نیرویی خود از من دور گردان و به راستی که هیچ نیرو و قدرتی جز خداوند بلندمرتبه و بزرگ وجود ندارد».(2)

روایت8.

أمالی: نقل است، شخصی به نزد مولایمان جعفر بن محمد علیهما السلام برفت و از مردی که به او ظلم کرده بود، شکایت کرد، امام فرمودند: چرا دعای مظلومی که پیامبر علیه السلام به امیر مؤمنان علیه السلام آموختند، نمی­خوانی، هرگاه مظلومی آن را بر ظالمی بخواند، خداوند متعال او را یاری می­رساند و او را کفایت می­کند و دعا این است:

«خدایا بلا را بر او فرو پوشان و به بلا فرا گیر و آزار را دنبال او قرار ده و او را به روزی انداز که برگشتی ندارد و لحظه­ای که بازگشتی ندارد و حریم او را مباح گردان و بر محمد و خاندان وی علیه و علیهم السلام درود فرست. مرا از او کفایت کن و از شر او باز دار و مکر او را از من بازگردان و قلب او را سخت کن و دهان او را از من بسته دار، و صداها برای خداوند رحمان به زیر می­افتند و جز نجوایی چیزی نمی­شنوی و چهره هادر برابر آن زنده پاینده متواضع شود و هر کس ظلم نمود، ناامید شد، در آن گم شوید و با من سخن مگویید، ساکت شو ساکت شو، هفت بار.(3)

ص: 215


1- . عیون الاخبار 1: 304
2- . أمالی الطوسی 1: 212
3- . أمالی الطوسی 1: 281

الْمَخْلُوقِینَ وَ حَسْبِیَ الرَّازِقُ مِنَ الْمَرْزُوقِینَ وَ حَسْبِیَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ حَسْبِی مَنْ هُوَ حَسْبِی حَسْبِی مَنْ لَمْ یَزَلْ حَسْبِی حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ (1).

«7»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی الْمُفِیدُ عَنِ الْجِعَابِیِّ عَنِ ابْنِ عُقْدَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ خَاقَانَ عَنِ ابْنِ یَزِیدَ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَعْیَنَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهما السلام یَقُولُ: مَا أُبَالِی إِذَا قُلْتُ هَذِهِ الْکَلِمَاتِ لَوِ اجْتَمَعَ عَلَیَّ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ مِنَ اللَّهِ وَ إِلَی اللَّهِ وَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ اللَّهُمَّ إِلَیْکَ أَسْلَمْتُ نَفْسِی وَ إِلَیْکَ وَجَّهْتُ وَجْهِی وَ إِلَیْکَ فَوَّضْتُ أَمْرِی فَاحْفَظْنِی بِحِفْظِ الْإِیمَانِ مِنْ بَیْنِ یَدَیَّ وَ مِنْ خَلْفِی وَ عَنْ یَمِینِی وَ عَنْ شِمَالِی وَ مِنْ فَوْقِی وَ مِنْ تَحْتِی وَ ادْفَعْ عَنِّی بِحَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ وَ إِنَّهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ (2).

«8»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی الْفَحَّامُ عَنِ الْمَنْصُورِیِّ عَنْ عَمِّ أَبِیهِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْعَسْکَرِیِّ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَی سَیِّدِنَا الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام فَشَکَا إِلَیْهِ رَجُلًا یَظْلِمُهُ قَالَ لَهُ أَیْنَ أَنْتَ عَنْ دَعْوَةِ الْمَظْلُومِ الَّتِی عَلَّمَهَا النَّبِیُّ علیه السلام لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام مَا دَعَا بِهَا مَظْلُومٌ عَلَی ظَالِمِهِ إِلَّا نَصَرَهُ اللَّهُ تَعَالَی عَلَیْهِ وَ کَفَاهُ إِیَّاهُ وَ هُوَ اللَّهُمَّ طُمَّهُ بِالْبَلَاءِ طَمّاً وَ عُمَّهُ بِالْبَلَاءِ عَمّاً وَ قُمَّهُ بِالْأَذَی قَمّاً(3) وَ ارْمِهِ بِیَوْمٍ لَا مُعَادَ لَهُ وَ سَاعَةٍ لَا مَرَدَّ لَهَا وَ أَبِحْ حَرِیمَهُ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ وَ اکْفِنِی أَمْرَهُ وَ قِنِی شَرَّهُ وَ اصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُ وَ أَحْرِجْ قَلْبَهُ وَ سُدَّ فَاهُ عَنِّی وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ فَلا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْساً وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّومِ وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً اخْسَؤُا فِیها وَ لا تُکَلِّمُونِ صَهْ صَهْ

ص: 215


1- 1. عیون الأخبار ج 1 ص 304.
2- 2. أمالی الطوسیّ ج 1 ص 212.
3- 3. یقال: طمه بالبلاء إذا غطاه و غمره، و الطامة: الداهیة تغلب ما سواها لأنّها تطم کل شی ء و تغطیه، و قمه بالاذی: أی تتبعه بها بحیث کلما رآه و نظر إلیه لم یترکه الا و قد آذاه.

می­گویم

متناسب با این باب، روایتی است که در باب دعا برای شروع کار در روزهای شوم(1)

آوردیم و در باب اسم اعظم نیز ذکر کردیم.(2)

روایت9.

أمالی: حسن بن فضل بن ربیع از جدّ خود ربیع نقل کرد: روزی منصور مرا فرا خواند و گفت: ای ربیع! جعفر بن محمد را بیاور، به خدا سوگند او را می­کشم. پس به سوی او رفتم و وقتی او را دیدم گفتم: ای فرزند رسول خدا اگر وصیت یا پیمانی دارید، انجام دهید. پس فرمودند: برای من اجازه حضور بگیرید، پس به نزد منصور رفتم و او را از جای ایشان آگاه کردم، پس گفت: او را داخل کن، زمانی که چشم جعفر علیه السلام به منصور افتاد، دیدم لبانشان به چیزی می­جنبد که نمی­فهمم و رفت و زمانی که بر منصور سلام کرد، برخاست و ایشان را در آغوش گرفت و در کنار خود نشاند و به ایشان گفت: حاجاتت را عرضه دار، پس کاغذی برای اقوامی بیرون آوردند و برای دیگران نیز، خواسته­هایی را مطرح کرد، و حاجاتش روا شد و منصور گفت: برای خودت چیزی بخواه. جعفر به او فرمودند: دیگر مرا فرا نخوان تا خود به نزد تو بیایم. منصور به ایشان گفت: من راهی به آن ندارم و تو چنان برای مردم می­نمایی - ای ابا عبدالله - که گویی غیب را می­دانی.

پس حضرت جعفر علیه السلام فرمودند: چه کسی خبر آن را به تو آورد؟ منصور به پیرمردی که در مقابل او نشسته بود، اشاره کرد، جعفر علیه السلام به آن پیرمرد فرمودند: تو شنیدی من این را بگویم؟ پیرمرد گفت: آری، جعفر علیه السلام به منصور گفت: آیا سوگند می­خورد ای امیر مؤمنان؟ منصور به او گفت: سوگند بخور. هنگامی که آن پیرمرد شروع کرد به قسم خوردن، جعفر علیه السلام به منصور فرمودند: پدرم از پدرشان و او از جدشان از امیر مؤمنان نقل کردند: هرگاه بنده­ای سوگند بخورد و خداوند عزّ و جلّ را در آن گواه بگیرد، در حالی که دروغ می­گوید، خداوند عزّ و جلّ از عذاب او در دنیا خودداری می کند، به سبب آنکه خداوند عزّ و جلّ نیکی دارد، ولی من از او می­خواهم تا سوگند بخورد، منصور گفت: اختیار با توست.

جعفر علیه السلام به پیرمرد فرمودند: بگو: بیزاری می جویم از قدرت و نیروی او و به قدرت و نیروی خود پناه می­برم اگر از تو نشنیده باشم که این سخن را بگویی، آن پیرمرد درنگ کرد، پس منصور

ص: 216


1- 2. به صفحات 1-3 این جلد مراجعه کن.
2- . مراجعه کن جلد 93: 235 – 233

سَبْعَ مَرَّاتٍ (1).

أقول

یناسب الباب الخبر الذی أوردنا فی باب الدعاء لشروع عمل فی الأیام المنحوسة(2) و فی باب الاسم الأعظم (3).

«9»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِی الْمُفَضَّلِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی الْعَرَّادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْفَضْلِ بْنِ الرَّبِیعِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ الرَّبِیعِ قَالَ: دَعَانِی الْمَنْصُورُ یَوْماً فَقَالَ یَا رَبِیعُ أَحْضِرْ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ اللَّهِ لَأَقْتُلَنَّهُ فَوَجَّهْتُ إِلَیْهِ فَلَمَّا وَافَی قُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنْ کَانَ لَکَ وَصِیَّةٌ أَوْ عَهْدٌ تَعْهَدُهُ فَافْعَلْ فَقَالَ اسْتَأْذِنْ لِی عَلَیْهِ فَدَخَلْتُ إِلَی الْمَنْصُورِ فَأَعْلَمْتُهُ مَوْضِعَهُ فَقَالَ أَدْخِلْهُ فَلَمَّا وَقَعَتْ عَیْنُ جَعْفَرٍ علیه السلام عَلَی الْمَنْصُورِ رَأَیْتُهُ یُحَرِّکُ شَفَتَیْهِ بِشَیْ ءٍ لَمْ أَفْهَمْهُ وَ مَضَی فَلَمَّا سَلَّمَ عَلَی الْمَنْصُورِ نَهَضَ إِلَیْهِ فَاعْتَنَقَهُ وَ أَجْلَسَهُ إِلَی جَانِبِهِ وَ قَالَ لَهُ ارْفَعْ حَوَائِجَکَ فَأَخْرَجَ رِقَاعاً لِأَقْوَامٍ وَ سَأَلَ فِی آخَرِینَ فَقُضِیَتْ حَوَائِجُهُ فَقَالَ الْمَنْصُورُ ارْفَعْ حَوَائِجَکَ فِی نَفْسِکَ فَقَالَ لَهُ جَعْفَرٌ لَا تَدْعُنِی حَتَّی أَجِیئَکَ فَقَالَ لَهُ الْمَنْصُورُ مَا لِی إِلَی ذَلِکَ سَبِیلٌ وَ أَنْتَ تَزْعُمُ لِلنَّاسِ یَا بَا عَبْدِ اللَّهِ أَنَّکَ تَعْلَمُ الْغَیْبَ فَقَالَ جَعْفَرٌ علیه السلام مَنْ أَخْبَرَکَ بِهَذَا فَأَوْمَأَ الْمَنْصُورُ إِلَی شَیْخٍ قَاعِدٍ بَیْنَ یَدَیْهِ فَقَالَ جَعْفَرٌ علیه السلام لِلشَّیْخِ أَنْتَ سَمِعْتَنِی أَقُولُ هَذَا قَالَ الشَّیْخُ نَعَمْ قَالَ جَعْفَرٌ علیه السلام لِلْمَنْصُورِ أَ یَحْلِفُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ لَهُ الْمَنْصُورُ احْلِفْ فَلَمَّا بَدَأَ الشَّیْخُ فِی الْیَمِینِ قَالَ جَعْفَرٌ علیه السلام لِلْمَنْصُورِ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ أَنَّ الْعَبْدَ إِذَا حَلَفَ بِالْیَمِینِ الَّتِی یَبَرُّهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهَا وَ هُوَ کَاذِبٌ امْتَنَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ عُقُوبَتِهِ عَلَیْهَا فِی عَاجِلَتِهِ لِمَا بَرَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَکِنِّی أَنَا أَسْتَحْلِفُهُ فَقَالَ الْمَنْصُورُ ذَلِکَ لَکَ فَقَالَ جَعْفَرٌ علیه السلام لِلشَّیْخِ قُلْ أَبْرَأُ إِلَی اللَّهِ مِنْ حَوْلِهِ وَ قُوَّتِهِ وَ أَلْجَأُ إِلَی حَوْلِی وَ قُوَّتِی إِنْ لَمْ أَکُنْ سَمِعْتُکَ تَقُولُ هَذَا الْقَوْلَ فَتَلَکَّأَ الشَّیْخُ فَرَفَعَ الْمَنْصُورُ

ص: 216


1- 1. أمالی الطوسیّ ج 1 ص 281، و صه کلمة زجر بمعنی اسکت.
2- 2. راجع ص 1- 3 من هذا المجلد.
3- 3. راجع ج 93 ص 233- 235.

عمودی را که در دستش بود، بالا برد و گفت: سوگند به خدا اگر قسم نخوری این عمود را بر سر تو می­کوبم، پس آن پیرمرد سوگند خورد و هنوز به پایان نرسیده بود که زبانش را همچون سگ از دهان بیرون آورد و در جا مرد و حضرت جعفر علیه السلام برخاست .

ربیع نقل کرد: منصور به من گفت: وای بر تو، آن را از مردم پنهان دار تا دچار فتنه نشوند، ربیع گفت: جعفر علیه السلام را سوگند دادم و گفتم: ای فرزند رسول خدا، منصور تصمیم به کار بزرگی گرفته بود و زمانی که چشم شما بر او و چشم او بر شما افتاد، آن تصمیم از بین رفت، پس فرمودند: ای ربیع، شب گذشته، رسول خدا صلی الله علیه و آله را در خواب دیدم، پس به من فرمودند: ای جعفر آیا از او بیم داری؟ جواب دادم: آری ای رسول خدا، پس به من فرمودند: زمانی که چشمت بر او افتاد بگو:

«به نام خدا آغاز می­کنم، و به نام خدا طلب کامیابی می­کنم، به محمد صلی الله علیه و آله روی می­کنم، خداوندا سختی این کار و تمام سختی­ها را بر من رام گردان و اندوه این کار و تمام اندوه­ها را برایم آسان گردان و مرا از رنج این کار و تمام رنج­ها کفایت نما».

ابو المفضل نقل کرد: ابراهیم بن عبد الصمد هاشمی در سامرا با استناد به خانواده­اش که اسمش در یادم نیست، این حدیث را ذکر کرد و گفت: منصور به سمت او برخاست و او را در آغوش گرفت و به من گفت: منصور خلیفه است و برای او سزاوار نیست تا برای کسی و یا به سبب عمو زادگی اش برخیزد و منصور تنها برای امام صادق علیه السلام برخاست.(1)

روایت10.

ثواب الاعمال: شخصی از امام موسی علیه السلام شنید که می­­فرمودند: هر کس سوره­ قل هو الله احد را میان خود و انسان سرکشی مقدم بدارد خداوند شرّ آن سرکش را از او باز دارد و چنانچه آن را از پیش و پشت سر و راست و چپ بخواند، خداوند خیر او را روزی­اش گرداند و از شر او باز دارد.

و فرمودند: هرگاه از چیزی بیم داشتی، صد آیه از قرآن از هر جا که خواستی، بخوان، سپس سه بار بگو: خدایا این مصیبت را از من برطرف نمای.(2)

روایت11.

قصص الانبیاء:

ص: 217


1- . أمالی الطوسی 2: 77 – 76
2- . ثواب الاعمال: 116

عَمُوداً کَانَ فِی یَدِهِ فَقَالَ وَ اللَّهِ لَئِنْ لَمْ تَحْلِفْ لَأَعْلُوَنَّکَ بِهَذَا الْعَمُودِ(1) فَحَلَفَ الشَّیْخُ فَمَا أَتَمَّ الْیَمِینَ حَتَّی دَلَعَ لِسَانَهُ کَمَا یَدْلَعُ الْکَلْبُ وَ مَاتَ لِوَقْتِهِ وَ نَهَضَ جَعْفَرٌ علیه السلام قَالَ الرَّبِیعُ فَقَالَ لِی الْمَنْصُورُ وَیْلَکَ اکْتُمْهَا النَّاسَ لَا یَفْتَتِنُونَ قَالَ الرَّبِیعُ فَحَلَفْتُ جَعْفَراً علیه السلام فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ مَنْصُوراً کَانَ قَدْ هَمَّ بِأَمْرٍ عَظِیمٍ فَلَمَّا وَقَعَتْ عَیْنُکَ عَلَیْهِ وَ عَیْنُهُ عَلَیْکَ زَالَ ذَلِکَ فَقَالَ یَا رَبِیعُ إِنِّی رَأَیْتُ الْبَارِحَةَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی النَّوْمِ فَقَالَ لِی یَا جَعْفَرُ خِفْتَهُ فَقُلْتُ نَعَمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ لِی إِذَا وَقَعَتْ عَیْنُکَ عَلَیْهِ فَقُلْ بِبِسْمِ اللَّهِ أَسْتَفْتِحُ وَ بِبِسْمِ اللَّهِ أَسْتَنْجِحُ وَ بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله أَتَوَجَّهُ اللَّهُمَّ ذَلِّلْ لِی صُعُوبَةَ أَمْرِی وَ کُلَّ صُعُوبَةٍ وَ سَهِّلْ لِی حُزُونَةَ أَمْرِی وَ کُلَّ حُزُونَةٍ وَ اکْفِنِی مَئُونَةَ أَمْرِی وَ کُلَّ مَئُونَةٍ.

قَالَ أَبُو الْمُفَضَّلِ حَدَّثَنِی إِبْرَاهِیمُ بْنُ عَبْدِ الصَّمَدِ الْهَاشِمِیُّ بِسُرَّ مَنْ رَأَی بِإِسْنَادٍ عَنْ أَهْلِهِ لَا أَحْفَظُهُ: فَذَکَرَ هَذَا الْحَدِیثَ وَ ذَکَرَ أَنَّ الْمَنْصُورَ قَامَ إِلَیْهِ فَاعْتَنَقَهُ فَقَالَ لِیَ الْمَنْصُورُ خَلِیفَةٌ وَ لَا یَنْبَغِی لِلْخَلِیفَةِ أَنْ یَقُومَ إِلَی أَحَدٍ وَ لَا إِلَی عُمُومَتِهِ وَ مَا قَامَ الْمَنْصُورُ إِلَّا إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام (2).

«10»

ثو، [ثواب الأعمال] أَبِی عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ جَهْمٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مِهْزَمٍ عَنْ رَجُلٍ سَمِعَ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام یَقُولُ: مَنْ قَدَّمَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ جَبَّارٍ مَنَعَهُ اللَّهُ مِنْهُ یَقْرَأُهَا بَیْنَ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ فَإِذَا فَعَلَ ذَلِکَ رَزَقَهُ اللَّهُ خَیْرَهُ وَ مَنَعَهُ شَرَّهُ وَ قَالَ إِذَا خِفْتَ أَمْراً فَاقْرَأْ مِائَةَ آیَةٍ مِنَ الْقُرْآنِ مِنْ حَیْثُ شِئْتَ ثُمَّ قُلِ اللَّهُمَّ اکْشِفْ عَنِّی الْبَلَاءَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ (3).

«11»

ص، [قصص الأنبیاء علیهم السلام] بِالْإِسْنَادِ إِلَی الصَّدُوقِ عَنِ ابْنِ الْوَلِیدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ ابْنِ

ص: 217


1- 1. أی لاضربن علاوتک: ای رأسک.
2- 2. أمالی الطوسیّ ج 2 ص 76- 77.
3- 3. ثواب الأعمال ص 116.

امام صادق علیه السلام فرمودند: وقتی حضرت موسی علیه السلام بر فرعون وارد شد، این را خواند «خدایا من به واسطه تو سینه او را دفع می کنم و از شر او به تو پناه می­برم و از تو کمک می­گیرم» پس خداوند، آرامشی قلب فرعون را به ترس و نگرانی تبدیل ساخت.

روایت12.

الخرائج: عبدالله بن ابی لیلی نقل کرد: در ربذه به همراه أبی الدوانیق بودم و به سراغ امام صادق علیه السلام فرستاد و می­گفت: بر من است که زمین را از خون او سیراب سازم و اگر چنین نکنم خداوند زمین را از خون من سیراب گرداند. بشتابید بشتابید، نقل کرد: وقتی جعفر داخل شد، گفت: خوش آمدی خوش آمدی ای فرزند رسول خدا و پیوسته او را بالا برد تا بر تخت خود نشانید و درخواست غذا کرد و نیازهای او را برطرف ساخت، سپس به او امر کرد تا باز گردد، به ایشان عرض کردم آیا صلاح می­دانید آن را به من بیاموزید، زمانی که وارد شدید دیدم لبانتان را حرکت می­دادید؟ فرمودند: گفتم «هر چه خواست خداست، تنها خداست که خیر را بر من می­آموزد هر آنچه خدا خواست و تنها خداست که شر را باز می­گرداند، هر چه خدا خواست، تمام نعمت­ها از جانب خداست، هرچه خدا خواست، هیچ نیرو و قدرتی جز به خدا وجود ندارد».(1)

روایت13.

کشف الغمة: به نقل از کتاب الدلائل از حمیری، مثل این حدیث از عبدالله بن ابی لیلی روایت شد و این است «هرچه خدا خواست، هر چه خدا خواست، تنها خداست که خیر را می­آورد، هرچه خدا خواست، هرچه خدا خواست، تنها خداست که بدی را برمی­گرداند، هرچه خدا خواست، هر چه خدا خواست، تمام نعمت­ها از جانب خداست، هر چه خدا خواست، هیچ نیرو و قدرتی جز به خدا وجود ندارد».(2)

روایت14.

الخرائج: روایت است پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مقابل حجر الاسود نماز می­خواند، و رو به کعبه و بیت المقدس بود، پس دیده نشدند تا اینکه از نمازشان فارغ شدند، و با این آیه قرآن، پنهان گشتند: «وَ إِذ اقَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ الَّذینَ لایُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً:.و.چون.قرآن بخوانی، میان تو و کسانی که به آخرت ایمان ندارند پرده ای پوشیده قرارمی دهیم.» و آیه «أُولئِکَ الَّذینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلی قُلُوبِهِم: آنان کسانی اند که خدا بر دلها و گوش و دیدگانشان مُهر نهاد.» و آیه « وَ جَعَلْنا عَلی قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فی آذانِهِمْ وَقْراً: ما بر دلهایشان پرده ها افکنده ایم تا آن را نفهمند، و در گوشهایشان سنگینی» و آیه «أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلی عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلی سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلی بَصَرِهِ غِشاوَةً: پس آیا دیدی کسی را که هوس خویش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانیده و بر گوش او و دلش مُهر زده و بردیده اش پرده نهاده است».(3)

ص: 218


1- . آن را در مختار الخرائج و الجرائح چاپ شده نیافتم.
2- . کشف الغمة 2: 428
3- . در کتاب الخرائج چاپ شده آن را نیافتم.

عِیسَی عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ أَبِی جَمِیلَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنِ الْعَبْدِ الصَّالِحِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ قَالَ: کَانَ مِنْ قَوْلِ مُوسَی علیه السلام حِینَ دَخَلَ عَلَی فِرْعَوْنَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَدْرَأُ إِلَیْکَ (1)

فِی نَحْرِهِ وَ أَسْتَجِیرُ بِکَ مِنْ شَرِّهِ وَ أَسْتَعِینُ بِکَ فَحَوَّلَ اللَّهُ مَا کَانَ فِی قَلْبِ فِرْعَوْنَ مِنَ الْأَمْنِ خَوْفاً.

«12»

یج، [الخرائج و الجرائح] رُوِیَ أَنَّ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ أَبِی لَیْلَی قَالَ: کُنْتُ بِالرَّبَذَةِ مَعَ أَبِی الدَّوَانِیقِ وَ کَانَ قَدْ وَجَّهَ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ کَانَ یَقُولُ عَلَیَّ بِهِ سَقَی اللَّهُ الْأَرْضَ دَمِی إِنْ لَمْ أَسْقِهَا دَمَهُ عَجِّلُوا عَجِّلُوا قَالَ فَلَمَّا دَخَلَ جَعْفَرٌ قَالَ لَهُ مَرْحَباً مَرْحَباً یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا زَالَ یَرْفَعُهُ حَتَّی أَجْلَسَهُ عَلَی وِسَادَتِهِ ثُمَّ دَعَا بِالطَّعَامِ وَ قَضَی حَوَائِجَهُ وَ أَمَرَهُ بِالانْصِرَافِ قُلْتُ لَهُ أَ رَأَیْتَ أَنْ تُعَلِّمَنِی فَقَدْ رَأَیْتُکَ تُحَرِّکُ شَفَتَیْکَ إِذْ دَخَلْتَ قَالَ قُلْتُ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا یَأْتِی بِالْخَیْرِ إِلَّا اللَّهُ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا یَصْرِفُ السُّوءَ إِلَّا اللَّهُ مَا شَاءَ اللَّهُ کُلُّ نِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ (2).

«13»

کشف، [کشف الغمة] مِنْ کِتَابِ الدَّلَائِلِ لِلْحِمْیَرِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی لَیْلَی: مِثْلَهُ وَ فِیهِ مَا شَاءَ اللَّهُ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا یَأْتِی بِالْخَیْرِ إِلَّا اللَّهُ مَا شَاءَ اللَّهُ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا یَصْرِفُ السُّوءَ إِلَّا اللَّهُ مَا شَاءَ اللَّهُ مَا شَاءَ اللَّهُ کُلُّ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ (3).

«14»

یج، [الخرائج و الجرائح] رُوِیَ: أَنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله کَانَ یُصَلِّی مُقَابِلَ الْحَجَرِ الْأَسْوَدِ وَ یَسْتَقْبِلُ الْکَعْبَةَ وَ یَسْتَقْبِلُ بَیْتَ الْمَقْدِسِ فَلَا یُرَی حَتَّی یَفْرُغَ مِنْ صَلَاتِهِ وَ کَانَ یَسْتَتِرُ بِقَوْلِهِ وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً وَ بِقَوْلِهِ أُولئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ بِقَوْلِهِ وَ جَعَلْنا عَلی قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فِی آذانِهِمْ وَقْراً وَ بِقَوْلِهِ أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلی عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلی سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلی بَصَرِهِ غِشاوَةً(4).

ص: 218


1- 1. أدر أبک ظ و قصص الأنبیاء مخطوط.
2- 2. لم نجده فی مختار الخرائج و الجرائح المطبوع.
3- 3. کشف الغمّة ج 2 ص 428.
4- 4. لم نجده فی الخرائج المطبوع.

روایت15.

فقه الرضا: هرگاه از حاکم یا غیر او نگرانی یافت، بگو: «خداوند برای من کافی است، خدایی جز او نیست و بر او توکل نمودم و اوست پروردگار عرش باعظمت، به قدرت و نیروی خدا از قدرت و نیروی آنان، جلوگیری می­کنم، از پروردگار و سپیده­دم از شر آنچه خلق کرد، جلوگیری می­کنم، و می­گویم آنچه خدا خواست و هیچ قدرتی به جز خدا وجود ندارد».

و هرگاه بر حاکمی وارد شدی که از شر او بیم داری بگو: «خداوندا من از تو خیر فلانی را مسالت می­کنم و از شرّ او به تو پناه می­برم، برکت او را خواهانم و از فتنه او به تو پناه می­برم، خدایا اول حاجت مرا خیر خواهی و میانه آن را رستگاری و پایان آن را کامیابی قرار ده.

روایت16.

طب الائمة: از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام روایت است: زمانی که أبو الدوانیق امام صادق علیه السلام را طلب کرد و تصمیم به کشتن وی گرفت، صاحب شهر - فرماندار - او را گرفت و نزد خلیفه برد. ابو الدوانیق که بسیار خواهان کشتن امام بود از این رو حضور ایشان را بی درنگ و تامل طلبید وقتی امام در مقابل او قرار گرفت، به روی امام خندید و به او خوش آمد گفت و ایشان را نزد خود نشاند و گفت: ای فرزند رسول خدا، به خدا سوگند به سراغ تو فرستادم و تصمیم به کشتن تو داشتم و زمانی که نگاه کردم محبت تو در دلم نشست، به خدا سوگند، هیچ کس از اهل خانه­ام عزیزتر و برتر از تو نزد من نیست، ولی ای ابا عبدالله این چه سخنی بود که از تو به ما رسید و تو در آن عیب ما را می گفتی و به بدی یاد می نمودی .

فرمودند: ای امیر مؤمنان هرگز از شما به بدی یاد نکردم، پس لبخندی زد و گفت: سوگند به خدا، تو راستگوتر از تمامی کسانی هستی که بدگویی تو را نزد من می­کردند، این تخت من در مقابل تو و این انگشتری من است، پس راحت باش و در کار بزرگ و کوچک خود ازمن نترس، تو را از چیزی باز نمی­گردانم، سپس به ایشان دستور دادند که بازگردد، و به ایشان بخشش­ها و عطاها داشتند؛ ولی امام از پذیرفتن آنها خودداری نمودند و فرمودند: ای امیر مؤمنان، من در بی­نیازی و کفایت و خیر فراوانم، اگر می­خواهی به من نیکی کنی به خلافکاران از اهل بیت من توجه کن و از کشتن آنها منصرف شو.

گفت: قبول کردم ای ابا عبدالله، به صد هزار درهم دستور دادم پس میان آنان پخش کن، پس فرمودند: صله رحم نمودی ای امیر مؤمنان.

زمانی که از نزد خلیفه بیرون آمدند، پیران و جوانان قریش و دیگر

ص: 219

«15»

ضا، [فقه الرضا علیه السلام]: إِذَا فَرَغْتَ مِنْ سُلْطَانٍ أَوْ غَیْرِهِ فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ أَمْتَنِعُ بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ مِنْ حَوْلِهِمْ وَ قُوَّتِهِمْ أَمْتَنِعُ بِرَبِّ الْفَلَقِ مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ وَ أَقُولُ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ وَ إِذَا دَخَلْتَ عَلَی سُلْطَانٍ تَخَافُ شَرَّهُ فَقُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ خَیْرَ فُلَانٍ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّهِ وَ أَسْأَلُکَ بَرَکَتَهُ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ فِتْنَتِهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْ حَاجَتِی أَوَّلَهَا صَلَاحاً وَ أَوْسَطَهَا فَلَاحاً وَ آخِرَهَا نَجَاحاً.

«16»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] الْأَشْعَثُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام عَنْ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: لَمَّا طَلَبَ أَبُو الدَّوَانِیقِ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ هَمَّ بِقَتْلِهِ فَأَخَذَهُ صَاحِبُ الْمَدِینَةِ وَ وَجَّهَ بِهِ إِلَیْهِ وَ کَانَ أَبُو الدَّوَانِیقِ اسْتَعْجَلَهُ وَ اسْتَبْطَأَ قُدُومَهُ حِرْصاً مِنْهُ عَلَی قَتْلِهِ فَلَمَّا مَثُلَ بَیْنَ یَدَیْهِ ضَحِکَ فِی وَجْهِهِ ثُمَّ رَحَّبَ بِهِ وَ أَجْلَسَهُ عِنْدَهُ وَ قَالَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ اللَّهِ لَقَدْ وَجَّهْتُ إِلَیْکَ وَ أَنَا عَازِمٌ عَلَی قَتْلِکَ وَ لَقَدْ نَظَرْتُ فَأُلْقِیَ إِلَیَّ مَحَبَّةٌ لَکَ فَوَ اللَّهِ مَا أَجِدُ أَحَداً مِنْ أَهْلِ بَیْتِی أَعَزَّ مِنْکَ وَ لَا آثَرَ عِنْدِی وَ لَکِنْ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا کَلَامٌ یَبْلُغُنِی عَنْکَ تُهَجِّنُنَا فِیهِ وَ تَذْکُرُنَا بِسُوءٍ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مَا ذَکَرْتُکَ قَطُّ بِسُوءٍ فَتَبَسَّمَ أَیْضاً وَ قَالَ وَ اللَّهِ أَنْتَ أَصْدَقُ عِنْدِی مِنْ جَمِیعِ مَنْ سَعَی بِکَ إِلَیَّ هَذَا مَجْلِسِی بَیْنَ یَدَیْکَ وَ خَاتَمِی فَانْبَسِطْ وَ لَا تَخْشَنِی (1) فِی جَلِیلِ أَمْرِکَ وَ صَغِیرِهِ فَلَسْتُ أَرُدُّکَ عَنْ شَیْ ءٍ ثُمَّ أَمَرَهُ بِالانْصِرَافِ وَ حَبَاهُ وَ أَعْطَاهُ فَأَبَی أَنْ یَقْبَلَ شَیْئاً وَ قَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَنَا فِی غَنَاءٍ وَ کِفَایَةٍ وَ خَیْرٍ کَثِیرٍ فَإِذَا هَمَمْتَ بِبِرِّی فَعَلَیْکَ بِالْمُتَخَلِّفِینَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَارْفَعْ عَنْهُمُ الْقَتْلَ.

قَالَ قَدْ قَبِلْتُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ قَدْ أَمَرْتُ بِمِائَةِ أَلْفِ دِرْهَمٍ فَفَرِّقْ بَیْنَهُمْ فَقَالَ وَصَلْتَ الرَّحِمَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ.

فَلَمَّا خَرَجَ مِنْ عِنْدِهِ مَشَی بَیْنَ یَدَیْهِ مَشَایِخُ قُرَیْشٍ وَ شُبَّانُهُمْ وَ مِنْ کُلِ

ص: 219


1- 1. لا تحتشمنی خ ل.

قبیله­ها در مقابل امام به راه افتادند و جاسوس ابی الدوانیق نیز با ایشان بود پس به امام گفت: «ای فرزند رسول خدا، زمانی که بر امیر مؤمنان وارد شدی، نگاهی شفادهنده انداختی، و من چیز غریبی از شما ندیدم، غیر اینکه به لبانتان نگاه کردم که شما آنها را حرکت می­دادی و آن چه بود؟

فرمودند: زمانی که بر او نگاه کردم، گفتم «ای کسی که مورد ظلم واقع نمی­شوی و دور از دسترسی، و به سبب او پیوندها برقرار می شود، بر محمد و خاندان وی درود فرست و با نیرو و قدرت خود، شر او را از من کفایت کن» سوگند به خدا، چیزی بر آنچه شنیدی نیافزودم، نقل کرد: آن جاسوس به سوی ابی الدوانیق بازگشت و او را آگاه ساخت و خلیفه گفت: سوگند به خدا هنوز آنچه را می­گفت به پایان نرسانیده بود که شر و کینه درون سینه­ام فرو نشست.(1)

روایت17.

طب الائمة: از حسین بن علی روایت است کلماتی وجود دارند که هرگاه آنها را بر زبان آورم، چنانچه جنیان و آدمیان علیه من اجتماع کنند، باکی ندارم: «به نام خدا و با استعانت از خدا، و به سوی خدا و در راه خدا و بر آیین رسول خدا صلی الله علیه و آله، خدایا به نیرو و قدرت و توانایی خود مرا از شر هر متکبر و مکر هر بدکاری کفایت کن، به راستی که من نیکوکاران را دوست دارم و با خوبان دوستم و درود و سلام خدا بر محمد و خاندان وی.(2)

روایت18.

طب الائمة: جعفر بن محمد صادق علیه السلام فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس به انسانی، بدی او را بخواهد و او بخواهد که خداوندمیان آنها حائل شود، هر وقت او را می­بیند، بگوید: «از قدرت و نیروی خلق خدا به قدرت و نیروی خدا پناه می­برم و به پروردگار سپیده­دم از آنچه آفرید پناه می­برم، سپس آنچه را خداوند عزّ و جلّ به پیامبرش محمد صلی الله علیه و آله فرمود: «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیم: پس اگر روی برتافتند، بگو: خدا مرا بس است. هیچ معبودی جز او نیست. بر او توکل کردم، و او پروردگار عرش بزرگ است.» پس خداوند مکر هر حیله­گر و نیرنگ هر فریبنده­ای و حسادت هر حسودی را از او برمی­گرداند، و این کلمات را در روی او بگوید تا خداوند به قدرت خود او را کفایت کند.(3)

ص: 220


1- . طب الائمة: 116
2- . طب الائمة: 116
3- . طب الائمة: 222

قَبِیلَةٍ وَ مَعَهُ عَیْنُ أَبِی الدَّوَانِیقِ فَقَالَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَقَدْ نَظَرْتُ نَظَراً شَافِیاً حِینَ دَخَلْتَ عَلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ فَمَا أَنْکَرْتُ مِنْکَ شَیْئاً غَیْرَ أَنِّی نَظَرْتُ إِلَی شَفَتَیْکَ وَ قَدْ حَرَّکْتَهُمَا بِشَیْ ءٍ فَمَا کَانَ ذَلِکَ قَالَ إِنِّی لَمَّا نَظَرْتُ إِلَیْهِ قُلْتُ یَا مَنْ لَا یُضَامُ وَ لَا یُرَامُ وَ بِهِ یُوَاصَلُ الْأَرْحَامُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اکْفِنِی شَرَّهُ بِحَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ وَ اللَّهِ مَا زِدْتُ عَلَی مَا سَمِعْتَ قَالَ فَرَجَعَ الْعَیْنُ إِلَی أَبِی الدَّوَانِیقِ فَأَخْبَرَهُ بِقَوْلِهِ فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا اسْتَتَمَّ مَا قَالَ حَتَّی ذَهَبَ مَا کَانَ فِی صَدْرِی مِنْ غَائِلَةٍ وَ شَرٍّ(1).

«17»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَبْدُ اللَّهِ بْنُ یَحْیَی الْبَزَّازُ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مِسْکِینٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْفَضْلِ النَّوْفَلِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ قَالَ: کَلِمَاتٌ إِذَا قُلْتُهُنَّ مَا أُبَالِی عَمَّنِ اجْتَمَعَ عَلَیَّ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ إِلَی اللَّهِ وَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ عَلَی مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله اللَّهُمَّ اکْفِنِی بِقُوَّتِکَ وَ حَوْلِکَ وَ قُدْرَتِکَ مِنْ شَرِّ کُلِّ مُغْتَالٍ وَ کَیْدِ الْفُجَّارِ فَإِنِّی أُحِبُّ الْأَبْرَارَ وَ أُوَالِی الْأَخْیَارَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ (2).

«18»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] سَعِیدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ مُوسَی بْنِ عِیسَی الْحَنَّاطِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ وَ هُوَ وَالِدُ سَعِیدِ بْنِ مُحَمَّدٍ الشَّعِیرِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ أَرَادَهُ إِنْسَانٌ بِسُوءٍ فَأَرَادَ أَنْ یَحْجُزَ اللَّهُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُ فَلْیَقُلْ حِینَ یَرَاهُ أَعُوذُ بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ مِنْ حَوْلِ خَلْقِهِ وَ قُوَّتِهِمْ وَ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ ثُمَّ یَقُولُ مَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِنَبِیِّهِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ إِلَّا صَرَفَ اللَّهُ عَنْهُ کَیْدَ کُلِّ کَائِدٍ وَ مَکْرَ کُلِّ مَاکِرٍ وَ حَسَدَ کُلِّ حَاسِدٍ وَ لَا یَقُولَنَّ هَذِهِ الْکَلِمَاتِ إِلَّا فِی وَجْهِهِ فَإِنَّ اللَّهَ یَکْفِیهِ بِحَوْلِهِ (3).

ص: 220


1- 1. طبّ الأئمّة ص 116.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 116.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 222.

روایت19.

الارشاد: از حضرت علی بن حسین علیه السلام روایت است، که می­فرمودند: من چیزی را مانند پیشدستی کردن در دعا ندیدم؛ چون در هر ساعت و وقتی دعای بندگان مستجاب نمی شود.و از جمله دعاهایی که از آن حضرت علیهالسلام حفظ شد، دعایی است به هنگام آمدن مسرف بن عقبه به مدینه: «پروردگار چه بسیار نعمت­هایی که بر من اعطا کردی و شکرگزاری من در برابر آنها اندک بود و چه بسیار بلاهایی که مرا بدان دچار ساختی و صبر ما در برابر آنها ناچیز بود، پس ای کسی که سپاس من از نعمت­هایش کم بود و با این حال مرا محروم نساخت و صبرم از بلاهایش اندک بود و تنهایم نگذاشت، ای صاحب نیکی که هیچگاه قطع نمی­گردد، ای صاحب نعمت­هایی که به شماره نمی­آیند بر محمد و خاندان محمد درود فرست و شر او را از من دور کن و به راستی که من به واسطه تو سینه او را دفع می کنم و از شر او به تو پناه می­جویم» پس مسرف بن عقبه به مدینه آمد و گفته می­شد: که تنها علی بن حسین علیه السلام را می­خواست، پس بر ایشان سلام نمود و گرامی داشت و به او بخشش­ها و صله­ها عطا کرد.(1)

روایت20.

اعلام الوری، الارشاد: روایت است داوود بن علی بن عبدالله بن عباس، المعلّی بن نخستین از طرفداران جعفر بن محمد علیه السلام را به قتل رساند و مال او را گرفت، پس جعفر بر او وارد شد و او ردایش را می­کشید، به او گفت: دوست مرا کشتی و مال مرا برگفتی؟ آیا ندانستی که انسان اگر فرزندی از دست دهد به خواب می رود ولی اگر مال او به غارت رود خواب به چشمانش راه ندارد.سوگند به خدا که تو را به درگاه خداوند نفرین خواهم کرد، داود به ایشان گفت: با دعای خود ما را تهدید می­کنی؟ گویی سخن ایشان را به تمسخر گرفت، پس امام صادق علیه السلام به خانه خویش بازگشتند و شب را به نماز و دعا پرداختند تا اینکه در وقت سحر شنیده شد در مناجات خویش چنین می­گفتند: «ای صاحب قدرت نیرومند، و ای صاحب عذاب های شدید و ای صاحب عزتی که تمام مخلوقاتت در برابر آن خوارند، مرا از شر این عصیان­گر، کفایت کن و انتقام مرا از او بستان» ساعتی نگذشت که صداها و

ص: 221


1- . ارشاد المفید: 242
«19»

شا، [الإرشاد] أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ جَدِّهِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدٍ عَنْ عَمِّهِ عُمَرَ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیه السلام أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ: لَمْ أَرَ مِثْلَ التَّقَدُّمِ فِی الدُّعَاءِ فَإِنَّ الْعَبْدَ لَیْسَ تَحْضُرُهُ الْإِجَابَةُ فِی کُلِّ وَقْتٍ وَ کَانَ مِمَّا حُفِظَ عَنْهُ علیه السلام مِنَ الدُّعَاءِ حِینَ بَلَغَهُ تَوَجُّهُ مُسْرِفِ بْنِ عُقْبَةَ(1)

إِلَی الْمَدِینَةِ رَبِّ کَمْ مِنْ نِعْمَةٍ أَنْعَمْتَ بِهَا عَلَیَّ قَلَّ لَکَ عِنْدَهَا شُکْرِی وَ کَمْ مِنْ بَلِیَّةٍ ابْتَلَیْتَنِی بِهَا قَلَّ لَکَ عِنْدَهَا صَبْرِی فَیَا مَنْ قَلَّ عِنْدَ نِعْمَتِهِ شُکْرِی فَلَمْ یَحْرِمْنِی وَ قَلَّ عِنْدَ بَلَائِهِ صَبْرِی فَلَمْ یَخْذُلْنِی یَا ذَا الْمَعْرُوفِ الَّذِی لَا یَنْقَطِعُ أَبَداً وَ یَا ذَا النَّعْمَاءِ الَّتِی لَا تُحْصَی عَدَداً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ادْفَعْ عَنِّی شَرَّهُ فَإِنِّی أَدْرَأُ بِکَ فِی نَحْرِهِ وَ أَسْتَعِیذُ بِکَ مِنْ شَرِّهِ فَقَدِمَ مُسْرِفُ بْنُ عُقْبَةَ الْمَدِینَةَ وَ کَانَ یُقَالُ لَا یُرِیدُ غَیْرَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَسَلَّمَ عَلَیْهِ وَ أَکْرَمَهُ وَ حَبَاهُ وَ وَصَلَهُ (2).

«20»

عم (3)، [إعلام الوری] شا، [الإرشاد] وَ رُوِیَ: أَنَّ دَاوُدَ بْنَ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ قَتَلَ الْمُعَلَّی بْنَ الْخُنَیْسِ مَوْلَی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام وَ أَخَذَ مَالَهُ فَدَخَلَ عَلَیْهِ جَعْفَرٌ وَ هُوَ یَجُرُّ رِدَاءَهُ فَقَالَ لَهُ قَتَلْتَ مَوْلَایَ وَ أَخَذْتَ مَالِی أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ الرَّجُلَ یَنَامُ عَلَی الثَّکَلِ وَ لَا یَنَامُ عَلَی الْحَرَبِ (4)

أَمَا وَ اللَّهِ لَأَدْعُوَنَّ اللَّهَ عَلَیْکَ فَقَالَ لَهُ دَاوُدُ تُهَدِّدُنَا بِدُعَائِکَ کَالْمُسْتَهْزِئِ بِقَوْلِهِ فَرَجَعَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِلَی دَارِهِ فَلَمْ یَزَلْ لَیْلَهُ کُلَّهُ قَائِماً وَ قَاعِداً حَتَّی إِذَا کَانَ السَّحَرُ سُمِعَ وَ هُوَ یَقُولُ فِی مُنَاجَاتِهِ یَا ذَا الْقُوَّةِ الْقَوِیَّةِ وَ یَا ذَا الْمِحَالِ الشَّدِیدَةِ وَ یَا ذَا الْعِزَّةِ الَّتِی کُلُّ خَلْقِکَ لَهَا ذَلِیلٌ اکْفِنِی هَذَا الطَّاغِیَةَ وَ انْتَقِمْ لِی مِنْهُ فَمَا کَانَ إِلَّا سَاعَةً حَتَّی ارْتَفَعَتِ الْأَصْوَاتُ

ص: 221


1- 1. مسرف بن عقبة هو مسلم بن عقبة الذی بعثه یزید بن معاویة لوقعة الحرة فسمی مسرفا لاسرافه فی اهراق الدماء.
2- 2. إرشاد المفید ص 242.
3- 3. إعلام الوری ص 270.
4- 4. الحرب فی الأصل بمعنی أخذ المال و ترک صاحبه بلا شی ء یقال حرب الرجل ماله- کعنی- سلبه فهو محروب.

فریادهایی بلند شد و گفته شد: داود بن علی همین الان مرد.(1)

روایت21.

مکارم الاخلاق: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هرگاه از کسی هراسیدی و خواستی از امر و شر او کفایت شوی، در اول ماه به دنبال باش تا هلال ماه را بیابی، هرگاه آن را دیدی، روی دو پای خود بایست و بگو چنانکه به او خطاب می­کنی «أَیَوَدُّ أَحَدُکُمْ أَنْ تَکُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخیلٍ وَ أَعْنابٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُ فیها مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ وَ أَصابَهُ الْکِبَرُ وَ لَهُ ذُرِّیَّةٌ ضُعَفاءُ فَأَصابَها إِعْصارٌ فیهِ نارٌ فَاحْتَرَقَت: آیا کسی از شما دوست دارد که باغی از درختان خرما و انگور داشته باشد که از زیر آنها نهرها روان است، و برای او در آن از هر گونه میوه ای باشد، و در حالی که او را پیری رسیده و فرزندانی خردسال دارد، گردبادی آتشین برآن زند و بسوزد» و با این کلمات به سمت خانه شخصی که از او بیم داری اشاره می­کنی سپس می­گویی: «سوخت، سوخت، سوخت، خدایا او را به بلا بپوشان و به گمراهی فراگیر و سنگ­هایی از سجیل و پرندگان ابابیل خود به او انداز، ای بلند مرتبه و بزرگ» سپس مثل این در شب دوم و سوم ماه می­خوانی، پس اگر فایده نرساند و تو را به آنچه می­خواهی در ماه اول نرساند، پس همین کار را در اولین شب ماه دوم انجام می­دهی و آنچه ذکر شد را می­گویی، و اگر باز هم سودی نبخشید، مثل این کار را در ماه سوم انجام می­دهی و بعد از آن به اذن خداوند عزّ و جلّ، نیازی نخواهی داشت.(2)

دعایی دیگر: شخصی نزد حضرت صادق علیه السلام آمد و از ستمگری که به او ظلم می­کند شکایت کرد، امام به او فرمودند: بگو: «ای یاری کننده­ مظلوم که بر او ستم شد، اگر فلان فرزند فلان به من ظلم می­رساند، او را به فقری دچار ساز که او را اصلاح نکنی و به بلایی که او را نپوشانی» هرکس این دعا را سه مرتبه علیه شخص ظالمی بخواند طولی نمی­کشد که سفیدی در پیشانی او پدیدار شود و بعد از آن به فقر مبتلا می­گردد.(3)

دعای دیگر: هرگاه بر پادشاهی وارد شدی بگو، بگو:«خیر تو در میان دیدگانت و شرّ تو زیر پاهای توست و من از خداوند علیه تو یاری می جویم».(4)

دعای دیگر: از حضرت رضا علیه السلام روایت است: هرگاه کسی از شما خواست علیه دشمن خویش دعا کند بگوید «خدایا او را به شبی دچار ساز که هیچ مثلی ندارد و حرمت او مباح گردان».(5)

دعایی دیگر: «ای کسی که از هر چیز کفایت می­کنی و چیزی از او کفایت نمی­شود، بر محمد و خاندان

ص: 222


1- . ارشاد المفید: 256، و در کشف الغمة2: 390 آن روایت کرد.
2- . مکارم الاخلاق: 400
3- . مکارم الاخلاق: 400
4- . مکارم الاخلاق: 400
5- . مکارم الاخلاق: 401

بِالصِّیَاحِ وَ قِیلَ قَدْ مَاتَ دَاوُدُ بْنُ عَلِیٍّ السَّاعَةَ(1).

«21»

مکا، [مکارم الأخلاق] قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: إِذَا خِفْتَ امْرَأً فَأَرَدْتَ أَنْ تُکفَی أَمْرَهُ وَ شَرَّهُ فَاعْتَمِدْ طَلِبَةَ الْهِلَالِ فِی أَوَّلِ الشَّهْرِ فَإِذَا رَأَیْتَهُ فَقُمْ قَائِماً عَلَی قَدَمَیْکَ وَ قُلْ کَأَنَّکَ تُومِئُ إِلَیْهِ بِالْخِطَابِ أَ یَوَدُّ أَحَدُکُمْ أَنْ تَکُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِیلٍ وَ أَعْنابٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُ فِیها مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ وَ أَصابَهُ الْکِبَرُ وَ لَهُ ذُرِّیَّةٌ ضُعَفاءُ فَأَصابَها إِعْصارٌ فِیهِ نارٌ فَاحْتَرَقَتْ وَ تُومِئُ بِهَذِهِ الْکَلِمَاتِ نَحْوَ دَارِ الرَّجُلِ الَّذِی تَخَافُهُ ثُمَّ تَقُولُ فَاحْتَرَقَتْ فَاحْتَرَقَتْ فَاحْتَرَقَتْ اللَّهُمَّ طُمَّهُ بِالْبَلَاءِ طَمّاً وَ عُمَّهُ بِالْعَمَاءِ عَمّاً وَ ارْمِهِ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّیلٍ وَ طَیْرِکَ الْأَبَابِیلِ یَا عَلِیُّ یَا عَظِیمُ ثُمَّ تَقُولُ مِثْلَ ذَلِکَ فِی اللَّیْلَةِ الثَّانِیَةِ مِنَ الشَّهْرِ وَ فِی اللَّیْلَةِ الثَّالِثَةِ فَإِنْ أَنْجَعَ وَ بَلَغَ مَا تُرِیدُ فِی الشَّهْرِ الْأَوَّلِ وَ إِلَّا فَعَلْتَ فِی الشَّهْرِ الثَّانِی تَلْتَمِسُ الْهِلَالَ اللَّیْلَةَ الْأُولَی وَ تَقُولُ مَا تَقَدَّمَ ذِکْرُهُ وَ الثَّانِیَةَ وَ الثَّالِثَةَ فَإِنْ نَجَعَ وَ إِلَّا فَمِثْلَ ذَلِکَ فِی الشَّهْرِ الثَّالِثِ وَ لَنْ تَحْتَاجَ بَعْدَ ذَلِکَ بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ (2).

آخَرُ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَی الصَّادِقِ علیه السلام فَشَکَا إِلَیْهِ ظَالِماً یَظْلِمُهُ فَقَالَ لَهُ قُلْ یَا نَاصِرَ الْمَظْلُومِ الْمَبْغِیِّ عَلَیْهِ إِنْ کَانَ فُلَانُ بْنُ فُلَانٍ یَظْلِمْنِی فَابْتَلِهِ بِفَقْرٍ لَا تَجْبُرُهُ وَ بَلَاءٍ لَا تَسْتُرُهُ فَمَا دَعَا الرَّجُلُ عَلَی ظَالِمِهِ بِهَذَا الدُّعَاءِ إِلَّا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ حَتَّی أَصَابَهُ وَضَحٌ فِی جَبْهَتِهِ ثُمَّ افْتَقَرَ مِنْ بَعْدِهِ (3).

آخَرُ: وَ إِذَا دَخَلْتَ عَلَی سُلْطَانٍ فَقُلْ خَیْرُکَ بَیْنَ عَیْنَیْکَ وَ شَرُّکَ تَحْتَ قَدَمَیْکَ وَ أَنَا أَسْتَعِینُ بِاللَّهِ عَلَیْکَ (4).

آخَرُ عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: إِذَا دَعَا أَحَدُکُمْ عَلَی عَدُوِّهِ فَلْیَقُلْ اللَّهُمَّ أَطْرِقْهُ بِلَیْلَةٍ لَا أُخْتَ لَهَا وَ أَبِحْ حَرِیمَهُ (5).

آخَرُ: یَا مَنْ یَکْفِی مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ لَا یَکْفِی مِنْهُ شَیْ ءٌ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ

ص: 222


1- 1. إرشاد المفید ص 256 و رواه فی کشف الغمّة ج 2 ص 390.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 400.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 400.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 400.
5- 5. مکارم الأخلاق ص 401.

محمد درود فرست و بدون هیچ رنجی، سختی او را برایم کفایت کن».(1)

دعایی دیگر: هرگاه از شخصی بیم داشتی، بگو: «خدایی که جز او خدایی نیست مرا کفایت می­کند، بر او توکل نمودم و اوست پروردگار عرش باعظمت، از قدرت و نیروی دیگران به قدرت و نیروی او جلوگیری می­کنم، و از شر آنچه آفرید به کمک پروردگار سپیده­ دم ممانعت می­کنم، هرچه خدا خواست، هیچ قدرتی جز به خدا وجود ندارد».(2)

دعایی دیگر: از حضرت صادق علیه السلام، که هنگام حضور در نزد منصور آن را خواند، در حالی که او در خشم بسیار بود و آرام گشت: «ای توشه من در سختی­هایم و ای فریادرس من در گرفتاری­ام، به چشم خود که خواب ندارد، مرا حفظ کن و مرا در جوار آن ستون خود که دست نایافتن است، قرار ده».(3)

روایت22.

کشف الغمة: عبدالله بن فضل بن ربیع از پدرش نقل کرد: منصور در سال یکصد و چهل و هفت، حج گزارد و به مدینه آمد و به ربیع گفت: شخصی به سراغ جعفر بن محمد بفرست تا او را عاجزانه نزد من آورد، خداوند مرا بکشد اگر او را به قتل نرسانم، ربیع خود را به فراموشی زد تا او نیز فراموش کند، سپس منصور این کار را بار دیگر برای او یادآوری کرد، و گفت: شخصی را بفرست تا او را عاجزانه بیاورد پس باز خود را به فراموش زد، سپس خلیفه نامه­ای نکوهیده بر او نگاشت و در آن بسیار خشمگین گشت و به او دستور داد که شخصی بفرستد تا جعفر را حاضر کند، پس انجام داد.

زمانی که ربیع خدمت امام رسیدم، عرض کرد: ای ابا عبدالله، خدا را یاد کن، به راستی که او برای چیزی به سراغ شما فرستاد که دفع کننده­ای جز خدا ندارد، پس جعفر فرمودند به هیچ نیرو و قدرتی جز به خدا نیست، سپس ربیع، منصور را به حضور امام آگاه ساختند و وقتی جعفر داخل شد، منصور بر او خشم گرفت و وعده داد و گفت ای دشمن خدا، مردمان عراق تو را امام خود برگرفتند و زکات اموالشان را به سوی تو می­فرستند و تو حاکمیت مرا انکار می­کنی، و تباهی آن را می طلبی؟ خدا مرا بکشد اگر تو را به قتل نرسانم، امام فرمودند: ای امیر مؤمنان، به راستی که سلیمان مورد عطا قرار گرفت و سپاسگزاری نمود و ایوب به بلا گرفتار شد و صبر پیشه گرفت و یوسف ظلم شد و سپس درگذشت و تو از این دسته هستی.

وقتی منصور این سخن را از وی شنید و گفت: به نزد من بیا، ای ابا عبدالله تو پاکی و جانب تو سلامت است و فتنه­ات اندک، خداوند تو را از خویشاوندی پاداشی دهد بسیار برتر از پاداشی که به خویشاوندان از نزدیکانشان می­دهد، سپس دستشان را گرفت و در کنار خود بر تخت نشاند و سپس گفت: برایم عطر بیاورید:

ص: 223


1- . مکارم الاخلاق: 401
2- . مکارم الاخلاق: 401
3- . مکارم الاخلاق: 404

مُحَمَّدٍ وَ اکْفِنِی مَئُونَتَهُ بِلَا مَئُونَةٍ(1).

آخَرُ: إِذَا فَزِعْتَ رَجُلًا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ أَمْتَنِعُ بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ مِنْ حَوْلِهِمْ وَ قُوَّتِهِمْ وَ أَمْتَنِعُ بِرَبِّ الْفَلَقِ [وَ] مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ (2).

دُعَاءٌ آخَرُ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام: دَعَا بِهِ عِنْدَ دُخُولِهِ عَلَی الْمَنْصُورِ وَ هُوَ فِی شِدَّةِ غَضَبِهِ فَسَکَنَ غَضَبُهُ یَا عُدَّتِی عِنْدَ شِدَّتِی وَ یَا غَوْثِی عِنْدَ کُرْبَتِی احْرُسْنِی بِعَیْنِکَ الَّتِی لَا تَنَامُ وَ اکْنُفْنِی بِرُکْنِکَ الَّذِی لَا یُرَامُ (3).

«22»

کشف، [کشف الغمة] مِنْ کِتَابِ مُحَمَّدِ بْنِ طَلْحَةَ قَالَ حَدَّثَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْفَضْلِ بْنِ الرَّبِیعِ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: حَجَّ الْمَنْصُورُ سَنَةَ سَبْعٍ وَ أَرْبَعِینَ وَ مِائَةٍ فَقَدِمَ الْمَدِینَةَ وَ قَالَ لِلرَّبِیعِ ابْعَثْ إِلَی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ مَنْ یَأْتِینَا بِهِ مُتْعَباً قَتَلَنِیَ اللَّهُ إِنْ لَمْ أَقْتُلْهُ فَتَغَافَلَ الرَّبِیعُ عَنْهُ لِیَنْسَاهُ ثُمَّ أَعَادَ ذِکْرَهُ لِلرَّبِیعِ وَ قَالَ ابْعَثْ مَنْ یَأْتِ بِهِ مُتْعَباً فَتَغَافَلَ عَنْهُ ثُمَّ أَرْسَلَ إِلَی الرَّبِیعِ رِسَالَةً قَبِیحَةً أَغْلَظَ عَلَیْهِ فِیهَا وَ أَمَرَهُ أَنْ یَبْعَثَ مَنْ یُحْضِرُ جَعْفَراً فَفَعَلَ.

فَلَمَّا أَتَاهُ قَالَ لَهُ الرَّبِیعُ یَا بَا عَبْدِ اللَّهِ اذْکُرِ اللَّهَ فَإِنَّهُ أَرْسَلَ إِلَیْکَ بِمَا لَا دَافِعَ لَهُ غَیْرُ اللَّهِ فَقَالَ جَعْفَرٌ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ ثُمَّ إِنَّ الرَّبِیعَ أَعْلَمَ الْمَنْصُورَ بِحُضُورِهِ فَلَمَّا دَخَلَ جَعْفَرٌ عَلَیْهِ أَوْعَدَهُ وَ أَغْلَظَ وَ قَالَ أَیْ عَدُوَّ اللَّهِ اتَّخَذَکَ أَهْلُ الْعِرَاقِ إِمَاماً یَبْعَثُونَ إِلَیْکَ زَکَاةَ أَمْوَالِهِمْ وَ تُلْحِدُ فِی سُلْطَانِی وَ تَبْغِیهِ الْغَوَائِلَ قَتَلَنِیَ اللَّهُ إِنْ لَمْ أَقْتُلْکَ فَقَالَ لَهُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنَّ سُلَیْمَانَ أُعْطِیَ فَشَکَرَ وَ إِنَّ أَیُّوبَ ابْتُلِیَ فَصَبَرَ وَ إِنَّ یُوسُفَ ظُلِمَ فَغَفَرَ وَ أَنْتَ مِنْ ذَلِکَ السِّنْخِ.

فَلَمَّا سَمِعَ الْمَنْصُورُ ذَلِکَ مِنْهُ قَالَ لَهُ إِلَیَّ وَ عِنْدِی أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَنْتَ الْبَرِی ءُ السَّاحَةِ السَّلِیمُ النَّاحِیَةِ الْقَلِیلُ الْغَائِلَةِ جَزَاکَ اللَّهُ مِنْ ذِی رَحِمٍ أَفْضَلَ مَا جَزَی ذَوِی الْأَرْحَامِ عَنْ أَرْحَامِهِمْ ثُمَّ تَنَاوَلَ یَدَهُ فَأَجْلَسَهُ مَعَهُ فِی فَرْشِهِ ثُمَّ قَالَ عَلَیَّ بِالطِّیبِ فَأُتِیَ

ص: 223


1- 1. مکارم الأخلاق ص 401.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 401.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 404.

و غالیة(1)

آورده شد، پس محاسن جعفر را با دست خویش به آن عطر آغشته ساخت به طوری که از آن می­چکید، سپس گفت: برخیز و در پناه و مراقبت خدا باش، سپس گفت: ای ربیع، هدیه و لباس را به ابا عبدالله برسان، ای ابا عبدالله در حفظ و جوار خداوند، بازگرد و او نیز بازگشت.

ربیع نقل کرد: پس به ایشان پیوستم و گفتم: به راستی که من قبل از شما، چیزی دیدم که شما او را ندیدی و بعد از شما نیز چیزی دیدم که آن را ندیده بودم، ای ابا عبدالله هنگام ورود، چه خواندید؟ فرمودند گفتم: «خدایا مرا به چشمت که به خواب نمی­رود حفظ کن و در جوار ستون دست نایافتنی خود، قرار ده، و قدرتت بر من مرا بیامرز و هلاک نمی­گردم؛ در حالی که تو امید منی، خدایا تو بزرگتر و باشکوه­تر از آن چیزی هستی که بیم دارم و می­هراسم، خدایا به کمک تو سینه او را دفع می کنم و از شر او به تو پناه می­جویم». پس خداوند در حق من آنچه کرد که دیدی.(2)

از کتاب الحافظ عبدالعزیز از محمد بن اسحاق بن جعفر از پدرش نقل است: جعفر بن محمد پیش أبی جعفر منصور آمد و سخن گفت، هنگامی که از نزد ایشان بیرون آمدند، به دنبال جعفر بن محمد فرستاد و او را باز گرداند، هنگامی که امام بازگشتند، لبانشان را به چیزی حرکت می­دادند، گفته شد: چه گفتی؟ فرمودند: گفتم: «خدایا تو از هر چیز کفایت می­کنی و هیچ چیز از تو کفایت نمی­کند، پس مرا کفایت نما».(3)

می­گویم

روایت کامل در باب های تاریخ ایشان علیه السلام است.

روایت23.

رجال الکشی: از رزام خالد قسری نقل است: بعد از آنکه محمد بن خالد از مدینه خارج شد، من در آن شهر در حال عذاب و شکنجه بودم، آن شخص شکنجه­گر مرا به سقف می­آویخت و به نزد خانواده­اش برمی­گشت و در را به رویم می­بست، و زمانی که او به سوی خانه­اش بازمی­گشت، اهل خانه، طناب را از من می­گشودند و مرا باز می­کردند و من بر زمین می­نشستم و تا زمانی که آمدنش نزدیک بود، مرا آویزان می­کردند، سوگند به خدا یک روز من اینچنین بودم، ناگهان از راه رقعه­ای به سوی من از طریق شکاف انداخته شد، آن را برداشتم و آن با سنگریزه­ای بسته شده بود و به خط امام صادق علیه السلام در آن نظر کردم، این بود: به نام خداوند بخشنده مهربان، ای رزام بگو: «ای موجود قبل از هر

ص: 224


1- . نوعی عطر مرکب از چند نوع عطر.
2- . کشف الغمة2: 374
3- . کشف الغمة2: 384

بِالْغَالِیَةِ فَجَعَلَ یُغَلِّفُ لِحْیَةَ جَعْفَرٍ بِیَدِهِ (1)

حَتَّی تَرَکَهَا یَقْطُرُ ثُمَّ قَالَ قُمْ فِی حِفْظِ اللَّهِ وَ کِلَاءَتِهِ ثُمَّ قَالَ یَا رَبِیعُ أَلْحِقْ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَائِزَتَهُ وَ کِسْوَتَهُ انْصَرِفْ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ فِی حِفْظِهِ وَ کَنَفِهِ فَانْصَرَفَ.

قَالَ الرَّبِیعُ وَ لَحِقْتُهُ فَقُلْتُ إِنِّی قَدْ رَأَیْتُ قَبْلَکَ مَا لَمْ تَرَهُ وَ رَأَیْتُ بَعْدَکَ مَا لَا رَأَیْتُهُ فَمَا قُلْتَ یَا بَا عَبْدِ اللَّهِ حِینَ دَخَلْتَ قَالَ قُلْتُ اللَّهُمَّ احْرُسْنِی بِعَیْنِکَ الَّتِی لَا تَنَامُ وَ اکْنُفْنِی بِرُکْنِکَ الَّذِی لَا یُرَامُ وَ اغْفِرْ لِی بِقُدْرَتِکَ عَلَیَّ وَ لَا أَهْلِکَ وَ أَنْتَ رَجَائِی اللَّهُمَّ أَنْتَ أَکْبَرُ وَ أَجَلُّ مِمَّا أَخَافُ وَ أَحْذَرُ اللَّهُمَّ بِکَ أَدْفَعُ فِی نَحْرِهِ وَ أَسْتَعِیذُ بِکَ مِنْ شَرِّهِ فَفَعَلَ اللَّهُ بِی مَا رَأَیْتَ (2).

وَ مِنْ کِتَابِ الْحَافِظِ عَبْدِ الْعَزِیزِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: دَخَلَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ الْمَنْصُورِ فَتَکَلَّمَ فَلَمَّا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِهِ أَرْسَلَ إِلَی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ فَرَدَّهُ فَلَمَّا رَجَعَ حَرَّکَ شَفَتَیْهِ بِشَیْ ءٍ فَقِیلَ لَهُ مَا قُلْتَ قَالَ قُلْتُ اللَّهُمَّ أَنْتَ تَکْفِی مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ لَا یَکْفِی مِنْکَ شَیْ ءٌ فَاکْفِنِیهِ (3).

أقول

تمام الخبر فی أبواب تاریخه علیه السلام.

«23»

کش، [رجال الکشی] مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ خُرَّزَادَ عَنْ یُونُسَ بْنِ الْقَاسِمِ الْبَلْخِیِّ عَنْ رِزَامٍ مَوْلَی خَالِدٍ الْقَسْرِیِّ قَالَ: کُنْتُ أُعَذَّبُ بِالْمَدِینَةِ بَعْدَ مَا خَرَجَ مِنْهَا مُحَمَّدُ بْنُ خَالِدٍ فَکَانَ صَاحِبُ الْعَذَابِ یُعَلِّقُنِی بِالسَّقْفِ وَ یَرْجِعُ إِلَی أَهْلِهِ وَ یُغْلِقُ عَلَیَّ الْبَابَ وَ کَانَ أَهْلُ الْبَیْتِ إِذَا انْصَرَفَ إِلَی أَهْلِهِ حَلُّوا الْحَبْلَ عَنِّی وَ یَحُلُّونِّی وَ أَقْعُدُ عَلَی الْأَرْضِ حَتَّی إِذَا دَنَا مَجِیئُهُ عَلَّقُونِی فَوَ اللَّهِ إِنِّی کَذَلِکَ ذَاتَ یَوْمٍ إِذَا رُقْعَةٌ وَقَعَتْ مِنَ الْکُوَّةِ إِلَیَّ مِنَ الطَّرِیقِ فَأَخَذْتُهَا فَإِذَا هِیَ مَشْدُودَةٌ بِحَصَاةٍ فَنَظَرْتُ فِیهَا خَطَّ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَإِذَا فِیهَا بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ قُلْ یَا رِزَامُ یَا کَائِناً قَبْلَ کُلِ

ص: 224


1- 1. قال الجزریّ: فیه: کنت اغلف لحیة رسول اللّه بالغالیة أی ألطخها به و أکثر و الغالیة ضرب مرکب من الطیب، منه رحمه اللّه.
2- 2. کشف الغمّة ج 2 ص 374.
3- 3. کشف الغمّة ج 2 ص 384.

چیز و ای هستی بعد از هر چیز، ای پدیدآورنده­ هر چیز، بر من زره مصون از شر مخلوقاتت را بپوشان» رزام گفت: آن را گفتم و پس از آن دیگر به آن شکنجه دچار نشدم.(1)

روایت24.

رجال الکشی: از معتب نقل است، زمانی که داود بن علی، معلی بن خنیس را به قتل رساند، امام صادق علیه السلام، آن شب را در حالت قیام و سجود به سر برد و شنیدم، پایان شب در حالت سجده می­فرمودند: «خدایا از تو می­خواهم به قدرت نیرومند خویش و به عذاب شدید خود و به عزتت که اکثریت مخلوقاتت در برابر آن ذلیل هستند، بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و همین لحظه، همین لحظه، او را برگیری». نقل کرده به خدا سوگند، هنوز سر از سجده برنداشتند که صدای فریادی شنیدیم و گفتند: داود بن علی مرد، پس امام صادق علیه السلام فرمودند: من علیه او به درگاه خدا دعا نمودم و خداوند فرشته­ای فرستاد و به سر او با عصایی آهنین ضربه­ای زد که مثانه او را شکافت.(2)

روایت25.

به نقل از خط شهید – قدّس سرّه – به نقل از جعفریات و با استناد به امیر مؤمنان علیه السلام زمانی که موسی علیه السلام در برابر فرعون قرار گرفت، گفت «خدایا من به واسطه­ تو سینه او را دفع می کنم و از تو بر او کمک می­گویم، مرا از شرّ او کفایت نمای» حضرت صادق علیه السلام فرمودند: این دعای ما اهل بیت است زمانی که از ظلم حاکمی، بیم داشته باشیم.

روایت26.

مهج الدعوات: ابن صدقة نقل کرد: از جعفر بن محمد علیهما السلام پرسیدم که به من دعایی آموزد تا آن را در امور مهم بخوانم پس برگه­هایی از یک صحیفه کهن بیرون آوردند و فرمودند: از آنها نسخه­برداری کن، زیرا آن دعای جدم علی بن حسین علیهما السلام در امور مهم است، پس آن را آنطور که باید نوشتم و هیچ گرفتاری بر من پیش نیامد، مگر اینکه آن را می­خواندم و خداوند غم و اندوه مرا برطرف می­ساخت و حاجتم را روا می­کردم، و دعا این است:

«خدایا تو مرا هدایت نمودی و من از آن سرگرم شدم و پند دادی و من سنگدل گشتم و زیبایی - خیر - رساندی و عصیان نمودم و مرا معرفت بخشیدی پس اصرار نمودم، سپس آگاهی دادی و من طلب آمرزش نمودم و رها کردم و بازگشتم و تو پوشاندی. سپاس از آن توست، خدای من،

ص: 225


1- . رجال الکشی: 290
2- . رجال الکشی: 324 – 323

شَیْ ءٍ وَ یَا کَائِناً بَعْدَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ یَا مُکَوِّنَ کُلِّ شَیْ ءٍ أَلْبِسْنِی دِرْعَکَ الْحَصِینَةَ مِنْ شَرِّ جَمِیعِ خَلْقِکَ قَالَ رِزَامُ فَقُلْتُ ذَلِکَ فَمَا عَادَ إِلَیَّ شَیْ ءٌ مِنَ الْعَذَابِ بَعْدَ ذَلِکَ (1).

«24»

کش، [رجال الکشی] عَنِ ابْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنْ حَمَّادٍ النَّابِ عَنِ الْمِسْمَعِیِّ عَنْ مُعَتِّبٍ قَالَ: لَمَّا قَتَلَ دَاوُدُ بْنُ عَلِیٍّ مُعَلَّی بْنَ خُنَیْسٍ لَمْ یَزَلْ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لَیْلَةً سَاجِداً وَ قَائِماً قَالَ فَسَمِعْتُهُ فِی آخِرِ اللَّیْلِ وَ هُوَ سَاجِدٌ یَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِقُوَّتِکَ الْقَوِیَّةِ وَ مِحَالِکَ الشَّدِیدِ وَ بِعِزَّتِکَ الَّتِی جُلُّ خَلْقِکَ لَهَا ذَلِیلٌ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَنْ تَأْخُذَهُ السَّاعَةَ السَّاعَةَ قَالَ فَوَ اللَّهِ مَا رَفَعَ رَأْسَهُ مِنْ سُجُودِهِ حَتَّی سَمِعْنَا الصَّائِحَةَ فَقَالُوا مَاتَ دَاوُدَ بْنُ عَلِیٍّ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنِّی دَعَوْتُ اللَّهَ عَلَیْهِ بِدَعْوَةٍ بَعَثَ اللَّهُ إِلَیْهِ مَلَکاً فَضَرَبَ رَأْسَهُ بِمِرْزَبَةٍ انْشَقَّتْ مَثَانَتُهُ (2).

«25»

نُقِلَ مِنْ خَطِّ الشَّهِیدِ قُدِّسَ سِرُّهُ نَقْلًا مِنَ الْجَعْفَرِیَّاتِ بِالْإِسْنَادِ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: لَمَّا وَضَحَ لِمُوسَی علیه السلام وَجْهُ فِرْعَوْنَ قَالَ مُوسَی اللَّهُمَّ إِنِّی أَدْرَأُ بِکَ فِی نَحْرِهِ وَ أَسْتَعِینُ بِکَ عَلَیْهِ فَاکْفِنِی شَرَّهُ قَالَ جَعْفَرٌ الصَّادِقُ علیه السلام وَ هُوَ دُعَاؤُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ عِنْدَ سُلْطَانٍ نَخَافُ ظُلْمَهُ.

«26»

مهج، [مهج الدعوات] بِإِسْنَادِنَا إِلَی ابْنِ الْوَلِیدِ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ ابْنِ عِیسَی عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنِ ابْنِ صَدَقَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ علیهما السلام أَنْ یُعَلِّمَنِی دُعَاءً أَدْعُو بِهِ فِی الْمُهِمَّاتِ فَأَخْرَجَ إِلَیَّ أَوْرَاقاً مِنْ صَحِیفَةٍ عَتِیقَةٍ فَقَالَ انْتَسِخْ مَا فِیهَا فَهُوَ دُعَاءُ جَدِّی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهما السلام لِلْمُهِمَّاتِ فَکَتَبْتُ ذَلِکَ عَلَی وَجْهِهِ فَمَا کَرَبَنِی شَیْ ءٌ قَطُّ وَ أَهَمَّنِی إِلَّا دَعَوْتُ بِهِ فَفَرَّجَ اللَّهُ کَرْبِی وَ هَمِّی وَ أَعْطَانِی سُؤْلِی وَ هُوَ اللَّهُمَّ هَدَیْتَنِی فَلَهَوْتُ وَ وَعَظْتَ فَقَسَوْتُ وَ أَنَلْتَ الْجَمِیلَ فَعَصَیْتُ وَ عَرَّفْتَ فَأَصْرَرْتُ ثُمَّ عَرَّفْتَ فَاسْتَغْفَرْتُ وَ أَقْلَعْتُ فَعُدْتُ فَسَتَرْتَ فَلَکَ الْحَمْدُ یَا إِلَهِی

ص: 225


1- 1. رجال الکشّیّ ص 290.
2- 2. رجال الکشّیّ ص 323- 324 و الحدیث مختصر، و المرزبة: بالتخفیف و التثقیل: عصبة من حدید.

بر وادی­های هلاکت خویش وارد شدم و بر دره­های نابودی خود قدم نهادم، و با واردن شدن به آن در معرض قدرت و عذاب­های تو قرار گرفتم، تنها وسیله­ام، به یگانگی دانستن توست و بهانه­ام این است که ذره­ای بر تو شرک نورزیدم و خدایی در کنار تو برنگرفتم از خودم به سوی تو فرار کردم و انسان بدکار به سوی تو می­گریزد و تو پناهگاه کسی هستی که خوشبختی خوش را تباه ساخت، سپاس مخصوص توست ای خدای من.

چه بسا دشمنی که شمشیر دشمن­اش را بر من کشید و لبه چاقوی خود را برایم تیز کرد و تیغ آن را جلا داد و سم­های کشنده­ خود را برایم در آمیخت و تیرهایی که به خطا نمی­رود را به سوی من روانه ساخت و چشم پاییدن او از من به خواب نرفت و در دل به دنبال است تا ناگواری را به من برساند و سم کشنده خود را به من بنوشاند، ای خدای من و تو نگاه کردی به ناتوانی­ام از به دوش کشیدن سختی­ها و ضعفم از پیروزی بر کسی که قصد جنگ با من دارد و تنهایی او برابر تعداد بسیاری از کسانی که قصد مرا دارند، و در آنجا که فکرم را به کار نگرفتم،بلا در کمین من نشست و تو به یاری من آغاز کردی و به قدرت خود پشتم را محکم کردی و برندگی او را شکستی و او را بعد از آنکه فراوان بودند، تنها کردی، و مرا بر او رفعت بخشیدی و هر آنچه به سوی من روانه داشت به خودش بازگرداندی و او را برگرداندی در حالی که تشنگی­اش را سیراب نکرد و گرمای خشمش فرو ننشست، سر انگشتانش را به دندان گرفت و پشت نمود و فرار کرد سربازانش آنچه وعده داده بودند، انجام ندادند.

و چه بسیار ستمگری که نیرنگ­های خود بر من جفا نمود، و دام­های شکار خود را برایم پهن کرد و جستجوی مراقبتش را بر من گماشت و همچون درنده­ای در کمین من نشست و منتظر فرصتی برای شکار خود بود، ای خدای من، تو را صدا زدم در حالی که از تو فریاد خواهی می­­کنم و به سرعت اجابت تو اطمینان دارم، می­دانم که هر کس به سایه جوار تو پناه آورد مغلوب نمی­گردد و کسی که به دژهای یاری تو پناه جست، هراسی ندارد، پس به قدرت خودم از قدرت او حفظ کن.

چه بسا از ابرهای ناخوشی که آنها را کنار زدی و پرده های غم هایی که برداشتی، پرسیده نمی شوی از آنچه می کنی و هر گاه سؤال کرده شدی پس عطا کردی و سؤال کرده نشدی پس ابتدا کردی به احسان و طلب کرده شد بخشش بسیار تو پس زیاده از حد دادی، سرباز زده ای مگر از نیکوئی کردن و سرباز زده ام مگر از انداختن خود در محرمات تو و تجاوز نمودن از حدود تو و بی خبری از وعده به عذاب تو، پس ستایش برای توست، توانمندی که مغلوب نمی شود و بردباری که شتاب نمی کند. این جایگاه کسی است که به کوتاهی در فرمان تو اعتراف کرد و به ضایع کردن عمر خود گواهی داد.

ای خداوندا نزدیکی می جویم به سوی تو به محمّدیت والا، و روی می آورم به سوی تو به علویت روشن،

ص: 226

تَقَحَّمْتُ أَوْدِیَةَ هَلَاکِی وَ تَخَلَّلْتُ شِعَابَ تَلَفِی وَ تَعَرَّضْتُ فِیهَا لِسَطَوَاتِکَ وَ بِحُلُولِهَا لِعُقُوبَاتِکَ وَ وَسِیلَتِی إِلَیْکَ التَّوْحِیدُ وَ ذَرِیعَتِی أَنِّی لَمْ أُشْرِکْ بِکَ شَیْئاً وَ لَمْ أَتَّخِذْ مَعَکَ إِلَهاً وَ قَدْ فَرَرْتُ إِلَیْکَ مِنْ نَفْسِی وَ إِلَیْکَ یَفِرُّ الْمُسِی ءُ وَ أَنْتَ مَفْزَعُ الْمُضِیعِ حَظَّ نَفْسِهِ فَلَکَ الْحَمْدُ یَا إِلَهِی فَکَمْ مِنْ عَدُوٍّ انْتَضَی عَلَیَّ سَیْفَ عَدَاوَتِهِ وَ شَحَذَ لِی ظَبَا مُدْیَتِهِ وَ أَرْهَفَ لِی شَبَا حَدِّهِ وَ دَافَ لِی قَوَاتِلَ سُمُومِهِ وَ سَدَّدَ نَحْوِی صَوَائِبَ سِهَامِهِ وَ لَمْ تَنَمْ عَنِّی عَیْنُ حِرَاسَتِهِ وَ أَضْمَرَ أَنْ یَسُومَنِی الْمَکْرُوهَ وَ یُجَرِّعَنِّی ذُعَافَ مَرَارَتِهِ (1)

فَنَظَرْتَ یَا إِلَهِی إِلَی ضَعْفِی عَنِ احْتِمَالِ الْفَوَادِحِ وَ عَجْزِی عَنِ الِانْتِصَارِ مِمَّنْ قَصَدَنِی بِمُحَارَبَتِهِ وَ وَحْدَتِی فِی کَثِیرِ عَدَدِ مَنْ نَاوَانِی وَ أَرْصَدَ لِی الْبَلَاءَ فِیمَا لَمْ أُعْمِلْ فِیهِ فِکْرَتِی فَابْتَدَأْتَنِی بِنُصْرَتِکَ وَ شَدَدْتَ أَزْرِی بِقُوَّتِکَ ثُمَّ فَلَلْتَ لِی حَدَّهُ وَ صَیَّرْتَهُ مِنْ بَعْدِ جَمْعِ عَدِیدِهِ وَحْدَهُ وَ أَعْلَیْتَ کَعْبِی عَلَیْهِ وَ جَعَلْتَ مَا سَدَّدَهُ مَرْدُوداً عَلَیْهِ وَ رَدَدْتَهُ لَمْ یَشْفِ غَلِیلَهُ وَ لَمْ تَبْرُدْ حَرَارَةُ غَیْظِهِ قَدْ عَضَّ عَلَی مَثْوَاهُ وَ أَدْبَرَ مُوَلِّیاً قَدْ أَخْلَفَتْ سَرَایَاهُ وَ کَمْ مِنْ بَاغٍ بَغَی لِی بِمَکَایِدِهِ وَ نَصَبَ لِی أَشْرَاکَ مَصَایِدِهِ وَ وَکَّلَ بِی تَفَقُّدَ رِعَایَتِهِ وَ أَضْبَأَ إِلَیَّ إِضْبَاءَ السَّبُعِ لِطَرِیدَتِهِ وَ انْتِظَارَ الِانْتِهَازِ لِفَرِیسَتِهِ فَنَادَیْتُکَ یَا إِلَهِی مُسْتَغِیثاً بِکَ وَاثِقاً بِسُرْعَةِ إِجَابَتِکَ عَالِماً أَنَّهُ لَمْ یُضْطَهَدْ مَنْ أَوَی إِلَی ظِلِّ کَنَفِکَ وَ لَمْ یَفْزَعْ مَنْ لَجَأَ إِلَی مَعَاقِلِ انْتِصَارِکَ فَحَصَّنْتَنِی مِنْ بَأْسِهِ بِقُدْرَتِکَ وَ کَمْ مِنْ سَحَائِبِ مَکْرُوهٍ قَدْ جَلَّیْتَهَا وَ غَوَاشِی کُرُبَاتٍ کَشَفْتَهَا لَا تُسْأَلْ عَمَّا تَفْعَلُ وَ لَقَدْ سُئِلْتَ فَأَعْطَیْتَ وَ لَمْ تُسْأَلْ فَابْتَدَأْتَ وَ اسْتُمِیحَ فَضْلُکَ فَمَا أَکْدَیْتَ أَبَیْتَ إِلَّا إِحْسَاناً وَ أَبَیْتُ إِلَّا تَقَحُّمَ حُرُمَاتِکَ وَ تَعَدِّیَ حُدُودِکَ وَ الْغَفْلَةَ عَنْ وَعِیدِکَ فَلَکَ الْحَمْدُ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا یُغْلَبُ وَ ذِی أَنَاةٍ لَا یَعْجَلُ هَذَا مَقَامُ مَنِ اعْتَرَفَ لَکَ بِالتَّقْصِیرِ وَ شَهِدَ عَلَی نَفْسِهِ بِالتَّضْیِیعِ إِلَهِی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِالْمُحَمَّدِیَّةِ الرَّفِیعَةِ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِالْعَلَوِیَّةِ الْبَیْضَاءِ

ص: 226


1- 1. قد مر هذا الدعاء مشروحا مرارا.

پس پناه ده مرا از شر کسی که به من نیرنگ زند و از شر آنچه آفریدی و از شر کسی که بدی را اراده نماید، به درستی که این بر تو دشوار نیست در جنب توانگری تو و در توانایی تو سخت نیست و تو بر همه چیز توانائی .

ای خدای من رحم کن مرا به این که ترک نمایم گناهان تو را هر قدر که مرا باقی گذاری و رحم کن مرا به اینکه واگذارم مشقّت آنچه به من مربوط نیست و روزی کن مرا نیکو نظر کردن در آنچه تو را از من خشنود گرداند و ثابت گردان در دل من حفظ کتابت همانطور که به من یاد دادی و چنان کن که تلاوت نمایم آن را بر آنچه تو را از من خشنود می گرداند، و به سبب آن چشم مرا روشن کن و گوش مرا جایگاه آن گردان و به سبب آن سینه مرا بگشای و به سبب آن دل مرا شاد کن و به آن زبان مرا گویا کن و به آن بدن مرا به کار گیر و چنان در من از قدرت و توانائی قرار ده که آن را بر من آسان کند. به درستی که قدرت و قوّتی نیست مگر به تو.

خداوندا تویی پروردگار و دوست من و آقای من و آرزوی من و خداوند من و فریادرس من و معتمد من و آفریننده من و یاری کننده من و اعتماد من و امید من. برای توست زندگانی من و مردگی من و برای توست گوش و چشم من و به دست قدرت توست روزی من و به سوی توست امر من در دنیا و آخرت. مالک شدی تو مرا به توانایی خود و قادر گشتی بر من به پادشاهی خود، پس برای توست توانائی در امر من و سرنوشتم به دست قدرت توست. کسی مانع از خشنودی تو نمی شود. به سبب مهربانی تو رحمتت را امید دارم و به سبب رحمت تو خشنودی ات را امیدوارم، به سبب کردار خود به آن امید ندارم، کردار من، از من در مانده است. پس چگونه امید داشته باشم از چیزی که ناتوان شد از من. شکوه می نمایم به سوی تو از فقر خود و سستی توانائی خود و از حدّ گذشتن در امر خود و همه اینها از جانب من است و شکایت می کنم از آنچه تو داناتری به آن از من، پس مرا از اینها همه نگاه دار.

خداوندا مرا از رفیقان محمد، محبوب تو و ابراهیم، دوست تو و امان داشته شدگان در روز ترس بزرگ قرار ده، پس مرا ایمن گردان و به بشارت خود بشارت ده و به سایه مرحمت خود بر من سایه گستران و به رهایی از آتش مرا نجات ده و بدی را به من مرسان و ناامید مگردان، سلامت بدار مرا از دنیا، پس به و حجتم را در روز قیامت بر من تلقین کن و به یاد آوری خود مرا به یاد آور و مرا برای آسان موفق گردان و از دشوار دور گردان و مرا برای نماز و دادن زکات هر قدر که زنده باشم الهام کن و برای پرستش خود مرا قوی گردان و در دانستن علوم و خشنودی تو مرا کار فرمای و از زیادتی بخشش خود مرا روزی ده و در روز قیامت روی مرا سفید کن و مرا به آسانی حساب کن و مرا به زشتی کردارم رسوا مکن و به راهنمائی از جانب خود مرا راهنمایی کن و به گفتار راست و درست در زندگانی دنیا و در آخرت مرا ثابت گردان و آنچه را که دوست داشتی آن را نزد من محبوب کن و آنچه را که ناخوش داشتی مرا به آن دشمن گردان و آنچه مرا از امر دنیا و آخرت به اندوه آورد مرا کفایت کن و در نماز من و روزه من و دعای من و حج من و شکرگزاری من و دنیای من و آخرت من برکت ده و به

ص: 227

فَأَعِذْنِی مِنْ شَرِّ مَا یَکِیدُنِی وَ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقْتَ وَ مِنْ شَرِّ مَنْ یُرِیدُ بِی سُوءاً فَإِنَّ ذَلِکَ لَا یَضِیقُ عَلَیْکَ فِی وُجْدِکَ وَ لَا یَتَکَأَّدُکَ فِی قُدْرَتِکَ وَ أَنْتَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ إِلَهِی ارْحَمْنِی بِتَرْکِ الْمَعَاصِی مَا أَبْقَیْتَنِی وَ ارْحَمْنِی بِتَرْکِ تَکَلُّفِ مَا لَا یَعْنِینِی وَ ارْزُقْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا یُرْضِیکَ بِهِ عَنِّی وَ أَلْزِمْ قَلْبِی حِفْظَ کِتَابِکَ کَمَا عَلَّمْتَنِی وَ اجْعَلْنِی أَتْلُوهُ عَلَی مَا یُرْضِیکَ بِهِ عَنِّی وَ نَوِّرْ بِهِ بَصَرِی وَ أَوْعِهِ سَمْعِی وَ اشْرَحْ بِهِ صَدْرِی وَ فَرِّحْ بِهِ قَلْبِی وَ أَطْلِقْ بِهِ لِسَانِی وَ اسْتَعْمِلْ بِهِ بَدَنِی وَ اجْعَلْ فِیَّ مِنَ الْحَوْلِ وَ الْقُوَّةِ مَا یُسَهِّلُ ذَلِکَ عَلَیَّ فَإِنَّهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِکَ اللَّهُمَّ أَنْتَ رَبِّی وَ مَوْلَایَ وَ سَیِّدِی وَ أَمَلِی وَ إِلَهِی وَ غِیَاثِی وَ سَنَدِی وَ خَالِقِی وَ نَاصِرِی وَ ثِقَتِی وَ رَجَائِی لَکَ مَحْیَایَ وَ مَمَاتِی لَکَ سَمْعِی وَ بَصَرِی وَ بِیَدِکَ رِزْقِی وَ إِلَیْکَ أَمْرِی فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ مَلَکْتَنِی بِقُدْرَتِکَ وَ قَدَرْتَ عَلَیَّ بِسُلْطَانِکَ فَلَکَ الْقُدْرَةُ فِی أَمْرِی وَ نَاصِیَتِی بِیَدِکَ لَا یَحُولُ أَحَدٌ دُونَ رِضَاکَ بِرَأْفَتِکَ أَرْجُو رَحْمَتَکَ وَ بِرَحْمَتِکَ أَرْجُو رِضْوَانَکَ لَا أَرْجُو ذَلِکَ بِعَمَلِی فَقَدْ عَجَزَ عَنِّی عَمَلِی فَکَیْفَ أَرْجُو مَا عَجَزَ عَنِّی أَشْکُو إِلَیْکَ فَاقَتِی وَ ضَعْفَ قُوَّتِی وَ إِفْرَاطِی فِی أَمْرِی وَ کُلُّ ذَلِکَ مِنْ عِنْدِی وَ مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّی فَاکْفِنِی ذَلِکَ کُلَّهُ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ رُفَقَاءِ مُحَمَّدٍ حَبِیبِکَ وَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِکَ وَ یَوْمَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ مِنَ الْآمِنِینَ فَآمِنِّی وَ بِبُشْرَاکَ فَبَشِّرْنِی (1)

وَ بِأَظْلَالِکَ فَظَلِّلْنِی وَ بِمَفَازَةٍ مِنَ النَّارِ فَنَجِّنِی لَا یَمَسَّنِی السُّوءُ وَ لَا تُخْزِنِی وَ مِنَ الدُّنْیَا فَسَلِّمْنِی وَ حُجَّتِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَلَقِّنِّی وَ بِذِکْرِکَ فَاذْکُرْنِی (2)

وَ لِلْیُسْرَی فَیَسِّرْنِی وَ لِلْعُسْرَی فَجَنِّبْنِی وَ لِلصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ مَا دُمْتُ حَیّاً فَأَلْهِمْنِی وَ لِعِبَادَتِکَ فَقَوِّنِی وَ فِی الْفِقْهِ وَ مَرْضَاتِکَ فَاسْتَعْمِلْنِی وَ مِنْ فَضْلِکَ فَارْزُقْنِی وَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَبَیِّضْ وَجْهِی وَ حِسَاباً یَسِیراً فَحَاسِبْنِی وَ بِقَبِیحِ عَمَلِی فَلَا تَفْضَحْنِی وَ بِهُدَاکَ فَاهْدِنِی وَ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ فَثَبِّتْنِی وَ مَا أَحْبَبْتَ فَحَبِّبْهُ إِلَیَّ وَ مَا کَرِهْتَ فَبَغِّضْهُ إِلَیَّ وَ مَا أَهَمَّنِی مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ فَاکْفِنِی وَ فِی صَلَاتِی وَ صِیَامِی وَ دُعَائِی وَ نُسُکِی وَ شُکْرِی وَ دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی فَبَارِکْ لِی

ص: 227


1- 1. بتیسیرک فیسر لی خ ل.
2- 2. فذکرنی خ ل.

جایگاه نیکو مرا برانگیز و پادشاه یاری کننده ای برای من قرار ده و بگذر از ستم و نادانی و اسراف من در امر خود. و از بلای زندگانی و وقت مردن مرا نجات ده و از زشتی ها آنچه آشکار شد یا پنهان مرا رها کن و مرا در روز قیامت از دوستان خود قرار ده و من صلاحی که به من عطا کردی همیشگی کن و به سبب روزی حلال مرا از حرام بی نیاز گردان و به سبب رزق نیکو و پاک از بد و آلوده مرا نگاه دار. روی گرامی ات را به سوی من قرار ده و از من برمگردان. و به سوی راه راست خود مرا راهنمایی کن و برای آنچه دوست می داری و راضی هستی مرا توفیق ده.

خداوندا به درستی که من پناه می برم به تو از ریا و آوازه و تکبّر و بزرگی کردن بر مردمان و از نخوت و تفاخر کردن و از کبر و کفران نعمت و از طغیان در نعمت و از پسند نمودن نفس خود را و از صاحب جبروت شدن. ای پروردگار من پس نجات ده مرا از اینها و پناه می برم به تو ای پروردگار من از ناتوانی و بخل و از زیادتی خواهش و جدل و خیانت کردن و پناه می برم به تو از طمع و عیب و از بی صبری و و زاری کردن و از کاشتن و سرکوب کردن و پناه می برم به تو از ظلم و ستم نمودن و از حدّ گذشتن و فساد کردن و فسق و مرتکب شدن زشتی ها و پناه می برم به تو از ناراستی و دشمنی و از حدّ تجاوز کردن.

ای پروردگار من و پناه می برم به تو از نافرمانی و جدایی کردن خویشی و از کار بد و امرهای قبیح و گناهان و پناه می برم به تو از گناه و از آنچه به گناه اندازد و از چیزهای حرام و کارهای حرام گردانیده شده و از پلیدی و از هر چیزی که دوست نمی داری.

ای پروردگار من پناه می برم به تو از شر شیطان و ظلم او و ستم او و دشمنی و دام بلای او و لشکر او و سپاه او و پناه می برم به تو از شرّ آنچه فرود آید از آسمان و آنچه بالا رود در آن و پناه می برم به تو از شر آنچه آفریدی از حیوانات چرنده و حشرات گزنده یا جنّیان یا آدمیان از آنچه حرکت نماید و پناه می برم به تو از شرّ آنچه خلق شد در زمین و از شرّ آنچه بیرون آید از آن و پناه می برم به تو از شرّ هر پیشگو و جادوگری و مایل به باطلی و دمنده در گره ها و افسون کننده و پناه می برم به تو از شر هر رشک برنده ای و ستمکاری و سرکشی و چشم کننده ای و ستم کننده ای و از حدّ تجاوزکننده ای و ظلم کننده ای و پناه می برم به تو از کوری و کری و گنگی و پیسی و خوره و گمان بد و تهمت و پناه می برم به تو از کاهلی و بد دلی و ناتوانی و تقصیر کردن و شتاب نمودن و ضایع کردن و از کوتاهی کردن و دیر کردن در کارها و پناه می برم به تو ای پروردگار من از شرّ آنچه آفریدی در آسمانها و زمین و آنچه میان آن هر دو است و آنچه در زیر خاک است.

پروردگارا و پناه می برم به تو از درویشی و مسکینی و احتیاج داشتن و بی چیزی و تنگی و فقر و پناه می برم به تو از تنگی رزق و خواری و پناه می برم به تو از تنگی و سختی روزگار و زنجیر و بند و بستن و زندان و مصیبت و هر بلایی که آن صبر ندارم، مستجاب کن ای پروردگار عالمیان.

ص: 228

وَ الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ فَابْعَثْنِی وَ سُلْطَاناً نَصِیراً فَاجْعَلْ لِی وَ ظُلْمِی وَ جَهْلِی وَ إِسْرَافِی فِی أَمْرِی فَتَجَاوَزْ عَنِّی وَ مِنْ فِتْنَةِ الْمَحْیَا وَ الْمَمَاتِ فَخَلِّصْنِی وَ مِنَ الْفَوَاحِشِ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ فَنَجِّنِی وَ مِنْ أَوْلِیَائِکَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَاجْعَلْنِی وَ أَدِمْ لِی صَلَاحَ الَّذِی آتَیْتَنِی وَ بِالْحَلَالِ عَنِ الْحَرَامِ فَأَغْنِنِی وَ بِالطَّیِّبِ عَنِ الْخَبِیثِ فَاکْفِنِی أَقْبِلْ بِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ إِلَیَّ وَ لَا تَصْرِفْهُ عَنِّی وَ إِلَی صِرَاطِکَ الْمُسْتَقِیمِ فَاهْدِنِی وَ لِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَی فَوَفِّقْنِی اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الرِّیَاءِ وَ السُّمْعَةِ وَ الْکِبْرِیَاءِ وَ التَّعَظُّمِ وَ الْخُیَلَاءِ وَ الْفَخْرِ وَ الْبَذَخِ وَ الْأَشَرِ وَ الْبَطَرِ وَ الْإِعْجَابِ بِنَفْسِی وَ الْجَبَرِیَّةِ رَبِّ فَنَجِّنِی وَ أَعُوذُ بِکَ رَبِّ مِنَ الْعَجْزِ وَ الْبُخْلِ وَ الْحِرْصِ وَ الْمُنَاقَشَةِ وَ الْغِشِّ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنَ الطَّمَعِ وَ الطَّبَعِ وَ الْهَلَعِ وَ الْجَزَعِ وَ الزَّرْعِ وَ الْقَمْعِ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْبَغْیِ وَ الظُّلْمِ وَ الِاعْتِدَاءِ وَ الْفَسَادِ وَ الْفُجُورِ وَ الْفُسُوقِ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْخِیَانَةِ وَ الْعُدْوَانِ وَ الطُّغْیَانِ رَبِّ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْمَعْصِیَةِ(1) وَ الْقَطِیعَةِ وَ السَّیِّئَةِ وَ الْفَوَاحِشِ وَ الذُّنُوبِ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْإِثْمِ وَ الْمَأْثَمِ وَ الْحَرَامِ وَ الْمُحَرَّمِ وَ الْخَبِیثِ وَ کُلِّ مَا لَا تُحِبُّ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ الشَّیْطَانِ وَ بَغْیِهِ وَ ظُلْمِهِ وَ عُدْوَانِهِ (2) وَ شَرِکِهِ وَ زَبَانِیَتِهِ وَ جُنْدِهِ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا یَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَ مَا یَعْرُجُ فِیهَا وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقْتَ مِنْ دَابَّةٍ وَ هَامَّةٍ أَوْ جِنٍّ أَوْ إِنْسٍ مِمَّا یَتَحَرَّکُ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا ذَرَأَ فِی الْأَرْضِ وَ مَا یَخْرُجُ مِنْهَا وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ کُلِّ کَاهِنٍ وَ سَاحِرٍ وَ زَاکِنٍ وَ نَافِثٍ وَ رَاقٍ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ کُلِّ حَاسِدٍ وَ بَاغٍ وَ طَاغٍ وَ نَافِسٍ وَ ظَالِمٍ وَ مُعْتَدٍ وَ جَابِرٍ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْعَمَی وَ الصَّمَمِ وَ الْبَکَمِ وَ الْبَرَصِ وَ الْجُذَامِ وَ الشَّکِّ وَ الرَّیْبِ وَ أَعُوذُ بِکَ رَبِّ مِنَ الْکَسَلِ وَ الْفَشَلِ وَ الْعَجْزِ وَ التَّفْرِیطِ وَ الْعَجَلَةِ وَ التَّضْیِیعِ وَ التَّقْصِیرِ وَ الْإِبْطَاءِ وَ أَعُوذُ بِکَ رَبِّ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقْتَ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا بَیْنَهُمَا وَ مَا تَحْتَ الثَّرَی رَبِّ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْفَقْرِ وَ الْفَاقَةِ وَ الْحَاجَةِ وَ الْمَسْکَنَةِ وَ الضِّیقَةِ وَ الْعَائِلَةِ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْقِلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنَ الضِّیقِ وَ الشِّدَّةِ وَ الْقَیْدِ وَ الْحَبْسِ وَ الْوَثَاقِ وَ السُّجُونِ وَ الْبَلَاءِ وَ کُلِّ مُصِیبَةٍ لَا صَبْرَ لِی عَلَیْهَا آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ

ص: 228


1- 1. من العصبیّة خ ل.
2- 2. و عداوته خ ل.

خداوندا ببخش به ما هر آن چیزی را که سؤال نمودیم از تو و زیاده گردان برای ما از زیادی بخشش خود به اندازه بزرگی خود و به قدر بزرگواری خود به حقّ این کلمه که نیست خدائی مگر تو که شکست ناپذیر و دانای مصلحتی.(1)

روایت27.

مهج الدعوات: خبر داد به ما محمد بن جعفر بن هشام اصبغی و او نقل نموده از یسع بن حمزه قمی که عمرو بن مسعده وزیر معتصم خلیفه چنان امر ناگواری بر من وارد ساخت که ترسیدم خون مرا بریزد و اولاد و عیال مرا پریشان نماید. پس عریضه ای به خدمت مولای خود ابی الحسن امام علی نقی علیه السلام نوشتم و به سوی ایشان شکوه نمودم از آنچه بر من وارد شده بود. آن حضرت در جواب نوشتند: مترس و تو را هیچ باک نیست و این دعا را بخوان که خدای تعالی تو را به زودی از آنچه در آن افتادی نجات می دهد و تو را گشایشی حاصل می کند. به درستی که آل محمّد علیهم السّلام این دعا را می خوانند هر گاه به ایشان بلایی روی نماید و با ایشان دشمنی آشکار گردد و در وقتی که از درویشی و دلتنگی بترسند.

یسع بن حمزه گفت: من کلماتی که آن حضرت نوشته بودند در اوّل روز خواندم، قسم به خدا که هنوز قدری از روز نرفته بود که فرستاده عمرو بن مسعده وزیر آمد و گفت که وزیر تو را می طلبد. برخاستم و به نزد او رفتم. چون مرا دید تبسمی نمود و فرمود که زنجیر مرا برداشتند و خلعتی از جامه های فاخر خود به من پوشانید و بوی خوش بر من مالید و مرا نزدیک خود طلبید و با من تکلّم نمود و عذرخواهی بسیار نمود و آنچه از اموال و اسباب مرا که برده بودند همگی را به من باز پس داد و بسیار با من مهربانی کرد به همان شهری که حکومت داشتم فرستاد و دهاتی که در نزدیک آن بود را نیز اضافه کرد و دعا این است:

ای کسی که گشوده می شود به برکت نامهای او گره های ناخوشی ها و ای آنکه کند می شود به سبب یاد نمودن او تندی سختی ها و ای کسی که خوانده می شود نام های بزرگ او در وقت تنگی برای بیرون شدن از تنگی به سوی راحتی، سختی ها برای قدرت تو خوار شدند و سبب ها به لطف تو سبب گردیدند و قضا به به فرمانبرداری تو جاری شد و همه چیز بر این اساس گذشت و آن به خواست تو بدون گفتارت فرمانبردار است و به خواست تو بدون وحیت باز ایستدند و تویی امید داشته شده از برای کارهای بزرگ و سخت و تویی پناه در بلاهای نازل شونده، دفع نمی شود از بلاها مگر آنچه تو آن را دفع کنی و برطرف نمی شود از بلاها

ص: 229


1- . مهج الدعوات: 202- 197

اللَّهُمَّ أَعْطِنَا کُلَّ الَّذِی سَأَلْنَاکَ وَ زِدْنَا مِنْ فَضْلِکَ عَلَی قَدْرِ جَلَالِکَ وَ عَظَمَتِکَ بِحَقِّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (1).

«27»

مهج، [مهج الدعوات] أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ هِشَامٍ الْأَصْبَغِیُّ عَنِ الْیَسَعِ بْنِ حَمْزَةَ الْقُمِّیِّ قَالَ أَخْبَرَنِی (2)

عَمْرُو بْنُ مَسْعَدَةَ وَزِیرُ الْمُعْتَصِمِ الْخَلِیفَةِ: أَنَّهُ جَاءَ عَلَیَّ بِالْمَکْرُوهِ الْفَظِیعِ حَتَّی تَخَوَّفْتُ عَلَی إِرَاقَةِ دَمِی وَ فَقْرِ عَقِبِی فَکَتَبْتُ إِلَی سَیِّدِی أَبِی الْحَسَنِ الْعَسْکَرِیِّ علیه السلام أَشْکُو إِلَیْهِ مَا حَلَّ بِی فَکَتَبَ إِلَیَّ لَا رَوْعَ عَلَیْکَ وَ لَا بَأْسَ فَادْعُ اللَّهَ بِهَذِهِ الْکَلِمَاتِ یُخَلِّصْکَ اللَّهُ وَشِیکاً مِمَّا وَقَعْتَ فِیهِ وَ یَجْعَلْ لَکَ فَرَجاً فَإِنَّ آلَ مُحَمَّدٍ یَدْعُونَ بِهَا عِنْدَ إِشْرَافِ الْبَلَاءِ وَ ظُهُورِ الْأَعْدَاءِ وَ عِنْدَ تَخَوُّفِ الْفَقْرِ وَ ضِیقِ الصَّدْرِ قَالَ الْیَسَعُ بْنُ حَمْزَةَ فَدَعَوْتُ اللَّهَ بِالْکَلِمَاتِ الَّتِی کَتَبَ إِلَیَّ سَیِّدِی بِهَا فِی صَدْرِ النَّهَارِ فَوَ اللَّهِ مَا مَضَی شَطْرُهُ حَتَّی جَاءَنِی رَسُولُ عَمْرِو بْنِ مَسْعَدَةَ فَقَالَ لِی أَجِبِ الْوَزِیرَ فَنَهَضْتُ وَ دَخَلْتُ عَلَیْهِ فَلَمَّا بَصُرَ بِی تَبَسَّمَ إِلَیَّ وَ أَمَرَ بِالْحَدِیدِ فَفَکَّ عَنِّی وَ بِالْأَغْلَالِ فَحُلَّتْ مِنِّی وَ أَمَرَنِی بِخِلْعَةٍ مِنْ فَاخِرِ ثِیَابِهِ وَ أَتْحَفَنِی بِطِیبٍ ثُمَّ أَدْنَانِی وَ قَرَّبَنِی وَ جَعَلَ یُحَدِّثُنِی وَ یَعْتَذِرُ إِلَیَّ وَ رَدَّ عَلَیَّ جَمِیعَ مَا کَانَ اسْتَخْرَجَهُ مِنِّی وَ أَحْسَنَ رِفْدِی وَ رَدَّنِی إِلَی النَّاحِیَةِ الَّتِی أَتَقَلَّدُهَا وَ أَضَافَ إِلَیْهَا الْکُورَةَ الَّتِی تَلِیهَا قَالَ وَ کَانَ الدُّعَاءُ یَا مَنْ تُحَلُّ بِأَسْمَائِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ وَ یَا مَنْ یُفَلُّ بِذِکْرِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ وَ یَا مَنْ یُدْعَی بِأَسْمَائِهِ الْعِظَامِ مِنْ ضِیقِ الْمَخْرَجِ إِلَی مَحَلِّ الْفَرَجِ ذَلَّتْ لِقُدْرَتِکَ الصِّعَابُ وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِکَ الْأَسْبَابُ وَ جَرَی بِطَاعَتِکَ الْقَضَاءُ وَ مَضَتْ عَلَی ذَلِکَ الْأَشْیَاءِ فَهِیَ بِمَشِیَّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُؤْتَمِرَةٌ وَ بِإِرَادَتِکَ دُونَ وَحْیِکَ مُنْزَجِرَةٌ وَ أَنْتَ الْمَرْجُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ لِلْمُلِمَّاتِ (3) لَا یَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ وَ لَا یَنْکَشِفُ مِنْهَا

ص: 229


1- 1. مهج الدعوات ص 197- 202.
2- 2. فی المصدر: اجترئ، فتحرر.
3- 3. فی الملمات خ ل.

مگر آنچه تو آن را برطرف کنی و امری دشوار بر من فرود آمده است که سنگینی نموده است بر من گرانی آن و وارد شد به من، آنچه که مرا بر داشتن آن دشوار کرد و به قدرت خود آن امر را بر من وارد ساختی و به پادشاهی خود ان را متوجه من گردانیدی .

نیست باز گرداننده ای بر آنچه که وارد ساخته ای و نه آسان کننده ای برای آنچه دشوار نمودی و نیست برگرداننده ای بر آنچه متوجّه ساختی و نه گشانیده ای از آنچه بستی و نیست کسی که ببندد آنچه را که گشودی و نیست یاری کننده ای برای کسی که یاری نکردی مگر تو، رحمت فرست بر محمد و بر آل محمّد و بگشای بر من در رحمت را به احسان خود و به قدرت خود برگردان از من غلبه اندوه را و برسان به من نیکو دیدن در آنچه شکوه کردم و بچشان به من شیرینی کار در آنچه طلب نمودم از تو و ببخش مرا از نزد خود خلاصی زود هنگام و بیرون رفتنی گوارا و مرا به اندوه از رعایت کردن واجب های تو و از به جا آوردن سنت هایت مشغول مکن پس ناتوان شدم از آنچه بر م وارد شد و از حمل آنچه برای من رخ داد پر از ناله شدم. و حال آنکه تو قادری بر برطرف کردن آنچه را که مبتلا شده ام من به آن و بر دفع کردن آنچه را که در آن افتادم پس بکن این کار را برای من انجام ده و اگر چه سزاوار آن از جانب تو نیستم، ای صاحب عرش بزرگ و ای صاحب بخشش بسیار پس تویی توانا ای رحم کننده ترین رحم کنندگان مستجاب کن ای پروردگار عالمیان (1).

روایت28.

مهج الدعوات: ابو حمزه ثمالی رحمة اللَّه علیه نقل کرد: یک بار دست پسرم شکست. او را به نزد یحیی ابن عبد اللَّه شکسته بند بردم. پس به آن شکسته نگاه کرد و گفت این را شکستگی بسیار بدمی بینم. پس به غرفه بالا خانه رفت که دستمالی ویراق شکسته بستن را بیاورد. پس در همان ساعت دعای حضرت علیّ بن الحسین زین العابدین علیه السّلام به یادم آمد که به من آموخته بود. دست پسر خود را گرفتم و این دعا را خواندم و دست خود را بر آن موضع شکسته مالیدم. آن شکسته ترمیم شد و به امر خدای تعالی دست او صحّت یافت. پس چون یحیی از آن بالا خانه فرود آمد و اثر شکستگی را در دست پسر من ندید. گفت آن دست دیگر را بده به من تا ببینم پس چون دید که آن نیز درست است، گفت: سبحان اللَّه مگر دست او بسیار بد نشکسته بود پس چه شد؟! این از سحر شما ای گروه شیعیان عجب نیست، پس گفتم که: مادر تو برای تو نوحه کند. این سحر نیست بلکه به برکت دعائی است که از دعاهایی که به یادم آمد و آن را از مولای خود حضرت امام زین العابدین علیه السّلام شنیده بودم و آن را بر این شکسته خواندم. پس یحیی شکسته بند گفت که به من این دعا را تعلیم نمای. گفتم: حاشا بعد از آنکه از تو این سخن را شنیدم به تو این دعا را و نه حرفی از آن را تعلیم نمی کنم. تو قابل آن نیستی که به تو این دعا را بیاموزم. حمران بن اعین گفت: من به ابی حمزه گفتم:

ص: 230


1- . مهج الدعوات: 340 -339 و شبیه آن دعای هفتم از صحیفه سجادیه علیه السلام است.

إِلَّا مَا کَشَفْتَ وَ قَدْ نَزَلَ بِی مِنَ الْأَمْرِ مَا قَدْ فَدَحَنِی ثِقْلُهُ وَ حَلَّ بِی مِنْهُ مَا بَهَظَنِی حَمْلُهُ وَ بِقُدْرَتِکَ أَوْرَدْتَ عَلَیَّ ذَلِکَ وَ بِسُلْطَانِکَ وَجَّهْتَهُ إِلَیَّ فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ وَ لَا مُیَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ إِلَّا أَنْتَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْتَحْ لِی بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِکَ وَ اصْرِفْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِکَ وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکَوْتُ وَ ارْزُقْنِی حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُکَ وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ فَرَجاً وَحِیّاً وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِکَ مَخْرَجاً هَنِیئاً وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فَرَائِضِکَ وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِکَ فَقَدْ ضِقْتُ بِمَا نَزَلَ بِی ذَرْعاً وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَیَّ جَزَعاً وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی کَشْفِ مَا بُلِیتُ بِهِ وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ فَافْعَلْ بِی ذَلِکَ وَ إِنْ کُنْتُ غَیْرَ مُسْتَوْجِبِهِ مِنْکَ یَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ وَ ذَا الْمَنِّ الْکَرِیمِ فَأَنْتَ قَادِرٌ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ (1).

«28»

مهج، [مهج الدعوات] قَالَ أَبُو حَمْزَةَ الثُّمَالِیُّ رَحِمَهُ اللَّهُ: انْکَسَرَتْ یَدُ ابْنِی مَرَّةً فَأَتَیْتُ بِهِ یَحْیَی بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْمُجَبِّرِ فَنَظَرَ إِلَیْهِ فَقَالَ أَرَی کَسْراً قَبِیحاً ثُمَّ صَعِدَ غُرْفَتَهُ لَیَجِی ءُ بِعِصَابَةٍ وَ رِفَادَةٍ فَذَکَرْتُ فِی سَاعَتِی تِلْکَ دُعَاءَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ زَیْنِ الْعَابِدِینَ علیه السلام فَأَخَذْتُ یَدَ ابْنِی فَقَرَأْتُ عَلَیْهِ وَ مَسَحْتُ الْکَسْرَ فَاسْتَوَی الْکَسْرُ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی فَنَزَلَ یَحْیَی بْنُ عَبْدِ اللَّهِ فَلَمْ یَرَ شَیْئاً فَقَالَ نَاوِلْنِی الْیَدَ الْأُخْرَی فَلَمْ یَرَ کَسْراً فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ أَ لَیْسَ عَهْدِی بِهِ کَسْراً قَبِیحاً فَمَا هَذَا أَمَا إِنَّهُ لَیْسَ بِعَجَبٍ مِنْ سِحْرِکُمْ مَعَاشِرَ الشِّیعَةِ فَقُلْتُ ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ لَیْسَ هَذَا سِحْرٌ بَلْ إِنِّی ذَکَرْتُ دُعَاءً سَمِعْتُهُ مِنْ مَوْلَایَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهما السلام فَدَعَوْتُ بِهِ فَقَالَ عَلِّمْنِیهِ فَقُلْتُ أَ بَعْدَ مَا سَمِعْتُ مَا قُلْتَ لَا وَ لَا نُعْمَةَ عَیْنٍ (2) لَسْتَ مِنْ أَهْلِهِ قَالَ حُمْرَانُ بْنُ أَعْیَنَ فَقُلْتُ لِأَبِی حَمْزَةَ

ص: 230


1- 1. مهج الدعوات ص 339- 340 و مثله الدعاء السابع من الصحیفة السجّادیة علیه الصلاة و السلام راجعه.
2- 2. نعمة عین بضم النون و کسرها و نعام عین بفتحها و نعم عین کذلک، و کلها منصوب باضمار الفعل: أی أفعل ذلک تقریرا و إنعاما لعینک و اکراما لک فقوله و لا نعمة عین: أی لا أعلمها ایاک و لا قرة عین بک.

تو را به خدا قسم می دهم که به من این دعا را تعلیم نمایی، ابو حمزه گفت: سبحان اللَّه این دعا بیادم نیامد مگر از جهت آنکه آن را به شما بیاموزم و این فایده من به شما برسد. این را بنویسید:

«ابتدا می کنم بنام خدای بخشنده مهربان ای زنده پیش از هر زنده ای ای زنده بعد از هر زنده ای ای زنده با هر زنده ای ای زنده در وقتی که نیست هیچ زنده ای ای زنده که باقی می مانی تو و برطرف می شود هر زنده ای ای زنده ای که نیست خدایی مگر تو ای زنده ای بخشنده ای زنده کننده مردگان ای ایستاده و حاضر بر هر نفسی به آنچه کسب کرد به درستی که روی می آورم به سوی تو و متوسّل می شوم به سوی تو و نزدیکی می جویم به سوی تو به بخشش تو و کرم تو و شفقت تو که گنجایش دارد هر چیز را و روی می آورم به سوی تو و توسّل می جویم به سوی تو به حرمت این قرآن و به حرمت دین اسلام و به حرمت گواهی آنکه نیست خدائی به غیر از تو که یکتائی نیست شریکی برای تو و آنکه محمّد بنده تو و فرستاده توست بر خلایق و روی می آورم به سوی تو و توسّل می جویم به سوی تو و شفیع می کنم به سوی تو پیغمبر ترا که پیغمبر رحمت است و آن محمّد است رحمت فرستد خدا بر او و بر آل او و ستایش کند خدا بر آنها ستایش کردنی و امیر مؤمنان را که علیّ پسر ابو طالب است و فاطمه صاحب روشنی و نور را و امام حسن و امام حسین را که هر دو بنده تو و اعتماد داشته شده های تو و حجّتهای تو هستند بر همه آفریدگان و علی پسر امام حسین را که زینت عبادت کنندگان و نور پارسایان و میراث برنده علم پیغمبران و فرستادگان است و پیشوای فروتنی کنندگان و دوست مؤمنان و خلیفه در میان همگی آفریدگان است و امام محمّد باقر را که جمع کننده علم پیشینیان و پسینیان است و راهنمای بر امر پیغمبران و فرستادگان است و پیروی کننده است بر پدران خود که صالح هستند و پناه آفریدگان است همه و امام جعفر پسر محمد باقر را که راستگوی و از اولاد پیغمبران است و پیروی کننده است به پدران خود که صالحان هستند و نیکوکار و از جمله ذرّیه نیکوکاران و پرهیزکاران است و دوستدار دین توست و حجّت توست بر همه عالمیان و امام موسی پسر امام جعفر را که بنده صالح توست و از اهل خانه پیغمبران است و زبان گویای توست در میان آفریدگان تو همگی و گوینده است به فرمان تو و حجّت توست بر خلایق تو و حضرت علی پسر امام موسی را که راضی است به فرمان خدا و پسندیده خداست و پاکیزه و برگزیده است مخصوص است به کرامت تو و خواننده است مردمان را به سوی فرمانبرداری تو و حجّت و دلیل توست بر همگی خلایق و امام محمد تقی پسر امام علی را که به راه راست رفت و ایستاده به فرمان توست و گویای به امر تو و حقّ راست توست و دلیل توست بر مخلوقات تو و متولّی امور خلایق است از جانب تو و پسر اولیای توست و دوست تو و پسر دوستداران توست و امام علیّ نقی پسر امام محمّد تقی را که چراغ روشنی بخش راه دین است و قویّ معتمد است ایستاده است به حکم عدل تو و خواننده است مردمان را به سوی دین تو و دین پیغمبر تو و حجّت توست بر آفریدگان تو و امام حسن عسکری پسر امام علی نقی را که بنده تو و دوستدار تو و خلیفه توست بر مردمان، نقل کننده حکمهای تو از جانب تو در میان خلایقت از پدران خود که راست گویان هستند و توسّل می جویم به سوی تو به حق جانشین امامان گذشتگان و پیشوای پاکیزه راهنمای راه یافته شده که حجّت و دلیل است بعد از پدران خود بر خلایق تو رساننده است احکام شرع را از جانب

ص: 231

نَشَدْتُکَ بِاللَّهِ إِلَّا مَا أَوْرَدْتَنَاهُ فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ مَا ذَکَرْتُ مَا قُلْتُ إِلَّا وَ أَنَا أُفِیدُکُمْ اکْتُبُوا: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یَا حَیُّ قَبْلَ کُلِّ حَیٍّ یَا حَیُّ بَعْدَ کُلِّ حَیٍّ یَا حَیُّ مَعَ کُلِّ حَیٍّ یَا حَیُّ حِینَ لَا حَیَّ یَا حَیُّ یَبْقَی وَ یَفْنَی کُلُّ حَیٍّ یَا حَیُّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ یَا حَیُّ یَا کَرِیمُ یَا مُحْیِیَ الْمَوْتَی یَا قائِمٌ عَلی کُلِّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ إِنِّی أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ وَ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ وَ رَحْمَتِکَ الَّتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ ءٍ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ وَ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِحُرْمَةِ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحُرْمَةِ الْإِسْلَامِ وَ شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ وَ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ وَ أَسْتَشْفِعُ إِلَیْکَ بِنَبِیِّکَ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً وَ بِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ عَبْدَیْکَ وَ أَمِینَیْکَ وَ حُجَّتَیْکَ عَلَی الْخَلْقِ أَجْمَعِینَ وَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ زَیْنِ الْعَابِدِینَ وَ نُورِ الزَّاهِدِینَ وَ وَارِثِ عِلْمِ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ إِمَامِ الْخَاشِعِینَ وَ وَلِیِّ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْقَائِمِ فِی خَلْقِکَ أَجْمَعِینَ وَ بَاقِرِ عِلْمِ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ الدَّلِیلِ عَلَی أَمْرِ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ الْمُقْتَدِی بِآبَائِهِ الصَّالِحِینَ وَ کَهْفِ الْخَلْقِ أَجْمَعِینَ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ مِنْ أَوْلَادِ النَّبِیِّینَ وَ الْمُقْتَدِی بِآبَائِهِ الصَّالِحِینَ وَ الْبَارِّ مِنْ عِتْرَتِهِ الْبَرَرَةِ الْمُتَّقِینَ وَ وَلِیِّ دِینِکَ وَ حُجَّتِکَ عَلَی الْعَالَمِینَ وَ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ الْعَبْدِ الصَّالِحِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ الْمُرْسَلِینَ وَ لِسَانِکَ فِی خَلْقِکَ أَجْمَعِینَ وَ النَّاطِقِ بِأَمْرِکَ وَ حُجَّتِکَ عَلَی بَرِیَّتِکَ وَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرْتَضَی الزَّکِیِّ الْمُصْطَفَی الْمَخْصُوصِ بِکَرَامَتِکَ وَ الدَّاعِی إِلَی طَاعَتِکَ وَ حُجَّتِکَ عَلَی الْخَلْقِ أَجْمَعِینَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الرَّشِیدِ الْقَائِمِ بِأَمْرِکَ النَّاطِقِ بِحُکْمِکَ وَ حَقِّکَ وَ حُجَّتِکَ عَلَی بَرِیَّتِکَ وَ وَلِیِّکَ وَ ابْنِ أَوْلِیَائِکَ وَ حَبِیبِکَ وَ ابْنِ أَحِبَّائِکَ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ السِّرَاجِ الْمُنِیرِ وَ الرُّکْنِ الْوَثِیقِ الْقَائِمِ بِعَدْلِکَ وَ الدَّاعِی إِلَی دِینِکَ وَ دِینِ نَبِیِّکَ وَ حُجَّتِکَ عَلَی بَرِیَّتِکَ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَبْدِکَ وَ وَلِیِّکَ وَ خَلِیفَتِکَ الْمُؤَدِّی عَنْکَ فِی خَلْقِکَ عَنْ آبَائِهِ الصَّادِقِینَ وَ بِحَقِّ خَلَفِ الْأَئِمَّةِ الْمَاضِینَ وَ الْإِمَامِ الزَّکِیِّ الْهَادِی الْمَهْدِیِّ وَ الْحُجَّةِ بَعْدَ آبَائِهِ عَلَی خَلْقِکَ الْمُؤَدِّی عَنْ عِلْمِ

ص: 231

پیغمبر تو بر مردمان و ارث برنده علم جماعت گذشتگان است از وصی های پیغمبران تو مخصوص است به کرامت تو خواننده است مردمان را بسوی فرمانبرداری تو و فرمانبرداری پدران خود که صالح هستند.

ای محمّد ای ابا القاسم پدر و مادرم فدای تو باد به سوی خدا شفیع می کنم تو را و امامان از اولاد تو را و علی را که امیر مؤمنان است و فاطمه را وامام حسن و امام حسین را و علی پسر امام حسین را و محمّد پسر علی را و جعفر پسر محمّد را و موسی پسر جعفر را و علی پسر موسی را و محمّد پسر علی را و علی پسر محمّد را و حسن عسکری پسر علی را و جانشین ایستاده به دین تو و انتظار کشیده شده را.

خداوندا پس رحمت فرست بر ایشان و بر کسی که پیروی کرده باشد ایشان را و رحمت فرست بر محمّد و بر آل محمّد رحمتی را که فرستاده ای بر فرستادگان و راست گویان و جماعت صالحان رحمتی را که قادر نباشد بر شماره آن کسی غیر از تو.

خداوندا برسان اهل خانه پیغمبر خود را و اولاد ایشان را و پیروان ایشان را به پیغمبر خود که مهتر و برگزیده پیغمبران است و برسان ما را به ایشان در حالی که باشیم از مؤمنان و تواضع کنندگان و بهره یافتگان و پرهیزگاران و نیکوکاران و فروتنی کنندگان و عبادت کنندگان و توفیق یافتگان و درست و محکم کاران و به جا آورندگان فرمان خدا و پاکیزگان و پاک شدگان و توبه کنندگان و سجودکنندگان و رکوع کنندگان و شکر بجای آورندگان و ستایش کنندگان و صبرکنندگان بر بلاها و از خدا اجر طلب کنندگان و بازگشت کنندگان از گناهان و به حق رسیدگان.

خداوندا به درستی که دوست می دارم من دوستدار ایشان را و بیزاری می جویم به سوی تو از دشمن ایشان و نزدیکی می جویم به سوی تو به سبب محبت ایشان و به دوستی ایشان و به پیروی ایشان و به فرمانبرداری ایشان پس روزی کن مرا به حق ایشان نیکی دنیا و آخرت و دور کن از من به برکت ایشان ترس های روز قیامت را.

خداوندا به درستی که من گواه می گیرم تو را به آنکه تویی خدا و نیست خدائی مگر تو و آنکه محمّد و علی و همسر او و دو فرزند او بندگان تو و کنیزان تو هستند و تویی دوستدار ایشان در دنیا و آخرت و ایشان دوستداران تو هستند و مهربانتر و نزدیکترند به مردان مؤمن و زنان مؤمن و مردان مسلمان و زنان مسلمان از همه خلایق تو و گواهی می دهم آنکه ایشان بندگان مؤمنان تو هستند پیشی نمی گیرند تو را به گفتار و ایشان به فرمان تو عمل می کنند.

خداوندا به درستی که من وسیله می گردانم به سوی تو ایشان را و شفیع می کنم ایشان را به سوی تو به اینکه مرا زنده داری مثل زندگی ایشان و بمیرانی بر فرمانبرداری ایشان و پیروی دین آنها و بازداری مرا از اطاعت کردن دشمن ایشان و دشمن خود را و دشمن مرا از من بازداری و بی نیاز گردانی مرا به کرم خود و به برکت دوستان خود از کسی که تو او را از من بی نیاز گردانیدی و آسان گردانی بر من برآوردن حاجت کسانی را که به سوی من محتاج گرداندی و دین و دنیا و آخرت مرا در

ص: 232

نَبِیِّکَ وَ وَارِثِ عِلْمِ الْمَاضِینَ مِنَ الْوَصِیِّینَ الْمَخْصُوصِ الدَّاعِی إِلَی طَاعَتِکَ وَ طَاعَةِ آبَائِهِ الصَّالِحِینَ یَا مُحَمَّدُ یَا أَبَا الْقَاسِمَاهْ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی إِلَی اللَّهِ أَتَشَفَّعُ بِکَ وَ بِالْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِکَ وَ بِعَلِیٍّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ الْخَلَفِ الْقَائِمِ الْمُنْتَظَرِ اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی مَنِ اتَّبَعَهُمْ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَاةَ الْمُرْسَلِینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الصَّالِحِینَ صَلَاةً لَا یَقْدِرُ عَلَی إِحْصَائِهَا غَیْرُکَ اللَّهُمَّ أَلْحِقْ أَهْلَ بَیْتِ نَبِیِّکَ وَ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ شِیعَتَهُمْ بِنَبِیِّکَ سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ وَ أَلْحِقْنَا بِهِمْ مُؤْمِنِینَ مُخْبِتِینَ فَائِزِینَ مُتَّقِینَ صَالِحِینَ خَاشِعِینَ عَابِدِینَ مُوَفَّقِینَ مُسَدِّدِینَ عَامِلِینَ زَاکِینَ مُزَکِّینَ تَائِبِینَ سَاجِدَیْنِ رَاکِعِینَ شَاکِرِینَ حَامِدِینَ صَابِرِینَ مُحْتَسِبِینَ مُنِیبِینَ مُصِیبِینَ (1)

اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَوَلَّی وَلِیَّهُمْ وَ أَتَبَرَّأُ إِلَیْکَ مِنْ عَدُوِّهِمْ وَ أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِحُبِّهِمْ وَ مُوَالاتِهِمْ وَ طَاعَتِهِمْ فَارْزُقْنِی بِهِمْ خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ اصْرِفْ عَنِّی بِهِمْ أَهْوَالَ یَوْمِ الْقِیَامَةِ اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ بِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَ أَنَّ مُحَمَّداً وَ عَلِیّاً وَ زَوْجَتَهُ وَ وَلَدَیْهِ (2) عَبِیدُکَ وَ إِمَاؤُکَ وَ أَنْتَ وَلِیُّهُمْ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ هُمْ أَوْلِیَاؤُکَ وَ الأولین [الْأَوْلَوْنَ](3) بِالْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ مِنْ بَرِیَّتِکَ وَ أَشْهَدُ أَنَّهُمْ عِبَادُکَ الْمُؤْمِنُونَ لَا یَسْبِقُونَکَ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِکَ یَعْمَلُونَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِهِمْ وَ أَتَشَفَّعُ بِهِمْ إِلَیْکَ أَنْ تُحْیِیَنِی مَحْیَاهُمْ وَ تُمِیتَنِی عَلَی طَاعَتِهِمْ وَ مِلَّتِهِمْ وَ تَمْنَعُنِی مِنْ طَاعَةِ عَدُوِّهِمْ وَ تَمْنَعُ عَدُوَّکَ وَ عَدُوَّهُمْ مِنِّی وَ تُعِینَنِی بِکَ وَ بِأَوْلِیَائِکَ عَمَّنْ أَغْنَیْتَهُ عَنِّی وَ تُسَهِّلَنِی لِمَنْ أَحْوَجْتَهُمْ إِلَیَّ وَ أَنْ تَجْعَلَنِی فِی

ص: 232


1- 1. مصلین خ ل محبین خ ل.
2- 2. و ولده خ ل.
3- 3. و الاولون ظ.

پناه خود قرار دهی و بپوشانی به من جامه سلامتی را تا زندگانی را بر من گوارا سازی.

و نگاه کنی به من به نگاه گوشه چشمی از نگاه های خود که بخشنده و از روی رحمت و عزیز است که برطرف نمائی به سبب آن نگاه از من آنچه را که مبتلا شده ام به آن و برگردانی مرا به سبب آن نگاه به سوی نیکوترین احسان های خود و بهترین آنها که نزد من است. توانایی من سست شده است و چاره ام کم شد و فرود آمده است بر من آنچه مرا به رفع آن قدرتی نیست، پس برگردان مرا به سوی نیکوترین احسان های خود. که مأیوس و ناامید گشتم از آنچه در نزد آفریدگان توست. و باقی نماند مگر امیدواری از تو در دل من و دیرینه است آنچه بخشیدی بر من و توانایی تو ای آقای من و پروردگار من و آفریننده من و مولای من و روزی دهنده من بر برطرف کردن آنچه که در آنم از بلاها مثل توانائی توست بر من در وقتی که مرا بدان مبتلا گردانیدی.

ای خداوند یاد آوردن احسان های تو مرا آرام می کند و امید به بخشش تو مرا نزدیک می سازد و هرگز از نعمت تو خالی نبودم از وقتی که مرا آفریدی پس تویی ای پروردگار من، معتمد من و امیدگاه من و خدای من و آقای من و رفع کننده بلاها از من و رحم کننده به من و ضامن روزی من از تو می خواهم ای پروردگار من به حقّ محمّد و آل محمّد که هدایت مرا به سوی چیزی که حکم نمودی برای من از نیکویی و واجب ساختی و مقدّر کردی، قرار دهی و مرا از آنچه من در اویم از بلیّه ها رها کنی، به درستی که من قادر نیستم بر این خلاصی مگر به قدرت از جانب تو یکتایی و شریکی نداری و اعتماد ندارم در این خلاصی مگر بر تو.

پس ای پرورنده پرورندگان و ای آقای همه آقایان نزد حسن ظن من باش و درخواستم را عطا کن ای شنواترین شنوندگان و ای بیناترین بینندگان و ای حکم کننده ترین حکم کنندگان و ای زود حساب کننده ترین حساب کنندگان و ای قادرترین صاحب قدرتان و ای غلبه کننده ترین غلبه کنندگان و ای پیشتر پیشینیان و ای آخر آنهایی که آخر هستند [و ای دوست محمّد و علی و همه پیغمبران و فرستادگان و وصیّ های برگزیده شدگان](1) و ای دوست محمّد که رحمت خدا باد بر او و بر آل او و بر وصی های او و دوستان او و یاری کنندگان او و جانشینهای او که ایمان آوردند به تو و حجّتهای تو که رسیده اند به راه حقّ و از اهل خانه رحمت هستند و پاکان و پرهیزگارانند همگی ایشان رحمت فرست بر محمّد و بر آل محمّد و بهجای آور به من آنچه را که تو سزاوار آنی ای رحم کننده ترین رحم کنندگان.

روایت29.

مهج الدعوات: به نقل از نسخه ای کهن: ولید بن عبد الملک حاکم شام به نزد صالح بن عبد اللَّه مری نوشت که والی مدینه از جانب او بود: حسن پسر حضرت امام حسن بن علی بن ابی طالب را که

ص: 233


1- . مهج الدعوات: 205- 208

حِفْظِکَ فِی الدِّینِ وَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ تُلْبِسَنِی الْعَافِیَةَ حَتَّی تُهَنِّئَنِی الْمَعِیشَةَ وَ الْحَظْنِی بِلَحْظَةٍ مِنْ لَحَظَاتِکَ الْکَرِیمَةِ الرَّحِیمَةِ الشَّرِیفَةِ تَکْشِفُ بِهَا عَنِّی مَا قَدِ ابْتُلِیتُ بِهِ وَ دَبِّرْنِی (1) بِهَا إِلَی أَحْسَنِ عَادَاتِکَ وَ أَجْمَلِهَا عِنْدِی وَ قَدْ ضَعُفَتْ قُوَّتِی وَ قَلَّتْ حِیلَتِی وَ نَزَلَ بِی مَا لَا طَاقَةَ لِی بِهِ فَرُدَّنِی (2)

إِلَی أَحْسَنِ عَادَاتِکَ فَقَدْ أَیِسْتُ مِمَّا عِنْدَ خَلْقِکَ فَلَمْ یَبْقَ إِلَّا رَجَاؤُکَ فِی قَلْبِی وَ قَدِیماً مَا مَنَنْتَ عَلَیَّ وَ قُدْرَتُکَ یَا سَیِّدِی وَ رَبِّی وَ خَالِقِی وَ مَوْلَایَ وَ رَازِقِی عَلَی إِذْهَابِ مَا أَنَا فِیهِ کَقُدْرَتِکَ عَلَیَّ حَیْثُ ابْتَلَیْتَنِی بِهِ إِلَهِی ذِکْرُ عَوَائِدِکَ یُؤْنِسُنِی وَ رَجَاءُ إِنْعَامِکَ یُقَرِّبُنِی وَ لَمْ أَخْلُ مِنْ نِعْمَتِکَ مُنْذُ خَلَقْتَنِی فَأَنْتَ یَا رَبِّ ثِقَتِی وَ رَجَائِی وَ إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ الذَّابُّ عَنِّی وَ الرَّاحِمُ بِی وَ الْمُتَکَفِّلُ بِرِزْقِی فَأَسْأَلُکَ یَا رَبَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَنْ تَجْعَلَ رُشْدِی بِمَا قَضَیْتَ مِنَ الْخَیْرِ وَ حَتَمْتَهُ وَ قَدَّرْتَهُ وَ أَنْ تَجْعَلَ خَلَاصِی مِمَّا أَنَا فِیهِ فَإِنِّی لَا أَقْدِرُ عَلَی ذَلِکَ إِلَّا بِکَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ وَ لَا أَعْتَمِدُ فِیهِ إِلَّا عَلَیْکَ فَکُنْ یَا رَبَّ الْأَرْبَابِ وَ یَا سَیِّدَ السَّادَاتِ عِنْدَ حُسْنِ ظَنِّی بِکَ وَ أَعْطِنِی مَسْأَلَتِی یَا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ وَ یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ وَ یَا أَحْکَمَ الْحَاکِمِینَ وَ یَا أَسْرَعَ الْحَاسِبِینَ وَ یَا أَقْدَرَ الْقَادِرِینَ وَ یَا أَقْهَرَ الْقَاهِرِینَ وَ یَا أَوَّلَ الْأَوَّلِینَ وَ یَا آخِرَ الْآخِرِینَ وَ یَا حَبِیبَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ عَلِیٍّ وَ جَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ الْأَوْصِیَاءِ الْمُنْتَجَبِینَ (3) حَبِیبَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ أَوْصِیَائِهِ وَ أَنْصَارِهِ وَ خُلَفَائِهِ وَ أَحِبَّائِهِ الْمُؤْمِنِینَ وَ حُجَجِکَ الْبَالِغِینَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ الرَّحْمَةِ الْمُطَهَّرِینَ الزَّاهِدِینَ أَجْمَعِینَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ (4).

«29»

مهج، [مهج الدعوات] نَقَلَ مِنْ مَجْمُوعٍ عَتِیقٍ قَالَ: کَتَبَ الْوَلِیدُ بْنُ عَبْدِ الْمَلِکِ إِلَی صَالِحِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْمُرِّیِّ عَامِلِهِ عَلَی الْمَدِینَةِ أَبْرِزِ الْحَسَنَ بْنَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ

ص: 233


1- 1. دبرتنی خ.
2- 2. و تردنی خ.
3- 3. مهج الدعوات 205- 208.
4- 4. الظاهر أن ما بین العلامتین تکرار، و قد ضرب علیه فی المصدر.

در نزد او محبوس بود، به مسجد پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله آورد و پانصد تازیانه بر او بزنند. پس صالح او را از زندان بیرون آورده، به مسجد آورد و مردمان مجتمع گشتند و صالح بر منبر بالا رفت تا آنکه چون کتابت ولید را بر مردمان بخواند. بعد از آن به زدن حسن امر نماید. پس در اثناء خواندن کتابت بودند که حضرت امام زین العابدین علی بن الحسین به مسجد آمدند و مردمان را از یک دیگر دور نمودند تا آنکه به نزد حسن مثنی رسیدند، پس فرمودند که ای پسر عمّ دعای دفع کرب و اندوه را بخوان تا آنکه خدای تعالی تو را نجات دهد و از تو این بلا را برطرف کند. پس حسن گفت: یا ابن عمّ! این دعا کدام است؟ حضرت فرمودند: بگو:

«نیست خدایی مگر خدای بردبار بخشنده، نیست خدایی مگر خدای بلند مرتبه بزرگ، منزه است خدای که پروردگار آسمان های هفت طبقه است و پروردگار زمینهای هفت گانه است و پروردگار عرش بزرگ است و همه ستایش برای خداست که پروردگار عالمیان است» .

نقل کرد: حضرت علی بن حسین علیه السلام این کلمات را به حسن تعلیم نمودند و به خانه خود برگشتند و حسن مکرّر این کلمات را می خواند تا آنکه چون صالح از خواندن کتابت فارغ شد و از منبر پایین آمد و به نزد حسن رسید و گفت که: آثار مظلومیّت و بیچارگی در او مشاهده می کنم، خوب است که فرمان ولید را در باره او تاخیر کنید و من کتابتی به ولید می نویسم و التماس او را می نمایم. پس آنگاه صالح کتابتی در این باب به ولید نوشت. جواب آمد که او را از حبس رها کن.(1)

روایت30.

مهج الدعوات: در نسخه کهنه ای یافتیم که عبارتش این است: ابو الحسن محمّد بن محمّد بن محسن بن یحیی بن رضا أدام الله تاییده در روز جمعه بیست و پنجم از ماه ذی حجّة سال چهار صد و چهار در مشهد مقابر قریش درود بر ساکن آن نقل کرد: پدرم رضی الله عنه برایم نقل کرد: ابو عبد اللَّه محمد بن ابراهیم بن صدقه در روز شنبه بیست و هفتم صفر سال سیصد و شصت و دو در همان مشهد مقابر قریش علی ساکنه السلام از حفظ نقل کرد: سلامة بن محمّد ازدی برایم روایت نمود گفت: ابو جعفر بن عبد اللَّه عقیلی و ابو الحسن محمّد بن تریک رهاوی روایت کردند گفت که خبر داد به من ابو القاسم عبد الواحد موصلی از روی اجازة و روایت نمود به من ابو محمّد جعفر بن احمد بن عبد اللَّه بن عقیل بن عبد اللَّه بن عقیل بن محمّد بن عبد اللَّه بن عقیل بن ابو طالب علیه السلام و او گفت: ابو روح نسائی روایت کرد از حضرت ابو الحسن امام علی نقیّ بن امام محمّد تقی علیهما السلام که آن حضرت این دعا را از جهت دفع ضرر متوکّل بعد از آنکه حمد و ثناء الهی را بجای آوردند، خواندند: « خدایا من وفلانی بندگانی از بندگان توییم» تا آخر دعا که بعد از این مذکور می شود.

سند این دعا را یافتم که به روایتی دیگر منقول است و عبارت آن این است: ذکر کرد با استناد به زرافة

ص: 234


1- . مهج الدعوات: 414-413

وَ کَانَ مَحْبُوساً فِی حَبْسِهِ وَ اضْرِبْهُ فِی مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله خَمْسَمِائَةِ سَوْطٍ فَأَخْرَجَهُ صَالِحٌ إِلَی الْمَسْجِدِ وَ اجْتَمَعَ النَّاسُ وَ صَعِدَ صَالِحٌ الْمِنْبَرَ یَقْرَأُ عَلَیْهِمُ الْکِتَابَ ثُمَّ یَنْزِلُ فَیَأْمُرُ بِضَرْبِ الْحَسَنِ فَبَیْنَمَا هُوَ یَقْرَأُ الْکِتَابَ إِذْ دَخَلَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیهم السلام فَأَفْرَجَ النَّاسُ عَنْهُ حَتَّی انْتَهَی إِلَی الْحَسَنِ بْنِ الْحَسَنِ فَقَالَ لَهُ یَا ابْنَ عَمِّ ادْعُ اللَّهَ بِدُعَاءِ الْکَرْبِ یُفَرِّجْ عَنْکَ فَقَالَ مَا هُوَ یَا ابْنَ عَمِّ فَقَالَ قُلْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْحَلِیمُ الْکَرِیمُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ سُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبِّ الْأَرَضِینَ السَّبْعِ وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ قَالَ وَ انْصَرَفَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهما السلام وَ أَقْبَلَ الْحَسَنُ یُکَرِّرُهَا فَلَمَّا فَرَغَ صَالِحٌ مِنْ قِرَاءَةِ الْکِتَابِ وَ نَزَلَ قَالَ أَرَی سَجِیَّةَ رَجُلٍ مَظْلُومٍ أَخِّرُوا أَمْرَهُ وَ أَنَا رَاجِعٌ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فِیهِ وَ کَتَبَ صَالِحٌ إِلَی الْوَلِیدِ فِی ذَلِکَ فَکَتَبَ إِلَیْهِ أَطْلِقْهُ (1).

«30»

مهج، [مهج الدعوات] وَجَدْنَا فِی نُسْخَةٍ عَتِیقَةٍ هَذَا لَفْظُهَا حَدَّثَنِی الشَّرِیفُ أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُحْسِنِ بْنِ یَحْیَی بْنِ الرِّضَا أَدَامَ اللَّهُ تَأْیِیدَهُ یَوْمَ الْجُمُعَةِ لِخَمْسٍ بَقِینَ مِنْ ذِی الْحِجَّةِ سَنَةَ أَرْبَعٍ وَ أَرْبَعِمِائَةٍ بِمَشْهَدِ مَقَابِرِ قُرَیْشٍ عَلَی سَاکِنِهِ السَّلَامُ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ صَدَقَةَ یَوْمَ السَّبْتِ لِثَلَاثٍ بَقِینَ مِنْ صَفَرٍ سَنَةَ اثْنَیْنِ وَ سِتِّینَ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ بِمَشْهَدِ مَقَابِرِ قُرَیْشٍ عَلَی سَاکِنِهِ السَّلَامُ مِنْ حِفْظِهِ قَالَ أَخْبَرَنَا سَلَامَةُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأَزْدِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو جَعْفَرِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْعُقَیْلِیُّ وَ حَدَّثَنِی أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ بُرَیْکٍ الرُّهَاوِیُّ قَالَ أَخْبَرَنَا أَبُو الْقَاسِمِ عَبْدُ الْوَاحِدِ الْمَوْصِلِیُّ إِجَازَةً قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو مُحَمَّدٍ جَعْفَرُ بْنُ عَقِیلِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَقِیلِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَقِیلِ بْنِ أَبِی طَالِبٍ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو رَوْحٍ النَّسَائِیُّ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام: أَنَّهُ دَعَا عَلَی الْمُتَوَکِّلِ فَقَالَ بَعْدَ أَنْ حَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَی عَلَیْهِ اللَّهُمَّ إِنِّی وَ فُلَاناً عَبْدَانِ مِنْ عَبِیدِکَ إِلَی آخِرِ الدُّعَاءِ الَّذِی یَأْتِی ذِکْرُهُ وَ وَجَدْتُ هَذَا الدُّعَاءَ مَذْکُوراً بِطَرِیقٍ آخَرَ هَذَا لَفْظُهُ ذَکَرَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زَرَافَةَ

ص: 234


1- 1. مهج الدعوات ص 413- 414.

دربان متوکل که شیعه بود، روزی متوکل فتح بن خاقان را در نزد خود حاضر نمود و او در نزد متوکّل آن قدر قرب و منزلت داشت که هیچ یک از مردمان و فرزندان و اهل بیت او در نزد او آن قدر منزلت نداشتند و خواست که بر مردمان مرتبه او را ظاهر سازد.

پس همه اهل مملکت خود را اشراف خود و غیر ایشان را از وزراء و امرا و فرماندهان و لشکریان خود و دیگر سرشناسان را امر کرد که زینت کنند و لباسهای فاخر پوشند و همگی پیاده در پیش روی متوکل از شهر بیرون روند و پس هیچ احدی سوار نشود الّا متوکّل و فتح بن خاقان که در شهر سامرا سوار شدند و همگی مردمان پیاده پیشا پیش آن دو نسبت به مرتبه های خود می رفتند تا آنکه از شهر بیرون رفتند و آن روز هوا در نهایت گرمی و شدت حرارت بود و از جمله اشراف حضرت امام علی نقی علیه السلام بودند و شدت حرارت هوا به ایشان تاثیر نمود، در کمال تعب و زحمت بودند.

زرّافه نقل کرد: من به آن حضرت رسیدم و عرض کردم: ای سرور من، قسم به خدا آنچه من از این یاغی ظالم می بینم و این مشقت و آزاری که از او به شما رسیده است، بر من بسیار گران و ناگوار است و دست ایشان را گرفتم. پس آن حضرت به من تکیه فرمودند و گفتند: ای زرافة! ناقه صالح نزد خدای تعالی از من گرامی تر و عزیزتر نبود. یا آنکه فرمودند: که قدر و منزلت ناقه صالح در نزد خدای تعالی بیشتر از من نبود. پس آنگاه من در خدمت آن حضرت می رفتم و مسأله ها از آن حضرت پرسیدم و فایده مند گردیدم و همچنان صحبت داشتم تا آنکه متوکّل فرود آمد و همگی مردمان را رخصت نمود که به شهر و به خانه های خود برگردند.

پس چارپاهای مردمان را پیش آوردند و همه سوار شدند، به خانه های خود برگشتند. پس من استر آن حضرت را پیش بردم و ایشان سوار شدند و خود نیز سوار شدم تا آنکه به خانه آن حضرت رسیدیم و ایشان فرود آمدند. از ایشان وداع نمودم و به خانه خود رفتم. فرزندان من معلّمی شیعه از اهل دانش و فضل داشتند و عادت من چنان بود که در وقت طعام خوردن او را حاضر می نمودم. پس آن مرد حاضر شد و هم صحبت شدیم و از سوار شدن متوکل و فتح بن خاقان و پیاده رفتن اشراف و صاحبان مراتب در جلو ایشان حکایت کردم و آنچه مشاهده نمودم از ابی الحسن علی بن محمد علیه السلام و شنیدم که فرمودند «ناقه صالح در نزد خدای تعالی از من گرامی تر و عزیز نیست».

شخص معلّم که با من مشغول خوردن بود، دست از خوردن کشید و گفت تو را به خدا این لفظ را از آن حضرت شنیدی؟ گفتم: به خدا قسم شنیدم که حضرت آن را فرمودند. پس به من گفت: بدان که متوکل بیش از سه روز دیگر در مملکت خود باقی نخواهد بود و هلاک می شود پس در کار خود بنگر و آنچه را می خواهی به دست آوری کسب کن و خود را آماده گردان مبادا هلاک شدن این مرد شما را آسیبی رساند و دارایی تان به دلیل حادثه ای یا هر

ص: 235

حَاجِبِ الْمُتَوَکِّلِ وَ کَانَ شِیعِیّاً أَنَّهُ قَالَ: کَانَ الْمُتَوَکِّلُ لِحُظْوَةِ(1) الْفَتْحِ بْنِ خَاقَانَ عِنْدَهُ وَ قُرْبِهِ مِنْهُ دُونَ النَّاسِ جَمِیعاً وَ دُونَ وُلْدِهِ وَ أَهْلِهِ أَرَادَ أَنْ یُبَیِّنَ مَوْضِعَهُ عِنْدَهُمْ فَأَمَرَ جَمِیعَ مَمْلَکَتِهِ مِنَ الْأَشْرَافِ مِنْ أَهْلِهِ وَ غَیْرِهِمْ وَ الْوُزَرَاءَ وَ الْأُمَرَاءَ وَ الْقُوَّادَ وَ سَائِرَ الْعَسَاکِرِ وَ وُجُوهَ النَّاسِ أَنْ یُزَیَّنُوا بِأَحْسَنِ التَّزْیِینِ وَ یَظْهَرُوا فِی أَفْخَرِ عُدَدِهِمْ وَ ذَخَائِرِهِمْ وَ یَخْرُجُوا مُشَاةً بَیْنَ یَدَیْهِ وَ أَنْ لَا یَرْکَبَ أَحَدٌ إِلَّا هُوَ وَ الْفَتْحُ بْنُ خَاقَانَ خَاصَّةً بِسُرَّ مَنْ رَأَی وَ مَشَی النَّاسُ بَیْنَ أَیْدِیهِمَا عَلَی مَرَاتِبِهِمْ رَجَّالَةً وَ کَانَ یَوْماً قَائِظاً شَدِیدَ الْحَرِّ وَ أَخْرَجُوا فِی جُمْلَةِ الْأَشْرَافِ أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ علیه السلام وَ شَقَّ مَا لَقِیَهُ مِنَ الْحَرِّ وَ الزَّحْمَةِ قَالَ زَرَافَةُ فَأَقْبَلْتُ إِلَیْهِ وَ قُلْتُ لَهُ یَا سَیِّدِی یَعَزُّ وَ اللَّهِ عَلَیَّ مَا تَلْقَی مِنْ هَذِهِ الطُّغَاةِ وَ مَا قَدْ تَکَلَّفْتَهُ مِنَ الْمَشَقَّةِ وَ أَخَذْتُ بِیَدِهِ فَتَوَکَّأَ عَلَیَّ وَ قَالَ یَا زَرَافَةُ مَا نَاقَةُ صَالِحٍ عِنْدَ اللَّهِ بِأَکْرَمَ مِنِّی أَوْ قَالَ بِأَعْظَمَ قَدْراً مِنِّی وَ لَمْ أَزَلْ أُسَائِلُهُ وَ أَسْتَفِیدُ مِنْهُ وَ أُحَادِثُهُ إِلَی أَنْ نَزَلَ الْمُتَوَکِّلُ مِنَ الرُّکُوبِ وَ أَمَرَ النَّاسَ بِالانْصِرَافِ فَقُدِّمَتْ إِلَیْهِمْ دَوَابُّهُمْ فَرَکِبُوا إِلَی مَنَازِلِهِمْ وَ قُدِّمَتْ بَغْلَةٌ لَهُ فَرَکِبَهَا وَ رَکِبْتُ مَعَهُ إِلَی دَارِهِ فَنَزَلَ وَ وَدَّعْتُهُ وَ انْصَرَفْتُ إِلَی دَارِی وَ لِوَلَدِی مُؤَدِّبٌ یَتَشَیَّعُ مِنْ أَهْلِ الْعِلْمِ وَ الْفَضْلِ وَ کَانَتْ لِی عَادَةٌ بِإِحْضَارِهِ عِنْدَ الطَّعَامِ فَحَضَرَ عِنْدَ ذَلِکَ وَ تَجَارَیْنَا الْحَدِیثَ وَ مَا جَرَی مِنْ رُکُوبِ الْمُتَوَکِّلِ وَ الْفَتْحِ وَ مَشْیِ الْأَشْرَافِ وَ ذَوِی الْأَقْدَارِ بَیْنَ أَیْدِیهِمَا وَ ذَکَرْتُ لَهُ مَا شَاهَدْتُهُ مِنْ أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام وَ مَا سَمِعْتُهُ مِنْ قَوْلِهِ مَا نَاقَةُ صَالِحٍ عِنْدَ اللَّهِ بِأَعْظَمَ قَدْراً مِنِّی.

وَ کَانَ الْمُؤَدِّبُ یَأْکُلُ مَعِی فَرَفَعَ یَدَهُ وَ قَالَ بِاللَّهِ إِنَّکَ سَمِعْتَ هَذَا اللَّفْظَ مِنْهُ فَقُلْتُ لَهُ وَ اللَّهِ إِنِّی سَمِعْتُهُ یَقُولُهُ فَقَالَ لِی اعْلَمْ أَنَّ الْمُتَوَکِّلَ لَا یَبْقَی فِی مَمْلَکَتِهِ أَکْثَرَ مِنْ ثَلَاثَةِ أَیَّامٍ وَ یَهْلِکُ فَانْظُرْ فِی أَمْرِکَ وَ أَحْرِزْ مَا تُرِیدُ إِحْرَازَهُ وَ تَأَهَّبْ لِأَمْرِکَ کَیْ لَا یَفْجَأَکُمْ هَلَاکُ هَذَا الرَّجُلِ فَتَهْلِکَ أَمْوَالُکُمْ بِحَادِثَةٍ تَحْدُثُ

ص: 235


1- 1. فی المصدر: یحضره، و التصحیح من البحار نفسه ج 50 ص 192 فی تاریخ الامام الهادی علیه السلام.

سببی از بین برود.

پس به او گفتم: از کجا آن را دانستی؟ گفت: آیا تو در قرآن در قصه صالح پیغمبر این آیه را نخواندی که «تَمَتَّعُوا فِی دارِکُمْ ثَلاثَةَ أَیَّامٍ، ذلِکَ وَعْدٌ غَیْرُ مَکْذُوبٍ یعنی: و بهره برید از زندگانی در حالی که باشید در خانه های خود تا سه روز این وعده ای است که دروغ نیست»(1) و جایز نیست که سخن امام و معصوم باطل شود. زرافة گفت: قسم به خدا که روز سوم بود که منتصر خروج نمود و با او خارجیان و وصیف و اتراک بودند و بر متوکل هجوم نمودند. او و فتح بن خاقان را کشتند و پاره پاره کردند که یکی از آن هر دو از دیگری معلوم و شناخته نشدند و خدای تعالی نعمت و مملکت آن را از بین برد. پس من بعد از آن به خدمت اباالحسن علیه السلام رسیدم و او را از آنچه میان من و آن شخص معلم گذشت و گفت، آگاه نمودم. آن حضرت فرمودند: راست گفت. در آن هنگامی که به من آن مشقّت رسید، به گنجهایی رجوع نمودم که از پدران خود به ارث می بریم که در نزد ما از قلعه ها و سلاح و سپرها محکمتر است، که آن دعای شخص مظلوم جهت دفع شرّ ظالم است. پس آن دعا را خواندم. پس خدای تعالی او را هلاک نمود. گفتم: ای سرور من اگر صلاح می دانید این دعا را به من تعلیم کنید. پس آن دعا را به من آموختند و دعا این است: «خداوندا به درستی که من و فلان شخص دو بنده ایم از بندگان تو سرنوشت ما به دست توست، محل قرار و آنجا که در آن سپرده شده ایم می دانی و تغییرات احوال ما در دنیا و بازگشت ما در آخرت و امور نهانی و آشکار ما را می دانی و مطّلعی بر قصدهای ما و بر باطن ما احاطه می نمایی، علم تو بدانچه ان را اظهار می کنی مثل علم تو به آن چیزی است که پنهان داری و شناخت تو بدانچه پوشیده داریم مثل شناخت به آن چیزی است که آن را آشکارگردانیم و بر تو چیزی از امرهای ما پوشیده نیست و در نزد تو حالی از حالهای ما پنهان نیست و برای ما پناهگاه و قلعه ای که ما را محافظت نماید نیست و نه پناهی که نگاهدارد و نه گریزگاهی که تو را از ما دور کند.

و ستم کننده ای نمی تواند به سبب پادشاهی خود از تو ممانعت کند و سپاه او با تو نزاع نمی کند و هیچ غلبه کننده ای با امتناع بر تو غلبه نمی کند و صاحب تفوّقی به سبب بسیاری بر تو فایق نمی شود و تو او را می یابی هر کجا که رفت

ص: 236


1- . هود/65

أَوْ سَبَبٍ یَجْرِی فَقُلْتُ لَهُ مِنْ أَیْنَ لَکَ ذَلِکَ فَقَالَ أَ مَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فِی قِصَّةِ صَالِحٍ وَ النَّاقَةِ وَ قَوْلَهُ تَعَالَی تَمَتَّعُوا فِی دارِکُمْ ثَلاثَةَ أَیَّامٍ ذلِکَ وَعْدٌ غَیْرُ مَکْذُوبٍ (1) وَ لَا یَجُوزُ أَنْ تُبْطِلَ قَوْلَ الْإِمَامِ قَالَ زَرَافَةُ فَوَ اللَّهِ مَا جَاءَ الْیَوْمُ الثَّالِثُ حَتَّی هَجَمَ الْمُنْتَصِرُ وَ مَعَهُ بغا وَ وَصِیفٌ وَ الْأَتْرَاکُ عَلَی الْمُتَوَکِّلِ فَقَتَلُوهُ وَ قَطَّعُوهُ وَ الْفَتْحَ بْنَ خَاقَانَ جَمِیعاً قَطْعاً حَتَّی لَمْ یُعْرَفْ أَحَدُهُمَا مِنَ الْآخَرِ وَ أَزَالَ اللَّهُ نِعْمَتَهُ وَ مَمْلَکَتَهُ فَلَقِیتُ الْإِمَامَ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام بَعْدَ ذَلِکَ وَ عَرَّفْتُهُ مَا جَرَی مَعَ الْمُؤَدِّبِ وَ مَا قَالَهُ فَقَالَ صَدَقَ إِنَّهُ لَمَّا بَلَغَ مِنِّی الْجُهْدَ رَجَعْتُ إِلَی کُنُوزٍ نَتَوَارَثُهَا مِنْ آبَائِنَا هِیَ أَعَزُّ مِنَ الْحُصُونِ وَ السِّلَاحِ وَ الْجُنَنِ وَ هُوَ دُعَاءُ الْمَظْلُومِ عَلَی الظَّالِمِ فَدَعَوْتُ بِهِ عَلَیْهِ فَأَهْلَکَهُ اللَّهُ فَقُلْتُ یَا سَیِّدِی إِنْ رَأَیْتَ أَنْ تُعَلِّمَنِیهِ فَعَلِّمْنِیهِ وَ هُوَ اللَّهُمَ (2) إِنِّی وَ فُلَاناً عَبْدَانِ مِنْ عَبِیدِکَ نَوَاصِینَا بِیَدِکَ تَعْلَمُ مُسْتَقَرَّنَا وَ مُسْتَوْدَعَنَا وَ تَعْلَمُ مُنْقَلَبَنَا وَ مَثْوَانَا وَ سِرَّنَا وَ عَلَانِیَتَنَا وَ تَطَّلِعُ عَلَی نِیَّاتِنَا وَ تُحِیطُ بِضَمَائِرِنَا عِلْمُکَ بِمَا تُبْدِیهِ کَعِلْمِکَ بِمَا تُخْفِیهِ وَ مَعْرِفَتُکَ بِمَا نُبْطِنُهُ کَمَعْرِفَتِکَ بِمَا نُظْهِرُهُ وَ لَا یَنْطَوِی عَلَیْکَ شَیْ ءٌ مِنْ أُمُورِنَا وَ لَا یُسْتَتَرُ دُونَکَ حَالٌ مِنْ أَحْوَالِنَا وَ لَا لَنَا مِنْکَ مَعْقِلٌ یُحْصِنُنَا وَ لَا حِرْزٌ یُحْرِزُنَا وَ لَا مَهْرَبٌ یَفُوتُکَ مِنَّا.

وَ لَا یَمْتَنِعُ الظَّالِمُ مِنْکَ بِسُلْطَانِهِ وَ لَا یُجَاهِدُکَ عَنْهُ جُنُودُهُ (3) وَ لَا یُغَالِبُکَ مُغَالِبٌ بِمَنْعِهِ وَ لَا یُعَازُّکَ مُتَعَزِّزٌ بِکَثْرَةٍ(4) أَنْتَ مُدْرِکُهُ أَیْنَ مَا سَلَکَ وَ قَادِرٌ

ص: 236


1- 1. هود ص 65.
2- 2. فی المصدر: اللّهمّ انک أنت الملک المتعزز بالکبریاء، المتفرد بالبقاء، الحی القیوم المقتدر القهار، الذی لا إله إلّا أنت، أنا عبدک و أنت ربی ظلمت نفسی، و اعترفت باساءتی و أستغفر إلیک من ذنوبی، فانه لا یغفر الذنوب الا أنت، اللّهمّ إنّی و فلان بن فلان إلخ.
3- 3. جوده، خ ل.
4- 4. یقال عازه معازة: أی عارضه فی العزة.

و بر او قدرت داری هر کجا که پناه برد، پس پناه ستم رسیده از ما به توست و اعتماد غلبه شده از ما بر توست و بازگشت او به سوی توست. و از تو طلب فریادرسی می نماید هر گاه فریادرسی غیر تو نیابد و تو را می طلبد هر گاه یاری گر از یاری او دست بردارد و پناه می برد به تو هر گاه آستانها او را طرد کنند و در تو را می کوبد هر گاه بسته شود به روی او درهای بسته شده و به تو می رسد هر گاه که پادشاهان غافل از او ممانعت کنند. می دانی آنچه را که رسیده به مظلوم پیش از آنکه آن را به سوی تو شکوه نماید و می شناسی آنچه را که صلاح حال او در آن است پیش از آنکه از جهت آن تو را بخواند پس از برای توست ستایش در حالی که شنوا و بینا و بسیار دانا و توانایی.

خداوندا به درستی که در علم و قضای پیشین تو و فرمان نافذ تو و اراده قاطع تو در شأن همگی آفریدگانت، نیکبخت ایشان و بدبخت ایشان و نیکوکار ایشان و بدکار ایشان، چنین بود که برای فلان پسر فلان قدرتی بر من قرار دادی پس به سبب آن بر من جور نمود و به دلیل جایگاه خود بر من ستم کرد و به پادشاهی که به او دادی بر من چیره گشت و به سبب بلندی حالی که بر او قرار دادی بر من چیره گشت و مهات دادن تو او را فریفت و بردباری ات او را سرکش کرد.

پس مرا به ناگواری اراده کرد که از صبر نمودن بر آن عاجز گشتم و مرا به شرّی پوشانید که از متحمّل شدن آن ضعیفم و بر پیروزی بر او به سبب ناتوانی ام و بر داد ستادن از او به سبب خواری ام قادر نگشتم. پس او را به تو واگذار کردم و در امر او بر تو اعتماد نمودم و او را به عذاب تو بیمناک نمودم و او را از شدّت خشم تو هراسانیدم و او را از عقاب تو ترسانیدم پس گمان کرد که برباری تو از جهت ناتوانی توست و پنداشت که مهلت دادن تو به او از جهت عاجز بودن تو است و یک گناه او را از گناهی دیگر باز نداشت و از معصیت دوم به سبب معصیت اوّل پشیمان نشد ولی در گمراهی خود مداومت نمود و پیاپی ستم نمود و در سرکشی اش لجاجت ورزید و در تجاوزش پافشاری کرد به دلیل گستاخی بر تو ای مولای من و متعرض شدن بر غضب تو که آن را از گروه ستمکاران باز نمی داری و عدم توجه به عقوبت تو که آن را از ظالمان بر نمی داری.

پس اینک ای سرور من در برابر او ضعیفم، در پادشاهی او ستمدیده ام، ذلیلم به عذاب او، شکست خوردم و به من ظلم کرد و مورد قصد او قرار گرفتم، ترسان و خوفناک، بیمناک مغلوبم. صبر من اندک شد و چاره من به تنگ آمد و راه ها جز به سوی تو بسته شد و تمام جهت ها بر من مسدود گشت مگر جهت تو و تمام کار هایم در دفع نمودن ناخوشی های او از خود بر من مشتبه گشت. و فکرها در برطرف کردن ظلم او بر من پوشیده شد و هر کدام از بندگانت که از او یاری جستم مرا رها کرد و آنکس که در آویختم به او از همگی آفریدگان تو مرا واگذاشت و با خیر خواه خود مشورت کردم پس او مرا به میل نمودن به سوی تو مشاوره داد و از راهنمای خود راهنمایی خواستم پس مرا به سوی تو راه نمود.

ص: 237

عَلَیْهِ أَیْنَ لَجَأَ فَمَعَاذُ الْمَظْلُومِ مِنَّا بِکَ وَ تَوَکُّلُ الْمَقْهُورِ مِنَّا عَلَیْکَ وَ رُجُوعُهُ إِلَیْکَ وَ یَسْتَغِیثُ بِکَ إِذَا خَذَلَهُ الْمُغِیثُ وَ یَسْتَصْرِخُکَ إِذَا قَعَدَ عَنْهُ النَّصِیرُ وَ یَلُوذُ بِکَ إِذَا نَفَتْهُ الْأَفْنِیَةُ وَ یَطْرُقُ بَابَکَ إِذَا غُلِّقَتْ دُونَهُ الْأَبْوَابُ الْمُرْتَجَّةُ وَ یَصِلُ إِلَیْکَ إِذَا احْتُجِبَتْ عَنْهُ الْمُلُوکُ الْغَافِلَةُ تَعْلَمُ مَا حَلَّ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَشْکُوَهُ إِلَیْکَ وَ تَعْرِفُ مَا یُصْلِحُهُ قَبْلَ أَنْ یَدْعُوَکَ لَهُ فَلَکَ الْحَمْدُ سَمِیعاً بَصِیراً لَطِیفاً قَدِیراً اللَّهُمَّ إِنَّهُ قَدْ کَانَ فِی سَابِقِ عِلْمِکَ وَ قَضَائِکَ وَ مَاضِی حُکْمِکَ وَ نَافِذِ مَشِیَّتِکَ فِی خَلْقِکَ أَجْمَعِینَ سَعِیدِهِم وَ شَقِیِّهِمْ وَ فَاجِرِهِمْ وَ بَرِّهِمْ أَنْ جَعَلْتَ لِفُلَانِ بْنِ فُلَانٍ عَلَیَّ قُدْرَةً فَظَلَمَنِی بِهَا وَ بَغَی عَلَیَّ لِمَکَانِهَا وَ تَعَزَّزَ عَلَیَّ بِسُلْطَانِهِ الَّذِی خَوَّلْتَهُ إِیَّاهُ وَ تَجَبَّرَ عَلَیَّ بِعُلُوِّ حَالِهِ الَّتِی جَعَلْتَهَا لَهُ وَ غَرَّهُ إِمْلَاؤُکَ لَهُ وَ أَطْغَاهُ حِلْمُکَ عَنْهُ فَقَصَدَنِی بِمَکْرُوهٍ عَجَزْتُ عَنِ الصَّبْرِ عَلَیْهِ وَ تَعَمَّدَنِی بِشَرٍّ ضَعُفْتُ عَنِ احْتِمَالِهِ وَ لَمْ أَقْدِرْ عَلَی الِانْتِصَارِ لِضَعْفِی وَ الِانْتِصَافِ مِنْهُ لِذُلِّی فَوَکَلْتُهُ إِلَیْکَ وَ تَوَکَّلْتُ فِی أَمْرِهِ عَلَیْکَ وَ تَوَاعَدْتُهُ بِعُقُوبَتِکَ وَ حَذَّرْتُهُ سَطْوَتَکَ وَ خَوَّفْتُهُ نَقِمَتَکَ فَظَنَّ أَنَّ حِلْمَکَ عَنْهُ مِنْ ضَعْفٍ وَ حَسَبَ أَنَّ إِمْلَاؤُکَ لَهُ مِنْ عَجْزٍ وَ لَمْ تَنْهَهُ وَاحِدَةٌ عَنْ أُخْرَی وَ لَا انْزَجَرَ عَنْ ثَانِیَةٍ بِأُولَی وَ لَکِنَّهُ تَمَادَی فِی غَیِّهِ وَ تَتَابَعَ فِی ظُلْمِهِ وَ لَجَّ فِی عَدَاوَتِهِ وَ اسْتَشْرَی فِی طُغْیَانِهِ جُرْأَةً عَلَیْکَ یَا سَیِّدِی وَ تَعَرُّضاً لِسَخَطِکَ الَّذِی لَا تَرُدُّهُ عَنِ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ وَ قِلَّةَ اکْتِرَاثٍ بِبَأْسِکَ الَّذِی لَا تَحْبِسُهُ عَنِ الْبَاغِینَ فَهَا أَنَا ذَا یَا سَیِّدِی مُسْتَضْعَفٌ فِی یَدَیْهِ مُسْتَضَامٌ تَحْتَ سُلْطَانِهِ مُسْتَذِلٌّ بِعِقَابِهِ مَغْلُوبٌ مَبْغِیٌّ عَلَیَّ مَقْصُودٌ وَجِلٌ خَائِفٌ مُرَوَّعٌ مَقْهُورٌ قَدْ قَلَّ صَبْرِی وَ ضَاقَتْ حِیلَتِی وَ انْغَلَقَتْ عَلَیَّ الْمَذَاهِبُ إِلَّا إِلَیْکَ وَ انْسَدَّتْ عَلَیَّ الْجِهَاتُ إِلَّا جِهَتَکَ وَ الْتَبَسَتْ عَلَیَّ أُمُورِی فِی رَفْعِ مَکْرُوهِهِ عَنِّی وَ اشْتَبَهَتْ عَلَیَّ الْآرَاءُ فِی إِزَالَةِ ظُلْمِهِ وَ خَذَلَنِی مَنِ اسْتَنْصَرْتُهُ مِنْ عِبَادِکَ وَ أَسْلَمَنِی مَنْ تَعَلَّقْتُ بِهِ مِنْ خَلْقِکَ طُرّاً وَ اسْتَشَرْتُ نَصِیحِی فَأَشَارَ عَلَیَّ بِالرَّغْبَةِ إِلَیْکَ وَ اسْتَرْشَدْتُ دَلِیلِی فَلَمْ یَدُلَّنِی إِلَّا عَلَیْکَ.

ص: 237

پس به سوی تو برگشتم ای مولای من در حالی که ذلیل و خوارم و رو به خاک مالیده ام و زاری کننده ام و دانایم به آنکه گشایشی برای من مگر نیست از نزد تو و نجاتی برای من نیست مگر به سبب تو. از تو می خواهم بر وعده تو در یاری من تحقق بخشی و حاجتم را بر آوری. به درستی که گفتی و گفتار تو راست است که برنمی گردد و تغییر نمی یابد «کسی که به او ظلم شود البته که خدا او را یاری می کند » و فرمودی، بزرگ است بزرگی تو و منزّه و پاکیزه است نامهای تو« بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را» و من انجام می دهم آنچه را که به من فرمودی. پس حاجت مرا برآور همچنان که به من وعده نمودی.

و به درستی می دانم ای مولای من، برای توست روزی که در آن از ظالم برای ستمدیده انتقام کشی و یقین می دانم برای توست وقتی که در آن حق غصب کرده شده را از غصب کننده می ستانی زیرا دشمنی از تو پیشی نمی گیرد و نزاع کننده از دست قدرت تو بیرون نمی رود و از فوت شدن فوت شونده ای نمی ترسی ولی بی تابی و اضطراب من به صبر کردن بر مدارای تو و انتظار بردباری تو نمی رسند. پس قدرت تو ای مولای من بالای هر قدرتی است و پادشاهی تو غلبه کننده بر هر پادشاهی است و بازگشت هر کسی به سوی توست و هر چند او را واگذاردی و بازگشت هر ستم کننده ای به سوی توست و اگر چه او را مهلت دادی و ای مولای من، بردباری تو در حق فلان پسر فلان و درازی مدارای تو با او و مهلت دادن به او به من آسیب رسانیده است و نزدیک است که ناامیدی بر من مسلّط شود اگر اعتماد من به تو و یقین داشتن به وعده تو نمی بود.

پس اگر در حکم جاری تو و قدرت قاطع توست که بازگردد یا توبه نماید یا از ظلم کردن بر من برگردد یا بدی خودش را از من باز دارد و منتقل شود از بزرگی آنچه مرتکب شد در حق من، پس رحمت فرست بر محمّد و بر آل محمّد و در این لحظه و همین لحظه این توبه را در دل او بیانداز پیش از برطرف کردن نعمتی که آن را بر من انعام نمودی و پیش از تیره گردانیدن نیکویی ات که در حق من انجام دادی.

و اگر در علم تو به او غیر از این باشد از جمله ایستادگی اش بر ظلم بر من، از تو می خواهم ای یاری دهنده ستمدیده ای که بر او ظلم شد، حاجت مرا برآوری و بر محمّد و بر آل او رحمت فرستی و او را از محلّ ایمن او بر گیری گرفتن غلبه کننده ای بسیار با قدرت و و همچون پادشاهی با قوّت او را در غفلتش ناگاه بر گیر و نعمت و پادشاهی اش را از او بگیر و سپاه و یاران او را شکست ده و مملکت او را از هم بگسل و یاری کنندگان او را نهایت پراکندگی پراکنده نمای و او را از نعمت خود عریان ساز که شکر آن را به جای نیاورد و از او جامه غلبه دادن را بیرون کن که با نیکی آن را مکافات ننمود و پشت او را بشکن ای شکننده پشت متکبران و او را هلاک کن ای هلاک کننده کننده امت های

ص: 238

فَرَجَعْتُ إِلَیْکَ یَا مَوْلَایَ صَاغِراً رَاغِماً مُسْتَکِیناً عَالِماً أَنَّهُ لَا فَرَجَ لِی إِلَّا عِنْدَکَ وَ لَا خَلَاصَ لِی إِلَّا بِکَ أَتَنَجَّزُ وَعْدَکَ فِی نُصْرَتِی وَ إِجَابَةِ دُعَائِی فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ الَّذِی لَا یُرَدُّ وَ لَا یُبَدَّلُ وَ مَنْ بُغِیَ عَلَیْهِ لَیَنْصُرَنَّهُ اللَّهُ وَ قُلْتَ جَلَّ جَلَالُکَ وَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُکَ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ وَ أَنَا فَاعِلٌ مَا أَمَرْتَنِی فَاسْتَجِبْ لِی کَمَا وَعَدْتَنِی وَ إِنِّی لَأَعْلَمُ یَا سَیِّدِی أَنَّ لَکَ یَوْماً تَنْتَقِمُ فِیهِ مِنَ الظَّالِمِ لِلْمَظْلُومِ وَ أَتَیَقَّنُ أَنَّ لَکَ وَقْتاً تَأْخُذُ فِیهِ مِنَ الْغَاضِبِ لِلْمَغْضُوبِ لِأَنَّکَ لَا یَسْبِقُکَ مُعَانِدٌ وَ لَا یَخْرُجُ عَنْ قَبْضَتِکَ مُنَابِذٌ وَ لَا تَخَافُ فَوْتَ فَائِتٍ وَ لَکِنَّ جَزَعِی وَ هَلَعِی لَا یُبْلِغَانِ بِیَ الصَّبْرَ عَلَی أَنَاتِکَ وَ انْتِظَارِ حِلْمِکَ فَقُدْرَتُکَ یَا مَوْلَایَ فَوْقَ کُلِّ قُدْرَةٍ وَ سُلْطَانُکَ غَالِبُ کُلِّ سُلْطَانٍ وَ مَعَادُ کُلِّ أَحَدٍ إِلَیْکَ وَ إِنْ أَمْهَلْتَهُ وَ رُجُوعُ کُلِّ ظَالِمٍ إِلَیْکَ وَ إِنْ أَنْظَرْتَهُ وَ قَدْ أَضَرَّنِی یَا رَبِّ حِلْمُکَ عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ وَ طُولُ أَنَاتِکَ لَهُ وَ إِمْهَالُکَ إِیَّاهُ وَ کَادَ الْقُنُوطُ یَسْتَوْلِی عَلَیَّ لَوْ لَا الثِّقَةُ بِکَ وَ الْیَقِینُ بِوَعْدِکَ فَإِنْ کَانَ فِی قَضَائِکَ النَّافِذِ وَ قُدْرَتِکَ الْمَاضِیَةِ أَنْ یُنِیبَ أَوْ یَتُوبَ أَوْ یَرْجِعَ عَنْ ظُلْمِی أَوْ یَکُفَّ مَکْرُوهَهُ عَنِّی وَ یَنْتَقِلَ عَنْ عَظِیمِ مَا رَکِبَ مِنِّی فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَوْقِعْ ذَلِکَ فِی قَلْبِهِ السَّاعَةَ السَّاعَةَ قَبْلَ إِزَالَتِهِ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ بِهَا عَلَیَّ وَ تَکْدِیرِهِ مَعْرُوفَکَ الَّذِی صَنَعْتَهُ عِنْدِی وَ إِنْ کَانَ فِی عِلْمِکَ بِهِ غَیْرُ ذَلِکَ مِنْ مَقَامٍ عَلَی ظُلْمِی فَأَسْأَلُکَ یَا نَاصِرَ الْمَظْلُومِ الْمَبْغِیِّ عَلَیْهِ إِجَابَةَ دَعْوَتِی فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ خُذْهُ مِنْ مَأْمَنِهِ أَخْذَ عَزِیزٍ مُقْتَدِرٍ وَ افْجَأْهُ فِی غَفْلَتِهِ مُفَاجَأَةَ مَلِیکٍ مُنْتَصِرٍ وَ اسْلُبْهُ نِعْمَتَهُ وَ سُلْطَانَهُ وَ فُلَ (1) عَنْهُ جُنُودَهُ وَ أَعْوَانَهُ وَ مَزِّقْ مُلْکَهُ کُلَّ مُمَزَّقٍ وَ فَرِّقْ أَنْصَارَهُ کُلَّ مُفَرَّقٍ وَ أَعْرِهِ مِنْ نِعْمَتِکَ الَّتِی لَمْ یُقَابِلْهَا بِالشُّکْرِ وَ انْزِعْ عَنْهُ سِرْبَالَ (2) عِزِّهِ الَّذِی لَمْ یُجَازِهِ بِالْإِحْسَانِ وَ اقْصِمْهُ یَا قَاصِمَ الْجَبَابِرَةِ وَ أَهْلِکْهُ یَا مُهْلِکَ الْقُرُونِ

ص: 238


1- 1. امر من فل القوم یفل: ای کسرهم و هزمهم، و فی المصدر و افضض عنه جموعه.
2- 2. لباس عزه خ ل.

گذشته و او را نابود کن ای نابود کننده قبیله های ستم کننده و او را خوار کن ای خوارکننده گروه فسادکنندگان و زندگانی او را کوتاه کن و پادشاهی او را نابود کن و نشان او را محو کن و خبر او را قطع کن و آتش فساد او را خاموش کن و روز او را تاریک کن و آفتاب دولت او را بی نور گردان و جان او را بیرون کن و سختی او را سست گردان و کوهان او را قطع کن و بینی او را بر خاک مال و برای او سپری نگاهدارنده مگذار مگر اینکه آن را پاره کنی و نه ستونی مگر اینکه آن را شکسته باشی و نه کلمه جمع شده ای مگر آنکه آن را پراکنده کنی و نه پایه بلندی مگر آنکه آن را پست بنمایی و نه قوّتی مگر آنکه سست کنی و نه وسیله ای مگر اینکه آن را قطع کنی.

و به او یاران و سپاهیانش را نشان ده که بعد از اجتماع متفرق شدند و بعد از نزدیک شدن پراکنده گشتند و بعد از ظهور بر امت خوار گشتند و به سبب نابودی دولت او دل های متغیّر و مضطرب ترسان و قلب های ستم رسیده دردناک و امت حیران و خلایق ضایع شده را شفا ده و به سبب هلاکت دشمن حدّهای معطّل و حکم های اهمال شده و سنت های دگرگون شده و نشانه های تغییر یافته و آیه های تحریف شده و مدرسه های متروک و محراب های خالی و مسجدهای خراب شده را غالب گردان.

و به سبب آن شکم به اندرون رفته بسیار گرسنه را سیر گردان و به سبب آن کسانی را که گوشت های دهان ایشان فاسد شده باشد سیراب گردان و جگرهای تشنه را سیراب کن و عذاب خود را به او وارد ساز در شبی که مثلی برای آن شب در بدی نباشد و در ساعتی که برای او آرامی و قراری در آن ساعت نباشد و به او مصیبتی برسان که خوشحالی با آن مصیبت نباشد و به روی افتادنی را که درگذرنده از آن نباشد و حرمت او را مباح گردان و نعمت خود را بر او تیره نمای و قهر بزرگ خود و عقوبت برتر خود و توانایی خود که بالاتر از هر توانایی است و پادشاهی خود که غالب تر از پادشاهی اوست، را به او بنمای و به قوت قوی خود و عقوبت سخت خود او را مغلوب من گردان و نگاهدار مرا به منع خود که هر آفریدگاری در آن خوار است و او را به احتیاجی مبتلا گردان که او را بی نیاز نگردانی و به بدی که آن را پنهان نکنی و او را به خودش واگذار در آنچه اراده می نماید به درستی که تو انجام دهنده چیزی که می خواهی.

ص: 239

الْخَالِیَةِ وَ أَبِرْهُ یَا مُبِیرَ الْأُمَمِ الظَّالِمَةِ(1)

وَ اخْذُلْهُ یَا خَاذِلَ الْفِئَاتِ الْبَاغِیَةِ وَ أَبْتِرْهُ عُمُرَهُ وَ ابْتَزِّهِ مُلْکَهُ وَ عِفَّ أَثَرَهُ وَ اقْطَعْ خَبَرَهُ وَ أَطْفِئْ نَارَهُ وَ أَظْلِمْ نَهَارَهُ وَ کَوِّرْ شَمْسَهُ وَ اهْشِمْ شِدَّتَهُ (2) وَ جُذَّ سَنَامَهُ (3) وَ أَرْغِمْ أَنْفَهُ وَ لَا تَدَعْ لَهُ جُنَّةً إِلَّا هَتَکْتَهَا وَ لَا دِعَامَةً إِلَّا قَصَمْتَهَا وَ لَا کَلِمَةً مُجْتَمِعَةً إِلَّا فَرَّقْتَهَا وَ لَا قَائِمَةَ عُلْوٍ إِلَّا وَضَعْتَهَا وَ لَا رُکْناً إِلَّا وَهَنْتَهُ وَ لَا سَبَباً إِلَّا قَطَعْتَهُ.

وَ أَرِهِ أَنْصَارَهُ وَ جُنْدَهُ عَبَادِیدَ بَعْدَ الْأُلْفَةِ وَ شَتَّی بَعْدَ اجْتِمَاعِ الْکَلِمَةِ وَ مُقَنِّعِی الرُّءُوسِ بَعْدَ الظُّهُورِ عَلَی الْأُمَّةِ وَ اشْفِ بِزَوَالِ أَمْرِهِ الْقُلُوبَ الْمُنْقَلِبَةَ الْوَجِلَةَ وَ الْأَفْئِدَةَ اللَّهِفَةَ وَ الْأُمَّةَ الْمُتَحَیِّرَةَ وَ الْبَرِیَّةَ الضَّائِعَةَ وَ أَدْلِ بِبَوَارِهِ الْحُدُودَ الْمُعَطَّلَةَ وَ الْأَحْکَامَ الْمُهْمَلَةَ وَ السُّنَنَ الدَّائِرَةَ وَ الْمَعَالِمَ الْمُغَیَّرَةَ(4) وَ الْآیَاتِ الْمُحَرَّفَةَ وَ الْمَدَارِسَ الْمَهْجُورَةَ وَ الْمَحَارِیبَ الْمَجْفُوَّةَ وَ الْمَسَاجِدَ الْمَهْدُومَةَ وَ أَشْبِعْ بِهِ الْخِمَاصَ السَّاغِبَةَ وَ أَرْوِ بِهِ اللَّهَوَاتِ اللَّاغِبَةَ وَ الْأَکْبَادَ الظَّامِئَةَ وَ أَرِحْ بِهِ الْأَقْدَامَ الْمُتْعَبَةَ وَ اطْرُقْهُ بِلَیْلَةٍ لَا أُخْتَ لَهَا وَ سَاعَةٍ لَا شِفَاءَ مِنْهَا وَ بِنَکْبَةٍ لَا انْتِعَاشَ مَعَهَا وَ بِعَثْرَةٍ لَا إِقَالَةَ مِنْهَا وَ أَبِحْ حَرِیمَهُ وَ نَغِّصْ نِعْمَتَهُ (5) وَ أَرِهِ بَطْشَتَکَ الْکُبْرَی وَ نَقِمَتَکَ الْمُثْلَی وَ قُدْرَتَکَ الَّتِی هِیَ فَوْقَ کُلِّ قُدْرَةٍ وَ سُلْطَانَکَ الَّذِی هُوَ أَعَزُّ مِنْ سُلْطَانِهِ وَ اغْلِبْهُ لِی بِقُوَّتِکَ الْقَوِیَّةِ وَ مِحَالِکَ الشَّدِیدِ وَ امْنَعْنِی بِمَنَعَتِکَ الَّتِی کُلُّ خَلْقٍ فِیهَا ذَلِیلٌ وَ ابْتَلِهِ بِفَقْرٍ لَا تَجْبُرُهُ وَ بِسُوءٍ لَا تَسْتُرُهُ وَ کِلْهُ إِلَی نَفْسِهِ فِیمَا یُرِیدُ إِنَّکَ فَعَّالٌ لِمَا تُرِیدُ.

ص: 239


1- 1. الطاغیة خ ل.
2- 2. فی المصدر ص 70 فی ذکر قنوت الإمام موسی بن جعفر علیه السلام:« و اهشم سوقه».
3- 3. جذ الشی ء الصلب: کسره أو قطعه مستأصلا، و فی المصدر فی الموضعین:« وجب سنامه» و الجب أیضا: القطع، و خصوصا قطع السنام، یقال بعیر أجب: أی مقطوع السنام و الجبب قطع السنام أو ان یأکله الرجل فلا یکبر.
4- 4. و التلاوات المغیرة خ ل.
5- 5. نعیمه خ ل.

و او را از قوّت و قدرت خود دور کن و او را به قدرت و توانایی خودش محتاج گردان و حیله او را به مکر خود پست گردان و اراده او را به سبب اراده خود دور کن و بدن او را بیمار کن و فرزندان او را یتیم گردان و مدت عمر او را کوتاه کن و آرزوی او را بر نیاور و دولت او را زائل گردان و آواز گریه او را بلند کن و او را به بدن خودش مشغول گردان و او را از اندوه خودش جدا مساز و مکر او را گمراه و امر او را زائل و نعمت او را نابود و بزرگی او را پست و پادشاهی او را مضمحل و عاقبت کار او را بدترین حال گردان و هر گاه جان او را گرفتی او را به خشم خودش بمیران و اگر او را باقی گذاشتی در اندوه خودش باقی گذار و مرا از شرّ او و از بدگویی او و از اشاره به گوشه چشم او و از قهر و از دشمنی او نگاهدار و به او به نگاه خفت نظر کن که به سبب آن نگاه، او را هلاک نمایی پس به درستی که تو سخت تر از همه مردمان در عذاب نمودن و شدیدتر در عقوبت کردن هستی.(1)

العتیق الغروی: با استناد به زرافه دربان متوکل آن را ذکر کرد: و مثل آن را آورد.

می­گویم

از جمله دعاهای معروف دعای حرز یمانی است که به دعای سیفی هم مشهور است و در این راستا طریقه ها و روایت های متعددی یافتم و در اینجا مهم آن را ذکر می کنیم انشاءالله تعالی .

روایت31.

مهج الدعوات: دعای معروف به یمانی: عبد اللَّه بن عبّاس و عبد اللَّه بن جعفر روایت نمودند: روزی در خدمت مولای ما حضرت امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السّلام حاضر بودیم که حضرت امام حسن علیه السّلام داخل شدند و فرمودند: یا امیر المؤمنین مردی به در خانه آمد و اذن می طلبد که بر شما داخل شود که از او بوی مشک می وزد.

پس حضرت فرمود: او را اذن ده.

پس مردی داخل شد عظیم الجثّه، خوش روی، خوش منظر و جوانی فاضل، فصیح زبانی که

ص: 240


1- . مهج الدعوات: 330- 337 مثل این دعا از مولایمان امام هادی علیه السلام ذکر شد با اندکی تفاوت و برای این حدیثی است که برای آن روایت دیدم ، ولی آن را برای قنوت امام موسی بن جعفر علیه السلام صفحه: 67-72 ذکر کرد و ابتدای آن چنین است: « خدایا من و فلان فرزند فلان همانطور که مولف ذکر کرد اگر خواستی مراجعه کن.

وَ أَبْرِئْهُ مِنْ حَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ وَ أَحْوِجْهُ إِلَی حَوْلِهِ وَ قُوَّتِهِ وَ أَذِلَّ مَکْرَهُ بِمَکْرِکَ وَ ادْفَعْ مَشِیَّتَهُ بِمَشِیَّتِکَ وَ أَسْقِمْ جَسَدَهُ وَ أَیْتِمْ وُلْدَهُ وَ انْقُصْ أَجَلَهُ وَ خَیِّبْ أَمَلَهُ وَ أَدِلْ دَوْلَتَهُ وَ أَطِلْ عَوْلَتَهُ وَ اجْعَلْ شُغُلَهُ فِی بَدَنِهِ وَ لَا تَفُکَّهُ مِنْ حُزْنِهِ وَ صَیِّرْ کَیْدَهُ فِی ضَلَالٍ وَ أَمْرَهُ إِلَی زَوَالٍ وَ نِعْمَتَهُ إِلَی انْتِقَالٍ وَ جَدَّهُ فِی سَفَالٍ وَ سُلْطَانَهُ فِی اضْمِحْلَالٍ وَ عَاقِبَةَ أَمْرِهِ إِلَی شَرِّ حَالٍ وَ أَمِتْهُ بِغَیْظِهِ إِذَا أَمَتَّهُ وَ أَبْقِهِ لِحُزْنِهِ إِنْ أَبْقَیْتَهُ وَ قِنِی شَرَّهُ وَ هَمْزَهُ وَ لَمْزَهُ وَ سَطْوَتَهُ وَ عَدَاوَتَهُ وَ الْمَحْهُ لَمْحَةً تُدَمِّرُ بِهَا عَلَیْهِ فَإِنَّکَ أَشَدُّ بَأْساً وَ أَشَدُّ تَنْکِیلًا(1).

ق، کتاب العتیق الغروی ذکر بإسناد عن زرافة حاجب المتوکل: و ذکر مثله سواء.

أقول

و من الأدعیة المشهورة دعاء الحرز الیمانی المعروف بالدعاء السیفی أیضا و قد رأیت فی ذلک عدة طرق و روایات مختلفات و لنذکر هنا المهم منها إن شاء الله تعالی.

«31»

مهج، [مهج الدعوات] الدُّعَاءُ الْمَعْرُوفُ بِالْیَمَانِیِّ أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَلِیٍّ الْقُمِّیُّ الْمَعْرُوفُ بِابْنِ الْخَیَّاطِ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُوسَی التَّلَّعُکْبَرِیِّ عَنْ عَبْدِ الْوَاحِدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ یُونُسَ الْمَوْصِلِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الْعَلَوِیِّ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ زِیَادٍ قَالَ قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبَّاسٍ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ: بَیْنَمَا نَحْنُ عِنْدَ مَوْلَانَا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ ذَاتَ یَوْمٍ إِذْ دَخَلَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ علیهما السلام فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ بِالْبَابِ رَجُلٌ یَسْتَأْذِنُ عَلَیْکَ یَنْفَحُ مِنْهُ رِیحُ الْمِسْکِ قَالَ لَهُ ائْذَنْ لَهُ فَدَخَلَ رَجُلٌ جَسِیمٌ وَسِیمٌ لَهُ مَنْظَرٌ رَائِعٌ وَ طَرَفٌ فَاضِلٌ (2) فَصِیحُ اللِّسَانِ

ص: 240


1- 1. مهج الدعوات: 330- 337، و زاد بعده: اقول: و قد تقدم أیضا نحو هذا الدعاء عن مولانا الهادی[ الکاظم ظ] و بینهما تفاوت، و لهذا حدیث رأیته لتلک الروایة لکنه ذکر الدعاء فی قنوت الإمام موسی بن جعفر علیه السلام ص 67- 72، و اوله« اللّهمّ انی و فلان بن فلان کما نقله المؤلّف العلامة هاهنا، راجعه ان شئت.
2- 2. منظر رائع، ای یعجب الناس بحسنه و جهارة رونقه، و طرف فاضل: الطرف محرکة من البدن: الیدان و الرجلان و الرأس، و الطرف بفتح فسکون: العین، و الکریم من الفتیان و الرجال.

بر او لباس پادشاهی بود و گفت: سلام بر تو ای امیر مومنان و رحمت و برکات خدا بر تو باد؛ من مردی هستم از نقاط دور یمن و از اشراف عرب از اولاد کسی که منسوب به شما است و در پشت سر خود پادشاهی عظیم و نعمتی کامل را گذاردم و به درستی که من در راحتی و زندگانی بسیار خوب و فراخ روزی و صاحب ثروت و املاک بسیار بودم که بر من کارها دشوار و سخت شد و روزگار مرا به تنگی مبتلا ساخت و من دشمنی پرکینه دارم که کار را بر من دشوار نمود و بر من به سبب بسیاری یاران خود و توانایی جماعت یاری کنندگان و کثرت جمعیت غلبه نمود و چاره من در مورد او اندک شد.

در شبی از شب ها خوابیده بودم در خواب دیدم که شخصی آمد و به من گفت : برخیز و بشتاب به سوی بهترین خلق خدا بعد از پیغمبر یعنی امیر المؤمنین علی بن ابی طالب صلوات اللَّه علیهما و علی آلهما و از آن حضرت سؤال کن تا به تو دعایی تعلیم نماید که او را حبیب خدا و بهترین و برگزیده ترین خلق او محمّد بن عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه و آله تعلیم نمود. پس به درستی که در آن دعا اسم اعظم خداست، پس آنگاه این دعا را بر دشمن بسیار کینه توز خود بخوان.

پس ای امیر مومنان بیدار گشتم و به کاری روی نیاوردم تا آن که به سوی تو آمدم و چهار صد غلام همراه دارم و خدا و رسول او و شما را شاهد می گیرم به آنکه همگی ایشان آزادند و من ایشان را در راه خدا جلّت عظمته آزاد نمودم و ای امیر مومنان از شکافی عمیق و از شهری دور نزد شما آمده ام و به راستی که بدن من لاغر شده است و جثه من باریک گشته است. پس ای امیر مومنان به حق تفضّل تو و به حق پدری و خویشی بر من منّت گذار و به من آن دعایی تعلیم نمای که من در خواب دیدم و آن شخص هاتف به من امر کرد که به سوی تو کوچ کنم.

امیر مومنان صلوات الله علیه فرمودند: باشد چنین می کنم إن شاء اللَّه و دوات و کاغذی را طلب نمودند و این دعا را نوشتند و دعا این است:

به نام خدای بخشنده مهربان خداوندا تویی پادشاه ثابت که نیست خدایی مگر تو، و من بنده توام و تویی پروردگار من به نفس خود ستم نمودم و به گناه خود اقرار کردم و نمی آمرزد گناهان را

ص: 241

عَلَیْهِ لِبَاسُ الْمُلُوکِ فَقَالَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ إِنِّی رَجُلٌ مِنْ أَقْصَی بِلَادِ الْیَمَنِ وَ مِنْ أَشْرَافِ الْعَرَبِ مِمَّنِ انْتَسَبَ إِلَیْکَ وَ قَدْ خَلَّفْتُ وَرَائِی مُلْکاً عَظِیماً وَ نِعْمَةً سَابِغَةً وَ إِنِّی لَفِی غَضَارَةٍ مِنَ الْعَیْشِ وَ خَفْضٍ مِنَ الْحَالِ وَ ضِیَاعٍ نَاشِئَةٍ وَ قَدْ عَجَمْتُ الْأُمُورَ وَ دَرَّبَتْنِی الدُّهُورُ(1) وَ لِی عَدُوٌّ مُشِحٌّ وَ قَدْ أَرْهَقَنِی وَ غَلَبَنِی بِکَثْرَةِ نَفِیرِهِ وَ قُوَّةِ نَصِیرِهِ وَ تَکَاثُفِ جَمْعِهِ وَ قَدْ أَعْیَتْنِی فِیهِ الْحِیَلُ وَ إِنِّی کُنْتُ رَاقِداً ذَاتَ لَیْلَةٍ حَتَّی أَتَانِی الْآتِی فَهَتَفَ بِی أَنْ قُمْ یَا رَجُلُ إِلَی خَیْرِ خَلْقِ اللَّهِ بَعْدَ نَبِیِّهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا وَ عَلَی آلِهِمَا فَاسْأَلْهُ أَنْ یُعَلِّمَکَ الدُّعَاءَ الَّذِی عَلَّمَهُ حَبِیبُ اللَّهِ وَ خِیَرَتُهُ وَ صَفْوَتُهُ مِنْ خَلْقِهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ بْنِ هَاشِمٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ فَفِیهِ اسْمُ اللَّهِ الْأَعْظَمُ عَزَّ وَ جَلَّ فَادْعُ بِهِ عَلَی عَدُوِّکَ الْمُنَاصِبِ لَکَ فَانْتَبَهْتُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ لَمْ أُعَرِّجْ عَلَی شَیْ ءٍ حَتَّی شَخَصْتُ فِی أَرْبَعِ مِائَةِ عَبْدٍ نَحْوَکَ إِنِّی أُشْهِدُ اللَّهَ وَ أُشْهِدُ رَسُولَهُ وَ أُشْهِدُکَ أَنَّهُمْ أَحْرَارٌ وَ قَدْ أُعْتِقُهُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ جَلَّتْ عَظَمَتُهُ وَ قَدْ جِئْتُکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْ فَجٍّ عَمِیقٍ وَ بَلَدٍ شَاسِعٍ قَدْ ضَؤُلَ جِرْمِی وَ نَحِلَ جِسْمِی فَامْنُنْ عَلَیَّ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ بِفَضْلِکَ وَ بِحَقِّ الْأُبُوَّةِ وَ الرَّحِمِ الْمَاسَّةِ عَلِّمْنِی الدُّعَاءَ الَّذِی رَأَیْتُ فِی مَنَامِی وَ هَتَفَ بِی أَنْ أَرْحَلَ فِیهِ إِلَیْکَ فَقَالَ مَوْلَانَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ نَعَمْ أَفْعَلُ ذَلِکَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ دَعَا بِدَوَاةٍ وَ قِرْطَاسٍ وَ کَتَبَ لَهُ هَذَا الدُّعَاءَ وَ هُوَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ أَنْتَ اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَ أَنَا عَبْدُکَ وَ أَنْتَ رَبِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی وَ اعْتَرَفْتُ بِذَنْبِی وَ لَا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ

ص: 241


1- 1. عجمت الامر: أی خبرت حاله و امتحنته و عرفت تصاریفه، و المدرب المنجد المجرب، المصاب بالبلایا، الذی صرفه الدهور و خبرته الحال، و عرفته عواقب الأمور.

مگر تو پس بیامرز مرا ای بسیار بخشنده و بسیار سپاسگزار.

خداوندا تو را ستایش می کنم و تو سزاوار ستایش بر چیزی هستی که مرا به آن اختصاص دادی از بخشش های بسیار نفیس و آنچه از احسان کامل تو که به من رسید و آنچه از نیکویی خود که به من عطا نمودی و مرا به آن از جایگاه عدالت جای دادی و از نعمت خود و دفاع کردن از من و توفیق دادن و برآوردن دعایم که به من رسانیدی تا اینکه که مناجات کنم با تو در حالی که دعا می کنم و می خوانم تو را در حالی که به من ستم رسید و از تو می خواهم و تو را می یابم که اصلاح کننده من در مکان ها و ناظر بر من در کارها و آمرزنده گناهان من و پوشاننده عیب های من هستی.

از آن زمان که مرا بدین سرای آزمایش درآوردی تا بنگری که من برای آن سرای ماندگار چه می­فرستم یک چشم بر هم زدن خیر و تو را از دست ندادم، پس من آزادشده توأم از همه مصیبت ها و سختی ها، و محنت هایی که اندوه آنها با تیرهای قضا و انواع بلاهای سخت به من حمله کرد، من از تو جز رفتار نیک چیزی به یاد ندارم، و جز فزون بخشی چیزی نمی بینم.

نیکویی تو مرا فرا گرفت و زیادی بخشش تو بر من پیاپی است و نعمت های تو نزد من پیوسته و پیشی گیرنده است. ترس مرا محقق نکردی بلکه امید مرا راست کردی و در سفرهایم با من رفاقت نمودی و به هنگام حضورم مرا گرامی داشتی و دردها و مرض های مرا شفا دادی و دنیا و آخرت مرا عافیت بخشیدی و مرا دشمن شاد نگردانیدی و انداختی به کسی که به من انداخت و مرا از رنج کسی که با من دشمنی کرد، کفایت نمودی.

پس ستایش من برای تو پیوسته و درود من بر تو همیشگی است از زمانه ای تا به زمانه دیگر به انواع تسبیح خالصانه برای یاد تو و برای خشنودی تو با توحیدی آشکار و تمجیدی خالص به فراوانی شمردن و فزونی اهل بخشش، در توانایی خود یاری نشدی و در خداوندی خود با کسی شریک نشدی و به تو آموخته نشد آن هنگام که

ص: 242

إِلَّا أَنْتَ فَاغْفِرْ لِی یَا غَفُورُ یَا شَکُورُ.

اللَّهُمَّ إِنِّی أَحْمَدُکَ وَ أَنْتَ لِلْحَمْدِ أَهْلٌ عَلَی مَا خَصَصْتَنِی بِهِ مِنْ مَوَاهِبِ الرَّغَائِبِ وَ مَا وَصَلَ إِلَیَّ مِنْ فَضْلِکَ السَّابِغِ وَ مَا أَوْلَیْتَنِی بِهِ مِنْ إِحْسَانِکَ إِلَیَّ وَ بَوَّأْتَنِی بِهِ مِنْ مَظِنَّةِ الْعَدْلِ وَ أَنَلْتَنِی مِنْ مَنِّکَ الْوَاصِلِ إِلَیَّ وَ مِنَ الدِّفَاعِ عَنِّی وَ التَّوْفِیقِ لِی وَ الْإِجَابَةِ لِدُعَائِی حَتَّی أُنَاجِیَکَ دَاعِیاً وَ أَدْعُوَکَ مُضَاماً وَ أَسْأَلَکَ فَأَجِدَکَ فِی الْمَوَاطِنِ کُلِّهَا لِی جَابِراً(1) وَ فِی الْأُمُورِ نَاظِراً وَ لِذُنُوبِی غَافِراً وَ لِعَوْرَاتِی سَاتِراً.

لَمْ أَعْدَمْ خَیْرَکَ طَرْفَةَ عَیْنٍ مُذْ أَنْزَلْتَنِی دَارَ الِاخْتِبَارِ لِتَنْظُرَ مَا أُقَدِّمُ لِدَارِ الْقَرَارِ فَأَنَا عَتِیقُکَ مِنْ جَمِیعِ الْآفَاتِ وَ الْمَصَائِبِ فِی اللَّوَازِبِ وَ الْغُمُومِ الَّتِی سَاوَرَتْنِی فِیهَا الْهُمُومُ (2) بِمَعَارِیضِ أَصْنَافِ الْبَلَاءِ وَ مَصْرُوفِ (3) جُهْدِ الْقَضَاءِ لَا أَذْکُرُ مِنْکَ إِلَّا الْجَمِیلَ وَ لَا أَرَی مِنْکَ غَیْرَ التَّفْضِیلِ.

خَیْرُکَ لِی شَامِلٌ وَ فَضْلُکَ عَلَیَّ مُتَوَاتِرٌ وَ نِعْمَتُکَ عِنْدِی مُتَّصِلَةٌ وَ سوابق [سَوَابِغُ] لَمْ تُحَقِّقْ حِذَارِی (4) بَلْ صَدَّقْتَ رَجَائِی وَ صَاحَبْتَ أَسْفَارِی وَ أَکْرَمْتَ أَحْضَارِی وَ شَفَیْتَ أَمْرَاضِی وَ أَوْصَابِی (5) وَ عَافَیْتَ مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَایَ وَ لَمْ تُشْمِتْ بِی أَعْدَائِی وَ رَمَیْتَ مَنْ رَمَانِی وَ کَفَیْتَنِی مَئُونَةَ مَنْ عَادَانِی.

فَحَمْدِی لَکَ وَاصِلٌ وَ ثَنَائِی لَکَ دَائِمٌ مِنَ الدَّهْرِ إِلَی الدَّهْرِ بِأَلْوَانِ التَّسْبِیحِ خَالِصاً لِذِکْرِکَ وَ مَرْضِیّاً لَکَ بِنَاصِعِ التَّوْحِیدِ وَ إِمْحَاضِ التَّمْجِیدِ بِطُولِ التَّعْدِیدِ وَ مَزِیَّةِ أَهْلِ الْمَزِیدِ لَمْ تُعَنْ فِی قُدْرَتِکَ وَ لَمْ تُشَارَکْ فِی إِلَهِیَّتِکَ وَ لَمْ تُعَلَّمْ إِذْ حَبَسْتَ

ص: 242


1- 1. فی المصدر: جارا.
2- 2. ساوره الهموم: و ثبت علیه.
3- 3. صروف جهد البلاء خ ل.
4- 4. أی انی کنت أحذر أن تفوتنی نعمک فتخذلنی، لکنک لم تحقّق حذاری هذا بسلب نعمک بل صدقت رجائی بدوام نعمک.
5- 5. الاوصاب جمع وصب- محرکة- المرض و الوجع الدائم، قال ابن درید: الوصب نحول الجسم من تعب أو مرض، و قد یطلق علی التعب و الفتور فی البدن.

چیزها را بر طبیعتها حبس کردی و وهم­ها پرده های غیب­ها را ندریدند تا به حدی در بزرگی تو اعتقاد شود.

عمق همّت­ها به تو نمی رسد و فرو رفتن فکرها تو را درنمی یابد و بینایی بیننده ای در شرف بزرگواری­ات به تو منتهی نمی شود. وصف های توانایی تو از تعریف کردن آفریدگان بلند گشت و بزرگمنشی عظمت تو از آن فراتر رفت. کم نمی شود آنچه بخواهی زیاد شود و زیاد نمی شود چیزی که اراده کنی کم شود. کسی حاضر نبود هنگامی که آفریدگان را خلق نمودی.

فهم ها از بیان کردن تعریف تو عاجز شدند و عقلها از ادراک حقیقت بزرگی تو باز ماندند و چگونه تعریف شوی و حال آنکه تویی صاحب جبروت منزّه از همه عیب ها که همیشه بودی بدون اوّلی و بی آخری. همیشه هستی در پنهانی از نظرها یگانه ای. نیست در آن صفات غیر تو کسی و احدی غیر تو برای آنها نبود و رونده هایی از راه های فکر کردن در پادشاهی تو حیران شدند. پس پادشاهان برای هیبت تو فروتنی نمودند و روی ها به خواری زاری برای تو خضوع نمودند و هر چیزی از بزرگی تو اطاعت نمود و هر چیزی برای توانایی تو گردن نهاد و برای تو گردن ها فروتنی نمودند و زینت زبان ها در برابر آن واماندند و در آنجا تدبیر نمودن در صفت های گوناگون گمراه شد، پس کسی که فکر کند در این امر، فکر او به سوی خودش باز مانده و عقل او حیران و فکرش سرگردان بر می گردد.

خداوندا پس از برای توست ستایش در حالی که پیوسته به یک دیگر پی در پی منتظم همیشه باشد و از بین نرود و در پادشاهی تو فانی نشود و محو نگردد در عالم و در شناخت تو کم نشود و تو راست ستایش به قدر آنچه بزرگی های او در شمار نیاید در شب وقتی که پشت کند و در صبح هر گاه روشن شود و در صحراها و در دریاها و بعد از صبح و وقت عصر و در شبانگاه و در بامداد و در میان روزها و سحرها.

خداوندا به توفیق خود که رغبت را در نزد من حاضر نمودی و مرا از تفضّل خود در حمایت خود نگاه داشتی، پس همیشه در تمامی نعمت های تو و فراوانی آنها، نگاهداشته شده به حفظ تو در باز داشتن و دفاع کردن و احاطه شده به تو در دنیا و آخرت خود بودم و مرا زیاده بر توانایی خود تکلیف نکردی زیرا فقط در حد توانایی ام از من راضی گشتی و هر چند در گفتار سعی نمایم و مبالغه کنم شکر من به ادای حق تو نمی رسد و با فضل تو برابری نمی کند زیرا تو آن خدایی که نیست خدایی مگر تو غایب نبودی و پنهانی از تو پنهان نمی شود و پوشیده شده بر تو پوشیده نمی گردد و گم شده ای در تاریکی های پنهانی، از تو گم نشد. به درستی که فرمان تو چنان است که هر گاه خواهی چیزی را به آن

ص: 243

الْأَشْیَاءَ عَلَی الْغَرَائِزِ وَ لَا خَرَقَتِ الْأَوْهَامُ حُجُبَ الْغُیُوبِ فَتَعْتَقِدُ فِیکَ مَحْدُوداً فِی عَظَمَتِکَ.

فَلَا یَبْلُغُکَ بُعْدُ الْهِمَمِ وَ لَا یَنَالُکَ غَوْصُ الْفِکَرِ وَ لَا یَنْتَهِی إِلَیْکَ نَظَرُ نَاظِرٍ فِی مَجْدِ جَبَرُوتِکَ ارْتَفَعَتْ عَنْ صِفَةِ الْمَخْلُوقِینَ صِفَاتُ قُدْرَتِکَ وَ عَلَا عَنْ ذَلِکَ کِبْرِیَاءُ عَظَمَتِکَ لَا یَنْقُصُ مَا أَرَدْتَ أَنْ یَزْدَادَ وَ لَا یَزْدَادُ مَا أَرَدْتَ أَنْ یَنْقُصَ وَ لَا أَحَدٌ حَضَرَکَ حِینَ بَرَأْتَ النُّفُوسَ کَلَّتِ الْأَوْهَامُ (1) عَنْ تَفْسِیرِ صِفَتِکَ وَ انْحَسَرَتِ الْعُقُولُ عَنْ کُنْهِ عَظَمَتِکَ وَ کَیْفَ تُوصَفُ وَ أَنْتَ الْجَبَّارُ الْقُدُّوسُ الَّذِی لَمْ تَزَلْ أَزَلِیّاً دَائِماً فِی الْغُیُوبِ وَحْدَکَ لَیْسَ فِیهَا غَیْرُکَ وَ لَمْ یَکُنْ لَهَا سِوَاکَ حَارَ فِی مَلَکُوتِکَ عَمِیقَاتُ مَذَاهِبِ التَّفْکِیرِ فَتَوَاضَعَتِ الْمُلُوکُ لِهَیْبَتِکَ وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ بِذُلِّ الِاسْتِکَانَةِ لَکَ وَ انْقَادَ کُلُّ شَیْ ءٍ لِعَظَمَتِکَ وَ اسْتَسْلَمَ کُلُّ شَیْ ءٍ لِقُدْرَتِکَ وَ خَضَعَتْ لَکَ الرِّقَابُ وَ کَلَّ دُونَ ذَلِکَ تَحْبِیرُ اللُّغَاتِ وَ ضَلَّ هُنَالِکَ التَّدْبِیرُ فِی تَصَارِیفِ الصِّفَاتِ فَمَنْ تَفَکَّرَ فِی ذَلِکَ رَجَعَ طَرْفُهُ إِلَیْهِ حَسِیراً وَ عَقْلُهُ مَبْهُوراً وَ تَفَکُّرُهُ مُتَحَیِّراً اللَّهُمَّ فَلَکَ الْحَمْدُ مُتَوَاتِراً مُتَوَالِیاً مُتَّسِقاً مُسْتَوْثِقاً یَدُومُ وَ لَا یَبِیدُ غَیْرَ مَفْقُودٍ فِی الْمَلَکُوتِ وَ لَا مَطْمُوسٍ فِی الْعَالَمِ وَ لَا مُنْتَقَصٍ فِی الْعِرْفَانِ وَ لَکَ الْحَمْدُ مَا لَا تُحْصَی مَکَارِمُهُ فِی اللَّیْلِ إِذَا أَدْبَرَ وَ الصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ وَ فِی الْبَرَارِی وَ الْبِحَارِ وَ الْغُدُوِّ وَ الْآصَالِ وَ الْعَشِیِّ وَ الْإِبْکَارِ وَ فِی الظَّهَائِرِ وَ الْأَسْحَارِ اللَّهُمَّ بِتَوْفِیقِکَ قَدْ أَحْضَرْتَنِی الرَّغْبَةَ وَ جَعَلْتَنِی مِنْکَ فِی وَلَایَةِ الْعِصْمَةِ فَلَمْ أَبْرَحْ فِی سُبُوغِ نَعْمَائِکَ وَ تَتَابُعِ آلَائِکَ مَحْفُوظاً لَکَ فِی الْمَنَعَةِ وَ الدِّفَاعِ مَحُوطاً بِکَ فِی مَثْوَایَ وَ مُنْقَلَبِی وَ لَمْ تُکَلِّفْنِی فَوْقَ طَاقَتِی إِذْ لَمْ تَرْضَ مِنِّی إِلَّا طَاقَتِی وَ لَیْسَ شُکْرِی وَ إِنْ بَالَغْتُ فِی الْمَقَالِ وَ بَالَغْتُ فِی الْفَعَالِ بِبَالِغٍ أَدَاءَ حَقِّکَ وَ لَا مُکَافِیاً لِفَضْلِکَ لِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ لَمْ تَغِبْ وَ لَا تَغِیبُ عَنْکَ غَائِبَةٌ وَ لَا تَخْفَی عَلَیْکَ خَافِیَةٌ وَ لَمْ تَضِلَّ لَکَ (2) فِی ظُلَمِ الْخَفِیَّاتِ ضَالَّةٌ إِنَّمَا أَمْرُکَ إِذَا أَرَدْتَ شَیْئاً

ص: 243


1- 1. الافهام خ ل.
2- 2. عنک خ ل.

می گویی موجود شو پس موجود می شود.

خداوندا برای توست ستایش مانند آنچه خود را به آن ستایش نمودی و چندین برابر آنچه ستایش کنندگان تو را به آن ستایش کردند و تسبیح کنندگان تو را به آن تنزیه نمودند و تعظیم کنندگان تو را به آن تعظیم کردند و به بزرگی یادکنندگان تو را به آن به بزرگی یاد نمودند و بزرگ شمارندگان تو را به آن بزرگ شمردند تا به حدّی که باشد برای تو از من به تنهایی در هر چشم برهمزدن و کمتر از آن مساوی ستایش ستایش کنندگان و مانند اقرار به یگانگی کردن اقسام اخلاص ورزندگان و مثل تنزیه کردن انواع خداشناسان و ستایش همه تهلیل کنندگان و مساوی آنچه تو به آن دانا و آگاهی از همه آفریدگان خود از حیوانات.

و به سوی تو می گرایم در خواستن آنچه از ستایش خود که مرا بدان گویا کردی، پس چه آسان است آنچه از حق خود که بر من تکلیف نمودی و چه بزرگ است آنچه که مرا بر شکر خود وعده دادی. از روی تفضّل و شفقت نعمت ها را بر من آغاز کردی و مرا به شکر کردن از روی راستی و عدالت امر فرمودی و مرا بر آن چندین برابر و زیاده وعده دادی و از روزی خود از روی آزمایش و احسان به من بخشیدی و در عوض آن از من آسان کوچک را خواستی و مرا از سختی و مشقّت بلا برکنار داشتی و مرا به دست مصیبت های بد از بلاهای خود نسپردی.

با وجود آنچه از سلامتی به من بخشیدی و از بخشش عطیّه ها عطا نمودی پس بخشش را برای من زیاده گردانیدی با وجود آنچه به من سپردی از برهان شریف و آنچه فراهم نمودی برای من از مرتبه رفیع و مرا به سبب پیروی بزرگ ترین پیغمبران در خواندن خلایق و فاضلترین ایشان از جهت شفاعت که آن محمد است رحمت فرستد خدا بر او و بر آل او برگزیدی.

خداوندا پس گناهان مرا بیامرز که فرا نمی گیرد آن را مگر آمرزش تو و برطرف نمی کند آن را مگر گذشتن تو و نمی پوشاند آن را مگر زیادی بخشش تو و در این روز به من یقینی ببخش که به سبب آن بلاهای دنیا و اندوه های آن را بر من آسان گردانی با اشتیاق به سوی تو و به آرزوی آنچه نزد تو است و آمرزش را برای من در نزد خود بنویس و مرا به مرتبه کرامت خود برسان و شکر آنچه که بر من انعام کردی روزی ام کن. پس به درستی که تویی خدای یگانه بلند مرتبه خلق کننده تازه پدید آورنده شنوای دانا که نیست برای فرمان تو باز دارنده ای و نه از حکم تو گریزنده ای.

گواهی می دهم به آن که تویی پروردگار من و پروردگار هر چیز. تویی آفریدگار آسمان ها و زمین و دانای پنهان و آشکار و بلند مرتبه بزرگوار.

ص: 244

أَنْ تَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ مِثْلَ مَا حَمِدْتَ بِهِ نَفْسَکَ وَ أَضْعَافَ مَا حَمِدَکَ بِهِ الْحَامِدُونَ وَ مَجَّدَکَ بِهِ الْمُمَجِّدُونَ وَ کَبَّرَکَ بِهِ الْمُکَبِّرُونَ وَ عَظَّمَکَ بِهِ الْمُعَظِّمُونَ حَتَّی یَکُونَ لَکَ مِنِّی وَحْدِی فِی کُلِّ طَرْفَةِ عَیْنٍ وَ أَقَلَّ مِنْ ذَلِکَ مِثْلَ حَمْدِ الْحَامِدِینَ وَ تَوْحِیدِ أَصْنَافِ الْمُخْلِصِینَ وَ تَقْدِیسِ أَجْنَاسِ الْعَارِفِینَ وَ ثَنَاءِ جَمِیعِ الْمُهَلِّلِینَ وَ مِثْلَ مَا أَنْتَ بِهِ عَارِفٌ مِنْ رِزْقِکَ اعْتِبَاراً وَ فَضْلًا وَ سَأَلْتَنِی مِنْهُ یَسِیراً صَغِیراً وَ أَعْفَیْتَنِی مِنْ جَمِیعِ خَلْقِکَ مِنَ الْحَیَوَانِ وَ أَرْغَبُ إِلَیْکَ فِی رَغْبَةِ مَا أَنْطَقْتَنِی بِهِ مِنْ حَمْدِکَ فَمَا أَیْسَرَ مَا کَلَّفْتَنِی بِهِ مِنْ حَقِّکَ وَ أَعْظَمَ مَا وَعَدْتَنِی عَلَی شُکْرِکَ ابْتَدَأْتَنِی بِالنِّعَمِ فَضْلًا وَ طَوْلًا وَ أَمَرْتَنِی بِالشُّکْرِ حَقّاً وَ عَدْلًا وَ وَعَدْتَنِی عَلَیْهِ أَضْعَافاً وَ مَزِیداً وَ أَعْطَیْتَنِی مِنْ رِزْقِکَ اعْتِبَاراً وَ فَضْلًا(1) وَ سَأَلْتَنِی مِنْهُ یَسِیراً صَغِیراً وَ أَعْفَیْتَنِی مِنْ جَهْدِ الْبَلَاءِ وَ لَمْ تُسَلِّمْنِی لِلسُّوءِ مِنْ بَلَائِکَ مَعَ مَا أَوْلَیْتَنِی مِنَ الْعَافِیَةِ وَ سَوَّغْتَ مِنْ کَرَائِمِ النُّحْلِ وَ ضَاعَفْتَ لِیَ الْفَضْلَ مَعَ مَا أَوْدَعْتَنِی مِنَ الْحُجَّةِ(2) الشَّرِیفَةِ وَ یَسَّرْتَ لِی مِنَ الدَّرَجَةِ الرَّفِیعَةِ وَ اصْطَفَیْتَنِی بِأَعْظَمِ النَّبِیِّینَ دَعْوَةً وَ أَفْضَلِهِمْ شَفَاعَةً مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله.

اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی مَا لَا یَسَعُهُ إِلَّا مَغْفِرَتُکَ وَ لَا یَمْحَقُهُ (3) إِلَّا عَفْوُکَ وَ لَا یُکَفِّرُهُ إِلَّا فَضْلُکَ وَ هَبْ لِی فِی یَوْمِی هَذَا یَقِیناً تُهَوِّنُ عَلَیَّ بِهِ مُصِیبَاتِ الدُّنْیَا وَ أَحْزَانَهَا بِشَوْقٍ إِلَیْکَ وَ رَغْبَةٍ فِیمَا عِنْدَکَ وَ اکْتُبْ لِی عِنْدَکَ الْمَغْفِرَةَ وَ بَلِّغْنِیَ الْکَرَامَةَ وَ ارْزُقْنِی شُکْرَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ فَإِنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الرَّفِیعُ الْبَدِی ءُ الْبَدِیعُ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ الَّذِی لَیْسَ لِأَمْرِکَ مَدْفَعٌ وَ لَا عَنْ قَضَائِکَ مُمْتَنِعٌ.

أَشْهَدُ أَنَّکَ رَبِّی وَ رَبُّ کُلِّ شَیْ ءٍ فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ عَالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهَادَةِ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ

ص: 244


1- 1. اختبارا و غرضا خ ل.
2- 2. المحجة خ ل کما فی المصدر.
3- 3. و لا یلحقه خ ل.

خداوندا من از تو ایستادگی در فرمان و استواری در راه راست و شکر بر نعمت تو را خواهانم و از ستم هر ستمکاری و از ظلم هر ظالمی و از رشک هر رشک برنده ای به تو پناه می برم به قوّت تو بر دشمنان حمله می کنم و به تو دوستی دوستان را امید دارم با وجود چیزی که بر شمردن و تعداد قادر نیستم از نیکویی های بخشش تو و روزی نیک تو و نعمت های رنگارنگی که به من بخشیدی پس به درستی که تویی خدا که نیست خدایی مگر تو. در میان خلایق نعمت تو بسیار و پراکنده است. تویی گشاینده دست خود به راستی و کرم. در حکم خود مخالفت نمی شوی و در فرمان خود نزاع نمی شوی، مالک می شوی از خلایق آنچه را که خواهی و مالک نمی شوند ایشان مگر آنچه را که تو خواهی .

بگو خداوندا ای صاحب پادشاهی، پادشاهی را به کسی که می خواهی می دهی و می ستانی پادشاهی را از هر کس که خواهی و عزیز و غالب می گردانی کسی را که می خواهی و خوار می کنی کسی را که خواهی به دست قدرت توست نیکویی. به درستی که تو بر هر چیز توانایی، شب را در روز داخل می کنی و روز را در شب داخل می کنی و زنده را از مرده بیرون می آوری و مرده را از زنده خارج می کنی و کسی را که خواهی بی اندازه روزی می دهی.

تویی نعمت دهنده، احسان کننده، آفریننده، ایجادکننده، توانای قهرکننده، تنزیه کرده شده در روشنی پاکیزگی، بزرگی و عزّت را ردای خود ساختی و به بزرگواری خود بزرگی نمودی و به روشنی و شرف خود پنهان گشتی و صاحب زینت شدی به هیبت و رفعت خود، برای توست نعمت دادن ازلی و پادشاهی بلند مرتبه و بخشش وسیع و توانایی، با اقتدار مرا از جمله فاضلترین پسران آدم قرار دادی. و مرا شنوا و بینا در کمال صحّت راست اندامی به سلامت گردانیدی. مرا به آفت و بلایی که در بدن من باشد مشغول نساختی و احسان تو به من و نیکویی تو نزد من و زیادی انعام تو بر من تو را بازنداشت از آن که روزی را در دنیا بر من فراخ کنی و مرا بر بسیاری از اهل دنیا برتری بخشی.

پس برای من گوش و دلی قرار دادی که بزرگواری تو را بشناسد و من به احسان تو ستایش کننده ام و به سعی خود برای تو شکرکننده ام و به حق تو گواهم پس به درستی که تو زنده ای پیش از هر زنده ای و زنده ای بعد از هر زنده ای و زنده ای که ارث می بری و نیکی خود را از در هر زمانی به اندازه یک چشم بر هم زدن از من قطع نکردی و مشقّت های عذاب های خود را بر من فرو نیاوردی و ظرافت های نگاهداشتن های خود را بر من تغییر ندادی. پس اگر از نیکویی تو به یاد نیاورم مگر گذشت تو و برآوردن حاجتم در وقتی که سر خود را به ستایش و تعظیم تو بالا کردم و در وقت قسمت کردن روزی ها در هنگامی که آن را مقرّر ساختی، پس سپاس برای توست به عدد آنچه علم تو آن را نگاهداشت و به عدد آنچه توانایی تو آن را فرا گرفت و به عدد آنچه رحمت تو آن را گنجایش داشته باشد .

ص: 245

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الثَّبَاتَ فِی الْأَمْرِ وَ الْعَزِیمَةَ عَلَی الرُّشْدِ وَ الشُّکْرَ عَلَی نِعْمَتِکَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ جَوْرِ کُلِّ جَائِرٍ وَ بَغْیِ کُلِّ بَاغٍ وَ حَسَدِ کُلِّ حَاسِدٍ بِکَ أَصُولُ عَلَی الْأَعْدَاءِ وَ بِکَ أَرْجُو وَلَایَةَ الْأَحِبَّاءِ مَعَ مَا لَا أَسْتَطِیعُ إِحْصَاءَهُ وَ لَا تَعْدِیدَهُ مِنْ عَوَائِدِ فَضْلِکَ وَ طُرَفِ رِزْقِکَ وَ أَلْوَانِ مَا أَوْلَیْتَ مِنْ إِرْفَادِکَ فَإِنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْفَاشِی فِی الْخَلْقِ رِفْدُهُ الْبَاسِطُ بِالْحَقِ (1) یَدُکَ وَ لَا تُضَادُّ فِی حُکْمِکَ وَ لَا تُنَازَعُ فِی أَمْرِکَ تَمْلِکُ مِنَ الْأَنَامِ مَا تَشَاءُ وَ لَا یَمْلِکُونَ إِلَّا مَا تُرِیدُ.

قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ وَ تُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ.

أَنْتَ الْمُنْعِمُ الْمُفْضِلُ (2) الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْقَادِرُ الْقَاهِرُ الْمُقَدَّسُ فِی نُورِ الْقُدْسِ تَرَدَّیْتَ بِالْمَجْدِ وَ الْعِزِّ وَ تَعَظَّمْتَ بِالْکِبْرِیَاءِ وَ تَغَشَّیْتَ بِالنُّورِ وَ الْبَهَاءِ وَ تَجَلَّلْتَ بِالْمَهَابَةِ وَ السَّنَاءِ لَکَ الْمَنُّ الْقَدِیمُ وَ السُّلْطَانُ الشَّامِخُ وَ الْجُودُ الْوَاسِعُ وَ الْقُدْرَةُ الْمُقْتَدِرَةُ جَعَلْتَنِی مِنْ أَفْضَلِ بَنِی آدَمَ وَ جَعَلْتَنِی سَمِیعاً بَصِیراً صَحِیحاً سَوِیّاً مُعَافًی وَ لَمْ تَشْغَلْنِی نُقْصَاناً فِی بَدَنِی وَ لَمْ تَمْنَعْکَ کَرَامَتُکَ إِیَّایَ وَ حُسْنُ صَنِیعِکَ عِنْدِی وَ فَضْلُ إِنْعَامِکَ (3) عَلَیَّ إِنْ وَسِعْتَ عَلَیَّ فِی الدُّنْیَا وَ فَضَّلْتَنِی عَلَی کَثِیرٍ مِنْ أَهْلِهَا فَجَعَلْتَ لِی سَمْعاً وَ فُؤَاداً یَعْرِفَانِ عَظَمَتَکَ وَ أَنَا بِفَضْلِکَ حَامِدٌ وَ بِجَهْدِ نَفْسِی لَکَ شَاکِرٌ وَ بِحَقِّکَ شَاهِدٌ فَإِنَّکَ حَیٌّ قَبْلَ کُلِّ حَیٍّ وَ حَیٌّ بَعْدَ کُلِّ حَیٍّ وَ حَیٌّ تَرِثُ الْحَیَاةَ لَمْ تَقْطَعْ خَیْرَکَ عَنِّی طَرْفَةَ عَیْنٍ فِی کُلِّ وَقْتٍ وَ لَمْ تُنْزِلْ بِی عُقُوبَاتِ النِّقَمِ وَ لَمْ تُغَیِّرْ عَلَیَّ دَقَائِقَ الْعِصَمِ فَلَوْ لَمْ أَذْکُرْ مِنْ إِحْسَانِکَ إِلَّا عَفْوَکَ وَ إِجَابَةَ دُعَائِی حِینَ رَفَعْتُ رَأْسِی بِتَحْمِیدِکَ وَ تَمْجِیدِکَ وَ فِی قِسْمَةِ الْأَرْزَاقِ حِینَ قَدَّرْتَ فَلَکَ الْحَمْدُ عَدَدَ مَا حَفِظَ عِلْمُکَ وَ عَدَدَ مَا أَحَاطَتْ بِهِ قُدْرَتُکَ وَ عَدَدَ مَا

ص: 245


1- 1. بالجود خ ل.
2- 2. المتفضل خ ل.
3- 3. نعمائک خ ل.

خداوندا پس نیکویی خود را در آنچه باقی است از عمر من تمام کن همچنان که در آنچه گذشت از عمر من نیکویی نمودی پس توسل می جویم به یگانگی تو و به تعظیم تو و به ستایش تو و به تهلیل نمودن تو و به بزرگواری تو و به بزرگ شمردن تو و به روشنی تو و به مهربانی تو و شفقت تو و بلندی تو و خوبی تو و تنزّه تو و شرف تو و پادشاهی تو و توانایی تو و به محمّد و آل او که پاکانند مرا از عطای خود و نفع های خود محروم نسازی، به راستی که به سبب بسیاری آنچه جاری می شود موانع بخل بر تو عارض نمی گردد و کوتاهی بندگان در شکر نعمتتّ بخشش تو را کم نمی کند و نعمت های تو خزانه های بخشش های تو را از بین نمی برد و از بی چیزی احتیاج نمی ترسی تا عطای خود را کم کنی و ترس بی چیزی به تو ملحق نمی گردد تا بسیاری بخشش تو کم شود.

خداوندا دلی ترسنده و یقینی راست و زبانی ذکرکننده روزی من گردان و مرا از مکر و عذاب خود ایمن مساز و پرده پوشاننده خود را از من بر مدار و مرا از یاد آوری خود به فراموشی مینداز و مرا از پناه خودت دور مگردان و از رحمت خود جدا مساز و از راحت خود ناامید مگردان و برای من انیس از هر وحشت باش و مرا از هر هلاک شدنی نگاهدار و مرا از هر بلایی نجات ده پس به درستی که تو خلف وعده نمی کنی.

خداوندا مرتبه مرا بلند کن و مرا پست مگردان و مرا از عطای خود زیاده کن و بخشش مرا کم مکن و بر من رحم کن و مرا عذاب مکن و مرا یاری نمای و تنها مگذار و برگزین مرا و کسی را بر من برمگزین و بر محمّد و بر آل محمّد که نیکان و پاکانند درودی دائم و بسیار بفرست.

ابن عبّاس رضی الله عنه نقل کرد: بعد از آن حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام به آن شخص فرمودند که باید این دعا را حفظ کنی و خواندن این را در هیچ روز ترک نکنی، پس به امید دارم که به شهر خود برسی در حالی که خدای تعالی دشمن تو را هلاک کرده باشد. به درستی که شنیدم از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: اگر چنانچه شخصی این دعا را به نیّتی خالص و درست و دلی زاری کننده بخواند، پس به کوه ها امر کند که با او به راه افتند، آنها از مواضع خود حرکت می کنند و اگر بر دریا بخواند بر آن راه می رود.

آن مرد به سرزمین خود رفت و بعد از چهل روز کتابتی از او به حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام رسید که خدای تعالی دشمنان او را هلاک نمود به حدی که در اطراف او احدی از دشمنان او باقی نماند. پس آنگاه حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام فرمودند: من این را می دانستم و رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله به من خبر داده بود و بر من امری مشکل نشد مگر به برکت این دعا آن امر بر من آسان شد.(1)

روایت32.

مهج الدعوات: دعای حرز یمانی به روایتی دیگر:

ص: 246


1- . مهج الدعوات: 139-132

وَسِعَتْهُ رَحْمَتُکَ.

اللَّهُمَّ فَتَمِّمْ إِحْسَانَکَ فِیمَا بَقِیَ کَمَا أَحْسَنْتَ فِیمَا مَضَی فَإِنِّی أَتَوَسَّلُ بِتَوْحِیدِکَ وَ تَمْجِیدِکَ وَ تَحْمِیدِکَ وَ تَهْلِیلِکَ وَ تَکْبِیرِکَ وَ تَعْظِیمِکَ وَ بِنُورِکَ وَ رَأْفَتِکَ وَ رَحْمَتِکَ وَ عُلُوِّکَ وَ جَمَالِکَ وَ جَلَالِکَ وَ بَهَائِکَ وَ سُلْطَانِکَ وَ قُدْرَتِکَ وَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ أَلَّا تَحْرِمَنِی رِفْدَکَ وَ فَوَائِدَکَ فَإِنَّهُ لَا یَعْتَرِیکَ لِکَثْرَةِ مَا یَنْدَفِقُ بِهِ عَوَائِقُ الْبُخْلِ وَ لَا یَنْقُصُ جُودَکَ تَقْصِیرٌ فِی شُکْرِ نِعْمَتِکَ وَ لَا تُفْنِی خَزَائِنَ مَوَاهِبِکَ النِّعَمُ وَ لَا تَخَافُ ضَیْمَ إِمْلَاقٍ فَتُکْدِیَ وَ لَا یَلْحَقُکَ خَوْفُ عُدْمٍ فَیَنْقُصَ فَیْضُ فَضْلِکَ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی قَلْباً خَاشِعاً وَ یَقِیناً صَادِقاً وَ لِسَاناً ذَاکِراً وَ لَا تُؤْمِنِّی مَکْرَکَ وَ لَا تَکْشِفْ عَنِّی سِتْرَکَ وَ لَا تُنْسِنِی ذِکْرَکَ وَ لَا تُبَاعِدْنِی مِنْ جِوَارِکَ وَ لَا تَقْطَعْنِی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ لَا تُؤْیِسْنِی مِنْ رَوْحِکَ وَ کُنْ لِی أُنْساً مِنْ کُلِّ وَحْشَةٍ وَ اعْصِمْنِی مِنْ کُلِّ هَلَکَةٍ وَ نَجِّنِی مِنْ کُلِّ بَلَاءٍ فَ إِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمِیعادَ اللَّهُمَّ ارْفَعْنِی وَ لَا تَضَعْنِی وَ زِدْنِی وَ لَا تَنْقُصْنِی وَ ارْحَمْنِی وَ لَا تُعَذِّبْنِی وَ انْصُرْنِی وَ لَا تَخْذُلْنِی وَ آثِرْنِی وَ لَا تُؤْثِرْ عَلَیَّ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ وَ سَلِّمْ تَسْلِیماً قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ ثُمَّ قَالَ لَهُ انْظُرْ أَنْ حُفِظَ لَکَ وَ لَا تَدَعَنَّ قِرَاءَتَهُ یَوْماً وَاحِداً فَإِنِّی أَرْجُو أَنْ تُوَافِیَ بَلَدَکَ وَ قَدْ أَهْلَکَ اللَّهُ عَدُوَّکَ فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ لَوْ أَنَّ رَجُلًا قَرَأَ هَذَا الدُّعَاءَ بِنِیَّةٍ صَادِقَةٍ وَ قَلْبٍ خَاشِعٍ ثُمَّ أَمَرَ الْجِبَالَ أَنْ تَسِیرَ مَعَهُ لَسَارَتْ وَ عَلَی الْبَحْرِ لَمَشَی عَلَیْهِ وَ خَرَجَ الرَّجُلُ إِلَی بِلَادِهِ فَوَرَدَ کِتَابُهُ عَلَی مَوْلَانَا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام بَعْدَ أَرْبَعِینَ یَوْماً إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَکَ عَدُوَّهُ حَتَّی إِنَّهُ لَمْ یَبْقَ فِی نَاحِیَتِهِ رَجُلٌ وَاحِدٌ فَقَالَ مَوْلَانَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَدْ عَلِمْتُ ذَلِکَ وَ لَقَدْ عَلَّمَنِیهِ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ مَا اسْتَعْسَرَ عَلَیَّ أَمْرٌ إِلَّا اسْتَیْسَرَ بِهِ (1).

«32»

مهج، [مهج الدعوات] دُعَاءُ الْیَمَانِیِّ بِرِوَایَةٍ أُخْرَی حَدَّثَنَا زَیْدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْعَلَوِیُ

ص: 246


1- 1. مهج الدعوات ص 132- 139.

ابن عبّاس نقل کرد: روزی در خدمت حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السّلام حاضر بودم و گفتگو می کردیم، پس حضرت امام حسن علیه السّلام داخل شدند و فرمودند که: مرد سواره ای بر در خانه اذن می طلبد که داخل شود و از او بوی مشک و عنبر مرتفع می شود. پس حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام فرمودند که: به او اجازه ده.

پس مردی قوی هیکل نیکو روی خوش اندامی داخل شد که بر او لباس ملوکانه بود. پس گفت: درود و رحمت و برکات خداوند بر تو باد ای امیر مومنان. پس آن حضرت فرمودند: و علیک السّلام. و او را نزدیک خود نشاندند. پس آن جوان گفت: ای امیر مومنان به درستی که من از منتهی بلاد یمن به سوی تو آمدم و من مردی هستم از جمله بزرگان عرب و از اولاد کسی هستم که به تو منسوب است و به تحقیق که پادشاهی عظیمی و نعمتی تمام و املاک بسیاری را در عقب خود گذارده ام و به درستی که من در عیشی فراخ و در کمال رفاهیت و نیکویی از حال بودم و در برابر من دشمنی است که نابودی من و گرفتن مملکت مرا اراده دارد و خدعه و حیله با من را همّت خود ساخت و به تحقیق که از چند سال قبل، جنگ و کارزار نموده است و چاره او مرا عاجز کرده است .

ای امیر مومنان در شبی خوابیده بودم پس هاتفی به من آواز نمود و گفت که برخیز و کوچ کن و به سوی خلیفه خدا، امیر مومنان علیّ بن ابی طالب علیه السّلام حرکت کن و از آن حضرت بخواه که به تو دعایی را تعلیم نماید که به او پیغمبر خدا صلّی اللَّه علیه و آله تعلیم نموده است. به درستی که در آن اسم اعظم و کلمات تامّه است و تو به برکت این دعا مستحقّ می گردی که خدای تعالی حاجت تو را برآورد و تو را از شرّ این دشمن نجات دهد.

پس چون بیدار گشتم نتوانستم خود را کنترل کنم و به چیزی نپرداختم و به نزد تو آمده ام و چهار صد بنده همراه دارم و خدای عزّ و جلّ را شاهد می گیرم و تو را شاهد می گیرم به آنکه همگی آنها را در راه خدا آزاد نمودم و از ایشان بندگی و ملکیّت خود را زایل نمودم و اکنون همگی آزادند و ای امیر مومنان از شهری دور و مسافتی بعید و شکافی عمیق آمدم که بدن من لاغر شده است و جثّه من ضعیف گشته است. ای امیر مومنان بر من منّت گذار. تو را سوگند می دهم به حقّ پدری که بر من داری، و به حقّ خویشی که با تو دارم، آن

ص: 247

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْبِسَاطِ عَنِ الْمُغِیرَةِ بْنِ عُمَرَ بْنِ الْوَلِیدِ الْعَزْرَمِیِّ الْمَکِّیِّ عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحُسَیْنِیِّ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الشَّافِعِیِّ وَ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی بْنِ أَبِی عُمَرَ الْعَبْدِیِّ عَنْ فُضَیْلِ بْنِ عِیَاضٍ عَنْ عَطَاءِ بْنِ السَّائِبِ عَنْ طَاوُسٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: کُنْتُ ذَاتَ یَوْمٍ جَالِساً عِنْدَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ نَتَذَاکَرُ فَدَخَلَ ابْنُهُ الْحَسَنُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ بِالْبَابِ فَارِسٌ یَطْلُبُ الْإِذْنَ عَلَیْکَ قَدْ سَطَعَ مِنْهُ رَائِحَةُ الْمِسْکِ وَ الْعَنْبَرِ فَقَالَ ائْذَنْ لَهُ فَدَخَلَ رَجُلٌ جَسِیمٌ وَسِیمٌ حَسَنُ الْوَجْهِ وَ الْهَیْئَةِ عَلَیْهِ لِبَاسُ الْمُلُوکِ فَقَالَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ فَقَالَ عَلِیٌّ علیه السلام وَ عَلَیْکَ السَّلَامُ ثُمَّ أَدْنَاهُ وَ قَرَّبَهُ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنِّی صِرْتُ إِلَیْکَ مِنْ أَقْصَی بِلَادِ الْیَمَنِ وَ أَنَا رَجُلٌ مِنْ أَشْرَافِ الْعَرَبِ وَ مِمَّنْ یُنْسَبُ إِلَیْکَ وَ قَدْ خَلَّفْتُ وَرَائِی مَمْلَکَةً عَظِیمَةً وَ نِعْمَةً سَابِغَةً وَ ضِیَاعاً نَاشِئَةً وَ إِنِّی لَفِی غَضَارَةٌ مِنَ الْعَیْشِ وَ خَفْضٍ مِنَ الْحَالِ وَ بِإِزَائِی عَدُوٌّ یُرِیدُ الْمُزَایَلَةَ وَ الْمُغَالَبَةَ عَلَی نِعْمَتِی هِمَّتُهُ التَّحَصُّنُ وَ الْمُخَاتَلَةُ لِی وَ قَدْ نَشَرَ لِمُحَارَبَتِی وَ مُنَاوَشَتِی مُنْذُ حِجَجٍ وَ أَعْوَامٍ وَ قَدْ أَعْیَتْنِی فِیهِ الْحِیلَةُ وَ کُنْتُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ نِمْتُ لَیْلَةً فَهَتَفَ بِی هَاتِفٌ أَنْ قُمْ وَ ارْحَلْ إِلَی خَلِیفَةِ اللَّهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَ اسْأَلْهُ أَنْ یُعَلِّمَکَ الدُّعَاءَ الَّذِی عَلَّمَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَفِیهِ اسْمُ اللَّهِ الْأَعْظَمُ وَ کَلِمَاتُهُ التَّامَّاتُ فَإِنَّکَ تَسْتَحِقُّ بِهِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الْإِجَابَةَ وَ النَّجَاةَ مِنْ عَدُوِّکَ هَذَا الْمُنَاصِبِ لَکَ فَلَمَّا انْتَبَهْتُ لَمْ أَتَمَالَکْ وَ لَا عَرَّجْتُ عَلَی شَیْ ءٍ حَتَّی شَخَصْتُ نَحْوَکَ فِی أَرْبَعِمِائَةِ عَبْدٍ وَ إِنِّی أُشْهِدُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أُشْهِدُکَ أَنِّی قَدْ أَعْتَقْتُهُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنَّهُمْ أَحْرَارٌ وَ قَدْ أَزَلْتُ عَنْهُمُ الرِّقَّ وَ الْمَلْکَةَ وَ قَدْ جِئْتُکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْ بَلَدٍ شَاسِعٍ وَ مَوْضِعٍ شَاحِطٍ(1) وَ فَجٍّ عَمِیقٍ قَدْ تَضَاءَلَ فِی الْبَلَدِ بَدَنِی وَ نَحِلَ فِیهِ جِسْمِی فَامْنُنْ عَلَیَّ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ بِحَقِّ الْأُبُوَّةِ وَ الرَّحِمِ الْمَاسَّةِ وَ عَلِّمْنِی هَذَا

ص: 247


1- 1. بلد شاسع، و منزل شاحط، ای بعید.

دعا را به من تعلیم نمایی که در خواب دیدم که به سوی تو کوچ نمایم.پس آن حضرت فرمودند: چنین باشد و قلم و دوات و کاغذی را خواندند و این دعا را برای او نوشتند. و من نیز نوشتم و دعا این است:

به نام خدای بخشنده مهربان همه ستایش برای خداست که پرورنده عالمیان است و عاقبت برای پرهیزگاران است و رحمت نماید خدا بر محمّد که آخر پیغمبران است و بر اهل خانه او و همگی ذریّه او. خداوندا تو را ستایش می کنم و تو سزاوار ستایش بر چیزی هستی که مرا به آن اختصاص دادی از آرزوهای بخشیده شده و آنچه از احسان افزون تو که به من رسید و آنچه از نیکویی خود که به من عطا نمودی و مرا در جایگاه صداقت جای دادی و از نعمت خود و دفاع کردن از من و توفیق دادن و برآوردن دعایم به من رسانیدی تا اینکه که مناجات کنم با تو در حالی که تمایل دارم و می خوانم تو را در حالی که اخلاص دارم و به تو امید دارم و تو را می یابم که اصلاح کننده من در مکان ها و ناظر بر من در کارها و یاری کننده من علیه دشمنان و پوشاننده گناهان من هستی .

از آن زمان که مرا بدین سرای آزمایش درآوردی تا بنگری که من برای آن سرای ماندگار چه می­فرستم یک چشم بر همزدن خیر و تو را از دست ندادم، پس من آزادشده توأم از همه مصیبت ها و سختی ها، و محنت هایی که اندوه آنها با تیرهای قضا و انواع بلاهای سخت به من حمله کرد، من از تو جز رفتار نیک چیزی به یاد ندارم، و جز فزون­بخشی چیزی نمی بینم.

نیکویی تو مرا فرو گرفت و زیادی بخشش تو بر من پیاپی است و نعمت های تو نزد من پیوسته و پیشی گیرنده است. ترس مرا محقق نکردی بلکه امید مرا راست کردی و در سفرهایم با من رفاقت نمودی و به هنگام حضورم مرا گرامی داشتی و دردها و مرض های مرا شفا دادی و دنیا و آخرت مرا عافیت بخشیدی و مرا دشمن شاد نگردانیدی و انداختی به کسی که به من انداخت و مرا از رنج کسی که با من دشمنی کرد، کفایت نمودی.

پس ستایش من برای تو پیوسته و درود من بر تو همیشگی است از زمانه ای تا به زمانه دیگر به انواع تسبیح خالصانه برای یاد تو و برای خشنودی تو با توحیدی آشکار و تمجیدی خالص به فراوانی شمردن در تکذیب کسانی که زشتی ها را فاش می کنند، در توانایی خود یاری نشدی و در خداوندی خود با کسی شریک نشدی و به تو نگریسته نشد آن هنگام که چیزها را بر طبیعت های مختلف حبس کردی و وهم­ها پرده های غیب­ها را ندریدند تا به حدی در بزرگی تو اعتقاد شود.

عمق همّت­ها به تو نمی رسد و فرو رفتن فکرها تو را درنمی یابد و بینایی بیننده ای در شرف بزرگواری ات به تو منتهی نمی شود.

ص: 248

الدُّعَاءَ الَّذِی رَأَیْتُ فِی نَوْمِی أَنْ أَرْتَحِلَ فِیهِ إِلَیْکَ فَقَالَ نَعَمْ ثُمَّ دَعَا بِدَوَاةٍ وَ قِرْطَاسٍ فَکَتَبَ فِیهِ وَ کَتَبْتُ أَنَا أَیْضاً وَ هُوَ هَذَا الدُّعَاءَ:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ أَجْمَعِینَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَحْمَدُکَ وَ أَنْتَ لِلْحَمْدِ أَهْلٌ عَلَی مَا خَصَصْتَنِی بِهِ مِنْ مَوَاهِبِ الرَّغَائِبِ وَ وَصَلَ إِلَیَّ مِنْ فَضَائِلِ الصَّنَائِعِ وَ مَا أَوْلَیْتَنِی بِهِ مِنْ إِحْسَانِکَ وَ بَوَّأْتَنِی بِهِ مِنْ مَظِنَّةِ الصِّدْقِ وَ أَنَلْتَنِی بِهِ مِنْ مَنِّکَ الْوَاصِلِ إِلَیَّ وَ مِنَ الدِّفَاعِ عَنِّی وَ التَّوْفِیقِ لِی وَ الْإِجَابَةِ لِدُعَائِی حِینَ أُنَاجِیکَ رَاغِباً وَ أَدْعُوکَ مُصَافِیاً وَ حَتَّی (1) أَرْجُوَکَ وَ أَجِدَکَ فِی الْمَوَاضِعِ کُلِّهَا لِی جَابِراً(2) وَ فِی الْمَوَاطِنِ نَاظِراً وَ عَلَی الْأَعْدَاءِ نَاصِراً وَ لِلذُّنُوبِ سَاتِراً.

لَمْ أَعْدَمْ فَضْلَکَ طَرْفَةَ عَیْنٍ مُذْ أَنْزَلْتَنِی دَارَ الِاخْتِبَارِ لِتَنْظُرَ مَا أُقَدِّمُ لِدَارِ الْقَرَارِ فَأَنَا عَتِیقُکَ مِنْ جَمِیعِ الْمَصَائِبِ وَ اللَّوَازِبِ وَ الْغُمُومِ الَّتِی سَاوَرَتْنِی فِیهَا الْهُمُومُ بِمَعَارِیضِ أَصْنَافِ الْبَلَاءِ وَ مَصْرُوفِ جُهْدِ الْقَضَاءِ لَا أَذْکُرُ مِنْکَ إِلَّا الْجَمِیلِ وَ لَا أَرَی مِنْکَ إِلَّا التَّفْضِیلَ خَیْرُکَ لِی شَامِلٌ وَ فَضْلُکَ عَلَیَّ مُتَوَاتِرٌ وَ نِعْمَتُکَ عِنْدِی مُتَّصِلَةٌ لَمْ تُحَقِّقْ حَذَارِی وَ صَدَّقْتَ رَجَائِی وَ صَاحَبْتَ أَسْفَارِی وَ أَکْرَمْتَ أَحْضَارِی وَ شَفَیْتَ أَمْرَاضِی وَ عَافَیْتَ مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَایَ وَ لَمْ تُشْمِتْ بِی أَعْدَائِی وَ رَمَیْتَ مَنْ رَمَانِی وَ کَفَیْتَنِی شَنَئَانَ مَنْ عَادَانِی فَحَمْدِی لَکَ وَاصِلٌ وَ ثَنَائِی عَلَیْکَ دَائِمٌ مِنَ الدَّهْرِ إِلَی الدَّهْرِ بِأَلْوَانِ التَّسْبِیحِ خَالِصاً لِذِکْرِکَ وَ مَرْضِیّاً لَکَ بِنَاصِعِ التَّحْمِیدِ وَ إِخْلَاصِ التَّوْحِیدِ وَ إِمْحَاضِ التَّمْجِیدِ بِطُولِ التَّعْدِیدِ فِی إِکْذَابِ (3) أَهْلِ التَّنْدِیدِ لَمْ تُعَنْ فِی قُدْرَتِکَ وَ لَمْ تُشَارَکْ فِی إِلَهِیَّتِکَ وَ لَمْ تُعَایَنْ إِذْ حَبَسْتَ الْأَشْیَاءَ عَلَی الْغَرَائِزِ الْمُخْتَلِفَاتِ وَ لَا خَرَقْتَ الْأَوْهَامَ حُجُبَ الْغُیُوبِ إِلَیْکَ فَاعْتَقَدْتُ مِنْکَ مَحْدُوداً فِی عَظَمَتِکَ لَا یَبْلُغُکَ بُعْدُ الْهِمَمِ وَ لَا یَنَالُکَ غَوْصُ الْفِطَنِ وَ لَا یَنْتَهِی إِلَیْکَ نَظَرُ النَّاظِرِ فِی

ص: 248


1- 1. حین خ ل.
2- 2. جارا خ، کما فی المصدر.
3- 3. و اکذاب خ.

وصف های توانایی تو از تعریف کردن آفریدگان بلند گشت و بزرگمنشی عظمت تو از آن فراتر رفت. کم نمی شود آنچه بخواهی زیاد شود و زیاد نمی شود چیزی که اراده کنی کم شود. کسی حاضر نبود هنگامی که آفریدگان را خلق نمودی و نه همتایی در نزد تو حضور یافت هنگامی که جان ها را آفریدی. زبان ها از تفسیر وصف تو عاجز شدند، و عقلها از عمق معرفت تو باز ماندند و چگونه توصیف شوی و حال آنکه تویی صاحب جبروت منزّه از همه عیب ها که همیشه بودی بدون اوّلی و بی آخری. همیشه هستی در پنهانی از نظرها یگانه ای. در آن غیر تو کسی نیست و احدی غیر تو برای آنها نبود و چشم ها بر تو هجوم نبردند تا پیدایشی از جانب تو را درک کنند و قلب ها به وصف تو راه نیابند و عقل ها به شکوه عزت تو نمی رسند.

و راه های عمیق تفکر در پادشاهی تو حیران شدند. پس پادشاهان برای هیبت تو فروتنی نمودند و روی ها به خواری زاری برای تو خضوع نمودند و هر چیزی از بزرگی تو اطاعت نمود و هر چیزی بر توانایی تو گردن نهاد و برای تو گردن ها فروتنی نمودند و زینت زبان ها در برابر آن واماندند و در آنجا تدبیر نمودن در صفت های گوناگون گمراه شد، پس کسی که فکر کند در این امر، فکر او به سوی خودش باز مانده و عقل او حیران و فکرش سرگردان بر می گردد.

خداوندا پس از برای توست ستایش در حالی که پیوسته به یک دیگر پی در پی منتظم همیشه باشد و از بین نرود و در پادشاهی تو فانی نشود و در عالم محو نگردد و در شناخت تو کم نشود و تو راست ستایش به قدر آنچه بزرگی های او در شمار نیاید در شب وقتی که پشت کند و در صبح هر گاه روشن شود و در صحراها و در دریاها و بعد از صبح و وقت عصر و در شبانگاه و در بامداد و در میان روز و سحرها.

خداوندا به توفیق خود که رغبت را در نزد من حاضر نمودی و مرا از تفضّل خود در حمایت خود نگاه داشتی، پس همیشه در تمامی نعمت های تو و فراوانی آنها، نگاهداشته شده به حفظ تو در باز داشتن و دفاع کردن و احاطه شده به تو در دنیا و آخرت خود بودم و مرا زیاده بر توانایی خود تکلیف نکردی زیرا فقط در حد توانایی ام از من راضی گشتی و هر چند در گفتار سعی نمایم و مبالغه کنم شکر من به ادای کمترین حق تو نمی رسد و با فضل تو برابری نمی کند زیرا تو آن خدایی که نیست خدایی مگر تو غایب نبودی و پنهانی از تو پنهان نمی شود و پوشیده شده ای در عمق

ص: 249

مَجْدِ جَبَرُوتِکَ ارْتَفَعَتْ عَنْ صِفَةِ الْمَخْلُوقِینَ صِفَاتُ قُدْرَتِکَ وَ عَلَا عَنْ ذَلِکَ کَبِیرُ(1) عَظَمَتِکَ لَا یَنْقُصُ مَا أَرَدْتَ أَنْ یَزْدَادَ وَ لَا یَزْدَادُ مَا أَرَدْتَ أَنْ یَنْقُصَ لَا أَحَدٌ شَهِدَکَ حِینَ فَطَرْتَ الْخَلْقَ وَ لَا نِدٌّ حَضَرَکَ حِینَ بَدَأْتَ (2)

النُّفُوسَ کَلَّتِ الْأَلْسُنُ عَنْ تَفْسِیرِ صِفَتِکَ وَ انْحَسَرَتِ الْعُقُولُ عَنْ کُنْهِ مَعْرِفَتِکَ وَ کَیْفَ تُوصَفُ وَ أَنْتَ الْجَبَّارُ الْقُدُّوسُ الَّذِی لَمْ تَزَلْ أَزَلِیّاً دَائِماً فِی الْغُیُوبِ وَحْدَکَ لَیْسَ فِیهَا غَیْرُکَ وَ لَمْ یَکُنْ لَهَا سِوَاکَ وَ لَا هَجَمَتِ الْعُیُونُ (3) عَلَیْکَ فَتُدْرِکَ مِنْکَ إِنْشَاءً وَ لَا تَهْتَدِی الْقُلُوبُ لِصِفَتِکَ وَ لَا تَبْلُغُ الْعُقُولُ جَلَالَ عِزَّتِکَ حَارَتْ فِی مَلَکُوتِکَ عَمِیقَاتُ مَذَاهِبِ التَّفْکِیرِ فَتَوَاضَعَتِ الْمُلُوکُ لِهَیْبَتِکَ وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ بِذِلَّةِ الِاسْتِکَانَةِ لَکَ وَ انْقَادَ کُلُّ شَیْ ءٍ لِعَظَمَتِکَ وَ اسْتَسْلَمَ کُلُّ شَیْ ءٍ لِقُدْرَتِکَ وَ خَضَعَتْ لَکَ الرِّقَابُ وَ کَلَّ دُونَ ذَلِکَ تَحْبِیرُ اللُّغَاتِ وَ ضَلَّ هُنَالِکَ التَّدْبِیرُ فِی تَضَاعِیفِ (4) الصِّفَاتِ فَمَنْ تَفَکَّرَ فِی ذَلِکَ رَجَعَ طَرْفُهُ إِلَیْهِ حَسِیراً وَ عَقْلُهُ مَبْهُوتاً وَ تَفَکُّرُهُ مُتَحَیِّراً اللَّهُمَّ فَلَکَ الْحَمْدُ مُتَوَاتِراً مُتَوَالِیاً مُتَّسِقاً مُسْتَوْسِقاً یَدُومُ وَ لَا یبد [یَبِیدُ] غَیْرَ مَفْقُودٍ فِی الْمَلَکُوتِ وَ لَا مَطْمُوسٍ فِی الْعَالَمِ وَ لَا مُنْتَقَصٍ فِی الْعِرْفَانِ وَ لَکَ الْحَمْدُ فِیمَا لَا تُحْصَی مَکَارِمُهُ فِی اللَّیْلِ إِذْ أَدْبَرَ وَ الصُّبْحِ إِذا أَسْفَرَ وَ فِی الْبَرِّ وَ الْبِحَارِ وَ الْغُدُوِّ وَ الْآصَالِ وَ الْعَشِیِّ وَ الْإِبْکَارِ وَ الظَّهِیرَةِ وَ الْأَسْحَارِ.

اللَّهُمَّ بِتَوْفِیقِکَ قَدْ أَحْضَرْتَنِی النَّجَاةَ وَ جَعَلْتَنِی مِنْکَ فِی وَلَایَةِ الْعِصْمَةِ فَلَمْ أَبْرَحْ فِی سُبُوغِ نَعْمَائِکَ وَ تَتَابُعِ آلَائِکَ مَحْفُوظاً لَکَ فِی الْمَنَعَةِ وَ الدِّفَاعِ لَمْ تُکَلِّفْنِی فَوْقَ طَاقَتِی إِذْ لَمْ تَرْضَ مِنِّی إِلَّا طَاعَتِی فَلَیْسَ شُکْرِی وَ لَوْ دَأَبْتُ مِنْهُ فِی الْمَقَالِ وَ بَالَغْتُ فِی الْفَعَالِ یَبْلُغُ أَدْنَی حَقِّکَ (5) وَ لَا مُکَافٍ فَضْلَکَ لِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ لَمْ تَغِبْ وَ لَا یَغِیبُ عَنْکَ غَائِبَةٌ وَ لَا تَخْفَی فِی غَوَامِضِ الْوَلَائِجِ عَلَیْکَ

ص: 249


1- 1. کبریاء خ ل.
2- 2. برأت خ ل.
3- 3. الأعیان خ ل.
4- 4. تصاریف خ ل.
5- 5. ببالغ أداء حقک خ ل.

مبهمات بر تو پوشیده نمی گردد و گم شده ای در تاریکی های پنهانی، از تو گم نشد. به درستی که فرمان تو چنان است که هر گاه خواهی چیزی را به آن می گویی موجود شو پس موجود می شود.

خداوندا برای توست ستایش مانند آنچه خود را به آن ستایش نمودی و آنچه ستایش کنندگان تو را به آن ستایش کردند و تسبیح کنندگان تو را به آن تنزیه نمودند و تعظیم کنندگان تو را به آن تعظیم کردند و به بزرگی یادکنندگان تو را به آن به بزرگی یاد نمودند و بزرگ شمارندگان تو را به آن بزرگ شمردند تا به حدّی که باشد برای تو از من به تنهایی در هر چشم برهمزدن و کمتر از آن مثل سپاس سپاس کنندگان و توحید انواع مخلصان و ستایش تمامی کسانی که اقرار به یگانگی کردند و تنزیه کردن دوستان عارف تو و مثل آنچه تو به آن آگاهی و به واسطه آن در همه آفریدگان خود از حیوانات مورد سپاسی و به سوی تو می گرایم در برکت آنچه از ستایش خود که مرا بدان گویا کردی.

پس چه آسان است آنچه از حق خود که بر من تکلیف نمودی و چه بزرگ است آنچه که مرا بر شکر خود وعده دادی. از روی تفضّل و شفقت نعمت ها را بر من آغاز کردی و مرا به شکر کردن از روی راستی و عدالت امر فرمودی و مرا بر آن چندین برابر و زیاده وعده دادی و از روزی خود از روی آزمایش و وجوب به من بخشیدی و در عوض آن از من آسان کوچک را خواستی و مرا از مشقّت بلا برکنار داشتی و مرا به دست مصیبت های بد از بلاهای خود نسپردی.

بلای مرا تندرستی قرار دادی و به راحتی و آسایش مبتلا کردی و بهترین فضل ها را در حق من آغاز کردی با برهان شریفی که به من وعده دادی و درجه والا را ممکن گردانیدی و مرا به دعوت بزرگ ترین پیامبرانت و فاضل ترین آنها از جهت شفاعت حضرت محمد صلی الله علیه و آله برگزیدی.

خداوندا پس بیامرز گناهان مرا که فرا نمی گیرد آن را مگر آمرزش تو و برطرف نمی کند آن را مگر گذشتن تو و نمی پوشاند آن را مگر زیادی بخشش تو و در این روز به من یقینی ببخش که به سبب آن بلاهای دنیا و اندوه های آن را بر من آسان گردانی با اشتیاق به سوی تو و به آرزوی آنچه نزد تو است و آمرزش را برای من در نزد خود بنویس و مرا به مرتبه کرامت [در نزد خود] برسان و شکر آنچه که بر من انعام کردی روزی ام کن. پس به درستی که تویی خدای یگانه بلند مرتبه خلق کننده تازه پدید آورنده شنوای

ص: 250

خَافِیَةٌ وَ لَمْ تَضِلَّ لَکَ فِی ظُلَمِ الْخَفِیَّاتِ ضَالَّةٌ إِنَّمَا أَمْرُکَ إِذَا شِئْتَ (1) أَنْ تَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ.

اللَّهُمَّ فَلَکَ الْحَمْدُ مِثْلَ مَا حَمِدْتَ بِهِ نَفْسَکَ وَ حَمِدَکَ بِهِ الْحَامِدُونَ وَ مَجَّدَکَ بِهِ الْمُمَجِّدُونَ وَ کَبَّرَکَ بِهِ الْمُکَبِّرُونَ وَ عَظَّمَکَ بِهِ الْمُعَظِّمُونَ حَتَّی یَکُونَ لَکَ مِنِّی وَحْدِی فِی کُلِّ طَرْفَةِ عَیْنٍ وَ أَقَلَّ مِنْ ذَلِکَ مِثْلُ حَمْدِ الْحَامِدِینَ وَ تَوْحِیدِ أَصْنَافِ الْمُخْلِصِینَ وَ ثَنَاءِ جَمِیعِ الْمُهَلِّلِینَ وَ تَقْدِیسِ أَحِبَّائِکَ الْعَارِفِینَ وَ مِثْلُ مَا أَنْتَ عَارِفٌ بِهِ وَ مَحْمُودٌ بِهِ فِی جَمِیعِ خَلْقِکَ مِنَ الْحَیَوَانِ وَ أَرْغَبُ إِلَیْکَ فِی الْبَرَکَةِ(2) مَا أَنْطَقْتَنِی بِهِ مِنْ حَمْدِکَ فَمَا أَیْسَرَ مَا کَلَّفْتَنِی مِنْ حَمْدِکَ وَ أَعْظَمَ مَا وَعَدْتَنِی عَلَی شُکْرِکَ مِنْ ثَوَابِهِ ابْتِدَاءً لِلنِّعَمِ (3) فَضْلًا وَ طَوْلًا وَ أَمَرْتَنِی بِالشُّکْرِ حَقّاً وَ عَدْلًا وَ وَعَدْتَنِی أَضْعَافاً وَ مَزِیداً وَ أَعْطَیْتَنِی مِنْ رِزْقِکَ اعْتِبَاراً وَ فَرْضاً وَ سَأَلْتَنِی مِنْهُ صَغِیراً وَ أَعْفَیْتَنِی مِنْ جَهْدِ الْبَلَاءِ وَ لَمْ تُسَلِّمْنِی لِلسُّوءِ مِنْ بَلَائِکَ وَ جَعَلْتَ بَلِیَّتِی (4) الْعَافِیَةَ وَ أَوْلَیْتَنِی بِالْبَسِیطَةِ(5) وَ الرَّخَاءِ وَ شَرَعْتَ لِی أَیْسَرَ الْفَضْلِ مَعَ مَا وَعَدْتَنِی مِنَ الْمَحَجَّةِ الشَّرِیفَةِ وَ یَسَّرْتَ لِی مِنَ الدَّرَجَةِ الرَّفِیعَةِ وَ اصْطَفَیْتَنِی بِأَعْظَمِ النَّبِیِّینَ دَعْوَةً وَ أَفْضَلِهِمْ شَفَاعَةً مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله.

اللَّهُمَّ فَاغْفِرْ لِی مَا لَا یَسَعُهُ إِلَّا مَغْفِرَتُکَ وَ لَا یَمْحَاهُ [یمحوع] إِلَّا عَفْوُکَ وَ لَا یُکَفِّرُهُ إِلَّا فَضْلُکَ وَ هَبْ لِی فِی یَوْمِی هَذَا یَقِیناً یُهَوِّنُ عَلَیَّ مُصِیبَاتِ الدُّنْیَا وَ أَحْزَانَهَا وَ شَوْقاً إِلَیْکَ وَ رَغْبَةً فِیمَا عِنْدَکَ وَ اکْتُبْ لِی مِنْ عِنْدِکَ الْمَغْفِرَةَ وَ بَلِّغْنِی الْکَرَامَةَ مِنْ عِنْدِکَ وَ ارْزُقْنِی شُکْرَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ فَإِنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الرَّفِیعُ الْبَدِی ءُ الْبَدِیعُ السَّمِیعُ

ص: 250


1- 1. اذا أردت خ ل.
2- 2. فی شکر ما أنطقتنی خ ل.
3- 3. ابتدأتنی بالنعم خ ل.
4- 4. و منحتنی العافیة خ، مع ما أولیتنی خ ل، کما مرّ فی الدعاء السابق.
5- 5. البسطة خ ل.

دانا که نیست برای فرمان تو باز دارنده ای و نه از حکم تو گریزنده ای .

گواهی می دهم به آن که تویی پروردگار من و پروردگار هر چیز. تویی آفریدگار آسمانها و زمین و دانای پنهان و آشکار و بلند مرتبه بزرگوار.

خداوندا من از تو ثبات در امر و استواری در راه راست و شکر بر نعمت تو را خواهانم و از ستم هر ستمکاری و از ظلم هر ظالمی و از رشک هر رشک برنده ای به تو پناه می برم به قوّت تو بر دشمنان حمله می کنم و به تو دوستی دوستان را امید دارم با وجود چیزی که بر شمردن و تعداد قادر نیستم از نیکویی های بخشش تو و روزی نیک تو و نعمت های رنگارنگی که به من بخشیدی.

اقرار می کنم به این که تویی خدا که نیست خدایی مگر تو. در میان خلایق ستایش تو پراکنده است. تویی گشاینده دست خود به راستی و کرم. در حکم خود مخالفت نمی شوی و در فرمان خود نزاع نمی شوی، مالک می شوی از خلایق آنچه را که خواهی و مالک نمی شوند ایشان مگر آنچه را که تو خواهی.

تویی نعمت دهنده احسان کننده آفریننده ایجادکننده توانای قهرکننده تنزیه کرده شده در روشنی پاکیزگی، بزرگی و عزّت را ردای خود ساختی و به بزرگواری خود بزرگی نمودی و به روشنی و شرف خود پنهان گشتی و صاحب زینت شدی به هیبت و رفعت خود، برای توست نعمت دادن ازلی و پادشاهی بلند مرتبه و بخشش وسیع و توانایی، با اقتدار مرا از جمله فاضلترین پسران آدم قرار دادی. و مرا شنوا و بینا در کمال صحّت راست اندامی به سلامت گردانیدی. مرا به آفت و بلایی که در بدن من باشد مشغول نساختی و احسان تو به من و نیکویی تو نزد من و زیادی انعام تو بر من تو را بازنداشت از آن که روزی را در دنیا بر من فراخ کنی و مرا بر بسیاری از اهل دنیا برتری بخشیدی.

پس برای من گوشی قرار دادی که آیات تو را بفهمد و چشمی که قدرت تو را ببیند و دلی که عظمت تو را دریابد پس من ستایشگر فضل تو در حق خود هستم و جانم تو را سپاس می گوید و به حق تو گواه است، تو زنده ای پیش از هر زنده ای و زنده ای بعد از هر زنده ای و زنده ای که ارث می بری و نیکی خود را از در هر زمانی به اندازه یک چشم بر هم زدن از من قطع نکردی و مشقّت های عذاب های خود را بر من فرو نیاوردی و ظرافت های نگاهداشتن های خود را بر من تغییر ندادی. پس اگر از نیکویی تو به یاد نیاورم مگر گذشت تو و برآوردن حاجتم در وقتی که سر خود را بالا کردم و زبانم را به حمد و ستایش خود گشودی، در تقدیر تو خطایی نبود آنگاه که مرا صورت بخشیدی و نه در وقت قسمت کردن روزی ها

ص: 251

الْعَلِیمُ الَّذِی لَیْسَ لِأَمْرِکَ مَدْفَعٌ وَ لَا عَنْ فَضْلِکَ مَمْنَعٌ (1) وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ رَبِّی وَ رَبُّ کُلِّ شَیْ ءٍ فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ عَالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهَادَةِ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الثَّبَاتَ فِی الْأَمْرِ وَ الْعَزِیمَةَ عَلَی الرُّشْدِ وَ الشُّکْرَ عَلَی نِعْمَتِکَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ جَوْرِ کُلِّ جَائِرٍ وَ بَغْیِ کُلِّ بَاغٍ وَ حَسَدِ کُلِّ حَاسِدٍ بِکَ أَصُولُ عَلَی الْأَعْدَاءِ وَ إِیَّاکَ أَرْجُو الْوَلَایَةَ لِلْأَحِبَّاءِ مَعَ مَا لَا أَسْتَطِیعُ إِحْصَاءَهُ وَ لَا تَعْدِیدَهُ وَ مِنْ فَوَائِدِ(2) فَضْلِکَ وَ طُرَفِ رِزْقِکَ وَ أَلْوَانِ مَا أَوْلَیْتَنِی مِنْ إِرْفَادِکَ فَأَنَا مُقِرٌّ بِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْفَاشِی فِی الْخَلْقِ حَمْدُکَ الْبَاسِطُ بِالْجُودِ یَدَکَ لَا تُضَادُّ فِی حُکْمِکَ وَ لَا تُنَازَعُ فِی أَمْرِکَ تَمْلِکُ مِنَ الْأَنَامِ مَا تَشَاءُ وَ لَا یَمْلِکُونَ إِلَّا مَا تُرِیدُ أَنْتَ الْمُنْعِمُ الْمُفْضِلُ الْقَادِرُ الْقَاهِرُ الْمُقَدَّسُ فِی نُورِ الْقُدْسِ تَرَدَّیْتَ الْمَجْدَ بِالْعِزِّ وَ تَعَظَّمْتَ الْعِزَّ بِالْکِبْرِیَاءِ وَ تَغَشَّیْتَ النُّورَ بِالْبَهَاءِ وَ تَجَلَّلْتَ الْبَهَاءَ بِالْمَهَابَةِ لَکَ الْمَنُّ الْقَدِیمُ وَ السُّلْطَانُ الشَّامِخُ وَ الْحَوْلُ الْوَاسِعُ وَ الْقُدْرَةُ الْمُقْتَدِرَةُ إِذْ جَعَلْتَنِی مِنْ أَفَاضِلِ بَنِی آدَمَ وَ جَعَلْتَنِی سَمِیعاً بَصِیراً صَحِیحاً سَوِیّاً مُعَافًی لَمْ تَشْغَلْنِی فِی نُقْصَانٍ (3)

فِی بَدَنِی ثُمَّ لَمْ تَمْنَعْکَ کَرَامَتُکَ إِیَّایَ وَ حُسْنُ صَنِیعِکَ عِنْدِی وَ فَضْلُ نَعْمَائِکَ عَلَیَّ إِنْ وَسِعَتْ عَلَیَّ فِی الدُّنْیَا وَ فَضَّلْتَنِی عَلَی کَثِیرٍ مِنْ أَهْلِهَا فَجَعَلْتَ لِی سَمْعاً یَعْقِلُ آیَاتِکَ وَ بَصَراً یَرَی قُدْرَتَکَ وَ فُؤَاداً یَعْرِفُ عَظَمَتَکَ فَأَنَا لِفَضْلِکَ عَلَیَّ حَامِدٌ وَ تَحْمَدُهُ لَکَ نَفْسِی وَ بِحَقِّکَ شَاهِدٌ لِأَنَّکَ حَیٌّ قَبْلَ کُلِّ حَیٍّ وَ حَیٌّ بَعْدَ کُلِّ مَیِّتٍ وَ حَیٌّ تَرِثُ الْحَیَاةَ لَمْ تَقْطَعْ عَنِّی خَیْرَکَ فِی کُلِّ وَقْتٍ وَ لَمْ تُنْزِلْ بِی عُقُوبَاتِ النِّقَمِ وَ لَمْ تُغَیِّرْ عَلَیَّ وَثَائِقَ الْعِصَمِ فَلَوْ لَمْ أَذْکُرْ مِنْ إِحْسَانِکَ إِلَّا عَفْوَکَ عَنِّی وَ الِاسْتِجَابَةَ لِدُعَائِی حِینَ رَفَعْتُ رَأْسِی وَ انْطَلَقْتُ لِسَانِی بِتَحْمِیدِکَ وَ تَمْجِیدِکَ لَا فِی تَقْدِیرِکَ خَطَاءً حِینَ صَوَّرْتَنِی وَ لَا فِی قِسْمَةِ الْأَرْزَاقِ

ص: 251


1- 1. عن قضائک ممتنع، خ ل.
2- 2. عوائد خ ل.
3- 3. بنقصان خ ل.

در هنگامی که آن را مقرّر ساختی، پس سپاس برای توست به عدد آنچه علم تو آن را نگاهداشت و به عدد آنچه توانایی تو آن را فرا گرفت و به عدد آنچه رحمت تو آن را گنجایش داشته باشد.

خداوندا پس نیکویی خود را در آنچه باقی است از عمر من تمام کن همچنان که در آنچه گذشت از عمر من نیکویی نمودی پس توسل می جویم به یگانگی تو و به تعظیم تو و به ستایش تو و به تهلیل نمودن تو و به بزرگواری تو و به بزرگ شمردن تو و به روشنی تو و به مهربانی تو و شفقت تو و بلندی تو و خوبی تو و تنزّه تو و شرف تو و پادشاهی تو و توانایی تو و به محمّد و آل او که پاکانند مرا از عطای خود و نفع های خود محروم نسازی، به راستی که به سبب بسیاری آنچه جاری می شود موانع بخل بر تو عارض نمی گردد و کوتاهی بندگان در شکر نعمتتّ بخشش تو را کم نمی کند و نعمت های تو خزانه های بخشش های تو را از بین نمی برد و از بی چیزی احتیاج نمی ترسی تا عطای خود را کم کنی و ترس بی چیزی به تو ملحق نمی گردد تا بسیاری بخشش تو کم شود. و قلبی خاشع و یقینی صادق و زبانی ذاکر روزی ام کن و مرا از مکر خود ایمن مگردان و پوششت را از من برمدار و خودت را از یاد من مبر و برکتت را از من مگیر و رحمتت را از من قطع مکن و مرا از جوار خود دور مگردان و از رحمت خود نا امید مکن و همدم من از هر وحشتی باش و و مرا از هر هلاکتی حفظ کن و به راستی که تو خلف وعده نمی کنی و درود خدا بر محمد و خاندان پاک او.

آن مرد گفت: ای امیر مومنان گمان مرا محقّق ساختی و امید مرا راست آوردی و حقّ پدری را به جا آوردی، پس خدای تعالی جزای نیکوکاران را به تو دهد.

پس گفت: ای امیر مومنان می خواهم ده هزار دینار را تصدّق نمایم، پس مرا راهنمایی کنید که چه کسی مستحق آن است؟ پس آن حضرت علیه السّلام فرمودند: آن را میان پارسایان از حاملان قرآن پخش کن. چنین کاری جز بر امثال آنان نیک نیست تا آنکه به سبب این بر عبادت کردن پروردگار خود و بر خواندن کتاب خدا قوّت یابند، پس آن مرد به عمل آورد آنچه را که حضرت امیر مومنان علیه السّلام به او فرمودند.(1)

روایت33.

می گویم: حرز یمانی به طریق دیگر نیز مشهور است و آن را در کتاب های حدیثی نیافتم ولی از دعاهای مشهور است و فایده های تجربه شده ای دارد پس آن را نیز آوردم و البته شروعی دارد بدین نحو که قبل از دعا فاتحة الکتاب و آیة الکرسی و نود و نه نام که در

ص: 252


1- . مهج الدعوات: 149-143

حِینَ قَدَّرْتَ فَلَکَ الْحَمْدُ عَدَدَ مَا حَفِظَهُ عِلْمُکَ فَعَدَدَ مَا أَحَاطَتْ بِهِ قُدْرَتُکَ وَ عَدَدَ مَا وَسِعَتْ رَحْمَتُکَ.

اللَّهُمَّ فَتَمِّمْ إِحْسَانَکَ فِیمَا بَقِیَ کَمَا أَحْسَنْتَ إِلَیَّ فِیمَا مَضَی فَإِنِّی أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِتَوْحِیدِکَ وَ تَمْجِیدِکَ وَ تَحْمِیدِکَ وَ تَهْلِیلِکَ وَ تَکْبِیرِکَ وَ تَعْظِیمِکَ وَ تَنْوِیرِکَ وَ رَأْفَتِکَ وَ رَحْمَتِکَ وَ عُلُوِّکَ وَ حِیَاطَتِکَ وَ وِقَائِکَ وَ مَنِّکَ وَ جَلَالِکَ وَ جَمَالِکَ وَ بَهَائِکَ وَ سُلْطَانِکَ وَ قُدْرَتِکَ أَلَّا تَحْرِمَنِی رِفْدَکَ وَ فَوَائِدَ کَرَامَتِکَ فَإِنَّهُ لَا یَعْتَرِیکَ لِکَثْرَةِ مَا یَنْدَفِقُ مِنْ سُیُوبِ الْعَطَایَا عَوَائِقُ الْبُخْلِ وَ لَا یَنْقُصُ جُودَکَ التَّقْصِیرُ فِی شُکْرِ نِعْمَتِکَ وَ لَا یَجِمُّ خَزَائِنَکَ الْمَنْعُ وَ لَا یُؤَثِّرُ فِی جُودِکَ الْعَظِیمِ مَنْحُکَ الْفَائِقُ الْجَلِیلُ وَ تَخَافَ ضَیْمَ إِمْلَاقٍ فَتُکْدِیَ وَ لَا یَلْحَقُکَ خَوْفُ عُدْمٍ فَتُفِیضَ فَیْضَ فَضْلِکَ وَ تَرْزُقَنِی قَلْباً خَاشِعاً وَ یَقِیناً صَادِقاً وَ لِسَاناً ذَاکِراً وَ لَا تُؤْمِنِّی مَکْرَکَ وَ لَا تَکْشِفْ عَنِّی سِتْرَکَ وَ لَا تُنْسِنِی ذِکْرَکَ وَ لَا تَنْزِعْ مِنِّی بَرَکَتَکَ وَ لَا تَقْطَعْ مِنِّی رَحْمَتَکَ وَ لَا تُبَاعِدْنِی مِنْ جِوَارِکَ وَ لَا تُؤْیِسْنِی مِنْ رَوْحِکَ وَ کُنْ لِی أَنِیساً مِنْ کُلِّ وَحْشَةٍ وَ اعْصِمْنِی مِنْ کُلِّ هَلْکَةٍ إِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمِیعادَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ فَقَالَ الرَّجُلُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ حَقَّقْتَ الظَّنَّ وَ صَدَّقْتَ الرَّجَاءَ وَ أَدَّیْتَ حَقَّ الْأُبُوَّةِ فَجَزَاکَ اللَّهُ جَزَاءَ الْمُحْسِنِینَ ثُمَّ قَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَتَصَدَّقَ بِعَشَرَةِ آلَافِ دِینَارٍ فَمَنِ الْمُسْتَحِقُ (1) لِذَلِکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ فَرِّقْ ذَلِکَ فِی أَهْلِ الْوَرَعِ مِنْ حَمَلَةِ الْقُرْآنِ فَمَا تَزْکُو الصَّنِیعَةُ إِلَّا عِنْدَ أَمْثَالِهِمْ فَیَتَقَوَّوْنَ بِهَا عَلَی عِبَادَةِ رَبِّهِمْ وَ تِلَاوَةِ کِتَابِهِ فَانْتَهَی الرَّجُلُ إِلَی مَا أَشَارَ بِهِ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ سَلَامُهُ (2).

«33»

أَقُولُ: قَدِ اشْتُهِرَ الْحِرْزُ الْیَمَانِیُّ بِوَجْهٍ آخَرَ وَ لَمْ أَرَهُ فِی الْکُتُبِ الْمَأْثُورَةِ لَکِنَّهُ مِنَ الْأَدْعِیَةِ الْمَشْهُورَةِ وَ لَهُ فَوَائِدُ مُجَرَّبَةٌ فَأَوْرَدْتُهُ أَیْضاً وَ لَهُ افْتِتَاحٌ یُقْرَأُ قَبْلَ الدُّعَاءِ وَ هُوَ فَاتِحَةُ الْکِتَابِ وَ آیَةُ الْکُرْسِیِّ وَ الْأَسْمَاءُ التِّسْعَةُ وَ التسعین [التِّسْعُونَ] بِإِحْدَی

ص: 252


1- 1. فی المصدر: المستحقون.
2- 2. مهج الدعوات ص 143- 149.

روایات پیشین ذکر شد خوانده می شود سپس می گوید:

« خداوندا ای آگاه به فریادم رس و مرا دریاب به حق لطف پنهانی خود، خدایا علم تو از گفتن کفایت کرد و کرم تو از خواستن کفایت نمود، ای خدای جهانیان و ای بهترین یاری کنندگان، به رحمتت ای مهربان ترین مهربانان، فریاد خواهی می کنم، خدایا کیست که تو را خواند و او را اجابت نکردی و کیست که از تو پناه خواست و او را پناه ندادی و کیست که از تو فریاد خواست و به فریادش نرسیدی فریاد فریاد فریاد به فریادم رس ای فریاد رس فریاد خواهان.

دعا: خداوندا تویی پادشاه حقی که خدایی جز تو نیست، و من بنده توام تویی پروردگار من، بد کردم و به نفس خود ستم نمودم و به گناه خود اقرار کردم و نمی آمرزد گناهان را مگر تو پس بیامرز مرا ای بسیار بخشنده و بسیار سپاسگزار ای بردبار ای کریم.

خداوندا تو را ستایش می کنم و تو سزاوار ستایش بر چیزی هستی که مرا به آن اختصاص دادی از آرزوهای بخشیده شده و آنچه از احسان افزون تو که به من رسید و آنچه از نیکویی خود که به من عطا نمودی و مرا در جایگاه صداقت جای دادی و در دور کردن بلاها از من و توفیق دادن و برآوردن دعایم به من احسان کردی تا اینکه تو را صدا بزنم در حالی که تو را می خوانم و با تمایل با تو مناجات می کنم و با ناله و زاری و اخلاص تو را می خوانم و به تو امید دارم و تو را می یابم که همسایه حاضر نیکوکار نیک رفتار در حق من در مکان ها و ناظر و یاور من در کارها و آمرزنده گناهان و اشتباهات و پوشاننده عیب های من هستی.از آن زمان که مرا بدین سرای آزمایش و فکر عبرت گرفتن درآوردی تا بنگری که من برای آن سرای ماندگار چه می­فرستم یک چشم بر همزدن یاری و نیکی و احسان و خیر تو را از دست ندادم.

خدایا من آزاد شده تو از تمامی گمراهی ها و آسیب ها و مصیبت ها و عیب ها و سختی ها و تنگی ها هستم و غم هایی که در آن اندوه ها با بلاهای گوناگون و قضاهای سخت مختلف بر من حمله ور شد و من از تو جز زیبایی به خاطر ندارم و جز فزونی از تو ندیدم.خیر تو مرا فراگرفت و فضل تو بر من پیاپی است و نعمت هایت پشت سر هم برای من می­آید و بخشش هایت بر من آشکار است.

پناهم را از من برنداشتی و امیدم را تصدیق نمودی و در سفرها همراه من بودی و حضورهای مرا گرامی داشتی و آرزوهایم را محقق داشتی و بیماری هایم را شفا دادی و دنیا و آخرتم را عافیت بخشیدی و مرا دشمن شاد ننمودی

ص: 253

الرِّوَایَاتِ الَّتِی سَبَقَ ذِکْرُهَا ثُمَّ یَقُولُ:

اللَّهُمَّ یَا لَطِیفُ أَغِثْنِی وَ أَدْرِکْنِی بِحَقِّ لُطْفِکَ الْخَفِیِّ إِلَهِی کَفَی عِلْمُکَ عَنِ الْمَقَالِ وَ کَفَی کَرْمُکَ عَنِ السُّؤَالِ یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ وَ یَا خَیْرَ النَّاصِرِینَ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ أَسْتَغِیثُ إِلَهِی مَنْ ذَا الَّذِی دَعَاکَ فَلَمْ تُجِبْهُ وَ مَنْ ذَا الَّذِی اسْتَجَارَکَ فَلَمْ تُجِرْهُ وَ مَنْ ذَا الَّذِی اسْتَغَاثَ بِکَ فَلَمْ تُغِثْهُ وَا غَوْثَاهْ وَا غَوْثَاهْ وَا غَوْثَاهْ أَغِثْنِی یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ الدُّعَاءَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْمَلِکُ الْحَقُّ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَنْتَ رَبِّی وَ أَنَا عَبْدُکَ عَمِلْتُ سُوءً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِی وَ اعْتَرَفْتُ بِذَنْبِی فَاغْفِرْ لِی ذُنُوبِی فَإِنَّهُ لَا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ یَا غَفُورُ یَا رَحِیمُ یَا شَکُورُ یَا حَلِیمُ یَا کَرِیمُ.

اللَّهُمَّ إِنِّی أَحْمَدُکَ وَ أَنْتَ لِلْحَمْدِ أَهْلٌ عَلَی مَا اخْتَصَصْتَنِی بِهِ مِنْ مَوَاهِبِ الرَّغَائِبِ وَ أَوْصَلْتَ إِلَیَّ مِنْ فَضَائِلِ الصَّنَائِعِ وَ أَوْلَیْتَنِی بِهِ مِنْ إِحْسَانِکَ إِلَیَّ وَ بَوَّأْتَنِی بِهِ مِنْ مَظِنَّةِ الصِّدْقِ وَ أَنَلْتَنِی بِهِ مِنْ مِنَنِکَ الْوَاصِلَةِ إِلَیَّ وَ أَحْسَنْتَ إِلَیَّ مِنَ انْدِفَاعِ الْبَلِیَّةِ عَنِّی وَ التَّوْفِیقِ لِی وَ الْإِجَابَةِ لِدُعَائِی حِینَ أُنَادِیکَ دَاعِیاً وَ أُنَاجِیکَ رَاغِباً وَ أَدْعُوکَ ضَارِعاً مُتَضَرِّعاً مُصَافِیاً وَ حِینَ أَرْجُوکَ رَاجِیاً فَأَجِدُکَ فِی الْمَوَاطِنِ کُلِّهَا لِی جَاراً حَاضِراً حَفِیّاً بَارّاً وَ فِی الْأُمُورِ نَاصِراً وَ نَاظِراً وَ لِلْخَطَایَا وَ الذُّنُوبِ غَافِراً وَ لِلْعُیُوبِ سَاتِراً لَمْ أَعْدَمْ عَوْنَکَ وَ بِرَّکَ وَ إِحْسَانَکَ وَ خَیْرَکَ لِی طَرْفَةَ عَیْنٍ مُذْ أَنْزَلْتَنِی دَارَ الِاخْتِبَارِ وَ الْفِکْرِ وَ الِاعْتِبَارِ لِتَنْظُرَ فِیمَا أُقَدِّمُ إِلَیْکَ لِدَارِ الْقَرَارِ فَأَنَا عَتِیقُکَ یَا إِلَهِی مِنْ جَمِیعِ الْمَضَالِّ وَ الْمَضَارِّ وَ الْمَصَائِبِ وَ الْمَعَائِبِ وَ اللَّوَازِبِ وَ اللَّوَازِمِ وَ الْهُمُومِ الَّتِی قَدْ سَاوَرَتْنِی فِیهَا الْغُمُومُ بِمَعَارِیضِ أَصْنَافِ الْبَلَاءِ وَ ضُرُوبِ جَهْدِ الْقَضَاءِ وَ لَا أَذْکُرُ مِنْکَ إِلَّا الْجَمِیلَ وَ لَمْ أَرَ مِنْکَ إِلَّا التَّفْضِیلَ خَیْرُکَ لِی شَامِلٌ وَ صُنْعُکَ بِی کَامِلٌ وَ لُطْفُکَ لِی کَافِلٌ وَ فَضْلُکَ عَلَیَّ مُتَوَاتِرٌ وَ نِعَمُکَ عِنْدِی مُتَّصِلَةٌ وَ أَیَادِیکَ لَدَیَّ مُتَظَاهِرَةٌ لَمْ تَخْفِرْ لِی جِوَارِی وَ صَدَّقْتَ رَجَائِی وَ صَاحَبْتَ أَسْفَارِی وَ أَکْرَمْتَ أَحْضَارِی وَ حَقَّقْتَ آمَالِی وَ شَفَیْتَ أَمْرَاضِی وَ عَافَیْتَ مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَایَ وَ لَمْ تُشْمِتْ بِی أَعْدَائِی

ص: 253

و هر کس که بر من بدی روا داشت بر او بدی کردی و مرا از شر دشمنانم کفایت نمودی.

ستایش من برای تو پیوسته است و درود من بر تو همیشگی است از زمانه ای تا به زمانه دیگر به انواع منزّه ساختن و سپاس و بزرگی، در حالی که خالص می نمایم یادآوری تو را و خشنودی تو را می جویم به سبب آشکار نمودن یگانه دانستن تو و خالص ساختن یگانگی تو و ویژه گردانیدن بزرگی و سپاس تو با بسیاری پرستش و شمردن نعمت های تو.

در توانایی خود یاری نشدی و در خداوندی خود با کسی شریک نشدی و به تو نگریسته نشد آن هنگام که چیزها را بر اراده های مختلف حبس کردی و وهم­ها پرده های غیب­های تو را ندریدند تا به حدی در بزرگی تو اعتقاد شود.

عمق همّت­ها به تو نمی رسد و فرو رفتن فکرها تو را درنمی یابد و بینایی بیننده ای در شرف بزرگواری­ات به تو منتهی نمی شود. وصف های توانایی تو از تعریف کردن آفریدگان بلند گشت و بزرگمنشی عظمت تو از ذکر ذاکران فراتر رفت. کم نمی شود آنچه بخواهی زیاد شود و زیاد نمی شود چیزی که اراده کنی کم شود. کسی حاضر نبود هنگامی که آفریدگان را خلق نمودی و نه مشابهی در نزد تو حضور یافت هنگامی که جان ها را آفریدی.

زبان ها از تفسیر وصف تو عاجز شدند، و عقل ها از عمق معرفت تو باز ماندند و چگونه تعریف شوی و حال آنکه تویی صاحب جبروت منزّه از همه عیب ها که همیشه بودی بدون اوّلی و بی آخری. همیشه هستی در پنهانی از نظرها یگانه ای. در آن غیر تو کسی نیست و خدایی جز تو وجود ندارد.

و راه های عمیق تفکر در پادشاهی تو حیران شدند. پس پادشاهان برای هیبت تو فروتنی نمودند و روی ها به خواری زاری برای تو خضوع نمودند و هر چیزی از بزرگی تو اطاعت نمود و هر چیزی بر توانایی تو گردن نهاد و برای تو گردن ها فروتنی نمودند و زینت زبان ها در برابر آن واماندند و در آنجا تدبیر نمودن در صفت های گوناگون گمراه شد، پس کسی که فکر کند در این امر، فکر او به سوی خودش باز مانده و عقل او حیران و فکرش سرگردان بر می گردد.

خداوندا پس از برای توست ستایش فراوان دائمی متوالی پیوسته به یک دیگر پی در پی محکم همیشه باشد و چندین برابر گردد و از بین نرود و در پادشاهی تو فانی نشود و در نشانه ها محو نگردد

ص: 254

وَ رَمَیْتَ مَنْ رَمَانِی بِسُوءٍ وَ کَفَیْتَنِی شَرَّ مَنْ عَادَانِی.

فَحَمْدِی لَکَ وَاصِبٌ وَ ثَنَائِی عَلَیْکَ مُتَوَاتِرٌ دَائِمٌ مِنَ الدَّهْرِ إِلَی الدَّهْرِ بِأَلْوَانِ التَّسْبِیحِ لَکَ وَ التَّحْمِیدِ وَ التَّمْجِیدِ خَالِصاً لِذِکْرِکَ وَ مَرْضِیّاً لَکَ بِنَاصِعِ التَّوْحِیدِ وَ إِخْلَاصِ التَّفْرِیدِ وَ إِمْحَاضِ التَّمْجِیدِ وَ التَّحْمِیدِ بِطُولِ التَّعَبُّدِ وَ التَّعْدِیدِ لَمْ تُعَنْ فِی قُدْرَتِکَ وَ لَمْ تُشَارَکْ فِی إِلَهِیَّتِکَ وَ لَمْ تُعْلَمْ لَکَ مَائِیَّةٌ وَ مَاهِیَّةٌ فَتَکُونَ لِلْأَشْیَاءِ الْمُخْتَلِفَةِ مُجَانِساً وَ لَمْ تُعَایَنْ إِذْ حَبَسْتَ الْأَشْیَاءَ عَلَی الْعَزَائِمِ الْمُخْتَلِفَاتِ وَ لَا خَرَقَتِ الْأَوْهَامُ حُجُبَ الْغُیُوبِ إِلَیْکَ فَأَعْتَقِدَ مِنْکَ مَحْدُوداً فِی عَظَمَتِکَ لَا یَبْلُغُکَ بُعْدُ الْهِمَمِ وَ لَا یَنَالُکَ غَوْصُ الْفِطَنِ وَ لَا یَنْتَهِی إِلَیْکَ بَصَرُ النَّاظِرِینَ فِی مَجْدِ جَبَرُوتِکَ ارْتَفَعَتْ عَنْ صِفَةِ الْمَخْلُوقِینَ صِفَاتُ قُدْرَتِکَ وَ عَلَا عَنْ ذِکْرِ الذَّاکِرِینَ کِبْرِیَاءُ عَظَمَتِکَ فَلَا یَنْتَقِصُ مَا أَرَدْتَ أَنْ یَزْدَادَ وَ لَا یَزْدَادُ مَا أَرَدْتَ أَنْ یَنْتَقِصَ وَ لَا ضِدٌّ شَهِدَکَ حِینَ فَطَرْتَ الْخَلْقَ وَ لَا نِدٌّ حَضَرَکَ حِینَ بَرَأْتَ النُّفُوسَ کَلَّتِ الْأَلْسُنُ عَنْ تَفْسِیرِ صِفَتِکَ وَ انْحَسَرَتِ الْعُقُولُ عَنْ کُنْهِ مَعْرِفَتِکَ وَ کَیْفَ یُوصَفُ کُنْهُ صِفَتِکَ یَا رَبِّ وَ أَنْتَ اللَّهُ الْمَلِکُ الْجَبَّارُ الْقُدُّوسُ الَّذِی لَمْ تَزَلْ أَزَلِیّاً أَبَدِیّاً سَرْمَدِیّاً دَائِماً فِی الْغُیُوبِ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ لَیْسَ فِیهَا أَحَدٌ غَیْرُکَ وَ لَمْ یَکُنْ إِلَهٌ سِوَاکَ حَارَتْ فِی بِحَارِ مَلَکُوتِکَ عَمِیقَاتُ مَذَاهِبِ التَّفْکِیرِ وَ تَوَاضَعَتِ الْمُلُوکُ لِهَیْبَتِکَ وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ بِذِلَّةِ الِاسْتِکَانَةِ لَکَ لِعِزَّتِکَ وَ انْقَادَ کُلُّ شَیْ ءٍ لِعَظَمَتِکَ وَ اسْتَسْلَمَ کُلُّ شَیْ ءٍ لِقُدْرَتِکَ وَ خَضَعَتْ لَکَ الرِّقَابُ وَ کَلَّ دُونَ ذَلِکَ تَحْبِیرُ اللُّغَاتِ وَ ضَلَّ هُنَالِکَ التَّدْبِیرُ فِی تَصَارِیفِ الصِّفَاتِ فَمَنْ تَفَکَّرَ فِی ذَلِکَ رَجَعَ طَرْفُهُ إِلَیْهِ حَسِیراً وَ عَقْلُهُ مَبْهُوتاً وَ تَفَکُّرُهُ مُتَحَیِّراً أَسِیراً.

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْداً کَثِیراً دَائِماً مُتَوَالِیاً مُتَوَاتِراً مُتَّسِقاً(1) مُسْتَوْثِقاً یَدُومُ وَ یَتَضَاعَفُ وَ لَا یَبِیدُ غَیْرَ مَفْقُودٍ فِی الْمَلَکُوتِ وَ لَا مَطْمُوسٍ فِی الْمَعَالِمِ وَ لَا مُنْتَقَصٍ

ص: 254


1- 1. متسعا خ ل.

و در شناخت تو کم نشود و تو راست ستایش به قدر آنچه بزرگی های او در شمار نیاید در شب وقتی که پشت کند و در صبح هر گاه روشن شود و در صحراها و در دریاها و بعد از صبح و وقت عصر و در شبانگاه و در بامداد و در میان روز و سحرها.و در تمامی بخش های شب و روز.

خداوندا به توفیق خود که رغبت را در نزد من حاضر نمودی و مرا از تفضّل خود در حمایت خود نگاه داشتی، پس همیشه در تمامی نعمت های تو و فراوانی آنها، نگاهداشته شده به حفظ تو در باز داشتن و دفاع کردن و احاطه شده به تو در دنیا و آخرت خود بودم و مرا زیاده بر توانایی خود تکلیف نکردی زیرا تو آن خدایی که نیست خدایی مگر تو غایب نبودی و پنهانی از تو پنهان نمی شود و پوشیده شده ای بر تو پوشیده نمی گردد و گم شده ای در تاریکی های پنهانی، از تو گم نشد. به درستی که فرمان تو چنان است که هر گاه خواهی چیزی را به آن می گویی موجود شو پس موجود می شود.

خداوندا برای توست ستایش مانند آنچه خود را به آن ستایش نمودی و چندین برابر آنچه ستایش کنندگان تو را به آن ستایش کردند و تمجید گران تو را بدان تمجید کردند و به بزرگی یادکنندگان تو را به آن به بزرگی یاد نمودند و تسبیح کنندگان تو را به آن تنزیه نمودند و مهللان تو را بدان تهلیل کردند و تعظیم کنندگان تو را به آن تعظیم کردند و یکتا پرستان تو را بدان به یگانگی پرستیدند تا به حدّی که باشد برای تو از من به تنهایی در هر چشم برهمزدن و کمتر از آن مثل سپاس سپاس کنندگان و توحید انواع یکتا پرستان و مخلصان و تسبیح انواع عارفان و ستایش تمامی کسانی که اقرار به یگانگی کردند و نمازگزاران و تسبیح گویان و مانند آنچه که بدان آگاهی و به آن علم داری و ان مورد ستایش محبوب و پنهان از تمامی مخلوقات تو از حیوانات می باشد و به سوی تو می گرایم در برکت آنچه از ستایش خود که مرا بدان گویا کردی. پس چه آسان است آنچه از حق خود که بر من تکلیف نمودی و چه بزرگ است آنچه که مرا بر شکر خود وعده دادی.

از روی فضل و بخشش بر نعمت من آغاز کردی و به شکر خود به شایستگی و عدالت مرا امر نمودی و بسیار و چند برابر آن را وعده دادی و از روزی خود بخشی گسترده و رضایت خود را به من عطا کردی و از من شکر کم و اندک را درخواست نمودی آنگاه که مرا رها نمودی و از سختی بلا نجات دادی و مرا تسلیم قضا و بلای ناگوار خود ننمودی و لباس مرا عافیت گرداندی و آسایش و راحتی را به من دادی و از دین ساده ترین گفتار و کردار را به قرار دادی و کمترین صداقت را بر من جایز شمردی و شریف ترین

ص: 255

فِی الْعِرْفَانِ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَکَارِمِکَ الَّتِی لَا تُحْصَی فِی اللَّیْلِ إِذْ أَدْبَرَ وَ الصُّبْحِ إِذا أَسْفَرَ وَ فِی الْبَرِّ وَ الْبِحَارِ وَ الْغُدُوِّ وَ الْآصَالِ وَ الْعَشِیِّ وَ الْإِبْکَارِ وَ الظَّهِیرَةِ وَ الْأَسْحَارِ وَ فِی کُلِّ جُزْءٍ مِنْ أَجْزَاءِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ اللَّهُمَّ بِتَوْفِیقِکَ قَدْ أَحْضَرْتَنِی النَّجَاةَ وَ جَعَلْتَنِی مِنْکَ فِی وَلَایَةِ الْعِصْمَةِ فَلَمْ أَبْرَحْ مِنْکَ فِی سُبُوغِ نَعْمَائِکَ وَ تَتَابُعِ آلَائِکَ مَحْرُوساً لَکَ فِی الرَدِّ وَ الِامْتِنَاعِ مَحْفُوظاً لَکَ فِی الْمَنَعَةِ وَ الدِّفَاعِ عَنِّی وَ لَمْ تُکَلِّفْنِی فَوْقَ طَاقَتِی وَ لَمْ تَرْضَ عَنِّی إِلَّا طَاعَتِی فَإِنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ لَمْ تَغِبْ وَ لَا تَغِیبُ عَنْکَ غَائِبَةٌ وَ لَا تَخْفَی عَلَیْکَ خَافِیَةٌ وَ لَنْ تَضِلَّ عَنْکَ فِی ظُلَمِ الْخَفِیَّاتِ ضَالَّةٌ إِنَّمَا أَمْرُکَ إِذَا أَرَدْتَ شَیْئاً أَنْ تَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَحْمَدُکَ فَلَکَ الْحَمْدُ مِثْلَ مَا حَمِدْتَ بِهِ نَفْسَکَ وَ أَضْعَافَ مَا حَمِدَکَ بِهِ الْحَامِدُونَ وَ مَجَّدَکَ بِهِ الْمُمَجِّدُونَ وَ کَبَّرَکَ بِهِ الْمُکَبِّرُونَ وَ سَبَّحَکَ بِهِ الْمُسَبِّحُونَ وَ هَلَّلَکَ بِهِ الْمُهَلِّلُونَ وَ عَظَّمَکَ بِهِ الْمُعَظِّمُونَ وَ وَحَّدَکَ بِهِ الْمُوَحِّدُونَ حَتَّی یَکُونَ لَکَ مِنِّی وَحْدِی فِی کُلِّ طَرْفَةِ عَیْنٍ وَ أَقَلَّ مِنْ ذَلِکَ مِثْلُ حَمْدِ جَمِیعِ الْحَامِدِینَ وَ تَوْحِیدِ أَصْنَافِ الْمُوَحِّدِینَ وَ الْمُخْلِصِینَ وَ تَقْدِیسِ أَجْنَاسِ الْعَارِفِینَ وَ ثَنَاءِ جَمِیعِ الْمُهَلِّلِینَ وَ الْمُصَلِّینَ وَ الْمُسَبِّحِینَ وَ مِثْلُ مَا أَنْتَ بِهِ عَالِمٌ وَ عَارِفٌ وَ هُوَ مَحْمُودٌ مَحْبُوبٌ وَ مَحْجُوبٌ مِنْ جَمِیعِ خَلْقِکَ کُلِّهِمْ مِنَ الْحَیَوَانَاتِ وَ أَرْغَبُ إِلَیْکَ فِی بَرَکَةِ مَا أَنْطَقْتَنِی بِهِ مِنْ حَمْدِکَ فَمَا أَیْسَرَ مَا کَلَّفْتَنِی بِهِ مِنْ حَقِّکَ وَ أَعْظَمَ مَا وَعَدْتَنِی بِهِ عَلَی شُکْرِکَ ابْتَدَأْتَنِی بِالنِّعَمِ فَضْلًا وَ طَوْلًا وَ أَمَرْتَنِی بِالشُّکْرِ حَقّاً وَ عَدْلًا وَ وَعَدْتَنِی عَلَیْهِ أَضْعَافاً وَ مَزِیداً وَ أَعْطَیْتَنِی مِنْ رِزْقِکَ وَاسِعاً اخْتِیَاراً وَ رِضًا وَ سَأَلْتَنِی مِنْهُ شُکْراً یَسِیراً صَغِیراً إِذْ نَجَّیْتَنِی وَ عَافَیْتَنِی مِنْ جَهْدِ الْبَلَاءِ وَ لَمْ تُسَلِّمْنِی لِسُوءِ قَضَائِکَ وَ بَلَائِکَ وَ جَعَلْتَ مَلْبَسِی الْعَافِیَةَ وَ أَوْلَیْتَنِی الْبَسْطَةَ وَ الرَّخَاءَ وَ شَرَعْتَ لِی مِنَ الدِّینِ أَیْسَرَ الْقَوْلِ وَ الْفِعْلِ وَ سَوَّغْتَ لِی أَیْسَرَ الصِّدْقِ (1) وَ ضَاعَفْتَ لِی أَشْرَفَ

ص: 255


1- 1. القصد خ ل.

فضل و افزودنی را بر من چند برابر کردی.

با آنچه به من وعده دادی از برهان شریف و بشارت دادی از مرتبه والا و مرا به دعوت بزر گترین پیامبران برگزیدی او که فاضل ترین آنان به جهت شفاعت و برهانش واضح ترین و و درجه اش والاترین و منزلتش نزدیک ترین است حضرت محمد درود خدا بر او و خاندانش و تمامی پیامبران و رسولان.

خدایا بر محمد و خاندان محمد درود فرست و چیزی را بر من ببخش که جز مغفرت تو گنجایش آمرزش تو را ندارد و جز عفو تو آن را از بین نمی برد و جز گذشت و فضل تو آن را نمی پوشاند و در این لحظه و این روز و این شب و این ماه و این سال یقینی صادق بر من ببخشای که مصیبت های دنیا و آخرت و غم های آن دو را از من آسان گرداند و مرا به سمت سوق دهد و به آنچه نزد توست تشویق کند و برای من در نزد خود آمرزش را بنویس و به کرامت از جانب خود برسان و شکر نعمت هایت را به من عطا کن به راستی تو خدایی هستی که خدایی جز تو نیست یگانه و یکتایی آغاز گر والا آفریننده شنوای دانایی که که برای امر تو بازدارنده ای نیست و کسی از قضای تو امتناع نورزد.

گواهی می دهم به آن که تویی پروردگار من و پروردگار هر چیز. تویی آفریدگار آسمانها و زمین و دانای پنهان و آشکار و بلند مرتبه بزرگوار.

خداوندا به درستی که من از تو ثبات در امر و استواری بر رفتن به راه راست و شکر کردن بر نعمت تو را می خواهم و از تو عبادت نیک می خواهم و از تو مسالت می کنم از هر خیری که می دانی و من نمی دانم و پناه می برم به تو از هر شری که می دانی و نمی دانم و تو دانای نهان هایی.

از تو ایمنی از ستم هر ظالم و ظلم هر سرکش و و حسد هر حسود و ستم هر بیداد گر و مکر هر فریبنده و نیرنگ هر مکر کننده و فریب هر حیله گر و جادوی هر جادوگر و سرزنش هر کینه توز می خواهم و به واسطه تو بر دشمنان حمله می کنم و تنها از تو امید دارم ولایت دوستان و اولیا و نردیکان و همگنان.

تو را سپاس بر نیکی های فضل تو و روزی های شناخته شده تو و انواع مختلفی از آنچه به من عطا کردی که توان شمارش و بر شمردن آن را ندارم و به راستی تو خدایی که جز تو خدایی نیست و سپاس تو در میان خلق بسیار و دست تو به بخشش گشوده است در حکم خویش مخالفت نشوی و در پادشاهی و فرمانروایی و امرت مورد تنازع قرار نگیری از مردمان هر آنچه خواهی در اختیار گیری و آنها ز آنچه تو خواهی مالک نشوند.

ص: 256

الْفَضْلِ وَ الْمَزِیدِ.

مَعَ مَا وَعَدْتَنِی بِهِ مِنَ الْمَحَجَّةِ الشَّرِیفَةِ وَ بَشَّرْتَنِی بِهِ مِنَ الدَّرَجَةِ الرَّفِیعَةِ وَ اصْطَفَیْتَنِی بِأَعْظَمِ النَّبِیِّینَ دَعْوَةً وَ أَفْضَلِهِمْ شَفَاعَةً وَ أَوْضَحِهِمْ حُجَّةً وَ أَرْفَعِهِمْ دَرَجَةً وَ أَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ عَلَی جَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِی مَا لَا یَسَعُهُ إِلَّا مَغْفِرَتُکَ وَ لَا یَمْحَقُهُ إِلَّا عَفْوُکَ وَ لَا یُکَفِّرُهُ إِلَّا تَجَاوُزُکَ وَ فَضْلُکَ وَ هَبْ لِی فِی سَاعَتِی هَذِهِ وَ یَوْمِی هَذَا وَ لَیْلَتِی هَذِهِ وَ شَهْرِی هَذَا وَ سَنَتِی هَذِهِ یَقِیناً صَادِقاً یُهَوِّنُ عَلَیَّ مَصَائِبَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَحْزَانَهُمَا وَ یُشَوِّقُنِی إِلَیْکَ وَ یُرَغِّبُنِی فِیمَا عِنْدَکَ وَ اکْتُبْ لِی عِنْدَکَ الْمَغْفِرَةَ وَ بَلِّغْنِی الْکَرَامَةَ مِنْ عِنْدِکَ وَ أَوْزِعْنِی شُکْرَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ فَإِنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْوَاحِدُ الْأَحَدُ الْمُبْدِئُ الرَّفِیعُ الْبَدِیعُ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ الَّذِی لَیْسَ لِأَمْرِکَ مَدْفَعٌ وَ لَا عَنْ قَضَائِکَ مُمْتَنَعٌ اللَّهُمَّ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ رَبِّی وَ رَبُّ کُلِّ شَیْ ءٍ فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ الْکَبِیرُ الْمُتَعالِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الثَّبَاتَ فِی الْأَمْرِ وَ الْعَزِیمَةَ عَلَی الرُّشْدِ وَ الشُّکْرَ عَلَی نِعَمِکَ وَ أَسْأَلُکَ حُسْنَ عِبَادَتِکَ وَ أَسْأَلُکَ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ تَعْلَمُ وَ لَا أَعْلَمُ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ کُلِّ شَرٍّ تَعْلَمُ وَ لَا أَعْلَمُ وَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ وَ أَسْأَلُکَ أَمْناً مِنْ جَوْرِ کُلِّ جَائِرٍ وَ بَغْیِ کُلِّ بَاغٍ وَ حَسَدِ کُلِّ حَاسِدٍ وَ ظُلْمِ کُلِّ ظَالِمٍ وَ مَکْرِ کُلِّ مَاکِرٍ وَ کَیْدِ کُلِّ کَائِدٍ وَ غَدْرِ کُلِّ غَادِرٍ وَ سِحْرِ کُلِّ سَاحِرٍ وَ شَمَاتَةِ کُلِّ کَاشِحٍ بِکَ أَصُولُ عَلَی الْأَعْدَاءِ وَ إِیَّاکَ أَرْجُو وَلَایَةَ الْأَحِبَّاءِ وَ الْأَوْلِیَاءِ وَ الْقُرَنَاءِ وَ الْأَقْرِبَاءِ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا لَا أَسْتَطِیعُ إِحْصَاءَهُ وَ لَا تَعْدِیدَهُ مِنْ عَوَائِدِ فَضْلِکَ وَ عَوَارِفِ رِزْقِکَ وَ أَلْوَانِ مَا أَوْلَیْتَنِی بِهِ مِنْ إِرْفَادِکَ فَإِنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْفَاشِی فِی الْخَلْقِ حَمْدُکَ الْبَاسِطُ بِالْجُودِ یَدَکَ لَا تُضَادُّ فِی حُکْمِکَ وَ لَا تُنَازَعُ فِی سُلْطَانِکَ وَ مُلْکِکَ وَ أَمْرِکَ تَمْلِکُ مِنَ الْأَنَامِ مَا تَشَاءُ وَ لَا یَمْلِکُونَ مِنْکَ إِلَّا مَا تُرِیدُ

ص: 256

خداوندا تویی نعمت دهنده فزاینده توانای قهرکننده با اقتدار تنزیه کرده شده در روشنی پاکیزگی، بزرگی و زیبای را ردای خود ساختی و بزرگی نمودی به عزت و بلندی خود و پنهان گشتی به روشنی و نور و شکوهمند شدی به هیبت و زیبایی خود.

خداوندا برای توست بخشش دیرینه و پادشاهی شامخ و جود گسترده و قدرت کامل و حکمت رسا و عزت فراگیر، تو را سپاس که مرا از امت محمد صلی الله علیه و آله قرار دادی که با فضیلت ترین فرزندان آدم است کسانی که آنان را کرامت بخشیدی و در دریا و خشکی حمل کردی و از پاکی ها به او روزی دادی و آنها را بر بسیاری از مخلوقات خود برتری بخشیدی.

مرا شنوا بینا سالم درست اندام تندرست خلق کردی و مرا به کاستی در بدنم از اطاعت خویش مشغول نکردی و مرا از کرامت و رفتار نیک خود و فضل بخشش ها و نعمت هایت باز نداشتی تو کسی هستی که در دنیا و آخرت بر من وسعت دادی و مرا بر بسیاری از مخلوقات خود برتری دادی.

برای من گوشی قرار دادی که آیات تو را می شنود و عقلی که ایمان به تو را می فهمد و چشمی که قدرت تو را می بیند و دلی که عظمت تو را می داند و قلبی که به توحید تو اعتقاد دارد من به فضل تو بر خود سپاس گزارم و تو را شاکرم و به حق تو گواهم به راستی که تو زنده ای قبل از هر زنده و زنده ای بعد از هر زنده و زنده ای بعد از هر مرده و زنده ای که زندگانی را از زنده ای به ارث نمی بری و خیر تو به اندازه یک چشم بر هم زدن از من جدا نمی کنی و در هر زمانی و امیدم را قطع نمی کنی و عذاب مصیبت ها را بر من وارد نمی سازی و ظرافت های نگاه داشتن هایت را از من باز نمی داری و نعمت های محکم را بر من تغییر نمی دهی.

و اگر از احسان تو جز گذشت تو و توفیق من و استجابت دعایم را به یاد نیاوردم زمانی که صدایم را بلند کردم و سرم را بالا گرفتم و زبانم را گشودم و به انواع حاجات خود به سوی تو گراییدم و تو آن را بر آوردی و از تو می خواهم به تمجید و حمد و یگانگی و بزرگی و فضل تو و بزرگی و یکتایی تو و به جز اینکه در آفرینش من هنگامی که صورت بخشیدی و تصویرم را نیک گرداندی و به جز در تقسیم روزی ها هنگامی که برایم مقدر کردی، در آن چیزی بود که شکر مرا از تلاشم باز می داشت پس چگونه فکر کنم در نعمت های بزرگی که در آن غوطه ورم یا اینکه به شکر بخشی از آن دست نیابم.

ص: 257

اللَّهُمَّ أَنْتَ الْمُنْعِمُ الْمُفْضِلُ الْقَادِرُ الْقَاهِرُ الْمُقْتَدِرُ الْقُدُّوسُ فِی نُورِ الْقُدْسِ تَرَدَّیْتَ بِالْمَجْدِ وَ الْبَهَاءِ وَ تَعَظَّمْتَ بِالْعِزِّ وَ العَلَاءِ وَ تَأَزَّرْتَ بِالْعَظَمَةِ وَ الْکِبْرِیَاءِ وَ تَغَشَّیْتَ بِالنُّورِ وَ الضِّیَاءِ وَ تَجَلَّلْتَ بِالْمَهَابَةِ وَ الْبَهَاءِ اللَّهُمَّ لَکَ الْمَنُّ الْقَدِیمُ وَ السُّلْطَانُ الشَّامِخُ وَ الْمُلْکُ الْبَاذِخُ وَ الْجُودُ الْوَاسِعُ وَ الْقُدْرَةُ الْکَامِلَةُ وَ الْحِکْمَةُ الْبَالِغَةُ وَ الْعِزَّةُ الشَّامِلَةُ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا جَعَلْتَنِی مِنْ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ هُوَ أَفْضَلُ بَنِی آدَمَ الَّذِینَ کَرَّمْتَهُمْ وَ حَمَلْتَهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْتَهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَ فَضَّلْتَهُمْ عَلَی کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْتَهُمْ مِنْ أَهْلِهَا تَفْضِیلًا وَ خَلَقْتَنِی سَمِیعاً بَصِیراً صَحِیحاً سَوِیّاً سَالِماً مُعَافًی وَ لَمْ تَشْغَلْنِی بِنُقْصَانٍ فِی بِدَنِی عَنْ طَاعَتِکَ وَ لَمْ تَمْنَعْنِی کَرَامَتَکَ إِیَّایَ وَ حُسْنَ صَنِیعِکَ عِنْدِی وَ فَضْلَ مَنَائِحِکَ لَدَیَّ وَ نَعْمَائِکَ عَلَیَّ أَنْتَ الَّذِی أَوْسَعْتَ عَلَیَّ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ فَضَّلْتَنِی عَلَی کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْتَ مِنْ خَلْقِکَ تَفْضِیلًا فَجَعَلْتَ لِی سَمْعاً یَسْمَعُ آیَاتِکَ وَ عَقْلًا یَفْهَمُ إِیمَانَکَ وَ بَصَراً یَرَی قُدْرَتَکَ وَ فُؤَاداً یَعْرِفُ عَظَمَتَکَ وَ قَلْباً یَعْتَقِدُ تَوْحِیدَکَ فَإِنِّی لِفَضْلِکَ عَلَیَّ حَامِدٌ وَ لَکَ نَفْسِی شَاکِرَةٌ وَ بِحَقِّکَ شَاهِدَةٌ فَإِنَّکَ حَیٌّ قَبْلَ کُلِّ حَیٍّ وَ حَیٌّ بَعْدَ کُلِّ حَیٍّ وَ حَیٌّ بَعْدَ کُلِّ مَیِّتٍ وَ حَیٌّ لَمْ تَرِثِ الْحَیَاةَ مِنْ حَیٍّ وَ لَمْ تَقْطَعْ خَیْرَکَ عَنِّی طَرْفَةَ عَیْنٍ فِی کُلِّ وَقْتٍ وَ لَمْ تَقْطَعْ رَجَائِی وَ لَمْ تُنْزِلْ بِی عُقُوبَاتِ النِّقَمِ وَ لَمْ تَمْنَعْ عَنِّی دَقَائِقَ الْعِصَمِ وَ لَمْ تُغَیِّرْ عَلَیَّ وَثَائِقَ النِّعَمِ فَلَوْ لَمْ أَذْکُرْ مِنْ إِحْسَانِکَ إِلَّا عَفْوَکَ عَنِّی وَ التَّوْفِیقَ لِی وَ الِاسْتِجَابَةَ لِدُعَائِی حِینَ رَفَعْتُ صَوْتِی وَ رَفَعْتُ رَأْسِی وَ انْطَلَقْتُ لِسَانِی وَ رَغِبْتُ إِلَیْکَ بِأَنْوَاعِ حَوَائِجِی فَقَضَیْتَهَا وَ أَسْأَلُکَ بِتَمْجِیدِکَ وَ تَحْمِیدِکَ وَ تَوْحِیدِکَ وَ تَعْظِیمِکَ وَ تَفْضِیلِکَ وَ تَکْبِیرِکَ وَ تَهْلِیلِکَ وَ إِلَّا فِی تَقْدِیرِکَ خَلْقِی حِینَ صَوَّرْتَنِی فَأَحْسَنْتَ صُورَتِی وَ إِلَّا فِی قِسْمَةِ الْأَرْزَاقِ حِینَ قَدَّرْتَهَا لِی لَکَانَ فِی ذَلِکَ مَا یَشْغَلُ شُکْرِی عَنْ جَهْدِی فَکَیْفَ إِذَا فَکَّرْتُ فِی النِّعَمِ الْعِظَامِ الَّتِی أَتَقَلَّبُ فِیهَا أَوْ لَا أَبْلُغُ شُکْرَ شَیْ ءٍ مِنْهَا

ص: 257

تو را سپاس به تعداد آنچه علمت آن را نگاه داشت و به شماره آنچه رحمتت گسترانید و به تعداد آنچه قدرتت بر آن احاطه پیدا کرد و چندین برابر آنچه از تمامی بندگانت مستوجبی خدایا احسانت را در حق من کامل گردان در آنچه از عمرم باقی ماند همانگونه که احسان کردی در آنچه که از عمرم گذشت.

خدایا از تو می خواهم و به تو توسل می جویم به توحید تو و ستایش تو و سپاس تو و یگانگی تو و بزرگمنشی تو و کمال تو و بزرگی تو و نور تو و مهربانی تو و رحمت تو و علم تو وبردباری تو و بلندی تو و وقار تو و نعمت تو و زیبایی تو و جمال تو و و شکوه تو و قدرت تو و عظمت تو و نیروی تو و قدرت تو و احسان تو و آمرزش تو و نعمت تو و رحمت تو و پیامبر تو و ولی تو و عترت پاک و طاهر تو که بر محمد و خاندان او درود فرستی و مرا از راحتی و فضل و جمال و جلال و فایده های کرامت خود محروم نگردانی به راستی که موانع بخل متعرض تو نشود به سبب بسیاری عطایای خود و کوتاهی در شکرت از بخشش تو نکاهد و بخشش های فراوان تو از خزانه هایت کم نکند و عطاهای بسیار زیبا شکوهمندت در بخشش تو تاثیر نگذارد و از فقر نهراسی که به تنگی افتی و ترس بی چیزی به تو نرسید که فراوانی فضلت از بخشش تو بکاهد.

خداوندا قلبی خاشع فروتن نالان و بدنی صبر کننده [و زبانی ذاکر ستایش گو] و یقینی صادق و رزقی گسترده و علمی نافع و فرزندی صالح و عمری طولانی و و زنی صالح و عملی نیک و چشمی گریان و توبه ای پذیرفته روزی ام گردان و از تو رزقی حلال پاک می خواهم و مرا از مکر خویش ایمن گردان و یادت را از خاطر من نبر و پوششت را از من برکنار مدار و از رحمت خود ناامید مگردان و از جوار و جنب خود دور مکن و و مرا پناه ده و از رحمت و آسایش خود ناامید مکن و مونس من از هر ترس و وحشتی باش و از هر هلاکتی حفظ کن و از هر بلا و آفت و فساد و خواری و ذلت و بیماری و پیسی و فقر و نیاز و وبا و بلا و زلزله و غرق شدن و سوختن و گلو گیر شدن و دزدی و گرما و سرما و گرسنگی و تشنگی و گمراهی و ضلالت و غصه و سختی و رنج در دو سرا نجات بخش به راستی که تو خلف وعده نمی کنی.

خدایا مرا رفعت بخش و فرو نیار و از من دفاع کن و مرا دور نکن و بر من ببخشای و مرا محروم نکن و مرا گرامی بدار و خوار مکن و بر من بیافزای و از من کم نکن و بر من رحم کن و مرا عذاب نکن و مرا یاری فرما و تنها مگذار و مرا بپوشان و خوار مگردان و و مرا ترجیح بده و دیگری را بر من بر نگزین در امر دنیا و آخرت

ص: 258

فَلَکَ الْحَمْدُ عَدَدَ مَا حَفِظَهُ عِلْمُکَ وَ عَدَدَ مَا وَسِعَتْهُ رَحْمَتُکَ وَ عَدَدَ مَا أَحَاطَتْ بِهِ قُدْرَتُکَ وَ أَضْعَافَ مَا تَسْتَوْجِبُهُ مِنْ جَمِیعِ خَلْقِکَ اللَّهُمَّ فَتَمِّمْ إِحْسَانَکَ إِلَیَّ فِیمَا بَقِیَ مِنْ عُمُرِی کَمَا أَحْسَنْتَ إِلَیَّ فِیمَا مَضَی مِنْهُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ وَ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِتَوْحِیدِکَ وَ تَمْجِیدِکَ وَ تَحْمِیدِکَ وَ تَهْلِیلِکَ وَ کِبْرِیَائِکَ وَ کَمَالِکَ وَ تَعْظِیمِکَ وَ نُورِکَ وَ رَأْفَتِکَ وَ رَحْمَتِکَ وَ عِلْمِکَ وَ حِلْمِکَ وَ عُلُوِّکَ وَ وَقَارِکَ وَ مَنِّکَ وَ بَهَائِکَ وَ جَمَالِکَ وَ جَلَالِکَ وَ سُلْطَانِکَ وَ عَظَمَتِکَ وَ قُوَّتِکَ وَ قُدْرَتِکَ وَ إِحْسَانِکَ وَ غُفْرَانِکَ وَ امْتِنَانِکَ وَ رَحْمَتِکَ وَ نَبِیِّکَ وَ وَلِیِّکَ وَ عِتْرَتِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ لَا تَحْرِمَنِی رِفْدَکَ وَ فَضْلَکَ وَ جَمَالَکَ وَ جَلَالَکَ وَ فَوَائِدَ کَرَامَاتِکَ فَإِنَّهُ لَا یَعْتَرِیکَ لِکَثْرَةِ مَا قَدْ نَشَرْتَ بِهِ مِنَ الْعَطَایَا عَوَائِقُ الْبُخْلِ وَ لَا یَنْقُصُ جُودَکَ التَّقْصِیرُ فِی شُکْرِ نِعْمَتِکَ وَ لَا تَنْفَدُ خَزَائِنَکَ مَوَاهِبُکَ الْمُتَّسِعَةُ وَ لَا تُؤَثِّرُ فِی جُودِکَ الْعَظِیمِ مِنَحُکَ الْفَائِقَةُ الْجَمِیلَةُ الْجَلِیلَةُ وَ لَا تَخَافُ ضَیْمَ إِمْلَاقٍ فَتُکْدِیَ وَ لَا یَلْحَقُکَ خَوْفُ عَدَمٍ فَیَنْتَقِصَ مِنْ جُودِکَ فَیْضُ فَضْلِکَ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی قَلْباً خَاشِعاً خَاضِعاً ضَارِعاً وَ بَدَناً صَابِراً وَ لِسَاناً ذَاکِراً حَامِداً وَ یَقِیناً صَادِقاً وَ رِزْقاً وَاسِعاً وَ عِلْماً نَافِعاً وَ وَلَداً صَالِحاً وَ سِنّاً طَوِیلًا وَ امْرَأَةً صَالِحَةً وَ عَمَلًا صَالِحاً وَ عَیْناً بَاکِیَةً وَ تَوْبَةً مَقْبُولَةً وَ أَسْأَلُکَ رِزْقاً حَلَالًا طَیِّباً وَ لَا تُؤْمِنِّی مَکْرَکَ وَ لَا تُنْسِنِی ذِکْرَکَ وَ لَا تَکْشِفْ عَنِّی سِتْرَکَ وَ لَا تُقَنِّطْنِی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ لَا تُبَعِّدْنِی مِنْ کَنَفِکَ وَ جِوَارِکَ وَ أَعِذْنِی وَ لَا تُؤْیِسْنِی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ رَوْحِکَ وَ کُنْ لِی أَنِیساً مِنْ کُلِّ رَوْعَةٍ وَ وَحْشَةٍ وَ اعْصِمْنِی مِنْ کُلِّ هَلْکَةٍ وَ نَجِّنِی مِنْ کُلِّ بَلِیَّةٍ وَ آفَةٍ وَ عَاهَةٍ وَ إِهَانَةٍ وَ ذِلَّةٍ وَ عِلَّةٍ وَ قِلَّةٍ وَ مَرَضٍ وَ بَرَصٍ وَ فَقْرٍ وَ فَاقَةٍ وَ وَبَاءٍ وَ بَلَاءٍ وَ زَلْزَلَةٍ وَ غَرَقٍ وَ حَرَقٍ وَ شَرَقٍ وَ سَرَقٍ وَ حَرٍّ وَ بَرْدٍ وَ جُوعٍ وَ عَطَشٍ وَ غَیٍّ وَ ضَلَالَةٍ وَ غُصَّةٍ وَ مِحْنَةٍ وَ شِدَّةٍ فِی الدَّارَیْنِ إِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمِیعادَ اللَّهُمَّ ارْفَعْنِی وَ لَا تَضَعْنِی وَ ادْفَعْ عَنِّی وَ لَا تَدْفَعْنِی وَ أَعْطِنِی وَ لَا تَحْرِمْنِی وَ أَکْرِمْنِی وَ لَا تُهِنِّی وَ زِدْنِی وَ لَا تَنْقُصْنِی وَ ارْحَمْنِی وَ لَا تُعَذِّبْنِی وَ انْصُرْنِی وَ لَا تَخْذُلْنِی وَ اسْتُرْنِی وَ لَا تَفْضَحْنِی وَ آثِرْنِیَ وَ لَا تُؤْثِرْ عَلَیَّ أَحَداً فِی أَمْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ

ص: 258

و اندوهم را برطرف کن و غصه ام را بزدای و دشمنم را نابود گردان و مرا حفظ کن و تباه مگردان و به راستی که بر هر چیزی توانایی و درود خدا بر سرورمان محمد و تمامی خاندان او ای صاحب شکوه و بزرگی.

خداوندا امری که بر من مقدر ساختی و به توفیق و تدبیر خود آن را شروع کردی، به بهترین وجه آن را بر من کامل گردان و آن را صالح و شایسته گردان به راستی که بر هرچه خواهی توانایی و به اجابت شایسته ای کسی که به آسمان ها و زمین ها به امر او بر پا شد و ای کسی که آسمان را نگه می داری از اینکه بر زمین افتد مگر به اذن او و ای کسی که امر او اینگونه است که هرگاه چیزی را اراده کند به او می گوید موجود باش پس موجود می شود پاک است کسی که ملکوت همه چیز به دست اوست و به سوی او باز گردانده می شوید و درود و سلام و تفضل دائم همیشگی تو بر محمد و تمامی خاندانش و سپاس خدایی راست که پروردگار جهانیان است.

روایت34.

مهج الدعوات: دعایی از مولای ما امیر المؤمنین علی بن ابی طالب صلوات اللَّه علیه که این را در سختی ها و در هنگام نزول حادثه ها می خواندند و این دعا سریع الاجابت از جانب خداست: خداوندا تویی پادشاه حقی که نیست خدایی مگر تو و منم بنده تو به خود ستم نمودم و به گناه خود اقرار دارم، پس گناهان مرا بیامرز برای من نیست خدایی مگر تو ای آمرزنده.

خداوندا تو را ستایش می کنم و تو سزاوار ستایش بر چیزی هستی که مرا به آن اختصاص دادی از آرزوهای بخشیده شده و آنچه از نیکی های افزون تو که به من رسید و آنچه از احسان خود که به من عطا نمودی و رضایت خود را بر من عهده دار شدی و از نعمت خود و دفاع کردن از من و توفیق دادن و برآوردن دعایم به من رسانیدی تا اینکه که مناجات کنم با تو در حالی که تمایل دارم و می خوانم تو را در حالی که اخلاص دارم و به تو امید دارم و تو را می یابم که اصلاح کننده من در مکان ها و ناظر بر من در کارها و آمرزنده گناهان و پوشاننده عیب های من هستی. و یک چشم بر همزدن نیکویی تو را از دست ندادم از وقتی که مرا به خانه آزمایش فرود آوردی تا ببینی که چه چیز پیش می فرستم برای خانه همیشگی.

خدایا من آزاد شده تو از تمامی گمراهی ها و آسیب ها و مصیبت ها و عیب ها و سختی ها و تنگی ها هستم و غم هایی که در آن اندوه ها با بلاهای گوناگون و قضاهای سخت مختلف بر من حمله ور شد و من از تو جز زیبایی به خاطر ندارم و جز فزونی از تو ندیدم. خیر تو مرا فراگرفت و فضل تو بر من پیاپی است و نعمت هایت پشت سر هم فراوان است. ترس مرا محقق نکردی بلکه امید مرا راست کردی و در سفرهایم با من رفاقت نمودی و به هنگام حضورم مرا گرامی داشتی و دردهای

ص: 259

وَ فَرِّجْ هَمِّی وَ اکْشِفْ غَمِّی وَ أَهْلِکْ عَدُوِّی وَ احْفَظْنِی وَ لَا تُضَیِّعْنِی فَ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ اللَّهُمَّ مَا قَدَّرْتَ لِی مِنْ أَمْرٍ وَ شَرَعْتَ فِیهِ بِتَوْفِیقِکَ وَ تَدْبِیرِکَ (1)

فَتَمِّمْهُ لِی بِأَحْسَنِ الْوُجُوهِ کُلِّهَا وَ أَصْلَحِهَا وَ أَصْوَبِهَا فَإِنَّکَ عَلَی مَا تَشَاءُ قَدِیرٌ وَ بِالْإِجَابَةِ جَدِیرٌ یَا مَنْ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ بِأَمْرِهِ یَا مَنْ یُمْسِکُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَی الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ یَا مَنْ أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ فَسُبْحانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً دَائِماً أَبَداً فَضْلًا کَثِیراً وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ.

«34»

مهج، [مهج الدعوات]: دُعَاءٌ لِمَوْلَانَا وَ مُقْتَدَانَا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فِی الشَّدَائِدِ وَ نُزُولِ الْحَوَادِثِ وَ هُوَ سَرِیعُ الْإِجَابَةِ مِنَ اللَّهِ تَعَالَی اللَّهُمَّ أَنْتَ الْمَلِکُ الْحَقُّ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَ أَنَا عَبْدُکَ ظَلَمْتُ نَفْسِی وَ اعْتَرَفْتُ بِذَنْبِی فَاغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ یَا غَفُورُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَحْمَدُکَ وَ أَنْتَ لِلْحَمْدِ أَهْلٌ عَلَی مَا خَصَصْتَنِی بِهِ مِنْ مَوَاهِبِ الرَّغَائِبِ وَ وَصَلَ (2) إِلَیَّ مِنْ فَضَائِلِ الصَّنَائِعِ وَ عَلَی مَا أَوْلَیْتَنِی بِهِ وَ تَوَلَّیْتَنِی بِهِ مِنْ رِضْوَانِکَ وَ أَنَلْتَنِی مِنْ مَنِّکَ الْوَاصِلِ إِلَیَّ وَ مِنَ الدِّفَاعِ عَنِّی وَ التَّوْفِیقِ لِی وَ الْإِجَابَةِ لِدُعَائِی حَتَّی أُنَاجِیَکَ رَاغِباً وَ أَدْعُوَکَ مُصَافِیاً وَ حَتَّی أَرْجُوَکَ فَأَجِدَکَ فِی الْمَوَاطِنِ کُلِّهَا لِی جَابِراً(3) وَ فِی أُمُورِی نَاظِراً وَ لِذُنُوبِی غَافِراً وَ لِعَوْرَاتِی سَاتِراً لَمْ أَعْدَمْ خَیْرَکَ طَرْفَةَ عَیْنٍ مُذْ أَنْزَلْتَنِی دَارَ الِاخْتِبَارِ لِتَنْظُرَ مَا ذَا أُقَدِّمُ لِدَارِ الْقَرَارِ فَأَنَا عَتِیقُکَ اللَّهُمَّ مِنْ جَمِیعِ الْمَصَائِبِ وَ اللَّوَازِبِ وَ الْغُمُومِ الَّتِی سَاوَرَتْنِی فِیهَا الْهُمُومُ بِمَعَارِیضِ الْقَضَاءِ وَ مَصْرُوفِ جَهْدِ الْبَلَاءِ لَا أَذْکُرُ مِنْکَ إِلَّا الْجَمِیلَ وَ لَا أَرَی مِنْکَ غَیْرَ التَّفْضِیلِ خَیْرُکَ لِی شَامِلٌ وَ فَضْلُکَ عَلَیَّ مُتَوَاتِرٌ وَ نِعَمُکَ عِنْدِی مُتَّصِلَةٌ سَوَابِغُ لَمْ تُحَقِّقْ حِذَارِی بَلْ صَدَّقْتَ رَجَائِی وَ صَاحَبْتَ أَسْفَارِی وَ أَکْرَمْتَ أَحْضَارِی

ص: 259


1- 1. تیسیرک خ ل.
2- 2. و وصلت خ ل.
3- 3. جارا خ.

مرا شفا دادی و مرض هایم را عافیت بخشیدی و دنیا و آخرت مرا نیک گرداندی و مرا دشمن شاد نگردانیدی و انداختی به کسی که به من انداخت و مرا از شر کسی که با من دشمنی کرد، کفایت نمودی.

خداوندا چه بسا دشمنی که شمشیر دشمنی خود را بر من کشید و دم کارد بزرگ خود را برای کشتن من تیز کرد و لبه آن را برنده ساخت و زهرهای کشنده خود را برای من در آمیخت و تیرهای خود را به سمت من روانه کرد و در دل گرفت که به من ناخوشی را به من برساند و تلخی زهرهای خود را به من بیاشاماند پس ای خدای من تو به سستی من از برداشتن بارهای گران بلاها نگاه کردی و به ناتوانی من در انتقام کشیدن از کسی که قصد جنگ با من دارد و به تنهایی من در بسیار از کسانی که با من دشمنی نمودند و برای من به کمین نشست در بلایی که نتوانم فکر خود را در انتقام کشیدن از مثل او به کار برم پس آنگاه مرا قوّت دادی ای پروردگار من به یاری خود و دستهای مرا به یاری خود محکم کردی پس تیزی او را برای من کند نمودی و او را پس از اجتماع بسیار تنها قرار دادی و مرا بر او رفعت دادی و او را وامانده باز گرداندی در حالی که سوزش سینه خود را شفا نداد و گرمی های خشم خود را خنک نکرد و بر دست خود دندان گرفت و پشت کرد و برگشت، لشکرهای او به جای ماندند و آرزوهای او محقق نشد.

خداوندا چه بسا ستمکاری که به مکرهای خود بر من ستم نمود و دامهای شکارکننده های خود را برای من بر پای کرد و مثل نشستن شیر برای شکار خود در کمین من نشست و فرصت خود را و رسیدن به شکار خود را مغتنم شمرد و حال آنکه او شکفتگی چاپلوسی را ظاهر می کند و به حسب ظاهر برای من روی گشاده را می گشاید پس چون تو ای خدای من فساد باطن او را و زشتی آنچه را که پنهان است در سینه او دیدی، او را به اصل سر او در گور خودش نگون ساز کردی و او را در محل افتادن در گودال خودش سرازیر انداختی و او را به عقب برگردانیدی و سنگ خودش را به جانب او انداختی و او را به پیکان تیر خودش زخم نمودی و به زه کمان خودش گلوگیر کردی و مکر او را به خودش برگردانیدی و به گردن او انداختی پشیمانی او را پس بی مددکار ماند و پس از تکبّر داشتن خفیف گشت و فروتنی نمود و بعد از گردنکشی خوار گشت و در حلقه های دام خود گرفتار شد که دوست می داشت مرا در آنها بیندازد و نزدیک بود اگر رحمت تو نبود، فرود آید به من آنچه فرود آمده بود به میان سرای او از بلاها پس همه حمد از برای پروردگار بسیار توانایی است که نزاع نمی شود و برای مولای بردباری است که شتاب نمی کند و برای پاینده ای است که غافل نمی شود و بردباری است که جهل ندارد.

تو را خواندم ای خدای من در حالی که به تو پناه آوردم و به زود بر آوردن حاجت اعتماد دارم، بر آنچه همیشه می دانستم از نیکو دفع نمودن تو از من، توکّل میکنم. دانایم به اینکه کسی که در سایه حمایت تو باشد ستم نمی بیند و بلاها و مصیبت ها در خانه کسی را که پناه آورده باشد به قلعه یاری تو نمی کوبد، رها نمودی مرا ای پروردگار من به سبب توانایی خود و نجات دادی مرا از شدّت آزار او به فضل و بخشش خود.

ص: 260

وَ شَفَیْتَ أَمْرَاضِی وَ عَافَیْتَ أَوْصَابِی وَ أَحْسَنْتَ مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَایَ وَ لَمْ تُشْمِتْ بِی أَعْدَائِی وَ رَمَیْتَ مَنْ رَمَانِی وَ کَفَیْتَنِی شَرَّ مَنْ عَادَانِی اللَّهُمَّ کَمْ مِنْ عَدُوٍّ انْتَضَی عَلَیَّ سَیْفَ عَدَاوَتِهِ وَ شَحَذَ لِقَتْلِی ظُبَةَ مُدْیَتِهِ وَ أَرْهَفَ لِی شَبَا حَدِّهِ وَ دَافَ لِی قَوَاتِلَ سُمُومِهِ وَ سَدَّدَ لِی صَوَائِبَ سِهَامِهِ وَ أَضْمَرَ أَنْ یَسُومَنِی الْمَکْرُوهَ وَ یُجَرِّعَنِی ذُعَافَ مَرَارَتِهِ فَنَظَرْتَ یَا إِلَهِی إِلَی ضَعْفِی عَنِ احْتِمَالِ الْفَوَادِحِ وَ عَجْزِی عَنِ الِانْتِصَارِ مِمَّنْ قَصَدَنِی بِمُحَارَبَتِهِ وَ وَحْدَتِی فِی کَثِیرِ مَنْ نَاوَانِی وَ أَرْصَدَ لِی فِیمَا لَمْ أُعْمِلْ فِکْرِی فِی الِانْتِصَارِ مِنْ مِثْلِهِ فَأَیَّدْتَنِی یَا رَبِّ بِعَوْنِکَ وَ شَدَدْتَ أَیْدِی بِنَصْرِکَ ثُمَّ فَلَلْتَ لِی حَدَّهُ وَ صَیَّرْتَهُ بَعْدَ جَمْعِ عَدِیدِهِ وَحْدَهُ وَ أَعْلَیْتَ کَعْبِی عَلَیْهِ وَ رَدَدْتَهُ حَسِیراً لَمْ یَشْفِ غَلِیلَهُ وَ لَمْ تَبْرُدْ حَزَازَاتُ غَیْظِهِ وَ قَدْ غض [عَضَ] عَلَیَّ شَوَاهُ وَ آبَ مُوَلِّیاً قَدْ أَخْلَفَتْ سَرَایَاهُ وَ أُخْلِفَتْ آمَالُهُ اللَّهُمَّ وَ کَمْ مِنْ بَاغٍ بَغَی عَلَیَّ بِمَکَایِدِهِ وَ نَصَبَ لِی شَرَکَ مَصَایِدِهِ وَ أَضْبَأَ إِلَیَّ ضُبُوءَ السَّبُعِ لِطَرِیدَتِهِ وَ انْتَهَزَ فُرْصَتَهُ وَ اللَّحَاقَ لِفَرِیسَتِهِ وَ هُوَ مُظْهِرٌ بَشَاشَةَ الْمَلَقِ وَ یَبْسُطُ إِلَیَّ وَجْهاً طَلْقاً فَلَمَّا رَأَیْتَ یَا إِلَهِی دَغَلَ سَرِیرَتِهِ وَ قُبْحَ طَوِیَّتِهِ أَنْکَسْتَهُ لِأُمِّ رَأْسِهِ فِی زُبْیَتِهِ وَ أَرْکَسْتَهُ فِی مَهْوَی حَفِیرَتِهِ (1) وَ أَنْکَصْتَهُ عَلَی عَقِبِهِ وَ رَمَیْتَهُ بِحَجَرِهِ وَ نَکَّأْتَهُ بِمِشْقَصِهِ وَ خَنَقْتَهُ بِوَتَرِهِ وَ رَدَدْتَ کَیْدَهُ فِی نَحْرِهِ وَ رَبَقْتَهُ بِنَدَامَتِهِ وَ اسْتَخْذَلَ وَ تَضَاءَلَ بَعْدَ نَخْوَتِهِ وَ بَخَعَ وَ انْقَمَعَ بَعْدَ اسْتِطَالَتِهِ ذَلِیلًا مَأْسُوراً فِی حَبَائِلِهِ الَّتِی کَانَ یُحِبُّ أَنْ یَرَانِی فِیهَا وَ قَدْ کِدْتُ لَوْ لَا رَحْمَتُکَ أَنْ یَحُلَّ بِی مَا حَلَّ بِسَاحَتِهِ فَالْحَمْدُ لِرَبٍّ مُقْتَدِرٍ لَا یُنَازَعُ وَ لِوَلِیٍّ ذِی أَنَاةٍ لَا یَعْجَلُ وَ قَیُّومٍ لَا یَغْفُلُ وَ حَلِیمٍ لَا یَجْهَلُ نَادَیْتُکَ یَا إِلَهِی مُسْتَجِیراً بِکَ وَاثِقاً بِسُرْعَةِ إِجَابَتِکَ مُتَوَکِّلًا عَلَی مَا لَمْ أَزَلْ أَعْرِفُهُ مِنْ حُسْنِ دِفَاعِکَ عَنِّی عَالِماً أَنَّهُ لَمْ یُضْطَهَدْ مَنْ أَوَی إِلَی ظِلِّ کِفَایَتِکَ وَ لَا تَقْرَعُ الْقَوَارِعُ مَنْ لَجَأَ إِلَی مَعْقِلِ الِانْتِصَارِ بِکَ فَخَلَّصْتَنِی یَا رَبِّ بِقُدْرَتِکَ وَ نَجَّیْتَنِی مِنْ بَأْسِهِ بِتَطَوُّلِکَ وَ مَنِّکَ.

ص: 260


1- 1. قد مر شرح هذه العبارات مرارا.

خداوندا چه بسا از ابرهای ناخوش که آنها را زدودی و ابرهای نعمتی که آنها را بارانیدی و جویهای بخششی که آنها را روان ساختی و چشمه های حادثه ها و بلاهایی که آنها را پر کردی و رحمت تازه ای که آن را گسترانیدی و پرده های اندوه هایی که آنها را برداشتی و غم های بلایی که آنها را برطرف کردی و سپر صحت و سلامتی که پوشانیدی آن را به من و حوادثی که آنها را تقدیر کردی، عاجز نکرد ترا آن کارها در وقتی که آنها را طلب نمودی و سرباز نزدند از تو در هنگامی که آنها را خواستی.

خداوندا چه بسا حسود شروری که مرا به حسد خود قصد نموده باشد و به تندی زبان خود آزار کرده باشد و مرا به گوشه چشمهای خود طعن زده باشد و آبروی مرا نشانه ای برای تیرهای خود قرار داد و در گردن من صفت هایی انداخت که همیشه در خودش بود پس مرا از شرّ او نگاه داشتی.

خداوندا چه بسا گمان خوبی که آن را تحقق بخشیدی و ناداری از راه پریشانی که آن را اصلاح نمودی و فراخ گردانیدی و بسا افتاده ای که به پای داشتی و بسا اندوهی که آن را برطرف کردی و بسا بیچارگی که تغییر دادی و نعمتی که بخشیدی، پرسیده نمی شوی از آنچه می کنی و نه به سبب آنچه بخشیدی بخیل می شوی و درخواست شدی پس عطا کردی و درخواست نشدی پس ابتدا کردی و زیادتی احسان تو طلب شد پس اندک ندادی، سرباز زدی از همه چیز مگر از انعام دادن و بخشش کردن و احسان نمودن و من از همه چیز سر باززدم مگر از انداختن خود در گناهان و نافرمانی تو و دریدن پرده های حرامهای تو و درگذشتن از حدود تو و بی خبری و بی پروایی از ترسیدن تو و فرمانبرداری از دشمن تو و دشمن من، از تمام کردن نیکویی خود و پیاپی فرستادن بخشش خود باز نایستادی و این مرا از مرتکب شدن چیزهایی که تو را به خشم آورد باز نداشت .

خداوندا این جای ایستادن من، مقام کسی است که برای تو به کوتاهی از به جای آوردن حقّ تو اقرار می کند و بر نفس خود به تمامی نعمت تو و نیکویی کفایت تو گواهی می دهد، پس ببخش به من خداوندا ای خدای من آنچه را که به سبب آن به رحمت تو برسم و فراگیرم آن را نردبانی که بالا روم به سوی مراتب خوشنودیهای تو و به سبب آن از عقوبت تو ایمن گردم، به درستی که تو آنچه را که خواهی انجام می دهی و ثابت و موجود می گردانی آنچه را که اراده نمایی و تو بر هر چیز توانایی.

خداوندا ستایش من برای تو پیوسته است و درود من بر تو همیشگی است از زمانی تا به زمانی دیگر به انواع تسبیح کردن و اقسام تنزیه نمودن در حالی که یادآوری تو را از غیر خالص نمودم و رضایت تو را اراده نمودم به خالص نمودن یکتایی تو و به محض ساختن ستایش تو و بسیار شمردن نعمتهای تو در دروغگو دانستن فاسقان.

ص: 261

اللَّهُمَّ وَ کَمْ مِنْ سَحَائِبِ مَکْرُوهٍ جَلَّیْتَهَا وَ سَمَاءِ نِعْمَةٍ أَمْطَرْتَهَا وَ جَدَاوِلِ کَرَامَةٍ أَجْرَیْتَهَا وَ أَعْیُنِ أَجْدَاثٍ طَمَسْتَهَا وَ نَاشِی رَحْمَةٍ نَشَرْتَهَا وَ غَوَاشِی کُرَبٍ فَرَّجْتَهَا وَ غُمَمِ بَلَاءٍ کَشَفْتَهَا وَ جُنَّةِ عَافِیَةٍ أَلْبَسْتَهَا وَ أُمُورٍ حَادِثَةٍ قَدَّرْتَهَا لَمْ تُعْجِزْکَ إِذْ طَلَبْتَهَا وَ لَمْ تَمْتَنِعْ مِنْکَ إِذْ أَرَدْتَهَا اللَّهُمَّ وَ کَمْ مِنْ حَاسِدٍ سُوءٍ تَوَّلَنِی (1) بِحَسَدِهِ وَ سَلَقَنِی بِحَدِّ لِسَانِهِ (2) وَ وَخَزَنِی بِغَرْبِ عَیْنِهِ وَ جَعَلَ عِرْضِی غَرَضاً لِمَرَامِیهِ وَ قَلَّدَنِی خِلَالًا لَمْ تَزَلْ فِیهِ کَفَیْتَنِی أَمْرَهُ اللَّهُمَّ وَ کَمْ مِنْ ظَنٍّ حَسَنٍ حَقَّقْتَ وَ عُدْمِ إِمْلَاقٍ ضَرَّنِی جَبَرْتَ وَ أَوْسَعْتَ وَ مِنْ صَرْعَةٍ أَقَمْتَ وَ مِنْ کُرْبَةٍ نَفَّسْتَ وَ مِنْ مَسْکَنَةٍ حَوَّلْتَ وَ مِنْ نِعْمَةٍ خَوَّلْتَ لَا تُسْأَلُ عَمَّا تَفْعَلُ وَ لَا بِمَا أَعْطَیْتَ تَبْخَلُ وَ لَقَدْ سُئِلْتَ فَبَذَلْتَ وَ لَمْ تُسْأَلْ فَابْتَدَأْتَ وَ اسْتُمِیحَ فَضْلُکَ فَمَا أَکْدَیْتَ أَبَیْتَ إِلَّا إِنْعَاماً وَ امْتِنَاناً وَ تَطَوُّلًا وَ أَبَیْتُ إِلَّا تَقَحُّماً عَلَی مَعَاصِیکَ وَ انْتِهَاکاً لِحُرُمَاتِکَ وَ تَعَدِّیاً لِحُدُودِکَ وَ غَفْلَةً عَنْ وَعِیدِکَ وَ طَاعَةً لِعَدُوِّی وَ عَدُوِّکَ لَمْ تَمْتَنِعْ عَنْ إِتْمَامِ إِحْسَانِکَ وَ تَتَابُعِ امْتِنَانِکَ وَ لَمْ یَحْجُزْنِی ذَلِکَ عَنِ ارْتِکَابِ مَسَاخِطِکَ اللَّهُمَّ فَهَذَا مَقَامُ الْمُعْتَرِفِ لَکَ بِالتَّقْصِیرِ عَنْ أَدَاءِ حَقِّکَ الشَّاهِدِ عَلَی نَفْسِهِ بِسُبُوغِ نِعْمَتِکَ وَ حُسْنِ کِفَایَتِکَ فَهَبْ لِیَ اللَّهُمَّ یَا إِلَهِی مَا أَصِلُ بِهِ إِلَی رَحْمَتِکَ وَ أَتَّخِذُهُ سُلَّماً أَعْرُجُ فِیهِ إِلَی مَرْضَاتِکَ وَ آمَنُ بِهِ مِنْ عِقَابِکَ فَإِنَّکَ تَفْعَلُ مَا تَشَاءُ وَ تَحْکُمُ مَا تُرِیدُ وَ أَنْتَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ.

اللَّهُمَّ حَمْدِی لَکَ مُتَوَاصِلٌ وَ ثَنَائِی عَلَیْکَ دَائِمٌ مِنَ الدَّهْرِ إِلَی الدَّهْرِ بِأَلْوَانِ التَّسْبِیحِ وَ فُنُونِ التَّقْدِیسِ خَالِصاً لِذِکْرِکَ وَ مَرْضِیّاً لَکَ بنِاصِعِ التَّوْحِیدِ وَ مَحْضِ التَّحْمِیدِ وَ طُولِ التَّعْدِیدِ فِی إِکْذَابِ أَهْلِ التَّنْدِیدِ(3)

ص: 261


1- 1. ثولنی ظ، أی أصابنی.
2- 2. یقال: سلقه بالکلام سلقا: آذاه، و هو شدة القول باللسان، و فی القرآن الکریم« سلقوکم بألسنة حداد». و الحدید: الحاد، و الغرب حدة الغضب، و اسم لمقدم العین و مؤخرها، و النظر بغرب العین کنایة عن الغضب و التهدید، و الوخز: الطعن.
3- 3. یقال: ندد بفلان: إذا صرّح بعیوبه و أسمعه القبیح و شهره و شیعه بین الناس.

تو در چیزی از توانایی خود یاری نشدی و کسی در خداوندی تو شریک تو نشد و دیده و دانسته نشدی در هنگامی که چیزها را بر طبیعت های مختلف موجود کردی، و مخلوقات را بر انواع شکل ها آفریدی، و وهم ها پرده های پنهانی را به سوی تو ندریدند تا عظمت تو و چگونگی همیشگی بودن تو و امر ممکنی در قدیم بودن تو را دریابند و عمق همّتها به تو نمی رسد و فرو رفتن زیرکی ها تو را نمی یابد و نگاه نگاه کنندگان به سوی تو در شرف بزرگواری تو و بزرگی توانایی تو منتهی نمی شود.

تعریف کردن توانایی تو از توصیف آفریدگان بلند گشت و بزرگواری بزرگی تو از این تعریف بالاتر است و کم نمی شود آنچه خواستی که زیاد گردد و زیاد نمی شود آنچه اراده نمودی که کم باشد و وقتی که خلق نمودی آفریدگان را کسی شاهد نبود و نه معاندی حضور داشت وقتی که جان ها را خلق نمودی.

زبان ها از تفسیر وصف تو عاجز شدند، و عقلها از عمق معرفت تو باز ماندند و چگونه تعریف شوی و حال آنکه تویی صاحب جبروت منزّه از همه عیب ها که همیشه بودی بدون اوّلی و بی آخری. همیشه هستی در پنهانی از نظرها یگانه ای. در آن غیر تو کسی نیست و احدی غیر تو برای آنها نبود.

و راه های عمیق تفکر در پادشاهی تو حیران شدند. و دیده بینا از دیدن تو واماند، پس پادشاهان برای هیبت تو فروتنی نمودند و روی ها به خواری زاری برای تو خضوع نمودند و هر چیزی از بزرگی تو اطاعت نمود و هر چیزی بر توانایی تو گردن نهاد و برای تو گردن ها فروتنی نمودند.

و در آنجا تدبیر نمودن در صفت های گوناگون گمراه شد، پس کسی که فکر کند در این امر، فکر او به سوی خودش باز مانده و عقل او حیران و فکرش سرگردان بر می گردد.

خداوندا پس از برای توست ستایش پیوسته به یک دیگر پی در پی، منتظم، بسته به یک دیگر که همیشه باشد و برطرف نگردد و در پادشاهی تو فانی نشود و در عالم محو نگردد و کم نشود در شناخت تو پس از برای توست ستایشی که نیکی های آن در شمار نیاید در شب هر گاه پشت کند و در صبح وقتی که روشن شود و در صحرا و در دریا و بعد از صبح و هنگام عصر و در شبانگاه و در بامداد و در میان روز و سحرها.

خداوندا به توفیق خود که نجات را در نزد من حاضر نمودی و مرا در حمایت خود نگاه داشتی، و مرا زیاده بر توانایی خود تکلیف نکردی زیرا فقط در حد توانایی ام از من راضی گشتی و هر چند در گفتار سعی نمایم و در کردار مبالغه کنم شکر من به ادای حق تو نمی رسد و با فضل تو برابری نمی کند زیرا

ص: 262

لَمْ تُعَنْ فِی شَیْ ءٍ مِنْ قُدْرَتِکَ وَ لَمْ تُشَارَکْ فِی إِلَهِیَّتِکَ وَ لَمْ تُعَایَنْ إِذْ حَبَسْتَ الْأَشْیَاءَ عَلَی الْغَرَائِزِ الْمُخْتَلِفَاتِ وَ فَطَرْتَ الْخَلَائِقَ عَلَی صُنُوفِ الْهَیْئَاتِ وَ لَا خَرَقَتِ الْأَوْهَامُ حُجُبَ الْغُیُوبِ إِلَیْکَ فَاعْتَقَدْتُ مِنْکَ مَحْمُوداً فِی عَظَمَتِکَ وَ لَا کَیْفِیَّةَ فِی أَزَلِیَّتِکَ وَ لَا مُمْکِناً فِی قِدَمِکَ وَ لَا یَبْلُغُکَ بُعْدُ الْهِمَمِ وَ لَا یَنَالُکَ غَوْصُ الْفِطَنِ وَ لَا یَنْتَهِی إِلَیْکَ نَظَرُ النَّاظِرِینَ فِی مَجْدِ جَبَرُوتِکَ وَ عَظِیمِ قُدْرَتِکَ ارْتَفَعَتْ عَنْ صِفَةِ الْمَخْلُوقِینَ صِفَةُ قُدْرَتِکَ وَ عَلَا عَنْ ذَلِکَ کِبْرِیَاءُ عَظَمَتِکَ وَ لَا یَنْتَقِصُ مَا أَرَدْتَ أَنْ یَزْدَادَ وَ لَا یَزْدَادُ مَا أَرَدْتَ أَنْ یَنْتَقِصَ وَ لَا أَحَدٌ شَهِدَکَ حِینَ فَطَرْتَ الْخَلْقَ وَ لَا ضِدٌّ حَضَرَکَ حِینَ بَرَأْتَ النُّفُوسَ کَلَّتِ الْأَلْسُنُ عَنْ تَبْیِینِ صِفَتِکَ وَ انْحَسَرَتِ الْعُقُولُ عَنْ کُنْهِ مَعْرِفَتِکَ وَ کَیْفَ تُدْرِکُکَ الصِّفَاتُ أَوْ تَحْوِیکَ الْجِهَاتُ وَ أَنْتَ الْجَبَّارُ الْقُدُّوسُ الَّذِی لَمْ تَزَلْ أَزَلِیّاً دَائِماً فِی الْغُیُوبِ وَحْدَکَ لَیْسَ فِیهَا غَیْرُکَ وَ لَمْ یَکُنْ لَهَا سِوَاکَ حَارَتْ فِی مَلَکُوتِکَ عَمِیقَاتُ مَذَاهِبِ التَّفْکِیرِ وَ حَسَرَ عَنْ إِدْرَاکِکَ بَصَرُ الْبَصِیرِ وَ تَوَاضَعَتِ الْمُلُوکُ لِهَیْبَتِکَ وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ بِذُلِّ الِاسْتِکَانَةِ لِعِزَّتِکَ وَ انْقَادَ کُلُّ شَیْ ءٍ لِعَظَمَتِکَ وَ اسْتَسْلَمَ کُلُّ شَیْ ءٍ لِقُدْرَتِکَ وَ خَضَعَتِ الرِّقَابُ لِسُلْطَانِکَ فَضَلَّ هُنَالِکَ التَّدْبِیرُ فِی تَصَارِیفِ الصِّفَاتِ لَکَ فَمَنْ تَفَکَّرَ فِی ذَلِکَ رَجَعَ طَرْفُهُ إِلَیْهِ حَسِیراً وَ عَقْلُهُ مَبْهُوتاً مَبْهُوراً وَ فِکْرُهُ مُتَحَیِّراً اللَّهُمَّ فَلَکَ الْحَمْدُ حَمْداً مُتَوَاتِراً مُتَوَالِیاً مُتَّسِقاً مُسْتَوْسِقاً یَدُومُ وَ لَا یَبِیدُ غَیْرَ مَفْقُودٍ فِی الْمَلَکُوتِ وَ لَا مَطْمُوسٍ فِی الْعَالَمِ وَ لَا مُنْتَقَصٍ فِی الْعِرْفَانِ فَلَکَ الْحَمْدُ حَمْداً لَا تُحْصَی مَکَارِمُهُ فِی اللَّیْلِ إِذْ أَدْبَرَ وَ فِی الصُّبْحِ إِذا أَسْفَرَ وَ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصَالِ وَ الْعَشِیِّ وَ الْإِبْکَارِ وَ الظَّهِیرَةِ وَ الْأَسْحَارِ اللَّهُمَّ بِتَوْفِیقِکَ أَحْضَرْتَنِی النَّجَاةَ وَ جَعَلْتَنِی مِنْکَ فِی وَلَایَةِ الْعِصْمَةِ لَمْ تُکَلِّفْنِی فَوْقَ طَاقَتِی إِذْ لَمْ تَرْضَ مِنِّی إِلَّا بِطَاعَتِی فَلَیْسَ شُکْرِی وَ إِنْ دَأَبْتُ مِنْهُ فِی الْمَقَالِ وَ بَالَغْتُ مِنْهُ فِی الْفَعَالِ بِبَالِغٍ أَدَاءَ حَقِّکَ وَ لَا مُکَافٍ فَضْلَکَ لِأَنَّکَ

ص: 262

تو آن خدایی که نیست خدایی مگر تو غایب نبودی و پنهانی از تو پنهان نمی شود و پوشیده شده ای بر تو پوشیده نمی گردد و گم شده ای در تاریکی های پنهانی، از تو گم نشد. به درستی که فرمان تو چنان است که هر گاه خواهی چیزی را به آن می گویی موجود شو پس موجود می شود.

خداوندا برای توست ستایش مانند آنچه خود را به آن ستایش نمودی و آنچه ستایش کنندگان تو را به آن ستایش کردند و تسبیح کنندگان تو را به آن تنزیه نمودند و تعظیم کنندگان تو را به آن تعظیم کردند و به بزرگی یادکنندگان تو را به آن به بزرگی یاد نمودند و تا به حدّی که باشد برای تو از من به تنهایی در هر چشم برهمزدن و کمتر از آن مثل سپاس سپاس کنندگان و توحید انواع مخلصان و تسبیح دوستان عارف تو و ستایش تمامی کسانی که اقرار به یگانگی کردند و مثل آنچه تو به آن آگاهی و به واسطه آن در همه آفریدگان خود از حیوانات و جمادات مورد سپاسی.

و به سوی تو می گرایم در شکر آنچه از ستایش خود که مرا بدان گویا کردی. پس چه آسان است آنچه از حق خود که بر من تکلیف نمودی و چه بزرگ است آنچه که مرا بر شکر خود وعده دادی.

از روی تفضّل و بخشش نعمت ها را بر من آغاز کردی و مرا به شکر کردن از روی راستی و عدالت امر فرمودی و مرا بر آن چندین برابر و زیاده وعده دادی و از روزی خود از روی آزمایش و سنجش به من بخشیدی و در عوض آن از من قرضی آسان کوچک را خواستی و مرا از مشقّت بلا برکنار داشتی و مرا به مصیبت های بد از بلاهای خود نسپردی. تندرستی را به من بخشیدی و راحتی و آسایش عطا نمودی و بهترین فضل ها را در حق من آغاز کردی با مکان شریفی که به من وعده دادی و درجه والا را به من بشارت دادی و مرا به دعوت بزرگ ترین پیامبرانت و فاضل ترین آنها از جهت شفاعت حضرت محمد صلی الله علیه و آله برگزیدی.

خداوندا پس بیامرز گناهان مرا که فرا نمی گیرد آن را مگر آمرزش تو و برطرف نمی کند آن را مگر گذشتن تو و نمی پوشاند آن را مگر زیادی بخشش تو و در این روز به من یقینی ببخش که به سبب آن بلاهای دنیا و اندوه های آن را بر من آسان گردانی با اشتیاق به سوی تو و به آرزوی آنچه نزد تو است و آمرزش را برای من در نزد خود بنویس و مرا به مرتبه کرامت برسان و شکر آنچه که بر من انعام کردی روزی ام کن. پس به درستی که تویی خدای یگانه بلند مرتبه خلق کننده تازه پدید آورنده شنوای دانا که نیست برای فرمان تو باز دارنده ای و نه از حکم تو گریزنده ای.و گواهی می دهم که تویی پروردگار من و پروردگار هر چیز تویی آفریدگار آسمانها و زمین دانای پنهان و آشکار بلند مرتبه بزرگوار.

خداوندا به درستی که من از تو ثبات در امر و استواری در راه راست و ملهم گشتن به شکرگزاری بر نعمت تو می خواهم و پناه می برم به تو از ستم کردن هر ستمکاری و ظلم نمودن هر ظلم کننده ای و رشک هر رشک برنده ای.

به قوّت تو بر دشمنان حمله می کنم و به تو دوستی دوستان را امید دارم با وجود آنکه

ص: 263

أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ لَمْ تَغِبْ عَنْکَ غَائِبَةٌ وَ لَا تَخْفَی عَلَیْکَ خَافِیَةٌ وَ لَا تَضِلُّ لَکَ فِی ظُلَمِ الْخَفِیَّاتِ ضَالَّةٌ إِنَّمَا أَمْرُکَ إِذَا أَرَدْتَ شَیْئاً أَنْ تَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ مِثْلَ مَا حَمِدْتَ بِهِ نَفْسَکَ وَ حَمِدَکَ بِهِ الْحَامِدُونَ وَ مَجَّدَکَ بِهِ الْمُمَجِّدُونَ وَ کَبَّرَکَ بِهِ الْمُکَبِّرُونَ وَ عَظَّمَکَ بِهِ الْمُعَظِّمُونَ حَتَّی یَکُونَ لَکَ مِنِّی وَحْدِی فِی کُلِّ طَرْفَةِ عَیْنٍ وَ أَقَلَّ مِنْ ذَلِکَ مِثْلُ حَمْدِ جَمِیعِ الْحَامِدِینَ وَ تَوْحِیدِ أَصْنَافِ الْمُخْلِصِینَ وَ تَقْدِیسِ أَحِبَّائِکَ الْعَارِفِینَ وَ ثَنَاءِ جَمِیعِ الْمُهَلِّلِینَ وَ مِثْلُ مَا أَنْتَ عَارِفٌ بِهِ وَ مَحْمُودٌ بِهِ مِنْ جَمِیعِ خَلْقِکَ مِنَ الْحَیَوَانِ وَ الْجَمَادِ وَ أَرْغَبُ إِلَیْکَ اللَّهُمَّ فِی شُکْرِ مَا أَنْطَقْتَنِی بِهِ مِنْ حَمْدِکَ فَمَا أَیْسَرَ مَا کَلَّفْتَنِی مِنْ ذَلِکَ وَ أَعْظَمَ مَا وَعَدْتَنِی عَلَی شُکْرِکَ ابْتَدَأْتَنِی بِالنِّعَمِ فَضْلًا وَ طَوْلًا وَ أَمَرْتَنِی بِالشُّکْرِ حَقّاً وَ عَدْلًا وَ وَعَدْتَنِی عَلَیْهِ أَضْعَافاً وَ مَزِیداً وَ أَعْطَیْتَنِی مِنْ رِزْقِکَ اعْتِبَاراً وَ امْتِحَاناً وَ سَأَلْتَنِی مِنْهُ قَرْضاً یَسِیراً صَغِیراً وَ وَعَدْتَنِی عَلَیْهِ أَضْعَافاً وَ مَزِیداً وَ عَطَاءً کَثِیراً وَ عَافَیْتَنِی مِنْ جَهْدِ الْبَلَاءِ وَ لَمْ تُسَلِّمْنِی لِلسُّوءِ مِنْ بَلَائِکَ وَ مَنَحْتَنِی الْعَافِیَةَ وَ أَوْلَیْتَنِی بِالْبَسْطَةِ وَ الرَّخَاءِ وَ ضَاعَفْتَ لِیَ الْفَضْلَ مَعَ مَا وَعَدْتَنِی بِهِ مِنَ الْمَحَلَّةِ الشَّرِیفَةِ وَ بَشَّرْتَنِی بِهِ مِنَ الدَّرَجَةِ الرَّفِیعَةِ الْمَنِیعَةِ وَ اصْطَفَیْتَنِی بِأَعْظَمِ النَّبِیِّینَ دَعْوَةً وَ أَفْضَلِهِمْ شَفَاعَةً مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله.

اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی مَا لَا یَسَعُهُ إِلَّا مَغْفِرَتُکَ وَ لَا یَمْحَقُهُ إِلَّا عَفْوُکَ وَ هَبْ لِی فِی یَوْمِی هَذَا وَ سَاعَتِی هَذِهِ یَقِیناً یُهَوِّنُ عَلَیَّ مُصِیبَاتِ الدُّنْیَا وَ أَحْزَانَهَا وَ یُشَوِّقُنِی إِلَیْکَ وَ یُرَغِّبُنِی فِیمَا عِنْدَکَ وَ اکْتُبْ لِی الْمَغْفِرَةَ وَ بَلِّغْنِی الْکَرَامَةَ وَ ارْزُقْنِی شُکْرَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ فَإِنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الرَّفِیعُ الْبَدِی ءُ الْبَدِیعُ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ الَّذِی لَیْسَ لِأَمْرِکَ مَدْفَعٌ وَ لَا عَنْ قَضَائِکَ مُمْتَنَعٌ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ رَبِّی وَ رَبُّ کُلِّ شَیْ ءٍ فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ الْعَلِیُ الْکَبِیرُ الْمُتَعالِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الثَّبَاتَ فِی الْأَمْرِ وَ الْعَزِیمَةَ فِی الرُّشْدِ وَ إِلْهَامَ الشُّکْرِ عَلَی نِعْمَتِکَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ جَوْرِ کُلِّ جَائِرٍ وَ بَغْیِ کُلِّ بَاغٍ وَ حَسَدِ کُلِّ حَاسِدٍ اللَّهُمَّ بِکَ أَصُولُ عَلَی الْأَعْدَاءِ وَ إِیَّاکَ أَرْجُو وَلَایَةَ الْأَحِبَّاءِ وَ مَعَ مَا لَا أَسْتَطِیعُ

ص: 263

بر شمردن و شمارش نیکویی های بخشش تو و انواع روزی و نعمت هایت قادر نیستم. به راستی تویی خدا که نیست خدایی مگر تو. در میان خلایق ستایش تو پراکنده است. تویی گشاینده دست خود به راستی و کرم. در حکم خود مخالفت نمی شوی و در فرمان خود نزاع نمی شوی، مالک می شوی از خلایق آنچه را که خواهی و مالک نمی شوند ایشان مگر آنچه را که تو خواهی..

خدایا تویی انعام کننده احسان کننده توانای غلبه کننده منزّه در روشنی پاکیزگی، عزّت و شرف را ردای خود ساختی و اظهار بزرگی نمودی به توانایی و بزرگواری و نور خود را به شرف پوشانیدی و شرف خود را به هیبت زینت دادی.

خداوندا برای توست ستایش بزرگ و نعمت دادن دائمی و پادشاهی بلند مرتبه و قدرت وسیع و توانایی با اقتدار و ستایش پی در پی که به سبب شکرگزاری همیشگی از بین نرود و هرگز به آخر نرسد زیرا مرا از جمله فاضل ترین اولاد آدم قرار دادی و مرا شنوا و بینا در کمال صحّت راست اندام به سلامت گردانیدی، مرا به عیبی که باشد در بدن من مشغول نگردانیدی و نه به آفت و بلایی که باشد در اعضای من و نه به آزاری که وارد شود بر نفس من و نه به نقصی که باشد در عقل من.

و بخشش های تو به من و نیکویی احسان تو نزد من و زیادتی نعمت های تو بر من، تو را از زیادتی احسان باز نداشت. چون که فراخ نمودی بر من روزی را در دنیا و زیاد دادی مرا بر بسیاری از اهل دنیا زیادتی بسیار و مرا شنوا گردانیدی تا بفهمم آنچه را که به من تکلیف نمودی و بینا گردانیدی تا آنکه ببینم توانایی تو را در آنچه ظاهر است برای من و سپردی به من و به امانت دادی به من دلی را که گواهی دهد برای بزرگواری تو و زبانی را که گویا باشد به یگانه دانستن تو پس به درستی که من برای احسان تو بر من ستایش کننده ام و برای توفیق من به ستایش کردن تو شکرکننده ام و به حق تو بر خود گواهم و به سوی تو در سختی و بلاء زاری کننده ام زیرا تویی زنده پیش از هر زنده و زنده پس از هر مرده و زنده ای که ارث می بری زمین را و کسی را که بر اوست و تو بهترین ارث برندگانی.

خدایا نیکی خود را از در هر زمانی از من قطع نکن و مشقّت های عذاب های خود را بر من فرو نیاوردی و نعمت های خود را بر من تغییر ندادی. و از نگاهداشت محکم خود مرا رها نکردی پس اگر از نیکویی و احسان تو به یاد نیاورم مگر گذشت تو و برآوردن حاجتم در وقتی که سر خود را به حمد و ستایش تو بالا کردم، بهره فراوان من در تقدیر تو از پادشاهی ات نکاست و نه آن هنگام که در تقسیم ارزاق روزی مرا اندک گردانیدی بر پادشاهی ات افزوده شد.

ص: 264

إِحْصَاءَهُ مِنْ فَوَائِدِ فَضْلِکَ وَ أَصْنَافِ رِفْدِکَ وَ أَنْوَاعِ رِزْقِکَ فَإِنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْفَاشِی فِی الْخَلْقِ حَمْدُکَ الْبَاسِطُ بِالْحَقِّ یَدَکَ لَا تُضَادُّ فِی حُکْمِکَ وَ لَا تُنَازَعُ فِی مُلْکِکَ وَ لَا تُرَاجَعُ فِی أَمْرِکَ تَمْلِکُ مِنَ الْأَنَامِ مَا شِئْتَ وَ لَا یَمْلِکُونَ إِلَّا مَا تُرِیدُ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْمُنْعِمُ الْمُفْضِلُ الْقَادِرُ الْقَاهِرُ الْمُقَدَّسُ فِی نُورِ الْقُدْسِ تَرَدَّیْتَ بِالْعِزَّةِ وَ الْمَجْدِ وَ تَعَظَّمْتَ بِالْقُدْرَةِ وَ الْکِبْرِیَاءِ وَ غَشَّیْتَ النُّورَ بِالْبَهَاءِ وَ جَلَّلْتَ الْبَهَاءَ بِالْمَهَابَةِ اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ الْعَظِیمُ وَ الْمَنُّ الْقَدِیمُ وَ السُّلْطَانُ الشَّامِخُ وَ الْحَوْلُ الْوَاسِعُ وَ الْقُدْرَةُ الْمُقْتَدِرَةُ وَ الْحَمْدُ الْمُتَتَابِعُ الَّذِی لَا یَنْفَدُ بِالشُّکْرِ سَرْمَداً وَ لَا یَنْقَضِی أَبَداً إِذْ جَعَلْتَنِی مِنْ أَفَاضِلِ بَنِی آدَمَ وَ جَعَلْتَنِی سَمِیعاً بَصِیراً صَحِیحاً سَوِیّاً مُعَافًی لَمْ تَشْغَلْنِی بِنُقْصَانٍ فِی بَدَنِی وَ لَا بِآفَةٍ فِی جَوَارِحِی وَ لَا عَاهَةٍ فِی نَفْسِی وَ لَا فِی عَقْلِی وَ لَمْ یَمْنَعْکَ کَرَامَتُکَ إِیَّایَ وَ حُسْنُ صُنْعِکَ عِنْدِی وَ فَضْلُ نَعْمَائِکَ عَلَیَّ إِذْ وَسَّعْتَ عَلَیَّ فِی الدُّنْیَا وَ فَضَّلْتَنِی عَلَی کَثِیرٍ مِنْ أَهْلِهَا تَفْضِیلًا وَ جَعَلْتَنِی سَمِیعاً أَعِی مَا کَلَّفْتَنِی بَصِیراً أَرَی قُدْرَتَکَ فِیمَا ظَهَرَ لِی وَ اسْتَرْعَیْتَنِی وَ اسْتَوْدَعْتَنِی قَلْباً یَشْهَدُ لِعَظَمَتِکَ وَ لِسَاناً نَاطِقاً بِتَوْحِیدِکَ فَإِنِّی لِفَضْلِکَ عَلَیَّ حَامِدٌ وَ لِتَوْفِیقِکَ إِیَّایَ بِحَمْدِکَ شَاکِرٌ وَ بِحَقِّکَ شَاهِدٌ وَ إِلَیْکَ فِی مُلِمِّی وَ مُهِمِّی ضَارِعٌ لِأَنَّکَ حَیٌّ قَبْلَ کُلِّ حَیٍّ وَ حَیٌّ بَعْدَ کُلِّ مَیِّتٍ وَ حَیٌّ تَرِثُ الْأَرْضَ وَ مَنْ عَلَیْهَا وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ اللَّهُمَّ لَا تَقْطَعْ عَنِّی خَیْرَکَ فِی کُلِّ وَقْتٍ وَ لَمْ تُنْزِلْ بِی عُقُوبَاتِ النِّقَمِ وَ لَمْ تُغَیِّرْ مَا بِی مِنَ النِّعَمِ وَ لَا أَخْلَیْتَنِی مِنْ وَثِیقِ الْعِصَمِ فَلَوْ لَمْ أَذْکُرْ مِنْ إِحْسَانِکَ إِلَیَّ وَ إِنْعَامِکَ عَلَیَّ إِلَّا عَفْوَکَ عَنِّی وَ الِاسْتِجَابَةَ لِدُعَائِی حِینَ رَفَعْتُ رَأْسِی بِتَحْمِیدِکَ وَ تَمْجِیدِکَ لَا فِی تَقْدِیرِکَ جَزِیلَ حَظِّی حِینَ وَفَّرْتَهُ انْتَقَصَ مُلْکُکَ وَ لَا فِی قِسْمَةِ الْأَرْزَاقِ حِینَ قَتَّرْتَ عَلَیَّ تَوْفِیرُ مُلْکِکَ.

ص: 264

خدایا سپاس برای توست به عدد آنچه علم تو آن را نگاه داشت و به عدد آنچه توانایی تو آن را فرا گرفت و به عدد آنچه رحمت تو آن را گنجایش داشته باشد. و چندین برابر اینها همه ستایشی پیوسته پیاپی که برابری نماید به نعمتهای تو و به نام های تو.

خداوندا پس تمام کن نیکویی خود را به سوی من در آنچه باقی است از عمر من همچنان که نیکوئیی نمودی به من در آنچه از عمر من گذشت پس به درستی که متوسّلم به سوی تو به اقرار به یگانگی تو و به تهلیل گفتن تو و به تعظیم کردن تو و بزرگ شمردن تو و بزرگوار دانستن تو و از تو می خواهم به نام تو که آفریدی آن را تا تو را به آن بخوانند پس بیرون نمی رود از تو مگر به سوی تو.

و از تو می خواهم به نام تو که روح در خزانه توست که زنده زنده زنده است و به او و به او و به او و به تو و به تو و به تو که مرا از عطای خود و از نفع های بخشش خود محروم نگردانی و بر من غیر خود را به عوض خود متولی مگردان و مرا به دشمن من مسپار و مرا به خودم وامگذار و نیکی کن به من به تمام ترین نیکی در دنیا و آخرت و در دنیا کردار مرا نیکو گردان و در دنیا آرزوهای مرا به من برسان و در آخرت نیز و نیکی را در بازگشتم قرار ده پس به درستی که بسیاری آنچه از بخشش تو روان است و جاری شدن کرامتهایی از انعام تو سبب نیاز تو نشود و کوتاهی من در شکرگزاری نعمت تو بخشش تو را کم نمی کند و نبخشیدن، خزانه های نعمت تو را پر نمی کند و بخشش تو بزرگی کرامت های تو را که حاصل از فراخ دستی توست، کم نمی کند و عطیّه های تو در بخشش بزرگ زیاد عظیم تو تاثیر نمی گذارد و تو از ناداری فقر و احتیاج نمی ترسی تا آنکه عطای خود را کم کنی و ترس از پریشانی به تو نمی رسد تا آنکه بسیاری مملکت تو و احسان تو کم شود.

خداوندا دلی فروتن و یقینی راست و ترسنده از حق روزی ام کن و مرا از مکر خود ایمن مگردان و خود را از یاد من مبر و پرده پوشاننده خود را از من پاره مکن و بر من غیر خود را متولّی مکن و ناامید مگردان مرا از رحمت خود بلکه مرا به کرامت های نفع دهنده های خود بپوشان و نیکی بخششهای خود را از من منع مکن و برای من در هر تنهایی همراز و در هر بی صبری و شکوه ای قلعه و از هر هلاکتی فریادرس باش و مرا از هر بلایی خلاصی ده و از هر لغزش و گناهی نگاهدار و احسانهای خود را برای من تمام گردان و مرا از عقوبت خود و عذاب دردناک خود نگاه دار و عقوبت هلاک کننده خود را از من بگردان و مرا به نگاهداشتن قرآن تو عزیز گردان و دین مرا و دنیای مرا و آخرت مرا و اهل مرا و فرزندان مرا نیکو گردان و فراخ کن روزی مرا و آن را بر من جاری و پیوسته کن و بر من روی آور و از من روی مگردان.

خدایا مرا رفعت بخش و فرو نیار و بر من رحم کن و مرا عذاب نکن و مرا یاری فرما و تنها مگذار و مرا ترجیح بده و دیگری را بر من بر نگزین در امرم گشایش و آسانی قرار ده و در اجابتم تعجیل فرما و مرا از آنچه بر من نازل شد نجات بخش و به راستی که بر هر چیزی توانایی و این بر تو آسان است و

ص: 265

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَدَدَ مَا أَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ وَ عَدَدَ مَا أَدْرَکَتْهُ قُدْرَتُکَ وَ عَدَدَ مَا وَسِعَتْهُ رَحْمَتُکَ وَ أَضْعَافَ ذَلِکَ کُلِّهِ حَمْداً وَاصِلًا مُتَوَاتِراً مُتَوَازِیاً لِآلَائِکَ وَ أَسْمَائِکَ اللَّهُمَّ فَتَمِّمْ إِحْسَانَکَ إِلَیَّ فِیمَا بَقِیَ مِنْ عُمُرِی کَمَا أَحْسَنْتَ إِلَیَّ مِنْهُ فِیمَا مَضَی فَإِنِّی أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِتَوْحِیدِکَ وَ تَهْلِیلِکَ وَ تَمْجِیدِکَ وَ تَکْبِیرِکَ وَ تَعْظِیمِکَ وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی خَلَقْتَهُ مِنْ ذَلِکَ فَلَا یَخْرُجُ مِنْکَ إِلَّا إِلَیْکَ وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الرُّوحِ الْمَکْنُونِ الْحَیِّ الْحَیِّ الْحَیِّ وَ بِهِ وَ بِهِ وَ بِهِ وَ بِکَ وَ بِکَ وَ بِکَ أَلَّا تَحْرِمَنِی رِفْدَکَ وَ فَوَائِدَ کَرَامَتِکَ وَ لَا تُوَلِّنِی غَیْرَکَ وَ لَا تُسْلِمْنِی إِلَی عَدُوِّی وَ لَا تَکِلْنِی إِلَی نَفْسِی وَ أَحْسِنْ إِلَیَّ أَتَمَّ الْإِحْسَانِ عَاجِلًا وَ آجِلًا وَ حَسِّنْ فِی الْعَاجِلَةِ عَمَلِی وَ بَلِّغْنِی فِیهَا أَمَلِی وَ فِی الْآجِلَةِ وَ الْخَیْرَ فِی مُنْقَلَبِی فَإِنَّهُ لَا تُفْقِرُکَ کَثْرَةُ مَا یَنْدَفِقُ بِهِ فَضْلُکَ وَ سَیْبُ الْعَطَایَا مِنْ مَنِّکَ وَ لَا یَنْقُصُ جُودَکَ تَقْصِیرِی فِی شُکْرِ نِعْمَتِکَ وَ لَا تُجِمُّ خَزَائِنَ نِعْمَتِکَ النِّعَمُ وَ لَا یَنْقُصُ عَظِیمَ مَوَاهِبِکَ مِنْ سَعَتِکَ الْإِعْطَاءُ وَ لَا یُؤَثِّرُ فِی جُودِکَ الْعَظِیمِ الْفَاضِلِ الْجَلِیلِ مِنَحُکَ وَ لَا تَخَافُ ضَیْمَ إِمْلَاقٍ فَتُکْدِیَ وَ لَا یَلْحَقُکَ خَوْفُ عُدْمٍ فَیَنْقُصَ فَیْضُ مُلْکِکَ وَ فَضْلِکَ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی قَلْباً خَاشِعاً وَ یَقِیناً صَادِقاً وَ بِالْحَقِّ صَادِعاً وَ لَا تُؤْمِنِّی مَکْرَکَ وَ لَا تُنْسِنِی ذِکْرَکَ وَ لَا تَهْتِکْ عَنِّی سِتْرَکَ وَ لَا تُوَلِّنِی غَیْرَکَ وَ لَا تُقَنِّطْنِی مِنْ رَحْمَتِکَ بَلْ تَغَمَّدْنِی بِفَوَائِدِکَ وَ لَا تَمْنَعْنِی جَمِیلَ عَوَائِدِکَ وَ کُنْ لِی فِی کُلِّ وَحْشَةٍ أَنِیساً وَ فِی کُلِّ جَزَعٍ حَصِیناً وَ مِنْ کُلِّ هَلْکَةٍ غِیَاثاً وَ نَجِّنِی مِنْ کُلِّ بَلَاءٍ وَ اعْصِمْنِی مِنْ کُلِّ زَلَلٍ وَ خَطَاءٍ وَ تَمِّمْ لِی فَوَائِدَکَ وَ قِنِی وَعِیدَکَ وَ اصْرِفْ عَنِّی أَلِیمَ عَذَابِکَ وَ تَدْمِیرَ تَنْکِیلِکَ وَ شَرِّفْنِی بِحِفْظِ کِتَابِکَ وَ أَصْلِحْ لِی دِینِی وَ دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی وَ أَهْلِی وَ وُلْدِی وَ وَسِّعْ رِزْقِی وَ أَدِرَّهُ عَلَیَّ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ وَ لَا تُعْرِضْ عَنِّی اللَّهُمَّ ارْفَعْنِی وَ لَا تَضَعْنِی وَ ارْحَمْنِی وَ لَا تُعَذِّبْنِی وَ انْصُرْنِی وَ لَا تَخْذُلْنِی وَ آثِرْنِی وَ لَا تُؤْثِرْ عَلَیَّ وَ اجْعَلْ لِی مِنْ أَمْرِی یُسْراً وَ فَرَجاً وَ عَجِّلْ إِجَابَتِی وَ اسْتَنْقِذْنِی مِمَّا قَدْ نَزَلَ بِی إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ ذَلِکَ عَلَیْکَ یَسِیرٌ وَ أَنْتَ

ص: 265

تویی بخشنده کریم.(1)

روایت35.

می گویم: و من سندی دیگر از این دعا دارم که بسیار عالی است و از غرابت خالی نیست و من آن را از پدرم از برخی از صالحان از مولایمان حضرت قائم علیه السلام بی هیچ واسطه ای روایت می کنم و شرح آن چنین است که...........(2)

روایت36.

العتیق الغروی، مهج الدعوات: ذکر کرد آنچه از مولایمان حضرت مهدی علیه السلام و آن حضرت صلوات الله علیه به روایتی دیگر بر می گزینیم.(3)

از این جمله دعای علوی مصری است که برای سختی و امر بزرگی خوانده شود. محمّد بن علی علوی حسینی ساکن مصر نقل کرد بر من امر عظیمی و اندوه شدیدی از جانب حکام مصر وارد شد و ترسی بسیار داشتم که به خلاصی خودم از آن امیدی نداشتم. پس به سمت قبر سروران و پدرانم صلوات الله علیهم در کربلا متوجّه شدم به آنها پناه جستم و به قبرهای آنان پناه بردم و از قدرت عظیم کسی که از او می هراسیدم پناه طلبیدم. پانزده روز در حائر مقیم گشتم و پیوسته در شب و روز دعا می کردم و زاری می نمودم تا آنکه حضرت قائم زمان و دوست خدای رحمان علیه و علی آبائه افضل التحیة و السلام بر من ظاهر شد.

در میان خواب و بیداری نزد من آمده و به من گفتند: ای پسر من آیا تو از فلان شخص می ترسی؟ در جواب گفتم: بلی زیرا که او اراده دارد که مرا هلاک نماید. پس به سوی آقای خود پناه آورده ام تا آنکه به او شکوه نمایم از آنچه به من اراده دارد. پس فرمودند: چرا خدای خود را و خدای پدران خود را به دعایی نخوانی که خدا را به آن دعا پیغمبران پیش خواندند هر گاه ایشان را محنتی و شدّتی روی می نمود، پس خدای تعالی آن محنت را از ایشان به برکت این دعا برطرف می نمود.

من گفتم: کدام است آن دعایی که ایشان می خواندند؟ پس آن حضرت فرمودند که: هر گاه شب جمعه شود غسل کن و بعد از فراغ از نماز شب سجده شکر به جای آور، چون سر از سجده برداری بر دو زانوی خود بنشین و این دعا را بخوان.

ص: 266


1- . مهج الدعوات:166-158
2- . در نسخه اصلی این قسمت سفید است.[1]
3- . سید قدس سره روایت این دعا را که در نسخه ای کهن یافت آورد و مولف علامه آن را در تاریخ الامام الثانی عشر ج 51: 307 ذکر کرد.

الْجَوَادُ الْکَرِیمُ (1).

«35»

أقول و لنا سند آخر عال جدا لهذا الدعاء و لا یخلو من غرابة فإنی أرویه عن والدی عن بعض الصالحین عن مولانا القائم علیه السلام: بلا واسطة و شرح ذلک أن (2)

«36»

ق، [الکتاب العتیق الغرویّ] مهج، [مهج الدعوات] ذِکْرُ مَا نَخْتَارُهُ لِمَوْلَانَا الْمَهْدِیِّ علیه السلام وَ عَنْهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ بِرِوَایَةٍ أُخْرَی (3)

فَمِنْ ذَلِکَ الدُّعَاءُ الْمَعْرُوفُ بِدُعَاءِ الْعَلَوِیِّ الْمِصْرِیِّ لِکُلِّ شَدِیدَةٍ وَ عَظِیمَةٍ أَخْبَرَهُمْ أَبُو الْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ حَمَّادٍ الْمِصْرِیُّ قَالَ أَخْبَرَنِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَلَوِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الْعَلَوِیُّ الْحُسَیْنِیُّ الْمِصْرِیُّ قَالَ: أَصَابَنِی غَمٌّ شَدِیدٌ وَ دَهِمَنِی أَمْرٌ عَظِیمٌ مِنْ قِبَلِ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ بَلَدَیِ مِنْ مُلُوکِهِ فَخَشِیتُهُ خَشْیَةً لَمْ أَرْجُ لِنَفْسِی مِنْهَا مَخْلَصاً فَقَصَدْتُ مَشْهَدَ سَادَاتِی وَ آبَائِی صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ بِالْحَائِرِ لَائِذاً بِهِمْ وَ عَائِذاً بِقُبُورِهِمْ وَ مُسْتَجِیراً مِنْ عَظِیمِ سَطْوَةِ مَنْ کُنْتُ أَخَافُهُ وَ أَقَمْتُ بِهَا خَمْسَةَ عَشَرَ یَوْماً أَدْعُو وَ أَتَضَرَّعُ لَیْلًا وَ نَهَاراً فَتَرَاءَی لِی قَائِمُ الزَّمَانِ وَ وَلِیُّ الرَّحْمَنِ عَلَیْهِ وَ عَلَی آبَائِهِ أَفْضَلُ التَّحِیَّةِ وَ السَّلَامِ فَأَتَانِی وَ أَنَا بَیْنَ النَّائِمِ وَ الْیَقْظَانِ فَقَالَ لِی یَا بُنَیَّ خِفْتَ فُلَاناً فَقُلْتُ نَعَمْ أَرَادَنِی بِکَیْتَ وَ کَیْتَ فَالْتَجَأْتُ إِلَی سَادَاتِی علیهم السلام أَشْکُو إِلَیْهِمْ لِیُخَلِّصُونِی مِنْهُ فَقَالَ لِی هَلَّا دَعَوْتَ اللَّهَ رَبَّکَ وَ رَبَّ آبَائِکَ بِالْأَدْعِیَةِ الَّتِی دَعَا بِهَا أَجْدَادِی الْأَنْبِیَاءُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ حَیْثُ کَانُوا فِی الشِّدَّةِ فَکَشَفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهُمْ ذَلِکَ قُلْتُ وَ بِمَا ذَا دَعَوْهُ لِأَدْعُوَهُ بِهِ قَالَ علیه السلام إِذَا کَانَ لَیْلَةُ الْجُمُعَةِ فَقُمْ وَ اغْتَسِلْ وَ صَلِّ صَلَاتَکَ فَإِذَا فَرَغْتَ مِنْ سَجْدَةِ الشُّکْرِ فَقُلْ وَ أَنْتَ بَارِکٌ عَلَی رُکْبَتَیْکَ وَ ادْعُ

ص: 266


1- 1. مهج الدعوات ص 158- 166.
2- 2. هاهنا بیاض فی نسخة الأصل، و فی هامشه: لا بد أن یکتب الباقی من هذه القصة من النسخة التی هی الآن عند الامیر محمّد صالح أو یؤخذ من ملا ذو الفقار أو ملا محمّد رضا إنشاء اللّه.
3- 3. نقل السیّد قدّس سرّه قبل هذا روایة للدعاء وجدها فی مجلد عتیق. و قد ذکرها المؤلّف العلامة فی تاریخ الإمام الثانی عشر ج 51 ص 307.

محمّد بن علی گوید که و همچنین آن حضرت را دیدم که در میان خواب و بیداری در همان وقت تا به پنج شب متعاقب مرا آمدند و بر من این دعا را تکرار نمودند تا آنکه آن را حفظ نمودم و دیگر نیامدند. و چون شب جمعه شد پس من غسل کردم و جامه های پاکیزه پوشیدم و بوی خوش استعمال نمودم و نماز شب کردم و سجده شکر بجای آوردم و به دو زانوی خود نشسته خدای عزّ و جلّ را به این دعا خواندم. پس چون شب شنبه شد آن حضرت مرا آمدند و فرمودند: ای محمد! به درستی که دعای تو مستجاب شد و دشمن تو کشته گردید وقتی که تو از خواندن دعا فارغ شدی.

نقل کرد: چون صبح شد غصه­ای نداشتم جز این که از سروران خود صلوات الله علیهم وداع نمایم و از آنجا بیرون آمده متوجّه خانه خود شدم همان خانه­ای که از آن گریخته بودم. پس چون بیرون رفتم و به میانه راه رسیدم، قاصدی را دیدم که از جانب اولاد من کتابتی داشت: مضمون آنکه مردی که شما از آن گریخته بودید جماعتی را جمع نمود و از برای ایشان مائده را تهیّه نمود، پس چیزی خوردند و آب آشامیدند و بعد از آن قوم متفرّق شدند و آن شخص و غلامان او خوابیدند پس چون صبح شد، یافتند که آن شخص حرکتی نمی کند، چون پرده ای را که بر روی او بود، برداشتند، او را دیدند که کشته شده و سرش از قفا از بدن جدا گردیده و خون به راه افتاده و این در شب جمعه بود و معلوم نشد که کدام شخص این کار را کرده است؟ و فرزندان من طلبیده بودند که من رفتن به آن شهر را تعجیل نمایم پس چون به آن شهر رسیدم و از این حکایت سؤال نمودم و آنکه در چه وقت کشته شدن او واقع شده بوده است؟ ظاهر شد که در وقت فارغ شدن من از خواندن این دعا بوده است و دعاء علوی مصری این است:

«ای پروردگار من کیست آن کسی که تو را خوانده باشد پس حاجت او را برنیاورده باشی؟ و کیست آنکه تو را سؤال کرده باشد پس مطلب او را نداده باشی؟ کیست آنکه امیدوار باشد به تو پس او را ناامید کرده باشی؟ یا کیست آنکه به سوی تو نزدیکی جسته باشد پس او را دور کرده باشی؟ ای پروردگار من! این فرعون صاحب قوّت بود که با وجود دشمنی او و کفر او و سرکشی او و دعوی خدایی برای خود و با وجود دانستن اینکه توبه نمی کند و بر نمی گردد و ایمان نمی آورد و فروتنی نمی کند دعای او را اجابت نمودی و مطلب او را از روی کرم و بخشش خود به او بخشیدی و کمی آنچه از تو سؤال کرده بود در نزد تو با وجود آنکه در پیش او بزرگ بود تا حجت خود را بر او تمام کنی و آن را محکم کنی هنگامی که ظلم نمود و کافر شد و بر گروه خود گردن فرازی نمود و بزرگی کرد و به سبب کفر خود بر قوم خودش سرافرازی نمود به سبب ستم کردن بر نفس خود گردن کشی کرد و به سبب بردباری تو از او طلب بزرگی نمود پس نوشت و بر خودش حکم کرد با گستاخی که جزای مانند او این است که در دریا غرق شود پس او را جزا دادی به آنچه خودش بر نفس خودش لازم ساخته بود.

ای خدای من و من بنده توام و پسر بنده توام و پسر کنیز توام و من به بندگی تو اعتراف کننده ام و اقرار دارم به آنکه

ص: 267

بِهَذَا الدُّعَاءِ مُبْتَهِلًا قَالَ وَ کَانَ یَأْتِینِی خَمْسَ لَیَالٍ مُتَوَالِیَاتٍ یُکَرِّرُ عَلَیَّ الْقَوْلَ وَ هَذَا الدُّعَاءَ حَتَّی حَفِظْتُهُ وَ انْقَطَعَ مَجِیئُهُ لَیْلَةَ الْجُمُعَةِ فَقُمْتُ وَ اغْتَسَلْتُ وَ غَیَّرْتُ ثِیَابِی (1) وَ تَطَیَّبْتُ وَ صَلَّیْتُ مَا وَجَبَ عَلَیَّ مِنْ صَلَاةِ اللَّیْلِ وَ جَثَوْتُ عَلَی رُکْبَتَیَّ فَدَعَوْتُ اللَّهَ تَعَالَی بِهَذَا الدُّعَاءِ فَأَتَانِی علیه السلام لَیْلَةَ السَّبْتِ کَهَیْئَتِهِ الَّتِی یَأْتِینِی فِیهَا فَقَالَ لِی قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکَ یَا مُحَمَّدُ وَ قُتِلَ عَدُوُّکَ وَ أَهْلَکَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عِنْدَ فَرَاغِکَ مِنَ الدُّعَاءِ.

قَالَ فَلَمَّا أَصْبَحْتُ لَمْ یَکُنْ لِی هِمَّةٌ غَیْرَ وَدَاعِ سَادَاتِی صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ وَ الرِّحْلَةِ نَحْوَ الْمَنْزِلِ الَّذِی هَرَبْتُ مِنْهُ فَلَمَّا بَلَغْتُ بَعْضَ الطَّرِیقِ إِذَا رَسُولُ أَوْلَادِی وَ کُتُبُهُمْ بِأَنَّ الرَّجُلَ الَّذِی هَرَبْتَ مِنْهُ جَمَعَ قَوْماً وَ اتَّخَذَ لَهُمْ دَعْوَةً فَأَکَلُوا وَ شَرِبُوا وَ تَفَرَّقَ الْقَوْمُ وَ نَامَ هُوَ وَ غِلْمَانُهُ فِی الْمَکَانِ فَأَصْبَحَ النَّاسُ وَ لَمْ یُسْمَعْ لَهُ حِسٌّ فَکُشِفَ عَنْهُ الْغِطَاءُ فَإِذَا هُوَ مَذْبُوحٌ مِنْ قَفَاهُ وَ دِمَاهُ تَسِیلُ وَ ذَلِکَ فِی لَیْلَةِ الْجُمُعَةِ وَ لَا یَدْرُونَ مَنْ فَعَلَ بِهِ ذَلِکَ وَ یَأْمُرُونَنِی بِالْمُبَادَرَةِ نَحْوَ الْمَنْزِلِ فَلَمَّا وَافَیْتُ إِلَی الْمَنْزِلِ وَ سَأَلْتُ عَنْهُ وَ فِی أَیِّ وَقْتٍ کَانَ قَتْلُهُ فَإِذَا هُوَ عِنْدَ فَرَاغِی مِنَ الدُّعَاءِ وَ هَذَا الدُّعَاءُ رَبِّ مَنْ ذَا الَّذِی دَعَاکَ فَلَمْ تُجِبْهُ وَ مَنْ ذَا الَّذِی سَأَلَکَ فَلَمْ تُعْطِهِ وَ مَنْ ذَا الَّذِی نَاجَاکَ فَخَیَّبْتَهُ أَوْ تَقَرَّبَ إِلَیْکَ فَأَبْعَدْتَهُ رَبِّ هَذَا فِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ مَعَ عِنَادِهِ وَ کُفْرِهِ وَ عُتُوِّهِ وَ ادِّعَائِهِ الرُّبُوبِیَّةَ لِنَفْسِهِ وَ عِلْمِکَ بِأَنَّهُ لَا یَتُوبُ وَ لَا یَرْجِعُ وَ لَا یَئُوبُ وَ لَا یُؤْمِنُ وَ لَا یَخْشَعُ اسْتَجَبْتَ لَهُ دُعَاءَهُ وَ أَعْطَیْتَهُ سُؤْلَهُ کَرَماً مِنْکَ وَ جُوداً وَ قِلَّةَ مِقْدَارٍ لِمَا سَأَلَکَ عِنْدَکَ مَعَ عِظَمِهِ عِنْدَهُ أَخْذاً بِحُجَّتِکَ عَلَیْهِ وَ تَأْکِیداً لَهَا حِینَ فَجَرَ وَ کَفَرَ وَ اسْتَطَالَ عَلَی قَوْمِهِ وَ تَجَبَّرَ وَ بِکُفْرِهِ عَلَیْهِمُ افْتَخَرَ وَ بِظُلْمِهِ لِنَفْسِهِ تَکَبَّرَ وَ بِحِلْمِکَ عَنْهُ اسْتَکْبَرَ فَکَتَبَ وَ حَکَمَ عَلَی نَفْسِهِ جُرْأَةً مِنْهُ أَنَّ جَزَاءَ مِثْلِهِ أَنْ یُغْرَقَ فِی الْبَحْرِ فَجَزَیْتَهُ بِمَا حَکَمَ بِهِ عَلَی نَفْسِهِ إِلَهِی وَ أَنَا عَبْدُکَ ابْنُ عَبْدِکَ وَ ابْنُ أَمَتِکَ مُعْتَرِفٌ لَکَ بِالْعُبُودِیَّةِ مُقِرٌّ

ص: 267


1- 1. غیرت ثیابی بالیاء المثناة: أی بدلت ثیابی و لبست ثیابی الطاهرة المطهرة، و غبرت ثیابی بالباء الموحدة: أی آثرت الغبار عنها.

تویی خدا که نیست خدایی مگر تو آفریننده منی نیست خدایی برای من غیر از تو و نیست پروردگاری برای من سوای تو اقرار دارم به آنکه تویی پروردگار من و بازگشت من به سوی توست دانایم من به آنکه تو بر همه چیز توانایی، آنچه را که می خواهی می کنی و ثابت می کنی آنچه را که اراده نمایی تأخیرکننده ای بر امر تو نیست و برگرداننده ای بر حکم تو نیست و دانایم به آنکه تو اوّل همه چیزهایی و آخر همه اشیایی و آشکاری و پنهانی از چیزی موجود نشدی و از چیزی جدا نگشتی، تو پیش از هر چیز بودی و تویی که هستی پس از هر چیز و تویی وجود دهنده برای هر چیز تو هر چیزی را به اندازه ای آفریدی و تویی شنوا و بینا.

و گواهی می دهم به آنکه تو اینچنین بودی و خواهی بود و همیشه خواهی بود و تویی زنده پاینده چرت و خوابی تو را فرا نمی گیرد و به وهمها تعریف نمی شوی و به حواس و درک نمی شوی به اندازه تقدیر نمی شوی و به آدمیان تشبیه نمی شوی و گواهی می دهم به آنکه همه خلایق بندگان تو و کنیزان تواند و تویی پروردگار و ماییم پرورده شدگان و تویی آفریدگار و ماییم آفریده شدگان و تویی روزی دهنده و ماییم روزی داده شدگان .

پس از برای توست ستایش ای خداوند من چون که مرا آدمی راست اندام به اعتدال آفریدی و مرا بی نیاز نگاهداشته شده گردانیدی بعد از آنکه طفلی کودک بودم پس مرا از پستان قوت دادی، شیری گوارای کامل و مرا بعد از این غذایی نیکو و گوارا غذا دادی و مرا مردی درست جثّه راست اندام گردانیدی پس از برای توست ستایشی که اگر شمرده شود در شمار نیاید و اگر در جایی گذارده شود چیزی آن را گنجایش نداشته باشد،[ستایشی که غالب آید بر همه ستایش ستایش کنندگان و ثنایی که بلند گردد بر ثنای هر چیزی] و زیادتی کند و بزرگی نماید بر همه اینها و هر وقتی که چیزی خدا را ثنا گفته باشد.

و همه ستایش برای خداست همانطور که دوست می دارد که ثنا گفته شود و همه حمد برای خداست به شماره آنچه آفرید و به قدر آنچه آفرید و به سنگینی بزرگترین آنچه آفرید و به وزن سبکترین آنچه آفرید و به شماره کوچکترین آنچه آفرید و به شماره و مقدار بزرگترین آنچه آفرید و همه ستایش برای خداست تا آنکه راضی شود پروردگار ما و بالاتر از خشنودی و از خدا می خواهم که رحمت فرستد بر محمّد و بر آل محمّد [و آنکه بیامرزی برای من گناه مرا] و آنکه پسندیده کند برای من کار مرا و پذیرد و قبول نماید توبه مرا به درستی که خدا قبول کننده توبه و مهربان است.

ای خداوند من به درستی که من تو را می خوانم و از تو می خواهم به حق نامت که برگزیده تو پدر ما آدم علیه السلام تو را به آن نام خواند و حال آنکه گناه کار و ستم کننده بود بر خود در هنگامی که مرتکب گناه شد پس گناه او را آمرزیدی و توبه او را قبول کردی و حاجت او را برآوردی و تو به او نزدیک بودی ای نزدیک که رحمت فرستی بر محمّد و بر آل محمّد و بیامرزی گناه مرا و خشنود گردی از من پس اگر خشنود نگردی از من پس از گناه من درگذر، به درستی که من بدکننده ام و ستم نماینده و گناه کار و نافرمان بردارم و به راستی که

ص: 268

بِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ خَالِقِی لَا إِلَهَ لِی غَیْرُکَ وَ لَا رَبَّ لِی سِوَاکَ مُقِرٌّ(1)

بِأَنَّکَ رَبِّی وَ إِلَیْکَ إِیَابِی عَالِمٌ بِأَنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ تَفْعَلُ مَا تَشَاءُ وَ تَحْکُمُ مَا تُرِیدُ لَا مُعَقِّبَ لِحُکْمِکَ وَ لَا رَادَّ لِقَضَائِکَ وَ أَنَّکَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ لَمْ تَکُنْ مِنْ شَیْ ءٍ وَ لَمْ تَبِنْ عَنْ شَیْ ءٍ کُنْتَ قَبْلَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ أَنْتَ الْکَائِنُ بَعْدَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ الْمُکَوِّنُ لِکُلِّ شَیْ ءٍ خَلَقْتَ کُلَّ شَیْ ءٍ بِتَقْدِیرٍ وَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ کَذَلِکَ کُنْتَ وَ تَکُونُ وَ أَنْتَ حَیٌّ قَیُّومٌ لَا تَأْخُذُکَ سِنَةٌ وَ لَا نَوْمٌ وَ لَا تُوصَفُ بِالْأَوْهَامِ وَ لَا تُدْرَکُ بِالْحَوَاسِّ وَ لَا تُقَاسُ بِالْمِقْیَاسِ وَ لَا تُشْبِهُ بِالنَّاسِ وَ إِنَّ الْخَلْقَ کُلَّهُمْ عَبِیدُکَ وَ إِمَاؤُکَ وَ أَنْتَ الرَّبُّ وَ نَحْنُ الْمَرْبُوبُونَ وَ أَنْتَ الْخَالِقُ وَ نَحْنُ الْمَخْلُوقُونَ وَ أَنْتَ الرَّازِقُ وَ نَحْنُ الْمَرْزُوقُونَ فَلَکَ الْحَمْدُ یَا إِلَهِی إِذْ خَلَقْتَنِی بَشَراً سَوِیّاً وَ جَعَلْتَنِی غَنِیّاً مَکْفِیّاً بَعْدَ مَا کُنْتُ طِفْلًا صَبِیّاً تُقَوِّتُنِی مِنَ الثَّدْیِ لَبَناً مَرِیئاً وَ غَذَّیْتَنِی غِذَاءً طَیِّباً هَنِیئاً وَ جَعَلْتَنِی ذَکَراً مِثَالًا سَوِیّاً فَلَکَ الْحَمْدُ حَمْداً إِنْ عُدَّ لَمْ یُحْصَ وَ إِنْ وُضِعَ لَمْ یَتَّسِعْ لَهُ شَیْ ءٌ حَمْداً یَفُوقُ عَلَی جَمِیعِ حَمْدِ الْحَامِدِینَ وَ یَعْلُو عَلَی حَمْدِ کُلِّ شَیْ ءٍ(2) وَ یَفْخُمُ وَ یَعْظُمُ عَلَی ذَلِکَ کُلِّهِ وَ کُلَّمَا حَمِدَ اللَّهَ شَیْ ءٌ.

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ کَمَا یُحِبُّ اللَّهُ أَنْ یُحْمَدَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَدَدَ مَا خَلَقَ وَ زِنَةَ مَا خَلَقَ وَ زِنَةَ أَجَلِّ مَا خَلَقَ وَ بوزنة [بِزِنَةِ] أَخَفِّ مَا خَلَقَ وَ بِعَدَدِ أَصْغَرِ مَا خَلَقَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ حَتَّی یَرْضَی رَبُّنَا وَ بَعْدَ الرِّضَا وَ أَسْأَلُهُ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ یَغْفِرَ لِی رَبِّی (3)

وَ أَنْ یَحْمَدَ لِی أَمْرِی وَ یَتُوبَ عَلَیَ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ إِلَهِی وَ إِنِّی أَنَا أَدْعُوکَ وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی دَعَاکَ بِهِ صَفْوَتُکَ أَبُونَا آدَمُ علیه السلام وَ هُوَ مُسِی ءٌ ظَالِمٌ حِینَ أَصَابَ الْخَطِیئَةَ فَغَفَرْتَ لَهُ خَطِیئَتَهُ وَ تُبْتَ عَلَیْهِ وَ اسْتَجَبْتَ دَعْوَتَهُ وَ کُنْتَ مِنْهُ قَرِیباً یَا قَرِیبُ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی وَ تَرْضَی عَنِّی فَإِنْ لَمْ تَرْضَ عَنِّی فَاعْفُ عَنِّی فَإِنِّی مُسِی ءٌ ظَالِمٌ خَاطِئٌ عَاصٍ وَ قَدْ یَعْفُو

ص: 268


1- 1. فی المصدر: موقن بأنک أنت اللّه ربی.
2- 2. سقط عن الأصل.
3- 3. سقط عن الأصل.

آقا از بنده خود در می گذرد و حال آنکه از او خشنود نیست و آفریدگان خود را از من خشنود گردانی و حقّ خود را از من ساقط کنی .

ای خدای من و از تو می خواهم به حقّ نام تو که ادریس تو را به آن نام خواند پس او را راستگو و پیغمبر گردانیدی و او را در مکانی بلند رفعت بخشیدی و دعای او را مستجاب کردی و به آن نزدیک بودی ای نزدیک که رحمت فرستی بر محمّد و بر آل محمّد و بگردانی بازگشت مرا به سوی بهشت خود و جای قرار من در رحمت خود و مرا در بهشت ساکن گردانی به سبب در گذشتن تو و مرا به ازدواج حوریان بهشت در آوری به قدرت خود ای بسیار توانا.

ای خدای من و از تو می­خواهم به نام تو که نوح تو را به آن نام خواند هنگامی که پروردگار خود را ندا داد من مغلوبم پس مرا یاری کن پس گشودیم درهای آسمان را به آب روان و شکافتیم زمین را به چشمه ها، پس فراهم آمد آب بر فرمانی تقدیر کرده شده و سوار کردیم او را بر کشتی صاحب تخته ها و میخ ها» پس حاجت او را برآوردی و به او نزدیک بودی ای نزدیک که رحمت فرستی بر محمّد و بر آل محمّد و مرا از ستم کسی که قصد کند ستم مرا خلاصی دهی و بدی و شرّ کسی را که شکست مرا خواهد از من بازداری و آنکه مرا از شرّ هر پادشاه ظالم و از هر دشمن غلبه کننده و خفّت رساننده توانا و متکبّر گردنکش و از شرّ هر شیطان رانده شده و آدمی سخت دل و از مکر هر مکرکننده ای نگاه داری ای بردبار ای دوست.

ای خدای من و از تو می خواهم به نام تو که بنده تو و پیغمبر تو صالح علیه السلام تو را به آن خواند پس او را از فرو رفتن نجات دادی و او را بر دشمنش غالب گردانیدی و حاجت او را برآوردی و تو به او نزدیک بودی ای نزدیک که رحمت فرستی بر محمّد و آل محمّد و مرا رها نمایی از شرّ آنچه دشمنان من آن را قصد می کنند و آنچه رشک برندگان من برای من می خواهند و اینکه مرا نگاه داری از شرّ ایشان به نگاهداشتن خود و مرا به دوست داشتن خود دوست داری و دل مرا به راه نمودن خود راهنمایی کنی و مرا به پرهیزکاری از جانب خود توفیق دهی و مرا به آنچه خوشنودی تو در آن است بینا گردانی و مرا به توانگری خودت بی نیاز گردانی ای بردبار .

ای خدای من و از تو می خواهم به نام تو که تو را به آن نام بنده تو و پیغمبر تو و دوست تو ابراهیم علیه السلام خواند در وقتی که نمرود انداختن او در آتش اراده نمود پس آتش را بر او سرد و به سلامت گردانیدی و دعای او را اجابت کردی و تو به او نزدیک بودی ای نزدیک که رحمت فرستی بر محمّد و بر آل محمّد و گرمی آتش جهنم خود را سرد کنی و زبانه آن را از من فرونشانی و مرا از گرمی آن نگاه­داری و آتش دشمنی دشمنان را در جامه زیر ایشان و در جامه روی ایشان قرار دهی و مکر ایشان را در گودی گردن ایشان بگردانی و مبارک گردانی برای من در آنچه بخشیدی به من همچنان که مبارک گردانیدی بر ابراهیم و بر آل او به درستی که تویی بخشنده ستایش شده بزرگ ای خدای من.

و از تو می­خواهم به نام تو که تو را به آن نام اسماعیل علیه السلام خواند پس تو او را پیغمبر و رسول گردانیدی و از برای او حرم خود را محلّ عبادت و جای سکنی و محلّ قرار گردانیدی و دعای او را اجابت کردی و او را از کشته شدن خلاصی دادی و او رااز روی رحمت خود، نزدیک گردانیدی، تو به او

ص: 269

السَّیِّدُ عَنْ عَبْدِهِ وَ لَیْسَ بِرَاضٍ عَنْهُ وَ أَنْ تُرْضِیَ عَنِّی خَلْقَکَ وَ تُمِیطَ عَنِّی حَقَّکَ إِلَهِی وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی دَعَاکَ بِهِ إِدْرِیسُ فَجَعَلْتَهُ صِدِّیقاً نَبِیّاً وَ رَفَعْتَهُ مَکَاناً عَلِیّاً وَ اسْتَجَبْتَ دُعَاءَهُ وَ کُنْتَ مِنْهُ قَرِیباً یَا قَرِیبُ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَ مَآبِی إِلَی جَنَّتِکَ وَ مَحَلِّی فِی رَحْمَتِکَ وَ تُسْکِنَنِی فِیهَا بِعَفْوِکَ وَ تُزَوِّجَنِی مِنْ حُورِهَا بِقُدْرَتِکَ یَا قَدِیرُ إِلَهِی وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی دَعَاکَ بِهِ نُوحٌ إِذْ نَادَی رَبَّهُ وَ هُوَ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُیُوناً فَالْتَقَی الْماءُ عَلی أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ وَ حَمَلْناهُ وَ نَجَّیْنَاهُ عَلی ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ فَاسْتَجَبْتَ دُعَاءَهُ وَ کُنْتَ مِنْهُ قَرِیباً یَا قَرِیبُ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُنْجِیَنِی مِنْ ظُلْمِ مَنْ یُرِیدُ ظُلْمِی وَ تَکُفَّ عَنِّی شَرَّ کُلِّ سُلْطَانٍ جَائِرٍ وَ عَدُوٍّ قَاهِرٍ وَ مُسْتَخِفٍّ قَادِرٍ وَ جَبَّارٍ عَنِیدٍ وَ کُلِّ شَیْطَانٍ مَرِیدٍ وَ إِنْسِیٍّ شَدِیدٍ وَ کَیْدِ کُلِّ مَکِیدٍ یَا حَلِیمُ یَا وَدُودُ.

إِلَهِی وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی دَعَاکَ بِهِ عَبْدُکَ وَ نَبِیُّکَ صَالِحٌ علیه السلام فَنَجَّیْتَهُ مِنَ الْخَسْفِ وَ أَعْلَیْتَهُ عَلَی عَدُوِّهِ وَ اسْتَجَبْتَ دُعَاءَهُ وَ کُنْتَ مِنْهُ قَرِیباً یَا قَرِیبُ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُخَلِّصَنِی مِنْ شَرِّ مَا یُرِیدُ بِی أَعْدَائِی بِهِ وَ یَبْغِی لِی حُسَّادِی وَ تَکْفِیَنِیهِمْ بِکِفَایَتِکَ وَ تَتَوَلَّانِی بِوَلَایَتِکَ وَ تَهْدِیَ قَلْبِی بِهُدَاکَ وَ تُؤَیِّدَنِی بِتَقْوَاکَ وَ تُبَصِّرَنِی بِمَا فِیهِ رِضَاکَ وَ تُغْنِیَنِی بِغِنَاکَ یَا حَلِیمُ.

إِلَهِی وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی دَعَاکَ بِهِ عَبْدُکَ وَ نَبِیُّکَ وَ خَلِیلُکَ إِبْرَاهِیمُ علیه السلام حِینَ أَرَادَ نُمْرُودُ إِلْقَاءَهُ فِی النَّارِ فَجَعَلْتَ النَّارَ عَلَیْهِ بَرْداً وَ سَلَاماً وَ اسْتَجَبْتَ دُعَاءَهُ وَ کُنْتَ مِنْهُ قَرِیباً یَا قَرِیبُ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُبَرِّدَ عَنِّی حَرَّ نَارِکَ وَ تُطْفِئَ عَنِّی لَهِیبَهَا وَ تَکْفِیَنِی حَرَّهَا وَ تَجْعَلَ نَائِرَةَ أَعْدَائِی فِی شِعَارِهِمْ وَ دِثَارِهِمْ وَ تَرُدَّ کَیْدَهُمْ فِی نَحْرِهِمْ وَ تُبَارِکَ لِی فِیمَا أَعْطَیْتَنِیهِ کَمَا بَارَکْتَ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ الْحَمِیدُ الْمَجِیدُ إِلَهِی وَ أَسْأَلُکَ بِالاسْمِ الَّذِی دَعَاکَ بِهِ إِسْمَاعِیلُ علیه السلام فَجَعَلْتَهُ نَبِیّاً وَ رَسُولًا وَ جَعَلْتَ لَهُ حَرَمَکَ مَنْسَکاً وَ مَسْکَناً وَ مَأْوًی وَ اسْتَجَبْتَ لَهُ دُعَاءَهُ رَحْمَةً مِنْکَ وَ کُنْتَ

ص: 269

نزدیک بودی ای نزدیک که رحمت کنی بر محمّد و بر آل محمّد و که قبر مرا گشاد کنی و گناه مرا محو کنی و پشت مرا محکم گردانی و گناه مرا بیامرزی و توبه را روزی من گردانی به سبب برطرف کردن بدی ها و زیاد کردن نیکویی ها و دور کردن بلاها و نفع کردن تجارتها و دفع شدن بلیّه ها و به درستی که تو اجابت کننده دعاها و فرود آورنده برکتها و برآورنده حاجتها و بخشنده خوبیهایی و صاحب بزرگی در آسمانهایی.

ای خداوند من و از تو می خواهم به آنچه فرزند دوستت تو را بدان خواند و او را از کشتن خلاص کردی و به ذبح بزرگ عوض دادی و ابزار پاره پاره کردن را به او برگردانیدی در هنگامی که تو را ندا کرد و به ذبح خود یقین داشت و به امر پدرش خشنود بود و دعای او را برآوردی و تو به او نزدیک بودی ای نزدیک که رحمت فرستی بر محمّد و آل محمّد و مرا از هر بدی و بلایی نجات دهی و هر تاریکی غلیظ را از من بگردانی و نگاهداری مرا از آنچه به اندوه آورد مرا از امر دنیای من و آخرت من و از آنچه اجتناب می کنم و از آن می ترسم از شرّ همگی آفریدگان تو به حقّ آل پیغمبر .

ای خدای من و از تو می خواهم به نام تو که به آن نام لوط علیه السلام درخواست کرد پس او [و اهل او را از بلیّه و عقوبتها و از سختی و مشقّت خارج کردی] و اهل او را از اندوه بزرگ بیرون بردی و حاجت او را برآوردی و تو به او نزدیک بودی ای نزدیک که رحمت فرستی بر محمّد و بر آل محمّد و [اذن دهی مرا به جمع کردن آنچه پراکنده است از قوم من و چشم مرا به فرزند من و اهل من و مال من روشن گردانی و من کارهای مرا نیکو سازی برای و همه حالهای من مبارک گردانی و مرا به آرزوهایم برسانی] و مرا از آتش امان دهی و نگاه داری مرا از شر بدکاران به حقّ برگزیده شدگان نیکوکاران پیشوایان نیکوکاران و روشنی همه روشنی ها که آنها محمّد و آل اویند که پاکان و پاکیزگان و برگزیدگانند و امامان راه یافته شده و برگزیدگان بزرگ اند رحمتهای خدا باد بر همگی ایشان و روزی کنی به من همنشینی ایشان و بر من مصاحبت ایشان را منّت گذاری و به من توفیق دهی همصحبتی ایشان را با مصاحبت پیغمبران تو که فرستاده شدگانند و با فرشتگان تو که نزدیکانند و با بندگان تو که صالحان و نیکوکارانند و با همگی اهل فرمانبرداری تو و با جماعت بردارنده عرش تو و فرشتگان.

ای خدای من و از تو می خواهم بدان نامی که یعقوب تو را بدان خواند در حالی که بینایی او از بین رفته بود و

ص: 270

مِنْهُ قَرِیباً یَا قَرِیبُ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَفْسَحَ لِی فِی قَبْرِی وَ تَحُطَّ عَنِّی وِزْرِی وَ تَشُدَّ لِی أَزْرِی وَ تَغْفِرَ لِی ذَنْبِی وَ تَرْزُقَنِی التَّوْبَةَ بِحَطِّ السَّیِّئَاتِ وَ تَضَاعُفِ الْحَسَنَاتِ وَ کَشْفِ الْبَلِیَّاتِ وَ رِبْحِ التِّجَارَاتِ وَ دَفْعِ مَعَرَّةِ السِّعَایَاتِ إِنَّکَ مُجِیبُ الدَّعَوَاتِ وَ مُنْزِلُ الْبَرَکَاتِ وَ قَاضِی الْحَاجَاتِ وَ مُعْطِی الْخَیْرَاتِ وَ جَبَّارُ السَّمَاوَاتِ إِلَهِی وَ أَسْأَلُکَ بِمَا سَأَلَکَ بِهِ ابْنُ خَلِیلِکَ الَّذِی نَجَّیْتَهُ مِنَ الذَّبْحِ وَ فَدَیْتَهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ وَ قَلَبْتَ لَهُ الْمِشْقَصَ حَتَّی نَاجَاکَ مُوقِناً بِذَبْحِهِ رَاضِیاً بِأَمْرِ وَالِدِهِ وَ اسْتَجَبْتَ لَهُ دُعَاءَهُ وَ کُنْتَ مِنْهُ قَرِیباً یَا قَرِیبُ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُنْجِیَنِی مِنْ کُلِّ سُوءٍ وَ بَلِیَّةٍ وَ تَصْرِفَ عَنِّی کُلَّ ظُلْمَةٍ وَخِیمَةٍ وَ تَکْفِیَنِی مَا أَهَمَّنِی مِنْ أُمُورِ دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی وَ مَا أُحَاذِرُهُ وَ أَخْشَاهُ وَ مِنْ شَرِّ خَلْقِکَ أَجْمَعِینَ بِحَقِّ آلِ یس إِلَهِی وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی دَعَاکَ بِهِ لُوطٌ فَنَجَّیْتَهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْخَسْفِ وَ الْهَدْمِ وَ الْمَثْلِ وَ الشِّدَّةِ وَ الْجَهْدِ وَ أَخْرَجْتَهُ (1)

وَ أَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ وَ اسْتَجَبْتَ دُعَاءَهُ وَ کُنْتَ مِنْهُ قَرِیباً یَا قَرِیبُ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَأْذَنَ بِجَمْعِ مَا شُتِّتَ مِنْ شَمْلِی وَ تُقِرَّ عَیْنَیَّ بِوَلَدِی وَ أَهْلِی وَ مَالِی وَ تُصْلِحَ لِی أُمُورِی وَ تُبَارِکَ لِی فِی جَمِیعِ أَحْوَالِی وَ تُبَلِّغَنِی فِی نَفْسِی آمَالِی وَ(2)

تُجِیرَنِی مِنَ النَّارِ وَ تَکْفِیَنِی شَرَّ الْأَشْرَارِ بِالْمُصْطَفَیْنَ الْأَخْیَارِ الْأَئِمَّةِ الْأَبْرَارِ وَ نُورِ الْأَنْوَارِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ الْأَخْیَارِ الْأَئِمَّةِ الْمَهْدِیِّینَ وَ الصَّفْوَةِ الْمُنْتَجَبِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ وَ تَرْزُقَنِی مُجَالَسَتَهُمْ وَ تَمُنَّ عَلَیَّ بِمُرَافَقَتِهِمْ وَ تُوَفِّقَ لِی صُحْبَتَهُمْ مَعَ أَنْبِیَائِکَ الْمُرْسَلِینَ وَ مَلَائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ وَ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ وَ أَهْلِ طَاعَتِکَ أَجْمَعِینَ وَ حَمَلَةِ عَرْشِکَ وَ الْکَرُوبِیِّینَ إِلَهِی وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی سَأَلَکَ بِهِ یَعْقُوبُ وَ قَدْ کُفَّ بَصَرُهُ وَ شُتِّتَ

ص: 270


1- 1. ساقط عن الأصل.
2- 2. لا یوجد فی المصدر و هو الظاهر کما سیأتی فی ذکر یعقوب علیه السلام.

جمعیّت او متفرّق شده بود و فرزند او که روشنی چشم اوست پنهان گشته بود پس دعای او را اجابت کردی و پراکندگی او را جمع نمودی و چشم او را روشن ساختی و آزار او را برطرف کردی و تو به او نزدیک بودی ای نزدیک که رحمت کنی بر محمّد و بر آل محمّد و آنکه اذن دهی مرا به جمع کردن آنچه از کار من پراکنده شد و چشم مرا به فرزند من روشن سازی و عیال من و مال من و تمام حال مرا نیکو گردانی و همه حالهای مرا برکت دهی و مرا به امیدهایم برسانی و کردارهای مرا نیکو گردانی، و بخشش نمایی بر من ای بخشنده و ای صاحب بلندی به رحمت خود ای رحم کننده ترین رحم کنندگان.

ای خدای من و از تو می خواهم بدان نام که بنده تو پیغمبر تو یوسف علیه السلام تو را بدان خواند پس او را از ته چاه نجات دادی و آزار او را برطرف کردی و او را از مکر برادران نگاه داشتی و او را بعد از بندگی پادشاه گردانیدی و دعای او را اجابت کردی و تو به او نزدیک بودی ای نزدیک که رحمت فرستی بر محمّد و بر آل محمّد و دور گردانی از من دشمنی هر دشمن را و بدی هر رشک برنده را به درستی که تو بر هر چیز بسیار توانایی.

ای خدای من و از تو می خواهم بدان نام که بنده تو و پیغمبر تو موسی پسر عمران علیه السلام تو را بدان خواند هنگامی که گفتی بزرگ گشتی و بلندی یافتی «و ندا کردیم موسی را از جانب کوه طور طرف راست آن و نزدیک ساختیم او را نجات دهنده» و برای او راهی را در دریا که خشک بود قرار دادی و او را و کسانی را که پیروی کرده بودند او را از بنی اسرائیل خلاصی دادی و فرعون را و هامان وزیر او را و سپاه ایشان را غرق کردی و حاجت او را برآوردی و تو به او نزدیک بودی ای نزدیک که رحمت فرستی بر محمّد و بر آل محمّد و مرا از شرّ آفریدگان خود پناه دهی و مرا از درگذشتن تو نزدیک گردانی و بریزی بر من از زیادتی بخشش خود آنچه که مرا از جمیع آفریدگان تو بی نیاز گرداند و من به سبب آن به آمرزش تو و خشنودی تو برسم ای دوستدار مؤمنان.

ای خدای من و از تو می خواهم بدان نام که بنده تو و پیغمبر تو داود تو را بدان خواند پس دعای او را اجابت کردی و کوهها را برای او مسخّر گردانیدی که با او در وقت شب و در صبح تسبیح گویند و مرغان را جمع کرده شده همه به سوی او رجوع می کنند و پادشاهی او را محکم کردی و به او حکمت و جدایی حق از باطل را عطا کردی و برای او آهن را نرم گردانیدی و به او کسب زره سازی برای آنان را تعلیم کردی و گناه او را آمرزیدی و تو به او نزدیک بودی ای نزدیک که رحمت فرستی بر محمّد و بر آل محمّد و همه کارهای مرا میسّر گردانی و آسان کنی برای من آنچه را که مقدّر کردی و آمرزش و فرمانبرداری خود را روزی ام گردانی و ستم ستم کنندگان را و دشمنی دشمنان را و حیله حیله کنندگان را و قهرهای ظالمان غلبه گر را و رشک رشک برندگان را از من دور گردانی ای امان دهنده ترسندگان و ای پناه پناه آورندگان و اعتماد [وثوق داران و وسیله] مؤمنان و امید اعتمادکنندگان و محل اعتماد نیکوکاران ای رحم کننده ترین رحم کنندگان .

ص: 271

جَمْعُهُ وَ فَقَدَ قُرَّةَ عَیْنِهِ ابْنَهُ فَاسْتَجَبْتَ لَهُ دُعَاءَهُ وَ جَمَعْتَ شَمْلَهُ وَ أَقْرَرْتَ عَیْنَهُ وَ کَشَفْتَ ضُرَّهُ وَ کُنْتَ مِنْهُ قَرِیباً یَا قَرِیبُ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَأْذَنَ لِی بِجَمْعِ مَا تَبَدَّدَ مِنْ أَمْرِی وَ تُقِرَّ عَیْنِی بِوَلَدِی وَ أَهْلِی وَ مَالِی وَ تُصْلِحَ لِی شَأْنِی کُلَّهُ وَ تُبَارِکَ لِی فِی جَمِیعِ أَحْوَالِی وَ تُبَلِّغَنِی فِی نَفْسِی آمَالِی وَ تُصْلِحَ لِی أَفْعَالِی وَ تَمُنَّ عَلَیَّ یَا کَرِیمُ یَا ذَا الْمَعَالِی بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ إِلَهِی وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی دَعَاکَ بِهِ عَبْدُکَ وَ نَبِیُّکَ یُوسُفُ علیه السلام فَنَجَّیْتَهُ مِنْ غَیَابَتِ الْجُبِّ وَ کَشَفْتَ ضُرَّهُ وَ کَفَیْتَهُ کَیْدَ إِخْوَتِهِ وَ جَعَلْتَهُ بَعْدَ الْعُبُودِیَّةِ مَلِکاً وَ اسْتَجَبْتَ دُعَاءَهُ وَ کُنْتَ مِنْهُ قَرِیباً یَا قَرِیبُ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَدْفَعَ عَنِّی کَیْدَ کُلِّ کَائِدٍ وَ شَرَّ کُلِّ حَاسِدٍ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ إِلَهِی وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی دَعَاکَ بِهِ عَبْدُکَ وَ نَبِیُّکَ مُوسَی بْنُ عِمْرَانَ إِذْ قُلْتَ تَبَارَکْتَ وَ تَعَالَیْتَ وَ نادَیْناهُ مِنْ جانِبِ الطُّورِ الْأَیْمَنِ وَ قَرَّبْناهُ نَجِیًّا وَ ضَرَبْتَ لَهُ طَرِیقاً فِی الْبَحْرِ یَبَساً وَ نَجَّیْتَهُ وَ مَنْ تَبِعَهُ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَ أَغْرَقْتَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما وَ اسْتَجَبْتَ لَهُ دُعَاءَهُ وَ کُنْتَ مِنْهُ قَرِیباً یَا قَرِیبُ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُعِیذَنِی مِنْ شَرِّ خَلْقِکَ وَ تُقَرِّبَنِی مِنْ عَفْوِکَ وَ تَنْشُرَ عَلَیَّ مِنْ فَضْلِکَ مَا تُغْنِینِی بِهِ عَنْ جَمِیعِ خَلْقِکَ وَ یَکُونُ لِی بَلَاغاً أَنَالُ بِهِ مَغْفِرَتَکَ وَ رِضْوَانَکَ یَا وَلِیِّی وَ وَلِیَّ الْمُؤْمِنِینَ إِلَهِی وَ أَسْأَلُکَ بِالاسْمِ الَّذِی دَعَاکَ بِهِ عَبْدُکَ وَ نَبِیُّکَ دَاوُدُ فَاسْتَجَبْتَ لَهُ دُعَاءَهُ وَ سَخَّرْتَ لَهُ الْجِبَالَ یُسَبِّحْنَ مَعَهُ بِالْعَشِیِّ وَ الْإِبْکَارِ وَ الطَّیْرَ مَحْشُورَةً کُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ وَ شَدَّدْتَ مُلْکَهُ وَ آتَیْتَهُ الْحِکْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطَابِ وَ أَلَنْتَ لَهُ الْحَدِیدَ وَ عَلَّمْتَهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَهُمْ وَ غَفَرْتَ ذَنْبَهُ وَ کُنْتَ مِنْهُ قَرِیباً یَا قَرِیبُ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُسَخِّرَ لِی جَمِیعَ أُمُورِی وَ تُسَهِّلَ لِی تَقْدِیرِی وَ تَرْزُقَنِی مَغْفِرَتَکَ وَ عِبَادَتَکَ وَ تَدْفَعَ عَنِّی ظُلْمَ الظَّالِمِینَ وَ کَیْدَ الْمُعَانِدِینَ وَ مَکْرَ الْمَاکِرِینَ وَ سَطَوَاتِ الْفَرَاعِنَةِ الْجَبَّارِینَ وَ حَسَدَ الْحَاسِدِینَ یَا أَمَانَ الْخَائِفِینَ وَ جَارَ الْمُسْتَجِیرِینَ وَ ثِقَةَ الْوَاثِقِینَ وَ ذَرِیعَةَ الْمُؤْمِنِینَ وَ رَجَاءَ الْمُتَوَکِّلِینَ وَ مُعْتَمَدَ الصَّالِحِینَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

ص: 271

ای خدای من و از تو می خواهم بدان نام که بنده تو و پیغمبر تو سلیمان پسر داوود علیهما السلام تو را بدان خواند هنگامی که گفت ای پروردگار من بیامرز مرا و ببخش به من پادشاهی را که برای احدی بعد از من سزاوار نباشد به درستی که تویی بسیار بخشنده پس دعای او را مستجاب کردی و آفریدگان را به فرمان او درآوردی و او را بر باد حاکم ساختی و سخن مرغان را به او آموختی و برای او شیطانها را مسخّر کردی که هر یک از آنها بنا کننده و فرو رونده بودند و جماعت دیگران را از دیوان که بسته شده بودند به یک دیگر در غلهای آهنین، اینها بخشش توست و بخشش غیر تو نیست و تو به او نزدیک بودی ای نزدیک که رحمت فرستی بر محمّد و بر آل محمّد و دل مرا راهنمایی کنی و عقل مرا جمع کنی و مرا از اندوهم نگاه داری و ترس مرا ایمن گردانی و بند مرا رها کنی و پشت مرا سخت گردانی و مرا مهلت دهی و نفس مرا آرام کنی و حاجت مرا برآوری و آواز مرا بشنوی و جایگاه مرا در آتش نگردانی و دنیا را بزرگترین مقصود من قرار ندهی و روزی مرا فراخ کنی و خلق مرا نیکو گردانی و گردن مرا از آتش آزاد کنی پس به درستی که تو ستوده منی و آقای منی و محلّ امید منی.

ای خدای من و از تو می خواهم بدان نام که ایوب علیه السلام تو را بدان خواند در وقتی که آزار و بلا بعد از تندرستی بر او وارد شد و بیماری به جای سلامتی و تنگی بعد از فراخی بر او فرود آمد پس آزار او را برطرف کردی و اهل او را و مثل ایشان را که با ایشان بودند به او برگردانیدی هنگامی که تو را صدا زد در حالی که تو را می خواند و به سوی تو رغبت کننده بود و زیادتی احسان تو را امید داشت و به سوی تو شکوه کننده بود و گفت ای پروردگار من به درستی که رسیده است به من آزار و بلا و تو رحم کننده ترین رحم کنندگانی پس دعای او را اجابت کردی و آزار و بلای او را برطرف کردی و تو به او نزدیک بودی ای نزدیک که رحمت فرستی بر محمّد و آل محمّد و آزار و بلای مرا برطرف کنی و در نفس من و در اهل من و مال من و فرزندان من و برادران من سلامتی دهی در خشنودی تو سلامتی پاینده فراگیرنده شفا دهنده کفایت کننده بسیار و راهنما و زیادشونده که بی نیاز باشد از طبیبان و دواها و آن سلامتی را جامه زیر من و جامه روی من بگردانی و مرا به گوش من و چشم من بهره دهی و این هر دو را وارثان من قرار دهی به درستی که تو بر هر چیز بسیار توانایی.

ای خدای من و از تو می خواهم بدان نام که یونس پسر متی در شکم ماهی تو را بدان خواند هنگامی که تو را در تاریکیهای سه گانه ندا کرد که نیست خدایی مگر تو منزّهی تو به درستی که من از جمله ستم کنندگان بودم و تو رحم کننده ترین رحم کنندگانی پس حاجت او را برآوردی و برای او درختی از کدو رویانیدی و او را به سوی صد هزار نفر یا بیشتر فرستادی و تو به او نزدیک بودی ای نزدیک که رحمت فرستی بر محمّد و بر آل محمّد و دعای مرا اجابت کنی و مرا به عفو خود دریابی که در دریای ستم کردن بر نفس خود غرق شدم و مظلمه های بسیار آفریدگان تو بر من غلبه کرد، رحمت فرست بر محمّد و بر آل محمّد و مرا از ایشان پنهان کن و مرا از آتش جهنم آزاد گردان

ص: 272

إِلَهِی وَ أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالاسْمِ الَّذِی سَأَلَکَ بِهِ عَبْدُکَ وَ نَبِیُّکَ سُلَیْمَانُ بْنُ دَاوُدَ علیهما السلام إِذْ قَالَ رَبِ هَبْ لِی مُلْکاً لا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ فَاسْتَجَبْتَ لَهُ دُعَاءَهُ وَ أَطَعْتَ لَهُ الْخَلْقَ وَ حَمَلْتَهُ عَلَی الرِّیحِ وَ عَلَّمْتَهُ مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَ سَخَّرْتَ لَهُ الشَّیَاطِینَ مِنْ کُلِ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ وَ آخَرِینَ مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفادِ هَذَا عَطَاؤُکَ لَا عَطَاءُ غَیْرِکَ وَ کُنْتَ مِنْهُ قَرِیباً یَا قَرِیبُ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَهْدِیَ لِی قَلْبِی وَ تَجْمَعَ لِی لُبِّی (1) وَ تَکْفِیَنِی هَمِّی وَ تُؤْمِنَ خَوْفِی وَ تَفُکَّ أَسْرِی وَ تَشُدَّ أَزْرِی وَ تُمْهِلَنِی وَ تُنَفِّسَنِی وَ تَسْتَجِیبَ دُعَائِی وَ تَسْمَعَ نِدَائِی وَ لَا تَجْعَلَ فِی النَّارِ مَأْوَایَ وَ لَا الدُّنْیَا أَکْبَرَ هَمِّی وَ أَنْ تُوَسِّعَ عَلَیَّ رِزْقِی وَ تُحَسِّنَ خَلْقِی وَ تُعْتِقَ رَقَبَتِی فَإِنَّکَ سَیِّدِی وَ مَوْلَایَ وَ مُؤَمَّلِی.

إِلَهِی وَ أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِاسْمِکَ الَّذِی دَعَاکَ بِهِ أَیُّوبُ لَمَّا حَلَّ بِهِ الْبَلَاءُ بَعْدَ الصِّحَّةِ وَ نَزَلَ السُّقْمُ مِنْهُ مَنْزِلَ الْعَافِیَةِ وَ الضِّیقُ بَعْدَ السَّعَةِ فَکَشَفْتَ ضُرَّهُ وَ رَدَدْتَ عَلَیْهِ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ حِینَ نَادَاکَ دَاعِیاً لَکَ رَاغِباً إِلَیْکَ رَاجِیاً لِفَضْلِکَ شَاکِیاً إِلَیْکَ رَبِّ إِنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ فَاسْتَجَبْتَ لَهُ دُعَاءَهُ وَ کَشَفْتَ ضُرَّهُ وَ کُنْتَ مِنْهُ قَرِیباً یَا قَرِیبُ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَکْشِفَ ضُرِّی وَ تُعَافِیَنِی فِی نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ مَالِی وَ وُلْدِی وَ إِخْوَانِی فِیکَ عَافِیَةً بَاقِیَةً شَافِیَةً کَافِیَةً وَافِرَةً هَادِیَةً نَامِیَةً مُسْتَغْنِیَةً عَنِ الْأَطِبَّاءِ وَ الْأَدْوِیَةِ وَ تَجْعَلَهَا شِعَارِی وَ دِثَارِی وَ تُمَتِّعَنِی بِسَمْعِی وَ بَصَرِی وَ تَجْعَلَهُمَا الْوَارِثَیْنِ مِنِّی إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ إِلَهِی وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی دَعَاکَ بِهِ یُونُسُ بْنُ مَتَّی فِی بَطْنِ الْحُوتِ حِینَ نَادَاکَ فِی ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ فَاسْتَجَبْتَ لَهُ دُعَاءَهُ وَ أَنْبَتَ عَلَیْهِ شَجَرَةً مِنْ یَقْطِینٍ وَ أَرْسَلْتَهُ إِلی مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ یَزِیدُونَ وَ کُنْتَ مِنْهُ قَرِیباً یَا قَرِیبُ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَسْتَجِیبَ دُعَائِی وَ تُدَارِکَنِی بِعَفْوِکَ فَقَدْ غَرِقْتُ فِی بَحْرِ الظُّلْمِ لِنَفْسِی وَ رَکِبَتْنِی مَظَالِمُ کَثِیرَةٌ لِخَلْقِکَ عَلَیَّ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْتُرْنِی مِنْهُمْ وَ أَعْتِقْنِی مِنَ النَّارِ وَ

ص: 272


1- 1. شملی خ ل.

و مرا از آزاد شده های خود و رها شده های خود از آتش قرار ده در این محلّ که ایستاده ام در آن به سبب بخشش تو ای منّت گذارنده.

ای خدای من و از تو می خواهم بدان نام که بنده تو و پیغمبر تو عیسی پسر مریم تو را بدان خواند در وقتی که او را به روح پاک قوی گردانیدی و او را در گهواره گویا ساختی پس مرده را به برکت آن نام زنده گردانید و به سبب آن اسم کور مادر زاد را و پیس را به اذن تو خلاص کرد و ساخت از گل مانند صورت مرغ پس مرغ زنده به اذن تو گردید و تو به او نزدیک بودی ای نزدیک که رحمت فرستی بر محمّد و بر آل محمّد و خالص گردانی مرا برای آنچه آفریده شده ام و مرا به تحصیل آنچه آن را برای من ضامن شدی مشغول مگردان و قرار ده مرا از عبادت کنندگان خود و از پارسایان خود در دنیا و از جمله کسانی که آنها را برای سلامتی آفریدی و گوارا ساختی به آنها زندگانی دنیا را با وجود بخشش تو ای بخشنده ای بلند مرتبه ای بزرگ.

ای خدای من و از تو می خواهم بدان نام که آصف پسر برخیا تو را بدان خواند بر تخت ملکه شهر سبا پس کمتر از چشم بر همزدنی آن تخت در پیش روی او حاضر شد پس چون آن را بلقیس دید گفته شد به او آیا چنین است تخت تو؟ گفت گویا همان است پس دعای او را اجابت کردی و تو به او نزدیک بودی ای نزدیک رحمت فرست بر محمّد و بر آل محمد و گناهان مرا بپوشان و نیکویی های مرا قبول کن و توبه مرا بپذیر و مرا بر گناهانم مواخذه مکن و بی نیاز گردان فقر مرا و شکستگی مرا درست کن و دل مرا به سبب یادآوری خود زنده گردان و مرا در سلامتی از عذاب زنده بدار و مرا در سلامتی از عقوبت بمیرانی.

ای خدای من و از تو می خواهم بدان نام که بنده تو و پیغمبر تو زکریا تو را بدان خواند هنگامی که از تو مسالت نمود دعاکننده امید دارنده به زیادتی احسان تو، پس در محراب ایستاد و تو را خواند به ندای پنهان پس گفت ای پروردگار من از نزد خود فرزندی دوست به من ببخش که از من و آل یعقوب ارث برد و او را ای پروردگار من پسندیده بگردان که خشنود باشی از او پس به او یحیی را بخشیدی و دعای او را اجابت کردی و تو به او نزدیک بودی ای نزدیک که رحمت فرستی بر محمّد و بر آل محمّد و باقی و پاینده داری فرزندان مرا و بهره مند گردانی به سبب ایشان و من و ایشان را از ایمان آورندگان به خود خواهش کنندگان به ثواب تو، ترسندگان از عذاب تو، امید دارندگان به آنچه در نزد توست، مأیوس و ناامیدشدگان از آنچه در نزد غیر توست قرار دهی تا آنکه زنده داری ما را زندگانی نیکو و بمیرانی ما را مردنی نیکو به درستی که تو انجام دهنده ای هر آنچه را که خواهی.

ای خدای من و از تو می خواهم بدان نام که زن فرعون تو را بدان خواند وقتی که گفت:«ای پروردگار من بنا کن برای من در نزد خود خانه ای در بهشت و خلاصی ده مرا از فرعون و کردار او و رهایی ده مرا از گروه ستمکاران» پس دعای او را اجابت کردی و تو به او نزدیک بودی ای نزدیک که رحمت فرستی بر محمّد و بر آل محمّد و چشم مرا به نگاه کردن به سوی بهشت و به سوی دوستداران خود و به ملاحظه کردن ذات تو که بخشنده است روشن سازی و مرا به دیدن محمّد و آل او خوشحال سازی و مرا به آن حضرت و به آل او و به همصحبتی ایشان و به

ص: 273

اجْعَلْنِی مِنْ عُتَقَائِکَ وَ طُلَقَائِکَ مِنَ النَّارِ فِی مَقَامِی هَذَا بِمَنِّکَ یَا مَنَّانُ إِلَهِی وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی دَعَاکَ بِهِ عَبْدُکَ وَ نَبِیُّکَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ إِذْ أَیَّدْتَهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَ أَنْطَقْتَهُ فِی الْمَهْدِ فَأَحْیَا بِهِ الْمَوْتَی وَ أَبْرَأَ بِهِ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِکَ وَ خَلَقَ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَصَارَ طَائِراً بِإِذْنِکَ وَ کُنْتَ مِنْهُ قَرِیباً یَا قَرِیبُ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُفْرِغَنِی لِمَا خَلَقْتَ لَهُ وَ لَا تَشْغَلَنِی بِمَا تَکَفَّلْتَهُ لِی وَ تَجْعَلَنِی مِنْ عُبَّادِکَ وَ زُهَّادِکَ فِی الدُّنْیَا وَ مِمَّنْ خَلَقْتَهُ لِلْعَافِیَةِ وَ هَنَّأْتَهُ بِهَا مَعَ کَرَامَتِکَ یَا کَرِیمُ یَا عَلِیُّ یَا عَظِیمُ إِلَهِی وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی دَعَاکَ بِهِ آصَفُ بْنُ بَرْخِیَا عَلَی عَرْشِ مَلِکَةِ سَبَإٍ فَکَانَ أَقَلَّ مِنْ لَحْظَةِ الطَّرْفِ حَتَّی کَانَ مُصَوَّراً بَیْنَ یَدَیْهِ فَلَمَّا رَأَتْهُ قِیلَ أَ هَکَذَا عَرْشُکَ قَالَتْ کَأَنَّهُ هُوَ فَاسْتَجَبْتَ دُعَاءَهُ وَ کُنْتَ مِنْهُ قَرِیباً یَا قَرِیبُ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُکَفِّرَ عَنِّی سَیِّئَاتِی وَ تَقَبَّلَ مِنِّی حَسَنَاتِی وَ تَقَبَّلَ تَوْبَتِی وَ تَتُوبَ عَلَیَّ وَ تُغْنِیَ فَقْرِی وَ تَجْبُرَ کَسْرِی وَ تُحْیِیَ فُؤَادِی بِذِکْرِکَ وَ تُحْیِیَنِی فِی عَافِیَةٍ وَ تُمِیتَنِی فِی عَافِیَةٍ.

إِلَهِی وَ أَسْأَلُکَ بِالاسْمِ الَّذِی دَعَاکَ بِهِ عَبْدُکَ وَ نَبِیُّکَ زَکَرِیَّا حِینَ سَأَلَکَ دَاعِیاً رَاجِیاً لِفَضْلِکَ فَقَامَ فِی الْمِحْرَابِ یُنَادِی نِدَاءً خَفِیّاً فَقَالَ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا فَوَهَبْتَ لَهُ یَحْیَی وَ اسْتَجَبْتَ لَهُ دُعَاءَهُ وَ کُنْتَ مِنْهُ قَرِیباً یَا قَرِیبُ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُبْقِیَ لِی أَوْلَادِی وَ أَنْ تُمَتِّعَنِی بِهِمْ وَ تَجْعَلَنِی وَ إِیَّاهُمْ مُؤْمِنِینَ لَکَ رَاغِبِینَ فِی ثَوَابِکَ خَائِفِینَ مِنْ عِقَابِکَ رَاجِینَ لِمَا عِنْدَکَ آیِسِینَ مِمَّا عِنْدَ غَیْرِکَ حَتَّی تُحْیِیَنَا حَیَاةً طَیِّبَةً وَ تُمِیتَنَا مَیِّتَةً طَیِّبَةً إِنَّکَ فَعَّالٌ لِمَا تُرِیدُ.

إِلَهِی وَ أَسْأَلُکَ بِالاسْمِ الَّذِی سَأَلَتْکَ بِهِ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْتَ لَهَا دُعَاءَهَا وَ کُنْتَ مِنْهَا قَرِیباً یَا قَرِیبُ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُقِرَّ عَیْنِی بِالنَّظَرِ إِلَی جَنَّتِکَ وَ أَوْلِیَائِکَ وَ تُفَرِّحَنِی بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ تُؤْنِسَنِی بِهِ وَ بِآلِهِ وَ بِمُصَاحَبَتِهِمْ

ص: 273

رفیق بودن با آنان انس دهی و مرا در بهشت جای دهی و مرا از آتش و آنچه مهیّا گشت برای اهل آن از زنجیرها و غلها و سختیها و عیبهای رسوا و از اقسام عقوبتها به سبب درگذشتن تو از گناهان من رهایی دهی .

ای خدای من و از تو می خواهم بدان نام که کنیز تو و راست گوی تو مریم بتول و مادر عیسی پیغمبر که سلام باد بر ایشان تو را بدان خواند هنگامی که فرمودی «مریم دختر عمران که نگاه داشت عورت خود را پس دمیدیم در او از روحمان، قبول نمود و اعتقاد کرد به سخنان پروردگار خود و به کتاب های او و مریم از جمله فرمانبرداران بود» پس دعای او را اجابت کردی و تو به او نزدیک بودی ای نزدیک که رحمت فرستی بر محمّد و بر آل محمّد و مرا به حصار و قلعه خود که محکم است نگاه داری و پنهان داری مرا به پرده خود که منع کننده است و مرا به نگاهداشتی خود که معتمد است محافظت کنی و به کارگزاری خود که سودمند است کفایت کنی از شرّ هر سرکشی و ستم هر ستم کننده ای و حیله هر مکرکننده ای و فریب هر فریب دهنده ای و سحر هر سحرکننده ای و ظلم هر پادشاه ظالمی به سبب منع تو ای استوار.

ای خدای من و از تو می خواهم بدان نام که درخواست کرد از تو به آن نام بنده تو و پیغمبر تو و برگزیده تو و انتخاب کرده شده تو از میان آفریدگان تو و امین تو بر وحی تو و فرستاده تو به سوی آفریدگان تو و برانگیخته تو به سوی مخلوقات تو که محمّد است مخصوص است به تو و خالص است برای تو رحمت خدا بر او باد و بر آل او پس دعای او را اجابت کردی و او را قوی گردانیدی به سپاهی از فرشتگان که آنها را نمی دیدند و سخن خود را بلند و سخن آن جماعتی را که کافر شده بودند پست گردانیدی و تو به آن حضرت نزدیک بودی ای نزدیک که رحمت فرستی بر محمّد و بر آل محمّد رحمتی پاکیزه پاک نموکننده که باقی و با برکت باشد همچنان که رحمت فرستادی بر پدر ایشان حضرت ابراهیم و بر آل ابراهیم و برکت نما بر ایشان همچنان که برکت دادی بر ابراهیم و درود فرست بر ایشان همچنان که درود فرستادی بر ابراهیم و زیاده بده به ایشان بالاتر از همه اینها زیادتی که از نزد تو باشد و مرا به ایشان داخل گردان و مرا از ایشان بگردان و مرا در حشر با ایشان زنده گردان و در سلک ایشان قرار ده تا آب دهی مرا از حوض ایشان و مرا در جرگه ایشان داخل کنی و مرا و ایشان را با یک دیگر جمع کنی و چشم مرا به سبب دیدن ایشان روشن گردانی و خواسته مرا به سبب برکت ایشان ببخشی و آرزوهایم را در دین من و دنیای من و آخرت من و زندگانی و مردن من محقق سازی و سلام مرا برسانی به ایشان و سلام آنان را به من بازگردانی و بر ایشان باد سلام و رحمت خدا و برکتهای خدا.

ای خدای من تو آن کسی که ندا می کنی در نیمه های هر شب: آیا هست درخواست کننده ای تا او را بخشایش نمایم ؟ آیا هست دعاکننده ای تا دعای او را اجابت کنم آیا هست طلب آمرزش کننده ای تا او را بیامرزم ؟ آیا هست امیدواری تا او را به امیدش برسانم ؟ آیا هست آرزوکننده ای پس او را به آرزویش برسانم؟ اینک من سؤال کننده ام به در سرای تو و درویش طلب کننده ام به ساحت فضای تو و ناتوان ایستاده ام به در خانه تو و محتاج متوسّلم به در سرای تو و به در رحمت تو امیدوارم از تو، عطیّه تو را سؤال می کنم و رحمت و

ص: 274

وَ مُرَافَقَتِهِمْ وَ تُمَکِّنَ لِی فِیهَا وَ تُنْجِیَنِی مِنَ النَّارِ وَ مَا أُعِدَّ لِأَهْلِهَا مِنَ السَّلَاسِلِ وَ الْأَغْلَالِ وَ الشَّدَائِدِ وَ الْأَنْکَالِ وَ أَنْوَاعِ الْعَذَابِ بِعَفْوِکَ.

إِلَهِی وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی دَعَتْکَ عَبْدَتُکَ وَ صِدِّیقَتُکَ مَرْیَمُ الْبَتُولُ وَ أُمُّ الْمَسِیحِ الرَّسُولِ علیهما السلام إِذْ قُلْتَ- وَ مَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِیهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِکَلِماتِ رَبِّها وَ کُتُبِهِ وَ کانَتْ مِنَ الْقانِتِینَ فَاسْتَجَبْتَ دُعَاءَهَا وَ کُنْتَ مِنْهَا قَرِیباً یَا قَرِیبُ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُحْصِنَنِی بِحِصْنِکَ الْحَصِینِ وَ تَحْجُبَنِی بِحِجَابِکَ الْمَنِیعِ وَ تُحْرِزَنِی بِحِرْزِکَ الْوَثِیقِ وَ تَکْفِیَنِی بِکِفَایَتِکَ الْکَافِیَةِ مِنْ شَرِّ کُلِّ طَاغٍ وَ ظُلْمِ کُلِّ بَاغٍ وَ مَکْرِ کُلِّ مَاکِرٍ وَ غَدْرِ کُلِّ غَادِرٍ وَ سِحْرِ کُلِّ سَاحِرٍ وَ جَوْرِ کُلِّ سُلْطَانٍ فَاجِرٍ بِمَنْعِکَ یَا مَنِیعُ إِلَهِی وَ أَسْأَلُکَ بِالاسْمِ الَّذِی دَعَاکَ بِهِ عَبْدُکَ وَ نَبِیُّکَ وَ صَفِیُّکَ وَ خِیَرَتُکَ مِنْ خَلْقِکَ وَ أَمِینِکَ عَلَی وَحْیِکَ وَ بَعِیثُکَ إِلَی بَرِیَّتِکَ وَ رَسُولُکَ إِلَی خَلْقِکَ مُحَمَّدٌ خَاصَّتُکَ وَ خَالِصَتُکَ صلی الله علیه و آله فَاسْتَجَبْتَ دُعَاءَهُ وَ أَیَّدْتَهُ بِجُنُودٍ لَمْ یَرَوْهَا وَ جَعَلْتَ کَلِمَتَکَ الْعُلْیَا وَ کَلِمَةَ الَّذِینَ کَفَرُوا السُّفْلی وَ کُنْتَ مِنْهُ قَرِیباً یَا قَرِیبُ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَاةً زَاکِیَةً طَیِّبَةً نَامِیَةً بَاقِیَةً مُبَارَکَةً کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی أَبِیهِمْ إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ وَ بَارِکْ عَلَیْهِمْ کَمَا بَارَکْتَ عَلَیْهِمْ وَ سَلِّمْ عَلَیْهِمْ کَمَا سَلَّمْتَ عَلَیْهِمْ وَ زِدْهُمْ فَوْقَ ذَلِکَ کُلِّهِ زِیَادَةً مِنْ عِنْدِکَ وَ اخْلُطْنِی بِهِمْ وَ اجْعَلْنِی مِنْهُمْ وَ احْشُرْنِی مَعَهُمْ وَ فِی زُمْرَتِهِمْ حَتَّی تَسْقِیَنِی مِنْ حَوْضِهِمْ وَ تُدْخِلَنِی فِی جُمْلَتِهِمْ وَ تَجْمَعَنِی وَ إِیَّاهُمْ وَ تُقِرَّ عَیْنِی بِهِمْ وَ تُعْطِیَنِی سُؤْلِی وَ تُبَلِّغَنِی آمَالِی فِی دِینِی وَ دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی وَ مَحْیَایَ وَ مَمَاتِی وَ تُبْلِغَهُمْ سَلَامِی وَ تَرُدَّ عَلَیَّ مِنْهُمُ السَّلَامَ وَ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ إِلَهِی أَنْتَ الَّذِی تُنَادِی فِی أَنْصَافِ کُلِّ لَیْلَةٍ هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِیَهُ أَمْ هَلْ مِنْ دَاعٍ فَأُجِیبَهُ أَمْ هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِرَ لَهُ أَمْ هَلْ مِنْ رَاجٍ فَأُبْلِغَهُ رَجَاءَهُ أَمْ هَلْ مِنْ مُؤَمِّلٍ فَأُبْلِغَهُ أَمَلَهُ هَا أَنَا سَائِلُکَ بِفِنَائِکَ وَ مِسْکِینُکَ بِبَابِکَ وَ ضَعِیفُکَ بِبَابِکَ وَ فَقِیرُکَ بِبَابِکَ وَ مُؤَمِّلُکَ بِفِنَائِکَ أَسْأَلُکَ نَائِلَکَ وَ أَرْجُو رَحْمَتَکَ وَ أُؤَمِّلُ

ص: 274

گذشتن از گناهان را امید دارم و آمرزش تو را خواهانم.

پس رحمت فرست بر محمّد و بر آل محمّد و درخواست مرا عطا کن و امیدم را برسان و فقر مرا به توانگری تبدیل کن و بر گناه من رحم کن و از گناهان من درگذر و گردن مرا از مظلمه های بندگان تو رها کن که بر من سوار شدند و سستی مرا قوی گردان و به توانگری بدل کن و درویشی مرا به عزّت بدل کن و قدم مرا ثابت گردان و گناه مرا بیامرز و ذهن مرا نعمت ده و مال مرا از حلال زیاده گردان و در همه کارها و کردارهای من خوبی را برای من قرار ده و مرا خشنود گردان به آنها و رحم کن به من و بر پدر و مادر من و بر آنچه زاییده اند از مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان مسلمان زندگان و مردگان ایشان به درستی که تو شنونده دعاهایی و به دل من بینداز نیکویی کردن با والدین که سزاوار ثواب تو و بهشت تو گردم و نیکویی های ایشان را قبول کن و گناهان ایشان را بیامرز و به ایشان ثواب و بهشت خود را بهتر از آنچه در حق من انجام دادند عوض ده.

ای خدای من و من به یقین می دانم که تو به ظلم امر نمی کنی و به آن راضی نیستی و به سوی آن میل نمی کنی و آن را نمی پسندی و دوست نمی داری و آن را مرتکب نمی شوی و می دانی آنچه را که در آن هستند این گروه از ستم به بندگان تو و ظلمشان بر ما و از حدّ بیرون رفتن ایشان به غیر حقّ و به غیر شرع و طریقه بلکه از روی ظلم و دشمنی و دروغ و تهمت، پس اگر قرار داده باشی برای آنان مدّتی که ناچار است از رسیدن آن مدّت یا آنکه مقرّر کردی برای ایشان موعدی را که برسند به آن موعد پس تو گفتی و گفتار تو درست است و وعده تو راست است که «محو می کند خدا آنچه را که می خواهد و ثابت می گرداند آنچه را که می خواهد و در نزد اوست اصل کتاب» پس من از تو می طلبم به حقّ هر آنچه پیغمبران تو از تو طلب نمودند و رسولان تو که فرستاده شدگانند و از تو می خواهم به آنچه سؤال کردند از تو بندگان نیکوکارت و فرشتگان تو که نزدیکند که آن را از لوح محفوظ محو کنی و برای ایشان نابود شدن و اضمحلال را ثابت گردانی و تا اجلهای ایشان را نزدیک سازی و مدّت ایشان را به سر آوری و روزهای ایشان را از بین ببری و عمرهای ایشان را قطع کنی و فاسقان ایشان را هلاک گردانی و بعضی ایشان را بر بعضی غالب گردانی تا از ایشان احدی را باقی نگذاری و از ایشان کسی را خلاصی ندهی و هرگز یکی را از ایشان رها نکنی و جمعیت ایشان را پراکنده سازی و سلاحشان را کند کنی و قوم ایشان را متفرّق سازی و اجل های ایشان را قطع کنی و عمر آنان را کوتاه گردانی و قدمهایشان را بلرزانی و شهرهای خود را از ایشان پاک سازی و بندگان خود را بر ایشان غالب گردانی پس به راستی که رویّه و طریقه تو را تغییر دادند و پیمان تو را شکستند و پرده حرمت تو را دریدند و آنچه را که ایشان را از آن منع کردی بجا آوردند و بسیار سرپیچی کردند و گمراه شدند گمراه شدنی دور.

پس رحمت فرست بر محمّد و بر آل محمّد و جمعیت ایشان را به پراکندگی مقرّر فرمای و زندگانی ایشان را به مردن و زنان ایشان را به غارت و اسیری و نجات ده بندگان خود را از ستم ایشان و بگیر و کوتاه کن دست ایشان را از شکستن بندگان و پاک کن زمین خود را از آنان و اجازه ده به درو گیاهانشان و از بیخ برکندن اصلشان و پراکندگی جمعیّتشان و خراب کردن بناهای زندگانیشان ای صاحب بزرگی و بخشش.

ص: 275

عَفْوَکَ وَ أَلْتَمِسُ غُفْرَانَکَ.

فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعْطِنِی سُؤْلِی وَ بَلِّغْنِی أَمَلِی وَ اجْبُرْ فَقْرِی وَ ارْحَمْ عِصْیَانِی وَ اعْفُ عَنْ ذُنُوبِی وَ فُکَّ رَقَبَتِی مِنْ مَظَالِمَ لِعِبَادِکَ رَکِبَتْنِی وَ قَوِّ ضَعْفِی وَ أَعِزَّ مَسْکَنَتِی وَ ثَبِّتْ وَطْأَتِی وَ اغْفِرْ جُرْمِی وَ أَنْعِمْ بَالِی وَ أَکْثِرْ مِنَ الْحَلَالِ مَالِی وَ خِرْ لِی فِی جَمِیعِ أُمُورِی وَ أَفْعَالِی وَ رَضِّنِی بِهَا وَ ارْحَمْنِی وَ وَالِدَیَّ وَ مَا وَلَدَا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ الْأَحْیَاءِ مِنْهُمْ وَ الْأَمْوَاتِ إِنَّکَ سَمِیعُ الدَّعَوَاتِ وَ أَلْهِمْنِی مِنْ بِرِّهِمَا مَا أَسْتَحِقُّ بِهِ ثَوَابَکَ وَ الْجَنَّةَ وَ تَقَبَّلْ حَسَنَاتِهِمَا وَ اغْفِرْ سَیِّئَاتِهِمَا وَ اجْزِهِمَا بِأَحْسَنِ مَا فَعَلَا بِی ثَوَابَکَ وَ الْجَنَّةَ.

إِلَهِی وَ قَدْ عَلِمْتُ یَقِیناً أَنَّکَ لَا تَأْمُرُ بِالظُّلْمِ وَ لَا تَرْضَاهُ وَ لَا تَمِیلُ إِلَیْهِ وَ لَا تَهْوَاهُ وَ لَا تُحِبُّهُ وَ لَا تَغْشَاهُ وَ تَعْلَمُ مَا فِیهِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمُ مِنْ ظُلْمِ عِبَادِکَ وَ بَغْیِهِمْ عَلَیْنَا وَ تَعَدِّیهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ وَ لَا مَعْرُوفٍ بَلْ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً وَ زُوراً وَ بُهْتَاناً فَإِنْ کُنْتَ جَعَلْتَ لَهُمْ مُدَّةً لَا بُدَّ مِنْ بُلُوغِهَا أَوْ کَتَبْتَ لَهُمْ آجَالًا یَنَالُونَهَا فَقَدْ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ وَ وَعْدُکَ الصِّدْقُ یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ فَأَنَا أَسْأَلُکَ بِکُلِّ مَا سَأَلَکَ بِهِ أَنْبِیَاؤُکَ وَ رُسُلُکَ وَ أَسْأَلُکَ بِمَا سَأَلَکَ بِهِ عِبَادُکَ الصَّالِحُونَ وَ مَلَائِکَتُکَ الْمُقَرَّبُونَ أَنْ تَمْحُوَ مِنْ أُمِّ الْکِتَابِ ذَلِکَ وَ تَکْتُبَ لَهُمُ الِاضْمِحْلَالَ وَ الْمَحْقَ حَتَّی تُقَرِّبَ آجَالَهُمْ وَ تَقْضِیَ مُدَّتَهُمْ وَ تُذْهِبَ أَیَّامَهُمْ وَ تَبْتُرَ أَعْمَارَهُمْ وَ تُهْلِکَ فُجَّارَهُمْ وَ تُسَلِّطَ بَعْضَهُمْ عَلَی بَعْضٍ حَتَّی لَا تُبْقِیَ مِنْهُمْ أَحَداً وَ لَا تُنْجِیَ مِنْهُمْ أَحَداً وَ تُفَرِّقَ جُمُوعَهُمْ وَ تُکِلَّ سِلَاحَهُمْ وَ تُبَدِّدَ شَمْلَهُمْ وَ تَقْطَعَ آجَالَهُمْ وَ تُقْصِرَ أَعْمَارَهُمْ وَ تُزَلْزِلَ أَقْدَامَهُمْ وَ تُطَهِّرَ بِلَادَکَ مِنْهُمْ وَ تُظْهِرَ عِبَادَکَ عَلَیْهِمْ فَقَدْ غَیَّرُوا سُنَّتَکَ وَ نَقَضُوا عَهْدَکَ وَ هَتَکُوا حَرِیمَکَ وَ أَتَوْا مَا نَهَیْتَهُمْ عَنْهُ وَ عَتَوْا عُتُوًّا کَبِیراً وَ ضَلُّوا ضَلالًا بَعِیداً فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آذِنْ لِجَمْعِهِمْ بِالشَّتَاتِ وَ لِحَیِّهِمْ بِالْمَمَاتِ وَ لِأَزْوَاجِهِمْ بِالنَّهَبَاتِ وَ خَلِّصْ عِبَادَکَ مِنْ ظُلْمِهِمْ وَ اقْبِضْ أَیْدِیَهُمْ عَنْ هَضْمِهِمْ وَ طَهِّرْ أَرْضَکَ مِنْهُمْ وَ آذِنْ بِحَصْدِ نَبَاتِهِمْ وَ اسْتِئْصَالِ شَأْفَتِهِمْ وَ شَتَاتِ شَمْلِهِمْ وَ هَدْمِ بُنْیَانِهِمْ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ.

ص: 275

و از تو می خواهم ای خداوند من و خدای هر چیز و پروردگار من و پروردگار هر چیز و می خوانم تو را به آنچه تو را بدان خواندند دو بنده تو و دو رسول تو و دو پیغمبر تو و دو برگزیده تو موسی و هارون علیهما السلام وقتی که گفتند در حالی که تو را خواندند و احسان تو را امید داشتند «ای پروردگار ما به درستی که تو دادی به فرعون و گروه او زینت و مال بسیار را در زندگانی دنیا ای پروردگار ما پس گمراه نمودند مردمان را از راه تو ای پروردگار ما مالهای ایشان را از بین ببر و بند گذار بر دلهای ایشان پس ایمان نیاوردند تا آنکه عقوبت دردناک تو را دیدند» پس منت گذاردی و انعام کردی بر موسی و هارون به اجابت کردن دعای ایشان را تا آنکه به امر فرمان خود گوش ایشان را کوفتی. خداوندا گفتی ای پروردگار من «برآورده شد حاجت شما پس راستی گیرید و پیروی مکنید راه آن جماعتی را که نمی دانند» بر محمّد و آل محمّد درود فرستی و ناچیز گردانی اموال این جماعت ستمکار را و بر دل های ایشان بند محکم نهی و آنان را در بیابان خود فرو بری و ایشان را در دریای خود غرق کنی به درستی که آسمانها و زمین و آنچه در آنهاست از برای توست و بنما به خلایق قدرت و توانایی خود را در باره ایشان و شدّت قهر خود را بر ایشان پس این را در حق آنان انجام ده و شتاب نمای این را برای ایشان ای بهترین کسی که از او سؤال شد و ای بهترین کسی که خوانده شد و ای بهترین کسی که خواری و پستی نمودند برای او روی ها و برداشته شد به سوی او دست ها و خوانده شد به زبان ها و حیران ماندند به سوی او چشم ها و قصد کردند به سوی او دل ها و حرکت داده شد به سوی او قدم ها و محاکمه و کردارها در نزد او حساب می شود.

خدایا من بنده توام و از تو می خواهم به نیکوترین نام های تو و همه نامهای تو نیکوست بلکه از تو می خواهم به همه نام های تو که رحمت فرستی بر محمّد و بر آل محمّد و سرنگون سازی دشمنان را بر مغز سر ایشان در گودال های خودشان و بیندازی ایشان را در ته گودی که آن را حفر کردند و ایشان را به سنگ خودشان و ذبح کن و ایشان را به پیکانهای تیر خودشان بکش و آنان را بر بینی هاشان به روی انداز و ایشان را به زه کمان خودشان خفه کن و برگردان دشمنی شان را در گودی های سینه ایشان و آنان را به پشیمانی تا آنکه بی یار و مددکار باقی مانند و بعد از تکبّرشان حقیر گردند و بعد از گردنکشی شان پست گردند در حالی که خوار و ذلیل و اسیرشده در ریسمان و حلقه دام های خودشان باشند که امید دارند ما را در آن ببینند و از تو می خواهم که به ما توانایی خود را در باره ایشان و شدّت قهر خود را بر آنان بنمایی و ایشان را فراگیر مثل گرفتن اهل شهرها و حال آنکه آنها ستم کننده بودند به درستی که گرفتن تو به درد آورنده و سخت است، ایشان را بگیر ای پروردگار من گرفتن شخص غلبه کننده بسیار توانا به درستی که تو غلبه کننده ای بسیار قادر که عقوبت تو سخت است و عذاب تو شدیداست.

خداوندا رحمت فرست بر محمّد و بر آل محمّد و آنان را در وارد کردن به عذابی که برای ستمکارانی از قبیل آنان و سرکشانی مثل خودشان آماده نمودی تعجیل کن و حلم خود را از ایشان بردار و بر ایشان خشم خود را فرود آور که در برابر آن چیزی مقاومت نمی کند و فرمان ده در شتاب کردن این عقوبت به فرمان خود که بر نمی گردد و پس افکنده نمی شود پس به درستی که تو حاضر هر راز پنهانی و دانای هر سرّی و هیچ پنهانی از کردارهای ایشان

ص: 276

وَ أَسْأَلُکَ یَا إِلَهِی وَ إِلَهَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ رَبِّی وَ رَبَّ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ أَدْعُوکَ بِمَا دَعَاکَ بِهِ عَبْدَاکَ وَ رَسُولَاکَ وَ نَبِیَّاکَ وَ صَفِیَّاکَ مُوسَی وَ هَارُونُ علیهما السلام حِینَ قَالا دَاعِیَیْنِ لَکَ رَاجِیَیْنِ لِفَضْلِکَ رَبَّنا إِنَّکَ آتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زِینَةً وَ أَمْوالًا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا رَبَّنا لِیُضِلُّوا عَنْ سَبِیلِکَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلی أَمْوالِهِمْ وَ اشْدُدْ عَلی قُلُوبِهِمْ فَلا یُؤْمِنُوا حَتَّی یَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِیمَ فَمَنَنْتَ وَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمَا بِالْإِجَابَةِ لَهُمَا إِلَی أَنْ قَرَعْتَ سَمْعَهُمَا بِأَمْرِکَ اللَّهُمَّ رَبِ قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُما فَاسْتَقِیما وَ لا تَتَّبِعانِّ سَبِیلَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَطْمِسَ عَلَی أَمْوَالِ هَؤُلَاءِ الظَّلَمَةِ وَ أَنْ تُشَدِّدَ عَلَی قُلُوبِهِمْ وَ أَنْ تَخْسِفَ بِهِمْ بَرَّکَ وَ أَنْ تُغْرِقَهُمْ فِی بَحْرِکَ فَإِنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا فِیهِمَا لَکَ وَ أَرِ الْخَلْقَ قُدْرَتَکَ فِیهِمْ وَ بَطْشَکَ عَلَیْهِمْ فَافْعَلْ ذَلِکَ بِهِمْ وَ عَجِّلْ ذَلِکَ لَهُمْ یَا خَیْرَ مَنْ سُئِلَ وَ خَیْرَ مَنْ دُعِیَ وَ خَیْرَ مَنْ تَذَلَّلَتْ لَهُ الْوُجُوهُ وَ رُفِعَتْ إِلَیْهِ الْأَیْدِی وَ دُعِیَ بِالْأَلْسُنِ وَ شَخَصَتْ إِلَیْهِ الْأَبْصَارُ وَ أَمَّتْ إِلَیْهِ الْقُلُوبُ وَ نُقِلَتْ إِلَیْهِ الْأَقْدَامُ وَ تُحُوکِمَ إِلَیْهِ فِی الْأَعْمَالِ إِلَهِی وَ أَنَا عَبْدُکَ أَسْأَلُکَ مِنْ أَسْمَائِکَ بِأَبْهَاهَا وَ کُلُّ أَسْمَائِکَ بَهِیٌّ بَلْ أَسْأَلُکَ بِأَسْمَائِکَ کُلِّهَا أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُرْکِسَهُمْ عَلَی أُمِّ رُءُوسِهِمْ فِی زُبْیَتِهِمْ وَ تُرْدِیَهُمْ فِی مَهْوَی حُفْرَتِهِمْ وَ ارْمِهِمْ بِحَجَرِهِمْ وَ ذَکِّهِمْ بِمَشَاقِصِهِمْ وَ اکْبُبْهُمْ عَلَی مَنَاخِرِهِمْ وَ اخْنُقْهُمْ بِوَتَرِهِمْ وَ ارْدُدْ کَیْدَهُمْ فِی نُحُورِهِمْ وَ أَوْبِقْهُمْ بِنَدَامَتِهِمْ حَتَّی یُسْتَخْذَلُوا وَ یَتَضَاءَلُوا بَعْدَ نَخْوَتِهِمْ وَ یَنْقَمِعُوا وَ یَخْشَعُوا بَعْدَ اسْتِطَالَتِهِمْ أَذِلَّاءَ مَأْسُورِینَ فِی رِبْقِ حَبَائِلِهِمُ الَّتِی کَانُوا یُؤَمِّلُونَ أَنْ یَرَوْنَا فِیهَا وَ تُرِینَا قُدْرَتَکَ فِیهِمْ وَ سُلْطَانَکَ عَلَیْهِمْ وَ تَأْخُذَهُمْ أَخْذَ الْقِرَی وَ هِیَ ظالِمَةٌ إِنَّ أَخْذَکَ الْأَلِیمُ الشَّدِیدُ أَخْذَ عَزِیزٍ مُقْتَدِرٍ فَإِنَّکَ عَزِیزٌ مُقْتَدِرٌ شَدِیدُ الْعِقابِ شَدِیدُ الْمِحالِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ إِیرَادَهُمْ عَذَابَکَ الَّذِی أَعْدَدْتَهُ لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَمْثَالِهِمْ وَ الطَّاغِینَ مِنْ نُظَرَائِهِمْ وَ ارْفَعْ حِلْمَکَ عَنْهُمْ وَ احْلُلْ عَلَیْهِمْ غَضَبَکَ الَّذِی لَا یَقُومُ لَهُ شَیْ ءٌ وَ أْمُرْ فِی تَعْجِیلِ ذَلِکَ بِأَمْرِکَ الَّذِی لَا یُرَدُّ وَ لَا یُؤَخَّرُ فَإِنَّکَ شَاهِدُ کُلِّ نَجْوَی وَ عَالِمُ کُلِّ فَحْوَی وَ لَا تَخْفَی عَلَیْکَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ خَافِیَةٌ وَ لَا یَذْهَبُ

ص: 276

بر تو پنهان نیست و هیچ مستور و پوشیده ای از کارهای ایشان از تو غایب نمی شود و تویی دانای امور پنهان و دانایی به آنچه در خاطرها و دلهاست.

خداوندا و از تو می خواهم و می خوانم تو را به آنچه مولای من نوح تو را بدان خواند همچنان که فرمودی که بزرگی و بلندی «و نوح ما را خوانده است پس هر آینه نیکویند جواب دهندگان» بلی خداوندا تویی نیکو جواب دهنده و نیکو خوانده شده و نیکو سؤال شده و نیکو بخشنده تویی آنکه سؤال کننده خود را ناامید نمی سازی و امیدوار خود را بر نمی گردانی و سائل را از درگاه خود منع نمی کنی و دعای طلب نماینده از خود را بر نمی گردانی و غمگین نمی شوی از دعای کسی که امید داشته باشد به تو و دلگیر نمی گردی به سبب زیادی حاجتهای ایشان به تو و نه به سبب برآوردن حاجتهای ایشان پس به درستی که برآوردن حاجتهای همه آفریدگان تو در نزد تو زودتر است از نگاه به گوشه چشم و سبک تر است بر تو و آسان تر است نزد تو از پر پشه ای.

و حاجت من به سوی تو ای آقای من و مولای من و محلّ اعتماد من و امید من آن است که رحمت فرستی بر محمّد و بر آل محمّد و گناه مرا بیامرزی پس به تحقیق که من آمدم نزد تو در حالی پشت من که سنگین است به بزرگی گناهانی که برای تو ظاهر ساختم و آنچه از مظلمه های بندگان تو که بر من سوار شد به طوری که غیر تو مرا از آن کفایت نمی کند و رها نمی سازد و بر آن قدرت ندارد و آن را مالک نیست سوای تو پس ای مولای من بسیاری گناهان مرا زایل کن به کمی اشک چشم من بلکه به سختی دل من و خشکی چشم من بلکه از روی رحمت تو که هر چیزی را فراگرفت و حال آنکه من چیزی هستم که باید مرا رحمت تو فراگیرد ای بخشنده ای مهربان ای رحم کننده ترین رحم کنندگان و مرا به چیزی از بلاها در این دنیا آزمایش مکن و بر من کسی را که رحم نکند بر من مستولی مگردان و مرا به سبب گناهان من هلاک مکن و در نجات من از هر ناخوشی شتاب نمای و از من هر ستمی را دور کن و پرده مرا پاره مکن و مرا در روز جمع کردن مخلوقات برای حساب رسوا مکن ای کسی که بخشش و ثواب تو بزرگ است.

از تو می خواهم که رحمت فرستی بر محمّد و بر آل محمّد و زنده داری مرا زندگی نیکبختان و بمیرانی مرا مردن شهیدان و قبول کنی مرا قبول کردن دوستان و نگاهداری مرا در این دنیای پست از شرّ پادشاهان ظالم و از فاسقان آن و از بدان آن و از دوستداران دنیا و از کارکنندگان برای دنیا و در دنیا و نگاه دار مرا از بدی یاغیان در دنیا و شک برندگان در آن و اختیارکنندگان شرک در دنیا تا آنکه مرا از حیله مکاران نگاه داری و از دیدن من چشمهای کافران را کور کنی و زبانهای فاسقان را از من گنگ گردانی و مرا از دستهای ستمکاران بگیری و مرا از مکر آنان در امان داری و ایشان را به خشم خودشان بمیرانی و ایشان را به گوشها و چشمها و به دلهاشان مشغول گردانی و مرا از همه اینها در سلامتی از جانب خود و امان خود و در دلیل خود و در پادشاهی خود و در نگاهداری خود و در پرده خود و در پناه خود و در همسایگی خود قرار دهی به درستی که تو بر هر چیز توانایی به درستی که دوست من خدایی است که قرآن را فرو فرستاد و او صالحان را دوست می دارد.

ص: 277

عَنْکَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ خَائِنَةٌ وَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ عَالِمُ مَا فِی الضَّمَائِرِ وَ الْقُلُوبِ اللَّهُمَّ وَ أَسْأَلُکَ وَ أُنَادِیکَ بِمَا نَادَاکَ بِهِ سَیِّدِی وَ سَأَلَکَ بِهِ نُوحٌ إِذْ قُلْتَ تَبَارَکْتَ وَ تَعَالَیْتَ وَ لَقَدْ نادانا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِیبُونَ أَجَلْ اللَّهُمَّ یَا رَبِّ أَنْتَ نِعْمَ الْمُجِیبُ وَ نِعْمَ الْمَدْعُوُّ وَ نِعْمَ الْمَسْئُولُ وَ نِعْمَ الْمُعْطِی أَنْتَ الَّذِی لَا تُخَیِّبُ سَائِلَکَ وَ لَا تُمِلُّ دُعَاءَ مَنْ أَمَّلَکَ وَ لَا تَتَبَرَّمُ بِکَثْرَةِ حَوَائِجِهِمْ إِلَیْکَ وَ لَا بِقَضَائِهَا لَهُمْ فَإِنَّ قَضَاءَ حَوَائِجِ جَمِیعِ خَلْقِکَ إِلَیْکَ فِی أَسْرَعِ لَحْظٍ مِنْ لَمْحِ الطَّرْفِ وَ أَخَفُّ عَلَیْکَ وَ أَهْوَنُ مِنْ جَنَاحِ بَعُوضَةٍ وَ حَاجَتِی یَا سَیِّدِی وَ مَوْلَایَ وَ مُعْتَمَدِی وَ رَجَائِی أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَغْفِرَ لِی ذَنْبِی فَقَدْ جِئْتُکَ ثَقِیلَ الظَّهْرِ بِعَظِیمِ مَا بَارَزْتُکَ بِهِ مِنْ سَیِّئَاتِی وَ رَکِبَنِی مِنْ مَظَالِمِ عِبَادِکَ مَا لَا یَکْفِینِی وَ لَا یُخَلِّصُنِی مِنْهُ غَیْرُکَ وَ لَا یَقْدِرُ عَلَیْهِ وَ لَا یَمْلِکُهُ سِوَاکَ فَامْحُ یَا سَیِّدِی کَثْرَةَ سَیِّئَاتِی بِیَسِیرِ عَبَرَاتِی بَلْ بِقَسَاوَةِ قَلْبِی وَ جُمُودِ عَیْنِی لَا بَلْ بِرَحْمَتِکَ الَّتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ ءٍ وَ أَنَا شَیْ ءٌ فَلْتَسَعْنِی رَحْمَتُکَ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ لَا تَمْتَحِنِّی فِی هَذِهِ الدُّنْیَا بِشَیْ ءٍ مِنَ الْمِحَنِ وَ لَا تُسَلِّطْ عَلَیَّ مَنْ لَا یَرْحَمُنِی وَ لَا تُهْلِکْنِی بِذُنُوبِی وَ عَجِّلْ خَلَاصِی مِنْ کُلِّ مَکْرُوهٍ وَ ادْفَعْ عَنِّی کُلَّ ظُلْمٍ وَ لَا تَهْتِکْ سِتْرِی وَ لَا تَفْضَحْنِی یَوْمَ جَمْعِکَ الْخَلَائِقَ لِلْحِسَابِ یَا جَزِیلَ الْعَطَاءِ وَ الثَّوَابِ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُحْیِیَنِی حَیَاةَ السُّعَدَاءِ وَ تُمِیتَنِی مِیتَةَ الشُّهَدَاءِ وَ تَقْبَلَنِی قَبُولَ الْأَوِدَّاءِ وَ تَحْفَظَنِی فِی هَذِهِ الدُّنْیَا الدَّنِیَّةِ مِنْ شَرِّ سَلَاطِینِهَا وَ فُجَّارِهَا وَ شِرَارِهَا وَ مُحِبِّیهَا وَ الْعَامِلِینَ لَهَا فِیهَا وَ قِنِی شَرَّ طُغَاتِهَا وَ حُسَّادِهَا وَ بَاغِی الشِّرْکِ فِیهَا حَتَّی تَکْفِیَنِی مَکْرَ الْمَکَرَةِ وَ تَفْقَأَ عَنِّی أَعْیُنَ الْکَفَرَةِ وَ تُفْحِمَ عَنِّی أَلْسُنَ الْفَجَرَةِ وَ تَقْبِضَ لِی عَلَی أَیْدِی الظَّلَمَةِ وَ تُؤْمِنَ لِی کَیْدَهُمْ وَ تُمِیتَهُمْ بِغَیْظِهِمْ وَ تَشْغَلَهُمْ بِأَسْمَاعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ وَ أَفْئِدَتِهِمْ وَ تَجْعَلَنِی مِنْ ذَلِکَ کُلِّهِ فِی أَمْنِکَ وَ أَمَانِکَ وَ حِرْزِکَ وَ سُلْطَانِکَ وَ حِجَابِکَ وَ کَنَفِکَ وَ عِیَاذِکَ وَ جَارِکَ إِنَّ وَلِیِّیَ اللَّهُ الَّذِی نَزَّلَ الْکِتابَ وَ هُوَ یَتَوَلَّی الصَّالِحِینَ.

ص: 277

خداوندا به تو پناه می برم و به تو التجا می برم و از برای تو عبادت و بندگی می کنم و از تو امیدوارم و از تو طلب یاری می نمایم و به تو طلب کارگزاری می کنم و از تو طلب فریادرسی می نمایم و از تو درخواست می کنم پس رحمت فرست بر محمّد و بر آل محمّد و مرا آمرزیده با سعی مقبول و سوداگری که زیان نکند برگردان و در حق من چنان کن که سزاوار آنی و نه آنچه که من لایق به آنم پس به درستی که تو سزاواری تقوا و آمرزش و احسان و بخشش هستی.

ای خدای من و دعای خود را دراز کردم و بسیار کردم مناجات و کلام خود را و تنگی سینه مرا بر آن خواند و مرا بدان واداشت در حالی که می دانستم دعا به قدر نمک در خمیر تو را کفایت می کند بلکه کافی است تو را قصد اراده و اینکه بگوید بنده به نیّت درست و زبانی راست که «ای پروردگار من» پس در نزد گمان بنده ات به خود هستی و دل من قصد مناجات با تو را داشت پس از تو می خواهم بر محمّد و بر آل محمّد رحمت فرستی و دعایم را به اجابت از جانب خود مقرون سازی و از روی منّت و احسان و توانایی و قدرت خود مرا به آنچه از جانب تو امید دارم برسانی و مرا از این مقام برنخیزانی مگر به برآوردن همه آنچه از تو خواستم پس به درستی که این بر تو آسان است و نزد من بسیار و بزرگ است و تو بر آن توانایی ای شنوا ای بینا.

ای خدای من و این مقام من محل ایستادن پناه برنده به توست از آتش و گریزنده از توست به سوی تو از گناهانی که بر او هجوم آوردند و از عیبهایی که او را رسوا کردند پس رحمت فرست بر محمّد و آل محمّد و نگاه کن به سوی من نگاهی از روی مهربانی که به سبب آن به بهشت تو برسم و مهربانی کن بر من مهربانی را که به سبب آن از عقوبت تو خلاص شوم پس به درستی که بهشت و دوزخ برای توست و به دست قدرت توست و کلیدهای آن و قفلهای آنها به سوی توست و تو بر این توانایی و آن بر تو سهل و آسان است پس در حق من آنچه را از تو خواستم انجام ده ای توانا و نیست حرکتی و نه توانایی مگر به خدای بلند مرتبه بزرگ و خدا ما را کافی است و نیکو وکیلی است.

علیّ بن حماد نقل کرد: من این دعا را از ابی الحسن علیّ علوی عریضی فرا گرفتم و او بر من شرط نمود که این دعا را به مخالفی ندهم و آن را عطا نکنم مگر به کسی که مذهب او را بدانم و او را بشناسم که از دوستان اهل بیت علیهم السلام است و در نزد من جماعتی از برادران مؤمن بودند که به ایشان دعا را می دادم تا آنکه در بصره بعضی از قاضیهای شهر اهواز بر من وارد شد که مخالف بود و حقّ نعمت بسیار بر من داشت و مرا احتیاج به آن بود و هر گاه من به شهر آن شخص وارد می شدم در خانه او فرود می آمدم. پس او را پادشاه گرفت و او را حبس نمود و از او سند مبلغ بیست هزار درهم گرفت و دلم برایش سوخت و جهت خلاصی او این دعا را به او دادم. پس هنوز یک هفته تمام نشده بود که پادشاه او را رها نمود بدون واسطه ای و از وجه سند چیزی از او نگرفت. سند او را به او باز داد و او را در نهایت اعزاز و احترام به شهر خودش روانه نمود و من او را تا به شهر أبلّه (1)

مشایعت نمودم و

ص: 278


1- . مکانی در بصره.

اللَّهُمَّ بِکَ أَعُوذُ وَ بِکَ أَلُوذُ وَ لَکَ أَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ أَرْجُو وَ بِکَ أَسْتَعِینُ وَ بِکَ أَسْتَکْفِی وَ بِکَ أَسْتَغِیثُ وَ بِکَ أَسْتَقْدِرُ وَ مِنْکَ أَسْأَلُ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لَا تَرُدَّنِی إِلَّا بِذَنْبٍ مَغْفُورٍ وَ سَعْیٍ مَشْکُورٍ وَ تِجَارَةٍ لَنْ تَبُورَ وَ أَنْ تَفْعَلَ بِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ لَا تَفْعَلَ بِی مَا أَنَا أَهْلُهُ فَإِنَّکَ أَهْلُ التَّقْوی وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ وَ أَهْلُ الْفَضْلِ وَ الرَّحْمَةِ إِلَهِی وَ قَدْ أَطَلْتُ دُعَائِی وَ أَکْثَرْتُ خِطَابِی وَ ضِیقُ صَدْرِی حَدَانِی عَلَی ذَلِکَ کُلِّهِ وَ حَمَلَنِی عَلَیْهِ عِلْماً مِنِّی بِأَنَّهُ یُجْزِیکَ مِنْهُ قَدْرُ الْمِلْحِ فِی الْعَجِینِ بَلْ یَکْفِیکَ عَزْمُ إِرَادَةٍ وَ أَنْ یَقُولَ الْعَبْدُ بِنِیَّةٍ صَادِقَةٍ وَ لِسَانٍ صَادِقٍ یَا رَبِّ فَتَکُونُ عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِکَ بِکَ وَ قَدْ نَاجَاکَ بِعَزْمِ الْإِرَادَةِ قَلْبِی فَأَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَقْرِنَ دُعَائِی بِالْإِجَابَةِ مِنْکَ وَ تُبْلِغَنِی مَا أَمَّلْتُهُ فِیکَ مِنَّةً مِنْکَ وَ طَوْلًا وَ قُوَّةً وَ حَوْلًا وَ لَا تُقِیمَنِی مِنْ مَقَامِی هَذَا إِلَّا بِقَضَائِکَ جَمِیعَ مَا سَأَلْتُکَ فَإِنَّهُ عَلَیْکَ یَسِیرٌ وَ خَطَرُهُ عِنْدِی جَلِیلٌ کَثِیرٌ وَ أَنْتَ عَلَیْهِ قَدِیرٌ یَا سَمِیعُ یَا بَصِیرُ إِلَهِی وَ هَذَا مَقَامُ الْعَائِذِ بِکَ مِنَ النَّارِ وَ الْهَارِبِ مِنْکَ إِلَیْکَ مِنْ ذُنُوبٍ تَهَجَّمَتْهُ وَ عُیُوبٍ فَضَحَتْهُ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ انْظُرْ إِلَیَّ نَظْرَةَ رَحْمَةٍ أَفُوزُ بِهَا إِلَی جَنَّتِکَ وَ اعْطِفْ عَلَیَّ عَطْفَةً أَنْجُو بِهَا مِنْ عِقَابِکَ فَإِنَّ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ لَکَ وَ بِیَدِکَ وَ مَفَاتِیحَهُمَا وَ مَغَالِیقَهُمَا إِلَیْکَ وَ أَنْتَ عَلَی ذَلِکَ قَادِرٌ وَ هُوَ عَلَیْکَ هَیِّنٌ یَسِیرٌ وَ افْعَلْ بِی مَا سَأَلْتُکَ یَا قَدِیرُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ وَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ.

قال علی بن حماد أخذت هذا الدعاء من أبی الحسن بن علی العلوی العریضی و اشترط علی أن لا أبذله لمخالف و لا أعطیه إلا لمن أعلم مذهبه و أنه من أولیاء آل محمد علیهم السلام و کان عندی أدعو به و إخوانی ثم قدم علی إلی البصرة بعض قضاة الأهواز کان مخالفا و له علی أیاد و کنت أحتاج إلیه فی بلده و أنزل علیه فقبض علیه السلطان فصادر و أخذ حظه بعشرین ألف درهم فرققت له و رحمته و دفعت إلیه هذا الدعاء فدعا به فما استتم أسبوعا حتی أطلقه السلطان ابتداء و لم یلزمه شیئا مما أخذ به حظه و رده إلی بلده مکرما و شیعته إلی الأبلة(1)

ص: 278


1- 1. الابلة- کعتلة- موضع بالبصرة، أحد جنان الدنیا. قاله الفیروزآبادی.

از آن جا به شهر بصره بازگشتم.

و بعد از چند روز هر چند این دعا را طلب نمودم پس آن را نیافتم پس در میان کتاب های خود تفتیش بسیار کردم، اثری از این دعا پیدا نشد. پس آن را از ابو المختار حسینی طلبیدم که از روی نسخه او این دعا را نوشته بودم. پس او نیز هر قدر سعی نمود آن نسخه را در میان کتاب خود نیافت و تا بیست سال هر قدر طلب نمودم این دعا را نیافتم. پس دانستم که این عقوبتی است از جانب خدا از جهت آنکه من این دعا را به آن شخص قاضی مخالف دادم و بعد از بیست سال آن را در میان کتابهای خود یافتم با وجود آنکه مکرّر آن را تفتیش کردم، نیافته بودم. پس قسم خوردم و با خود شرط نمودم که دیگر این دعا را ندهم، مگر به کسی که به دین او اعتماد داشته باشم که از معتقدان به ولایت آل رسول الله باشد. بعد از آنکه از او پیمان بگیرم که این دعا را ندهد مگر به کسی که مستحق این باشد از مؤمنان و به خدای تعالی استعانت می جویم و بر او اعتماد می نمایم.(1)

باب صد و هشتم : دعاهای رفع غم­ها و اندوه­ها و ترس­ها و از بین رفتن سختی­ها و هر آنچه با این باب مناسبت دارد و به باب پیشین نزدیک است

روایات

روایت1.

دعوات الراوندی: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس به غم و اندوهی گرفتار شود و بخواند: «خدایا به راستی که من بنده تو و فرزند بنده­ تو و کنیز تو هستم زمام امورم به دست توست و حکم تو بر من قطعی و قضای تو بر من از روی عدالت است، از تو می­خواهم به نام اسم­هایی که خود را بدان نامیدی و آن را در کتاب خود نازل کردی، یا به یکی از مخلوقاتت آموختی. یا آن را در علم غیب نزد خودت، برگزیدی، قرآن را بهار قلب من و از سینه­ام و از بین­برنده­ اندوه و برطرف­کننده­ غم قرار دهی.» خداوند غم را از او می­برد و شادی را جایگزین آن می­نماید.

از زین العابدین علیه السلام نقل است: رسول خدا صلی الله علیه و آله بر چند نفر از خانواده خویش وارد شدند و فرمودند: آیا سخن نگویم برای شما از آنچه خیر دنیا و آخرت را برایتان دارد؟ و هرگاه به گرفتاری و غمی مبتلا شدید، چون خدای عزّ و جلّ را بخوانید، از شما گره می­گشاید؟ گفتند: چرا ای رسول خدا، فرمودند: بگویید «خدا خدا خدا

ص: 279


1- . مهج الدعوات:366 -347

و عدت إلی البصرة.

فلما کان بعد أیام طلبت الدعاء فلم أجده و فتشت کتبی کلها فلم أر له أثرا فطلبته من أبی المختار الحسینی و کانت عنده نسخة بها فلم یجده فی کتبه فلم نزل نطلبه فی کتبنا فلا نجده عشرین سنة فعلمت أن ذلک عقوبة من الله جل و عز لما بذلته لمخالف فلما کان بعد العشرین سنة وجدناه فی کتبنا و قد فتشناها مرارا لا تحصی فآلیت علی نفسی ألا أعطیه إلا لمن أثق بدینه ممن یعتقد ولایة آل الرسول صلی الله علیه و علیهم بعد أن آخذ علیه العهد ألا یبذله إلا لمن یستحقه و بالله نستعین و علیه نتوکل (1).

باب 108 أدعیة رفع الهموم و الأحزان و المخاوف و کشف الشدائد و ما یناسب ذلک و هو قریب من الباب السابق

الأخبار

«1»

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله: مَا أَصَابَ أَحَداً هَمٌّ وَ لَا حُزْنٌ فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ وَ ابْنُ أَمَتِکَ نَاصِیَتِی بِیَدِکَ مَاضٍ فِیَّ حُکْمُکَ عَدْلٌ فِیَّ قَضَاؤُکَ أَسْأَلُکَ بِکُلِّ اسْمٍ سَمَّیْتَ بِهِ نَفْسَکَ وَ أَنْزَلْتَهُ فِی کِتَابِکَ أَوْ عَلَّمْتَهُ أَحَداً مِنْ خَلْقِکَ أَوِ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ أَنْ تَجْعَلَ الْقُرْآنَ رَبِیعَ قَلْبِی وَ نُورَ صَدْرِی وَ جَلَاءَ حُزْنِی وَ ذَهَابَ هَمِّی إِلَّا أَذْهَبَ اللَّهُ هَمَّهُ وَ أَنْزَلَ مَکَانَهُ فَرَحاً.

وَ عَنْ زَیْنِ الْعَابِدِینَ علیه السلام قَالَ: دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلَی نَفَرٍ مِنْ أَهْلِهِ فَقَالَ أَ لَا أُحَدِّثُکُمْ بِمَا یَکُونُ لَکُمْ خَیْراً مِنَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ إِذَا کُرِبْتُمْ وَ اغْتَمَمْتُمْ دَعَوْتُمُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَفَرَّجَ عَنْکُمْ قَالُوا بَلَی یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ قُولُوا اللَّهُ اللَّهُ اللَّهُ

ص: 279


1- 1. مهج الدعوات ص 347- 366.

پروردگار ماست پروردگار ماست، ذره­ای به او شرک نورزیم» سپس هرچه خواستید، دعا کنید.

از حضرت صادق علیه السلام نقل است: غم­ها بیماری­های دل­هایند، همانطور که مریض­ها بیماری جسم­اند، هرکس اندوه و بلایی به او برسد، بگوید: «خدایا از تو می­خواهم ای گشاینده­ روزها و اطعام دهنده میوه­ها، ای کسی که تاریکی شب و روشنایی روز و آنچه بر زمین و قعر دریاهاست، تو را تسبیح می­کنند، در این لحظه بر ما گشایشی حاصل کن و سبب­های نیک را برایمان آسان گردان و توبه را برایمان میسر کن، ای توبه­پذیر، و بر محمد و خاندان او درود فرست، ای شنونده­ بسیار بخشنده».

آن حضرت علیه السلام فرمودند: هرگاه غم­ها پی­درپی آیند بر تو باد به ذکر لا حول و لا قوة الا بالله: هیچ نیرو و قدرتی جز خدا نیست.

روایت2.

الدر المنثور: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس به غم و اندوهی مبتلا شود، بگوید: «خدایا من بنده تو و فرزند بنده و کنیز تو هستم و زمام امورم به دست توست، حکم تو بر من قطعی و قضای تو بر من از روی عدالت است. از تو می­خواهم به تمامی اسم­هایی که از آن توست و خود را بدان نامیدی یا در کتابت فرو فرستادی یا به کسی از مخلوقاتت آموختی، یا آن را در علم غیب نزد خویش برگزیدی که قرآن را بهار قلب من، نور سینه­ام و از بین برنده­ی غم و زداینده اندوهم قرار دهی.» رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هرگاه انسان اندوهگینی آن کلمات را بر زبان آورد، خداوند غم او را از بین می­برد و شادی را جایگزین آن می­گرداند، گفتند: ای رسول خدا، آیا این کلمات را یاد بگیریم؟ فرمودند: آنها را فرا گیرید و به دیگران بیاموزید.(1)

روایت3.

مهج الدعوات: رسول خدا صلی الله علیه و آله به علی فرمودند: ای علی، هرگاه کاری تو را به هراس انداخت یا به سختی گرفتار آمدی بگو: «خدایا از تو می­خواهم به حق محمد و خاندان محمد که بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و مرا از این غصه برهانی».(2)

ص: 280


1- . الدر المنثور 3: 149
2- . مهج الدعوات: 5 – 4

رَبُّنَا رَبُّنَا لَا نُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً ثُمَّ ادْعُوا بِمَا بَدَا لَکُمْ.

وَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: الْأَحْزَانُ أَسْقَامُ الْقُلُوبِ کَمَا أَنَّ الْأَمْرَاضَ أَسْقَامُ الْأَبْدَانِ فَمَنْ أَصَابَهُ حُزْنٌ أَوْ بَلَاءٌ فَلْیَقُلْ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ یَا مُفَجِّرَ الْأَنْهَارِ وَ مُطْعِمَ الثِّمَارِ یَا مَنْ تُسَبِّحُ لَهُ ظُلْمَةُ اللَّیْلِ وَ ضَوْءُ النَّهَارِ وَ مَا عَلَی الْأَرْضِ وَ قَعْرِ الْبِحَارِ افْتَحْ لَنَا فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ سَهِّلْ لَنَا صَالِحَ الْأَسْبَابِ وَ یَسِّرْ لَنَا التَّوْبَةَ یَا تَوَّابُ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ یَا سَمِیعُ یَا وَهَّابُ وَ قَالَ علیه السلام إِذَا تَوَالَتِ الْهُمُومُ فَعَلَیْکَ بِلَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ.

«2»

الدُّرُّ الْمَنْثُورُ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ أَصَابَهُ هَمٌّ أَوْ حُزْنٌ فَلْیَقُلْ اللَّهُمَّ إِنِّی عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ وَ ابْنُ أَمَتِکَ نَاصِیَتِی فِی یَدِکَ مَاضٍ فِیَّ حُکْمُکَ عَدْلٌ فِیَّ قَضَاؤُکَ أَسْأَلُکَ بِکُلِّ اسْمٍ هُوَ لَکَ سَمَّیْتَ بِهِ نَفْسَکَ أَوْ أَنْزَلْتَهُ فِی کِتَابِکَ أَوْ عَلَّمْتَهُ أَحَداً مِنْ خَلْقِکَ أَوِ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ أَنْ تَجْعَلَ الْقُرْآنَ رَبِیعَ قَلْبِی وَ نُورَ صَدْرِی وَ ذَهَابَ هَمِّی وَ جَلَاءَ حُزْنِی قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَا قَالَهُنَّ مَهْمُومٌ قَطُّ إِلَّا أَذْهَبَ اللَّهُ هَمَّهُ وَ أَبْدَلَهُ بِهَمِّهِ فَرَحاً قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ فَلَا نَتَعَلَّمُ هَذِهِ الْکَلِمَاتِ قَالَ فَتَعَلَّمُوهُنَّ وَ عَلِّمُوهُنَ (1).

«3»

مهج، [مهج الدعوات] عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ الصَّمَدِ قَالَ أَخْبَرَنِی الْإِمَامُ جَدِّی وَ الشَّیْخُ أَبُو بَکْرٍ عُثْمَانُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ بْنِ أَحْمَدَ الْحَاجِّیُّ وَ الْإِمَامُ أَحْمَدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی صَالِحٍ الْمُقْرِی قِرَاءَةً عَلَیْهِمْ عَنْ أَبِی بَکْرٍ عَبْدِ الْغَفَّارِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الدَّرْبَنْدِیِّ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عُثْمَانَ الدِّمَشْقِیِّ عَنْ أَبِی بَکْرٍ مُحَمَّدِ بْنِ صَالِحِ بْنِ الْخَلَفِ الْحَوْرَانِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُوسَی بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ علیهم السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ یَا عَلِیُّ إِذَا هَالَکَ أَمْرٌ أَوْ نَزَلَتْ بِکَ شِدَّةٌ فَقُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُنْجِیَنِی مِنْ هَذَا الْغَمِ (2).

ص: 280


1- 1. الدّر المنثور ج 3 ص 149.
2- 2. مهج الدعوات ص 4- 5.

روایت4.

مهج الدعوات: دعای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که همان دعای فرج است. «به نام خداوند بخشنده مهربان، خدایا از تو می­خواهم ای خدا ای خدا ای خدا ای کسی که بالا رفت و غالب شد و به درون رفت و آگاه شد و فرمان یافت و توانا گشت، و ای کسی که پرستیده شد و سپاس نمود و عصیان شد و آمرزید، ای کسی که فکرها او را در بر نمی­گیرند و چشم او را ادراک نمی­کند، و هیچ اثری از او پنهان نمی­ماند.

ای والا مکان، ای محکم­کننده­ ستون­ها، ای فرو فرستنده فرقان، ای تغییردهنده­ زمان، ای پذیرنده­ قربانی، و ای برهان روشن، ای بزرگ مرتبه، ای صاحب بخشش و نیکی و ای صاحب عزت و پادشاهی، ای مهربان ای بخشایشگر.

ای پروردگار پرورندگان، ای توبه پذیر و بسیار بخشنده ای آزادکننده­ گردن­ها، ای پدیدآورنده­ ابرها، ای کسی که هرجا فراخوانده شود، اجابت می­کند.

ای ارزان­کننده­ قیمت­ها، ای فروریزنده باران، ای رویاننده­ درختان در زمین بیابان و خارج­کننده­ میوه­ها.

ای ثبات جاودان، ای بیرون آورنده­ گیاه، ای زنده­کننده­ مردگان، ای پوشاننده­ لغزش­ها، ای برطرف کننده­ غم­ها، ای کسی که صداها او را نمی­آزارد، و زبان­ها او را به اشتباه نمی­اندازند، و تاریکی­ها او را را نمی­گیرند، ای عطاکننده درخواست­ها، ای سرپرست نیکی­ها، ای برطرف­کننده­ بلاها، ای پذیرنده صدقه­ها، ای پذیرنده­ توبه­ها، ای دانا به نهان­ها، ای اجابت­کننده­ دعاها، ای بالابرنده­ رتبه­ها، ای روا کننده­ حاجات، ای رحم کننده­ بر اشک­ها، ای کامیاب­کننده­ درخواست­ها، ای نازل­کننده­ برکت­ها، ای جمع کننده پراکندگی­ها، ای برگرداننده­ آنچه از دست رفت، ای زیبای زمین­ها و آسمان­ها.

ای فراوان­کننده­ نعمت­ها، ای زداینده­ درد، ای شفادهنده­ بیماری، ای سرچشمه بخشش و بزرگواری.

ای بخشنده­ترین بخشندگان، ای بزرگوارترین کریمان، ای شنواترین شنوندگان، ای بیننده­ترین نگرندگان، ای مهربان­ترین مهربانان، ای نزدیک­ترین نزدیکان، ای خدای جهانیان، ای فریاد رس فریادخواهان ای پناه پناه­جویان، ای درگذرنده­ از بدکاران، ای کسی که بر خطاکاران، تعجیل نمی­کند، ای رهاکننده­ اسیران، ای زداینده­ غم اندوهناکان، ای جمع­کننده­ پراکندگان، ای دریابنده­ گریختگان، ای نهایت خواستاران.

ای همراه هر بی­کسی، ای مونس تنهایی، ای رحم کننده بر پیر بزرگسال و ای روزی­دهنده­ بر

ص: 281

«4»

مهج، [مهج الدعوات]: دُعَاءُ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وَ هُوَ دُعَاءُ الْفَرَجِ.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا مَنْ عَلَا فَقَهَرَ وَ یَا مَنْ بَطَنَ فَخَبَرَ وَ یَا مَنْ مَلَکَ فَقَدَرَ وَ یَا مَنْ عُبِدَ فَشَکَرَ وَ یَا مَنْ عُصِیَ فَغَفَرَ یَا مَنْ لَا یُحِیطُ بِهِ الْفِکَرُ وَ یَا مَنْ لَا یُدْرِکُهُ بَصَرٌ وَ یَا مَنْ لَا یَخْفَی عَلَیْهِ أَثَرٌ یَا عَالِیَ الْمَکَانِ یَا شَدِیدَ الْأَرْکَانِ یَا مُنْزِلَ الْفُرْقَانِ یَا مُبَدِّلَ الزَّمَانِ یَا قَابِلَ الْقُرْبَانِ یَا نَیِّرَ الْبُرْهَانِ یَا عَظِیمَ الشَّأْنِ یَا ذَا الْمَنِّ وَ الْإِحْسَانِ وَ یَا ذَا الْعِزَّةِ وَ السُّلْطَانِ یَا رَحِیمُ یَا رَحْمَانُ یَا رَبَّ الْأَرْبَابِ یَا تَوَّابُ یَا وَهَّابُ یَا مُعْتِقَ الرِّقَابِ یَا مُنْشِئَ السَّحَابِ یَا مَنْ حَیْثُ مَا دُعِیَ أَجَابَ یَا مُرْخِصَ الْأَسْعَارِ یَا مُنْزِلَ الْأَمْطَارِ یَا مُنْبِتَ الْأَشْجَارِ فِی الْأَرْضِ الْقِفَارِ وَ مُخْرِجَ الثِّمَارِ یَا دَائِمَ الثَّبَاتِ یَا مُخْرِجَ النَّبَاتِ یَا مُحْیِیَ الْأَمْوَاتِ یَا مُقِیلَ الْعَثَرَاتِ یَا کَاشِفَ الْکُرُبَاتِ یَا مَنْ لَا تُضْجِرُهُ الْأَصْوَاتُ وَ لَا تَشْتَبِهُ عَلَیْهِ اللُّغَاتُ وَ لَا تَغْشَاهُ الظُّلُمَاتُ یَا مُعْطِیَ السُؤْلَاتِ یَا وَلِیَّ الْحَسَنَاتِ یَا دَافِعَ الْبَلِیَّاتِ یَا قَابِلَ الصَّدَقَاتِ یَا قَابِلَ التَّوْبَاتِ یَا عَالِمَ الْخَفِیَّاتِ یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ یَا رَافِعَ الدَّرَجَاتِ یَا قَاضِیَ الْحَاجَاتِ یَا رَاحِمَ الْعَبَرَاتِ یَا مُنْجِحَ الطَّلِبَاتِ یَا مُنْزِلَ الْبَرَکَاتِ یَا جَامِعَ الشَّتَاتِ یَا رَادَّ مَا کَانَ فَاتَ یَا جَمَالَ الْأَرَضِینَ وَ السَّمَاوَاتِ یَا سَابِغَ النِّعَمِ یَا کَاشِفَ الْأَلَمِ یَا شَافِیَ السَّقَمِ یَا مَعْدِنَ الْجُودِ وَ الْکَرَمِ یَا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِینَ یَا أَکْرَمَ الْأَکْرَمِینَ یَا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا أَقْرَبَ الْأَقْرَبِینَ یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ یَا جَارَ الْمُسْتَجِیرِینَ یَا مُتَجَاوِزاً عَنِ الْمُسِیئِینَ یَا مَنْ لَا یَعْجَلُ عَلَی الْخَاطِئِینَ یَا فَکَّاکَ الْمَأْسُورِینَ یَا مُفَرِّجَ غَمِّ الْمَغْمُومِینَ یَا جَامِعَ الْمُتَفَرِّقِینَ یَا مُدْرِکَ الْهَارِبِینَ یَا غَایَةَ الطَّالِبِینَ.

یَا صَاحِبَ کُلِّ غَرِیبٍ یَا مُونِسَ کُلِّ وَحِیدٍ یَا رَاحِمَ الشَّیْخِ الْکَبِیرِ یَا رَازِقَ

ص: 281

طفل خردسال، ای اصلاح کننده­ استخوان شکسته، ای پناه هراسناک پناه جو، ای کسی که تدبیر از آن اوست و تقدیر به سوی اوست، ای کسی که سخت بر او آسان و ممکن است، ای کسی که بر هر چیز آگاه است، ای کسی که بر هر چیز تواناست ای آفریننده خورشید و ماه تابان.

ای شکافنده­ صبح، ای فرستنده بادها، ای برانگیزاننده­ روح­ها، ای صاحب بخشش و سخاوت، ای کسی که تمام کلیدها به دست اوست.

ای تکیه­گاه کسی که تکیه­گاهی ندارد، ای پشتوانه کسی که پشتوانه­ای ندارد، ای ذخیره کسی که اندوخته­­ای ندارد، ای عزّت کسی که عزتی ندارد، ای گنج کسی که گنجی ندارد، ای محافظت­کننده­ از کسی که مراقبتی ندارد، ای یاری­گر کسی که یاری­کننده­ای ندارد، ای ستون کسی که ستونی ندارد، ای فریادرس کسی که فریادی ندارد.

ای که بخششت بزرگ، عفوت کریمانه است، ای نیکو درگذرنده­، ای بسیار آمرزنده، ای آنکه دو دست خود را به رحمت گشوده­ای، ای کسی که نعمت­ها را قبل از شایستگی­ آنها، آغاز کردی، ای صاحب حجت رسا، ای صاحب فرمانروایی ظاهر و باطن، ای صاحب عزت و جبروت، ای زنده­ای که نمی­میرد، از تو می­خواهم به علم غیبت و به شناختی که از درون قلب­ها داری، به تمامی اسم­هایی که سزاوار توست، و آن را بر خود برگزیدی و در کتابی از کتاب­هایت فرو فرستادی یا آن را در علم غیب، نزد خویش برگزیدی و به تمامی نام­های برترین تو، تا برسم به نام عظیم و بزرگ­تر تو که آن را بر تمامی نام­هایت برتری دادی.

از تو بدان می­خواهم بر محمد و خاندان او درود فرستی و هر آنچه از کارهایی که از سختی آن بیم دارم، آسانی گردانی و غم و اندوه و گرفتاری و هر آنچه سینه­ من از آن به تنگ آمد و صبرم ناتوان گشت را از من بزدایی، به راستی که جز تو کس نمی­تواند در کار من گشایش ایجاد کند و در حق من آنچه کن که سزاوار آنی، ای سزاوار تقوا و ای زیبنده­ آمرزش.

ای تنها کسی که غم­ها را می­زداید و اندوه­ها را برطرف می­نماید و تنها او در کار من گشایش ایجاد می­کند، مرا از شر مخصوصاً خودم و شر مردم عموماً، کفایت کن و مرا اصلاح کن و امورم را سر و سامان بخش و حاجاتم را روا ساز و در کار من گشایش و خروجی قرار ده، به راستی که تو می­دانی و من نمی­دانم و تو می­توانی و من ناتوانم، و تو بر هر چیز توانایی،به رحمتت ای مهربان­ترین مهربانان.(1)

روایت5.

العتیق الغروی: دعایی برای غم و حاکم، از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل است، فرمودند: هرگاه غمی یا هراسی از حاکم بر شما وارد شد، یا حاجتی داشتید، این دعاها را بخوانید، سوگند به کسی که به

ص: 282


1- . مهج الدعوات: 117 – 115

الطِّفْلِ الصَّغِیرِ یَا جَابِرَ الْعَظْمِ الْکَسِیرِ یَا عِصْمَةَ الْخَائِفِ الْمُسْتَجِیرِ یَا مَنْ لَهُ التَّدْبِیرُ وَ إِلَیْهِ التَّقْدِیرُ یَا مَنِ الْعَسِیرُ عَلَیْهِ سَهْلٌ یَسِیرٌ یَا مَنْ هُوَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ خَبِیرٌ یَا مَنْ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ یَا خَالِقَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ الْمُنِیرِ.

یَا فَالِقَ الْإِصْبَاحِ یَا مُرْسِلَ الرِّیَاحِ یَا بَاعِثَ الْأَرْوَاحِ یَا ذَا الْجُودِ وَ السَّمَاحِ یَا مَنْ بِیَدِهِ کُلُّ مِفْتَاحٍ.

یَا عِمَادَ مَنْ لَا عِمَادَ لَهُ یَا سَنَدَ مَنْ لَا سَنَدَ لَهُ یَا ذُخْرَ مَنْ لَا ذُخْرَ لَهُ یَا عِزَّ مَنْ لَا عِزَّ لَهُ یَا کَنْزَ مَنْ لَا کَنْزَ لَهُ یَا حِرْزَ مَنْ لَا حِرْزَ لَهُ یَا عَوْنَ مَنْ لَا عَوْنَ لَهُ یَا رُکْنَ مَنْ لَا رُکْنَ لَهُ یَا غِیَاثَ مَنْ لَا غِیَاثَ لَهُ یَا عَظِیمَ الْمَنِّ یَا کَرِیمَ الْعَفْوِ یَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ یَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا یَا ذَا الْحُجَّةِ الْبَالِغَةِ یَا ذَا الْمُلْکِ وَ الْمَلَکُوتِ یَا ذَا الْعِزَّةِ وَ الْجَبَرُوتِ یَا مَنْ هُوَ حَیٌّ لَا یَمُوتُ أَسْأَلُکَ بِعِلْمِکَ الْغُیُوبَ وَ بِمَعْرِفَتِکَ مَا فِی ضَمَائِرِ الْقُلُوبِ وَ بِکُلِّ اسْمٍ هُوَ لَکَ اصْطَفَیْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ أَنْزَلْتَهُ فِی کِتَابٍ مِنْ کُتُبِکَ أَوِ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ وَ بِأَسْمَائِکَ الْحُسْنَی کُلِّهَا حَتَّی انْتَهَی إِلَی اسْمِکَ الْعَظِیمِ الْأَعْظَمِ الَّذِی فَضَّلْتَهُ عَلَی جَمِیعِ أَسْمَائِکَ أَسْأَلُکَ بِهِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تُیَسِّرَ لِی مِنْ أَمْرِی مَا أَخَافُ عُسْرَهُ وَ تُفَرِّجَ عَنِّی الْهَمَّ وَ الْغَمَّ وَ الْکَرْبَ وَ مَا ضَاقَ بِهِ صَدْرِی وَ عِیلَ بِهِ صَبْرِی فَإِنَّهُ لَا یَقْدِرُ عَلَی فَرَجِی سِوَاکَ وَ افْعَلْ بِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ یَا أَهْلَ التَّقْوَی وَ أَهْلَ الْمَغْفِرَةِ یَا مَنْ لَا یَکْشِفُ الْکَرْبَ غَیْرُهُ وَ لَا یُجَلِّی الْحُزْنَ سِوَاهُ وَ لَا یُفَرِّجُ عَنِّی إِلَّا هُوَ اکْفِنِی شَرَّ نَفْسِی خَاصَّةً وَ شَرَّ النَّاسِ عَامَّةً وَ أَصْلِحْ لِی شَأْنِی کُلَّهُ وَ أَصْلِحْ أُمُورِی وَ اقْضِ لِی حَوَائِجِی وَ اجْعَلْ لِی مِنْ أَمْرِی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً فَإِنَّکَ تَعْلَمُ وَ لَا أَعْلَمُ وَ تَقْدِرُ وَ لَا أَقْدِرُ وَ أَنْتَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ (1).

«5»

ق، [الکتاب العتیق الغرویّ] دُعَاءٌ لِلْکَرْبِ وَ السُّلْطَانِ عَنِ النَّبِیِّ علیه السلام قَالَ صلی الله علیه و آله: إِذَا هَاجَ بِکُمْ کَرْبٌ أَوْ خَشْیَةٌ مِنْ سُلْطَانٍ أَوْ أَرَدْتُمْ حَاجَةً تَدْعُو بِهَذِهِ الدَّعَوَاتِ فَوَ الَّذِی

ص: 282


1- 1. مهج الدعوات ص 115- 117.

حق مرا به پیامبری برانگیخت، آن را به هر قصدی خواندم، یاری شدم و بر دشمن خواندم پیروز گشتم، و می­بینم آنچه دوست دارم و چشمم بدان روشن می­گردد و دعا این است:

«ای دانای نهان­ها و پنهان­ها، ای اطاعت­شونده، ای شکست ناپذیر، ای دانا ای شکست­دهنده گروه­­ها به نفع احمد و ای مکرکننده به فرعون به نفع موسی ای نجات­دهنده­ عیسی از دست ظالمان، ای رهاکننده­ نوح از غرق شدن، ای طلب کننده­ تمام خیرها، ای صاحب شکوه و بزرگی، ای آفریننده خیر ای شایسته­ خیر، در فلان و فلان به سوی تو گراییدم پس بر محمد و خاندان محمد درود فرست و در کار من گشایش حاصل کن، و به فریادم برس، و مرا اجابت نمای و بر من رحم کن، ای مهربان­ترین مهربانان.

روایت6.

مهج الدعوات: روایت است، حاجیان در یکی از سال­ها به عطش شدید گرفتار شدند، به طوری که نزدیک بود جان دهند، پس یکی از آنها نشست تا بمیرد، و چرتی او را فرا گرفت، پس مولایمان علی بن ابی­طالب علیه السلام را دید، به او فرمودند: چه چیز تو را از کلمه­ نجات غافل کرد؟ پس گفتم: کلمه­ نجات چیست؟ فرمودند: می­گویی: «خدای من، به لطف پنهان خویش، فرمانروایی­ات را بر فرمانروایی خود پایدار بدار.» و من علی بن ابی طالب هستم، پس بیدار شدم و آن را گفتم، پس ابری پدیدار شد و به کمک مردم آمد و باریدن گرفت تا زنده ماندند و سپاس مخصوص خدای یکتاست.(1)

روایت7.

مهج الدعوات: از کتاب تعبیر خواب اثر محمد بن یعقوب کلینی و این لفظ آن است: امام رضا علیه السلام فرمودند: پدرم علیه السلام را در خواب دیدم پس فرمودند: ای فرزندم، هرگاه به سختی افتادی، بسیار بگو: «یا رؤوف یا رحیم» و آنچه در خواب می­بینم مثل چیزی است که در بیداری ببینم.(2)

روایت8.

مهج الدعوات: ابی حمزه ثمالی نقل کرد: از امام باقر علیه السلام، اجازه خواستم، پس خارج شدند و لبانشان حرکت می­کرد، فرمودند: آیا متوجه این امر شدی، ای ثمالی؟ عرض کردم: آری فدایت گردم. فرمود: سوگندبه خدا، سخنی گفتم که هرگاه کسی آن را بر زبان آورد، خدا امور مهم دنیا و آخرت او را کفایت می­کند، عرض کردم: خداوند مرا فدای شما گرداند، مرا بدان آگاه سازید، فرمودند: آری هر کس از زمانی که از خانه خارج می­شود، بگوید: «به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند برای من کافی است، و بر خدا توکل نمودم، خدایا از تو خیر تمامی کارهایم را مسألت می­کنم و از خواری دنیا و عذاب آخرت به تو پناه می­برم» آنچه دوست دارد، روا گردد.(3)

ص: 283


1- . مهج الدعوات: 173
2- . مهج الدعوات: 416
3- . مهج الدعوات: 315

بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً مَا دَعَوْتُ بِهَا فِی وَجْهِهِ إِلَّا نُصِرْتُ وَ لَا عَلَی عَدُوٍّ إِلَّا ظَفِرْتُ وَ أَرَی مَا أُحِبُّ وَ تَقَرُّ بِهِ عَیْنِی وَ هُوَ هَذَا الدُّعَاءُ یَا عَالِمَ الْغُیُوبِ وَ السَّرَائِرِ یَا مُطَاعُ یَا عَزِیزُ یَا عَلِیمُ یَا هَازِمَ الْأَحْزَابِ لِأَحْمَدَ یَا کَائِدَ فِرْعَوْنَ لِمُوسَی یَا مُنْجِیَ عِیسَی مِنْ أَیْدِی الظَّلَمَةِ یَا مُخَلِّصَ نُوحٍ مِنَ الْغَرَقِ یَا قَاصِدَ کُلِّ خَیْرٍ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ یَا خَالِقَ الْخَیْرِ یَا أَهْلَ الْخَیْرِ رَغِبْتُ إِلَیْکَ فِی کَذَا وَ کَذَا فَصَلِّ اللَّهُمَّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ فَرِّجْ عَنِّی وَ أَغِثْنِی وَ اسْتَجِبْ لِی وَ ارْحَمْنِی یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

«6»

مهج، [مهج الدعوات] رُوِیَ: أَنَّ الْحَاجَّ أَصَابَهُمْ عَطَشٌ فِی بَعْضِ السِّنِینَ حَتَّی کَادُوا أَنْ یَهْلِکُوا فَجَلَسَ وَاحِدٌ مِنْهُمْ لِیَمُوتَ فَأَخَذَتْهُ سِنَةُ النَّوْمِ فَرَأَی مَوْلَانَا عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام یَقُولُ لَهُ مَا أَغْفَلَکَ عَنْ کَلِمَةِ النَّجَاةِ فَقُلْتُ وَ مَا کَلِمَةُ النَّجَاةِ فَقَالَ تَقُولُ إِلَهِی أَدِمْ مُلْکَکَ عَلَی مُلْکِکَ بِلُطْفِکَ الْخَفِیِّ وَ أَنَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ فَاسْتَیْقَظْتُ وَ قُلْتُهَا فَنَشَأَ غَمَامٌ وَ أَغَاثَ النَّاسَ فِی الْحَالِ حَتَّی عَاشُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَحْدَهُ (1).

«7»

مهج، [مهج الدعوات] مِنْ کِتَابِ تَعْبِیرِ الرُّؤْیَا لِمُحَمَّدِ بْنِ یَعْقُوبَ الْکُلَیْنِیِّ وَ هَذَا لَفْظُهُ أَحْمَدُ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: رَأَیْتُ أَبِی علیه السلام فِی الْمَنَامِ فَقَالَ یَا بُنَیَّ إِذَا کُنْتَ فِی شِدَّةٍ فَأَکْثِرْ مِنْ أَنْ تَقُولَ یَا رَءُوفُ یَا رَحِیمُ وَ الَّذِی نَرَاهُ فِی النَّوْمِ کَمَا نَرَاهُ فِی الْیَقَظَةِ(2).

«8»

مهج، [مهج الدعوات] بِإِسْنَادِنَا إِلَی مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ فِی کِتَابِ فَضْلِ الدُّعَاءِ بِإِسْنَادِهِ إِلَی عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ قَالَ: اسْتَأْذَنْتُ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فَخَرَجَ وَ شَفَتَاهُ یَتَحَرَّکَانِ قَالَ وَ بُهْتَ لِذَلِکَ یَا ثُمَالِیُّ قَالَ قُلْتُ نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ

إِنِّی وَ اللَّهِ تَکَلَّمْتُ بِکَلَامٍ مَا تَکَلَّمَ بِهِ أَحَدٌ قَطُّ إِلَّا کَفَاهُ اللَّهُ مَا أَهَمَّهُ مِنْ أَمْرِ دُنْیَاهُ وَ آخِرَتِهِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاکَ فَأَخْبِرْنِی بِهِ قَالَ نَعَمْ مَنْ قَالَ حِینَ یَخْرُجُ مِنْ مَنْزِلِهِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ حَسْبِیَ اللَّهُ تَوَکَّلْتُ عَلَی اللَّهِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ خَیْرَ أُمُورِی کُلِّهَا وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ خِزْیِ الدُّنْیَا وَ عَذَابِ الْآخِرَةِ لَیُقْضَی مَا أَحَبَّهُ (3).

ص: 283


1- 1. مهج الدعوات ص 173 و ص 416 و ص 215 علی الترتیب.
2- 2. مهج الدعوات ص 173 و ص 416 و ص 215 علی الترتیب.
3- 3. مهج الدعوات ص 173 و ص 416 و ص 215 علی الترتیب.

از این جمله، دعایی دیگر از مولایمان امام باقر علیه السلام است که آن را در نسخه­ای از کتاب­های راویان امامیه یافتم، عبدالله بن عبد الرحمن نقل کرد، امام باقر علیه السلام فرمودند: آیا نیاموزم به تو دعایی را که ما اهل بیت هرگاه از امری اندوهگین شویم یا از شر حاکم، هراس پیدا کنیم،یا امری که برای ما ناخوشایند است، آن را می­خوانیم؟ عرض کردم: آری، پدر و مادرم به فدای شما ای فرزند رسول خدا، فرمودند: بگو: «ای موجود قبل از هر چیز و ای پدیدآورنده­ هر چیز، و ای پایدار بعد از هر چیز بر محمد و اهل بیت او درود فرست و در حق من چنین و چنان کن....».(1)

روایت9.

دعوات الراوندی: ابن عباس نقل کرد، در دوران خلافت عمر، شخصی یک کره اسب در ناحیه­ آذربایجان داشت که بر او سخت گشته بود و سواری نمی­داد، و از آنچه بدان رسیده بود، به نزد عمر شکایت کرد، گفت: برو و از خداوند فریادخواهی کن، و برای او رقعه­ای که در آن تعویذی بود نوشت و آن مرد رفت، و من برای او بسیار اندوهناک شدم، و امیر مؤمنان علیه السلام را دیدار کردم و او را از آن آگاه ساختم، فرمودند: او با ناامیدی برمی­گردد، پس آرام گرفتم و آن سال بر من طولانی شد. ناگهان آن مرد را دیدم که آمده است و در پیشانی او شکافی است که تقریباً یک دست در آن وارد می­شود.

هنگامی که او را دیدم به نزدیکش رفتم و گفتم: تو را چه شد؟ گفت: من به آن مکان رفتم و آن رقعه را انداختم پس شماری از آنها بر من حمله کردند و یکی از آنها لگدی بر صورتم زد و من افتادم، و برادرم که به همراهم بود، مرا به دوش کشید و تا کنون در پی درمان بودم تا بهبودی پیدا کردم، و نزد عمر رفت و او را از آنچه رخ داد، آگاه ساخت، پس عمر او را راند و گفت: دروغ گفتی، نوشته مرا نبردی.

او را به خدمت امیر مؤمنان علیه السلام بردم، پس لبخندی زدند و فرمودند: آیا به تو نگفتم؟ سپس به سمت آن مرد رفتند و فرمودند: هرگاه بازگشتی به آن مکانی که در آنجاست برو و بگو: «خدایا من به پیامبر تو پیغام­آور رحمت، و اهل بیت او که آنها را به علم بر جهانیان برتری دادی، به تو روی می­کنم، پس سختی و دشواری آن را بر من رام گردان و مرا از شر آن کفایت نما، به راستی که تو کفایت­کننده و عافیت­بخش و چیره و غالب هستی.» پس آن مرد بازگشت.

پس هرگاه کاروانی می­آمد، آن مرد نیز می­آمد و به همراه خود، پاره­ای از اشیا قیمتی آن بود، و آن مرد

ص: 284


1- . مهج الدعوات: 216

وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءٌ آخَرُ عَنْ مَوْلَانَا الْبَاقِرِ علیه السلام وَجَدْتُهُ فِی أَصْلٍ مِنْ کُتُبِ أَصْحَابِنَا عَنْ عَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ رَبِیعٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: أَ لَا أُعَلِّمُکَ دُعَاءً نَدْعُو بِهِ أَهْلَ الْبَیْتِ إِذَا کَرَبَنَا أَمْرٌ أَوْ تَخَوَّفْنَا شَرَّ السُّلْطَانِ أَوْ أَمْراً لَا قِبَلَ لَنَا بِهِ قُلْتُ بَلَی بِأَبِی وَ أُمِّی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ قُلْ یَا کَائِناً قَبْلَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ یَا مُکَوِّنَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ یَا بَاقِی بَعْدَ کُلِّ شَیْ ءٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ افْعَلْ بِی کَذَا وَ کَذَا(1).

«9»

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، رُوِیَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ: أَنَّهُ کَانَ رَجُلٌ عَلَی عَهْدِ عُمَرَ وَ لَهُ فِلَاءٌ(2) بِنَاحِیَةِ آذَرْبَایِجَانَ قَدِ اسْتَصْعَبَتْ عَلَیْهِ فَمَنَعَتْ جَانِبَهَا فَشَکَا إِلَیْهِ مَا قَدْ نَالَهُ قَالَ اذْهَبْ فَاسْتَغِثْ بِاللَّهِ وَ کَتَبَ لَهُ رُقْعَةً فِیهَا الرُّقْیَةُ وَ مَضَی وَ اغْتَمَمْتُ لَهُ غَمّاً شَدِیداً فَلَقِیتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَأَخْبَرْتُهُ بِهِ فَقَالَ لَیَعُودَنَّ بِالْخَیْبَةِ فَهَدَأَ مَا بِی وَ طَالَتْ عَلَیَّ سَنَتِی فَإِذَا أَنَا بِالرَّجُلِ قَدْ وَافَی وَ فِی جَبْهَتِهِ شَجَّةٌ تَکَادُ الْیَدُ تَدْخُلُ فِیهَا فَلَمَّا رَأَیْتُهُ بَادَرْتُ فَقُلْتُ مَا وَرَاکَ فَقَالَ إِنِّی صِرْتُ إِلَی الْمَوْضِعِ وَ رَمَیْتُ بِالرُّقْعَةِ فَحُمِلَ عِدَادٌ مِنْهَا فَرَمَحَنِی (3)

أَحَدُهَا فِی وَجْهِی فَسَقَطْتُ وَ کَانَ مَعِی أَخٌ لِی فَحَمَلَنِی فَلَمْ أَزَلْ أَتَعَالَجُ حَتَّی صَلَحْتُ فَصَارَ إِلَی عُمَرَ فَأَخْبَرَهُ بِمَا کَانَ فَزَبَرَهُ وَ قَالَ لَهُ کَذَبْتَ لَمْ تَذْهَبْ بِکِتَابِی فَمَضَیْتُ بِهِ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَتَبَسَّمَ وَ قَالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکَ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَی الرَّجُلِ فَقَالَ لَهُ إِذَا انْصَرَفْتَ فَصِرْ إِلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی فِیهِ وَ قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِنَبِیِّکَ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الَّذِینَ اخْتَرْتَهُمْ عَلَی عِلْمٍ عَلَی الْعَالَمِینَ فَذَلِّلْ لِی صُعُوبَتَهَا وَ حُزُونَتَهَا وَ اکْفِنِی شَرَّهَا فَإِنَّکَ الْکَافِی الْمُعَافِی وَ الْغَالِبُ الْقَاهِرُ فَانْصَرَفَ الرَّجُلُ رَاجِعاً.

فَلَمَّا کَانَ مِنْ قَابِلٍ قَدِمَ الرَّجُلُ وَ مَعَهُ جُمْلَةٌ مِنْ أَثْمَانِهَا وَ کَانَ الرَّجُلُ یَحُجُ

ص: 284


1- 1. مهج الدعوات: 216.
2- 2. الفلاء- بالکسر- جمع فلو للمهر إذا فطم.
3- 3. أی رفسنی بحافره.

هر سال حج می­گزارد و خداوند مال او را افزود و ابن عباس نقل کرد: امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند: هر کسی چیزی از مال یا خانواده یا فرزند یا فرعونی از فرعون­ها بر او سخت آید، پس با این دعا، به درگاه خداوند تضرع کند، به راستی که آن از آنچه بیم دارد کفایت می­کند انشاء الله.(1)

باب صد و نهم : دعاهای عافیت و رفع رنج­ها و آن از دو باب پیشین است

روایات

روایت1.

دعوات الراوندی: حضرت رضا علیه السلام فرمودند: حضرت علی بن حسین علیهما السلام مردی را دیدند که کعبه را طواف می­کرد و می­گفت: «خدایا من از تو صبر را مسألت می­کنم» نقل کرد: پس علی بن حسین علیهما السلام بر شانه او زدند و فرمودند: تو بلا را درخواست کردی، بگو «خدایا من از تو عافیت و شکر عافیت را طلب می­کنم».

روایت است پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بر شخص مریضی وارد شدند و فرمودند: در چه حالی؟ گفت: نماز مغرب را خواندم و سوره­ قارعه را تلاوت نمودم و گفتم: «خدایا اگر گناهی از ما در نزد توست که می­خواهی ما را بدان در آخرت، عذاب کنی، پس بر عذاب آن در دنیا شتاب ورز» پس اینگونه شدم که می­بینی، حضرت صلی الله علیه و آله فرمودند: چه بد گفتی، مگر نگفتم: «پروردگارا در دنیا وآخرت به ما نیکی عطا کن و ما را از آتش جهنم محفوظ بدار» پس برای او دعا کردند تا سالم گشت.

و فرمودند: حضرت داود علیه السلام می­گفتند: «خدایا نه بیماری که مرا لاغر کند و نه سلامتی که مرا به فراموشی بیاندازد بلکه میان این دو باشد».

روایت2.

مهج الدعوات: و از این جمله، دعای عافیت است، امام صادق علیه السلام فرمودند: نزد پدرم نشسته بودم، و در خدمت ایشان مردی بود که یکی از دستانش به خاطر فلج، افتاده بود و از پدرم می­خواست تا برایش دعایی کند، و یادآوری کرد، سنگی دارد که به سختی می­تواند

ص: 285


1- . دعوات الراوندی، در الخرائج: 191

کُلَّ سَنَةٍ وَ قَدْ أَنْمَی اللَّهُ مَالَهُ قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام کُلُّ مَنِ اسْتَصْعَبَ عَلَیْهِ شَیْ ءٌ مِنْ مَالٍ أَوْ أَهْلٍ أَوْ وَلَدٍ أَوْ فِرْعَوْنٍ مِنَ الْفَرَاعِنَةِ فَلْیَبْتَهِلْ بِهَذَا الدُّعَاءِ فَإِنَّهُ یَکْفِی مَا یَخَافُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ (1).

باب 109 أدعیة العافیة و رفع المحنة و هو من البابین السابقین

الأخبار

«1»

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، قَالَ الرِّضَا علیه السلام: رَأَی عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهما السلام رَجُلًا یَطُوفُ بِالْکَعْبَةِ وَ هُوَ یَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الصَّبْرَ قَالَ فَضَرَبَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهما السلام عَلَی کَتِفِهِ قَالَ سَأَلْتَ الْبَلَاءَ قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْعَافِیَةَ وَ الشُّکْرَ عَلَی الْعَافِیَةِ.

وَ رُوِیَ: أَنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله دَخَلَ عَلَی مَرِیضٍ فَقَالَ مَا شَأْنُکَ قَالَ صَلَّیْتَ بِنَا صَلَاةَ الْمَغْرِبِ فَقَرَأْتَ الْقَارِعَةَ فَقُلْتُ اللَّهُمَّ إِنْ کَانَ لِی عِنْدَکَ ذَنْبٌ تُرِیدُ أَنْ تُعَذِّبَنِی بِهِ فِی الْآخِرَةِ فَعَجِّلْ ذَلِکَ فِی الدُّنْیَا فَصِرْتُ کَمَا تَرَی فَقَالَ صلی الله علیه و آله بِئْسَمَا قُلْتَ أَلَّا قُلْتَ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ فَدَعَا لَهُ حَتَّی أَفَاقَ قَالَ وَ کَانَ دَاوُدُ علیه السلام یَقُولُ اللَّهُمَّ لَا مَرَضٌ یُضْنِینِی (2) وَ لَا صِحَّةٌ تُنْسِینِی وَ لَکِنْ بَیْنَ ذَلِکَ.

«2»

مهج، [مهج الدعوات] وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءُ الْعَافِیَةِ رَوَیْنَاهُ بِإِسْنَادِنَا إِلَی سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بِإِسْنَادِهِ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: کُنْتُ جَالِساً عِنْدَ أَبِی وَ عِنْدَهُ رَجُلٌ قَدْ سَقَطَتْ إِحْدَی یَدَیْهِ مِنْ فَالِجٍ بِهِ وَ هُوَ یَطْلُبُ إِلَی أَبِی أَنْ یَدْعُوَ لَهُ دَعْوَةً وَ ذَکَرَ أَنَّ بِهِ حَصَاةً لَا یَقْدِرُ عَلَی

ص: 285


1- 1. دعوات الراوندیّ مخطوط و قد مر عن الخرائج ص 191.
2- 2. ضنی- کعلم- ضنی: مرض مرضا مخامرا کلما ظنّ برؤه نکس.

ادرار کند. پس پدرم، این دعا را به او آموختند و آن مرد به ایشان گفت: دستان مبارکتان را بر بدنم بکشید، پس چنین کردند و پدرم به او فرمودند: این دعا را در نماز شب زمانی که سر به سجده داری بگو:

«خدایا من تو را همچون بیمار ذلیل فقیر می­خوانم، تو را می­خوانم همچون کسی که نیازش بسیار گشت و چاره­اش اندک شد و کردارش از اشتباه و بلا به سستی گرایید، و همچون گرفتاری که اگر او را در نیابی، هلاک می­گردد. و چنانچه او را نجات نبخشی هیچ راه چاره­ای ندارد، پس ای سرور و مولا و خدای من نیرنگ خود را بر او احاطه مکن و خشمت را بر من استوار مگردان، و مرا به ناامیدی و یأس از رحمتت و صبر طولانی بررنج ها، مجبور مکن.

خدایا نه توانی بر بلای تو دارم و نه بی­نیازی از رحمتت، و این فرزند پیامبرت و محبوبت صلواتک علیه و آله است، به واسطه­ او به تو روی می­کنم، به راستی که تو او را پناه شخص هراسان قرار دادی و علم گذشته و حال را به او سپردی، پس مشکلم را برطرف کن و مرا از این مصیبت به آنچه از عافیت و رحمت خود، عادت دادی برهان. امید به درگاه غیر تو قطع - ناامید - شد، ای خدا ای خدا ای خدا.»

آن مرد رفت سپس بعد از چند روز خدمت امام آمد و اثری از آن دردها در او نبود، نقل کرد: امام صادق علیه السلام ما را امر کردند که این مطلب را پنهان داریم، نقل کرد: پدرم را به تندرستی آن مرد خبر دادم، پس فرمودند: ای فرزندم، هر کس بلایی را که از سوی مردمان به آن گرفتار شده است پنهان دارد و به درگاه خداوند شکایت کند با خواندن این دعا، او را از این بلا عافیت دهد.(1)

روایت3.

مهج الدعوات: و از این جمله، در مجموعه­ای یافتم، عقبة بن اسماعیل حضرمی نابینا شد، پس در خواب دید شخصی می­گوید: «ای نزدیک، ای اجابت­کننده، ای شنونده­ دعا، ای آنکه به آنچه بخواهد، آگاه است، چشمم را به من بازگردان» آن را گفت و بینایی­اش را به او بازگرداند.(2)

و به خط رضی الاوی قدس الله روحه این روایت را یافتم که لفظ آن چنین است: دعایی که پیامبر صلی الله علیه و آله آن را به فرد نابینایی آموخت پس خداوند بینایی­اش را به او بازگرداند، دو رکعت نماز می­گزارد و می­گوید: «خدایا از تو مسألت می­کنم و تو را می­خوانم و به سوی تو می­گرایم و به پیامبرت محمد پیغام­آور رحمت به سوی تو روی می­کنم، ای محمد به راستی که من به واسطه­ تو به سوی خدا پروردگار تو و پروردگار من، روی می­کنم، تا به واسطه­ تو نور چشمانم را به من بازگرداند» همین که آن

ص: 286


1- . مهج الدعوات: 404
2- . مهج الدعوات: 405

الْبَوْلِ إِلَّا بِشِدَّةٍ فَعَلَّمَهُ أَبِی هَذَا الدُّعَاءَ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ امْسَحْ یَدَیْکَ الْمُبَارَکَتَیْنِ عَلَی بَدَنِی فَفَعَلَ فَقَالَ لَهُ أَبِی قُلْ هَذَا الدُّعَاءَ حِینَ تُصَلِّی صَلَاةَ اللَّیْلِ وَ أَنْتَ سَاجِدٌ اللَّهُمَّ إِنِّی أَدْعُوکَ دُعَاءَ الْعَلِیلِ الذَّلِیلِ الْفَقِیرِ أَدْعُوکَ دُعَاءَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ وَ قَلَّتْ حِیلَتُهُ وَ ضَعُفَ عَمَلُهُ مِنَ الْخَطِیئَةِ وَ الْبَلَاءِ دُعَاءَ مَکْرُوبٍ إِنْ لَمْ تَدَارَکْهُ هَلَکَ وَ إِنْ لَمْ تَسْتَنْقِذْهُ فَلَا حِیلَةَ لَهُ فَلَا تُحِطْ بِهِ یَا سَیِّدِی وَ مَوْلَایَ وَ إِلَهِی مَکْرَکَ وَ لَا تُثْبِتْ عَلَیَّ غَضَبَکَ وَ لَا تَضْطَرَّنِی إِلَی الْیَأْسِ مِنْ رَوْحِکَ وَ الْقُنُوطِ مِنْ رَحْمَتِکَ وَ طُولِ الصَّبْرِ عَلَی الْأَذَی اللَّهُمَّ لَا طَاقَةَ لِی عَلَی بَلَائِکَ وَ لَا غِنَی بِی عَنْ رَحْمَتِکَ وَ هَذَا ابْنُ نَبِیِّکَ وَ حَبِیبِکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِهِ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ فَإِنَّکَ جَعَلْتَهُ مَفْزَعاً لِلْخَائِفِ وَ اسْتَوْدَعْتَهُ عِلْمَ مَا کَانَ وَ مَا هُوَ کَائِنٌ فَاکْشِفْ ضُرِّی وَ خَلِّصْنِی مِنْ هَذِهِ الْبَلِیَّةِ إِلَی مَا قَدْ عَوَّدْتَنِی مِنْ عَافِیَتِکَ وَ رَحْمَتِکَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ إِلَّا مِنْکَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ فَانْصَرَفَ الرَّجُلُ ثُمَّ أَتَاهُ بَعْدَ أَیَّامٍ وَ مَا بِهِ شَیْ ءٌ مِمَّا کَانَ یَجِدُهُ قَالَ وَ أَمَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنْ نَکْتُمَ ذَلِکَ وَ قَالَ أَخْبَرْتُ أَبِی بِعَافِیَةِ الرَّجُلِ فَقَالَ یَا بُنَیَّ مَنْ کَتَمَ بَلَاءً ابْتُلِیَ بِهِ مِنَ النَّاسِ وَ شَکَا إِلَی اللَّهِ أَنْ یُعَافِیَهُ عَافَاهُ مِنْ ذَلِکَ الْبَلَاءِ عِنْدَ هَذَا الدُّعَاءِ(1).

«3»

مهج، [مهج الدعوات] وَ مِنْ ذَلِکَ وَجَدْتُ فِی مَجْمُوعٍ: أَنَّ عُقْبَةَ بْنَ إِسْمَاعِیلَ الْحَضْرَمِیَّ عَمِّی فَرَأَی فِی مَنَامِهِ قَائِلًا یَقُولُ یَا قَرِیبُ یَا مُجِیبُ یَا سَمِیعَ الدُّعَاءِ یَا لَطِیفاً لِمَا یَشَاءَ رُدَّ إِلَیَّ بَصَرِی فَقَالَ ذَلِکَ فَعَادَ إِلَیْهِ بَصَرُهُ (2).

وَ رَأَیْتُ بِخَطِّ الرَّضِیِّ الْآوِیِّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ مَا هَذَا لَفْظُهُ: دُعَاءٌ عَلَّمَهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله أَعْمَی فَرَدَّ اللَّهُ إِلَیْهِ بَصَرَهُ یُصَلِّی رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ یَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ وَ أَدْعُوکَ وَ أَرْغَبُ إِلَیْکَ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِنَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ یَا مُحَمَّدُ إِنِّی أَتَوَجَّهُ بِکَ إِلَی اللَّهِ رَبِّکَ وَ رَبِّی لِیَرُدَّ بِکَ عَلَیَّ نُورَ بَصَرِی فَمَا قَامَ الْأَعْمَی

ص: 286


1- 1. مهج الدعوات: 404.
2- 2. مهج الدعوات: 405.

شخص نابینا برخاست، خداوند بینایی­اش را به او بازگرداند.(1)

در جلد اول کتاب التجمّل فی ترجمة محمد بن جعفر بن عبدالله بن یحیی بن خاقان دیدم، آنچه را شنیدیم که شخصی سوی چشمانش ضعیف می­شود و در خواب می­بیند کسی به او می­گوید: بگو «پناه می­دهم نور چشمم را به نور خدایی که خاموش نمی­شود» سپس دستت را بر چشمانت بکش و به دنبال آن آیة الکرسی را بخوان، پس نقل کرد: چشمش سالم گشتند و آن را تجربه کرد و تجربه­ آن نیز صحیح گشت.(2)

روایت4.

العتیق الغروی: از جعفر بن محمد صادق علیه السلام روایت است، فرمودند: امیر مؤمنان علی بن ابی طالب صلوات الله علیه و علی آله فرمودند: حبیب من رسول خدا صلی الله علیه و آله دعایی به من آموختند که با وجود آن به داروی هیچ طبیبی نیاز نخواهم داشت، گفته شد: چه دعایی ای امیر مؤمنان؟ فرمودند: سی و هفت تهلیل از قرآن از بیست و چهار سوره از بقره تا مزمل، هیچ اندوهگینی آن را نمی­خواند مگر آنکه خداوند اندوه او را بزداید و نه هیچ بدهکاری جز اینکه خداوند قرض او را ادا کند و نه هیچ غایبی مگر آنکه خداوند غربت او را برگرداند و نه هیچ نیازمندی جز اینکه خداوند حاجت او را برآورده سازد، و نه هیچ بیمناکی مگر اینکه خداوند، ترس او را ایمن گرداند، و هر کس آن را هر روز بخواند، خداوند قلب او را از دوری و نفاق ایمن گرداند، و هفتاد نوع از انواع بلاها را از او دور می­کند، که ساده­ترین آنها، جذام، دیوانگی و پیسی است، خداوند او را در نعمت ها زنده می­دارد و در نعمت ها می­میراند و او را در نعمت ها به بهشت می­برد، و هر مسافری که آن را بخواند، در سفر خویش فقط خیر می­بیند و هر کس آن را هر شب زمانی که به رختخواب می­رود بخواند، خداوند هفتاد فرشته را بر او می­گمارد تا او را از شر ابلیس و لشکریانش تا صبح حفظ کنند، و در روز تا وقت شب مورد حفاظت و بخشش روزی قرار می­گیرد و هر کس آن را با آب باران بنویسد و بنوشد هیچ زشتی و خللی در بدن او پدیدار نمی­گردد و به چشم زخم جنیان، جادو و سحر و مکر آنان دچار نمی­گردد، و پیوسته از هر آفتی در امان است و هر بلایی در دنیا از او دور می­شود و از گسترده­ترین آنچه هست، روزی داده می­شود و از هر شیطان سرکش و عصیان­گر زورگو ایمن می­گردد و از سرای دنیا نمی­رود مگر آنکه خداوند عزّ و جلّ جایگاه او را در بهشت به او بنمایاند.

دو آیه از سوره بقره: «وَ إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ

ص: 287


1- . مهج الدعوات: 405
2- . مهج الدعوات: 405

حَتَّی رَدَّ اللَّهُ عَلَیْهِ بَصَرَهُ (1).

وَ رَأَیْتُ فِی الْمُجَلَّدِ الْأَوَّلِ مِنْ کِتَابِ التَّجَمُّلِ فِی تَرْجَمَةِ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ یَحْیَی بْنِ خَاقَانَ مَا سَمِعْنَاهُ: أَنَّ إِنْسَاناً ضَعُفَ بَصَرُهُ فَرَأَی فِی مَنَامِهِ مَنْ یَقُولُ لَهُ قُلْ أُعِیذُ نُورَ بَصَرِی بِنُورِ اللَّهِ الَّذِی لَا یُطْفَأُ وَ امْسَحْ یَدَکَ عَلَی عَیْنَیْکَ وَ تُتْبِعُهَا بِآیَةِ الْکُرْسِیِّ فَقَالَ فَصَحَّ بَصَرُهُ وَ جُرِّبَ ذَلِکَ فَصَحَّ لِی بِالتَّجْرِبَةِ(2).

«4»

ق، کتاب العتیق الغروی رُوِیَ عَنِ الْعَالِمِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ: عَلَّمَنِی حَبِیبِی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله دُعَاءً وَ لَا أَحْتَاجُ مَعَهُ إِلَی دَوَاءِ الْأَطِبَّاءِ قِیلَ وَ مَا هُوَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ سَبْعٌ وَ ثَلَاثُونَ تَهْلِیلَةً مِنَ الْقُرْآنِ مِنْ أَرْبَعٍ وَ عِشْرِینَ سُورَةً مِنَ الْبَقَرَةِ إِلَی الْمُزَّمِّلِ مَا قَالَهَا مَکْرُوبٌ إِلَّا فَرَّجَ اللَّهُ کَرْبَهُ وَ لَا مَدْیُونٌ إِلَّا قَضَی اللَّهُ دَیْنَهُ وَ لَا غَائِبٌ إِلَّا رَدَّ اللَّهُ غُرْبَتَهُ وَ لَا ذُو حَاجَةٍ إِلَّا قَضَی اللَّهُ حَاجَتَهُ وَ لَا خَائِفٌ إِلَّا آمَنَ اللَّهُ خَوْفَهُ وَ مَنْ قَرَأَهَا فِی کُلِّ یَوْمٍ حِینَ یُصْبِحُ آمَنَ قَلْبَهُ مِنَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ وَ دَفَعَ عَنْهُ سَبْعِینَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلَاءِ أَهْوَنُهَا الْجُذَامُ وَ الْجُنُونُ وَ الْبَرَصُ وَ أَحْیَاهُ اللَّهُ رَیَّاناً وَ أَمَاتَهُ رَیَّاناً وَ أَدْخَلَهُ الْجَنَّةَ رَیَّاناً وَ مَنْ قَالَهَا وَ هُوَ عَلَی سَفَرٍ لَمْ یَرَ فِی سَفَرِهِ إِلَّا خَیْراً وَ مَنْ قَرَأَهَا کُلَّ لَیْلَةٍ حِینَ یَأْوِی إِلَی فِرَاشِهِ وَکَّلَ اللَّهُ بِهِ سَبْعِینَ مَلَکاً یَحْفَظُونَهُ مِنْ إِبْلِیسَ وَ جُنُودِهِ حَتَّی یُصْبِحَ وَ کَانَ فِی نَهَارِهِ مِنَ الْمَحْفُوظِینَ وَ الْمَرْزُوقِینَ حَتَّی یُمْسِیَ وَ مَنْ کَتَبَهَا وَ شَرِبَهَا بِمَاءِ الْمَطَرِ لَمْ یُصِبْهُ فِی بَدَنِهِ سُوءٌ وَ لَا خَصَاصَةٌ وَ لَا شَیْ ءٌ مِنْ أَعْیُنِ الْجِنِّ وَ لَا نَفْثِهِمْ وَ لَا سِحْرِهِمْ وَ لَا کَیْدِهِمْ وَ لَمْ یَزَلْ مَحْفُوظاً مِنْ کُلِّ آفَةٍ مَدْفُوعاً عَنْهُ کُلُّ بَلِیَّةٍ فِی الدُّنْیَا مَرْزُوقاً بِأَوْسَعِ مَا یَکُونُ آمِناً مِنْ کُلِّ شَیْطَانٍ مَرِیدٍ وَ جَبَّارٍ عَنِیدٍ وَ لَمْ یَخْرُجْ عَنْ دَارِ الدُّنْیَا حَتَّی یُرِیَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی مَنَامِهِ مَقْعَدَهُ مِنَ الْجَنَّةِ وَ هَذَا أَوَّلُهُ: مِنْ سُورَةِ الْبَقَرَةِ اثْنَتَانِ وَ إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ

ص: 287


1- 1. مهج الدعوات ص 405.
2- 2. مهج الدعوات ص 405.

اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ: و معبود شما، معبود یگانه ای است که جزا و هیچ معبودی نیست، بخشایشگر مهربان. خداست که معبودی جز او نیست زنده و برپادارنده است نه خوابی سبک او را فرومی گیرد و نه خوابی گران».(1)

پنج آیه از سوره آل عمران: «اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَق هُوَ الَّذی یُصَوِّرُکُمْ فِی الْأَرْحامِ کَیْفَ یَشاءُ لاإِلهَ إِلاّ َهُوَ الْعَزیزُ الْحَکیم شَهِدَ اللَّه ُأَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا اِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ إِنَّ هذا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ اللَّهُ وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ:خداست که هیچ معبودِ جز او نیست و زنده و پاینده است این کتاب را به حق بر تو نازل کرد اوست کسی که شما را آنگونه که می خواهد در رحمها صورتگری می کند. هیچ معبودی جز آن توانای حکیم نیست خدا که همواره به عدل، قیام دارد، گواهی می دهد که جز او هیچ معبودی نیست و فرشتگان و دانشوران جز او، که توانا و حکیم است، هیچ معبودی نیست در حقیقت، دین نزد خدا همان اسلام است آری، داستان درست همین است و معبودی جز خدا نیست، و خداست که در واقع، همان شکست ناپذیر حکیم است».(2)

یک آیه از سوره نساء: «اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ لا رَیْبَ فیهِ وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدیثاً: خداوند کسی است که هیچ معبودی جز او نیست. به یقین، در روز رستاخیز که هیچ شکی در آن نیست، شما را گرد خواهد آورد، و راستگوتر از خدا در سخن کیست؟»(3)

یک آیه از سوره مائده: «لَقَدْ کَفَرَ الَّذینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ إِلهٌ واحِدٌ وَ إِنْ لَمْ یَنْتَهُوا عَمَّا یَقُولُونَ لَیَمَسَّنَّ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذابٌ أَلیم: کسانی که گفتند: خدا سومین سه است، قطعاً کافر شده اند، و حال آنکه هیچ معبودی جز خدای یکتا نیست. و اگر از آنچه می گویند باز نایستند، به کافران ایشان عذابی دردناک خواهد رسید».(4)

دو آیه از سوره انعام: «ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ خالِقُ کُلِّ شَیْ ءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ وَکیلٌ اتَّبِعْ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکینَ: این است خدا، پروردگار شما: هیچ معبودی جز او نیست، آفریننده هر چیزی است. پس او را بپرستید، و او بر هر چیزی نگهبان است. از آنچه از پروردگارت به تو وحی شده پیروی کن. هیچ معبودی جز او نیست، و از مشرکان روی بگردان».(5)

یک آیه از سوره اعراف: «قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمیعاً الَّذی لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ یُحْیی وَ یُمیتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ الَّذی یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ کَلِماتِهِ وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ: بگو: ای مردم، من پیامبر خدا به سوی همه شما هستم، همان که فرمانروایی آسمان ها و زمین از آنِ اوست. هیچ معبودی جز او نیست که زنده می کند و می میراند. پس به خدا و فرستاده او- که پیامبر درس نخوانده ای است که به خدا و کلمات او ایمان دارد بگروید و او را پیروی کنید، امید که هدایت شوید».(6)

دو آیه از سوره توبه: «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَ ماأُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا یُشْرِکُون .فَإِنْ

ص: 288


1- . بقره/ 159، 158
2- . آل عمران/62، 17، 6، 1
3- . نساء/ 89
4- . مائده/ 73
5- . انعام/ 106، 102
6- . اعراف/ 158

اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ (1) وَ مِنْ آلِ عِمْرَانَ خَمْسَةٌ الم اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِ هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُکُمْ فِی الْأَرْحامِ کَیْفَ یَشاءُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (2) شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ الْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ إِنَّ هذا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا اللَّهُ وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ وَ مِنَ النِّسَاءِ وَاحِدَةٌ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ لا رَیْبَ فِیهِ وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِیثاً(3) وَ مِنَ الْمَائِدَةِ وَاحِدَةٌ لَقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا إِلهٌ واحِدٌ وَ إِنْ لَمْ یَنْتَهُوا عَمَّا یَقُولُونَ لَیَمَسَّنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ (4) وَ مِنَ الْأَنْعَامِ اثْنَتَانِ ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ خالِقُ کُلِّ شَیْ ءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ وَکِیلٌ اتَّبِعْ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ (5) وَ مِنَ الْأَعْرَافِ وَاحِدَةٌ قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً الَّذِی لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ یُحیِی وَ یُمِیتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ الَّذِی یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ کَلِماتِهِ وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ (6) وَ مِنْ بَرَاءَةَ اثْنَتَانِ اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلَّا هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ فَإِنْ

ص: 288


1- 1. البقرة: 158 و 258.
2- 2. آل عمران: 1 و 6 و 17 و 62.
3- 3. النساء: 89.
4- 4. المائدة: 73.
5- 5. الأنعام: 102 و 106.
6- 6. الأعراف: 158.

تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ: اینان دانشمندان و راهبان خود و مسیح پسر مریم را به جای خدا به الوهیّت گرفتند، با آنکه مأمور نبودند جز اینکه خدایی یگانه را بپرستند که هیچ معبودی جز او نیست. منزّه است او از آنچه شریک می گردانند. پس اگر روی برتافتند، بگو: خدا مرا بس است. هیچ معبودی جز او نیست. بر او توکل کردم، و او پروردگار عرش بزرگ است».(1)

یک آیه از سوره یونس: «حَتَّی إِذا أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ الَّذی آمَنَتْ بِهِ بَنُواإِسْرائیلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمینَ: تا وقتی که در شُرُفِ غرق شدن قرار گرفت، گفت: «ایمان آوردم که هیچ معبودی جز آنکه فرزندان اسرائیل به او گرویده اند، نیست، و من از تسلیم شدگانم.»(2)

یک آیه از سوره هود: «فَإِلَّمْ یَسْتَجیبُوا لَکُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّما أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ: پس اگر شما را اجابت نکردند، بدانید که آنچه نازل شده است به علم خداست، و اینکه معبودی جز او نیست. پس آیا شما گردن می نهید؟»(3)

یک آیه از سوره رعد: «وَ هُمْ یَکْفُرُونَ بِالرَّحْمنِ قُلْ هُوَ رَبِّی لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ مَتابِ: در حالی که آنان به رحمان کفر می ورزند. بگو: اوست پروردگار من. معبود ی بجز او نیست. بر او توکل کرده ام و بازگشت من به سوی اوست.»(4)

یک آیه از سوره نحل: «یُنَزِّلُ الْمَلائِکَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلی مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاتَّقُون: فرشتگان را با روح، به فرمان خود، بر هر کس از بندگانش که بخواهد نازل می کند، که بیم دهید که معبودی جز من نیست. پس، از من پروا کنید».(5)

سه آیه از سوره طه: «یَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفی اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنی وَ أَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِما یُوحی إِنَّنی أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاّ َأَنَا فَاعْبُدْنی وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْری .إِنَّما إِلهُکُمُ اللَّهُ الَّذی لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَسِعَ کُلَّ شَیْ ءٍ عِلْماً: و اگر سخن به آواز گویی، او نهان و نهان تر را می داند و من تو را برگزیده ام، پس بدان چه وحی می شود گوش فرا ده منم، من، خدایی که جز من خدایی نیست، پس مرا پرستش کن و به یاد من نماز بر پا دار معبود شما تنها آن خدایی است که جز او معبودی نیست، و دانش او همه چیز را در بر گرفته است».(6)

دو آیه از سوره انبیاء: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ نُوحی إِلَیْهِ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُونِ وَ ذَاالنُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِبا ًفَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ: و پیش از تو هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینکه به او وحی کردیم که: خدایی جز من نیست، پس مرا بپرستید. و «ذوالنون» را آنگاه که خشمگین رفت و پنداشت که ما هرگز بر او قدرتی نداریم، تا در تاریکی ها ندا در داد که: معبودی جز تو نیست، منزّهی تو، راستی که من از ستمکاران بودم».(7)

یک آیه از سوره مؤمنین:«فَتَعالَی اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْکریم: پس والاست خدا، فرمانروای بر حق، خدایی جز او نیست. پروردگار عرش گرانمایه».(8)

یک آیه از سوره نمل: «وَ یَعْلَمُ ما تُخْفُونَ وَ ما تُعْلِنُون اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ

ص: 289


1- . توبه/ 129، 31
2- . یونس/ 90
3- . هود/ 14
4- . رعد/ 29
5- . نحل/ 2
6- . طه/ 98، 14-12، 7، 6
7- . انبیاء/87، 25
8- . مؤمنون/117

تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ (1) وَ مِنْ یُونُسَ وَاحِدَةٌ حَتَّی إِذا أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا الَّذِی آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِیلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ (2) وَ مِنْ هُودٍ وَاحِدَةٌ فَإِلَّمْ یَسْتَجِیبُوا لَکُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّما أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (3) وَ مِنَ الرَّعْدِ وَاحِدَةٌ وَ هُمْ یَکْفُرُونَ بِالرَّحْمنِ قُلْ هُوَ رَبِّی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ مَتابِ (4) وَ مِنَ النَّحْلِ وَاحِدَةٌ یُنَزِّلُ الْمَلائِکَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلی مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ (5) وَ مِنْ طه ثَلَاثَةٌ یَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفی اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنی وَ أَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِما یُوحی إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی إِنَّما إِلهُکُمُ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ کُلَّ شَیْ ءٍ عِلْماً(6) وَ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ اثْنَتَانِ وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ (7) وَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَاحِدَةٌ فَتَعالَی اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْکَرِیمِ (8) وَ مِنَ النَّمْلِ وَاحِدَةٌ وَ یَعْلَمُ ما تُخْفُونَ وَ ما تُعْلِنُونَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ رَبُ

ص: 289


1- 1. براءة: 31 و 129.
2- 2. یونس: 90.
3- 3. هود: 14.
4- 4. الرعد: 29.
5- 5. النحل: 2.
6- 6. طه: 6 و 7 و 12- 14 و 98.
7- 7. الأنبیاء: 25 و 87.
8- 8. المؤمنون: 117.

الْعَرْشِ الْعَظیم: و آنچه را پنهان می دارید و آنچه را آشکار می نمایید می داند. خدای یکتا که هیچ خدایی جز او نیست، پروردگار عرشِ بزرگ است».(1)

دو آیه از سوره قصص: «وَ هُوَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الْأُولی وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُ الْحُکْمُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ وَ لاتَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ کُلُّ شَیْ ءٍ هالِکٌ إِلاَّوَجْهَهُ لَهُ الْحُکْمُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ: و اوست خدا جز او معبودی نیست. در این نخستین و در آخرت، ستایش از آن اوست، و فرمان، او راست و به سوی او بازگردانیده می شوید. و با خدا معبودی دیگر مخوان. خدایی جز او نیست. جز ذات او همه چیز نابود شونده است. فرمان از آنِ اوست. و به سوی او بازگردانیده می شوید».(2)

یک آیه از سوره فاطر: «یا أَیُّهَا النَّاسُ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ هَلْ مِنْ خالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لا إِله َإِلاَّ هُوَ فَأَنَّی تُؤْفَکُونَ: ای مردم، نعمتِ خدا را بر خود یاد کنید. آیا غیر از خدا آفریدگاری است که شما را از آسمان و زمین روزی دهد؟ خدایی جز او نیست. پس چگونه انحراف می یابید؟»(3)

یک آیه از سوره صافات: «إِنَّهُمْ کانُوا إِذا قیلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ یَسْتَکْبِرُونَ: چرا که آنان بودند که وقتی به ایشان گفته می شد: خدایی جز خدای یگانه نیست، تکبّر می ورزیدند.»(4)

یک آیه از سوره ص: «قُلْ إِنَّما أَنَا مُنْذِرٌ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّار: بگو: من فقط هشدار دهنده ای هستم، و جز خدای یگانه قهّار معبودی دیگر نیست».(5)

دو آیه از سوره غافر: «ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ خالِقُ کُلِّ شَیْ ءٍ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّی تُؤْفَکُونَ ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ هُوَ الْحَیُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ الْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ: این است خدا، پروردگار شما آفریننده هر چیزی است: خدایی جز او نیست. پس چگونه باز گردانیده می شوید؟ این است خدا، پروردگار شما اوست زنده ای که خدایی جز او نیست. پس او را در حالی که دین را برای وی بی آلایش گردانیده اید بخوانید. سپاس ویژه خدا پروردگار جهانیان است».(6)

یک آیه از سوره دخان: «لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ یُحْیی وَ یُمیتُ رَبُّکُمْ وَ رَبُّ آبائِکُمُ الْأَوَّلین: خدایی جز او نیست او زندگی می بخشد و می میراند پروردگار شما و پروردگار پدران شماست.»(7)

دو آیه از سوره حشر: «هُوَ اللَّهُ الَّذی لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ هُوَ اللَّهُ الَّذی لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ: اوست خدایی که غیر از او معبودی نیست، داننده غیب و آشکار است، اوست رحمتگر مهربان اوست خدایی که جز او معبودی نیست همان فرمانروای پاک سلامت مؤمن نگهبان، عزیز، جبّار متکبّر. پاک است خدا از آنچه شریک می گردانند».(8)

ص: 290


1- . نمل/ 26
2- . قصص/ 88، 71
3- . فاطر/ 3
4- . صافات/ 33
5- . ص/ 65
6- . غافر/ 65، 3
7- . دخان/ 6، و در سوره قتال/21 : اعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَ لِلْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُمْ وَ مَثْواکُمْ: پس بدان که هیچ معبودی جز خدا نیست و برای گناه خویش آمرزش جوی و برای مردان و زنان با ایمان و خداست که فرجام و مآل شما را می داند.
8- . حشر/ 23-21

الْعَرْشِ الْعَظِیمِ (1) وَ مِنَ الْقَصَصِ اثْنَتَانِ وَ هُوَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الْأُولی وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُ الْحُکْمُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (2) وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ کُلُّ شَیْ ءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُکْمُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ وَ مِنْ فَاطِرٍ وَاحِدَةٌ یا أَیُّهَا النَّاسُ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ هَلْ مِنْ خالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّی تُؤْفَکُونَ (3) وَ مِنَ الصَّافَّاتِ وَاحِدَةٌ إِنَّهُمْ کانُوا إِذا قِیلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ یَسْتَکْبِرُونَ (4) وَ مِنْ ص وَاحِدَةٌ قُلْ إِنَّما أَنَا مُنْذِرٌ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ(5) وَ مِنْ غَافِرٍ اثْنَتَانِ ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ خالِقُ کُلِّ شَیْ ءٍ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّی تُؤْفَکُونَ ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ هُوَ الْحَیُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ (6) وَ مِنَ الدُّخَانِ وَاحِدَةٌ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ یُحْیِی وَ یُمِیتُ رَبُّکُمْ وَ رَبُّ آبائِکُمُ الْأَوَّلِینَ (7) وَ مِنَ الْحَشْرِ اثْنَتَانِ هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ (8)

ص: 290


1- 1. النمل: 26، و ما بین العلامتین ساقط عن الکمبانیّ و قد مر فی ص 12- 14 من هذا المجلد.
2- 2. القصص: 71 و 88.
3- 3. فاطر: 3.
4- 4. الصافّات: 33.
5- 5. ص: 65.
6- 6. غافر: 3 و 65.
7- 7. الدخان: 6، و تجد بعدها فی سورة القتال: 21: فاعلم أنّه لا إله إلّا هو و استغفر لذنبک و للمؤمنین و المؤمنات و اللّه یعلم منقلبکم و مثواکم.
8- 8. الحشر: 21- 23.

یک آیه از سوره تغابن: «اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ عَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ: خدا جز او معبودی نیست، و مؤمنان باید تنها بر خدا اعتماد کنند».(1)

یک آیه از سوره مزمل: «رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَکیلاً: پروردگار خاور و باختر، خدایی جز او نیست، پس او را کارساز خویش اختیار کن».(2)

روایت5.

کتاب الاستدراک: با استناد به اعمش، وقتی منصور او را طلبید، طهارت کرد و کفن نمود و حنوط کرد، به او گفت: برایم حدیثی بگو که من و تو از جعفر بن محمد در مورد بنی حمّان شنیدیم، گفتم: کدام حدیث؟ گفت: حدیث ارکان جهنم، گفتم: آیا مرا معاف می­کنید؟ گفت: راهی ندارد، گفتم: جعفر بن محمد از پدران بزرگوارشان علیهم السلام نقل کردند که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: جهنم هفت در دارد، و آن رکن­هایی است برای هفت فرعون، سپس اعمش ذکر کرد: نمرود بن کنعان، فرعون خلیل، مصعب بن ولید فرعون موسی و أبا جهل بن هشام و اول و دوم و ششم یزید قاتل پدرم سپس سکوت کرد و پس به من گفت: فرعون هفتم: گفتم: مردی از فرزندان عباس که خلافت را به دست می­گیرد و ملقب به دوانیقی و اسمش منصور است، پس به من گفت: راست گفتی، جعفر بن محمد اینچنین برای ما حدیث گفت.

نقل کرد: پس سرش را بالا گرفت و در کنار سر او جوان تازه بالغی بود که زیباروتر از او ندیدم. پس گفت: اگر من یکی از درهای جهنم بودم، او را باقی نمی­گذاردم، و آن جوان علوی حسینی بود. جوان به او عرض کرد: ای امیر مؤمنان تو را به حق پدرانم از من بگذر. پس خودداری نمود و مرزبان را به او دستور داد. زمانی که دستش را دراز کرد، لبانش را به سخنی تکان داد که آن را ندانستم، پس ناگهان آن جوان همچون مرغی پرگشود و از نزد او رفت.

اعمش نقل کرد: پس از چند روز بر من گذر کرد، گفتم تو را به حق امیر مؤمنان قسم می­دهم که آن کلام را به من بیاموزی، پس گفت: آن دعای رنج برای ما اهل بیت است، و آن دعایی است که امیر مؤمنان علیه السلام زمانی که به بستر رسول خدا صلی الله علیه و آله آرمیدند، خواندند.

و دعا این است: «ای کسی که همراه پروردگاری نیست تا خوانده شود، ای کسی که بالاتر از او آفریدگاری نیست تا ترسیده شود، ای کسی که پایین­تر از او خدایی نیست تا پرهیز شود، ای کسی که وزیری ندارد تا رشوه بگیرد، ای کسی که همنشینی ندارد که بر او پوشیده گردد، ای آنکه پرده­داری ندارد تا صدا بزند، ای کسی که بر اثر فراوانی درخواست­ها بر کرم و بخشش او افزوده می­شود، ای کسی که با وجود گناهان بزرگ به رحمت و عفو او افزوده می­شود.» و از او آنچه را دوست داری، درخواست می­کنی، به راستی که او نزدیک و اجابت­کننده است.

ص: 291


1- . تغابن/13
2- . مزمل/ 9

وَ فِی التَّغَابُنِ وَاحِدَةٌ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ عَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (1) وَ فِی الْمُزَّمِّلِ وَاحِدَةٌ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَکِیلًا(2).

«5»

کِتَابُ الْإِسْتِدْرَاکِ، بِإِسْنَادِهِ إِلَی الْأَعْمَشِ: أَنَّ الْمَنْصُورَ حَیْثُ طَلَبَهُ فَتَطَهَّرَ وَ تَکَفَّنَ وَ تَحَنَّطَ قَالَ لَهُ حَدِّثْنِی بِحَدِیثٍ سَمِعْتُهُ أَنَا وَ أَنْتَ مِنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ فِی بَنِی حِمَّانَ قَالَ قُلْتُ لَهُ أَیُّ الْأَحَادِیثِ قَالَ حَدِیثُ أَرْکَانِ جَهَنَّمَ قَالَ قُلْتُ أَ وَ تُعْفِینِی قَالَ لَیْسَ إِلَی ذَلِکَ سَبِیلٌ قَالَ قُلْتُ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ لِجَهَنَّمَ سَبْعَةُ أَبْوَابٍ وَ هِیَ الْأَرْکَانُ لِسَبْعَةِ فَرَاعِنَةٍ ثُمَّ ذَکَرَ الْأَعْمَشُ نُمْرُودَ بْنَ کَنْعَانَ فِرْعَوْنَ الْخَلِیلِ وَ مُصْعَبَ بْنَ الْوَلِیدِ فِرْعَوْنَ مُوسَی وَ أَبَا جَهْلِ بْنَ هِشَامٍ وَ الْأَوَّلَ وَ الثَّانِیَ وَ السَّادِسَ یَزِیدَ قَاتِلَ وَلَدِی ثُمَّ سَکَتُّ فَقَالَ لِی الْفِرْعَوْنُ السَّابِعُ قُلْتُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ الْعَبَّاسِ یَلِی الْخِلَافَةَ یُلَقَّبُ بِالدَّوَانِیقِیِّ اسْمُهُ الْمَنْصُورُ قَالَ فَقَالَ لِی صَدَقْتَ هَکَذَا حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ فَرَفَعَ رَأْسَهُ وَ إِذَا عَلَی رَأْسِهِ غُلَامٌ أَمْرَدُ مَا رَأَیْتُ أَحْسَنَ وَجْهاً مِنْهُ فَقَالَ إِنْ کُنْتُ أَحَدَ أَبْوَابِ جَهَنَّمَ فَلَمْ أَسْتَبِقْ هَذَا وَ کَانَ الْغُلَامُ عَلَوِیّاً حُسَیْنِیّاً فَقَالَ لَهُ الْغُلَامُ سَأَلْتُکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ بِحَقِّ آبَائِی إِلَّا عَفَوْتَ عَنِّی فَأَبَی ذَلِکَ وَ أَمَرَ الْمَرْزُبَانَ بِهِ فَلَمَّا مَدَّ یَدَهُ حَرَّکَ شَفَتَیْهِ بِکَلَامٍ لَمْ أَعْلَمْهُ فَإِذَا هُوَ کَأَنَّهُ طَیْرٌ قَدْ طَارَ مِنْهُ قَالَ الْأَعْمَشُ فَمَرَّ عَلَیَّ بَعْدَ أَیَّامٍ فَقُلْتُ أَقْسَمْتُ عَلَیْکَ بِحَقِّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ لَمَّا عَلَّمْتَنِی الْکَلَامَ فَقَالَ ذَاکَ دُعَاءُ الْمِحْنَةِ لَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ هُوَ الدُّعَاءُ الَّذِی دَعَا بِهِ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام لَمَّا نَامَ عَلَی فِرَاشِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله.

وَ هُوَ یَا مَنْ لَیْسَ مَعَهُ رَبٌّ یُدْعَی یَا مَنْ لَیْسَ فَوْقَهُ خَالِقٌ یُخْشَی یَا مَنْ لَیْسَ دُونَهُ إِلَهٌ یُتَّقَی یَا مَنْ لَیْسَ لَهُ وَزِیرٌ یُرْشَی یَا مَنْ لَیْسَ لَهُ نَدِیمٌ یَغْشَی یَا مَنْ لَیْسَ لَهُ حَاجِبٌ یُنَادَی یَا مَنْ لَا یَزْدَادُ عَلَی کَثْرَةِ السُّؤَالِ إِلَّا کَرَماً وَ جُوداً یَا مَنْ لَا یَزْدَادُ عَلَی عِظَمِ الذُّنُوبِ إِلَّا رَحْمَةً وَ عَفْواً وَ اسْأَلْهُ مَا أَحْبَبْتَ فَإِنَّهُ قَرِیبٌ مُجِیبٌ.

ص: 291


1- 1. التغابن: 13.
2- 2. المزّمّل: 9.

اعمش نقل کرد: منصور دستور سختی برای شخصی صادر کرد و او را در خانه­ای زندانی نمود تا دستور خود را در مورد او اجرا کند، سپس در را گشود و

او را نیافت، پس منصور گفت: آیا شنیدید چیزی بگوید؟ موکل گفت: شنیدم می­گفت: «ای کسی که خدایی جز او نیست تا او را بخوانم، و پروردگاری جز او نیست تا به او امید ورزم همین لحظه مرا نجات ده» پس گفت: سوگند به خدا، او از کریمی فریادخواهی کرد پس او را نجات داد.

روایت6.

مشکوة الانوار: از کتاب المحاسن از حضرت رضا علیه السلام نقل است، فرمودند: علی بن حسین علیهما السلام از کنار مردی گذشت که از خداوند می­خواست صبر را به او روزی کند، پس فرمودند: آگاه باش، چنین نگو، بلکه از خداوند عافیت و شکر بر عافیت را بخواه، به راستی که شکر عافیت از صبر بر بلا بهتر است.(1)

از دعای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این بود: «خدایا من از تو عافیت و شکر بر عافیت و عافیت کامل دردنیا و آخرت را خواهانم».(2)

و از این جمله، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «خدایا من از دنیا به تو پناه می­برم؛ زیرا دنیا جلوی آخرت را می­گیرد».(3)

از امام صادق علیه السلام روایت است، که در دعای خود می­گفتند: «خدایا بر من منت نه با توکل بر خود و سپردن کارم به تو، و رضایت به خواست تو و تسلیم فرمان تو تا اینکه نپسندم و شتاب در آنچه به تأخیر انداختی و نه تأخیر در آنچه جلو انداختی، ای پروردگار جهانیان».(4)

ص: 292


1- . مشکاة الانوار: 258
2- . مشکاة الانوار: 258
3- . مشکاة الانوار: 271
4- . مشکاة الانوار: 13 و 302

قَالَ الْأَعْمَشُ وَ أَمَرَ الْمَنْصُورُ فِی رَجُلٍ بِأَمْرٍ غَلِیظٍ فَحُبِسَ فِی بَیْتٍ لِیُنْفِذَ فِیهِ أَمْرَهُ ثُمَّ فُتِحَ عَنْهُ فَلَمْ یُوجَدْ فَقَالَ الْمَنْصُورُ أَ سَمِعْتُمُوهُ یَقُولُ شَیْئاً فَقَالَ الْمُوَکَّلُ سَمِعْتُهُ یَقُولُ یَا مَنْ لَا إِلَهَ غَیْرُهُ فَأَدْعُوَهُ وَ لَا رَبَّ سِوَاهُ فَأَرْجُوَهُ نَجِّنِی السَّاعَةَ فَقَالَ وَ اللَّهِ لَقَدِ اسْتَغَاثَ بِکَرِیمٍ فَنَجَّاهُ.

«6»

مِشْکَاةُ الْأَنْوَارِ، مِنْ کِتَابِ الْمَحَاسِنِ عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: مَرَّ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهما السلام بِرَجُلٍ وَ هُوَ یَدْعُو اللَّهَ أَنْ یَرْزُقَهُ الصَّبْرَ فَقَالَ أَلَا لَا تَقُلْ هَذَا وَ لَکِنْ سَلِ اللَّهَ الْعَافِیَةَ وَ الشُّکْرَ عَلَی الْعَافِیَةِ فَإِنَّ الشُّکْرَ عَلَی الْعَافِیَةِ خَیْرٌ مِنَ الصَّبْرِ عَلَی الْبَلَاءِ(1) کَانَ مِنْ دُعَاءِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْعَافِیَةَ وَ الشُّکْرَ عَلَی الْعَافِیَةِ وَ تَمَامَ الْعَافِیَةِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ(2).

وَ مِنْهُ قَالَ کَانَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله یَقُولُ: اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الدُّنْیَا فَإِنَّ الدُّنْیَا تَمْنَعُ الْآخِرَةَ(3).

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ فِی دُعَائِهِ اللَّهُمَّ مُنَّ عَلَیَّ بِالتَّوَکُّلِ عَلَیْکَ وَ التَّفْوِیضِ إِلَیْکَ وَ الرِّضَا بِقَدَرِکَ وَ التَّسْلِیمِ لِأَمْرِکَ حَتَّی لَا أُحِبَّ تَعْجِیلَ مَا أَخَّرْتَ وَ لَا تَأْخِیرَ مَا قَدَّمْتَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ (4).

ص: 292


1- 1. مشکاة الأنوار: 258.
2- 2. مشکاة الأنوار: 258.
3- 3. مشکاة الأنوار: 271.
4- 4. مشکاة الأنوار: 13 و 302، و فیه عنه علیه السلام کان أمیر المؤمنین علیه السلام یقول إلخ.

باب صد و دهم : دعاهای رزق

آیات

- «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً»

{و گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او همواره آمرزنده است. بر شما از آسمان بارانِ پی در پی فرستد. و شما را به اموال و پسران، یاری کند، و برایتان باغ ها قرار دهد و نهرها برای شما پدیدآورد}.(1)

روایات

روایت1.

قرب الاسناد: «حضرت صادق از پدرشان علیهما السلام نقل کردند: زمانی که در حاجتت صبح کردی، بعد از تشهد نماز صبح بگو: «خدایا به راستی که من صبح کردم و از فضل تو خواستارم همانطور که مرا فرمان دادی پس از فضل خود روزی حلال و پاک روزی­ام گردان و در آنچه روزی­ام می­کنی، عافیت را به من عطا کن» آن را سه بار می­گویی.(2)

نقل کرد: شنیدم جعفر برای بعضی از بازرگانان کوفه، برای طلب رزق چنین املا می­کند: هر زمان خواستی، دو رکعت نماز بخوان و بعد از تشهد بگو «از اینکه هیچ نیرو و قدرتی ندارم به نیروی و قدرت خداوند روی کردم و به قدرت و نیروی تو ای پروردگار من، از قدرت و نیرو، به سوی تو، بیزاری می­جویم جز آنچه مرا قدرت دهد. خدایا من از تو برکت این روز و برکت اهل آن را خواهانم و از تو می­ خواهم از فضل خود، روزی­گسترده در حلال پاک مبارک روزی­ام گردانی، و به نیرو و قدرت خویش آن را با عافیت به سوی من روانه کنی و من فرو رفته در عافیت باشم» آن را سه بار می­گویی.(3)

می­گویم

از آنچه سبب افزایش روزی می­گردد در کتاب السنن در بابی جداگانه سخن رفت.(4)

و در باب استغفار نیز روایاتی آوردیم که آن سبب افزایش روزی می­گردد.(5)

روایت2.

أمالی:

ص: 293


1- . نوح/14 – 10
2- . قرب الاسناد: 2
3- . قرب الاسناد: 3
4- . مراجعه کن جلد 76، باب الدعا، هنگام وارد شدن به بازار 774 – 172 و باب آنچه فقر و بی­نیازی به جا می­گذارد: 318 – 314.
5- . مراجعه کن ج 93: 285 – 275

باب 110 أدعیة الرزق

الآیات

نوح: فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً(1).

الأخبار

«1»

ب، [قرب الإسناد] هَارُونُ عَنِ ابْنِ صَدَقَةَ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِیهِ علیهما السلام قَالَ: إِذَا غَدَوْتَ فِی حَاجَتِکَ بَعْدَ أَنْ تُصَلِّیَ الْغَدَاةَ بَعْدَ التَّشَهُّدِ فَقُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی غَدَوْتُ أَلْتَمِسُ مِنْ فَضْلِکَ کَمَا أَمَرْتَنِی فَارْزُقْنِی مِنْ فَضْلِکَ رِزْقاً حَلَالًا طَیِّباً وَ أَعْطِنِی فِیمَا تَرْزُقُنِی الْعَافِیَةَ تَقُولُ ذَلِکَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ (2).

قَالَ: وَ سَمِعْتُ جَعْفَراً یُمْلِی عَلَی بَعْضِ التُّجَّارِ مِنْ أَهْلِ الْکُوفَةِ فِی طَلَبِ الرِّزْقِ فَقَالَ لَهُ صَلِّ رَکْعَتَیْنِ مَتَی شِئْتَ فَإِذَا فَرَغْتَ مِنَ التَّشَهُّدِ قُلْتَ تَوَجَّهْتُ بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ بِلَا حَوْلٍ مِنِّی وَ لَا قُوَّةٍ وَ لَکِنْ بِحَوْلِکَ یَا رَبِّ وَ قُوَّتِکَ أَبْرَأُ إِلَیْکَ مِنَ الْحَوْلِ وَ الْقُوَّةِ إِلَّا مَا قَوَّیْتَنِی اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بَرَکَةَ هَذَا الْیَوْمِ وَ أَسْأَلُکَ بَرَکَةَ أَهْلِهِ وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تَرْزُقَنِی مِنْ فَضْلِکَ رِزْقاً وَاسِعاً حَلَالًا طَیِّباً مُبَارَکاً تَسُوقُهُ إِلَیَّ فِی عَافِیَةٍ بِحَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ وَ أَنَا خَافِضٌ فِی عَافِیَةٍ تَقُولُ ذَلِکَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ (3).

أقول

قد مضی ما یوجب مزید الرزق فی کتاب السنن فی باب مفرد(4) و قد أوردنا فی باب الاستغفار أخبارا فی أنه یوجب مزید الرزق (5).

«2»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی الْفَحَّامُ عَنْ عَمِّهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَبِیهِ أَحْمَدَ بْنِ عَامِرٍ

ص: 293


1- 1. نوح: 10- 14.
2- 2. قرب الإسناد: 2 و 3.
3- 3. قرب الإسناد: 2 و 3.
4- 4. راجع ج 76 باب الدعاء عند دخول السوق 172- 174، و باب ما یورث الفقر و الغناء ص 314- 318.
5- 5. راجع ج 93 ص 275- 285.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس، در هر روز صد بار بگوید: «لا اله الّا الله الملک الحق المبین: خدای جز خدای یگانه فرمانروای حق آشکار وجود ندارد» و به واسطه­ آن، بی­نیازی را جلب می­کند و فقر را دور می­گرداند و در آتش به روی او بسته می­شود و در بهشت را به روی خود باز می­کند.(1)

روایت3.

علل الشرائع: سلیمان بن مقبل نقل کرد به حضرت موسی کاظم علیه السلام عرض کردم: چرا مستحب است زمانی که انسان صدای اذان را می­شنود، بگوید آنچه را موذن می­گوید، هرچند در حالت بول و دفع مدفوع باشد؟ فرمودند: این سبب افزایش روزی می­گردد.(2)

روایت4.

ثواب الاعمال: امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس بر انگشتری خود بنویسد: «ما شاء الله لا حول و لا قوة الّا بالله أستغفر الله: هر آنچه خدا خواست، هیچ نیرو و قدرتی جز به خدا وجود ندارد، از خدا طلب آمرزش می­کنم» از فقر خوار کننده در امان است.(3)

روایت5.

المحاسن: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس فقر به او فشار آورد بسیار بگوید: «لا حول و لا قوة الا بالله» خداوند فقر را از او دور می­گرداند.(4)

می­گویم

برخی دعاها را در باب دعاهای صبح و شب، آورده­ایم.

روایت6.

تفسیر العیاشی: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در دیدار از شخصی گفتند: چه چیز تو را از ما دور کرد؟ عرض کرد: بیماری و خانواده، فرمودند: آیا نیاموزم به تو کلماتی که هرگاه با آنها دعا کنی، خداوند بیماری را از تو ببرد و فقر را از تو دور کند؟ «هیچ نیرو و قدرتی جز به خداوند بلند مرتبه و بزرگ وجود ندارد توکل کردم بر آن زنده­ای که نمی­میرد، سپاس خدایی که فرزندی برنگرفت و برای او شریکی در فرمانروایی نیست و سرپرستی از خواری ندارد و او را به بزرگی یاد کن».(5)

ص: 294


1- . أمالی الطوسی 1: 285، و مثل آن در ثواب الاعمال: 8.
2- . علل الشرائع 1: 269
3- . ثواب الاعمال: 163
4- . المحاسن: 42
5- . تفسیر العیاشی 2: 302

عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله: مَنْ قَالَ فِی کُلِّ یَوْمٍ مِائَةَ مَرَّةٍ لَا إِلَهَ إِلَّا الَّلهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ الْمُبِینُ اسْتَجْلَبَ بِهِ الْغِنَی وَ اسْتَدْفَعَ بِهِ الْفَقْرَ وَ سَدَّ عَنْهُ بَابَ النَّارِ وَ اسْتَفْتَحَ لَهُ بَابَ الْجَنَّةِ(1).

«3»

ع، [علل الشرائع] السِّنَانِیُّ عَنِ الْعَلَوِیِّ عَنِ الْفَزَارِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ مُقْبِلٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ مُوسَی علیه السلام لِأَیِّ عِلَّةٍ یُسْتَحَبُّ لِلْإِنْسَانِ إِذَا سَمِعَ الْأَذَانَ أَنْ یَقُولَ کَمَا یَقُولُ الْمُؤَذِّنُ وَ إِنْ کَانَ عَلَی الْبَوْلِ وَ الْغَائِطِ قَالَ إِنَّ ذَلِکَ یَزِیدُ فِی الرِّزْقِ (2).

«4»

ثو، [ثواب الأعمال] أَبِی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِیسَ عَنِ الْأَشْعَرِیِّ عَنْ عَمْرِو بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ رَفَعَهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ کَتَبَ عَلَی خَاتَمِهِ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ أَمِنَ مِنَ الْفَقْرِ الْمُدْقِعِ (3).

«5»

سن، [المحاسن] النَّوْفَلِیُّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ أَلَحَّ عَلَیْهِ الْفَقْرُ فَلْیُکْثِرْ مِنْ قَوْلِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ یَنْفِی اللَّهُ عَنْهُ الْفَقْرَ(4).

أقول

قد أوردنا بعض الأدعیة فی باب أدعیة الصباح و المساء.

«6»

شی، [تفسیر العیاشی] عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ علیهما السلام قَالَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله: وَ قَدْ فَقَدَ رَجُلًا فَقَالَ مَا بَطَّأَ بِکَ عَنَّا فَقَالَ السُّقْمُ وَ الْعِیَالُ فَقَالَ أَ لَا أُعَلِّمُکَ بِکَلِمَاتٍ تَدْعُو بِهِنَّ یُذْهِبِ اللَّهُ عَنْکَ السُّقْمَ وَ یَنْفِی عَنْکَ الْفَقْرَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ تَوَکَّلْتُ عَلَی الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً(5).

ص: 294


1- 1. أمالی الطوسیّ ج 1 ص 285. و مثله فی ثواب الأعمال: 8.
2- 2. علل الشرائع ج 1 ص 269.
3- 3. ثواب الأعمال: 163.
4- 4. المحاسن: 42.
5- 5. تفسیر العیّاشیّ ج 2 ص 320.

می­گویم

آن را در باب دعا برای بیماری­ها به سندی دیگر آوردیم و در آن «بلندمرتبه بزرگ» نیست.

روایت7.

مکارم الاخلاق: در طلب روزی از حضرت رضا علیه السلام روایت است: شخصی به خدمت امام صادق علیه السلام از فقر گلایه کرد، فرمودند: هرگاه صدای موذن را شنیدی، همانطور که موذن اذان می­گوید، اذان بگو.

از حضرت امام صادق علیه السلام روایت است: خدایا اگر روزی­ام در آسمان است پس آن را نازل کن و اگر روزی­ام در زمین است پس آن را آشکار کردان، و اگر دور است، نزدیک کن و اگر نزدیک است آن را به من عطا کن و اگر آن را به من عطا کردی، مبارک گردان و بدان مرا از گناهان و هلاکت دور بدار.(1)

روایت8.

الکافی: نقل است: در مدینه نزد ما مردی بود که ابا قمقمام کنیه داشت، و فردی بی روزی بود، پس نزد امام موسی کاظم علیه السلام آمد و از حرفه خویش به نزد ایشان شکایت کرد و خبر داد که به هر حاجتی که رو کند، روا نمی­گردد، امام موسی کاظم علیه السلام به او فرمودند: در پایان دعای نماز صبح خود ده بار بگو: «پاک و منزه است خداوند بزرگ و او را ستایش می­کنم از خداوند طلب آمرزش می­نمایم و به سوی او توبه می­کنم و از فضل او خواهانم» ابو قمقمام نقل کرد: بر این کار مداومت داشتم، سوگند به خدا طولی نکشید که گروهی از بادیه نزد من آمدند و به من خبر دادند که مردی از قوم من درگذشت، و وارثی جز من برای او شناخته نمی­شود، پس به راه افتادم و میراث او را گرفتم و بی­نیاز گشتم.(2)

روایت9.

الکافی: از ابی عمرو الحذّاء نقل است، حالم ناخوشایند بود پس نامه­ای به امام باقر علیه السلام نوشتم و ایشان برای من چنین نگاشتند: بر خواندن «إنا ارسلنا نوحاً إلی قومه» مداومت کن، نقل کرد: آن را یکسال خواندم، اثری ندیدم پس نامه­ای نوشتم و او را از بدی حالم آگاه ساختم و اینکه این آیه «إنا ارسلنا نوحاً إلی قومه» را یک سال خواندم، همانگونه که به من امر فرمودید و اثری ندیدم، نقل کرد: برای من نوشتند، این یک سال بر تو وفا کرد. پس به خواندن «إنا انزلناه» منتقل شو. نقل کرد: پس چنین کردم و چیزی نگذشت که ابن ابی داود به دنبال من فرستاد و

ص: 295


1- . مکارم الاخلاق: 401
2- . الکافی 5: 315
أقول

أوردناه فی باب الدعاء للأسقام بسند آخر و لیس فیه العلی العظیم.

«7»

مکا، [مکارم الأخلاق] فِی طَلَبِ الرِّزْقِ عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: شَکَا رَجُلٌ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام الْفَقْرَ قَالَ أَذِّنْ کُلَّمَا سَمِعْتَ الْأَذَانَ کَمَا یُؤَذِّنُ الْمُؤَذِّنُ.

عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام: اللَّهُمَّ إِنْ کَانَ رِزْقِی فِی السَّمَاءِ فَأَنْزِلْهُ وَ إِنْ کَانَ فِی الْأَرْضِ فَأَظْهِرْهُ وَ إِنْ کَانَ بَعِیداً فَقَرِّبْهُ وَ إِنْ کَانَ قَرِیباً فَأَعْطِنِیهِ وَ إِنْ کَانَ قَدْ أَعْطَیْتَنِیهِ فَبَارِکْ لِی فِیهِ وَ جَنِّبْنِی عَلَیْهِ الْمَعَاصِیَ وَ الرَّدَی (1).

«8»

کا، [الکافی] الْعِدَّةُ عَنْ سَهْلٍ عَنْ یَحْیَی بْنِ الْمُبَارَکِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ صَالِحٍ عَنْ رَجُلٍ مِنَ الْجَعْفَرِیِّینَ قَالَ: کَانَ بِالْمَدِینَةِ عِنْدَنَا رَجُلٌ یُکْنَی أَبَا الْقَمْقَامِ وَ کَانَ مُحَارَفاً فَأَتَی أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام فَشَکَا إِلَیْهِ حِرْفَتَهُ وَ أَخْبَرَهُ أَنَّهُ لَا یَتَوَجَّهُ فِی حَاجَةٍ لَهُ فَتُقْضَی لَهُ فَقَالَ لَهُ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام قُلْ فِی آخِرِ دُعَائِکَ مِنْ صَلَاةِ الْفَجْرِ سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ وَ أَسْأَلُهُ مِنْ فَضْلِهِ عَشْرَ مَرَّاتٍ قَالَ أَبُو الْقَمْقَامِ فَلَزِمْتُ ذَلِکَ فَوَ اللَّهِ مَا لَبِثْتُ إِلَّا قَلِیلًا حَتَّی وَرَدَ عَلَیَّ قَوْمٌ مِنَ الْبَادِیَةِ فَأَخْبَرُونِی أَنَّ رَجُلًا مِنْ قَوْمِی مَاتَ وَ لَمْ یُعْرَفْ لَهُ وَارِثٌ غَیْرِی فَانْطَلَقْتُ فَقَبَضْتُ مِیرَاثَهُ وَ أَنَا مُسْتَغْنٍ (2).

«9»

کا، [الکافی] الْعِدَّةُ عَنْ سَهْلٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْفَضْلِ عَنْ أَبِی عَمْرٍو الْحَذَّاءِ قَالَ: سَاءَتْ حَالِی فَکَتَبْتُ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فَکَتَبَ إِلَیَّ أَدِمْ قِرَاءَةَ إِنَّا أَرْسَلْنا نُوحاً إِلی قَوْمِهِ قَالَ فَقَرَأْتُهَا حَوْلًا فَلَمْ أَرَ شَیْئاً فَکَتَبْتُ إِلَیْهِ أُخْبِرُهُ بِسُوءِ حَالِی وَ أَنِّی قَدْ قَرَأْتُ إِنَّا أَرْسَلْنا نُوحاً إِلی قَوْمِهِ حَوْلًا کَمَا أَمَرْتَنِی وَ لَمْ أَرَ شَیْئاً قَالَ فَکَتَبَ إِلَیَّ قَدْ وَفَی لَکَ الْحَوْلُ فَانْتَقِلْ مِنْهَا إِلَی قِرَاءَةِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قَالَ فَفَعَلْتُ فَمَا کَانَ إِلَّا یَسِیراً حَتَّی بَعَثَ إِلَیَّ ابْنُ أَبِی دَاوُدَ(3)

فَقَضَی عَنِّی

ص: 295


1- 1. مکارم الأخلاق: 401.
2- 2. الکافی ج 5 ص 315.
3- 3. ابن أبی دواد ظ.

بدهی­ام را پرداخت و خرجی من و خانواده­ام را عطا کردند و مرا به نیابت از خود به بصره و به مکان باب کلتا(1)

روانه ساخت و پانصد درهم بر من عطا نمود.

و از بصره به دست علی بن مهزیار به امام موسی صلوات الله علیه نوشتم: من از پدر شما چنین و چنان مسألت کردم، و از فلان و فلان به او شکایت نمودم و آنچه را که دوست داشتم، گفتم و ای مولای من دوست داشتم، به من خبر دهید، چگونه انا انزلناه را قرائت کنم، در نمازهای واجب و غیر آن، تنها بر خواندن همان اکتفا کنم یا به همراه آن غیر آن را نیز بخوانم یا حدی دارد که باید بدان عمل کنم؟ پس حضرت علیه السلام آن را امضا نمودند و آن نامه را خواندم «هیچ کوتاه یا بلندی از قرآن را رها مکن، خواندن صد مرتبه انا انزلناه در روز و شب تو را پاداش می­رساند».(2)

روایت10.

الکافی: امام صادق علیه السلام فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس نعمت بر او آشکار گردید باید ذکر الحمد لله را بسیار بگوید و هر کس غم و اندوهش فراوان گشت، بسیار استغفار کند، و هر کس فقر بر او فشار آورد ذکر لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم را بسیار بگوید تا فقر از او دور شود.

پیامبر صلی الله علیه و آله به مردی از انصار فرمودند: چه چیز تو را از ما پنهان کرد؟ عرض کرد: فقر و بیماری طولانی ای رسول خدا، رسول خدا صلی الله علیه و آله به ایشان فرمودند: آیا نیاموزم به تو سخنی را که چون بر زبان آوری، فقر و بیماری از تو برود؟ عرض کرد: بلی ای رسول خدا، پس فرمودند: در صبح و شام بگو: «هیچ نیرو و قدرتی جز خدا نیست، توکل نمودم بر آن زنده­ای که نمی­میرد و سپاس خدایی را که فرزندی برنگرفت و شریکی در فرمانروایی ندارد و سرپرستی از روی خواری ندارد و او را به بزرگی یاد کن». پس آن مرد گفت: سوگند به خدا، سه روز آن را گفتم پس فقر و بیماری از من برطرف گردید.(3)

روایت11.

دعوات الراوندی: حضرت صادق از پدران بزرگوارشان علیهم السلام نقل کردند: هر کس از فضل خداوند مسألت ننماید، فقیر می­گردد.

ص: 296


1- . مکانی در بصره
2- . الکافی 5: 316
3- . الکافی 2: 551، ج 8: 93

دَیْنِی وَ أَجْرَی عَلَیَّ وَ عَلَی عِیَالِی وَ وَجَّهَنِی إِلَی الْبَصْرَةِ فِی وِکَالَتِهِ بِبَابِ [کَلَّاءَ] کلتا(1) وَ أَجْرَی عَلَیَّ خَمْسَمِائَةِ دِرْهَمٍ وَ کَتَبْتُ مِنَ الْبَصْرَةِ عَلَی یَدَیْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ إِلَی أَبِی الْحَسَنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ أَنِّی کُنْتُ سَأَلْتُ أَبَاکَ عَنْ کَذَا وَ کَذَا وَ شَکَوْتُ کَذَا وَ کَذَا وَ أَنِّی قَدْ قُلْتُ الَّذِی أَحْبَبْتُ فَأَحْبَبْتُ أَنْ تُخْبِرَنِی یَا مَوْلَایَ کَیْفَ أَصْنَعُ فِی قِرَاءَةِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ أَقْتَصِرُ عَلَیْهَا وَحْدَهَا فِی فَرَائِضِی وَ غَیْرِهَا أَمْ أَقْرَأُ مَعَهَا غَیْرَهَا أَمْ لَهَا حَدٌّ أَعْمَلُ بِهِ فَوَقَّعَ علیه السلام وَ قَرَأْتُ التَّوْقِیعَ لَا تَدَعْ مِنَ الْقُرْآنِ قَصِیرَةً وَ لَا طَوِیلَةً وَ یُجْزِیکَ مِنْ قِرَاءَةِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ یَوْمَکَ وَ لَیْلَتَکَ مِائَةَ مَرَّةٍ(2).

«10»

کا، [الکافی] عَلِیٌّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ ظَهَرَتْ عَلَیْهِ النِّعْمَةُ فَلْیُکْثِرْ ذِکْرَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ مَنْ کَثُرَتْ هُمُومُهُ فَعَلَیْهِ بِالاسْتِغْفَارِ وَ مَنْ أَلَحَّ عَلَیْهِ الْفَقْرُ فَلْیُکْثِرْ مِنْ قَوْلِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ یُنْفَی عَنْهُ الْفَقْرُ.

وَ قَالَ: فَقَدَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله رَجُلًا مِنَ الْأَنْصَارِ فَقَالَ مَا غَیَّبَکَ عَنَّا فَقَالَ الْفَقْرُ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ طُولُ السُّقْمِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَ لَا أُعَلِّمُکَ کَلَاماً إِذَا قُلْتَهُ ذَهَبَ عَنْکَ الْفَقْرُ وَ السُّقْمُ فَقَالَ بَلَی یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ إِذَا أَصْبَحْتَ وَ أَمْسَیْتَ فَقُلْ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ تَوَکَّلْتُ عَلَی الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً فَقَالَ الرَّجُلُ فَوَ اللَّهِ مَا قُلْتُهُ إِلَّا ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ حَتَّی ذَهَبَ عَنِّی الْفَقْرُ وَ السُّقْمُ (3).

«11»

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ: مَنْ لَمْ یَسْأَلِ اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ افْتَقَرَ

ص: 296


1- 1. فی المصدر: کلاء، و هو موضع بالبصرة.
2- 2. الکافی ج 5 ص 316.
3- 3. الکافی ج 2 ص 551، و ج 8 ص 93.

و از دعای آنها علیهم السلام: «خدایا من از فضل گسترده، افزون و برتر تو رزقی فراوان، حلال، پاک، رساننده دنیا و آخرت مسألت می­کنم، رزقی گوارا دلچسب ریزان ریزان بدون هیچ منّتی از جانب دیگران جز فضل گسترده و رزق پاک و حلال فراوان که مرا بدان بی­نیاز گردانی، از فضل تو مسألت می­کنم و از دست لبریز تو طلب می­کنم، و از خیر تو خواهانم، ای کسی که خیر به دست اوست و او به هر چیزی تواناست».

از دعای امیر مؤمنان علیه السلام: «خدایا چهره­ام را با دارایی حفظ کن و مرتبه مرا با نیازمندی خراب نکن، تا از طالبان رزق تو، طلب روزی کنم، و از بدترین مخلوقات تو طلب مهربانی نمایم، و به ستایش کسی پردازم که به من عطا کرد و کسی را که از من چیزی را دریغ داشت، سرزنش کنم، و تو فراتر از همه­ اینها، سرپرست بخشیدن و بازداشتن هستی، به راستی که تو بر هر چیز توانایی.(1)

خدایا جان مرا اولین چیز گرانبهایی قرار ده که از من می­ستانی و آن را اولین ودیعه­ای قرار ده که از میان نعمت­هایی که به من سپردی، بازمی­گردانی.

روایت12.

عدة الداعی: از حضرت صادق علیه السلام برای طلب روزی: «ای خدا ای خدا ای خدا، به حق کسی که حقش بر تو بزرگ است، از تو می­خواهم بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و عمل به آنچه از معرفت حق خویش به من آموختی، روزی­ام گردانی و آنچه از رزقت که بازداشتی بر من بگسترانی.

روایت13.

مصباح الانوار: امام باقر علیه السلام فرمودند: روزی فاطمه، رسول خدا صلی الله علیه و آله را دیدار کردند، پیامبر به ایشان فرمودند: ای دخترم، آیا توشه­ای به تو ندهم؟ فرمودند: بلی ای رسول خدا، پس فرمودند: بگو «خدا پروردگار ما و پروردگار همه چیز است، نازل کننده­ تورات و انجیل و زبور و فرقان و شکافنده­ دانه و هسته، پناه می­برم به تو از شر هر موجودی که اختیارش به دست توست، تو نخستینی و کسی قبل از تو نیست و تو پایانی و بعد از تو کسی نیست و تو ظاهری و بالاتر از تو کسی نیست و تو باطنی و پایین­تر از تو کسی نیست، بدهی مرا ادا کن و مرا از فقر بی­نیاز کن».

روایت14.

العتیق الغروی: دعا «خدایا همانطور که چهره­ام را از سجده جز بر خود حفظ کردی، پس آن را در طلب روزی جز از خود، حفظ کن، خدایا مرا بدانچه که بر آن خلق نمودی، نیرو بخش و مرا بدانچه خود مسوولیت آن را به عهده گرفتی، مشغول مکن، و مرا از آنچه بدان عذاب می­کنی، باز دار».

روایت15.

العتیق الغروی: دعا در سجده­ شکر برای طلب روزی: «ای کسی که نیکی­های من بر فرمانروایی او نمی­افزاید و بدی­های من

ص: 297


1- . سید رضی آن را در نهج البلاغه زیر شماره 223 از خطبه­ها نقل کرد.

وَ مِنْ دُعَائِهِمْ علیهم السلام اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ فَضْلِکَ الْوَاسِعِ الْفَاضِلِ الْمُفْضِلِ رِزْقاً وَاسِعاً حَلَالًا طَیِّباً بَلَاغاً لِلْآخِرَةِ وَ الدُّنْیَا هَنِیئاً مَرِیئاً صَبّاً صَبّاً مِنْ غَیْرِ مَنٍّ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا سَعَةً مِنْ فَضْلِکَ وَ طَیِّباً مِنْ رِزْقِکَ وَ حَلَالًا مِنْ وَاسِعِکَ تُغْنِینِی بِهِ عَنْ فَضْلِکَ أَسْأَلُ وَ مِنْ یَدِکَ الْمَلْأَی أَسْأَلُ وَ مِنْ خِیَرَتِکَ أَسْأَلُ یَا مَنْ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ.

وَ مِنْ دُعَاءِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام اللَّهُمَّ صُنْ وَجْهِی بِالْیَسَارِ وَ لَا تَبْتَذِلْ جَاهِی بِالْإِقْتَارِ فَأَسْتَرْزِقَ طَالِبِی رِزْقِکَ وَ أَسْتَعْطِفَ شِرَارَ خَلْقِکَ وَ أُبْتَلَی بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِی وَ أُفْتَتَنَ بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنِی وَ أَنْتَ مِنْ وَرَاءِ ذَلِکَ وَلِیُّ الْإِعْطَاءِ وَ الْمَنْعِ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ(1) اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَفْسِی أَوَّلَ کَرِیمَةٍ تَنْتَزِعُهَا مِنْ کَرَائِمِی وَ أَوَّلَ وَدِیعَةٍ تَرْتَجِعُهَا مِنْ وَدَائِعِ نِعَمِکَ عِنْدِی.

«12»

عُدَّةُ الدَّاعِی، عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام: لِطَلَبِ الرِّزْقِ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مَنْ حَقُّهُ عَلَیْکَ عَظِیمٌ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَرْزُقَنِی الْعَمَلَ بِمَا عَلَّمْتَنِی مِنْ مَعْرِفَةِ حَقِّکَ وَ أَنْ تَبْسُطَ عَلَیَّ مَا حَظَرْتَ مِنْ رِزْقِکَ.

«13»

مِصْبَاحُ الْأَنْوَارِ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: زَارَتْ فَاطِمَةُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ذَاتَ یَوْمٍ فَقَالَ یَا بُنَیَّةِ أَ لَا أُزَوِّدُکِ قَالَتْ بَلَی یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ قُولِی اللَّهُ رَبُّنَا وَ رَبُّ کُلِّ شَیْ ءٍ مُنْزِلُ التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الزَّبُورِ وَ الْفُرْقَانِ فَالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوَی أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّةٍ أَنْتَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا أَنْتَ الْأَوَّلُ فَلَیْسَ قَبْلَکَ أَحَدٌ وَ أَنْتَ الْآخِرُ فَلَیْسَ بَعْدَکَ أَحَدٌ وَ أَنْتَ الظَّاهِرُ فَلَیْسَ فَوْقَکَ أَحَدٌ وَ أَنْتَ الْبَاطِنُ فَلَیْسَ دُونَکَ أَحَدٌ اقْضِ عَنِّی الدَّیْنَ وَ أَغْنِنِی مِنَ الْفَقْرِ.

«14»

ق، [الکتاب العتیق الغرویّ]: دُعَاءٌ اللَّهُمَّ کَمَا صُنْتَ وَجْهِی عَنِ السُّجُودِ إِلَّا لَکَ فَصُنْهُ عَنْ طَلَبِ الرِّزْقِ إِلَّا مِنْکَ اللَّهُمَّ قَوِّنِی عَلَی مَا خَلَقْتَنِی لَهُ وَ لَا تَشْغَلْنِی بِمَا تَکَفَّلْتَ لِی بِهِ وَ اعْصِمْنِی مِمَّا تُعَاقِبُنِی عَلَیْهِ.

«15»

ق، [الکتاب العتیق الغرویّ]: دُعَاءٌ فِی سَجْدَةِ الشُّکْرِ لِطَلَبِ الرِّزْقِ یَا مَنْ لَا یَزِیدُ مُلْکَهُ حَسَنَاتِی

ص: 297


1- 1. نقله الرضی فی نهج البلاغة تحت الرقم 223 من الخطب.

او را زشت نمی­گرداند، بی­نیازی من از خزانه­های او نمی­کاهد و فقر من بر آن نمی­افزاید، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و امیدت را در قلب من استوار گردان و امیدم را غیر خود، قطع کن تا اینکه به جز تو امیدی نداشته باشم و تنها از تو بهراسم و تنها به تو اطمینان کنم و فقط بر تو تکیه کنم.

روایت16.

الاختصاص: بن برید از پدرش نقل کرد، به خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم و گفتم: فدایت گردم، اوضاح خوب بود و امروز، بسیاری از چیزها تغییر کرده است. پس فرمودند: هر گاه کوفه آمدی ده درهم طلب کن، و اگر آن را به دست نیاوردی بالشی از بالش های خود را به ده درهم بفروش، سپس ده نفر از یارانت را فراخوان و برای آنها غذایی آماده کن. هرگاه خوردند، از آنها بخواه برایت دعا کنند. نقل کرد: به کوفه آمدم و ده درهم طلب کردم ولی نتوانستم، تا اینکه بالش خود را به ده درهم فروختم همانطور که فرمودند، و برای آنان غذایی قرار دادم و ده نفر از یاران خود را فرا خواندم پس زمانی که خوردند از آنها خواستم که برای من به درگاه خدا دعا کنند، طولی نکشید که دنیا به من رو کرد.(1)

روایت17.

العتیق الغروی: دعای رزق به روایت از علی بن حسین صلوات الله علیهما: «خدایا از بندگانت از آنچه بر آنها تفضل نمودی، طلب قرض کردی، جایگزینش را برای آنها تضمین کردی، و وعده نیک به آنها دادی، ولی آنان از تو بخل ورزیدند پس چگونه با کسی که پایین­تر از توست و از آنها درخواستی کند، رفتار می­کنند، رای بر کسی که نیازش به آنها باشد، پناه می­برم به تو ای سرور من، از اینکه مرا به آنها واگذاری، به راستی که آنان اگر خزانه­های رحمت تو را در اخیتار داشتند از ترس هزینه کردن خودداری می­کردند، به سبب آنچه توصیفشان کردم و انسان نیازمند است.

خدایا محبت مرا در دل بندگانت انداز، و روزی مرا به آسمان و زمین تضمین کن و ترس از من را در دل دشمنانت قرار ده، و مرا به رحمتت، الفت ده، و نعمتت را بر من کامل گردان، و آن را با کرامتت در حق من متصل گردان، و شکرت را بر من فراهم کن و مرا مستحق فزونی از نزد خود بگردان، مرا فراموش مکن، از غافلین قرار مده. مرا دوست بدار و محبوب گردان و آنچه را از سخن و عمل که می­پسندی نزد من محبوب بگردان تا با لذت به آن وارد شوم و با نشاط از آن خارج گردم و در حالی که به من نگاه میکنی، تو را در آن بخوانم تا دریابم آن فضلی که نزد توست و آن را بر دوستدارانت منت نهادی و به واسطه­ آن به اطاعت تو دست یازم به راستی که تو

ص: 298


1- . الاختصاص: 24

وَ لَا تَشِینُهُ سَیِّئَاتِی وَ لَا یَنْقُصُ خَزَائِنَهُ غِنَایَ وَ لَا یَزِیدُ فِیهَا فَقْرِی صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَثْبِتْ رَجَاءَکَ فِی قَلْبِی وَ اقْطَعْ رَجَائِی عَمَّنْ سِوَاکَ حَتَّی لَا أَرْجُوَ إِلَّا إِیَّاکَ وَ لَا أَخَافَ إِلَّا مِنْکَ وَ لَا أَثِقَ إِلَّا بِکَ وَ لَا أَتَّکِلَ إِلَّا عَلَیْکَ وَ أَجِرْنِی مِنْ تَحْوِیلِ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ فِی الدِّینِ وَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ أَیَّامَ الدُّنْیَا بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

«16»

ختص، [الإختصاص] عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ بُرَیْدٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَدْ کَانَ الْحَالُ حَسَناً وَ إِنَّ الْأَشْیَاءَ الْیَوْمَ مُتَغَیِّرَةٌ فَقَالَ إِذَا قَدِمْتَ الْکُوفَةَ فَاطْلُبْ عَشَرَةَ دَرَاهِمَ فَإِنْ لَمْ تُصِبْهَا فَبِعْ وِسَادَةً مِنْ وَسَائِدِکَ بِعَشَرَةِ دَرَاهِمَ ثُمَّ ادْعُ عَشَرَةً مِنْ أَصْحَابِکَ وَ اصْنَعْ لَهُمْ طَعَاماً فَإِذَا أَکَلُوا فَاسْأَلْهُمْ فَیَدْعُوا اللَّهَ لَکَ قَالَ فَقَدِمْتُ الْکُوفَةَ فَطَلَبْتُ عَشَرَةَ دَرَاهِمَ فَلَمْ أَقْدِرْ عَلَیْهَا حَتَّی بِعْتُ وِسَادَةً لِی بِعَشَرَةِ دَرَاهِمَ کَمَا قَالَ وَ جَعَلْتُ لَهُمْ طَعَاماً وَ دَعَوْتُ أَصْحَابِی عَشَرَةً فَلَمَّا أَکَلُوا سَأَلْتُهُمْ أَنْ یَدْعُوا اللَّهَ لِی فَمَا مَکَثْتُ حَتَّی مَالَتْ عَلَیَّ الدُّنْیَا(1).

«17»

ق، [الکتاب العتیق الغرویّ]: دُعَاءُ الرِّزْقِ مَرْوِیٌّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا اللَّهُمَّ سَأَلْتَ عِبَادَکَ قَرْضاً مِمَّا تَفَضَّلْتَ بِهِ عَلَیْهِمْ وَ ضَمِنْتَ لَهُمْ مِنْهُ خَلَفاً وَ وَعَدْتَهُمْ عَلَیْهِ وَعْداً حَسَناً فَبَخِلُوا عَنْکَ فَکَیْفَ بِمَنْ هُوَ دُونَکَ إِذَا سَأَلَهُمْ فَالْوَیْلُ لِمَنْ کَانَتْ حَاجَتُهُ إِلَیْهِمْ فَأَعُوذُ بِکَ یَا سَیِّدِی أَنْ تَکِلَنِی إِلَی أَحَدٍ مِنْهُمْ فَإِنَّهُمْ لَوْ یَمْلِکُونَ خَزَائِنَ رَحْمَتِکَ لَأَمْسَکُوا خَشْیَةَ الْإِنْفاقِ بِمَا وَصَفْتَهُمْ وَ کانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً اللَّهُمَّ اقْذِفْ فِی قُلُوبِ عِبَادِکَ مَحَبَّتِی وَ ضَمِّنِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ رِزْقِی وَ أَلْقِ الرُّعْبَ فِی قُلُوبِ أَعْدَائِکَ مِنِّی وَ آنِسْنِی بِرَحْمَتِکَ وَ أَتْمِمْ عَلَیَّ نِعْمَتَکَ وَ اجْعَلْهَا مَوْصُولَةً بِکَرَامَتِکَ إِیَّایَ وَ أَوْزِعْنِی شُکْرَکَ وَ أَوْجِبْ لِیَ الْمَزِیدَ مِنْ لَدُنْکَ وَ لَا تُنْسِنِی وَ لَا تَجْعَلْنِی مِنَ الْغَافِلِینَ أَحِبَّنِی وَ حَبِّبْنِی وَ حَبِّبْ إِلَیَّ مَا تُحِبُّ مِنَ الْقَوْلِ وَ الْعَمَلِ حَتَّی أَدْخُلَ فِیهِ بِلَذَّةٍ وَ أَخْرُجَ مِنْهُ بِنَشَاطٍ وَ أَدْعُوَکَ فِیهِ بِنَظَرِکَ مِنِّی إِلَیْهِ لِأُدْرِکَ بِهِ مَا عِنْدَکَ مِنْ فَضْلِکَ الَّذِی مَنَنْتَ بِهِ عَلَی أَوْلِیَائِکَ وَ أَنَالَ بِهِ طَاعَتَکَ إِنَّکَ

ص: 298


1- 1. الاختصاص: 24.

نزدیک و اجابت­کننده­ای .

پروردگارا، تو مرا به عافیت خود، عادت دادی، و به نعمتت، تغذیه نمودی و به رحمتت پوشاندی و فضل آغازین تو در صبح و شب بر من جاری است و غیر آن را نمی­شناسم و بدانچه بر من فرو انداختی، راضی گشتی تا برای شکر آن نعمت­ها، تو را حمد گویم و سپاسگزاری­ام در اثر تلاش اندکم کم­رنگ شد، پس با حمد خود بر من منت بنه همانطور که نعمت خود را بر من آغاز کردی، و به واسطه­ آن اعمال صالح کامل می­شود، پس آنچه از رحمتت که مرا بدان عادت دادی، از من مگیر که از ناامیدان بشوم؛ زیرا تنها گمراهان از رحمت تو ناامید می­گردند.

پروردگارا تو فرمودی «در آسمان رزق شماست آنچه بدان وعده داده می­شوید» و گفتار تو حق است، و آن را از تو پی گرفتم تا از یقین­کنندگان باشم پس فرمودی: «پس سوگند به پروردگار آسمان و زمین، که واقعاً او حقّ است همانگونه که خود شما سخن می گویید» و آن را دانستم همچون کسی که علمش به او سودی نرساند، آنگاه که صبح و شام کردم و من بعد از مرا بدان ضمانت کردی و سوگند خوردی به چیزهایی پرداختم که در روز، مرا از یاد تو باز می­داشت و در شب، خواب را از من گرفت، پس فقر در برابر دیدگانم و آکندگی دلم پدیدار گشت، می­گویم: از کجا؟ و به کجا؟ چه تدبیری اندیشم؟ چه کسی به دادم می­رسد؟ و چه کنم؟ و از کجا طلب کنم؟ کجا بروم؟ و چه کسی بر من بازمی گردد؟ از سرزنش دشمنان می­ترسم و از اندوه دوستان، ناخوشایندم، و شیطان بر من چیره گشت، اگر مرا به رحمت خویش در نیابی که به واسطه­ آن بی­نیازی را به من القا کنی، و به سبب آن بر امور دنیا و آخرت خویش توانا گردم.

ای مولای من با وعده­ خویش مرا خشنود ساز تا به پیمان تو وفا کنم و رزقت را بر من بگستران و مرا از اطاعت­کنندگان خویش قرار ده تا ملاقات کنم تو را ای سرور من، در حالی که از پرهیزگارانم.

خدایا مرا بیامرز و تو بهترین آمرزندگانی و بر من رحم کن که تو بهترین رحم­کنندگانی و از من بگذر که تو بهترین درگذرندگانی، و مرا روزی بخش که تو بهترین روزی­دهندگانی و فضل خود را شامل حالم کن که تو بهترین فضل کنندگانی و جان مرا در حالی که مسلمانم بگیر، و مرا به صالحان ملحق کن، و در روز قیامت، آن روز که برانگیخته می­شوند مرا خوار مکن، روزی که مال و فرزند سودی نبخشد ای سرپرست مؤمنان.

خدایا من به مکان رزق خود آگاهی ندارم، و تنها به واسطه­ خطوراتی که بر قلبم می­گذرد آن را جستجو می­کنم و در طلب آن سرزمین­ها را در می­نوردم و من به سبب تلاشی که می­کنم، جستجوکننده­ای هستم که سرگردانم، نمی­دانم در دشت است یا درکوه یا در زمین یا در آسمان یا در دریا یا در خشکی و به دستان چه کسی است؟ و از

ص: 299

قَرِیبٌ مُجِیبٌ رَبِّ إِنَّکَ عَوَّدْتَنِی عَافِیَتَکَ وَ غَذَّوْتَنِی بِنِعْمَتِکَ وَ تَغَمَّدْتَنِی بِرَحْمَتِکَ تَغْدُو وَ تَرُوحُ بِفَضْلِ ابْتِدَائِکَ لَا أَعْرِفُ غَیْرَهَا وَ رَضِیتَ مِنِّی بِمَا أَسْدَیْتَ إِلَیَّ أَنْ أَحْمَدَکَ بِهَا شُکْراً مِنِّی عَلَیْهَا فَضَعُفَ شُکْرِی لِقِلَّةِ جُهْدِی فَامْنُنْ عَلَیَّ بِحَمْدِکَ کَمَا ابْتَدَأْتَنِی بِنِعْمَتِکَ فَبِهَا تَتِمُّ الصَّالِحَاتُ فَلَا تَنْزِعْ مِنِّی مَا عَوَّدْتَنِی مِنْ رَحْمَتِکَ فَأَکُونَ مِنَ الْقَانِطِینَ فَإِنَّهُ لَا یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَتِکَ إِلَّا الضَّالُّونَ رَبِّ إِنَّکَ قُلْتَ وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ وَ أَتْبَعْتَ ذَلِکَ مِنْکَ بِالْیَمِینِ لِأَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ فَقُلْتَ فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّکُمْ تَنْطِقُونَ فَعَلِمْتُ ذَلِکَ عِلْمَ مَنْ لَمْ یَنْتَفِعْ بِعِلْمِهِ حِینَ أَصْبَحْتُ وَ أَمْسَیْتُ وَ أَنَا مُهْتَمٌّ بَعْدَ ضَمَانِکَ لِی وَ حَلْفِکَ لِی عَلَیْهِ هَمّاً أَنْسَانِی ذِکْرَکَ فِی نَهَارِی وَ نَفَی عَنِّی النَّوْمَ فِی لَیْلِی فَصَارَ الْفَقْرُ مُمَثَّلًا بَیْنَ عَیْنَیَّ وَ مَلَأَ قَلْبِی أَقُولُ مِنْ أَیْنَ وَ إِلَی أَیْنَ وَ کَیْفَ أَحْتَالُ وَ مَنْ لِی وَ مَا أَصْنَعُ وَ مِنْ أَیْنَ أَطْلُبُ وَ أَیْنَ أَذْهَبُ وَ مَنْ یَعُودُ عَلَیَّ أَخَافُ شَمَاتَةَ الْأَعْدَاءِ وَ أَکْرَهُ حُزْنَ الْأَصْدِقَاءِ فَقَدِ اسْتَحْوَذَ الشَّیْطَانُ عَلَیَّ إِنْ لَمْ تُدَارِکْنِی مِنْکَ بِرَحْمَةٍ تُلْقِی بِهَا فِی نَفْسِیَ الْغِنَی وَ أَقْوَی بِهَا عَلَی أَمْرِ الْآخِرَةِ وَ الدُّنْیَا فَارْضَنِی یَا مَوْلَایَ بِوَعْدِکَ کَیْ أُوفِیَ بِعَهْدِکَ وَ أَوْسِعْ عَلَیَّ مِنْ رِزْقِکَ وَ اجْعَلْنِی مِنَ الْعَامِلِینَ بِطَاعَتِکَ حَتَّی أَلْقَاکَ سَیِّدِی وَ أَنَا مِنَ الْمُتَّقِینَ اللَّهُمَ اغْفِرْ لِی وَ أَنْتَ خَیْرُ الْغافِرِینَ وَ ارْحَمْنِی وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ وَ اعْفُ عَنِّی وَ أَنْتَ خَیْرُ الْعَافِینَ وَ ارْزُقْنِی وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ وَ أَفْضِلْ عَلَیَّ وَ أَنْتَ خَیْرُ الْمُفْضِلِینَ وَ تَوَفَّنِی مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ وَ لا تُخْزِنِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ یَوْمَ یُبْعَثُونَ یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ یَا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِینَ اللَّهُمَّ إِنَّهُ لَا عِلْمَ لِی بِمَوْضِعِ رِزْقِی وَ إِنَّمَا أَطْلُبُهُ بِخَطَرَاتٍ تَخْطُرُ عَلَی قَلْبِی فَأَجُولُ فِی طَلَبِهِ فِی الْبُلْدَانِ وَ أَنَا مِمَّا أُحَاوِلُ طَالِبٌ کَالْحَیْرَانِ لَا أَدْرِی فِی سَهْلٍ أَوْ فِی جَبَلٍ أَوْ فِی أَرْضٍ أَوْ فِی سَمَاءٍ أَوْ فِی بَحْرٍ أَوْ فِی بَرٍّ وَ عَلَی یَدَیْ مَنْ هُوَ وَ مِنْ

ص: 299

طرف چه کسی است؟ و دانستم که علم آن در نزد توست، و سبب­های آن در نزد توست، و تو کسی هستی که آن را به لطف خود تقسیم می­کنی و به رحمت خود سبب­سازی می­کنی، پس رزق مرا فراوان گردان و طلب آن را آسان کن، و محل گرفتن آن را نزدیک گردان، و مرا در طلب آنچه در آن برایم روزی مقدر نکردی خسته مکن، به راستی که تو از عذاب من بی­نیازی و من به رحمت تو نیازمندم، پس به فضل خود بر من بخشش کن، ای مولای من، به راستی که تو صاحب فضل بزرگی.

روایت18.

مهج الدعوات: دعایی از مولا و مقتدایمان امیر مؤمنان علیه السلام که بر انسان آویخته می­گردد، از امیر مؤمنان علی بن ابی طالب صلوات الله علیه نقل است، فرمودند: هر کس روزی­اش بر او سخت گردد و راه­های به دست آوردن آن در زندگی­اش به بن­بست رسید، این سخن بر پوست آهو یا قطعه­ای چرم نوشته شود و بر او آویخته گردد، یا آن را در لباسی قرار دهد که آن را می­پوشد و از خود جدا نمی سازد، خداوند رزق او را گسترده می­کند و درهای به دست آوردن معاش او را از آنجا که نمی­پندارد بر او می­گشاید.

«خدایا فلان فرزند فلان نه توانایی سختی دارد و نه شکیبایی بر بلاها و نه توان فقر ونیاز، خدایا پس بر محمد و خاندان محمد درود فرست و روزی­ات را بر فلان فرزند فلان منع مکن، و از فراوانی آنچه نزد توست، او را نیازمند مگردان و از فضل خود محروم مکن، و از بهره­های فراوان خود باز مدار و او را به خودش و خلق خود وامگذار، پس از آن ناتوان گردد، و از انجام آنچه به صلاح او و پیش از اوست، ناتوان می­ماند، بلکه به تنهایی آشفتگی او را سر و سامان بخش و کفایت او را عهده­دار شو، و در تمام امورش بر او نظر افکن، به راستی که تو اگر او را به بندگانت بسپاری به او سودی نرسانند و اگر او را به نزدیکانش پناه دهی، او را محروم می­کنند، و اگر به او ببخشایند بسیار کم و ناچیز می دهند و اگر از او منع کنند، بسیار از او باز دارند، و اگر بخل ورزند، در حالی این کار را می­کنند که شایسته بخل ورزیدن هستند.

خدایا فلان فرزند فلان را از فضل خود بی­نیاز کن و از او دست بر ندار؛ زیرا او مضطر به سوی توست، و به آنچه در دستان توست، نیازمند است و تو از او بی­نیازی و تو به او عالم و آگاهی، و هر کس بر خدا توکل نماید، خداوند برای او کافی است و به راستی که خداوند به کار او می­رسد، خداوند برای هر چیزی اندازه­ای قرار داد، به راستی که با هر سختی آسانی است، به راستی که با هر سختی آسانی است، و هر کس تقوای خدا را داشته باشد، برای او خروجی قرار می­دهد و از جایی که نمی­داند، روزی می­رساند.(1)

ص: 300


1- . مهج الدعوات: 157

قِبَلِ مَنْ وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّ عِلْمَ ذَلِکَ کُلِّهِ عِنْدَکَ وَ أَنَّ أَسْبَابَهُ بِیَدِکَ وَ أَنْتَ الَّذِی تَقْسِمُهُ بِلُطْفِکَ وَ تُسَبِّبُهُ بِرَحْمَتِکَ فَاجْعَلْ رِزْقَکَ لِی وَاسِعاً وَ مَطْلَبَهُ سَهْلًا وَ مَأْخَذَهُ قَرِیباً وَ لَا تُعَنِّنِی بِطَلَبِ مَا لَمْ تُقَدِّرْ لِی فِیهِ رِزْقاً فَإِنَّکَ غَنِیٌّ عَنْ عَذَابِی وَ أَنَا إِلَی رَحْمَتِکَ فَقِیرٌ فَجُدْ عَلَیَّ بِفَضْلِکَ یَا مَوْلَایَ إِنَّکَ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ.

«18»

مهج، [مهج الدعوات] دُعَاءٌ لِمَوْلَانَا وَ مُقْتَدَانَا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام یُعَلَّقُ عَلَی الْإِنْسَانِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ أَنَّهُ قَالَ: مَنْ تَعَذَّرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ وَ تَغَلَّقَتْ عَلَیْهِ مَذَاهِبُ الْمَطَالِبِ فِی مَعَاشِهِ ثُمَّ کَتَبَ لَهُ هَذَا الْکَلَامَ فِی رَقِّ ظَبْیٍ أَوْ قِطْعَةٍ مِنْ أَدَمٍ وَ عَلَّقَهُ عَلَیْهِ أَوْ جَعَلَهُ فِی بَعْضِ ثِیَابِهِ الَّتِی یَلْبَسُهَا فَلَمْ یُفَارِقْهُ وَسَّعَ اللَّهُ رِزْقَهُ وَ فَتَحَ عَلَیْهِ أَبْوَابَ الْمَطَالِبِ فِی مَعَاشِهِ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ اللَّهُمَّ لَا طَاقَةَ لِفُلَانِ بْنِ فُلَانٍ بِالْجُهْدِ وَ لَا صَبْرَ لَهُ عَلَی الْبَلَاءِ وَ لَا قُوَّةَ لَهُ عَلَی الْفَقْرِ وَ الْفَاقَةِ اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لَا تَحْظُرْ عَلَی فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ رِزْقَکَ وَ لَا تَقْتُرْ عَلَیْهِ سَعَةَ مَا عِنْدَکَ وَ لَا تَحْرِمْهُ فَضْلَکَ وَ لَا تَحْسِمْهُ مِنْ جَزِیلِ قِسْمِکَ وَ لَا تَکِلْهُ إِلَی خَلْقِکَ وَ لَا إِلَی نَفْسِهِ فَیَعْجِزَ عَنْهَا وَ یَضْعُفَ عَنِ الْقِیَامِ فِیمَا یُصْلِحُهُ وَ یُصْلِحُ مَا قِبَلَهُ بَلْ تَنْفَرِدُ بِلَمِّ شَعَثِهِ وَ تَوَلِّی کِفَایَتِهِ وَ انْظُرْ إِلَیْهِ فِی جَمِیعِ أُمُورِهِ إِنَّکَ إِنْ وَکَلْتَهُ إِلَی خَلْقِکَ لَمْ یَنْفَعُوهُ وَ إِنْ أَلْجَأْتَهُ إِلَی أَقْرِبَائِهِ حَرَمُوهُ وَ إِنْ أَعْطَوْهُ أَعْطَوْهُ قَلِیلًا نَکِداً وَ إِنْ مَنَعُوهُ مَنَعُوهُ کَثِیراً وَ إِنْ بَخِلُوا بَخِلُوا وَ هُمْ لِلْبُخْلِ أَهْلٌ اللَّهُمَّ أَغْنِ فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ مِنْ فَضْلِکَ وَ لَا تُخْلِهِ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُضْطَرٌّ إِلَیْکَ فَقِیرٌ إِلَی مَا فِی یَدِکَ وَ أَنْتَ غَنِیٌّ عَنْهُ وَ أَنْتَ بِهِ خَبِیرٌ عَلِیمٌ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْ ءٍ قَدْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً- إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ (1).

ص: 300


1- 1. مهج الدعوات: 157.

باب صد و یازدهم : دعاهای بدهکاری

روایات

روایت1.

أمالی: امام علیه علیه السلام فرمودند: به نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله از قرضی که بر گردنم بود، شکایت کردم، فرمودند: ای علی، بگو: «خدایا با حلال خود مرا از حرام بی­نیاز کن و به فضل خود مرا از غیر خود بی­نیاز دار» پس اگر به اندازه ­صبیر - کوه - بر گردن تو بدهکاری باشد، خداوند آنرا ادا می­کند. صبیر اسم کوهی است در یمن که بزرگتر از آن در آن سرزمین، نیست.(1)

أمالی: مثل این حدیث را غضائری از صدوق نقل کرد.(2)

روایت2.

معانی الاخبار: عبد الله بن فضل هاشمی نقل کرد به امام صادق علیه السلام عرض کردم: قرض­های زیادی بر من است و خانواده دارم، و قادر به گزاردن حج نیستم، دعایی به من بیاموزید تا آن را بخوانم، پس فرمودند: در تعقیب هر نماز واجبی بگو: «خدایا بر محمد و خاندان محمد درود فرست و قرض دنیا و آخرت را از من ادا کن» به ایشان عرض کردم: قرض دنیا را می­شناسم، بدهکاری آخرت چیست؟ فرمودند: بدهکاری آخرت، حج است.(3)

روایت3.

فقه الرضا: شخصی به خدمت امام موسی کاظم علیه السلام از قرض­های خود شکایت کرد، امام علیه السلام به او فرمودند: بسیار نماز بخوان .

و اگر طلبی از گروهی داری، و گرفتن آن بر تو دشوار است، بگو: «خدایا لحظه­ای (عنایتی) از

ص: 301


1- . أمالی صدوق: 233
2- . أمالی الطوسی 2: 45
3- . معانی الاخبار: 175

باب 111 الأدعیة للدین

الأخبار

«1»

لی، [الأمالی] للصدوق النَّقَّاشُ عَنْ أَحْمَدَ الْهَمْدَانِیِّ عَنْ عُبَیْدِ بْنِ حُمْدُونٍ عَنْ حُسَیْنِ بْنِ نَصْرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنِ الْبَاقِرِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِیٍّ علیهم السلام قَالَ: شَکَوْتُ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله دَیْناً کَانَ عَلَیَّ فَقَالَ یَا عَلِیُّ قُلِ اللَّهُمَّ أَغْنِنِی بِحَلَالِکَ عَنْ حَرَامِکَ وَ بِفَضْلِکَ عَمَّنْ سِوَاکَ فَلَوْ کَانَ عَلَیْکَ مِثْلُ صَبِیرٍ(1)

دَیْناً قَضَاهُ اللَّهُ عَنْکَ وَ صَبِیرٌ جَبَلٌ بِالْیَمَنِ لَیْسَ بِالْیَمَنِ جَبَلٌ أَجَلَّ وَ لَا أَعْظَمَ مِنْهُ (2).

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی الغضائری عن الصدوق: مثله (3).

«2»

مع، [معانی الأخبار] الْقَطَّانُ عَنِ ابْنِ زَکَرِیَّا عَنِ ابْنِ حَبِیبٍ عَنِ ابْنِ بُهْلُولٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْفَضْلِ الْهَاشِمِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّ عَلَیَّ دَیْناً کَثِیراً وَ لِی عِیَالٌ وَ لَا أَقْدِرُ عَلَی الْحَجِّ فَعَلِّمْنِی دُعَاءً أَدْعُو بِهِ فَقَالَ قُلْ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ مَکْتُوبَةٍ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اقْضِ عَنِّی دَیْنَ الدُّنْیَا وَ دَیْنَ الْآخِرَةِ فَقُلْتُ لَهُ أَمَّا دَیْنُ الدُّنْیَا فَقَدْ عَرَفْتُهُ فَمَا دَیْنُ الْآخِرَةِ فَقَالَ دَیْنُ الْآخِرَةِ الْحَجُ (4).

«3»

ضا، [فقه الرضا علیه السلام] رُوِیَ: أَنَّهُ شَکَا رَجُلٌ إِلَی الْعَالِمِ علیه السلام دَیْناً عَلَیْهِ فَقَالَ لَهُ الْعَالِمُ علیه السلام أَکْثِرْ مِنَ الصَّلَاةِ.

وَ إِذَا کَانَ لَکَ دَیْنٌ عَلَی قَوْمٍ وَ قَدْ تَعَسَّرَ عَلَیْکَ أَخْذُهُ فَقُلِ اللَّهُمَّ لَحْظَةً مِنْ

ص: 301


1- 1. قال الفیروزآبادی: الصبیر: الجبل، و قال: الصبر ککتف: جبل مطل علی تعز، و قال: تعز کتقل: قاعدة الیمن.
2- 2. أمالی الصدوق ص 233.
3- 3. أمالی الطوسیّ ج 2 ص 45.
4- 4. معانی الأخبار ص 175.

لحظات تو - را می­طلبم -، ادای دین را بر بدهکاران من آسان گردان و گرفتن آن قرض از آنها را برای من میسر کن، به راستی که تو بر هر چیز توانایی».

هرگاه بدهکار شدی، بگو «خدایا به حلال خود مرا از حرامت بی­نیاز کن و به فضل خود مرا از فضل دیگران بی­نیاز ساز» به راستی که از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت می­کنیم اگر به اندازه­ صبیر - کوه - بر گردن تو بدهی باشد، خداوند آن را ادا می­کند و صبیر کوهی است در یمن، که کوهی بزرگتر از آن دیده نشده است.

روایت است: بسیار استغفار کن و زبان خود را با خواندن إنا انزلناه فی لیلة القدر، تر و تازه نگاه دار.(1)

روایت4.

تفسیر العیاشی: عبدالله بن سنان نقل کرد: به نزد امام صادق علیه السلام شکایت کردم، پس فرمودند: آیا نیاموزم به تو چیزی را که اگر آن را بر زبان آوری خداوند قرض تو را ادا خواهد کرد و تو را زنده سازد و حال تو را بهبودی بخشد؟ عرض کردم: چقدر به آن دعا نیازمندم، پس امام دعا را به او آموخت، در تعقیب نماز صبح بگو: «توکل کردم بر آن زنده­ای که نمی­میرد و سپاس خدایی را که فرزندی برنگرفت و در فرمانروایی شریکی ندارد، و از روی خواری سرپرستی ندارد و او را به بزرگی یاد گن، خدایا من از فقر و نیازمندی و چیرگی قرض و بیماری به تو پناه می­برم و از تو می­خواهم مرا بر ادای حق تو به تو و به مردم کمک کنی.(2)

روایت5.

مکارم الاخلاق: حسین بن خالد نقل کرد: در بغداد به میزان سیصد هزار طلب داشتم و بدهی حدود چهارصد هزار داشتم، بدهکاران چنان نکردند تا قرضم را به آنان عطا کنم، پس موعد آن فرا رسید، مخفیانه خارج شدم و خواستم خود را به امام موسی کاظم علیه السلام برسانم، نتوانستم پس در نامه­ای اوضاعم را برای او نوشتم، و از آنچه بر گردنم است و آنچه در اختیار دارم، پس در گوشه ای از نوشته­ام، برای من چنین نگاشتند، در تعقیب هر نمازی بگو:

«خدایا از تو می­خواهم ای خدایی که جز تو خدایی نیست به حق خدایی که جز تو نیست، به خدایی که جز تو نیست بر من رحم کنی،

ص: 302


1- . آن را در الکافی 2: 554 می­بینی.
2- . تفسیر العیاشی 2: 320

لَحَظَاتِکَ تُیَسِّرُ عَلَی غُرَمَائِی بِهَا الْقَضَاءَ وَ تُیَسِّرُ لِی بِهَا مِنْهُمُ الِاقْتِضَاءَ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ إِذَا وَقَعَ عَلَیْکَ دَیْنٌ فَقُلِ اللَّهُمَّ أَغْنِنِی بِحَلَالِکَ عَنْ حَرَامِکَ وَ أَغْنِنِی بِفَضْلِکَ عَنْ فَضْلِ مَنْ سِوَاکَ فَإِنَّهُ نَرْوِی عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَوْ کَانَ عَلَیْکَ مِثْلُ صَبِیرٍ(1)

دَیْناً قَضَاهُ عَنْکَ وَ الصَّبِیرُ جَبَلٌ بِالْیَمَنِ یُقَالُ لَا یُرَی جَبَلٌ أَعْظَمَ مِنْهُ.

وَ رُوِیَ: أَکْثِرْ مِنَ الِاسْتِغْفَارِ وَ أَرْطِبْ لِسَانَکَ بِقِرَاءَةِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ(2).

«4»

شی، [تفسیر العیاشی] عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: شَکَوْتُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقَالَ أَ لَا أُعَلِّمُکَ شَیْئاً إِذَا قُلْتَهُ قَضَی اللَّهُ دَیْنَکَ وَ أَنْعَشَکَ وَ أَنْعَشَ حَالَکَ فَقُلْتُ مَا أَحْوَجَنِی إِلَی ذَلِکَ فَعَلَّمَهُ هَذَا الدُّعَاءَ قُلْ فِی دُبُرِ صَلَاةِ الْفَجْرِ تَوَکَّلْتُ عَلَی الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْبُؤْسِ وَ الْفَقْرِ وَ مِنْ غَلَبَةِ الدَّیْنِ وَ السُّقْمِ وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُعِینَنِی عَلَی أَدَاءِ حَقِّکَ إِلَیْکَ وَ إِلَی النَّاسِ (3).

«5»

مکا، [مکارم الأخلاق] عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ خَالِدٍ قَالَ: لَزِمَنِی دَیْنٌ بِبَغْدَادَ ثَلَاثُ مِائَةِ أَلْفٍ وَ کَانَ لِی دَیْنٌ أَرْبَعُمِائَةِ أَلْفٍ فَلَمْ یَدَعْنِی غُرَمَائِی أَنْ أَقْتَضِیَ دَیْنِی وَ أُعْطِیَهُمْ قَالَ وَ حَضَرَ الْمَوْسِمُ فَخَرَجْتُ مُسْتَتِراً وَ أَرَدْتُ الْوُصُولَ إِلَی أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام فَلَمْ أَقْدِرْ فَکَتَبْتُ إِلَیْهِ أَصِفُ لَهُ حَالِی وَ مَا عَلَیَّ وَ مَا لِی فَکَتَبَ إِلَیَّ فِی عَرْضِ کِتَابِی قُلْ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ یَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ بِحَقِّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَنْ تَرْحَمَنِی بِلَا إِلَهَ

ص: 302


1- 1. فی النسخ: مثل صید، و هکذا فیما یأتی، و قد عرفت أنّه صبیر.
2- 2. تراه فی الکافی ج 2 ص 554.
3- 3. تفسیر العیّاشیّ ج 2 ص 320، و یقال: أنعشه اللّه: رفعه و سد فقره و أخصب حاله قبل و أنکره ابن السکیت و الجوهریّ، یعنی من باب الافعال و أن الصحیح من باب الثلاثی و التضعیف.

خدایا از تو می­خواهم ای خدایی که جز تو خدایی نیست به حق خدایی که جز تو نیست، از من به خدایی که جز تو نیست راضی گردی، خدایا از تو می­­خواهم، ای خدایی که جز تو نیست، به حق خدایی که جز تو نیست، مرا بیامرزی به خدایی که جز تو نیست».

آن را بعد از هر نماز واجب، سه بار تکرار کن، به راستی که حاجتت روا می­گردد، انشاء الله تعالی. حسین نقل کرد: بر آن مداومت داشتم، سوگند به خدا، چهار ماه نگذشت که بدهی­ام را ادا نمودم و آنچه بر گردنم بود پرداخت کردم و هزار درهم زیاد آوردم.(1)

روایت6.

الکافی: اسماعیل بن سهل نقل کرد: در نامه­ای به حضرت صادق علیه السلام نوشتم که قرض بسیاری دارم، پس نوشتند: بسیار استغفار کن، و زبانت را به خواندن انا انزلناه فی لیلة القدر، شاداب بگردان.(2)

باب صد و دوازدهم : دعاهای سفر

روایات

می گویم

غالب آداب و اعمال و دعاهای سفر را در چندین باب در کتاب الحج و در کتاب العشرة و کتاب الاداب و السنن آوردیم، و در اینجا پاره­ای از آن را به جهت تبرک و تیمن ذکر می­کنیم، انشاء الله تعالی.

روایت1.

مهج الدعوات: دعایی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام آموختند زمانی که ایشان را به یمن فرستادند:

«خدایا من به تو روی می­آورم در حالی که اطمینانی به غیر تو ندارم و نه امیدی که مرا پناه دهد جز به سوی تو و نه توانی که بر آن تکیه کنم و نه تدبیری که به آن پناه بیاورم، جز جستن فضل تو و رویارویی با رحمت تو و آرام گرفتن در کنار بهترین عادت تو و تو داناتری به آنچه از من گذشت در این روی کردنم آگاهی، از آنچه دوست دارم و ناپسند می شمارم و تو قدرتت را بر من قرار دادی و در آن بلای تو پسندیده است، قضای تو روشن است و تو آنچه را خواهی محو یا ثبت نمایی و ام الکتاب در نزد توست.

ص: 303


1- . مکارم الاخلاق: 399
2- . الکافی 5: 317

إِلَّا أَنْتَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ یَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ بِحَقِّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَنْ تَرْضَی عَنِّی بِلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ یَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ بِحَقِّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَنْ تَغْفِرَ لِی بِلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَعِدْ ذَلِکَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ فَرِیضَةٍ فَإِنَّ حَاجَتَکَ تُقْضَی إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی قَالَ الْحُسَیْنُ فَأَدَمْتُهَا فَوَ اللَّهِ مَا مَضَتْ بِی إِلَّا أَرْبَعَةُ أَشْهُرٍ حَتَّی اقْتَضَیْتُ دَیْنِی وَ قَضَیْتُ مَا عَلَیَّ وَ افْتَضَلْتُ مِائَةَ أَلْفِ دِرْهَمٍ (1).

«6»

کا، [الکافی] الْعِدَّةُ عَنْ سَهْلٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ سَهْلٍ قَالَ: کَتَبْتُ إِلَی جَعْفَرٍ علیه السلام أَنِّی قَدْ لَزِمَنِی دَیْنٌ فَادِحٌ فَکَتَبَ أَکْثِرْ مِنَ الِاسْتِغْفَارِ وَ رَطِّبْ لِسَانَکَ بِقِرَاءَةِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ (2).

باب 112 أدعیة السفر

الأخبار

أقول

قد أوردنا عمدة الآداب و الأعمال و الأدعیة للسفر فی عدة أبواب من کتاب الحج و فی کتاب العشرة و کتاب الآداب و السنن و لنذکر هنا أیضا نبذا منها تیمنا و تبرکا بذلک إن شاء الله تعالی.

«1»

مهج، [مهج الدعوات]: دُعَاءٌ عَلَّمَهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله عَلِیّاً علیه السلام حِینَ وَجَّهَهُ إِلَی الْیَمَنِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِلَا ثِقَةٍ مِنِّی بِغَیْرِکَ وَ لَا رَجَاءٍ یَأْوِی بِی إِلَّا إِلَیْکَ وَ لَا قُوَّةٍ أَتَّکِلُ عَلَیْهَا وَ لَا حِیلَةٍ أَلْجَأُ إِلَیْهَا إِلَّا طَلَبَ فَضْلِکَ وَ التَّعَرُّضَ لِرَحْمَتِکَ وَ السُّکُونَ إِلَی أَحْسَنِ عَادَتِکَ (3) وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِمَا سَبَقَ لِی فِی وَجْهِی هَذَا مِمَّا أُحِبُّ وَ أَکْرَهُ فَإِنَّمَا أَوْقَعْتَ عَلَیَّ فِیهِ قُدْرَتَکَ فَمَحْمُودٌ فِیهِ بَلَاؤُکَ مُتَّضِحٌ فِیهِ قَضَاؤُکَ وَ أَنْتَ تَمْحُو مَا تَشَاءُ وَ تُثْبِتُ وَ عِنْدَکَ أُمُّ الْکِتَابِ.

ص: 303


1- 1. مکارم الأخلاق ص 399.
2- 2. الکافی ج 5 ص 317.
3- 3. عداتک خ ل.

خداوندا پیمانه­های بلاها و تاریکی­های سختی­ها را از من دور بدار، و جانبی از رحمت خود و پهنای فضل و لطفی از عفوت را بر من بگستران تا اینکه دوست نداشته باشم تعجیل در آنچه که تو به تأخیر انداختی و تأخیر در آنچه که تو جلو انداختی و آن امری پوشیده شده است، از تو می­خواهم بعد از من در خانواده و فرزندان و نزدیکانم، بهترین آنچه از پس مؤمنانی که حضور ندارند به جای می­ گذاری، قرار دهی، در حفظ ناموس و پوشاندن زشتی و بخشش معصیت و کفایت هر ناگواری، و شکر و یاد و بندگی نیک و خشنودی به قضای خود را روزی­ام کن، ای سرپرست مؤمنان.

و من و فرزندان و آنچه به من بخشیدی و روزی دادی از زنان و مردان مؤمن را در حمایت خود قرار دهی، حمایت تو که هتک نمی­شود و پناه تو که شکسته نمی شود و جوار تو که دست­نایافتی است و امان تو که شکسته نمی­شود و پوشش تو که پاره نمی­گردد، به راستی که هر کس در حمایت، پناه و جوار و ایمنی و پوشش توست، ایمن و محفوظ است و هیچ نیرو و قدرتی جز به خداوند بلندمرتبه و بزرگ تحقق نمی­پذیرد.

می­گویم: محمد بن مشهدی در کتاب المزار خود نقل کرد: از مولایم امام صادق علیه السلام روایت است فرمودند: زمانی که امیر مؤمنان علیه السلام خواستند به یمن بروند، رسول خدا صلی الله علیه و آله به ایشان فرمودند: ای علی دو رکعت نماز بگزار و به سوی من بیا تا دعایی به تو آموزم که خداوند خیر دنیا و آخرت را برای تو جمع گرداند، مولایم صلوات الله علیها فرمودند: نماز خواندم و به سوی ایشان رفتم، حضرت علیه السلام به من فرمودند: بگو: «خدایا من به سوی تو روی می­آورم» و دعا را طبق آنچه ذکر شد، آورد و در پایان آن و صلی الله علی سیدنا محمد و آله نیز افزود .

باب صد و سیزدهم : دعاهای خروج از منزل

روایات

گویم

بسیاری از این دعاها و آداب را در کتاب الاداب و السنن و کتاب العشرة و غیر آن دو، آوردم و در اینجا بخشی اندک از آن را ذکر می­کنیم.

روایت1.

کتاب زید الزراد: نقل کرد: دیدم امام صادق علیه السلام از خانه خویش خارج شدند و بر در خانه ایستادند، پس هنگامی که به آسمان نگاه کردند سر خود را بالا بردند و انگشت اشاره خویش را

ص: 304

اللَّهُمَّ فَاصْرِفْ عَنِّی مَقَادِیرَ کُلِّ بَلَاءٍ وَ مَقَاصِرَ کُلِّ لَأْوَاءٍ وَ ابْسُطْ عَلَیَّ کَنَفاً مِنْ رَحْمَتِکَ وَ سَعَةً مِنْ فَضْلِکَ وَ لُطْفاً مِنْ عَفْوِکَ حَتَّی لَا أُحِبَّ تَعْجِیلَ مَا أَخَّرْتَ وَ لَا تَأْخِیرَ مَا عَجَّلْتَ وَ ذَلِکَ مَعَ مَا أَسْأَلُکَ أَنْ تُخْلِفَنِی فِی أَهْلِی وَ وُلْدِی وَ صُرُوفِ حُزَانَتِی بِأَحْسَنِ مَا خَلَّفْتَ بِهِ غَائِباً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فِی تَحْصِینِ کُلِّ عَوْرَةٍ وَ سَتْرِ کُلِّ سَیِّئَةٍ وَ حَطِّ کُلِّ مَعْصِیَةٍ وَ کِفَایَةِ کُلِّ مَکْرُوهٍ وَ ارْزُقْنِی عَلَی ذَلِکَ شُکْرَکَ وَ ذِکْرَکَ وَ حُسْنَ عِبَادَتِکَ وَ الرِّضَا بِقَضَائِکَ یَا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِینَ وَ اجْعَلْنِی وَ وُلْدِی وَ مَا خَوَّلْتَنِی وَ رَزَقْتَنِی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فِی حِمَاکَ الَّذِی لَا یُسْتَبَاحُ وَ ذِمَّتِکَ الَّتِی لَا تُخْفَرُ وَ جِوَارِکَ الَّذِی لَا یُرَامُ وَ أَمَانِکَ الَّذِی لَا یَنْقُضُ وَ سِتْرِکَ الَّذِی لَا یَهْتِکُ فَإِنَّهُ مَنْ کَانَ فِی حِمَاکَ وَ ذِمَّتِکَ وَ جِوَارِکَ وَ أَمَانِکَ وَ سِتْرِکَ کَانَ آمِناً مَحْفُوظاً وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ.

أَقُولُ قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْمَشْهَدِیِّ فِی مَزَارِهِ رُوِیَ عَنْ مَوْلَانَا أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: لَمَّا أَرَادَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام الْخُرُوجَ إِلَی الْیَمَنِ قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَا عَلِیُّ صَلِّ رَکْعَتَیْنِ وَ أَقْبِلْ إِلَیَّ حَتَّی أُعَلِّمَکَ دُعَاءً یَجْمَعُ اللَّهُ بِهِ لَکَ خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ قَالَ مَوْلَایَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ فَصَلَّیْتُ وَ أَقْبَلْتُ إِلَیْهِ فَقَالَ لِی علیه السلام قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ وَ سَاقَ الدُّعَاءَ کَمَا مَرَّ وَ زَادَ فِی آخِرِهِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ.

باب 113 أدعیة الخروج من الدار

الأخبار

أقول

و قد أوردت أکثر تلک الأدعیة و الآداب فی کتاب الآداب و السنن و کتاب العشرة و غیرهما و لنذکر هنا أیضا نبذا یسیرا منها.

«1»

کِتَابُ زَیْدٍ الزَّرَّادِ، قَالَ: رَأَیْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَدْ خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ فَوَقَفَ عَلَی عَتَبَةِ بَابِ دَارِهِ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَی السَّمَاءِ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ حَرَّکَ إِصْبَعَهُ السَّبَّابَةَ

ص: 304

می­گرداندند و آهسته چیزی گفتند که نشنیدم، پس از ایشان پرسیدم. فرمودند: بله ای زید، هرگاه به آسمان نگاه کردی، بگو:

«ای کسی که آسمان را سقفی برافراشته قرار دادی، ای که آسمان را بدون هیچ ستونی برافراشتی، ای که هوا را به آسمان مسدود کردی، ای نازل کننده برکات از آسمان به سوی زمین، ای کسی که عرش و فرمانروایی او در آسمان است، و پادشاهی­اش در زمین است، ای کسی که در تماشاگه برتری، ای کسی که در افق آشکاری، ای آنکه آسمان را به چراغ­ها زینت داد و آن را مایه راندن شیطان­ها قرار داد، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و فکر مرا در خلقت آسمان­ها و زمین و آمد و شد شب و روز قرار ده و مرا از غفلت­کنندگان قرار مده، و برکاتی از آسمان بر من نازل کن، و آن دری که عمل صالح من به سوی تو بالا می­رود، به سویم بگشا تا آن به تو برسد، و کردار ناپسندم را بیامرز، و آن را ذره­ای پراکنده، ازبین­رونده قرار ده، و در آسایش، گشایش و رحمت را به رویم بگشا و برکاتت را بر من بگستران و دو بهره از رحمت خود به من عطا کن و آن دری که از آن انتقام و خشم و عذاب کوچک و بزرگ خود را نازل می­کنی، ببند، به راستی که در خلقت آسمان­ها و زمین و آمد و شد شب و روز....» تا آخر آیه.

سپس می­گویی: «خدایا مرا عافیت بخش از شر آنچه از آسمان به زمین فرود می­آید، عافیت بخش و از شر آنچه به سوی آن بالا می­رود و از شر آنچه در زمین فرو می­رود و از آن خارج می­شود و از شرّ آنچه در شب و روز وارد می­شود، مگر آنکه خیر را بر من وارد سازد، رحمتی بر من نازل کن که مرا و خانه­ام و خانواده­ام و فرزندان و خویشاوندانم را در بر بگیرد و بلایی که مرا گلو گیر کند و از خوابیدن باز دارد، نازل مکن. به راستی که رحمت تو بر خشمت پیشی گرفت و عافیت تو بر بلای تو سبقت جست».

و اطراف خود و فرزندانت آیة الکرسی را می­خوانی و من ضامن تو هستم که از شر هر آورنده بدی و انواع بلاها در عافیت باشی.

روایت2.

کتاب زید الزراد: نقل کرد: از امام صادق علیه السلام شنیدم می­فرمودند: هرگاه کسی از شما ز خانه خارج شد، صدقه­ای بدهد و بگوید: «خدایا مرا در سایه جوار خویش قرار ده و در این روی کردنم، سلامت و عافیت و آمرزش و برگرداندن بلاها را ببخشای، خدایا آن را در این روی کردنم، سبب ایمنی من قرار ده و حجاب و پوشش و مانع و پرده­ای از هر ناگواری و ناخوشایندی

ص: 305

یُدِیرُهَا وَ یَتَکَلَّمُ بِکَلَامٍ خَفِیٍّ لَمْ أَسْمَعْهُ فَسَأَلْتُهُ فَقَالَ نَعَمْ یَا زَیْدُ إِذَا أَنْتَ نَظَرْتَ إِلَی السَّمَاءِ فَقُلْ یَا مَنْ جَعَلَ السَّمَاءَ سَقْفاً مَرْفُوعاً یَا مَنْ رَفَعَ السَّمَاءَ بِغَیْرِ عَمَدٍ یَا مَنْ سَدَّ الْهَوَاءَ بِالسَّمَاءِ یَا مُنْزِلَ الْبَرَکَاتِ مِنَ السَّمَاءِ إِلَی الْأَرْضِ یَا مَنْ فِی السَّمَاءِ مُلْکُهُ وَ عَرْشُهُ وَ فِی الْأَرْضِ سُلْطَانُهُ یَا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الْأَعْلَی یَا مَنْ هُوَ بِالْأُفُقِ الْمُبِینِ یَا مَنْ زَیَّنَ السَّمَاءَ بِالْمَصَابِیحِ وَ جَعَلَهَا رُجُوماً لِلشَّیاطِینِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْ فِکْرِی فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ لَا تَجْعَلْنِی مِنَ الْغَافِلِینَ وَ أَنْزِلْ عَلَیَّ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَ افْتَحْ لِیَ الْبَابَ الَّذِی إِلَیْکَ یَصْعَدُ مِنْهُ صَالِحُ عَمَلِی حَتَّی یَکُونَ ذَلِکَ إِلَیْکَ وَاصِلًا وَ قَبِیحَ عَمَلِی فَاغْفِرْهُ وَ اجْعَلْهُ هَبَاءً مَنْثُوراً مُتَلَاشِیاً وَ افْتَحْ لِی بَابَ الرَّوْحِ وَ الْفَرَجِ وَ الرَّحْمَةِ وَ انْشُرْ عَلَیَّ بَرَکَاتِکَ وَ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِکَ فَآتِنِی وَ أَغْلِقْ عَنِّی الْبَابَ الَّذِی تُنْزِلُ مِنْهُ نِقْمَتَکَ وَ سَخَطَکَ وَ عَذَابَکَ الْأَدْنَی وَ عَذَابَکَ الْأَکْبَرَ إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ إِلَی آخِرِ الْآیَةِ ثُمَّ تَقُولُ اللَّهُمَّ عَافِنِی مِنْ شَرِّ ما یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ إِلَی الْأَرْضِ وَ مِنْ شَرِّ ما یَعْرُجُ فِیها وَ مِنْ شَرِّ مَا ذَرَأَ

فِی الْأَرْضِ وَ ما یَخْرُجُ مِنْها وَ مِنْ شَرِّ طَوَارِقِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ إِلَّا طَارِقاً یَطْرُقُنِی بِخَیْرٍ اطْرُقْنِی بِرَحْمَةٍ مِنْکَ تَعُمُّنِی وَ تَعُمُّ دَارِی وَ أَهْلِی وَ وُلْدِی وَ أَهْلَ حُزَانَتِی وَ لَا تَطْرُقْنِی بِبَلَاءٍ یَغُصُّنِی بِرِیقِی وَ یَشْغَلُنِی عَنْ رُقَادِی فَإِنَّ رَحْمَتَکَ سَبَقَتْ غَضَبَکَ وَ عَافِیَتَکَ سَبَقَتْ بَلَاءَکَ وَ تَقْرَأُ حَوْلَ نَفْسِکَ وَ وُلْدِکَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ وَ أَنَا ضَامِنٌ لَکَ أَنْ تُعَافَی مِنْ کُلِّ طَارِقِ سَوْءٍ وَ مِنْ کُلِّ أَنْوَاعِ الْبَلَاءِ.

«2»

کِتَابُ زَیْدٍ الزَّرَّادِ، قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ: إِذَا خَرَجَ أَحَدُکُمْ مِنْ مَنْزِلِهِ فَلْیَتَصَدَّقْ بِصَدَقَةٍ وَ لْیَقُلِ اللَّهُمَّ أَظِلَّنِی مِنْ تَحْتِ کَنَفِکَ وَ هَبْ لِیَ السَّلَامَةَ فِی وَجْهِی هَذَا ابْتِغَاءَ السَّلَامَةِ وَ الْعَافِیَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ وَ صَرْفَ أَنْوَاعِ الْبَلَاءِ اللَّهُمَّ فَاجْعَلْهُ لِی أَمَاناً فِی وَجْهِی هَذَا وَ حِجَاباً وَ سِتْراً وَ مَانِعاً وَ حَاجِزاً مِنْ کُلِّ مَکْرُوهٍ وَ مَحْذُورٍ

ص: 305

و تمامی انواع بلاها قرار ده، به راستی که تو بخشنده سخاوتمند بزرگ کریم هستی.

به راستی، زمانی که این کار را کردی و آن را بر زبان آوردی، پیوسته در سایه صدقه خود هستی، هیچ بلایی از آسمان نازل نمی­شود مگر اینکه آن را از تو دور می­کند و هیچ بلایی به تو رو نمی­کند جز اینکه آن را از تو برمی­گرداند و هیچ چیز از خزندگان زمین در زیر تو و سمت راست و چپ تو، تو را اراده نمی­کند، مگر اینکه صدقه آن را سرکوب می­کند .

باب صد و چهاردهم : در دعاهای سرّی روایت شده از پیامبر صلی الله علیه و آله به نقل از خداوند متعال، و این دعاها از جمله احادیث قدسی­اند و در آن، دعاهایی برای بسیاری از خواسته­هاست.

روایات

روایت1.

البلد الامین: دعاهای سرّی، روایت است از امام باقر علیه السلام به نقل از امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله رازی داشتند که تعداد کمی از آن باخبر بودند، و به ندرت به آن دست می­یافتند و می­فرمودند من می­گویم لعنت خدا و فرشتگان او و پیامبران و رسولان او و بندگان صالحش بر کسی که راز رسول خدا صلی الله علیه و آله را بر شخص غیرمطمئنی افشا کند، راز رسول خدا صلی الله علیه و آله را پنهان دارید، به راستی که من از رسول خدا صلی الله علیه و اله شنیدم، می­فرمودند: ای علی، به خدا سوگند سخنی به تو نمی­گویم مگر آنچه گوش­هایم شنیده­اند و قلبم درک کرده است و چشمانم دیده­اند اگر از خدا نباشد پس از رسول اوست، یعنی جبرئیل علیه السلام پس ای علی بر حذر باش از اینکه این راز مرا برملا کنی، به راستی که من از خداوند متعال خواستم تا هر کس این راز مرا تباه سازد از اصل جهنم بچشاند.

بدان بسیاری از مردم، هرچند عبادتشان کم باشد، اگر بدانند آنچه را به تو می­گویم، عبادتشان بسیار می­شود و تلاششان بیشتر می­شود، و اگر نبودند سرکشان این امت، این راز را فاش می­کردم ولی دانستم که دین تباه می­شود و دوست داشتم که این راز جز به فرد مطمئنی گفته نشود.

به راستی که من زمانی که به آسمان برده شدم، به آسمان هفتم رسیدم، چشمم به شکافی در عرش گشوده شد که همچون دیگ می­جوشد.

ص: 306

وَ جَمِیعِ أَنْوَاعِ الْبَلَاءِ إِنَّکَ وَهَّابٌ جَوَادٌ مَاجِدٌ کَرِیمٌ فَإِنَّکَ إِذَا فَعَلْتَ ذَلِکَ وَ قُلْتَهُ لَمْ تَزَلْ فِی ظِلِّ صَدَقَتِکَ مَا نَزَلَ بَلَاءٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَّا وَ دَفَعَهُ عَنْکَ وَ لَا اسْتَقْبَلَکَ بَلَاءٌ فِی وَجْهِکَ إِلَّا وَ صَدَمَهُ عَنْکَ وَ لَا أَرَادَکَ مِنْ هَوَامِّ الْأَرْضِ شَیْ ءٌ مِنْ تَحْتِکَ وَ لَا عَنْ یَمِینِکَ وَ لَا عَنْ یَسَارِکَ إِلَّا وَ قَمَعَتْهُ الصَّدَقَةُ.

باب 114 فی أدعیة السر المرویة عن النبی صلی الله علیه و آله عن الله تعالی و هی من جملة الأحادیث القدسیة و فیها أدعیة لکثیر من المطالب أیضا

الأخبار

«1»

لد، [بلد الأمین] أَدْعِیَةُ السِّرِّ رِوَایَةً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ علیه السلام عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ: کَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله سِرٌّ لَا یَعْلَمُهُ إِلَّا قَلِیلٌ قَلَّمَا عُثِرَ(1) عَلَیْهِ وَ کَانَ یَقُولُ وَ أَنَا أَقُولُ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ مَلَائِکَتِهِ وَ أَنْبِیَائِهِ وَ رُسُلِهِ وَ صَالِحِ خَلْقِهِ عَلَی مُفْشِی سِرِّ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِلَی غَیْرِ ثِقَةٍ فَاکْتُمُوا سِرَّ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ یَا عَلِیُّ إِنِّی وَ اللَّهِ مَا أُحَدِّثُکَ إِلَّا مَا سَمِعَتْهُ أُذُنَایَ وَ وَعَاهُ قَلْبِی وَ نَظَرَهُ بَصَرِی إِنْ لَمْ یَکُنْ مِنَ اللَّهِ فَمِنْ رَسُولِهِ یَعْنِی جَبْرَئِیلَ علیه السلام فَإِیَّاکَ یَا عَلِیُّ أَنْ تُضِیعَ سِرِّی هَذَا فَإِنِّی قَدْ دَعَوْتُ اللَّهَ تَعَالَی أَنْ یُذِیقَ مَنْ أَضَاعَ سِرِّی هَذَا جَرَاثِیمَ جَهَنَّمَ اعْلَمْ أَنَّ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ وَ إِنْ قَلَّ تَعَبُّدُهُمْ إِذَا عَلِمُوا مَا أَقُولُ لَکَ کَانُوا فِی أَشَدِّ الْعِبَادَةِ وَ أَفْضَلِ الِاجْتِهَادِ وَ لَوْ لَا طُغَاةُ هَذِهِ الْأُمَّةِ لَبَثَثْتُ هَذَا السِّرَّ وَ لَکِنْ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّ الدِّینَ إِذاً یَضِیعُ وَ أَحْبَبْتُ أَنْ لَا یَنْتَهِیَ ذَلِکَ إِلَّا إِلَی ثِقَةٍ إِنِّی لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ فَانْتَهَیْتُ إِلَی السَّمَاءِ السَّابِعَةِ فُتِحَ لِی بَصَرِی إِلَی فُرْجَةٍ فِی الْعَرْشِ تَفُورُ کَفَوْرِ(2)

الْقُدُورِ.

ص: 306


1- 1. فلما عثر علیه کان خ.
2- 2. کما یفور القدر خ ل.

هنگامی که خواستم بازگردم، کنار آن شکاف نشانده شدم و ندایی آمد ای محمد، پروردگارت بر تو سلام می­کند، و می­گوید: تو گرامی­ترین مخلوقات اویی، و نزد او علمی است که آن را از تمامی پیامبران و امت­هاشان غیر از تو و امت تو، باز داشت، برای آنان که به خاطر خدا از آنان خشنود گشتی، که آن را برای افراد پس از خود، برملا کنند، برای آنان که به خاطر خدا از آنان راضی گشتند، پس از آنکه به تو گویم به اینکه آسیبی نرساند به آنها گناه گذشته و نه ترس از آنچه پیش آید. از این رو، به کتمان آن مامور شدم تا عالمان نگویند: این ما را از اطاعت کفایت می­کند.

ای محمد به کسی از امتت که گناه کبیره­ای مرتکب شد و می­خواهد آن را از بین ببرد و از آن پاکی بجوید، پس بدن و لباسش را برایم پاکیزه سازد سپس به سوی زمین خشکی خارج شود، و به سوی من یعنی قبله رو کند، جایی که کسی او را نبیند سپس دستانش را به سوی من بالا آورد و به راستی که بین من و او هیچ مانعی نیست بگوید:

«ای گستراننده عطای نیکش، ای که فضل رحمت خود را بر ما پوشاند وای هراس­انگیز به خاطر قدرت بسیارش، ای رحم کننده بر شخص نابینا در هر جایی، او که به سختی افتادهاست پس به سوی تو خارج شد. از تو فریاد و به سوی تو بازمی­گردد و از تو بیم دارد، می­گوید که کردارم ناپسند بود و به خودم ظلم کردم و برا آمرزش تو خارج شدم و در خروج از آتش به تو پناه آوردم و به عزت شکوه تو گذر کردم پس بگذر ای کریم.

و به اسمی که خود را بدان نامیدی و آن را در سراسر عظمت و همراه قدرت خویش و در تمام پادشاهی­ات قرار دادی و آن را در اختیار خود گردانیدی و به کتاب خود آن را روشن کردی و سنگینی از جانب خود بر آن پوشاندی، ای خدا ای خدا از تو می­خواهم [بر محمد و خاندان محمد درود فرستی] و آنچه را به سوی تو آوردم، بزدایی و جسمم را از مثل آن برگیری، به راستی که من به تو که خدایی جز تو نیست چنگ می­زنم و به نام تو که جزئیات همه چیز در آن است ایمان دارم، این اعتراف من به توست پس مرا خوار نکن و عافیت را به من ببخش و مرا از گناه بزرگ نجات بخش، هلاک شدم، پس مرا جبران کن، به حق تمامی حقوقت، ای کریم».

به راستی اگر در آنچه تو را امر کردم، دیگری را وارد نسازد، او را از گناه کبیره­اش رها می­کنم تا اینکه آن را برای او بیامرزم

ص: 307

فَلَمَّا أَرَدْتُ الِانْصِرَافَ أُقْعِدْتُ عِنْدَ تِلْکَ الْفُرْجَةِ ثُمَّ نُودِیتُ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّکَ یَقْرَأُ عَلَیْکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ أَنْتَ أَکْرَمُ خَلْقِهِ عَلَیْهِ وَ عِنْدَهُ عِلْمٌ قَدْ زَوَاهُ عَنْ جَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ وَ جَمِیعِ أُمَمِهِمْ غَیْرَکَ وَ غَیْرَ أُمَّتِکَ لِمَنْ ارْتَضَیْتَ لِلَّهِ مِنْهُمْ أَنْ یَنْشُرُوهُ لِمَنْ بَعْدَهُمْ لِمَنِ ارْتَضَوْا لِلَّهِ مِنْهُمْ أَنَّهُ لَا یَضُرُّهُمْ بَعْدَ مَا أَقُولُ لَکَ ذَنْبٌ کَانَ قَبْلَهُ وَ لَا مَخَافَةَ مَا یَأْتِی مِنْ بَعْدِهِ وَ لِذَلِکَ أُمِرْتُ بِکِتْمَانِهِ لِئَلَّا یَقُولَ الْعَالِمُونَ حَسْبُنَا هَذَا مِنَ الطَّاعَةِ.

یَا مُحَمَّدُ قُلْ لِمَنْ عَمِلَ کَبِیرَةً مِنْ أُمَّتِکَ فَأَرَادَ مَحْوَهَا وَ الطَّهَارَةَ مِنْهَا فَلْیُطَهِّرْ لِی بَدَنَهُ وَ ثِیَابَهُ ثُمَّ لْیَخْرُجْ إِلَی بَرِّیَّةِ أَرْضِی فَلْیَسْتَقْبِلْ وَجْهِی یَعْنِی الْقِبْلَةَ حَیْثُ لَا یَرَاهُ أَحَدٌ ثُمَّ لْیَرْفَعْ یَدَیْهِ إِلَیَّ فَإِنَّهُ لَیْسَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ حَائِلٌ وَ لْیَقُلْ یَا وَاسِعاً بِحُسْنِ عَائِدَتِهِ وَ یَا مُلَبِّسَنَا(1) فَضْلَ رَحْمَتِهِ وَ یَا مَهِیباً لِشِدَّةِ سُلْطَانِهِ وَ یَا رَاحِماً بِکُلِّ مَکَانٍ ضَرِیراً أَصَابَهُ الضُّرُّ فَخَرَجَ إِلَیْکَ مُسْتَغِیثاً بِکَ آئِباً إِلَیْکَ هَائِباً لَکَ یَقُولُ عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِی وَ لِمَغْفِرَتِکَ خَرَجْتُ إِلَیْکَ أَسْتَجِیرُ(2) بِکَ فِی خُرُوجِی مِنَ النَّارِ وَ بِعِزِّ جَلَالِکَ تَجَاوَزْتُ تَجَاوَزْ(3)

یَا کَرِیمُ وَ بِاسْمِکَ الَّذِی تَسَمَّیْتَ بِهِ وَ جَعَلْتَهُ فِی کُلِّ عَظَمَتِکَ وَ مَعَ کُلِّ قُدْرَتِکَ وَ فِی کُلِّ سُلْطَانِکَ وَ صَیَّرْتَهُ فِی قَبْضَتِکَ وَ نَوَّرْتَهُ بِکِتَابِکَ وَ أَلْبَسْتَهُ وَقَاراً مِنْکَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ أَطْلُبُ إِلَیْکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَمْحُوَ عَنِّی مَا أَتَیْتُکَ بِهِ (4)

وَ انْزِعْ بَدَنِی عَنْ مِثْلِهِ فَإِنِّی بِکَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَعْتَصِمُ وَ بِاسْمِکَ الَّذِی فِیهِ تَفْصِیلُ الْأُمُورِ کُلِّهَا مُؤْمِنٌ هَذَا اعْتِرَافِی لَکَ فَلَا تَخْذُلْنِی وَ هَبْ لِی عَافِیَةً وَ أَنْجِنِی (5)

مِنَ الذَّنْبِ الْعَظِیمِ هَلَکْتُ (6) فَتَلَافَنِی بِحَقِّ حُقُوقِکَ کُلِّهَا یَا کَرِیمُ فَإِنَّهُ إِنْ لَمْ یُرِدْ بِمَا أَمَرْتُکَ بِهِ غَیْرِی خَلَّصْتُهُ مِنْ کَبِیرَتِهِ تِلْکَ حَتَّی أَغْفِرَهَا

ص: 307


1- 1. یا ملبسا خ ل.
2- 2. استجرت بک خ ل.
3- 3. فتجاوز خ ل.
4- 4. أتیت بیدی خ ل.
5- 5. نجنی خ ل.
6- 6. الذی هلکت فیه خ ل.

و تا ابد او را از آن پاک سازم، زیرا من به تو اسم­هایی آموختم که دعا کننده با آنها اجابت می­شود.

ای محمد، هر کس از امت تو که گناهان غیرکبیره­اش بسیار شود، به طوری که به فراوانی آنها مشهور شود و از پیروی آن گناهان، ناراحت شود، پس هنگام طلوع فجر، یا قبل از غروب شفق به من اعتماد کند و رویش را به سوی من آرد و بگوید:

«ای پروردگار من ای پروردگار من، فلان فرزند فلان از تو بسیار شرم می­کند، چون در معرض رحمت تو قرار گرفت و به سبب پافشاری بر گناه کبیره­ای که از آن نهی کردی، ای بزرگ، این گناه بزرگی که به درگاهت آوردم، جز تو از آن خبر ندارد، و دور و نزدیک در آن مرا سرزنش کردند، و دوست و دشمن در آن، مرا تسلیم کردند، و دستم را به سوی تو دراز کردم به سبب طمع در یک چیز و آن طمع در رحمت توست، پس بر من رحم کن ای صاحب رحمت گسترده، و در عوض آن آمرزش و عصمت از گناهان را به من ارزانی دار، به راستی که من به سوی تو تضرع می­کنم.

از تو می­خواهم به نام تو که یاد آن گام­های حاملان عرش تو را نرم کند و با شنیدن آن، ارکان عرش تا پایین­ترین مرزها، به لرزه درمی­آید.

من از تو می­خواهم به عزت آن اسمی که هر چیز غیر تو را پر کرد که بر من رحم کنی ای پروردگار من که به این نام تو، به سوی تو پناه آوردم، ای بزرگ فلان و فلان را نزد تو آوردم و آن کار و حاجتی که آن را آورده است، نام می­برد – آثار به جای مانده از این گناه را بر من ببخشای و مرا از پراکنده شدن آن بعد از این جایگاهم، در امان دار ای مهربان».

به راستی بعد از آنکه این را بگوید، گناهانش به نیکی تبدیل می­شوند و دعایش مستجاب می­شود و آنچه خواهد همان شود.

ای محمد هر کس کافر باشد و بخواهد توبه کند و ایمان آورد، بدن و لباس را پاکزه کند سپس به قبله­ام رو کند و چهره بر سجده گذارد، به راستی که میان من و او مانعی نیست، پس بگوید:

«ای کسی که لباس نور تابانی می­پوشی که اهل آسمان­ها و زمین از آن روشنایی گرفتند و ای کسی که دیدن او بر هر کس پایین­تر از او پنهان است و اینچنین شایسته است برای روی او که روی

ص: 308

لَهُ وَ أُطَهِّرَهُ الْأَبَدَ مِنْهَا لِأَنِّی قَدْ عَلَّمْتُکَ أَسْمَاءً أُجِیبَ بِهَا الدَّاعِی.

یَا مُحَمَّدُ وَ مَنْ کَثُرَتْ ذُنُوبُهُ مِنْ أُمَّتِکَ فِیمَا دُونَ الْکَبَائِرِ حَتَّی یَشْهَرَ بِکَثْرَتِهَا وَ یُمَقِّتَ عَلَی اتِّبَاعِهَا فَلْیَعْتَمِدْنِی عِنْدَ طُلُوعِ الْفَجْرِ أَوْ قَبْلَ أُفُولِ الشَّفَقِ وَ لْیَنْصَبْ وَجْهَهُ إِلَیَّ وَ لْیَقُلْ یَا رَبِّ یَا رَبِّ فُلَانُ بْنُ فُلَانٍ عَبْدُکَ شَدِیدٌ حَیَاؤُهُ مِنْکَ لِتَعَرُّضِهِ (1) لِرَحْمَتِکَ لِإِصْرَارِهِ عَلَی مَا نَهَیْتَ عَنْهُ مِنَ الذَّنْبِ الْعَظِیمِ یَا عَظِیمُ إِنَّ عَظِیمَ مَا أَتَیْتُ بِهِ لَا یَعْلَمُهُ غَیْرُکَ قَدْ شَمِتَ بِی فِیهِ الْقَرِیبُ وَ الْبَعِیدُ وَ أَسْلَمَنِی فِیهِ الْعَدُوُّ وَ الْحَبِیبُ وَ أَلْقَیْتُ بِیَدِی إِلَیْکَ طَمَعاً لِأَمْرٍ وَاحِدٍ وَ طَمَعِی ذَلِکَ فِی رَحْمَتِکَ فَارْحَمْنِی یَا ذَا الرَّحْمَةِ الْوَاسِعَةِ وَ تَلَافَنِی بِالْمَغْفِرَةِ وَ الْعِصْمَةِ مِنَ الذُّنُوبِ (2) إِنِّی إِلَیْکَ مُتَضَرِّعٌ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی یُرْسِلُ (3) أَقْدَامَ حَمَلَةِ عَرْشِکَ ذِکْرُهُ وَ تُرْعِدُ لِسَمَاعِهِ أَرْکَانُ الْعَرْشِ إِلَی أَسْفَلِ التُّخُومِ (4)

إِنِّی أَسْأَلُکَ بِعِزِّ ذَلِکَ الِاسْمِ الَّذِی مَلَأَ کُلَّ شَیْ ءٍ دُونَکَ إِلَّا رَحِمْتَنِی یَا رَبِّ بِاسْتِجَارَتِی إِلَیْکَ بِاسْمِکَ هَذَا یَا عَظِیمُ أَتَیْتُکَ بِکَذَا وَ کَذَا وَ یُسَمِّی الْأَمْرَ الَّذِی أَتَی بِهِ فَاغْفِرْ لِی تَبِعَتَهُ وَ عَافِنِی مِنْ إِشَاعَتِهِ (5)

بَعْدَ مَقَامِی هَذَا یَا رَحِیمُ فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ بَدَّلْتُ ذُنُوبَهُ إِحْسَاناً وَ رَفَعْتُ دُعَاءَهُ مُسْتَجَاباً وَ غَلَبْتُ لَهُ هَوَاهُ یَا مُحَمَّدُ وَ مَنْ کَانَ کَافِراً وَ أَرَادَ التَّوْبَةَ وَ الْإِیمَانَ فَلْیُطَهِّرْ لِی بَدَنَهُ وَ ثِیَابَهُ ثُمَّ لْیَسْتَقْبِلْ قِبْلَتِی وَ لْیَضَعْ حُرَّ جَبِینِهِ لِی بِالسُّجُودِ فَإِنَّهُ لَیْسَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ حَائِلٌ وَ لْیَقُلْ:

یَا مَنْ تَغَشَّی لِبَاسَ النُّورِ السَّاطِعِ الَّذِی اسْتَضَاءَ بِهِ أَهْلُ سَمَاوَاتِهِ وَ أَرْضِهِ وَ یَا مَنْ خَزَنَ رُؤْیَتَهُ عَنْ کُلِّ مَنْ هُوَ دُونَهُ وَ کَذَلِکَ (6) یَنْبَغِی لِوَجْهِهِ الَّذِی عَنَتْ وُجُوهُ

ص: 308


1- 1. و من تعرضه خ ل.
2- 2. من الذنب خ ل.
3- 3. یزیل خ ل.
4- 4. تخوم الأرضین خ ل.
5- 5. اتباعه خ ل.
6- 6. و لذلک خ ل.

فرشتگان مقرب برای آن خاضع گشت، آنچه از عظمت تو که من آن را انکار می­کردم، انکاری سخت­تر از هر نفاق، پس کفر مرا بیامرز، به راستی که من برای تو به سوی تو آمدم و من بهدروغ خودم به تو اعتراف می­کنم، پس آنگاه که در کفر به من مهلت دادی سپس مرا از آن خلاص کردی، پس محبت ایمانی که از تو خواهانم بر من چیره گردان، به حق اسم­های خود که علم آن را بر کسانی که پایین­تر از تواند، منع کردی زیرا دارای مرتبه­ای والا و شکوه بسیارند و بر اسم یگانه­ای که هیچ کس بر عمق آن راه نیابد و به حق تمامی آنها، مرا پناه ده از اینکه به کفر به تو بازگردم، منزهی خدایی جز تو نیست، آمرزش تو را می­طلبم، به راستی که من از ستمکارانم».

و زمانی که این را بگوید، سرش را بالا نگیرد مگر اینکه از او راضی گردم و این پذیرش اوست.

ای محمد، هر کس غم و اندوهش فراوان گردد، پس مخفیانه مرا بخواند و بگوید:

«ای زداینده غم­ها، ای گشاینده تنگی و ای شایسته­تر از مخلوقات به خودشان، و ای آفریننده این جان­ها، ای الهام­کننده بدی­ها و تقوا به آنها، ای برطرف کننده اندوه، غمی بر من فرود آمد که سینه­ام از آن به تنگ آمد و ناتوان گشتم، به حدی که ترسیدم هدف فتنه­ای باشم، ای خدا و به یاد تو دل­ها آرام می­گیرد، ای گرداننده دل­­ها [دیدگان] قلب مرا از غم­ها به آسایش و راحتی، تغییر ده و مرا با قرار دادن در غم ها، از یاد خود مشغول مکن، من به درگاه تو ناله می­کنم.

از تو می­خواهم به اسم تو که تنها با معنا وصف می­شود زیرا تو آن را در نهان­های نورانی خود پنهان داشتی، به حق، آن اندوه­های مرا برطرف کن، و سینه­ام را با زدودن غم­ها وسعت بخش،

ص: 309

الْمَلَائِکَةِ الْمُقَرَّبِینَ لَهُ إِنَّ الَّذِی کُنْتُ لَکَ فِیهِ مِنْ عَظَمَتِکَ جَاحِداً أَشَدُّ(1) مِنْ کُلِّ نِفَاقٍ فَاغْفِرْ لِی جُحُودِی فَإِنِّی أَتَیْتُکَ تَائِباً وَ هَا أَنَا ذَا أَعْتَرِفُ لَکَ عَلَی نَفْسِی بِالْفِرْیَةِ عَلَیْکَ فَإِذْ أَمْهَلْتَ (2)

لِی فِی الْکُفْرِ(3) ثُمَّ خَلَّصْتَنِی مِنْهُ فَطَوِّقْنِی حُبَّ الْإِیمَانِ الَّذِی أَطْلُبُهُ مِنْکَ بِحَقِّ مَا لَکَ مِنَ الْأَسْمَاءِ الَّتِی مَنَعْتَ مِنْ دُونِکَ (4)

عِلْمَهَا لِعِظَمِ شَأْنِهَا وَ شِدَّةِ(5) جَلَالِهَا وَ بِالاسْمِ الْوَاحِدِ الَّذِی لَا یَبْلُغُ أَحَدٌ صِفَةَ کُنْهِهِ وَ بِحَقِّهَا کُلِّهَا أَجِرْنِی أَنْ أَعُودَ إِلَی الْکُفْرِ بِکَ (6)

سُبْحَانَکَ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ غُفْرَانَکَ إِنِّی مِنَ الظَّالِمِینَ فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ لَمْ یَرْفَعْ رَأْسَهُ إِلَّا عَنْ رِضًی مِنِّی وَ هَذَا لَهُ قَبُولٌ یَا مُحَمَّدُ وَ مَنْ کَثُرَتْ هُمُومُهُ مِنْ أُمَّتِکَ فَلْیَدْعُنِی سِرّاً وَ لْیَقُلْ یَا جَالِیَ الْأَحْزَانِ وَ یَا مُوَسِّعَ الضِّیقِ وَ یَا أَوْلَی بِخَلْقِهِ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ یَا فَاطِرَ تِلْکَ (7) النُّفُوسِ وَ مُلْهِمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا(8) نَزَلَ بِی یَا فَارِجَ (9)

الْهَمِّ هَمٌّ ضِقْتُ بِهِ ذَرْعاً وَ صَدْراً حَتَّی خَشِیتُ أَنْ أَکُونَ غَرَضَ فِتْنَةٍ یَا اللَّهُ وَ بِذِکْرِکَ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ قَلِّبْ قَلْبِی مِنَ الْهُمُومِ إِلَی الرَّوْحِ وَ الدَّعَةِ وَ لَا تَشْغَلْنِی عَنْ ذِکْرِکَ بِتَرْکِکَ مَا بِی مِنَ الْهُمُومِ إِنِّی إِلَیْکَ مُتَضَرِّعٌ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی لَا یُوصَفُ إِلَّا بِالْمَعْنَی لِکِتْمَانِکَ (10) هُوَ فِی غُیُوبِکَ ذَاتِ النُّورِ اجْلُ (11) بِحَقِّهِ أَحْزَانِی وَ اشْرَحْ صَدْرِی بِکُشُوطِ مَا بِی مِنَ الْهَمِ (12)

ص: 309


1- 1. أشر خ ل.
2- 2. أمهلتنی خ ل.
3- 3. بالکفر خ ل.
4- 4. من- بالفتح و الکسر.
5- 5. و شهرة جلالها خ ل.
6- 6. الی الکفور و الریاء و الفجور خ ل.
7- 7. تلک الانفس أنفسنا ل خ.
8- 8. و التقوی خ ل.
9- 9. یا مفرج خ ل.
10- 10. لکتمانه خ ل لکتمانکه خ ل.
11- 11. اجلا خ ل.
12- 12. من الهموم خ ل.

ای کریم».

به راستی زمانی که این را بگوید، او را سرپرستی می­کنم و غصه­هایش را برطرف می­کنم پس هرگز به سوی او باز نخواهد گشت.

ای محمد، هر کس در دنیای خود به فقر دچار گردد و عافیت از آن را دوست داشته باشد پس به سبب آن نزد من آید و بگوید:

«ای جایگاه گنج­های ثروتمندان، و ای بی­نیازکننده­ نیازمندان از فراوانی این گنج­ها، به سبب آنچه به آنها باز می­گردد و نگاه می­شود، ای خدا غیر تو خدایی نامیده نمی­شود، خدایان غیر تو تنها به کذب و دروغ پرستیده می­شوند، خدایی جز تو نیست ای برطرف­کننده­ فقر و ای ترمیم­کننده شکستگی و ای زداینده سختی­ها و ای دانای نهان­ها بر محمد و خاندان او درود فرست و بر گریز من از فقرم رحم کن، از تو می­خواهم به نام تو که در بی­نیازی­ات، جای دارد، و یادکننده­ آن هرگز فقیر نمی گردد، مرا پناه دهی از فقری که به سبب آن دین را فراموش کنم یا ثروت ناخوشایندی که از طاعت تو روی برگردانم، به حق نور تمام نام­های تو، از رزق تو آن را می­طلبم که دنیایم را کفاف کند و به واسطه­ آن دینم را حفظ کنی، غیر از تو کسی را نمی­یابم، پیمانه­ روزی­ها در نزد توست، از قدرتت در آن مرا به چیزی سودمند گردان که به واسطه­ آن، فقر وارد شده بر من را، برگیری ای بی­نیاز» ای اجابت کننده.

به راستی، زمانی که این را بگوید فقر را از قلب او بردارم و ثروت را به او بپوشانم و او از قناعتگران قرار دهم.

ای محمد کسی که در جان یا دین یا دنیا یا خانواده یا مال خویش دچار مصیبتی شود و دوست دارد که آن را دفع کند، پس آن را نزد من آورد و بگوید: «ای کسی که بر صابران با آرامشی که به واسطه­ اطاعت خود، وارد می­کنی، منت می­نهی، هیچ نیرو و قدرتی جز تو نیست، مصیبتی سنگین بر من وارد شد که مرا به فتنه انداخت و راه­های خروج از آن بر من سخت شد و طمع آن، مرا درمانده تو کرد، با امیدی نیک که به تو دارم، پس به سوی تو گریختم و به سبب مشکلم به سوی تو بریدم و به واسطه­ دعایم به تو امید دارم، هلاک گشتم پس به فریادم برس، و مصیبتم را با از بین بردم غم آن و صبر دادن به من در آن جبران کن، به راستی که تو اگر میان آنچه که در

ص: 310

یَا کَرِیمُ.

فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ تَوَلَّیْتُهُ فَجَلَوْتُ هُمُومَهُ فَلَنْ تَعُودَ إِلَیْهِ أَبَداً یَا مُحَمَّدُ وَ مَنْ نَزَلَتْ بِهِ قَارِعَةٌ مِنْ فَقْرٍ فِی دُنْیَاهُ فَأَحَبَّ الْعَافِیَةَ مِنْهَا فَلْیَنْزِلْ بِی فِیهَا وَ لْیَقُلْ یَا مَحَلَّ کُنُوزِ أَهْلِ الْغِنَی وَ یَا مُغْنِیَ أَهْلِ الْفَاقَةِ مِنْ سَعَةِ تِلْکَ الْکُنُوزِ بِالْعَائِدَةِ إِلَیْهِمْ (1)

وَ النَّظَرِ لَهُمْ یَا اللَّهُ لَا یُسَمَّی غَیْرُکَ إِلَهاً إِنَّمَا الْآلِهَةُ کُلُّهَا مَعْبُودَةٌ دُونَکَ بِالْفِرْیَةِ وَ الْکَذِبِ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ یَا سَادَّ الْفَقْرِ وَ یَا جَابِرَ الْکَسْرِ وَ یَا کَاشِفَ الضُّرِّ وَ یَا عَالِمَ السَّرَائِرِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ارْحَمْ هَرَبِی إِلَیْکَ مِنْ فَقْرِی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْحَالِّ فِی غِنَاکَ الَّذِی لَا یَفْتَقِرُ ذَاکِرُهُ أَبَداً أَنْ تُعِیذَنِی مِنْ لُزُومِ فَقْرٍ أَنْسَی بِهِ الدِّینَ أَوْ بِسُوءِ(2) غِنًی أُفْتَتَنُ بِهِ عَنِ الطَّاعَةِ بِحَقِّ نُورِ أَسْمَائِکَ کُلِّهَا أَطْلُبُ إِلَیْکَ مِنْ رِزْقِکَ کَفَافاً لِلدُّنْیَا تَعْصِمُ بِهِ الدِّینَ لَا أَجِدُ لِی غَیْرَکَ (3)

مَقَادِیرُ الْأَرْزَاقِ عِنْدَکَ فَانْفَعْنِی مِنْ قُدْرَتِکَ فِیهَا بِمَا تَنْزِعُ بِهِ مَا نَزَلَ بِی مِنَ الْفَقْرِ یَا غَنِیُّ یَا مُجِیبُ فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ نَزَعْتُ الْفَقْرَ مِنْ قَلْبِهِ وَ غَشَّیْتُهُ الْغِنَی وَ جَعَلْتُهُ مِنْ أَهْلِ الْقَنَاعَةِ یَا مُحَمَّدُ وَ مَنْ نَزَلَتْ بِهِ مُصِیبَةٌ فِی نَفْسِهِ أَوْ دِینِهِ أَوْ دُنْیَاهُ أَوْ أَهْلِهِ أَوْ مَالِهِ فَأَحَبَّ فَرَجَهَا فَلْیُنْزِلْهَا بِی وَ لْیَقُلْ یَا مُمْتَنّاً عَلَی أَهْلِ الصَّبْرِ بِتَطْوِیقِکَهُمْ بِالدَّعَةِ الَّتِی أَدْخَلْتَهَا عَلَیْهِمْ بِطَاعَتِکَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِکَ فَدَحَتْنِی (4)

مُصِیبَةٌ قَدْ فَتَنَتْنِی وَ أَعْیَتْنِی الْمَسَالِکُ لِلْخُرُوجِ (5)

مِنْهَا وَ اضْطَرَّنِی إِلَیْکَ الطَّمَعُ فِیهَا مَعَ حُسْنِ الرَّجَاءِ لَکَ فِیهَا فَهَرَبْتُ إِلَیْکَ بِنَفْسِی وَ انْقَطَعْتُ إِلَیْکَ لِضُرِّی وَ رَجَوْتُکَ لِدُعَائِی قَدْ هَلَکْتُ فَأَغِثْنِی وَ اجْبُرْ مُصِیبَتِی بِجَلَاءِ کَرْبِهَا وَ إِدْخَالِکَ الصَّبْرَ عَلَیَّ فِیهَا فَإِنَّکَ إِنْ خَلَّیْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَ

ص: 310


1- 1. علیهم خ ل.
2- 2. بسوط خ ل بسط خ ل.
3- 3. لا أحد لی غیرک خ.
4- 4. قدحتنی خ ل.
5- 5. للروح خ ل.

آن هستم، رها کنی، هلاک می­شوم، و شکیبایی ندارم ای صاحب نام جامعی که همه چیز در آن است، به حق خود به فریادم رس با زدودن مصیبتم ای کریم».

به راستی، زمانی که این را بگوید، صبر را به او الهام می­کنم و او را بر شکر توانا می­سازم و مصیبتش را از بین می­برم.

ای محمد، کسی که از چیزی غیر از من از قبیل نیرنگ دشمنان و دزدان می­ترسد، پس در مکانی که از آن بیم دارد، بگوید:

«ای کسی که اختیار مخلوقات به دست توست، و آنها را به سمت قضا و قدرشان می کشی و حکم خویش را در آن جاری می­سازی و آن را خلق می­کند و قضای خود را بر آن غالب می­کند و تمامی آنها در برابر چیرگی او ناتوانند، ای سرور من، در قدرت آنان به تو اطمینان داشتم، من به سبب ضعف خویش فریفته شدم و به سبب قدرت تو بر کسی که مرا فریفت، به تو روی آوردم، مرا از شر آنان سالم گردان، خدایا اگر میان من و آنها حائل شدی پس آن را از تو امید دارم و اگر مرا تسلیم آنان کنی، نعمت­های تو را در حق من، تغییر می­دهند. ای بهترین نعمت­دهندگان، بر محمد و خاندان محمد درود فرست، و تغییر نعمتت را به دست کسی غیر خود قرار نده، و تو این نعمت­ها را تغییر مده، و تو می­بینی آنچه در مورد من خواسته می­شود پس میان من و شر آنها حائل شو، به حق آنچه دعا بدان مستجاب می­گردد ای خدا ای پروردگار جهانیان».

به راستی زمانی که این را بگوید، او را بر دشمنانش یاری می­کنم و محفوظ می­دارم .

ای محمد و هر کس از چیزی در زمین از قبیل درنده یا خزنده­ای بترسد، پس در مکانی که این ترس را دارد بگوید:

«ای کسی که آنچه در زمین است، به علم خود پدید آوردی، به علم تو می­شود آنچه آنچه می­شود از آنچه خلق کردی، بر آنچه خلق کردی، قدرت داری، و تسلطی چیره داری بر آنچه غیر توست، ای شکست­ناپذیر ای استوار، به راستی که من پناه می­برم به قدرت تو بر هر چیز از هر چیزی که آسیبی رساند از قبیل درندگان یا خزندگان یا هر موجودی دیگری، ای آفریننده آن ها به فطرت خویش، بر محمد و خاندان محمد درود فرست آن را از من دور کن و مانع آن شو و آن را بر من چیره مگردان و مرا از شر آن عافیت بخش، ای خدا ای صاحب علم عظیم مرا به حفظ

ص: 311

مَا أَنَا فِیهِ هَلَکْتُ فَلَا صَبْرَ لِی یَا ذَا الِاسْمِ الْجَامِعِ الَّذِی فِیهِ عَظِیمُ الشُّئُونِ کُلِّهَا بِحَقِّکَ وَ أَغِثْنِی بِتَفْرِیجِ مُصِیبَتِی عَنِّی یَا کَرِیمُ فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ أَلْهَمْتُهُ الصَّبْرَ وَ طَوَّقْتُهُ الشُّکْرَ وَ فَرَّجْتُ عَنْهُ مُصِیبَتَهُ بِجُبْرَانِهَا یَا مُحَمَّدُ وَ مَنْ خَافَ شَیْئاً دُونِی مِنْ کَیْدِ الْأَعْدَاءِ وَ اللُّصُوصِ فَلْیَقُلْ فِی الْمَکَانِ الَّذِی یَخَافُ فِیهِ یَا آخِذاً بِنَوَاصِی خَلْقِهِ وَ السَّافِعَ بِهَا إِلَی قَدْرِهِ وَ الْمُنْفِذَ فِیهَا حُکْمَهُ وَ خَالِقَهَا وَ جَاعِلَ قَضَائِهِ (1)

لَهَا غَالِباً وَ کُلُّهُمْ ضَعِیفٌ عِنْدَ غَلَبَتِهِ وَثِقْتُ بِکَ یَا سَیِّدِی عِنْدَ قُوَّتِهِمْ إِنِّی مَکْیُودٌ لِضَعْفِی (2)

وَ لِقُوَّتِکَ (3) عَلَی مَنْ کَادَنِی تَعَرَّضْتُ لَکَ فَسَلِّمْنِی مِنْهُمْ اللَّهُمَّ فَإِنْ حُلْتَ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنِی فَذَلِکَ أَرْجُوهُ مِنْکَ وَ إِنْ أَسْلَمْتَنِی إِلَیْهِمْ غَیَّرُوا مَا بِی مِنْ نِعَمِکَ یَا خَیْرَ الْمُنْعِمِینَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لَا تَجْعَلْ تَغْیِیرَ نِعْمَتِکَ عَلَی یَدِ أَحَدٍ سِوَاکَ وَ لَا تُغَیِّرْهَا أَنْتَ بِی فَقَدْ تَرَی الَّذِی یُرَادُ بِی فَحُلْ بَیْنِی وَ بَیْنَ شَرِّهِمْ بِحَقِّ مَا بِهِ تَسْتَجِیبُ الدُّعَاءَ یَا اللَّهُ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ نَصَرْتُهُ عَلَی أَعْدَائِهِ وَ حَفِظْتُهُ یَا مُحَمَّدُ وَ مَنْ

خَافَ شَیْئاً مِمَّا فِی الْأَرْضِ مِنْ سَبُعٍ أَوْ هَامَّةٍ فَلْیَقُلْ فِی الْمَکَانِ الَّذِی یُخَافُ ذَلِکَ فِیهِ یَا ذَارِئَ مَا فِی الْأَرْضِ کُلِّهَا بِعِلْمِهِ بِعِلْمِکَ یَکُونُ مَا یَکُونُ مِمَّا ذَرَأْتَ لَکَ السُّلْطَانُ عَلَی مَا ذَرَأْتَ وَ لَکَ السُّلْطَانُ الْقَاهِرُ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ مِنْ دُونِکَ یَا عَزِیزُ یَا مَنِیعُ إِنِّی أَعُوذُ بِقُدْرَتِکَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ یَضُرُّ مِنْ سَبُعٍ أَوْ هَامَّةٍ أَوْ عَارِضٍ مِنْ سَائِرِ الدَّوَابِّ یَا خَالِقَهَا بِفِطْرَتِهِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ادْرَأْهَا عَنِّی وَ احْجُزْهَا وَ لَا تُسَلِّطْهَا عَلَیَّ وَ عَافِنِی مِنْ شَرِّهَا وَ بَأْسِهَا یَا اللَّهُ ذَا الْعِلْمِ الْعَظِیمِ احْفَظْنِی (4)

بِحِفْظِکَ

ص: 311


1- 1. قضائها خ ل.
2- 2. الی ضعفی خ ل.
3- 3. و لقدرتک خ ل.
4- 4. حطنی خ ل.

خود از هراس­هایم محفوظ بدار ای مهربان».

به راستی زمانی که این را بگوید، موجودات زمین که دیده می­شوند یا دیده نمی­شوند به او آسیب نمی­رسانند.

ای محمد، هر کس از جن و شیطانی در زمین بترسد زمانی که به هراس افتاد، بگوید:

«ای خدا خدای بزرگ و چیره بر تمامی بندگانش به واسطه­ قدرتش و او که به سبب بزرگی­اش نزد مخلوقاتش، اطاعت می­شود و خواست خود را بر تقدیر پیشینش جاری کرد، تو مراقب آن چیزی هستی که در شب و روز آفریدی، و کسی که بد او را بخواهی نمی­تواند به چیزی از آن بدی جلوگیری کند، و کسی نمی­تواند میان تو و چیزی که اراده کنی مانع شود، هرآنچه دیده شود و دیده نشود در اختیار توست، و توقبیله­های جن و شیاطین را به گونه­ای قرار دادی که ما را می­بینند و ما آنها را نمی­بیننیم و من از مکر آنها بیمناکم پس مرا از شر آنان ایمن بدار به حق پادشاهی شکست­ناپذیرت، ای شکست­ناپذیر».

به راستی زمانی که این را بگوید، هرگز از سوی جن و شیاطین بدی به او نرسد.

ای محمد هر کس از حاکمی بیم دارد یا می­خواهد از او حاجتی طلب کند، پس هنگامی که بر او داخل شد، بگوید: «ای فراهم­کننده­ آن از آنچه در دست اوست، و ای که آن را بر غیر خود چیره می­گرداند و آن را در معرض قرار می­دهد تا دین فرو دست­تر از خود را بیازماید به راستی که او با خرامانی اش به فرمانروایی که به او عطا کردی،سرکشی می­کند و در میان ما به ظلم و جور روی می­آورد و طغیان می­کند با مباهات ورزیدن به بزرگی نزد بندگانت که او را بدان آزمودی، از تو می­خواهم آنچه که او در آن است، را بگیری با قدرتی که نتواند هنگام اراده تو بر آن، از آن جلوگیری کند. من با خیر تو از شر او باز می­دارم و از قدرت او به ایزدی تو پناه می­آورم [خدایا بر محمد و خاندان محمد درود فرست] او را از من دور بدار و مرا از بیم او ایمن بدار به حق روی تو و بزرگی تو ای عظیم».

ای محمد هرگاه از او حاجتی خواهد بگوید:

«ای کسی که به او از خودش شایسته­تر است، و ای کسی که از قلبش به او نزدیک­تر است و از دیگران به او داناتر است، ای روزی­دهنده­ او از آنچه در دستانش است و من به آن محتاجم، از تو می­خواهم، و تو را شفیع می­گردانم تا

ص: 312

مِنْ مَخَاوِفِی یَا رَحِیمُ.

فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ لَمْ تَضُرَّهُ دَوَابُّ الْأَرْضِ الَّتِی تُرَی وَ الَّتِی لَا تُرَی یَا مُحَمَّدُ وَ مَنْ خَافَ مِمَّا فِی الْأَرْضِ جَانّاً أَوْ شَیْطَاناً فَلْیَقُلْ حِینَ یَدْخُلُهُ الرَّوْعُ یَا اللَّهُ الْإِلَهُ الْأَکْبَرُ الْقَاهِرُ بِقُدْرَتِهِ جَمِیعَ عِبَادِهِ وَ الْمُطَاعُ لِعَظَمَتِهِ عِنْدَ کُلِّ خَلِیقَتِهِ وَ الْمُمْضَی مَشِیَّتُهُ لِسَابِقِ قَدَرِهِ (1) أَنْتَ تَکْلَأُ مَا خَلَقْتَ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ لَا یَمْتَنِعُ مَنْ أَرَدْتَ بِهِ سُوءاً بِشَیْ ءٍ دُونَکَ مِنْ ذَلِکَ السُّوءِ وَ لَا یَحُولُ أَحَدٌ دُونَکَ بَیْنَ أَحَدٍ وَ مَا تُرِیدُ بِهِ مِنَ الْخَیْرِ کُلُّ مَا یُرَی وَ لَا یُرَی فِی قَبْضَتِکَ وَ جَعَلْتَ قَبَائِلَ الْجِنِّ وَ الشَّیَاطِینِ یَرَوْنَنَا وَ لَا نَرَاهُمْ وَ أَنَا لِکَیْدِهِمْ خَائِفٌ (2) فَآمِنِّی مِنْ شَرِّهِمْ وَ بَأْسِهِمْ بِحَقِّ سُلْطَانِکَ الْعَزِیزِ یَا عَزِیزُ فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ لَمْ یَصِلْ إِلَیْهِ مِنَ الْجِنِّ وَ الشَّیَاطِینِ سُوءً أَبَداً یَا مُحَمَّدُ وَ مَنْ خَافَ سُلْطَاناً أَوْ أَرَادَ إِلَیْهِ طَلَبَ حَاجَةٍ فَلْیَقُلْ حِینَ یَدْخُلُ عَلَیْهِ یَا مُمَکِّنَ هَذَا مِمَّا فِی یَدَیْهِ وَ مُسَلِّطَهُ عَلَی کُلِّ مَنْ دُونَهُ وَ مُعَرِّضَهُ فِی ذَلِکَ لِامْتِحَانِ دِینِهِ عَلَی کُلِّ مَنْ دُونَهُ إِنَّهُ یَسْطُو بِمَرَحِهِ فِیمَا آتَیْتَهُ مِنَ الْمُلْکِ وَ یَجُورُ فِینَا وَ یَتَجَبَّرُ بِافْتِخَارِهِ (3)

بِالَّذِی ابْتَلَیْتَهُ بِهِ مِنَ التَّعْظِیمِ عِنْدَ عِبَادِکَ أَسْأَلُکَ أَنْ تَسْلُبَهُ مَا هُوَ فِیهِ أَنْتَ بِقُوَّةٍ لَا امْتِنَاعَ لَهُ مِنْهَا عِنْدَ إِرَادَتِکَ (4) فِیهَا إِنِّی أَمْتَنِعُ مِنْ شَرِّ هَذَا بِخَیْرِکَ وَ أَعُوذُ مِنْ قُوَّتِهِ بِقُدْرَتِکَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ادْفَعْهُ عَنِّی وَ آمِنِّی مِنْ حِذَارِی مِنْهُ بِحَقِّ وَجْهِکَ وَ عَظَمَتِکَ یَا عَظِیمُ یَا مُحَمَّدُ وَ لْیَقُلْ إِذَا أَرَادَ طَلَبَ حَاجَةٍ إِلَیْهِ یَا مَنْ هُوَ أَوْلَی بِهَذَا مِنْ نَفْسِهِ وَ یَا أَقْرَبَ إِلَیْهِ مِنْ قَلْبِهِ وَ یَا أَعْلَمَ بِهِ مِنْ غَیْرِهِ وَ یَا رَازِقَهُ مِمَّا هُوَ فِی یَدَیْهِ مِمَّا أَحْتَاجُ إِلَیْهِ إِلَیْکَ أَطْلُبُ وَ بِکَ أَتَشَفَّعُ لِنَجَاحِ

ص: 312


1- 1. قدرته خ ل.
2- 2. صل علی محمّد و آل محمّد و آمنی خ ل.
3- 3. فتجازیه بالذی خ ل.
4- 4. عند مرادته منها خ ل.

به حاجتم دست یابم، پس زمانی که با او سخن می­گویم، قلبش را در اختیار من قرار ده، و آن را مغلوب من گردان، تا تمام نیازهای خود را از او بستانم بدون اینکه ممانعت کند و منت نهد یا بازگرداند و درشتی کند، ای زنده بی­نیازی که نمی­میری و پیر نمی شوی، قلب او را از اینکه مرا بدون روا کردن حاجتم بازگرداند، بمیران و حاجت مرا از آنچه قبل آن بود، روا ساز، و همچون شکست­ناپذیر توانمند آن را برای من بستان به حق قدرتت که به واسطه­ آن بر جهانیان غلبه کردی».

و زمانی که این را بگوید، حاجت او را برآورده می­سازم هرچند در جان مطلوب باشد.

ای محمد هر کس میان دو کار مشغول است و می­خواهد آن یکی را انتخاب کند که به رضایت من نزدیک­تر است پس او را به این ملزم کن که هرگاه خواست بگوید:

«خدایا آن را به علم خود برای من برگزین و به علم خود مرا به رضایت و محبت خویش موفق بدار، خدایا به قدرت خود آن را برایم برگزین وبه عزت خویش [و قدرتت] مرا از خشم و دشمنی خویش دور بدار، خدایا در این دو کاری که دارم - و آن دو را نام می بری- محبوب­ترین آنها در نزد تو و پسندیده­ترین آن و نزدیک­ترین آن به خویش را برای من انتخاب کن، خدا از تو می­خواهم به قدرتی که به واسطه­ آن علم اشیاء را از مخلوقاتت بازداشتی، بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و با برگرفتن خویش، ذهن و علاقه و باطن و ظاهر من، غلبه کنی و اختیار مرا در آنچه از تو طلب کردم به سمتی ببر که رضایت تو و صلاح من است و مرا به کار ملزم کنی که به حکم تو راضی گردم و بر قضای تو تکیه کنم، و در آن به قدرت تو اکتفا نمایم، و مرا بر مگردان در حالی که علاقه­ام بر خلاف میل توست و آنچه می­خواهم به دور از چیزی است که تو می­خواهی به قدرت خود که به واسطه­ آن آنچه دوست داری حکم می­کنی، بر علاقه­ من غلبه کن، و آن آسانی که به واسطه­ آن از صاحبش راضی می­شوی، برای من میسّر گردان، و بعد از آنکه کارم را به تو واگذار نمودم، مرا تنها مگذار به رحمتت که همه چیز را فرا گرفت، خدایا خیر خود را در قلب من قرار ده و قلبم را برای پایبندی به آن بگشا، ای کریم اجابت فرما».

و زمانی که این را بگوید، بهره­های او در دنیا و آخرت را برای او برمی­گزینم.

ص: 313

حَاجَتِی فَخُذْ لِی حِینَ أُکَلِّمُهُ بِقَلْبِهِ فَاغْلِبْهُ لِی حَتَّی أَبْتَزَّ مِنْهُ حَوَائِجِی کُلَّهَا بِلَا امْتِنَاعٍ مِنْهُ وَ لَا مَنٍّ وَ لَا رَدٍّ وَ لَا فَظَاظَةٍ یَا حَیّاً فِی غِنًی لَا تَمُوتُ وَ لَا تَبْلَی أَمِتْ قَلْبَهُ عَنْ رَدِّی بِلَا قَضَاءِ الْحَاجَةِ وَ اقْضِ (1) لِی طَلِبَتِی فِی الَّذِی قِبَلَهُ وَ خُذْهُ لِی فِی ذَلِکَ أَخْذَ عَزِیزٍ مُقْتَدِرٍ

بِحَقِّ قُدْرَتِکَ (2)

الَّتِی غَلَبْتَ بِهَا الْعَالَمِینَ (3) فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ قَضَیْتُ حَاجَتَهُ وَ لَوْ کَانَتْ فِی نَفْسِ الْمَطْلُوبِ إِلَیْهِ یَا مُحَمَّدُ وَ مَنْ هَمَّ بِأَمْرَیْنِ فَأَحَبَّ أَنْ أَخْتَارَ أَرْضَاهُمَا إِلَیَّ فَأُلْزِمَهُ إِیَّاهُ فَلْیَقُلْ حِینَ یُرِیدُ ذَلِکَ اللَّهُمَّ اخْتَرْ لِی بِعِلْمِکَ وَ وَفِّقْنِی بِعِلْمِکَ لِرِضَاکَ وَ مَحَبَّتِکَ اللَّهُمَّ اخْتَرْ لِی (4) بِقُدْرَتِکَ وَ جَنِّبْنِی بِعِزَّتِکَ وَ قُدْرَتِکَ مِنْ مَقْتِکَ وَ سَخَطِکَ اللَّهُمَّ اخْتَرْ لِی فِیمَا أُرِیدُ مِنْ هَذَیْنِ الْأَمْرَیْنِ وَ تُسَمِّیهِمَا أَحَبَّهُمَا إِلَیْکَ وَ أَرْضَاهُمَا لَکَ وَ أَقْرَبَهُمَا مِنْکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِالْقُدْرَةِ الَّتِی زَوَیْتَ بِهَا عِلْمَ الْأَشْیَاءِ عَنْ جَمِیعِ خَلْقِکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْلِبْ (5)

بَالِی وَ هَوَایَ وَ سَرِیرَتِی وَ عَلَانِیَتِی بِأَخْذِکَ وَ اسْفَعْ بِنَاصِیَتِی إِلَی مَا تَرَاهُ لَکَ رِضًی وَ لِی صَلَاحاً فِیمَا أَسْتَخِیرُکَ فِیهِ حَتَّی تُلْزِمَنِی مِنْ ذَلِکَ أَمْراً أَرْضَی فِیهِ بِحُکْمِکَ وَ أَتَّکِلُ فِیهِ عَلَی قَضَائِکَ وَ أَکْتَفِی فِیهِ بِقُدْرَتِکَ وَ لَا تَقْلِبْنِی (6)

وَ هَوَایَ لِهَوَاکَ مُخَالِفٌ وَ لَا مَا أُرِیدُ لِمَا تُرِیدُ لِی مُجَانِبٌ اغْلِبْ بِقُدْرَتِکَ الَّتِی تَقْضِی بِهَا مَا أَحْبَبْتَ بِهَوَاکَ هَوَایَ وَ یَسِّرْنِی لِلْیُسْرَی الَّتِی تَرْضَی بِهَا عَنْ صَاحِبِهَا وَ لَا تَخْذُلْنِی بَعْدَ تَفْوِیضِی إِلَیْکَ أَمْرِی بِرَحْمَتِکَ الَّتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ ءٍ اللَّهُمَّ أَوْقِعْ خِیَرَتَکَ فِی قَلْبِی وَ افْتَحْ قَلْبِی لِلُزُومِهَا یَا کَرِیمُ آمِینَ فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ اخْتَرْتُ لَهُ مَنَافِعَهُ فِی الْعَاجِلِ وَ الْآجِلِ.

ص: 313


1- 1. و امض خ ل.
2- 2. و أنجح طلبتی لدیه بقدرتک علیه خ ل.
3- 3. للغالبین خ ل.
4- 4. خر لی خ ل.
5- 5. و أن تغلبنی خ ل.
6- 6. و لا تغلبنی خ ل.

ای محمد هر کس در معرض بلاهایی چون بیماری قرار گیرد و سپس آن را به نزد من آورد و بگوید:

«ای کسی که جسم فرشتگان را سالم گردانیدی و این جسم­ها را برای طاعت خویش به کار گرفتی، ای آنکه انسان­ها را به صورت سالم و ناسالم، آفریدی و ای آنکه بیماران و تندرستان را در معرض پاداش و بلا قرار می­دهی، ای درمان­کننده­ بیماران و شفادهنده­ آنان [ای سالم کننده­ مریضان با پوشاندن لباس عافیت بر آنان] به طبابتش ای کسی که با رحمت شکوهمند خود بلاها را از مصیبت­زدگان دور می­کنی، چیزی بر من فرود آمد که به واسطه­ آن نزدیکان و خانواده و دوست و دور، مرا طرد کردند و دشمنانم زبان به شماتت گشودند به طوری که به واسطه­ این بلا بر زبان­های مردم افتادم، و اهل زمین به سبب علم اندکشان از درمان دردم، مرا به ستوه آوردند، در حالی که درمان و داروی من در علم تو و نزد تو ثابت است، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و مرا به طبابت خویش بهره رسان که به هیچ طبیبی جز تو امید ندارم و هیچ دوستی از تو بر من مهربان­تر نیست، بلای تو نعمت­هایت را بر من تغییر داد، پس آن را به گشایش و آسایش مبدل ساز، به راستی که اگر چنین نکنی، از غیر تو امید ندارم، پس مرا به درمان خویش سود رسان، و به داوری خود محاکمه فرما ای مهربان».

و به راستی زمانی که چنین گوید، سختی­اش را از او برگردانم و او را عافیت دهم.

ای محمد، هر کس از امت تو به قحطی دچار شود، و من گناهکاران را به قحطی مبتلا می­کنم تا همگی به سوی من پناه آورند و ستمگرشان به سوی من پناه جوید، بگوید:

«ای کسی که با زنده داشتن ما به واسطه­گسترانیدن روزی­اش بر ما، ما را بر دینمان یاری کرد، امری بزرگ بر ما فرود آمد، که غیر فروآورنده­ آن کسی نمی­تواند، آن را بگشاید، ای نازل­کننده­ آن، بندگان از گشایش آن درماندند، و جسم­ها مشرف به هلاکت شدند، هرگاه بدن­ها هلاک شوند، دین هم از بین می­رود، ای چیره بر بندگان و تدبیرکننده­ امورشان با مشخص کردن روزی­هاشان، هرگز میان ما و روزی­ات مانعی قرار مده و کام ما را به چیزی گوارا کن که در مواجهه با کرامت تو باشد، بندگان غیر گنهکار تو نیز به گناهان ما دچار شدند، پس به کسی که او را شایسته آن قرار دادی، زمانی که به واسطه­ او درخواست می­شوی، بر ما رحم کن، ای مهربان، و آنچه در آسمان است از زمینیان منع مکن و رحمتت را بر ما پراکنده ساز و جواب خود را بر ما بگستران، و یا پذیرش خود به سوی ما بازگرد و ما را از فتنه دین و دنیا و شماتت کافران، عافیت ده، ای صاحب سود و زیان، به راستی اگر ما را نجات دهی، به سبب

ص: 314

یَا مُحَمَّدُ وَ مَنْ أَصَابَهُ مَعَارِیضُ بَلَاءٍ مِنْ مَرَضٍ فَلْیَنْزِلْ بِی فِیهِ وَ لْیَقُلْ یَا مُصِحَ (1) أَبْدَانِ مَلَائِکَتِهِ وَ یَا مُفَرِّغَ تِلْکَ الْأَبْدَانِ لِطَاعَتِهِ وَ یَا خَالِقَ الْآدَمِیِّینَ صَحِیحاً وَ مُبْتَلًی وَ یَا مُعَرِّضَ أَهْلِ السُّقْمِ وَ أَهْلِ الصِّحَّةِ لِلْأَجْرِ وَ الْبَلِیَّةِ وَ یَا مُدَاوِیَ الْمَرْضَی وَ شَافِیَهُمْ وَ یَا مُصِحَّ أَهْلِ السُّقْمِ بِإِلْبَاسِهِمْ عَافِیَتَهُ بِطِبِّهِ وَ یَا مفرج [مُفَرِّجاً] عَنْ أَهْلِ الْبَلَاءِ بَلَایَاهُمْ بِجَلِیلِ (2) رَحْمَتِهِ قَدْ نَزَلَ بِی مِنَ الْأَمْرِ مَا رَفَضَنِی فِیهِ أَقَارِبِی وَ أَهْلِی وَ الصَّدِیقُ وَ الْبَعِیدُ وَ مَا شَمِتَ بِی فِیهِ أَعْدَائِی حَتَّی صِرْتُ مَذْکُوراً بِبَلَائِی فِی أَفْوَاهِ الْمَخْلُوقِینَ وَ أَعْیَتْنِی أَقَاوِیلُ أَهْلِ الْأَرْضِ لِقِلَّةِ عِلْمِهِمْ بِدَوَاءِ دَائِی وَ طِبُّ دَوَائِی فِی عِلْمِکَ عِنْدَکَ مُثْبَتٌ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ انْفَعْنِی بِطِبِّکَ فَلَا طَبِیبَ أَرْجَی عِنْدِی مِنْکَ وَ لَا حَمِیمَ أَشَدُّ تَعَطُّفاً مِنْکَ عَلَیَّ قَدْ غَیَّرَتْ بَلِیَّتُکَ نِعَمَکَ عَلَیَّ فَحَوِّلْ ذَلِکَ عَنِّی إِلَی الْفَرَجِ وَ الرَّخَاءِ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ لَمْ أَرْجُهُ مِنْ غَیْرِکَ فَانْفَعْنِی بِطِبِّکَ وَ دَاوِنِی بِدَوَائِکَ یَا رَحِیمُ فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ صَرَفْتُ عَنْهُ ضُرَّهُ وَ عَافَیْتُهُ مِنْهُ یَا مُحَمَّدُ وَ مَنْ نَزَلَ بِهِ الْقَحْطُ مِنْ أُمَّتِکَ فَإِنِّی إِنَّمَا أَبْتَلِی بِالْقَحْطِ أَهْلَ الذُّنُوبِ فَلْیَجْأَرُوا إِلَیَّ جَمِیعاً وَ لْیَجْأَرْ إِلَیَّ جَائِرُهُمْ وَ لْیَقُلْ یَا مُعِینَنَا عَلَی دِینِنَا بِإِحْیَائِهِ أَنْفُسَنَا بِالَّذِی نَشَرَ عَلَیْنَا مِنْ رِزْقِهِ نَزَلَ بِنَا أَمْرٌ عَظِیمٌ لَا یَقْدِرُ عَلَی تَفْرِیجِهِ عَنَّا غَیْرُ مُنْزِلِهِ یَا مُنْزِلَهُ عَجَزَ الْعِبَادُ عَنْ فَرَجِهِ فَقَدْ أَشْرَفَتِ الْأَبْدَانُ عَلَی الْهَلَاکِ وَ إِذَا هَلَکَتِ الْأَبْدَانُ هَلَکَ الدِّینُ یَا دَیَّانَ الْعِبَادِ وَ مُدَبِّرَ أُمُورِهِمْ بِتَقْدِیرِ أَرْزَاقِهِمْ لَا تَحُولَنَّ بِشَیْ ءٍ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ رِزْقِکَ وَ هَنِّئْنَا مَا أَصْبَحْنَا فِیهِ مِنْ کَرَامَتِکَ لَکَ مُتَعَرِّضِینَ قَدْ أُصِیبَ مَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ مِنْ خَلْقِکَ بِذُنُوبِنَا(3) فَارْحَمْنَا بِمَنْ جَعَلْتَهُ أَهْلًا لِذَلِکَ حِینَ تُسْأَلُ بِهِ یَا رَحِیمُ لَا تَحْبِسْ عَنْ أَهْلِ الْأَرْضِ مَا فِی السَّمَاءِ وَ انْشُرْ عَلَیْنَا رَحْمَتَکَ وَ ابْسُطْ عَلَیْنَا کَنَفَکَ وَ عُدْ عَلَیْنَا بِقَبُولِکَ وَ عَافِنَا مِنَ الْفِتْنَةِ فِی الدِّینِ وَ الدُّنْیَا وَ شَمَاتَةِ الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ یَا ذَا النَّفْعِ وَ الضَّرِّ إِنَّکَ إِنْ أَنْجَیْتَنَا فَبِلَا

ص: 314


1- 1. یا مصحح خ ل.
2- 2. بتحلیل خ ل.
3- 3. فصل علی محمّد و آل محمّد و ارحمنا خ ل.

انجام اعمال نیک ما نیست بلکهبرای کامل کردن رحمت و نعمتی است که به ما بخشیدی، واگر ما را بازگردانی از روی ظلم تو در حق ما نیست بلکه به سبب گناهان ماست، پس قبل از آنکه بازگردیم بر ما ببخش و با روا شدن حاجتمان ما را بازگردان ای بزرگ» .

به راستی اگر در آنچه تو را امر کردم، کسی غیر از مرا اراده نکند، مصیبت مردمان این سرزمین را به آسایش تغییر دهم و ترس آنان را ایمن و سختی­شان را آسان گردانم و این بدان سبب است که دعایی عظیم به تو آموختم.

ای محمد هر کس برای حاجتی و یا به قصد سفر از خانه خارج شود و بخواهد که او را سالم و به همراه روا ساختن حاجتش برگردانم، هنگامی که از منزل خارج شد بگوید:

«خارج شدنم به نام خداست، و با اذن او بیرون شدم و قبل از آنکه خارج شوم، علم داشت، و علم او از آنچه در خروج و بازگشت من است به شماره درآورد، بر خدای بزرگ توکل نمود، توکل کسی که کارش را به او واگذار کرد و در امورش از او یاری جست از فضل او طلب فزونی می­کند و خود را از هر قدرت و نیرویی به جز او پاک می­گرداند، خارج شد همچون گرفتاری که مشکلش را به نزد کسی می­برد تا آن را برطرف نماید و همچون نیازمندی که فقر خود را به نزد کسی می­برد تا آن را بزداید، و همچون ناداری که نیازمندی خود را به نزد کسی می­برد تا بی­نیازش مسازد، و بیرون رفتنش همچون کسی است که پروردگاریش بزرگ­ترین اطمینان و بیشترین امید و برترین آرزوی اوست، خداوند اعتماد من است در تمام یکارها و در تمامی آنها از او یاری می­طلبم، و چیزی نیست جز آنچه خداوند در علم خویش خداست، از خداوند بهترین خروج و دخول را خواهانم خدایی جز او نیست و بازگشت به سوی اوست».

به راستی زمانی که چنین گوید، دخول و خروج او را همراه با شادی قرار دهم و او را سالم بازگردانم.

ای محمد هر کس از امت تو بخواهد که میان دعای او و من مانعی نباشد، و او را اجابت کنم برای هر کاری که خواست بزرگ یا کوچک در نهان و آشکار، به نزد من یا دیگران، پس در آخر دعای خود بگوید:

«ای خدایی که به قدرت خویش خلق را بازمی­داری و بدان سلطه خود را مالکی و بر آنچه در دستان توست، چیره­ای، هر کس غیر تو که به او امید بسته شود، امیدوار را ناامید می­کند، و امیدوار به تو شادمان است و ناامید نمی­گردد از تو می­ خواهم به خشنودی­ات از تمام چیزهایی که در آنی و به تمام چیزهایی که دوست داری بدان یاد شوی، و به خودت ای خدا، که هیچ

ص: 315

تَقْدِیمٍ مِنَّا لِأَعْمَالٍ حَسَنَةٍ وَ لَکِنْ لِإِتْمَامِ مَا بِنَا مِنَ الرَّحْمَةِ وَ النِّعْمَةِ وَ إِنْ رَدَدْتَنَا فَبِلَا ظُلْمٍ مِنْکَ لَنَا وَ لَکِنْ بِجِنَایَتِنَا فَاعْفُ عَنَّا قَبْلَ انْصِرَافِنَا وَ اقْلِبْنَا بِإِنْجَاحِ الْحَاجَةِ یَا عَظِیمُ فَإِنَّهُ إِنْ لَمْ یُرِدْ مِمَّا أَمَرْتُکَ أَحَداً غَیْرِی حَوَّلْتُ لِأَهْلِ تِلْکَ الْبَلْدَةِ بِالشِّدَّةِ رَخَاءً وَ بِالْخَوْفِ أَمْناً وَ بِالْعُسْرِ یُسْراً وَ ذَلِکَ لِأَنِّی قَدْ عَلَّمْتُکَ دُعَاءً عَظِیماً یَا مُحَمَّدُ وَ مَنْ أَرَادَ الْخُرُوجَ مِنْ أَهْلِهِ لِحَاجَةٍ أَوْ سَفْرٍ فَأَحَبَّ أَنْ أُؤَدِّیَهُ سَالِماً مَعَ قَضَائِی لَهُ الْحَاجَةَ فَلْیَقُلْ حِینَ یَخْرُجُ مِنْ بَیْتِهِ بِسْمِ اللَّهِ مَخْرَجِی وَ بِإِذْنِهِ خَرَجْتُ وَ قَدْ عَلِمَ قَبْلَ أَنْ أَخْرُجَ خُرُوجِی وَ قَدْ أَحْصَی عِلْمُهُ (1) مَا فِی مَخْرَجِی وَ مَرْجِعِی (2) تَوَکَّلْتُ عَلَی الْإِلَهِ الْأَکْبَرِ تَوَکُّلَ مُفَوِّضٍ إِلَیْهِ أَمْرَهُ وَ مُسْتَعِینٍ بِهِ عَلَی شُئُونِهِ مُسْتَزِیدٍ مِنْ فَضْلِهِ مُبْرِئٍ نَفْسَهُ مِنْ کُلِّ حَوْلٍ وَ مِنْ کُلِّ قُوَّةٍ إِلَّا بِهِ خُرُوجَ ضَرِیرٍ(3) خَرَجَ بِضُرِّهِ إِلَی مَنْ یَکْشِفُهُ وَ خُرُوجَ فَقِیرٍ خَرَجَ بِفَقْرِهِ إِلَی مَنْ یَسُدُّهُ وَ خُرُوجَ عَائِلٍ خَرَجَ بِعَیْلَتِهِ إِلَی مَنْ یُغْنِیهَا وَ خُرُوجَ مَنْ رَبُّهُ أَکْبَرُ ثِقَتِهِ وَ أَعْظَمُ رَجَائِهِ وَ أَفْضَلُ أُمْنِیَّتِهِ اللَّهُ ثِقَتِی فِی جَمِیعِ أُمُورِی کُلِّهَا بِهِ فِیهَا جَمِیعاً أَسْتَعِینُ وَ لَا شَیْ ءَ إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ فِی عِلْمِهِ أَسْأَلُ اللَّهَ خَیْرَ الْمَخْرَجِ وَ الْمَدْخَلِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ وَجَّهْتُ لَهُ فِی مَدْخَلِهِ وَ مَخْرَجِهِ السُّرُورَ وَ أَدَّیْتُهُ سَالِماً یَا مُحَمَّدُ وَ مَنْ أَرَادَ مِنْ أُمَّتِکَ أَلَّا یَحُولَ بَیْنَ دُعَائِهِ وَ بَیْنِی حَائِلٌ وَ أَنْ أُجِیبَهُ لِأَیِّ أَمْرٍ شَاءَ عَظِیماً کَانَ أَوْ صَغِیراً فِی السِّرِّ وَ الْعَلَانِیَةِ إِلَیَّ أَوْ إِلَی غَیْرِی فَلْیَقُلْ آخِرَ دُعَائِهِ:

یَا اللَّهُ الْمَانِعُ بِقُدْرَتِهِ خَلْقَهُ وَ الْمَالِکُ بِهَا سُلْطَانُهُ وَ الْمُتَسَلِّطُ بِمَا فِی یَدَیْهِ (4) کُلُّ مَرْجُوٍّ دُونَکَ یُخَیِّبُ رَجَاءَ رَاجِیهِ وَ رَاجِیکَ مَسْرُورٌ لَا یَخِیبُ أَسْأَلُکَ بِکُلِّ رِضًی لَکَ مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ أَنْتَ فِیهِ وَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ تُحِبُّ أَنْ تُذْکَرَ بِهِ وَ بِکَ یَا اللَّهُ فَلَیْسَ یَعْدِلُکَ

ص: 315


1- 1. بعلمه خ ل.
2- 2. رجعتی خ ل.
3- 3. ضعیف خ ل.
4- 4. و الممسک بها ما فی یدیه خ ل.

چیز برابر تو نیست، بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و مرا و پدر و مادرم و فرزندانم، برادران و خواهرانم و مال را به حفظ خود فرا گیری و حاجتم را در فلان و فلان برآوری».

به راستی زمانی که چنین گوید حاجتش را برآورم قبل از آنکه از جای خود برود.

ای محمد، هر کس به دنبال چیزی باشد که بندگان به واسطه­ آن به من نزدیکی می­جویند، و اینکه هر چه بود را به روی او بگشایم، زمانی که آن را خواست، بگوید:

«ای کسی که با پایبند بودن به اطاعتش ما را به بهره­های خودمان هدایت می­کند، و ای کسی که ما را به عبادت خویش که آن را راه رضایت خویش قرار داد، راهنمایی کرد، خیر را تنها سرپرست آن می­گشاید، ای سرپرست خیر از تو فلان و فلان را می­خواهم- و آن را نام ببرد - و برای رسیدن به آن، دری گشوده و راهی روشن نمی­یابم، و نه آمادگی که سبب آسانی گردد. از تمام کارهایم در ابتدا و انتهاشان، درمانده­ام، و تو سرپرست گشودن آن برای من هستی، زیرا تو مرا به آن راه نمایاندی پس آن را از من منع مکن، و ما را از آن باز مگردان، و هیچ کس غیر تو بر آن قادر نیست، و نزد کسی جز تو نیست، از تو به تمام کلیدهای نهانت و شکوه تمامی علمت و بزرگی سراسر کارهایت، می­خواهم چشمم را روشن کنی، قلبم را شاد گردانی و بر من گوارا کنی با بخشیدن نعمت­هایت در آسانی برآورده شدن حاجت­ها و آنها را در حوائج کسی قرار دهی که حاجاتشان برآورده شده است. به حق خود مرا از آنکه به تو تکیه نمودم باز مگردان، مگر با آن حاجت، به راستی که تو گشاینده­ خیراتی و بر هر چیز توانایی، پس ای گشاینده ای تدبیرکننده بر محمد و خاندان محمد درود فرست و اسباب آن را برایم آسان و راهش را برایم سهل گردان، و از بی­نیازی خود در ورود آن را بر من بگشا و شایسته است که پناه آوردنم به تو مرا سود ­رساند، ای مهربان» .

به راستی زمانی که چنین گوید، با رضایت از او، در خیر را به رویش می­گشایم و او را دوست خود قرار می­دهم.

ای محمد هر کس از امت تو بخواهد که او را از کینه و حسادت و ریا و فسق عافیت دهم، زمانی که اذان صبح را شنید، بگوید:

«ای خاموش کننده­ نورها، به روشنایی خود، ای بازدارنده چشم­ها از دیدن خود، ای سرگردان­کننده­ دل­ها

ص: 316

شَیْ ءٌ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تَحُوطَنِی وَ وَالِدَیَّ وَ وُلْدِی وَ إِخْوَانِی وَ أَخَوَاتِی وَ مَالِی بِحِفْظِکَ وَ أَنْ تَقْضِیَ حَاجَتِی فِی کَذَا وَ کَذَا.

فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ قَضَیْتُ حَاجَتَهُ قَبْلَ أَنْ یَزُولَ مِنْ مَکَانِهِ یَا مُحَمَّدُ وَ مَنْ أَرَادَ طَلَبَ شَیْ ءٍ مِنَ الْخَیْرِ الَّذِی یَتَقَرَّبُ بِهِ الْعِبَادُ إِلَیَّ وَ أَنْ أَفْتَحَ لَهُ کَائِناً مَا کَانَ فَلْیَقُلْ حِینَ یُرِیدُ ذَلِکَ:

یَا دَالَّنَا عَلَی الْمَنَافِعِ لِأَنْفُسِنَا مِنْ لُزُومِ طَاعَتِهِ وَ یَا هَادِیَنَا لِعِبَادَتِهِ الَّتِی جَعَلَهَا سَبِیلًا إِلَی دَرْکِ رِضَاهُ إِنَّمَا یَفْتَحُ الْخَیْرَ وَلِیُّهُ یَا وَلِیَّ الْخَیْرِ قَدْ أَرَدْتُ مِنْکَ کَذَا وَ کَذَا وَ یُسَمِّی ذَلِکَ الْأَمْرَ وَ لَمْ أَجِدْ إِلَیْهِ بَابَ سَبِیلٍ مَفْتُوحاً وَ لَا نَاهِجَ طَرِیقٍ وَاضِحٍ وَ لَا تَهْیِئَةَ سَبَبٍ تَیَسَّرَ(1)

أَعْیَتْنِی فِیهِ جَمِیعُ أُمُورِی کُلُّهَا فِی الْمَوَارِدِ وَ الْمَصَادِرِ وَ أَنْتَ وَلِیُّ الْفَتْحِ لِی بِذَلِکَ لِأَنَّکَ دَلَلْتَنِی عَلَیْهِ فَلَا تَحْظُرْهُ عَنِّی وَ لَا تَجْبَهْنِی عَنْهُ بِرَدٍّ فَلَیْسَ یَقْدِرُ عَلَیْهِ أَحَدٌ غَیْرُکَ وَ لَیْسَ عِنْدَ أَحَدٍ إِلَّا عِنْدَکَ أَسْأَلُکَ بِمَفَاتِحِ غُیُوبِکَ کُلِّهَا وَ جَلَالِ عِلْمِکَ کُلِّهِ وَ عَظِیمِ شُئُونِکَ کُلِّهَا إِقْرَارَ عَیْنِی وَ إِفْرَاحَ قَلْبِی وَ تَهْنِیَتَکَ إِیَّایَ بِإِسْبَاغِ نِعَمِکَ عَلَیَّ بِتَیْسِیرِ قَضَاءِ حَوَائِجِی وَ نَسْخِکَهَا فِی حَوَائِجِ مَنْ نَسَخْتَ حَاجَتَهُ مَقْضِیَّةً لَا تُقَلِّبْنِی بِحَقِّکَ عَنِ اعْتِمَادِی لَکَ إِلَّا بِهَا فَإِنَّکَ أَنْتَ الْفَتَّاحُ بِالْخَیْرَاتِ (2)

وَ أَنْتَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ فَیَا فَتَّاحُ یَا مُدَبِّرُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ هَیِّئْ لِی تَیْسِیرَ سَبَبِهَا وَ سَهِّلْ عَلَیَّ بَابَ طَرِیقِهَا وَ افْتَحْ لِی مِنْ غِنَاکَ بَابَ مَدْخَلِهَا(3) وَ لْیَنْفَعْنِی جَارِی (4) بِکَ فِیهَا یَا رَحِیمُ فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ فَتَحْتُ لَهُ بَابَ الْخَیْرِ بِرِضَایَ عَنْهُ وَ جَعَلْتُهُ لِی وَلِیّاً یَا مُحَمَّدُ وَ مَنْ أَرَادَ مِنْ أُمَّتِکَ أَنْ أُعَافِیَهُ مِنَ الْغِلِّ وَ الْحَسَدِ وَ الرِّیَاءِ وَ الْفُجُورِ فَلْیَقُلْ حِینَ یَسْمَعُ تَأْذِینَ السَّحَرِ:

یَا مُطْفِئَ الْأَنْوَارِ بِنُورِهِ وَ یَا مَانِعَ الْأَبْصَارِ مِنْ رُؤْیَتِهِ وَ یَا مُحَیِّرَ الْقُلُوبِ

ص: 316


1- 1. یسیر خ ل.
2- 2. ذو الخیرات خ ل.
3- 3. مدخل بابها خ ل.
4- 4. استغاثتی خ ل.

در شأن خود، به راستی که تو پاک و منزهی و هر کس را بدان پاک گردانیدی به پاکی تو پاکیزه گشت، و کسی بیشتر از من محتاج­تر به اینکه دین، بدن و قلب او را پاک گردانی نیست، و در هر حال که از طاعت و میل تو دور بودم به همراه من مباش، هرچند اگر به اطاعت از تو، چندان میلی ندارم، به حق جلال و شکوهت، تا اینکه از جانب تو به فضیلت طهارت در تمامی کارهایم دست یابم، پروردگارا [بر محمد و خاندان محمد درود فرست] و طهارتی که بر بدن من نازل کردی، چنان سبب خیر بگردان که به واسطه­ آن، آنچه در سینه و خویش پنهان می­دارم، پاک سازم، و مرا بر طبق آن قرار ده خواه دوست داشته باشم و خواه ناپسند دارم، و محبت مرا پیرو محبت خویش بگردان، و مرا از غیر خود مشغول دار، چنان که به عمل به طاعت تو مشغول شوم، و دیگران را از من باز دار تا از دست خود و دیگر مخلوقاتت عافیت یابم».

به راستی که زمانی که چنین گوید، محبت دوستان و کینه­ دشمنانم را با او همراه سازم، و هر آنچه برای بندگان صالح خویش کفایت کنم برای او نیز کافی سازم.

ای محمد هر کس حاجتی مخفی داشته باشد هر چه که می­خواهد باشد از من یا از دیگری، پس در دل شب با من خلوت کند و دعا نماید و در حالی که طهارت دارد، بگوید:

«ای خدا کسی را نیافتم جز اینکه تو امید اویی و من از امیدوارترین بندگانت به تو هستم و تمامی بندگانت، اطمینان دارند، و من از مطمئن­ترین بندگان به تو هستم، و تمامی مخلوقاتت در حاجتشان به تو تکیه دارند و برای درخواست آن مسألت می­کنند و من از پراصرارترین آنها در مسألت هستم و از کسانی که بیشترین تکیه بر تو دارند، و من بیشترین اطمینان را در خواسته خود دارم و آن فلان و فلان است - حاجت خود را نام ببر - به راستی که آن را برآوری، روا می شود و اگر برنیاوری هرگز روا نمی شود و از این کار، چیزی ملازم من گشت که از آن چاره­ای ندارم. از این رو به درگاه تو درخواست نمودم ای جاری سازنده­ احکام خویش با قطعی کردن آن، بر محمد و خاندان محمد درود فرست با ثبت حاجت من در نهان­های اجابت، آن را برآورده ساز تا اینکه مرا کامیاب به آن بازگردانی، به طوری که بر خواسته­های دیگر بندگانت غلبه کند و با قطعی کردن و آسان گردانیدن آن و برآوردن آن بر من منت بنه، و آن را برایم میسّر گردان به راستی که من به برآورده شدن آن درمانده­ام،

ص: 317

فِی شَأْنِهِ إِنَّکَ طَاهِرٌ مُطَهِّرٌ یَطْهُرُ بِطُهْرِکَ (1) مَنْ طَهَّرْتَهُ بِهَا وَ لَیْسَ مِنْ دُونِکَ أَحَدٌ أَحْوَجَ إِلَی تَطْهِیرِکَ إِیَّاهُ مِنِّی لِدِینِی وَ بَدَنِی وَ قَلْبِی فَأَیَّةُ حَالٍ کُنْتُ فِیهَا مُجَانِباً لَکَ فِی الطَّاعَةِ وَ الْهَوَی (2) فَأَلْزِمْنِی وَ إِنْ کَرِهْتُ حُبَّ طَاعَتِکَ بِحَقِّ مَحَلِّ جَلَالِکَ مِنْکَ حَتَّی أَنَالَ فَضِیلَةَ الطُّهْرَةِ مِنْکَ لِجَمِیعِ شُئُونِی رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْ مَا طَهُرَ مِنْ طُهْرَتِکَ عَلَی بَدَنِی طُهْرَةَ خَیْرٍ حَتَّی تُطَهِّرَ بِهِ مِنِّی مَا أُکِنُّ فِی صَدْرِی وَ أُخْفِیهِ فِی نَفْسِی وَ اجْعَلْنِی عَلَی ذَلِکَ أَحْبَبْتُ أَمْ کَرِهْتُ وَ اجْعَلْ مَحَبَّتِی تَابِعَةً لِمَحَبَّتِکَ وَ اشْغَلْنِی بِنَفْسِی عَنْ کُلِّ مَنْ دُونَکَ شُغُلًا یَدُومُ فِیهِ الْعَمَلُ بِطَاعَتِکَ وَ اشْغَلْ غَیْرِی عَنِّی لِلْمُعَافَاةِ مِنْ نَفْسِی وَ مِنْ جَمِیعِ الْمَخْلُوقِینَ فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ أَلْزَمْتُهُ حُبَّ أَوْلِیَائِی وَ بُغْضَ أَعْدَائِی وَ کَفَیْتُهُ کُلَّ الَّذِی أَکْفِی عِبَادِیَ الصَّالِحِینَ یَا مُحَمَّدُ وَ مَنْ کَانَتْ لَهُ حَاجَةٌ سِرّاً بَالِغَةً مَا بَلَغَتْ إِلَیَّ أَوْ إِلَی غَیْرِی فَلْیَدْعُنِی فِی جَوْفِ اللَّیْلِ خَالِیاً وَ لْیَقُلْ وَ هُوَ عَلَی طُهْرٍ یَا اللَّهُ مَا أَجِدُ أَحَداً إِلَّا وَ أَنْتَ رَجَاؤُهُ وَ مِنْ أَرْجَی خَلْقِکَ لَکَ أَنَا یَا اللَّهُ وَ لَیْسَ شَیْ ءٌ مِنْ خَلْقِکَ إِلَّا وَ هُوَ وَاثِقٌ وَ مِنْ أَوْثَقِ خَلْقِکَ بِکَ أَنَا یَا اللَّهُ وَ لَیْسَ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِکَ إِلَّا وَ هُوَ لَکَ فِی حَاجَتِهِ مُعْتَمَدٌ وَ فِی طَلِبَتِهِ سَائِلٌ وَ مِنْ أَلْحَفِهِمْ سُؤَالًا لَکَ أَنَا وَ مِنْ أَشَدِّهِمْ اعْتِمَاداً لَکَ أَنَا لِأَنِّی أَمْسَیْتُ شَدِیداً ثِقَتِی فِی طَلِبَتِی إِلَیْکَ وَ هِیَ کَذَا وَ کَذَا وَ سَمِّهَا فَإِنَّکَ إِنْ قَضَیْتَهَا قُضِیَتْ وَ إِنْ لَمْ تَقْضِهَا لَمْ تُقْضَ أَبَداً(3) وَ قَدْ لَزِمَنِی مِنَ الْأَمْرِ مَا لَا بُدَّ لِی مِنْهَا(4) فَلِذَلِکَ طَلَبْتُ إِلَیْکَ یَا مُنْفِذَ أَحْکَامِهِ بِإِمْضَائِهَا صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ امْضِ قَضَاءَ حَاجَتِی هَذِهِ بِإِثْبَاتِکَهَا فِی غُیُوبِ الْإِجَابَةِ حَتَّی تَقْلِبَنِی بِهَا مُنْجِحاً حَیْثُ کَانَتْ تَغْلِبُ لِی فِیهَا أَهْوَاءُ جَمِیعِ عِبَادِکَ وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِإِمْضَائِهَا وَ تَیْسِیرِهَا(5) وَ نَجَاحِهَا فَیَسِّرْهَا لِی فَإِنِّی مُضْطَرٌّ إِلَی قَضَائِهَا وَ

ص: 317


1- 1. بطهرک تطهر خ ل.
2- 2. و الهذی خ ل.
3- 3. فلا تقضی خ ل.
4- 4. منه خ ل.
5- 5. و اکفنی مئونة تردادها خ ل.

و تو از آن آگاهی داشتی، پس سختی مرا بزدای به حق خود که هرچه خواهی، برآوری».

به راستی زمانی که چنین گوید، قبل از آنکه از آنجا رود، حاجتش را برآورم پس باید خود را بدان طیّب بدارد.

ای محمد، من علمی دارم که به واسطه آن، او را به رضایت همراه با عبادت خویش می رسانم و علاقه او را به سمت محبت خودم می­کشانم، هر کس چنین خواهد، بگوید:

«ای کسی که دل­های مخلوقات را از علاقه­شان به محبت خود سوق می­دهی و ای کوتاه­کننده­ دل­های بندگان برای قطعی کردن قضا با اجرای قدر، قلب مرا بر طاعت و معرفت و پروردگاری­ات، ثابت بدار و در قضا و قدر خود، برکت در جان و خانواده و مال مرا از لوح حفظ و حفاظت­شده­ با نگهداری خود ثبت کن، ای کسی که محفوظ حفاظت­کننده در حفظ اوست، مرا به آن حفاظتی نگاه دار که هر که را بدان حفظ کردی، محفوظ داشتی. و به خواست خود تمامی کارهایم را در اطاعت از خود موافق قرار ده، و دوست داشتن آنچه دوست داری از محبت خود به من در دنیا و آخرت را محبوب من گردان. و مرا در دنیا بر آن زنده بدار و بر آن بمیران و در هر حال مرا از اهل آن قرار ده،چه دوست داشتم یا بی میل بودم، ای مهربان».

به راستی زمانی که چنین گوید، فتنه­ای در دینش به او نشان ندهم و هرگز طاعت و رضایت خویش را مورد اکراه او قرار ندهم .

ای محمد هر کس از امت تو، رحمت و برکات و خشنودی و مهربانی و پذیرش و ولایت و اجابت مرا دوست بدارد، هنگام زوال خورشید یا سپری شدنشب بگوید:

«خدایا پروردگار ما، تمامی سپاس و جزئیات آن مخصوص توست، همانگونه که از اهلش طلب حمد کردی کسانی که برای آن آفریدی، خدایا پروردگار ما، تو را سپاس، همانگونه که تو را حمد می­نمودند کسانی که با سپاس از او راضی شدی، به سبب اینکه نعمت­های تو را شکر کرد ، خدایا، پروردگارا، سپاس تو راست، همانگونه که بر خود پسندیدی و آن را بر بندگانت حکم کردی، حمدی که هراسناکان از هیبت تو، بدان می­گرایند و بیمناکان از قدرت تو، از آن ترس دارند، و در نزد کسانی که از نعمت تو برخوردارند به سبب عطا کردنت آشکار است. منزهی و بزرگمنش در جایگاهی که چشم بینندگان حیران ماند و افکارشان از دسترسی به دانستن شکوه آن سرگردان گشت.

ص: 318

قَدْ عَلِمْتَ ذَلِکَ فَاکْشِفْ مَا بِی مِنَ الضُّرِّ بِحَقِّکَ الَّذِی تَقْضِی بِهِ مَا تُرِیدُ.

فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ قَضَیْتُ حَاجَتَهُ قَبْلَ أَنْ یَزُولَ فَلْیُطِبْ بِذَلِکَ نَفْسَهُ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ لِی عِلْماً أُبْلِغُ بِهِ مَنْ عَلِمَهُ رِضَایَ مَعَ طَاعَتِی وَ أُغَلِّبُ لَهُ هَوَاهُ إِلَی مَحَبَّتِی فَمَنْ أَرَادَ ذَلِکَ فَلْیَقُلْ یَا مُزِیلَ قُلُوبِ الْمَخْلُوقِینَ عَنْ هَوَاهُمْ إِلَی هَوَاهُ وَ یَا قَاصِراً أَفْئِدَةَ الْعِبَادِ لِإِمْضَاءِ الْقَضَاءِ بِنَفَاذِ الْقَدَرِ(1) ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی طَاعَتِکَ وَ مَعْرِفَتِکَ وَ رُبُوبِیَّتِکَ وَ أَثْبِتْ فِی قَضَائِکَ وَ قَدَرِکَ الْبَرَکَةَ فِی نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ مَالِی فِی لَوْحِ الْحِفْظِ الْمَحْفُوظِ بِحِفْظِکَ یَا حَفِیظُ الْحَافِظُ حِفْظَهُ احْفَظْنِی بِالْحِفْظِ الَّذِی جَعَلْتَ (2) مَنْ حَفِظْتَهُ بِهِ مَحْفُوظاً وَ صَیِّرْ شُئُونِی کُلَّهَا بِمَشِیَّتِکَ فِی الطَّاعَةِ لَکَ مِنِّی مُؤَاتِیَةً وَ حَبِّبْ إِلَیَّ حُبَّ مَا تُحِبُّ مِنْ مَحَبَّتِکَ إِلَیَّ فِی الدِّینِ وَ الدُّنْیَا وَ أَحْیِنِی عَلَی ذَلِکَ فِی الدُّنْیَا وَ تَوَفَّنِی عَلَیْهِ وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِهِ عَلَی کُلِّ حَالٍ أَحْبَبْتُ أَمْ کَرِهْتُ یَا رَحِیمُ فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ لَمْ أُرِهِ فِی دِینِهِ فِتْنَةً وَ لَمْ أُکَرِّهْ إِلَیْهِ طَاعَتِی وَ مَرْضَاتِی أَبَداً.

یَا مُحَمَّدُ وَ مَنْ أَحَبَّ مِنْ أُمَّتِکَ رَحْمَتِی وَ بَرَکَاتِی وَ رِضْوَانِی وَ تَعَطُّفِی وَ قَبُولِی وَ وَلَایَتِی وَ إِجَابَتِی فَلْیَقُلْ حِینَ تَزُولُ الشَّمْسُ أَوْ یَزُولُ اللَّیْلُ اللَّهُمَّ رَبَّنَا لَکَ الْحَمْدُ کُلُّهُ جُمْلَتُهُ وَ تَفْصِیلُهُ کَمَا اسْتَحْمَدْتَ بِهِ إِلَی أَهْلِهِ الَّذِینَ خَلَقْتَهُمْ لَهُ اللَّهُمَّ رَبَّنَا لَکَ الْحَمْدُ حَمْداً کَمَا یَحْمَدُکَ (3) مَنْ بِالْحَمْدِ رَضِیتَ عَنْهُ لِشُکْرِ مَا بِهِ مِنْ نِعَمِکَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا لَکَ الْحَمْدُ کَمَا رَضِیتَ بِهِ لِنَفْسِکَ وَ قَضَیْتَ بِهِ عَلَی عِبَادِکَ حَمْداً مَرْغُوباً فِیهِ عِنْدَ أَهْلِ الْخَوْفِ مِنْکَ لِمَهَابَتِکَ وَ مَرْهُوباً عِنْدَ أَهْلِ الْعِزَّةِ بِکَ لِسَطَوَاتِکَ وَ مَشْهُوداً(4) عِنْدَ أَهْلِ الْإِنْعَامِ مِنْکَ لِإِنْعَامِکَ سُبْحَانَکَ مُتَکَبِّراً فِی مَنْزِلَةٍ تَذَبْذَبَتْ أَبْصَارُ النَّاظِرِینَ وَ تَحَیَّرَتْ عُقُولُهُمْ عَنْ بُلُوغِ عِلْمِ جَلَالِهَا

ص: 318


1- 1. اثبت لی من قضائک و قدرک و ازالتک و قصرک عملی و بدنی و اهلی خ ل.
2- 2. حفظت خ ل.
3- 3. حمدک خ ل.
4- 4. مشکورا خ ل.

در تمام منزل­گاه­های والای خویش، بزرگ گشتی و در نعمت­هایی که در آن بزرگمنشی، منزه گشتی، خدایی جز تو که بزرگ و بزرگ­تری وجود ندارد، مارا برای نیستی آفریدی و خود جاودانه­ای، و نه تو نابود می­شوی و نه ما می­مانیم، تو آگاه از ما هستی و ما به واسطه تو عزت یافتیم و از مرتبه تو در غفلت هستیم، تو کسی هستی که با خواب سبک و خوابیدن غافل نشوی، به حق خود ای سرور من، مرا از تغییر نعمت­هایی که در روزگار دنیا، در دین و دنیا به من عطا کردی، به خود پناه ده ای کریم».

به راستی زمانی که چنین گوید، هر آنچه بر بندگان صالح سپاسگزار و شکرگزار خود کفایت کردم او را نیز کفایت می­کنم.

ای محمد هر کس از امت تو خواهان حفاظت مراقبت و یاری من است در صبح و شب و به هنگام خواب بگوید:

«به پروردگارم ایمان آوردم و او خدایی است که جز او خدایی نیست، خدای همه چیز و نهایت هر آگاهی و وارث آن و پروردگار هر پرورنده است. خدا را بر بندگی، خواری، حقارت خویش گواه می­گیرم، و به نیک­های خدا در حق خویش اعتراف می­کنم، و به شکر اندک خود اقرار می کنم و در این روز و شب از خدا مسألت می­کنم به حق آنچه واجب می­داند بر آنچه از من می­بیند، رضایت و ایمان و اخلاص و روزی فراوان و یقینی خالص از شک و تردید، خداوند مرا از غیر خود، کفایت می­کند و خداوند کارگزار من از هر کسی جز اوست، به تمامی علم پنهان و آشکار خدا، ایمان آوردم، و پناه می­برم به علم خدا از هر بدی و هر شری، پاک است او که داناست به آنچه آفرید و آگاه به آن است، آن را برمی­شمرد و بر آن تواناست، هرچه خدا خواست، هیچ نیرویی جز خدا نیست، از خداوند طلب آمرزش می­کنم و بازگشت به سوی اوست».

به راستی زمانی چنین گوید برای او وجهه­ای در میان خلق قرار دهم، دل­هاشان را به سوی او متوجه گردانم، و دینش را مصون بدارم.

ای محمد، به راستی که سحر از قدیم بود و به کسی آسیب نرساند، جز با اذن من هر کس دوست دارد از شر جادوگری از کسانی باشد که در عافیت من به سر می­برند بگوید:

«خدایا ای پروردگار موسی که با سخن گفتن با او، او را ویژه گردانید، و با عصایش هر کس را که به او نیرنگ زد، شکست داد،

ص: 319

تَبَارَکْتَ فِی مَنَازِلِکَ الْعُلَی کُلِّهَا وَ تَقَدَّسْتَ فِی الْآلَاءِ الَّتِی أَنْتَ فِیهَا أَهْلُ الْکِبْرِیَاءِ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْکَبِیرُ الْأَکْبَرُ لِلْفَنَاءِ خَلَقْتَنَا وَ أَنْتَ الْکَائِنُ لِلْبَقَاءِ فَلَا تَفْنَی وَ لَا نَبْقَی وَ أَنْتَ الْعَالِمُ بِنَا وَ نَحْنُ أَهْلُ الْعِزَّةِ بِکَ وَ الْغَفْلَةِ عَنْ شَأْنِکَ وَ أَنْتَ الَّذِی لَا تَغْفُلُ بِسِنَةٍ وَ لَا نَوْمٍ بِحَقِّکَ یَا سَیِّدِی أَجِرْنِی مِنْ تَحْوِیلِ مَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ بِهِ فِی الدِّینِ وَ الدُّنْیَا فِی أَیَّامِ الدُّنْیَا یَا کَرِیمُ فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ کَفَیْتُهُ کُلَّ الَّذِی أَکْفِی عِبَادِیَ الصَّالِحِینَ الْحَامِدِینَ الشَّاکِرِینَ یَا مُحَمَّدُ وَ مَنْ أَرَادَ مِنْ أُمَّتِکَ حِفْظِی وَ کِلَاءَتِی وَ مَعُونَتِی فَلْیَقُلْ عِنْدَ صَبَاحِهِ وَ مَسَائِهِ

وَ نَوْمِهِ آمَنْتُ بِرَبِّی وَ هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ(1) إِلَهُ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ مُنْتَهَی کُلِّ عِلْمٍ وَ وَارِثُهُ وَ رَبُّ کُلِّ رَبٍّ وَ أُشْهِدُ اللَّهَ عَلَی نَفْسِی بِالْعُبُودِیَّةِ وَ الذُّلِّ وَ الصَّغَارِ وَ أَعْتَرِفُ بِحُسْنِ صَنَائِعِ اللَّهِ إِلَیَّ وَ أَبُوءُ عَلَی نَفْسِی بِقِلَّةِ الشُّکْرِ وَ أَسْأَلُ اللَّهَ فِی یَوْمِی هَذَا أَوْ فِی لَیْلَتِی هَذِهِ بِحَقِّ مَا یَرَاهُ لَهُ حَقّاً عَلَی مَا یَرَاهُ مِنِّی لَهُ رِضًی (2)

وَ إِیمَاناً وَ إِخْلَاصاً وَ رِزْقاً وَاسِعاً وَ یَقِیناً خَالِصاً بِلَا شَکٍّ وَ لَا ارْتِیَابٍ حَسْبِی إِلَهِی مِنْ کُلِّ مَنْ هُوَ دُونَهُ وَ اللَّهُ وَکِیلِی مِنْ کُلِّ مَنْ سِوَاهُ آمَنْتُ بِسِرِّ عِلْمِ اللَّهِ کُلِّهِ وَ عَلَانِیَتِهِ وَ أَعُوذُ بِمَا فِی عِلْمِ اللَّهِ کُلِّهِ مِنْ کُلِّ سُوءٍ وَ مِنْ کُلِّ شَرٍّ سُبْحَانَ الْعَالِمِ بِمَا خَلَقَ اللَّطِیفِ فِیهِ الْمُحْصِی لَهُ الْقَادِرِ عَلَیْهِ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ هُوَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ جَعَلْتُ لَهُ فِی خَلْقِی جِهَةً وَ عَطَفْتُ عَلَیْهِ قُلُوبَهُمْ وَ جَعَلْتُهُ فِی دِینِهِ مَحْفُوظاً یَا مُحَمَّدُ إِنَّ السِّحْرَ لَمْ یَزَلْ قَدِیماً وَ لَیْسَ یَضُرُّ شَیْئاً إِلَّا بِإِذْنِی فَمَنْ أَحَبَّ أَنْ یَکُونَ مِنْ أَهْلِ عَافِیَتِی مِنَ السِّحْرِ فَلْیَقُلْ اللَّهُمَّ رَبَّ مُوسَی وَ خَاصَّهُ بِکَلَامِهِ وَ هَازِمَ مَنْ کَادَهُ بِسِحْرِهِ بِعَصَاهُ وَ

ص: 319


1- 1. اله کل اله و اله کل شی ء خ ل.
2- 2. رضا ایمان و إخلاص و إتقان و ایقان بلا شک خ ل.

و بعد از آنکه چوبی بود به ماری تبدیل کرد، دروغ دروغ گویان را فرو خورد، و کار جادوگران را باطل کرد و نیرنگ فاسدان را زائل کرد، هر کس عمداً یا سهواً قصد جادو و یا آسیب زدن به من دارد، آن را بدانم یا ندانم، از آن بترسم یا نترسم، با سبب­های آسمانی کار او را منقطع گردان، تا او را از من بازگردانی در حالی که ضرری به من نرساند و نفوذ نکرد و مرا سرزنش ننمود و من به عظمت تو سینه دشمنان را دفع می کنم. پس در برابر آنها، بهترین و کامل­ترین موانع من باش، ای بزرگوار».

به راستی زمانی که چنین گوید جادوی هیچ جادوگری از جن و آدمیان هرگز به او آسیبی نرساند.

ای محمد هر کس از امت تو می­خواهد واجبات و مستحباتش مورد قبول واقع شوند، پس بعد از هر عمل واجب یا مستحبی بگوید:

«ای کسی که دین استوار را برای فرشتگانش، دینی پسندیده از آنان برای خویش قرار داد، ای کسی که از غیر فرشتگان، کسانی را برای آزمایش به دینش آفرید، ای آنکه برای دین خود از مخلوقات فرستادگانی به سوی آنها فرستاد، ای که دینداران را بدانچه در دین عمل کنند، پاداش دهی، به حق نام خود که تمامی خیرها به آن منتسب می­شوند، مرا از دینداران خود قرار ده که حق دین را بر آنان ملزم می کنی، و دل­هاشان را بدین سمت گرایش می دهی تا حق تو را در آن ادا کنند، به حق نام تو که تفصیل همه چیز در آن است، چیزی غیر از دین خود را در نزد من پرفضیلت­تر قرار نده. و دوستی مرا به غیر آن شدید مکن و آن را به من متصل مگردان و مرا به سمت آن بریده مگردان، و بر خاطر و علاقه و پنهان و پیدای من غلبه کن، و اختیارم به سمت اطاعتت در دین که سبب رضایت تو از من می­شود، سوق ده».

به راستی زمانی که چنین گفت، واجبات و مستحبات او قبول می­گردانم و او را از خودپسندی نگاه می­دارم، و اطاعت و یاد خویش را محبوب او می­گردانم.

ای محمد هر کس از امت تو که غم قرضی او را آکنده ساخت، پس آن را به نزد من آورد و بگوید:

«ای کسی که دو گروه فقیر و بی­نیاز را امتحان می­کنی و آن را به خاطر صبر در آنچه آزمایش کردی، پاداش می­دهی، ای آنکه محبت مال را نزد بندگانش زینت داد، و بخل و سخاوت را به جان­ها الهام کرد، ای که مخلوقات را بر سختی و نرمی آفریدی، قرض فلان فرزند فلان مرا اندوهگین ساخت وبا منّتش بر من، مرا رسوا کرد،

ص: 320

مُعِیدَهَا بَعْدَ الْعَوْدِ ثُعْبَاناً وَ مُلَقِّفَهَا إِفْکَ أَهْلِ الْإِفْکِ وَ مُفْسِدَ عَمَلِ السَّاحِرِینَ وَ مُبْطِلَ کَیْدِ أَهْلِ الْفَسَادِ مَنْ کَادَنِی بِسِحْرٍ أَوْ بِضُرٍّ(1) عَامِداً أَوْ غَیْرَ عَامِدٍ أَعْلَمُهُ أَوْ لَا أَعْلَمُهُ وَ أَخَافُهُ أَوْ لَا أَخَافُهُ فَاقْطَعْ مِنْ أَسْبَابِ السَّمَاوَاتِ عَمَلَهُ حَتَّی تُرْجِعَهُ عَنِّی غَیْرَ نَافِذٍ وَ لَا ضَارٍّ(2) لِی وَ لَا شَامِتٍ بِی إِنِّی أَدْرَأُ بِعَظَمَتِکَ فِی نُحُورِ الْأَعْدَاءِ فَکُنْ لِی مِنْهُمْ مُدَافِعاً أَحْسَنَ مُدَافَعَةٍ وَ أَتَمَّهَا یَا کَرِیمُ.

فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ لَمْ یَضُرَّهُ سِحْرُ سَاحِرٍ جِنِّیٍّ وَ لَا إِنْسِیٍّ أَبَداً یَا مُحَمَّدُ وَ مَنْ أَرَادَ مِنْ أُمَّتِکَ تَقَبُّلَ الْفَرَائِضِ وَ النَّوَافِلِ مِنْهُ فَلْیَقُلْ خَلْفَ کُلِّ فَرِیضَةٍ أَوْ تَطَوُّعٍ یَا شَارِعاً لِمَلَائِکَتِهِ الدِّینَ الْقَیِّمَ (3) دِیناً رَاضِیاً بِهِ مِنْهُمْ لِنَفْسِهِ وَ یَا خَالِقاً مَنْ سِوَی الْمَلَائِکَةِ مِنْ خَلْقِهِ لِلِابْتِلَاءِ بِدِینِهِ وَ یَا مُسْتَخِصّاً مِنْ خَلْقِهِ لِدِینِهِ رُسُلًا إِلَی مَنْ دُونَهُمْ وَ یَا مُجَازِیَ أَهْلِ الدِّینِ بِمَا عَمِلُوا فِی الدِّینِ اجْعَلْنِی بِحَقِّ اسْمِکَ الَّذِی کُلُّ شَیْ ءٍ مِنَ الْخَیْرَاتِ مَنْسُوبٌ إِلَیْهِ مِنْ أَهْلِ دِینِکَ الْمُؤْثِرِ بِهِ بِإِلْزَامِکَهُمْ حَقَّهُ (4)

وَ تَفْرِیغِکَ قُلُوبَهُمْ لِلرَّغْبَةِ فِی أَدَاءِ حَقِّکَ فِیهِ إِلَیْکَ لَا تَجْعَلْ بِحَقِّ اسْمِکَ الَّذِی فِیهِ تَفْصِیلُ الْأُمُورِ کُلِّهَا شَیْئاً سِوَی دِینِکَ عِنْدِی أَبْیَنَ فَضْلًا وَ لَا إِلَیَّ أَشَدَّ تَحَبُّباً وَ لَا بِی لَاصِقاً وَ لَا أَنَا إِلَیْهِ مُنْقَطِعاً وَ اغْلِبْ بَالِی وَ هَوَایَ وَ سَرِیرَتِی وَ عَلَانِیَتِی وَ اسْفَعْ بِنَاصِیَتِی إِلَی کُلِّ مَا تَرَاهُ لَکَ مِنِّی رِضًی مِنْ طَاعَتِکَ فِی الدِّینِ فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ تَقَبَّلْتُ مِنْهُ النَّوَافِلَ وَ الْفَرَائِضَ وَ عَصَمْتُهُ فِیهَا مِنَ الْعُجْبِ وَ حَبَّبْتُ إِلَیْهِ طَاعَتِی وَ ذِکْرِی یَا مُحَمَّدُ وَ مَنْ مَلَأَهُ هَمُّ دَیْنٍ مِنْ أُمَّتِکَ فَلْیَنْزِلْ بِی وَ لْیَقُلْ:

یَا مُبْتَلِیَ الْفَرِیقَیْنِ أَهْلِ الْفَقْرِ وَ أَهْلِ الْغِنَی وَ جَازِیَهُمْ بِالصَّبْرِ فِی الَّذِی ابْتَلَیْتَهُمْ بِهِ وَ یَا مُزَیِّنَ حُبِّ الْمَالِ عِنْدَ عِبَادِهِ وَ مُلْهِمَ الْأَنْفُسِ الشُّحَّ وَ السَّخَاءَ وَ یَا فَاطِرَ الْخَلْقِ عَلَی الْفَظَاظَةِ وَ اللِّینِ غَمَّنِی دَیْنُ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ وَ فَضَحَنِی بِمَنِّهِ عَلَیَّ بِهِ وَ

ص: 320


1- 1. بضیر خ ل.
2- 2. ضائر خ ل.
3- 3. دین القیمة خ ل.
4- 4. حبه خ ل.

و درخواست آن ناتوانم جز از تو، ای بهترین کسی که حاجات از او خواسته می­شود، ای زداینده­ ترس­ها، با فراهم کردن پرداخت آن قرض از طریق روزی خود، این غم و ترس ناشی از بدهی را برطرف نمای، و آن را روا ساز. ای توانمند، و با تأخیر در پرداخت آن و با تنگ گرداندن آن بر من، مرا خوار مساز، ادای آن دین را بر من آسان کن، به راستی که من به بردگی کشیده شدم، پس از گشایش خود که هرگز از بین نرود و کاستی نپذیرد مرا آزاد کن».

به راستی زمانی که چنین گوید، بدهکار را از او برگردانم و از طرف او بدهی­اش را پرداخت نمایم .

ای محمد هر کس ترسی در او افتد و دوست بدارد که نعمت را بر او تمام کنم و به او کرامت بخشم و او را نزد خویش با آبرو گردانم، بگوید:

«ای فزاینده عزت در دل­های تقواپیشگان، ای سرپرست آنها به سبب نیکی باطنشان، ای ایمن­گرداننده­ آنان به سبب بندگی نیکشان، از تو می خواهم به تمام آنچه شمارش آن را نگاه داشتی از هر آنچه علمش را نیکو گرداندی، با استوار کردن قلبم بر آرامش و ایمان، مرا اجابت کنی و با پذیرفتن خود، مرا به اوج رغبت در اطاعت خود برسانی به طوری که به دیگری توجه نکنم و از غیر تو نهراسم ای مهربان».

به راستی هر کس چنین گوید او را از حوادث عجیب در جان و دین و نعمت­هایش ایمن گردانم.

ای محمد به کسانی که می­خواهند به من نزدیکی بجویند، بگو: یقیناً بدانید که این سخن بهترین چیزی است که شما بعد از واجبات، می­توانید بدان نزدیکی بجویی و می­گویی:

«خدایا هیچ یک از مخلوقاتت نیست که شام کرده باشد و تو در حق او نیکوکردارتر از من ، و کرامتت در حق او پایدارتر و فضلت بر او روشن­تر و مهربانی­ات بر او بیشتر و احاطه­ات بر او شدیدتر و مهرت بر او سخت تر از من باشد و اگر تمامی مخلوقات، چون من، آن را به شماره درآورند، پس گواه باش ای آنکه شهادتت کافی است، من با نیت صادقانه تو را گواه می­گیرم که در عطا کردن نعمت­های خود بر من، دارای فضل و بخششی، و سپاسگزاری من در برابر آن اندک است، ای به انجام رساننده هر آنچه اراده کند، بر محمد و خاندان محمد درود فرست، و مرا ایمن گردان از اینکه به خاطر شکر اندک من، خشم تو بر آن وارد شود، از اتمام نعمت­های خود،

ص: 321

أَعْیَانِی بَابُ طَلِبَتِهِ إِلَّا مِنْکَ یَا خَیْرَ مَطْلُوبٍ إِلَیْهِ الْحَوَائِجُ یَا مُفَرِّجَ الْأَهَاوِیلِ فَرِّجْ هَمِّی وَ أَهَاوِیلِی فِی الَّذِی لَزِمَنِی مِنْ دَیْنِ فُلَانٍ بِتَیْسِیرِکَهُ لِی مِنْ رِزْقِکَ فَاقْضِهِ یَا قَدِیرُ وَ لَا تُهِنِّی بِتَأَخُّرِ(1) أَدَائِهِ وَ لَا بِتَضْیِیقِهِ عَلَیَّ وَ یَسِّرْ لِی أَدَاءَهُ فَإِنِّی بِهِ مُسْتَرَقٌّ فَافْکُکْ رِقِّی (2) مِنْ سَعَتِکَ الَّتِی لَا تَبِیدُ وَ لَا تَغِیضُ أَبَداً فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ صَرَفْتُ عَنْهُ صَاحِبَ الدَّیْنِ وَ أَدَّیْتُهُ إِلَیْهِ عَنْهُ یَا مُحَمَّدُ وَ مَنْ أَصَابَهُ تَرْوِیعٌ فَأَحَبَّ أَنْ أُتِمَّ عَلَیْهِ النِّعْمَةَ وَ أُهَنِّئَهُ الْکَرَامَةَ وَ أَجْعَلَهُ وَجِیهاً عِنْدِی فَلْیَقُلْ:

یَا حَاشِیَ الْعِزِّ قُلُوبَ أَهْلِ التَّقْوَی وَ یَا مُتَوَلِّیَهُمْ بِحُسْنِ سَرَائِرِهِمْ وَ یَا مُؤَمِّنَهُمْ بِحُسْنِ تَعَبَّدِهِمْ أَسْأَلُکَ بِکُلِّ مَا قَدْ أَبْرَمْتَهُ إِحْصَاءً مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ قَدْ أَتْقَنْتَهُ عِلْماً أَنْ تَسْتَجِیبَ لِی بِتَثْبِیتِ قَلْبِی عَلَی الطُّمَأْنِینَةِ وَ الْإِیمَانِ وَ أَنْ تُوَلِّیَنِی مِنْ قَبُولِکَ مَا تُبَلِّغُنِی بِهِ شِدَّةَ الرَّغْبَةِ فِی طَاعَتِکَ حَتَّی لَا أُبَالِیَ أَحَداً سِوَاکَ وَ لَا أَخَافَ شَیْئاً مِنْ دُونِکَ یَا رَحِیمُ فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ آمَنْتُهُ مِنْ رَوَائِعِ الْحَدَثَانِ فِی نَفْسِهِ وَ دِینِهِ وَ نِعَمِهِ یَا مُحَمَّدُ قُلْ لِلَّذِینَ یُرِیدُونَ التَّقَرُّبَ إِلَیَّ اعْلَمُوا عِلْمَ یَقِینٍ أَنَّ هَذَا الْکَلَامَ أَفْضَلُ مَا أَنْتُمْ مُتَقَرِّبُونَ بِهِ إِلَیَّ بَعْدَ الْفَرَائِضِ وَ ذَلِکَ أَنْ تَقُولَ اللَّهُمَّ إِنَّهُ لَمْ یَمَسَّ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِکَ أَنْتَ أَحْسَنُ إِلَیْهِ صَنِیعاً مِنِّی وَ لَا لَهُ أَدْوَمُ کَرَامَةً وَ لَا عَلَیْهِ أَبْیَنُ فَضْلًا وَ لَا بِهِ أَشَدُّ تَرَفُّقاً وَ لَا عَلَیْهِ أَشَدُّ حِیَاطَةً(3) وَ لَا عَلَیْهِ أَشَدُّ تَعَطُّفاً مِنْکَ عَلَیَّ وَ إِنْ کَانَ جَمِیعُ الْمَخْلُوقِینَ یُعَدِّدُونَ مِنْ ذَلِکَ مِثْلَ تَعْدِیدِی فَاشْهَدْ یَا کَافِیَ الشَّهَادَةِ بِأَنِّی أُشْهِدُکَ بِنِیَّةِ صِدْقٍ بِأَنَّ لَکَ الْفَضْلَ وَ الطَّوْلَ فِی إِنْعَامِکَ عَلَیَّ وَ قِلَّةِ شُکْرِی لَکَ فِیهَا یَا فَاعِلَ کُلِّ إِرَادَتِهِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ طَوِّقْنِی أَمَاناً مِنْ حُلُولِ السُّخْطِ فِیهِ لِقِلَّةِ الشُّکْرِ وَ أَوْجِبْ لِی زِیَادَةً مِنْ إِتْمَامِ النِّعْمَةِ(4)

ص: 321


1- 1. بتأخیر خ ل.
2- 2. رقبتی خ ل و فی بعض النسخ رزقی، و کانه تصحیف.
3- 3. حیطة خ ل.
4- 4. زیادة النعمة خ ل.

فراوانی آمرزش را نصیب من گردان، و خیر خود را بهره­ام کن، و بر محمد و خاندان او درود فرست و مرا به باطنم مسنج و قلبم را برای خشنودی خود آزمایش کن، و آنچه از دینت که به تو نزدیکی جستم، برایم خالص گردان و آن را همراه با شبهه و یا فخر و یا تکبر قرار مده ای بزرگوار» .

به راستی زمانی که چنین گوید، او را محبوب اهل آسمان­ها گردانم و او را بسیار سپاسگزار نام می­نهم.

ای محمد و هر کس از امت تو بخواهد که با کفایت من تسلطی از جانب شروران بر او نباشد، بگوید:

«ای نگهدارنده فرمانروایی بر غیر خود، و ای بازدارنده دیگران از دستیابی به فرمانروایی­اش، ای بی­نیازکننده تقوا پیشگان با دور کردن سختی­ها از آنان در تمامی امور، سرپرستی مرا در دین و دنیا به غیر خود وامگذار، و زمام امور نیکان را به سمت من سوق ده تا از خیر آنان به نیکی­اش دست یابم، و مرا یاور آنان قرار ده، و زمام امور بد ذاتان را در دست من قرار ده و نگهدار من از شر آنان باش و مدافع و بازدارنده من باش تا به واسطه­ی نگاهداری و سرپرستی خود از من، از شر کسی که جز به ایمنی تو، نمی­توان در امان بود، ایمن گردم، ای مهربان­ترین مهربانان».

به راستی زمانی که چنین گوید، هرگز نیرنگ حیله­گر به او آسیبی نمی­رساند.

ای محمد هر کس از امت تو که خواهان منفعت در تجارت خویش است، هنگامی که آن را شروع کرد بگوید:

«ای فزاینده درآمدهای تقواپیشگان که آنها را چندین برابر قرار می دهی، ای سوق­دهنده­ روزی­ها و جاری سازنده آنان به مخلوقات، ای ترجیح­دهنده برخی از ما بر برخی دیگر در روزی­ها، مرا در این تجارتم به سمت بی­نیازی نگاه دارنده و سپاسگزار جهت ده که به نیکی او را سپاس گویم، تا مرا از آن بهره­مند سازی و به واسطه­ آن از من سود برسانی، ای که تجارت­های جهانیان را به طاعت خویش، پرفایده گردانی، بر محمد و خاندان محمد درود فرست در این تجارت، به من روزی عطا کن تا نیک کرداری را در آنچه مرا بدان مبتلا می­کنی، نصیبم گردانی، و به واسطه­ آن مرا از سرکشی و ناامیدی بازداری، ای بهترین پراکننده روزی، با برگرداندن دعای من با خسارت، دشمن مرا شاد مگردان، و به واسطه­ اینکه از تو درخواست نمودم و

ص: 322

بِسَعَةِ الْمَغْفِرَةِ(1)

أَنْظِرْنِی خَیْرَکَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ لَا تُقَایِسْنِی بِسَرِیرَتِی وَ امْتَحِنْ قَلْبِی لِرِضَاکَ وَ اجْعَلْ مَا تَقَرَّبْتُ بِهِ إِلَیْکَ فِی دِینِکَ لَکَ خَالِصاً وَ لَا تَجْعَلْهُ لِلُزُومِ شُبْهَةٍ أَوْ فَخْرٍ أَوْ رِئَاءٍ(2) أَوْ کِبْرٍ یَا کَرِیمُ فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ أَحَبَّهُ أَهْلُ سَمَاوَاتِی وَ سَمَّوْهُ الشَّکُورَ یَا مُحَمَّدُ وَ مَنْ أَرَادَ مِنْ أُمَّتِکَ أَلَّا یَکُونَ لِأَحَدٍ عَلَیْهِ سُلْطَانٌ بِکِفَایَتِی إِیَّاهُ الشُّرُورَ فَلْیَقُلْ یَا قَابِضاً عَلَی الْمُلْکِ لِمَا دُونَهُ وَ مَانِعاً مَنْ دُونَهُ نَیْلَ شَیْ ءٍ مِنْ مُلْکِهِ یَا مُغْنِیَ (3) أَهْلِ التَّقْوَی بِإِمَاطَتِهِ الْأَذَی فِی جَمِیعِ الْأُمُورِ عَنْهُمْ لَا تَجْعَلْ وَلَایَتِی فِی الدِّینِ وَ الدُّنْیَا إِلَی أَحَدٍ سِوَاکَ وَ اسْفَعْ بِنَوَاصِی أَهْلِ الْخَیْرِ کُلِّهِمْ إِلَیَّ حَتَّی أَنَالَ مِنْ خَیْرِهِمْ خَیْرَهُ وَ کُنْ لِی عَلَیْهِمْ فِی ذَلِکَ مُعِیناً وَ خُذْ لِی بِنَوَاصِی

أَهْلِ الشَّرِّ کُلِّهِمْ (4) وَ کُنْ لِی مِنْهُمْ فِی ذَلِکَ حَافِظاً وَ عَنِّی مُدَافِعاً وَ لِی مَانِعاً حَتَّی أَکُونَ آمِناً بِأَمَانِکَ لِی بِوَلَایَتِکَ لِی مِنْ شَرِّ مَنْ لَا یُؤْمَنُ شَرُّهُ إِلَّا بِأَمَانِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ لَمْ یَضُرَّهُ کَیْدُ کَائِدٍ أَبَداً یَا مُحَمَّدُ وَ مَنْ أَرَادَ مِنْ أُمَّتِکَ أَنْ تَرْبَحَ تِجَارَتُهُ فَلْیَقُلْ حِینَ یَبْتَدِئُ بِهَا یَا مُرْبِیَ نَفَقَاتِ أَهْلِ التَّقْوَی وَ مُضَاعِفَهَا وَ یَا سَائِقَ الْأَرْزَاقِ سَحّاً إِلَی الْمَخْلُوقِینَ وَ یَا مُفَضِّلَنَا بِالْأَرْزَاقِ بَعْضَنَا عَلَی بَعْضٍ سُقْنِی وَ وَجِّهْنِی فِی تِجَارَتِی هَذِهِ إِلَی وَجْهِ غِنَی عَاصِمٍ شَکُورٍ آخُذُهُ بِحُسْنِ شُکْرٍ لِتَنْفَعَنِی بِهِ وَ تَنْفَعُ بِهِ مِنِّی یَا مُرْبِحَ تِجَارَاتِ الْعَالَمِینَ بِطَاعَتِهِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ سُقْ لِی فِی تِجَارَتِی هَذِهِ رِزْقاً تَرْزُقُنِی فِیهِ حُسْنَ الصُّنْعِ فِیمَا ابْتَلَیْتَنِی بِهِ وَ تَمْنَعُنِی فِیهِ (5) مِنَ الطُّغْیَانِ وَ الْقُنُوطِ یَا خَیْرَ نَاشِرٍ رِزْقَهُ لَا تُشْمِتْ بِی (6) بِرَدِّکَ عَلَیَّ دُعَائِی بِالْخُسْرَانِ عَدُوّاً لِی وَ أَسْعِدْنِی بِطَلِبَتِی مِنْکَ وَ

ص: 322


1- 1. الرحمة خ ل.
2- 2. و لا فخر و لا ریاء خ ل.
3- 3. یا معین خ ل.
4- 4. حتی أعافی من شرهم کلهم خ.
5- 5. فی تجارتی هذه ربحا و ارزقنی فیه حسن الصنیع فیما ابتلیتنی و امنعنی فیه ... خ.
6- 6. فی المصدر: لا تشمت بی عدوی بردک دعائی بالخسران لی.

تو را خواندم مرا سعادتمند گردان ای مهربان­ترین مهربانان».

به راستی زمانی که چنین گوید به تجارت او را سودمند گردانم و بر آن بیافزایم .

ای محمد هر کس از امت تو ایمنی از بلاها و استجابت دعا را خواهد، هنگامی که اذان مغرب را می­شنود، بگوید:

«ای چیره­کننده­ انتقام خویش بر دشمنانش با خواری آنها در دنیا و عذابشان در آخرت، ای گستراننده­ فضل بر دوستان خویش، با نگاهداری آنها در دنیا و و ای نیکو عطا و ای صاحب عذاب سرسخت با انتقام و ای نیکوپاداش­دهنده با ثواب، و ای آفریننده­ اهل بهشت و دوزخ که عملشان را با آنان همراه می­گرداند، ای دانا به کسانی که بهشت می­روند یا دوزخ، ای هدایت­گر ای گمراه کننده­ ای کفایت­کننده ای عافیت­دهنده ای مجازات­کننده، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و به هدایت خویش مرا راه نمای و به عافیت خویش مرا از اینکه از اهل جهنم و به همراه شیاطین باشم، عافیت بخش، و بر من رحم کن، به راستی اگر بر من رحم نکنی از زیانکارانم، و مرا از زیان به واسطه­ دخول جهنم و محرومیت از بهشت، پناه ده به حق خدایی که جز تو نیست، ای صاحب فضل بسیار».

به راستی زمانی که چنین گوید، به رحمت خویش او را به مقامی که می­گفت فرو پوشانم.

ای محمد هر کس غایب باشد و دوست بدارد که او را سالم و به همراه برآورده ساختن حاجت، بازگردانم، پس در غربت خویش بگوید:

«ای جمع­کننده بهشتیان بر اساس نزدیکی دل­هاشان و بسیاری شوق در محبت و ای جمع کننده­ میان طاعت خویش و مخلوقاتش که برای آن آفرید، ای گشاینده­ از هر اندوهناک، ای پناه دهنده هر غریب، ای رحم­کننده بر من در غربتم با نگاهداری نیکو و مراقبت و یاری و ای زداینده احساس تنگی و اندوه از من به واسطه­ جمع کردن میان من و دوستانم، ای پدیدآورنده الفت میان دوستان بر محمد و خاندان محمد درود فرست مرا به جدایی خانواده و فرزندانم دردمند مکن

ص: 323

بِدُعَائِی إِیَّاکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ (1) فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ أَرْبَحْتُ تِجَارَتَهُ وَ أَرْبَیْتُهَا لَهُ یَا مُحَمَّدُ وَ مَنْ أَرَادَ مِنْ أُمَّتِکَ الْأَمَانَ مِنْ بَلِیَّتِی وَ الِاسْتِجَابَةَ لِدَعْوَتِهِ فَلْیَقُلْ حِینَ یَسْمَعُ تَأْذِینَ الْمَغْرِبِ یَا مُسَلِّطَ نِقَمِهِ عَلَی أَعْدَائِهِ بِالْخِذْلَانِ لَهُمْ فِی الدُّنْیَا وَ الْعَذَابِ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ وَ یَا مُوَسِّعاً فَضْلَهُ عَلَی أَوْلِیَائِهِ بِعِصْمَتِهِ إِیَّاهُمْ فِی الدُّنْیَا وَ حُسْنِ عَائِدَتِهِ وَ یَا شَدِیدَ النَّکَالِ بِالانْتِقَامِ وَ یَا حَسَنَ الْمُجَازَاةِ بِالثَّوَابِ وَ یَا بَارِئَ خَلْقِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ مُلْزِمَ أَهْلِهِمَا عَمَلَهُمَا وَ الْعَالِمَ بِمَنْ یَصِیرُ إِلَی جَنَّتِهِ وَ نَارِهِ یَا هَادِی یَا مُضِلُّ یَا کَافِی یَا مُعَافِی یَا مُعَاقِبُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اهْدِنِی بِهُدَاکَ وَ عَافِنِی بِمُعَافَاتِکَ مِنْ سُکْنَی جَهَنَّمَ مَعَ الشَّیَاطِینِ وَ ارْحَمْنِی فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تَرْحَمْنِی أَکُنْ (2) مِنَ الْخاسِرِینَ وَ أَعِذْنِی مِنَ الْخُسْرَانِ (3) بِدُخُولِ النَّارِ وَ حِرْمَانِ الْجَنَّةِ بِحَقِّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ یَا ذَا الْفَضْلِ الْعَظِیمِ فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ تَغَمَّدْتُهُ فِی ذَلِکَ الْمَقَامِ الَّذِی یَقُولُ فِیهِ بِرَحْمَتِی یَا مُحَمَّدُ وَ مَنْ کَانَ غَائِباً فَأَحَبَّ أَنْ أُؤَدِّیَهُ سَالِماً مَعَ قَضَائِی لَهُ الْحَاجَةَ فَلْیَقُلْ فِی غُرْبَتِهِ یَا جَامِعاً بَیْنَ أَهْلِ الْجَنَّةِ عَلَی تَأَلُّفٍ مِنَ الْقُلُوبِ وَ شِدَّةِ تَوَاجُدٍ فِی الْمَحَبَّةِ وَ یَا جَامِعاً بَیْنَ طَاعَتِهِ وَ بَیْنَ مَنْ خَلَقَهُ لَهَا وَ یَا مُفَرِّجاً عَنْ کُلِّ مَحْزُونٍ وَ یَا مَوْئِلَ (4) کُلِّ غَرِیبٍ وَ یَا رَاحِمِی فِی غُرْبَتِی بِحُسْنِ الْحِفْظِ وَ الْکِلَاءَةِ وَ الْمَعُونَةِ لِی وَ یَا مُفَرِّجَ مَا بِی مِنَ الضِّیقِ وَ الْحُزْنِ بِالْجَمْعِ بَیْنِی وَ بَیْنَ أَحِبَّتِی وَ یَا مُؤَلِّفاً بَیْنَ الْأَحِبَّاءِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لَا تَفْجَعْنِی بِانْقِطَاعِ أَوْبَةِ(5) أَهْلِی وَ وَلَدِی عَنِّی وَ لَا

ص: 323


1- 1. و صلّی اللّه علی محمّد و آله الطیبین الطاهرین الأخیار، و اسمع دعائی و استجب ندائی انک سمیع الدعاء خ.
2- 2. کنت خ ل.
3- 3. و من دخول خ ل.
4- 4. منهل خ ل.
5- 5. رؤیة خ ل.

و خانواده­ام را به عدم بازگشت من مصیبت زده مساز، به تمامی درخواست­هایت، تو را می­خوانم مرا اجابت کن، و این دعای من از توست بر من رحم کن، ای مهربان­ترین مهربانان» .

به راستی زمانی که چنین گوید در غربتش با او انس گیرم و او را در خانواده­اش حفظ کنم و او را سالم به همراه برآوردن حاجتش بازگردانم.

«ای محمد هر کس از امت من بخواهد نمازش را چند برابر بالا برم، بعد از هر نماز واجبی بگوید، در حالی که دستانش را بسیار بالا می­برد:

ای آشکارکننده­ رازها، ای روشن­گر پنهان، ای قرار دهنده­ احکام و آفریننده چهارپایان، ای آفرینشگر مردمان، و واجب­گردانده اطاعت و الزام کننده­ دین و بایسته گردانند­ه­ عبادت، از تو می­خواهم به حق پاکی هر نمازی که طاهر کردی و به حق آنکه نماز را برای او پاک داشتی، و به حق کسی که به واسطه­ او نمازم را طیب گرداندی، نمازم را پاک، مورد قبول پذیرش خود و بالا بردن خویش قرار دهی و دینم را به واسطه­ آن پاک گردانی و بر قلبم محافظت نیک از آن الهام فرمایی، تا مرا از اهل آن قرار دهی، کسانی که آنان را به خشوع در نماز یاد کردی، تو سرپرت تمام سپاسی. خدایی جز تو نیست، سراسر حمد با تمامی سپاس از آن توست که سرپرست آنی، و تو سرپرست تمام توحیدی، خدایی جز تو نیست و سراسر توحید با تمامی توحیدی که تو سرپرست آنی، مخصوص توست، و تو سرپرست تمامی تهلیل هستی، خدایی جز تو نیست پس سراسر تهلیل با تمامی تهلیلی که تو سرپرست آنی، مخصوص توست، و تو سرپرست تمامی تسبیحی، و خدایی جز تو نیست و سراسر تسبیح با تمام تسبیحی که تو سرپرست آنی، مخصوص توست، و تو سرپرست تمامی تکبیر هستی و خدایی جز تو نیست و سراسر تکبیر به همراه تمام تکبیری که تو سرپرست آنی، مخصوص توست، پروردگارا با بالا بردن این نماز من به صورت پاک و مورد قبول آن را بر من بازگردان و به راستی که تو شنونده آگاهی».

به راستی زمانی که چنین گوید، نماز او را چند برابر در لوح محفوظ بالا برم.

می­گویم: در برخی کتاب­های الاجازات، سندهایی برای دعاهای پنهانی یافتم که چنین است:

به خط سید نظام الدین احمد شیرازی فقیر به درگاه خداوند بی­نیاز بی­نیازکننده احمد بن حسن بن ابراهیم حسنی حسینی، روایت می­کند از عموی خود و مورد خدمت او، عظمت آیین و دین اسماعیل از پدرش و مورد خدمتش شرف اسلام و عزت مسلمین از شیخ شیوخ

ص: 324

تَفْجَعْ أَهْلِی بِانْقِطَاعِ أَوْبَتِی (1) عَنْهُمْ بِکُلِّ مَسَائِلِکَ أَدْعُوکَ فَاسْتَجِبْ لِی فَذَلِکَ دُعَائِی إِیَّاکَ فَارْحَمْنِی یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ آنَسْتُهُ فِی غُرْبَتِهِ وَ حَفِظْتُهُ فِی الْأَهْلِ وَ أَدَّیْتُهُ سَالِماً مَعَ قَضَائِی لَهُ الْحَاجَةَ یَا مُحَمَّدُ وَ مَنْ أَرَادَ مِنْ أُمَّتِکَ أَنْ أَرْفَعَ صَلَاتَهُ مُضَاعَفَةً فَلْیَقُلْ خَلْفَ کُلِّ صَلَاةٍ افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ وَ هُوَ رَافِعٌ یَدَیْهِ آخِرَ کُلِّ شَیْ ءٍ یَا مُبْدِئَ الْأَسْرَارِ وَ مُبَیِّنَ الْکِتْمَانِ وَ شَارِعَ الْأَحْکَامِ وَ ذَارِئَ الْأَنْعَامِ وَ خَالِقَ الْأَنَامِ وَ فَارِضَ الطَّاعَةِ وَ مُلْزِمَ الدِّینِ وَ مُوجِبَ التَّعَبُّدِ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ تَزْکِیَةِ کُلِّ صَلَاةٍ زَکَّیْتَهَا وَ بِحَقِّ مَنْ زَکَّیْتَهَا لَهُ وَ بِحَقِّ مَنْ زَکَّیْتَهَا بِهِ أَنْ تَجْعَلَ صَلَاتِی هَذِهِ زَاکِیَةً مُتَقَبَّلَةً بِتَقَبُّلِکَهَا وَ رَفْعِکَهَا وَ تصیرک [تَصْیِیرِکَ] بِهَا دِینِی زَاکِیاً وَ إِلْهَامِکَ قَلْبِی حُسْنَ الْمُحَافَظَةِ عَلَیْهَا حَتَّی تَجْعَلَنِی مِنْ أَهْلِهَا الَّذِینَ ذَکَرْتَهُمْ بِالْخُشُوعِ فِیهَا أَنْتَ وَلِیُّ الْحَمْدِ کُلِّهِ فَلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ فَلَکَ الْحَمْدُ کُلُّهُ بِکُلِّ حَمْدٍ أَنْتَ لَهُ وَلِیٌّ وَ أَنْتَ وَلِیُّ التَّوْحِیدِ کُلِّهِ فَلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ فَلَکَ التَّوْحِیدُ کُلُّهُ بِکُلِّ تَوْحِیدٍ أَنْتَ لَهُ وَلِیٌّ وَ أَنْتَ وَلِیُّ التَّهْلِیلِ کُلِّهِ فَلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ فَلَکَ التَّهْلِیلُ کُلُّهُ بِکُلِّ تَهْلِیلٍ أَنْتَ لَهُ وَلِیٌّ وَ أَنْتَ وَلِیُّ التَّسْبِیحِ کُلِّهِ فَلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ فَلَکَ التَّسْبِیحُ کُلُّهُ بِکُلِّ تَسْبِیحٍ أَنْتَ لَهُ وَلِیٌّ وَ أَنْتَ وَلِیُّ التَّکْبِیرِ کُلِّهِ فَلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ فَلَکَ التَّکْبِیرُ کُلُّهُ بِکُلِّ تَکْبِیرٍ أَنْتَ لَهُ وَلِیٌّ رَبِّ عُدْ عَلَیَّ فِی صَلَاتِی هَذِهِ بِرَفْعِکَهَا زَاکِیَةً مُتَقَبَّلَةً إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ رَفَعْتُ لَهُ صَلَاتَهُ مُضَاعَفَةً فِی اللَّوْحِ الْمَحْفُوظِ(2).

أَقُولُ وَجَدْتُ فِی بَعْضِ کُتُبِ الْإِجَازَاتِ إِسْنَاداً لِأَدْعِیَةِ السِّرِّ وَ هُوَ هَذَا مِنْ خَطِّ السَّیِّدِ نِظَامِ الدِّینِ أَحْمَدَ الشِّیرَازِیِّ الْفَقِیرِ إِلَی اللَّهِ الْغَنِیِّ الْمُغْنِی أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ الْحَسَنِیِّ الْحُسَیْنِیِّ یَرْوِی عَنْ عَمِّهِ وَ مَخْدُومِهِ مَجْدِ الْمِلَّةِ وَ الدِّینِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ وَالِدِهِ وَ مَخْدُومِهِ شَرَفِ الْإِسْلَامِ وَ عِزِّ الْمُسْلِمِینَ إِبْرَاهِیمَ عَنْ شَیْخِ شُیُوخِ

ص: 324


1- 1. رؤیتی خ ل.
2- 2. راجع البلد الأمین ص 504- 515.

محدثین صدر حق و دین ابراهیم بن محمد بن موید از شیخ سدید الدین یوسف بن علی بن مطهر حلّی از شیخ امام مهذب الدین ابی عبدالله حسین بن فرج نیلی از شیخ مفید أبی علی حسن بن محمد طوسی از شیخ امام ابی جعفر محمد بن حسن بن علی طوسی.

از شیخ امام صدرالدین نیز از امام بدرالدین محمد بن أبی کرم عبدالرزاق بن أبی بکر بن حیدر از قاضی فخر الدین محمد بن خالد أبهری از سید امام ضیاء الدین أبی رضا فضل الله بن علی راوندی نقل کرد: حدیث گفت برای ما أبو عبدالله بن حسین بن عبیدالله بن ابراهیم غضائری از أبی محمد هارون بن موسی تلعکبری نقل کرد: روایت کرد برای ما ابو علی محمد بن همام، نقل کرد: حسن بن زکریا بصری برای ما روایت کرد: صهیب بن عباد بن صهیب از پدرش عباد از ابی عبدالله جعفر بن محمد صادق از پدرش از پدرانش از مولایمان امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیهم السلام روایت کرد که فرمودند: برای رسول خدا صلی الله علیه و آله رازی بود پس زمانی که بر آن دست یافتند.... تا آخر دعاهای سری.

می­گویم: سید جلیل علی بن طاووس در کتاب فتح الابواب فی الاستخارات به هنگام سخن از دعای استخاره، سندی دیگر از این دعاها ذکر کرد، و فرمودند: ابو علی حسن بن احمد بن ابراهیم بن شاذان برای مان روایت کرد و گفت: ابو جعفر احمد بن یعقوب بن یوسف اصفهانی در جمادی الاول سال سیصد و چهل و نه برایمان روایت کرد و گفت: ابو جعفر احمد بن علی اصفهانی صاحب شاذکونی برایمان روایت کرد و گفت: ابواسحاق ابراهیم بن محمد بن سید ثقفی برایمان نقل کرد و گفت: احمد بن محمد بن عمر بن یونس یمانی برایمان روایت کرد و گفت: محمد بن ابراهیم بن نوح اصبحی و ابو خصیب سلیمان بن عمرو بن نوح أصبحی برایمان روایت کردند و گفت: محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب از علی بن حسین صلوات الله علیهم نقل کرد: حضرت علی علیه الصلاة و السلام فرمودند: رسول خدا صلی الله علهی و آله رازی داشتند، پس زمانی که دست یافت ..... تا آخر آنچه از روایت ذکر شد، سپس دعا را آوردند .

ص: 325

الْمُحَدِّثِینَ صَدْرِ الْحَقِّ وَ الدِّینِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُؤَیَّدِ عَنِ الشَّیْخِ سَدِیدِ الدِّینِ یُوسُفَ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُطَهَّرٍ الْحِلِّیِّ عَنِ الشَّیْخِ الْإِمَامِ مُهَذَّبِ الدِّینِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْفَرَجِ النِّیلِیِّ عَنِ الشَّیْخِ الْمُفِیدِ أَبِی عَلِیٍّ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الطُّوسِیِّ عَنِ الشَّیْخِ الْإِمَامِ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الطُّوسِیِّ وَ عَنِ الشَّیْخِ الْإِمَامِ صَدْرِ الدِّینِ أَیْضاً عَنِ الْإِمَامِ بَدْرِ الدِّینِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی الْکَرَمِ عَبْدِ الرَّزَّاقِ بْنِ أَبِی بَکْرِ بْنِ حَیْدَرٍ عَنِ الْقَاضِی فَخْرِ الدِّینِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الْأَبْهَرِیِّ عَنِ السَّیِّدِ الْإِمَامِ ضِیَاءِ الدِّینِ أَبِی الرِّضَا فَضْلِ اللَّهِ بْنِ عَلِیٍّ الرَّاوَنْدِیِّ قَالَ أَخْبَرَنَا السَّیِّدُ الْإِمَامُ أَبُو الصَّمْصَامِ ذُو الْفَقَارِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَعْبَدٍ الْحَسَنِیُّ قَالَ أَخْبَرَنَا الشَّیْخُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الطُّوسِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنُ بْنُ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ الْغَضَائِرِیُّ عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ هَارُونَ بْنِ مُوسَی التَّلَّعُکْبَرِیِّ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو عَلِیٍّ مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ قَالَ حَدَّثَنِی الْحَسَنُ بْنُ زَکَرِیَّا الْبَصْرِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی صُهَیْبُ بْنُ عَبَّادِ بْنِ صُهَیْبٍ عَنْ أَبِیهِ عَبَّادٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ مَوْلَانَا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیهم السلام قَالَ: کَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله سِرٌّ فلما [قَلَّمَا] عُثِرَ عَلَیْهِ إِلَی آخِرِ أَدْعِیَةِ السِّرِّ أَقُولُ وَ ذَکَرَ السَّیِّدُ الْأَجَلُّ عَلِیُّ بْنُ طَاوُسٍ فِی کِتَابِ فَتْحِ الْأَبْوَابِ فِی الِاسْتِخَارَاتِ عِنْدَ ذِکْرِ دُعَاءِ الِاسْتِخَارَةِ مِنْ تِلْکَ الْأَدْعِیَةِ سَنَداً آخَرَ حَیْثُ قَالَ أَخْبَرَنَا أَبُو عَلِیٍّ الْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ شَاذَانَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ أَحْمَدُ بْنُ یَعْقُوبَ بْنِ یُوسُفَ الْأَصْفَهَانِیُّ فِی جُمَادَی الْأُولَی مِنْ سَنَةِ تِسْعٍ وَ أَرْبَعِینَ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ أَحْمَدُ بْنُ عَلِیٍّ الْأَصْفَهَانِیُّ صَاحِبُ الشَّاذَکُونِیِّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو إِسْحَاقَ إِبْرَاهِیمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ الثَّقَفِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ بْنِ یُونُسَ الْیَمَانِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ نُوحٍ الْأَصْبَحِیُّ وَ أَبُو الْخَصِیبِ سُلَیْمَانُ بْنُ عَمْرِو بْنِ نُوحٍ الْأَصْبَحِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ قَالَ قَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ: إِنَّهُ کَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله سِرٌّ فلما [قَلَّمَا] عُثِرَ إِلَی آخِرِ مَا مَرَّ مِنَ الرِّوَایَةِ ثُمَّ ذَکَرَ الدُّعَاءَ.

ص: 325

باب صد و پانزدهم : دعاهایی که شایسته است در زمان غیبت خوانده شود

روایات

گویم

بسیاری از دعاهای این باب را در کتاب الغیبة آوردیم و در اینجا پاره­ای از آن را ذکر می­کنیم.

روایت1.

إکمال الدین: عبدالله بن سنان از امام صادق علیه السلام نقل کرد که فرمودند: شبهه­ای به شما می­رسد و شما می­مانید بدون هیچ علمی که ببیند و امامی که هدایت نماید، و کسی از آن رهایی نمی­یابد جز اینکه دعای غریق را بخواند، پس عرض کردم: دعای غریق چگونه است؟ فرمودند: می­گویی: «ای خدا ای بخشایشگر ای مهربان ای متحول کننده­ دل­ها، قلبم را بر دینت استوار گردان» پس گفتم: «ای تغییر دهنده قلب­ها و چشم­ها، دلم را بر دینت استوار گردان» پس فرمودند: به راستی که خداوند عزّ و جلّ تغییردهنده­ دل­ها و چشم­هاست، ولی همانطور که من گفتم، بر زبان بیاور: «یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک: ای گرداننده­ دل­ها، قلبم را بر دینت استوار گردان».(1)

مهج الدعوات: شاید معنی گفتار ایشان «الأبصار: چشم­ها» تغییر دل­ها و چشم­ها در روز قیامت رخ خواهد داد از شدت ترس­های آن روز، و در دوران غیبت: از تغییر دل­ها ترسیده می­شود نه چشم­ها.(2)

روایت2.

اکمال الدین: زرارة به امام صادق علیه السلام در حدیثی که غیبت حضرت قائم علیه السلام را ذکر کردند، عرض کرد: فدایت گردم، اگر آن روزگار را درک کردم، چه کنم؟ فرمودند: اگر آن زمان را درک کردی، این دعا را بخوان «خدایا معرفت خویش را به من عطا کن، به راستی اگر خودت را به من نشناسانی، پیامبرت را نمی­شناسم، خدایا معرفت رسولت را به من عطا کن؛ زیرا اگر رسولت را به من نشناسانی، محبت تو را نمی­شناسم خدایا محبتت را به من بشناسان زیرا اگر او را به من نشناسانی،از دینم گمراه می­شوم».(3)

ص: 326


1- . اکمال الدین 2: 21
2- . مهج الدعوات: 415
3- . اکمال الدین 2: 12 و 11

باب 115 ما ینبغی أن یدعی به فی زمان الغیبة

الأخبار

أقول

قد أوردنا أکثر أدعیة هذا المعنی فی کتاب الغیبة و لنذکر هنا أیضا شطرا منها.

«1»

ک، [إکمال الدین] الْمُظَفَّرُ الْعَلَوِیُّ عَنِ ابْنِ الْعَیَّاشِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَبْرَئِیلَ بْنِ أَحْمَدَ عَنِ الْعَسْکَرِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: سَتُصِیبُکُمْ شُبْهَةٌ فَتَبْقَوْنَ بِلَا عَلَمٍ یُرَی وَ لَا إِمَامٍ هُدًی لَا یَنْجُو مِنْهَا إِلَّا مَنْ دَعَا بِدُعَاءِ الْغَرِیقِ قُلْتُ وَ کَیْفَ دُعَاءُ الْغَرِیقِ قَالَ تَقُولُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ فَقُلْتُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُقَلِّبُ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ وَ لَکِنْ قُلْ کَمَا أَقُولُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ (1).

مهج، مهج الدعوات لعل معنی قوله الأبصار لأن تقلب القلوب و الأبصار یکون یوم القیامة من شدة أهواله و فی الغیبة إنما یخاف من تقلب القلوب دون الأبصار(2).

«2»

ک، [إکمال الدین] الْعَطَّارُ عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ عِیسَی عَنْ خَالِدِ بْنِ نَجِیحٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی حَدِیثٍ ذَکَرَ فِیهِ غَیْبَةَ الْقَائِمِ علیه السلام قَالَ زُرَارَةُ: فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَإِنْ أَدْرَکْتُ ذَلِکَ الزَّمَانَ فَأَیَّ شَیْ ءٍ أَعْمَلُ قَالَ یَا زُرَارَةُ إِنْ أَدْرَکْتَ ذَلِکَ الزَّمَانَ فَالْزَمْ هَذَا الدُّعَاءَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی (3).

ص: 326


1- 1. اکمال الدین ج 2 ص 21.
2- 2. مهج الدعوات ص 415.
3- 3. اکمال الدین ج 2 ص 11 و 12.

می­گویم

این دعا به صورت کامل همراه با سندهای آن در باب مدح مؤمنان در روزگار غیبت ذکر شد.(1)

روایت3.

اکمال الدین: ابو محمد حسن بن احمد مکتب نقل کرد: ابو علی بن همام این دعا را برایمان روایت کرد و یادآور شد شیخ(2) قدس الله روحه آن را بر او املا کرد و او را امر نمود تا بدان دعا کند و آن دعای دروان غیبت قائم علیه السلام است:

«خدایا معرفت خویش را به من عطا کن، به راستی اگر خودت را به من نشناسانی، پیامبرت را نمی­شناسم، خدایا معرفت رسولت را به من عطا کن، زیرا اگر رسولت را به من نشناسانی، محبت تو را نمی­شناسم، خدایا محبتت را به من بشناسان زیرا اگر او را به من نشناسانی، از دینم گمراه می­شوم، خدایا مرا به مرگ جاهلیت از دنیا مبر و قلبم را پس از آنکه هدایت نمودی، منحرف مگردان.

خدایا همانگونه که هدایت نمودی مرا به ولایت آنان که اطاعتشان را بر من واجب نمودی از جمله والیان امر تو بعد از رسولت صلواتک علیه و آله، تا اینکه در ولایت والیان امر تو امیر مؤمنان و حسن و حسین و علی و محمد و جعفر و موسی و علی و محمد و علی و حسن و حجت قائم مهدی صلواتک علیهم اجمعین، آمدم، پس مرا بر دین خود ثابت­قدم بدار و مرا در راه طاعت خویش به کار گیر و قلبم را برای ولی امر خویش نرم گردان و مرا از آنچه مخلوقاتت را بدان امتحان کردی، عافیت بخش، و مرا به اطاعت از ولی امر خود که از خلق خویش، پنهان داشتی استوار بدار، پس به اذن تو از خلق تو پنهان گشت و در انتظار امر توست و تو می­دانی و از زمانی که صلاح ولی امر توست و به او اجازه می­دهی تا امر خویش را آشکار کند و پرده خویش را بزداید، آگاهی نمی­دهی، و مرا به آن صبر عطا کن تا عجله در آنچه به تأخیر انداختی و تأخیر در آنچه شتاب ورزیدی را دوست نداشته باشم، و از آنچه پنهان کردی، پرده برندارم، و از آنچه نهان داشتی، جستجو نکنم، و با تو در تدبیرت جدال نکنم و نگویم چرا و چگونه و ولی امر خدا را چه شده که ظهور نمی­کند در حالی که زمین از ستم مالامال گشت و تمام امورم را به تو بسپارم.

خدایا من از تو می­خواهم ظهور ولی امرت را در حالی که امر تو را اجرا می­کند به من نشان دهی، و من می­دانم که تسلط و قدرت و برهان و حجت و خواست و اراده و تغییر و توانمندی از آن توست، پس این کار را در حق من و تمامی مؤمنان انجام ده، تا به ولیت بنگریم در حال یکه گفتاری روشن و دلالتی آشکار دارد و از گمراهی راه می­نماید، از شفا می­دهد، ای پروردگار من مکان های به حضور آمدن او را آشکار گردان و پایگاه­های او را استوار گردان

ص: 327


1- . مراجعه کن جلد 52: 150 – 122
2- . در منبع آمده است: شیخ عمری.
أقول

قد مضی تمامه بأسانید فی باب مدح المؤمنین فی زمان الغیبة(1).

«3»

ک، [إکمال الدین] أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ الْمُکَتِّبُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَلِیِّ بْنِ هَمَّامٍ بِهَذَا الدُّعَاءِ: وَ ذَکَرَ أَنَّ الشَّیْخَ (2)

قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ أَمْلَاهُ عَلَیْهِ وَ أَمَرَهُ أَنْ یَدْعُوَ بِهِ وَ هُوَ الدُّعَاءُ فِی غَیْبَةِ الْقَائِمِ علیه السلام.

اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ رَسُولَکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی اللَّهُمَّ لَا تُمِتْنِی مِیتَةَ الْجَاهِلِیَّةِ وَ لَا تُزِغْ قَلْبِی بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنِی اللَّهُمَّ فَکَمَا هَدَیْتَنِی بِوَلَایَةِ مَنْ فَرَضْتَ طَاعَتَهُ عَلَیَّ مِنْ وُلَاةِ أَمْرِکَ بَعْدَ رَسُولِکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَتَّی وَالَیْتُ وُلَاةَ أَمْرِکَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ عَلِیّاً وَ مُحَمَّداً وَ جَعْفَراً وَ مُوسَی وَ عَلِیّاً وَ مُحَمَّداً وَ عَلِیّاً وَ الْحَسَنَ وَ الْحُجَّةَ الْقَائِمَ الْمَهْدِیَّ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ اللَّهُمَّ فَثَبِّتْنِی عَلَی دِینِکَ وَ اسْتَعْمِلْنِی بِطَاعَتِکَ وَ لَیِّنْ قَلْبِی لِوَلِیِّ أَمْرِکَ وَ عَافِنِی مِمَّا امْتَحَنْتَ بِهِ خَلْقَکَ وَ ثَبِّتْنِی عَلَی طَاعَةِ وَلِیِّ أَمْرِکَ الَّذِی سَتَرْتَهُ عَنْ خَلْقِکَ فَبِإِذْنِکَ غَابَ عَنْ بَرِیَّتِکَ وَ أَمْرَکَ یَنْتَظِرُ وَ أَنْتَ الْعَالِمُ غَیْرُ مُعَلَّمٍ بِالْوَقْتِ الَّذِی فِیهِ صَلَاحُ أَمْرِ وَلِیِّکَ فِی الْإِذْنِ لَهُ بِإِظْهَارِ أَمْرِهِ وَ کَشْفِ سِتْرِهِ وَ صَبِّرْنِی عَلَی ذَلِکَ حَتَّی لَا أُحِبَّ تَعْجِیلَ مَا أَخَّرْتَ وَ لَا تَأْخِیرَ مَا عَجَّلْتَ وَ لَا أَکْشِفَ عَمَّا سَتَرْتَهُ وَ لَا أَبْحَثَ عَمَّا کَتَمْتَهُ وَ لَا أُنَازِعَکَ فِی تَدْبِیرِکَ وَ لَا أَقُولَ لِمَ وَ کَیْفَ وَ مَا بَالُ وَلِیِّ أَمْرِ اللَّهِ لَا یَظْهَرُ وَ قَدِ امْتَلَأَتِ الْأَرْضُ مِنَ الْجَوْرِ وَ أُفَوِّضُ أُمُورِی کُلَّهَا إِلَیْکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ أَنْ تُرِیَنِی وَلِیَّ أَمْرِکَ ظَاهِراً نَافِذاً لِأَمْرِکَ مَعَ عِلْمِی بِأَنَّ لَکَ السُّلْطَانَ وَ الْقُدْرَةَ وَ الْبُرْهَانَ وَ الْحُجَّةَ وَ الْمَشِیَّةَ وَ الْإِرَادَةَ وَ الْحَوْلَ وَ الْقُوَّةَ فَافْعَلْ ذَلِکَ بِی وَ بِجَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ حَتَّی نَنْظُرَ إِلَی وَلِیِّکَ ظَاهِرَ الْمَقَالَةِ وَاضِحَ الدَّلَالَةِ هَادِیاً مِنَ الضَّلَالَةِ شَافِیاً مِنَ الْجَهَالَةِ أَبْرِزْ یَا رَبِّ مَشَاهِدَهُ وَ ثَبِّتْ قَوَاعِدَهُ وَ

ص: 327


1- 1. راجع ج 52 ص 122- 150.
2- 2. فی المصدر: الشیخ العمری.

و ما را از کسانی قرار ده که چشمشان به دیدار او روشن گردد و به خدمت او برخیزیم و جان ما را بر آیین او بستان و ما را در زمره­ او محشور گردان.

خدایا او را از شر تمامی آنچه آفریدی و خلق کردی و پدید آوردی و ایجاد کردی و تصویر بخشیدی، پناه ده و او را از مقابل، پشت سر و از سمت راست و چپ و بالا و پایین حفظ کن، به حفاظت خود که هر که را بدان نگاه داشتی، نابود نشد، و فرستاده­ات و جانشین فرستاده­ات را در آن محفوظ بدار، خدایا بر عمر او بیافزای و اجل ایشان را به تأخیر انداز و او را بر آنچه ولایت بخشیدی و مراقبت خواستی، یاری فرما و بر کرامتت در حق او، بیافزای، به راستی که او هدایت­گر، هدایت شده، قائم، راه یافته، پاک، تقوا پیشه، بی­آلایش، وارسته، راضی، پسندیده، صبور، کوشا و سپاسگزار است.

خداوندا به سبب طولانی شدن زمان غیبت ایشان و بی­خبری ما از وی، یقین را از ما مگیر، و یاد و انتظار و ایمان و یقین محکم در ظهور وی و دعا برای ایشان و سلام بر وی را از خاطرمان مبر، به طوری که طولانی شدن غیبت ایشان، ما را از ظهور و قیامشان ناامیدد نگرداند و یقین ما در آن همچون یقینمان به قیام رسول خدا صلی الله علیه و آله و وحی و تنزیلی که آورد، باشد، دل­های ما را بر ایمان به او محکم گردان، تا به دست ایشان مرا به راه هدایت و دلیل بزرگ و راه میانه سیر دهی، ما را بر اطاعت او توانمند کن و بر همراهی­اش ثابت قدم گردان و ما را در حزب او و یاران و پیروانش و کسانی که به کردار او می­گرایند، قرار ده، و آن را در طول زندگانی و لحظه­ مرگ از ما مگیر؛ تا اینکه جان ما را بر آن بستانی در حالی که نه تردیدی داریم و نه پیمان شکستیم و شک نکردیم و دروغ نگفتیم.

خدایا در گشایش او تعجیل فرما، و او را به یاری­ات، تأیید فرما و یاورانش را یاری کن، و کسانی که او را تنها گذاشتند، خوار کن، و بر هر کس که او را به درد آورد و به او دروغ بست، خشم بگیر. و به وسیله­ او حق را آشکار کن و ستم را بمیران و بندگان مؤمن خود را از ذلت نجات ده و سرزمین­ها را حیاتی دوباره ببخش و سرکشان کافر را به وسیله­ او از میان بردار، و سران گمراهی را بشکن، و عصیان­گران و کافران را خوار گردان و به واسطه­ او منافقان و پیمان­شکنان و تمامی مخالفان و انکارکنندگان را از میان بردار، در مشرق­ها و مغرب­های زمین و دریا و خشکی و دشت و کوه آن، تا اینکه کسی از آنها را رها نکنی و آثاری از آنها بر جای نگذاری و سرزمینت را از آنان پاک گردانی، و سینه­ بندگانت را از آنان شفا دهی، و به واسطه­ او هر آنچه از دینت زدوده شد، تجدید کنی و هر آنچه از احکام و سنتت که تغییر کرد، اصلاح گرداند، تا اینکه دین تو به او و به دست او، تازه جدید سالم گردد؛ در حالی که نه انحرافی در آن

ص: 328

اجْعَلْنَا مِمَّنْ تَقَرُّ عَیْنُنَا بِرُؤْیَتِهِ وَ أَقِمْنَا بِخِدْمَتِهِ وَ تَوَفَّنَا عَلَی مِلَّتِهِ وَ احْشُرْنَا فِی زُمْرَتِهِ.

اللَّهُمَّ أَعِذْهُ مِنْ شَرِّ جَمِیعِ مَا خَلَقْتَ وَ بَرَأْتَ وَ ذَرَأْتَ وَ أَنْشَأْتَ وَ صَوَّرْتَ وَ احْفَظْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ وَ مِنْ فَوْقِهِ وَ مِنْ تَحْتِهِ بِحِفْظِکَ الَّذِی لَا یَضِیعُ مَنْ حَفِظْتَهُ بِهِ وَ احْفَظْ فِیهِ رَسُولَکَ وَ وَصِیَّ رَسُولِکَ اللَّهُمَّ وَ مُدَّ فِی عُمُرِهِ وَ زِدْ فِی أَجَلِهِ وَ أَعِنْهُ عَلَی مَا أَوْلَیْتَهُ وَ اسْتَرْعَیْتَهُ وَ زِدْ فِی کَرَامَتِکَ لَهُ فَإِنَّهُ الْهَادِی الْمَهْدِیُّ الْقَائِمُ الْمُهْتَدِی الطَّاهِرُ التَّقِیُّ النَّقِیُّ الزَّکِیُّ الرَّضِیُّ الْمَرْضِیُّ الصَّابِرُ الْمُجْتَهِدُ الشَّکُورُ.

اللَّهُمَّ وَ لَا تَسْلُبْنَا الْیَقِینَ لِطُولِ الْأَمَدِ فِی غَیْبَتِهِ وَ انْقِطَاعِ خَبَرِهِ عَنَّا وَ لَا تُنْسِنَا ذِکْرَهُ وَ انْتِظَارَهُ وَ الْإِیمَانَ بِهِ وَ قُوَّةَ الْیَقِینِ فِی ظُهُورِهِ وَ الدُّعَاءَ لَهُ وَ الصَّلَاةَ عَلَیْهِ حَتَّی لَا یُقَنِّطَنَا طُولُ غَیْبَتِهِ مِنْ ظُهُورِهِ وَ قِیَامِهِ وَ یَکُونَ یَقِینُنَا فِی ذَلِکَ کَیَقِینِنَا فِی قِیَامِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ مَا جَاءَ بِهِ مِنْ وَحْیِکَ وَ تَنْزِیلِکَ قَوِّ قُلُوبَنَا عَلَی الْإِیمَانِ بِهِ حَتَّی تَسْلُکَ بِنَا عَلَی یَدِهِ مِنْهَاجَ الْهُدَی وَ الْمَحَجَّةَ الْعُظْمَی وَ الطَّرِیقَةَ الْوُسْطَی وَ قَوِّنَا عَلَی طَاعَتِهِ وَ ثَبِّتْنَا عَلَی مُشَایَعَتِهِ وَ اجْعَلْنَا فِی حِزْبِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ أَنْصَارِهِ وَ الرَّاغِبِینَ بِفِعْلِهِ وَ لَا تَسْلُبْنَا ذَلِکَ فِی حَیَاتِنَا وَ لَا عِنْدَ وَفَاتِنَا حَتَّی تَوَفَّانَا وَ نَحْنُ عَلَی ذَلِکَ غَیْرُ شَاکِّینَ وَ لَا نَاکِثِینَ وَ لَا مُرْتَابِینَ وَ لَا مُکَذِّبِینَ اللَّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ أَیِّدْهُ بِالنَّصْرِ وَ انْصُرْ نَاصِرِیهِ وَ اخْذُلْ خَاذِلِیهِ وَ دَمْدِمْ عَلَی مَنْ نَصَبَ لَهُ وَ کَذَّبَ بِهِ وَ أَظْهِرْ بِهِ الْحَقَّ وَ أَمِتْ بِهِ الْجَوْرَ وَ اسْتَنْقِذْ بِهِ عِبَادَکَ الْمُؤْمِنِینَ مِنَ الذُّلِّ وَ انْعَشْ بِهِ الْبِلَادَ وَ اقْتُلْ بِهِ الْجَبَابِرَةَ الْکَفَرَةَ وَ اقْصِمْ بِهِ رُءُوسَ الضَّلَالَةِ وَ ذَلِّلْ بِهِ الْجَبَّارِینَ وَ الْکَافِرِینَ وَ أَبِرْ بِهِ الْمُنَافِقِینَ وَ النَّاکِثِینَ وَ جَمِیعَ الْمُخَالِفِینَ وَ الْمُلْحِدِینَ فِی مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا وَ بَحْرِهَا وَ بَرِّهَا وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا حَتَّی لَا تَدَعَ مِنْهُمْ دَیَّاراً وَ لَا تُبْقِیَ لَهُمْ آثَاراً وَ تُطَهِّرَ مِنْهُمْ بِلَادَکَ وَ اشْفِ مِنْهُمْ صُدُورَ عِبَادِکَ وَ جَدِّدْ بِهِ مَا امْتَحَی مِنْ دِینِکَ وَ أَصْلِحْ بِهِ مَا بُدِّلَ مِنْ حُکْمِکَ وَ غُیِّرَ مِنْ سُنَّتِکَ حَتَّی یَعُودَ دِینُکَ بِهِ وَ عَلَی یَدِهِ غَضّاً جَدِیداً صَحِیحاً لَا عِوَجَ

ص: 328

است و نه بدعتی، تا اینکه آتش کافران را با عدل او خاموش گردانی و به راستی او بنده توست که او را برای خویش برگزیدی و برای یاری دینت پسندیدی و به علمت او را انتخاب کردی و از گناهان بازداشتی و از عیب­ها پاک گرداندی و بر نهان­ها آگاه ساختی و بر او نعمت بخشیدی و از پلیدی پاک کردی و از آلودگی مطهر گرداندی.

خدایا بر او و پدرانش امامان پاک و بر شیعیان برگزیده­شان درود فرست و به بهترین آنچه آرزو دارند، برسان و آن را برای ما خالص از هر گونه شک و شبهه و ریا و سمعه قرار ده تا غیر تو را نخواهیم و جز روی تو طلب نکنیم.

خدایا ما از نبود پیامبرمان و غیبت ولی­مان و سختی روزگار بر ما و افتادن فتنه­ها بر ما و آشکاری دشمنان و بسیاری دشمنان و کمی تعدادمان به درگاه تو شکایت می­کنیم، خدایا پس آن را بگشا به فتحی از جانب خود که آن را تعجیل کنی و به شکیبایی از جانب تو که آن را ممکن سازی و امام عادلی که او را آشکار گردانی ای خدای حق ای پروردگار جهانیان.

خدایا از تو می­خواهیم که اجازه آشکار ساختن عدل بر بندگانت و کشتن دشمنانت در سرزمینت را به ولی خود عطا کنی، تا اینکه هیچ ستونی برای باطل قرار ندهی جز اینکه آن را برشکنی و نه هیچ ساختاری جز اینکه آن را نابود سازی و نه قدرتی مگر اینکه آن را سست گردانی و نه ستونی جز اینکه آن را ویران سازی و نه هیچ برندگی مگر اینکه آن را کند کنی، و نه هیچ سلامی جز اینکه آن را بشکنی و نه هیچ پرچمی مگر اینکه آن را سرنگون سازی و نه هیچ شجاعی جز اینکه او را بکشی و نه هیچ دوستی جز اینکه او را خوار سازی، پروردگارا سنگ هلاک کننده خود را بر آنان بینداز و به شمشیر برنده­ات و قدرتت که از قوم جنایتکاران باز نمی­گردد، بر آنان ضربه بزن. و دشمنان خود و دشمنان دین خود و دشمنان رسول خدا را به دست ولیت و دستان بندگان مؤمنت عذاب کن.

خدایا ولی و حجت خود را در زمینت از بیم دشمنش، کفایت فرما و هر کس به او نیرنگ زند، حیله کن و هر کس او را مکر کند، فریب ده، و کسانی که خواهان بدی برای او هستند در احاطه­ بدی قرار ده ، اصل آنان را قطع کن و دل­هاشان را به او بترسان و گام­هاشان را برای او به لرزه درآور و آنها را آشکارا یا پنهانی برگیر، عذابت را بر آنان بسیار کن و در میان بندگانت خوار ساز و آنها را در سرزمین خود، نفرین کن و در پایین­ترنی نقطه آتش خود سکنی ده، و سخت­ترین

ص: 329

فِیهِ وَ لَا بِدْعَةَ مَعَهُ حَتَّی تُطْفِئَ بِعَدْلِهِ نِیرَانَ الْکَافِرِینَ فَإِنَّهُ عَبْدُکَ الَّذِی اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ ارْتَضَیْتَهُ لِنُصْرَةِ دِینِکَ وَ اصْطَفَیْتَهُ بِعِلْمِکَ وَ عَصَمْتَهُ مِنَ الذُّنُوبِ وَ بَرَّأْتَهُ مِنَ الْعُیُوبِ وَ أَطْلَعْتَهُ عَلَی الْغُیُوبِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِ وَ طَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ وَ نَقَّیْتَهُ مِنَ الدَّنَسِ اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلَی آبَائِهِ الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرِینَ وَ عَلَی شِیعَتِهِمُ الْمُنْتَجَبِینَ وَ بَلِّغْهُمْ مِنْ آمَالِهِمْ أَفْضَلَ مَا یَأْمُلُونَ وَ اجْعَلْ ذَلِکَ مِنَّا خَالِصاً مِنْ کُلِّ شَکٍّ وَ شُبْهَةٍ وَ رِیَاءٍ وَ سُمْعَةٍ حَتَّی لَا نُرِیدَ بِهِ غَیْرَکَ وَ لَا نَطْلُبَ بِهِ إِلَّا وَجْهَکَ اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنَا وَ غَیْبَةَ وَلِیِّنَا وَ شِدَّةَ الزَّمَانِ عَلَیْنَا وَ وُقُوعَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الْأَعْدَاءِ وَ کَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا اللَّهُمَّ فَافْرِجْ ذَلِکَ بِفَتْحٍ مِنْکَ تُعَجِّلُهُ وَ بِصَبْرٍ مِنْکَ تُیَسِّرُهُ وَ إِمَامِ عَدْلٍ تُظْهِرُهُ إِلَهَ الْحَقِّ رَبَّ الْعَالَمِینَ اللَّهُمَّ إِنَّا نَسْأَلُکَ أَنْ تَأْذَنَ لِوَلِیِّکَ فِی إِظْهَارِ عَدْلِکَ فِی عِبَادِکَ وَ قَتْلِ أَعْدَائِکَ فِی بِلَادِکَ حَتَّی لَا تَدَعَ لِلْجَوْرِ دِعَامَةً إِلَّا قَصَمْتَهَا وَ لَا بِنْیَةً إِلَّا أَفْنَیْتَهَا(1) وَ لَا قُوَّةً إِلَّا أَوْهَنْتَهَا وَ لَا رُکْناً إِلَّا هَدَدْتَهُ وَ لَا حَدّاً إِلَّا فَلَلْتَهُ وَ لَا سِلَاحاً إِلَّا کَلَلْتَهُ وَ لَا رَایَةً إِلَّا نَکَّسْتَهَا وَ لَا شُجَاعاً إِلَّا قَتَلْتَهُ وَ لَا حُبّاً(2)

إِلَّا خَذَلْتَهُ ارْمِهِمْ یَا رَبِّ بِحَجَرِکَ الدَّامِغِ وَ اضْرِبْهُمْ بِسَیْفِکَ الْقَاطِعِ وَ بِبَأْسِکَ الَّذِی لَا یُرَدُّ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِینَ وَ عَذِّبْ أَعْدَاءَکَ وَ أَعْدَاءَ دِینِکَ وَ أَعْدَاءَ رَسُولِکَ بِیَدِ وَلِیِّکَ وَ أَیْدِی عِبَادِکَ الْمُؤْمِنِینَ اللَّهُمَّ اکْفِ وَلِیَّکَ وَ حُجَّتَکَ فِی أَرْضِکَ هَوْلَ عَدُوِّهِ وَ کِدْ مَنْ کَادَهُ وَ امْکُرْ بِمَنْ مَکَرَ بِهِ وَ اجْعَلْ دَائِرَةَ السَّوْءِ عَلَی مَنْ أَرَادَ بِهِ سُوءاً وَ اقْطَعْ عَنْهُ مَادَّتَهُمْ وَ أَرْعِبْ بِهِ قُلُوبَهُمْ وَ زَلْزِلْ لَهُ أَقْدَامَهُمْ وَ خُذْهُمْ جَهْرَةً وَ بَغْتَةً شَدِّدْ عَلَیْهِمْ عِقَابَکَ وَ أَخْزِهِمْ فِی عِبَادِکَ وَ الْعَنْهُمْ فِی بِلَادِکَ وَ أَسْکِنْهُمْ أَسْفَلَ نَارِکَ وَ أَحِطْ بِهِمْ أَشَدَّ

ص: 329


1- 1. فی المصدر: و لا بقیة.
2- 2. فی المصدر: و لا جیشا.

عذابت را بر آنان احاطه گردان و بر آتش جهنم وارد ساز. به راستی که آنان نماز را تباه کردند و از شهوت­ها پیروی نمودند و بندگانت را به خواری کشاندند.

خدایا به واسطه­ ولی خود، قرآن را زنده بدار و نور آن را همیشگی به گونه­ای که تاریکی در آن راه ندارد، به ما بنمایان و دل­های مرده را بدان زنده بدار و سینه­های کینه توز را بدان شفا بخش و به واسطه­ او علاقه­های مختلف حق را جمع کن و به وسیله­ او حدهای انکار شده و احکام اهمال شده را به پا دار؛ به گونه­ای که حقی نماند جز اینکه آشکار شود و نه عدالتی مگر آنکه شکوفا گردد و پروردگارا ما را از یاران او قرار ده و از کسانی که تسلط او را نیرو می­دهند و امر او را گردن می­نهند و از کسانی که از کردار او خشنود و تسلیم احکام او هستند و از کسانی که با وجود او نیازی به ترس از خلقت نیست، پروردگارا تو کسی هستی که بدی را کنار می­زنی و درمانده را اجابت می­کنی آنگاه که تو را فرا خواند و او را از گرفتاری بزرگ نجات می­دهی، پس سختی را از ولی خود برطرف کن و او را جانشین در زمین خود قرار ده همانگونه که برای او ضمانت کردی، خدایا ما را از دشمنان خاندان محمد و از کینه­توزان خاندان محمد و از اهل کینه و خشم بر خاندان محمد قرار مده، پس به راستی من به تو از آن پناه می­برم. پس مرا پناه ده و به درگاه تو پناه می­جویم، پس مرا پناه ده، خدایا بر محمد و خاندان محمد درود فرست و مرا به واسطه­ آنان از رستگاران دنیا و آخرت و از مقربین قرار ده.(1)

جمال الاسبوع: مثل این حدیث آورده شد.(2)

روایت4.

جمال الاسبوع: نقل است: حضرت رضا علیه السلام اینچنین برای صاحب أمر دعا می­فرمودند:

خدایا از ولی و خلیفه و حجتت بر خلق خود و زبان گویای تو با اذن تو، بیان کننده حکم تو، چشم نگرنده بر خلق تو و گواه تو بر بندگانت، آن شتابنده­ کوشا در خوبی­ها، پناه­آورنده به تو در نزد خود دفاع کن و

ص: 330


1- . اکمال الدین 2: 190
2- . جمال الاسبوع: 529 – 521

عَذَابِکَ وَ أَصْلِهِمْ نَاراً وَ احْشُ قُبُورَ مَوْتَاهُمْ نَاراً وَ أَصْلِهِمْ حَرَّ نَارِکَ فَإِنَّهُمْ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ وَ أَذَلُّوا عِبَادَکَ اللَّهُمَّ وَ أَحْیِ بِوَلِیِّکَ الْقُرْآنَ وَ أَرِنَا نُورَهُ سَرْمَداً لَا ظُلْمَةَ فِیهِ وَ أَحْیِ بِهِ الْقُلُوبَ الْمَیْتَةَ وَ اشْفِ بِهِ الصُّدُورَ الْوَغِرَةَ وَ اجْمَعْ بِهِ الْأَهْوَاءَ الْمُخْتَلِفَةَ عَلَی الْحَقِّ وَ أَقِمْ بِهِ الْحُدُودَ الْمُعَطَّلَةَ وَ الْأَحْکَامَ الْمُهْمَلَةَ حَتَّی لَا یَبْقَی حَقٌّ إِلَّا ظَهَرَ وَ لَا عَدْلٌ إِلَّا زَهَرَ وَ اجْعَلْنَا یَا رَبِّ مِنْ أَعْوَانِهِ وَ مِمَّنْ یَقْوَی بِسُلْطَانِهِ وَ الْمُؤْتَمِرِینَ لِأَمْرِهِ وَ الرَّاضِینَ بِفِعْلِهِ وَ الْمُسَلِّمِینَ لِأَحْکَامِهِ وَ مِمَّنْ لَا حَاجَةَ بِهِ إِلَی التَّقِیَّةِ مِنْ خَلْقِکَ أَنْتَ یَا رَبِّ الَّذِی تَکْشِفُ السُّوءَ وَ تُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاکَ وَ تُنَجِّی مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ فَاکْشِفِ الضُّرَّ عَنْ وَلِیِّکَ وَ اجْعَلْهُ خَلِیفَةً فِی أَرْضِکَ کَمَا ضَمِنْتَ لَهُ اللَّهُمَّ وَ لَا تَجْعَلْنَا مِنْ خُصَمَاءِ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لَا تَجْعَلْنَا مِنْ أَعْدَاءِ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لَا تَجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِ الْحَنَقِ وَ الْغَیْظِ عَلَی

آلِ مُحَمَّدٍ فَإِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ ذَلِکَ فَأَعِذْنِی وَ أَسْتَجِیرُ بِکَ فَأَجِرْنِی اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی بِهِمْ فَائِزاً عِنْدَکَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ (1).

جم، [جمال الأسبوع] جماعة بإسنادهم إلی جدی أبی جعفر الطوسی عن جماعة عن التلعکبری عن أبی علی محمد بن همام: مثله (2).

«4»

جم، [جمال الأسبوع] جَمَاعَةٌ بِإِسْنَادِهِمْ إِلَی جَدِّی أَبِی جَعْفَرٍ الطُّوسِیِّ عَنِ ابْنِ أَبِی جِیدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ سَعِیدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَ الْحِمْیَرِیِّ وَ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ وَ الصَّفَّارِ کُلِّهِمْ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مَوْلِدٍ وَ صَالِحِ بْنِ السِّنْدِیِّ عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ وَ رَوَاهُ جَدِّی أَبُو جَعْفَرٍ الطُّوسِیُّ فِیمَا یَرْوِیهِ عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بِعِدَّةِ طُرُقٍ تَرَکْتُ ذِکْرَهَا کَرَاهِیَةً لِلْإِطَالَةِ فِی هَذَا الْمَکَانِ یَرْوِی عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ: أَنَّ الرِّضَا علیه السلام کَانَ یَأْمُرُ بِالدُّعَاءِ لِصَاحِبِ الْأَمْرِ بِهَذَا:

اللَّهُمَّ ادْفَعْ عَنْ وَلِیِّکَ وَ خَلِیفَتِکَ وَ حُجَّتِکَ عَلَی خَلْقِکَ وَ لِسَانِکَ الْمُعَبِّرِ عَنْکَ بِإِذْنِکَ النَّاطِقِ بِحُکْمِکَ وَ عَیْنِکَ النَّاظِرَةِ عَلَی بَرِیَّتِکَ وَ شَاهِدِکَ عَلَی عِبَادِکَ الْجَحْجَاحِ (3) الْمُجَاهِدِ الْعَائِذِ بِکَ عِنْدَکَ وَ أَعِذْهُ

ص: 330


1- 1. اکمال الدین ج 2 ص 190.
2- 2. جمال الأسبوع: 521- 529.
3- 3. الجحجاح: السیّد المسارع فی المکارم.

او را از شر تمامی آنچه خلق کردی و آفریدی و پدید آوردی و صورت بخشیدی پناه ده و او را از جلو و پشت سر و راست و چپ و بالا و پایین حفظ کن به نگاهداری خود که هر که را بدان حفظ کردی، تباه نمی­گردد و رسول خود و پدران او را که امامان تو و ستون­های دین تواند در آن حفظ کن، و او را سپرده خویش که نابود نمی­شود و در جوار خود که شکسته نشود و در ممانعت و عزت خود که مغلوب نمی­گردد، قرار ده، و او را به امان محکم خود ایمن گردان که هر کس را بدان ایمنی داشتی، خوار نمی­گردد، و در جوار خود که هر کس در آن باشد، دور از دسترس است، قرار ده و او را به یاری شکست­ناپذیر خود و لشکریان پیروز خویش تایید فرما و به قدرت خود او را نیرو بخش و به فرشتگان خود او را از پی او قرار ده، دوستان او را دوست و دشمنان او را دشمن باش و زره مصون خود را بر او بپوشان و او را در احاطه­ فرشتگان خویش درآور.

خداوندا او را به برترین آنچه که بپاداران عدلت از پیروان پیامبرانت را بدان رساندی، نائل گردان، خداوندا به واسطه­ او شکاف را فراهم آور و رخنه را ببند و ظلم را بمیران و عدل را به سبب او آشکار کن و زمین را با ماندگاری طولانی­اش، زینت بخش و او را به یاوری­ات، تایید فرما و با ترس او را یاری کن، یاورانش را قدرت بخش و کسانی که او را تنها می­گذارند، خوار گردان و بر هر کس که او را به درد آورد، خشم بگیر و هر کس که او را فریب دهد، واژگون کن، و به واسطه­ او سرکشان کفر و پایه­ها و ستون­های آن را به قتل برسان و به سبب او، سران گمراهی و بدعت گذاران و زداینده سنت و تقویت کننده باطل را برشکن و به واسطه او، کافران و تمامی انکارکنندگان در شرق و غرب زمین و در خشکی و دریا و دشت و کوه آن از میان بردار تا اینکه کسی از آنها را رها نکنی و هیچ آثاری از آنان بر جای نگذاری.

خدایا سرزمین خود را از آنان پاک ساز و بندگانت را از شر آنان شفا ده و به سبب او مؤمنان را عزت بخش و به واسطه­ او سنت­های رسولان را زنده بدار و حکمت پیامبران را حفظ کن و هر آنچه از دین خود که محو گشت و احکامی که تغییر کردند را تجدید کن تا دین خود را به واسطه­ او و به دوستان او جدید تازه پاک سالم بازگردانی به طوری که هیچ انحراف و بدعتی در آن نیست و تا با عدل او تاریکی ظلم را روشن کنی و آتش کفر را به وسیله­ او خاموش گردانی و پیچیدگی­­های حق و عدل ناشناخته را به سبب او روشن کنی، به راستی که او بنده­ توست که برای خود برگزیدی و از میان مخلوقاتت انتخاب کردی و او را در برابر چشمت به کار گرفتی و بر نهانت ایمن گردانیدی، و از گناهان بازداشتی و از عیب­ها به دور داشتی و از آلودگی پاک کردی و از پلیدی سالم داشتی.

خدایا در روز قیامت و در روز رخداد بلای بزرگ، ما برای او شهادت می­دهیم که جرمی مرتکب نشد و گناهی نکرد و معصیتی مرتکب نشد و اطاعتی را تباه نساخت و حرمتی از تو را هتک نکرد و واجبی از تو را

ص: 331

مِنْ شَرِّ جَمِیعِ مَا خَلَقْتَ وَ بَرَأْتَ وَ أَنْشَأْتَ وَ صَوَّرْتَ وَ احْفَظْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ وَ مِنْ فَوْقِهِ وَ مِنْ تَحْتِهِ بِحِفْظِکَ الَّذِی لَا یَضِیعُ مَنْ حَفِظْتَهُ بِهِ وَ احْفَظْ فِیهِ رَسُولَکَ وَ آبَاءَهُ أَئِمَّتَکَ وَ دَعَائِمَ دِینِکَ وَ اجْعَلْهُ فِی وَدِیعَتِکَ الَّتِی لَا تَضِیعُ وَ فِی جِوَارِکَ الَّذِی لَا یُخْفَرُ وَ فِی مَنْعِکَ وَ عِزِّکَ الَّذِی لَا یُقْهَرُ وَ آمِنْهُ بِأَمَانِکَ الْوَثِیقِ الَّذِی لَا یُخْذَلُ مَنْ آمَنْتَهُ بِهِ وَ اجْعَلْهُ فِی کَنَفِکَ الَّذِی لَا یُرَامُ مَنْ کَانَ فِیهِ وَ أَیِّدْهُ بِنَصْرِکَ الْعَزِیزِ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدِکَ الْغَالِبِ وَ قَوِّهِ بِقُوَّتِکَ وَ أَرْدِفْهُ بِمَلَائِکَتِکَ وَ وَالِ مَنْ وَلَّاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ أَلْبِسْهُ دِرْعَکَ الْحَصِینَةَ وَ حُفَّهُ بِالْمَلَائِکَةِ حَفّاً.

اللَّهُمَّ وَ بَلِّغْهُ أَفْضَلَ مَا بَلَّغْتَ الْقَائِمِینَ بِقِسْطِکَ مِنْ أَتْبَاعِ النَّبِیِّینَ اللَّهُمَّ اشْعَبْ بِهِ الصَّدْعَ وَ ارْتُقْ بِهِ الْفَتْقَ وَ أَمِتْ بِهِ الْجَوْرَ وَ أَظْهِرْ بِهِ الْعَدْلَ وَ زَیِّنْ بِطُولِ بَقَائِهِ الْأَرْضَ وَ أَیِّدْهُ بِالنَّصْرِ وَ انْصُرْهُ بِالرُّعْبِ وَ قَوِّ نَاصِرِیهِ وَ اخْذُلْ خَاذِلِیهِ وَ دَمْدِمْ عَلَی مَنْ نَصَبَ لَهُ وَ دَمِّرْ مَنْ غَشَّهُ وَ اقْتُلْ بِهِ جَبَابِرَةَ الْکُفْرِ وَ عُمُدَهُ وَ دَعَائِمَهُ وَ اقْصِمْ بِهِ رُءُوسَ الضَّلَالَةِ وَ شَارِعَةَ الْبِدَعِ وَ مُمِیتَةَ السُّنَّةِ وَ مُقَوِّیَةَ الْبَاطِلِ وَ ذَلِّلْ بِهِ الْجَبَّارِینَ وَ أَبِرْ بِهِ الْکَافِرِینَ وَ جَمِیعَ الْمُلْحِدِینَ فِی مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا حَتَّی لَا تَدَعَ مِنْهُمْ دَیَّاراً وَ لَا تُبْقِیَ لَهُمْ آثَاراً اللَّهُمَّ طَهِّرْ مِنْهُمْ بِلَادَکَ وَ اشْفِ مِنْهُمْ عِبَادَکَ وَ أَعِزَّ بِهِ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَحْیِ بِهِ سُنَنَ الْمُرْسَلِینَ وَ دَارِسَ حِکْمَةِ النَّبِیِّینَ وَ جَدِّدْ بِهِ مَا امْتَحَی مِنْ دِینِکَ وَ بُدِّلَ مِنْ حُکْمِکَ حَتَّی تُعِیدَ دِینَکَ بِهِ وَ عَلَی یَدَیْهِ جَدِیداً غَضّاً مَحْضاً صَحِیحاً لَا عِوَجَ فِیهِ وَ لَا بِدْعَةَ مَعَهُ وَ حَتَّی تُنِیرَ بِعَدْلِهِ ظُلَمَ الْجَوْرِ وَ تُطْفِئَ بِهِ نِیرَانَ الْکُفْرِ وَ تُوضِحَ بِهِ مَعَاقِدَ الْحَقِّ وَ مَجْهُولَ الْعَدْلِ فَإِنَّهُ عَبْدُکَ الَّذِی اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ اصْطَفَیْتَهُ مِنْ خَلْقِکَ وَ اصْطَنَعْتَهُ عَلَی عَیْنِکَ وَ ائْتَمَنْتَهُ عَلَی غَیْبِکَ وَ عَصَمْتَهُ مِنَ الذُّنُوبِ وَ بَرَّأْتَهُ مِنَ الْعُیُوبِ وَ طَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ وَ سَلَّمْتَهُ مِنَ الدَّنَسِ.

اللَّهُمَّ فَإِنَّا نَشْهَدُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ یَوْمَ حُلُولِ الطَّامَّةِ أَنَّهُ لَمْ یُذْنِبْ ذَنْباً وَ لَا أَتَی حُوباً وَ لَمْ یَرْتَکِبْ مَعْصِیَةً وَ لَمْ یُضَیِّعْ لَکَ طَاعَةً وَ لَمْ یَهْتِکْ لَکَ حُرْمَةً وَ لَمْ

ص: 331

تغییر نداد و شریعت تو را دگرگون نساخت و به راستی او هدایت گر راه یافته پاک تقوا پیشه بی­آلایش پسندیده وارسته است.

خدایا عطا کن به او در جان و خانواده و فرزند و نسل و امت و تمامی رعیت او، آنچه را که چشمش را بدان روشن کنی و جانش را بدان مسرور گردانی و فرمانروایی تمامی مملوکات، دور و نزدیک و عزیز و ذلیل آن را برای او گرد آوری به طوری که حکم او بر تمامی احکام جاری شود و با حق خود بر تمامی باطل پیروز گردد.

خداوندا ما را به دستان او بر راه هدایت و راه بزرگ روشن و راه میانه سیر ده به آن راهی که رمنده بدان باز گردد و دنباله­رو در آن جا ملحق گردد. به خاطر آگاهی بر اطاعت او، ما را بر همراهی او استوار ساز و بر دنباله­روی او منت بخش و ما را در حزب او از به پاداران امر او، شکیبایان همراه او، کسانی که با خیرخواهی او به دنبال رضایت تو هستند، قرار ده تا اینکه ما را در روز قیامت از یاران و پیروان و تقویت­کنندگان پادشاهی او محشور گردانی.

خداوندا آن را برای ما عاری از هر گونه شک و شبهه و ریا و سمعة قرار ده تا بر غیر تو تکیه نکنیم و جز روی تو را طلب نکنیم و تا اینکه ما را بر مکان او وارد کنی، و در بهشت به همراه او قرار دهی و ما را از خستگی و تنبلی و سستی پناه ده و ما را از کسانی قرار ده که واسطه­ آنان دینت را یاری می­کنی و یاری ولیت را محکم می­گردانی و دیگران را جایگزین ما مکن، به راستی که قرار دادن دیگران به جای ما بر تو آسان است و بر ما دشوار.

خدایا بر والیان روزگار او و امامان پس از او درود فرست و آنان را به آرزوهاشان برسان، عمرشان را طولانی گردان و یاری­شان عزت بخش و آنچه از امر خود به آنان واگذار کردی، کامل کن و ستون­هاشان را استوار گردان و ما را یاوران آنان و یاری­کنندگان دینت قرار ده، به راستی که آنان سرچشمه­های کلمات تو و پایه­های یگانگی تو و ستون­های دین تو والیان امر تو و خالصان بندگانت و برگزیدگان خلقت و اولیای تو و از نسل اولیای تو و برگزیده­ فرزندان رسولان تواند، سلام و رحمت و برکات خداوند بر آنان باد.(1)

روایت5.

سید گفت: این دعا را به روایتی دیگر یافتم که چنین است: زید بن جعفر علوی از اسحاق بن حسن از محمد بن همام بن سهیل و محمد بن شعیب بن أحمد با هم از شعیب احمد مالکی از یونس بن عبدالرحمن از مولایمان أبی حسن علی بن موسی الرضا علیه السلام نقل کردند که ایشان به دعا برای حضرت حجت

ص: 332


1- . جمال الاسبوع: 511 – 506

یُبَدِّلْ لَکَ فَرِیضَةً وَ لَمْ یُغَیِّرْ لَکَ شَرِیعَةً وَ أَنَّهُ الْهَادِی الْمَهْدِیُّ الطَّاهِرُ التَّقِیُّ النَّقِیُّ الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ.

اللَّهُمَّ أَعْطِهِ فِی نَفْسِهِ وَ أَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ وَ ذُرِّیَّتِهِ وَ أُمَّتِهِ وَ جَمِیعِ رَعِیَّتِهِ مَا تُقِرُّ بِهِ عَیْنَهُ وَ تَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ وَ تَجْمَعُ لَهُ مُلْکَ الْمُمْلَکَاتِ کُلِّهَا قَرِیبِهَا وَ بَعِیدِهَا وَ عَزِیزِهَا وَ ذَلِیلِهَا حَتَّی یَجْرِیَ حُکْمُهُ عَلَی کُلِّ حُکْمٍ وَ یُغْلَبَ بِحَقِّهِ کُلُّ بَاطِلٍ اللَّهُمَّ اسْلُکْ بِنَا عَلَی یَدَیْهِ مِنْهَاجَ الْهُدَی وَ الْمَحَجَّةَ الْعُظْمَی وَ الطَّرِیقَةَ الْوُسْطَی الَّتِی یَرْجِعُ إِلَیْهَا الْقَالِی وَ یُلْحَقُ بِهَا التَّالِی وُقُوفاً عَلَی طَاعَتِهِ وَ ثَبِّتْنَا عَلَی مُشَایَعَتِهِ وَ امْنُنْ عَلَیْنَا بِمُتَابَعَتِهِ وَ اجْعَلْنَا فِی حِزْبِهِ الْقَوَّامِینَ بِأَمْرِهِ الصَّابِرِینَ مَعَهُ الطَّالِبِینَ رِضَاکَ بِمُنَاصَحَتِهِ حَتَّی تَحْشُرَنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِی أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ مُقَوِّیَةِ سُلْطَانِهِ اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْ ذَلِکَ لَنَا خَالِصاً مِنْ کُلِّ شَکٍّ وَ شُبْهَةٍ وَ رِیَاءٍ وَ سُمْعَةٍ حَتَّی لَا نَعْتَمِدَ بِهِ غَیْرَکَ وَ لَا نَطْلُبَ بِهِ إِلَّا وَجْهَکَ وَ حَتَّی تُحِلَّنَا مَحَلَّهُ وَ تَجْعَلَنَا فِی الْجَنَّةِ مَعَهُ وَ أَعِذْنَا مِنَ السَّامَّةِ وَ الْکَسَلِ وَ الْفَتْرَةِ وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدِینِکَ وَ تُعِزُّ بِهِ نَصْرَ وَلِیِّکَ وَ لَا تَسْتَبْدِلْ بِنَا غَیْرَنَا فَإِنَّ اسْتِبْدَالَکَ بِنَا غَیْرَنَا عَلَیْکَ یَسِیرٌ وَ هُوَ عَلَیْنَا عَسِیرٌ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی وُلَاةِ عَهْدِهِ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ وَ بَلِّغْهُمْ آمَالَهُمْ وَ زِدْ فِی آجَالِهِمْ وَ أَعِزَّ نَصْرَهُمْ وَ تَمِّمْ لَهُمْ مَا أَسْنَدْتَ إِلَیْهِمْ مِنْ أَمْرِکَ لَهُمْ وَ ثَبِّتْ دَعَائِمَهُمْ وَ اجْعَلْنَا لَهُمْ أَعْوَاناً وَ عَلَی دِینِکَ أَنْصَاراً فَإِنَّهُمْ مَعَادِنُ کَلِمَاتِکَ وَ أَرْکَانُ تَوْحِیدِکَ وَ دَعَائِمُ دِینِکَ وَ وُلَاةُ أَمْرِکَ وَ خَالِصَتُکَ بَیْنَ عِبَادِکَ وَ صَفْوَتُکَ مِنْ خَلْقِکَ وَ أَوْلِیَاؤُکَ وَ سَلَائِلُ أَوْلِیَائِکَ وَ صَفْوَةُ أَوْلَادِ رُسُلِکَ وَ السَّلَامُ عَلَیْهِمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ (1).

«5»

قَالَ السَّیِّدُ وَ وَجَدْتُ هَذَا الدُّعَاءَ بِرِوَایَةٍ أُخْرَی وَ هِیَ مَا حَدَّثَ بِهِ زَیْدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْعَلَوِیُّ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَمَّامِ بْنِ سُهَیْلٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ شُعَیْبِ بْنِ أَحْمَدَ مَعاً عَنْ شُعَیْبِ بْنِ أَحْمَدَ الْمَالِکِیِّ عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ مَوْلَانَا أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا علیه السلام: أَنَّهُ کَانَ یَأْمُرُ بِالدُّعَاءِ لِلْحُجَّةِ

ص: 332


1- 1. جمال الأسبوع: 506- 511.

صاحب الزمان علیه السلام امر می­نمودند و از دعای ایشان برای آن حضرت صلوات الله علیهما این بود:

خدایا بر محمد و خاندان او درود فرست و از ولی و خلیفه و حجتت بر خلق خود و زبان گویای تو با اذن تو، بیان کننده حکم تو، چشم نگرنده بر خلق تو و گواه تو بر بندگانت، آن شتابنده­ کوشای تلاشگر، بنده پناه آور به تو دفاع کن.

خدایا از ولی و خلیفه و حجتت بر خلق خود و زبان گویای تو با اذن تو، بیان کننده حکم تو، چشم نگرنده بر خلق تو و گواه تو بر بندگانت، آن شتابنده­ کوشا، پناه­آورنده به تو در نزد خود دفاع کن و او را از شر تمامی آنچه خلق کردی و آفریدی و پدید آوردی و صورت بخشیدی پناه ده و او را از جلو و پشت سر و راست و چپ و بالا و پایین حفظ کن به نگاه داری خود که هر که را بدان حفظ کردی، تباه نمی­گردد و رسول خود و پدران او را که امامان تو و ستون­های دین تواند در آن حفظ کن، و او را سپرده خویش که نابود نمی­شود و در جوار خود که شکسته نشود و در ممانعت و عزت خود که مغلوب نمی­گردد، قرار ده.

خدایا او را به امان محکم خود ایمن گردان که هر کس را بدان ایمنی داشتی، خوار نمی­گردد، و در جوار خود که هر کس در آن باشد، دور از دسترس است، قرار ده و او را به یاری شکست­ناپذیر خود و لشکریان پیروز خویش تایید فرما و به قدرت خود او را نیرو بخش و به فرشتگان خود را از پی او قرار ده .

خدایا دوستان او را دوست و دشمنان او را دشمن باش و زره مصون خود را بر او بپوشان و او را در احاطه­ فرشتگان خویش درآور.

خداوندا او را به برترین آنچه که به پاداران عدلت از پیروان پیامبرانت را بدان رساندی، نائل گردان، خداوندا به واسطه­ او روزنه را به هم آور و شکاف را ببند و ظلم را بمیران و عدل را به سبب او آشکار کن و زمین را با ماندگاری طولانی­اش، زینت بخش و او را به یاوری­ات، تایید فرما و با ترس او را یاری کن، برای او پیروزی آسان قرار ده و از جانب خود قدرتی یاری کننده علیه دشمن خود و دشمن او قرار ده.

خداوندا او را به پا دارنده مورد انتظار و امامی که به واسطه او پیروزی تحقق می یابد قرار ده و او را به پیروزی محکم و فتحی نزدیک تایید کن و او را وارث مشرق ها و مغرب های زمین که برکت بخشیدی قرار ده. به واسطه او سنت پیامبرت صلی الله علیه و آله را زنده بدار تا از ترس کسی از مخلوقاتت چیزی از حق را پنهان ندارد ، یاورانش را قدرت بخش و کسانی که او را تنها می­گذارند، خوار گردان و هر کس که او را به درد آورد، خشم بگیر و هر کس که او را فریب دهد، واژگون کن.

خدایا به واسطه­ او سرکشان کفر و پایه­ها و ستون­های آن را به قتل برسان و به سبب او،

ص: 333

صَاحِبِ الزَّمَانِ علیه السلام فَکَانَ مِنْ دُعَائِهِ لَهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا.

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ادْفَعْ عَنْ وَلِیِّکَ وَ خَلِیفَتِکَ وَ حُجَّتِکَ عَلَی خَلْقِکَ وَ لِسَانِکَ الْمُعَبِّرِ عَنْکَ بِإِذْنِکَ النَّاطِقِ بِحِکْمَتِکَ وَ عَیْنِکَ النَّاظِرَةِ فِی بَرِیَّتِکَ وَ شاهدا [شَاهِدِکَ] عَلَی عِبَادِکَ الْجَحْجَاحِ الْمُجَاهِدِ الْمُجْتَهِدِ عَبْدِکَ الْعَائِذِ بِکَ اللَّهُمَّ وَ أَعِذْهُ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقْتَ وَ ذَرَأْتَ وَ بَرَأْتَ وَ أَنْشَأْتَ وَ صَوَّرْتَ وَ احْفَظْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ وَ مِنْ فَوْقِهِ وَ مِنْ تَحْتِهِ بِحِفْظِکَ الَّذِی لَا یَضِیعُ مَنْ حَفِظْتَهُ بِهِ وَ احْفَظْ فِیهِ رَسُولَکَ وَ وَصِیَّ رَسُولِکَ وَ آبَاءَهُ أَئِمَّتَکَ وَ دَعَائِمَ دِینِکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ وَ اجْعَلْهُ فِی وَدِیعَتِکَ الَّتِی لَا تَضِیعُ وَ فِی جِوَارِکَ الَّذِی لَا یُخْفَرُ وَ فِی مَنْعِکَ وَ عِزِّکَ الَّذِی لَا یُقْهَرُ اللَّهُمَّ وَ آمِنْهُ بِأَمَانِکَ الْوَثِیقِ الَّذِی لَا یُخْذَلُ مَنْ أَمِنْتَهُ بِهِ وَ اجْعَلْهُ فِی کَنَفِکَ الَّذِی لَا یُضَامُ مَنْ کَانَ فِیهِ وَ انْصُرْهُ بِنَصْرِکَ الْعَزِیزِ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدِکَ الْغَالِبِ وَ قَوِّهِ بِقُوَّتِکَ وَ أَرْدِفْهُ بِمَلَائِکَتِکَ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ أَلْبِسْهُ دِرْعَکَ الْحَصِینَةَ وَ حُفَّهُ بِمَلَائِکَتِکَ حَفّاً اللَّهُمَّ وَ بَلِّغْهُ أَفْضَلَ مَا بَلَّغْتَ الْقَائِمِینَ بِقِسْطِکَ مِنْ أَتْبَاعِ النَّبِیِّینَ اللَّهُمَّ اشْعَبْ بِهِ الصَّدْعَ وَ ارْتُقْ بِهِ الْفَتْقَ وَ أَمِتْ بِهِ الْجَوْرَ وَ أَظْهِرْ بِهِ الْعَدْلَ وَ زَیِّنْ بِطُولِ بَقَائِهِ الْأَرْضَ وَ أَیِّدْهُ بِالنَّصْرِ وَ انْصُرْهُ بِالرُّعْبِ وَ افْتَحْ لَهُ فَتْحاً یَسِیراً وَ اجْعَلْ لَهُ مِنْ لَدُنْکَ عَلَی عَدُوِّکَ وَ عَدُوِّهِ سُلْطَاناً نَصِیراً اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ الْقَائِمَ الْمُنْتَظَرَ وَ الْإِمَامَ الَّذِی بِهِ تَنْتَصِرُ وَ أَیِّدْهُ بِنَصْرٍ عَزِیزٍ وَ فَتْحٍ قَرِیبٍ وَ وَرِّثْهُ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا اللَّاتِی بَارَکْتَ فِیهَا وَ أَحْیِ بِهِ سُنَّةَ نَبِیِّکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَتَّی لَا یَسْتَخْفِیَ بِشَیْ ءٍ مِنَ الْحَقِّ مَخَافَةَ أَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ وَ قَوِّ نَاصِرَهُ وَ اخْذُلْ خَاذِلَهُ وَ دَمْدِمْ عَلَی مَنْ نَصَبَ لَهُ وَ دَمِّرْ عَلَی مَنْ غَشَّهُ اللَّهُمَّ وَ اقْتُلْ بِهِ جَبَابِرَةَ الْکُفْرِ وَ عُمُدَهُ وَ دَعَائِمَهُ وَ الْقُوَّامَ بِهِ وَ اقْصِمْ

ص: 333

سران گمراهی و بدعت گذاران و زداینده سنت و تقویت کننده باطل را برشکن و به واسطه او، کافران و تمامی انکارکنندگان در شرق و غرب زمین و در خشکی و دریا و دشت و کوه آن از میان بردار تا اینکه میخی از آنها را قرار ندهی و هیچ آثاری از آنان بر جای نگذاری.

خدایا سرزمین خود را از آنان پاک ساز و بندگانت را از شر آنان شفا ده و به سبب او مؤمنان را عزت بخش و به واسطه­ او سنت­های رسولان را زنده بدار و حکمت پیامبران را حفظ کن و هر آنچه از دین خود که محو گشت و احکامی که تغییر کردند را تجدید کن تا دین خود را به واسطه­ او و به دوستان او جدید تازه پاک سالم بازگردانی به طوری که هیچ انحراف و بدعتی در آن نباشد و تا با عدل او تاریکی ظلم را روشن کنی و آتش کفر را به وسیله­ او خاموش گردانی و پیچیدگی­­های حق و عدل ناشناخته را به سبب او روشن کنی.

خدایا به راستی او بنده­ توست که برای خود برگزیدی و از میان مخلوقاتت انتخاب کردی و او را بر بندگانت برگزیدی و بر نهانت ایمن گردانیدی، و از گناهان باز داشتی و از عیب­ها به دور داشتی و از آلودگی پاک کردی و از پلیدی سالم داشتی.

خدایا در روز قیامت و در روز رخداد آن مصیبت بزرگ ما برای او شهادت می­دهیم که جرمی نیاورد و گناهی نکرد و معصیتی مرتکب نشد و اطاعتی را تباه نساخت و حرمتی از تو را هتک نکرد و واجبی از تو را تغییر نداد و شریعت تو را دگرگون نساخت و به راستی او هدایت گر راه یافته پاک تقوا پیشه بی­آلایش پسندیده وارسته است.

خدایا بر او پدرانش درود فرست و عطا کن به او در جان و خانواده و فرزند و نسل و امت و تمامی رعیت او، آنچه را که چشمش را بدان روشن کنی و جانش را بدان مسرور گردانی و فرمانروایی تمامی مملوکات، دور و نزدیک و عزیز و ذلیل آن را برای او گرد آوری به طوری که حکم او بر تمامی احکام جاری شود و با حق خود بر تمامی باطل پیروز گردد.

خداوندا ما را به دستان او بر راه هدایت و راه بزرگ روشن و راه میانه، حرکت بده به آن راهی که پیش رونده بدان باز گردد و دنباله­رو در آن جا ملحق گردد. به خاطر آگاهی بر اطاعت او، ما را بر همراهی او استوار ساز و بر دنباله­روی او منت بخش و ما را در حزب او از به پاداران امر او، شکیبایان همراه او، کسانی که با خیرخواهی او به دنبال رضایت تو هستند، قرار ده تا اینکه ما را در روز قیامت از یاران

ص: 334

بِهِ رُءُوسَ الضَّلَالَةِ وَ شَارِعَةَ الْبِدْعَةِ وَ مُمِیتَةَ السُّنَّةِ وَ مُقَوِّیَةَ الْبَاطِلِ وَ أَذْلِلْ بِهِ الْجَبَّارِینَ وَ أَبِرْ بِهِ الْکَافِرِینَ وَ الْمُنَافِقِینَ وَ جَمِیعَ الْمُلْحِدِینَ حَیْثُ کَانُوا وَ أَیْنَ کَانُوا مِنْ مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا حَتَّی لَا تَدَعَ مِنْهُمْ دِسَاراً وَ لَا تُبْقِیَ لَهُمْ آثَاراً.

اللَّهُمَّ وَ طَهِّرْ مِنْهُمْ بِلَادَکَ وَ اشْفِ مِنْهُمْ عِبَادَکَ وَ أَعِزَّ بِهِ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَحْیِ بِهِ سُنَنَ الْمُرْسَلِینَ وَ دَارِسَ حُکْمِ النَّبِیِّینَ وَ جَدِّدْ بِهِ مَا مُحِیَ مِنْ دِینِکَ وَ بُدِّلَ مِنْ حُکْمِکَ حَتَّی تُعِیدَ دِینَکَ بِهِ وَ عَلَی یَدَیْهِ غَضّاً جَدِیداً صَحِیحاً مَحْضاً لَا عِوَجَ فِیهِ وَ لَا بِدْعَةَ مَعَهُ حَتَّی تُبَیِّنَ [تُنِیرَ] بِعَدْلِهِ ظُلَمَ الْجَوْرِ وَ تُطْفِئَ بِهِ نِیرَانَ الْکُفْرِ وَ تُطَهِّرَ بِهِ مَعَاقِدَ الْحَقِّ وَ مَجْهُولَ الْعَدْلِ وَ تُوضِحَ بِهِ مُشْکِلَاتِ الْحُکْمِ اللَّهُمَّ وَ إِنَّهُ عَبْدُکَ الَّذِی اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ اصْطَفَیْتَهُ مِنْ خَلْقِکَ وَ اصْطَفَیْتَهُ عَلَی عِبَادِکَ وَ ائْتَمَنْتَهُ عَلَی غَیْبِکَ وَ عَصَمْتَهُ مِنَ الذُّنُوبِ وَ بَرَّأْتَهُ مِنَ الْعُیُوبِ وَ طَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ وَ صَرَفْتَهُ عَنِ الدَّنَسِ وَ سَلَّمْتَهُ مِنَ الرَّیْبِ اللَّهُمَّ فَإِنَّا نَشْهَدُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ یَوْمَ حُلُولِ الطَّامَّةِ أَنَّهُ لَمْ یُذْنِبْ وَ لَمْ یَأْتِ حُوباً وَ لَمْ یَرْتَکِبْ لَکَ مَعْصِیَةً وَ لَمْ یُضَیِّعْ لَکَ طَاعَةً وَ لَمْ یَهْتِکْ لَکَ حُرْمَةً وَ لَمْ یُبَدِّلْ لَکَ فَرِیضَةً وَ لَمْ یُغَیِّرْ لَکَ شَرِیعَةً وَ أَنَّهُ الْإِمَامُ التَّقِیُّ الْهَادِی الْمَهْدِیُّ الطَّاهِرُ النَّقِیُّ الْوَفِیُّ الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلَی آبَائِهِ وَ أَعْطِهِ فِی نَفْسِهِ وَ وُلْدِهِ وَ أَهْلِهِ وَ ذُرِّیَّتِهِ وَ أُمَّتِهِ وَ جَمِیعِ رَعِیَّتِهِ مَا تُقِرُّ بِهِ عَیْنَهُ وَ تَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ وَ تَجْمَعُ لَهُ مُلْکَ الْمُمْلَکَاتِ کُلِّهَا قَرِیبِهَا وَ بَعِیدِهَا وَ عَزِیزِهَا وَ ذَلِیلِهَا حَتَّی یَجْرِیَ حُکْمُهُ عَلَی کُلِّ حُکْمٍ وَ یُغْلَبَ بِحَقِّهِ عَلَی کُلِّ بَاطِلٍ اللَّهُمَّ وَ اسْلُکْ بِنَا عَلَی یَدَیْهِ مِنْهَاجَ الْهُدَی وَ الْمَحَجَّةَ الْعُظْمَی وَ الطَّرِیقَةَ الْوُسْطَی الَّتِی یَرْجِعُ إِلَیْهَا الْغَالِی وَ یُلْحَقُ بِهَا التَّالِی اللَّهُمَّ وَ قَوِّنَا عَلَی طَاعَتِهِ وَ ثَبِّتْنَا عَلَی مُشَایَعَتِهِ وَ امْنُنْ عَلَیْنَا بِمُتَابَعَتِهِ وَ اجْعَلْنَا فِی حِزْبِهِ الْقَوَّامِینَ بِأَمْرِهِ الصَّابِرِینَ مَعَهُ الطَّالِبِینَ رِضَاکَ بِمُنَاصَحَتِهِ حَتَّی تَحْشُرَنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِی أَنْصَارِهِ وَ

ص: 334

و پیروان و تقویت­کنندگان پادشاهی او محشور گردانی.

خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست و آن را برای ما عاری از هر گونه شک و شبهه و ریا و سمعة قرار ده تا بر غیر تو تکیه نکنیم و جز روی تو را طلب نکنیم و تا اینکه ما را بر مکان او وارد کنی، و در بهشت به همراه او قرار دهی و ما را از خستگی و تنبلی و سستی پناه ده و ما را از کسانی قارر ده که واسطه­ آنان دینت را یاری می­کنی و یاری ولیت را محکم می­گردانی و دیگران را جایگزین ما مکن، به راستی که قرار دادن دیگران به جای ما بر تو آسان است و بر ما دشوار.

خدایا بر والیان روزگار او و امامان پس از او درود فرست و آنان را به آرزوهاشان برسان، عمرشان را طولانی گردان و یاری­شان عزت بخش و آنچه از امر خود به آنان واگذار کردی، کامل کن و ستون­هاشان را استوار گردان و ما را یاوران آنان و یاری­کنندگان دینت قرار ده و بر پدران پاک و امامان هدایتگر درود فرست.

خداوندا به راستی که آنان سرچشمه­های کلمات تو و خزانه های علم تو و والیان امر تو و خالصان بندگانت و برگزیدگان خلقت و اولیای تو و از نسل اولیای تو و برگزیده­ فرزندان رسولان تواند، سلام و رحمت و برکات خداوند بر آنان باد.

خدایا و شریکان در امر او و یاری­گران او بر طاعتت، کسانی که آنها را دژ و سلاح و پناهگاه و مایه انس او قرار دادی و کسانی که خانواده و فرزندان را فراموش کردند و از وطن خویش دوری گزیدند و بسترهای نرم را رها کردند، تجارتشان را تعطیل کردند و به معیشتشان آسیب زدند و در جمعشان کم پیدا شدند بدون اینکه از سرزمینشان غائب شوند و با دوری که آنها را بر کارشان یاری کند، هم­­پیمان گشتند و با نزدیکی که در مقابلشان بایستد مخالفت نمودند و پس از پشت نمودن و از هم بریدن در روزگارشان گرد آمدند و سبب­های متصل به متاع بی­چیز دنیا را بریدند. خداوندا آنان را در پناه و سایه جوار خود قرار ده و قدرت کسانی از خلقت که قصد دشمنی با آنان را دارند، از آنها برگردان و دعوت و کفایت و کمک و تایید و یاری­ات چنان بر آنان فراوان کن که آنها را به اطاعت خویش کمک کنی و به حق آنان باطل کسانی که خاموشی نورت را خواهند، زائل کن و بر محمد و خاندان او درود فرست و هر گوشه­ای از

ص: 335

أَعْوَانِهِ وَ مُقَوِّیَةِ سُلْطَانِهِ.

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْ ذَلِکَ کُلَّهُ مِنَّا لَکَ خَالِصاً مِنْ کُلِّ شَکٍّ وَ شُبْهَةٍ وَ رِیَاءٍ وَ سُمْعَةٍ حَتَّی لَا نَعْتَمِدَ بِهِ غَیْرَکَ وَ لَا نَطْلُبَ بِهِ إِلَّا وَجْهَکَ وَ حَتَّی تُحِلَّنَا مَحَلَّهُ وَ تَجْعَلَنَا فِی الْجَنَّةِ مَعَهُ وَ لَا تَبْتَلِنَا فِی أَمْرِهِ بِالسَّأْمَةِ وَ الْکَسَلِ وَ الْفَتْرَةِ وَ الْفَشَلِ وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدِینِکَ وَ تُعِزُّ بِهِ نَصْرَ وَلِیِّکَ وَ لَا تَسْتَبْدِلْ بِنَا غَیْرَنَا فَإِنَّ اسْتِبْدَالَکَ بِنَا غَیْرَنَا عَلَیْکَ یَسِیرٌ وَ هُوَ عَلَیْنَا کَبِیرٌ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی وُلَاةِ عُهُودِهِ وَ بَلِّغْهُمْ آمَالَهُمْ وَ زِدْ فِی آجَالِهِمْ وَ انْصُرْهُمْ وَ تَمِّمْ لَهُ مَا أَسْنَدْتَ إِلَیْهِمْ مِنْ أَمْرِ دِینِکَ وَ اجْعَلْنَا لَهُمْ أَعْوَاناً وَ عَلَی دِینِکَ أَنْصَاراً وَ صَلِّ عَلَی آبَائِهِ الطَّاهِرِینَ الْأَئِمَّةِ الرَّاشِدِینَ اللَّهُمَّ فَإِنَّهُمْ مَعَادِنُ کَلِمَاتِکَ وَ خُزَّانُ عِلْمِکَ وَ وُلَاةُ أَمْرِکَ وَ خَالِصَتُکَ مِنْ عِبَادِکَ وَ خِیَرَتُکَ مِنْ خَلْقِکَ وَ أَوْلِیَاؤُکَ وَ سَلَائِلُ أَوْلِیَائِکَ وَ صِفْوَتُکَ وَ أَوْلَادُ أَصْفِیَائِکَ صَلَوَاتُکَ وَ رَحْمَتُکَ وَ بَرَکَاتُکَ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ اللَّهُمَّ وَ شُرَکَاؤُهُ فِی أَمْرِهِ وَ مُعَاوِنُوهُ عَلَی طَاعَتِکَ الَّذِینَ جَعَلْتَهُمْ حِصْنَهُ وَ سِلَاحَهُ وَ مَفْزَعَهُ وَ أُنْسَهُ الَّذِینَ سَلَوْا عَنِ الْأَهْلِ وَ الْأَوْلَادِ وَ تَجَافَوُا الْوَطَنَ وَ عَطَّلُوا الْوَثِیرَ مِنَ الْمِهَادِ قَدْ رَفَضُوا تِجَارَاتِهِمْ وَ أَضَرُّوا بِمَعَایِشِهِمْ وَ فَقَدُوا فِی أَنْدِیَتِهِمْ بِغَیْرِ غَیْبَةٍ عَنْ مِصْرِهِمْ وَ حَالَفُوا الْبَعِیدَ مِمَّنْ عَاضَدَهُمْ عَلَی أَمْرِهِمْ وَ خَالَفُوا الْقَرِیبَ مِمَّنْ صُدَّ عَنْ وِجْهَتِهِمْ وَ ائْتَلَفُوا بَعْدَ التَّدَابُرِ وَ التَّقَاطُعِ فِی دَهْرِهِمْ وَ قَطَعُوا الْأَسْبَابَ الْمُتَّصِلَةَ بِعَاجِلِ حُطَامٍ مِنَ الدُّنْیَا فَاجْعَلْهُمُ اللَّهُمَّ فِی حِرْزِکَ وَ فِی ظِلِّ کَنَفِکَ وَ رُدَّ عَنْهُمْ بَأْسَ مَنْ قَصَدَ إِلَیْهِمْ بِالْعَدَاوَةِ مِنْ خَلْقِکَ وَ أَجْزِلْ لَهُمْ مِنْ دَعْوَتِکَ مِنْ کِفَایَتِکَ وَ مَعُونَتِکَ لَهُمْ وَ تَأْیِیدِکَ وَ نَصْرِکَ إِیَّاهُمْ مَا تُعِینُهُمْ بِهِ عَلَی طَاعَتِکَ وَ أَزْهِقْ بِحَقِّهِمْ بَاطِلَ مَنْ أَرَادَ إِطْفَاءَ نُورِکَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْلَأْ بِهِمْ کُلَّ أُفُقٍ مِنَ

ص: 335

آفاق و هر سرزمینی از سرزمین­ها را به آنان از قسط و عدل و فضل و رحمت آکنده ساز و به میزان کرم و بخشش و آنچه از عدل که بر جهانیان بخشیدی از آنان سپاسگزاری کن، و از پاداش خود برای آنان ذخیره کن تا به واسطه­ آن بر درجات آنان بیافزایی، به راستی که تو هرآنچه خواهی، انجام می­دهی و آنچه اراده کنی، حکم می­نمایی، اجابت نما ای پروردگار جهانیان.(1)

روایت6.

مهج الدعوات: با استناد به محمد بن احمد بن ابراهیم جعفر معروف به صابونی در احادیثی که با سند اوست، و در آن از غیبت حضرت مهدی صلوات الله علیه سخن آورد، گفتم شیعیان شما چگونه عمل می­کنند؟ فرمودند: بر شما باد به دعا و انتظار فرج و به راستی که برای شما علمی پدیدار خواهد گشت، پس هرگاه چنین شد، خدا را سپاس گویید و به آنچه به شما ظاهر گشت تمسک بجویید، عرض کردم: چه دعایی بخوانیم؟ فرمودند: می­گویی:

«خدایا تو خود را به من شناساندی و رسولت را شناساندی و فرشتگانت را شناساندی و والیان امرت را شناساندی، خداوندا نمی­گیرم جز آنچه تو عطا کنی و نمی­پرهیزم جز آنچه تو باز داری. خداوندا مرا از منزلگاه­های اولیای خود پنهان مکن و قلبم را پس از آنکه هدایت نمودی، گمراه مکن، خدایا مرا به ولایت کسی که اطاعتش را واجب کردی، هدایت کن».(2)

روایت7.

مهج الدعوات: و در خواب دیدم کسی دعایی را به من می­آموزد که شایسته دوران غیبت است و دعا این است:

ای کسی که خاندان ابراهیم و خاندان اسرائیل را با انتخاب خویش بر جهانیان برتری داد و عزت اقتدار خویش را در باطن آسمان و زمین آشکار نمود و رازهای شگفت خود را نزد محمد صلی الله علیه و آله و اهل بیتش، ودیعه نهاد، بر محمد و خاندان او درود فرست و مرا از یاران و یاری­گران حجت خویش بر بندگانت قرار ده.(3)

دوست ما ملک مسعود که خداوند جلّ جلاله وعده­های خویش را در حق او تحقق بخشد، نقل کرد، در خواب شخصی را دید که با او از پشت دیوار سخن می­گوید و چهره او را ندید و می­گوید: «ای صاحب اندازه و سنجش­ها و غم­ها و امور مهم در فرج بنده ات و ولیّت و حجت قائم به امر تو در میان مخلوقاتت، تعجیل فرما و برای ما در آن خیر قرار ده».(4)

ص: 336


1- . جمال الاسبوع: 519 – 512
2- . مهج الدعوات: 414
3- . مهج الدعوات: 416 و 415
4- . مهج الدعوات: 416 و 415

الْآفَاقِ وَ قُطْرٍ مِنَ الْأَقْطَارِ قِسْطاً وَ عَدْلًا وَ مَرْحَمَةً وَ فَضْلًا وَ اشْکُرْ لَهُمْ عَلَی حَسَبِ کَرْمِکَ وَ جُودِکَ وَ مَا مَنَنْتَ بِهِ عَلَی الْعَالَمِینَ بِالِقُسْطِ مِنْ عِبَادِکَ وَ اذْخَرْ لَهُمْ مِنْ ثَوَابِکَ مَا تَرْفَعُ لَهُمْ بِهِ الدَّرَجَاتِ إِنَّکَ تَفْعَلُ مَا تَشَاءُ وَ تَحْکُمُ مَا تُرِیدُ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ (1).

«6»

مهج، [مهج الدعوات] بِإِسْنَادِنَا إِلَی مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ الْجُعْفِیِّ الْمَعْرُوفِ بِالصَّابُونِیِّ فِی جُمْلَةِ حَدِیثِ بِإِسْنَادِهِ وَ ذَکَرَ فِیهِ غَیْبَةَ الْمَهْدِیِّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ: قُلْتُ کَیْفَ تَصْنَعُ شِیعَتُکَ قَالَ عَلَیْکُمْ بِالدُّعَاءِ وَ انْتِظَارِ الْفَرَجِ وَ إِنَّهُ سَیَبْدُو لَکُمْ عَلَمٌ فَإِذَا بَدَا لَکُمْ فَاحْمَدُوا اللَّهَ وَ تَمَسَّکُوا بِمَا بَدَا لَکُمْ قُلْتُ فَمَا نَدْعُو بِهِ قَالَ تَقُولُ اللَّهُمَّ أَنْتَ عَرَّفْتَنِی نَفْسَکَ وَ عَرَّفْتَنِی رَسُولَکَ وَ عَرَّفْتَنِی مَلَائِکَتَکَ وَ عَرَّفْتَنِی وُلَاةَ أَمْرِکَ اللَّهُمَّ لَا آخُذُ إِلَّا مَا أَعْطَیْتَ وَ لَا أَقِی إِلَّا مَا وَقَیْتَ اللَّهُمَّ لَا تُغَیِّبْنِی عَنْ مَنَازِلِ أَوْلِیَائِکَ وَ لَا تُزِغْ قَلْبِی بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنِی اللَّهُمَّ اهْدِنِی لِوَلَایَةِ مَنِ افْتَرَضْتَ طَاعَتَهُ (2).

«7»

مهج، [مهج الدعوات] وَ رَأَیْتُ أَنَا فِی الْمَنَامِ مَنْ یُعَلِّمُنِی دُعَاءً یَصْلَحُ لِأَیَّامِ الْغَیْبَةِ وَ هَذِهِ أَلْفَاظُهُ: یَا مَنْ فَضَّلَ آلَ إِبْرَاهِیمَ وَ آلَ إِسْرَائِیلَ عَلَی الْعَالَمِینَ بِاخْتِیَارِهِ وَ أَظْهَرَ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ عِزَّةَ اقْتِدَارِهِ وَ أَوْدَعَ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله وَ أَهْلَ بَیْتِهِ غَرَائِبَ أَسْرَارِهِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَعْوَانِ حُجَّتِکَ عَلَی عِبَادِکَ وَ أَنْصَارِهِ (3).

وَ حَدَّثَنِی صَدِیقُنَا الْمَلِکُ مَسْعُودٌ خَتَمَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ لَهُ بِإِنْجَازِ الْوُعُودِ: أَنَّهُ رَأَی فِی مَنَامِهِ شَخْصاً یُکَلِّمُهُ مِنْ وَرَاءِ حَائِطٍ وَ لَمْ یَرَ وَجْهَهُ وَ یَقُولُ یَا صَاحِبَ الْقَدْرِ وَ الْأَقْدَارِ وَ الْهِمَمِ وَ الْمَهَامِّ عَجِّلْ فَرَجَ عَبْدِکَ وَ وَلِیِّکَ وَ الْحُجَّةِ الْقَائِمِ بِأَمْرِکَ فِی خَلْقِکَ وَ اجْعَلْ لَنَا فِی ذَلِکَ الْخِیَرَةَ(4).

ص: 336


1- 1. جمال الأسبوع: 512- 519.
2- 2. مهج الدعوات ص 414.
3- 3. مهج الدعوات ص 415 و 416.
4- 4. مهج الدعوات ص 415 و 416.

روایت8.

مهج الدعوات: امام باقر علیه السلام فرمودند: هر کس این دعا را یک بار در عمر خود بخواند در سلک بندگی نوشته شود و در دیوان قائم علیه السلام ثبت گردد، زمانی که قائم قیام کند، اسم خود و پدرش را ندا می­کند، سپس این نوشته به او داده می­شود و به او گفته می­شود: بگیر! این نوشته پیمانی است که در دنیا عهد آن را بستی و این سخن خداوند عزّ و جلّ است «به جز کسی که در نزد خداوند بخشایشگر عهدی بگیرد»(1)

و در حالی که طهارت داری این دعا را بخوان:

«خداوندا ای خدای خدایان، ای یگانه، ای یکتا، ای آخرین واپسین­ها، ای چیره بر چیره یافتگان، ای بلند ای بزرگ، تو بلندمرتبه والایی، به هر بلندی برتری جستی، ای سرور من، این عهد من است و تو به وعده من وفا می­کنی پس ای مولای من، وعده مرا به هم رسان و آن را محقق ساز به تو ایمان آوردم و از تو مسألت می­کنم به حجاب عربی و حجاب عصمی و حجاب عبری و حجاب سریانی و حجاب روس و حجاب هندی، معرفت خویش را با نخستین عنایت ثابت بدار به راستی که تو خدایی دیده نمی­شوی و در تماشاگه برتری.

و نزدیکی می­جویم به تو به رسول بیم­دهنده تو صلی الله علیه و آله و به علی امیر مؤمنان درود خدا بر او که هدایت­گر است و به حسن سرور و حسین شهید دو فرزند پیامبر تو و به فاطمه بتول و به علی بن حسین زینت بندگان و صاحب پینه ها و به محمد بن علی شکافنده علم تو جعفر بن محمد صادق که پیمان و وعده­ تو را تصدیق کرد و به موسی بن جعفر که در زندان بود و به پادارنده پیمان تو و به علی بن موسی الرضا خشنود از حکم تو و به محمد بن علی عالم فاضل پسندیده در میان مؤمنان و به علی بن محمد امین مورد اعتماد راهنمای هدایت­خواهان و به حسن بن علی پاک بی­آلایش خزانه جانشینان .

ص: 337


1- . مریم/87
«8»

مهج، [مهج الدعوات] حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ دَقَّاقٍ الْقُمِّیُّ أَبُو جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَاذَانَ الْقُمِّیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ بَابَوَیْهِ الْقُمِّیُّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سِنَانٍ عَنْ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ الْجُعْفِیِّ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام: مَنْ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ مَرَةً وَاحِدَةً فِی دَهْرِهِ کُتِبَ فِی رِقِّ الْعُبُودِیَّةِ وَ رُفِعَ فِی دِیوَانِ الْقَائِمِ علیه السلام فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا نَادَی بِاسْمِهِ وَ اسْمِ أَبِیهِ ثُمَّ یُدْفَعُ إِلَیْهِ هَذَا الْکِتَابُ وَ یُقَالُ لَهُ خُذْ هَذَا کِتَابُ الْعَهْدِ الَّذِی عَاهَدْتَنَا فِی الدُّنْیَا وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً(1) وَ ادْعُ بِهِ وَ أَنْتَ طَاهِرٌ تَقُولُ اللَّهُمَّ یَا إِلَهَ الْآلِهَةِ یَا وَاحِدُ یَا أَحَدُ یَا آخِرَ الْآخِرِینَ یَا قَاهِرَ الْقَاهِرِینَ یَا عَلِیُّ یَا عَظِیمُ أَنْتَ الْعَلِیُّ الْأَعْلَی عَلَوْتَ فَوْقَ کُلِّ عُلْوٍ هَذَا یَا سَیِّدِی عَهْدِی وَ أَنْتَ مُنْجِزٌ وَعْدِی فَصِلْ یَا مَوْلَایَ وَعْدِی وَ أَنْجِزْ وَعْدِی آمَنْتُ بِکَ وَ أَسْأَلُکَ بِحِجَابِکَ الْعَرَبِیِّ وَ بِحِجَابِکَ الْعَجَمِیِّ وَ بِحِجَابِکَ الْعِبْرَانِیِّ وَ بِحِجَابِکَ السُّرْیَانِیِّ وَ بِحِجَابِکَ الرُّومِیِّ وَ بِحِجَابِکَ الْهِنْدِیِّ وَ أَثْبَتِ مَعْرِفَتِکَ بِالْعِنَایَةِ الْأُولَی فَإِنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ لَا تُرَی وَ أَنْتَ بِالْمَنْظَرِ الْأَعْلَی وَ أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِرَسُولِکَ الْمُنْذِرِ صلی الله علیه و آله وَ بِعَلِیٍّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ الْهَادِی وَ بِالْحَسَنِ السَّیِّدِ وَ بِالْحُسَیْنِ الشَّهِیدِ سِبْطَیْ نَبِیِّکَ وَ بِفَاطِمَةَ الْبَتُولِ وَ بِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ زَیْنِ الْعَابِدِینَ ذِی الثَّفِنَاتِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ عَنْ عِلْمِکَ وَ بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ الَّذِی صَدَقَ بِمِیثَاقِکَ وَ بِمِیعَادِکَ وَ بِمُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ الْحَصُورِ الْقَائِمِ بِعَهْدِکَ وَ بِعَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الرَّاضِی بِحُکْمِکَ وَ بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْحَبْرِ الْفَاضِلِ الْمُرْتَضَی فِی الْمُؤْمِنِینَ وَ بِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَمِینِ الْمُؤْتَمَنِ هَادِی الْمُسْتَرْشِدِینَ وَ بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الطَّاهِرِ الزَّکِیِّ خِزَانَةِ الْوَصِیِّینَ.

ص: 337


1- 1. مریم: 87.

و به امام به پادارنده عدل مورد انتظار و هدایت یافته، امام ما و فرزند امامان صلوات الله علیهم أجمعین، به تو نزدیکی می­جویم.

ای کسی که شکوه یافت و بزرگ گشت و شایسته آن است، پس گذشت و رحم کرد، ای کسی که توانا گشت و آگاه شد، از سستی خود و آنچه کردار من از یگانگی تو و معرفتت کوتاه آمد، به درگاه تو شکایت می­کنم، و به نامگذاری سپید و وحدانیت بزرگ که هر کس پشت نمود و فرار کرد از آن کوتاه ماند و ایمان آوردم به حجاب اعظم تو و به کلمات والا و کامل تو که سرای بلا را از آن آفریدی و هر کس را که دوست داشتی در بهشتی که پناهگاهی است، جای دادی. ایمان آوردم به کسانی که سبقت جستند و صدیقان و اصحاب یمین از مؤمنان و کسانی که عمل نیک را با ناپسند درآمیختند و دیگران را بر من ولایت نبخشی و فردا آن هنگام که به قضای محکم تو رضایت داشتم، میان و من و آنان جدایی نیانداز.

به نهان و آشکار آنان و پایان اعمالشان ایمان آوردم، به راستی که تو هرگاه خواستی بر آنان پایان می بخشی ای که اقرار به وحدانیت را به من ارمغان بخشیدی و معرفت ربوبی ات را به من ارزانی داشتی و مرا از شک و کوری رها کن. از تو به عنوان پروردگار خویش راضی گشتم و از برگزیدگان به عنوان حجت ها و آنان که در پرده اند، پیامبران و رسولان را، دلیلان و تقواپیشگان را، امیران و خود را شنونده تو و مطیع امرت خشنود شدم.

این آخرین دعایی است که ذکر شد.(1)

باب صد و شانزدهم : آنچه خشم را فرو می­نشاند

روایات

روایت1.

مکارم الاخلاق: حضرت صادق علیه السلام فرمودند: هر کس که خشمگین شد و در حالی که ایستاده است، باید بنشیند، به راستی که رجز شیطان از او می­رود و هر کس برفردی از نزدیکان خود خشم گیرد پس او را لمس کند که خشمش آرام گیرد.(2)

حضرت صادق علیه السلام فرمودند: هنگام خشم بگو: «خدایا خشم قلب مرا از من ببر و

ص: 338


1- 1. مهج الدعوات: 420- 418
2- . مکارم الاخلاق: 403

وَ أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِالْإِمَامِ الْقَائِمِ الْعَدْلِ الْمُنْتَظَرِ الْمَهْدِیِّ إِمَامِنَا وَ ابْنِ إِمَامِنَا صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ یَا مَنْ جَلَّ فَعَظُمَ وَ هُوَ أَهْلُ ذَلِکَ فَعَفَا وَ رَحِمَ یَا مَنْ قَدَرَ فَلَطُفَ أَشْکُو إِلَیْکَ ضَعْفِی وَ مَا قَصُرَ عَنْهُ عَمَلِی مِنْ تَوْحِیدِکَ وَ کُنْهِ مَعْرِفَتِکَ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِالتَّسْمِیَةِ الْبَیْضَاءِ وَ بِالْوَحْدَانِیَّةِ الْکُبْرَی الَّتِی قَصُرَ عَنْهَا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّی وَ آمَنْتُ بِحِجَابِکَ الْأَعْظَمِ وَ بِکَلِمَاتِکَ التَّامَّةِ الْعُلْیَا الَّتِی خَلَقْتَ مِنْهَا دَارَ الْبَلَاءِ وَ أَحْلَلْتَ مَنْ أَحْبَبْتَ جَنَّةَ الْمَأْوَی آمَنْتَ بِالسَّابِقِینَ وَ الصِّدِّیقِینَ أَصْحَابِ الْیَمِینِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الَّذِینَ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً أَلَّا تُوَلِّیَنِی غَیْرَهُمْ وَ لَا تُفَرِّقَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ غَداً إِذَا قَدَّمْتُ الرِّضَا بِفَصْلِ الْقَضَاءِ آمَنْتُ بِسِرِّهِمْ وَ عَلَانِیَتِهِمْ وَ خَوَاتِیمِ أَعْمَالِهِمْ فَإِنَّکَ تَخْتِمُ عَلَیْهَا إِذَا شِئْتَ یَا مَنْ أَتْحَفَنِی بِالْإِقْرَارِ بِالْوَحْدَانِیَّةِ وَ حَبَانِی بِمَعْرِفَةِ الرُّبُوبِیَّةِ وَ خَلَّصَنِی مِنَ الشَّکِّ وَ الْعَمَی رَضِیتُ بِکَ رَبّاً وَ بِالْأَصْفِیَاءِ حُجَجاً وَ بِالْمَحْجُوبِینَ أَنْبِیَاءَ وَ بِالرُّسُلِ أَدِلَّاءَ وَ بِالْمُتَّقِینَ أُمَرَاءَ وَ سَامِعاً لَکَ مُطِیعاً هَذَا آخِرُ الْعَهْدِ الْمَذْکُورِ(1).

باب 116 ما یسکن الغضب

الأخبار

«1»

مکا، [مکارم الأخلاق] عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: أَیُّمَا رَجُلٍ غَضِبَ وَ هُوَ قَائِمٌ فَلْیَجْلِسْ فَإِنَّهُ یَذْهَبُ عَنْهُ رِجْزُ الشَّیْطَانِ وَ مَنْ غَضِبَ عَلَی رَحِمٍ مَاسَّةٍ فَلْیَمَسَّهُ یَسْکُنْ عَنْهُ الْغَضَبُ (2).

وَ عَنْهُ علیه السلام قَالَ: قُلْ عِنْدَ الْغَضَبِ اللَّهُمَّ أَذْهِبْ عَنِّی غَیْظَ قَلْبِی وَ اغْفِرْ لِی

ص: 338


1- 1. مهج الدعوات ص 418- 420.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 403.

گناهم را بیامرز و از فتنه­های گمراه کننده پناه ده، از تو خشنودی­ات را مسألت می­کنم و از خشمت به تو پناه می­برم، بهشت تو را خواهانم و از آتش تو به تو پناه می­جویم. و تمامی خیر را از تو مسألت می­کنم و از تمامی شر به تو پناه می­برم، خدایا مرا به هدایت و درستی استوار بدار و مرا راضی پسندیده، قرار ده. بدون اینکه گمراه و یا سبب گمراهی گردم.(1)

و فرمودند: خداوند تبارک و تعالی فرمود: ای فرزند آدم هنگامی که خشمگین می­شوی مرا یاد کن تا تو را به یاد آرم، آنگاه که خشم می­گیرم پس تو را در آنان که نابود ­شدند از بین نمی­برم.(2)

امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس خشمش را از مردم باز دارد، خداوند خشم خود را در روز قیامت از او بازمی­دارد.(3)

و نیز در خشم خود بر پیامبر صلی الله علیه و آله درود فرستد و بگوید: «و خشم دل­هاشان می­رود خدایا گناهانم را بیامرز و خشم قلبم را ببر و مرا از شیطان رانده شده پناه ده و هیچ نیرو و قدرتی جز به خداوند بلندمرتبه بزرگ تحقق نپذیرد».(4)

روایت2.

دعوات الراوندی: حضرت صادق علیه السلام فرمودند: هر کس هنگام خشم بگوید: «أعوذ بالله من الشیطان الرجیم: پناه می­برم به خداوند از شر شیطان رانده شده». خشمش فرو کش می کند.

شخصی گفت: ای رسول خدا مرا نصیحت کنید، آن حضرت صلی الله علیه و آله فرمودند: تو را نصیحت می­کنم که خشمگین نشوی و فرمودند: هرگاه کسی از شما به خشم آمد، وضو بگیرد .

باب صد و هفدهم : آنچه موجب یادآوری است زمانی که چیزی را فراموش کند

روایات

روایت1.

مکارم الاخلاق: امام صادق علیه السلام فرمودند: هرگاه شیطان چیزی را از خاطر تو برد، دستت را بر پیشانی­ات قرار ده و بگو: خداوندا از تو می­خواهم ای به یادآورنده خیر و انجام دهنده­ آن و امر کننده به آن، بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و آنچه را شیطان از خاطرم برد، به یادم آوری.(5)

ص: 339


1- . مکارم الاخلاق: 403
2- . مکارم الاخلاق: 403
3- . مکارم الاخلاق: 403
4- . مکارم الاخلاق: 403
5- . مکارم الاخلاق: 425

ذَنْبِی وَ أَجِرْنِی مِنْ مَضَلَّاتِ الْفِتَنِ أَسْأَلُکَ رِضَاکَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ سَخَطِکَ أَسْأَلُکَ جَنَّتَکَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَارِکَ وَ أَسْأَلُکَ الْخَیْرَ کُلَّهُ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنَ الشَّرِّ کُلِّهِ اللَّهُمَّ ثَبِّتْنِی عَلَی الْهُدَی وَ الصَّوَابِ وَ اجْعَلْنِی رَاضِیاً مَرْضِیّاً غَیْرَ ضَالٍّ وَ لَا مُضِلٍ (1).

وَ قَالَ: قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَا ابْنَ آدَمَ اذْکُرْنِی حِینَ تَغْضَبُ أَذْکُرْکَ حِینَ أَغْضَبُ فَلَا أَمْحَقَکَ فِیمَنْ أَمْحَقُ (2).

وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: مَنْ کَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النَّاسِ کَفَّ اللَّهُ عَنْهُ غَضَبَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ(3)

أَیْضاً فِی الْغَضَبِ یُصَلِّی عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وَ یَقُولُ وَ یُذْهِبْ غَیْظَ قُلُوبِهِمْ اللَّهُمَّ اغْفِرْ ذُنُوبِی وَ أَذْهِبْ غَیْظَ قَلْبِی وَ أَجِرْنِی مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ (4).

«2»

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام: لَوْ قَالَ أَحَدُکُمْ إِذَا غَضِبَ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ ذَهَبَ عَنْهُ غَضَبُهُ.

وَ قَالَ رَجُلٌ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصِنِی فَقَالَ صلی الله علیه و آله أُوصِیکَ أَنْ لَا تَغْضَبَ.

وَ قَالَ: إِذَا غَضِبَ أَحَدُکُمْ فَلْیَتَوَضَّأْ.

باب 117 ما یوجب التذکر إذا نسی شیئا

الأخبار

«1»

مکا، [مکارم الأخلاق] عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِذَا أَنْسَاکَ الشَّیْطَانُ شَیْئاً فَضَعْ یَدَکَ عَلَی جَبْهَتِکَ وَ قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ یَا مُذَکِّرَ الْخَیْرِ وَ فَاعِلَهُ وَ الْآمِرَ بِهِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تُذَکِّرَنِی مَا أَنْسَانِیهِ الشَّیْطَانُ (5).

ص: 339


1- 1. مکارم الأخلاق ص 403.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 403.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 403.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 403.
5- 5. مکارم الأخلاق ص 410.

باب صد و هجدهم : آنچه سبب دفع وحشت می­شود و آنچه متناسب با وحشت است

روایات

روایت1.

مکارم الاخلاق: روایت است شخصی به نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از وحشت، شکایت کرد، پس فرمودند: بسیار این کلمات را بر زبان بیاور، و او آنها را گفت و خداوند وحشت را از او برد و این است: «منزه است پروردگار من فرمانروای بی­آلایش، پروردگار فرشتگان و روح، آفریننده آسمان و زمین، صاحب عزت و جبروت».(1)

باب صد و نوزدهم : آنچه کمی حافظه را رفع کند

روایات

روایت1.

می­گویم: به خط شیخ محمد بن علی جبعی به نقل از خط شهید قدس سرها از ابن عباس دیدم نقل کرد: زمانی که از کمی حافظه به نزد رسول خدا شکایت کردم رسول خدا صلی الله علیه و آله چیزی به من آموخت که به واسطه­ آن بر حفظ کردن، نیرو گرفتم و فرمودند: ای فرزند عباس، آیا به تو هدیه­ای ندهم که جبرئیل علیه السلام آن را به من آموخت؟ عرض کردم: چرا ای رسول خدا، پس به من فرمودند: در تشتی با زعفران و گلاب، فاتحة الکتاب و توحید و معوذ تین و یس و حشر و واقعه و ملک را می­نویس سپس آب زمزم یا آب آسمان را بر آن می­ریزی و ناشتا هنگام سحر می­خوری و البته به همراه سه مثقال شیر و ده مثقال عسل و ده مثقال نبات، پس از نوشیدن آن ده رکعت نماز می­گزاری و در هر رکعت آن ده مرتبه فاتحة الکتاب و قل هو الله احد می­خوانی سپس آن روز را روزه می­گیری و چهل روز بر تو نمی­گذرد که به اذن خداوند متعال حافظه­ای خوب پیدا می­کنی.

نقل است: زهریّ آن را برای فرزندانش نوشت و به آنان نوشاند.

ابن عاصم نقل کرد: بسیار آن را نوشتم و در سن پنجاه و دو سالگی بودم یک ماه نگذشت که به اذن خداوند متعال، حافظ شدم .

ص: 340


1- . مکارم الاخلاق: 404

باب 118 ما یوجب دفع الوحشة و ما یناسب ذلک فی الوحشة

الأخبار

«1»

مکا، [مکارم الأخلاق] رُوِیَ: أَنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله شَکَا إِلَیْهِ رَجُلٌ الْوَحْشَةَ فَقَالَ أَکْثِرْ مِنْ أَنْ تَقُولَ هَذَا فَقَالَهُنَّ فَأَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُ الْوَحْشَةَ وَ هُوَ سُبْحَانَ رَبِّیَ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ رَبِّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ خَالِقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ ذِی الْعِزَّةِ وَ الْجَبَرُوتِ (1).

باب 119 ما یدفع قلة الحفظ

الأخبار

«1»

أَقُولُ وَ رَأَیْتُ مَنْقُولًا مِنْ خَطِّ الشَّیْخِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْجُبَعِیِّ نَقْلًا مِنْ خَطِّ الشَّهِیدِ قُدِّسَ سِرُّهُمَا عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: عَلَّمَنِی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَا أَتَقَوَّی بِهِ عَلَی الْحِفْظِ حِینَ شَکَوْتُ إِلَیْهِ قِلَّةَ الْحِفْظِ فَقَالَ أَ لَا أُهْدِی لَکَ هَدِیَّةً یَا ابْنَ عَبَّاسٍ عَلَّمَنِی إِیَّاهَا جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَقُلْتُ بَلَی یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ لِی تَکْتُبُ فِی طَسْتٍ بِزَعْفَرَانٍ وَ مَاءِ الْوَرْدِ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ وَ التَّوْحِیدَ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ یس وَ الْحَشْرَ وَ الْوَاقِعَةَ وَ الْمُلْکَ ثُمَّ تَصُبُّ عَلَیْهِ مَاءَ زَمْزَمَ أَوْ مَاءَ السَّمَاءِ وَ تَشْرَبُ عَلَی الرِّیقِ وَقْتَ السَّحَرِ وَ ذَلِکَ مَعَ ثَلَاثِ مَثَاقِیلِ لُبَانٍ وَ عَشْرِ مَثَاقِیلِ عَسَلٍ وَ عَشْرِ مَثَاقِیلِ سُکَّرٍ ثُمَّ تُصَلِّی بَعْدَ شُرْبِهِ عَشْرَ رَکَعَاتٍ تَقْرَأُ فِی کُلِّ رَکْعَةٍ بِفَاتِحَةِ الْکِتَابِ عَشْرَ مَرَّاتٍ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثُمَّ تُصْبِحُ صَائِماً ذَلِکَ الْیَوْمَ فَمَا تَأْتِی عَلَیْکَ أَرْبَعُونَ یَوْماً حَتَّی تَکُونَ حَافِظاً بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی.

قیل و کان الزهری یکتبها لأولاده و یسقیهم إیاها قال ابن عاصم: کتبتها کثیرا و کنت ابن اثنتین و خمسین سنة فما أتی علی شهر حتی صرت حافظا بإذن الله تعالی.

ص: 340


1- 1. مکارم الأخلاق ص 404.

باب صد و بیستم : دعای حفظ قرآن

روایات

روایت1.

قرب الاسناد: ابن صدقه نقل کرد: حضرت صادق علیه السلام از پدرانشان علیهم السلام روایت نمود که این از دعای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است: «خدایا مادامی که مرا زنده نگاه داشتی با دوری از معصیت­های خود بر من رحم کن و خوش­بینی در آنچه تو را از من راضی می­گرداند، روزی­ام کن و حفظ کتابت را همانطور که به من آموختی، بر قلبم ملزم کن، و مرا دنباله­رو آن قرار ده به همان شکلی که تو را راضی می­سازد. خدایا با کتاب خود، دیدگانم را روشن گردان و بدان، سینه­ام را وسعت بخش و قلبم را بگشا و زبانم را به سبب آن رها کن و بدنم را در راه آن به کار گیر و مرا بر آن قدرت بخش به راستی که هیچ نیرو و قدرتی جز تو وجود ندارد».(1)

باب صد و بیست و یکم : دعای حقوق بندگان

روایات

روایت1.

قرب الاسناد: از امام موسی کاظم علیه السلام روایت است، می­فرمودند: خدایا به راستی که اختیار و دل من به دست توست، و مرا بر آنها مسلط نگرداندی و هرگاه بر آن دو چنین کردی پس تو سرپرست آنهایی و آنها را به راه راست بکشانی، پروردگارا پروردگارا پروردگارا، تو چقدر توانایی چقدر توانای چقدر توانایی بر این که حقوقی که بر گردن من است جبران کنی و مرا بیامرزی، به راستی که آمرزش تو برای ستمکاران است.(2)

روایت2.

أمالی: عتبی نقل کرد از یک عرب بیابان­نشین شنیدم که در دعایش می­گفت: «خدایا تو را بر گردن من حقوقی است پس آنها را به من صدقه بده و از مردم نیز حقوقی بر گردن من است پس آن را در عوض من به دوش کش و تو پذیرایی هر میهمانی را واجب کردی و من مهمان توام و امشب پذیرایی مرا بهشت قرار ده».(3)

ص: 341


1- . قرب الاسناد: 5
2- . قرب الاسناد: 176
3- . أمالی الطوسی 1: 4

باب 120 الدعاء لحفظ القرآن

الأخبار

«1»

ب، [قرب الإسناد] هَارُونُ عَنِ ابْنِ صَدَقَةَ قَالَ حَدَّثَنِی جَعْفَرٌ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام: أَنَّ هَذَا مِنْ دُعَاءِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله اللَّهُمَّ ارْحَمْنِی بِتَرْکِ مَعَاصِیکَ أَبَداً مَا أَبْقَیْتَنِی وَ ارْزُقْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا یُرْضِیکَ عَنِّی وَ أَلْزِمْ قَلْبِی حِفْظَ کِتَابِکَ کَمَا عَلَّمْتَنِی وَ اجْعَلْنِی أَتْلُوهُ عَلَی النَّحْوِ الَّذِی یُرْضِیکَ عَنِّی اللَّهُمَّ نَوِّرْ بِکِتَابِکَ بَصَرِی وَ اشْرَحْ بِهِ صَدْرِی وَ فَرِّجْ بِهِ قَلْبِی وَ أَطْلِقْ بِهِ لِسَانِی وَ اسْتَعْمِلْ بِهِ بَدَنِی وَ قَوِّنِی عَلَی ذَلِکَ فَإِنَّهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِکَ (1).

باب 121 الدعاء لتبعات العباد

الأخبار

«1»

ب، [قرب الإسناد] ابْنُ سَعْدٍ عَنِ الْأَزْدِیِّ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ علیه السلام قَالَ کَانَ یَقُولُ: اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَخَذْتَ بِنَاصِیَتِی وَ قَلْبِی فَلَمْ تُمْلِکْنِی مِنْهُمَا فَإِذْ فَعَلْتَ ذَلِکَ بِهِمَا فَأَنْتَ وَلِیُّهُمَا فَأَدِّهِمَا إِلَی سَوَاءِ السَّبِیلِ یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ مَا أَقْدَرَکَ مَا أَقْدَرَکَ مَا أَقْدَرَکَ عَلَی تَعْوِیضِ کُلِّ مَنْ کَانَتْ لَهُ قِبَلِی تَبِعَةٌ وَ تَغْفِرُ لِی فَإِنَّ مَغْفِرَتَکَ لِلظَّالِمِینَ (2).

«2»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی التَّمَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِی عُثْمَانَ عَنِ الْعُتْبِیِّ قَالَ: سَمِعْتُ أَعْرَابِیّاً یَدْعُو فَیَقُولُ فِی دُعَائِهِ اللَّهُمَّ إِنَّ لَکَ عَلَیَّ حُقُوقاً فَتَصَدَّقْ بِهَا عَلَیَّ وَ لِلنَّاسِ عَلَیَّ تَبِعَاتٌ فَتَحَمَّلْهَا عَنِّی وَ قَدْ أَوْجَبْتَ لِکُلِّ ضَیْفٍ قِرًی وَ أَنَا ضَیْفُکَ فَاجْعَلْ قِرَایَ اللَّیْلَةَ الْجَنَّةَ(3).

ص: 341


1- 1. قرب الإسناد ص 5.
2- 2. قرب الإسناد ص 176.
3- 3. أمالی الطوسیّ ج 1 ص 4.

باب صد و بیست و دوم : دعا به وقت جان دادن

روایات

گویم

بسیاری از روایت­های این باب را در کتاب الطهارة آوردیم و در اینجا پاره­ای از آن را ذکر می­کنیم.

روایت1.

أمالی: امام صادق علیه السلام فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله به هنگام جان دادن جوانی حاضر گشتند و به او فرمودند: بگو: «لا اله الا الله: خدایی جز خدای یگانه نیست» آن جوان گفت ولی زبانش چند بار بند آمد. پس به زنی که بالای سر او بود فرمودند: آیا مادری دارد؟ جواب داد: آری، من مادر اویم، فرمودند: آیا بر او خشمگینی؟ جواب داد: آری شش سال است که با او سخن نگفتم، آن حضرت به او فرمودند: از او راضی شو، او نیز گفت: خداوند به رضایت تو از او راضی گردد، ای رسول خدا، پس رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمودند، بگو «لا اله الا الله» پس آن را به زبان آورد و پیامبر به او فرمودند: چه می­بینی؟ گفت: شخصی سیاه، زشت رو می­بینم که لباسی آلوده بر تن دارد و بوی بدی می­دهد، همین لحظه به سراغ من آمد و گلویم را گرفت، پس پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: بگو «ای کسی که کم را می­پذیرد و از بسیار می­گذرد، اندک مرا بپذیر و از بسیاری من درگذر، به راستی که تو آمرزنده مهربانی» جوان آن را به زبان آورد و پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمودند: نگاه کن چه می­بینی؟ گفت: شخصی سفید زیبارو، خوشبو که لباس­های نیکو بر تن دارد ، به من نزدیک شد و آن سیاه را می­بینم که از من دور شد، فرمود: آن را تکرار کن، پس تکرار کرد آنگاه فرمودند: چه می­بینی؟ گفت: سیاه را نمی­بینم و سفید را می­بینم که به من نزدیک شد سپس بر آن حالت جان داد.(1)

ص: 342


1- . أمالی الطوسی 1: 63

باب 122 الدعاء عند الاحتضار

الأخبار

أقول

قد أوردنا أکثر أخبار هذا الباب فی کتاب الطهارة و لنذکر هنا نبذا من ذلک.

«1»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی الْمُفِیدُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ یُوسُفَ عَنْ زَکَرِیَّا الْمُؤْمِنِ عَنْ سَعِیدِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله حَضَرَ شَابّاً عِنْدَ وَفَاتِهِ فَقَالَ لَهُ قُلْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ قَالَ فَاعْتُقِلَ لِسَانُهُ مِرَاراً فَقَالَ لِامْرَأَةٍ عِنْدَ رَأْسِهِ هَلْ لِهَذَا أُمٌّ قَالَتْ نَعَمْ أَنَا أُمُّهُ قَالَ أَ فَسَاخِطَةٌ أَنْتِ عَلَیْهِ قَالَتْ نَعَمْ مَا کَلَّمْتُهُ مُنْذُ سِتِّ حِجَجٍ قَالَ لَهَا ارْضَیْ عَنْهُ قَالَتْ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ بِرِضَاکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قُلْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ قَالَ فَقَالَهَا فَقَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله مَا تَرَی فَقَالَ أَرَی رَجُلًا أَسْوَدَ قَبِیحَ الْمَنْظَرِ وَسِخَ الثِّیَابِ مُنْتِنَ الرِّیحِ قَدْ وَلِیَنِی السَّاعَةَ فَأَخَذَ بِکَظَمِی (1) فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله قُلْ یَا مَنْ یَقْبَلُ الْیَسِیرَ وَ یَعْفُو عَنِ الْکَثِیرِ اقْبَلْ مِنِّی الْیَسِیرَ وَ اعْفُ عَنِّی الْکَثِیرَ إِنَّکَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ فَقَالَهَا الشَّابُّ فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله انْظُرْ مَا تَرَی قَالَ أَرَی رَجُلًا أَبْیَضَ اللَّوْنِ حَسَنَ الْوَجْهِ طَیِّبَ الرِّیحِ حَسَنَ الثِّیَابِ قَدْ وَلِیَنِی وَ أَرَی الْأَسْوَدَ قَدْ تَوَلَّی عَنِّی قَالَ أَعِدْ فَأَعَادَ قَالَ مَا تَرَی قَالَ لَسْتُ أَرَی الْأَسْوَدَ وَ أَرَی الْأَبْیَضَ قَدْ وَلِیَنِی ثُمَّ طَفَا(2) عَلَی تِلْکَ الْحَالِ (3).

ص: 342


1- 1. الکظم محرکة و بالضم: الحلق أو الفم أو مخرج النفس، و قد یکنی بذلک عن شدة الکرب دون أصل المعنی و هو الخنق.
2- 2. أی مات و بقی بلا حرکة.
3- 3. أمالی الطوسیّ ج 1 ص 63.

باب صد و بیست و سوم : دعای طلب فرزند

روایات

روایت1.

أمالی: علی بن محمد صیمری نقل کرد: با دختر جعفر بن محمد کاتب ازدواج کردم، و به او چنان علاقمند بودن که هیچ کس به دیگری چنین علاقه­ای نداشت. فرزنددار شدنمان به تأخیر افتاد، پس نزد ابی الحسن علی بن محمد بن رضا علیه السلام رفتم و آن را برای ایشان ذکر کردم، لبخندی زدند و فرمودند: انگشتری که نگین آن فیروزه باشد برگیر و بر آن بنویس: «پرودرگارا مرا تنها مگذار و تو بهترین وارثانی». نقل کرد: چنین کردم، پس یک سال نگذشت که به سبب آن فرزند پسری روزی­ام شد.(1)

باب صد و بیست و چهارم : دعای دیدن هلال ماه

روایات

گویم

در باب­های اعمال سال از کتاب الصیام، روایت­های این باب نیز ذکر خواهد شد، پس توجه کن.

روایت1.

عیون أخبار الرضا: حضرت رضا علیه السلام از پدرانشان علیهم السلام روایت کردند، رسول خدا صلی الله علیه و آله زمانی که هلال را می­دیدند، می­فرمودند:

«ای مخلوق فرمانبر، ای رونده کوشا و شتابان، که با اندازه­گیری در ملکوت جبروت تصرف می­کنی، پروردگار من و تو، خداست، خدایا آن را بر ما به همراه امنیت و ایمان و سلامتی و ایمنی و نیکی آغاز کن و همانگونه که ما را به اول آن رساندی، به آخر آن نیز برسان، و آن را ماهی مبارک گردان که زشتی­ها را پاک و نیکی­ها را ثابت می­گردانی و رتبه را افزایش می­دهی، ای خیر فراوان».(2)

ص: 343


1- . أمال الطوسی 1: 48
2- . عیون أخبار الرضا علیه السلام 1: 71

باب 123 الدعاء لطلب الولد

الأخبار

«1»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی الْمُفِیدُ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ النَّحْوِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْقَاسِمِ الْأَنْبَارِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الطَّائِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّیْمَرِیِّ قَالَ: تَزَوَّجْتُ ابْنَةَ جَعْفَرِ بْنِ مَحْمُودٍ الْکَاتِبِ فَأَحْبَبْتُهَا حُبّاً لَمْ یُحِبَّ أَحَدٌ أَحَداً مِثْلَهُ وَ أَبْطَأَ عَلَیَّ الْوَلَدُ فَصِرْتُ إِلَی أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الرِّضَا علیه السلام فَذَکَرْتُ ذَلِکَ لَهُ فَتَبَسَّمَ وَ قَالَ اتَّخِذْ خَاتَماً فَصُّهُ فَیْرُوزَجٌ وَ اکْتُبْ عَلَیْهِ رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ قَالَ فَفَعَلْتُ ذَلِکَ فَمَا أَتَی عَلَیَّ حَوْلٌ حَتَّی رُزِقْتُ مِنْهَا وَلَداً ذَکَراً(1).

باب 124 الدعاء لرؤیة الهلال

الأخبار

أقول

سیجی ء فی أبواب أعمال السنة من کتاب الصیام أیضا أخبار هذا الباب فلا تغفل.

«1»

ن، [عیون أخبار الرضا علیه السلام] بِالْإِسْنَادِ إِلَی دَارِمٍ عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِذَا رَأَی الْهِلَالَ قَالَ أَیُّهَا الْخَلْقُ الْمُطِیعُ الدَّائِبُ السَّرِیعُ الْمُتَصَرِّفُ فِی مَلَکُوتِ الْجَبَرُوتِ بِالتَّقْدِیرِ رَبِّی وَ رَبُّکَ اللَّهُ اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَیْنَا بِالْأَمْنِ وَ الْإِیمَانِ وَ السَّلَامَةِ وَ الْإِسْلَامِ وَ الْإِحْسَانِ وَ کَمَا بَلَّغْتَنَا أَوَّلَهُ فَبَلِّغْنَا آخِرَهُ وَ اجْعَلْهُ شَهْراً مُبَارَکاً تَمْحُو فِیهِ السَّیِّئَاتِ وَ تُثْبِتُ لَنَا فِیهِ الْحَسَنَاتِ وَ تَرْفَعُ فِیهِ الدَّرَجَاتِ یَا عَظِیمَ الْخَیْرَاتِ (2).

ص: 343


1- 1. أمالی الطوسیّ ج 1 ص 48.
2- 2. عیون أخبار الرضا علیه السلام ج 2 ص 71.

روایت2.

أمالی: امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند: هرگاه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به هلال نگاه می­کردند، دستانشان را بلند می­کردند و فرمودند:

«به نام خدا، خداوندا آن را با امنیت و ایمان و سلامتی و اسلام بر ما آغاز کن، پروردگار من و تو خداست».(1)

روایت3.

أمالی: امام باقر از پدرانشان علیهم السلام نقل کردند: رسول خدا صلی الله علیه و آله زمانی که هلال را می­دیدند به قبله رو می­کردند و تکبیر می­گفتند سپس می­فرمودند: هلال هدایت است، خداوندا آن را با برکت و ایمان و سلامتی و اسلام و هدایت و آمرزش و عافیت شکوهمند و روزی گسترده بر ما آغاز کن، به راستی که تو بر هر چیز توانایی.

ابو مریم نقل کرد: این سخن را بر زبان آوردم و خیر دیدم.(2)

روایت4.

أمالی: امام باقر علیه السلام فرمودند: در راهی یا مسیری به همراه پدرم علی بن حسین علیهما السلام بودم، پس به هلال ماه رمضان نگریستند و ایستادند و سپس خواندند:

ای مخلوق فرمانبر، ای رونده کوشا و شتابان، که در جایگاه­های اندازه­گیری سیر می­کنی و در آسمان تدبیر، تصرف می­کنی، ایمان آوردم به کسی که تاریکی را به واسطه­ تو روشن گردانید و به سبب تو الهام­ها را واضح کرد، و تو را نشانه­ای از نشانه­های فرمانروایی­اش و علامتی از علامت­های قدرتش قرار داد، و زمان را به وسیله­ تو مشخص نمود و تو را به کمال کاستی و طلوع و غروب و تابیدن و کسوف به کار گرفت و تو در تمامی اینها از او اطاعت نمودی و به سوی خواست او شتافتی، منزه است، شگفتا از او که امر تو را تدبیر کرد و چه نیکو در شأن تو عمل کرد، تو را کلید ماهی برای امری که پیش آید، قرار داد، خداوند تو را هلال برکتی گرداند که روزها آن را از بین نبرد و پاکی که گناهان آن را آلوده نسازد، هلال ایمنی از آفت­ها و سلامتی از زشتی­ها، هلال سعادتی که نحس در آن نیست

ص: 344


1- . أمالی الطوسی 2: 109
2- . أمالی الطوسی 2: 109
«2»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِی الْمُفَضَّلِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْعَلَوِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ عُمَرَ بْنِ عَلِیٍّ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدٍ عَنْ عَمِّهِ عُمَرَ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَنَفِیَّةِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیهم السلام قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إِذَا نَظَرَ إِلَی الْهِلَالِ رَفَعَ یَدَیْهِ ثُمَّ قَالَ بِسْمِ اللَّهِ اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَیْنَا بِالْأَمْنِ وَ الْإِیمَانِ وَ السَّلَامَةِ وَ الْإِسْلَامِ رَبِّی وَ رَبُّکَ اللَّهُ (1).

«3»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِی الْمُفَضَّلِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هَوْذَةَ عَنِ النَّهَاوَنْدِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ أَبِی مَرْیَمَ عَبْدِ الْغَفَّارِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِذَا رَأَی الْهِلَالَ اسْتَقْبَلَ الْقِبْلَةَ وَ کَبَّرَ ثُمَّ قَالَ هِلَالُ رُشْدٍ اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَیْنَا بِیُمْنٍ وَ إِیمَانٍ وَ سَلَامَةٍ وَ إِسْلَامٍ وَ هُدًی وَ مَغْفِرَةٍ وَ عَافِیَةٍ مُجَلِّلَةٍ وَ رِزْقٍ وَاسِعٍ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ قَالَ أَبُو مَرْیَمَ فَقُلْتُ هَذَا الْکَلَامَ فَرَأَیْتُ خَیْراً(2).

«4»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِی الْمُفَضَّلِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ الْعَلَوِیِّ عَنْ جَدِّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ أَبِیهِ إِسْحَاقَ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ مُوسَی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ الْبَاقِرِ علیهم السلام قَالَ: بَیْنَا أَنَا مَعَ أَبِی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهما السلام فِی طَرِیقٍ أَوْ مَسِیرٍ إِذْ نَظَرَ إِلَی هِلَالِ شَهْرِ رَمَضَانَ فَوَقَفَ ثُمَّ قَالَ أَیُّهَا الْخَلْقُ الْمُطِیعُ الدَّائِبُ السَّرِیعُ الْمُتَرَدِّدُ فِی مَنَازِلِ التَّقْدِیرِ الْمُتَصَرِّفُ فِی فَلَکِ التَّدْبِیرِ آمَنْتُ بِمَنْ نَوَّرَ بِکَ الظُّلَمَ وَ أَوْضَحَ بِکَ الْبُهَمَ وَ جَعَلَکَ آیَةً مِنْ آیَاتِ مُلْکِهِ وَ عَلَامَةً مِنْ عَلَامَاتِ سُلْطَانِهِ فَحَدَّ بِکَ الزَّمَانَ وَ امْتَهَنَکَ بِالْکَمَالِ وَ النُّقْصَانِ وَ الطُّلُوعِ وَ الْأُفُولِ وَ الْإِنَارَةِ وَ الْکُسُوفِ فِی کُلِّ ذَلِکَ أَنْتَ لَهُ مُطِیعٌ وَ إِلَی إِرَادَتِهِ سَرِیعٌ سُبْحَانَهُ مَا أَعْجَبَ مَا دَبَّرَ أَمْرَکَ وَ أَلْطَفَ مَا صَنَعَ فِی شَأْنِکَ جَعَلَکَ مِفْتَاحَ شَهْرٍ لِحَادِثِ أَمْرٍ جَعَلَکَ اللَّهُ هِلَالَ بَرَکَةٍ لَا یَمْحَقُهَا الْأَیَّامُ وَ طَهَارَةٍ لَا تُدَنِّسُهَا الْآثَامُ هِلَالَ أَمَنَةٍ مِنَ الْآفَاتِ وَ سَلَامَةٍ مِنَ السَّیِّئَاتِ هِلَالَ سَعْدٍ لَا نَحْسَ فِیهِ

ص: 344


1- 1. أمالی الطوسیّ ج 2 ص 109.
2- 2. أمالی الطوسیّ ج 2 ص 109.

و برکتی که ناخوشی در آن وجود ندارد، و آسانی که با سختی درنیامیزد و خیری که با شر مخلوط نگردد، هلال امنیت و ایمان و نعمت و احسان.

خداوندا ما را از خشنودترین کسانی که بر آنها طلوع کرد و پاک­ترین کسانی که به او نگریستند و سعادتمندترین کسانی که در آن به عبادت تو برخاستند، قرار ده، خدایا ما را در آن به اطاعت و توبه، موفق گردان و از گناهان و معصیت حفظ کن و شکر نعمت را به ما عطا کن، و در آن ما را بر واجبات و مستحبات که دین ما را بر آن قرار دادی، یاری فرما، به راستی که تو گرامی­تر از هر بزرگوار و مهربان­تر از هر مهربانی، اجابت فرما [اجابت فرما] ای پروردگار جهانیان.(1)

روایت5.

مکارم الاخلاق: عبادت کردن هنگام دیدن هلال: با انگشت اشاره دست راست خود بر دست چپ خود می­نویسی: «محمد، علی، فاطمه، حسن و سحین تا آخرین آنان، سپس قل هو الله احد را تا آخر می­نویسی و می­گویی: خدایا، مردم زمانی که به هلال می­نگرند، برخی بر چهره­های برخی دیگر می­نگرند و از یکدیگر تبرک می­جویند به راستی که من به اسم­های تو و اسم پیامبر و ولی و اولیاء تو علیهم السلام نگاه کردم و به کتاب تو نگریستم، پس عطا کن تمایم آنچه دوست دارم آن را به من عطا کنی از خیرات و دور بدار از من هر آنچه دوست دارم و شر را از من بازگردانی و از فضل خود، آنچه شایسته آنی، بر من بیافزای، هیچ نیرو و قدرتی جز به خداوند بلندمرتبه بزرگ وجود ندارد.(2)

روایت6.

فلاح السائل: هرگاه از کسی ترسیدی و خواستی از شر او در امان باشی، به هلال اولین شب ماه نگاه کن و با دستت به خانه­ کسی که از او بیم داری، اشاره کن و بگو « أَیَوَدُّ أَحَدُکُمْ أَنْ تَکُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخیلٍ وَ أَعْنابٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُ فیها مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ وَ أَصابَهُ الْکِبَرُ وَ لَهُ ذُرِّیَّةٌ ضُعَفاءُ فَأَصابَها إِعْصارٌ فیهِ نارٌ فَاحْتَرَقَت: آیا کسی از شما دوست دارد که باغی از درختان خرما و انگور داشته باشد که از زیر آنها نهرها روان است، و برای او در آن از هر گونه میوه ای باشد، و در حالی که او را پیری رسیده و فرزندانی خردسال دارد، گردبادی آتشین برآن زند و بسوزد؟ اینگونه، خداوند آیات را برای شما روشن می گرداند، باشد که شما بیندیشید.» سپس می­گویی: «خدایا او را به بلا بپوشان و در بلا فرو بر و با سنگ­های سجیل و پرندگان ابابیل او را مورد ضربت قرار ده، ای والا ای بزرگ» و در شب دوم و سوم همین را می­گویی، و اگر چنانچه سودمند بود و به آنچه می­خواستی رسیدی، در غیر این صورت، در ماه دوم اعمال ماه اول را تکرار کن، اگر سود داد و در غیر این صورت آن را در ماه سوم نیز انجام ده، به راستی که از شر آنچه می­خواهی کفایت می­کند، انشاء الله تعالی.(3)

ص: 345


1- . أمالی الطوسی 2: 110
2- . مکارم الاخلاق: 393
3- . فلاح السائل: و در مکارم: 400

وَ یُمْنٍ لَا نَکَدَ فِیهِ وَ یُسْرٍ لَا یُمَازِجُهُ عُسْرٌ وَ خَیْرٍ لَا یَشُوبُهُ شَرٌّ هِلَالَ أَمْنٍ وَ إِیمَانٍ وَ نِعْمَةٍ وَ إِحْسَانٍ اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا مِنْ أَرْضَی مَنْ طَلَعَ عَلَیْهِ وَ أَزْکَی مَنْ نَظَرَ إِلَیْهِ وَ أَسْعَدَ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ فِیهِ وَ وَفِّقْنَا اللَّهُمَّ فِیهِ لِلطَّاعَةِ وَ التَّوْبَةِ وَ اعْصِمْنَا مِنَ الْآثَامِ وَ الْحَوْبَةِ وَ أَوْزِعْنَا شُکْرَ النِّعْمَةِ وَ اجْعَلْ لَنَا فِیهِ عَوْناً مِنْکَ عَلَی مَا تَدِینُنَا إِلَیْهِ مِنْ مُفْتَرَضِ طَاعَتِکَ وَ نَفْلِهَا إِنَّکَ الْأَکْرَمُ مِنْ کُلِّ کَرِیمٍ وَ الْأَرْحَمُ مِنْ کُلِّ رَحِیمٍ آمِینَ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ (1).

«5»

مکا، [مکارم الأخلاق]: التَّعَبُّدُ عِنْدَ رُؤْیَةِ الْهِلَالِ تَکْتُبُ عَلَی یَدِکَ الْیُسْرَی بِسَبَّابَةِ یَمِینِکَ مُحَمَّدٌ عَلِیٌّ فَاطِمَةُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ إِلَی آخِرِهِمْ وَ تَکْتُبُ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ إِلَی آخِرِهَا ثُمَّ تَقُولُ اللَّهُمَّ النَّاسُ إِذَا نَظَرُوا إِلَی الْهِلَالِ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلَی وُجُوهِ بَعْضٍ وَ تَبَرَّکَ بَعْضُهُمْ بِبَعْضٍ وَ إِنِّی نَظَرْتُ إِلَی أَسْمَائِکَ وَ اسْمِ نَبِیِّکَ وَ وَلِیِّکَ وَ أَوْلِیَائِکَ علیهم السلام وَ إِلَی کِتَابِکَ فَأَعْطِنِی کُلَّ الَّذِی أُحِبُّ أَنْ تُعْطِیَنِیهِ مِنَ الْخَیْرِ وَ اصْرِفْ عَنِّی کُلَّ الَّذِی أُحِبُّ أَنْ (2)

تَصْرِفَهُ عَنِّی مِنَ الشَّرِّ وَ زِدْنِی مِنْ فَضْلِکَ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ (3).

«6»

تم، [فلاح السائل] عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله: إِذَا خِفْتَ أَحَداً وَ أَرَدْتَ أَنْ تُکْفَی شَرَّهُ فَانْظُرْ إِلَی الْهِلَالِ أَوَّلَ لَیْلَةٍ مِنَ الشَّهْرِ وَ أَوْمِئْ بِیَدِکَ إِلَی نَحْوِ دَارِ مَنْ تَخَافُهُ وَ قُلْ أَ یَوَدُّ أَحَدُکُمْ أَنْ تَکُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِیلٍ وَ أَعْنابٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُ فِیها مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ وَ أَصابَهُ الْکِبَرُ وَ لَهُ ذُرِّیَّةٌ ضُعَفاءُ فَأَصابَها إِعْصارٌ فِیهِ نارٌ فَاحْتَرَقَتْ ثُمَّ تَقُولُ اللَّهُمَّ طُمَّهُ بِالْبَلَاءِ طَمّاً وَ غُمَّهُ بِالْبَلَاءِ غَمّاً وَ ارْمِهِ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّیلٍ وَ طَیْرِکَ الْأَبَابِیلِ یَا عَلِیُّ یَا عَظِیمُ ثُمَّ تَقُولُ فِی اللَّیْلَةِ الثَّانِیَةِ وَ الثَّالِثَةِ کَذَلِکَ فَإِنْ نَجَعَ وَ بَلَغْتَ مَا تُرِیدُ وَ إِلَّا فَعَلْتَهُ ذَلِکَ فِی الشَّهْرِ الثَّانِی مَا فَعَلْتَهُ فِی الْأَوَّلِ فَإِنْ نَجَعَ وَ إِلَّا فَعَلْتَ ذَلِکَ فِی الشَّهْرِ الثَّالِثِ فَإِنَّکَ تُکْفَی شَرَّ مَنْ تُرِیدُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ (4).

ص: 345


1- 1. أمالی الطوسیّ ج 2 ص 110.
2- 2. ساقط عن النسخ.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 393.
4- 4. فلاح السائل: و تراه فی المکارم: 400.

روایت7.

مکارم الاخلاق: جعفر بن محمد از پدرانشان علیهم السلام نقل کردند: هرگاه هلال ماه را ببیند، بگوید: خدایا خیر و پیروزی و برکت و گشایش آن را روزی­مان کن و از شر آن و ما بعد آن به تو پناه می­برم.(1)

روایت8.

دعوات الراوندی: امیر مؤمنان علیه السلام زمانی که هلال را می­دیدند، می­فرمودند «خداوندا مردم زمانی که هلال را می­بینند، در چهره یکدیگر می­نگرند و برخی از برکت و برخی دیگر را امید دارند، خدایا من به روی تو جلّ ثناؤه و چهره­ پیامبر و اولیاء تو اهل بیت پیامبر تو صلی الله علیه و آله می­نگرم. پس بر محمد و خاندان محمد درود فرست و آنچه را دوست دارم در دنیا و آخرت به من عطا کنی، ارزانی دار و آنچه را دوست دارم در دنیا و آخرت از من بازداری، دور گردان، و ما را بر طاعت خود و اولیای خود و اطاعت ولی خویش درود و رحمت تو بر آنان و تسلیم امر خویش، زنده بدار، و جان ما را بر آن بگیر و آن را مستان و بر رحمت خود بر ما تفضل کن».

سپس ده مرتبه می­گفتند: ما شاء الله، لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم: و ده مرتبه: اللهم صل علی محمد و آل محمد، سپس به آن پشت می­کردند و می­فرمودند: پروردگار من و پروردگار تو، خداست که پروردگار جهانیان است، خدایا ما را بر سلامتی و اسلام و امنیت و ایمان دفع بیماری­ها و شتافتن در آنچه از اطاعت ما از تو می­پسندی، استوار بدار .

باب صد و بیست و پنجم : دعا به هنگام نگریستن به آسمان

روایات

روایت1.

کتاب زید الزراد: نقل است، حضرت امام صادق علیه السلام هرگاه به آسمان می­نگریستند، این آیه را می­خواندند: «إِنَّ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ: مسلماً در آفرینش آسمانها و زمین، و در پی یکدیگر آمدن شب و روز، برای خردمندان نشانه هایی است.» و آیه تسخیر را می­خواندند «إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ یَطْلُبُهُ حَثیثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ

ص: 346


1- . أمالی الطوسی 2: 261
«7»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی الْحُسَیْنُ بْنُ عُبَیْدِ اللَّهِ عَنِ التَّلَّعُکْبَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ سُفْیَانَ بْنِ زِیَادٍ عَنْ عَبَّادِ بْنِ صُهَیْبٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ: کَانَ إِذَا رَأَی الْهِلَالَ قَالَ اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا خَیْرَهُ وَ نَصْرَهُ وَ بَرَکَتَهُ وَ فَتْحَهُ وَ نَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّهِ وَ شَرِّ مَا بَعْدَهُ (1).

«8»

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ،: کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام إِذَا رَأَی الْهِلَالَ یَقُولُ اللَّهُمَّ إِنَّ النَّاسَ إِذَا نَظَرُوا إِلَی الْهِلَالِ نَظَرَ بَعْضُهُمْ فِی وُجُوهِ بَعْضٍ وَ رَجَا بَعْضُهُمْ بَرَکَةَ بَعْضٍ اللَّهُمَّ إِنِّی أَنْظُرُ إِلَی وَجْهِکَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ وَ وَجْهِ نَبِیِّکَ وَ وَجْهِ أَوْلِیَائِکَ أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکَ صلی الله علیه و آله فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعْطِنِی مَا أُحِبُّ أَنْ تُعْطِیَنِیهِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ اصْرِفْ عَنِّی مَا أُحِبُّ أَنْ تَصْرِفَهُ عَنِّی فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَحْیِنَا عَلَی طَاعَتِکَ وَ طَاعَةِ أَوْلِیَائِکَ وَ طَاعَةِ وَلِیِّکَ صَلَوَاتُکَ وَ رَحْمَتُکَ عَلَیْهِمْ وَ التَّسْلِیمِ لِأَمْرِکَ وَ تَوَفَّنَا عَلَیْهِ وَ لَا تَسْلُبْنَاهُ وَ تَفَضَّلْ عَلَیْنَا بِرَحْمَتِکَ ثُمَّ یَقُولُ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ عَشْراً اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَشْراً ثُمَّ کَانَ یُوَلِّیهِ ظَهْرَهُ وَ یَقُولُ رَبِّی وَ رَبُّکَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ اللَّهُمَّ ثَبِّتْنَا عَلَی السَّلَامِ وَ الْإِسْلَامِ وَ الْأَمْنِ وَ الْإِیمَانِ وَ دَفْعِ الْأَسْقَامِ وَ الْمُسَارَعَةِ فِیمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَی مِنْ طَاعَتِنَا لَکَ.

باب 125 الدعاء إذا نظر إلی السماء

الأخبار

«1»

کِتَابُ زَیْدٍ الزَّرَّادِ، قَالَ: کَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِذَا نَظَرَ إِلَی السَّمَاءِ قَرَأَ هَذِهِ الْآیَةَ إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ وَ قَرَأَ آیَةَ السُّخْرَةِ إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ

ص: 346


1- 1. أمالی الطوسیّ ج 2 ص 261.

وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍب ِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمینَ: در حقیقت، پروردگار شما آن خدایی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر عرش استیلا یافت. روز را به شب که شتابان آن را می طلبد می پوشاند، و خورشید و ماه و ستارگان را که به فرمان او رام شده اند. آگاه باش که خلق و امر از آنِ اوست. فرخنده خدایی است پروردگار جهانیان».

سپس می­فرمودند: «خدایا به راستی که تو در آسمان ستارگان فروزان و شهاب­هایی قراردادی و به واسطه­ آن، آسمان را از شیاطین سرکشی که به دزدی گوش می­کنند، نگاه داشتی، خدایا به چشم خود که خواب بدان راه ندارد، و به ستون دست نایافتنی خود، مرا محافظت نمای، و مرا در سپرده خودت که تباه نمی­گردد و در زره مصون و ممانعت والا و در جوار خود، قرار ده، جوار تو عزیز گشت و ستایش تو شکوهمند است، و اسم­هایت پاک گشت و خدایی جز تو نیست» .

باب صد و بیست و ششم : دعا به هنگام بوییدن گل­ها و دیدن میوه­های نوبر

روایات

روایت1.

أمالی: حضرت صادق از پدرانشان علیهم السلام نقل کردند، زمانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله میوه نوبر را می­دیدند، آن را بوسه می­زدند و بر دیدگان و دهان خویش می­گذاشتند و می­فرمودند: خدایا همانطور که اول آن را در عافیت به من نشان دادی و پایان آن را نیز در عافیت به من نشان ده.(1)

روایت2.

أمالی: مالک جهنی نقل کرد: به امام صادق علیه السلام تعدادی گل دادم پس آن را گرفتند و بوییدند و بر دیدگان نهادند سپس فرمودند: هر کس گلی را به دست گرفت، آن را ببوید و بر دیدگانش نهد سپس بگوید: خدایا بر محمد و خاندان محمد درود فرست، بر زمین نمی­افتد مگر آنکه گناهان او بخشیده گردد.(2)

ص: 347


1- . أمالی الصدوق: 160
2- . أمالی الصدوق: 160

وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ ثُمَّ یَقُولُ اللَّهُمَّ إِنَّکَ جَعَلْتَ فِی السَّمَاءِ نُجُوماً ثَاقِبَةً وَ شُهُباً أَحْرَسْتَ بِهِ السَّمَاءَ مِنْ سُرَّاقِ السَّمْعِ مِنْ مَرَدَةِ الشَّیَاطِینِ اللَّهُمَّ فَاحْرُسْنِی بِعَیْنِکَ الَّتِی لَا تَنَامُ وَ اکْنُفْنِی بِرُکْنِکَ الَّذِی لَا یُرَامُ وَ اجْعَلْنِی فِی وَدِیعَتِکَ الَّتِی لَا تَضِیعُ وَ فِی دِرْعِکَ الْحَصِینَةِ وَ مَنْعِکَ الْمَنِیعِ وَ فِی جِوَارِکَ عَزَّ جَارُکَ وَ جَلَّ ثَنَاؤُکَ وَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُکَ وَ لَا إِلَهَ غَیْرُکَ.

باب 126 الدعاء عند شم الریاحین و رؤیة الفاکهة الجدیدة

الأخبار

«1»

لی، [الأمالی] للصدوق ابْنُ الْمُتَوَکِّلِ عَنِ السَّعْدَآبَادِیِّ عَنِ الْبَرْقِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی الْبَخْتَرِیِّ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِذَا رَأَی الْفَاکِهَةَ الْجَدِیدَةَ قَبَّلَهَا وَ وَضَعَهَا عَلَی عَیْنَیْهِ وَ فَمِهِ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ کَمَا أَرَیْتَنَا أَوَّلَهَا فِی عَافِیَةٍ فَأَرِنَا آخِرَهَا فِی عَافِیَةٍ(1).

«2»

لی، [الأمالی] للصدوق حَمْزَةُ الْعَلَوِیُّ عَنْ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مَالِکٍ الْجُهَنِیِّ قَالَ: نَاوَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام شَیْئاً مِنَ الرَّیَاحِینِ فَأَخَذَهُ فَشَمَّهُ وَ وَضَعَهُ عَلَی عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَالَ مَنْ تَنَاوَلَ رَیْحَانَةً فَشَمَّهَا وَ وَضَعَهَا عَلَی عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَمْ تَقَعْ عَلَی الْأَرْضِ حَتَّی یُغْفَرَ لَهُ (2).

ص: 347


1- 1. أمالی الصدوق ص 160.
2- 2. أمالی الصدوق ص 160.

باب صد و بیست و هفتم : بابی نادر در ذکر دعا به هنگام شنیدن پارس سگ و صدای الاغ و شنیدن صدای رعد و هر آنچه متناسب با این باب است

روایات

روایت1.

علل الشرائع: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هرگاه پارس سگ و صدای الاغ شنیدید، پس از شیطان رانده شده به خداوند پناه برید، به راستی که آنان می­بینند و شما نمی­بینید پس انجام دهید آنچه را امر می­شوید.(1)

روایت2.

مکانی الاخبار: امام صادق علیه السلام درباره­ کلام خداوند عزّ و جلّ «ربنا آتنا فی الدنیا حسنةً» فرمودند: رضایت خداوند در بهشت و گشایش در روزی و معیشت و اخلاق نیک در دنیا.(2)

تفسیر العیاشی: مثل این حدیث از امام صادق علیه السلام ذکر شد.(3)

روایت3.

قرب الاسناد: علی از برادرشان علیه السلام نقل کرد: از ایشان در مورد کاغذی که ذکر خدا در آن باشد پرسیدم آن می­شود آن را با آتش سوزاند؟ فرمودند: اگر از چیزی در آن بیم داری، آن را بسوزان و اشکالی ندارد.(4)

روایت4.

تفسیر العیاشی: داود نقل کرد: خدمت امام علیه السلام بودیم که آسمان غرّید پس فرمودند: «پاک است آنکه رعد با حمدش او را تسبیح می­گوید و فرشتگان از بیم او».(5)

ص: 348


1- . علل الشرایع 2: 270
2- . معانی الاخبار: 174 و آیه در سوره­ بقره/ 200
3- . تفسیر العیاشی 1: 98
4- . قرب الاسناد: 164
5- . تفسیر العیاشی 2: 207

باب 127 نادر و فیه ذکر الدعاء إذا سمع نباح الکلب و نهیق الحمار و عند سماع صوت الرعد و ما یناسب ذلک أیضا

الأخبار

«1»

ع، [علل الشرائع] أَبِی عَنْ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ عَنِ الْأَشْعَرِیِّ عَنِ الْبَرْقِیِّ عَنْ رَجُلٍ عَنِ ابْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَمِّهِ یَعْقُوبَ رَفَعَهُ إِلَی عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: إِذَا سَمِعْتُمْ نُبَاحَ الْکَلْبِ وَ نَهِیقَ الْحِمَارِ فَتَعَوَّذُوا بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ فَإِنَّهُمْ یَرَوْنَ وَ لَا تَرَوْنَ فَافْعَلُوا ما تُؤْمَرُونَ (1).

«2»

مع، [معانی الأخبار] ابْنُ الْمُتَوَکِّلِ عَنِ الْحِمْیَرِیِّ عَنِ ابْنِ عِیسَی عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: فِی قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً قَالَ رِضْوَانُ اللَّهِ فِی الْجَنَّةِ وَ السَّعَةُ فِی الرِّزْقِ وَ الْمَعَاشِ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ فِی الدُّنْیَا(2).

شی، [تفسیر العیاشی] عن عبد الأعلی عنه علیه السلام: مثله (3).

«3»

ب، [قرب الإسناد] عَلِیٌّ عَنْ أَخِیهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْقِرْطَاسِ تَکُونُ فِیهِ الْکِتَابَةُ فِیهِ ذِکْرُ اللَّهِ أَ یَصْلُحُ إِحْرَاقُهُ بِالنَّارِ فَقَالَ إِنْ تَخَوَّفْتَ فِیهِ شَیْئاً فَأَحْرِقْهُ فَلَا بَأْسَ (4).

«4»

شی، [تفسیر العیاشی] عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ أَنَّ دَاوُدَ قَالَ: کُنَّا عِنْدَهُ علیه السلام فَارْتَعَدَتِ السَّمَاءُ فَقَالَ هُوَ سُبْحَانَ مَنْ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَ الْمَلائِکَةُ مِنْ خِیفَتِهِ (5).

ص: 348


1- 1. علل الشرائع ج 2 ص 270.
2- 2. معانی الأخبار ص 174 و الآیة فی سورة البقرة: 200.
3- 3. تفسیر العیّاشیّ ج 1 ص 98.
4- 4. قرب الإسناد ص 164.
5- 5. تفسیر العیّاشیّ ج 2 ص 207.

باب صد و بیست و هشتم : نفرین کردن و فخر فروختنر

روایات

روایت1.

أمالی: امام صادق علیه السلام فرمودند: هرگاه دو نفر همدیگر را نفرین کردند از آنها فاصله بگیر، به راستی که آن مجلسی است که فرشتگان از آن دوری می­گزینند، سپس بگو: خدایا آن را به سوی من روانه مساز، بلکه آن را بر سر کسی قرار بده که در دین تو نیرنگ کند و با ولیّ تو مخالفت کند و در زمین فساد کند.(1)

روایت2.

عدة الداعی: امام باقر علیه السلام فرمودند: لحظه­ای که در آن مباهله می­شود از طلوع فجر تا طلوع خورشید است.

امام صادق علیه السلام فرمودند: زمانی که با مردم صحبت می­کنیم: کلام خداوند عزّ و جلّ برای آنها استدلال می­کنیم: «از خداوند و رسول و والیان امر اطاعت کنید».(2)

پس می­گویند: آن آیه در شأن امیران سرایا - سریه­ها - نازل شد، پس با کلام خداوند متعال استدلال می­آوریم «إنما ولیکم الله»(3) تا آخر آن پس می­گویند: در حق مؤمنان نازل شد، پس با این کلام خداوند احتجاج می­کنیم «قل لا اسئلکم علیه أجراً إلا المودة فی القربی»(4)

پس می­گویند: این آیه در حق نزدیکان مسلمانان، نازل شد، نقل کرد: دیگر چیزی از آن و مشابه آن به خاطر نمی­آورم جز اینکه برای او ذکر کردم .

پس به من فرمودند: هرگاه چنین شد، آنها را به مباهله فرا خوان، عرض کردم، چگونه عمل کنم؟ فرمودند: خود را سه بار اصلاح کن و گمان می کنم فرمودند: روزه بگیر و غسل کن و تو و او به صحرا بروید، پس انگشتان دست راستت را در انگشتان او گره زن و با خودت شروع کن و بگو:

«خدایا ای پروردگار آسمان­های هفت­گانه

ص: 349


1- . أمالی الطوسی 2: 311
2- . نساء/68
3- . مائده/ 78
4- . شوری/33

باب 128 الملاعنة و المباهلة

الأخبار

«1»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی الْغَضَائِرِیُّ عَنِ التَّلَّعُکْبَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَمَّامٍ عَنِ الْحِمْیَرِیِّ عَنِ الطَّیَالِسِیِّ عَنْ زُرَیْقٍ الْخُلْقَانِیِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: إِذَا تَلَاعَنَ اثْنَانِ فَتَبَاعَدْ مِنْهُمَا فَإِنَّ ذَلِکَ مَجْلِسٌ تَنْفِرُ عَنْهُ الْمَلَائِکَةُ ثُمَّ قُلِ اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ لَهَا إِلَیَّ مَسَاغاً وَ اجْعَلْهَا بِرَأْسِ مَنْ یُکَایِدُ دِینَکَ وَ یُضَادُّ وَلِیَّکَ وَ یَسْعَی فِی الْأَرْضِ فَسَاداً(1).

«2»

عُدَّةُ الدَّاعِی، عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: السَّاعَةُ الَّتِی تُبَاهَلُ فِیهَا مَا بَیْنَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إِلَی طُلُوعِ الشَّمْسِ.

وَ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَکِیمٍ عَنْ أَبِی مَسْرُوقٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ إِنَّا نُکَلِّمُ النَّاسَ فَنَحْتَجُّ عَلَیْهِمْ بِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ (2) فَیَقُولُونَ نَزَلَتْ فِی أُمَرَاءِ السَّرَایَا فَنَحْتَجُّ عَلَیْهِمْ بِقَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ إِلَی آخِرِ الْآیَةِ(3) فَیَقُولُونَ نَزَلَتْ فِی الْمُؤْمِنِینَ فَنَحْتَجُّ عَلَیْهِمْ بِقَوْلِ اللَّهِ قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی (4) فَیَقُولُونَ نَزَلَتْ فِی قُرْبَی الْمُسْلِمِینَ قَالَ فَلَمْ أَدَعْ شَیْئاً مِمَّا حَضَرَنِی ذِکْرُهُ مِنْ هَذَا وَ شِبْهِهِ إِلَّا ذَکَرْتُهُ لَهُ فَقَالَ لِی إِذَا کَانَ ذَلِکَ فَادْعُهُمْ إِلَی الْمُبَاهَلَةِ قُلْتُ وَ کَیْفَ أَصْنَعُ فَقَالَ أَصْلِحْ نَفْسَکَ ثَلَاثاً وَ أَظُنُّهُ قَالَ صُمْ وَ اغْتَسِلْ وَ أَبْرِزْ أَنْتَ وَ هُوَ إِلَی الْجَبَّانِ فَشَبِّکْ أَصَابِعَکَ مِنْ یَدِکَ الْیُمْنَی فِی أَصَابِعِهِ وَ ابْدَأْ بِنَفْسِکَ فَقُلِ اللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ

ص: 349


1- 1. أمالی الطوسیّ ج 2 ص 311.
2- 2. النساء: 68.
3- 3. المائدة: 78.
4- 4. الشوری: 33.

و پروردگار هفت طبقه زمین، ای دانای نهان و آشکار بخشاینده مهربان اگر ابو مسروق حقی را انکار و باطلی را ادعا می­کند، سنگی از آسمان یا عذابی دردناک بر او نازل کن» سپس دعا را به او تکرار کن و بگو «اگر فلانی حقی را انکار و باطلی را ادعا می­کند، سنگی از آسمان یا عذابی دردناک بر او نازل کن».

سپس به من فرمودند: به راستی طولی نمی­کشد که آن را می­بینی سوگند به خدا کسی را نیافتم که مرا بدان پاسخ دهد.

ابی العباس نقل کرد: انگشتانت را به انگشتانش گره می­زنی، سپس می­گویی: اگر فلانی حق را انکار یا باطلی را اقرار نمود پس سنگ­هایی از آسمان یا عذابی از جانب خود بر او فرود آر و او را هفتاد بار لعن کن.(1)

باب صد و بیست و نهم : دعاهای منقول غیر موقت شامل دعاهای جامع خواسته ها و پاره ای از دعاها که نام های معروفی دارند و هر آنچه متناسب با آن است

روایات

روایت1.

قرب الاسناد: حضرت صادق از پدرشان علیهما السلام نقل کردند: هر مؤمنی این کلمات را بر زبان آورد، من او را در دنیا و آخرت تضمین می­کنم و در دنیا، فرشتگان هنگام مرگ، او را بشارت دهند و در آخرت در ازای هر کلمه­ای از آن، خانه­ای در بهشت می­یابد، بگوید «ای شنونده­ترین شنونده­ها، ای بیننده­ترین نگرندگان، ای سریع­ترین محاسبه­گران، ای مهربان­ترنی مهربانان، ای حاکم­ترین حاکمان».(2)

روایت2.

قرب الاسناد: حضرت صادق علیه السلام فرمودند: از جمله دعاهایی که پدرم علیه السلام آن را م ار انکار و باطلی را ادعا می فسالسلام فرمودند: از جمله دعاهایی که پدرم علیه السلام آن را انی حقی ار انکار و باطلی را ادعا می فسای­خواندند «خدایا حقت را بر من ببخشای و مخلوقاتت را از من راضی گردان، و آنچه از من که به تو آسیب نمی­رساند، بیامرز، و از آنچه به تو سود نرساند،

ص: 350


1- . این احادیث را در کافی 2: 513 می­بینی و ابو مسروق همان راوی است.
2- . قرب الاسناد: 2

وَ رَبَّ الْأَرَضِینَ السَّبْعِ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ ... الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ إِنْ کَانَ أَبُو مَسْرُوقٍ جَحَدَ حَقّاً وَ ادَّعَی بَاطِلًا فَأَنْزِلْ عَلَیْهِ حُسْبَاناً مِنَ السَّمَاءِ أَوْ عَذَاباً أَلِیماً ثُمَّ رُدَّ الدَّعْوَةَ عَلَیْهِ فَقُلْ وَ إِنْ کَانَ فُلَانٌ جَحَدَ حَقّاً وَ ادَّعَی بَاطِلًا فَأَنْزِلْ عَلَیْهِ حُسْبَاناً مِنَ السَّمَاءِ أَوْ عَذَاباً أَلِیماً ثُمَّ قَالَ لِی فَإِنَّکَ لَا تَلْبَثُ أَنْ تَرَی ذَلِکَ فِیهِ فَوَ اللَّهِ مَا وَجَدْتُ خَلْقاً یُجِیبُنِی عَلَیْهِ.

وَ عَنْ أَبِی الْعَبَّاسِ: تُشَبِّکُ أَصَابِعَکَ فِی أَصَابِعِهِ ثُمَّ تَقُولُ إِنْ کَانَ فُلَانٌ جَحَدَ حَقّاً أَوْ أَقَرَّ بِبَاطِلٍ فَأَصِبْهُ بِحُسْبَانٍ مِنَ السَّمَاءِ أَوْ بِعَذَابٍ مِنْ عِنْدِکَ وَ تُلَاعِنُهُ سَبْعِینَ مَرَّةً(1).

باب 129 الدعوات المأثورة غیر الموقتة و فیه الدعوات الجامعة للمقاصد و بعض الأدعیة التی لها أسماء معروفة و ما یناسب ذلک

الأخبار

«1»

ب، [قرب الإسناد] هَارُونُ عَنِ ابْنِ صَدَقَةَ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِیهِ علیهما السلام قَالَ: مَا مِنْ مُؤْمِنٍ قَالَ هَذِهِ الْکَلِمَاتِ إِلَّا وَ أَنَا ضَامِنٌ لَهُ فِی دُنْیَاهُ وَ فِی آخِرَتِهِ فَأَمَّا فِی دُنْیَاهُ فَتَتَلَقَّاهُ الْمَلَائِکَةُ بِبِشَارَةٍ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ أَمَّا فِی آخِرَتِهِ فَإِنَّ لَهُ بِکُلِّ کَلِمَةٍ مِنْهَا بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ یَقُولُ یَا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ وَ یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ وَ یَا أَسْرَعَ الْحَاسِبِینَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا أَحْکَمَ الْحَاکِمِینَ (2).

«2»

ب، [قرب الإسناد] هَارُونُ عَنِ ابْنِ صَدَقَةَ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: کَانَ مِمَّا یَدْعُو بِهِ أَبِی علیه السلام اللَّهُمَّ هَبْ لِی حَقَّکَ وَ أَرْضِ عَنِّی خَلْقَکَ وَ اغْفِرْ لِی مَا لَا یَضُرُّکَ

ص: 350


1- 1. تری الأحادیث فی الکافی ج 2 ص 513 و أبو مسروق هو الراوی.
2- 2. قرب الإسناد ص 2.

عافیت بخش، به راستی که شفای من تو را آسیب نرساند و عذاب من سودی به تو نرساند، و هر کس از تو درخواست کند، عطا کنی و بر هر آنکس از تو مسألت نکند، خشم می­گیری و کسی غیر از تو آن را انجام نخواهد داد، منزهی و تو را ستایش می­کنم .

فرمودند: پدرم علیه السلام در دعای خویش می­فرمودند: «خدایا عافیت را به من بپوشان تا معیشت را بر من گوارا سازی و از فضل خود چنان روزی­ام کن که مرا از دیگر مخلوقات خود، بی­نیاز سازی، و از اطاعت تو به شخصی دیگر مشغول نشوم».

فرمودند: پدرم رضی الله عنه در دعایشان می­فرمودند: پروردگارا جان مرا اصلاح کن؛ زیرا مهم­ترین جان­هاست، و نسلم را اصلاح گردان؛ زیرا دست و بازوی من­اند، پروردگارا اهل بیت مرا اصلاح کن؛ زیرا آنان گوشت و خون من هستند، پروردگارا گروه برادران و خواهران و دوستانم را اصلاح گردان؛ زیرا صلاح آنان، صلاح من است.(1)

روایت3.

أمالی: عتبی نقل کرد: عرب بادیه نشینی را شنیدم می­گفت: «خدایا کردار بیمناکان و ترس عمل­کنندگان را روزی­ام گردان، تا به ترک نعمت­­ها به آنچه وعده دادی گرایش پیدا کنم و از آنچه ترساندی، بهراسم».(2)

روایت4.

أمالی: امام صادق علیه السلام فرمودند: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله با یارانشان قدم می­زدند، پس به آنان فرمودند: آرام تر بیایید، تا پروردگارم را ستایش کنم، سپس فرمودند: خدایا هیچ بازدارنده­ای از آنچه عطا کردی و هیچ عطاکننده­ای از آنچه باز داشتی و هیچ گیرنده­ای از آنچه گستردی و هیچ گسترنده­ای از آنچه گرفتی و هیچ هدایت­گری برای آنکه گمراه کردی و هیچ گمراه­کننده­ای برای او که هدایت کردی وجود ندارد، خدایا تو بردباری پس ناآگاهی نداری، و بخشنده­ای و بخل نمی­ورزی، و عزیزی و خوار نمی­گردی و بلند و دست نایافتنی هستی.(3)

روایت5.

أمالی: امام صادق علیه السلام فرمودند: سه چیز است که

ص: 351


1- . قرب الاسناد: 7
2- . أمالی الطوسی 1: 4
3- . أمالی 1: 217

وَ عَافِنِی مِمَّا لَا یَنْفَعُکَ فَإِنَّ شِفَائِی لَا یَضُرُّکَ وَ عَذَابِی لَا یَنْفَعُکَ فَإِنَّکَ تُعْطِی مَنْ یَسْأَلُکَ وَ تَغْضَبُ عَلَی مَنْ لَا یَسْأَلُکَ وَ لَنْ یَفْعَلَ ذَلِکَ أَحَدٌ غَیْرُکَ سُبْحَانَکَ وَ بِحَمْدِکَ.

قَالَ: وَ کَانَ أَبِی علیه السلام یَقُولُ فِی دُعَائِهِ اللَّهُمَّ أَلْبِسْنِی الْعَافِیَةَ حَتَّی تَهْنِئَنِی الْمَعِیشَةُ وَ ارْزُقْنِی مِنْ فَضْلِکَ مَا تُغْنِینِی بِهِ عَنْ سَائِرِ خَلْقِکَ وَ لَا أَشْتَغِلُ عَنْ طَاعَتِکَ بِبَشَرٍ(1)

سِوَاکَ.

قَالَ: وَ کَانَ أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ یَقُولُ فِی دُعَائِهِ رَبِّ أَصْلِحْ لِی نَفْسِی فَإِنَّهَا أَهَمُّ الْأَنْفُسِ إِلَیَّ رَبِّ أَصْلِحْ لِی ذُرِّیَّتِی فَإِنَّهُمْ یَدِی وَ عَضُدِی رَبِّ وَ أَصْلِحْ لِی أَهْلَ بَیْتِی فَإِنَّهُمْ لَحْمِی وَ دَمِی رَبِّ أَصْلِحْ لِی جَمَاعَةَ إِخْوَتِی وَ أَخَوَاتِی وَ مَحَبَّتِی فَإِنَّ صَلَاحَهُمْ صَلَاحِی (2).

«3»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی التَّمَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِی عُثْمَانَ عَنِ الْعُتْبِیِّ قَالَ: سَمِعْتُ أَعْرَابِیّاً یَدْعُو فَیَقُولُ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی عَمَلَ الْخَائِفِینَ وَ خَوْفَ الْعَامِلِینَ حَتَّی أَتَنَعَّمَ بِتَرْکِ النَّعِیمِ رَغْبَةً فِیمَا وَعَدْتَ وَ خَوْفاً مِمَّا أَوْعَدْتَ (3).

«4»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی الْمُفِیدُ عَنِ الْجِعَابِیِّ عَنِ ابْنِ عُقْدَةَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: بَیْنَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَمْشِی ذَاتَ یَوْمٍ مَعَ أَصْحَابِهِ إِذْ قَالَ لَهُمْ عَلَی رِسْلِکُمْ حَتَّی أُثْنِیَ عَلَی رَبِّی ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ إِنَّهُ لَا مَانِعَ لِمَا أَعْطَیْتَ وَ لَا مُعْطِیَ لِمَا مَنَعْتَ وَ لَا قَابِضَ لِمَا بَسَطْتَ وَ لَا بَاسِطَ لِمَا قَبَضْتَ وَ لَا هَادِیَ لِمَنْ أَضْلَلْتَ وَ لَا مُضِلَّ لِمَنْ هَدَیْتَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْحَلِیمُ فَلَا تَجْهَلُ وَ أَنْتَ الْجَوَادُ فَلَا تَبْخَلُ وَ أَنْتَ الْعَزِیزُ فَلَا تُسْتَذَلُّ وَ أَنْتَ الْمَنِیعُ فَلَا تُرَامُ (4).

«5»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی بِالْإِسْنَادِ إِلَی أَبِی قَتَادَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: ثَلَاثَةٌ لَمْ یُسْأَلِ اللَّهُ

ص: 351


1- 1. بشی ء خ ل.
2- 2. قرب الإسناد ص 7.
3- 3. أمالی الطوسیّ ج 1 ص 4.
4- 4. أمالی الطوسیّ ج 1 ص 217.

خداوند به مثل آن درخواست نشد، می­گویی: «خدایا مرا از دینم آگاه گردان و نزد مسلمانان محبوب کن و ذکر راستی مرا بر زبان دیگران قرار ده».(1)

روایت6.

تفسیر القمی: امام صادق علیه السلام فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله شبی در منزل ام سلمه بودند پس ایشان را بستر نیافت، و آنچه به ذهن زنان وارد می­شود به ذهن او رسید پس برخاست و در اطراف خانه به جستجوی او پرداخت، پس ایشان را در گوشه­ای از خانه یافت که ایستاده­اند دست­های خود را بلند کرده­اند و گریه می­کنند و می­گویند: «خدایا خیری را که به من عطا نمودی هرگز از من مگیر، خدایا دشمن و حسود مرا هرگز شاد مکن، خدایا مرا به بدی که از آن نجات دادی، هرگز بازمگردان، خدایا مرا یک چشم به هم زدن به خودم وامگذار».(2)

روایت7.

التوحید: نقل است جبرئیل این دعا را از آسمان بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نازل کردند و با حالتی خندان و بشارت­دهنده فرود آمدند و فرمودند: سلام بر تو ای محمد و فرمودند: سلام بر تو ای جبرئیل، جبرئیل گت: خداوند، هدیه­ای به سوی تو فرستاد، فرمودند: آن چه هدیه­ای است ای جبرئیل؟ فرمودند: بگو: ای کسی که زیبایی را آشکار و زشتی را پوشاند ای کسی که به گناهان مواخذه ننمود و پرده را ندرید، ای آنکه گذشتش عظیم است، ای نیکودرگذرنده ای گسترنده آمرزش، ای آنکه دو دست خود را به رحمت گشوده­ای، ای همدم هر نجوا و نهایت هر شکایت، ای گذشت بزرگوار، ای بزرگ منت، ای آغازگر نعمت­ها قبل از شایستگی آنها، ای پروردگار ما و سرور ما و مولای ما و ای انتهای آرزوی ما، از تو می­خواهم ای خدا که خلقتم را به آتش زشت نگردانی.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: ای جبرئیل ثواب این کلمات چیست؟ فرمودند: هیهات هیهات، آن عمل قطع شد. اگر فرشتگان هفت آسمان و هفت زمین جمع شوند تا پاداش

ص: 352


1- . أمالی الطوسی 2: 309
2- . تفسیر القمی: 432 و حدیث دنبال دارد اگر خواستی مراجعه کن.

عَزَّ وَ جَلَّ بِمِثْلِهِمْ أَنْ تَقُولَ اللَّهُمَّ فَقِّهْنِی فِی الدِّینِ وَ حَبِّبْنِی إِلَی الْمُسْلِمِینَ وَ اجْعَلْ لِی لِسانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ (1).

«6»

فس، [تفسیر القمی] أَبِی عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی بَیْتِ أُمِّ سَلَمَةَ فِی لَیْلَتِهَا فَفَقَدَتْهُ مِنَ الْفِرَاشِ فَدَخَلَهَا فِی ذَلِکَ مَا یَدْخُلُ النِّسَاءَ فَقَامَتْ تَطْلُبُهُ فِی جَوَانِبِ الْبَیْتِ حَتَّی انْتَهَتْ إِلَیْهِ وَ هُوَ فِی جَانِبٍ مِنَ الْبَیْتِ قَائِمٌ رَافِعٌ یَدَیْهِ یَبْکِی وَ هُوَ یَقُولُ اللَّهُمَّ لَا تَنْزِعْ مِنِّی صَالِحَ مَا أَعْطَیْتَنِی أَبَداً اللَّهُمَّ لَا تُشْمِتْ بِی عَدُوّاً وَ لَا حَاسِداً أَبَداً اللَّهُمَّ وَ لَا تَرُدَّنِی فِی سُوءٍ اسْتَنْقَذْتَنِی مِنْهُ أَبَداً اللَّهُمَّ وَ لَا تَکِلْنِی إِلَی نَفْسِی طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَداً(2).

«7»

ید، [التوحید] عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَسْوَارِیُّ عَنْ مَکِّیِّ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَضْلِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُسَیَّبِ عَنْ جَدِّهِ عَنِ ابْنِ أَبِی أُوَیْسٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ دَاوُدَ بْنِ قَیْسٍ عَنْ أَفْلَحَ بْنِ کَثِیرٍ عَنِ ابْنِ جَرِیحٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ شُعَیْبٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله: أَنَّ جَبْرَئِیلَ نَزَلَ عَلَیْهِ بِهَذَا الدُّعَاءِ مِنَ السَّمَاءِ وَ نَزَلَ عَلَیْهِ ضَاحِکاً مُسْتَبْشِراً فَقَالَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدُ قَالَ وَ عَلَیْکَ السَّلَامُ یَا جَبْرَئِیلُ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ إِلَیْکَ بِهَدِیَّةٍ قَالَ وَ مَا تِلْکَ الْهَدِیَّةُ یَا جَبْرَئِیلُ فَقَالَ کَلِمَاتٌ مِنْ کُنُوزِ الْعَرْشِ أَکْرَمَکَ اللَّهُ بِهَا قَالَ وَ مَا هُنَّ یَا جَبْرَئِیلُ قَالَ قُلْ یَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِیلَ وَ سَتَرَ الْقَبِیحَ یَا مَنْ لَمْ یُؤَاخِذْ بِالْجَرِیرَةِ وَ لَمْ یَهْتِکِ السِّتْرَ یَا عَظِیمَ الْعَفْوِ یَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ یَا صَاحِبَ کُلِّ نَجْوَی وَ مُنْتَهَی کُلِّ شَکْوَی یَا کَرِیمَ الصَّفْحِ یَا عَظِیمَ الْمَنِّ یَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا یَا رَبَّنَا وَ سَیِّدَنَا وَ یَا مَوْلَانَا وَ یَا غَایَةَ رَغْبَتِنَا أَسْأَلُکَ یَا اللَّهُ أَنْ لَا تُشَوِّهَ خَلْقِی بِالنَّارِ.

فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَا جَبْرَئِیلُ فَمَا ثَوَابُ هَذِهِ الْکَلِمَاتِ فَقَالَ هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ انْقَطَعَ الْعَمَلُ لَوِ اجْتَمَعَ مَلَائِکَةُ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ وَ سَبْعِ أَرَضِینَ عَلَی أَنْ یَصِفُوا ثَوَابَ

ص: 352


1- 1. أمالی الطوسیّ ج 2 ص 309.
2- 2. تفسیر القمّیّ ص 432، و للحدیث ذیل راجعه ان شئت.

آن را تا روز قیامت توصیف کنند تنها یک جزء از هزار جزء آن را می­توانند وصف کنند، زمانی که بنده گوید: «ای کسی که زیبایی را آشکار و زشتی را پوشاند» خداوند در دنیا او را به رحمت خود می­پوشاند و در آخرت او را زیبا می­گرداند، و خداوند در دنیا و آخرت هزار هزار پوشش بر او می­پوشاند، و زمانی که بنده گوید «ای کسی که به گناه مواخذه نکرد و پرده­ را ندرید» خداوند او را در روز قیامت محاسبه نمی­کند و در آن روز که پرده­ها پاره می­شود پرده او را نمی درد، و هرگاه بگوید «یا عظیم العفو: ای صاحب بخشش بزرگ» خداوند گناهان او را اگرچه به میزان کف دریا باشند می­بخشاید، هرگاه بگوید «یا حسن التجاوز: ای نیکو درگذرنده» خداوند از گناهان او حتی از دزدی و خوردن شراب و ترس­های دنیا و دیگر گناهان کبیره می­گذرد و هرگاه بگوید «یا واسع المغفرة: ای صاحب مغفرت بسیار» خداوند عزّ و جلّ هفتاد در رحمت را بر او می­گشاید و او در رحمت خداوند عزّ و جلّ فرو می­رود تا اینکه از دنیا خارج گردد.

و زمانی که گوید: «ای گشاینده دو دست به رحمت» خداوند دست خود را به رحمت بر او می­گشاید و زمانی که گوید: «ای همدم هر نجوا و نهایت هر شکایت» خداوند عزّ و جلّ به او پاداش تمامی مصیبت­دیدگان تندرستان و بیماران و ضرردیدگان و بیچارگان و فقیران و مصیبت­دیدگان را تا روز قیامت به او عطا کند و زمانی که بگوید: «ای گذشت بزرگوار» خداوند او را چون پیامبران گرامی بدارد، و هرگاه بگوید «ای بزرگ منّت» خداوند در روز قیامت آرزوی او و آرزوی مخلوقات را به او عطا کند و هرگاه بگوید: «ای آغازگر نعمت­ها قبل از استحقاق آن» خداوند پاداش او را به تعداد شکرگزارانش عطا فرماید.

و هرگاه بگوید «ای پروردگار ما ای سرور ما و ای مولای ما» خداوند تبارک و تعالی فرماید: ای فرشتگان من، شاهد باشید که او را آمرزیدم و پاداش او را به تعداد مخلوقات خود در بهشت و دوزخ و آسمان­های هفت­گانه و هفت طبقه زمین و ماه و خورشید و ستارگان و قطرات باران و انواع مخلوقاتت و کوه­ها و سنگریزه­ها و خاک و غیر آن و عرش و کرسی عطا کردم.

و هرگاه بگوید: «ای مولای ما» خداوند قلب او را از ایمان آکنده سازد و اگر بگوید «ای نهایت آرزوی ما» خداوند در روز قیامت آرزوی او و مثل آرزوی مخلوقات را به او عطا کند و زمانی که بگوید «ای خدا از تو می­خواهم خلقتم را با آتش زشت نگردانی»، خداوند جبار جلّ جلاله گوید: بنده­ام از من طلب آزادی از آتش را دارد، ای فرشتگان من، گواه باشید که او را از آتش رهانیدم و پدر و مادر و برادران و خواهران خانواده

ص: 353

ذَلِکَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ مَا وَصَفُوا مِنْ أَلْفِ جُزْءٍ جُزْءاً وَاحِداً فَإِذَا قَالَ الْعَبْدُ یَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِیلَ وَ سَتَرَ الْقَبِیحَ سَتَرَهُ اللَّهُ بِرَحْمَتِهِ فِی الدُّنْیَا وَ جَمَّلَهُ فِی الْآخِرَةِ وَ سَتَرَ اللَّهُ عَلَیْهِ أَلْفَ أَلْفِ سِتْرٍ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ فَإِذَا قَالَ الْعَبْدُ یَا مَنْ لَمْ یُؤَاخِذْ بِالْجَرِیرَةِ وَ لَمْ یَهْتِکِ السِّتْرَ لَمْ یُحَاسِبْهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لَمْ یَهْتِکْ سِتْرَهُ یَوْمَ تُهْتَکُ السُّتُورُ وَ إِذَا قَالَ یَا عَظِیمَ الْعَفْوِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ کَانَتْ خَطِیئَتُهُ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْرِ فَإِذَا قَالَ یَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ تَجَاوَزَ اللَّهُ عَنْهُ حَتَّی السَّرِقَةِ وَ شُرْبِ الْخَمْرِ وَ أَهَاوِیلِ الدُّنْیَا وَ غَیْرِ ذَلِکَ مِنَ الْکَبَائِرِ وَ إِذَا قَالَ یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ فَتَحَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ سَبْعِینَ بَاباً مِنَ الرَّحْمَةِ فَهُوَ یَخُوضُ فِی رَحْمَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَتَّی یَخْرُجَ مِنَ الدُّنْیَا وَ إِذَا قَالَ یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ بَسَطَ اللَّهُ یَدَهُ عَلَیْهِ بِالرَّحْمَةِ وَ إِذَا قَالَ یَا صَاحِبَ کُلِّ نَجْوَی وَ مُنْتَهَی کُلِّ شَکْوَی أَعْطَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْأَجْرِ ثَوَابَ کُلِّ مُصَابٍ وَ کُلِّ سَالِمٍ وَ کُلِّ مَرِیضٍ وَ کُلِّ ضَرِیرٍ وَ کُلِّ مِسْکِینٍ وَ کُلِّ فَقِیرٍ وَ کُلِّ صَاحِبِ مُصِیبَةٍ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ إِذَا قَالَ یَا کَرِیمَ الصَّفْحِ أَکْرَمَهُ اللَّهُ کَرَامَةَ الْأَنْبِیَاءِ وَ إِذَا قَالَ یَا عَظِیمَ الْمَنِّ أَعْطَاهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أُمْنِیَّتَهُ وَ أُمْنِیَّةَ الْخَلَائِقِ وَ إِذَا قَالَ یَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا أَعْطَاهُ اللَّهُ مِنَ الْأَجْرِ بِعَدَدِ مَنْ شَکَرَ نَعْمَاءَهُ.

وَ إِذَا قَالَ یَا رَبَّنَا وَ یَا سَیِّدَنَا وَ یَا مَوْلَانَا قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی اشْهَدُوا مَلَائِکَتِی أَنِّی قَدْ غَفَرْتُ لَهُ وَ أَعْطَیْتُهُ مِنَ الْأَجْرِ بِعَدَدِ مَنْ خَلَقْتُهُ مِمَّنْ فِی الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ الْأَرَضِینَ السَّبْعِ وَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ وَ النُّجُومِ وَ قَطْرِ الْأَمْطَارِ وَ أَنْوَاعِ الْخَلْقِ وَ الْجِبَالِ وَ الْحَصَی وَ الثَّرَی وَ غَیْرِ ذَلِکَ وَ الْعَرْشِ وَ الْکُرْسِیِّ وَ إِذَا قَالَ یَا مَوْلَانَا مَلَأَ اللَّهُ قَلْبَهُ مِنَ الْإِیمَانِ وَ إِذَا قَالَ یَا غَایَةَ رَغْبَتَاهْ أَعْطَاهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ رَغْبَتَهُ وَ مِثْلَ رَغْبَةِ الْخَلَائِقِ وَ إِذَا قَالَ أَسْأَلُکَ یَا اللَّهُ أَلَّا تُشَوِّهَ خَلْقِی بِالنَّارِ قَالَ الْجَبَّارُ جَلَّ جَلَالُهُ اسْتَعْتَقَنِی عَبْدِی مِنَ النَّارِ اشْهَدُوا مَلَائِکَتِی أَنِّی قَدْ أَعْتَقْتُهُ مِنَ النَّارِ وَ أَعْتَقْتُ أَبَوَیْهِ وَ إِخْوَتَهُ وَ أَخَوَاتِهِ وَ أَهْلَهُ

ص: 353

و فرزندان و همسایگان او را رهانیدم و او را برای هزار نفر از آنان که آتش را بر ایشان واجب کردم شفیع گردانم و از آتش پناه دادم، ای محمد آن را به تقوا پیشگان بیاموز و به منافقان یاد مده، به راستی که دعایی مستجاب برای گوینده آن است، انشاء الله، و دعای اهل خانه معمور است زمانی که به دور آن طواف می­کنند.(1)

روایت8.

أمالی: امام صادق علیه السلام فرمودند: ابوذر رحمة الله علیه از کنار رسول خدا صلی الله علیه و اله گذشتند و نزد ایشان جبرئیل علیه السالم به ظاهر دحیة کلبی بود، و رسول خدا صلی الله علیه و آله با او خلوت گزیده بود. زمانی که ابوذر آنها را دید از آنها فاصله گرفت و کلامشان را قطع ننمود پس جبرئیل علیه السلام گفت: ای محمد، این ابوذر است که از کنار ما بگذشت و سلام نکرد، اگر سلام می­کرد بر او پاسخ می­گفتیم، ای محمد، او دعایی دارد که در نزد اهل آسمان معروف است، هرگاه که به آسمان رفتم از او بپرس.

زمانی که جبرئیل بالا رفت، ابوذر به خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمد پس رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمودند: ای ابوذر هنگامی که از کنار ما رد شدی چه چیز تو را بازداشت از اینکه بر ما سلام نکنی، گفت: ای رسول خدا پنداشتم آنکه با شماست، دحیه کلبی است و با او برای کاری خلوت گزیدید. پس فرمودند: ای ابوذر، او جبرئیل بود. و گفت: اگر ابوذر بر ما سلام می­کرد جواب او را می­دادیم، زمانی که ابوذر دانست او جبرئیل علیه السلام بود، خدا می­داند که به چه میزان پشیمان شد و از اینکه بر او سلام نکرد، پس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: آن چه دعایی است که می­خوانی؟ به من خبر داد که تو دعایی داری که در آسمان معروف است، عرض کرد: آری ای رسول خدا، می­گویم: «خدایا من از تو ایمان به تو و تصدیق پیامبر تو و عافیت از تمامی بلاها و شکر بر عافیت و بی­نیازی از مردمان بدذات را خواهانم».(2)

روایت9.

قصص الانبیاء: امام باقر علیه السلام فرمودند: کلامی که حضرت آدم علیه السلام به واسطه­ آنها پروردگارش را دیدار کرد و پس خدا توبه او را پذیرفت، گفت خدایا خدایی جز تو نیست، منزهی و تو را سپاس می­گویم، بد کردم و به خودم ظلم نمودم، پس مرا بیامرز به راستی که تو بهترین آمرزندگانی.

ص: 354


1- . توحید الصدوق: 154 باب اسم­­های خداوند متعال.
2- . أمالی الصدوق: 208

وَ وُلْدَهُ وَ جِیرَانَهُ وَ شَفَّعْتُهُ فِی أَلْفِ رَجُلٍ مِمَّنْ وَجَبَ لَهُمُ النَّارُ وَ آجَرْتُهُ مِنَ النَّارِ فَعَلِّمْهُنَّ یَا مُحَمَّدُ الْمُتَّقِینَ وَ لَا تُعَلِّمْهُنَّ الْمُنَافِقِینَ فَإِنَّهَا دَعْوَةٌ مُسْتَجَابَةٌ لِقَائِلِهِنَّ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ هُوَ دُعَاءُ أَهْلِ الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ حَوْلَهُ إِذَا کَانَ یَطُوفُونَ بِهِ (1).

«8»

لی، [الأمالی] للصدوق أَحْمَدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی الْخَثْعَمِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ أَبَا ذَرٍّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ مَرَّ بِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ عِنْدَهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فِی صُورَةِ دِحْیَةَ الْکَلْبِیِّ وَ قَدِ اسْتَخْلَاهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَلَمَّا رَآهُمَا انْصَرَفَ عَنْهُمَا وَ لَمْ یَقْطَعْ کَلَامَهُمَا فَقَالَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام یَا مُحَمَّدُ هَذَا أَبُو ذَرٍّ قَدْ مَرَّ بِنَا وَ لَمْ یُسَلِّمْ عَلَیْنَا أَمَا لَوْ سَلَّمَ لَرَدَدْنَا عَلَیْهِ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ لَهُ دُعَاءً یَدْعُو بِهِ مَعْرُوفاً عِنْدَ أَهْلِ السَّمَاءِ فَاسْأَلْهُ عَنْهُ إِذَا عَرَجْتُ إِلَی السَّمَاءِ فَلَمَّا ارْتَفَعَ جَبْرَئِیلُ جَاءَ أَبُو ذَرٍّ إِلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَا مَنَعَکَ یَا بَا ذَرٍّ أَنْ تَکُونَ قَدْ سَلَّمْتَ عَلَیْنَا حِینَ مَرَرْتَ بِنَا فَقَالَ ظَنَنْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَنَّ الَّذِی کَانَ مَعَکَ دِحْیَةُ الْکَلْبِیُّ قَدِ اسْتَخْلَیْتَهُ لِبَعْضِ شَأْنِکَ فَقَالَ ذَاکَ جَبْرَئِیلُ یَا بَا ذَرٍّ وَ قَدْ قَالَ أَمَا لَوْ سَلَّمَ عَلَیْنَا لَرَدَدْنَا عَلَیْهِ فَلَمَّا عَلِمَ أَبُو ذَرٍّ أَنَّهُ کَانَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام دَخَلَهُ مِنَ النَّدَامَةِ مَا شَاءَ اللَّهُ حَیْثُ لَمْ یُسَلِّمْ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَا هَذَا الدُّعَاءُ الَّذِی تَدْعُو بِهِ فَقَدْ أَخْبَرَنِی أَنَّ لَکَ دُعَاءً مَعْرُوفاً فِی السَّمَاءِ فَقَالَ نَعَمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْإِیمَانَ بِکَ وَ التَّصْدِیقَ بِنَبِیِّکَ وَ الْعَافِیَةَ مِنْ جَمِیعِ الْبَلَاءِ وَ الشُّکْرَ عَلَی الْعَافِیَةِ وَ الْغِنَی عَنْ أَشْرَارِ النَّاسِ (2).

«9»

ص، [قصص الأنبیاء علیهم السلام] بِالْإِسْنَادِ إِلَی الصَّدُوقِ عَنِ ابْنِ الْوَلِیدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ ابْنِ عِیسَی عَنِ الْبَزَنْطِیِّ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ قَالَ: الْکَلِمَاتُ الَّتِی تَلَقَّی بِهِنَّ آدَمُ علیه السلام رَبَّهُ فَتَابَ عَلَیْهِ قَالَ اللَّهُمَّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ وَ بِحَمْدِکَ إِنِّی عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ وَ بِحَمْدِکَ عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی إِنَّکَ أَنْتَ خَیْرُ الْغافِرِینَ.

ص: 354


1- 1. توحید الصدوق: 154 باب أسماء اللّه تعالی.
2- 2. أمالی الصدوق: 208.

روایت10.

مجالس المفید: اسحاق بن فضل هاشمی نقل کرد: از جمله دعای امیر مؤمنان علی بن ابی طالب این بود: «خدایا پناه می­برم به تو از اینکه با دوستی از تو دشمنی کنم یا دشمن تو را به دوستی گیرم یا از خشم تو، خشنود گردم، خدایا هرکس که بر او درود فرستادی، درود ما بر اوست و هر کس که او را نفرین کردی، لعن ما بر اوست، خدایا هر کس که مرگ او باعث شادی ما و مسلمانان خواهد شد، پس ما را از او راحت کن و به جای او کسی قرار ده که بهتر از او برای ماست، تا اینکه از علم اجابت به ما نشان دهی آنچه را در دین­ها و زندگی­های خود می­شناسیم، ای مهربان­ترین مهربانان».(1)

روایت11.

مکارم الاخلاق: معاذ بن جبل نقل کرد: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله مرا به سراغ عبدالله بن سلام فرستاد و در نزد ایشان گروهی از یارانشان نیز بودند، پس حاضر گشت و رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: ای عبدالله مرا از دو کلمه آگاه ساز که خداوند عزّ و جلّ روزی که ابراهیم را به آتش انداخت، آنها را آموخت، آیا آنها را به صورت مکتوب در تورات می­یابی؟ عبدالله عرض کرد: ای پیامبر خدا پدر و مادرم به فدای شما، آیا چیزی مربوط به آنها بر شما نازل گشت؟ به راستی که ثواب آنها را در تورات یافتم و کلمات را نمی­یابم، و آن ده دعاست که اسم اعظم خداوند در آنهاست. پس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: آیا خداوند متعال آنها را به موسی آموخت؟ گفت: آنها را فقط به ابراهیم خلیل علیه السلام آموخت.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: چه پاداشی برای آنها در تورات می­یابی؟ عبدالله گفت: ای رسول خدا چه کسی می­تواند به پاداش آن دست یابد و در تورات به صورت مکتوب وجود دارد که: هیچ بنده­ای نیست که خداوند بر او منت نهد و این کلمات را در قلب او قرار دهد مگر اینکه نور را در چشمان او و یقین را در قلب او قرار داده است، و سینه او را به ایمان گشود و برای او نوری قرار داد که از جایی که او نشسته است تا عرش می­درخشد و هر روز دو بار به او بر فرشتگان خود افتخار می­کند و حکمت را بر زبانش جاری سازد و حفظ کتابش را روزی­اش گرداند، هرچند که بر آن مشتاق نباشد، او را در دین آگاه سازد، و محبت او را در دل بندگانش نهد و او را از عذاب قبل و فتنه ایمنی بخشد و از ترس بزرگ در روز قیامت در امان دارد، او را در زمره­ شهیدان محشور گرداند و خداوند او را اکرام کند و آنچه از کرامت خویش به پیامبران عطا کرد، به او نیز ارزانی دارد و زمانی که مردم بیم دارند، نمی­هراسد، و آنگاه که اندوهگین شدند، غمی ندارد، و نزد خداوند از صدیقان نوشته شود و روز

ص: 355


1- . مجالس المفید: 106
«10»

جا، [المجالس] للمفید أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّوْلِیُّ عَنِ الْجَلُودِیِّ عَنِ الْجَوْهَرِیِّ عَنْ قَیْسِ بْنِ حَفْصٍ عَنْ حُسَیْنٍ الْأَشْقَرِ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْغَفَّارِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ الْفَضْلِ الْهَاشِمِیِّ قَالَ: کَانَ مِنْ دُعَاءِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أُعَادِیَ لَکَ وَلِیّاً أَوْ أُوَالِیَ لَکَ عَدُوّاً أَوْ أُرْضِیَ لَکَ سَخَطاً أَبَداً اللَّهُمَّ مَنْ صَلَّیْتَ عَلَیْهِ فَصَلَاتُنَا عَلَیْهِ وَ مَنْ لَعَنْتَهُ فَلَعْنَتُنَا عَلَیْهِ اللَّهُمَّ مَنْ کَانَ فِی مَوْتِهِ فَرَحٌ لَنَا وَ لِجَمِیعِ الْمُسْلِمِینَ فَأَرِحْنَا مِنْهُ وَ أَبْدِلْ لَنَا مَنْ هُوَ خَیْرٌ لَنَا مِنْهُ حَتَّی تُرِیَنَا مِنْ عِلْمِ الْإِجَابَةِ مَا نَتَعَرَّفُهُ فِی أَدْیَانِنَا وَ مَعَایِشِنَا یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ (1).

«11»

مکا، [مکارم الأخلاق] عَنْ مُعَاذِ بْنِ جَبَلٍ قَالَ: أَرْسَلَنِی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ذَاتَ یَوْمٍ إِلَی عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَلَّامٍ وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِهِ فَحَضَرَ فَقَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله یَا عَبْدَ اللَّهِ أَخْبِرْنِی عَنْ عَشْرِ کَلِمَاتٍ عَلَّمَهُنَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِبْرَاهِیمَ یَوْمَ قُذِفَ فِی النَّارِ أَ تَجِدُهُنَّ فِی التَّوْرَاةِ مَکْتُوباً فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِ یَا نَبِیَّ اللَّهِ بِأَبِی وَ أُمِّی هَلْ أُنْزِلَ عَلَیْکَ فِیهِنَّ شَیْ ءٌ فَإِنِّی أَجِدُ ثَوَابَهَا فِی التَّوْرَاةِ وَ لَا أَجِدُ الْکَلِمَاتِ وَ هِیَ عَشْرُ دَعَوَاتٍ فِیهِنَّ اسْمُ اللَّهِ الْأَعْظَمُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله هَلْ عَلَّمَهُنَّ اللَّهُ تَعَالَی مُوسَی فَقَالَ مَا عَلَّمَهُنَّ اللَّهُ تَعَالَی غَیْرَ إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلِ علیه السلام.

فَقَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله وَ مَا تَجِدُ ثَوَابَهَا فِی التَّوْرَاةِ فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ یَسْتَطِیعُ أَنْ یَبْلُغَ ثَوَابَهَا غَیْرَ أَنِّی أَجِدُ فِی التَّوْرَاةِ مَکْتُوباً مَا مِنْ عَبْدٍ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ جَعَلَ هَؤُلَاءِ الْکَلِمَاتِ فِی قَلْبِهِ إِلَّا جَعَلَ النُّورَ فِی بَصَرِهِ وَ الْیَقِینَ فِی قَلْبِهِ وَ شَرَحَ صَدْرَهُ لِلْإِیمَانِ وَ جَعَلَ لَهُ نُوراً مِنْ مَجْلِسِهِ إِلَی الْعَرْشِ یَتَلَأْلَأُ وَ یُبَاهِی بِهِ مَلَائِکَتَهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ مَرَّتَیْنِ وَ یَجْعَلُ الْحِکْمَةَ فِی لِسَانِهِ وَ یَرْزُقُهُ حِفْظَ کِتَابِهِ وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ حَرِیصاً عَلَیْهِ وَ یُفَقِّهُهُ فِی الدِّینِ وَ یَقْذِفُ لَهُ الْمَحَبَّةَ فِی قُلُوبِ عِبَادِهِ وَ یُؤْمِنُهُ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ وَ فِتْنَةِ الدَّجَّالِ وَ یُؤْمِنُهُ مِنَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ یَحْشُرُهُ فِی زُمْرَةِ الشُّهَدَاءِ وَ یُکْرِمُهُ اللَّهُ وَ یُعْطِیهِ مَا یُعْطِی الْأَنْبِیَاءَ بِکَرَامَتِهِ وَ لَا یَخَافُ إِذَا خَافَ النَّاسُ وَ لَا یَحْزَنُ إِذَا حَزِنَ النَّاسُ وَ یُکْتَبُ عِنْدَ اللَّهِ صِدِّیقاً وَ یُحْشَرُ یَوْمَ

ص: 355


1- 1. مجالس المفید: 106.

قیامت با قلبی آرام و مطمئن محشور می­شود و از جمله کسانی است که در روز قیامت با حضرت ابراهیم به او حله پوشانده شود.

و با این دعاها چیزی از خداوند مسألت نکند جز اینکه او را عطا کند و اگر به خدا قسم بخورد خداوند سوگند او را نیک گرداند و در سرای شکوه در جوار خدای بخشایشگر است و پاداش شهیدانی که از روز خلقت دنبا به شهادت رسیده­اند، برای اوست.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: ای ابن سلام، سرای شکوه کجاست؟ گفت: بهشت جاویدان و آن در مکان عرش خداوند بخشایشگر است، پروردگار عزت و آن در جوار خداست، ابن سلام گفت: ای رسول خدا ما را بیاموز و بر ما منت بنه همانطور که خداوند بر تو منت نهاد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: برای خدا به سجده بیافتید، نقل کرد: پس به سجده رفتند و زمانی که سرهاشان را بالا گرفتند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:

«ای خدا ای خدا ای خدا، تو کسی هستی که تمامی مخلوقاتت از تو بیم دارند، ای روشنایی روزی، تو کسی هستی که از مخلوق خود پنهان شدی و هیچ نوری روشنایی تو را نتواند دریابد، ای خدا ای خدا ای خدا تو آن والایی هستی که از بالای آسمان خود بر بالای عرشت رفعت گرفتی و عظمت تو را هیچ یک از مخلوقات، وصف نکند، ای روشنایی نور، اهل آسمان تو، به نور تو، روشنایی گرفتند و اهل زمین از تابش تو، روشنایی گرفتند .

ای خدا ای خدا ای خدا تو کسی هستی که جز تو خدایی نیست، بلندمرتبه­تر از آنی که شریکی برای تو باشد و بزرگتر از آن هستی که فرزندی داشته باشی، و بزرگوارتر از آن هستی که مانندی برای تو باشد، و از اینکه مخالفی داشته باشی، جبار گشتی، تو خدایی هستی که بر هر زبان ستایش می­شوی و در هر مکان پرستیده می­شوی و در هر لحظه و زمان یاد می­شوی هر نوری به جهت روشنایی تو، خاموش است ای فرمانروای هر فرمانروایی ای همیشگی، غیر تو نابود می­گردد، و هر زنده­ای غیر تو می­میرد.

ای خدا ای خدا ای خدا بخشاینده مهربان، بر من رحمتی کن تا بدان خشمت را فرونشانی و عذابت را باز داری و سعادت کسانی که در نزد تو هستند را روزی­ام کنی، و مرا به خانه­ات که بهترینان از مخلوقاتت در آن ساکنند، وارد کنی، ای مهربان­ترین مهربانان.

ای کسی که زیبایی را آشکار نمود و زشتی را پوشاند، ای آنکه به گناه مواخذه نکرد و پرده را ندرید. ای که بخشش او بزرگ است، ای نیکو درگذرنده، ای صاحب آمرزش گسترده، ای آنکه دو دست خود را به رحمت می­گشایی، ای همدم هر نجوا، ای نهایت هر شکایت، ای گذشت بزرگوار، ای بزرگ منت، ای آغازگر به نعمت­ها قبل از استحقاق آن، ای پروردگار من، ای پروردگار من، ای سرور من و ای امید من، ای نهایت آرزوی من، از تو می­خواهم ای خدا ای خدا ای خدا که خلقتم را به آتش زشت مگردانی».

ص: 356

الْقِیَامَةِ وَ قَلْبُهُ سَاکِنٌ مُطْمَئِنٌّ وَ هُوَ مِمَّنْ یُکْسَی مَعَ إِبْرَاهِیمَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.

وَ لَا یَسْأَلُ بِتِلْکَ الدَّعَوَاتِ شَیْئاً إِلَّا أَعْطَاهُ اللَّهُ وَ لَوْ أَقْسَمَ عَلَی اللَّهِ لَأَبَرَّ قَسَمَهُ وَ یُجَاوِرُ الرَّحْمَنُ فِی دَارِ الْجَلَالِ وَ لَهُ أَجْرُ کُلِّ شَهِیدٍ اسْتُشْهِدَ مُنْذُ یَوْمَ خُلِقَتِ الدُّنْیَا قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله وَ مَا دَارُ الْجَلَالِ یَا ابْنَ سَلَّامٍ قَالَ جَنَّةُ عَدْنٍ وَ هُوَ مَوْضِعُ عَرْشِ الرَّحْمَنِ رَبِّ الْعِزَّةِ وَ هِیَ فِی جِوَارِ اللَّهِ قَالَ ابْنُ سَلَّامٍ فَعَلِّمْنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مُنَّ عَلَیْنَا کَمَا مَنَّ اللَّهُ عَلَیْکَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله خِرُّوا لِلَّهِ سُجَّداً قَالَ فَخَرُّوا سُجَّداً فَلَمَّا رَفَعُوا رُءُوسَهُمْ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله قَوْلَهُ:

یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ أَنْتَ الْمَرْهُوبُ مِنْکَ جَمِیعُ خَلْقِکَ یَا نُورَ النُّورِ أَنْتَ الَّذِی احْتَجَبْتَ دُونَ خَلْقِکَ فَلَا تُدْرِکُ نُورَکَ نُورٌ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ أَنْتَ الرَّفِیعُ الَّذِی ارْتَفَعْتَ فَوْقَ عَرْشِکَ مِنْ فَوْقِ سَمَائِکَ فَلَا یَصِفُ عَظَمَتَکَ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِکَ یَا نُورَ النُّورِ قَدِ اسْتَنَارَ بِنُورِکَ أَهْلُ سَمَائِکَ وَ اسْتَضَاءَ بِضَوْئِکَ أَهْلُ أَرْضِکَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ أَنْتَ الَّذِی لَا إِلَهَ غَیْرُکَ تَعَالَیْتَ عَنْ أَنْ یَکُونَ لَکَ شَرِیکٌ وَ تَعَظَّمْتَ عَنْ أَنْ یَکُونَ لَکَ وَلَدٌ وَ تَکَرَّمْتَ عَنْ أَنْ یَکُونَ لَکَ شَبِیهٌ وَ تَجَبَّرْتَ عَنْ أَنْ یَکُونَ لَکَ ضِدٌّ فَأَنْتَ اللَّهُ الْمَحْمُودُ بِکُلِّ لِسَانٍ وَ أَنْتَ الْمَعْبُودُ فِی کلِّ مَکَانٍ وَ أَنْتَ الْمَذْکُورُ فِی کُلِّ أَوَانٍ وَ زَمَانٍ یَا نُورَ النُّورِ کُلُّ نُورٍ خَامِدٌ لِنُورِکَ یَا مَلِیکُ کُلُّ مَلِیکٍ یَفْنَی غَیْرَکَ یَا دَائِمُ کُلُّ حَیٍّ یَمُوتُ غَیْرَکَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ ارْحَمْنِی رَحْمَةً تُطْفِئُ بِهَا غَضَبَکَ وَ تَکُفُّ بِهَا عَذَابَکَ وَ تَرْزُقُنِی بِهَا سَعَادَةً مِنْ عِنْدِکَ وَ تُحِلُّنِی بِهَا دَارَکَ الَّتِی تُسْکِنُهَا خِیَرَتُکَ مِنْ خَلْقِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

یَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِیلَ وَ سَتَرَ الْقَبِیحَ یَا مَنْ لَمْ یُؤَاخِذْ بِالْجَرِیرَةِ وَ لَمْ یَهْتِکِ السِّتْرَ یَا عَظِیمَ الْعَفْوِ یَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ یَا صَاحِبَ کُلِّ نَجْوَی وَ یَا مُنْتَهَی کُلِّ شَکْوَی یَا کَرِیمَ الصَّفْحِ یَا عَظِیمَ الْمَنِّ یَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا یَا رَبَّاهْ یَا رَبَّاهْ وَ یَا سَیِّدَاهْ وَ یَا أَمَلَاهُ وَ یَا غَایَةَ رَغْبَتَاهْ أَسْأَلُکَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ أَنْ لَا تُشَوِّهَ خَلْقِی فِی النَّارِ.

ص: 356

عرض کرد: ای رسول خدا پاداش کسی که این کلمات را می­گوید چیست؟ هیهات هیهات، قلم از آن بریده گشت، اگر فرشتگان هفت آسمان و هفت طبقه زمین گرد آیند تا پاداش آن را تا روز قیامت وصف کنند، تنها یک جزء از هزار جزء را وصف می­کنند، و آن حضرت علیه السلام برای این کلمات پاداش و فضائل بسیاری ذکر نمودند که ذکر آن در اینجا از توان خارج است، و از بیم طولانی شدن کلام به ذکر مقصود اکتفا کردیم.(1)

روایت12.

مکارم الاخلاق: از جمله دعای پیامبر صلی الله علیه و آله این بود: «خدایا از تو عافیت، شکر بر عافیت و عافیت کامل در دنیا و آخرت را خواهانم».(2)

روایت13.

فقه الرضا: دعای «خدایا به راستی که تو قبل از زمان­­ها و پیش از وجود و هستی و موجودات، بودی و به آنچه بخواهی پدید آوری قبل از به وجود آوردن اشیاء، علم داشتی، و علم پیشین تو قبل از به وجود آمدن و آگاهی در آنچه می­خواستی ایجاد کنی، وجود داشت، علم تو همیشگی و ذاتی است، پیوسته آگاه بودی و وجود داشتی و جهل از تو دور است. و تو ابدی و ازلی و قدیم همیشگی هستی، نه به صفاتی وصف می­شوی و نه به صفتی شناخته می شوی و به حواس ملحق نمی­گردی، و مثال برای تو زده نمی­شود و با اندازه، اندازه­گیری نمی­شوی و حدی برای تو قرار داده نمی­شود. مکانی شناخته شده نداری و نه جایگاهی که قابل دسترسی باشد، نه بالای تو انتهاست و نه پایین تو، نه پشت تو درک می­شود و نه مقابل تو را می­توان دریافت بلکه روی­آورندگان کدام جهت رو کنند که تو پیوسته آنجایی و اشیاء تو را احاطه نمی­کنند و بلکه این تویی که اشیاء را فرا می­گیری و آنها را در برداری و از نگاه مخلوقات در حجابی، در حالی که آنها از تو پوشیده نیستند، می­بینی و دیده نمی­شود و تو در جایگاه والایی می­شنوی و می­بینی و می­دانی آنچه پنهان می­شود و پنهان شد، پس از آنچه گفتند بسیار برتری یافتی.

دعایی دیگر از من «خدایا تو تویی همانطور که تویی همانجا که تویی و کسی نمی­داند تو چگونه­ای جز تو و از آنچه در ازل بودی، همانجا که بودی تغییر نپذیرفتی، از بین نمی­رود و پشت نمی­کند. اول تو مثل آخر تو و پایان تو چون آغاز توست، آنگاه که مخلوقات فنا شوند و حقایق آشکار گردند، هیچ فرشته مقرب و پیامبر گرامی مکان تو را نمی­شناسد و هیچ کس کجایی و چگونگی و وجود تو را نمی­داند، پس تو یکتای همیشگی هستی و فرمانروایی­ات، دائم و پادشاهی­ات از بین نمی­رود، نابودی نداری و حکومتت پایان نپذیرد و قدرتت تغییر نکند، فرمانروایی­ات جاودان و پادشاهی­ات، قدیمی است، از تو و به واسطه­ تو

ص: 357


1- . مکارم الاخلاق: 397 – 395
2- . مکارم الاخلاق: 405

قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا ثَوَابُ مَنْ قَالَ هَذِهِ الْکَلِمَاتِ قَالَ هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ انْقَطَعَ الْقَلَمُ لَوِ اجْتَمَعَ مَلَائِکَةُ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ وَ سَبْعِ أَرَضِینَ عَلَی أَنْ یَصِفُوا ذَلِکَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ لَمَا وَصَفُوا مِنْ أَلْفِ جُزْءٍ جُزْءاً وَاحِداً وَ ذَکَرَ علیه السلام لِهَذِهِ الْکَلِمَاتِ ثَوَاباً وَ فَضَائِلَ کَثِیرَةً لَا یُحْتَمَلُ ذِکْرُهَا هَاهُنَا اقْتَصَرْنَا عَلَی ذِکْرِ الْمَقْصُودِ مَخَافَةَ التَّطْوِیلِ (1).

«12»

مکا، [مکارم الأخلاق] کَانَ مِنْ دُعَاءِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله: اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْعَافِیَةَ وَ شُکْرَ الْعَافِیَةِ وَ تَمَامَ الْعَافِیَةِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ(2).

«13»

ضا، [فقه الرضا علیه السلام] دُعَاءٌ: اللَّهُمَّ إِنَّکَ کُنْتَ قَبْلَ الْأَزْمَانِ وَ قَبْلَ الْکَوْنِ وَ الْکَیْنُونِیَّةِ وَ الْکَائِنِ وَ عَلِمْتَ بِمَا تُرِیدُ أَنْ تَکُونَ قَبْلَ تَکْوِینِ الْأَشْیَاءِ وَ کَانَ عِلْمُکَ السَّابِقَ فِیمَا تُرِیدُ أَنْ تَکُونَ قَبْلَ التَّکْوِینِ وَ الْعِلْمِ فَعِلْمُکَ دَائِبَةٌ غَیْرُ مُکْتَسَبٍ لَمْ تَزَلْ کُنْتَ عَالِماً مَوْجُوداً وَ الْجَهْلُ عَنْکَ نَافِیاً فَأَنْتَ بَادِی الْأَبَدِ وَ قَادِمُ الْأَزَلِ وَ دَائِمُ الْقَدَمِ لَا تُوصَفُ بِصِفَاتٍ وَ لَا تُنْعَتُ بِوَصْفٍ وَ لَا تُلْحَقُ بِالْحَوَاسِّ وَ لَا تُضْرَبُ فِیکَ الْأَمْثَالُ وَ لَا تُقَاسُ بِقِیَاسٍ وَ لَا تُحَدُّ بِحُدُودٍ لَیْسَ لَکَ مَکَانٌ یُعْرَفُ وَ لَا لَکَ مَوْضِعٌ یُنَالُ لَا فَوْقَکَ مُنْتَهًی وَ لَا عَنْکَ انْتِهَاءٌ وَ لَا خَلْفَکَ إِدْرَاکٌ وَ لَا أَمَامَکَ مُصَادِفٌ بَلْ أَیْنَ تَوَجَّهَ الْوَاجِهُونَ فَأَنْتَ هُنَاکَ لَمْ تَزَلْ لَا یُحِیطُ بِکَ الْأَشْیَاءُ بَلْ تُحِیطُ بِالْأَشْیَاءِ مُحْتَوٍ بِهَا مُحْتَجِبٌ عَنْ رُؤْیَةِ الْمَخْلُوقِینَ وَ هُمْ عَنْکَ غَیْرُ مُحْتَجِبِینَ تَرَی وَ لَا تُرَی وَ أَنْتَ فِی الْمَلَإِ الْأَعْلَی تَسْمَعُ وَ تَرَی وَ تَعْلَمُ مَا یَخْفَی وَ أَخْفَی فَتَبَارَکْتَ وَ تَعَالَیْتَ عَمَّا یَقُولُونَ عُلُوّاً کَبِیراً.

دُعَاءٌ آخَرُ لِی: اللَّهُمَّ أَنْتَ أَنْتَ کَمَا أَنْتَ حَیْثُ أَنْتَ لَا یَعْلَمُ أَحَدٌ کَیْفَ أَنْتَ إِلَّا أَنْتَ لَا تَحُولُ عَمَّا کُنْتَ فِی الْأَزَلِ حَیْثُ کُنْتَ وَ لَا تَزُولُ وَ لَا تَوَلَّی أَوَّلِیَّتُکَ مِثْلُ آخِرِیَّتِکَ وَ آخِرِیَّتُکَ مِثْلُ أَوَّلِیَّتِکَ إِذَا أُفْنِیَ الْخَلَائِقُ وَ أُظْهِرَ الْحَقَائِقُ لَا یَعْرِفُ بِمَکَانِکَ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِیٌّ مُکَرَّمٌ وَ لَا أَحَدٌ یَعْرِفُ أَیْنِیَّتَکَ وَ لَا کَیْفِیَّتَکَ وَ لَا کَیْنُونِیَّتَکَ فَأَنْتَ الْأَحَدُ الْأَبَدُ وَ مُلْکُکَ سَرْمَدٌ وَ سُلْطَانُکَ لَا یَنْقَضِی لَا لَکَ زَوَالٌ وَ لَا لِمُلْکِکَ نَفَادٌ وَ لَا لِسُلْطَانِکَ تَغَیُّرٌ مُلْکُکَ دَائِمٌ وَ سُلْطَانُکَ قَدِیمٌ مِنْکَ وَ بِکَ

ص: 357


1- 1. مکارم الأخلاق: 395- 397.
2- 2. مکارم الأخلاق: 405.

نه به کمک کسی دیگر و از شخصی دیگر. زیرا پیوسته ازل به واسطه­ تو بود نه تو به واسطه­ آن، تو جاودان پیوسته­ای، منزهی و از آنچه می­گویند بسیار بالاتر رفتی.

دعایی نیک و رسا برای من:

«خداوندا در روز فقر و نیازم و به هنگام سرگشتگی و تمام شدن حجتم به محبت تو و محبوب تو توسل می­جویم و به کسی که ابراهیم را به سبب او خلیل خود برگرفتی و از کرامت او با موسی در طور سینا، از پشت آن سخن گفتی، و به سبب او در مریم از روح خود دمیدی و آن نور درخشان تو و روشنایی تابان تو و پرنورترین نورهاست، تابنده­ترین پرتو و روشن­ترین روشنی­هاست، عزیزترین مخلوقات و برترین آفریدگان و نخستین کسی که آفریدی و آخرین کسی که آشکار ساختی، روح و نور و پاکی توست، پیدایش نخستینان و آخرین­ها به سبب اوست پایان بخش رسولان تو، و سرآغاز پیامبران تو، حجت بزرگ، نشانه عظیم تو و نشانه­های درخشان تو و دروازه نهایی تو و حجاب نزدیک تو و کلمه­ والای تو، شهر علم تو و سرچشمه­ حکمت تو و انتهای راز توست، میثاق پیامبران و پیمان شهیدان از استوارترین رسولان، اصل جانشینان و فرع تقواپیشگان، گرامی­ترین نیکوکاران و برگزیده برگزیدگان.

بهترین ثقلین و گرامی­ترین در مشرق و مغرب، تا دو مشرق و میان دو مغرب است، سرور نخستینان که گذشتند و سرور آیندگان که باقی­اند، پاک رهانیده شده برگزیده، برگزیده، سرور نیکوکار، تاج پیامبران و تاج رسولان و فخر ثقلین و افتخار فرشتگان پرچم هدایت کوه تقوا، نور تاریکی­ ماه تابان و ستاره درخشان کوکب دری، ترازوی عدالت، راه راست، مناره دین خدا، قندیل­های رسولان، پایه­های دین والا، ستون­های اسلام، فرودگاه های وحی.

خاندان تو، خانواده تو، فرزندان تو، امین­های تو، برگزیدگان تو، نجیبان تو، نخبه­های تو و سران تو و تقواپیشگان تو و شاهدان تو و جانشینان تو و بزرگواران تو شکیبایان تو و عارفان تو و حکیمان تو و عالمان تو و ادیبان تو امین­های تو، نظیرهای تو و شفیعان تو و بزرگان تو .

سپس به خلیل تو که او را هم نام خود، قرار دادی و طاعت او را بر بندگان واجب گردانیدی و محبتش را بر مخلوقات خویش، بایسته کردی سپس آل طه و یس و حوامیم و طواسین و کهیعص ذکر

ص: 358

لَا بِأَحَدٍ وَ لَا مِنْ أَحَدٍ لِأَنَّکَ لَمْ تَزَلْ کُنْتَ الْأَزَلَّ بِکَ لَا أَنْتَ بِهِ أَنْتَ الدَّوَامُ لَمْ تَزَلْ سُبْحَانَکَ وَ تَعَالَیْتَ عَمَّا یَقُولُونَ عُلُوّاً کَبِیراً.

دُعَاءٌ حَسَنٌ بَلِیغٌ لِی: اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ فِی یَوْمِ فَقْرِی وَ فَاقَتِی عِنْدَ تَحَیُّرِی وَ عِنْدَ انْقِطَاعِ حُجَّتِی بِحُبِّکَ وَ بِحَبِیبِکَ وَ بِالَّذِی اتَّخَذْتَ إِبْرَاهِیمَ مِنْ أَجْلِهِ خَلِیلًا وَ کَلَّمْتَ مُوسَی مِنْ کَرَامَتِهِ فِی طُورِ سَیْنَاءَ مِنْ وَرَائِهِ بِکَلَامٍ وَ نَفَخْتَ فِی مَرْیَمَ بِهِ مِنْ رُوحِکَ وَ هُوَ نُورُکَ السَّاطِعُ وَ ضِیَاؤُکَ اللَّامِعُ أَنْوَرُ نُوراً وَ أَشْرَقُ سَنَاءً وَ أَضْوَأُ ضِیَاءً وَ أَعَزُّ مَنْ خَلَقْتَ وَ أَفْضَلُ مَنْ فَطَرْتَ وَ أَوَّلُ مَنِ ابْتَدَعْتَ وَ آخِرُ مَنْ أَظْهَرْتَ رُوحُکَ وَ نُورُکَ وَ قُدْسُک بِهِ کَوْنُ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ خِتَامُ رُسُلِکَ وَ افْتِتَاحُ أَنْبِیَائِکَ مَحَجَّتُکَ الْکُبْرَی وَ آیَتُکَ الْعُظْمَی وَ آیَاتُکَ الْأَسْنَی وَ بَابُکَ الْقُصْوَی وَ حِجَابُکَ الْأَدْنَی وَ کَلِمَتُکَ الْعُلْیَا مَدِینَةُ عِلْمِکَ وَ مَعْدِنُ حِکْمَتِکَ وَ مُنْتَهَی سِرِّکَ مِیثَاقُ الْأَنْبِیَاءِ وَ عَهْدُ الشُّهَدَاءِ مِنْ أَثْبَتِ الْمُرْسَلِینَ أَصْلُ الْأَوْصِیَاءِ وَ فَرْعُ الْأَتْقِیَاءِ أَکْرَمُ الْبَرَرَةِ وَ صَافِی الصَّفْوَةِ خَیْرُ الثَّقَلَیْنِ وَ أَکْرَمُ مَنْ فِی الْخَافِقَیْنِ إِلَی عَیْنِ الْمَشْرِقَیْنِ وَ مَا فِی الْمَغْرِبَیْنِ سَیِّدُ مَنْ مَضَی مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ سَیِّدُ مَنْ بَقِیَ مِنَ الْآخِرِینَ الْخَالِصُ الْمُخْلِصُ الصَّفْوَةُ الصَّفْوَةُ السَّیِّدُ الْبَرُّ تَاجُ الْأَنْبِیَاءِ وَ إِکْلِیلُ الرُّسُلِ وَ فَخْرُ الثَّقَلَیْنِ وَ افْتِخَارُ الْمَلَائِکَةِ عَلَمُ الْهُدَی وَ طَوْدُ التُّقَی وَ النُّورُ فِی الدُّجَی الْقَمَرُ الْبَاهِرُ وَ النَّجْمُ الزَّاهِرُ وَ الْکَوْکَبُ الدُّرِّیُّ مِیزَانُ الْعَدْلِ وَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیمُ مَنَارُ دِینِ اللَّهِ وَ قَنَادِیلُ الرُّسُلِ وَ أَرْکَانُ الدِّینِ الْأَعْلَی وَ عُمُدُ الْإِسْلَامِ مَهَابِطُ الْوَحْیِ آلُکَ وَ أَهْلُکَ وَ أَحِبَّاؤُکَ وَ أُمَنَاؤُکَ وَ أَصْفِیَاؤُکَ وَ نُجَبَاؤُکَ وَ نُخَبَاؤُکَ وَ نُقَبَاؤُکَ وَ أَتْقِیَاؤُکَ وَ شُهَدَاؤُکَ وَ خُلَفَاؤُکَ وَ کُرَمَاؤُکَ وَ حُلَمَاؤُکَ وَ عُرَفَاؤُکَ وَ حُکَمَاؤُکَ وَ عُلَمَاؤُکَ وَ أُدَبَاؤُکَ وَ أُمَنَاؤُکَ وَ نُظَرَاؤُکَ وَ شُفَعَاؤُکَ وَ عُظَمَاؤُکَ ثُمَّ بِخَلِیلِکَ الَّذِی سَمَّیْتَهُ بِاسْمِکَ وَ فَرَضْتَ طَاعَتَهُ عَلَی عِبَادِکَ وَ افْتَرَضْتَ مَوَدَّتَهُ عَلَی خَلْقِکَ ثُمَّ آلِ طه وَ یس وَ الْحَوَامِیمِ وَ الطَّوَاسِینِ وَ کهیعص ذِکْرِکَ

ص: 358

حکیم تو و رحمت گسترده تو، نجات مؤمنان و هلاک کافران، روی کریم تو، که مغلوب نشود و نابود نگردد و با هلاک­شوندگان، هلاک نگردد و جوار شایسته تو و دست والا و چشم باوفای تو صاحب میم و عین و فا و ح و هی، آنها نیکان خوب صورت درستکارند، درود و سلام خداوند بر آنان و فرزندانشان.

خداوندا به آنها و به تو و به تو و به آنها و برای آنها و برای تو و برای تو و برای آنان، خدایا پس بر آنان و خاندانشان درود فرست، خداوندا تو از حق آنان چیزی می­دانی که من نمی­دانم و از فضلیت آنان چیزی می­شناسی که من نمی­شناسم، خدایا به آنها و به حق آنان و فضل و شرف آنها از تو می­خواهم بر محمد و آنان و بر خاندانشان سلام و درود فرستی و حاجت مرا روا سازی، کوچک و بزرگ آن از حاجات دنیا و آخرت، آنچه که رضای تو و صلاح من در آن است.

خداوندا به حق بایسته تو و آنان بر ما و به فضل و حرمتشان در نزد تو از تو می­خواهم بر آنان و خاندانشان سلام و درود فرستی و تمام گناهان کوچک و بزرگ و پنهان و آشکار که از من آگاه گشتی بیامرزی و آنچه از ما برشمردی از آنچه که فراموش کردیم ببخشایی.

خدایا به واسطه­ آنان درود خدا بر آنان تمامی کرامت تو را و تمامی خیر و عافیت تو را خواهانم و آنچه از آنان علیهم السلام درخواست شود، از شر تمامی آفات و آسیب­ها و شر هر صاحب جز تو نیست پاکی و منزهی و من از ستمکاران خواهم بود و تو مهربان­ترین مهربانانی، و درود خدا بر سرور اولین و آخرین، و سلام او بر برادر و جانشینش امیر مؤمنان و هیچ نیرو و قدرتی جز به خداوند بلندمربته و بزرگ تحقق نمی­پذیرد.

روایت14.

کشف الغمة: به نقل از کتاب دلائل حمیری از ابی هاشم جعفری که چنین آورد: یکی ازطرفداران امام حسن علیه السلام از او خواست تا دعایی بدو بیاموزد پس به او نگاشتند این دعا را بخوان: «ای شنونده­ترین شنواها و ای بیننده­ترین بینندگان و ای عزت نگرندگان و ای سریع­ترین حسابگران و ای مهربان­ترین مهربانان و ای حاکم­ترین حاکمان بر محمد و خاندان محمد درود فرست و روزی­ام را بگستران و بر عمرم بیافزای و به رحمتت بر من منت بنه و مرا از کسانی قرار ده که دینت را یاری می­کنی و دیگران را جایگزین من مگردان».

ص: 359

الْحَکِیمِ وَ رَحْمَتِکَ الْبَسِیطِ نَجَاةِ الْمُؤْمِنِینَ وَ هَلَاکِ الْکَافِرِینَ وَجْهِکَ الْکَرِیمِ الَّذِی لَا یُنْکَی وَ لَا یَفْنَی وَ لَا یَهْلِکُ مَعَ الْهَالِکِینَ وَ جَنْبِکَ الْأَوْجَبِ وَ یَدِکَ الْعُلْیَا وَ عَیْنِکَ الْأَوْفَی صَاحِبِ مِیمٍ وَ عَیْنٍ وَ فا وَ ح وَ ی وَ هی هُمُ الْبَرَرَةُ الْغَرِیُّ الْخِیَرَةُ فَصَلَوَاتُ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی ذُرِّیَّتِهِمْ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً اللَّهُمَّ إِنِّی بِهِمْ وَ بِکَ وَ بِکَ وَ بِهِمْ وَ لَهُمْ وَ لَکَ وَ لَکَ وَ لَهُمْ اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی آلِهِمْ وَ سَلِّمْ تَسْلِیماً اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ مِنْ حَقِّهِمْ مَا لَا أَعْلَمُ أَنَا فَتَعْرِفُ مِنْ فَضْلِهِمْ مَا لَا أَعْرِفُ أَنَا اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِهِمْ وَ بِحَقِّهِمْ وَ بِفَضْلِهِمْ وَ بِشَرَفِهِمْ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی آلِهِمْ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً وَ أَنْ تَقْضِیَ حَاجَتِی صَغِیرَهَا وَ کَبِیرَهَا مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ مَا لَکَ فِیهِ رِضًی وَ لِی فِیهَا صَلَاحٌ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِوَاجِبِ حَقِّکَ وَ حَقِّهِمْ عَلَیْنَا وَ بِمَا لَدَیْکَ مِنْ فَضْلِهِمْ وَ حُرْمَتِهِمْ عِنْدَکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی آلِهِمْ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً وَ أَنْ تَغْفِرَ لَنَا جَمِیعَ مَا قَدْ عَلِمْتَ مِنَّا مِنْ ذُنُوبِنَا صَغِیرِهَا وَ کَبِیرِهَا وَ سِرِّهَا وَ عَلَانِیَتِهَا وَ مَا قَدْ أَحْصَیْتَ عَلَیْنَا مِمَّا قَدْ نَسِینَا مَغْفِرَةً عَزْماً اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِهِمْ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنْ جَمِیعِ کَرَامَتِکَ وَ جَمِیعِ خَیْرِکَ وَ جَمِیعِ عَافِیَتِکَ وَ مَا قَدْ سَأَلُوهُمْ علیهم السلام وَ أَعُوذُ مِنْ جَمِیعِ الْآفَاتِ وَ الْعَاهَاتِ وَ شَرِّ کُلِّ ذِی شَرٍّ وَ شَرِّ مَا قَدِ اسْتَعَاذُوا هُمْ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ عَلَی أَخِیهِ وَ وَصِیِّهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ.

«14»

کشف، [کشف الغمة] مِنْ دَلَائِلِ الْحِمْیَرِیِّ عَنْ أَبِی هَاشِمٍ الْجَعْفَرِیِّ قَالَ: کَتَبَ إِلَی أَبِی مُحَمَّدٍ علیه السلام بَعْضُ مَوَالِیهِ یَسْأَلُهُ أَنْ یُعَلِّمَهُ دُعَاءً فَکَتَبَ إِلَیْهِ أَنِ ادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ یَا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ وَ یَا أَبْصَرَ الْمُبْصِرِینَ وَ یَا عِزَّ النَّاظِرِینَ وَ یَا أَسْرَعَ الْحَاسِبِینَ وَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ یَا أَحْکَمَ الْحَاکِمِینَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَوْسِعْ لِی فِی رِزْقِی وَ مُدَّ لِی فِی عُمُرِی وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِرَحْمَتِکَ وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدِینِکَ وَ لَا تَسْتَبْدِلْ بِی غَیْرِی.

ص: 359

ابو هاشم نقل کرد: با خود گفتم: «خدایا مرا در حزب و گروه خود قرار ده» پس امام حسن به من رو کردند و فرمودند: تو در حزب و گروه او هستی، اگر به خداوند ایمان آوری و رسول او را تصدیق کنی و معرفت اولیای او را داشته باشی و پیرو آنان گردی، پس بشارت ده سپس بشارت ده.(1)

روایت15.

رجال الکشی: از محمد بن زید شحام نقل است: بر امام صادق علیه السلام وارد شدم و به ایشان عرض کردم: دعایی به من بیاموزید، فرمودند: بنویس «به نام خداوند بخشنده­ مهربان ای کسی که برای هر خیری به او امید دارم و از خشم او به هنگام هر لغزشی ایمنم، ای کسی که در ازای اندک، بسیار می­بخشی، ای کسی که از روی رحمت و مهربانی به هر کس که از او درخواست کند، عطا می­کنی، ای کسی که به آنکه از او درخواست نکرد و نشناخت، بخشید، بر محمد و اهل بیت او درود فرست و با درخواست از تو، خیر دنیا و تمامی خیر و آخرت را به من عطا کن، به راستی آنچه می­بخشی کم نمی­شود و از گستره فضل خود بر من بیافزای ای بزرگوار».

سپس دست خود را بالا بردند و فرمودند «ای صاحب بخشش و عطا، ای صاحب شکوه و بزرگی، ای صاحب نعمت­­ها و سخاوت، بر من از آتش رحم کن» سپس دستان خویش را بر محاسنشان گذاشتند و وقتی آنها را پایین آورد، کف دستشان از اشک پر شد.(2)

روایت16.

جامع الأخبار: دعایی به روایت از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: «خدایا من پناه می­برم به تو از قضا و قدر ناگوار و نگاه بد به خانواده و مال و فرزند» .

و از دعای ایشان: «خدایا پناه می­برم به تو از بی­نیازی که مرا به سرکشی اندازد و فقری که مرا ناپسند گرداند و هوایی که مرا به هلاکت اندازد و کرداری که خوارم گرداند و همسایه که آزارم برساند».

از دعای ایشان «خدایا ما را به امر خویش مشغول بدار و به وعده خویش ایمن بدار، از خلق خود مایوس گردان و به خود مونس کن. از غیر خود بترسان و به قضای خود راضی و بر بلای خویش شکیبا و بر نعمت هایت سپاسگزار و از یادت لذت مند و از کتاب خود شاد، از مناجات­کنندگان با تو در لحظات شب و روز و آماده­شدگان برای مرگ و مشتاقان دیدار خود و کینه­توزان دنیا، علاقمندان به آخرت قرار ده و آنچه به رسولانت

ص: 360


1- . کشف الغمة3: 299
2- . رجال الکشی: 315

قَالَ أَبُو هَاشِمٍ فَقُلْتُ فِی نَفْسِی اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی حِزْبِکَ وَ فِی زُمْرَتِکَ فَأَقْبَلَ عَلَیَّ أَبُو مُحَمَّدٍ فَقَالَ أَنْتَ فِی حِزْبِهِ وَ فِی زُمْرَتِهِ إِذْ کُنْتَ بِاللَّهِ مُؤْمِناً وَ لِرَسُولِهِ مُصَدِّقاً وَ لِأَوْلِیَائِهِ عَارِفاً وَ لَهُمْ تَابِعاً فَأَبْشِرْ ثُمَّ أَبْشِرْ(1).

«15»

کش، [رجال الکشی] طَاهِرُ بْنُ عِیسَی الْوَرَّاقُ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَیُّوبَ عَنْ صَالِحِ بْنِ أَبِی حَمَّادٍ عَنِ ابْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زَیْدِ الشَّحَّامِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقُلْتُ لَهُ عَلِّمْنِی دُعَاءً قَالَ اکْتُبْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یَا مَنْ أَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ عَثْرَةٍ یَا مَنْ یُعْطِی الْکَثِیرَ بِالْقَلِیلِ وَ یَا مَنْ أَعْطَی مَنْ سَأَلَهُ تَحَنُّناً وَ رَحْمَةً یَا مَنْ أَعْطَی مَنْ لَمْ یَسْأَلْهُ وَ لَمْ یَعْرِفْهُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ أَعْطِنِی بِمَسْأَلَتِکَ خَیْرَ الدُّنْیَا وَ جَمِیعَ خَیْرِ الْآخِرَةِ فَإِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ لِمَا أَعْطَیْتَ وَ زِدْنِی مِنْ سَعَةِ فَضْلِکَ یَا کَرِیمُ ثُمَّ رَفَعَ یَدَهُ فَقَالَ یَا ذَا الْمَنِّ وَ الطَّوْلِ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ یَا ذَا النَّعْمَاءِ وَ الْجُودِ ارْحَمْ شَیْبَتِی مِنَ النَّارِ ثُمَّ وَضَعَ یَدَیْهِ عَلَی لِحْیَتِهِ وَ لَمْ یَرْفَعْهُمَا إِلَّا وَ قَدِ امْتَلَأَ ظَهْرُ کَفِّهِ دُمُوعاً(2).

«16»

جع، [جامع الأخبار] دُعَاءٌ مَرْوِیٌّ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله: اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ سُوءِ الْقَضَاءِ وَ سُوءِ الْقَدَرِ وَ سُوءِ الْمَنْظَرِ فِی الْأَهْلِ وَ الْمَالِ وَ الْوَلَدِ.

وَ مِنْ دُعَائِهِ: اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ غِنًی یُطْغِینِی وَ فَقْرٍ یُسِیئُنِی (3)

وَ هَوًی یُرْدِینِی وَ عَمَلٍ یُخْزِینِی وَ جَارٍ یُؤْذِینِی.

وَ مِنْ دُعَائِهِ: اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا مَشْغُولِینَ بِأَمْرِکَ آمِنِینَ بِوَعْدِکَ آیِسِینَ مِنْ خَلْقِکَ آنِسِینَ بِکَ مُسْتَوْحِشِینَ مِنْ غَیْرِکَ رَاضِینَ بِقَضَائِکَ صَابِرِینَ عَلَی بَلَائِکَ شَاکِرِینَ عَلَی نَعْمَائِکَ مُتَلَذِّذِینَ بِذِکْرِکَ فَرِحِینَ بِکِتَابِکَ مُنَاجِینَ بِکَ آنَاءَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ مُسْتَعِدِّینَ لِلْمَوْتِ مُشْتَاقِینَ إِلَی لِقَائِکَ مُتَبَغِّضِینَ لِلدُّنْیَا مُحِبِّینَ لِلْآخِرَةِ وَ آتِنا

ص: 360


1- 1. کشف الغمّة ج 3 ص 299.
2- 2. رجال الکشّیّ: 315.
3- 3. یشیننی ظ، و فی المصدر: ینسینی.

وعده دادی به ما عطا کن و روز قیامت خوار مساز، به راستی که تو خلف وعده نمی­کنی.

دعای «خداوندا بهترین عمرهای ما را در پایان آن قرار ده و بهترین روزهای ما را روز ملاقات با خویش قرار ده».(1)

روایت17.

بشارة المصطفی: ابن بناتة نقل کرد: کنار در خانه امیر مؤمنان علیه السلام به رکوع می­رفتم و خدا را می­خواندم، که امیر مؤمنان خارج شد و فرمود: ای أصبغ، عرض کردم: بله بفرمایید. فرمودند: چه کار می­کنی؟ عرض کردم: به رکوع رفتم و دعا می­خواندم. فرمودند: آیا نیاموزم به تو دعایی که از رسول خدا شنیدم؟ عرض کردم: آری. فرمودند: بگو: «سپاس خدایی را بر آنچه بود و سپاس خدای را در هر حال» سپس دست راست خود را بر شانه چپشان زدند و فرمودند: ای اصبغ، اگر قدمت استوار باشد و ولایتت شکل بگیرد و دستت فراخ باشد، خداوند از تو به خود مهربان­تر است.(2)

روایت18.

غوالی اللئالی: روایت است، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله همیشه این دعا را می­خواندند: «خدایا از بیم خود چنان روزی­مان کن که میان ما و نافرمانی از تو فاصله اندازد و از طاعت خود، آنچه که ما را به بهشت برساند و از یقین آنچه که به واسطه­ آن مصیبت­های دنیا را خوار گردانی، ما را از گوش و چشم و نیروهامان بهره برسان، مادامی که ما را زنده نگاه داشتی و آن را وارث ما قرار ده و از کسی که بر ما ظلم کرد، انتقام بگیر و ما را بر دشمنانمان یاری کن و دنیا را بزرگ­ترین غم ما و نهایت علم ما قرار مده و کسی که بر ما رحم نمی­کند را بر ما مسلط مگردان».

روایت19.

به نقل از خط شهید ره: نقل است از بهترین دعاها این است:«خداوندا خیر عمرم را در پایان آن و خیر کردارم را در عاقبت آن و خیر روزگارم را در روز دیدار خود قرار ده، خدایا مرا به سختی نمیران و در حالت غفلت جانم را مگیر و مرا از غافلان قرار مده، خداوندا در دنیا بر من بگستران و مرا نسبت به آن بی­رغبت مگردان و مرا سعادتمند زنده بدار و شهید از دنیا ببر.

ص: 361


1- . جامع الاخبار: 154
2- . بشارة المصطفی: 117

ما وَعَدْتَنا عَلی رُسُلِکَ وَ لا تُخْزِنا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمِیعادَ(1).

دُعَاءٌ: اللَّهُمَّ اجْعَلْ خَیْرَ أَعْمَارِنَا خَوَاتِمَهُ وَ خَیْرَ أَیَّامِنَا یَوْمَ نَلْقَاکَ فِیهِ (2).

«17»

بشا، [بشارة المصطفی] أَبُو عَلِیِّ بْنُ شَیْخِ الطَّائِفَةِ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْمُفِیدِ عَنِ الْجِعَابِیِّ عَنِ ابْنِ عُقْدَةَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرِو بْنِ عُتْبَةَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْمُبَارَکِ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ مَالِکٍ الْأَحْمَسِیِّ عَنْ سَعْدِ بْنِ ظَرِیفٍ عَنِ ابْنِ نُبَاتَةَ قَالَ: کُنْتُ أَرْکَعُ عِنْدَ بَابِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ أَنَا أَدْعُو اللَّهَ إِذْ خَرَجَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ یَا أَصْبَغُ قُلْتُ لَبَّیْکَ قَالَ أَیَّ شَیْ ءٍ کُنْتَ تَصْنَعُ قُلْتُ رَکَعْتُ وَ أَنَا أَدْعُو قَالَ أَ فَلَا أُعَلِّمُکَ دُعَاءً سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ قُلْتُ بَلَی قَالَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا کَانَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی کُلِّ حَالٍ ثُمَّ ضَرَبَ بِیَدِهِ الْیُمْنَی عَلَی مَنْکِبِهِ الْأَیْسَرِ وَ قَالَ یَا أَصْبَغُ لَئِنْ ثَبَتَتْ قَدَمُکَ وَ تَمَّتْ وَلَایَتُکَ وَ انْبَسَطَتْ یَدُکَ اللَّهُ أَرْحَمُ بِکَ مِنْ نَفْسِکَ (3).

«18»

غو، [غوالی اللئالی] رُوِیَ: أَنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله کَانَ یَدْعُو دَائِماً بِهَذَا الدُّعَاءِ اللَّهُمَّ اقْسِمْ لَنَا مِنْ خَشْیَتِکَ مَا یَحُولُ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ مَعَاصِیکَ وَ مِنْ طَاعَتِکَ مَا تُبَلِّغُنَا بِهِ جَنَّتَکَ وَ مِنَ الْیَقِینِ مَا تُهَوِّنُ بِهِ عَلَیْنَا مُصِیبَاتِ الدُّنْیَا وَ مَتِّعْنَا بِأَسْمَاعِنَا وَ أَبْصَارِنَا وَ قُوَانَا مَا أَحْیَیْتَنَا وَ اجْعَلْهُ الْوَارِثَ مِنَّا وَ اجْعَلْ ثَارَنَا عَلَی مَنْ ظَلَمَنَا وَ انْصُرْنَا عَلَی مَنْ عَادَانَا وَ لَا تَجْعَلِ الدُّنْیَا أَکْبَرَ هَمِّنَا وَ لَا مَبْلَغَ عِلْمِنَا وَ لَا تُسَلِّطْ عَلَیْنَا مَنْ لَا یَرْحَمُنَا.

«19»

مِنْ خَطِّ الشَّهِیدِ ره قِیلَ مِنْ أَحْسَنِ الدُّعَاءِ: اللَّهُمَّ اجْعَلْ خَیْرَ عُمُرِی آخِرَهُ وَ خَیْرَ عَمَلِی خَوَاتِمَهُ وَ خَیْرَ أَیَّامِی یَوْمَ لِقَائِکَ اللَّهُمَّ لَا تُمِتْنِی فِی غَمْرَةٍ وَ لَا تَأْخُذْنِی عَلَی غِرَّةٍ وَ لَا تَجْعَلْنِی مِنَ الْغَافِلِینَ اللَّهُمَّ وَسِّعْ عَلَیَّ فِی الدُّنْیَا وَ زَهِّدْنِی فِیهَا وَ لَا تَزْوِهَا عَنِّی وَ لَا تُرَغِّبْنِی فِیهَا وَ أَحْیِنِی سَعِیداً وَ تَوَفَّنِی شَهِیداً.

ص: 361


1- 1. جامع الأخبار: 154.
2- 2. جامع الأخبار: 154.
3- 3. بشارة المصطفی: 117.

خدایا به تو پناه می­برم از اینکه مرا عبرت دیگران قرار دهی و پناه می­برم به تو از اینکه به خاطر رنجی که بر من وارد شد، به گناهم اعتراف کنم. خدایا پناه می­برم به تو از اینکه مرا به عذاب خود ادب کنی، خدایا ما را به خود وا مگذار که درمانیم و نه به مردم که تباه شویم، خدایا بهترین عمل مرا آن چیزی قرار ده که اجلم را نزدیک کند، خدایا خواری من در پناه عزت تو قرار گرفت و ترسم در پناه امنیت خویش و ظلمم در پناه عفو خود و نادانی­ام در پناه شکیبایی خود و فقرم در پناه ثروت خود و روی از بین رونده­ام در پناه روی همیشگی پایدار زیبا بزرگوار خود قرار گرفت. خداوندا هیچ کس مرا از تو بازنمی­دارد اگر تو مرا بخواهی و چنانچه تو مرا محروم کنی، هیچ کس نمی­بخشد، خدایا مرا به سبب شکر اندک محروم مکن و به سبب کمی صبرم، باز مدار.

روایت20.

دعوات الراوندی: داود بن زربی نقل کرد: از امام موسی کاظم علیه السلام شنیدم می­فرمودند: خدایا من از تو عافیت، عافیت کامل، شکر عافیت و سپاسگزاری از شکر عافیت را خواهانم.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دعا می­کردند و می­فرمودند: از تو عافیت کامل را می­خواهم، سپس فرمودند: عافیت کامل، رستگاری به بهشت و رهایی از آتش دوزخ است .

روایت است، علی بن سالم جعفیّ به امام باقر علیه السلام عرض کردند: برایم دعا کنید، پس فرمودند: خداوندا او را به زندگانی ما بدار و به مرگ ما بمیران و او را در راه ما مسیر ده. روایت است: آن شخص شهید شد.

حضرت صادق علیه السلام فرمودند: هر کس هفتاد مرتبه بگوید: «ای شنونده­ترین شنواها و ای بیننده­ترین بینندگان و ای سریع­ترین حسابگران و ای حاکم­ترین حاکمان». من دنیا و آخرت او را تضمین می­کنم و اینکه خدا را هنگام مرگ به بشارت، ملاقات کند و در ازای هر کلمه خانه­ای در بهشت برای او باشد.

نقل کرد: از حضرت صادق علیه السلام شنیدم: می­فرمودند: پاک است کسی که به چیزی انس نمی­گیرد تا او را پایدار کند و نه از چیزی می­هراسد که او را نابود کند.

روایت21.

الدر المنثور: أبی یسر روایت کرد: رسول خدا صلی الله علیه و آله با این هفت کلمه دعا می­کردند: خدایا به تو پناه می­برم از ویرانی و پناه می­برم از هلاکت و پناه می­برم از غم غرق شدن و سوختن و ویرانی و پناه می­برم به تو که شیطان در لحظه مرگ مرا به بیراهه برد و پناه می­برم به تو از اینکه بمیرم در حالی که به راه تو پشت کردم و پناه می­برم به تو از اینکه گَزیده شده بمیرم.

ص: 362

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ تَجْعَلَنِی عِبْرَةً لِغَیْرِی وَ أَعُوذُ بِکَ أَنْ أُقِرَّ لِمَعْصِیَتِکَ لِضُرٍّ نَزَلَ بِی اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ تُؤَدِّبَنِی بِعُقُوبَتِکَ اللَّهُمَّ لَا تَکِلْنَا إِلَی أَنْفُسِنَا فَنَعْجِزَ وَ لَا إِلَی النَّاسِ فَنَضِیعَ اللَّهُمَّ اجْعَلْ خَیْرَ عَمَلِی مَا قَارَبَ أَجَلِی اللَّهُمَّ أَصْبَحَ ذُلِّی مُسْتَجِیراً بِعِزِّکَ وَ أَصْبَحَ خَوْفِی مُسْتَجِیراً بِأَمْنِکَ وَ أَصْبَحَ ظُلْمِی مُسْتَجِیراً بِعَفْوِکَ وَ أَصْبَحَ جَهْلِی مُسْتَجِیراً بِحِلْمِکَ وَ أَصْبَحَ فَقْرِی مُسْتَجِیراً بِغِنَاکَ وَ أَصْبَحَ وَجْهِیَ الْبَالِی الْفَانِی مُسْتَجِیراً بِوَجْهِکَ الدَّائِمِ الْبَاقِی الْجَمِیلِ الْکَرِیمِ اللَّهُمَّ أَصْبَحْتُ لَا یَمْنَعُنِی مِنْکَ أَحَدٌ إِنْ أَنْتَ أَرَدْتَنِی وَ لَا یُعْطِینِی أَحَدٌ إِنْ أَنْتَ حَرَمْتَنِی اللَّهُمَّ لَا تَحْرِمْنِی لِقِلَّةِ شُکْرِی وَ لَا تَمْنَعْنِی لِقِلَّةِ صَبْرِی.

«20»

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، قَالَ دَاوُدُ بْنُ زُرْبِیٍّ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ الْأَوَّلَ علیه السلام یَقُولُ: اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْعَافِیَةَ وَ أَسْأَلُکَ جَمِیلَ الْعَافِیَةِ وَ أَسْأَلُکَ شُکْرَ الْعَافِیَةِ وَ أَسْأَلُکَ شُکْرَ شُکْرِ الْعَافِیَةِ.

وَ کَانَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله یَدْعُو وَ یَقُولُ أَسْأَلُکَ تَمَامَ الْعَافِیَةِ ثُمَّ قَالَ تَمَامُ الْعَافِیَةِ الْفَوْزُ بِالْجَنَّةِ وَ النَّجَاةُ مِنَ النَّارِ.

وَ رُوِیَ: أَنَّ عَلِیَّ بْنَ سَالِمٍ الْجُعْفِیَّ قَالَ لِأَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ادْعُ لِی فَقَالَ اللَّهُمَّ أَحْیِهِ مَحْیَانَا وَ أَمِتْهُ مَمَاتَنَا وَ اسْلُکْ بِهِ سَبِیلَنَا قَالَ فَاسْتُشْهِدَ.

وَ قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام: مَنْ قَالَ سَبْعِینَ مَرَّةً یَا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ یَا أَبْصَرَ الْمُبْصِرِینَ وَ یَا أَسْرَعَ الْحَاسِبِینَ وَ یَا أَحْکَمَ الْحَاکِمِینَ فَأَنَا ضَامِنٌ لَهُ فِی دُنْیَاهُ وَ آخِرَتِهِ وَ أَنْ یَلْقَاهُ اللَّهُ بِبِشَارَةٍ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ لَهُ بِکُلِّ کَلِمَةٍ بَیْتٌ فِی الْجَنَّةِ.

وَ قَالَ سَمِعْتُ الصَّادِقَ علیه السلام یَقُولُ: سُبْحَانَ مَنْ لَا یَسْتَأْنِسُ بِشَیْ ءٍ أَبْقَاهُ وَ لَا یَسْتَوْحِشُ مِنْ شَیْ ءٍ أَفْنَاهُ.

«21»

الدُّرُّ الْمَنْثُورُ، عَنْ أَبِی الْیَسَرِ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله کَانَ یَدْعُو بِهَؤُلَاءِ الْکَلِمَاتِ السَّبْعِ یَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْهَدْمِ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنَ التَّرَدِّی وَ أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْغَمِّ وَ الْغَرَقِ وَ الْحَرَقِ وَ الْهَدْمِ وَ أَعُوذُ بِکَ أَنْ یَتَخَبَّطَنِی الشَّیْطَانُ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَمُوتَ فِی سَبِیلِکَ مُدْبِراً وَ أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَمُوتَ لَدِیغاً.

ص: 362

روایت22.

مهج الدعوات: ابن عبّاس رضی اللَّه عنه روایت کرد: بر رسول خدا صلّی الله علیه و آله داخل شدم دیدم که حضرت خندان و بسیار خوشحال هستند. عرض کردم: چه خبر است فدای شما باد پدر و مادرم ای رسول خدا؟ پس فرمودند: ای ابن عبّاس جبرئیل نزد من آمد در حالی که به دست او صحیفه ای بود که در آن دعایی از جهت کرامت من و از برای امّت من نوشته شده بود. پس جبرئیل گفت: ای محمّد این را بگیر و بخوان آنچه را که در اوست و آن را تعظیم نمای. پس به درستی که این گنجی از گنجهای آخرت است و این دعایی است که خدای تعالی به تو و به امّت تو اکرام نمود. پس گفتم: ای جبرئیل آن کدام است؟ پس جبرئیل که رحمت خدا بر او و بر همه فرشتگان مقرّب باد گفت: سبحان الله و بحمده. و آن دعایی است که آورده شد تا سبحان الله العظیم .

گفتم: حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: چه چیز است ثواب کسی که این دعا را بخواند؟ پس جبرئیل گفت: ای محمّد مرا از ثوابی سؤال نمودی که آن را نمی داند مگر خدای تعالی، اگر همه دریاها مرکب و درختها قلم و فرشتگان آسمانهانویسنده بگردند و ثواب این را به قدر هزار برابر مدّت بقاء دنیا بنویسند، هر آینه مرکّب برطرف می شود و قلمها شکسته می شود و به یکدهم از ثواب آن نمی رسند. ای محمد قسم به حقّ کسی که تو را به راستی به پیغمبری فرستاد، نیست مرد و زنی که این دعا را بخواند مگر آن که خدای تعالی برای او ثواب چهار تن از فرشتگان و چهار پیغمبر را بنویسد.امّا پیغمبران پس اوّلا ثواب تو را ای محمّد و ثواب عیسی و ثواب موسی و ثواب ابراهیم علیهم السّلام را و امّا فرشتگان پس اوّلا ثواب مرا و ثواب اسرافیل و ثواب میکائیل و ثواب عزرائیل را.

ای محمّد هر مردی یا زنی که این دعا را در مدّت عمر خود بیست مرتبه بخواند پس به درستی که خدای تعالی او را به آتش جهنم عذاب نمی کند و هر چند از گناهان او باشد مثل کف دریاها و قطره های باران و عدد ستاره ها و وزن عرش و کرسی و لوح و قلم و ریگ و موی و کرک و آفریده های بهشت و دوزخ که خدای تعالی آن گناهان را می آمرزد و از برای او به عوض هر گناهی هزار حسنه می نویسد.

ای محمّد و اگر آن شخص را همّی یا غمّی یا آزاری یا بیماری یا علّتی یا تشنگی یا ترسی باشد و این دعا را سه مرتبه بخواند، خدای تعالی حاجت او را بر می آورد و شخصی که از شیر یا از گرگ بترسد یا داخل شدن بر پادشاه ظالمی را اراده کند و این دعا را بخواند، پس خدای تبارک و تعالی از او هر بدی و مکروهی و آفتی را به حول و قوّت خود منع می کند، کسی که این دعا را یک مرتبه در جنگ بخواند

ص: 363

«22»

مهج، [مهج الدعوات] رَوَی ابْنُ عَبَّاسٍ أَنَّهُ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَرَأَیْتُهُ ضَاحِکاً مَسْرُوراً فَقُلْتُ مَا الْخَبَرُ فِدَاکَ أَبِی وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ یَا ابْنَ عَبَّاسٍ أَتَانِی جَبْرَئِیلُ علیه السلام وَ بِیَدِهِ صَحِیفَةٌ مَکْتُوبٌ فِیهَا کَرَامَةٌ لِی وَ لِأُمَّتِی خَاصَّةً فَقَالَ لِی خُذْهَا یَا مُحَمَّدُ وَ اقْرَأْ مَا فِیهَا وَ عَظِّمْهُ فَإِنَّهُ کَنْزٌ مِنْ کُنُوزِ الْآخِرَةِ وَ هَذَا دُعَاءٌ أَکْرَمَکَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ وَ لِأُمَّتِکَ فَقُلْتُ لَهُ وَ مَا هُوَ یَا جَبْرَئِیلُ فَقَالَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَی جَمِیعِ الْمَلَائِکَةِ الْمُقَرَّبِینَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ بِحَمْدِهِ وَ هُوَ الدُّعَاءُ الَّذِی قَدْ تَقَدَّمَ ذِکْرُهُ إِلَی سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِیمِ (1)

فَقُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ وَ مَا ثَوَابُ مَنْ یَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ سَأَلْتَنِی عَنْ ثَوَابٍ لَا یَعْلَمُهُ إِلَّا اللَّهُ تَعَالَی لَوْ صَارَتِ الْبِحَارُ مِدَاداً وَ الْأَشْجَارُ أَقْلَاماً وَ مَلَائِکَةُ السَّمَاوَاتِ کِتَاباً وَ کَتَبُوا بِمِقْدَارِ الدُّنْیَا أَلْفَ مَرَّةٍ لَفَنِیَ الْمِدَادُ وَ تَکَسَّرَتِ الْأَقْلَامُ لَمْ یَکْتُبُوا الْعَشْرَ مِنْ ذَلِکَ یَا مُحَمَّدُ وَ الَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ نَبِیّاً مَا مِنْ عَبْدٍ وَ لَا أَمَةٍ یَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ إِلَّا کَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ ثَوَابَ أَرْبَعَةٍ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ وَ أَرْبَعَةٍ مِنَ الْمَلَائِکَةِ فَأَمَّا الْأَنْبِیَاءُ فَأَوَّلًا ثَوَابُکَ یَا مُحَمَّدُ وَ ثَوَابُ عِیسَی وَ ثَوَابُ مُوسَی وَ ثَوَابُ إِبْرَاهِیمَ وَ [ثَوَابُ نُوحٍ] علیهم السلام وَ أَمَّا الْمَلَائِکَةُ فَأَوَّلًا ثَوَابِی وَ ثَوَابُ إِسْرَافِیلَ وَ ثَوَابُ مِیکَائِیلَ وَ ثَوَابُ عِزْرَائِیلَ یَا مُحَمَّدُ مَا مِنْ رَجُلٍ أَوِ امْرَأَةٍ یَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ فِی عُمُرِهِ عِشْرِینَ مَرَّةً فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَا یُعَذِّبُهُ بِنَارِ جَهَنَّمَ وَ لَوْ کَانَ عَلَیْهِ مِنَ الذُّنُوبِ مِثْلُ زَبَدِ الْبَحْرِ وَ قَطْرِ الْأَمْطَارِ وَ عَدَدِ النُّجُومِ وَ زِنَةِ الْعَرْشِ وَ الْکُرْسِیِّ وَ اللَّوْحِ وَ الْقَلَمِ وَ الرَّمْلِ وَ الشَّعْرِ وَ الْوَبْرِ وَ خَلْقِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ لَغَفَرَ اللَّهُ ذَلِکَ لَهُ وَ یُکْتَبُ لَهُ بِکُلِّ ذَنْبٍ أَلْفُ حَسَنَةٍ یَا مُحَمَّدُ وَ إِنْ کَانَ بِهِ هَمٌّ أَوْ غَمٌّ أَوْ سُقْمٌ أَوْ مَرَضٌ أَوْ عَرَضٌ أَوْ عَطَشٌ أَوْ فَزَعٌ وَ قَرَأَ هَذَا الدُّعَاءَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ قَضَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ حَاجَتَهُ وَ مَنْ کَانَ فِی مَوْضِعٍ یَخَافُ الْأَسَدَ وَ الذِّئْبَ أَوْ أَرَادَ الدُّخُولَ عَلَی سُلْطَانٍ جَائِرٍ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَمْنَعُ عَنْهُ کُلَّ سُوءٍ وَ مَحْذُورٍ وَ آفَةٍ بِحَوْلِهِ وَ قُوَّتِهِ وَ مَنْ قَرَأَهُ فِی حَرْبٍ مَرَّةً وَاحِدَةً قَوَّاهُ

ص: 363


1- 1. لم نجد ذکره فی کتاب المهج.

خدای تعالی او را قوّت هفتاد کس از جماعت حرب کنندگان را قوّت می دهد و کسی که این دعا را بر درد سر یا درد شقیقه یا درد شکم یا بر آزار چشم یا بر گزیدن ماری یا عقربی بخواند خدای تعالی همه آنها را برطرف می کند.

ای محمّد کسی که به این دعا اعتقاد نیاورد پس او از من بیزار است و کسی که آن را انکار نماید، پس به درستی که از او برکت و خیر برطرف می شود .

حسن بصری گفت: پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله از برای امّت خود بعد از قرآن دعایی را نگذاردند که بهتر از این دعا باشد.

سفیان ثوری گفت: هر کس حرمت این دعا را نشناسد پس به درستی که مشرف بر هلاک می شود.

پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: ای جبرئیل از چه این دعا بر همه دعاها تفضیل داده شده است؟ جبرئیل عرض کرد: از جهت آن که اسم اعظم خدای تعالی در آن است و کسی که این دعا را بخواند قوّت حافظه و شعور و علم و عمر و صحّت بدن او چندین برابر زیاده می گردد و خدای تعالی از او هفتاد آفت از آفات دنیا و هفتصد آفت از آفتهای آخرت را دفع می نماید.

ذکر ثواب و شرح دعای اول تمام شد و سپاس خدای راست.

وصف پاداش دوم دعا: از حضرت امیر المؤمنین علی بن ابی طالب صلوات اللَّه و سلامه علیه از حضرت پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم روایت شد که فرمودند: جبرئیل علیه السّلام نازل شد در حالی که در عقب مقام ابراهیم نماز می خواندم. پس چون از نماز فارغ شدم از خدای تعالی برای امّت خود طلب آمرزش نمودم. پس جبرئیل علیه السّلام گفت: ای محمّد تو را حریص بر امّت خود می بینم و حال آن که خدای تعالی به بندگان خود رحیم است. پس آن حضرت صلّی اللَّه علیه و آله به حضرت جبرئیل علیه السّلام فرمودند: ای برادر من تو دوست بر من و بر امّت من هستی، مرا دعایی تعلیم نمای که بعد از من به سبب آن دعا امتم مرا یاد کنند.

پس جبرئیل علیه السّلام گفت: ای محمّد سفارش می کنم تو را که امّت خود را امر نمایی که سه روز ایّام البیض را روزه گیرند که سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم هر ماهی است، و سفارش می کنم تو را که امّت خود را امر نمایی که در این سه روز این دعای شریف را بخوانند. پس به درستی که عرش را حاملان آن به برکت این دعا برداشتند و من به زمین نازل می شوم و به آسمان بالا می روم به برکت این دعا و این دعا بر درهای بهشت و بر حجره ها و کنگره ها و بر منزلهای آن نوشته شده است و به برکت این دعا درهای بهشت گشوده می شود و به سبب این خلایق در روز قیامت به امر خدا محشور می شوند.

و کسی که از امّت تو این دعا را بخواند، خدای تعالی عذاب قبر را از او برطرف می کند و او را

ص: 364

اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قُوَّةَ سَبْعِینَ مِنْ أَصْحَابِ الْمُحَارِبِینَ وَ مَنْ قَرَأَهُ عَلَی صُدَاعٍ أَوْ شَقِیقَةٍ أَوْ وَجَعِ الْبَطْنِ أَوْ ضَرَبَانِ الْعَیْنِ أَوْ لَدْغِ الْحَیَّةِ أَوِ الْعَقْرَبِ کَفَاهُ اللَّهُ جَمِیعَ ذَلِکَ.

یَا مُحَمَّدُ مَنْ لَا یُؤْمِنُ بِهَذَا الدُّعَاءِ فَهُوَ بَرِی ءٌ مِنِّی وَ مَنْ یُنْکِرُهُ فَإِنَّهُ تَذْهَبُ عَنْهُ الْبَرَکَةُ.

قَالَ الْحَسَنُ الْبَصْرِیُّ مَا خَلَّفَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لِأُمَّتِهِ بَعْدَ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَفْضَلَ مِنْ هَذَا الدُّعَاءِ قَالَ سُفْیَانُ کُلُّ مَنْ لَا یَعْرِفُ حُرْمَةَ هَذَا الدُّعَاءِ فَإِنَّهُ مُخَاطِرٌ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله یَا جَبْرَئِیلُ لِأَیِّ شَیْ ءٍ فُضِّلَ هَذَا الدُّعَاءُ عَلَی سَائِرِ الْأَدْعِیَةِ قَالَ لِأَنَّ فِیهِ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ وَ مَنْ قَرَأَهُ زَادَ فِی ذِهْنِهِ وَ حِفْظِهِ وَ عِلْمِهِ وَ عُمُرِهِ وَ صِحَّتِهِ فِی بَدَنِهِ أَضْعَافاً کَثِیرَةً وَ یَدْفَعُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهُ تِسْعِینَ آفَةً مِنْ آفَاتِ الدُّنْیَا وَ سَبْعَ مِائَةٍ مِنْ آفَاتِ الْآخِرَةِ.

تم أجر الدعاء الأول و الحمد لله کثیرا.

صِفَةُ أَجْرِ الدُّعَاءِ الثَّانِی رُوِیَ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ: نَزَلَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام وَ کُنْتُ أُصَلِّی خَلْفَ الْمَقَامِ قَالَ فَلَمَّا فَرَغْتُ اسْتَغْفَرْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لِأُمَّتِی فَقَالَ لِی جَبْرَئِیلُ علیه السلام یَا مُحَمَّدُ أَرَاکَ حَرِیصاً عَلَی أُمَّتِکَ وَ اللَّهُ تَعَالَی رَحِیمٌ بِعِبَادِهِ فَقَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله لِجَبْرَئِیلَ علیه السلام یَا أَخِی أَنْتَ حَبِیبِی وَ حَبِیبُ أُمَّتِی عَلِّمْنِی دُعَاءً تَکُونُ أُمَّتِی یَذْکُرُونِّی مِنْ بَعْدِی فَقَالَ لِی جَبْرَئِیلُ علیه السلام أُوصِیکَ أَنْ تَأْمُرَ أُمَّتَکَ أَنْ یَصُومُوا ثَلَاثَةَ أَیَّامِ الْبِیضِ مِنْ کُلِّ شَهْرٍ الثَّالِثَ عَشَرَ وَ الرَّابِعَ عَشَرَ وَ الْخَامِسَ عَشَرَ وَ أُوصِیکَ یَا مُحَمَّدُ أَنْ تَأْمُرَ أُمَّتَکَ أَنْ تَدْعُوَ بِهَذَا الدُّعَاءِ الشَّرِیفِ وَ إِنَّ حَمَلَةَ الْعَرْشِ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ بِبَرَکَةِ هَذَا الدُّعَاءِ وَ بِبَرَکَتِهِ أَنْزِلُ إِلَی الْأَرْضِ وَ أَصْعَدُ إِلَی السَّمَاءِ وَ هَذَا الدُّعَاءُ مَکْتُوبٌ عَلَی أَبْوَابِ الْجَنَّةِ وَ عَلَی حُجُرَاتِهَا وَ عَلَی شُرُفَاتِهَا وَ عَلَی مَنَازِلِهَا وَ بِهِ تُفَتَّحُ أَبْوَابُ الْجَنَّةِ وَ بِهَذَا یُحْشَرُ الْخَلْقُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.

وَ مَنْ قَرَأَ هَذَا الدُّعَاءَ مِنْ أُمَّتِکَ یَرْفَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهُ عَذَابَ الْقَبْرِ وَ یُؤْمِنُهُ

ص: 364

از ترس بزرگ و از آفتهای دنیا و آخرت نگاه می دارد، و کسی که آن را بخواند خدای تعالی او را از عذاب آتش نجات می دهد.

پس بعد از آن پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله جبرئیل را از ثواب این دعا سؤال نمودند. پس جبرئیل علیه السّلام عرض کرد: ای محمّد مرا از چیزی سؤال نمودی که بر وصف آن قادر نیستم و اندازه او را به غیر از خدا نمی داند؛ ای محمّد اگر درختهای دنیا قلم و دریاها مرکّب و همه خلایق نویسنده بگردند بر نوشتن ثواب خواننده این دعا قدرت ندارند و بنده ای این دعا را نمی خواند و حال آن که اراده نموده باشد آزادی را مگر آن که خدای تعالی او را آزاد می گرداند و او را از قید بندگی خلاص می کند و این را مغمومی نمی خواند مگر آن که خدای تعالی غم و اندوه او را برطرف نماید.

و طلب کننده حاجتی خدای را به این دعا نمی خواند مگر آن که خدای عزّ و جلّ حاجت او را در دنیا و آخرت ان شاء اللَّه برآورد و او را از مرگ ناگهانی و هول قبر و فقر در دنیا نگاه می دارد و خدای تبارک و تعالی به او اذن در شفاعت را در قیامت عطا می نماید در حالی که روی او خندان باشد و خدای تعالی او را به برکت این دعا در دار السّلام داخل می کند و او را در غرفه های بهشت ساکن می گرداند و او را از حلّه های بهشت می پوشاند که کهنه نمی شوند.

و کسی که روزه گیرد و این دعا را بخواند خدای عزّ و جلّ می نویسد از برای او مثل ثواب جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل و ابراهیم خلیل و موسی کلیم و عیسی و محمّد صلوات اللَّه علیهم اجمعین.

پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: از ثواب بسیاری که جبرئیل برای خواننده این دعا ذکر نمود واقعا تعجّب کردم.

بعد از آن جبرئیل عرض کرد: ای محمّد احدی از امّت تو نیست که این دعا را در مدّت عمر خود یک مرتبه بخواند مگر آن که خدای تعالی او را روز قیامت محشور می کند و حال آن که روی او چون ماه شب چهارده می درخشد. پس مردمان پرسند این کیست؟ آیا این شخص پیغمبر است؟ پس ملائکه گویند: او نه پیغمبر است و نه فرشته بلکه بنده ای از بندگان خدا است از فرزندان آدم که در مدّت عمر خود یک مرتبه این دعا را خوانده است و خدای عزّ و جلّ به او این کرامت را بخشید.

جبرئیل به پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله عرض کرد: ای محمّد کسی که پنج مرتبه این دعا را بخواند در روز قیامت محشور خواهد شد و حال آن که من بر قبر او ایستاده باشم و براقی از بهشت با من خواهد بود و ایستاده خواهم بود تا وقتی که آن شخص بر براق سوار شود و از آن پایین نمی آید مگر در دار النعیم همیشگی و از برای او حسابی نخواهد بود و در بهشت همسایه ابراهیم علیه السّلام و در جوار محمّد صلّی اللَّه علیه و آله خواهد بود و من از برای خواننده این دعا از مرد و زن ضامنم که خدای تعالی او را عذاب ننماید و هر چند گناهان او بیشتر از کف

ص: 365

مِنَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ وَ مِنْ آفَاتِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ بِبَرَکَتِهِ وَ مَنْ قَرَأَهُ یُنْجِیهِ مِنْ عَذَابِ النَّارِ ثُمَّ سَأَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله جَبْرَئِیلَ عَنْ ثَوَابِ هَذَا الدُّعَاءِ قَالَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام یَا مُحَمَّدُ قَدْ سَأَلْتَنِی عَنْ شَیْ ءٍ لَا أَقْدِرُ عَلَی وَصْفِهِ وَ لَا یَعْلَمُ قَدْرَهُ إِلَّا اللَّهُ یَا مُحَمَّدُ لَوْ صَارَتْ أَشْجَارُ الدُّنْیَا أَقْلَاماً وَ الْبِحَارُ مِدَاداً وَ الْخَلَائِقُ کِتَاباً لَمْ یَقْدِرُوا عَلَی ثَوَابِ قَارِئِ هَذَا الدُّعَاءِ وَ لَا یَقْرَأُ هَذَا عَبْدٌ وَ أَرَادَ عِتْقَهُ إِلَّا أَعْتَقَهُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَ خَلَّصَهُ مِنْ رِقِّ الْعُبُودِیَّةِ وَ لَا یَقْرَؤُهُ مَغْمُومٌ إِلَّا فَرَّجَ اللَّهُ هَمَّهُ وَ غَمَّهُ وَ لَا یَدْعُو بِهِ طَالِبُ حَاجَةٍ إِلَّا قَضَاهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ یَقِیَهُ اللَّهُ مَوْتَ الْفُجَاءَةِ وَ هَوْلَ الْقَبْرِ وَ فَقْرَ الدُّنْیَا وَ یُعْطِیهِ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی الشَّفَاعَةَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ وَجْهُهُ یَضْحَکُ وَ یُدْخِلُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِبَرَکَةِ هَذَا الدُّعَاءِ دَارَ السَّلَامِ وَ یُسْکِنُهُ اللَّهُ فِی غُرَفِ الْجِنَانِ وَ یُلْبِسُهُ مِنْ حُلَلِ الْجَنَّةِ الَّتِی لَا یَبْلَی وَ مَنْ صَامَ وَ قَرَأَ هَذَا الدُّعَاءَ کَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ مِثْلَ ثَوَابِ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ إِسْرَافِیلَ وَ عِزْرَائِیلَ وَ إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلِ وَ مُوسَی الْکَلِیمِ وَ عِیسَی وَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله لَقَدْ عَجِبْتُ مِنْ کَثْرَةِ مَا ذَکَرَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فِی فَضْلِ هَذَا الدُّعَاءِ وَ شَرَفِهِ وَ تَعْظِیمِهِ وَ مَا ذَکَرَ فِیهِ مِنَ الثَّوَابِ لِقَارِئِ هَذَا الدُّعَاءِ ثُمَّ قَالَ جَبْرَئِیلُ یَا مُحَمَّدُ لَیْسَ أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِکَ یَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ فِی عُمُرِهِ مَرَّةً وَاحِدَةً إِلَّا حَشَرَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ وَجْهُهُ یَتَلَأْلَأُ مِثْلَ الْقَمَرِ لَیْلَةَ تَمَامِهِ فَیَقُولُ النَّاسُ مَنْ هَذَا أَ نَبِیٌّ هُوَ فَتُخْبِرُهُمُ الْمَلَائِکَةُ بِأَنْ لَیْسَ هَذَا نَبِیّاً وَ لَا مَلَکاً بَلْ هَذَا عَبْدٌ مِنْ عَبِیدِ اللَّهِ مِنْ وُلْدِ آدَمَ قَرَأَ فِی عُمُرِهِ مَرَّةً وَاحِدَةً هَذَا الدُّعَاءَ فَأَکْرَمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَذِهِ ثُمَّ قَالَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام لِلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله یَا مُحَمَّدُ مَنْ قَرَأَ هَذَا الدُّعَاءَ خَمْسَ مَرَّاتٍ حُشِرَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ أَنَا وَاقِفٌ عَلَی قَبْرِهِ وَ مَعِی بُرَاقٌ مِنَ الْجَنَّةِ وَ لَا أَبْرَحَ وَاقِفاً حَتَّی یَرْکَبَ عَلَی ذَلِکَ الْبُرَاقِ وَ لَا یَنْزِلُ عَنْهُ إِلَّا فِی دَارِ النَّعِیمِ خَالِداً مُخَلَّداً وَ لَا حِسَابَ عَلَیْهِ فِی جِوَارِ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام وَ فِی جِوَارِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ أَنَا أَضْمَنُ لِقَارِئِ هَذَا الدُّعَاءِ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَی أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی لَا یُعَذِّبُهُ وَ لَوْ کَانَ عَلَیْهِ ذُنُوبٌ أَکْثَرُ مِنْ زَبَدِ

ص: 365

دریاها و قطره های باران و برگ درختان و عدد مردمان از اهل بهشت و دوزخ باشد و آن که خدای عزّ و جلّ امر نماید از برای آن شخص ثواب یک حجّ و یک عمره مقبول بنویسند.

ای محمّد کسی که را در وقت خواب پنج مرتبه این دعا را با وضو قرائت نماید پس به درستی که تو را در خواب می بیند و تو او را به بهشت بشارت خواهی داد و کسی که گرسنه یا تشنه باشد و چیزی را نیابد که بخورد و نه آنچه را که بیاشامد یا آن که بیمار باشد و این دعا را بخواند پس به درستی که خدای به برکت این دعا از او برطرف می نماید آنچه را که در اوست و او را چیزی می دهد که بخورد و بیاشامد و از برای او مطالب دنیا و آخرت او را برمی آورد.

و کسی که از او چیزی دزدیده شود یا از او غلامی بگریزد پس برخیزد و وضو سازد و دو رکعت یا چهار رکعت نماز گزارد و در هر رکعت سوره حمد یک بار و سوره اخلاص دو مرتبه بخواند، پس بعد از سلام این دعا را بخواند و آن صحیفه را که این دعا در آن نوشته شده باشد پیش روی خود یا در زیر سر خود بگذارد، پس به درستی که خدای تعالی مشرق و مغرب را جمع می کند و آن غلام گریخته را به برکت این دعا بر می گرداند ان شاء اللَّه تعالی.

و اگر از دشمنی بترسد پس این دعا را بر خود بخواند خدای تعالی او را در پناهی محکم می گرداند و دشمن بر او قدرت نمی یابد و بنده ای نیست که این را بخواند و بر او قرضی باشد مگر آن که خدای تعالی قرض او را ادا نماید و از برای او شخصی را میسّر گرداند که قرض او را ادا نماید ان شاء اللَّه و کسی که این دعا را بر بیماری بخواند خدای تعالی آن بیمار را به برکت این دعا شفا می دهد. پس اگر بنده مؤمنی که به خدای عزّ و جلّ اخلاص داشته باشد، این را بر کوهی بخواند هر آینه آن کوه به اذن خدا حرکت می کند و کسی که به نیّتی خالص این را بر آب بخواند هر آینه آن آب یخ می زند.

و تعجّب مکن از این فضیلت­هایی که در شأن این دعا ذکر شد، همانا در این دعا اسم اعظم خدای تعالی است و هر گاه این دعا را خواننده بخواند و آن را ملائکه و جنّ و انس بشنوند پس از برای خواننده آن دعا می کنند و خدای تعالی دعای ایشان را مستجاب می گرداند و همه اینها که مذکور شد به برکت خدای تعالی و به برکت این دعاست. همانا شخصی که به خدا و رسول او و به این دعا ایمان آورده باشد، باید که چیزی را به خاطر نگذراند و در دل خود به سبب آنچه در شأن این دعا ذکر شد، شکی نیندازد، به درستی که خدای تعالی کسی را که می خواهد بدون اندازه ای روزی می گرداند و کسی که این دعا را بخواند و یاد گیرد و بنویسد پس باید که به این بر احدی از مسلمانان بخل نورزد.

و حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: من این دعا را در جنگی نخواندم مگر آن که من در آن جنگ به برکت این دعا بر

ص: 366

الْبَحْرِ وَ قَطْرِ الْمَطَرِ وَ وَرَقِ الشَّجَرِ وَ عَدَدِ الْخَلَائِقِ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أَهْلِ النَّارِ وَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَأْمُرُ أَنْ یُکْتَبَ بِهَذَا الَّذِی یَدْعُو لِهَذَا الدُّعَاءِ ثَوَابُ حَجَّةٍ مَبْرُورَةٍ وَ عُمْرَةٍ مَقْبُولَةٍ.

یَا مُحَمَّدُ وَ مَنْ قَرَأَ هَذَا الدُّعَاءَ وَقْتَ النَّوْمِ خَمْسَ مَرَّاتٍ عَلَی طَهَارَةٍ فَإِنَّهُ یَرَاکَ فِی مَنَامِهِ وَ تُبَشِّرُهُ بِالْجَنَّةِ وَ مَنْ کَانَ جَائِعاً أَوْ عَطْشَاناً وَ لَا یَجِدُ مَا یَأْکُلُ وَ لَا مَا یَشْرَبُ أَوْ کَانَ مَرِیضاً فَیَقْرَأُ هَذَا الدُّعَاءَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ یُفَرِّجُ عَنْهُ مَا هُوَ فِیهِ بِبَرَکَتِهِ وَ یُطْعِمُهُ وَ یَسْقِیهِ وَ یَقْضِی لَهُ حَوَائِجَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ مَنْ سُرِقَ لَهُ شَیْ ءٌ أَوْ أَبَقَ لَهُ عَبْدٌ فَیَقُومُ وَ یَتَطَهَّرُ وَ یُصَلِّی رَکْعَتَیْنِ أَوْ أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ وَ یَقْرَأُ فِی کُلِّ رَکْعَةٍ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ مَرَّةً وَ سُورَةَ الْإِخْلَاصِ وَ هِیَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ مَرَّتَیْنِ فَإِذَا سَلَّمَ یَقْرَأُ هَذَا الدُّعَاءَ وَ یَجْعَلُ الصَّحِیفَةَ بَیْنَ یَدَیْهِ أَوْ تَحْتَ رَأْسِهِ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یَجْمَعُ الْمَشْرِقَ وَ الْمَغْرِبَ وَ یَرُدُّ الْعَبْدَ الْآبِقَ بِبَرَکَةِ هَذَا الدُّعَاءِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی وَ إِنْ کَانَ یَخَافُ مِنْ عَدُوٍّ فَیَقْرَأُ هَذَا الدُّعَاءَ عَلَی نَفْسِهِ فَیَجْعَلُهُ اللَّهُ فِی حِرْزٍ حَرِیزٍ وَ لَا یَقْدِرُ عَلَیْهِ أَعْدَاؤُهُ وَ مَا مِنْ عَبْدٍ قَرَأَهُ وَ عَلَیْهِ دَیْنٌ إِلَّا قَضَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سَهَّلَ لَهُ مَنْ یَقْضِیهِ عَنْهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی وَ مَنْ قَرَأَهُ عَلَی مَرِیضٍ شَفَاهُ اللَّهُ بِبَرَکَتِهِ فَإِنْ قَرَأَهُ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ مُخْلِصٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَی جَبَلٍ لَتَحَرَّکَ الْجَبَلُ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی وَ مَنْ قَرَأَهُ بِنِیَّةٍ خَالِصَةٍ عَلَی الْمَاءِ لَجَمَدَ الْمَاءُ وَ لَا تَعْجَبْ مِنْ هَذَا الْفَضْلِ الَّذِی ذَکَرْتُهُ فِی هَذَا الدُّعَاءِ فَإِنَّ فِیهِ اسْمَ اللَّهِ تَعَالَی الْأَعْظَمَ وَ إِنَّهُ إِذَا قَرَأَهُ الْقَارِئُ وَ سَمِعَهُ الْمَلَائِکَةُ وَ الْجِنُّ وَ الْإِنْسُ فَیَدْعُونَ لِقَارِئِهِ وَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یَسْتَجِیبُ مِنْهُمْ دُعَاءَهُمْ وَ کُلُّ ذَلِکَ بِبَرَکَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بِبَرَکَةِ هَذَا الدُّعَاءِ وَ إِنَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ بِهَذَا الدُّعَاءِ فَیَجِبُ أَنْ لَا یُغَاشَّ قَلْبَهُ بِمَا ذُکِرَ فِی هَذَا الدُّعَاءِ فَ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ وَ مَنْ قَرَأَهُ وَ حَفِظَهُ أَوْ نَسَخَهُ فَلَا یَبْخَلْ بِهِ عَلَی أَحَدٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ.

وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَا قَرَأْتُ هَذَا الدُّعَاءَ فِی غَزَاةٍ إِلَّا ظَفِرْتُ بِبَرَکَتِهِ عَلَی

ص: 366

دشمنان خود ظفر یافتم و آن حضرت صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: شخصی که این دعا را بخواند به او نور اولیاء در روی او عطا کرده می شود و از برای او هر امر دشواری آسان می گردند و برای او هر امر آسانی میسّر می شود .

و حسن بصری گفت: در فضل این دعا چیزهایی شنیدهم که قادر نیستم آن ها را وصف نمایم و اگر کسی آن را بخواند و پای خود را به زمین بزند زمین حرکت می کند.

و سفیان ثوری گفت: وای بر کسی که حقّ این دعا را نشناسد. پس به درستی شخصی که حقّ وحرمت این را بشناسد، خدای تعالی او را از هر سختی نگاه می دارد و برای او همه امرها را آسان می گرداند و او را از هر مکروهی نگاه می دارد و از او هر بدی را برطرف می نماید و او را از هر بیماری و مرضی نجات می دهد و همّ و غمّ را از او زایل می گرداند. پس این دعا را یاد بگیرید و یاد بدهید به درستی که در این دعا خیر بسیار است.

این است آن دعای موصوف، که دعای دوم در این کتاب است:

« تسبیح می کنم تسبیح خدایی که بزرگ است و سپاس می گویم او را، خدایی که بسیار تواناست و منزه است خدای قادری که بسیار شکوهمند است و منزه است خدای شکوهمندی که بسیار شریف است و منزه است خدای شریفی که بسیار مهربان است. منزه است خدای مهربانی که شکست ناپذیر است. منزه است خدای شکست ناپذیری که بزرگ است. و منزه است خدای بزرگی که دیرینه است و منزه است خدای دیرینه ای که بلند مرتبه است و منزه است خدای والایی که روشن است.

و منزه است روشنی که چه زیباست است و منزه است زیبایی که چه روشن است و منزه است تابانی که چه آشکار است و منزه است آشکاری که چه پنهان است و منزه است پنهانی که چه داناست و منزه است دانایی که چه آگاه است و منزه است آگاهی که چه گرامی است و منزه است گرامی که چه لطیف است و منزه است لطیفی که چه بیناست و منزه است بینایی که چه شنواست.

و منزه است شنونده ای که چه نگهدار است و منزه است نگهدارنده ای که چه طولانی دهنده است و منزه است طولانی دهنده ای که چه هدایت کننده است و منزه است هدایت کننده ای که چه صداقت دارد و منزه است راستگویی که چه ستوده است و منزه است ستوده ای که چه یاد آور است و منزه است یاد کننده ای که چه شکر گزار است و منزه است شکر گزاری که چه با وفاست و منزه است با وفایی که چه بی نیاز است و منزه است بی نیازی که چه بخشنده است.

و منزه است بخشنده ای که چه وسعت دهنده است و منزه است وسعت دهنده ای که چه صاحب بخشش است و منزه است صاحب بخششی که چه صاحب احسان است و منزه است صاحب عطیه ای که چه نعمت دهنده است و منزه است نعمت دهنده ای که چه سرور است و منزه است سروری که چه مهربان است و منزه است مهربانی که چه سخت گردانیده است و منزه است سخت گیری که چه

ص: 367

أَعْدَائِی وَ قَالَ علیه السلام مَنْ قَرَأَ هَذَا الدُّعَاءَ أُعْطِیَ نُورَ الْأَوْلِیَاءِ فِی وَجْهِهِ وَ سُهِّلَ لَهُ کُلُّ عَسِیرٍ وَ یَسِیرٍ وَ یُسِّرَ لَهُ کُلُّ یَسِیرٍ وَ قَالَ الْحَسَنُ الْبَصْرِیُّ لَقَدْ سَمِعْتُ فِی فَضْلِ هَذَا الدُّعَاءِ أَشْیَاءَ مَا أَقْدِرُ أَنْ أَصِفَهُ وَ لَوْ أَنَّ مَنْ یَقْرَؤُهُ ضَرَبَ بِرِجْلِهِ عَلَی الْأَرْضِ لَتَحَرَّکَتِ الْأَرْضُ وَ قَالَ سُفْیَانُ الثَّوْرِیُّ وَیْلٌ لِمَنْ لَا یَعْرِفُ حَقَّ هَذَا الدُّعَاءِ فَإِنَّ مَنْ عَرَفَ حَقَّهُ وَ حُرْمَتَهُ کَفَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ کُلَّ شِدَّةٍ وَ سَهَّلَ لَهُ جَمِیعَ الْأُمُورِ وَ وَقَاهُ کُلَّ مَحْذُورٍ وَ دَفَعَ عَنْهُ کُلَّ سُوءٍ وَ نَجَّاهُ مِنْ کُلِّ مَرَضٍ وَ عَرَضٍ وَ أَزَاحَ الْهَمَّ وَ الْغَمَّ عَنْهُ فَتَعَلَّمُوهُ وَ عَلِّمُوهُ فَإِنَّ فِیهِ الْخَیْرَ الْکَثِیرَ وَ هُوَ هَذَا الدُّعَاءُ الْمَوْصُوفُ هُوَ الدُّعَاءُ الثَّانِی فِی هَذَا الْکِتَابِ سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ مِنْ إِلَهٍ مَا أَقْدَرَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ قَدِیرٍ مَا أَعْظَمَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ عَظِیمٍ مَا أَجَلَّهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ جَلِیلٍ مَا أَمْجَدَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ مَاجِدٍ مَا أَرْأَفَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ رَءُوفٍ مَا أَعَزَّهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ عَزِیزٍ مَا أَکْبَرَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ کَبِیرٍ مَا أَقْدَمَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ قَدِیمٍ مَا أَعْلَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ عَالٍ مَا أَسْنَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ سَنِیٍّ مَا أَبْهَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ بَهِیٍّ مَا أَنْوَرَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ مُنِیرٍ مَا أَظْهَرَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ ظَاهِرٍ مَا أَخْفَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ خَفِیٍّ مَا أَعْلَمَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ عَلِیمٍ مَا أَخْبَرَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ خَبِیرٍ مَا أَکْرَمَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ کَرِیمٍ مَا أَلْطَفَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ لَطِیفٍ مَا أَبْصَرَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ بَصِیرٍ مَا أَسْمَعَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ سَمِیعٍ مَا أَحْفَظَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ حَفِیظٍ مَا أَمْلَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ مَلِیٍّ مَا أَهْدَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ هَادٍ مَا أَصْدَقَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ صَادِقٍ مَا أَحْمَدَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ حَمِیدٍ مَا أَذْکَرَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ ذَاکِرٍ مَا أَشْکَرَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ شَکُورٍ مَا أَوْفَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ وَفِیٍّ مَا أَغْنَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ غَنِیٍّ مَا أَعْطَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ مُعْطٍ مَا أَوْسَعَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ وَاسِعٍ مَا أَجْوَدَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ جَوَادٍ مَا أَفْضَلَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ مُفْضِلٍ مَا أَنْعَمَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ مُنْعِمٍ مَا أَسْیَدَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ سَیِّدٍ مَا أَرْحَمَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ رَحِیمٍ مَا أَشَدَّهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ شَدِیدٍ مَا

ص: 367

قدرتمند است و منزه است صاحب قوّتی که چه حکیم است و منزه است حکیمی که چه صاحب قهر است.

و منزه است صاحب قهری که چه بر پاست و منزه است برپایی که چه ستوده است و منزه استستوده ای که چه همیشگی است و منزه است همیشه ای که چه پایدار است و منزه است پایداری که چه بی همتاست و منزه است بی همتایی که چه یکتاست و منزه است یکتایی که چه بی نیاز است و منزه است بی نیازی که چه فرمانرواست و منزه است مالکی که چه صاحب اختیار است و منزه است صاحب اختیاری که چه بزرگ است.

و منزه است بزرگی که چه کامل است و منزه است کاملی که چه تمام است و منزه است تمامی که چه نیکوست و منزه است نیکویی که چه صاحب فخر است و منزه است فخرکننده ای که چه دور است و منزه است دوری که چه نزدیک است و تعجب است از نزدیکی که چه غالب است و منزه است غلبه کننده ای که چه مسلّط است و منزه است مسلّطی که چه عفوکننده است و منزه است عفوکننده ای که چه احسان کننده است.

و منزه است احسان کننده ای که چه نیکوکار است و منزه است نیکوکاری که چه قبول توبه کننده است و منزه است قبول توبه کننده ای که چه جزا دهنده است و منزه است جزا دهنده ای که چه صاحب مغفرت است و منزه است آمرزنده ای که چه بزرگ است و منزه است بزرگی که چه صاحب جبروت است و منزه است صاحب جبروتی که چه جزا دهنده است و منزه است جزا دهنده ای که چه حاکم است و منزه است حکم کننده ای که چه حکم او قاطع است و منزه است حاکمی که چه امر او جاری است.

و منزه است جاری در حکمی که چه صاحب رحم است و منزه است رحم کننده ای که چه آفریننده است و منزه است خلق کننده ای که چه صاحب غلبه استمنزه است غلبه نماینده ای که چه صاحب مملکت است و منزه است صاحب مملکتی که صاحب قدرت است و منزه است توانایی که چه بلند مرتبه است و منزه است بلند مرتبه ای که چه شریف است و منزه است صاحب شرفی که چه رزق دهنده است و منزه است روزی دهنده ای که چه نگاه دارنده است و منزه است نگاه دارنده ای که چه آغاز گر است.

و منزه است ظاهری که چه منزّه از عیبها است و منزه است منزّهی که چه پاکیزه است و منزه است پاکیزه ای که چه پاک است و منزه است پاکی که چه باقی است و منزه است باقی ­ای که چه بازگردانده است و منزه است باز گرداننده ای که چه خلق کننده است و منزه است خلق کننده ای که چه بخشنده است و منزه است بخشنده ای که چه توبه پذیر است و منزه است توبه پذیری که چه صاحب بخشش است و منزه است بخشنده ای که چه بیناست.

و منزه است بینایی که چه سالم است و منزه است سالمی که چه شفا دهنده است و منزه است شفا دهنده ای که چه خلاص کننده است و منزه است نجات دهنده ای که چه نیکوکار است و منزه است نیکوکاری که چه طلب کننده است و منزه است طلب کننده ای که چه صاحب ادراک است

ص: 368

أَقْوَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ قَوِیٍّ مَا أَحْکَمَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ حَکِیمٍ مَا أَبْطَشَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ بَاطِشٍ مَا أَقْوَمَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ قَیُّومٍ مَا أَحْمَدَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ حَمِیدٍ مَا أَدْوَمَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ دَائِمٍ مَا أَبْقَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ بَاقٍ مَا أَفْرَدَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ فَرْدٍ مَا أَوْحَدَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ وَاحِدٍ مَا أَصْمَدَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ صَمَدٍ مَا أَمْلَکَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ مَالِکٍ مَا أَوْلَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ وَلِیٍّ مَا أَعْظَمَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ عَظِیمٍ مَا أَکْمَلَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ کَامِلٍ مَا أَتَمَّهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ تَامٍّ مَا أَعْجَبَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ عَجِیبٍ مَا أَفْخَرَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ فَاخِرٍ مَا أَبْعَدَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ بَعِیدٍ مَا أَقْرَبَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ قَرِیبٍ مَا أَمْنَعَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ مَانِعٍ مَا أَغْلَبَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ غَالِبٍ مَا أَعْفَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ عَفُوٍّ مَا أَحْسَنَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ مُحْسِنٍ مَا أَجْمَلَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ جَمِیلٍ مَا أَقْبَلَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ قَابِلٍ مَا أَشْکَرَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ شَکُورٍ مَا أَغْفَرَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ غَفُورٍ مَا أَکْبَرَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ کَبِیرٍ مَا أَجْبَرَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ جَبَّارٍ مَا أَدْیَنَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ دَیَّانٍ مَا أَقْضَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ قَاضٍ مَا أَمْضَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ مَاضٍ مَا أَنْفَذَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ نَافِذٍ مَا أَرْحَمَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ رَحِیمٍ مَا أَخْلَقَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ خَالِقٍ مَا أَقْهَرَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ قَاهِرٍ مَا أَمْلَکَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ مَلِکٍ مَا أَقْدَرَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ قَادِرٍ مَا أَرْفَعَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ رَفِیعٍ مَا أَشْرَفَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ شَرِیفٍ مَا أَرْزَقَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ رَازِقٍ مَا أَقْبَضَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ قَابِضٍ مَا أَبْدَأَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ بَادٍ مَا أَقْدَسَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ قُدُّوسٍ مَا أَطْهَرَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ طَاهِرٍ مَا أَزْکَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ زَکِیٍّ مَا أَبْقَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ بَاقٍ مَا أَعْوَدَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ عَوَّادٍ مَا أَفْطَرَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ فَاطِرٍ مَا أَوْهَبَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ وَهَّابٍ مَا أَتْوَبَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ تَوَّابٍ مَا أَسْخَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ سَخِیٍّ مَا أَبْصَرَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ بَصِیرٍ مَا أَسْلَمَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ سَلَامٍ مَا أَشْفَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ شَافٍ مَا أَنْجَاهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ مُنْجٍ مَا أَبَرَّهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ بَارٍّ مَا أَطْلَبَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ طَالِبٍ مَا أَدْرَکَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ مُدْرِکٍ مَا أَشَدَّهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ شَدِیدٍ مَا أَعْطَفَهُ

ص: 368

و منزه است ادراک کننده ای که چه قوی است و منزه است صاحب قوّتی که چه مهربان است و منزه است مهربانی که چه عادل است و منزه است عادلی که چه امر او محکم است.

و منزه است محکم کننده ای که چه دانای با تدبیر است و منزه است حکیمی که چه کفیل است و منزه است ضامنی که چه گواه است. منزه است اوست خدای بزرگ و او را سپاس گویم و همه حمد برای خداست و معبودی مگر خدا نیست و خدا بزرگتر است از آنکه به وصف درآید و از برای خداست حمد و نیست حرکتی و نه توانایی مگر به خداوند بلند مرتبه بزرگ دفع کننده هر بلایی. و او مرا کفایت می­کند و بهترین کارگزار است.

سفیان ثوری گفت: وای بر کسی که قدر و حرمت این دعا را نشناسد. به درستی کسی که حقّ این دعا را بداند و حرمت آن را نگاه دارد خدای تعالی او را از هر سختی و دشواری و بیماری و غم به برکت این دعا نگاه می دارد. این دعا را پس یاد بگیرید و تعلیم نمایید، پس در این دعا است برکت و خیر بسیار در دنیا و آخرت ان شاء اللَّه تعالی.(1)

روایت23.

از این جمله: دعایی است که آن را جبرئیل علیه السّلام به پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله تعلیم نمود. این دعا را در کتاب کهنه ای یافتم که تاریخ نوشتن آن بیش از دویست سال بود تا به تاریخ سال ششصد و پنجاه. نقل کرد: جبرئیل علیه السّلام به خدمت پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله آمد و با او بود میکائیل و اسرافیل علیهما السّلام و گفتند: یا رسول الله به درستی که خدای تعالی تو را و امّت تو را در دنیا و آخرت به این نامها کرامت نمود. پس خوشا به حال تو و امّت تو. کسی که خدای عزّ و جلّ او را توفیق دهد آن که این دعا را بخواند، پس به درستی که این دعای بزرگ جلیل القدری است و این گنجی از گنجهای عرش است و در این دعا همه نامهای پروردگار جلّ جلاله داخل است که خدای تعالی به برکت آنها خلق نمود همه خلایق و اهل آسمانها و زمین ها و بهشت و دوزخ و آفتاب و ماه و ستاره ها و کوهها را و آنچه را که در بیابان و در دریا از چهارپایان و حشرات و جانوران وحشی و درختان باشد و آنچه در دریاها باشد از مخلوقات و عجائبی که نمی داند آنها را به غیر از آن که ایشان را خلق نمود. این دعا را به احدی یاد مده مگر به خوبان امّت خود از جهت آن که در حکم خدا و علم او آن جاری شد که او حاجت کسی را مستجاب گرداند که این دعا را یک مرتبه بخواند و و دعا این است:

«خداوندا از تو می خواهم به حقّ نام تو که هر گاه ذکر شوی به آن نام که آسمانها از جهت آن به لرزه می آیند و زمینها از جهت آن شکافته می شود و از ترس آن ابرها پاره پاره می گردد و از خوف آن کوهها شکافته می شود و از جهت آن بادها جاری می شود و از جهت آن دریاها کم می گردد و از جهت آن موج ها حرکت می نماید و از بیم آن نفسها

ص: 369


1- . مهج الدعوات: 106-98

وَ سُبْحَانَهُ مِنْ مُتَعَطِّفٍ (1) مَا أَعْدَلَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ عَادِلٍ مَا أَتْقَنَهُ.

وَ سُبْحَانَهُ مِنْ مُتْقِنٍ مَا أَحْکَمَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ حَکِیمٍ مَا أَکْفَلَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ کَفِیلٍ مَا أَشْهَدَهُ وَ سُبْحَانَهُ وَ هُوَ اللَّهُ الْعَظِیمُ وَ بِحَمْدِهِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ وَ لِلَّهِ الْحَمْدُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ دَافِعِ کُلِّ بَلِیَّةٍ وَ هُوَ حَسْبِی وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ.

قَالَ سُفْیَانُ الثَّوْرِیُّ وَیْلٌ لِمَنْ لَا یَعْرِفُ حُرْمَةَ هَذَا الدُّعَاءِ فَإِنَّ مَنْ عَرَفَ حَقَّ هَذَا الدُّعَاءِ وَ حُرْمَتَهُ کَفَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ کُلَّ شِدَّةٍ وَ صُعُوبَةٍ وَ آفَةٍ وَ مَرَضٍ وَ غَمٍّ فَتَعَلَّمُوهُ وَ عَلِّمُوهُ فَفِیهِ الْبَرَکَةُ وَ الْخَیْرُ الْکَثِیرُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ (2).

«23»

وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءٌ عَلَّمَهُ جَبْرَئِیلُ لِلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وَجَدْتُ فِی کِتَابٍ عَتِیقٍ تَارِیخُ کِتَابَتِهِ أَکْثَرُ مِنْ مِائَتَیْ سَنَةٍ إِلَی تَارِیخِ سَنَةِ خَمْسِینَ وَ سِتِّمِائَةٍ قَالَ: جَاءَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام إِلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وَ مَعَهُ مِیکَائِیلُ وَ إِسْرَافِیلُ علیهما السلام وَ قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی أَکْرَمَکَ وَ أُمَّتَکَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ بِهَذِهِ الْأَسْمَاءِ فَطُوبَی لَکَ وَ لِأُمَّتِکَ وَ لِمَنْ یُوَفِّقُ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ أَنْ یَدْعُوَ بِهَذَا الدُّعَاءِ فَإِنَّهُ عَظِیمٌ جَلِیلٌ وَ هُوَ مِنْ کُنُوزِ الْعَرْشِ دَخَلَ فِیهِ أَسَامِی الرَّبِّ جَلَّ جَلَالُهُ کُلُّهَا الَّتِی خَلَقَ بِهَا الْخَلَائِقَ کُلَّهَا أَجْمَعِینَ وَ أَهْلَ السَّمَاوَاتِ وَ أَهْلَ الْأَرَضِینَ وَ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ وَ الْجِبَالَ وَ مَنْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ مِنَ الدَّوَابِّ وَ الْهَوَامِّ وَ الْوُحُوشِ وَ الْأَشْجَارِ وَ مَا فِی الْبُحُورِ مِنَ الْخَلَائِقِ وَ الْعَجَائِبِ الَّتِی لَیْسَ لِأَحَدٍ عِلْمٌ فِیهِ إِلَّا الَّذِی خَلَقَهُمْ فَلَا تُعَلِّمْ هَذَا الدُّعَاءَ إِلَّا الْخِیَارَ مِنْ أُمِّتِکَ لِأَنَّهُ جَرَی فِی حُکْمِ اللَّهِ وَ عِلْمِهِ أَنْ یَسْتَجِیبَ لِمَنْ دَعَا بِهِ مَرَّةً وَاحِدَةً وَ هَذَا الدُّعَاءُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی إِذَا ذُکِرْتَ بِهِ تَزَعْزَعَتْ مِنْهُ السَّمَاوَاتُ وَ انْشَقَّتْ مِنْهُ الْأَرَضُونَ وَ تَقَطَّعَتْ مِنْهُ السَّحَابُ وَ تَصَدَّعَتْ مِنْهُ الْقُلُوبُ وَ تَزَلْزَلَتْ مِنْهُ الْجِبَالُ وَ جَرَتْ مِنْهُ الرِّیَاحُ وَ انْتَقَصَتْ مِنْهُ الْبِحَارُ وَ اضْطَرَبَتْ مِنْهُ الْأَمْوَاجُ

ص: 369


1- 1. من عطوف خ.
2- 2. مهج الدعوات ص 98- 106.

فرو می روند و از آن دلها می ترسند و از جهت آن قدمها می لغزند و از جهت آن گوشها کر می شوند و از جهت آن چشمها و پست می شوند از جهت آن آوازها حیران و باز مانده می گردند و از برای آن نام گردنها فروتنی می نمایند و از برای آن روحها به پای می ایستند و برای آن فرشتگان سجده می نمایند و برای او تسبیح می کنند و برای او پهلوها به لرزه آیند و برای او عرش حرکت می کند و برای او مخلوقات اطاعت می کنند.

و به حقّ آن نام که گذاشته شد بر بهشت، پس نزدیک گردانیده شد و بر جهنم، پس افروخته گشت و بر آتش، پس شعله ور گشت و بر آسمان، پس قرار گرفت و ایستاد بدون ستونی و نه پایه ای و بر ستارگان پس صاحب زینت گشتند و بر آفتاب پس روشن گردید و بر ماه، پس نورانی و صاحب روشنی شد و بر زمین، پس قرار گرفت و بر کوه ها، پس ثابت گشتند و بر بادها، پس پراکنده نمودند اشیاء را و بر ابرها پس باریدند و بر فرشتگان پس تسبیح گفتند و بر انس و جن پس اطاعت نمودند و بر مرغان و مورچه ها پس سخن گفتند و بر شب پس تاریک شد و بر روز پس روشن گشت و بر هر چیزی پس تسبیح گفت.

و به حقّ آن نامی که به برکت آن زمینها بر مکان خود، و کوهها بر جایهای خود، و دریاها بر کنارهای خود، و درختان بر ریشه های خود، و ستاره ها بر مدارهای خود و آسمانها بر بنای خود قرار گرفتند به حقّ نامی که فرشتگان عرش خدا را به قدرت پروردگار خود برداشتند و به حقّ آن نام بسیار پاکیزه دائمی مقدّم بر همه چیز صاحب اختیار صاحب جبروت صاحب کبریاء بزرگ بسیار بزرگ غلبه کننده حفظکننده پادشاه بسیار صاحب قدرت سپاس شده صاحب شرف، مقصود در حاجت ها، یکتای، یگانه، بزرگ، بسیار بلند مرتبه.

به حقّ آن نام که در در علم او به خزانه گذاشته شد پنهان شد و فرا گرفت عرش او را پاک پاکیزه مبارک بسیار پاکیزه سالم از همه عیب ها و نقص ها و امان دهنده حفظ کننده جبرکننده صاحب کبریاءتقدیرکننده آفریننده، صورت بخشنده، پیش از همه چیزها بعد از همه اشیاء، هویدا، پنهان، موجود پیش از هر چیزی و ایجادکننده هر چیزی و موجود بعد از نیست شدن هر چیزی ، همیشه بود و خواهد بود و برطرف نمی شود و تغییر نمی یابد، روشنی است در روشنی و نوری است بر نور و نوری است بالای هر نور و نوری است که روشن می شود به برکت آن هر نور و به آن نام که به آن نفس خود را نامید و به آن بر عرش خود مسلّط گشت پس به آن بر کرسی خود مستولی شد و به برکت آن فرشتگان خود را و آسمان های خود را و زمین خود را و بهشت خود را و آتش خود را آفرید و بی ماده ای به برکت آن مخلوقات خود را پدید آورد که یکتا و یگانه است، مقصود در حاجت ها و بزرگ صاحب کبریاء بزرگ بسیار بزرگ غلبه کننده پادشاه بسیار صاحب قدرت پاکیزه بسیار پاکیزه است نزایید و زائیده نشد و نیست برای او مانندی.

ص: 370

وَ غَارَتْ مِنْهُ النُّفُوسُ وَ وَجِلَتْ مِنْهُ الْقُلُوبُ وَ زَلَّتْ مِنْهُ الْأَقْدَامُ وَ صَمَّتْ مِنْهُ الْآذَانُ وَ شَخَصَتْ مِنْهُ الْأَبْصَارُ وَ خَشَعَتْ مِنْهُ الْأَصْوَاتُ وَ خَضَعَتْ لَهُ الرِّقَابُ وَ قَامَتْ لَهُ الْأَرْوَاحُ وَ سَجَدَتْ لَهُ الْمَلَائِکَةُ وَ سَبَّحَتْ لَهُ وَ ارْتَعَدَتْ لَهُ الْفَرَائِضُ وَ اهْتَزَّ لَهُ الْعَرْشُ وَ دَانَتْ لَهُ الْخَلَائِقُ وَ بِالاسْمِ الَّذِی وُضِعَ عَلَی الْجَنَّةِ فَأُزْلِفَتْ وَ عَلَی الْجَحِیمِ فَسُعِّرَتْ وَ عَلَی النَّارِ فَتَوَقَّدَتْ وَ عَلَی السَّمَاءِ فَاسْتَقَلَّتْ وَ قَامَتْ بِلَا عَمَدٍ وَ لَا سَنَدٍ وَ عَلَی النُّجُومِ فَتَزَیَّنَتْ وَ عَلَی الشَّمْسِ فَأَشْرَقَتْ وَ عَلَی الْقَمَرِ فَأَنَارَ وَ أَضَاءَ وَ عَلَی الْأَرْضِ فَاسْتَقَرَّتْ وَ عَلَی الْجِبَالِ فَأَرْسَتْ وَ عَلَی الرِّیَاحِ فَذَرَتْ وَ عَلَی السَّحَابِ فَأَمْطَرَتْ وَ عَلَی الْمَلَائِکَةِ فَسَبَّحَتْ وَ عَلَی الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ فَأَجَابَتْ وَ عَلَی الطَّیْرِ وَ النَّمْلِ فَتَکَلَّمَتْ وَ عَلَی اللَّیْلِ فَأَظْلَمَ وَ عَلَی النَّهَارِ فَاسْتَنَارَ وَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ فَسَبَّحَ وَ بِالاسْمِ الَّذِی اسْتَقَرَّتِ بِهِ الْأَرَضُونَ عَلَی قَرَارِهَا وَ الْجِبَالُ عَلَی أَمَاکِنِهَا [مَنَاکِبِهَا] وَ الْبِحَارُ عَلَی حُدُودِهَا وَ الْأَشْجَارُ عَلَی عُرُوقِهَا وَ النُّجُومُ عَلَی مَجَارِیهَا وَ السَّمَاوَاتُ عَلَی بِنَائِهَا وَ حَمَلَتِ الْمَلَائِکَةُ عَرْشَ الرَّحْمَنِ بِقُدْرَةِ رَبِّهَا وَ بِالاسْمِ الْقُدُّوسِ الْقَدِیمِ الْمُتَقَدِّمِ الْمُخْتَارِ الْجَبَّارِ الْمُتَکَبِّرِ الْکَبِیرِ الْمُتَعَظِّمِ الْعَزِیزِ الْمُهَیْمِنِ الْمَلِکِ الْمُقْتَدِرِ الْحَمِیدِ الْمَجِیدِ الصَّمَدِ الْمُتَوَحِّدِ الْمُتَفَرِّدِ الْکَبِیرِ الْمُتَعَالِ وَ بِالاسْمِ الْمَخْزُونِ الْمَکْنُونِ فِی عِلْمِهِ الْمُحِیطِ بِعَرْشِهِ الطَّاهِرِ الْمُطَهَّرِ الْمُبَارَکِ الْقُدُّوسِ السَّلَامِ الْمُؤْمِنِ الْمُهَیْمِنِ الْعَزِیزِ الْجَبَّارِ الْمُتَکَبِّرِ الْخَالِقِ الْبَارِئِ الْمُصَوِّرِ الْأَوَّلِ وَ الْآخِرِ وَ الظَّاهِرِ وَ الْبَاطِنِ وَ الْکَائِنِ قَبْلَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ الْمُکَوِّنِ لِکُلِّ شَیْ ءٍ وَ الْکَائِنِ بَعْدَ فَنَاءِ کُلِّ شَیْ ءٍ لَمْ یَزَلْ وَ لَا یَزَالُ وَ لَا یَفْنَی وَ لَا یَتَغَیَّرُ نُورٌ فِی نُورٍ وَ نُورٌ عَلَی نُورٍ وَ نُورٌ فَوْقَ کُلِّ نُورٍ وَ نُورٌ یُضِی ءُ بِهِ کُلُّ نُورٍ وَ بِالاسْمِ الَّذِی سَمَّی بِهِ نَفْسَهُ وَ اسْتَوَی بِهِ عَلَی عَرْشِهِ فَاسْتَقَرَّ بِهِ عَلَی کُرْسِیِّهِ وَ خَلَقَ بِهِ مَلَائِکَتَهُ وَ سَمَاوَاتِهِ وَ أَرْضَهُ وَ جَنَّتَهُ وَ نَارَهُ وَ ابْتَدَعَ بِهِ خَلْقَهُ وَاحِداً أَحَداً فَرْداً صَمَداً کَبِیراً مُتَکَبِّراً عَظِیماً مُتَعَظِّماً عَزِیزاً مَلِیکاً مُقْتَدِراً قُدُّوساً مُتَقَدِّساً لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ

ص: 370

و به آن نام که آن را از برای احدی از مخلوقات خود ننوشت راست گفتند راستگویان و دروغ گفتند دروغ گویان.

و به حقّ که آن نام او نوشته شددر کف دست ملک موت که هر گاه روحها نگاه می کنند به سوی آن نام پرواز می نمایند و به آن نام که نوشته شد بر سراپرده عرش خدا از نور کلمه نیست خدایی مگر خدا، محمد فرستاده خداست و به حقّ آن نام که نوشته شد در سراپرده شرف و به آن نام که نوشته شد در سراپرده جمال و به حقّ آن نام که نوشته شد در سراپرده بزرگی و به آن نام که نوشته شد در سراپرده عظمت و به آن نام که نوشته شد در سراپرده عزّت و به آن نام که نوشته شد در سراپرده آفریدگار یاری کننده و پروردگار فرشتگان هشتگانه و پروردگار عرش بزرگ.

و به حقّ آن نام که بزرگتر است بزرگتر است بزرگتر است و به آن نام که عظیم تر است عظیم تر است عظیم تر است فراگیرنده است، به پادشاهی آسمانها و زمین و به آن نام که به برکت آن آفتاب روشن گشت و به برکت آن ماه نورانی شد و به برکت آن دریاها مملوّ شدند و به برکت آن کوهها ایستادند و به آن نام که به پای خاست به برکت آن عرش و کرسی و به حقّ آن نام های پاکیزه پنهان شده در خزانه، سپرده شده در علم پنهان نزد خدا .

و به آن نام که بر برگ درخت زیتون نوشته شد پس در آتش انداخته شد پس نسوخت و به حقّ آن نام که روان شد به برکت آن خضر که بر او باد سلام بر روی آب پس پاهای او خیس نشد و به آن نام که به برکت آن درهای آسمان گشوده می شود و به برکت آن هر تقدیر حکمیانه ای جدا می شود و به آن نام که به برکت آن موسی عصای خود را به دریا زد پس آب شکافته شد پس هر قطعه ای از آن مثل کوه بسیار بزرگ گردید و به آن نام که عیسی پسر مریم به برکت آن را مرده را زنده می نمود و به برکت آن کور مادرزاد و پیس را به اذن خدا شفا می داد و به آن نامها که خدا را می خوانند بدان جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل و حاملان عرش و مقربان از فرشتگان و کسی که باشد در اطراف ایشان از فرشتگان و روحانی ها و صف کشندگان و تسبیح کنندگانند.

و به حقّ نام های خدایی که فراموش نمی شود و به حقّ ذات خدا که کهنه نمی شود و به نور خدا که خاموش نمی شود و به غلبه خدا که سست نمی گردد و به توانایی خدا که ستم نمی شود و به پادشاهی او که از بین نرود و به قدرت او که تغییر نمی یابد و به آن عرش که حرکت نمی کند و به آن کرسی که زایل نمی شود و به آن چشم که نمی خوابد و به آن بیداری که فراموش نمی کند و به حقّ آن زنده ای که نمی میرد، به پاینده ای که او را و سستی و نه خوابی فرا نمی گیرد.

و به حقّ آن کسی که برای او آسمان ها تسبیح می کنند و زمین ها به جانب های خود و دریاها به موج های خود

ص: 371

وَ بِالاسْمِ الَّذِی لَمْ یَکْتُبْهُ لِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ صَدَقَ الصَّادِقُونَ وَ کَذَبَ الْکَاذِبُونَ وَ بِالاسْمِ الَّذِی هُوَ مَکْتُوبٌ فِی رَاحَةِ مَلَکِ الْمَوْتِ الَّذِی إِذَا نَظَرَتْ إِلَیْهِ الْأَرْوَاحُ تَطَایَرَتْ وَ بِالاسْمِ الَّذِی هُوَ مَکْتُوبٌ عَلَی سُرَادِقِ عَرْشِهِ مِنْ نُورِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ بِالاسْمِ الْمَکْتُوبِ فِی سُرَادِقِ الْمَجْدِ وَ بِالاسْمِ الْمَکْتُوبِ فِی سُرَادِقِ الْبَهَاءِ وَ بِالاسْمِ الْمَکْتُوبِ فِی سُرَادِقِ الْعَظَمَةِ وَ بِالاسْمِ الْمَکْتُوبِ فِی سُرَادِقِ الْجَلَالِ وَ بِالاسْمِ الْمَکْتُوبِ فِی سُرَادِقِ الْعِزِّ وَ بِالاسْمِ الْمَکْتُوبِ فِی سُرَادِقِ الْخَالِقِ النَّصِیرِ رَبِّ الْمَلَائِکَةِ الثَّمَانِیَةِ وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ وَ بِالاسْمِ الْأَکْبَرِ الْأَکْبَرِ الْأَکْبَرِ وَ بِالاسْمِ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الْمُحِیطِ بِمَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ بِالاسْمِ الَّذِی أَشْرَقَتْ بِهِ الشَّمْسُ وَ أَضَاءَ بِهِ الْقَمَرُ وَ سُجِّرَتْ بِهِ الْبِحَارُ وَ نُصِبَتْ بِهِ الْجِبَالُ وَ بِالاسْمِ الَّذِی قَامَ بِهِ الْعَرْشُ وَ الْکُرْسِیُّ وَ بِالْأَسْمَاءِ الْمُقَدَّسَاتِ الْمَکْنُونَاتِ الْمَخْزُونَاتِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَهُ وَ بِالاسْمِ الَّذِی کُتِبَ عَلَی وَرَقِ الزَّیْتُونِ فَأُلْقِیَ فِی النَّارِ فَلَمْ یَحْتَرِقْ وَ بِالاسْمِ الَّذِی مَشَی بِهِ الْخَضِرُ علیه السلام عَلَی الْمَاءِ فَلَمْ یَبْتَلَّ قَدَمَاهُ وَ بِالاسْمِ الَّذِی تُفَتَّحُ بِهِ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ بِهِ یَفْرُقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ وَ بِالاسْمِ الَّذِی ضَرَبَ مُوسَی بِعَصَاهُ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَکانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ وَ بِالاسْمِ الَّذِی کَانَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ یُحْیِی بِهِ الْمَوْتَی وَ یُبْرِئُ بِهِ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ بِالْأَسْمَاءِ الَّتِی یَدْعُو بِهَا جَبْرَئِیلُ وَ مِیکَائِیلُ وَ إِسْرَافِیلُ وَ عِزْرَائِیلُ وَ حَمَلَةُ الْعَرْشِ وَ الْکَرُوبِیُّونَ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحَانِیُّونَ الصَّافُّونَ الْمُسَبِّحُونَ وَ بِأَسْمَائِهِ الَّتِی لَا تُنْسَی وَ بِوَجْهِهِ الَّذِی لَا یَبْلَی وَ بِنُورِهِ الَّذِی لَا یُطْفَی وَ بِعِزَّتِهِ الَّتِی لَا تُرَامُ وَ بِقُدْرَتِهِ الَّتِی لَا تُضَامُ وَ بِمُلْکِهِ الَّذِی لَا یَزُولُ وَ بِسُلْطَانِهِ الَّذِی لَا یَتَغَیَّرُ وَ الْعَرْشِ الَّذِی لَا یَتَحَرَّکُ وَ الْکُرْسِیِّ الَّذِی لَا یَزُولُ وَ بِالْعَیْنِ الَّتِی لَا تَنَامُ وَ بِالْیَقْظَانِ الَّذِی لَا یَسْهُو وَ بِالْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ وَ بِالْقَیُّومِ الَّذِی لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ.

وَ بِالَّذِی تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ بِأَطْرَافِهَا وَ الْبِحَارُ بِأَمْوَاجِهَا

ص: 371

و ماهی ها در دریاهای خود و درختان به شاخه های خود و ستاره ها به زینت دادن خود و جانوران وحشی در بیابان های خود و مرغان در آشیانه های خود و زنبور عسل در سوراخ های خود و مورچه ها در خانه های خود و آفتاب و ماه در آسمان های خود و همه چیز تسبیح می کند به سپاس پروردگار خود.

پس منزّه است او می میراند همه مخلوقات را و نمی میرد ، چه ظاهر است نور او و چه کریم است ذات او و چه بزرگ است ذکر او و چه منزّه است پاکی او و چه نیکوست سپاس او و چه جاری است فرمان او و چه تواناست قدرت او بر آنچه خواهد و چه برآورده شده است، وعده او بسیار بلند است از آنچه می گویند ستمکاران، برای او مانندی نیست و مثل او چیزی نیست، آفرینش و فرمان برای اوست، بلند است خدا که پروردگار عالمیان است.

و به حقّ آن نام که نزدیک گردانید به برکت آن محمّد را که رحمت فرستد خدا بر او و بر آل او تا آن که گذشت از موضع منتهای آسمانها. پس بود آن حضرت از نزدیک آن مثل دو طرف قبضه کمان یا نزدیک تر و به حقّ آن نام که آتش را بر ابراهیم سرد و سالم گردانید و برای او از رحمت خود اسحق را بخشید و به حقّ رحمت خدایی که داده شد به یعقوب پیراهن یوسف پس انداخت آن را بر روی خودپس بینا گشت و به آن نام که ابرهای گران بار را آفریده است و آواز ابر به حمد او تسبیح می کند و به آن اسم که به برکت آن دردهای ایوب بر طرف شد و دعای یونس که بر او باد درود در تاریکی های سه گانه برآورده شد و به آن نام که به برکت آن خدای تعالی یحیی را به زکریای پیغمبر بخشید، رحمت فرستاد خدا بر او و کرامت نمود بر بنده خود عیسی پسر مریم بر او باد درود چون که او را کتاب و حکمت را تعلیم نمود و او را پیغمبر صاحب خیر و برکت و از صالحان گردانید.

و به حقّ آن نام که جبرئیل بر او باد درود تو را بدان نام خواند در ما بین فرشتگان مقرب و خواندند تو را به آن نام میکائیل و اسرافیل بر ایشان باد تحیت و درود پس دعایشان را برآوری و تو نسبت به فرشتگان، نزدیک و اجابت کننده هستی و به حق نام تو که نوشته شد در لوح نگاهداشته شده و به نام تو که نوشته شد در بیت المعمور و به نام تو که نوشته شد در پرچم حمد که آن پرچم را تو به پیغمبر خود محمّد که رحمت فرستد خدای بر او و بر آل او دادی. و تو آن حضرت را حوض کوثر و شفاعت کردن و مکان ستوده وعده دادی.

و به نام تو که در در نزد تو در پرده پنهان است پرده عرش تو زایل نمی شود و به نام تو که به سبب آن در هم می پیچی آسمانها را مثل درهم پیچیدن طومار که برای کتاب است و به نام تو که قبول می کنی به برکت آن توبه را از بندگان خود و در می گذری از گناهان بندگان، و به ذات بخشنده تو که کریم ترین روی هاست و به حقّ آنچه به سبب آن حجابها از نور تو پنهان شدند و به آنچه قرار گرفت به سبب آن عرش از حسن تو .

ص: 372

وَ الْحِیتَانُ فِی بِحَارِهَا وَ الْأَشْجَارُ بِأَغْصَانِهَا وَ النُّجُومُ بِزِینَتِهَا وَ الْوُحُوشُ فِی قِفَارِهَا وَ الطَّیْرُ فِی أَوْکَارِهَا وَ النَّحْلُ فِی أَجْحَارِهَا وَ النَّمْلُ فِی مَسَاکِنِهَا وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ فِی أَفْلَاکِهَا وَ کُلُّ شَیْ ءٍ یُسَبِّحُ بِحَمْدِ رَبِّهِ فَسُبْحَانَهُ یُمِیتُ الْخَلَائِقَ وَ لَا یَمُوتُ مَا أَبْیَنَ نُورَهُ وَ أَکْرَمَ وَجْهَهُ وَ أَجَلَّ ذِکْرَهُ وَ أَقْدَسَ قُدْسَهُ وَ أَحْمَدَ حَمْدَهُ وَ أَنْفَذَ أَمْرَهُ وَ أَقْدَرَ قُدْرَتَهُ عَلَی مَا یَشَاءُ وَ أَنْجَزَ وَعْدَهُ تَعَالَی اللَّهُ عَمَّا یَقُولُ الظَّالِمُونَ عُلُوّاً کَبِیراً لَیْسَ لَهُ شَبِیهٌ وَ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ وَ بِالاسْمِ الَّذِی قَرَّبَ بِهِ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله حَتَّی جَاوَزَ سِدْرَةَ الْمُنْتَهَی فَکَانَ مِنْهُ کَقَابِ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَی وَ بِالاسْمِ الَّذِی جَعَلَ النَّارَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ بَرْداً وَ سَلَاماً وَ وَهَبَ لَهُ مِنْ رَحْمَتِهِ إِسْحَاقَ وَ بِرَحْمَتِهِ الَّتِی أُوتِیَ بِهَا یَعْقُوبُ بِالْقَمِیصِ وَ أَلْقاهُ عَلی وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیراً وَ بِالاسْمِ الَّذِی یُنْشِئُ السَّحابَ الثِّقالَ وَ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَ بِالاسْمِ الَّذِی کَشَفَ بِهِ ضُرَّ أَیُّوبَ وَ اسْتَجَابَ بِهِ لِیُونُسَ علیه السلام فِی ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ وَ بِالاسْمِ الَّذِی وَهَبَ لِزَکَرِیَّا یَحْیَی نَبِیّاً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ أَنْعَمَ عَلَی عَبْدِهِ عِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ علیه السلام إِذْ عَلَّمَهُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ جَعَلَهُ نَبِیّاً مُبَارَکاً مِنَ الصَّالِحِینَ وَ بِالاسْمِ الَّذِی دَعَاکَ بِهِ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فِی الْمُقَرَّبِینَ وَ دَعَاکَ بِهِ مِیکَائِیلُ وَ إِسْرَافِیلُ علیهما السلام فَاسْتَجَبْتَ لَهُمْ وَ کُنْتَ مِنَ الْمَلَائِکَةِ قَرِیباً مُجِیباً وَ بِاسْمِکَ الْمَکْتُوبِ فِی اللَّوْحِ الْمَحْفُوظِ وَ بِاسْمِکَ الْمَکْتُوبِ فِی الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ وَ بِاسْمِکَ الْمَکْتُوبِ فِی لِوَاءِ الْحَمْدِ الَّذِی أَعْطَیْتَهُ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله وَ وَعَدْتَهُ الْحَوْضَ وَ الشَّفَاعَةَ وَ الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ وَ بِاسْمِکَ الَّذِی فِی الْحِجَابِ عِنْدَکَ لَا یُضَامُ حِجَابُ عَرْشِکَ وَ بِالاسْمِ الَّذِی تُطْوَی بِهِ السَّمَاوَاتُ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکِتَابِ وَ بِاسْمِکَ الَّذِی تَقْبَلُ بِهِ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِکَ وَ تَعْفُو عَنِ السَّیِّئَاتِ وَ بِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ أَکْرَمِ الْوُجُوهِ وَ بِمَا تَوَارَتْ بِهِ الْحُجُبُ مِنْ نُورِکَ وَ بِمَا اسْتَقَلَّ بِهِ الْعَرْشُ مِنْ بَهَائِکَ.

ص: 372

ای خداوند محمّد و ابراهیم و اسماعیل و اسحق و یعقوب و یوسف و اسباطدرود خدا باد بر ایشان، ای پروردگار جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل و ای پروردگار پیغمبران و فرستاده شدگان و ای فرود آورنده تورات و انجیل و زبور و قرآن بزرگ.

از تو می خواهم به هر نامی که آن نام از برای توست و تو آن را در کتابی از کتاب های خود نازل ساختی یا آن را به احدی از مخلوقات خود تعلیم نمودی یا آن را در علم پنهان در نزد خود، اختیار نمودی ای بخشنده بخشش ها و ای رهاکننده گردن ها از آتش و برطرف کننده دشواری از امر دشوار، شفاعت کننده من باش به سوی خود چون که راهنمای من بر خود هستی و به حقّ آن نام که دین حقّ را به آیات و معجزات خود ثابت می گرداند و دین باطل را نابود می گرداند و اگر چه گناه کاران و کافران ناخوش دارند.

و به حقّ آن نام که آواز ابر به سپاس آن نام تسبیح می کند و فرشتگان از ترس آن تسبیح می گویند و به حقّ نام های تو که بر بال های فرشتگان مقرّب نوشته شدند و به حقّ نام های تو که به برکت آنها استخوانها را زنده می کنی در حالی که پوسیده و از هم پاشیدند و به نام تو که تو را به آن نام خواند عیسی بن مریم بر او باد سلام و به حقّ نام های تو که نوشته شدند بر عصای موسی بر او باد درود و به نام تو که به برکت آن موسی که بر او باد سلام بر ساحران شهر مصر سخن نمود و غلبه نمود. پس وحی فرستادی به سوی او که مترس به درستی که تو بلند و غالبی و به حقّ نامهای تو که نقش شدند بر انگشتر سلیمان بن داوود بر او باد سلام که مالک شد به برکت آن پری زاد و آدمی زاد و شیطان ها را و خفیف و خوار نمود به سبب آنها شیطان و سپاه او را و به حقّ آن نام هایی که خلاصی یافت به برکت آنها ابراهیم از آتش نمرود و آن نام هایی که به سبب آنها ادریس که بر او باد سلام به مکانی بلند بالا برده شد.

و به آن نام های نوشته شده بر پیشانی اسرافیل بر او باد سلام و به آن نام های نوشته شده برخانه پاکیزه و به هر نامی که آن از برای خدای عزّ و جلّ است که خدا را به آن نام خواند، پیغمبر فرستاده شده یا فرشته مقرّبی یا بنده مؤمنی و به هر نامی که برای خدای عزّ و جل است در کتابی از کتابهای او و به هر نامی که آن در علم خدا سپرده شد و به نام های خدای که نوشته شدند در لوح نگاه داشته شده و به آن نام که به برکت آن همه گروه های خلایق را آفرید و به نام خدای بزرگتر بزرگ عظیم تر عظیم عزیزتر عزیز بزرگتر بزرگ و به حقّ نام های خدا همه آنها که هر گاه خدا به آن نام ها نام برده شود پهلوهای فرشتگان خدا و آسمان خدا و زمین خدا و بهشت خدا و آتش او مضطرب می شود.

و به نام خدا که بزرگتر است آن چنان که آن را به آدم تعلیم نمود که بر او باد سلام در بهشتهای جاوید و رحمت فرستد خدا و فرشتگان او بر محمّد و بر آل او و بر همه پیغمبران خدا و فرستادگان او خداوندا پس به حرمت این نامها و به حرمت معنی آنها پس به درستی که نمی داند معنی آنها را غیر تو که دعای مرا برآوری و بر زاری من

ص: 373

یَا إِلَهَ مُحَمَّدٍ وَ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ یُوسُفَ وَ الْأَسْبَاطِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِمْ یَا رَبَّ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ إِسْرَافِیلَ وَ عِزْرَائِیلَ وَ رَبَّ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ مُنْزِلَ التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الزَّبُورِ وَ الْفُرْقَانِ الْعَظِیمِ أَسْأَلُکَ بِکُلِّ اسْمٍ هُوَ لَکَ أَنْزَلْتَهُ فِی کِتَابٍ مِنْ کُتُبِکَ أَوْ عَلَّمْتَهُ أَحَداً مِنْ خَلْقِکَ أَوِ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ یَا وَهَّابَ الْعَطَایَا یَا فَکَّاکَ الرِّقَابِ مِنَ النَّارِ وَ طَارِدَ الْعُسْرِ مِنَ الْعَسِیرِ کُنْ شَفِیعِی إِلَیْکَ إِذْ کُنْتَ دَلِیلِی عَلَیْکَ وَ بِالاسْمِ الَّذِی یُحِقُّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ یُبْطِلُ الْبَاطِلَ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ وَ بِالاسْمِ الَّذِی یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَ الْمَلائِکَةُ مِنْ خِیفَتِهِ وَ بِأَسْمَائِکَ الْمَکْتُوبَاتِ عَلَی أَجْنِحَةِ الْکَرُوبِیِّینَ وَ بِأَسْمَائِکَ الَّتِی تُحْیِی بِهَا الْعِظَامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ وَ بِاسْمِکَ الَّذِی دَعَاکَ بِهِ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ علیهما السلام وَ بِأَسْمَائِکَ الْمَکْتُوبَاتِ عَلَی عَصَی مُوسَی وَ بِاسْمِکَ الَّذِی تَکَلَّمَ بِهِ مُوسَی علیه السلام عَلَی سَحَرَةِ مِصْرَ فَأَوْحَیْتَ إِلَیْهِ لا تَخَفْ إِنَّکَ أَنْتَ الْأَعْلی وَ بِأَسْمَائِکَ الْمَنْقُوشَاتِ عَلَی خَاتَمِ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ علیه السلام الَّتِی مَلَکَ بِهَا الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ وَ الشَّیَاطِینَ وَ أَذَلَّ بِهِ إِبْلِیسَ وَ جُنُودَهُ وَ بِالْأَسْمَاءِ الَّتِی نَجَا بِهَا إِبْرَاهِیمُ مِنْ نَارِ نُمْرُودَ وَ بِالْأَسْمَاءِ الَّتِی رُفِعَ بِهَا إِدْرِیسُ علیه السلام مَکَاناً عَلِیّاً وَ بِالْأَسْمَاءِ الْمَکْتُوبَاتِ عَلَی جَبْهَةِ إِسْرَافِیلَ علیه السلام وَ بِالْأَسْمَاءِ الْمَکْتُوبَاتِ عَلَی دَارِ قُدْسِهِ وَ بِکُلِّ اسْمٍ هُوَ

لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ دَعَا اللَّهَ بِهِ نَبِیٌّ مُرْسَلٌ وَ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ وَ بِکُلِّ اسْمٍ هُوَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی شَیْ ءٍ مِنْ کُتُبِهِ وَ بِکُلِّ اسْمٍ هُوَ مَخْزُونٌ فِی عِلْمِهِ وَ بِأَسْمَائِهِ الْمَکْتُوبَاتِ فِی اللَّوْحِ وَ بِالاسْمِ الَّذِی خَلَقَ بِهِ جِبِلَّاتِ الْخَلْقِ کُلِّهِمْ وَ بِاسْمِ اللَّهِ الْأَکْبَرِ الْکَبِیرِ الْأَجَلِّ الْجَلِیلِ الْأَعَزِّ الْعَزِیزِ الْأَعْظَمِ الْعَظِیمِ وَ بِأَسْمَائِهِ کُلِّهَا الَّتِی إِذَا ذُکِرَ بِهَا ذَلَّتْ فَرَائِصُ مَلَائِکَتِهِ وَ سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ وَ جَنَّتِهِ وَ نَارِهِ وَ بِاسْمِهِ الْأَعْظَمِ الَّذِی عَلَّمَهُ آدَمَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ صَلَّی اللَّهُ وَ مَلَائِکَتُهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ عَلَی جَمِیعِ أَنْبِیَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ اللَّهُمَّ فَبِحُرْمَةِ هَذِهِ الْأَسْمَاءِ وَ بِحُرْمَةِ تَفْسِیرِهَا فَإِنَّهُ لَا یَعْلَمُ تَفْسِیرَهَا غَیْرُکَ أَنْ تَسْتَجِیبَ لِی دُعَائِی

ص: 373

رحم نمایی و مرا در بندگان صالح خود داخل سازی و در دنیا و آخرت به ما نیکویی عطا فرما و ما را از عذاب آتش نگهدار و ما را با نیکوکاران بمیران و ما را در روز قیامت رسوا مگردان. به درستی که تو خلف وعده خود نمی کنی و تو فرشتگان را می بینی که در حال طواف به دورعرش اند تسبیح می کنند به ستایش پروردگار خود و حکم شود میان بندگان به راستی و گفته شود سپاس خدا راست که پروردگار عالمیان است.

سید ره گفت: این دعا از جمله دعاهایی است که به ما الهام شد آن را در مسائل مهمّ و ضرورت­ها بخوانیم و تعجیل اجابت­ها و عنایت­ها را از سوی خدا دیدم و سلامتی خود از بلاها و برآورده شدن حاجت در بقیه روز در خواب به او نشان داده شد. پس چنان شد که در خواب دیده بود.(1)

روایت24.

مهج الدعوات: و از آن جمله دعایی است که آن را جبرئیل علیه السّلام به پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله تعلیم نمود و آن این است: «ای روشنی آسمانها و زمین ای حسن و نیکویی آسمانها، ای ستون آسمانها و زمین، ای از نو پدید آورنده آسمانها و زمین، ای صاحب بزرگی و بخشش، ای فریادرس فریادرس طلبان، ای فریاد خواه فریاد خواهان، ای منتهای خواهش خواهش کنندگان و ای دفع کننده اندوه از اندوه ناکان، و زائل کننده غم از غمناکان، و ای برآورنده دعای بیچارگان، و ای زائل کننده بدی ها و ای رحم کننده رحم کنندگان و ای خدای عالمیان نازل شد به تو همه حاجت ها، ای بخشنده ترین بخشندگان ای رحم کننده ترین رحم کنندگان.(2)

روایت25.

از این جمله: دعایی است که او را انس بن مالک از حضرت پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله از جبرئیل علیه السّلام روایت نمود. بسیاری از فضیلت های این دعا روایت شد که برای اختصار از نقل آنها خودداری کردم از آن جهت که مقصود ذکر اصل دعا است و آن این است:

به نام خدای بخشنده مهربان به نام خدا و با استعانت از خدا و ابتدا به نام او که ابتدا شده است، پروردگار آخرت و دنیاست نیست منتهایی برای او و نه آخری، پروردگار زمین و آسمانهای بلند است بسیار بخشنده است بر عرش مستولی و قادر است برای اوست آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است و آنچه میان آن هر دو است و آنچه در زیر زمین است خدا بزرگ است نعمت های او همیشگی است بخشش های او غلبه کننده بر دشمنان است [مهربان است به روزی دادن و به لطف خود شناخته شد به احسان خود عادل است در حکم نمودن خود داناست، در پادشاهی خود بسیار بخشنده مهربان است، رحم کننده رحم کنندگان است دانای دانایان است، صاحب پیغمبران است، آمرزنده آمرزندگان است، تواناست بر آنچه می خواهد.

منزّه است خدای پادشاه یگانه ستایش شده صاحب عرش شریف و انجام دهنده است آنچه را که خواهد

ص: 374


1- . مهج الدعوات:112-106
2- . مهج الدعوات: 113

وَ ارْحَمْ تَضَرُّعِی وَ أَدْخِلْنِی ... فِی عِبادِکَ الصَّالِحِینَ وَ آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ وَ لا تُخْزِنا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمِیعادَ وَ تَرَی الْمَلائِکَةَ حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ قِیلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ.

قال السید ره و هذا الدعاء مما ألهمنا تلاوته عند المهمات و الضرورات و رأیت من الله تعجیل الإجابات و العنایات و رؤیا فی المنام باقی النهار السلامة من البلاء و إجابة الدعاء فکان کما رئی فی المنام (1).

«24»

مهج، [مهج الدعوات] دُعَاءٌ عَلَّمَهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله: یَا نُورَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یَا جَمَالَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یَا عِمَادَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یَا بَدِیعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ یَا صَرِیخَ الْمُسْتَصْرِخِینَ یَا غَوْثَ الْمُسْتَغِیثِینَ یَا مُنْتَهَی رَغْبَةِ الرَّاغِبِینَ وَ الْمُفَرِّجُ عَنِ الْمَکْرُوبِینَ وَ الْمُرَوِّحُ عَنِ الْمَهْمُومِینَ وَ مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ وَ کَاشِفَ السُّوءِ وَ أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ إِلَهَ الْعَالَمِینَ مُنْزَلٌ بِهِ کُلُّ حَاجَةٍ یَا أَکْرَمَ الْأَکْرَمِینَ وَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ (2).

«25»

وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءٌ آخَرُ بِرِوَایَةِ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله عَنْ جَبْرَئِیلَ علیه السلام وَ قَدْ رَوَی کَثِیراً مِنْ فَضَائِلِهِ أَضْرَبْتُ عَنْ ذِکْرِهَا بِالاخْتِصَارِ إِذِ الْقَصْدُ نَفْسُ الدُّعَاءِ: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ بِاسْمِهِ الْمُبْتَدَإِ رَبِّ الْآخِرَةِ وَ الْأُولَی لَا غَایَةَ وَ لَا مُنْتَهَی رَبِّ الْأَرْضِ وَ السَّمَاوَاتِ الْعُلَی الرَّحْمَنِ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوَی اللَّهِ عَظِیمِ الْآلَاءِ دَائِمِ النَّعْمَاءِ قَاهِرِ الْأَعْدَاءِ عَاطِفٍ بِرِزْقِهِ مَعْرُوفٍ بِلُطْفِهِ عَادِلٍ فِی حُکْمِهِ عَالِمٍ فِی مُلْکِهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَحِیمِ الرُّحَمَاءِ عَالِمِ الْعُلَمَاءِ صَاحِبِ الْأَنْبِیَاءِ غَفُورِ الْغُفَرَاءِ قَادِرٍ عَلَی مَا یَشَاءَ سُبْحَانَ اللَّهِ الْمَلِکِ الْوَاحِدِ الْحَمِیدِ ذِی الْعَرْشِ الْمَجِیدِ الْفَعَّالِ لِمَا یُرِیدُ

ص: 374


1- 1. مهج الدعوات ص 88.
2- 2. مهج الدعوات ص 113.

پروردگار پرندگان است و سبب سبب هاست و پیش پیشینیان است و روزی دهنده روزیهاست و آفریننده آفریده شدگان است، تواناست بر آنچه می خواهد، مهیّا سازنده مقدورات است و غلبه کننده غلبه کنندگان است و حکم کننده به عدل است در روز حشر، خدای خدایان است در روزی که البته واقع می شود رحم کننده آمرزنده مداراکننده جزا دهنده است .

همه سپاس از برای خدای که پروردگار بزرگ است و همه ستایش از برای خدای پادشاه رحم کننده است، اوّل همه چیز و دائمی است، آفریننده عرش و آسمان ها و زمین هاست و اوست شنوای دانا، قبول کننده توبه است، جزا دهنده کردار است، حلم کننده غلبه کننده مهربان است، اوّل اشیاء و آخر همه چیز است، هویدا و پنهان است، همیشگی پایدار است، روزی دهنده حیوانات وحشی و جانوران است، صاحب بخشش­ها و منع کننده بلیّه هاست، بیماران را شفا می دهد و گناه کاران را می آمرزد و از گناه پشیمانان در می گذرد و صالحان را دوست می دارد و گریختگان را جای می دهد و عیب گناه کاران رو می پوشاند و بیمناکان را امان می دهد.

منزّهی تو، نیست خدایی مگر تو که بخشنده عبادت شده ای در هر جایی، گناهان را می آمرزی و عیب های بندگان را می پوشانی، شکر را جزا دهی، حلم کننده ای، دانایی به نهایت و منتهای هر چیز، رویاننده زراعتها و درختانی، شکافنده دانه هایی، صاحب قهر و غلبه ای، بی نیاز از مخلوقاتی، قسمت کننده روزی­هایی، دانای امور پنهانی، تویی آن که نیست مثل و مانند تو چیزی و تو بر همه چیز حاضر و گواهی.

تویی آن که در می گذری از گناه کار بعد از آن که در گناهان، غرق شود تویی آن که هرآنچه آفریدی، به سوی تو بر می گردند به سبب نسبت داشتن به تو، گناه مرا بیامرز چنان که فرمودی «بخوانید مرا تا آن که برآورم حاجت شما را» تو به وعده خود بسیار راستگویی، مرا از همّ ها و غمّ هاو اندوه ها خلاصی ده، تو فریادرس هر اندوهناکی و تویی آن که گفتی «ناامید مگردید از رحمت من» و حال آن که تو به گفتار خود دروغگو نیستی، مرا از بلیّه های دنیا و آخرت و از ترس روز دفن شدن در قبر نگاهدار و مرا ای مولای من بر پیش روی مخلوقات در روز موعود رسوا مگردان.

خدا بزرگتر است، خدا بزرگتر است، خدا بزرگتر است، نیست نظیری برای او و نه مانندی برای او و نه همصحبتی برای او و نه زاینده ای برای او و نه فرزندی برای او و نیست نهایتی برای او و نه منتهایی برای او و نه شبیهی برای او و نیست همسری برای او و نه مددکاری برای او و نیست شریکی برای او در پادشاهی او .

از تو می خواهم ای خدا، ای خدا، ای خدا، ای غلبه کننده، ای غالب، ای صاحب غلبه، که بنمایی به من در خواب من آنچه را که از تو امید دارم و آن که مرا به آمرزش گناه من ببخشایی به درستی که تو بر آنچه خواهی توانایی، ای رحم کننده ترین رحم کنندگان

ص: 375

رَبِّ الْأَرْبَابِ وَ مُسَبِّبِ الْأَسْبَابِ وَ سَابِقِ الْأَسْبَاقِ وَ رَازِقِ الْأَرْزَاقِ وَ خَالِقِ الْأَخْلَاقِ قَادِرٍ عَلَی مَا یَشَاءَ مُقَدِّرِ الْمَقْدُورِ وَ قَاهِرِ الْقَاهِرِینَ وَ عَادِلٍ فِی یَوْمِ النُّشُورِ إِلَهِ الْآلِهَةِ یَوْمَ الْوَاقِعَةِ رَحِیمٍ غَفُورٍ حَلِیمٍ شَکُورٍ.

الْحَمْدُ لِلَّهِ الرَّبِّ الْعَظِیمِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمَلِکِ الرَّحِیمِ الْأَوَّلِ الْقَدِیمِ خَالِقِ الْعَرْشِ وَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ قَابِلِ التَّوْبَةِ شَکُورٍ حَلِیمٍ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ الْأَوَّلِ الْآخِرِ الظَّاهِرِ الْبَاطِنِ الدَّائِمِ الْقَائِمِ رَازِقِ الْوُحُوشِ وَ الْبَهَائِمِ صَاحِبِ الْعَطَایَا وَ مَانِعِ الْبَلَایَا یَشْفِی السَّقِیمَ وَ یَغْفِرُ لِلْخَاطِئِینَ وَ یَعْفُو عَنِ النَّادِمِینَ وَ یُحِبُّ الصَّالِحِینَ وَ یُؤْوِی الْهَارِبِینَ وَ یَسْتُرُ عَلَی الْمُذْنِبِینَ وَ یُؤْمِنُ الْخَائِفِینَ.

سُبْحَانَکَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْکَرِیمُ الْمَعْبُودُ فِی کُلِّ مَکَانٍ تَغْفِرُ الْخَطَایَا وَ تَسْتُرُ الْعُیُوبَ شَکُورٌ حَلِیمٌ عَالِمٌ بِالْحُدُودِ مُنْبِتُ الزُّرُوعِ وَ الْأَشْجَارِ فَالِقُ الْحُبُوبِ صَاحِبُ الْجَبَرُوتِ غَنِیٌّ عَنِ الْخَلْقِ قَاسِمُ الْأَرْزَاقِ عَلَّامُ الْغُیُوبِ أَنْتَ الَّذِی لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ وَ أَنْتَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ شَهِیدٌ أَنْتَ الَّذِی تَعْفُو عَنِ الْعَاصِی بَعْدَ أَنْ یُغْرَقَ فِی الذُّنُوبِ أَنْتَ الَّذِی کُلُّ شَیْ ءٍ خَلَقْتَهُ یَنْصَرِفُ إِلَیْکَ بِالْمَنْسُوبِ اغْفِرْ لِی خَطِیئَتِی کَمَا قُلْتَ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ وَ أَنْتَ بِوَعْدِکَ صَدُوقٌ نَجِّنِی مِنَ الْهُمُومِ وَ الْغُمُومِ وَ الْکُرُوبِ أَنْتَ غِیَاثُ کُلِّ مَکْرُوبٍ وَ أَنْتَ الَّذِی قُلْتَ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَتِی وَ أَنْتَ بِقَوْلِکَ صَادِقٌ لَیْسَ بِمَکْذُوبٍ احْفَظْنِی مِنْ آفَاتِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ هَوْلِ یَوْمِ اللُّحُودِ وَ لَا تَفْضَحْنِی سَیِّدِی عَلَی رُءُوسِ الْخَلَائِقِ فِی الْیَوْمِ الْمَوْعُودِ اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ لَا ضِدَّ لَهُ وَ لَا نِدَّ لَهُ وَ لَا صَاحِبَةَ لَهُ وَ لَا وَالِدَ لَهُ وَ لَا وَلَدَ لَهُ وَ لَا حُدُودَ لَهُ وَ لَا مِثَالَ لَهُ وَ لَا کُفْوَ لَهُ وَ لَا وَزِیرَ لَهُ وَ لَا شَرِیکَ لَهُ فِی مُلْکِهِ أَسْأَلُکَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ أَنْ تُرِیَنِی فِی مَنَامِی مَا رَجَوْتُ مِنْکَ وَ أَنْ تُکْرِمَنِی بِمَغْفِرَةِ خَطِیئَتِی إِنَّکَ عَلَی مَا تَشَاءُ قَدِیرٌ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ لَا حَوْلَ

ص: 375

ترجمه اصلاح شود

و نیست بیرون آمدن از گناهی و نه توانایی اطاعتی مگر به خدای بلند مرتبه بزرگ، ای رحمت کننده، ای منّت گذارنده، به بخشش ای منزّه از عیوب، ای آمرزنده گناهان، ای غالب و قویّ، ای پادشاه، ای صاحب بزرگی و انعام شهادت می دهم آن که هر عبادت شده ای از عرش تو تا به روی زمین تو باطل است غیر از ذات تو که همیشگی و بخشنده و عبادت شده است، به تو ایمان آوردم و از تو طلب فریادرس می نمایم ، به حق این که نیست خدایی مگر تو به فریاد من برس ، ای رحم کننده ترین رحم کنندگان.(1)

روایت26.

مهج الدعوات: علی بن ابی طالب علیه السّلام فرمودند: حضرت رسالت صلی اللَّه علیه و آله فرمودند: کسی که خدای تعالی را به این نامها بخواند خدای تعالی دعای او را مستجاب می کند و قسم به حق کسی که مرا به راستی به پیغمبری فرستاد که اگر این نامها بر صفحه های آهن خوانده شود گداخته می شود و اگر بر آب روان خوانده شود بسته می شود تا آن که تواند رفتن بر روی آن و اگر بر دیوانه خوانده شود عاقل گردد و اگر بر زنی خوانند که دشوار زاید خدای تعالی بر آن زاییدن را آسان گرداند و اگر این نامها را شخصی چهل شب جمعه بخواند خدای تعالی می آمرزد گناهانی را که میان او و میان خلایق باشد و گناهانی را که میان او و میان پروردگار خود باشد.

پس سلمان فارسی رحمة اللَّه علیه گفت: پدر و مادرم فدای تو باد ای رسول الله آیا به کسی که این نامها را بخواند همه این ثوابها بخشیده می شود؟ پس حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: ای ابا عبدالله تشویق مکنید و چندان مطّلع مگردانید مردم را برای این نامها و بر ثواب آنها، پس همانا می ترسم از آن که مردمان همه عبادات را ترک نمایند و برخواندن این نامها تکیه نمایند. پس حضرت رسالت صلّی الله علیه و آله فرمودند: ای اباعبدالله، خدای تعالی می آمرزد خواننده این دعا را و اهل بیت او و حکّام و علماء شهر او را و سایر اهل بلد او را همه ایشان را ان شاء اللَّه تعالی و آن نام ها و دعا این است:

« به نام خدای بخشنده مهربان خداوندا تویی خدا و تویی بخشنده و تویی مهربان پادشاه بسیار پاکیزه سالم امان دهنده نگاهبان غلبه کننده صاحب جبروت و کبریاء، موجود پیش از همه چیز و ثابت بعد از همه اشیاء، هویدا و پنهان، تویی که سپاس شدی صاحب کرم و آفریننده بی ماده، تویی میراننده دوست دارنده و حاضر نزد اشیاء و تویی مقدّم همیشه بلند مرتبه بزرگ و راستگوی در وعده صاحب شفقت تویی مهربان و جزا دهنده کردارها و آمرزنده گناهان و تویی غلبه غلبه کننده دانای درست کردار.

صاحب توانایی محکم و سخت، تویی دیده بان نگهدارنده، صاحب بزرگی و بخشش بزرگ و تویی دانای بی نیاز یاری دهنده گشانیده درهای رزق و رحمت کننده و نگاهدارنده زیادتی رزق و وسعت دهنده رزق و عادل در حکم و وفاکننده به وعده ثابت و ظاهر سازنده حکمت و قدرت و و روزی دهنده بسیار بخشنده و تویی قبول توبه کننده و پروردگار معتمد صاحب اختیار و دانای به خرد و باریک و مطّلع بر حقیقت چیزها و شنوای و بینا و قهرکننده بسیار بلند مرتبه،

ص: 376


1- . مهج الدعوات: 115- 113

وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ یَا حَنَّانُ یَا مَنَّانُ یَا سُبْحَانُ یَا غُفْرَانُ یَا بُرْهَانُ یَا سُلْطَانُ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ أَشْهَدُ أَنَّ کُلَّ مَعْبُودٍ مِنْ دُونِ عَرْشِکَ إِلَی قَرَارِ أَرْضِکَ بَاطِلٌ غَیْرَ وَجْهِکَ الْقَدِیمِ الْکَرِیمِ الْمَعْبُودِ آمَنْتُ بِکَ وَ اسْتَغَثْتُ بِکَ بِحَقِّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَغِثْنِی یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ (1).

«26»

مهج، [مهج الدعوات] سُلَیْمَانُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُوسَی بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَنَسِ بْنِ أُوَیْسٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ قَالَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله: مَنْ دَعَا بِهَذِهِ الْأَسْمَاءِ اسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَوْ دُعِیَ بِهَذِهِ الْأَسْمَاءِ عَلَی صَفَائِحِ الْحَدِیدِ لَذَابَتْ وَ لَوْ دُعِیَ بِهَا عَلَی مَاءٍ جَارٍ لَجَمَدَ حَتَّی یُمْشَی عَلَیْهِ وَ لَوْ دُعِیَ عَلَی مَجْنُونٍ لَأَفَاقَ وَ لَوْ دُعِیَ عَلَی امْرَأَةٍ قَدْ عَسُرَ وَلَدُهَا عَلَیْهَا لَسَهَّلَ اللَّهُ عَلَیْهَا وَ لَوْ دَعَا بِهَا رَجُلٌ أَرْبَعِینَ لَیْلَةَ جُمُعَةٍ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْآدَمِیِّینَ وَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ رَبِّهِ فَقَالَ سَلْمَانُ الْفَارِسِیُّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ یُعْطَی الرَّجُلُ بِهَذِهِ الْأَسْمَاءِ هَذَا کُلَّهُ فَقَالَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَا تَحُثُّوا النَّاسَ عَلَیْهَا فَإِنِّی أَخْشَی أَنْ یَتْرُکُوا الْعَمَلَ وَ یَتَّکِلُوا عَلَیْهَا ثُمَّ قَالَ صلی الله علیه و آله یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (2) یَغْفِرُ اللَّهُ لِقَائِلِهَا وَ لِأَهْلِ بَیْتِهِ وَ لِمُؤَدِّبِ بَلَدِهِ وَ لِأَهْلِ مَدِینَتِهِ کُلِّهِمْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ هَذِهِ الْأَسْمَاءُ وَ الدُّعَاءُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ أَنْتَ اللَّهُ وَ أَنْتَ الرَّحْمَنُ وَ أَنْتَ الرَّحِیمُ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ الْأَوَّلُ الْآخِرُ الظَّاهِرُ الْبَاطِنُ الْحَمِیدُ الْمَجِیدُ الْمُبْدِئُ الْمُعِیدُ الْوَدُودُ الشَّهِیدُ الْقَدِیمُ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ الْعَلِیمُ الصَّادِقُ الرَّءُوفُ الرَّحِیمُ الشَّکُورُ الْغَفُورُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ.

ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ الرَّقِیبُ الْحَفِیظُ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ الْعَظِیمُ الْعَلِیمُ الْغَنِیُّ الْوَلِیُّ الْفَتَّاحُ الْمُرْتَاحُ الْقَابِضُ الْبَاسِطُ الْعَدْلُ الْوَفِیُّ الْوَلِیُّ الْحَقُّ الْمُبِینُ الْخَلَّاقُ الرَّزَّاقُ الْوَهَّابُ التَّوَّابُ الرَّبُّ الْوَکِیلُ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ الدَّیَّانُ الْمُتَعَالِی

ص: 376


1- 1. مهج الدعوات ص 113- 115.
2- 2. ما بین العلامتین ساقط عن الکمبانیّ.

نزدیک و برآورنده حاجت و برانگیزاننده و میراث برنده، تویی غنی باقی بعد از همه چیز و زنده همیشگی که نمی میرد، و پاینده و صاحب روشنی و آفریننده و تویی یکتای و قهرکننده و یگانه و مقصود در حاجتها کسی که نزایید و زاییده نشد و برای او مانندی نیست.

تویی صاحب نعمت و بسیار توانای بسیار دانای امور پنهان و پدید آورنده در ابتدا و از نو آفریننده و اخذکننده ارواح و بخشنده زندگانی و خواننده به عبادت و اطاعت و پاکیزه بسیار قادر رزق دهنده فریاد رسنده دفعکننده بلندکننده ضرر رساننده نفع رساننده و عزیز گرداننده و خوار گرداننده و تویی بخشنده و نعمت دهنده و نگاهبان کرم کننده و نیکوکننده احسان کننده رحمت کننده بخشش نماینده و زنده کننده میراننده و تویی آن کسی که انجام می دهد آنچه را که خواهد .

و تویی صاحب پادشاهی، می دهی تو پادشاهی را به هر کس که می خواهی و می ستانی پادشاهی را از هر شخص که خواهی و عزیز می کنی کسی را که می خواهی و خوار میگردانی کسی را که خواهی به دست قدرت توست خوبی به درستی که تو بر همه چیز بسیار توانایی، شب را در روز داخل می کنی و روز را در شب داخل می نمایی و زنده را از مرده بیرون می آوری و مرده را از زنده بیرون می آوری و روزی می دهی هر که را می خواهی بی حساب خداست شکافنده شب برای بیرون آوردن صبح و شکافنده دانه و هسته است، تنزیه می کنند برای او آنچه در آسمانها و زمین است و اوست غلبه کننده با عزّت و حکم کننده دانا.

خداوندا آنچه را که در این روز و این شب گفتم یا قسم یاد نمودم یا نذر نمودم پس اراده تو در نزد همه آنهاست آنچه را که خواستی شد و آنچه را که نخواستی نشد. پس دفع کن از من بلاها و موانع خیر را به قدرت و توانایی خود پس به درستی که نیرو و قدرتی نیست مگر به خدای بلند مرتبه بزرگ.

خداوندا به حقّ این نام ها که ثابت اند در نزد تو رحمت فرست بر محمّد و بر آل محمّد و مرا بیامرز و بر من رحم نما و بر من باز گرد و از من قبول نمای و حال مرا نیکو گردان و برای من کارهای مرا آسان گردان و بر من روزی مرا فراخ گردان و مرا به سبب بخشش ذات خود از همه خلایق خود بی نیاز گردان و روی و دست و زبان مرا از در خواست از غیر تو نگاهدار و برای من از امر من گشایشی قرار ده و محلّ بیرون رفتنی پس به درستی که تو می دانی و من نمی دانم و قادر و توانایی و نیستم قادر و تو بر همه چیز توانایی به حقّ شفقت تو ای رحم کننده ترین رحم کنندگان و درود فرستد خدای بر محمّد که پیشوای فرستادگان است و بر آل او که پاک و مطهرند.(1)

روایت27.

مهج الدعوات: دوست من و برادر من محمّد بن محمّد بن قاضی آوی روایت نمود، که خدای تعالی نیکبختی او را زیاد گرداند و خاتمه او را نیکو گرداند. و او حکایت عجیبی و سبب غریبی را ذکر نمود و آن حکایت این است که: بر آوی حادثه ای و بلایی وارد شد. پس این دعا را در میان اوراقی چند یافت که او این دعا را در میان آن اوراق بین

ص: 377


1- . مهج الدعوات: 119-117

الْقَرِیبُ الْمُجِیبُ الْبَاعِثُ الْوَارِثُ الْوَاسِعُ الْبَاقِی الْحَیُّ الدَّائِمُ الَّذِی لَا یَمُوتُ الْقَیُّومُ النُّورُ الْغَفَّارُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ الْأَحَدُ الصَّمَدُ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ ذُو الطَّوْلِ الْمُقْتَدِرُ عَلَّامُ الْغُیُوبِ الْبَدِی ءُ الْبَدِیعُ الْقَابِضُ الْبَاسِطُ الدَّاعِی الظَّاهِرُ الْمُقِیتُ الْمُغِیثُ الدَّافِعُ الرَّافِعُ الضَّارُّ النَّافِعُ الْمُعِزُّ الْمُذِلُّ المُطْعِمُ الْمُنْعِمُ الْمُهَیْمِنُ الْمُکْرِمُ الْمُحْسِنُ الْمُجْمِلُ الْحَنَّانُ الْمُفْضِلُ الْمُحْیِی الْمُمِیتُ الْفَعَّالُ لِمَا یُرِیدُ مَالِکُ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ وَ تُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ فالِقُ الْإِصْباحِ وَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوی یُسَبِّحُ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ اللَّهُمَّ مَا قُلْتُ مِنْ قَوْلٍ أَوْ حَلَفْتُ مِنْ حَلْفٍ أَوْ نَذَرْتُ مِنْ نَذْرٍ فِی یَوْمِی هَذَا وَ لَیْلَتِی هَذِهِ فَمَشِیَّتُکَ بَیْنَ یَدَیْ ذَلِکَ مَا شِئْتَ مِنْهُ کَانَ وَ مَا لَمْ تَشَأْ مِنْهُ لَمْ یَکُنْ فَادْفَعْ عَنِّی بِحَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ فَإِنَّهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذِهِ الْأَسْمَاءِ عِنْدَکَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِی وَ ارْحَمْنِی وَ تُبْ عَلَیَّ وَ تَقَبَّلْ مِنِّی وَ أَصْلِحْ لِی شَأْنِی وَ یَسِّرْ أُمُورِی وَ وَسِّعْ عَلَیَّ فِی رِزْقِی وَ أَغْنِنِی بِکَرَمِ وَجْهِکَ عَنْ جَمِیعِ خَلْقِکَ وَ صُنْ وَجْهِی وَ یَدِی وَ لِسَانِی عَنْ مَسْأَلَةِ غَیْرِکَ وَ اجْعَلْ لِی مِنْ أَمْرِی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً فَإِنَّکَ تَعْلَمُ وَ لَا أَعْلَمُ وَ تَقْدِرُ وَ لَا أَقْدِرُ وَ أَنْتَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِنَا سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ (1).

«27»

مهج، [مهج الدعوات] حَدَّثَنِی صَدِیقِی وَ الْمُوَاخِی لِی مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْقَاضِی الْآوِیُّ ضَاعَفَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ سَعَادَتَهُ وَ شَرَّفَ خَاتِمَتَهُ وَ ذَکَرَ حَدِیثاً عَجِیباً وَ سَبَباً غَرِیباً وَ هُوَ أَنَّهُ کَانَ قَدْ حَدَثَتْ لَهُ حَادِثَةٌ فَوَجَدَ هَذَا الدُّعَاءَ فِی أَوْرَاقٍ لَمْ یَجْعَلْهُ فِیهَا بَیْنَ

ص: 377


1- 1. مهج الدعوات ص 117- 119.

کتابهایش نگذارده بود. پس چون این دعا را در کتابی نوشت، نسخه اصل مفقود گشت و من این دعا را در نسخه کهنه ای دیدم که به آن آب رسیده بود و در این دعا زیادتی ها و نقصان ها بود با آنچه محمّد بن آوی روایت نموده بود و این نسخه را ابن وزیر ورّاق به من داد و گفت که من این را برای ولد احمد مقری أعرج به یک درهم و نیم خریدم ممکن است این دعا در کتاب ها موجود باشد و برادرم رضا آوی جای آن را نمی دانست خدا جلّ جلاله او را به آشنایی با آن نعمت داد و آن را از او رضی الله عنه ذکر کردیم و این دعا به دعای عبرات نامیده می شود و ذکر آن خواهد آمد:

«خداوندا از تو می خواهم ای رحم کننده بر اشکهای چشم و ای زداینده اندوه ها، تویی آنکه پراکنده می کنی ابرهای محنت­ها را که گران گردیدند و ابر سختی ها را می زدایی که دامن ها به دنبال خود کشانید و زراعت آن کینه ها را گیاه خشک شده می گردانی و بنیان آن را پوسیده می کنی و مغلوب را غلبه کننده و طلب کرده شده را طلب کننده و خشم کرده شده را خشم کننده و قدرت داشته شده بر او را قدرت دارنده قرار می دهی.

ای خدای من چه بسا از بنده ای که تو را خواند به آنکه «من مغلوبم پس یاری فرما» پس از یاری خود برای او درهای آسمان را گشودی به آبی به غایت ریزان و روان ساختی برای او از یاری خود چشمه ها پس رسید آب خلاصی او بر امری که مقدر شد و او را برای محافظتش بر کشتی صاحب تخته ها و میخ ها سوار کردی ای پروردگار من به درستی که من مغلوب شدم پس یاری فرما ای پروردگار من به درستی که مغلوب گشتم پس یاری فرما ای پروردگار من به درستی که من مغلوب شدم پس یاری فرما پس رحمت فرست بر محمّد و بر آل محمّد و بگشای برای من از یاری خود درهای آسمان را به آبی بسیار ریزان و روان کن برای من از مدد خود چشمه ها را تا آنکه برسد آب خلاصی من بر امری که تقدیر شد و مرا ای پروردگار من از نگاهداشتن خود بر کشتی نجات صاحب تخته ها و میخ ها سوار کن .

ای کسی که هر گاه بنده تو در شبی تاریک از حیرانی خود داخل شود و دوستی نزدیک را نیابد که به فریاد او برسد، ای پروردگار من یاری تو را می یابد که فریادرس و کمک کننده به اوست و تو را دوستی می یابد که او را به سرعت طلب می کند و از سختی و دشواری­اش نجات می دهد و از نشانه های نجات از آن امر مهم را برای او آشکار می کند.

خداوندا پس ای کسی که قدرت و توانایی او قهرکننده است و عقوبتهای او هر صاحب جبروتی را شکننده است و هر کافر پلیدی را هلاک کننده است، رحمت فرست ای پروردگار من بر محمّد و بر آل محمّد و نظر کن به سوی من ای پروردگار من نظری از

ص: 378

کُتُبِهِ فَنَسَخَ مِنْهُ نُسْخَةً فَلَمَّا أَنْسَخَهُ فَقَدَ الْأَصْلَ الَّذِی کَانَ قَدْ وَجَدَ وَ رَأَیْتُ هَذَا الدُّعَاءَ فِی نُسْخَةٍ عَتِیقَةٍ قَدْ أَصَابَ بَعْضَهَا بَلَلٌ وَ فِیهِ زِیَادَةٌ وَ نُقْصَانٌ أَحْضَرَهَا ابْنُ الْوَزِیرِ الْوَرَّاقُ وَ ذَکَرَ أَنَّهُ اشْتَرَاهَا لِوَلَدِ مُحَمَّدٍ الْمُقْرِی الْأَعْرَجِ بِدِرْهَمٍ وَ نِصْفٍ وَ یُمْکِنُ أَنْ یَکُونَ هَذَا الدُّعَاءُ کَانَ مَوْجُوداً فِی الْکُتُبِ وَ مَا کَانَ أَخِی الرِّضَا الْآوِیُّ یَعْرِفُ مَوْضِعَهُ فَأَنْعَمَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ عَلَیْهِ بِتَعْرِیفِهِ کَمَا ذَکَرْنَاهُ عَنْهُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَ یُسَمَّی دُعَاءَ الْعَبَرَاتِ وَ سَیَأْتِی ذِکْرُهُ وَ هُوَ:

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ یَا رَاحِمَ الْعَبَرَاتِ وَ یَا کَاشِفَ الْکُرُبَاتِ أَنْتَ الَّذِی تَقْشَعُ سَحَابَ الْمِحَنِ (1)

وَ قَدْ أَمْسَتْ ثِقَالًا وَ تَجْلُو ضِبَابَ الْإِحَنِ وَ قَدْ سَحَبَتْ أَذْیَالًا وَ تَجْعَلُ زَرْعَهَا هَشِیماً وَ بُنْیَانَهَا هَدِیماً وَ عِظَامَهَا رَمِیماً وَ تَرُدُّ الْمَغْلُوبَ غَالِباً وَ الْمَطْلُوبَ طَالِباً وَ الْمَقْهُورَ قَاهِراً وَ الْمَقْدُورَ عَلَیْهِ قَادِراً إِلَهِی فَکَمْ مِنْ عَبْدٍ نَادَاکَ رَبِّ إِنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ فَفَتَحْتَ لَهُ مِنْ نَصْرِکَ أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ وَ فَجَّرْتَ لَهُ مِنْ عَوْنِکَ عُیُوناً فَالْتَقَی مَاءُ فَرَجِهِ عَلی أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ وَ حَمَلْتَهُ مِنْ کِفَایَتِکَ عَلی ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ یَا رَبِّ إِنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ یَا رَبِّ إِنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ یَا رَبِّ إِنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْتَحْ لِی مِنْ نَصْرِکَ أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ وَ فَجِّرْ لِی مِنْ عَوْنِکَ عُیُوناً لِیَلْتَقِیَ مَاءَ فَرَجِی عَلَی أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ وَ احْمِلْنِی یَا رَبِّ مِنْ کِفَایَتِکَ عَلی ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ یَا مَنْ إِذَا وَلَجَ الْعَبْدُ فِی لَیْلٍ مِنْ حَیْرَتِهِ بَهِیمٍ (2)

وَ لَمْ یَجِدْ صَرِیخاً یُصْرِخُه مِنْ وَلِیٍّ حَمِیمٍ وَ جُدْ یَا رَبِّ مِنْ مَعُونَتِکَ صَرِیخاً مُغِیثاً وَ وَلِیّاً یَطْلُبُهُ حَثِیثاً یُنَجِّیهِ مِنْ ضِیقِ أَمْرِهِ وَ حَرَجِهِ وَ یُظْهِرُ لَهُ مِنَ الْمُهِمِّ مِنْ أَعْلَامِ فَرَجِهِ اللَّهُمَّ فَیَا مَنْ قُدْرَتُهُ قَاهِرَةٌ وَ آیَاتُهُ بَاهِرَةٌ وَ نَقِمَاتُهُ قَاصِمَةٌ لِکُلِّ جَبَّارٍ دَامِغَةٌ لِکُلِّ کَفُورٍ خَتَّارٍ صَلِّ یَا رَبِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ انْظُرْ إِلَیَّ یَا رَبِّ نَظْرَةً مِنْ

ص: 378


1- 1. اقشع السحاب: أزاله و کشفه، و الضباب: ندی کالغبار او هو سحاب رقیق یغشی الأرض کالدخان، و الاحن جمع احنة: الحقد و العداوة.
2- 2. لیل بهیم: شدید الظلمة لا ضوء فیها الی الصباح.

نظرهای خود را در حالی که آن نظر، رحم کننده باشد و به سبب آن نظر تاریکی ثابت پاینده را از من برطرف کنی که آن عبارت است از آفتی که به سبب آن پستان های حیوانات خشک شد و به خاطر آن زراعت­ها تلف شد و به سبب آن اشک­ها جاری شد و به سبب آن، ناامیدی دلها را فراگرفت و به سبب آن نفس ها جاری شد و آرام گرفت.

خداوندا رحمت فرست بر محمّد و بر آل محمّد و طلب می کنم از تو نگاهداشتن و حفظ کردنِ درختانی که دست قدرت خدا آنها را کاشت و آنها از آب حیات آب داد، از اینکه به دست شیطان قطع شوند و به تبر او بریده و از بیخ شکسته شوند.

ای خدای من کیست بهتر از تو که منع کننده از حرام تو باشد و کیست سزاوارتر از تو به اینکه پاسبان و منع کننده حریم تو باشد و ای خدای من به درستی که امر بر من سخت گشت پس آن را آسان کن و درشت و سخت گشت پس آن را نرم گردان و به درستی که دلها ترسیدند پس آنها را تسلّی ده و نفس ها خوف و اضطراب نمودند پس آنها را ساکن گردان.

ای خدای من جبران کن قدم هایی را که لغزیدند و عقل هایی را که در بیابان های حیرت گمراه شدند؛ که اگر ببیند شکسته آن را ترمیم نمودی و اسیر آن را آزاد کردی و پناه جوی آن را پناه دادی، ضرر و بلا به شخص ضرر رسیده زیان می­رساند خواننده او به عذاب و هلاکت را، اجابت می­کند؛ پس آیا نیکوست از زیادتی احسان تو که آن مضرور را طعمه بلا قرار دهی و حال آنکه او از تو امیدوار است یا آنکه آیا نیکوست از عدالت تو که فرو رود به دریای بزرگ عقوبت ها و حال آنکه به سوی تو پناه آورنده است؟

ای مولای من اگر خود را در پرهیزکاری خسته نمی کنم و در حمل بارهای فرمانبرداری به مرتبه خشنودی تو نمی رسم و داخل در جماعتی که دنیا را ترک کردند نیستم، که ایشان خشکیده شکم هایند از گرسنگی و ضعیف شد چشمانشان از جهت گریه کردن بسیار، بلکه به نزد تو آمدم ای پروردگار من! با عملی ضعیف و پشتی سنگین از گناهان و لغزش ها و نفسی که به راحتی عادت کرده و تسلیم امروز و فردا کردن شده است.

پس آیا ای پروردگار من، این وسیله و بهانه برای تو کافی نیست که من برای دوستان تو دوستدارم و در دوستی ایشان تجاوزکننده از حد هستم؟ و ردای بلای ایشان را بر تن کرده­ام و کتابی که رنج ایشان را دربردارد می­خوانم؟ آیا کافی نیست مرا آنکه روز را به شب می کنم در میان ایشان در حالی که ستم رسیده ام و شب را به صباح می آورم در حالی که خشم فرو برده ام و بعد از اندوه ها اندوه های دیگر را و بعد از دلگیری­ها دلگیری­های دیگر را سپری می­کنم؟

ای پروردگار من آیا نزد تو احترامی برای آنها وجود ندارد که ضایع نگردد و کفالتی که به کمترین آن راضی شود پس چرا از من یاری خود را منع می کنی؟

ص: 379

نَظَرَاتِکَ رَحِیمَةً تُجِلُّ بِهَا عَنِّی ظُلْمَةً وَاقِفَةً مُقِیمَةً مِنْ عَاهَةٍ جَفَّتْ مِنْهَا الضُّرُوعُ وَ تَلِفَتْ مِنْهُ الزُّرُوعُ وَ انْهَلَّتْ مِنْ أَجْلِهَا الدُّمُوعُ وَ اشْتَمَلَ بِهَا عَلَی الْقُلُوبِ الْیَأْسُ وَ جَرَتْ وَ سَکَنَتْ بِسَبَبِهَا الْأَنْفَاسُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَسْأَلُکَ حِفْظاً حِفْظاً لِغَرَائِسَ غَرَسَتْهَا یَدُ الرَّحْمَنِ وَ شُرْبُهَا مِنْ مَاءِ الْحَیَوَانِ أَنْ تَکُونَ بِیَدِ الشَّیْطَانِ تُحَزُّ وَ بِفَأْسِهِ تُقْطَعُ وَ تُجَزُّ إِلَهِی مَنْ أَوْلَی مِنْکَ أَنْ یَکُونَ عَنْ حَرِیمِکَ دَافِعاً وَ مَنْ أَجْدَرُ مِنْکَ أَنْ یَکُونَ عَنْ حِمَاکَ حَارِساً وَ مَانِعاً إِلَهِی إِنَّ الْأَمْرَ قَدْ هَالَ فَهَوِّنْهُ وَ خَشُنَ فَأَلِنْهُ وَ إِنَّ الْقُلُوبَ قَدْ کَاعَتْ فَهَمِّنْهَا(1)

وَ النُّفُوسَ ارْتَاعَتْ فَسَکِّنْهَا إِلَهِی تَدَارَکْ أَقْدَاماً زَلَّتْ وَ أَفْهَاماً فِی مَهَامِهِ (2) الْحَیْرَةِ ضَلَّتْ أَنْ رَأَتْ جَبْرَکَ عَلَی کَسِیرِهَا وَ إِطْلَاقَکَ لِأَسِیرِهَا وَ إِجَارَتَکَ لِمُسْتَجِیرِهَا أَجْحَفَ الضُّرُّ بِالْمَضْرُورِ مَعَ دَاعِیهِ الْوَیْلَ وَ الثُّبُورَ فَهَلْ یَحْسُنُ مِنْ فَضْلِکَ أَنْ تَجْعَلَهُ فَرِیسَةَ الْبَلَاءِ وَ هُوَ لَکَ رَاجٍ أَمْ هَلْ یَجْمُلُ مِنْ عَدْلِکَ أَنْ یَخُوضَ فِی لُجَّةِ النَّقِمَاتِ وَ هُوَ إِلَیْکَ لَاجٍ مَوْلَایَ لَئِنْ کُنْتُ لَا أَشُقُّ عَلَی نَفْسِی فِی التُّقَی وَ لَا أَبْلُغُ فِی حَمْلِ أَعْبَاءِ الطَّاعَةِ مَبْلَغَ الرِّضَا وَ لَا أَنْتَظِمُ فِی سِلْکِ قَوْمٍ رَفَضُوا الدُّنْیَا فَهُمْ خُمْصُ الْبُطُونِ مِنَ الطَّوَی عُمْشُ الْعُیُونِ مِنَ الْبُکَاءِ بَلْ أَتَیْتُکَ یَا رَبِّ بِضَعْفٍ مِنَ الْعَمَلِ وَ ظَهْرٍ ثَقِیلٍ بِالْخَطَاءِ وَ الزَّلَلِ وَ نَفْسٍ لِلرَّاحَةِ مُعْتَادَةٍ وَ لِدَوَاعِی التَّسْوِیفِ مُنْقَادَةٍ أَ مَا یَکْفِیکَ یَا رَبِّ وَسِیلَةً إِلَیْکَ وَ ذَرِیعَةً لَدَیْکَ أَنَّنِی لِأَوْلِیَائِکَ مُوَالٍ وَ فِی مَحَبَّتِهِمْ مُغَالٍ وَ لِجِلْبَابِ الْبَلَاءِ فِیهِمْ لَابِسٌ وَ لِکِتَابِ تَحَمُّلِ الْعَنَاءِ بِهِمْ دَارِسٌ أَ مَا یَکْفِینِی أَنْ أَرُوحَ فِیهِمْ مَظْلُوماً أَوْ أَغْدُوَ مَکْظُوماً وَ أَقْضِیَ بَعْدَ هُمُومٍ هُمُوماً وَ بَعْدَ وُجُومٍ وُجُوماً.

أَ مَا عِنْدَکَ یَا رَبِّ بِهَذَا حُرْمَةٌ لَا تَضِیعُ وَ ذِمَّةٌ بِأَدْنَاهَا یَقْتَنِعُ فَلِمَ تَمْنَعُنِی نَصْرَکَ؟

ص: 379


1- 1. کذا، و الصحیح فطمنها کما فی المصدر و کما سیأتی فی النسخة الثانیة، و کیعوعة القلب: جبنها و روعتها.
2- 2. المهامه جمع مهمه: البلد المقفر و المفازة البعیدة.

ای پروردگار من و من غرق شدم و مرا رها می کنی در حالی که در آتش دشمن تو می سوزم آیا تو دوستان خود را شکار دشمنان خود و صیدی برای حیله ایشان قرار می دهی و از هلاک کردن دشمنان قلاده هایی بر گردن آنان آویزان می کنی و در حالی که تویی صاحب جان های ایشان اگر آنها را بستانی از حرکت باز ایستند و در دست قدرت تو است بن مایه جان های ایشان که اگر آن را قطع کنی هلاک می شوند و چه چیز تو را منع می کند ای پروردگار من از آنکه باز داری قدرت ایشان را و لباس حفاظت خود را از آنان برکنی و آنان را دور کنی از سلامتی که به سبب آن در زمین تو خوشحالی می کنند و در میدان ستم تکبر می ورزند .

خداوندا رحمت فرست بر محمّد و بر آل محمّد و مرا دریاب تا وقتی که غرق نشدم و مرا دریاب قبل از آنکه آفتاب عمرم غروب کند.

ای خدای من چه بسا ترسنده ای که به سوی پادشاهی پناه برد پس با امنیّت و امان از نزد او بازگشت پس ای پروردگار من آیا به پادشاهی بزرگتر از پادشاهی تو روی کنم؟ یا نیکویی فراخ تر از نیکویی تو؟ یا توانایی بیشتر از توانایی تو؟ یا پیروزی گرامی تراز پیروزی تو؟ عذری ندارم اگر از بخشش تو در کفایت نیکت محروم شوم و تو کسی هستی که امیدوار به تو ناامید نگردد و در خواست کننده از تو رانده نشود.

خداوندا خداوندا کجاست رحمت تو که یاری مردم مستضعف است؟ خداوندا کجاست کجاست کارگزاری تو که یاری خلائق فریاد طلب است؟ و کجاست کجاست عنایت تو که سپری است برای کسانی که هدف ظلم روزگار قرار گرفتند؟ به من روی کن به من روی کن ای پروردگار من خلاص کن مرا از گروه ستمکاران به درستی که من مبتلا به سختی ام و تو رحم کننده ترین رحم کنندگانی.

ای مولای من حیرت مرا در کارم و چرخیدن در سختی ها و پیچیدگی ام بر سوختگی دل و گرمی سینه ام را می بینی پس رحمت فرست ای پروردگار من بر محمّد و بر آل محمّد و ای پروردگار من به حقّ آنچه سزاوار آنی گشادگی و بیرون آمدن از بلا را بر من ببخش و ای پروردگار من به جانب خیر و خوبی راهی برای من آسان گردان و خداوندا کسی که برای من دامی پهن کرد تا مرا در آن بیاندازد او را در نیرنگ خود گرفتار کن و کسی که برای من چاهی کند تا مرا در آن بیاندازد خودش را در آن بیانداز و خداوندا بدی آن شخص و حیله او و فساد او و آزار او را از من دور کن و هر آنچه که بر می گردانی از کسی که خود را تسلیم دین آن چیره قرار داد و فرا خواننده ای که به سوی ایمان می خواند.

ای خدای من این بنده توست این بنده توست برآور خواسته او را و این بنده ضعیف توست و این بنده ضعیف توست غم او را بزدای پس هر ریسمانی جز ریسمان تو از او قطع شد و هر سایه ای مگر سایه رحمت تو از ا و کوتاه گردید .

پس به سجده می روی و می گویی:ای خدای من رویی که به رغبت خود به سوی تو روی آورد، سزاوار است که او را اجابت کنی

ص: 380

یَا رَبِّ وَ هَا أَنَا ذَا غَرِیقٌ وَ تَدَعُنِی وَ أَنَا بِنَارِ عَدُوِّکَ حَرِیقٌ أَ تَجْعَلُ أَوْلِیَاءَکَ لِأَعْدَائِکَ طَرَائِدَ وَ لِمَکْرِهِمْ مَصَائِدَ وَ تُقَلِّدُهُمْ مِنْ خَسْفِهِمْ قَلَائِدَ وَ أَنْتَ مَالِکُ نُفُوسِهِمْ أَنْ لَوْ قَبَضْتَهَا جَمَدُوا وَ فِی قَبْضَتِکَ مَوَادُّ أَنْفَاسِهِمْ لَوْ قَطَعْتَهَا خَمَدُوا فَمَا یَمْنَعُکَ یَا رَبِّ أَنْ تَکُفَّ بَأْسَهُمْ وَ تَنْزِعَ عَنْهُمْ مِنْ حِفْظِکَ لِبَاسَهُمْ وَ تُعْرِیَهُمْ مِنْ سَلَامَةٍ بِهَا فِی أَرْضِکَ یَفْرَحُونَ وَ فِی مَیْدَانِ الْبَغْیِ یَمْرَحُونَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَدْرِکْنِی وَ لَمَّا یُدْرِکْنِی الْغَرَقُ وَ تَدَارَکْنِی وَ لَمَّا غَیَّبَ شَمْسِیَ الشَّفَقُ إِلَهِی کَمْ مِنْ عَبْدٍ خَائِفٍ الْتَجَأَ إِلَی سُلْطَانٍ فَآبَ عَنْهُ مَحْفُوفاً بِأَمْنٍ وَ أَمَانٍ أَ فَأَقْصِدُ یَا رَبِّ أَعْظَمَ مِنْ سُلْطَانِکَ سُلْطَاناً أَمْ أَوْسَعَ مِنْ إِحْسَانِکَ إِحْسَاناً أَمْ أَکْثَرَ مِنِ اقْتِدَارِکَ اقْتِدَاراً أَمْ أَکْرَمَ مِنِ انْتِصَارِکَ انْتِصَاراً مَا عُذْرِی یَا إِلَهِی إِذَا حُرِمْتُ فِی حُسْنِ الْکِفَایَةِ نَائِلَکَ وَ أَنْتَ الَّذِی لَا یُخَیَّبُ آمِلُکَ وَ لَا یُرَدُّ سَائِلُکَ إِلَهِی إِلَهِی أَیْنَ رَحْمَتُکَ الَّتِی هِیَ نُصْرَةُ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الْأَنَامِ اللَّهُمَّ أَیْنَ أَیْنَ کِفَایَتُکَ الَّتِی هِیَ نُصْرَةُ الْمُسْتَغِیثِینَ مِنَ الْأَنَامِ وَ أَیْنَ أَیْنَ عِنَایَتُکَ الَّتِی هِیَ جُنَّةُ الْمُسْتَهْدَفِینَ لِجَوْرِ الْأَیَّامِ إِلَیَّ إِلَیَّ بِهَا یَا رَبِ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ إِنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ مَوْلَایَ تَرَی تَحَیُّرِی فِی أَمْرِی وَ تَقَلُّبِی فِی ضُرِّی وَ انْطِوَایَ عَلَی حُرْقَةِ قَلْبِی وَ حَرَارَةِ صَدْرِی فَصَلِّ یَا رَبِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ جُدْ لِی یَا رَبِّ بِمَا أَنْتَ أَهْلُهُ فَرَجاً وَ مَخْرَجاً وَ یَسِّرْ لِی یَا رَبِّ نَحْوَ الْیُسْرَی مَنْهَجاً وَ اجْعَلْ یَا رَبِّ مَنْ نَصَبَ لِی حِبَالًا لِیَصْرَعَنِی بِهَا صَرِیعَ مَا مَکَرَ وَ مَنْ حَفَرَ لِی بِئْراً لِیُوقِعَنِی فِیهَا أَنْ یَقَعَ فِیمَا حَفَرَ وَ اصْرِفِ اللَّهُمَّ عَنِّی مِنْ شَرِّهِ وَ مَکْرِهِ وَ فَسَادِهِ وَ ضَرِّهِ مَا تَصْرِفُهُ عَمَّنْ قَادَ نَفْسَهُ لِدِینِ الدَّیَّانِ وَ مُنَادٍ یُنَادِی لِلْإِیمَانِ إِلَهِی عَبْدُکَ عَبْدُکَ أَجِبْ دَعْوَتَهُ وَ ضَعِیفُکَ ضَعِیفُکَ فَرِّجْ غُمَّتَهُ فَقَدِ انْقَطَعَ کُلُّ حَبْلٍ إِلَّا حَبْلَکَ وَ تَقَلَّصَ کُلُّ ظِلٍّ إِلَّا ظِلَّکَ وَ تَسْجُدُ وَ تَقُولُ إِلَهِی إِنَّ وَجْهاً إِلَیْکَ بِرَغْبَتِهِ تَوَجَّهَ خَلِیقٌ بِأَنْ تُجِیبَهُ وَ إِنَ

ص: 380

و پیشانی که برای زاری به درگاه تو سجده کرده باشد لایق است که برسد به آنچه اراده نمود و گونه ای که به سبب درخواست خود در نزد تو به خاک مالیده شد سزاوارست که برسد به مقصود خود و رستگار شود و این منم ای خدای من می بینی به خاک مالیدن گونه مرا و زاری کردن و سعی من در درخواست از تو و زیاده روی ام را پس ای پروردگار مرا به خواستم برسان و به شفقت خود آرزوهای مرا دریاب و به حقّ عزّت خود راه رسیدن به خواستهایم را آسان گردان و چیدن میوه اجابت کردن را برایم میسر گردان.

ای خدای من هیچ ستونی محکم تر از تو نیست تا به سوی رکنی محکم روی آورم و به سوی تو آمدم و در برآوردن حاجت هایم بر تو تکیه کردم و گفتاری محکمتر و درست تر از خواندن تو نیست تا به گفتاری محکم و درست یاری بجویم و تو را خواندم همچنان که فرمودی پس مرا اجابت کن به احسان خود همچنان که وعده نمودی، ای پروردگار من آیا باقی ماند چیزی جز اینکه مرا اجابت کنی و بر گریه و ناله من رحم کنی ای کسی که نیست خدایی به غیر از او و ای کسی که اجابت می کند بیچاره را هر گاه او را بخواند ای پروردگار من مرا بر گروه ستمکاران یاری ده و در بسته را بر من بگشای و تو بهترین گشایندگانی و مهربانی کن به من ای پروردگار من و به همه مردان و زنان مؤمن به رحمت خود ای رحم کننده ترین رحم کنندگان.(1)

می گوید: سیّد ما و مولای ما امام عالم عمل کننده فقیه علامه فاضل صالح زاهد ابو القاسم علیّ بن موسی بن جعفر محمّد بن طاوس علوی فاطمی می گوید که خدای تعالی او را در دنیا و آخرت نیکبخت گرداند و به او هر آن چیزی را عطا نماید که او را خوشحال سازد به حقّ محمّد و آل او که پاکان و پاکیزگان هستند: و هنگامی که این دعا را بعد از وفات برادرم قاضی رضی الدّین آوی که خدا او را بیامرزد و خدای تعالی قبر او را پر نور گرداند در یک مجلد کتاب کهنه ای یافتم که در آن زیادی ها و نقصان هایی بود نسبت به آن چیزی که حاضر کرد آن را نزد من برادر علیّ مشهور به ابن وزیر ورّاق که در اوّل آن کتاب دعای طلحی بود و همانطور که ذکر کرده بودیم قدیمی است و اکنون آن دعا را برای روشن کردن اسرار آن و فوائد نورانی آن، ذکر می­کنم همانطور که آن را یافتم. و دعا این است:

خداوندا از تو می خواهم ای رحم کننده بر اشک های چشم و ای زداینده اندوه ها تویی آنکه پراکنده می کنی ابرهای محنت ها را که سنگین گردیدند و ابرهای فتنه ها را می شکافی که دامن کشاندند و زراعت آن را خشک می گردانی و بنیان آن را پوسیده می کنی و مغلوب را غلبه کننده و طلب کرده شده را طلب کننده و خشم کرده شده را خشم کننده و چیره را چیره کننده و قدرت داشته شده بر او را قدرت دارنده قرار می دهی.

ص: 381


1- . مهج الدعوات: 427-423

جَبِیناً لَکَ بِابْتِهَالِهِ سَجَدَ حَقِیقٌ أَنْ یَبْلُغَ مَا قَصَدَ وَ إِنَّ خَدّاً لَدَیْکَ بِمَسْأَلَتِهِ تَعَفَّرَ جَدِیرٌ بِأَنْ یَفُوزَ بِمُرَادِهِ وَ یَظْفَرَ وَ هَا أَنَا ذَا یَا إِلَهِی قَدْ تَرَی تَعَفُّرَ خَدِّی وَ ابْتِهَالِی وَ اجْتِهَادِی فِی مَسْأَلَتِکَ وَ جِدِّی فَتَلَقَّ یَا رَبِّ رَغَبَاتِی بِرَأْفَتِکَ قَبُولًا وَ سَهِّلْ إِلَیَّ طَلِبَاتِی بِعِزَّتِکَ وُصُولًا وَ ذَلِّلْ لِی قُطُوفَ ثَمَرَةِ إِجَابَتِکَ تَذْلِیلًا إِلَهِی لَا رُکْنَ أَشَدُّ مِنْکَ فَآوِیَ إِلَی رُکْنٍ شَدِیدٍ وَ قَدْ أَوَیْتُ إِلَیْکَ وَ عَوَّلْتُ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِی عَلَیْکَ وَ لَا قُوَّةَ لِی أَشَدُّ مِنْ دُعَائِکَ فَأَسْتَظْهِرَ بِقَوْلٍ شَدِیدٍ وَ قَدْ دَعَوْتُکَ کَمَا أَمَرْتَ فَاسْتَجِبْ لِی بِفَضْلِکَ کَمَا وَعَدْتَ فَهَلْ بَقِیَ یَا رَبِّ إِلَّا أَنْ تُجِیبَ وَ تَرْحَمَ مِنِّی الْبُکَاءَ وَ النَّحِیبَ یَا مَنْ لَا إِلَهَ سِوَاهُ یَا مَنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ رَبِّ انْصُرْنِی عَلَی الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ وَ افْتَحْ لِی وَ أَنْتَ خَیْرُ الْفاتِحِینَ وَ الْطُفْ بِی یَا رَبِّ وَ بِجَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ (1).

یَقُولُ سَیِّدُنَا وَ مَوْلَانَا الْإِمَامُ الْعَالِمُ الْعَامِلُ الْکَامِلُ الْفَقِیهُ الْعَلَّامَةُ الْفَاضِلُ الزَّاهِدُ الْعَابِدُ الْوَرِعُ الْمُجَاهِدُ الْمَوْلَی الْأَعْظَمُ وَ الصَّدْرُ الْمُعَظِّمُ رُکْنُ الْإِسْلَامِ وَ الْمُسْلِمِینَ مَلِکُ الْعُلَمَاءِ وَ السَّادَاتِ فِی الْعَالَمِینَ ذُو الْحَسَبَیْنِ أَبُو الْقَاسِمِ عَلِیُّ بْنُ مُوسَی بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدٍ الطَّاوُسِ الْعَلَوِیُّ الْفَاطِمِیُّ أَسْعَدَهُ اللَّهُ فِی الدَّارَیْنِ وَ حَبَاهُ بِکُلِّ مَا تَقَرُّ بِهِ الْعَیْنُ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ لَمَّا وَجَدْتُ هَذَا الدُّعَاءَ بَعْدَ وَفَاةِ أَخِی الرَّضِیِّ الْقَاضِی الْآوِیِّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ وَ نَوَّرَ ضَرِیحَهُ وَ فِیهِ زِیَادَاتٌ حِسَانٌ وَ نُقْصَانٌ عَنِ الَّذِی أَحْضَرَهُ إِلَیَّ الْأَخُ عَلِیٌّ الْمُسَمَّی ابْنَ وَزِیرٍ الْوَرَّاقَ فِی جُمْلَةِ مُجَلَّدٍ أَوَّلُهُ دُعَاءُ الطَّلْحِیِّ وَ هُوَ عَتِیقٌ کَمَا کُنَّا ذَکَرْنَاهُ وَ هَا أَنَا أَذْکُرُ الدُّعَاءَ بِمَا وَجَدْتُهُ اسْتِظْهَاراً فِی حِفْظِ أَسْرَارِهِ وَ احْتِیَاطاً لِفَوَائِدِ أَنْوَارِهِ وَ هُوَ:

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ یَا رَاحِمَ الْعَبَرَاتِ وَ یَا کَاشِفَ الزَّفَرَاتِ أَنْتَ الَّذِی تَقْشَعُ سَحَائِبَ الْمِحَنِ وَ قَدْ أَمْسَتْ ثِقَالًا وَ تَجْلُو ضِبَابَ الْفِتَنِ وَ قَدْ سَحَبَتْ أَذْیَالًا وَ تَجْعَلُ ذرعها [زَرْعَهَا] هَشِیماً وَ بُنْیَانَهَا هَدِیماً وَ عِظَامَهَا رَمِیماً وَ تَرُدُّ الْمَغْلُوبَ غَالِباً وَ الْمَطْلُوبَ طَالِباً وَ الْمَقْهُورَ قَاهِراً وَ الْمَقْدُورَ عَلَیْهِ قَادِراً

ص: 381


1- 1. مهج الدعوات ص 423- 427.

ای خدای من چه بسا بنده ای که تو را خواند که من مغلوبم پس یاری فرما پس از یاری خود درهای آسمان را به آبی به غایت ریزان به روی او گشودی و برای او از یاری کردن خود چشمه ها روان ساختی پس رسید آب خلاصی او بر امری که مقدر شد و برای محافظت از او بر کشتی صاحب تخته ها و میخ ها سوار کردی ای کسی که هر گاه بنده تو در شبی تاریک از حیرانی خود داخل شود و دوستی نزدیک نیابد که به فریاد او برسد، ای پروردگار من به یاری تو فریادرس فریاد خواهی می یابد و دوستی که او را به سرعت طلب نماید و او را از تنگی امر و سختی او نجات دهد و نشانه های نجات او را ظاهر سازد.

خداوندا پس ای کسی که قدرت و توانایی او چیره کننده است و عقوبت های او هر صاحب جبروتی را در هم می شکند و هر کافر پلیدی را هلاک می کند، نگاهی از نگاه های مهربان تو را می خواهم که به سبب آن نظر از من تاریکی ثابت همیشگی را برطرف کنی که آن آفتی است که از جهت آن پستان های حیوانات خشک شد و از آن جهت زراعت ها نابود شد و اشک ها جاری گشت و به سبب آن آفت، ناامیدی بر دل ها شامل گشت و به سبب آن نفس ها جاری شد .

خداوندا از تو نگاهداری و محافظت را طلب می کنم برای غرائزی که دست قدرت خدا آنها را کاشت و آنها از آب حیات آب داد از اینکه به دست شیطان قطع شوند و به تبر او بریده و از بیخ شکسته شوند.

ای خدای من چه کسی بهتر از توست که از حرام تو منع کند و کیست سزاوارتر از تو که پاسبان حریم تو باشد و ای خدای من به درستی که امر من مرا به هول انداخت پس آن را آسان کن و سخت است پس آن را نرم گردان و به درستی که دل ها ترسیدند پس آنها را تسلّی ده و نفس ها خوف و اضطراب نمودند پس آنها را آرام کن.

ای خدای من ای خدای من قدم هایی که لغزیدند و عقل هایی را که در بیابان های حیرت گمراه شدند دریاب اگر ببیند که شکسته را ترمیم نمودی و اسیر را آزاد کردی و پناه جو را پناه دادی، آسیب ها زیان دیده را ضرر رساندند و خواننده او را به عذاب و هلاکت اجابت کرد پس آیا نیکوست از زیادتی احسان تو که آن مضرور را طعمه بلا قرار دهی و در حالی که به تو امیدوار است؟ یا آنکه نیکوست با عدالت تو که به دریای بزرگ عقوبت ها فرو رود در حالی که به سوی تو پناه آورده است؟

ای مولای من اگر خود را در پرهیزکاری خسته نمی کنم و در حمل بار اطاعت به مرتبه خشنودی تو نمی رسم و در میان جماعتی نیستم که دنیا را ترک کردند و از گرسنگی خشکیده شکم هایند و چشمانشان از جهت گریه کردن ضعیف شد ولی به نزد تو آمدم ای پروردگار من با عملی اندک و باری سنگین به گناهان و لغزش ها و نفسی که به راحتی عادت کرد و تسلیم انگیزه های ناپسند است.

پس ای پروردگار من، آیا این وسیله و بهانه برای من کافی نیست که من دوستدار دوستان توام و در دوستی ایشان از حدّ فراتر می روم و به خاطر آنان لباس بلا را به تن دارم و و کتاب تحمل سختی ها را از

ص: 382

فَکَمْ یَا إِلَهِی مِنْ عَبْدٍ نَادَاکَ رَبِّ إِنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ فَفَتَحْتَ مِنْ نَصْرِکَ لَهُ أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ وَ فَجَّرْتَ لَهُ مِنْ عَوْنِکَ عُیُوناً فَالْتَقَی الْماءُ عَلی أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ وَ حَمَلْتَهُ مِنْ کِفَایَتِکَ عَلی ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ یَا مَنْ إِذَا وَلَجَ الْعَبْدُ فِی لَیْلٍ مِنْ حَیْرَتِهِ بَهِیمٍ وَ لَمْ یَجِدْ لَهُ صَرِیخاً یُصْرِخُهُ مِنْ وَلِیٍّ حَمِیمٍ وَ جُدْ مِنْ مَعُونَتِکَ صَرِیخاً مُغِیثاً وَ وَلِیّاً یَطْلُبُهُ حَثِیثاً یُنَجِّیهِ مِنْ ضِیقِ أَمْرِهِ وَ حَرَجِهِ وَ یُظْهِرُ لَهُ أَعْلَامَ فَرَجِهِ اللَّهُمَّ فَیَا مَنْ قُدْرَتُهُ قَاهِرَةٌ وَ نَقِمَاتُهُ قَاصِمَةٌ لِکُلِّ جَبَّارٍ دَامِغَةٌ لِکُلِّ کَفُورٍ خَتَّارٍ أَسْأَلُکَ نَظْرَةً مِنْ نَظَرَاتِکَ رَحِیمَةً تُجْلِی بِهَا ظُلْمَةً عَاکِفَةً مُقِیمَةً فِی عَاهَةٍ جَفَّتْ مِنْهَا الضُّرُوعُ وَ تَلِفَتْ مِنْهَا الزُّرُوعُ وَ انْهَلَّتْ مِنْ أَجْلِهَا الدُّمُوعُ وَ اشْتَمَلَ لَهَا عَلَی الْقُلُوبِ الْیَأْسُ وَ جَرَتْ بِسَبَبِهَا الْأَنْفَاسُ إِلَهِی فَحِفْظاً حِفْظاً لِغَرَائِزَ غَرْسُهَا وَ شُرْبُهَا بِیَدِ الرَّحْمَنِ وَ نَجَاتُهَا بِدُخُولِ الْجِنَانِ أَنْ تَکُونَ بِیَدِ الشَّیْطَانِ تُحَزُّ وَ بِفَأْسِهِ تُقْطَعُ وَ تُجَزُّ إِلَهِی فَمَنْ أَوْلَی مِنْکَ بِأَنْ یَکُونَ عَنْ حَرِیمِکَ دَافِعاً وَ مَنْ أَجْدَرُ مِنْکَ بِأَنْ یَکُونَ عَنْ حِمَاکَ مَانِعاً إِلَهِی إِنَّ الْأَمْرَ قَدْ هَالَ فَهَوِّنْهُ وَ خَشُنَ فَأَلِنْهُ وَ إِنَّ الْقُلُوبَ کَاعَتْ فَطَمِّنْهَا وَ النُّفُوسَ ارْتَاعَتْ فَسَکِّنْهَا إِلَهِی إِلَهِی تَدَارَکْ أَقْدَاماً زَلَّتْ وَ أَفْهَاماً فِی مَهَامِهِ الْحَیْرَةِ ضَلَّتْ أَنْ رَأَتْ جَبْرَکَ عَلَی کَسِیرِهَا وَ إِطْلَاقَکَ لِأَسِیرِهَا وَ إِجَارِتَکَ لِمُسْتَجِیرِهَا أَجْحَفَ الضُّرُّ بِالْمَضْرُورِ وَ لَبَّی دَاعِیهِ بِالْوَیْلِ وَ الثُّبُورِ فَهَلْ تَدَعُهُ یَا مَوْلَایَ فَرِیسَةً لِلْبَلَاءِ وَ هُوَ لَکَ رَاجٍ أَمْ هَلْ یَخُوضُ لُجَّةَ الْغَمَّاءِ وَ هُوَ إِلَیْکَ لَاجٍ مَوْلَایَ إِنْ کُنْتُ لَا أَشُقُّ عَلَی نَفْسِی فِی التُّقَی وَ لَا أَبْلُغُ فِی حَمْلِ أَعْبَاءِ الطَّاعَةِ مَبْلَغَ الرِّضَا وَ لَا أَنْتَظِمُ فِی سِلْکِ قَوْمٍ رَفَضُوا الدُّنْیَا فَهُمْ خُمْصُ الْبُطُونِ مِنَ الطَّوَی ذُبُلُ الشِّفَاهِ مِنَ الظَّمَإِ عُمْشُ الْعُیُونِ مِنَ الْبُکَاءِ بَلْ أَتَیْتُکَ بِضَعْفٍ مِنَ الْعَمَلِ وَ ظَهْرٍ ثَقِیلٍ بِالْخَطَایَا وَ الزَّلَلِ وَ نَفْسٍ لِلرَّاحَةِ مُعْتَادَةٍ وَ لِدَوَاعِی الشَّرِّ مُنْقَادَةٍ أَ فَمَا یَکْفِینِی یَا رَبِّ وَسِیلَةً إِلَیْکَ وَ ذَرِیعَةً لَدَیْکَ إِنَّنِی لِأَوْلِیَاءِ دِینِکَ مُوَالٍ وَ فِی مَحَبَّتِهِمْ مُغَالٍ وَ لِجِلْبَابِ الْبَلَاءِ فِیهِمْ لَابِسٌ وَ لِکِتَابِ تَحَمُّلِ الْعَنَاءِ

ص: 382

آنها می آموزم.

آیا برای من کافی نیست که روز را به شب می کنم در میان ایشان در حالی که به من ستم شد و شب را به صباح می آورم در حالی که خشم خود را فرو برده ام و بعد از اندوه ها اندوه های دیگر را و بعد از دلگیری دلگیری دیگر را می گذرانم. ای پروردگار من آیا نزد تو نیست به سبب اینها احترامی که ضایع نگردد و حقّی که به کمترین آن قناعت شود پس چرا از من یاری خود را منع می کنی؟ ای پروردگار من و حال آنکه من غرق شدم؟ و مرا رها می کنی در آتش دشمن تو در حالی که می سوزم؟

آیا دوستان خود را شکار دشمنان خود و صیدی برای حیله ایشان قرار می­دهی و آیا از هلاک کردن دشمنان آنها قلاده ها بر گردن دوستان خود می اندازی و حال آنکه تویی صاحب جان های ایشان که اگر آنها را بستانی بی حرکت شوند و بن مایه جان های آنان در دست قدرت تو است که اگر آنها را قطع کنی هلاک می شوند و چه چیز تو را منع می کند ای پروردگار من از آنکه قدرتشان را باز داری و از ایشان لباس حفاظت خود را بیرون آوری و آنان را دور کنی از سلامتی که به سبب آن در زمین تو خوشحالی می کنند و در میدان ستم تکبر می ورزند. خداوندا رحمت فرست بر محمّد و بر آل محمّد و مرا دریاب تا غرق نشدم و مرا دریاب تا آفتاب عمر من غروب نکرد.

ای خدای من چه بسا ترسنده ای که به پادشاهی پناه برد و در امان و امنیت از نزد او بازگشت ای پروردگار من آیا به پادشاهی بزرگتر از تو روی کنم؟ یا نیکویی فراخ تر از نیکویی تو؟ یا توانایی بیشتر از توانایی تو؟ یا پیروزی گرامی تراز پیروزی تو؟ خدای من اگر در کفایت نیکت از بهره تو محروم شدم عذری ندارم و تو کسی هستی که امیدوار به تو ناامید نگردد و در خواست کننده از تو رانده نشود.

خداوندا خداوندا کجاست رحمت تو که یاری مردم مستضعف است؟ خداوندا کجاست کجاست کارگزاری تو که یاری خلایق فریاد طلب است ؟ و کجاست کجاست عنایت تو که سپر شود برای کسانی که هدف ظلم روزگار قرار گرفتند؟ به من روی کن به من روی کن ای پروردگار من و مرا از گروه ستمکاران خلاص کن به درستی که من در سختی ام و تو رحم کننده ترین رحم کنندگانی.

ای مولای من حیرت مرا در کارم و چرخیدن در سختی ها و پیچیدگی ام بر سوختگی دل و گرمی سینه ام را می بینی پس رحمت فرست ای پروردگار من بر محمّد و بر آل محمّد و ای پروردگار من به حقّ آنچه سزاوار آنی گشادگی و بیرون آمدن از بلا را بر من ببخش و ای پروردگار من به جانب خیر و خوبی راهی را برای من آسان گردان و خداوندا کسی که برای من دامی پهن کرد تا مرا در آن بیاندازد او را در نیرنگ خود گرفتار کن و کسی که برای من چاهی کند تا مرا در آن بیاندازد خودش را در آن بیانداز و خداوندا بدی آن شخص و حیله او و فساد او و آزار او را و هر آنچه که بر می گردانی آن را از تقوا پیشگان از من دور کن.

ای خدای من این بنده توست این بنده توست برآور خواسته او را و این بنده ضعیف توست و این بنده ضعیف توست غم او را بزدای پس هر ریسمانی جز ریسمان تو از او قطع شد و هر سایه ای مگر سایه رحمت تو از او کوتاه گردید.

ص: 383

بِهِمْ دَارِسٌ.

أَ مَا یَکْفِینِی أَنْ أَرُوحَ فِیهِمْ مَظْلُوماً وَ أَغْدُوَ مَکْظُوماً وَ أَقْضِیَ بَعْدَ هُمُومٍ هُمُوماً وَ بَعْدَ وُجُومٍ وُجُوماً أَ مَا عِنْدَکَ یَا مَوْلَایَ بِهَذِهِ حُرْمَةٌ لَا تَضِیعُ وَ ذِمَّةٌ بِأَدْنَاهَا یَقْتَنِعُ فَلِمَ لَا تَمْنَعُنِی یَا رَبِّ وَ هَا أَنَا ذَا غَرِیقٌ وَ تَدَعُنِی هَکَذَا وَ أَنَا بِنَارِ عَدُوِّکَ حَرِیقٌ؟

مَوْلَایَ أَ تَجْعَلُ أَوْلِیَاءَکَ لِأَعْدَائِکَ طَرَائِدَ وَ لِمَکْرِهِمْ مَصَائِدَ وَ تُقَلِّدُهُمْ مِنْ خَسْفِهِمْ قَلَائِدَ وَ أَنْتَ مَالِکُ نُفُوسِهِمْ لَوْ قَبَضْتَهَا جَمَدُوا وَ فِی قَبْضَتِکَ مَوَادُّ أَنْفَاسِهِمْ لَوْ قَطَعْتَهَا خَمَدُوا فَمَا یَمْنَعُکَ یَا رَبِّ أَنْ تَکْشِفَ بَأْسَهُمْ وَ تَنْزِعَ عَنْهُمْ فِی حِفْظِکَ لِبَاسَهُمْ وَ تُعْرِیَهُمْ مِنْ سَلَامَةٍ بِهَا فِی أَرْضِکَ یَسْرَحُونَ وَ فِی مَیْدَانِ الْبَغْیِ عَلَی عِبَادِکَ یَمْرَحُونَ إِلَهِی أَدْرِکْنِی وَ لَمَّا یُدْرِکْنِی الْغَرَقُ وَ تَدَارَکْنِی وَ لَمَّا غَیَّبَ شَمْسِی الشَّفَقُ إِلَهِی کَمْ مِنْ خَائِفٍ الْتَجَأَ إِلَی سُلْطَانٍ فَآبَ عَنْهُ مَحْفُوفاً بِأَمْنٍ وَ أَمَانٍ أَ فَأَقْصِدُ أَعْظَمَ مِنْ سُلْطَانِکَ سُلْطَاناً أَمْ أَوْسَعَ مِنْ إِحْسَانِکَ إِحْسَاناً أَمْ أَکْثَرَ مِنِ اقْتِدَارِکَ اقْتِدَاراً أَمْ أَکْرَمَ مِنِ انْتِصَارِکَ انْتِصَاراً مَا عُذْرِی یَا إِلَهِی إِذَا حُرِمْتُ فِی حُسْنِ الْکِفَایَةِ نَائِلَکَ وَ أَنْتَ أَنْتَ الَّذِی لَا یُخَیَّبُ آمِلُکَ وَ لَا یُرَدُّ سَائِلُکَ إِلَهِی إِلَهِی أَیْنَ رَحْمَتُکَ الَّتِی هِیَ نُصْرَةُ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الْأَنَامِ وَ أَیْنَ أَیْنَ کِفَایَتُکَ الَّتِی هِیَ جُنَّةُ الْمُسْتَهْدَفِینَ لِجَوْرِ الْأَیَّامِ إِلَیَّ إِلَیَّ بِهَا یَا رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ إِنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ مَوْلَایَ تَرَی تَحَیُّرِی فِی أَمْرِی وَ انْطِوَایَ عَلَی حُرْقَةِ قَلْبِی وَ حَرَارَةِ صَدْرِی فَجُدْ لِی یَا رَبِّ بِمَا أَنْتَ أَهْلُهُ فَرَجاً وَ مَخْرَجاً وَ یَسِّرْ لِی نَحْوَ الْیُسْرِ مَنْهَجاً وَ اجْعَلْ مَنْ یَنْصِبُ الْحِبَالَةَ لِی لِیَصْرَعَنِی بِهَا صَرِیعاً فِیمَا مَکَرَ وَ مَنْ یَحْفِرُ لِیَ الْبِئْرَ لِیُوقِعَنِی فِیهَا وَاقِعاً فِیمَا حَفَرَ وَ اصْرِفْ عَنِّی شَرَّهُ وَ مَکْرَهُ وَ فَسَادَهُ وَ ضَرَّهُ مَا تَصْرِفُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُتَّقِینَ إِلَهِی عَبْدُکَ عَبْدُکَ أَجِبْ دَعْوَتَهُ وَ ضَعِیفُکَ ضَعِیفُکَ فَرِّجْ غُمَّتَهُ فَقَدِ انْقَطَعَ بِهِ کُلُّ حَبْلٍ إِلَّا حَبْلَکَ وَ تَقَلَّصَ عَنْهُ کُلُّ ظِلٍّ إِلَّا ظِلَّکَ.

ص: 383

ای مولای من دعای مرا اگر رد کنی کجا به اجابت رسد؟ و چنین می پندارم که اگر آن را تکذیب کنی کجا تصدیق شود؟ پس از در رحمت خود کسی را دور مگردان که دری غیر از آن نمی شناسد و از پناه خود مران کسی که سوای تو پناهی را نشناسد.

ای خدای من رویی که به رغبت خود به سوی تو روی آورد، سزاوار است که او را اجابت کنی و پیشانی که برای زاری به درگاه تو سجده کرده باشد لایق است که برسد به آنچه اراده نمود و گونه ای که به سبب درخواست خود در نزد تو به خاک مالیده شد سزاوارست که برسد به مقصود خود و رستگار شود.

و این است ای خدای من به خاک مالیدن گونه ام و زاری کردن و سعی من در درخواست از تو پس ای پروردگار به شفقت خود آرزوهای مرا دریاب و به حقّ عزّت خود راه رسیدن به خواستهایم را آسان گردان و چیدن میوه اجابت کردن را برایم میسر گردان.

ای خدای من هرگاه صاحب حاجتی در روا شدن حاجت خود شفاعت کننده ای را به پا دارد او را یافتم در حالی که تباه شده بود و کامیاب نبود. پس من به نزد تو بخشش های تو را و برگزیدگان از خلایق تو را شفیع می گردانم کسانی که آفریدی برای ایشان آنچه منتقل شود و آنچه سایه افکند و خلق کردی آنچه که کوچک و بزرگ است .

نزدیکی می جویم به سوی تو به وسیله اوّل کسی که تاج بزرگی را به او دادی و از اوّل خلقت او را در محلّ نطفه قرار دادی و او راهنمای تو در آفریدگان توست و معتمد تو بر بندگان توست او محمّد فرستاده توست رحمت های تو باد بر او و بر آل او و به کسی که او را ظاهرکننده روشنی او و بیان کننده راز پنهان او گردانیدی برگزیده وصی هاست و پیشوای پرهیزکاران است پادشاه و سیّد در دین است و رهبر جماعتی است که دستها و پاهای ایشان سفید است و پدر امامان راه نما است، علی امیر مؤمنان است.

و نزدیکی می جویم به سوی تو به وسیله بهترین خوبان و مادر نورها و حوری انسان صورت، بتول مطهر فاطمه زهرا و به دو نور چشم رسول و به دو میوه دل بتول سیّدان پیشوایان حضرت ابی محمّد امام حسن و حضرت ابی عبد اللَّه امام حسین و به سجاد زینت عبادت کنندگان صاحب پینه ها از دنیا بریده در میان عرب ها که علی بن الحسین است و به پیشوای دانا و سیّد حکم کننده و ستاره پر نور و ماه تابان مولای من امام محمّد پسر امام علی که جامع همه علوم است.

و به آن پیشوای راستگوی حل کننده مشکل ها و ظاهرکننده حقیقت ها که به دلیل خود هر سخنگویی را خاموش گرداند و زبان های اهل جدل را لال می کند، فرو نشاننده نزاع و جدال مولای من امام جعفر پسر امام محمّد که راستگوست

ص: 384

مَوْلَایَ دَعْوَتِی هَذِهِ إِنْ رَدَدْتَهَا أَیْنَ تُصَادِفُ مَوْضِعَ الْإِجَابَةِ وَ مَخِیلَتِی هَذِهِ إِنْ کَذَّبْتَهَا أَیْنَ تُلَاقِی مَوْضِعَ الْإِصَابَةِ فَلَا تُرَدِّدْ عَنْ بَابِکَ مَنْ لَا یَعْرِفُ غَیْرَهُ بَاباً وَ لَا تَمْنَعُ دُونَ جَنَابِکَ مَنْ لَا یَعْرِفُ سِوَاهُ جَنَاباً إِلَهِی إِنَّ وَجْهاً إِلَیْکَ بِرَغْبَتِهِ تَوَجَّهَ فَالرَّاغِبُ خَلِیقٌ بِأَنْ لَا یُخَیِّبَهُ وَ إِنَّ جَبِیناً لَدَیْکَ بِابْتِهَالِهِ سَجَدَ حَقِیقٌ أَنْ یَبْلُغَ الْمُبْتَهِلُ مَا قَصَدَ وَ إِنَّ خَدّاً عِنْدَکَ (1) بِمَسْأَلَتِهِ تَعَفَّرَ جَدِیرٌ أَنْ یَفُوزَ السَّائِلُ بِمُرَادِهِ وَ یَظْفَرَ هَذَا یَا إِلَهِی تَعْفِیرُ خَدِّی وَ ابْتِهَالِی فِی مَسْأَلَتِکَ وَ جَدِّی فَلَقِّ رَغَبَاتِی بِرَحْمَتِکَ قَبُولًا وَ سَهِّلْ إِلَیَّ طَلِبَاتِی بِرَأْفَتِکَ وُصُولًا وَ ذَلِّلْ لِی قُطُوفَ ثَمَرَةِ إِجَابَتِکَ تَذْلِیلًا إِلَهِی وَ إِذْ أَقَامَ ذُو حَاجَةٍ فِی حَاجَتِهِ شَفِیعاً فَوَجَدْتُهُ مُمْتَنِعَ النَّجَاحِ مُضَیَّعاً فَإِنِّی أَسْتَشْفِعُ إِلَیْکَ بِکَرَامَتِکَ وَ الصَّفْوَةِ مِنْ أَنْبِیَائِکَ الَّذِینَ بِهِمْ أَنْشَأْتَ مَا یُقِلُّ وَ یُظِلُّ وَ نَزَّلْتَ مَا یَدِقُّ وَ یَجِلُّ أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِأَوَّلِ مَنْ تَوَّجْتَهُ تَاجَ الْجَلَالَةِ وَ أَحْلَلْتَهُ مِنَ الْفِطْرَةِ مَحَلَّ السُّلَالَةِ حُجَّتِکَ فِی خَلْقِکَ وَ أَمِینِکَ عَلَی عِبَادِکَ مُحَمَّدٍ رَسُولِکَ صلی الله علیه و آله وَ بِمَنْ جَعَلْتَهُ لِنُورِهِ مَغْرَماً وَ عَنْ مَکْنُونِ سِرِّهِ مُعْرِباً سَیِّدِ الْأَوْصِیَاءِ وَ إِمَامِ الْأَتْقِیَاءِ یَعْسُوبِ الدِّینِ وَ قَائِدِ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ أَبِی الْأَئِمَّةِ الرَّاشِدِینَ عَلِیٍّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِخِیَرَةِ الْأَخْیَارِ وَ أُمِّ الْأَنْوَارِ وَ الْإِنْسِیَّةِ الْحَوْرَاءِ الْبَتُولِ الْعَذْرَاءِ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ وَ بِقُرَّتَیْ عَیْنِ الرَّسُولِ وَ ثَمَرَتَیْ فُؤَادِ الْبَتُولِ السَّیِّدَیْنِ الْإِمَامَیْنِ أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ وَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ وَ بِالسَّجَّادِ زَیْنِ الْعِبَادِ ذِی الثَّفِنَاتِ رَاهِبِ الْعَرَبِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ بِالْإِمَامِ الْعَالِمِ وَ السَّیِّدِ الْحَاکِمِ النَّجْمِ الزَّاهِرِ وَ الْقَمَرِ الْبَاهِرِ مَوْلَایَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ وَ بِالْإِمَامِ الصَّادِقِ مُبَیِّنِ الْمُشْکِلَاتِ مُظْهِرِ الْحَقَائِقِ الْمُفْحِمِ بِحُجَّتِهِ کُلَّ نَاطِقٍ مُخْرِسِ أَلْسِنَةِ أَهْلِ الْجِدَالِ مُسَکِّنِ الشَّقَاشِقِ مَوْلَایَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ

ص: 384


1- 1. لدیک خ ل.

و به آن پیشوای پرهیزکار و مخلص برگزیده و نور منسوب به احمد، آن نوری که از همه نورها نورانی تر است و روشنی که از همه روشنی ها روشنتر است مولای من امام موسی پسر امام جعفر و به آن پیشوای راضی شده از او و شمشیر برهنه، مولای من امام علی پسر امام موسی که خشنود است و به آن پیشوای صاحب مجد و بزرگی و دری که به آن قصد شود و راه راست و دانای تایید شده، چشمه حکمت ها و چراغ تاریکی ها، ستوده عرب و عجم، راهنمای مردمان به سوی حقّ و راه راست و توفیق یافته به قوّت و راستی مولای ما امام محمّد پسر امام علی که بخشنده است و به آن پیشوایی که عطیه خدای صاحب جبروت است و فرزند امامان پاک امام علی پسر محمد به دنیا آمده در پادگان آن امامی که مردمان را به موعظه های خود ترسانیدند و بیم دادند و به آن امام پاکیزه از گناهان که پاک شده از مظلمه هاست و فاضل و داناست ماه شب چهارده برای تاریکی است و نهر جاری برای خلایق پرهیزکار پاکیزه پاک خالص است که مولای من ابی محمّد امام حسن پسر علی عسکری است.

و نزدیکی می جویم به سوی تو به نگاهدارنده بسیار دانا که او را مسلّط بر خزانه های پنهان در زمین گردانیدی و به پدر مهربانی که زمام های قبض و بسط را در اختیار او قرار دادی او که صاحب معجزه با برکت و شکننده درخت نفرین شده، سخن کننده با مردمان در گهواره و راهنمای راه راست، پنهان از نظرهاست، در همه شهرها حاضر است، از چشمها پنهان است، حاضر در فکرهاست و باقی مانده نیکان، وارث شمشیر ذو الفقار، آن امامی که ظهور می کند در خانه خدا که دارای پرده هاست و آن امام دانای پاک او که امام محمد مهدی پسر امام حسن است بر همه ایشان باد زیادترین تحیّت ها و ثناها و بزرگترین برکتها و تمامترین رحمت ها.

خداوندا آنها پناهان من در آرزوهایم و واسطه های من به سوی تو در حاجتهایم هستند پس رحمت فرست بر ایشان رحمتی که کسی غیر از تو مقدار آن را نداند و بسیاری از مردمان به ذره ای از آن دست نیابند و به سبب آنان در حق من به گونه ای باش که به بهترین وجه گمان می کنم و به تقدیرهای خود آرزوی مرا محقق ساز.

ای خدای من معتمدی برای من محکم تر از تو نیست که به سوی جانبی محکم رو کنم و گفتاری برای من درست تر از خواندن تو نیست که گفتاری محکم برای تو آشکار سازم و شفاعت کننده ای برای من به نزد تو نیست که باآبروتر باشد از این جماعت پس به نزد تو شفاعت کننده ای دوستدار آوردم پس ای پروردگار من آیا باقی ماند چیزی غیر از آنکه حاجت مرا برآوری و بر گریه و زاری من رحم نمایی، ای کسی که نیست خدایی جز او، ای کسی که اجابت می کند بیچاره را هر گاه که او را بخواند ای رحم کننده بر اشک چشم یعقوب ای زداینده آزار ایّوب، مرا بیامرز و بر من رحم کن و مرا بر گروه کافران یاری ده و در رحمتت را بر من بگشای و تو بهترین گشایندگانی ای

ص: 385

وَ بِالْإِمَامِ التَّقِیِّ وَ الْمُخْلَصِ الصَّفِیِّ وَ النُّورِ الْأَحْمَدِیِّ وَ النُّورِ الْأَنْوَرِ وَ الضِّیَاءِ الْأَزْهَرِ مَوْلَایَ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَ بِالْإِمَامِ الْمُرْتَضَی وَ السَّیْفِ الْمُنْتَضَی مَوْلَایَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا وَ بِالْإِمَامِ الْأَمْجَدِ وَ الْبَابِ الْأَقْصَدِ وَ الطَّرِیقِ الْأَرْشَدِ وَ الْعَالِمِ الْمُؤَیَّدِ یَنْبُوعِ الْحِکَمِ وَ مِصْبَاحِ الظُّلَمِ سَیِّدِ الْعَرَبِ وَ الْعَجَمِ الْهَادِی إِلَی الرَّشَادِ وَ الْمُوَفَّقِ بِالتَّأْیِیدِ وَ السَّدَادِ مَوْلَانَا مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْجَوَادِ وَ بِالْإِمَامِ مِنْحَةِ الْجَبَّارِ وَ وَالِدِ الْأَئِمَّةِ الْأَطْهَارِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمَوْلُودِ بِالْعَسْکَرِ الَّذِی حَذَّرَ بِمَوَاعِظِهِ وَ أَنْذَرَ وَ بِالْإِمَامِ الْمُنَزَّهِ عَنِ الْمَآثِمِ الْمُطَهَّرِ مِنَ الْمَظَالِمِ الْحَبْرِ الْعَالِمِ بَدْرِ الظَّلَامِ وَ رَبِیعِ الْأَنَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ الطَّاهِرِ الزَّکِیِّ مَوْلَایَ أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْعَسْکَرِیِّ وَ أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِالْحَفِیظِ الْعَلِیمِ الَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَی خَزَائِنِ الْأَرْضِ وَ الْأَبِ الرَّحِیمِ الَّذِی مَلَّکْتَهُ أَزِمَّةَ الْبَسْطِ وَ الْقَبْضِ صَاحِبِ النَّقِیبَةِ الْمَیْمُونَةِ وَ قَاصِفِ الشَّجَرَةِ الْمَلْعُونَةِ مُکَلِّمِ النَّاسِ فِی الْمَهْدِ وَ الدَّالِّ عَلَی مِنْهَاجِ الرُّشْدِ الْغَائِبِ عَنِ الْأَبْصَارِ الْحَاضِرِ فِی الْأَمْصَارِ الْغَائِبِ عَنِ الْعُیُونِ الْحَاضِرِ فِی الْأَفْکَارِ بَقِیَّةِ الْأَخْیَارِ الْوَارِثِ لِذِی الْفَقَارِ الَّذِی یَظْهَرُ فِی بَیْتِ اللَّهِ ذِی الْأَسْتَارِ الْعَالِمِ الْمُطَهَّرِ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ عَلَیْهِمْ أَفْضَلُ التَّحِیَّاتِ وَ أَعْظَمُ الْبَرَکَاتِ وَ أَتَمُّ الصَّلَوَاتِ اللَّهُمَّ فَهَؤُلَاءِ مَعَاقِلِی إِلَیْکَ فِی طَلِبَاتِی وَ وَسَائِلِی فَصَلِّ عَلَیْهِمْ صَلَاةً لَا یَعْرِفُ سِوَاکَ مَقَادِیرَهَا وَ لَا یَبْلُغُ کَثِیرُ الْخَلَائِقِ صَغِیرَهَا وَ کُنْ لِی بِهِمْ عِنْدَ أَحْسَنِ ظَنِّی وَ حَقِّقْ لِی بِمَقَادِیرِکَ بَهِیَّةَ التَّمَنِّی إِلَهِی لَا رُکْنَ لِی أَشَدُّ مِنْکَ فَآوِیَ إِلَی رُکْنٍ شَدِیدٍ وَ لَا قَوْلَ لِی أَسَدُّ مِنْ دُعَائِکَ فَأَسْتَظْهِرَکَ بِقَوْلٍ سَدِیدٍ وَ لَا شَفِیعَ لِی إِلَیْکَ أَوْجَهُ مِنْ هَؤُلَاءِ فَآتِیَکَ بِشَفِیعٍ وَدِیدٍ فَهَلْ بَقِیَ یَا رَبِّ غَیْرُ أَنْ تُجِیبَ وَ تَرْحَمَ مِنِّی الْبُکَاءَ وَ النَّحِیبَ یَا مَنْ لَا إِلَهَ سِوَاهُ یَا مَنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ یَا رَاحِمَ عَبْرَةِ یَعْقُوبَ یَا کَاشِفَ ضُرِّ أَیُّوبَ اغْفِرْ لِی وَ ارْحَمْنِی وَ انْصُرْنِی عَلَی الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ وَ افْتَحْ لِی فَتْحاً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْفاتِحِینَ یَا

ص: 385

صاحب قوّت استوار ای رحم کننده ترین رحم کنندگان.(1)

روایت28.

مهج الدعوات: به سندهای خود تا به سعد بن عبد الله از کتابش فضل الدّعاء نقل کرد: حدیث نمود به ما حسن بن علیّ بن عبد اللَّه بن مغیره کوفی از پدر خود و او از سیف بن عمیره، از ابراهیم بن ابی یحیی، از حضرت امام جعفر صادق، از پدر خود، از جدّ خود، از حضرت امیر المؤمنین علی علیهم السّلام، و همچنین روایت نموده از مردی، از پدر خود از حضرت فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیهما و آلهما، و از محمد بن شهاب، از سلمان فارسی، از امیر المؤمنین علیه السّلام، و از عطا، از ابی ذر، از امیر المؤمنین، و از عاصم، از ابو الرّحمن شامی، از امیر المؤمنین علیه السّلام، و سی نفر از مجاهد نیز نقل نموده اند و همگی گفتند که آن را از حضرت امیر المؤمنین علیّ بن ابی طالب علیه السّلام شنیدیم و حال آنکه در مسجد الحرام بودند پس روی خود را به رکن یمانی نموده و فرمودند: قسم به پروردگار کعبه! پس از آنجا به نزد حجر الاسود آمده گفتند: سوگند به پروردگار کعبه، و از آنجا به نزد دیگر ارکان رفتند و فرمودند: سوگند به پروردگار کعبه، و فرمودند: «سوگند به پروردگار کعبه و پروردگار چهار رکن و پروردگار مشاعر و حرم قسم، که شنیدم از پیغمبر خدا صلّی اللَّه علیه و آله که فرمودند: این حدیثی را که به شما نقل می کنم در زبور داود و در تورات موسی و انجیل عیسی و قرآن محمّد صلّی اللَّه علیه و آله و علی جمیع الأنبیاء و المرسلین و در هزار کتاب که از آسمان بر هزار پیغمبر علیهم السّلام نازل شد، نوشته شده است و فرمود: هر که این کلمات را بخواند:

خدایی جز خدای یگانه نیست، در دانش او منتهای خشنودی اوست، خدایی جز خدای یگانه نیست بعد از دانش او نهایت خشنودی اوست، خدایی جز خدای یگانه نیست با دانش او منتهای خشنودی اوست، خدا بزرگ تر است از آنکه به وصف آید، در علم او نهایت رضامندی اوست، خدا بزرگ تر است، پس از علم او نهایت خوشنودی اوست، خدا بزرگ تر است با دانش او منتهای خشنودی اوست، همه ستایش از برای خداست در علم او نهایت رضامندی اوست، همه ستایش سزاوار خداست بعد از علم او منتهای خوشنودی اوست، همه سپاس برای خداست با دانش او نهایت خوشنودی اوست، منزّه است خدا در علم او منتهای رضامندی اوست، منزّه است خدا بعد از دانش او منتهای خشنودی اوست، منزّه است خدا با علم او نهایت رضامندی اوست، و همه ستایش برای خداست به همه انواع ستایش او در مقابل همه نعمتهای او و پاک است خدا و او را حمد می کنم، نهایت خشنودی او در دانش اوست و خدا بزرگ تر است از آنکه به وصف آید و سزاوار اوست.

ص: 386


1- . مهج الدعوات: 433-427

ذَا الْقُوَّةِ الْمَتِینَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ (1).

«28»

مهج، [مهج الدعوات] بِإِسْنَادِنَا إِلَی سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ مِنْ کِتَابِهِ کِتَابِ فَضْلِ الدُّعَاءِ قَالَ حَدَّثَنِی الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِیرَةِ الْکُوفِیُّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی یَحْیَی عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِیٍّ وَ عَنْ رَجُلٍ عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ شِهَابٍ عَنْ سَلْمَانَ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ عَنْ عَطَاءٍ عَنْ أَبِی ذَرٍّ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ عَنْ عَاصِمٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ السُّلَمِیِّ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ عَنْ مُجَاهِدٍ نَحْوٍ مِنْ ثَلَاثِینَ رَجُلًا کُلُّهُمْ وَ کُلُّ هَؤُلَاءِ یَقُولُونَ سَمِعْنَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَ هُوَ مُسْتَقْبِلُ الرُّکْنِ الْیَمَانِیِّ وَ هُوَ یَقُولُ: هَا وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ ثُمَّ جَازَ إِلَی الْحَجَرِ الْأَسْوَدِ فَقَالَ هَا وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ حَتَّی مَرَّ بِأَرْکَانِ الْکَعْبَةِ وَ هُوَ یَقُولُ هَا وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ(2) ثُمَّ قَالَ هَا وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ هَا وَ رَبِّ الْأَرْکَانِ هَا وَ رَبِّ الْمَشَاعِرِ هَا وَ رَبِّ هَذِهِ الْحُرُمَاتِ لَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ هَذَا الْحَدِیثَ الَّذِی أُحَدِّثُکُمْ بِهِ إِنَّهُ مَکْتُوبٌ فِی زَبُورِ دَاوُدَ وَ فِی تَوْرَاةِ مُوسَی وَ إِنْجِیلِ عِیسَی وَ قُرْآنِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ عَلَی جَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ فِی أَلْفِ کِتَابٍ نَزَلَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَی أَلْفِ نَبِیٍّ علیهم السلام أَنَّهُ قَالَ مَنْ قَالَ:

لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ فِی عِلْمِهِ مُنْتَهَی رِضَاهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ بَعْدَ عِلْمِهِ مُنْتَهَی رِضَاهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مَعَ عِلْمِهِ مُنْتَهَی رِضَاهُ اللَّهُ أَکْبَرُ فِی عِلْمِهِ مُنْتَهَی رِضَاهُ اللَّهُ أَکْبَرُ بَعْدَ عِلْمِهِ مُنْتَهَی رِضَاهُ اللَّهُ أَکْبَرُ مَعَ عِلْمِهِ مُنْتَهَی رِضَاهُ الْحَمْدُ لِلَّهِ فِی عِلْمِهِ مُنْتَهَی رِضَاهُ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَعْدَ عِلْمِهِ مُنْتَهَی رِضَاهُ الْحَمْدُ لِلَّهِ مَعَ عِلْمِهِ مُنْتَهَی رِضَاهُ سُبْحَانَ اللَّهِ فِی عِلْمِهِ مُنْتَهَی رِضَاهُ سُبْحَانَ اللَّهِ بَعْدَ عِلْمِهِ مُنْتَهَی رِضَاهُ سُبْحَانَ اللَّهِ مَعَ عِلْمِهِ مُنْتَهَی رِضَاهُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِهِ عَلَی جَمِیعِ نَعْمَائِهِ وَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ بِحَمْدِهِ مُنْتَهَی رِضَاهُ فِی عِلْمِهِ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ وَ حَقٌّ لَهُ ذَلِکَ.

ص: 386


1- 1. مهج الدعوات: 427- 433.
2- 2. الزیادة من المصدر.

نیست خدایی مگر خدایی که بردبار و بخشنده است، نیست خدایی مگر خدا که بلند مرتبه بزرگ است، نیست خدایی مگر خدا که روشنی بخش آسمانهای هفت طبقه است و روشن کننده زمین های هفت طبقه است و روشنی بخش عرش بزرگ است، نیست خدایی مگر خدا، خدا را به یگانگی یاد می کنم که کسی غیر او آن را شماره نکند پیش از هر کسی و با هر کسی و بعد از هر کسی و خدا بزرگتر است تکبیری که آن را در شمار نتواند آورد غیر او، پیش از هر کسی و با هر کسی و بعد از هر کسی، تسبیح می کنم خدا را تسبیحی که شماره نتواند نمود آن را غیر او، پیش از هر کسی و با هر کسی و بعد از هر کسی.

خداوندا به درستی که من تو را گواه می گیرم و تو کافی هستی برای گواهی پس گواهی ده برای من به آنکه گفتار تو راست است و کردار تو درست است و حکم تو ثابت است و تقدیر تو موجود است و پیغمبران تو راست گویانند و وصیّ های پیغمبر تو به راه راستند و رحمت تو موجود است و بهشت تو راست است و آتش جهنم تو درست است و روز قیامت تو صدق است و تو می میرانی زنده ها را و تویی زنده کننده مردگان و برمی انگیزی کسانی که در قبرها باشند و تو مردمان را جمع می کنی در روزی که شکی در آمدن آن نیست و تو خلف وعده نمی کنی.

خداوندا به درستی که گواه می گیرم تو را و تو کافی هستی برای گواهی پس گواهی ده برای من به آنکه تو پروردگاری برای من و محمّد که رحمت فرستد خدا بر او بر آل او فرستاده تو پیغمبر است برای من و وصیّ های او که بعد از اویند امامان و پیشوایان منند و دین اسلامی که قرار دادی آن را دین من است و قرآنی که فرستادی بر محمّد رسول تو که رحمت فرستد خدا بر او و بر آل او روشنایی من است.

خداوندا به درستی که من گواه می گیرم تو را و تو کافی هستی برای گواهی پس گواهی ده برای من به آنکه تویی نعمت دهنده بر من نه غیر تو، برای توست ستایش و به سبب نعمت تو تمام می شود عمل های نیکو، نیست خدایی مگر خدا و خدا بزرگتر است و ستایش از برای خداست و تسبیح می کنم خدا را و او را حمد می کنم و منزّه است خدا و بلند است و نیست حرکتی و نه توانایی مگر به خدا و نیست پناهی و نه محل خلاصی از عقوبت خدا مگر به سوی او به عدد جفت و طاق و به عدد نامهای پروردگار من که نیکو و تمام و با برکت اند راست گفت خدا و راست گفتند پیغمبران.

سپس فرمودند: هر کس در مدّت عمر خود صد مرتبه این دعا را بخواند، خدای تعالی او را در روز قیامت، گروهی جداگانه محشور گرداند و به نزد او صد هزار هزار فرشته بفرستد که سر کرده آنها فرشته ای باشد که نام او مجدیال است و با هر فرشته ای هزار اسب باشند که هیچ یک از آنها شبیه به آن دیگری نباشند و با ایشان هزار جامه باشد که در آنها جامه ای نباشد که شبیه به جامه دیگر باشد. پس هر گاه که به نزد آن شخص برسند مجدیال به ایشان گوید که نزدیک شوید به دوست خدا؛ و ایشان مثل شخص واحد در نزد پادشاهی می ایستند و از برای او اسبها مسخر می شوند به منزله یک اسب واحد و همچنین جامه ها. و فرشتگان دور او را از جانب راست و چپ فرا گیرند و آن شخص به راه افتد و فرشتگان نیز همراه او روان شوند و گویند این است دوستدار خدا، پس خوشا به حال او

ص: 387

لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْحَلِیمُ الْکَرِیمُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ نُورُ الْأَرَضِینَ السَّبْعِ وَ نُورُ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تَهْلِیلًا لَا یُحْصِیهِ غَیْرُهُ قَبْلَ کُلِّ أَحَدٍ وَ مَعَ کُلِّ أَحَدٍ وَ بَعْدَ کُلِّ أَحَدٍ اللَّهُ أَکْبَرُ تَکْبِیراً لَا یُحْصِیهِ غَیْرُهُ قَبْلَ کُلِّ أَحَدٍ وَ مَعَ کُلِّ أَحَدٍ وَ بَعْدَ کُلِّ أَحَدٍ وَ سُبْحَانَ اللَّهِ تَسْبِیحاً لَا یُحْصِیهِ غَیْرُهُ قَبْلَ کُلِّ أَحَدٍ وَ مَعَ کُلِّ أَحَدٍ وَ بَعْدَ کُلِّ أَحَدٍ.

اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ وَ کَفَی بِکَ شَهِیداً فَاشْهَدْ لِی بِأَنَّ قَوْلَکَ حَقٌّ وَ أَنَّ قَضَاءَکَ حَقٌّ وَ أَنَّ قَدَرَکَ حَقٌّ وَ أَنَّ رُسُلَکَ حَقٌّ وَ أَنَّ أَوْصِیَاءَکَ حَقٌّ وَ أَنَّ رَحْمَتَکَ حَقٌّ وَ أَنَّ جَنَّتَکَ حَقٌّ وَ أَنَّ نَارَکَ حَقٌّ وَ أَنَّ قِیَامَتَکَ حَقٌّ وَ أَنَّکَ مُمِیتُ الْأَحْیَاءِ وَ أَنَّکَ مُحْیِی الْمَوْتَی وَ أَنَّکَ بَاعِثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ وَ أَنَّکَ جامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فِیهِ وَ أَنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمِیعادَ اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ وَ کَفَی بِکَ شَهِیداً فَاشْهَدْ لِی أَنَّکَ رَبِّی وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولَکَ نَبِیِّی وَ الْأَوْصِیَاءَ مِنْ بَعْدِهِ أَئِمَّتِی وَ أَنَّ الدِّینَ الَّذِی شَرَعْتَ دِینِی وَ أَنَّ الْکِتَابَ الَّذِی أَنْزَلْتَ عَلَی مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله نُورِی اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ وَ کَفَی بِکَ شَهِیداً فَاشْهَدْ لِی أَنَّکَ أَنْتَ الْمُنْعِمُ عَلَیَّ لَا غَیْرُکَ لَکَ الْحَمْدُ وَ بِنِعْمَتِکَ تَتِمُّ الصَّالِحَاتُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ بِحَمْدِهِ وَ تَبَارَکَ اللَّهُ تَعَالَی وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ لَا مَنْجَی وَ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَیْهِ عَدَدَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ وَ عَدَدَ کَلِمَاتِ رَبِّی الطَّیِّبَاتِ التَّامَّاتِ الْمُبَارَکَاتِ صَدَقَ اللَّهُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ ثُمَّ قَالَ مَنْ قَالَ هَذَا فِی عُمُرِهِ مِائَةَ مَرَّةٍ حُشِرَ أُمَّةً وَاحِدَةً ثُمَّ أُرْسِلَ إِلَیْهِ أَلْفُ أَلْفِ مَلَکٍ رَأْسُهُمْ مَلَکٌ یُقَالُ لَهُ مجدیال مَعَ کُلِّ مَلَکٍ أَلْفُ دَابَّةٍ لَیْسَ مِنْهُ دَابَّةٌ تُشْبِهُ الْأُخْرَی وَ أَلْفُ ثَوْبٍ لَیْسَ فِیهَا ثَوْبٌ یُشْبِهُ الْآخَرَ حَتَّی إِذَا انْتَهَوْا إِلَیْهِ وَقَفُوا فَیَقُولُ لَهُمْ مجدیال دُونَکُمْ وَلِیَّ اللَّهِ وَ یَنْهَضُونَ نَهْضَةَ مَلَکٍ وَاحِدٍ وَ یُسَخَّرُ لَهُ الدَّوَابُّ کَدَابَّةٍ وَاحِدَةٍ وَ الثِّیَابُ کَذَلِکَ وَ تَحُفُّهُ الْمَلَائِکَةُ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ یَسَارِهِ یَسِیرُونَ وَ یَسِیرُ مَعَهُمْ وَ هُمْ یَقُولُونَ هَذَا وَلِیُّ اللَّهِ فَطُوبَی لَهُ

ص: 387

و آن شخص بر هیچ گروهی از ملائکه و آدمیان نمی گذرد مگر آنکه بر او سلام کنند به این نحو که گویند السّلام علیک یا ولیّ الله و تعظیم او نمایند تا آنکه در زیر لواء حمد بایستد و برای او تختی از یاقوت سرخ مهیا می شود که بر او قبه ای از زبرجد سبز باشد که در او حوران بهشت باشد. پس بر آن سریر تکیه نماید گاهی به راست و گاهی به چپ، تا آنکه خدای تعالی در میان مردمان حکم نماید و هر یک به منزل خود روند .

پس ملائکه دور تخت را فرو گیرند و او را بر پشت شتر قوی از شترهای بهشت بگذارند که نور آن شتر تابنده باشد و برود تا آنکه به اول منزلی از منزلهای خود فرود آید. پس او را پیشکاری از پیشکاری های آن منزلها پیشواز نماید و خواهد که دست آن شخص را بگیرد و آن را از تخت فرود آورد. پس اگر محافظت خدای تعالی نباشد هر آینه آن شخص خود را به پایین می­اندازد از جهت تعظیم آن پیشکاری. پس پیشکار گوید که ای دوست خدا منم پیشکاری از پیشکاران خانه های تو و از برای توست صد مثل این قصر که در هر قصر یک سرایداری مثل من است از برای هر یک از ایشان زنی است که آنها خدمتکارانند از برای زنان تو و از برای توست به عدد هر خدمتکاری یک زنی و از برای توست در هر خانه ای از نعمتها آنچه دانستن شماره آنها ممکن نیست. آنگاه آن شخص این کلمات را می گوید:

«همه ستایش از برای خداست به عدد آنچه علم خدا آن را شماره نمود و مساوی آنچه شمرد آن را علم او و به قدر آنچه دانش او آن را در شماره آورد و چندین برابر آنچه علم او تعداد نمود و نیست خدایی مگر خدا، به عدد آنچه شماره نمودآن را دانش خدا و به قدر آنچه شمرد علم خدا و به اندازه آنچه در شمار آورد آن را علم او و چندین برابر آنچه تعداد نمود آن را علم او و خدا بزرگتر است به عدد آنچه شماره نمود آن را علم خدا و مساوی آنچه شمرد علم او و به اندازه آنچه شماره کرد علم او و چندین برابر آنچه تعداد نمود آن را علم او و منزّه است خدا به عدد آنچه شماره نمودآن را علم او و مساوی آنچه شمرد دانش او و اندازه آنچه در شماره آوردعلم او و چندین برابر آنچه شماره کرد علم او».

و زمانی این کلمات را بگوید خانه ها و آنچه در آنهاست زیاده گردد. و به درستی که خدای تعالی بسیار بخشنده است.(1)

روایت29.

مهج الدعوات: از این جمله دعای جامع از مولایمان امیر المؤمنین علی علیه السلام است. روایت کردیم به سندها تا به سعد بن عبد الله از کتابش فضل الدّعاء گفت: حدیث نمود یعقوب بن یزید و همچنین بالا برده تا به سلمان فارسی رضی الله عنه گفت

ص: 388


1- . مهج الدعوات: 171-168

وَ لَا یَمُرُّ بِزُمْرَةٍ مِنَ الْمَلَائِکَةِ وَ لَا مِنَ الْآدَمِیِّینَ إِلَّا سَلَّمُوا عَلَیْهِ سَلَامٌ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللَّهِ وَ عَظَّمُوا شَأْنَهُ حَتَّی یَقِفَ تَحْتَ لِوَاءِ الْحَمْدِ وَ قَدْ ضُرِبَ لَهُ سَرِیرٌ مِنْ یَاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ عَلَیْهِ قُبَّةٌ مِنْ زَبَرْجَدَةٍ خَضْرَاءَ فِیهَا حُورٌ عِینٌ فَیَتَّکِئُ فِیهَا مَرَّةً عَنْ یَمِینِهِ وَ مَرَّةً عَنْ یَسَارِهِ حَتَّی یَقْضِیَ بَیْنَ النَّاسِ وَ یَنْزِلُونَ مَنَازِلَهُمْ ثُمَّ یَؤُمُّ أَلْفُ مَلَکٍ فَیَحُفُّونَهُ حَتَّی یَضَعُوا ذَلِکَ السَّرِیرَ عَلَی نَجِیبَةٍ مِنْ نَجَائِبِ الْجَنَّةِ مُبْتَهِرَةٍ مِنَ النُّورِ فَیَسِیرُ حَتَّی إِذَا أَتَی أَوَّلَ مَنَازِلِهِ وَ إِذَا هُوَ بِقَهْرَمَانٍ مِنْ قَهَارِمَتِهِ یُرِیدُ أَنْ یَأْخُذَ بِیَدِهِ فَلَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ یَعْصِمُهُ لَهَوَی إِعْظَاماً لِذَلِکَ الْقَهْرَمَانِ ثُمَّ یَقُولُ لَهُ الْقَهْرَمَانُ یَا وَلِیَّ اللَّهِ أَنَا قَهْرَمَانٌ (1) مِنْ قَهَارِمَتِکَ مِنْ أَصْحَابِ هَذَا الْقَصْرِ وَ لَکَ مِائَةُ قَصْرٍ مِثْلُ هَذَا الْقَصْرِ فِی کُلِّ قَصْرٍ قَهْرَمَانٌ مِثْلِی لِکُلِّ قَهْرَمَانٍ زَوْجَةٌ عَلَی صُورَةِ خَدَمٍ لِأَزْوَاجِکَ وَ لَکَ بِعَدَدِ کُلِّ جَارِیَةٍ زَوْجَةٌ وَ لَکَ فِی کُلِّ بَیْتٍ مَا لَا أُحْصِی عِلْمَهُ فَیَقُولُ عِنْدَ ذَلِکَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَدَدَ مَا أَحْصَی عِلْمُهُ وَ مِثْلَ مَا أَحْصَی عِلْمُهُ وَ مِلْ ءَ مَا أَحْصَی عِلْمُهُ وَ أَضْعَافَ مَا أَحْصَی عِلْمُهُ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عَدَدَ مَا أَحْصَی عِلْمُهُ وَ مِثْلَ مَا أَحْصَی عِلْمُهُ وَ مِلْ ءَ مَا أَحْصَی عِلْمُهُ وَ أَضْعَافَ مَا أَحْصَی عِلْمُهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ عَدَدَ مَا أَحْصَی عِلْمُهُ وَ مِثْلَ مَا أَحْصَی عِلْمُهُ وَ مِلْ ءَ مَا أَحْصَی عِلْمُهُ وَ أَضْعَافَ مَا أَحْصَی عِلْمُهُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَدَدَ مَا أَحْصَی عِلْمُهُ وَ مِثْلَ مَا أَحْصَی عِلْمُهُ وَ مِلْ ءَ مَا أَحْصَی عِلْمُهُ وَ أَضْعَافَ مَا أَحْصَی عِلْمُهُ فَإِذَا قَالَ هَذَا زِیدَ فِی بُیُوتِهِ وَ مَا فِیهَا مِثْلُهَا وَ اللَّهُ وَاسِعٌ کَرِیمٌ (2).

«29»

مهج، [مهج الدعوات] وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءٌ جَامِعٌ لِمَوْلَانَا وَ مُقْتَدَانَا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام رَوَیْنَاهُ بِإِسْنَادِنَا إِلَی سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ فِی کِتَابِهِ کِتَابِ فَضْلِ الدُّعَاءِ قَالَ حَدَّثَنَا یَعْقُوبُ بْنُ یَزِیدَ یَرْفَعُهُ قَالَ قَالَ سَلْمَانُ الْفَارِسِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ:

ص: 388


1- 1. القهرمان: الوکیل او امین الدخل و الخرج، و الکلمة دخیل معناه بالفارسیة« پیشکار».
2- 2. مهج الدعوات ص 168- 171.

شنیدم از حضرت امیر المؤمنین علیّ بن ابی طالب علیه السّلام که فرمودند: به درستی که پیغمبر خدا صلّی اللَّه علیه و آله گفتند به من: یا علی اگر کسی این دعا را بر صفحه های از آهن بخواند هر آینه آنها گداخته می شوند و قسم به کسی که مرا به راستی پیامبری فرستاد اگر این دعا بر آب روانی خوانده شود هر آینه ساکن گردد تا آنکه آن شخص بر او بگذرد و سوگند به کسی که مرا به حق به پیغمبری فرستاد اگر کسی گرسنه و تشنه باشد، پس این دعا را بخواند هر آینه خدای تعالی او را اطعام می کند و او را سیراب می گرداند و قسم به کسی که مرا به راستی به پیغمبری فرستاد اگر شخصی این دعا را بر کوهی بخواند که حایل باشد میان او و میان موضعی که اراده دارد آن را هر آینه آن کوه شکافته شود تا آنکه برود به آن موضعی که اراده دارد و به حقّ کسی که مرا به راستی به پیامبری فرستاد اگر این دعا بر دیوانه ای خوانده شود هر آینه عاقل شود و به حقّ کسی که مرا به راستی به پیامبری فرستاد اگر این دعا بر زنی که دشوار زاید خوانده شود هر آینه بر او زائیدن آسان شود و به حقّ کسی که مرا به راستی به پیامبری فرستاد اگر کسی این دعا را بر شهری بخواند و حال آنکه آن شهر آتش گرفته باشد و خانه آن شخص در میان آن شهر باشد هر آینه خانه او نجات یابد و نسوزد.

و قسم به کسی که مرا به راستی به پیامبری فرستاداگر این دعا را شخصی چهل شب جمعه بخواند خدای تعالی می آمرزد برای او همه گناهانی را که میان او و میان آدمیان باشد و اگر چه با مادر خود زنا کرده باشد که خدای تعالی آن را می آمرزد و قسم به حقّ کسی که مرا به راستی به پیامبری فرستاداگر کسی این دعا را بر پادشاه ظالمی بخواند هر آینه خدای تعالی آن پادشاه را برای او مطیع می گرداند مثل اطاعت نمودن دست های او و به حقّ کسی که مرا به راستی به پیامبری فرستاد هر کسی که در وقت خواب این دعا را بخواند خدای تعالی به سوی او به سبب هر حرفی از آن هزار هزار فرشته از روحانیان برمی انگیزد که روی های ایشان نیکوتر از آفتاب و ماه باشد به هفتاد برابر که از خدای تعالی از برای او طلب آمرزش نمایند و از برای او حسنه بسیار می نویسند و درجات او را بلند می کنند .

سلمان گفت: من گفتم: فدای تو باد پدر و مادرم یا امیر المؤمنین همه این ثواب ها به کسی داده می شود که این دعا را بخواند؟ پس آن حضرت فرمودند که: من نیز این را به پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله گفتم. پس فرمودند که: یا علی خبر دهم تو را بر ثوابی بزرگتر از این. هر کس که این دعا را بخواند و بخوابد و حال آنکه همه گناهان کبیره را مرتکب شده باشد پس بمیرد آن شخص شهید در راه خدا خواهد بود و اگرچه بی توبه بمیرد که خدای تعالی او را و اهل بیت او را و پدر و مادر و فرزندان او را و مؤذن مسجد و پیش نمازی را که در آن مسجد با آن شخص نماز به جا می آورد، به عفو و رحمت خود می آمرزد و دعا این است:

خداوندا به درستی که تو زنده ای که نمی میری و راست گویی که دروغ نمی گویی و غلبه کننده ای که مغلوب نمی شوی و ایجادکننده ای که برطرف نمی گردی

ص: 389

سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ یَقُولُ: قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَا عَلِیُّ لَوْ دَعَا دَاعٍ بِهَذَا الدُّعَاءِ عَلَی صَفَائِحِ الْحَدِیدِ لَذَابَتْ وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَوْ دَعَا دَاعٍ بِهَذَا الدُّعَاءِ عَلَی مَاءٍ جَارٍ لَسَکَنَ حَتَّی یَمُرَّ عَلَیْهِ وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً إِنَّهُ مَنْ بَلَغَ بِهِ الْجُوعُ وَ الْعَطَشُ ثُمَّ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ أَطْعَمَهُ اللَّهُ وَ أَسْقَاهُ وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَوْ أَنَّ رَجُلًا دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ عَلَی جَبَلٍ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ مَوْضِعٍ یُرِیدُهُ لَانْشَعَبَ الْجَبَلُ حَتَّی یَسْلُکَ فِیهِ إِلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی یُرِیدُهُ وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَوْ یُدْعَی بِهِ عَلَی مَجْنُونٍ لَأَفَاقَ مِنْ جُنُونِهِ وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَوْ یُدْعَی بِهِ عَلَی امْرَأَةٍ قَدْ عَسُرَ عَلَیْهَا وِلَادَتُهَا لَسَهَّلَ اللَّهُ عَلَیْهَا الْوِلَادَةَ وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَوْ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ رَجُلٌ عَلَی مَدِینَةٍ وَ الْمَدِینَةُ تَحْتَرِقُ وَ مَنْزِلُهُ فِی وَسَطِهَا لَنَجَا مَنْزِلُهُ وَ لَمْ یَحْتَرِقْ وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً إِنَّهُ لَوْ دَعَا بِهِ دَاعٍ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً مِنْ لَیَالِی الْجُمَعِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ کُلَّ ذَنْبٍ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْآدَمِیِّینَ وَ لَوْ کَانَ فَجَرَ بِأُمِّهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذَلِکَ وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً إِنَّهُ مَنْ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ عَلَی سُلْطَانٍ جَائِرٍ جَعَلَ اللَّهُ ذَلِکَ السُّلْطَانَ طَوْعَ یَدَیْهِ وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً إِنَّهُ مَنْ نَامَ وَ هُوَ یَدْعُو بِهِ بَعَثَ اللَّهُ إِلَیْهِ بِکُلِّ حَرْفٍ مِنْهُ أَلْفَ أَلْفِ مَلَکٍ مِنَ الرُّوحَانِیِّینَ وُجُوهُهُمْ أَحْسَنُ مِنَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ بِسَبْعِینَ ضِعْفاً یَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ یَکْتُبُونَ لَهُ الْحَسَنَاتِ وَ یَرْفَعُونَ لَهُ الدَّرَجَاتِ قَالَ سَلْمَانُ فَقُلْتُ لَهُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَ یُعْطَی بِهَذِهِ الْأَسْمَاءِ کُلَّ هَذَا فَقَالَ قُلْتُ لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ یُعْطَی الدَّاعِی بِهَذِهِ الْأَسْمَاءِ کُلَّ هَذَا فَقَالَ یَا عَلِیُّ أُخْبِرُکَ بِأَعْظَمَ مِنْ ذَلِکَ مَنْ نَامَ وَ قَدِ ارْتَکَبَ الْکَبَائِرَ کُلَّهَا وَ قَدْ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ فَإِنْ مَاتَ فَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ شَهِیدٌ وَ إِنْ مَاتَ عَلَی غَیْرِ تَوْبَةٍ یَغْفِرُ اللَّهُ لَهُ وَ لِأَهْلِ بَیْتِهِ وَ لِوَالِدَیْهِ وَ لِوُلْدِهِ وَ لِمُؤَذِّنِ مَسْجِدِهِ وَ لِإِمَامِهِ بِعَفْوِهِ وَ رَحْمَتِهِ یَقُولُ:

اللَّهُمَّ إِنَّکَ حَیٌّ لَا یَمُوتُ وَ صَادِقٌ لَا یَکْذِبُ وَ قَاهِرٌ لَا یُقْهَرُ وَ بَدِی ءٌ لَا یَنْفَدُ

ص: 389

و نزدیکی که دور نمی شود و توانایی که کسی خلاف تو نمی کند و آمرزنده ای که ستم نمی کنی و مقصود در حاجت هایی که کسی چیزی به تو نداد و پاینده ای که نمی خوابی و برآورنده حاجتهایی که دلگیر نمی شوی و صاحب جبروتی که یاری نمی شوی و بزرگی که خواسته نمی شود بزرگی تو و دانائی که یاد گرفته نمی شوی از غیری و توانائی که ناتوان نمی شوی و بردباری که نادان نیستی و بزرگی که به تعریف درنمی آیی و وفاکننده به وعده هایی که خلف نمی کنی آنها را و غلبه کننده ای که مغلوب نمی شوی و عدالت کننده ای که ظلم نمی کنی و توانگری که درویش نمی شوی و بزرگی که کوچک نمی شوی و حکم کننده ای که ستم نمی کنی و معتمدی که خیانت نمی کنی و یکتایی که مشورت نمی کنی از کسی و بخشنده ای که مکدّر نمی شوی و عزیزی که خوار نمی شوی و شنوایی که غافل نمی شوی و بخشنده ای که بخل نمی ورزی و نگاهدارنده ای که غافل نمی گردی و ایستاده ای به امور خلایق که فراموش نمی کنی و همیشه ای که از بین نمی روی و پنهانی که دیده نمی شوی و باقی که کهنه نمی شوی و یکتایی که مانند نداری و بسیار توانایی که نزاع نمی شوی.

ای کرم کننده بخشنده بسیار کرم کننده، ای آشکار ای غلبه کننده، تویی توانای بسیار با قدرت ای عزیز بسیار عزیز ای کسی که خوانده می شوی از هر درّه و بیابان بی پایان به زبانهای مختلف و لهجه های متفاوت و برای حاجت های پیاپی باز نمی دارد تو را مشغول شدن به چیزی از متوجّه شدن به چیزی دیگر. تویی آنکه زمان ها تو را از بین نبرد و تو را جای ها فرو نمی گیرد و تو را چرت و خواب فرا نمی گیرد. رحمت فرست بر محمّد و بر آل او و آسان گردان برای من آنچه که از دشواری آن می ترسم دور کن از من آنچه که از اندوه آن می ترسم، آسان گردان برای من آنچه را که می ترسم از ناهمواری آن، منزّهی، نیست خدایی مگر تو، همانا من از جمله ستمکارانم، ای رحم کننده ترین رحم کنندگان.(1)

روایت30.

مهج الدعوات: دعایی مولای ما امیر المؤمنین علیه السّلام که آن را به اویس قرنی تعلیم نمودند.و این دعا غیر آن دعایی است که آن را در کتاب السعادات ذکر کردیم و غیر آن دعایی است که آن را در کتاب اغاثة الدّاعی ذکر نمودیم. حدیث نمود ما را موسی بن زید از اویس قرنی از امیر المؤمنین علیّ بن ابی طالب علیه السّلام که فرمودند: هر کس این دعا را بخواند، خدای تعالی همه حاجت های او را بر می آورد و رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند که: قسم به کسی که مرا به راستی به پیغمبری فرستاد ، کسی که به او گرسنگی و تشنگی رسیده باشد، پس این دعا را بخواند، خدای تعالی او را سیر می گرداند و سیراب می سازد و اگر شخصی این نام ها را بر کوهی بخواند که حایل باشد میان او و میان جایی که اراده آن را داشته باشد هر آینه آن کوه راه خواهد داد تا آن که برود به آنجایی که می خواهد و اگر این دعا را بر دیوانه ای بخواند عاقل می شود و اگر این دعا را بر زنی بخواند که بر او زاییدن دشوار باشد، خدای تعالی بر او وضع حمل را آسان می گرداند.

فرمودند: قسم به کسی که مرا به راستی به پیغمبری فرستاد هر کس این دعا را چهل شب جمعه بخواند

ص: 390


1- . مهج الدعوات: 173-171

وَ قَرِیبٌ لَا یَبْعُدُ وَ قَادِرٌ لَا یُضَادُّ وَ غَافِرٌ لَا یَظْلِمُ وَ صَمَدٌ لَا یَطْعُمُ وَ قَیُّومٌ لَا یَنَامُ وَ مُجِیبٌ لَا یَسْأَمُ وَ جَبَّارٌ لَا یُعَانُ وَ عَظِیمٌ لَا یُرَامُ وَ عَالِمٌ لَا یُعَلَّمُ وَ قَوِیٌّ لَا یَضْعُفُ وَ حَلِیمٌ لَا یَجْهَلُ وَ جَلِیلٌ لَا یُوصَفُ وَ وَفِیٌّ لَا یُخْلِفُ وَ غَالِبٌ لَا یُغْلَبُ وَ عَادِلٌ لَا یَحِیفُ وَ غَنِیٌّ لَا یَفْتَقِرُ وَ کَبِیرٌ لَا یُغَادِرُ وَ حَکِیمٌ لَا یَجُورُ وَ وَکِیلٌ لَا یَحِیفُ وَ فَرْدٌ لَا یَسْتَشِیرُ وَ وَهَّابٌ لَا یَمَلُّ وَ عَزِیزٌ لَا یُسْتَذَلُّ وَ سَمِیعٌ لَا یَذْهَلُ وَ جَوَادٌ لَا یَبْخَلُ وَ حَافِظٌ لَا یَغْفُلُ وَ قَائِمٌ لَا یَسْهُو وَ دَائِمٌ لَا یَفْنَی وَ مُحْتَجِبٌ لَا یُرَی وَ بَاقٍ لَا یَبْلَی وَ وَاحِدٌ لَا یُشْبِهُ وَ مُقْتَدِرٌ لَا یُنَازَعُ (1)

یَا کَرِیمُ الْجَوَادُ الْمُتَکَرِّمُ یَا ظَاهِرُ یَا قَاهِرُ أَنْتَ الْقَادِرُ الْمُقْتَدِرُ یَا عَزِیزُ الْمُتَعَزِّزُ یَا مَنْ یُنَادَی مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ بِأَلْسِنَةٍ شَتَّی وَ لُغَاتٍ مُخْتَلِفَةٍ وَ حَوَائِجَ مُتَتَابِعَةٍ وَ لَا یَشْغَلُکَ شَیْ ءٌ عَنْ شَیْ ءٍ أَنْتَ الَّذِی لَا یُفْنِیکَ الدُّهُورُ وَ لَا تُحِیطُ بِکَ الْأَمْکِنَةُ وَ لَا تَأْخُذُکَ سِنَةٌ وَ لَا نَوْمٌ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ یَسِّرْ لِی مَا أَخَافُ عُسْرَهُ وَ فَرِّجْ عَنِّی مَا أَخَافُ کَرْبَهُ وَ سَهِّلْ لِی مَا أَخَافُ حُزُونَتَهُ سُبْحَانَکَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ (2).

«30»

مهج، [مهج الدعوات] دُعَاءٌ عَلَّمَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ لِأُوَیْسٍ الْقَرَنِیِّ وَ هُوَ غَیْرُ الَّذِی ذَکَرْنَاهُ فِی کِتَابِ السَّعَادَاتِ وَ غَیْرُ الَّذِی ذَکَرْنَاهُ فِی کِتَابِ إِغَاثَةِ الدَّاعِی حَدَّثَنَا مُوسَی بْنُ زَیْدٍ عَنْ أُوَیْسٍ الْقَرَنِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَالَ: مَنْ دَعَا بِهَذِهِ الدَّعَوَاتِ اسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ وَ قَضَی جَمِیعَ حَوَائِجِهِ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً إِنَّ مَنْ بَلَغَ إِلَیْهِ الْجُوعُ وَ الْعَطَشُ ثُمَّ قَامَ وَ دَعَا بِهَذِهِ الْأَسْمَاءِ أَطْعَمَهُ اللَّهُ وَ أَسْقَاهُ وَ لَوْ أَنَّهُ دَعَا بِهَذِهِ الْأَسْمَاءِ عَلَی جَبَلٍ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْمَوْضِعِ الَّذِی یُرِیدُهُ لَاتَّسَعَ الْجَبَلُ حَتَّی یَسْلُکَ فِیهِ إِلَی أَیْنَ یُرِیدُ وَ إِنْ دَعَا بِهَا عَلَی مَجْنُونٍ أَفَاقَ مِنْ جُنُونِهِ وَ إِنْ دَعَا بِهَا عَلَی امْرَأَةٍ قَدْ عَسُرَ عَلَیْهَا وَلَدُهَا هَوَّنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهَا وِلَادَتَهَا.

قَالَ: وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً إِنَّ مَنْ دَعَا بِهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً مِنْ لَیَالِی الْجُمُعَةِ

ص: 390


1- 1. فی المصدر:« لا تنازع» بصیغة الخطاب و هکذا فی کل ما سبق.
2- 2. مهج الدعوات ص 171- 173.

خدای تعالی می آمرزد از برای او هر گناهی را که میان او و میان خدای تعالی باشد و اگر شخصی بر پادشاه ظالمی داخل شود و این دعا را بر آن پادشاه بخواند، خدای تعالی او را از شرّ آن خلاص می گرداند و هر کس که این دعا را در وقت خواب بخواند پس در آن اثنا به خواب رود خدای عزّ و جلّ به عدد هر حرفی از این دعا هفتاد هزار فرشته از روحانیان خلق می نماید که روی های ایشان نیکوتر باشد از آفتاب به هفتاد هزار مرتبه که از خدای تبارک و تعالی از برای او طلب آمرزش نمایند و برای او دعا کنند و از برای او حسنات بنویسد و هر کس که این دعا را بخواند و - حال آنکه از او گناهان کبیره سر زده باشد- همه گناهان او آمرزیده می شود و اگر در آن شب بمیرد، شهید مرده خواهد بود.

پس به من فرمودند: ای ابا عبد الله به درستی که خدای تعالی می آمرزد او را و اهل بیت او را و مؤذن مسجد او را که در آن نماز گزارد و پیشنمازی که به او اقتداء نمود و دعا این است:

ای سلامتی دهنده امان دهنده نگاهدارنده غلبه کننده با عزّت صاحب جبروت و کبریا، ای پاک و پاکیزه، ای قهرکننده با توانایی بسیار توانا، ای کسی که خوانده شد از هر راه و بیابان دور و دراز به زبانهای مختلف و لهجه های متفاوت و حاجت های متعدّد، ای کسی که مشغول نمی گرداند او را کاری از کاری دیگر، تویی آنکه تو را زمانها تغییر نمی دهد و تو را مکان ها فرا نمی گیرد و تو را خواب و چرتی نگیرد، آسان گردان از کار من آنچه را که از دشواری آن می ترسم و نجات ده مرا از آنچه که از اندوه آن می ترسم و آسان و هموار گردان برای من از امر من آنچه که از ناهمواری آن می ترسم. تسبیح می کنم تو را که نیست خدایی مگر تو به درستی که من هستم از جمله ستم کنندگان بر خود، و بدی و بر نفس خود ستم نمودم پس مرا بیامرز، به درستی که نمی آمرزد گناهان را کسی مگر تو و همه ستایش خدا را سزاوار است که پروردگار عالمیان است و نیست حرکتی و نه توانایی مگر به خدای بلند مرتبه بزرگ و رحمت فرستد خدا بر پیغمبر او محمّد و بر آل او و درود فرستد خدا بر ایشان درودی بسیار.(1)

روایت31.

و از آن جمله: دعای دیگر است از برای مولای ما حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام که این را نیز به اویس قرنی تعلیم نمود، ابو عبد الله دبیلی روایت نمود و سند آن را بالا برد تا اویس قرنی از حضرت امیر المؤمنین علیّ بن ابی طالب صلوات الله علیه که حضرت رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند : بنده ای نیست که این دعا را بخواند مگر آن که خدای تعالی دعای او را مستجاب گرداند.

و پیغمبر چندین مرتبه سوگند یاد نمودند که اگر این دعا بر آب روان خوانده شود هر آینه می ایستد و اگر این دعا را شخصی بخواند که گرسنه یا تشنه باشد او را اطعام می نماید و سیراب می گرداند و اگر این دعا بر کوهی خوانده شود از جهت آن که از جای خود زایل شود، آن کوه از موضع خود زایل می شود و بر زنی اگر خوانده شود که دشوار زاید خدای تعالی زاییدن او را آسان می گرداند

ص: 391


1- . مهج الدعوات: 130-129

غَفَرَ اللَّهُ لَهُ کُلَّ ذَنْبٍ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا دَخَلَ عَلَی السُّلْطَانِ لَخَلَّصَهُ اللَّهُ مِنْ شَرِّهِ وَ مَنْ دَعَا بِهَا عِنْدَ مَنَامِهِ فَیَذْهَبَ بِهِ النَّوْمُ وَ هُوَ یَدْعُو بِهَا بَعَثَ اللَّهُ جَلَّ ذِکْرُهُ بِکُلِّ حَرْفٍ بَیْنَهُ سَبْعِینَ أَلْفَ مَلَکٍ مِنَ الرُّوحَانِیَّةِ وُجُوهُهُمْ أَحْسَنُ مِنَ الشَّمْسِ بِسَبْعِینَ أَلْفَ مَرَّةٍ وَ یَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ وَ یَدْعُونَ لَهُ وَ یَکْتُبُونَ لَهُ الْحَسَنَاتِ وَ مَنْ دَعَا بِهَا وَ قَدِ ارْتَکَبَ الْکَبَائِرَ غُفِرَتْ لَهُ الذُّنُوبُ کُلُّهَا وَ إِنْ مَاتَ لَیْلَتَهُ مَاتَ شَهِیداً ثُمَّ قَالَ لِی یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ لِأَهْلِ بَیْتِهِ وَ لِمُؤَذِّنِ مَسْجِدِهِ وَ لِإِمَامِهِ الْمُسْتَجِیرِ الدُّعَاءُ یَا سَلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ الطَّاهِرُ الْمُطَهَّرُ الْقَاهِرُ الْقَادِرُ الْمُقْتَدِرُ یَا مَنْ یُنَادَی مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ بِأَلْسِنَةٍ شَتَّی وَ لُغَاتٍ مُخْتَلِفَةٍ وَ حَوَائِجَ أُخْرَی یَا مَنْ لَا یَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ أَنْتَ الَّذِی لَا تُغَیِّرُکَ الْأَزْمِنَةُ وَ لَا تُحِیطُ بِکَ الْأَمْکِنَةُ وَ لَا تَأْخُذُکَ سِنَةٌ وَ لَا نَوْمٌ یَسِّرْ لِی مِنْ أَمْرِی مَا أَخَافُ عُسْرَهُ وَ فَرِّجْ لِی مِنْ أَمْرِی مَا أَخَافُ کَرْبَهُ وَ سَهِّلْ لِی مِنْ أَمْرِی مَا أَخَافُ حُزْنَهُ سُبْحَانَکَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی إِنَّهُ لَا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی نَبِیِّهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً(1).

«31»

وَ مِنْ ذَلِکَ، دُعَاءٌ آخَرُ لِمَوْلَانَا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ عَلَّمَهُ أَیْضاً لِأُوَیْسٍ الْقَرَنِیِّ حَدَّثَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الدُّبَیْلِیُّ یَرْفَعُ الْحَدِیثَ إِلَی أُوَیْسٍ الْقَرَنِیِّ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ: مَا مِنْ عَبْدٍ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ إِلَّا اسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ.

وَ حَلَفَ النَّبِیُّ دَفَعَاتٍ کَثِیرَةً أَنَّهُ لَوْ دُعِیَ بِهِ عَلَی مَاءٍ جَارٍ لَسَکَنَ وَ لَوْ دَعَا بِهِ رَجُلٌ قَدْ بَلَغَ بِهِ الْجُوعُ وَ الْعَطَشُ لَأَطْعَمَهُ اللَّهُ وَ سَقَاهُ وَ لَوْ دَعَا بِهِ عَلَی جَبَلٍ أَنْ یَزُولَ مِنْ مَوْضِعِهِ لَزَالَ وَ لَوْ دَعَا بِهِ لِامْرَأَةٍ قَدْ عَسُرَ عَلَیْهَا وِلَادَتُهَا لَسَهَّلَ اللَّهُ عَلَیْهَا وِلَادَتَهَا

ص: 391


1- 1. مهج الدعوات ص 129- 130.

و اگر این دعا را شخصی در شهری بخواند و آن شهر بسوزد و خانه او در وسط آن شهر باشد، خانه آن شخص نجات یابد و منزل او را نخواهد سوخت، اگر این دعا را شخصی چهل شب جمعه بخواند خدای تعالی می آمرزد از برای او همه گناهانی که میان او و میان آدمیان باشد و این دعا را غمناکی و اندوهناکی نمی خواند مگر آنکه خدای تعالی او را از آن غم و اندوه نجات دهد و این دعا را شخصی بر پادشاه ظالمی نمی خواند مگر آن که خدای حاجت او را بر می آورد.برای این دعا شرح بسیار است که من به ذکر همین قدر اقتصار نمودم و دعا این است:

« به نام خدای بخشنده مهربان خداوندا من از تو می خواهم و از کسی غیر از تو درخواست نمی کنم و به سوی تو میگرایم و به غیر تو نمی گرایم، از تو می­خواهم ای امان دهنده ترسندگان و پناه دهنده پناه آورندگان، تویی گشاینده امرهای مشکل، تویی صاحب احسان و خیرات، تویی تجاوزکننده از لغزش ها، تویی برطرف کننده گناهان، تویی ثواب دهنده نیکویی ها، تویی بلندکننده مرتبه ها، از تو برترین و کامیاب ترین درخواست ها را می خواهم که سزاوار نیست برای بندگان که تو را مسألت نمایند مگر به آنها، ای خدا، ای بخشنده و به حق نام های تو که نیکویند و به صفت های تو که بلندند و به حق نعمت های تو که شمرده نمی شوند و به گرامی ترین نام های تو و محبوب ترین آنها در نزد تو و شریفترین آنها نزد تو از روی مرتبه و نزدیکترین آنها از جانب تو از جهت وسیله و واسطه و به حق عظیم ترین آنها از جهت رسیدن به مقصود و زودترین آنها از جانب تو به بر آوردن مطلوب و به حق نام سپرده شدعظیم بزرگ تر بسیار بزرگ تو که آن را دوست می داری و به آن خشنودی و راضی می گردی از کسی که بخواند تو را به آن نام پس دعای او را برآوردی و واجب است بر تو که درخواست کننده خود را محروم نسازی.

و به حق هر نامی که آن از برای توست در تورات و انجیل و زبور و قرآن و به هر نامی که برای توست که آن را به احدی از آفریدگان خود تعلیم نمودی یا آن را به کسی نیاموختی و به حق هر نامی که بردارندگان عرش و فرشتگان تو و برگزیده های آفریدگانت تو را بدان خوانند و به حق سؤال کنندگان تو و گرایندگان به سوی تو و پناه برندگان به تو و زاری کنندگان نزد تو.

و به حق هر بنده عبادت کننده تو در صحرا و بیابان یا در دریا یا در زمین هموار یا در کوهستان تو را می خوانم همچون کسی که حاجت او سخت و بسیار است و تقصیر و گناه او بزرگ است و به هلاکت نزدیک است و توانایی او سست گشت و همچون کسی که به چیزی از کردار خود اعتماد ندارد و برای گناه خود آمرزنده ای غیر تو نمی یابد و برای سعی خود سپاسگزاری جز تو پیدا نمی کند از خوف عذاب تو به سوی تو گریختم در حالی که امتناع کننده و سرپیچنده از بندگی تو نیستم ای همراز هر درویش پناه آوردنده از تو می خواهم به حق آنکه تو خدایی نیست خدایی مگر تو که رحم کننده و بخشنده و آفریننده آسمان ها و زمینی، تو صاحب عظمت و بخشنده، تو دانای غایب و حاضری بخشنده مهربانی.

تویی پروردگار و منم بنده تو و تویی صاحب و منم در اختیار تو و تویی قوی و غالب و منم خوار و ذلیل و تویی توانگر و بی نیاز و منم درویش و محتاج و تویی زنده و منم مرده و تویی باقی و منم از بین رونده و تویی نیکوکار و منم بدکار و تویی آمرزنده و منم گناهکار و تویی رحم کننده

ص: 392

وَ لَوْ دَعَا بِهِ رَجُلٌ فِی مَدِینَةٍ وَ الْمَدِینَةُ تَحْتَرِقُ وَ مَنْزِلُهُ فِی وَسَطِهَا لَنَجَا وَ لَمْ یَحْتَرِقْ مَنْزِلُهُ وَ لَوْ دَعَا بِهِ رَجُلٌ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً مِنْ لَیَالِی الْجُمَعِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ کُلَّ ذَنْبٍ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْآدَمِیِّینَ وَ مَا دَعَا بِهِ مَغْمُومٌ أَوْ مَهْمُومٌ إِلَّا فَرَّجَ اللَّهُ عَنْهُ وَ مَا دَعَا بِهِ رَجُلٌ عَلَی سُلْطَانٍ جَائِرٍ إِلَّا اسْتَجَابَ اللَّهُ تَعَالَی لَهُ فِیهِ وَ لَهُ شَرْحٌ طَوِیلٌ اقْتَصَرْنَا مِنْهُ الدُّعَاءَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ وَ لَا أَسْأَلُ غَیْرَکَ وَ أَرْغَبُ إِلَیْکَ وَ لَا أَرْغَبُ إِلَی غَیْرِکَ یَا أَمَانَ الْخَائِفِینَ وَ جَارَ الْمُسْتَجِیرِینَ أَنْتَ الْفَتَّاحُ ذُو الْخَیْرَاتِ مُقِیلُ الْعَثَرَاتِ مَاحِی السَّیِّئَاتِ وَ

کَاتِبُ الْحَسَنَاتِ وَ رَافِعُ الدَّرَجَاتِ أَسْأَلُکَ بِأَفْضَلِ الْمَسَائِلِ کُلِّهَا وَ أَنْجَحِهَا الَّتِی لَا یَنْبَغِی لِلْعِبَادِ أَنْ یَسْأَلُوکَ إِلَّا بِهَا یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ وَ بِأَسْمَائِکَ الْحُسْنَی وَ بِأَمْثَالِکَ الْعُلْیَا وَ نِعَمِکَ الَّتِی لَا تُحْصَی وَ بِأَکْرَمِ أَسْمَائِکَ عَلَیْکَ وَ أَحَبِّهَا إِلَیْکَ وَ أَشْرَفِهَا عِنْدَکَ مَنْزِلَةً وَ أَقْرَبِهَا مِنْکَ وَسِیلَةً وَ أَجْزَلِهَا مَبْلَغاً وَ أَسْرَعِهَا مِنْکَ إِجَابَةً وَ بِاسْمِکَ الْمَخْزُونِ الْجَلِیلِ الْأَجَلِّ الْعَظِیمِ الَّذِی تُحِبُّهُ وَ تَرْضَاهُ وَ تَرْضَی عَمَّنْ دَعَاکَ بِهِ فَاسْتَجَبْتَ دُعَاءَهُ وَ حَقٌّ عَلَیْکَ أَلَّا تَحْرِمَ سَائِلَکَ وَ بِکُلِّ اسْمٍ هُوَ لَکَ فِی التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الزَّبُورِ وَ الْفُرْقَانِ وَ بِکُلِّ اسْمٍ هُوَ لَکَ عَلَّمْتَهُ أَحَداً مِنْ خَلْقِکَ أَوْ لَمْ تُعَلِّمْهُ أَحَداً وَ بِکُلِّ اسْمٍ دَعَاکَ بِهِ حَمَلَةُ عَرْشِکَ وَ مَلَائِکَتُکَ وَ أَصْفِیَاؤُکَ مِنْ خَلْقِکَ وَ بِحَقِّ السَّائِلِینَ لَکَ وَ الرَّاغِبِینَ إِلَیْکَ وَ الْمُتَعَوِّذِینَ بِکَ وَ الْمُتَضَرِّعِینَ لَدَیْکَ وَ بِحَقِّ کُلِّ عَبْدٍ مُتَعَبِّدٍ لَکَ فِی بَرٍّ أَوْ بَحْرٍ أَوْ سَهْلٍ أَوْ جَبَلٍ أَدْعُوکَ دُعَاءَ مَنْ قَدِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ وَ عَظُمَ جُرْمُهُ وَ أَشْرَفَ عَلَی الْهَلْکَةِ وَ ضَعُفَتْ قُوَّتُهُ وَ مَنْ لَا یَثِقُ بِشَیْ ءٍ مِنْ عَمَلِهِ وَ لَا یَجِدُ لِذَنْبِهِ غَافِراً غَیْرَکَ وَ لَا لِسَعْیِهِ شَاکِراً سِوَاکَ هَرَبْتُ مِنْکَ إِلَیْکَ مُعْتَرِفاً غَیْرَ مُسْتَنْکِفٍ وَ لَا مُسْتَکْبِرٍ عَنْ عِبَادَتِکَ یَا أُنْسَ کُلِّ فَقِیرٍ مُسْتَجِیرٍ أَسْأَلُکَ بِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْحَنَّانُ الْمَنَّانُ بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ أَنْتَ الرَّبُّ وَ أَنَا الْعَبْدُ وَ أَنْتَ الْمَالِکُ وَ أَنَا الْمَمْلُوکُ وَ أَنْتَ الْعَزِیزُ وَ أَنَا الذَّلِیلُ وَ أَنْتَ الْغَنِیُّ وَ أَنَا الْفَقِیرُ وَ أَنْتَ الْحَیُّ وَ أَنَا الْمَیِّتُ وَ أَنْتَ الْبَاقِی وَ أَنَا الْفَانِی وَ أَنْتَ الْمُحْسِنُ وَ أَنَا الْمُسِی ءُ وَ أَنْتَ الْغَفُورُ وَ أَنَا الْمُذْنِبُ وَ أَنْتَ الرَّحِیمُ

ص: 392

و منم خطاکار و تویی آفریدگار و منم آفریده شده و تویی توانا و منم ناتوان و تویی بخشنده و منم سؤال کننده و تویی امان دهنده و منم ترسنده و تویی روزی دهنده و منم روزی داده شده و تویی سزاوارترین کسی که شکوه نمودم به سوی او و طلب فریادرسی نمودم از او و امیدوارم از او از جهت آنکه چه بسا گناهکاری که او را آمرزیدی و چه بسا بدکاری که درگذشتی از تقصیر او، پس بیامرز مرا و درگذر از تقصیر من و رحم نمای بر من و مرا از آنچه نازل شد به من سلامتی ده و مرا به سبب آنچه ظلم نمودم بر نفس خود رسوا مکن و دست مرا و دست پدر و مادر مرا و فرزند مرا بگیر و بر ما به شفقت خود رحم کن ای صاحب بزرگی و بخشش و ای رحم کننده ترین رحم کنندگان.(1)

روایت32.

العتیق الغروی، مهج الدعوات: و از آن جمله، دعای اعتصام و تهلیل و سؤال است از مولای ما امیر المؤمنین صلوات الله و سلامه علیه و دعا این است: چنگ زدم به خدایی که نیست خدایی مگر او، زنده کننده و ارث برنده است همه خلایق را، چنگ زدم به خدایی که نیست خدایی مگر او، پاینده است بر جزا دادن هر کسی به آنچه کسب نمود. چنگ زدم به خدایی که نیست خدایی مگر او، که فرمود به آسمان ها و زمین که بیایید فرمان ما رادر حالی که باشید اطاعت کننده یا اکراه داشته شده گفتند که آمدیم در حالی که فرمان برداریم، چنگ زدم به خدایی که نیست خدایی مگر او فرا نمی گیرد او را چرت و خوابی چنگ زدم به خدایی که نیست خدایی مگر او و بخشنده و بر عرش مستولی و می داند راز بد نهانی و آنچه که پنهان کنند آن را سینه ها.

چنگ زدم به خدایی که نیست خدایی مگر او از برای اوست آنچه در آسمانها و آنچه در زمین و آنچه در ما بین هر دو و آنچه در زیر خاک است. چنگ زدم من به خدایی که نیست خدایی مگر او می بیند همه چیز را و دیده نمی شود و خدا در جایگاه دیدن بلند است پروردگار آخرت و دنیاست. چنگ زدم به خدایی که نیست خدایی مگر او خوار است هر چیز نزد پادشاهی او.چنگ زدم به خدایی که نیست خدایی مگر او پست است هر چیزی برای بزرگی او. چنگ زدم به خدایی که نیست خدایی مگر او که در بلندی مرتبه خود نزدیک است و در نزدیکی خود بلند مرتبه است و در پادشاهی خود تواناست.

چنگ زدم به خدایی که نیست خدایی مگر او آفریننده بلند مرتبه زنده همیشگی است باقی است که از بین نمی رود. چنگ زدم به خدایی که نیست خدایی مگر او که تعریف نمی تواند کرد زبانها توانایی او را. چنگ زدم به خدایی که نیست خدایی مگر او زنده پاینده است، فرا نمی گیرد او را سستی و نه خوابی.

چنگ زدم به خدایی که نیست خدایی مگر او رحم کننده بخشنده دیرینه، صاحب بزرگی و کرم است. چنگ زدم به خدایی که نیست خدایی مگر او یگانه یکتای بی همتای همیشگی است که نزایید و زاییده نشد

ص: 393


1- . مهج الدعوات: 132-130

وَ أَنَا الْخَاطِئُ وَ أَنْتَ الْخَالِقُ وَ أَنَا الْمَخْلُوقُ وَ أَنْتَ الْقَوِیُّ وَ أَنَا الضَّعِیفُ وَ أَنْتَ الْمُعْطِی وَ أَنَا السَّائِلُ وَ أَنْتَ الْأَمِینُ وَ أَنَا الْخَائِفُ وَ أَنْتَ الرَّازِقُ وَ أَنَا الْمَرْزُوقُ وَ أَنْتَ أَحَقُّ مَنْ شَکَوْتُ إِلَیْهِ وَ اسْتَغَثْتُ بِهِ وَ رَجَوْتُهُ لِأَنَّکَ کَمْ مِنْ مُذْنِبٍ قَدْ غَفَرْتَ لَهُ وَ کَمْ مِنْ مُسِی ءٍ قَدْ تَجَاوَزْتَ عَنْهُ فَاغْفِرْ لِی وَ تَجَاوَزْ عَنِّی وَ ارْحَمْنِی وَ عَافِنِی مِمَّا نَزَلَ بِی وَ لَا تَفْضَحْنِی بِمَا جَنَیْتُهُ عَلَی نَفْسِی وَ خُذْ بِیَدِی وَ بِیَدِ وَالِدَیَّ وَ وُلْدِی وَ ارْحَمْنَا بِرَحْمَتِکَ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ (1).

«32»

ق، [الکتاب العتیق الغرویّ] مهج، [مهج الدعوات]: وَ مِنْ ذَلِکَ اعْتِصَامٌ وَ تَهْلِیلٌ وَ سُؤَالٌ لِمَوْلَانَا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام اعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْبَاعِثُ الْوَارِثُ اعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْقَائِمُ عَلی کُلِّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ اعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الَّذِی قَالَ لِلسَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قالَتا أَتَیْنا طائِعِینَ اعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ اعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ اعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّری اعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ خَالِقُ مَا یُرَی وَ مَا لَا یُرَی وَ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الْأَعْلَی رَبِّ الْآخِرَةِ وَ الْأُولَی اعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الَّذِی ذَلَّ کُلُّ شَیْ ءٍ لِمُلْکِهِ اعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الَّذِی خَضَعَ کُلُّ شَیْ ءٍ لِعِزَّتِهِ اعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الَّذِی هُوَ فِی عُلُوِّهِ دَانٍ وَ فِی دُنُوِّهِ عَالٍ وَ فِی سُلْطَانِهِ قَوِیٌّ اعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْبَدِیعُ الرَّفِیعُ الْحَیُّ الدَّائِمُ الْبَاقِی الَّذِی لَا یَزُولُ اعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الَّذِی لَا تَصِفُ الْأَلْسُنُ قُدْرَتَهُ اعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ اعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَنَّانُ الْمَنَّانُ الْقَدِیمُ ذُو الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ اعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْوَاحِدُ الْأَحَدُ الصَّمَدُ الَّذِی لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ

ص: 393


1- 1. مهج الدعوات ص 130- 132.

و همتایی ندارد. چنگ زدم به خدایی که نیست خدایی مگر او بخشنده ترین بخشندگان است بزرگ بزرگ تر است از آنکه به وصف آید، بلند مرتبه تر است.

چنگ زدم به خدایی که نیست خدایی مگر او به دست قدرت اوست خوبی ها همه و او بر هر چیز تواناست. چنگ زدم به خدایی که نیست خدایی مگر او تسبیح می کند برای او آنچه در آسمانها و زمین است همه فرمانبردار اویند. چنگ زدم به خدایی که نیست خدایی مگر او زنده حکم کننده شنوای دانای بخشنده مهربان است. چنگ زدم به خدایی که نیست خدایی مگر او بر او اعتماد نمودم و خدا پروردگار عرش بزرگ است.

به نام خدای بخشنده مهربان خداوندا همانا من از تو می­خواهم و تو داناتری به حاجت من و طلب می کنم از تو و تو دانایی به مطلب من و خواهش دارم به سوی تو و تو نهایت خواهش منی پس ای دانای پنهان ها و بلند گرداننده آسمان ها و برطرف کننده بلاهاو محل طلب کردن حاجتها و بخشنده سؤال ها رحمت فرست بر محمّد که آخر پیغمبران است و بر آل او که پاکان و پاکیزگانند.

خداوندا بیامرز برای من گناهان مرا و اسراف مرا در همه امر من و آنچه که تو داناتری به آن از من، خداوندا بیامرز برای من گناهان ندانسته و دانسته مرا و نادانی مرا و لهو مرا و سعی نمودن مرا در کارهای بد پس به درستی که این همه گناهان نزد من هست، خداوندا بیامرز برای من آنچه را که به جا آوردم پیش از این از گناهان و آنچه را که انجام می دهم بعد از این و آنچه که پنهان کردم آن را و آنچه را آشکار نمودم آن را. تویی پیش از همه چیز و تویی بعد از همه چیز و تو بر همه چیز توانایی.

إن تغفر الّلهمّ تغفر جمّا و ایُّ عَبد لک إلا لمّا - اگر می آمرزی خداوندا می آمرزی همه گناهان را و کدام بنده توست که گناهی نکرده باشد.

و در اصل، این­چنین بود.(1)

روایت33.

مهج الدعوات: از جماعتی مروی است که سند آن را به حضرت امام حسین علیه السّلام رساندند که فرمودند: من با پدر خود علیّ بن ابی طالب علیه السّلام در شبی تاریک مشغول به طواف کعبه معظّمه بودم و هیچ کس در طواف نبود و جماعت زوّار خوابیده بودند و همه چشم ها در خواب بود که ناگاه آواز ناله شخصی را شنیدیم که به خانه کعبه پناه آورده طلب فریادرسی می نمود و به آواز بسیار حزینی از دل پر درد می نالید و زاری می نمود و این شعر را می خواند:

- ای کسی که بر می آورد دعای بیچارگان را در شب تاریک. ای برطرف کننده آزار و بلاها با بیماریها

- به خواب رفتند فرود آمده های به سوی تو در دور خانه تو و بیدار شدند می خواند تو را و حال آنکه چشم تو ای پاینده به خواب نرفت.

ص: 394


1- . مهج الدعوات: 168-166

یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ اعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ أَکْرَمُ الْأَکْرَمِینَ الْکَبِیرُ الْأَکْبَرُ الْعَلِیُّ الْأَعْلَی اعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ بِیَدِهِ الْخَیْرُ کُلُّهُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ اعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ یُسَبِّحُ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ اعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْحَکِیمُ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ اعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِمَسْأَلَتِی وَ أَطْلُبُ إِلَیْکَ وَ أَنْتَ الْعَالِمُ بِحَاجَتِی وَ أَرْغَبُ إِلَیْکَ وَ أَنْتَ مُنْتَهَی رَغْبَتِی فَیَا عَالِمَ الْخَفِیَّاتِ وَ سَامِکَ السَّمَاوَاتِ وَ رَافِعَ الْبَنِیَّاتِ وَ مَطْلَبَ الْحَاجَاتِ وَ مُعْطِیَ السُّؤُلَاتِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ وَ عَلَی آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی خَطِیئَتِی وَ إِسْرَافِی فِی أَمْرِی کُلِّهِ وَ مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّی اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی خَطَایَایَ وَ عَمْدِی وَ جَهْلِی وَ هَزْلِی وَ جِدِّی وَ کُلُّ ذَلِکَ عِنْدِی اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی مَا قَدَّمْتُ وَ مَا أَخَّرْتُ وَ مَا أَسْرَرْتُ وَ مَا أَعْلَنْتُ أَنْتَ الْمُقَدِّمُ وَ أَنْتَ الْمُؤَخِّرُ وَ أَنْتَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ.

إِنْ تَغْفِرِ اللَّهُمَّ تَغْفِرْ جَمّاً***وَ أَیُّ عَبْدٍ لَکَ إِلَّا لَمَّا

هَکَذَا وُجِدَ فِی الْأَصْلِ (1).

«33»

مهج، [مهج الدعوات] رُوِیَ عَنْ جَمَاعَةٍ یُسْنِدُونَ الْحَدِیثَ إِلَی الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام قَالَ: کُنْتُ مَعَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فِی الطَّوَافِ فِی لَیْلَةٍ دَیْجُوجِیَّةٍ(2)

قَلِیلَةِ النُّورِ وَ قَدْ خَلَا الطُّوَّافُ وَ نَامَ الزُّوَّارُ وَ هَدَأَتِ الْعُیُونُ إِذْ سَمِعَ مُسْتَغِیثاً مُسْتَجِیراً مُسْتَرْحِماً بِصَوْتٍ حَزِینٍ مَحْزُونٍ مِنْ قَلْبٍ مُوجَعٍ وَ هُوَ یَقُولُ:

یَا مَنْ یُجِیبُ دُعَا الْمُضْطَرِّ فِی الظُّلَمِ***یَا کَاشِفَ الضُّرِّ وَ الْبَلْوَی مَعَ السَّقَمِ

قَدْ نَامَ وَفْدُکَ حَوْلَ الْبَیْتِ وَ انْتَبَهُوا***یَدْعُو وَ عَیْنُکَ یَا قَیُّومُ لَمْ تَنَمْ

ص: 394


1- 1. مهج الدعوات ص 166- 168، و لفظ الشعر« لا ألما» و ألم: ای قارف الذنب.
2- 2. أی مظلمة مع غیم لا تری نجما و لا قمرا.

خدایا ببخش به من به کرم خود زیادتی در گذشتن از گناه من. ای کسی که اشاره نمودند به سوی او آفریدگان در حرم.

- اگر گذشت تو نرسد به آن صاحب تقصیر، پس کیست که با نعمتها بر گناهکاران بخشش نماید.

حضرت امام حسین علیه السّلام فرمودند که پدرم به من فرمودند: ای ابا عبد الله آیا آواز ناله این شخص را شنیدی که از گناه خود می نالد و از پروردگار خود طلب فریادرسی می نماید؟ گفتم: بلی شنیدم، پس فرمودند که: ملاحظه کن و آن شخص را بجوی شاید او را ببینی. امام حسین علیه السّلام فرمودند: من در آن شب تاریک گشتم و در میان خوابیده ها او را می جستم پس چون به میان رکن عراقی و مقام ابراهیم علیه السّلام رسیدم، شخصی را دیدم که به نماز ایستاد. پس گفتم که سلام بر تو ای بنده خدا که اقرار به گناه خود داری و پناه به خدای خود آوردی و آمرزش گناهان خود از خدای تعالی طلب می کنی، بیا به نزد پسر عموی پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله که او ترا می طلبد.

پس در سجود شتاب نمود و تشهّد و سلام داد و سخن نگفت و اشاره نمود که تو در پیش باش. پس من پیش افتادم و آن شخص در عقب من آمد تا آنکه به خدمت حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام آمدیم. پس من گفتم: این است آن شخص که ناله می کرد. پس امیر المؤمنین علیه السّلام نگاه کردند، دیدند که آن شخص جوانی است بسیار خوش روی که جامه های بسیار پاکیزه پوشیده بود. پس فرمودند که: ای جوان تو از کدام قبیله ای؟ گفت: از بعضی از اعراب. پس فرمودند که: حال تو چیست و از چه جهت گریه می نمودی و زاری تو از بهر چیست؟ آن جوان گفت که: چه نحو خواهد بود حال کسی که عاق پدر خود گشته باشد و با او بی ادبی نموده باشد و گرفتار به تنگی و انواع بلاها و اقسام مصیبتها شده باشد، او را حسرت و ناامیدی فرو گرفته باشد و دعای او مستجاب نگردد. پس حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام فرمودند: از چه جهت حال تو چنین شد؟ آن جوان گفت: به درستی که من در میان قبیله خود پیوسته به لهو و لعب مشهور بودم و دائما به نافرمانی و طرب مشغول بودم و همیشه در ماه رجب و شعبان مرتکب نامشروع و عصیان می شدم و هیچ ملاحظه نمی نمودم و پروایی از ترس خدا نداشتم و مرا پدری بسیار مهربان بود که مرا از افتادن در مصیبت های دنیوی منع می نمود و مرا از عقوبت و عذاب آتش اخروی می ترسانید و می گفت: چه بسا که از تو روزها و شبها شکوه نماید و از دست تو ماهها و سالها فریاد برآورد و از گناهان تو فرشتگان گرامی به تنگ آیند. چند چنین کارها کنی و چرا مرتکب این قدر گناهان شوی و هر گاه پدرم در نصیحت الحاح می نمود و در موعظه من مبالغه می کرد او را منع و آزار می نمودم و بر او حمله می کردم و او را می زدم. پس روزی از او زری را طلبیدم که آن را از من پنهان نموده بود، پس چون آن را مضائقه نمود، من خود رفتم که بردارم و آن را در مصارفی صرف کنم که همیشه مشغول به آن بودم. پس چون خواست که مرا ممانعات نماید و نگذارد که من آن را بردارم پس من پدر خود را زدم و دست او را پیچیدم و آن زر را از دست او بیرون آوردم و رفتم. پس چون پدرم خواست که از عقب من آید، دست های خود را بر زانوی گذارد که از جای برخیزد از بسیاری آزار و شدّت دردی که به او رسانیده بودم نتوانست که از جای خود حرکت نماید، پس این شعرها را خواند:

ص: 395

هَبْ لِی بِجُودِکَ فَضْلَ الْعَفْوِ عَنْ جُرْمِی***یَا مَنْ أَشَارَ إِلَیْهِ الْخَلْقُ فِی الْحَرَمِ

إِنْ کَانَ عَفْوُکَ لَا یَلْقَاهُ ذُو سَرَفٍ***فَمَنْ یَجُودُ عَلَی الْعَاصِینَ بِالنِّعَمِ

قَالَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا فَقَالَ لِی یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَ سَمِعْتَ الْمُنَادِیَ ذَنْبَهُ الْمُسْتَغِیثَ رَبَّهُ فَقُلْتُ نَعَمْ قَدْ سَمِعْتُهُ فَقَالَ اعْتَبِرْهُ عَسَی تَرَاهُ فَمَا زِلْتُ أَخْتَبِطُ فِی طَخْیَاءِ الظَّلَامِ (1) وَ أَتَخَلَّلُ بَیْنَ النِّیَامِ فَلَمَّا صِرْتُ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ بَدَا لِی شَخْصٌ مُنْتَصِبٌ فَتَأَمَّلْتُهُ فَإِذَا هُوَ قَائِمٌ فَقُلْتُ السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَبْدُ الْمُقِرُّ الْمُسْتَقِیلُ الْمُسْتَغْفِرُ الْمُسْتَجِیرُ أَجِبْ بِاللَّهِ ابْنَ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله.

فَأَسْرَعَ فِی سُجُودِهِ وَ قُعُودِهِ وَ سَلَّمَ فَلَمْ یَتَکَلَّمْ حَتَّی أَشَارَ بِیَدِهِ بِأَنْ تَقَدَّمْنِی فَتَقَدَّمْتُهُ فَأَتَیْتُ بِهِ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَقُلْتُ دُونَکَ هَا هُوَ فَنَظَرَ إِلَیْهِ فَإِذَا هُوَ شَابٌّ حَسَنُ الْوَجْهِ نَقِیُّ الثِّیَابِ فَقَالَ لَهُ مَنِ الرَّجُلُ فَقَالَ لَهُ مِنْ بَعْضِ الْعَرَبِ فَقَالَ لَهُ مَا حَالُکَ وَ مِمَّ بُکَاؤُکَ وَ اسْتِغَاثَتُکَ فَقَالَ مَا حَالُ مَنْ أُوخِذَ بِالْعُقُوقِ فَهُوَ فِی ضِیقٍ ارْتَهَنَهُ الْمُصَابُ وَ غَمَرَهُ الِاکْتِئَابُ فَارْتَابَ (2)

فَدُعَاؤُهُ لَا یُسْتَجَابُ فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ وَ لِمَ ذَلِکَ فَقَالَ لِأَنِّی کُنْتُ مُلْتَهِیاً فِی الْعَرَبِ بِاللَّعْبِ وَ الطَّرَبِ أُدِیمُ الْعِصْیَانَ فِی رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ مَا أُرَاقِبُ الرَّحْمَنَ وَ کَانَ لِی وَالِدٌ شَفِیقٌ رَفِیقٌ یُحَذِّرُنِی مَصَارِعَ الْحَدَثَانِ وَ یُخَوِّفُنِی الْعِقَابَ بِالنِّیرَانِ وَ یَقُولُ کَمْ ضَجَّ مِنْکَ النَّهَارُ وَ الظَّلَامُ وَ اللَّیَالِی وَ الْأَیَّامُ وَ الشُّهُورُ وَ الْأَعْوَامُ وَ الْمَلَائِکَةُ الْکِرَامُ وَ کَانَ إِذَا أَلَحَّ عَلَیَّ بِالْوَعْظِ زَجَرْتُهُ وَ انْتَهَرْتُهُ وَ وَثَبْتُ عَلَیْهِ وَ ضَرَبْتُهُ فَعَمَدْتُ یَوْماً إِلَی شَیْ ءٍ مِنَ الْوَرِقِ فَکَانَتْ فِی الْخِبَاءِ(3)

فَذَهَبْتُ لآِخُذَهَا وَ أَصْرِفَهَا فِیمَا کُنْتُ عَلَیْهِ فَمَانَعَنِی عَنْ أَخْذِهَا فَأَوْجَعْتُهُ ضَرْباً وَ لَوَیْتُ یَدَهُ وَ أَخَذْتُهَا وَ مَضَیْتُ فَأَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی رُکْبَتَیْهِ یَرُومُ النُّهُوضَ مِنْ مَکَانِهِ ذَلِکَ فَلَمْ یُطِقْ یُحَرِّکُهَا مِنْ شِدَّةِ الْوَجَعِ وَ الْأَلَمِ فَأَنْشَأَ یَقُولُ:

ص: 395


1- 1. یعنی سواد اللیل الشدید الظلمة.
2- 2. فان تاب خ.
3- 3. الورق: الدراهم المضروبة، و الخباء: کن یعمل من وبر أو صوف أو شعر للسکنی فی البادیة.

- جاری شد خویشی میان من و میان هم خانه من، مساوی است همچنان که طلب کننده باران طلب فرود آمدن باران می کند.

- و پروریدم او را تا آنکه قوی هیکل گردید مثل شتر بزرگ، به نحوی که هر گاه می ایستاد دوش او مساوی با کوهان شتر بود.

- و من بودم که در زمان کودکی­اش به او خوردنی می دادم هر گاه گرسنه می شد، پاکیزه ترین و نیکوترین خوردنی­ها را.

- پس چون به کمال رسید در اوّل جوانی خود/ و قامت او مثل نیزه ردینی گردید.

- بر من ستم نمود و دست مراپیچید، دست او را خدا بپیچاند که خداوند غالب بر اوست .

پس پدرم به خدا سوگند یاد نمود که به سوی خانه خدا رود و شکوه من نماید و بر من نفرین کند. پس چند روز روزه گرفت و چندین رکعت نماز گزارد و نفرین نمود و بر شتر خود سوار شد و بیرون رفت

ص: 396

جَرَتْ رَحِمٌ بَیْنِی وَ بَیْنَ مُنَازِلٍ***سَوَاءً کَمَا یَسْتَنْزِلُ الْقَطْرَ طَالِبُهُ (1)

وَ رَبَّیْتُ حَتَّی صَارَ جَلْداً شَمَرْدَلًا***إِذَا قَامَ سَاوَی غَارِبَ الْعِجْلِ غَارِبُهُ (2)

وَ قَدْ کُنْتُ أُوتِیهِ مِنَ الزَّادِ فِی الصَّبَا***إِذَا جَاعَ مِنْهُ صَفْوُهُ وَ أَطَایِبُهُ (3)

فَلَمَّا اسْتَوَی فِی عُنْفُوَانِ شَبَابِهِ***وَ أَصْبَحَ کَالرُّمْحِ الرُّدَیْنِیِّ خَاطِبُهُ (4)

تَهَضَّمَنِی مَالِی کَذَا وَ لَوَی یَدِی***لَوَی یَدَهُ اللَّهُ الَّذِی هُوَ غَالِبُهُ (5)

ثُمَّ حَلَفَ بِاللَّهِ لَیَقْدَمَنَّ إِلَی بَیْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ فَیَسْتَعْدِیَ اللَّهَ (6)

عَلَیَّ فَصَامَ أَسَابِیعَ وَ صَلَّی رَکَعَاتٍ وَ دَعَا وَ خَرَجَ مُتَوَجِّهاً عَلَی عَیْرَانَةٍ(7) یَقْطَعُ بِالسَّیْرِ

ص: 396


1- 1. منازل: اسم ولده هذا المستغیث، ذکر القصة فی هامش مصباح الکفعمیّ ص 260 و فیه: فقال علیه السلام: ما اسمک؟ قال: منازل بن لاحق الشیبانی، و أنا ممن ابتلی بالعقوق و أضاع الحقوق».
2- 2. الجلد:- بفتح و سکون- الشدید القوی، و الشمردل: الطویل، الحسن الخلق و الغارب: الکاهل، و العجل معروف، و فی المصدر المطبوع: الفحل، و هو الذکر من کل حیوان، یعنی أنّه صار طویلا بحیث ساوی کاهله کاهل الفحل أو العجل.
3- 3. الاطایب جمع أطیب و هو أحسن الاطعمة و أفضلها و الصفو: الخالص و الخیار من کل شی ء.
4- 4. الردینی: الرمح المنسوب الی ردینة، اسم امرأة کانت تقوم الرماح، و زعموا أنها امرأة السمهری کانا یقومان القنا بخط هجر، و الخاطب: الذی یخطب و لعلّ المراد منه- بقرینة الإضافة- اللسان، یعنی أن لسانه کالرمح فی الطول و الحدة و الذرابة، و إذا خصصنا الخاطب بالذی یخطب النساء للتزویج، کان له معنی آخر.
5- 5. تهضمه: أی کسره و حطمه و ظلمه، و لوی یده: أی فتله و ثناه بحیث أعجزه عن الدفاع.
6- 6. استعدی علیه: استغاثه و استنصره، یقال: استعدیت علی فلان الامیر فأعدانی أی استعنت به علیه فأعاننی علی عدوی.
7- 7. العیرانة من الإبل: التی تشبه العیر فی سرعتها و نشاطها.

و بیابانها پیمود و طی رودخانه ها کرد و بر کوهها بالا رفت و پایین آمد تا آنکه در روز حج اکبر به مکه معظّمه رسید پس از شتر خود پایین آمد متوجّه خانه خدا گردید و طواف خانه نمود و سعی صفا و مروه کرد و بعد از آن به مسجد الحرام آمده به پرده های خانه کعبه چسبید و خود را به آن آویخت و به خدای تعالی زاری نمود و نفرین کرد و این اشعار را خواند:

- ای کسی که حاجیان با مشقّت به سوی او آمدند، سوار بر بالای شتران از بلاد دور در نهایت دوری.

- من نزد تو آمده­ام، ای کسی که ناامید نمی کند کسی را که او را با زاری به - درگاه - خدای یکتا بخواند.

- این منازل کسی است که می ترسد از عاق شدن از من/ پس ای جبار! حقّ مرا از فرزندم بستان .

- تا آنکه به یاری­ات، شَل سازی یک طرف بدن او را، ای کسی که که منزّه است نزایید و زاییده نشد.

پس آن جوان گفت: به حقّ آن کسی که آسمان را بلند کرد و او آب روان را جاری نمود که هنوز دعای پدرم تمام نشده بود که این بلا بر من نازل شد که آن را می بینی. پس جامه خود را برداشت و پهلوی خود را ظاهر ساخت. پس آن حضرت دید که یک طرف بدن آن جوان شَل شده است. آن جوان گفت سه سال بود که از پدرم التماس می نمودم که برای من دعا کند در همان موضعی که مرا نفرین کرد و آن قبول نمی کرد تا آنکه در این سال بر من ترّحم کرد و التماس مرا قبول نمود. برای او شتری جوان خوش رفتار نرم روی را مهیّا نمودم و او را بر آن سوار کردم و از شهر بیرون آمدیم به امید آنکه از این بلا نجات یابم، تا آنکه در اثنا شب به موضع اراک و حطمه رسیدیم. پس ناگاه از آن موضع مرغی پرید و آن شتری رم برداشت که پدرم بر آن سوار بود

ص: 397

عَرْضَ الْفَلَاةِ وَ یَطْوِی الْأَوْدِیَةَ وَ یَعْلُو الْجِبَالَ حَتَّی قَدِمَ مَکَّةَ یَوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ فَنَزَلَ عَنْ رَاحِلَتِهِ وَ أَقْبَلَ إِلَی بَیْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ فَسَعَی وَ طَافَ بِهِ وَ تَعَلَّقَ بِأَسْتَارِهِ وَ ابْتَهَلَ بِدُعَائِهِ وَ أَنْشَأَ یَقُولُ:

یَا مَنْ إِلَیْهِ أَتَی الْحُجَّاجُ بِالْجُهْدِ***فَوْقَ الْمِهَادِ مِنْ أَقْصَی غَایَةِ الْبُعْدِ(1)

إِنِّی أَتَیْتُکَ یَا مَنْ لَا یُخَیِّبُ مَنْ***یَدْعُوهُ مُبْتَهِلًا بِالْوَاحِدِ الصَّمَدِ

هَذَا مُنَازِلٌ مَنْ یَرْتَاعُ مِنْ عُقَقِی***فَخُذْ بِحَقِّی یَا جَبَّارُ مِنْ وَلَدِی (2)

حَتَّی تُشِلَّ بِعَوْنٍ مِنْکَ جَانِبَهُ***یَا مَنْ تَقَدَّسَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَلِدْ

قَالَ فَوَ الَّذِی سَمَکَ السَّمَاءَ وَ أَنْبَعَ الْمَاءَ مَا اسْتَتَمَّ دُعَاءَهُ حَتَّی نَزَلَ بِی مَا تَرَی ثُمَّ کَشَفَ عَنْ یَمِینِهِ فَإِذَا بِجَانِبِهِ قَدْ شَلَّ فَأَنَا مُنْذُ ثَلَاثِ سِنِینَ أَطْلُبُ إِلَیْهِ أَنْ یَدْعُوَ لِی فِی الْمَوْضِعِ الَّذِی دَعَا بِهِ عَلَیَّ فَلَمْ یُجِبْنِی حَتَّی إِذَا کَانَ الْعَامُ أَنْعَمَ عَلَیَّ فَخَرَجْتُ بِهِ عَلَی نَاقَةٍ عُشَرَاءَ(3) أُجِدُّ السَّیْرَ حَثِیثاً رَجَاءَ الْعَافِیَةِ حَتَّی إِذَا کُنَّا عَلَی الْأَرَاکِ وَ حَطْمَةِ وَادِی السِّیَاکِ (4) نَفَرَ طَائِرٌ فِی اللَّیْلِ فَنَفَرَتْ مِنْهُ النَّاقَةُ الَّتِی کَانَ عَلَیْهَا فَأَلْقَتْهُ

ص: 397


1- 1. المهاد: الفراش، و الوطاء یمهد علی البعیر، و فی المصدر: المهار، و هو جمع مهر بالضم ولد الفرس، و فی کل النسخ بزیادة الیاء« المهادی» و« المهاری»، و لیس بصحیح.
2- 2. منازل اسم هذا الرجل الراوی کما تقدم و لذا یقول:« هذا منازل» و فی طبعة المصدر التی عندنا« من یرتاع» کما فی المتن، و هو تصحیف نشأ من سوء فهم الکتاب فانهم ظنوا أن« منازل» جمع منزل فبدلوا قوله« هذا منازل لا یرتاع من عققی» کما فی طبعة أخری من المصدر بقولهم« هذا منازل من یرتاع من عققی». فعمی علیهم المعنی.
3- 3. العشراء- کالنفساء- من النوق: التی مضت لحملها عشرة أشهر.
4- 4. الاراک: واد قرب مکّة قاله فی المراصد، و فی القاموس:« موضع بعرفات قرب نمرة» و الاراک شجر من الحمض،- یستاک به، و لعلّ الموضع لکثرة شجر الاراک فیه سمی بالاراک. و المراد بوادی السیاک، هو ذلک الوادی نفسه، سماه وادی السیاک لاتخاذهم السواک و السیاک من ذلک الموضع، و حطمة الوادی: مواضعه المتکسرة، أو هو خطمة الوادی: یعنی أنفه و أعلاه.

و او را در درّه سنگلاخی در میان دو سنگ انداخت. پس چون من به او رسیدم او را یافتم که فوت شده بود. پس او را در همان موضع دفن نمودم. از همه بدتر این که به کسی معروف هستم که « به نفرین پدرش گرفتار آمد».

پس حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام فرمودند: تو را فریادرسی رسید. به تو فریادرسی رسید. من تو را دعایی بیاموزم که آن را به من پیغمبر خدا صلّی اللَّه علیه و آله تعلیم نمود و در آن اسم خدای بزرگ و بزرگ تر غالب بخشنده ای است که خدای تعالی به برکت این دعا حاجت کسی را برمی آورد که این دعا را بخواند و به او می بخشد آنچه را که از خدا خواهد و به برکت این دعا از آن شخص غمّ و همّ برطرف می شود و از او اندوه رفع می گردد و از او بیماری برطرف می شود و به برکت این دعا شکستگی او درست می شود و درویش، توانگر می گردد و قرض او داده می شود و از او چشم زخم بر می گردد و گناهان او آمرزیده می شود و عیب های او پوشیده می شود و از ترس هر شیطانی سرکش و هر جبرکننده ظالم ایمن می گردد.

و اگر این دعا را هر آن بنده فرمان برداری بر کوه بخواند هر آینه آن کوه از جای خود زایل می شود و اگر این را بر مرده ای بخواند خدای تعالی آن را زنده می گرداند پس از آنکه مرده است و اگر کسی این دعا را بر آب بخواند بر روی آن راه می رود به شرط آنکه به آن تکبّر راه نیابد. ای جوان باید که از گناهان پرهیزگاری نمایی و توبه نمایی از آنچه آن را کردی. پس به درستی که مرا بر تو رحم آمد و باید که خدای تعالی نیّت خالص تو را و اعتقاد درست تو را بداند و این دعا را در طلب معصیت نخوانی و این دعا را تعلیم نکنی مگر به کسی که دانی و به دین او اعتماد داشته باشی. پس به درستی که اگر نیّت خود را خالص نمایی، خدای تعالی حاجت تو را بر آورد و در خواب پیغمبر خدا صلّی اللَّه علیه و آله را خواهی دید که تو را به بهشت و به برآمدن حاجت تو بشارت دهد.

پس آنگاه حضرت امام حسین علیه السّلام فرمودند: خوشحالی من به مطّلع شدن به فایده این دعا بیشتر از خوشحال شدن این جوان به برطرف شدن آزار او بود، از جهت آنکه من هرگز این دعا را از پدر خود نشنیده بودم. بعد از آن حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام به من فرمودند که دواتی و کاغذی را بیاور. پس چون آن را حاضر نمودم فرمودند که: بنویس آنچه را که بر تو می خوانم. پس آن حضرت خواندند و من این دعا را نوشتم و دعا این است:

خداوندا همانا از تو می­خواهم به حرمت نام تو به نام خدای بخشنده مهربان ای صاحب بزرگواری و احسان، ای زنده پاینده، زنده ای که نیست خدایی مگر تو، ای کسی که اوست و بس، ای کسی که احدی نمی داند که او چیست و چگونه است و کجاست و چه جاست مگر خود او. ای صاحب پادشاهی و مملکت ای خداوند عزّت و غلبه و بزرگواری ای پادشاه ای بسیار پاکیزه از نقص ها ای سالم از همه عیبها ای امان دهنده، ای حفظ کننده و نگاهبان، ای غلبه کننده، ای درست کننده شکستگی ها، ای بزرگوار، ای تقدیرکننده، ای آفریننده ی صورت دهنده، ای نفع بخشنده ای بسیار دوست ای دور ای نزدیک به همه چیز ای برآورنده حاجتها ای نگهبان ای کفایت نماینده ای تازه پدید آورنده ای بلند مرتبه ای باز دارنده بلاها

ص: 398

إِلَی قَرَارِ الْوَادِی فَارْفَضَّ بَیْنَ الْحَجَرَیْنِ (1) فَقَبَرْتُهُ هُنَاکَ وَ أَعْظَمُ مِنْ ذَلِکَ أَنِّی لَا أَعْرِفُ إِلَّا الْمَأْخُوذَ بِدَعْوَةِ أَبِیهِ.

فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَتَاکَ الْغَوْثُ أَتَاکَ الْغَوْثُ أَ لَا أُعَلِّمُکَ دُعَاءً عَلَّمَنِیهِ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ فِیهِ اسْمُ اللَّهِ الْأَکْبَرُ الْأَعْظَمُ الْعَزِیزُ الْأَکْرَمُ الَّذِی یُجِیبُ بِهِ مَنْ دَعَاهُ وَ یُعْطِی بِهِ مَنْ سَأَلَهُ وَ یُفَرِّجُ بِهِ الْهَمَّ وَ یَکْشِفُ بِهِ الْکَرْبَ وَ یُذْهِبُ بِهِ الْغَمَّ وَ یُبْرِئُ بِهِ السُّقْمَ وَ یَجْبُرُ بِهِ الْکَسِیرَ وَ یُغْنِی بِهِ الْفَقِیرَ وَ یَقْضِی بِهِ الدِّینَ وَ یَرُدُّ بِهِ الْعَیْنَ وَ یَغْفِرُ بِهِ الذُّنُوبَ وَ یَسْتُرُ بِهِ الْعُیُوبَ وَ یُؤْمِنُ بِهِ کُلَّ خَائِفٍ مِنْ شَیْطَانٍ مَرِیدٍ وَ جَبَّارٍ عَنِیدٍ وَ لَوْ دَعَا بِهِ طَائِعٌ لِلَّهِ عَلَی جَبَلٍ لَزَالَ مِنْ مَکَانِهِ أَوْ عَلَی مَیِّتٍ لَأَحْیَاهُ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهِ وَ لَوْ دَعَا بِهِ عَلَی الْمَاءِ لَمَشَی عَلَیْهِ بَعْدَ أَنْ لَا یَدْخُلَهُ الْعُجْبُ فَاتَّقِ اللَّهَ أَیُّهَا الرَّجُلُ فَقَدْ أَدْرَکَتْنِی الرَّحْمَةُ لَکَ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مِنْکَ صِدْقَ النِّیَّةِ أَنَّکَ لَا تَدْعُو بِهِ فِی مَعْصِیَةٍ وَ لَا تُفِیدُهُ إِلَّا لِثِقَةٍ فِی دِینِکَ فَإِنْ أَخْلَصْتَ فِیهِ النِّیَّةَ اسْتَجَابَ اللَّهُ لَکَ وَ رَأَیْتَ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله فِی مَنَامِکَ یُبَشِّرُکَ بِالْجَنَّةِ وَ الْإِجَابَةِ.

قَالَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ علیهما السلام فَکَانَ سُرُورِی بِفَائِدَةِ الدُّعَاءِ أَشَدَّ مِنْ سُرُورِ الرَّجُلِ بِعَافِیَتِهِ وَ مَا نَزَلَ بِهِ لِأَنَّنِی لَمْ أَکُنْ سَمِعْتُهُ مِنْهُ وَ لَا عَرَفْتُ هَذَا الدُّعَاءَ قَبْلَ ذَلِکَ ثُمَّ قَالَ آتِنِی بِدَوَاةٍ وَ بَیَاضٍ وَ اکْتُبْ مَا أُمْلِیهِ عَلَیْکَ فَفَعَلْتُ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ یَا حَیُّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ یَا مَنْ لَا یَعْلَمُ مَا هُوَ وَ لَا کَیْفَ هُوَ وَ لَا أَیْنَ هُوَ وَ لَا حَیْثُ هُوَ إِلَّا هُوَ یَا ذَا الْمُلْکِ وَ الْمَلَکُوتِ یَا ذَا الْعِزَّةِ وَ الْجَبَرُوتِ یَا مَلِکُ یَا قُدُّوسُ یَا سَلَامُ یَا مُؤْمِنُ یَا مُهَیْمِنُ یَا عَزِیزُ یَا جَبَّارُ یَا مُتَکَبِّرُ یَا خَالِقُ یَا بَارِئُ یَا مُصَوِّرُ یَا مُفِیدُ یَا وَدُودُ یَا بَعِیدُ یَا قَرِیبُ یَا مُجِیبُ یَا رَقِیبُ یَا حَسِیبُ یَا بَدِیعُ یَا رَفِیعُ یَا مَنِیعُ

ص: 398


1- 1. ارفض: أی تبدد و تفرق اجزاؤه المتلاشیة و قوله« بین الحجرین» مفهومه واضح غیر أنّه لا وجه لتعریف« الحجرین» و لعله کان« الحجزین» یعنی طرفی الوادی، فیکون تأکیدا لقوله: قرار الوادی.

ای شنوا ای دانا ای درست کردار ای بخشنده ای بردبار ای همیشه.

ای بلند مرتبه ای بزرگ ای مهربان ای بخشنده ای جزا دهنده ای یاری طلب کرده شده ای بزرگ مرتبه ای نیکوکار ای کارگزار ای ضامن روزی خلایق ای قبول کننده پشیمانی ای رساننده خیر ای صاحب شرف ای راهنمای ای رساننده به راه راست ای ابتداکننده به خلق ای اوّل همه چیز ای آخر همه اشیا ای آنکه آشکار است آثار او ای آنکه پنهان است ذات او ای حکم کننده ای فیصل دهنده کارها ای عدالت کننده ای جدا سازنده حق از باطل ای رساننده نعمت ها ای پاک ای پاک کننده ای توانا ای بسیار با قدرت ای بزرگ ای بسیار بزرگوار.

ای بی همتا ای بی نیاز ای کسی که نزایید و زاییده نشد و همتایی ندارد و همسری ندارد و وزیری با او نبود و با خود مشاوری نگرفت و به پشتوانه ای نیاز ندارد و با او نیست خدایی مگر تو از آنچه که کافران نادان می گویند برتری، برتری بزرگ.

ای دانا ای بلند مرتبه ای بسیار بلند مرتبه ای گشانیده ای نجات دهنده ای یاری کننده ای انتقام کشنده ای هلاک کننده ای داد ستاننده ای برانگیزاننده ای میراث برنده ای پیش از همه چیز ای پایان ای جوینده ای غلبه کننده.

ای کسی که هیچ گریزنده ای از دست او نرود، ای توبه پذیر، ای بازگشت کننده، ای بخشنده عطاها، ای سبب سازنده سبب ها، ای گشانیده درها، ای کسی که در هر جایی که خوانده شد اجابت کرد، ای بسیار پاک، ای جزا دهنده شکرگزاری، ای گذرنده از معصیت ها، ای آمرزنده گناه ها، ای روشنی بخش روشنی، ای چاره ساز کارها، ای دانا، ای آگاه، ای چیره، ای روشن کننده عالم، ای بینا، ای پشت، ای بزرگ، ای بی همتا، ای یگانه، ای بی نیاز، ای معتمد، ای کارگزار، ای احسان کننده، ای نیکویی کننده، ای سلامت دارنده، ای نعمت دهنده، ای زیاده بخشنده، ای بسیار کرم کننده، ای یکتا.

ای کسی که بلند مرتبه است پس غلبه نمود، ای کسی که مالک شد پس توانا گشت، ای کسی که مطّلع بر امور پنهانی است پس آزمایش نمود، ای کسی که پرستیده شده پس جزا دادی، کسی که نافرمانی کردند او را بندگان پس آمرزید و گناهان ایشان را پوشانید، ای کسی که او را اندیشه ها فرا نمی گیرد و چشم او را نمی بیند و بر او کاری پوشیده نیست، ای روزی دهنده آدمیان، ای اندازه کننده هر اندازه ای، ای بلند مکان ای آنکه سخت است صفات او، ای تغییر دهنده وقتها، ای قبول کننده قربانی ها، ای خداوند بخشش و نیکویی، ای صاحب عزّت و پادشاهی، ای مهربان ای بخشاینده، ای آنکه بزرگ است رتبه او، ای کسی که او هر روزی در کاری است، ای کسی که باز نمی دارد او را کاری از مشغول شدن به کارهای دیگر.

ای شنونده صداها، ای قبول کننده دعاها، ای دهنده مطلب ها، ای برآورنده حاجتها، ای فرود آورنده برکتها، ای رحم کننده گریه کننده ها، ای درگذرنده از لغزش ها، ای برطرف کننده اندوه ها، ای صاحب نیکویی ها، ای بلندکننده مرتبه ها، ای دهنده سؤال ها، ای زنده کننده مردگان، ای آگاه

ص: 399

یَا سَمِیعُ یَا عَلِیمُ یَا حَکِیمُ یَا کَرِیمُ یَا حَلِیمُ یَا قَدِیمُ یَا عَلِیُّ یَا عَظِیمُ یَا حَنَّانُ یَا مَنَّانُ یَا دَیَّانُ یَا مُسْتَعَانُ یَا جَلِیلُ یَا جَمِیلُ یَا وَکِیلُ یَا کَفِیلُ یَا مُقِیلُ یَا مُنِیلُ یَا نَبِیلُ یَا دَلِیلُ یَا هَادِی یَا بَادِی یَا أَوَّلُ یَا آخِرُ یَا ظَاهِرُ یَا بَاطِنُ یَا حَاکِمُ یَا قَاضِی یَا عَادِلُ یَا فَاضِلُ یَا وَاصِلُ یَا طَاهِرُ یَا مُطَهِّرُ یَا قَادِرُ یَا مُقْتَدِرُ یَا کَبِیرُ یَا مُتَکَبِّرُ یَا أَحَدُ یَا صَمَدُ یَا مَنْ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ صَاحِبَةٌ وَ لَا کَانَ مَعَهُ وَزِیرٌ وَ لَا اتَّخَذَ مَعَهُ مُشِیرٌ وَ لَا احْتَاجَ إِلَی ظَهِیرٍ وَ لَا کَانَ مَعَهُ إِلَهٌ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ فَتَعَالَیْتَ عَمَّا یَقُولُ الْجَاحِدُونَ الْجَاهِلُونَ عُلُوّاً کَبِیراً یَا عَالِمُ یَا شَامِخُ یَا بَاذِخُ یَا فَتَّاحُ یَا مُفَرِّجُ یَا نَاصِرُ یَا مُنْتَصِرُ یَا مُهْلِکُ یَا مُنْتَقِمُ یَا بَاعِثُ یَا وَارِثُ یَا أَوَّلُ یَا آخِرُ یَا طَالِبُ یَا غَالِبُ یَا مَنْ لَا یَفُوتُهُ هَارِبٌ یَا تَوَّابُ یَا أَوَّابُ یَا وَهَّابُ یَا مُسَبِّبَ الْأَسْبَابِ یَا مُفَتِّحَ الْأَبْوَابِ یَا مَنْ حَیْثُ مَا دُعِیَ أَجَابَ یَا طَهُورُ یَا شَکُورُ یَا عَفُوُّ یَا غَفُورُ یَا نُورَ النُّورِ یَا مُدَبِّرَ الْأُمُورِ یَا لَطِیفُ یَا خَبِیرُ یَا مُتَجَبِّرُ یَا مُنِیرُ یَا بَصِیرُ یَا ظَهِیرُ یَا کَبِیرُ یَا وَتْرُ یَا فَرْدُ یَا صَمَدُ یَا سَنَدُ یَا کَافِی یَا مُحْسِنُ یَا مُجْمِلُ یَا مُعَافِی یَا مُنْعِمُ یَا مُتَفَضِّلُ یَا مُتَکَرِّمُ یَا مُتَفَرِّدُ یَا مَنْ عَلَا فَقَهَرَ وَ یَا مَنْ مَلَکَ فَقَدَرَ وَ یَا مَنْ بَطَنَ فَخَبَرَ وَ یَا مَنْ عُبِدَ فَشَکَرَ وَ یَا مَنْ عُصِیَ فَغَفَرَ وَ سَتَرَ یَا مَنْ لَا تَحْوِیهِ الْفِکَرُ وَ لَا یُدْرِکُهُ بَصَرٌ وَ لَا یَخْفَی عَلَیْهِ أَثَرٌ یَا رَازِقَ الْبَشَرِ وَ یَا مُقَدِّرَ کُلِّ قَدَرٍ یَا عَالِیَ الْمَکَانِ یَا شَدِیدَ الْأَرْکَانِ وَ یَا مُبَدِّلَ الزَّمَانِ یَا قَابِلَ الْقُرْبَانِ یَا ذَا الْمَنِّ وَ الْإِحْسَانِ یَا ذَا الْعِزَّةِ وَ السُّلْطَانِ یَا رَحِیمُ یَا رَحْمَانُ یَا عَظِیمَ الشَّأْنِ یَا مَنْ هُوَ کُلَّ یَوْمٍ فِی شَأْنٍ یَا مَنْ لَا یَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ یَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ یَا مُنْجِحَ الطَّلِبَاتِ یَا قَاضِیَ الْحَاجَاتِ یَا مُنْزِلَ الْبَرَکَاتِ یَا رَاحِمَ الْعَبَرَاتِ یَا مُقِیلَ الْعَثَرَاتِ یَا کَاشِفَ الْکُرُبَاتِ یَا وَلِیَّ الْحَسَنَاتِ یَا رَفِیعَ الدَّرَجَاتِ یَا مُعْطِیَ السُؤُلَاتِ یَا مُحْیِیَ الْأَمْوَاتِ یَا مُطَّلِعُ

ص: 399

بر قصدها، ای برگرداننده آنچه را که نایاب شد، ای کسی که بر او صداها مشتبه نمی شود، ای کسی که او را سؤال ها دلگیر نمی کند و او را تاریکی ها نمی پوشاند، ای روشنی بخش زمین و آسمان ها.

ای آنکه کامل است نعمت های او، ای دفع کننده عقوبت ها، ای آفریننده بندگان، ای فراهم آورنده امّتها، ای شفا دهنده بیماران، ای آفریننده روشنی و تاریکی ها، ای صاحب بخشش و کرم، ای کسی که نرسید بر عرش او هیچ پایی.

ای نیکوکننده ترین نیکوکنندگان، ای بخشنده ترین بخشندگان، ای شنواترین شنوندگان و ای بیناترین بینایان، ای پناه دهنده پناه طلب کنندگان، ای امان دهنده ترسناکان، ای پشت پناه آورندگان، ای دوست مؤمنان، ای فریادرس فریادرس طلبان، ای نهایت آرزوی طلب کنندگان.

ای هم صحبت هر نزدیکی، ای هم راز هر تنهایی، ای پناه هر رانده شده ای، ای آرامگاه هر رمیده ای، ای نگاه­دارنده هر کم شده ای، ای رحم کننده پیر بزرگ، ای روزی دهنده طفل کوچک، ای درست کننده استخوان شکسته، ای آزادکننده هر در بندی، ای توانگرکننده هر بیچاره، ای نگاهدارنده ترسان پناه خواهی، ای کسی که برای اوست چاره کردن و اندازه نمودن، ای کسی که دشوار بر او آسان است، ای کسی که احتیاج ندارد در دانستن چیزها به بیانی، ای کسی که او بر همه چیز تواناست، ای کسی که او به هر چیز داناست، ای کسی که او به همه چیز بیناست،ای کسی که بر هر چیز تواناست.

ای فرستنده بادها، ای شکافنده شب جهت بیرون آوردن صبح،ای برانگیزنده روحها، ای صاحب عطا و بخشش، ای کسی که به دست قدرت اوست هر کلیدی، ای شنونده هر صدایی، ای پیشی گیرنده هر نایابی، ای زنده کننده هر شخصی پس از مرگ.

ای ذخیره من در روز سختی، ای نگاهدارنده من در بی کسی ام، ای هم راز من در تنهایی ام، ای کارگذار من در نعمت­ام، ای پناه من در هنگامی که مرا راه ها عاجز کند و خویشان مرا به زیر خاک بسپارند و هر مصاحبی یاری مرا ترک نماید، ای معتمد کسی که معتمدی برای او نباشد، ای تکیه گاه کسی که تکیه گاهی برای او نباشد، ای ذخیره کسی که ذخیره برای او نباشد، ای پناه کسی که پناهی برای او نباشد، ای محل اعتماد کسی که محل اعتمادی برای او نباشد، ای فریادرس کسی که فریادرسی برای او نباشد، ای همسایه کسی که همسایه ای برای او نباشد.

ای همسایه متصل به من، ای معتمد من که محکم است، ای خدای من به درستی، ای پروردگار خانه آزاد شده، ای مهربان ای یار مصاحب، مرا از حلقه های تنگ بلاها رهایی ده و از من هر اندوه و غم و تنگی را بگردان و کفایت نمای مرا از شرّ آنچه قدرت بر آن ندارم.

ای باز گرداننده یوسف به یعقوب، ای برطرف کننده آزار ایّوب، ای آمرزنده گناه داود،

ص: 400

عَلَی النِّیَّاتِ یَا رَادَّ مَا قَدْ فَاتَ یَا مَنْ لَا تَشْتَبِهُ عَلَیْهِ الْأَصْوَاتُ یَا مَنْ لَا تُضْجِرُهُ الْمَسْأَلَاتُ وَ لَا تَغْشَاهُ الظُّلُمَاتُ یَا نُورَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاوَاتِ یَا سَابِغَ النِّعَمِ یَا دَافِعَ النِّقَمِ یَا بَارِئَ النَّسَمِ یَا جَامِعَ الْأُمَمِ یَا شَافِیَ السَّقَمِ یَا خَالِقَ النُّورِ وَ الظُّلَمِ یَا ذَا الْجُودِ وَ الْکَرَمِ یَا مَنْ لَا یَطَأُ عَرْشَهُ قَدَمٌ یَا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِینَ یَا أَکْرَمَ الْأَکْرَمِینَ یَا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ یَا جَارَ الْمُسْتَجِیرِینَ یَا أَمَانَ الْخَائِفِینَ یَا ظَهِیرَ اللَّاجِینَ یَا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِینَ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ یَا غَایَةَ الطَّالِبِینَ یَا صَاحِبَ کُلِّ قَرِیبٍ یَا مُونِسَ کُلِّ وَحِیدٍ یَا مَلْجَأَ کُلِّ طَرِیدٍ یَا مَأْوَی کُلِّ شَرِیدٍ یَا حَافِظَ کُلِّ ضَالَّةٍ یَا رَاحِمَ الشَّیْخِ الْکَبِیرِ یَا رَازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ یَا جَابِرَ الْعَظْمِ الْکَسِیرِ یَا فَاکَّ کُلِّ أَسِیرٍ یَا مُغْنِیَ الْبَائِسِ الْفَقِیرِ یَا عِصْمَةَ الْخَائِفِ الْمُسْتَجِیرِ یَا مَنْ لَهُ التَّدْبِیرُ وَ التَّقْدِیرُ یَا مَنِ الْعَسِیرُ عَلَیْهِ یَسِیرٌ یَا مَنْ لَا یَحْتَاجُ إِلَی تَفْسِیرٍ یَا مَنْ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ یَا مَنْ هُوَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ خَبِیرٌ یَا مَنْ هُوَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ بَصِیرٌ یَا مَنْ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ یَا مُرْسِلَ الرِّیَاحِ یَا فَالِقَ الْإِصْبَاحِ یَا بَاعِثَ الْأَرْوَاحِ یَا ذَا الْجُودِ وَ السَّمَاحِ یَا مَنْ بِیَدِهِ کُلُّ مِفْتَاحٍ یَا سَامِعَ کُلِّ صَوْتٍ یَا سَابِقَ کُلِّ فَوْتٍ یَا مُحْیِیَ کُلِّ نَفْسٍ بَعْدَ الْمَوْتِ یَا عُدَّتِی فِی شِدَّتِی یَا حَافِظِی فِی غُرْبَتِی یَا مُونِسِی فِی وَحْدَتِی یَا وَلِیِّی فِی نِعْمَتِی یَا کَنَفِی حِینَ تُعْیِینِی الْمَذَاهِبُ وَ تُسَلِّمُنِی الْأَقَارِبُ وَ یَخْذُلُنِی کُلُّ صَاحِبٍ یَا عِمَادَ مَنْ لَا عِمَادَ لَهُ یَا سَنَدَ مَنْ لَا سَنَدَ لَهُ یَا ذُخْرَ مَنْ لَا ذُخْرَ لَهُ یَا کَهْفَ مَنْ لَا کَهْفَ لَهُ یَا رُکْنَ مَنْ لَا رُکْنَ لَهُ یَا غِیَاثَ مَنْ لَا غِیَاثَ لَهُ یَا جَارَ مَنْ لَا جَارَ لَهُ یَا جَارِیَ اللَّصِیقَ یَا رُکْنِیَ الْوَثِیقَ یَا إِلَهِی بِالتَّحْقِیقِ یَا رَبَّ الْبَیْتِ الْعَتِیقِ یَا شَفِیقُ یَا رَفِیقُ فُکَّنِی مِنْ حَلَقِ الْمَضِیقِ وَ اصْرِفْ عَنِّی کُلَّ هَمٍّ وَ غَمٍّ وَ ضِیقٍ وَ اکْفِنِی شَرَّ مَا لَا أُطِیقُ یَا رَادَّ یُوسُفَ عَلَی یَعْقُوبَ یَا کَاشِفَ ضُرِّ أَیُّوبَ یَا غَافِرَ ذَنْبِ دَاوُدَ یَا

ص: 400

ای بالا برنده عیسی پسر مریم و نجات دهنده او از دستهای جماعت یهود، ای برآورنده دعای یونس در تاریکی ها، ای برگزیننده موسی به سخنان، ای کسی که گناه آدم را آمرزید و ادریس را به رحمت خود بالا برد، ای کسی که نوح را از غرق شدن رها نمود، ای کسی که هلاک ساخت قوم عاد را که اوّل بودند و قوم ثمود را پس از ایشان و قوم نوح را پیش از ایشان به درستی که ایشان ستم کننده تر و سرکش تر بودند و شهرهای سرنگون را هلاک نمود، ای کسی که هلاک ساخت گروه لوط و هلاک نمود قوم شعیب.

ای کسی که ابراهیم را دوست خود گرفت، ای کسی که موسی را سخنگوی با خود گرفت و فرا گرفت محمد را که رحمت فرستد خدا بر او و بر آل او و بر پیغمبران همه، دوست خود.

ای عطا کنده حکمت به لقمان و ای بخشنده پادشاهی به سلیمان که سزاوار نیست برای کسی پس از او، ای کسی که اسکندر ذو القرنین را بر پادشاهان گردنکش یاری کرد، ای کسی که به خضر زندگانی را بخشید و برای یوشع نور آفتاب را پس از فرو رفتن آن برگردانید، ای کسی که دل مادر موسی را قوی گردانید و دامن مریم دختر عمران را نگاهداشت، ای کسی که یحیی پسر زکریا را از گناه محافظت نمود و از موسی خشم او را فرو نشانید، ای کسی که زکریا را به وجود یحیی مژده داد، ای کسی که اسماعیل از کشته شدن آزاد نمود، ای کسی که قربانی هابیل را قبول کرد و دوری از رحمت خود را بر قابیل، قرار داد ای شکست دهنده گروه ها رحمت فرست بر محمّد و بر آل محمّد و بر همه فرستادگان و فرشتگان تو که نزدیکان و جماعت فرمانبرداران تو هستند.

و از تو می خواهم به هر حاجتی که از تو درخواست کسی که از او خشنودی پس بر خود برآوردن حاجت او را لازم ساختی ای خدا ای خدا ای خدا، ای بخشنده ای مهربان، ای بخشنده ای مهربان، ای بخشنده ای مهربان، ای صاحب شکوه و بزرگی، به او به او به او به او به او به او به او، از تومی خواهم به حقّ هر نامی که به آن ذات خود را نامیدی یا آن را در یکی از کتابهای خود فرو فرستادی یا آن را در دانش نهانی در نزد خود اختیار نمودی و به آنچه که اگر آنچه در زمین است از درختان قلمها و دریا شود مداد آنهااز پس آن باشد هفت دریای دیگر کلمات خدا تمام نمی شود.

از تو می خواهم به نام های نیکوی تو که آنها را در کتاب خود ذکر نمودی پس گفتی « از برای خداست نام های نیکو پس بخوانید خدا را به آن نام ها» و گفتی « بخوانید مرا تا برآورم حاجت شما را» و گفتی « و هر گاه بندگان من از من پرسیدند پس به درستی که من نزدیکم به آنها برمی آورم دعای خواننده را هر گاه بخواند مرا» و گفتی: «ای بندگان من که ستم نمودید بر نفسهای خود ناامید مگردید از رحمت خدا» و من از تو می خواهم ای خدای من و توقّع دارم در برآوردن حاجتم ای مولای من همچنان که مرا وعده دادی و تو را خواندم همانطور که به من امر فرمودی پس در حق من چنین و چنین کن.....و بخواه از خدای تعالی

ص: 401

رَافِعَ عِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ مِنْ أَیْدِی الْیَهُودِ یَا مُجِیبَ نِدَاءِ یُونُسَ فِی الظُّلُمَاتِ یَا مُصْطَفِیَ مُوسَی بِالْکَلِمَاتِ یَا مَنْ غَفَرَ لِآدَمَ خَطِیئَتَهُ وَ رَفَعَ إِدْرِیسَ بِرَحْمَتِهِ یَا مَنْ نَجَّی نُوحاً مِنَ الْغَرَقِ یَا مَنْ أَهْلَکَ عاداً الْأُولی وَ ثَمُودَ فَما أَبْقی وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ کانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَ أَطْغی وَ الْمُؤْتَفِکَةَ أَهْوی یَا مَنْ دَمَّرَ عَلَی قَوْمِ لُوطٍ وَ دَمْدَمَ عَلَی قَوْمِ شُعَیْبٍ یَا مَنِ اتَّخَذَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلًا یَا مَنِ اتَّخَذَ مُوسَی کَلِیماً وَ اتَّخَذَ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ خَلِیلًا وَ حَبِیباً یَا مُؤْتِیَ لُقْمَانَ الْحِکْمَةَ وَ الْوَاهِبَ سُلَیْمَانَ مُلْکاً لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ یَا مَنْ نَصَرَ ذَا الْقَرْنَیْنِ عَلَی الْمُلُوکِ الْجَبَابِرَةِ یَا مَنْ أَعْطَی الْخَضِرَ الْحَیَاةَ وَ رَدَّ لِیُوشَعَ نُورَ الشَّمْسِ بَعْدَ غُرُوبِهَا یَا مَنْ رَبَطَ عَلَی قَلْبِ أُمِّ مُوسَی وَ أَحْصَنَ فَرْجَ مَرْیَمَ بِنْتِ عِمْرَانَ یَا مَنْ حَصَّنَ یَحْیَی بْنَ زَکَرِیَّا مِنَ الذَّنْبِ وَ سَکَّتَ عَنْ مُوسَی الْغَضَبَ یَا مَنْ بَشَّرَ زَکَرِیَّا بِیَحْیَی یَا مَنْ فَدَّی إِسْمَاعِیلَ مِنَ الذِّبْحِ یَا مَنْ قَبِلَ قُرْبَانَ هَابِیلَ وَ جَعَلَ اللَّعْنَةَ عَلَی قَابِیلَ یَا هَازِمَ الْأَحْزَابِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَی جَمِیعِ الْمُرْسَلِینَ وَ الْمَلَائِکَةِ الْمُقَرَّبِینَ وَ أَهْلِ طَاعَتِکَ أَجْمَعِینَ أَسْأَلُکَ بِکُلِّ مَسْأَلَةٍ سَأَلَ بِهَا أَحَدٌ مِمَّنْ رَضِیتَ عَنْهُ فَحَتَمْتَ لَهُ عَلَی الْإِجَابَةِ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ أَسْأَلُکَ بِکُلِّ اسْمٍ سَمَّیْتَ بِهِ نَفْسَکَ أَوْ أَنْزَلْتَهُ فِی شَیْ ءٍ مِنْ کُتُبِکَ أَوْ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ وَ بِمَا لَوْ أَنَّ مَا فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَ الْبَحْرَ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ کَلِمَاتُ اللَّهِ وَ أَسْأَلُکَ بِأَسْمَائِکَ الْحُسْنَی الَّتِی بَیَّنْتَهَا فِی کِتَابِکَ فَقُلْتَ وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنی فَادْعُوهُ بِها وَ قُلْتَ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ وَ قُلْتَ وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ

أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ وَ قُلْتَ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ وَ أَنَا أَسْأَلُکَ یَا إِلَهِی وَ أَطْمَعُ فِی إِجَابَتِی یَا مَوْلَایَ کَمَا وَعَدْتَنِی وَ قَدْ دَعَوْتُکَ کَمَا أَمَرْتَنِی فَافْعَلْ بِی کَذَا وَ کَذَا وَ تَسْأَلُ اللَّهَ تَعَالَی

ص: 401

آنچه را که خواهی و حاجت خود را نام ببر و این را مخوان مگر در حالی که با طهارت باشی .

پس به آن جوان فرمودند: هر گاه شب دهم شود پس این دعا را بخوان و صبح خبر آن را برایم بیاور. حضرت امام حسین علیه السلام فرمودند: که آن جوان آن دعا را گرفت و رفت پس چون صبح شد هنوز به کاری شروع نکرده بودیم که دیدیم آن جوان صحیح و تن درست آمد و این دعا در دست او بود و می گفت قسم به خدا که در این دعا اسم اعظم است به درستی که حاجت من به ربّ کعبه برآورده شد. پس حضرت علیّ بن ابی طالب علیه السّلام فرمودند: نقل کن که چون شد. جوان گفت که: چون شب دهم شد و همه مردمان به خواب رفتند و تاریکی شب همه را فرو گرفت، من این دعا را بر کف دست خود گذاردم و آن را به سوی آسمان بلند کردم و خدای تعالی را خواندم و او را به حقّ این دعا چند مرتبه قسم دادم پس در مرتبه دوم آوازی شنیدم که: دعای تو مستجاب شد بس است تو را به تحقیق که تو خدا را به اسم اعظم خواندی. پس خوابیدم چون به خواب رفتم در خواب حضرت رسالت صلّی الله علیه و آله را دیدم که دست مبارک خود را بر بدن من مالیدند و فرمودند که این اسم اعظم را محافظت کن. پس به درستی که تو بر خیر و خوبی هستی. پس چون بیدار شدم خود را صحیح و سالم یافتم چنان که می بینی پس خدای تعالی تو را جزای خیر دهد.(1)

روایت34.

مهج الدعوات: دعایی که حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام و حضرت امام محمّد باقر و امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیهم می خواندند و این دعا بر ابو جعفر محمّد بن عثمان رحمه الله خوانده شد و آن مردی جلیل القدر و از اصحاب ائمّه علیهم السّلام بود، پس گفت:مثل این دعا در فضل دعایی نیست و گفت که فضل این دعا مثل فضل عبادت است و دعا این است:

خداوندا تویی پروردگار من و من بنده توام، ایمان دارم به تو در حالی که آن را برای تو خالص کردم، ثابتم بر پیمان تو و قائلم به وعده تو به قدر آنچه استطاعت و قدرت دارم، به سوی تو از بدی کردار خودم توبه می کنم و از تو برای گناهانم طلب آمرزش می نمایم که آنها را غیر از تو نمی آمرزد، خواری من پناه آورنده به عزّت تو و فقر من پناه آورنده به توانگری تو شد و نادانی من پناه آورنده به بردباری تو گردید و کمی چاره من پناه آورنده به توانایی تو گردید و ترس من پناه آورنده به امان دادن تو گردید و درد من پناه آورنده به دوای تو گردید و بیماری من پناه آورنده به شفا دادن تو گردید و هلاک من پناه آورنده به حکم تو گردید و ناتوانی من پناه آورنده به توانایی تو گردید و گناه من پناه آورنده به آمرزش تو گردید و روی کهنه از بین رونده من پناه آورنده شد بر چهره و ذات باقی همیشگی تو که کهنه نمی شود و برطرف نمی گردد.

ای کسی که نمی پوشاند او را شب تاریک و نه آسمان صاحب برجها و نه پرده های صاحب پوشانندگی و

ص: 402


1- . مهج الدعوات: 195-188

مَا أَحْبَبْتَ وَ تُسَمِّی حَاجَتَکَ وَ لَا تَدْعُ بِهِ إِلَّا وَ أَنْتَ طَاهِرٌ ثُمَّ قَالَ لِلْفَتَی إِذَا کَانَتِ اللَّیْلَةُ الْعَاشِرَةُ فَادْعُ بِهِ وَ أْتِنِی مِنْ غَدٍ بِالْخَبَرِ قَالَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ علیهم السلام وَ أَخَذَ الْفَتَی الْکِتَابَ وَ مَضَی فَلَمَّا کَانَ مِنْ غَدٍ مَا أَصْبَحْنَا حِیناً حَتَّی أَتَی الْفَتَی إِلَیْنَا سَلِیماً مُعَافًی وَ الْکِتَابُ بِیَدِهِ وَ هُوَ یَقُولُ هَذَا وَ اللَّهِ الِاسْمُ الْأَعْظَمُ اسْتُجِیبَ لِی وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ قَالَ لَهُ عَلِیٌّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ حَدِّثْنِی قَالَ لَمَّا هَدَأَتِ الْعُیُونُ بِالرُّقَادِ وَ اسْتَحْلَکَ جِلْبَابُ اللَّیْلِ (1)

رَفَعْتُ یَدِی بِالْکِتَابِ وَ دَعَوْتُ اللَّهَ بِحَقِّهِ مِرَاراً فَأُجِبْتُ فِی الثَّانِیَةِ حَسْبُکَ فَقَدْ دَعَوْتُ اللَّهَ بِاسْمِهِ الْأَعْظَمِ ثُمَّ اضْطَجَعْتُ فَرَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی مَنَامِی وَ قَدْ مَسَحَ یَدَهُ الشَّرِیفَةَ عَلَیَّ وَ هُوَ یَقُولُ احْتَفِظْ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ فَإِنَّکَ عَلَی خَیْرٍ فَانْتَبَهْتُ مُعَافًی کَمَا تَرَی فَجَزَاکَ اللَّهُ خَیْراً(2).

«34»

مهج، [مهج الدعوات] کَانَ یَدْعُو بِهِ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ الْبَاقِرُ وَ الصَّادِقُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا وَ عُرِضَ هَذَا الدُّعَاءُ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ قَدَّسَ اللَّهُ نَفْسَهُ فَقَالَ مَنْ مِثْلُ هَذَا الدُّعَاءِ وَ قَالَ الدُّعَاءُ کَفَضْلِ الْعِبَادَةِ وَ هُوَ هَذَا: اللَّهُمَّ أَنْتَ رَبِّی وَ أَنَا عَبْدُکَ آمَنْتُ بِکَ مُخْلِصاً لَکَ عَلَی عَهْدِکَ وَ وَعْدِکَ مَا اسْتَطَعْتُ أَتُوبُ إِلَیْکَ مِنْ سُوءِ عَمَلِی وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِذُنُوبِی الَّتِی لَا یَغْفِرُهَا غَیْرُکَ أَصْبَحَ ذُلِّی مُسْتَجِیراً بِعِزَّتِکَ وَ أَصْبَحَ فَقْرِی مُسْتَجِیراً بِغِنَاکَ وَ أَصْبَحَ جَهْلِی مُسْتَجِیراً بِحِلْمِکَ وَ أَصْبَحَتْ قِلَّةُ حِیلَتِی مُسْتَجِیرَةً بِقُدْرَتِکَ وَ أَصْبَحَ خَوْفِی مُسْتَجِیراً بِأَمَانِکَ وَ أَصْبَحَ دَائِی مُسْتَجِیراً بِدَوَائِکَ وَ أَصْبَحَ سُقْمِی مُسْتَجِیراً بِشِفَائِکَ وَ أَصْبَحَ حَیْنِی مُسْتَجِیراً بِقَضَائِکَ وَ أَصْبَحَ ضَعْفِی مُسْتَجِیراً بِقُوَّتِکَ وَ أَصْبَحَ ذَنْبِی مُسْتَجِیراً بِمَغْفِرَتِکَ وَ أَصْبَحَ وَجْهِیَ الْفَانِی الْبَالِی مُسْتَجِیراً بِوَجْهِکَ الْبَاقِی الدَّائِمِ الَّذِی لَا یَبْلَی وَ لَا یَفْنَی یَا مَنْ لَا یُوَارِیهِ لَیْلٌ دَاجٍ وَ لَا سَمَاءٌ ذَاتُ أَبْرَاجٍ وَ لَا حُجُبٌ ذَاتُ ارْتِجَاجٍ

ص: 402


1- 1. هدأت العیون: أی سکنت و نامت، و جلباب اللیل أستاره المظلمة، و استحلاکه: اشتداد سواده بالظلمة.
2- 2. مهج الدعوات ص 188- 195.

نه آب روان شده در اندرون دریای صدادار، ای دفع کننده بلاهای حمله کننده، ای برطرف کننده اندوه ها، ای فرو آورنده برکت ها و خیرها از بالای هفت آسمان ها، از تو می خواهم ای گشانیده درهای رحمت، ای راحت دهنده، ای انعام کننده نفع رساننده، ای کسی که به دست اوست خزینه های هر کلیدی، تو را می خوانم که رحمت فرستی بر محمد و بر آل او که پاکان و پاکیزگانند و برای من از نیکویی دنیا و آخرت دری را بگشایی و از من بلایی را که موکّل است به من برطرف نمایی و آن را بر من مسلّط مگردان تا آنکه مرا هلاک کند و مرا وامگذار به سوی کسی از خلایق به قدر یک چشم برهمزدن تا آنکه عاجز شود از امر من و مرا از بهشت محروم مساز و بر من رحم نمای و بمیران مرا در حالی که اطاعت کننده باشم و مرا ملحق گردان به جماعت صالحان و باز دار مرا به سبب روزی حلال از مال حرام و به سبب روزی نیکو و پاک از چیز بد و نجس ای رحم کننده ترین رحم کنندگان.

خداوندا دل ها را بر اراده خود آفریدی و خلق کردی عقل ها را بر آنکه تو را بشناسند پس دل ها از ترس تو مضطرب گشتند و دلها به سرگردانی و حیرانی فریاد برآوردند پس گنجایش قدر عقل ها از ستایش کردن تو کوتاه است و سخنان از وصف نمودن مقدار نیکویی های تو بریده و نارساست و زبان ها از شمردن نعمت های تو عاجز است پس هر گاه که آن ها به راههای گفتگو و تفحّص نمودن از وصف تو درآیند، بر آنها حیرانی ناتوانی از رسیدن به تعریف تو غالب می شود، پس این دل ها تردّد می نمایند در کوتاهی از گذشت از آنچه تعیین نمودی برای آنها چون که جایز نیست برای آنها که تجاوز نمایند از آنچه که به آن ها فرمودی، و آن ها در کمال قدرتند بر آنچه آنها را قادر ساختی، ستایش می کنند تو را به آنچه خبر رسانیدی به آنها و زبانها گویایند به آنچه بر آنها القا نمودی و از برای توست بر هر کسی که بنده خود گردانیدی از آفریدگان خود که از ستایش تو خسته نگردند و هر چند کوتاه است ستایشها از شکر گزاردن آنچه عطا نمودی به ایشان از نعمتهای خود.

پس ستایش کنندگان تو را به قدر طاقت سعی خود ستایش می کنند و تقصیرکاران به امید گذشت تو چنگ زدند و بیمناکان از پروردگاری تو به لرزه در آمدند و طلب کنندگان خواهش به سوی تو را اراده نمودند و نیکوکاران به سوی زیادتی بخشش تو متوسّل گشتند و هر کسی به سایه گذشت تو امی دارد و به سبب خواری از ترس تو ضعیف می شود و به کوتاهی در شکرگزاری تو اقرار می نماید پس روی گرداندن از اطاعت تو و روی آوردن به معصیتت تو را بازنداشت از آن که نعمت های خود را بر بندگان تمام نمایی و برای ایشان بخشش های خود را کامل سازی و از ایشان عقوبت های خود را برگردانی و ایشان را از بدی عاقبت های پشیمانی ها ترسانیدی و برای کسی که نیکویی نمود زیاده گردانیدی و بر نیکوکاران شکرگزاری نیکویی را لازم ساختی و بر بدکردار شکر نمودن بر مهربانی خود به بخشش کردن لازم کردی و نیکوکاران آنها را به زیادی در احسان خود وعده دادی.

پس تو را تسبیح می کنم که ثواب می دهی بر آنچه ابتدای آن از جانب توست و بازگشت آن به سوی توست و قوّت بر آن به سبب توست و

ص: 403

وَ لَا مَاءٌ ثَجَّاجٌ فِی قَعْرِ بَحْرٍ عَجَّاجٍ یَا دَافِعَ السَّطَوَاتِ یَا کَاشِفَ الْکُرُبَاتِ یَا مُنْزِلَ الْبَرَکَاتِ مِنْ فَوْقِ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ أَسْأَلُکَ یَا فَتَّاحُ یَا نَفَّاحُ یَا مُرْتَاحُ یَا مَنْ بِیَدِهِ خَزَائِنُ کُلِّ مِفْتَاحٍ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّاهِرِینَ الطَّیِّبِینَ وَ أَنْ تُفَتِّحَ لِی مِنْ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَنْ تَحْجُبَ عَنِّی فِتْنَةَ الْمُوَکَّلِ بِی وَ لَا تُسَلِّطَهُ عَلَیَّ فَیُهْلِکَنی وَ لَا تَکِلَنِی إِلَی أَحَدٍ طَرْفَةَ عَیْنٍ فَیَعْجِزَ عَنِّی وَ لَا تَحْرِمَنِی الْجَنَّةَ وَ ارْحَمْنِی وَ تَوَفَّنِی مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ وَ اکْفُفْنِی بِالْحَلَالِ عَنِ الْحَرَامِ وَ بِالطَّیِّبِ عَنِ الْخَبِیثِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ اللَّهُمَّ خَلَقْتَ الْقُلُوبَ عَلَی إِرَادَتِکَ وَ فَطَرْتَ الْعُقُولَ عَلَی مَعْرِفَتِکَ فَتَمَلْمَلَتِ الْأَفْئِدَةُ مِنْ مَخَافَتِکَ وَ صَرَخَتِ الْقُلُوبُ بِالْوَلَهِ وَ تَقَاصَرَ وُسْعُ قَدْرِ الْعُقُولِ عَنِ الثَّنَاءِ عَلَیْکَ وَ انْقَطَعَتِ الْأَلْفَاظُ عَنْ مِقْدَارِ مَحَاسِنِکَ وَ کَلَّتِ الْأَلْسُنُ عَنْ إِحْصَاءِ نِعَمِکَ وَ إِذَا وَلَجَتْ بِطُرُقِ الْبَحْثِ عَنْ نَعْتِکَ بَهَرَتْهَا حَیْرَةُ الْعَجْزِ عَنْ إِدْرَاکِ وَصْفِکَ فَهِیَ تَتَرَدَّدُ فِی التَّقْصِیرِ عَنْ مُجَاوَزَةِ مَا حَدَدْتَ لَهَا إِذْ لَیْسَ لَهَا أَنْ تَتَجَاوَزَ مَا أَمَرْتَهَا فَهِیَ بِالاقْتِدَارِ عَلَی مَا مَکَّنْتَهَا تَحْمَدُکَ بِمَا أَنْهَیْتَ إِلَیْهَا وَ الْأَلْسُنُ مُنْبَسِطَةٌ بِمَا تُمْلِی عَلَیْهَا وَ لَکَ عَلَی کُلِّ مَنِ اسْتَعْبَدْتَ مِنْ

خَلْقِکَ أَلَّا یَمَلُّوا مِنْ حَمْدِکَ وَ إِنْ قَصُرَتِ الْمَحَامِدُ عَنْ شُکْرِکَ عَلَی مَا أَسْدَیْتَ إِلَیْهَا مِنْ نِعَمِکَ فَحَمِدَکَ بِمَبْلَغِ طَاقَةِ حَمْدِهِمُ الْحَامِدُونَ وَ اعْتَصَمَ بِرَجَاءِ عَفْوِکَ الْمُقَصِّرُونَ وَ أَوْجَسَ بِالرُّبُوبِیَّةِ لَکَ الْخَائِفُونَ وَ قَصَدَ بِالرَّغْبَةِ إِلَیْکَ الطَّالِبُونَ وَ انْتَسَبَ إِلَی فَضْلِکَ الْمُحْسِنُونَ وَ کُلٌّ یَتَفَیَّأُ فِی ظِلَالِ تَأْمِیلِ عَفْوِکَ وَ یَتَضَاءَلُ بِالذُّلِّ لِخَوْفِکَ وَ یَعْتَرِفُ بِالتَّقْصِیرِ فِی شُکْرِکَ فَلَمْ یَمْنَعْکَ صُدُوفُ مَنْ صَدَفَ عَنْ طَاعَتِکَ وَ لَا عُکُوفُ مَنْ عَکَفَ عَلَی مَعْصِیَتِکَ أَنْ أَسْبَغْتَ عَلَیْهِمُ النِّعَمَ وَ أَجْزَلْتَ لَهُمُ الْقِسَمَ وَ صَرَفْتَ عَنْهُمُ النِّقَمَ وَ خَوَّفْتَهُمْ عَوَاقِبَ النَّدَمِ وَ ضَاعَفْتَ لِمَنْ أَحْسَنَ وَ أَوْجَبْتَ عَلَی الْمُحْسِنِینَ شُکْرَ تَوْفِیقِکَ لِلْإِحْسَانِ وَ عَلَی الْمُسِی ءِ شُکْرَ تَعَطُّفِکَ بِالامْتِنَانِ وَ وَعَدْتَ مُحْسِنَهُمْ بِالزِّیَادَةِ فِی الْإِحْسَانِ مِنْکَ.

فَسُبْحَانَکَ تُثِیبُ عَلَی مَا بَدْؤُهُ مِنْکَ وَ انْتِسَابُهُ إِلَیْکَ وَ الْقُوَّةُ عَلَیْهِ بِکَ وَ

ص: 403

نیکویی نمودن در آن از جانب توست و اعتماد کردن در تهیه اسباب آن بر توست.

پس برای توست ستایش، ستایش کسی که داند جمیع حمد برای توست و ابتداء حمد و منشأ آن از توست و بازگشت آن به سوی توست، ستایشی که از رسیدن به خشنودی تو کوتاهی نکند، سپاس کسی که تو را به حمد خود اراده نموده باشد و به سبب آن مستحق نعمت های فراوان است و کمک های تایید کننده برای توست و رحمتی که آفریدگان محبوب خود را بدان مخصوص ساختی و رحمت فرست بر محمّد و بر آل او و مخصوص گردان ما را به رحمت خود و لطف تایید کنده خود که شایسته ترین آنها برای درگذشتن و محفوظ ترین آنها از تباهی و رها یافته ترین آنها از هلاکت ها و راه یابنده ترین آنها به هدایت و در امان ترین آنها از آفت ها و نگاه داشته ترین آنها از تباهی ها و بسیار ترین آنها از نیکی ها و فرو ریزاننده ترین آنها از برکات و بیشترین آنها در بهره و فراوان ترین آنها در نعمت ها و پوشاننده ترین آنها در عیب ها و آمرزنده ترین آنها در گناهان است به راستی که تو نزدیک اجابت کننده ای.

پس درود فرست بر آفریدگان پسندیده و برگزیده خود از مخلوقات خود و امین تو بر وحی تو به زیاده ترین رحمت ها و برکت فرست بر او به بهترین برکت ها به سبب پیغام هایی که از جانب تو رسانید و فرمان تو را بیان کرد و بندگان را به سوی تو خواند و ظاهر نمود دلیل هایی بر تو به آن حق آشکار تا آنکه مرگ او فرارسید و رحمت فرستد خدا بر او در جمله پیشینیان و رحمت فرستد خدا بر او در پسینیان و بر آل او و اهل خانه او که پاکانند و جانشین او قرار ده در میان بندگان به نیکوتر آنچه به دنبال آوردی به آن کسی را از پیغمبران تو ای رحم کننده ترین رحم کنندگان.

خداوندا برای توست اراده هایی که برای رساندن آنها به هدفشان مخالفت نمی شوی، مخالفت نشد از آن رو که توانایی برگرداندن آنها از هدف هاشان را نداشتند. پس هر اراده ای که آن را برای عفو خود و سببی برای رسانیدن احسان خود و نازل ساختن نیکویی خود قرار دادی پس رحمت فرست بر محمّد و بر اهل خانه محمّد و خداوندا آن اراده را به همیشه بودن پیوسته دار و آن را به تمام بودن ابتدا نمای به درستی که تو گشاده بخششی و تو بخشنده انعامی و اجابت کننده ندایی و شنونده دعایی.(1)

روایت35.

مهج الدعوات: به سندهای خود روایت کردیم تا ابی الفضل شیبانی از جلد سوم کتاب امالی او، به سندهای او که رساندآن را به مولای ما حضرت امام حسن بن علیّ بن ابی طالب علیهم السلام که از مادر خود حضرت فاطمه

ص: 404


1- . مهج الدعوات: 152-149

الْإِحْسَانُ فِیهِ مِنْکَ وَ التَّوَکُّلُ فِی التَّوْفِیقِ لَهُ عَلَیْکَ.

فَلَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ مَنْ عَلِمَ أَنَّ الْحَمْدَ لَکَ وَ أَنَّ بَدْأَهُ مِنْکَ وَ مَعَادَهُ إِلَیْکَ حَمْداً لَا یَقْصُرُ عَنْ بُلُوغِ الرِّضَا مِنْکَ حَمْدَ مَنْ قَصَدَکَ بِحَمْدِهِ وَ اسْتَحَقَّ الْمَزِیدَ لَهُ مِنْکَ فِی نِعَمِهِ وَ لَکَ مُؤَیِّدَاتٌ مِنْ عَوْنِکَ وَ رَحْمَةٌ تَخُصُّ بِهَا مَنْ أَحْبَبْتَ مِنْ خَلْقِکَ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اخْصُصْنَا مِنْ رَحْمَتِکَ وَ مُؤَیِّدَاتِ لُطْفِکَ بِأَوْجَبِهَا لِلْإِقَالاتِ وَ أَعْصَمِهَا مِنَ الْإِضَاعَاتِ (1)

وَ أَنْجَاهَا مِنَ الْهَلَکَاتِ وَ أَرْشَدِهَا إِلَی الْهِدَایَاتِ وَ أَوْقَاهَا مِنَ الْآفَاتِ وَ أَعْصَمِهَا مِنَ الْإِضَاعَاتِ وَ أَوْفَرِهَا مِنَ الْحَسَنَاتِ وَ أَنْزَلِهَا بِالْبَرَکَاتِ وَ أَزْیَدِهَا فِی الْقِسَمِ وَ أَسْبَغِهَا لِلنِّعَمِ وَ أَسْتَرِهَا لِلْعُیُوبِ وَ أَغْفَرِهَا لِلذُّنُوبِ إِنَّکَ قَرِیبٌ مُجِیبٌ فَصَلِّ عَلَی خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ وَ صَفْوَتِکَ مِنْ بَرِیَّتِکَ وَ أَمِینِکَ عَلَی وَحْیِکَ بِأَفْضَلِ الصَّلَوَاتِ وَ بَارِکْ عَلَیْهِمْ بِأَفْضَلِ الْبَرَکَاتِ بِمَا بَلَغَ عَنْکَ مِنَ الرِّسَالاتِ وَ صَدَعَ بِأَمْرِکَ وَ دَعَا إِلَیْکَ وَ أَفْصَحَ بِالدَّلَائِلِ عَلَیْکَ بِالْحَقِّ الْمُبِینِ حَتَّی أَتَاهُ الْیَقِینُ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ فِی الْأَوَّلِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ فِی الْآخِرِینَ وَ عَلَی آلِهِ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّاهِرِینَ وَ اخْلُفْهُ فِیهِمْ بِأَحْسَنِ مَا خَلَّفْتَ بِهِ أَحَداً مِنَ الْمُرْسَلِینَ بِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ اللَّهُمَّ لَکَ إِرَادَاتٌ لَا تُعَارِضُ دُونَ بُلُوغِهَا الْغَایَاتِ قَدْ انْقَطَعَ مُعَارَضَتُهَا بِعَجْزِ الِاسْتِطَاعَاتِ عَنِ الرَّدِّ لَهَا دُونَ النِّهَایَاتُ فَأَیَّةُ إِرَادَةٍ جَعَلْتَهَا إِرَادَةً لِعَفْوِکَ وَ سَبَباً لِنَیْلِ فَضْلِکَ وَ اسْتِنْزَالًا بِخَیْرِکَ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ وَ صِلْهَا اللَّهُمَّ بِدَوَامٍ وَ ابْدَأْهَا بِتَمَامٍ إِنَّکَ وَاسِعُ الْحِبَاءِ کَرِیمُ الْعَطَاءِ مُجِیبُ النِّدَاءِ سَمِیعُ الدُّعَاءِ(2).

«35»

مهج، [مهج الدعوات] بِإِسْنَادِنَا إِلَی أَبِی الْمُفَضَّلِ الشَّیْبَانِیِّ مِنَ الْجُزْءِ الثَّالِثِ مِنْ أَمَالِیهِ بِإِسْنَادِهِ نَصُّهُ إِلَی مَوْلَانَا الْحَسَنِ بْنِ مَوْلَانَا عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیهما السلام عَنْ أُمِّهِ فَاطِمَةَ

ص: 404


1- 1. فی المصدر: و أعظمها من الاضاعات، و فی نسخة الکمبانیّ و اعصمنا من الاضاعات و علی أی حال قد سبقت هذه الجملة آنفا.
2- 2. مهج الدعوات ص 149- 152.

دختر رسول خدا صلّی اللَّه علیهما و آلهما روایت نمودند و همچنین ما این دعا را به سندهای صحیح یافتیم که حضرت رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله به حضرت فاطمه زهرا علیها السّلام فرمودند: ای دختر من آیا می خواهی که بیاموزم تو را دعایی که آن را احدی نمی خواند مگر آنکه حاجت او برآورده شود و به برکت این دعا هیچ سحری و نه زهری در تو تاثیر نکند و بر تو هیچ دشمنی شماتت ننماید و شیطان متعرّض تو نگردد و خدای تعالی روی توجّه خود را از تو باز ندارد و از تو رحمت خود را برطرف نکند و دعای ترا برنگرداند و همه حاجت های تو را برآورد. پس حضرت فاطمه علیها السّلام فرمودند: ای پدر از این روآ این دعا در نزد من دوست تر است از دنیا و آنچه در اوست. پس فرمودند: می گویی:

ای عزیزترین کسی که یاد آورده شد و ای قدیمی ترین در عزّت و بزرگواری، ای رحم کننده هر طلب رحم کننده ای و ای پناه هر ستم رسیده به سوی او، ای رحم کننده هر اندوهناکی که شکوه نماید غم و اندوه خود را به سوی او، ای بهترین کسی که احسان او طلب شد و در بخشش کردن سریع ترین است ای کسی که فرشتگان برافروخته به نور او می ترسند، از تو می خواهم به حقّ آن نام هایی که حاملان عرشت تو را به آن نام ها خواندند و کسی که دور عرش توست به برکت نور تو که تسبیح می کنند از روی ترس از ترس عذاب تو و به حقّ آن نام هایی که می خوانند تو را به آن نام ها جبرئیل و میکائیل و اسرافیل که کاری نکنی مگر آنکه حاجت مرا برآوری و ای خداوند من اندوه مرا بزدای و گناهان مرا بپوشانی و آنها را بیامرزی.

ای کسی که امر نمودی به فریاد زدن در میان آفریدگان خود پس ناگاه ایشان در صحرای قیامت محشور می شوند و به حقّ آن نامی که زنده می کنی به سبب آن استخوان ها را و حال آنکه آنها پوسیدند، دل مرا زنده گردان و سینه مرا بگشای برای فهمیدن چیزها و حال مرا نیکو گردان، ای کسی که نفس خود را به باقی بودن مخصوص ساخت و برای مخلوقات خود مرگ و زندگی و نیستی، تعیین نمود، ای کسی که کردار او گفتار اوست و گفتار او فرمان اوست و فرمان او جاری است بر آنچه می خواهد .

از تو می خواهم به آن نامی که تو را خواند به آن نام دوست تو ابراهیم هنگامی که انداخته شد در آتش پس تو را خواند به آن نام پس دعای او را برآوردی و فرمودی «ای آتش باش تو سرد و سلامت بر ابراهیم» و به حقّ آن نامی که تو را خواند به آن نام موسی از جانب کوه طور مبارک پس دعای او را برآوردی و به نامی که آفریدی به برکت آن عیسی را از روح پاکیزه و به آن اسم که قبول توبه نمودی به برکت آن برای داود و به این نام که به برکت آن به زکریا یحیی را بخشیدی و به این نام که به برکت آن از ایوب آزار را و بلاها را زدودی و به برکت آن برای سلیمان باد را مسخر گردانیدی که جاری شود به فرمان او و جنّیان و به او زبان مرغان را فهمانیدی و به حقّ آن نام که به برکت آن عرش را آفریدی، و به حقّ آن نام که به آن کرسی را آفریدی و به آن نام که به آن فرشتگان لطیف را آفریدی و به آن نام که به برکت آن جنّیان و آدمیان را آفریدی و به آن نام که به برکت آن همه آفریدگان را آفریدی و به آن نام که به برکت این نام همه آنچه خواستی از هر چیزی آفریدی و به آن نام که توانا هستی به آن بر هر چیز از تو می خواهم

ص: 405

بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَجَدْنَاهُ بِإِسْنَادٍ صَحِیحٍ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ لِلزَّهْرَاءِ فَاطِمَةَ علیها السلام یَا بُنَیَّةِ أَ لَا أُعَلِّمُکِ دُعَاءً لَا یَدْعُو بِهِ أَحَدٌ إِلَّا اسْتُجِیبَ لَهُ وَ لَا یَجُوزُ عَلَیْکِ سِحْرٌ وَ لَا سَمٌّ وَ لَا یَشْمَتُ بِکِ عَدُوٌّ وَ لَا یُعْرِضُ عَنْکِ الرَّحْمَنُ وَ لَا یزغ [یَزِیغُ] قَلْبُکِ وَ لَا تُرَدُّ لَکِ دَعْوَةٌ وَ تُقْضَی حَوَائِجُکِ کُلُّهَا قَالَتْ یَا أَبَتِ لَهَذَا أَحَبُّ إِلَیَّ مِنَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا قَالَ تَقُولِینَ:

یَا أَعَزَّ مَذْکُورٍ وَ أَقْدَمَهُ قِدَماً فِی الْعِزِّ وَ الْجَبَرُوتِ یَا رَحِیمَ کُلِّ مُسْتَرْحِمٍ وَ مَفْزَعَ کُلِّ مَلْهُوفٍ إِلَیْهِ یَا رَاحِمَ کُلِّ حَزِینٍ یَشْکُو بَثَّهُ وَ حُزْنَهُ إِلَیْهِ یَا خَیْرَ مَنْ سُئِلَ الْمَعْرُوفُ مِنْهُ وَ أَسْرَعَهُ إِعْطَاءً یَا مَنْ یَخَافُ الْمَلَائِکَةُ الْمُتَوَقِّدَةُ بِالنُّورِ مِنْهُ أَسْأَلُکَ بِالْأَسْمَاءِ الَّتِی یَدْعُوکَ بِهَا حَمَلَةُ عَرْشِکَ وَ مَنْ حَوْلَ عَرْشِکَ بِنُورِکَ یُسَبِّحُونَ شَفَقَةً مِنْ خَوْفِ عِقَابِکَ وَ بِالْأَسْمَاءِ الَّتِی یَدْعُوکَ بِهَا جَبْرَئِیلُ وَ مِیکَائِیلُ وَ إِسْرَافِیلُ إِلَّا أَجَبْتَنِی وَ کَشَفْتَ یَا إِلَهِی کُرْبَتِی وَ سَتَرْتَ ذُنُوبِی یَا مَنْ أَمَرَ بِالصَّیْحَةِ فِی خَلْقِهِ فَإِذا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ مَحْشُورُونَ وَ بِذَلِکَ الِاسْمِ الَّذِی أَحْیَیْتَ بِهِ الْعِظَامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ أَحْیِ قَلْبِی وَ اشْرَحْ صَدْرِی وَ أَصْلِحْ شَأْنِی یَا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالْبَقَاءِ وَ خَلَقَ لِبَرِیَّتِهِ الْمَوْتَ وَ الْحَیَاةَ وَ الْفَنَاءَ یَا مَنْ فِعْلُهُ قَوْلٌ وَ قَوْلُهُ أَمْرٌ وَ أَمْرُهُ مَاضٍ عَلَی مَا یَشَاءُ أَسْأَلُکَ بِالاسْمِ الَّذِی دَعَاکَ بِهِ خَلِیلُکَ حِینَ أُلْقِیَ فِی النَّارِ فَدَعَاکَ بِهِ فَاسْتَجَبْتَ لَهُ وَ قُلْتَ یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ وَ بِالاسْمِ الَّذِی دَعَاکَ بِهِ مُوسَی مِنْ جانِبِ الطُّورِ الْأَیْمَنِ فَاسْتَجَبْتَ لَهُ وَ بِالاسْمِ الَّذِی خَلَقْتَ بِهِ عِیسَی مِنْ رُوحِ الْقُدُسِ وَ بِالاسْمِ الَّذِی تُبْتَ بِهِ عَلَی دَاوُدَ وَ بِالاسْمِ الَّذِی وَهَبْتَ بِهِ لِزَکَرِیَّا یَحْیَی وَ بِالاسْمِ الَّذِی کَشَفْتَ بِهِ عَنْ أَیُّوبَ الضُّرَّ وَ تُبْتَ بِهِ عَلَی دَاوُدَ وَ سَخَّرْتَ بِهِ لِسُلَیْمانَ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ وَ الشَّیاطِینَ وَ عَلَّمْتَهُ مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَ بِالاسْمِ الَّذِی خَلَقْتَ بِهِ الْعَرْشَ وَ بِالاسْمِ الَّذِی خَلَقْتَ بِهِ الْکُرْسِیَّ وَ بِالاسْمِ الَّذِی خَلَقْتَ بِهِ الرُّوحَانِیِّینَ وَ بِالاسْمِ الَّذِی خَلَقْتَ بِهِ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ وَ بِالاسْمِ الَّذِی خَلَقْتَ بِهِ جَمِیعَ الْخَلْقِ وَ بِالاسْمِ الَّذِی خَلَقْتَ بِهِ جَمِیعَ مَا أَرَدْتَ مِنْ شَیْ ءٍ وَ بِالاسْمِ الَّذِی قَدَرْتَ بِهِ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ أَسْأَلُکَ

ص: 405

به حقّ این نام ها که خواسته ام را به من عطا کنی و حاجاتم را بر آوری ای کریم.

پس همانا ای فاطمه به تو گفته می شود، بلی بلی.(1)

روایت36.

مهج الدعوات: دعای دیگر است از مولایمان فاطمه زهرا صلوات الله علیها:

«خداوندا مرا به آنچه به من روزی کردی راضی گردان و گناهان مرا بپوشان و مرا به سلامت بدار همیشه مادام که مرا باقی می داری و مرا بیامرز و رحم کن بر من هر گاه مرا بمیرانی خداوندا مرا عاجز مگردان در خواستن آنچه آن را برای من تقدیر نکردی و آنچه را که بر من تقدیر نمودی برای من آسان بگردان. خداوندا پدر و مادر مرا و هر کسی را که نعمت های او بر من باشد بهترین جزای خیر ده. خداوندا مرا برای آنچه آفریدی خالص گردان و مرا به تحصیل آنچه برای من ضامن گشتی مشغول مگردان، مرا عذاب مکن و حال آنکه من از تو طلب آمرزش می کنم و مرا ناامید مگردان در حالی که از تو می­خواهم خداوندا خوار گردان نفس مرا و بزرگ گردان شأن مرا و بینداز در دل من رغبت به سوی فرمانبرداری تو و به جا آوردن آنچه تو را خشنود گرداند و دوری نمودن از آنچه تو را به خشم آورد ای رحم کننده ترین رحم کنندگان».(2)

روایت37.

مهج الدعوات: مروی است حضرت زهرا علیها السلام روزی به دیدن پیامبر صلی الله علیه و آله رفتند. پس آن حضرت فرمودند: آیا می خواهی توشه ای به تو دهم؟ حضرت فاطمه علیها السّلام فرمودند: بلی. فرمودند: بخوان:

خداوندا پروردگار ما و پروردگار هر چیزی، ای فرود آورنده تورات و انجیل و قرآن ای شکافنده دانه و هسته، پناه می برم به تو از شرّ هر حرکت کننده ای که تو گرفتی اختیار او را، تویی پیش از همه چیز پس نیست پیش از تو چیزی و تویی بعد از همه چیز پس نیست پس از تو چیزی و تویی آشکار پس نیست بالای تو چیزی و تویی دانا به امور پنهان پس نیست غیر از تو چیزی رحمت فرست بر محمّد و بر اهل خانه او که بر او و بر ایشان باد سلام و قرض مرا ادا کن و مرا از درویشی بی نیاز گردان و برای من هر کاری را آسان گردان ای رحم کننده ترین رحم کنندگان.(3)

روایت38.

العتیق الغروی: دعا: خدایا بر محمد و خاندان محمد درود فرست و کارهایی که دوست داری را بر من آسان گردان و کارهایی که انجان دهنده آن ها را دوست داری و مرا بر آن یاری کن و کارهایی که ناپسند داری و انجام دهنده آنان را دوست نداری از من دوری کن و مرا بر ترک آن یاری کن.

خدایا مرا از نزدیک ترین و آسان ترین دعاها به خودت برسان خدایا مرا بدون انقطاع و ضرورت به خودت برسان و مرا به نیکی ادب کن بدون عذاب و ثواب فراوان

ص: 406


1- . مهج الدعوات: 175- 173
2- . مهج الدعوات: 175
3- . مهج الدعوات: 176

بِحَقِّ هَذِهِ الْأَسْمَاءِ إِلَّا مَا أَعْطَیْتَنِی سُؤْلِی وَ قَضَیْتَ حَوَائِجِی یَا کَرِیمُ فَإِنَّهُ یُقَالُ لَکِ یَا فَاطِمَةُ نَعَمْ نَعَمْ (1).

«36»

مهج، [مهج الدعوات] دُعَاءٌ آخَرُ عَنْ مَوْلَاتِنَا فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهَا: اللَّهُمَّ قَنِّعْنِی بِمَا رَزَقْتَنِی وَ اسْتُرْنِی وَ عَافِنِی أَبَداً مَا أَبْقَیْتَنِی وَ اغْفِرْ لِی وَ ارْحَمْنِی إِذَا تَوَفَّیْتَنِی اللَّهُمَّ لَا تُعْیِنِی فِی طَلَبِ مَا لَمْ تُقَدِّرْ لِی وَ مَا قَدَّرْتَهُ عَلَیَّ فَاجْعَلْهُ مُیَسَّراً سَهْلًا اللَّهُمَّ کَافِ عَنِّی وَالِدَیَّ وَ کُلَّ مَنْ لَهُ نِعْمَةٌ عَلَیَّ خَیْرَ مُکَافَاةٍ اللَّهُمَّ فَرِّغْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ وَ لَا تَشْغَلْنِی بِمَا تَکَفَّلْتَ لِی بِهِ وَ لَا تُعَذِّبْنِی وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُکَ وَ لَا تَحْرِمْنِی وَ أَنَا أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ ذَلِّلْ نَفْسِی وَ عَظِّمْ شَأْنَکَ فِی نَفْسِی وَ أَلْهِمْنِی طَاعَتَکَ وَ الْعَمَلَ بِمَا یُرْضِیکَ وَ التَّجَنُّبَ لِمَا یُسْخِطُکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ (2).

«37»

مهج، [مهج الدعوات] رُوِیَ: أَنَّ فَاطِمَةَ علیها السلام زَارَتِ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ لَهَا أَ لَا أُزَوِّدُکِ قَالَتْ نَعَمْ قَالَ قُولِی اللَّهُمَّ رَبَّنَا وَ رَبَّ کُلِّ شَیْ ءٍ مُنْزِلَ التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الْفُرْقَانِ فَالِقَ الْحَبِّ وَ النَّوَی أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّةٍ أَنْتَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا أَنْتَ الْأَوَّلُ فَلَیْسَ قَبْلَکَ شَیْ ءٌ وَ أَنْتَ الْآخِرُ فَلَیْسَ بَعْدَکَ شَیْ ءٌ وَ أَنْتَ الظَّاهِرُ فَلَیْسَ فَوْقَکَ شَیْ ءٌ وَ أَنْتَ الْبَاطِنُ فَلَیْسَ دُونَکَ شَیْ ءٌ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ وَ اقْضِ عَنِّی الدَّیْنَ وَ أَغْنِنِی مِنَ الْفَقْرِ وَ یَسِّرْ لِی کُلَّ الْأَمْرِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ (3).

«38»

ق، [الکتاب العتیق الغرویّ] دُعَاءٌ: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ یَسِّرْ لِیَ الْأَعْمَالَ الَّتِی تُحِبُّهَا وَ تُحِبُّ الْعَامِلِینَ لَهَا وَ أَعِنِّی عَلَیْهَا وَ اصْرِفْ عَنِّی الْأَعْمَالَ الَّتِی تَکْرَهُهَا وَ تَکْرَهُ الْعَامِلِینَ لَهَا وَ أَعِنِّی عَلَی تَرْکِهَا.

اللَّهُمَّ أَوْصِلْنِی إِلَیْکَ مِنْ أَقْرَبِ الطُّرُقِ إِلَیْکَ وَ أَسْهَلِهَا عَلَیَّ اللَّهُمَّ أَعِزَّنِی بِالانْقِطَاعِ إِلَیْکَ بِلَا ضَرُورَةٍ وَ أَحْسِنْ لِیَ الْأَدَبَ بِلَا عُقُوبَةٍ وَ أَجْزِلْ لِیَ الثَّوَابَ

ص: 406


1- 1. مهج الدعوات ص 173- 175.
2- 2. مهج الدعوات ص 175.
3- 3. مهج الدعوات ص 176.

بدون مصیبت به من عطا کن و گزینش مرا نیک گردان بدون ناگواری، خدایا کارهای آسان را برای من انتخاب کن نه سخت آن را، آنچه را دوست داری به من عطا کن و خدایا مرا به خیر روی ده و مرا بدان آسان گردان و مرا بر آن یاری فرما و و مرا از اهل آن قرار ده و و در آنچه به تو روی کردم حسن ادب را به من عطا کن.

خدایا مرا سپاسگزار و یاد آور و ستایشگر خود قرار ده و و مرا به اطاعت خویش وادار و به قضای خود راضی گردان و از خشم خود دور بدار ای مهربان ترین مهربانان.

به نام خداوند بخشنده مهربان خدایا از تو می خواهم به آمدن شب و پشت کردن روز و و حضور در نماز تو و صداهای دعای تو که بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و ما را در شفاعت محمد درود و سلام فراوان خدا بر او و خاندانش او محشور گردان.

به نام خداوند بخشنده مهربان خدایا درود فرست بر علی امیر مونان و بر فرزندش حسن با تقوا و حسین شهید و علی بن حسین زینت عابدان و محمد بن علی شکافنده علم پیامبران و جعفر بن محمد راستگوی امانت دار و موسی بن جعفر فرو برنده خشم و علی بن موسی خشنود و محمد بن علی پاک و علی بن محمد عسکری و حسن بن علی عسکری و حجت قائم جانشین هدایت شده درود خدا بر همگی آنان.

روایت39.

مهج الدعوات: رجاء بن یحیی ابو الحسین عبرتائی خبر داد: من این دعا را در خانه سیّد ما حضرت ابی محمّد امام حسن عسکری بن امام علیّ نقی علیهما السلام نوشتم و این دعای حضرت امام حسن بن علی علیهما السّلام است در وقتی که به نزد معاویه آمدند:

«به نام خدای بخشنده مهربان ابتدا می کنم به نام خدای بزرگ که بزرگ تر است، خداوندا تو را تسبیح می کنم ای پاینده تسبیح کردنی برای کسی که نمی میرد، از تو می خواهم همچنان که از دانیال دهان های شیران را نگاهداشتی و در حالی که در چاه بودند پس راهی به سوی او نیافتند مگر به اذن تو، از تو می خواهم که امر این مرد را از من نگاهداری و هر دشمنی از من در مشرق های زمین و مغرب های زمین از جنّیان و آدمیان بگیر گوش های ایشان را و شنوایی آنها را و چشم های ایشان را و دل های ایشان را و اعضای ایشان را و مرا از مکر ایشان به قدرتی و توانایی از جانب تو نگاه دار و مرا از شرّ ایشان و از شرّ هر جبر و ستم کننده یاغی و از شرّ هر شیطان سرکشی که ایمان نداشته باشد به روز جزا پناه ده.

به درستی که صاحب من خدایی است که قرآن را فرو فرستاد و او جماعت صالحان را دوست می دارد پس اگر کافران اعراض کنند، بگو

ص: 407

بِلَا مُصِیبَةٍ وَ أَحْسِنْ لِیَ الِاخْتِیَارَ بِلَا کَرَاهِیَةٍ اللَّهُمَّ خِرْ لِی بِمَیْسُورِ الْأُمُورِ لَا بِمَعْسُورِهَا وَ اجْعَلْ لِی فِی ذَلِکَ مَا تُحِبُّ اللَّهُمَّ وَجِّهْنِی لِلْخَیْرِ وَ یَسِّرْنِی لَهُ وَ أَعِنِّی عَلَیْهِ وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِهِ وَ ارْزُقْنِی حُسْنَ الْأَدَبِ فِیمَا تَوَجَّهْتُ إِلَیْکَ فِیهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی لَکَ شَاکِراً وَ لَکَ ذَاکِراً وَ لَکَ حَامِداً وَ إِلَی طَاعَتِکَ عَامِداً وَ بِقَضَائِکَ رَاضِیاً وَ عَنْ سَخَطِکَ نَائِیاً یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِإِقْبَالِ لَیْلِکَ وَ إِدْبَارِ نَهَارِکَ وَ حُضُورِ صِلَاتِکَ وَ أَصْوَاتِ دُعَائِکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ وَ احْشُرْنَا فِی شَفَاعَةِ مُحَمَّدٍ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ عَلَی وُلْدِهِ الْحَسَنِ التَّقِیِّ وَ الْحُسَیْنِ الشَّهِیدِ وَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ زَیْنِ الْعَابِدِینَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ بَاقِرِ عِلْمِ النَّبِیِّینَ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ الْأَمِینِ وَ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ الْکَاظِمِ وَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الزَّکِیِّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیِّ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْعَسْکَرِیِّ وَ الْحُجَّةِ الْقَائِمِ الْخَلَفِ الْمَهْدِیِّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ.

«39»

مهج، [مهج الدعوات] بِإِسْنَادِنَا إِلَی أَبِی الْمُفَضَّلِ الشَّیْبَانِیِّ عَنْ رَجَاءِ بْنِ یَحْیَی أَبِی الْحَسَنِ الْعَبَرْتَائِیِّ قَالَ: کَتَبْتُ هَذَا الدُّعَاءَ فِی دَارِ سَیِّدِنَا أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ صَاحِبِ الْعَسْکَرِ علیهما السلام وَ هُوَ دُعَاءُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام لَمَّا أَتَی مُعَاوِیَةَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الْعَظِیمِ الْأَکْبَرِ اللَّهُمَّ سُبْحَانَکَ یَا قَیُّومُ سُبْحَانَ الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ أَسْأَلُکَ کَمَا أَمْسَکْتَ عَنْ دَانِیَالَ أَفْوَاهَ الْأَسَدِ وَ هُوَ فِی الْجُبِّ فَلَا یَسْتَطِیعُونَ إِلَیْهِ سَبِیلًا إِلَّا بِإِذْنِکَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُمْسِکَ عَنِّی أَمْرَ هَذَا الرَّجُلِ وَ کُلَّ عَدُوٍّ لِی فِی مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا مِنَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ خُذْ بِآذَانِهِمْ وَ أَسْمَاعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ وَ قُلُوبِهِمْ وَ جَوَارِحِهِمْ وَ اکْفِنِی کَیْدَهُمْ بِحَوْلٍ مِنْکَ وَ قُوَّةٍ فَکُنْ لِی جَاراً مِنْهُمْ وَ مِنْ کُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ وَ مِنْ کُلِّ شَیْطَانٍ مَرِیدٍ لَا یُؤْمِنُ بِیَوْمِ الْحِسَابِ.

إِنَّ وَلِیِّیَ اللَّهُ الَّذِی نَزَّلَ الْکِتابَ وَ هُوَ یَتَوَلَّی الصَّالِحِینَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ

ص: 407

ای محمد که مرا خدا کافی است خدایی مگر او نیست بر او اعتماد نمودم و اوست پروردگار عرش بزرگ.

به تحقیق که من این دعا را در کتاب اغاثة الدّاعی و اعانة الساعی ذکر نمودم و چون این کتاب سزاوارتر به ذکر این دعا است لهذا آن را ایراد نمودم از برای کسی که دانا و شنوا باشد.(1)

روایت40.

مهج الدعوات: دعایی است از مولای ما حضرت امام حسن بن علی بن ابی طالب علیهما السلام:ای کسی که گریختگان به سوی او می گریزند و وحشت کنندگان به او انس می یابند رحمت فرست به محمّد و آل محمّد و انس مرا به خودت قرار ده پس به تحقیق که بر من سرزمین تو تنگ شد و اعتماد مرا به خود قرار ده پس به تحقیق که بر ضرر من دشمنان تو میل کردند، خداوندا رحمت فرست بر محمّد و بر آل محمّد و چنان کن که به قوّت تو بر دشمنان حمله آور شوم و به سبب تو حرکت کنم و بر تو اعتماد نمایم و به سوی تو بازگشت کنم، خداوندا و آنچه تعریف کردم تو رابه آن یا آنکه تو را به آن خواندم از دعایی که با خواهش تو و با خوشنودی تو و با رضامندی تو موافق باشد، پس مرا بر آن زنده دار و بر آن بمیران و آنچه تو را ناخوش آید پس موی پیشانی مرا بگیر و به سوی آنچه دوست داری و از آن خوشنودی بگردان. ای پروردگار من از گناهان خود توبه می کنم و از تو برای تقصیر خود طلب آمرزش می نمایم و نیست حرکتی و نه توانایی مگر به خدا، نیست خدایی مگر او که بردبار و بخشنده است و رحمت فرستد خدا بر محمّد و آل او و ما را کارگزاری نمای به آنچه آن را در دنیا و در آخرت خواستیم در حالی که از بلاها و ضررها سلامت باشیم ای پروردگار عالمیان.(2)

روایت41.

مهج الدعوات: این را بدان، دعایی که مذکور می شود دعای بزرگی از اسرار دعاهاست و برای این دعا شش روایت مختلف یافتم که از آنها در این کتاب دو روایت را ذکر کردم یکی از آن شش روایت در تعقیب صبح وارد شده و یکی در دعاهای غروب وارد شد و این هر دو روایت در کتاب عمل شبانه روز از کتاب المهمات ذکر شد و یکی در تعقیب نماز عصر در روز جمعه وارد شد که در جلد چهارم کتاب المهمّات ذکر شد و یکی در آخر کتاب اغاثة الدّاعی و اعانة السّاعی مذکور شد و من در این کتاب روایت پنجم و ششم را ذکر می کنم تا آنکه بزرگی قدر و مرتبه این دعا بر خداشناسان و صاحبان عقل ظاهر شود.

روایت عرضه شده از دعای عشرات:

ما به سندهای خود از سعد بن عبد الله روایت کردیم که گفت: به ما احمد بن محمّد از حسن بن علی بن فضّال از حسین بن جهم از شخصی حدیث نمود که به او از حسن بن محبوب یا غیر او از معاویة ابن وهب از حضرت صادق علیه السّلام روایت نمود که فرمودند: همانا نزد ما امامان چیزی هست که آن را پنهان می کنیم و آن را به

ص: 408


1- . مهج الدعوات: 177
2- . مهج الدعوات: 178

حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ.

و هذا قد ذکرناه فی کتاب إغاثة الداعی و إعانة الساعی و إنما کان هذا الکتاب أحق به المعارف الواعی (1).

«40»

مهج، [مهج الدعوات] دُعَاءٌ لِمَوْلَانَا الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام: یَا مَنْ إِلَیْهِ یَفِرُّ الْهَارِبُونَ وَ بِهِ یَسْتَأْنِسُ الْمُسْتَوْحِشُونَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ أُنْسِی بِکَ فَقَدْ ضَاقَتْ عَنِّی بِلَادُکَ وَ اجْعَلْ تَوَکُّلِی عَلَیْکَ فَقَدْ مَالَ عَلَیَّ أَعْدَاؤُکَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی بِکَ أَصُولُ وَ بِکَ أَحُولُ وَ عَلَیْکَ أَتَوَکَّلُ وَ إِلَیْکَ أُنِیبُ اللَّهُمَّ وَ مَا وَصَفْتُکَ مِنْ صِفَةٍ أَوْ دَعْوَتُکَ مِنْ دُعَاءٍ یُوَافِقُ ذَلِکَ مَحَبَّتَکَ وَ رِضْوَانَکَ وَ مَرْضَاتَکَ فَأَحْیِنِی عَلَی ذَلِکَ وَ أَمِتْنِی عَلَیْهِ وَ مَا کَرِهْتَ مِنْ ذَلِکَ فَخُذْ بِنَاصِیَتِی إِلَی مَا تُحِبُّ وَ تَرْضَی أَتُوبُ إِلَیْکَ رَبِّی مِنْ ذُنُوبِی وَ أَسْتَغْفِرُکَ مِنْ جُرْمِی وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَلِیمُ الْکَرِیمُ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اکْفِنَا مُهِمَّ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ فِی عَافِیَةٍ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ (2).

«41»

مهج، [مهج الدعوات] اعْلَمْ أَنَّ هَذَا دُعَاءٌ عَظِیمٌ مِنْ أَسْرَارِ الدَّعَوَاتِ وَ وَجَدْتُ بِهِ سِتَّ رِوَایَاتٍ مُخْتَلِفَاتٍ ذَکَرْنَا مِنْهَا رِوَایَتَیْنِ وَاحِدَةً فِی أَدْعِیَةِ الْغُرُوبِ وَ وَاحِدَةً فِی تَعْقِیبِ الصُّبْحِ مِنْ کِتَابِ عَمَلِ الْیَوْمِ وَ اللَّیْلَةِ مِنَ الْمُهِمَّاتِ وَ رِوَایَةً فِی تَعْقِیبِ الْعَصْرِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَةِ فِی الْجُزْءِ الرَّابِعِ مِنَ الْمُهِمَّاتِ وَ رِوَایَةً فِی آخِرِ کِتَابِ إِغَاثَةِ الدَّاعِی وَ إِعَانَةِ السَّاعِی وَ نَذْکُرُ فِی هَذَا الْکِتَابِ الْخَامِسَةَ وَ السَّادِسَةَ اسْتِظْهَاراً لِهَذَا الدُّعَاءِ الْعَظِیمِ عِنْدَ الْعَارِفِینَ بِهِ مِنْ ذَوِی الْأَلْبَابِ.

الرِّوَایَةُ الْمُتَقَدِّمَةُ مِنْ دُعَاءِ الْعَشَرَاتِ:

رَوَیْنَا بِإِسْنَادِنَا إِلَی سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ أَوْ غَیْرِهِ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ عِنْدَنَا مَا نَکْتُمُهُ وَ لَا نُعَلِّمُهُ

ص: 408


1- 1. مهج الدعوات ص 177.
2- 2. مهج الدعوات ص 178.

غیر تعلیم نمی کنیم. گواهی می دهم به آنکه پدر من از پدر خود حدیث نمود و او از جدّ خود روایت نمود که حضرت امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیهم السّلام به من فرمودند: ای فرزند من به درستی که ناچار است از آنکه تقدیرات خدای تعالی و حکم های او بر وفق آنچه خواست، جاری شود و حکم نمود و زود باشد که خدای تعالی قضا و قدر و حکم خود را در باره تو جاری نماید، پس با من عهد کن که پنهان نمایی و اظهار نکنی کلامی را که آن را به تو می گویم تا آنکه من بمیرم و بعد از فوت من نیز تا دوازده ماه.

و تو را به چیزی خبر می دهم که اصل آن از جانب خدای تعالی است. هر گاه که تو این کلام را در هر صبح و شام بگویی پس به نوشتن ثواب آن هزار هزار فرشته نویسنده زودنویس مشغول می شوند و خدای تعالی هزار هزار فرشته را موکّل می کند که برای تو استغفار کنند که به هر فرشته ای قوّت هزار هزار سخنگوی سریع الکلام داده می شود و برای تو در دار السّلام هزار خانه در صد کوشک بنا می شود [که تو در آنها همسایه اهل آنها باشی و برای تو در بهشت فردوس هزار خانه در صد قصر بنا کرده می شود] که برای تو در همسایگی جدّ تو باشد و از برای تو در جنّات عدن هزار هزار شهر بنا می شود و با تو در قبر نوشته ای محشور می شود که در آن این نوشته باشد که اینک در این هنگام بر تو برای بیم و ترس راهی نیست. برای تو تشویشی و اضطرابی در وقت گذشتن از پل صراط نخواهد بود و برای تو عذاب جهنم نخواهد بود.

و تو این دعا را بر حاجتی نمی خوانی که دوست داشته باشی که آن حاجت در آن روز برآورده شود، پس شام نگردد مگر آنکه آن حاجت برآورده شود و آن حاجت هر چیز باشد و هر قدر که باشد و آن حاجت در هر جایی که باشد و تو نمی میری مگر شهید در راه خدا و در زمان حیات خود در کمال نیکبختی زندگانی خواهی نمود که به تو هرگز درویشی و نه دیوانگی و نه گرفتاری نرسد.

و برای تو در هر روزی به عدد هر نفس از جنّ و انس هزار هزار حسنه نوشته می شود و از تو هزار هزار سیّئه محو می شود و برای تو در بهشت هزار هزار مرتبه بالا برده می شود و برای تو عرش و کرسی طلب آمرزش می نمایند تا آنکه در نزد خدای تعالی بایستی و از خدا برای کسی حاجتی را طلب نمی کنی مگر آنکه آن حاجت برآورده شود و از خدای تعالی حاجتی را برای خود و از برای غیر خود تا به آخر زمانه در دنیا و در آخرت طلب نمی کنی مگر آنکه آن حاجت برآورده شود. پس با من عهد کن همچنان که برای تو ذکر نمودم.

پس حضرت امام حسین علیه السّلام فرمودند: ای پدر بزرگوار با من به هر چیز که خواهید، شرط و عهد کن. حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام فرمودند: از تو بر این عهد می گیرم که این سرّ مرا پنهان کنی. پس هر گاه که تو را وفات برسد، پس این دعا را به کسی تعلیم مکن مگر به اهل بیت خود یا شیعیان یا بزرگان و دوستان ما. پس به درستی که اگر چنانچه به غیر این جماعت تعلیم نمایی هر آینه از خدای تعالی حاجت های خود را در هر باب می طلبند و خدای تعالی مراد ایشان را روا می کند. پس من می خواهم که خدای تعالی بر شماها اهل بیت نعمت خود را تمام کند به سبب آنچه به من تعلیم نمودو من آن را به شماها تعلیم کردم تا آنکه شما ها در روز قیامت محشور شوید در حالی که بر شما ترسی نباشد و اندوهناک نباشید. پس حضرت امام حسین علیه السّلام شرط و عهد نمودند بر آنچه مذکور شد. پس فرمودند: هر گاه امری را اراده داشته باشی پس این دعا را بخوان که آن ان شاء الله تعالی برآورده می شود و بگو:

ص: 409

غَیْرَنَا أَشْهَدُ عَلَی أَبِی أَنَّهُ حَدَّثَنِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام یَا بُنَیَّ إِنَّهُ لَا بُدَّ مِنْ أَنْ تَمْضِیَ مَقَادِیرُ اللَّهِ وَ أَحْکَامُهُ عَلَی مَا أَحَبَّ وَ قَضَی وَ سَیُنْفِذُ اللَّهُ قَضَاءَهُ وَ قَدَرَهُ وَ حُکْمَهُ فِیکَ فَعَاهِدْنِی أَنْ لَا تَلْفِظَ بِکَلَامٍ أُسِرُّهُ إِلَیْکَ حَتَّی أَمُوتَ وَ بَعْدَ مَوْتِی بِاثْنَیْ عَشَرَ شَهْراً وَ أُخْبِرُکَ بِخَبَرٍ أَصْلُهُ عَنِ اللَّهِ تَقُولُ غُدْوَةً وَ عَشِیَّةً فَتَشْغَلُ بِهِ أَلْفَ أَلْفِ مَلَکٍ یُعْطَی کُلُّ مَلَکٍ مِنْهُمْ قُوَّةَ أَلْفِ أَلْفِ کَاتِبٍ فِی سُرْعَةِ الْکِتَابَةِ وَ یُوَکِّلُ اللَّهُ بِالاسْتِغْفَارِ لَکَ أَلْفَ أَلْفِ مَلَکٍ یُعْطَی کُلُّ مُسْتَغْفِرٍ قُوَّةَ أَلْفِ أَلْفِ مُتَکَلِّمٍ فِی سُرْعَةِ الْکَلَامِ وَ یُبْنَی لَکَ فِی دَارِ السَّلَامِ أَلْفُ بَیْتٍ فِی مِائَةِ قَصْرٍ یَکُونُ فِیهِ مِنْ جِیرَانِ أَهْلِهِ وَ یُبْنَی لَکَ فِی الْفِرْدَوْسِ أَلْفُ بَیْتٍ فِی مِائَةِ قَصْرٍ یَکُونُ لَکَ جَارُ جَدِّکَ وَ یُبْنَی لَکَ فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ أَلْفُ أَلْفِ مَدِینَةٍ وَ یُحْشَرُ مَعَکَ فِی قَبْرِکَ کِتَابٌ یَقُولُ هَائِداً لَا سَبِیلَ عَلَیْکَ لِلْفَزَعِ وَ لَا لِلْخَوْفِ وَ لَا الزَّلَازِلِ وَ لَا زَلَّاتِ الصِّرَاطِ وَ لَا لِعَذَابِ النَّارِ وَ لَا تَدْعُو بِدَعْوَةٍ فَتُحِبُّ أَنْ یُجَابَ فِی یَوْمِکَ فَیُمْسِی عَلَیْکَ یَوْمَکَ إِلَّا أَتَتْکَ کَائِنَةً مَا کَانَتْ بَالِغَةً مَا بَلَغَتْ فِی أَیِّ نَحْوٍ کَانَتْ وَ لَا تَمُوتُ إِلَّا شَهِیداً وَ تَحْیَا مَا حَیِیتَ وَ أَنْتَ سَعِیدٌ لَا یُصِیبُکَ فَقْرٌ أَبَداً وَ لَا جُنُونٌ وَ لَا بَلْوَی وَ یُکْتَبُ لَکَ فِی کُلِّ یَوْمٍ بِعَدَدِ الثَّقَلَیْنِ کُلِّ نَفَسٍ أَلْفُ أَلْفِ حَسَنَةٍ وَ یُمْحَی عَنْکَ أَلْفُ أَلْفِ سَیِّئَةٍ وَ یُرْفَعُ لَکَ أَلْفُ أَلْفِ دَرَجَةٍ وَ یَسْتَغْفِرُ لَکَ الْعَرْشُ وَ الْکُرْسِیُّ حَتَّی تَقِفَ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا تَطْلُبُ لِأَحَدٍ حَاجَةً إِلَّا قَضَاهَا وَ لَا تَطْلُبُ إِلَی اللَّهِ حَاجَةً لَکَ وَ لَا لِغَیْرِکَ إِلَی آخِرِ الدَّهْرِ فِی دُنْیَاکَ وَ آخِرَتِکَ إِلَّا قَضَاهَا فَعَاهِدْنِی کَمَا أَذْکُرُ لَکَ فَقَالَ لَهُ الْحُسَیْنُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ عَاهِدْنِی یَا أَبَهْ عَلَی مَا أَحْبَبْتَ قَالَ أُعَاهِدُکَ عَلَی أَنْ تَکْتُمَ عَلَیَّ فَإِذَا بَلَغَ مَنِیَّتُکَ فَلَا تُعَلِّمْهُ أَحَداً سِوَانَا أَهْلَ الْبَیْتِ أَوْ شِیعَتِنَا وَ أَوْلِیَاءِنَا وَ مَوَالِینَا فَإِنَّکَ إِنْ فَعَلْتَ ذَلِکَ طَلَبَ النَّاسُ إِلَی رَبِّهِمُ الْحَوَائِجَ فِی کُلِّ نَحْوٍ فَقَضَاهَا فَأَنَا أُحِبُّ أَنْ یُتِمَّ اللَّهُ بِکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ بِمَا عَلَّمَنِی مِمَّا أُعَلِّمُکَ مَا أَنْتُمْ فِیهِ فَتُحْشَرُونَ لا خَوْفٌ عَلَیْکُمْ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ فَعَاهَدَ الْحُسَیْنُ عَلِیّاً صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا عَلَی ذَلِکَ ثُمَّ قَالَ إِذَا أَرَدْتَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ ذَلِکَ فَقُلْ:

ص: 409

خدا را تنزیه می کنم و همه ستایش برای خداست و نیست خدایی مگر خدا و خدا بزرگتر است و نیست نیرو و توانی مگر به خدا، تسبیح می کنم خدا را در ساعت های شب و در طرف های روز تسبیح می کنم خدا را در بامداد و در وقت عصر تسبیح می کنم خدا را در آخر روز و در اوّل روز تسبیح کنید خدا را وقتی که داخل شوید در شام و هنگامی که داخل شوید در صبح و برای خداست ستایش در آسمان ها و زمین و در آخر روز و در وقتی که برسید به میان روز، خدای تعالی زنده را از مرده بیرون می آورد و مرده را از زنده بیرون می آورد و زمین را پس از مردن زنده می کند و همچنین بیرون آورده می شوید منزّه است پروردگار عزّت از آنچه مشرکان تعریف می کنند و تحیّت و درود باد بر فرستادگان خدا و همه ستایش برای خداست که پروردگار عالمیان است و حرکت و قدرتی مگر به خدای بلند مرتبه بزرگ نیست.

منزّه است خدای صاحب سلطنت و پادشاهی، منزّه است صاحب عزت و عظمت و جبروت، منزّه است پادشاه حق پاکیزه، منزّه است پادشاه زنده ای که نمی میرد، منزّه است پاینده همیشگی، منزّه است زنده پاینده، منزّه است بلند مرتبه بالاتر از همه چیز، منزّه است او و بلند است، بسیار منزّه و پاکیزه است پروردگار فرشتگان و روح.

خداوندا به درستی که از جانب تو در نعمت و سلامتی کامل قرار گرفتم پس با رهایی از آتش، نعمت و سلامتی از جانب خود را برای من کامل کن و به من شکرگزاری خود و سلامتی از جانب تو همیشه هر قدر که مرا زنده گذاری روزی گردان ، خداوندا به سبب روشنی راهنمایی تو راه یافته ام و به نعمت تو داخل در صباح و شام گردیدم به صبح آوردم در حالی که تو را گواه می گیرم و کافی هستی برای گواهی و گواه می گیرم فرشتگان تو را و حاملان عرش تو را و پیغمبران تو را و فرستادگان تو را و همه آفریدگان تو را و آسمانهای تو را و زمین تو را به آنکه تویی خدا که نیست خدایی مگر تو یکتا و تنهایی، نیست شریکی برای تو و آنکه محمّد که رحمت های تو باد بر او و بر آل او بنده توست و فرستاده توست و تو برهر چیز توانایی زنده می کنی و می میرانی و می میرانی و زنده می کنی.

و گواهی می دهم وعده بهشت راست است و آتش جهنّم حقّ است و آنکه قیامت می آید شکی در آن نیست و اینکه خدا کسانی را که باشند در قبرها برمی انگیزاند و زنده می کند.

و گواهی می دهم به آنکه علی پسر ابو طالب علیه السلام و حسن و حسین و علی پسر حسین و محمّد پسر علی و جعفر پسر محمّد و موسی پسر جعفر و علی پسر موسی و محمّد پسر علی و علی پسر محمّد و حسن پسر علی و آن پیشوای قائم که فرزند حسن پسر علی است همه امامان راهنما هستند و راه یافته شدگانند نه گمراهند و نه گمراه کنندگان و ایشان دوستان تو و برگزیدگان و گروه غلبه کننده تو هستند و منتخب تو و برگزیده تو هستند از آفریدگان تو و منتخبان تو هستند که ایشان را برای دوستی خود انتخاب کردی و ایشان را از میان آفریدگان خود

ص: 410

سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ سُبْحَانَ اللَّهِ فِی آنَاءِ اللَّیْلِ وَ أَطْرَافِ النَّهَارِ سُبْحَانَ اللَّهِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ سُبْحَانَ اللَّهِ بِالْعَشِیِّ وَ الْإِبْکارِ فَسُبْحانَ اللَّهِ حِینَ تُمْسُونَ وَ حِینَ تُصْبِحُونَ وَ لَهُ الْحَمْدُ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ عَشِیًّا وَ حِینَ تُظْهِرُونَ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ کَذلِکَ تُخْرَجُونَ سُبْحانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ وَ سَلامٌ عَلَی الْمُرْسَلِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ سُبْحَانَ ذِی الْمُلْکِ وَ الْمَلَکُوتِ سُبْحَانَ ذِی الْعِزَّةِ وَ الْعَظَمَةِ وَ الْجَبَرُوتِ سُبْحَانَ الْمَلِکِ الْحَقِّ الْقُدُّوسِ سُبْحَانَ الْمَلِکِ الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ سُبْحَانَ الْقَائِمِ الدَّائِمِ سُبْحَانَ الْحَیِّ الْقَیُّومِ سُبْحَانَ الْعَلِیِّ الْأَعْلَی سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَصْبَحْتُ مِنْکَ فِی نِعْمَةٍ وَ عَافِیَةٍ فَأَتْمِمْ عَلَیَّ نِعْمَتَکَ وَ عَافِیَتَکَ لِی بِالنَّجَاةِ مِنَ النَّارِ وَ ارْزُقْنِی شُکْرَکَ وَ عَافِیَتَکَ أَبَداً مَا أَبْقَیْتَنِی اللَّهُمَّ بِنُورِکَ اهْتَدَیْتُ وَ بِنِعْمَتِکَ أَصْبَحْتُ وَ أَمْسَیْتُ أَصْبَحْتُ أُشْهِدُکَ وَ کَفَی بِکَ شَهِیداً وَ أُشْهِدُ مَلَائِکَتَکَ وَ حَمَلَةَ عَرْشِکَ وَ أَنْبِیَاءَکَ وَ رُسُلَکَ وَ جَمِیعَ خَلْقِکَ وَ سَمَاوَاتِکَ وَ أَرْضِکَ أَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ وَ أَنَّ مُحَمَّداً صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ وَ أَنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ تُحْیِی وَ تُمِیتُ وَ تُمِیتُ وَ تُحْیِی وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ النَّارَ حَقٌ وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیها وَ أَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ.

وَ أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ وَ عَلِیَّ بْنَ مُوسَی وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ وَ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ وَ الْإِمَامَ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْأَئِمَّةُ الْهُدَاةُ الْمَهْدِیُّونَ غَیْرُ الضَّالِّینَ وَ الْمُضِلِّینَ وَ أَنَّهُمْ أَوْلِیَاؤُکَ الْمُصْطَفَوْنَ وَ حِزْبُکَ الْغَالِبُونَ وَ صَفْوَتُکَ وَ خِیَرَتُکَ مِنْ خَلْقِکَ وَ نُجَبَاؤُکَ الَّذِینَ انْتَجَبْتَهُمْ لِوَلَایَتِکَ وَ

ص: 410

مخصوص ساختی و ایشان را بر بندگان خود برگزیدی و ایشان را دلیل بر آفریدگان خود گردانیدی رحمتهای تو باد بر ایشان و تحیّت تو باد بر ایشان.

خداوندا برای من این گواهی را نزد خود بنویس تا آنکه بفهمانی به من آن گواهی را در روز قیامت و از من خشنود باشی روز قیامت و از من خشنود باشی به درستی که تو بر همه چیز توانایی.

خداوندا برای توست ستایش ستایشی که از بسیاری آن آسمان دو جانب خود را برای تو بگذارد و برای تو زمین و کسی که باشد بر روی آن تسبیح گوید و از برای توست ستایشی که بالا رود و تمام نشود و ستایشی که زیاده گردد و زائل نشود و همیشگی باشد انتهایی برای آن نباشد و هرگز برطرف نشود ستایشی که بالا رود اوّل آن و برطرف نگردد آخر آن و از برای توست ستایش بر نعمت من و با وجود من و در شأن من و پیش از من و بعد از من و پیش روی من و نزد من و هر گاه بمیرم و نابود شوم و باقی باشی ای مولای من پس حمد برای توست هر گاه که از هم پاشیده شوم و برانگیخته گردم و از برای توست ستایش و شکرگزاری به همه ستایش های تو، بر همه نعمت های تو، و از برای توست ستایش بر هر رگی که حرکت نکند و بر هر خوردنی و آشامیدنی و حمله کردنی و هر حرکتی و خوابی و بیداری و نگاه کردنی و چشم بر هم گذاشتنی و نفس کشیدنی و بر هر جای مویی.

خداوندا از برای توست ستایش همه آن و برای توست پادشاهی همه آن و به دست قدرت توست نیکویی همه آن و به سوی تو برمی گردد امر همه آن، ظاهر آن و پنهان آن و تویی آنکه به نهایت خوبی رسید حال همه آن.

خداوندا برای توست ستایش بر بردباری تو بعد از دانستن آنچه که در من است از گناهان و برای توست ستایش بر گذشت تو از گناهان من بعد از توانایی تو بر عقوبت کردن، خداوندا برای توست ستایش ای برانگیزنده ستایش و برای توست ستایش ای ارث برنده ستایش و خلق کننده ستایش و ایجادکننده حمد و ای وفاکننده به شرط خود و راست آورنده وعده خود، ای آنکه غلبه کننده است سپاه او و همیشه است شرف او.

خداوندا برای تو است ستایش ای برآورنده دعاها، ای بلندکننده مرتبه ها، ای فرود آورنده آیت ها از بالای هفت آسمان، ای بیرون آورنده روشنی از تاریکی ها، ای تغییر دهنده بدی ها به نیکویی ها و گرداننده نیکویی ها به مرتبه ها.

خداوندا برای توست ستایش ای آمرزنده گناه و قبول کننده توبه ای آنکه سخت است عقوبت او ای صاحب بخشش، نیست خدایی مگر تو به سوی توست بازگشت همه چیز.

خداوندا برای توست ستایش در شب هر گاه تاریک شود و از برای توست ستایش در روز هر گاه روشن گردد و از برای توست ستایش در آخرت و دنیا و از برای توست ستایش به شماره هر ستاره ای و فرشته ای که باشند در آسمان ها و از برای توست ستایش به شماره هر بارانی که فرود آمد از آسمان به سوی زمینی و از برای توست ستایش به شماره هر بارانی که در دریاها و در چشمه ها و در رودخانه ها و نهرها وارد شود

ص: 411

اخْتَصَصْتَهُمْ مِنْ خَلْقِکَ وَ اصْطَفَیْتَهُمْ عَلَی عِبَادِکَ وَ جَعَلْتَهُمْ حُجَّةً عَلَی خَلْقِکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِمْ وَ السَّلَامُ.

اللَّهُمَّ اکْتُبْ لِی هَذِهِ الشَّهَادَةَ عِنْدَکَ حَتَّی تُلَقِّیَنِیهَا وَ أَنْتَ عَنِّی رَاضٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ قَدْ رَضِیتَ عَنِّی إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْداً تَضَعُ لَکَ السَّمَاءُ أَکْنَافَهَا وَ تُسَبِّحُ لَکَ الْأَرَضُونَ وَ مَنْ عَلَیْهَا وَ لَکَ الْحَمْدُ حَمْداً یَصْعَدُ وَ لَا یَنْفَدُ وَ حَمْداً یَزِیدُ وَ لَا یَبِیدُ سَرْمَداً مَدَداً لَا انْقِطَاعَ لَهُ وَ لَا نَفَادَ أَبَداً حَمْداً یَصْعَدُ أَوَّلُهُ وَ لَا یَنْفَدُ آخِرُهُ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَیَّ وَ مَعِی وَ فِیَّ وَ قَبْلِی وَ بَعْدِی وَ أَمَامِی وَ لَدَیَّ فَإِذَا مِتُّ وَ فَنِیتُ وَ بَقِیتَ یَا مَوْلَایَ فَلَکَ الْحَمْدُ إِذَا نُشِرْتُ وَ بُعِثْتُ وَ لَکَ الْحَمْدُ وَ الشُّکْرُ بِجَمِیعِ مَحَامِدِکَ کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نَعْمَائِکَ کُلِّهَا وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی کُلِّ عِرْقٍ سَاکِنٍ وَ عَلَی کُلِّ أَکْلَةٍ وَ شَرْبَةٍ وَ بَطْشَةٍ وَ حَرَکَةٍ وَ نَوْمَةٍ وَ یَقَظَةٍ وَ لَحْظَةٍ وَ طَرْفَةٍ وَ نَفْسٍ وَ عَلَی کُلِّ مَوْضِعِ شَعْرَةٍ اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ کُلُّهُ وَ لَکَ الْمُلْکُ کُلُّهُ وَ بِیَدِکَ الْخَیْرُ کُلُّهُ وَ إِلَیْکَ یَرْجِعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ عَلَانِیَتُهُ وَ سِرُّهُ وَ أَنْتَ مُنْتَهَی الشَّأْنِ کُلِّهِ اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی حِلْمِکَ بَعْدَ عِلْمِکَ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی عَفْوِکَ بَعْدَ قُدْرَتِکَ اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ بَاعِثَ الْحَمْدِ وَ وَارِثَ الْحَمْدِ وَ بَدِیعَ الْحَمْدِ وَ مُبْتَدِعَ الْحَمْدِ وَ وَافِیَ الْعَهْدِ وَ صَادِقَ الْوَعْدِ عَزِیزَ الْجُنْدِ قَدِیمَ الْمَجْدِ اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ رَفِیعَ الدَّرَجَاتِ مُنْزِلَ الْآیَاتِ مِنْ فَوْقِ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ مُخْرِجَ النُّورِ مِنَ الظُّلُمَاتِ مُبَدِّلَ السَّیِّئَاتِ حَسَنَاتٍ وَ جَاعِلَ الْحَسَنَاتِ دَرَجَاتٍ اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ غَافِرَ الذَّنْبِ وَ قَابِلَ التَّوْبِ شَدِیدَ الْعِقَابِ ذی [ذَا] الطَّوْلِ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ إِلَیْکَ الْمَصِیرُ اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ فِی اللَّیْلِ إِذا یَغْشی وَ لَکَ الْحَمْدُ فِی النَّهارِ إِذا تَجَلَّی وَ لَکَ الْحَمْدُ عَدَدَ کُلِّ نَجْمٍ وَ مَلَکٍ فِی السَّمَاءِ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَدَدَ کُلِّ قَطْرَةٍ نَزَلَتْ مِنَ السَّمَاءِ إِلَی الْأَرْضِ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَدَدَ کُلِّ قَطْرَةٍ فِی الْبِحَارِ وَ الْعُیُونِ وَ الْأَوْدِیَةِ وَ الْأَنْهَارِ

ص: 411

و از برای توست ستایش به شماره درختان و برگها و سنگریزه ها و ریزه های خاک و جنّیان و آدمیان و چهارپایان و مرغان و جانوران صحرایی و چهارپایان چرنده و درندگان و جانوران گزنده و از برای تو است ستایش به شماره آنچه آن را کتاب تو در شماره آورد و آن رادانش تو فرا گرفت ستایش بسیار و همیشه با برکت در آن همیشه.

پس ده مرتبه می گویی: نیست خدایی مگر خدا که یکی است او، نیست شریکی برای او از برای اوست پادشاهی و برای اوست ستایش، زنده می کند و می میراند و می میراند و زنده می کند و او زنده ای است که نمی میرد به دست قدرت اوست نیکویی و او بر همه چیز تواناست.و - ده مرتبه- طلب آمرزش می کنم از خدا که نیست خدایی مگر او زنده برپاست و بازگشت می نمایم به سوی او.و - ده مرتبه- ای خدا، ای خدا و - ده مرتبه- ای بخشنده، ای بخشنده و - ده مرتبه- ای مهربان، ای مهربان و - ده مرتبه- ای آفریننده آسمان ها و زمین، ای صاحب بزرگی و بخشش، و - ده مرتبه- ای مهربان، ای بخشنده و - ده مرتبه- ای زنده، ای پاینده و - ده مرتبه- ای کسی که نیست خدایی مگر تو و - ده مرتبه- خداوندا رحمت فرست بر محمّد و بر آل محمّد و - ده مرتبه- به نام خدای بخشنده مهربان و - ده مرتبه- مستجاب کن، مستجاب گردان دعای مرا، پس بگوید: در حق من چنین و چنان کن.... و این دعا را تو هر روز بعد از صبح یک مرتبه و بعد از عصر یک مرتبه می خوانی و از خدای تعالی طلب کن و دعا کن آنچه را که خواهی.(1)

و از این جمله روایت دیگر است که آن را بعد از دعای عشرات ذکر می کنم که سندهای آن را یافتم غیر از آنچه سابقا در فضیلت مذکور شد، و مطلب ذکر دعا به روایتی دیگر است از جهت آنکه با سابق در پاره ای از فقرات مخالفت داشت.و این نیز از حضرت امام حسین بن علیّ بن علیهما السّلام مروی است و دانستیم که این دعا از جانب خدای تعالی است و ترجیح دارد این روایت بر آنچه سابقا مذکور شد.(2)

«به نام خدای بخشنده مهربان منزه است خدا و ستایش برای خداست و نیست خدایی مگر خدا و خدا بزرگ تر است و نیست قدرت و توانایی مگر به خدا بلند مرتبه بزرگ، منزه است خدا در بامداد و وقت عصر،منزه است خدا را ساعت های شب و لحظات روز، منزه است خدا وقتی که داخل شوید در شام و هنگامی که داخل شوید در صبح و برای خداست ستایش در آسمانها و زمین و در آخر روز و در وقتی که برسید به میان روز خدا زنده را از مرده بیرون می آورد و مرده را از زنده بیرون می آورد و زمین را پس از مردن زنده می کند و همچنین بیرون آورده می شوید،

ص: 412


1- . مهج الدعوات: 184- 180
2- . محدث قمی آن را در مفاتیح الجنان صفحه 67 ذکر کردند و از مصباح شیخ قدس سره نقل کردند. اگر خواستی مراجعه کن.

وَ لَکَ الْحَمْدُ عَدَدَ الشَّجَرِ وَ الْوَرَقِ وَ الْحَصَی وَ الثَّرَی وَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الْبَهَائِمِ وَ الطَّیْرِ وَ الْوُحُوشِ وَ الْأَنْعَامِ وَ السِّبَاعِ وَ الْهَوَامِّ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَدَدَ مَا أَحْصَی کِتَابُکَ وَ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ حَمْداً کَثِیراً دَائِماً مُبَارَکاً فِیهِ أَبَداً لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ یُمِیتُ وَ یُحْیِی وَ هُوَ حَیٌّ لَا یَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ عَشْرَ مَرَّاتٍ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ عَشْرَ مَرَّاتٍ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ عَشْرَ مَرَّاتٍ یَا رَحْمَانُ یَا رَحْمَانُ عَشْرَ مَرَّاتٍ یَا رَحِیمُ یَا رَحِیمُ عَشْراً یَا بَدِیعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ عَشْراً یَا حَنَّانُ یَا مَنَّانُ عَشْراً یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ عَشْراً یَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ عَشْراً اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَشْراً بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ عَشْراً آمِینَ آمِینَ افْعَلْ بِی کَذَا وَ کَذَا وَ تَقُولُ هَذَا بَعْدَ الصُّبْحِ مَرَّةً وَ بَعْدَ الْعَصْرِ أُخْرَی ثُمَّ تَدْعُو بِمَا شِئْتَ (1).

وَ مِنْ ذَلِکَ الرِّوَایَةُ الْمُتَأَخِّرَةُ مِنْ دُعَاءِ الْعَشَرَاتِ وَجَدْنَا إِسْنَادَهَا بِمَا دُونَ مَا قَدَّمْنَاهُ مِنَ الْفَضْلِ وَ کَانَ الْقَصْدُ لَفْظَ الدُّعَاءِ مِنْهَا لِمَا فِیهِ مِنَ الِاخْتِلَافِ فِی النَّقْلِ وَ هُوَ أَیْضاً مَرْوِیٌّ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام وَ عَرَفْنَا [أَنَّهُ] مِنْ جَانِبِ اللَّهِ أَنَّهُ أَرْجَحُ مِنَ الَّذِی قَبْلَهُ (2): بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ سُبْحَانَ اللَّهِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ سُبْحَانَ اللَّهِ فِی آناءِ اللَّیْلِ وَ أَطْرَافِ النَّهَارِ فَسُبْحانَ اللَّهِ حِینَ تُمْسُونَ وَ حِینَ تُصْبِحُونَ وَ لَهُ الْحَمْدُ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ عَشِیًّا وَ حِینَ تُظْهِرُونَ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ کَذلِکَ تُخْرَجُونَ

ص: 412


1- 1. مهج الدعوات ص 180- 184.
2- 2. و ذکره المحدث القمّیّ فی مفاتیح الجنان ص 67 نقلا من مصباح الشیخ قدّس سرّه راجعه ان شئت.

منزّه است پروردگار تو پروردگار عزّت از آنچه مشرکان او را تعریف می کنند و تحیّت و درود باد بر فرستادگان خدا و همه ستایش برای خدای پروردگار عالمیان است منزّه است پروردگار تو پروردگار عرش بزرگ.

منزّه است صاحب سلطنت و پادشاهی، منزّه است صاحب غلبه و بزرگی و جبروت منزّه است پادشاه زنده پاکیزه، منزّه است همیشه پاینده، منزّه است ثابت همیشه، منزّه است زنده پایدار، منزّه است پروردگار من که بالاتر است از همه چیز منزّه است بلند مرتبه بالاتر از همه چیز، منزّه است و بلند است، منزّه است خدای بسیار پاک و پاکیزه که پرورنده فرشتگان و روح است.

خداوندا به درستی که من از جانب تو در نعمت و سلامتی قرار گرفتم، پس رحمت فرست بر محمّد و بر آل محمّد و بر من نعمت و سلامتی از جانب خود را تمام کن و به من شکرگزاری خود را روزی گردان.

خداوندا به سبب روشنی راهنمایی تو راه یافتم و به زیادی بخشش تو توانگر شدم و به نعمت تو داخل در صبح و شام گردیدم، گناهان من در نزد توست طلب آمرزش می کنم و به سوی تو بازگشت می کنم، منع کننده ای برای آنچه بخشش نمایی نیست و نیست بخشش کننده ای برای آنچه عطا نکنی ، تویی توانگر، توانگری تو صاحب بهره را سود نبخشد ، نیست قدرت و توانایی مگر به خدای بلند مرتبه بزرگ.

خداوندا به درستی که من تو و فرشتگان تو و بردارنده های عرش تو را و همه آفریدگان تو را که در آسمان های تو و زمین تو هستند گواه می گیرم به آنکه تویی خدا که نیست خدائی مگر تو در حالی که تنهایی نیست شریکی برای تو و آنکه محمد بنده توست و فرستاده توست رحمت فرستد خدا بر او و بر آل او، خداوندا بنویس برای من این گواهی را در نزد خود تا آن گواهی را در روز قیامت به من بفهمانی و حال آنکه به سبب آن گواهی از من خشنود باشی، به درستی که تو بر همه چیز توانایی.

خداوندا برای توست ستایش، ستایشی که آسمان ها دو جانب خود را برای آن بگذارند و برای تو زمین و کسی که باشد بر روی آن تسبیح گوید، خداوندا برای توست ستایشی که ابتدای آن بالا رود و آخر آن منتهی نشود، ستایشی که زیاد گردد و از بین نرود، دائمی و همیشه باشد، نباشد انتهایی و بریدنی برای آن و نه از بین رفتنی، ستایشی که بالا رود و تمام نشود، خداوندا برای توست ستایش در شأن من و بر نعمت من و با وجود من و پیش از من و پیش روی من و عقب سر من و پی سر من، و هر گاه بمیرم و نابود شوم ای صاحب من و از برای توست ستایش به همه اقسام ستایشها ، بر همه نعمتهای تو ، و از برای توست ستایش در هر رگی که نجنبد و بر هر رگی که حرکت نماید، و از برای توست ستایش بر هر خوردنی و آشامیدنی و حمله و گشودنی و بر هر جای مویی.

خداوندا برای توست همه ستایش آن، و برای توست همه بخشش آن و برای توست همه آفرینش آن، و برای توست همه پادشاهی آن، و برای توست همه فرمان آن، و به دست قدرت توست همه نیکویی آن، و به سوی تو بر می گردد همه امر آن، ظاهر آن و باطن آن و تویی انتهای تمامی آن.

ص: 413

سُبْحانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ وَ سَلامٌ عَلَی الْمُرْسَلِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ سُبْحَانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ سُبْحَانَ ذِی الْمُلْکِ وَ الْمَلَکُوتِ سُبْحَانَ ذِی الْعِزَّةِ وَ الْعَظَمَةِ وَ الْجَبَرُوتِ سُبْحَانَ الْمَلِکِ الْحَیِّ الْقُدُّوسِ سُبْحَانَ الدَّائِمِ الْقَائِمِ سُبْحَانَ الْحَیِّ الْقَیُّومِ سُبْحَانَ رَبِّیَ الْأَعْلَی سُبْحَانَ الْعَلِیِّ الْأَعْلَی سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی وَ سُبْحَانَ اللَّهِ السُّبُّوحِ الْقُدُّوسِ رَبِّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَصْبَحْتُ مِنْکَ فِی نِعْمَةٍ وَ عَافِیَةٍ فَصَلِّ اللَّهُمَّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَمِّمْ عَلَیَّ نِعْمَتَکَ وَ عَافِیَتَکَ وَ ارْزُقْنِی شُکْرَکَ اللَّهُمَّ بِنُورِکَ اهْتَدَیْتُ وَ بِفَضْلِکَ اسْتَغْنَیْتُ وَ بِنِعْمَتِکَ أَصْبَحْتُ وَ أَمْسَیْتُ ذُنُوبِی بَیْنَ یَدَیْکَ أَسْتَغْفِرُکَ وَ أَتُوبُ إِلَیْکَ لَا مَانِعَ لِمَا أَعْطَیْتَ وَ لَا مُعْطِیَ لِمَا مَنَعْتَ أَنْتَ الْجَدُّ لَا یَنْفَعُ ذَا الْجَدِّ مِنْکَ الْجَدُّ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ وَ أُشْهِدُ مَلَائِکَتَکَ وَ حَمَلَةَ عَرْشِکَ وَ جَمِیعَ خَلْقِکَ فِی سَمَاوَاتِکَ وَ أَرْضِکَ أَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ صلی الله علیه و آله اللَّهُمَّ اکْتُبْ لِی هَذِهِ الشَّهَادَةَ عِنْدَکَ حَتَّی تُلَقِّیَنِیهَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ قَدْ رَضِیتَ بِهَا عَنِّی إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْداً تَضَعُ لَکَ السَّمَاوَاتُ کَنَفَیْهَا وَ تُسَبِّحُ لَکَ الْأَرْضُ وَ مَنْ عَلَیْهَا اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْداً یَصْعَدُ أَوَّلُهُ وَ لَا یَنْفَدُ آخِرُهُ حَمْداً یَزِیدُ وَ لَا یَبِیدُ سَرْمَداً أَبَداً لَا انْقِطَاعَ لَهُ وَ لَا نَفَادَ حَمْداً یَصْعَدُ وَ لَا یَنْفَدُ اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ فِیَّ وَ عَلَیَّ وَ مَعِی وَ قَبْلِی وَ بَعْدِی وَ أَمَامِی وَ وَرَائِی وَ خَلْفِی وَ إِذَا مِتُّ وَ فَنِیتُ یَا مَوْلَایَ وَ لَکَ الْحَمْدُ بِجَمِیعِ مَحَامِدِکَ کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِکَ کُلِّهَا وَ لَکَ الْحَمْدُ فِی کُلِّ عِرْقٍ سَاکِنٍ وَ عَلَی کُلِّ عِرْقٍ ضَارِبٍ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی کُلِّ أُکْلَةٍ وَ شُرْبَةٍ وَ بَطْشَةٍ وَ نَشْطَةٍ وَ عَلَی کُلِّ مَوْضِعِ شَعْرَةٍ اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ کُلُّهُ وَ لَکَ الْمَنُّ کُلُّهُ وَ لَکَ الْخَلْقُ کُلُّهُ وَ لَکَ الْمُلْکُ کُلُّهُ وَ لَکَ الْأَمْرُ کُلُّهُ وَ بِیَدِکَ الْخَیْرُ کُلُّهُ وَ إِلَیْکَ یَرْجِعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ عَلَانِیَتُهُ وَ سِرُّهُ وَ أَنْتَ مُنْتَهَی الشَّأْنِ کُلِّهِ.

ص: 413

خداوندا برای توست ستایش بر بردباری تو بعد از دانستن گناهان و بدی هایی که در من است و از برای توست ستایش بر گذشت تو از گناهان من بعد از توانایی بر عقوبت کردن من، خداوندا برای توست ستایش، ای صاحب ستایش و ارث برنده ستایش و ای صاحب ستایش و ارث برنده پادشاهی، ای آفریننده ستایش و خلق کننده ستایش ای وفا کننده به عهد خود و راست گوی در وعده خود، ای آنکه غالب است سپاه او و همیشه است شرف او.

خداوندا برای توست ستایش، ای بلندکننده مرتبه ها، ای برآورنده حاجتها، ای فرود آورنده آیتها از بالای هفت آسمان، ای بیرون آورنده روشنی از تاریکی ها، ای تغییر دهنده بدیها به نیکویی ها و گرداننده نیکویی ها به مرتبه ها .

خداوندا برای توست ستایش ای آمرزنده گناه و قبول کننده توبه، ای آنکه سخت است عقوبت او، ای صاحب احسان نیست خدایی مگر تو به سوی توست بازگشت همه چیز، خداوندا برای توست ستایش در شب هر گاه که تاریک شود و در روز هر گاه روشن گردد و از برای توست ستایش در آخرت و دنیا و برای توست ستایش به شماره هر ستاره ای که در آسمان است و برای توست ستایش به شماره هر قطره بارانی که در آسمان است و برای توست ستایش به شماره هر قطره بارانی که فرود آمد از آسمان و برای توست ستایش به شماره هر قطره بارانی که بارید در دریا و برای توست ستایش به شماره درختان و برگان و خاک و کلوخ و سنگریزه و جنّیان و آدمیان و مرغان و چهارپایان و درندگان و چراکنندگان و جانوران گزنده و برای توست ستایش به شماره آنچه بر روی زمین است و آنچه در زیر زمین است و آنچه در میان هواست و آنچه در آسمان است و از برای توست ستایش به شماره آنچه آن را کتاب تو شمرد و آن را دانش تو فراگرفت، ستایش بسیار نیکویی که برکت در آن همیشه باشد.

سپس ده بار می گویی:گواهی می دهم که نیست خدایی مگر خدا یکی است شریکی برای او نیست، برای اوست پادشاهی و از برای اوست ستایش زنده می کند و می میراند و می میراند و زنده می کند و اوست زنده ای که نمی میرد به دست قدرت اوست نیکویی و او بر همه چیز تواناست. - ده مرتبه- طلب آمرزش می کنم از خدا که نیست خدائی مگر او زنده به خود برپاست و بازگشت می نمایم به سوی او. - ده مرتبه- ای خدا، ای خدا - ده مرتبه- ای بخشنده، ای بخشنده - ده مرتبه- ای رحم کننده ای رحم کننده - ده مرتبه- ای مهربان، ای مهربان - ده مرتبه- ای بخشنده، ای بخشنده - ده مرتبه- ای زنده، ای پاینده- ده مرتبه- ای خلق کننده آسمانها و زمین ای صاحب بزرگی و احسان، - ده مرتبه- به نام خدای بخشنده مهربان - ده مرتبه- ای آنکه نیست خدایی مگر تو، - ده مرتبه- رحمت فرست خدایا بر محمّد و بر آل محمّد - ده مرتبه- مستجاب کن دعای مرا، مستجاب کن دعای مرا، بعد از آن حاجت های دنیوی و اخروی خود را از خداوند متعال می طلبی

ص: 414

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی حِلْمِکَ بَعْدَ عِلْمِکَ فِیَّ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی عَفْوِکَ عَنِّی بَعْدَ قُدْرَتِکَ عَلَیَّ اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ صَاحِبَ الْحَمْدِ وَ وَارِثَ الْحَمْدِ وَ مَالِکَ الْحَمْدِ وَ وَارِثَ الْمُلْکِ بَدِیعَ الْحَمْدِ وَ مُبْتَدِعَ الْحَمْدِ وَفِیَّ الْعَهْدِ صَادِقَ الْوَعْدِ عَزِیزَ الْجُنْدِ قَدِیمَ الْمَجْدِ اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ رَفِیعَ الدَّرَجَاتِ مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ مُنْزِلَ الْآیَاتِ مِنْ فَوْقِ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ مُخْرِجَ النُّورِ مِنَ الظُّلُمَاتِ مُبَدِّلَ السَّیِّئَاتِ حَسَنَاتٍ وَ جَاعِلَ الْحَسَنَاتِ دَرَجَاتٍ اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ غافِرِ الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْبِ شَدِیدِ الْعِقابِ ذِی الطَّوْلِ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ إِلَیْکَ الْمَصِیرُ اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ فِی اللَّیْلِ إِذا یَغْشی وَ فِی النَّهارِ إِذا تَجَلَّی وَ لَکَ الْحَمْدُ عَدَدَ کُلِّ نُجُومٍ فِی السَّمَاءِ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَدَدَ کُلِّ قَطْرَةٍ فِی السَّمَاءِ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَدَدَ کُلِّ قَطْرَةٍ نَزَلَتْ مِنَ السَّمَاءِ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَدَدَ کُلِّ قَطْرَةٍ فِی الْبِحَارِ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَدَدَ الشَّجَرِ وَ الْوَرَقِ وَ الثَّرَی وَ الْمَدَرِ وَ الْحَصَی وَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الطَّیْرِ وَ الْبَهَائِمِ وَ السِّبَاعِ وَ الْأَنْعَامِ وَ الْهَوَامِّ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَدَدَ مَا عَلَی وَجْهِ الْأَرْضِ وَ تَحْتَ الْأَرْضِ وَ مَا فِی الْهَوَاءِ وَ السَّمَاءِ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَدَدَ مَا أَحْصَی کِتَابُکَ وَ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ حَمْداً کَثِیراً طَیِّباً مُبَارَکاً فِیهِ أَبَداً ثُمَّ تَقُولُ أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ هُوَ حَیٌّ لَا یَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ عَشْرَ مَرَّاتٍ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ عَشْرَ مَرَّاتٍ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا رَحِیمُ یَا رَحِیمُ یَا حَنَّانُ یَا حَنَّانُ یَا مَنَّانُ یَا مَنَّانُ یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ کُلُّ وَاحِدٍ عَشْرَ مَرَّاتٍ یَا بَدِیعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ عَشْرَ مَرَّاتٍ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ عَشْرَ مَرَّاتٍ یَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ عَشْرَ مَرَّاتٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَشْرَ مَرَّاتٍ آمِینَ آمِینَ عَشْرَ مَرَّاتٍ ثُمَّ تَسْأَلُ حَوَائِجَکَ کُلَّهَا بَعْدَهُ لِدُنْیَاکَ وَ آخِرَتِکَ

ص: 414

ان شاء الله تعالی مستجاب خواهد شد .

العتیق الغروی: حضرت حسین بن علی صلوات الله علیهم اجمعین فرمودند: مولای ما امیر مؤمنان صلوات الله علیه فرمودند: ای فرزندم! چاره ای نیست که تقدیر های خداوند و احکام او بر طبق آن چیزی است که دوست دارد و حدیث را مثل آنچه که گذشت فرمودند تا اینجا که «ای فرزندم به من قول بده که آن را جز به اهل بیت و شیعیان و دوستان خود نگویی و اگر چنین نکنی و آن را به هر کسی بیاموزی در هر کاری حاجات خود را از پروردگارشان طلب می کنند و خداوند عز و جل آن را برای آنها حکم می کند به راستی که من دوست دارم که خداوند کامل گرداند آنچه را شما بر آن محشور می شوید و هیچ نگرانی بر شما نیست و اندوهگین نشوید و آن دعا را نخوانی مگر وقتی که طهارت داشته باشی و رو به قبله قرار گیری سپس دعا را مثل روایت دوم ذکر کردند.

روایت42.

العتیق الغروی: دعا و استغفار:

خدایا من به فضل تو امید دارم و هیچ امیدی به کردار خویش ندارم و از ظلم تو نمی ترسم بلکه از جرمی که بر خویش مرتکب شده ام بیم دارم، خداوندا امید از جانب توست و هراس از جانب من است، خدایا احسان تو بر کوچکی توان من غلبه نمی کند، خدایا تو به من علم را عطا کردی که به واسطه آن به بسیاری از منافع و نیازهایم دست یافته ام پس با یاری و توفیق خود آن چه از کردار و توانم که اندک است تکمیل فرما.

خدایا من از تو بصیرت نیک و اراده محکم را خواهانم و از تو تسلط بر خویش و بصیرت در کارم و شفا از بیماری های جسمی و قلبی را مسألت دارم. خدایا مرا به خودم وا مگذار؛ زیرا من از آن عاجزم و مرا با نگاهداری و توفیق از جانب خود یاری فرما.خدایا من از کنترل خویش ناتوانم پس چگونه بدون یاری تو بر عیب هایم توانا گردم؟ خدایا در تمامی کارم بر من لطف فرما و مرا به توان خویش مسپار و در دنیا و آخرت به من نیکی عطا کن.

خدایا من خیر را خواهانم و انجام آن بر من دشوار است، مرا برآن یاری فرما و توفیق ده، و از پراکندگی کراهت دارم و هوای نفس مرا به سمت آن می کشاند، پس مرا از آن نگاهدار، خدایا تو به من خیری را عطا کردی که صلاح من در آن است در حالی که از تو نخواستم و استحقاق آن را نیز نداشتم، عدم لیاقت من در آن چه از تو می خواهم سبب نشد تا آن را از من بازداری همانطور که شایستگی

ص: 415

تُجَابُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی.

ق، [الکتاب العتیق الغرویّ] رَوَی أَبُو الْجَارُودِ عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ قَالَ قَالَ مَوْلَانَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ: یَا بُنَیَّ إِنَّهُ لَا بُدَّ أَنْ تَمْضِیَ مَقَادِیرُ اللَّهِ وَ أَحْکَامُهُ عَلَی مَنْ أَحَبَّ وَ سَاقَ الْحَدِیثَ مِثْلَ مَا مَرَّ إِلَی قَوْلِهِ فَعَاهِدْنِی یَا بُنَیَّ أَنْ لَا تُعَلِّمَ هَذَا الدُّعَاءَ أَحَداً سِوَی أَهْلِ بَیْتِکَ وَ شِیعَتِکَ وَ مَوَالِیکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ ذَلِکَ وَ عَلَّمْتَهُ کُلَّ أَحَدٍ طَلَبُوا الْحَوَائِجَ إِلَی رَبِّهِمْ فِی کُلِّ نَحْوٍ وَ قَضَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُمْ فَإِنِّی أُحِبُّ أَنْ یُتِمَّ اللَّهُ مَا أَنْتُمْ عَلَیْهِ فَتُحْشَرُونَ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْکُمْ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ وَ لَا تَدْعُو بِهِ إِلَّا وَ أَنْتَ طَاهِرٌ وَ وَجْهُکَ مُسْتَقْبِلُ الْقِبْلَةِ ثُمَّ ذَکَرَ الدُّعَاءَ مِثْلَ الثَّانِی.

«42»

ق، [الکتاب العتیق الغرویّ] دُعَاءٌ وَ اسْتِغْفَارٌ: اللَّهُمَّ إِنِّی أَرْجُو فَضْلَکَ وَ لَا أَرْجُو عَمَلِی وَ لَا أَخْشَی ظُلْمَکَ وَ أَخْشَی جَرِیرَتِی عَلَی نَفْسِی اللَّهُمَّ فَالرَّجَاءُ لِمَا قِبَلَکَ وَ الْخَشْیَةُ لِمَا قِبَلِی اللَّهُمَّ فَلَا یَغْلِبْ إِحْسَانَکَ صِغَرُ قُدْرَتِی اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَفَضَّلْتَ عَلَیَّ بِعِلْمٍ أُوتِیتُ بِهِ کَثِیراً مِنْ مَصَالِحِی وَ حَوَائِجِی فَکَمِّلْ بِالْعَوْنِ وَ التَّوْفِیقِ مَا قَصُرَ عَنْهُ عَمَلِی وَ طَاقَتِی اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ حُسْنَ بَصِیرَةٍ وَ نَفَاذَ عَزِیمَةٍ وَ أَسْتَوْهِبُکَ سُلْطَاناً عَلَی نَفْسِی وَ بَصِیرَةً فِی أَمْرِی وَ الشِّفَاءَ مِنْ أَمْرَاضِ جِسْمِی وَ قَلْبِی اللَّهُمَّ لَا تَتْرُکْنِی وَ نَفْسِی فَإِنِّی أَضْعُفُ عَنْهَا وَ أَعِنِّی عَلَیْهَا بِعِصْمَةٍ مِنْکَ وَ تَوْفِیقٍ اللَّهُمَّ إِنَّنِی أَضْعُفُ عَنْ مُلْکِ نَفْسِی فَکَیْفَ أَصِلُ بِغَیْرِ مَعُونَتِکَ قَدْرَهُ عَلَی عُیُوبِی اللَّهُمَّ فَالْطُفْ لِی فِی جَمِیعِ أَمْرِی وَ لَا تَکِلْنِی إِلَی حَوْلِی وَ أَحْسِنْ إِلَیَّ فِی دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی اللَّهُمَّ إِنَّنِی أُرِیدُ الْخَیْرَ وَ یَصْعُبُ عَلَیَّ فِعْلُهُ فَأَعِنِّی عَلَیْهِ وَ وَفِّقْنِی لَهُ وَ أَکْرَهُ النَّشْرَ وَ یَجْذِبُنِی هَوَایَ إِلَیْهِ فَاعْصِمْنِی مِنْهُ اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَفَضَّلْتَ عَلَیَّ بِمَا عَلِمْتَ بِهِ صَلَاحِی وَ لَمْ أَسْأَلْکَ وَ لَا اسْتَحْقَقْتُهُ مِنْکَ فَلَا یَمْنَعُکَ عَنْ إِجَابَتِی تَقْصِیرِی عَنِ اسْتِحْقَاقِ مَا أَسْأَلُکَ فِیهِ کَمَا لَمْ یَمْنَعْکَ مِنِ ابْتِدَایَ بِالْإِحْسَانِ أَنِّی

ص: 415

من تو را از آغاز کردن به نیکی باز نداشت.

خدایا مخلوق به مخلوق امید می بندد و او در حد آن چه در اختیار دارد او را به امیدش می رساند و من به تو امید بستم و تو آفریننده ای پس مرا به آرزویم در دنیا و آخرت برسان به راستی که تو مالک آن دو سرا هستی. خدایا مخلوق از مخلوق درخواست می کند و او با آن که قدرتش اندک است، بخشش می کند و من از تو چیزی را خواستم که از توان تو نمی کاهد، پس آن را بر من ببخشای. خدایا مخلوق از آن چه مخلوقی مثل خود را ضرر رساند، چشم می پوشد، پس بگذر از آن چه تو را ضرر نمی رساند.

خدایا بنده، برده اش را آزاد می کند و تو مولا و من بنده توام. پس مرا از آتش جهنم برهان، خدایا به راستی که کریم با نیکی اش به سوی او متوسل می شود و بدین سبب به سمت او روی کرده می شود و من کریم تر از تو نمی یابم و نیکوتر از تو پیدا نمی کنم و من به نیکی های پی در پی و نعمت های پیوسته­ات بر تو توسل می جویم. ای گرامی ترین گرامیان، ای که جهانیان از نیکی او عاجزند، نعمتت را شفیع من نزد خودت قرار ده و نیکی ات را وسیله من به سمت خود گردان.خدایا من از تو زندگی پسندیده و حکمت جوشان و عزت بسیار و مرگی بزرگوارانه مسألت میکنم، ای مهربان ترین مهربانان.

روایت43.

از نسخه ای کهن از تالیفات یاران گذشته: دعای اخلاص:

به مدد خدا شروع می کنم و با استعانت از خدا کامیاب می گردم. به خدا چنگ می زنم و به خدا اعتماد می کنم و بر او توکل می کنم و او را بندگی می نمایم، تنها از او یاری می جویم و به او پناه می برم با محمد و خاندان او صلی الله علیهم روی می کنم و به واسطه آنان توسل می نمایم و به آنان نزدیکی می جویم، خداوند مرا کافی است، خدایی جز او نیست بر او توکل کردم و اوست پروردگار عرش با عظمت .

به نام خدا ، دانای نهان و آشکار، به نام کسی که در یگانگی اش شکی نیست، به نام کسی که بالاتر از او نیست و تمامی گرایش ها به سمت اوست، به نام آن معلوم غیر مجهول، آشنای بدون توصیف، به نام کسی که رزق اطاعت کنندگان گناهکاران را بر عهده دارد، به نام آن کس که می میراند و زنده می کند، به نام کسی که دنیا و آخرت از آن اوست، به نام آن بلند مرتبه والا و شکوهمند بزرگ، به نام آن ستوده مورد پرستش که زیبنده آن دو هست در سختی و راحتی، به نام آن یاد شده در دشواری و آسانی، به نام چیره جبار، به نام مهربان بخشنده، به نام آن شکست ناپذیر بدون آنکه ضعیف گردد و دیرینه بدون طلب یاری از دیگران، به نام آن که بود و هست به نام آن که نابود می کند و فنا نمی شود.

به نام خدایی که خدایی جز او نیست، زنده و پایدار است خدایی جز خدای یکتا نیست،خدای یگانه و ما تسلیم اوییم خدایی جز خدای یگانه نیست و تنها او را می پرستیم و دین را برای او خالص می گردانیم هرچند مشرکان ناپسند دارند، خدایی جز خدای یگانه نیست، پروردگار ما و پروردگار نخستین ماست. خدایی جز خدای یگانه نیست، یکتاست یکتاست یکتاست، وعده خود را تحقق بخشید و بنده اش را یاری کرد و گروه ها را به تنهایی شکست داد، فرمانروایی از آن اوست و او بر هر چیزی تواناست.

خدایی جز خدای یگانه نیست پروردگار جهانیان است. خدایی جز خدای والا و بزرگ نیست خدایی جز خدای شکست ناپذیر حکیم نیست. خدایی جز خدای آمرزنده مهربان نیست. خدایی جز خدای مالک روز قیامت نیست. خدایی جز خدای ازلی و ابدی وجو ندارد. خدایی جز خدای آفریننده خیر و شر وجود ندارد. خدایی جز خدای آفرینشگر بهشت و جهنم نیست. خدایی جز خدای یکتای بی نیاز تنها نیست کسی که نزایید و زاییده نشده و هیچ همتایی ندارد.

خدایی جز خدای دانای نهان و آشکار بخشنده مهربان وجود ندارد، خدایی جز خدای فرمانروای پاک سلامتی بخش مؤمن چیره شکست ناپذیر جبار و بزرگ منش وجود ندارد، خداوند از آن چه شرک می ورزند پاک است، خدایی جز خدای آفرینشگر صورت ده وجود ندارد دارای نام های نیکوست و آن چه در آسمان ها و زمین است او را تسبیح می گویند و اوست شکست ناپذیر حکیم.

خدایی جز خدای یگانه وجود ندارد و بزرگمنشی پوشش اوست، خدایی جز خدای بردبار کریم وجود ندارد، خدایی جز خدای والا بزرگ نیست، خدایی جز خدای فرمانروای حق و آشکار نیست، خدایی جز خدایی که نور آسمان ها و زمین است وجود ندارد، خدایی جز خدای یگانه یکتا نیست، خدایی جز خدای تنهای فرد وجود ندارد، خدایی جز خدای یگانه در بی نیازی نیست، خدایی جز خدای یکتا در یگانگی وجود ندارد.

خدایی جز خدای اول نیست که ابتدایی ندارد، خدایی جز خدای آخر نیست که انتهایی ندارد، خدایی جز خدای دیرینه نیست که نهایتی ندارد، خدایی جز خدای یگانه نیست مخالفی ندارد، شبیهی برای او نیست و مانندی ندارد خدایی جز خدای یگانه نیست و همتایی ندارد و مشابه و شریکی برای او نیست خدایی جز خدای یگانه نیست چیزی مثل او وجود ندارد و اوست شنوای بینا. خدایی جز خدای یگانه نیست همان گونه که چیزی تهلیل می کند و همان طور که خداوند دوست دارد تهلیل شود و همان گونه که شایسته روی اوست و شکوه او بزرگ شد.

خدایی جز خدای یکتا نیست و شریکی ندارد فرمانروایی از آن اوست و سپاس او راست زنده می کند و می میراند و او زنده ای است که نمی میرد خیر به دست اوست و او بر هر چیزی تواناست.

ص: 417

مُسْتَحِقٌّ لَهُ.

اللَّهُمَّ إِنَّ الْمَخْلُوقَ یَأْمُلُ الْمَخْلُوقَ فَیُبَلِّغُهُ أَمَلَهُ فِیمَا مَلَکَ وَ قَدْ أَمَّلْتُکَ وَ أَنْتَ الْخَالِقُ فَبَلِّغْنِی أَمَلِی فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ فَإِنَّکَ مَالِکُهُمَا اللَّهُمَّ إِنَّ الْمَخْلُوقَ یَسْأَلُ الْمَخْلُوقَ فَیَجُودُ عَلَیْهِ بِمَا یَنْقُصُ مِنْ قُدْرَتِهِ وَ قَدْ سَأَلْتُکَ فِیمَا لَا یَنْقُصُ مِنْ قُدْرَتِکَ فَجُدْ عَلَیَّ بِهِ اللَّهُمَّ إِنَّ الْمَخْلُوقَ یَعْفُو عَمَّا یَضُرُّهُ مِنْ مَخْلُوقٍ مِثْلِهِ فَاعْفُ لِی عَمَّا لَا یَضُرُّکَ مِنْ فِعْلِهِ اللَّهُمَّ إِنَّ الْعَبْدَ یُعْتِقُ عَبِیدَهُ وَ أَنْتَ الْمَوْلَی وَ أَنَا عَبْدُکَ فَأَعْتِقْ رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ اللَّهُمَّ إِنَّ الْکَرِیمَ یُتَوَسَّلُ إِلَیْهِ بِإِحْسَانِهِ وَ یُتَوَجَّهُ بِهِ عِنْدَهُ وَ لَا أَجِدُ أَکْرَمَ مِنْکَ وَ لَا إِحْسَانَ أَعْظَمَ مِنْ إِحْسَانِکَ وَ أَنَا أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِتَتَابُعِ إِحْسَانِکَ وَ تَوَالِی نِعَمِکَ عَلَیَّ یَا أَکْرَمَ الْأَکْرَمِینَ وَ یَا مَنْ نَقَصَ عَنْ إِحْسَانِهِ جَمِیعُ الْعَالَمِینَ فَاجْعَلْ نِعْمَتَکَ عِنْدِی شَفِیعاً لِی عِنْدَکَ وَ إِحْسَانَکَ إِلَیَّ وَسِیلَةً لِی إِلَیْکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ عِیشَةً رَاضِیَةً وَ حِکْمَةً فَائِضَةً وَ عِزّاً فَسِیحاً وَ مُنْقَلَباً کَرِیماً یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

«43»

مِنْ أَصْلٍ قَدِیمٍ مِنْ مُؤَلَّفَاتِ قُدَمَاءِ الْأَصْحَابِ دُعَاءُ الْإِخْلَاصِ: بِاللَّهِ أَسْتَفْتِحُ وَ بِاللَّهِ أَسْتَنْجِحُ وَ بِاللَّهِ أَعْتَصِمُ وَ بِاللَّهِ أَثِقُ وَ عَلَیْهِ أَتَوَکَّلُ وَ لَهُ أَعْبُدُ وَ إِیَّاهُ أَسْتَعِینُ وَ بِهِ أَعُوذُ وَ أَلُوذُ وَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِمْ أَتَوَجَّهُ وَ بِهِمْ أَتَوَسَّلُ وَ بِهِمْ أَتَقَرَّبُ وَ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ بِسْمِ اللَّهِ بِسْمِ عَالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهَادَةِ بِاسْمِ مَنْ لَیْسَ فِی وَحْدَانِیَّتِهِ شَکٌّ وَ لَا رَیْبٌ بِاسْمِ مَنْ لَا فَوْقَ عَلَیْهِ وَ لَا رَغْبَةَ إِلَّا إِلَیْهِ بِاسْمِ الْمَعْلُومِ غَیْرِ الْمَجْحُودِ وَ الْمَعْرُوفِ غَیْرِ الْمَوْصُوفِ بِاسْمِ الْمُتَکَفِّلِ بِرِزْقِ مَنْ أَطَاعَ وَ عَصَی بِاسْمِ مَنْ أَمَاتَ وَ أَحْیَا بِاسْمِ مَنْ لَهُ الْآخِرَةُ وَ الْأُولَی بِاسْمِ الْعَلِیِّ الْأَعْلَی وَ الْجَلِیلِ الْأَجَلِّ بِاسْمِ الْمَحْمُودِ الْمَعْبُودِ الْمُسْتَحِقِّ لَهُمَا عَلَی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ بِاسْمِ الْمَذْکُورِ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ بِاسْمِ الْمُهَیْمِنِ الْجَبَّارِ بِاسْمِ الْحَنَّانِ الْمَنَّانِ بِاسْمِ الْعَزِیزِ عَنْ غَیْرِ تَعَزُّزٍ وَ الْقَدِیمِ مِنْ غَیْرِ تَقَادُرٍ بِاسْمِ الَّذِی لَمْ یَزَلْ وَ لَا یَزَالُ بِاسْمِ مَنْ یَزِیلُ

ص: 416

پاک است کسی که هر چیزی در گذشته و آینده از آن اوست، پاک است آن که نعمت هایش به شمار نمی آید، پاک است کسی که در نعمتش غوطه ورم و به گذشته اش اطمینان دارم، به حکمتش آرام میگیرم، پاک است او که عادت و بلایش زیباست و زیبنده سپاس و ستایش است، پاک است او که آرزوها به سوی اوست و ترس و بیم از اوست پاک است آن بالا برنده فروآورنده، پاک است او که عطا می کند و باز می دارد.

پاک است آن که صفات او را در نمی یابند و زمان ها او را درک نمی کنند، پاک است صاحب فرمانروای ظاهر و باطن، پاک است او که صاحب عزت و عظمت و جبروت است، پاک است آن فرمانروای زنده که نمی میرد، پاک است آن بلند مرتبه والا، پاک است که او بلند مرتبه گشت، پاک است آن یگانه ای که خدایی جز او نیست، پاک است آن دیرینه ای که آغازی ندارد، پاک است آن دانای بدون آموزش، پاک است آن که علمش بر همه چیز احاطه دارد، پاک است آن یگانه یکتا، پاک است آن برانگیزاننده وارث، پاک است آن حق آشکار، پاک است او که استخوان ها را زنده می کند در حالی که پوسیده اند، پاک است صاحب شکوه و بزرگی، پاک است صاحب فضل و نعمت های فراوان.

پاک است آن که سپاس او به کردارها میسر نگردد و زبان ها از وصف منزلت او عاجزند و عمق وصف او را در نیابند و دل ها به تمامی اوصافش راه نیابند، پاک است آن فرمانروای عزتمند والا و پادشاه بزرگ و شرف کامل و عطای فراوان و فضل بسیار، پاک است او که نیکوکار و نیکوکردار است، پاک است آن نعمت دهنده فزاینده پاک است صاحب شکوه و بزرگی.

پاک است خدا در لحظات روز و شب، پاک است خدا در صبحگاه و شامگاه، پاک است خدا آن هنگام که شب می کنید و صبح می کنید و سپاس او راست در آسمان ها و زمین و به هنگام شب و آن هنگام که ظهر می کنید زنده را از مرده و مرده را از زنده خارج می کند و زمین را بعد از مرگش زنده می کند و اینچنین خارج می شوید، پاک است پروردگار تو پروردگار عزت از آن چه وصف می کنند و سلام بر رسولان و سپاس خدایی راست که پروردگار جهانیان است.

پاک است خدا همان طور که تسبیح او را شایسته است و همان گونه که سزاوار آن است و شایستگی آن را دارد بر آن چه دوست دارد و پسندید و به تمامی آن چه آزمود و بخشید، پاک است خدایی که اوج گرفت پس نزدیک شد وشنید ودید و دانست و به شماره در آورد و مقدر کرد و حکم نمود و آن چه را خواست انجام داد و بی نیاز کرد و عطا نمود و میراند و زنده نمود و اوست در تماشاگه برتر پروردگار آخرت و دنیا .

ص: 418

وَ لَا یَزُولُ بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ إِلَهاً وَاحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَا نَعْبُدُ إِلَّا إِیَّاهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ رَبُّنَا وَ رَبُّ آبَائِنَا الْأَوَّلِینَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ أَنْجَزَ وَعْدَهُ وَ نَصَرَ عَبْدَهُ وَ هَزَمَ الْأَحْزَابَ وَحْدَهُ فَلَهُ الْمُلْکُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مَلِکُ یَوْمِ الدِّینِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ لَمْ یَزَلْ وَ لَا یَزَالُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْخَالِقُ لِلْخَیْرِ وَ الشَّرِّ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ خَالِقُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْأَحَدُ الصَّمَدُ الْفَرْدُ الَّذِی لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ لَا إِلَهَ إِلَّا الَّلهُ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنی یُسَبِّحُ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ.

لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ الْکِبْرِیَاءُ رِدَاؤُهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْحَلِیمُ الْکَرِیمُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ لَا إِلَهَ إِلَّا الَّلهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ الْمُبِینُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْأَحَدُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْفَرْدُ الْوَتْرُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْمُتَوَحِّدُ بِالصَمَدِیَّةِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْمُتَفَرِّدُ بِالْوَحْدَانِیَّةِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْأَوَّلُ لَا بِأَوَّلِیَّةٍ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْآخَرُ بِلَا نِهَایَةٍ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْقَدِیمُ بِلَا غَایَةٍ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ لَا ضِدَّ لَهُ وَ لَا نِدَّ وَ لَا مِثْلَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ لَا کُفْوَ لَهُ وَ لَا شَبِیهَ وَ لَا شَرِیکَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ کَمَا هَلَّلَ شَیْ ءٌ وَ کَمَا یُحِبُّ اللَّهُ أَنْ یُهَلَّلَ وَ کَمَا یَنْبَغِی لِکَرَمِ وَجْهِهِ وَ عِزِّ جَلَالِهِ.

لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ هُوَ حَیٌّ لَا یَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ.

ص: 417

پاک است او که همتا و شبیه و مخالف و فرزند و نظیر و همدم و مشابه و مانند و شریکی ندارد و خدایی جز او نیست و از آن چه ظالمان می گویند بسیار برتری یافت و عظیم گشت.

خدا بزرگ است، خدا بزرگ است، خدایی جز اونیست و خدا بزرگ است، شایسته جبروت و عزت است، خدا بزرگ است سرپرست باران و رحمت است، خدا بزرگ است فرمانروای دنیا و آخرت است، خدا بزرگ است فرمانروایی او بر باطن محکم است، خدا بزرگ است و غلبه اش بسیار است، خدا بزرگ است و قدرتش شکست ناپذیر است، به آن چه می خواهد آگاه است، خدا بزرگ است و کارها را تدبیر می کند خدا بزرگ است و استخوان ها را زنده می کند در حالی که پوسیده اند، خدا بزرگ است نهان ها را هویدا می سازد، خدا بزرگ است پنهان ها را برملا می سازد.

خدا بزرگ است اول هرچیز و آخر آن، خدا بزرگ است آفریننده هرچیز و نهایت آن، خدا بزرگ است درک کننده هرچیز که بازگشتش به سوی اوست، خدا بزرگ است آفریننده هرچیز و سرپرست آن، خدا بزرگ است در برابر هرچیز و در پشت هر چیز، خدا بزرگ است آغازگر هرچیز و وارث آن، خدا بزرگ است ابتدای هرچیز و بازگرداننده آن، خدا بزرگ است روزی رسان هرچیز و فریاد رس آن، خدا بزرگ است پروردگار هرچیز و شمارنده آن، خدا بزرگ است پروردگار هرچیز و نجات بخش آن، خدا بزرگ است چیزی قبل از او نبود، خدا بزرگ است، همه چیز به دست اوست، خدا بزرگ است همه چیز از بین می رود، غیر از روی او خدا، بزرگ است آن چه را که دیگری بخواهد انجام نمی دهد.

خدا بزرگ است همدم و فرزندی برنگرفت و شریکی در فرمانروایی ندارد و نه سرپرستی،شریکی ندارد و او را به بزرگی یاد کن، خدا بزرگ است نزایید و زاییده نشد و همتایی ندارد، خدا بزرگ است، بزرگ با عظمت مقدس بزرگمنش، خدا بزرگ است و در این که او را به بزرگی یاد می کنم شریکی ندارد و من خالصانه می گویم، رویم را به سمت کسی چرخاندم که آفریننده آسمان ها و زمین است یکتا پرستم و از مشرکان نیستم، خدا بزرگ است، هیچ مانند و مخالف و مشابه و شریکی ندارد صاحب شکوه و بزرگی است هیچ نیرو وقدرتی جز خداوند والا و با عظمت وجود ندارد.

هیچ نیرو و قدرتی جز به خدایی که توان هر ناتوانی است وجود ندارد، هیچ نیرو و قدرتی جز خدا که عزت هر ذلیلی است وجود ندارد، هیچ نیرو و قدرتی جز خدا که ثروت هر نیازمندی است وجود ندارد، هیچ نیرو و قدرتی جز به خدا که گشایش هر گرفتاری است وجود ندارد، هیچ نیرو و قدرتی جز به خدا که سرپرست هر نعمتی و همراه هر نیکی است وجود ندارد، هیچ نیرو و قدرتی جز به خدا که گشاینده هر گرفتاری است وجود ندارد، هیچ نیرو وقدرتی جز خدا که بر هر نهانی آگاه است وجود ندارد، هیچ نیرو وقدرتی جز خدا که به هر رازی احاطه دارد وجود ندارد، هیچ نیرو وقدرتی جز خدا که

ص: 419

سُبْحَانَ مَنْ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ سُبْحَانَ مَنْ لَا تُحْصَی نِعَمُهُ وَ لَا تُعَدُّ أَیَادِیهِ سُبْحَانَ مَنْ فِی مِنَّتِهِ أَتَقَلَّبُ وَ بِعَفْوِهِ أَثِقُ وَ إِلَی حُکْمِهِ أَسْکُنُ سُبْحَانَ الْجَمِیلِ الْعَادَةِ وَ الْبَلَاءِ مُسْتَحِقِّ الشُّکْرِ وَ الثَّنَاءِ سُبْحَانَ مَنْ إِلَیْهِ الرَّغْبَةُ وَ مِنْهُ الْخَوْفُ وَ الرَّهْبَةُ سُبْحَانَ الرَّافِعِ الْوَاضِعِ سُبْحَانَ الْمُعْطِی الْمَانِعِ سُبْحَانَ مَنْ لَا تُدْرِکُهُ الصِّفَاتُ وَ لَا تَبْلُغُهُ الْأَوْقَاتُ سُبْحَانَ ذِی الْمُلْکِ وَ الْمَلَکُوتِ سُبْحَانَ ذِی الْعِزَّةِ وَ الْعَظَمَةِ وَ الْجَبَرُوتِ سُبْحَانَ الْمَلِکِ الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ سُبْحَانَ الْعَلِیِّ الْأَعْلَی سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی سُبْحَانَ الْوَاحِدِ الَّذِی لَا إِلَهَ غَیْرُهُ سُبْحَانَ الْقَدِیمِ الَّذِی لَا بَدْءَ لَهُ سُبْحَانَ الْعَالِمِ بِغَیْرِ تَعْلِیمٍ سُبْحَانَ مَنْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عِلْماً سُبْحَانَ الْوَاحِدِ الْأَحَدِ سُبْحَانَ الْبَاعِثِ الْوَارِثِ سُبْحَانَ الْحَقِّ الْمُبِینِ سُبْحَانَ الَّذِی یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ سُبْحَانَ ذِی الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ سُبْحَانَ ذِی الْفَوَاضِلِ وَ النِّعَمِ الْجِسَامِ الْعِظَامِ سُبْحَانَ الَّذِی لَا یَبْلُغُ الْأَعْمَالُ شُکْرَهُ وَ لَا تَصِفُ الْأَلْسُنُ قَدْرَهُ وَ لَا تُحِیطُ بِکُنْهِ صِفَتِهِ وَ لَا تَهْتَدِی الْقُلُوبُ بِجَمِیعِ نَعْتِهِ سُبْحَانَ الْمَلِکِ ذِی الْعِزِّ الشَّامِخِ وَ السُّلْطَانِ الْبَاذِخِ وَ الْمَجْدِ الْکَامِلِ وَ الْعَطَاءِ الْفَاضِلِ وَ الْفَضْلِ السَّابِغِ سُبْحَانَ الْمُجْمِلِ الْمُحْسِنِ سُبْحَانَ الْمُنْعِمِ الْمُفْضِلِ سُبْحَانَ ذِی الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ سُبْحَانَ اللَّهِ آنَاءَ اللَّیْلِ وَ أَطْرافَ النَّهارِ سُبْحَانَ اللَّهِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ فَسُبْحانَ اللَّهِ حِینَ تُمْسُونَ وَ حِینَ تُصْبِحُونَ وَ لَهُ الْحَمْدُ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ عَشِیًّا وَ حِینَ تُظْهِرُونَ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ کَذلِکَ تُخْرَجُونَ سُبْحانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ وَ سَلامٌ عَلَی الْمُرْسَلِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ سُبْحَانَ اللَّهِ کَمَا یَنْبَغِی لَهُ مِنَ التَّسْبِیحِ وَ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ وَ مُسْتَحِقُّهُ عَلَی مَا أَحَبَّ وَ رَضِیَ وَ بِکُلِّ مَا أَبْلَی وَ أَعْطَی سُبْحَانَ اللَّهِ الَّذِی عَلَا فَدَنَا وَ سَمِعَ وَ رَأَی وَ عَلِمَ وَ أَحْصَی وَ قَدَّرَ وَ قَضَی وَ أَنْفَذَ مَا شَاءَ وَ أَغْنَی وَ أَقْنَی وَ أَمَاتَ وَ أَحْیَا وَ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الْأَعْلَی رَبِّ الْآخِرَةِ وَ الْأُولَی.

ص: 418

شاهد هر مناجاتی است وجود ندارد، هیچ نیرو وقدرتی جز خدا که بر فقر بندگانش آگاه است وجود ندارد در حالی که از آنها بی نیاز است و اختیار آن را دارد، هیچ نیرو وقدرتی جز خدا وجود ندارد، همه چیز را به خدا می سپارم و به او پناه می برم، هیچ نیرو و قدرتی جز به عزت یافتن با خدا و توکل کردن بر او وجود ندارد، هیچ نیرو و قدرتی جز خدا وجود ندارد و فریاد خواهی از خداست، از غیر او بی نیازیم، هیچ نیرو و قدرتی جز خدا وجود ندارد، به او تمسک می جوییم و به ریسمان او چنگ می زنیم، هیچ نیرو و قدرتی جز خداوند والای عظیم بردبار کریم بخشنده مهربان وجود ندارد او که شبیهی برای او نیست و شنونده بیناست.

هرچه خدا خواست ناله به درگاه اوست و اخلاص بر اوست، هر آن چه خدا خواست از روی خاکساری به درگاه او و بندگی او، هرچه خدا خواست از روی توجه نمودن به درگاه او و اعتراف به او، هرآن چه خدا خواست با اصرار به خدا و نیازمندی به او، هر آن چه خدا خواست فریاد خواهی به درگاه خداست و پندار به او نیکوست، هر آن چه خدا خواست از روی فروتنی و خواری، هرآن چه خدا خواست با خضوع و با تمایل و توکل بر او و گواهی می دهم و می دانم که خداوند بر هرچیزی تواناست و علم بر هر چیز احاطه دارد و هر چیز را به شماره در آورد .

خدایا تو را سپاس می گویم به بهترین آن چه می توانم و تو را شکر می کنم به آن چه مرا بدان منت نهادی، تو را سپاس می گویم و به گناهانم اعتراف می کنم و حاجتم را نام می برم و از بیچارگی و نیازم به درگاه تو شکایت می کنم به راستی که تو گفتی و گفتار تو حق است «به درگاه خدا فروتنی نکردند و ناله ننمودند» و من ای خدا به تو پناه آوردم و در برابر تو ایستادم و به سوی تو گریختم و به درگاه تو پناه آوردم، اظهار خواری می کنم، ناله سر می دهم و بدان چه نزد توست امید دارم، تو مرا می بینی و از آن چه در من است آگاهی داری، سخنم را می شنوی و حاجت و بی نوایی و حال و دنیا و آخرتم را می دانی و بر آن چه می خواهم زبان بگشایم در عاقبت کارهایم بدان امید دارم آگاهی داری و تو آن چه را که می خواهم بر زبان آوردم بر می شماری.

ای سرور من تقدیرهای تو کاری گشت در من و در آن چه از روزهایم که پیش می آیند از پنهان و پیدایم و کاهش و افزایش من تنها به دست توست، شایسته ترین آنچه به درگاه تو عرضه می دارم قبل از ذکر حاجتم و بیان خواسته و مطلبم گواهی به یگانگی تو و اقرار به پروردگاری توست که افکار وعقل ها در برابر آن حیران شدند و پندارها و فهم ها چه سرگردان گشتند و رویاها از آن درماندند و فکر مخلوقات در برابر عمق وصف آن عاجز شد و زبان ها از نهایت توصیف آن بند آمدند.

ص: 420

سُبْحَانَ الَّذِی لَا عِدْلَ لَهُ وَ لَا نِدَّ وَ لَا ضِدَّ وَ لَا وَلَدَ وَ لَا کُفْوَ وَ لَا صَاحِبَةَ وَ لَا شِبْهَ وَ لَا نَظِیرَ وَ لَا شَرِیکَ وَ لَا إِلَهَ غَیْرُهُ تَعَالَی وَ جَلَّ عَمَّا یَقُولُ الظَّالِمُونَ عُلُوّاً کَبِیراً اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ أَهْلَ الْجَبَرُوتِ وَ الْعِزَّةِ اللَّهُ أَکْبَرُ وَلِیُّ الْغَیْثِ وَ الرَّحْمَةِ اللَّهُ أَکْبَرُ مَلِکُ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ اللَّهُ أَکْبَرُ عَظِیمُ الْمَلَکُوتِ اللَّهُ أَکْبَرُ شَدِیدُ الْجَبَرُوتِ اللَّهُ أَکْبَرُ عَزِیزُ الْقُدْرَةِ لَطِیفٌ لِمَا یَشَاءَ اللَّهُ أَکْبَرُ مُدَبِّرُ الْأُمُورِ اللَّهُ أَکْبَرُ یُحْیِی الْعِظَامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ اللَّهُ أَکْبَرُ مُبْدِئُ الْخَفِیَّاتِ اللَّهُ أَکْبَرُ مُعْلِنُ السَّرَائِرِ اللَّهُ أَکْبَرُ أَوَّلُ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ آخِرُهُ اللَّهُ أَکْبَرُ بَدِیعُ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ مُنْتَهَاهُ اللَّهُ أَکْبَرُ مُدْرِکُ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ مَصِیرُهُ إِلَیْهِ اللَّهُ أَکْبَرُ خَالِقُ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ مَوْلَاهُ اللَّهُ أَکْبَرُ أَمَامَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ خَلْفَ کُلِّ شَیْ ءٍ اللَّهُ أَکْبَرُ مُبْتَدِئُ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ وَارِثُهُ اللَّهُ أَکْبَرُ بَدْءُ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ مُعِیدُهُ اللَّهُ أَکْبَرُ رَازِقُ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ مُغِیثُهُ اللَّهُ أَکْبَرُ رَبُّ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ مُحْصِیهِ اللَّهُ أَکْبَرُ رَبُّ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ مُنْجِیهِ اللَّهُ أَکْبَرُ لَمْ یَکُ قَبْلَهُ شَیْ ءٌ اللَّهُ أَکْبَرُ کُلُّ شَیْ ءٍ بِیَدِهِ اللَّهُ أَکْبَرُ کُلُّ شَیْ ءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ اللَّهُ أَکْبَرُ لَا یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ غَیْرُهُ اللَّهُ أَکْبَرُ لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لَا وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً اللَّهُ أَکْبَرُ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ اللَّهُ أَکْبَرُ مُکَبَّراً مُعَظَّماً مُقَدَّساً کَبِیراً اللَّهُ أَکْبَرُ وَ لَا شَرِیکَ لَهُ فِی تَکْبِیرِی إِیَّاهُ بَلْ أَقُولُ مُخْلِصاً وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً مُسْلِماً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ اللَّهُ أَکْبَرُ لَا نِدَّ لَهُ وَ لَا ضِدَّ وَ لَا شَبِیهَ وَ لَا شَرِیکَ ذُو الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ قُوَّةِ کُلِّ ضَعِیفٍ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ عِزِّ کُلِّ ذَلِیلٍ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ غِنَی کُلِّ فَقِیرٍ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَرَجِ کُلِّ مَکْرُوبٍ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ وَلِیِّ کُلِّ نِعْمَةٍ وَ صَاحِبِّ کُلِّ حَسَنَةٍ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ کَاشِفِ کُلِّ کُرْبَةٍ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْمُطَّلِعِ عَلَی کُلِّ خَفِیَّةٍ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْمُحِیطِ بِکُلِّ سَرِیرَةٍ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ

ص: 419

هیچ کس نمی تواند به چیزی از توصیف تو دست یابد و یا چیزی از ویژگی تو را در یابد مگر آنچه برای آن مشخص کردی و او را به سوی آن موفق گردانیدی و بدان رساندی ای سرور من، من اعتراف می کنم که به شکوه و بزرگی که تو سزاوار آنی تقدیس شرف تو و ستایش گفتار تو و سپاس و ثنای تو و یاد تو دست نمی یابم؛ زیرا تو خدایی که جز تو خدایی نیست، یکتایی وشریکی نداری و یاد از نعمت های تو و سپاس بر پیمان تو بر نعمت هایت هست و شکر برای توست؛ زیرا زبان ها از وصف تو عاجزند و بدن ها از سپاسگزاری تو ناتوانند.

به سبب گناهان بزرگ و خطاهای بسیار و بزه های فراوان که بر دوش می کشم و آنچه مرا هلاک کرد و آبروی مرا برد به سوی تو گریختم ای پروردگار من و در برابر تو ایستادم و به درگاه تو ای مولای من ناله کردم تا به یگانگی و پروردگاری تو اقرار ورزم و بدانچه خود را بر آن ستودی ثنا گویم و به صفاتی که سزاوار توست، تو را وصف کنم و با معرفتی که بر من عطا کردی تو را یاد کنم .

پروردگارا گواهی می دهم به راستی تو یگانه یکتای بی نیاز تنهایی که همدم و فرزندی برنگرفت و نزایید و زاییده نشد و همتایی ندارد و تو ازلی و ابدی هستی و روزگاران تو را تغییر نمی دهی و دوره ها تو را نابود نمی کند و اندازه ها تو را حیران نمی گرداند و مرگ ها به تو نمی رسد و هیچ مکانی از تو خالی نیست فرمانروایی تو نیستی نمی پذیرد و قدرتت پایانی ندارد یادت همیشگی است کلماتت تغییر نپذیرند و سنتت تبدیل نمی گردد و وعده هایت محقق است و خواب سبک تو را نگیرد.

گواهی می دهم تو پروردگار مایی که او را می پرستیم و قبل از شب ها و روزها و زمان ها و روزگاران و قبل از هر چیزی وجود داشتی و همه چیز را به وجود آوردی و آفرینش آن را نیکو گرداندی و تو زنده پاینده ای فرمانروای قدوس همیشگی وبدون فنا و نابودی و انتها و نهایت و خدایی در آسمان و زمین جز تو وجود ندارد که معبود ستوده والا بلند مرتبه ای وصف نمی شوی و مرزی نداری .

بزرگ گشتی در حالی که ستوده ای و با بردباری جبروت یافتی و با مهربانی عظمت پیدا کردی و با استواری والا گشتی و با کرم شکست ناپذیر شدی و با بزرگی پاک شدی و با فرمانروایی شریف گشتی و با توانایی فرخنده گشتی

ص: 421

الشَّاهِدِ لِکُلِّ نَجْوَی لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ اللَّطِیفِ بِعِبَادِهِ عَلَی فَقْرِهِمْ وَ غِنَاهُ عَنْهُمْ وَ مَلْکَتِهِ إِیَّاهُمْ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ تَفْوِیضاً إِلَی اللَّهِ وَ لَجَأً إِلَیْهِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ اعْتِزَازاً وَ تَوَکُّلًا عَلَیْهِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ اسْتِغَاثَةً بِاللَّهِ وَ غِنَاءً عَنْ کُلِّ أَحَدٍ سِوَاهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ تَمَسُّکاً بِاللَّهِ وَ اعْتِصَاماً بِحَبْلِهِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ الْحَلِیمً الْکَرِیمِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ الَّذِی لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ مَا شَاءَ اللَّهُ تَضَرُّعاً إِلَی اللَّهِ وَ إِخْلَاصاً لَهُ مَا شَاءَ اللَّهُ اسْتِکَانَةً إِلَی اللَّهِ وَ عِبَادَةً لَهُ مَا شَاءَ اللَّهُ تَوَجُّهاً إِلَی اللَّهِ وَ إِقْرَاراً بِهِ مَا شَاءَ اللَّهُ إِلْحَاحاً عَلَی اللَّهِ وَ فَاقَةً إِلَیْهِ مَا شَاءَ اللَّهُ اسْتِغَاثَةً إِلَی اللَّهِ وَ حُسْنَ ظَنٍّ بِهِ مَا شَاءَ اللَّهُ خُضُوعاً لَهُ وَ ذُلًّا مَا شَاءَ اللَّهُ خُضُوعاً وَ تَلَطُّفاً وَ اعْتِمَاداً عَلَیْهِ وَ أَشْهَدُ وَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عِلْماً وَ أَحْصی کُلَّ شَیْ ءٍ عَدَداً اللَّهُمَّ إِنِّی أُثْنِی عَلَیْکَ بِأَحْسَنِ مَا أَقْدِرُ عَلَیْهِ وَ أَشْکُرُکَ بِمَا مَنَنْتَ بِهِ عَلَیَّ أَشْکُرُکَ وَ أَعْتَرِفُ لَکَ بِذُنُوبِی وَ أَذْکُرُ حَاجَتِی وَ أَشْکُو إِلَیْکَ مَسْکَنَتِی وَ فَاقَتِی فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُ فَمَا اسْتَکانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما یَتَضَرَّعُونَ وَ هَا أَنَا ذَا یَا إِلَهِی قَدِ اسْتَجَرْتُ بِکَ وَ مَثُلْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ لَجَأْتُ إِلَیْکَ مُسْتَکِیناً لَکَ مُتَضَرِّعاً إِلَیْکَ رَاجِیاً لِمَا لَدَیْکَ تَرَانِی وَ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَ تَسْمَعُ کَلَامِی وَ تَعْرِفُ حَاجَتِی وَ مَسْکَنَتِی وَ حَالِی وَ مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَایَ وَ مَا أُرِیدُ أَنْ أُبْدِیَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِی وَ الَّذِی أَرْجُو مِنْکَ فِی عَاقِبَةِ أُمُورِی وَ أَنْتَ مُحْصٍ لِمَا أُرِیدُ التَّفَوُّهَ بِهِ مِنْ مَقَالِی جَرَتْ مَقَادِیرُکَ یَا سَیِّدِی فِیَّ وَ بِمَا یَکُونُ مِنِّی فِی أَیَّامِی مِنْ سَرِیرَتِی وَ عَلَانِیَتِی وَ بِیَدِکَ لَا بِیَدِ غَیْرِکَ زِیَادَتِی وَ نُقْصَانِی فَأَحَقُّ مَا أُقَدِّمُ إِلَیْکَ یَا سَیِّدِی قَبْلَ ذِکْرِ حَاجَتِی وَ التَّفَوُّهِ بِطَلِبَتِی وَ بُغْیَتِی الشَّهَادَةُ بِوَحْدَانِیَّتِکَ وَ الْإِقْرَارُ مِنِّی بِرُبُوبِیَّتِکَ الَّتِی ضَلَّتْ عَنْهَا الْآرَاءُ وَ تَاهَتْ فِیهَا الْعُقُولُ وَ قَصُرَتْ عَنْهَا الْأَوْهَامُ وَ حَارَتْ عِنْدَهَا الْأَفْهَامُ وَ عَجَزَتْ لَهَا الْأَحْلَامُ وَ انْقَطَعَ مَنْطِقُ الْخَلَائِقِ دُونَ کُنْهِ نَعْتِهَا وَ کَلَّتِ الْأَلْسُنُ عِنْدَ غَایَةِ وَصْفِهَا.

ص: 420

و پروردگاری خدای زنده ای پاینده ای با عظمتی با شکوهی ستوده ای والایی کبیری یگانه گشتی و هیچ آفریننده ای صورت بخش نیکو سازنده غیر تو وجود ندارد فضل بخشیدی در حالی که توانا نیرومند ستوده چیره غالب نیکو پرستیده یاد شده آغازگر برگرداننده زنده کننده میرانده برانگیزاننده وارث بودی و بخشیدی در حالی که بخشنده آمرزنده بخشاینده توبه پذیر نیکوکار مهربان عطوف رحم آور نزدیک اجابت کننده شنوا بین بردبار حکیم بخشنده مهربان گشتی.

گواهی می دهم کسانی که غیر تو فراخوانده می شوند به اندازه ذره ای در آسمان ها و زمین اختیاری ندارند و نه کوچک­تر و بزرگ­تر از آن را و برای تو درآن دو شریکی نیست و در آن دو همتایی نوایی و در آن دو پشتوانه ای نداری و به تنهایی پشتوانه آفرینش خود هستی.

گواهی می دهم آسمان ها و زمین ها و آنچه در آن ها ومیان آن ها و آن چه در زیر خاک است از آن توست ملکوت هرچیزی و خزانه ای آن در دست توست، از گشایش می بخشی و از روی قدرت باز می داری و هیچ فراخواننده ای غیر تو نیست و جز تو کسی اجابت نمی کند.

گواهی می دهم کسانی که غیر تو خدایانی برگزیدند خدایانشان چیزی خلق نمی کنند و خود آفریده می شوند و هیچ ضرر و منفعتی در اختیار آن ها نیست و مرگ و زندگانی و برانگیخته شدن نیز در قدرتشان نیست و نمی توانند از خود گره گشایی کنند و یا تغییری دهند.

گواهی می دهم کسانی که غیراز تو خوانده می شوند قطره ای از آسمان نازل نمی کنند و نه دانه ای و نه درخت و سبزه ای می رویانند و چنان چه همگی جمع شوند مگسی هم نمی آفرینند و چنان چه آن مگس چیزی از آن ها برگیرد نمی توانند آن را از او بگیرند خواستار و خواهنده چه ضعیفند.

فرخنده گشتی ای سرور من وغلبه کردی و پاک شدی و بسیار فراتر رفتی از آنچه ظالمان می گویند و تو را سپاس می گویم خدایا و تو شایسته سپاس و تو را شکر می گویم و تو سزاوار شکری به خاطر رفتار نیکویت با من و نعمت های فراوانت و بخشش های بسیارت بر من و بر تمامی آن چه از رحمت خویش بر من تفضل نمودی و نعمت هایی که بر من فراوان نمودی و تو چنان در حق من کردی که شایسته سپاس و یاد منی از سرپرستی نیکویت بر من و لطف تو در صلاح من و آنچه از آن بی نیاز نبودم و غیر تو مرا بر آن موفق نمی گرداند و من چاره ای جز آن نداشتم و جز به آن اصلاح نمی پذیرفتم و اگر رفتار نیک تو و عطوفت تو در حق من نبود به بهره خویش و اصلاح خود دست نمی یافتم ولی تو نیکی را در حق من آغاز کردی و در تمامی امور مرا

ص: 422

فَلَیْسَ أَحَدٌ یَقْدِرُ أَنْ یَبْلُغَ شَیْئاً مِنْ وَصْفِکَ وَ لَا یَعْرِفُ شَیْئاً مِنْ نَعْتِکَ إِلَّا مَا حَدَّدْتَهُ لَهُ وَ وَفَّقْتَهُ إِلَیْهِ وَ بَلَّغْتَهُ إِیَّاهُ وَ أَنَا مُقِرٌّ یَا سَیِّدِی إِنِّی لَا أَبْلُغُ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ مِنْ تَعْظِیمِ جَلَالِکَ وَ تَقْدِیسِ مَجْدِکَ وَ تَمَجُّدِ کَلَامِکَ وَ الثَّنَاءِ عَلَیْکَ وَ الْمَدْحِ لَکَ وَ الذِّکْرِ لَکَ لِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ أَنْتَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ وَ الذِّکْرُ لِآلَائِکَ وَ الْحَمْدُ عَلَی تَعَاهُدِکَ بِنَعْمَائِکَ وَ الشُّکْرُ عَلَی بَلَائِکَ لِأَنَّ الْأَلْسُنَ تَکِلُّ عَنْ وَصْفِکَ وَ تَعْجِزُ الْأَبْدَانُ عَنْ أَدَاءِ شُکْرِکَ وَ لِعَظِیمِ جُرْمِی وَ کَبِیرِ خَطَایَایَ وَ مَا احْتَطَبْتُ عَلَی نَفْسِی مِنْ مُوبِقَاتِ ذُنُوبِی الَّتِی أَوْبَقَتْنِی وَ أَخْلَقَتْ عِنْدَکَ وَجْهِی هَرَبْتُ إِلَیْکَ رَبِّ وَ مَثُلْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ تَضَرَّعْتُ إِلَیْکَ سَیِّدِی لِأُقِرَّ لَکَ بِوَحْدَانِیَّتِکَ وَ رُبُوبِیَّتِکَ وَ أُثْنِی عَلَیْکَ بِمَا أَثْنَیْتَ بِهِ عَلَی نَفْسِکَ وَ أَصِفُکَ بِمَا یَلِیقُ بِکَ مِنْ صِفَاتِکَ وَ أَذْکُرُ لَکَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ مِنْ مَعْرِفَتِکَ فَأَشْهَدُ یَا رَبِّ أَنَّکَ الْوَاحِدُ الْأَحَدُ الصَّمَدُ الْوَتْرُ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لَا وَلَداً وَ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ وَ أَنَّکَ الَّذِی لَمْ تَزَلْ وَ لَا تَزَالُ وَ لَا یُغَیِّرُکَ الدُّهُورُ وَ لَا تُفْنِیکَ الْأَزْمَانُ وَ لَا تُبْلِیکَ الْأَعْصَارُ وَ لَا تُدَاوِلُکَ الْأَیَّامُ وَ لَا تَخْتَلِفُ عَلَیْکَ اللَّیَالِی وَ لَا تُحَارِبُکَ الْأَقْدَارُ وَ لَا تُبْلِغُکَ الْآجَالُ وَ لَا یَخْلُو مِنْکَ مَکَانٌ وَ لَا فَنَاءَ لِمُلْکِکَ وَ لَا زَوَالَ لِسُلْطَانِکَ وَ لَا انْقِطَاعَ لِذِکْرِکَ وَ لَا تَبْدِیلَ لِکَلِمَاتِکَ وَ لَا تَحْوِیلَ لِسُنَّتِکَ وَ لَا خُلْفَ لِوَعْدِکَ وَ لَا تَأْخُذُکَ سِنَةٌ وَ لَا نَوْمٌ أَشْهَدُ أَنَّکَ رَبُّنَا الَّذِی إِیَّاهُ نَعْبُدُ کُنْتَ قَبْلَ الْأَیَّامِ وَ اللَّیَالِی وَ قَبْلَ الْأَزْمَانِ وَ الدُّهُورِ وَ قَبْلَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ کَوَّنْتَ کُلَّ شَیْ ءٍ فَأَحْسَنْتَ کَوْنَهُ فَأَنْتَ حَیٌّ قَیُّومٌ مَلِکٌ قُدُّوسٌ دَائِمٌ مُتَعَالٍ بِلَا فَنَاءٍ وَ لَا زَوَالٍ وَ لَا غَایَةٍ وَ لَا مُنْتَهًی وَ لَا إِلَهَ فِی السَّمَاءِ وَ لَا فِی الْأَرْضِ إِلَّا أَنْتَ الْمَعْبُودُ الْمَحْمُودُ الْعَلِیُّ الْمُتَعَالِ غَیْرُ مَوْصُوفٍ وَ لَا مَحْدُودٍ تَعَظَّمْتَ حَمِیداً وَ تَجَبَّرْتَ حَلِیماً وَ تَکَبَّرْتَ رَحِیماً وَ تَعَالَیْتَ عَزِیزاً وَ تَعَزَّزْتَ کَرِیماً وَ تَقَدَّسْتَ مَجِیداً وَ تَمَجَّدْتَ مَلِیکاً وَ تَبَارَکْتَ قَدِیراً وَ تَوَحَّدْتَ

ص: 421

کفایت نمودی و بلای سخت را ازمن برگداندی و قضای ناگوار را از من باز داشتی .

خدایا چه بسا مصیبت های جانکاه که از من بازگرداندی و دیگران را به آن مبتلا ساختی و چه بسا نعمت هایی که چشم را بدان روشن گرداندی و چه بسیار نیکی هایی از جانب تو در نزد من خدایا تو کسی هستی که در مواقع درماندگی مرا اجابت کردی و هنگام لغزش از من چشم پوشیدی و آنچه مورد ظلم قرار گرفتم، از دشمنان گرفتی و تو را به هنگام خواندن بخیل نیافتم و زمانی که تو را ارده کردم خودداری ننمودی و من تو را یافتم که دعایم را می شنوی و وعده نعمت هایت فراوان دادی در تمام شووناتم و تمامی زمان ها.

تو در نزد من ستوده ای و نیکی تو در نزد من موجود است، ای سرور من جان وعقل و زبان و مو وپوست و گوشت و خون و مغز و اعصاب و استخوانم تو را سپاس می گویند و آن چه زمین از من در بر دارد سپاسی که مورد رضایت تو باشد و از خشم تو رهایی بخشد.

سپاس خدایی که بر من واجب گردانید تا او را سپاس گویم بدانچه خود را بر من شناساند با فضل و نیکی اش بر من در حالی که چیزی بودم، سپاس خدایی که مرا به نعمت خویش تغذیه نمود و فضلش را بر من فراوان کرد و روزی پاکش را بر من آغاز کرد بدون این که از او بخواهم و عمل نیکی کنم که مستحق چیزی گردم که خدای من آن را به من ابتدا نمود و شکرش را بر من واجب گردانید همان طور که مستحق بیشتر از آن چه در نزد اوست نیستم.

مرا بر دین خود آشنا کرد و بر خویش رهنمون ساخت و به رسولش و والیان امرش گرامی داشت و محبتش را در قلبم انداخت و گوشت و خونم را به محبت خویش و زبانم را به ذکر خود آمیخت و مرا به درخواست از خود امر کرد و به عبادت خویش فراخواند و درآنچه نزد خود دارد، مرا ترغیب نمود و بر طاعت خود تشویق کرد و از گناهش بازداشت و به سوی بهشت تشویق کرد و از روی رحمت خود و نعمت وجوب شکرش مرا از عذاب خویش برحذر داشت با این که اگر دنیا و آن چه در آن است صبح و شام در اختیار من قرار بگیرد و من از دینی که بدان چنگ زدم فرار کنم هیچ گاه جایگزین پاره ای از آن نشود، سپاس خدایی راست بر نعمت هایش که به شماره نیاید وبا عمل پاداش داده نشود .

سپاس خدایی راست که پروردگار جهانیان است پروردگار آسمان و زمین و دانای به گذشته و حال، اول بدون آغاز و آخر بدون پایان آغاز هرچیز و سرانجام آن و شروع کننده هرچیز و برگرداننده آن، گردن ها برای او خاضع شدند و صداها به لرزه در آمدند و رویاها سرگردان شدند

ص: 423

رَبّاً إِلَهاً حَیّاً قَیُّوماً عَظِیماً جَلِیلًا حَمِیداً عَلِیّاً کَبِیراً وَ تَفَرَّدْتَ بِخَلْقِ الْخَلْقِ کُلِّهِمْ فَمَا مِنْ بَارِئٍ مُصَوِّرٍ صَانِعٍ مُتْقِنٍ غَیْرُکَ وَ تَفَضَّلْتَ قَوِیّاً قَادِراً مَحْمُوداً غَالِباً قَاهِراً مُحْسِناً مَعْبُوداً مَذْکُوراً مُبْدِئاً مُعِیداً مُحْیِیاً مُمِیتاً بَاعِثاً وَارِثاً وَ تَطَوَّلْتَ عَفُوّاً غَفُوراً وَهَّاباً تَوَّاباً بَرّاً رَحِیماً رَءُوفاً وَدُوداً قَرِیباً مُجِیباً سَمِیعاً بَصِیراً حَلِیماً حَکِیماً حَنَّاناً مَنَّاناً وَ أَشْهَدُ أَنَّ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِکَ لا یَمْلِکُونَ مِثْقالَ ذَرَّةٍ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لا أَصْغَرُ مِنْ ذلِکَ وَ لا أَکْبَرُ وَ مَا لَکَ فِیهِمَا شَرِیکٌ وَ مَا لَکَ فِیهِمَا نَظِیرٌ وَ مَا لَکَ مِنْهُمْ مِنْ ظَهِیرٍ کَفَی بِکَ لِخَلْقِکَ وَاحِداً ظَهِیراً وَ أَشْهَدُ أَنَّ لَکَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ وَ مَا فِیهِنَّ وَ مَا بَیْنَهُنَّ وَ مَا تَحْتَ الثَّرَی وَ بِیَدِکَ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ خَزَائِنُهُ تُعْطِی مِنْ سَعَةٍ وَ تَمْنَعُ مِنْ قُدْرَةٍ وَ مَا مِنْ مَدْعُوٍّ غَیْرُکَ وَ لَا مُجِیبٍ إِلَّا أَنْتَ وَ أَشْهَدُ أَنَّ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِکَ آلِهَةً أَنَّ آلِهَتَهُمْ لا یَخْلُقُونَ شَیْئاً وَ هُمْ یُخْلَقُونَ وَ لا یَمْلِکُونَ لِأَنْفُسِهِمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً وَ لا یَمْلِکُونَ مَوْتاً وَ لا حَیاةً وَ لا نُشُوراً وَ لَا یَمْلِکُونَ کَشْفَ الضُّرِّ عَنْهُمْ وَ لا تَحْوِیلًا وَ أَشْهَدُ أَنَّ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِکَ لَا یُنْزِلُونَ قَطْرَةً مِنَ السَّمَاءِ وَ لَا یُنْبِتُونَ حَبَّةً وَ لَا شَجَرَةً مِنَ الْأَرْضِ وَ لَا خُضْرَةً وَ لَا یَخْلُقُونَ ذُبَاباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَیْئاً لا یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ تَبَارَکْتَ یَا سَیِّدِی وَ تَجَبَّرْتَ وَ تَقَدَّسْتَ وَ تَعَالَیْتَ عَمَّا یَقُولُ الظَّالِمُونَ عُلُوّاً کَبِیراً وَ أَحْمَدُکَ اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ لِلْحَمْدِ أَهْلٌ وَ أَشْکُرُکَ وَ أَنْتَ لِلشُّکْرِ أَهْلٌ عَنْ حُسْنِ صَنِیعِکَ إِلَیَّ وَ سَوَابِغِ نِعَمِکَ عَلَیَّ وَ جَزِیلِ عَطَائِکَ لَدَیَّ وَ عَلَی کُلِّ مَا فَضَّلْتَنِی بِهِ مِنْ رَحْمَتِکَ وَ أَسْبَغْتَ عَلَیَّ مِنْ نِعْمَتِکَ فَإِنَّکَ قَدِ اصْطَنَعْتَ عِنْدِی مَا یَحِقُّ لَکَ بِهِ شُکْرِی وَ ذِکْرِی مِنْ حُسْنِ وَلَایَتِکَ إِیَّایَ وَ لُطْفِکَ بِالصَّلَاحِ لِی وَ مَا لَا غِنَی بِی عَنْهُ وَ لَا یُوَافِقُنِی غَیْرُهُ وَ لَا بُدَّ لِی مِنْهُ وَ لَا أَصْلُحُ إِلَّا عَلَیْهِ وَ لَوْ لَا حُسْنُ صَنِیعِکَ إِلَیَّ وَ تَعَطُّفُکَ عَلَیَّ مَا بَلَغْتُ إِحْرَازَ حَظِّی وَ لَا صَلَاحَ نَفْسِی وَ لَکِنَّکَ ابْتَدَأْتَنِی مِنْکَ بِالْإِحْسَانِ

ص: 422

و چشم ها در برابر او در ماندند غیر از او در کارها حکم نکند و جز او تقدیرها را تدبیر نکند و انتهای چیزی به سوی غیر او بر نمی گردد و چیزی غیر او کامل نمی گردد.

سپاس و بزرگی از آن اوست و فرمانروایی وقدرت ازآن اوست، دلیل و حجت از اوست، نیرو وقدرت از اوست، دنیا و آخرت از اوست، امر او محکم و رضایت او گسترده و خشمش عذاب و گفتارش نور است به علم حکم می کند و با بردباری در می گذرد، آمرزشش فراوان و عذابش شدید و رحمتش نزدیک است، علم او به همه چیز احاطه دارد و نگاهداری او همه چیز را فرا گرفته است، علم او قبل از اشیا بود و بعد از فنای هر چیز می باشد، چیزی او را ناتوان نمی کند و چیزی از او پنهان نمی ماند و کسی به توانایی او نمی رسد و حق شکر او را به جای نمی آورد وقلب ها به چگونگی او راه نمی یابند و عقل ها به وصف او نمی رسند.

چشم ها در برابر او حیران شوند و زبان ها بند آمدند، چشمی او را نبیند و نگاهی به او ختم نشود و دیده ای او را در نیافت، زنده پاینده که خواب و خواب سبک او را در نیابد، رحمت و علم او همه چیز را فراگرفت و عظمت و عدل او همه چیز را آکنده کرد، با قدرت و سلطه اش همه چیز را گرفت، آنچه خواست او را عاجز نگرداند و آنچه امر کرد باز نمی گردد و کسی که از او سرپیچی کرد از او نمی کاهد و هرکس غیر او را به سرپرستی گرفت از او بی نیاز نمی گردد.

هر پنهانی نزد او آشکار است و هر نهانی نزد او هویداست، چیزی از او پنهان نماند و چیزی او را از چیز دیگر مشغول نسازد، دل های بندگان به دست اوست و مرگ های آنان به علم اوست و بازگشتشان به سوی اوست، چیزی از آنچه در آن هستند از او پنهان نماند، آن ها را قبل از آفرینش به شماره آورد و قبل از کردارشان از عمل آن ها آگاهی یافت و آثار آنان را نوشت و مرگ شان را مشخص کرد و قدرت او از هر چیز فراتر رفت و هیچ پنداری ندارد او چگونه است؟ زنده ای که نمی میرد، بی نیازی که خوراک ندارد، پایداری که نمی خوابد و فرمانروایی دست نایافتنی است، شکست ناپذیری که ستم نبیند، غلبه کننده ای که نمی بیند، شنونده ای که شک نکند، بیننده ای که تردید ندارد، شان او والاست، سلطه اش قوی است و از هر مکان آگاه است از پندار جان ها و زمزمه زبان ها و تکرار لب ها و خیانت چشمان و آنچه در سینه پنهان است آگاه است.

شگفتی های او پایان نپذیرد، سپاس او تمام نشود و خزانه هایش خالی نشود و نعمت هایش به شماره نیاید واگر دریا مدادی برای کلمات پروردگارم گردد، دریا تمام شود قبل از آن که کلمات پروردگارم به پایان رسدو چنان چه از مثل آن کمک گیرم

ص: 424

وَ وَلَّیْتَنِی فِی أُمُورِی کُلِّهَا بِالْکِفَایَةِ وَ صَرَفْتَ عَنِّی جَهْدَ الْبَلَاءِ وَ مَنَعْتَ عَنِّی الْمَحْذُورَ مِنَ الْقَضَاءِ.

اللَّهُمَّ کَمْ مِنْ بَلَاءٍ جَاهِدٍ صَرَفْتَهُ عَنِّی وَ أَبْلَیْتَ بِهِ غَیْرِی وَ کَمْ مِنْ نِعْمَةٍ أَقْرَرْتَ بِهَا عَیْنِی وَ کَمْ مِنْ صَنِیعَةٍ لَکَ عِنْدِی إِلَهِی أَنْتَ الَّذِی أَجَبْتَ فِی الِاضْطِرَارِ دَعْوَتِی وَ أَقَلْتَ عِنْدَ الْعِثَارِ زَلَّتِی وَ أَخَذْتَ مِنَ الْأَعْدَاءِ ظُلَامَتِی فَمَا وَجَدْتُکَ بَخِیلًا حِینَ دَعَوْتُکَ وَ لَا مُتَقَبِّضاً حِینَ أَرَدْتُکَ وَ لَکِنِّی وَجَدْتُکَ لِدُعَائِی سَامِعاً وَ عُدْتَ عَلَیَّ بِالنِّعَمِ مُسْبِغاً فِی کُلِّ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِی وَ کُلِّ زَمَانٍ مِنْ زَمَانِی وَ أَنْتَ عِنْدِی مَحْمُودٌ وَ صَنِیعُکَ عِنْدِی مَوْجُودٌ یَحْمَدُکَ سَیِّدِی نَفْسِی وَ عَقْلِی وَ لِسَانِی وَ شَعْرِی وَ بَشَرِی وَ لَحْمِی وَ دَمِی وَ مُخِّی وَ عَصَبِی وَ عِظَامِی وَ مَا أَقَلَّتِ الْأَرْضُ مِنِّی حَمْداً یَکُونُ مُبَلِّغاً رِضَاکَ مُنْجِیاً مِنْ سَخَطِکَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی اسْتَوْجَبَ عَلَیَّ أَنْ أَحْمَدَهُ بِمَا عَرَّفَنِی مِنْ نَفْسِهِ بِفَضْلِهِ عَلَیَّ وَ إِحْسَانِهِ إِلَیَّ وَ لَمْ أَکُ شَیْئاً الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی غَذَّانِی بِنِعْمَتِهِ وَ أَسْبَغَ عَلَیَّ فَضْلَهُ وَ ابْتَدَأَنِی بِرِزْقِهِ الطَّیِّبِ مِنْ غَیْرِ أَنْ أَسْأَلَهُ وَ لَا بِعَمَلٍ صَالِحٍ اسْتَوْجَبْتُ مَا ابْتَدَأَنِی بِهِ إِلَهِی وَ أَوْجَبَ عَلَیَّ مِنْ شُکْرِهِ کَمَا لَا أَسْتَحِقُّ بِهِ الْمَزِیدَ مِنْ لَدَیْهِ مَعَ مَا عَرَّفَنِی مِنْ دِینِهِ وَ دَلَّنِی عَلَی نَفْسِهِ وَ أَکْرَمَنِی بِرَسُولِهِ وَ وُلَاةِ أَمْرِهِ وَ أَلْقَی فِی قَلْبِی مَحَبَّتَهُ وَ شَاطَ لَحْمِی وَ دَمِی بِحُبِّهِ وَ لِسَانِی بِذِکْرِهِ وَ أَمَرَنِی بِمَسْأَلَتِهِ وَ دَعَانِی إِلَی عِبَادَتِهِ وَ رَغَّبَنِی فِیمَا عِنْدَهُ وَ حَثَّنِی عَلَی طَاعَتِهِ وَ زَهَّدَنِی فِی مَعْصِیَتِهِ وَ شَوَّقَنِی إِلَی جَنَّتِهِ وَ حَذَّرَنِی عِقَابَهُ رَحْمَةً مِنْهُ لِی وَ مِنَّةً وَاجِبٌ شُکْرُهَا عَلَیَّ لَوْ أَنَّ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا أَصْبَحَ وَ أَمْسَی فِی مَلْکَتِی وَ أَنَا مُنْسَلِخٌ مِنَ الدِّینِ الَّذِی أَنَا بِهِ مُتَمَسِّکٌ مَا کَانَ ذَلِکَ عِوَضاً مِنْ بَعْضِهِ فَلِرَبِّیَ الْحَمْدُ عَلَی نِعَمِهِ الَّتِی لَا تُحْصَی بِعَدَدٍ وَ لَا تُجَازَی بِعَمَلٍ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ الْعَالِمِ بِمَا کَانَ وَ یَکُونُ الْأَوَّلِ بِلَا ابْتِدَاءٍ وَ الْآخِرِ بِلَا انْتِهَاءٍ أَوَّلِ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ مُصَیِّرِهِ وَ مُبْدِئِ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ مُعِیدِهِ خَضَعَتْ لَهُ الرِّقَابُ وَ خَشَعَتْ لَهُ الْأَصْوَاتُ وَ ضَلَّتْ فِیهِ الْأَحْلَامُ وَ کَلَّتْ

ص: 423

و تمام درختان زمین قلم گردد، هر دریا هفت دریا به دنبال داشته باشد، کلمات خداوند پایان نپذیرد، به راستی که خداوند شکست ناپذیر حکیم است.

ای سرور من سپاس فراوان تو راست بر نعمت ها و بخشش هایت و کردار نیکت هر آنچه شناختم یا آگاهی نیافتم و هر آنچه ذکر کردم یا به یاد نیاوردم و بر آنچه مرا اولویت دادی و مبتلا کردی و بخشیدی و شرافت دادی و تفضل کردی و کرامت دادی و هدایت نمودی و مرا رهرو راه حق و صداقت و راه روشن میانه و صراط مستقیم ساختی و مرا آگاه ساختی از نیکی ها و نعمت هایت بر من و نگاهداری خویش از تمامی آنچه به من بخشیدی و مرا بدان آغاز کردی از آنچه در حق من شروع کردی که وصف من از آن در ماند و زبانم از آن به بند آمد و فهم من از آن عاجز می ماند و فهم و علم من در برابر آن کوتاه می شود و شماره ام قبل از رسیدن به عمق آن تمام می شود و شمردنم او را احاطه نکند.

تو را سپاس بر آنچه از آفرینشم که نیکو گرداندی و جانم را بی نیاز گرداندی و یقین را به قلبم وارد کردی و میان من و خواسته هایم حائل نشدی و بدون هدایت تو به دنبال علاقه خود نرفتم.

تو را سپاس که مرا از آنچه چشم دیگران کور کردی بینا گرداندی، گوش مرا از آنچه دیگران را کر کردی شنوا ساختی و مرا آگاه ساختی بدانچه دیگران را از آن فراموشاندی و مرا بدانچه از دیگران پوشاندی مطلع کردی، مرا ادب نمودی و نیک ادب کردی و تعلیم نمودی و آموزشت لطیف گشت، ای سرور من کدامین نعمت بر من نبخشیدی و کدامین بخشش ای خدای من که آن را بر من واجب نگرداندی.

تو را سپاس از این که مرا باز داشتی از پرتگاه های هلاکت و چنگ زدن به ریسمان تاریکی و انکار اطاعت تو و روی نمودن به غیر تو و دوری از آنچه نزد توست و آرزو به آنچه نزد غیر توست از روی فضل و بخشش تو بر من و رحمتی که بر من نمودی بدون آن که عملی از من سر زند و یا لیاقت آنچه در حق من کردی پیدا کنم و مرا مستوجب سپاس گرداندی با پیروی از اهل فضل ومعرفت از حق و دیدن درهای هدایت و اگر تو پروردگار من نبودی به اطاعت خود رهنمون نمی شدیم و بر امر تو آگاه نمی شدیم و راه تو را نمی پیمودیم.

ای سرور من، تورا سپاس بر نعمت هایی که به واسطه آن مستحق عبادت گشتی وبر کردار

ص: 425

دُونَهُ الْأَبْصَارُ لَا یَقْضِی فِی الْأُمُورِ غَیْرُهُ وَ لَا یُدَبِّرُ مَقَادِیرَهَا سِوَاهُ وَ لَا یَصِیرُ مُنْتَهَی شَیْ ءٍ مِنْهَا إِلَی غَیْرِهِ وَ لَا یَتِمُّ شَیْ ءٌ مِنْهَا دُونَهُ لَهُ الْحَمْدُ وَ الْعَظَمَةُ وَ لَهُ الْمُلْکُ وَ الْقُدْرَةُ وَ لَهُ الْأَیْدُ وَ الْحُجَّةُ وَ لَهُ الْحَوْلُ وَ الْقُوَّةُ وَ لَهُ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةُ أَمْرُهُ قَضَاءٌ وَ رِضَاهُ رَحْمَةٌ وَ سَخَطُهُ عَذَابٌ وَ کَلَامُهُ نُورٌ یَقْضِی بِعِلْمٍ وَ یَعْفُو بِحِلْمٍ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ شَدِیدُ النَّقِمَةِ قَرِیبُ الرَّحْمَةِ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عِلْمُهُ وَ وَسِعَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ حِفْظُهُ کَانَ عِلْمُهُ قَبْلَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ یَکُونُ بَعْدَ هَلَاکِ کُلِّ شَیْ ءٍ لَا یُعْجِزُهُ شَیْ ءٌ وَ لَا یَتَوَارَی عَنْهُ شَیْ ءٌ وَ لَا یَقْدِرُ أَحَدٌ قَدْرَهُ وَ لَا یَشْکُرُهُ أَحَدٌ حَقَّ شُکْرِهِ وَ لَا تَهْتَدِی الْقُلُوبُ لِصِفَتِهِ وَ لَا تَبْلُغُ الْعُقُولُ نَعْتَهُ حَارَتِ الْأَبْصَارُ دُونَهُ وَ کَلَّتِ الْأَلْسُنُ عَنْهُ لَمْ تَرَهُ عَیْنٌ وَ لَمْ یَنْتَهِ إِلَیْهِ نَظَرٌ وَ لَا یُدْرِکُهُ بَصَرٌ حَیٌّ قَیُّومٌ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لَا نَوْمٌ وَسِعَ کُلَّ شَیْ ءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً وَ مَلَأَ کُلَّ شَیْ ءٍ عَظَمَةً وَ عَدْلًا وَ أَخَذَ کُلَّ شَیْ ءٍ بِسُلْطَانٍ وَ قُدْرَةٍ لَا یُعْجِزُهُ مَا طَلَبَ وَ لَا یُرَدُّ مَا أَمَرَ وَ لَا یَنْقُصُ سُلْطَانَهُ مَنْ عَصَاهُ وَ لَا یَسْتَغْنِی عَنْهُ مَنْ تَوَلَّی غَیْرُهُ کُلُّ سِرٍّ عِنْدَهُ عَلَانِیَةٌ وَ کُلُّ غَیْبٍ عِنْدَهُ شَهَادَةٌ فَلَیْسَ یُسْتَرُ عَنْهُ شَیْ ءٌ وَ لَا یَشْغَلُهُ شَیْ ءٌ عَنْ شَیْ ءٍ قُلُوبُ الْعِبَادِ بِیَدِهِ وَ آجَالُهُمْ بِعِلْمِهِ وَ مَصِیرُهُمْ إِلَیْهِ لَا یَخْفَی عَلَیْهِ شَیْ ءٌ مِمَّا هُمْ فِیهِ أَحْصَی عَدَدَهُمْ مِنْ قَبْلِ خَلْقِهِمْ وَ عَلِمَ أَعْمَالَهُمْ مِنْ قَبْلِ عَمَلِهِمْ وَ کَتَبَ آثَارَهُمْ وَ سَمَّی آجَالَهُمْ وَ عَلَا کُلَّ شَیْ ءٍ قُدْرَتُهُ لَا یَقَعُ وَهْمٌ کَیْفَ هُوَ حَیٌّ لَا یَمُوتُ صَمَدٌ لَا یَطْعُمُ قَیُّومٌ لَا یَنَامُ مَلِکٌ لَا یُرَامُ عَزِیزٌ لَا یُضَامُ جَبَّارٌ لَا یُرَی سَمِیعٌ لَا یَشُکُّ بَصِیرٌ لَا یَرْتَابُ عَظِیمُ الشَّأْنِ شَدِیدُ السُّلْطَانِ خَبِیرٌ بِکُلِّ مَکَانٍ یَعْلَمُ وَهْمَ الْأَنْفُسِ وَ هَمْسَ الْأَلْسُنِ وَ رَجْعَ الشِّفَاهِ وَ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ لَا تَفْنَی عَجَائِبُهُ وَ لَا یَنْقَضِی مَدْحُهُ وَ لَا تَنْفَدُ خَزَائِنُهُ وَ لَا تُحْصَی نِعَمُهُ وَ لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِداداً لِکَلِماتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ رَبِّی وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً

ص: 424

نیکت که به واسطه آن مستحق سپاس شدی و بر نعمت های دیرینه ات و بخشش های فراوانت که به شماره نیاید و با عملی برابری نشود، مگر در گشایش رحمت و فراوانی نعمت و شان عظیم تو و اعمال کریمانه ات و بخشش های نیکت.

تو را سپاس بر نعمت های فراوان و حجت های رسا و بخشش های پی در پی تو که به واسطه آن امور ناگوار را از من دور کردی و موهبت های شادی را به من عطا کردی با لجاجتم در غفلت و زیاده روی در سختی و آن تو را باز نداشت که از من گذشت کنی و عمل زشتم را بپوشانی و نعمت هایت را در دستانم فراوان گردانی و بر من نیکی کنی و از کردار زشتی که در درگاه تو نمودم و معصیت هایی که مرتکب شدم گذشت کنی.

تو را سپاس ای سرور من بر نعمت های بسیاری که در آن ها صبح وشام نمودم و آن ها را از جانب تو می دانم و می دانم که تو سرپرست و اجرا کننده آنی بدون این که توان و قدرتی از من در آن دخالت داسته باشد ای مهربان ترین مهربانان.

ای پروردگار من، تو را سپاس بر این که مرا از انواع بلاهایی که بندگان تو در آن صبح و شام می کنند عافیت دادی خدای من چه بسیار بندگانی که در بیماری و درد و مرض و با آه و ناله صبح و شام می کنند و در غم خود غوطه می خورد و فراری نمی یابد و طعام و آشامیدنی را گوارا نمی داند و من در سلامتی بدن و صحت زندگانی هستم تمامی این ها از جانب توست. ای پروردگار من، سپاس از آن توست.

چه بسیار بنده ای که در سختی های مرگ و غصه و به شمار ه افتادن نفس ها صبح و شب می کند و نگاه کرد به چیزی که موی بر بدن راست شود و از آن می هراسد و من از آن در عافیت هستم ای پروردگار من. تو را سپاس.

چه بسیار بنده ای که ترسان و هراسان خوفناک بیمناک گریخته فراری سرگردان در پناه گاه های تنگ صبح و شام می کند و زمین با گستردگی اش بر او تنگ گردید و چاره و پناهگاهی نمی یابد و من در آرامش و اطمینان و عافیت از آن هستم ای پروردگار من سپاس تو راست.

چه بسیار بنده ای که در سختی زندگی و تنگی مکان صبح و شام کرد از غل و زنجیری سنگین شد یا پوستش پاره گشت و گوشتش چند تکه شد عذاب های گوناگون بر او وارد شد یا صبح و شب در انتظار کشته شدن است ومن در راحتی و آسایش و گشایش و عافیت از آن هستم، ای پروردگار من سپاس تو راست.

ص: 426

وَ لَوْ أَنَّ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ.

وَ لَکَ الْحَمْدُ یَا سَیِّدِی وَ مَوْلَایَ عَلَی نَعْمَائِکَ وَ آلَائِکَ کَثِیراً وَ حُسْنِ بَلَائِکَ مَا عَرَفْتُ مِنْهُ وَ مَا لَمْ أَعْرِفْ وَ مَا ذَکَرْتُ مِنْهُ وَ مَا لَمْ أَذْکُرْ وَ عَلَی مَا أَوْلَیْتَنِی وَ أَبْلَیْتَنِی وَ أَعْطَیْتَنِی وَ شَرَّفْتَنِی وَ فَضَّلْتَنِی وَ کَرَّمْتَنِی وَ هَدَیْتَنِی لَدَیْکَ وَ سَلَکْتَ بِی نَهْجَ الْحَقِّ وَ سَبِیلَ الصِّدْقِ وَ طَرِیقَکَ الْوَاضِحَ الْمَحَجَّةِ وَ سَوَاءَ الصِّرَاطِ وَ عَرَّفْتَنِی مِنْ إِحْسَانِکَ إِلَیَّ وَ إِنْعَامِکَ عَلَیَّ وَ حِفْظِکَ لِی فِی جَمِیعِ مَا خَوَّلْتَنِی وَ ابْتِدَائِکَ إِیَّایَ بِمَا بِهِ ابْتَدَأْتَنِی مِمَّا یَعْجِزُ عَنْهُ صِفَتِی وَ تَکِلُّ عَنْهُ لِسَانِی وَ یَعْیَا عَنْهُ فَهْمِی وَ یَقْصُرُ دُونَهُ فَهْمِی وَ عِلْمِی وَ یَنْقَطِعُ قَبْلَ کُنْهِهِ عَدَدِی وَ لَا یُحِیطُ بِهِ إِحْصَایَ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا سَوَّیْتَ مِنْ خَلْقِی وَ أَلْزَمْتَ مِنَ الْغِنَی نَفْسِی وَ أَدْخَلْتَ مِنَ الْیَقِینِ قَلْبِی وَ أَمَلْتَ إِلَی طَاعَتِکَ هَوَایَ وَ لَمْ تَحُلْ بَیْنِی وَ بَیْنَ شَهَوَاتِی وَ لَمْ أَتَّبِعْ هَوَایَ بِغَیْرِ هُدًی (1) مِنْکَ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا بَصَّرْتَنِی مِمَّا أَعْمَیْتَ مِنْهُ غَیْرِی وَ أَسْمَعْتَنِی مِمَّا أَصْمَمْتَ مِنْهُ غَیْرِی وَ أَفْهَمْتَنِی مِمَّا أَذْهَلْتَ عَنْهُ غَیْرِی وَ أَطْلَعْتَنِی عَلَی مَا حَجَبْتَهُ عَنْ غَیْرِی وَ أَدَّبْتَنِی فَأَحْسَنْتَ أَدَبِی وَ عَلَّمْتَنِی فَلَطُفْتَ لِتَعْلِیمِی فَأَیُّ النِّعَمِ یَا سَیِّدِی لَمْ تُنْعِمْ بِهَا عَلَیَّ وَ أَیُّ الْأَیَادِی یَا إِلَهِی لَمْ تَسْتَوْجِبْهَا عَلَیَّ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا عَصَمْتَنِی مِنْ مَهَاوِی الْهَلْکَةِ وَ التَّمَسُّکِ بِحَبْلِ الظَّلَمَةِ وَ الْجُحُودِ لِطَاعَتِکَ وَ التَّوَجُّهِ إِلَی غَیْرِکَ وَ الزُّهْدِ فِیمَا عِنْدَکَ وَ الرَّغْبَةِ فِیمَا عِنْدَ سِوَاکَ مَنّاً مِنْکَ وَ فَضْلًا مَنَنْتَ بِهِ عَلَیَّ وَ رَحْمَةً رَحِمْتَنِی بِهَا مِنْ غَیْرِ عَمَلٍ سَالِفٍ مِنِّی وَ لَا اسْتِحْقَاقٍ لِمَا صَنَعْتَ بِی ثُمَّ اسْتَوْجَبْتَ عَلَیَّ الْحَمْدَ بِاتِّبَاعِ أَهْلِ الْفَضْلِ وَ الْمَعْرِفَةِ لِلْحَقِّ وَ الْبَصَرِ بِأَبْوَابِ الْهُدَی وَ لَوْ لَا أَنْتَ رَبِّی مَا اهْتَدَیْنَا إِلَی طَاعَتِکَ وَ لَا عَرَفْنَا أَمْرَکَ وَ لَا سَلَکْنَا سَبِیلَکَ.

وَ لَکَ الْحَمْدُ یَا سَیِّدِی عَلَی آلَائِکَ الَّتِی اسْتَوْجَبْتَ بِهَا أَنْ تُعْبَدَ وَ عَلَی حُسْنِ

ص: 425


1- 1. رضی خ ل.

چه بسیار بنده ای که در اسارت و بسته به غل و زنجیر صبح و شام کرد و در دست متجاوزانی است که بر او رحم نمی کنند از خانواده و فرزندانش دور است و از سرزمین و برادرانش جدا گشت و هر لحظه در انتظار است که به دست کدامین قاتل کشته می شود و چگونه مثله می گردد و من در عافیت و سلامت از آن هستم سپاس تو راست.

چه بسیار بنده ای که صبح و شب کرد در حالی که مستقیما در حال مبارزه و سختی های جنگ هاست و دشمنان او را با شمشیر ها و نیزه ها و تیرها و ابزارهای جنگی پوشاندند، پوششی از آهن دارد، تمام توان خود را به کار گرفت و چاره ای نمی داند و راه فراری نمی یابد با زخم ها مریض گشت یا در خون خود زیر سم ستوران و پاها غلتیده است در آرزوی جرعه ای آب است که بنوشد یا نگاهی که به همسر و فرزندانش اندازد و من در عافیت از آن هستم ای پروردگار من تو را سپاس.

چه بسیار بنده ای که صبح و شب کرد در حالی که غریب و مسافر است و از همسر و فرزندانش دور است و در بیابان ها حیران است و در آن سرگردان است به همراه وحش ها و چارپایان و خزندگان و با گرسنگی و تشنگی تنها و بی کس راه چاره ای نمی داند و به راهی رهنمون نمی شود یا در ناله یا گرسنگی یا عریانی یا دیگر سختی هاست و من از آنچه او گرفتار آن است رهایم و از آن در عافیتم ای پروردگار من تو را سپاس.

چه بسیار بنده ای که صبح وشام کرد در تاریکی های دریا و بادهای طوفانی و موج های ترسناک و در انتظار مرگ و هلاکت است و راه چاره ای ندارد یا به صاعقه ای مبتلاست یا ویرانی یا سوختن یا گلوگیر شدن یا غرق شدن یا فرو رفتن یا مسخ شدن یا پرتاب شدن در حالی که من از آن در عافیتم ای پروردگار من تو را سپاس.

چه بسیار بنده ای که صبح وشب کرد در حالی که فقیر نیازمند اندوهگین عریان گرسنه تشنه است و منتظر است تا کسی بر او فضلی کند یا بنده ای از تو که نزد تو آبرومندتر است و عبادتش بیشتر است به بردگی کشیده شد و بر او غلبه شد بار سنگینی از خستگی رنج و سختی بندگی و زخم ها بر دوش داشت یا مبتلا به بلای سختی است و من مورد خدمت و نعمت و در عافیت هستم از انچه او بدان گرفتار است. ای پروردگار من، تو را سپاس ای خدای من .

چه بسا دشمنی که شمشیر دشمنی­اش را بر من کشید و لبه تیغش را بر من تیز کرد و برّنده ساخت و سم­های کشنده­اش را برای من درآمیخت و تیرهایش که به خطا نمی­روند به سمت من روانه ساخت و چشم پاینده او هیچگاه از من خواب نگشت و آشکارا سختی­ها را بر من وارد نمود و تلخی سم کشنده­ آن را بر من نوشاند، خدای من، به ضعف خود از به دوش کشیدن مصیبت­های بزرگ نگاه کردم و

ص: 427

بَلَائِکَ الَّذِی اسْتَحْقَقْتَ بِهِ أَنْ تُحْمَدَ وَ عَلَی نِعَمِکَ الْقَدِیمَةِ وَ أَیَادِیکَ الْکَثِیرَةِ الَّتِی لَا تُحْصَی بِعَدَدٍ وَ لَا تُکَافَی بِعَمَلٍ إِلَّا فِی سَعَةِ رَحْمَتِکَ وَ تَتَابُعِ نِعَمِکَ وَ عَظِیمِ شَأْنِکَ وَ کَرِیمِ صَنَائِعِکَ وَ حُسْنِ أَیَادِیکَ وَ لَکَ الْحَمْدُ یَا سَیِّدِی عَلَی نِعَمِکَ السَّابِغَةِ وَ حُجَجِکَ الْبَالِغَةِ وَ مِنَنِکَ الْمُتَوَاتِرَةِ الَّتِی بِهَا دَافَعْتَ عَنِّی مَکَارِهَ الْأُمُورِ وَ آتَیْتَنِی بِهَا مَوَاهِبَ السُّرُورِ مَعَ تَمَادِیَّ فِی الْغَفْلَةِ وَ تَنَاهِیَّ فِی الْقَسْوَةِ فَلَمْ یَمْنَعْکَ ذَلِکَ مِنْ فِعْلِی إِنْ عَفَوْتَ عَنِّی وَ سَتَرْتَ عَلَیَّ قَبِیحَ عَمَلِی وَ سَوَّغْتَنِی مَا فِی یَدِی مِنْ نِعْمَتِکَ عَلَیَّ وَ إِحْسَانِکَ إِلَیَّ وَ صَفَحْتَ لِی عَنْ قَبِیحِ مَا أَفْضَیْتُ بِهِ إِلَیْکَ وَ انْتَهَکْتُهُ مِنْ مَعَاصِیکَ وَ لَکَ الْحَمْدُ یَا سَیِّدِی عَلَی النِّعَمِ الْکَثِیرَةِ الَّتِی أَصْبَحْتُ وَ أَمْسَیْتُ أَتَعَرَّفُهَا مِنْکَ وَ أَعْلَمُ أَنَّکَ وَلِیُّهَا وَ مُجْرِیهَا بِغَیْرِ حَوْلٍ مِنِّی وَ لَا قُوَّةٍ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ فَیَا رَبِّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی عَافِیَتِکَ إِیَّایَ مِنْ أَلْوَانِ الْبَلَایَا الَّتِی أَصْبَحَ وَ أَمْسَی فِیهَا کَثِیرٌ مِنْ عِبَادِکَ فَکَمْ مِنْ عَبْدٍ یَا إِلَهِی أَمْسَی وَ أَصْبَحَ سَقِیماً مُوجَعاً مُدْنِفاً فِی أَنِینٍ وَ عَوِیلٍ یَنْقَلِبُ فِی غَمِّهِ لَا یَجِدُ مَحِیصاً وَ لَا یُسِیغُ طَعَاماً وَ لَا شَرَاباً وَ أَنَا فِی صِحَّةٍ مِنَ الْبَدَنِ وَ سَلَامَةٍ مِنَ الْعَیْشِ کُلُّ ذَلِکَ مِنْکَ یَا رَبِّ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ کَمْ مِنْ عَبْدٍ أَصْبَحَ وَ أَمْسَی فِی کَرْبِ الْمَوْتِ وَ غُصَّةٍ وَ حَشْرَجَةٍ وَ نَظَرَ إِلَی مَا تَقْشَعِرُّ مِنْهُ الْجُلُودُ وَ تَفْزَعُ لَهُ وَ أَنَا فِی عَافِیَةٍ مِنْ ذَلِکَ یَا رَبِّ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ کَمْ مِنْ عَبْدٍ أَمْسَی وَ أَصْبَحَ خَائِفاً مَرْعُوباً مُشْفِقاً وَجِلًا هَارِباً طَرِیداً مُتَحَیِّراً فِی مَضِیقِ الْمَخَابِی قَدْ ضَاقَتْ عَلَیْهِ الْأَرْضُ بِرُحْبِهَا لَا یَجِدُ حِیلَةً وَ لَا مَلْجَأً وَ لَا مَأْوًی وَ أَنَا فِی أَمْنٍ وَ طُمَأْنِینَةٍ وَ عَافِیَةٍ مِنْ ذَلِکَ یَا رَبِّ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ کَمْ مِنْ عَبْدٍ أَمْسَی وَ أَصْبَحَ فِی ضَنْکٍ مِنَ الْعَیْشِ وَ ضَیْقِ الْمَکَانِ قَدْ أُثْقِلَ حَدِیداً مِنْ قَیْدٍ أَوْ غُلٍّ أَوْ مُزِّقَ جِلْدُهُ وَ بُضِّعَ لَحْمُهُ أَوْ لُوِّنَ عَلَیْهِ الْعَذَابُ أَوْ یَتَوَقَّعُ الْقَتْلَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ أَنَا فِی رَاحَةٍ وَ رُحْبٍ وَ سَعَةٍ وَ عَافِیَةٍ مِنْ ذَلِکَ یَا رَبِّ فَلَکَ الْحَمْدُ.

ص: 426

به ناتوانی­ام از غلبه بر کسی که قصد جنگ با من را دارد، و به تنهایی­ام در برابر انبوه کسانی که مرا قصد کردند، نگاه کردم و بلاها در آنچه فکر خود را به کار نگرفتم، در کمین من نشستند و تو یاری­ات را به من آغاز نمودی، و با نیروی خود، پشت مرا محکم نمودی شکستی و بعد از آنکه در جمع بود، تنها ساختی و مرا بالا بردی و هرچه که مرا هدف گرفت، به خودش بازگرداندی و او را برگرداندی در حالی که تشنگی­اش را سیراب نساخت و حرارت خشمش را خنک نگردانید، و دست خود را به دندان گرفت و پشت کرد و فرار نمود و سپاهیانش را به جای گذاشت. تو را سپاس ای توانایی که مغلوب نمی گردد و بردباری که شتاب نمی ورزد.(1)

و چه بسا ستمکاری که با نیرنگ­های خود به من ظلم نمود و دام صید خود را برای من پهن کرد و توجه جستجو گرانه اش را بر من گماشت و همچون درنده­ای که بر شکار خود، مخفی می­شود و منتظر فرصتی است، در حالی که ظاهرش نرم خوست و دندانش را نشان می دهد و چهره ای گشاده را بر من می نماید و هنگامی که پلیدی باطن او را دیدی و زشتی آنچه به شرک خود در میان گرفته است، آنچه را که به سوی من و به هدف خویش آورد باطل گرداندی و او را به سر در حفره خویش سرنگون کردی و در پرتگاه گودالش هلاک کردی و با سنگ و تیر خودش به او انداختی و او را به بینی واژگون کردی و با ظلمش به زیر انداختی و با پشیمانی اش او را به هم آوردی و نیرنگش را به خودش باز گرداندی پس تنها شد و بعد از غرورش تحقیر شد و پس از دراز دستی اش ذلیل گشت، خوار اسیر در ریسمانش که امید داشت در روز قدرتش مرا در آن ببیند. پروردگارا اگر رحمت تو نبود، نزدیک بود که هر آنچه بر او رفت بر آستان من نیز فرود آید، تو را سپاس ای توانمندی که مغلوب نمی شود و بردباری که شتاب نمی ورزد.

چه بسیار حسودی که با حسد خویش آغاز نمود و با خشم خود از من اندوهگین شد و با تیزی زبانش مرا آزرد و طعنه زد و آبروی مرا هدف تیرهای خود قرارداد و مرا به صفاتی درآویخت که خود گرفتار آن است، پروردگارا نزد تو آمدم و به تو پناه آوردم، به سرعت اجابت تو اطمینان دارم، توکل می کنم بر آنچه پیوسته می شناسم از دفاع نیک تو، می دانم هر کس به سایه کفایت تو پناه آورد درمانده نگردد و مصیبت ها بر کسی که به قلعه پیروزی تو پناه آورد وارد نمی شود و تو به قدرت خود مرا از سختی او نگاه داشتی تو را سپاس ای پروردگار من قدرتمندی که مغلوب نگردد و برباری که شتاب نورزد.

چه بسا ابرهای ناگواری که آن را کنار زدی و آسمان نعمتی که آن را فرو باریدی و نهرهای کرامتی که جاری ساختی و چشم های نابودی را کور کردی و رحمت آغازینی که آن را پراکندی و سپر عافیتی که آن را پوشاندی

ص: 428


1- . مراجعه کن جلد 94:320، شرح این دعا آمده است.

وَ کَمْ مِنْ عَبْدٍ أَمْسَی وَ أَصْبَحَ أَسِیراً مَغْلُولًا مُکَبَّلًا بِالْحَدِیدِ بِأَیْدِی الْعُدَاةِ الَّذِینَ لَا یَرْحَمُونَهُ مُفْرَداً عَنْ أَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ مُنْقَطِعاً عَنْ بِلَادِهِ وَ إِخْوَانِهِ یَتَوَقَّعُ فِی کُلِّ سَاعَةٍ بِأَیَّةِ قِتْلَةٍ یُقْتَلُ وَ أَیَّةِ مُثْلَةٍ یُمَثَّلُ وَ أَنَا فِی عَافِیَةٍ وَ سَلَامَةٍ مِنْ ذَلِکَ فَلَکَ الْحَمْدُ.

وَ کَمْ مِنْ عَبْدٍ أَمْسَی وَ أَصْبَحَ یُبَاشِرُ الْقِتَالَ وَ یُقَاسِی الْحُرُوبَ قَدْ غَشِیَتْهُ الْأَعْدَاءُ بِالسُّیُوفِ وَ الرِّمَاحِ وَ النَّبْلِ وَ آلَةِ الْحَرْبِ مُتَقَنِّعٌ بِالْحَدِیدِ قَدْ بَلَغَ مَجْهُودَهُ لَا یَعْرِفُ حِیلَةً وَ لَا یَجِدُ مَهْرَباً قَدْ أُدْنِفَ بِالْجِرَاحَاتِ أَوْ مُتَشَحِّطٌ بِدَمِهِ تَحْتَ السَّنَابِکِ وَ الْأَرْجُلِ یَتَمَنَّی شَرْبَةَ مَاءٍ یَشْرَبُهَا أَوْ نَظْرَةً إِلَی أَهْلٍ وَ وَلَدٍ وَ أَنَا فِی عَافِیَةٍ مِنْ ذَلِکَ یَا رَبِّ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ کَمْ مِنْ عَبْدٍ أَمْسَی وَ أَصْبَحَ غَرِیباً مُسَافِراً شَاخِصاً عَنْ أَهْلِهِ وَ وَلَدِهِ مُتَحَیِّراً فِی الْمَفَاوِزِ تَائِهاً فِیهَا مَعَ الْوُحُوشِ وَ الْبَهَائِمِ وَ الْهَوَامِّ جَائِعاً ظَمْآنَ وَحِیداً فَرِیداً لَا یَعْرِفُ حِیلَةً وَ لَا یَهْتَدِی سَبِیلًا أَوْ فِی جَزَعٍ أَوْ جُوعٍ أَوْ عُرْیٍ أَوْ غَیْرِهِ مِنَ الشَّدَائِدِ وَ أَنَا مِمَّا هُوَ فِیهِ خِلْوٌ فِی عَافِیَةٍ مِنْ ذَلِکَ یَا رَبِّ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ کَمْ مِنْ عَبْدٍ أَمْسَی وَ أَصْبَحَ فِی ظُلُمَاتِ الْبِحَارِ وَ عَوَاصِفِ الرِّیَاحِ وَ أَهْوَالِ الْأَمْوَاجِ یَتَوَقَّعُ الْغَرَقَ وَ الْهَلَاکَ لَا یَقْدِرُ عَلَی حِیلَةٍ أَوْ مُبْتَلًی بِصَاعِقَةٍ أَوْ هَدْمٍ أَوْ حَرَقٍ أَوْ شَرَقٍ أَوْ غَرَقٍ أَوْ خَسْفٍ أَوْ مَسْخٍ أَوْ قَذْفٍ وَ أَنَا مِنْ ذَلِکَ فِی عَافِیَةٍ یَا رَبِّ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ کَمْ مِنْ عَبْدٍ أَمْسَی وَ أَصْبَحَ فَقِیراً عَائِلًا مَحْزُوناً عَارِیاً جَائِعاً ظَمْآنَ یَنْتَظِرُ مَنْ یَعُودُ عَلَیْهِ بِفَضْلٍ أَوْ عَبْدٍ لَکَ هُوَ أَوْجَهُ مِنِّی عِنْدَکَ وَ أَشَدُّ عِبَادَةً مَمْلُوکٍ مَقْهُورٍ قَدْ حُمِّلَ ثِقْلًا مِنْ تَعَبِ الْعَنَاءِ وَ شِدَّةِ الْعُبُودِیَّةِ وَ ثِقْلِ الضَّرِیبَةِ أَوْ مُبْتَلًی بِبَلَاءٍ شَدِیدٍ وَ أَنَا الْمَخْدُومُ الْمُنْعَمُ عَلَیْهِ فِی عَافِیَةٍ مِمَّا هُوَ فِیهِ یَا رَبِّ فَلَکَ الْحَمْدُ إِلَهِی وَ کَمْ مِنْ عَدُوٍّ انْتَضَی عَلَیَّ سَیْفَ عَدَاوَتِهِ وَ شَحَذَ لِی ظُبَاةَ مُدْیَتِهِ وَ أَرْهَفَ لِی شَبَاةَ حَدِّهِ وَ دَافَ لِی قَوَاتِلَ سُمُومِهِ وَ سَدَّدَ إِلَیَّ صَوَائِبَ سِهَامِهِ وَ لَمْ تَنَمْ عَنِّی عَیْنُ حِرَاسَتِهِ وَ أَضْمَرَ عَلَیَّ أَنْ یَسُومَنِی الْمَکْرُوهَ وَ یُجَرِّعَنِی ذُعَافَ مَرَارَتِهِ فَنَظَرْتَ

ص: 427

و گرفتاری های پوشانندی که آن را برطرف کردی و پیشامدهایی که آن را مقدر کردی، آنگاه که از تو خواستم تو را عاجز نکرد و آنگاه که آن را اراده کردی از تو باز داشته نشد تو را سپاس توانمندی که مغلوب نگردد و بردباری که شتاب نورزد.

چه بسیار پندارهای نیکی که تحقق بخشیدی و نداشتن هزینه ها که جبران کردی و افتاده ای که جان دادی و بیچارگی که تغییر دادی نمی پرسی از آنچه انجام می دهد و آنچه هزینه کردی از او نمی کاهد و از تو درخواست شد پس عطا کردی و درخواست نشدی پس آغاز نمودی و از فضل خود درخواست شد پس بخل نورزیدی. خودداری کردی به جز از بخشیدن و نعمت دادن و احسان و خودداری کردم جز از انجام محرمات و ارتکاب معاصی و تجاوز از حدود تو و غفلت از وعده های خوب و بد تو و اطاعت از دشمن من و دشمن تو شکرگزاری ناقص من تو را از نیکی کامل باز نداشت و این امر، مرا از ارتکاب آنچه تو را به خشم آورد منع نکرد. تو را سپاس ای پروردگار من توانمندی که غلبه نپذیرد و بردباری که شتاب نورزد .

خدایا پاک و منزهی و تو را سپاس می گویم فرخنده گشتی و چیره شدی والا گشتی و پاک و بزرگ شدی و با عظمت گشتی از آنچه ظالمان می گویند .

خدایا من دعا کننده ای هستم که اجابت نمودی، تو را سپاس می گویم و من در خواست کننده ای هستم که او را عطا کردی، تو را سپاس ومن گمراهی هستم که هدایت کردی تو را سپاس و من ضعیفی هستم که او را توانا کردی، تو را سپاس و من فقیری هستم که او را بی نیاز ساختی، تو را سپاس و من عریانی هستم که او را پوشاندی، تو را سپاس ومن بیماری هستم که او را شفا دادی، تو را سپاس .

آری سوگند به عزت تو انجام دادی، تو را سپاس. بر محمد و خاندان او درود فرست و مرا از شاکران قرار ده.

خدایا من رانده شده ای هستم که او را برگرداندی تو را سپاس و من مسافری هستم که او را همراهی کردی تو را سپاس، ومن بد کاری هستم که به او نیکی کردی تو را سپاس و من اندوهگینی هستم که در کار او گشایش نمودی تو را سپاس، من گرفتاری هستم که از او گره گشایی نمودی تو را سپاس، آری سوگند به عزتت که انجام دادی تو را سپاس، بر محمد و خاندان او درود فرست و مرا از سپاسگزاران قرار ده.

خدایا من ذلیلی هستم که او را عزت بخشیدی تو را سپاس، من تنها مانده ای هستم که او را کفایت کردی تو را سپاس، من مظلومی هستم که او را یاری کردی تو را سپاس، من فرو مایه ای هستم که او را رفعت بخشیدی تو را سپاس، از بین رونده ای هستم که او را رهانیدی تو را سپاس و من غرق شده ای هستم که او را گرامی داشتی تو را سپاس و من آن پیاده ای هستم که او را حمل کردی تو

ص: 429

إِلَی ضَعْفِی عَنِ احْتِمَالِ الْفَوَادِحِ وَ عَجْزِی عَنِ الِانْتِصَارِ مِمَّنْ قَصَدَ لِی بِمُحَارَبَتِهِ وَ وَحْدَتِی فِی کَثِیرٍ مِمَّنْ نَاوَانِی وَ إِرْصَادِهِ لِی فِیمَا لَمْ أُعْمِلْ فِکْرِی فِی الْإِرْصَادِ لَهُ بِمِثْلِهِ فَأَیَّدْتَنِی بِقُوَّتِکَ وَ شَدَدْتَ أَزْرِی بِنَصْرِکَ وَ صَیَّرْتَهُ بَعْدَ جَمْعٍ عَدِیدٍ وَحْدَهُ وَ أَعْلَیْتَ کَعْبِی عَلَیْهِ وَ وَجَّهْتَ مَا سَدَّدَ إِلَیَّ مِنْ مَکَایِدِهِ إِلَیْهِ فَرَدَدْتَهُ وَ لَمْ یَشْفِ غَلِیلَهُ وَ لَمْ یَبْرُدْ حَرَارَاتُ غُیُوظِهِ قَدْ عَضَّ عَلَی شَوَاهُ وَ أَدْبَرَ مُوَلِّیاً قَدْ أَخْلَفَتْ سَرَایَاهُ فَلَکَ الْحَمْدُ یَا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا یُغْلَبُ وَ ذِی أَنَاةٍ لَا یَعْجَلُ (1) وَ کَمْ مِنْ بَاغٍ بَغَانِی بِمَکَایِدِهِ وَ نَصَبَ لِی أَشْرَاکَ مَصَایِدِهِ وَ أَضْبَأَ إِضْبَاءَ السَّبُعِ لِطَرِیدَتِهِ انْتِظَاراً لِانْتِهَازِ فُرْصَتِهِ وَ هُوَ یُظْهِرُ بَشَاشَةَ الْمَلَقِ وَ یَکْشِرُ لِی سِنَّهُ وَ یَبْسُطُ لِی وَجْهَهُ مِنْ غَیْرِ طَلْقٍ فَلَمَّا رَأَیْتَ دَغَلَ سَرِیرَتِهِ وَ قُبْحَ مَا انْطَوَی عَلَیْهِ بِشَرِکِهِ أَبْطَلْتَ مَا أَصْبَحَ مُجْلِباً بِهِ لِی فِی بُغْیَتِهِ وَ أَرْکَسْتَهُ لِأُمِّ رَأْسِهِ فِی زُبْیَتِهِ وَ رَدَّیْتَهُ فِی مَهْوَی حُفْرَتِهِ وَ رَمَیْتَهُ بِحَجَرِهِ وَ رَمْیَتَهُ بِمَشَاقِصِهِ وَ کَبَبْتَهُ لِمَنْخِرِهِ وَ خَنَقْتَهُ بِوَتَرِهِ وَ رَتَقْتَهُ بِنَدَامَتِهِ وَ رَدَدْتَ کَیْدَهُ فِی نَحْرِهِ فَاسْتَحْلَی (2) وَ تَضَاءَلَ بَعْدَ نَخْوَتِهِ وَ انْقَمَعَ بَعْدَ اسْتِطَالَتِهِ ذَلِیلًا مَأْسُوراً فِی رِبْقِ حِبَالَتِهِ الَّتِی کَانَ یُؤَمِّلُ أَنْ یَرَانِی فِیهَا فِی یَوْمِ سَطْوَتِهِ وَ قَدْ کِدْتُ یَا رَبِّ لَوْ لَا رَحْمَتُکَ أَنْ یَحُلَّ بِی مَا حَلَّ بِسَاحَتِهِ فَلَکَ الْحَمْدُ یَا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا یُغْلَبُ وَ ذِی أَنَاةٍ لَا یَعْجَلُ وَ کَمْ مِنْ حَاسِدٍ أَشْرَقَ بِحَسَدِهِ وَ شَجِیَ مِنِّی بِغَیْظِهِ وَ سَلَقَنِی بِحَدِّ لِسَانِهِ وَ وَخَزَنِی وَ جَعَلَ عِرْضِی غَرَضاً لِمَرَامِیهِ وَ قَلَّدَنِی خِلَالًا لَمْ تَزَلْ فِیهِ فَأَتَیْتُکَ یَا رَبِّ مُسْتَجِیراً بِکَ وَاثِقاً بِسُرْعَةِ إِجَابَتِکَ مُتَوَکِّلًا عَلَی مَا لَمْ أَزَلْ أَتَعَرَّفُهُ مِنْ حُسْنِ دِفَاعِکَ عَالِماً أَنَّهُ لَمْ یُضْطَهَدْ مَنْ أَوَی إِلَی ظِلِّ کِفَایَتِکَ وَ لَمْ تَقْرَعِ الْقَوَارِعُ مَنْ لَجَأَ إِلَی مَعْقِلِ الِانْتِصَارِ بِکَ فَحَصَّنْتَنِی مِنْ بَأْسِهِ بِقُدْرَتِکَ فَلَکَ الْحَمْدُ یَا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا یُغْلَبُ وَ ذِی أَنَاةٍ لَا یَعْجَلُ.

وَ کَمْ مِنْ سَحَائِبِ مَکْرُوهٍ أَجْلَیْتَهَا وَ سَمَاءِ نِعْمَةٍ أَمْطَرْتَهَا وَ جَدَاوِلِ کَرَامَةٍ أَجْرَیْتَهَا وَ أَعْیُنِ أَجْدَاثٍ طَمَسْتَهَا وَ نَاشِئَةِ رَحْمَةٍ نَشَرْتَهَا وَ جُنَّةِ عَافِیَةٍ أَلْبَسْتَهَا وَ

ص: 428


1- 1. راجع ج 94 ص 320 ففیه مثل هذا الدعاء مشروحا.
2- 2. فاستخذی خ ل.

را سپاس، آری سوگند به عزتت تو انجام دادی تو را سپاس، بر محمد و خاندان او درود فرست و مرا از شکرگزاران قرارده.

خدایا من آن بیماری هستم که او را جان دادی تو را سپاس و من مبتلایی هستم که او را عافیت بخشیدی تو را سپاس و من زندانی هستم که او را خارج کردی تو را سپاس و من اسیری هستم که او را رهانیدی تو را سپاس و من مجردی هستم که او را متاهل قراردادی تو را سپاس، من کسی هستم که چیزی نبودم تا او را قرار دهی تو را سپاس، آری سوگند به عزت تو آن را انجام دادی تو را سپاس، بر محمد وخاندان او درود فرست و مرا از سپاسگزاران قرار ده.

پروردگارا فرخنده گشتی و والا شدی تو را سپاس بر آنچه عطا کردی و مبتلا ساختی، تو را سپاس بر خواسته ات در ما آنچه تلخ بود و شیرین بود، تو را سپاس بر مهلت دادن و مبتلا کردن، تو را سپاس بر اینکه بر عمرم افزودی و تو را سپاس بر آنچه به خاطر من به فراموشی سپردی و تو را سپاس بر قسمت نیکوی تو مادامی که به مسألت از تو راه نیافتم، تو را سپاس به معرفت آنچه در من است و به آن احاطه نداشتم، تو را سپاس برانداختن پوششت بر من در حالی که سزاوار آن نبودم و بر آثار نعمت هایت بر من در حالی که به شکرگزاری آن جز به تو نرسم، تو را سپاس بر تجدید آن ها بر من و تو را سپاس بر بخشش هایت در هر دو حالت.

و تو را سپاس بر نعمت اسلام که آن را به عنوان دین بر ما پسندیدی و پیامبر امی که او را امین ما راضی گشتی تو را سپاس بر آنچه که ما را به سوی آن فرا خواندی و ما را بدان نجات بخشیدی و او را بهترین پیامبری قرار دادی که بر انگیخته شد و بهترین امتی که که خارج شد و تو را سپاس بر لطف تو که ما را از صلب های مردان مشرک و رحم های زنان مشرک جدا کردی نسلی در نسلی تا این که ما را به زمان خود ملحق کردی و مارا از هلاکت بدان نجات دادی تو را سپاس آنطور که می پسندی و راضی می شوی.

خدایا ای سرور من تو کسی هستی که با حمد وستایش و ثنا و شکر بر من منت نهادی و تمامی این ها ای مولای من به همراه دیگر نعمت ها و منت ها و بخشش های توست که آن ها را نمی شمارم و توان شمردن آن ها را ندارم ای سرور من اولین وشریف ترین با فضیلت ترین و بزرگترین و بیشترین و شکوهمند ترین آنان منت نهادن بر من با شناخت پروردگارت و قدرت و عظمت و شناخت رسول و اقرار به او و معرفت اولیای تو و حجت های تو و برگزیدگان تو و اقتدا به آنان و تصدیق

ص: 430

غَوَاشِی کُرُبَاتٍ کَشَفْتَهَا وَ أُمُورٍ حَادِثَةٍ قَدَّرْتَهَا لَمْ تُعْجِزْکَ إِذْ طَلَبْتَهَا وَ لَمْ تَمْنَعْ مِنْکَ إِذْ أَرَدْتَهَا فَلَکَ الْحَمْدُ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا یُغْلَبُ وَ ذِی أَنَاةٍ لَا یَعْجَلُ.

وَ کَمْ مِنْ ظَنٍّ حَسَنٍ حَقَّقْتَ وَ مِنْ عُدْمِ إِمْلَاقٍ جَبَرْتَ وَ مِنْ صَرْعَةٍ نَعَشْتَ وَ مِنْ مَسْکَنَةٍ حَوَّلْتَ لَا تُسْأَلُ عَمَّا یفعل [تَفْعَلُ] وَ لَا یَنْقُصُکَ مَا أَنْفَقْتَ وَ لَقَدْ سُئِلْتَ فَأَعْطَیْتَ وَ لَمْ تُسْأَلْ فَابْتَدَیْتَ وَ اسْتُمِیحَ فَضْلُکَ فَمَا أَکْدَیْتَ أَبَیْتَ إِلَّا إِنْعَاماً وَ امْتِنَاعاً وَ تَطَوُّلًا وَ أَبَیْتُ إِلَّا تَقَحُّمَ حُرُمَاتِکَ وَ انْتِهَاکَ مَعَاصِیکَ وَ تَعَدِّیَ حُدُودِکَ وَ غَفْلَةً عَنْ وَعْدِکَ وَ وَعِیدِکَ وَ طَاعَةً لِعَدُوِّی وَ عَدُوِّکَ وَ لَمْ یَمْنَعْکَ إِخْلَالِی بِالشُّکْرِ مِنْ إِتْمَامِ إِحْسَانِکَ وَ لَا حَجَزَنِی ذَلِکَ عَنِ ارْتِکَابِ مَسَاخِطِکَ فَلَکَ الْحَمْدُ یَا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا یُغْلَبُ وَ ذِی أَنَاةٍ لَا یَعْجَلُ وَ سُبْحَانَکَ اللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِکَ تَبَارَکْتَ وَ تَجَبَّرْتَ وَ تَعَالَیْتَ وَ تَقَدَّسْتَ وَ تَکَبَّرْتَ وَ تَعَظَّمْتَ عَمَّا یَقُولُ الظَّالِمُونَ عُلُوّاً کَبِیراً اللَّهُمَّ وَ أَنَا الدَّاعِی الَّذِی أَجَبْتَ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ أَنَا السَّائِلُ الَّذِی أَعْطَیْتَهُ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ أَنَا الضَّالُّ الَّذِی هَدَیْتَهُ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ أَنَا الضَّعِیفُ الَّذِی قَوَّیْتَهُ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ أَنَا الْفَقِیرُ الَّذِی أَغْنَیْتَهُ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ أَنَا الْعَارِی الَّذِی کَسَوْتَهُ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ أَنَا السَّقِیمُ الَّذِی شَفَیْتَهُ فَلَکَ الْحَمْدُ أَجَلْ وَ عِزَّتِکَ لَقَدْ فَعَلْتَ فَلَکَ الْحَمْدُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِهِ وَ اجْعَلْنِی لَکَ مِنَ الشَّاکِرِینَ اللَّهُمَّ وَ أَنَا الطَّرِیدُ الَّذِی رَدَدْتَهُ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ أَنَا الْمُسَافِرُ الَّذِی صَحِبْتَهُ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ أَنَا الْمُسِی ءُ الَّذِی أَحْسَنْتَ إِلَیْهِ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ أَنَا الْمَهْمُومُ الَّذِی فَرَّجْتَ هَمَّهُ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ أَنَا الْمَکْرُوبُ الَّذِی نَفَّسْتَ کَرْبَهُ فَلَکَ الْحَمْدُ أَجَلْ وَ عِزَّتِکَ لَقَدْ فَعَلْتَ فَلَکَ الْحَمْدُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْنِی لَکَ مِنَ الشَّاکِرِینَ اللَّهُمَّ وَ أَنَا الذَّلِیلُ الَّذِی أَعْزَزْتَهُ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ أَنَا الْمَخْذُولُ الَّذِی کَفَیْتَهُ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ أَنَا الْمَبْغِیُّ عَلَیْهِ الَّذِی نَصَرْتَهُ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ أَنَا الْوَضِیعُ الَّذِی رَفَعْتَهُ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ أَنَا الْهَالِکُ الَّذِی خَلَّصْتَهُ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ أَنَا الْغَرِیقُ الَّذِی نَجَّیْتَهُ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ أَنَا الْمُهَانُ الَّذِی أَکْرَمْتَهُ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ أَنَا الرَّاجِلُ الَّذِی حَمَلْتَهُ فَلَکَ

ص: 429

آنان و تسلیم گفتارشان و ایمان آوردن به کتاب ها و رسولان توست سپس عافیت و گشایش رزق و فضل و تمامی کردار نیک زیبای توست.

تو را سپاس ای خدا و مولای من و تسبیح و تقدیسی و تهلیل و شکر و بخشش از آن توست همانطور که شایسته روی گرامی تو و عزت شکوه و عظمت توست و همانطور که تو شایسته آنی ای زنده ای پاینده و تو را سپاس به تمامی نعمتی که بر من و هر کدام از مخلوقاتت در گذشته و حال و تا روز قیامت بخشیدی.

خدا بزرگ است، سپاس مخصوص خداست، خدا پاک است و خدایی جز خدای یگانه نیست به تعداد آنچه آفریدی و نامیدی و مقدر کردی و نوشتی یا تو انجام دهنده آن در دنیا و آخرت هستی .

ای شنونده هر صدا، ای جمع کننده هر آنچه از دست رود ای آفریننده جان ها بعد از مرگ، ای کسی که چیزی او را از چیز دیگر مشغول نسازد و ای کسی که صدا ها براو مشتبه نگردد و تاریکی ها او را نپوشاند، ای کسی که چیزی را به خاطر چیز دیگر فراموش نکند، ای کسی که از عرش خود تا دل آسمان ها و زمین خدایی جز او خوانده نشود، بر محمد و خاندان او بنده تو و فرستاده تو و حبیب تو و خلیل تو و پیامبر تو و نجات یافته تو و امانت داری تو و برگزیده تو و ویژه تو و برگزیده تو و بهترین خلق خود درود فرست، او که بدان ما را از گمراهی و کوری هدایت کردی و به واسطه او ما را از تاریکی بینا کردی به او مارا از نادانی دانا کردی و بر راه میانه بزرگ و راه تقوا اقدام کردی و از سختی ها خارج ساختی و از لبه پرتگاه هلاکت ما را نجات دادی، به او که امین تو بر وحی و جایگاه راز تو و فرستاده تو بر مخلوقات و حجت تو بر بندگان و مبلغ امر تو و انجام دهنده پیمان توست او را رحمت جهانیان و نوری که مؤمنان بدان روشنایی طلبند و بشارت دهنده به ثواب فراوان خود قرار دادی که به عذاب دردناک تو انذار می دهد، او را برای رسالت های خود برگزیدی و برای دین خود خالص گردانیدی و او را مراقب بندگان خود قرار دادی و بر وحی خود ایمن گردانیدی و او را گواه و راهنمای خود و فراخواننده به سمت خود و حجت بر مردمان و واسطه میان خویش و بندگانت و گواه آنان و مسلط بر آن ها و اهل بیتش گردانیدی کسانی که پلیدی را از آن ها زدودی و پاک گردانیدی.

آن ها پاکان فرخنده، مطهران طاهر، هدایتگران راه یافته اند که گمراه نشدند و گمراه نمی کنند امین های تو بر زمین و ستون های تو بر مخلوقات هستند، کسانی که به واسطه آنان از

ص: 431

الْحَمْدُ أَجَلْ وَ عِزَّتِکَ لَقَدْ فَعَلْتَ فَلَکَ الْحَمْدُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْنِی لَکَ مِنَ الشَّاکِرِینَ اللَّهُمَّ وَ أَنَا الْمَرِیضُ الَّذِی نَعَشْتَهُ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ أَنَا الْمُبْتَلَی الَّذِی عَافَیْتَهُ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ أَنَا الْمَسْجُونُ الَّذِی أَخْرَجْتَهُ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ أَنَا الْأَسِیرُ الَّذِی فَکَکْتَهُ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ أَنَا الْأَعْزَبُ الَّذِی زَوَّجْتَهُ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ أَنَا الَّذِی لَمْ أَکُ شَیْئاً حَتَّی جَعَلْتَهُ فَلَکَ الْحَمْدُ أَجَلْ وَ عِزَّتِکَ لَقَدْ فَعَلْتَ فَلَکَ الْحَمْدُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْنِی لَکَ مِنَ الشَّاکِرِینَ رَبِّ تَبَارَکْتَ وَ تَعَالَیْتَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا أَسْدَیْتَ وَ أَولَیْتَ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا أَعْطَیْتَ وَ أَبْلَیْتَ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَشِیَّتِکَ فِینَا مَا أَمَرَّ مِنْهَا وَ مَا حَلَا وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی الْإِمْهَالِ وَ الِابْتِلَاءِ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا أَطَلْتَ مِنْ عُمُرِی وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا أَنْسَأْتَهُ مِنْ أَجْلِی وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی حُسْنِ قَسْمِکَ لِی مَا لَمْ أَهْتَدِ إِلَی مَسْأَلَتِکَ إِیَّاهُ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا لَمْ أُحِطْ بِمَعْرِفَتِهِ فِیَّ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی إِسْبَالِ سَتْرِکَ عَلَیَّ وَ لَمْ أَکُ أَهْلَهُ مِنْکَ وَ عَلَی آثَارِ نِعَمِکَ عَلَیَّ وَ لَمْ أَبْلُغْ شُکْرَهَا إِلَّا بِکَ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی تَجَدُّدِهَا عَلَیَّ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی تَطَوُّلِکَ بِهَا عَلَی الْحَالَتَیْنِ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی نِعْمَةِ الْإِسْلَامِ الَّذِی رَضِیتَهُ لَنَا دِیناً وَ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ الَّذِی ارْتَضَیْتَهُ لَنَا أَمِیناً وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا نَدَبْتَنَا إِلَیْهِ وَ أَنْقَذْتَنَا مِنْهُ بِهِ وَ جَعَلْتَهُ خَیْرَ نَبِیٍّ ابْتَعَثَ وَ جَعَلَنَا خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی لُطْفِکَ بِنَا فِی تَمْیِیزِکَ إِیَّانَا مِنْ أَصْلَابِ الْمُشْرِکِینَ وَ أَرْحَامِ الْمُشْرِکَاتِ سُلَالَةً مِنْ سُلَالَةٍ حَتَّی أَلْحَقْتَنَا بِعَصْرِهِ وَ أَنْقَذْتَنَا مِنَ الْهَلْکَةِ بِهِ فَلَکَ الْحَمْدُ عَدَدَ الْحَصَی وَ الثَّرَی وَ لَکَ الْحَمْدُ مِلْ ءَ الْآخِرَةِ وَ الدُّنْیَا وَ لَکَ الْحَمْدُ حَسَبَ مَا تَسْتَحِقُّ وَ تَرْضَی اللَّهُمَّ یَا سَیِّدِی أَنْتَ الَّذِی مَنَنْتَ عَلَیَّ بِتَحْمِیدِکَ وَ تَمْجِیدِکَ وَ الثَّنَاءِ عَلَیْکَ وَ الشُّکْرِ لَکَ وَ کُلُّ هَذَا یَا مَوْلَایَ مَعَ سَائِرِ إِنْعَامِکَ وَ مِنَنِکَ وَ أَیَادِیکَ الَّتِی لَا أُحْصِیهَا وَ لَا أُطِیقُ تَعْدَادَهَا أَوَّلُ ذَلِکَ یَا سَیِّدِی وَ أَشْرَفُهُ وَ أَفْضَلُهُ وَ أَعْظَمُهُ وَ أَکْثَرُهُ وَ أَجَلُّهُ الِامْتِنَانُ عَلَیَّ بِمَعْرِفَةِ رُبُوبِیَّتِکَ وَ قُدْرَتِکَ وَ عَظَمَتِکَ وَ مَعْرِفَةِ رَسُولِکَ وَ الْإِقْرَارِ بِهِ صلی الله علیه و آله وَ مَعْرِفَةِ أَوْلِیَائِکَ وَ حُجَجِکَ وَ أَصْفِیَائِکَ وَ الِایتِمَامِ بِهِمْ وَ التَّصْدِیقِ

ص: 430

هلاکت نجات دادی و به آن ها از تاریکی روشنایی بخشیدی درخت نبوت و جایگاه رسالت و محل رفت و آمد فرشتگان و معدن علم هستند که آن ها را یاوران دین خود پسندیدی، گواهان بر مخلوقاتت و به پاداران امرت و امینان حافظان سر خود و جایگاه رحمت و ودیعه گاه حکمت و ترجمان وحی و هدایت بندگان و مایه روشنی سرزمین خود می باشند .

بر آنان درود فرست شریف ترین با فضیلت ترین بیشترین و بزرگترین و نیکو ترین و زیبا ترین و سودمندترین و کامل ترین و پاک ترین و پاکیزه ترین و خوشبو ترین و پسندیده ترین آنچه درود فرستادی بر پیامبران و رسولان و برگزیدگان و دوستان و کسانی که در نزد تو جایگاه و کرامتی دارند، خدایا و درود فرست بر آنان درودی که که دوست داری تو و فرشتگانت و رسولانت و مخلوقاتت بدان بر آن ها درود فرستی و همان طور که محمد و خاندان او شایسته آنند.

خدایا ای سرور من محمد و خاندان محمد را سبب من به سوی خود و راه من به اطاعت خویش و دروازه ای که از آن وارد شدم و درجه ای که به واسطه آن رفعت گرفتم و رویی که بدان به سوی تو رو کردم و زبانی که بدان سخن گویم و پناهگاه و رکن و ذخیره و ماوا و پناهی از گناهان قرار ده که به آن ها اعتراف کنم و به آنچه مرا کردی بر زبان آن ها و می دانم که آن از جانب توست پس به رضایت محمد و خاندان او رضایت تو را امید دارم و به خشم آنان از عذاب تو می هراسم ای مولای من مرا از کسانی قرار ده که در روز قیامت - روزسختی ها- از بلاهای عظیم و دریده شدن پرده ها نجات یافتند و مرا از سختی های هولناک نجات بخش.

خدایا و تو ای سرورمن آن فرمانروای حقی هستی که ظلمی در حکم او نیست و ستمی در عدل تو راه ندارد و از آنچه انجام دهی بازخواست نشوی، مخلوقات را بر اساس آنچه از علم سابق تو در خواسته ات گذشت آفریدی تا آن ها را به سرنوشتشان بازگردانی و بر جایگاه خودشان منزلت بخشیدی از پاداش و عذاب خود و خدایا مرا به رحمتی اختصاص دادی که امید دارم به واسطه آن سعادت بر من پیشی گرفت با آنچه به من الهام کردی از ایمان به تو و رسول تو و به اهل بیت رسول تو صلواتک علیهم و تصدیق به آنچه از نزد تو آمد به راستی که در شناخت من از تو هیچ شکی وجود ندارد و در علمی که بر من منت نهادی جهلی نیست و در بصیرت به آن سستی و ضعفی راه ندارد، گوش وچشم مرا از آن پر کردی و قلبم را از محبت آن نوشاندی و بر تمامی اعضایم وارد کردی پس غیر آن را نمی شناسم و غیر آن را نمی خواهم از روی رضایت به آن و اکتفای به آن

ص: 432

لَهُمْ وَ التَّسْلِیمِ لِقَوْلِهِمْ وَ الْإِیمَانِ بِکُتُبِکَ وَ رُسُلِکَ ثُمَّ عَافِیَتِکَ وَ سَعَةِ رِزْقِکَ وَ فَضْلِکَ وَ جَمِیعِ صَنِیعِکَ الْحَسَنِ الْجَمِیلِ فَلَکَ الْحَمْدُ یَا إِلَهِی وَ مَوْلَایَ وَ لَکَ التَّسْبِیحُ وَ التَّقْدِیسُ وَ التَّهْلِیلُ وَ الشُّکْرُ وَ الْمِنَّةُ کَمَا یَنْبَغِی لِکَرَمِ وَجْهِکَ وَ عِزِّ جَلَالِکَ وَ عَظَمَتِکَ وَ کَمَا أَنْتَ أَهْلُهُ یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ وَ لَکَ الْحَمْدُ بِکُلِّ نِعْمَةٍ أَنْعَمْتَهَا عَلَیَّ وَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ کَانَ أَوْ یَکُونُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ اللَّهُ أَکْبَرُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عَدَدَ مَا خَلَقْتَ وَ سَمَّیْتَ وَ قَدَّرْتَ وَ کَتَبْتَ أَوْ أَنْتَ فَاعِلُهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ یَا سَامِعَ کُلِّ صَوْتٍ وَ یَا جَامِعَ کُلِّ فَوْتٍ یَا بَارِئَ النُّفُوسِ بَعْدَ الْمَوْتِ یَا مَنْ لَا یَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ وَ یَا مَنْ لَا تَشَابَهُ عَلَیْهِ الْأَصْوَاتُ وَ لَا تَغْشَاهُ الظُّلُمَاتُ یَا مَنْ لَا یَنْسَی شَیْئاً لِشَیْ ءٍ یَا مَنْ لَا یُدْعَی مِنْ لَدُنْ عَرْشِهِ إِلَی قَرَارِ سَمَاوَاتِهِ وَ أَرْضِهِ إِلَهٌ غَیْرُهُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ حَبِیبِکَ وَ خَلِیلِکَ وَ نَبِیِّکَ وَ نَجِیِّکَ وَ أَمِینِکَ وَ صِفْوَتِکَ وَ خَاصیتک [خَاصَّتِکَ] وَ خَالِصَتِکَ وَ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ الَّذِی هَدَیْتَنَا بِهِ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ الْعَمَی وَ بَصَّرْتَنَا بِهِ مِنَ الْغَشْیِ وَ عَلَّمْتَنَا بِهِ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ أَقَمْتَنَا بِهِ عَلَی الْمَحَجَّةِ الْعُظْمَی وَ سَبِیلِ التَّقْوَی وَ أَخْرَجْتَنَا بِهِ مِنَ الْغَمَرَاتِ وَ أَنْقَذْتَنَا بِهِ مِنْ شَفَا جُرُفِ الْهَلَکَاتِ أَمِینِکَ عَلَی وَحْیِکَ وَ مَوْضِعِ سِرِّکَ وَ رَسُولِکَ إِلَی خَلْقِکَ وَ حُجَّتِکَ عَلَی عِبَادِکَ وَ مُبَلِّغِ أَمْرِکَ وَ مُؤَدِّی عَهْدِکَ جَعَلْتَهُ رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ وَ نُوراً یَسْتَضِی ءُ بِهِ الْمُؤْمِنُونَ بَشِیراً بِالْجَزِیلِ مِنْ ثَوَابِکَ وَ یُنْذِرُ بِالْأَلِیمِ مِنْ عِقَابِکَ انْتَجَبْتَهُ لِرِسَالاتِکَ وَ اسْتَخْلَصْتَهُ لِدِینِکَ وَ اسْتَرْعَیْتَهُ عِبَادَکَ وَ ائْتَمَنْتَهُ عَلَی وَحْیِکَ وَ جَعَلْتَهُ الشَّاهِدَ لَکَ وَ الدَّلِیلَ عَلَیْکَ وَ الدَّاعِیَ إِلَیْکَ وَ الْحُجَّةَ عَلَی بَرِیَّتِکَ وَ السَّبَبَ فِیمَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ عِبَادِکَ وَ الشَّاهِدَ لَهُمْ وَ الْمُهَیْمِنَ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ الَّذِینَ أَذْهَبْتَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرْتَهُمْ تَطْهِیراً أُولَئِکَ الطَّیِّبُونَ الْمُبَارَکُونَ الطَّاهِرُونَ الْمُطَهَّرُونَ الْهُدَاةُ الْمُهْتَدُونَ غَیْرُ الضَّالِّینَ وَ لَا الْمُضِلِّینَ أُمَنَاؤُکَ فِی أَرْضِکَ وَ عُمُدُکَ فِی خَلْقِکَ الَّذِینَ اسْتَنْقَذْتَ بِهِمْ مِنَ

ص: 431

از هر چیزی که غیر آن است .

سپس با کتابت که ذکر حکیم است بر من منت نهادی و زبانم را بدان گویا نمودی و آن را نور چشم من قراردادی، سپس مرا بر معرفت پروردگاری و عظمت خود و توانایی ات در فرمانروایی و پادشاهی ات و کرم خود در کارهایت رهنمون ساختی و از آن بسیار به من بخشیدی، خدایا از تو می خواهم ای بخشنده نعمت ها قبل از شایسته آن شویم، ای آغازگر به رحمت قبل از آن که درخواست کنیم هنگامی که قراردادی آنچه را که مرا بدان کرامت بخشیدی و آن را بر من منت نهادی در حالی که از سوی تو کامل و پیوسته گشت و آن را بر خود واجب نمودی و اینکه هیچ شک و سستی و کوتاهی و تقصیری اخلاص و صداقت نیت و سلامت باطن مرا آلوده نگرداند تا مرا به اخلاص برآن بمیرانی و مرا بر اجابت رضایت خود برانگیزانی و برای آن که آن را نور و حجت و حجابی قرار دادی و برای این که آن را مایه عذاب من قرار ندادی با کوتاهی که از من بودی و سستی در شکرگزاری ام تا من و هرکس که از تو سرکشی کند و با امر تو مخالفت ورزد و تو را انکار نماید در جایگاهی مساوی در خشم تو قرارگیریم.

خدایا ای سرور من و مولای من من بنده گناهکار توام که به خطاهای خود اعتراف می کنم و به گناهان خویش اقرار دارم به سوی تو روی کردم و در درگاه تو اقامت کردم و برآنچه گناه کردم پشیمانم به نزد تو آمدم و اقرار می کنم به تمامی جنایت هایی که اعضایم کرده اند و از تو مغفرت می جویم و از تو می خواهم مرا نگاهداری تا به مثل آن برنگردم به رحمتت امید دارم و به حسن عبادت تو آرامش دارم و بر بخشش و کرم تو تکیه دارم و به حسن ظن تو اطمینان دارم و به رحمت تو که همه چیز را دربرگرفت پناه می جویم و فریاد می خواهم از تو بر طاعتت یاری می جویم و امیدم را از غیر تو می برم و از نیرو و قدرت و توانایی به سمت تو بیزاری می جویم و اقرار می کنم که نعمت های من از آن توست در برابر تو خاضع ام و خاکسارم.

از خودم چیزی نمی شناسم جز آنچه به من بدی رساند و از تو جز آنچه مرا شاد کند نمی دانم ؛ زیرا تو به من نیکی کردی و زیبایی نمودی و نعمت دادی و بسیار عطاکردی و روزی دادی و فراوان کردی و بخشیدی و افزودی بدون آنکه با کرداری مستحق آن شوم و نه به دلیل چیزی از نعمت هایی که به من دادی بلکه از روی فضل و کرم تو بود من نعمت های تو را در معصیت تو به کار گرفتم و به رزق تو بر خشم تو قوت گرفتم و عمرم را در آنچه دوست نداری تباه کردم و این امر مانع آن نشد تا زشتی های کار مرا بپوشانی و نیکو و زیبا را از من آشکار کردی که تو سزاوار آن هستی و من شایسته آن نیستم و

ص: 433

الْهَلْکَةِ وَ نَوَّرْتَ بِهِمْ مِنَ الظُّلْمَةِ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعُ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِکَةِ وَ مَعْدِنُ الْعِلْمِ ارْتَضَیْتَهُمْ أَنْصَاراً لِدِینِکَ وَ شُهَدَاءَ عَلَی خَلْقِکَ وَ قَوَّامِینَ بِأَمْرِکَ وَ أُمَنَاءَ حَفَظَةً لِسِرِّکَ وَ مَوْضِعَ رَحْمَتِکَ وَ مُسْتَوْدَعَ حِکْمَتِکَ وَ تَرَاجِمَةَ وَحْیِکَ وَ أَعْلَاماً لِعِبَادِکَ وَ مَنَاراً فِی بِلَادِکَ صَلِّ عَلَیْهِمُ اللَّهُمَّ أَشْرَفَ وَ أَفْضَلَ وَ أَکْثَرَ وَ أَعْظَمَ وَ أَحْسَنَ وَ أَجْمَلَ وَ أَنْفَعَ وَ أَکْمَلَ وَ أَزْکَی وَ أَطْهَرَ وَ أَبْهَی وَ أَطْیَبَ وَ أَرْضَی مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَنْبِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ وَ أَصْفِیَائِکَ وَ أَوْلِیَائِکَ وَ أَهْلِ الْمَنْزِلَةِ لَدَیْکَ وَ الْکَرَامَةِ عَلَیْکَ وَ صَلِّ اللَّهُمَّ عَلَیْهِمْ بِالصَّلَاةِ الَّتِی تُحِبُّ أَنْ تُصَلِّیَ بِهَا عَلَیْهِمْ أَنْتَ وَ مَلَائِکَتُکَ وَ رُسُلُکَ وَ خَلْقُکَ وَ کَمَا مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ أَهْلُهُ مِنْکَ اللَّهُمَّ اجْعَلْ یَا سَیِّدِی مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ سَبَبِی إِلَیْکَ وَ طَرِیقِی إِلَی طَاعَتِکَ وَ الْبَابَ الَّذِی آتِیکَ مِنْهُ وَ الدَّرَجَةَ الَّتِی أَرْتَفِعُ مِنْهَا وَ الْوَجْهَ الَّذِی أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِهِ وَ اللِّسَانَ الَّذِی أَنْطِقُ بِهِ وَ الْمَفْزَعَ وَ الرُّکْنَ وَ الذُّخْرَ وَ الْمَلْجَأَ وَ الْمَأْوَی مِنْ ذُنُوبِی أَقْرَرْتُ لَهُمْ بِذَلِکَ وَ بِمَا أَمَرْتَنِی بِهِ عَلَی أَلْسِنَتِهِمْ وَ أَشْهَدُ وَ أَعْلَمُ أَنَّ ذَلِکَ مِنْ عِنْدِکَ فَبِرِضَاءِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَرْجُو رِضَاکَ وَ بِسَخَطِهِمْ أَخَافُ عِقَابَکَ وَ اجْعَلْنِی یَا مَوْلَایَ مِمَّنْ تَخَلَّصَ مَعَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یَوْمَ الدَّوَائِرِ مِنْ عِظَمِ الْبَلَاءِ وَ هَتْکِ السَّتَائِرِ وَ نَجِّنِی مِنْ هَوْلِ الشَّدَائِدِ اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ یَا سَیِّدِی الْمَلِکُ الْحَقُّ الَّذِی لَا جَوْرَ فِی حُکْمِکَ وَ لَا حَیْفَ فِی عَدْلِکَ وَ لَا تُسْأَلُ عَمَّا تَفْعَلُ خَلَقْتَ الْخَلْقَ عَلَی مَا سَبَقَ فِی عِلْمِکَ مِنْ مَشِیَّتِکَ لِتَصْیِیرِکَ إِیَّاهُمْ إِلَی مَصَایِرِهِمْ وَ إِنْزَالِهِمْ مَنَازِلَهُمْ مِنْ ثَوَابِکَ وَ عِقَابِکَ وَ قَدْ خَصَصْتَنِی یَا إِلَهِی بِالرَّحْمَةِ الَّتِی أَرْجُو أَنْ یَکُونَ قَدْ سَبَقَتْ لِی بِهَا السَّعَادَةُ بِمَا أَلْهَمْتَنِی مِنَ الْإِیمَانِ بِکَ وَ بِرَسُولِکَ وَ بِأَهْلِ بَیْتِ رَسُولِکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِمْ وَ التَّصْدِیقِ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِکَ فَإِنَّهُ لَیْسَ فِی مَعْرِفَتِی بِهِ شَکٌّ وَ لَا فِیمَا مَنَنْتَ بِهِ عَلَیَّ مِنْ عِلْمِی جَهْلٌ وَ لَا فِی بَصِیرَتِی بِهِ وَهْنٌ وَ لَا ضَعْفٌ مَلَأْتَ مِنْهُ سَمْعِی وَ بَصَرِی وَ أَشْرَبْتَ حُبَّهُ قَلْبِی وَ أَوْلَجْتَهُ جَمِیعَ جَوَارِحِی فَلَا أَعْرِفُ غَیْرَهُ وَ لَا أَلْتَمِسُ سِوَاهُ رِضًی بِهِ وَ اقْتِصَاراً عَلَیْهِ

ص: 432

نعمت های در دستانم را فراوان کردی و این کار تو مانع از آن نشد تا در معصیت تو بیفزایم و افزودن بر معاصی سبب نشد تا پوشیدگی خود را ادامه دهی و دور کردن بلا از من و نیکی و کردار زیبا و نعمت دادن و افزودن تو پی در پی و چندین بار بود که به شماره در نمی آید و در هر چشم به هم زدن و لحظه و خواب وبیداری است من در معصیت های تو غوطه ورم، پوشیدگی تو بر من همیشگی است و نعمت هایت مرا فرا می گیرد و در تمامی حالات برمن فراوان است .

تو ای سرور من تو عادت به نعمت دادن داری و من عادت به گناهان و تو ای سرور من بهترین سرپرستان و من بدترین بندگان هستم، تو را می خوانم پس مرا اجابت می کنی، از تو درخواست می کنم پس مرا عطا می کنی و از تو طلب فزونی نمودم پس برمن افزودی و از تو خاموشی گزیدم و تو آغاز کردی و من شفیعی بزرگ تر کریم تر و بخشنده تر از تو نمی یابم.

خداوندا به خواسته ام به تو امید دارم و ای سرور من به درخواستم به تو روی می کنم و ای مولای من آرزویم را نزد تو می آورم، خدایا به تو می گویم از آنچه بدان آگاه تر از منی. پروردگارا فریاد خواهی من از توست و تو اطمینان و امید منی، به خواندن تو پناه می جویم و توسل من به حریم توست وبه محمد و خاندان او نزدیکی من است بدون آن که اجابت کنم یا استحقاقی برای اجابت تو دارم به گونه ای که دستم را به اطاعت تو دراز کنم یا گامم را از معصیت تو باز دارم یا از راندن تو پند گیرم یا از نهی تو دست بردارم، مگر پناه آوردن به توحید تو و روی آوردن به تو با محمد و خاندانش و چنگ زدن به آنان و معرفت تو به این است که بفهمم پروردگاری برای من جز تو نیست و فریاد رسی جز تو ندارم و روی آوردن به او در کتاب توست و امید من به وعده های لطیف تو و عفو کریمانه توست آن هنگام که ای سرور من به بندگان اسراف کار خود می گویی «ای بندگان من که بر خویشتن زیاده روی روا داشته اید از رحمت خدا نومید مشوید. در حقیقت، خدا همه گناهان را می آمرزد، که او خود آمرزنده مهربان است. و به جهت تفهیم و تکرار می گویی «و کسی جز خداوند گناهان را نمی بخشد» و بخشش وگستره فضل خود را به آنان می شناسانی، هنگامی که می گویی « از فضل خداوند مسألت کنید» و آن ها را از کرم وعطای خود خبر می سازی با این گفتار خود «و عطای پروردگارت منع نشده است» و آن ها را به دعای خود امر نمودی و اجابت خود را به آنان وعده می دهی و می گویی «مرا بخوانید تا اجابت کنم شما را» و آن ها را به نزدیکی خود به دعای دعاکننده و اجابت خود خبر می دهی و گفتی «و هرگاه بندگان من، از تو درباره من بپرسند، من نزدیکم، و دعای دعاکننده را به هنگامی که مرا بخواند اجابت می کنم، پس باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند.» و آن ها را بر

ص: 434

مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سِوَاهُ.

ثُمَّ مَنَنْتَ عَلَیَّ بِالذِّکْرِ الْحَکِیمِ کِتَابِکَ فَاسْتَوْدَعْتَهُ صَدْرِی وَ أَنْطَقْتَ بِهِ لِسَانِی وَ جَعَلْتَهُ قُرَّةَ عَیْنٍ لِی ثُمَّ دَلَلْتَنِی عَلَی مَعْرِفَةِ رُبُوبِیَّتِکَ وَ عَظَمَتِکَ وَ اقْتِدَارِکَ فِی مُلْکِکَ وَ سُلْطَانِکَ وَ کَرَمِکَ فِی فِعَالِکَ وَ مَنَحْتَنِی مِنْ ذَلِکَ کَثِیراً فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ یَا مَانِحَ النِّعَمِ قَبْلَ أَنْ نَسْتَحِقَّ وَ یَا مُبْتَدِئاً بِالرَّحْمَةِ قَبْلَ أَنْ نَسْأَلَ لَمَّا جَعَلْتَ مَا أَکْرَمْتَنِی بِهِ مِنْ ذَلِکَ وَ مَنَنْتَ بِهِ عَلَیَّ مُسْتَتِمّاً مِنْکَ مَوْصُولًا وَ حَتْماً عَلَی نَفْسِکَ وَاجِباً وَ أَنْ لَا یَشُوبَ إِخْلَاصِی وَ صِدْقَ نِیَّتِی وَ صِحَّةَ الضَّمِیرِ مِنِّی شَکٌّ وَ لَا وَهْنٌ وَ لَا تَقْصِیرٌ وَ لَا تَفْرِیطٌ حَتَّی تُمِیتَنِی عَلَی الْإِخْلَاصِ بِهِ وَ تَبْعَثُنِی عَلَی اسْتِیجَابِ رِضَاکَ وَ لَمَّا جَعَلْتَهُ نُوراً وَ حُجَّةً وَ حِجَاباً وَ لَمَّا لَمْ تَجْعَلْهُ وَبَالًا عَلَیَّ بِتَقْصِیرٍ کَانَ مِنِّی وَ ضَعْفاً مِنْ شُکْرِی فَأَکُونَ وَ مَنْ عَصَاکَ وَ خَالَفَ أَمْرَکَ وَ جَحَدَکَ بِمَنْزِلَةٍ سَوَاءٍ فِی غَضَبِکَ.

اللَّهُمَّ وَ أَنَا یَا سَیِّدِی وَ مَوْلَایَ الْمُذْنِبُ عَبْدُکَ الْمُسِی ءُ الْمُعْتَرِفُ بِخَطَایَایَ الْمُقِرُّ بِذُنُوبِی أَقْبَلْتُ إِلَیْکَ تَائِباً مِنْ جَمِیعِ مَا ارْتَکَبْتُ وَ أَنَخْتُ بِفِنَائِکَ نَادِماً عَلَی مَا أَذْنَبْتُ وَ أَتَیْتُکَ مُقِرّاً بِجَمِیعِ مَا أَجْنَتْ جَوَارِحِی مُسْتَغْفِراً لَکَ مِنْهَا مُسْتَعْصِماً بِکَ مِنَ الْعَوْدِ فِی مِثْلِهَا رَاجِیاً لِرَحْمَتِکَ سَاکِناً إِلَی حُسْنِ عِبَادَتِکَ مُعَوِّلًا عَلَی جُودِکَ وَ کَرَمِکَ وَاثِقاً لِحُسْنِ الظَّنِّ بِکَ وَ بِرَحْمَتِکَ الَّتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ ءٍ لَاجِیاً مُسْتَغِیثاً مُسْتَعِیناً بِکَ عَلَی طَاعَتِکَ مُنْقَطِعاً رَجَایَ إِلَّا مِنْکَ بَرِیئاً إِلَیْکَ مِنَ الْحَوْلِ وَ الْقُوَّةِ وَ الْقُدْرَةِ مُقِرّاً بِأَنَّ مَا بِی مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنْکَ خَاضِعاً لَکَ ذَلِیلًا بَیْنَ یَدَیْکَ لَا أَعْرِفُ مِنْ نَفْسِی إِلَّا کُلَّ الَّذِی یَسُوؤُنِی وَ لَا أَعْرِفُ مِنْکَ إِلَّا کُلَّ الَّذِی یَسُرُّنِی لِأَنَّکَ أَحْسَنْتَ إِلَیَّ وَ أَجْمَلْتَ وَ أَنْعَمْتَ فَأَسْبَغْتَ وَ رَزَقْتَ فَوَفَّرْتَ وَ أَعْطَیْتَ فَأَجْزَلْتَ بِلَا اسْتِحْقَاقٍ لِذَلِکَ بِعَمَلٍ مِنِّی وَ لَا لِشَیْ ءٍ مِمَّا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ بَلْ تَفَضُّلًا مِنْکَ وَ کَرَماً فَأَنْفَقْتُ نِعَمَکَ فِی مَعَاصِیکَ وَ تَقَوَّیْتُ بِرِزْقِکَ عَلَی سَخَطِکَ وَ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِیمَا لَا تُحِبُّ فَلَمْ یَمْنَعْکَ ذَلِکَ مِنِّی أَنْ سَتَرْتَ عَلَیَّ قَبَائِحَ عَمَلِی وَ أَظْهَرْتَ مِنِّی الْحَسَنَ الْجَمِیلَ الَّذِی أَنْتَ أَهْلُهُ لَا مَا أَنَا أَهْلُهُ وَ سَوَّغْتَنِی مَا فِی یَدَیَ

ص: 433

مناجات نیک خود رهنمون شدی و آنچه بدان تو را می خوانند و گفتی «خدا را بخوانید یا رحمان را بخوانید، هر کدام را بخوانید، برای او نام های نیکوتر است».

از تو می خواهم ای خدا، ای بخشنده، ای مهربان، ای صاحب شکوه و بزرگی، ای صاحب اسم های نیکو و مثل های والا و نعمت ها و بزرگمنشی، با تو مناجات کردم در حالی که بر خودم ظلم نمودم و من به فضل تو نیازمندم و به گشایش تو حاجتمندم به آمرزش و عفو تو اطمینان دارم و به رحمت تو امید دارم از تو می خواهم خداوندا به تمای دعاهایی که برای یکی از پیامبران و رسولان و برگزیدگان و نزدیکان خود اجابت کردی و به آنچه در کتاب نازل شده خود بر پیامبرت محمد از آغاز تا پایان آن و در آن اسم اعظم و کلمات کل کامل توست و آنچه ترسیده می شود و امید می رود.

از تو می خواهم ای سرورمن بدان چه برخود سوگند خوردی و به رحمت و استجابت خود فراخواندی و نزدیکی خود را وعده دادی و عفو خود که به سوی آن فراخواندی و دعای خود که به آن امر نمودی و پذیرفتن توبه کسانی که به سوی تو بازگشتند، خداوندا از تو می خواهم به تمامی دعایی که امیدواری بدان ها توسل جست و تو او را بدان چه امید داشت رساندی و فریاد زننده ای که به فریاد او رسیدی و غم زده ای که بر آه او رحم کردی و گرفتاری که از قلب او گشایش ایجاد کردی و بیمناک هراسانی که ترس او را آرام کردی و نیازمندی که به فضل خود نیاز او را از بین بردی و فقیر ی که با بی نیازی و فراخی خود نیاز او را برطرف کردی و مبتلایی که عافیتت را به سمت او هدایت کردی، عافیتمندی که نعمتت را بر او کامل کردی و گناهکار خطاکاری که گناه و لغزش او را آمرزیدی و لغزش او را چشم پوشیدی و فتنه زده ای که نگاه داشتی و زندانی در اسارتی که رها کردی و گرفتار خواسته ای که حفظ کردی و اجر دادی و نگاه داشتی و دعا کننده با گریه و زاری که دعای او را مستجاب کردی و فریاد خواه گرفتاری که او را یاری کردی و از او گره گشودی و چیره مغلوبی که او را پیروز گرداندی و پناهنده شکست خورده ای که او را غالب کردی و فرو مایه ذلیلی که عزت بخشیدی و غریب دوری که او را نزدیک کردی و ترسان در انتظاری که به فریاد او رسیدی و ترس و خوف او را آرام گردانیدی و ضعیف زمین خورده ای که او را رفعت بخشیدی و قوی کردی.

از تو می­خواهم بر محمد و خاندان او درود فرستی و بیامرزی و گناهانی که نعمت ها را تغییر می دهند و بیامرزی گناهانی که سبب عذاب می شوند و بیامرزی گناهانی را که قسمت ها را حبس می کنند و بیامرزی گناهانی که عصمت را پاره می کند و بیامرزی گناهانی که مانع بخشش می شوند و بیامرزی گناهانی که بلا را فرو می­آورند و بیامرزی گناهانی که مانع دعا می شوندو بیامرزی گناهانی که نیستی را سرعت می بخشد و بیامرزی گناهانی که امید را قطع می کند و بیامرزی گناهانی را که

ص: 435

مِنْ نِعَمِکَ وَ لَمْ یَمْنَعْنِی ذَلِکَ مِنْ فِعْلِکَ أَنِ ازْدَدْتُ فِی مَعَاصِیکَ تَمَادِیاً وَ لَمْ یَمْنَعْکَ تَمَادِیَّ فِی مَعَاصِیکَ عَنْ إِدَامَةِ سِتْرِکَ وَ مُدَافَعَتِکَ عَنِّی الْبَلَاءَ وَ إِحْسَانِکَ وَ إِجْمَالِکَ وَ إِنْعَامِکَ وَ إِفْضَالِکَ مَرَّةً مِنْ بَعْدِ مَرَّةٍ وَ مِرَاراً لَا تُحْصَی کَثِیرَةً وَ فِی کُلِّ طَرْفَةٍ وَ لَحْظَةٍ وَ نَوْمَةٍ وَ یَقَظَةٍ أَنَا مُتَقَلِّبٌ فِی مَعَاصِیکَ وَ سِتْرُکَ دَائِمٌ عَلَیَّ وَ نِعَمُکَ شَامِلَةٌ لِی سَابِغَةٌ لَدَیَّ فِی جَمِیعِ حَالاتِی فَأَنْتَ یَا سَیِّدِی الْعَوَّادُ بِالنِّعَمِ وَ أَنَا الْعَوَّادُ بِالْمَعَاصِی وَ أَنْتَ یَا سَیِّدِی خَیْرُ الْمَوَالِی وَ أَنَا شَرُّ الْعَبِیدِ أَدْعُوکَ فَتُجِیبُنِی وَ أَسْأَلُکَ فَتُعْطِینِی وَ أَسْتَزِیدُکَ فَتَزِیدُنِی وَ أَسْکُتُ عَنْکَ فَتَبْتَدِئُنِی فَلَسْتُ أَجِدُ شَافِعاً أَوْکَدَ وَ لَا أَعْظَمَ وَ لَا أَکْرَمَ وَ لَا أَجْوَدَ مِنْکَ آمُلُکَ اللَّهُمَّ بِطَلِبَتِی وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ سَیِّدِی بِمَسْأَلَتِی وَ أُحْضِرُکَ یَا مَوْلَایَ رَغْبَتِی وَ أُبِثُّکَ إِلَهِی مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنْ شَأْنِی وَ بِکَ رَبِّ اسْتِغَاثَتِی وَ إِلَیْکَ لَهْفِی وَ اسْتِکَانَتِی وَ أَنْتَ ثِقَتِی وَ رَجَائِی وَ بِدُعَائِکَ تَحَرُّمِی وَ بِحُرْمَتِکَ تَوَسُّلِی وَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ تَقَرُّبِی مِنْ غَیْرِ ما اسْتِیجَابٍ مِنِّی وَ لَا اسْتِحْقَاقٍ لِإِجَابَتِکَ بِبَسْطِ یَدٍ إِلَی طَاعَتِکَ أَوْ قَبْضِ قَدَمٍ مِنْ مَعْصِیَتِکَ أَوِ اتِّعَاظٍ بِزَجْرِکَ أَوْ إِحْجَامٍ عَنْ نَهْیِکَ إِلَّا لَجَئِی إِلَی تَوْحِیدِکَ وَ تَوَجُّهِی إِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ تَمَسُّکِی بِهِمْ وَ مَعْرِفَتُکَ بِمَعْرِفَتِی أَنَ لَا رَبَّ لِی سِوَاکَ وَ لَا غَوْثَ إِلَّا عِنْدَکَ وَ رُکُونِی إِلَی أَمْرِکَ فِی کِتَابِکَ وَ رَجَائِی لِمَا سَبَقَ فِیهِ مِنْ لَطِیفِ عِدَتِکَ وَ کَرِیمِ عَفْوِکَ إِذْ تَقُولُ یَا سَیِّدِی لِمُسْرِفِی عِبَادِکَ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ وَ تَقُولُ إِفْهَاماً وَ عِدَةً وَ تَکْرِیراً وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَ تُعَرِّفُهُمْ جُودَکَ وَ سَعَةَ فَضْلِکَ حِینَ تَقُولُ وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ وَ تُخْبِرُهُمْ بِکَرَمِکَ وَ فَیْضِ عَطَائِکَ بِقَوْلِکَ وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحْظُوراً وَ تَأْمُرُهُمْ بِدُعَائِکَ وَ تَعِدُهُمْ إِجَابَتَکَ فَتَقُولُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ وَ تُخْبِرُهُمْ بِقُرْبِکَ مِنْ دُعَاءِ دَاعِیکَ وَ إِجَابَتِکَ إِیَّاهُ فَقُلْتَ وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ وَ دَلَلْتَهُمْ عَلَی حُسْنِ مُنَاجَاتِکَ

ص: 434

سختی را به جای می گذارد و بیامرزی گناهانی که هوا را تاریک می کند و بیامرزی گناهانی که پرده را کنار می زند و بیامرزی برای من گناهانی که قطرات آسمان را حبس می کنند.

ای پناه هر پناه جو و ای امید هر امیدوار، مرا از شر آنچه قدر بر آن جاری می شود عافیت دار و ترسم را ایمن بدار و مرا به خودت نزدیک کن و مرا به دعای خود موفق بدار و اینچنین در حق پدر و مادر و همسر و فرزندان و برادران دینی و خواهران و برادران مؤمن من و کسانی که تحت سرپرستی من هستند انجام ده گوش های قلبم را به یاد خود باز کن و خیر دنیا وآخرت را روزی ام گردان.

ای بهترین آنکه در تنهایی ام با او خلوت کردم، ای بهترین کسی که در درونم با او مناجات کردم، ای بهترین کسی که دیده ام را به او دوختم و ای بهترین کسی که با دستم به او اشاره کردم، ای بهترین کسی که دستم را به سوی او دراز کردم، ای بهتر از پدر و مادرم و تمامی مردم ای سرور و امید من، این گناهکار خطاکار با حسن ظنی که به تو دارد دستش را به سوی تو دراز کرده است و کسی که بر خود ظلم می نماید در مقابل تو نشسته است در حالی که به کردار ناشایستش اقرار دارد این ظالم در حق خویش دو دستش را به سوی تو دراز کرد این کسی که گناهان را تکرار می کند در برابر تو زانو زد از ترس روزی که مخلوقات در برابر تو زانو می زنند، هراسان نالان بیمناک از این که او را به عملش پاداش دهی یا شاهدی از خودش بر او برانگیزانی آن کسی که می ترسد دست مبتلا به جنایت خویش را گردانده است در حالی که جرم خود را از بندگان و کنیزان تو پنهان می دارد و گناهان بزرگش را بر تو عرضه می دارد آن مرتکب خطاها سرش را بالا گرفت گناهکار به سوی تو اشاره کرد و با انگشتش ناله کرد چشمش را به سوی تو دوخت و اشکش جاری گشت و زبانش به سخن آمد در حالی که طلب مفرت می کند پشیمان است توبه می کند از آنچه بر او شمردی .

ای سرور من به تو پناه می آورم و از تو پناه می جویم پس بر محمد و خاندان محمد درود فرست و پروردگارا گناهان مرا بیامرز و آنچه چشمانم به آن نگریست و پایم به سمت آن گام برداشت و گوشم آن را نپوشید و پوستم در تماس با آن قرار گرفت بیامرز.

خدایا طلب مغفرت می کنم از هر آنچه به دنبال رضای تو بودم و چیزی غیر آن با آن در آمیخت و طلب مغفرت می کنم از آنچه مرا از آن نهی کردی و من به آن روی آوردم به سبب پیروی از خشنودی بنده ای از بندگانت یا کنیزی از کنیزانت و در معرض خشم تو قرار گرفتم و طلب مغفرت می کنم از آنچه به تو دادم و سپس به آن وفا نکردم و طلب مغفرت می کنم از آنچه بر آن اطلاع یافتی از قبیحی که در برابر تو انجام دادم و از خلق تو پنهان کردم طلب آمرزش می کنم، خداوندا از هر آنچه بر آن اطلاع یافتی از روی باطن و پلیدی درون در کوتاهی در

ص: 436

وَ مَا بِهِ یَدْعُونَکَ فَقُلْتَ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَیًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنی وَ أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ یَا ذَا الْأَسْمَاءِ الْحُسْنَی وَ الْأَمْثَالِ الْعُلْیَا وَ الْآلَاءِ وَ الْکِبْرِیَاءِ نَاجَیْتُکَ مُسْرِفاً عَلَی نَفْسِی مُفْتَقِراً مُحْتَاجاً إِلَی فَضْلِکَ فَقِیراً إِلَی سَعَتِکَ وَاثِقاً بِمَغْفِرَتِکَ وَ عَفْوِکَ رَاجِیاً لِرَحْمَتِکَ وَ أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِکُلِّ دَعْوَةٍ اسْتَجَبْتَ بِهَا لِأَحَدٍ مِنْ أَنْبِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ وَ أَصْفِیَائِکَ وَ أَهْلِ الزُّلْفَةِ عِنْدَکَ وَ بِمَا فِی کِتَابِکَ الْمُنْزَلِ عَلَی نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله مِنْ فَاتِحَتِهِ إِلَی خَاتِمَتِهِ فَفِیهِ اسْمُکَ الْأَعْظَمُ وَ کَلِمَاتُکَ التَّامَّةُ وَ مَا یُخَافُ وَ یُرْجَی وَ أَسْأَلُکَ یَا سَیِّدِی بِمَا آلَیْتَ بِهِ عَلَی نَفْسِکَ وَ دَعَوْتَ إِلَیْهِ مِنْ رَحْمَتِکَ وَ اسْتِجَابَتِکَ وَ وَعَدْتَ مِنْ قُرْبِکَ وَ نَدَبْتَ إِلَیْهِ مِنْ عَفْوِکَ وَ أَمَرْتَ بِهِ مِنْ دُعَائِکَ وَ قَبِلْتَ مِنْ تَوْبَةِ مَنْ تَابَ إِلَیْکَ أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِکُلِّ دَعْوَةٍ تَوَسَّلَ بِهَا إِلَیْکَ رَاجٍ بَلَّغْتَهُ أَمَلَهُ وَ صَارِخٍ أَغَثْتَ صَرْخَتَهُ وَ مَلْهُوفٍ رَحِمْتَ لَهْفَتَهُ وَ مَکْرُوبٍ رَوَّحْتَ عَنْ قَلْبِهِ وَ وَجِلٍ مُرْتَاعٍ آمَنْتَ رَوْعَتَهُ وَ مُحْتَاجٍ سَدَدْتَ بِفَضْلِکَ خَلَّتَهُ وَ فَقِیرٍ نَفَیْتَ بِغِنَاکَ وَ سَعَتِکَ فَقْرَهُ وَ مُبْتَلًی أَهْدَیْتَ عَافِیَتَکَ إِلَیْهِ وَ مُعَافًی أَتْمَمْتَ نِعْمَتَکَ عَلَیْهِ وَ مُذْنِبٍ خَاطِئٍ غَفَرْتَ ذَنْبَهُ وَ زَلَّتَهُ وَ أَقَلْتَ عَثْرَتَهُ وَ مَفْتُونٍ عَصَمْتَهُ وَ مَحْبُوسٍ مَأْسُورٍ أَطْلَقْتَ أَسْرَهُ وَ مُرَهَّقٍ مَطْلُوبٍ حَفِظْتَهُ وَ أَجَرْتَهُ وَ وَقَیْتَهُ وَ داعی [دَاعٍ] مُبْتَهِلٍ اسْتَجَبْتَ دَعْوَتَهُ وَ مُسْتَغِیثٍ مَکْرُوبٍ أَعَنْتَهُ وَ فَرَّجْتَ عَنْهُ وَ مُضْطَهَدٍ مَقْهُورٍ نَصَرْتَهُ وَ مُکْتَنَفٍ مَغْلُوبٍ غَلَبْتَ لَهُ وَ مُسْتَهَانٍ ذَلِیلٍ أَعْزَزْتَهُ وَ غَرِیبٍ نَازِحٍ أَدْنَیْتَهُ وَ خَائِفٍ مُتَرَقِّبٍ أَغَثْتَهُ وَ آمَنْتَ رَوْعَتَهُ وَ خَوْفَهُ وَ صَرِیعٍ ضَعِیفٍ رَفَعْتَ صَرْعَتَهُ وَ قَوَّیْتَهُ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تَغْفِرَ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ وَ تَغْفِرَ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُحْدِثُ النِّقَمَ وَ تَغْفِرَ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الْقِسَمَ وَ تَغْفِرَ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِکُ الْعِصَمَ وَ تَغْفِرَ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تَمْنَعُ الْعَطَاءَ وَ تَغْفِرَ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ الْبَلَاءَ وَ تَغْفِرَ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْجُبُ الدُّعَاءَ وَ تَغْفِرَ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُعَجِّلُ الْفَنَاءَ وَ تَغْفِرَ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تَقْطَعُ الرَّجَاءَ وَ تَغْفِرَ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُورِثُ

ص: 435

بندگی تو و تسبیح و تقدیس تو خداوندا از تو طلب آمرزش می کنم از ظلم های فراوان میان من و بندگانت .

خدایا هر بنده ای از بندگانت یا کنیزی از کنیزانت که از جانب من ظلم و حقی باشد که به عهد ستم کرده باشد یا اشتباهی باشد که از من سرزده است تا اینکه به مال و بدن یا آبروی او رسید از ظلم و اثر سوء آن خارج نشدم مرد یا حضور نداشت یا حضور داشت و حلالیت نگرفتم و او را راضی نکردم پس بر محمد و خاندان او درود فرست او را از من به آنچه در نزد خودت است راضی کن به راستی که در نزد توست ای سرور من آنچه او را راضی می کنم و من ندارم چیزی که او را راضی گردانم ای سرور من حق خود را بر من ببخش و خلقت را از من راضی کن.

پروردگارا بر خود اسراف نمودم و در حق خویش کوتاهی کردم، روزگارم به کوتاهی در حق تو گذشت و چیزی ندارم تا برهانت را از خود دور کنم و نه چیزی که تلافی کنم آنچه از من کوتاهی شد، جز امید به عفو تو که در کتاب خود تاکید کردی آن جا که می گویی «ای بندگان من که بر خویشتن زیاده روی روا داشته اید از رحمت خدا نومید مشوید» بر محمد و خاندان محمد درور فرست و در باقی مانده عمرم سروری از عملم قرار ده که به واسطه آن به رضایت تو دست یابم و مستحق گذشت تو شوم.

ای شایسته تقوا و آمرزش، ای زیبنده عفو و گذشت، کسانی که نیکی بر آن ها پیشی گرفت آن ها از آن دور هستند به خاطر بخششی که بر آن ها داری نه به خاطر کردار آنان آن ها را به اطاعت خویش توفیق دادی و از معصیت خود دور کردی و راه نزدیک شان به خود را برای آنان آسان گرداندی و اگر یکی از آن ها نیستم پس به فضل خود مرا به آن ها وارد کن به راستی که تو پیدا می کنی کسی که او را بدبخت کنی و من نمی یابم کسی که مرا سعادتمند گرداند ای شایسته تقوا و آمرزش و ای زیبنده عفو و گذشت تو را معصیت نکردم به خاطر کوچک پنداشتن نهی تو، ولی به گذشت تو اطمینان دارم و از روی ترس تو را اطاعت کردم و مرا از تو نبرد مگر امید رسیدن به تو و اگر شتاب می کردی و مهلت نمی دادی رمنده ای از تو نمی رمید و نزاع ستیزه جو بیشتر نمی شد، ای بهترین مولا و پناهگاه و محل امن من، هیچ پناهی نیست مگر به اطاعت از تو و هیچ راهی به سوی تو وجود ندارد مگر به ترک معصیت تو پس بر محمد و خاندان او درود فرست و اطاعتت را بر من الهام کن و مرا از معصیت خود باز دار به راستی اگر مرا خوار کنی از هدایت باز می مانم و اگر مرا هدایت کنی کسی بر من ظلم نمی کند.

ای بهترین مولا و کسی که دارای اسم های نیکوست، غیر از تو راهی نیست و بی میلی به تو وجود ندارد،

ص: 437

الشَّقَاءَ وَ تَغْفِرَ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُظْلِمُ الْهَوَاءَ وَ تَغْفِرَ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تَکْشِفُ الْغِطَاءَ وَ تَغْفِرَ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ قَطْرَ السَّمَاءِ یَا مَلْجَأَ کُلِّ لَاجٍ وَ رَجَاءَ کُلِّ رَاجٍ عَافِنِی مِنْ شَرِّ مَا یَجْرِی بِهِ الْقَدَرُ وَ آمِنْ خَوْفِی وَ قَرِّبْنِی مِنْکَ وَ وَفِّقْنِی لِدُعَائِکَ وَ افْعَلْ مِثْلَ ذَلِکَ بِوَالِدَیَّ وَ أَهْلِی وَ وُلْدِی وَ إِخْوَانِی فِی دِینِی وَ إِخْوَتِی وَ أَخَوَاتِیَ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَهْلِ وَلَایَتِی وَ افْتَحْ مَسَامِعَ قَلْبِی لِذِکْرِکَ وَ ارْزُقْنِی خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ یَا خَیْرَ مَنْ خَلَوْتُ بِهِ فِی وَحْدَتِی وَ یَا خَیْرَ مَنْ نَاجَیْتُهُ فِی سَرِیرَتِی وَ یَا خَیْرَ مَنْ شَخَصْتُ إِلَیْهِ بِبَصَرِی وَ یَا خَیْرَ مَنْ أَشَرْتُ إِلَیْهِ بِکَفِّی وَ یَا خَیْرَ مَنْ مَدَدْتُ إِلَیْهِ یَدِی یَا خَیْراً [لِی] مِنْ أَبِی وَ أُمِّی وَ مِنَ النَّاسِ کُلِّهِمْ أَجْمَعِینَ یَا سَیِّدِی وَ رَجَائِی قَدْ مَدَّ الْخَاطِئُ الْمُذْنِبُ إِلَیْکَ یَدَهُ بِحُسْنِ ظَنِّهِ بِکَ قَدْ جَلَسَ الْمُسْرِفُ عَلَی نَفْسِهِ بَیْنَ یَدَیْکَ مُقِرّاً لَکَ بِسُوءِ عَمَلِهِ قَدْ رَفَعَ الظَّالِمُ لِنَفْسِهِ الْکَفَّیْنِ إِلَیْکَ وَ قَدْ جَثَا الْعَوَّادُ بِالْمَعَاصِی بَیْنَ یَدَیْکَ خَوْفاً مِنْ یَوْمٍ تَجْثُو الْخَلَائِقُ بَیْنَ یَدَیْکَ فَزِعاً مُشْفِقاً حَذِراً مِنْ أَنْ تُجَازِیَهُ بِعَمَلِهِ أَوْ تَبْعَثَ شَاهِداً عَلَیْهِ مِنْ نَفْسِهِ قَدْ قَلَّبَ الْمُشْفِقُ یَدَیْهِ الْمُبْتَلَی بِجِنَایَتِهِ الْمُسْتَخْفِی مِنْ عِبَادِکَ وَ إِمَائِکَ بِجُرْمِهِ الْمُبَارِزُ لَکَ بِعَظِیمِ ذُنُوبِهِ قَدْ رَفَعَ الْمُجْتَرِحُ السَّیِّئَاتِ رَأْسَهُ قَدْ أَشَارَ إِلَیْکَ الْعَاصِی وَ تَضَرَّعَ بِإِصْبَعِهِ قَدْ مَدَّ إِلَیْکَ طَرْفَهُ وَ فَاضَتْ عَبْرَتُهُ قَدْ نَطَقَ لِسَانُهُ مُسْتَغْفِراً نَادِماً تَائِباً مِمَّا أَحْصَیْتَ عَلَیْهِ یَا سَیِّدِی أَعُوذُ بِکَ وَ بِکَ أَلُوذُ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی یَا رَبِّ وَ اغْفِرْ لِی مَا نَظَرَتْ إِلَیْهِ عَیْنَایَ وَ مَا مَشَتْ إِلَیْهِ قَدَمِی وَ أَصْغَی إِلَیْهِ سَمْعِی وَ بَاشَرَهُ جِلْدِی اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَغْفِرُکَ مِمَّا أَرَدْتُ بِهِ وَجْهَکَ فَخَالَطَهُ مَا لَیْسَ لَکَ وَ أَسْتَغْفِرُکَ مِمَّا نَهَیْتَنِی عَنْهُ فَأَتَیْتُهُ اتِّبَاعَ مَرْضَاةِ عَبْدٍ مِنْ عَبِیدِکَ أَوْ أَمَةٍ مِنْ إِمَائِکَ وَ تَعَرَّضْتَ فِیهِ لِسَخَطِکَ وَ أَسْتَغْفِرُکَ مِمَّا أَعْطَیْتُکَ مِنْ نَفْسِی ثُمَّ لَمْ أَفِ بِهِ لَکَ وَ أَسْتَغْفِرُکَ مِمَّا اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنِّی مِنَ الْقَبِیحِ الَّذِی بَارَزْتُکَ بِهِ وَ خَفِیَ عَلَی خَلْقِکَ وَ أَسْتَغْفِرُکَ اللَّهُمَّ مِمَّا اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنِّی مِنْ سُوءِ السَّرِیرَةِ وَ خُبْثِ الطَّوِیَّةِ فِی التَّقْصِیرِ فِی

ص: 436

آنچه از تو خواستم یا مسالت نکردم به من عطا کن و مرا از آنچه به درگاه تو زاری می کنم باز نمی دارد و آنچه را که نمی فهمم تدبیر کن و پنهان نمی دارد از من آنچه را که مخفیانه با او در میان گذاشتم، سن من زیاد گشت و استخوانم سست شد و هر آنچه که محکم بود خوار گشت و هر آنچه داشتم از راست اندامی و عنفوان جوانی و زیبایی آن از دست دادم، پس بعد از گمراهی ام هدایتت را برمن فرود آر و در باقی مانده عمرم مرا از گناهان باز دار و از عمل اندک من و تلاش کم من راضی شو و بیافزا بر چیزی که اگر کرم تو نبود اندک بود و بپوشان بر چیزی که اگر عفو تو نبود از بین می رفت، و بالا بر به چیزی که هر کس از آن بالا رفت سعادتمند گشت، به راستی که من آن را نمی بینم اگر راهنمای من به سوی آن و خبر ده من بر آن نباشی.

خلوتت را نصیب من کن و مرا به عبادت مشغول ساز و آنچه که از روزهای مهلت من که گذشت برایم فراهم آر، اگر باقی مانده عمرم اندک باشد پس یک روز از روزهای اطاعت تو برای یک سال از سال های معصیت سود می رساند و گناهم را بپوشان به آنچه از تو درخواست نمی کنم و از معرفت آن بی نیازم و او نیست از جانب شما مگر از روی بخشش و تو آن را تیره نمی سازی وقتی که آن را می بخشی.

ای بهترین آنکه به سوی او ناله شد و توکل شد از عیب جویی شیاطین و بد گویی آن ها به تو پناه می برم که بعد از هدایت گمراه می کند و بعد از فهمیدن، تبدیل می سازد و مانع راه هدایت و تقوا می شود اجابت کن ای پروردگار جهانیان .

خدایا به راستی تو از من بی نیازی جستی و من به سوی تو نیازمند گشتم و من فقیر بی نوا درمانده توام که به رحمت تو نیاز دارم و تو بی نیاز از من و عذاب و شکنجه منی و من در معرض رحمت و رضایت تو قرار گرفتم و به آنچه نزد توست طمع ورزیدم ای خدا و مولای من پندارم را به تو نیک کردم، ای سرورم طمع مرا نا امید مکن و ترسم را محقق مساز و من به بخشش و کرم و آمرزش تو پناه آوردم پس مرا نا امید و خسران زده بر مگردان و دعایم را مستجاب کن و به آرزویم برسان وتمام علایقم را سبب خشم من قرار ده، مگر آنچه پسندیدی و طاعت خود را رضایت من قرار ده هر چند مخالف باشد با آنچه دوست دارم بر اساس آنچه دوست داشتی و نا پسند شمردی تا اینکه در تمامی آنچه بدان امر نمودی مطیع و شنونده و فرمانبر تو گردم و از تمامی آنچه نهی کردی دوری کنم و به تمامی آنچه برایم حکم کردی راضی شوم و بر نعمت های تو سپاس گزار باشم و در تمامی حالات ذاکر تو باشم.

ای سرور من، مرا از آن جهت که حفاظت می کنم یا نمی کنم نگاه دار و از

ص: 438

عِبَادَتِکَ وَ تَسْبِیحِکَ وَ تَقْدِیسِکَ وَ أَسْتَغْفِرُکَ اللَّهُمَّ مِنْ مَظَالِمَ کَثِیرَةٍ بَیْنِی وَ بَیْنَ عِبَادِکَ.

اللَّهُمَّ فَأَیُّمَا عَبْدٍ مِنْ عَبِیدِکَ أَوْ أَمَةٍ مِنْ إِمَائِکَ کَانَتْ لَهُ عِنْدِی وَ قِبَلِی مَظْلِمَةٌ أَوْ تَبِعَةٌ ظَلَمْتُهُ بِهَا بِعَمْدٍ مِنِّی أَوْ خَطَاءٍ أَخْطَأْتُهُ حَتَّی وَصَلَ ذَلِکَ إِلَیْهِ فِی مَالِهِ أَوْ بَدَنِهِ أَوْ عِرْضِهِ لَمْ أَخْرُجْ إِلَیْهِ مِنْ مَظْلِمَتِهِ وَ لَا مِنْ تَبِعَتِهِ مَاتَ أَوْ غَابَ أَوْ حَضَرَ وَ تَرَکْتُ تَحْلِیلَ ذَلِکَ مِنْهُ وَ لَمْ أُرْضِهِ مِنْ حَقِّهِ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَرْضِهِ عَنِّی مِمَّا عِنْدَکَ فَإِنَّ عِنْدَکَ یَا سَیِّدِی مَا تُرْضِیَهُ وَ لَیْسَ عِنْدِی مَا أُرْضِیهِ بِهِ فَهَبْ لِی یَا سَیِّدِی حَقَّکَ وَ أَرْضِ عَنِّی خَلْقَکَ رَبِّ أَسْرَفْتُ عَلَی نَفْسِی وَ فَرَّطْتُ فِی جَنْبِکَ وَ خَلَتْ أَیَّامِی بِتَقْصِیرِی فِی حَقِّکَ وَ لَیْسَ عِنْدِی مَا أَدْرَأُ بِهِ عَنْ نَفْسِی حُجَّتَکَ وَ لَا عِنْدِی مَا أَتَلَافَی بِهِ مَا فَرَطَ مِنِّی إِلَّا الرَّجَاءُ لِعَفْوِکَ الَّذِی أَکَّدْتَهُ فِی کِتَابِکَ حَیْثُ تَقُولُ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْ لِی فِیمَا بَقِیَ مِنْ عُمُرِی سَیِّداً مِنْ عَمَلِی أَنَالُ بِهِ رِضَاکَ وَ أَسْتَحِقُّ بِهِ صَفْحَکَ یَا أَهْلَ التَّقْوَی وَ أَهْلَ الْمَغْفِرَةِ وَ یَا أَهْلَ الْعَفْوِ وَ الصَّفْحِ إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنی أُولئِکَ عَنْها مُبْعَدُونَ تَطَوُّلًا مِنْکَ عَلَیْهِمْ لَا بِعَمَلِهِمْ وَفَّقْتَهُمْ لِطَاعَتِکَ وَ جَنَّبْتَهُمْ مَعْصِیَتَکَ وَ سَهَّلْتَ لَهُمْ سَبِیلَ مَا یُزْلِفُهُمْ عِنْدَکَ فَإِنْ أَکُنْ لَسْتُ مِنْهُمْ فَأَدْخِلْنِی بِتَطَوُّلِکَ فِیهِمْ فَإِنَّکَ وَاجِدٌ مَنْ تُشْقِیهِ وَ لَا أَجِدُ مَنْ یُسْعِدُنِی یَا أَهْلَ التَّقْوَی وَ یَا أَهْلَ الْمَغْفِرَةِ وَ یَا أَهْلَ الْعَفْوِ وَ الصَّفْحِ لَمْ أَعْصِکَ اسْتِخْفَافاً بِنَهْیِکَ وَ لَکِنْ ثِقَتِی بِعَفْوِکَ وَ لَمْ أُطِعْکَ إِلَّا خَوْفاً مِنْکَ وَ لَمْ یَذْهَبْ بِی عَنْکَ إِلَّا رَجَاءُ نَیْلِکَ وَ لَوْ کُنْتَ تُعَجِّلُ وَ لَا تُمْهِلُ إِذاً مَا نَدَّ عَنْکَ نَادٌّ وَ لَا کَثُرَ نَزْعُ ذِی عِنَادٍ یَا نِعْمَ الْمَوْلَی وَ الْمَوْئِلُ وَ الْمَلْجَأُ وَ الْمَعْقِلُ لَا وَزَرَ مِنْکَ إِلَّا بِطَاعَتِکَ وَ لَا سَبِیلَ إِلَیْکَ إِلَّا بِتَرْکِ مَعْصِیَتِکَ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَلْهِمْنِی طَاعَتَکَ وَ اعْصِمْنِی عَنْ مَعْصِیَتِکَ فَإِنَّکَ إِنْ تَخْذُلْنِی أُحْفَ عَنِ الرُّشْدِ وَ إِنْ تُرْشِدْنِی لَمْ یُحْفِنِی أَحَدٌ.

یَا نِعْمَ الْمَوْلَی وَ مَنْ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنی لَیْسَ وَرَاکَ مَذْهَبٌ وَ لَا عَنْکَ مُرَغِّبٌ

ص: 437

آنجا که مراقبت می کنم یا نمی کنم پاس دار و از آنجا که می پندارم یا نمی پندارم روزی ده و از آن جا که امید دارم یا ندارم روزی بخش و من و فرزندان و پدر و مادرم و برادرانم از مردان و زنان مؤمن در دنیا و آخرت با بی نیازی و عافیت و شکر بر آن بپوشان تا راضی شوی و بعد از رضایت، مرا نیازمند هیچ از یک مخلوقاتت قرار نده. به راستی ای سرورمن، تو اطمینان و امید و اعتماد و مولای من هستی و این جایگاه کسی است که در ادای حق تو اعتراف به تقصیر دارد و از فراوانی نعمت ها بر خودش برای تو گواهی دارد ای سرور من از فضل خود بر من ببخشای تا بر رحمت تو تکیه کنم و آن را نردبانی برگیرم و به سمت رضایت تو بالا روم و از عذاب تو ایمن گردم به راستی که تو هر آنچه خواهی حکم کنی و هر آنچه خواهی انجام دهی.

خدایا به راستی که من در حق خویش کوتاهی کردم و کردارم مختص خودم است و به گناهم اعتراف دارم، به خطایم اقرار دارم، کردارم مرا هلاک ساخت و علاقه ام مرا به نابودی کشاند و شهوت ها مرا به گناه وا داشت، ای سرور من از تو می خواهم همچون کسی که به تو ایمان می آورد و تو را یگانه دانست و به قدرت تو یقین کرد و رسولانت را تصدیق نمود و از عذابت ترسید و در رحمتت طمع ورزید درخواست کسی که نفسش سرگرم است به خاطر آرزوی طولانی اش و جسمش در غفلت است به خاطر آرامش رگ هایش و ذکرش اندک است از آنچه به سوی او می رود درخواست کسی که آرزو بر او غلبه کرده است و هوای نفس او را به فتنه کشاند و دنیا بر او چیره شد و اجل بر او سایه افکند درخواست کسی که گناهش بسیار گشت و به اشتباهش اعتراف کرد درخواست کسی که پروردگاری جز تو ندارد و سرپرستی برای او غیر تو نیست و نجات دهنده ای برای او وجود ندارد و پناهگاهی برای او نیست جز به سوی تو و جز تو سرپرستی ندارد.

خداوندا از تو می خواهم که قلب و پیشانی مرا بگیری و هر آنچه زمین از من در بر دارد به سوی محبت خود برگیری و هیچ کدام از آن را سبب دوری از خود و فاصله گرفتن قرار مده و از تو می خواهم ای پروردگار من که به محمد و خاندان او درود فرستی و ترس و بیم از خود را روزی ام گردانی و به آن دو مرا از غیر خود مشغول گردانی ترسی که بدان به بهشت و کرامت و بخشش تو دست یابم ترسی که به واسطه آن مرا خسته کنی و قلبم را مشغول گردانی جسمم را فرسوده کنی و رنگم را زرد گردانی و شبم را در راه رضای خود طولانی و چشم را بدان روشن کنی.

خدایا مرا از هر چیز به عبادت خود بی نیاز کن و با ترس خود مرا از دنیا بازدار و به رحمت خود خیر از کرامتت را به من عطا کن به سوی تو می گریزم و از تو به سوی تو فرار می کنم

ص: 439

أَعْطِنِی مَا سَأَلْتُ وَ مَا لَمْ أَسْأَلْکَ وَ لَا یَمْنَعُنِی مَا أَبْتَهِلُ إِلَیْکَ فِیهِ وَ أَوْلِنِی مَا لَا أَعْقِلُهُ وَ لَا یَحْجُبُ عَنِّی مَا أُسِرُّهُ فِیهِ إِلَیْکَ تَقَادَمَتْ سِنِّی وَ وَهَنَ عَظْمِی وَ ذَلَّ مِنِّی مَا کَانَ مُسْتَحْصَداً وَ عَدِمْتُ مَا کَانَ عِنْدِی مَوْجُوداً مِنْ یَنَاعَةِ الْقَنَاةِ وَ شَرْخِ الْحَدَاثَةِ وَ حُسْنِهَا فَبَوِّئْنِی رُشْدَکَ بَعْدَ غَوَایَتِی وَ جَنِّبْنِی مَعْصِیَتَکَ فِیمَا بَقِیَ مِنْ عُمُرِی وَ ارْضَ مِنْ عَمَلِی بِیَسِیرِهِ وَ مِنِ اجْتِهَادِی بِقَلِیلِهِ وَ کَثِّرِ الَّذِی لَوْ لَا کَرَمُکَ لَقَلَّ وَ تَغَمَّدِ الَّذِی لَوْ لَا عَفْوُکَ لَحَلَّ وَ تَرَقَّ بِالَّتِی مَنْ تَرَقَّاهَا سَعِدَ فَإِنِّی أَعْشَی عَنْهَا إِنْ لَمْ تَکُنْ دَلِیلِی إِلَیْهَا وَ مُخْبِرِی عَلَیْهَا وَ أَوْزِعْنِی الْخَلْوَةَ وَ اشْغَلْنِی بِالْعِبَادَةِ وَ اسْتَقْبِلْ بِی مَا اسْتَدْبَرْتُ مِنْ أَیَّامِ مُهْلَتِی فَإِنْ کَانَ الْبَاقِی مِنْ عُمُرِی قَلِیلًا فَإِنَّ الْیَوْمَ مِنْ أَیَّامِ طَاعَتِکَ یُنْتَفَعُ بِهِ لِلْحَوْلِ مِنْ أَحْوَالِ مَعْصِیَتِکَ وَ کَفِّرْ حَوْبِی بِمَا أَسْتَعْجِمُ عَنْ مَسْأَلَتِکَ إِیَّاهُ وَ أُغْنَی عَنْ مَعْرِفَتِهِ وَ هُوَ لَا یَکُونُ مِنْکَ إِلَّا تَطَوُّلًا وَ أَنْتَ لَا تُکَدِّرُهُ إِذَا تَطَوَّلْتَ بِهِ یَا نِعْمَ مَنْ فُزِعَ إِلَیْهِ وَ تُوُکِّلَ عَلَیْهِ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطِینِ وَ لَمَزَاتِهِمُ الَّتِی تَضِلُّ بَعْدَ الْهُدَی وَ تَبَدَّلُ بَعْدَ النُّهَی وَ تَحْجُبُ عَنْ سَبِیلِ الرُّشْدِ وَ التَّقْوَی آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ اللَّهُمَّ إِنَّکَ اسْتَغْنَیْتَ عَنِّی وَ افْتَقَرْتُ إِلَیْکَ فَأَنَا الْبَائِسُ الْفَقِیرُ الْمِسْکِینُ الْمُسْتَکِینُ إِلَیْکَ الْمُحْتَاجُ إِلَی رَحْمَتِکَ وَ أَنْتَ الْغَنِیُّ عَنِّی وَ عَنْ عَذَابِی وَ عِقَابِی وَ قَدْ تَعَرَّضْتُ لِرَحْمَتِکَ وَ رِضَاکَ وَ طَمِعْتُ فِیمَا عِنْدَکَ وَ أَحْسَنْتُ یَا إِلَهِی وَ مَوْلَایَ الظَّنَّ بِکَ فَلَا تُخَیِّبْ یَا سَیِّدِی طَمَعِی وَ لَا تُحَقِّقْ حَذَرِی فَقَدْ لُذْتُ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ وَ مَغْفِرَتِکَ فَلَا تَرُدَّنِی خَائِباً خَاسِراً وَ اسْتَجِبْ دُعَائِی وَ أَعْطِنِی مُنَایَ وَ اجْعَلْ جَمِیعَ أَهْوَایَ لِی سَخَطاً إِلَّا مَا رَضِیتَ وَ جَمِیعَ طَاعَتِکَ لِی رِضًی وَ إِنْ خَالَفَ مَا هَوِیتُ عَلَی مَا أَحْبَبْتَ وَ کَرِهْتَ حَتَّی أَکُونَ لَکَ فِی جَمِیعِ مَا أَمَرْتَنِی بِهِ تَابِعاً وَ لَکَ سَامِعاً مُطِیعاً وَ عَنْ کُلِّ مَا نَهَیْتَنِی عَنْهُ مُنْتَهِیاً وَ بِکُلِّ مَا قَضَیْتَ عَلَیَّ رَاضِیاً وَ عَلَی کُلِّ نِعْمَةٍ لَکَ شَاکِراً وَ لَکَ فِی جَمِیعِ حَالاتِی ذَاکِراً وَ احْفَظْنِی یَا سَیِّدِی مِنْ حَیْثُ أَحْتَفِظُ وَ مِنْ حَیْثُ لَا أَحْتَفِظُ وَ احْرُسْنِی مِنْ

ص: 438

و بر رحمت و بخشش تو تکیه می کنم ای سرور من عفو تو را انتظار می کشم همانطور که گناهکاران در انتظارند و از رحمتت که نیکوکاران آن را توقع دارند نا امید نیستم.

خدایا ای سرور من و مولا و امید و انتهای آرزو و تکیه گاه من تو را به دعایی خواندم که آن را به من آموختی، پس مرا از پاداشی که آگاه کردی از نعمتت محروم مکن ای سرور من که مرا به فراخواندن نیک خود هدایت کنی و نعمت کامل این است که چرا ای ستوده خود را بر من واجب گردانی ای بهترین کسی که دعا کننده او را خواند و برترین کسی که امیدوار به او امید بست به ضمانت اسلام به تو توسل می جویم و به منزلت قرآن بر تو توکل می کنم و به محمد و خاندان او به تو نزدیکی می جویم ای سرور من پس بشناسان به من پیمانم را که بدان برآورده شدن حاجتم را امید داشتم.

خدایا تو را می خوانم خواندن اصرار کننده ای که از خواندن مولایش خسته نشود و به درگاه تو ناله می کنم همچون نالیدن کسی که بر نفس خویش اقرار به حجت می کند پس بر محمد و خاندان او درود فرست و گناهم را با اعتراف ببخش و چهره درخواستم را هنگام بازگشت سیاه مگردان.

خدایا نفسم به سوی تو شتافت تا آن را مورد بخشش قرار دهی و دهان آرزوهایش را به سوی نگاهی از تو باز کرد که استحقاق آن را ندارد پس ای سرور من ببخش به تو هر آنچه را درخواست؛ زیرا آرزوی او از تو بخشش به چیزی است که درخواست کرد .

خدایا اگر تنها بر مطیعان امرت رحم کنی پس گناهکاران به سوی چه کسی ناله کنند و اگر تنها وفاداران خود را گرامی بداری پس بدکاران از چه کسی فریاد خواهی کنند خدای من به گناهانی دچار شدم که تو آن را می دانی، ای دانای نهان ها پس مرا به اطاعت خویش موفق بدار و از معصیت خود رها کن و مرا یا بنده مطیع خود قرار ده و ارام کن یا سرکش پس به من رحم کن.

خدایا اگر مرا عذاب کنی امید من مرا به پاداش نیک تو نزدیک می گرداند و اگر گذشت کنی ای مولای من پس از روی فضل توست و چنان چه عذاب کنی از روی عدل توست ای کسی که تنها فضل او امید می رود و تنها از عدل او هراسیده می شود به فضل خود بر ما منت نه و نهایت تلاش خود را در جاری ساختن عدلت بر ما قرار مده. خدایا تو را سپاس گفتم بدانچه تو سزاوار آن هستی و به یاری تو بر ثنای تو قادر گشتم و بر نفسم اقرار نمودم به آنچه سزاوار آن هستم و شایستگی آن را دارم به اندازه فساد نست و ضعف یقینم. خدایا بهترین خدا تو هستی و بدترین بنده

ص: 440

حَیْثُ أَحْتَرِسُ وَ مِنْ حَیْثُ لَا أَحْتَرِسُ وَ ارْزُقْنِی مِنْ حَیْثُ أَحْتَسِبُ وَ مِنْ حَیْثُ لَا أَحْتَسِبُ وَ ارْزُقْنِی مِنْ حَیْثُ أَرْجُو وَ مِنْ حَیْثُ لَا أَرْجُو وَ اسْتُرْنِی وَ وُلْدِی وَ وَالِدَیَّ وَ إِخْوَانِی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فِی دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی بِالْغِنَی وَ الْعَافِیَةِ وَ الشُّکْرِ عَلَیْهَا حَتَّی تَرْضَی وَ بَعْدَ الرِّضَی وَ لَا تَجْعَلْ بِی فَاقَةً إِلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ فَإِنَّکَ یَا سَیِّدِی ثِقَتِی وَ رَجَائِی وَ مُعْتَمَدِی وَ مَوْلَایَ وَ هَذَا مَقَامُ مَنِ اعْتَرَفَ لَکَ بِالتَّقْصِیرِ فِی أَدَاءِ حَقِّکَ وَ شَهِدَ لَکَ عَلَی نَفْسِهِ بِسُبُوغِ نِعْمَتِکَ فَهَبْ لِی یَا سَیِّدِی مِنْ فَضْلِکَ مَا أَتَّکِلُ بِهِ عَلَی رَحْمَتِکَ وَ أَتَّخِذُهُ سُلَّماً أَعْرُجُ فِیهِ إِلَی مَرْضَاتِکَ وَ آمَنُ بِهِ مِنْ عِقَابِکَ إِنَّکَ تَحْکُمُ مَا تَشَاءُ وَ تَفْعَلُ مَا تُرِیدُ اللَّهُمَّ إِنِّی مُسْتَبْطِئٌ لِنَفْسِی مُسْتَقِلٌّ لِعَمَلِی مُعْتَرِفٌ بِذَنْبِی مُقِرٌّ بِخَطَائِی أَهْلَکَنِی عَمَلِی وَ أَرْدَانِی هَوَایَ وَ حَرَمَتْنِی شَهَوَاتِی فَأَسْأَلُکَ یَا سَیِّدِی سُؤَالَ مَنْ آمَنَ بِکَ وَ وَحَّدَکَ وَ أَیْقَنَ بِقُدْرَتِکَ وَ صَدَّقَ رُسُلَکَ وَ خَافَ عَذَابَکَ وَ طَمِعَ فِی رَحْمَتِکَ سُؤَالَ مَنْ نَفْسُهُ لَاهِیَةٌ لِطُولِ أَمَلِهِ وَ بَدَنُهُ غَافِلٌ بِسُکُونِ عُرُوقِهِ وَ ذِکْرُهُ قَلِیلٌ لِمَا هُوَ صَائِرٌ إِلَیْهِ سُؤَالَ مَنْ قَدْ غَلَبَ عَلَیْهِ الْأَمَلُ وَ فِتْنَةُ الْهَوَی وَ اسْتَمْکَنَتْ مِنْهُ الدُّنْیَا وَ أَظَلَّهُ الْأَجَلُ سُؤَالَ مَنِ اسْتَکْثَرَ ذُنُوبَهُ وَ اعْتَرَفَ بِخَطِیئَتِهِ سُؤَالَ مَنْ لَا رَبَّ لَهُ غَیْرُکَ وَ لَا وَلِیَّ لَهُ دُونَکَ وَ لَا مُنْقِذَ لَهُ مِنْکَ وَ لَا مَلْجَأَ لَهُ مِنْکَ إِلَّا إِلَیْکَ وَ لَا مَوْلَی لَهُ سِوَاکَ أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ أَنْ تَأْخُذَ بِقَلْبِی وَ نَاصِیَتِی وَ مَا أَقَلَّتِ الْأَرْضُ مِنِّی إِلَی مَحَبَّتِکَ وَ لَا تَجْعَلْ لِشَیْ ءٍ مِنْ ذَلِکَ مَذْهَباً عَنْکَ وَ لَا مُنْتَهًی دُونَکَ وَ أَسْأَلُکَ یَا رَبِّ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِهِ وَ أَنْ تَرْزُقَنِی هَیْبَةً لَکَ وَ خَشْیَةً مِنْکَ تَشْغَلُنِی بِهِمَا عَنْ کُلِّ شَیْ ءٍ غَیْرَکَ خَشْیَةً أَنَالُ بِهَا جَنَّتَکَ وَ کَرَامَتَکَ وَ جُودَکَ خَشْیَةً تُجْهِدُ بِهَا نَفْسِی وَ تَشْغَلُ بِهَا قَلْبِی وَ تُبْلِی جِسْمِی وَ تَصَفِّرُ بِهَا لَوْنِی وَ تُطِیلُ بِهَا فِی رِضَاکَ لَیْلِی وَ تُقِرُّ بِهَا بَعْدُ عَیْنِی اللَّهُمَّ أَغْنِنِی عَنْ کُلِّ شَیْ ءٍ بِعِبَادَتِکَ وَ سَلْ نَفْسِی عَنْ کُلِّ شَیْ ءٍ مِنَ الدُّنْیَا بِمَخَافَتِکَ وَ آتِنِی الْخَیْرَ مِنْ کَرَامَتِکَ بِرَحْمَتِکَ فَإِلَیْکَ أَفِرُّ وَ مِنْکَ إِلَیْکَ أَهْرُبُ

ص: 439

من هستم، بهترین پروردگار تو هستی و بدترین پرورده شده من هستم، بهترین مولا تویی و بدترین مملوک منم گناه کردم و تو از گناهم گذشتی و جرم نمودم و تو جرمم را بخشیدی و اشتباه کردم و تو مرا مواخذه نکردی و از روی عمد گناه کردم و تو از من گذشتی و لغزیدم و آن را پوشاندی و بدی کردم وتو درنگ کردی من ظالم خطاکار معترف به گناه و اقرار کننده به اشتباهم هستم ای آمرزنده گناهان.

امروز از تو برای گناهم طلب آمرزش می کنم و می خواهم که از لغزشم چشم بپوشی برای آنچه از تکبر و گردنکشی که در آن بودم و راضی گشتم به آنچه مرا به سمت آن گرداندی و هرچند ضرر مرا آسیب رساند و فقر مرا خوار کرد و بلا به من رسید و به راستی که آن از خشم تو بر من است پس پناه می برم از خشم تو به رضایت تو ای سرور من اگر خواستی مرا امتحان کنی پس ضعفم و چاره اندکم را شناختی زیرا گفتی«به راستی که انسان سخت آزمند خلق شده است چون صدمه ای به او رسد عجز و لابه کند و چون خیری به او رسد بخل ورزد». و گفتی: «امّا انسان، هنگامی که پروردگارش وی را می آزماید، و عزیزش می دارد و نعمت فراوان به او می دهد، می گوید: پروردگارم مرا گرامی داشته است». و گفتی «و امّا چون وی را می آزماید و روزی اش را بر او تنگ می گرداند، می گوید: پروردگارم مرا خوار کرده است.» و گفتی « حقّاً که انسان سرکشی می کند همین که خود را بی نیاز پندارد» و گفتی «و چون انسان را آسیبی رسد، ما را به پهلو خوابیده یا نشسته یا ایستاده می خواند، و چون گرفتاریش را برطرف کنیم چنان می رود که گویی ما را برای گرفتاریی که به او رسیده، نخوانده است» و گفتی« و چون به انسان آسیبی رسد، پروردگارش را در حالی که به سوی او بازگشت کننده است می خواند سپس چون او را از جانب خود نعمتی عطا کند، آن را که در رفعِ آن پیشتر به درگاه او دعا می کرد، فراموش می نماید» و گفتی «و انسان خیر را فرامی خواند، بد را می خواند و انسان همواره شتابزده است».

راست گفتی و نیکی کردی ای سرور من این ها صفاتی از من هستند که از آن ها آگاهم ای مولای من تقدیر تو در من جاری گشت و مرا وعده نیک دادی که تو را بخوانم و تو مرا اجابت نمایی و من تو را می خوانم همانطور که مرا امر کردی پس مرا اجابت کن همانگونه که وعده دادی و نعمتت را بر من بازگردان و مرا از آنچه در آن هستم به بهتر از آن تغییر ده تا اینکه برسم به آنچه رضایت تو در آن است و به آنچه نزد توست دست یابم که برای دوستانت آماده کردی به راستی که تو شنوای دانایی.

روایت44.

و از این جمله: دعای عظیم الشان از امام صادق علیه السلام به نام خداوند بخشنده مهربان امام صادق علیه السلام فرمودند: کسی را بر این دعا و تسبیح آگاه نکنید مگر این که پنج خصلت را داشته باشد هدایت، تقوا ، ورع ، امانت داری و زهد و آن را به کم خردان نیاموزید. هر کس در عمر خود یک بار این دعا را بخواند

ص: 441

وَ بِکَ أَسْتَغِیثُ وَ بِکَ أُومِنُ وَ عَلَیْکَ أَتَوَکَّلُ وَ عَلَی رَحْمَتِکَ وَ جُودِکَ أَتَّکِلُ وَ أَنْتَظِرُ یَا سَیِّدِی عَفْوَکَ کَمَا یَنْتَظِرُ الْمُذْنِبُونَ وَ لَسْتُ بِآیِسٍ مِنْ رَحْمَتِکَ الَّتِی یَتَوَقَّعُهَا الْمُحْسِنُونَ إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلَایَ وَ رَجَائِی وَ مُنْتَهَی رَغْبَتِی وَ مُعْتَمَدِی دَعَوْتُکَ بِالدُّعَاءِ الَّذِی عَلَّمْتَنِیهِ فَلَا تَحْرِمْنِی مِنْ جَزَائِکَ الَّذِی عَرَّفْتَنِیهِ فَمِنَ النِّعْمَةِ یَا سَیِّدِی أَنْ هَدَیْتَنِی لِحُسْنِ دُعَائِکَ وَ مِنْ تَمَامِهَا یَا مَوْلَایَ أَنْ تُوجِبَ لِی مَحْمُودَ جَزَائِکَ یَا خَیْرَ مَنْ دَعَاهُ دَاعٍ وَ أَفْضَلَ مَنْ رَجَاهُ رَاجٍ بِذِمَّةِ الْإِسْلَامِ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ وَ بِقَدْرِ الْقُرْآنِ أَعْتَمِدُ عَلَیْکَ وَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ فَاعْرِفْ لِی یَا سَیِّدِی ذِمَّتِیَ الَّتِی رَجَوْتُ بِهَا قَضَاءَ حَاجَتِی إِلَهِی أَدْعُوکَ دُعَاءَ مُلِحٍّ لَا یَمَلُّ دُعَاءَ مَوْلَاهُ وَ أَضْرَعُ إِلَیْکَ ضَرَاعَةَ مَنْ أَقَرَّ عَلَی نَفْسِهِ بِالْحُجَّةِ فِی دَعْوَاهُ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ هَبْ لِی ذَنْبِی بِالاعْتِرَافِ وَ لَا تُسَوِّدْ وَجْهَ طَلِبَتِی عِنْدَ الِانْصِرَافِ إِلَهِی سَعَتْ نَفْسِی إِلَیْکَ لِنَفْسِی تَسْتَوْهِبُهَا وَ انْفَتَحَتْ أَفْوَاهُ آمَالِهَا نَحْوَ نَظْرَةٍ مِنْکَ لَا تَسْتَوْجِبُهَا فَهَبْ لَهَا یَا سَیِّدِی مَا سَأَلَتْ فَإِنَّ أَمَلَهَا مِنْکَ الْبَذْلُ لِمَا طَلَبَتْ إِلَهِی إِنْ کُنْتَ لَا تَرْحَمُ إِلَّا أَهْلَ طَاعَتِکَ فَإِلَی مَنْ یَفْزَعُ الْمُذْنِبُونَ وَ إِنْ کُنْتَ لَا تُکْرِمُ إِلَّا أَهْلَ وَفَائِکَ فَبِمَنْ یَسْتَغِیثُ الْمُسِیئُونَ إِلَهِی قَدْ أَصَبْتُ مِنَ الذُّنُوبِ مَا تَعْرِفُهُ یَا عَلَّامَ الْغُیُوبِ فَوَفِّقْنِی لِطَاعَتِکَ وَ نَجِّنِی مِنْ مَعْصِیَتِکَ وَ اجْعَلْنِی إِمَّا عَبْداً مُطِیعاً فَأَکْرَمْتَنِی وَ إِمَّا عَاصِیاً فَرَحِمْتَنِی اللَّهُمَّ إِنْ عَرَّضْتَنِی لِعِقَابِکَ فَقَدْ أَدْنَانِی رَجَائِی لِحُسْنِ ثَوَابِکَ فَإِنْ عَفَوْتَ یَا سَیِّدِی فَبِفَضْلِکَ وَ إِنْ عَذَّبْتَ فَبِعَدْلِکَ یَا مَنْ لَا یُرْجَی إِلَّا فَضْلُهُ وَ لَا یُخَافُ إِلَّا عَدْلُهُ امْنُنْ عَلَیْنَا بِفَضْلِکَ وَ لَا تَسْتَقْصِ عَلَیْنَا فِی عَدْلِکَ إِلَهِی أَثْنَیْتُ عَلَیْکَ بِمَا أَنْتَ أَهْلُهُ مِمَّا بِمَعُونَتِکَ نِلْتُ الثَّنَاءَ بِهِ عَلَیْکَ وَ أَقْرَرْتُ عَلَی نَفْسِی بِمَا أَنَا أَهْلُهُ وَ الْمُسْتَوْجِبُ لَهُ فِی قَدْرِ فَسَادِ نِیَّتِی وَ ضَعْفِ یَقِینِی إِلَهِی نِعْمَ الْإِلَهُ أَنْتَ وَ بِئْسَ الْمَأْلُوهُ

ص: 440

ثواب آفریدگان خدا از ملایکه و فرزندان آدم و جنیان و انسان ها و ساکنان دریاها و بهشت و دوزخ و عرش و کرسی و آنچه در آن هاست و زمین و آنچه در آن است و آنچه بر آن قرار دارد برای اوست و در پناه خداوند عزوجل است تا اینکه خدا را ملاقات کند اگر بیشتر از یک بار بخواند اهل آسمان ها و زمین از جنیان و انسان ها از وصف ثواب آن عاجزند و اگر هر جمعه بخواند خداوند او را از ایمنی یافتگان قرار دهد که هیچ ترسی ندارند و اندوهگین نمی شوند و اگر هر روز بخواند همین که بر زمین گام بر دارد آمرزیده شود و دعا این است:

به نام خداوند بخشنده مهربان خدایی جز خدای یکتا نیست سپس خدایی جز خدای یکتا نیست به آنچه خداوند خود را بدان به یگانگی یاد کرد و خدایی جز خدای یگانه نیست به آنچه مخلوقاتش او را به یگانگی یاد کردند و خدایی جز خدای یگانه نیست و خدا بزرگ است به آنچه خلقش او را بزرگ دارند و پاک است خدا به آنچه مخلوقش او را بدان تسبیح گویند و سپاس از خداست به آنچه عرش او و هر آنچه زیر آن است او را سپاس گوید و خدایی جز خدای یگانه نیست به آنچه عرش او و زیر آن او را به یگانگی یاد کنند و خدا بزرگ است به آنچه عرش او و زیر آن او را به بزرگی دارند و پاک است خدا به آنچه عرش و زیر ان او را تسبیح گویند.

و سپاس از آن خداست به آنچه آسمان ها و زمین و هر آنکه در آن هاست او را سپاس گوید و خدا بزرگ است به آنچه آسمان ها و زمین و هر آن که میان آن هاست او را بزرگ دارد و پاک است خدا به آنچه فرشتگانش او را تسبیح گویند و خدا بزرگ است به آنچه فرشتگان او را بزرگ نمایند .

سپاس خدا راست به آنچه عرش او را بدان سپاس گوید و خدا بزرگ است به آنچه کرسی اش او را بزرگ دارد و علمش او را احاطه کرد و سپاس مخصوص خداست به آنچه دریاها و آنچه در آن هاست او را سپاس گویند و خدایی جز خدای یگانه نیست آنچه در دریاها و آنچه در آن هاست او را به یگانگی یاد کردند و خدا بزرگ است به آنچه دریاها و آنچه در آن است او را بزرگ داشتند.

سپاس مخصوص خداست به آنچه آخرت و دنیا و هر آنچه در آن دوست او را سپاس گفتند و خدایی جز خدای یگانه نیست به آنچه آخرت و دنیا و آنچه در آن دوست او را به یگانگی یاد کردند و خدا بزرگ است به آنچه دنیا و آخرت و آنچه در آن دوست او را بزرگ داشتند و پاک است خدا به آنچه اهل آخرت و دنیا و آنچه در آن هاست او را تسبیح گفت.

سپاس خدا راست به میزان رضایت او و سنگینی عرش و نهایت رضایتش و آنچه برابری نداشته باشد و سپاس خدا قبل از هر چیز و همراه هر چیز و به تعداد هر چیز و پاک است خدا قبل از هر چیز و همراه هر چیز و به تعداد هر چیز و سپاس خدا راست به تعداد نشاه ها و نام ها و آکندگی بهشت و جهنم او خدایی جز خدا یگانه نیست به تعداد آیات و نام ها و آکندگی بهشت و جهنم او. خدا بزرگ است به تعداد آیات و نام ها و آکندگی بهشت و جهنم او.

ص: 442

أَنَا وَ نِعْمَ الرَّبُّ أَنْتَ وَ بِئْسَ الْمَرْبُوبُ أَنَا وَ نِعْمَ الْمَوْلَی أَنْتَ وَ بِئْسَ الْمَمْلُوکُ أَنَا قَدْ أَذْنَبْتُ فَعَفَوْتَ عَنْ ذُنُوبِی وَ اجْتَرَمْتُ فَصَفَحْتَ عَنْ جُرْمِی وَ أَخْطَأْتُ فَلَمْ تُؤَاخِذْنِی وَ تَعَمَّدْتُ فَتَجَاوَزْتَ عَنِّی وَ عَثَرْتُ فَأَقَلْتَنِی وَ أَسَأْتُ فَتَأَنَّیْتَنِی فَأَنَا الظَّالِمُ الْخَاطِئُ الْمُسِی ءُ الْمُعْتَرِفُ بِذَنْبِی الْمُقِرُّ بِخَطِیئَتِی یَا غَفَّارَ الذُّنُوبِ أَسْتَغْفِرُکَ الْیَوْمَ لِذَنْبِی وَ أَسْتَقِیلُکَ عَثْرَتِی لِمَا کُنْتُ فِیهِ مِنَ الزَّهْوِ وَ الِاسْتِطَالَةِ فَرَضِیتُ بِمَا إِلَیْهِ صَیَّرْتَنِی وَ إِنْ کَانَ الضُّرُّ قَدْ مَسَّنِی وَ الْفَقْرُ قَدْ أَذَلَّنِی وَ الْبَلَاءُ قَدْ جَاءَنِی وَ إِنَّ ذَلِکَ مِنْ سَخَطٍ مِنْکَ عَلَیَّ فَأَعُوذُ بِرِضَاکَ مِنْ سَخَطِکَ یَا سَیِّدِی وَ إِنْ کُنْتَ أَرَدْتَ أَنْ تَبْلُوَنِی فَقَدْ عَرَفْتَ ضَعْفِی وَ قِلَّةَ حِیلَتِی إِذْ قُلْتَ إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً وَ قُلْتَ فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهانَنِ وَ قُلْتَ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغی أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی وَ قُلْتَ وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً فَلَمَّا کَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ کَأَنْ لَمْ یَدْعُنا إِلی ضُرٍّ مَسَّهُ وَ قُلْتَ وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنِیباً إِلَیْهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِیَ ما کانَ یَدْعُوا إِلَیْهِ مِنْ قَبْلُ وَ قُلْتَ وَ یَدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَیْرِ وَ کانَ الْإِنْسانُ عَجُولًا صَدَقْتَ وَ بَرَرْتَ یَا سَیِّدِی فَهَذِهِ صِفَاتِیَ الَّتِی أَعْرِفُهَا مِنْ نَفْسِی فَقَدْ مَضَی تَقْدِیرُکَ فِیَّ یَا مَوْلَایَ وَ وَعَدْتَنِی مِنْ نَفْسِکَ وَعْداً حَسَناً أَنْ أَدْعُوَکَ فَتَسْتَجِیبَ لِی وَ أَنَا أَدْعُوکَ کَمَا أَمَرْتَنِی فَاسْتَجِبْ لِی کَمَا وَعَدْتَنِی وَ ارْدُدْ عَلَیَّ نِعْمَتَکَ وَ انْقُلْنِی مِمَّا أَنَا فِیهِ إِلَی مَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْهُ حَتَّی أَبْلُغَ فِیمَا أَنَا فِیهِ رِضَاکَ وَ أَنَالَ بِهِ مَا عِنْدَکَ مِمَّا أَعْدَدْتَهُ لِأَوْلِیَائِکَ إِنَّکَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.

«44»

وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءٌ عَظِیمُ الشَّأْنِ وَجَدْتُهُ مَرْوِیّاً عَنْ مَوْلَانَا الصَّادِقِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لَا تُطْلِعُوا هَذَا الدُّعَاءَ وَ التَّسْبِیحَ إِلَّا مَنِ اجْتَمَعَتْ فِیهِ خَمْسَةُ خِصَالٍ الْهُدَی وَ التُّقَی وَ الْوَرَعُ وَ الصِّیَانَةُ وَ الزُّهْدُ وَ لَا تُعَلِّمُوهَا سُفَهَاءَکُمْ إِنَّهُ مَنْ قَالَ فِی عُمُرِهِ هَذَا الدُّعَاءَ مَرَّةً وَاحِدَةً کَانَ لَهُ ثَوَابُ

ص: 441

و سپاس خدا راست که به ارقام و نیرو و حساب به شماره نیاید و پاک است خدا و بزرگ است خدا که به رقم و توان و حساب به شماره نیاید و سپاس خدا راست به تعداد ستارگان و آب ها و درختان و مو و خدایی جز خدای یگانه نیست به تعداد ستارگان و آب ها و مو وسپاس از آن خداست به تعداد سنگریزه و هسته و خاک و جن و انسان و خدا بزرگ است به تعداد سنگریزه و هسته و خاک و جن و انسان خدا پاک است به تعداد سنگریزه و هسته و خاک و جن و انسان.

و سپاس خدا را سپاسی که بعد از آن در علم او حمدی وجود نداشته باشد و خدایی جز خدای یگانه نیست تهلیلی که بعد از آن در علم او تهلیلی نباشد و خدا بزرگ است تکبیری که پس از آن در علم او تکبیری وجود نداشته باشد و پاک است خدا که بعد از آن در علم او تسبیحی وجود نداشته باشد .

سپاس خدا راست همیشه برای ابد و بعد از ابد و قبل از ابد و خدا بزرگ است همیشه برای ابد و بعد از ابد و قبل از ابد خدا منزه است همیشه برای ابد و بعد از ابد و قبل از ابد و سپاس خدا راست به تعداد این و چند برابر آن و مانند آن و آن برای خدا اندک است [ و خدا بزرگ است به تعداد این و چند برابر آن و مثل آن و آن برای خدا اندک است ] و هیچ نیرو وقدرتی جز خدا وجود ندارد به تعداد تمامی این و طلب آمرزش میکنم از خدایی که زنده و پاینده است و جز او خدایی وجود ندارد به تعداد این.به سوی خدا توبه می کنم از هر اشتباهی که مرتکب شدم و هر گناهی که کردم و هر عمل زشتی که از من سر زد به تعداد این و نهایت علم و رضایت او.

ای خدای کمک کننده آفریننده دانا شکست ناپذیر چیره متکبر، پاک است خدا از آنچه شرک می ورزند ای خدای زیبای شکوهمند، ای خدا ای پروردگار کریم، ای خدا ای آغازگر بازگرداننده، ای خدا گسترده دانا، ای خدا ای مهربان بخشنده، ای خدا ای دانای دیرینه، ای خدا ای با عظمت کریم، ای خدا ای آگاه، ای خدا ای با عظمت شکوهمند، ای خدا ای قدرتمند امانت دار، ای خدا ای بی نیاز ستوده، ای خدا ای نزدیک اجابت کننده، ای خدا ای شکست ناپذیر حکیم، ای خدا ای بردبار کریم، ای خدا ای مهربان رحم کننده، ای خدا ای آمرزشگر سپاس گزار، ای خدا ای راضی به اندک، ای خدا ای پوشاننده زشتی ها، ای خدا ای بخشنده فراوان، ای خدا ای آمرزنده گناه بزرگ، ای خدا ای انجام دهنده به آنچه خواهد، ای خدا ای چیره غلبه کننده، ای خدا ای بزرگ بزرگمنش، ای خدا ای عظیم با عظمت، ای خدا ای والای بلند مرتبه، ای خدا ای بلند استوار، ای خدا ای به پا دارنده همیشگی، ای خدا ای توانای مقتدر، ای خدا ای چیره، ای خدای عافیت بخش، ای خدای یگانه ستوده، ای خدای قبض کننده بسط دهنده، ای خدا آفریننده روزی رسان، ای خدای برانگیزاننده وارث،

ص: 443

مَنْ خَلَقَ اللَّهُ مِنَ الْمَلَائِکَةِ وَ بَنِی آدَمَ وَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ سُکَّانِ الْبِحَارِ وَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ الْعَرْشِ وَ الْکُرْسِیِّ وَ مَا فِیهِنَّ وَ الْأَرْضِ وَ مَا فِیهَا وَ مَا عَلَیْهَا وَ کَانَ فِی أَمَانِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی أَنْ یَلْقَاهُ اللَّهُ فَإِنْ زَادَ عَلَی مَرَّةٍ فَقَدِ انْقَطَعَ عِلْمُ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ عَلَی وَصْفِ ثَوَابِ ذَلِکَ فَإِنْ قَالَهَا کُلَّ جُمُعَةٍ مَرَّةً کُتِبَ عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الْآمِنِینَ الَّذِینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ فَإِنْ قَالَ ذَلِکَ فِی کُلِّ یَوْمٍ مَرَّةً مَشَی عَلَی الْأَرْضِ مَغْفُوراً لَهُ وَ هُوَ هَذَا بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ ثُمَّ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ بِمَا هَلَّلَ اللَّهُ بِهِ نَفْسَهُ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ بِمَا هَلَّلَهُ بِهِ خَلْقُهُ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ بِمَا کَبَّرَهُ بِهِ خَلْقُهُ وَ سُبْحَانَ اللَّهُ بِمَا سَبَّحَهُ بِهِ خَلْقُهُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بِمَا حَمَّدَهُ بِهِ عَرْشُهُ وَ مَنْ تَحْتَهُ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ بِمَا هَلَّلَهُ بِهِ عَرْشُهُ وَ مَنْ تَحْتَهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ بِمَا کَبَّرَهُ بِهِ عَرْشُهُ وَ مَنْ تَحْتَهُ وَ سُبْحَانَ اللَّهُ بِمَا سَبَّحَهُ بِهِ عَرْشُهُ وَ مَنْ تَحْتَهُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بِمَا حَمَّدَهُ سَمَاوَاتُهُ وَ أَرْضُهُ وَ مَنْ فِیهِنَّ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ بِمَا کَبَّرَهُ بِهِ سَمَاوَاتُهُ وَ أَرْضُهُ وَ مَنْ فِیهِنَّ وَ سُبْحَانَ اللَّهِ بِمَا سَبَّحَهُ بِهِ مَلَائِکَتَهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ بِمَا کَبَّرَهُ بِهِ مَلَائِکَتُهُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بِمَا حَمَّدَهُ بِهِ عَرْشُهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ بِمَا کَبَّرَهُ بِهِ کُرْسِیُّهُ وَ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بِمَا حَمَّدَهُ بِهِ بِحَارُهُ وَ مَا فِیهِنَّ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ بِمَا هَلَّلَهُ بِهِ بِحَارُهُ وَ مَا فِیهَا وَ اللَّهُ أَکْبَرُ بِمَا کَبَّرَهُ بِهِ بِحَارُهُ وَ مَا فِیهَا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بِمَا حَمَّدَهُ بِهِ الْآخِرَةُ وَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ بِمَا هَلَّلَهُ بِهِ الْآخِرَةُ وَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا وَ اللَّهُ أَکْبَرُ بِمَا کَبَّرَهُ بِهِ الْآخِرَةُ وَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا وَ سُبْحَانَ اللَّهِ بِمَا سَبَّحَهُ بِهِ أَهْلُ الْآخِرَةِ وَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ مَبْلَغَ رِضَاهُ وَ زِنَةَ عَرْشِهِ وَ مُنْتَهَی رِضَاهُ وَ مَا لَا یَعْدِلُهُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ قَبْلَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ مَعَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ عَدَدَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ سُبْحَانَ اللَّهِ قَبْلَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ مَعَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ عَدَدَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَدَدَ آیَاتِهِ وَ أَسْمَائِهِ وَ مِلْ ءَ جَنَّتِهِ وَ نَارِهِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عَدَدَ آیَاتِهِ وَ أَسْمَائِهِ وَ مِلْ ءَ جَنَّتِهِ وَ نَارِهِ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ عَدَدَ آیَاتِهِ وَ أَسْمَائِهِ وَ مِلْ ءَ جَنَّتِهِ وَ نَارِهِ

ص: 442

ای خدای نعمت دهنده فزونی بخش، ای خدای نیکوکار زیبا کردار، ای خدای خواهنده درک کننده.

ای خدا ای نهایت آرزو از گرایندگان، ای خدا ای پناه پناه جویان، ای خدا ای نزدیک ترین نیکوکاران، ای خدا ای مهربان ترین مهربانان، ای خدا فریاد خواهان، ای خدا ای عطا کننده درخواست کنندگان، ای خدا ای راحتی بخش از اندوهناکان، ای خدا ای گشاینده گرفتاران، ای خدا ای زداینده اندوه بزرگ، ای خدا ای نور پادشاه نور، ای خدا خیر در نزد تو خیر است، ای خدا ای بخشنده از تو می خواهم به نام های رسا و رساننده، ای خدا ای بخشنده از تو می خواهم به نام های شکست ناپذیر حکیم، ای خدا ای بخشاینده از تو می خواهم به نام های پسندیده والای شریف، ای خدا ای بخشنده از تو می خواهم به نام های پنهان در امان کامل فراوان، ای خدا ای بخشاینده از تو می خواهم به آنچه مورد رضایت توست ای خدا ای بخشاینده.

از تو می خواهم بر محمد و خاندان او درود فرستی قبل از هر چیز و به تعداد هر چیز درودی که جز تو بر شمارش آن توان نباشد و به تعداد آنچه کتابت به شماره در آورد و علمت به آن احاطه کند و در حق ما آنچه کنی سزاوار آنی نه آنچه که من شایسته آن هستم و از حاجات دنیا و آخرت خویش را می خواهم انشاء الله و درود و سلام بر محمد و خاندان او .

باب صد و سی ام : ذکر برخی از دعاهای مستجاب و دعا پس از اجابت دعا و آنچه متناسب با این باب است

روایات

گویم

روایت­ها و دعاهای این باب بسیار است و پاره­ای از آن در باب­های پیشین ذکر شد و در اینجا گوشه­ای از آن را ذکر می­کنیم.

روایت1.

العتیق الغروی: دعایی مستجاب که بنابر روایتی از مولایمان ابی ابراهیم موسی بن جعفر صادق صلوات الله علیه است، هیچ اندوهگینی آن را نخواند مگر اینکه خداوند از او گره­گشایی کند و هیچ گرفتاری آن را نخواند مگر اینکه خداوند گرفتاری او را برطرف نماید و از عذاب قبر حفظ کند و روزی­اش را وسعت بخش و در روز قیامت او را در زمره صدیقان

ص: 444

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ جُمْلَةً لَا تُحْصَی بِعَدَدٍ وَ لَا بِقُوَّةٍ وَ لَا بِحِسَابٍ وَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ جُمْلَةً لَا تُحْصَی بِعَدَدٍ وَ لَا بِقُوَّةٍ وَ لَا بِحِسَابٍ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَدَدَ النُّجُومِ وَ الْمِیَاهِ وَ الْأَشْجَارِ وَ الشَّعْرِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عَدَدَ النُّجُومِ وَ الْمِیَاهِ وَ الشَّعْرِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَدَدَ الْحَصَی وَ النَّوَی وَ التُّرَابِ وَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ عَدَدَ الْحَصَی وَ النَّوَی وَ التُّرَابِ وَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ سُبْحَانَ اللَّهِ عَدَدَ الْحَصَی وَ النَّوَی وَ التُّرَابِ وَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ حَمْداً لَا یَکُونُ بَعْدَهُ فِی عِلْمِهِ حَمْدٌ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تَهْلِیلًا لَا یَکُونُ بَعْدَهُ فِی عِلْمِهِ تَهْلِیلٌ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ تَکْبِیراً لَا یَکُونُ بَعْدَهُ فِی عِلْمِهِ تَکْبِیرٌ وَ سُبْحَانَ اللَّهِ تَسْبِیحاً لَا یَکُونُ بَعْدَهُ فِی عِلْمِهِ تَسْبِیحٌ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ أَبَدَ الْأَبَدِ وَ بَعْدَ الْأَبَدِ وَ قَبْلَ الْأَبَدِ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ أَبَدَ الْأَبَدِ وَ بَعْدَ الْأَبَدِ وَ قَبْلَ الْأَبَدِ سُبْحَانَ اللَّهِ أَبَدَ الْأَبَدِ وَ بَعْدَ الْأَبَدِ وَ قَبْلَ الْأَبَدِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَدَدَ هَذَا وَ أَضْعَافِهِ وَ أَمْثَالِهِ وَ ذَلِکَ لِلَّهِ قَلِیلٌ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ عَدَدَ هَذَا وَ أَضْعَافِهِ وَ أَمْثَالِهِ وَ ذَلِکَ لِلَّهِ قَلِیلٌ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ عَدَدَ هَذَا کُلِّهِ وَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ عَدَدَ هَذَا کُلِّهِ وَ أَتُوبُ إِلَی اللَّهِ مِنْ کُلِّ خَطِیئَةٍ ارْتَکَبْتُهَا وَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ عَمِلْتُهُ وَ لِکُلِّ فَاحِشَةٍ سَبَقَتْ مِنِّی عَدَدَ هَذَا کُلِّهِ وَ مُنْتَهَا عِلْمِهِ وَ رِضَاهُ یَا اللَّهُ الْمُعِینُ الْخَالِقُ الْعَلِیمُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ یَا اللَّهُ الْجَمِیلُ الْجَلِیلُ یَا اللَّهُ الرَّبُّ الْکَرِیمُ یَا اللَّهُ الْمُبْدِئُ الْمُعِیدُ یَا اللَّهُ الْوَاسِعُ الْعَلِیمُ یَا اللَّهُ الْحَنَّانُ الْمَنَّانُ یَا اللَّهُ الْعَلِیمُ الْقَدِیمُ یَا اللَّهُ الْعَظِیمُ الْکَرِیمُ یَا اللَّهُ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ یَا اللَّهُ الْعَظِیمُ الْجَلِیلُ یَا اللَّهُ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ یَا اللَّهُ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ یَا اللَّهُ الْقَرِیبُ الْمُجِیبُ یَا اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ یَا اللَّهُ الْحَلِیمُ الْکَرِیمُ یَا اللَّهُ الرَّءُوفُ الرَّحِیمُ یَا اللَّهُ الْغَفُورُ الشَّکُورُ یَا اللَّهُ الرَّاضِی بِالْیَسِیرِ یَا اللَّهُ السَّاتِرُ بِالْقَبِیحِ یَا اللَّهُ الْمُعْطِی الْجَزِیلَ یَا اللَّهُ الْغَافِرُ الذَّنْبَ الْعَظِیمَ یَا اللَّهُ الْفَعَّالُ لِمَا یُرِیدُ یَا اللَّهُ الْجَبَّارُ الْمُتَجَبِّرُ یَا اللَّهُ الْکَبِیرُ الْمُتَکَبِّرُ یَا اللَّهُ الْعَظِیمُ الْمُتَعَظِّمُ یَا اللَّهُ الْعَلِیُّ الْمُتَعَالِی یَا اللَّهُ الرَّفِیعُ الْمَنِیعُ یَا اللَّهُ الْقَائِمُ الدَّائِمُ یَا اللَّهُ الْقَادِرُ الْمُقْتَدِرُ یَا اللَّهُ الْقَاهِرُ یَا اللَّهُ الْمُعَافِی یَا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْمَاجِدُ یَا اللَّهُ الْقَابِضُ الْبَاسِطُ یَا اللَّهُ الْخَالِقُ الرَّازِقُ یَا اللَّهُ الْبَاعِثُ الْوَارِثُ

ص: 443

و شهیدان محشور نماید، و پاداش آن در نزد خداوند به تعداد کسانی است که خداوند سبحان را می­خوانند، هرچه از او درخواست کند، عطا فرماید و تمامی گناهان او را بیامرزد هرچند اگر گناهان او به اندازه­ ریگ های بیابان باشند.

به نام خداوند بخشایشگر مهربان، خداوندا تو پاک و ستایش مخصوص توست تو را ثنا گویم و امیدی نیست که ثنایی من با عمل اندک و کوتاهی ستایش به تو و بزرگی تو برسد. تو آفریننده­ و من آفریده­ام تو روزی­رسان و من روزی داده شده­ام، تو پروردگار و من پرورده­ام، من به سوی تو ضعیفم و تو قدرتمندی، من درخواست­کننده و تو بی­نیازی، فرمانروایی­ات از بین نمی­رود و عزتت نابود نمی­شود و مرگ به تو راهی ندارد، و من مخلوقی هستم که می­میرم و نابود می­شوم و از بین می­روم و تو آن بی­نیازی هستی که غذا نمی خورد و یکتا و یگانه­ای که شبیهی ندارد و دائم بدون هیچ زمانی و پایدار تا هیچ نهایتی و در قدرت یگانه­ای و بر امور چیره­ای بدون اینکه فنا و نیستی به تو راه یابد، هر طور که خواهی، به هر کس که خواهی، عطا کنی.

با بندگی کردن، پرستیده و با نعمت­ها ستایش می­شوی و به واسطه­ عذاب­هایت از تو بیم می­رود، زنده­ای که نمی­میرد، بی­نیازی که غذا ندارد، و پایداری که خواب بدو راه ندارد، جباری که ستم نکند و پنهانی که به چشم نیاید، شنونده­ای که شک نکند، به صبری که تردید ندارد، بی­نیازی که محتاج نشود، دانایی که جهل ندارد، آگاهی که فراموش نمی کند، بزرگی را با عزت آغاز کردی و فخرها را با بزرگمنشی در برگرفتی و زیبایی را با هیبت و جمال و نور شکوهمند ساختی، عظمت را با سلطه والا و عزت رفیع و فرمانروایی آشکار و شرف چیره و کرم فاخر و نور تابان و نعمت­های هویدا و اسم­های زیبا و بخشش­های فراوان و منت­های پیشاپیش و رحمت گسترده متمایز گردانیدی.

وجود داشتی آن هنگام که چیزی نبود، و عرش تو بر آب بود چون نه زمین گسترانیده شده بود و نه آسمان برافراشته شده بود، خورشیدی نورافشانی نمی­کرد و ماهی روان نبود، و ستاره­ای حرکت نمی­کرد و نه هیچ ستاره ای درخشان و ابری پدیدار و نه دنیایی معلوم بود و نه آخرتی فهمیده می­شد و تو می­مانی تنهای تنها همانطور که تنها بودی و به هر آن چیز که بود قبل از آنکه وجود پیدا کند، علم داشتی و هر آنچه که بود بعد از آنکه وجود پیدا کند، حفظ کردی، انتهایی برای نعمت­های تو نیست، علم تو به هر آنچه اراده کنی، و بخواهی، راه یافت، از تبدیل زمین و آسمان­ها و آنچه در آن­ها پدید آوردی و خلق کردی و به وجود آوردی، و تو می­گویی موجود باش پس وجود پیدامی­کند، خدایی جز تو نیست، یکتایی و شریکی نداری.

تو خدا خدا خدای بلند مرتبه عظیمی، زنده پایدار، خدا خدا خدای بردبار و بزرگوار

ص: 445

یَا اللَّهُ الْمُنْعِمُ الْمُفْضِلُ یَا اللَّهُ الْمُحْسِنُ الْمُجْمِلُ یَا اللَّهُ الطَّالِبُ الْمُدْرِکُ یَا اللَّهُ الْمُنْتَهَی الرَّغْبَةِ مِنَ الرَّاغِبِینَ یَا اللَّهُ جَارَ الْمُسْتَجِیرِینَ یَا اللَّهُ یَا أَقْرَبَ الْمُحْسِنِینَ یَا اللَّهُ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا اللَّهُ غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ یَا اللَّهُ مُعْطِیَ السَّائِلِینَ یَا اللَّهُ الْمُنَفِّسَ عَنِ الْمَهْمُومِینَ یَا اللَّهُ الْمُفَرِّجَ عَنِ الْمَکْرُوبِینَ یَا اللَّهُ الْمُفَرِّجَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ یَا اللَّهُ النُّورُ مِنْکَ النُّورُ یَا اللَّهُ الْخَیْرُ مِنْ عِنْدِکَ الْخَیْرُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ أَسْأَلُکَ بِأَسْمَائِکَ الْبَالِغَةُ الْمُبَلَّغَةُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ أَسْأَلُکَ بِأَسْمَائِکَ الْعَزِیزَةِ الْحَکِیمَةِ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ أَسْأَلُکَ بِأَسْمَائِکَ الرَّضِیَّةِ الرَّفِیعَةِ الشَّرِیفَةِ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ أَسْأَلُکَ بِأَسْمَائِکَ الْمَخْزُونَةِ الْمَکْنُونَةِ التَّامَّةِ الْجَزِیلَةِ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ أَسْأَلُکَ بِمَا هُوَ رِضًی لَکَ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ قَبْلَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ عَدَدَ کُلِّ شَیْ ءٍ صَلَاةً لَا یَقْوَی عَلَی إِحْصَائِهَا إِلَّا أَنْتَ وَ بِعَدَدِ مَا أَحْصَاهُ کِتَابُکَ وَ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ وَ أَنْ تَفْعَلَ بِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ لَا مَا أَنَا أَهْلُهُ وَ أَسْأَلُکَ حَوَائِجِی لِلدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ.

باب 130 فی ذکر بعض الأدعیة المستجابات و الدعاء بعد ما استجاب الدعاء و ما یناسب ذلک

الأخبار

أقول

أخبار هذا الباب و أدعیته کثیرة و بعضها مذکور فی الأبواب السابقة و لنذکر هنا طرفا منها أیضا.

«1»

ق، [الکتاب العتیق الغرویّ] دُعَاءٌ مُسْتَجَابٌ یُرْوَی أَنَّهُ لِمَوْلَانَا أَبِی إِبْرَاهِیمَ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ الصَّادِقِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ: مَا دَعَا بِهِ مَغْمُومٌ إِلَّا فَرَّجَ اللَّهُ عَنْهُ وَ لَا مَکْرُوبٌ إِلَّا نَفَّسَ اللَّهُ عَنْهُ کَرْبَهُ وَ وُقِیَ عَذَابَ الْقَبْرِ وَ وُسِّعَ فِی رِزْقِهِ وَ حُشِرَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِی زُمْرَةِ الصِّدِّیقِینَ

ص: 444

و خدا خدا خدای یگانه بی­نیاز، خدا خدا خدا آفریننده­ آسمان­ها و زمین، عزت تو عزیز و پناه تو بلند و امر تو چیره است، تو فرمانروای چیره شکست­ناپذیر فاخری، خدایی جز تو نیست، در ملکوت خلوت گزیدی و در جبروت نهان گشتی و چشمان فرشتگان مقرب تو، حیران شد و افکارشان در عظمت تو پریشان گردید.

خدایی جز تو نیست، از اوج رفعت و بلندی جایگاهت، آنچه در زیر خاک است، و انتهای زمین­های فرودست، از علم آخر و نخستین و تاریکی­ها و سیاهی شب را می­بینی، پراکنده شدن در خاک و حرکت مورچه بر سنگ سخت را می­بینی و پر زدن پرنده در هوا را می­شنوی و از چرخش موج­ها در آب، آگاهی، درخواست کننده را عطا می­کنی، و مظلوم را یاری می­نمایی و درمانده را اجابت می­کنی، بیمناک را امنیت می­بخشی و راه می­نمایی و شکسته را ترمیم می­کنی و فقیر را بی­نیاز می­کنی قضای تو محکم و حکم تو عدل است و امر تو دوراندیش و وعده­ات راست است، خواست تو عزیز و گفتارت حق و کلامت نور و اطاعت از تو نجات است.

در آفرینش شریکی نداری، و اگر برای تو شریکی بود، امر بر ما مشتبه می­گشت، و هر خدایی آنچه را آفریده بود، می­برد و بسیار بلندی می­یافت، شأن تو از هم­جواری با شریکان منزه است و بلندتر از آنی که با شریکان در آمیزی و از تماس با زنان، پاک گشتی پس نه فرزندی داری و نه پدری، و اینچنین وصف کردی در کتاب پنهان پاک فرو فرستاده شد، برهان درخشان که بر محمد صلی الله علیه و آله پیامبر هدایت و پیغام آور رحمت، قرشیّ، پاک، با تقوا، بی­آلایش، ابطحی، مضدی، هاشمی فرستادی درود و سلام و رحمت و بزرگواری تو بر او و خاندانش.

به نام خداوند بخشنده­ مهربان بگو خدا یکتاست، خدای بی­نیاز نزایید و زاییده نشد و هیچ همتایی ندارد، خدایی جز تو نیست، هر عزتمندی در برابر عزت تو خوار گشت و هر بزرگی در برابر عظمت تو کوچک شد، تو را به هراس نیاندازد شب تاریک و قلب تپننده و کوه مرتفع و بلند سر به فلک کشیده و آسمان دارای برج­ها و دریای مواج و حجاب هایی که ممکن نیست گشودن آنها و زمین دارای دره­ها و شب تاریک و تاریکی­های سخت سیاه و نه دشت و کوه و خشکی و دریا و درخت و گل و هیچ چیز از تو پنهان نیست و هیچ پرده­ای مانع تو نشود و چیزی از دست تو نرود .

ص: 446

وَ الشُّهَدَاءِ وَ کَانَ لَهُ مِنَ الثَّوَابِ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَدَدَ مَنْ یَدْعُو اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ لَا یَسْأَلُهُ شَیْئاً إِلَّا أَعْطَاهُ وَ غَفَرَ لَهُ کُلَّ ذَنْبٍ وَ لَوْ کَانَتْ ذُنُوبُهُ مِثْلَ رَمْلِ عَالِجٍ بِهِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ سُبْحَانَکَ اللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِکَ أُثْنِی عَلَیْکَ وَ مَا عَسَی أَنْ یَبْلُغَ مِنْ ثَنَائِی عَلَیْکَ وَ مَجْدِکَ مَعَ قِلَّةِ عَمَلِی وَ قَصْرِ ثَنَائِی وَ أَنْتَ الْخَالِقُ وَ أَنَا الْمَخْلُوقُ وَ أَنْتَ الرَّازِقُ وَ أَنَا الْمَرْزُوقُ وَ أَنْتَ الرَّبُّ وَ أَنَا الْمَرْبُوبُ وَ أَنَا الضَّعِیفُ إِلَیْکَ وَ أَنْتَ الْقَوِیُّ وَ أَنَا السَّائِلُ وَ أَنْتَ الْغَنِیُّ لَا یَزُولُ مُلْکُکَ وَ لَا یَبِیدُ عِزُّکَ وَ لَا تَمُوتُ وَ أَنَا خَلْقٌ أَمُوتُ وَ أَزُولُ وَ أَفْنَی وَ أَنْتَ الصَّمَدُ الَّذِی لَا یُطْعَمُ وَ الْفَرْدُ الْوَاحِدُ بِغَیْرِ شَبِیهٍ وَ الدَّائِمُ بِلَا مُدَّةٍ وَ الْبَاقِی إِلَی غَیْرِ غَایَةٍ وَ الْمُتَوَحِّدُ بِالْقُدْرَةِ وَ الْغَالِبُ عَلَی الْأُمُورِ بِلَا زَوَالٍ وَ لَا فَنَاءٍ تُعْطِی مَنْ تَشَاءُ کَمَا تَشَاءُ الْمَعْبُودُ بِالْعُبُودِیَّةِ وَ الْمَحْمُودُ بِالنِّعَمِ الْمَرْهُوبُ بِالنِّقَمِ حَیٌّ لَا یَمُوتُ صَمَدٌ لَا یَطْعُمُ وَ قَیُّومٌ لَا یَنَامُ وَ جَبَّارٌ لَا یَظْلِمُ وَ مُحْتَجِبٌ لَا یُرَی سَمِیعٌ لَا یَشُکُّ بَصِیرٌ لَا یَرْتَابُ غَنِیٌّ لَا یَحْتَاجُ عَالِمٌ لَا یَجْهَلُ خَبِیرٌ لَا یَذْهَلُ ابْتَدَأْتَ الْمَجْدَ بِالْعِزِّ وَ تَعَطَّفْتَ الْفَخْرَ بِالْکِبْرِیَاءِ وَ تَجَلَّلْتَ الْبَهَاءَ بِالْمَهَابَةِ وَ الْجَمَالِ وَ النُّورِ وَ اسْتَشْعَرْتَ الْعَظَمَةَ بِالسُّلْطَانِ الشَّامِخِ وَ الْعِزِّ الْبَاذِخِ وَ الْمُلْکِ الظَّاهِرِ وَ الشَّرَفِ الْقَاهِرِ وَ الْکَرَمِ الْفَاخِرِ وَ النُّورِ السَّاطِعِ وَ الْآلَاءِ الْمُتَظَاهِرَةِ وَ الْأَسْمَاءِ الْحُسْنَی وَ النِّعَمِ السَّابِغَةِ وَ الْمِنَنِ الْمُتَقَدِّمَةِ وَ الرَّحْمَةِ الْوَاسِعَةِ کُنْتَ إِذْ لَمْ یَکُنْ شَیْ ءٌ فَکَانَ عَرْشُکَ عَلَی الْمَاءِ إِذْ لَا أَرْضٌ مَدْحِیَّةٌ وَ لَا سَمَاءٌ مَبْنِیَّةٌ وَ لَا شَمْسٌ یُضِی ءُ وَ لَا قَمَرٌ یَجْرِی وَ لَا نَجْمٌ یَسْرِی وَ لَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ وَ لَا سَحَابَةٌ مُنْشَأَةٌ وَ لَا دُنْیَا مَعْلُومَةٌ وَ لَا آخِرَةٌ مَفْهُومَةٌ وَ تَبْقَی وَحْدَکَ وَحْدَکَ کَمَا کُنْتَ وَحْدَکَ عَلِمْتَ مَا کَانَ قَبْلَ أَنْ یَکُونَ وَ حَفِظْتَ مَا کَانَ بَعْدَ أَنْ یَکُونَ لَا مُنْتَهَی لِنِعْمَتِکَ نَفَذَ عِلْمُکَ فِیمَا تُرِیدُ وَ مَا تَشَاءُ مِنْ تَبْدِیلِ الْأَرْضِ وَ السَّمَاوَاتِ وَ مَا ذَرَأْتَ فِیهِنَّ وَ خَلَقْتَ وَ بَرَأْتَ مِنْ شَیْ ءٍ وَ أَنْتَ تَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ أَنْتَ اللَّهُ اللَّهُ اللَّهُ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ الْحَیُّ الْقَیُّومُ اللَّهُ اللَّهُ اللَّهُ الْحَلِیمُ الْکَرِیمُ

ص: 445

راز در نزد تو آشکار است، نهان در نزد تو هویدا، پندار دل­ها و انداختن غیب­ها و تکرار زبان­ها و خیانت چشمان و آنچه در سینه­ها مخفی است را می­دانی، و تو امید ما در تمام سختی­ها هستی، و فریادرسان در هر مکان و سرورمان در هر ناگواری و یاورمان در تمام ظلم­ها و قدرتمان در نزد تمامی ضعیفان و رسای ما در هر ناتوانی هستی، چه بسیار ناگواری­ها و سختی­هایی که قدرت در آنها ضعیف شد و تدبیر اندک گشت و رفیق خود را تسلیم کردیم و دلسوزمان را تنها گذاشتیم و آن را به نزد تو آوردم. ای پروردگار من و غیر تو را امید ندارم، پس آن را گشودی و از سنگینی­اش کاستی، و آن را از بین بردی و آن را برای ما از غیر خود کفایت نمودی.

سپاس مخصوص توست، مسألت کننده از تو رستگار گشت و درخواست کننده از تو کامیاب شد، آنکه در جوار توست عزیز گشت و داد و ستد با تو سودآور بود، ستایش تو شکوهمند گشت و نام­هایت پاک مقدس گشت و فرمانروایی­ات برتری یافت و امر تو چیره شد و خدایی جز تو نیست.

از تو می­خواهم ای پروردگار من، به نام­های بلند گرامی پاک مقدس عزیز و به نام بزرگت که به واسطه­ آن موسی علیه السلام را برانگیختی آن هنگام که گفتی به راستی که من خدا هستم در روزگار پاینده و به آگاهی­ات از غیب و قدرتت بر مخلوقات، و به نامت که در اطراف کرسی تو نوشته شد و به کلمات کامل تو، ای عزیزترین یاد شده و دیرینه­ترین در عزت و پایدارترین در فرمانروایی و جبروت، ای رحم­کننده بر هر آنکس که رحم طلب کند، ای مهربان به هر بیچاره و ای نزدیک­ترین کسی که خوانده شود، و ای سریع­ترین فردی که اجابت کند، ای گشاینده از هر ماتم­زده و ای بهترین کسی که خیر از او درخواست شود و ای سریع­ترین در بخشش و کامیابی و ای که مهربانی و فضل تو بهتر است.

ای کسی که فرشتگان از نور فروزان تو به دور کرسی و عرش بیم دارند، در حالی که به صف کشیده ایستاده­اند تو را تسبیح گویند طواف می­کنند، خاضع­اند و اعتراف می­کنند، ای کسی که از او به خودش شکایت می­کند و از ترس عذاب او، از او به خودش در بیداری شب­ها گراییده می­شود،. ای انجام دهنده خیر، که پیوسته خیر از کارهای اوست، ای که مخلوقاتش را در آن روز که آفریدگان و بندگان را روی زمین برمی­انگیزاند اصلاح کند، پس می­ایستند و می­نگرند، ای کسی که هرگاه قصد چیزی را کند آن را قطعی­ می­گرداند، ای کسی که گفتار او کردار اوست، ای آنکه هر چه بخواهد و هر گونه بخواهد، انجام دهد و آنچه را دیگری خواهد، انجام ندهد.

ای کسی که خویش را به جاودانگی و ماندگاری اختصاص داد و مرگ و نیستی را بر دیگر مخلوقاتش واجب گردانید، ای کسی که آنچه را خواهد و هر گونه که بخواهد در رحم­ها به تصویر می­کشد، ای کسی که علمش همه چیز را فرا گرفت و هر چیز را به شماره درآورد، هیچ شریکی در فرمانروایی نداری و هیچ سرپرستی از خواری برای تو نیست، به جبروت عزت یافتی

ص: 447

اللَّهُ اللَّهُ اللَّهُ الْفَرْدُ الصَّمَدُ اللَّهُ اللَّهُ اللَّهُ بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ عِزُّکَ عَزِیزٌ وَ جَارُکَ مَنِیعٌ وَ أَمْرُکَ غَالِبٌ وَ أَنْتَ مَلِکٌ قَاهِرٌ عَزِیزٌ فَاخِرٌ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ خَلَوْتَ فِی الْمَلَکُوتِ وَ اسْتَتَرْتَ بِالْجَبَرُوتِ وَ حَارَتْ أَبْصَارُ مَلَائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ وَ ذَهَلَتْ عُقُولُهُمْ فِی فِکْرِ عَظَمَتِکَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ تَرَی مِنْ بُعْدِ ارْتِفَاعِکَ وَ عُلْوِ مَکَانِکَ مَا تَحْتَ الثَّرَی وَ مُنْتَهَی الْأَرَضِینَ السُّفْلَی مِنْ عِلْمِ الْآخِرَةِ وَ الْأُولَی وَ الظُّلُمَاتِ وَ الْهَوَی وَ تَرَی بَثَّ الذَّرِّ فِی الثَّرَی وَ تَرَی قِوَامَ النَّمْلِ عَلَی الصَّفَا وَ تَسْمَعُ خَفَقَانَ الطَّیْرِ فِی الْهَوَاءِ وَ تَعْلَمُ تَقَلُّبَ التَّیَّارِ فِی الْمَاءِ تُعْطِی السَّائِلَ وَ تَنْصُرُ الْمَظْلُومَ وَ تُجِیبُ الْمُضْطَرَّ وَ تُؤْمِنُ الْخَائِفَ وَ تَهْدِی السَّبِیلَ وَ تَجْبُرُ الْکَسِیرَ وَ تُغْنِی الْفَقِیرَ قَضَاؤُکَ فَصْلٌ وَ حُکْمُکَ عَدْلٌ وَ أَمْرُکَ حَزْمٌ وَ وَعْدُکَ صِدْقٌ وَ مَشِیَّتُکَ عَزِیزَةٌ وَ قَوْلُکَ حَقٌّ وَ کَلَامُکَ نُورٌ وَ طَاعَتُکَ نَجَاةٌ لَیْسَ لَکَ فِی الْخَلْقِ شَرِیکٌ وَ لَوْ کَانَ لَکَ شَرِیکٌ لَتَشَابَهَ عَلَیْنَا وَ لَذَهَبَ کُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ وَ لَعَلَا عُلُوّاً کَبِیراً جَلَّ قَدْرُکَ عَنْ مُجَاوَرَةِ الشُّرَکَاءِ وَ تَعَالَیْتَ عَنْ مُخَالَطَةِ الْخُلَطَاءِ وَ تَقَدَّسْتَ مِنْ مُلَامَسَةِ النِّسَاءِ فَلَا وَلَدٌ لَکَ وَ لَا وَالِدٌ کَذَلِکَ وَصَفْتَ نَفْسَکَ فِی کِتَابِکَ الْمَکْنُونِ الْمُطَهَّرِ الْمُنْزَلِ الْبُرْهَانِ الْمُضِی ءِ الَّذِی أُنْزِلَتْ عَلَی مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله نَبِیِّ الْهُدَی نَبِیِّ الرَّحْمَةِ الْقُرَشِیِّ الزَّکِیِّ التَّقِیِّ النَّقِیِّ الْأَبْطَحِیِّ الْمُضَرِیِّ الْهَاشِمِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ رَحَّمَ وَ کَرَّمَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ فَلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ذَلَّ کُلُّ عَزِیزٍ لِعِزَّتِکَ وَ صَغُرَتْ کُلُّ عَظَمَةٍ لِعَظَمَتِکَ لَا یُفْزِعُکَ لَیْلٌ دَامِسٌ وَ لَا قَلْبٌ هَاجِسٌ وَ لَا جَبَلٌ بَاذِخٌ وَ لَا عُلُوٌّ شَامِخٌ وَ لَا سَمَاءٌ ذَاتُ أَبْرَاجٍ وَ لَا بِحَارٌ ذَاتُ أَمْوَاجٍ وَ لَا حُجُبٌ ذَاتُ إِرْتَاجٍ وَ لَا أَرْضٌ ذَاتُ فِجَاجٍ وَ لَا لَیْلٌ دَاجٍ وَ لَا ظُلَمٌ ذَاتُ أَدْعَاجٍ وَ لَا سَهْلٌ وَ لَا جَبَلٌ وَ لَا بَرٌّ وَ لَا بَحْرٌ وَ لَا شَجَرٌ وَ لَا مَدَرٌ وَ لَا یُسْتَتَرُ مِنْکَ شَیْ ءٌ وَ لَا یَحُولُ دُونَکَ سِتْرٌ وَ لَا یَفُوتُکَ شَیْ ءٌ.

ص: 446

و به ملکوت مقدس گشتی و تو زنده­ای که نمی­میرد و تو شکست­ناپذیری هستی که انتقام می­گیرد، پاینده­ای که خواب ندارد، چیره­ای که مغلوب نشود و دست یافتنی نیست، صاحب قدرتی که مقهور نگردد.

تو مالک این فرمانروایی و گرداننده آسمان هستی، از روی گشادگی، عطا می­کنی و به قدرت خود باز می­داری، و فرمانروایی را به هر کس خواهی، می­دهی و از هر کس بخواهی، می­گیری، هر کس را خواهی عزت بخشی و هر کس را خواهی ذلیل کنی، خیر تنها به دست توست، به راستی که بر هر چیز توانایی. شب را به روز وارد می­کنی و روز را به شب، زنده را از مرده و مرده را از زنده خارج می­کنی و هر کس را خواهی، بی­حساب روزی بخشی.

از تو می­خواهم بر مولا و سرورمان و فرستاده­ات محمد محبوب خالص و برگزیده خاص خود درود فرستی او کسی که او را به زندگانی و واگذار کردن، ویژه گردانیدی و او را امین وحیت و جایگاه پنهان ساختن رازت و علم نهانت گردانیدی و او را بر مخلوقات خویش برتری دادی و به خود نزدیک ساختی و او را از مردمان خود برگزیدی، انذاردهنده بشارت بخش، چراغ فروزانی که او را با قدرت خویش تأیید نمودی و برای خود خالص گردانیدی و درود تو بر برادر و جانشین و داماد و وارث او و خلیفه تو بعد از او، بر زمین و مخلوقاتت، امیر مؤمنان علی بن ابی طالب و بر دختر گرامی پاک فاضل درخشان و روشن فاطمه و بر فرزندانشان حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشت فاضلان برتران پاکان تقواپیشگان شهیدان نیکوکاران و بر علی بن حسین زینت بندگان و سرور آنان صاحب پینه ها و به محمد بن علی باقر، جعفر بن محمد صادق و موسی بن جعفر کاظم و علی بن موسی رضا و محمد بن علی جواد و علی بن محمد و حسن بن علی عسکری، و منتظر امر تو، به پادارنده آنچه رضایت توست در زمین و حجت تو بر مخلوقات، خلیفه تو بر بندگان هدایت شده، فرزند راه­یافتگان و رهنمون شده فرزند ارشادکنندگان به راه راست، درودی کامل، عمومی، همیشگی، فزاینده، ماندگار، فراگیر، پیوسته و ما را بیامرزی و رحم کنی و گرفتاری و غم و اندوهمان را بزدایی.

خدایا از تو می­خواهم و از غیر تو مسألت نمی­کنم، به سوی تو می­گرایم و به غیر تو تمایلی ندارم از تو می­خواهم به تمامی درخواست­هایت، و محبوب­ترین آنها در نزد تو، تو را می­خوانم و به درگاهت ناله می­کنم، و به محبوب­ترین نام­هایت و پربهره­ترین آنان در نزد تو توسل می­جویم و تمامی آنها در نزد تو دارای مرتبه اند، بر محمد و خاندان او درود فرستی و شکر نعمت­ها و صبر در بلاها و پیروزی بر دشمنان را روزی­ام گردانی

ص: 448

السِّرُّ عِنْدَکَ عَلَانِیَةٌ وَ الْغَیْبُ عِنْدَکَ شَهَادَةٌ تَعْلَمُ وَهْمَ الْقُلُوبِ وَ رَجْمَ الْغُیُوبِ وَ رَجْعَ الْأَلْسُنِ وَ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ وَ أَنْتَ رَجَاؤُنَا عِنْدَ کُلِّ شِدَّةٍ وَ غِیَاثُنَا عِنْدَ کُلِّ مَحَلٍّ وَ سَیِّدُنَا فِی کُلِّ کَرِیهَةٍ وَ نَاصِرُنَا عِنْدَ کُلِّ ظُلْمٍ وَ قُوَّتُنَا عِنْدَ کُلِّ ضَعِیفٍ وَ بَلَاغُنَا فِی کُلِّ عَجْزٍ کَمْ مِنْ کَرِیهَةٍ وَ شِدَّةٍ ضَعُفَتْ فِیهَا الْقُوَّةُ وَ قَلَّتْ فِیهَا الْحِیلَةُ أَسْلَمَنَا فِیهَا الرَّفِیقُ وَ خَذَلَنَا فِیهَا الشَّفِیقُ أَنْزَلْتُهَا بِکَ یَا رَبِّ وَ لَمْ نَرْجُ غَیْرَکَ فَفَرَّجْتَهَا وَ خَفَّفْتَ ثِقْلَهَا وَ کَشَفْتَ غَمْرَتَهَا وَ کَفَیْتَنَا إِیَّاهَا عَمَّنْ سِوَاکَ.

فَلَکَ الْحَمْدُ أَفْلَحَ سَائِلُکَ وَ أَنْجَحَ طَالِبُکَ وَ عَزَّ جَارُکَ وَ رَبِحَ مُتَاجِرُکَ وَ جَلَّ ثَنَاؤُکَ وَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُکَ وَ عَلَا مُلْکُکَ وَ غَلَبَ أَمْرُکَ وَ لَا إِلَهَ غَیْرُکَ أَسْأَلُکَ یَا رَبِّ بِأَسْمَائِکَ الْمُتَعَالِیَاتِ الْمُکَرَّمَةِ الْمُطَهَّرَةِ الْمُقَدَّسَةِ الْعَزِیزَةِ وَ بِاسْمِکَ الْعَظِیمِ الَّذِی بَعَثْتَ بِهِ مُوسَی علیه السلام حِینَ قُلْتَ إِنِّی أَنَا اللَّهُ فِی الدَّهْرِ الْبَاقِی وَ بِعِلْمِکَ الْغَیْبَ وَ قُدْرَتِکَ عَلَی الْخَلْقِ وَ بِاسْمِکَ الَّذِی هُوَ مَکْتُوبٌ حَوْلَ کُرْسِیِّکَ وَ بِکَلِمَاتِکَ التَّامَّاتِ یَا أَعَزَّ مَذْکُورٍ وَ أَقْدَمَهُ فِی الْعِزِّ وَ أَدْوَمَهُ فِی الْمُلْکِ وَ الْجَبَرُوتِ یَا رَحِیماً بِکُلِّ مُسْتَرْحِمٍ وَ یَا رَءُوفاً بِکُلِّ مِسْکِینٍ وَ یَا أَقْرَبَ مَنْ دُعِیَ وَ أَسْرَعَهُ إِجَابَةً وَ یَا مُفَرِّجاً عَنْ کُلِّ مَلْهُوفٍ وَ یَا خَیْرَ مَنْ طُلِبَ مِنْهُ الْخَیْرُ وَ أَسْرَعَهُ عَطَاءً وَ نَجَاحاً وَ أَحْسَنَهُ عَطْفاً وَ تَفَضُّلًا یَا مَنْ خَافَتِ الْمَلَائِکَةُ مِنْ نُورِهِ الْمُتَوَقِّدِ حَوْلَ کُرْسِیِّهِ وَ عَرْشِهِ صَافُّونَ مُسَبِّحُونَ طَائِفُونَ خَاضِعُونَ مُذْعِنُونَ یَا مَنْ یُشْتَکَی إِلَیْهِ مِنْهُ وَ یُرْغَبُ مِنْهُ إِلَیْهِ مَخَافَةَ عَذَابِهِ فِی سَهَرِ اللَّیَالِی یَا فَعَّالَ الْخَیْرِ وَ لَا یَزَالُ الْخَیْرُ فَعَالَهُ یَا صَالِحَ خَلْقِهِ یَوْمَ یَبْعَثُ خَلْقَهُ وَ عِبَادَهُ بِالسَّاهِرَةِ فَإِذا هُمْ قِیامٌ یَنْظُرُونَ یَا مَنْ إِذَا هُمْ بِشَیْ ءٍ أَمْضَاهُ یَا مَنْ قَوْلُهُ فَعَالُهُ یَا مَنْ یَفْعَلُ ما یَشاءُ کَیْفَ یَشَاءُ وَ لَا یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ غَیْرُهُ یَا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالْخُلْدِ وَ الْبَقَاءِ وَ کَتَبَ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِهِ الْمَوْتَ وَ الْفَنَاءَ یَا مَنْ یُصَوِّرُ فِی الْأَرْحَامِ مَا یَشَاءُ کَیْفَ یَشَاءُ یَا مَنْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عِلْماً وَ أَحْصی کُلَّ شَیْ ءٍ عَدَداً لَا شَرِیکَ لَکَ فِی الْمُلْکِ وَ لَا وَلِیَّ لَکَ مِنَ الذُّلِّ تَعَزَّزْتَ بِالْجَبَرُوتِ

ص: 447

و خیر سفر و حضور و قضا و قدر و خیر آنچه در ام الکتاب گذشت و خیر روز و شب را عطا کنی.

خداوندا نیکویی ذکر ذاکران را روزی­ام گردان، ای پروردگار جهانیان و خشوع خاشعان و کردار صالحان و شکیبایی صابران و پاداش نیکوکاران و سعادت تقواپیشگان و پذیرش رستگاران و عبادت نیک عبادتکاران و توبه توبه­کنندگان و اجابت مخلصان و یقین صدیقان را روزی­ام گردان، محبتت را بر من بپوشان و ترس از خود و پیروی امر و اطاعت خود را به من الهام کن، مرا از خشم خود رها ساز و راهی به سوی تمام خوبی­ها برایم قرار ده و هیچ راهی برای تسلط شیطان و حاکم بر من قرار مده، مرا از شر آن دو و نهان و هویدای آن کفایت کن.

خدایا آمادگی به هنگام مرگ و به دست آوردن خیر قبل از مرگ را روزی­ام کن، تا اینکه آن را توشه­ای برای آخرتم و انسی در تنهایی­ام قرار دهی، ای سرپرست نعمت من، اشتباه مرا بیامرز و از لغزش من درگذر و لغزش مرا چشم بپوش، گره­ام را بگشای و با اجابت خویش گرمای تشنگی ام را خنک گردان، حاجتم را برآور، و با بی­نیاز خود فقر مرا بر بند و در دنیا و آخرت مرا یاری کن و یاری­ام را نیک گردان و بر غربت من در دنیا و ناله­ام به هنگام مرگ و وحشتم در قبرها و تنهایی­ام میان لایه­های خاک رحم کن و هنگام سوال، حجتم را بر من تلقین فرما و زشتی ام را بپوشان، و بر لغزشم مواخذه مکن، خوابگاهم را نیکو و زندگی­ام را گوارا گردان.

ای همراه دلسوز و ای سرور همراه من، ای مونس من در هر راهی، ای خارج­کننده من از تنگنا و ای فریادرس فریادخواهان و ای گشاینده­ گره از گرفتاران و ای دوست توبه­کنندگان و ای نور چشم عبادت­کنندگان، ای یاور اولیای تقوا پیشه­اش، ای مونس دوستان به وحشت افتاده­اش. ای مالک روز جزا، ای پروردگار جهانیان و ای خدای اولین و آخرین به تو چنگ زدم و به تو اطمینان کردم، بر تو توکل نمودم و به سوی تو باز گشتم و به سبب تو یاری جستم و به تو بازداشتم، به سوی تو گریختم، پس بر محمد و خاندان او درود فرست و خیری که به دیگران عطا کردی، بر من ببخشای و مرا با آنان که هدایت کردی، هدایت کن و با آنان که عافیت بخشیدی، عافیت ده، و با آنان که کفایت کردی، کفایت کن و مرا از شر آنچه معیّن کردی محفوظ بدار، به راستی که حکم می­کنی و بر تو حکم نمی­شود.

ص: 449

وَ تَقَدَّسْتَ بِالْمَلَکُوتِ وَ أَنْتَ حَیٌّ لَا یَمُوتُ وَ أَنْتَ عَزِیزٌ ذُو انْتِقَامٍ قَیُّومٌ لَا تَنَامُ قَاهِرٌ لَا تُغْلَبُ وَ لَا تُرَامُ ذُو الْبَأْسِ الَّذِی لَا یُسْتَضَامُ أَنْتَ مَالِکُ الْمُلْکِ وَ مُجْرِی الْفُلْکِ تُعْطِی مِنْ سَعَةٍ وَ تَمْنَعُ بِقُدْرَةٍ وَ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ وَ تُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مَوْلَانَا وَ سَیِّدِنَا وَ رَسُولِکَ مُحَمَّدٍ حَبِیبِکَ الْخَالِصِ وَ صَفِیِّکَ الْمُسْتَخَصِّ الَّذِی اسْتَخْصَصْتَهُ بِالْحَیَاةِ وَ التَّفْوِیضِ وَ ائْتَمَنْتَهُ عَلَی وَحْیِکَ وَ مَکْنُونِ سِرِّکَ وَ خَفِیِّ عِلْمِکَ وَ فَضَّلْتَهُ عَلَی مَنْ خَلَقْتَ وَ قَرَّبْتَهُ إِلَیْکَ وَ اخْتَرْتَهُ مِنْ بَرِیَّتِکَ النَّذِیرِ الْبَشِیرِ السِّرَاجِ الْمُنِیرِ الَّذِی أَیَّدْتَهُ بِسُلْطَانِکَ وَ اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ عَلَی أَخِیهِ وَ وَصِیِّهِ وَ صِهْرِهِ وَ وَارِثِهِ وَ الْخَلِیفَةِ لَکَ مِنْ بَعْدِهِ فِی أَرْضِکَ وَ خَلْقِکَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ عَلَی ابْنَتِهِ الْکَرِیمَةِ الطَّاهِرَةِ الْفَاضِلَةِ الزَّهْرَاءِ الْغَرَّاءِ فَاطِمَةَ وَ عَلَی وَلَدَیْهِمَا الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ الْفَاضِلَیْنِ الرَّاجِحَیْنِ الزَّکِیَّیْنِ التَّقِیَّیْنِ الشَّهِیدَیْنِ الْخَیِّرَیْنِ وَ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ زَیْنِ الْعَابِدِینَ وَ سَیِّدِهِمْ ذِی الثَّفِنَاتِ وَ عَلَی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ وَ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ الْکَاظِمِ وَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْجَوَادِ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْعَسْکَرِیَّیْنِ وَ الْمُنْتَظِرِ لِأَمْرِکَ الْقَائِمِ فِی أَرْضِکَ بِمَا یُرْضِیکَ وَ الْحُجَّةِ عَلَی خَلْقِکَ وَ الْخَلِیفَةِ لَکَ عَلَی عِبَادِکَ الْمَهْدِیِّ ابْنِ الْمَهْدِیِّینَ الرَّشِیدِ ابْنِ الْمُرْشِدِینَ إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ صَلَاةً تَامَّةً عَامَّةً دَائِمَةً نَامِیَةً بَاقِیَةً شَامِلَةً مُتَوَاصِلَةً وَ أَنْ تَغْفِرَ لَنَا وَ تَرْحَمَنَا وَ تُفَرِّجَ عَنَّا کَرْبَنَا وَ هَمَّنَا وَ غَمَّنَا اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ وَ لَا أَسْأَلُ غَیْرَکَ وَ أَرْغَبُ إِلَیْکَ وَ لَا أَرْغَبُ إِلَی سِوَاکَ أَسْأَلُکَ بِجَمِیعِ مَسَائِلِکَ وَ أَحَبِّهَا إِلَیْکَ وَ أَدْعُوکَ وَ أَتَضَرَّعُ إِلَیْکَ وَ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِأَحَبِّ أَسْمَائِکَ إِلَیْکَ وَ أَحْظَاهَا عِنْدَکَ وَ کُلُّهَا حَظِیٌّ عِنْدَکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تَرْزُقَنِی الشُّکْرَ عِنْدَ النَّعْمَاءِ وَ الصَّبْرَ عِنْدَ الْبَلَاءِ وَ النَّصْرَ عَلَی الْأَعْدَاءِ

ص: 448

هیچ بازدارنده­ای برای آنچه بخشیدی نیست و نه گمراه­کننده­ ای برای کسی که هدایت کردی و نه خوارکننده کسی که به دوستی گرفتی و نه یاری­کننده­ای برای کسی که دشمن داشتی و هیچ پناه و پناهگاهی جز به سوی تو نیست، کارهایم را به تو واگذار کردم، بهره­ای از هر نیکی و سلامتی از هر گناه روزی­ام کن. ای شنونده هر صدایی، ای زنده­کننده­ جان­ها بعد از مرگ، ای کسی که از تمام شدن بیمی نداری، بر محمد و خاندان وی درود فرست و روزی­ام را فراهم کن، به راستی که من از درخواست آن ناتوانم و درخواستم را بر صورتم مزن و مرا از روزی­ام محروم مگردان، و اجابت را از من باز مدار، و درخواستم را متوقف مکن، حیرتم را افزون مکن، ولایت و وسیله­ام را شفیع گردان، به محمد و پیامبرت و برگزیده­ات و ویژه­ات و خالص تو و فرستاده بیم­دهنده پاک طاهر و برادرش امیر مؤمنان و فرمانده­ مؤمنان به سمت بهشت و به فاطمه آن بزرگوار نورانی پاک و امامان مطهر و برگزیده­ از فرزندانش، درود خدا بر تمامی آنان .

روزی گسترده را روزی­ام کن و تو بهترینی روزی­رسانانی، و به آنان وسیله­ام را به تو عرضه داشتم و به واسطه­ی تو به سوی تو روی کردم، ای نیکوکار ای مهربان ای رحم­کننده ای خدا ای صاحب بلندی­ها ای صاحب بلندی­ها به راستی که هر کس را خواهی بی­حساب روزی رسانی، خدایا بر محمد و خاندان وی درود فرست و بر ما رحم کن و ما را از آتش رها کن و ما را ختم به خیر گردان به راستی که به هر چیز توانایی اجابت فرما اجابت فرما ای پروردگار جهانیان.

روایت2.

مهج الدعوات: در مجموعه دعاهای مستجاب از پیامبر و امامان علیهم السلام یافتم که قطع آن کمتر از یک هشتم و نزدیک یک ششم بود، اول آن دعایی مستجاب است که:« خدایا امیدت را در قلب من بیانداز» و در آخر آن چنین بود: دعای امام حجت علیه السلام: «خدایا به حق کسی که تو را مناجات کرد و کسی که در دریا و خشکی تو را فراخواند، عطا کن بر مردان و زنان مؤمن بی نیازی و توانمندی و بر مردان و زنان مؤمن شفا و سلامتی را و بر مردان و زنان مؤمن لطف و کرم خود را و بر اموات مرد و زن مؤمن آمرزش و رحمت را. و مردان و زنان مؤمن غریب را به سالم و بهره مند به وطن هاشان باز گردان به حق محمد و خاندان او تمامی آنها».(1)

روایت3.

دعوات الراوندی: زین العابدین علی علیه السلام هنگام استجابت دعای خویش چنین دعا می­فرمودند: خدایا درخواست تباه گشت و تدبیرها جز در نزد تو ناتوان شدند

ص: 450


1- . مهج الدعوات: 368

وَ أَنْ تُعْطِیَنِی خَیْرَ السَّفَرِ وَ الْحَضَرِ وَ الْقَضَاءِ وَ الْقَدَرِ وَ خَیْرَ مَا سَبَقَ فِی أُمِّ الْکِتَابِ وَ خَیْرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی حُسْنَ ذِکْرِ الذَّاکِرِینَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ وَ ارْزُقْنِی خُشُوعَ الْخَاشِعِینَ وَ عَمَلَ الصَّالِحِینَ وَ صَبْرَ الصَّابِرِینَ وَ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ وَ سَعَادَةَ الْمُتَّقِینَ وَ قَبُولَ الْفَائِزِینَ وَ حُسْنَ عِبَادَةِ الْعَابِدِینَ وَ تَوْبَةَ التَّائِبِینَ وَ إِجَابَةَ الْمُخْلِصِینَ وَ یَقِینَ الصِّدِّیقِینَ وَ أَلْبِسْنِی مَحَبَّتَکَ وَ أَلْهِمْنِی الْخَشْیَةَ لَکَ وَ اتِّبَاعَ أَمْرِکَ وَ طَاعَتَکَ وَ نَجِّنِی مِنْ سَخَطِکَ وَ اجْعَلْ لِی إِلَی کُلِّ خَیْرٍ سَبِیلًا وَ لَا تَجْعَلْ لِلشَّیْطَانِ عَلَیَّ سَبِیلًا وَ لَا لِلسُّلْطَانِ وَ اکْفِنِی شَرَّهُمَا وَ سِرَّ ذَلِکَ کُلِّهِ وَ عَلَانِیَتَهُ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی الِاسْتِعْدَادَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ اکْتِسَابَ الْخَیْرِ قَبْلَ الْفَوْتِ حَتَّی تَجْعَلَ ذَلِکَ عُدَّةً لِی فِی آخِرَتِی وَ أُنْساً لِی فِی وَحْشَتِی یَا وَلِیَّ نِعْمَتِی اغْفِرْ لِی خَطِیئَتِی وَ تَجَاوَزْ عَنْ زَلَّتِی وَ أَقِلْنِی عَثْرَتِی وَ فَرِّجْ عَنِّی کُرْبَتِی وَ أَبْرِدْ بِإِجَابَتِکَ حَرَّ غَلَّتِی (1) وَ اقْضِ لِی حَاجَتِی وَ سُدَّ بِغِنَاکَ فَاقَتِی وَ أَعِنِّی فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَحْسِنْ مَعُونَتِی وَ ارْحَمْ فِی الدُّنْیَا غُرْبَتِی وَ عِنْدَ الْمَوْتِ ضَرْعَتِی وَ فِی الْقُبُورِ وَحْشَتِی وَ بَیْنَ أَطْبَاقِ الثَّرَی وَحْدَتِی وَ لَقِّنِّی عِنْدَ الْمُسَاءَلَةِ حُجَّتِی وَ اسْتُرْ عَوْرَتِی وَ لَا تُؤَاخِذْنِی عَلَی زَلَّتِی وَ طَیِّبْ لِی مَضْجَعِی وَ هَنِّئْنِی مَعِیشَتِی یَا صَاحِبِیَ الشَّفِیقَ وَ یَا سَیِّدِیَ الرَّفِیقَ وَ یَا مُونِسِی فِی کُلِّ طَرِیقٍ وَ یَا مَخْرَجِی مِنْ حَلَقِ الْمَضِیقِ وَ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ وَ یَا مُفَرِّجَ کُرَبِ الْمَکْرُوبِینَ وَ یَا حَبِیبَ التَّائِبِینَ وَ یَا قُرَّةَ عَیْنِ الْعَابِدِینَ یَا نَاصِرَ أَوْلِیَائِهِ الْمُتَّقِینَ یَا مُونِسَ أَحِبَّائِهِ الْمُسْتَوْحِشِینَ (2) وَ یَا مَلِکَ یَوْمِ الدِّینِ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ وَ یَا إِلَهَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ بِکَ اعْتَصَمْتُ وَ بِکَ وَثِقْتُ وَ عَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْکَ أَنَبْتُ وَ بِکَ انْتَصَرْتُ وَ بِکَ احْتَجَزْتُ وَ إِلَیْکَ هَرَبْتُ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَعْطِنِی الْخَیْرَ فِیمَنْ أَعْطَیْتَ وَ اهْدِنِی فِیمَنْ هَدَیْتَ وَ عَافِنِی فِیمَنْ عَافَیْتَ وَ اکْفِنِی فِیمَنْ کَفَیْتَ وَ قِنِی شَرَّ مَا قَضَیْتَ فَإِنَّکَ تَقْضِی وَ لَا یُقْضَی عَلَیْکَ.

ص: 449


1- 1. قلبی خ.
2- 2. أحبابه خ.

و راه­ها تنگ شد و خواسته­ها بازداشته شد و آرزوها دشوار گشت و راه­ها جز به سوی تو به بن­بست رسید، آرزوها گسست و امید جز از تو بریده شد، اطمینان ناامید شد. و تنها به تو سوء ظن ندارم، خدایا من راه­های خواسته­ها را تنها به سوی تو هموار می­بینم و آبشخورهای امید تنها به سوی تو گشوده شد، می­دانم که تو در برابر کسی که تو را خواند، در جایگاه اجابتی و کسی که تو را فریاد کند به فریادش می رسی و کسی که قصد تو را کند، فاصله­اش به تو نزدیک می­شود، و مناجات بنده با تو از شنیدن تو پنهان نیست، و به راستی در حسرت به بخشش تو و خشنودی به وعده­ات و آرام گرفتن به تضمین تو جایگزین ممانعت فرومایگان و گشایش از آنچه در اختیار سودجویان است و دریافت خیر وارثان می باشد، پس بر خدایی که جز تو نیست، گناهان گذشته مرا بیامرز و مرا در باقیمانده عمرم محفوظ بدار و درهای رحمتت و بخششت را بر من بگشا که آنها را بر دوستان و برگزیدگان خود نمی­بندی ای مهربان­ترین مهربانان.

از امامان علیهم السلام روایت است که به هنگام استجابت دعا مستحب است نماز شکر خوانده شود.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: هرگاه خداوند بر تو نعمتی بخشید دو رکعت نماز بگزار، در رکعت اول فاتحة الکتاب و قل هو الله احد و در رکعت دوم فاتحة الکتاب و قل یا أیها الکافرون خوانده شود، و در رکوع و سجده رکعت اول هفت مرتبه بگوید: «الحمد لله شکراً شکراً و حمداً حمداً» و در رکوع و سجده رکعت دوم بگوید: «الحمد لله الذین استجاب دعایی و أعطانی مسألتی و قضی حاجتی: سپاس خدایی که دعایم را مستجاب نمود و خواستم را به من بخشید و حاجتم را روا کرد» .

باب صد و سی و یکم : دعاهای متفرقه

روایات

روایت1.

مکارم الاخلاق: نسخه­ای از یک رقعه، با قلم کارنکرده میان سطرهای نوشته یا رقعه دربردارنده­ حاجت این دعا نوشته می­شود، به گونه­ای که هیچ سطر آن از این حروف خالی نماند. «محمد و علی و خضر علیهم السلام، ابوتراب، به نام خداوند بخشایشگر مهربان، فرمانروای حق آشکارکننده به راستی که خداوند به صابران وعده داد تا از آنچه ناپسند دارند، خارج شوند و از آنجا که نمی­دانند، روزی داده شوند، و خداوند شنوای داناست، خداوند ما و شما را از کسانی که هیچ ترسی بر آنان نیست و اندوهگین نمی­شوند، قرار دهد، خدایا

ص: 451

لَا مَانِعَ لِمَا أَعْطَیْتَ وَ لَا مُضِلَّ لِمَنْ هَدَیْتَ وَ لَا مُذِلَّ لِمَنْ وَالَیْتَ وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ عَادَیْتَ وَ لَا مَلْجَأَ وَ لَا مُلْتَجَی مِنْکَ إِلَّا إِلَیْکَ فَوَّضْتُ أُمُورِی إِلَیْکَ ارْزُقْنِی الْقِسْمَةَ مِنْ کُلِّ بِرٍّ وَ السَّلَامَةَ مِنْ کُلِّ وِزْرٍ یَا سَامِعَ کُلِّ صَوْتٍ یَا مُحْیِیَ کُلِّ نَفْسٍ بَعْدَ الْمَوْتِ یَا مَنْ لَا یَخَافُ الْفَوْتَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْلِبْ لِیَ الرِّزْقَ جَلْباً فَإِنِّی لَا أَسْتَطِیعُ لَهُ طَلَباً وَ لَا تَضْرِبْ بِالطَّلَبِ وَجْهِی وَ لَا تَحْرِمْنِی رِزْقِی وَ لَا تَحْبِسْ عَنِّی إِجَابَتِی وَ لَا تُوقِفْ مَسْأَلَتِی وَ لَا تُطِلْ حَیْرَتِی وَ شَفِّعْ وَلَایَتِی وَ وَسِیلَتِی بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّکَ وَ صَفِیِّکَ وَ خَاصَّتِکَ وَ خَالِصَتِکَ وَ رَسُولِکَ النَّذِیرِ الْمُنْذِرِ الطَّیِّبِ الطَّاهِرِ وَ أَخِیهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ قَائِدِ الْمُؤْمِنِینَ إِلَی جَنَّاتِ النَّعِیمِ وَ بِفَاطِمَةَ الْکَرِیمَةِ الزَّهْرَاءِ الْغَرَّاءِ الطَّاهِرَةِ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ ذُرِّیَّتِهِمْ الطَّاهِرِینَ الْأَخْیَارِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ وَ ارْزُقْنِی رِزْقاً وَاسِعاً وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ فَقَدْ قَدَّمْتُ وَسِیلَتِی بِهِمْ إِلَیْکَ وَ تَوَجَّهْتُ بِکَ إِلَیْکَ یَا بَرُّ یَا رَءُوفُ یَا رَحِیمُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا ذَا الْمَعَارِجِ یَا ذَا الْمَعَارِجِ فَإِنَّکَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ارْحَمْنَا وَ أَعْتِقْنَا مِنَ النَّارِ وَ اخْتِمْ لَنَا بِخَیْرٍ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ آمِینَ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ.

«2»

مهج، [مهج الدعوات] وَجَدْتُ فِی مَجْمُوعِ أدعیة [الْأَدْعِیَةِ] الْمُسْتَجَابَاتِ عَنِ النَّبِیِّ وَ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام قَالَبُهُ أَقَلُّ مِنَ الثُّمُنِ نَحْوَ السُّدُسِ أَوَّلُهُ دُعَاءٌ مُسْتَجَابٌ: اللَّهُمَّ اقْذِفْ فِی قَلْبِی رَجَاءَکَ وَ فِی آخِرِهِ مَا هَذَا لَفْظُهُ دُعَاءُ الْإِمَامِ الْحُجَّةِ علیه السلام إِلَهِی بِحَقِّ مَنْ نَاجَاکَ وَ بِحَقِّ مَنْ دَعَاکَ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ تَفَضَّلْ عَلَی فُقَرَاءِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِالْغِنَی وَ الثَّرْوَةِ وَ عَلَی مَرْضَی الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِالشِّفَاءِ وَ الصِّحَّةِ وَ عَلَی أَحْیَاءِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِاللُّطْفِ وَ الْکَرَمِ وَ عَلَی أَمْوَاتِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِالْمَغْفِرَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ عَلَی غُرَبَاءِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِالرَّدِّ إِلَی أَوْطَانِهِمْ سَالِمِینَ غَانِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ (1).

«3»

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، وَ کَانَ زَیْنُ الْعَابِدِینَ عَلِیٌّ علیه السلام یَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ عِنْدَ اسْتِجَابَةِ دُعَائِهِ: اللَّهُمَّ قَدْ أَکْدَی الطَّلَبُ وَ أَعْیَتِ الْحِیَلُ إِلَّا عِنْدَکَ وَ ضَاقَتِ

ص: 450


1- 1. مهج الدعوات ص 368.

از تو می­خواهم به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین و علی – تا اینکه می­گویی – و جانشین حجت قائم منتظر صلوات الله علیه و سلم تسلیما، بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و کار مرا آسان، ممکن گردانی و مرا بر آن چیره سازی و خیر آن را روزی­ام گردانی و از شر آن دور کنی، به مهربانی­ات ای مهربان­ترین مهربانان».(1)

خاتمه

بدان که دعاهای صحیفه سجادیه نیز از بزرگ­ترین دعاهاست و دربردارنده­ دعاهای معروف و فراوانی در بسیاری از موضوعات است، و چندین نسخه و روایت­های مختلف و به طرق متفاوت، برای آن دیدم که برخی از آنها مشهور و برخی غیرمشهور است، و ما از ذکر آن در این کتاب خودداری کردیم، مگر چند مورد استثنایی که آن را به خاطر شهرت برخی از نسخه­ها و به این دلیل که باقی آن را در شرح خود بر صحیفة کاملة به اسم الکلمات الطریفة فی شرح الصحیفة آوردیم.

سپس می­گویم: نسخه­ای از صحیفه­ ادریس پیامبر علیه السلام یافتم که خداوند متعال بر او نازل کرد، و ابن مَتُّوَیه آن را از زبان سریانی به زبان عربی ترجمه کرد و از آنجایی که خالی از ظرافت و تازگی نیست، خواستم که آن را در اینجا ذکر کنم.

ص: 452


1- . مکارم الاخلاق: 393

الْمَذَاهِبُ وَ امْتَنَعَتِ الْمَطَالِبُ وَ عَسُرَتْ الرَّغَائِبُ وَ انْقَطَعَتِ الطُّرُقُ إِلَّا إِلَیْکَ وَ تَصَرَّمَتِ الْآمَالُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ إِلَّا مِنْکَ وَ خَابَتِ الثِّقَةُ وَ أَخْلَفَ الظَّنُّ إِلَّا بِکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَجِدُ سُبُلَ الْمَطَالِبِ إِلَیْکَ مُنْهَجَةً وَ مَنَاهِلَ الرَّجَاءِ إِلَیْکَ مُفَتَّحَةً وَ أَعْلَمُ إِنَّکَ لِمَنْ دَعَاکَ لَمَوْضِعُ إِجَابَةٍ وَ لِلصَّارِخِ إِلَیْکَ لَمَرْصَدُ إِغَاثَةٍ وَ إِنَّ الْقَاصِدَ لَکَ لَقَرِیبُ الْمَسَافَةِ مِنْکَ وَ مُنَاجَاةَ الْعَبْدِ إِیَّاکَ غَیْرُ مَحْجُوبَةٍ عَنِ اسْتِمَاعِکَ وَ إِنَّ فِی اللَّهْفِ إِلَی جُودِکَ وَ الرِّضَا بِعِدَتِکَ وَ الِاسْتِرَاحَةِ إِلَی ضَمَانِکَ عِوَضاً عَنْ مَنْعِ الْبَاخِلِینَ وَ مَنْدُوحَةً عَمَّا قِبَلَ الْمُسْتَأْثِرِینَ وَ دَرَکاً مِنْ خَیْرِ الْوَارِثِینَ فَاغْفِرْ بِلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ مَا مَضَی مِنْ ذُنُوبِی وَ اعْصِمْنِی فِیمَا بَقِیَ مِنْ عُمُرِی وَ افْتَحْ لِی أَبْوَابَ رَحْمَتِکَ وَ جُودِکَ الَّتِی لَا تُغْلِقُهَا عَنْ أَحِبَّائِکَ وَ أَصْفِیَائِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

وَ رُوِیَ عَنْهُمْ علیهم السلام: أَنَّهُ یُسْتَحَبُّ أَنْ یُصَلِّیَ صَلَاةَ الشُّکْرِ عِنْدَ اسْتِجَابَةِ الدُّعَاءِ.

وَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله: إِذَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْکَ نِعْمَةً فَصَلِّ رَکْعَتَیْنِ یقرأ [تَقْرَأُ] فِی الْأُولَی فَاتِحَةَ الْکِتَابِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ فِی الثَّانِیَةِ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ وَ قُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ وَ تَقُولُ فِی الرَّکْعَةِ الْأُولَی فِی رُکُوعِکَ وَ سُجُودِکَ الْحَمْدُ لِلَّهِ شُکْراً شُکْراً وَ حَمْداً حَمْداً سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ تَقُولُ فِی الرَّکْعَةِ الثَّانِیَةِ فِی رُکُوعِکَ وَ سُجُودِکَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی اسْتَجَابَ دُعَائِی وَ أَعْطَانِی مَسْأَلَتِی وَ قَضَی حَاجَتِی.

باب 131 نوادر الأدعیة

الأخبار

«1»

مکا، [مکارم الأخلاق]: نُسْخَةُ رُقْعَةٍ تُکْتَبُ بِقَلَمٍ لَا شَیْ ءَ فِیهِ بَیْنَ سُطُورِ الْکِتَابِ أَوِ الرُّقْعَةِ الْمُشْتَمِلَةِ عَلَی الْحَاجَةِ حَتَّی لَا یَخْلُوَ سَطْرٌ مِنْهَا مِنْ حَرْفٍ مِنْ هَذِهِ الْحُرُوفِ مُحَمَّدٌ وَ عَلِیٌّ وَ الْخَضِرُ علیهم السلام أَبُو تُرَابٍ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْمَلِکِ الْحَقِّ الْمُبِینِ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَ الصَّابِرِینَ مَخْرَجاً مِمَّا یَکْرَهُونَ وَ رِزْقاً مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُونَ وَ اللَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ جَعَلَنَا اللَّهُ وَ إِیَّاکُمْ مِنَ الَّذِینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ اللَّهُمَ

ص: 451

به نام خداوند بخشنده مهربان

سپاس خدا را بر نعمتش و درود او بر محمد و خاندانش، احمد بن حسین بن محمد معروف به ابن متّویه نقل کرد: این صحیفه­ها را به زبان سریانی از آنچه بر ادریس پیامبر أخنوخ صلی الله علی محمد و علیه نازل شد یافتم، در حالی که پاره و فرسوده گشته بود، پس آن را به زبان عربی برگرداندم پس از اینکه بسیار تلاش نمودم تا هر لفظ عربی را در جایگاه معنای آن در زبان سریانی قرار دهم و از هر گونه افزودن و کاستی، دوری کردم و هیچ معنایی را به هدف زیبا نمودن لفظ و اندازه­گیری سجع تغییر ندادم. بلکه نیت من، آوردن آن به همان صورت خود بدون هیچ کاستی و افزایشی بود، توکل بر خداست و استعانت به واسطه­ اوست، نیرو و قدرت از اوست، خداوند ما را کافی است و بهترین کارگزار است.

صحیفه­ اول، صحیفه­ حمد

سپاس خدایی که آغازگر نعمت­ها بر مخلوقاتش بود و سایه­های رحمت خویش را بر آنان گستراند، و شکر آنچه بر آنان روا کرد را واجب نمود و با منت خویش آنان را بر آنچه واجب کرده بود، توفیق داد، و راه هدایت خویش را بر آنان هموار ساخت تا مستحق آمرزش گسترده او گردند، و به توفیق اوست که به طاعتش برخاستند و به نگاهداری اوست که مؤمنان از معصیت او امتناع ورزیدند، و به نعمت اوست که سپاسگزاران حق نعمتش را به جای آوردند و به دست اوست که مسلمانان به رحمتش دست یافتند .

پاک است، کسی که تنها به واسطه­ خودش به او پناه برده می­شود و از او تنها به سوی او گریخته می­شود، خجسته باد کسی که موجود زنده را از آبی پست آفرید و آنان را در جایگاهی استوار قرار داد، و سپس آنان را در آفرینش و خلق و خوی به گونه­های متفاوتی ایجاد کرد، و عمرها و روزهایی برای آنان مقدر ساخت که تغییر نپذیرند، آسمان­های برافراشته و زمین­های پست و آنچه میان آنها و زیر خاک است با زبان­های فصیح و غیرفصیح و آثاری رسا و غیررسا او را تسبیح گفتند، تسبیح آنان بر عارفان پیداست و پرتوهای تقدیس او بر مؤمنان پنهان نیست، در هر نگاهی برای او نعمت­های بی حد و مرزی است و در هر لحظه­ای بخشش­هایی است که به شمار نیاید،

ص: 452

إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ عَلِیٍّ إِلَی أَنْ تَقُولَ وَ الْخَلَفِ الْحُجَّةِ الْقَائِمِ الْمُنْتَظَرِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُیَسِّرَ أَمْرِی وَ تُسَهِّلَهُ وَ تَغْلِبَهُ لِی وَ تَرْزُقَنِی خَیْرَهُ وَ تَصْرِفَ عَنِّی شَرَّهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ (1).

خاتمة

اعلم أن أدعیة الصحیفة الکاملة السجادیة أیضا من أجل الأدعیة و هی مشتملة علی أدعیة کثیرة معروفة فی أکثر المطالب و قد رأیت منها عدة نسخ و روایات مختلفات و طرق متباینات بعضها مشهورة و بعضها غیر مشهورة و لکنا أعرضنا عن إیرادها فی هذا الکتاب إلا ما شذ منها تعویلا علی شهرة بعض نسخها و اعتمادا علی تعرضنا لسائرها فی شرحنا علی الصحیفة الکاملة الموسوم بالکلمات الطریفة فی شرح الصحیفة.

ثم أقول قد وجدت نسخة من صحیفة إدریس النبی علیه السلام مما أنزله الله تعالی علیه و قد نقله ابن متویه من اللغة السریانیة إلی اللغة العربیة و لما لم یکن خالیة من لطافة و طرافة أحببت إیرادها فی هذا المقام

ص: 452


1- 1. مکارم الأخلاق ص 393.

فهم­ها در جبروت او گمراه شدند و وهم­ها در ملکوت او حیران گشتند، هیچ رسیدنی جز به او تحقق نپذیرد و هیچ پناهگاهی جز به سوی او نیست، آن است خدا پروردگار جهانیان.

صحیفه­ دوم، صحیفه­ آفرینش

ای اخنوخ هر کس مرا شناخت، رستگار گشت و هر کس مرا انکار کرد هلاک شد، در شگفتم از کسی که از من گمراه شد و در پاره­ای از اوقات به دنبال خلوت کردن با من نیست، چگونه خلوت کند در حالی که من از هر نزدیکی به او نزدیک­ترم، و فاصله ام از رگ گردن به او کمتر است، ای انسانی که در ساختارش نزد خود، بزرگ است و به هنگام همتش در ارکان خویش قدرتمند است، آیا از نطفه­ای ریخته شده و آفریده نشدی و از مکان­هایی آلوده خارج نگشتی، همچون آب لزجی از صلب پدران به رحم زنان فرو آمدی، سپس امر من تو را فرا گرفت و گشتی و اگر چشم­ها تو را می­دیدند، تو را پلید می­یافتند و چنانچه جان­ها در تو تامل می­کردند سپس به قدرت من غضروفی گشتی که در نگاه­ها زیبا نمی­نمودی و هیچ فایده­ای نداشتی، سپس امری از امر خویش را بر تو فرستادم، پس اندام­های تو یکی یکی آفریده شد و مفصل­های تو در اندازه قرار گرفت، از استخوان­هایی پوشیده و رگ­هایی پیچیده و عصب­هایی متناسب و رباط­هایی گیرنده سپس تو را با گوشت پوشاند و لباس پوست بر تو قرار داد و از چیزهای متضاد، جمع گشتی و از گونه­های متفاوت، آفریده شدی.

پس به قدرت من، آفرینشی زیبا می­گردی که روحی در تو نیست تا تو را به حرکت اندازد و نه قدرتی که تو را بر پای دارد و اندام تو نرم بی هیچ نا راستی و اعضای بی­هیچ قوامی بود، پس روح را در تو می­دمم و به تو زندگی می­بخشم و تو به اذن من انسانی می­گردی که اختیار سود و زیان خود را ندارد و مرتکب هیچ خیر و شری نمی­شود، جایگاه تو نزد مادرت در زیر ناف است گویی تو در کیسه ای قرار گرفتی تا اینکه حکم من تو را فرا گیرد و از آنجا به گستره فضا منتقل شوی. پس دریافت کنی آنچه از سعادت و شقاوت که برای تو مقدر گشت تا سرحدی از ماندن که پیش می­آید،

ص: 454

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الحمد لله علی نعمته و صلاته علی محمد و عترته قال أحمد بن حسین بن محمد المعروف بابن متویه وجدت هذه الصحف بالسوریة مما أنزلت علی إدریس النبی أَخْنُوخَ صلی الله علی محمد و علیه و کانت ممزقة و مندرسة فتحریت الأجر فی نقلها إلی العربیة بعد أن استقصیت فی وضع کل لفظة من العربیة موضع معناها من السوریة و تجنبت الزیادة و النقصان و لم أغیر معنی لتحسین لفظ أو تقدیر سجع بل توخیت إیراده کهیئته من غیر نقص و لا زیادة و علی الله التوکل و به الاستعانة و له الحول و القوة و حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ: الصحیفة الأولی و هی صحیفة الحمد الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی ابْتَدَأَ خَلْقَهُ بِنِعْمَتِهِ وَ أَسْبَغَ عَلَیْهِمْ ظِلَالَ رَحْمَتِهِ ثُمَّ فَرَضَ عَلَیْهِمْ شُکْرَ مَا أَدَّی إِلَیْهِمْ وَ وَفَّقَهُمْ بِمَنِّهِ لِأَدَاءِ مَا فَرَضَ عَلَیْهِمْ وَ نَهَجَ لَهُمْ مِنْ سَبِیلِ هِدَایَتِهِ مَا یَسْتَوْجِبُونَ بِهِ وَاسِعَ مَغْفِرَتِهِ فَبِتَوْفِیقِهِ قَامَ الْقَائِمُونَ بِطَاعَتِهِ وَ بِعِصْمَتِهِ امْتَنَعَ الْمُؤْمِنُونَ مِنْ مَعْصِیَتِهِ وَ بِنِعْمَتِهِ أَدَّی الشَّاکِرُونَ حَقَّ نِعْمَتِهِ وَ بِرَحْمَتِهِ وَصَلَ الْمُسْلِمُونَ إِلَی رَحْمَتِهِ فَسُبْحَانَ مَنْ لَا یُسْتَجَارُ مِنْهُ إِلَّا بِهِ وَ لَا یُهْرَبُ مِنْهُ إِلَّا إِلَیْهِ وَ تَبَارَکَ الَّذِی خَلَقَ الْحَیَوَانَ مِنْ مَاءٍ مَهِینٍ وَ جَعَلَهُمْ فِی قَرَارٍ مَکِینٍ ثُمَّ صَیَّرَهُمْ مُتَبَائِنِینَ فِی الْخَلْقِ وَ الْأَخْلَاقِ وَ قَدَّرَ لَهُمْ مَا لَا مُغَیِّرَ لَهُ مِنَ الْآجَالِ وَ الْأَرْزَاقِ لَهُ سَبَّحَتِ السَّمَاوَاتُ الْعُلَی وَ الْأَرَضُونَ السُّفْلَی وَ مَا بَیْنَهُمَا وَ مَا تَحْتَ الثَّرَی بِأَلْسُنٍ فُصُحٍ وَ عُجْمٍ (1) وَ آثَارٍ نَاطِقَةٍ وَ بُکْمٍ تَلُوحُ لِلْعَارِفِینَ مَوَاقِعُ تَسْبِیحِهَا وَ لَا یَخْفَی عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَوَاطِعُ تَقْدِیسِهَا فَلَهُ فِی کُلِّ نَظْرَةٍ نِعَمٌ لَا تُحَدُّ وَ فِی کُلِّ طَرْفَةٍ آلَاءٌ لَا تُعَدُّ

ص: 452


1- 1. الفصح- بضمتین- جمع فصیح، و العجم- بضم و سکون- جمع الاعجم: من لا یفصح و لا یبین کلامه و ان کان من العرب. و البکم أیضا جمع الابکم: الاخرس ینغلق لسانه عند التکلم.

هیچ شکی در نابودی وجود ندارد، آیا تو خود را آفریدی و جسم خویش را متناسب گردانیدی و روحت را دمیدی.

اگر تو چنین کردی، در حالی که نطفه­ای پست و خون بسته ناچیز و جنینی بسته شده در کیسه بودی، پس اکنون که در کمال اندام و تر و تازگی و مفاصل شکل گرفته و عنفوان جوانی هستی، قدرت و توان بیشتری داری، پس عضوی دیگر برای خود بیافرین و نیرویی در کنار قدرت خویش بیاور، و اگر تو در آن حالات، دردها و بیماری­ها را از خود دور کردی، پس اکنون بیماری­هایت را برطرف کن، و دردهایت را از خود دور بدار، و اگر روح را بدن خویش دمیدی و زندگانی که به تو دست یازید، آوردی، پس مرگ را هر آنگاه که بر تو وارد شد، دور ساز بعد از فرا رسیدن مرگت، یک روز بیشتر بمان.

و اگر به چیزی از آن توانا نیستی و از تمامی آن ناتوانی، بدان به راستی که تو مخلوقی و قطعاً من آفریدگار توام، و تو ناتوان و قادر توانایم، در این هنگام مرا بشناس و حق بندگی­ام را به جای آور، و نعمتم را شکر کن تا بر آن بیافزایم، و از خشم من پناه جوی تا تو را پناه دهم، به راستی من خدایی هستم که از آنچه می­آفرینم خسته نمی­شوم و از آنچه روزی می­دهم، در نمی مانم. کار من اینگونه است که هرگاه چیزی را اراده کنم به او می­گویم باش پس موجود می­شود .

صحیفه­ سوم، صحیفه­ رزق

ای انسان، بنگر و اندیشه کن و تدبر و تفکر کن، آیا غیر از من کسی هست که تو را روزی رساند، آیا تو را از جایگاه تنگ خود در رحم به سوی نعمت­های گونه­گون خارج نساختم؟ تو را از تنگی به گشایش و از خستگی به راحتی و از تاریکی به نور خارج کردم سپس سستی­ات از آنچه تو را به پا دارد و ناتوانی­ات از آنچه که از دست تو برود، دانستم پس از سینه مادرت، دو چشمه برای تو جاری ساختم که غذا و آشامیدنی تو از آنها و غذا و رشد تو در آن دو بود، سپس قلب او را بر تو مهربان گردانیدم و محبتش را به سوی تو برگردانیدم، تا با آزاری که به او می­رسانی خسته نشود و با سختی­هایی که به او می­رسانی تو را نیاندازد و با فراوانی ناپاکی هایت تو را نیالاید، و با اینکه آلودگی­ها و ناپاکی­ها تو پی­درپی است، تو را آلوده نگذارد، گرسنه می­شود تا سیر گردی و تشنه می­شود تا سیراب گردی و بیدار می­ماند تا به خواب روی و خسته می­شود

ص: 455

ضَلَّتِ الْأَفْهَامُ فِی جَبَرُوتِهِ وَ تَحَیَّرَتِ الْأَوْهَامُ فِی مَلَکُوتِهِ فَلَا وُصُولَ إِلَیْهِ إِلَّا بِهِ وَ لَا مَلْجَأَ مِنْهُ إِلَّا إِلَیْهِ ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ الصحیفة الثانیة صحیفة الخلق فَازَ یَا أَخْنُوخُ مَنْ عَرَفَنِی وَ هَلَکَ مَنْ أَنْکَرَنِی عَجَباً لِمَنْ ضَلَّ عَنِّی وَ لَیْسَ یَخْلُو فِی شَیْ ءٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ مِنِّی کَیْفَ یَخْلُو وَ أَنَا أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ کُلِّ قَرِیبٍ وَ أَدْنَی إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ أَ لَسْتَ أَیُّهَا الْإِنْسَانُ الْعَظِیمُ عِنْدَ نَفْسِهِ فِی بُنْیَانِهِ الْقَوِیُّ لَدَی هِمَّتِهِ فِی أَرْکَانِهِ مَخْلُوقاً مِنَ النُّطْفَةِ الْمَذِرَةِ وَ مُخْرَجاً مِنَ الْأَمَاکِنِ الْقَذِرَةِ تَنْحَطُّ مِنْ أَصْلَابِ الْآبَاءِ کَالنُّخَاعَةِ إِلَی أَرْحَامِ النِّسَاءِ ثُمَّ یَأْتِیکَ أَمْرِی فَتَصِیرُ عَلَقَةً لَوْ رَأَتْکَ الْعُیُونُ لَاسْتَقْذَرَتْکَ وَ لَوْ تَأَمَّلَتْکَ النُّفُوسُ لَعَافَتْکَ ثُمَّ تَصِیرُ بِقُدْرَتِی مُضْغَةً لَا حَسَنَةً فِی الْمَنْظَرِ وَ لَا نَافِعَةً فِی الْمَخْبَرِ ثُمَّ أَبْعَثُ إِلَیْکَ أَمْراً مِنْ أَمْرِی فَتُخْلَقُ عُضْواً عُضْواً وَ تُقَدَّرُ مَفْصَلًا مَفْصَلًا مِنْ عِظَامٍ مَغْشِیَّةٍ وَ عُرُوقٍ مُلْتَوِیَةٍ وَ أَعْصَابٍ مُتَنَاسِبَةٍ وَ رِبَاطَاتٍ مَاسِکَةٍ ثُمَّ یَکْسُوکَ لَحْماً وَ یُلْبِسُکَ جِلْداً تُجَامَعُ مِنْ أَشْیَاءَ مُتَبَایِنَةٍ وَ تُخْلَقُ مِنْ أَصْنَافٍ مُخْتَلِفَةٍ فَتَصِیرُ بِقُدْرَتِی خَلْقاً سَوِیّاً لَا رُوحَ فِیکَ تُحَرِّکُکَ وَ لَا قُوَّةَ لَکَ تُقِلُّکَ أَعْضَاؤُکَ صَوٌّ بِلَا مِرْیَةٍ(1) وَ جُثَثٌ بِلَا مِرْزَبَةٍ(2)

فَأَنْفُخُ فِیکَ الرُّوحَ وَ أَهَبُ لَکَ الْحَیَاةَ فَتَصِیرُ بِإِذْنِی إِنْسَاناً لَا تَمْلِکُ نَفْعاً وَ لَا ضَرّاً وَ لَا تَفْعَلُ خَیْراً وَ لَا شَرّاً مَکَانُکَ مِنْ أُمِّکَ تَحْتَ السُّرَّةِ کَأَنَّکَ مَصْرُورٌ فِی صُرَّةٍ إِلَی أَنْ یَلْحَقَکَ مَا سَبَقَ مِنِّی مِنَ الْقَضَاءِ فَتَصِیرَ مِنْ هُنَاکَ إِلَی وُسْعِ الْفَضَاءِ فَتَلْقَی مَا قَدَّرَکَ مِنَ السَّعَادَةِ أَوِ الشَّقَاءِ إِلَی أَجَلٍ مِنَ الْبَقَاءِ

ص: 454


1- 1. کذا فی نسخة الکمبانیّ، و فی نسخة اخری مخطوطة:« صور»- و ضبطه بضم الصاد و فتح الواو- جمع الصورة. و لا تناسب قوله بعد« و جثث بلا مرزبة» کانه یرید أن أعضاءک رخو، أو صبو، أو صوب یمیل إلی حیث تشاء و سیأتی فی البیان، فتحرر.
2- 2. الجثث جمع جثة، و هو کل ما له شخص و شخص الإنسان قائما أو قاعدا و المجثة حدیدة یقلع بها الفسیل، و المرزبة: العصیة من الحدید، فالمراد أن الأعضاء لها قوام معتدل کعصا الحدید من دون أن یرکب فیها حدید.

تا راحت باشی و رنجور می شود تا تو را بخشاید و آلوده می­­گردد تا پاک باشی، اگر محبت او را بر تو نیافکنده بودم، در اولین آزاری که به او می­رساندی، تو را می­انداخت علاوه بر اینکه در هر حال تو را ترجیح دهد و تو به او توجه نکنی، و اگر تو را به توان خودت سپرده بودم و قدرت و قوام تو را از تلاش خودت قرار داده بودم، به سرعت مرده بودی و تباه می­گشتی.

این عادت من در نیکی کردن و رحمت به توست تا اینکه بزرگ شوی و بعد از آن تا فرا رسیدن أجل تو، در تمامی اوقات زندگی­ات، آنچه صلاح کار تو در آن است از قبیل افزودن بر آفرینش تو و آسان کردن روزی­ات فراهم می­کنم، و در طول زندگی­ات، به میزان کفایت تو، برایت مقدر کرده­ام که از آن فراتر نمی­روی، هرچند که خود را خسته کنی، و از دست تو نمی­رود هرچند که در آن کوتاهی نمایی، اگر می­پنداری تو آورنده­ روزی هستی، پس چرا می­خواهی بر آن بیافزایی و نمی­توانی؟ یا اینکه خود را در طلب چیزی خسته می­کنی و به آن نمی­رسی؟ و غیر آن، ناگهان به تو می­رسد و به آن فکر نمی­کردی و برای آن رنجی نکشیدی یا اینکه چرا کسانی که از تو عاقل­ترند و بسیار در طلب رزق­اند را می­بینی که محروم مانده­اند و از همه جا بریده شده­اند، و کسی هم که عقلش از تو پایین­تر و طلبش از تو کمتر است، را خوشبخت و در امان می­بینی، آیا تو خود را می­بینی که برای آشامیدن و خوراک خویش دو مشک شیر در سینه مادرت قرار دادی، یا خود را چنین می­بینی که بیماری را در وقت سلامتی بر خود مسلط گردانی و یا شفا را به وقت بیماری برای خود آوری، آیا نمی­نگری به پرنده­ای که با شکم خالی صبح می­کند و شب می­کند در حالی که سیر است؟ آیا او کشته­ای دارد که آن را بکارد یا مالی که آن را جمع کند یا پیشه­ای که در آن تلاش نماید یا چاره اندیشی که با به کار بستن آن متمایز گردد.

ای غافل، بدان که تمامی این­ها در تقدیر من است، و در تدبیر خویش همتا و مخالفی ندارم و از آن کاسته و افزوده نمی­شود، زیرا من خداوند مهربان حکیم هستم.

صحیفه­ چهارم، صحیفه­ معرفت

هر کس که مخلوق را بشناسد به آفرینشگر معرفت پیدا می­کند و هر کس روزی را بشناسد روزی­دهنده را می­شناسد، و هر کس خودش را بشناسد پروردگارش را می­شناسد، هر کس ایمانش خالص گردد دینش در امان است چگونه معرفت خدا را پنهان می­داری؟ در حالی که دلیل­ها روشن و برهان­های یگانگی او، آشکار است، در شگفتم از کسی که از خداوند بی­نیاز است؟ و در جای

ص: 456

مُتَعَقِّبٌ لَا شَکَّ بِالْفَنَاءِ أَ أَنْتَ خَلَقْتَ نَفْسَکَ وَ سَوَّیْتَ جِسْمَکَ وَ نَفَخْتَ رُوحَکَ إِنْ کُنْتَ فَعَلْتَ ذَلِکَ وَ أَنْتَ النُّطْفَةُ الْمَهِینَةُ وَ الْعَلَقَةُ الْمُسْتَضْعَفَةُ وَ الْجَنِینُ الْمَصْرُورُ فِی صُرَّةٍ فَأَنْتَ الْآنَ فِی کَمَالِ أَعْضَائِکَ وَ طَرَاءَةِ مَائِکَ وَ تَمَامِ مَفَاصِلِکَ وَ رَیَعَانِ شَبَابِکَ أَقْوَی وَ أَقْدَرُ فَاخْلُقْ لِنَفْسِکَ عُضْواً آخَرَ وَ اسْتَجْلِبْ قُوَّةً إِلَی قُوَّتِکَ وَ إِنْ کُنْتَ أَنْتَ دَفَعْتَ عَنْ نَفْسِکَ فِی تِلْکَ الْأَحْوَالِ طَارِقَاتِ الْأَوْجَاعِ وَ الْأَعْلَالِ فَادْفَعْ عَنْ نَفْسِکَ الْآنَ أَسْقَامَکَ وَ نَزِّهْ عَنْ بَدَنِکَ آلَامَکَ وَ إِنْ کُنْتَ أَنْتَ نَفَخْتَ الرُّوحَ فِی بَدَنِکَ وَ جَلَبْتَ الْحَیَاةَ الَّتِی تُمْسِکُکَ فَادْفَعِ الْمَوْتَ إِذَا حَلَّ بِکَ وَ ابْقَ یَوْماً وَاحِداً عِنْدَ حُضُورِ أَجَلِکَ فَإِنْ لَمْ تَقْدِرْ أَیُّهَا الْإِنْسَانُ عَلَی شَیْ ءٍ مِنْ ذَلِکَ وَ عَجَزْتَ عَنْهُ کُلِّهِ فَاعْلَمْ أَنَّکَ حَقّاً مَخْلُوقٌ وَ أَنِّی أَنَا الْخَالِقُ وَ أَنَّکَ أَنْتَ الْعَاجِزُ وَ أَنِّی أَنَا الْقَوِیُّ الْقَادِرُ فَاعْرِفْنِی حِینَئِذٍ وَ اعْبُدْنِی حَقَّ عِبَادَتِی وَ اشْکُرْ لِی نِعْمَتِی أَزِدْکَ مِنْهَا وَ اسْتَعِذْ بِی مِنْ سَخْطَتِی أُعِذْکَ مِنْهَا فَإِنِّی أَنَا اللَّهُ الَّذِی لَا أَعْبَأُ بِمَا أَخْلُقُ وَ لَا أَتْعَبُ وَ لَا أَنْصَبُ فِیمَا أَرْزُقُ وَ لَا أَلْغُبُ إِنَّمَا أَمْرِی إِذَا أَرَدْتُ شَیْئاً أَنْ أَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ الصحیفة الثالثة صحیفة الرزق یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ انْظُرْ وَ تَدَبَّرْ وَ اعْقِلْ وَ تَفَکَّرْ هَلْ لَکَ رَازِقٌ سِوَایَ یَرْزُقْکَ أَوْ مُنْعِمٌ غَیْرِی یُنْعِمْ عَلَیْکَ أَ لَمْ أُخْرِجْکَ مِنْ ضِیقِ مَکَانِکَ فِی الرَّحِمِ إِلَی أَنْوَاعٍ مِنَ النِّعَمِ أَخْرَجْتُکَ مِنَ الضِّیقِ إِلَی السَّعَةِ وَ مِنَ التَّعَبِ إِلَی الدَّعَةِ وَ مِنَ الظُّلْمَةِ إِلَی النُّورِ ثُمَّ عَرَفْتُ ضَعْفَکَ عَمَّا یُقِیمُکَ وَ عَجْزَکَ عَمَّا یَفُوتُکَ فَأَدْرَرْتُ لَکَ مِنْ صَدْرِ أُمِّکَ عَیْنَیْنِ مِنْهُمَا طَعَامُکَ وَ شَرَابُکَ وَ فِیهِمَا غِذَاؤُکَ وَ نَمَاؤُکَ ثُمَّ عَطَفْتُ بِقَلْبِهَا عَلَیْکَ وَ صَرَفْتُ بِوُدِّهَا إِلَیْکَ کَیْ لَا تَتَبَرَّمَ بِکَ مَعَ إِیذَائِکَ لَهَا وَ لَا تَطْرَحَکَ مَعَ إِضْجَارِکَ إِیَّاهَا وَ لَا تُقَزِّزُکَ مَعَ کَثْرَةِ عَاهَاتِکَ وَ لَا تَسْتَقْذِرَکَ مَعَ تَوَالِی آفَاتِکَ وَ قَاذُورَاتِکَ تَجُوعُ لِتُشْبِعَکَ وَ تَظْمَأُ لِتُرَوِّیَکَ وَ تَسْهَرُ لِتُرْقِدَکَ وَ تَنْصَبُ

ص: 455

هر گام و پلک زدن چشم و تماس دست نشانه­ای روشن و حجتی قاطع بر این است که خداوند تبارک، یگانه­ای است که شریکی نمی­پذیرد و جباری که مقاومت نمی­کند و دانایی که جهل به او راه ندارد، و شکست­ناپذیری که خوار نمی­گردد و توانایی آگاه و سازنده­ای حکیم در ساخته­اش است، همیشه تنها بود و بعد از این نیز تنها خواهد ماند. اوست ماندگار بر حقیقت و پایندگی­اش بدون اجازه گرفتن است، اوست بی­نیاز و بی­نیازی غیر او رو به فقر و حاجتمندی است.

او کسی است که آسمان­ها، گردان و ستارگان، روان به امر او هستند، و به عظمت او آسمان­ها بر پا گشتند و زمین استقرار یافت، و صداها و گردن­ها در برابر ملکوت او تسلیم گشتند و سایه­ها و شبح­ها در مقابل جبروت او به سجده افتادند، به اذن او خورشید و ماه نورافشانی کردند و باران و ابر فرو بارید و زمین مرده گیاه زنده رویاند و چوب­های خشک برگ­هایی تازه خارج کرد و از سنگ­های سرسخت، آبی زلال جوشید و درختان سبز آتش و نوری روشن ثمر داد.

خوشا به سعادت کسی که به او ایمان آورد و رسولان و کتاب­های او را تصدیق کرد و به طاعت او ایستاد و از معصیت او دست کشید و بدا به حال کسی که نعمت­های او را انکار کرد و نعمت­هایش را ناسپاسی نمود و با دوستانش دشمنی و با دشمنانش همیاری کرد، به راستی که آنان کمترین و خواراند، و برای آنها در دنیا نشانه ای است و در آخرت جایگاه آتش، دولت آنان مهلت دادن و استدراج است و فرجام بی­نیازی­شان حاجتمندی است و پایان شادی­شان غم و افسردگی است و در آخرت بازگشتشان به جهنم است، در حالی که در آن جاودان­اند و خارج نمی­شوند و مؤمنان صدیق به واسطه­ خداوند صاحب عزت­اند و به او محتاج­اند و به یاری او قدرتمندند و بر او توکل می­کنند و در دنیا عاقبت از آنان است، و بر دشمنانشان پیروزاند.

سوگند به عزت خویش زمین را به گونه­ای قرار دهم که جز من بر آن عبادت نکند و بر خدایی غیر من دینداری نشود و هر کس مرا یاری کند، یاری کنم و کسانی که به من کفر ورزند را خوار و شکست­خورده قرار دهم، و منکران خود را در این دنیا و در روز قیامت بزرگ­ترین پیشیمانی رسد، و از نسل آدم کسی را بیرون آورم که دین­ها را باطل کند و بت­ها را بشکند پس برهان او را روشن گردانم و چیرگی­اش را تأیید کنم و آیندگان را خاضع او گردانم و گردن­ها را در اختیار او قرار دهم و مردم با رغبت و اجبار و با تصدیق و سختی به دین او روی می­آورند، این

ص: 457

لِتُرِیحَکَ وَ تَتْعَبُ لِتُرْفِدَکَ وَ تَتَقَذَّرُ لِتُنَظِّفَکَ لَوْ لَا مَا أَلْقَیْتُ عَلَیْهَا مِنَ الْمَحَبَّةِ لَکَ لَأَلْقَتْکَ فِی أَوَّلِ أَذًی یَلْحَقُهَا مِنْکَ فَضْلًا عَنْ أَنْ تُؤْثِرَکَ فِی کُلِّ حَالٍ وَ لَا تُخَلِّیَکَ لَهَا مِنْ بَالٍ وَ لَوْ وَکَلْتُکَ إِلَی وَکْدِکَ وَ جَعَلْتُ قُوَّتَکَ وَ قِوَامَکَ مِنْ جُهْدِکَ لَمِتَّ سَرِیعاً وَ فُتَّ ضَائِعاً هَذِهِ عَادَتِی فِی الْإِحْسَانِ إِلَیْکَ وَ الرَّحْمَةِ لَکَ إِلَی أَنْ تَبْلُغَ أَشُدَّکَ وَ بَعْدَ ذَلِکَ إِلَی مُنْتَهَی أَجَلِکَ أُهَیِّئُ لَکَ فِی کُلِّ وَقْتٍ مِنْ عُمُرِکَ مَا فِیهِ صَلَاحُ أَمْرِکَ مِنْ زِیَادَةٍ فِی خَلْقِکَ وَ تَیْسِیرٍ لِرِزْقِکَ أُقَدِّرُ مُدَّةَ حَیَاتِکَ قَدْرَ کِفَایَتِکَ مَا لَا تَتَجَاوَزُهُ وَ إِنْ أَکْثَرْتَ مِنَ

التَّعَبِ وَ لَا یَفُوتُکَ وَ إِنْ قَصُرْتَ فِی الطَّلَبِ فَإِنْ ظَنَنْتَ أَنَّکَ الْجَالِبُ لِرِزْقِکَ فَمَا لَکَ تَرُومُ أَنْ تَزِیدَ فِیهِ وَ لَا تَقْدِرُ أَمْ مَا لَکَ تَتْعَبُ فِی طَلَبِ الشَّیْ ءِ فَلَسْتَ تَنَالُهُ وَ یَأْتِیکَ غَیْرُهُ عَفْواً مِمَّا لَا تَتَفَکَّرُ فِیهِ وَ لَا تَتَعَنَّی لَهُ أَمْ مَا لَکَ تَرَی مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْکَ عَقْلًا وَ أَکْثَرُ طَلَباً مَحْرُوماً مَجْذُوذاً وَ مَنْ هُوَ أَضْعَفُ مِنْکَ عَقْلًا وَ أَقَلُّ طَلَباً مَحْرُوزاً مَجْدُوداً أَ تَرَاکَ أَنْتَ الَّذِی هَیَّأْتَ لِمَشْرَبِکَ وَ مَطْعَمِکَ سِقَاءَیْنِ (1)

فِی صَدْرِ أُمِّکَ أَمْ تَرَاکَ سَلَّطْتَ عَلَی نَفْسِکَ وَقْتَ السَّلَامَةِ الدَّاءَ أَوْ جَلَبْتَ لَهَا وَقْتَ السُّقْمِ الشِّفَاءَ أَ لَا تَنْظُرُ إِلَی الطَّیْرِ الَّتِی تَغْدُو خِمَاصاً وَ تَرُوحُ بِطَاناً(2)

أَ لَهَا زَرْعٌ تَزْرَعُهُ أَوْ مَالٌ تَجْمَعُهُ أَوْ کَسْبٌ تَسْعَی فِیهِ أَوِ احْتِیَالٌ تَتَوَسَّمُ (3) بِتَعَاطِیهِ اعْلَمْ أَیُّهَا الْغَافِلُ أَنَّ ذَلِکَ کُلَّهُ بِتَقْدِیرِی لَا أُنَادُّ وَ لَا أُضَادُّ فِی تَدْبِیرِی وَ لَا یُنْقَصُ وَ لَا یُزَادُ مِنْ تَقْدِیرِی ذَلِکَ أَنِّی أَنَا اللَّهُ الرَّحِیمُ الْحَکِیمُ.

الصحیفة الرابعة صحیفة المعرفة

مَنْ عَرَفَ الْخَلْقَ عَرَفَ الْخَالِقَ وَ مَنْ عَرَفَ الرِّزْقَ عَرَفَ الرَّازِقَ وَ مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ عَرَفَ رَبَّهُ وَ مَنْ خَلُصَ إِیمَانُهُ أَمِنَ دِینُهُ کَیْفَ تَخْفَی مَعْرِفَةُ اللَّهِ وَ الدَّلَائِلُ وَاضِحَةٌ وَ الْبَرَاهِینُ عَلَی وَحْدَانِیَّتِهُ لَائِحَةٌ عَجَباً لِمَنْ غَنِیَ عَنِ اللَّهِ وَ فِی مَوْضِعِ

ص: 456


1- 1. السقاء: جلد السخلة، اذا اجذع یکون للماء و اللبن.
2- 2. الخماص جمع الخمیص یعنی خمیص البطن من الجوع، و البطان جمع البطین یعنی من کثرة الاکل: و سیأتی.
3- 3. توصم: تطلب و تفرس.

عادت من درباره­ کسانی است که مرا بشناسند و عبادت کنند و برای آنان در آخرت، سرای جاودانگی در نعمت­هایی فناناپذیر است و شادی­هایی که به غم نیامیزد و خوشحالی که با اندوه قرین نشود و زندگانی که مرگی در پی ندارد و نعمتی که عذابی آن را از بین نبرد، پاکم و منزهم و خوشا به حال کسی که مرا تسبیح گوید و من پاکم و خوشا به حال کسی که مرا به پاکی یاد کند و عظمت من شکوهمند گشت و حد و مرز ندارد و نعمت­هایم بسیار شد و به شماره نیاید، و من قدرتمند شکست­ناپذیرم .

صحیفه­ پنجم، صحیفه­ عظمت

ای اخنوخ، آیا تعجب کردی از فرشتگانی که به چشم دیدی و آنها که تصاویر را بدیع شمردند و آغاز آفرینش بودند و شماره را افزون نمودند، و من آنها را تنها قطره­ای از آب دریا و برگی از برگ درختان دیدم، آیا تعجب می­کنی از آنچه از عظمت خدا دیدی پس زمانی که از تو پنهان گشت، بزرگ شد و هراس انداخت؟ از هنگامی که خدا مخلوق خود را آفرید تا پایان جهان، هیچ خط انگشتی، کمترین جز از نوآفرینی­های فطرت او را درنیابد و گفتار هیچ زبانی آن را از عهده کوچک­ترین چیز از شگفتی­های ساخته او را برنیاید، به راستی که خداوند فرشتگانی دارد که اگر یکی از آنها بال خود را بگشاید، آفاق را پر گرداند و تمامی جوانب آن را در بر گیرد و برای او فرمانروایی است که نیم آن از یخی جامد و نیم دیگر از آتشی شعله­ور است، مانعی میان آن دو نیست، نه آتش یخ را آب می­کند و نه یخ آتش شعله­ور را ذوب می­کند، برای این فرمانروایی سی هزار سر وجود ندارد که هر سر سی هزار چهره دارد و هر چهره سی هزار دهان و هر دهان سی هزار زبان دارد و از هر زبان سی هزار لغت خارج می­شود که خدا را به پاکی­اش منزه دارند و او را تسبیح گویند و بزرگ شمارند و ظرافت­های آفرینش او را یاد کنند، و چه بسیار در فرمانروایی خداوند متعادل، امثال این و بالاتر از آن وجود دارد.

در تسبیح می­کوشند و پس در می­مانند، در تقدیس خسته می­شوند پس افسوس می خورند و این چیزی است که از نشانه­های شکوه من خالی نیست، باعظمت­تر از آنم که وصف شوم و بزرگ­تر از آنکه ویژگی­هایم گفته شود، فکرها در عظمت آن سرگردان شدند و زبان­ها از اندازه وصف من ناتوان گشتند و این بدان سبب است که من خدایی هستم که مانندی ندارم و من بلندمرتبه باعظمت هستم.

ص: 458

کُلِّ قَدَمٍ وَ مَطْرَفِ عَیْنٍ وَ مَلْمَسِ یَدٍ دَلَالَةٌ سَاطِعَةٌ وَ حُجَّةٌ صَادِعَةٌ عَلَی أَنَّهُ تَبَارَکَ وَاحِدٌ لَا یُشَارَکُ وَ جَبَّارٌ لَا یُقَاوَمُ وَ عَالِمٌ لَا یَجْهَلُ وَ عَزِیزٌ لَا یَذِلُّ وَ قَادِرٌ لَطِیفٌ وَ صَانِعٌ حَکِیمٌ فِی صَنْعَتِهِ کَانَ أَبَداً وَحْدَهُ وَ یَبْقَی مِنْ بَعْدُ وَحْدَهُ هُوَ الْبَاقِی عَلَی الْحَقِیقَةِ وَ بَقَاؤُهُ غَیْرُ مَجَازٍ وَ هُوَ الْغَنِیُّ وَ غِنَی غَیْرِهِ صَائِرٌ إِلَی فَقْرٍ وَ إِعْوَازٍ وَ هُوَ الَّذِی جَرَتِ الْأَفْلَاکُ الدَّائِرَةُ وَ النُّجُومُ السَّائِرَةُ بِأَمْرِهِ وَ اسْتَقَلَّتِ السَّمَاوَاتُ وَ اسْتَقَرَّتِ الْأَرَضُونَ بِعَظَمَتِهِ وَ خَضَعَتِ الْأَصْوَاتُ وَ الْأَعْنَاقُ لِمَلَکُوتِهِ وَ سَجَدَتِ الْأَظْلَالُ وَ الْأَشْبَاحُ لِجَبَرُوتِهِ بِإِذْنِهِ أَنَارَتِ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ نَزَلَ الْغَیْثُ وَ الْمَطَرُ وَ أَنْبَتَتِ الْأَرْضُ الْمَیْتَةُ نَبَاتاً حَیّاً وَ أَخْرَجَتِ الْعِیدَانُ الْیَابِسَةُ وَرَقاً رَطْباً وَ نَبَعَتِ الصُّخُورُ الصِّلَادُ(1) مَاءً نَمِیراً وَ أَوْرَقَتِ الْأَشْجَارُ الْخَضِرَةُ نَاراً ضَوْءاً مُنِیراً طُوبَی لِمَنْ آمَنَ بِهِ وَ صَدَّقَ بِرُسُلِهِ وَ کُتُبِهِ وَ وَقَفَ عِنْدَ طَاعَتِهِ وَ انْتَهَی عَنْ مَعْصِیَتِهِ وَ بُؤْسَی لِمَنْ جَحَدَ آلَاءَهُ وَ کَفَرَ نَعْمَاءَهُ وَ حَادَّ أَوْلِیَاءَهُ وَ عَاضَدَ أَعْدَاءَهُ إِنَّ أُولَئِکَ الْأَقَلُّونَ الْأَذَلُّونَ (2) عَلَیْهِمْ فِی الدُّنْیَا سِیمَاءٌ وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ مِهَادُ النَّارِ دَوْلَتُهُمْ إِمْلَاءٌ وَ اسْتِدْرَاجٌ وَ عَاقِبَةُ غِنَائِهِمْ احْتِیَاجٌ وَ مَوْئِلُ سُرُورِهِمْ غَمٌّ وَ انْزِعَاجٌ وَ مَصِیرُهُمْ فِی الْآخِرَةِ إِلَی جَهَنَّمَ خَالِدِینَ بِلَا إِخْرَاجٍ فَأَمَّا الْمُؤْمِنُونَ الصِّدِّیقُونَ فَلَهُمُ الْعِزَّةُ بِاللَّهِ وَ الِاعْتِزَاءُ إِلَیْهِ وَ الْقُوَّةُ بِنَصْرِهِ وَ التَّوَکُّلُ عَلَیْهِ وَ لَهُمُ الْعَاقِبَةُ فِی الدُّنْیَا وَ الْفَلْجُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ بِإِظْفَارٍ فَوَ عِزَّتِی لَأُصَیِّرَنَّ الْأَرْضَ وَ لَا یُعْبَدُ عَلَیْهَا سِوَایَ وَ لَا یُدَانُ لِإِلَهٍ غَیْرِی وَ لَأَجْعَلَنَّ مَنْ نَصَرَنِی مَنْصُوراً وَ مَنْ کَفَرَنِی ذَلِیلًا مَقْهُوراً وَ لَیَلْحَقَنَّ الْجَاحِدِینَ لِی أَعْظَمُ النَّدَامَةِ فِی هَذِهِ الدُّنْیَا وَ فِی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ لَأُخْرِجَنَّ مِنْ ذُرِّیَّةِ آدَمَ مَنْ یَنْسَخُ الْأَدْیَانَ وَ یَکْسِرُ الْأَوْثَانَ فَأُنِیرُ بُرْهَانَهُ وَ أُؤَیِّدُ سُلْطَانَهُ وَ أُوطِیهِ الْأَعْقَابَ وَ أُمَلِّکُهُ الرِّقَابَ فَیَدِینُ النَّاسُ لَهُ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ تَصْدِیقاً وَ قَسْراً هَذِهِ

ص: 457


1- 1. یعنی الصلب الاملس.
2- 2. الارذلون خ ل.

صحیفه­ ششم، صحیفه نزدیکی

ای اخنوخ و تو از آن چیزی پرسیدی که تو را به خدا نزدیک گرداند و آن ایمان آوردن به پروردگارت با تمامی وجود و پذیرش گناهانت است، و پس از آن ملزم شدی به مهربانی بر مخلوقات و اخلاق نیک و برگزیدن صداقت و ادای حق و بخشش همراه با رضایت بر آنچه از روزی که به تو فرا رسد و تسبیح فراوان در صبح و شام و روز و شب و دوری از معصیت ها و بازگشت از تمامی گناهان و به پا داری نماز و پرداخت زکات و مهربانی در حق زنان بیوه و یتیمان و نیکی به تمامی مخلوقات و مردمان و اینکه با خواری و خشوع و خضوع به خداوند پناه بری و با زبانی گویا از ایمان راستین خود بگویی:

خداوندا تو پروردگار قدرتمند بزرگوار شکوهمند عظیم هستی، والا گشتی و پایین آمدی و دور گشتی و نزدیک شدی، هیچ مکانی از تو خالی نگشت و هیچ پادشاهی در برابر تو نایستاد، از حد و حدود باشکوه گشتی، و از مثل و مانند بزرگ شدی، نجات از تو به واسطه­ خود توست و فرار از تو به سوی توست از تو مسألت می­کنیم، ای خدای ما که به رحمتت ما را در میان گیری و به مهربانی­ات ما را فرا گیری، و دارایی­مان را در میان اهل فضل و بخشش و قدرتمان را در میان اهل هدایت و عدل قرار دهی و ما را تنها به سوی خود محتاج گردانی، خدایا ما بر تو توکل نمودیم و از چاره­اندیشی به سوی تو بیزاری می­جوییم، و کلام آرزو و مسألت را به سمت تو می­چرخانیم، خداوندا پس به آنچه تو را می­خوانیم اجابت فرما و آنچه را امید و آرزو داریم، در فضل و کرم خویش محقق گردان و ما را از اعمال هلاک کننده­مان و کردار تباه کننده مان ایمن بدار به رحمتت ای خدای جهانیان.

ای اخنوخ انجام­دهنده­ این کار پاداش بسیاری ذخیره می­کند و این کلمات در ترازوی روز قیامت، بسیار سنگین­اند، پس مردم را به رحمت گسترده­ای که مورد امید است و خشم خروشان بیم­دهنده­ من خبر ده و بر نعمت­هایم یادآوری کن و بر خواندن من تشویق کن اجابت خوانندگان و یاری مؤمنان بر من شایسته است و من صاحب بخشش بزرگم.

صحیفه­ هفتم، سرکشان

ای اخنوخ، چه بسیار جبروت سرکشانی که در هم شکستم و چه بسیار قدرتمندی که پنداشت کسی بر او چیره نخواهد گشت پس عصیان و سرپیچی کرد و سرکشی و طغیان نمود، قدرتم را به او نمایاندم و عذاب چیرگی­ام را به او چشاندم و او را به حوض­های

ص: 459

عَادَتِی فِیمَنْ عَرَفَنِی وَ عَبَدَنِی وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ دَارُ الْخُلُودِ فِی نَعِیمٍ لَا یَبِیدُ وَ سُرُورٍ لَا یَشُوبُهُ غَمٌّ وَ حُبُورٍ لَا یَخْتَلِطُ بِهِ هَمٌّ وَ حَیَاةٍ لَا تَتَعَقَّبُهَا وَفَاةٌ وَ نِعْمَةٍ لَا یَعْتَوِرُهَا نَقِمَةٌ فَسُبْحَانِی سُبْحَانِی وَ طُوبَی لِمَنْ سَبَّحَنِی وَ قُدُّوسٌ أَنَا وَ طُوبَی لِمَنْ قَدَّسَنِی جَلَّتْ عَظَمَتِی فَلَا تُحَدُّ وَ کَثُرَتْ نِعْمَتِی فَلَا تُعَدُّ وَ أَنَا الْقَوِیُّ الْعَزِیزُ.

الصحیفة الخامسة صحیفة العظمة

یَا أَخْنُوخُ أَ عَجِبْتَ لِمَنْ رَأَیْتَ مِنَ الْمَلَائِکَةِ وَ اسْتَبْدَعْتَ الصُّوَرَ وَ اسْتَهَلْتَ الْخَلْقَ وَ اسْتَکْثَرْتَ الْعَدَدَ وَ مَا رَأَیْتَ مِنْهُمْ کَالْقَطْرَةِ الْوَاحِدَةِ مِنْ مَاءِ الْبِحَارِ وَ الْوَرَقَةِ الْوَاحِدَةِ مِنْ وَرَقِ الْأَشْجَارِ أَ تَتَعَجَّبُ مِمَّا رَأَیْتَ مِنْ عَظَمَةِ اللَّهِ فَلَمَا غَابَ عَنْکَ أَکْبَرُ وَ تَسْتَبْدِعُ صَنْعَةَ اللَّهِ فَلَمَا لَمْ تُبْصِرْهُ عَنْکَ أَهْوَلُ وَ أَکْبَرُ مَا یُحِیطُ خَطُّ کُلِّ بَنَانٍ وَ لَا یَحْوِی نُطْقُ کُلِّ لِسَانٍ مُذِ ابْتَدَأَ اللَّهُ خَلْقَهُ إِلَی انْتِهَاءِ الْعَالَمِ أَقَلَّ جُزْءٍ مِنْ بَدَائِعِ فِطْرَتِهِ وَ أَدْنَی شَیْ ءٍ مِنْ عَجَائِبِ صَنْعَتِهِ إِنَّ لِلَّهِ مَلَائِکَةً لَوْ نَشَرَ الْوَاحِدُ جَنَاحَهُ لَمَلَأَ الْآفَاقَ وَ سَدَّ الْآمَاقَ (1) وَ إِنَّ لَهُ لَمَلَکاً نِصْفَهُ مِنْ ثَلْجٍ جَمْدٍ وَ نِصْفَهُ مِنْ لَهَبٍ مُتَّقِدٍ لَا حَاجِزَ بَیْنَهُمَا فَلَا النَّارُ تُذِیبُ الْجَمَدَ وَ لَا الثَّلْجُ تُطْفِئُ اللَّهَبَ الْمُتَّقِدَ لِهَذَا الْمَلَکِ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَأْسٍ فِی کُلِّ رَأْسٍ ثَلَاثُونَ أَلْفَ وَجْهٍ فِی کُلِّ وَجْهٍ ثَلَاثُونَ أَلْفَ فَمٍ فِی کُلِّ فَمٍ ثَلَاثُونَ أَلْفَ لِسَانٍ یَخْرُجُ مِنْ کُلِّ لِسَانٍ ثَلَاثُونَ أَلْفَ لُغَةٍ تُقَدِّسُ اللَّهَ بِتَقْدِیسَاتِهِ وَ تُسَبِّحُهُ بِتَسْبِیحَاتِهِ وَ تُعَظِّمُهُ بِعَظَمَاتِهِ وَ تَذْکُرُ لَطَائِفَ فِطَرَاتِهِ وَ کَمْ فِی مُلْکِهِ تَعَالَی جَدُّهُ مِنْ أَمْثَالِهِ وَ مَنْ أَعْظَمُ مِنْهُ یَجْتَهِدُونَ فِی التَّسْبِیحِ فَیَقْصُرُونَ وَ یَدْأَبُونَ فِی التَّقْدِیسِ فَیَحْسُرُونَ وَ هَذَا مَا خَلَا شَیْ ءٌ مِنْ آیَاتِی وَ جَلَالِی إِنَّ فِی الْبَعُوضَةِ الَّتِی تَسْتَحْقِرُهَا وَ الذَّرَّةِ الَّتِی تَسْتَصْغِرُهَا مِنَ الْعَظَمَةِ لِمَنْ تَدَبَّرَهَا مَا فِی أَعْظَمِ الْعَالَمِینَ وَ مِنَ اللَّطَائِفِ لِمَنْ تَفَکَّرَ فِیهَا مَا فِی الْخَلَائِقِ أَجْمَعِینَ مَا یَخْلُو صَغِیرٌ وَ لَا کَبِیرٌ مِنْ بُرْهَانٍ عَلَیَّ وَ آیَةٍ فِیَّ عَظُمْتُ عَنْ أَنْ أُوصَفَ وَ کَبُرْتُ عَنْ أَنْ أُکَیَّفَ حَارَتِ الْأَلْبَابُ فِی عَظَمَتِی وَ کَلَّتِ الْأَلْسُنُ عَنْ تَقْدِیرِ صِفَتِی ذَلِکَ أَنِّی أَنَا اللَّهُ الَّذِی لَیْسَ کَمِثْلِی شَیْ ءٌ وَ أَنَا الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ.

ص: 458


1- 1. المؤق من الأرض: النواحی الغامضة من أطرافها و الجمع آماق.

مرگ وارد ساختم پس از جام آن نوشید و از سختی آن چشید و او را از قلعه­های فرازنده­اش و دژهای محکم به زیر آوردم و او را از خانه­های آباد و منزلگاه­های دل انگیز به سوی قبرهایی با سنگ های لحد و گودالی شکافته شده خارج کردم، پس به تنهایی در آن بستر گزید و خونابه ای از او جاری شد و خوراک هزارپا و کرم­ها شد و از دارایی و آنچه جمع کرده بود، دور گشت و در دیدار روز حساب تنها ماند، هر آنچه فراهم کرد به او سودی نبخشید و آنچه جاویدان ساخت او را ماندگار نکرد، و تنها تبعات محاسبه او را دنبال می­کند، و از احوال دنیا تنها آنچه سبب پاداش یا عذاب او باشد، او را همراه کرد. سپس آنچه از باطل به دست آورد و جمع نمود و از راه حق جلوگیری کرد، برای کسی به ارث گذاشتم که او را در حق آنچه کرد، سپاس نگفت و نه دعایی کرد و نه سودی رساند، و او با جمع کردن بدبخت گشت و وارث با سودی که برد، رستگار گشت، آنکه ماند سرانجام کسی را که رفت، دید و خودداری نکرد و فرو ننشست، آیا چشمانی ندارند تا ببینند یا دل­هایی که فکر کنند یا عقل­هایی که تدبر ورزند؟ مرا تکذیب کردند و من در خشمم به آنها صداقت ورزیدم، از حق من غافل گشتند و من با عذابم آنها را آگاه ساختم، پیام مرا به آنها برسان و خیرخواهی­ام را به آنان بشناسان و حجتم را بر آنها محکم کن و راه حجتم را بر آنان ترسیم کن، سپس آنان را به حساب من واگذار. سوگند به عزتم، هیچ ظالمی بر من تجاوز نکند و هیچ مظلومی در نزد من شکست نخورد و برای همه از همگی پیگیری خواهم کرد و من حکیم عادل هستم.

صحیفه­ هشتم، صحیفه­ قدرت

هر کس غیر من ادعای نیرو و قدرت داشت، و پنداشت بر آنچه می­خواهد تواناست، خوار گشت، اگر ادعای او حق و گفتار او راست بود، گام­ها مساوی می­شد و مردم در تمامی کارها برابر بودند، زیرا همگی از خیر به دنبال عاقبت آن و از سعادت در پی پایان آن هستند و چنانچه پیشامدها و موقعیت های مقدّر، بر طبق آنچه می­خواهند می­گذشت و از توانایی­ها و قدرت­هاشان به کار می گرفتند تا آنجا که می توانستند و مردم به دنبال پایان خیر هستند و از کوچک­ترین مواقع ظلم پرهیز می­کنند، هیچ فقیر و مسکین بیچاره­ای دیده نمی­شد و کسی به کسی نیاز پیدا نمی­کرد و دستی به دستی نیازمند نمی­گشت و تو اکنون سرور و کسی که بر او سروری می­شود و آنکه از او بریده شده و آنکه خوشبخت است و بی­نیاز شرمگین و فقیر خاکسار را می­بینی.

ص: 460

الصحیفة السادسة صحیفة القربة

سَأَلْتَ یَا أَخْنُوخُ عَمَّا یُقَرِّبُکَ مِنَ اللَّهِ ذَلِکَ أَنْ تُؤْمِنَ بِرَبِّکَ مِنْ کُلِّ قَلْبِکَ وَ تَبُوءَ بِذَنْبِکَ وَ بَعْدَ ذَلِکَ تَلْزَمَ رَحْمَةَ الْخَلْقِ وَ حُسْنَ الْخُلُقِ وَ إِیْثَارَ الصِّدْقِ وَ أَدَاءَ الْحَقِّ وَ الْجُودَ مَعَ الرِّضَا بِمَا یَأْتِیکَ مِنَ الرِّزْقِ وَ إِکْثَارِ التَّسْبِیحِ بِالْعَشَایَا وَ الْأَسْحَارِ وَ أَطْرَافِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ مُجَانَبَةِ الْأَوْزَارِ وَ التَّوْبَةِ مِنْ جَمِیعِ الْآصَارِ وَ إِقَامَةِ الصَّلَوَاتِ وَ إِیتَاءِ الزَّکَوَاتِ وَ الرِّفْقِ بِالْأَیَامَی وَ الْأَیْتَامِ وَ الْإِحْسَانِ إِلَی جَمِیعِ الْخَلَائِقِ وَ الْأَنَامِ وَ أَنْ تَجْأَرَ إِلَی اللَّهِ بِتَذَلُّلٍ وَ خُشُوعٍ وَ تَضَرُّعٍ وَ تَقُولُ بِاللِّسَانِ النَّاطِقِ عَنِ الْإِیمَانِ الصَّادِقِ اللَّهُمَّ أَنْتَ الرَّبُّ الْقَوِیُّ الْکَرِیمُ الْجَلِیلُ الْعَظِیمُ عَلَوْتَ وَ دَنَوْتَ وَ نَأَیْتَ وَ قَرُبْتَ لَمْ یَخْلُ مِنْکَ مَکَانٌ وَ لَمْ یُقَاوِمْکَ سُلْطَانٌ جَلَّلْتَ عَنِ التَّحْدِیدِ وَ کَبُرْتَ عَنِ الْمِثْلِ وَ النَّدِیدِ بِکَ النَّجَاةُ مِنْکَ وَ إِلَیْکَ الْمَهْرَبُ عَنْکَ إِیَّاکَ نَسْأَلُ إِلَهَنَا أَنْ تُکَنِّفَنَا بِرَحْمَتِکَ وَ تُشْمِلَنَا بِرَأْفَتِکَ وَ تَجْعَلَ أَمْوَالَنَا فِی ذَوِی السَّمَاحَةِ وَ الْفَضْلِ وَ سُلْطَانَنَا فِی ذَوِی الرَّشَادِ وَ الْعَدْلِ وَ لَا تُحْوِجَنَا إِلَّا إِلَیْکَ فَقَدِ اتَّکَلْنَا اللَّهُمَّ عَلَیْکَ إِلَیْکَ نَبْرَأُ مِنَ الْحَوْلِ وَ الِاحْتِیَالِ وَ نُوَجِّهُ عَنَانَ الرَّغْبَةِ وَ السُّؤَالِ فَأَجِبْنَا اللَّهُمَّ إِلَی مَا نَدْعُو وَ حَقِّقْ فِی فَضْلِکَ وَ کَرَمِکَ مَا نَأْمُلُ وَ نَرْجُو وَ آمِنَّا مِنْ مُوبِقَاتِ أَعْمَالِنَا وَ مُحْبِطَاتِ أَفْعَالِنَا بِرَحْمَتِکَ یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ یَا أَخْنُوخُ مَا أَعْظَمَ مَا یَدَّخِرُ فَاعِلُ ذَلِکَ مِنَ الثَّوَابِ وَ مَا أَثْقَلَ هَذِهِ الْکَلِمَاتِ فِی الْمِیزَانِ یَوْمَ الْحِسَابِ فَأَنْبِئِ النَّاسَ بِمَأْمُولِ رَحْمَتِیَ الْوَاسِعَةِ وَ مَخْشِیِّ سَخْطَتِیَ الصَّاقِعَةِ(1) وَ ذَکِّرْهُمْ آلَائِی وَ احْضُضْهُمْ عَلَی دُعَائِی فَحَقٌّ عَلَیَّ إِجَابَةُ الدَّاعِینَ وَ نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَنَا ذُو الطَّوْلِ الْعَظِیمِ.

الصحیفة السابعة صحیفة الجبابرة

یَا أَخْنُوخُ کَمْ مِنْ جَبَرُوتِ جَبَّارٍ قَصَمْتُهَا وَ کَمْ مِنْ قَوِیٍّ ظَنَّ أَلَّا مُغَالِبَ لَهُ فَتَجَبَّرَ وَ عَتَا وَ تَمَرَّدَ وَ طَغَا أَرَیْتُهُ قُدْرَتِی وَ أَذَقْتُهُ وَبَالَ سَطْوَتِی وَ أَوْرَدْتُهُ حِیَاضَ

ص: 459


1- 1. الصاعقة خ ل، و کلاهما بمعنی.

ای انسان و این بدان دلیل است که کارها به غیر تو و جز تو سپرده شده است و تو سرسپرده­ تدبیرگری هستی و تحت فرمان و چیزهای هستی که برای تو خواسته شود، زیرا تو امر آسانی را با خستگی فراوان خواهی پس از تو بازداشته شود و درنگ کند و از کار بزرگ غفلت جویی در حالی که بدون خستگی برای تو فراهم گردد. ای بنده به ناتوانی اعتراف کن تا برای تو کار کند و ادعای نیرو و قدرت مکن که هلاک می­شوی و بدان تو ضعیف هستی و این منم که قدرتمندم.

صحیفه­ نهم، صحیفه­ انتقال

خدایا تو حاجتم را می­شناسی و نیازم را می­دانی و تو دانای نهان و زداینده­ غم­هایی، از موجودات قبل از پدید آمدنشان آگاهی و پیش از به وجود آمدن چیزها به آنها احاطه داری و تو از جهانیان بی­نیاز و آنها نیازمند تواند، مرا امر نمودی پس سرپیچی کردم و بازداشتی پس انجام دادم و بینا کردی من ندیدم و مرا سعادتمند گرداندی پس بدبخت شدم گناهانم را می­شناسی و هیچ پرده­ای حائل تو نیست پس مرا بدان در دنیا و آخرت و محشر و عرصه قیامت رسوا مگردان، خدایا همانگونه که آن را بر من پوشاندی، پس مرا بیامرز و همانطور که آن را بر من آشکار نگرداندی، پس آن را از من فرو آور و از سؤال و جواب و حساب و سختی عذاب حفظ فرما و خیر دنیا و آخرت و زندگانی و مرگ را بر من آسان گردان، و حاجاتی که از من بدان آگاه­تری روا ساز و شر آنچه خلق کردی را از من بازگردان و از مصلحت­های دنیا و آخرت مرا بدانچه صلاحم را در آن می­بینی و رستگاری­ام را در آن می­شناسی، موفق بدار و من از آن غافل و بی­نیازم و به راه­های جلب آن، ناآگاه. دستانم به تضرع به سوی تو گشوده شده­اند و به خواری گناهکاران و خشوع آرزومندان و ناله­ نیازمندان پیشگاهت ایستادم و تو تو شایسته­ اجابتی و هرچند که من سزاوار ناامیدی­ام، تو سرپرست کمک­رسانی و یاری دادن بر خواسته کسی هستی و هرچند که من مستحق عذاب بسیار هستم تو جایگاه آرزو و نهایت درخواست و مسألتی و من جز به سوی تو راه نمی­یابم و تنها بر تو توکل می­کنم و فقط بر در پیشگاه تو می­کوبم و جز به پاداش تو امید ندارم و جز از عذاب تو بیم ندارم و تنها از عقاب تو می­هراسم، خداوندا هدایت به سوی خود را بر من بیافزای و آنچه را بر آن تکیه کردم، برایم میسّر گردان و در خود را بر من بگشای و از رحمت خود، پاداش فراوان بر من قرار ده و مرا از عذاب و عقاب دردناک خود که به واسطه­ گناهانم مستحق آن گردیدم، ایمن گردان، به راستی که تو رؤوف مهربانی.

ص: 461

الْمَنِیَّةِ فَشَرِبَ کَأْسَهَا وَ ذَاقَ بَأْسَهَا وَ حَطَطْتُهُ مِنْ عَالِی حُصُونِهِ وَ وَثِیقِ قِلَاعِهِ وَ أَخْرَجْتُهُ مِنْ عَامِرِ دُورِهِ وَ مُونِقِ رِبَاعِهِ إِلَی الْقُبُورِ الْمَلْحُودَةِ وَ الْحُفْرَةِ الْمَخْدُودَةِ فَاضْطَجَعَ فِیهَا وَحِیداً وَ سَالَ مِنْهُ فِیهَا صَدِیداً وَ أُطْعِمَ حَرِیشَاتٍ (1)

وَ دُوداً وَ صَارَ مِنْ مَالِهِ وَ جُمُوعِهِ بَعِیداً وَ فِی مُلَاقَاةِ الْمُحَاسَبَةِ فَرِیداً لَمْ یَنْفَعْهُ مَا عَدَّدَ وَ لَمْ یُخَلِّدْهُ مَا خَلَّدَ وَ لَمْ یَتْبَعْهُ إِلَّا تَبِعَاتُ الْحِسَابِ وَ لَمْ یَصْحَبْهُ مِنْ أَحْوَالِ دُنْیَاهُ إِلَّا مُوجِبَاتُ الثَّوَابِ أَوِ الْعَذَابِ ثُمَّ أَوْرَثْتُ مَا حَازَ مِنَ الْبَاطِلِ وَ جَمَعَ وَ صَدَّ عَنِ الْحَقِّ مَنْ لَمْ یَشْکُرْهُ عَلَی مَا صَنَعَ وَ لَا دَعَا لَهُ وَ لَا نَفَعَ شَقِیٌّ ذَاکَ بِجَمْعِهِ وَ فَازَ هَذَا الْوَارِثُ بِنَفْعِهِ قَدْ رَأَی الْغَابِرُ عَاقِبَةَ مَنْ مَضَی فَلَا یَرْتَدِعُ وَ أَبْصَرَ الْبَاقِی مَصِیرَ مَنِ انْقَضَی فَلَا یَنْزَجِرُ وَ لَا یَنْقَمِعُ أَ مَا لَهُمْ أَعْیُنٌ فَتُبْصِرَ أَوْ قُلُوبٌ فَتَتَفَکَّرَ أَوْ عُقُولٌ فَتَدَبَّرَ کَذَّبُوا بِی فَصَدَقَتْهُمْ سَخْطَتِی وَ نَامُوا عَنْ حَقِّی فَنَبَّهَتْهُمْ عُقُوبَتِی أَدِّ إِلَیْهِمْ رِسَالَتِی وَ عَرِّفْهُمْ نَصِیحَتِی وَ أَکِّدْ عَلَیْهِمْ حُجَّتِی وَ أَنْهِجْ لَهُمْ حَدَّ مَحَجَّتِی ثُمَّ کِلْهُمْ إِلَی مُحَاسَبَتِی فَوَ عِزَّتِی لَا یَتَعَدَّانِی ظَالِمٌ وَ لَا یَخْفِقُ عِنْدِی مَظْلُومٌ وَ سَأَقْتَصُّ لِلْکُلِّ مِنَ الْکُلِّ وَ أَنَا الْحَکِیمُ الْعَدْلُ.

الصحیفة الثامنة صحیفة الحول

ذَلَّ مَنِ ادَّعَی الْحَوْلَ وَ الْقُوَّةَ مِنْ دُونِی وَ زَعَمَ أَنَّهُ یَقْدِرُ عَلَی مَا یَزِیدُ لَوْ کَانَ دَعْوَاهُ حَقّاً وَ قَوْلُهُ صِدْقاً لَتَسَاوَتِ الْأَقْدَامُ وَ تَعَادَلَ فِی جَمِیعِ الْأُمُورِ الْأَنَامُ فَإِنَّ الْکُلَّ یَطْلُبُ مِنَ الْخَیْرِ الْغَایَةَ وَ یَرُومُ مِنَ السَّعَادَةِ النِّهَایَةَ فَلَوْ کَانَتْ تَصَارِیفُ الْأُمُورِ وَ مَوَاقِعُ الْمَقْدُورِ عَلَی مَا یَرُومُونَ وَ مُوَکَّلًا مِنْ قُوَاهُمْ وَ اسْتِطَاعَاتِهِمْ إِلَی مَا یَقْدِرُونَ وَ الْجَمَاعَةُ تَطْلُبُ نِهَایَةَ الْخَیْرِ وَ تَتَجَنَّبُ أَدْنَی مَوَاقِعِ الضَّیْرِ لَمَا رُئِیَ فَقِیرٌ وَ لَا مِسْکِینٌ ضَرِیرٌ وَ لَمَا احْتَاجَ أَحَدٌ إِلَی أَحَدٍ وَ لَا افْتَقَرَتْ یَدٌ إِلَی یَدٍ وَ أَنْتَ الْآنَ تَرَی السَّیِّدَ وَ الْمُسَوَّدَ وَ الْمَجْذُوذَ وَ الْمَجْدُودَ وَ الْغَنِیَّ الْخَجِلَ وَ الْفَقِیرَ الْمُدْقِعَ.

ص: 460


1- 1. الحریش: دویبة قدر الاصبع بأرجل کثیرة و هی المسماة: دخالة الاذن، المعروفة عند العوام بام أربع و أربعین.

صحیفه­ دهم، صحیفه­ توکل

هر کس بر خدا توکل کند، او را کفایت می­نماید و هر کس از او سرپرستی خواهد او را مراقبت کند و هر کس در او را بکوبد باز کند و هر کس از او مسألت کند، کامیاب گردد و هر کس خدا با او باشد، مردم قادر به رساندن ضرر بر او نیستند و هر کس به کاری روی آورد و از قدرت و نیروی خویش بیزار باشد، خیر فراوان بیند، و از عواقب شر در امان است، هر کس توبه کند به سوی او بازگشته شود و هر کس بازگردد، آمرزیده شود و حق کارها داده می شود و درک کردن قبل از مرگ و وفات است و کردار هیچ کس از صحیفه­ او محو نشود و حق او از بین نرود، بلکه بر پوست نازک میان خرما و هسته آن محاسبه شود و پاداش بیند. پس سوگند به پروردگار آسمان از آنکه شاخ دارد برای آنکه شاخ ندارد پرسیده شود، و در محاکمه، گام­ها مساوی گردد و هر کس بدانچه از نیکی­ها و گناهان که اعتراف دارد، پاداش بیند، در نزد کسی که ضمیرها از او پنهان نیست و رازها از او مخفی نمی­ماند و هیچ چیز بزرگی بر او بزرگ نیاید و هیچ چیزی به دلیل کوچکی و پستی اش از او پنهان نماند و شمردن بر او دشوار نیست و پاداش دادن از دست او نرود، این است خدا پروردگار جهانیان هر چیزی را مقدر ساخت و محکم کرد و شمرد و به شماره درآورد و هیچ چیز پنهانی بر او پنهان نیست مگر رحمت او و سپس عمل نیک .

صحیفه­ یازدهم، ..................

کسی که از من بی­نیازی جست، بی­نیاز نیست و آنکه به من محتاج گشت فقیر نیست و هیچ عمل خیر و شری از کسی نزد من نابود نگردد و پاداش خیر را طبق وعده­ صادقانه­ای که دادم، می­دهم و سزای شر نیز در پیش من است اگر خواهم، عفو کنم و اگر بخواهم عذاب کنم و من آمرزنده­ مهربانم.

صحیفه­ دوازدهم، صحیفه­ رستاخیز

ای مردم! اگر از برانگیخته شدن، در شک به سر می­برید، پس بیاندیشید کسی که شما را از نیستی آفرید و بدون آنکه قدمتی داشته باشید شما را خلق کرد، شما را از نطفه و ماده ای جویده شده در رحم­ها آفرید سپس صورت بخشید و ناتوان از شکم مادرانتان خارج ساخت سپس نیرو بخشید و توانا گردانید و از حالتی به حالت دیگر تغییر داد و شما را در تمامی کارها صاحبان نیستی و دگرگونی قرار داد، او قادر است تا همانطور که شما را آفرید بازگرداند و همانگونه که خلق کرد، برانگیزاند و این در افکار مردم سست و نزدیک است و خداوند که هیچ امر بزرگی بر او بزرگ نیاید و هیچ امر کوچکی به سبب پستی­اش بر او دشوار نیست، و تمامی کارها در دست او آسان است، نه رنجی در آن بیند و نه خسته شود و نه ناتوان گردد و نه درماند و کار او اینگونه است که هرگاه چیزی را اراده کند به او می­گوید، باش پس موجود می­شود، اوست خدا آفرینشگر تمامی آفریده­ها.

ص: 462

ذَلِکَ أَیُّهَا الْإِنْسَانُ دَلِیلٌ عَلَی أَنَّ الْأَمْرَ لِغَیْرِکَ وَ مَوْکُولٌ إِلَی سِوَاکَ وَ أَنَّکَ مَقْهُورٌ مُدَبَّرٌ وَ لِمَا یُرَادُ مِنْکَ مُقَدَّرٌ وَ مُیَسَّرٌ لِأَنَّکَ تُرِیدُ الْأَمْرَ الْیَسِیرَ بِالتَّعَبِ الْکَثِیرِ فَیَمْنَعُ عَلَیْکَ وَ یَتَأَبَّی وَ تَغْفُلُ عَنِ الْأَمْرِ الْکَبِیرِ وَ یُسَهَّلُ لَکَ مِنْ غَیْرِ تَعَبٍ اعْتَرِفْ أَیُّهَا الْعَبْدُ بِالْعَجْزِ یُصْنَعْ لَکَ وَ لَا تَدَعِ الْحَوْلَ وَ الْقُوَّةَ فَتَهْلِکَ وَ اعْلَمْ أَنَّکَ الضَّعِیفُ وَ أَنِّی الْقَوِیُ.

الصحیفة التاسعة صحیفة الانتقال

إِلَهِی أَنْتَ تَعْرِفُ حَاجَتِی وَ تَعْلَمُ فَاقَتِی وَ أَنْتَ عَالِمُ الْغُیُوبِ وَ کَاشِفُ الْکُرُوبِ تَعْلَمُ الْکَائِنَاتِ قَبْلَ وُقُوعِهَا وَ تُحِیطُ بِالْأَشْیَاءِ قَبْلَ وُقُوعِهَا وَ أَنْتَ غَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ وَ هُمْ فُقَرَاءُ إِلَیْکَ أَمَرْتَنِی فَعَصَیْتُ وَ نَهَیْتَنِی فَأَتَیْتُ وَ بَصَّرْتَنِی فَعَمِیتُ وَ أَسْعَدْتَنِی فَشَقِیتُ تَعْرِفُ ذُنُوبِی فَلَا سِتْرَ دُونَکَ فَلَا تَفْضَحْنِی بِهَا فِی الدُّنْیَا وَ لَا فِی الْآخِرَةِ وَ لَا فِی الْمَحْشَرِ وَ فِی عَرْصَةِ السَّاهِرَةِ اللَّهُمَّ فَکَمَا سَتَرْتَهَا عَلَیَّ فَاغْفِرْ لِی وَ کَمَا لَمْ تُظْهِرْهَا عَلَیَّ فَحُطَّهَا عَنِّی وَ قِنِی مُنَاقَشَةَ الْحِسَابِ وَ مُکَابَدَةَ الْعَذَابِ وَ یَسِّرِ الْخَیْرَ لِی فِی عَاجِلِی وَ آجِلِی وَ مَحْیَایَ وَ مَمَاتِی وَ اقْضِ حَاجَاتِیَ الَّتِی أَنْتَ عَالِمٌ بِهَا مِنِّی وَ اصْرِفْ شَرَّ جَمِیعِ مَا خَلَقْتَ عَنِّی وَ وَفِّقْنِی مِنْ مَنَافِعِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ لِمَا تَعْلَمُ فِیهِ صَلَاحِی وَ تَعْرِفُ فِیهِ فَلَاحِی وَ أَنَا عَنْهُ غَنِیٌّ غَافِلٌ وَ بِوُجُوهِ اسْتِجْلَابِهِ جَاهِلٌ فَقَدْ بَسَطْتُ یَدِی بِالابْتِهَالِ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بِذُلِّ الْمُذْنِبِینَ وَ خُشُوعِ الرَّاغِبِینَ وَ تَضَرُّعِ الْمُحْتَاجِینَ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ أَنْتَ أَنْتَ أَهْلُ الْإِجَابَةِ وَ إِنْ کُنْتُ أَنَا أَهْلًا لِلْخَیْبَةِ فَأَنْتَ وَلِیُّ الْإِسْعَافِ وَ الْإِطْلَابِ وَ إِنْ کُنْتُ أَنَا الْمُسْتَحِقَّ لِعَظِیمِ الْعَذَابِ فَأَنْتَ مَوْضِعُ الرَّغْبَةِ وَ مُنْتَهَی السُّؤْلِ وَ الطَّلِبَةِ وَ أَنَا لَا أَهْتَدِی إِلَّا إِلَیْکَ وَ لَا أُعَوِّلُ إِلَّا عَلَیْکَ وَ لَا أَقْرَعُ إِلَّا بَابَکَ وَ لَا أَرْجُو إِلَّا ثَوَابَکَ وَ لَا أَخَافُ إِلَّا عَذَابَکَ وَ لَا أَخْشَی إِلَّا عِقَابَکَ فَزِدْنِی اللَّهُمَّ هِدَایَةً إِلَیْکَ وَ یَسِّرْ لِی مَا عَوَّلْتُ فِیهِ وَ افْتَحْ لِی بَابَکَ وَ أَجْزِلْ لِی مِنْ رَحْمَتِکَ ثَوَابَکَ وَ آمِنِّی مِمَّا أَسْتَحِقُّهُ بِذُنُوبِی مِنْ عَذَابِکَ وَ أَلِیمِ عِقَابِکَ إِنَّکَ أَنْتَ الرَّءُوفُ الرَّحِیمُ.

ص: 461

صحیفه­ سیزدهم، صحیفه­دولت سرکشان

ای اخنوخ، مردم در عبادت من سستی ورزیدند و از طاعت من روی گرداندند و بر سرکشی اصرار ورزیدند و در طغیان فرو رفتند و طاعت شیطان را برگزیدند و در ظلم و تجاوز هلاک شدند، گویی به خاک افتادن طاغیان پیش از خود را ندیدند و به خانه­های ویران شده و پرده سراها و خالی شدن کاخ­های بنا شده و پست گردیدن نام­های [بلندشان] ننگریستند و زمانی که خشم من بر قلعه­های مستحکم و خانه های دل انگیزشان وارد شد، از آنها دفع نشد و سربازان گردآمده و توشه­های فراهم و دارایی­های فراوان و سلطنت­های باعظمت آنها را پناه نداد، بلکه در برابر آن عذاب در هم شکستند؛ زیرا شکر نعمت­های فراوان را به جای نیاوردند و آن هنگام که حق مرا بر خود به هنگام مهلت، فراموش کردند، به سبب وارد شدن خشم من، به لرزه افتادند، و از بین رفتند و هلاک شدند و در دنیا و آخرت راه خواری را پیمودند گویی به خاک افتادن بخت سرکشان و یاران عصیانگرشان را در این نزدیکی ندیدند، هنگامی که بر کفر و انکار اصرار ورزیدند و بر ظلم و ستیز مداومت داشتند و بندگانم را به بردگی کشیدند و سرزمینم را ویران ساختند و خلق را به خواری گرفتند و حق را پوشاندند و سنت­های بدذاتان را به پا داشتند و سنت نیکان را به کناری نهادند و از کالاها مالیات گرفتند و جان­ها را نابود کردند و هر آنچه بر آنها واجب بود رها کردند و در باطل تاختند و خون­ها ریختند تا اینکه با کرداشان زمین و آسمان را به گریه انداختند در حالی که افتخار می­کردند و به تن­های قوی هیکل و پیکرهای نیرومند و قدرت بسیار و دارایی فراوان خویش فریفته شدند.

و زمانی که روزگارشان به سر رسید و گناهانشان کامل گشت و صحن و سراها - بقعه­ها - ناله سر دادند و تپه­ها و تل­ها و انواع حیوانات موجود در آنها به درگاه آن مهربان بخشنده گریستند و ما بر ناله­هاشان رحم نمودیم و دعایشان را اجابت کردیم و مؤمنانی که از جانب آنها به خواری کشیده شده بودند را یاری کردیم و آنها را سرور کسانی قرار دادیم که آنها را به بردگی کشیدند و بر آنها که خوارشان کردند، فرمانروا ساختیم و میان سرکشان خوفی انداختیم و مردم را از آنها راحت کردیم، پس این عصیانگران با یکدیگر به جنگ برخاستند و چند گروه شدند و به نزاع و جنگ برخاستند و تا اینکه برخی، عده­ای دیگر را به هلاکت افکندند و با دست خود یکدیگر را کشتند و بدن­هاشان را با شمشیرها قطع قطعه کردند، هرچند که قدرتمندترین، سرکش­ترین و کامل­ترین آنها و کسی که گسترده­ترین فرمانروایی را داشت، قیصر بود که پس از آنان زخم خورده و مجروح باقی ماند نه آبی یافت و نه غذایی و نه جایی که آرامشی یابد و نه از خوابی لذت برد از آنچه در جنگ با طاغوتیان به سمت آنان روانه کرد از ضربه شمشیر و نیزه و سر شکستن سنگ ها و تیر انداختن.

ص: 463

الصحیفة العاشرة و هی صحیفة التوکل

مَنْ تَوَکَّلَ عَلَی اللَّهِ کَفَاهُ وَ مَنِ اسْتَرْعَاهُ رَعَاهُ وَ مَنْ قَرَعَ بَابَهُ افْتَتَحَ وَ مَنْ سَأَلَهُ أَنْجَحَ وَ مَنْ کَانَ اللَّهُ مَعَهُ لَمْ یَقْدِرِ النَّاسُ لَهُ عَلَی ضَرٍّ وَ مَنْ أَتَی الْأَمْرَ مُتَبَرِّئاً مِنْ حَوْلِهِ وَ قُوَّتِهِ اسْتَکْثَرَ الْخَیْرَ وَ أَمِنَ مِنْ تَوَابِعِ الشَّرِّ وَ مَنْ تَابَ تِیبَ عَلَیْهِ وَ مَنْ أَنَابَ غُفِرَ لَهُ وَ الْأَعْمَالُ بِالْمُوَافَاةِ وَ الِاسْتِدْرَاکُ قَبْلَ الْفَوْتِ وَ الْوَفَاةِ وَ لَنْ یَضِیعَ فِعْلُ أَحَدٍ مِنْ صَحِیفَتِهِ وَ لَا یُتَوَفَّی بَلْ یُحَاسَبُ عَلَی الْقِطْمِیرِ وَ یُجَازَی فَوَ رَبِّ السَّمَاءِ لَیُقْتَصَّنَّ مِنَ الْقَرْنَاءِ لِلْجَمَّاءِ(1)

وَ لَتَسْتَوِیَنَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِی الْمُدَایَنَةِ الْأَقْدَامُ وَ لَیُجَازَیَنَّ کُلُّ امْرِئٍ عَلَی مَا اعْتَرَفَ مِنْ حَسَنَاتٍ وَ آثَامٍ عِنْدَ مَنْ لَا یَخْفَی عَلَیْهِ الضَّمَائِرُ وَ لَا یَغِیبُ عَنْهُ السَّرَائِرُ وَ لَا یَتَعَاظَمُهُ شَیْ ءٌ لِکِبَرِهِ وَ لَا یَنْکَتِمُ شَیْ ءٌ لِحِقَارَتِهِ وَ صِغَرِهِ وَ لَا یَتَکَاءَدُهُ الْإِحْصَاءُ وَ لَا یَذْهَبُ عَلَیْهِ الْجَزَاءُ ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ قَدَّرَ کُلَّ شَیْ ءٍ وَ قَضَاهُ وَ عَدَّهُ وَ أَحْصَاهُ فَلَا یَخْفَی عَلَیْهِ خَافِیَةٌ إِلَّا رَحْمَتُهُ ثُمَّ الْعَمَلَ الصَّالِحَ.

الصحیفة الحادیة عشر

لَا غِنَی لِمَنْ اسْتَغْنَی عَنِّی وَ لَا فَقْرَ بِمَنِ افْتَقَرَ إِلَیَّ وَ لَا یَضِیعُ عَمَلُ أَحَدٍ عِنْدِی مِنْ خَیْرٍ وَ شَرٍّ فَأَمَّا الْخَیْرُ فَأَنَا أَجْزِی وَعْداً غَیْرَ مَکْذُوبٍ وَ أَمَّا الشَّرُّ فَإِلَیَّ إِنْ شِئْتُ عَفَوْتُ وَ إِنْ شِئْتُ عَاقَبْتُ وَ أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ.

الصحیفة الثانیة عشر صحیفة البعث

یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنْ کُنْتُمْ فِی مِرْیَةٍ مِنَ الْبَعْثِ فَتَفَکَّرُوا أَنَّ الَّذِی أَوْجَدَکُمْ عَنْ عَدَمٍ وَ خَلَقَکُمْ مِنْ غَیْرِ قِدَمٍ وَ خَلَقَکُمْ فِی الْأَرْحَامِ نُطَفاً وَ مُضَغاً ثُمَّ صَوَّرَکُمْ وَ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ ضُعَفَاءَ فَقَوَّاکُمْ وَ أَقْدَرَکُمْ وَ غَیَّرَکُمْ مِنْ حَالٍ إِلَی حَالٍ وَ صَیَّرَکُمْ فِی کُلِّ الْأُمُورِ ذَوِی زَوَالٍ وَ انْتِقَالٍ قَادِرٌ عَلَی أَنْ یُعِیدَکُمْ کَمَا بَدَأَکُمْ وَ یَبْعَثَکُمْ کَمَا خَلَقَکُمْ وَ ذَلِکَ فِی عُقُولِ النَّاسِ أَهْوَنُ وَ أَقْرَبُ فَأَمَّا اللَّهُ فَلَا یَتَعَاظَمُهُ کَبِیرٌ لِکِبَرِهِ وَ لَا یَتَعَذَّرُ عَلَیْهِ صَغِیرٌ لِصِغَرِهِ وَ کُلُّ الْأُمُورِ بِیَدِهِ هَیِّنٌ لَا یَنْصَبُ فِیهَا وَ لَا یَتْعَبُ وَ لَا یَعْیَا وَ لَا یَلْغَبُ إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ذَلِکُمُ اللَّهُ خَالِقُ الْخَلْقِ أَجْمَعِینَ

ص: 462


1- 1. القرناء ما له قرن، و الجماء خلافه.

پس به دست خویش قبر خویش را آماده کرد و بر شمشیر خم گشت و مرگش را با دست خویش ایجاد کرد و مرگ و وفات او از پس آنان بود و بیچارگان وارث اموال و خانه­هاشان شدند و پس ماندگان آنان را لگدمال کردند.

ای مردم، اگر شکر نعمت مرا به جای آورید بر شما می­افزایم و اگر مرا اطاعت کنید شما را یاری رسانم و چنانچه به عصیان­گران اقتدا کنید و همچون سرکشان عمل کنید در نزد من عزیزتر و بزرگتر از پیشینیان خود نیستید و تمامی شما آفریدگان من هستید که از روزی من می­خورید و هیچ رابطه­ای میان من و شما نیست و من به هیچ یک از شما نیاز ندارم همانطور که نیازی به گذشتگان شما نداشتم سوگند به عزت خویش که سرکشان را هلاک خواهم ساخت و مظلومان را در مقابل ستمکاران یاری رسانم و من چیره استوارم.

صحیفه­ چهاردهم، تصویر صحیفه­نعمت بخشیدن

ای مردم چه چیز شما را به پروردگارتان مغرور ساخت؟، او که خلقت شما را متناسب قرار داد و روزی­تان را مقدر کرد و از درخت سبز و سنگ سخت برای شما آتش قرار داد، که بدان سود و روشنایی و نور را برای خود آوردید، و تاریکی، سرما و اذیت­ها را از خویش دور ساختید و اوست که از پوست چارپایان و موی آنها برای شما پوششی قرار داد تا بدی­ها را می­پوشاند و آسیب­ها را دور می­کند و اوست که چشمه­هایی خارج ساخت که گیاهان را می­رویاند و تشنگی را برطرف می­کند و در آسمان چراغ­هایی روان ساخت که به واسطه­ آن در بیابان­های خشکی و موج­های دریا می­توان راه یافت و به شما آموخت آنچه را نمی­دانستید، از نوشتن کتاب و بافتن لباس و رام ساختن حیوانات و اوست که پستان­ها را برای شما پر از شیر ساخت و درختان و گیاهان را رویاند و کشتی را در دریاها روان گرداند و شما را در صحراها راه نمایاند آیا خدایی غیر او بر چنین چیزی قادر است یا اینکه شما به مانند آن راه خواهید یافت، پاک است کسی که هیچ مانندی ندارد و اوست بخشنده­ بزرگوار .

صیحفه­ پانزدهم، صحیفه­ نجات

نجات به قدرت نیست و رهایی با جبروت تحقق نپذیرد و نام صدّیق برای فرمانروایی عظیم شایسته نیست و با عزت بسیار به ملکوت آسمان راه یافته نشود و بسیاری مردان و آرزوها برای آخرت سودمند نیست، در روز قیامت، مهارت در صنایع و زیرکی در حرفه­ها رهایی بخش نیست بلکه این نیکی است که نجات می­دهد و طهارت است که مایه­ رهایی است و با پاکی از گناهان

ص: 464

الصحیفة الثالثة عشر صحیفة سهم الجبابرة

یَا أَخْنُوخُ قَدْ أَهْمَلَ النَّاسُ عِبَادَتِی فَأَضْرَبُوا عَنْ طَاعَتِی وَ أَصَرُّوا عَلَی الْعِصْیَانِ وَ انْهَمَکُوا فِی الطُّغْیَانِ وَ آثَرُوا طَاعَةَ الشَّیْطَانِ وَ تَهَالَکُوا فِی الْبَغْیِ وَ الْعُدْوَانِ کَأَنَّهُمْ لَمْ یَرَوْا مَصَارِعَ الطُّغَاةِ قَبْلَهُمْ وَ لَمْ یَنْظُرُوا إِلَی دِیَارِهِمُ الْخَاوِیَةِ وَ خُدُورِهِمْ وَ خُلُوِّ قُصُورِهِمُ الْمُشَیَّدَةِ وَ اتِّضَاعِ أَسْمَائِهِمُ الْعَالِیَةِ لَمْ تَدْفَعْ عَنْهُمْ سَخْطَتِی لَمَّا حَلَّتْ مُوثِقُ الْقِلَاعِ وَ مُونِقُ الرِّبَاعِ وَ لَمْ تُجِرْهُمُ الْجُنُودُ الْمُجَنَّدَةُ وَ الْعَدَدُ الْمُعَدَّدَةُ وَ الْأَمْوَالُ الْجَمَّةُ وَ الْمَمَالِکُ الْعَظِیمَةُ بَلْ تَضَعْضَعُوا لِوَاقِعِ النَّقِمَةِ إِذْ لَمْ یَشْکُرُوا سَابِغَ النِّعْمَةِ وَ تَزَعْزَعُوا لِحُلُولِ السَّخْطَةِ لَمَّا تَنَاسَوْا حَقِّی عَلَیْهِمْ عِنْدَ الْمُهْلَةِ فَبَادُوا وَ هَلَکُوا وَ طَرِیقَ الْخِزْیِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ سَلَکُوا حَتَّی کَأَنَّهُمْ لَمْ یَرَوْا قَرِیباً مَصَارِعَ سَهْمِ الْجَبَّارِ وَ أَصْحَابِهِ الْجَبَابِرَةِ لَمَّا أَصَرُّوا عَلَی الْکُفْرِ وَ الْجُحُودِ وَ اسْتَمَرُّوا عَلَی الْبَغْیِ وَ الْعُنُودِ وَ اسْتَعْبَدُوا عِبَادِی وَ خَرَّبُوا بِلَادِی وَ اسْتَحْقَرُوا الْخَلْقَ وَ غَمَطُوا الْحَقَّ وَ أَحْیَوْا سُنَنَ الْأَشْرَارِ وَ عَطَّلُوا سُنَنَ الْأَخْیَارِ وَ وَضَعُوا الْمُکُوسَ وَ أَزْهَقُوا النُّفُوسَ وَ تَرَکُوا مَا کَانَ عَلَیْهِمْ فَرْضاً وَ رَکَضُوا فِی الْبَاطِلِ رَکْضاً وَ سَفَکُوا الدِّمَاءَ حَتَّی أَبْکَوْا بِأَفْعَالِهِمُ الْأَرْضَ وَ السَّمَاءَ مُفْتَخِرِینَ مُغْتَرِّینَ بِأَجْسَامِهِمُ الْعِظَامِ وَ جُثَثِهِمُ الْکِبَارِ وَ قُوَّتِهِمُ الشَّدِیدَةِ وَ أَمْوَالِهِمُ الْعَتِیدَةِ وَ لَمَّا انْقَضَتْ أَیَّامُهُمْ وَ تَمَّتْ آثَامُهُمْ أَجْهَشَتِ الْبِقَاعُ وَ بَکَتِ الرَّوَابِی وَ التِّلَاعُ بِمَنْ فِیهَا مِنْ أَصْنَافِ الْحَیَوَانِ إِلَی الْحَنَّانِ الْمَنَّانِ فَرَحِمْنَا تَضَرُّعَهُمْ وَ اسْتَجَبْنَا دَعْوَتَهُمْ وَ انْتَصَرْنَا لِلْمُؤْمِنِینَ مِمَّنِ اسْتَضْعَفَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَرْبَاباً لِمَنْ کَانَ اسْتَعْبَدَهُمْ وَ أُمَرَاءَ عَلَی مَنِ اسْتَرْذَلَهُمْ وَ أَلْقَیْنَا بَیْنَ الْجَبَابِرَةِ الْبَأْسَ وَ أَرِحْنَا مِنْهُمْ جَمَاعَةَ النَّاسِ فَتَحَارَبَ الْجَبَابِرَةُ وَ تَحَازَبُوا وَ تَکَاوَحُوا وَ تَجَاذَبُوا حَتَّی أَهْلَکُوا بَعْضُهُمْ بَعْضاً وَ قَتَلُوا نُفُوسَهُمْ بِأَیْدِیهِمْ وَ قَطَعُوا أَبْدَانَهُمْ بِسُیُوفِهِمْ وَ إِنْ کَانَ أَقْوَاهُمْ وَ أَعْتَاهُمْ وَ أَتَّمُهُمْ قَامَةً وَ أَشَدُّهُمْ بَسْطَةً سَهْمَ قَیْصَرَ عَلَیْهِمْ وَ بَقِیَ بَعْدَهُمْ قَرِیحاً جَرِیحاً لَا یَسُوغُ شَرَاباً وَ لَا طَعَاماً وَ لَا یَجِدُ قَرَاراً وَ لَا یَلْتَذُّ مَنَاماً مِنَ الَّذِی أَصَابَهُ فِی حُرُوبِ سَائِرِ الْجَبَابِرَةِ مِنْ ضَرْبِ السُّیُوفِ وَ طَعْنِ الرِّمَاحِ وَ شَدْخِ الْجَنَادِلِ وَ وَقْعِ السِّهَامِ

ص: 463

می­توان استحقاق پیدا کرد و با عمل نیک به ملکوت آسمان­ها راه یافت و تنها نیت صادقانه و اعمال پاک و خودداری از آزار رساندن و خیرخواهی مردم دوری از حرام و فرار از گناهان است که ترازو را سنگین می­کند، پس خدایی را بپرستید که شما را آفرید و صورت شما را متناسب گرداند به سوی او باز گردید و بر او توکل کنید تا خواسته­های دنیوی شما را آسان گرداند و به هنگام بازگشتتان شما را از دست­اندازها در امان دارد، و بدانید که خیر به دست اوست و تمامی امور به او واگذار شد و اوست شکست­ناپذیر چیره.

صحیفه­ شانزدهم، صحیفه­ آسمان­ها

ای أخنوخ! آیا نیاندیشیدی در نوآفرینی­های خلقت خداوند که چشم تو را بر شگفتی­های آن گشود و مراتب آن را به تو نمایاند از قبیل فلک­های گردان و ستاره­های روان که طلوع و غروب می­کنند، و گاهی استقرار می­یابند و کوچ می­کنند و در تاریکی­ها و ظلمت بسیار نور می­پراکنند و بدان­ها در وسط دریا و بیابان راه یافته شود، سر بر آرند و فرو روند و در شگفتی­های امور تدبیر کنی. در حالی که بر مجراهای مناطق خویش پایبندند و در برابر امر آفریدگارش تسلیم و خاضع­اند.

آیا نگاه نکردی بر این آفتاب تابانی که میان شب و روز در رفت و آمد است و تاریکی و روشنی را از پی هم می­آورد و فصل­های سرد و گرم و تند و متعادل سال را تغییر می­دهد، میوه­های درختان و گوهرهای معدنها در چاه­ها را پرورش می­دهد، آنکه اگر به یک حال باشد، گیاهی نروید و شیری جاری نشود و موجود زنده­ای زنده نماند و زمان و مکانی برقرار نباشد، آیا ندانستی که آن به آفرینش حکیمی است که علمش همه چیز را فرا گرفت و خلقت قدرتمندی است که باری بر دوشش سنگینی نکند و امر دانایی است که شمارش بر او دشوار نیاید و حکم توانایی است که خستگی و ناتوانی به او نرسد و چاره­اندیشی والایی است که چیره­گری بر حکمش وجود ندارد و به راستی که آن به سبب عنایتش به مخلوقات ضعیف و کرمش در جاری ساختن روزی است و او خداوند متعال دانای حقی است که چیزی از گذشته و آینده از او پنهان نیست.

صحیفه­ هفدهم، صحیفه­ گناهان

ای اخنوخ! گناهان بسیار شد و طاعت­ها به کناری نهاده شد، و مخلوقات مرا فراموش کردند، گویا روزی­ام را نمی­خوردند و بر زمین من سکنی نمی­گزینند و آسمان من آنها را در میان نگرفت، چه چیز آنها را ایمن می­دارد که خلقتشان را زشت نگردانم یا چهره­شان را ناپدید کنم یا باران را بر آنها حبس کنم؟ یا زمین را سخت گردانم که برای آنان

ص: 465

فَبَعَلَ بِنَفْسِهِ وَ مَهَّدَ بِیَدِهِ مَوْضِعَ رَمْسِهِ وَ انْحَنَی عَلَی سَیْفِهِ وَ لَقِیَ حَتْفَهُ بِکَفِّهِ وَ کَانَ آخِرَهُمْ مَوْتاً وَ عَقِیبَهُمْ فَوْتاً وَ وَرِثَ الْمُسْتَضْعَفُونَ أَمْوَالَهُمْ وَ دِیَارَهُمْ وَ وَطَّئُوا أَعْقَابَهُمْ فَإِنْ شَکَرْتُمْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ نِعْمَتِی عَلَیْکُمْ زِدْتُکُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُونِی أَمْدَدْتُکُمْ وَ إِنِ اقْتَدَیْتُمْ بِالْعُصَاةِ وَ فَعَلْتُمْ فِعْلَ الْبُغَاةِ لَمْ تَکُونُوا أَعَزَّ عَلَیَّ وَ أَجَلَّ لَدَیَّ مِمَّنْ تَقَدَّمَکُمْ وَ کُلُّکُمْ خَلْقِی وَ آکِلُ رِزْقِی لَا نَسَبَ بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ لَا حَاجَةَ بِی إِلَی أَحَدٍ مِنْکُمْ کَمَا لَمْ یَکُنْ بِی حَاجَةٌ إِلَی مَنْ قَبْلَکُمْ فَوَ عِزَّتِی لَأُهْلِکَنَّ الطَّاغِینَ وَ لَأَنْتَصِرَنَّ لِلْمَظْلُومِینَ مِنَ الظَّالِمِینَ وَ أَنَا الْغَلَّابُ الْمَتِینُ.

الصحیفة الرابعة عشر صورة صحیفة المن

یَا أَیُّهَا النَّاسُ مَا غَرَّکُمْ بِرَبِّکُمُ الَّذِی سَوَّی خَلْقَکُمْ وَ قَدَّرَ رِزْقَکُمْ وَ أَوْرَی لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً وَ الصَّخْرِ الْجَلْمَدِ نَاراً تَجْلِبُونَ بِهِ الْمَنَافِعَ وَ النُّورَ وَ الضِّیَاءَ وَ تَسْتَدْفِعُونَ بِهِ الظُّلْمَةَ وَ الْبَرْدَ وَ الْأَذَی وَ هُوَ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعَامِ وَ أَوْبَارِهَا رِیشاً یُوَارِی السَّوْءَاتِ وَ یَدْفَعُ الْآفَاتِ وَ هُوَ الَّذِی أَخْرَجَ عُیُوناً یَنَابِیعَ تُنْبِتُ الزَّرْعَ وَ تَنْفَعُ الظَّمَاءَ وَ أَجْرَی فِی السَّمَاءِ مَصَابِیحَ یُهْتَدَی بِهَا فِی مَهَامِهِ الْبَرِّ وَ لُجَجِ الْبَحْرِ وَ عَلَّمَکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ مِنْ کَتْبِ الْکِتَابِ وَ نَسْجِ الثِّیَابِ وَ تَذْلِیلِ الدَّوَابِّ وَ هُوَ الَّذِی أَدَرَّ لَکُمُ الضُّرُوعَ وَ أَنْبَتَ الْأَشْجَارَ وَ الزُّرُوعَ وَ أَجْرَی الْفُلْکَ فِی الْبِحَارِ وَ هَدَاکُمْ فِی سَبَاسِبِ الْقِفَارِ أَ إِلَهٌ غَیْرُهُ یَقْدِرُ عَلَی شَیْ ءٍ مِنْ ذَلِکَ أَوْ أَنْتُمْ إِلَی مِثْلِهِ تَهْتَدُونَ فَسُبْحَانَ الَّذِی لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ وَ هُوَ الْمَنَّانُ الْکَرِیمُ.

الصحیفة الخامسة عشر صحیفة النجاة

لَیْسَ النَّجَاةُ بِالْقُوَّةِ وَ لَا الْخَلَاصُ بِالْجَبَرُوتِ وَ لَا تُسْتَحَقُّ اسْمَ الصِّدِّیقِیَّةِ بِالْمُلْکِ الْعَظِیمِ وَ لَا یُوصَلُ إِلَی مَلَکُوتِ السَّمَاءِ بِالْعِزِّ الْجَسِیمِ وَ لَا یَنْفَعُ فِی الْآخِرَةِ کَثْرَةُ الرِّجَالِ وَ ثَرْوَةُ الْآمَالِ وَ لَا یُنْجِی یَوْمَ الْحِسَابِ الْحَذْقُ فِی الصَّنَائِعِ وَ الْکَیْسُ فِی الْمَکَاسِبِ لَکِنَّ الْبِرَّ الَّذِی یُنْجِی وَ الطَّهَارَةَ الَّتِی تُنْقِذُ وَ بِالنَّزَاهَةِ مِنَ الذُّنُوبِ

ص: 464

نرویاند یا آسمان را بر آنها فرو اندازم و اخگرهایی از عذاب را به سویشان فرستم؟ شکیبایی­ام آنها را فریفت و در علم من شک کردند و مهلت دادنم را دیدند و چنین پنداشتند که بر آنها سست گرفته­ام، نه و سوگند به عزتم که، آنطور که می­پندارند، نیست به راستی که من به شکاف هسته خرما و پوست میان خرما و هسته آن نیز علم دارم و چیزی از این امور بر من پنهان نیست؛ ولی من به سبب بزرگواری خویش منتظر بازگشت بنده­ام هستم و عذاب او را به تأخیر می­اندازم به سبب مهربانی و امید در بازگشت او؛ زیرا نیازی به عذاب کسی از جهانیان ندارم و رحمتم تمامی مخلوقات را فرا می­گیرد هر کس توبه کند به سوی او بازمی­گردم و هر کس باز گردد او را می­آمرزم و کسی که هدایت خویش را نبیند و از راه صلاح خود کور گردد، مرا شیفته خود نگرداند. هیچ چیز بزرگی به سبب بزرگی­اش بر من دشوار نیست و هیچ کوچکی به سبب پستی­اش بر من پوشیده نیست و من آگاه و دانایم.

صحیفه­ هجدهم، صحیفه­ بیم دادن­

ای اخنوخ! مردمان را از عذابی بترسان که بر آنان سایه افکنده است و طوفانی که هر لحظه آنان را فرا گیرد و زمین های پست و بلند را یکسان گرداند و مکان های بلند و منازل را در بر بگیرد و کرانه­های زمین را فرو برد و به نهایت سرزمین­ها و اعماق آن دست یابد و با خشم من به خشم آید و از هر آنکس که اطاعت مرا اهمال کند، انتقام گیرد و چنین نکنم مگر بعد از آنکه حجت­های درخشان خود را بر آنان آشکار سازم و به نشانه­های فروزان آنها را بیم دهم، و قرن­ها در انتظارشان بنشینم همچون عادتی که در مهلت دادن و شکیبایی­ام دارم پس آن هنگام که بر سرکشی خود اصرار ورزیدند و بر تجاوزشان مداومت کردند و کفر فراگیر شد و ایمان کاست، چشمه­های زمین، در های آسمان را می­گشایند و سراسر اطراف و نواحی از آب پر می­شود و مؤمنان را که تعدادشان اندک است، نجات می­دهم و سرکشان را که بسیارند هلاک می­کنم و این عادت من در مورد کسانی است که غیر مرا بپرستند یا برای من شریکانی قرار دهند و با وجود این من مهربان و مهرورزم.

صحیفه­ نوزدهم صحیفه­ حق

زشتی تنها مختص معصیت و زیبایی متعلق به اطاعت است تنها با عقل می­توان به معرفت دست یافت حق به وسیله­ حق شناخته می­شود و با نور است که به سمت نور هدایت می­شود. خورشید به واسطه­ خورشید دمیده می­شود و به نور آتش است که آتش به چشم می­آید و چیز کوچک توانایی درک بزرگ­تر از خود را ندارد و آنکه ناتوان است، قوی­تر از خود را نمی­تواند بردارد و برای نشان دادن به چیزی نورانی، نیازی به غیر آن نیست و کسی از راه گمراه نمی­شود مگر کسی که توفیق از او گرفته شد و خداوند بر هر چیز گواه است.

ص: 466

تُسْتَحَقُّ الصِّدِّیقِیَّةُ وَ بِالْعَمَلِ الصَّالِحِ یُنَالُ مَلَکُوتُ السَّمَاءِ مَا یَثْقُلُ فِی الْمِیزَانِ إِلَّا النِّیَّةُ الصَّادِقَةُ وَ الْأَعْمَالُ الطَّاهِرَةُ وَ کَفُّ الْأَذَی وَ النَّصِیحَةُ لِجَمِیعِ الْوَرَی وَ اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ وَ الْهَرَبُ مِنَ الْمَآثِمِ فَاعْبُدُوا اللَّهَ الَّذِی فَطَرَکُمْ وَ سَوَّی صُوَرَکُمْ وَ أَنِیبُوا إِلَیْهِ وَ تَوَکَّلُوا عَلَیْهِ یُسَهِّلْ لَکُمْ فِی دُنْیَاکُمُ الْمَطَالِبَ وَ یُجِرْکُمْ فِی مَعَادِکُمْ مِنَ الْمَعَاطِبِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْخَیْرَ بِیَدَیْهِ وَ الْأُمُورَ کُلَّهَا إِلَیْهِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْغَلَّابُ.

الصحیفة السادسة عشر صحیفة الأفلاک

یَا أَخْنُوخُ أَ مَا تَفَکَّرْتَ فِی بَدَائِعِ فِطْرَةِ اللَّهِ الَّذِی بَصَّرَکَ عَجَائِبَهَا وَ أَرَاکَ مَرَاتِبَهَا مِنْ هَذِهِ الْأَفْلَاکِ الدَّوَّارَةِ وَ النُّجُومِ السَّیَّارَةِ الَّتِی تَطْلُعُ وَ تَأْفُلُ وَ تَسْتَقِرُّ أَحْیَاناً وَ تَرْحَلُ وَ تُضِی ءُ فِی الظُّلَمِ وَ الدَّآدِی وَ تُهْتَدَی بِهَا فِی اللُّجَجِ وَ الْفَیَافِی تَنْجُمُ وَ تَغُورُ وَ تُدَبِّرُ عَجَائِبَ الْأُمُورِ لَازِمَةً مَجَارِیَ مَنَاطِقِهَا عَانِیَةً خَاضِعَةً لِأَمْرِ خَالِقِهَا أَ مَا نَظَرْتَ إِلَی هَذِهِ الشَّمْسِ الْمُنِیرَةِ الْمُفَرِّقَةِ بَیْنَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ الْمُعَاقِبَةِ بَیْنَ الْأَظْلَامِ وَ الْأَسْفَارِ الْمُغَیِّرَةِ فُصُولَ السَّنَةِ إِسْخَاناً وَ تَبْرِیداً وَ إِفْرَاطاً وَ تَعْدِیلًا الْمُرَبِّیَةِ لِثِمَارِ الْأَشْجَارِ وَ جَوَاهِرِ الْمَعَادِنِ فِی الْآبَارِ الَّتِی إِنْ دَامَتْ عَلَی حَالٍ وَاحِدَةٍ لَمْ یَنْبُتْ زَرْعٌ وَ لَمْ یَدِرَّ ضَرْعٌ وَ لَا حَیِیَ حَیَوَانٌ وَ لَا اسْتَقَرَّ زَمَانٌ وَ مَکَانٌ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ ذَلِکَ بِفِطْرَةِ حَکِیمٍ وَسِعَ عِلْمُهُ الْأَشْیَاءَ وَ خَلْقٍ قَوِیٍّ لَا یَسْتَثْقِلُ الْأَعْبَاءَ وَ أَمْرِ عَلِیمٍ لَا یَتَکَأَّدُهُ الْإِحْصَاءُ وَ حُکْمِ قَادِرٍ لَا یَلْحَقُهُ نَصَبٌ وَ لَا إِعْیَاءٌ وَ تَدْبِیرِ عَالٍ لَا مُغَالِبَ لِحُکْمِهِ وَ أَنَّ ذَلِکَ لِعِنَایَتِهِ بِضِعَافِ الْخَلْقِ وَ کَرَمِهِ فِی إِدْرَارِ الرِّزْقِ وَ أَنَّهُ تَعَالَی الْعَالِمُ الْحَقُّ الَّذِی لَا یَغِیبُ عَنْهُ مَا کَانَ وَ لَا مَا یَکُونُ.

الصحیفة السابعة عشر صحیفة المعاصی

یَا أَخْنُوخُ قَدْ کَثُرَتِ الْمَعَاصِی وَ نُبِذَتِ الطَّاعَاتُ وَ نَسِیَنِی خَلْقِی کَأَنَّهُمْ لَیْسَ یَأْکُلُونَ رِزْقِی وَ لَا یَسْتَوْطِنُونَ أَرْضِی وَ لَا تُکِنُّهُمْ سَمَائِی مَا الَّذِی یُؤْمِنُهُمْ أَنْ أُشَوِّهَ خَلْقَهُمْ أَوْ أَطْمِسَ وُجُوهَهُمْ أَوْ أَحْبِسَ الْأَمْطَارَ عَنْهُمْ أَوْ أُصِلِّدَ الْأَرَضِینَ

ص: 465

صحیفه­ بیستم، صحیفه­­ محبت

خوشا به سعادت کسانی که از روی محبت مرا پرستیدند و مرا خدا و پروردگار خویش برگزیدند، شب را بیدار بودند و روزها را سختی کشیدند، تا رضایت مرا به دست آرند نه از روی ترس و دوست داشتن و نه برای دوزخ و بهشت بلکه از روی محبتی صادقانه و خواسته­ای روشن، و بریدن از همه­­ چیز به سوی من، و از میان همه چیز بر من تکیه کردند، پس بر من سزاوار است تا دیر زمانی آنها را بیازمایم و بار سنگین از محبت خویش بر دوش آنها نهم و در آنان ذوب شوم همچون ذوب شدن در آتش. پس زمانی که ظاهر و باطن آنها یکی شد و ارتباطشان با برادرانشان قطع شد و علاقه­ها و ریسمانشان از دنیا گسسته شد، در اینجاست که چهره­های آنها را از خاک برگیرم و بخت او را در آسمان رفعت بخشم، بازگشتشان را زیبا گردانم، آنان را به خواسته­هاشان برسانم و پاداش آنان را بر تحقق بخشیدن به امیدشان قرار دهم و به آنها چیزی دهم که عبادتشان را به سبب آن انجام دادند و وعده­ من راست است و خلافی در آن راه ندارد.

صحیفه­ بیست و یکم صحیفه­ معاد

پاک و منزه است خدایی که انسان را از آبی پست آفرید و زندگانی او را در آبی زلال قرار داد، خجسته باد کسی که آسمان را برافراشت بدون ستونی که آن را بردارد و نه آویزهایی که آن بلند گرداند، ای مردم در درختی که بعد از ریزش برگ­هایش، برگی تازه بر تن می­پوشاند و پس از خشک شدن شکوفه می­پوشد و پس از پیری جوان می­گردد و بعد از مرگ زنده می­شود و تازگی را جایگزین خشکی می کند و لطافت را جانشین پژمردگی قرار دهد، بزرگ­ترین دلیل بر بازگشت شماست. شما را چه شد که شک کردید؟ آیا در سایه­ها و شبح­ها پیمان نبستید و در عالم ذر و نشور از شما پیمان گرفت و در صورت­ها روان گشتید و در آفرینش گونه­گونه گشتید و از صلب­ها فرو افتادید و در رحم­ها قرار گرفتید، پس چه انکار می­کنید از برانگیخته شدن جنازه­ها و برپایی جان­ها و وجود معاد و چگونه شک می­کنید در پروردگاری آفریدگارتان که شما را آفرید و سپس شما را باز می­گرداند و عهد و پیمان­ها را از شما گرفت و نشانه­هایش را بر شما آشکار گردانید و نعمت­هایش را بر شما فراوان کرد، برای او در هر لحظه­ای نعمتی و در هر حالتی نشانه­ای است، آن را برای حجتی بر شما تأکید می­کند و همراه آن، هشداری برای شما قرار می­دهد، و شما در غفلتی سرگرم هستید و از آنچه برای آن آفریده شدید و به سوی آن خوانده شدید، در غفلت به سر می برید، گویی مخاطب غیر شما و هشدارها برای کسی جز شماست، آیا می­پندارید من مزاح می­کنم و یا از شما غافلم؟ یا اینکه به کارهای شما احاطه ندارم؟ آیا آنچه از خیر و شر مرتکب می­شوید از بین می­رود؟ هرگز، هر کس چنین پنداشت، ناامید شد و زیان دید و خداوند بلندمرتبه و بزرگ است.

ص: 467

فَلَا تُنْبِتُ لَهُمْ أَوْ أُسْقِطَ السَّمَاءَ عَلَیْهِمْ وَ أُرْسِلَ شُوَاظاً مِنَ الْعَذَابِ إِلَیْهِمْ غَرَّهُمْ حِلْمِی فَشَکُّوا فِی عِلْمِی وَ رَأَوْا إِمْهَالِی وَ أَمَّلُوا إِهْمَالِی لَا وَ عِزَّتِی لَیْسَ الْأَمْرُ کَمَا یَظُنُّونَ إِنِّی لَأَعْلَمُ النَّقِیرَ وَ الْقِطْمِیرَ وَ لَیْسَ یَخْفَی عَلَیَّ شَیْ ءٌ مِنَ الْأُمُورِ لَکِنِّی لِکَرَمِی أَنْتَظِرُ بِعَبْدِیَ الْإِنَابَةَ وَ أُؤَخِّرُ مُعَاقَبَتَهُ تَرَفُّقاً رَجَاءً لِلتَّوْبَةِ إِذْ کَانَ لَا حَاجَةَ بِی إِلَی عَذَابِ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِینَ وَ رَحْمَتِی تَسَعُ الْخَلَائِقَ أَجْمَعِینَ فَمَنْ تَابَ تُبْتُ عَلَیْهِ وَ مَنْ أَنَابَ غَفَرْتُ لَهُ وَ مَنْ عَمِیَ عَنْ رُشْدِهِ وَ لَمْ یُبْصِرْ سَبِیلَ قَصْدِهِ لَمْ یَفُتْنِی وَ لَا یَعْتَاصُ عَلَیَّ کَبِیرٌ لِکِبَرِهِ وَ لَا یَخْفَی لَدَیَّ صَغِیرٌ لِصِغَرِهِ فَأَنَا الْخَبِیرُ الْعَلِیمُ.

الصحیفة الثامنة عشر صحیفة الإنذار

یَا أَخْنُوخُ أَنْذِرِ النَّاسَ عَذَاباً قَدْ أَظَلَّهُمْ وَ طُوفَاناً قَدْ آنَ أَنْ یَشْمَلَهُمْ یُسَوِّی بَیْنَ الْوِهَادِ وَ النِّجَادِ وَ یَعُمُّ النَّجَوَاتِ وَ الْعَقَوَاتِ وَ تُغْرَقُ الْأَرْضُ بِآفَاقِهَا وَ تَبْلُغُ مُنْتَهَی أَقْطَارِهَا وَ أَعْمَاقِهَا وَ تَسْخَطُ لِسَخَطِی وَ تَنْتَقِمُ لِی مِمَّنْ نَبَذَ طَاعَتِی وَ لَا أَفْعَلُ ذَلِکَ إِلَّا بَعْدَ أَنْ أَسْتَظْهِرَ عَلَیْهِمْ بِالْحُجَجِ اللَّوَامِعِ وَ أُنْذِرَهُمْ بِالْآیَاتِ السَّوَاطِعِ وَ أَنْتَظِرُ بِهِمْ قَرْناً بَعْدَ قَرْنٍ کَعَادَتِی فِی الْإِمْهَالِ وَ الْحِلْمِ فَإِذَا أَصَرُّوا عَلَی طُغْیَانِهِمْ وَ اسْتَمَرُّوا عَلَی عُدْوَانِهِمْ وَ عَمَّ الْکُفْرُ وَ قَلَّ الْإِیمَانُ فَتَحَتْ یَنَابِیعَ الْأَرْضِ عَزَالِی السَّمَاءِ وَ مَلَأَتِ الضَّوَاحِیَ وَ الْأَکْنَافَ مِنَ الْمَاءِ وَ نَجَّیْتُ الْمُؤْمِنِینَ وَ قَلِیلٌ عَدَدُهُمْ وَ أَهْلَکْتُ الطَّاغِینَ وَ کَثِیرٌ مَا هُمْ وَ ذَلِکَ دَأْبِی فِیمَنْ عَبَدَ سِوَایَ أَوْ جَعَلَ لِی شُرَکَاءَ وَ أَنَا مَعَ ذَلِکَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ.

الصحیفة التاسعة عشر صحیفة الحق

لَا قَبِیحَ إِلَّا الْمَعْصِیَةُ وَ لَا حَسَنَ إِلَّا الطَّاعَةُ وَ لَا وُصُولَ إِلَّا بِالْعَقْلِ إِلَی الْمَعْرِفَةِ بِالْحَقِّ عُرِفَ الْحَقُّ وَ بِالنُّورِ أُهْتُدِیَ إِلَی النُّورِ وَ بِالشَّمْسِ أُبْصِرَتِ الشَّمْسُ وَ بِضَوْءِ النَّارِ رُئِیَتِ النَّارُ وَ لَنْ یَسَعَ صَغِیرٌ مَا هُوَ أَکْبَرُ مِنْهُ وَ لَا یَقِلُّ ضَعِیفٌ مَا هُوَ أَقْوَی مِنْهُ وَ لَا یُحْتَاجُ فِی الدَّلَالَةِ عَلَی الشَّیْ ءِ الْمُنِیرِ بِمَا هُوَ دُونَهُ وَ لَا یَضِلُّ عَنِ الطَّرِیقِ إِلَّا الْمَأْخُوذُ بِهِ عَنِ التَّوْفِیقِ وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ شَهِیدٌ

ص: 466

صحیفه­ بیست و دوم، صحیفه­ دنیا

در این دنیا اندیشه کنید که به زینت زیبایی­هایش می­فریبد و به شیرینی حوادث و لذاتش نیرنگ می­کند، همچون شکوفه گل سرخی است که با خارها پیچیده شد و پیوسته شکوفا است و چشم­ها را خیره می­کند و جان­ها را شادی بخشد و با این حال، دور از دسترس است و آن به دلیل خاری است که دست خواهنده آن را مجروح می­کند و بعد از لحظاتی اندک، گل پرپر می­شود و خار می­ماند. دنیای خیانتکار از بین رفتنی، چنین است، زندگی­اش مرگ را به دنبال دارد و جوانی­اش رو به پیری است و سلامتی­اش در لفافه­ بیماری­هاست و بی­نیازش­اش فقر را به دنبال دارد و فرمانروایش در معرض نابودی است، و عزتش به همراه ذلت است و لذت­هایش با آلودگی ها تیره می­شود و دوست­داشتنی­هایش با سوزش مصیبت­ها آمیخته است، شر آن خالص و خیر آن آمیخته است، هر کس به چیزی از شهوات آن بهره­مند گردد از تلخی غصه­های آن و ترس شکنجه­ها و عواقب و آسیب­هایی که بر آن وارد شود، در امان نیست.

این حالتی است که هر کس در آن سعادتمند گردید، رستگار شد پس چه می­گویی در حق کسی که از آن فایده­ای نبرد، در آن سالم از بیماری می­ترسد، بی­نیاز از فقر بیم دارد و جوان در انتظار پیری است و زنده منتظر مرگ است هر کس بر آن تکیه کند و از آن آرامش بجوید همچون کسی است که بر کوهی بلند از یخ تکیه زده است که پهناور و ارتفاع و بلندی آن در چشمش بسیار است، ولی هنگامی که خورشید تابستان بتابد ناگهان آب می­شود و روان می­گردد و کسی که بر آن تکیه کرد و پناه جست در صحرا ماند. و اینچنین سرنوشت دنیا رو به نیستی و نابودی و انتقال به خانه دیگری است، که تنها ایمان در آن پذیرفته شود و عمل نیک فایده رساند و فقط با رحمت خداست که رهایی یابد، هر کس در آن هلاک شود، سقوط کرد و هر کس از آن رستگار شد، رفعت یافت و دائماً در تفاوت است .

صحیفه­­ بیست و سوم، صحیفه­ ماندگاری

هر چیز به عنصر خویش باز خواهد گشت و تمامی آنچه می­بیند از بین می­رود و نیستی فراگیر می­شود و ماندن از بین می­رود و تنها کسی می­ماند که آغازی نداشت و هر کس که آغازی ندارد پایانی نیز ندارد و امر در اختیار سرپرست امر قرار گیرد و مخلوقات به سوی آفریدگار خلائق باز می­گردند و قیامت برپا می­شود و خوشا به حال نجات یافتگان و وای بر کسانی که هلاک شدند.

ص: 468

الصحیفة العشرون صحیفة المحبة

طُوبَی لِقَوْمٍ عَبَدُونِی حُبّاً وَ اتَّخَذُونِی إِلَهاً وَ رَبّاً سَهِرُوا اللَّیْلَ وَ دَأَبُوا النَّهَارَ طَلَباً لِوَجْهِی مِنْ غَیْرِ رَهْبَةٍ وَ لَا رَغْبَةٍ وَ لَا لِنَارٍ وَ لَا جَنَّةٍ بَلْ لِلْمَحَبَّةِ الصَّحِیحَةِ وَ الْإِرَادَةِ الصَّرِیحَةِ وَ الِانْقِطَاعِ عَنِ الْکُلِّ إِلَیَّ وَ الِاتِّکَالِ مِنْ بَیْنِ الْجَمِیعِ عَلَیَّ فَحَقٌّ عَلَیَّ أَنْ أَسْبُرَهُمْ طَوِیلًا وَ أُحَمِّلَهُمْ مِنْ حُبِّی عِبْ ءاً ثَقِیلًا وَ أَسْبُکَهُمْ سَبْکَ الذَّهَبِ فِی النَّارِ فَإِذَا اسْتَوَی مِنْهُمُ الْإِعْلَانُ وَ الْإِسْرَارُ وَ انْقَطَعَتْ مِنْ إِخْوَانِهِمْ وَصَائِلُهُمْ وَ تَصَرَّمَتْ مِنَ الدُّنْیَا عَلَائِقُهُمْ وَ وَصَائِلُهُمْ هُنَالِکَ أَرْفَعُ مِنَ الثَّرَی خُدُودَهُمْ وَ أُعْلِی فِی السَّمَاءِ جُدُودَهُمْ أُنَضِّرُ مَعَادَهُمْ وَ أُبَلِّغُهُمْ مُرَادَهُمْ وَ أَجْعَلُ جَزَاءَهُمْ أَنْ أُحَقِّقَ رَجَاءَهُمْ وَ أُعْطِیَهُمْ مَا کَانَتْ عِبَادَتُهُمْ مِنْ أَجْلِهِ وَ أَنَا صَادِقُ الْوَعْدِ لَا أُخْلِفُ.

الصحیفة الحادیة و العشرون صحیفة المعاد

سُبْحَانَ مَنْ خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ ماءٍ مَهِینٍ ثُمَّ جَعَلَ حَیَاتَهُ فِی مَاءٍ مَعِینٍ وَ تَبَارَکَ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاءَ بِغَیْرِ عَمَدٍ تُقِلُّهَا وَ لَا مَعَالِیقَ تَرْفَعُهَا إِنَّ لَکُمْ أَیُّهَا النَّاسُ فِی الشَّجَرِ الَّذِی یَکْتَسِی بَعْدَ تَحَاتِّ الْوَرَقِ وَرَقاً نَاضِراً وَ یَلْبَسُ بَعْدَ الْقُحُولِ زَهْراً زَاهِراً وَ یَعُودُ بَعْدَ الْهَرَمِ شَابّاً وَ بَعْدَ الْمَوْتِ حَیّاً وَ یَسْتَبْدِلُ بِالْقَحْلِ نَضَارَةً وَ بِالذُّبُولِ غَضَارَةً لَأَعْظَمُ دَلِیلٍ عَلَی مَعَادِکُمْ فَمَا لَکُمْ تَمْتَرُونَ أَ لَمْ تَوَاثَقُوا فِی الْأَظْلَالِ وَ الْأَشْبَاحِ وَ أَخْذِ الْعَهْدِ عَلَیْکُمْ فِی الذَّرِّ وَ النُّشُورِ وَ تَرَدَّدْتُمْ فِی الصُّورِ وَ تَغَیَّرْتُمْ فِی الْخَلْقِ وَ انْحَطَطْتُمْ مِنَ الْأَصْلَابِ وَ حَلَلْتُمْ فِی الْأَرْحَامِ فَمَا تُنْکِرُونَ مِنْ بَعْثَرَةِ الْأَجْدَاثِ وَ قِیَامِ الْأَرْوَاحِ وَ کَوْنِ الْمَعَادِ وَ کَیْفَ تَشُکُّونَ فِی رُبُوبِیَّةِ خَالِقِکُمُ الَّذِی بَدَأَکُمْ ثُمَّ یُعِیدُکُمْ وَ أَخَذَ الْمَوَاثِیقَ وَ الْعُهُودَ عَلَیْکُمْ وَ أَبْدَأَ آیَاتِهِ لَکُمْ وَ أَسْبَغَ نِعَمَهُ عَلَیْکُمْ فَلَهُ فِی کُلِّ طَرْفَةٍ نِعْمَةٌ وَ فِی کُلِّ حَالٍ آیَةٌ یُؤَکِّدُهَا حُجَّةً عَلَیْکُمْ وَ یُوثِقُ مَعَهَا إِنْذَاراً إِلَیْکُمْ وَ أَنْتُمْ فِی غَفْلَةٍ سَامِدُونَ وَ عَمَّا خُلِقْتُمْ لَهُ وَ نُدِبْتُمْ إِلَیْهِ لَاهُونَ کَأَنَّ الْمُخَاطَبَ سِوَاکُمْ وَ کَأَنَّ الْإِنْذَارَ بِمَنْ عَدَاکُمْ أَ تَظُنُّونَ أَنِّی هَازِلٌ أَوْ عَنْکُمْ غَافِلٌ أَوْ أَنَّ عِلْمِی بِأَفْعَالِکُمْ غَیْرُ مُحِیطٍ أَوْ مَا تَأْتُونَ بِهِ مِنْ خَیْرٍ وَ شَرٍّ یَضِیعُ کَلَّا خَابَ مَنْ ظَنَّ ذَلِکَ وَ خَسِرَ وَ اللَّهُ هُوَ الْعَلِیُّ الْأَکْبَرُ.

ص: 467

صحیفه­ بیست و چهارم، صحیفه­ راه

ای اخنوخ! دو راه وجود دارد: هدایت و ایمان یا گمراهی و سرکشی. هدایت که روشنی­اش پیدا و نشانه­هایش آشکار و سنت­هایش مستقیم، راهش روشن است و آن یک راه آشکاری است که نه دره­ای در آن است و نه گمراهی­ها به آن راه دارند، و تنها کسی آن را نبیند که چشم قلبش کور شود و دیده مغزش از بین رود. هر کس بدان پایبند شود، در امان است و از آن گمراه نگردد و به نور آن تردید نکند و در آثار روشن آن شک نکند و به صلح و نجات راه نماید و آسایش و زندگانی در آن همیشگی است و اما گمراهی، پرچم­های آن مبهم و نشانه­هایش غیر واضح است و شاخه های بسیاری دارد که راه هدایت را از سمت راست و چپ در میان می­گیرد، هر کس بدان وارد شود، گم می­شود و هر کس بر آن گام نهد حیران و سرگردان است و این راهی است که و این راه رونده اش را می برد و رهرو خود را به بدعت وا می دارد و سیر کننده در آن را به سوی مرگ همیشگی می برد که نه آرامشی با آن است و نه راحتی ای اخنوخ بندگانم را به سوی من فراخوان و آن ها را به راه من قرار ده سپس آن ها را به من واگذار، به شکوهم سوگند عمل هیچ نیکوکاری را تباه نگردانم هر چند سبک باشد و عمل هیچ بدکاری از من مخفی نماند هر چند کم باشد و من حسابرس دانایم .

صحیفه بیست و پنجم صحیفه تاریکی

هر کس ستم ظالمی را ببیند و بتواند انکار کند و چنین نکند پس او ستمکار است و هر کس ظلم کند یا بدان راضی باشد بدون تردید در روز قیامت پشیمان خواهد بود. سوگند به عزتم انتقام از ستمدیده از ظلم بر مظلوم تاریخ تلخ تر است و ظالم تنها بر خود ستم می کند و کم فروش از بهره خود می کاهد و برای همه از همه انتقام می گیرد و برای تو کافی است که هر آن کس از او انتقام گیرم مغلوب است و هرکس که انتقام او را گیرم یاری شده است قطعا بر ظالمان آشکار خواهم گرداند مخصوصا خواری و پستی را .... پروردگار جهانیان آیا تجارتی با حاکم حاکمان و مهربان ترین مهربانان از بین می رود خوشا به حال کسی که فقیر را غذا داد و درمانده را پوشاند و زنان بیوه را در پناه خویش آورد و بر در راه مانده بخشش داشت و برادرش را در مصیبت ها یاری گر بود و از نعمت های الهی و بخشش هایی در نزد خود بهره مند ساخت به راستی بر خدا پایسته است که اعمال او را چند برابر گرداند و در معاد او را از آنان که بخل ورزیدند جدا گرداند و بهترین پاداش را نیکی او قرار دهد و بخششی کامل فراوان از خشنودی خویش به او عطا فرماید و خداوند خلف وعده نمی کند.

ص: 469

الصحیفة الثانیة و العشرون صحیفة الدنیا

َفَکَّرُوا فِی هَذِهِ الدُّنْیَا الَّتِی تَفْتِنُ بِزِبْرِجِ زَخَارِیفِهَا وَ تَخْدَعُ بِحَلَاوَةِ تَصَارِیفِهَا وَ لَذَّاتُهَا شَبِیهَةٌ بِنَوْرِ الْوَرْدِ الْمَحْفُوفِ بِالشَّوْکِ الْکَثِیرِ فَهُوَ مَا دَامَ زَاهِراً یَرُوقُ الْعُیُونَ وَ یَسُرُّ النُّفُوسَ وَ هُوَ مَعَ ذَلِکَ مُمْتَنِعٌ بِالشَّوْکِ الْمُقْرِحِ یَدَ مُتَنَاوِلِهِ فَإِذَا مَضَتْ سَاعَاتٌ قَلِیلَةٌ انْتَثَرَ الزَّهْرُ وَ بَقِیَ الشَّوْکُ کَذَلِکَ الدُّنْیَا الْخَائِنَةُ الْفَانِیَةُ فَإِنَّ حَیَاتَهَا مُتَعَقَّبٌ بِالْمَوْتِ وَ شَبَابَهَا صَائِرٌ إِلَی الْهَرَمِ وَ صِحَّتَهَا مَحْفُوفَةٌ بِالْمَرَضِ وَ غِنَاهَا مَتْبُوعٌ بِالْفَقْرِ وَ مُلْکَهَا مَعْرَضٌ لِلزَّوَالِ وَ عِزَّهَا مَقْرُونٌ بِالذُّلِّ وَ لَذَّاتِهَا مُکَدَّرَةٌ بِالشَّوَائِبِ وَ شَهَوَاتِهَا مُمْتَزِجَةٌ بِمَضَضِ النَّوَائِبِ شَرُّهَا مَحْضٌ وَ خَیْرُهَا مُمْتَزِجٌ مِنْ حُبِّی مِنْهَا بِشَیْ ءٍ مِنْ شَهَوَاتِهَا لَمْ یَخْلُ مِنْ غُصَصِ مَرَارَاتِهَا وَ خَوْفِ عُقُوبَاتِهَا وَ خَشْیَةِ تَبِعَاتِهَا وَ مَا یَعْرِضُ فِی الْحَالِ مِنْ آفَاتِهَا هَذِهِ حَالٌ فَازَ مَنْ سَعِدَ بِهَا فَمَا تَقُولُ فِیمَنْ لَمْ یَحْظُ بِطَائِلٍ مِنْهَا الصَّحِیحُ فِیهَا یَخَافُ السُّقْمَ وَ الْغَنِیُّ یَخْشَی الْفَقْرَ وَ الشَّابُّ یَتَوَقَّعُ الْهَرَمَ وَ الْحَیُّ یَنْتَظِرُ الْمَوْتَ مَنِ اعْتَمَدَ عَلَیْهَا وَ اسْتَنَامَ إِلَیْهَا کَانَ مِثْلَ الْمُسْتَنِدِ إِلَی جَبَلٍ شَاهِقٍ مِنَ الثَّلْجِ یَعْظُمُ فِی الْعُیُونِ عَرْضُهُ وَ طُولُهُ وَ سَمْکُهُ فَإِذَا أَشْرَقَتْ شَمْسُ الصَّیْفِ عَلَیْهِ ذَابَ غَفْلَةً وَ سَالَ وَ بَقِیَ الْمُسْتَنِدُ إِلَیْهِ وَ الْمُسْتَذْرِی لَهُ بِالْعَرَاءِ فَکَذَلِکَ مَصِیرُ هَذِهِ الدُّنْیَا إِلَی زَوَالٍ وَ اضْمِحْلَالٍ وَ انْتِقَالٍ إِلَی دَارٍ غَیْرِهَا لَا یُقْبَلُ فِیهَا إِلَّا الْإِیمَانُ وَ لَا یَنْفَعُ فِیهَا إِلَّا الْعَمَلُ الصَّالِحُ وَ لَا یُتَخَلَّصُ فِیهَا إِلَّا بِرَحْمَةِ اللَّهِ مَنْ هَلَکَ فِیهَا هَوَی وَ مَنْ فَازَ فِیهَا عَلَا وَ هِیَ مُخْتَلِفَةٌ دَائِمَةً.

الصحیفة الثالثة و العشرون صحیفة البقاء

سَیَعُودُ کُلُّ شَیْ ءٍ إِلَی عُنْصُرِهِ وَ یَضْمَحِلُّ کُلُّ مَا تَرَوْنَ بِأَسْرِهِ وَ یَشْمَلُ الْفَنَاءَ وَ یَزُولُ الْبَقَاءُ فَلَا یَبْقَی بَاقٍ إِلَّا مَنْ کَانَ بَقَاؤُهُ بِلَا ابْتِدَاءٍ فَإِنَّ مَا کَانَ بِلَا ابْتِدَاءٍ فَهُوَ بِلَا انْتِهَاءٍ وَ یَخْلُصُ الْأَمْرُ لِوَلِیِّ الْأَمْرِ وَ یَرْجِعُ الْخَلْقُ إِلَی بَارِئِ الْخَلْقِ وَ تَقُومُ الْقِیَامَةُ وَ طُوبَی لِلنَّاجِینَ وَ وَیْلٌ لِلْهَالِکِینَ.

ص: 468

صحیفه بیست و هفتم صحیفه عذاب

به نیکی و عمل خیر نجات را طلب کنید بنگرید و بیندیشید که راه صداقت روشن و واضح است و سرشار از شادی است و به رستگاری و رهایی منجر می شود و راه گمراهی دروغین و ناراست و پیچیده شده در دشمنی ها و به نابودی و هلاکت می انجامد. پس از راه گمراهی که سرشار از مرگ است بازگردید و به آن گام ننهید تا سرگردان نشوید، بلکه خیر و نیکی را برگزینید تا به آرامش همیشگی در دارالسلام دست یابید. وای به حال کسی که شب کند و قصدش در بند انجام گناهان است می اندیشد. چگونه به قتل رساند چگونه دزدی کند چگونه زنا کند و چگونه سرکشی نماید به راستی که پایه های آن ویران شده و هلاک آن نزدیک است. وای بر کسی که طلا و نقره با نیرنگ و فساد و ظلم به دست آرد که به زودی بدین سبب هلاک می شود و عواقب آن بر او می ماند. وای بر ثروتمندی که به بی نیازی خود خدا را یاد می کند ولی با ثروت خویش به دنبال معصیت می باشد و گناهان بر او باقی می مانند. به راستی که سرانجام اسباب تاریکی و ظلمت روز قیامت را برای او فراهم کنند و از جانب خداوند عظیم مورد رحمت واقع نشود و کسی از جهنم فرو برنده مورد رحمت قرار نمی گیرد، مگر آن که پاک شد و بازگشت و به هدایت بازگردد. وای بر کسی که به مؤمنان سختی رساند و آنان را مورد آزار قرار دهد و به آنان ظلم کند و آن ها را از انجام واجبات و زنده کردن شریعتشان بازداشت. به راستی که سرنوشت او و کسانی که یاری اش کرده اند به سوی آتش برافروخته ای است که خاموش نشود و عذاب سختی که آرام نگیرد. وای بر شاهدی که شهادت خود را کتمان کند؛ زیرا اندوه پیوسته و عذاب سخت در آخرت را برای او فراهم آورد. وای بر کسی که غذای نیکو بخورد و آشامیدنی لذیذ بنوشد و شکر آن بخشنده را به جای نیاورد و به راستی که بر کاری به اندازه دانه خردل حسابرسی شود و در بند اعمال خویش است.

وای بر کسی که به سرکشی خود افتخار کند و بر جبروت خویش طغیان ورزد و نیکان و نرم خوی های مؤمنان را به خواری کشد و صالحان آرام را به ذلت نشاند. به راستی که او رو به سوی هلاکت همیشگی و نابودی جاودان دارد. و این حکمی است از جانب خداوند عادل و حکیم توانا. در شگفتم از کسی که به رهبران معصیت کاری که از دنیا می روند. می گوید خوشا به حالش عمر طولانی داشت و بر خیر فراوان و شادی بسیار و فرمانروایی بزرگ دست یافت و از خانواده و فرزندان و گشایش و بی نیازی بهره مند شد سپس کریمانه وداع کرد و از دنیا رفت و به خواری نیفتاد آیا ندانستید که او بهره کمی برد و از پس خویش حسابی طولانی به جای گذاشت و باری سنگین از گناهان بر دوش کشید و روزگار شادی و بی نیازی و فرمانروایی و دنیایی او

ص: 470

الصحیفة الرابعة و العشرون صحیفة الطریق

یَا أَخْنُوخُ الطَّرِیقُ طَرِیقَانِ إِمَّا الْهُدَی وَ الْإِیمَانُ وَ إِمَّا الضَّلَالَةُ وَ الطُّغْیَانُ فَأَمَّا الْهُدَی فَظَاهِرَةٌ مَنَارُهَا لَائِحَةٌ آثَارُهَا مُسْتَقِیمٌ سَنَنُهَا وَاضِحٌ نَهْجُهَا وَ هُوَ طَرِیقٌ وَاحِدٌ لَاحِبٌ لَا شِعْبٌ فِیهَا وَ لَا مَضَلَّاتٌ تَعْتَوِرُهَا فَلَا یَعْمَی عَنْهَا إِلَّا مَنْ عَمِیَتْ عَیْنُ قَلْبِهِ وَ طُمِسَ نَاظِرُ لُبِّهِ مَنْ لَزِمَهَا فَعُصِمَ لَمْ یَضِلَّ عَنْهَا وَ لَمْ یَرْتَبْ بِمَنَارِهَا وَ لَمْ یَمْتَرِ فِی وَاضِحِ آثَارِهَا وَ هِیَ تَهْدِی إِلَی السِّلْمِ وَ النَّجَاةِ وَ دَائِمِ الرَّاحَةِ وَ الْحَیَاةِ وَ أَمَّا طَرِیقُ الضَّلَالَةِ فَأَعْلَامُهَا مُسْتَبْهَمَةٌ وَ آثَارُهَا مُسْتَعْجَمَةٌ وَ شُعَبُهَا کَثِیرَةٌ تَکْتَنِفُ طَرِیقَ الْهُدَی مِنْ یَمِینِهَا وَ شِمَالِهَا مَنْ رَکِبَهَا تَاهَ وَ مَنْ سَلَکَهَا حَارَ وَ جَارَ وَ هِیَ تُقْطَعُ بِرَاکِبِهَا وَ تُبْدَعُ بِسَالِکِهَا وَ تُؤَدِّی السَّائِرَ فِیهَا إِلَی الْمَوْتِ الْأَبَدِیِّ الَّذِی لَا سُکُونَ مَعَهُ وَ لَا رَاحَةَ فِیهِ فَادْعُ یَا أَخْنُوخُ عِبَادِی إِلَیَّ وَ قِفْ بِهِمْ عَلَی طَرِیقِی ثُمَّ کِلْهُمْ إِلَیَّ فَوَ جَلَالِی لَا أُضِیعُ عَمَلَ مُحْسِنٍ وَ إِنْ خَفَّفَ وَ لَا یَذْهَبُ عَلَیَّ عَمَلُ مُسِی ءٍ وَ إِنْ قَلَّ وَ أَنَا الْحَاسِبُ الْعَلِیمُ.

الصحیفة الخامسة و العشرون صحیفة الظلمة

مَنْ رَأَی ظُلْمَ ظَالِمٍ فَأَمْکَنَهُ النَّکِیرُ فَلَمْ یَفْعَلْ فَهُوَ ظَالِمٌ وَ مَنْ أَتَی الظُّلْمَ أَوْ رَضِیَ بِهِ فَهُوَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ لَا شَکَّ نَادِمٌ وَ عِزَّتِی إِنَّ الِانْتِقَامَ عَلَی الظَّلُومِ أَمَرُّ مِنَ الظُّلْمِ عَلَی الْمَظْلُومِ وَ لَیْسَ یَظْلِمُ الظَّالِمُ إِلَّا نَفْسَهُ وَ لَا یَبْخَسُ الْبَاخِسُ إِلَّا حَظَّهُ وَ سَأَنْتَقِمُ لِلْکُلِّ مِنَ الْکُلِّ وَ حَسْبُکَ بِمَنْ أَنْتَقِمُ مِنْهُ مَقْهُوراً وَ بِمَنْ أَنَا أَنْتَقِمُ لَهُ مَنْصُوراً فَلَأُظْهِرَنَّ عَلَی الظَّالِمِینَ سِیَّمَا الْخِزْیَ وَ الصَّغَارَ(1).

وَ رَبُّ الْعَالَمِینَ وَ هَلْ تَبُورُ تِجَارَةٌ مَعَ أَحْکَمِ الْحَاکِمِینَ وَ أَرْحَمِ الرَّاحِمِینَ وَ طُوبَی لِمَنْ طَعِمَ الضَّرِیکَ وَ کَسَا الصُّعْلُوکَ وَ اکْتَنَفَ الْأَرْمَلَةَ وَ الْیَتِیمَ وَ جَادَ عَلَی ابْنِ السَّبِیلِ وَ أَعَانَ أَخَاهُ فِی النَّوَائِبِ وَ وَاسَاهُ مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عِنْدَهُ وَ مَوَاهِبِهِ فَإِنَّ ذَلِکَ حَقٌّ عَلَی اللَّهِ أَنْ یُضَاعِفَ لَهُ مَا فَعَلَ وَ یُمَیِّزَهُ فِی الْمَعَادِ مِمَّنْ بَخِلَ وَ یُجَازِیَهُ عَلَی إِحْسَانِهِ الْجَزَاءَ الْأَفْضَلَ وَ یُنَوِّلَهُ مِنْ رِضْوَانِهِ الْعَطَاءَ الْأَکْمَلَ الْأَجْزَلَ وَ اللَّهُ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ

ص: 469


1- 1. بیاض فی جمیع النسخ و الساقط تتمة الخامسة و العشرین و صدر السادسة و العشرین.

همچون رویای کسی است که به خواب رفته است و سرابی بیش نبود و به هنگام پایان رسیدن آن تنها بر عواقب حساب و رنج عذاب همیشگی دست یافت .

آیا ندانستید که از نیستی به هستی همیشگی منتقل شد و بر شکاف میا هسته خرما و پوست آن محاسبه می شود و اندوهی بسیار و ترسی عظیم خواهد دید و به سوی تاریکی جهنم که سرشار از ظلمت و آتش است می رود و در آن جا از سختی و تنگی آن رنجور خواهد بود. غبطه نمی خورید بر حال آن بیچاره ای که اندکی از دنیا برگرفت و در کنار آن عواقب و آزار سخت آن را به دست آورد در خانه ای همیشگی جاودان از بین نرفتنی و فناپذیر. ای رهبران خطاکار ظالم مپندارید که بازخواست نمی شوید و محاسبه نمی گردید و مورد عذاب قرار نمی گیرد در قبال معصیت هایی که مرتکب شدید و گناهانی که انجام دادید و ستمی که نمودید و فسادی که سنت کردید. به راستی که تمامی گناهان و معصیت های شما در پیشگاه آن چیره به ثبت رسید و برای شما حفظ می شود و فراموش نمی گردد و به کناری گذاشته نمی شود و شما در بند آن هستید و برآنچه آوردید عذاب می شوید و قاهر دانای رازها و آگاه به ضمیرهاست چیزی از اوپنهان نمی ماند و هیچ بازدارنده ای نمی تواند از خشم او جلوگیری کند و اوست گشاینده انجام دهنده دانا.

صحیفه بیست و هشتم صحیفه قرن ها

ای اخنوخ به مردم بگو آیا می پندارید که خداوند غیر شما را خلق نکرد یا جهانی دیگر غیر شما برای او وجود ندارد قرن ها پیش از شما گذشت و قبیله ها و بطون از بین رفتند و از چیرگی خداوند نکاستند.

صحیفه بیست و نهم صحیفه پناه آوردن

پناه بر خداوند از بیماری ها و مریضی ها از خواری و شرم و از ناراستی در دین و هلاکت در هوس و از شر شیطان سرکش و پادشاه ظالم و قرض ضرر رساننده. قلبت را با تقوا شستشو ده همانطور که لباس هایت را با آب می شویی و اگر جانت را دوست داری برای آن تلاش کن و راه آن را از دروغ پاکیزه دار و راه آن را ازپایین به بالا و از مرگ به زندگانی بشکاف و خسته شو تا به راحتی برسی و با بی نیاز و وفادار تجارت کن تا بهره مند شوی و خوار بشمار تا مالک زیبایی های دنیا شوی که به سوی نابودی می شتابند و در حال جا به جایی است و بی نیازی آن را که رو به فقر است و خانه های آن را که رو به بیابان شدن است ارج منه. نسب های فرزندی و سبب های دنیوی را کوچک بشمار که در آخرت قطع شود و ثابت نماند و در معاد بریده نگردد

ص: 471

الصحیفة السابعة و العشرون صحیفة الویل

بِالْبِرِّ وَ عَمَلِ الْخَیْرِ اطْلُبُوا النَّجَاةَ وَ انْظُرُوا وَ تَدَبَّرُوا فَإِنَّ سَبِیلَ الصِّدِّیقِیَّةِ قَاصِدَةٌ لَاحِبَةٌ وَ هِیَ مَمْلُوَّةٌ سُرُوراً وَ مُؤَدِّیَةٌ إِلَی الْفَوْزِ وَ النَّجَاةِ وَ سَبِیلَ الضَّلَالَةِ زَائِفَةٌ مَائِلَةٌ مَحْفُوفَةٌ بِالْمَلَاذِّ وَ هِیَ مُؤَدِّیَةٌ إِلَی الْبَوَارِ وَ الْهَلَاکِ فَانْصَرِفُوا عَنْ سَبِیلِ الضَّلَالَةِ الْمَمْلُوَّةِ مَوْتاً وَ لَا تَسْلُکُوهَا لِئَلَّا تَتِیهُوا بَلْ آثِرُوا الْبِرَّ وَ عَمَلَ الْخَیْرِ تَنَالُوا الرَّاحَةَ الْأَبَدِیَّةَ فِی دَارِ السَّلَامِ الْوَیْلُ لِمَنْ یَبِیتُ وَ نِیَّتُهُ مَوْقُوفَةٌ عَلَی عَمَلِ الْخَطَایَا یَتَفَکَّرُ کَیْفَ یَقْتُلُ وَ کَیْفَ یَسْلُبُ وَ کَیْفَ یَزْنِی وَ کَیْفَ یَعْصِی فَإِنَّ ذَلِکَ مَهْدُومُ الْقَوَاعِدِ عَاجِلُ الْهَلَاکِ الْوَیْلُ لِمَنْ یَقْتَنِی الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ بِالْمَکْرِ وَ الْفَسَادِ وَ الظُّلْمِ فَإِنَّهُ یَهْلِکُ عَنْ ذَلِکَ وَشِیکاً وَ تَبْقَی عَلَیْهِ التَّبِعَاتُ الْوَیْلُ لِلْغَنِیِّ الَّذِی یَذْکُرُ بِغِنَاهُ الْإِلَهَ الْعَلِیَّ وَ لَکِنَّهُ یَطْلُبُ بِغِنَاهُ الْخَطَایَا وَ یُبْقِی الذُّنُوبَ فَإِنَّهُ مُعَدٌّ لَهُ فِی الْعَاقِبَةِ مُقَاسَاةُ الضَّبَابِ وَ الظُّلْمَةِ فِی یَوْمِ الدِّینِ وَ لَا یُصَابُ بِالرَّحْمَةِ مِنَ الدَّیَّانِ الْعَظِیمِ وَ لَا یُرْحَمُ مِنْ جَهَنَّمَ الْهَاوِیَةِ إِلَّا مَنْ طَابَ وَ ارْعَوَی وَ عَاوَدَ الرُّشْدَ الْوَیْلُ لِمَنْ یُعْسِرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ یُؤْذِیهِمْ وَ یَبْغِی الْغَوَائِلَ لَهُمْ وَ یَصُدُّهُمْ عَنْ إِقَامَةِ فَرَائِضِهِمْ وَ إِحْیَاءِ شَرَائِعِهِمْ فَإِنَّ مَصِیرَهُمْ وَ مَصِیرَ مَنْ عَاوَنَهُمْ إِلَی النَّارِ الْمُلْتَهِبَةِ الَّتِی لَا تُطْفَأُ وَ الْعَذَابِ الشَّدِیدِ الَّذِی لَا یَهْدَأُ الْوَیْلُ لِشَاهِدٍ کَاتِمِ الشَّهَادَةِ فَإِنَّهُ مُعَدٌّ لَهُ الْحُزْنُ الدَّائِمُ وَ الْوَیْلُ الشَّدِیدُ فِی الْآخِرَةِ الْوَیْلُ لِمَنْ أَکَلَ طَیِّبَ الطَّعَامِ وَ شَرِبَ لَذِیذَ الشَّرَابِ وَ لَمْ یُؤَدِّ شُکْرَ الْوَهَّابِ وَ إِنَّهُ مُحَاسَبٌ عَلَی الْخَرْدَلَةِ وَ مَدِینٌ بِمَا صَنَعَ الْوَیْلُ کُلُّ الْوَیْلِ لِلْمُفْتَخِرِ بِمُرَادَّتِهِ الطَّاغِی فِی جَبَرُوتِهِ الْمُسْتَذِلِّ لِلْخَیِّرِینَ اللَّیِّنِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ الْمُهِینِ لِلصُّلَحَاءِ السَّاکِنِینَ فَإِنَّهُ صَائِرٌ إِلَی هَلَاکِ الْأَبَدِ وَ بَوَارِ الْخُلْدِ حُکْماً مِنْ دَیَّانٍ عَادِلٍ وَ حَکِیمٍ قَادِرٍ عَجَباً لِمَنْ یَقُولُ لِمَنْ مَاتَ مِنَ الْأَئِمَّةِ الْخُطَاةِ طُوبَی لَهُ فَقَدْ عَاشَ عُمُراً طَوِیلًا وَ نَالَ خَیْراً جَزِیلًا وَ سُرُوراً عَظِیماً وَ مُلْکاً جَسِیماً وَ تَمَتَّعَ بِالْأَهْلِ وَ الْوَلَدِ وَ السَّعَةِ وَ الْغِنَی ثُمَّ مَاتَ کَرِیماً وَادِعاً وَ لَمْ یُلَاقِ هَوَاناً أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنَّهُ تَمَتَّعَ قَلِیلًا وَ خَلَّفَ وَرَاءَهُ حِسَاباً طَوِیلًا وَ احْتَمَلَ مِنْ أَوْزَارِهِ عِبْئاً ثَقِیلًا وَ کَانَتْ أَیَّامُهُ فِی سُرُورِهِ وَ غِنَاهُ وَ مُلْکِهِ وَ دُنْیَاهُ

ص: 470

و سودی نبخشد و باید کردار تو برای خدایی باشد که فرمانروای ملکوت آسمان است و بر مراتب بلندی دست یابی تا از مصیبت های هلاکت در امان باشی و از ریسمان اسارت رها گردی و از خدا کمک بخواه تا تو را یاری کند و از او هدایت خواه تا تو را راه نماید و بدان که تو به او نجات یابی و به تقوای او رفعت یابی و اوج گیری و همچون کسی مباش که نگاه می کند و فکر نمی کند.

این آخرین چیزی است که از صحیفه شریف مبارک ادریس که خداوند بر او نازل کرد به دست ما رسید. سلام خدا بر پیامبر ما و بر او و بر تمامی پیامبران و رسولان و خاندان سرور ما محمد و امامان معصوم و سپاس خدایی که پروردگار جهانیان است.

ناشر دیجیتالی : مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان

[کلمة المصحّح الأولی]

ص: 474

کَحُلُمِ النَّائِمِ وَ مَجْرَی السَّرَابِ لَمْ یَحْصُلْ مِنْهُ عِنْدَ انْقِضَائِهِ إِلَّا عَلَی تَبِعَةِ حِسَابٍ وَ مُکَابَدَةِ خُلُودِ الْعَذَابِ أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنَّهُ انْتَقَلَ مِنَ الْفَانِی إِلَی الْبَاقِی الَّذِی لَا یَبِیدُ وَ أَنَّهُ مُحَاسَبٌ عَلَی النَّقِیرِ وَ الْقِطْمِیرِ وَ مُلَاقٍ حُزْناً عَظِیماً وَ خَوْفاً شَدِیداً وَ صَائِرٌ إِلَی إِعْوَارِ جَهَنَّمَ الْمَمْلُوَّةِ ظُلْمَةً وَ حَرِیقاً وَ مُکَابَدٌ هُنَاکَ عُسْراً وَ ضِیقاً فَمَا تَغْبِطُونَ الْمِسْکِینَ عَلَی قَلِیلِ مَا نَالَ مِنْ دُنْیَاهُ فِی جَنْبِ عَظِیمِ مَا نَالَ مِنْ تَبِعَتِهِ وَ أَذَاهُ فِی دَارٍ دَائِمَةٍ خَالِدَةٍ غَیْرِ فَانِیَةٍ وَ لَا بَائِدَةٍ أَیُّهَا الْأَئِمَّةُ الْخُطَاةُ الظَّلَمَةُ لَا تَظُنُّنَّ أَنَّکُمْ غَیْرُ مَطْلُوبِینَ أَوْ غَیْرُ مُحَاسَبِینَ وَ مُعَاقَبِینَ عَلَی مَا ارْتَکَبْتُمْ مِنَ الْمَآثِمِ وَ آتَیْتُمْ مِنَ الْعَظَائِمِ وَ فَعَلْتُمْ مِنَ الظُّلْمِ وَ سَنَنْتُمْ مِنَ الْفَسَادِ فَإِنَّ جَمِیعَ آثَامِکُمْ وَ سَیِّئَاتِکُمْ مَکْتُوبٌ بَیْنَ یَدَیِ الدَّیَّانِ وَ مَحْفُوظٌ عَلَیْکُمْ وَ غَیْرُ مَنْسِیٍّ وَ لَا مَتْرُوکٍ وَ أَنْتُمْ مَدِینُونَ وَ عَلَی مَا آتَیْتُمْ مُعَاقَبُونَ وَ دَیَّانُکُمْ عَالِمٌ بِالسَّرَائِرِ عَارِفٌ بِالضَّمَائِرِ لَا یَخْفَی عَلَیْهِ خَافِیَةٌ وَ لَا تَقِی مِنْ سَخْطَتِهِ وَاقِیَةٌ وَ هُوَ الْفَتَّاحُ الْفَعَّالُ الْعَلِیمُ.

الصحیفة الثامنة و العشرون صحیفة القرون

یَا أَخْنُوخُ قُلْ لِلنَّاسِ أَ تُقَدِّرُونَ أَنَّ اللَّهَ لَمْ یَخْلُقْ سِوَاکُمْ أَوْ لَیْسَ لَهُ عَالَمٌ مَا عَدَاکُمْ لَقَدْ خَلَتْ قَبْلَکُمْ قُرُونٌ وَ بَادَتْ قَبَائِلُ وَ بُطُونٌ فَمَا نَقَصُوا اللَّهَ سُلْطَانَهُ.

الصحیفة التاسعة و العشرون صحیفة العیاذ

عُذْ بِاللَّهِ مِنَ الْأَسْقَامِ وَ الْعِلَلِ مِنَ الدَّقَعِ وَ الْخَجَلِ مِنَ الزَّیْغِ فِی الدِّینِ وَ مِنَ التَّهَالُکِ فِی الْهَوَی وَ مِنَ الشَّیْطَانِ الطَّاغِی وَ السُّلْطَانِ الْبَاغِی وَ الدِّینِ الْمُجْحِفِ وَ الْغَرِیمِ الْمُلْحِفِ وَ اغْسِلْ قَلْبَکَ بِالتَّقْوَی کَمَا تَغْسِلُ ثِیَابَکَ بِالْمَاءِ وَ إِنْ أَحْبَبْتَ رُوحَکَ فَاجْتَهِدْ فِی الْعَمَلِ لَهَا وَ نَقِّ مِنَ الدَّغَلِ طَرِیقَهَا وَ شُکَ (1) بِهَا مِنَ السُّفْلِ إِلَی الْعُلْوِ وَ مِنَ الْمَوْتِ إِلَی الْحَیَاةِ وَ أَتْعِبْ تَسْتَرِحْ وَ اتَّجِرْ مَعَ الْغَنِیِّ الْوَفِیِّ تَرْبَحْ وَ اسْتَهِنْ تَمْلِکِ الدُّنْیَا زُخْرُفَهَا الَّتِی تُسْرِعُ إِلَی الزَّوَالِ وَ هِیَ بِعَرْضِ الِانْتِقَالِ وَ لَا تَفُهْ بِغِنَاهَا الْمُؤَدِّی إِلَی الْفَقْرِ وَ عِمَارَاتِهَا الصَّائِرَةِ إِلَی الْقَفْرِ وَ اسْتَخِفَّ بِالْأَنْسَابِ الْوِلَادِیَّةِ وَ الْأَسْبَابِ الدُّنْیَوِیَّةِ الَّتِی تَنْقَطِعُ فِی الْآخِرَةِ وَ لَا تَثْبُتُ وَ لَا تَتَصَرَّمُ فِی الْمَعَادِ وَ لَا

ص: 471


1- 1. شک بها: أی اخرقها.

ص: 475

تَنْفَعُ وَ لْیَکُنْ عَمَلُکَ لِلَّهِ الْعَلِیِّ الْمَالِکِ مَلَکُوتَ السَّمَاءِ وَ تُحَلِّلُ دَرَجَاتِ الْعُلَی تَأْمَنُ بَوَائِقَ الدَّمَارِ وَ تَنْحَلُّ مِنْ حَبَائِلِ الْإِسَارِ وَ اسْتَعِنْ بِاللَّهِ یُعِنْکَ وَ اسْتَهْدِهِ یَهْدِکَ وَ اعْلَمْ أَنَّکَ بِهِ تَنْجُو وَ بِتَقْوَاهُ تَرْتَفِعُ وَ تَعْلُو وَ لَا تَکُنْ کَمَنْ یَنْظُرُ وَ لَا یَتَفَکَّرُ.

هذا آخر ما بلغ إلینا من هذه الصحیفة الشریفة المبارکة الإدریسیة التی أنزل الله علیه سلام الله علی نبینا و علیه و علی جمیع الأنبیاء و المرسلین و آل سیدنا محمد و أئمة المعصومین وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ بیان التحری القصد و طلب الأحری و التعرض أیضا القصد و الإسباغ الإکمال و الاستجارة طلب الأمان و لاح النجم تلألأ و سطع الصبح ارتفع.

و یقال مذرت معدته أی فسدت و عاف الطعام و الشراب کرهه و مریت الفرس استخرجت ما عنده من الجری بسوط أو غیره و الاسم المریة و الجریة الحوصلة و الجثة شخص الإنسان قاعدا و قائما و المرزبة العصیة و الطری الغض بین الطراوة و أغضت السماء دام مطرها و برم به و تبرم سئمه و التقزز التباعد من الدنس و وکد وکده أی قصد قصده و الروم الطلب و الخمصة الجوعة المخمصة المجاعة و بطن الرجل اشتکی بطنه و بطن عظم بطنه من الشبع البطن النهم الذی لا یهمه إلا بطنه المبطان الذی لا یزال عظیم البطن من کثرة الأکل.

و صدع بالحق تکلم به جهارا و أعوزه الشی ء احتاج إلیه فلم یقدر المعوز الفقیر و ماء نمیر أی ناجع عذب و أزعجه أقلعه و قلعه من مکانه و انزعج بنفسه و الفلج الظفر و قسره علی الأمر قهره و الحبر السرور و باد یبید أی هلک و اعتوروه و تعوروه تداولوه و نقمته إذا کرهته.

و الإصر الذنب و قال فی مصباح اللغة وبق یبق من باب وعد وبوقا هلک و الموبق مثل مسجد و یتعدی بالهمزة فیقال أوبقته و یرتکب الموبقات أی المعاصی و هی اسم فاعل من الرباعی لأنهن مهلکات و قال فی الصحاح حضه علی القتل

ص: 472

ص: 476

أی حثه.

و الربع الدار و المحلة و الحریش نوع من الحیات و الدقعاء التراب دقع لصق بالتراب ذلا و الدقع سوء احتمال الفقر فقر مدقع ملصق بالدقعاء و العالمون الدنیا و ما فیها قال الزجاج هو کل ما خلقه الله فی الدنیا و الآخرة و قال ابن عباس العالم هو ما یعقل من الملائکة و الثقلین و قیل الجن و الإنس لقوله تعالی لِیَکُونَ لِلْعالَمِینَ نَذِیراً لأنه لم یکن نذیرا للبهائم و القطمیر الفوفة التی فی النواة و هی القشر الرقیق و یقال هی النکتة البیضاء فی ظهر النواة تنبت منها النخلة.

المریة الشک و انهمک فی الأمر انهماکا جد فیه و لج فهو منهمک و خوت الدار أی خلت من أهلها و الخدر هو الستر و مال جم أی کثیر و ضعضعه الدهر فتضعضع أی خضع و ذل و الزعزعة التحریک غمطه یغمطه غمطا بالتسکین بطره و حقره و غمط الناس الاحتقار لهم و المکاس العشار و زهقت نفسه خرجت و الجهش أن یفزع الإنسان إلی غیره و هو مع ذلک یرید البکاء و الربو هو ما ارتفع من الأرض و التلعة ما ارتفع من الأرض و ما انهبط أیضا من الأضداد و قیل مجاری أعلی الأرض إلی بطون الأودیة.

و تکاوح الرجلان تمارسا و ساغ الشراب سوغا سهل مدخله و الشدخ کسر الشی ء الأجوف و الجندل حجارة بعل دهش و الرمس موضع القبر و الحتف الموت و السبسب المفازة و العطب الهلاک و الدآدی ثلاث لیال من آخر الشهر قبل المحاق و أسفر الصبح أضاء و أسفر وجهه أشرق حسنا و الکن الستر و الشوه القبح و الطمس المحو و الشواظ اللهب الذی لا دخان فیه و النقرة السبیکة و حفیرة صغیرة فی الأرض و منه نقرة الصفا و النقرة التی فی ظهر النواة و النقیرة مثله و عوص الشی ء عوصا من باب تعب و

اعتاص أی صعب و العقوة الساحة و ما حول الدار یقال ما یطور بعقوته أحد و العزلاء وزان حمراء فم المزادة الأسفل (1)

و التصرم التقطع و قحل الشی ء قحلا من باب نفع یبس

ص: 473


1- 1. و الجمع عزالی.

ص: 477

و ذبل الشی ء ذبولا ذهب ندوته و امتری فی أمره شک و بعثرت أی قلبت و الجدث القبر و سمد سمودا رفع رأسه تکبرا و الزبرج الزینة و الحباء العطاء و شهق شهوقا ارتفع و اضمحل الشی ء ذهب و فنی و العنصر الأصل و خذه بأسره أی بجمیعه و اللحب و اللاحب الطریق الواضح فاعل بمعنی مفعول أی ملحوب و اللحب الوطء و اللب العقل و المنار علم الطریق و مار البحر اضطرب و تاه فی الأرض ذهب متحیرا و بار کسد و الصعلوک کعصفور الفقیر و تصعلک افتقر و الضریک البائس الفقیر لا یصرف له فعل و قنی المال کرمی قینا و قیانا بالکسر و الضم اکتسبه و الوشیک السریع و الغوائل الدواهی و المکبدة الشدة المکابدة المقاساة و باد الشی ء بیدا و بیودا هلک و الدقعاء التراب و الزیغ الملال و کلال البصر و الدغل الفساد و البوق الباطل البائقة الداهیة باقتهم الداهیة و انباقت علیهم بائقة شر و بوائق الرجل غوائله و الدمار الهلاک.

[کلمة المصحّح الأولی]

ههنا تمّ کتاب الذکر و الدعاء و بتمامه تمّ المجلّد التاسع عشر من بحار الأنوار و یلیه فی الجزء الثالث و التسعین کتاب الزکاة أوّل أجزاء المجلّد العشرین بحول اللّه و قوّته.

و لقد بذلنا جهدنا فی تصحیحه و مقابلته فخرج بعون اللّه و مشیئته نقیّا من الأغلاط إلّا نزراً زهیداً زاغ عنه البصر و من اللّه نسأل العصمة عن الخطأ و الزلل.

السیّد إبراهیم المیانجی محمّد الباقر البهبودی

ص: 474

ص: 478

تصویر

صورة فتوغرافیة من نسخة الأصل بخطّ المؤلّف العلّامة المجلسیّ و هی أوّل صفحة من کتاب القرآن (الجزء 92) من هذه الطبعة النفیسة

صورة فتوغرافیة من نسخة الأصل بخطّ المؤلّف العلّامة المجلسیّ -ره- و هی أوّل الجزء الثانی من المجلّد التاسع عشر (ابواب الأذکار و فضلها) تراها فی الجزء 93 ص 148 و 149

ص: 475

کلمة المصحّح [الثانیة]

ص: 479

تصویر

صورة فتوغرافیة فیها صفحتان من نسخة الأصل بخطّ ید المؤلّف العلامة المجلسیّ -ره- تراهما فی الجزء 94 ص 83-85

ص: 476

فهرس ما فی هذا الجزء من الأبواب

ص: 480

تصویر

صورة فتوغرافیة من نسخة الأصل بخطّ المؤلّف العلّامة المجلسیّ -ره- و هی أوّل صفحة من الجزء 95 هذا الّذی بین أیدیکم

ص: 477

ص: 481

تصویر

صورة فتوغرافیة من نسخة الأصل بخطّ المؤلّف العلّامة المجلسیّ -ره- تری الصفحة فی الجزء 95 هذا الّذی بین أیدیکم ص 179 و 180

ص: 478

ص: 482

کلمة المصحّح [الثانیة]

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

الحمد للّه و الصلاة و السلام علی رسول اللّه و علی آله أمناء اللّه.

و بعد: فقد تفضّل اللّه علینا و له الفضل و المنّ حیث اختارنا لخدمة الدین و أهله و قیّضنا لتصحیح هذه الموسوعة الکبری و هی الباحثة عن المعارف الإسلامیّة الدائرة بین المسلمین: أعنی بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمّة الأطهار علیهم السلام.

و هذا الجزء الذی نخرجه إلی القرّاء الکرام، هو آخر أجزاء المجلّد التاسع عشر (کتاب الذکر و الدعاء) و قد قابلناه علی نسخة الکمبانیّ ثمّ علی نسخة الأصل التی هی بخطّ ید المؤلّف العلّامة رضوان اللّه علیه و هی محفوظة فی خزانة مکتبة ملک بطهران تحت الرقم 995 لکنّها ناقصة ینتهی عند الباب 108 من کتاب الذکر و الدعاء فقابلناه علی نسخة مخطوطة أخری مصحّحة بعنایة العالم الفاضل عبد الباقی بن محمّد حسین الحسنیّ فی سنة 1187 و معذلک قابلناه علی نصّ المصادر أو علی الأخبار الأخر المشابهة للنصّ فی سائر الکتب، فسددنا ما کان فی النسخة من خلل و بیاض و سقط و تصحیف فإنّ المجلّد التاسع عشر أیضا من مسوّدات قلمه الشریف رحمة اللّه علیه و لم یخرج فی حیاته إلی البیاض.

لفت نظر: قد أوعزنا فی مقدّمة الأجزاء السالفة من المجلّد التاسع عشر أنّ أجزاء نسخة الأصل و هی مسودة کالمبیّضة محفوظة فی خزانة مکتبة ملک بطهران تحت أرقام 1003 و 997 و 1001 و 995 علی الترتیب و إلیکم فی الصفحات الآتیة صور فتوغرافیّة منها و من اللّه التوفیق.

محمد الباقر البهبودیّ

ص: 479

ص: 483

فهرس ما فی هذا الجزء من الأبواب

عناوین الأبواب/ رقم الصفحة

«53»

باب الدعاء عند شروع عمل فی الساعات و الأیّام المنحوسة و ما یدفع الفال و الطیرة 3- 1

«54»

باب ما یجوز من النشرة و التمیمة و الرقیةو العوذة و ما لا یجوز و آداب حمل العوذات و استعمالها 6- 4

«55»

باب العوذات الجامعة لجمیع الأمراض و الأوجاع 19- 6

«56»

باب عوذة الحمی و أنواعها 39- 20

«57»

باب العوذة و الدعاء للحوامل من الإنس و الدوابّ و عوذة الطفل ساعة یولد و عوذة النفساء 41- 39

«58»

باب عوذة الحیوانات من العین و غیرها 47- 41

«59»

باب الدعاء لعموم الأوجاع و الریاح و خصوص وجع الرأس و الشقیقة و ضربان العروق 68- 48

«60»

باب الدعاء لوجع الظهر 69- 68

«61»

باب الدعاء لوجع الفخذین 69

«62»

باب الدعاء لوجع الرحم 70- 69

«63»

باب الدعاء لورم المفاصل و أوجاعها 71- 70

«64»

باب الدعاء للعرق الشائع فی بلدة لار المعروف بالفارسیة پیبوکو رشته لار أیضا 72

ص: 480

ص: 484

«65»

باب الدعاء لعرق النساء 73

«66»

باب دعاء رگ باد افکندن 74

«67»

باب الدعاء للفالج و الخدر 75- 74

«68»

باب الدعاء للحصاة و الفالج أیضا 76- 75

«69»

باب الدعاء للزحیر و اللوی 78- 76

«70»

باب الدعاء لقراقر البطن 78

«71»

باب الدعاء للجذام و البرص و البهق و الداء الخبیث 81- 78

«72»

باب الدعاء للکلف و البرسون 81

«73»

باب الدعاء للبواسیر 82- 81

«74»

باب الدعاء للبثر و الدمامیل و الجرب و القوباء و القروح و الرقی للورم و الجرح 83- 82

«75»

باب الدعاء لوجع الفرج 84- 83

«76»

باب الدعاء لوجع الرجلین و الرکبة 85- 84

«77»

باب الدعاء لوجع الساقین 85

«78»

باب الدعاء لوجع العراقیب و باطن القدم 85

«79»

باب الدعاء لوجع العین و ما یناسبه 91- 86

«80»

باب الدعاء للرعاف 92- 91

«81»

باب الدعاء لوجع الفم و الأضراس 97- 92

«82»

باب الدعاء للثالول 99- 97

«83»

باب الدعاء للسلع و الأورام و الخنازیر 100- 99

«84»

باب الدعاء للجدریّ 101

«85»

باب الدعاء لوجع الصدر 101

«86»

باب الدعاء لوجع القلب 102

ص: 481

رموز الکتاب

ص: 485

«87»

باب الدعاء للسّعال و السلّ 104- 102

«88»

باب الدعاء للطحال 105- 104

«89»

باب الدعاء لوجع المثانة و احتباس البول و عسره و لمن بال فی النوم 107- 105

«90»

باب الدعاء لوجع البطن و القولنج و ریاح البطن و أوجاعها 111- 107

«91»

باب الدعاء لوجع الخاصرة 112- 111

«92»

باب الدعاء و العوذة لما یعرض الصبیان من الریاح 112

«93»

باب الدعاء لحل المربوط 116- 113

«94»

باب الدعاء لعسر الولادة 122- 116

«95»

باب دعاء الآبق و الضالة و الدابة النافرة و المستصعبة 124- 122

«96»

باب الدعاء لدفع السحر و العین 133- 124

«97»

باب معنی جهد البلاء و الاستعاذة منه و من ضلع الدین و غلبة الرجال و بوار الأیّم و طلب تمام النعمة و معناه و فضل قول یا ذا الجلال و الإکرام 135- 134

«98»

باب الدعاء لدفع وساوس الشیطان 137- 136

«99»

باب الدعاء لوساوس الصدر و بلابله و لرفع الوحشة 138- 137

«100»

باب ما یتعلق بأدعیة السیف 139- 138

«101»

باب ما یدفع الحرق و الهدم 139

«102»

باب الدعاء لمن یخاف السرق أو الهدم أو الحرق 139

«103»

باب الدعاء لدفع السموم و الموذیات و السباع و معنی السامّة و الهامّة و العامّة و اللامّة 147- 140

«104»

باب الدعاء لدفع الجنّ و المخاوف و أمّ الصبیان و الصرع و الخبل و الجنون 154- 148

ص: 482

«105»

باب الأدعیة لقضاء الحوائج و فیه أدعیة الإلحاح أیضا و ما یناسب ذلک من الأدعیة 180- 154

«106»

باب أدعیة الفرج و دفع الأعداء و رفع الشدائد و فیه أدعیة یوسف علیه السلام فی الجبّ و السجن و دعاء دانیال فی الجبّ و أدعیة سائر الأنبیاء علیهم السلام و ما یناسب ذلک من أدعیة التحرّز من الآفات و الهلکات 209- 180

«107»

باب الأدعیة و الأحراز لدفع کید الأعداء زائدا علی ما سبق و ما یناسب هذا المعنی و فیه دعاء الحرز الیمانیّ المعروف بالدعاء السیفی أیضا و دعاء العلوی المصری و نحوهما 279- 209

«108»

باب أدعیة رفع الهموم و الأحزان و المخاوف و کشف الشدائد و ما یناسب ذلک و هو قریب من الباب السابق 285- 279

«109»

باب أدعیة العافیة و رفع المحنة و هو من البابین السابقین 292- 285

«110»

باب أدعیة الرزق 300- 293

«111»

باب الأدعیة للدین 303- 301

«112»

باب أدعیة السفر 304- 303

«113»

باب أدعیة الخروج من الدار 306- 304

«114»

باب فی أدعیة السر المرویة عن النبی صّلی الّله علیه و آله عن اللّه تعالی و هی من جملة الأحادیث القدسیّة و فیها أدعیة لکثیر من المطالب أیضا 325- 306

«115»

باب ما ینبغی أن یدعی به فی زمان الغیبة 338- 326

«116»

باب ما یسکّن الغضب 339- 338

«117»

باب ما یوجب التذکّر إذا نسی شیئا 339

ص: 483

«118»

باب ما یوجب دفع الوحشة و ما یناسب ذلک فی الوحشة 340

«119»

باب ما یدفع قلة الحفظ 340

«120»

باب الدعاء لحفظ القرآن 341

«121»

باب الدعاء لتبعات العباد 341

«122»

باب الدعاء عند الاحتضار 342

«123»

باب الدعاء لطلب الولد 343

«124»

باب الدعاء لرؤیة الهلال 346- 343

«125»

باب الدعاء إذا نظر إلی السماء 347- 346

«126»

باب الدعاء عند شم الریاحین و رؤیة الفاکهة الجدیدة 347

«127»

باب نادر و فیه ذکر الدعاء إذا سمع نباح الکلب و نهیق الحمار و عند سماع صوت الرعد و ما یناسب ذلک أیضا 348

«128»

باب الملاعنة و المباهلة 350- 349

«129»

باب الدعوات المأثورة غیر الموقتة و فیه الدعوات الجامعة للمقاصد و بعض الأدعیة التی لها أسماء معروفة و ما یناسب ذلک 444- 350

«130»

باب فی ذکر بعض الأدعیة المستجابات و الدعاء بعد ما استجاب الدعاء و ما یناسب ذلک 451- 444

«131»

باب نوادر الأدعیة 474- 451

ص: 484

رموز الکتاب

ب: لقرب الإسناد.

بشا: لبشارة المصطفی.

تم: لفلاح السائل.

ثو: لثواب الأعمال.

ج: للإحتجاج.

جا: لمجالس المفید.

جش: لفهرست النجاشیّ.

جع: لجامع الأخبار.

جم: لجمال الأسبوع.

جُنة: للجُنة.

حة: لفرحة الغریّ.

ختص: لکتاب الإختصاص.

خص: لمنتخب البصائر.

د: للعَدَد.

سر: للسرائر.

سن: للمحاسن.

شا: للإرشاد.

شف: لکشف الیقین.

شی: لتفسیر العیاشیّ

ص: لقصص الأنبیاء.

صا: للإستبصار.

صبا: لمصباح الزائر.

صح: لصحیفة الرضا علیه السلام .

ضا: لفقه الرضا علیه السلام .

ضوء: لضوء الشهاب.

ضه: لروضة الواعظین.

ط: للصراط المستقیم.

طا: لأمان الأخطار.

طب: لطبّ الأئمة.

ع: لعلل الشرائع.

عا: لدعائم الإسلام.

عد: للعقائد.

عدة: للعُدة.

عم: لإعلام الوری.

عین: للعیون و المحاسن.

غر: للغرر و الدرر.

غط: لغیبة الشیخ.

غو: لغوالی اللئالی.

ف: لتحف العقول.

فتح: لفتح الأبواب.

فر: لتفسیر فرات بن إبراهیم.

فس: لتفسیر علیّ بن إبراهیم.

فض: لکتاب الروضة.

ق: للکتاب العتیق الغرویّ

قب: لمناقب ابن شهر آشوب.

قبس: لقبس المصباح.

قضا: لقضاء الحقوق.

قل: لإقبال الأعمال.

قیة: للدُروع.

ک: لإکمال الدین.

کا: للکافی.

کش: لرجال الکشیّ.

کشف: لکشف الغمّة.

کف: لمصباح الکفعمیّ.

کنز: لکنز جامع الفوائد و تأویل الآیات الظاهرة معا.

ل: للخصال.

لد: للبلد الأمین.

لی: لأمالی الصدوق.

م: لتفسیر الإمام العسکریّ علیه السلام .

ما: لأمالی الطوسیّ.

محص: للتمحیص.

مد: للعُمدة.

مص: لمصباح الشریعة.

مصبا: للمصباحین.

مع: لمعانی الأخبار.

مکا: لمکارم الأخلاق.

مل: لکامل الزیارة.

منها: للمنهاج.

مهج: لمهج الدعوات.

ن: لعیون أخبار الرضا علیه السلام .

نبه: لتنبیه الخاطر.

نجم: لکتاب النجوم.

نص: للکفایة.

نهج: لنهج البلاغة.

نی: لغیبة النعمانیّ.

هد: للهدایة.

یب: للتهذیب.

یج: للخرائج.

ید: للتوحید.

یر: لبصائر الدرجات.

یف: للطرائف.

یل: للفضائل.

ین: لکتابی الحسین بن سعید او لکتابه و النوادر.

یه: لمن لا یحضره الفقیه.

ص: 485

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109