بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار المجلد 92

اشارة

سرشناسه: مجلسی محمد باقربن محمدتقی 1037 - 1111ق.

عنوان و نام پدیدآور: بحارالانوار: الجامعه لدرراخبارالائمةالاطهار تالیف محمدباقر المجلسی.

مشخصات نشر: بیروت داراحیاء التراث العربی [ -13].

مشخصات ظاهری: ج - نمونه.

یادداشت: عربی.

یادداشت: فهرست نویسی بر اساس جلد بیست و چهارم، 1403ق. [1360].

یادداشت: جلد108،103،94،91،92،87،67،66،65،52،24(چاپ سوم: 1403ق.=1983م.=[1361]).

یادداشت: کتابنامه.

مندرجات: ج.24.کتاب الامامة. ج.52.تاریخ الحجة. ج67،66،65.الایمان و الکفر. ج.87.کتاب الصلاة. ج.92،91.الذکر و الدعا. ج.94.کتاب السوم. ج.103.فهرست المصادر. ج.108.الفهرست.-

موضوع: احادیث شیعه — قرن 11ق

رده بندی کنگره: BP135/م3ب31300 ی ح

رده بندی دیویی: 297/212

شماره کتابشناسی ملی: 1680946

ص: 1

تتمة کتاب الذکر و الدعا

تتمة أبواب أحراز النبی و الأئمة علیهم السلام

باب 53 الدعاء عند شروع عمل فی الساعات و الأیام المنحوسة و ما یدفع الفال و الطیرة

الأخبار

«1»

ما، [الأمالی للشیخ الطوسی] الْفَحَّامُ عَنِ الْمَنْصُورِیِّ عَنْ سَهْلِ بْنِ یَعْقُوبَ بْنِ إِسْحَاقَ الْمُلَقَّبِ بِأَبِی نُوَاسٍ الْمُؤَدِّبِ فِی الْمَسْجِدِ الْمُعَلَّقِ فِی صُفَّةِ سُبَیْقٍ بِسُرَّ مَنْ رَأَی قَالَ الْمَنْصُورِیُّ: وَ کَانَ یُلَقَّبُ بِأَبِی نُوَاسٍ لِأَنَّهُ کَانَ یَتَخَلَّعُ وَ یَتَطَیَّبُ مَعِی وَ یُظْهِرُ التَّشَیُّعَ عَلَی الطَّیِّبَةِ فَیَأْمَنُ عَلَی نَفْسِهِ فَلَمَّا سَمِعَ الْإِمَامُ علیه السلام لَقَّبَنِی بِأَبِی نُوَاسٍ قَالَ یَا أَبَا السَّرِیِّ أَنْتَ أَبُو نُوَاسٍ الْحَقُّ وَ مَنْ تَقَدَّمَکَ أَبُو نُوَاسٍ الْبَاطِلُ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ ذَاتَ یَوْمٍ یَا سَیِّدِی قَدْ وَقَعَ لِی اخْتِیَارَاتُ الْأَیَّامِ عَنْ سَیِّدِنَا الصَّادِقِ علیه السلام مِمَّا حَدَّثَنِی بِهِ الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُطَهَّرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ الدَّیْلَمِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَیِّدِنَا الصَّادِقِ علیه السلام فِی کُلِّ شَهْرٍ فَأَعْرِضُهُ عَلَیْکَ فَقَالَ لِی افْعَلْ فَلَمَّا عَرَضْتُهُ عَلَیْهِ وَ صَحَّحْتُهُ قُلْتُ لَهُ یَا سَیِّدِی فِی أَکْثَرِ هَذِهِ الْأَیَّامِ قَوَاطِعُ عَنِ الْمَقَاصِدِ لِمَا ذُکِرَ فِیهَا مِنَ التَّحَیُّرِ وَ الْمَخَاوِفِ فَتَدُلُّنِی عَلَی الِاحْتِرَازِ مِنَ الْمَخَاوِفِ فِیهَا فَإِنَّمَا تَدْعُونِی الضَّرُورَةُ إِلَی التَّوَجُّهِ فِی الْحَوَائِجِ فِیهَا فَقَالَ لِی یَا سَهْلُ إِنَّ لِشِیعَتِنَا بِوَلَایَتِنَا لَعِصْمَةً لَوْ سَلَکُوا بِهَا فِی لُجَّةِ الْبِحَارِ الْغَامِرَةِ وَ سَبَاسِبِ الْبِیدِ الْغَائِرَةِ(1) بَیْنَ السِّبَاعِ وَ الذِّئَابِ وَ أَعَادِی الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَأَمِنُوا مِنْ مَخَاوِفِهِمْ


1- 1. السباسب جمع سبسب و هو المفازة، أو الأرض المستویة البعیدة و البید جمع البیداء.

جمه بحارالانوار جلد 92: کتاب ذکر و دعا - 3

مشخصات

سرشناسه : مجلسی، محمد باقربن محمدتقی، 1037 - 1111ق.

عنوان قراردادی : بحار الانوار .فارسی .برگزیده

عنوان و نام پدیدآور : ترجمه بحارالانوار/ مترجم گروه مترجمان؛ [برای] نهاد کتابخانه های عمومی کشور.

مشخصات نشر : تهران: نهاد کتابخانه های عمومی کشور، موسسه انتشارات کتاب نشر، 1392 -

مشخصات ظاهری : ج.

شابک : دوره : 978-600-7150-66-5 ؛ ج.1 : 978-600-7150-67-2 ؛ ج.2 : 978-600-7150-68-9 ؛ ج.3 : 978-600-7150-69-6 ؛ ج.4 978-600-715070-2 : ؛ ج.5 978-600-7150-71-9 : ؛ ج.6 978-600-7150-72-6 : ؛ ج.7 978-600-7150-73-3 : ؛ ج.8 : 978-600-7150-74-0 ؛ ج.10 978-600-7150-76-4 : ؛ ج.11 978-600-7150-83-2 : ؛ ج.12 978-600-7150-66-5 : ؛ ج.13 978-600-7150-85-6 : ؛ ج.14 978-600-7150-86-3 : ؛ ج.15 978-600-7150-87-0 : ؛ ج.16:978-600-7150-88-7 ؛ ج.17:978-600-7150-89-4 ؛ ج.18: 978-600-7150-90-0 ؛ ج.19:978-600-7150-91-7 ؛ ج.20:978-600-7150-92-4 ؛ ج.21: 978-600-7150-93-1 ؛ ج.22:978-600-7150-94-8 ؛ ج.23:978-600-7150-95-5

مندرجات : ج.1. کتاب عقل و علم و جهل.- ج.2. کتاب توحید.- ج.3. کتاب عدل و معاد.- ج.4. کتاب احتجاج و مناظره.- ج. 5. تاریخ پیامبران.- ج.6. تاریخ حضرت محمد صلی الله علیه وآله.- ج.7. کتاب امامت.- ج.8. تاریخ امیرالمومنین.- ج.9. تاریخ حضرت زهرا و امامان والامقام حسن و حسین و سجاد و باقر علیهم السلام.- ج.10. تاریخ امامان والامقام حضرات صادق، کاظم، رضا، جواد، هادی و عسکری علیهم السلام.- ج.11. تاریخ امام مهدی علیه السلام.- ج.12. کتاب آسمان و جهان - 1.- ج.13. آسمان و جهان - 2.- ج.14. کتاب ایمان و کفر.- ج.15. کتاب معاشرت، آداب و سنت ها و معاصی و کبائر.- ج.16. کتاب مواعظ و حکم.- ج.17. کتاب قرآن، ذکر، دعا و زیارت.- ج.18. کتاب ادعیه.- ج.19. کتاب طهارت و نماز و روزه.- ج.20. کتاب خمس، زکات، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، عقود و معاملات و قضاوت

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

ناشر دیجیتالی : مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان

یادداشت : ج.2 - 8 و 10 - 16 (چاپ اول: 1392) (فیپا).

موضوع : احادیث شیعه -- قرن 11ق.

شناسه افزوده : نهاد کتابخانه های عمومی کشور، مجری پژوهش

شناسه افزوده : نهاد کتابخانه های عمومی کشور. موسسه انتشارات کتاب نشر

رده بندی کنگره : BP135/م3ب3042167 1392

رده بندی دیویی : 297/212

شماره کتابشناسی ملی : 3348985

ص: 1

ادامه کتاب الذکر و الدعا

ترجمه

بحار الانوار

جلد 92

کتاب ذکر و دعا - 3

ترجمه: گروه مترجمان نام کتاب: ترجمه بحارالانوار، جلد 92

علامه محمد باقر مجلسی

مترجم: گروه مترجمان

ناشر: نهاد کتابخانه های عمومی کشور

تمام حقوق این اثر برای نهاد کتابخانه های عمومی کشور محفوظ است

آدرس نهاد: تهران - بلوارکشاورز - خیابان فلسطین - کوچه شهید ذاکری

ادامه باب های حرزهای پیامبر و ائمه علیهم السلام

باب پنجاه و سوم : دعا به هنگام آغاز به کار در ساعات و روزهای شوم و هر آنچه فال نیک و بد را دور کند

روایات

روایت1.

أمالی: سهل بن یعقوب بن اسحاق به ابونواس ملقب بود. منصوریّ گفت: او به ابی نواس لقب گرفت؛ زیرا با من شوخی و مزاح می کرد و حتی مذهب تشیع خود را به شوخی آشکار می­گرداند تا جان خود را حفظ کند، وقتی امام علیه السلام شنید مرا به ابی نواس لقب داد و فرمود: ای ابا سری، تو ابو نواس حقیقی هستی و هر ابو نواسی غیر تو باطل است. نقل کرد: روزی از ایشان پرسیدم: مولای من، میمنت و نحوست روزهای هر ماهی از مولایمان حضرت صادق علیه السلام به دست من رسید که آن را حسن بن عبدالله بن مطهر از محمد بن سلیمان دیلمی از پدرش از مولایمان حضرت صادق علیه السلام نقل کرد ، آیا آن را بر شما عرضه کنم؟ فرمودند: بگو.

زمانی که آن را بر وی خواندم و تصحیح کردم، عرض کردم: ای مولای من! در بسیاری از این روزها، به دلیل سرگردانی­ و ترس­هایی که وجود دارد موانعی پیدا می­شود که مرا از رسیدن به مقاصدم بازمی­دارد و این موانع سبب می­شود تا در این روزها تلاش کنم خود را از این ترس­ها دور بدارم، و از طرف دیگر ضرورت ها مرا بر آن می­دارد تا به سمت برآوردن حاجات خود روی آورم. ایشان به من فرمودند: ای سهل، شیعه ما به واسطه­ ولایت ما، چنان محفوظ و مصون است که اگر با آن در گرداب دریاهای ژرف و وسط بیابان­های دور و میان درندگان و گرگ­ها و دشمنانی از جن و انس رها شود، از تمامی این بیم و هراس­ها ایمن است. پس به خداوند عزّ و جلّ اعتماد کن و ولایت خود از امامان پاک­نهاد را خالص گردان، آنگاه به هر کجا که می­خواهی برو، و هر کاری که خواستی انجام ده و صبحگاهان سه بار بگو:

«خدایا، صبح را در حالی آغاز نموده ام که به رشته پیمان استوار تو چنگ زده ام و به پناهگاه خلل ناپذیرت- که دست تجاوز بدان نرسد و راه نفوذ به آن بسته است- پناه آورده ام تا از گزند هر حادثه و بیدادگری، از تمامی آفریدگانت، از آدمیان و غیر آنان، چه آن ها که خموش اند و چه آن ها که گویا هستند، محفوظ بمانم و به واسطه تن پوش پر برکت و ایمنی بخشی که همانا دوستی خاندان پیامبر تو صلوات اللَّه علیهم أجمعین است، از هر امر ترسناکی در امان باشم؛ چنان که از هر آن کس که قصد آزارم کند، به دیوار امن اخلاص پناهنده شوم؛ اخلاص در اعتراف به حقّ آنان و چنگ زدن به رشته دوستی شان و با یقین به این که حق از آن آن ها، در نزد آن ها، از طرف آن ها، در میان آن ها و به وسیله آن هاست. دوست دارم هر که را آنان دوست دارند و دشمن ام با هر که آنان با او در ستیزند و دوری می جویم از هر که آنان از وی دوری جویند. پس خدایا، به حقّ ایشان مرا از گزند آن چه از آن بیمناک ام ایمن بدار ای بزرگ؛ به قدرت خالق آسمانها و زمین، بین خودم و دشمنان مانع قرار دادم؛ «وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْن ِأَیْدیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لایُبْصِرُونَ: {و فرا روی آنها سدّی و پشت سرشان سدّی نهاده و پرده ای بر آنان فروگسترده ایم، درنتیجه نمی توانند ببینند}.

و شامگاهان آن را سه بار می­گویی، پس در پناه و ایمنی از بیم­ها و نگرانی هایت قرار می گیری، و هر گاه خواستی در روزی که از آن بیم داری، به جایی روی، قبل از رفتن سوره­های حمد، معوذتین، آیة الکرسی، قدر، و آیه آخر سوره­ آل عمران را بخوان و بگو:

خدایا، به مدد­ تو، مهاجم، حمله می­کند و به قدرت تو بخشنده ارزانی می­دارد و هیچ دگرگونی برای دگرگون­کننده­ای نیست جز به تو، و هیچ قدرتی جز نیروی تو نیست، به برگزیده مخلوقات و بهترینان بندگانت، پیامبرت محمد و خاندان و فرزندانش علیه و علیه السلام، بر آنان درود فرست و مرا از شر و خسران این روز کفایت کن، و خیر و برکت آن را روزی­ام گردان و عاقبت کارهایم را ختم به خیر و محبت قرار ده و مرا به آرزوهایم کامیاب گردان، و از شر طاغوت گمراه و هر قدرتی که قصد آزار مرا دارد، کفایت کن، تا از شر هر بلا و گرفتاری، محفوظ و ایمن باشم، مرا از بیم­هایم در امان دار و مشکلاتم را آسان گردان، تا هیچ بازدارنده­ای مانع از مقصودم نشود و آزاری از بندگانت به من وارد نشود، به راستی که تو بر هر چیز توانایی، و بازگشت امور به سوی توست، ای کسی که مانندی نداری و شنوا و بیناست.(1)

روایت2.

مکارم الاخلاق: در فال نیک و بد زدن: در روایت است که پیامبر صلی الله علیه و آله، فال

ص: 2


1- . امالی الطوسی283:1، مراجعه کن به شرح حدیث در جلد 27:59.

بِوَلَایَتِهِمْ لَنَا فَثِقْ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَخْلِصْ فِی الْوَلَاءِ لِأَئِمَّتِکَ الطَّاهِرِینَ وَ تَوَجَّهْ حَیْثُ شِئْتَ وَ اقْصِدْ مَا شِئْتَ إِذَا أَصْبَحْتَ وَ قُلْتَ ثَلَاثاً أَصْبَحْتُ اللَّهُمَّ مُعْتَصِماً بِذِمَامِکَ وَ جِوَارِکَ الْمَنِیعِ الَّذِی لَا یُطَاوَلُ وَ لَا یُحَاوَلُ مِنْ شَرِّ کُلِّ طَارِقٍ وَ غَاشِمٍ مِنْ سَائِرِ مَنْ خَلَقْتَ وَ مَا خَلَقْتَ مِنْ خَلْقِکَ الصَّامِتِ وَ النَّاطِقِ فِی جُنَّةٍ مِنْ کُلِّ مَخُوفٍ بِلِبَاسٍ سَابِغَةٍ هُوَ وَلَاءُ أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکَ مُحْتَجِزاً مِنْ کُلِّ قَاصِدٍ لِی أَذِیَّةً بِجِدَارٍ حَصِینٍ الْإِخْلَاصِ فِی الِاعْتِرَافِ بِحَقِّهِمْ وَ التَّمَسُّکِ بِحَبْلِهِمْ جَمِیعاً مُوْقِناً أَنَّ الْحَقَّ لَهُمْ وَ مَعَهُمْ وَ فِیهِمْ وَ بِهِمْ أُوَالِی مَنْ وَالَوْا وَ أُجَانِبُ مَنْ جَانَبُوا فَأَعِذْنِی اللَّهُمَّ بِهِمْ مِنْ شَرِّ کُلِّ مَا أَتَّقِیهِ یَا عَظِیمُ حَجَزْتُ الْأَعَادِیَ عَنِّی بِبَدِیعِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّا جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ وَ قُلْتَهَا عَشِیّاً ثَلَاثاً حَصَلْتَ فِی حِصْنٍ مِنْ مَخَاوِفِکَ وَ أَمْنٍ مِنْ مَحْذُورِکَ فَإِذَا أَرَدْتَ التَّوَجُّهَ فِی یَوْمٍ قَدْ حَذَرْتَ فِیهِ فَقَدِّمْ أَمَامَ تَوَجُّهِکَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ وَ سُورَةَ الْقَدْرِ وَ آخِرَ آیَةٍ فِی سُورَةِ آلِ عِمْرَانَ وَ قُلِ اللَّهُمَّ بِکَ یَصُولُ الصَّائِلُ وَ بِقُدْرَتِکَ یَطُولُ الطَّائِلُ وَ لَا حَوْلَ لِکُلِّ ذِی حَوْلٍ إِلَّا بِکَ وَ لَا قُوَّةَ یَمْتَارُهَا ذُو قُوَّةٍ إِلَّا مِنْکَ بِصَفْوَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ وَ خِیَرَتِکَ مِنْ بَرِیَّتِکَ مُحَمَّدٍ نَبِیِّکَ وَ عِتْرَتِهِ وَ سُلَالَتِهِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ صَلِّ عَلَیْهِمْ وَ اکْفِنِی شَرَّ هَذَا الْیَوْمِ وَ ضَرَرَهُ وَ ارْزُقْنِی خَیْرَهُ وَ یُمْنَهُ وَ اقْضِ لِی فِی مُتَصَرَّفَاتِی بِحُسْنِ الْعَاقِبَةِ وَ بُلُوغِ الْمَحَبَّةِ

وَ الظَّفَرِ بِالْأُمْنِیَّةِ وَ کِفَایَةِ الطَّاغِیَةِ الْغَوِیَّةِ وَ کُلِّ ذِی قُدْرَةٍ لِی عَلَی أَذِیَّةٍ حَتَّی أَکُونَ فِی جُنَّةٍ وَ عِصْمَةٍ مِنْ کُلِّ بَلَاءٍ وَ نَقِمَةٍ وَ أَبْدِلْنِی مِنَ الْمَخَاوِفِ أَمْناً وَ مِنَ الْعَوَائِقِ فِیهِ یُسْراً وَ حَتَّی لَا یَصُدَّنِی صَادٌّ عَنِ الْمُرَادِ وَ لَا یَحُلَّ بِی طَارِقٌ مِنْ أَذَی الْعِبَادِ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ الْأُمُورُ إِلَیْکَ تَصِیرُ یَا مَنْ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ(1).

«2»

مکا، [مکارم الأخلاق] فِی الْفَالِ وَ الطِّیَرَةِ فِی الْحَدِیثِ: أَنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله کَانَ یُحِبُّ الْفَالَ

ص: 2


1- 1. أمالی الطوسیّ ج 1 ص 283 و قد مر الحدیث مشروحا فی ج 59 ص 27 فراجع.

نیک زدن را می­پسندیند و از فال بد، اکراه داشتند و به کسی که دیدن برخی چیزها را به فال بد می­گرفت، می­فرمودند تا بگوید: «خداوند، خیر تنها از سوی توست، و تویی که بدی­ها را دور می­کنی، و هیچ دگرگونی و قدرتی جز به تو تحقق نمی­یابد».(1)

روایت3.

مکارم الاخلاق: هنگامی که انسان مجبور می­شود، به کار و فعالیت در روزهایی روی بیاورد که از آن نهی شده است، این دعا را بعد از هر نماز واجب بخواند که از دعاهای گشایش است:

هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خدا تحقق نمی­پذیرد، و با آن هر گره­ای را باز می­کنم، هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خدا تحقق نمی­پذیرد و با آن هر تاریکی را جلا می­بخشم، هیچ دگرگونی و قدرتی جز خدا نیست و با آن هر دری را باز می­کنم، هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خدا تحقق نمی­یابد و با آن بر هر سختی و مصیبتی استعانت می­طلبم، هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خدا تحقق نمی­پذیرد و با آن خود را از هر امر ناخوشایندی که می­هراسم در امان می­دارم، هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خدا نیست و با آن خود را مستحق بخشش، عافیت و رضایت خداوند می­گردانم، هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خدا تحقق نمی­یابد، دشمنان خداوند پراکنده گشتند و حجت خداوند پیروز گشت و روی خداوند باقی ماند، هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خدا نیست، خداوندا ای پروردگار جان­های از بین رونده، و ای پروردگار پیکرهای فرسوده، و ای پروردگار موهای ژولیده و پوست­های پاره گشته، و ای پروردگار استخوان­های پوسیده، و ای پروردگار لحظه­ای که برپامی­شود، پروردگارا از تو می­خواهم بر محمد و آل محمد و خاندان پاک او، درود و رحمت فرستی و در حق من چنین کنی .... با لطف پنهان خود، ای صاحب شکوه و بزرگی، اجابت فرما اجابت فرما.(2)

ص: 3


1- . مکارم الاخلاق: 403
2- . مکارم الاخلاق: 558

الْحَسَنَ وَ یَکْرَهُ الطِّیَرَةَ وَ کَانَ علیه السلام یَأْمُرُ مَنْ رَأَی شَیْئاً یَکْرَهُهُ وَ یَتَطَیَّرُ مِنْهُ أَنْ یَقُولَ اللَّهُمَّ لَا یُؤْتِی الْخَیْرَ إِلَّا أَنْتَ وَ لَا یَدْفَعُ السَّیِّئَاتِ إِلَّا أَنْتَ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِکَ (1).

«3»

مکا، [مکارم الأخلاق]: مَا یُقَالُ إِذَا اضْطُرَّ الْإِنْسَانُ إِلَی التَّوَجُّهِ فِی أَحَدِ الْأَیَّامِ الَّتِی نُهِیَ عَنِ السَّعْیِ فِیهَا فِی دُبُرِ کُلِّ فَرِیضَةٍ وَ هُوَ مِنْ أَدْعِیَةِ الْفَرَجِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ أَحُلُّ بِهَا کُلَّ عُقْدَةٍ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ أَجْلُو بِهَا کُلَّ ظُلْمَةٍ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ أَفْتَحُ بِهَا کُلَّ بَابٍ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ أَسْتَعِینُ بِهَا عَلَی کُلِّ شِدَّةٍ وَ مُصِیبَةٍ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ أَعْتَصِمُ بِهَا مِنْ کُلِّ مَحْذُورٍ أُحَاذِرُهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ أَسْتَوْجِبُ بِهَا الْعَفْوَ وَ الْعَافِیَةَ وَ الرِّضَا مِنَ اللَّهِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ تَفْرُقُ أَعْدَاءَ اللَّهِ وَ غَلَبَتْ حُجَّةُ اللَّهِ وَ بَقِیَ وَجْهُ اللَّهِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ اللَّهُمَّ رَبَّ الْأَرْوَاحِ الْفَانِیَةِ وَ رَبَّ الْأَجْسَادِ الْبَالِیَةِ وَ رَبَّ الشُّعُورِ الْمُتَمَعِّطَةِ وَ الْجُلُودِ الْمُمَزَّقَةِ وَ رَبِّ الْعِظَامِ النَّخِرَةِ وَ رَبِّ السَّاعَةِ الْقَائِمَةِ أَسْأَلُکَ یَا رَبِّ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّاهِرِینَ وَ افْعَلْ بِی ذَلِکَ بِخَفِیِّ لُطْفِکَ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ آمِینَ آمِینَ (2).

ص: 3


1- 1. مکارم الأخلاق ص 403.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 558.

باب پنجاه و چهارم : آنچه از دعا و طلسم و افسون و تعویذ جایز است و آنچه جایز نیست و آداب حمل و استفاده از تعویذها

اشاره

باب 54 ما یجوز من النشرة و التمیمة و الرقیة و العوذة و ما لا یجوز و آداب حمل العوذات و استعمالها

روایات

روایت1.

طب الائمة: امام صادق علیه السلام فرمودند: استفاده از تعویذ برای جلوگیری از چشم زخم و تب و دندان و یا هر خزنده نیش­داری، اشکال ندارد، اگر انسان بداند چه می­گوید، و چیزی که بدان آگاه نیست را وارد تعویذ خود نمی­کند.(1)

روایت2.

طب الائمة: در روایتی از عبدالله بن سنان است که از امام صادق علیه السلام پیرامون، عقرب و مار و رقیه دیوانه و افسون شده­ای که در عذاب است، پرسیدم، فرمودند: ای ابن سنان چنانچه تعویذ و دعا و افسون برگرفته از قرآن باشند، اشکالی ندارد، و کسی که قرآن او را شفا ندهد او را شفایی نیست. آیا در این چیزها، چیزی رساتر از قرآن هست؟، مگر خداوند نمی­فرماید: (وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ: و ما آنچه را برای مؤمنان مایه درمان و رحمت است از قرآن نازل می کنیم).(2)

و مگر نه اینکه خداوند که یادش بلند و ستایشش بزرگ باد، فرمود: «لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ الله: اگر این قرآن را بر کوهی فرو می فرستادیم، یقیناً آن [کوه] را از بیم خدا فروتن [و] از هم پاشیده می دیدی»(3)

از ما بپرسید تا شما را بیاموزیم و به تعویذهای قرآن بر هر دردی با خبر سازیم.(4)

ص: 4


1- . طب الائمة: 48
2- . اسری: 82
3- . حشر: 21
4- . طب الائمة: 48

باب 54 ما یجوز من النشرة و التمیمة و الرقیة و العوذة و ما لا یجوز و آداب حمل العوذات و استعمالها

اشاره

باب 54 ما یجوز من النشرة و التمیمة و الرقیة(1) و العوذة و ما لا یجوز و آداب حمل العوذات و استعمالها

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة] علیهم السلام إِبْرَاهِیمُ بْنُ مَأْمُونٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ شُعَیْبٍ الْعَقَرْقُوفِیِّ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: لَا بَأْسَ بِالرُّقَی مِنَ الْعَیْنِ وَ الْحُمَّی وَ الضِّرْسِ وَ کُلِّ ذَاتِ هَامَّةٍ لَهَا حُمَةٌ(2) إِذَا عَلِمَ الرَّجُلُ مَا یَقُولُ لَا یُدْخِلْ فِی رُقْیَتِهِ وَ عُوذَتِهِ شَیْئاً لَا یَعْرِفُهُ (3).

«2»

طب، [طب الأئمة] علیهم السلام مُحَمَّدُ بْنُ زَیْدِ بْنِ سُلَیْمٍ الْکُوفِیُّ عَنِ النَّضْرِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رُقْیَةِ الْعَقْرَبِ وَ الْحَیَّةِ وَ النُّشْرَةِ وَ رُقْیَةِ الْمَجْنُونِ وَ الْمَسْحُورِ الَّذِی یُعَذَّبُ قَالَ یَا ابْنَ سِنَانٍ لَا بَأْسَ بِالرُّقْیَةِ وَ الْعُوذَةِ وَ النَّشْرِ إِذَا کَانَتْ مِنَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ لَمْ یَشْفِهِ الْقُرْآنُ فَلَا شَفَاهُ اللَّهُ وَ هَلْ شَیْ ءٌ أَبْلَغُ فِی هَذِهِ الْأَشْیَاءِ مِنَ الْقُرْآنِ أَ لَیْسَ اللَّهُ یَقُولُ وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ (4) أَ لَیْسَ یَقُولُ تَعَالَی ذِکْرُهُ وَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ (5) سَلُونَا نُعَلِّمْکُمْ وَ نُوقِفْکُمْ عَلَی قَوَارِعِ الْقُرْآنِ لِکُلِّ دَاءٍ(6).

ص: 4


1- 1. یقال: رقاه یرقیه رقیا و رقیة: عوذة و نفث فی عوذته، و ربما عدی بعلی فقیل رقی علیه، تضمینا له لمعنی قرأ و نفث، و الرقیة بالضم کاللقمة: العوذة و الجمع رقی بالضم کهدی، و التمیمة: عوذة تعلق علی الصبیان مخافة العین، و منه قوله علیه السلام: من علق تمیمة فلا أتم اللّه له، و یقال التمیمة فی الحدیث الخزرة.
2- 2. الهامة ما له سم کالحیة، و الحمة کثبة: الابرة یضرب بها الزنبور و الحیة و نحو ذلک أو یلدغ بها.
3- 3. طبّ الأئمّة: 48.
4- 4. أسری: 82.
5- 5. الحشر: 21.
6- 6. طبّ الأئمّة ص 48.

روایت3.

طب الائمة: احمد بن محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام پرسید، آیا با این تعویذ می­شود از چیزی در امان بود؟ فرمودند: خیر، مگر اینکه برگرفته از قرآن باشد و امام علی علیه السلام می­فرمودند: بسیاری از تعویذ ها و طلسم­ها شرک است.(1)

روایت4.

طب الائمة: امام صادق علیه السلام فرمود: بسیاری از طلسم­ها شرک است(2).

روایت5.

طب الائمة: زرارة بن اعین از امام باقر علیه السلام پرسید: آیا می­توان تعویذ یا آیاتی از قرآن را بر بیماری، آویزان کرد؟ فرمودند: آری، اشکال ندارد، به راستی که تعویذهای قرآن سودرسان است، پس آنها را به کار بندید.(3)

روایت6.

طب الائمة: از امام صادق علیه السلام در مورد مرد بیماری سؤال شد که برای بهبودی­اش آیاتی از قرآن نوشته شود و بر او قرار داده شود و یا اینکه آنها را با آبی بشویند و آنگاه آن آب را بنوشد، امام علیه السلام فرمودند: اشکالی ندارد.(4)

روایت7.

طب الائمة: امام صادق علیه السلام فرمودند: اشکالی ندارد تعویذ برای اطفال یا زنان استفاده شود.(5)

روایت8.

طب الائمة: حلبی روایت کرد از امام جعفر بن محمد علیهما السلام پرسیدم: ای فرزند رسول خدا، آیا می­توان آیاتی از قرآن و تعویذ را بر زنان و فرزندان خود آویزان کنیم؟ فرمودند: آری، چنانچه بر چرم باشد زن حائض می­تواند آن را بپوشد و اگر در چرم نباشد، نمی­تواند آن را بپوشد.(6)

روایت9.

طب الائمة: ابن سالم از امام صادق علیه السلام پرسید: آیا می­توان آیاتی از قرآن یا تعویذ را برای بهبودی بیمار بر او آویزان کرد؟ فرمودند: عیبی ندارد، عرض کردم: اگر جنب باشیم چه کنیم؟ فرمودند: مؤمن نجس نیست، ولی چنانچه در چرم نباشد زنان نمی­توانند آن را بپوشند، و برای مردان و کودکان اشکالی ندارد.(7)

ص: 5


1- . طب الائمة: 48
2- . طب الائمة: 49 [2]
3- . طب الائمة: 48
4- . طب الائمة: 49
5- . طب الائمة: 49
6- . طب الائمة: 49
7- . طب الائمة: 49
«3»

طب، [طب الأئمة] علیهم السلام أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ الْبَاقِرِ علیه السلام أَ یَتَعَوَّذُ بِشَیْ ءٍ مِنْ هَذِهِ الرُّقَی قَالَ لَا إِلَّا مِنَ الْقُرْآنِ فَإِنَّ عَلِیّاً علیه السلام کَانَ یَقُولُ إِنَّ کَثِیراً مِنَ الرُّقَی وَ التَّمَائِمِ مِنَ الْإِشْرَاکِ (1).

«4»

طب، [طب الأئمة] علیهم السلام جَعْفَرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَیْمُونٍ السَّعْدِیِّ عَنِ النَّضْرِ بْنِ یَزِیدَ عَنِ الْقَاسِمِ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقُ علیه السلام: إِنَّ کَثِیراً مِنَ التَّمَائِمِ شِرْکٌ (2).

«5»

طب، [طب الأئمة] علیهم السلام إِسْحَاقُ بْنُ یُوسُفَ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْیَنَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ الْبَاقِرَ علیه السلام عَنِ الْمَرِیضِ هَلْ یُعَلَّقُ عَلَیْهِ تَعْوِیذٌ أَوْ شَیْ ءٌ مِنَ الْقُرْآنِ فَقَالَ نَعَمْ لَا بَأْسَ بِهِ إِنَّ قَوَارِعَ الْقُرْآنِ تَنْفَعُ فَاسْتَعْمِلُوهَا(3).

«6»

طب، [طب الأئمة] علیهم السلام إِسْحَاقُ بْنُ یُوسُفَ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ علیه السلام: فِی الرَّجُلِ یَکُونُ بِهِ الْعِلَّةُ فَیُکْتَبُ لَهُ الْقُرْآنُ فَیُعَلَّقُ عَلَیْهِ أَوْ یُکْتَبُ لَهُ فَیَغْسِلُهُ وَ یَشْرَبُهُ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ کُلِّهِ (4).

«7»

طب، [طب الأئمة] علیهم السلام عَلَّانُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ عَنْبَسَةَ بْنِ مُصْعَبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: لَا بَأْسَ بِالتَّعْوِیذِ أَنْ یَکُونَ لِلصَّبِیِّ وَ الْمَرْأَةِ(5).

«8»

طب، [طب الأئمة] علیهم السلام عُمَرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ التَّمِیمِیُّ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ شُعَیْبٍ الْعَقَرْقُوفِیِّ عَنِ الْحَلَبِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ علیهما السلام فَقُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ هَلْ نُعَلِّقُ شَیْئاً مِنَ الْقُرْآنِ وَ الرُّقَی عَلَی صِبْیَانِنَا وَ نِسَائِنَا فَقَالَ نَعَمْ إِذَا کَانَ فِی أَدِیمٍ تَلْبَسُهُ الْحَائِضُ وَ إِذَا لَمْ یَکُنْ فِی أَدِیمٍ لَمْ تَلْبَسْهُ الْمَرْأَةُ(6).

«9»

طب، [طب الأئمة] علیهم السلام شُعَیْبُ بْنُ زُرَیْقٍ عَنْ فَضَالَةَ وَ الْقَاسِمِ مَعاً عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ وَ هُوَ ابْنُ سَالِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ الْمَرِیضِ هَلْ یُعَلَّقُ عَلَیْهِ شَیْ ءٌ مِنَ الْقُرْآنِ أَوِ التَّعْوِیذِ قَالَ لَا بَأْسَ قُلْتُ رُبَّمَا أَصَابَتْنَا الْجَنَابَةُ قَالَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیْسَ بِنَجَسٍ وَ لَکِنَّ الْمَرْأَةَ لَا تَلْبَسُهُ إِذَا لَمْ یَکُنْ فِی أَدِیمٍ وَ أَمَّا الرَّجُلُ وَ الصَّبِیُّ فَلَا بَأْسَ (7).

ص: 5


1- 1. طبّ الأئمّة ص 48.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 48.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 48.
4- 4. طبّ الأئمّة ص 49.
5- 5. طبّ الأئمّة ص 49.
6- 6. طبّ الأئمّة ص 49.
7- 7. طبّ الأئمّة ص 49.

روایت10.

الخصال: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: تعویذ تنها برای سه چیز به کار می­رود: تب، چشم زخم و یا خونی که بند نیاید.(1)

روایت11.

الخصال: امام صادق علیه السلام فرمودند: دمیدن در تعویذ و غذا و سجده­گاه کراهت دارد.(2)

روایت12.

قرب الاسناد: امام باقر علیه السلام فرمودند: شخصی، فرد دیگر را چشم کرده بود، پس آن را برای رسول خدا صلی الله علیه و آله ذکر کرد، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: کسی بیاورید تا او را تعویذ کند.(3)

روایت13.

قرب الاسناد: علی از برادرش علیه السلام، پرسید: از او در مورد بیمار پرسیدم که آیا داغ شود یا برای او دعایی گرفته شود؟ فرمودند: اشکال ندارد، چنانچه تعویذ کند به آنچه بدان آگاه است.(4)

باب پنجاه و پنجم : تعویذهای تمامی بیماری ها و دردها

روایات

روایت1.

طب الائمة: حسین بن علی بن یقطین نقل کرد: من این تعویذ را از امام رضا علیه السلام گرفتم و ایشان فرمودند که در بردارنده­ برکات و مانع ضررهاست و ایمنی از هر درد و بیمی است.

به نام خداوند بخشاینده­ مهربان، به نام خداوند بروید در آن گم شوید و بامن سخن مگویید و با من صحبت نکنید، به خداوند بخشایشگر پناه می­برم چه پرهیزگار باشی و یا بی تقوا، با شنیدن خدا و دیدن او بر گوش ها و چشم های شما و با نیروی او بر نیروی شما غلبه کردم، شما هیچ قدرتی بر فلان فرزند فلان و بر فرزندان

ص: 6


1- . خصال 1: 76
2- . خصال 1: 76
3- . قرب الاسناد: 70
4- . قرب الاسناد: 128
«10»

ل، [الخصال] ابْنُ الْوَلِیدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ ابْنِ هَاشِمٍ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِیهِ علیهما السلام أَنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله قَالَ: لَا رُقَی إِلَّا فِی ثَلَاثَةٍ فِی حُمَةٍ أَوْ عَیْنٍ أَوْ دَمٍ لَا یَرْقَأُ(1).

«11»

ل، [الخصال] الْعِجْلِیُّ عَنِ ابْنِ زَکَرِیَّا عَنِ ابْنِ حَبِیبٍ عَنِ ابْنِ بُهْلُولٍ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُصْعَبٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: یُکْرَهُ النَّفْخُ فِی الرُّقَی وَ الطَّعَامِ وَ مَوْضِعِ السُّجُودِ(2).

«12»

ب، [قرب الإسناد] ابْنُ طَرِیفٍ عَنِ ابْنِ عُلْوَانَ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِیهِ علیهما السلام قَالَ: أَصَابَ رَجُلٌ لِرَجُلٍ بِالْعَیْنِ فَذُکِرَ ذَلِکَ لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الْتَمِسُوا لَهُ مَنْ یَرْقِیهِ (3).

«13»

ب، [قرب الإسناد] عَلِیٌّ عَنْ أَخِیهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرِیضِ یُکْوَی أَوْ یَسْتَرْقِی قَالَ لَا بَأْسَ إِذَا اسْتَرْقَی بِمَا یَعْرِفُهُ (4).

باب 55 العوذات الجامعة لجمیع الأمراض و الأوجاع

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ کَثِیرٍ الدِّمَشْقِیُّ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: أَخَذْتُ هَذِهِ الْعُوذَةَ مِنَ الرِّضَا وَ ذَکَرَ أَنَّهَا جَامِعَةٌ مَانِعَةٌ وَ هِیَ حِرْزٌ وَ أَمَانٌ مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ خَوْفٍ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ اخْسَؤُا فِیها وَ لاتُکَلِّمُونِ أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْکَ إِنْ کُنْتَ تَقِیًّا أَوْ غَیْرَ تَقِیٍّ أَخَذْتُ بِسَمْعِ اللَّهِ وَ بَصَرِهِ عَلَی أَسْمَاعِکُمْ وَ أَبْصَارِکُمْ وَ بِقُوَّةِ اللَّهِ عَلَی قُوَّتِکُمْ لَا سُلْطَانَ لَکُمْ عَلَی فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ وَ لَا عَلَی ذُرِّیَّتِهِ وَ لَا

ص: 6


1- 1. الخصال ج 1 ص 76.
2- 2. الخصال ج 1 ص 76.
3- 3. قرب الإسناد ص 70.
4- 4. قرب الإسناد ص 128.

و مال و خاندان او ندارید، میان شما و او را پوشاندم با پوشش پیامبری که به واسطه­ آن از قدرت فرعون­ها، پنهان گشتند، جبرئیل در سمت راست و میکاییل در سمت چپ شماست و محمد صلی الله علیه و آله و خاندانش در برابر شما قرار دارند و خداوند بلندمرتبه بر شما چیره است. خداوند، او، فرزندان، دارایی و خانواده­اش را از شر شما و شیطان­ها محفوظ می­دارد، هرچه خدا بخواهد، هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خداوند بلندمرتبه و بزرگ تحقق نمی­پذیرد، معبودا، بردباری او و تلاشش به صبر تو نمی­رسد، به تو توکل نمودم و تو بهترین سرپرست و یاری کننده­ای. ای فلان، خداوند تو و فرزندانت را حفظ کند به آنچه اولیای خود را بدان نگاه داشت. و درود خداوند بر محمد و خاندان او. سپس آیة الکرسی را تا هو العلیّ العظیم را می نویسی سپس چنین می نویسی: هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خداوند بزرگ و بلندمرتبه تحقق نمی­یابد و هیچ پناهی از خدا جز به سوی او نیست و خدا ما را کافی است و بهترین کارگزار است دلّ سام فی رأس السهباطا لسلسبیلانیها.(1)

روایت2.

طب الائمة: امام صادق علیه السلام فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله هرگاه دچار کسالت یا سردردی می­شدند، دستان خود را می­گشودند و سوره­های حمد، قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را می­خواندند سپس دستان خود را به صورت می­کشیدند، پس هر دردی که بر ایشان بود، از بین می­رفت.(2)

مکارم الاخلاق: مثل این حدیث از امام رضا علیه السلام روایت شد، ایشان سوره قل هو الله احد را نیز بدان افزودند.(3)

روایت3.

طب الائمة: امام باقر علیه السلام فرمودند: هر کس، سوره­ حمد و قل هو الله احد او را شفا ندهد، چیز دیگری به او بهبودی نمی­دهد، و این دو سوره­ شفای هر دردی هستند.(4)

روایت4.

طب الائمة: امام باقر علیه السلام فرمودند: هر گاه دردی بر یکی از شما عارض شد، بگوید:

ص: 7


1- . طب الائمة: 40، (فی رأسی للسماطا» این عبارت از کتاب مهج الدعوات نقل شد، مراجعه کن ج 94: 345.
2- . طب الائمة: 39
3- .مکارم الاخلاق: 421
4- . طب الائمة:39

عَلَی مَالِهِ وَ لَا عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ سَتَرْتُ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُ بِسَتْرِ النُّبُوَّةِ الَّتِی اسْتَتَرُوا بِهَا مِنْ سَطَوَاتِ الْفَرَاعِنَةِ جَبْرَئِیلُ عَنْ أَیْمَانِکُمْ وَ مِیکَائِیلُ عَنْ یَسَارِکُمْ وَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله وَ أَهْلُ بَیْتِهِ أَمَامَکُمْ وَ اللَّهُ تَعَالَی مُظِلٌّ عَلَیْکُمْ یَمْنَعُهُ اللَّهُ وَ ذُرِّیَّتَهُ وَ مَالَهُ وَ أَهْلَ بَیْتِهِ مِنْکُمْ وَ مِنَ الشَّیَاطِینِ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ اللَّهُمَّ إِنَّهُ لَا یَبْلُغُ حِلْمُهُ أَنَاتَکَ وَ لَا یَبْلُغُهُ مَجْهُودُ نَفْسِهِ فَعَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ وَ أَنْتَ نِعْمَ الْمَوْلی وَ نِعْمَ النَّصِیرُ حَرَسَکَ اللَّهُ وَ ذُرِّیَّتَکَ یَا فُلَانُ بِمَا حَرَسَ اللَّهُ بِهِ أَوْلِیَاءَهُ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ تَکْتُبُ آیَةَ الْکُرْسِیِّ إِلَی قَوْلِهِ وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ثُمَّ تَکْتُبُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ وَ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَیْهِ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ دل سام فی رأس السهباطا لسلسبیلایها(1).

«2»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] أَحْمَدُ بْنُ زِیَادٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَیُّوبَ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ زِیَادٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِذَا أَصَابَهُ کَسَلٌ أَوْ صُدَاعٌ بَسَطَ یَدَیْهِ فَقَرَأَ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ ثُمَّ یَمْسَحُ بِهِمَا وَجْهَهُ فَیَذْهَبُ عَنْهُ مَا کَانَ یَجِدُ(2).

مکا، [مکارم الأخلاق] عَنِ الرِّضَا علیه السلام: مِثْلَهُ وَ زَادَ فِیهِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ(3).

«3»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْبُرْسِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی الْأَرْمَنِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ سَلَمَةَ بْنِ مُحْرِزٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ الْبَاقِرَ علیه السلام یَقُولُ: کُلُّ مَنْ لَمْ یُبْرِئْهُ سُورَةُ الْحَمْدِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ لَمْ یُبْرِئْهُ شَیْ ءٌ وَ کُلُّ عِلَّةٍ تُبْرِئُهَا هاتین السورتین (4) [هَاتَانِ السُّورَتَانِ].

«4»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ السَّرَّاجُ عَنْ فَضَالَةَ وَ الْقَاسِمُ جَمِیعاً عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ علیه السلام قَالَ: إِذَا اشْتَکَی أَحَدُکُمْ شَیْئاً فَلْیَقُلْ

ص: 7


1- 1. طبّ الأئمّة ص 40، و فیه:« فی رأسی للسماطا» و قد مر مثله نقلا من کتاب مهج الدعوات راجع ج 94 ص 345.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 39.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 421.
4- 4. طبّ الأئمّة ص 39.

به نام خدا و با استعانت از خدا و درود خدا بر رسول خدا و خاندان او از شر آنچه در من است به عزت خداوند و قدرت او بر هر آنچه بخواهد، پناه می­برم.(1)

روایت5.

طب الائمة: خالد عبسی نقل کرد: علی بن موسی علیه السلام این تعویذ را به من آموختند و فرمودند: آن را به برادران مؤمن خویش بیاموز که دوای هر دردی است.و دعا این است: «خود را در پناه پروردگار زمین و پروردگار آسمان می­آورم، خود را در پناه کسی می­برم که هیچ دردی با نام او ضرری نمی­رساند، خود را در پناه کسی قرار می­دهم که نامش برکت و شفاست».(2)

روایت6.

طب الائمة: سعد مزنیّ نقل کرد: امام صادق علیه السلام تعویذی بر ما املا کردند که جامع نامیده می­شود، و متن آن چنین است:

به نام خداوند بخشنده مهربان، به نام خداوندی که با وجود نام او هیچ چیز در آسمان و زمین ضرر نمی­رساند، خدایا از تو خواهانم به اسم پاک، پاکیزه، پاک­کننده، مقدس، ایمن، ایمنی­بخش، چیره و مبارک تو، که هر کس بدان از تو درخواست کرد عطا کردی، و هر کس تو را بدان خواند اجابت کردی، بر محمد و خاندان او درود فرست و مرا از هر آنچه در گوش، چشم، دست و پا، مو، پوست و شکم خود دارم، عافیت بخشی، به راستی که تو بر هر آنچه می­خواهی آگاهی و به هر چیز توانایی.(3)

روایت7.

طب الائمة: ذریح محاربی نقل کرد، خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم، دیدم فرزند کوچک خود را تعویذ می کنند و می­خوانند: بسم الله،تو را سوگند دهم ای باد و ای درد، هر چه باشی بدان سوگندی که قسم داد بدان علی بن ابی طالب فرستاده رسول خدا صلی الله علیه و آله بر جنیان وادی صبرة و آنان فرمان بردند و اجابت دستور کردند که تو نیز اجابتم کنی و فرمانم ببری و هم اکنون همین ساعت از بدن پسر فلانی پسر فلان زن، بیرون روی» و آن را سه بار تکرار کردند.(4)

ص: 8


1- . طب الائمة: 39 و 40
2- . طب الائمة: 41
3- . طب الائمة: 74
4- . طب الائمة: 91

بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ قُدْرَتِهِ عَلَی مَا یَشَاءُ مِنْ شَرِّ مَا أَجِدُ(1).

«5»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ حَامِدٍ عَنْ خَلَفِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ خَالِدٍ الْعَبْسِیِّ قَالَ: عَلَّمَنِی عَلِیُّ بْنُ مُوسَی علیه السلام هَذِهِ الْعُوذَةَ وَ قَالَ عَلِّمْهَا إِخْوَانَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فَإِنَّهَا لِکُلِّ أَلَمٍ وَ هِیَ أُعِیذُ نَفْسِی بِرَبِّ الْأَرْضِ وَ رَبِّ السَّمَاءِ أُعِیذُ نَفْسِی بِالَّذِی لَا یَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ دَاءٌ أُعِیذُ نَفْسِی بِالَّذِی اسْمُهُ بَرَکَةٌ وَ شِفَاءٌ(2).

«6»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ سَعْدٍ الْمُزَنِیِّ قَالَ: أَمْلَی عَلَیْنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقُ علیه السلام الْعُوذَةَ الَّتِی تُسَمَّی الْجَامِعَةَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی لَا یَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَیْ ءٌ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی السَّمَاءِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الطَّاهِرِ الطُّهْرِ الْمُطَهَّرِ الْمُقَدَّسِ السَّلَامِ الْمُؤْمِنِ الْمُهَیْمِنِ الْمُبَارَکِ الَّذِی مَنْ سَأَلَکَ بِهِ أَعْطَیْتَهُ وَ مَنْ دَعَاکَ بِهِ أَجَبْتَهُ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُعَافِیَنِی مِمَّا أَجِدُ فِی سَمْعِی وَ بَصَرِی وَ فِی یَدِی وَ رِجْلِی وَ فِی شَعْرِی وَ بَشَرِی وَ فِی بَطْنِی إِنَّکَ لَطِیفٌ لِمَا تَشَاءُ وَ أَنْتَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ(3).

«7»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] إِسْحَاقُ بْنُ حَسَّانَ الْعَارِفُ (4) عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ ذَرِیحٍ الْمُحَارِبِیِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ وَ هُوَ یُعَوِّذُ ابْناً لَهُ صَغِیراً وَ هُوَ یَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ أَعْزِمُ عَلَیْکَ یَا وَجَعُ وَ یَا رِیحُ کَائِناً مَا کَانَتْ بِالْعَزِیمَةِ الَّتِی عَزَمَ بِهَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام عَلَی جِنِّ وَادِی الصَّبْرَةِ فَأَجَابُوا وَ أَطَاعُوا لَمَّا أَجَبْتِ وَ أَطَعْتِ وَ خَرَجْتِ عَنِ ابْنِ فُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ حَتَّی قَالَهَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ (5).

ص: 8


1- 1. طبّ الأئمّة ص 39 و 40.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 41.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 74.
4- 4. العلّاف خ، و فی المصدر المطبوع« العلّاف العارف».
5- 5. طبّ الأئمّة ص 91.

روایت8.

طب الائمة: نقل است، کارگزار مدینه، از دردهایی که پی در پی بر فرزندش وارد می­شد، به نزد امام موسی بن جعفر علیهما السلام شکایت برد. امام علیه السلام فرمودند: این دعا را بر پوستی بنویس و در قطعه­ای از نقره قرار ده، و بر فرزند خود آویزان کن که خداوند به واسطه­ آن بیماری­ها را از او دور می­گرداند: و دعا این است:

به نام خداوند، پناه می­برم به روی با عظمت، عزت دست نایافتنی­ات، و قدرتت که بر همه چیز احاطه دارد، و از شر هر آنچه شبانه روز از آن بیم دارم، و از گزند تمامی دردها، و از شر دنیا و آخرت و از تمام بیماری­ها، دردها، غم­ها، مریضی­ها، بلاها، مصیبت­ها و از هرچه که خدا علم داشت مرا برای آن آفرید و من آن را ندانستم، پروردگارا، از امشب تا صبح و از صبح تا غروب مرا از شر تمامی این­ها، پناه ده. پناه می­برم به کلمات کامل خداوند که هیچ بنده نیکوکار و بدکاری از حدود آن تجاوز نمی­کند و از شر آنچه از آسمان فرو می­آید و به سوی آن بالا می­رود و هر آنچه در زمین فرو می­رود و از آن خارج می­گردد، و درود بر فرستاده­شدگان و ستایش از آن خدایی است که پروردگار جهانیان است.

پروردگارا تو را می­خوانم به آنچه محمد درود خدا بر او و خاندانش، تو را بدان خواند، خداوند مرا کفایت می­کند، خدایی جز او نیست، تنها بر او توکل کردم و اوست پروردگار عرض با عظمت، و از جانب خود ای نیکوکردار و ای مهربان، آن را بر من پایان بخش، به نامت ای خدای یگانه و یکتای بی­نیاز، درود خدا بر محمد و خاندان او، به قدرت خود بدی­هایی که می­یابم از من دور کن.(1)

روایت9.

طب الائمة: روایت است زمانی که یکی از فرزندان محمد بن علی علیهما السلام از درد می­نالید، ایشان به او نزدیک شدند و او را بوسیدند، سپس فرمودند: ای فرزندم، حالت چطور است؟ جواب داد: درد دارم. امام علیه السلام فرمودند: بعد از نماز ظهر ده بار بگو: یا الله یا الله، به درستی که هر گرفتاری چنین کند، خداوند بلندمرتبه می­فرماید: اجابت کردم ای بنده من، حاجتت چیست؟

امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس اندوهی دارد، در شب چنین دعا کند: ای شفادهنده در روز و شب و ای از بین برنده دردها در روز و شب، بر من شفایی نازل کن که تمامی دردهای مرا بهبود بخشد.(2)

ص: 9


1- . طب الائمة: 92
2- . طب الائمة: 121
«8»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] الْحَسَنُ بْنُ الْحُسَیْنِ الدَّامَغَانِیُّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی الْبِلَادِ یَرْفَعُهُ إِلَی مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ الْکَاظِمِ علیهما السلام قَالَ: شَکَا إِلَیْهِ عَامِلُ الْمَدِینَةِ تَوَاتُرَ الْوَجَعِ عَلَی ابْنِهِ قَالَ تُکْتَبُ لَهُ هَذِهِ الْعُوذَةُ فِی رَقٍّ وَ تُصَیَّرُ فِی قَصَبَةِ فِضَّةٍ وَ تُعَلَّقُ عَلَی الصَّبِیِّ یَدْفَعُ اللَّهُ عَنْهُ بِهَا کُلَّ عِلَّةٍ بِسْمِ اللَّهِ أَعُوذُ بِوَجْهِکَ الْعَظِیمِ وَ عِزَّتِکَ الَّتِی لَا تُرَامُ وَ قُدْرَتِکَ الَّتِی لَا یَمْتَنِعُ مِنْهَا شَیْ ءٌ مِنْ شَرِّ مَا أَخَافُ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ مِنْ شَرِّ الْأَوْجَاعِ کُلِّهَا وَ مِنْ شَرِّ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنْ کُلِّ سُقْمٍ أَوْ وَجَعٍ أَوْ هَمٍّ أَوْ مَرَضٍ أَوْ بَلَاءٍ أَوْ بَلِیَّةٍ أَوْ مِمَّا عَلِمَ اللَّهُ أَنَّهُ خَلَقَنِی لَهُ وَ لَمْ أَعْلَمْهُ مِنْ نَفْسِی وَ أَعِذْنِی یَا رَبِّ مِنْ شَرِّ ذَلِکَ کُلِّهِ فِی لَیْلِی حَتَّی أُصْبِحَ وَ فِی نَهَارِی حَتَّی أُمْسِیَ وَ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ الَّتِی لَا یُجَاوِزُهُنَّ بَرٌّ وَ لَا فَاجِرٌ وَ مِنْ شَرِّ ما یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما یَعْرُجُ فِیها وَ ما یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَ ما یَخْرُجُ مِنْها وَ سَلامٌ عَلَی الْمُرْسَلِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ أَسْأَلُکَ یَا رَبِّ بِمَا سَأَلَکَ بِهِ مُحَمَّدٌ

صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ اخْتِمْ عَلَیَّ ذَلِکَ مِنْکَ یَا بَرُّ یَا رَحِیمُ بِاسْمِکَ اللَّهُمَّ الْوَاحِدِ الْأَحَدِ الصَّمَدِ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ادْفَعْ عَنِّی سُوءَ مَا أَجِدُ بِقُدْرَتِکَ (1).

«9»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] حَکِیمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ عَنْ یُونُسَ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام: أَنَّهُ اشْتَکَی بَعْضُ وُلْدِهِ فَدَنَا مِنْهُ فَقَبَّلَهُ ثُمَّ قَالَ لَهُ یَا بُنَیَّ کَیْفَ تَجِدُکَ قَالَ أَجِدُنِی وَجِعاً قَالَ قُلْ إِذَا صَلَّیْتَ الظُّهْرَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ عَشْرَ مَرَّاتٍ فَإِنَّهُ لَا یَقُولُهَا مَکْرُوبٌ إِلَّا قَالَ الرَّبُّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَبَّیْکَ عَبْدِی مَا حَاجَتُکَ.

وَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: دُعَاءُ الْمَکْرُوبِ فِی اللَّیْلِ یَا مُنْزِلَ الشِّفَاءِ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ مُذْهِبَ الدَّاءِ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ أَنْزِلْ عَلَیَّ مِنْ شِفَائِکَ شِفَاءً لِکُلِّ مَا بِی مِنَ الدَّاءِ(2).

ص: 9


1- 1. طبّ الأئمّة ص 92.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 121.

روایت10.

طب الائمة: حسین بن حسن خراسانی که از نیکان بود، روایت کرد، در روزگار أبی الدوانیق با گروهی از حاجیان به خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم، از ایشان در مورد دعای شخص گرفتار سؤال شد، فرمودند: هر کس گرفتاری دارد، بعد از نماز شب، دست خود را به سجده­گاه قرار دهد و بگوید: به نام خدا، به نام خدا، محمد رسول خدا و علی امام خدا در زمین او و بر تمامی بندگانش است، شفایم ده ای شفادهنده، هیچ بهبودی جز شفای تو نیست، شفایی که هیچ درد و بیماری را به جای نمی­گذارد .

خراسانی گفت: نمی­دانم، ایشان فرمودند آن را سه بار بخواند یا هفت بار.

امام علیه السلام فرمودند: هر کس گرفتاری و مشکلی دارد و راه چاره­ای ندارد و به مصیبت­ها گرفتار است، این دعا را بخواند: (لا اله الّا انت سبحانک إنّی کنت من الظالمین، خدایی جز تو نیست، پاک و منزهی تو و قطعا من از ستمکارانم) این دعا را در شب جمعه بعد از نماز عشاء بخواند، و فرمودند این دعا را از امام باقر علیه السلام و ایشان از علی بن حسین صاحب پینه ها (صاحب پینه های بسیار به سبب عبادت فراوان) و وی از امام حسین علیه السلام و ایشان از امام علی علیه السلام و امام از رسول خدا صلی الله علیه و آله و ایشان به نقل از جبرئیل درود خدا بر همه­ آنان، آورد و جبرئیل از خداوند عزّ و جلّ آن را نقل کرد.(1)

روایت11.

طب الائمة: أرقط، فرزند خواهر امام صادق علیه السلام نقل کرد: روزی به بیماری سختی مبتلا شدم، مادرم به سراغ دایی­ام فرستاد، و دایی­ام آمد و مادرم أم سلمه دختر محمد بن علی، در خارج از خانه بود، و می­گفت: ای وای بر جوانم، دایی­ام که ایشان را دید، فرمودند: لباست را بپوش، سپس برو روی پشت بام و روسری­ات را بردار و موهایت را رو به آسمان رها کن و سپس بگو: «پروردگارا تو او را به من عطا کردی و بخشیدی، خداوندا، پس امروز یک بار دیگر آن را به من ارزانی دار، به راستی که تو توانا و توانگری». سپس به سجده برو و همین که سر از سجده برداری فرزندت شفا خواهد یافت، او نیز همین کار را کرد، و من فوراً از جا برخاستم و به همراه دایی­ام به مسجد رفتم.(2)

روایت12.

طب الائمة: امام صادق علیه السلام به یاران و دوستان خود سفارش می­کردند: هر کسی بیماری دارد، سبویی جدید برگیرد و مقداری

ص: 10


1- . طب الائمة: 122
2- . طب الائمة: 122
«10»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] الْقَاسِمُ بْنُ بَهْرَامَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْحَسَنِ الْخُرَاسَانِیِّ وَ کَانَ مِنَ الْأَخْیَارِ قَالَ: حَضَرْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقَ علیه السلام مَعَ جَمَاعَةٍ مِنْ إِخْوَانِی مِنَ الْحُجَّاجِ أَیَّامَ أَبِی الدَّوَانِیقِ فَسُئِلَ عَنْ دُعَاءِ الْمَکْرُوبِ فَقَالَ دُعَاءُ الْمَکْرُوبِ إِذَا صَلَّی صَلَاةَ اللَّیْلِ یَضَعُ یَدَهُ عَلَی مَوْضِعِ سُجُودِهِ وَ لْیَقُلْ بِسْمِ اللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِیٌّ إِمَامُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ عَلَی جَمِیعِ عِبَادِهِ اشْفِنِی یَا شَافِی لَا شِفَاءَ إِلَّا شِفَاؤُکَ شِفَاءً لَا یُغَادِرُ سُقْماً مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ سُقْمٍ قَالَ الْخُرَاسَانِیُّ لَا أَدْرِی أَنَّهُ قَالَ یَقُولُهَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ أَوْ سَبْعَ مَرَّاتٍ.

وَ عَنْهُ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: دُعَاءُ الْمَکْرُوبِ الْمَلْهُوفِ وَ مَنْ قَدْ أَعْیَتْهُ الْحِیلَةُ وَ أَصَابَتْهُ بَلِیَّةٌ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ یَقُولُهَا لَیْلَةَ الْجُمُعَةِ إِذَا فَرَغَ مِنَ الصَّلَاةِ الْمَکْتُوبَةِ مِنَ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ وَ قَالَ أَخَذْتُهُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدٍ الْبَاقِرِ علیه السلام قَالَ أَخَذْتُهُ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ذِی الثَّفِنَاتِ قَالَ أَخَذَهُ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ قَالَ أَخَذَهُ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام أَخَذَهُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَخَذَهُ عَنْ جَبْرَئِیلَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ أَخَذَهُ جَبْرَئِیلُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ (1).

«11»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَلِیُّ بْنُ مِهْرَانَ بْنِ الْوَلِیدِ الْعَسْکَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنِ الْأَرْقَطِ وَ هُوَ ابْنُ أُخْتِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: مَرِضْتُ مَرَضاً شَدِیداً وَ أَرْسَلْتُ أُمِّی إِلَی خَالِی فَجَاءَ وَ أُمِّی خَارِجَةٌ فِی بَابِ الْبَیْتِ وَ هِیَ أُمُّ سَلَمَةَ بِنْتُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ هِیَ تَقُولُ وَا شَبَابَاهْ فَرَآهَا خَالِی فَقَالَ ضُمِّی عَلَیْکِ ثِیَابَکِ ثُمَّ ارْقَیْ فَوْقَ الْبَیْتِ ثُمَّ اکْشِفِی قِنَاعَکِ حَتَّی تُبْرِزِی شَعْرَکِ إِلَی السَّمَاءِ ثُمَّ قُولِی رَبِّ أَنْتَ أَعْطَیْتَنِیهِ وَ أَنْتَ وَهَبْتَهُ لِی اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ هِبَتَکَ الْیَوْمَ جَدِیدَةً إِنَّکَ قَادِرٌ مُقْتَدِرٌ ثُمَّ اسْجُدِی فَإِنَّکِ لَا تَرْفَعِینَ رَأْسَکِ حَتَّی یَبْرَأَ ابْنُکِ فَسَمِعَتْ ذَلِکَ وَ فَعَلَتْهُ قَالَ فَقُمْتُ مِنْ سَاعَتِی فَخَرَجْتُ مَعَ خَالِی إِلَی الْمَسْجِدِ(2).

«12»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زَیْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ بَکْرٍ الْأَزْدِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: وَ أَوْصَی أَصْحَابَهُ وَ أَوْلِیَاءَهُ مَنْ کَانَ بِهِ عِلَّةٌ فَلْیَأْخُذْ قُلَّةً جَدِیدَةً وَ لْیَجْعَلْ

ص: 10


1- 1. طبّ الأئمّة ص 122.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 122.

آب در آن بریزد و خودش آب را بکشد و سوره­ انا انزلناه را سی بار بر آن بخواند، سپس از آب بنوشد و از آن وضو بگیرد و مسح بکشد، و هرگاه کم شد بر آن بیافزاید، و این کار را سه روز انجام دهد، که خداوند بلندمرتبه او را از آن درد بهبودی خواهد بخشید.(1)

روایت13.

طب الائمة: امام صادق علیه السلام فرمودند: این دعا برای کسی است که به بیماری­های طاقت­فرسا مثل خوره یا غیره مبتلا شود، در این هنگام، دست خود را بر سر فرد بیمار قرار ده و این دعا را بخوان:

«به نام خدا و با استعانت از خدا، از خدا و به سوی خدا، هرچه خدا بخواهد و هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خدا تحقق نمی­یابد، ابراهیم دوست خدا، موسی هم­سخن خدا، نوح نجات یافته خدا، عیسی روح خدا و محمد رسول خداست، درود خدا بر تمامی آنان، از هر بلای طاقت­فرسا و هر چیز دردآور و تمامی بادها و جان­ها و دردها، سوگند خدا و افسون او بر فلان و فرزند فلان که خوره و دیگر بیماری­ها به او نزدیک نشود و او را پناه می­دهم به کلمات خداوند که آدم علیه السلام به واسطه­ آنان، پروردگار خویش را خواند سپس به سوی او بازگشت، به راستی که او توبه­پذیر مهربان است، ای دردها و ای جان­ها، این حرزی است برای صاحب آن، به اذن خداوند و یاری او و به قدرت خداوند که آفرینش و امر از آن اوست، خجسته است خدا پروردگار جهانیان».

سپس سوره­ فاتحه، آیة الکرسی، ده آیه از سوره یس را می­خوانی و از خداوند به حق محمد و خاندان او می­خواهی که او را شفا دهد، به راستی که این دعا، هر دردی را به اذن خداوند بلندمرتبه شفا خواهد داد.(2)

روایت14.

تفسیر العیاشی: امام جعفر بن محمد علیهما السلام به نقل از پدر بزرگوارشان آوردند، رسول خدا صلی الله علیه و آله، به مردی که او را نمی­دیدند، فرمودند: چه چیز سبب شد تا کمتر به دیدار ما آیی؟ جواب داد: بیماری و خانواده،

ص: 11


1- . طب الائمة: 123
2- . طب الائمة: 124

فِیهَا الْمَاءَ وَ لیستقی [لْیَسْتَقِ] الْمَاءَ بِنَفْسِهِ وَ لْیَقْرَأْ عَلَی الْمَاءِ سُورَةَ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ عَلَی التَّرْتِیلِ ثَلَاثِینَ مَرَّةً ثُمَّ لْیَشْرَبْ مِنْ ذَلِکَ الْمَاءِ وَ لْیَتَوَضَّأْ وَ لْیَمْسَحْ بِهِ وَ کُلَّمَا نَقَصَ زَادَ فِیهِ فَإِنَّهُ لَا یَظْهَرُ ذَلِکَ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ إِلَّا یُعَافِیهِ اللَّهُ تَعَالَی مِنْ ذَلِکَ الدَّاءِ(1).

«13»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَبْدُ الْوَهَّابِ بْنُ مُحَمَّدٍ الْمُقْرِی عَنْ أَبِی زَکَرِیَّا یَحْیَی بْنِ أَبِی زَکَرِیَّا عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ شَرِیفِ بْنِ سَابِقٍ التَّفْلِیسِیِّ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ أَبِی قُرَّةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: هَذِهِ عُوذَةٌ لِمَنِ ابْتُلِیَ بِبَلَاءٍ مِنْ هَذِهِ الْبَلَایَا الْفَادِحَةِ(2) مِثْلِ الْأَکِلَةِ وَ غَیْرِهَا تَضَعُ یَدَکَ عَلَی رَأْسِ صَاحِبِ الْبَلَاءِ ثُمَّ تَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ مِنَ اللَّهِ وَ إِلَی اللَّهِ وَ مَا شَاءَ اللَّهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِبْرَاهِیمُ خَلِیلُ اللَّهِ وَ مُوسَی کَلِیمُ اللَّهِ نُوحٌ نَجِیُّ اللَّهِ عِیسَی رُوحُ اللَّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ مِنْ کُلِّ بَلَاءٍ فَادِحٍ وَ أَمْرٍ فَاجِعٍ وَ کُلِّ رِیحٍ وَ أَرْوَاحٍ وَ أَوْجَاعٍ قُسِمَ مِنَ اللَّهِ وَ عَزَائِمَ مِنْهُ لِفُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ لَا یَقْرَبُهُ الْأَکِلَةُ وَ غَیْرُهُ وَ أُعِیذُهُ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ الَّتِی سَأَلَ بِهَا آدَمُ علیه السلام رَبَّهُ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ أَلَا إِنَّهَا حِرْزٌ أَیَّتُهَا الْأَوْجَاعُ وَ الْأَرْوَاحُ لِصَاحِبِهِ بِإِذْنِ اللَّهِ بِعَوْنِ اللَّهِ بِقُدْرَةِ اللَّهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ ثُمَّ تَقْرَأُ أُمَّ الْکِتَابِ وَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ وَ عَشْرَ آیَاتٍ مِنْ سُورَةِ یس وَ تَسْأَلُهُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الشِّفَاءَ فَإِنَّهُ یَبْرَأُ مِنْ کُلِّ دَاءٍ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی (3).

«14»

شی، [تفسیر العیاشی] عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ علیهما السلام قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله وَ قَدْ فَقَدَ رَجُلًا فَقَالَ مَا أَبْطَأَ بِکَ عَنَّا فَقَالَ السُّقْمُ وَ الْعِیَالُ

ص: 11


1- 1. طبّ الأئمّة ص 123 و صدر السند فیه هکذا: محمّد بن یوسف المؤذن مؤذن مسجد سرمن رأی قال: حدّثنا محمّد بن عبد اللّه بن زید إلخ.
2- 2. الفادح: الثقیل الذی یبهظ حامله، و الاکلة: داء فی العضو یأتکل منه یقال له بالفارسیة خوره.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 124.

پیامبر فرمودند: آیا می­خواهی کلماتی به تو بیاموزم تا به آنان دعا کنی و خداوند بیماری­ات را شفا دهد و فقر را از تو دور سازد؟ می­گویی: «هیچ دگرگونی و قدرتی جز خدا تحقق نمی­یابد، توکل کردم بر آن زنده­ای که هرگز نمی­میرد، ستایش خدایی که هیچ فرزندی نگرفت و در فرمانروایی­اش شریکی ندارد و هیچ سرپرستی ندارد، و او را به بزرگی یاد کن».(1)

مجالس المفید: امام صادق علیه السلام از پدر بزرگوارشان علیه السلام مثل این حدیث را روایت کردند، با این تفاوت که در این حدیث، بیماری و فقر آمده است و العلی العظیم را در دعا ندارد.(2)

روایت15.

مکارم الاخلاق: آیات قرآنیه دالّ بر یگانگی خداوند، نیز برای شفای بیماری­ها خوانده می­شود:

بِسْمِ اللَّه ِالرَّحْمنِ الرَّحیمِ و إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ لاإِلهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحیم، اللّه لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ تا هُو َالْعَلِیُّ الْعَظیمُ: به نام خداوند بخشنده مهربان و معبود شما، معبود یگانه ای است که جز او هیچ معبودی نیست، [و اوست] بخشایشگر مهربان اوست معبود یگانه ای است که جز او هیچ معبودی نیست خواب سبک و گرانی او را فرا نگیرد....اوست والایِ بزرگ.(3)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمن ِالرَّحیمِ الم اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیّ ُالْقَیُّومُ هُوَ الَّذی یُصَوِّرُکُمْ فِی الْأَرْحام کیْفَ یَشاءُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزیز ُالْحَکیمُ شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ َهُوَ....سَریعُ الْحِسابِ: خداست که هیچ معبودِ [بحقی] جز او نیست و زنده [پاینده] است اوست کسی که شما را آنگونه که می خواهد در رحم ها صورتگری می کند. هیچ معبودی جزآن توانای حکیم نیست. خدا گواهی داد که خدایی جز او نیست .... زود شمار است.(4)

وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها إِنّ َاللَّهَ کانَ عَلی کُلّ ِشَیْ ءٍ حَسیبا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ لا رَیْب َفیهِ وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدیثاً و چون به شما درود گفته شد، شما به [صورتی] بهتر از آن درود گویید، یا همان را [در پاسخ] برگردانید، که خدا همواره به هر چیزی حسابرس است، خداوند کسی است که هیچ معبودی جز او نیست. به یقین، در روز رستاخیز- که هیچ شکی در آن نیست- شما را گرد خواهد آورد، و راستگوتر از خدا در سخن کیست؟(5)

ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لا إِلهَ إِلاّ َهُوَ خالِقُ کُلِّ شَیْ ءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُو َعَلی کُلِّ شَیْ ءٍ وَکیلٌ اتَّبِعْ ما أُوحِی َإِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ لا إِله َإِلاَّ هُو َوَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکین: این است خدا، پروردگار شما: هیچ معبودی جز او نیست، آفریننده هر چیزی است. پس او را بپرستید، و او بر هر چیزی نگهبان است از آنچه از پروردگارت به تو وحی شده پیروی کن. هیچ معبودی جز او نیست، و از مشرکان روی بگردان.(6)

قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمیعا ًالَّذی لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ

ص: 12


1- . تفسیر العیاشی 2: 320، اسراء/ 111
2- . امالی المفید: 142
3- . بقره/256 ، 158
4- . آل عمران/ 1، 4، 16، 17
5- . انعام/ 102، 106
6- . انعام/ 102، 106

فَقَالَ أَ لَا أُعَلِّمُکَ بِکَلِمَاتٍ تَدْعُو بِهِنَّ یُذْهِبِ اللَّهُ عَنْکَ السُّقْمَ وَ یَنْفِی عَنْکَ الْفَقْرَ تَقُولُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ تَوَکَّلْتُ عَلَی الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً(1).

جا، [المجالس للمفید] الْمَرَاغِیُّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَرْقِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عِیسَی عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِیهِ علیهما السلام: مِثْلَهُ وَ فِیهِ: فَقَالَ السُّقْمُ وَ الْفَقْرُ وَ لَیْسَ فِیهِ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ (2).

«15»

مکا، [مکارم الأخلاق]: التَّهْلِیلُ مِنَ الْقُرْآنِ یُسْتَشْفَی بِهِ مِنْ سَائِرِ الْأَمْرَاضِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ إِلَی قَوْلِهِ وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ (3) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الم اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُکُمْ فِی الْأَرْحامِ کَیْفَ یَشاءُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ إِلَی قَوْلِهِ سَرِیعُ الْحِسابِ (4) وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ حَسِیباً اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ لا رَیْبَ فِیهِ وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِیثاً(5) ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ خالِقُ کُلِّ شَیْ ءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ وَکِیلٌ اتَّبِعْ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ (6) قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً الَّذِی لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ

ص: 12


1- 1. تفسیر العیّاشیّ ج 2 ص 320 فی آیة الاسراء: 111.
2- 2. أمالی المفید ص 142.
3- 3. البقرة: 158 و 256.
4- 4. آل عمران: 1 و 4 و 16 و 17.
5- 5. النساء: 88 و 89.
6- 6. الأنعام: 102 و 106.

لاإِلهَ إِلاَّ هُوَ یُحْیی وَ یُمیتُ فَآمِنُوا بِاللَّه ِوَ رَسُولِهِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ الَّذی یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ کَلِماتِهِ وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُون: بگو: ای مردم، من پیامبر خدا به سوی همه شما هستم، همان [خدایی] که فرمانروایی آسمان ها و زمین از آنِ اوست. هیچ معبودی جز او نیست که زنده می کند و می میراند. پس به خدا و فرستاده او- که پیامبر درس نخوانده ای است که به خدا و کلمات او ایمان دارد- بگروید و او را پیروی کنید، امید که هدایت شوید.(1)

و َما أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا إِلهاً واحِدا ًلا إِلهِ الاّ َهُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا یُشْرِکُون فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیم: با آنکه مأمور نبودند جز اینکه خدایی یگانه را بپرستند که هیچ معبودی جز او نیست. منزّه است او از آنچه شریک می گردانند. پس اگر روی برتافتند، بگو: خدا مرا بس است. هیچ معبودی جز او نیست. بر او توکل کردم، و او پروردگار عرش بزرگ است.(2)

حَتَّی إِذا أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِله َإِلاَّ الَّذی آمَنَتْ بِه ِبَنُوا إِسْرائیلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمینَ: تا وقتی که در شُرُفِ غرق شدن قرار گرفت، گفت: ایمان آوردم که هیچ معبودی جز آنکه فرزندان اسرائیل به او گرویده اند، نیست، و من از تسلیم شدگانم.(3)

فَإِلَّمْ یَسْتَجیبُوا لَکُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّما أُنْزِل َبِعِلْمِ اللَّهِ وَ أَنْ لا إِله إِلاَّ هُوَ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُون: پس اگر شما را اجابت نکردند، بدانید که آنچه نازل شده است به علم خداست، و اینکه معبودی جز او نیست. پس آیا شما گردن می نهید.(4)

قُلْ هُوَ رَبِّی لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ مَتابِ: بگو اوست پروردگار من. معبودی به جز او نیست. بر او توکل کرده ام و بازگشت من به سوی اوست.(5)

یُنَزِّلُ الْمَلائِکَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلی مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ َأَنَا فَاتَّقُون: فرشتگان را با روح،به فرمان خود، بر هر کس از بندگانش که بخواهد نازل می کند، که بیم دهید که معبودی جز من نیست. پس، از من پروا کنید.(6)

وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفی اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنی إِنَّکَ بِالْواد ِالْمُقَدَّسِ طُوی وَ أَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِما یُوحی انَّنی أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاّ َأَنَا فَاعْبُدْنی وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْری إِنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ أَکادُ أُخْفیها لِتُجْزی کُلُّ نَفْسٍ بِما تَسْعی إِنَّما إِلهُکُمُ اللَّهُ الَّذی لا إِلهَ إِلاّ َهُوَ وَسِعَ کُلَّ شَیْ ءٍ عِلْماً: و اگر سخن به آواز گویی، او نهان و نهان تر را می داند خدایی که جز او معبودی نیست [و] نامهای نیکو به اواختصاص دارد. تو در وادی مقدس «طُوی» هستی. منم، من، خدایی که جز من خدایی نیست، پس مرا پرستش کن و به یاد من نماز برپادار. در حقیقت، قیامت فرارسنده است. می خواهم آن را پوشیده دارم، تاهر کسی به [موجب] آنچه می کوشد جزا یابد. معبود شما تنها آن خدایی است که جز او معبودی نیست، و دانش او همه چیز را در برگرفت هاست.(7)

وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُول ٍإِلاَّ نُوحی إِلَیْهِ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ َأَنَا فَاعْبُدُونِ وَ ذَاالنُّونِ إِذ ْذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاّ َأَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمین: و پیش از تو هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینکه به او وحی کردیم که: «خدایی جز من نیست، پس مرا بپرستید. و «ذوالنون» را [یاد کن] آنگاه که خشمگین رفت و پنداشت که ما هرگز بر او قدرتی نداریم، تا در [دل] تاریکی ها ندا در داد که: «معبودی جز تو نیست، منزّهی تو، راستی که من از ستمکاران بودم.(8)

فَتَعالَی اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ لاإِلهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْکَریم: پس والاست خدا،فرمانروای بر حق، خدایی جز او نیست. [اوست] پروردگار عرش گرانمایه.(9)

ص: 13


1- . اعراف/158
2- . توبه/ 31 ، 129
3- . یونس/90
4- . هود/ 14
5- . رعد/ 29
6- . نحل/2
7- . طه/ 6، 7، 15-12، 98
8- . انبیاء/ 25، 87
9- . مؤمنون/ 117

لا إِلهَ إِلَّا هُوَ یُحیِی وَ یُمِیتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ الَّذِی یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ کَلِماتِهِ وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ (1) وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلَّا هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ (2) حَتَّی إِذا أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا الَّذِی آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِیلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ (3) فَإِلَّمْ یَسْتَجِیبُوا لَکُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّما أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (4) قُلْ هُوَ رَبِّی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ مَتابِ (5) یُنَزِّلُ الْمَلائِکَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلی مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ (6) وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفی اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنی إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُویً وَ أَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِما یُوحی إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَ أَقِمِ

الصَّلاةَ لِذِکْرِی إِنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ أَکادُ أُخْفِیها لِتُجْزی کُلُّ نَفْسٍ بِما تَسْعی إِنَّما إِلهُکُمُ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ کُلَّ شَیْ ءٍ عِلْماً(7) وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ (8) فَتَعالَی اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْکَرِیمِ (9)

ص: 13


1- 1. الأعراف: 158.
2- 2. براءة: 31 و 129.
3- 3. یونس: 90.
4- 4. هود: 14.
5- 5. الرعد: 29.
6- 6. النحل: 2.
7- 7. طه: 6 و 7 و 12- 15، 98.
8- 8. الأنبیاء: 25 و 87.
9- 9. المؤمنون: 117.

وَ یَعْلَمُ ما تُخْفُونَ وَ ما تُعْلِنُون اللَّهُ لا إِلهَ إِلاّ َهُو َرَبّ ُالْعَرْشِ الْعَظیم: و آنچه را پنهان می دارید و آنچه را آشکار می نمایید می داند، خدای یکتا که هیچ خدایی جز او نیست، پروردگار عرشِ بزرگ است.(1)

وَ هُوَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلاّ َهُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الْأُولی وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُ الْحُکْمُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُون: و اوست خدا جز او معبودی نیست. در این [سرایِ] نخستین و در آخرت، ستایش از آن اوست، و فرمان، او راست و به سوی او بازگردانیده می شوید.(2)

یا أَیُّهَا النَّاسُ اذْکُرُوا نِعْمَت َاللَّهِ عَلَیْکُمْ هَلْ مِنْ خالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّی تُؤْفَکُونَ: ایمردم، نعمتِ خدا را بر خود یاد کنید. آیا غیر از خدا آفریدگاری است که شما را از آسمان و زمین روزی دهد؟ خدایی جز او نیست. پس چگونه [از حق] انحراف می یابید؟(3)

إِنَّا کَذلِکَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمین إِنَّهُمْ کانُوا إِذا قیلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلاّ َاللَّهُ یَسْتَکْبِرُون وَ یَقُولُونَ أَإِنَّا لَتارِکُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلین: [آری،] ما با مجرمان چنین رفتار می کنیم چرا که آنان بودند که وقتی به ایشان گفته می شد: «خدایی جز خدای یگانه نیست»، تکبّرم ی ورزیدند و می گفتند: آیا ما برای شاعری دیوانه دست از خدایانمان برداریم؟! ولی نه! [او] حقیقت را آورده و فرستادگان را تصدیق کرده است.(4)

غافِر ِالذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْبِ شَدید ِالْعِقابِ ذِی الطَّوْلِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ إِلَیْهِ الْمَصیر ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ خالِقُ کُلِّ شَیْ ءٍ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّی تُؤْفَکُونَ هو َالْحَیُّ لا إِلهَ إِلاّ َهُو َفَادْعُوهُ مُخْلِصین َلَهُ الدِّینَ الْحَمْد ُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ: گناه بخش و توبه پذیر سخت کیفر فراخ نعمت است. خدایی جز او نیست. بازگشت به سوی اوست. این است خدا، پروردگار شما آفریننده هر چیزی است: خدایی جز او نیست. پس چگونه باز گردانیده می شوید؟ اوست زنده ای که خدایی جز او نیست. پس او را در حالی که دین را برای وی بی آلایش گردانیده اید بخوانید. سپاس ویژه خدا پروردگار جهانیان است.(5)

رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما إِنْ کُنْتُمْ مُوقِنینَ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ یُحْیی وَ یُمیتُ رَبُّکُمْ وَ رَبُّ آبائِکُمُ الْأَوَّلینَ: پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است، اگر یقین داری، خدایی جز او نیست او زندگی می بخشد و می میراند پروردگار شما و پروردگار پدران شماست.(6)

فَأَنَّی لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِکْراهُمْ فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَ لِلْمُؤْمِنینَ و َالْمُؤْمِناتِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُمْ وَ مَثْواکُم: پس اگر بر آنان در رسد، دیگر کجا جای اندرزشان است پس بدان که هیچ معبودی جز خدانیست و برای گناه خویش آمرزش جوی و برای مردان و زنان با ایمان و خداست که فرجام و مآلِ شما را می داند.(7)

لَو ْأَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُون تا آخر سوره: اگر این قرآن را بر کوهی فرو می فرستادیم، یقیناً آن را از بیم خدا فروتن از هم پاشیده می دیدی. و این مَثَلها را برای مردم می زنیم، باشد که آنان بیندیشند.(8)

فَإِنَّما عَلی رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبین ُاللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ عَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ: بر پیامبر ما فقط پیام رسانیِ آشکار است خدا جز او معبودی نیست، و مؤمنان باید تنها بر خدا اعتماد کنند.(9)

رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِله َإِلاَّ هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَکیلا: [اوست] پروردگار خاور و باختر، خدایی جز او نیست، پس او را کار ساز خویش اختیار کن.(10)

ص: 14


1- . نمل/ 25، 26
2- . قصص/ 71
3- . فاطر/ 3
4- . صافات/ 37-33
5- . مؤمن/ 3، 63، 65
6- . دخان/ 7، 6
7- . قتال/ 21، 20
8- . حشر/ 21
9- . تغابن/13،12
10- . مکارم الاخلاق: 424-421 و مزمل/ 9

وَ یَعْلَمُ ما تُخْفُونَ وَ ما تُعْلِنُونَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ (1) وَ هُوَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الْأُولی وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُ الْحُکْمُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (2) یا أَیُّهَا النَّاسُ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ هَلْ مِنْ خالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّی تُؤْفَکُونَ (3) إِنَّا کَذلِکَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِینَ إِنَّهُمْ کانُوا إِذا قِیلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ یَسْتَکْبِرُونَ وَ یَقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِکُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِینَ (4) غافِرِ الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْبِ شَدِیدِ الْعِقابِ ذِی الطَّوْلِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ خالِقُ کُلِّ شَیْ ءٍ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّی تُؤْفَکُونَ هُوَ الْحَیُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ (5) رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما إِنْ کُنْتُمْ مُوقِنِینَ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ یُحْیِی وَ یُمِیتُ رَبُّکُمْ وَ رَبُّ آبائِکُمُ الْأَوَّلِینَ (6) فَأَنَّی لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِکْراهُمْ فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُمْ وَ مَثْواکُمْ (7) لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ إِلَی آخِرِ السُّورَةِ(8) فَإِنَّما عَلی رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبِینُ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ عَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (9) رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَکِیلًا(10).

ص: 14


1- 1. النمل: 25 و 26.
2- 2. القصص: 71.
3- 3. فاطر: 3.
4- 4. الصافّات: 33- 37.
5- 5. المؤمن: 3 و 63 و 65.
6- 6. الدخان: 6 و 7.
7- 7. القتال: 20 و 21.
8- 8. الحشر: 21.
9- 9. التغابن: 12 و 13.
10- 10. مکارم الأخلاق: 421- 424، و الآیة فی المزّمّل: 9.

روایت16.

مکارم الاخلاق: شفای تمامی بیماری­ها: از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت است، جبرئیل دارویی به من آموخت که از داروهای دیگر بی­نیاز می­کند، پرسیده شد: ای رسول خدا، آن چه دارویی است؟ فرمودند: مقداری از آب باران قبل از آنکه بر زمین بریزد، برمی­گیری و در ظرفی پاکیزه می­ریزی و سوره­ حمد را هفتاد مرتبه می­خوانی، سپس کاسه ای از آن را در صبح و کاسه ای از آن را در شب می­نوشی. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: سوگند به کسی که مرا به حق به پیامبری برانگیخت، خداوند آن درد را از بدن، استخوان­ها، مغز و رگ­های او خواهد برد.(1)

و در حدیثی شبیه آن آمده است: هفت سیاه­دانه و هفت دانه عدس و مقداری تربت قبر حسین علیه السلام و هفت قطره عسل، در آب یا روغن ریخته شود، و سوره­ فاتحه، و معوذتین، قل هو الله احد، آیة الکرسی [اللَّه ُلا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیّ ُالْقَیُّومُ لاتَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لایُحیطُونَ بِشَیْ ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاّ َبِما شاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ....:خداست که معبودی جز او نیست زنده و برپادارنده است نه خوابی سبک او را فرو می گیرد و نه خوابی گران آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آنِ اوست. کیست آنکس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟ آنچه در پیشروی آنان و آنچه در پشت سرشان است می داند. و به چیزی از علم او، جز به آنچه بخواهد، احاطه نمی یابند. کرسیِ او آسمانها و زمین را در برگرفته، و نگهداری آنها بر او دشوار نیست، و اوست والایِ بزرگ.] و آیه اول سوره­ حدید تا (و ترجع الامور) و آیه آخر سوره حشر بر آن خوانده شود.

امام باقر علیه السلام فرمودند: خداوند بزرگ و بلندمرتبه فرمود: «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ: و ما آنچه را برای مؤمنان مایه درمان و رحمت است از قرآن نازل می کنیم».و خداوند عزّ و جلّ فرمود: «یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فیهِ شِفاءٌ لِلنَّاس: [آنگاه] از درون [شکم] آن، شهدی که به رنگ های گوناگون است بیرون می آید. در آن، برای مردم درمانی است.»(2)

و پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: سیاه دانه شفای هر دردی است غیر از مرگ. و ما می­گوییم: در کوفه قبری است که هر صاحب بلایی به او پناه برد، خداوند او را شفا می­دهد.(3)

دعای بیمار برای خویش:

مستحب است شخص بیمار، این ذکر را تکرار کند: خدایی جز خدای یگانه نیست، زنده می­کند و می­میراند و او زنده­ای است که

ص: 15


1- . مکارم الاخلاق: 444، خواندن هفتاد بار قل هو الله احد و معوذتین نیز آمده است.
2- . النحل. 71
3- . مکارم الاخلاق: 444
«16»

مکا، [مکارم الأخلاق] لِلشِّفَاءِ مِنْ کُلِّ دَاءٍ رُوِیَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ: عَلَّمَنِی جَبْرَئِیلُ دَوَاءً لَا یَحْتَاجُ مَعَهُ إِلَی دَوَاءٍ فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا ذَلِکَ الدَّوَاءُ قَالَ یُؤْخَذُ مَاءُ الْمَطَرِ قَبْلَ أَنْ یَنْزِلَ إِلَی الْأَرْضِ ثُمَّ یَجْعَلُ فِی إِنَاءٍ نَظِیفٍ وَ یَقْرَأُ عَلَیْهِ الْحَمْدُ لِلَّهِ إِلَی آخِرِهَا سَبْعِینَ مَرَّةً ثُمَّ یَشْرَبُ مِنْهُ قَدَحاً بِالْغَدَاةِ وَ قَدَحاً بِالْعَشِیِّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ لَیَنْزِعَنَّ اللَّهُ ذَلِکَ الدَّاءَ مِنْ بَدَنِهِ وَ عِظَامِهِ وَ مخخه [مِخَخَتِهِ] وَ عُرُوقِهِ (1)

وَ مِثْلُهُ یُؤْخَذُ سَبْعُ حَبَّاتِ شُونِیزٍ(2)

وَ سَبْعُ حَبَّاتِ عَدَسٍ وَ شَیْ ءٌ مِنْ طِینِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ سَبْعُ قَطَرَاتِ عَسَلٍ وَ یُجْعَلُ فِی مَاءٍ أَوْ دُهْنٍ وَ یَقْرَأُ عَلَیْهِ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ آیَةَ الْکُرْسِیِ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحِیطُونَ بِشَیْ ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِما شاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ إلخ وَ أَوَّلَ الْحَدِیدِ إِلَی قَوْلِهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ وَ آخِرَ الْحَشْرِ.

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام: قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ (3) وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فِیهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ (4) وَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله الْحَبَّةُ السَّوْدَاءُ شِفَاءٌ مِنْ کُلِّ دَاءٍ إِلَّا السَّامَ وَ نَحْنُ نَقُولُ بِظَهْرِ الْکُوفَةِ قَبْرٌ لَا یَلُوذُ بِهِ ذُو عَاهَةٍ إِلَّا شَفَاهُ اللَّهُ تَعَالَی (5).

دُعَاءُ الْمَرِیضِ لِنَفْسِهِ:

یُسْتَحَبُّ لِلْمَرِیضِ أَنْ یَقُولَهُ وَ یُکَرِّرَهُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ هُوَ حَیٌ

ص: 15


1- 1. مکارم الأخلاق: 444 و زاد فیه: و قل هو اللّه أحد و المعوذتین سبعین مرة.
2- 2. الشونیز: الحبة السوداء.
3- 3. أسری: 84.
4- 4. النحل: 71.
5- 5. مکارم الأخلاق ص 444.

هرگز نمی­میرد، پاک و منزه است پروردگار بندگان و سرزمین­ها و ستایش فراوان، پاکیزه و پربرکت از آن خداست در تمامی حالات. و خداوند بزرگ است به بزرگمنشی پروردگار ما و شکوه او و قدرتش در تمام مکان­ها. خدایا اگر بیمارم نمودی تا جانم را بستانی، پس روح مرا با کسانی قرار ده که مورد نیکی و احسان تو قرار گرفتند، و از آتش جهنم دور کن، همانطور که دوستان خود را که پیشاپیش مورد احسان تو قرار گرفتند، دور نگاه داشتی.(1)

دعایی که برای بیمار خوانده می­شود: امام صادق علیه السلام فرمودند: دستت را بر سر شخص بیمار قرار می­دهی و می­گویی: به نام خدا و با استعانت از خدا، از خدا و به سوی خدا، هرچه خدا بخواهد و هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خدا تحقق نمی­یابد، ابراهیم دوست خدا، موسی هم­سخن خدا، نوح نجات یافته خدا، عیسی روح خدا و محمد رسول خداست، درود خدا بر تمامی آنان، از جان­ها و دردها، به نام خدا و با استعانت از خدا و افسون او بر فلان فرزند فلانة که هیچ مسلمانی به آن نزدیک نشود و او را پناه می­دهم به کلمات خداوند که آدم علیه السلام به واسطه­ آنان، پروردگار خویش را خواند سپس به سوی او بازگشت، به راستی که او توبه­پذیر مهربان اذست، که دور شوید ای روح ها و درد ها به اذن خداوند عز و جل که آفرینش و امر از آن اوست خجسته باد خدایی که پروردگار جهانیان است.

سپس آیه الکرسی و ام الکتاب و معوذتین و قل هو الله احد و ده آیه از سوره یس را می خوانی و می­گویی: خداوندا به شفای خود او را شفا ده و به دوای خود او را درمان کن و از بلای خویش عافیت بخش. و آن را به حق محمد و خاندان محمد صلوات الله علیه و علیهم اجمعین از او درخواست می کنی.(2)

دعا برای بیماری فرزند:

امام صادق علیه السلام به یکی از فرزندان خویش که از درد می­نالید، فرمودند: ای فرزندم، بگو: خدایا مرا به شفای خود بهبودی بخش، و با دوای خود، مداوا کن و از بلای خود عافیت بخش، به راستی که من بنده تو و فرزند بندگان تو هستم.(3)

دعای رفع بیماری دیگران: پیامبر صلی الله علیه و آله به یکی از یاران خویش که درد داشتند، فرمودند: دست راست خود را بر موضع درد قرار ده و بخوان: «به نام خدا، پناه می­برم به عزت و قدرت خداوند از شر هر آنچه که می­یابم».(4)

ص: 16


1- . مکارم الاخلاق: 447
2- . مکارم الاخلاق: 448
3- . مکارم الاخلاق: 450
4- . مکارم الاخلاق: 450

لَا یَمُوتُ سُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعِبَادِ وَ الْبِلَادِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ حَمْداً کَثِیراً طَیِّباً مُبَارَکاً فِیهِ عَلَی کُلِّ حَالٍ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ کَبِیراً کِبْرِیَاءُ رَبِّنَا وَ جَلَالُهُ وَ قُدْرَتُهُ بِکُلِّ مَکَانٍ اللَّهُمَّ إِنْ کُنْتَ أَمْرَضْتَنِی لِقَبْضِ رُوحِی فِی مَرَضِی هَذَا فَاجْعَلْ رُوحِی فِی أَرْوَاحِ مَنْ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنْکَ الْحُسْنَی وَ بَاعِدْنِی مِنَ النَّارِ کَمَا بَاعَدْتَ أَوْلِیَاءَکَ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنْکَ الْحُسْنَی (1).

دُعَاءٌ یُدْعَی بِهِ لِلْمَرِیضِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: تَضَعُ یَدَکَ عَلَی رَأْسِ الْمَرِیضِ ثُمَّ تَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ مِنَ اللَّهِ وَ إِلَی اللَّهِ وَ مَا شَاءَ اللَّهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِبْرَاهِیمُ خَلِیلُ اللَّهِ مُوسَی نَجِیُّ اللَّهِ عِیسَی رُوحُ اللَّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مِنَ الْأَرْوَاحِ وَ الْأَوْجَاعِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَزَائِمُ مِنَ اللَّهِ لِفُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ لَا یَقْرَبُهُ إِلَّا کُلُّ مُسْلِمٍ وَ أُعِیذُهُ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ کُلِّهَا الَّتِی سَأَلَ بِهَا آدَمُ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ إِلَّا انْزَجَرْتِ أَیَّتُهَا الْأَرْوَاحُ وَ الْأَوْجَاعُ بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ ثُمَّ تَقْرَأُ آیَةَ الْکُرْسِیِّ وَ أُمَّ الْکِتَابِ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ عَشْرَ آیَاتٍ مِنْ یس ثُمَّ تَقُولُ اللَّهُمَّ اشْفِهِ بِشِفَائِکَ وَ دَاوِهِ بِدَوَائِکَ وَ عَافِهِ مِنْ بَلَائِکَ وَ تَسْأَلُهُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ (2).

دُعَاءٌ إِذَا مَرِضَ وَلَدُهُ الْحُسَیْنُ بْنُ نُعَیْمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: اشْتَکَی بَعْضُ وُلْدِهِ فَقَالَ لَهُ یَا بُنَیَّ قُلِ اللَّهُمَّ اشْفِنِی بِشِفَائِکَ وَ دَاوِنِی بِدَوَائِکَ وَ عَافِنِی مِنْ بَلَائِکَ فَإِنِّی عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدَیْکَ (3).

دُعَاءٌ لِغَیْرِهِ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله: عَلَّمَهُ بَعْضَ أَصْحَابِهِ مِنْ وَجَعٍ قَالَ اجْعَلْ یَدَکَ الْیُمْنَی عَلَیْهِ فَقُلْ بِسْمِ اللَّهِ أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ قُدْرَتِهِ مِنْ شَرِّ مَا أَجِدُ(4).

ص: 16


1- 1. مکارم الأخلاق ص 447.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 448.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 450.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 450.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، فرمودند: هر کس بیمار شد، بگوید: خدایا بنده­ات را شفا بخش تا دشمنت را شکست دهد و برای رضای تو به سوی نماز گام بردارد.(1)

در روایت است پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله زمانی به عیادت مریضی می­رفتند، می­فرمودند: ای پروردگار انسان­ها، این درد را بزدای که شفا به دست توست، و تویی برطرف­کننده­ بلا.(2)

و مثل همین حدیث: ای پروردگار آدمیان، این درد را ببر و بهبودی بخش که تویی شفادهنده و شفایی جز شفای تو نسیت، شفایی که هیچ بیماری بر جای نگذارد، خدایا قلب و جسم مرا سالم بگردان و بیماری­ام را برطرف کن و دعایم را مستجاب گردان.(3)

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، هر کس به عیادت مریضی رود که مرگش هنوز فرا نرسیده است، بگوید: «از خداوند بزرگ و پروردگار عرش با عظمت می­خواهم تو را شفا دهد» عافیت می­یابد.(4)

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، نزد یکی از یاران خود رفتند در حالی که از درد ناله می­کرد، سپس به او تعویذی آموختند که از جبرئیل علیه السلام فرا گرفته بودند: «به نام خداوند تو را تعویذ می کنم به نام خداوند تو را شفا می­دهم و از هر عضوی از بدنت که به تو آزار می­رساند و از شر افسونگرانی که در گره­ها می­دمند و از گزند حسودان آنگاه که حسادت می­ورزند».(5)

و مثل این حدیث: دست خود را بر دهان می­گذاری و سه بار می­گوی: «به نام خدا، به شکوه خدا، به عظمت خدا. به کلمات کامل خداوند، و به اسمهای گرامی خداوند» سپس دست خود را بر موضع درد گذاشته و می­گویی: «به نام خدا، به نام خدا، به نام خدا» سپس هفت بار می­گویی: «خدایا دردهای مرا بزدای» و هنگامی که خداوند شفا بخشید، بگو: «سپاس خدایی که مرا آفرید، سپس هدایت نمود و خوراک داد و مرا نوشانید و بدنم را سالم گرداند و شفا بخشید، ستایش و سپاس مخصوص اوست».(6)

روایت17.

به خط شهید قدّس سره یافتم ابن عباس نقل کرد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به ما آموختند تا در برابر تمامی دردها این ذکر را بگوییم: «به اسم خداوند بزرگ، به خداوند با عظمت پناه می­برم از شر فوران خون و گرمای آتش».(7)

ص: 17


1- . مکارم الاخلاق: 450
2- . مکارم الاخلاق: 450
3- . مکارم الاخلاق: 450
4- . مکارم الاخلاق: 450
5- . مکارم الاخلاق: 451
6- . مکارم الاخلاق: 451
7- . این حدیث به نقل از زرارة از امام باقر یا امام صادق علیهما السلام در کتاب مکارم الاخلاق : 450 آمده است.

وَ عَنْهُ صلی الله علیه و آله قَالَ: مَنْ عَادَ مَرِیضاً فَلْیَقُلْ اللَّهُمَّ اشْفِ عَبْدَکَ یَنْکِی لَکَ عَدُوّاً وَ یَمْشِی لَکَ إِلَی الصَّلَاةِ(1).

وَ رُوِیَ أَنَّهُ صلی الله علیه و آله کَانَ یَقُولُ: إِذَا دَخَلَ عَلَی مَرِیضٍ امْسَحِ الْبَأْسَ (2) رَبَّ النَّاسِ بِیَدِکَ الشِّفَاءُ لَا کَاشِفَ لِلْبَلَاءِ إِلَّا أَنْتَ (3).

مِثْلُهُ: أَذْهِبِ الْبَأْسَ رَبَّ النَّاسِ وَ اشْفِ أَنْتَ الشَّافِی لَا شِفَاءَ إِلَّا شِفَاؤُکَ شِفَاءً لَا یُغَادِرُ سُقْماً اللَّهُمَّ أَصْلِحِ الْقَلْبَ وَ الْجِسْمَ وَ اکْشِفِ السُّقْمَ وَ أَجِبِ الدَّعْوَةَ(4).

وَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله: مَنْ دَخَلَ عَلَی مَرِیضٍ لَمْ یَحْضُرْ أَجَلُهُ فَقَالَ أَسْأَلُ اللَّهَ الْعَظِیمَ رَبَّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ أَنْ یَشْفِیَکَ عُوفِیَ (5)

وَ دَخَلَ صلی الله علیه و آله عَلَی بَعْضِ أَصْحَابِهِ وَ هُوَ مُشْتَکٍ فَعَلَّمَهُ رُقْیَةً عَلَّمَهَا إِیَّاهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِیکَ بِسْمِ اللَّهِ أَشْفِیکَ مِنْ کُلِّ إِرْبٍ (6) یُؤْذِیکَ وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِی الْعُقَدِ وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ(7).

وَ مِثْلُهُ: تَضَعُ یَدَکَ عَلَی فَمِکَ وَ تَقُولُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ بِسْمِ اللَّهِ بِجَلَالِ اللَّهِ بِعَظَمَةِ اللَّهِ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ بِأَسْمَاءِ اللَّهِ الْحُسْنَی ثُمَّ تَضَعُ یَدَکَ عَلَی مَوْضِعِ الْوَجَعِ وَ تَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ ثُمَّ تَقُولُ سَبْعَ مَرَّاتٍ اللَّهُمَّ امْسَحْ مَا بِی وَ تَقُولُ عِنْدَ الشِّفَاءِ إِذَا شَفَی اللَّهُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَنِی فَهَدَانِی وَ أَطْعَمَنِی وَ سَقَانِی وَ صَحَّحَ جِسْمِی وَ شَفَانِی لَهُ الْحَمْدُ وَ لَهُ الشُّکْرُ(8).

«17»

مِنْ خَطِّ الشَّهِیدِ قُدِّسَ سِرُّهُ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یُعَلِّمُنَا مِنَ الْأَوْجَاعِ کُلِّهَا أَنْ نَقُولَ بِاسْمِ الْکَبِیرِ أَعُوذُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ مِنْ شَرِّ عِرْقٍ نَعَّارٍ وَ مِنْ حَرِّ النَّارِ(9).

ص: 17


1- 1. مکارم الأخلاق 450.
2- 2. امح البأس خ ل، و فی المصدر المطبوع: أذهب البأس.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 450.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 450.
5- 5. مکارم الأخلاق ص 450.
6- 6. کذا، و الارب: العضو و الصحیح« من کل داء یؤذیک».
7- 7. مکارم الأخلاق ص 451.
8- 8. مکارم الأخلاق ص 451.
9- 9. عرق نعار: أی فوار بالدم له صوت، و تری الحدیث فی مکارم الأخلاق مسندا عن زرارة عن أحدهما علیهما السلام ص 450.

روایت18.

دعوات الراوندی: دعای بیمار به نقل از امام صادق علیه السلام: خداوندا تو را می­خوانم همچون بیمار افتاده و نیازمند و کسی که نیازش فراوان گشت و چاره­اش اندک، عملش به سستی گرایید و بلاها او را احاطه کردند، و چون گرفتاری که اگر نجاتش نبخشی، هلاک می­گردد و اگر یاری نکنی، چاره­ای ندارد، پس نیرنگ خود را بر او قرار مده و مرا آماج حملات ناگهانی خشم خود مگردان و از رحمت و آسایش ناامید مفرما، و این امیر مؤمنان و برادر و جانشین پیامبر توست که به واسطه او به تو روی می کنم به راستی که تو او را پناهگاه بندگانت قرار دادی و علم گذشته و حال را در اختیار او سپردی پس به واسطه­ او مشکلم را بگشای و به رحمت خود مرا از این مصیبت­ رهایی بخش، ای او، ای او، ای او، امیدها جز از تو، نامید گشت.

امام صادق علیه السلام می­فرمودند: «خداوندا آن را سبب ادب شدن من قرار ده، و آن را خشم خود بر من قرار مده.»

دعای بیمار: خداوند مرگ را برای ما بهترین کسی که در انتظارش هستیم قرار ده و قبر را برترین خانه­ای که ساختیم، بگردان، و پس از آن را نیز برای من نیک گردان، خداوندا ما را قبل از مرگ، اصلاح کن و هنگام مرگ رحم کن و بعد از مرگ، بیامرز.

مروان قندی نقل کرد به امام موسی علیه السلام نامه­ای نوشتم و در آن از دردی که داشتم به ایشان شکایت کردم، پس در جوابم نوشتند، بگو: «ای کسی که مورد ظلم قرار نمی­گیری و دور از دسترسی، ای کسی که به واسطه­ تو پیوند خویشان برقرار شود بر محمد و آل محمد درود فرست و مرا از این درد، بهبودی بخش».

امام صادق علیه السلام به هنگام درد می­فرمودند: خدایا تو در سرزنش گروه­هایی چنین فرمودی: «قُلِ ادْعُوا الَّذینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِه ِفَلایَمْلِکُونَ کَشْفَ الضُّرّ ِعَنْکُمْ وَ لا تَحْویلاً: بگو: کسانی را که به جای او [معبود خود] پنداشتید، بخوانید. [آنها] نه اختیاری دارند که از شما دفع زیان کنند و نه [آنکه بلایی را از شما] بگردانند» پس ای کسی که جز او نمی­تواند سختی ام را برطرف گرداند و یا آن را تغییر دهد، پس آن را بزدای و به سوی آنان که به همراه تو، خدایی دیگر را نیز می­خوانند، روانه گردان، هیچ خدایی جز تو نیست.

عدة الداعی: شبیه این حدیث از حضرت صادق علیه السلام نقل است.

روایت19.

دعوات الراوندی: از ائمه­ معصومین علیهم السلام روایت است، هر کس دردی دارد، بعد از هر نماز واجب، هفت بار سجده­گاه را مسح کند و دست خود بر موضع درد بمالد و بگوید: «ای کسی که زمین را بر آب قرار داد و هوا را به آسمان پوشاند و بهترین اسم­ها را بر خود برگزیدی، بر محمد و آل محمد درود فرست

ص: 18

«18»

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، دُعَاءُ الْعَلِیلِ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام: اللَّهُمَّ إِنِّی أَدْعُوکَ دُعَاءَ الْعَلِیلِ الذَّلِیلِ الْفَقِیرِ دُعَاءَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ وَ قَلَّتْ حِیلَتُهُ وَ ضَعُفَ عَمَلُهُ وَ أَلَحَّ الْبَلَاءُ عَلَیْهِ دُعَاءَ مَکْرُوبٍ إِنْ لَمْ تُدْرِکْهُ هَلَکَ وَ إِنْ لَمْ تُسْعِدْهُ فَلَا حِیلَةَ لَهُ فَلَا تُحِطْ بِهِ مَکْرَکَ وَ لَا تُبَیِّتْ عَلَیَّ غَضَبَکَ وَ لَا تَضْطَرَّنِی إِلَی الْیَأْسِ مِنْ رَوْحِکَ وَ الْقُنُوطِ مِنْ رَحْمَتِکَ وَ هَذَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ أَخُو نَبِیِّکَ وَ وَصِیُّ نَبِیِّکَ أَتَوَجَّهُ بِهِ إِلَیْکَ فَإِنَّکَ جَعَلْتَهُ مَفْزَعاً لِخَلْقِکَ وَ اسْتَوْدَعْتَهُ عِلْمَ مَا سَبَقَ وَ مَا هُوَ کَائِنٌ فَاکْشِفْ بِهِ ضُرِّی وَ خَلِّصْنِی مِنْ هَذِهِ الْبَلِیَّةِ إِلَی مَا عَوَّدْتَنِی مِنْ رَحْمَتِکَ یَا هُوَ یَا هُوَ یَا هُوَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ إِلَّا مِنْکَ وَ کَانَ علیه السلام یَقُولُ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ أَدَباً وَ لَا تَجْعَلْهُ غَضَباً.

وَ مِنْ دُعَاءِ الْعَلِیلِ: اللَّهُمَّ اجْعَلِ الْمَوْتَ خَیْرَ غَائِبٍ نَنْتَظِرُهُ وَ الْقَبْرَ خَیْرَ مَنْزِلٍ نَعْمُرُهُ وَ اجْعَلْ مَا بَعْدَهُ خَیْراً لَنَا مِنْهُ اللَّهُمَّ أَصْلِحْنَا قَبْلَ الْمَوْتِ وَ ارْحَمْنَا عِنْدَ الْمَوْتِ وَ اغْفِرْ لَنَا بَعْدَ الْمَوْتِ.

وَ عَنْ مَرْوَانَ الْقَنْدِیِّ قَالَ: کَتَبْتُ إِلَی أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام أَشْکُو إِلَیْهِ وَجَعاً بِی فَکَتَبَ قُلْ یَا مَنْ لَا یُضَامُ وَ لَا یُرَامُ یَا مَنْ بِهِ تُوَاصَلُ الْأَرْحَامُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَافِنِی مِنْ وَجَعِی هَذَا.

وَ کَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ عِنْدَ الْعِلَّةِ اللَّهُمَّ إِنَّکَ عَیَّرْتَ أَقْوَاماً فَقُلْتَ قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلا یَمْلِکُونَ کَشْفَ الضُّرِّ عَنْکُمْ وَ لا تَحْوِیلًا فَیَا مَنْ لَا یَمْلِکُ أَنْ یَکْشِفَ ضُرِّی وَ لَا تَحْوِیلَهُ أَحَدٌ غَیْرُهُ اکْشِفْ ضُرِّی وَ حَوِّلْهُ إِلَی مَنْ یَدْعُو مَعَکَ إِلَهاً آخَرَ لَا إِلَهَ غَیْرُکَ.

عدة الداعی، روی ابن أبی نجران و ابن فضال عن بعض أصحابنا عن أبی عبد الله علیهم السلام: مثله.

«19»

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، وَ رُوِیَ عَنْهُمْ علیهم السلام: أَنَّ مَنْ کَانَ بِهِ عِلَّةٌ فَلْیَمْسَحْ مَوْضِعَ السُّجُودِ سَبْعاً بَعْدَ الْفَرَائِضِ وَ لْیَمْسَحْهُ عَلَی الْعِلَّةِ وَ لْیَقُلْ یَا مَنْ کَبَسَ الْأَرْضَ عَلَی الْمَاءِ وَ سَتَرَ الْهَوَاءَ بِالسَّمَاءِ وَ اخْتَارَ لِنَفْسِهِ أَحْسَنَ الْأَسْمَاءِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

ص: 18

و در حق من چنین و چنان کن و روزی­ام بخش و از فلان دردها، عافیت بخش.

امیر مؤمنان علیه السلام بیمار گشتند، رسول خدا صلی الله علیه و آله به ایشان فرمودند: ای علی، بگو: «خدایا من از تو عافیت زودرس یا صبر بر این بلا و یا خروج به سوی رحمتت را می­خواهم».

عدة الداعی: از امام صادق علیه السلام مثل این حدیث روایت شده است.

روایت20.

. دعوات الراوندی: امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس بگوید: «لا حولَ وَ لا قُوَّةَ إلّا بالله تَوکَّلتُ عَلَی الحَیِّ الَّذی لا یَموتُ وَ الْحَمْد ُلِلَّهِ الَّذی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً و َلَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبیراً: هیچ نیرو و قدرتی به جز خدا نیست توکل نمودم به زنده ای که نمی میرد و ستایش خدایی را که نه فرزندی گرفته و نه در جهانداری شریکی دارد و نه خوار بوده که [نیاز به] دوستی داشته باشد. و او را بسیار بزرگ شمار.» خداوند بیماری­ها و فقر را از او دور می­گرداند .

روایت21.

عدة الداعی: «به نام خداوند بخشنده مهربان، سپاس خدایی که پروردگار جهانیان است، خدا ما را کفایت می­کند و بهترین کارگزار است، بلندمرتبه است، خدا بهترین آفرینندگان، و هیچ نیرو و قدرتی جز خداوند بلندمرتبه و بزرگ نیست». این دعا را چهل بار در تعقیب نماز صبح بخواند و بر موضع درد بکشد، که به اذن خداوند، هر دردی که باشد، مخصوصاً شکاف، بهبودی می­یابد، پس چنین کرد و از آن فایده برد.

داود بن زربی از امام صادق علیه السلام نقل کرد: دست خود را بر موضع درد قرار می­دهی و سه بار می­گویی: «خداوند خداوند حقیقتا پروردگار من است. ذره­ای به او شرک نمی­ورزم، خداوندا تو درخواست شونده در هر امر بزرگی پس آن را از من بزدای ».(1)

مفضّل از امام صادق علیه السلام این دعا را برای رفع دردها نقل کرد: «به نام خدا و با استعانت از خداوند، چه نعمت­های فراوانی که در رگی ساکن و غیر ساکن بر بنده­های شکرگزار و ناسپاس خود قرار دادی» سپس بعد از نمازهای واجب محاسن خود را با دست راست خود می گیری و سه بار می گویی: «خدایا گره­ام را بگشای، و در عافیتم تعجیل کن و بدحالی­ام را برطرف نما» و سعی کن تا دعا را با سوز و گریه بخوانی.(2)

شخصی بر امام صادق علیه السلام وارد شد و از دردهای خود به ایشان شکایت نمود، امام فرمودند: بگو: «بسم الله» دستت را بر آن موضع قرار ده، سپس هفت مرتبه بخوان «پنا می­برم به عزت خداوند، پناه می­برم به قدرت خدا [پناه می­برم به رحمت خدا] پناه می­برم به شکوه خدا، پناه می­برم به عظمت خدا، پناه می­برم به جمع خدا، پناه می­برم به رسول خدا، پناه می­برم به نام­های خداوند، از هر آنچه بیم دارم و از آن بر خود می­هراسم». آن شخص گفت، چنین کردم و [خداوند] آن درد را از من بیرون برد.(3)

ص: 19


1- . در کتاب الکافی 1: 566 و 565 نیز آمده است.
2- . در کتاب الکافی 1: 566 و 565 نیز آمده است.
3- . در کتاب الکافی 1: 566 – 565 نیز آمده است.

وَ افْعَلْ بِی کَذَا وَ کَذَا وَ ارْزُقْنِی وَ عَافِنِی مِنْ کَذَا وَ کَذَا.

مَرِضَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَا عَلِیُّ قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ تَعْجِیلَ عَافِیَتِکَ أَوْ صَبْراً عَلَی بَلِیَّتِکَ أَوْ خُرُوجاً إِلَی رَحْمَتِکَ.

عدة الداعی، عن أبی جعفر علیه السلام: مثله.

«20»

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، وَ قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام: مَنْ قَالَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ تَوَکَّلْتُ عَلَی الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُ السُّقْمَ وَ الْفَقْرَ.

«21»

عُدَّةُ الدَّاعِی،: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ تَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ یُدْعَی بِهَذَا أَرْبَعِینَ مَرَّةً عَقِیبَ صَلَاةِ الصُّبْحِ وَ یُمْسَحُ بِهِ عَلَی الْعِلَّةِ کَائِناً مَا کَانَتْ خُصُوصاً الْفُطْرَ(1)

یَبْرَأُ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی وَ قَدْ صُنِعَ ذَلِکَ فَانْتُفِعَ بِهِ.

وَ رَوَی دَاوُدُ بْنُ زُرْبِیٍّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: تَضَعُ یَدَکَ عَلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی فِیهِ الْوَجَعُ وَ تَقُولُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ اللَّهُ اللَّهُ رَبِّی حَقّاً لَا أُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً اللَّهُمَّ أَنْتَ لَهَا وَ لِکُلِّ عَظِیمَةٍ فَفَرِّجْهَا عَنِّی (2).

وَ الْمُفَضَّلُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: لِلْأَوْجَاعِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ کَمْ مِنْ نِعْمَةٍ لِلَّهِ فِی عِرْقٍ سَاکِنٍ وَ غَیْرِ سَاکِنٍ عَلَی عَبْدٍ شَاکِرٍ وَ غَیْرِ شَاکِرٍ وَ تَأْخُذُ لِحْیَتَکَ بِیَدِکَ الْیُمْنَی بَعْدَ الصَّلَاةِ الْمَفْرُوضَةِ وَ تَقُولُ اللَّهُمَّ فَرِّجْ عَنِّی کُرْبَتِی وَ عَجِّلْ عَافِیَتِی وَ اکْشِفْ ضُرِّی ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ احْرِصْ أَنْ یَکُونَ ذَلِکَ مَعَ دُمُوعٍ وَ بُکَاءٍ(3).

وَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنْ رَجُلٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَشَکَوْتُ إِلَیْهِ وَجَعاً بِی فَقَالَ قُلْ بِسْمِ اللَّهِ ثُمَّ امْسَحْ یَدَکَ عَلَیْهِ ثُمَّ قُلْ أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِقُدْرَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِرَحْمَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِجَلَالِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِعَظَمَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِجَمْعِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِرَسُولِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِأَسْمَاءِ اللَّهِ مِنْ شَرِّ مَا أَحْذَرُ وَ مِنْ شَرِّ مَا أَخَافُ عَلَی نَفْسِی تَقُولُهَا سَبْعَ مَرَّاتٍ قَالَ فَفَعَلْتُ فَأَذْهَبَ اللَّهُ الْوَجَعَ عَنِّی (4).

ص: 19


1- 1. الفطر: الشق.
2- 2. تراها فی الکافی ج 1 ص 566- 565.
3- 3. تراها فی الکافی ج 1 ص 566- 565.
4- 4. تراها فی الکافی ج 1 ص 566- 565.

باب پنجاه و ششم : تعویذ تب و انواع آن

روایات

روایت1.

طب الائمة: علی بن موسی الرضا علیهما السلام فرمودند: این تعویذی است که شیعیان ما را از سل دور نگه می­دارد «ای خدا، ای پروردگار پرورندگان، ای سرور سروران، ای خدای خدایان، ای پادشاه پادشاهان، ای چیره بر آسمان­ها و زمین، مرا از این درد شفا و عافیت بخش، به راستی که من بنده تو و فرزند بنده تو هستم و در اختیار توام و زمام امورم به دست توست» این دعا را سه بار می­خوانی، به درستی که خداوند عزّ و جلّ به قدرت خویش، تو را از آن کفایت می­کند انشاء الله تعالی.(1)

روایت2.

طب الائمة: امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند: رسول خدا به تب سختی دچار شد، پس جبرئیل علیه السلام به نزد ایشان آمد و با خواندن این دعا او را تعویذ کرد: «به نام خداوند تو را تعویذ می کنم، به نام خداوند تو را شفا می­دهم، از هر دردی که تو را می­آزارد، به نام خدا و خداوند شفادهنده است، به نام خدا آن را بگیر که تو را گوارا خواهد بود، به نام خداوند بخشنده مهربان و سوگند به جایگاه های ستارگان، اگر بدانید، آن سوگندی سخت بزرگ است و به اذن خداوند عزّ و جلّ شفا خواهی یافت» پیامبر صلی الله علیه و آله از بند گشوده شدند و فرمودند: ای جبرئیل آیا این تعویذی است که بر تو ابلاغ شد؟ فرمود: این از خزانه­ای است در آسمان هفتم.(2)

روایت3.

طب الائمة: امام باقر علیه السلام فرمودند: برای تعویذ بیمار بخوان: «خارج شو ای رگ یا ای چشم جن یا ای چشم انسان یا ای دردی که در فلان فرزند فلان قرار داری، خارج شو به خدایی که با موسی سخن گفت و ابراهیم صلوات الله علیه را دوست خود قرار داد و به پروردگار عیسی بن مریم روح خدا و کلمه او و پروردگار

ص: 20


1- . طب الائمة: 37
2- . طب الائمة: 38

باب 56 عوذة الحمی و أنواعها

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ کَثِیرٍ الدِّمَشْقِیُّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ قَالَ حَدَّثَنَا الرِّضَا عَلِیُّ بْنُ مُوسَی بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَاقِرِ علیهم السلام قَالَ: هَذِهِ عُوذَةٌ لِشِیعَتِنَا لِلسِّلِّ یَا اللَّهُ یَا رَبَّ الْأَرْبَابِ وَ یَا سَیِّدَ السَّادَاتِ وَ یَا إِلَهَ الْآلِهَةِ وَ یَا مَلِکَ الْمُلُوکِ وَ یَا جَبَّارَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ اشْفِنِی وَ عَافِنِی مِنْ دَائِی هَذَا فَإِنِّی عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ أَتَقَلَّبُ فِی قَبْضَتِکَ وَ نَاصِیَتِی بِیَدِکَ تَقُولُهَا ثَلَاثاً فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَکْفِیکَ بِحَوْلِهِ وَ قُوَّتِهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی (1).

«2»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] الْبَرْقِیُّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ بَکْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمَّارٍ الدُّهْنِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَمْرٍو ذِی قَرٍّ وَ ثَعْلَبَةَ الْجَمَالِیِّ قَالا سَمِعْنَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام یَقُولُ: حُمَّ رَسُولُ اللَّهِ حُمَّی شَدِیدَةً فَأَتَاهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَعَوَّذَهُ وَ قَالَ بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِیکَ بِسْمِ اللَّهِ أَشْفِیکَ مِنْ کُلِّ دَاءٍ یُؤْذِیکَ بِسْمِ اللَّهِ وَ اللَّهُ شَافِیکَ بِسْمِ اللَّهِ خُذْهَا فَلْتَهْنِیکَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ لَتَبْرَأَنَّ بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَأُطْلِقَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله مِنْ عِقَالِهِ فَقَالَ یَا جَبْرَئِیلُ هَذِهِ عُوذَةٌ بَلِیغَةٌ قَالَ هِیَ مِنْ خِزَانَةٍ فِی السَّمَاءِ السَّابِعَةِ(2).

«3»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] أَحْمَدُ بْنُ سَلَمَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ حَرِیزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ السِّجِسْتَانِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ حَمْزَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: إِذَا مَرِضَ الرَّجُلُ فَأَرَدْتَ أَنْ تُعَوِّذَهُ فَقُلْ اخْرُجْ عَلَیْکِ یَا عِرْقُ أَوْ یَا عَیْنَ الْجِنِّ أَوْ یَا عَیْنَ الْإِنْسِ أَوْ یَا وَجَعُ بِفُلَانِ بْنِ فُلَانٍ اخْرُجْ بِاللَّهِ الَّذِی کَلَّمَ مُوسَی تَکْلِیماً وَ اتَّخَذَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلًا صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ رَبِّ عِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ رُوحِ اللَّهِ وَ کَلِمَتِهِ وَ رَبِ

ص: 20


1- 1. طبّ الأئمّة ص 37.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 38.

محمد و خاندان هدایتگر او و فرو نشینی همانطور که آتش بر ابراهیم خاموش گشت.(1)

روایت4.

طب الائمة: حضرمی نقل کرد: فرزندم به تبی گرفتار شد که هر چهار روز یکبار عارض می شد، در این هنگام امام موسی علیه السلام در نامه­ای به من نوشتند که بر دست راست او بنویسم «بسم الله جبرائیل» و بر دست چپ او بنویسم «بسم الله میکائیل» و بر پای راست او بنویسم «بسم الله اسرافیل» و بر پای چپ او بنویسم: «بسم الله لا یرون فیها شمسا و لا زمهریرا: به نام خدا، در آن نه خورشیدی می­بینند و نه باد سردی» و در میانه شانه­های او بنویسم «بسم الله العزیز الجبار: به نام خداوند شکست­ناپذیر چیره» و فرمودند: هر کس در آن شک کند، نفعی نخواهد برد.(2)

روایت5.

الاختصاص: حسن بن علی وشاء نقل کرد، امام رضا علیه السلام به من فرمودند: تو را می­بینم در حالی که رنگ به رخسار نداری، عرض کردم: به تبی مبتلا شدم که چهار روز یکبار بر من عارض می شود و بسیار مرا به خود پیچیده است. پس فرمودند: کاغذ و مرکبی بیاورید و این دعا را نوشتند: «به نام خداوند بخشنده مهربان، أبجد هوّز حطّی از فلان فرزند فلانة» سپس خواستند نخی برایشان بیاورند، پس نخ مرطوبی آوردند، فرمودند: نخی بیاورید که آب به آن نرسیده باشد، پس نخ خشکی آوردند، وسط آن دعا را بستند و در جانب راست، چهار گره و در سمت چپ آن سه گره زدند و بر هر گرهی یک حمد، قل اعوذ برب الفلق، قل اعوذ بربّ الناس و آیة الکرسی خواندند، سپس آن را به من دادند و فرمودند: آن را بر بازوی راستت ببند و از بستن آن بر بازوی چپ خودداری کن.(3)

روایت6.

طب الائمة: از امام باقر یا امام صادق علیهما السلام روایت است: هیچ - دردی - نیست که هفتاد بار سوره­ حمد بر آن خوانده شود مگر این که آرام شود؛ اگر خواستید، امتحان کنید و در آن شک نکنید.(4)

روایت7.

طب الائمة: شخصی از دوستان امام صادق علیه السلام بر ایشان وارد شد، در حالی که تب داشت و امام فرمودند، چرا رنگ به رخسار نداری؟ عرض کردم، یک ماه است که به تب

ص: 21


1- . طب الائمة: 39
2- . طب الائمة: 51
3- . الاختصاص: 18
4- . طب الائمة: 53

مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْهُدَاةِ وَ طَفِیتَ کَمَا طَفِیَتْ نَارُ إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلِ علیه السلام (1).

«4»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَبْدُ اللَّهِ عَنْ أَبِی زَکَرِیَّا یَحْیَی بْنِ أَبِی بَکْرٍ عَنِ الْحَضْرَمِیِّ: أَنَّ أَبَا الْحَسَنِ الْأَوَّلَ علیه السلام کُتِبَ لَهُ هَذَا وَ کَانَ ابْنُهُ یُحَمُّ حُمَّی الرِّبْعِ فَأَمَرَهُ أَنْ یُکْتَبَ عَلَی یَدِهِ الْیُمْنَی بِسْمِ اللَّهِ جَبْرَائِیلُ وَ عَلَی یَدِهِ الْیُسْرَی بِسْمِ اللَّهِ مِیکَائِیلُ وَ عَلَی رِجْلِهِ الْیُمْنَی بِسْمِ اللَّهِ إِسْرَافِیلُ وَ عَلَی رِجْلِهِ الْیُسْرَی بِسْمِ اللَّهِ لا یَرَوْنَ فِیها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِیراً وَ بَیْنَ کَتِفَیْهِ بِسْمِ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْجَبَّارِ قَالَ وَ مَنْ شَکَّ لَمْ یَنْفَعْهُ (2).

«5»

ختص، [الإختصاص] الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ الْوَشَّاءُ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: قَالَ لِی مَا لِی أَرَاکَ مُصْفَرّاً فَقُلْتُ هَذِهِ الْحُمَّی الرِّبْعُ قَدْ أَلَحَّتْ عَلَیَّ قَالَ فَدَعَا بِدَوَاةٍ وَ قِرْطَاسٍ ثُمَّ کَتَبَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أَبْجَدْ هَوَّزْ حُطِّی عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ ثُمَّ دَعَا بِخَیْطٍ فَأُتِیَ بِخَیْطٍ مَبْلُولٍ فَقَالَ ائْتِنِی بِخَیْطٍ لَمْ یَمَسَّهُ الْمَاءُ فَأُتِیَ بِخَیْطٍ یَابِسٍ فَشَدَّ وَسَطَهُ وَ عَقَدَ عَلَی الْجَانِبِ الْأَیْمَنِ أَرْبَعَةً وَ عَقَدَ عَلَی الْأَیْسَرِ

ثَلَاثَ عُقَدٍ وَ قَرَأَ عَلَی کُلِّ عَقْدٍ الْحَمْدَ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ ثُمَّ دَفَعَهُ إِلَیَّ وَ قَالَ شُدَّهُ عَلَی عَضُدِکَ الْأَیْمَنِ وَ لَا تَشُدَّهُ عَلَی الْأَیْسَرِ(3).

«6»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] الْخَضِرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْخَزَازِینِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْفَضْلِ النَّوْفَلِیِّ عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام: مَا قُرِئَتِ الْحَمْدُ سَبْعِینَ مَرَّةً إِلَّا سَکَّنَ وَ إِنْ شِئْتُمْ فَجَرِّبُوهُ وَ لَا تَشُکُّوا(4).

«7»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْبُرْسِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ علیه السلام: أَنَّهُ دَخَلَ عَلَیْهِ رَجُلٌ مِنْ مَوَالِیهِ وَ قَدْ وُعِکَ وَ قَالَ مَا لِی أَرَاکَ مُتَغَیِّرَ اللَّوْنِ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ وُعِکْتُ (5)

ص: 21


1- 1. طبّ الأئمّة ص 39.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 51.
3- 3. الاختصاص: 18.
4- 4. طبّ الأئمّة ص 53.
5- 5. الوعک: المرض یشتد حماه.

شدیدی مبتلایم و از بین نرفت. و به هر آنچه برای من نسخه کردند، به درمان خود پرداختم ولی سودی نداشت. امام صادق علیه السلام فرمودند: دکمه­های پیراهنت را باز کن و سر خود را در پیراهنت فرو ببر و اذان و اقامه بگو و سوره­ حمد را هفت بار خوان، و آن شخص نقل کرد وقتی این کار را انجام دادم گویی از بندی رستم.(1)

روایت8.

طب الائمة: داود رقّی نقل کرد، در مدینه که بودم به مریضی سختی گرفتار شدم، وقتی خبر آن به امام صادق علیه السلام رسید، برای من نوشتند: خبر بیماری ات به من رسید پیمانه ای از گندم خریداری کن و به پشت دراز بکش و آنها را بر روی سینه­ات بپاش به هر شکل که پراکنده شدند، و این دعا را بخوان: «خداوندا تو را به آن اسمی می­خوانم که هرگاه درمانده­ای تو را بدان خواند، گرفتاری­اش را برطرف نمودی، و او را در زمین توانمند گرداندی و خلیفه خویش بر بندگانت قرار دادی، از تو می­خواهم بر محمد و خاندان او درود فرستی و مرا از بیماری بهبودی بخشی.» سپس بنشین و گندم­های اطراف خود را جمع کن و همین دعا را بخوان، سپس آن را [چهار قسمت] تقسیم کن، و برای هر مسکینی یک مدّ قرار ده و دوباره این دعا را بخوان. داود نقل کرد، طبق دستور امام علیه السلام، عمل کردم، گویی از بند رستم. و دیگران نیز آن را به کار بستند و بهره جستند.(2)

دعوات الراوندی: داود بن زربی نقل کرد، روزی در مدینه به بیماری سختی مبتلا شدم و مثل روایت بالا را نقل کرد.(3)

روایت9.

طب الائمة: یونس بن یعقوب نقل کرد: خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم و دیدم به یکی از دوستان خویش، تعویذی برای تب می­آموزند من نیز آن را نوشتم، فرمودند: سوره فاتحة الکتاب، قل هو الله احد، انا انزلناه، آیة الکرسی خوانده می­شود، سپس در دو طرف شخصی که تب دارد، با انگشت اشاره می­نویسی: خدایا بر پوست لطیف و استخوان باریک و شدت سوزش رحم کن، ای تب، اگر به خدا و روز قیامت ایمان داری، گوشت و خون او را نخور و بدن او را معیوب نکن و او را به سردرد مبتلا نکن و از فلان فرزند فلانة به سوی کسی برو که در کنار خداوند یکتا، خدایی دیگر نیز قرار می­دهد، خدایی

ص: 22


1- . طب الائمة: 52
2- . طب الائمة: 53
3- . طب الائمة: 53

وَعَکاً شَدِیداً مُنْذُ شَهْرٍ ثُمَّ لَمْ تَنْقَلِعِ الْحُمَّی عَنِّی وَ قَدْ عَالَجْتُ نَفْسِی بِکُلِّ مَا وَصَفَهُ لِی الْمُتَرَفِّعُونَ فَلَمْ أَنْتَفِعْ بِشَیْ ءٍ مِنْ ذَلِکَ فَقَالَ لَهُ الصَّادِقُ علیه السلام حُلَّ أَزْرَارَ قَمِیصِکَ وَ أَدْخِلْ رَأْسَکَ فِی قَمِیصِکَ وَ أَذِّنْ وَ أَقِمْ وَ اقْرَأْ سُورَةَ الْحَمْدِ سَبْعَ مَرَّاتٍ قَالَ فَفَعَلْتُ ذَلِکَ فَکَأَنَّمَا نَشِطْتُ مِنْ عِقَالٍ (1).

«8»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] الْعِیصُ بْنُ الْمُبَارَکِ الْأَسَدِیُّ عَنْ عَبْدِ الْعَزِیزِ عَنْ یُونُسَ عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّیِّ قَالَ: مَرِضْتُ بِالْمَدِینَةِ مَرَضاً شَدِیداً فَبَلَغَ ذَلِکَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَکَتَبَ إِلَیَّ بَلَغَنِی عِلَّتُکَ فَاشْتَرِ صَاعاً مِنْ بُرٍّ وَ اسْتَلْقِ عَلَی قَفَاکَ وَ انْثُرْهُ عَلَی صَدْرِکَ کَیْفَ مَا انْتَثَرَ وَ قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی إِذَا سَأَلَکَ بِهِ الْمُضْطَرُّ کَشَفْتَ مَا بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ مَکَّنْتَ لَهُ فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلْتَهُ خَلِیفَتَکَ عَلَی خَلْقِکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُعَافِیَنِی مِنْ عِلَّتِی هَذِهِ ثُمَّ اسْتَوِ جَالِساً وَ اجْمَعِ الْبُرَّ مِنْ حَوْلِکَ وَ قُلْ مِثْلَ ذَلِکَ وَ اقْسِمْهُ أَرْبَعَةَ أَقْسَامٍ مُدّاً مُدّاً لِکُلِّ مِسْکِینٍ وَ قُلْ مِثْلَ ذَلِکَ قَالَ دَاوُدُ فَفَعَلْتُ مَا أَمَرَنِی بِهِ فَکَأَنَّمَا نَشِطْتُ مِنْ عِقَالٍ وَ قَدْ فَعَلَهُ غَیْرُ وَاحِدٍ فَانْتَفَعَ بِهِ (2).

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، قَالَ دَاوُدُ بْنُ زُرْبِیٍّ: مَرِضْتُ بِالْمَدِینَةِ مَرَضاً شَدِیداً وَ ذَکَرَ مِثْلَهُ (3).

«9»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَبْدُ اللَّهِ بْنُ خَالِدِ بْنِ نَجِیحٍ عَنْ مَسْعُودِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی أَحْمَدَ عَنِ ابْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ قَالَ: حَضَرْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ هُوَ یُعَلِّمُ رَجُلًا مِنْ أَوْلِیَائِهِ رُقْیَةَ الْحُمَّی فَکَتَبْتُهَا مِنَ الرَّجُلِ قَالَ یُقْرَأُ فَاتِحَةُ الْکِتَابِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ وَ آیَةُ الْکُرْسِیِّ ثُمَّ یُکْتَبُ عَلَی جَنْبَیِ الْمَحْمُومِ بِالسَّبَّابَةِ اللَّهُمَّ ارْحَمِ جِلْدَهُ الرَّقِیقَ وَ عَظْمَهُ الدَّقِیقَ مِنْ سَوْرَةِ الْحَرِیقِ یَا أُمَّ مِلْدَمٍ (4) إِنْ کُنْتِ آمَنْتِ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَلَا تَأْکُلِی اللَّحْمَ وَ لَا تَشْرَبِی الدَّمَ وَ لَا تَهْتِکِی الْجِسْمَ وَ لَا تَصْدَعِی الرَّأْسَ وَ انْتَقِلِی عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ إِلَی مَنْ یَجْعَلُ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً آخَرَ لَا إِلَهَ

ص: 22


1- 1. طبّ الأئمّة ص 52.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 53.
3- 3. و تراه فی الکافی ج 2 ص 564.
4- 4. ام ملدم کنیة الحمی، و یقال: الدمت علیه الحمی: دامت.

جز خدای یکتا نیست، خداوند از آنچه شرک می­ورزند، برتری جست.(1)

روایت10.

طب الائمة: امام صادق علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارشان فرمودند: انسان مؤمنی که به عیادت برادر مؤمن خود که بیمار است برود و این دعا را بخواند: «پناه می­دهم تو را به خداوند بزرگ، پروردگار با کرامت عرش از شر خونی که بند نیاید و گرمای آتش» خداوند اجل او را به تأخیر می­اندازد.(2)

روایت11.

مکارم الاخلاق: در تب و سردرد: امام صادق علیه السلام فرمودند: دعایی که برای تب و سردرد نوشته می­شود، با نخی بسته شده و هفت گره بر آن زده می­شود و بر هر گره سوره­ فاتحة الکتاب و بر سر شخصی که تب دارد، بسته می­شود و بر بازوی راست او آویزان می­شود .

«به نام خداوند بخشنده مهربان ستایش خدایی که پروردگار جهانیان است تا آخر سوره و قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ بربّ الناس و سوره قل هو الله احد، به نام خداوند بخشنده مهربان، ای پروردگار آدمیان، این تب را ببر، و او را شفا بخش، ای شفادهنده، زیرا هیچ بهبودی جز به عافیت تو نیست، شفایی که هیچ بیماری بر جای نگذارد، خیر تنها به دست اوست، به راستی که تو بر هر چیز توانایی، و از قرآن آنچه مایه­ شفا و رحمت برای مؤمنان است، نازل می­کنیم. به نام خداوند بخشنده مهربان، گفتیم ای آتش بر ابراهیم سرد و سلامت باش و این چنین نوشته مرا در جوار خود قرار ده به رحمتت ای مهربان ترین مهربانان».

«به نام خداوند بخشنده مهربان، و هرچه در روز و شب آرام گرفت، از آن اوست و اوست شنوا و دانا، ای سردرد و ای درد به عزت خداوند، آرام گیر، به قدرت خداوند، آرام گیر، به شکوه خداوند آرام گیر، به بزرگی خداوند آرام گیر، به اینکه هیچ نیرو و قدرتی جز به خداوند بلندمرتبه و بزرگ تحقق نمی­پذیرد، آرام گیر، و خداوند آنها را کفایت خواهد کرد و اوست شنوای دانا، و ذوالنون آنگاه که خشمگین رفت... نجات می دهیم مؤمنان را.(3)

و هیچ نیرو و قدرتی جز به خدای بلندمرتبه و بزرگ تحقق نمی­پذیرد و خداوند ما را کفایت می­کند و بهترین کارگزار است و درود خدا بر محمد و خاندان او».

برای تب و غیر آن: امام صادق علیه السلام به یکی از یاران خویش که تب داشت، فرمودند:

ص: 23


1- . طب الائمة: 54
2- . طب الائمة: 120
3- . انبیاء/ 78

إِلَّا اللَّهُ تَعَالَی اللَّهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ عُلُوّاً کَبِیراً(1).

«10»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْکُوفِیِّ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مَیْمُونٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِیزٍ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ: مَا مِنْ مُؤْمِنٍ عَادَ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ وَ هُوَ شَاکٍ فَقَالَ لَهُ أُعِیذُکَ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ رَبِّ الْعَرْشِ الْکَرِیمِ مِنْ شَرِّ کُلِّ عِرْقٍ نَعَّارٍ وَ مِنْ شَرِّ حَرِّ النَّارِ فَکَانَ فِی أَجَلِهِ تَخْفِیفٌ وَ تَأْخِیرٌ إِلَّا خَفَّفَ اللَّهُ عَنْهُ (2).

«11»

مکا، [مکارم الأخلاق] لِلْحُمَّی وَ الصُّدَاعِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: یَکْتُبُ لِلْحُمَّی وَ الصُّدَاعِ یَشُدُّهُ وَ یَعْقِدُ عَلَیْهِ سَبْعَ عُقَدٍ وَ یَقْرَأُ عَلَی کُلِّ عُقْدَةٍ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ وَ یَشُدُّهُ عَلَی رَأْسِ الْمَحْمُومِ وَ یُعَلَّقُ عَلَی عَضُدِهِ الْأَیْمَنِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ تَمَامَ السُّورَةِ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ بِتَمَامِهَا بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ رَبَّ النَّاسِ أَذْهِبِ الْبَأْسَ وَ اشْفِهِ یَا شَافِی فَإِنَّهُ لَا شِفَاءَ إِلَّا شِفَاؤُکَ شِفَاءً لَا یُغَادِرُ سُقْماً بیده [بِیَدِکَ] الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ قُلْنا یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ کَذَلِکَ صَاحِبُ کِتَابِی هَذَا بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ لَهُ ما سَکَنَ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ اسْکُنْ أَیُّهَا الصُّدَاعُ وَ الْأَلَمُ بِعِزَّةِ اللَّهِ اسْکُنْ بِقُدْرَةِ اللَّهِ اسْکُنْ بِجَلَالِ اللَّهِ اسْکُنْ بِعَظَمَةِ اللَّهِ اسْکُنْ بِلَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً إِلَی قَوْلِهِ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ (3) وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ وَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً.

لِلْحُمَّی وَ غَیْرِهِ: وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ وَ قَدِ اشْتَکَی وَعِکاً حُلَ

ص: 23


1- 1. طبّ الأئمّة ص 54.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 120.
3- 3. الأنبیاء: 78.

دکمه­های پیراهنت را باز کن و سر خود را در گریبان فرو کن، اذان و اقامه را بگو و هفت مرتبه سوره­ حمد را بخوان، آن شخص گفت وقتی این کار را کردم گویی از بندی رستم.

و برای رفع تب در حدیثی دیگر از امام صادق علیه السلام آمده است که فرمودند: سر خود را در گریبان فرو می­کنی و پس از گفتن اذان و اقامه، سوره­های فاتحة الکتاب، قل هو الله احد، قل اعوذ برب الفلق، قل اعوذ بربّ الناس و سه بار سوره­ قل هو الله احد را می­خوانی و می­گویی: خود را در پناه عزت خداوند، قدرت خدا، عظمت خداوند، سلطنت خداوند، جمال خدا، جمع خدا و به رسول خدا و خاندان او درود خداوند بر او و آنان، و به والیان امر خدا می­آورم از شر هر آنچه می­ترسم و بیم دارم، و گواهی می­دهم که خداوند بر هر کاری تواناست و هیچ نیرو و قدرتی جز به خداوند بلندمرتبه و بزرگ تحقق نمی­پذیرد و درود خدا بر محمد و خاندان او، خداوندا به شفای خود مرا بهبودی بخش و به دوای خود مرا درمان کن و از بلای خود عافیت بخش.

و در روایتی دیگر فرمودند: سر خود را در گریبان فرو می­بری، و بعد از گفتن اذان و اقامه، سوره­های فاتحة الکتاب و قل اعوذ بربّ الفلق و قل اعوذ بربّ الناس را می­خوانی و سوره­ قل هو الله احد را – سه بار – می­خوانی و آیه آخر سوره­ حشر را سه بار می­خوانی و می­گویی: خود را پناه می­دهم تا آخر دعا که ذکر شد.(1)

امام صادق علیه السلام به شخصی که به تبی طولانی مدت دچار شده بود، فرمودند: آیة الکرسی را در یک ظرف بنویس و سپس آن را مقداری آب بیامیز و بنوش.

مثل این حدیث از امام باقر علیه السلام یا امام صادق علیه السلام نقل شد که فرمودند: مقداری از تربت حسین علیه السلام را با مقداری آب بیامیز و در جامی بلورین با قلمی آهنین نوشته می­شود و سپس آن را به کسی که به دردی مبتلا است، نوشانده می­شود، «از جانب پروردگار مهربان به آنان سلام گفته می شود کفایت می کند خدا مرا و او بهترین کار گزار است طه قرآن را بر تو نازل نکردیم تا به رنج افتی، همانا خد ا آسمانها را نگاه می دارد(2)خدا می خواهد تا بارتان را سَبُک گرداند، اکنون خدا بر شما تخفیف داد. گفتیم: ای آتش، برای ابراهیم سرد و بی آسیب شو. از فلان فرزند فلان، گرما و سرما و تب­های پنهانی و تمامی رنج ها و بیماری­ها و ناخوشی­ها و درد ها و سر درد را برگردان.

طسم طس به نام­های خدا، حم عسق اینچنین خداوند شکست­ناپذیر حکیم به تو و کسانی که قبل از تو بودند، وحی می­کند و هیچ نیرو و قدرتی جز به خداوند بلندمرتبه و بزرگ تحقق نمی­پذیرد، و ستایش از آن خدایی است که پروردگار جهانیان است و

ص: 24


1- . مکارم الاخلاق: 425
2- . فاطر/ 39

أَزْرَارَ قَمِیصِکَ وَ أَدْخِلْ رَأْسَکَ فِی جَیْبِکَ وَ أَذِّنْ وَ أَقِمْ وَ اقْرَأِ الْحَمْدَ سَبْعَ مَرَّاتٍ قَالَ فَفَعَلْتُ فَکَأَنَّمَا أُنْشِطْتُ مِنْ عِقَالٍ.

لِلْحُمَّی أَیْضاً عَنْهُ علیه السلام قَالَ: تُدْخِلُ رَأْسَکَ فِی جَیْبِکَ فَتُؤَذِّنُ وَ تُقِیمُ وَ تَقْرَأُ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ وَ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ وَ تَقْرَأُ قُلْ هُوَ اللَّهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ تَقُولُ أُعِیذُ نَفْسِی بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ قُدْرَةِ اللَّهِ وَ عَظَمَةِ اللَّهِ وَ سُلْطَانِ اللَّهِ وَ بِجَمَالِ اللَّهِ وَ بِجَمْعِ اللَّهِ وَ بِرَسُولِ اللَّهِ وَ بِعِتْرَتِهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ وَ بِوُلَاةِ أَمْرِ اللَّهِ مِنْ شَرِّ مَا أَخَافُ وَ أَحْذَرُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اللَّهُمَّ اشْفِنِی بِشِفَائِکَ وَ دَاوِنِی بِدَوَائِکَ وَ عَافِنِی مِنْ بَلَائِکَ.

وَ فِی رِوَایَةٍ قَالَ: تُدْخِلُ رَأْسَکَ فِی جَیْبِکَ وَ تُؤَذِّنُ وَ تُقِیمُ وَ تَقْرَأُ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ تَقْرَأُ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ آخِرَ الْحَشْرِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ تَقُولُ أُعِیذُ نَفْسِی کَمَا سَبَقَ (1).

عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: شَکَا رَجُلٌ إِلَیْهِ حُمَّی قَدْ تَطَاوَلَتْ فَقَالَ اکْتُبْ آیَةَ الْکُرْسِیِّ فِی إِنَاءٍ ثُمَّ دُفْهُ بِجُرْعَةٍ مِنْ مَاءٍ وَ اشْرَبْهُ.

مِثْلُهُ عَنْ بَعْضِ الصَّادِقِینَ قَالَ: یُؤْخَذُ مِنْ تُرْبَةِ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ تُدَافُ بِالْمَاءِ وَ تُکْتَبُ فِی جَامِ زُجَاجٍ بِقَلَمِ حَدِیدٍ وَ تُسْقَی مَنْ بِهِ أَلَمٌ حَادِثٌ سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ حَسْبِیَ اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ طه ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقی إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ الْآیَةَ(2) یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُخَفِّفَ عَنْکُمْ الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْکُمْ قُلْنا یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ ارْدُدْ عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ الْحَرَّ وَ الْبَرْدَ وَ الْمَلِیلَةَ(3)

وَ جَمِیعَ الْآلَامِ وَ الْأَسْقَامِ وَ الْأَعْرَاضِ وَ الْأَمْرَاضِ وَ الْأَوْجَاعِ وَ الصُّدَاعِ طسم طس بِأَسْمَاءِ اللَّهِ حم عسق کَذلِکَ یُوحِی إِلَیْکَ وَ إِلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ

ص: 24


1- 1. مکارم الأخلاق ص 425.
2- 2. فاطر: 39.
3- 3. الملیلة: الحر الکامن فی العظم، یقال به ملة و ملیلة: أی حمی باطنة.

درود او بر سرورمان محمد و خاندان پاک او، ای کسی که فانی نمی­شوی در حالی که کوه­ها از بین می­روند، بر محمد و خاندان او درود فرست و هر درد و بیماری و ناخوشی که بر فلان فرزند فلان است، برطرف کن، به راستی که تو بر هر کاری توانایی، خداوند به تنهایی برای ما کافی است و درود او بر پیامبرش محمد و تمامی خاندانش.

مثل این حدیث: بر کاغذی نوشته می­شود و به او آویزان می­گردد: و آن [قرآن] را به حق فرود آوردیم و به حق فرود آمد، و تو را جز بشارت دهنده و بیم رسان نفرستادیم(1).

و ما آنچه را برای مؤمنان مایه درمان و رحمت است از قرآن نازل می کنیم(2)و

محمد، جز فرستاده ای که پیش از او پیامبرانی گذشتند، نیست. آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، از عقیده خود برمی گردید؟ و هر کس از عقیده خود بازگردد(3)و به آنچه بر محمّد نازل آمده گرویده اند- که آن خود حقّ و از جانب پروردگارشان است- بدیهایشان را زدود و حالشان را بهبود بخشید،(4)محمّد

پدر هیچ یک از مردان شما نیست، ولی فرستاده خدا و خاتم پیامبران است. و خدا همواره بر هر چیزی داناست(5)،

محمّد پیامبر خداست و کسانی که با اویند، بر کافران، سختگیر و با همدیگر مهربانند. آنان را در رکوع و سجود می بینی. فضل و خشنودی خدا را خواستارند. علامتِ آنان بر اثر سجود در چهره هایشان است. این صفت ایشان است در تورات، و مَثَلِ آنها در انجیل.(6)و

به فرستاده ای که پس از من می آید و نام او «احمد» است بشارتگرم.» پس وقتی برای آنان دلایل روشن آورد، گفتند: این سحری آشکار است(7)و اگر قرآنی بود که کوه ها بدان روان می شد، یا زمین بدان قطعه قطعه می گردید، یا مردگان بدان به سخن در می آمدند، نه چنین است، بلکه همه امور بستگی به خدا دارد، فرمانروایی از آن خدایی است که یگانه چیره است، سپس می گوید: به نام خدا که بر پایه عرش نگاشته شد.(8)

برای تبی که چهار روز یکبار عارض شود، این دعا نوشته می­شود و بر بازوی راست آویخته می گردد: «به نام خداوند بخشنده مهربان و اگ رقرآنی بود که کوه ها بدان روان می شد، یا زمین بدان قطعه قطعه می گردید، یا مردگان بدان به سخن در می آمدند نه چنین است، بلکه

ص: 25


1- . اسری/ 105
2- . اسری/82
3- . آل عمران/ 144
4- . قتال/ 2
5- . احزاب/ 40
6- . فتح/ 29
7- . صف/6
8- . مکارم الاخلاق: 426

وَ صَلَوَاتُهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ یَا مَنْ تَزُولُ الْجِبَالُ وَ لَا یَزُولُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَزِلْ کُلَّ مَا بِفُلَانِ بْنِ فُلَانٍ مِنْ مَرَضٍ وَ سُقْمٍ وَ أَلَمٍ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَحْدَهُ وَ صَلَوَاتُهُ عَلَی مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ.

مِثْلُهُ: یُکْتَبُ عَلَی الْقِرْطَاسِ وَ یُعَلَّقُ عَلَیْهِ وَ بِالْحَقِّ أَنْزَلْناهُ وَ بِالْحَقِّ نَزَلَ إِلَی قَوْلِهِ نَذِیراً(1) وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَی قَوْلِهِ لِلْمُؤْمِنِینَ (2) وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ إِلَی قَوْلِهِ عَلی عَقِبَیْهِ (3) وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلی مُحَمَّدٍ إِلَی قَوْلِهِ بالَهُمْ (4) ما کانَ مُحَمَّدٌ إِلَی قَوْلِهِ عَلِیماً(5) مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ إِلَی قَوْلِهِ فِی الْإِنْجِیلِ (6) وَ مُبَشِّراً الْآیَةَ(7) وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتی بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِیعاً الْمُلْکُ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ ثُمَّ یَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ الْمَکْتُوبِ عَلَی سَاقِ الْعَرْشِ (8).

لِلْحُمَّی الرَّابِعَةِ: یُکْتَبُ وَ یُعَلَّقُ عَلَی الْعَضُدِ الْأَیْمَنِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتی بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ

ص: 25


1- 1. و بالحق أنزلناه و بالحق نزل و ما أرسلناک الا مبشرا و نذیرا: أسری: 105.
2- 2. و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین: اسری: 82.
3- 3. و ما محمّد إلا رسول قد خلت من قبله الرسل أ فإن مات أو قتل انقلبتم علی أعقابکم و من ینقلب علی عقبیه: آل عمران: 144.
4- 4. و آمنوا بما نزل علی محمّد و هو الحق من ربهم کفر عنهم سیئاتهم و أصلح بالهم: القتال: 2.
5- 5. ما کان محمّد أبا أحد من رجالکم و لکن رسول اللّه و خاتم النبیین و کان اللّه بکل شی ء علیما: الأحزاب: 40.
6- 6. محمّد رسول اللّه و الذین آمنوا معه أشداء علی الکفّار رحماء بینهم تراهم رکعا سجدا یبتغون فضلا من اللّه و رضوانا سیماهم فی وجوههم من أثر السجود ذلک مثلهم فی التوراة و مثلهم فی الإنجیل: الفتح: 29.
7- 7. و مبشرا برسول یأتی من بعدی اسمه أحمد فلما جاءهم بالبینات قالوا هذا سحر مبین: الصف: 6.
8- 8. مکارم الأخلاق ص 426.

همه امور بستگی به خدا دارد، ای شفادهنده ای کفایت کننده، ای عافیت­بخش، او را به حق نازل کردیم و به حق نازل شد و ما او را بشارت­دهنده و بیم­دهنده فرستادیم به اسم فلان فرزند فلان و به نام خدا و به خداوند و از خدا و به سوی خدا و هیچ غلبه­کننده­ای جز خداوند وجود ندارد.

دعایی دیگر: بر شانه شخصی بیمار نوشته می­شود: «به نام خداوند بخشنده مهربان آیا سینه­ات را وسعت نبخشیدیم تا آخر سوره، هیچ سختی برای پروردگار آدمیان وجود ندارد، این درد را ببر و بیماری­ام را شفا بخش، زیرا هیچ بهبودی جز شفای تو نیست، گفت: پروردگارا من استخوانم سست گردید و موی سر ما ز پیری سپید گشت، به اسم فلان فرزند فلان.(1)

برای تب و لرز: به نام خدا دو دریا را به گونه ای روان کرد که با هم برخورد کنند میان آن دو، مانع و حریمی استوار قرار داد. ای آتش، برای ابراهیم سرد و بی آسیب باش.(2)آری،

حزب خداست که رستگارانند. و قطعاً فرمان ما درباره بندگان فرستاده ما از پیش چنین رفته است. آنان بر دشمنان خودشان حتماً پیروز خواهند شد و سپاه ما هر آینه غالب آیندگانند».(3)

در تبی که چهار روز یکبار عارض شود: از امام حسین علیه السلام روایت است: بر کاغذی بنویس: ای آتش بر ابراهیم سرد و سلامت باش» و آن را بر بیماری که تب دارد، آویزان کن.

و چنانچه به تب مبتلا شد، این آیه را بر کاغذی بنویسید و آیه «بگو:آیا خدا به شما اجازه داد یا بر خدا دروغ می بندید». را بر بازوی خود ببندد.

و بنویسد «بطلط بطلطلط» و بگوید «عقدت علی اسم الله حمی فلان: تب فلان را بر اسم خداوند گره زدم» و آن را بر پای چپ بیمار ببندد.(4)

مثل این حدیث: آیا ندیده ای که پروردگارت چگونه سایه را گسترده است؟ و اگر می خواست، آن را ساکن قرار می داد، آنگاه خورشید را بر آن دلیل گردانیدیم(5).

روایت12.

مکارم الاخلاق: از امام معصومین علیم السلام روایت است، این دعا بر پوستی نوشته شود و بر شخصی که تب دارد، آویزان گردد: خداوندا از تو می­خواهم به

ص: 26


1- . مکارم الاخلاق: 427
2- . انبیاء/ 69
3- . صافات/ 173-171
4- . مکارم الاخلاق: 427
5- . فرقان/ 45 مراجعه کن مکارم الاخلاق:428

جَمِیعاً یَا شَافِی یَا کَافِی یَا مُعَافِی وَ بِالْحَقِّ أَنْزَلْناهُ وَ بِالْحَقِّ نَزَلَ وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا مُبَشِّراً وَ نَذِیراً بِاسْمِ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ بِبِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ مِنَ اللَّهِ وَ إِلَی اللَّهِ وَ لَا غَالِبَ إِلَّا اللَّهُ أُخْرَی یُکْتَبُ عَلَی کَتِفِهِ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ إِلَی آخِرِهِ لَا بَأْسَ بِرَبِّ النَّاسِ أَذْهِبِ الْبَأْسَ اشْفِ ابْتِلَائِی لَا شِفَاءَ إِلَّا شِفَاؤُکَ قالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْباً بِاسْمِ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ (1)

لِلْحُمَّی النَّافِضِ (2) بِسْمِ اللَّهِ مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ وَ جَعَلَ بَیْنَهُما بَرْزَخاً وَ حِجْراً مَحْجُوراً یا نارُ کُونِی بَرْداً(3) الْآیَةَ فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ وَ لَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنا إِلَی قَوْلِهِ الْغالِبُونَ (4).

لِلرِّبْعِ عَنِ الْحَسَنِ الزَّکِیِّ علیه السلام قَالَ اکْتُبْ عَلَی وَرَقَةٍ یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ وَ عَلِّقْهُ عَلَی الْمَحْمُومِ إِذَا أَخَذَتْهُ الْحُمَّی یَکْتُبُ عَلَی قِرْطَاسٍ هَذِهِ الْآیَةَ وَ یَشُدُّ عَلَی عَضُدِهِ قُلْ آللَّهُ أَذِنَ لَکُمْ أَمْ عَلَی اللَّهِ تَفْتَرُونَ وَ یَکْتُبُ بطلط بطلطلط وَ یَقُولُ عَقَدْتُ عَلَی اسْمِ اللَّهِ حُمَّی فُلَانٍ وَ یَشُدُّ عَلَی سَاقِهِ الْیُسْرَی (5): مِثْلُهُ أَ لَمْ تَرَ إِلی رَبِّکَ کَیْفَ مَدَّ الظِّلَ الْآیَةَ(6).

«12»

مکا، [مکارم الأخلاق] عَنْهُمْ علیهم السلام: یَکْتُبُ فِی رَقٍّ وَ یُعَلِّقُهُ عَلَی الْمَحْمُومِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ

ص: 26


1- 1. مکارم الأخلاق ص 427.
2- 2. الحمی النافض: الحمی الرعدة، مذکر یقال أخذته حمی بنافض، و حمی نافض بالإضافة- و حمی نافض- بالوصف-، و الأول أحسن.
3- 3. یا نار کونی بردا و سلاما علی إبراهیم: الأنبیاء: 69.
4- 4. و لقد سبقت کلمتنا لعبادنا المرسلین انهم لهم المنصورون و ان جندنا لهم الغالبون: الصافّات: 171- 173.
5- 5. مکارم الأخلاق ص 427.
6- 6. أ لم تر الی ربک کیف مد الظل و لو شاء لجعله ساکنا ثمّ جعلنا الشمس علیه دلیلا الفرقان: 45 راجع مکارم الأخلاق 428.

عزت و قدرت و سلطه­ات و هر آنچه علمت به آن احاطه دارد بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و بر فلان فرزند فلان، چیزی از مخلوقات نحس خود را، چیره نگردانی، بر پوست نازک و استخوان باریک او، از سوزش آتش رحم کن، ای تب، ای آنچه گوشت و خون را می­خوری، سرما و گرمای آن از جهنم، خارج شو اگر به خداوند بزرگ ایمان داری، از گوشت فلان فرزند فلان نخور و خون او را نیاشام و استخوانش را لاغر مکن و اندوهی به سمت او روانه مساز و سردردی متوجه او نکن و از مو و پوست و گوشت و خون او به سمت کسی برو که می­پندارد جز خدای یکتا، خدایی دیگر وجود دارد، خدایی جز خدای یگانه نیست، پاک است و از آنچه به او شرک می­ورزند، برتر است» اسم کسی از اهل کتاب یا دشمن خدا نوشته شود.(1)

تعویذی برای تب­ها مخصوصاً تب ­روزانه، بر کاغذی نوشته می­شود، و با نخی بسته می­شود و در چهار گره در سمت راست آن زده می­شود و در سمت چپ آن نیز سه گره می­خورد، آنگاه از گردن شخصی بیمار و تب­دار آویزان می­شود «پناه می­ آورم به آنچه موسی و ابراهیم و محمد درود خداوند بر آنان از تب، تب و لرز و تب یک روز در میان و تب کهنه و تبی که چهار روز یکبار عارض شود و سردرد پناه جستند، خداوندا همانگونه که دختر عمران جز عیسی، فرزندی نیاورد، پس تمام ورم­ها و دردها را از این انسان بردار و چیزی از آنها بر جای نگذار، قسم نمی خورم به آنچه می بینید و آنچه نمی بینید که آن سخن فرشته بزرگواری است. تو را قسم دادم که او را ترک ­کنی و دیگر قصد او را نکنی» سپس سوره­ اخلاص و قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ بربّ الناس را می­خوانی، و می­گویی «خدایا فلان فرزند فلانة را از تب یک روزه، دو روزه، سه روزه و چهار روزه شفا بخش، به راستی که تو هرچه را اراده کنی، انجام می­دهی و هرچه بخواهی، حکم می­کنی و بر هر چیز توانایی. به نام خداوند نوشتم و به نام خداوند پایان بخشیدم و بر او توکل نمودم و اوست پروردگار عرش با عظمت و هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خداوند بلندمرتبه و بزرگ تحقق نمی­پذیرد.(2)

دعایی دیگر که در آن نخی از پنبه را هفت رشته می کنی و سوره­های فاتحة الکتاب، اخلاص، قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را بر آن می­خوانی و هفت گره می­زنی و در گردن او آویزان می­کنی و گفته شد: و این سوره­ها بر هر گرهی خوانده شود.

دعایی دیگر، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس تب کند و سه روز پی­درپی غسل کند و در هر بار غسل بگوید: «به نام خدا، خدایا غسل کردم تا شفای تو و تایید پیامبرت را دریابم» تب از او برطرف می­گردد.

ص: 27


1- . مکارم الاخلاق: 460
2- . مکارم الاخلاق: 460

بِعِزَّتِکَ وَ قُدْرَتِکَ وَ سُلْطَانِکَ وَ مَا أَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ لَا تُسَلِّطَ عَلَی فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ شَیْئاً مِمَّا خَلَقْتَ بِسُوءٍ وَ ارْحَمْ جِلْدَهُ الرَّقِیقَ وَ عَظْمَهُ الدَّقِیقَ مِنْ فَوْرَةِ الْحَرِیقِ اخرج [اخْرُجِی] یَا أُمَّ مِلْدَمٍ یَا آکِلَةَ اللَّحْمِ وَ شَارِبَةَ الدَّمِ حَرُّهَا وَ بَرْدُهَا مِنْ جَهَنَّمَ إِنْ کُنْتِ آمَنْتِ بِاللَّهِ الْأَعْظَمِ أَنْ لَا تَأْکُلِی لِفُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ لَحْماً وَ لَا تَمَصِّی لَهُ دَماً وَ لَا تَنْهَکِی لَهُ عَظْماً وَ لَا تَثُورِی عَلَیْهِ غَمّاً وَ لَا تُهَیِّجِی عَلَیْهِ صُدَاعاً وَ انْتَقِلِی عَنْ شَعْرِهِ وَ بَشَرِهِ وَ لَحْمِهِ وَ دَمِهِ إِلَی مَنْ زَعَمَ أَنَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ وَ یُکْتَبُ اسْمُ ذِمِّیٍّ أَوْ عَدُوٍّ لِلَّهِ (1)

رُقْیَةً لِلْحُمَّیَاتِ خُصُوصاً لِحُمَّی یَوْمٍ یُکْتَبُ عَلَی الْقِرْطَاسِ وَ یُشَدُّ بِخَیْطٍ وَ تُعْقَدُ عَلَیْهِ مِنَ الْجَانِبِ الْأَیْمَنِ أَرْبَعُ عُقَدٍ وَ مِنْ أَیْسَرِ الْخَیْطِ ثَلَاثُ عُقَدٍ وَ تُعَلَّقُ مِنْ رَقَبَةِ الْمَحْمُومِ أُعِیذُ بِمَا اسْتَعَاذَ بِهِ مُوسَی وَ إِبْرَاهِیمَ وَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ الْحُمَّی وَ النَّافِضِ وَ الْغِبِّ وَ الْعَتِیقِ وَ الرِّبْعِ وَ الصُّدَاعِ اللَّهُمَّ کَمَا لَمْ تَلِدْ بِنْتُ عِمْرَانَ غَیْرَ عِیسَی فَلَا تَذَرْ عَلَی هَذِهِ الْإِنْسَانِ مِنْ هَذِهِ الْأَوْرَامِ وَ الْأَوْجَاعِ شَیْئاً إِلَّا نَزَعْتَهُ عَنْهُ فَلا أُقْسِمُ بِما تُبْصِرُونَ وَ ما لا تُبْصِرُونَ إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ أَقْسَمْتُ عَلَیْکَ لَمَّا تَرَکْتَهُ وَ لَا تَأْخُذِیهِ وَ تَقْرَأُ الْإِخْلَاصَ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ ثُمَّ قُلِ اللَّهُمَّ اشْفِ فُلَانَ بْنَ فُلَانَةَ مِنْ حُمَّی یَوْمٍ وَ یَوْمَیْنِ وَ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ وَ حُمَّی رِبْعٍ فَإِنَّکَ تَفْعَلُ مَا تُرِیدُ وَ تَحْکُمُ مَا تَشَاءُ وَ أَنْتَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ بِسْمِ اللَّهِ کَتَبْتُ وَ بِسْمِ اللَّهِ خَتَمْتُ وَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ (2)

أُخْرَی تَتَّخِذُ خَیْطاً مِنَ الْغَزْلِ الْقُطْنِ سَبْعَ طَاقَاتٍ وَ تَقْرَأُ عَلَیْهِ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ وَ الْإِخْلَاصَ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ تَعْقِدُ عَلَیْهِ سَبْعَ عُقَدٍ وَ تَشُدُّ فِی عُنُقِهِ وَ قِیلَ یَقْرَأُ کُلَّ هَذِهِ عَلَی کُلِّ عُقَدٍ.

أُخْرَی وَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله: مَا مِنْ رَجُلٍ یُحَمُّ فَیَغْتَسِلُ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ مُتَتَابِعَةٍ یَقُولُ عِنْدَ کُلِّ غُسْلٍ بِسْمِ اللَّهِ اللَّهُمَّ إِنَّمَا اغْتَسَلْتُ الْتِمَاسَ شِفَائِکَ وَ تَصْدِیقَ نَبِیِّکَ إِلَّا کَشَفَ عَنْهُ.

ص: 27


1- 1. مکارم الأخلاق ص 460.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 460.

دعایی دیگر از ابن عباس: پیامبر صلی الله علیه و آله برای در امان بودن از دردها، تب و سردرد این دعا را به ما آموختند «به نام خداوند بزرگ، پناه می­برم به خداوند باعظمت از گزند خونی که بند نیاید و گرمای آتش» و زمانی که دستت را بلند کردی بگو «به نام خدا و با استعانت از خدا، محمد رسول خداست. به خدا و قدرت او بر هر آنچه بخواهد پناه می­برم از گزند هر آنچه می­یابم.» حرز ویژه­ پیامبر صلی الله علیه و آله برای فاطمه علیها السلام و هر مؤمنی که به حق اقرار دارد «از اوست هر آنچه در زمین و آسمان آرام گرفت، و اوست شنوای دانا، ای تب اگر به خداوند بزرگ و بزرگوار ایمان داری، استخوانم را مشکن. و گوشتم را نخور و خونم را نیاشام و از کسی که این نوشته را بر او قرار دادم خارج شو و به سمت کسی برو که به خداوند بزرگ و فرستاده گرامی­اش و خاندانش محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام، باور ندارد.(1)

در تبی که چهار روز یکبار عارض شود: شخصی بر امام رضا علیه السلام وارد شد، امام فرمودند: چرا رنگ به رخسار نداری؟ عرض کرد، این تب مرا بسیار به خود پیچیده است، پس قلمی خواست و چنین نوشت: «به نام خداوند بخشنده مهربان، به نام خداوند و با استعانت از خدا، أبجد هوّز حطّی از فلان فرزند فلانة به اذن خداوند، سپس در پایان آن هفت بار با نگین انگشتری سلیمان مهر زدند و آن را پیچیدند و فرمودند: ای مغیث، نخی برایم بیاور که آب و یا آب دهان به آن نرسیده باشد، پس آورد، آن را گره زدند و به دهان او نزدیک کردند، و در یک طرف آن چهار گره زدند و بر هر گرهی سوره­های فاتحة الکتاب، قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ بربّ الناس و قل هو الله احد و آیة الکرسی را می­خواندند و در طرف دیگر آن سه گره زدند و به همین ترتیب سوره­ها را بر آن خواندند و سپس به او دادند و فرمودند: آن را بر بازوی راستت ببند و آیة الکرسی را بخوان.

روایتی دیگر: سپس نوشته­ای نگاشتند و نخی درخواست کردند. نخی آورده شد مرطوب، فرمودند: نخ خشکی بیاورید، سپس وسط آن را گره زدند و در جانب راست آن چهار گره و در سمت چپ آن سه گره زدند و بر

ص: 28


1- . مکارم الاخلاق: 461

أُخْرَی عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله یُعَلِّمُنَا مِنَ الْأَوْجَاعِ کُلِّهَا وَ الْحُمَّی وَ الصُّدَاعِ بِسْمِ اللَّهِ الْکَبِیرِ أَعُوذُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ مِنْ شَرِّ کُلِّ عِرْقٍ نَعَّارٍ وَ مِنْ شَرِّ حَرِّ النَّارِ وَ إِذَا رَفَعْتَ یَدَکَ فَقُلْ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ أَعُوذُ بِاللَّهِ وَ قُدْرَتِهِ عَلَی مَا یَشَاءُ مِنْ شَرِّ مَا أَجِدُ.

حِرْزُ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله لِفَاطِمَةَ علیها السلام خَاصَّةً لَهَا وَ لِکُلِّ مُؤْمِنٍ مُقِرٍّ لِلْحَقِّ وَ لَهُ ما سَکَنَ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ یَا أُمَّ مِلْدَمٍ إِنْ کُنْتِ آمَنْتِ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ الْکَرِیمِ فَلَا تَهْشِمِی الْعَظْمَ وَ لَا تَأْکُلِی اللَّحْمَ وَ لَا تَشْرَبِی الدَّمَ اخْرُجِی مِنْ حَامِلِ کِتَابِی هَذَا إِلَی مَنْ لا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ وَ رَسُولِهِ الْکَرِیمِ وَ آلِهِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ علیهم السلام (1).

لِلرِّبْعِ عَنِ الْوَشَّاءِ قَالَ: دَخَلَ رَجُلٌ عَلَی الرِّضَا علیه السلام فَقَالَ لَهُ مَا لِی أَرَاکَ مُصْفَارّاً قَالَ هَذِهِ الرِّبْعُ قَدْ أَلَحَّتْ عَلَیَّ فَدَعَا بِدَوَاةٍ وَ کَتَبَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ أَبْجَدْ هَوَّزْ حُطِّی عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ بِإِذْنِ اللَّهِ ثُمَّ تَخَتَّمَ فِی أَسْفَلِ الْکِتَابِ سَبْعَ مَرَّاتٍ خَاتَمَ سُلَیْمَانَ (2)

ثُمَّ طَوَاهُ ثُمَّ قَالَ یَا مُغِیثُ (3) ائْتِنِی بِسِلْکٍ لَمْ یُصِبْهُ الْمَاءُ وَ لَا الْبُزَاقُ فَأَتَاهُ بِهِ فَعَقَدَ عَلَیْهِ ثُمَّ أَدْنَاهُ مِنْ فِیهِ فَعَقَدَ مِنْ جَانِبٍ أَرْبَعَ عُقَدٍ یَقْرَأُ عَلَی کُلِّ عُقَدٍ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ وَ عَلَی الْجَانِبِ الْآخَرِ ثَلَاثَ عُقَدٍ یَقْرَأُ عَلَیْهَا مِثْلَ ذَلِکَ وَ نَاوَلَهُ إِیَّاهُ وَ قَالَ ارْبِطْ عَلَی عَضُدِکَ الْأَیْمَنِ وَ اقْرَأْ آیَةَ الْکُرْسِیِّ وَ اخْتِمْ وَ لَا تُجَامِعْ عَلَیْهِ.

وَ فِی رِوَایَةٍ أُخْرَی: ثُمَّ أَدْرَجَ الْکِتَابَ وَ دَعَا بِخَیْطٍ فَأُتِیَ بِخَیْطٍ مَبْلُولٍ فَقَالَ ائْتُونِی بِخَیْطٍ یَابِسٍ فَعَقَدَ وَسَطَهُ وَ عَقَدَ عَلَی الْأَیْمَنِ أَرْبَعَ عُقَدٍ وَ عَلَی الْأَیْسَرِ ثَلَاثَ عُقَدٍ وَ قَرَأَ

ص: 28


1- 1. مکارم الأخلاق ص 461.
2- 2. قیل: و صورة خاتم سلیمان أن ترسم مثلثین متواردین بحیث یحصل من ذلک کوکبة لها ستة زوایا هکذا* و قیل یرسم ثلاث مثلثات متواردات.
3- 3. فی المصدر: یا معتب.

هر گره سوره­های ام الکتاب، قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق، قل هو الله احد و آیة الکرسی را خواند سپس فرمودند: بگیر! آن را بر بازوی راست خود ببند و در حالی که آن را به دست داری آمیزش مکن .

روایتی دیگر: ابو زکریا الحضرمی نقل کرد، به تبی مبتلا شد که چهار روز یکبار بر من عارض می شد ، امام موسی کاظم علیه السلام امر کردند تا به دست راستش، «بسم الله جبرئیل» و بر دست چپ خود «بسم الله میکائیل» و بر پای راست خود «بسم الله اسرافیل» و بر پای چپ خود «بسم الله لا یرون فیها شمسا و لا زمهریرا: به نام خدا در آنجا نه آفتابی بینند و نه سرمایی.» و در میان شانه­هایش: «بسم الله العزیز الجبار: به اسم خداوند شکست­ناپذیر و چیره» بنویسند.(1)

دعوات الراوندی: مثل این حدیث از امام موسی کاظم علیه السلام نقل شد.

روایت13.

مکارم الاخلاق: در روایت است برای رفع تب، بر شانه­ راست بیمار نوشته شود «بسم الله جبرائیل» و بر شانه­ چپ او نوشته شود «بسم الله میکائیل» و بر شانه­ راست او نوشته شود «بسم الله اسرافیل» و بر شانه­ چپ او نوشته شود « بسم الله لا یرون فیها شمسا و لا زمهریرا: به نام خدا در آنجا نه آفتابی بینند و نه سرمایی».

برای تبی که یک روز در میان عارض شود: بر روی سه برگ از برگ­های درختان، اسم هر بیمار را می­نویسی و بر روی یکی از آنها «طیسوما» و بر برگی دیگر «أوحوما» و بر برگ سوم «ابراسوما» می­نویسی و در سه مرتبه آنها را به داخل آب می­اندازی.

در روایتی دیگر: بر برگ­های درخت توت نوشته شود «حموماً اوحوما ابرحوما» و در آب انداخته شود.

و در روایتی دیگر: «حوما طیسوما ابرسوما».

تعویذی برای تب: این دعا را نوشته شود و بر بازوی راست بیمار بسته شود «به نام خداوند بخشنده مهربان، ستایش خدایی که پروردگار جهانیان است تا آخر آن، به نام خدا و با استعانت از خدا پناه می­برم به کلمات کامل خداوند که هیچ نیکوکار یا بزهکاری نمی­تواند از آنها تخطّی کند و از گزند هر آنچه آفرید و پدید آورد و خلق کرد، و از شر حیوانات زهردار و گزنده و چشم زخم و هرچه که از آن شر برخیزد،

ص: 29


1- . مکارم الاخلاق: 461

عَلَی کُلِّ عُقْدَةٍ أُمَّ الْکِتَابِ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ عَلَی التَّنْزِیلِ ثُمَّ قَالَ هَاکَ شُدَّهُ عَلَی عَضُدِکَ الْأَیْمَنِ وَ لَا تُجَامِعْ عَلَیْهِ.

أُخْرَی ذَکَرَ أَبُو زَکَرِیَّا الْحَضْرَمِیُّ: أَنَّ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام کَتَبَ لَهُ هَذَا الْکِتَابَ وَ کَانَ یُحَمُّ حُمَّی الرِّبْعِ أَمَرَ أَنْ یُکْتَبَ عَلَی یَدِهِ الْیُمْنَی بِسْمِ اللَّهِ جَبْرَئِیلُ وَ عَلَی یَدِهِ الْیُسْرَی بِسْمِ اللَّهِ مِیکَائِیلُ وَ عَلَی رِجْلِهِ الْیُمْنَی بِسْمِ اللَّهِ إِسْرَافِیلُ وَ عَلَی رِجْلِهِ الْیُسْرَی بِسْمِ اللَّهِ لا یَرَوْنَ فِیها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِیراً وَ بَیْنَ کَتِفَیْهِ بِسْمِ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْجَبَّارِ(1).

دعوات الراوندی، عن یحیی بن بکر الحضرمی عن أبی الحسن موسی علیه السلام: مثله.

«13»

مکا، [مکارم الأخلاق] لِلْحُمَّی فِی رِوَایَةٍ: یُکْتَبُ عَلَی کَتِفِهِ الْأَیْمَنِ بِسْمِ اللَّهِ جَبْرَئِیلُ وَ عَلَی کَتِفِهِ الْأَیْسَرِ بِسْمِ اللَّهِ مِیکَائِیلُ وَ عَلَی کَتِفِهِ الْأَیْمَنِ بِسْمِ اللَّهِ إِسْرَافِیلُ وَ عَلَی کَتِفِهِ الْأَیْسَرِ بِسْمِ اللَّهِ لا یَرَوْنَ فِیها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِیراً.

لِلْغِبِّ یَأْخُذُ ثَلَاثَةَ أَوْرَاقٍ مِنْ شَجَرٍ وَ یَکْتُبُ عَلَی اسْمِ الْمَحْمُومِ عَلَی وَرَقٍ طیسوما وَ عَلَی وَرَقٍ آخَرَ اوحوما وَ عَلَی وَرَقٍ ثَالِثٍ ابراسوما وَ یُلْقَی فِی الْمَاءِ بِثَلَاثِ دَفَعَاتٍ.

وَ بِرِوَایَةٍ أُخْرَی: یُکْتَبُ عَلَی وَرَقَاتِ الْفِرْصَادِ عَلَی ثَلَاثٍ حموما أوحوما ابرحوما وَ یُلْقَی فِی الْمَاءِ.

وَ فِی رِوَایَةٍ: حوما طیسوما ابرسوما.

رُقْیَةٌ لِلْحُمَّی یُکْتَبُ وَ یُشَدُّ عَلَی عَضُدِهِ الْأَیْمَنِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ إِلَی آخِرِهِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ کُلِّهَا الَّتِی لَا یُجَاوِزُهُنَّ بَرٌّ وَ لَا فَاجِرٌ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ وَ ذَرَأَ وَ بَرَأَ وَ مِنْ شَرِّ الْهَامَّةِ وَ السَّامَّةِ وَ الْعَامَّةَ وَ اللَّامَّةِ(2)

وَ مِنْ شَرِّ طَوَارِقِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ مِنْ شَرِّ فُسَّاقِ الْعَرَبِ وَ الْعَجَمِ

ص: 29


1- 1. مکارم الأخلاق ص 462 و مر مثله ص 21.
2- 2. الهامة ما له سم، یقتل أولا، کالحیة و الجمع هوام و قد یطلق الهوام علی ما لا یقتل من الحشرات کما فی قوله( ص)« أ یؤذیک هوام رأسک» أی قمله، و السامة: کل ذات سم من الحیوانات المؤذیة، و العامّة خلاف الخاصّة اطلق علی کل شر عام کالطاعون و الوباء و القحط، لانها تعم بالشر، و اللامّة: کل ما یلم الإنسان و یصیبه بسوء کالعین اللامّة.

از جن و انس و شیطان و یارانش از گزند هر صاحب شری و هر موجودی که اختیارش به دست توست، به راستی که پروردگار من بر راه راست است، پروردگارا به تو توکل نمودیم و به سوی تو بازگشتیم و بازگشت به سوی توست.

ای آتش بر ابراهیم سرد و سلامت باش و خواستند به او نیرنگی بزنند و آنان را زیانکارترین قرار دادیم سرد و سلامت بر فلان فرزند فلان. پروردگارا، اگر فراموش کردیم یا به خطا رفتیم بر ما مگیر، پروردگارا، هیچ بار گرانی بر ما مگذار همچنان که بر کسانی که پیش از ما بودند نهادی. پروردگارا، و آنچه تاب آن نداریم بر ما تحمیل مکن و از ما در گذر و ما را ببخشای و بر ما رحمت آور سرور ما تویی پس ما را بر گروه کافران پیروز کن.(1)خدا

برای من کافی است خدایی جز او نیست او را کار گزار خود برگیر. و بر آن زنده ای که نمی میرد توکل کن. و سپاس او را تسبیح کن و همین بس که او به گناهانِ بندگانش آگاهاست خدایی جز خدای یگانه نیست یکتاست و شریکی ندارد وعده اش راست است و بنده اش را یاری نمود و به تنهایی گروه ها را شکست داد هرچه خدا خواست هیچ نیرویی به جز خدا نیست. خدا مقرّر کرد حتماً من و فرستادگانم چیره خواهیم گردید. آری، خدا نیرومند شکست ناپذیر است [اینانند حزب خدا] آری، حزب خداست که رستگارانند و هر کس به خدا تمسک جوید، قطعاً به راه راست هدایت شده است و درود خدا بر محمد خاندان پاک مطهرش.(2)

روایت14.

أمالی: امام علی علیه السلام فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله هر گاه به عیادت مریض می­رفتند، می­فرمودند: «ای پروردگار آدمیان، این سختی را رفع کن و شفا فرما تویی که بهبودی بخشی و شفادهنده­ای جز تو نیست».(3)

جبرائیل علیه السلام نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و فرمود: ای محمد آیا درد داری؟ فرمودند: آری، پس جبرئیل خواند: «به نام خدا دعا می کنم تو را از شر هر آنچه به تو آزار می­رساند از شر هر شخص یا چشم حسودی و خداوند تو را شفا می­دهد به نام خداوند تو را دعا می کنم(4)».

ص: 30


1- . بقره/ 286
2- . مکارم الاخلاق: 463
3- . امالی طوسی 2: 252
4- . امالی طوسی 2: 252

وَ مِنْ شَرِّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ مِنْ شَرِّ الشَّیْطَانِ وَ شِرْکِهِ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ ذِی شَرٍّ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّةٍ هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ رَبَّنا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنا وَ إِلَیْکَ أَنَبْنا وَ إِلَیْکَ الْمَصِیرُ یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ وَ أَرادُوا بِهِ کَیْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَخْسَرِینَ بَرْداً وَ سَلَاماً عَلَی فُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِینا أَوْ أَخْطَأْنا إِلَی آخِرِ السُّورَةِ(1)

حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَکِیلًا وَ تَوَکَّلْ عَلَی الْحَیِّ الَّذِی لا یَمُوتُ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَ کَفی بِهِ بِذُنُوبِ عِبادِهِ خَبِیراً بَصِیراً لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ صَدَقَ وَعْدَهُ وَ نَصَرَ عَبْدَهُ وَ هَزَمَ الْأَحْزَابَ وَحْدَهُ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ کَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِی إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ أُولئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ (2).

«14»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِی الْمُفَضَّلِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ الْبَغَوِیِّ عَنْ أَبِی بَکْرِ بْنِ أَبِی شَیْبَةَ عَنْ أَبِی الْأَحْوَصِ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ عَنِ الْحَارِثِ عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِذَا دَخَلَ عَلَی مَرِیضٍ قَالَ أَذْهِبِ الْبَأْسَ رَبَّ النَّاسِ وَ اشْفِ أَنْتَ الشَّافِی لَا شَافِیَ إِلَّا أَنْتَ (3).

وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنِ الْبَغَوِیِّ عَنْ بِشْرِ بْنِ هِلَالٍ الصَّوَّافِ عَنْ عَبْدِ الْوَارِثِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ أَبِی نَصْرٍ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ: أَنَّ جَبْرَئِیلَ علیه السلام أَتَی النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ اشْتَکَیْتَ قَالَ نَعَمْ قَالَ بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِیکَ مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ یُؤْذِیکَ مِنْ شَرِّ کُلِّ نَفْسٍ أَوْ عَیْنٍ حَاسِدٍ وَ اللَّهُ یَشْفِیکَ بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِیکَ (4).

ص: 30


1- 1. البقرة: 286.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 463.
3- 3. أمالی الطوسیّ ج 2 ص 252.
4- 4. أمالی الطوسیّ ج 2 ص 252.

روایت15.

دعوات الراوندی: وقتی امیر مؤمنان علیه السلام بیمار شدند پیامبر صلی الله علیه و آله به عیادت ایشان رفتند و فرمودند: ای علی بیشترین کسانی که مورد بلا و مصیبت واقع می­شوند پیامبرانند و سپس کسانی که از آنها تبعیت می­کنند، بشارت باد تو را ای علی این تب، تو را از عذاب خداوند در امان می­دارد، و از پاداش الهی بهره­مند می­گرداند، آیا می­خواهی خداوند این درد را از تو ببرد؟ فرمودند: آری، پیامبر فرمودند: بگو: پروردگارا بر پوست نازک و استخوان باریک من رحم کن، به تو پناه می­برم از شدت آتش، ای تب، اگر به خدا و روز قیامت ایمان داری، از این گوشت نخور و از این خون نیاشام و از این جا به جسم کسی وارد شو که می­پندارد خدایی با خدای یگانه هست، خدایی جز خدای یکتا نیست، یگانه است و شریکی ندارد، به آن گواهی دادم، و محمد بنده و رسول اوست».امام علی علیه السلام فرمودند: من این دعا را خواندم و بهبودی یافتم.

رسول خدا صلی الله علیه و آله برای تعویذ از تب­ها و دردها می­فرمودند: «خدایا به تو پناه می­برم از شر خونی که بند نیاید و از گرمای آتش».

حسن بن طریف نقل کرد: در نامه­ای از ابی محمد عسکریّ علیه السلام پرسیدم: زمانی که قائم ظهور کند چگونه در میان مردم حکم می­کند؟ و خواستم در مورد تب بپرسم ولی فراموش کردم، امام علیه السلام جواب دادند: از امام پرسیدی و او هرگاه قیام کند مثل حضرت داود با علم خود در میان مردم حکم می­کند و درخواست دلیل و برهان نمی­کند، و می­خواستی از تبی که چهار روز یکبار عارض می شود، بپرسی ولی فراموش کردی پس روی برگی این دعا را را بنویس و بر فرد بیمار آویزان کن: «ای آتش بر ابراهیم سرد و سلامت باش». ابن طریف نقل کرد این دعا را نوشتم و بر بیمار آویزان کردم پس بهبودی یافت .

دعایی جهت رفع تب: این دعا بر روی کاغذی نوشته می­شود و بر بازو بسته می­شود: «بیزاری خداوند شکست­ناپذیر حکم و محمد فرستاده پروردگار جهانیان از تبی که خون را می­مکد و استخوان را باریک و پوست را نازک می­کند و گوشت را می­خورد پس بر کسی که این نوشته بر اوست، سرد و سلامت شو، همانگونه که آتش بر ابراهیم سرد و سلامت شد، خدا می خواهد تا بارتان را سَبُک گرداند و انسان، ناتوان آفریده شده است، اکنون خدا بر شما تخفیف داد این تخفیف و رحمتی از پروردگار شماست. و درود خداوند بر محمد و خاندان او.

دعایی دیگر برای تب: بر سه نبات سفید نوشته می­شود: «خداوند اراده می­کند که از شما بکاهد و انسان ضعیف خلق شد، و اکنون خداوند از شما کاست و این کاهش و رحمت است از جانب پروردگارتان.

ص: 31

«15»

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، عَنْ سَلَمَةَ بْنِ أَبِی سَلَمَةَ قَالَ: مَرِضَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَعَادَهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله وَ قَالَ یَا عَلِیُّ إِنَّ أَشَدَّ النَّاسِ بَلَاءً النَّبِیُّونَ وَ الَّذِینَ یَلُونَهُمْ أَبْشِرْ یَا عَلِیُّ فَإِنَّ الْحُمَّی حَظُّکَ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مَعَ مَا لَکَ مِنَ الثَّوَابِ أَ تُحِبُّ أَنْ یَکْشِفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَا بِکَ قَالَ بَلَی قَالَ قُلْ رَبِّ ارْحَمِ جِلْدِیَ الرَّقِیقَ وَ عَظْمِیَ الدَّقِیقَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ فَوْرَةِ الْحَرِیقِ یَا أُمَّ مِلْدَمٍ فَإِنْ کُنْتِ آمَنْتِ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَلَا تَأْکُلِی اللَّحْمَ وَ لَا تَشْرَبِی الدَّمَ وَ انْتَقِلِی إِلَی مَنْ یَزْعُمُ أَنَّ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ شَهِدْتُ بِهِ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ قَالَ عَلِیٌّ علیه السلام فَقُلْتُهَا وَ عُوفِیتُ.

وَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَتَعَوَّذُ مِنَ الْحُمَّی وَ الْأَوْجَاعِ وَ یَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ عِرْقٍ نَعَّارٍ وَ مِنْ شَرِّ حَرِّ النَّارِ.

وَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ طَرِیفٍ قَالَ: کَتَبْتُ إِلَی أَبِی مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیِّ علیه السلام أَسْأَلُهُ عَنِ الْقَائِمِ إِذَا قَامَ بِمَ یَقْضِی بَیْنَ النَّاسِ وَ أَرَدْتُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنْ شَیْ ءٍ لِحُمَّی الرِّبْعِ فَأَغْفَلْتُ ذِکْرَ الْحُمَّی فَجَاءَ الْجَوَابُ سَأَلْتَ عَنِ الْإِمَامِ إِذَا قَامَ قَضَی بَیْنَ النَّاسِ بِعِلْمِهِ کَقَضَاءِ دَاوُدَ لَا یَسْأَلُ الْبَیِّنَةَ وَ کُنْتَ أَرَدْتَ أَنْ تَسْأَلَ لِحُمَّی الرِّبْعِ فَأُنْسِیتَ فَاکْتُبْ فِی وَرَقَةٍ وَ عَلِّقْهُ عَلَی الْمَحْمُومِ یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ قَالَ فَکَتَبْتُ ذَلِکَ وَ عَلَّقْتُ عَلَی مَحْمُومٍ لَنَا فَأَفَاقَ وَ بَرَأَ وَ لِلْحُمَّی یَکْتُبُ عَلَی کَاغَذٍ وَ یَشُدُّ عَلَی الْعَضُدِ بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ وَ مِنْ مُحَمَّدٍ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِینَ إِلَی أُمِّ مِلْدَمٍ الَّتِی تَمَصُّ الدَّمَ وَ تَنْهَشُ الْعَظْمَ وَ تُرِقُّ الْجِلْدَ وَ تَأْکُلُ اللَّحْمَ أَنْ کُونِی عَلَی صَاحِبِ کِتَابِی هَذَا بَرْداً وَ سَلَاماً کَمَا کَانَتِ النَّارُ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ أَرادُوا بِهِ کَیْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَخْسَرِینَ وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ.

وَ لِلْحُمَّی أَیْضاً: یَکْتُبُ عَلَی ثَلَاثِ سُکَّرَاتٍ بِیضٍ یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُخَفِّفَ عَنْکُمْ وَ خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعِیفاً الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْکُمْ ذلِکَ تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ رَحْمَةٌ.

ص: 31

روایت16.

مکارم الاخلاق: برای کسی که تب دارد باید بر سه قطعه با خطی ریز و ناخوانا نوشته شود و بیمار روزانه یک نسخه از آن را ناشتا بخورد. پس از آنکه آنها را به صورت مجموعه­ای گرد مثل فندق آورد: «به نام خداوند صاحب عزت و بزرگ­منش و نور» و این نسخه تجربه شده است، امام حسن سمرقندی در نوشتن این نسخه مداومت داشت، گویا برای آن سندی یافته بود.

دعایی دیگر: بر سه نبات نوشته می­شود و شخصی که تب دارد در طی سه روز، صبحگاهان قطعه ای از آن در ناشتا بخورد و روی قطعه اول نوشته شود «گره زدم به خواست خدا» و دوم «محکم کردم به خواست خدا» و سوم «به اذن خدا آرام کردم».

دعای دیگر: به نام خداوند بخشنده مهربان و دلهایشان را استوار گردانیدیم آنگاه که برخاستند و گفتند: پروردگار ما پروردگار آسمانها و زمین است. جز او هرگز معبودی را نخواهیم خواند، که در اینصورت قطعا ناصواب گفته ای.(1)هنگامی

که موسی به خانواده خود گفت: من آتشی به نظرم رسید، به زودی برای شما خبری از آن خواهم آورد، یا شعله آتشی برای شما می آورم، باشد که خود را گرم کنید، چون نزد آن آمد، آوا رسید خجسته آنکه در کنار این آتش و آنکه پیرامون آن است، و منزّه است خدا، پروردگار جهانیان. ای موسی، این منم خدای عزیزحکیم.(2)همراه

با هفت گره سلیمان.(3)

دعایی دیگر: بر پای راست نوشته می­شود «به نام خدا ای تب گذرا و سر آمده به آن کس که عرشش در آسمان است و با موسی سخن گفت و ابراهیم را دوست خود بر گرفت و محمد را به حق به پیامبری برانگیخت، آن هنگام که از استخوان به گوشت و گوشت به پوست و از پوست به زمین خارج شدی و در آن آرام گرفتی، هیچ نیرو و قدرتی جز خداوند بلندمرتبه و بزرگ وجود ندارد و درود و سلام فراوان خداوند بر محمد و خاندان او.(4)

دعایی دیگر: نوشته شود، بسته شود و هفت گره به آن زده شود و بر هر گره سوره فاتحة الکتاب خوانده شود، سپس بر سر کسی که تب دارد بسته می­شود و دعا این است «به نام خداوند بخشنده مهربان آن را به حق نازل کردیم و از قرآن آنچه مایه شفا و رحمت مؤمنان است نازل می­کنیم، ای آتش بر ابراهیم سرد و سلامت باش و خواستند به او نیرنگی بزنند و آنان را زیانکارترین قرار دادیم. ای خدا ای خدا ای خدا ای بخشایشگر

ص: 32


1- . کهف/13
2- . نمل/ 9-7
3- . گویی منظورش انگشتری می باشد.
4- . مکارم الاخلاق: 458
«16»

مکا، [مکارم الأخلاق]: لِلْمَحْمُومِ یَکْتُبُ عَلَی ثَلَاثِ أَقْطَاعٍ بِخَطِّ دَقِیقٍ لَا یُمْکِنُ قِرَاءَتُهُ وَ یَأْکُلُهَا الْمَحْمُومُ کُلَّ یَوْمٍ نُسْخَةٌ مِنْهَا عَلَی الرِّیقِ بَعْدَ أَنْ جُعِلَتْ مَجْمُوعَةً مُدَوَّرَةً کَالْبُنْدُقَةِ بِسْمِ اللَّهِ ذِی الْعِزِّ وَ الْکِبْرِیَاءِ وَ النُّورِ وَ هَذِهِ النُّسْخَةُ مُجَرَّبَةٌ.

کَانَ الْإِمَامُ الْحَسَنُ السَّمَرْقَنْدِیُّ یَعْتَدُّ بِهَا وَ یُدَاوِمُ مُکَاتَبَتَهَا حَقَّهُ وَ کَأَنَّهُ وَجَدَ لَهُ إِسْنَاداً.

أُخْرَی: یَکْتُبُ عَلَی ثَلَاثِ سُکَّرَاتٍ وَ یَأْکُلُهَا الْمَحْمُومُ بِثَلَاثِ غَدَوَاتٍ کُلَّ یَوْمٍ قِطْعَةً عَلَی الرِّیقِ الْأُولَی عَقَدْتُ بِإِذْنِ اللَّهِ الثَّانِی شَدَدْتُ بِإِذْنِ اللَّهِ الثَّالِثُ سَکَّنْتُ بِإِذْنِ اللَّهِ.

أُخْرَی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ رَبَطْنا عَلی قُلُوبِهِمْ إِلَی قَوْلِهِ شَطَطاً(1) إِذْ قالَ مُوسی لِأَهْلِهِ إِلَی قَوْلِهِ الْحَکِیمُ (2) مَعَ سَبْعٍ مِنَ الْعُقُودِ السُّلَیْمَانِیَّةِ(3).

أُخْرَی: یَکْتُبُ عَلَی الْقَدَمِ الْأَیْمَنِ بِسْمِ اللَّهِ یَا حُمَّی الْمَاضِیَةُ الْمُسْتَمْضِیَةُ بِالَّذِی فِی السَّمَاءِ عَرْشُهُ وَ بِالَّذِی کَلَّمَ مُوسَی تَکْلِیماً وَ اتَّخَذَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلًا وَ بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَمَّا خَرَجْتِ مِنَ الْعَظْمِ إِلَی اللَّحْمِ وَ مِنَ اللَّحْمِ إِلَی الْجِلْدِ وَ مِنَ الْجِلْدِ إِلَی الْأَرْضِ فَتَسْکُنُ فِیهَا وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً کَثِیراً(4).

أُخْرَی: یَکْتُبُ وَ یَشُدُّ وَ یَعْقِدُهُ سَبْعَ عُقَدٍ وَ یَقْرَأُ عَلَی کُلِّ عُقْدَةٍ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ وَ یَشُدُّ عَلَی رَأْسِ الْمَحْمُومِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ بِالْحَقِّ أَنْزَلْناهُ وَ بِالْحَقِّ نَزَلَ وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ وَ أَرادُوا بِهِ کَیْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَخْسَرِینَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ

ص: 32


1- 1. و ربطنا علی قلوبهم اذ قاموا فقالوا ربّنا ربّ السموات و الأرض لن ندعو من دونه الها لقد قلنا إذا شططا: الکهف: 13.
2- 2. اذ قال موسی لاهله انی آنست نارا سآتیکم منها بخبر أو آتیکم بشهاب قبس لعلکم تصطلون فلما جاءها نودی أن بورک من فی النار و من حولها و سبحان اللّه ربّ العالمین یا موسی انه أنا اللّه العزیز الحکیم، النمل: 7- 9.
3- 3. کأنّه یرید الخاتم کما مرّ ص 28.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 458.

ای بخشایشگر ای بخشایشگر، به قدرت خداوند قهار و بزرگ [به قدرت] خداوند بخشنده کریم آرام گیر» و سوره­های قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ بربّ الناس را بنویسد.

دعایی دیگر: امام صادق علیه السلام فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله به تبی مبتلا شدند. جبرئیل علیه السلام خدمت ایشان رسید و این دعا را خواند «به نام خداوند تو را دعا می کنم ای محمد فرزند عبدالله! به نام خداوند تو را شفا می­دهم، به نام خداوند از شر هر دردی که تو را می­آزارد به نام خداوند و خداست که تو را شفا می­دهد، به نام خداوند آن را بگیر تا گوارای تو گردد، به نام خداوند بخشنده مهربان قسم نمی خورم به جایگاه ستارگان، به خواست خداوند بهبودی خواهی یافت» و سپس این تعویذ را بر گردن شخصی که تب دارد، بسته می­شود.

امام رضا علیه السلام فرمودند: کنیزی که دارای شأن و منزلتی بود از دردی که داشت نزد من شکایت کرد، پس در خواب شخصی دیدم گفت به آن زن بگو این دعا را بخواند «ای پروردگار ای سرور بر محمد و خاندان او درود فرست و دردهای مرا برطرف نما» به درستی که فلان فرزند فلان با این دعا از آتش رهایی یافت.

دعایی از حضرت رضا علیه السلام برای رفع تب:

داود بن زربی نقل کرد، زمانی که در مدینه بودم به تبی سخت مبتلا گشتم، هنگامی که این خبر به امام صادق علیه السلام رسید در نامه­ای به من چنین نگاشتند: خبر بیماری تو به من رسید، یک پیمانه چهار منی از گندم خریداری کن سپس به پشت دراز بکش و آنها را بر روی سینه بپاش، هر طور که پراکنده شدند، سپس بگو: «خدایا از تو می­خواهم به نام تو که زمانی انسان درمانده تو را خواند سختی­های او را برطرف می­نمایی، او را در زمین توانمند می­گردانی و جانشین خود بر زمین قرار می­دهی. بر محمد و خاندان محمد درود فرست و مرا از بیماری­ام، عافیت بخش». سپس بنشین و گندم­های پیرامون خود را جمع کن و همین دعا را بخوان و آن را به قسمت­های یک منی تقسیم کن و میان بیچارگان قسمت کن و همین دعا را بخوان.

داود نقل کرد: من این کار را انجام دادم و گویی که از بندی رستم و چندین نفر دیگر نیز آن را انجام دادند و از آن بهره جستند.(1)

دعایی دیگر: امام صادق علیه السلام فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله به تبی گرفتار شدند، جبرئیل علیه السلام نزد ایشان آمد و او را تعویذ کرد و گفت: «به نام خداوند تو را دعا می کنم و به نام خداوند تو را شفا می­دهم، به نام خداوند از هر دردی که تو را می­آزارد به نام خداوند و

ص: 33


1- . مکارم الاخلاق: 446

یَا رَحْمَانُ یَا رَحْمَانُ اسْکُنْ بِقُدْرَةِ الْجَبَّارِ الْعَظِیمِ بِقُدْرَةِ الْمَنَّانِ الْکَرِیمِ وَ یَکْتُبُ الْمُعَوِّذَتَیْنِ.

أُخْرَی عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: حُمَّ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَأَتَاهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَقَالَ بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِیکَ یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ أَشْفِیکَ بِسْمِ اللَّهِ مِنْ کُلِّ دَاءٍ یَعْنِیکَ بِسْمِ اللَّهِ وَ اللَّهُ شَافِیکَ بِسْمِ اللَّهِ خُذْهَا فَلْتَهْنِیکَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ لَتَبْرَأَنَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ یُشَدُّ التَّعْوِیذُ فِی عُنُقِ الْمَحْمُومِ.

عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: اشْتَکَتْ جَارِیَةٌ لِی وَ کَانَ لَهَا قَدْرٌ فَأَتَانِی آتٍ فِی الْمَنَامِ فَقَالَ لِی قُلْ لَهَا تَقُولُ یَا رَبَّاهْ یَا سَیِّدَاهْ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ اکْشِفْ عَنِّی مَا أَجِدُ فَإِنَّ فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ نَجَا مِنَ النَّارِ بِهَذِهِ الدَّعْوَةِ.

لِلْحُمَّی (1)

عَنِ الرِّضَا علیه السلام: یَکْتُبُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ قُلْنا یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَی فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ بِذِکْرِ الرَّحْمَنِ یُطْفِی حَرَّ النَّارِ.

عَنْ دَاوُدَ بْنِ زُرْبِیٍّ قَالَ: وُعِکْتُ بِالْمَدِینَةِ وَعْکاً شَدِیداً فَبَلَغَ ذَلِکَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَکَتَبَ إِلَیَّ قَدْ بَلَغَنِی عِلَّتُکَ فَاشْتَرِ صَاعاً مِنْ بُرٍّ ثُمَّ اسْتَلْقِ عَلَی قَفَاکَ وَ انْثُرْهُ عَلَی صَدْرِکَ کَیْفَ مَا انْتَثَرَ وَ قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی إِذَا سَأَلَکَ بِهِ الْمُضْطَرُّ کَشَفْتَ مَا بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ مَکَّنْتَ لَهُ فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلْتَهُ خَلِیفَتَکَ عَلَی خَلْقِکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُعَافِیَنِی مِنْ عِلَّتِی وَ اسْتَوِ جَالِساً وَ اجْمَعِ الْبُرَّ مِنْ حَوْلِکَ وَ قُلْ مِثْلَ ذَلِکَ وَ اقْسِمْهُ مُدّاً مُدّاً لِکُلِّ مِسْکِینٍ وَ قُلْ مِثْلَ ذَلِکَ قَالَ دَاوُدُ فَفَعَلْتُ ذَلِکَ فَکَأَنَّمَا نَشِطْتُ مِنْ عِقَالٍ وَ قَدْ فَعَلَ غَیْرُ وَاحِدٍ فَانْتَفَعَ بِهِ (2).

دُعَاءٌ آخَرُ قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام: حُمَّ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَأَتَاهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام یُعَوِّذُهُ وَ قَالَ بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِیکَ وَ بِسْمِ اللَّهِ أَشْفِیکَ وَ بِسْمِ اللَّهِ مِنْ کُلِّ دَاءٍ یَعْنِیکَ بِسْمِ اللَّهِ

ص: 33


1- 1. مکارم الأخلاق ص 459.
2- 2. المصدر: 446.

خواست که شفادهنده است، به نام خداوند آن را بگیر پس باید تو را گوارا باشد، به نام خداوند بخشنده مهربان قسم نمی خورم به جایگاه های ستارگان به خواست خداوند حتماً شفا خواهی گرفت.(1)

امام صادق علیه السلام فرمودند: تربت قبر حسین علیه السلام شفای هر دردی است. زمانی که از آن خوردی بگو: به نام خدا و با استعانت از خدا، خداوندا آن را روزی فراوان و علم سودمند، شفای دردها قرار ده. به راستی که تو بر هر چیز توانایی.

امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس به بیماری مبتلا شد و اولین داروی خود را تربت حسین علیه السلام قرار دهد، خداوند او را از آن بیماری عافیت می­بخشد مگر مرگ را.

دعایی دیگر: امام باقر علیه السلام فرمودند: دستت را بر دهان می­گذاری و می­گویی: «سه بار به نام خدا، سه بار به شکوه خدا، سه بار به کلمات کامل خدا» سپس بر سر و صورت شخص بیمار می­کشی و این کار را کسی انجام دهد که بسیار بر او مهربان است.(2)

دعایی دیگر: زرارة به نقل از امام باقر یا امام صادق علیهما السلام، آورده هرگاه به عیادت مریضی رفتی، بگو هفت مرتبه: پناه می­دهم تو را به خداوند بزرگ و پروردگار عرش باعظمت از شر خونی که بند نیاید و گرمای آتش.(3)

روایت18.

امان الاخطار: و از جمله­ کارهایی که برای رفع تب تجربه نمودیم و آن را همان­طور که روایت کردیم، یافتیم، این است که بر روی کاغذی روز یکشنبه و چهارشنبه نوشته می­شود و هر طلسمی جداگانه بر قطعه کاغذی نوشته شود، سپس اولی را در روز یکشنبه در آب می­شوییم و دومی را در روز دوشنبه و سومی را در روز سه­شنبه و هر روز یکی از آن آب­ها را می­نوشد، و اگر شسته شود روی کاغذ اثری از نوشته باقی نمی ماند، اگر تب در این سه روز برطرف نشد، در روز چهارشنبه در سه کاغذ نوشته می­شود، و اولی را در روز چهارشنبه در آب شسته و از آن آب نوشانده می­شود، و دومی و سومی را به ترتیب در روزهای پنج شنبه و جمعه شسته و از آب آن میل می­شود، که به خداوند جلّ جلاله، تب از بین خواهد رفت، و تصویر آن سه طلسم این است:

ص: 34


1- . مکارم الاخلاق: 449
2- . مکارم الاخلاق: 449
3- . مکارم الاخلاق: 450

وَ اللَّهُ شَافِیکَ بِسْمِ اللَّهِ خُذْهَا فَلْتَهْنِیکَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ لَتَبْرَأَنَّ بِإِذْنِ اللَّهِ (1).

مِنْ مَسْمُوعَاتِ السَّیِّدِ الْإِمَامِ نَاصِحِ الدِّینِ أَبِی الْبَرَکَاتِ الْمَشْهَدِیِّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: طِینُ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام شِفَاءٌ مِنْ کُلِّ دَاءٍ فَإِذَا أَکَلْتَهُ فَقُلْ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ رِزْقاً وَاسِعاً وَ عِلْماً نَافِعاً وَ شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ.

وَ قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام: مَنْ أَصَابَتْهُ عِلَّةٌ فَبَدَأَ بِطِینِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام شَفَاهُ اللَّهُ مِنْ تِلْکَ الْعِلَّةِ إِلَّا أَنْ تَکُونَ عِلَّةَ السَّامِ.

دُعَاءٌ آخَرُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: ضَعْ رَاحَتَکَ عَلَی فَمِکَ وَ قُلْ بِسْمِ اللَّهِ ثَلَاثاً بِجَلَالِ اللَّهِ ثَلَاثاً بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ ثَلَاثاً ثُمَّ تَمْسَحُ عَلَی رَأْسِ الَّذِی یَشْتَکِی وَ وَجْهِهِ یَصْنَعُ ذَلِکَ أَشْفَقُ أَهْلِهِ عَلَیْهِ (2).

دُعَاءٌ آخَرُ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام قَالَ: إِذَا دَخَلْتَ عَلَی مَرِیضٍ فَقُلْ أُعِیذُکَ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ مِنْ کُلِّ عِرْقٍ نَعَّارٍ وَ مِنْ شَرِّ حَرِّ النَّارِ سَبْعَ مَرَّاتٍ (3).

«18»

طا، [الأمان]: فِیمَا جَرَّبْنَاهُ لِزَوَالِ الْحُمَّی فَوَجَدْنَاهُ کَمَا رَوَیْنَاهُ یَکْتُبُ فِی کَاغَذٍ یَوْمَ الْأَحَدِ وَ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ کُلَّ طِلَسْمٍ مِنْهَا مُنْفَرِداً فِی رُقْعَةٍ وَ یَغْسِلُ فِی شَرَابٍ أَوْ مَاءٍ الْأَوَّلَ یَوْمَ الْأَحَدِ وَ الثَّانِیَ یَوْمَ الْإِثْنَیْنِ وَ الثَّالِثَ یَوْمَ الثَّلَاثَاءِ وَ یَشْرَبُ کُلَّ یَوْمٍ وَاحِداً إِذَا غَسَلَ لَا یَبْقَی فِی الْوَرَقَةِ مِنْ مِدَادِهِ شَیْ ءٌ فَإِنْ زَالَتِ الْحُمَّی فِی هَذِهِ الثَّلَاثَةِ الْأَیَّامِ وَ إِلَّا تُکْتَبُ کَذَلِکَ فِی ثَلَاثِ وَرَقَاتٍ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ وَ یُغْسَلُ الْأَوَّلُ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ وَ یُشْرَبُ مَاؤُهُ وَ الثَّانِی یَوْمَ الْخَمِیسِ وَ الثَّالِثُ یَوْمَ الْجُمُعَةِ وَ یُشْرَبُ مَاؤُهُ وَ قَدْ زَالَتِ الْحُمَّی بِاللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ وَ هَذِهِ صُورَةُ الثَّلَاثِ طِلَسْمَاتٍ.

ص: 34


1- 1. مکارم الأخلاق ص 449.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 449.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 450.

روایت19.

مکارم الاخلاق: . داود بن زربی نقل کرد، زمانی که در مدینه بودم به تبی سخت مبتلا گشتم، هنگامی که این خبر به امام صادق علیه السلام رسید در نامه­ای به من چنین نگاشتند: خبر بیماری تو به من رسید، یک پیمانه چهار منی از گندم خریداری کن سپس به پشت دراز بکش و آنها را بر روی سینه بپاش، هر طور که پراکنده شدند، سپس بگو: «خدایا از تو می­خواهم به نام تو که زمانی انسان درمانده تو را خواند سختی­های او را برطرف می­نمایی و او را در زمین توانمند می­گردانی و جانشین خود بر زمین قرار می­دهی. بر محمد و خاندان محمد درود فرست و مرا از بیماری­ام، عافیت بخش». سپس بنشین و گندم­های پیرامون خود را جمع کن و همین دعا را بخوان و آن را به قسمت­های یک منی تقسیم کن و میان بیچارگان قسمت کن و همین دعا را بخوان. داود نقل کرد: من این کار را انجام دادم و گویی که از بندی رستم و چندین نفر دیگر نیز آن را انجام دادند و از آن بهره جستند.(1)

روایت20.

مکارم الاخلاق: امام صادق علیه السلام فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله به تبی گرفتار شدند، جبرئیل علیه السلام نزد ایشان آمد و او را تعویذ کرد و گفت: «به نام خداوند تو را دعا می کنم و به نام خداوند تو را شفا می­دهم، به نام خداوند از هر دردی که تو را می­آزارد به نام خداوند و خواست که شفادهنده است، به نام خداوند آن را بگیر پس باید تو را گوارا باشد، به نام خداوند بخشنده مهربان قسم نمی خورم به جایگاه های ستارگان به خواست خداوند حتماً شفا خواهی گرفت» بکر گفت: من از او درباره­ تعویذ تب پرسیدم که این حدیث را برایم نقل کرد.(2)

روایت21.

العتیق الغروی: تعویذی برای تب که بسیار پر برکت است، بر روی کاغذی نوشته می­شود و مرد به بازوی چپ و زن آن را به بازوی راست می­آویزد و این نوشته را به ریسمان - بافته - مادر و دخترش می­بندد و دعا این است:

«به نام خداوند بخشنده­ مهربان، از خدا به سوی خدا و هیچ غلبه­کننده­ای جز خدا وجود ندارد، طلب یاری از خداست و توکل بر اوست، شفا به دست خداست، هیچ نیرو و قدرتی جز به خداوند بلندمرتبه و بزرگ تحقق نمی­پذیرد، بیزاری خداوند شکست­ناپذیر حکیم برای صاحب این نوشته و موی و پوست و بدن و پیکر و گوشت و خون و استخوانش از تبی که گوشت را آب می­کند و خون را می­مکد و استخوان را سست می­کند، تبی که گرمای آن از جهنم است و سرمای آن از سرمایی سخت است.

ای تب! اگر به خدا و روز قیامت ایمان داری پس به کسی که این نوشته بر او آویزان است، نزدیک مشو،

ص: 35


1- . الکافی 88 :8 و 564:2
2- . الکافی 8: 109
«19»

کا، [الکافی] مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ الْعَزِیزِ بْنِ الْمُهْتَدِی عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ زُرْبِیٍّ قَالَ: مَرِضْتُ بِالْمَدِینَةِ مَرَضاً شَدِیداً فَبَلَغَ ذَلِکَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَکَتَبَ إِلَیَّ قَدْ بَلَغَنِی عِلَّتُکَ فَاشْتَرِ صَاعاً مِنْ بُرٍّ ثُمَّ اسْتَلْقِ عَلَی قَفَاکَ وَ انْثُرْهُ عَلَی صَدْرِکَ کَیْفَ مَا انْتَثَرَ وَ قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی إِذَا سَأَلَکَ بِهِ الْمُضْطَرُّ کَشَفْتَ مَا بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ مَکَّنْتَ لَهُ فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلْتَهُ خَلِیفَتَکَ عَلَی خَلْقِکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ وَ أَنْ تُعَافِیَنِی مِنْ عِلَّتِی ثُمَّ اسْتَوِ جَالِساً وَ اجْمَعِ الْبُرَّ مِنْ حَوْلِکَ وَ قُلْ مِثْلَ ذَلِکَ وَ اقْسِمْهُ مُدّاً مُدّاً لِکُلِّ مِسْکِینٍ وَ قُلْ مِثْلَ ذَلِکَ قَالَ دَاوُدُ فَفَعَلْتُ ذَلِکَ فَکَأَنَّمَا نَشِطْتُ مِنْ عِقَالٍ وَ قَدْ فَعَلَهُ غَیْرُ وَاحِدٍ فَانْتَفَعَ بِهِ (1).

«20»

کا، [الکافی] الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ الْأَشْعَرِیِّ عَنْ بَکْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَزْدِیِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: حُمَّ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَأَتَاهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَعَوَّذَهُ فَقَالَ بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِیکَ یَا مُحَمَّدُ بِسْمِ اللَّهِ أَشْفِیکَ بِسْمِ اللَّهِ مِنْ کُلِّ دَاءٍ یَعْنِیکَ بِسْمِ اللَّهِ وَ اللَّهُ شَافِیکَ بِسْمِ اللَّهِ خُذْهَا فَلْیَهْنِیکَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ لَتَبْرَأَنَّ بِإِذْنِ اللَّهِ قَالَ بَکْرٌ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ رُقْیَةِ الْحُمَّی فَحَدَّثَنِی بِهَذَا(2).

«21»

ق، [الکتاب العتیق الغرویّ]: عُوذَةٌ لِلْحُمَّی مُبَارَکَةٌ یُکْتَبُ فِی وَرَقَةٍ وَ یُعَلِّقُهُ الرَّجُلُ فِی عَضُدِهِ الْأَیْسَرِ وَ الِامْرَأَةُ فِی عَضُدِهَا الْأَیْمَنِ وَ یَشُدُّ الْکِتَابَ بِغَزْلِ الْأُمِّ وَ ابْنَتِهَا وَ هُوَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ مِنَ اللَّهِ وَ إِلَی اللَّهِ وَ لَا غَالِبَ إِلَّا اللَّهُ الْمُسْتَعَانُ بِاللَّهِ وَ التُّکْلَانُ عَلَی اللَّهِ وَ الشِّفَاءُ بِیَدِ اللَّهِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ لِصَاحِبِ کِتَابِی هَذَا وَ شَعْرِهِ وَ بَشَرِهِ وَ جَسَدِهِ وَ بَدَنِهِ وَ لَحْمِهِ وَ دَمِهِ وَ عَظْمِهِ إِلَی أُمِّ مِلْدَمٍ الَّتِی تُذِیبُ اللَّحْمَ وَ تَمَصُّ الدَّمَ وَ تُوهِنُ الْعَظْمَ حَرُّهَا مِنْ جَهَنَّمَ وَ بَرْدُهَا مِنَ الزَّمْهَرِیرِ یَا أُمَّ مِلْدَمٍ إِنْ کُنْتِ مُؤْمِنَةً بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَلَا تَقْرَبِی مَنْ عُلِّقَ عَلَیْهِ کِتَابِی

ص: 35


1- 1. الکافی ج 8 ص 88، ج 2 ص 564.
2- 2. الکافی ج 8 ص 109.

از خون او میاشام و استخوانش را سست مکن و گوشت او را آب نکن، و به عزت خداوند، خاموش شو، خدایی که آتش را بر ابراهیم سرد و سلامت گردانید و خواستند به او نیرنگی بزنند و آنان را زیانکارترین قرار دادیم. آدم برگزیده خدا، ابراهیم دوست خدا، موسی هم سخن خدا، عیسی روح خدا، محمد محبوب خداست ای دشمن آدم و حوا، جبرئیل مانع شد.

تو را قسم می دهم ای تب! به عزت خداوند و قدرت خدا و عظمت خدا و شکوه خدا و قدرت خدا، بزرگمنشی خدا، و به آنچه قلم در نزد خدا بر آن جاری می­شود، بر محمد فرزند عبدالله صلی الله علیه و آله یا چون آنکس که به شهری که بامهایش یکسر فرو ریخته بود، عبور کرد، گفت: چگونه خداوند، این را پس از مرگش زنده می کند؟ پس خداوند، او را صد سال میراند. آنگاه او را برانگیخت، گفت: چقدر درنگ کردی؟ گفت: یکروز یا پاره ای از روز را درنگ کردم .

من کاغذ و قلم را برای نابودی تو به کار گرفتم و از قرآن آنچه شفا و رحمت مؤمنان است نازل می­کنیم و برای ستمکاران جز زیان نخواهد بود، مهر زدم این نوشته را با اسم خداوند منزله پاک پاکیزه و انگشتری سلیمان بن داوود و انگشتری محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و سوره فاتحة الکتاب تا آخر آن یا یاچون آنکس که به شهری که بامهایش یکسر فرو ریخته بود، عبور کرد.

روایت21.

مهج الدعوات: پیامبر صلی الله علیه و آله بر فاطمه علیهما السلام وارد شد، پس حسن و حسین علیهما السلام را دیدند در حالی که تب داشتند، پیامبر صلی الله علیه و آله از این وضع بسیار ناراحت شدند. در این لحظه جبرئیل علیه السلام نازل شد و فرمود: ای محمد آیا می­خواهی به تو تعویذی بیاموزم تا بدان دعا کنی و این مشکل برطرف شود؟ فرمودند: آری، جبرئیل عرض کرد، بگو: «معبودا، خدایی جز تو که بلندمرتبه و بزرگی وجود ندارد، تو که صاحب قدرت دیرینه­ای و بخشش عظیم و روی گرامی هستی، خدایی جز تو که بلندمرتبه و بزرگی وجود ندارد، سرپرست کلمه­های کامل و دعاهای مستجاب، آنچه بر فلانی عارض گشته است، را حل بنمای» پس پیامبر صلی الله علیه و آله دعا فرمودند سپس دستشان را بر پیشانی­اش گذاشتند که به یاری خداوند بهبودی یافت.(1)

روایت22.

مهج الدعوات:

ص: 36


1- . مهج الدعوات

هَذَا وَ لَا تَمَصِّی لَهُ دَماً وَ لَا تُوهِنِی لَهُ عَظْماً وَ لَا تُذِیبِی لَهُ لَحْماً وَ اطْفَئِی بِعِزَّةِ اللَّهِ الَّذِی جَعَلَ النَّارَ بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ وَ أَرادُوا بِهِ کَیْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَخْسَرِینَ آدَمُ صَفْوَةُ اللَّهِ إِبْرَاهِیمُ خَلِیلُ اللَّهِ مُوسَی کَلِیمُ اللَّهِ عِیسَی رُوحُ اللَّهِ مُحَمَّدٌ حَبِیبُ اللَّهِ یَا عَدُوَّةَ آدَمَ وَ حَوَّاءَ قَدْ حَالَ جَبْرَئِیلُ عَزَمْتُ عَلَیْکِ یَا أُمَّ مِلْدَمٍ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ قُدْرَةِ اللّه وَ بِعَظَمَةِ اللَّهِ وَ بِجَلَالِ اللَّهِ وَ سُلْطَانِ اللَّهِ وَ بِکِبْرِیَاءِ اللَّهِ وَ بِمَا جَرَی بِهِ الْقَلَمُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَلَی مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلی قَرْیَةٍ وَ هِیَ خاوِیَةٌ عَلی عُرُوشِها قالَ أَنَّی یُحْیِی هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ کَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ إِلَیْکَ عَنِّی جَرَی الْقِرْطَاسُ وَ الْقَلَمُ وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَساراً خَتَمْتُ هَذَا الْکِتَابَ عَلَی اسْمِ اللَّهِ الْمُقَدَّسِ الْمُطَهَّرِ الطَّاهِرِ وَ خَاتَمِ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ وَ خَاتَمِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ فَاتِحَةِ الْکِتَابِ إِلَی آخِرِهَا أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلی قَرْیَةٍ.

«21»

مهج، [مهج الدعوات]: دَخَلَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله عَلَی فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ علیها السلام فَوَجَدَ الْحَسَنَ علیه السلام مَوْعُوکاً فَشَقَّ ذَلِکَ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ أَ لَا أُعَلِّمُکَ مَعَاذَةً تَدْعُو بِهَا فَیَنْجَلِیَ بِهَا عَنْهُ مَا یَجِدُهُ قَالَ بَلَی قَالَ قُلِ اللَّهُمَّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ذُو السُّلْطَانِ الْقَدِیمِ وَ الْمَنِّ الْعَظِیمِ وَ الْوَجْهِ الْکَرِیمِ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ وَلِیُّ الْکَلِمَاتِ التَّامَّاتِ وَ الدَّعَوَاتِ الْمُسْتَجَابَاتِ حُلَّ مَا أَصْبَحَ بِفُلَانٍ فَدَعَا النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی جَبْهَتِهِ فَإِذَا هُوَ بِعَوْنِ اللَّهِ قَدْ أَفَاقَ (1).

«22»

مهج، [مهج الدعوات] عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ الصَّمَدِ عَنْ جَدِّهِ عَنِ الْفَقِیهِ أَبِی الْحَسَنِ عَنِ السَّیِّدِ أَبِی الْبَرَکَاتِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ الْحَسَنِیِّ الْجَوْزِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ بَابَوَیْهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ فُرَاتِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ بِشْرَوَیْهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِدْرِیسَ الْأَنْصَارِیِّ عَنْ دَاوُدَ بْنِ رُشَیْدٍ وَ الْوَلِیدِ بْنِ شُجَاعِ بْنِ مَرْوَانَ

ص: 36


1- 1. مهج الدعوات ص.

سلمان فارسی نقل کرد: ده روز بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه و اله هنگامی که از خانه خارج شدم، علی بن ابی طالب علیه السلام پسرعموی رسول خدا صلی الله علیه و آله را دیدم که به من فرمودند: ای سلمان بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله از ما دوری جستی که عرض کردم: از چون تویی نمی­توان دوری جست بلکه این اندوه فقدان رسول خدا صلی الله علیه و آله است که طولانی گشت و مرا از دیدار شما بازداشت، امام علیه السلام فرمودند: ای سلمان به خانه فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد شو، زیرا او به دیدار شما مشتاق است، و می­خواهد ارمغانی از ارمغان­های بهشت را به شما ارزانی کند، به علی علیه السلام عرض کردم: آیا بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله، از جانب بهشت ارمغانی بر حضرت زهرا سلام الله علیها وارد شد؟ فرمودند: آری، دیروز .

سلمان نقل کرد: شتابان به سوی خانه فاطمه سلام الله علیها دختر محمد صلی الله علیه و آله روانه شدم و ایشان را یافتم که نشسته­اند و تکه­ای از عبا بر روی ایشان است که وقتی بر سرشان کشیدند ساق پایشان پیدا شد و تا بر ساق پایشان کشیدند، سرشان پیدا گشت، و هنگامی که به من نگاه کردند مقنعه خود را پوشیدند. سپس فرمودند: ای سلمان، بعد از وفات پدرم صلی الله علیه و آله از من دوری جستی؟ عرض کردم: ای مورد محبت من! من دوری نجستم، فرمودند: خاموش باش بنشین و بر آنچه به تو می­گویم، اندیشه کن.

من دیروز همین جا نشسته بودم و در خانه بسته بود، و به گسستن وحی و روی برگردان فرشتگان از خانه­مان فکر می­کردم، ناگاه در باز شد بدون اینکه کسی آن را باز کند، پس سه کنیز در زیبایی، خوش­بویی که تاکنون ندیده بودم وارد شدند و من که آنها را نمی­شناختم به سمتشان رفتم و گفتم: پدرم به فدایتان باد، شما اهل مکه­اید یا مدینه؟ جواب دادند: ای دختر محمد! ما نه اهل مکه­ایم و نه مدینه و اصلاً اهل زمین نیستیم، ما حوریانی هستیم از دارالسلام، پروردگار عزت ما را به سوی تو فرستاد ای دختر محمد، ما مشتاق توییم.

پس به یکی از آنها که سنّش بیشتر به نظر می­رسید، گفتم: اسمت چیست؟ گفت: مقدودة، گفتم: چرا به این نام نامیده شدی؟ گفت: برای مقداد بن اسود الکندی صحابه رسول خدا صلی الله علیه و آله خلق شدم، به دومی گفتم: نامت چیست؟ گفت ذرّة، گفتم: چرا به این اسم نامیده شدی، در حالی که چشم من بسیار نجیب هستی، گفت: من برای ابوذر غفاری صحابی رسول خدا صلی الله علیه و آله آفریده شدم و به سومی آنها گفتم: اسم تو چیست؟ گفت: سلمی، گفتم: چرا به این اسم نامیده شدی؟ گفت من برای سلمان فارسی دوست پدرت رسول خدا صلی الله علیه و آله آفریده شدم.

ص: 37

عَنْ عَاصِمٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: خَرَجْتُ مِنْ مَنْزِلِی یَوْماً بَعْدَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِعَشَرَةِ أَیَّامٍ فَلَقِیَنِی عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام ابْنُ عَمِّ الرَّسُولِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ لِی یَا سَلْمَانُ جَفَوْتَنَا بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقُلْتُ حَبِیبِی أَبَا الْحَسَنِ مِثْلُکُمْ لَا یُجْفَی غَیْرَ أَنَّ حُزْنِی عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله طَالَ فَهُوَ الَّذِی مَنَعَنِی مِنْ زِیَارَتِکُمْ فَقَالَ علیه السلام یَا سَلْمَانُ ائْتِ مَنْزِلَ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَإِنَّهَا إِلَیْکَ مُشْتَاقَةٌ تُرِیدُ أَنْ تُتْحِفَکَ بِتُحْفَةٍ قَدْ أُتْحِفَتْ بِهَا مِنَ الْجَنَّةِ قُلْتُ لِعَلِیٍّ علیه السلام قَدْ أُتْحِفَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام بِشَیْ ءٍ مِنَ الْجَنَّةِ بَعْدَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ نَعَمْ بِالْأَمْسِ قَالَ سَلْمَانُ فَهَرْوَلْتُ إِلَی مَنْزِلِ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فَإِذَا هِیَ جَالِسَةٌ وَ عَلَیْهَا قِطْعَةُ عَبَاءٍ إِذَا خَمَّرَتْ رَأْسَهَا انْجَلَی سَاقُهَا وَ إِذَا غَطَّتْ سَاقَهَا انْکَشَفَتْ رَأْسُهَا فَلَمَّا نَظَرَتْ إِلَیَّ اعْتَجَرَتْ ثُمَّ قَالَتْ یَا سَلْمَانُ جَفَوْتَنِی بَعْدَ وَفَاةِ أَبِی صلی الله علیه و آله قُلْتُ حَبِیبَتِی لَمْ أَجْفُکُمْ قَالَتْ فَمَهْ اجْلِسْ وَ اعْقِلْ مَا أَقُولُ لَکَ إِنِّی کُنْتُ جَالِسَةً بِالْأَمْسِ فِی هَذَا الْمَجْلِسِ وَ بَابُ الدَّارُ مُغْلَقٌ وَ أَنَا أَتَفَکَّرُ فِی انْقِطَاعِ الْوَحْیِ عَنَّا وَ انْصِرَافِ الْمَلَائِکَةِ عَنْ مَنْزِلِنَا فَإِذَا انْفَتَحَ الْبَابُ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَفْتَحَهُ أَحَدٌ فَدَخَلَ عَلَیَّ ثَلَاثُ جَوَارٍ لَمْ یَرَ الرَّاءُونَ بِحُسْنِهِنَّ وَ لَا کَهَیْئَتِهِنَّ وَ لَا نَضَارَةِ وُجُوهِهِنَّ وَ لَا أَزْکَی مِنْ رِیحِهِنَّ فَلَمَّا رَأَیْتُهُنَّ قُمْتُ إِلَیْهِنَّ مُتَنَکِّرَةً لَهُنَّ فَقُلْتُ لَهُنَّ بِأَبِی أَنْتُنَّ مِنْ أَهْلِ مَکَّةَ أَمْ مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ فَقُلْنَ یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ لَسْنَا مِنْ أَهْلِ مَکَّةَ وَ لَا مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ وَ لَا مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ جَمِیعاً غَیْرَ أَنَّنَا جَوَارٍ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ مِنْ دَارِ السَّلَامِ أَرْسَلَنَا رَبُّ الْعِزَّةِ إِلَیْکِ یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ إِنَّا إِلَیْکِ مُشْتَاقَاتٌ فَقُلْتُ لِلَّتِی أَظُنُّ أَنَّهَا أَکْبَرُ سِنّاً مَا اسْمُکِ قَالَتِ اسْمِی مَقْدُودَةُ قُلْتُ وَ لِمَ سُمِّیتِ مَقْدُودَةَ قَالَتْ خُلِقْتُ لِلْمِقْدَادِ بْنِ الْأَسْوَدِ الْکِنْدِیِّ صَاحِبِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقُلْتُ لِلثَّانِیَةِ مَا اسْمُکِ قَالَتْ ذَرَّةُ قُلْتُ وَ لِمَ سُمِّیتِ ذَرَّةَ وَ أَنْتِ فِی عَیْنِی نَبِیلَةٌ قَالَتْ خُلِقْتُ لِأَبِی ذَرٍّ الْغِفَارِیِّ صَاحِبِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقُلْتُ لِلثَّالِثَةِ مَا اسْمُکِ قَالَتْ سَلْمَی قُلْتُ وَ لِمَ سُمِّیتِ سَلْمَی قَالَتْ أَنَا لِسَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ مَوْلَی أَبِیکِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله.

ص: 37

فاطمه نقل کرد سپس رطب­هایی آبی رنگ همچون خشک نانه(1)

و سفیدتر از برف و خوش­بوتر از مشک بودند، سپس به من فرمودند: ای سلمان، شب را با این خرما افطار کن و فردا هسته­های آن را برای من بیاور، سلمان نقل کرد خرما را گرفتم و زمانی که از کنار اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله می­گذشتم می­پرسیدند، ای سلمان آیا مشک به همراه داری؟ جواب می­دادم: آری، و در وقت افطار، با آن افطار کردم، در حالی که در آن­ها هیچ هسته ­و تخمی نیافتم.

روز بعد، خدمت دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله رسیدم، عرض کردم: من به آنچه شما هدیه فرمودید، افطار کردم ولی هسته­ و تخمی نیافتم، فرمودند: ای سلمان، آنها هرگز هسته و تخمی ندارند، زیرا ثمر نخل­هایی هستند که خداوند آنها را در دارالسلام کاشت به واسطه­ کلامی که پدرم محمد صلی الله علیه و آله آن را به من آموخت تا صبح و شام بگویم، سلمان گفت: ای سرور من، آن کلام را به من بیاموزید، حضرت فرمودند: اگر دوست داری تا وقتی زنده­ای به هیچ تبی مبتلا نشوی به آن ذکر مواظبت کن، سپس سلمان آن حرز را از حضرت زهرا سلام الله علیها نقل کرد:

به نام خداوند بخشنده مهربان، به نام خداوند نور، به نام خداوند روشنایی نور، به نام خداوند نور روی نور، به نام خداوندی که تدبیرکننده­ امور است، به نام خداوندی که نور را از نور آفرید، سپاس خدایی را که نور را از نور آفرید و نور را بر طور نازل کرد، در کتابی نوشته شده، در صفحه ای گسترده و به اندازه­ای مشخص شده، بر پیامبری دانا، ستایش خدایی راست که به عزت یاد شد و به فخر مشهور است. و در خوشی و ناخوشی از او سپاسگزاری می­شود و درود خدا بر سرور ما محمد و خاندان پاکش.(2)

سلمان گفت: به خدا سوگند من این حرز را به بیش از هزار نفر از مردم مدینه و مکه آنان که بیماری دارند آموختم و همه­ آنها از بیماری­شان بهبودی یافتند به خواست

ص: 38


1- . نانی قندی که با پسته و بادام پخته می شود.
2- . مهج الدعوات: 9-6

قَالَتْ فَاطِمَةُ ثُمَّ أَخْرَجْنَ لِی رُطَباً أَزْرَقَ کَأَمْثَالِ الْخُشْکَنَانَجِ الْکِبَارِ(1)

أَبْیَضَ مِنَ الثَّلْجِ وَ أَزْکَی رِیحاً مِنَ الْمِسْکِ الْأَذْفَرِ(2) فَقَالَتْ لِی یَا سَلْمَانُ أَفْطِرْ عَشِیَّتَکَ عَلَیْهِ فَإِذَا کَانَ غَداً فَجِئْنِی بِنَوَاهُ أَوْ قَالَتْ عَجَمِهِ قَالَ سَلْمَانُ فَأَخَذْتُ الرُّطَبَ فَمَا مَرَرْتُ بِجَمْعٍ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِلَّا قَالُوا یَا سَلْمَانُ أَ مَعَکَ مِسْکٌ قُلْتُ نَعَمْ فَلَمَّا کَانَ وَقْتُ الْإِفْطَارِ أَفْطَرْتُ عَلَیْهِ فَلَمْ أَجِدْ لَهُ عَجَماً وَ لَا نَوًی.

فَمَضَیْتُ إِلَی بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی الْیَوْمِ الثَّانِی فَقُلْتُ لَهَا علیها السلام إِنِّی أَفْطَرْتُ عَلَی مَا أَتْحَفْتِینِی بِهِ فَمَا وَجَدْتُ لَهُ عَجَماً وَ لَا نَوًی قَالَتْ یَا سَلْمَانُ وَ لَنْ یَکُونَ لَهُ عَجَمٌ وَ لَا نَوًی وَ إِنَّمَا هُوَ نَخْلٌ غَرَسَهُ اللَّهُ فِی دَارِ السَّلَامِ بِکَلَامٍ عَلَّمَنِیهِ أَبِی مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله کُنْتُ أَقُولُهُ غُدْوَةً وَ عَشِیَّةً قَالَ سَلْمَانُ قُلْتُ عَلِّمِینِی الْکَلَامَ یَا سَیِّدَتِی فَقَالَتْ إِنْ سَرَّکَ أَنْ لَا یَمَسَّکَ أَذَی الْحُمَّی مَا عِشْتَ فِی دَارِ الدُّنْیَا فَوَاظِبْ عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ سَلْمَانُ عَلَّمَتْنِی هَذَا الْحِرْزَ فَقَالَتْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ النُّورِ بِسْمِ اللَّهِ نُورِ النُّورِ بِسْمِ اللَّهِ نُورٌ عَلَی نُورٍ بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی هُوَ مُدَبِّرُ الْأُمُورِ بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ وَ أَنْزَلَ النُّورَ عَلَی الطُّورِ فِی کِتَابٍ مَسْطُورٍ فِی رَقٍّ مَنْشُورٍ بِقَدَرٍ مَقْدُورٍ عَلَی نَبِیٍّ مَحْبُورٍ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هُوَ بِالْعِزِّ مَذْکُورٌ وَ بِالْفَخْرِ مَشْهُورٌ وَ عَلَی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ مَشْکُورٌ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ قَالَ سَلْمَانُ فَتَعَلَّمْتُهُنَّ فَوَ اللَّهِ وَ لَقَدْ عَلَّمْتُهُنَّ أَکْثَرَ مِنْ أَلْفِ نَفْسٍ مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ وَ مَکَّةَ مِمَّنْ بِهِمْ عِلَلُ الْحُمَّی فَکُلٌّ بَرَأَ مِنْ مَرَضِهِ بِإِذْنِ اللَّهِ

ص: 38


1- 1. خشک نانج معرب خشکنانه و هو الخبز السکری الذی یختبز مع الفستق و اللوز.
2- 2. قد سقط هاهنا من الأصل نحو سطر من المتن و قد مر الحدیث بروایة الطبریّ و کان لفظه هکذا: و قد أهدوا الی هدیة من الجنة و قد خبأت لک منها فأخرجت الی طبقا من رطب أبیض ما یکون من الثلج و أزکی رائحة من المسک فدفعت الی خمس رطبات و قالت لی: کل هذا یا سلمان عند افطارک إلخ.

خداوند متعال.(1)

می گویم

روایتی دیگر در این موضوع در باب حرزهای مولایمان حضرت زهرا صلوات الله علیها آمده است.(2)

باب پنجاه و هفتم : تعویذ و دعا برای زنان باردار و حیوانات آبستن و تعویذی برای طفل در لحظه­ ولادت و تعویذ زن زائو

روایات

روایت1.

طب الائمة: امام باقر علیه السلام فرمودند: هر کس می­خواهد زمانی که زن در حالت وضع حمل است آزاری و اذیتی از ناحیه­ شیطان به خانواده او نرسد باید این دعا را با مشک و زعفران و آب خالص باران بنویسد، و با لباس جدیدی که پوشیده نشد، آن را صاف کند و همسر و فرزندانش را از آن بپوشاند و بر آن مکان و خانه ای که زن زائو در آن است بپاشد، به راستی تا زمانی که همسرش در دوران بعد از زایمان است آسیبی نبیند و فرزند او نیز از کوری و دیوانگی و ترس و چشم بد مصون خواهد ماند انشاء الله تعالی، و دعا این است:

به نام خداوند بخشنده مهربان، به نام خدا، به نام خدا، به نام خدا، سلام بر رسول خدا و سلام بر خاندان رسول خدا و درود و رحمت و برکات خداوند بر آنها باد، به نام خدا و با استعانت از خدا، به اذن خداوند خارج شو، به اذن خداوند خارج شو، از آن بیرون آمدید و شما را به آن باز می­گردانیم و یک بار دیگر شما را از آن خارج می­سازیم و اگر پشت کردند بگو خداوند مرا کفایت می کند خدایی جز او نیست بر او توکل نمودم و اوست پروردگار عرش با عظمت. به نام خدا و با استعانت از خدا، و به رسول خدا شما را دور می­کنم.(3)

روایت2.

طب الائمة:

ص: 39


1- . مراجعه کن: جلد 94: 227 – 226
2- . مراجعه کن ج 94: 227-226
3- . طب الائمة: 97

تَعَالَی (1).

أقول

قد مضی خبر آخر فی هذا المعنی فی باب أحراز مولاتنا فاطمة الزهراء صلوات الله علیها(2).

باب 57 العوذة و الدعاء للحوامل من الإنس و الدواب و عوذة الطفل ساعة یولد و عوذة النفساء

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] الْوَلِیدُ بْنُ نَقِیَّةَ مُؤَذِّنُ مَسْجِدِ الْکُوفَةِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ الْعَسْکَرِیُّ عَنْ آبَائِهِ عَنْ مُحَمَّدٍ الْبَاقِرِ علیه السلام قَالَ: مَنْ أَرَادَ أَنْ لَا یَعْبَثَ الشَّیْطَانُ بِأَهْلِهِ مَا دَامَتِ الْمَرْأَةُ فِی نِفَاسِهَا فَلْیَکْتُبْ هَذِهِ الْعُوذَةَ بِمِسْکٍ وَ زَعْفَرَانٍ بِمَاءِ الْمَطَرِ الصَّافِی وَ لْیَعْصِرْهُ بِثَوْبٍ جَدِیدٍ لَمْ یُلْبَسْ وَ أَلْبَسَ مِنْهُ أَهْلَهُ وَ وَلَدَهُ وَ لْیَرُشَّ الْمَوْضِعَ وَ الْبَیْتَ الَّذِی فِیهِ النُّفَسَاءُ فَإِنَّهُ لَا یُصِیبُ أَهْلَهُ مَا دَامَتْ فِی نِفَاسِهَا وَ لَا یُصِیبُ وَلَدَهُ خَبْطٌ وَ لَا جُنُونٌ وَ لَا فَزَعٌ وَ لَا نَظْرَةٌ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ وَ السَّلَامُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ وَ السَّلَامُ عَلَی آلِ رَسُولِ اللَّهِ وَ الصَّلَاةُ عَلَیْهِمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اخْرُجْ بِإِذْنِ اللَّهِ اخْرُجْ بِإِذْنِ اللَّهِ مِنْهَا خَرَجْتُمْ وَ فِیها نُعِیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً أُخْری فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ أَدْفَعُکُمْ بِرَسُولِ اللَّهِ (3).

«2»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] الْخَضِرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْخَرَاذِینِیِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَارُونَ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ عَنْ جَابِرٍ عَنْ

ص: 39


1- 1. مهج الدعوات: 6- 9.
2- 2. راجع ج 94 ص 226- 227.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 97.

امام باقر علیه السلام فرمودند: هنگام زاییدن اسبی که نژاد اصیلی دارد، این دعا را بر پوست آهویی بنویس و بر تهیگاه او آویزان گردان:

«خداوندا ای زداینده غم­ها و ای برطرف­کننده­ غصه­ها، ای بخشایشگر و مهربان در دنیا و آخرت، بر فلان فرزند فلان صاحب این اسب، رحمتی کن تا از مرحمت دیگران بی­نیاز گردد و غم و غصه و گره کار او را بگشای و اسب او را سالم بدار و زاییدن آن را آسان گردان».

روزی عیسی بن مریم و یحیی بن زکریا سلام خدا بر پیامبر ما و خاندان وی و به آن دو، به صحرایی رفتند، و صدای حیوان وحشی را شنیدند، حضرت عیسی بن مریم علیهما السلام فرمودند: شگفتا این چه صدایی است؟ حضرت یحیی فرمودند: این صدای حیوان وحشی است که در حال زاییدن است، پس حضرت عیسی بن مریم علیهما السلام فرمودند: به اذن خداوند روان روان بیرون آی.(1)

روایت3.

طب الائمة: به امام رضا علیه السلام فرمودند: این تعویذ را برای زنان باردار و حیوانات آبستن در کاغذ یا پوستی می­نویسی: «به نام خداوند بخشنده­ مهربان، به نام خدا، به نام خدا، به نام خدا، به راستی که با هر سختی آسانی است و به راستی که با هر سختی آسانی است، خداوند خدا برای شما آسانی می خواهد و برای شما دشواری نمی خواهد تا شماره را تکمیل کنید و خدا را به پاس آنکه رهنمونی تان کرده است به بزرگی بستایید، و باشد که شکر گزاری کنید. و هر گاه بندگان من، از تو درباره من بپرسند، من نزدیکم، و دعای دعاکننده را- به هنگامی که مرا بخواند- اجابت می کنم، پس باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند. برای شما در کارتان گشایشی فراهم سازد و سامانی در کار شما قرار دهد و نمودن راه راست بر عهده خداست، و برخی از آن کژ است، و اگر می خواست مسلماً همه شما را هدایت می کرد سپس راه را بر او آسان گردانید.

آیا کسانی که کفر ورزیدند ندانستند که آسمانها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند، و ما آن دو را از هم جدا ساختیم، و هر چیز زنده ای را از آب پدید آوردیم؟ آیا باز هم ایمان نمی آورند. و با او به مکان دور افتاده ای پناه جست. تا درد زایمان، او را به سوی تنه درخت خرمایی کشانید. گفت: ای کاش، پیش از این مرده بودم و یکسر فراموش شده بودم. پس، از زیر او وی را ندا داد که: غم مدار، پروردگارت زیر تو چشمه آبی پدید آورده است و تنه درخت خرما را به طرف خود بتکان، تا بر تو خرمای تازه می ریزد. و بخور و بنوش و دیده روشن دار. پس اگر کسی از آدمیان را دیدی، بگو: من برای

ص: 40


1- . طب الائمة: 98

أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام وَ رَوَاهُ أَیْضاً عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنِ ابْنِ بُکَیْرٍ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْیَنَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: تُکْتَبُ لِلْفَرَسِ الْعَتِیقَةِ الْکَرِیمَةِ عِنْدَ وَضْعِهَا هَذِهِ الْعُوذَةَ فِی رَقِّ غَزَالٍ وَ یُعَلَّقُ فِی حَقْوَیْهَا اللَّهُمَّ یَا فَارِجَ الْهَمِّ وَ کَاشِفَ الْغَمِّ رَحْمَانَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ رَحِیمَهُمَا ارْحَمْ فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ صَاحِبَ الْفَرَسِ رَحْمَةً تُغْنِیهِ عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِوَاکَ وَ فَرِّجْ هَمَّهُ وَ غَمَّهُ وَ نَفِّسْ کُرْبَتَهُ وَ سَلِّمْ فَرَسَهُ وَ یَسِّرْ عَلَیْهَا وِلَادَتَهَا خَرَجَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ وَ یَحْیَی بْنُ زَکَرِیَّا عَلَی نَبِیِّنَا وَ آلِهِ وَ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ إِلَی الْبَرِّیَّةِ فَسَمِعَا صَوْتَ وَحْشِیَّةٍ فَقَالَ الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ علیهما السلام یَا عَجَباً مَا هَذَا الصَّوْتُ قَالَ یَحْیَی هَذَا صَوْتُ وَحْشِیَّةٍ تَلِدُ فَقَالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ علیهما السلام انْزِلْ سَرْحاً سَرْحاً بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی (1).

«3»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] أَبُو یَزِیدَ الْقَنَّادُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: تُکْتَبُ هَذِهِ الْعُوذَةُ فِی قِرْطَاسٍ أَوْ رَقٍّ لِلْحَوَامِلِ مِنَ الْإِنْسِ وَ الدَّوَابِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلی ما هَداکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ وَ یُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ مِرْفَقاً وَ یُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ رَشَداً وَ عَلَی اللَّهِ قَصْدُ السَّبِیلِ وَ مِنْها جائِرٌ وَ لَوْ شاءَ لَهَداکُمْ أَجْمَعِینَ ثُمَّ السَّبِیلَ یَسَّرَهُ أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ أَ فَلا یُؤْمِنُونَ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَکاناً قَصِیًّا فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلی جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ یا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هذا وَ کُنْتُ نَسْیاً مَنْسِیًّا فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلَّا تَحْزَنِی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا وَ هُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَیْکِ رُطَباً جَنِیًّا فَکُلِی وَ اشْرَبِی وَ قَرِّی عَیْناً فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولِی إِنِّی نَذَرْتُ

ص: 40


1- 1. طبّ الأئمّة ص 98.

رحمان روزه نذر کرده ام، و امروز مطلقاً با انسانی سخن نخواهم گفت. پس در حالی که او را در آغوش گرفته بود به نزد قومش آورد. گفتند: ایمریم، به راستی کار بسیار ناپسندی مرتکب شده ای. ای خواهر هارون، پدرت مرد بدی نبود و مادرت بدکاره نبود. به او اشاره کرد. گفتند: چگونه با کسی که در گهواره کودک است سخن بگوییم. گفت: منم بنده خدا، به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است و هر جا که باشم مرا با برکت ساخته، و تا زنده ام به نماز و زکات سفارش کرده است و مرا نسبت به مادرم نیکوکار کرده و زورگو و نافرمانم نگردانیده است و درود بر من، روزی که زاده شدم و روزی که می میرم و روزی که زنده برانگیخته می شوم، این است عیسی فرزند مریم.

و خدا شما را از شکم مادرانتان در حالی که چیزی نمی دانستید، بیرون آورد، و برای شما گوش و چشم ها و دل ها قرار داد، باشد که سپاسگزاری کنید. آیا به سوی پرندگانی که در فضای آسمان، رام شده اند ننگریسته اند؟ جز خدا کسی آنها را نگاه نمی دارد. راستی در این برای مردمی که ایمان می آورند نشانه هایی است. و اینچنین ای نوزاد به اذن خداوند، درست اندام خارج شو.

سپس بر او آویزان کن و هرگاه وضع حمل کرد برداشته شود، و آیه را حفظ کن تا بخشی از آن را رها نکنی یا در جایی از آن باز ایستی تا آن را تمام کنی و آیه این است: «خدا شما را از شکم مادرانتان در حالی که چیزی نمی دانستید، بیرون آورد.» و اگر در اینجا بایستی نوزاد گنگ به دنیا می آید و اگر نخواندی«اوست آنکس که شما را پدید آورده و برای شما گوش و دیدگان و دلها آفریده است. چه کم سپاسگزارید» نوزاد درست اندام به دنیا نیاید .

باب پنجاه و هشتم : حزر حیوانات برای جلوگیری از چشم زخم و غیره

روایات

روایت1.

طب الائمة: امام موسی بن جعفر به نقل از پدران بزرگوارشان علیهم السلام، حرزی برای حیوانات نقل کردند، فرمودند، این در میان ایشان محفوظ است: «به نام خداوند بخشنده مهربان، به نام خدا و با استعانت از خدا، چشم بد از گوشت و پوست و استخوان و عصب و رگ­های او خارج شد، پس جبرئیل و مکائیل درود خدا بر آن دو، او را دیدند و گفتند: کجا می­روی ای ملعون(1)!

ص: 41


1- . در منبع: ای چشم بد و همچنین در ادامه.

لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنْسِیًّا فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ قالُوا یا مَرْیَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَیْئاً فَرِیًّا یا أُخْتَ هارُونَ ما کانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما کانَتْ أُمُّکِ بَغِیًّا فَأَشارَتْ إِلَیْهِ قالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا وَ جَعَلَنِی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ وَ أَوْصانِی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا وَ بَرًّا بِوالِدَتِی وَ لَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّاراً شَقِیًّا وَ السَّلامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا ذلِکَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ أَ لَمْ یَرَوْا إِلَی الطَّیْرِ مُسَخَّراتٍ فِی جَوِّ السَّماءِ ما یُمْسِکُهُنَّ إِلَّا اللَّهُ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ کَذَلِکَ أَیُّهَا الْمَوْلُودُ اخْرُجْ سَوِیّاً بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ تُعَلَّقُ عَلَیْهَا فَإِذَا وُضِعَتْ نُزِعَ مِنْهَا وَ احْفَظِ الْآیَةَ أَنْ تَتْرُکَ مِنْهَا بَعْضَهَا أَوْ تَقِفَ عَلَی مَوْضِعٍ مِنْهَا حَتَّی تُتِمَّهَا وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَی وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً فَإِنْ وَقَفْتَ هَاهُنَا خَرَجَ الْمَوْلُودُ أَخْرَسَ وَ إِنْ لَمْ تَقْرَأْ وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ لَمْ یَخْرُجِ الْوَلَدُ سَوِیّاً(1).

باب 58 عوذة الحیوانات من العین و غیرها

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] أَحْمَدُ بْنُ الْحَارِثِ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام: فِی عُوذَةِ الْحَیَوَانِ وَ قَالَ هِیَ مَحْفُوظَةٌ عِنْدَهُمْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ خَرَجَ عَیْنُ السَّوْءِ مِنْ بَیْنِ لَحْمِهِ وَ جِلْدِهِ وَ عَظْمِهِ وَ عَصَبِهِ وَ عُرُوقِهِ فَلَقِیَهَا جَبْرَئِیلُ وَ مِیکَائِیلُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا فَقَالا أَیْنَ تَذْهَبِینَ أَیَّتُهَا اللَّعِینَةُ(2)

ص: 41


1- 1. طبّ الأئمّة ص 98- 99.
2- 2. فی المصدر: أیتها العینة و کذا فیما یأتی.

جواب داد: به سوی شتر می­روم تا او را از رسته اش و چهارپا را از ریسمان و الاغ را از پشته ها و طفل را از دامن مادرش دور کنم و پای مرد جوان، را بلغزانم. پس به او گفتند: ای ملعون به سوی صحرا برو و در آنجا ماری است که دو چشم دارد، یک چشم او از آب است و چشم دیگر او از آتش، و اینچنین خداوند بر چشم بد و گرفتگی ترش رو و سنگ سخت و دَم بد، آتش شعله ور، مُهر می­نهد، به یاری خداوند چشم بد را به اهل آن و در دو طرف او و پهلوهای او و بهترین دوستان او بازگرداندم؛ با اراده خداوند و فرمایش او «آیا کسانی که کفر ورزیدند ندانستند که آسمانها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند، و ما آن دو را از هم جدا ساختیم، و هر چیز زنده ای را از آب پدید آوردیم؟ آیا ایمان نمی آورند. باز دوباره بنگر تانگاهت زبون و درمانده به سویت بازگردد. و درود خداوند بر مولایمان محمد پیامبر خدا و خاندان پاک او.(1)

روایت2.

أمان الاخطار: دعا به هنگامی که حیوانی در معرض چشم زخم قرار گیرد و چشم او آسیب ببیند، این دعا را باید خواند و دست خود را بر چشم و روی او کشاند یا آنکه این دعا را بنویسد و آن را با نیت پاک به گرد او بچرخاند، «به نام خداوند بخشاینده مهربان؛ به نام خدای شفا بخش؛ به نام خدای بی نیازکننده؛ به نام خدای عافیت ده؛ به نام خدایی که با هم راه بودن اسم او چیزی، نه در زمین و نه در آسمان، زیان نمی رساند و او شنوا و داناست. {فرو می فرستیم از قرآن آن چه را که درمان و رحمت برای مؤمنان است.} چشم بسته شده و سنگ خشک و آب یخ بسته و تیر شهاب، از چشمی تا به چشم دیگر، را برگردان و چشم را به چشم برگردان. پس جبرئیل و میکائیل علیهما السّلام گفتند: به کجا می روی ای بد چشم؟ گفت: به یوغ گاو نر و به شتر قطار شده و در بیخ گوش اسب می روم. به او گفتند: تو را به نود و نه اسم اعظم بستیم که نتوانی به یوغ گاو نر و قطار شتر و بیخ گوش اسب بروی. خداوند چنین درد را از چشم دور می گرداند، بدون آن که جز نیروی خداوند والامرتبه بزرگ، از کس دیگری جنبش و حرکتی باشد. به نام خدا؛ درود و سلام از پروردگاری که جز او خدایی نیست؛ سلام امان دهنده نگهبان گران مایه توانمند بزرگ منش. خدا منزّه است از آن چه که شرک می ورزند.

روایت3.

العتیق الغروی: تعویذ از امیر مؤمنان علیه السلام زمانی که شتری از ایشان به چشم زخم گرفتار شد: «به نام خداوند بخشنده مهربان، به نام خداوند بزرگ، گرفتگی ترشرو و شهاب

ص: 42


1- . طب الائمة: 134 – 133

قَالَتْ أَذْهَبُ إِلَی الْجَمَلِ فَأَطْرَحُهُ مِنْ قِطَارِهِ وَ الدَّابَّةَ مِنْ مِقْوَدِهَا وَ الْحِمَارَ مِنْ آکَامِهِ وَ الصَّبِیَّ مِنْ حَجْرِ أُمِّهِ وَ أُلْقِی الرَّجُلَ الشَّابَّ الْمُمْتَلِئَ مِنْ قَدَمَیْهِ فَقَالا لَهَا اذْهَبِی أَیَّتُهَا اللَّعِینَةُ إِلَی الْبَرِّیَّةِ فَثَمَّ حَیَّةٌ لَهَا عَیْنَانِ عَیْنٌ مِنْ مَاءٍ وَ عَیْنٌ مِنْ نَارٍ وَ کَذَلِکَ یَطْبَعُ اللَّهُ عَلَی عَیْنِ السَّوْءِ وَ عَبَسٍ عَابِسٍ وَ حَجَرٍ یَابِسٍ وَ نَفْسٍ نَافِسٍ وَ نَارٍ قَابِسٍ رَدَدْتُ بِعَوْنِ اللَّهِ عَیْنَ السَّوْءِ إِلَی أَهْلِهِ وَ فِی جَنْبَیْهِ وَ کَشْحَیْهِ وَ فِی أَحَبِّ خُلَّانِهِ إِلَیْهِ بِعَزِیمَةِ اللَّهِ وَ قَوْلُهُ أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ أَ فَلا یُؤْمِنُونَ ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنْقَلِبْ إِلَیْکَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِیرٌ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ (1).

«2»

طا، [الأمان]: فِیمَا نَذْکُرُهُ إِذَا حَصَلَتِ الْمَلْعُونَةُ فِی عَیْنِ دَابَّةٍ یَقْرَؤُهَا وَ یُمِرُّ یَدَهُ عَلَی عَیْنِهَا وَ وَجْهِهَا أَوْ یَکْتُبُهَا وَ یُمِرُّ الْکِتَابَةَ عَلَیْهَا بِإِخْلَاصِ نِیَّةٍ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الشَّافِی بِسْمِ اللَّهِ الْکَافِی بِسْمِ اللَّهِ الْمُعَافِی بِسْمِ الَّذِی لَا یَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَیْ ءٌ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی السَّمَاءِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ وَ نُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ ارْدُدِ الْعَیْنَ الْحَابِسَ وَ حَجَرَ یَابِسٍ وَ مَاءَ فَارِسٍ وَ شِهَابَ ثَاقِبٍ مِنَ الْعَیْنِ إِلَی الْعَیْنِ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ وَ مِیکَائِیلُ علیهما السلام إِلَی أَیْنَ تَذْهَبُ یَا عَیْنَ السَّوْءِ قَالَتْ أَذْهَبُ إِلَی الثَّوْرِ فِی نِیرِهِ وَ الْجَمَلِ فِی قِطَارِهِ وَ الدَّابَّةِ فِی رِبَاطِهَا فَقَالا علیهما السلام لَهَا عَزَمْنَا عَلَیْکَ بِتِسْعَةٍ وَ تِسْعِینَ اسْماً أَنْ تُلْقِیَ الثَّوْرَ فِی نِیرِهِ (2)

وَ الْجَمَلَ فِی قِطَارِهِ وَ الدَّابَّةَ فِی رِبَاطِهَا کَذَلِکَ یُطْفِئُ اللَّهُ الْوَجَعَ مِنَ الْعَیْنِ بِلَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ بِسْمِ اللَّهِ سَلَامٌ سَلَامٌ مِنَ اللَّهِ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ ... السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ.

«3»

ق، [الکتاب العتیق الغرویّ]: عُوذَةٌ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام لِلْعَیْنِ قَالَ حِینَ أَصَابَتِ الْعَیْنُ فَحْلًا مِنْ إِبِلِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٍ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الْعَظِیمِ [مِنْ] عَبْسٍ عَابِسٍ وَ شِهَابٍ

ص: 42


1- 1. طبّ الأئمّة ص 133- 134.
2- 2. النیر: الخشبة المعترضة فی عنقی الثورین بأداتها و یسمی بالفارسیة« یوغ».

آتشخواه و سنگ سخت و چشم بد را به او برگرداندم از سر تا پا، چشمانش را می گیرد و بر کلیه هایش چنگ می اندازد و بر همسایه و نزدیکانش، پوستش نازک و خونش رقیق و ناگواری­ها سزاوار اوست، باز بنگر، آیا خلل می بینی باز دوباره بنگر تا نگاهت زبون و درمانده به سویت بازگردد.

روایت4.

العتیق الغروی: حرزی برای چهارپایان به نقل از امام باقر و امام صادق علیهما السلام: «به نام خداوند بخشنده مهربان، پناه می­دهم هر آنکس که این نوشته به او آویزان گشت از اسب­ها و چهارپایانی، اسبی سرخ­رنگ که دم و یال او سیاه است و اسب سرخ رنگی که دم و یال او نیز به سرخی می­زند، اسب سیاه و سفید و اسب سیاه، و اسبانی که در پیشانی­شان سفیدی است، و یا رنگ سیاه آنها به سبزی می­زند و آنهایی که رامند و یا خوش سوار نیستند، و آنهایی که عمرشان بسیار گشت و آن دسته­ای که در پاهایشان سفیدی است، و آنهایی که رنگ زرد دارند، و یا دیگر رنگ­های گونه­گون، پناه می­دهم، جلوگیری می­کنم، باز می­دارم، می بندم و حبس می­کنم هر حیوانی که این نوشته من بر او آویزان گشت از اسبان و چهارپایان و حیوانات از شر زخم­ها، سردرد، ناآرامی و چموشی، دیدن گروهی از جنیان، سرگشتگی او، بند آمدن نفسش بعد از دویدن و دویدن­هایی با چموشی که نشود او را مهار کرد، و بیماری­های کبد،

ص: 43

قَابِسٍ وَ حَجَرٍ یَابِسٍ رَدَدْتُ عَیْنَ الْعَائِنِ عَلَیْهِ مِنْ رَأْسِهِ إِلَی قَدَمَیْهِ آخِذٍ عَیْنَاهُ قَابِضٍ بِکُلَاهُ وَ عَلَی جَارِهِ وَ أَقَارِبِهِ جِلْدُهُ دَقِیقٌ وَ دَمُهُ رَقِیقٌ وَ بَابُ الْمَکْرُوهِ بِهِ تَلِیقٌ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَری مِنْ فُطُورٍ ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنْقَلِبْ إِلَیْکَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِیرٌ.

«4»

ق، [الکتاب العتیق الغرویّ]: عُوذَةٌ لِلدَّوَابِّ عَنِ الصَّادِقِینَ علیهم السلام بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أُعِیذُ مَنْ (1)

عُلِّقَ عَلَیْهِ کِتَابِی هَذَا مِنَ الْخَیْلِ وَ الدَّوَابِّ کُمْتِهَا وَ شُقْرِهَا وَ بُلْقِهَا وَ دُهْمِهَا أَغَرِّهَا وَ أَحْوَاهَا وَ سَمَیْدَعِهَا وَ زُرْزُورِهَا وَ أَعْشَابِهَا وَ مُحَجَّلِهَا(2)

وَ أَصْفَرِهَا وَ مَا

اخْتُلِفَ مِنْ أَلْوَانِهَا أَعُوذُ وَ أَمْتَنِعُ وَ أَزْجُرُ وَ أَعْقِدُ وَ أَحْبِسُ عَنْ مَنْ عُلِّقَ عَلَیْهِ کِتَابِی هَذَا مِنَ الْخَیْلِ وَ الْبَهَائِمِ وَ الْحَیَوَانِ مِنَ الْکِلَامِ وَ الصِّدَامِ وَ مَضْغِ اللِّجَامِ وَ قَرْضِ الْأَسْنَانِ وَ الْأَرْسَانِ وَ الْعَتْرَةِ وَ النَّظْرَةِ وَ السَّکْرَةِ وَ الْحِصَارَةِ وَ الْعِدَایَةِ(3)

وَ وَجَعِ الْکَبِدِ

ص: 43


1- 1. ما علق خ ل، و کذا فیما یأتی.
2- 2. الکمت بالضم جمع کمیت باعتبار معناه فانه تصغیر أکمت من غیر قیاس یستوی فیه المذکر و المؤنث یقال: مهر کمیت و مهرة کمیت، و الکمیت من الخیل: الأحمر الذی خالط حمرته قنوء ای سواد غیر خالص، و قیل: بین الأسود و الأحمر، و الشقر جمع أشقر و هو من الخیل: الأحمر الذی حمرتها صافیة مع حمرة العرف و الذنب، و هذا هو الفرق بین الکمیت و الاشقر، قال أبو عبیدة: یفرق بینهما بالعرف و الذنب فان کانا أحمرین فهو الاشقر و ان کانا أسودین فهو الکمیت. و البلق جمع الأبلق: و هو الذی فیه سواد و بیاض، و الدهم جمع الادهم و هو الشدید الورقة: سواد فی غبرة- حتی یذهب البیاض، و الاغر: ما کان بجبهته بیاض قدر درهم و الاحوی الأسود الذی یضرب سواده الی الخضرة، و قیل: الأحمر یضرب الی السواد و السمیدع، الموطأ الاکتاف الذلول، و الزرزور: المرکب الضیق و الاعشاب کانه جمع عشب أو عشبة: القصیر الدمیم أو الکبیر المسن أو الذی یضرب لونه الی لون العشب و المحجل: ما کان فی قوائمه الاربع بیاض و ان کان فی الرجلین فهو محجل الرجلین.
3- 3. الکلام- بالکسر- جمع کلم و هو الجرح، و الصدام بالکسر و العامّة تضمه و هو القیاس: داء فی رءوس الدوابّ قاله الجوهریّ، و العترة بالفتح: الاضطراب و الوثوب و النظرة أن تبصر الخیل الطائف من الجن، فیشخص عینه الی جانبه، و السکرة: التحیر و سکون. النظر، أو امتلاء المرکوب من الغیظ و الغضب، و الحصارة أن ینقطع الخیل و یقف وقفة بعد ما ارسل ارسالا کانه حبس نفسه، و العدایة أن یعدو الفرس متواثبا مالکا لزمامه لا یمکن حبسها.

ریه و طحال و گری و اینکه اثناء دویدن ناآرام شود، و سر خود را تکان دهد و یا به رو به زمین افتد و ترس و گری و خشک شدن اعصاب دست های او بواسطه زانوبند و هلاکت و افتادن بر زمین و پیچیدگی گردن و غدّه و شکستن پشت و بازدارنده از راه رفتن و آماس شکم و گلوگیر شدن آب در گلو و ذباب(1)و زنبورها و لرزه و شاخ زدن به یکدیگر و اخته شدن و غده و آبله و کنه و سرکشی و لگد زدن و فلج و قولنج و حداج(2)و

حرارت چشم

ص: 44


1- . بر دیوانگی، نحسی و نقطه سیاهی میان حدقه اطلاق می شود.
2- . اسب به شخص یا چیزی نگاه کند یا صدایی بشنود پس گوش ها و چشم هایش را متوجه آن بکند.

وَ الرِّیَةِ وَ الطِّحَالِ وَ الْأَنْشَارِ(1) وَ الْعَسَلِ وَ الْکَبْوَةِ(2)

وَ الْفَزْعَةِ وَ الْعَرِیرَةِ وَ الْحَرْدِ وَ الْحَرْبِ وَ الْجَلْدِ وَ الْقَصْرِ وَ الْحُمْرَةِ(3) وَ الْهَدْمِ فِی الظَّهْرِ وَ الرَّوَابِدِ وَ النُّفَّاخِ وَ الْعِلَاقِ وَ الذُّبَابِ (4)

وَ الزَّنَابِیرِ وَ الِارْتِعَاشِ وَ الِارْتِهَاسِ وَ الظُّلْمَةِ وَ الْمَعْلِ (5)

وَ الْوَرَمِ وَ الْجُدَرِیِّ وَ الطَّبُّوعِ وَ مِنَ الْجَمْحِ وَ الرَّمْحِ (6)

وَ مِنَ الْفَالِجِ وَ الْقُولَنْجِ وَ الْحِدَاجِ وَ وِحَامِ الْعَیْنِ

ص: 44


1- 1. الانشار جمع نشر و هو الجرب و فی بعض النسخ[ و الانثیان] فیکون عطفا علی الکبد، أی و وجع الانثیان، لا علی الوجع.
2- 2. و العسل أن یضطرب الفرس فی عدوه و یهز رأسه فی مضائه، و الکبوة: أن ینکب لوجهه.
3- 3. العریرة: نوع جرب و الحرد أن یسترخی عصب ید الحافر من عقال و نحوه أو یکون خلقة حتّی کأنّه ینفضها إذا مشی. و الحرب الهلاک و ان کان بالمعجمة فهو معروف و الجلد: السقوط علی الأرض، و فی الإبل و نحوه أن لا یکون لها نتاج و لا لبن، و القصر محرکة- داء یصیب البعیر و غیره فی عنقه فلیتوی. و الحمرة: ورم من جنس الطواعین و هو الورم الحار.
4- 4. الروابد جمع رابد: الحابس للدابّة عن المشی. و النفاخ کرمان نفخة الورم من داء یحدث یأخذ حیث أخذ. و العلاق أن تشرب الدابّة ماء فعلقت بحلقومها العلقة و الذباب معروف و یطلق أیضا: علی الجنون، و الشؤم، و الشر الدائم، و نکتة سوداء فی جوف حدقة الفرس و سیأتی له معنی آخر.
5- 5. الارتهاس: اصطکاک رجلی الدابّة، و الظلمة لعلها أن یظلم بعض الدوابّ بعضها بالنطح یقال وجدنا أرضا تتظالم معزاها، و المعل: استلال الخصیتین.
6- 6. الجدری بثور حمر بیض الرءوس تنتشر فی البدن و تتنفط و تنقیح سریعا یقال له بالفارسیة: آبله، و الطبوع- کتنور- دویبة ذات سم من جنس القردان تتعلق بالبعیر و نحوه و هی کالقمل للإنسان، و الجمح: أن یرکب الدابّة رأسه لا یثنیه شی ء و أن یعتز راکبه و یجری غالبا ایاه، و الرمح أن یرفس برجله.

و اشک به هنگام آفتاب و از یبوست و جن زدگی و ریزش مو و خودداری از علف و از پیسی و خوردن اثاثیه و غده های در گردن و ترسیدن و سختی و زخم پا و خودداری از گیاه خشک و علف و زین و لگام.

تمام آنچه را که این نوشته به آنها آویزان گشت، به خداوند بزرگ مصون داشتم از شر درندگان و حیوانات وحشی و شیر و مار سیاه و دزد و آنکه در شب وارد شود، مگر کسی که خیر آورد، بگو چه کسی بگو: چه کسی شما را شب و روز از رحمان حفظ می کند؟ بلکه آنان از یاد پروردگارشان روی گردانند، بگو خداوند یکتا و یگانه چیره.

در پناه صاحب عزت و قدرت حفظ نمودم و بر آن زنده­ای که هرگز نمی­میرد، توکل کردم، او که روشنایی نور، و تقدیر کننده نور، نور نورهاست، خداوند پادشاه چیره، و خداوند آنها را کفایت خواهد کرد

ص: 45

وَ الدَّمْعَةِ(1)

عِنْدَ الْجِهَی وَ مِنَ التَّعْسِیرِ وَ التَّخْیِیلِ وَ مِنْ مَعْطِ(2)

شَعْرِ النَّاصِیَةِ وَ مِنَ الِامْتِنَاعِ مِنَ الْعَلَفِ وَ مِنَ الْبَرَصِ وَ بَلْعِ الرِّیشِ وَ مِنَ الذَّرَبِ وَ مِنْ قَصْدِ الِارْتِیَاعِ (3)

وَ مِنَ النَّکْبَةِ وَ النَّمْلَةِ(4) وَ مِنَ الِامْتِنَاعِ مِنَ الْأُبْنَةِ(5) وَ الْعَلَفِ وَ السَّرْجِ وَ اللِّجَامِ حَصَّنْتُ جَمِیعَ مَا عُلِّقَ عَلَیْهِ کِتَابِی هَذَا بِاللَّهِ الْعَظِیمِ مِنْ شَرِّ کُلِّ سَبُعٍ وَ ضَبُعٍ وَ أَسَدٍ وَ أَسْوَدَ وَ مِنَ السُّرَّاقِ وَ الطُّرَّاقِ إِلَّا طَارِقٌ یَطْرُقُ بِخَیْرٍ قُلْ مَنْ یَکْلَؤُکُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ مِنَ الرَّحْمنِ بَلْ هُمْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِمْ مُعْرِضُونَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ تَحَصَّنْتُ بِذِی الْعِزَّةِ وَ الْجَبَرُوتِ وَ تَوَکَّلْتُ عَلَی الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ نُورِ النُّورِ وَ مُقَدِّرِ النُّورِ نُورِ الْأَنْوَارِ ذَلِکَ اللَّهُ الْمَلِکُ الْقَهَّارُ فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ

ص: 45


1- 1. الحداج: أن ینظر الفرس الی شخص أو شی ء أو یسمع صوتا فأقام اذنیه نحوه مع عینیه. و الوحام شدة الحر.
2- 2. التعسیر: أن یحتبس ما فی بطن الدابّة و لا یخرج، و التخییل أن یتخیل إلیها الجن أو الأشیاء المخوفة، أو هو التخبیل بمعنی الجنون، و تخبیل الید: فلجها و فی القاموس: اختبلت الدابّة: لم تثبت فی موطئها. و معط الشعر: أن یتساقط من داء أو جرب و نحو ذلک.
3- 3. الذرب- بالکسر- شی ء یکون فی عنق الإنسان أو الدابّة مثل الحصاة و قیل: داء یکون فی الکبد. و الارتیاع بالعین المهملة الفزع و التفزع، و قد یکون بمعنی الارتیاح و بالغین المعجمة: الروغان و هو الذهاب هکذا و هکذا.
4- 4. النملة: شق فی حافر الدابّة من الاشعر الی طرف السنبک، و قروح فی الجنب و بثرة تخرج بالجسد بالتهاب و احتراق و یرم مکانها یسیرا و یدب الی موضع آخر کالنملة و یسمیها الاطباء الذباب، و تقول المجوس: ان ولد الرجل إذا کان من أخته و خطّ علی النملة شفی صاحبها کقوله:« کرام و انا لا نخط علی النمل».
5- 5. الابن: الیابس من الطعام و العلف، و نبت یخرج فی رءوس الآکام له أصل و لا یطول و کانه شعر یؤکل.

و اوست شنوای دانا.

روایت5.

العتیق الغروی: تعویذ اسب و سوار آن: به نام خداوند بخشنده مهربان. پناه می­دهم و حفظ می­دارم، اسب فلان فرزند فلان معروف به فلان و فلان و دیگر اسب­های سیاه رنگ و سرخ رنگ و سرخی که دم و یالش سیاهرنگ است و اسب­هایی که بر پیشانی و پاهاشان سفیدی است و اسب نرینه و مادیان از مشش(1)و

بهم خوردن پاها و لرزه و لگد زدن و کوفتگی پا و چسبیدن ران ها و تپش قلب و غدّه پوست شکم و غریدن و خوردن اثاثیه و گیاه خشک و دیوار و جا ماندن از گله و درد شکم و نفخ حاصل از دویدن یا ترس و نقطه خون در چشم و آسیب و لغزش و سرخی گوشه چشم و بوی بد دهان و نفس نفس زدن و نفخ و درد اعضا و سستی پاها و دیگر دردهای چهارپایان.

با احاطه کامل و با نام­های برتر خداوند و کلمات باعظمت او، چشم بد را از سراسر بدن او از پوست و گوشت و خون و ظاهر و

ص: 46


1- . تندی که در خردگاه دست و پای ستور برآید و سخت گردد کمتر از سختی استخوان.

وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ.

«5»

ق، [الکتاب العتیق الغرویّ]: عُوذَةُ الْفَرَسِ وَ الْفَارِسِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أَعُوذُ وَ أُعِیذُ دَابَّةَ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ الْمَعْرُوفِ بِکَذَا وَ کَذَا وَ سَائِرَ دَوَابِّهِ مِنَ الْخَیْلِ مِنْ دُهْمِهَا وَ شُقْرِهَا وَ کُمْتِهَا وَ أَغَرِّهَا وَ مُحَجَّلِهَا وَ حُصُنِهَا وَ حُجُورِهَا مِنَ الْمَشَشِ وَ الرَّهَشِ وَ الرَّعَشِ وَ الدِّعْصِ وَ الرَّهْصَةِ وَ الرَّصَّةِ(1) وَ خَفَقَانِ الْفُؤَادِ وَ غُدَّةِ الصِّفَاقِ وَ الرِّجْسِ (2) وَ بَلْعِ الرِّیشِ وَ بَلْعِ الْحَشِیشِ وَ الْجِدَارِ وَ الْخِذْلَانِ (3)

وَ وَجَعِ الْجَوْفِ وَ الرَّبْوِ فِی الْمَرِیسِ وَ مِنَ الطَّرْفَةِ(4)

وَ الصَّدْمَةِ وَ الْعِثَارِ وَ الْحُمْرَةِ فِی الْآمَاقِ وَ مِنَ الْحَمَرِ وَ الْبُهْرِ وَ

عِرْقِ (5)

الِانْتِشَارِ وَ وَجَعِ الْأَعْضَاءِ وَ اسْتِرْخَاءِ الْقَوَائِمِ وَ سَائِرِ الْأَعْلَالِ فِی الْبَهَائِمِ دَفَعْتُ عُیُونَ السَّوْءِ عَنْهَا فِی سَائِرِ جُسُومِهَا وَ بَشَرِهَا وَ لَحْمِهَا وَ دَمِهَا وَ ظَاهِرِهَا

ص: 46


1- 1. المشش: شی ء یشخص فی وظیف الدابّة حتّی یشتد دون اشتداد العظم، و بیاض یعتری الإبل فی عیونها. و الرهش و الارتهاش و الرهس و الارتهاس اصطکاک رجلی الدابّة فتعقر رواهشها، کما مر، و الرعش و الارتعاش کالرعس و الارتعاس الاضطراب و الاهتزاز فی السیر، و یطلق علی المشی الضعیف من الاعیاء و غیره و لعله ما یقال له: بالفارسیة« کوفت». و الدعص: الرکض و الرفس بالرجل. کالدعس، و الرهصة: و قرة تصیب باطن حافر الفرس، و الرصة بالمهملة: التصاق الفخذین، و هو یورث الدبر، و الرضة بالمعجمة: التکسر.
2- 2. الصفاق: جلد البطن کله، أو هو الجلد الاسفل الذی تحت الجلد الذی علیه الشعر. و الرجس بالفتح: أن تهدر البعیر کالرعد.
3- 3. الخذلان: فی الدابّة التخلف عن القطیع منفردا لا یأنس بصواحبها.
4- 4. الربو: انتفاخ الفرس من عدو او فزع. و الطرفة: نقطة حمراء من الدم تحدث فی العین من ضربة و غیرها.
5- 5. الحمر داء فی الفرس تتغیر رائحة فمه و یکون من اکل الشعیر الفاسد یوجب السنق و التخمة، و قیل: السنق للحیوان و التخمة للإنسان. و البهر: تتابع النفس و انقطاعه من الاعیاء، و انما یعتری الفرس و نحوه عند السعی و العدو الشدید، و انتشار العرق و العصب انتفاخه من کثرة العدو أو داء آخر.

باطن او دور کردم و از و او را از نخوردن و نیاشامیدن و گلوگیر شدن و پیچش و تپش و زخمی شدن با آهن و ترسیدن با خار یا سوختن با آتش یا چنگال و از افتادن پیکان تیرها و سرنیزه ها و از خمیدن پا و گزنده ها و ضربه سست یا ضربه ای محکم.

این اسب و سوار آن را پناه می­دهم به آنچه جبرئیل علیه السلام به آن پناه جست و به آنچه پیامبر صلی الله علیه و آله، یراق و اسب خود به نام سحاب و علی علیه السلام اسب خود به نام ازلت را بدان پناه دادند و به آنچه شمعون صفا اسب خود، طماح و موسی کلیم، اسبی را که با آن از دریا گذشت، در پناه آن قرار دادند.

این اسب و سوار آن و مکان و چراگاه و هرآنچه به او تعلق دارد از گروه چهارپایان و مراتع را پناه می­دهم به آن پیمان عظیم و اسم­های برتر نخستین از شر درندگان و حیوانات موذی و آزارها و مصیبت­ها و از ماه­ها و روزگاران و زشتی و غرق شدن و سوختن و وباء و مراتب سختی و از شر چشم بد تمامی جنیان و انسان­ها.

به نام خداوند پروردگار جهانیان، به نام خداوند دانای نهان و پنهان، به نام خداوند بلندمرتبه، و به نام­های بزرگ خداوند در سرسرای علم خدا، و در پرده ملکوت خدا که مرده­ها را در آن زنده می­کند، و بدان آسمان­ها برافراشته شد، و به نام­های خدا که بدان خورشید را پرتو بخشید و عرش را بلند گرداند از شر آنچه نام بردم و آنچه به زبان نیاوردم و آنچه دانستم و ندانستم و چشم­های نگرنده و فکرهایی که خطور می­کند و سینه­های کینه توز به اینکه هیچ نیرو و قدرت جز خداوند بلندمرتبه و بزرگ تحقق نمی­پذیرد و او مرا کفایت می­کند و بهترین کارگزار است .

ص: 47

وَ بَاطِنِهَا بِالْإِحَاطَةِ الْکُبْرَی وَ بِأَسْمَاءِ اللَّهِ الْحُسْنَی وَ بِکَلِمَاتِهِ الْعُظْمَی مِنَ الِامْتِنَاعِ مِنَ الْأَکْلِ وَ الشُّرْبِ وَ التَّغَصُّصِ وَ الِالْتِوَاءِ وَ الضَّرَبَانِ وَ مِنْ جُرْحٍ بِالْحَدِیدِ وَ وَجْرٍ بِالشَّوْکِ أَوْ حَرَقٍ بِالنَّارِ أَوْ مِخْلَبٍ وَ مِنْ وَقْعِ نِصَالِ السِّهَامِ وَ أَسِنَّةِ الرِّمَاحِ وَ مِنَ الْغَوَامِزِ(1)

وَ اللَّوَادِغِ وَ ضَرْبَةٍ مُوهِنَةٍ أَوْ دَفْعَةٍ مُحَطِّمَةٍ أُعِیذُهُ وَ رَاکِبَهُ بِمَا اسْتَعَاذَ بِهِ جَبْرَائِیلُ علیه السلام وَ عَوَّذَ بِهِ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله الْبُرَاقَ وَ مَا عَوَّذَ بِهِ فَرَسَهُ السَّحَابَ وَ مَا عَوَّذَ عَلِیٌّ علیه السلام فَرَسَهُ لزاق وَ بِمَا عَوَّذَ بِهِ شَمْعُونُ الصَّفَا فَرَسَهُ الطماح وَ بِمَا عَوَّذَ بِهِ مُوسَی الْکَلِیمُ فَرَسَهُ الَّذِی عَبَرَ فِی أَمْرِهِ الْبَحْرِ عَوَّذْتُ هَذِهِ الدَّابَّةَ وَ صَاحِبَهَا وَ مَوْضِعَهَا وَ مَرْعَاهَا وَ سَائِرَ مَا لَهُ مِنَ الْکُرَاعِ وَ الْمَرَاتِعِ مِنْ سَائِرِ السِّبَاعِ وَ الْهَوَامِّ وَ مِنْ کُلَّ أَذِیَّةٍ وَ بَلِیَّةٍ وَ مِنَ الشُّهُورِ وَ الدُّهُورِ وَ الرَّدَّةِ وَ الْغَرَقِ وَ الْحَرَقِ وَ الْوَبَاءِ وَ مَدَارِکِ الشَّقَا بِالْعَقْدِ الْعَظِیمِ وَ الْأَسْمَاءِ الْأَوَّلِیَّةِ الْعِلْیَةِ مِنْ أَعْیُنِ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَجْمَعِینَ بِسْمِ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ بِسْمِ اللَّهِ عَالِمِ السِّرِّ وَ أَخْفَی بِسْمِ اللَّهِ الْأَعْلَی وَ بِأَسْمَاءِ اللَّهِ الْکُبْرَی فِی سُرَادِقِ عِلْمِ اللَّهِ وَ فِی حُجُبِ مَلَکُوتِ اللَّهِ الَّتِی یَحْیَا بِهَا الْأَمْوَاتُ وَ بِهَا رُفِعَتِ السَّمَاوَاتُ وَ بِأَسْمَاءِ اللَّهِ الَّتِی أَضَاءَتْ بِهَا الشَّمْسُ وَ ارْتَفَعَ بِهَا الْعَرْشُ مِنْ سَائِرِ مَا ذَکَرْتُ وَ مَا لَمْ أَذْکُرْ وَ مَا عَلِمْتُ وَ مَا لَمْ أَعْلَمْ وَ رَفَعْتُ عَنْهَا سَائِرَ الْأَعْیُنِ النَّاظِرَةِ وَ الْعَادِیَةِ وَ الْخَوَاطِرِ الْخَاطِرَةِ وَ الصُّدُورِ الْوَاغِرَةِ بِلَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ وَ هُوَ حَسْبِی وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ.

ص: 47


1- 1. الغوامز جمع غامز، و هو ما یغمز فی رجل الحافر و نحوه بحیث یمیل من رجلها، و ذلک لوجع أو لداء أو رهصة، و اللوادغ جمع اللادغ، من العقرب و الحیة و الزنبور و نحوها من اللداغ.

باب پنجاه و نهم : دعا برای رفع تمامی دردها و بادها، خصوصاً دردسر، شقیقه و تپش رگها

روایات

روایت1.

مکارم الاخلاق: دعایی در جهت رفع تمامی دردها و بنا به نقلی برای دندان «به نام خداوند و با استعانت از خدا، و درود خدا بر محمد و خاندان پاکش، مخلوق خدایی که همه چیز را به نیکی آفرید و بر هر آنچه انجام می­دهید، آگاه است، ای درد آرام گیر به کسی که آسمان­ها و زمین و هرچه در میان آنهاست، به او آرام گرفتند و اوست بلندمرتبه و بزرگ. ای درد تو را اراده کردم، خدایی که ابراهیم را خلیل خود ساخت و با موسی سخن گفت، و عیسی را از روح القدس آفرید، و محمد را به حق به پیامبری برانگیخت به اینکه از فلان فرزند فلانه تا وقتی که زنده است، رخت بربندی و به سوی او باز نگردی.(1)

حرز کلاه:

نجاشی به سردردی مبتلا شد، پس به پیامبر صلی الله علیه و آله نامه­ای نوشت و پیامبر نیز این حرز را در کلاهی دوخت و به سوی او فرستاد، و در دم او آرام گرفت:

به نام خداوند بخشایشگر مهربان، به نام خداوند آن حق آشکار، خدا که همواره به عدل، قیام دارد، گواهی می دهد که جز او هیچ معبودی نیست و فرشتگان و دانشوران جز او، که توانا و حکیم است، هیچ معبودی نیست(2) نور و حکمت و عزت و قدرت و برهان و نیرو وپادشاهی و رحمت از آن خدا است، ای کسی که خواب ندارد، خدایی جز خدای یگانه نیست، ابراهیم خلیل خداست، خدایی جز خدای یگانه نیست موسی هم­سخن خداست، خدایی جز خدای یگانه نیست عیسی روح خدا و کلمه اوست، خدایی جز خدای یگانه نیست محمد رسول خدا و برگزیده و خالصاوست و درود خدا بر او و خاندان او، فرو بنشین آرام کردم تو را به چیزی که هر آنچه در آسمان­ها و زمین و میان آنهاست، به او آرام گرفت، و به آن کسی که آسمان­ها و زمین و آنچه در میان آنهاست به او آرام گرفتند و اوست شنوای دانا پس مسخر کردیم برای او باد را به امر او جاری می­شود که هر جا تصمیمی گرفت، به فرمان او نرم، روان می شد و شیطان­ها را هر سازنده و فرورونده ای، آگاه باش که همه چیز به سوی خدا بازمی­گردد.(3)

ص: 48


1- . مکارم الاخلاق: 463
2- .آل عمران/19
3- . مکارم الاخلاق: 464

باب 59 الدعاء لعموم الأوجاع و الریاح و خصوص وجع الرأس و الشقیقة و ضربان العروق

الأخبار

«1»

مکا، [مکارم الأخلاق]: رُقْیَةٌ لِجَمِیعِ الْآلَامِ وَ قِیلَ لِلضِّرْسِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْ ءٍ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِما تَفْعَلُونَ اسْکُنْ أَیُّهَا الْوَجَعُ سَکَّنْتُکَ بِالَّذِی سَکَنَ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ عَزَمْتُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْوَجَعُ بِاللَّهِ الَّذِی اتَّخَذَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلًا وَ کَلَّمَ مُوسَی تَکْلِیماً وَ خَلَقَ عِیسَی مِنْ رُوحِ الْقُدُسِ وَ بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَمَّا ذَهَبْتِ عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ إِلَی مُدَّةِ حَیَاتِهِ وَ لَا تَعُودُ إِلَیْهِ (1).

حِرْزُ الْقَلَنْسُوَةِ: کَانَ بِالْمَلِکِ النَّجَاشِیِّ صُدَاعٌ فَکَتَبَ إِلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فِی ذَلِکَ فَبَعَثَ إِلَیْهِ هَذَا الْحِرْزَ فَخَاطَهُ فِی قَلَنْسُوَتِهِ فَسَکَنَ ذَلِکَ عَنْهُ وَ هُوَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الْحَقِّ الْمُبِینِ شَهِدَ اللَّهُ الْآیَةَ(2)

لِلَّهِ نُورٌ وَ حِکْمَةٌ وَ عِزَّةٌ وَ قُوَّةٌ وَ بُرْهَانٌ وَ قُدْرَةٌ وَ سُلْطَانٌ وَ رَحْمَةٌ یَا مَنْ لَا یَنَامُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ إِبْرَاهِیمُ خَلِیلُ اللَّهِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُوسَی کَلِیمُ اللَّهِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عِیسَی رُوحُ اللَّهِ وَ کَلِمَتُهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ صَفِیُّهُ وَ صَفْوَتُهُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ اسْکُنْ سَکَّنْتُکَ بِمَا سَکَنَ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ بِمَنْ یَسْکُنُ لَهُ مَا فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخاءً حَیْثُ أَصابَ وَ الشَّیاطِینَ کُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ أَلا إِلَی اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ(3).

ص: 48


1- 1. مکارم الأخلاق ص 463.
2- 2. شهد اللّه أنّه لا إله إلّا هو و الملائکة و أولو العلم قائما بالقسط لا إله إلّا هو العزیز الحکیم: آل عمران: 19.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 464.

دعایی دیگر برای سردرد: این دعا بر پوستی نوشته شود و با نخی بر سر بسته می­شود: «به نام خداوند بخشایشگر مهربان الم خدایی جزء آن زنده پایدار وجود ندارد – تا این قسمت آیه –ام الکتاب، از آن خارج شو در حالی که نکوهیده و رانده شده ای».(1)

دعایی دیگر برای سردرد: امام باقر علیه السلام فرمودند: این دعا را نوشته و بر کسی که از درد می­نالد، آویخته می­شود: «معبودا تو خدایی نیستی که او را خلق کرده باشیم و نه پروردگاری که یادش از بین رود، و شریکانی نداری تا به همراه تو حکم کنند و پیش از تو خدایی نبود تا او را بخوانیم و به او پناه بریم، و اکنون به درگاه تو ناله می­کنیم و تو را می­خوانیم و کسی تو را در آفرینش ما یاری نکرد تا در مورد تو به تردید افتیم، خدایی جز تو نیست یگانه­ای و شریکی نداری، فلان فرزند فلانة را عافیت بخش و بر محمد و خاندان پاکش درود فرست».

روایتی دیگر «از تو می­خواهم به اسمی که عرش خود را بدان بر آب گستردی، بر محمد و خاندان او درود فرست و درد سر و شقیقه فلان فرزند فلانة را عافیت بخش پس در آن غار، سالیانی چند بر گوشهایشان پرده زدیم. از تو می­ خواهم به اسمی که بدان آدم علیه السلام را آفریدی و آفرینش او کامل نمودی بر محمد و خاندان او درود فرستی و فلان فرزند فلانة را شفا دهی».(2)

دعایی برای رفع درد نیمه سر: این دعا را بر پوست یا کاغذی نوشته می­شود و اگر شخص بیمار مرد باشد به سر خود می­بندد و اگر زن باشد آن را بر موی بافته و پیچانده خود، قرار می­دهد: «به نام خداوند بخشنده مهربان، به نام خداوند از زمین تا آسمان، جبرئیل فرود آمده بود پس آن بینی بریده به استقبال او آمد، جبرئیل از او پرسید: به کجا می­روی؟ جواب داد: به سوی انسان می­رود تا پیه چشمش را بخورم و از خونش بیاشامم. پس گفت: به خدایی که جز او خدایی نیست به سوی انسان نرو از پیه چشم او نخور و از خون او میاشام، من حفاظت می کنم و خداوند است که شفا می­دهد و درود خدا بر محمد و خاندان او».(3)

روایت2.

مکارم الاخلاق: امام صادق علیه السلام فرمودند: دست خود را بر موضع

ص: 49


1- . آل عمران/ 7 – 1 و در مصدر آمده تا اولو الالباب.
2- . مکارم الاخلاق: 464
3- . مکارم الاخلاق: 467

أُخْرَی لِلصُّدَاعِ: یُکْتَبُ فِی رَقٍّ وَ یُشَدُّ عَلَی الرَّأْسِ بِخَیْطِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الم اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ إِلَی قَوْلِهِ أُمُّ الْکِتابِ (1) وَ اخْرُجْ مِنْها مَذْؤُماً مَدْحُوراً.

لِلصُّدَاعِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: یُکْتَبُ فِی کِتَابٍ وَ یُعَلَّقُ عَلَی صَاحِبِ الصُّدَاعِ مِنَ الشَّقِّ الَّذِی یَشْتَکِی اللَّهُمَّ إِنَّکَ لَسْتَ بِإِلَهٍ اسْتَحْدَثْنَاهُ وَ لَا بِرَبٍّ یَبِیدُ ذِکْرُهُ وَ لَا مَعَکَ شُرَکَاءُ یَقْضُونَ مَعَکَ وَ لَا کَانَ قَبْلَکَ إِلَهٌ نَدْعُوهُ وَ نَتَعَوَّذُ بِهِ وَ نَتَضَرَّعُ إِلَیْهِ وَ نَدَعُکَ وَ لَا أَعَانَکَ عَلَی خَلْقِنَا مِنْ أَحَدٍ فَنَشُکُّ فِیکَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ عَافِ فُلَانَ بْنَ فُلَانَةَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ.

وَ فِی رِوَایَةٍ: أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی قَامَ بِهِ عَرْشُکَ عَلَی الْمَاءِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَشْفِیَ فُلَانَ بْنَ فُلَانَةَ مِنَ الصُّدَاعِ وَ الشَّقِیقَةِ فَضَرَبْنا عَلَی آذانِهِمْ فِی الْکَهْفِ سِنِینَ عَدَداً وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی بِهِ خَلَقْتَ آدَمَ علیه السلام وَ أَتْمَمْتَ خَلْقَهُ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَشْفِیَ فُلَانَ بْنَ فُلَانَةَ(2).

لِلشَّقِیقَةِ: یُکْتَبُ هَذِهِ الْکَلِمَاتُ فِی رَقٍّ أَوْ قِرْطَاسٍ فَإِنْ کَانَ رَجُلًا شُدَّ عَلَی رَأْسِهِ وَ إِنْ کَانَتِ امْرَأَةً جَعَلَتْهُ مَعَ عِقَاصِهَا(3) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ مِنَ الْأَرْضِ إِلَی السَّمَاءِ کَانَ هَبَطَ جَبْرَئِیلُ فَاسْتَقْبَلَهُ الْأَجْدَعُ فَقَالَ أَیْنَ تُرِیدُ قَالَ أَذْهَبُ إِلَی إِنْسَانٍ آکُلُ شَحْمَ عَیْنَیْهِ وَ أَشْرَبُ مِنْ دَمِهِ فَقَالَ بِاللَّهِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَا تَذْهَبُ إِلَی الْإِنْسَانِ وَ لَا تَأْکُلُ شَحْمَةَ عَیْنَیْهِ وَ لَا تَشْرَبْ مِنْ دَمِهِ أَنَا الرَّاقِی وَ اللَّهُ الشَّافِی وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ (4).

«2»

مکا، [مکارم الأخلاق] عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: تَضَعُ یَدَکَ عَلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی فِیهِ

ص: 49


1- 1. آل عمران 1- 7، و فی المصدر: الی قوله:« أُولُوا الْأَلْبابِ».
2- 2. مکارم الأخلاق ص 464.
3- 3. العقاص: جمع عقیصة، خصلة تأخذها المرأة من شعرها فتلویها ثمّ تعقدها مثل الرمانة.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 467.

درد قرار می­دهی و سه بار می­گویی: «خدا خدا خدا به حق پروردگار من است و ذره­ای به او شرک نمی­ورزم، خدایا تو برطرف­کننده­ این درد و هر مصیبت بزرگی که به من فرود آید پس آن را از من بزدای».

دعایی دیگر از امام صادق علیه السلام که فرمودند: دست خود را بر موضع درد قرار می­دهی و سه بار می­گویی: «خدایا از تو می­خواهم به حق قرآن با عظمتی که روح الامین آن را فرود آورد در حالی که نزد تو در اصل کتاب والای حکیم است به شفای خود مرا بهبود بخشی و به دوای خود مرا درمان کنی و از مصیبت خود عافیت بخشی» «و درود خدا بر محمد و خاندانش»(1)

امام صادق علیه السلام فرمودند: [می­گویی] «به نام خدا و با استعانت از خدا چه بسیار نعمت­هایی که از جانب خداوند عزّ و جلّ در رگی ساکن و غیر ساکن بر بندگان شکرگزار و ناسپاس تعلق گرفت» سپس بعد از هر نماز واجب، محاسن خود را به دست راست می­گیری و سه بار می­گویی «خدایا مشکلم را بگشای و در عافیتم، تعجیل فرما و سختی­ام را برطرف کن» و تلاش کن تا دعا را با اشک و گریه همراه سازی.(2)

دعایی دیگر: شخصی نقل کرد، از درد خود نزد امام صادق علیه السلام شکایت کردم، پس فرمودند، بگو: «بسم الله» سپس دستت را بر موضع درد بکش، و هفت بار بگو «پناه می­برم به عزت خداوند، پناه می­برم به شکوه خداوند، پناه می­برم به عظمت خدا و پناه می­برم به جمع خدا و پناه می­برم به رسول خدا و پناه می­برم به نام­های خداوند از شر آنچه می­هراسم و بر خود از آن بیم دارم» آن شخص نقل کرد، این دعا را خواندم و خداوند درد مرا برطرف نمود.(3)

دعایی دیگر از امام صادق علیه السلام، فرمودند: دست خود را بر موضع درد قرار می­دهی و می­گویی: «به نام خدا و با استعانت از خدا، محمد صلی الله علیه و آله رسول خداست، هیچ نیرو و قدرتی جز خداوند وجود ندارد، خداوندا درد مرا بزدای» سپس سه بار بر موضع درد دست می­کشی.(4)

روایت3.

الکافی: ذریح نقل کرد، شنیدم امام صادق علیه السلام وقتی فرزند خود را تعویذ می­کردند، این دعا را می­خواندند: «سوگند می دهم تو را ای باد و ای درد هرجا که هستی، به آن سوگندی که علی

ص: 50


1- . مکارم الاخلاق: 447
2- . مکارم الاخلاق: 447
3- . در کتاب کافی 2: 566 نیز آمده است.
4- . مکارم الاخلاق: 448

الْوَجَعُ وَ تَقُولُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ اللَّهُ اللَّهُ اللَّهُ رَبِّی حَقّاً لَا أُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً اللَّهُمَّ أَنْتَ لَهَا وَ لِکُلِّ عَظِیمَةٍ فَفَرِّجْهَا عَنِّی.

دُعَاءٌ آخَرُ عَنْهُ علیه السلام قَالَ: تَضَعُ یَدَکَ عَلَی مَوْضِعِ الْوَجَعِ وَ تَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ الَّذِی نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ وَ هُوَ عِنْدَکَ فِی أُمِّ الْکِتَابِ عَلِیٌّ حَکِیمٌ أَنْ تَشْفِیَنِی بِشِفَائِکَ وَ تُدَاوِیَنِی بِدَوَائِکَ وَ تُعَافِیَنِی مِنْ بَلَائِکَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ (1).

قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام: تَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ کَمْ مِنْ نِعْمَةٍ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی عِرْقٍ سَاکِنٍ وَ غَیْرِ سَاکِنٍ عَلَی عَبْدٍ شَاکِرٍ وَ غَیْرِ شَاکِرٍ ثُمَّ تَأْخُذُ لِحْیَتَکَ بِیَدِکَ الْیُمْنَی بَعْدَ صَلَاةٍ مَفْرُوضَةٍ وَ تَقُولُ اللَّهُمَّ فَرِّجْ کَرْبِی وَ عَجِّلْ عَافِیَتِی وَ اکْشِفْ ضُرِّی ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ احْرِصْ أَنْ یَکُونَ ذَلِکَ مَعَ دُمُوعٍ وَ بُکَاءٍ(2).

دُعَاءٌ آخَرُ وَ عَنْ بَعْضِهِمْ قَالَ: شَکَوْتُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَجَعاً بِی فَقَالَ قُلْ بِسْمِ اللَّهِ ثُمَّ امْسَحْ یَدَکَ عَلَیْهِ وَ قُلْ أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِجَلَالِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِعَظَمَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِجَمْعِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِرَسُولِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِأَسْمَاءِ اللَّهِ مِنْ شَرِّ مَا أَحْذَرُ وَ مِنْ شَرِّ مَا أَخَافُ عَلَی نَفْسِی تَقُولُهَا سَبْعَ مَرَّاتٍ قَالَ فَفَعَلْتُ فَأَذْهَبَ اللَّهُ عَنِّی (3).

دُعَاءٌ آخَرُ عَنْهُ علیه السلام قَالَ: تَضَعُ یَدَکَ عَلَی مَوْضِعِ الْوَجَعِ وَ تَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ اللَّهُمَّ امْسَحْ عَنِّی مَا أَجِدُ وَ یُمْسَحُ الْوَجَعُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ (4).

«3»

کا، [الکافی] مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ ذَرِیحٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یُعَوِّذُ بَعْضَ وُلْدِهِ وَ یَقُولُ عَزَمْتُ عَلَیْکِ (5) یَا رِیحُ وَ یَا وَجَعُ کَائِناً مَا کُنْتِ بِالْعَزِیمَةِ الَّتِی عَزَمَ بِهَا عَلِیُّ بْنُ

ص: 50


1- 1. مکارم الأخلاق ص 447.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 447.
3- 3. و تراه فی الکافی ج 2 ص 566.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 448.
5- 5. أی أقسمت علیک.

بن ابی­طالب امیر مؤمنان علیه السلام، جنیان وادی صبرة را به رسول خدا رسول خدا صلی الله علیه و آله قسم داد، و آنان نیز اجابت کردند و اطاعت نمودند تو را قسم می­دهم تا بپذیری و اطلاعت نمایی و همین لحظه، همین لحظه از فلان فرزند فلانة خارج شوی.(1)

روایت4.

الکافی: امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس از ضعف و سستی یا سردرد و یا فشار ادرار رنج می­برد، دست خود را بر موضع درد قرار دهد و بگوید: «آرام گیر به آن کسی که شب و روز و هر آنچه در میان گرفتند به او آرام گرفت و اوست شنوای دانا».(2)

روایت5.

أمالی: معاویة بن وهب نقل کرد: خدمت حضرت امام صادق علیه السلام بودم، و شخصی از اهالی مرو که نزد امام نشسته بود از سردرد فرزندش به نزد امام علیه السلام شکایت برد، امام فرمودند: او را به نزدیک من آر، سپس دستی بر سر او کشیدند و گفتند: «إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَد ٍمِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کانَ حَلیماً غَفُوراً: همانا خدا آسمان ها و زمین را نگاه می دارد تا نیفتند، و اگر بیفتند بعد از او هیچ کس آنها را نگاه نمی دارد اوست بردبار آمرزنده».(3)

روایت6.

قرب الاسناد: امام صادق از پدرشان علیهما السلام روایت کردند: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله به سردردی دچار شدند پس جبرئیل علیه السلام بر ایشان نازل گشتند و او را تعویذ نمودند و این دعا را خواندند: «به نام خداوند که تو را شفا می­دهد به نام خداوند تو را کفایت می­کند از هر دردی که تو را می­آزارد آن را بگیر پس برای تو آسان می گردد.»(4)

روایت7.

طب الائمة: اسحاق بن ابراهیم نقل کرد روزی خدمت امام هادی علیه السلام بودم، که یکی از برادرانمان خدمت امام علیه السلام آمد و عرض کرد: ای فرزند رسول خدا، خانواده من بسیار به این درد ملعون دچار می­شوند، فرمودند: کدام درد؟ گفت: درد سر، فرمودند: کاسه­ای از آب بردار و این آیه را بر آن بخوان: «أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماوات ِوَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ أَفَلایُؤْمِنُون: آیا کسانی که کفر ورزیدند ندانستند که آسمانها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند،و ما آن دو را از هم جدا ساختیم، و هر چیز زنده ای را از آب پدید آوردیم؟ آیا ایمان نمی آورند» سپس

ص: 51


1- . کافی 8: 85، احادیث مربوط به جنیان وادی الصبرة: الارشاد: 160.
2- . الکافی 8: 19
3- . امالی طوسی 2: 284
4- . قرب الاسناد: 62

أَبِی طَالِبٍ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام رَسُولُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلَی جِنِّ وَادِی الصَّبْرَةِ فَأَجَابُوا وَ أَطَاعُوا لَمَّا أَجَبْتِ وَ أَطَعْتِ وَ خَرَجْتِ عَنِ ابْنِی فُلَانٍ ابْنِ ابْنَتِی فُلَانَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ(1).

«4»

کا، [الکافی] مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنِ ابْنِ عِیسَی عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ الْمُغِیرَةِ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنِ اشْتَکَی الْوَاهِنَةَ أَوْ کَانَ بِهِ صُدَاعٌ أَوْ غَمَزَهُ بَوْلُهُ فَلْیَضَعْ یَدَهُ عَلَی ذَلِکَ الْمَوْضِعِ وَ لْیَقُلِ اسْکُنْ سَکَّنْتُکَ بِالَّذِی سَکَنَ لَهُ مَا فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ (2).

«5»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی أَحْمَدُ بْنُ عُبْدُونٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الزُّبَیْرِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ رِزْقٍ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ فَصَدَعَ ابْنٌ لِرَجُلٍ مِنْ أَهْلِ مَرْوَ وَ هُوَ عِنْدَهُ جَالِسٌ قَالَ فَشَکَا ذَلِکَ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ أَدْنِهِ مِنِّی قَالَ فَمَسَحَ عَلَی رَأْسِهِ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کانَ حَلِیماً غَفُوراً(3).

«6»

ب، [قرب الإسناد] ابْنُ طَرِیفٍ عَنِ ابْنِ عُلْوَانَ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِیهِ علیهما السلام: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله اشْتَکَی الصُّدَاعَ فَنَزَلَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَرَقَاهُ فَقَالَ بِسْمِ اللَّهِ یَشْفِیکَ بِسْمِ اللَّهِ یَکْفِیکَ مِنْ کُلِّ دَاءٍ یُؤْذِیکَ خُذْهَا فَلْیَهْنِیکَ (4).

«7»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَبْدُ اللَّهِ بْنُ بِسْطَامَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْعَسْکَرِیِّ علیه السلام قَالَ: حَضَرْتُهُ یَوْماً وَ قَدْ شَکَا إِلَیْهِ بَعْضُ إِخْوَانِنَا فَقَالَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ أَهْلِی یُصِیبُهُمْ کَثِیراً هَذَا الْوَجَعُ الْمَلْعُونُ قَالَ وَ مَا هُوَ قَالَ وَجَعُ الرَّأْسِ قَالَ خُذْ قَدَحاً مِنْ مَاءٍ وَ اقْرَأْ عَلَیْهِ أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ أَ فَلا یُؤْمِنُونَ ثُمَ

ص: 51


1- 1. الکافی ج 8 ص 85 و لجن وادی الصبرة ذکر فی الأحادیث راجع الإرشاد: 160.
2- 2. الکافی ج 8 ص 190.
3- 3. أمالی الطوسیّ ج 2 ص 284.
4- 4. قرب الإسناد ص 62.

آن را بنوشان، انشاء الله از آن درد ضرری نمی­بیند.(1)

روایت8.

طب الائمة: امام صادق از پدران بزگوارشان نقل کردند، امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند: این تعویذی است که جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه و آله هنگامی که سردرد داشتند، نازل فرمود و گفت: ای محمد سردردت را با این دعا تعویذ کن و خداوند از آن درد می­کاهد، و گفت: ای محمد هر کس این دعا را هفت بار بر هر دردی بخواند، خداوند به اذن خود او را از شفا خواهد داد، دست خود را بر موضع درد می­کشی و می­گویی: «به نام خدا پروردگارمان که یادش در آسمان مقدس است و امر او در آسمان و زمین، نافذ و قاطع است. همانگونه که امرش در آسمان است، و رحمتت را بر زمین قرار ده و گناهان و اشتباهات ما را ببخشای ای پروردگار پاکان و پاگیزگان، نازل فرما نازل فرما شفایی از شفای خود و رحمتی از رحمتت بر فلان فرزند فلانة» و اسم او را می­آوری.

همچنین دعایی برای سردرد: ای کوچک گرداننده­ امور بزرگ و ای بزرگ گرداننده­ چیزهای کوچک و ای آنکه پلیدی را از محمد و خاندان او بردی و آنها را پاک گردانیدی بر محمد و خاندان وی درود فرست و دردی که در سر من و یا نیمه­ آن وجود دارد، برطرف نمای.(2)

روایت9.

طب الائمة: حبیب سجستانی که از حریز سجستانی قدیمی تر است ولی حریز علمش از او بیشتر است، نقل کرد به نزد امام باقر علیه السلام رفتم و از سردردی که هفته­ای یک بار و گاهی دو بار بر من عارض می­شد، شکایت نمودم فرمودند: دست خود را بر موضع درد می­نهی و سه بار می­گویی: «ای آشکاری که وجود داری و ای نهانی که از بین نمی­روی، دست­های زیبای خود را بر این بنده­ ضعیف خود، بازگردان و دردهای او را بزدای به راستی که تو مهربان عطوف و توانایی» و این دعا را سه بار می­خوانی، انشاء الله عافیت می­یابی.(3)

العتیق الغروی: عین این حدیث ذکر شده است با این تفاوت که در آن آورده است: به راستی که تو دانا و توانایی.

روایت10.

طب الائمة: یساری نقل کرد: محمد بن علی بن حسین علیهم السلام شخصی از

ص: 52


1- . طب الائمة: 19
2- . طب الائمة: 20
3- . طب الائمة: 20

اشْرَبْهُ فَإِنَّهُ لَا یَضُرُّهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی (1).

«8»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْبُرْسِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی الْأَرْمَنِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ النَّسَائِیِّ عَنْ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ عَنِ الْمُفَضَّلِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: هَذِهِ عُوذَةٌ نَزَلَ بِهَا جَبْرَئِیلُ علیه السلام عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله مُصْدَعٌ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ عَوِّذْ صُدَاعَکَ بِهَذِهِ الْعُوذَةِ یُخَفِّفِ اللَّهُ عَنْکَ وَ قَالَ یَا مُحَمَّدُ مَنْ عَوَّذَ بِهَذِهِ الْعُوذَةِ سَبْعَ مَرَّاتٍ عَلَی أَیِّ وَجَعٍ یُصِیبُهُ شَفَاهُ اللَّهُ بِإِذْنِهِ تَمْسَحُ بِیَدِکَ عَلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی تَشْتَکِی وَ تَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ رَبِّنَا الَّذِی فِی السَّمَاءِ تَقَدَّسَ ذِکْرُهُ رَبِّنَا الَّذِی فِی السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ أَمْرُهُ نَافِذٌ مَاضٍ کَمَا أَنَّ أَمْرَهُ فِی السَّمَاءِ اجْعَلْ رَحْمَتَکَ فِی الْأَرْضِ وَ اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ خَطَایَانَا یَا رَبَّ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ أَنْزِلْ أَنْزِلْ شِفَاءً مِنْ شِفَائِکَ وَ رَحْمَةً مِنْ رَحْمَتِکَ عَلَی فُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ وَ تُسَمِّی اسْمَهُ.

أَیْضاً رُقْیَةٌ لِلصُّدَاعِ: یَا مُصَغِّرَ الْکُبَرَاءِ وَ یَا مُکَبِّرَ الصُّغَرَاءِ وَ یَا مُذْهِبَ الرِّجْسِ عَنْ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مُطَهِّرَهُمْ تَطْهِیراً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْسَحْ مَا بِی مِنْ صُدَاعٍ أَوْ شَقِیقَةٍ(2).

«9»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ السَّرَّاجُ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ حَبِیبٍ السِّجِسْتَانِیِّ وَ کَانَ أَقْدَمَ مِنْ حَرِیزِ السِّجِسْتَانِیِّ إِلَّا أَنَّ حَرِیزاً کَانَ أَسْبَغَ عِلْماً مِنْ حَبِیبٍ هَذَا قَالَ: شَکَوْتُ إِلَی الْبَاقِرِ علیه السلام شَقِیقَةً تَعْتَرِینِی فِی کُلِّ أُسْبُوعٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَیْنِ فَقَالَ ضَعْ یَدَکَ عَلَی الشَّقِّ الَّذِی یَعْتَرِیکَ وَ قُلْ یَا ظَاهِراً مَوْجُوداً وَ یَا بَاطِناً غَیْرَ مَفْقُودٍ ارْدُدْ عَلَی عَبْدِکَ الضَّعِیفِ أَیَادِیَکَ الْجَمِیلَةَ عِنْدَهُ وَ أَذْهِبْ عَنْهُ مَا بِهِ مِنْ أَذًی إِنَّکَ رَحِیمٌ وَدُودٌ قَدِیرٌ تَقُولُهَا ثَلَاثاً تُعَافَی إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی (3).

ق، [الکتاب العتیق الغرویّ] مُرْسَلًا: مِثْلَهُ وَ فِیهِ إِنَّکَ عَلِیمٌ قَدِیرٌ.

«10»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] السَّیَّارِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهم السلام: یُعَوِّذُ رَجُلًا مِنْ

ص: 52


1- 1. طبّ الأئمّة ص 19.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 20.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 20.

دوستان خویش را که به سردرد مبتلا بود و به همان دعای پیشین، تعویذ کرد.

همچنین روایت کرد: این را در کاغذی نوشته و آن را بر همان قسمتی که درد دارد آویخته می­شود «به نام خداوند بخشنده­ مهربان، گواهی می­دهم که تو خدایی نیستی که تو را ایجاد کرده باشیم و نه پروردگاری که یادت از بین رود، و نه پادشاهی که گروهی با تو شریک گردند و به همراه تو حکم دهند، و پیش از تو خدایی نبود که به او پناه بریم و به او پناه بجوییم و او را بخوانیم و تو را رها کنیم، و کسی بر آفرینش ما تو را یاری نکرد تا از تو درخواست کند، پاک و منزهی و تو را می­ستاییم بر محمد و خاندان وی درود فرست و با شفای زودهنگام خود او را شفا عنایت فرما.(1)

روایت11.

طب الائمة: برای دفع باد در بدن: «به نام خداوند بخشنده­ مهربان، معبودا از تو می­خواهم به اسم پاک، پاک کننده منزه مبارک خود که هر کس بدان از تو درخواست کرد، عطایش کردی و هر کس به واسطه­ آن تو را خواند، او را اجابت نمودی بر محمد و خاندان وی درود فرست فرست و مرا از آنچه در سر و گوش و چشم و شکم و پشت و دست و پا و بدن تمام اعضا و جوارح خود می­یابم، عافیت بخش به راستی که تو بر هر آنچه می­خواهی آگاهی و بر هر چیز توانایی.(2)

روایت12.

طب الائمة: امام باقر علیه السلام فرمودند: امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند: هر کس دردی در بدن خود احساس کند با این دعا خود را تعویذ کند «پناه می­برم به عزت خداوند و سلطه او بر همه چیز پناه می­دهم خود را به آنکه بر آسمان چیره است پناه می­دهم خود را بر آنکه با نام او هیچ دردی، ضرر نمی­رساند، پناه می­دهم خود را به کسی که نامش برکت و شفا است» و هر کس این دعا را بخواند هیچ درد و بیماری به او ضرر نمی­رساند.(3)

روایت13.

طب الائمة: حارث اعور نقل کرد از دردی که در بدن خود احساس کردم به نزد امیر مؤمنان علیه السلام شکایت بردم، ایشان فرمودند: هر گاه به دردی مبتلا شدید این دعا را بخوانید: «به اسم خداوند و با استعانت از خدا و درود خدا بر محمد و خاندان وی، از شر درد خود پناه می­برم به عزت خداوند و قدرتش بر هر آنچه اراده کند» هر کس این دعا را بخواند، خداوند دردهای او را می­زداید انشاء الله تعالی.(4)

روایت14.

طب الائمة:

ص: 53


1- . طب الائمة: 21، مثل این دعا در صفحه 49 آمد.
2- . طب الائمة: 17
3- . طب الائمة: 17
4- . طب الائمة: 17

أَوْلِیَائِهِ ذَکَرَ أَنَّهُ أَصَابَتْهُ شَقِیقَةٌ فَذَکَرَ نَحْوَ الْعُوذَةِ الْمُتَقَدِّمَةِ.

أَیْضاً لَهُ: یُکْتَبُ فِی قِرْطَاسٍ وَ یُعَلَّقُ عَلَی الْجَانِبِ الَّذِی یَشْتَکِی بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أَشْهَدُ أَنَّکَ لَسْتَ بِإِلَهٍ اسْتَحْدَثْنَاکَ وَ لَا بِرَبٍّ یَبِیدُ ذِکْرُکَ وَ لَا مَلِیکٍ یَشْرَکُکَ قَوْمٌ یُفْضُونَ مَعَکَ وَ لَا کَانَ قَبْلَکَ مِنْ إِلَهٍ نَلْجَأُ إِلَیْهِ أَوْ نَتَعَوَّذُ بِهِ وَ نَدْعُوهُ وَ نَدَعُکَ وَ لَا أَعَانَکَ عَلَی خَلْقِنَا مِنْ أَحَدٍ فَیَسْأَلُ فِیکَ سُبْحَانَکَ وَ بِحَمْدِکَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اشْفِهِ بِشِفَائِکَ عَاجِلًا(1).

«11»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام]: لِلرِّیحِ فِی الْجَسَدِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الطَّاهِرِ الْمُطَهَّرِ الْقُدُّوسِ الْمُبَارَکِ الَّذِی مَنْ سَأَلَکَ بِهِ أَعْطَیْتَهُ وَ مَنْ دَعَاکَ بِهِ أَجَبْتَهُ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تُعَافِیَنِی مِمَّا أَجِدُ فِی رَأْسِی وَ فِی سَمْعِی وَ فِی بَصَرِی وَ فِی بَطْنِی وَ فِی ظَهْرِی وَ فِی یَدِی وَ فِی رِجْلِی وَ فِی جَسَدِی وَ فِی جَمِیعِ أَعْضَائِی وَ جَوَارِحِی إِنَّکَ لَطِیفٌ لِمَا تَشَاءُ وَ أَنْتَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ(2).

«12»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] الْخَزَازِینِیُّ الرَّازِیُّ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ أَبَانٍ عَنِ الثُّمَالِیِّ عَنِ الْبَاقِرِ علیه السلام قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: مَنْ أَصَابَهُ أَلَمٌ فِی جَسَدِهِ فَلْیُعَوِّذْ نَفْسَهُ وَ لْیَقُلْ أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ قُدْرَتِهِ عَلَی الْأَشْیَاءِ أُعِیذُ نَفْسِی بِجَبَّارِ السَّمَاءِ أُعِیذُ نَفْسِی بِمَنْ لَا یَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ دَاءٌ أُعِیذُ نَفْسِی بِالَّذِی اسْمُهُ بَرَکَةٌ وَ شِفَاءٌ فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ لَمْ یَضُرَّهُ أَلَمٌ وَ لَا دَاءٌ(3).

«13»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الْوَاسِطِیُّ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ الْأَوْدِیِّ عَنْ أَبِی الْجَارُودِ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ عَنِ الْحَارِثِ الْأَعْوَرِ قَالَ: شَکَوْتُ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَلَماً وَ وَجَعاً فِی جَسَدِی فَقَالَ إِذَا اشْتَکَی أَحَدُکُمْ فَلْیَقُلْ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ وَ آلِهِ أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ قُدْرَتِهِ عَلَی مَا یَشَاءُ مِنْ شَرِّ مَا أَجِدُ فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ صَرَفَ اللَّهُ عَنْهُ الْأَذَی إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی (4).

«14»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] سَهْلُ بْنُ أَحْمَدَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ نُعْمَانَ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ

ص: 53


1- 1. طبّ الأئمّة ص 21 و قد مر مثله ص 49.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 17.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 17.
4- 4. طبّ الأئمّة ص 17.

امام باقر علیه السلام فرمودند: هر کس به سردرد دچار شد دست خود را بر سرش بکشد و هفت بار بگوید: «پناه می­برم به خدایی که آنچه در خشکی و دریا و میان آسمان و زمین است به او آرام گرفت، و اوست شنوای دانا» به راستی که درد از او برطرف خواهد شد.(1)

روایت15.

طب الائمة: عمر بن یزید نقل کرد: از دردی که در سر داشتم و به واسطه­ آن شب و روز نداشتم به جعفر بن محمد علیهما السلام شکایت بردم، فرمودند: دستت را بر موضع درد قرار ده و هفت بار بگو «به نام خدایی که با نام او هیچ چیز در آسمان و زمین ضرر نمی­رساند و اوست شنوای دانا، خدایا من پناه می­جویم از تو به آنچه محمد صلی الله علیه و آله خود را به آن پناه جست» به اذن خداوند تعالی و توفیق او درد آرام خواهد گرفت.(2)

روایت16.

طب الائمة: امام باقر علیه السلام فرمودند: به شیعیان ما بیاموز برای رفع سردرد خود بگویند: «یا طاهی یا ذر یا طمنه یا طنات » به راستی که این­ها نام­های بزرگواری­اند که در نزد خداوند جایگاه والایی دارند و خداوند بدین واسطه، درد را از آنها خواهد زدود.(3)

روایت17.

طب الائمة: داود الرقیّ به امام موسی بن جعفر علیه السلام عرض کرد: ای فرزند رسول خدا، مدتی است دردی در سر خود احساس می­کنم و چه بسا شب­هایی که خواب را از من می­رباید و مرا از نماز شب باز می­دارد، امام فرمودند: هرگاه چنین دردی احساس کردی، دست خود را موضع درد بکش و بگو: «پناه می­برم به خدا و پناه می­دهم خود و هر آنچه بر من عارض شود به نام خدا و کلمات کامل او که هیچ نیکوکار و بدکاری از آن تخطّی نمی­کند، خود را در پناه خداوند عزّ و جلّ و رسول خدا درود خدا بر او و خاندان پاک و برگزیده­اش قرار می­دهم، خداوندا تو را به حقی که آنها بر تو دارند، مرا از این درد رهایی بخش» بعد از خواندن این دعا آن درد به تو آسیبی نخواهد رساند.(4)

روایت18.

طب الائمة: امام صادق علیه السلام فرمودند: هر انسان مؤمنی از دردی رنج برد آنگاه با اخلاص دست خود را بر موضع درد بکشد و بگوید: «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لایَزیدُ الظَّالِمینَ إِلاَّ خَساراً: و ما آنچه را برای مؤمنان مایه درمان و رحمت است از قرآن نازل می کنیم، و ستمگران را جز زیان نمی افزاید.» از آن درد هرچه که باشد، عافیت می­یابد، و

ص: 54


1- . طب الائمة: 18
2- . طب الائمة: 18
3- . طب الائمة: 19
4- . طب الائمة: 18

عَبْدِ الرَّحِیمِ الْقَصِیرِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ علیه السلام قَالَ: مَنِ اشْتَکَی رَأْسَهُ فَلْیَمْسَحْهُ بِیَدِهِ وَ لْیَقُلْ أَعُوذُ بِاللَّهِ الَّذِی سَکَنَ لَهُ مَا فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ سَبْعَ مَرَّاتٍ فَإِنَّهُ یُرْفَعُ عَنْهُ الْوَجَعُ (1).

«15»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] جَرِیرُ بْنُ أَیُّوبَ الْجُرْجَانِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ ثَعْلَبَةَ عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ الصَّیْقَلِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام قَالَ: شَکَوْتُ إِلَیْهِ وَجَعَ رَأْسِی وَ مَا أَجِدُ مِنْهُ لَیْلًا وَ نَهَاراً فَقَالَ ضَعْ یَدَکَ عَلَیْهِ وَ قُلْ بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی لَا یَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَیْ ءٌ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی السَّمَاءِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَجِیرُ بِکَ بِمَا اسْتَجَارَ بِهِ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله لِنَفْسِهِ سَبْعَ مَرَّاتٍ فَإِنَّهُ یَسْکُنُ ذَلِکَ عَنْهُ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی وَ حُسْنِ تَوْفِیقِهِ (2).

«16»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] أَبُو الصَّلْتِ الْهَرَوِیُّ عَنِ الرِّضَا عَنْ أَبِیهِ علیهما السلام قَالَ قَالَ الْبَاقِرُ علیه السلام: عَلِّمْ شِیعَتَنَا لِوَجَعِ الرَّأْسِ یا طاهی یا ذر یا طمنة یا طناب فَإِنَّهَا أَسَامٍ عِظَامٌ لَهَا مَکَانٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یَصْرِفُ اللَّهُ عَنْهُمْ ذَلِکَ (3).

«17»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَلِیُّ بْنُ عُرْوَةَ الْأَهْوَازِیُّ عَنِ الدَّیْلَمِیِّ عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّیِّ عَنْ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیهما السلام قَالَ: قُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَا أَزَالُ أَجِدُ فِی رَأْسِی شَکَاةً وَ رُبَّمَا أَسْهَرَتْنِی وَ شَغَلَتْنِی عَنِ الصَّلَاةِ بِاللَّیْلِ قَالَ یَا دَاوُدُ إِذَا أَحْسَسْتَ بِشَیْ ءٍ مِنْ ذَلِکَ فَامْسَحْ یَدَکَ عَلَیْهِ وَ قُلْ أَعُوذُ بِاللَّهِ وَ أُعِیذُ نَفْسِی مِنْ جَمِیعِ مَا اعْتَرَانِی بِاسْمِ اللَّهِ الْعَظِیمِ وَ کَلِمَاتِهِ التَّامَّاتِ الَّتِی لَا یُجَاوِزُهُنَّ بَرٌّ وَ لَا فَاجِرٌ أُعِیذُ نَفْسِی بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ الْأَخْیَارِ اللَّهُمَّ بِحَقِّهِمْ عَلَیْکَ إِلَّا أَجَرْتَنِی مِنْ شَکَاتِی هَذِهِ فَإِنَّهَا لَا تَضُرُّکَ بَعْدُ(4).

«18»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: مَا اشْتَکَی أَحَدٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ شَکَاةً قَطُّ فَقَالَ بِإِخْلَاصِ نِیَّةٍ وَ مَسَحَ مَوْضِعَ الْعِلَّةِ وَ یَقُولُ وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَساراً إِلَّا عُوفِیَ مِنْ تِلْکَ الْعِلَّةِ أَیَّةَ عِلَّةٍ کَانَتْ

ص: 54


1- 1. طبّ الأئمّة ص 18.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 18.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 19.
4- 4. طبّ الأئمّة ص 18.

مصداق این امر در آیه نیز ذکر شده است: «شفا و رحمتی است برای مؤمنان».(1)

روایت19.

طب الائمة: زکریا بن آدم، خادم حضرت رضا علیه السلام در خراسان نقل کرد: روزی امام رضا علیه السلام به من فرمودند: ای زکریا عرض کردم: بله ای فرزند رسول خدا، فرمودند: برای رفع تمام بیماری­ها این دعا را بخوان: «ای نازل کننده­ شفا و از بین برنده دردها، بر درد من نیز شفا را فرود آر.» که به اذن خداوند بهبودی خواهی یافت.(2)

روایت20.

طب الائمة: ذریح نقل کرد: شنیدم امام صادق علیه السلام، یکی از دوستان خویش را با این دعا از باد در امان می­داشت: «ای درد، به سوگندی که علی بن ابیطالب جنیان وادی الصبرة را به رسول خدا سوگند دارد و آنها پذیرفتند و اجابت کردند، تو را قسم می­دهم که اطاعت کنی و بپذیری و همین لحظه همین لحظه از فلان فرزند فلان به اذن خداوند متعال و به امر خداوند عزّ و جلّ و به قدرت خدا و به پادشاهی خدا و به شکوه خدا و به بزرگمنشی خدا و به عظمت خدا و به روی خدا و به جمال خدا و به نور خدا و به روشنایی خدا خارج گردی.» طولی نمی­کشد تا درد خارج شود.(3)

روایت21.

طب الائمة: امام صادق علیه السلام فرمودند: برای رفع هر دردی یا حرارتی در سر، مربعی بکش و در وسط آن بنویس « حرّ النار - گرمای آتش -».

سپس می­گویی «به نام خدا و درود خدا بر محمد پیامبر و خاندان وی» سپس اذان و اقامه در کاغذی نوشته می­شود و بر او آویخته می­گردد، طولی نمی­کشد، که حرارت و درد به اذن خداوند عزّ و جلّ آرام می­گیرند. بسیار خوب است و تجربه شده است.(4)

روایت22.

طب الائمة:

ص: 55


1- . طب الائمة: 28
2- . طب الائمة: 37
3- . طب الائمة: 40
4- . طب الائمة: 72

وَ مِصْدَاقُ ذَلِکَ فِی الْآیَةِ حَیْثُ یَقُولُ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ (1).

«19»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَلِیُّ بْنُ إِسْحَاقَ الْبَصْرِیُّ عَنْ زَکَرِیَّا بْنِ آدَمَ الْمُقْرِی وَ کَانَ یَخْدُمُ الرِّضَا علیه السلام بِخُرَاسَانَ قَالَ: قَالَ الرِّضَا علیه السلام یَوْماً یَا زَکَرِیَّا قُلْتُ لَبَّیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ قُلْ عَلَی جَمِیعِ الْعِلَلِ یَا مُنْزِلَ الشِّفَاءِ وَ مُذْهِبَ الدَّاءِ أَنْزِلْ عَلَی وَجَعِیَ الشِّفَاءَ فَإِنَّکَ تُعَافَی بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی (2).

«20»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] أَحْمَدُ بْنُ صَالِحٍ النَّیْشَابُورِیُّ عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ ذَرِیحٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یُعَوِّذُ رَجُلًا مِنْ أَوْلِیَائِهِ مِنَ الرِّیحِ قَالَ عَزَمْتُ عَلَیْکِ یَا وَجَعُ بِالْعَزِیمَةِ الَّتِی عَزَمَ بِهَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ رَسُولُ رَسُولِ اللَّهِ عَلَی جِنِّ وَادِی الصَّبْرَةِ فَأَطَاعُوا وَ أَجَابُوا لَمَّا أَطَعْتِ وَ أَجَبْتِ وَ خَرَجْتِ عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ السَّاعَةَ السَّاعَةَ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِقُدْرَةِ اللَّهِ بِسُلْطَانِ اللَّهِ بِجَلَالِ اللَّهِ بِکِبْرِیَاءِ اللَّهِ بِعَظَمَةِ اللَّهِ بِوَجْهِ اللَّهِ بِجَمَالِ اللَّهِ بِبَهَاءِ اللَّهِ بِنُورِ اللَّهِ فَإِنَّهُ لَا یَلْبَثُ أَنْ یَخْرُجَ (3).

«21»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] حَاتِمُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الصَّائِغِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ زَیْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: خُذْ لِکُلِّ وَجَعٍ وَ حَرَارَةٍ مِنْ قِبَلِ الرَّأْسِ تَکْتُبُ مُرَبَّعَةً فِی وَسَطِهَا حَرُّ النَّارِ عَلَی هَذِهِ الصُّورَةِ بِسْمِ اللَّهِ صَوْلَةِ الرَّحْمَنِ تُطْفِئُ حَرَّ النَّارِ ثُمَّ تَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ تَکْتُبُ الْأَذَانَ وَ الْإِقَامَةَ فِی رُقْعَةٍ وَ تُعَلِّقُهَا عَلَیْهِ فَإِنَّ الْحَرَارَةَ وَ الْوَجَعَ یَسْکُنَانِ مِنْ سَاعَتِهِمَا بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ جَیِّدٌ مُجَرَّبٌ (4).

«22»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَی الطَّبَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ

ص: 55


1- 1. طبّ الأئمّة ص 28.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 37.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 40.
4- 4. طبّ الأئمّة ص 72.

مفضل بن عمر نقل کرد، شخصی از برادرانمان نزد امام صادق علیه السلام آمد و شکایت همسرش از نگاه و چشم و شکم و ناف و درد سر و شقیقه به خدمت حضرت آورد و گفت: ای فرزند رسول خدا، شب­ها تا به صبح بیدار است و تمام شب را از درد فریاد می­زند و ما از گریه و فریاد او خسته شدیم، پس با دعایی بر ما و او منت نهید، امام صادق علیه السلام فرمودند: هر گاه نماز واجب را خواندی دستانت را رو به آسمان بگشای و با خشوع و خواری بگو «پناه می­برم به جلال و جمال و قدرت و نور و پادشاهی­ات از دردی که دارم ای فریادرس من ای خدا ای فریادرس من ای رسول خدا ای فریاد رس من ای امیر مؤمنان ای فریاد رس من ای فاطمه دختر رسول خدا به فریاد من برس به فریاد من برس» سپس با دست راست بر سر خود بکش و بگو «ای کسی که آسمان­ها و زمین و آنچه در میان آنهاست به تو آرام گرفتند، به قدرت و نیروی خود درد مرا آرام کن بر محمد و خاندان وی درود فرست و درد مرا آرام کن».(1)

روایت23.

طب الائمة: برای رفع سردرد: عمار دهنّی نقل کرد از سردرد خود به امام صادق علیه السلام شکایت کردم، ایشان فرمودند: بعد از هر نماز واجب، دست راست خود را بر چشمانت می­نهی و هفت بار در حالیکه انگشت خود را تا ابروی راست خود می­گردانی، بگو: «ای مهربان مرا شفا ده ای مهربان مرا شفا ده» بعد از آن هفت بار بر ابروی چپ خود می گردانی و بگو «ای نیکی کننده مرا شفا بخش» سپس دست راست خود را بر سر قرار ده و بگو «ای کسی که آسمان­ها و زمین و آنچه در میان آنهاست به تو آرام گرفتند بر محمد و خاندان وی درود فرست و درد مرا آرام گردان» سپس برای انجام کارهای نیک برخیز.(2)

روایت24.

طب الائمة: ابو جعفر محمد بن علی علیهما السلام فرمودند: این تعویذی برای رفع دردها است، دست خود را بر دهان می­گذاری و سه بار می­گویی «به نام خداوند بخشنده مهربان» و سه بار «به شکوه خدا» سه بار «به کلمات کامل خدا» سپس دست خود را بر موضع درد قرار می­دهی و سه مرتبه می­گویی: «پناه می­برم به عزت خداوند قدرت او بر هر آنچه بخواهد، از شر آنچه در زیر دست من است» به اذن خداوند تعالی آرام خواهد گرفت.(3)

ص: 56


1- . طب الائمة: 73
2- . طب الائمة: 74
3- . طب الائمة: 92

خَالِدٍ الْبَرْقِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ السِّنَانِیِّ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: شَکَا رَجُلٌ مِنْ إِخْوَانِنَا إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام شَکَاةَ أَهْلِهِ مِنَ النَّظْرَةِ وَ الْعَیْنِ وَ الْبَطَنِ وَ السُّرَّةِ وَ وَجَعِ الرَّأْسِ وَ الشَّقِیقَةِ وَ قَالَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَا تَزَالُ سَاهِرَةً تَصِیحُ اللَّیْلَ أَجْمَعَ وَ أَنَا فِی جَهْدٍ مِنْ بُکَائِهَا وَ صُرَاخِهَا فَمُنَّ عَلَیْنَا وَ عَلَیْهَا بِعُوذَةٍ فَقَالَ الصَّادِقُ علیه السلام إِذَا صَلَّیْتَ الْفَرِیضَةَ فَابْسُطْ یَدَیْکَ جَمِیعاً إِلَی السَّمَاءِ ثُمَّ قُلْ بِخُشُوعٍ وَ اسْتِکَانَةٍ أَعُوذُ بِجَلَالِکَ وَ جَمَالِکَ وَ قُدْرَتِکَ وَ بَهَائِکَ وَ سُلْطَانِکَ مِمَّا أَجِدُ یَا غَوْثِی یَا اللَّهُ یَا غَوْثِی یَا رَسُولَ اللَّهِ یَا غَوْثِی یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ یَا غَوْثِی یَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ أَغِثْنِی أَغِثْنِی ثُمَّ امْسَحْ بِیَدِکَ الْیُمْنَی عَلَی هَامَتِکَ وَ تَقُولُ یَا مَنْ سَکَنَ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الْأَرْضِ سَکَنَ مَا بِی بِقُوَّتِکَ وَ قُدْرَتِکَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَکَنَ مَا بِی (1).

«23»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] فِی الصُّدَاعِ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی یَعْقُوبَ الزَّیَّاتِ عَنْ مُعَاوِیَةَ عَنْ عَمَّارٍ الدُّهْنِیِّ قَالَ: شَکَوْتُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام ذَلِکَ فَقَالَ إِذَا أَنْتَ فَرَغْتَ مِنَ الْفَرِیضَةِ فَضَعْ سَبَّابَتَکَ الْیُمْنَی عَلَی عَیْنَیْکَ وَ قُلْ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ أَنْتَ تُمِرُّهَا عَلَی حَاجِبِکَ الْأَیْمَنِ یَا حَنَّانُ اشْفِنِی یَا حَنَّانُ اشْفِنِی ثُمَّ أَمِرَّهَا سَبْعَ مَرَّاتٍ عَلَی حَاجِبِکَ الْأَیْسَرِ وَ قُلْ یَا مَنَّانُ اشْفِنِی ثُمَّ ضَعْ رَاحَتَکَ الْیُمْنَی عَلَی هَامَتِکَ وَ قُلْ یَا مَنْ سَکَنَ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الْأَرْضِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَکِّنْ مَا بِی ثُمَّ انْهَضْ إِلَی التَّطَوُّعِ (2).

«24»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] الْحُسَیْنُ بْنُ مُخْتَارٍ الْحَنْظَلِیُّ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی هَاشِمٍ عَنْ أَبِی الْجَارُودِ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام أَنَّهُ قَالَ: هَذِهِ عُوذَةٌ مِنْ کُلِّ وَجَعٍ تَضَعُ یَدَکَ عَلَی فِیکَ مَرَّةً وَ تَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ بِجَلَالِ اللَّهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ تَضَعُ یَدَکَ عَلَی مَوْضِعِ الْوَجَعِ ثُمَّ تَقُولُ أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ قُدْرَتِهِ عَلَی مَا یَشَاءُ مِنْ شَرِّ مَا تَحْتَ یَدِی ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَإِنَّهَا تَسْکُنُ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی (3).

ص: 56


1- 1. طبّ الأئمّة ص 73.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 74.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 92.

روایت25.

طب الائمة: داود بن رزین نقل کرد، نزد امام صادق علیه السلام رفتم و عرض کردم: ای فرزند رسول خدا شب گذشته رگی از من تپش داشت پس تا صبح آرام نگرفتم و اکنون به شما پناه آورده­ام، فرمودند: دستت را بر جای تپش آن قرار ده و سه مرتبه بگو: «خدا خدا خدا به حق پروردگار من است» طولی نمی­کشد که بهبودی خواهد یافت.

مفضل بن عمر از امام صادق علیه السلام نقل کرد که فرمودند: ای مفضّل تعویذ تمامی دردها از رگ های تپنده و غیره را از من بگیر، بگو: «به نام خدا و با استعانت از خداوند، چه نعمت­هایی از خدا در رگ ساکن و غیر ساکن بر بندگان شکرگزار و ناسپاس تعلق گرفت» و بعد از هر نماز واجب، محاسن خود را به سمت راست می­گیری و سه بار می­گویی: «خدایا مشکلم را بگشای و عافیتم را تعجیل فرما و سختی­ام را برطرف نمای» و تلاش کن تا دعا همراه با اشک و گریه باشد.(1)

امام صادق علیه السلام فرمودند: حضرت زین العابدین علیه السلام با این دعا خانواده خود را حفظ می­کردند و به دوستان ویژه­ خود نیز آن را آموختند، دستت را بر دهان می­گذاری و می­گویی: «به نام خدا به نام خدا به نام خدا و به مخلوق خداوند که همه چیز را نیکو آفرید و او به آنچه انجام می­دهند، آگاه است» سپس هفت بار می­گویی: «ای درد آرام گیر، از تو می­خواهم به خدا که پروردگار من و تو و تمامی اشیاء است او که آنچه در شب و روز است برای او آرام گرفت و اوست شنوای دانا»

روایت26.

مناقب آل ابی طالب: شخصی از اهل مرو، از سردرد فرزندش به نزد امام صادق علیه السلام شکایت آورد، ایشان فرمودند: به من نزدیک شو آنگاه بر سر اوست کشیدند و فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کانَ حَلیماً غَفُوراً: همانا خدا آسمانها و زمین را نگاه می دارد تا نیفتند، و اگر بیفتند بعد از او هیچکس آنها را نگاه نمی دارد اوست بردبار آمرزنده.» و به اذن خداوند شفا گرفت.(2)

روایت27.

مکارم الاخلاق: جهت رفع درد سر و درد نیمه آن: امام صادق علیه السلام فرمودند: بخوان از «وَ لَوْ أَنَّ

ص: 57


1- . طب الائمة: 116
2- . مناقب آل ابی طالب 4: 232
«25»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْجَارُودِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ دَاوُدَ بْنِ رَزِینٍ قَالَ: شَکَوْتُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ قُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ضَرَبَ عَلَیَّ الْبَارِحَةَ عِرْقٌ فَمَا هَدَأَتْ إِلَی أَنْ أَصْبَحْتُ فَأَتَیْتُکَ مُسْتَجِیراً فَقَالَ ضَعْ یَدَکَ عَلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی ضَرَبَ عَلَیْکَ وَ قُلْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ اللَّهُ اللَّهُ اللَّهُ رَبِّی حَقّاً فَإِنَّهُ یَسْکُنُ فِی سَاعَتِهِ.

وَ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: خُذْ عَنِّی یَا مُفَضَّلُ عُوذَةَ الْأَوْجَاعِ کُلِّهَا مِنَ الْعُرُوقِ الضَّارِبَةِ وَ غَیْرِهَا قُلْ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ کَمْ مِنْ نِعْمَةٍ لِلَّهِ فِی عِرْقٍ سَاکِنٍ وَ غَیْرِ سَاکِنٍ عَلَی عَبْدٍ شَاکِرٍ وَ غَیْرِ شَاکِرٍ وَ تَأْخُذُ لِحْیَتَکَ بِیَدِکَ الْیُمْنَی بَعْدَ الصَّلَاةِ الْمَکْتُوبَةِ وَ قُلِ اللَّهُمَّ فَرِّجْ کُرْبَتِی وَ عَجِّلْ عَافِیَتِی وَ اکْشِفْ ضُرِّی ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ اجْهَدْ أَنْ یَکُونَ ذَلِکَ مَعَ دُمُوعٍ وَ بُکَاءٍ(1).

وَ عَنِ الْمُفَضَّلِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: کَانَ زَیْنُ الْعَابِدِینَ علیه السلام یُعَوِّذُ أَهْلَهُ بِهَذِهِ الْعُوذَةِ وَ یُعَلِّمُهَا خَاصَّتَهُ تَضَعُ یَدَکَ عَلَی فِیکَ وَ تَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِصُنْعِ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْ ءٍ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِما تَفْعَلُونَ ثُمَّ تَقُولُ اسْکُنْ أَیُّهَا الْوَجَعُ سَأَلْتُکِ بِاللَّهِ رَبِّی وَ رَبِّکِ وَ رَبِّ کُلِّ شَیْ ءٍ الَّذِی سَکَنَ لَهُ مَا فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ سَبْعَ مَرَّاتٍ (2).

«26»

قب، [المناقب لابن شهرآشوب] مُعَاوِیَةُ بْنُ وَهْبٍ: صُدِّعَ ابْنٌ لِرَجُلٍ مِنْ أَهْلِ مَرْوَ فَشَکَا ذَلِکَ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقَالَ ادْنُ مِنِّی قَالَ فَمَسَحَ عَلَی رَأْسِهِ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ فَبَرَأَ بِإِذْنِ اللَّهِ (3).

«27»

مکا، [مکارم الأخلاق] لِلصُّدَاعِ وَ الشَّقِیقَةِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: اقْرَأْ وَ لَوْ أَنَ

ص: 57


1- 1. طبّ الأئمّة ص 116.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 117.
3- 3. مناقب آل أبی طالب ج 4 ص 232.

قُرْآناً سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتی بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمیعاً أَفَلَمْ یَیْأَسِ الَّذینَ آمَنُوا أَنْ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ لَهَدَی النَّاسَ جَمیعا: و اگر قرآنی بود که کوه ها بدان روان می شد، یا زمین بدان قطعه قطعه می گردید، یا مردگان بدان به سخن در می آمدند نه چنین است، بلکه همه امور بستگی به خدا دارد. آیا کسانی که ایمان آورده اند، ندانسته اند که اگر خدا می خواست قطعاً تمام مردم را به راه می آورد»(1) و «تَکادُ السَّماواتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْه ُوَ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَ تَخِرُّ الْجِبالُ هَدًّا: چیزی نمانده است که آسمانها از این بشکافند و زمین چاک خورَد و کوه ها به شدت فرو ریزند»(2)

و«وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لایُبْصِرُونَ: و فرا روی آنها سدّی و پشت سرشان سدّی نهاده و پرده ای بر آنان فروگسترده ایم، در نتیجه نمی توانند ببینند»(3) و « وَ قیلَ یا أَرْضُ ابْلَعی ماءَکِ وَ یا سَماءُ أَقْلِعی وَ غیضَ الْماءُ وَ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَی الْجُودِیِّ وَ قیلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمینَ: و گفته شد: ایزمین! آب خود را فرو بر، و ای آسمان، خودداری کن. و آب فروکاست و فرمان گزارده شده و بر جودی قرار گرفت. و گفته شد: مرگ بر قوم ستمکار»(4).

شبیه این حدیث: آیه فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَریضاً أَوْ بِهِ أَذیً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْیَةٌ مِنْ صِیامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُکٍ: و هر کس از شما بیمار باشد یا در سر ناراحتیی داشته باشد به کفّاره روزه ای بدارد، یا صدقه ای دهد، یا قربانی بکند»(5)

«فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّما یَنْکُثُ عَلی نَفْسِه: پس هر که پیمان شکنی کند، تنها به زیان خود پیمان می شکند» آرام گیر ای درد سر به کسی که آنچه در شب و روز است برای او آرام گرفت و اوست شنوای دانا.

شبیه این حدیث: شخصی از سردرد خود نزد حضرت صادق علیه السلام شکایت کرد: امام فرمودند: دست خود را بر موضع درد قرار ده و بخوان: آیة الکرسی و فاتحة الکتاب و بگو: «خدا بزرگ است خدا بزرگ است، خدایی جز خدای یکتا نیست، خداوند بزرگتر و باشکوه­تر از آن چیزی است که من می­ترسم و بیم دارم و پناه می­برم به خدا از خونی که بند نیاید و پناه می برم به خدا از گرمای آتش .

برای رفع سردرد: عمر بن حنظله نقل کرد از سردردی که داشتم به خدمت امام باقر علیه السلام شکایت بردم، ایشان فرمودند: هرگاه مبتلا شدی، دستت را بر سر قرار داده و بگو: «لَوْ کانَ مَعَهُ آلِهَةٌ کَما یَقُولُونَ إِذاً لاَبْتَغَوْا إِلی ذِی الْعَرْشِ سَبیلاً: اگر با او خدایانی بود، در آن صورت حتماً در صدد جستن راهی به سوی صاحب عرش، بر می آمدند».(6)

ص: 58


1- . رعد/ 31
2- . مریم/90
3- . یس/ 8
4- . هود/ 44
5- . بقره/ 196
6- . مکارم الاخلاق/ 428

قُرْآناً سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ إِلَی قَوْلِهِ جَمِیعاً(1) تَکادُ السَّماواتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ إِلَی قَوْلِهِ هَدًّا(2) وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا الْآیَةَ(3)

وَ یا أَرْضُ ابْلَعِی ماءَکِ وَ یا سَماءُ أَقْلِعِی الْآیَةَ(4)

مِثْلَهُ فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً إِلَی قَوْلِهِ نُسُکٍ (5) یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّما یَنْکُثُ عَلی نَفْسِهِ اسْکُنْ سَکَّنْتُکَ یَا وَجَعَ الرَّأْسِ بِالَّذِی سَکَنَ لَهُ مَا فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ.

مِثْلَهُ: اشْتَکَی إِلَی الصَّادِقِ علیه السلام رَجُلٌ مِنَ الصُّدَاعِ فَقَالَ ضَعْ یَدَکَ عَلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی یُصَدِّعُکَ وَ اقْرَأْ آیَةَ الْکُرْسِیِّ وَ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ وَ قُلْ اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَجَلُّ وَ أَکْبَرُ مِمَّا أَخَافُ وَ أَحْذَرُ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ عِرْقٍ نَعَّارٍ(6) وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ حَرِّ النَّارِ.

لِلصُّدَاعِ رَوَی عُمَرُ بْنُ حَنْظَلَةَ قَالَ: شَکَوْتُ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام صُدَاعاً یُصِیبُنِی قَالَ إِذَا أَصَابَکَ فَضَعْ یَدَکَ عَلَی هَامَتِکَ فَقُلْ لَوْ کانَ مَعَهُ آلِهَةٌ کَما یَقُولُونَ إِذاً لَابْتَغَوْا إِلی ذِی الْعَرْشِ سَبِیلًا وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلی ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَی الرَّسُولِ رَأَیْتَ الْمُنافِقِینَ یَصُدُّونَ عَنْکَ صُدُوداً(7).

ص: 58


1- 1. و لو أن قرآنا سیرت به الجبال أو قطعت به الأرض أو کلم به الموتی بل للّه الامر جمیعا، أ فلم یا یئس الذین آمنوا أن لو یشاء اللّه لهدی الناس جمیعا: الرعد: 31.
2- 2. تکاد السموات یتفطرن منه و تنشق الأرض و تخر الجبال هدا: مریم: 90.
3- 3. و جعلنا من بین ایدیهم سدا و من خلفهم سدا فأغشیناهم فهم لا یبصرون: یس: 8.
4- 4. و قیل یا أرض ابلعی ماءک و یا سماء أقلعی و غیض الماء و قضی الامر و استوت علی الجودی و قیل بعدا للقوم الظالمین: هود: 44.
5- 5. فمن کان منکم مریضا أو به أذی من راسه ففدیة من صیام أو صدقة أو نسک: البقرة: 196.
6- 6. یقال نعر العرق: فار منه الدم، أو هو الفوران مع الصوت و النعرة.
7- 7. مکارم الأخلاق ص 428.

دعوات الراوندی: مثل حدیث پیشین، تا: «سبیلا و إذا ذُکرَ اللهُ وَحدهُ رَأیتَ الّذینَ کَفروا یَصُدُّون عنکَ صُدوداً: راهی و زمانی که خدا را به یکتایی یاد شود کافران را می بینی که از تو روی بر می تابند».

روایت28.

مکارم الاخلاق: برای رفع درد نیمه سر: امام رضا علیه السلام فرمودند: بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیمِ رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّاب رَبَّنا إِنَّکَ جامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لارَیْب َفیهِ إِنَّ اللَّهَ لایُخْلِفُ الْمیعادَ: به نام خداوند بخشنده مهربان پروردگارا، به یقین، تو در روزی که هیچ تردیدی در آن نیست، گردآورنده مردمانی. قطعاً خداوند در وعده خلاف نمی کند. پروردگارا، پس از آنکه ما را هدایت کردی، دلهایمان را دستخوش انحراف مگردان، و از جانب خود، رحمتی بر ما ارزانی دار که تو خود بخشایشگری» و نوشته شود: معبودا تو خدایی نیستی که او را ایجاد کرده باشیم تا آخر دعا که در فصل چهارم ذکر خواهیم کرد انشاء الله تعالی.(1)

برای رفع سردرد و غیر آن: امام صادق علیه السلام فرمودند هر کس به سردرد یا غیر آن مبتلا شد، دست خود را بر آن موضع قرار دهد و بگوید: «آرام گیر، به آنکه آرام گرفت برای او هرآنچه در شب و روز است و اوست شنوای دانا».

امام صادق علیه السلام فرمودند: پیامبر صلی الله علیه و آله هرگاه کسالتی داشتند یا به چشم زخم و سردردی مبتلا می­شدند، دست خود را می­گشودند و سوره­های فاتحة الکتاب و قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ برب الناس را می­خواندند سپس دست خود را بر صورتش می­کشیدند و هر دردی که داشتند از بین می­رفت .

عمر بن ابراهیم نقل کرد: خدمت حضرت رضا علیه السلام از صفرا شکایت کردم که حالتی شبیه دیوانگی و سردرد بر من غالب می­شد، ایشان فرمودند: گیاه بقلة که برگ­های آن می­پیچد را بر سر خود قرار ده و مرهمی که بر سر کودکان خود قرار می­دهند، به راستی که به اذن خداوند سودمند خواهد بود، و من چنان کردم و دردم آرام گرفت. این گیاه همان پیچک است.

امام رضا علیه السلام برای رفع سردرد فرمودند، باید حنا بر سر گذشته شود.(2)

معاویه بن عمار نقل کرد: به نزد امام صادق علیه السلام از باد نیمه سر، شکایت کردم، ایشان فرمودند: بعد از هر نماز واجب، انگشت اشاره راست خود را میان چشمانت قرار می­دهی و هفت مرتبه در حالی که آن را تا ابروی راست خود می­گردانی می­گویی: «ای مهربان مرا شفا ده» سپس آن را به سمت چپ خود می­گردانی و می­گویی «ای بخشنده

ص: 59


1- . این سخن طبرسی است که در مکارم الاخلاق آورده است.
2- . مکارم الاخلاق: 429، در این کتاب ذکر شد و دعا نیست.

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ،: مِثْلَهُ إِلَی قَوْلِهِ سَبِیلًا وَ إِذَا ذَکَرَ اللَّهُ وَحْدَهُ رَأَیْتَ الَّذِینَ کَفَرُوا یَصُدُّونَ عَنْکَ صُدُوداً.

«28»

مکا، [مکارم الأخلاق] لِلشَّقِیقَةِ عَنِ الرِّضَا علیه السلام: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ رَبَّنا إِنَّکَ جامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فِیهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ وَ یُکْتَبُ اللَّهُمَّ إِنَّکَ لَسْتَ بِإِلَهٍ اسْتَحْدَثْنَاهُ إِلَی آخِرِ مَا سَنَذْکُرُهُ فِی الْفَصْلِ الرَّابِعِ بَعْدُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی (1).

لِلصُّدَاعِ وَ غَیْرِهِ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: مَنْ کَانَ بِهِ صُدَاعٌ أَوْ غَیْرُهُ فَلْیَضَعْ یَدَهُ عَلَی ذَلِکَ الْمَوْضِعِ وَ لْیَقُلِ اسْکُنْ سَکَّنْتُکَ بِالَّذِی سَکَنَ لَهُ مَا فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ.

عَنْهُ علیه السلام قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إِذَا کَسِلَ أَوْ أَصَابَهُ عَیْنٌ أَوْ صُدَاعٌ بَسَطَ یَدَهُ فَقَرَأَ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ ثُمَّ یَمْسَحُ یَدَهُ عَلَی وَجْهِهِ فَیَذْهَبُ عَنْهُ مَا کَانَ یَجِدُهُ.

عُمَرُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ قَالَ: شَکَوْتُ إِلَی الرِّضَا علیه السلام مِرَّةً کُنْتُ أَجِدُهَا یَأْخُذُنِی مِنْهَا شَبِیهُ الْجُنُونِ وَ صُدَاعٌ غَالِبٌ قَالَ عَلَیْکَ بِهَذِهِ الْبَقْلَةِ الَّتِی یَلْتَفُّ وَرَقُهَا وَ ضَعْهَا عَلَی رَأْسِکَ وَ مُرْهُمْ فَلْیَضَعُوهَا عَلَی رُءُوسِ صِبْیَانِهِمْ فَإِنَّهَا نَافِعَةٌ بِإِذْنِ اللَّهِ فَفَعَلْتُ فَسَکَنَ عَنِّی الْوَجَعُ وَ الْبَقْلَةُ اللَّبْلَابُ (2).

عَنْهُ علیه السلام: فِی الصُّدَاعِ قَالَ فَلْیَخْتَضِبْ بِالْحِنَّاءِ(3).

مُعَاوِیَةُ بْنُ عَمَّارٍ قَالَ: شَکَوْتُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام رِیحَ الشَّقِیقَةِ قَالَ فَإِذَا فَرَغْتَ مِنَ الْفَرِیضَةِ فَضَعْ سَبَّابَتَکَ الْیُمْنَی بَیْنَ عَیْنَیْکَ وَ قُلْ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ أَنْتَ تُمِرُّهَا عَلَی حَاجِبِکَ الْأَیْمَنِ یَا حَنَّانُ اشْفِنِی ثُمَّ تُمِرُّهَا عَلَی یَسَارِکَ وَ تَقُولُ یَا مَنَّانُ

ص: 59


1- 1. قوله إلی آخر ما سنذکره فی الفصل الرابع بعد، من کلام الطبرسیّ فی المکارم و قد مر تحت الرقم 1 ص 49.
2- 2. اللبلاب: نبت یلوی علی الشجر و ورقه کورق اللوبیا. و یقال له: عشقة و کشوث و حبل المساکین، و البقلة الباردة.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 429 و هذا مقتحم فی هذا الکتاب فانه لیس بدعاء.

شفا ده» سپس دست راست خود را بر سر می­گذاری و می­گویی «ای کسی که آنچه در شب و روز و آسمان و زمین است برای او آرام گرفت بر محمد و خاندان وی درود فرست و درد مرا آرام گردان».(1)

دعوات الراوندی: مثل این حدیث از معاویه آورده شده است.

روایت29.

مکارم الاخلاق: تعویذی برای رفع درد نیمه سر: بسم الله الرحمن الرحیم رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّاب رَبَّنا إِنَّکَ جامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لارَیْب َفیهِ إِنَّ اللَّهَ لایُخْلِفُ الْمیعادَ: به نام خداوند بخشنده مهربان پروردگارا، پس از آنکه ما را هدایت کردی، دلهایمان را دستخوش انحراف مگردان، و از جانب خود، رحمتی بر ما ارزانی دار که تو خود بخشایشگری» اگر بهبودی نیافت، یک نخود سفید و نیمی از آن را برمی داری و به خوبی آرد می کنی، آنگاه سه بار قل هو الله احد را بر آن می­خوانی و به بیمار می­نوشانی.(2)

شخصی از اهل مرو از سردرد خود به خدمت امام صادق علیه السلام شکایت کرد، ایشان فرمودند: نزدیک من آی، سپس دستی بر سر او کشیدند و این آیه را خواندند: «إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کانَ حَلیماً غَفُوراً: همانا خدا آسمانها و زمین را نگاه می دارد تا نیفتند، و اگر بیفتند بعد از او هیچکس آنها را نگاه نمی دارد اوست بردبار آمرزنده».(3)

روایت30.

مکارم الاخلاق: تعویذی برای دردها و بنابر قولی برای دندان: «به نام خدا و با استعانت از خدا و درود خدا بر محمد و خاندان پاکش، ساخته خدا که همه چیز را نیکو آفرید به راستی که به آنچه انجام می­دهید، آگاه است ای درد آرام گیر تو را آرام کردم.(4)

روایت31.

طب الائمة: رفع درد گوش: یونس بن ظبیان نقل کرد؛ از درد گوش به امام صادق علیه السلام شکایت کردم، فرمودند: دست خود را بر موضع درد قرار ده و هفت بار بگو «پناه می­برم به خداوندی که آنچه در خشکی و دریا و آسمان­ها و زمین است به او آرام گرفت و اوست شنوای دانا» که به اذن خداوند بهبودی خواهد یافت.(5)

ص: 60


1- . مکارم الاخلاق: 430
2- . مکارم الاخلاق: 430
3- . مکارم الاخلاق: 429
4- . مکارم الاخلاق: 463
5- . طب الائمة: 22

اشْفِنِی ثُمَّ ضَعْ رَاحَتَکَ الْیُمْنَی عَلَی هَامَتِکَ وَ قُلْ یَا مَنْ سَکَنَ لَهُ مَا فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ سَکِّنْ مَا بِی (1).

دعوات الراوندی، عن معاویة: مثله.

«29»

مکا، [مکارم الأخلاق]: رُقْیَةٌ لِلشَّقِیقَةِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا إِلَی أَنْتَ الْوَهَّابُ (2) فَإِنْ بَرَأَ وَ إِلَّا أَخَذْتَ حِمَّصَةً بَیْضَاءَ وَ نصف [نِصْفاً] وَ دَقَقْتَهَا دَقّاً نَاعِماً وَ قَرَأْتَ عَلَیْهَا قُلْ هُوَ اللَّهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ سَقَیْتَهَا الْمَرِیضَ (3).

شَکَا رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ مَرْوَ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصُّدَاعَ قَالَ ادْنُ مِنِّی فَمَسَحَ رَأْسَهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کانَ حَلِیماً غَفُوراً(4).

«30»

مکا، [مکارم الأخلاق]: رُقْیَةٌ لِجَمِیعِ الْآلَامِ وَ قِیلَ لِلضِّرْسِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْ ءٍ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِما تَفْعَلُونَ اسْکُنْ أَیُّهَا الْوَجَعُ سَکَّنْتُکَ (5).

«31»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] لِوَجَعِ الْأُذُنِ حَوَّاشُ بْنُ زُهَیْرٍ الْأَزْدِیُ (6)

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ الْعَمِّیِّ عَنْ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: شَکَوْتُ إِلَیْهِ وَجَعاً فِی أُذُنِی فَقَالَ ضَعْ یَدَکَ عَلَیْهِ وَ قُلْ أَعُوذُ بِاللَّهِ الَّذِی سَکَنَ لَهُ مَا فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ سَبْعَ مَرَّاتٍ فَإِنَّهُ یَبْرَأُ بِإِذْنِ اللَّهِ

ص: 60


1- 1. مکارم الأخلاق ص 430.
2- 2. ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا وهب لنا من لدنک رحمة انک انت الوهاب: آل عمران: 8.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 430.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 429، و فی نسخة الأصل و هکذا طبعة الکمبانیّ تکرر حدیث معاویة بن عمّار هاهنا فأسقطناه.
5- 5. مکارم الأخلاق ص 463.
6- 6. فی المصدر: خراش بن زهیر.

روایت32.

طب الائمة: مثل این حدیث از امام صادق علیه السلام در تعویذ یکی از اصحابشان از درد گوش، نقل شده است.(1)

روایت33.

طب الائمة: سدیر نقل کرد: روزی با دانه شنی، گوش خود را خواراندم که ناگهان در آن فرو رفت، بسیار تلاش کردم تا آن را خارج کنم اما اثری نبخشید و از طبیبان نیز کاری بر نیامد، پس به دیدار امام باقر علیه السلام رفتم و از درد آن به نزد ایشان شکایت کردم، ایشان در گوش من نگاه کردند و فرمودند: چیزی نمی­بینم، سپس فرمودند: به نزدیک من بیا، من نیز به نزدیک ایشان رفتم سپس این دعا را خواندند: خدا همانگونه که آن را فرو بردی بدون هیچ رنج و سختی، خارج فرما و به من فرمودند: آن را سه بار مثل من، بگو. من نیز آن را خواندم سپس به من فرمودند: انگشتت را در گوشت فرو کن من نیز انگشتم را فرو بردم و آن سنگریزه را خارج نموده و ستایش مخصوص خدایی است که پروردگار جهانیان است.(2)

روایت34.

طب الائمة: شخصی نزد حضرت باقر علیه السلام از سنگینی گوشش شکایت کرد، ایشان فرمودند: دستت را بر آن بکش و بخوان: «لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّه: اگر این قرآن را بر کوهی فرو می فرستادیم، یقیناً آن را از بیم خدا فروتن از هم پاشیده می دیدی.» تا آخر سوره.(3)

روایت35.

مکارم الاخلاق: برای رفع درد گوش: این آیه قرآن، هفت بار بر روغن یاسمن و یا بنفشه خوانده شود و سپس در داخل گوش ریخته شود، و آیه این است: «کَأَنْ لَمْ یَسْمَعْها کَأَنَّ فی أُذُنَیْه ِوَقْرا إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلا: چنانکه گویی آن را نشنیده گویی در گوش هایش سنگینی است. زیرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد». و در گوش ریخته می شود.(4)

روایت36.

الاختصاص: عبید الله بن ابی رافع از پدرانش نقل کرد، شنیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله، فرمودند: هر کس گوشش، صدا دهد، بر من صلوات فرستد و بگوید: «هر کس

ص: 61


1- . طب الائمة: 22
2- . طب الائمة: 22
3- . طب الائمة: 23
4- . مکارم الاخلاق: 431

تَعَالَی (1).

«32»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] أَسْلَمُ بْنُ عَمْرٍو النَّصِیبِیُّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی زَیْنَبَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: أَنَّهُ عَوَّذَ رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِهِ مِنْ وَجَعِ الْأُذُنِ فَذَکَرَ مِثْلَ هَذَا(2).

«33»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] رُوِیَ عَنْ أَبِی بَکْرٍ عَنْ عَمِّهِ سَدِیرٍ قَالَ: أَخَذْتُ حَصَاةً فَحَکَکْتُ بِهَا أُذُنِی فَغَاصَتْ فِیهَا فَجَهَدْتُ کُلَّ جَهْدٍ أَنْ أُخْرِجَهَا مِنْ أُذُنِی فَلَمْ أَقْدِرْ عَلَیْهِ أَنَا وَ لَا الْمُعَالِجُونَ فَحَجَجْتُ وَ لَقِیتُ الْبَاقِرَ علیه السلام فَشَکَوْتُ إِلَیْهِ مَا لَقِیتُ مِنْ أَلَمِهَا فَقَالَ لِلصَّادِقِ علیه السلام یَا جَعْفَرُ خُذْ بِیَدِهِ فَأَخْرِجْهُ إِلَی الضَّوْءِ فَانْظُرْ فَنَظَرَ فِیهِ فَقَالَ لَا أَرَی شَیْئاً فَقَالَ ادْنُ مِنِّی فَدَنَوْتُ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ أَخْرِجْهَا کَمَا أَدْخَلْتَهَا بِلَا مَئُونَةٍ وَ لَا مَشَقَّةٍ وَ قَالَ قُلْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ کَمَا قُلْتُ فَقُلْتُهَا فَقَالَ لِی أَدْخِلْ إِصْبَعَکَ فَأَدْخَلْتُهَا فَأَخْرَجْتُهَا بِالْإِصْبَعِ الَّتِی أَدْخَلْتُهَا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ (3).

«34»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] حَنَانُ بْنُ جَابِرٍ الْفِلَسْطِینِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ عَنِ الْمُنَخَّلِ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام: أَنَّ رَجُلًا شَکَا صَمَماً فَقَالَ امْسَحْ یَدَکَ عَلَیْهِ وَ اقْرَأْ عَلَیْهِ لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ إِلَی آخِرِ السُّورَةِ(4).

«35»

مکا، [مکارم الأخلاق]: لِوَجَعِ الْأُذُنِ یُقْرَأُ عَلَی دُهْنِ الْیَاسَمِینِ أَوِ الْبَنَفْسَجِ سَبْعَ مَرَّاتٍ قَوْلُهُ تَعَالَی کَأَنْ لَمْ یَسْمَعْها کَأَنَّ فِی أُذُنَیْهِ وَقْراً إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا وَ یُصَبُّ فِی الْأُذُنِ (5).

«36»

ختص، [الإختصاص] الْفَزَارِیُّ عَنْ أَبِی عِیسَی عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ الْأَنْصَارِیِّ عَنْ مَعْمَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی رَافِعٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ: مَنْ طَنَّتْ (6) أُذُنُهُ فَلْیُصَلِّ عَلَیَّ وَ لْیَقُلْ مَنْ

ص: 61


1- 1. طبّ الأئمّة ص 22، و المها: الحصی الابیض.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 22، و المها: الحصی الابیض.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 22، و المها: الحصی الابیض.
4- 4. طبّ الأئمّة ص 23.
5- 5. مکارم الأخلاق ص 431.
6- 6. أی صوتت.

مرا به نیکی یاد کند، خداوند به نیکی از او یاد کند».(1)

روایت37.

به خط شهید رحمه الله یافتم، نقل است، اسماء دختر ابوبکر، ورمی در سر و صورتشان ظاهر گشت، پس رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدند و از روی لباس دست خویش را به صورت و سر ایشان قرار دادند و خواندند «به نام خدا، به دعای پیامبر پاک و مبارک و دارای منزلت در نزد خود، بدی و زشتی آن را رفع کن، به نام خدا» سه بار، این کار را کردند و به اسماء نیز فرمودند تا چنین کند، و نقل کرد که سه روز بعد این ورم به کلی از بین رفت، آن حضرت این دعا را هنگام نمازهای واجب سه بار می­خواندند .

روایت38.

دعوات الراوندی: شخصی از یاران امام صادق علیه السلام از سنگینی گوششان در نزد ایشان شکایت کردند، امام علیه السلام فرمودند: بر تسبیح حضرت فاطمه علیها السلام ملزم باش.

و از امامان معصومین علیهم السلام نقل است: هر کس به هنگام عطسه زدن بگوید: ستایش خدایی که پروردگار جهانیان است در تمامی حالات، و درود خدا بر محمد و خاندان محمد، هیچگاه به دردی در ناحیه دندان­ها و گوش­هایش مبتلا نمی­شود.

محمد بن فهم نقل کرد: در سرزمین روم، نزد مأمون بودم که تصمیم به فتح قلعه­ای گرفت، پس جنگ میان آنها درگرفت، ناگهان مأمون به سردردی مبتلا شد و فرمان آتش بس داد، بطریق را آگاه کردم، پرسید: چرا دست از جنگ کشیدید؟ گفتند: امیر مؤمنان به سردرد دچار شد، او کلاهی انداخت و گفت: بگویید آن را بپوشد تا سردردش آرام گیرد، مأمون نیز آن را پوشید و بهبودی یافت سپس دستور داد تا آن را بشکافند، پس در آن قطعه پوستی یافتن یافتند که بر آن نوشته شده بود: «پاک است ای کسی که فراموش نمی­کند آنکه او را از یاد برد، و فراموش نمی­کند آنکه به یاد اوست، چه نعمت­هایی که از جانب خدا بر بندگان شکرگزار و ناسپاس در رگی ساکن و غیر ساکن تعلق گرفت حم عسق».

روایت است، نجاشی کلاهی را از پدران خود به ارث برده بود که به چهارصد سال قدمت داشت، و هرگاه آن را بر موضعی که درد داشت می­گذاشتند، آرام می­گرفت، پس در آن کنکاشی کردند و این دعا را یافتند: «به نام خداوند، آن پادشاه حق و آشکار، خدا که همواره به عدل، قیام دارد،گواهی می دهد که جز او هیچ معبودی نیست و فرشتگان و دانشوران جز او، که توانا و حکیم است، هیچ معبودی نیست. به راستی که دین در نزد خدا اسلام است. خداوند نور و حکمت و قدرت، توانمندی و توانایی و پادشاهی و برهان است. خدایی جز خدای یگانه نیست، آدم برگزیده­ خداست. خدایی جز خدای یگانه نیست، ابراهیم دوست خداست، خدایی جز خدای یگانه نیست، موسی هم سخن خداست، خدایی جز خدای یگانه نیست، محمد عربی رسول خدا و محبوب و برگزیده­ بندگان اوست،

ص: 62


1- . الاختصاص: 160

ذَکَرَنِی بِخَیْرٍ ذَکَرَهُ اللَّهُ بِخَیْرٍ(1).

«37»

مِنْ خَطِّ الشَّهِیدِ رَحِمَهُ اللَّهُ: قِیلَ أَصَابَ أَسْمَاءَ بِنْتَ أَبِی بَکْرٍ وَرَمٌ فِی رَأْسِهَا وَ وَجْهِهَا فَأَتَی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَوَضَعَ یَدَهُ عَلَی وَجْهِهَا وَ رَأْسِهَا مِنْ فَوْقِ الثِّیَابِ فَقَالَ بِسْمِ اللَّهِ أَذْهِبْ عَنْهَا سُوءَهُ وَ فُحْشَهُ بِدَعْوَةِ نَبِیِّکَ الطَّیِّبِ الْمُبَارَکِ الْمَکِینِ عِنْدَکَ بِسْمِ اللَّهِ صَنَعَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ أَمَرَهَا أَنْ تَفْعَلَ ذَلِکَ فَقَالَتْ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ فَذَهَبَ الْوَرَمُ وَ کَانَ کَثِیراً یَقُولُهَا عِنْدَ الصَّلَوَاتِ الْمَکْتُوبَةِ ثَلَاثاً.

«38»

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، قَالَ بَعْضُ أَصْحَابِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: شَکَوْتُ إِلَیْهِ ثِقْلًا فِی أُذُنِی فَقَالَ علیه السلام عَلَیْکَ بِتَسْبِیحِ فَاطِمَةَ علیها السلام.

وَ قَالُوا علیهم السلام: مَنْ قَالَ إِذَا عَطَسَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ عَلَی کُلِّ حَالٍ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَمْ یَشْتَکِ شَیْئاً مِنْ أَضْرَاسِهِ وَ لَا مِنْ أُذُنَیْهِ.

وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَهْمِ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ الْمَأْمُونِ فِی بِلَادِ الرُّومِ فَأَقَامَ عَلَی حِصْنٍ لِیَفْتَحَهُ فَجَعَلَ الْحَرْبَ بَیْنَهُمْ فَلَحِقَ الْمَأْمُونَ صُدَاعٌ فَأَمَرَ بِالْکَفِّ عَنِ الْحَرْبِ فَاطَّلَعَ الْبِطْرِیقُ فَقَالَ مَا بَالُکُمْ کَفَفْتُمْ عَنِ الْحَرْبِ فَقَالُوا نَالَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ صُدَاعٌ فَرَمَی قَلَنْسُوَةً فَقَالَ قُولُوا لَهُ یَلْبَسْهَا فَإِنَّ الصُّدَاعَ یَسْکُنُ فَلَبِسَهَا فَسَکَنَ فَأَمَرَ الْمَأْمُونُ بِفَتْقِهَا فَوَجَدَ فِیهَا قِطْعَةَ رَقٍّ فِیهَا مَکْتُوبٌ سُبْحَانَ یَا مَنْ لَا یَنْسَی مَنْ نَسِیَهُ وَ لَا یَنْسَی مَنْ ذَکَرَهُ کَمْ مِنْ نِعْمَةٍ لِلَّهِ عَلَی عَبْدٍ شَاکِرٍ وَ غَیْرِ شَاکِرٍ فِی عِرْقٍ سَاکِنٍ وَ غَیْرِ سَاکِنٍ حم عسق.

وَ رُوِیَ: أَنَّ النَّجَاشِیَّ کَانَ وَرِثَ عَنْ آبَائِهِ قَلَنْسُوَةً مِنْ أَرْبَعِمِائَةِ سَنَةٍ مَا وُضِعَتْ عَلَی وَجَعٍ إِلَّا سَکَنَ فَفُتِّشَتْ فَإِذَا فِیهَا هَذَا الدُّعَاءُ بِسْمِ اللَّهِ الْمَلِکِ الْحَقِّ الْمُبِینِ شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ الْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ اللَّهُ نُورٌ وَ حِکْمَةٌ وَ حَوْلٌ وَ قُوَّةٌ وَ قُدْرَةٌ وَ سُلْطَانٌ وَ بُرْهَانٌ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ آدَمُ صَفِیُّ اللَّهِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ إِبْرَاهِیمُ خَلِیلُ اللَّهِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُوسَی کَلِیمُ اللَّهِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ الْعَرَبِیُّ رَسُولُ اللَّهِ وَ حَبِیبُهُ وَ خِیَرَتُهُ مِنْ خَلْقِهِ

ص: 62


1- 1. الاختصاص ص 160.

آرام بگیرید ای تمامی دردها، بیماری­ها، مرض­ها و تمامی ناخوشی­ها و تب­ها، آرام کردم تو را به آن کسی که آنچه در شب و روز است، برای او آرام گرفت و اوست شنوای دانا و درود خدا بر محمد بهترین بندگانش و خاندان وی».(1)

امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس بیمار شود یا به سختی افتد و در آن حالت سوره قل هو الله احد را نخواند و به آن بیماری یا سختی از دنیا رود، از اهل آتش است.

زمخشری در کتاب ربیع الابرار، باب هفتاد و هفتم در بیماری­ها و امراض می­گوید: مامون در طرسوس دچار سردرد شد و درمان آن سودی نداشت، پس قیصر کلاهی به سوی او فرستاد و چنین نوشت: خبر سردرد تو به من رسید، آن کلاه را بر سر بگذار تا آرام گیرد، مأمون از ترس اینکه آغشته به سم باشد، آن را بر سر آورنده کلاه قرار داد، و دید که به او ضرری نرسانید، سپس آن را بر سر شخص دیگری که درد داشت قرار داد پس آن را آرام کرد، آنگاه بر سر خویش قرار داد و بهبودی یافت، شگفت­زده شد و آن را شکافت و این دعا را یافت: «به نام خداوند بخشنده مهربان، نعمت­های فراوان خداوند در رگی ساکن حم عسق نهازآندردسرگیرندونهبی خردگردند، از سخن خداوند آتش­ها خاموش گشتند و هیچ نیرو و قدرتی جز به خدا نیست، منفعت دارد در تو روان گردد آن گونه که آب بهار در شاخه­ها جریان می­یابد.

روایت39.

مهج الدعوات: ابن عباس رضی الله عنه نقل کرد: نزد علی بن ابیطالب علیه السلام نشسته بودم که مردی با رنگی پریده داخل شد و گفت: ای امیر مؤمنان من مردی که بسیار دردمندم، پس دعایی به من بیاموز تا بدان یاری گیرم، ایشان فرمودند: به دعایی می­آموزم که جبرئیل علیه السلام به رسول خدا صلی الله علیه و آله آموخت. هنگامی که حسن و حسین علیهما السلام بیمار شده بودند و دعا این است: «خدایا هرگاه نعمتی به من بخشیدی، سپاسگزاری من در برابر آن کم بود، و هرگاه مرا به مصیبتی دچار کردی، صبر من بر آن، اندک شد، ای کسی که سپاسگزاری­ام از نعمت­هایش کم است، ولی مرا محروم نگردانید، و ای کسی که شکیبایی من در برابر مصیبت­هایش، اندک گشت ولی مرا تنها نگذاشت، ای کسی که مرا در حین ارتکاب معصیت دید و رسوا نساخت

ص: 63


1- . مثل این روایت در مکارم الاخلاق: 48 آمد.

اسْکُنْ یَا جَمِیعَ الْأَوْجَاعِ وَ الْأَسْقَامِ وَ الْأَمْرَاضِ وَ جَمِیعَ الْعِلَلِ وَ جَمِیعَ الْحُمَّیَاتِ سَکَّنْتُکَ بِالَّذِی سَکَنَ لَهُ مَا فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی خَیْرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ (1).

وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: مَنْ أَصَابَهُ مَرَضٌ أَوْ شِدَّةٌ فَلَمْ یَقْرَأْ فِی مَرَضِهِ أَوْ شِدَّتِهِ بِقُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثُمَّ مَاتَ فِی مَرَضِهِ أَوْ فِی تِلْکَ الشِّدَّةِ الَّتِی نَزَلَتْ فَهُوَ مِنْ أَهْلِ النَّارِ.

قَالَ الزَّمَخْشَرِیُّ فِی الْبَابِ السَّابِعِ وَ السَّبْعِینَ فِی الْأَمْرَاضِ وَ الْعِلَلِ مِنْ کِتَابِ رَبِیعِ الْأَبْرَارِ: أَنَّهُ صُدِّعَ الْمَأْمُونُ بِطَرَسُوسَ فَلَمْ یَنْفَعْهُ عِلَاجٌ فَوَجَّهَ إِلَیْهِ قَیْصَرُ قَلَنْسُوَةً وَ کَتَبَ بَلَغَنِی صُدَاعُکَ فَضَعْ هَذِهِ عَلَی رَأْسِکَ یَسْکُنْ فَخَافَ أَنْ تَکُونَ مَسْمُومَةً فَوُضِعَتْ عَلَی رَأْسِ حَامِلِهَا فَلَمْ تَضُرَّهُ ثُمَّ وَضَعَ عَلَی رَأْسِ مُصَدَّعٍ فَسَکَنَ فَوَضَعَهَا عَلَی رَأْسِهِ فَسَکَنَ فَتَعَجَّبَ مِنْ ذَلِکَ فَفُتِقَتْ فَإِذَا فِیهَا بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ کَمْ مِنْ نِعْمَةٍ لِلَّهِ فِی عِرْقٍ سَاکِنٍ حم عسق لا یُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا یُنْزِفُونَ مِنْ کَلَامِ الرَّحْمَنِ خَمَدَتِ النِّیرَانُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ وَ جَالَ نَفْعُ الدَّوَاءِ فِیکَ کَمَا یَجُولُ مَاءُ الرَّبِیعِ فِی الْغُصْنِ.

«39»

مهج، [مهج الدعوات] عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ الصَّمَدِ عَنْ جَمَاعَةٍ مِنَ الْمَدَنِیِّینَ عَنِ الثَّقَفِیِّ عَنْ یُوسُفَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِیدِ عَنْ عُمَرَ بْنِ مُحَمَّدٍ السِّنَانِیِّ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ فُضَیْلِ بْنِ غَزْوَانَ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ جُوَیْبِرٍ عَنِ الضَّحَّاکِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام جَالِساً فَدَخَلَ عَلَیْهِ رَجُلٌ مُتَغَیِّرُ اللَّوْنِ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنِّی رَجُلٌ مِسْقَامٌ کَثِیرُ الْأَوْجَاعِ فَعَلِّمْنِی دُعَاءً أَسْتَعِینُ بِهِ عَلَی ذَلِکَ فَقَالَ أُعَلِّمُکَ دُعَاءً عَلَّمَهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی مَرَضِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ علیهما السلام وَ هُوَ هَذَا الدُّعَاءُ إِلَهِی کُلَّمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ نِعْمَةً(2)

قَلَّ لَکَ عِنْدَهَا شُکْرِی وَ کُلَّمَا ابْتَلَیْتَنِی بِبَلِیَّةٍ قَلَّ لَکَ عِنْدَهَا صَبْرِی فَیَا مَنْ قَلَّ شُکْرِی عِنْدَ نِعْمَةٍ فَلَمْ یَحْرِمْنِی وَ یَا مَنْ قَلَّ صَبْرِی عِنْدَ بَلَائِهِ فَلَمْ یَخْذُلْنِی وَ یَا مَنْ رَآنِی عَلَی الْمَعَاصِی فَلَمْ یَفْضَحْنِی وَ یَا مَنْ

ص: 63


1- 1. مر نظیره عن مکارم الأخلاق ص 48.
2- 2. بنعمة خ.

و مرا به هنگام انجام گناه دید و بر آن عذاب نکرد، بر محمد و خاندان محمد درود فرست، گناهم را بیامرز و بیماری­ام را شفا ده به راستی که تو بر هر کاری توانایی.

ابن عباس نقل کرد: آن مرد را بعد از یک سال دیدم در حالی که رنگش نیکو و متمایل به سرخی بود و گفت: هنگامی که با این دعا خدا را خواندم، از هر بیماری که داشتم شفا یافتم و هر ناخوشی که در من بود، برطرف گشت و از ظلم هر صاحب قدرتی که بیم داشتم، بعد از خواندن این دعا، خداوند خطر آن را از من برمی­گرداند.(1)

روایت40.

مهج الدعوات: سعید بن ابی الفتح ساکن واسط نقل کرد: به بیماری دچار شدم که طبیبان از درمان آن عاجز شدند پدرم مرا به درمانگاه برد، در آنجا تمامی پزشکان و برجسته ترین آنها جمع شدند و به این نتیجه رسیدند که این درد جز با شفای خداوند تعالی، درمان نمی­پذیرد، پس با دلی شکسته و سینه­ای تنگ بازگشتم و کتابی از کتاب­های پدرم را برداشتم که در پشت آن نوشته شده بود: حضرت صادق علیه السلام از پدران بزرگوارش از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کردند: هر کسی بیماری دارد کمی قبل از طلوع فجر چهل مرتبه بخواند:

«به نام خداوند بخشنده مهربان، ستایش خدایی که پروردگار جهانیان است، خداوند ما را کافی است و اوست بهترین کارگزار، پرخیر و پاینده است خدایی که بهترین آفریدگاران است و هیچ دگرگونی و نیرویی جز به خداوند بلندمرتبه و بزرگ تحقق نمی­پذیرد».

و دست خود را بر موضع درد بکشد، خداوند تعالی آن را برطرف خواهد کرد و او را شفا خواهد داد. من نیز تا سپیده­دم صبر کردم و

ص: 64


1- . مهج الدعوات: 9

رَآنِی عَلَی الْخَطَایَا فَلَمْ یُعَاقِبْنِی عَلَیْهَا صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِی ذَنْبِی وَ اشْفِنِی مِنْ مَرَضِی إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ فَرَأَیْتُ الرَّجُلَ بَعْدَ سَنَةٍ حَسَنَ اللَّوْنِ مُشْرَبَ الْحُمْرَةِ قَالَ وَ مَا دَعَوْتُ اللَّهَ بِهَذَا الدُّعَاءِ وَ أَنَا سَقِیمٌ إِلَّا شُفِیتُ وَ لَا مَرِیضٌ إِلَّا بَرِئْتُ وَ مَا دَخَلْتُ عَلَی سُلْطَانٍ أَخَافُهُ (1)

إِلَّا رَدَّهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنِّی (2).

«40»

مهج، [مهج الدعوات] سَعْدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْفَرَّاءُ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْجَوَادِ بِالْمَشْهَدِ الْمَوْسُومِ بِمَوْلَانَا جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام بِالْجَامِعِینَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ الثَّانِی وَ الْعِشْرِینَ مِنْ جُمَادَی الْآخِرَةِ قَالَ حَدَّثَنِی سَعِیدُ بْنُ أَبِی الْفَتْحِ بْنِ الْحَسَنِ الْقُمِّیُّ النَّازِلُ بِوَاسِطٍ قَالَ: حَدَثَ بِی مَرَضٌ أَعْیَا الْأَطِبَّاءَ فَأَخَذَنِی وَالِدِی إِلَی الْمَارِسْتَانِ (3)

فَجَمَعَ الْأَطِبَّاءَ وَ السَّاعُورَ(4) فَافْتَکَرُوا فَقَالُوا هَذَا مَرَضٌ لَا یُزِیلُهُ إِلَّا اللَّهُ تَعَالَی فَعُدْتُ وَ أَنَا مُنْکَسِرُ الْقَلْبِ ضَیِّقُ الصَّدْرِ فَأَخَذْتُ کِتَاباً مِنْ کُتُبِ وَالِدِی فَوَجَدْتُ عَلَی ظَهْرِهِ مَکْتُوباً عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام یَرْفَعُهُ عَنْ آبَائِهِ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله قَالَ مَنْ کَانَ بِهِ مَرَضٌ فَقَالَ عَقِیبَ الْفَجْرِ أَرْبَعِینَ مَرَّةً بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ وَ مَسَحَ بِیَدِهِ عَلَیْهَا أَزَالَهُ اللَّهُ تَعَالَی عَنْهُ وَ شَفَاهُ فَصَابَرْتُ الْوَقْتَ إِلَی الْفَجْرِ فَلَمَّا

ص: 64


1- 1. خفت جوره خ.
2- 2. مهج الدعوات ص 9.
3- 3. المار بالفارسیة: الصحة و البرء، و الاستان بمعنی الدار و المحل فالمارستان: دار الشفاء و المستشفی، و یقال للمریض و المعلول: بی مار کما یقال بیمارستان لذلک.
4- 4. فی المصدر: الساعون، و هو تصحیف، و الساعور: مقدم النصاری فی معرفة الطبّ و کأنّه أراد رأس الاطباء فی المارستان، و یظهر من تلک الکلمة و سیرة المسیحیین فی العالم أن مار فی مارستان أیضا لغة سریانیة مأخوذة من:« ماریا» اسم مریم علیها السلام، یعنی أنها دار مریم.

به هنگام طلوع آن، نماز صبح را خواندم و همانجا نشستم و آن دعا را چهل بار خواندم و دستم را بر بیماری­ام کشیدم و خداوند تعالی آن را برطرف نمود، سرجایم نشستم و می­ترسیدم که بازگردد و سه روز در همین حالت بودم و آن را به اطلاع پدرم رساندم. او نیز خدا را شکر کرد و آن را برای برخی از پزشکان نقل کرد، و یکی از اهل کتابنزد من آمد و دید که بیماری­ام از بین رفته است و من حکایت آن را برای او بازگفتم، گفت: گواهی می­دهم که خدایی جز خدای یگانه نیست و محمد رسول خداست و به نیکی اسلام آورد.(1)

روایت41.

قرب الاسناد: امام صادق علیه السلام فرمودند: یکی از فرزندان پدرم رضی الله عنه از دردی می­نالید پدرم به کنار او آمدند و فرمودند: ده بار بگو «ای خدا ای خدا ای خدا» هر کسی از مؤمنان آن را بگوید، خداوند به او می­فرماید: اجابت کردم ای بنده­ی من، حاجتت را بخواه.(2)

روایت42.

أمالی: امام هادی علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارشان علیهم السلام فرمودند: امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس به ناخوشی گرفتار آید، سوره­ حمد را هفت بار در گریبان خود بخواند، و اگر بهبودی نیافت، آن را هفتاد مرتبه بخواند، و من عافیت را برای او تضمین می­کند.(3)

روایت43.

قرب الاسناد: امام صادق علیه السلام فرمودند: هرگاه به دردی مبتلا شدید، بگویید: «خدایا از شفای خود مرا بهبودی ببخش و با داروی خود مرا درمان کن و از بلای خود عافیت بخش» شاید نیاز باشد آن را سه بار بخواند تا عافیت یابد.(4)

روایت44.

قرب الاسناد: امام صادق علیه السلام فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله به تبی دچار شدند، جبرئیل به نزد ایشان آمد و او را تعویذ نمود و خواند: به نام خدا تو را افسون می کنم ای محمد، به نام خدا تو را شفا می­دهم و به نام خدا از هر دردی که در توست، به نام خدا و خداوند تو را شفا می­دهد و به نام خدا آن را بگیر که گوارایت باد، به نام خداوند بخشنده­ مهربان و سوگند نمی­خورم به جایگاه های ستارگان که به اذن خداوند شفا خواهی گرفت.

بکر بن محمد نقل کرد، از امام صادق علیه السلام در مورد دعای تب پرسیدم، پس آن روایت را برایم نقل کردند و از تعویذ ورم و زخم پرسیدم که فرمودند: چاقویی را بردار و آن را در کنار موضع درد

ص: 65


1- . مهج الدعوات: 98
2- . قرب الاسناد: 1
3- . أمالی طوسی 1: 290
4- . قرب الاسناد: 3

طَلَعَ الْفَجْرُ صَلَّیْتُ الْفَرِیضَةَ وَ جَلَسْتُ فِی مَوْضِعِی وَ أُرَدِّدُهَا أَرْبَعِینَ مَرَّةً وَ أَمْسَحُ بِیَدِی عَلَی الْمَرَضِ فَأَزَالَهُ اللَّهُ تَعَالَی فَجَلَسْتُ فِی مَوْضِعِی وَ أَنَا خَائِفٌ أَنْ یُعَاوِدَ فَلَمْ أَزَلْ کَذَلِکَ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ وَ أَخْبَرْتُ وَالِدِی بِذَلِکَ فَشَکَرَ اللَّهَ تَعَالَی وَ حَکَی ذَلِکَ لِبَعْضِ الْأَطِبَّاءِ وَ کَانَ ذِمِّیّاً دَخَلَ عَلَیَّ فَنَظَرَ إِلَی الْمَرَضِ وَ قَدْ زَالَ فَحَکَیْتُ لَهُ الْحِکَایَةَ فَقَالَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ وَ حَسُنَ إِسْلَامُهُ (1).

«41»

ب، [قرب الإسناد] هَارُونُ عَنِ ابْنِ صَدَقَةَ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: اشْتَکَی بَعْضُ وُلْدِ أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فَمَرَّ بِهِ فَقَالَ لَهُ قُلْ عَشْرَ مَرَّاتٍ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ فَإِنَّهُ لَمْ یَقُلْهَا أَحَدٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ قَطُّ إِلَّا قَالَ لَهُ الرَّبُّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَبَّیْکَ عَبْدِی سَلْ حَاجَتَکَ (2).

«42»

ما، [الأمالی للشیخ الطوسی] الْفَحَّامُ عَنِ الْمَنْصُورِیِّ عَنْ عَمِّ أَبِیهِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْعَسْکَرِیِّ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام: مَنْ نَالَتْهُ عِلَّةٌ فَلْیَقْرَأْ فِی جَیْبِهِ الْحَمْدَ سَبْعَ مَرَّاتٍ فَإِنْ ذَهَبَتِ الْعِلَّةُ وَ إِلَّا فَلْیَقْرَأْهَا سَبْعِینَ مَرَّةً وَ أَنَا الضَّامِنُ لَهُ الْعَافِیَةَ(3).

«43»

ب، [قرب الإسناد] هَارُونُ عَنِ ابْنِ صَدَقَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: لِیَقُلْ أَحَدُکُمْ إِذَا هُوَ اشْتَکَی اللَّهُمَّ اشْفِنِی بِشِفَائِکَ وَ دَاوِنِی بِدَوَائِکَ وَ عَافِنِی مِنْ بَلَائِکَ فَإِنَّهُ لَعَلَّهُ أَنْ یَقُولَهَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ حَتَّی یَرَی الْعَافِیَةَ(4).

«44»

ب، [قرب الإسناد] ابْنُ سَعْدٍ عَنِ الْأَزْدِیِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: حُمَّ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَأَتَاهُ جَبْرَئِیلُ فَعَوَّذَهُ فَقَالَ بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِیکَ یَا مُحَمَّدُ وَ بِسْمِ اللَّهِ أَشْفِیکَ وَ بِسْمِ اللَّهِ مِنْ کُلِّ دَاءٍ یَعْنِیکَ وَ بِسْمِ اللَّهِ وَ اللَّهُ شَافِیکَ وَ بِسْمِ اللَّهِ خُذْهَا فَلْتَهْنِیکَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ لَتَبْرَأَنَّ بِإِذْنِ اللَّهِ قَالَ بَکْرُ بْنُ مُحَمَّدٍ فَسَأَلْتُهُ عَنْ رُقْیَةِ الْحُمَّی فَحَدَّثَنِی بِهَا وَ سَأَلْتُهُ عَنْ رُقْیَةِ الْوَرَمِ وَ الْجِرَاحِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام تَأْخُذُ سِکِّیناً ثُمَّ تُمِرُّهَا عَلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی تَشْکُو

ص: 65


1- 1. مهج الدعوات ص 98.
2- 2. قرب الإسناد ص 1.
3- 3. أمالی الطوسیّ ج 1 ص 290.
4- 4. قرب الإسناد ص 3.

یا زخم قرار ده و بخوان «به نام خدا تو را تعویذ می کنم از لبه شمشیر و آهن، و از خون مردگی و سنگ چسبنده و از رگ ضعیف ورم­های بدشکل و از غذا و گیر کردن آن در گلو و از مایعات و سردی آن، به اذن خداوند به سوی تو می­آیم تا سرآمد مشخص در انسان­ها و چهارپایان به نام خدا آغاز نمودم و به نام خدا به پایان رساندم.» سپس چاقو را در زمین فرو کن.(1)

روایت45.

ثواب الاعمال: هارون بن خارجة نقل کرد: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمودند: هر کس به بیماری و یا ناخوشی مبتلا شود و در آن حالت سوره قل هو الله احد را نخواند و در اثر آن بمیرد، از اهل آتش است.(2)

می­گویم

همین خبر با تغییری مختصر در کتاب القرآن گذشت.(3)

بعضی از روایت­ها را در باب دعاهای صبح و شب آوردیم.

روایت46.

مختار الخرائج: حسن بن ظریف نقل کرد: دو سؤال در سینه داشتم که تصمیم گرفتم در نامه­ای به امام هادی علیه السلام، از او بپرسم، پس نامه­ای نوشتم و در مورد قائم علیه السلام سؤال نمودم که به چه وسیله حکم می­کند؟ و کجا

ص: 66


1- . قرب الاسناد: 29
2- . ثواب الاعمال: 115
3- 3. مراجعه کن ج92 :345

مِنْ جُرْحٍ أَوْ غَیْرِهِ فَتَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِیکَ مِنَ الْحَدِّ وَ الْحَدِیدِ وَ مِنْ أَثَرِ الْعُودِ وَ الْحَجَرِ الْمَلْبُودِ وَ مِنَ الْعِرْقِ الْفَاتِرِ وَ مِنَ الْوَرَمِ الْأَجَرِ وَ مِنَ الطَّعَامِ وَ عَقْرِهِ وَ مِنَ الشَّرَابِ وَ بَرْدِهِ أَمْضِی إِلَیْکَ بِإِذْنِ اللَّهِ إِلَی أَجَلٍ مُسَمًّی فِی الْإِنْسِ وَ الْأَنْعَامِ بِسْمِ اللَّهِ فَتَحْتُ وَ بِسْمِ اللَّهِ خَتَمْتُ ثُمَّ أَوْتِدِ السِّکِّینَ فِی الْأَرْضِ (1).

«45»

ثو، [ثواب الأعمال] ابْنُ الْوَلِیدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ الْبَرْقِیِّ عَنِ ابْنِ مِهْرَانَ عَنِ ابْنِ الْبَطَائِنِیِّ عَنْ صَنْدَلٍ عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ: مَنْ أَصَابَهُ مَرَضٌ أَوْ شِدَّةٌ فَلَمْ یَقْرَأْ فِی مَرَضِهِ أَوْ شِدَّتِهِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثُمَّ مَاتَ فِی مَرَضِهِ أَوْ فِی تِلْکَ الشِّدَّةِ الَّتِی نَزَلَتْ بِهِ فَهُوَ فِی النَّارِ(2).

أقول

قد مضی بتغییر ما فی کتاب القرآن (3)

و قد أوردنا بعض الأخبار فی باب أدعیة الصباح و المساء.

«46»

یج، [الخرائج و الجرائح] رَوَی الْحَسَنُ بْنُ ظَرِیفٍ أَنَّهُ قَالَ: اخْتَلَجَ فِی صَدْرِی مَسْأَلَتَانِ وَ أَرَدْتُ الْکِتَابَ بِهِمَا إِلَی أَبِی مُحَمَّدٍ علیه السلام فَکَتَبْتُ أَسْأَلُهُ عَنِ الْقَائِمِ علیه السلام بِمَ یَقْضِی وَ أَیْنَ

ص: 66


1- 1. قرب الإسناد ص 29، و الحد: ظبة السیف و نحوه، و الحدید وصف منه، و یطلق علی الفلز المعروف، و اثر العود ما یبقی بعد الضرب به من انعقاد الدم و اسوداده تحت الجلد و الحجر الملبود، لم نعرف معناه، و لعلّ الصحیح: الحجز الملبود، و الحجز محرکة: الزنخ لمرض فی المعی، و الملبود: الملصق الملزق. و العرق- ان کان بالکسر- فهو من البدن: أوردته التی یجری فیها الدم فیکون الفاتر بمعنی الضعیف، و لا یکون الا لمرض؛ و ان کان بالفتح و هو ما جری من أصول الشعر من ماء الجلد فالفاتر بمعنی البارد الساکن حرارته، و لا یکون الا عند الموت، و الورم انتفاخ العضو، و الاجر- محرکة- عدم استواء العضو بحیث یخرج عن هیئته، و أصله فی العظم، و عقر الطعام احتباسه فی الحلقوم فهو بمعنی الغصص، و برد الشراب بالتحریک ما یوجب التخمة فی المعدة و فساد الطعام، و قد قیل: اصل کل داء البردة کما قیل: أن الماء یمد الداء.
2- 2. ثواب الأعمال ص 115.
3- 3. راجع ج 92 ص 345.

می­نشیند؟ و می­خواستم در مورد تعویذ تبی که چهار روز یکبار عارض می شود، نیز از ایشان بپرسم که فراموش کردم، امام در جواب فرمودند: از قائم پرسیدی، او هرگاه قیام کند با علم خود در میان مردم حکم می­کند مثل قضاوت حضرت داود علیه السلام و دلیل و برهان نمی­خواهد. و فراموش کردی که از تبی که هر چهار روز یکبار عارض می شود، بپرسی، پس این آیه را بر کاغذی بنویس و بر کسی که تب دارد بیاویز: «ای آتش بر ابراهیم سرد و سلامت باش» من نیز آن را نوشتم بر شخصی که تب داشت آویختم پس بهبود یافت.(1)

روایت47.

امان الاخطار: تعویذی که برای برخی بیماری­ها به کار بستیم پس به قدرت خداوند جلّ جلاله برطرف گردید، او که هیچ امیدواری از درگاه او ناامید نمی­شود، هرگاه به بیماری مبتلا شدی دست راست خود را بر آن قرار ده و بگو: «آرام گیر ای درد، و همین لحظه از این بنده ضعیف رخت بربند، تو را آرام کردم و کوچاندم به سمت آن کسی که آنچه در شب و روز است به خاطر او آرام گرفت و اوست شنوای دانا» پس اگر اول بار، آرام نگرفت، سه بار بخوان تا آرام بگیرد انشاء الله تعالی.

روایت48.

امان الاخطار: دعایی در برطرف شدن بیماری­ها و آن را تجربه کردیم و بسیار مطلوب یافتیم، در کاغذی نوشته شود «ای کسی که نامش دوا و یادش شفاست، ای کسی که درمان را در هر آنچه بخواهد، قرار می­دهد بر محمد و خاندان محمد درود فرست و شفای من از این درد را در این اسم خود قرار ده ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا ای پروردگار ای پروردگار ای پروردگار ای پروردگار ای پروردگار ای پروردگار ای پروردگار ای پروردگار ای پروردگار ای مهربان­ترین مهربانان ای مهربان­ترین مهربانان ای مهربان­ترین مهربانان ای مهربان­ترین مهربانانای مهربان­ترین مهربانانای مهربان­ترین مهربانانای مهربان­ترین مهربانانای مهربان­ترین مهربانانای مهربان­ترین مهربانانای مهربان­ترین مهربانان.

روایت49.

محاسبة النفس: از سید بن طاووس قدس سره به نقل از کتاب المشیخة حسن بن محبوب: امام باقر علیه السلام به یکی از یاران خود که از دردی شکایت داشت، فرمودند: ده مرتبه پی در پی بگو: ای خدا ای خدا زیرا هرگاه مؤمنی چنین بگوید، پروردگارش می­فرماید اجابت کردم ای بنده من حاجت خود را بخواه.

روایت­های در این باب، در بخش اذکار ذکر شد .

ص: 67


1- . آن را در مختار الخرائج نیافتیم در مناقب 4: 431 و کافی 1: 509 آمده است.

مَجْلِسُهُ وَ أَرَدْتُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنْ رُقْیَةِ الْحُمَّی الرِّبْعِ فَأَغْفَلْتُ ذِکْرَ الْحُمَّی فَجَاءَ الْجَوَابُ سَأَلْتَ عَنِ الْقَائِمِ إِذَا قَامَ یَقْضِی بَیْنَ النَّاسِ بِعِلْمِهِ کَقَضَاءِ دَاوُدَ وَ لَا یَسْأَلُ الْبَیِّنَةَ وَ کُنْتَ أَرَدْتَ أَنْ تَسْأَلَ عَنِ الْحُمَّی الرِّبْعِ فَأُنْسِیتَ فَاکْتُبْ وَرَقَةً وَ عَلِّقْهَا عَلَی الْمَحْمُومِ یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ فَکَتَبْتُ وَ عَلَّقْتُ عَلَی الْمَحْمُومِ فَبَرَأَ(1).

«47»

طا، [الأمان]: عُوذَةٌ جَرَّبْنَاهَا لِسَائِرِ الْأَمْرَاضِ فَتَزُولُ بِقُدْرَةِ اللَّهِ تَعَالَی جَلَّ جَلَالُهُ الَّذِی لَا یُخَیِّبُ لَدَیْهِ الْمَأْمُولُ إِذَا عُرِضَ مَرَضٌ فَاجْعَلْ یَدَکَ الْیُمْنَی عَلَیْهِ وَ قُلِ اسْکُنْ أَیُّهَا الْوَجَعُ وَ ارْتَحِلْ السَّاعَةَ مِنْ هَذَا الْعَبْدِ الضَّعِیفِ سَکَّنْتُکَ وَ رَحَّلْتُکَ بِالَّذِی سَکَنَ لَهُ مَا فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ فَإِنْ لَمْ یَسْکُنْ فِی أَوَّلِ مَرَّةٍ فَقُلْ ذَلِکَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ أَوْ حَتَّی یَسْکُنَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی.

«48»

طا، [الأمان]: فِیمَا نَذْکُرُهُ لِزَوَالِ الْأَسْقَامِ وَ جَرَّبْنَاهُ فَبَلَغْنَا بِهِ نِهَایَاتِ الْمَرَامِ یُکْتَبُ فِی رُقْعَةٍ یَا مَنِ اسْمُهُ دَوَاءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفَاءٌ یَا مَنْ یَجْعَلُ الشِّفَاءَ فِیمَا یَشَاءُ مِنَ الْأَشْیَاءِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْ شِفَائِی مِنْ هَذَا الدَّاءِ فِی اسْمِکَ هَذَا یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

«49»

مُحَاسَبَةُ النَّفْسِ، لِلسَّیِّدِ عَلِیِّ بْنِ طَاوُسٍ قُدِّسَ سِرُّهُ نَقْلًا مِنْ کِتَابِ الْمَشِیخَةِ لِلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ قَالَ: اشْتَکَی بَعْضُ أَصْحَابِ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فَقَالَ لَهُ قُلْ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ عَشْرَ مَرَّاتٍ مُتَتَابِعَاتٍ فَإِنَّهُ لَمْ یَقُلْهَا مُؤْمِنٌ إِلَّا قَالَ رَبُّهُ لَبَّیْکَ عَبْدِی سَلْ حَاجَتَکَ.

و قد مضی بعض الأخبار فی ذلک فی أبواب الأذکار.

ص: 67


1- 1. لم نجده فی مختار الخرائج، و تراه فی المناقب ج 4 ص 431، الکافی ج 1 ص 509.

روایت50.

عدة الداعی: روایت است، هرگاه فرزندی مریض شود، مادرش به پشت بام رود و روسری خود را بردارد و موهای خود را به سمت آسمان بگشاید و بگوید: «خدایا تو او را به من بخشیدی و تو او را به من عطا کردی، خدای پس امروز یک بار دیگر او را به من ببخش به راستی که تو بر هر کاری توانا و قادری» سپس به سجده رود و همین که سر از سجده بردارد، فرزندش شفا خواهد یافت.

روایت51.

الاختصاص: عبید الله بن ابی رافع از پدرانش نقل کرد: شنیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس گوشش صدا دهد بر من صلوات فرستد و بگوید: هر کس مرا به نیکی یاد کند خدا او را به نیکی یاد کند.(1)

باب شصتم : دعای درد پشت

روایات

روایت1.

طب الائمة: امام محمد باقر علیه السلام فرمودند: شخصی از اهالی همدان، از درد پشت به نزد امیر مؤمنان علیه السلام شکایت کرد به طوری که شب را تا به صبح بیدار است، امام فرمودند: دستت را بر موضع درد قرار ده و سه بار بخوان: «وَ ما کانَ لِنَفْسٍ أَن ْتَمُوتَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ کِتاباً مُؤَجَّلاً وَ مَنْ یُرِدْ ثَوابَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مَنْ یُرِدْ ثَوابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْها وَ سَنَجْزِی الشَّاکِرینَ: و هیچ نفسی جز به فرمان خدا نمیرد. به عنوان سرنوشتی معین. و هر که پاداش این دنیا را بخواهد به او از آن می دهیم و هر که پاداش آن سرای را بخواهد از آن به او می دهیم، و به زودی سپاسگزاران را پاداش خواهیم داد» و هفت بار سوره­ انا انزلناه فی لیلة القدر را نیز بخوان، انشاء الله تعالی، شفا خواهی یافت.(2)

روایت2.

طب الائمة:

ص: 68


1- . الاختصاص: 60 و سند در صفحه 142 شماره 36 آمده است.
2- . طب الائمة: 30
«50»

عُدَّةُ الدَّاعِی، رُوِیَ: أَنَّ الْوَلَدَ إِذَا مَرِضَ تَرْقَی أُمُّهُ السَّطْحَ وَ تَکْشِفُ عَنْ قِنَاعِهَا حَتَّی تُبْرِزَ شَعْرَهَا نَحْوَ السَّمَاءِ وَ تَقُولُ اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعْطَیْتَنِیهِ وَ أَنْتَ وَهَبْتَهُ لِی اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ هِبَتَکَ الْیَوْمَ جَدِیدَةً إِنَّکَ قَادِرٌ مُقْتَدِرٌ ثُمَّ تَسْجُدُ فَإِنَّهَا لَا تَرْفَعُ رَأْسَهَا إِلَّا وَ قَدْ بَرَأَ ابْنُهَا.

«51»

ختص، [الإختصاص] عَنْ عَبْدِ اللَّهِ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْفَضْلِ الْکُوفِیِّ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَرَزْدَقِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ عَمْرَوَیْهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ الْأَنْصَارِیِّ عَنْ مَعْمَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی رَافِعٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ: مَنْ طَنَّتْ أُذُنُهُ فَلْیُصَلِّ عَلَیَّ وَ لْیَقُلْ مَنْ ذَکَرَنِی بِخَیْرٍ ذَکَرَهُ اللَّهُ بِخَیْرٍ(1).

باب 60 الدعاء لوجع الظهر

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] الْخَضِرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْخَرَازِینِیِّ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدٍ الْبَاقِرِ علیه السلام قَالَ: شَکَا رَجُلٌ مِنْ هَمْدَانَ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَجَعَ الظَّهْرِ وَ أَنَّهُ یَسْهَرُ اللَّیْلَ فَقَالَ ضَعْ یَدَکَ عَلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی تَشْتَکِی مِنْهُ وَ اقْرَأْ ثَلَاثاً وَ ما کانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ کِتاباً مُؤَجَّلًا وَ مَنْ یُرِدْ ثَوابَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مَنْ یُرِدْ ثَوابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْها وَ سَنَجْزِی الشَّاکِرِینَ وَ اقْرَأْ سَبْعَ مَرَّاتٍ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ إِلَی آخِرِهَا فَإِنَّکَ تُعَافَی مِنَ الْعِلَلِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی (2).

«2»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ مِنْ وُلْدِ الْمُعَلَّی بْنِ خُنَیْسٍ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ أَبِی یَعْقُوبَ

ص: 68


1- 1. الاختصاص ص 160، و السند فی ص 142، و قد مر تحت الرقم 36 بنصه.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 30.

ابی عبدالله به همراه امام صادق علیه السلام در سفر بودیم و فرزندشان اسماعیل بن صادق علیه السلام نیز با ایشان بود، که به نزد ایشان از درد شکم و پشت شکایت کرد، امام ایشان را از مرکب پایین آوردند و او را به پشت خواباندند و خواندند: «به نام خدا و با استعانت از خدا به ساخته خدا که هر چیز را به نیکی آفرید به راستی که او به آنچه انجام می­دهید آگاه است، ای باد آرام گیر به آن کسی که آنچه در شب و روز است به او آرام گرفت، و اوست شنوای دانا».(1)

روایت3.

مکارم الاخلاق: برای رفع درد پشت خوانده شود: آیه شهد اللهتا سریع الحساب.(2)

باب شصت و یکم : دعایی برای درد ران ها

روایات

روایت1.

طب الائمة: امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند: هرگاه شخصی از شما دردی در ران­ها احساس کرد در ظرفی بزرگ یا تشتی از آب گرم بنشیند و دست خود را بر آن قرار دهد و بخواند: «أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماوات ِوَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ أَفَلایُؤْمِنُون: آیا کسانی که کفر ورزیدند ندانستند که آسمانها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند،و ما آن دو را از هم جدا ساختیم، و هر چیز زنده ای را از آب پدید آوردیم؟ آیا ایمان نمی آورند».(3)

باب شصت و دوم : دعایی برای درد رحم

روایات

روایت1.

مکارم الاخلاق: به نام خدا و با استعانت از خدا، او که به خواستش آسمان­ها و زمین بر پا گشت، به درستی که مریم دختر عمران، درد رحم او را آزار نداد، و اینچنین خداوند فلانة فرزند فلانة را از درد

ص: 69


1- . طب الائمة: 79 – 78
2- . مکارم الاخلاق: 435، آل عمران/17 – 16
3- . طب الائمة: 31

الزَّیَّاتِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُخْتَارٍ عَنِ الْمُعَلَّی بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: کُنَّا مَعَهُ فِی سَفَرٍ وَ مَعَهُ إِسْمَاعِیلُ بْنُ الصَّادِقِ علیه السلام فَشَکَا إِلَیْهِ وَجَعَ بَطْنِهِ وَ ظَهْرِهِ فَأَنْزَلَهُ ثُمَّ أَلْقَاهُ عَلَی قَفَاهُ وَ قَالَ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ بِصُنْعِ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْ ءٍ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِما تَفْعَلُونَ اسْکُنْ یَا رِیحُ بِالَّذِی سَکَنَ لَهُ مَا فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ (1).

«3»

مکا، [مکارم الأخلاق]: لِوَجَعِ الظَّهْرِ شَهِدَ اللَّهُ إِلَی قَوْلِهِ سَرِیعُ الْحِسابِ (2).

باب 61 الدعاء لوجع الفخذین

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] أَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْکَاتِبُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الزَّعْفَرَانِیِّ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ: إِذَا اشْتَکَی أَحَدُکُمْ وَجَعَ الْفَخِذَیْنِ فَلْیَجْلِسْ فِی تَوْرٍ کَبِیرٍ أَوْ طَشْتٍ فِی الْمَاءِ الْمُسَخَّنِ وَ لْیَضَعْ یَدَهُ عَلَیْهِ وَ لْیَقْرَأْ أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ أَ فَلا یُؤْمِنُونَ (3).

باب 62 الدعاء لوجع الرحم

الأخبار

«1»

مکا، [مکارم الأخلاق]: بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ الَّذِی بِإِذْنِهِ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ فَإِنَّ مَرْیَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ لَمْ یَضُرَّهَا وَجَعُ الْأَرْحَامِ کَذَلِکَ یَشْفِی اللَّهُ فُلَانَةَ بِنْتَ فُلَانَةَ مِنْ وَجَعِ

ص: 69


1- 1. طبّ الأئمّة ص 78- 79.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 435، و الآیة فی آل عمران: 16- 17.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 31.

رحم و از درد رگ رحم شفا می­دهد، سالم شو سالم شو به اسم خداوند زنده پایدار به نام خداوند فریادرس، در پناه خدا از آنچه اکنون هست و در گذشته بود و گواهی می­دهم خداوند بر هر چیزی تواناست و علم او همه چیز را فرا گرفته است.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم مُحَمَّدٌ رَسُول ُاللَّه ِوَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً تا آخر سوره، به نام خداوند بخشنده مهربان محمّد پیامبر خداست و کسانی که با اویند، بر کافران، سختگیر با همدیگر مهربانند. آنان را در رکوع و سجود می بینی.(1)

اجابت کنید [آنکه خدا را می­خواند] سوگند دادمشنونده این کلام را که این مهر را اجابت کندبه سوگندهای محکم خدا که ارواح و پیکر­ها را از بین می­برد و هیچ روح و قلبی باقی نمی­ماند، اجابت کن به نام خدایی که به آسمان­ها و زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید. آن دو گفتند: فرمان پذیر آمدیم. بر محمد و خاندان پاکش درود فرست» و آن را بین خودت بخوان، انشاء الله تعالی.(2)

باب شصت و سوم : دعایی برای درد و ورم مفاصل

روایات

روایت1.

طب الائمة: جابر نقل کرد: امام باقر علیه السلام به من فرمودند: ای جابر، عرض کردم: بله ای رسول خدا، فرمودند: بر هر ورمی آیات آخر سوره­ حشر «لَو أنزلنا هذا القُرآنَ عَلی جَبَلٍ» تا آخر سوره را بخوان و سه بار بر آن آب دهان بیانداز که به خواست خداوند بهبود خواهد یافت.

چاقویی برمی­داری و آن را در کنار ورم قرار می­دهی و می­گویی: « به نام خدا تو را تعویذ می کنم از لبه شمشیر و آهن، و از خون مردگی و سنگ چسبنده و از رگ ضعیف و ورم­های بدشکل و از

ص: 70


1- . فتح: 29
2- . مکارم الاخلاق: 435، و در آن تصاویر حروف نیست.

الْأَرْحَامِ وَ مِنْ وَجَعِ عِرْقِ الْأَرْحَامِ اسْلَمْ اسْلَمْ بِسْمِ اللَّهِ الْحَیِّ الْقَیُّومِ بِسْمِ اللَّهِ الْمُسْتَغَاثِ بِاللَّهِ عَلَی مَا هُوَ کَائِنٌ وَ عَلَی مَا قَدْ کَانَ وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عِلْماً بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً إِلَی آخِرِ السُّورَةِ(1) أَجِیبُوا داعِیَ اللَّهِ عَزَمْتُ عَلَی سَامِعَةِ الْکَلَامِ إِلَّا أَجَابَتْ هَذَا الْخَاتَمَ بِعَزَائِمِ اللَّهِ السَّدَادِ الَّتِی تُزْهِقُ الْأَرْوَاحَ وَ الْأَجْسَادَ وَ لَا یَبْقَی رُوحٌ وَ لَا فُؤَادٌ أَجِبْ بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی قَالَ لِلسَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قالَتا أَتَیْنا طائِعِینَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ اقْرَأْهَا أَنْتَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ نَفْسِکَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ (2).

باب 63 الدعاء لورم المفاصل و أوجاعها

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] الْحَسَنُ بْنُ صَالِحٍ الْمَحْمُودِیُّ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: قَالَ لِی یَا جَابِرُ قُلْتُ لَبَّیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ اقْرَأْ عَلَی کُلِّ وَرَمٍ آخِرَ سُورَةِ الْحَشْرِ لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ إِلَی آخِرِ السُّورَةِ وَ اتْفُلْ (3)

عَلَیْهَا ثَلَاثاً فَإِنَّهُ یَسْکُنُ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی تَأْخُذُ سِکِّیناً وَ تُمِرُّهَا عَلَی الْوَرَمِ وَ تَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِیکَ مِنَ الْحَدِّ وَ الْحَدِیدِ وَ مِنْ أَثَرِ الْعُودِ وَ مِنَ الْحَجَرِ الْمَلْبُودِ وَ مِنَ الْعِرْقِ الْعَاقِرِ وَ مِنَ الْوَرَمِ الآخر [الْأَحَرِّ] وَ مِنَ

ص: 70


1- 1. الفتح: 29.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 435، و لیس فیه الحروف المصورة.
3- 3. فی المصدر: و اتل علیها.

غذا و گیر کردن آن در گلو و از مایعات و سردی آن، به اذن خداوند به سوی تو می­آیم تا سرآمد مشخص در انسان­ها و چهارپایان به نام خدا آغاز نمودم و به نام خدا به پایان رساندم» سپس چاقو را در زمین فرو کن.(1)

روایت2.

طب الائمة: ابن ابی زینب نقل کرد: خدمت امام صادق علیه السلام بودم که سنان بن سلمه با رنگی پریده بر ایشان وارد شد، امام به او فرمودند: تو را چه شده است؟ او از تپش در زانوهای خود و سختی آن حکایت کرد، امام فرمودند: وای بر تو، بخوان: «خدایا از تو می­خواهم، به نام­هایت و برکاتت و دعوت پیامبر طاهر و مبارک و دارای منزلت در نزد خود درود خدا بر او و خاندانش، به حق او و به حق دخترش فاطمه مبارک، و به حق جانشینش امیر مؤمنان و به حق دو سرور جوانان اهل بهشت، درد مرا برطرف نمای و به حق آنان به حق آنان به حق آنان، به حق خودت ای خدای جهانیان». سوگند به خدا، همین که از جایش برخاست، از دردها شفا یافت.(2)

روایت3.

مکارم الاخلاق: هر کس در ساق پای خود، بیماری، خستگی یا کوفتگی بیابد، بر آن بنویسد: «و َلَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما فی سِتَّةِ أَیَّامٍ وَ ما مَسَّنا مِنْ لُغُوبٍ: و در حقیقت، آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است در شش هنگام آفریدیم و احساس ماندگی نکردیم».(3)

روایت4.

عدة الداعی: ابو حمزه نقل کرد: به دردی در زانوهایم مبتلا شدم و از آن نزد امام باقر علیه السلام شکایت بردم، فرمودند: بعد از نماز بخوان: «ای بخشنده­ترین کسی عطا کرد و ای بهترین کسی که از او درخواست شد و ای مهربان­ترین کسی که از او طلب مهربانی شد، بر ناتوانی و بیچارگی من رحم کن و مرا از دردم عافیت بخش» نقل کرد: آن را خواندم پس شفا یافتم .

ص: 71


1- . طب الائمة: 34
2- . طب الائمة: 70 – 69
3- . مکارم الاخلاق: 441

الطَّعَامِ وَ عَقْدِهِ وَ مِنَ الشَّرَابِ وَ بَرْدِهِ امْضِ بِإِذْنِ اللَّهِ إِلَی أَجَلٍ مُسَمًّی فِی الْإِنْسِ وَ الْأَنْعَامِ بِسْمِ اللَّهِ فَتَحْتُ وَ بِسْمِ اللَّهِ خَتَمْتُ ثُمَّ أَوْتِدِ السِّکِّینَ فِی الْأَرْضِ (1).

«2»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْبُرْسِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الْأَرْمَنِیِّ عَنْ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ عَنِ ابْنِ أَبِی زَیْنَبَ قَالَ: بَیْنَا أَنَا عِنْدَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام إِذْ أَتَاهُ سِنَانُ بْنُ سَلَمَةَ مُصْفَرَّ الْوَجْهِ فَقَالَ لَهُ مَا لَکَ فَوَصَفَ لَهُ مَا یُقَاسِیهِ مِنْ شِدَّةِ الضَّرَبَانِ فِی الْمَفَاصِلِ فَقَالَ لَهُ وَیْحَکَ قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِأَسْمَائِکَ وَ بَرَکَاتِکَ وَ دَعْوَةِ نَبِیِّکَ الطَّیِّبِ الْمُبَارَکِ الْمَکِینِ عِنْدَکَ صلی الله علیه و آله وَ بِحَقِّهِ وَ بِحَقِّ ابْنَتِهِ فَاطِمَةَ الْمُبَارَکَةِ وَ بِحَقِّ وَصِیِّهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ حَقِّ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ إِلَّا أَذْهَبْتَ عَنِّی شَرَّ مَا أَجِدُهُ بِحَقِّهِمْ بِحَقِّهِمْ بِحَقِّهِمْ بِحَقِّکَ یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ فَوَ اللَّهِ مَا قَامَ مِنْ مَجْلِسِهِ حَتَّی سَکَنَ مَا بِهِ (2).

«3»

مکا، [مکارم الأخلاق]: مَنْ لَحِقَهُ عِلَّةٌ فِی سَاقِهِ أَوْ تَعَبٌ أَوْ نَصَبٌ فَلْیَکْتُبْ عَلَیْهِ وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ وَ ما مَسَّنا مِنْ لُغُوبٍ (3).

«4»

عُدَّةُ الدَّاعِی، أَبُو حَمْزَةَ قَالَ: عَرَضَ لِی وَجَعٌ فِی رُکْبَتِی فَشَکَوْتُ ذَلِکَ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فَقَالَ إِذَا أَنْتَ صَلَّیْتَ فَقُلْ یَا أَجْوَدَ مَنْ أَعْطَی وَ یَا خَیْرَ مَنْ سُئِلَ وَ یَا أَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ ارْحَمْ ضَعْفِی وَ قِلَّةَ حِیلَتِی وَ أَعْفِنِی مِنْ وَجَعِی قَالَ فَقُلْتُهُ فَعُوفِیتُ.

ص: 71


1- 1. طبّ الأئمّة ص 34، و قد مر مثله ص 66 مشروحا.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 69- 70.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 441.

باب شصت و چهارم : دعایی برای رگ شایع در سرزمین لار که در فارسی به آن «پیبوکو رشته لار» نیز می گویند

روایات

روایت1.

مکارم الاخلاق: برای دفع عرق مدینیّ که به فارسی به آن رشته می­گویند.(1)

نخی از پشم شتر گرفته می­شود و مقداری از آن البته بدون چاقو، مقراض و یا هر وسیله­ای شبیه آنها، جدا می­شود، و به آن هفت گره زده شود و بر هر گره، سه بار سوره­ فاتحة الکتاب خوانده شود و سپس سه بار این دعا بر آن خوانده شود: «به نام خداوند همیشگی همیشگی، شمارنده اعداد، نزدیک به آنچه دور است، عاری از فرزند و بالاتر از آنکه صاحب فرزند شود، وفاکننده به آنچه وعده می­دهد، شکست ناپذیر بدون آنکه توشه ای برگیرد، توانا بدون یاری گرفتن، نزایید و زاییده نشد و هیچ همتایی ندارد، ای آفریننده­ مخلوقات، ای دانای نهان و پنهان، ای کسی که آسمان­ها به قدرت او برافراشته شدند و ای کسی که زمین به عزت او گسترده شد، ای کسی که کوه­ها به خواست او استوار گشتند، ای کسی که به واسطه­ او صاحب فرقه­ها از هر آفت و بلایی رهایی یافت، درود خدا بر محمد بهترین مخلوقاتت، خدایا فلان فرزند فلانة را با شفای خود، شفا ده و با داروی خود درمان کن و از بلای خود عافیت بخش، به راستی که تو بر هر چه خواهی توانایی، و تو مهربان­ترین مهربانانی و درود خدا بر محمد پیامبر و خاندان او.(2)

ص: 72


1- . در برهان گفت: بیماری که مثل تارهای ریسمان بر بدن ظاهر می­شود و بیشتر در شهر لار به آن مبتلا شوند.
2- . مکارم الاخلاق: 471

باب 64 الدعاء للعرق الشائع فی بلدة لار المعروف بالفارسیة پیبوکو رشته لار أیضا

الأخبار

«1»

مکا، [مکارم الأخلاق]: لِلْعِرْقِ الْمَدِینِیِّ وَ یُقَالُ لَهُ بِالْفَارِسِیَّةِ رشته (1)

یُؤْخَذُ خَیْطٌ مِنْ صُوفِ جَمَلٍ وَ یُنْتَفُ مِنْهُ مِنْ غَیْرِ أَنْ یُجَزَّ عَنْهُ بِجَلَمٍ (2) أَوْ سِکِّینٍ أَوْ مِقْرَاضٍ وَ یَعْقِدُ عَلَیْهِ سَبْعَ عُقَدٍ وَ یُقْرَأُ عَلَی کُلِّ عُقْدَةٍ فَاتِحَةُ الْکِتَابِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ یُدْعَی عَلَیْهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ هَذَا الدُّعَاءُ بِسْمِ اللَّهِ الْأَبَدِ الْأَبَدِ الْمُحْصِی الْعَدَدَ الْقَرِیبِ لِمَا بَعُدَ الطَّاهِرِ عَنِ الْوَلَدِ الْعَالِی عَنْ أَنْ یُولَدَ الْمُنْجِزِ لِمَا وَعَدَ الْعَزِیزِ بِلَا عَدَدٍ الْقَوِیِّ بِلَا مَدَدٍ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ یَا خَالِقَ الْخَلِیقَةِ یَا عَالِمَ السِّرِّ وَ الْخَفِیَّةِ یَا مَنِ السَّمَاوَاتُ بِقُدْرَتِهِ مُرْخَاةٌ یَا مَنِ الْأَرْضُ بِعِزَّتِهِ مَدْحُوَّةٌ یَا مَنِ الْجِبَالُ بِإِرَادَتِهِ مُرْسَاةٌ یَا مَنْ نَجَا بِهِ صَاحِبُ الْفَرْقِ مِنْ کُلِّ آفَةٍ وَ بَلِیَّةٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ خَیْرِ خَلْقِکَ وَ اشْفِ اللَّهُمَّ فُلَانَ بْنَ فُلَانَةَ بِشِفَائِکَ وَ دَاوِهِ بِدَوَائِکَ وَ عَافِهِ مِنْ بَلَائِکَ إِنَّکَ قَادِرٌ عَلَی مَا تَشَاءُ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ وَ آلِهِ (3).

ص: 72


1- 1. قال فی البرهان: أنه مرض یعلو الاجسام کاوتار الحبل، و الاکثر الابتلاء به فی مدینة لار.
2- 2. الجلم: ما به یجز الشعر و الصوف، و هو شی ء یشبه المقراض.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 471.

باب شصت و پنجم : دعایی برای عرق النسا

روایات

روایت1.

طب الائمة: امیر مؤمنان علیه السلام به یکی از یارانش–که از عرق النسا به نزد ایشان شکایت کرد – فرمودند: هرگاه آن را احساس کردی، دست خود را به آن قرار ده و بگو: «به نام خداوند بخشنده مهربان به نام خدا و با استعانت از خدا، پناه می­برم به نام خداوند بزرگ و به نام خداوند باعظمت از شرّ هر خون که بند نیاید و از شر گرمای آتش» که به اذن خداوند تعالی عافیت می­یابی، آن شخص گفت: سه بار این کار را کردم و خداوند درد مرا برطرف نمود و عافیت بخشید.(1)

روایت2.

مکارم الاخلاق: برای رفع عرق مدینی: به هنگام خارش و قبل از آنکه خارج شود، بر آن نوشته شود «و یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْجِبالِ فَقُلْ یَنْسِفُها رَبِّی نَسْفاً فَیَذَرُها قاعاً صَفْصَفاً لا تَری فیها عِوَجاً وَ لا أَمْتاً: و از تو درباره کوه ها می پرسند، بگو: «پروردگارم آنها را ریز ریز خواهد ساخت، پس آنها را پهن و هموار خواهد کرد نه در آن کژی می بینی و نه ناهمواری.»(2) و با صبر(3)

آغشته شود.

این آیه نیز نوشته شود: «أَو ْکَالَّذی مَرَّ عَلی قَرْیَةٍ وَ هِیَ خاوِیَةٌ عَلی عُرُوشِها قالَ أَنَّی یُحْیی هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ: یا چون آنکس که به شهری که بامهایش یکسر فرو ریخته بود، عبور کرد گفت: چگونه خداوند، این را پس از مرگشان زنده می کند؟». پس خداوند، او را صد سال میراند».(4)

ص: 73


1- . طب الائمة: 37
2- . طه: 105-107
3- . صبر : عصاره درختی تلخ است.
4- . مکارم الاخلاق: 442

باب 65 الدعاء لعرق النساء

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُعَلَّی بْنُ إِبْرَاهِیمَ الْوَاسِطِیُّ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحْرِزِ بْنِ سُلَیْمَانَ الْأَزْرَقِ عَنْ أَبِی الْجَارُودِ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ عَنِ الْحَارِثِ الْأَعْوَرِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: أَنَّهُ عَلَّمَ رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِهِ وَ شَکَا إِلَیْهِ عِرْقَ النَّسَا فَقَالَ إِذَا أَحْسَسْتَ بِهِ فَضَعْ یَدَکَ عَلَیْهِ وَ قُلْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ أَعُوذُ بِسْمِ اللَّهِ الْکَبِیرِ وَ أَعُوذُ بِسْمِ اللَّهِ الْعَظِیمِ مِنْ شَرِّ کُلِّ عِرْقٍ نَعَّارٍ وَ مِنْ شَرِّ حَرِّ النَّارِ فَإِنَّکَ تُعَافَی بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی قَالَ الرَّجُلُ فَمَا قُلْتُ ذَلِکَ إِلَّا ثَلَاثاً حَتَّی أَذْهَبَ اللَّهُ مَا بِی وَ عُوفِیتُ مِنْهُ (1).

«2»

مکا، [مکارم الأخلاق]: لِلْعِرْقِ الْمَدِینِیِّ یُکْتَبُ عَلَیْهِ وَقْتَ الْحِکَّةِ قَبْلَ أَنْ یَخْرُجَ وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْجِبالِ إِلَی قَوْلِهِ أَمْتاً(2) وَ یُطْلَی بِالصَّبِرِ(3) وَ یُکْتَبُ أَیْضاً هَذِهِ الْآیَةُ أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلی قَرْیَةٍ وَ هِیَ خاوِیَةٌ عَلی عُرُوشِها قالَ أَنَّی یُحْیِی هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ (4).

ص: 73


1- 1. طبّ الأئمّة ص 37.
2- 2. و یسألونک عن الجبال فقل ینسفها ربی نسفا، فیذرها قاعا صفصفا لا تری فیها عوجا و لا أمتا: طه: 105- 107.
3- 3. الصبر: ککتف: عصارة شجر مر، و الواحدة صبرة، و لا تسکن باؤه الا لضرورة.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 442.

باب شصت و ششم : دعای رگ باد افکندن

روایات

روایت1.

[مکارم الاخلاق]: بخواند: «أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماوات ِوَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما: آیا کسانی که کفر ورزیدند ندانستند که آسمانها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند، و ما آن دو را از هم جدا ساختیم.» و یکی از انگشتانش را به اسم بیمار بشکند.(1)

باب شصت و هفتم : دعایی برای فلج و سستی

روایات

روایت1.

رجال الکشی: جابر نقل کرد: در چهره­ام کجی پیدا شد، وقتی به مدینه آمدیم، خدمت امام صادق علیه السالم رسیدم، ایشان فرمودند: صورتت را چه شده است؟ عرض کردم: بادی بد خیم است. فرمودند: به نزد قبر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برو و دو رکعت نماز بگزار، سپس دستت را بر صورتت قرار ده و بگو «به نام خدا و با استعانت از خدا، به این خارج شو. تورا قسم می­دهم از شر چشم انسان یا چشم جن یا هر دردی، خارج شو تو را قسم می­دهم به آنکه ابراهیم را خلیل خود برگرفت و با موسی سخن گفت و عیسی را از روح القدس آفرید، تو را قسم می­دهم که آرام گیری و خاموش شوی همانطور که آتش بر ابراهیم خاموش گشت، به اذن خداوند خاموش شو.» و نقل کرد، همین که دو بار چنین کردم، صورتم به حالت اولیه برگشت و تا کنون به آن بیماری مبتلا نشده است.(2)

روایت2.

مکارم الاخلاق: مردی به نزد امام باقر علیه السلام شکایت برد: دختری دارم که گاهی

ص: 74


1- . مکارم الاخلاق: 442، عنوان («رگ باد افکندن» در آن نیست، و ظاهراً متن صحیح است.)
2- . رجال الکشی: 174

باب 66 دعاء رگ باد افکندن

الأخبار

«1»

مکا، [مکارم الأخلاق]: یَقْرَأُ أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ یُفَرْقِعُ إِصْبَعاً مِنْ أَصَابِعِهِ بِاسْمِ صَاحِبِ الْوَجَعِ (1).

باب 67 الدعاء للفالج و الخدر

الأخبار

«1»

کش، [رجال الکشی] مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ عَنِ ابْنِ أُورَمَةَ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ جَابِرٍ قَالَ: أَصَابَتْنِی لَقْوَةٌ(2) فِی وَجْهِی فَلَمَّا قَدِمْنَا الْمَدِینَةَ دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ مَا الَّذِی أَرَاهُ بِوَجْهِکَ قَالَ فَقُلْتُ فَاسِدَةُ الرِّیحِ قَالَ فَقَالَ لِیَ ائْتِ قَبْرَ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَصَلِّ عِنْدَهُ رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ ضَعْ یَدَکَ عَلَی وَجْهِکَ ثُمَّ قُلْ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ بِهَذَا اخْرُجْ أَقْسَمْتُ عَلَیْکِ مِنْ عَیْنِ إِنْسٍ أَوْ عَیْنِ جِنٍّ أَوْ وَجَعٍ اخْرُجْ أَقْسَمْتُ عَلَیْکِ بِالَّذِی اتَّخَذَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلًا وَ کَلَّمَ مُوسَی تَکْلِیماً وَ خَلَقَ عِیسَی مِنْ رُوحِ الْقُدُسِ لَمَّا هَدَأْتِ وَ طَفِئْتِ کَمَا طَفِئَتْ نَارُ إِبْرَاهِیمَ اطْفِئِی بِإِذْنِ اللَّهِ قَالَ فَمَا عَاوَدْتُ إِلَّا مَرَّتَیْنِ حَتَّی رَجَعَ وَجْهِی فَمَا عَادَ إِلَی السَّاعَةِ(3).

«2»

مکا، [مکارم الأخلاق]: شَکَا إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام رَجُلٌ فَقَالَ إِنَّ لِیَ ابْنَةً یَأْخُذُهَا فِی

ص: 74


1- 1. مکارم الأخلاق ص 442، و لیس فیه عنوان« رگ باد افکندن» و الظاهر أن المتن هو الصحیح.
2- 2. اللقوة بالفتح: داء یصیب الوجه یعوج منه الشدق الی أحد جانبی العنق فیخرج البلغم و البصاق من جانب واحد، و لا یحسن التقاء الشفتین و لا تنطبق احدی العینین.
3- 3. رجال الکشّیّ ص 174.

بازویش بی­حس می­شود. تا اینکه بر زمین می­افتد، امام فرمودند: به دخترت بنگرو در هنگامی که حائض است، به مدت سه روز به او شوید پخته و عسل بخوران.

و فرمودند: برای رفع فلجی و قولنج و خامّ(1) و سردی مزاج و باد هر دردی خوانده شود: ام القرآن، قل هو الله احد، قل اعوذ برب الناس، قل اعوذ برب الفلق، سپس این دعا نوشته شود: «پناه می­برم به روی باعظمت خدا و عزتش که [قابل دسترسی نیست و قدرتش که] که هیچ چیز از سیطره آن بیرون نیست از شر این درد و از شر آنچه در آن است و از شر آنچه از آن می­یابم، این دعا را بر شانه یا لوحی نوشته شود و با آب باران شسته شود و هنگام خواب، ناشتا به او نوشانده شود، انشاء الله تعالی شفا خواهد یافت.(2)

باب شصت و هشتم : دعایی برای سنگ و نیز فلج

روایات

روایت1.

مکارم الاخلاق: امام صادق علیه السلام فرمودند: هنگامی که نماز شب را می­خوانی در حالت سجده بگو: «خدایا تو را همچون انسانی خوار، فقیر و بیمار می­خوانم، تو را می­خوانم همچون کسی که نیازش افزون گشت و چاره­اش اندک و کارش سست شد و بلاها بر او فشار آوردند، تو را می­خوانم همچون کسی که اگر او را درنیابی، در گرفتاری­ها فرو می­رود و اگر او را نجات نبخشی هلاک می­گردد، هیچ چاره­ای ندارد، مکر خود را بر جان من چیره نگردان و خشمت را بر من وارد مکن و مرا به یأس از آسایش و ناامیدی از رحمتت و صبر فراوان بر مصیبتت ناچار مکن. زیرا

ص: 75


1- . خامّ: به گوشت و شیری گویند که بویش تغییر کرده باشد. و شاید بیماری باشد شبیه بد هضمی که سبب فاسد شدن عذا در شکم می شود به طوری که مدفوع نیز بد بو می شود و کرم های کوچک نیز را به وجود می آورد.
2- . مکارم الاخلاق: 440 و در طب الائمة: 65 با ذکر سند آمده است.

عَضُدِهَا خَدَرٌ(1)

أَحْیَاناً حَتَّی تَسْقُطَ فَقَالَ انْظُرْ إِلَی ابْنَتِکَ فَغَذِّهَا أَیَّامَ الْحَیْضِ بِالشِّبِتِّ الْمَطْبُوخِ (2) وَ الْعَسَلِ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ قَالَ وَ تَقْرَأُ عَلَی الْفَالِجِ وَ الْقُولَنْجِ وَ الْخَامِّ وَ الْإِبْرِدَةِ(3) وَ الرِّیحِ مِنْ کُلِّ وَجَعٍ أُمَّ الْقُرْآنِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ ثُمَّ تَکْتُبُ بَعْدَ ذَلِکَ أَعُوذُ بِوَجْهِ اللَّهِ الْعَظِیمِ وَ عِزَّتِهِ الَّتِی لَا تُرَامُ وَ قُدْرَتِهِ الَّتِی لَا یَمْتَنِعُ مِنْهَا شَیْ ءٌ مِنْ شَرِّ هَذَا الْوَجَعِ وَ مِنْ شَرِّ مَا فِیهِ وَ مِنْ شَرِّ مَا أَجِدُ مِنْهُ یَکْتُبُ هَذَا فِی کَتِفٍ أَوْ لَوْحٍ وَ یَغْسِلُهُ بِمَاءِ السَّمَاءِ وَ یَشْرَبُهُ عَلَی الرِّیقِ عِنْدَ مَنَامِهِ یَبْرَأُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی (4).

باب 68 الدعاء للحصاة و الفالج أیضا

الأخبار

«1»

مکا، [مکارم الأخلاق] عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام: تَقُولُ حِینَ تُصَلِّی صَلَاةَ اللَّیْلِ وَ أَنْتَ سَاجِدٌ اللَّهُمَّ إِنِّی أَدْعُوکَ دُعَاءَ الذَّلِیلِ الْفَقِیرِ الْعَلِیلِ أَدْعُوکَ دُعَاءَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ وَ قَلَّتْ حِیلَتُهُ وَ ضَعُفَ عَمَلُهُ وَ أَلَحَّ عَلَیْهِ الْبَلَاءُ دُعَاءَ مَکْرُوبٍ إِنْ لَمْ تُدْرِکْهُ هَالِکٍ إِنْ لَمْ تَسْتَنْقِذْهُ فَلَا حِیلَةَ لَهُ فَلَا یُحِیطَنَّ بِی مَکْرُکَ وَ لَا یُبَیِّتُ عَلَیَّ غَضَبُکَ وَ لَا تَضْطَرُّنِی إِلَی الْیَأْسِ مِنْ رَوْحِکَ وَ الْقُنُوطِ مِنْ رَحْمَتِکَ وَ طُولِ التَّصَبُّرِ عَلَی الْبَلَاءِ اللَّهُمَ

ص: 75


1- 1. تشنج للعصب فلا یستطیع الحرکة.
2- 2. الشبت- بکسرتین: نبت و یقال له: شود أیضا.
3- 3. الخام: المتغیر المنتن من اللبن و اللحم، و لعله داء شبه التخمة یورث فساد الطعام فی الجوف بحیث ینتن المدفوع أیضا، و یورث الدیدان الصغار، و یؤید ذلک أن الحدیث عنون فی کتاب طبّ الأئمّة مسندا تحت عنوان« للخام و الابردة و القولنج» ثم ذکر بعد الحدیث ما یقتل الدود أیضا، و أمّا الابردة- بالکسر- برد الجوف کما ذکره فی اللسان و البردة بالتحریک: التخمة کما مر.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 440، و رواه فی طبّ الأئمّة ص 65 مسندا.

توان تحمل بلای تو را ندارم و نمی­توانم از رحمت تو بینیاز گردم و این فرزند محبوب توست که در درگاه تو او را پیشاپیش خود قرار دادم زیرا تو او را پناهگاه هراسناکان قرار دادی و علم گذشته و حال را به او سپردی پس گره­ام را بگشای و مرا از این مصیبت رهایی بخش و آنچه از رحمت و عافیتت که به من دادی به سویم بازگردان ای او ای او ای او، امیدها جز از تو به ناامیدی گرایید».(1)

باب شصت و نهم : دعایی برای پیچش و درد معده

اشاره

باب 69 الدعاء للزحیر و اللوی

روایات

روایت1.

طب الائمة: حضرت موسی بن جعفر علیه السلام به یکی از اصحاب خویش که از درد معده می­نالید، فرمودند: مقداری آب بردار و با این دعا آن را تعویذ کن و بر آن روغن نریز و بگو: «یُریدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لایُریدُ بِکُمُ الْعُسْرَ: خدا برای شما آسانی می خواهد و برای شما دشواری نمی خواهد» سه بار «أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماوات ِوَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ أَفَلایُؤْمِنُون: آیا کسانی که کفر ورزیدند ندانستند که آسمانها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند،و ما آن دو را از هم جدا ساختیم، و هر چیز زنده ای را از آب پدید آوردیم؟ آیا ایمان نمی آورند» سپس آن را بنوش و دستت را بر شکمت قرار ده که به اذن خداوند عزّ و جلّ عافیت خواهی یافت.(2)

روایت2.

مکارم الاخلاق: در رفع پیچش، شخصی به نزد امام موسی علیه السلام از پیچش شکم شکایت کرد که آرام نمی­گیرد، امام فرمودند: هرگاه از نماز فارغ شدی، بگو: «هر چیزی از جانب توست، و من سزاوار سپاسگزاری نیستم و هر عمل زشتی که مرتکب شدم، تو مرا از آن باز داشتی و من در آن هیچ بهانه­ای ندارم.

ص: 76


1- . مکارم الاخلاق: 452
2- . طب الائمة: 69

إِنَّهُ لَا طَاقَةَ لِی بِبَلَائِکَ وَ لَا غِنَی بِی عَنْ رَحْمَتِکَ وَ هَذَا ابْنُ حَبِیبِکَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِهِ فَإِنَّکَ جَعَلْتَهُ مَفْزَعاً لِلْخَائِفِ وَ اسْتَوْدَعْتَهُ عِلْمَ مَا سَبَقَ وَ مَا هُوَ کَائِنٌ فَاکْشِفْ لِی ضُرِّی وَ خَلِّصْنِی مِنْ هَذِهِ الْبَلِیَّةِ وَ أَعِدْنِی مَا عَوَّدْتَنِی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ عَافِیَتِکَ یَا هُوَ یَا هُوَ یَا هُوَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ إِلَّا مِنْکَ (1).

باب 69 الدعاء للزحیر و اللوی

اشاره

باب 69 الدعاء للزحیر و اللوی (2)

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] حُمَیْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْمَدَنِیُّ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ مُحَمَّدٍ صَاحِبِ أَبِی الْحَسَنِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ سِنْدِیٍّ عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیهما السلام: أَنَّهُ قَالَ لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ وَ هُوَ یَشْکُو اللَّوَی خُذْ مَاءً وَ ارْقَهْ بِهَذِهِ الرُّقْیَةِ وَ لَا تَصُبَّ عَلَیْهِ دُهْناً وَ قُلْ یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ ثَلَاثاً أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ أَ فَلا یُؤْمِنُونَ ثُمَّ اشْرَبْهُ وَ أَمِرَّ یَدَکَ عَلَی بَطْنِکَ فَإِنَّکَ تُعَافَی بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ (3).

«2»

مکا، [مکارم الأخلاق] للزحیر عُثْمَانُ بْنُ عِیسَی قَالَ: شَکَا رَجُلٌ إِلَی أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام أَنَّ بِی زَحِیراً لَا یَسْکُنُ فَقَالَ إِذَا فَرَغْتَ مِنْ صَلَاةِ اللَّیْلِ فَقُلِ اللَّهُمَّ مَا کَانَ (4) مِنْ خَیْرٍ فَمِنْکَ لَا حَمْدَ لِی فِیهِ وَ مَا عَمِلْتُ مِنْ سُوءٍ فَقَدْ حَذَّرْتَنِیهِ وَ لَا عُذْرَ لِی فِیهِ

ص: 76


1- 1. مکارم الأخلاق ص 452، و قد مر مثله.
2- 2. الزحیر: استطلاق البطن بشدة، و تقطیع فیه یمشی دما، و اللوی بالفتح مقصورا: وجع المعدة بشدة یوجب الالتواء لصاحبه، و کانهما سنخ واحد، و اصلهما قرح المعدة أو قرح الاثنی عشر.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 69.
4- 4. ما عملت من خیر فهو منک خ ل.

خدایا، به تو پناه می­برم از اینکه تکیه کنم به هر آنچه سزاوار سپاسگزاری نیستم و یا ایمن گردم از آنچه عذری در آن ندارم.(1)

روایت3.

مکارم الاخلاق: رفع درد معده، این دعا بر روغن خوانده می­شود و شکم خود را به این آغشته می­کند: «به نام خداوند بخشنده مهربان، درهای آسمان را با آبی ریزان باز کردیم و چشمه­های زمین را شکافتیم و آب به میزان مشخص جاری گشت و ما آن را بر تخته ها و میخ هایی قرار دادیم، پس درهای هر چیز را به روی آنان گشودیم به نام فلان فرزند فلان «أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماوات ِوَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ أَفَلایُؤْمِنُون: آیا کسانی که کفر ورزیدند ندانستند که آسمانها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند،و ما آن دو را از هم جدا ساختیم، و هر چیز زنده ای را از آب پدید آوردیم؟ آیا ایمان نمی آورند».(2)

دعای رفع درد معده، امام علیه السلام فرمودند: برای رفع درد معده، نوشته شود: «به نام خدا آنان که آموختند و نمی­دانند و کسانی که می­دانند و بر بالای علیین نشسته­اند، غذایشان نوری با طراوت است، و از دوستشان از نور برتر درخواست می­کنند، اینچنین فلان فرزند فلانة شفا می­گیرد «أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماوات ِوَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما: آیا کسانی که کفر ورزیدند ندانستند که آسمانها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند،و ما آن دو را از هم جدا ساختیم. » هفت بار بر آب این دعا خوانده می شود، سپس روغنی بر آن ریخته می­شود تی که چسبنده شد آن را مالش می دهی و به کسی که درد معده دارد می نوشانی.

مثل این حدیث: امام صادق علیه السلام فرمودند: بر آن خوانده شود «إِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ........وَ أَلْقَتْ ما فیها وَ تَخَلَّت: آنگاه که آسمان از هم بشکافت........و آنچه را که در آن است بیرون افکند و تُهی شود.» یک بار «و إذ قالت إمرأة عمران .....»(3)

و ننزّل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین.(4)

مثل این حدیث به روایت از ائمه معصومین علیهم السلام: این دعا را بر آب بدون روغن، خوانده شود سپس به کسی که درد معده دارد نوشانده شود، سپس دستت را سه بار بر شکمش می­کشی و می­گویی: « یُریدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لایُریدُ بِکُمُ الْعُسْرَ ثُمَّ السَّبیلَ یَسَّرَهُ إَنَّ السَّماوات ِوَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلی جِذْعِ النَّخْلَة وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لاتَعْلَمُونَ شَیْئا: خدا برای شما آسانی می خواهد و برای شما دشواری نمی خواهد سپس راه را بر او آسان گرداند. آسمانها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند، و ما آن دو را از هم جدا ساختیم، تا درد زایمان، او را به سوی تنه درخت خرمایی کشانید و خدا شما را از شکم مادرانتان در حالی که چیزی نمی دانستید بیرون آورد. و بدین ترتیب آن درد، به اذن خداوند عزّ و جلّ خارج می­گردد.(5)

ص: 77


1- . مکارم الاخلاق: 469
2- . مکارم الاخلاق: 439، انبیاء: 31
3- . آل عمران/35
4- . مکارم الاخلاق: 439
5- . مکارم الاخلاق: 439

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَتَّکِلَ عَلَی مَا لَا حَمْدَ لِی فِیهِ أَوْ آمَنَ (1)

مَا لَا عُذْرَ لِی فِیهِ (2).

«3»

مکا، [مکارم الأخلاق]: لِلَّوَی یُقْرَأُ عَلَی الدُّهْنِ وَ ینضج [یُنْضَحُ] عَلَی بَطْنِهِ وَ یُتَدَهَّنُ بِهِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُیُوناً فَالْتَقَی الْماءُ عَلی أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ وَ حَمَلْناهُ عَلی ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ فَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوَابَ کُلِّ شَیْ ءٍ بِاسْمِ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً الْآیَةَ(3).

لِلَّوَی عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: یُکْتَبُ لِلَّوَی بِسْمِ اللَّهِ الْمُتَعَلِّمُونَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ یَعْلَمُونَ قَاعِدُونَ فَوْقَ عِلِّیِّینَ یَأْکُلُونَ نُوراً طَرِیّاً یَسْأَلُونَ صَاحِبَهُمْ مِنَ النُّورِ الْعِلْوِیِّ کَذَلِکَ یَشْفِی فُلَانَ بْنَ فُلَانَةَ أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً الْآیَةَ یُرْقَی سَبْعَ مَرَّاتٍ عَلَی مَاءٍ ثُمَّ یُصَبُّ عَلَیْهِ دُهْنٌ فَإِذَا الْتَزَقَ الدُّهْنُ دَلَکْتَهُ وَ سَقَیْتَهُ صَاحِبَ اللَّوَی إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی.

وَ مِثْلُهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: یَقْرَأُ عَلَیْهِ إِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ إِلَی قَوْلِهِ وَ أَلْقَتْ ما فِیها وَ تَخَلَّتْ مَرَّةً وَاحِدَةً إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ الْآیَةَ(4) وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ (5).

وَ مِثْلُهُ عَنْهُمْ علیهم السلام: یُرْقَی عَلَی مَاءٍ بِلَا دُهْنٍ ثُمَّ یُسْقَی صَاحِبُ اللَّوَی ثُمَّ تُمِرُّ بِیَدِکَ عَلَی بَطْنِهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ تَقُولُ یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ ثُمَّ السَّبِیلَ یَسَّرَهُ أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلی جِذْعِ النَّخْلَةِ وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً کَذَلِکَ أَخْرَجَ اللَّوَی بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ (6).

ص: 77


1- 1. فی المصدر:« أو أقع فیما».
2- 2. مکارم الأخلاق ص 469.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 439، و الآیة فی سورة الأنبیاء: 31.
4- 4. آل عمران: 35.
5- 5. مکارم الأخلاق ص 439.
6- 6. مکارم الأخلاق ص 439.

باب هفتادم : دعایی برای قرقره شکم

روایات

روایت1.

طب الائمة: شخصی نزد امام کاظم علیه السلام چنین شکایت برد: قرقره شکم من اصلاً آرام نمی­گیرد و به سبب آن شرم دارم که با مردم صحبت کنم زیرا صدای آن را می­شوند، پس برایم دعا کنید تا شفا یابم، حضرت فرمودند: بعد از نماز عشاء بگو: «خدایا هر کار نیکی کردم، به فضل تو بود و من سزاوار سپاس نیستم و هر آنچه از بدی­ها مرتکب شدم تو مرا از آن باز داشتی و من هیچ بهانه­ای ندارم، معبودا پناه می­برم به تو از اینکه بر چیزی تکیه کنم که سزاوار سپاسگزاری از آن نیستم و از آنچه هیچ عذری در آن ندارم، ایمن باشم».(1)

باب هفتاد و یکم : دعای رفع خوره، پیسی، سفیدک و بیماری­های بدخیم

روایات

روایت1.

طب الائمة: یونس نقل کرد، لکه سفیدی میان دو چشمانم ظاهر گشت، نزد امام صادق علیه السلام رفتم و از این بیماری به ایشان شکایت بردم، فرمودند: طهارت کن و دو رکعت نماز بگزار و بگو «ای خدا، ای بخشنده ای مهربان، ای شنونده دعاها، ای عطاکننده­ خیرها، نیکی­های دنیا و آخرت را به من عطا کن و مرا از شر دنیا و آخرت حفظ کن و آنچه بدان مبتلا شدم، از من دور کن که سبب اندوه و غصه من شده است.» و نقل کرد آنچه به من امر نمودند، انجام دادم و خداوند آن بیماری را از من برد و سپاس مخصوص اوست.(2)

و نیز از امام صلوات الله علیه و آله روایت است فرمودند: دستت را بر آن موضع قرار ده و بگو: «ای نازل کننده­ شفا و از بنی برنده­ درد، شفای خود را بر دردهای من نازل کن».(3)

ص: 78


1- . طب الائمة: 101
2- . طب الائمة: 102
3- . طب الائمة: 103

باب 70 الدعاء لقراقر البطن

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] سَلَمَةُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی قَالَ: شَکَا رَجُلٌ إِلَی أَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ علیه السلام فَقَالَ إِنَّ بِی قَرْقَرَةً لَا تَسْکُنُ أَصْلًا وَ إِنِّی لَأَسْتَحْیِی أَنْ أُکَلِّمَ النَّاسَ فَیُسْمَعُ مِنْ صَوْتِ تِلْکَ الْقَرْقَرَةِ فَادْعُ لِی بِالشِّفَاءِ مِنْهَا فَقَالَ إِذَا فَرَغْتَ مِنْ صَلَاةِ اللَّیْلِ فَقُلِ اللَّهُمَّ مَا عَمِلْتُ مِنْ خَیْرٍ فَهُوَ مِنْکَ لَا حَمْدَ لِی فِیهِ وَ مَا عَمِلْتُ مِنْ سُوءٍ فَقَدْ حَذَّرْتَنِیهِ فَلَا عُذْرَ لِی فِیهِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَتَّکِلَ عَلَی مَا لَا حَمْدَ لِی فِیهِ وَ آمَنَ مَا لَا عُذْرَ لِی فِیهِ (1).

باب 71 الدعاء للجذام و البرص و البهق و الداء الخبیث

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ یُونُسَ قَالَ: أَصَابَنِی بَیَاضٌ بَیْنَ عَیْنَیَّ فَدَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَشَکَوْتُ ذَلِکَ إِلَیْهِ فَقَالَ تَطَهَّرْ وَ صَلِّ رَکْعَتَیْنِ وَ قُلْ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا سَمِیعَ الدَّعَوَاتِ یَا مُعْطِیَ الْخَیْرَاتِ أَعْطِنِی خَیْرَ الدُّنْیَا وَ خَیْرَ الْآخِرَةِ وَ قِنِی شَرَّ الدُّنْیَا وَ شَرَّ الْآخِرَةِ وَ أَذْهِبْ عَنِّی مَا أَجِدُ فَقَدْ غَاظَنِی الْأَمْرُ وَ أَحْزَنَنِی قَالَ یُونُسُ فَفَعَلْتُ مَا أَمَرَنِی بِهِ فَأَذْهَبَ اللَّهُ عَنِّی ذَلِکَ وَ لَهُ الْحَمْدُ(2).

وَ عَنْهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ضَعْ یَدَکَ عَلَیْهِ وَ قُلْ یَا مُنْزِلَ الشِّفَاءِ وَ مُذْهِبَ الدَّاءِ أَنْزِلْ عَلَی مَا بِی مِنْ دَاءٍ شِفَاءً(3).

ص: 78


1- 1. طبّ الأئمّة ص 101.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 102.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 102.

روایت2.

طب الائمة: اسحاق بن اسماعیل و بشیر بن عمار نقل کردند نزد امام صادق علیه السلام رفتیم در حالی که یونس به بیماری بد خیمی دچار گشته بود، در مقابل ایشان نشستیم و عرض کردیم: خداوند تو را حفظ کند به مصیبتی دچار شدیم که هیچگاه مثل آن را نچشیده بودیم، فرمودند: چه مصیبتی؟ جریان را برای ایشان نقل کردیم، سپس به یونس فرمودند: برخیز، طهارت بجوی، دو رکعت نماز بگزار سپس خدا را سپاس و ثنای خداوند را به جای آر و بر محمد و خاندان وی درود فرست و سپس بگو: «ای خدا ای خدا ای خدا ای بخشنده ای بخشنده ای بخشنده ای مهربان ای مهربان ای یگانه ای یگانه ای یگانه ای یکتا ای یکتا ای یکتا ای بی­نیاز ای بی­نیاز ای بی­نیاز ای مهربان­ترین مهربانان ای مهربان­ترین مهربانان ای مهربان­ترین مهربانان ای تواناترین توانمندان ای تواناترین توانمندان ای تواناترین توانمندان ای پروردگار جهانیان ای پروردگار جهانیان ای شنونده­ دعاها ای نازل­کننده­ی برکات ای عطاکننده خیرها، بر محمد و خاندان وی درود فرست و خیر دنیا و آخرت را بر من ببخشای و شر دنیا و آخرت را از من دور گردان و بیماری­ام را برطرف نمای که سبب اندوه و غصه مرا فراهم کرده است.» نقل کرد، همانطور که حضرت صادق علیه السلام به من امر نمودند، انجام دادم، سوگند به خدا همین که از مدینه خارج شدم همچون سبوس از من پراکنده شد.(1)

روایت3.

طب الائمة: سلامة بن عمرو الهمدانی نقل کرد: وارد مدینه شدم و به خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم، عرض کردم: ای فرزند خدا به بهانه حج به زیارت شما آمدم و به شما پناه آوردم از بیماری بدخیمی که به آن مبتلا شدم، حضرت فرمودند: در جوار رسول خدا صلی الله علیه و آله و در حریم امن او بایست و سوره­ انعام را با عسل بنویس و بنوش و آن بیماری از تو برطرف خواهد شد.(2)

روایت4.

مناقب آل ابی طالب: صورت یونس به پیسی مبتلا شده بود و امام صادق علیه السلام به پیشانی او نگاهی افکندند، پس دو رکعت نماز گزارد و حمد و ثنای خدا را به جای آورد و بر پیامبر و خاندان او درود فرستاد و سپس گفت: «ای خدا ای خدا ای خدا ای بخشنده ای بخشنده ای بخشنده ای مهربان ای مهربان ای مهربان ای مهربان­ترین مهربانان ای شنونده­ دعاها ای عطاکننده خیرها، بر محمد و خاندان پاک و مطهر وی درود فرست و شر دنیا و آخرت را از من روی بگردان و بدی دنیا و آخرت را

ص: 79


1- . طب الائمة: 103
2- . طب الائمة: 105
«2»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] إِبْرَاهِیمُ بْنُ سِرْحَانَ الْمُتَطَبِّبُ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ حَکَمِ بْنِ مِسْکِینٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ إِسْمَاعِیلَ وَ بَشِیرِ بْنِ عَمَّارٍ قَالا: أَتَیْنَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ قَدْ خَرَجَ بِیُونُسَ مِنَ الدُّعَاءِ الْخَبِیثِ قَالَ فَجَلَسْنَا بَیْنَ یَدَیْهِ فَقُلْنَا أَصْلَحَکَ اللَّهُ أُصِبْنَا مُصِیبَةً لَمْ نُصَبْ بِمِثْلِهَا أَبَداً قَالَ وَ مَا ذَاکَ فَأَخْبَرْنَاهُ بِالْقِصَّةِ فَقَالَ لِیُونُسَ قُمْ وَ تَطَهَّرْ وَ صَلِّ رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ احْمَدِ اللَّهَ وَ أَثْنِ عَلَیْهِ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ ثُمَّ قُلْ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا رَحِیمُ یَا رَحِیمُ یَا وَاحِدُ یَا وَاحِدُ یَا وَاحِدُ یَا أَحَدُ یَا أَحَدُ یَا أَحَدُ یَا صَمَدُ یَا صَمَدُ یَا صَمَدُ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا أَقْدَرَ الْقَادِرِینَ یَا أَقْدَرَ الْقَادِرِینَ یَا أَقْدَرَ الْقَادِرِینَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ یَا سَامِعَ الدَّعَوَاتِ یَا مُنْزِلَ الْبَرَکَاتِ یَا مُعْطِیَ الْخَیْرَاتِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعْطِنِی خَیْرَ الدُّنْیَا وَ خَیْرَ الْآخِرَةِ وَ اصْرِفْ عَنِّی شَرَّ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَذْهِبْ مَا بِی فَقَدْ غَاظَنِی الْأَمْرُ وَ أَحْزَنَنِی قَالَ فَفَعَلْتُ مَا أَمَرَنِی بِهِ الصَّادِقُ علیه السلام فَوَ اللَّهِ مَا خَرَجْنَا مِنَ الْمَدِینَةِ حَتَّی تَنَاثَرَ عَنِّی مِثْلُ النُّخَالَةِ(1).

«3»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَنْ سَلَامَةَ بْنِ عَمْرٍو الْهَمْدَانِیِّ قَالَ: دَخَلْتُ الْمَدِینَةَ فَأَتَیْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اعْتَلَلْتُ عَلَی أَهْلِ بَیْتِی بِالْحَجِّ وَ أَتَیْتُکَ مُسْتَجِیراً مُسْتَسِرّاً مِنْ أَهْلِ بَیْتِی مِنْ عِلَّةٍ أَصَابَتْنِی وَ هِیَ الدَّاءُ الْخَبِیثَةُ قَالَ أَقِمْ فِی جِوَارِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ فِی حَرَمِهِ وَ أَمْنِهِ وَ اکْتُبْ سُورَةَ الْأَنْعَامِ بِالْعَسَلِ وَ اشْرَبْهُ فَإِنَّهُ یَذْهَبُ عَنْکَ (2).

«4»

قب، [المناقب لابن شهرآشوب] إِسْحَاقُ وَ إِسْمَاعِیلُ وَ یُونُسُ بَنُو عَمَّارٍ: أَنَّهُ اسْتَحَالَ وَجْهُ یُونُسَ إِلَی الْبَیَاضِ فَنَظَرَ الصَّادِقُ علیه السلام إِلَی جَبْهَتِهِ فَصَلَّی رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ حَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَی عَلَیْهِ وَ صَلَّی عَلَی النَّبِیِّ وَ آلِهِ ثُمَّ قَالَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا رَحِیمُ یَا رَحِیمُ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا سَمِیعَ الدَّعَوَاتِ یَا مُعْطِیَ الْخَیْرَاتِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّاهِرِینَ الطَّیِّبِینَ وَ اصْرِفْ عَنِّی شَرَّ الدُّنْیَا وَ شَرَّ الْآخِرَةِ

ص: 79


1- 1. طبّ الأئمّة ص 103.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 105.

ازمن بزدای و بیماری­ام را برطرف نمای که سبب اندوه و غصه مرا فراهم کرده است.» و نقل کرد: سوگند به خدا به محض اینکه از مدینه خارج شدیم آن سفیدی مثل سبوس از من دور گشت و حکم بن مسکین نقل کرد: سفیدی را در چهره­اش دیدم که از بین رفت و الان در چهره­اش چیزی نیست.(1)

روایت5.

مکارم الاخلاق: دعای رفع پیسی و خوره: بر او خوانده شود و سپس نوشته شود و بر او آویخته گردد « بسم الله الرحمن الرحیم یَمْحُو اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ الْحَمْدُ لِلَّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جاعِلِ الْمَلائِکَةِ رُسُلاً أُولی أَجْنِحَةٍ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباع: به نام خداوند بخشنده مهربان خدا آنچه را بخواهد محو یا اثبات می کند، و اصل کتاب نزد اوست، سپاس خدای را که پدید آورنده آسمان و زمین است، فرشتگان را که دارای بال های دوگانه و سه گانه و چهارگانه اند پیام آورنده قرارداده است،به نام فلان فرزند فلانة».(2)

شخصی از بیماری پیسی نزد امام صادق علیه السلام شکایت برد، امام به او فرمان دادند تا مقداری از گل قبر حسین علیه السلام را و آب باران مخلوط نماید، آن شخص چنین کرد و شفا یافت.(3)

یکی از یاران ما، نقل کرد: مدتی بود به پیسی دچار شده بودم، امام صادق علیه السلام به من فرمان دادند تا سوره­یس را با عسل در جامی بنویسم و آن را بشویم و بنوشم، چنین کردم و آن بیماری رفع شد.(4)

برای رفع سفیدک: بر لکه های سفید نوشته شود: «إِنْ مِنْ شَیْ ء ٍإِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاّ َبِقَدَرٍ مَعْلُومٍ هَلْ یَسْمَعُونَکُمْ إِذْ تَدْعُونَ أَوْ یَنْفَعُونَکُمْ أَوْ یَضُرُّونَ: و هیچ چیز نیست مگر آنکه گنجینه های آن نزد ماست، و ما آن را جز به اندازه ای معین فرو نمی فرستیم آیا وقتی دعا می کنید، از شمامی شنوند یا به شما سود یا زیان می رسانند».(5)

روایت6.

عدّة الداعی: یونس بن عمّار نقل کرد: به امام صادق علیه السلام عرض کردم، جانم به فدای شما، این چیزی است که بر چهره­ام آشکار گشته است و مردم می­پندارند خداوند بنده­ای که به او نیاز دارد، به این بیماری مبتلا نمی­کند، امام فرمودند: خیر، مؤمن آل یاسین انگشتانش در هم کشیده و خشک بود، و در حالی که چنین می­گفتند، دستشان را دراز کردند «ای قوم از فرستاده­شدگان پیروی کنید» سپس به من فرمودند: در یک سوم آخر شب وضو بگیر و نمازت را بخوان و در سجده­های پایانی دو رکعت اول، بگو: «ای بلندمرتبه و ای بزرگ ای بخشاینده ای مهربان، ای شنونده­ دعاها و ای عطاکننده­ خیرها بر محمد و خاندان محمد درود فرست و از خیر دنیا و آخرت آنچه، سزاوار آنی به من عطا کن و از شر دنیا و آخرت آنچه تو می­پسندی از من دور گردان و این بیماری را از من برطرف نما. زیرا

ص: 80


1- . مناقب آل ابی طالب 4: 232
2- . مکارم الاخلاق: 441
3- . مکارم الاخلاق: 441
4- . مکارم الاخلاق: 441
5- . مکارم الاخلاق: 441

وَ أَذْهِبْ عَنِّی شَرَّ الدُّنْیَا وَ شَرَّ الْآخِرَةِ وَ أَذْهِبْ عَنِّی مَا بِی فَقَدْ غَاظَنِی ذَلِکَ وَ أَحْزَنَنِی قَالَ فَوَ اللَّهِ مَا خَرَجْنَا مِنَ الْمَدِینَةِ حَتَّی تَنَاثَرَ عَنْ وَجْهِهِ مِثْلُ النُّخَالَةِ وَ ذَهَبَ قَالَ الْحَکَمُ بْنُ مِسْکِینٍ وَ رَأَیْتُ الْبَیَاضَ بِوَجْهِهِ ثُمَّ انْصَرَفَ وَ لَیْسَ فِی وَجْهِهِ شَیْ ءٌ(1).

«5»

مکا، [مکارم الأخلاق]: لِلْبَرَصِ وَ الْجُذَامِ یُقْرَأُ عَلَیْهِ وَ یُکْتَبُ وَ یُعَلَّقُ عَلَیْهِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ الْحَمْدُ لِلَّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جاعِلِ الْمَلائِکَةِ رُسُلًا أُولِی أَجْنِحَةٍ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ بِاسْمِ فُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ(2).

شَکَا رَجُلٌ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام الْبَرَصَ فَأَمَرَهُ أَنْ یَأْخُذَ طِینَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام بِمَاءِ السَّمَاءِ فَفَعَلَ ذَلِکَ فَبَرَأَ(3).

وَ رُوِیَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ: کَانَ قَدْ ظَهَرَ لِی شَیْ ءٌ مِنَ الْبَیَاضِ فَأَمَرَنِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنْ أَکْتُبَ یس بِالْعَسَلِ فِی جَامٍ وَ أَغْسِلَهُ وَ أَشْرَبَهُ فَفَعَلْتُ فَذَهَبَ عَنِّی (4).

لِلْبَهَقِ یُکْتَبُ عَلَی مَوْضِعِ الْبَهَقِ وَ إِنْ مِنْ شَیْ ءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ هَلْ یَسْمَعُونَکُمْ إِذْ تَدْعُونَ أَوْ یَنْفَعُونَکُمْ أَوْ یَضُرُّونَ (5).

«6»

عُدَّةُ الدَّاعِی، عَنْ یُونُسَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام جُعِلْتُ فِدَاکَ هَذَا الَّذِی قَدْ ظَهَرَ بِوَجْهِی یَزْعُمُ النَّاسُ أَنَّ اللَّهَ لَمْ یَبْتَلِ بِهِ عَبْداً لَهُ فِیهِ حَاجَةٌ فَقَالَ لِی لَا قَدْ کَانَ مُؤْمِنُ آلِ یس مُکَنَّعَ الْأَصَابِعِ فَکَانَ یَقُولُ هَکَذَا وَ یَمُدُّ یَدَهُ یا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ قَالَ ثُمَّ قَالَ لِی إِذَا کَانَ الثُّلُثُ الْأَخِیرُ مِنَ اللَّیْلِ فِی أَوَّلِهِ فَتَوَضَّأْ وَ قُمْ إِلَی صَلَاتِکَ الَّتِی تُصَلِّیهَا فَإِذَا کُنْتَ فِی السَّجْدَةِ الْأَخِیرَةِ مِنَ الرَّکْعَتَیْنِ الْأُولَیَیْنِ فَقُلْ وَ أَنْتَ سَاجِدٌ یَا عَلِیُّ یَا عَظِیمُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا سَامِعَ الدَّعَوَاتِ یَا مُعْطِیَ الْخَیْرَاتِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعْطِنِی مِنْ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ اصْرِفْ عَنِّی مِنْ شَرِّ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ أَذْهِبْ عَنِّی هَذَا الْوَجَعَ فَإِنَّهُ قَدْ

ص: 80


1- 1. مناقب آل أبی طالب ج 4 ص 232. و کأنّ أصل الخبر ما رواه فی طبّ الأئمّة.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 441.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 441.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 441.
5- 5. المصدر نفسه، و البهق- محرکة- بیاض فی الجسد لا من برص، لا یزید و لا ینقص.

اسباب اندوه و غصه مرا فراهم کرده است.» و در دعا پافشاری کن، نقل کرد: همین که به کوفه رسیدم خداوند آن بیماری را از من برطرف ساخت.(1)

باب هفتاد و دوم : دعایی برای کلف و برسون

اشاره

باب هفتاد و دوم : دعایی برای کلف و برسون(2)

روایات

روایت1.

مکارم الاخلاق: یک دایره بر سوی او می­کشی و وسط آن می­نویسی بوتا بوتا برتاتا صداهایی را می­خوانم و آن چون گذر ابرها می­گذرد ساخته خدا که هر چیز را نیکو آفرید و به راستی او به آنچه انجام می­دهید آگاه است. همچنین ناشتا بر آن نوشته شود؛ هریقه مریقه تا اینکه راه و روش را دوست بداری.

همچنین: ناشتا نوشته شود: قهرید قهرانید کسرهن کسروهن سالار خشک باد بحق الملک القدوس: قهرید قهرانید شکست آنها، شکستند آنها را سالار خشک باد به حق پادشاه منزه.(3)

باب هفتاد و سوم : دعایی برای بواسیر

روایات

روایت1.

طب الائمة: امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند هر کس با این دعا از شر بواسیر به خداوند پناه برد، به اذن خدا او را کفایت می­کند: «ای بخشنده ای شریف، ای مهربان، ای نزدیک، ای اجابت­کننده ای آفریدگار ای رحم کننده بر محمد و خاندان محمد درود فرست و نعمتت را به من بازگردان و دردم را کفایت فرمای»

ص: 81


1- . عدة الداعی
2- . کلف: سیاهی که در چهره ظاهر می شود و آن را تغییر می دهد و برسون: گویا همان سالک است که در اسب ها شناخته می شود و اثر آن شبیه داغ کردن است.
3- . مکارم الاخلاق: 472

أَغَاظَنِی وَ أَحْزَنَنِی وَ أَلِحَّ فِی الدُّعَاءِ قَالَ فَمَا وَصَلْتُ إِلَی الْکُوفَةِ حَتَّی أَذْهَبَ اللَّهُ بِهِ عَنِّی کُلَّهُ (1).

باب 72 الدعاء للکلف و البرسون

اشاره

باب 72 الدعاء للکلف و البرسون (2)

الأخبار

«1»

مکا، [مکارم الأخلاق]: تَخُطُّ عَلَیْهِ خَطّاً مُدَوَّراً ثُمَّ تَکْتُبُ فِی وَسَطِهِ بوتا بوتا برتاتا ادَّعَی أَصْوَاتاً وَ هِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْ ءٍ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِما تَفْعَلُونَ.

أَیْضاً یُکْتَبُ عَلَیْهِ بُکْرَةً عَلَی الرِّیقِ هریقه مریقه حَتَّی تُحِبَّ الطَّرِیقَةَ.

أَیْضاً یُکْتَبُ بُکْرَةً قهرید قهرانید کسرهن کسروهن سالار خشک باد بِحَقِّ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ (3).

باب 73 الدعاء للبواسیر

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] الْخَرَازِینِیُّ الرَّازِیُّ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَی السَّابِرِیِّ وَ لَیْسَ هُوَ صَفْوَانَ الْجَمَّالَ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَی عَنْ أَبِی عَبْدِ الرَّحْمَنِ السُّلَمِیِّ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ: مَنْ عَوَّذَ الْبَوَاسِیرَ بِهَذِهِ الْعُوذَةِ کُفِیَ شَرَّهَا بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی وَ هُوَ یَا جَوَادُ یَا مَاجِدُ یَا رَحِیمُ یَا قَرِیبُ یَا مُجِیبُ یَا بَارِئُ یَا رَاحِمُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ارْدُدْ عَلَیَّ نِعْمَتَکَ وَ اکْفِنِی أَمْرَ وَجَعِی

ص: 81


1- 1. عدّة الداعی ص.
2- 2. الکلف- محرکة- سواد یظهر فی الوجه فیغیره، و البرسون کأنّه ما یعرف عند الفرس به« سالک» یشبه أثر الکی، و فی المصدر المطبوع: للکلف و البرص.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 472.

که به اذن خداوند عزّ و جلّ از آن شفا خواهد یافت.(1)

روایت2.

مکارم الاخلاق: روایت شد شخصی نزد امام رضا علیه السلام از بیماری بواسیر شکایت نمود، و امام فرمودند: سوره­ یس را با عسل بنویس و سپس آن را بنوش.(2)

باب هفتاد و چهارم : دعایی برای آبله و دمل ها و گری و بریون و زخم ها و افسونی برای ورم و جراحت

روایات

روایت1.

طب الائمة: امام صادق علیه السلام فرمودند: هر گاه آبله ای احساس کردی، انگشت اشاره خود را بر آن قرار بده و دور آن بگردان و هفت بار بگو: «خدای جز خداوند بردبار و بزرگوار وجود ندارد» و بار هفتم آن را پانسمان کن و با همان انگشت اشاره ببند.(3)

روایت2.

طب الائمة: امام صادق علیه السلام فرمودند: بیشتر این دمل­ها و زخم­ها از آن خون سوزان است که شخص آن را در زمان خود خارج نمی­کند. هر کس به آن مبتلا شد زمانی که به بستر رفت بگوید: «پناه می­برم به روی باعظمت خدا و کلمات کامل او که هیچ نیکوکار و بدکاری توان تخطی از آنها را ندارد از گزند هر صاحب شرّی» و هرگاه چنین گوید از جانب ارواح مورد آزار و اذیت قرار نمی­گیرد و به اذن خداوند عزّ و جلّ شفا خواهد یافت.(4)

دعایی دیگر: این دعا بر روی کاغذی نوشته می­شود و کسی که دمل دارد آن را ­بخورد «هیچ نعمتی نیست جز نعمت­های تو ای خدا، علم تو به آن احاطه دارد کهلسون» .

ص: 82


1- . طب الائمة: 32
2- . مکارم الاخلاق: 440، حدیث از امام صادق علیه السلام آمده است.
3- . طب الائمة: 38
4- . طب الائمة:108

فَإِنَّهُ یُعَافَی مِنْهُ بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ (1).

«2»

مکا، [مکارم الأخلاق] رُوِیَ عَنِ الرِّضَا علیه السلام: أَنَّهُ شَکَا إِلَیْهِ رَجُلٌ الْبَوَاسِیرَ فَقَالَ اکْتُبْ یس بِالْعَسَلِ وَ اشْرَبْهُ (2).

باب 74 الدعاء للبثر و الدمامیل و الجرب و القوباء و القروح و الرقی للورم و الجرح

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَلِیُّ بْنُ الْعَبَّاسِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ الْعَلَوِیِّ عَنِ الرِّضَا عَنْ أَبِیهِ عَنِ الصَّادِقِ علیهم السلام قَالَ: إِذَا أَحْسَسْتَ بِالْبَثْرِ فَضَعْ عَلَیْهِ السَّبَّابَةَ وَ دَوِّرْ مَا حَوْلَهُ وَ قُلْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْحَلِیمُ الْکَرِیمُ سَبْعَ مَرَّاتٍ فَإِذَا کَانَ فِی السَّابِعَةِ فَضَمِّدْهُ وَ شَدِّدْهُ بِالسَّبَّابَةِ(3).

«2»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ هِلَالٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: هَذِهِ الدَّمَامِیلُ وَ الْقُرُوحُ أَکْثَرُهَا مِنْ هَذَا الدَّمِ الْمُحْتَرِقِ الَّذِی لَا یُخْرِجُهُ صَاحِبُهُ فِی أَیَّامِهِ (4)

فَمَنْ غَلَبَ عَلَیْهِ شَیْ ءٌ مِنْ ذَلِکَ فَلْیَقُلْ إِذَا أَوَی إِلَی فِرَاشِهِ أَعُوذُ بِوَجْهِ اللَّهِ الْعَظِیمِ وَ کَلِمَاتِهِ التَّامَّاتِ الَّتِی لَا یُجَاوِزُهُنَّ بَرٌّ وَ لَا فَاجِرٌ مِنْ شَرِّ کُلِّ ذِی شَرٍّ فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ لَمْ یُؤْذِهِ شَیْ ءٌ مِنَ الْأَرْوَاحِ وَ عُوفِیَ مِنْهَا بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ (5).

آخَرُ: یَکْتُبُ عَلَی کَاغَذٍ فَیَبْلَعُهُ صَاحِبُ الدَّمَامِیلِ لَا آلَاءَ إِلَّا آلَاؤُکَ یَا اللَّهُ مُحِیطٌ

ص: 82


1- 1. طبّ الأئمّة ص 32.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 440، و الحدیث عن الصادق علیه السلام.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 38 و التضمید: شد الضماد و لف الخرقة علیه.
4- 4. فی ابانه خ ل.
5- 5. طبّ الأئمّة ص 108.

روایت3.

مکارم الاخلاق: برای رفع گری، دمل و بریون(1) این آیه بر او خوانده و نوشته شود و سپس بر او آویخته گردد: «به نام خداوند بخشنده مهربان مَثَلُ کَلِمَةٍ خَبیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ: و مَثَلِ سخنی ناپاک چون درختی ناپاک است که از روی زمین کنده شده و قراری ندارد.»(2)

و آیه «مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فیها نُعیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً أُخْری: از این شما را آفریدیم، در آن شما را باز می گردانیم و بار دیگر شما را از آن بیرون می آوریم».(3)

تعویذی برای ورم و زخم: از امام صادق یا امام باقر علیهما السلام روایت است: چاقویی برمی­گیری و آن را بر اطراف زخم می­گذرانی و می­گویی: «به نام خدا تو را تعویذ می کنم از لبه شمشیر و آهن، و از خون مردگی و سنگ چسبنده و از رگ ضعیف ورم­های بدشکل و از غذا و گیر کردن آن در گلو و از مایعات و سردی آن، به اذن خداوند به سوی تو می­آیم تا سرآمد مشخص در انسان­ها و چهارپایان به نام خدا آغاز نمودم و به نام خدا به پایان رساندم». سپس آن چاقو را در زمین فرو کن.(4)

باب هفتاد و پنجم : دعای رفع درد فرج

روایات

روایت1.

طب الائمة: از حریز نقل است، بعد از آنکه حج را بر جای آوردم به خدمت امام صادق علیه السلام در مدینه رفتم. در این هنگام معلی بن خنیس رضی الله عنه نزد امام از درد مزج شکایت می­نمود. امام صادق علیه السلام فرمودند: تو عورتت را در جایی آشکار ساختی پس خداوند این درد را از پی آن قرار داد، ولی با این تعویذی که امیر مؤمنان برای ابا واثلة به کار گرفت، استفاده کن، زیرا درد او بازنگشت، معلی عرض کرد:

ص: 83


1- . بیماری که در اثر آن بدن پوسته پوسته می شود و آن را حزاز هم می نامند و با آب دهان معالجه می گردد.
2- .ابراهیم/ 26
3- . مکارم الاخلاق: 471
4- . مکارم الاخلاق: 471

عِلْمُکَ بِهِ کهلسون.

«3»

مکا، [مکارم الأخلاق]: لِلْجَرَبِ وَ الدُّمَّلِ وَ الْقُوبَاءِ(1) یُقْرَأُ عَلَیْهِ وَ یُکْتَبُ وَ یُعَلَّقُ عَلَیْهِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ مَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ(2) الْآیَةَ مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فِیها نُعِیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً أُخْری اللَّهُ أَکْبَرُ وَ أَنْتَ لَا تَکْبُرُ اللَّهُ یَبْقَی وَ أَنْتَ لَا تَبْقَی وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ(3).

رُقْیَةُ الْوَرَمِ وَ الْجُرْحِ عَنْ بَعْضِ الصَّادِقِینَ قَالَ: تَأْخُذُ سِکِّیناً وَ تُمِرُّهَا عَلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی تَشْکُو مِنَ الْجِرَاحِ أَوْ غَیْرِهِ تَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِیکَ مِنَ الْحَدِّ وَ الْحَدِیدِ وَ مِنْ أَثَرِ الْعُودِ وَ مِنَ الْحَجَرِ الْمَلْبُودِ وَ مِنَ الْعِرْقِ الْعَاثِرِ وَ مِنَ الْوَرَمِ الْأَحَرِّ وَ مِنَ الطَّعَامِ وَ حَرِّهِ وَ مِنَ الشَّرَابِ وَ بَرْدِهِ بِسْمِ اللَّهِ فَتَحْتُ وَ بِسْمِ اللَّهِ خَتَمْتُ ثُمَّ أَوْتِدِ السِّکِّینَ فِی الْأَرْضِ (4).

باب 75 الدعاء لوجع الفرج

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] أَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْکَاتِبُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الزَّعْفَرَانِیِّ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ حَرِیزٍ قَالَ: حَجَجْتُ فَدَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ علیه السلام بِالْمَدِینَةِ وَ إِذَا بِالْمُعَلَّی بْنِ خُنَیْسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ یَشْکُو إِلَیْهِ وَجَعَ الْفَرْجِ فَقَالَ لَهُ الصَّادِقُ علیه السلام إِنَّکَ کَشَفْتَ عَوْرَتَکَ فِی مَوْضِعٍ مِنَ الْمَوَاضِعِ فَأَعْقَبَکَ اللَّهُ هَذَا الْوَجَعَ وَ لَکِنْ عَوِّذْهُ بِالْعُوذَةِ الَّتِی عَوَّذَ بِهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ أَبَا وَاثِلَةَ ثُمَّ لَمْ تَعُدْ قَالَ لَهُ الْمُعَلَّی یَا ابْنَ

ص: 83


1- 1. داء یظهر فی الجسد فیتقشر منه الجلد و یتسع، و یقال لها: الحزاز أیضا و یعالج بالریق، و هی مؤنثة لا تنصرف.
2- 2. إبراهیم: 26، و الآیة تامّة و لیس فی المصدر بعدها لفظ« الآیة».
3- 3. مکارم الأخلاق ص 440.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 471 و قد مر ص 65 مثله مشروحا.

ای پسر رسول خدا، آن تعویذ چیست؟ دست چپ خود را بر آن قرار ده و سه بار بگو: «به نام خدا و با استعانت از خدا، بَلی مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ: آری، هر کس که خود را با تمام وجود، به خدا تسلیم کند و نیکوکار باشد، پس مزد وی پیش پروردگار اوست، و بیمی بر آنان نیست، و غمگین نخواهند شد. خدایا من رویم را تسلیم تو گردانیدم و کارم را به تو سپردم، هیچ پناهگاه و راه نجاتی جز به سوی تو وجود ندارد». انشاء الله تعالی شفا خواهی یافت.(1)

باب هفتاد و ششم : دعایی برای درد پاها و زانو

روایات

روایت1.

طب الائمة: امام باقر علیه السلام فرمودند: نزد امام حسین بن علی علیهما السلام بودم که مردی از بنی امیه که از شیعیان ما بود، وارد شد و عرض کرد: ای پسر رسول خدا به خاطر درد پایم توانایی آمدن به خدمت شما را نداشتم، امام علیه السلام فرمودند: چرا تعویذ حسن بن علی را استفاده نمی­کنی؟ عرض کرد: ای فرزند رسول خدا کدام تعویذ؟ فرمودند: «إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبیناً لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّه ....و َکانَ اللَّهُ عَزیزاً حَکیماً: ما تو را پیروزی بخشیدیم پیروزی درخشان. تا بیامرزد خدا برای تو.......خدا عزیز حکیم است.» و نقل کرد: آن چه امام به من امر فرمودند به جای آوردم و بعد از آن به یاری خداوند، آن درد را احساس نکردم.(2)

روایت2.

مکارم الاخلاق: دعای رفع درد زانو: ابی حمزه نقل کرد، از درد زانو به خدمت امام باقر علیه السلام شکایت بردم، ایشان فرمودند: بعد از نماز بگو: «ای بخشنده­ترین عطاکننده­ها و ای بهترین درخواست شوندگان و ای مهربان­ترین کسی که از او طلب مهربانی شد، بر ضعف و کمی چاره­ام رحم کن و مرا از دردم عافیت بخش»نقل کرد: چنین کردم و بهبودی یافتم.(3)

دعوات الراوندی: مثل این حدیث از امام باقر علیه السلام ذکر شده است .

ص: 84


1- . طب الائمة: 31
2- . طب الائمة: 33
3- . مکارم الاخلاق: 452 و در کافی 2: 568

رَسُولِ اللَّهِ وَ مَا الْعُوذَةُ قَالَ قُلْ بَعْدَ أَنْ تَضَعَ یَدَکَ الْیُسْرَی عَلَیْهِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ بَلی مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْلَمْتُ وَجْهِی إِلَیْکَ وَ فَوَّضْتُ أَمْرِی إِلَیْکَ لَا مَلْجَأَ وَ لَا مَنْجَی إِلَّا إِلَیْکَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَإِنَّکَ تُعَافَی إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی (1).

باب 76 الدعاء لوجع الرجلین و الرکبة

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] حَنَانُ بْنُ جَابِرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الصَّیْرَفِیِّ عَنِ الْحُسَیْنِ الْأَشْقَرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی الْمِقْدَامِ عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِیِّ عَنْ مُحَمَّدٍ الْبَاقِرِ علیه السلام قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام إِذْ أَتَاهُ رَجُلٌ مِنْ بَنِی أُمَیَّةَ مِنْ شِیعَتِنَا فَقَالَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا قَدَرْتُ أَنْ أَمْشِیَ إِلَیْکَ مِنْ وَجَعِ رِجْلِی قَالَ فَأَیْنَ أَنْتَ مِنْ عُوذَةِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ قَالَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ مَا ذَاکَ قَالَ إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ إِلَی قَوْلِهِ وَ کانَ اللَّهُ عَزِیزاً حَکِیماً قَالَ فَفَعَلْتُ مَا أَمَرَنِی بِهِ فَمَا أَحْسَسْتُ بَعْدَ ذَلِکَ بِشَیْ ءٍ مِنْهَا بِعَوْنِ اللَّهِ تَعَالَی (2).

«2»

مکا، [مکارم الأخلاق] دُعَاءٌ لِوَجَعِ الرُّکْبَةِ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ: عَرَضَ لِی وَجَعٌ فِی رُکْبَتِی فَشَکَوْتُ ذَلِکَ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فَقَالَ إِذَا أَنْتَ صَلَّیْتَ فَقُلْ یَا أَجْوَدَ مَنْ أَعْطَی یَا خَیْرَ مَنْ سُئِلَ وَ یَا أَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ ارْحَمْ ضَعْفِی وَ قِلَّةَ حِیَلِی وَ أَعْفِنِی مِنْ وَجَعِی قَالَ فَفَعَلْتُ فَعُوفِیتُ (3).

دعوات الراوندی، عنه علیه السلام: مثله.

ص: 84


1- 1. طبّ الأئمّة ص 31.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 33.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 452، و تراه فی الکافی ج 2 ص 568.

باب هفتاد و هفتم : دعایی برای درد ساق­ها

روایات

روایت1.

طب الائمة: سالم بن محمد نقل کرد از درد ساق پایم به خدمت امام صادق علیه السلام شکایت بردم که این درد مرا از کارها و تمامی امورم باز داشته است، امام علیه السلام فرمودند: آنها را تعویذ کن، عرض کردم: به چه چیز ای فرزند رسول خدا؟ فرمودند: با هفت بار خواندن این آیه که به اذن خداوند تعالی شفا خواهی یافت «وَ اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنْ کِتابِ رَبِّکَ لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ وَ لَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً: و آنچه را که از کتاب پروردگارت به تو وحی شده است بخوان. کلمات او را تغییر دهنده ای نیست، و جز او هرگز پناهی نخواهی یافت» نقل کرد: همانگونه که به من امر فرموده بودند هفت بار تعویذ کردم و درد چنان از من رفع شد که دیگر آن را احساس نکردم.(1)

باب هفتاد و هشتم : دعایی برای درد پاشنه ها و کف پا

روایات

روایت1.

طب الائمة: از علی بن حسین علیهما السلام نقل است، مردی نزد ابی عبدالله حسین بن علی علیهما السلام چنین شکایت برد: ای فرزند رسول خدا، من دردی در پاشنه های پای خود احساس می­کنم که مرا از به پا خاستن به نماز بازداشته است، امام فرمودند: چرا آن را تعویذ نمی­کنی؟ عرض کرد: آن را نمی­دانم، فرمودند: هر گاه آن را احساس کردی، دستت را بر آن قرار ده و بگو «به نام خدا و با استعانت از خدا و سلام بر رسول خدا صلی الله علیه و آله» سپس بر آن بخوان: «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَمیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِیَّات ٌبِیَمینِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُون: و خدا را آنچنانکه باید به بزرگی نشناخته اند، و حال آنکه روز قیامت زمین یکسره در قبضه اوست و آسمانها درپیچیده به دست اوست او منزّه است و برتر است از آنچه شریک می گردانند.» و آن مرد چنین کرد و شفا یافت.(2)

ص: 85


1- . طب الائمة: 32
2- . طب الائمة: 33

باب 77 الدعاء لوجع الساقین

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] خِدَاشُ بْنُ سَبْرَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ صَفْوَانَ بَیَّاعِ السَّابِرِیِّ عَنْ سَالِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ: شَکَوْتُ إِلَی الصَّادِقِ علیه السلام وَجَعَ السَّاقَیْنِ وَ أَنَّهُ قَدْ أَقْعَدَنِی عَنْ أُمُورِی وَ أَسْبَابِی فَقَالَ عَوِّذْهُمَا قُلْتُ بِمَا ذَا یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ بِهَذِهِ الْآیَةِ سَبْعَ مَرَّاتٍ فَإِنَّکَ تُعَافَی بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی وَ اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنْ کِتابِ رَبِّکَ لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ وَ لَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً قَالَ فَعَوَّذْتُهَا سَبْعاً کَمَا أَمَرَنِی فَرُفِعَ الْوَجَعُ عَنِّی رَفْعاً حَتَّی لَمْ أَحُسَّ بَعْدَ ذَلِکَ بِشَیْ ءٍ مِنْهُ (1).

باب 78 الدعاء لوجع العراقیب و باطن القدم

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَبْدُ اللَّهِ بْنُ بِسْطَامَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَوْدِیِّ عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهما السلام: أَنَّ رَجُلًا اشْتَکَی إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام فَقَالَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّی أَجِدُ وَجَعاً فِی عَرَاقِیبِی قَدْ مَنَعَنِی مِنَ النُّهُوضِ إِلَی الْغُرَفِ (2)

قَالَ فَمَا یَمْنَعُکَ مِنَ الْعُوذَةِ قَالَ لَسْتُ أَعْلَمُهَا قَالَ فَإِذَا أَحْسَسْتَ بِهَا فَضَعْ یَدَکَ عَلَیْهَا وَ قُلْ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ السَّلَامُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ثُمَّ اقْرَأْ عَلَیْهِ وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ فَفَعَلَ الرَّجُلُ ذَلِکَ فَشَفَاهُ اللَّهُ تَعَالَی (3).

ص: 85


1- 1. طبّ الأئمّة ص 32.
2- 2. فی المصدر:« الی الصلاة».
3- 3. طبّ الأئمّة ص 33.

باب هفتاد و نهم : دعایی برای درد چشم و امثال آن

روایات

روایت1.

الخصال: چهارصد، امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند: هر گاه یکی از شما به درد چشم مبتلا شد، آیة الکرسی را بخواند و در دل چنان باور داشته باشد که آن بهبودی خواهد یافت، که انشاء الله عافیت می­یابد.(1)

روایت2.

أمالی: جعفیّ از پدرش نقل کرد، دیر زمانی بود که درد چشم داشتم و از آن به نزد امام صادق علیه السلام شکایت بردم، فرمودند: آیا می­خواهی دعایی به تو بیاموزم که هم خیر دنیا و آخرت تو را تأمین کند و هم درد چشمت را برطرف نماید؟ عرض کردم: آری. فرمودند: بعد از سپیده­دم و غروب آفتاب بگو: «خدایا، به حق محمد و خاندان محمد از تو می­خواهم بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و نور دیدگان و بصیرت دینی و یقین قلبی و اخلاص عمل و سلامت جان و گشایش روزی و سپاسگزاری از خود را تا وقتی زنده­ام به من عطا نمایی».(2)

روایت3.

طب الائمة: حضرت صادق علیه السلام از پدران بزرگوارشان نقل کردند حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام فرمودند: در روز خیبر زمانی که سول خدا صلی الله علیه و آله مرا فراخواند به ایشان عرض شد، ای رسول خدا چشم او بیمار است رسول خدا فرمودند: او را نزد من آورید پس به خدمت ایشان رسیدم و عرض کردم : ای رسول خدا چشم من بیمار است و چیزی را نمی بینم، فرمودند: ای علی به من نزدیک شو، من نیز به ایشان نزدیک شدم پس دست خویش را بر چشم من کشیدند و فرمودند «به نام خدا و با استعانت از خدا و سلام بر رسول خدا خداوندا او را از سرما و گرما و آزار و سختی حفظ کن و کفایت فرما » حضرت علی علیه السلام فرمودند: سوگند به آنکه او را به پیامبری گرامی داشت و به رسالت مخصوص گردانید و بر بندگان برگزید، شفا یافتم و پس از آن نه گرما و سرمایی دیدم و نه چشمم مشکلی پیدا کرد.

نقل کرد: حضرت علی علیه السلام در روزهای بسیار سرد زمستان خارج می شدند در حالی که پیراهن

ص: 86


1- . الخصال 2: 158
2- . امالی طوسی199:1 و در کافی550:2 آن را مشاهده می کنی.

باب 79 الدعاء لوجع العین و ما یناسبه

الأخبار

«1»

ل، [الخصال الْأَرْبَعُمِائَةِ] قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: إِذَا اشْتَکَی أَحَدُکُمْ عَیْنَهُ فَلْیَقْرَأْ آیَةَ الْکُرْسِیِّ وَ لْیُضْمِرْ فِی نَفْسِهِ أَنَّهَا تَبْرَأُ فَإِنَّهُ یُعَافَی إِنْ شَاءَ اللَّهُ (1).

«2»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی الْمُفِیدُ عَنِ ابْنِ قُولَوَیْهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ عِیسَی عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مُحَمَّدٍ الْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: کُنْتُ کَثِیراً مَا أَشْتَکِی عَیْنِی فَشَکَوْتُ ذَلِکَ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقَالَ أَ لَا أُعَلِّمُکَ دُعَاءً لِدُنْیَاکَ وَ آخِرَتِکَ وَ تُکْفَی بِهِ وَجَعَ عَیْنِکَ فَقُلْتُ بَلَی فَقَالَ تَقُولُ فِی دُبُرِ الْفَجْرِ وَ دُبُرِ الْمَغْرِبِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَنْ تَجْعَلَ النُّورَ فِی بَصَرِی وَ الْبَصِیرَةَ فِی دِینِی وَ الْیَقِینَ فِی قَلْبِی وَ الْإِخْلَاصَ فِی عَمَلِی وَ السَّلَامَةَ فِی نَفْسِی وَ السَّعَةَ فِی رِزْقِی وَ الشُّکْرَ لَکَ مَا أَبْقَیْتَنِی (2).

«3»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ أَبِی أَیُّوبَ الْخَزَّازِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام: لَمَّا دَعَانِی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَوْمَ خَیْبَرَ قِیلَ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّهُ أَرْمَدُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ائْتُونِی بِهِ فَأَتَیْتُهُ فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی أَرْمَدُ لَا أُبْصِرُ شَیْئاً قَالَ فَقَالَ ادْنُ مِنِّی یَا عَلِیُّ فَدَنَوْتُ مِنْهُ فَمَسَحَ یَدَهُ عَلَی عَیْنَیَّ فَقَالَ بِسْمِ

اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ السَّلَامُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ اللَّهُمَّ اکْفِهِ الْحَرَّ وَ الْبَرْدَ وَ قِهِ الْأَذَی وَ الْبَلَاءَ قَالَ عَلِیٌّ علیه السلام فَبَرَأْتُ وَ الَّذِی أَکْرَمَهُ بِالنُّبُوَّةِ وَ خَصَّهُ بِالرِّسَالَةِ وَ اصْطَفَاهُ عَلَی الْعِبَادِ مَا وَجَدْتُ بَعْدَ ذَلِکَ حَرّاً وَ لَا بَرْداً وَ لَا أَذًی فِی عَیْنَیَّ.

قَالَ: وَ کَانَ عَلِیٌّ علیه السلام رُبَّمَا خَرَجَ فِی الْیَوْمِ الشَّاتِی الشَّدِیدِ الْبَرْدِ وَ عَلَیْهِ قَمِیصٌ

ص: 86


1- 1. الخصال ج 2 ص 158.
2- 2. أمالی الطوسیّ ج 1 ص 199، و تراه فی الکافی ج 2 ص 550.

نازکی بر تن داشتند. به ایشان عرض می شد، ای امیر مؤمنان آیا سرما نمی خوری؟ فرمودند از آن هنگام که رسول خدا مرا تعویذ نمود به سرما و گرمایی مبتلا نمی شوم و چه بسا در روزهای بسیار گرم با لباسی ضخیم خارج می شدند و به ایشان عرضه می شد آیا بدانچه مردم به آن گرفتارند از شدت این گرما، مبتلا نمی شوید که این لباس ضخیم را پوشیده اید؟ و ایشان همان جواب را به آنها دادند.

العتیق الغروی: مثل این حدیث آمده است و در آن درود بر رسول خدا نیز آمده است.

روایت4.

طب الائمة: عیسی بن سلیمان نقل کرد روزی از روزها به خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم و دیدم چشمشان بیمار است پس اندوهگین شدم و فردای آن روز نزد ایشان رفتم و دیگر چشمشان بیمار نبود پس راجع به آن سؤال کردم فرمودند آن را به چیزی معالجه کردم. دعایی در نزد من است که چشمانم را به آن تعویذ نمودم. پس گفت مرا بدان آگاه سازید و این نسخه آن است: «پناه می برم به عزت خدا پناه می برم به قدرت خدا پناه می برم به عظمت خدا پناه می برم به شکوه خدا پناه می برم به جمال خدا پناه می برم به بزرگواری خدا پناه می برم به زیبایی خدا پناه می برم به آمرزش خدا پناه می برم به شکیبایی خدا پناه می برم به یاد خدا پناه می برم به رسول خدا پناه می برم به خاندان رسول خدا صلی الله علیه و آله از خارشی که در چشم خویش دارم و از هر آنچه که از آن بیم دارم و می­هراسم خدایا ای پروردگار پاکان به نیرو و توان خود آن را از من بزدای».(1)

روایت5.

طب الائمة: امام باقر علیه السلام فرمودند: هرگاه چشم پیامبر صلی الله علیه و آله یا یکی از خانواده و یارانشان بیمار می گشت این دعاها را می خواندند «خدایا مرا از گوش و چشمم بهره مند گردان و آن دو را وارثان من قرار ده و مرا یاری فرما بر کسانی که به من ظلم کردند و انتقامم را به من بنمایان».(2)

روایت6.

مستطرفات السرائر: یونس بن ظبیان نقل کرد خدمت امام صادق علیه السلام رسیدیم در حالی که چشمشان بسیار بیمار بود و ما بدین سبب اندوهناک گشتیم فردای آن روز

ص: 87


1- . طب الائمة:21
2- . طب الائمة:85

شَفٌ (1)

فَیُقَالُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَ مَا تُصِیبُ الْبَرْدَ فَقَالَ مَا أَصَابَنِی حَرٌّ وَ لَا بَرْدٌ مُنْذُ عَوَّذَنِی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ رُبَّمَا خَرَجَ إِلَیْنَا فِی الْیَوْمِ الْحَارِّ الشَّدِیدِ الْحَرِّ فِی جُبَّةٍ مَحْشُوَّةٍ فَیُقَالُ لَهُ أَ مَا تُصِیبُکَ مَا یُصِیبُ النَّاسَ مِنْ شِدَّةِ هَذَا الْحَرِّ حَتَّی تَلْبَسَ الْمَحْشُوَّةَ فَیَقُولُ لَهُمْ مِثْلَ ذَلِکَ (2).

ق، کتاب العتیق الغروی: مِثْلَهُ وَ فِیهِ وَ الصَّلَاةُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله.

«4»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الزَّعْفَرَانِیُّ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ عَنْ عِیسَی بْنِ سُلَیْمَانَ قَالَ: جِئْتُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَوْماً مِنَ الْأَیَّامِ فَرَأَیْتُ بِهِ مِنَ الرَّمَدِ شَیْئاً فَاغْتَمَمْتُ بِهِ ثُمَّ دَخَلْتُ عَلَیْهِ مِنَ الْغَدِ وَ لَمْ یَکُنْ بِهِ رَمَدٌ فَسَأَلْتُهُ عَنْ ذَلِکَ فَقَالَ عَالَجْتُهَا بِشَیْ ءٍ وَ هُوَ عُوذَةٌ عِنْدِی عَوَّذْتُهُمَا بِهَا قَالَ فَأَخْبَرَنِی بِهَا وَ هَذِهِ نُسْخَتُهَا أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللَّهِ أَعُوذُ بِقُدْرَةِ اللَّهِ أَعُوذُ بِعَظَمَةِ اللَّهِ أَعُوذُ بِجَلَالِ اللَّهِ أَعُوذُ بِجَمَالِ اللَّهِ أَعُوذُ بِکَرَمِ اللَّهِ أَعُوذُ بِبَهَاءِ اللَّهِ أَعُوذُ بِغُفْرَانِ اللَّهِ أَعُوذُ بِحِلْمِ اللَّهِ أَعُوذُ بِذِکْرِ اللَّهِ أَعُوذُ بِرَسُولِ اللَّهِ أَعُوذُ بِآلِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ عَلَی مَا أَجِدُ مِنْ حِکَّةِ عَیْنَیَّ وَ مَا أَخَافُ مِنْهَا وَ مَا أَحْذَرُ اللَّهُمَّ رَبَّ الطَّیِّبِینَ أَذْهِبْ ذَلِکَ عَنِّی بِحَوْلِکَ وَ قُدْرَتِکَ (3).

«5»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ الْمُثَنَّی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی الْمِقْدَامِ عَنْ جَابِرٍ عَنِ الْبَاقِرِ علیه السلام قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إِذَا رَمِدَ هُوَ أَوْ أَحَدٌ مِنْ أَهْلِهِ أَوْ مِنْ أَصْحَابِهِ دَعَا بِهَذِهِ الدَّعَوَاتِ اللَّهُمَّ مَتِّعْنِی بِسَمْعِی وَ بَصَرِی وَ اجْعَلْهُمَا الْوَارِثَیْنِ مِنِّی وَ انْصُرْنِی عَلَی مَنْ ظَلَمَنِی وَ أَرِنِی فِیهِ ثَارِی (4).

«6»

سر، [السرائر] مِنْ جَامِعِ الْبَزَنْطِیِّ عَنْ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ قَالَ: دَخَلْنَا عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ هُوَ رَمِدٌ شَدِیدَ الرَّمَدِ فَاغْتَمَمْنَا لِذَلِکَ ثُمَّ أَصْبَحْنَا مِنَ الْغَدِ فَدَخَلْنَا

ص: 87


1- 1. الشف من الثیاب: الثوب الرقیق یظهر ما تحته.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 21.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 85.
4- 4. طبّ الأئمّة ص 83.

نزد ایشان رفتیم و دیگر هیچ اثری از بیماری در چشمشان و عیبی در آن نبود عرض کردیم فدایت شویم آیا چشمانتان را به چیزی درمان کردید؟ فرمودند آری به چیزی که جزیی از درمان است، گفتیم: آن چیست؟ فرمودند: تعویذی است و آن را نوشتیم و این است: «پناه می برم به عزت خدا پناه می برم به قدرت خدا پناه می برم به عظمت خدا پناه می برم به نور خدا پناه می برم به جلال خدا پناه می برم به جمال خدا پناه می برم به بزرگواری خدا پناه می برم به زیبایی خدا پناه می برم به جمع خدا» عرض کردیم: جمع خدا چیست؟ فرمودند: به تمامی خدا و پناه می برم به عفو خدا پناه می برم به آمرزش خدا پناه می برم به رسول خدا پناه می برم به امامان - و یکی یکی آنها را نام برد سپس فرمودند - از آنچه می خواهیم از شر آنچه می یابم ای خدا ای پروردگار مطیعان».(1)

روایت7.

مناقب آل ابی طالب: شخص نابینایی این دعای امیر مؤمنان علیه السلام را شنید:« خداوندا از تو می خواهم ای پروردگار روح های از بین رونده و ای پروردگار بدن های فرسوده از تو می خواهم به اطاعت جان هایی که به پیکرهای خویش باز می گردند و به اطاعت بدن هایی که به اعضای خود ملحق می شوند و به شکافتن قبرها از صاحبانشان و به دعوت صادقانه تو در میان آنان و به حقی که در بین آنها چنگ می زنی آن هنگام که مخلوقات سر برآورند و در انتظار حکم تو اند و پادشاهی ات را می بینند و از قدرت تو می هراسند و به رحمت تو امیدوارند، روزی که هیچ دوستی از دوستی دیگر بی نیاز نیست و یاری نمی شوند؛ مگر آنکس که خدا به او رحم کرد و به راستی که او شکست ناپذیر حکیم است،ای بخشاینده از تو می خواهم که نور را در چشمانم و یقین را در قلبم و و یاد خود در روز و شب را بر زبانم قرار دهی، همیشه و تا زمانی که مرا به پا داشتی به راستی که تو بر هرچیزی توانایی.» نقل کرد: شخص نابینا آن را شنید و حفظ کرد و به خانه ای که او را پناه می داد بازگشت پس برای نماز طهارت نمود و نماز را به جای آورد و سپس آن دعا را خواند و تا به این فراز رسید « که نور را در چشمم قرار دهی.» آن شخص کور به اذن خدا بینا گشت.(2)

روایت8.

مکارم الاخلاق: برای درد چشم: امیر مؤمنان فرمودند: هرگاه شخصی از شما به درد چشم مبتلا شد، آیة الکرسی را بر آن بخواند و در دل او چنین باشد که شفا می گیرد و عافیت می یابد، به راستی که عافیت می یابد، انشالله.

نقل است: هر کس در هر روز بگوید: «فجعلناه سمیعا بصیرا: او را شنوا و بینا قرار دادیم.» چشم او از آفات سالم خواهد ماند.

پیامبر صلی الله علیه و آله به سلمان نگاهی انداختند در حالی که چشمشان بیمار بود و فرمودند: خرما نخور و بر پهلوی چپ نخواب.

ص: 88


1- . مستطرفات السرائر:469
2- . مناقب آل ابی طالب 287:2 و در مکارم الاخلاق ص451 آن را می یابی و خواهد آمد.

عَلَیْهِ فَإِذَا لَا رَمَدَ بِعَیْنِهِ وَ لَا بِهِ قَلَبَةٌ(1)

فَقُلْنَا جُعِلْنَا فِدَاکَ هَلْ عَالَجْتَ عَیْنَیْکَ بِشَیْ ءٍ فَقَالَ نَعَمْ بِمَا هُوَ مِنَ الْعِلَاجِ فَقُلْنَا مَا هُوَ فَقَالَ عُوذَةٌ فَکَتَبْنَاهَا وَ هِیَ أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِقُوَّةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِقُدْرَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِنُورِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِعَظَمَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِجَلَالِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِجَمَالِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِبَهَاءِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِجَمْعِ اللَّهِ قُلْنَا وَ مَا جَمْعُ اللَّهِ قَالَ بِکُلِّ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِعَفْوِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِغُفْرَانِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِرَسُولِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِالْأَئِمَّةِ وَ سَمَّی وَاحِداً وَاحِداً ثُمَّ قَالَ عَلَی مَا نَشَاءُ مِنْ شَرِّ مَا أَجِدُ اللَّهُمَّ رَبَّ الْمُطِیعِینَ (2).

«7»

قب، [المناقب] لابن شهرآشوب: سَمِعَ ضَرِیرٌ دُعَاءَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ یَا رَبَّ الْأَرْوَاحِ الْفَانِیَةِ وَ رَبَّ الْأَجْسَادِ الْبَالِیَةِ أَسْأَلُکَ بِطَاعَةِ الْأَرْوَاحِ الرَّاجِعَةِ إِلَی أَجْسَادِهَا وَ بِطَاعَةِ الْأَجْسَادِ الْمُلْتَئِمَةِ إِلَی أَعْضَائِهَا وَ بِانْشِقَاقِ الْقُبُورِ عَنْ أَهْلِهَا وَ بِدَعْوَتِکَ الصَّادِقَةِ فِیهِمْ وَ أَخْذِکَ بِالْحَقِّ بَیْنَهُمْ إِذَا بَرَزَ الْخَلَائِقُ یَنْتَظِرُونَ قَضَاءَکَ وَ یَرَوْنَ سُلْطَانَکَ وَ یَخَافُونَ بَطْشَکَ وَ یَرْجُونَ رَحْمَتَکَ یَوْمَ لا یُغْنِی مَوْلًی عَنْ مَوْلًی شَیْئاً وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ إِلَّا مَنْ رَحِمَ اللَّهُ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ أَسْأَلُکَ یَا رَحْمَانُ أَنْ تَجْعَلَ النُّورَ فِی بَصَرِی وَ الْیَقِینَ فِی قَلْبِی وَ ذِکْرَکَ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ عَلَی لِسَانِی أَبَداً مَا أَبْقَیْتَنِی إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ قَالَ فَسَمِعَهَا الْأَعْمَی وَ حَفِظَهَا وَ رَجَعَ إِلَی بَیْتِهِ الَّذِی یَأْوِیهِ فَتَطَهَّرَ لِلصَّلَاةِ وَ صَلَّی ثُمَّ دَعَا بِهَا فَلَمَّا بَلَغَ إِلَی قَوْلِهِ أَنْ تَجْعَلَ النُّورَ فِی بَصَرِی ارْتَدَّ الْأَعْمَی بَصِیراً بِإِذْنِ اللَّهِ (3).

«8»

مکا، [مکارم الأخلاق] لِوَجَعِ الْعَیْنِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ: إِذَا اشْتَکَی أَحَدُکُمْ عَیْنَهُ فَلْیَقْرَأْ عَلَیْهَا آیَةَ الْکُرْسِیِّ وَ فِی قَلْبِهِ أَنَّهُ یَبْرَأُ وَ یُعَافَی فَإِنَّهُ یُعَافَی إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ قِیلَ مَنْ کَانَ یَقُولُ فِی کُلِّ یَوْمٍ فَجَعَلْناهُ سَمِیعاً بَصِیراً یَسْلَمُ عَیْنُهُ مِنَ الْآفَاتِ.

نَظَرَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إِلَی سَلْمَانَ وَ هُوَ أَرْمَدُ قَالَ لَا تَأْکُلِ التَّمْرَ وَ لَا تَنَمْ عَلَی جَانِبِکَ الْأَیْسَرِ.

ص: 88


1- 1. القلبة بالضم: الحمرة، و بالفتح: الداء و العیب.
2- 2. مستطرفات السرائر: 469.
3- 3. مناقب آل أبی طالب ج 2 ص 287، و تراه فی مکارم الأخلاق ص 451 کما سیأتی.

و مثل این حدیث: سه بار بر آب خوانده می شود و صورت با آن شسته شود« پرده ات را از تو کنار زدیم و چشم تو امروز آهن است و اگر بخواهیم، هر آینه فروغ از دیدگانشان می گیریم تا در راه بر هم پیشی جویند ولی از کجا می توانند ببینند».(1)

و مثل آن: وَ إِنْ یَکادُ الَّذینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ: و آنانکه کافر شدند، چون قرآن را شنیدند چیزی نمانده بود که تو را چشم بزنند، و می گفتند: او واقعاً دیوانه ای است.» تا آخر سوره.(2)

برای شب کور: ابی یوسف معصّب نقل کرد: به امام موسی کاظم علیه السلام عرض کردم: از آنچه در چشمم می یابم به تو شکایت می کنم و شب کور شدم و پس اگر صلاح می بینید چیزی به من بیاموزید فرمودند: این آیه «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فیها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فی زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ یَکادُ زَیْتُها یُضی ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلی نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلیمٌ: خدا نور آسمانها و زمین است. مَثَلِ نور او چون چراغدانی است که در آن چراغی، و آن چراغ در شیشه ای است. آن شیشه گویی اختری درخشان است که از درخت خجسته زیتونی که نه شرقی است و نه غربی، افروخته می شود. نزدیک است که روغنش- هر چند بدان آتشی نرسیده باشد- روشنی بخشد. روشنی بر روی روشنی است. خدا هر که را بخواهد با نور خویش هدایت می کند، و این مثل ها را خدا برای مردم می زند و خدا به هر چیزی داناست.»(3)

را سه بار در جامی بنویس سپس آن را بشوی و در شیشه ای قرار ده و بدان سرمه بکش. نقل کرد کمتر از صد میل کشیدم که بینایی ام بازگشت، بهتر از آنچه که بود و یا گفت: بهتر از آنچه که بودم.(4)

برای درد چشم: پنبه ای برمی­گیری و آن را نمناک می سازی و بر چشم قرار می دهی و می گویی:« چشم خورشید در موج آب است، ای آتش بر ابراهیم سرد و سلامت باش».

دعایی دیگر: سلیمان عیسی نقل کرد: خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم و دیدم چشمشان به طرز فاحشی دچار بیماری شده است،پس اندوهناک شدم و بیرون آمدم و فردای آن روز خدمت ایشان رسیدم و هیچ اثری از آن بیماری نیافتم، عرض کردم: فدایت گردم من دیروز از خدمت شما خارج شدم و چشم شما چنان دچار بیماری بود که مرا غمگین ساخت و امروز که نزد شما آمدم اثری از آن نیافتم آیا آن را به چیزی درمان کردید؟ فرمودند: آن را به دعایی که در نزد من بود تعویذ کردم. عرض کردم مرا از آن آگاه سازید، پس نوشتند:« پناه می برم به عزت خدا، پناه می برم به قدرت خدا، پناه می برم به عظمت خدا، پناه می برم به شکوه خدا، پناه می برم به زیبایی خدا، پناه می برم به جمع خدا، پناه می برم به رسول خدا،پناه می برم به خاندان رسول خدا صلی الله علیه و آله از هر آنچه که از آن بیم دارم و می هراسم و از دردی که در چشم خویش دارم و خدایا ای پروردگار پاکان به نیرو و توان خود آن را از من بزدای.(5)

پرده ات را از تو کنار زدیم پس چشم تو امروز آهن است. پس نگاهی به ستارگان انداخت و گفت من بیمارم

ص: 89


1- . یس/ 66
2- . مراجعه کن مکارم الاخلاق:430
3- . نور/35
4- . مکارم الاخلاق:431
5- . ظاهرا این شکل کامل تعویذ است همانطور که در السرائر و طب الائمة یافتی. و بعد از آن تعویذی نیست.

وَ مِثْلُهُ: یُقْرَأُ عَلَی الْمَاءِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ یُغْسَلُ بِهِ الْوَجْهُ فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ وَ لَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا عَلی أَعْیُنِهِمْ إِلَی قَوْلِهِ یُبْصِرُونَ (1).

وَ مِثْلُهُ: وَ إِنْ یَکادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ إِلَی آخِرِ السُّورَةِ(2).

لِلشَّبْکُورِ عَنْ أَبِی یُوسُفَ الْمُعَصَّبِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ علیه السلام أَشْکُو إِلَیْکَ مَا أَجِدُ فِی بَصَرِی وَ قَدْ صِرْتُ شَبْکُوراً فَإِنْ رَأَیْتَ أَنْ تُعَلِّمَنِی شَیْئاً قَالَ اکْتُبْ هَذِهِ الْآیَةَ اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ (3) الْآیَةَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فِی جَامٍ ثُمَّ اغْسِلْهُ وَ صَیِّرْهُ فِی قَارُورَةٍ وَ اکْتَحِلْ بِهِ قَالَ وَ مَا اکْتَحَلْتُ إِلَّا أَقَلَّ مِنْ مِائَةِ مِیلٍ حَتَّی رَجَعَ بَصَرِی أَصَحَّ مَا کَانَ أَوْ قَالَ مَا کُنْتُ (4)

لِوَجَعِ الْعَیْنِ تَأْخُذُ قُطْناً وَ تَبُلُّهُ وَ تَضَعُهُ عَلَی الْعَیْنِ وَ تَقُولُ عَیْنُ الشَّمْسِ فِی لُجَّةِ الْبَحْرِ یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ (5).

أُخْرَی سُلَیْمَانُ بْنُ عِیسَی قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَرَأَیْتُ بِهِ الرَّمَدَ شَیْئاً فَاحِشاً فَاغْتَمَمْتُ وَ خَرَجْتُ ثُمَّ دَخَلْتُ عَلَیْهِ مِنَ الْغَدِ فَإِذَا لَا قَلَبَةَ بِعَیْنِهِ (6) فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِکَ الْأَمْسَ وَ بِکَ مِنَ الرَّمَدِ مَا غَمَّنِی وَ دَخَلْتُ عَلَیْکَ الْیَوْمَ فَلَمْ أَرَ شَیْئاً أَ عَالَجْتَهُ بِشَیْ ءٍ قَالَ عَوَّذْتُهَا بِعُوذَةٍ عِنْدِی قُلْتُ أَخْبِرْنِی بِهَا فَکَتَبَ أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللَّهِ أَعُوذُ بِقُوَّةِ اللَّهِ أَعُوذُ بِقُدْرَةِ اللَّهِ أَعُوذُ بِعَظَمَةِ اللَّهِ أَعُوذُ بِجَلَالِ اللَّهِ أَعُوذُ بِبَهَاءِ اللَّهِ أَعُوذُ بِجَمْعِ اللَّهِ أَعُوذُ بِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلَی مَا أَحْذَرُ وَ أَخَافُ عَلَی عَیْنِی وَ أَجِدُهُ مِنْ وَجَعِ عَیْنِی اللَّهُمَّ رَبَّ الطَّیِّبِینَ أَذْهِبْ ذَلِکَ عَنِّی بِحَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ (7) فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ فَنَظَرَ نَظْرَةً فِی النُّجُومِ فَقالَ إِنِّی سَقِیمٌ

ص: 89


1- 1. یس: 66، و لو نشاء لطمسنا علی أعینهم فاستبقوا الصراط فأنی یبصرون.
2- 2. و هی: و ما هو الا ذکر للعالمین، راجع مکارم الأخلاق ص 430.
3- 3. النور: 35.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 431.
5- 5. مکارم الأخلاق ص 465.
6- 6. فی الأصل: لابلیة، و هو تصحیف.
7- 7. الظاهر تمام العوذة هاهنا، کما عرفت من السرائر و طبّ الأئمّة، فما بعده عوذة اخری.

و شما را صورت بخشید و به نیکی تصویرگری نمود و از نیکی ها شما را روزی داد، پس خجسته باد خداوند پروردگار جهانیان ای بلند مرتبه ای با عظمت ای بزرگ ای با شکوه ای زیبا ای دست نایافتنی ای یگانه ای یکتا ای پروردگار من مرا تنها مگذار و تو بهترین وارثانی».

«به نام خداوند بخشنده مهربان ای زنده ای بردبار، ای بلند مرتبه ای با عظمت،ای با شکوه ای زیبا،ای یگانه ای یکتا از تو می خواهم بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و از تو می خواهم مرا تنها در قبرم رها مکنی و تو بهترین وارثانی و نماز را در قبرش می یابی و در وقت نیاز مرا روزی دادی اجابت کن ای پروردگار جهانیان.(1)

دعای درد چشم: محمد بن جعفی از پدرش نقل کرد: بسیاری از اوقات از چشم خود در ناله ام پس از آن به نزد امام صادق علیه السلام شکایت کردم پس فرمودند: آیا نیاموزم به تو دعایی برای دنیا و آخرتت و آنچه که برای درد چشمت مفید باشد؟ عرض کردم: آری. فرمودند: در تعقیب نماز صبح و مغرب می خوانی:«خدایا، به حق محمد و خاندان محمد از تو می­خواهم بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و نور دیدگان و بصیرت دینی و یقین قلبی و اخلاص عمل و سلامت جان و گشایش روزی و سپاسگزاری از خود را تا وقتی زنده­ام به من عطا نمایی.

و در روایتی: آن را هفت بار بعد از نماز صبح و قبل از آنکه از جا برخیزی می خوانی.(2)

روایت9.

الکافی: امام رضا علیه السلام فرمودند: شفای درد چشم در خواندن سوره­ حمد، قل اعوذ برب الناس، قل اعوذ برب الفلق و آیة الکرسی و بخور دادن با قُسط(3)

و مرّ(4)

و کندر می­باشد.

روایت10.

دعوات الراوندی: امام باقر علیه السلام فرمودند: شخص نابینایی از کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله گذشتند،

ص: 90


1- . مکارم الاخلاق:465 به آن مراجعه کن و در خط پایانی آن ابهام و اختلاف است.
2- . مکارم الاخلاق: 451
3- . قسط: از داروهای گیاهی دریایی است که برای درمان به کار می رود گفته می شود عودی هندی و عربی است که ادرار آور و نافع کبد است و شکم را روان می کند.
4- . مرّ: صمغ درختی مغربی است.

وَ صَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ ... فَتَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ یَا عَلِیُّ یَا عَظِیمُ یَا کَبِیرُ یَا جَلِیلُ یَا جَمِیلُ یَا مَنِیعُ یَا فَرْدُ یَا وَتْرُ یَا رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یَا حَیُّ یَا حَلِیمُ یَا عَلِیُّ یَا عَظِیمُ یَا جَلِیلُ یَا جَمِیلُ یَا فَرْدُ یَا وَتْرُ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَسْأَلُکَ أَنْ لَا تَدَعَنِی فِی قَبْرِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ وَ أَنْ کُنْتُ إِلَّا وَاجِدَ الصَّلَاةِ فِی قَبْرِهِ مِمَّا رَزَقَنِی فِی حَاجَةٍ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ (1).

دُعَاءٌ لِوَجَعِ الْعَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: کَثِیراً مَا أَشْتَکِی عَیْنِی فَشَکَوْتُ ذَلِکَ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقَالَ أَ لَا أُعَلِّمُکَ دُعَاءً لِدُنْیَاکَ وَ آخِرَتِکَ وَ بَلَاغاً لِوَجَعِ عَیْنِکَ قُلْتُ بَلَی قَالَ تَقُولُ فِی دُبُرِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَ صَلَاةِ الْمَغْرِبِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَ النُّورَ فِی بَصَرِی وَ الْبَصِیرَةَ فِی دِینِی وَ الْیَقِینَ فِی قَلْبِی وَ الْإِخْلَاصَ فِی عَمَلِی وَ السَّلَامَةَ فِی نَفْسِی وَ السَّعَةَ فِی رِزْقِی وَ الشُّکْرَ لَکَ أَبَداً مَا أَبْقَیْتَنِی وَ فِی رِوَایَةٍ تَقُولُ ذَلِکَ سَبْعَ مَرَّاتٍ إِذَا صَلَّیْتَ الْفَجْرَ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مُقَامِکَ (2).

«9»

کا، [الکافی] الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ مُوسَی بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: إِنَّمَا شِفَاءُ الْعَیْنِ قِرَاءَةُ الْحَمْدِ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ آیَةِ الْکُرْسِیِّ وَ الْبَخُورُ بِالْقُسْطِ وَ الْمُرِّ وَ اللُّبَانِ (3).

«10»

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: مَرَّ أَعْمَی عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله

ص: 90


1- 1. مکارم الأخلاق ص 465 راجعه ففی السطر الأخیر انغلاق و اختلاف.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 451.
3- 3. الکافی ج 6 ص 503، و القسط- بالضم- عود من عقاقیر البحر یتداوی به، و یقال أنه عود هندی و عربی مدر نافع للکبد جدا و المغص، و المر: صمغ شجرة تکون ببلاد المغرب و اللبان: الکندر.

حضرت فرمودند: آیا مایلی خداوند بینایی­ات را به تو بازگرداند؟ عرض کرد: آری، حضرت صلی الله علیه و آله فرمودند: وضوی نیکویی بساز و دو رکعت نماز بگزار و سپس بخوان «خدایا من از تو می­خواهم و تو را می­خوانم و به سوی تو گرایش دارم و به سوی تو روی می­کنم به پیامبرت محمد پیغام­آور رحمت، ای محمد من به واسطه­­ تو به خدا روی کردم که پروردگار تو و پروردگار تو و پروردگار من است تا بینایی­ام را به من بازگردانی» نقل کرد: هنوز پیامبر از جای خود برنخاسته بودند که نابینا بازگشت و خداوند بینایی­اش را به او بازگرداند.

امام صادق علیه السلام فرمودند: کسی که قرآن بخواند و به آن نظر کند، دیدگان خود را از آن بهره­مند ساخته است .

باب هشتادم : دعایی برای خون دماغ شدن

روایات

روایت1.

مکارم الاخلاق: این دعا را می­خوانی و می­نویسی و بینی کسی که خون از آن جاری است را می­گیری: «ای کسی که فیل را از بیت الحرام برگرداندی، خون فلان فرزند فلان را آرام گردان» و یا آب سرد بر سر و پیشانی او ریخته می­شود و به راستی که به اذن خداوند آرام می­گیرد.(1)

برای خون دماغ: «مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فیها نُعیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً أُخْری یَوْمَئِذٍ یَتَّبِعُونَ الدَّاعِیَ لاعِوَجَ لَهُ وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ فَلاتَسْمَعُ إِلاَّ هَمْساً(2)

وَ قیلَ یا أَرْضُ ابْلَعی ماءَکِ وَ یا سَماءُ أَقْلِعی وَ غیضَ الْماءُ وَ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَی الْجُودِیِّ وَ قیلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمینَ وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا(3). و جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لایُبْصِرُونَ »(4)از

این شما را آفریدیم، در آن شما را باز می گردانیم و بار دیگر شما را از آن بیرون می آوریم در آن روز، داعی را که هیچ انحرافی در او نیست پیروی می کنند، و صداها در مقابل رحمان خاشع می گردد، و جز صدایی آهسته نمی شنوی. ایزمین! آب خود را فرو بر، و ای آسمان، خودداری کن. و آب فروکاست و فرمان گزارده شده و بر جودی قرار گرفت. و گفته شد: مرگ بر قوم ستمکار و فرا روی آنها سدّی و پشت سرشان سدّی نهاده و پرده ای بر آنان فروگسترده ایم، در نتیجه نمی توانند ببینند .

و مثل این حدیث: با خون کسی که خون دماغ می شود،بر پیشانی اش نوشته می­شود « قیلَ یا أَرْضُ ابْلَعی ماءَکِ وَ یا سَماءُ أَقْلِعی وَ غیضَ الْماءُ وَ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَی الْجُودِیِّ وَ قیلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمینَ: ایزمین! آب خود را فرو بر، و ای آسمان، خودداری کن. و آب فروکاست و فرمان گزارده شده و بر جودی قرار گرفت. و گفته شد: مرگ بر قوم ستمکار ». که انشاء الله آرام خواهد گرفت.(5)

ص: 91


1- . مکارم الاخلاق: 446 با اندکی اختلاف.
2- . طه/ 109
3- . طلاق/ 3
4- . یس/ 8، مراجعه کن مکارم الاخلاق: 432
5- . مکارم الاخلاق: 433

فَقَالَ لَهُ أَ تَشْتَهِی أَنْ یَرُدَّ اللَّهُ عَلَیْکَ بَصَرَکَ قَالَ نَعَمْ فَقَالَ صلی الله علیه و آله تَوَضَّأْ وَ أَسْبِغِ الْوُضُوءَ ثُمَّ صَلِّ رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ وَ أَدْعُوکَ وَ أَرْغَبُ إِلَیْکَ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِنَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ یَا مُحَمَّدُ إِنِّی أَتَوَجَّهُ بِکَ إِلَی اللَّهِ رَبِّکَ وَ رَبِّی لِیَرُدَّ بِکَ عَلَیَّ بَصَرِی قَالَ فَمَا قَامَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله مِنْ مَحَلِّهِ حَتَّی رَجَعَ الْأَعْمَی وَ قَدْ رَدَّ اللَّهُ عَلَیْهِ بَصَرَهُ.

وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: مَنْ قَرَأَ فِی الْمُصْحَفِ نَظَراً مُتِّعَ بِبَصَرِهِ.

باب 80 الدعاء للرعاف

الأخبار

«1»

مکا، [مکارم الأخلاق]: تَقْرَأُ وَ تَکْتُبُ وَ تَأْخُذُ بِأَنْفِ الْمَرْعُوفِ یَا مَنْ حَمَلَ الْفِیلَ مِنْ بَیْتِهِ الْحَرَامِ أَسْکِنْ دَمَ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ أَوْ یُصَبُّ عَلَی رَأْسِهِ وَ جَبْهَتِهِ مَاءُ الْجَمَدِ فَإِنَّهُ یَسْکُنُ بِإِذْنِ اللَّهِ (1)

لِلرُّعَافِ مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فِیها نُعِیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً أُخْری یَوْمَئِذٍ یَتَّبِعُونَ الدَّاعِیَ لا عِوَجَ إِلَی قَوْلِهِ هَمْساً(2) یا أَرْضُ ابْلَعِی ماءَکِ وَ یا سَماءُ أَقْلِعِی وَ غِیضَ الْماءُ وَ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَی الْجُودِیِّ وَ قِیلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً الْآیَةَ(3) وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا الْآیَةَ(4)

وَ مِثْلُهُ یُکْتَبُ عَلَی جَبْهَةِ الْمَرْعُوفِ بِدَمِهِ وَ قِیلَ یا أَرْضُ ابْلَعِی ماءَکِ إِلَی

ص: 91


1- 1. مکارم الأخلاق ص 466، مع اختلاف یسیر.
2- 2. یومئذ یتبعون الداعی لا عوج له و خشعت الأصوات للرحمن فلا تسمع إلا همسا: طه: 109.
3- 3. الطلاق: 3، و الآیة غیر موجودة فی المصدر.
4- 4. یس: 8، و جعلنا من بین ایدیهم سدا و من خلفهم سدا فأغشیناهم فهم لا یبصرون راجع مکارم الأخلاق ص 432.

ترجمه نشده

روایت2.

از خط شهید قدس سره نقل است بر آویز نوشته شود حمد و آیة الکرسی و آیه أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا: آیا از کسانی که از بیم مرگ از خانه های خود خارج شدند، و هزاران تن بودند، خبرنیافتی؟پس خداوند به آنان گفت: تن به مرگ بسپارید.خداوندا از تو می خواهم به حق محمد و خاندان محمد که بر محمد و خاندان او درود فرستی و و این آویز را از حامل آن خارج سازی و عذاب خود را باز گردانی ای مهربان ترین مهربانان .

باب هشتاد و یکم : دعایی برای درد دهان و دندان

روایات

روایت1.

طب الائمة: ابی بصیر به نقل از امام صادق علیه السلام روایت کرد، شخصی از دوستان ایشان از درد دهان نزد ایشان شکایت بردند، امام علیه السلام فرمودند: هر گاه به این درد مبتلا شدی، دستت را بر آن قرار ده و بگو: «به نام خداوند بخشنده مهربان به نام خدایی که هیچ دردی با وجود اسم او آسیبی نمی­رساند و به کلمات خدا که با آن هیچ چیز سبب ضرر نمی­شود پاک است پاک است پاک است، به نام تو ای پروردگار من ای پاک و منزه مبارک که هر کس از تو بدان درخواست کرد به او عطا نمودی و هر کس تو را بدان خواند، اجابت کرد، از تو می­خواهم ای خدا ای خدا ای خدا که بر محمد و پیامبر و خاندان وی درود فرستی و مرا از درد دهان و سر و گوش و چشم و شکم و پشت و دست و پا و تمامی اعضای بدنم، عافیت بخشی» انشاء الله کاسته خواهد شد.(1)

روایت2.

طب الائمة: ابو بصیر نقل کرد، خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم و از درد دندان به نزد او شکایت بردم که به خاطر آن شب­ها تا صبح بیدارم، امام به من فرمودند: ای ابابصیر، هرگاه دچار این درد شدی دستت

ص: 92


1- . طب الائمة: 23

آخِرِهَا فَإِنَّهُ یَسْکُنُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ (1).

«2»

نُقِلَ مِنْ خَطِّ الشَّهِیدِ قُدِّسَ سِرُّهُ: یُکْتَبُ لِلْعَلَقِ الْحَمْدُ وَ آیَةُ الْکُرْسِیِّ وَ أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ إِلَی قَوْلِهِ مُوتُوا(2) اللَّهُمَّ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُخْرِجَ هَذَا الْعَلَقَ عَنْ حَامِلِهَا وَ تَصْرِفَ عَذَابَکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

باب 81 الدعاء لوجع الفم و الأضراس

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] حَرِیزُ بْنُ أَیُّوبَ الْجُرْجَانِیُّ عَنْ أَبِی سُمَیْنَةَ عَنِ ابْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: شَکَا إِلَیْهِ وَلِیٌّ مِنْ أَوْلِیَائِهِ وَجَعاً فِی فَمِهِ فَقَالَ إِذَا أَصَابَکَ ذَلِکَ فَضَعْ یَدَکَ عَلَیْهِ وَ قُلْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی لَا یَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ دَاءٌ أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ الَّتِی لَا یَضُرُّ مَعَهَا شَیْ ءٌ قُدُّوساً قُدُّوساً قُدُّوساً بِاسْمِکَ یَا رَبَّ الطَّاهِرِ الْمُقَدَّسِ الْمُبَارَکِ الَّذِی مَنْ سَأَلَکَ بِهِ أَعْطَیْتَهُ وَ مَنْ دَعَاکَ بِهِ أَجَبْتَهُ أَسْأَلُکَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ أَنْ تُعَافِیَنِی مِمَّا أَجِدُ فِی فَمِی وَ فِی رَأْسِی وَ فِی سَمْعِی وَ فِی بَصَرِی وَ فِی بَطْنِی وَ فِی ظَهْرِی وَ فِی یَدِی وَ فِی رِجْلِی وَ فِی جَمِیعِ جَوَارِحِی کُلِّهَا فَإِنَّهُ یُخَفِّفُ عَنْکَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی (3).

«2»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] الْحُسَیْنُ بْنُ أَحْمَدَ الْخَوَاتِیمِیُّ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ عَنْ حَنَانٍ الصَّیْقَلِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ علیه السلام قَالَ: شَکَوْتُ إِلَیْهِ وَجَعَ أَضْرَاسِی وَ أَنَّهُ یُسْهِرُنِی اللَّیْلَ قَالَ فَقَالَ لِی یَا أَبَا بَصِیرٍ إِذَا أَحْسَسْتَ بِذَلِکَ فَضَعْ یَدَکَ

ص: 92


1- 1. مکارم الأخلاق ص 433.
2- 2. البقرة: 243.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 23.

را بر موضع درد قرار ده و سوره­های حمد و قل هو الله احد را بخوان سپس بخوان «وَ تَرَی الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْ ءٍ إِنَّهُ خَبیرٌ بِما تَفْعَلُونَ: و کوه ها را می بینی می پنداری که آنها بی حرکتند و حال آنکه آنها ابر آسا در حرکتند. صُنعِ خدایی است که هر چیزی را در کمال استواری پدید آورده است. در حقیقت، او به آنچه انجام می دهید آگاه است» و آن درد آرام می­گیرد و باز نمی­گردد.(1)

روایت3.

طب الائمة: امام صادق علیه السلام نیز شخصی را به این کار امر نمودند و البته اضافه کردند: یک بار سوره­ انا انزلناه فی لیلة القدر را نیز بخوان، و آن درد آرام می­گیرد و باز نمی­گردد.(2)

امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند: هر کس درد دندان دارد از جای سجده خود مقداری خاک برگیرد و آن را بر موضع درد بمالد و بگوید: «به نام خدا و خداست شفادهنده و هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خداوند بلندمرتبه و بزرگ تحقق نمی­پذیرد».

روایت4.

طب الائمة: امام صادق علیه السلام فرمودند: این تعویذ دندان است و بسیار سودمند است و به اذن خداوند تعالی هیچگاه اثر خود را از دست نمی­دهد، سه برگ درخت زیتون را بر می گیری و بر روی برگ می­نویسی: «به نام خدا هیچ پادشاهی بزرگ­تر از خدا وجود ندارد و تو جانشین او هستی یاهیاً شراهیاً درد را خارج نما و شفا را نازل کن و درود و سلام فراوان خداوند بر محمد و خاندان محمد».(3)

امام صادق علیه السلام فرمودند: یاهیا و شراهیا دو اسم از نام­های خداوند به زبان عبری است. آن را بر پشت برگ می­نویسی و با ریسمانی از لباسی پاکیزه کنیزی که حائض نباشد،می­بندی و هفت گره بر آن می­زنی و در هر گره اسماء پیامبر و آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، شعیب را نام می­بری و بر محمد و خاندان محمد علیه و علیهم السلام درود می­فرستی و بر او آویزان می­کنی، به اذن خداوند تعالی شفا خواهد یافت.(4)

تعویذ جبرئیل علیه السلام برای حسین بن علی علیهما السلام: «شگفتا از موجودی که در دهان است استخوان را می­خورد و گوشت را رها می­کند، من تعویذ می کنم و خداوند شفادهنده است و کفایت می­کند، خدایی جز خدای یگانه نیست و ستایش از آن خدایی که پروردگار جهانیان است و چون شخصی را کشتید، و درباره او با یکدیگر به ستیزه برخاستید، و حال آنکه خدا، آنچه

ص: 93


1- . طب الائمة: 24
2- . طب الائمة: 24
3- . طب الائمة: 25
4- . طب الائمة: 25

عَلَیْهِ وَ اقْرَأْ سُورَةَ الْحَمْدِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثُمَّ اقْرَأْ وَ تَرَی الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْ ءٍ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِما تَفْعَلُونَ فَإِنَّهُ یَسْکُنُ ثُمَّ لَا یَعُودُ(1).

«3»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] حَمْدَانُ بْنُ أَعْیَنَ الرَّازِیُّ عَنْ أَبِی طَالِبٍ عَنْ یُونُسَ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: أَنَّهُ أَمَرَ رَجُلًا بِذَلِکَ وَ زَادَ فِیهِ قَالَ اقْرَأْ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ مَرَّةً وَاحِدَةً فَإِنَّهُ یَسْکُنُ وَ لَا یَعُودُ(2).

وَ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: مَنِ اشْتَکَی مِنْ ضِرْسِهِ فَلْیَأْخُذْ مِنْ مَوْضِعِ سُجُودِهِ وَ لْیَمْسَحْهُ عَلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی یَشْتَکِی وَ یَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ وَ الشَّافِی اللَّهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ.

«4»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] إِبْرَاهِیمُ بْنُ خَالِدٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ عَنْ ثَعْلَبَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ هَذِهِ الرُّقْیَةَ رُقْیَةُ الضِّرْسِ وَ هِیَ نَافِعَةٌ لَا تُخَالِفُ أَبَداً أَصْلًا بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی تَعْمِدُ إِلَی ثَلَاثَةِ أَوْرَاقٍ مِنْ وَرَقِ زَیْتُونٍ فَتَکْتُبُ عَلَی وَجْهِ الْوَرَقَةِ بِسْمِ اللَّهِ لَا مَلِکَ أَعْظَمُ مِنَ اللَّهِ مَلَکَ وَ أَنْتَ لَهُ الْخَلِیفَةُ یَاهِیّاً شَرَاهِیَّا أَخْرِجِ الدُّعَاءَ وَ أَنْزِلِ الشِّفَاءَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً(3)

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَاهِیّاً شَرَاهِیَّا اسْمَانِ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ تَعَالَی بِالْعِبْرَانِیَّةِ وَ تَکْتُبُ عَلَی ظَهْرِ الْوَرَقَةِ ذَلِکَ وَ تَشُدُّ بِغَزْلِ جَارِیَةٍ لَمْ تَحِضْ فِی خِرْقَةٍ نَظِیفَةٍ وَ تَعْقِدُ عَلَیْهِ سَبْعَ عُقَدٍ وَ تُسَمِّی عَلَی کُلِّ عُقْدَةٍ بِاسْمِ نَبِیٍّ وَ أَسَامِی آدَمَ نُوحٍ إِبْرَاهِیمَ مُوسَی عِیسَی شُعَیْبٍ وَ تُصَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ وَ تُعَلِّقُهُ عَلَیْهِ یَبْرَأُ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی (4).

رُقْیَةُ جَبْرَئِیلَ علیه السلام لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام الْعَجَبُ کُلُّ الْعَجَبِ لِدَابَّةٍ تَکُونُ فِی الْفَمِ تَأْکُلُ الْعَظْمَ وَ تَتْرُکُ اللَّحْمَ أَنَا أَرْقِی وَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الشَّافِی الْکَافِی لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ إِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فِیها وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ ما کُنْتُمْ

ص: 93


1- 1. طبّ الأئمّة ص 24.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 24.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 25.
4- 4. طبّ الأئمّة ص 25.

را کتمان می کردید،آشکارگردانید.» انگشتت را بر دندان قرار می­دهی سپس آن را هفت بار به این دعا تعویذ می کنی انشاء الله تعالی.(1)

تعویذ تجربه شده برای دندان: حمد و قل اعوذ برب الناس، قل اعوذ برب الفلق و قل هو الله احد را می­خوانی و با هر سوره می­گویی «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم» و بعد از خواندن قل هو الله احد، می­گویی «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم وَ لَهُما سَکَن َفِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ قُلْنا یا نارُ کُونی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهیم وَ أَرادُوا بِهِ کَیْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَخْسَرینَ نُودِیَ أَنْ بُورِکَ مَنْ فِی النَّارِ وَ مَنْ حَوْلَهاوَ سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعالَمین»و آنچه در شب و روز آرام دارد، از آنِ اوست و او شنوای داناست گفتیم: ای آتش، برای ابراهیم سرد و بی آسیب باش و خواستند به او نیرنگی بزنند و آنان را زیانکارترین قراردادیم خجسته آنکه در کنار این آتش و آنکه پیرامون آن است، و منزّه است خدا، پروردگارجهانیان.» سپس می­گویی: خدایا ای کفایت­کننده از هر چیز و هیچ چیز نمی­تواند تو را کفایت کند، بنده خود و فرزند کنیز خود را از شر هر آنچه می­ترسد و بیم دارد و از شر دردی که از آن به تو شکایت می­آورد، کفایت نمای.(2)

روایت5.

طب الائمة: علی بن عیسی از عموی خود نقل کرد که از بوی بد دهان، به نزد امام موسی بن جعفر علیه السلام شکایت بردم، ایشان فرمودند: در حال سجود بخوان «ای خدا ای خدا ای خدا ای بخشایشگر ای پروردگار پرورندگان ای سرور بزرگان ای خدای خدایان ای مالک هستی و ای پادشاه پادشاهان، با شفای خود این درد مرا درمان کن و آن را از من دور کن و من بنده تو و فرزند بنده تو هستم و دائماً در قبضه اختیار تو هستم» و از نزد او بازگشتم، سوگند به خدایی که آنها را به امامت گرامی داشت، یک بار آن را در سجده خواندم که آن درد برطرف شد و دیگر به سراغ من نیامد.(3)

روایت6.

مکارم الاخلاق: برای درد دندان: امام صادق علیه السلام فرمودند: امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند: هر کس درد دندان دارد، کمی از خاک سجده­گاه خود را بردارد و بر موضع درد بمالد و بگوید: «به نام خدا و کفایت کننده فقط خداست و هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خدا محقق نمی­شود».(4)

و مثل این حدیث: امام صادق علیه السلام برای رقیه دندان، چاقو یا برگ درخت خرما گرفته می­شود و آن را بر موضع درد

ص: 94


1- . طب الائمة: 25
2- . طب الائمة: 25
3- . طب الائمة: 118
4- . مکارم الاخلاق: 466

تَکْتُمُونَ فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها تَضَعُ إِصْبَعَکَ عَلَی الضِّرْسِ ثُمَّ تَرْقِیهِ مِنْ جَانِبِهِ سَبْعَ مَرَّاتٍ بِهَذَا إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی (1).

عُوذَةٌ مُجَرَّبَةٌ لِلضِّرْسِ تَقْرَأُ الْحَمْدَ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ مَعَ کُلِّ سُورَةٍ تَقْرَأُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ بَعْدَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ لَهُ ما سَکَنَ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ قُلْنا یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ وَ أَرادُوا بِهِ کَیْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَخْسَرِینَ نُودِیَ أَنْ بُورِکَ مَنْ فِی النَّارِ وَ مَنْ حَوْلَها وَ سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ ثُمَّ تَقُولُ بَعْدَ ذَلِکَ اللَّهُمَّ یَا کَافِی مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ لَا یَکْفِی مِنْکَ شَیْ ءٌ اکْفِ عَبْدَکَ وَ ابْنَ أَمَتِکَ مِنْ شَرِّ مَا یَخَافُ وَ یَحْذَرُ وَ مِنْ شَرِّ الْوَجَعِ الَّذِی یَشْکُوهُ إِلَیْکَ (2).

«5»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عُمَرُ بْنُ عُثْمَانَ الْخَزَّازُ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عِیسَی عَنْ عَمِّهِ قَالَ: شَکَوْتُ إِلَی مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیهما السلام رِیحَ الْبَخَرِ(3) فَقَالَ قُلْ وَ أَنْتَ سَاجِدٌ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَبَّ الْأَرْبَابِ یَا سَیِّدَ السَّادَاتِ یَا إِلَهَ الْآلِهَةِ یَا مَالِکَ الْمُلْکِ یَا

مَلِکَ الْمُلُوکِ اشْفِنِی بِشِفَائِکَ مِنْ هَذَا الدَّاءِ وَ اصْرِفْهُ عَنِّی فَإِنِّی عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ وَ أَتَقَلَّبُ فِی قَبْضَتِکَ فَانْصَرَفْتُ مِنْ عِنْدِهِ فَوَ اللَّهِ الَّذِی أَکْرَمَهُمْ بِالْإِمَامَةِ مَا دَعَوْتُ بِهِ إِلَّا مَرَّةً وَاحِدَةً فِی سُجُودِی فَلَمْ أَحُسَّ بِهِ بَعْدَ ذَلِکَ (4).

«6»

مکا، [مکارم الأخلاق] لِوَجَعِ الضِّرْسِ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: مَنِ اشْتَکَی ضِرْسَهُ فَلْیَأْخُذْ مِنْ مَوْضِعِ سُجُودِهِ ثُمَّ یَمْسَحُ بِهِ عَلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی یَشْتَکِی وَ یَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ وَ الْکَافِی اللَّهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ (5).

وَ مِثْلُهُ وَ قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام: فِی رُقْیَةِ الضِّرْسِ یَأْخُذُ سِکِّیناً أَوْ خُوصَةً(6)

فَیَمْسَحُ

ص: 94


1- 1. طبّ الأئمّة ص 25.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 25.
3- 3. البخر: نتن الفم، یقال: بخر فمه کعلم بخرا بالتحریک أنتن فمه، فهو أبخر.
4- 4. طبّ الأئمّة ص 118.
5- 5. مکارم الأخلاق 466.
6- 6. الخوص: ورق النخل، و الواحدة خوصة.

می­کشاند و هفت بار می­گوید: «به نام خداوند بخشنده مهربان به نام خدا و با استعانت از خدا، محمد رسول خدا و ابراهیم دوست خداست، آرام بگیر به آن کسی که آنچه در شب و روز است به اذن او آرام گرفت و او بر هر چیزی تواناست.(1)

از ابن عباس نقل است: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس از درد دندان شکایت کند انگشت خود را بر آن بنهد و این آیه را هفت بار بر آن بخواند«قُلْ هُوَ الَّذی أَنْشَأَکُمْ وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلیلاً ما تَشْکُرُون: بگو: «اوست آنکس که شما را پدید آورده و برای شما گوش و دیدگان و دلها آفریده است. چه کم سپاسگزارید».(2)

وقتی که جبرئیل حسین بن علی علیهما السلام برای رفع درد دندان بدان تعویذ کرد: چوب یا آهنی بر دندان قرار می­دهد و از گوشه آن هفت بار آن را تعویذ می کند «به نام خداوند بخشایشگر مهربان، شگفت بسیار از کرمی که در دهان است استخوان را می­خورد و خون را جاری می­سازد، من تعویذ می کنم و خداوند است که شفا می­دهد و کفایت می­کند، خدایی جز خدای یکتا نیست و ستایش از آن خدایی است که پروردگار جهانیان است و چون شخصی را کشتید، و درباره او با یکدیگر به ستیزه برخاستید، و حال آنکه خدا، آنچه را کتمان می کردید، آشکار گردانید پس فرمودیم: پاره ای از آن به آن بزنید. اینگونه خدا مردگان را زنده می کند،و آیات خود را به شما می نمایاند، باشد که بیندیشید» هفت مرتبه آنچه را آوردیم، انجام دهد.(3)

برای دندان: مفضل بن عمر نقل کرد بر حضرت صادق علیه السلام وارد شدم در حالی که درد دندان داشتم و به نزد ایشان شکایت بردم، امام فرمودند: به نزدیک من آی، و من به نزدیک ایشان رفتم و ایشان انگشت اشاره خود را در دهان من فرو بردند و به دندانی که درد داشت قرار دادند. سپس چیزی را آهسته خواندند که درد آرام گرفت، سپس به من فرمودند: آیا درد آرام گرفت ای مفضل؟ عرض کردم: آری، پس لبخندی زدند و من عرض کردم: دوست دارم این تعویذ را بیاموزم، فرمودند: فاطمه به نزد پدر بزرگوارشان علیهما السلام رفتند و از درد دندان خود به نزد ایشان شکایت بردند، حضرت صلی الله علیه و آله انگشت اشاره راست خود را بر دندانی که درد داشت قرار دادند و خواندند «به نام خدا و با استعانت از خدا، از تو می­خواهم به عزتت و شکوه و قدرتت بر همه چیز، به راستی که مریم تنها عیسی را به دنیا آورد که روح و کلمه توست، این دردی که فاطمه دختر خدیجه دارد، به کلی از بین ببرم آنگاه درد آرام گرفت، همانطور که درد تو برطرف شد و من چیزی بر آن نیافزودم.(4)

و مثل این حدیث: عطا نقل کرد از درد دندان به امام صادق علیه السلام شکایت بردم، ایشان فرمودند: هفت بار بر آن می­خوانی: «به نام خدا و با استعانت از خدا آرام بگیر به قدرت خدایی که

ص: 95


1- . مکارم الاخلاق: 466
2- . مکارم الاخلاق:466
3- . مکارم الاخلاق: 466
4- . مکارم الاخلاق: 467

بِهِ عَلَی الْجَانِبِ الَّذِی یَشْتَکِی وَ یَقُولُ سَبْعَ مَرَّاتٍ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ إِبْرَاهِیمُ خَلِیلُ اللَّهِ اسْکُنْ بِالَّذِی سَکَنَ لَهُ مَا فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ بِإِذْنِهِ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ(1).

وَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله: مَنِ اشْتَکَی ضِرْسَهُ فَلْیَضَعْ إِصْبَعَهُ عَلَیْهِ وَ لْیَقْرَأْ عَلَیْهِ هَذِهِ الْآیَةَ سَبْعَ مَرَّاتٍ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَکُمْ وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِیلًا ما تَشْکُرُونَ (2).

لِوَجَعِ الْأَسْنَانِ رَقَی بِهَا جَبْرَئِیلُ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ علیهما السلام یَضَعُ عُودَةً أَوْ حَدِیدَةً عَلَی الضِّرْسِ وَ یَرْقِیهِ مِنْ جَانِبِهِ سَبْعَ مَرَّاتٍ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْعَجَبُ کُلُّ الْعَجَبِ دُودَةٌ تَکُونُ فِی الْفَمِ تَأْکُلُ الْعَظْمَ وَ تُنْزِلُ الدَّمَ أَنَا الرَّاقِی وَ اللَّهُ الشَّافِی وَ الْکَافِی لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ إِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فِیها إِلَی قَوْلِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ سَبْعَ مَرَّاتٍ یَفْعَلُ مَا قَدَّمْنَاهُ (3).

لِلضِّرْسِ الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ بِی ضَرَبَانُ الضِّرْسِ فَشَکَوْتُ ذَلِکَ إِلَیْهِ فَقَالَ ادْنُ مِنِّی فَدَنَوْتُ مِنْهُ فَقَالَ بِسَبَّابَتِهِ فَأَدْخَلَهَا فَوَضَعَهَا عَلَی الضِّرْسِ الَّذِی یَضْرِبُ ثُمَّ قَرَأَ شَیْئاً خَفِیّاً فَسَکَنَ عَلَی الْمَکَانِ فَقَالَ لِی قَدْ سَکَنَ یَا مُفَضِّلُ قُلْتُ نَعَمْ فَتَبَسَّمَ فَقُلْتُ أُحِبُّ أَنْ تُعَلِّمَنِی هَذِهِ الرُّقْیَةِ قَالَ إِنَّ فَاطِمَةَ أَتَتْ أَبَاهَا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِمَا تَشْکُو مَا تَلْقَی مِنْ وَجَعِ الضِّرْسِ أَوِ السِّنِّ فَأَدْخَلَ صلی الله علیه و آله سَبَّابَتَهُ الْیُمْنَی فَوَضَعَهَا عَلَی سِنِّهَا الَّتِی تَضْرِبُ وَ قَالَ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ أَسْأَلُکَ بِعِزَّتِکَ وَ جَلَالِکَ وَ قُدْرَتِکَ عَلَی کُلِّ

شَیْ ءٍ إِنَّ مَرْیَمَ لَمْ تَلِدْ غَیْرَ عِیسَی رُوحِکَ وَ کَلِمَتِکَ أَنْ تَکْشِفَ مَا تَلْقَی فَاطِمَةُ بِنْتُ خَدِیجَةَ مِنَ الضُّرِّ کُلِّهِ فَسَکَنَ مَا بِهَا کَمَا سَکَنَ مَا بِکَ وَ مَا زِدْتُ عَلَیْهِ شَیْئاً بَعْدَ هَذَا(4).

وَ مِثْلُهُ عَنْ عَطَاءٍ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: شَکَوْتُ إِلَیْهِ مَا أَلْقَی مِنْ ضِرْسِی وَ أَسْنَانِی وَ ضَرَبَانِهَا فَقَالَ تَقْرَأُ عَلَیْهِ سَبْعَ مَرَّاتٍ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اسْکُنْ بِقُدْرَةِ اللَّهِ الَّذِی

ص: 95


1- 1. مکارم الأخلاق ص 466.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 466.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 466.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 467.

تو را آفرید و به راستی که او توانا و توانمند بر تو و کوه­هاست، آنها را ثابت گرداند و تو را نیز ثابت می­گرداند و آرام گیر تا امر او بر تو وارد آید و درود خدا بر محمد و خاندان وی».(1)

برای دندان: هر کدام از سوره­های فاتحة الکتاب و قل هو الله احد را سه بار می­خوانی سپس بگو: «ای دندان آیا به گرما آرام می­گیری یا به سرما؟ و یا به اسم خداوند آرام خواهی گرفت، آرام باش، آرام کردم تو را به کسی که آنچه در آسمان­ها و زمین است برای او آرام گرفت و اوست شنوای دانا و گفت: چه کسی این استخوانها را که چنین پوسیده است زندگی می بخشد، بگو: همان کسی که نخستین بار آن را پدیدآورد و اوست که به هر آفرینشی داناست.(2)

و از آن خارج شو که تو رانده شده­ای و از آن به خواری و زبونی بیرونشان می کنیم(3)ترسان

و نگران از آنجا بیرون رفت».(4)

برای درد دندان: این دعا بر نان نازکی نوشته می­شود و بر دندانی که درد دارد، قرار می­دهد: لِکُلِّ نَبَإٍ مُسْتَقَرٌّ وَ سَوْفَ تَعْلَمُون أَمْرُاللَّهِ فَلاتَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُون فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها کَذلِکَ یُحْیِ اللَّهُ الْمَوْتی وَ یُریکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُون قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمیم قُلْ یُحْییهَا الَّذی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلیمٌ: به نام خدا برای هر خبری هنگام است، و به زودی خواهید دانست. امر خدا در رسید، پس در آن شتاب مکنید. او منزّه و فراتر است از آنچه شریک می سازند. پس فرمودیم: پاره ای از آن به آن بزنید. اینگونه خدا مردگان را زنده می کند،و آیات خود را به شما می نمایاند، باشد که بیندیشید.(5)گفت:

چه کسی این استخوانها را که چنین پوسیده است زندگی می بخشد بگو: «همان کسی که نخستین بار آن را پدید آورد و اوست که به هر آفرینشی داناست.(6)

برای بستن آن: میخی برمی­دارد و سه بار سوره­های فاتحة الکتاب و قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق بر آن می خواند سپس می­خواند: « مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمیم: چه کسی این استخوانها را که چنین پوسیده است زندگی می بخشد» سپس می­گوید: «ای دندان فلان فرزند فلان، خوردی سرما و گرما را آیا به گرما آرام می­گیری یا به سرما سپس می­خواند: «و از آن اوست آنچه در شب و روز آرام گرفت»(7)

«درد این دندان را از فلان فرزند فلان محکم کردم به نام عظیم خدا» سپس آن را به دیوار می­زند و می­گوید: خدا خدا خدا.(8)

ص: 96


1- . مکارم الاخلاق: 467
2- . یس/ 79 و 78
3- . نمل/ 37
4- . مکارم الاخلاق: 431
5- . بقره/ 68
6- . یس/ 79 و 78 مراجعه کن مکارم الاخلاق: 431
7- . انعام/ 13
8- . مکارم الاخلاق: 432

خَلَقَکَ فَإِنَّهُ قَادِرٌ مُقْتَدِرٌ عَلَیْکَ وَ عَلَی الْجِبَالِ أَثْبَتَهَا وَ أَثْبَتَکَ فَقِرَّ حَتَّی یَأْتِیَ فِیکَ أَمْرُهُ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ (1) لِلضِّرْسِ اقْرَأْ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ قُلْ یَا ضِرْسُ أَ بِالْحَارِّ تَسْکُنِینَ أَمْ بِالْبَارِدِ تَسْکُنِینَ أَمْ بِاسْمِ اللَّهِ تَسْکُنِینَ اسْکُنْ سَکَّنْتُکَ بِالَّذِی سَکَنَ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الْأَرْضِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ إِلَی قَوْلِهِ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ (2) فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّکَ رَجِیمٌ وَ لَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْها الْآیَةَ(3) فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ (4) لِوَجَعِ الضِّرْسِ یَکْتُبُ عَلَی الْخُبْزِ الرَّقِیقِ وَ یَضَعُ عَلَی السِّنِّ الَّذِی فِیهِ الْوَجَعُ بِسْمِ اللَّهِ لِکُلِّ نَبَإٍ مُسْتَقَرٌّ وَ سَوْفَ تَعْلَمُونَ أَتی أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها إِلَی قَوْلِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ (5) قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ إِلَی قَوْلِهِ عَلِیمٌ (6) لعقده یَأْخُذُ مِسْمَاراً وَ یَقْرَأُ عَلَیْهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ ثُمَّ یَقْرَأُ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ الْآیَةَ ثُمَّ یَقُولُ یَا ضِرْسَ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ أَکَلْتِ الْحَارَّ وَ الْبَارِدَ أَ فَبِالْحَارِّ تَسْکُنِینَ أَمْ بِالْبَارِدِ تَسْکُنِینَ ثُمَّ یَقْرَأُ وَ لَهُ ما سَکَنَ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ(7) الْآیَةَ شَدَّدْتُ دَاءَ هَذَا الضِّرْسِ مِنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ بِسْمِ اللَّهِ الْعَظِیمِ ثُمَّ یَضْرِبُهُ فِی حَائِطٍ وَ یَقُولُ اللَّهُ اللَّهُ اللَّهُ (8).

ص: 96


1- 1. مکارم الأخلاق ص 467.
2- 2. یس: 78 و 79: قل یحییها الذی أنشأها أول مرة و هو بکل خلق علیم.
3- 3. و لنجر جنهم منها أذلة و هم صاغرون: النمل: 37.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 431.
5- 5. البقرة: 68، فقلنا اضربوه ببعضها کذلک یحیی اللّه الموتی و یریکم آیاته لعلکم تعقلون.
6- 6. یس: 78 و 79، و قد مر نصها آنفا، راجع مکارم الأخلاق 431.
7- 7. الأنعام: 13.
8- 8. مکارم الأخلاق ص 432.

و نیز برای درد دندان: گیاه پیچک را برمی­گیرد و بر آن می­نویسد: «الَّذی جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُون: همو که برایتان در درخت سبزفام اخگر نهاد که از آن آتشمی افروزی» سپس آن را بر دندان که درد می­کند قرار می­دهد سپس راه می­رود و پیچک را در پشت سر خود می­اندازد و به آن توجه نمی­کند، که انشاء الله آرام می­گیرد.(1)

و نیز کسی که تعویذ می کند در داخل و بیمار خارج است، و با وضو این آیه را می­خواند: «لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمید: آنچه در آسمانها و زمین است از آنِ خداست، در حقیقت، خدا همان بی نیاز ستوده است.» تا آخر آیه.(2)

و می­گوید: «چند دندان می­خواهی و کدام پیچک آن را نمیخورد» و درد آرام می­گیرد.(3)

روایت5.

به خط شهید رحمه الله: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس درد دندان دارد انگشت خود را بر آن بنهد و این آیه را بخواند: «قُلْ هُوَ الَّذی أَنْشَأَکُمْ وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلیلاً ما تَشْکُرُون: بگو: اوست آنکس که شما را پدید آورده و برای شما گوش و دیدگان و دلها آفریده است. چه کم سپاسگزارید».

نوح بن أبی ذکوان نقل کرد، شخصی در نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله از درد دندان شکایت نمود، رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمودند: بگو: «ای باد آرام گیر، آرام گیر به خدایی که آنچه در آسمان­ها و زمین است برای او آرام گرفت و اوست شنوای دانا» .

باب هشتاد و دوم : دعایی برای میخچه

اشاره

باب 82 الدعاء للثالول

روایات

روایت1.

عیون الاخبار: علی بن نعمان به حضرت رضا علیه السلام: جانم به فدای شما، میخچه های زیادی دارم، و به سبب آن اندوهگینم، از شما می­خواهم چیزی به من بیاموزید تا بدان بهره گیرم، حضرت علیه السلام فرمودند: برای هر میخچه، هفت دانه جو برگیر و بر

ص: 97


1- . مکارم الاخلاق: 432
2- . لقمان/ 25
3- . مکارم الاخلاق: 432

أَیْضاً لِوَجَعِ الضِّرْسِ یَأْخُذُ بَقْلَةً وَ یَکْتُبُ عَلَیْهَا الَّذِی جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ ثُمَّ یَضَعُهَا عَلَی ضِرْسِهِ الْوَجِعِ ثُمَّ یَمْشِی وَ یَرْمِی بِالْبَقْلَةِ خَلْفَهُ وَ لَا یَلْتَفِتُ إِلَی خَلْفِهِ فَإِنَّهُ یَسْکُنُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ (1).

أَیْضاً یَکُونُ الرَّاقِی دَاخِلَ الْبَابِ وَ الْعَلِیلُ مِنْ خَارِجٍ وَ یَقْرَأُ وَ هُوَ عَلَی الْوُضُوءِ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ إِلَی آخِرِهِ (2)

وَ یَقُولُ کَمْ سَنَةً تُرِیدُ وَ أَیَّ بَقْلَةٍ لَا تَأْکُلُهُ فَإِنَّهُ یَسْکُنُ الْوَجَعُ (3).

«5»

مِنْ خَطِّ الشَّهِیدِ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنِ اشْتَکَی ضِرْسَهُ فَلْیَضَعْ إِصْبَعَهُ عَلَیْهِ وَ لْیَقْرَأْ هَذِهِ الْآیَةَ وَ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِیلًا ما تَشْکُرُونَ.

وَ عَنْ نُوحِ بْنِ أَبِی ذَکْوَانَ قَالَ: اشْتَکَی رَجُلٌ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَجَعَ الضِّرْسِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قُلِ اسْکُنِی أَیَّتُهَا الرِّیحُ اسْکُنِی بِاللَّهِ الَّذِی سَکَنَ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ.

باب 82 الدعاء للثالول

اشاره

باب 82 الدعاء للثالول (4)

الأخبار

«1»

ن، [عیون أخبار الرضا علیه السلام] ابْنُ الْوَلِیدِ عَنِ الْحِمْیَرِیِّ عَنِ السَّیَّارِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ بِی ثَآلِیلَ کَثِیرَةً وَ قَدِ اغْتَمَمْتُ بِأَمْرِهَا فَأَسْأَلُکَ أَنْ تُعَلِّمَنِی شَیْئاً أَنْتَفِعُ بِهِ فَقَالَ علیه السلام خُذْ لِکُلِّ ثُؤْلُولٍ سَبْعَ شَعِیرَاتٍ

ص: 97


1- 1. مکارم الأخلاق ص 432.
2- 2. لقمان 25: و تمامها: ان اللّه هو الغنی الحمید.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 432.
4- 4. الثالول و الثؤلول: خراج یکون یجسد الإنسان ناتئ صلب مستدیر یشبه حلمة الثدی و الجمع ثآلیل.

هر کدام از آنها هفت بار اذا وقعت الواقعه: آن واقعه چون وقوع یابد. را تا «فکانت هباء منبثا:و غباری پراکنده گردند.» و آیه «و یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْجِبالِ فَقُلْ یَنْسِفُها رَبِّی نَسْفاً فَیَذَرُها قاعاً صَفْصَفاً لا تَری فیها عِوَجاً وَ لا أَمْتاً: و از تو درباره کوه ها می پرسند، بگو: «پروردگارم آنها را ریز ریز خواهد ساخت، پس آنها را پهن و هموار خواهد کرد نه در آن کژی می بینی و نه ناهمواری » بخوان، سپس آنها را یکی یکی بردار و بر هر میخچه بکش سپس آنها را در پارچه جدیدی قرار ده و سنگی بر آن ببند و آن را درچاهی بیانداز. نقل کرد: این کار را انجام دادم و در روز هفتم دیدم که مثل کفم دستم شده است و بهتر است که آن را در آخر ماه انجام دهی.(1)

طب الائمة: مثل این حدیث را به نقل از علی بن نعمان آورده است.

دعوات الراوندی: مثل این حدیث را به نقل از علی بن نعمان آورده است.

روایت2.

طب الائمة: امام صادق علیه السلام فرمودند: دست خود را بر جای میخچه ها می­کشانی و می­گویی: «به نام خداوند بخشایشگر مهربان به نام خدا و با استعانت از خدا محمد رسول خداست صلی الله علیه و آله و هیچ دگرگونی و قدرتی جز به خداوند بلندمرتبه و بزرگ تحقق نمی­پذیرد، خدایا این درد مرا برطرف نمای.» دست راستت را بر آن می­کشانی و سه بار آن را تعویذ می کنی.(2)

روایت3.

مکارم الاخلاق: کسی که میخچه دارد، قطعه نمکی بردارد و آن را بر میخچه ها بکشاند و سه بار بخواند َوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّه: اگر این قرآن را بر کوهی فرو می فرستادیم، یقیناً آن را از بیم خدا فروتن از هم پاشیده می دیدی.» تا آخر سوره(3)

و آن را در تنور بیاندازد و سریع برگردد، انشاء الله تعالی برطرف خواهد شد.(4)

روایتی دیگر: بر سه جو این آیات خوانده می شود« مَثَلُ کَلِمَةٍ خَبیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ: و مَثَلِ سخنی ناپاک چون درختی ناپاک است که از روی زمین کنده شده و قراری ندارد » و آن را بر میخچه هابگرداند و سپس آن را

ص: 98


1- . عیون الاخبار 2: 50 و آیه دوم: طه:/ 106
2- . طب الائمة: 61 و 60
3- . حشر/ 21
4- . مکارم الاخلاق: 442

وَ اقْرَأْ عَلَی کُلِّ شَعِیرَةٍ سَبْعَ مَرَّاتٍ إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ إِلَی قَوْلِهِ فَکانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا وَ قَوْلَهُ عَزَّ وَ جَلَ وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْجِبالِ فَقُلْ یَنْسِفُها رَبِّی نَسْفاً فَیَذَرُها قاعاً صَفْصَفاً لا تَری فِیها عِوَجاً وَ لا أَمْتاً ثُمَّ تَأْخُذُ الشَّعِیرَ شَعِیرَةً شَعِیرَةً فَامْسَحْ بِهَا کُلَّ ثُؤْلُولٍ ثُمَّ صَیِّرْهَا فِی خِرْقَةٍ جَدِیدَةٍ وَ ارْبِطْ عَلَی الْخِرْقَةِ حَجَراً وَ أَلْقِهَا فِی کَنِیفٍ قَالَ فَفَعَلْتُ فَنَظَرْتُ إِلَیْهَا یَوْمَ السَّابِعِ فَإِذَا هِیَ مِثْلُ رَاحَتِی وَ یَنْبَغِی أَنْ تَفْعَلَ ذَلِکَ فِی مُحَاقِ الشَّهْرِ(1).

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] سعدویه بن عبد الله عن علی بن النعمان: مثله دعوات الراوندی، عن علی بن النعمان: مثله (2).

«2»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] صَالِحُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَنْبَرِیُّ عَنِ النَّضْرِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عود [عَوْنِ] بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: تُمِرُّ یَدَکَ عَلَی مَوْضِعِ الثَّآلِیلِ ثُمَّ تَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ اللَّهُمَّ امْحُ عَنِّی مَا أَجِدُ تُمِرُّ یَدَکَ الْیُمْنَی وَ تَرْقِی عَلَیْهَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ (3).

«3»

مکا، [مکارم الأخلاق]: لِلثُّؤْلُولِ یَأْخُذُ صَاحِبُهُ قِطْعَةَ مِلْحٍ وَ یَمْسَحُهَا بِالثُّؤْلُولِ وَ یَقْرَأُ عَلَیْهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ إِلَی آخِرِ السُّورَةِ(4) وَ یَطْرَحُهَا فِی تَنُّورٍ وَ یَنْصَرِفُ سَرِیعاً یَذْهَبُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی (5)

أُخْرَی یَقْرَأُ عَلَی ثَلَاثِ شَعِیرَاتٍ وَ مَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ وَ یُدِیرُهَا عَلَی الثُّؤْلُولِ ثُمَّ یَدْفِنُهَا فِی مَوْضِعٍ نَدِیٍ

ص: 98


1- 1. عیون الأخبار ج 2 ص 50، و الآیة الأخیرة فی سورة طه: 106.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 109، و دعوات الراوندیّ مخطوط، و رواه الطبرسیّ فی المکارم ص 442.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 60 و 61.
4- 4. الحشر: 21.
5- 5. مکارم الأخلاق ص 441.

در آخر ماه و در جایی نمناک به خاک بسپارد، هرگاه جوها بگندند،میخچه ها نیز سست می شوند.

و نیز برای میخچه: امام رضا علیه السلام فرمودند: بر [اولین] ستاره­ای که در شب طلوع می­کند نگاه می­کنی و به آن خیره نمی­شوی و کمی از خاک برمی­داری و آن را مالش می دهی و می­گویی: «به نام خدا و با استعانت از خدا، تو مرا دیدی و من تو را ندیدم، دیدن تو اثر بد دارد و خداوند اثر تو را پنهان نگاه می­دارد میخچه های مرا با خود ببر.(1)

باب هشتاد و سوم : دعایی برای غده ها و ورم ها و خنزیرها

اشاره

باب 83 الدعاء للسلع و الأورام و الخنازیر

روایات

روایت1.

طب الائمة: شخصی از شیعیان از غده ایبه نزد امام صادق علیه السلام شکایت برد، حضرت علیه السلام به او فرمودند: سه روز روزه بگیر و در روز چهارم هنگام ظهر، غسل کن و در مقابل پروردگارت قرار گیر و لباس پاکیزه بپوش، چهار رکعت نماز بگزار و به هر میزان که می­توانی از آیات قرآن در آن بخوان و خضوع داشته باش و بعد از اتمام نماز لباست را درآر و تنها خرقه را بر تن بگذار و جانب راست صورت خود را بر زمین بچسبان و با ناله و خشوع بگو «ای یگانه ای یکتا ای بزرگوار ای مهربان ای نزدیک ای اجابت­کننده ای مهربان­ترین مهربانان بر محمد و خاندان محمد درود فرست و بیماری مرا برطرف نمای و لباس عافیت در دنیا و آخرت بر تن من بپوشان و نعمت کامل خود را بر من ارزانی دار و درد مرا از بین ببر که بسیار مرا آزار داده است و اندوهگین نموده است». امام صادق علیه السلام به او فرمودند: بدان این کار زمانی برای تو فایده دارد که خلاف آن در قلب تو خطور نکند و می­دانی که

ص: 99


1- . مکارم الاخلاق: 472

فِی مُحَاقِ الشَّهْرِ فَإِذَا عَفِنَتِ الشَّعِیرَاتُ تَمَایَلَ الثُّؤْلُولُ (1).

أَیْضاً لِلثُّؤْلُولِ عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: تَنْظُرُ إِلَی أَوَّلِ کَوْکَبٍ یَطْلُعُ بِالْعَشِیِّ فَلَا تُحِدَّ نَظَرَکَ إِلَیْهِ وَ تَنَاوَلْ مِنَ التُّرَابِ وَ ادْلُکْهُ بِهَا وَ أَنْتَ تَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ رَأَیْتَنِی وَ لَمْ أَرَکَ سُوءَ عَوْدِ بَصَرِکَ اللَّهُ یُخْفِی أَثَرَکَ ارْفَعْ ثَآلِیلِی مَعَکَ (2)-.

باب 83 الدعاء للسلع و الأورام و الخنازیر

اشاره

باب 83 الدعاء للسلع (3)و الأورام و الخنازیر

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ عَامِرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُلَیْمٍ الثَّقَفِیِّ عَنْ عَمَّارِ بْنِ عِیسَی الْکِلَابِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: شَکَا إِلَیْهِ رَجُلٌ مِنَ الشِّیعَةِ سِلْعَةً ظَهَرَتْ بِهِ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام صُمْ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ ثُمَّ اغْتَسِلْ فِی الْیَوْمِ الرَّابِعِ عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ وَ ابْرُزْ لِرَبِّکَ وَ لْیَکُنْ مَعَکَ خِرْقَةٌ نَظِیفَةٌ فَصَلِّ أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ وَ اقْرَأْ فِیهَا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ وَ اخْضَعْ بِجُهْدِکَ فَإِذَا فَرَغْتَ مِنْ صَلَاتِکَ فَأَلْقِ ثِیَابَکَ وَ ابْرُزْ بِالْخِرْقَةِ وَ الْزَقْ خَدَّکَ الْأَیْمَنَ عَلَی الْأَرْضِ ثُمَّ قُلْ بِابْتِهَالٍ وَ تَضَرُّعٍ وَ خُشُوعٍ یَا وَاحِدُ یَا أَحَدُ یَا کَرِیمُ یَا حَنَّانُ یَا قَرِیبُ یَا مُجِیبُ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اکْشِفْ مَا بِی مِنْ مَرَضٍ وَ أَلْبِسْنِی

الْعَافِیَةَ الشَّافِیَةَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِتَمَامِ النِّعْمَةِ وَ أَذْهِبْ مَا بِی فَقَدْ آذَانِی وَ غَمَّنِی فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا یَنْفَعُکَ حَتَّی لَا یُخَالِجَ فِی قَلْبِکَ خِلَافُهُ وَ تَعْلَمُ أَنَّهُ

ص: 99


1- 1. مکارم الأخلاق ص 442.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 472.
3- 3. السلع جمع سلعة: الضواة و هی شی ء کالغدة فی البدن، و قیل: خراج فی العنق أو غدة فیها، أو زیادة فی البدن کالغدة تمور بین الجلد و اللحم إذا ضغطت، و تکون من قدر حمصة الی بطیخة.

برای تو مفید است. نقل کرد: آن مرد به فرمایش حضرت صادق علیه السلام عمل کرد و شفا یافت.(1)

روایت2.

طب الائمة: امام صادق علیه السلام فرمودند: این آیه برای رفع هر گونه ورمیدر بدن است، انسان می ترسد که به چیزی منجر شود، پس هر گاه خواستی آن را بخوانی با وضویی که خود را برای نماز واجب آماده کرده­ای آن را بخوان و قبل و بعد از نماز ورم را بدان تعویذ کن و این است: لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّه: اگر این قرآن را بر کوهی فرو می فرستادیم، یقیناً آن را از بیم خدا فروتن از هم پاشیده می دیدی.»تا آخر سوره(2)

و اگر طبق آنچه برای تو مشخص شد، انجام دهی، آن ورم از بین خواهد رفت.(3)

روایت3.

مکارم الاخلاق دعوات الراوندی: امام رضا علیه السلام فرمودند: در گردن کنیزی از ما خنزیرهایی ظاهر شد. شخصی آمد و گفت: ای علی، به او بگو که چنین بخواند «ای مهربان­ ای عطوف ای پروردگار من، ای سرور من» آن را تکرار کن، نقل کرد: کنیز آن را خواند و خداوند عزّ و جلّ بیماری او را برطرف ساخت.(4)

روایت4.

مکارم الاخلاق: دعایی دیگر: در سه روز این دعا سه بار بر آن خوانده شود: «به نام خدا و با استعانت از خدا، خدا بزرگ­تر است خدا بزرگ­تر است و او به تو امر می­کند که تکبر نورزی»، سپس سه بار بگو: «از دزد شروع کن قبل از آنکه با تو آغاز شود» و هر بار آب دهانت را بیرون انداز که به راستی خشک می­شود.(5)

ص: 100


1- . طب الائمة: 109
2- . حشر/ 21
3- . طب الائمة: 110
4- . مکارم الاخلاق: 451
5- . مکارم الاخلاق: 469

یَنْفَعُکَ قَالَ فَفَعَلَ الرَّجُلُ مَا أَمَرَهُ بِهِ جَعْفَرٌ الصَّادِقُ علیه السلام فَعُوفِیَ مِنْهَا(1).

«2»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ إِسْحَاقَ بْنِ الْوَلِیدِ عَنِ ابْنِ عَمِّهِ أَحْمَدَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ الْوَلِیدِ عَنِ ابْنِ أَسْبَاطٍ عَنِ الْحَکَمِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ مُیَسِّرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ هَذِهِ الْآیَةَ لِکُلِّ وَرَمٍ فِی الْجَسَدِ یَخَافُ الرَّجُلُ أَنْ یَئُولَ إِلَی شَیْ ءٍ فَإِذَا قَرَأْتَهَا فَاقْرَأْهَا وَ أَنْتَ طَاهِرٌ قَدْ أَعْدَدْتَ وُضُوءَکَ لِصَلَاةِ الْفَرِیضَةِ فَعَوِّذْ بِهَا وَرَمَکَ قَبْلَ الصَّلَاةِ وَ دُبُرَهَا وَ هِیَ لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ إِلَی آخِرِ السُّورَةِ(2) فَإِنَّکَ إِذَا فَعَلْتَ ذَلِکَ عَلَی مَا حُدَّ لَکَ سَکَنَ الْوَرَمُ (3).

«3»

مکا(4)، [مکارم الأخلاق] دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: خَرَجَ بِجَارِیَةٍ لَنَا خَنَازِیرُ فِی عُنُقِهَا فَأَتَی آتٍ وَ قَالَ یَا عَلِیُّ قُلْ لَهَا فَلْتَقُلْ یَا رَءُوفُ یَا رَحِیمُ یَا رَبِّ یَا سَیِّدِی تُکَرِّرُهُ قَالَ فَقَالَتْ فَأَذْهَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهَا.

«4»

مکا، [مکارم الأخلاق]: دُعَاءٌ آخَرُ یَقْرَأُ عَلَیْهِ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ وَ هُوَ یَأْمُرُکَ أَنْ لَا تَکْبُرَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ قُلِ ابْتَدِئْ بِاللِّصِّ قَبْلَ أَنْ یَبْتَدِأَ بِکَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ یَتْفُلُ کُلَّ مَرَّةٍ فَإِنَّهُ یَجِفُ (5).

ص: 100


1- 1. طبّ الأئمّة ص 109.
2- 2. الحشر: 21.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 110.
4- 4. مکارم الأخلاق ص 451.
5- 5. مکارم الأخلاق ص 469.

باب هشتاد و چهارم : دعایی برای آبله

روایات

روایت1.

مکارم الاخلاق: این دعا نگاشته می­شود و بر بازوی بیمار بسته می­شود که خارج نمی­شود و اگر بیرون شده بود، بیش از آنچه که خارج شده است، خارج نمی­گردد، انشاء الله تعالی.

و مثل آن این شکل چهار در چهار برای رفع بیماری آبله کشیده می­شود و بر او آویخته می­گردد.(1)

باب هشتاد و پنجم : دعای رفع درد سینه

روایات

روایت1.

مکارم الاخلاق: «وَ إِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فیها وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها کَذلِکَ یُحْیِ اللَّهُ الْمَوْتی وَ یُریکُمْ آیاتِه ِلَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ: و چون شخصی را کشتید، و درباره او با یکدیگر به ستیزه برخاستید، و حال آنکه خدا، آنچه را کتمان می کردید،آشکارگردانید. پس فرمودیم: پاره ای از آن به آن بزنید. اینگونه خدا مردگان را زنده می کند،و آیات خود را به شما می نمایاند، باشد که بیندیشید »(2)از امام صادق علیه السلام روایت است، شخصی از درد سینه به نزد ایشان شکایت برد، امام فرمودند: از قرآن طلب شفا کن؛ زیرا خداوند عزّ و جلّ می­فرماید: و در آنچه شفایی است برای سینه­ها.(3)

ص: 101


1- . مکارم الاخلاق: 472
2- . بقره/ 73 – 72
3- . مکارم الاخلاق: 434

باب 84 الدعاء للجدری

الأخبار

«1»

مکا، [مکارم الأخلاق]: یُکْتَبُ وَ یُعَلَّقُ عَلَی عَضُدِهِ فَإِنَّهُ لَا یَخْرُجُ وَ إِنْ کَانَ قَدْ خَرَجَ فَلَا یَخْرُجُ أَکْثَرَ مِمَّا قَدْ خَرَجَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ سی سی و بالقرعة السر السر ناوس ارنوس اس وَ مِثْلُهُ یُکْتَبُ هَذَا الشَّکْلُ الْأَرْبَعَةُ فِی الْأَرْبَعَةِ لِلجُّدَرِیِّ وَ یُعَلَّقُ عَلَیْهِ (1)

16 3 2 13 5 10 11 8 9 6 7 12 4 15 14 1.

باب 85 الدعاء لوجع الصدر

الأخبار

«1»

مکا، [مکارم الأخلاق]: وَ إِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فِیها إِلَی قَوْلِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ (2).

رُوِیَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: أَنَّهُ شَکَا إِلَیْهِ رَجُلٌ وَجَعَ صَدْرِهِ فَقَالَ اسْتَشْفِ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ فِیهِ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ(3).

ص: 101


1- 1. مکارم الأخلاق ص 472.
2- 2. البقرة: 72- 73.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 434.

باب هشتاد و ششم : دعای رفع درد قلب

روایات

روایت1.

مکارم الاخلاق: تعویذ جهت رفع درد قلب: این آیات را بر آب خوانده می­شود و سپس آن را می­آشامد: «لَئِنْ أَنْجَیْتَنا مِنْ هذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرین سَیُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ یُوَلُّونَ الدُّبُرَ. بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَ السَّاعَةُ أَدْهی وَ أَمَرُّ:(1)اگر ما را از این برهانی، قطعاً از سپاسگزاران خواهیم شد، زودا که این جمع درهم شکسته شود و پشت کنند بلکه موعدشان قیامت است و قیامت سخت تر و تلخ تراست» «إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کانَ حَلیماً غَفُوراً: همانا خدا آسمانها و زمین را نگاه می دارد تا نیفتند، و اگر بیفتند بعد از او هیچکس آنها را نگاه نمی دارد اوست بردبار آمرزنده.»(2)

و نیز این آیات بر آب خوانده می­شود و سپس آن را می­آشامد و بر قلب تکرار می کند و همچنین نوشته می­شود و بر گردن بیمار آویخته می­گردد « بسم الله الرحمن الرَّحیمِ رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّاب رَبَّنا إِنَّکَ جامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لارَیْب َفیهِ إِنَّ اللَّهَ لایُخْلِفُ الْمیعادَ: به نام خداوند بخشنده مهربان پروردگارا، به یقین، تو در روزی که هیچ تردیدی در آن نیست، گردآورنده مردمانی. قطعاً خداوند در وعده خلاف نمی کند. پروردگارا، پس از آنکه ما را هدایت کردی، دلهایمان را دستخوش انحراف مگردان، و از جانب خود، رحمتی بر ما ارزانی دار که تو خود بخشایشگری».(3)الَّذینَ

آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ طُوبی لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ: همان کسانی که ایمان آورده اند و دلهایشان به یاد خدا آرام می گیرد. آگاه باش که با یاد خدا دلها آرامش می یابد. کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، خوشا به حالشان، و خوش سرانجامی دارند.(4)لَئِنْ

أَنْجَیْتَنا مِنْ هذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرین: اگر ما را از این برهانی، قطعاً از سپاسگزاران خواهیم شد.(5)

باب هشتاد و هفتم : دعایی برای سرفه و سل

روایات

روایت1.

طب الائمة: امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند: هر کس به گلودرد دچار گردد و سرفه بسیار نماید و خشکی او زیاد شود پس با این کلمات تعویذ کند و ایشان آن را جمع کننده همه چیز می­نامیدند:

خدایا تو امید و اعتماد و تکیه­گاه و فریادرس و بلندی و زیبایی من هستی، و تویی پناه هراسناکان و گریختگان جز به سوی تو راه فراری ندارند و جهانیان جز به تو تکیه­گاهی ندارند و

ص: 102


1- . فاطر/39
2- 2. قمر/ 46-45
3- . آل عمران/6 و 7
4- . رعد/28
5- . مکارم الاخلاق: 433

باب 86 الدعاء لوجع القلب

الأخبار

«1»

مکا، [مکارم الأخلاق]: رُقْیَةٌ لِوَجَعِ الْقَلْبِ تُقْرَأُ هَذِهِ الْآیَاتُ عَلَی الْمَاءِ وَ یَشْرَبُهُ لَئِنْ أَنْجَیْتَنا مِنْ هذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ سَیُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ یُوَلُّونَ الدُّبُرَ إِلَی قَوْلِهِ أَدْهی وَ أَمَرُّ(1) إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ إِلَی قَوْلِهِ غَفُوراً(2) أَیْضاً تُقْرَأُ هَذِهِ الْآیَاتُ عَلَی الْمَاءِ وَ یَشْرَبُهُ وَ یُرَدِّدُ عَلَی الْقَلْبِ وَ یُکْتَبُ أَیْضاً وَ یُعَلَّقُ عَلَی عُنُقِهِ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا إِلَی قَوْلِهِ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ(3) الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ إِلَی قَوْلِهِ وَ حُسْنُ مَآبٍ (4)- لَئِنْ أَنْجَیْتَنا مِنْ هذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ (5).

باب 87 الدعاء للسعال و السل

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَیُّوبَ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنِ الْحُسَیْنِ علیهم السلام قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: مَنِ اشْتَکَی حَلْقَهُ وَ کَثُرَ سُعَالُهُ وَ اشْتَدَّ یُبْسُهُ فَلْیُعَوِّذْ بِهَذِهِ الْکَلِمَاتِ وَ کَانَ یُسَمِّیهَا الْجَامِعَةَ لِکُلِّ شَیْ ءٍ اللَّهُمَّ أَنْتَ رَجَائِی وَ أَنْتَ ثِقَتِی وَ عِمَادِی وَ غِیَاثِی وَ رِفْعَتِی وَ جَمَالِی وَ أَنْتَ مَفْزَعُ الْمُفْزَعِینَ لَیْسَ لِلْهَارِبِینَ مَهْرَبٌ إِلَّا إِلَیْکَ وَ لَا لِلْعَالَمِینَ مُعَوَّلٌ إِلَّا عَلَیْکَ وَ لَا

ص: 102


1- 1. القمر: 45- 46.
2- 2. فاطر: 39.
3- 3. آل عمران 6 و 7.
4- 4. الرعد: 28.
5- 5. مکارم الأخلاق ص 433.

راغبین تنها به سوی تو می­گرایند و تو تنها یاور مظلومان و مقصد نیازمندانی، عطای خوساتاران تنها در نزد تو و بازگشت توبه­کنندگان تنها به سوی توست و رزق و خیر و گشایش تنها به دست توست.

مسائل بزرگ مرا اندوهگین نمود و تنگراه­ها مرا ناتوان ساخت و دردهای دردآور مرا به وحشت انداخت و من گشایش را تنها در دستان تو می­بینم و در برابر روی تو برخاستم و با خواندن تو گشایش امور بسته را درخواست کردم، ای پروردگار من برای کسی که گشایش می­طلبد، گشایش حاصل کن و دعا کننده را اجابت فرما، گره­ام را بگشا مشکلم را برطرف نمای و نیازم را برطرف ساز. حزن را خارج ساز و اندوه را دور کن، مرا از هلاکت نجات ده، و من برای آن طلب شفا کردم و هیچ راه رهایی از آن جز تو نمی­یابم، ای خدا ای کسی که درمانده را زمانی که او را می­خواند، اجابت می­کنی و مشکلش را برطرف می­نمایی، بر من رحم کن و غم و گرفتاری و درد و بیماری مرا از میان بردار، پروردگارا اگر چنین نکنی من جز تو به کسی امید گشایش ندارم، بر من رحم کن ای مهربان­ترین مهربانان.

این جایگاه بینوای نیازمند است، این جایگاه فریادخواه توست، این جایگاه کسی است که پناه می­طلبد، این جایگاه گرفتار رنجدیده است، این جایگاه اندوهناک و کسی است که پناه می­جوید، این جایگاه بنده هراسان هلاک­شونده غریق ترسان بیمناک است، این جایگاه کسی است که از غفلت خود آگاه شده و از خواب خود برخاست و از بیماری و فراوانی دردشترسید و از اشتباه خود هراس داشت و به گناهش اعتراف کرد و نسبت به پروردگارش خاشع گشت و از ترس او به گریه افتاد و طلب آمرزش کرد و اشکش جاری گشتو از پروردگارش طلب گذشت و عفو نمود، از قدرت او هراسان گشت و اشکهایش را جاری ساخت و امیدوار شد و گریه کرد و دعا نمود و صدا زد: پروردگارا، من به مشکل افتادم آن را جبران کن.

تو جایگاه مرا می­بینی و سخن مرا می­شنوی و از پیدا و پنهان من آگاهی، نیازم را می­دانی و به آنچه نزد من است، احاطه داری و هیچ چیز از نهان و آشکار من و آنچه ابراز می­دارم و یا در سینه پنهان می­کنم، بر تو مخفی نیست، از تو می­خواهم،از تو که عهده دار تدبیری، و عذرها را می پذیری و اندازه ها را جاری می کنی، همچون کسی که بدی کرد و اعتراف نمود و به خویش ظلم کرد و مرتکب گناه شد و بر آنچه گذشت، پشیمان شد و به سوی پرروردگارش بازگشت و اندوهناک شد، به درگاه او پناه آورد و معتکف گشت و امیدش را سکنی داد و متمایل گشتو روی آورد به سوی کسی که لغزشش را پوشاند و توبه­اش را پذیرفت و گناهش را بخشید و بر اشکش رحم کرد، گره­اش را گشود و بیماری­اش را شفا داد، از تو می­خواهم رحم کنی بر روی آوردن من به سوی خود و ناله­ام به درگاهت و بیامرزی هرآنچه را که فرشتگانت نوشتند و کتابت به شماره درآورد و علمت بر آن قطعی گشت، از گناهان، اشتباه­ها و زشتی­های من در خلوت­ها و عیان­ها

ص: 103

لِلرَّاغِبِینَ مَرْغَبٌ إِلَّا لَدَیْکَ وَ لَا لِلْمَظْلُومِینَ نَاصِرٌ إِلَّا أَنْتَ وَ لَا لِذِی الْحَوَائِجِ مَقْصَدٌ إِلَّا إِلَیْکَ وَ لَا لِلطَّالِبِینَ عَطَاءٌ إِلَّا مِنْ لَدُنْکَ وَ لَا لِلتَائِبِینَ مَتَابٌ إِلَّا إِلَیْکَ وَ لَیْسَ الرِّزْقُ وَ الْخَیْرُ وَ الْفُتُوحُ إِلَّا بِیَدِکَ حَزَنَتْنِی الْأُمُورُ الْفَادِحَةُ وَ أَعْیَتْنِی الْمَسَالِکُ الضَّیِّقَةُ وَ أَحْوَشَتْنِی الْأَوْجَاعُ الْمُوجِعَةُ وَ لَمْ أَجِدْ فَتْحَ بَابِ الْفَرَجِ إِلَّا بِیَدِکَ فَأَقَمْتُ تِلْقَاءَ وَجْهِکَ وَ اسْتَفْتَحْتُ عَلَیْکَ بِالدُّعَاءِ إِغْلَاقَهُ فَافْتَحْ یَا رَبِّ لِلْمُسْتَفْتِحِ وَ اسْتَجِبْ لِلدَّاعِی وَ فَرِّجِ الْکَرْبَ وَ اکْشِفِ الضُّرَّ وَ سُدَّ الْفَقْرَ وَ أَجْلِ الْحُزْنَ وَ انْفِ الْهَمَّ وَ اسْتَنْقِذْنِی مِنَ الْهَلَکَةِ فَإِنِّی قَدْ أَشْفَیْتُ عَلَیْهَا وَ لَا أَجِدُ لِخَلَاصِی مِنْهَا غَیْرَکَ یَا اللَّهُ یَا مَنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ ارْحَمْنِی وَ اکْشِفْ مَا بِی مِنْ غَمٍّ وَ کَرْبٍ وَ وَجَعٍ وَ دَاءٍ رَبِّ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ لَمْ أَرْجُ فَرَجِی مِنْ عِنْدِ غَیْرِکَ فَارْحَمْنِی یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ هَذَا مَکَانُ الْبَائِسِ الْفَقِیرِ هَذَا مَکَانُ الْمُسْتَغِیثِ هَذَا مَکَانُ الْمُسْتَجِیرِ هَذَا مَکَانُ الْمَکْرُوبِ الضَّرِیرِ هَذَا مَکَانُ الْمَلْهُوفِ الْمُسْتَعِیذِ هَذَا مَکَانُ الْعَبْدِ الْمُشْفِقِ الْهَالِکِ الْغَرِقِ الْخَائِفِ الْوَجِلِ هَذَا مَکَانُ مَنِ انْتَبَهَ مِنْ رَقْدَتِهِ وَ اسْتَیْقَظَ مِنْ غَفْلَتِهِ وَ أَفْرَقَ مِنْ عِلَّتِهِ وَ شِدَّةِ وَجَعِهِ وَ خَافَ مِنْ خَطِیئَتِهِ وَ اعْتَرَفَ بِذَنْبِهِ وَ أَخْبَتَ إِلَی رَبِّهِ وَ بَکَی مِنْ حَذَرِهِ وَ اسْتَغْفَرَ وَ اسْتَعْبَرَ وَ اسْتَقَالَ وَ اسْتَعْفَی وَ اللَّهِ إِلَی رَبِّهِ وَ رَهِبَ مِنْ سَطْوَتِهِ وَ أَرْسَلَ مِنْ عَبْرَتِهِ وَ رَجَا وَ بَکَی وَ دَعَا وَ نَادَی رَبِّ إِنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ فَتَلَافَنِی قَدْ تَرَی مَکَانِی وَ تَسْمَعُ کَلَامِی وَ تَعْلَمُ سَرَائِرِی وَ عَلَانِیَتِی وَ تَعْلَمُ حَاجَتِی وَ تُحِیطُ بِمَا عِنْدِی وَ لَا یَخْفَی عَلَیْکَ شَیْ ءٌ مِنْ أَمْرِی مِنْ عَلَانِیَتِی وَ سِرِّی وَ مَا أُبْدِی وَ مَا یُکِنُّهُ صَدْرِی فَأَسْأَلُکَ بِأَنَّکَ تَلِی التَّدْبِیرَ وَ تَقْبَلُ الْمَعَاذِیرَ وَ تُمْضِی الْمَقَادِیرَ سُؤَالَ مَنْ أَسَاءَ وَ اعْتَرَفَ وَ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَ اقْتَرَفَ وَ نَدِمَ عَلَی مَا سَلَفَ وَ أَنَابَ إِلَی رَبِّهِ وَ أَسِفَ وَ لَاذَ بِفِنَائِهِ وَ عَکَفَ وَ أَنَاخَ رَجَاهُ وَ عَطَفَ وَ تَبَتَّلَ إِلَی مُقِیلِ عَثْرَتِهِ وَ قَابِلِ تَوْبَتِهِ وَ غَافِرِ حُوبَتِهِ وَ رَاحِمِ عَبْرَتِهِ وَ کَاشِفِ کُرْبَتِهِ وَ شَافِی عِلَّتِهِ أَنْ تَرْحَمَ تَجَاوُزِی بِکَ وَ تَضَرُّعِی إِلَیْکَ وَ تَغْفِرَ لِی جَمِیعَ مَا أَخْطَأَتْهُ کُتَّابُکَ وَ أَحْصَاهُ کِتَابُکَ وَ مَا مَضَی مِنْ عِلْمِکَ مِنْ ذُنُوبِی وَ خَطَایَایَ وَ جَرَائِرِی فِی خَلَوَاتِی وَ فَجَرَاتِی

ص: 103

و بدی­هایم و لغزش­ها و مصیبتم و تمامی آنچه که نگهبانان تو بر آن گواهی می­دهند و فرشتگان تو نگاشتند، در دوران خردسالی و بعد از بلوغ و جوانی و پیری و در شب و روز و صبح و عصر و بامدادان و شامگاهان و ظهرها و سحرگاهان، در حضور یا سفر، در پنهان و عیان و مرا از بهشتیان قرار دهی، از بدی­هایم بگذری، وعده صدقی که به آن وعده داده می­شوند.

خدایا تو را به حق محمد و خاندان وی بیماری­هایی که جسم و مو و پوست و رگ­ها و اعصاب و اندام­های مرادر بر گرفته اند، برطرف نما؛ زیرا جز تو آن­ها را از بین نخواهد برد، ای مهربان­ترین مهربانان و ای اجابت­کننده­ دعای درماندگان.(1)

باب هشتاد و هشتم : دعایی برای طحال

روایات

روایت1.

طب الائمة: امام باقر علیه السلام روایت کردند: شخصی از خراسان به نزد علی بن حسین علیهما السلام آمد و عرض کرد: ای فرزند رسول خدا، حج را به جای آوردم و هنگام خروج از مدینه تصمیم گرفتم به خدمت شما برسم، من دردی در طحال خود احساس می­کنم، از شما می­خواهم برای برطرف شدن آن دعا فرمایید، علی بن حسین علیهما السلام به او فرمودند به خدا آن را برای تو کفایت می­کند و حمد و سپاس از آن اوست هر گاه درد را احساس نمودی این آیه را با زعفران و آب زمزم بنویس و سپس آن را میل کن، به راستی که خداوند آن درد را از تو برمی­دارد «قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمن َأَیًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنی وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لاتُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ سَبیلا. وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبیراً: بگو: خدا را بخوانید یا رحمان را بخوانید، هر کدام را بخوانید، برای اونامهای نیکوتراست. و نمازت را به آواز بلند مخوان و بسیار آهسته اش مکن، و میان این راهی جوی. و بگو: ستایش خدایی را که نه فرزندی گرفته و نه در جهانداری شریکی دارد و نه خوار بوده که دوستی داشته باشد. و او را بسیار بزرگ شمار.» بر پوست آهو بنویس و به مدت هفت روز بر بازوی چپ خود آویزان گردان، به راستی که آرام خواهد گرفت و این است: « س س [س] ح ح دم کرم ل [له] و محیی حح لله صره و حجه سر ححجت عشره به هک بان عنها محتاح حل هو بوا امنوا مسعوف ثم.(2)

ص: 104


1- . طب الائمة: 27 – 25
2- . طب الائمة: 30 – 29

وَ سَیِّئَاتِی وَ هَفَوَاتِی وَ هَنَاتِی وَ جَمِیعِ مَا تَشْهَدُ بِهِ حَفَظَتُکَ وَ کَتَبَتْهُ مَلَائِکَتُکَ فِی الصِّغَرِ وَ بَعْدَ الْبُلُوغِ وَ الشَّیْبِ وَ الشَّبَابِ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ الْغُدُوِّ وَ الْآصَالِ وَ بِالْعَشِیِّ وَ الْإِبْکَارِ وَ الضُّحَی وَ الْأَسْحَارِ فِی الْحَضَرِ وَ السَّفَرِ فِی الْخَلَإِ وَ الْمَلَإِ وَ أَنْ تُجَاوِزَ عَنْ سَیِّئَاتِی فِی أَصْحابِ الْجَنَّةِ وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذِی کانُوا یُوعَدُونَ اللَّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَنْ تَکْشِفَ عَنِّی الْعِلَلَ الْغَاشِیَةَ فِی جِسْمِی وَ فِی شَعْرِی وَ بَشَرِی وَ عُرُوقِی وَ عَصَبِی وَ جَوَارِحِی فَإِنَّ ذَلِکَ لَا یَکْشِفُهَا غَیْرُکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ (1).

باب 88 الدعاء للطحال

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ مِهْرَانَ الْکَرْخِیُّ عَنْ أَیُّوبَ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ مِنْ خُرَاسَانَ إِلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهما السلام فَقَالَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ حَجَجْتُ وَ نَوَیْتُ عِنْدَ خُرُوجِی أَنْ أَقْصِدَکَ فَإِنَّ بِی وَجَعَ الطِّحَالِ وَ أَنْ تَدْعُوَ لِی بِالْفَرَجِ فَقَالَ لَهُ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهما السلام قَدْ کَفَاکَ اللَّهُ ذَلِکَ وَ لَهُ الْحَمْدُ فَإِذَا أَحْسَسْتَ بِهِ فَاکْتُبْ هَذِهِ الْآیَةَ بِزَعْفَرَانٍ بِمَاءِ زَمْزَمَ وَ اشْرَبْهُ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یَدْفَعُ عَنْکَ ذَلِکَ الْوَجَعَ قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَیًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنی وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ سَبِیلًا وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً تَکْتُبُ عَلَی رَقِّ ظَبْیٍ وَ عَلِّقْهَا عَلَی الْعَضُدِ الْأَیْسَرِ سَبْعَةَ أَیَّامٍ فَإِنَّهُ یَسْکُنُ وَ هِیَ هَذِهِ التَّرْجَمَةُ لاس س س ح ح دم کرم ل له و محیی حح لله صره و حجه سر ححجت عشره به هک بان عنها محتاح حل هوبوا امنوا مسعوف ثم (2).

ص: 104


1- 1. طبّ الأئمّة ص 25- 27.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 29- 30.

روایت2.

مکارم الاخلاق: تعویذی برای طحال: بر کف دست او سه بار بخوان: «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ: چون یاریِ خدا و پیروزی فرا رَسَد» و سپس این آیه را سه بار بخوان: «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلاخَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون: محقّقاً کسانی که گفتند: پروردگار ما خداست سپس ایستادگی کردند، بیمی بر آنان نیست و غمگین نخواهند شد» تا آخر آیه سپس هفت بار این دو آیه را بر سر او بکش.(1)

دعایی دیگر: این آیه نوشته شود و بر موضع درد آویزان گردد «إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کانَ حَلیماً غَفُوراً: همانا خدا آسمانها و زمین را نگاه می دارد تا نیفتند، و اگر بیفتند بعد از او هیچکس آنها را نگاه نمی دارد اوست بردبار آمرزنده.».(2)و

آن از سلیمان است و اوست به نام خداوند بخشنده مهربان.(3)

باب هشتاد و نهم : دعایی برای درد مثانه و باز ایستادن ادرار و کسی که شب­ادراری دارد

روایات

روایت1.

طب الائمة: ابی زینب نقل کرد: شخصی از برادران ما نزد امام صادق علیه السلام از درد مثانه شکایت برد، امام به او فرمودند: آن را تعویذ کن با خواندن این آیات سه بار هنگام خواب و یک بار زمانی که بیدار شدی، و بعد از آن درد را احساس نمی­کنی، « أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیء قَدیر أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیر: آیا ندانستی که خدا به هر چیز تواناست مگر ندانستی که فرمانروایی آسمانها و زمین از آنِ خداست و شما جز خدا سرور و یاوری ندارید».آن مرد نقل کرد: چنین کردم و آن درد را دیگر احساس نکردم.(4)

روایت2.

مکارم الاخلاق: جهت نگه داشتن ادرار، پاهایش را بشوید و بر ساق چپ خود بنویسد «فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِر وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُیُوناً فَالْتَقَی الْماءُ عَلی أَمْرٍ قَدْ قُدِر وَ حَمَلْناهُ عَلی ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ تَجْری بِأَعْیُنِنا جَزاءً لِمَنْ کانَ کُفِرَ: پس درهای آسمان را به آبی ریزان گشودیم. و از زمین چشمه ها جوشانیدیم تا آب برای امری که مقدّر شده بود به هم پیوستند.زیر نظر ما روان بود. پاداش کسی بود که مورد انکار واقع شده بود».(5)

ص: 105


1- . سجده (فصلت)/ 30
2- . فاطر/ 39، متن آن بارها آمده است.
3- . مکارم الاخلاق: 438
4- . طب الائمة: 30
5- . قمر/ 15 – 11
«2»

مکا، [مکارم الأخلاق]: رُقْیَةُ الطِّحَالِ فَاقْرَأْ عَلَی کَفِّهِ إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ تَقْرَأُ إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا(1) إِلَی آخِرِ الْآیَةِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ امْسَحْ بِهِمَا رَأْسَهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ أُخْرَی یُکْتَبُ وَ یُعَلَّقُ عَلَی هَذَا الْمَوْضِعِ إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ الْآیَةَ(2) إِنَّهُ مِنْ سُلَیْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ (3).

باب 89 الدعاء لوجع المثانة و احتباس البول و عسره و لمن بال فی النوم

الأخبار

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْبُرْسِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی الْأَرْمَنِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ أَبِی زَیْنَبَ قَالَ: شَکَا رَجُلٌ مِنْ إِخْوَانِنَا إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَجَعَ الْمَثَانَةِ قَالَ فَقَالَ لَهُ عَوِّذْهُ بِهَذِهِ الْآیَاتِ إِذَا نِمْتَ ثَلَاثاً وَ إِذَا انْتَبَهْتَ مَرَّةً وَاحِدَةً فَإِنَّکَ لَا تُحِسُّ بِهِ بَعْدَ ذَلِکَ أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ قَالَ الرَّجُلُ فَفَعَلْتُ ذَلِکَ فَمَا أَحْسَسْتُ بَعْدَ ذَلِکَ بِهَا(4).

«2»

مکا، [مکارم الأخلاق]: لِاحْتِبَاسِ الْبَوْلِ یَغْسِلُ رِجْلَیْهِ وَ یَکْتُبُ عَلَی سَاقِهِ الْیُسْرَی فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ إِلَی قَوْلِهِ لِمَنْ کانَ کُفِرَ(5).

ص: 105


1- 1. تمامها: تتنزل علیهم الملائکة ألا تخافوا و لا تحزنوا و أبشروا بالجنة التی کنتم توعدون: السجدة( فصلت): 30.
2- 2. فاطر: 39، و قد مر نصها مرارا.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 438.
4- 4. طبّ الأئمّة ص 30.
5- 5. القمر: 11- 15.

حمران نقل کرد در نامه­ای به امام هادی علیه السلام نگاشتم به فدایت گردم، شخصی از دوستان شما به نزد من آمد و مشکل نگه داشتن ادرار داشت. و می­ خواست تا شما برای او دعا بفرمایید باشد که خداوند او را لباس عافیت بپوشاند و اسم او نفیس خادم است، امام جواب دادند: خداوند مشکل تو را بگشاید و ناگواری­های دنیا و آخرت را از تو دور گرداند و بر او به قرآن اصرار کن؛ زیرا شفادهنده است انشاء الله تعالی.(1)

دعای سختی ادرار:«پروردگار ما خدایی است که در آسمان پاک گشت. خداوندا اسم تو در آسمان و زمین است. خداوندا همانطور که رحمتت در آسمان است رحمت خود را در زمین قرار ده گناه و اشتباهات مرا بیامرز تو پروردگار پاکان هستی رحمتی از رحمت خویش و شفایی از شفای خود را بر این درد قرار ده.» پس باید بهبودی یابد.(2)

روایت3.

مکارم الاخلاق: دعای برای کسی که شب ادراری دارد:.دو جز از سعد و یک جز از زعفران را جداگانه می کوبیده می شوند و سعد را از یک حریر ضخیم صافی غربال می کنیم و با یکدیگر مخلوط می کنیم و آن را با عسلی که کف آن گرفته شده باشد می آمیزیم و سپس به شکل فندق در آورده می شود و در جامی آهنین با زعفران می نویسد.« بسم الله الرحمن الرحیم «إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کانَ حَلیماً غَفُوراً: به نام خداوند بخشنده مهربان همانا خدا آسمانها و زمین را نگاه می دارد تا نیفتند، و اگر بیفتند بعد از او هیچکس آنها را نگاه نمی دارد اوست بردبار آمرزنده.» این آیه را چندین بار بر جام می­نویسد سپس آن را با آب سرد می­شوید و در بطری شیشه­ای پاکیزه­ای می­ریزد و کاغذی برمی­دارد و این آیه و فاتحة الکتاب و سه بار قل هو الله احد و قل اعوذ برب الناس، قل اعوذ برب الفلق و آیة الکرسی را همانگونه که نازل گشت و آیه آخر سوره حشر و آخر سوره­ بنی­اسرائیل را می­نویسد و سپس می­نگارد «بسم الله الرحمن الرحیم إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کانَ حَلیماً غَفُوراً: همانا خدا آسمانها و زمین را نگاه می دارد تا نیفتند، و اگر بیفتند بعد از او هیچکس آنها را نگاه نمی دارد اوست بردبار آمرزنده »(3)

و می­نویسد: «ای کسی که اینچنین است و غیر او اینچنین نیست، غلبه بول را از فلان فرزند فلانة بردار» و اگر زن بود این تعویذ را بر زانوی او و اگر مرد بود بر مجاری ادراری او آویزان کن و فندفی از آن فندق ها برداشته شود و هرگاه به بستر می­رود از این آب که تعویذ داده شده به او خورانده شود و باید نوشیدن آب را کم کند و زمانی

ص: 106


1- . مکارم الاخلاق: 435
2- . مکارم الاخلاق: 452
3- 1. فاطر: 39

عَنْ حُمْرَانَ قَالَ: کَتَبْتُ إِلَی أَبِی الْحَسَنِ الثَّالِثِ علیه السلام جُعِلْتُ فِدَاکَ قِبَلِی رَجُلٌ مِنْ مَوَالِیکَ بِهِ حَصْرُ الْبَوْلِ وَ هُوَ یَسْأَلُکَ الدُّعَاءَ لَهُ أَنْ یُلْبِسَهُ اللَّهُ الْعَافِیَةَ وَ اسْمُهُ نَفِیسٌ الْخَادِمُ فَأَجَابَ کَشَفَ اللَّهُ ضُرَّکَ وَ دَفَعَ عَنْکَ مَکَارِهَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَلِحَّ عَلَیْهِ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ یُشْفَی إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی (1).

دُعَاءٌ لِعُسْرِ الْبَوْلِ رَبُّنَا اللَّهُ الَّذِی فِی السَّمَاءِ تَقَدَّسَ اللَّهُمَّ اسْمُکَ فِی السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ اللَّهُمَّ کَمَا رَحْمَتُکَ فِی السَّمَاءِ اجْعَلْ رَحْمَتَکَ فِی الْأَرْضِ اغْفِرْ لَنَا حُوبَنَا وَ خَطَایَانَا أَنْتَ رَبُّ الْمُطَیَّبِینَ أَنْزِلْ رَحْمَةً مِنْ رَحْمَتِکَ وَ شِفَاءً مِنْ شِفَائِکَ عَلَی هَذَا الْوَجَعِ فَلْیَبْرَأْ(2).

«3»

مکا، [مکارم الأخلاق]: لِمَنْ بَالَ فِی النَّوْمِ رُوِیَ عَنْهُمْ علیهم السلام یُؤْخَذُ جزءین [جُزْءَانِ] مِنْ سُعْدٍ وَ جُزْءٌ مِنْ زَعْفَرَانٍ وَ یُدَقُّ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا عَلَی حِدَةٍ وَ یُنْخَلُ السُّعْدُ بِحَرِیرَةٍ صَفِیقَةٍ وَ یُخْلَطَانِ جَمِیعاً وَ یُعْجَنَانِ بِعَسَلٍ مَنْزُوعِ الرَّغْوَةِ ثُمَّ یُبَنْدَقُ وَ یُکْتَبُ فِی جَامِ حَدِیدٍ بِزَعْفَرَانٍ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا إِلَی قَوْلِهِ حَلِیماً غَفُوراً یَمْلَأُ الْجَامَ مِنْ هَذِهِ الْآیَةِ مَرَّةً بَعْدَ أُخْرَی ثُمَّ یَغْسِلُهُ بِمَاءٍ بَارِدٍ وَ یَصُبُّ فِی قِنِّینَةٍ نَظِیفَةٍ(3)

وَ یُؤْخَذُ رَقٌّ فَیَکْتُبُ فِیهِ بِمِدَادٍ هَذِهِ الْآیَةَ وَ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ کَمَا أُنْزِلَتْ وَ آخِرَ الْحَشْرِ وَ آخِرَ بَنِی إِسْرَائِیلَ ثُمَّ یَکْتُبُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ الْآیَةَ(4)

وَ یَکْتُبُ یَا مَنْ هُوَ هَکَذَا وَ لَا هَکَذَا غَیْرُهُ أَمْسِکْ عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ مَا یَجِدُ مِنْ غَلَبَةِ الْبَوْلِ وَ یُعَلَّقُ التَّعْوِیذُ عَلَی رُکْبَتِهَا إِنْ کَانَتْ أُنْثَی وَ إِنْ کَانَ غُلَاماً عَلَی مَوْضِعِ الْعَانَةِ عَلَی إِحْلِیلِهِ وَ یُؤْخَذُ بُنْدُقَةٌ مِنْ تِلْکَ الْبَنَادِقِ وَ یَسْقِیهِ إِیَّاهَا حِینَ یَأْخُذُ مَضْجَعَهُ بِشَیْ ءٍ مِنْ ذَلِکَ الْمَاءِ الْمُعَوَّذِ وَ لْیُقِلَّ مِنْ شُرْبِ الْمَاءِ فَإِذَا

ص: 106


1- 1. مکارم الأخلاق ص 435.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 452.
3- 3. القنینة- بکسر القاف و تشدید النون المکسورة- اناء من زجاج.
4- 4. فاطر: 39.

که شب ادراری او برطرف گردید انشاء الله، آن تعویذ را از او بگشاید تا دچار باز ایستادن ادرار نشود.(1)

برای کسی که شب ادراری دارد: بر پوستی چنین نوشته می­شود و بر او آویزان می­گردد: هف هف هد هد هف هف هات هات اناله کف کف کف هف هفف هفف هفف مهم مسعر لم بگو خدا یکتاست غالب است آنجا که دشمن در می ماند، ابلیس پیری است برای فرزندان آدم همچون چیزی که فرشتگان را به اذن خدا به سجده آدم درآورد به راستی که او بزرگوار و فرزند بزرگوار و فرزند فلان بن فلان است ه ه ه ه ه ه محکم کردم بستم به سوره سوره صفه صفه به انگشتری سلیمان بن داود برای خدا پرورودگار [جهانیان] مهر زدم.(2)

دعایی دیگر: برای کسی که در خواب می­ترسد، به نام خداوند بخشنده مهربان از محمد رسول خدا پیامبر أمّی عربی هاشمی مدنی ابطحی تهامی صلی الله علیه و آله به سوی هر عماری که در خانه وارد شد، برای ما و شما گشایشی در حق است، اگر فاسقی جسور است یا کسی است که از روی باطل به سوی حق می­خواند، و یا کودکان را می­آزارد و اطفال را می­ترساند وسبب می­شود تا در بستر خود ادرار کنند، پس باید به سمت بت­پرستان و بندگان بت­