بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار المجلد 91

اشارة

سرشناسه: مجلسی محمد باقربن محمدتقی 1037 - 1111ق.

عنوان و نام پدیدآور: بحارالانوار: الجامعه لدرراخبارالائمةالاطهار تالیف محمدباقر المجلسی.

مشخصات نشر: بیروت داراحیاء التراث العربی [ -13].

مشخصات ظاهری: ج - نمونه.

یادداشت: عربی.

یادداشت: فهرست نویسی بر اساس جلد بیست و چهارم، 1403ق. [1360].

یادداشت: جلد108،103،94،91،92،87،67،66،65،52،24(چاپ سوم: 1403ق.=1983م.=[1361]).

یادداشت: کتابنامه.

مندرجات: ج.24.کتاب الامامة. ج.52.تاریخ الحجة. ج67،66،65.الایمان و الکفر. ج.87.کتاب الصلاة. ج.92،91.الذکر و الدعا. ج.94.کتاب السوم. ج.103.فهرست المصادر. ج.108.الفهرست.-

موضوع: احادیث شیعه — قرن 11ق

رده بندی کنگره: BP135/م3ب31300 ی ح

رده بندی دیویی: 297/212

شماره کتابشناسی ملی: 1680946

ص: 1

تتمة کتاب الذکر و الدعاء

تتمة أبواب الدعاء

باب 28 الاستشفاع بمحمد و آل محمد فی الدعاء و أدعیة التوجه إلیهم و الصلوات علیهم و التوسل بهم صلوات الله علیهم

الأخبار

«1»

ل،(1)

[الخصال] لی، [الأمالی] للصدوق أَبِی عَنْ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ عَنِ الْأَشْعَرِیِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْکُوفِیِّ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ رِزْقٍ عَنْ یَحْیَی بْنِ أَبِی الْعَلَاءِ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ عَبْداً مَکَثَ فِی النَّارِ سَبْعِینَ خَرِیفاً وَ الْخَرِیفُ سَبْعُونَ سَنَةً قَالَ ثُمَّ إِنَّهُ سَأَلَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ لَمَّا رَحِمْتَنِی قَالَ فَأَوْحَی اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ إِلَی جَبْرَئِیلَ علیه السلام أَنِ اهْبِطْ إِلَی عَبْدِی فَأَخْرِجْهُ قَالَ یَا رَبِّ وَ کَیْفَ لِی بِالْهُبُوطِ فِی النَّارِ قَالَ إِنِّی قَدْ أَمَرْتُهَا أَنْ تَکُونَ عَلَیْکَ بَرْداً وَ سَلَاماً قَالَ یَا رَبِّ فَمَا عِلْمِی بِمَوْضِعِهِ قَالَ إِنَّهُ فِی جُبٍّ مِنْ سِجِّینٍ قَالَ فَهَبَطَ فِی النَّارِ فَوَجَدَهُ وَ هُوَ مَعْقُولٌ عَلَی وَجْهِهِ فَأَخْرَجَهُ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ یَا عَبْدِی کَمْ لَبِثْتَ تُنَاشِدُنِی فِی النَّارِ قَالَ مَا أُحْصِی یَا رَبِّ قَالَ أَمَا وَ عِزَّتِی لَوْ لَا مَا سَأَلْتَنِی بِهِ لَأَطَلْتُ هَوَانَکَ فِی النَّارِ وَ لَکِنَّهُ حَتْمٌ عَلَی نَفْسِی أَنْ لَا یَسْأَلَنِی عَبْدٌ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ أَهْلِ بَیْتِهِ إِلَّا غَفَرْتُ لَهُ مَا کَانَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ وَ قَدْ غَفَرْتُ لَکَ الْیَوْمَ (2).


1- 1. الخصال ج 2 ص 140.
2- 2. أمالی الصدوق ص 398.

جمه بحارالانوار جلد 91: کتاب ذکر و دعا - 2

مشخصات کتاب

سرشناسه : مجلسی، محمد باقربن محمدتقی، 1037 - 1111ق.

عنوان قراردادی : بحار الانوار .فارسی .برگزیده

عنوان و نام پدیدآور : ترجمه بحارالانوار/ مترجم گروه مترجمان؛ [برای] نهاد کتابخانه های عمومی کشور.

مشخصات نشر : تهران: نهاد کتابخانه های عمومی کشور، موسسه انتشارات کتاب نشر، 1392 -

مشخصات ظاهری : ج.

شابک : دوره : 978-600-7150-66-5 ؛ ج.1 : 978-600-7150-67-2 ؛ ج.2 : 978-600-7150-68-9 ؛ ج.3 : 978-600-7150-69-6 ؛ ج.4 978-600-715070-2 : ؛ ج.5 978-600-7150-71-9 : ؛ ج.6 978-600-7150-72-6 : ؛ ج.7 978-600-7150-73-3 : ؛ ج.8 : 978-600-7150-74-0 ؛ ج.10 978-600-7150-76-4 : ؛ ج.11 978-600-7150-83-2 : ؛ ج.12 978-600-7150-66-5 : ؛ ج.13 978-600-7150-85-6 : ؛ ج.14 978-600-7150-86-3 : ؛ ج.15 978-600-7150-87-0 : ؛ ج.16:978-600-7150-88-7 ؛ ج.17:978-600-7150-89-4 ؛ ج.18: 978-600-7150-90-0 ؛ ج.19:978-600-7150-91-7 ؛ ج.20:978-600-7150-92-4 ؛ ج.21: 978-600-7150-93-1 ؛ ج.22:978-600-7150-94-8 ؛ ج.23:978-600-7150-95-5

مندرجات : ج.1. کتاب عقل و علم و جهل.- ج.2. کتاب توحید.- ج.3. کتاب عدل و معاد.- ج.4. کتاب احتجاج و مناظره.- ج. 5. تاریخ پیامبران.- ج.6. تاریخ حضرت محمد صلی الله علیه وآله.- ج.7. کتاب امامت.- ج.8. تاریخ امیرالمومنین.- ج.9. تاریخ حضرت زهرا و امامان والامقام حسن و حسین و سجاد و باقر علیهم السلام.- ج.10. تاریخ امامان والامقام حضرات صادق، کاظم، رضا، جواد، هادی و عسکری علیهم السلام.- ج.11. تاریخ امام مهدی علیه السلام.- ج.12. کتاب آسمان و جهان - 1.- ج.13. آسمان و جهان - 2.- ج.14. کتاب ایمان و کفر.- ج.15. کتاب معاشرت، آداب و سنت ها و معاصی و کبائر.- ج.16. کتاب مواعظ و حکم.- ج.17. کتاب قرآن، ذکر، دعا و زیارت.- ج.18. کتاب ادعیه.- ج.19. کتاب طهارت و نماز و روزه.- ج.20. کتاب خمس، زکات، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، عقود و معاملات و قضاوت

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

ناشر دیجیتالی : مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان

یادداشت : ج.2 - 8 و 10 - 16 (چاپ اول: 1392) (فیپا).

موضوع : احادیث شیعه -- قرن 11ق.

شناسه افزوده : نهاد کتابخانه های عمومی کشور، مجری پژوهش

شناسه افزوده : نهاد کتابخانه های عمومی کشور. موسسه انتشارات کتاب نشر

رده بندی کنگره : BP135/م3ب3042167 1392

رده بندی دیویی : 297/212

شماره کتابشناسی ملی : 3348985

ص: 1

ادامه کتاب الذکر و الدعاء

ادامه باب های دعا

باب بیست و هشتم : شفیع قرار دادن محمد و آل محمد در دعا؛ و نیز دعاهایی در باب روی آوردن به پیشگاه آن بزرگواران؛ و صلوات بر ایشان و توسل به آن حضرات علیهم السلام

روایات

روایت1.

الخصال(1)

و امالی: امام باقر علیه السلام فرمود: همانا بنده ای هفتاد خریف – که هر خریف معادل هفتاد سال است – در جهنم می­ماند. سپس او از خداوند چنین درخواست می کند: خداوندا به حق محمد و آل محمد به من رحم کن. خداوند جل جلاله به جبرئیل وحی می کند که به نزد بنده ام رفته و او را از آن جا بیرون آور. جبرئیل می گوید: خداوندا، من چگونه می توانم در آتش فرود آیم. خداوند به او می فرماید: من به آتش دستور دادم که برای تو سرد و امن باشد. جبرئیل باز می پرسد: خداوندا، من چگونه مکان او را پیدا کنم؟ خداوند می فرماید: او در چاهی از جهنم است. جبرئیل به درون آتش فرود آمده و او را در حالی که در قید و زنجیر و به صورت افتاده است، یافته و از آن جا خارج می کند. آن گاه خداوند عزوجل می فرماید: ای بنده من، چه مدتی در آتش مرا سوگند می دادی؟ او جواب می دهد: مدت آن را نمی دانم. خداوند می­فرماید: بدان، به عزتم سوگند که اگر مرا به حق محمد و آل محمد سوگند نمی­دادی،

بیشتر از این تو را در آتش خوار و ذلیل نگه می داشتم. اما من برخودم واجب نموده ام که هر بنده ای که مرا به حق محمد و آل محمد صلوات الله علیهم سوگند دهد، هر آن چه را که میان من و او باشد، می­بخشم. و امروز من تو را بخشیدم(2).

معانی الاخبار: همانند این حدیث نقل شده است(3).

ثواب الاعمال: با سندی متفاوت، همانند این حدیث نقل شده است(4).

مجالس المفید: امام باقر علیه السلام از پدرش از جدش روایت نموده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: چون روز قیامت فرا رسد و بهشتیان به بهشت و دوزخیان به دوزخ روند، بنده­ای هفتاد خریف در جهنم می­ماند. سپس ادامه حدیث را ذکر نموده و در آخر آن این عبارت را افزوده است: سپس امر می کند که او را به بهشت ببرند(5).

روایت2.

امالی: همانند این حدیث را آورده تا آن جا که می فرماید: آن بنده هفتاد خریف و هفتاد خریف در آتش خداوند را سوگند می دهد و خریف هم عبارت است از هفتاد سال و هفتاد سال و هفتاد سال. و بعد ادامه حدیث را آورده تا آن جا که می فرماید: او در چاهی از جهنم است. و جبرئیل به سوی او فرود می آید در حالی که او در بند و به صورت افتاده است. گفتم: چه مدتی در آتش ماندی؟ گفت: نمی دانم که چقدر در آن جا بدنم سوخت و پوستی تازه بر بدنم رویید. سپس جبرئیل او را از آن جا خارج نموده و به پیشگاه خداوند می برد و خداوند به او می فرماید: ای بنده من... و بعد ادامه حدیث را ذکر می کند(6).

روایت3.

امالی: هرکس خداوند را به واسطه ما بخواند، رستگار می گردد و هرکس به واسطه­ای غیر از ما بخواند، هلاک گشته و به هلاکت می کشاند(7).

احتجاج: محمد بن عبدالله بن جعفر حمیری روایت نموده که بعد از پرسشهای زیادی که مطرح شد، توقیعی از ناحیه مقدس امام زمان (عج) صادر شد

روایت1.

که چنین است: بسم الله الرحمن الرحیم... شما نه درباره دستورات خداوند تفکر می کنید و نه این که از اولیای خداوند سخنی را می پذیرید. این حکمت رسایی است و بیم و انذار انسان های بی ایمان را سودی نمی بخشد. سلام و درود بر ما و بر بندگان شایسته خداوند. هرگاه

ص: 2


1- . الخصال 2 : 140[1]
2- . امالی الصدوق: 398
3- . معانی الاخبار : 226
4- . ثواب الاعمال : 139
5- . مجالس المفید : 136
6- . امالی 2 : 288
7- . امالی 1 : 175

مع، [معانی الأخبار] أبی عن سعد عن الحسن بن علی الکوفی: مثله (1) ثو، [ثواب الأعمال] ابن الولید عن الصفار عن الحسن بن علی: مثله (2).

جا، [المجالس] للمفید الصَّدُوقُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ بِالْإِسْنَادِ السَّابِقِ عَنِ الْبَاقِرِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: إِنَّهُ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ وَ سَکَنَ أَهْلُ الْجَنَّةِ الْجَنَّةَ وَ أَهْلُ النَّارِ النَّارَ مَکَثَ عَبْدٌ فِی النَّارِ سَبْعِینَ خَرِیفاً إِلَی آخِرِ الْخَبَرِ وَ زَادَ فِی آخِرِهِ ثُمَّ یُؤْمَرُ بِهِ إِلَی الْجَنَّةِ(3).

«2»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی أَحْمَدُ بْنُ عُبْدُونٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الزُّبَیْرِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ: مِثْلَهُ إِلَی قَوْلِهِ مَکَثَ فِی النَّارِ یُنَاشِدُ اللَّهَ سَبْعِینَ خَرِیفاً وَ سَبْعِینَ خَرِیفاً وَ الْخَرِیفُ سَبْعُونَ سَنَةً وَ سَبْعُونَ سَنَةً وَ سَبْعُونَ سَنَةً إِلَی قَوْلِهِ قَالَ إِنَّهُ فِی جُبٍّ مِنْ سِجِّینٍ قَالَ فَهَبَطَ إِلَیْهِ وَ هُوَ مَعْقُولٌ عَلَی وَجْهِهِ بِقَدَمِهِ قَالَ قُلْتُ کَمْ لَبِثْتَ فِی النَّارِ قَالَ مَا أُحْصِی کَمْ بُدِّلْتُ فِیهَا خَلْقاً قَالَ فَأَخْرَجَهُ إِلَیْهِ قَالَ فَقَالَ لَهُ یَا عَبْدِی إِلَی آخِرِ الْخَبَرِ(4).

«3»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی الْمُفِیدُ عَنِ الْجِعَابِیِّ عَنِ ابْنِ عُقْدَةَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ یَحْیَی بْنِ زَکَرِیَّا عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سُفْیَانَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُشْمَعِلِّ عَنِ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: مَنْ دَعَا اللَّهَ بِنَا أَفْلَحَ وَ مَنْ دَعَاهُ بِغَیْرِنَا هَلَکَ وَ اسْتَهْلَکَ (5).

«4»

ج، [الإحتجاج] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیِّ أَنَّهُ قَالَ: خَرَجَ تَوْقِیعٌ مِنَ النَّاحِیَةِ الْمُقَدَّسَةِ حَرَسَهَا اللَّهُ تَعَالَی بَعْدَ الْمَسَائِلِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لَا لِأَمْرِهِ تَعْقِلُونَ وَ لَا مِنْ أَوْلِیَائِهِ تَقْبَلُونَ حِکْمَةٌ بالِغَةٌ فَما تُغْنِ النُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لَا یُؤْمِنُونَ السَّلَامُ عَلَیْنَا وَ عَلَی عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِینَ فَإِذَا

ص: 2


1- 1. معانی الأخبار ص 226.
2- 2. ثواب الأعمال ص 139.
3- 3. مجالس المفید ص 136.
4- 4. أمالی الطوسیّ ج 2 ص 288.
5- 5. أمالی الطوسیّ ج 1 ص 175.

خواستید که به واسطه ما به درگاه خداوند و به پیشگاه ما روی آورید، این دعا را بخوانید چنان که خداوند عزوجل فرموده است:

سلام بر آل یاسین؛ سلام بر تو ای دعوت کننده الهی و عارف (دانای بزرگ) به آیات او. سلام بر تو ای واسطه خداوند و حاکم و قاضی (داور) دین او. سلام بر تو ای جانشین خدا و یاری کننده حق او. سلام بر تو ای حجّت خدا و راهنمای اراده او. سلام بر تو ای تلاوت گر و تفسیر کننده آیات او. سلام بر تو در تمام لحظه های شبانه ات و سرتاسر (ساعت های) روزت . سلام بر تو ای به جای مانده از طرف خداوند در زمین او. سلام بر تو ای پیمان محکم خداوند از بندگانش گرفته و استوارش کرده است. سلام بر تو ای وعده خدا که خود تضمینش کرده. سلام بر تو ای پرچم برافراشته ودانش ریزان وفریادرس (درماندگان)، و ای رحمت گسترده وآن وعده ای که دروغ نشود. سلام بر تو هنگامی که بپا می ایستی. سلام بر تو هنگامی که می نشینی. سلام بر تو هنگامی که قرائت (قرآن) می کنی و بیان (تفسیر) می کنی. سلام بر تو هنگامی که نماز می گزاری و قنوت می خوانی. سلام بر تو هنگامی که رکوع وسجده بجای آوری. سلام بر تو؛ هنگامی که خدا را ستایش می کنی و از او آمرزش می خواهی. سلام بر تو آن گاه که الله اکبر و لا اله الا الله می گویی. سلام بر تو هنگامی که بامداد کنی و شام کنی. سلام بر تو در شب آن گاه که (تاریکی اش گیتی را) فرو پوشد و در روز آن گاه که روشنایی اش آشکار گردد. سلام بر تو؛ ای امام امین (امان یافته). سلام بر تو؛ ای مقدم (بر همه خلق و) مورد آرزو(ی آنان) . سلام بر تو؛ همه ی سلام های جامع و فراگیر.

من تو را گواه می گیرم ای مولا و سرور من به این که من شهادت می دهم که معبودی جز خداوند یگانه و بی همتا نیست و این که (حضرت) محمد بنده و فرستاده اوست و محبوبی جز او وخاندانش نیست و گواه می گیرم تو را ای مولای من که علی أمیر المؤمنین حجت خدا است و حسن حجّت اوست و حسین حجّت اوست و علیّ بن الحسین حجّت اوست و محمّد بن علی حجّت اوست و جعفربن محمّد حجّت اوست و موسی بن جعفر حجّت اوست و علیّ بن موسی حجّت اوست و محمّد بن علی حجّت اوست و علی بن محمّدحجّت اوست و حسن بن علی حجّت اوست وشهادت می دهم که تو حجّت خدایی. آغاز و انجام شمایید و مسلما بازگشت شما حق است که شکی در آن نیست، روزی که ایمان آوردن سودی ندارد اگر از قبل ایمان نیاورده باشند یا در حال ایمان خود کار نیک نکرده باشند . و این که مرگ حقّ است و ناکر و نکیر (دو فرشته سؤال قبر) حقّ است، و شهادت می دهم که زنده شدن پس از مرگ و برانگیخته شدن حق است، و (پل) صراط حق است، و ترازوی (سنجش اعمال) حساب رسی کردارها حق است، و بهشت و جهنم حق است، و نوید وهشدار به آن دو حق است. ای مولای من، آن کسی که با شما به مخالفت برخاست تیره بخت است و آن که شما را اطاعت کرد سعادتمند است. بر آن چه که تو را گواه و شاهد گرفتم، شاهد و گواه باش که من دوستدار تو هستم و از دشمنت بیزار. آن چه مورد رضایت شما باشد، حق است و آن چه موجب خشم و نارضایتی شما باشد، باطل است. و کار نیک همان است که شما بدان دستور فرموده اید، و منکر (و کار زشت) نیز همان است که شما از آن نهی نموده اید، پس دل من به خداوند یکتا و بی همتا ایمان دارد و به رسول او و به امیرالمؤمنان و به شما ای مولای من از اول تا آخرتان (ایمان دارد) و برای یاری شما آماده هستم

ص: 3

أَرَدْتُمُ التَّوَجُّهَ بِنَا إِلَی اللَّهِ تَعَالَی وَ إِلَیْنَا فَقُولُوا کَمَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَی سَلَامٌ عَلَی آلِ یَاسِینَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا دَاعِیَ اللَّهِ وَ رَبَّانِیَّ آیَاتِهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَابَ اللَّهِ وَ دَیَّانَ دِینِهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا خَلِیفَةَ اللَّهِ وَ نَاصِرَ حَقِّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ دَلِیلَ إِرَادَتِهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا تَالِیَ کِتَابِ اللَّهِ وَ تَرْجُمَانَهُ السَّلَامُ عَلَیْکَ فِی آنَاءِ لَیْلِکَ وَ أَطْرَافِ نَهَارِکَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مِیثَاقَ اللَّهِ الَّذِی أَخَذَهُ وَ وَکَّدَهُ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِی ضَمِنَهُ السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ وَ الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ وَ الْغَوْثُ وَ الرَّحْمَةُ الْوَاسِعَةُ وَعْدٌ غَیْرُ مَکْذُوبٍ السَّلَامُ عَلَیْکَ حِینَ تَقُومُ السَّلَامُ عَلَیْکَ حِینَ تَقْعُدُ السَّلَامُ عَلَیْکَ حِینَ تَقْرَأُ وَ تُبَیِّنُ السَّلَامُ عَلَیْکَ حِینَ تُصَلِّی وَ تَقْنُتُ السَّلَامُ عَلَیْکَ حِینَ تَرْکَعُ وَ تَسْجُدُ السَّلَامُ عَلَیْکَ حِینَ تَسْتَغْفِرُ وَ تَحْمَدُ السَّلَامُ عَلَیْکَ حِینَ تُکَبِّرُ وَ تُهَلِّلُ السَّلَامُ عَلَیْکَ حِینَ تُصْبِحُ وَ تُمْسِی السَّلَامُ عَلَیْکَ فِی اللَّیْلِ إِذا یَغْشی وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّی السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْإِمَامُ الْمَأْمُونُ السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُقَدَّمُ الْمَأْمُولُ السَّلَامُ عَلَیْکَ بِجَوَامِعِ السَّلَامِ أُشْهِدُکَ یَا مَوْلَایَ أَنِّی أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ لَا حَبِیبَ إِلَّا هُوَ وَ أَهْلُهُ وَ أُشْهِدُکَ أَنَّ عَلِیّاً أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ حُجَّتُهُ وَ الْحَسَنَ حُجَّتُهُ وَ الْحُسَیْنَ حُجَّتُهُ وَ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ حُجَّتُهُ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ حُجَّتُهُ وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ حُجَّتُهُ وَ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ حُجَّتُهُ وَ عَلِیَّ بْنَ مُوسَی حُجَّتُهُ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ حُجَّتُهُ وَ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ حُجَّتُهُ وَ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ حُجَّتُهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ حُجَّةُ اللَّهِ أَنْتُمُ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ أَنَّ رَجْعَتَکُمْ حَقٌّ لَا رَیْبَ فِیهَا یَوْمَ لا یَنْفَعُ نَفْساً إِیمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمانِها خَیْراً وَ أَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَ أَنَّ نَاکِراً وَ نَکِیراً حَقٌّ وَ أَشْهَدُ أَنَّ النَّشْرَ وَ الْبَعْثَ حَقٌّ وَ أَنَّ الصِّرَاطَ حَقٌّ وَ الْمِیزَانَ وَ الْحِسَابَ حَقٌّ وَ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ حَقٌّ وَ الْوَعْدَ وَ الْوَعِیدَ بِهِمَا حَقٌّ یَا مَوْلَایَ شَقِیَ مَنْ خَالَفَکُمْ وَ سَعِدَ مَنْ أَطَاعَکُمْ فَاشْهَدْ عَلَی مَا أَشْهَدْتُکَ عَلَیْهِ وَ أَنَا وَلِیٌّ لَکَ بَرِی ءٌ مِنْ عَدُوِّکَ فَالْحَقُّ مَا رَضِیتُمُوهُ وَ الْبَاطِلُ مَا سَخِطْتُمُوهُ وَ الْمَعْرُوفُ مَا أَمَرْتُمْ بِهِ وَ الْمُنْکَرُ مَا نَهَیْتُمْ عَنْهُ فَنَفْسِی مُؤْمِنَةٌ بِاللَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ بِرَسُولِهِ وَ بِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ بِکُمْ یَا مَوْلَایَ أَوَّلِکُمْ وَ آخِرِکُمْ وَ نُصْرَتِی مُعَدَّةٌ لَکُمْ

ص: 3

و دوستی من فقط برای شماست. آمین آمین.

دعایی که در تعقیب این کلام آمده این است:

بسم الله الرحمن الرحیم: خداوندا، از تو درخواست می کنم که بر محمد؛ پیامبر رحمت و کلمه نور خود درود فرستی، و جان و دلم را از نور یقین آکنده سازی، و سینه ام را به نور ایمان، و فکر واندیشه ام را به نور نیت ها(ی خیر)، و عزم و اراده ام را به نور علم، و نیرویم را به نور عمل، و زبانم را به نور راستگویی و دین و عقیده ام را از جانب خود به نور بصیرت ها (آگاهی ها) منور سازی، و دیدگانم را به نور روشنایی، و گوشم را به نور حکمت، و دوستیم را (سرشار از) نور دوستی و محبت برای محمد و آل آن حضرت نمایی، تا در حالی به ملاقات تو بشتابم که به عهدت و پیمانی که با تو داشتم، وفا نموده باشم پس رحمت تو مرا فراگیرد. ای صاحب اختیار، ای ستایش شده.

خداوندا درود فرست بر محمد حجت تو در روی زمینت، جانشین تو در شهرهایت، و دعوت کننده به سوی راهت و قیام کننده به عدل ودادت . و انقلاب کننده به دستور تو، دوست مؤمنان و نابودی کافران . بر طرف کننده تاریکی و روشن کننده حق و گویای به حکمت و راستی و آن کلمه (دستور و فرمان ) کاملت در روی زمین که در حال انتظار و هراس به سر برد و آن سرپرست خیرخواه و کشتی نجات و پرچم هدایت و روشنی دیدگان مردم و بهترین کسی که جامه بر تن نموده و رداء بر دوش انداخته و زداینده گمراهی آن کس که پرکند زمین را از عدل و داد چنان چه پرشده باشد از ستم و بیدادگری که به راستی تو برهر چیز توانائی..

خداوندا، بر ولی و فرزند اولیایت درود فرست؛ آنان که فرض کردی فرمانبرداریشان را و واجب گرداندی حقشان را و هر گونه پلیدی را از آنان دور ساخته و آنان را پاک و پاگیزه گردانیدی. خداوندا، او را یاری کن و دینت را به وسیله او یاری نما. خداوندا، به وسیله او دوستداران خود و دوستداران او و پیروان و شیعیانش را یاری نما و ما را از جمله آنان قرار بده.

خداوندا پناه ده او را از شرّ هر ستمگر و سرکشی و از شرّ تمام آفریدگانت، و نگاهش دار از پیش رو و از پشت سرش و از سمت راست و از سمت چپش و نگهداریش کن ، نگاهش دار از این که پیش آمد بدی (آسیبی) برایش رخ دهد ، و در وجود او، پیامبر و آل پیامبرت را حفظ فرما، و آشکار کن به وسیله او عدل و داد را و تأییدش کن به یاری (و پیروزی) خود، و یارانش را یاری نما و کسانی را که از یاری او دست بردارند، خوار و ذلیل بدار. به واسطه او زورگویان کافر را نابود کن و نابود بگردان به وسیله او کفار و منافقین و تمام بی دینان را در هر جایی که باشند؛ چه در شرق های زمین و چه در غرب های آن و چه در خشکی و چه در دریا ، و به وسیله او زمین را پر از عدل و داد نموده، و دین پیامبرت صلی الله علیه و آله را آشکار گردان. خدایا مرا از یاران و کمک کاران و پیروان و شیعیانش قرار ده و به من بنمایان در مورد خاندان محمد (علیهم السلام) آن چه را که آنان امید دارند، و در دشمنانشان آن چه را که از آن بیم دارند، نشانم ده. ای معبود حق، اجابت فرما،

ص: 4

وَ مَوَدَّتِی خَالِصَةٌ لَکُمْ آمِینَ آمِینَ الدُّعَاءُ عَقِیبَ هَذَا الْقَوْلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ نَبِیِّ رَحْمَتِکَ وَ کَلِمَةِ نُورِکَ وَ أَنْ تَمْلَأَ قَلْبِی نُورَ الْیَقِینِ وَ صَدْرِی نُورَ الْإِیمَانِ وَ فِکْرِی نُورَ النِّیَّاتِ وَ عَزْمِی نُورَ الْعِلْمِ وَ قُوَّتِی نُورَ الْعَمَلِ وَ لِسَانِی نُورَ الصِّدْقِ وَ دِینِی نُورَ الْبَصَائِرِ مِنْ عِنْدِکَ وَ بَصَرِی نُورَ الضِّیَاءِ وَ سَمْعِی نُورَ الْحِکْمَةِ وَ مَوَدَّتِی نُورَ الْمُوَالاةِ لِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ حَتَّی أَلْقَاکَ وَ قَدْ وَفَیْتُ بِعَهْدِکَ وَ مِیثَاقِکَ فَتَسَعَنِی رَحْمَتُکَ یَا وَلِیُّ یَا حَمِیدُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ حُجَّتِکَ فِی أَرْضِکَ وَ خَلِیفَتِکَ فِی بِلَادِکَ وَ الدَّاعِی إِلَی سَبِیلِکَ وَ الْقَائِمِ بِقِسْطِکَ وَ الثَّائِرِ بِأَمْرِکَ وَلِیِّ الْمُؤْمِنِینَ وَ بَوَارِ الْکَافِرِینَ وَ مُجَلِّی الظُلْمَةِ وَ مُنِیرِ الْحَقِّ وَ النَّاطِقِ بِالْحِکْمَةِ وَ الصِّدْقِ وَ کَلِمَتِکَ التَّامَّةِ فِی أَرْضِکَ الْمُرْتَقِبِ الْخَائِفِ وَ الْوَلِیِّ النَّاصِحِ سَفِینَةِ النَّجَاةِ وَ عَلَمِ الْهُدَی وَ نُورِ أَبْصَارِ الْوَرَی وَ خَیْرِ مَنْ تَقَمَّصَ وَ ارْتَدَی وَ مُجَلِّی الْغَمَاءِ الَّذِی یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی وَلِیِّکَ وَ ابْنِ أَوْلِیَائِکَ الَّذِینَ فَرَضْتَ طَاعَتَهُمْ وَ أَوْجَبْتَ حَقَّهُمْ وَ أَذْهَبْتَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرْتَهُمْ تَطْهِیراً: اللَّهُمَّ انْصُرْهُ وَ انْتَصِرْ بِهِ لِدِینِکَ وَ انْصُرْ بِهِ أَوْلِیَاءَکَ وَ أَوْلِیَاءَهُ وَ شِیعَتَهُ وَ أَنْصَارَهُ وَ اجْعَلْنَا مِنْهُمْ اللَّهُمَّ أَعِذْهُ مِنْ شَرِّ کُلِّ بَاغٍ وَ طَاغٍ وَ مِنْ شَرِّ جَمِیعِ خَلْقِکَ وَ احْفَظْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ وَ احْرُسْهُ وَ امْنَعْهُ مِنْ أَنْ یُوصَلَ إِلَیْهِ بِسُوءٍ وَ احْفَظْ فِیهِ رَسُولَکَ وَ آلَ رَسُولِکَ وَ أَظْهِرْ بِهِ الْعَدْلَ وَ أَیِّدْهُ بِالنَّصْرِ وَ انْصُرْ نَاصِرِیهِ وَ اخْذُلْ خَاذِلِیهِ وَ اقسم [اقْصِمْ] بِهِ جَبَابِرَةَ الْکُفْرِ وَ اقْتُلْ بِهِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنَافِقِینَ وَ جَمِیعَ الْمُلْحِدِینَ حَیْثُ کَانُوا مِنْ مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ امْلَأْ بِهِ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ أَظْهِرْ بِهِ دِینَ نَبِیِّکَ صلی الله علیه و آله وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ أَتْبَاعِهِ وَ شِیعَتِهِ وَ أَرِنِی فِی آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام مَا یَأْمُلُونَ وَ فِی عَدُوِّهِمْ مَا یَحْذَرُونَ إِلَهَ الْحَقِّ آمِینَ یَا ذَا

ص: 4

ای صاحب شکوه و بزرگواری، ای مهربان ترین مهربانان(1).

روایت5.

قصص الانبیاء: سلمان فارسی گوید: روزی از روزها خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بودم که ناگهان یک عرب بادیه نشین سوار بر شتر آمد. او سلام کرد و پرسید: کدام یک از شما محمد هستید؟ حاضران به رسول خدا صلی الله علیه و آله اشاره کردند. آن بادیه نشین، گفت: ای محمد، بگو که در شکم شتر من چیست؛ تا من دریابم که دینی که تو آورده ای حق است و به خدای تو ایمان آورده و از تو پیروی کنم. پیامبر به او رو نمود و فرمود: حبیب من علی تو را راهنمایی می کند. آن گاه حضرت علی از افسار شتر گرفته و بر سینه آن دست کشید سپس رو به آسمان نمود و گفت: خداوندا، من به حق محمد و خاندان محمد و به نام های نیکت و به کلمات تامه ات از تو درخواست می کنم که این شتر را به سخن درآوری تا خودش در باره آن چه که در شکم دارد ما را آگاه سازد. ناگهان آن شتر به علی (درود بر او باد) رو نمود و گفت: ای علی، روزی از روزها این مرد بر من سوار شد تا به دیدار پسر عموی خود برود. و با من آمیزش کرد و اکنون من از او باردار هستم. آن عرب بادیه نشین گفت: وای بر شما، این پیامبر است یا آن یکی ؟ گفتند: پیامبر این است و آن یکی برادر و پسر عمویش هست. آن گاه آن عرب بادیه نشین گفت: گواهی می دهم که خدایی جز خدای یگانه نیست و تو فرستاده خداوند هستی.

روایت6.

خرائج: عثمان بن جنید گوید: مردی نابینا نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و از کور شدن خود شکایت نمود. حضرت به او فرمود که آفتابه را بیاور و وضو بگیر و دو رکعت نماز بخوان سپس این دعا را بخوان: خداوندا، من از تو درخواست می کنم و محمد را که پیامبر رحمت است واسطه قرار می دهم. ای محمد، من به واسطه تو به درگاه پروردگارت روی می آورم تا باشد که چشمانم را نور و جلا دهد. خداوندا شفاعت محمد را در مورد من بپذیر و خواسته خودم درباره خودم را اجابت نما. ابن جنید گوید: ما سرگرم صحبت بودیم و طولی نکشید که آن مرد وارد مجلس شد گویی که هرگز نابینا نبوده است(2).

روایت7.

تفسیر عیاشی: امام رضا علیه السلام فرمود: هر گاه برای شما سختی و مشکلی پیش آمد از ما استعانت جسته و بوسیله ما از خداوند رفع مشکلات خود را بخواهید. و این است معنای سخن خداوند که فرمود: «خداوند نام های نیک دارد

ص: 5


1- . الاحتجاج: 275-277
2- . این حدیث در کتاب مختار الخرائج و الخرائج یافت نشد.

الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ (1).

«5»

ص، [قصص الأنبیاء علیهم السلام] الصَّدُوقُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ فُرَاتِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ نَصْرِ بْنِ مُزَاحِمٍ عَنْ قُطْرُبِ بْنِ علیفٍ عَنْ حَبِیبِ بْنِ أَبِی ثَابِتٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَابِطٍ عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَیْهِ قَالَ: کُنْتُ ذَاتَ یَوْمٍ عِنْدَ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله إِذْ أَقْبَلَ أَعْرَابِیٌّ عَلَی نَاقَةٍ لَهُ فَسَلَّمَ ثُمَّ قَالَ أَیُّکُمْ مُحَمَّدٌ فَأُومِئَ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ أَخْبِرْنِی عَمَّا فِی بَطْنِ نَاقَتِی حَتَّی أَعْلَمَ أَنَّ الَّذِی جِئْتَ بِهِ حَقٌّ وَ أُومِنَ بِإِلَهِکَ وَ أَتَّبِعَکَ فَالْتَفَتَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ حَبِیبِی عَلِیٌّ یَدُلُّکَ فَأَخَذَ عَلِیٌّ بِخِطَامِ النَّاقَةِ ثُمَّ مَسَحَ یَدَهُ عَلَی نَحْرِهَا ثُمَّ رَفَعَ طَرْفَهُ إِلَی السَّمَاءِ وَ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ وَ بِأَسْمَائِکَ الْحُسْنَی وَ بِکَلِمَاتِکَ التَّامَّاتِ لَمَّا أَنْطَقْتَ هَذِهِ النَّاقَةَ حَتَّی تُخْبِرَنَا بِمَا فِی بَطْنِهَا فَإِذَا النَّاقَةُ قَدِ الْتَفَتَ إِلَی عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ هِیَ تَقُولُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنَّهُ رَکِبَنِی یَوْماً وَ هُوَ یُرِیدُ زِیَارَةَ ابْنِ عَمٍّ لَهُ وَ وَاقَعَنِی فَأَنَا حَامِلٌ مِنْهُ فَقَالَ الْأَعْرَابِیُّ وَیْحَکُمْ النَّبِیُّ هَذَا أَمْ هَذَا فَقِیلَ هَذَا النَّبِیُّ وَ هَذَا أَخُوهُ وَ ابْنُ عَمِّهِ فَقَالَ الْأَعْرَابِیُّ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّکَ رَسُولُ اللَّهِ.

«6»

یج، [الخرائج و الجرائح] رُوِیَ أَنَّ عُثْمَانَ بْنَ جُنَیْدٍ قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ ضَرِیرٌ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَشَکَا إِلَیْهِ ذَهَابَ بَصَرِهِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ائْتِ الْمِیضَاةَ فَتَوَضَّ ثُمَّ صَلِّ رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ یَا مُحَمَّدُ إِنِّی أَتَوَجَّهُ بِکَ إِلَی رَبِّکَ لِیَجْلُوَ بِهِ عَنْ بَصَرِی اللَّهُمَّ شَفِّعْهُ فِیَّ وَ شَفِّعْنِی فِی نَفْسِی قَالَ ابْنُ جُنَیْدٍ فَلَمْ یَطُلْ بِنَا الْحَدِیثُ حَتَّی دَخَلَ الرَّجُلُ کَأَنْ لَمْ یَکُنْ بِهِ ضَرَرٌ قَطُّ(2).

«7»

شی، [تفسیر العیاشی] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی زَیْدٍ الرَّازِیِّ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: إِذَا نَزَلَتْ بِکُمْ شِدَّةٌ فَاسْتَعِینُوا بِنَا عَلَی اللَّهِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنی

ص: 5


1- 1. الاحتجاج ص 275- 277.
2- 2. لم نجده فی مختار الخرائج و الجرائح.

پس او را با آن نام ها بخوانید»(1).

آن گاه حضرت فرمود که امام صادق علیه السلام فرموده است: به خدا سوگند که مقصود از نام های نیک الهی ما هستیم که عمل هیچ کسی بدون معرفت ما مورد قبول خداوند قرار نمی گیرد. فرمود: پس خداوند را با همان نام ها بخوانید(2).

روایت8.

تفسیر امام حسن عسکری: امام علیه السلام فرمود: وقتی موسی به دریا رسید، خداوند به او وحی نمود: به بنی اسرائیل بگو که توحید مرا تجدید نموده و به قلب های خود ذکر محمّد صلی الله علیه و آله سید و سرور بندگان و کنیزان مرا مرور دهید و جان هایتان را بر ولایت علی برادر و وصی محمّد و اهل بیت پاک او عادت دهید و بگویید: خداوندا، تو را به جاه و مقام ایشان سوگند می دهیم که ما را از این آب عبور دهی، آن وقت این دریا برای شما همچون سطح زمین خواهد شد. موسی این مطلب را به آنان ابلاغ کرد. آنان گفتند: تو می خواهی ما را به کاری واداری که ما از آن کراهت داریم؟ مگر نه این است که ما از بیم مرگ از چنگ فرعون گریختیم و اکنون تو می خواهی با این کلمات ما را به سختی به عمق این آب بفرستی؟ ما نمی­دانیم که با این کار، چه بر سر ما می­آید. کالب بن یوحنا در حالی که سوار بر چهارپایی بود و آن خلیج چهار فرسخ بود، به موسی عرض کرد: ای پیامبر خدا، آیا خداوند تو را به این امر فرمان داده که ما این کلمات را بگوییم و وارد آب شویم؟ موسی فرمود: آری، او پرسید: اکنون تو به من همین دستور را می دهی؟ فرمود: آری. پس ایستاد و توحید خداوند و نبوت محمد صلی الله علیه و آله و ولایت علی علیه السلام و فرزندان طاهرینش را بر خود تجدید کرد و گفت: خداوندا به جاه و منزلت این افراد مرا از روی این آب به سلامت بگذران. سپس اسب خود را به درون دریا راند و اسب بر روی دریا دوید و ناگهان آب در زیر پای اسب همچون زمین نرم شد. او سوار بر اسب خود تا آخر خلیج رفت و با سرعت بازگشت. و به بنی اسرائیل گفت: ای بنی اسرائیل از موسی پیروی کنید که این دعا کلید درهای بهشت و قفل درهای جهنم و سبب نزول نعمت های الهی و موجب رضایت خداوند مراقب بسیار آفریننده است. اما بنی اسرائیل نپذیرفتند و گفتند ما فقط بر روی زمین راه می­رویم. خداوند به موسی وحی نمود که با عصایت به دریا بزن و بگو: خداوندا، تو را به جاه و منزلت محمد و خاندان پاکش سوگند می دهم که این دریا را بشکافی. موسی هم چنین کرد و دریا شکافته شد. و تا آن سوی خلیج زمین پیدا بود. موسی گفت: اکنون وارد شوید. گفتند: زمین گل آلود است و می ترسیم که در گل فرو رویم. خداوند به موسی فرمود ای موسی بگو: خداوندا به مقام و منزلت محمد و خاندان پاکش زمین را خشک گردان. موسی چنین کرد و خداوند باد صبا را فرستاد و زمین کف دریا را خشک نمود. موسی به بنی اسرائیل گفت اکنون وارد شوید. گفتند: ای پیامبر خدا، ما دوازده قبیله از نسل دوازده پدر هستیم. اگر همگی وارد شویم،

ص: 6


1- . اعراف / 180
2- . تفسیر عیاشی : 2 / 42

فَادْعُوهُ بِها(1).

قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی الَّذِی لَا یَقْبَلُ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا قَالَ فَادْعُوهُ بِهَا(2).

«8»

م، [تفسیر الإمام علیه السلام] قَالَ الْإِمَامُ علیه السلام: إِنَّ مُوسَی علیه السلام لَمَّا انْتَهَی إِلَی الْبَحْرِ أَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ قُلْ لِبَنِی إِسْرَائِیلَ جَدِّدُوا تَوْحِیدِی وَ أَمِرُّوا بِقُلُوبِکُمْ ذِکْرَ مُحَمَّدٍ سَیِّدِ عَبِیدِی وَ إِمَائِی وَ أَعِیدُوا عَلَی أَنْفُسِکُمُ الْوَلَایَةَ لِعَلِیٍّ أَخِی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ وَ قُولُوا اللَّهُمَّ بِجَاهِهِمْ جَوِّزْنَا عَلَی مَتْنِ هَذَا الْمَاءِ یَتَحَوَّلْ لَکُمْ أَرْضاً فَقَالَ لَهُمْ مُوسَی ذَلِکَ فَقَالُوا تُورِدُ عَلَیْنَا مَا نَکْرَهُ وَ هَلْ فَرَرْنَا مِنْ فِرْعَوْنَ إِلَّا مِنْ خَوْفِ الْمَوْتِ وَ أَنْتَ تَقْتَحِمُ بِنَا هَذَا الْمَاءَ الْغَمْرَ بِهَذِهِ الْکَلِمَاتِ وَ مَا یُدْرِینَا مَا یَحْدُثُ مِنْ هَذِهِ عَلَیْنَا فَقَالَ لِمُوسَی کَالِبُ بْنُ یُوحَنَّا وَ هُوَ عَلَی دَابَّةٍ لَهُ وَ کَانَ ذَلِکَ الْخَلِیجُ أَرْبَعَةَ فَرَاسِخَ یَا نَبِیَّ اللَّهِ أَمَرَکَ اللَّهُ بِهَذَا أَنْ نَقُولَهُ وَ نَدْخُلَ الْمَاءَ فَقَالَ نَعَمْ قَالَ وَ أَنْتَ تَأْمُرُنِی بِهِ قَالَ بَلَی قَالَ فَوَقَفَ وَ جَدَّدَ عَلَی نَفْسِهِ مِنْ تَوْحِیدِ اللَّهِ وَ نُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ وَ وَلَایَةِ عَلِیٍّ وَ الطَّیِّبِینَ مِنْ آلِهِمَا کَمَا أَمَرَ بِهِ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ بِجَاهِهِمْ جَوِّزْنِی عَلَی مَتْنِ هَذَا الْمَاءِ ثُمَّ أَقْحَمَ فَرَسَهُ فَرَکَضَ عَلَی مَتْنِ الْمَاءِ وَ إِذَا الْمَاءُ تَحْتَهُ کَأَرْضٍ لَیِّنَةٍ حَتَّی بَلَغَ آخِرَ الْخَلِیجِ ثُمَّ عَادَ رَاکِضاً ثُمَّ قَالَ لِبَنِی إِسْرَائِیلَ یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ أَطِیعُوا مُوسَی فَمَا هَذَا الدُّعَاءُ إِلَّا مِفْتَاحُ أَبْوَابِ الْجِنَانِ وَ مَغَالِیقُ أَبْوَابِ النِّیرَانِ وَ مُسْتَنْزِلُ الْأَرْزَاقِ وَ جَالِبٌ عَلَی عَبِیدِ اللَّهِ وَ إِمَائِهِ رِضَا الْمُهَیْمِنِ الْخَلَّاقِ فَأَبَوْا وَ قَالُوا نَحْنُ لَا نَسِیرُ إِلَّا عَلَی الْأَرْضِ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی مُوسَی اضْرِبْ بِعَصَاکَ الْبَحْرَ وَ قُلِ اللَّهُمَّ بِجَاهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ لَمَّا فَلَقْتَهُ فَفَعَلَ فَانْفَلَقَ وَ ظَهَرَتِ الْأَرْضُ إِلَی آخِرِ الْخَلِیجِ فَقَالَ مُوسَی علیه السلام ادْخُلُوا قَالُوا الْأَرْضُ وَحِلَةٌ نَخَافُ أَنْ نَرْسُبَ فِیهَا فَقَالَ اللَّهُ یَا مُوسَی قُلِ اللَّهُمَّ بِجَاهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ جَفِّفْهَا فَقَالَهَا فَأَرْسَلَ اللَّهُ عَلَیْهَا رِیحَ الصَّبَا فَجَفَّتْ وَ قَالَ مُوسَی ادْخُلُوهَا قَالُوا یَا نَبِیَّ اللَّهِ نَحْنُ اثْنَتَا عَشْرَةَ قَبِیلَةً بَنُو اثْنَیْ عَشَرَ أَباً وَ إِنْ دَخَلْنَا رَامَ کُلُ

ص: 6


1- 1. الأعراف: 180.
2- 2. تفسیر العیّاشیّ: ج 2 ص 42.

افراد هر قبیله تلاش می کنند که از قبیله ای دیگر جلو بزنند و ممکن است که شری برخیزد و اگر برای هر قبیله ای یک راه جداگانه باشد، از این مسئله در امان خواهیم ماند. خداوند به موسی دستور داد که به تعداد قبائل یعنی در دوازده نقطه از دریا در نزدیک آن جا با عصایش زده و بگوید: خداوندا به مقام و منزلت محمد و آل محمد، زمین کف دریا را برای ما آشکار ساخته و این گرفتاری را از ما دور ساز. این چنین بود که دوازده راه در دریا گشوده شد و زمینش هم با باد صبا خشک شد. موسی به قوم خود گفت: اکنون وارد شوید. گفتند: اگر هر گروهی از ما در راهی روان شود، از سرنوشت گروه های دیگر بی خبر می ماند. خداوند عزوجل به موسی فرمود: با عصای خود به کوه های بزرگ (آب) که میان این راه ها فاصله انداخته بزن. موسی با عصای خود بر آن زده و گفت: خداوندا، به مقام و منزلت محمد و خاندان پاک او قسمت می دهم که این آب ها را به صورت طبقه های پهناوری قرار دهی به گونه ای که همدیگر را از میان آنها ببینند. آب به صورت طبقه های پهناوری درآمد و مردم می توانستند همدیگر را از این طبقه ها ببینند. و مردم وارد شدند وقتی که به آن سوی دریا رسیدند، فرعون و سپاهیانش وارد شدند و زمانی که اولین پیشاهنگ ها در شرف خارج شدن از دریا بودند آخرین سپاهیان فرعون وارد دریا شدند، خداوند به دریا دستور داد پس آنان را فرا گرفت و غرق ساخت. و یاران موسی غرق شدن فرعونیان را نظاره می کردند و این است معنای سخن خداوند که فرمود: ما فرعونیان را غرق نمودیم درحالی که شما به آنان می نگریستید.

خداوند خطاب به بنی اسرائیلی که در زمان حضرت محمد صلی الله علیه و آله بودند، فرمود: وقتی خداوند به خاطر کرامت و بزرگواری محمد صلی الله علیه و آله این همه را با نیاکان شما انجام داد و موسی به واسطه آنان به درگاه خداوند دعا نموده و تقرب جست،

آیا اکنون که شما محمد را دیده و دریافته اید، فکر نمی کنید که باید به او و خاندانش ایمان آورید(1)؟

روایت9.

تفسیر امام حسن عسکری: در داستان توبه بنی اسرائیل از پرستش گوساله چنین آمده است: خداوند به دوازده هزار نفر از بنی اسرائیل فرمان داد که شمشیر به دست گرفته گوساله پرستان را بکشند. و منادی ندا داد: نفرین خداوند بر کسی که با دست و پا از آنان حمایت کند و نفرین خداوند بر کسی که در هنگام حمله به گوساله پرستان برای شناختن آنان دقت کند که ممکن است او را دوست و یا خویشاوند خود یافته و در نیتجه او را رها ساخته و به فرد ناشناسی دیگری حمله ور شود. پس آنان که باید کشته می شدند سالم بمانند (کشته نشوند) . کسانی که مأمور کشتن گوساله پرستان شده بودند، گفتند: مصیبت ما از آنان سخت تر است زیرا ما با دستان خودمان، پدران و مادران و برادران و نزدیکان خود را می­کشیم. در حالی که ما اصلا گوساله پرستی نکردیم اما خداوند ما و آنان را به مصیبتی همسان مبتلا ساخته است. آن گاه خداوند تعالی به موسی وحی نمود: من به این خاطر آنان را به این محنت دچار ساختم که آنان وقتی دیدند که عده­ای به گوساله پرستی روی آورده­اند، از آنان دوری نجسته و با آن کارشان

ص: 7


1- . تفسیر امام حسن عسکری: 117-118

فَرِیقٍ تَقَدُّمَ صَاحِبِهِ فَلَا نَأْمَنُ وُقُوعَ الشَّرِّ بَیْنَنَا فَلَوْ کَانَ لِکُلِّ فَرِیقٍ مِنَّا طَرِیقٌ عَلَی حِدَةٍ لَأَمِنَّا مَا نَخَافُهُ فَأَمَرَ اللَّهُ مُوسَی أَنْ یَضْرِبَ الْبَحْرَ بِعَدَدِهِمُ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ ضَرْبَةً فِی اثْنَیْ عَشَرَ مَوْضِعاً إِلَی جَانِبِ ذَلِکَ الْمَوْضِعِ وَ یَقُولُ اللَّهُمَّ بِجَاهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ بَیِّنِ الْأَرْضَ لَنَا وَ أَمِطْ أَلَمَنَا عَنَّا فَصَارَ فِیهِ تَمَامُ اثْنَی عَشَرَ طَرِیقاً وَ جَفَّ قَرَارُ الْأَرْضِ بِرِیحِ الصَّبَا فَقَالَ ادْخُلُوهَا قَالُوا کُلُّ فَرِیقٍ مِنَّا یَدْخُلُ سِکَّةً مِنْ هَذِهِ السِّکَکِ لَا تَدْرِی مَا یَحْدُثُ عَلَی الْآخَرِینَ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَاضْرِبْ کُلَّ طَوْدٍ مِنَ الْمَاءِ بَیْنَ هَذِهِ السِّکَکِ فَضَرَبَ وَ قَالَ اللَّهُمَّ بِجَاهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ لَمَّا جَعَلْتَ هَذَا الْمَاءَ طَبَقَاتٍ وَاسِعَةً یَرَی بَعْضُهُمْ بَعْضاً مِنْهَا- فَحَدَثَ طَبَقَاتٌ وَاسِعَةٌ یَرَی بَعْضُهُمْ بَعْضاً ثُمَّ دَخَلُوهَا فَلَمَّا بَلَغُوا آخِرَهَا جَاءَ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ فَدَخَلَ بَعْضُهُمْ فَلَمَّا دَخَلَ آخِرُهُمْ وَ هَمُّوا بِالْخُرُوجِ أَوَّلُهُمْ أَمَرَ اللَّهُ تَعَالَی الْبَحْرَ فَانْطَبَقَ عَلَیْهِمْ فَغَرِقُوا وَ أَصْحَابُ مُوسَی یَنْظُرُونَ إِلَیْهِمْ فَذَلِکَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ إِلَیْهِمْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِبَنِی إِسْرَائِیلَ فِی عَهْدِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فَإِذَا کَانَ اللَّهُ تَعَالَی فَعَلَ هَذَا کُلَّهُ بِأَسْلَافِکُمْ لِکَرَامَةِ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ دَعَا مُوسَی دُعَاءً تَقَرَّبَ بِهِمْ أَ فَمَا تَعْقِلُونَ أَنَّ عَلَیْکُمُ الْإِیمَانَ لِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ إِذْ قَدْ شَاهَدْتُمُوهُ الْآنَ (1).

«9»

م، [تفسیر الإمام علیه السلام] فِی قِصَّةِ التَّوْبَةِ عَنْ عِبَادَةِ الْعِجْلِ: فَأَمَرَ اللَّهُ الِاثْنَیْ عَشَرَ أَلْفاً أَنْ یَخْرُجُوا عَلَی الْبَاقِینَ شَاهِرِینَ السُّیُوفَ یَقْتُلُونَهُمْ وَ نَادَی مُنَادٍ أَلَا لَعَنَ اللَّهُ أَحَداً اتَّقَاهُمْ بِیَدٍ أَوْ رِجْلٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ تَأَمَّلَ الْمَقْتُولَ لَعَلَّهُ یَنْسُبُهُ حَمِیماً قَرِیباً فَیَتَعَدَّاهُ إِلَی الْأَجْنَبِیِّ فَاسْتَسْلَمَ الْمَقْتُولُونَ فَقَالَ الْقَاتِلُونَ نَحْنُ أَعْظَمُ مُصِیبَةً مِنْهُمْ نَقْتُلُ بِأَیْدِینَا آبَاءَنَا وَ أُمَّهَاتِنَا وَ إِخْوَانَنَا وَ قَرَابَاتِنَا وَ نَحْنُ لَمْ نَعْبُدْ فَقَدْ سَاوَی بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُمْ فِی الْمُصِیبَةِ فَأَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَی مُوسَی أَنِّی إِنَّمَا امْتَحَنْتُهُمْ کَذَلِکَ لِأَنَّهُمْ مَا اعْتَزَلُوهُمْ لَمَّا عَبَدُوا الْعِجْلَ وَ لَمْ

ص: 7


1- 1. تفسیر الإمام ص 117 و 118.

مخالفتی نکردند. به آنان بگو که هرکس به واسطه محمد و آل طاهرینش از خداوند بخواهد که کشتن کسانی را که به جهت گناهانشان سزوار کشتن هستند، برایش آسان سازد، موسی این مطلب را به قوم خود ابلاغ کرد. و آنان نیز همین گونه دعا کردند و خداوند این کار را برایشان آسان نمود. بگونه­ای که دیگر از کشتن گوساله پرستان، رنجشی احساس نمی کردند. کشتار در میان آنان ادامه یافت و آنان ششصد هزار نفر بودند و فقط دوازده هزار نفر از آنان گوساله نپرستیده بودند. خداوند به یکی از آنانی که هنوز کشتن به آنان نرسیده بود (از کشتن در امان مانده بودند)، توفیق نمود. او به یاران خود گفت: مگر نه این است که خداوند توسل به محمد و خاندان او را وسیله ای قرار داده است که هر کس با توسل به آنان از خداوند چیزی بخواهد هرگز نا امید نشده و خواسته اش رد نخواهد شد و پیامبران و فرستادگان الهی به آن بزرگواران توسل جستند، پس چرا ما توسل نجوییم. آنان جمع شدند و با گریه و زاری به درگاه پروردگار گفتند: پروردگارا، به مقام و منزلت محمد که گرامی است و به مقام علی که برترین و بزرگترین است و به مقام فاطمه که صاحب فضل و عصمت است و به مقام حسن و حسین که نوادگان سرور رسولان و سرور تمام جوانان اهل بهشت هستند و به مقام خاندان پاک آل طه و یس قسم می دهیم که از گناهان ما در گذر و از لغزش ما گذشت نموده و این کشتار را از میان ما بردار. در این هنگام از آسمان به موسی ندا رسید که: از کشتن دست بردار؛ چرا که برخی از آنان از من درخواستی نموده و مرا به چیزی سوگند داده که اگر این گوساله پرستان مرا چنین سوگند می­دادند و برخی از آنان از من می­خواستند که آنان را در مقابل گوساله پرستی معصوم بدارم، من آنان را توفیق داده و معصومشان می کردم. و اگر شیطان مرا چنین قسم می داد، او را هدایت می کردم و اگر نمرود و فرعون مرا چنین قسم می دادند، نجاتشان می دادم. این گونه بود که با این دعا، تکلیف کشتن از آنان برداشته شد و آنان با یکدیگر گفتند: ای افسوس و حسرت، چرا زود تر از این، با توسل به محمد و آل طاهرینش به درگاه خداوند دعا نکردیم که خداوند ما را از شر این فتنه بدور داشته و ما را به بهترین وجه از گناهان به دور می داشت(1).

روایت10.

تفسیر امام حسن عسکری: خداوند می فرماید: {و زمانی که موسی برای قوم خویش، آب طلبید}(2)

یعنی بنی اسرائیل را به یاد آورید همان زمانی که موسی برای قومش آب طلبید. و آن زمانی بود که آنان در سرگردانی بودند و تشنگی امان از آنان بریده بود تا این که با گریه وزاری به سوی موسی آمده و گفتند: از تشنگی هلاک شدیم. موسی چنین دعا کرد: خداوندا، به حق محمد سرور پیامبران و به حق علی سرور امامان و به حق فاطمه بزرگ بانوی زنان، و به حق حسن سرور اولیاء و به حق حسین برترین شهداء و به حق عترت و جانشینان آنان سرور پاکان ، تو را سوگند می دهم که این بندگانت را آب بدهی.

ص: 8


1- . تفسیر امام حسن عسکری : 120 و 121
2- . بقره / 60

یَهْجُرُوهُمْ وَ لَمْ یُعَادُوهُمْ عَلَی ذَلِکَ قُلْ لَهُمْ مَنْ دَعَا اللَّهَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ أَنْ یُسَهِّلَ عَلَیْهِمْ قَتْلَ الْمُسْتَحِقِّینَ لِلْقَتْلِ بِذُنُوبِهِمْ فَفَعَلَ فَقَالُوهَا فَسَهَّلَ عَلَیْهِمْ وَ لَمْ یَجِدُوا لِقَتْلِهِمْ لَهُمْ أَلَماً فَلَمَّا اسْتَمَرَّ الْقَتْلُ فِیهِمْ وَ هُمْ سِتُّمِائَةِ أَلْفٍ إِلَّا اثْنَیْ عَشَرَ أَلْفاً الَّذِینَ لَمْ یَعْبُدُوا الْعِجْلَ وَفَّقَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ فَقَالَ لِبَعْضِهِمْ وَ الْقَتْلُ لَمْ یَفِضْ بَعْدُ إِلَیْهِمْ فَقَالَ أَ وَ لَیْسَ اللَّهُ قَدْ جَعَلَ التَّوَسُّلَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ أَمْراً لَا یَخِیبُ مَعَهُ طَلِبَةٌ وَ لَا یُرَدُّ بِهِ مَسْأَلَةٌ وَ هَکَذَا تَوَسَّلَتْ بِهِمُ الْأَنْبِیَاءُ وَ الرُّسُلُ فَمَا لَنَا لَا نَتَوَسَّلُ قَالَ فَاجْتَمَعُوا وَ ضَجُّوا یَا رَبَّنَا بِجَاهِ مُحَمَّدٍ الْأَکْرَمِ وَ بِجَاهِ عَلِیٍّ الْأَفْضَلِ الْأَعْظَمِ وَ بِجَاهِ فَاطِمَةَ ذِی الْفَضْلِ وَ الْعِصْمَةِ وَ بِجَاهِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سِبْطَیْ سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ وَ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجِنَانِ أَجْمَعِینَ وَ بِجَاهِ الذُّرِّیَّةِ الطَّیِّبَةِ الطَّاهِرَةِ مِنْ آلِ طه وَ یس لَمَّا غَفَرْتَ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ غَفَرْتَ لَنَا هَفْوَتَنَا وَ أَزَلْتَ هَذَا الْقَتْلَ عَنَّا فَذَلِکَ حِینَ نُودِیَ مُوسَی علیه السلام مِنَ السَّمَاءِ أَنْ کُفَّ الْقَتْلَ فَقَدْ سَأَلَنِی بَعْضُهُمْ مَسْأَلَةً وَ أَقْسَمَ عَلَیَّ قَسَماً لَوْ أَقْسَمَ بِهِ هَؤُلَاءِ الْعَابِدُونَ لِلْعِجْلِ وَ سَأَلَنِی بَعْضُهُمُ الْعِصْمَةَ حَتَّی لَا یَعْبُدُوهُ لَوَفَّقْتُهُمْ وَ عَصَمْتُهُمْ وَ لَوْ أَقْسَمَ عَلَیَّ بِهَا إِبْلِیسُ لَهَدَیْتُهُ وَ لَوْ أَقْسَمَ عَلَیَّ بِهَا نُمْرُودُ أَوْ فِرْعَوْنُ لَنَجَّیْتُهُمْ فَرَفَعَ عَنْهُمُ الْقَتْلَ فَجَعَلُوا یَقُولُونَ یَا حَسْرَتَنَا أَیْنَ کُنَّا عَنْ هَذَا الدُّعَاءِ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ حَتَّی کَانَ اللَّهُ یَقِینَا شَرَّ الْفِتْنَةِ وَ یَعْصِمُنَا بِأَفْضَلِ الْعِصْمَةِ(1).

«10»

م، [تفسیر الإمام علیه السلام]: قَالَ اللَّهُ تَعَالَی وَ إِذِ اسْتَسْقی مُوسی لِقَوْمِهِ (2) قَالَ وَ اذْکُرُوا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِذِ اسْتَسْقی مُوسی لِقَوْمِهِ طَلَبَ لَهُمُ السَّقْیَ لَمَّا لَحِقَهُمُ الْعَطَشُ فِی التِّیهِ وَ ضَجُّوا بِالْبُکَاءِ إِلَی مُوسَی وَ قَالُوا هَلَکْنَا بِالْعَطَشِ فَقَالَ مُوسَی إِلَهِی بِحَقِّ مُحَمَّدٍ سَیِّدِ الْأَنْبِیَاءِ وَ بِحَقِّ عَلِیٍّ سَیِّدِ الْأَوْصِیَاءِ وَ بِحَقِّ فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ النِّسَاءِ وَ بِحَقِّ الْحَسَنِ سَیِّدِ الْأَوْلِیَاءِ وَ بِحَقِّ الْحُسَیْنِ أَفْضَلِ الشُّهَدَاءِ وَ بِحَقِّ عِتْرَتِهِمْ وَ خُلَفَائِهِمْ سَادَةِ الْأَزْکِیَاءِ لَمَّا سَقَیْتَ عِبَادَکَ هَؤُلَاءِ.

ص: 8


1- 1. تفسیر الإمام ص 120 و 121.
2- 2. البقرة: 60.

خداوند تعالی به موسی وحی نمود: با عصایت به سنگ بزن. موسی هم چنین کرد و از آن دوازده چشمه جوشید. و هر قبیله که از اولاد پدری از اولاد یعقوب بودند آبشخورش معلوم گردید که مزاحمتی در آبشخور دیگری ایجاد نشود. خداوند فرمود: از رزقی که خداوند به شما ارزانی داشته بخورید و بیاشامید و در زمین فساد نکنید. یعنی در زمین برای فساد و معصیت تلاش نکنید.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هرکس بر محبت ما اهل بیت پایدار بماند، خداوند تعالی جامی از محبتش به آن ها می نوشاند که هرگز آن را با چیزی عوض نکرده و چیزی را غیر از آن به عنوان کفایت­کننده و محافظت کننده و یاری­کننده نخواهند خواست، و هرکس در راه ولایت ما سختی ها را به جان بخرد، خداوند مقام و منزلت او را در روز قیامت چنان قرار می دهد که تمام افراد حاضر در صحرای محشر، چشمانشان از دیدن درجات او ناتوان باشد. و هر کدام از این دسته محبین ما، به درجات خود واقف می­گردد همان طور که در دنیا به آن چه که پیش پای خود می بیند، واقف می­گردد .

سپس به او گفته می شود: تو در راه ولایت و محبت محمد و خاندان پاک او، مشکلات زیادی را به جان خریدی خداوند هم این اختیار را داده است که هر کسی از گرفتاران عرصه محشر را خواسته باشی، نجات دهی. او به عرصه محشر نگاهی انداخته و هر کسی را که در دنیا، با گفتار و رفتار یا نپذیرفتن غیبت (در مورد او) یا در حضورش به او نیکی نموده، انتخاب می کند. او این افراد را از میان انبوه مردم چنان انتخاب می کند که گویی درهم سالم را از ناسالم جدا می­کند. سپس به او گفته می شود: اینان را در هر جایی از بهشت که خواسته باشی، جای بده. و او هم آن ها را به بهشت پروردگار می برد.

سپس به او گفته می شود: ما این اختیار را به تو داده­ایم که هر کس از گرفتاران در جهنم را که خواسته باشی، ملاقات کنی و او هم نگاهی به جهنمیان می اندازد و همچون کسی که دینار را از براده های فلز جدا می کند، افرادی را از میان آنان جدا می کند. سپس به او گفته می شود: آنان را به هر جایی از جهنم که خواسته باشی، می توانی انتقال دهی. و او، آنان را به جایی از تنگناه های جهنم که خواسته باشد می برد.

خداوند تعالی به بازماندگان بنی اسرائیل که در زمان حضرت محمد صلی الله علیه و آله بودند،

فرمود: حال که، گذشتگان شما به محبت و ولایت محمد و خاندان او دعوت شده اند، و شما اکنون این محمد و آل محمد را می بینید و به هدف و خواسته و مقصود و مراد برتر که همان محبت وولایت محمد وخاندانش است رسیده اید، اینک شما نیز با تقرب به این بزرگواران، به خداوند تقرب بجویید و به خشم او نزدیک نشوید و با روی گرداندن از ما موجب دوری از رحمت خداوند نشوید(1).

ص: 9


1- . تفسیر امام حسن عسکری: 123

فَأَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی یَا مُوسَی اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَرَ فَضَرَبَهُ بِهَا فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَیْناً قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُناسٍ کُلُّ قَبِیلَةٍ مِنْ بَنِی أَبٍ مِنْ أَوْلَادِ یَعْقُوبَ مَشْرَبَهُمْ فَلَا یُزَاحِمُ الْآخَرِینَ فِی مَشْرَبِهِمْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی کُلُوا وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ الَّذِی آتَاکُمُوهُ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ وَ لَا تَسْعَوْا فِیهَا وَ أَنْتُمْ مُفْسِدُونَ عَاصُونَ.

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَنْ أَقَامَ عَلَی مُوَالاتِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ سَقَاهُ اللَّهُ تَعَالَی مِنْ مَحَبَّتِهِ کَأْساً لَا یَبْغُونَ بِهِ بَدَلًا وَ لَا یُرِیدُونَ سِوَاهُ کَافِیاً وَ لَا کَالِیاً وَ لَا نَاصِراً وَ مَنْ وَطَّنَ نَفْسَهُ عَلَی احْتِمَالِ الْمَکَارِهِ فِی مُوَالاتِنَا جَعَلَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِی عَرَصَاتِهَا بِحَیْثُ یَقْصُرُ کُلُّ مَنْ تَضَمَّنُهُ تِلْکَ الْعَرَصَاتُ أَبْصَارُهُمْ عَمَّا یُشَاهِدُونَ مِنْ دَرَجَاتِهِمْ وَ إِنَّ کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ لَیُحِیطُ بِمَا لَهُ مِنْ دَرَجَاتِهِ کَإِحَاطَتِهِ فِی الدُّنْیَا لِمَا یَلْقَاهُ بَیْنَ یَدَیْهِ ثُمَّ یُقَالُ لَهُ وَطَّنْتَ نَفْسَکَ عَلَی احْتِمَالِ الْمَکَارِهِ فِی مُوَالاةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ فَقَدْ جَعَلَ اللَّهُ إِلَیْکَ وَ مَکَّنَکَ مِنْ تَخْلِیصِ کُلِّ مَا تُحِبُّ تَخْلِیصَهُ مِنْ أَهْلِ الشَّدَائِدِ فِی هَذِهِ الْعَرَصَاتِ فَیَمُدُّ بَصَرَهُ فَیُحِیطُ ثُمَّ یَنْتَقِدُ مَنْ مِنْهُمْ أَحْسَنَ إِلَیْهِ أَوْ بَرَّهُ فِی الدُّنْیَا بِقَوْلٍ أَوْ فِعْلٍ أَوْ رَدِّ غِیبَةٍ أَوْ حُسْنِ مَحْضَرٍ أَوْ إِرْفَاقٍ فَیَنْتَقِدُهُ مِنْ بَیْنِهِمْ کَمَا یَنْتَقِدُ الدِّرْهَمَ الصَّحِیحَ مِنَ الْمَکْسُورِ ثُمَّ یُقَالُ لَهُ اجْعَلْ هَؤُلَاءِ فِی الْجَنَّةِ حَیْثُ شِئْتَ فَیُنْزِلُهُمْ جَنَّاتِ رَبِّنَا ثُمَّ یُقَالُ قَدْ جَعَلْنَا لَکَ وَ مَکَّنَّاکَ مِنْ لِقَاءِ مَنْ تُرِیدُ فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَیَرَاهُمْ فَیُحِیطُ بِهِمْ وَ یَنْتَقِدُهُمْ مِنْ بَیْنِهِمْ کَمَا یَنْتَقِدُ الدِّینَارَ مِنَ الْقُرَاضَةِ ثُمَّ یُقَالُ لَهُ صَیِّرْهُمْ فِی النِّیرَانِ إِلَی حَیْثُ تَشَاءُ فَیُصَیِّرُهُمْ حَیْثُ یَشَاءُ مِنْ مَضَایِقِ النَّارِ فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَی لِبَنِی إِسْرَائِیلَ الْمَوْجُودِینَ فِی عَصْرِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فَإِذَا کَانَ أَسْلَافُکُمْ إِنَّمَا دُعُوا إِلَی مُوَالاةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فَأَنْتُمْ لَمَّا شَاهَدْتُمُوهُمْ فَقَدْ وَصَلْتُمْ إِلَی الْغَرَضِ وَ الْمَطْلَبِ الْأَفْضَلِ إِلَی مُوَالاةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فَأَنْتُمُ الْآنَ فَتَقَرَّبُوا إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِالتَّقَرُّبِ إِلَیْهِمْ وَ لَا تَتَقَرَّبُوا مِنْ سَخَطِهِ وَ لَا تَبَاعَدُوا مِنْ رَحْمَتِهِ بِالْإِزْرَاءِ عَنَّا(1).

ص: 9


1- 1. تفسیر الإمام ص 123.

می گویم

در باب قربانی کردن گاو و دیگر ابوابی که به داستان های انبیاء پرداخته بود،

روایات زیادی را در این باره نقل نمودیم .

روایت11.

تفسیر امام حسن عسکری: خداوند می­فرماید: {و هنگامی که از جانب خداوند کتابی که مؤید آن چه نزد آنان است برایشان آمد و از دیرباز [در انتظارش] بر کسانی که کافر شده بودند پیروزی می جستند ولی همین که آن چه [که اوصافش] را می شناختند برایشان آمد انکارش کردند پس لعنت خدا بر کافران باد}(1).

امام علیه السلام فرمود: خداوند در این آیه یهود را سرزنش نموده و فرموده: «ولما جائهم» یعنی همین یهودیانی که ذکر آنان آمد و برادران یهودی آنان «کتاب من عند الله» یعنی قرآن «مصدق» که کتاب آن ها یعنی تورات را تصدیق می کند و در تورات بیان شده است که محمد امّی - درس نخوانده - از فرزندان اسماعیل خواهد بود به وسیله بهترین بندگان خداوند بعد از او، علی ولی خداوند تأیید و یاری خواهد شد. «و کانوا» آن یهودیان «من قبل» قبل از این که محمد به پیامبری مبعوث گردد، «یستفتحون» از خداوند همواره، طلب پیروزی می کردند. «علی الذین کفروا» در مقابل کفار و دشمنانشان و خداوند نیز آنان را یاری نموده و پیروزشان می گردانید. این جاست که خداوند می فرماید: «فلما جاءهم» یعنی وقتی قرآن برای یهودیان فرستاده شد، «ما عرفوا» و آنان صفات و خصوصیات محمد را شناختند، «کفروا به» از روی حسادت و نافرمانی، نبوت او را انکار کردند. در نتیجه خداوند هم فرمود: پس لعنت خداوند بر کافران باد.

امام علی علیه السلام فرمود: خداوند به پیامبرش صلی الله علیه و آله خبر داد که یهود قبل از این که او به پیامبری مبعوث گردد، به او ایمان داشته و با نام او اهدای درود بر او و خاندانش، بر دشمنانشان پیروزی می خواستند. امام علیه السلام فرمود: خداوند در زمان موسی و دوران بعد از او، به یهودیان دستور داده بود که هرگاه گرفتاری و مصیبتی برایشان پیش آمد، خداوند عزوجل را به حق محمد و خاندان پاکش خوانده و به واسطه آنان از خداوند پیروزی بخواهند. و آنان نیز همین کار را می کردند حتی یهود مدینه ده سال پیش از ظهور محمد صلی الله علیه و آله هرگاه که از سوی قبیله اسد و غطفان و گروهی از مشرکین مورد دشمنی و آزار و اذیت قرار می گرفتند، با واسطه قرار دادن محمد و آل محمد، از خداوند می خواستند که شر مشرکین را از آنان کوتاه کند. زمانی، اسد و غطفان با سه هزار نیروی جنگی به جنگ با یهودی که در اطراف مدینه ساکن بودند، برخاستند. یهودیان که سیصد سوارکار جنگی بیش نداشتند، محمد و آل محمد را به درگاه خداوند واسطه قرار داده و از خداوند یاری خواستند و توانستند دشمنانشان را شکست داده و تار و مار نمایند.

اسد و غطفان به همدیگر گفتند: باید در جنگ با آنان، از سایر قبائل دیگر نیز کمک بگیریم. و با جمع آوری نیروهای جنگی از دیگر

ص: 10


1- . بقره / 89
أقول

قد أوردنا الأخبار الکثیرة فی ذلک فی باب ذبح البقرة و غیره من أبواب قصص الأنبیاء علیهم السلام.

«11»

م، [تفسیر الإمام علیه السلام]: قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ وَ لَمَّا جاءَهُمْ کِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ وَ کانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَی الَّذِینَ کَفَرُوا فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الْکافِرِینَ (1) قَالَ الْإِمَامُ علیه السلام ذَمَّ اللَّهُ الْیَهُودَ فَقَالَ وَ لَمَّا جاءَهُمْ یَعْنِی هَؤُلَاءِ الْیَهُودَ الَّذِینَ تَقَدَّمَ ذِکْرُهُمْ وَ إِخْوَانِهِمْ مِنَ الْیَهُودِ کِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْقُرْآنُ مُصَدِّقٌ ذَلِکَ الْکِتَابُ لِما مَعَهُمْ مِنَ التَّوْرَاةِ الَّتِی بُیِّنَ فِیهَا أَنَّ مُحَمَّداً الْأُمِّیَّ مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِیلَ الْمُؤَیَّدُ بِخَیْرِ خَلْقِ اللَّهِ بَعْدَهُ عَلِیٍّ وَلِیِّ اللَّهِ وَ کانُوا یَعْنِی هَؤُلَاءِ الْیَهُودَ مِنْ قَبْلُ ظُهُورِ مُحَمَّدٍ بِالرِّسَالَةِ یَسْتَفْتِحُونَ یَسْأَلُونَ اللَّهَ الْفَتْحَ وَ الظَّفَرَ عَلَی الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَعْدَائِهِمْ وَ الْمُنَاوِینَ لَهُمْ فَکَانَ اللَّهُ یَفْتَحُ وَ یَنْصُرُهُمْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ فَلَمَّا جاءَهُمْ هَؤُلَاءِ الْیَهُودَ ما عَرَفُوا مِنْ نَعْتِ مُحَمَّدٍ وَ صِفَتِهِ کَفَرُوا بِهِ وَ جَحَدُوا نُبُوَّتَهُ حَسَداً لَهُ وَ بَغْیاً عَلَیْهِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الْکافِرِینَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ علیه السلام إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی أَخْبَرَ رَسُولَهُ صلی الله علیه و آله بِمَا کَانَ مِنْ إِیمَانِ الْیَهُودِ بِمُحَمَّدٍ قَبْلَ ظُهُورِهِ وَ مِنْ اسْتِفْتَاحِهِمْ عَلَی أَعْدَائِهِمْ بِذِکْرِهِ وَ الصَّلَاةِ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ قَالَ علیه السلام وَ کَانَ اللَّهُ أَمَرَ الْیَهُودَ فِی أَیَّامِ مُوسَی وَ بَعْدَهُ إِذَا دَهِمَهُمْ أَمْرٌ وَ دَهِمَتْهُمْ دَاهِیَةٌ أَنْ یَدْعُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ وَ أَنْ یَسْتَنْصِرُوا بِهِمْ وَ کَانُوا یَفْعَلُونَ ذَلِکَ حَتَّی کَانَتِ الْیَهُودُ مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ قَبْلَ ظُهُورِ مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله بِعَشْرِ سِنِینَ یُعَادُونَهُمْ أَسَدٌ وَ غَطَفَانُ وَ قَوْمٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ وَ یَقْصِدُونَ أَذَاهُمْ یَسْتَدْفِعُونَ شُرُورَهُمْ وَ بَلَاءَهُمْ بِسُؤَالِهِمْ رَبَّهُمْ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ حَتَّی قَصَدَهُمْ فِی بَعْضِ الْأَوْقَاتِ أَسَدٌ وَ غَطَفَانُ فِی ثَلَاثَةِ آلَافٍ إِلَی بَعْضِ الْیَهُودِ حَوَالِیَ الْمَدِینَةِ فَتَلَقَّاهُمُ الْیَهُودُ وَ هُمْ ثَلَاثُمِائَةِ فَارِسٍ وَ دَعَوُا اللَّهَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فَهَزَمُوهُمْ وَ قَطَعُوهُمْ فَقَالَ أَسَدٌ وَ غَطَفَانُ بَعْضٌ لِبَعْضٍ تَعَالَوْا نَسْتَعِینُ عَلَیْهِمْ بِسَائِرِ القَبَائِلِ فَاسْتَعَانُوا عَلَیْهِمْ

ص: 10


1- 1. البقرة: 89.

قبائل، نیروهایشان به سی هزار نفر رسید که به جنگ با آن سیصد نفر رفتند. یهودیان به درون خانه هایشان پناه بردند و مشرکان هم، آب و غذا را بر آنان بستند. یهودیان امان خواستند ولی آن ها امان نداده و گفتند: هیچ راهی نیست مگر این که مردانتان را بکشیم و زنان و فرزندان را اسیر نموده و اموالتان را غارت نماییم. یهود به یکدیگر گفتند: چه کار کنیم؟ بزرگ و خردمند آنان گفت: مگر نه این است که موسی علیه السلام به پدران شما و کسانی که بعد از آنان هستند دستور داده که به واسطه محمد و آل او، از خداوند یاری بخواهند. مگر نه این است که به شما دستور داده که در هنگام گرفتاری ها، به واسطه محمد و آل محمد، به درگاه خداوند دعا و زاری کنید؟ گفتند: بله، چنین است. گفت: پس دستور مورد نظر را انجام دهید. آنان هم به درگاه خداوند دعا نموده و گفتند: خداوندا، تو را به مقام و منزلت محمد و خاندان او، سوگند می دهیم که به ما آب برسانی چرا که ستم کاران آب را بر ما بسته­اند و اکنون جوانان ما سست گشته و فرزندانمان بی­رمق گشته و همگی در آستانه مرگ قرار داریم. خداوند باران سیل آسایی بر آن ها فرستاد که حوض ها و چاه ها و رودخانه ها و ظرف هایشان پر آب شدند پس گفتند: - هذه احدی الحسنیین - این یکی از دو نیکی است.

سپس آنان از بالای بام خانه هایشان وضعیت لشکریان دشمن را که اطراف خانه های آنان اردو زده بود بررسی کردند ، دیدند که باران خسارت های زیادی به آن ها وارد نموده و مواد غذایی آنان را فاسد نموده و جنگ افزارهای و اموالشان را هم خراب کرده است و عده ای از آن ها آن جا را ترک گفته بودند. چرا که این باران در اوج گرما که معمولا از باران خبری نبوده،

باریدن گرفته بود. آن عده از نیروی باقیمانده دشمن به یهودیان گفتند: بر فرض که مشکل آب شما حل شده باشد، با مشکل غذا چه می کنید؟ اگر عده ای از ما این جا را ترک کردند، ما شما را رها نمی­کنیم مگر این که بر شما پیروز شده و زن و فرزند و اموالتان را در اختیار گرفته و دلمان را خنک کنیم. یهودیان گفتند: همان خدایی که به خاطر دعا و شفیع قرار دادن محمد و آل محمد، ما را از تشنگی نجات داد، همان خداوند هم قادر است که ما را از گرسنگی نجات دهد. و همان خدایی که شر عده ای را از ما کم کرد، همو قادر است که شر بقیه را نیز از سر ما کم کند.

آن گاه، به مقام و منزلت محمد و آل محمد، از خداوند خواستند که به آنان غذا برساند. در این هنگام بود که یک قافله بزرگی که دو هزار شتر و استر و الاغ بار گندم و آرد با خود داشت، بدون این که متوجه سربازان شود، به سوی قریه آمدند و سربازان هم در خواب بودند و خداوند خواب آنان را سنگین قرار داده بود. و قافله بدون این که با مانعی روبرو شوند وارد قریه یهود شده و بارهای خود را افکنده و به مردم آن جا فروختند و از آن جا دور شدند در حالی که سربازانی که روستا را در محاصره داشتند، همچنان در خواب بودند. وقتی که آن کاروان از آن جا دور شدند، لشکریان نیز از خواب بیدار شده و جنگ با یهودیان را از سر گرفتند. لشکریان به همدیگر می گفتند: زود باشید عجله کنید که گرسنگی بر آنان فشار آورده است. و در برابر ما شکست خواهند خورد. یهود گفتند: هیهات، بلکه خداوند برای ما غذا فرستاد و شما خواب بودید. و آذوقه های چنین و چنان برای ما آمد. اگر می خواستیم می توانستیم شما را در خوابتان بکشیم. اما ما نخواستیم چنین کنیم. اکنون از این جا بروید واگر از خداوند می خواهیم که به

ص: 11

بِالْقَبَائِلِ وَ أَکْثَرُوا حَتَّی اجْتَمَعُوا قَدْرَ ثَلَاثِینَ أَلْفاً وَ قَصَدُوا هَؤُلَاءِ ثَلَاثَمِائَةٍ فِی قَرْیَتِهِمْ فَأَلْجَئُوهُمْ إِلَی بُیُوتِهَا وَ قَطَعُوا عَنْهَا الْمِیَاهَ الْجَارِیَةَ الَّتِی کَانَتْ تَدْخُلُ إِلَی قُرَاهُمْ وَ مَنَعُوا عَنْهُمُ الطَّعَامَ وَ اسْتَأْمَنَ الْیَهُودُ إِلَیْهِمْ فَلَمْ یُؤَمِّنُوهُمْ وَ قَالُوا لَا إِلَّا أَنْ نَقْتُلَکُمْ وَ نَسْبِیَکُمْ وَ نَنْهَبَکُمْ فَقَالَتِ الْیَهُودُ بَعْضُهَا لِبَعْضٍ کَیْفَ نَصْنَعُ فَقَالَ لَهُمْ أَمْثَلُهُمْ وَ ذُو الرَّأْیِ مِنْهُمْ أَ مَا أَمَرَ مُوسَی علیه السلام أَسْلَافَکُمْ وَ مَنْ بَعْدَهُمْ بِالاسْتِنْصَارِ بِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَ مَا أَمَرَکُمْ بِالابْتِهَالِ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِنْدَ الشَّدَائِدِ بِهِمْ قَالُوا بَلَی قَالُوا فَافْعَلُوا فَقَالُوا اللَّهُمَّ بِجَاهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ لَمَّا سَقَیْتَنَا فَقَدْ قَطَعَتْ عَنَّا الظَّلَمَةُ الْمِیَاهَ حَتَّی ضَعُفَ شَبَابُنَا وَ تَمَاوَتَ وِلْدَانُنَا وَ أَشْرَفْنَا عَلَی الْهَلَکَةِ فَبَعَثَ اللَّهُ تَعَالَی وَابِلًا، هَطْلًا حَتَّی مَلَأَ حِیَاضَهُمْ وَ آبَارَهُمْ وَ أَنْهَارَهُمْ وَ أَوْعِیَتَهُمْ وَ ظُرُوفَهُمْ فَقَالُوا هَذِهِ إِحْدَی الْحُسْنَیَیْنِ ثُمَّ أَشْرَفُوا مِنْ سُطُوحِهِمْ وَ الْعَسَاکِرِ الْمُحِیطَةِ بِهِمْ فَإِذَا الْمَطَرُ قَدْ أَذَاهُمْ غَایَةَ الْأَذَی وَ أَفْسَدَ أَمْتِعَتَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ فَانْصَرَفَ عَنْهُمْ لِذَلِکَ بَعْضُهُمْ وَ ذَلِکَ أَنَّ الْمَطَرَ أَتَاهُمْ فِی غَیْرِ أَوَانِهِ فِی حَمَارَّةِ الْقَیْظِ حِینَ لَا یَکُونُ مَطَرٌ فَقَالَ الْبَاقُونَ مِنَ الْعَسَاکِرِ هَبْکُمْ سُقِیتُمْ فَمِنْ أَیْنَ تَأْکُلُونَ وَ لَئِنِ انْصَرَفَ عَنَّا هَؤُلَاءِ فَلَسْنَا نَنْصَرِفُ حَتَّی نَقْهَرَکُمْ عَلَی أَنْفُسِکُمْ وَ عِیَالاتِکُمْ وَ أَهَالِیکُمْ وَ أَمْوَالِکُمْ وَ نَشْفِی غَیْظَنَا مِنْکُمْ فَقَالَتِ الْیَهُودُ إِنَّ الَّذِی سَقَانَا بِدُعَائِنَا بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ قَادِرٌ عَلَی أَنْ یُطْعِمَنَا وَ إِنَّ الَّذِی صَرَفَ عَنَّا مَنْ صَرَفَهُ قَادِرٌ أَنْ یَصْرِفَ الْبَاقِینَ ثُمَّ دَعَوُا اللَّهَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَنْ یُطْعِمَهُمْ فَجَاءَتْ قَافِلَةٌ عَظِیمَةٌ مِنْ قَوَافِلِ الطَّعَامِ قَدْرَ أَلْفَیْ جَمَلٍ وَ بَغْلٍ وَ حِمَارٍ مُوقَرَةٍ حِنْطَةً وَ دَقِیقاً وَ هُمْ لَا یَشْعُرُونَ بِالْعَسَاکِرِ فَانْتَهَوْا إِلَیْهِمْ وَ هُمْ نِیَامٌ وَ لَمْ یَشْعُرُوا بِهِمْ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی ثَقَّلَ نَوْمَهُمْ حَتَّی دَخَلُوا الْقَرْیَةَ وَ لَمْ یَمْنَعُوهُمْ وَ طَرَحُوا أَمْتِعَتَهُمْ وَ بَاعُوهَا مِنْهُمْ فَانْصَرَفُوا وَ بَعُدُوا وَ تَرَکُوا الْعَسَاکِرَ نَائِمَةً لَیْسَ فِی أَهْلِهَا عَیْنٌ تَطْرِفُ فَلَمَّا بَعُدُوا وَ انْتَبَهُوا وَ نَابَذُوا الْیَهُودَ الْحَرْبَ وَ جَعَلَ یَقُولُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ الْوَحَا الْوَحَا فَإِنَّ هَؤُلَاءِ اشْتَدَّ بِهِمُ الْجُوعُ وَ سَیَذِلُّونَ لَنَا قَالَتْ لَهُمُ الْیَهُودُ هَیْهَاتَ بَلْ أَطْعَمَنَا رَبُّنَا وَ کُنْتُمْ نِیَاماً جَاءَنَا مِنَ الطَّعَامِ کَذَا وَ کَذَا وَ لَوْ أَرَدْنَا أَنْ نَقْتُلَکُمْ فِی حَالِ نَوْمِکُمْ لَتَهَیَّأَ لَنَا وَ لَکِنَّا کَرِهْنَا الْبَغْیَ عَلَیْکُمْ فَانْصَرِفُوا عَنَّا وَ إِلَّا دَعَوْنَا

ص: 11

حق محمد و آل او، همان طور که به ما آب و غذا داد، اکنون ما را بر شما پیروز و شما را خوار و ذلیل نماید. اما لشکریان نپذیرفتند. و یهود هم محمد و آل او را به درگاه خداوند شفیع قرار داده و از خداوند خواستند که به آبروی این بزرگواران، پیروزی نصیب شان کند. آنگاه آن سیصد نیروی جنگی یهود بر آن لشکر سی هزار نفری تاختند و برخی را کشتند و برخی را هم اسیر کردند و بقیه را تار و مار کردند. و با اسیرانی که گرفتند، سلامت و آسایش اسرای خود را که در دست یهودیان گرفتار آمده بودند، تضمین کردند.( یعنی مشرکان از بیم این که مبادا یهودیان اسرای آن ها را بیازارد، از آزار و اذیت اسرای یهود امتناع می کردند.) چون محمد صلی الله علیه و آله از قوم عرب به پیامبری مبعوث شد، یهودیان، از روی حسادت او را تکذیب کردند. سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند به واسطه توسل به محمد و آل او، این گونه یهودیان را بر مشرکان پیروز گردانید. هان، ای امت محمد صلی الله علیه و آله، در هنگام سختی ها و گرفتاری ها محمد و آل او را یاد کنید تا خداوند فرشتگان شما را بر شیاطینی که شما را هدف گرفته یاری کند. هرکدام از شما دو فرشته به همراه خود دارید. یکی در سمت راست شماست که کارهای خوبتان را می نویسد و دیگری در سمت چپ شماست که کارهای بدتان را ثبت و ضبط می کند و برای هر کدام از شما دو شیطان از جانب ابلیس فرستاده شده تا شما را گمراه سازد. پس هرگاه کسی، در دل خود وسوسه­ای احساس کرد خدا را یاد کند و بگوید: لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم و صلی الله علی محمد و آله الطیبین. وقتی این ذکر را بگوید آن دو شیطان از او دور شده و به ابلیس شکایت می کنند و می­گویند از عهده او بر نیامدیم و چاره ای جز این نیست که شیاطین سرکش را به کمک ما بفرستی. ابلیس هم نیروهای کمکی برای آن دو می فرستد. تا این که هزار نیرو به آن ها می دهد. هرگاه که شیاطین قصد فریب آن انسان مؤمن را داشته باشد و او خدا و محمد و آل پاکش را یاد کند، شیاطین هیچ راه نفوذی بر او نمی یابند. و به ابلیس می گویند: چاره ای جز این نیست که خودت با سپاهیانت به سراغ او رفته و او را وسوسه نموده و فریب دهی. ابلیس با سپاهیان خود، به سراغ او می رود و خداوند تعالی به ملائکه می فرماید: این ابلیس است که به سراغ فلان بنده من می رود. با او مقابله کنید. پس درمقابل هر شیطانی صد هزار فرشته به کمک آن بنده مؤمن می شتابند. فرشتگان سوار بر اسب آتشین، شمشیرها و نیزه ها و کمان ها و کاردهای آتشین و دیگر سلاح های آتشین با خود دارند و همچنان با سپاهیان ابلیس مبارزه می کنند و آنان را نابود می سازند وقتی ابلیس را دستگیرکرده و با سلاح های خود او را هدف می گیرند، شیطان می گوید: پروردگارا تو وعده ای به من داده ای و مرا تا زمان مشخص مهلت داده­ای .

خداوند متعال به فرشتگان می فرماید: من به او وعده داده­ام که جانش را نگیرم. اما وعده نداده­ام که

ص: 12

بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اسْتَنْصَرْنَا بِهِمْ أَنْ یُخْزِیَکُمْ کَمَا قَدْ أَطْعَمَنَا وَ سَقَانَا فَأَبَوْا إِلَّا طُغْیَاناً فَدَعَوُا اللَّهَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اسْتَنْصَرُوا بِهِمْ ثُمَّ بَرَزَ الثَّلَاثُمِائَةِ إِلَی ثَلَاثِینَ أَلْفاً فَقَتَلُوا مِنْهُمْ وَ أَسَرُوا وَ طَحْطَحُوهُمْ (1)

وَ اسْتَوْثَقُوا مِنْهُمْ بِأُسَرَائِهِمْ فَکَانَ لَا یَنَالُهُمْ مَکْرُوهٌ مِنْ جِهَتِهِمْ لِخَوْفِهِمْ عَلَی مَنْ لَهُمْ فِی أَیْدِی الْیَهُودِ فَلَمَّا ظَهَرَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله حَسَدُوهُ إِذْ کَانَ مِنَ الْعَرَبِ فَکَذَّبُوهُ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله هَذِهِ نُصْرَةُ اللَّهِ تَعَالَی لِلْیَهُودِ عَلَی الْمُشْرِکِینَ بِذِکْرِهِمْ لِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ علیهم السلام أَلَا فَاذْکُرُوا یَا أُمَّةَ مُحَمَّدٍ مُحَمَّداً وَ آلَهُ عِنْدَ نَوَائِبِکُمْ وَ شَدَائِدِکُمْ لِیَنْصُرَ اللَّهُ بِهِ مَلَائِکَتَکُمْ عَلَی الشَّیَاطِینِ الَّذِینَ یَقْصُدُونَکُمْ فَإِنَّ کُلَّ وَاحِدٍ مِنْکُمْ مَعَهُ مَلَکٌ عَنْ یَمِینِهِ یَکْتُبُ حَسَنَاتِهِ وَ مَلَکٌ عَنْ یَسَارِهِ یَکْتُبُ سَیِّئَاتِهِ وَ مَعَهُ شَیْطَانَانِ مِنْ عِنْدِ إِبْلِیسَ یُغْوِیَانِهِ فَمَنْ یَجِدُ مِنْکُمْ وَسْوَاساً فِی قَلْبِهِ وَ ذَکَرَ اللَّهَ وَ قَالَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ خَنَسَ الشَّیْطَانَانِ ثُمَّ صَارَا إِلَی إِبْلِیسَ فَشَکَوَاهُ وَ قَالا لَهُ قَدْ أَعْیَانَا أَمْرُهُ فَأَمْدِدْنَا بِالْمَرَدَةِ فَلَا یَزَالُ یُمِدُّهُمَا حَتَّی یُمِدَّهَا بِأَلْفِ مَارِدٍ فَیَأْتُونَهُ فَکُلَّمَا رَامُوهُ ذَکَرَ اللَّهَ وَ صَلَّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ لَمْ یَجِدُوا عَلَیْهِ طَرِیقاً وَ لَا مَنْفَذاً قَالُوا لِإِبْلِیسَ لَیْسَ لَهُ غَیْرُ أَنَّکَ تُبَاشِرُهُ بِجُنُودِکَ فَتَغْلِبَهُ وَ تُغْوِیَهُ فَیَقْصِدُهُ إِبْلِیسُ بِجُنُودِهِ فَیَقُولُ اللَّهُ تَعَالَی لِلْمَلَائِکَةِ هَذَا إِبْلِیسُ قَدْ قَصَدَ عَبْدِی فُلَاناً أَوْ أَمَتِی فُلَانَةَ بِجُنُودِهِ أَلَا فَقَابِلُوهُ فَیُقَابِلُهُمْ بِإِزَاءِ کُلِّ شَیْطَانٍ رَجِیمٍ مِنْهُمْ مِائَةُ أَلْفِ مَلَکٍ وَ هُمْ عَلَی أَفْرَاسٍ مِنْ نَارٍ بِأَیْدِیهِمْ سُیُوفٌ مِنْ نَارٍ وَ رِمَاحٌ مِنْ نَارٍ وَ قِسِیٌّ وَ نَشَاشِیبُ (2) وَ سَکَاکِینُ وَ أَسْلِحَتُهُمْ مِنْ نَارٍ فَلَا یَزَالُونَ یُخْرِجُونَهُمْ وَ یَقْتُلُونَهُمْ بِهَا وَ یَأْسِرُونَ إِبْلِیسَ فَیَضَعُونَ عَلَیْهِ الْأَسْلِحَةَ فَیَقُولُ یَا رَبِّ وَعْدَکَ وَعْدَکَ قَدْ أَجَّلْتَنِی إِلَی یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ فَیَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْمَلَائِکَةِ وَعَدْتُهُ أَلَّا أُمِیتَهُ وَ لَمْ أَعِدْهُ أَنْ لَا أُسَلِّطَ عَلَیْهِ

ص: 12


1- 1. أی فرقوهم و بددوهم اهلاکا.
2- 2. النشاشیب جمع نشاب- وزان کفّار- السهام، مأخوذ من النشوب، و السکاکین جمع سکین و هو معروف.

سلاح و عذاب و درد را بر او مسلط نکنم. با اسلحه هایتان او را بزنید و دلتان را خنک سازید. من جان او را نمی گیرم.

فرشتگان ابلیس را می زنند و به شدت مجروح می کنند و سپس رهایش می کنند. ابلیس همچنان به خاطر ضربه های به او وارد شده وکشته شدن اولاد و افرادش، اندوهگین است. و زخم های او التیام نمی یابد مگر این که صدای مشرکین را بشنود که کفر می گویند.

اگر این بنده مؤمن همچنان بر بندگی و اطاعت خداوند ویاد محمد و آل محمد باقی بماند، آن زخم ها نیز بر ابلیس باقی می ماند. ولی اگر بنده مومن راه خود را تغییر داد و به نافرمانی خداوند پرداخت، زخم های ابلیس التیام می یابد و کم کم ابلیس برآن بنده چیره می شود تا این که او را لگام زده و زین بر اومی نهد و بر پشتش سوار می شود. وقتی ازپشت او پیاده شد می گوید: اکنون دیگر پشت او مال ما شده است هر وقت که بخواهیم سوارش می شویم.

آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: اگر می خواهید کاری کنید که اندوه و زخم ابلیس همچنان باقی بماند، همواره به یاد خداوند بوده و طاعت و بندگی او را بجای آورید و بر محمد و آل او درود بفرستید. ولی اگر راهی غیر از این برگزینید، به اسارت ابلیس در می آیید و برخی سپاهیان او بر پشت شما سوار می شوند.

امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: در زمان های قدیم معروف بود که برای حاجت گرفتن و قبولی دعاها، خداوند را به محمد و علی و خاندان این دو بزرگوار سوگند می دادند و اگر کسی دیرزمانی گرفتار بلا و مصیبت می­ماند، می­گفتند چون او فراموش کرده که خدا را به محمد و آل پاکش سوگند دهد، همچنان گرفتار بلا مانده است.

یکی از نمونه های شگفت انگیز گشایش گرفتاری به خاطر شفیع قرار دادن آن بزرگواران دردعا، سرگذشت سه نفری است که در بیابان به سوی منطقه ای کوهستانی راه می پیمودند که ناگهان باران گرفت و آن ها به غاری که می شناختند، پناه بردند تا از باران درامان باشند. بالای این غار سنگ بزرگی بود که روی کلوخ قرار داشت. کلوخ زیر سنگ گل شد و سنگ غلتید و بر دهانه غار قرارگرفت و راه غار را مسدود کرد و فضای غار تاریک گشت. آنان به همدیگر گفتند: هیچ رد پا و خبری از ما باقی نماند. خانواده های ما هیچ اطلاعی از سرنوشت ما ندارند و حتی اگر هم اطلاع یابند کاری از دست آن ها ساخته نیست. چون در توان هیچ آدمی زادی نیست که این سنگ بزرگ را از جا تکان دهد. به خدا قسم که این جا قبر ما خواهد شد. در همین مکان می میریم و از همین جا محشور می شویم.

آن گاه یکی از آن ها به بقیه گفت: آیا مگر نه این است که حضرت موسی علیه السلام و پیامبران بعد از او، به ما سفارش نموده اند که هرگاه گرفتار مصیبت و بلایی شدیم، دعا کنیم و خداوند را به محمد و آل پاکش علیهم السلام سوگند دهیم ؟ گفتند: درست است. گفت: چه مصیبتی بزرگتر از این. گفتند: دعا می کنیم و در دعایمان محمد و آل پاک او را واسطه قرار می دهیم و هر کدام از ما کار نیکی را که فقط برای رضای خدا انجام داده است به یاد آرد تا شاید خداوند ما را از این گرفتاری نجات دهد.

ص: 13

السِّلَاحَ وَ الْعَذَابَ وَ الْآلَامَ اشْتَفُوا مِنْهُ ضَرْباً بِأَسْلِحَتِکُمْ فَإِنِّی لَا أُمِیتُهُ فَیُثْخِنُونَهُ بِالْجِرَاحَاتِ ثُمَّ یَدَعُونَهُ فَلَا یَزَالُ سَخِینَ الْعَیْنِ عَلَی نَفْسِهِ وَ أَوْلَادِهِ الْمَقْتُولِینَ وَ لَا یَنْدَمِلُ شَیْ ءٌ مِنْ جِرَاحِهِ إِلَّا بِسَمَاعِهِ أَصْوَاتَ الْمُشْرِکِینَ بِکُفْرِهِمْ فَإِنْ بَقِیَ هَذَا الْمُؤْمِنُ عَلَی طَاعَةِ اللَّهِ وَ ذِکْرِهِ وَ الصَّلَاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ بَقِیَ عَلَی إِبْلِیسَ تِلْکَ الْجِرَاحَاتُ وَ إِنْ زَالَ الْعَبْدُ عَنْ ذَلِکَ وَ انْهَمَکَ فِی مُخَالَفَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَعَاصِیهِ انْدَمَلَتْ جِرَاحَاتُ إِبْلِیسَ ثُمَّ قَوِیَ عَلَی ذَلِکَ الْعَبْدِ حَتَّی یُلْجِمَهُ وَ یُسْرِجَ عَلَی ظَهْرِهِ وَ یَرْکَبَهُ ثُمَّ یَنْزِلُ عَنْهُ وَ یَقُولُ ظَهْرُهُ لَنَا الْآنَ مَتَی أَرَدْنَا نَرْکَبُهُ هَذَا ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تُدِیمُوا عَلَی إِبْلِیسَ سُخْنَةَ عَیْنِهِ وَ أَلَمَ جِرَاحَاتِهِ فَدُومُوا عَلَی طَاعَةِ اللَّهِ وَ ذِکْرِهِ وَ الصَّلَاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ إِنْ کُنْتُمْ عَلَی غَیْرِ ذَلِکَ کُنْتُمْ أُسَرَاءَ إِبْلِیسَ فَیَرْکَبُ أَقْفِیَتَکُمْ بَعْضُ مَرَدَتِهِ وَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ کَانَ قَضَاءُ الْحَوَائِجِ وَ إِجَابَةُ الدُّعَاءِ إِذَا سُئِلَ اللَّهُ بِمُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ آلِهِمَا مَشْهُوراً فِی الزَّمَنِ السَّالِفِ حَتَّی أَنَّ مَنْ طَالَ بِهِ الْبَلَاءُ قِیلَ هَذَا طَالَ بَلَاؤُهُ لِنِسْیَانِهِ الدُّعَاءَ لِلَّهِ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ وَ لَقَدْ کَانَ مِنْ عَجِیبِ الْفَرَجِ بِالدُّعَاءِ بِهِمْ فَرَجُ ثَلَاثَةِ نَفَرٍ کَانُوا یَمْشُونَ فِی صَحْرَاءَ إِلَی جَبَلٍ فَأَخَذَتْهُمُ السَّمَاءُ فَأَلْجَأَتْهُمْ إِلَی غَارٍ کَانُوا یَعْرِفُونَ فَدَخَلُوهُ یَتَوَقَّوْنَ بِهِ مِنَ الْمَطَرِ وَ کَانَ فَوْقَ الْغَارِ صَخْرَةٌ عَظِیمَةٌ تَحْتَهَا مَدَرَةٌ هِیَ رَاکِبَتُهَا فَابْتَلَّتِ الْمَدَرَةُ فَتَدَحْرَجَتِ الصَّخْرَةُ فَصَارَتْ فِی بَابِ الْغَارِ فَسَدَّتْ وَ أَظْلَمَتْ عَلَیْهِمُ الْمَکَانَ وَ قَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ قَدْ عَفَا الْأَثَرُ وَ دَرَسَ الْخَبَرُ وَ لَا یَعْلَمُ بِنَا أَهْلُونَا وَ لَوْ عَلِمُوا مَا أَغْنَوْا عَنَّا شَیْئاً لِأَنَّهُ لَا طَاقَةَ لِلْآدَمِیِّینَ بِقَلْبِ هَذِهِ الصَّخْرَةِ عَنْ هَذَا الْمَوْضِعِ هَذَا وَ اللَّهِ قَبْرُنَا الَّذِی فِیهِ نَمُوتُ وَ مِنْهُ نَحْشُرُ ثُمَّ قَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ أَ وَ لَیْسَ مُوسَی بْنُ عِمْرَانَ وَ مَنْ بَعْدَهُ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ علیهم السلام أَمَرُوا أَنَّهُ إِذَا دَهِمَتْنَا دَاهِیَةٌ أَنْ نَدْعُوَ اللَّهَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ قَالُوا بَلَی قَالُوا فَلَا نَعْرِفُ دَاهِیَةً أَعْظَمَ مِنْ هَذِهِ فَقَالُوا نَدْعُو اللَّهَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ وَ یَذْکُرُ کُلُّ وَاحِدٍ مِنَّا حَسَنَةً مِنْ حَسَنَاتِهِ الَّتِی أَرَادَ اللَّهَ بِهَا فَلَعَلَّ اللَّهَ أَنْ یُفَرِّجَ عَنَّا.

ص: 13

یکی گفت: خدایا اگر تو می دانی که من ثروتمند بودم و روزگار خوبی داشتم کاخ ها و خانه ها می ساختم. کارگران زیادی داشتم در بین آن ها مردی بود که به اندازه دو نفر کار می کرد. وقتی غروب می شد به او مزد یک نفر را می دادم ولی او گفت من کار دو نفر را انجام دادم و به اندازه مزد دو نفر حقوق می خواهم. و من به اوگفتم: قرار ما این بوده که به اندازه یک نفر کار کنی و خودت خواسته ای که بیشتر کار کنی بنابراین مزدی به خاطر کار بیشتر به تو نمی دهم. آن کارگر هم قهر کرد و بدون این که مزدش را بگیرد رفت. من با آن مبلغ بذر گندم خریدم و آن را کشت کردم محصول خوبی داد. بار دیگر کشت کردم و هر بار محصول خوبی می داد تا این که توانستم از محل درآمد آن، زمین و خانه و گله های شتر و گوسفند وگاو و بز و دیگرچهارپایان خریداری کنم. و توانستم از محل درآمد آن اثاث و برده و کنیز و فرش ها و اسباب و اثاثیه های فاخر خریداری نموده و درهم و دینار زیادی اندوختم. سال ها گذشت و آن کارگر در حالی که ضعیف و ناتوان و فقیر شده بود و بینایی چشم ضعیف شده بود، نزد من آمد و گفت: ای بنده خدا آیا مرا می شناسی ؟ من همان کارگری هستم که آن روز به خاطر مزد یک روز قهر کردم و چون نیازی هم به آن نداشتم مزد یک روزم را هم نگرفتم. اما امروز تنگدستم و به مقدار دستمزد یک نفر راضی هستم. آن را به من بده. به او گفت: این زمین ها، و کشت زارها و خانه ها و قصر ها و گله های شتر و گوسفند و گاو و این برده ها و کنیزکان و این فرش ها و اسباب و اثاثیه های فاخر و این درهم و دینار مال تو، مبارکت باشد.مال توست.

او گریست و گفت: ای بنده خدا، این همه وقت مزد من پیش تو بوده واکنون مرا به مسخره گرفتی ؟ گفتم: من مسخره ات نمی کنم و آن چه می گویم از روی شوخی نیست بلکه جدی می گویم، این ها که نام بردم همه حاصل آن دستمزد توست بوسیله آن دستمزد تو، من این همه را بدست آوردم. اصل سرمایه از تو بوده است پس این ها همه تابع همان اصل سرمایه است. همه این ها برای توست پس همه آنها را به او تحویل دادم. خدایا اگر تو می دانی که من چنین کاری را فقط به امید پاداش تو و ترس از عقاب تو انجام داده ام،

خدایا تو را به محمد سوگند می دهم او که برترین و گرامی ترین بنده ات و سرور تمام بندگانت است و تو بوسیله خاندانش که از همه خاندان پیامبران برتر است، و به وسیله اصحابش که از یاران همه پیامبران گرامی­تر هستند ، و امتش که از همه امت ها برتر هستند، به او شرافت و بزرگی بخشیده ای. امام علیه السلام فرمود: دراین هنگام یک سوم سنگ از جلوی غار کنار رفت

ص: 14

فَقَالَ أَحَدُهُمْ اللَّهُمَّ إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنِّی کُنْتُ رَجُلًا کَثِیرَ الْمَالِ حَسَنَ الْحَالِ أَبْنِی الْقُصُورَ وَ الْمَسَاکِنَ وَ الدُّورَ وَ کَانَ لِی أُجَرَاءُ وَ کَانَ فِیهِمْ رَجُلٌ یَعْمَلُ عَمَلَ رَجُلَیْنِ فَلَمَّا کَانَ عِنْدَ الْمَسَاءِ عَرَضْتُ عَلَیْهِ أُجْرَةً وَاحِدَةً فَامْتَنَعَ وَ قَالَ إِنَّمَا عَمِلْتُ عَمَلَ رَجُلَیْنِ فَأَنَا أَبْغِی أُجْرَةَ رَجُلَیْنِ فَقُلْتُ لَهُ إِنَّمَا شَرَطْتُ عَلَیْکَ عَمَلَ رَجُلٍ وَ الثَّانِی فَأَنْتَ بِهِ مُتَطَوِّعٌ لَا أُجْرَةَ لَکَ فَذَهَبَ وَ سَخِطَ ذَلِکَ وَ تَرَکَهُ عَلَیَّ فَاشْتَرَیْتُ بِتِلْکَ الْأُجْرَةِ حِنْطَةً فَبَذَرْتُهَا فَزَکَتْ وَ نَمَتْ ثُمَّ أَعَدْتُ بَعْدَ مَا ارْتَفَعَ مِنَ الْأَرْضِ فَعَظُمَ زَکَاؤُهَا وَ نَمَاؤُهَا ثُمَّ أَعَدْتُ بَعْدَ مُرْتَفِعٍ مِنَ الثَّانِی فِی الْأَرْضِ فَعَظُمَ الزَّکَاءُ وَ النَّمَاءُ ثُمَّ مَا زَالَتْ هَکَذَا حَتَّی عَقَدْتُ بِهِ الضِّیَاعَ وَ الْقُصُورَ وَ الْقُرَی وَ الدُّورَ وَ الْمَنَازِلَ وَ الْمَسَاکِنَ وَ قُطْعَانَ الْإِبِلِ وَ الْغَنَمِ وَ صُوَّارَ(1) الْعَنْزِ وَ الدَّوَابِّ وَ الْأَثَاثَ وَ الْأَمْتِعَةَ وَ الْعَبِیدَ وَ الْإِمَاءَ وَ الْفِرَاشَ وَ الْآلَاتِ وَ النِّعَمَ الْجَلِیلَةَ وَ الدَّرَاهِمَ وَ الدَّنَانِیرَ الْکَثِیرَةَ فَلَمَّا کَانَ بَعْدَ سِنِینَ مَرَّ بِیَ الْأَجِیرُ وَ قَدْ سَاءَتْ حَالُهُ وَ تَضَعْضَعَتْ وَ اسْتَوْلَی عَلَیْهِ الْفَقْرُ وَ ضَعُفَ بَصَرُهُ فَقَالَ لِی یَا عَبْدَ اللَّهِ أَ مَا تَعْرِفُنِی أَنَا أَجِیرُکَ الَّذِی سَخِطْتُ أُجْرَةً وَاحِدَةً ذَلِکَ الْیَوْمَ وَ تَرَکْتُهَا لِغِنَائِی عَنْهَا وَ أَنَا الْیَوْمَ فَقِیرٌ وَ قَدْ رَضِیتُ بِهَا فَأَعْطِنِیهَا فَقُلْتُ لَهُ دُونَکَ هَذَا الضِّیَاعَ وَ الْقُرَی وَ الدُّورَ وَ الْقُصُورَ وَ الْمَسَاکِنَ وَ قُطْعَانَ الْإِبِلِ وَ الْبَقَرَ وَ الْغَنَمَ وَ صُوَّارَ الْعَنْزِ وَ الدَّوَابِّ وَ الْأَثَاثَ وَ الْأَمْتِعَةَ وَ الْعَبِیدَ وَ الْإِمَاءَ وَ الْفِرَاشَ وَ الْآلَاتِ وَ النِّعَمَ الْجَلِیلَةَ وَ الدَّرَاهِمَ وَ الدَّنَانِیرَ الْکَثِیرَةَ فَتَنَاوَلْهَا إِلَیْکَ أَجْمَعَ مُبَارَکَةً لَکَ فَهِیَ لَکَ فَبَکَی وَ قَالَ یَا عَبْدَ اللَّهِ سَوَّفْتَ حَقِّی ثُمَّ الْآنَ تَهْزَأُ بِی فَقُلْتُ مَا أَهْزَأُ بِکَ وَ مَا أَنَا إِلَّا جَادٌّ مُجِدٌّ فَهَذِهِ کُلُّهَا نَتَائِجُ أُجْرَتِکَ تِلْکَ تَوَلَّدَتْ عَنْهَا فَالْأَصْلُ کَانَ لَکَ فَهَذِهِ الْفُرُوعُ کُلُّهَا تَابِعَةٌ لِلْأَصْلِ فَهِیَ لَکَ فَسَلَّمْتُهَا أَجْمَعَ اللَّهُمَّ إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنِّی إِنَّمَا فَعَلْتُ هَذَا رَجَاءَ ثَوَابِکَ وَ خَوْفَ عِقَابِکَ فَافْرِجْ عَنَّا بِمُحَمَّدٍ الْأَفْضَلِ الْأَکْرَمِ سَیِّدِ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ الَّذِی شَرَّفْتَهُ بِآلِهِ أَفْضَلِ آلِ النَّبِیِّینَ وَ أَصْحَابِهِ أَکْرَمِ أَصْحَابِ الْمُرْسَلِینَ وَ أُمَّتِهِ خَیْرِ الْأُمَمِ أَجْمَعِینَ قَالَ علیه السلام فَزَالَ ثُلُثُ الْحَجَرِ

ص: 14


1- 1. الصوار بالضم و التشدید: قطیع البقر.

و نور به درون غار راه یافت.

دیگری گفت: خدایا اگر تو می دانی که من گاوی داشتم آن را می دوشیدم و شیرش را برای مادرم می بردم تا اول او بنوشد و ته مانده آن را برای خانواده و فرزندانم می بردم. در یکی از شب ها باز دارنده ای پیش آمد (دیرتر نزد مادرم رفتم) و او را در خواب دیدم. من هم بربالین او ماندم تا این که بیدار شود و نخواستم که او را از خواب خوش بیدار کنم واین در حالی بود که خانواده وفرزندانم از شدت گرسنگی و تشنگی ناله می کردند. من بدون توجه به خانواده وفرزندانم بر بالین مادر ایستادم تا این که خودش بیدار شد. شیر را به او دادم که تناول کند تا سیراب شد و بقیه را برای خانواده وفرزندانم بردم. خدایا اگر تو می دانی که من در این کار،

فقط رضایت تو و ثواب تو و ترس از عقاب تو را مد نظر داشتم. خدایا به حق محمد او که سرور تمام بندگانت هست و تو او را به واسطه خاندانش که برترین خاندان پیامبران است و به وسیله اصحابش که از یاران همه پیامبران گرامی­تر هستند و به واسطه امتش که بهترین امت هاست شرف و برتری داده ای. امام علیه السلام فرمود: یک سوم دیگر سنگ نیز از دهانه غار کنار رفت و امید آن ها به نجات بیشتر شد.

سومی گفت: خدایا اگر تو می دانی که من عاشق زنی از بنی اسرائیل بودم. قصد او را کردم ولی او راضی نشد مگر این که صد دینار به او بدهم من هم که چیزی نداشتم، به خشکی و دریا و بیابان و کوهستان زدم و برای تهیه آن مبلغ چهار سال خطرها را به جان خریدم و بیابان ها و صحراها را پیمودم و در معرض خطرهای جانی قرار گرفتم تا این که بالاخره موفق شدم آن مبلغ را تهیه نموده و به او بدهم. او نیز خود را در اختیار من قرار داد. وقتی که در کنار او در بستر قرار گرفتم دیدم که بدن او می لرزد و به من می­گوید: ای بنده خدا، من باکره هستم، مهری که خداوند نهاده جز با فرمان او زائل نکن. نیازمندی و گرفتاری سبب شد که خود را در اختیار تو قرار دهم. من که صد دینار را به او داده بودم از جا برخاسته و او را تنها گذاشتم. خدایا اگر تو میدانی که من این کار را فقط به امید ثواب تو و ترس از عذاب تو انجام دادم. خدایا به حق محمد ما را از این گرفتاری نجات بده. خدایا به حق محمد که برترین تمام بندگان توست و تو او را به واسطه خاندانش که برترین خاندان پیامبران است و به وسیله اصحابش که از یاران همه پیامبران گرامی­تر هستند و به واسطه امتش که بهترین امت هاست شرف و برتری داده ای.

امام علیه السلام فرمود: دراین هنگام تمام صخره سنگ از دهانه غار کنار رفت و درحالی که می غلتید، با زبانی فصیح و رسا می گفت: به خاطر حسن نیت­تان نجات یافتید. به واسطه محمد که برترین و گرامی ترین و سرور تمام بندگان است و خاندان او از خاندان همه پیامبران برتر هستند و امت او بهترین امت هاست خوشبخت شدید و به درجات والایی دست یافتید(1).

ص: 15


1- . تفسیر امام حسن عسکری: 178-182

وَ دَخَلَ عَلَیْهِمُ الضَّوْءُ.

وَ قَالَ الثَّانِی اللَّهُمَّ إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ کَانَ لِی بَقَرَةٌ أَحْتَلِبُهَا ثُمَّ أَرُوحُ بِلَبَنِهَا عَلَی أُمِّی ثُمَّ أَرُوحُ بِسُؤْرِهَا عَلَی أَهْلِی وَ وُلْدِی فَأَخَّرَنِی عَائِقٌ ذَاتَ لَیْلَةٍ فَصَادَفْتُ أُمِّی نَائِمَةً فَوَقَفْتُ عِنْدَ رَأْسِهَا لِتَنْتَبِهَ لَا أنتبهها [أُنَبِّهُهَا] مِنْ طِیبِ وِسَادِهَا وَ أَهْلِی وَ وُلْدِی یَتَضَاغَوْنَ مِنَ الْجُوعِ وَ الْعَطَشِ فَمَا زِلْتُ وَاقِفاً لَا أَحْفِلُ بِأَهْلِی وَ وُلْدِی حَتَّی انْتَبَهَتْ هِیَ مِنْ ذَاتِ نَفْسِهَا وَ سَقَیْتُهَا حَتَّی رَوِیَتْ ثُمَّ عَطَفْتُ بِسُؤْرِهَا عَلَی أَهْلِی وَ وُلْدِی اللَّهُمَّ إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنِّی إِنَّمَا فَعَلْتُ ذَلِکَ رَجَاءَ ثَوَابِکَ وَ خَوْفَ عِقَابِکَ فَافْرِجْ عَنَّا بِحَقِّ مُحَمَّدٍ الْأَفْضَلِ الْأَکْرَمِ سَیِّدِ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ الَّذِی شَرَّفْتَهُ بآلِهِ أَفْضَلِ آلِ النَّبِیِّینَ وَ أَصْحَابِهِ أَکْرَمِ صَحَابَةِ الْمُرْسَلِینَ وَ أُمَّتِهِ خَیْرِ الْأُمَمِ أَجْمَعِینَ قَالَ علیه السلام فَزَالَ ثُلُثٌ آخَرُ مِنَ الْحَجَرِ وَ قَوِیَ طَمَعُهُمْ فِی النَّجَاةِ وَ قَالَ الثَّالِثُ اللَّهُمَّ إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنِّی هَوِیتُ امْرَأَةً فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ فَرَاوَدْتُهَا عَنْ نَفْسِهَا فَأَبَتْ عَلَیَّ إِلَّا بِمِائَةِ دِینَارٍ وَ لَمْ أَکُنْ أَمْلِکُ شَیْئاً فَمَا زِلْتُ أَسْلُکُ بَرّاً وَ بَحْراً وَ سَهْلًا وَ جَبَلًا وَ أُبَاشِرُ الْأَخْطَارَ وَ أَسْلُکُ الْفَیَافِیَ وَ الْقِفَارَ وَ أَتَعَرَّضُ لِلْمَهَالِکِ وَ الْمَتَالِفِ أَرْبَعَ سِنِینَ حَتَّی جَمَعْتُهَا وَ أَعْطَیْتُهَا إِیَّاهَا وَ أَمْکَنَتْنِی مِنْ نَفْسِهَا فَلَمَّا قَعَدْتُ مِنْهَا مَقْعَدَ الرَّجُلِ مِنْ أَهْلِهِ ارْتَعَدَتْ فَرَائِصُهَا وَ قَالَتْ لِی یَا عَبْدَ اللَّهِ إِنِّی جَارِیَةٌ عَذْرَاءُ فَلَا تَفُضَّ خَاتَمَ اللَّهِ إِلَّا بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنَّمَا حَمَلَنِی عَلَی أَنْ أُمَکِّنَکَ مِنْ نَفْسِی الْحَاجَةُ وَ الشِّدَّةُ فَقُمْتُ عَنْهَا وَ تَرَکْتُهَا وَ تَرَکْتُ الْمِائَةَ الدِّینَارِ عَلَیْهَا اللَّهُمَّ إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنِّی إِنَّمَا فَعَلْتُ ذَلِکَ رَجَاءَ ثَوَابِکَ وَ خَوْفَ عِقَابِکَ فَافْرِجْ عَنَّا بِحَقِّ مُحَمَّدٍ الْأَفْضَلِ الْأَکْرَمِ سَیِّدِ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ الَّذِی شَرَّفْتَهُ بِآلِهِ أَفْضَلِ آلِ النَّبِیِّینَ وَ أَصْحَابِهِ أَکْرَمِ أَصْحَابِ الْمُرْسَلِینَ وَ أُمَّتِهِ خَیْرِ الْأُمَمِ أَجْمَعِینَ قَالَ فَزَالَ الْحَجَرُ کُلُّهُ وَ تَدَحْرَجَ وَ هُوَ یُنَادِی بِصَوْتٍ فَصِیحٍ بَیِّنٍ یَعْقِلُونَهُ وَ یَفْهَمُونَهُ بِحُسْنِ نِیَّاتِکُمْ نَجَوْتُمْ وَ بِمُحَمَّدٍ الْأَفْضَلِ الْأَکْرَمِ سَیِّدِ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ الْمَخْصُوصِ بِآلِهِ أَفْضَلِ آلِ النَّبِیِّینَ وَ بِخَیْرِ أُمَّتِهِ سَعِدْتُمْ وَ نِلْتُمْ أَفْضَلَ الدَّرَجَاتِ (1).

ص: 15


1- 1. تفسیر الإمام ص 178- 182.

روایت12.

تفسیر امام حسن عسکری: آیه «وَدَّ کَثِیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إِیمانِکُمْ کُفَّاراً» (1)بیشتر

اهل کتاب بوسیله شبهه هائی که برای شما ایجاد می کنند، می خواهند شما را از دین برگردانند «حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ» به واسطه حسادتی که با شما دارند که به واسطه حضرت محمد صلی الله علیه و آله خدا شما را گرامی داشته «مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ» پس از این که معجزات را مشاهده کردند که گواه بر درستی گفتار حضرت محمد صلی الله علیه و آله و فضل علی علیه السلام بود. «فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا» چشم پوشی کنید از نادانی آن ها و با دلائلی که خدا داده با آن ها به مقابله بپردازید و یاوه سرایی های آن ها را باطل کنید. «حَتَّی یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ» تا خداوند نظر خود را در باره آن ها اجرا نماید کشتن در روز فتح مکه در آن موقع، آن ها را از شهر مکه و جزیرة العرب اخراج می کنید و در آن جا کافری را نخواهید گذاشت «إِنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ» چون خداوند بر هر چیز قدرت دارد، آن چه به صلاح شما بوده انتخاب کرده که تنها خداوند را پرستش کنید و با آن مردم اهل کتاب، مدارا کنید و با جدال احسن و استدلال صحیح با آن ها روبرو شوید.

امام علیه السلام فرمود: ماجرا از این قرار بود که وقتی مسلمانان در جنگ احد، دچار شکست و خسارت شدند، چند روز بعد از آن، عده ای از یهودیان نزد عمار بن یاسر و حذیفه بن یمان آمده و به آن دو گفتند: آیا دیدید که در جنگ احد چه بر سر شما آمد؟ محمد همچون یک دنیا طلب می­جنگد، گاهی پیروز می شود و گاهی هم شکست می خورد. از دین او برگردید. حذیفه به آن ها گفت: خداوند شما را لعنت کند. من از کنار شما می روم و به حرف های شما هم گوش نخواهم داد. من نگران دین و جان خود هستم و از کنار شما می­روم. آن گاه او برخاست و به سرعت از آن ها دور شد. اما عمار از کنار آنان نرفت. بلکه به آنان گفت: ای جماعت یهود، محمد صلی الله علیه و آله در جنگ بدر به یارانش وعده داد که اگر استقامت کنند، پیروز خواهند شد. آن ها استقامت کردند و پیروز هم شدند. و به آن ها وعده داد که اگر در جنگ احد هم استقامت کنند، پیروز می شوند، اما آن ها از دستور آن حضرت سرپیچی کردند و در نتیجه شکست خوردندد. ولی اگر یاران محمد از دستور او اطاعت کرده و استقامت می کردند، البته که پیروز می شدند.

یهودیان به او گفتند: ای عمار، با این پاهای نحیفی که داری، اگر از محمد اطاعت کنی، او حتما بر بزرگان قریش پیروز خواهد شد. عمار گفت: بله، قسم به خدایی که جز او خدایی نیست و او محمد را به پیامبری فرستاده است، محمد چنان فضل و حکمتی به من وعده داده است که نسبت به نبوت او آگاه گشته و فضل برادر و وصی او که بهترین بندگان بعد از اوست را دریافته ام و در برابر خاندان پاک او سر تسلیم فرود آورده ام. او به من دستور داده که در گرفتاری ها و امورات مهم دعا نموده و آنان را شفیع قرار دهم. و او به من وعده داده که هر گاه فرمان او را با دل و جان بپذیرم، بر انجام آن توانا گردم حتی اگر به من امر کند که آسمان را به زمین آورم و یا این که زمین ها را به آسمان برافرازم، خداوند

ص: 16


1- . بقره/ 109
«12»

م، [تفسیر الإمام علیه السلام] قَالَ الْإِمَامُ علیه السلام: قَوْلُهُ تَعَالَی وَدَّ کَثِیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إِیمانِکُمْ کُفَّاراً(1) بِمَا یُورِدُونَهُ عَلَیْکُمْ مِنَ الشُّبَهِ حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ بِکُمْ بِأَنْ أَکْرَمَکُمْ بِمُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ آلِهِمَا الطَّیِّبِینَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُ بِالْمُعْجِزَاتِ الدَّالَّاتِ عَلَی صَدِقْ مُحَمَّدٍ وَ فَضْلِ عَلِیٍّ وَ آلِهِمَا فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا عَنْ جَهْلِهِمْ وَ قَابِلُوهُمْ بِحُجَجِ اللَّهِ وَ ادْفَعُوا بِهَا بَاطِلَهُمْ حَتَّی یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ بِالْقَتْلِ یَوْمَ فَتْحِ مَکَّةَ فَحِینَئِذٍ تُجْلُونَهُمْ عَنْ بَلَدِ مَکَّةَ وَ عَنْ جَزِیرَةِ الْعَرَبِ وَ لَا یُقِرُّونَ بِهَا کَافِراً إِنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ لِقُدْرَتِهِ عَلَی الْأَشْیَاءِ قَدَّرَ مَا هُوَ أَصْلَحُ لَکُمْ مِنْ تَعَبُّدِهِ إِیَّاکُمْ مِنْ مُدَارَاتِهِمْ وَ مُقَابَلَتِهِمْ بِالْجِدَالِ الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ قَالَ علیه السلام وَ ذَلِکَ أَنَّ الْمُسْلِمِینَ لَمَّا أَصَابَهُمْ یَوْمَ أُحُدٍ مِنَ الْمِحَنِ مَا أَصَابَهُمْ أَتَی قَوْمٌ مِنَ الْیَهُودِ بَعْدَهُ بِأَیَّامٍ عَمَّارَ بْنَ یَاسِرٍ وَ حُذَیْفَةَ بْنَ الْیَمَانِ فَقَالُوا لَهُمَا أَ لَمْ تَرَیَا مَا أَصَابَکُمْ یَوْمَ أُحُدٍ إِنَّمَا یَحْرُبُ کَأَحَدِ طُلَّابِ الدُّنْیَا حَرْبَهُ سِجَالًا تَارَةً لَهُ وَ تَارَةً عَلَیْهِ فَارْجِعُوا عَنْ دِینِهِ فَأَمَّا حُذَیْفَةُ فَقَالَ لَعَنَکُمُ اللَّهُ لَا أُقَاعِدُکُمْ وَ لَا أَسْمَعُ مَقَالَتَکُمْ أَخَافُ عَلَی نَفْسِی وَ دِینِی فَأَفِرُّ بِهَا مِنْکُمْ وَ قَامَ عَنْهُمْ یَسْعَی وَ أَمَّا عَمَّارُ بْنُ یَاسِرٍ فَلَمْ یَقُمْ عَنْهُمْ وَ لَکِنْ قَالَ لَهُمْ مَعَاشِرَ الْیَهُودِ إِنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله وَعَدَ أَصْحَابَهُ الظَّفَرَ یَوْمَ بَدْرٍ إِنْ یَصْبِرُوا فَصَبَرُوا وَ ظَفِرُوا وَ وَعَدَهُمُ الظَّفَرَ یَوْمَ أُحُدٍ أَیْضاً إِنْ صَبَرُوا فَفَشِلُوا وَ خَالَفُوا فَلِذَلِکَ أَصَابَهُمْ مَا أَصَابَهُمْ وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَطَاعُوا فَصَبَرُوا وَ لَمْ یُخَالِفُوا غَلَبُوا قَالَتْ لَهُ الْیَهُودُ یَا عَمَّارُ وَ إِذَا أَطَعْتَ أَنْتَ غَلَبَ مُحَمَّدٌ سَادَاتِ قُرَیْشٍ مَعَ دِقَّةِ سَاقَیْکَ فَقَالَ نَعَمْ وَ اللَّهِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ بَاعِثُهُ بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَقَدْ وَعَدَنِی مُحَمَّدٌ مِنَ الْفَضْلِ وَ الْحِکْمَةِ مَا عَرَّفَنِیهِ مِنْ نُبُوَّتِهِ وَ فَهَّمَنِیهِ مِنْ فَضْلِ أَخِیهِ وَ وَصِیِّهِ وَ خَیْرِ مَنْ یَخْلُفُهُ بَعْدَهُ وَ التَّسْلِیمِ لِذُرِّیَّتِهِ الطَّیِّبِینَ وَ أَمَرَنِی بِالدُّعَاءِ بِهِمْ فِی شَدَائِدِی وَ مُهِمَّاتِی وَ وَعَدَنِی أَنَّهُ لَا یَأْمُرُنِی بِشَیْ ءٍ فَاعْتَقَدْتُ فِیهِ طَاعَتَهُ إِلَّا بَلَغْتُهُ حَتَّی لَوْ أَمَرَنِی بِحَطِّ السَّمَاءِ إِلَی الْأَرْضِ أَوْ رَفْعِ الْأَرَضِینَ إِلَی السَّمَاوَاتِ لَقَوَّی عَلَیْهِ رَبِّی

ص: 16


1- 1. البقرة: 109.

بدنم را با این دو ساق نحیفم برای انجام دستور پیامبرش، توانا می گرداند.

یهودیان گفتند: ای عمار، به خدا سوگند که نه محمد در نزد خداوند چنین مقامی دارد و نه تو در نزد خداوند و محمد چنین جایگاهی داری. در میان آن ها چهل تن از منافقان نیز بودند. عمار از کنار آنان برخاست گفت: من حجت پروردگارم را به شما ابلاغ نموده و شما را نصیحت نمودم اما شما از نصیحت بیزارید. آن گاه عمار نزد رسول خدا رفت. رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: ای عمار، گزارش آن ماجرا بصورت کامل برایم آمد. اما، حذیفه دین خود را از شیطان و یاران شیطان نجات داد پس او از بندگان صالح خداوند است. اما تو، از دین خداوند دفاع نمودی، و برای محمد خیر خواهی کردی. پس تو از مجاهدان شایسته در راه خداوند هستی.

پیامبر صلی الله علیه و آله و عمار سرگرم صحبت بودند که یهودیانی که با عمارصحبت کرده بودند، پیدا شدند و گفتند: ای محمد، این یار تو ادعا می کند که اگر تو به او امر کنی که آسمان را به زیر آورد یا این که زمین بر آسمان بلند کند و او هم از دل و جان آماده اجرای دستور تو باشد، خداوند او را بر آن کار توانا می سازد. ما به کاری آسان تر از آن بسنده می کنیم. اگر تو واقعا پیامبر هستی، می­خواهیم که عمار با دو پای نحیف خود این صخره کوه را از جا بلند کند. و آن کوهی بود در داخل شهر مدینه که دویست نفر تلاش کردند تا آن را تکان بدهند و نتوانستند و به پیامبر گفتند: ای محمد اگرعمار بخواهد آنرا از جا بلند کند، اصلا نمی تواند آن را از جایش تکان دهد. و اگرهم چنین کاری را انجام دهد هر دو ساق پایش شکسته و اندام های بدنش درهم می شکند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: پاهای او را دست کم نگیرید چرا که آن دو پا،

در ترازوی اعمال نیکش از کوه های ثور و ثبیر و حرا و ابوقبیس و بلکه از تمام زمین و آن چه بر روی زمین جای دارد، سنگین تر است. و خداوند به واسطه درود بر محمد و خاندان پاکش، چیزی که این سنگ سنگین تر باشد را نیز بر او سبک می سازد عرش خداوند را که انبوه فرشتگان تاب نگهداری آن را نداشته اند، خداوند برای هشت فرشته سبک قرار داده است. آن گاه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای عمار فرمان مرا از جان و دل پذیرا باش و بگو خدایا به مقام و منزلت محمد و خاندان پاکش سوگندت می دهم که به من قدرت و توانایی عطا نمایی. تا خداوند انجام آن چه که من به تو دستور می دهم را آسان سازد. همان طور که کالب بن یوحنا خداوند را به حق ما اهل بیت سوگند داد، و خداوند عبور از دریا را برایش آسان نمود و او با اسب خود بر روی دریا به سرعت راه می رفت.

عمار دل قوی داشت و آن کلمات را گفت و بعد هم آن صخره بزرگ را روی سربلند نمود و گفت:

ص: 17

بَدَنِی بِسَاقَیَّ هَاتَیْنِ الدَّقِیقَتَیْنِ.

فَقَالَتِ الْیَهُودُ لَا وَ اللَّهِ یَا عَمَّارُ مُحَمَّدٌ أَقَلُّ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ ذَلِکَ وَ أَنْتَ أَوْضَعُ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ مُحَمَّدٍ مِنْ ذَلِکَ وَ کَانَ فِیهَا أَرْبَعُونَ مُنَافِقاً فَقَامَ عَمَّارٌ عَنْهُمْ وَ قَالَ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ حُجَّةَ رَبِّی وَ نَصَحْتُ لَکُمْ وَ لَکِنَّکُمْ لِلنَّصِیحَةِ کَارِهُونَ وَ جَاءَ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَا عَمَّارُ وَصَلَ إِلَیَّ خَبَرُکُمَا أَمَّا حُذَیْفَةُ فَقَدْ فَرَّ بِدِینِهِ مِنَ الشَّیْطَانِ وَ أَوْلِیَائِهِ فَهُوَ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِینَ وَ أَمَّا أَنْتَ یَا عَمَّارُ فَإِنَّکَ قَدْ نَاضَلْتَ عَنْ دِینِ اللَّهِ وَ نَصَحْتَ لِمُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ فَأَنْتَ مِنَ الْمُجَاهِدِینَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ الْفَاضِلِینَ فَبَیْنَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ عَمَّارٌ یَتَحَادَثَانِ إِذَا حَضَرَتِ الْیَهُودُ الَّذِینَ کَانُوا کَلَّمُوهُ فَقَالُوا یَا مُحَمَّدُ هَا صَاحِبَکَ یَزْعُمُ أَنَّکَ إِنْ أَمَرْتَهُ بِحَطِّ السَّمَاءِ إِلَی الْأَرْضِ أَوْ رَفْعِ الْأَرْضِ إِلَی السَّمَاءِ فَاعْتَقَدَ طَاعَتَکَ وَ عَزَمَ عَلَی الِایتِمَارِ لَأَعَانَهُ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ نَحْنُ نَقْتَصِرُ مِنْکَ وَ مِنْهُ عَلَی مَا هُوَ دُونَ هَذَا إِنْ کُنْتَ نَبِیّاً فَقَدْ قَنَعْنَا أَنْ یَحْمِلَ عَمَّارٌ مَعَ دِقَّةِ سَاقَیْهِ هَذَا الْحَجَرَ وَ کَانَ الْحَجَرُ مَطْرُوحاً بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِظَاهِرِ الْمَدِینَةِ یَجْتَمِعُ عَلَیْهِ مِائَتَا رَجُلٍ لِیُحَرِّکُوهُ فَلَمْ یَقْدِرُوا فَقَالُوا لَهُ یَا مُحَمَّدُ إِنْ رَامَ احْتِمَالَهُ لَمْ یُحَرِّکْهُ وَ لَوْ حَمَلَ فِی ذَلِکَ عَلَی نَفْسِهِ لَانْکَسَرَتْ سَاقَاهُ وَ تَهَدَّمَ جِسْمُهُ.

فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَا تَحْتَقِرُوا سَاقَیْهِ فَإِنَّهُمَا أَثْقَلُ فِی مِیزَانِ حَسَنَاتِهِ مِنْ ثَوْرٍ وَ ثَبِیرٍ وَ حِرَاءَ وَ أَبِی قُبَیْسٍ (1) بَلْ مِنَ الْأَرْضِ کُلِّهَا وَ مَا عَلَیْهَا وَ إِنَّ اللَّهَ قَدْ خَفَّفَ بِالصَّلَاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ مَا هُوَ أَثْقَلُ مِنْ هَذِهِ الصَّخْرَةِ خَفَّفَ الْعَرْشَ عَلَی کَوَاهِلِ ثَمَانِیَةٍ مِنَ الْمَلَائِکَةِ بَعْدَ أَنْ کَانَ لَا یُطِیقُهُ مَعَهُمُ الْعَدَدُ الْکَثِیرُ وَ الْجَمُّ الْقَفِیرُ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَا عَمَّارُ اعْتَقِدْ طَاعَتِی وَ قُلِ اللَّهُمَّ بِجَاهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ قَوِّنِی لِیُسَهِّلَ اللَّهُ عَلَیْکَ مَا آمُرُکَ بِهِ کَمَا سَهَّلَ عَلَی کَالِبِ بْنِ یُوحَنَّا عُبُورَ الْبَحْرِ عَلَی مَتْنِ الْمَاءِ وَ هُوَ عَلَی فَرَسِهِ یَرْکُضُ عَلَیْهِ بِسُؤَالِهِ اللَّهَ تَعَالَی بِحَقِّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَقَالَهَا عَمَّارٌ وَ اعْتَقَدَهَا فَحَمَلَ الصَّخْرَةَ فَوْقَ رَأْسِهِ وَ قَالَ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی

ص: 17


1- 1. اسماء جبال بمکّة.

ای رسول خدا، پدر و مادرم فدایت باد. قسم به خدایی که تو را به حق، به پیامبری برگزیده است، این صخره در دستان من از چوب خلالی که در دست می گیرم هم سبک ترا ست. رسول خدا صلی الله علیه و آله با دست به کوهی که در فاصله یک فرسخی قرار داشت، اشاره نمود و فرمود: آن را پرتاب کن تا به قله آن کوه برسد. عمار نیز آن صخره را پرتاب کرد و آن صخره بر قله آن کوه افتاد. آن گاه رسول خدا به یهودیان فرمود: آیا دیدید؟ گفتند: آری. رسول خدا صلی الله علیه و آله به عمار فرمود: ای عمار به قله آن کوه برو در آن جا صخره­ای چندین برابر آن صخره پیشین است. آن صخره بزرگتر را بردار و این جا بیاور. عمار گام برداشت و طی الارض نمود. و درگام دوم قدم به قله آن کوه نهاد. آن صخره ای که چندین برابر بزرگتر بود را برداشت وبا گام سوم خود را خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله رسانید.

رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: آن را با ضربه محکم به زمین بکوب . یهودیان از ترس پا به فرار گذاشتند. عمار آن صخره را بر زمین کوبید و آن صخره همچون غبار متلاشی و پراکنده شد. رسول خدا فرمود: ای یهودیان اینک که نشانه الهی را دیدید، ایمان بیاورید. برخی از آن ها ایمان آوردند اما برخی دیگر همچنان در سیطره نگون بختی ماندند.

آن گاه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای جماعت مسلمانان آیا می دانید این صخره به چه می ماند ؟ گفتند: نه، یا رسول الله، فرمود: قسم به خدایی که به حق مرا به پیامبری برگزید، هر کسی از پیروان ما که گناهانش بزرگتر از کوه های زمین و بلکه چندین برابر آسمان و زمین باشد، به محض این که توبه نموده و بار دیگر ولایت ما اهل بیت را در دل جای دهد. چنان گناهان خود را بر زمین کوبد که بسی محکم تر از این است که عمار صخره را بر زمین کوبید.

و اگر هم کسی که عبادت هایش به اندازه آسمان هاو زمین و کوه ها و دریاها باشد، به محض این که ولایت ما اهل بیت را رد کند. گویی که عبادت های خود را چنان بر زمین کوبیده باشد که بسی محکم تر از آن چه که عمار صخره را بر زمین کوبید. و اعمال او متلاشی و پراکنده می­شود همان طور که این صخره متلاشی شده و پراکنده گشت. بنابراین در روز قیامت هیچ حسنه­ای در کارنامه اعمال خود نمی­یابد. در حالی که گناهانش چندین مرتبه بزرگ تر از آسمان هاو زمین و کوه هاست، درآن روز با دقت مورد حسابرسی قرار گرفته و به عذاب طولانی مدتی گرفتار می گردد.

وقتی عمار دید که چه نیرویی به او وارد شده که توانست صخره را آن گونه بر زمین زده و آن صخره هم متلاشی شود، احساس غرور و قدرت بیشتری نمود و گفت: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله آیا اجازه می دهید که با این توانی که به من داده شده است با یهودیان به مجادله برخاسته و همه

ص: 18

یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ الَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَهُوَ أَخَفُّ فِی یَدِی مِنْ خِلَالَةٍ أُمْسِکُهَا بِهَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله حَلِّقْ بِهَا فِی الْهَوَاءِ فَسَتَبْلُغُ بِهَا قُلَّةَ ذَلِکَ الْجَبَلِ وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَی جَبَلٍ بَعِیدٍ عَلَی قَدْرِ فَرْسَخٍ فَرَمَی بِهَا عَمَّارٌ وَ تَحَلَّقَتْ فِی الْهَوَاءِ حَتَّی انْحَطَّتْ عَلَی ذِرْوَةِ الْجَبَلِ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لِلْیَهُودِ أَ وَ رَأَیْتُمْ قَالُوا بَلَی فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَا عَمَّارُ قُمْ إِلَی ذِرْوَةِ الْجَبَلِ فَتَجِدُ هُنَاکَ صَخْرَةً أَضْعَافَ مَا کَانَتْ فَاحْتَمِلْهَا وَ أَعِدْهَا إِلَی حَضْرَتِی فَخَطَا عَمَّارٌ خُطْوَةً فَطُوِیَتْ لَهُ الْأَرْضُ وَ وَضَعَ قَدَمَیْهِ فِی الْخُطْوَةِ الثَّانِیَةِ عَلَی ذِرْوَةِ الْجَبَلِ وَ تَنَاوَلَ الصَّخْرَةَ الْمُضَاعَفَةَ وَ عَادَ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِالْخُطْوَةِ الثَّالِثَةِ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لِعَمَّارٍ اضْرِبْ بِهَا الْأَرْضَ ضَرْبَةً شَدِیدَةً فَتَهَارَبَتِ الْیَهُودُ وَ خَافُوا فَضَرَبَ بِهَا عَمَّارٌ عَلَی الْأَرْضِ فَتَفَتَّتْ حَتَّی صَارَ کَالْهَبَاءِ الْمَنْثُورِ وَ تَلَاشَتْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله آمِنُوا أَیُّهَا الْیَهُودُ فَقَدْ شَاهَدْتُمْ آیَاتِ اللَّهِ فَآمَنَ بَعْضُهُمْ وَ غَلَبَ الشَّقَاءُ عَلَی بَعْضِهِمْ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَ تَدْرُونَ مَعَاشِرَ الْمُسْلِمِینَ مَا مَثَلُ هَذِهِ الصَّخْرَةِ فَقَالُوا لَا یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً إِنَّ رَجُلًا مِنْ شِیعَتِنَا تَکُونُ لَهُمْ ذُنُوبٌ وَ خَطَایَا أَعْظَمُ مِنْ جِبَالِ الْأَرْضِ وَ الْأَرْضِ کُلِّهَا وَ السَّمَاءِ أَضْعَافاً کَثِیرَةً فَمَا هُوَ إِلَّا أَنْ یَتُوبَ وَ یُجَدِّدَ عَلَی نَفْسِهِ وَلَایَتَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ إِلَّا کَانَ قَدْ ضَرَبَ بِذُنُوبِهِ الْأَرْضَ أَشَدَّ مِنْ ضَرْبِ عَمَّارٍ هَذِهِ الصَّخْرَةَ بِالْأَرْضِ وَ إِنَّ رَجُلًا یَکُونُ لَهُ طَاعَاتٌ کَالسَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ وَ الْجِبَالِ وَ الْبِحَارِ فَمَا هُوَ إِلَّا أَنْ یَکْفُرَ بِوَلَایَتِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ حَتَّی یَکُونَ ضَرَبَ بِهَا الْأَرْضَ أَشَدَّ مِنْ ضَرْبِ عَمَّارٍ لِهَذِهِ الصَّخْرَةِ بِالْأَرْضِ وَ تَتَلَاشَی وَ تَتَفَتَّتُ کَتَفَتُّتِ هَذِهِ الصَّخْرَةِ فَیَرِدُ الْآخِرَةَ وَ لَا یَجِدُ حَسَنَةً وَ ذُنُوبُهُ أَضْعَافُ الْجِبَالِ وَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ فَیُشَدَّدُ حِسَابُهُ وَ یَدُومُ عَذَابُهُ قَالَ فَلَمَّا رَأَی عَمَّارٌ بِنَفْسِهِ تِلْکَ الْقُوَّةَ الَّتِی جَلَدَ بِهَا عَلَی الْأَرْضِ تِلْکَ الصَّخْرَةَ فَتَفَتَّتْ أَخَذَ بِهِ أَرْیَحِیَّةٌ وَ قَالَ أَ تَأْذَنُ لِی یَا رَسُولَ اللَّهِ أَنْ أُجَادِلَ بِهَا هَؤُلَاءِ الْیَهُودَ

ص: 18

آن ها را نابود کنم ؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای عمار خداوند می­فرماید :از آن ها درگذرید و چشم پوشی کنید تا این که خداوند امر خود درباره آن ها را بفرستد. یعنی امرخود درباره عذاب آن ها و درباره فتح مکه و دیگر وعده­هایی که داده است. شبهه هایی که یهود و منافقین برای مسلمانان ایجاد می­کردند، موجب ناراحتی مسلمانان می­شد. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: آیا می خواهید به شما چیزی بیاموزم که هرگاه آن دشمنان شما را وسوسه کردند، دلتنگی و ناراحتی شما برطرف گردد ؟ گفتند: آری ای رسول خدا. فرمود: آن زمانی که قریش رسول خدا صلی الله علیه و آله و مسلمانان را به دره ای بنام شعب ابی طالب تبعید کرده بودند، مسلمانان سخت دلگیر و ناراحت شده بودند و لباس هایشان چرکین شده بود، رسول خدا صلی الله علیه و آله به آنان فرمود: به لباس هایتان بدمید و در حالی که بر محمد و خاندانش صلوات می فرستید، بر لباس هایتان که به تن دارید دست بکشید. لباس هایتان پاک و پاکیزه و سفید می گردند ودلتنگی شما هم برطرف می شود. آنان به دستور پیامبر عمل کردند و نتیجه همان شد که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده بود. آنگاه پرسیدند: چه عجب ؟ ای رسول خدا چگونه به واسطه صلوات بر تو و خاندانت، لباس هایمان پاکیزه شد ؟ رسول خدا فرمود: اثر پاک کنند گی صلوات بر محمد و آل او، بر دل هایتان از هرگونه کینه و دلتنگی و فریب کاری و نیز اثر پاک کنندگی آن بر جان هایتان از گناهان بسی بیشتر از اثر پاک کنندگی آن بر لباس هایتان است. وصلوات گناهان را از کارنامه اعمالتان چنان می شوید که از شستن لباس هایتان بهتراست و صلوات چنان کارنامه اعمال تان را نورانی ساخته و برای نوشتن چند برابری کارهای نیک آماده می سازد که از این سفیدی ودرخشندگی لباس هایتان بسی بهتر است (1) .

روایت13.

تفسیر عیاشی: امام صادق علیه السلام فرمود: جبرئیل نزد یوسف آمد و گفت: ای یوسف پرودگارت به تو سلام می رساند و می­فرماید: چه کسی تو را زیباترین بندگان قرار داد؟ یوسف فریادی زد و صورت برزمین گذاشت و گفت: تو ای پروردگارم. آن گاه جبرئیل گفت: خداوند می فرماید: چه کسی تو را ازمیان همه برادرانت دردل پدرت جای داد ؟ یوسف فریاد زد و سر بر زمین نهاد و گفت: تو ای پروردگارم. گفت: خدایت می فرماید: چه کسی تو را ازچاه بیرون آورد درحالی که خودت مطمئن شده بودی که هلاک می گردی ؟ یوسف فریادی زد و گونه اش را روی زمین نهاد و گفت: تو، ای پروردگارم. جبرئیل گفت: پس به خاطر این که تو از کسی غیر از خداوند کمک و یاری خواستی. خداوند تو را کیفر می­کند و تو چند سال دیگر باید در زندان بمانی. امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی آن مهلت سپری شد، خداوند به او اذن داد که برای آزاد شدنش دعا کند. آن گاه یوسف گونه اش را برزمین نهاد وبه خدا عرض کرد: خداوندا، اگر گناهان من، مرا در نزد تو بی آبرو ساخته است من به واسطه آبروی

ص: 19


1- . تفسیر امام حسن عسکری: 236 - 238

فَأَقْتُلَهُمْ أَجْمَعِینَ بِمَا أَعْطَیْتَهُ مِنْ هَذِهِ الْقُوَّةِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَا عَمَّارُ إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّی یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ بِعَذَابِهِمْ وَ یَأْتِیَ بِفَتْحِ مَکَّةَ وَ سَائِرِ مَا وَعَدَ فَکَانَ الْمُسْلِمُونَ تَضِیقُ صُدُورُهُمْ مِمَّا یُوَسْوِسُ بِهِ إِلَیْهِمُ الْیَهُودُ وَ الْمُنَافِقُونَ مِنَ الشُّبَهِ فِی الدِّینِ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَ وَ لَا أُعَلِّمُکُمْ مَا یُزِیلُ بِهِ ضِیقَ صُدُورِکُمْ إِذَا وَسْوَسَ هَؤُلَاءِ الْأَعْدَاءُ لَکُمْ قَالُوا بَلَی یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ مَا أَمَرَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ مَنْ کَانَ مَعَهُ فِی الشِّعْبِ الَّذِی کَانَ أَلْجَأَهُ إِلَیْهِ قُرَیْشٌ فَضَاقَتْ قُلُوبُهُمْ وَ اتَّسَخَتْ ثِیَابُهُمْ فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ انْفُخُوا عَلَی ثِیَابِکُمْ وَ امْسَحُوهَا بِأَیْدِیکُمْ وَ هِیَ عَلَی أَبْدَانِکُمْ وَ أَنْتُمْ تُصَلُّونَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ فَإِنَّمَا تَنْقَی وَ تَطْهُرُ وَ تَبْیَضُّ وَ تَحْسُنُ وَ تُزِیلُ عَنْکُمْ ضِیقَ صُدُورِکُمْ فَفَعَلُوا ذَلِکَ فَصَارَتْ ثِیَابُهُمْ کَمَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالُوا عَجَباً یَا رَسُولَ اللَّهِ بِصَلَاتِنَا عَلَیْکَ وَ عَلَی آلِکَ کَیْفَ طَهُرَتْ ثِیَابُنَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِنَّ تَطْهِیرَ الصَّلَاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ لِقُلُوبِکُمْ مِنَ الْغِلِّ وَ الضِّیقِ وَ الدَّغَلِ وَ لِأَبْدَانِکُمْ مِنَ الْآثَامِ أَشَدُّ مِنْ تَطْهِیرِهَا لِثِیَابِکُمْ وَ إِنَّ غَسْلَهَا لِلذُّنُوبِ عَنْ صَحَائِفِکُمْ أَحْسَنُ مِنْ غَسْلِهَا لِلدَّرَنِ عَنْ ثِیَابِکُمْ وَ إِنَّ تَنْوِیرَهَا لِتُکْتَبَ حَسَنَاتُکُمْ مُضَاعَفَةً مَا فِیهَا أَحْسَنُ مِنْ تَنْوِیرِهَا لِثِیَابِکُمْ (1).

«13»

شی، [تفسیر العیاشی] عَنْ شُعَیْبٍ الْعَقَرْقُوفِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ یُوسُفَ أَتَاهُ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ یَا یُوسُفُ إِنَّ رَبَّ الْعَالَمِینَ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ مَنْ جَعَلَکَ أَحْسَنَ خَلْقِهِ قَالَ فَصَاحَ وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَی الْأَرْضِ ثُمَّ قَالَ أَنْتَ یَا رَبِّ قَالَ ثُمَّ قَالَ لَهُ وَ یَقُولُ لَکَ مَنْ حَبَّبَکَ إِلَی أَبِیکَ دُونَ إِخْوَتِکَ قَالَ فَصَاحَ وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَی الْأَرْضِ ثُمَّ قَالَ أَنْتَ یَا رَبِّ قَالَ وَ یَقُولُ لَکَ مَنْ أَخْرَجَکَ مِنَ الْجُبِّ بَعْدَ أَنْ طُرِحْتَ فِیهَا وَ أَیْقَنْتَ بِالْهَلَکَةِ قَالَ فَصَاحَ وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَی الْأَرْضِ ثُمَّ قَالَ أَنْتَ یَا رَبِّ قَالَ فَإِنَّ رَبَّکَ قَدْ جَعَلَ لَکَ عُقُوبَةً فِی اسْتِعَانَتِکَ بِغَیْرِهِ فَالْبَثْ فِی السِّجْنِ بِضْعَ سِنِینَ قَالَ فَلَمَّا انْقَضَتِ الْمُدَّةُ أُذِنَ لَهُ فِی دُعَاءِ الْفَرَجِ وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَی الْأَرْضِ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ إِنْ کَانَتْ ذُنُوبِی قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهِی عِنْدَکَ فَإِنِّی أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِوَجْهِ

ص: 19


1- 1. تفسیر الإمام ص 236- 238.

پدران صالح خود،

ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب به درگاه تو روی می آورم. امام صادق علیه السلام فرمود: آن گاه خداوند در کار او گشایش نمود و او را از زندان آزاد کرد. شعیب عرقوقی گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: فدایت گردم، ما نیز همان گونه دعا کنیم ؟ حضرت فرمود: دعایی که شما می توانید بخوانید هم وزن و همانند این دعاست و آن این است: خدایا اگر گناهانم برای من نزد تو آبرویی نگذاشته است، من به واسطه آبروی پیامبرت که پیامبر رحمت است و به واسطه آبروی علی و فاطمه و حسن وحسین و سایر ائمه علیه السلام به درگاه تو روی می آورم (1).

روایت14.

الفضائل: روایت شده است که امام صادق علیه السلام درحرم الهی و درکنار مقام ابراهیم نشسته بود که مردی کهنسال که عمر خود را در معصیت سپری کرده بود، وارد شد نگاهی به امام صادق علیه السلام کرد و گفت: چه خوب شفاعت کننده ای برای گنهکاران هستی. و آن گاه پرده های کعبه را گرفت و ابیاتی با این مضمون سرود :

ای سرورم، به حق جد این مرد، به حق هاشمی ابطحی

به حق قرآنی که به او وحی می شد وبه حق وصی او همو که قهرمان و پهلوان بود

به حق دو فرزند پاک علی و به حق مادرشان که دختر انسان نیکوکار و پاکیزه است.

به حق امامانی که همگی به راه و روش جدشان پیامبر صلی الله علیه و آله عمل کردند.

به حق حضرت مهدی قائم آل محمد صلی الله علیه و آله تو را همواره سوگند که از گناهان این بنده خطاکار درگذری.

راوی گوید: آن گاه او صدای هاتفی را شنید که می­گفت: ای پیرمرد، گناهان تو بس زیاد بودند اما، ما به احترام کسانی که که شفیع قرار دادی همه گناهانت را آمرزیدیم. و اگر به واسطه این بزرگواران، از ما می خواسته که گناهان تمام اهل زمین را بیامرزیم. خواسته ات را قبول می کردیم به جز درمورد کسی که ناقه صالح را پی نمود و به جز در مورد قاتلان پیامبران و امامان پاک.

روایت15.

کشف الغمه: ابن عباس گوید: از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسیدم: آن کلماتی که آدم از پروردگارش یاد گرفت و به واسطه آن ها توبه کرد و خداوند هم توبه اش را پذیرفت، آن کلمات چه بود؟ حضرت فرمود: آدم به خداوند عرض کرد: خداوندا، من به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین از تو می خواهم که توبه ام را بپذیری. و خداوند هم توبه او را پذیرفت.

امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: زنی از جنیان بنام عفراء هر از چندگاهی نزد پیغمبر صلی الله علیه و آله آمده و سخن او را می شنید و به نزد نیکان جنیان می رفت و آن ها به دست او مسلمان می شدند، و پیامبر صلی الله علیه و آله چند روزی او را نیافت و از جبرئیل درباره او سؤال کرد، گفت به دیدار یکی از خواهران دینی خود رفته که برای خدا او را دوست دارد .

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: خوشا بحال کسانی که برای خدا همدیگر را دوست دارند، به راستی که خداوند تبارک و تعالی در بهشت ستونی از یک دانه یاقوت سرخ آفریده که بر آن 70 هزار کاخ است و در هر کاخی 70 هزار اتاق و آن را

ص: 20


1- . تفسیر عیاشی 2 : 178

آبَائِیَ الصَّالِحِینَ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ قَالَ فَفَرَّجَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَ نَدْعُو نَحْنُ بِهَذَا الدُّعَاءِ فَقَالَ ادْعُ بِمِثْلِهِ اللَّهُمَّ إِنْ کَانَتْ ذُنُوبِی قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهِی عِنْدَکَ فَإِنِّی أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِوَجْهِ نَبِیِّکَ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ صلی الله علیه و آله وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام (1).

«14»

یل، [الفضائل] لابن شاذان رُوِیَ عَنِ الْإِمَامِ جَعْفَرٍ الصَّادِقِ علیه السلام: أَنَّهُ کَانَ جَالِساً فِی الْحَرَمِ فِی مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام فَجَاءَ رَجُلٌ شَیْخٌ کَبِیرٌ قَدْ فَنِیَ عُمُرُهُ فِی الْمَعْصِیَةِ فَنَظَرَ إِلَی الصَّادِقِ علیه السلام فَقَالَ نِعْمَ الشَّفِیعُ إِلَی اللَّهِ لِلْمُذْنِبِینَ فَأَخَذَ بِأَسْتَارِ الْکَعْبَةِ وَ أَنْشَأَ یَقُولُ:

بِحَقِّ جَدِّ هَذَا یَا وَلِیِّی***بِحَقِّ الْهَاشِمِیِّ الْأَبْطَحِیِ

بِحَقِّ الذِّکْرِ إِذْ یُوحَی إِلَیْهِ***بِحَقِّ وَصِیِّهِ الْبَطَلِ الْکَمِیِ

بِحَقِّ الطَّاهِرَیْنِ ابْنَیْ عَلِیٍ***وَ أُمِّهِمَا ابْنَةِ الْبَرِّ الزَّکِیِ

بِحَقِّ أَئِمَّةٍ سَلَفُوا جَمِیعاً***عَلَی مِنْهَاجِ جَدِّهِمُ النَّبِیِ

بِحَقِّ الْقَائِمِ الْمَهْدِیِّ إِلَّا***غَفَرْتَ خَطِیئَةَ الْعَبْدِ الْمُسِی ءِ

قَالَ فَسَمِعَ هَاتِفاً یَقُولُ یَا شَیْخُ کَانَ ذَنْبُکَ عَظِیماً وَ لَکِنْ غَفَرْنَا لَکَ جَمِیعَ ذُنُوبِکَ بِحُرْمَةِ شُفَعَائِکَ فَلَوْ سَأَلْتَنَا ذُنُوبَ أَهْلِ الْأَرْضِ لَغَفَرْنَا لَهُمْ غَیْرَ عَاقِرِ النَّاقَةِ وَ قَتَلَةِ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرِینَ.

«15»

کشف، [کشف الغمة] مِنْ کِتَابِ مَوْلِدِ فَاطِمَةَ علیها السلام لِابْنِ بَابَوَیْهِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: سَأَلْتُ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله عَنِ الْکَلِمَاتِ الَّتِی تَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ فَتَابَ عَلَیْهِ قَالَ سَأَلَهُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ إِلَّا تُبْتَ عَلَیَّ فَتَابَ عَلَیْهِ.

وَ رُوِیَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام: أَنَّ امْرَأَةً مِنَ الْجِنِّ یُقَالُ لَهَا عَفْرَاءُ وَ کَانَتْ تَنْتَابُ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله فَتَسْمَعُ مِنْ کَلَامِهِ فَتَأْتِی صَالِحِی الْجِنِّ فَیُسْلِمُونَ عَلَی یَدَیْهَا وَ فَقَدَهَا النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله وَ سَأَلَ عَنْهَا جَبْرَئِیلَ علیه السلام فَقَالَ إِنَّهَا زَارَتْ أُخْتاً لَهَا تُحِبُّهَا فِی اللَّهِ تَعَالَی فَقَالَ علیه السلام طُوبَی لِلْمُتَحَابِّینَ فِی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی خَلَقَ فِی الْجَنَّةِ عَمُوداً مِنْ یَاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ عَلَیْهَا سَبْعُونَ أَلْفَ قَصْرٍ فِی کُلِّ قَصْرٍ سَبْعُونَ أَلْفَ غُرْفَةٍ خَلَقَهَا اللَّهُ

ص: 20


1- 1. تفسیر العیّاشیّ ج 2 ص 178.

خدا برای کسانی آفریده است که همدیگر را به خاطر خداوند دوست می دارند و به خاطر خداوند به دیدار یکدیگر می روند.

سپس عفراء نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و حضرت به او فرمود: ای عفراء کجا بودی؟ گفت: به زیارت خواهرم رفته بودم، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: خوشا به حال کسانی که برای خدا همدیگر را دوست دارند، وبه دیدار یکدیگر می روند.

سپس فرمود: ای عفراء چه دیدی؟ گفت: عجائب بسیار، فرمود: عجیب ترین چیزی که دیدی چه بود؟ گفت ابلیس را در دریای اخضر روی سنگی سفید دیدم که دست به آسمان برآورده و می­گوید: معبودا، چون به سوگند خود وفا کردی و مرا به دوزخ بردی من از تو خواهش دارم به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین که مرا از آن رها کنی و با آنان محشور کنی. من گفتم: ای ابا حارث، این نام ها که به واسطه آن ها دعا می کنی چیست؟ گفت من آن ها را هفت هزار سال پیش از آفرینش آدم بر ساق عرش دیدم و دانستم آن ها در پیشگاه خداوند عزوجل ارجمندترین آفریده هایند و من از خدا به حق آن ها خواهش می کنم، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: بخدا سوگند، اگر همه اهل زمین خدا را بدین نام ها بخوانند، مسلما خداوند دعای آن ها را هم اجابت خواهد کرد.

من می گویم: خداوندا، به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین، از تو می خواهم که گناهانم را بیامرزی و از خطاهایم درگذری و خودت کارهایم در دنیا و آخرت را سامان دهی. و در دنیا و آخرت نیکی را نصیب من سازی و در دنیا و آخرت بدی را از من دور سازی و همه مؤمنین و مسلمانانی که در جای جای این جهان زندگی می کنند، را نیز شامل این الطاف خود قرار دهی. و هرکس بر این دعایم آمین بگوید، ان شاء الله خداوند او را مورد رحمت قرار دهد(1).

روایت16.

الاختصاص: امام محمد باقر علیه السلام از جابر انصاری روایت نموده که او گفت: از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسیدم: نظر شما در باره علی بن ابی طالب چیست؟ فرمود: او جان من است. گفتم: در مورد حسن و حسین چه نظری دارید؟ فرمود: آن دو روح من هستند. و فاطمه مادرشان دختر من است. هر کس او را بیازارد، مرا آزرده است و هرکس او را شادمان سازد مرا شادمان ساخته است. خدا را شاهد می گیرم که من با دشمنان آن ها، دشمن هستم و با دوستان آن ها، دوست هستم. ای جابر، اگر می­خواهی که خداوند دعایت را اجابت کند، خداوند را با نام های آن ها بخوان چرا که خداوند عزوجل نام های آن ها را از همه نام ها بیشتر دوست دارد(2).

ص: 21


1- . کشف الغمة 2 : 21 و 22
2- . الاختصاص: 223

عَزَّ وَ جَلَّ لِلْمُتَحَابِّینَ فِی اللَّهِ.

وَ جَاءَتْ عَفْرَاءُ فَقَالَ لَهَا النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله یَا عَفْرَاءُ أَیْنَ کُنْتِ فَقَالَتْ زُرْتُ أُخْتاً لِی فَقَالَ طُوبَی لِلْمُتَحَابِّینَ فِی اللَّهِ وَ الْمُتَزَاوِرِینَ یَا عَفْرَاءُ أَیَّ شَیْ ءٍ رَأَیْتِ قَالَتْ رَأَیْتُ عَجَائِبَ کَثِیرَةً قَالَ فَأَعْجَبُ مَا رَأَیْتِ قَالَتْ رَأَیْتُ إِبْلِیسَ فِی الْبَحْرِ الْأَخْضَرِ عَلَی صَخْرَةٍ بَیْضَاءَ مَادّاً یَدَیْهِ إِلَی السَّمَاءِ وَ هُوَ یَقُولُ إِلَهِی إِذَا بَرَرْتَ قَسَمَکَ وَ أَدْخَلْتَنِی نَارَ جَهَنَّمَ فَأَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ إِلَّا خَلَّصْتَنِی مِنْهَا وَ حَشَرْتَنِی مَعَهُمْ فَقُلْتُ أَبَا حَارِثٍ مَا هَذِهِ الْأَسْمَاءُ الَّتِی تَدْعُو بِهَا فَقَالَ رَأَیْتُهَا عَلَی سَاقِ الْعَرْشِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَخْلُقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ بِسَبْعَةِ ألف [آلَافِ] سَنَةٍ فَعَلِمْتُ أَنَّهَا أَکْرَمُ الْخَلْقِ عَلَی اللَّهِ فَأَنَا أَسْأَلُهُ بِحَقِّهِمْ فَقَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله وَ اللَّهِ لَوْ أَقْسَمَ أَهْلُ الْأَرْضِ بِهَذِهِ الْأَسْمَاءِ لَأَجَابَهُمُ اللَّهُ تَعَالَی وَ أَنَا أَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ علیهم السلام أَنْ تَغْفِرَ لِی ذُنُوبِی وَ تَتَجَاوَزَ عَنْ سَیِّئَاتِی وَ تَصْلُحَ شَأْنِی فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ تَرْزُقَنِی الْخَیْرَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ تَصْرِفَ عَنِّی الشَّرَّ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ تَفْعَلَ ذَلِکَ بِالْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُسْلِمِینَ فِی مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا وَ یَرْحَمُ اللَّهُ عَبْداً قَالَ آمِیناً(1).

«14»

16- ختص، [الإختصاص] الصَّدُوقُ عَنْ مَاجِیلَوَیْهِ عَنْ عَمِّهِ عَنِ الْبَرْقِیِّ عَنِ ابْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ قَالَ جَابِرٌ الْأَنْصَارِیُّ: قُلْتُ لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَا تَقُولُ فِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَقَالَ ذَاکَ نَفْسِی قُلْتُ فَمَا تَقُولُ فِی الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ قَالَ هُمَا رُوحِی وَ فَاطِمَةُ أُمُّهُمَا ابْنَتِی یَسُوؤُنِی مَا سَاءَهَا وَ یَسُرُّنِی مَا سَرَّهَا أُشْهِدُ اللَّهَ أَنِّی حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَهُمْ سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَهُمْ یَا جَابِرُ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَدْعُوَ اللَّهَ فَیَسْتَجِیبَ لَکَ فَادْعُهُ بِأَسْمَائِهِمْ فَإِنَّهَا أَحَبُّ الْأَسْمَاءِ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ (2).

ص: 21


1- 1. کشف الغمّة ج 2 ص 21 و 22.
2- 2. الاختصاص: 223، فی حدیث.

روایت17.

اختصاص: امام رضا علیه السلام فرمود: هرگاه سختی بر شما رو کرد، به واسطه ما به درگاه خداوند دعا و نیایش کنید. و این است مراد از آیه ای که می فرماید: و خداوند نام های زیبا دارد پس خدا را با آن نام ها بخوانید(1).

روایت18.

من می گویم: سید بن طاوس در کشف المحجه باسناد خود از کتاب رسائل کلینی به نقل از کسی که نام برده این روایت را آورده است که او گفت: من نامه ای برای امام هادی علیه السلام نوشتم شخص دوست دارد حاجتی را از امامش بخواهد همان گونه که از پروردگارش می خواهد. امام علیه السلام در جواب نوشتند: هرگاه حاجتی داشتی، کافی است که لب بجنبانی، حاجتت بر آورده می شود.

روایت19.

دعوات الراوندی: این دعا از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده است: خداوندا، من به واسطه محمد و آل محمد به درگاه تو روی می آورم. و به واسطه آن ها به تو تقرب می جویم. و برای حاجت گرفتن، آن بزرگواران را شفیع قرار می­دهم. خداوندا، من از دشمنان آل محمد بیزاری جسته و با لعنت کردن آنان به تو تقرب می­جویم.

در دعای معصومین علیه السلام آمده است: خداوندا، اگر گناهانم برای من در نزد تو آبرویی نگذاشته و مانع رسیدن دعای من به درگاه تو شده است، پس ای پروردگار بر محمد و آل محمد درود و رحمت بفرست و به واسطه آنان دعایم را اجابت نما.

امام رضا علیه السلام فرمود: هرگاه خواستی حاجتی از خداوند طلب کنی، بگو: خداوندا، من به حق محمد و علی از تو درخواست می کنم. چرا که آن دو بزرگوار در نزد تو منزلت و مقامی دارند. خدایا به حق آن منزلت و به حق آن مقامی که آن ها در نزد تو دارند، از تو می خواهم که بر محمد و آل محمد درود فرستاده و حاجتم را روا کنی. در روز قیامت هیچ ملک مقرب و هیچ نبی مرسل و هیچ مؤمنی که مورد آزمایش قرار گرفته است، باقی نمی ماند مگر این که در آن روز، به شفاعت آن دو بزرگوار محتاج هستند.

روایت20.

عدة الداعی: سلمان فارسی گوید: از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود: خداوند عزوجل می فرماید: ای بندگان من، آیا اتفاق نیفتاده که فردی از شما حاجت های بزرگی بخواهد که شما آن حوایج را نمی دهید مگر این که محبوب ترین خلق نزد شما را حاضر کند و شما به احترام آن شفیع محبوب و دوست داشتنی درخواست های او را بدهید؟

آگاه باشید و بدانید که با کرامت ترین و برترین خلق نزد من، محمد و برادرش علی و پس از آن ائمه هستند، آنانی که وسیله تقرب به من می باشند. آگاه باشید که هر کس حاجت مهمی دارد و می خواهد نفعی به او برسد یا مشکلی برایش پدید آمده و خواهان دفع ضرر آن است، اگر مرا به محمد و آل پاکش بخواند، آن چنان حاجتش را برآورده می سازم که بهتر و برتر باشد از برآورده ساختن کسی که محبوب ترین خلق را نزد او شفیع قرار می دهند». سخنان سلمان که به این جا رسید، عده ای از مشرکین و منافقین در حالی که او را مسخره می کردند گفتند: ای سلمان، چرا

ص: 22


1- . الاختصاص: 252 ، سوره اعراف /180
«17»

ختص، [الإختصاص] قَالَ الرِّضَا علیه السلام: إِذَا نَزَلَتْ بِکُمْ شَدِیدَةٌ فَاسْتَعِینُوا بِنَا عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنی فَادْعُوهُ بِها(1).

«18»

أَقُولُ رَوَی السَّیِّدُ بْنُ طَاوُسٍ فِی کَشْفِ الْمَحَجَّةِ مِنْ کِتَابِ الرَّسَائِلِ لِمُحَمَّدِ بْنِ یَعْقُوبَ الْکُلَیْنِیِّ عَمَّنْ سَمَّاهُ قَالَ: کَتَبْتُ إِلَی أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام أَنَّ الرَّجُلَ یُحِبُّ أَنْ یُفْضِیَ إِلَی إِمَامِهِ مَا یُحِبُّ أَنْ یُفْضِیَ إِلَی رَبِّهِ قَالَ فَکَتَبَ إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْکَ فَإِنَّ الْجَوَابَ یَأْتِیکَ.

«19»

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله: اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمْ إِلَیْکَ وَ أُقَدِّمُهُمْ بَیْنَ یَدَیْ حَوَائِجِی اللَّهُمَّ إِنِّی أَبْرَأُ إِلَیْکَ مِنْ أَعْدَاءِ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِاللَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ وَ فِی دُعَائِهِمْ علیهم السلام اللَّهُمَّ إِنْ کَانَتْ ذُنُوبِی قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهِی عِنْدَکَ وَ حَجَبَتْ دُعَائِی عَنْکَ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْتَجِبْ لِی یَا رَبِّ بِهِمْ دُعَائِی.

وَ عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام: إِذَا کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ إِلَی اللَّهِ فَقُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ فَإِنَّ لَهُمَا عِنْدَکَ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ وَ قَدْراً مِنَ الْقَدْرِ فَبِحَقِّ ذَلِکَ الشَّأْنِ وَ بِحَقِّ ذَلِکَ الْقَدْرِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَفْعَلَ بِی کَذَا وَ کَذَا فَإِنَّهُ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ لَمْ یَبْقَ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ وَ لَا مُؤْمِنٌ مُمْتَحَنٌ إِلَّا وَ هُوَ یَحْتَاجُ إِلَیْهِمَا فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ.

«20»

عُدَّةُ الدَّاعِی، عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ قَالَ سَمِعْتُ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله یَقُولُ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ یَا عِبَادِی أَ وَ لَیْسَ مَنْ لَهُ إِلَیْکُمْ حَوَائِجُ کِبَارٌ لَا تَجُودُونَ بِهَا إِلَّا أَنْ یَتَحَمَّلَ عَلَیْکُمْ بِأَحَبِّ الْخَلْقِ إِلَیْکُمْ تَقْضُونَهَا کَرَامَةً لِشِیعَتِهِمْ أَلَا فَاعْلَمُوا أَنَّ أَکْرَمَ الْخَلْقِ عَلَیَّ وَ أَفْضَلَهُمْ لَدَیَّ مُحَمَّدٌ وَ أَخُوهُ عَلِیٌّ وَ مِنْ بَعْدِهِ الْأَئِمَّةُ الَّذِینَ هُمُ الْوَسَائِلُ إِلَی اللَّهِ أَلَا فَلْیَدْعُنِی مَنْ هِمَّتُهُ حَاجَةٌ یُرِیدُ نُجْحَهَا أَوْ دَهَتْهُ دَاهِیَةٌ یُرِیدُ کَشْفَ ضَرَرِهَا بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ أَقْضِهَا لَهُ أَحْسَنَ مَا یَقْضِیهَا مَنْ تَسْتَشْفِعُونَ بِأَعَزِّ الْحَقِّ عَلَیْهِ فَقَالَ قَوْمٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ وَ هُمْ مُسْتَهْزِءُونَ بِهِ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ فَمَا لَکَ لَا تَقْتَرِحُ

ص: 22


1- 1. الاختصاص: 252، و الآیة فی سورة الأعراف: 180.

خدا را به اینها قسم نمی دهی تا تو را بی نیازترین و پولدارترین فرد مدینه قرار دهد؟ سلمان پاسخ داد: من خدا را خواندم و از او خواستم که چیزی به من بدهد که از حکومت بر کل دنیا برتر و با منفعت تر باشد. من از خدا خواستم و او را به این بزرگواران قسم دادم که به من زبانی ذاکر بدهد که او را حمد و ثنا کند، قلبی بدهد که شاکر نعمت های او باشد،

بدنی بدهد که در برابر سختی ها صبر نماید و آن خدای عزوجل این التماس های مرا اجابت فرمود. این چیزهایی که من از خدا خواستم از حکومت بر تمام دنیا و هر چه در آن است،

هزار هزار برابر برتر و بالاتر است (1).

روایت21.

قبس المصباح: ابو­العباس روایت می­کرد که به همراه ابو­الهیجاء در ضمن اسرای هبیر بوده است. در این سفر ابو­طاهر سلیمان بن حسن ابو­الهیجاء را بسیار گرامی می­داشته است و از آراء و نظرات او استقبال می­کرده و او را به سفره خود دعوت می­کرده و ابو­الهیجاء نیز در خوردن غذا او را همراهی می­کرده است و هم­چنین از او دعوت می­کرده است که با هم سخن بگویند. شبی از شب­ها از ابو­الهیجاء خواستم که سفارش مرا به سلیمان بن حسن نموده و از او بخواهد که مرا آزاد کند. او خواسته مرا پذیرفت و طبق معمول، شب­هنگام به نزد ابو طاهر رفت اما هنگامی که از نزد او برگشت به دیدار من نیامد در حالی که از جمله عادات او این بود که هرگاه از نزد ابو­طاهر باز­می­گشت، سری به من و دوستم یعنی خال می زد و به ما آرامش می داد و از اخبار و احوال دنیا برایمان می­گفت. اما در آن شب که این خواسته را از او داشتم، به نزد ما بازنگشت. از این ماجرا دچار وحشت و اضطراب شدم و به سوی منزلگاه ابو­الهیجاء به راه افتادم. ابو­الهیجاء مردی بود بسیار متدین و دیندار و در عشق به اهل بیت خالص و مخلص بود و برادران و دوستان خود را بسیار اکرام می­کرد. وقتی چشم او به من افتاد، با صدای بلند گریست و گفت: ای ابا­­العباس، کاش من یک سال تمام بیمار می شدم و سفارشت را به ابوطاهر نمی کردم. گفتم: چرا؟ گفت: زیرا آن شب وقتی تو را در نزد او یاد کردم، به شدت عصبانی شد و به کسی که همگان به آن قسم می­خورند،

قسم یاد کرد که صبح فردا هم زمان با طلوع

ص: 23


1- . عدة الداعی: 116 ، تفسیر امام حسن عسکری: 32

عَلَی اللَّهِ بِهِمْ أَنْ یَجْعَلَکَ أَغْنَی أَهْلِ الْمَدِینَةِ فَقَالَ سَلْمَانُ دَعَوْتُ اللَّهَ وَ سَأَلْتُهُ مَا هُوَ أَجَلُّ وَ أَنْفَعُ وَ أَفْضَلُ مِنْ مُلْکِ الدُّنْیَا بِأَسْرِهَا سَأَلْتُهُ بِهِمْ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِمْ أَنْ یَهَبَ لِی لِسَاناً ذَاکِراً لِتَحْمِیدِهِ وَ ثَنَائِهِ وَ قَلْباً شَاکِراً لآِلَائِهِ وَ بَدَناً صَابِراً عَلَی الدَّوَاهِی الدَّاهِیَةِ وَ هُوَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ أَجَابَنِی إِلَی مُلْتَمَسِی مِنْ ذَلِکَ وَ هُوَ أَفْضَلُ مِنْ مُلْکِ الدُّنْیَا بِحَذَافِیرِهَا وَ مَا تَشْتَمِلُ عَلَیْهِ مِنْ خَیْرَاتِهَا مِائَةَ أَلْفِ أَلْفِ مَرَّةٍ(1).

«21»

قبس، [قبس المصباح] أَخْبَرَنِی الشَّیْخُ أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ الصَّقَّالُ بِبَغْدَادَ فِی مَسْجِدِ الْحَذَّاءِینَ بِالْکَرْخِ فِی رَجَبٍ سَنَةَ اثْنَیْنِ وَ أَرْبَعِینَ وَ أَرْبَعِمِائَةٍ قَالَ حَدَّثَنَا الشَّیْخُ أَبُو الْمُفَضَّلِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْبُهْلُولِ بْنِ هَمَّامِ بْنِ الْمُطَّلِبِ الشَّیْبَانِیُّ یَوْمَ السَّبْتِ التَّاسِعَ مِنْ شَهْرِ رَبِیعٍ الْأَوَّلِ سَنَةَ سِتٍّ وَ ثَمَانِینَ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ بِالشَّرْقِیَّةِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا الْعَبَّاسِ أَحْمَدَ بْنَ کِشْمَرْدَ فِی دَارِهِ بِبَغْدَادَ وَ قَدْ سَأَلَهُ شَیْخُنَا أَبُو عَلِیِّ بْنِ هَمَّامٍ رَحِمَهُ اللَّهُ أَنْ یَذْکُرَ حَالَهُ إِذْ کَانَ مَحْبُوساً عِنْدَ الْهَجَرِیِّینَ بِالْأَحْسَاءِ فَحَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَنَّهُ کَانَ مِمَّنْ أُسِرَ بِالْهَبِیرِ مَعَ أَبِی الْهَیْجَاءِ قَالَ وَ کَانَ أَبُو طَاهِرٍ سُلَیْمَانُ بْنُ الْحَسَنِ مُکْرِماً لِأَبِی الْهَیْجَاءِ مُعْجَباً بِرَأْیِهِ وَ کَانَ یَسْتَدْعِیهِ إِلَی طَعَامِهِ فَیَتَغَدَّی مَعَهُ وَ یَسْتَدْعِیهِ أَیْضاً لِلْحَدِیثِ مَعَهُ فَلَمَّا کَانَ ذَاتَ لَیْلَةٍ سَأَلْتُ أَبَا الْهَیْجَاءِ أَنْ یُجْرِیَ ذِکْرِی عِنْدَ سُلَیْمَانَ بْنِ الْحَسَنِ وَ یَسْأَلَهُ فِی إِطْلَاقِی فَأَجَابَنِی إِلَی ذَلِکَ وَ مَضَی إِلَی أَبِی الطَّاهِرِ فِی تِلْکَ اللَّیْلَةِ عَلَی رَسْمِهِ وَ عَادَ مِنْ عِنْدِهِ وَ لَمْ یَلْقَنِی وَ کَانَ مِنْ عَادَتِهِ أَنْ یَغْشَانِی وَ رَفِیقِی یَعْنِی الْخَالَ فِی کُلِّ لَیْلَةٍ عِنْدَ عَوْدَتِهِ مِنِ الْتِقَائِهِ مَعَ سُلَیْمَانَ بْنِ الْحَسَنِ فَیُسَکِّنُ نُفُوسَنَا وَ یُعَرِّفُنَا أَخْبَارَ الدُّنْیَا فَلَمَّا لَمْ یُعَاوِدْ إِلَیْنَا فِی تِلْکَ الْعَشِیَّةِ مَعَ سُؤَالِی إِیَّاهُ الْخِطَابَ فِی أَمْرِی اسْتَوْحَشْتُ لِذَلِکَ فَصِرْتُ إِلَیْهِ إِلَی مَنْزِلِهِ الْمَوْسُومِ بِهِ وَ کَانَ أَبُو الْهَیْجَاءِ مُبَرِّزاً فِی دِینِهِ مُخْلِصاً فِی وَلَایَتِهِ وَ سِیَادَتِهِ مُتَوَقِّراً عَلَی إِخْوَانِهِ فَلَمَّا وَقَعَ طَرْفُهُ عَلَیَّ بَکَی بُکَاءً شَدِیداً وَ قَالَ لَبِوُدِّی وَ اللَّهِ یَا أَبَا الْعَبَّاسِ إِنِّی مَرِضْتُ سَنَةً کَامِلَةً وَ لَمْ أُجْرِ ذِکْرَکَ لَهُ قَالَ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ لِأَنِّی لَمَّا ذَکَرْتُکَ لَهُ اشْتَدَّ غَضَبُهُ وَ عَظُمَ وَ حَلَفَ بِالَّذِی یَحْلِفُ بِهِ مِثْلُهُ لَیَأْمُرَنَّ غَداً بِضَرْبِ رَقَبَتِکَ مَعَ طُلُوعِ

ص: 23


1- 1. عدّة الداعی ص 116، و تراه فی تفسیر الإمام ص 32.

خورشید گردن تو را خواهد زد. به خدا سوگند که من با تمام وجود و به هر طریقی تلاش کردم که او را از این کار منصرف کنم و برای این منظور، هر حیله ای را که بلد بودم، بکار بستم اما او هم­چنان بر تصمیم خود مصر بود و سوگند خود را دوباره تکرار کرد.

ابو­العباس می­گوید که ابو­الهیجاء پس از آن سعی کرد که مرا دلداری دهد و به من گفت: ای برادرم اگر گمان نمی­کردم که وصیت یا سخن ناگفته­ای داری که باید گفته شود، این مساله را از تو پنهان می­کردم. پس به خداوند عز­و­جل ایمان داشته باش و آن چه را که در این حال سخت دچار آن شده­ای به او واگذار کن. خداوند تبارک و تعالی، بی پناهان را پناه می دهد، و خود، نیازی به پناه دادن ندارد. پس به واسطه محمد و آل او علیهم السلام؛ که توشه و ذخیره­ای برای سختی ها و گرفتاری ها هستند، به درگاه خداوند، رو نما و دعا کن.

ابو­العباس می­گوید: به سمت منزل خود که در آن جا سکونت داشتم به راه افتادم و از شدت نومیدی و احساس نابودی که به من دست داده بود، حال نامساعدی داشتم. وقتی به منزل رسیدم،

غسل کردم و کفن خود را به تن کرده و رو به قبله نشستم و مشغول راز و نیاز با خدای خود و زاری به درگاه او شدم و به گناهان خود اعتراف کرده و از تک­تک آن ها به درگاه خداوند متعال توبه کردم. سپس با توسل به محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین و علی­بن­حسین و محمد­بن­علی و جعفر­بن­محمد و موسی بن ­جعفر و علی­بن­موسی و محمد­بن­علی و علی­بن­محمد و حسن­بن­علی و حجت خداوند بر روی زمین و کسی که امید است دین خدا را بر روی زمین زنده کند، به دعا و نیایش به درگاه خدا پرداختم. همین طور مضطرب و درمانده بودم و امیر المؤمنین علی علیه السلام توسل جستم و گفتم: ای امیر­مؤمنان،

با توسل به تو، رو به سوی خدای خود و خدای تو می­کنم تا مصیبتی که بر من وارد شده و بر من سایه افکنده است، برطرف گردد.

پیوسته این سخنان و مشابه آن را می­گفتم تا این که نیمه­شب فرا رسید و وقت نماز صبح شد برخاستم و نماز خود را ادا کردم و به دعا و نیایش و تضرع و زاری پرداختم. در این حال بودم که نماز خود را به پایان رساندم و مشغول استغاثه به درگاه خداوند متعال و توسل جستن به علی علیه السلام شدم که به یکباره خواب بر من چیره گشت و در خواب علی علیه السلام را دیدم که به من فرمود: ای پسر کشمرد، جواب دادم: بله ای مولای من. امام علیه السلام فرمود: تو را چه شده است؟ گفتم ای مولای من، ای امیر مؤمنان، آیا برای کسی که صبح فردا، در شهری غریب، به دور از خانه و خانواده و بدون این که حتی کسی را داشته باشد که وصیت خود را به او بسپارد کشته می­شود، طبیعی نیست که چنین حالی داشته باشد و چنین اضطراب و ناراحتی به او دست دهد؟

حضرت فرمود: کفایت خداوند و دفاع او، میان تو و کسی که تو را تهدید نموده و

ص: 24

الشَّمْسِ وَ لَقَدِ اجْتَهَدْتُ وَ اللَّهِ فِی إِزَالَةِ هَذَا عَنْکَ بِکُلِّ حِیلَةٍ وَ أَوْرَدْتُ عَلَیْهِ کُلَّ لَطِیفَةٍ فَأَصَرَّ عَلَی قَوْلِهِ وَ أَعَادَ یَمِینَهُ لَیَفْعَلَنَّ مَا أَخْبَرْتُکَ بِهِ قَالَ ثُمَّ جَعَلَ أَبُو الْهَیْجَاءِ یُطَیِّبُ نَفْسِی وَ قَالَ یَا أَخِی لَوْ لَا أَنِّی ظَنَنْتُ أَنَّ لَکَ وَصِیَّةً أَوْ حَالًا تَحْتَاجُ إِلَی ذِکْرِهَا لَطَوَیْتُ عَنْکَ مَا أَطْلَعْتُکَ عَلَیْهِ مِنْ ذَلِکَ وَ سَتَرْتُ مَا أَخْبَرْتُکَ بِهِ عَنْهُ وَ مَعَ هَذَا فَثِقْ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ارْجِعْ فِیمَا دَهِمَکَ مِنْ هَذِهِ الْحَالِ الْغَلِیظَةِ إِلَیْهِ فَإِنَّهُ جَلَّ ذِکْرُهُ یُجِیرُ وَ لا یُجارُ عَلَیْهِ وَ تَوَجَّهْ إِلَیْهِ تَعَالَی بِالْعُدَّةِ وَ الذَّخِیرَةِ لِلشَّدَائِدِ وَ الْأُمُورِ الْعِظَامِ لِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ قَالَ أَبُو الْعَبَّاسِ فَانْصَرَفْتُ إِلَی مَنْزِلِیَ الَّذِی أُنْزِلْتُ فِیهِ وَ أَنَا فِی صُورَةٍ غَلِیظَةٍ مِنَ الْإِیَاسِ مِنَ الْحَیَاةِ وَ اسْتِشْعَارِ الْهَلَکَةِ فَاغْتَسَلْتُ وَ لَبِسْتُ ثِیَاباً جَعَلْتُهَا أَکْفَانِی وَ أَقْبَلْتُ إِلَی الْقِبْلَةِ فَجَعَلْتُ أُصَلِّی وَ أُنَاجِی رَبِّی وَ أَتَضَرَّعُ إِلَیْهِ وَ أَعْتَرِفُ لَهُ بِذُنُوبِی وَ أَتُوبُ مِنْهَا ذَنْباً ذَنْباً وَ تَوَجَّهْتُ إِلَی اللَّهِ بِمُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ حُجَّةِ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ الْمَأْمُولِ لِإِحْیَاءِ دِینِهِ ثُمَّ لَمْ أَزَلْ وَ أَنَا مَکْرُوبٌ قَلِقٌ أَتَضَرَّعُ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ أَقُولُ یَا مَوْلَایَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَتَوَجَّهُ بِکَ إِلَی اللَّهِ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَتَوَجَّهُ بِکَ إِلَی اللَّهِ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ یَا مَوْلَایَ أَتَوَجَّهُ بِکَ إِلَی اللَّهِ رَبِّی وَ رَبِّکَ فِیمَا دَهِمَنِی وَ أَظَلَّنِی فَلَمْ أَزَلْ أَقُولُ هَذَا وَ مَا أَشْبَهَهُ مِنَ الْکَلَامِ إِلَی أَنِ انْتَصَفَ اللَّیْلُ وَ جَاءَ وَقْتُ الصَّلَاةِ فَقُمْتُ فَصَلَّیْتُ وَ دَعَوْتُ وَ تَضَرَّعْتُ فَبَیْنَا أَنَا کَذَلِکَ وَ قَدْ فَرَغْتُ مِنَ الصَّلَاةِ وَ أَنَا أَسْتَغِیثُ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی وَ أَتَوَسَّلُ إِلَیْهِ بِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ إِذْ نَعَسْتُ فَحَمَلَنِی النَّوْمُ فَرَأَیْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فِی مَنَامِی ذَلِکَ فَقَالَ یَا ابْنَ کُشْمَرْدَ قُلْتُ لَبَّیْکَ یَا مَوْلَایَ فَقَالَ مَا لِی أَرَاکَ عَلَی هَذَا الْحَالِ قُلْتُ یَا مَوْلَایَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَ وَ مَا یَحِقُّ لِمَنْ یُقْتَلُ صَبَاحَ هَذِهِ اللَّیْلَةِ غَرِیباً عَنْ أَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ وَ بِغَیْرِ وَصِیَّةٍ یُسْنِدُهَا إِلَی مُتَکَفِّلٍ بِهَا أَنْ یَشْتَدَّ قَلَقُهُ وَ جَزَعُهُ: فَقَالَ بَلْ تَحُولُ کِفَایَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ دِفَاعُهُ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ الَّذِی تَوَعَّدَکَ فِیمَا

ص: 24

از قدرت خود ترسانده است قرار خواهد گرفت و مانع خواهد شد. اکنون بنویس: بسم الله الرحمن الرحیم، فاتحة الکتاب، آیة الکرسی و عرش را بنویس و بنویس از بنده ذلیل؛ فلان­بن­فلان، به مولای بزرگ که هیچ کسی جز او نیست و اوست زنده برپا دارنده. سلام بر آل یاسین،

محمد و علی و حسن و حسین و علی و محمد و جعفر و موسی و علی و محمد و علی و حسن و حجت بر حق تو بر بندگانت. پروردگارا تو را گواه می­گیرم بر این که من گواهی دادم که تو خدای من هستی و پرودگار اولین و آخرینی. هیچ خدایی جز تو نیست به حق این اسم­هایی که گفتم رو به سوی تو می­کنم. به حق اسم­هایی که وقتی به واسطه آن ها خوانده می­شوی،

دعای بنده­ات را اجابت می­کنی و هنگامی که به واسطه این نام­ها از تو چیزی خواسته شود، آن را به دعا­کننده می­دهی، از تو می خواهم که بر آن بزرگواران درود فرستی و جان دادنم را بر من آسان سازی. و قبل از مردنم، در مقابل هر کسی که قصد زورگویی و ستم بر من داشته باشد، تو پناه من باشی. سپس این رقعه را در درون تکه گلی قرار بده و سوره یس را بخوان و آن را در دریا بینداز. گفتم: ای امیر­مؤمنان، فاصله من تا دریا زیاد است من زندانی هستم و اجازه انجام هرکاری را ندارم. حضرت فرمود: آن را در چاه یا در منبع آبی که نزدیک به توست بینداز.

ابن کشمرد گوید: در آن لحظه از خواب بیدار شدم. برخاستم و آن چه را که حضرت امر کرده بود انجام دادم اما نگران و مضطرب بودم و بزرگی این گرفتاری از یک سو و ضعف یقین آدمی از سویی دیگر، سبب شده بود که دلم آرام و قرار نداشته باشد. صبح­ هنگام وقت طلوع خورشید مرا فرا خواندند و من شک نداشتم که وعده قتل من عملی می­شود. با کسی که در پی من آمده بود به راه افتادم و از زندگی نا امید بودم. به نزد ابو­طاهر برده شدم و او در مجلس مجللی بر روی صندلی نشسته بود و در سمت راست او دو مرد بر روی صندلی نشسته بودند و در سمت چپ او ابو­الهیجاء بر صندلی نشسته بود و در کنار ابو­الهیجاء صندلی خالی دیگری نیز قرار داشت.

وقتی چشم ابو­طاهر به من افتاد، مرا خواند و من به سمت صندلی رفتم. او به من دستور داد که بر روی صندلی بنشینم. نشستم و با خود گفتم: قطعا در این امر خیری وجود دارد. او به طرف من آمد و گفت تصمیم داشتیم در مورد تو همان کاری را که خبرش را داشتی انجام دهیم اما پس از آن به این نتیجه رسیدیم که تو را آزاد گردانیم و به تو حق انتخاب بدهیم که یا به ما خدمت کنی که در این صورت پاداش خود را خواهی گرفت و یا این که از این جا بروی و با خانواده خود زندگی کنی که در آن صورت نیز به نیکی با این تصمیم تو برخورد خواهیم کرد. به او پاسخ دادم: اگر نزد شما بمانم، این باعث منفعت بردن و شرف­یابی من است و اگر از این جا بروم و به نزد خانواده و مادر پیر خود برگردم، ثواب بسیاری نصیب من می­شود. ابو­طاهر به من گفت: هر کاری را که خودت می­خواهی انجام بده که این امر به نظر تو بستگی دارد. از نزد او خارج شدم او دوباره مرا صدا زد و از من پرسید: تو چه نسبتی با علی­بن­ابی­طالب داری؟ پاسخ دادم: هیچ نسبتی بین ما نیست اما من ولایت او

ص: 25

أَرْصَدَکَ بِهِ مِنْ سَطَوَاتِهِ اکْتُبْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ تَمَامَ فَاتِحَةِ الْکِتَابِ وَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ وَ الْعَرْشَ وَ اکْتُبْ مِنَ الْعَبْدِ الذَّلِیلِ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ إِلَی الْمَوْلَی الْجَلِیلِ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ وَ سَلَامٌ عَلَی آلِ یَاسِینَ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ عَلِیٍّ وَ مُحَمَّدٍ وَ جَعْفَرٍ وَ مُوسَی وَ عَلِیٍّ وَ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ الْحَسَنِ وَ حُجَّتِکَ رَبِّ عَلَی خَلْقِکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ بِأَنِّی أَشْهَدُ أَنَّکَ اللَّهُ إِلَهِی وَ إِلَهُ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ لَا إِلَهَ غَیْرُکَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِحَقِّ هَذِهِ الْأَسْمَاءِ الَّتِی إِذَا دُعِیتَ بِهَا أَجَبْتَ وَ إِذَا سُئِلْتَ بِهَا أَعْطَیْتَ لَمَّا صَلَّیْتَ عَلَیْهِمْ وَ هَوَّنْتَ عَلَیَّ خُرُوجَ رُوحِی وَ کُنْتَ لِی قَبْلَ ذَلِکَ غِیَاثاً وَ مُجِیراً لِمَنْ أَرَادَ أَنْ یَفْرُطَ عَلَیَّ وَ یَطْغَی وَ اجْعَلِ الرُّقْعَةَ فِی کُتْلَةِ طِینٍ وَ اقْرَأْ سُورَةَ یس وَ ارْمِ بِهَا فِی الْبَحْرِ فَقُلْتُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنَّ الْبَحْرَ بَعِیدٌ مِنِّی وَ أَنَا مَحْبُوسٌ مَمْنُوعٌ مِنَ التَّصَرُّفِ فِیمَا أَلْتَمِسُ فَقَالَ ارْمِ بِهَا فِی الْبِئْرِ أَوْ فِیمَا دَنَا مِنْکَ مِنْ مَنَابِعِ الْمَاءِ قَالَ ابْنُ کِشْمَرْدَ فَانْتَبَهْتُ وَ قُمْتُ فَفَعَلْتُ مَا أَمَرَنِی بِهِ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ أَنَا فِی ذَلِکَ قَلِقٌ غَیْرُ سَاکِنِ النَّفْسِ لِعَظِیمِ الْمِحْنَةِ وَ ضَعْفِ الْیَقِینِ فِی الْآدَمِیِّینَ فَلَمَّا أَصْبَحْنَا وَ طَلَعَتِ الشَّمْسُ اسْتُدْعِیتُ فَلَمْ أَشُکَّ أَنَّ ذَلِکَ لِمَا تَوَعَّدَنِی بِهِ مِنَ الْقَتْلِ فَمَضَیْتُ مَعَ الدَّاعِی وَ أَنَا آیِسٌ مِنَ الْحَیَاتِ فَأُدْخِلْتُ عَلَی أَبِی الطَّاهِرِ وَ إِذَا هُوَ جَالِسٌ فِی صَدْرِ مَجْلِسٍ کَبِیرٍ عَلَی کُرْسِیٍّ وَ عَنْ یَمِینِهِ رَجُلَانِ عَلَی کُرْسِیَّیْنِ وَ عَنْ یَسَارِهِ أَبُو الْهَیْجَاءِ عَلَی کُرْسِیٍّ وَ إِذَا کُرْسِیٌّ آخَرُ إِلَی جَانِبِ أَبِی الْهَیْجَاءِ لَیْسَ عَلَیْهِ أَحَدٌ فَلَمَّا بَصُرَ بِی أَبُو طَاهِرٍ اسْتَدْعَانِی حَتَّی وَصَلْتُ إِلَی الْکُرْسِیِّ ثُمَّ أَمَرَنِی بِالْجُلُوسِ عَلَیْهِ فَجَلَسْتُ وَ قُلْتُ فِی نَفْسِی لَیْسَ وَرَاءَ هَذَا إِلَّا خَیْراً فَأَقْبَلَ عَلَیَّ وَ قَالَ قَدْ کُنَّا عَزَمْنَا فِی أَمْرِکَ عَلَی مَا بَلَغَکَ ثُمَّ رَأَیْنَا بَعْدَ ذَلِکَ أَنْ نُفَرِّجَ عَنْکَ وَ أَنْ نُخَیِّرَکَ أَحَدَ أَمْرَیْنِ إِمَّا تَخْدِمُنَا فَنُحْسِنُ إِلَیْکَ أَوْ تَنْصَرِفُ إِلَی عِیَالِکَ فَنُحْسِنُ إِجَازَتَکَ فَقُلْتُ لَهُ فِی الْمُقَامِ عِنْدَ السَّیِّدِ النَّفْعُ وَ الشَّرَفُ وَ فِی الِانْصِرَافِ إِلَی أَهْلِی وَ وَالِدَةٍ لِی عَجُوزٍ کَبِیرَةٍ ثَوَابٌ جَزِیلٌ فَقَالَ لِی افْعَلْ مَا شِئْتَ وَ الْأَمْرُ فِیهِ مَرْدُودٌ إِلَی اخْتِیَارِکَ فَخَرَجْتُ مُنْصَرِفاً مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ فَرَدَّنِی وَ قَالَ مَنْ تَکُونُ مِنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَقُلْتُ لَسْتُ نَسِیباً لَهُ وَ لَکِنِّی

ص: 25

را قبول دارم. ابو­طاهر به من گفت: پس هم چنان به ولایت او متمسک باش که او به ما دستور داده تو را آزاد سازیم، ما نیز قدرت مخالفت با دستور او را نداشتیم. سپس به من اجازه خروج داد و من نیز آماده گشتم و فردی را همراه من فرستاد که مرا با اکرام و احترام به خانه ام رساند. شیخ ابو­المفضل رحمه الله چنین گوید که من در سال سیصد و بیست و دو این حدیث را در مجلس ابو­­وائل داود­بن­حمدان در نصیبین ذکر کردم و درآن روز مردی از اهالی نصیبین به نام ابو­عثمان­سعید­بن­بندقی شاعر که از جمله بزرگان شهر بود نیز در آن مجلس حاضر بود. ابو­عثمان به من گفت: آن چه را که در مورد ابو­العباس­بن­کشمرد گفتی، خودم روایت کردم. من در سال هبیر یعنی همان سالی که ابن کشمرد، خال و فلفل خادم و دیگر بزرگان همراه با أبو­الهیجاء به اسارت گرفته شدند به حج رفته بودم. و همراه با آن حاجیان اسیر شدم. مدت اسارت ما در محبس احساء طولانی شد و من شعر می­گفتم و در قصیده­ای سید ابو­طاهر را مدح کردم. ابو­الهیجاء این قصیده مرا به دست ابو­طاهر رساند و به واسطه همین قصیده ابو­طاهر مرا از زندان آزاد کرد. من گهگاهی به نزد ابو­العباس­بن­کشمرد می­رفتم. ما با هم انس و الفت داشتیم و هم­صحبت یکدیگر بودیم. روزی سحر­هنگام قبل از طلوع خورشید، شخصی را به نزد من فرستاد و به من گفت که این نامه را بگیر و نامه در تکه گلی قرار داشت. او گفت نامه را به فلان جا ببر که در آن جا آبی روان است. سپس سوره یس را بخوان و نامه را در آب بینداز. نامه را گرفتم و به سمت آب رفتم. اما دوست داشتم که بدانم در آن نامه چه چیزی نوشته شده است. نامه را از درون گل در­آوردم و آن را باز کردم و خواندم. سپس تکه چوب نازکی برداشتم و آن را در آب خیس کردم و آن چه را که در نامه نوشته شده بود بر کف دست خود نوشتم و نام خود و پدر و مادرم را نیز آن جا نوشتم و دوباره نامه را در تکه­ای گل پیچیدم و سوره یس را از جانب خودم خواندم و دستم را در آب شستم. سپس سوره یس را به نیابت از ابو­العباس­بن­کشمرد خواندم و نامه را در آب انداختم و بعد از طلوع خورشید به همان مجلس بازگشتم. پس از گذشت یک ساعت فرستاده­ای از جانب سید آمد و مرا به نزد او احضار کرد من نیز به نزد او رفتم و وقتی چشم او به من افتاد، گفت: مهر تو در دل من افتاده است و دوست دارم که تو را آزاد کنم. دوست داری که چگونه به نزد خانواده خود برگردی؟ از راه آبی یا خشکی؟ من بیم آن داشتم که اگر از راه خشکی بازگردم، دوباره تصمیم او عوض شود و کسی را به دنبال من بفرستد و مرا بازگرداند. به همین خاطر راه آبی را انتخاب کردم. او دستور داد که وسایل مورد نیاز و توشه سفر و خرما را به من بدهند ومن از راه دریا رهسپار بصره شدم.

ص: 26

وَلِیُّهُ قَالَ فَتَمَسَّکْ بِوَلَایَتِهِ فَهُوَ أَمَرَنَا بِإِطْلَاقِکَ فَلَمْ یُمْکِنَّا الْمُخَالَفَةُ لِأَمْرِهِ ثُمَّ أَمَرَ بِی فَجُهِّزْتُ وَ أَصْحَبَنِی مَنْ أَوْصَلَنِی مُکَرَّماً إِلَی مَأْمَنِی قَالَ الشَّیْخُ أَبُو الْمُفَضَّلِ رَحِمَهُ اللَّهُ فَذَکَرْتُ هَذَا الْحَدِیثَ فِی مَجْلِسِ أَبِی وَائِلٍ دَاوُدَ بْنِ حَمْدَانَ بِنَصِیبِینَ سَنَةَ اثْنَیْنِ وَ عِشْرِینَ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ وَ حَضَرَ هَذَا الْمَجْلِسَ یَوْمَئِذٍ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ نَصِیبِینَ یُقَالُ لَهُ أَبُو عُثْمَانَ سَعِیدُ بْنُ الْبُنْدُقِیِّ الشَّاعِرُ وَ کَانَ مِنْ شُهُودِ الْبَلَدِ فَقَالَ أَبُو عُثْمَانَ عِنْدَ قَوْلِی مَا تَقَدَّمَ مِنْ قَوْلِ أَبِی الْعَبَّاسِ بْنِ کِشْمَرْدَ عَلَی یَدِی کَانَ الْحَدِیثُ وَ ذَلِکَ أَنِّی حَجَجْتُ فِی سَنَةِ الْهَبِیرِ وَ هِیَ السَّنَةُ الَّتِی أُسِرَ فِیهَا أَبُو الْعَبَّاسِ بْنُ کِشْمَرْدَ وَ الْخَالُ وَ فُلْفُلُ الْخَادِمُ وَ غَیْرُهُمْ مِنْ وُجُوهِ الْأَوْلِیَاءِ مَعَ أَبِی الْهَیْجَاءِ وَ أُسِرَتْ فِیمَنْ أُسِرَ مَعَهُمْ مِنَ الْحَاجِّ فَطَالَ بِالْأَحْسَاءِ مَحْبَسُنَا وَ کُنْتُ أَقُولُ الشِّعْرَ فَامْتَدَحْتُ السَّیِّدَ أَبَا الطَّاهِرِ بِقَصِیدَةٍ أَوْصَلَهَا إِلَیْهِ أَبُو الْهَیْجَاءِ فَأَذِنَ لِیَ السَّیِّدُ بِالدُّخُولِ وَ الْخُرُوجِ مِنَ الْحَبْسِ فَکُنْتُ أَدْخُلُ عَلَی أَبِی الْعَبَّاسِ بْنِ کِشْمَرْدَ وَ کَانَ یَأْنَسُ بِی وَ یُحَدِّثُنِی فَأَرْسَلَ إِلَیَّ ذَاتَ یَوْمٍ فِی السَّحَرِ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَالَ لِی خُذْ هَذِهِ الرُّقْعَةَ وَ هِیَ فِی کُتْلَةِ الطِّینِ وَ امْضِ بِهَا إِلَی مَوْضِعٍ وَصَفَهُ لِی وَ کَانَ فِیهِ مَاءٌ جَارٍ قَالَ وَ اقْرَأْ سُورَةَ یس وَ اطْرَحِ الرُّقْعَةَ فِی الْمَاءِ فَأَخَذْتُهَا فَصِرْتُ إِلَی الْمَاءِ وَ أَحْبَبْتُ أَنْ أَقِفَ عَلَی الرُّقْعَةِ فَقَلَعْتُ الطِّینَ عَنْهَا وَ نَشَرْتُهَا وَ قَرَأْتُ مَا فِیهَا قَالَ أَبُو عُثْمَانَ وَ أَخَذْتُ عُوداً وَ بَلَلْتُهُ فِی الْمَاءِ وَ کَتَبْتُ مَا فِی الرُّقْعَةِ عَلَی کَفِّی وَ کَتَبْتُ اسْمِی وَ اسْمُ أَبِی وَ أُمِّی وَ أَعَدْتُ الرُّقْعَةَ فِی الطِّینِ وَ قَرَأْتُ سُورَةَ یس عَنِّی وَ غَسَلْتُ کَفِّی فِی الْمَاءِ ثُمَّ قَرَأْتُ سُورَةَ یس عَنْ أَبِی الْعَبَّاسِ بْنِ کِشْمَرْدَ وَ طَرَحْتُ الرُّقْعَةَ فِی الْمَاءِ وَ عُدْتُ إِلَی مَجْلِسِی ذَلِکَ بِعَقِبِ طُلُوعِ الشَّمْسِ فَلَمْ یَمْضِ إِلَّا سَاعَةٌ زَمَانِیَةٌ وَ إِذَا رَسُولُ السَّیِّدِ یَأْمُرُ بِإِحْضَارِی فَحَضَرْتُ فَلَمَّا بَصُرَ بِی قَالَ إِنَّهُ قَدْ أُلْقِیَ فِی قَلْبِی رَحْمَةٌ لَکَ وَ قَدْ عَمِلْتُ عَلَی إِطْلَاقِکَ فَکَیْفَ تُحِبُّ أَنْ تَسِیرَ إِلَی أَهْلِکَ فِی الْبَرِّ أَمْ فِی الْبَحْرِ فَخَشِیتُ إِنْ سِرْتُ فِی الْبَرِّ أَنْ یَبْدُوَ لَهُ فَیَلْحَقُونِی فَیَرُدُّونِی فَقُلْتُ فِی الْبَحْرِ فَأَمَرَ أَنْ یَدْفَعَ لِی کِفَافِی مِنْ زَادٍ وَ تَمْرٍ وَ خَرَجْتُ فِی الْبَحْرِ فَصِرْتُ إِلَی الْبَصْرَةِ.

ص: 26

سه روز بعد از این که به بصره رسیدم. روزی در نزد اصحاب کتاب ها نشسته بودم که دیدم ابو­العباس­بن­کشمرد همراه با عده ای به بصره می آیند و امرای دیگر همه از پشت سر او روان بودند. امیر بصره با سربازانی که در جلو و پشت سر او بودند به استقبال او آمد و سپاهیان گرد او حلقه زده بودند .

او و امیر بصره با هم به راه افتادند. وقتی که او را دیدم به سمت او رفتم هنگامی که چشم او به من افتاد از مرکب خود پایین آمد و در نزد من ایستاد و به من گفت: ای جوان چه کاری کردی تا توانستی آزاد شوی؟ من نیز کارهایی را که انجام داده بودم برای او تعریف کردم و به او گفتم که چیزهایی را که در نامه نوشته شده بود با آب بر کف دست خود نوشتم وقبل از آن که آن نامه را در آب بیندازم دستم را با آب شستم.

به من گفت که من و تو از آزاد­شدگان امیر­مؤمنان هستیم. به او پاسخ دادم: بله، و او رفت تا به خانه ای رسید که آن را برای او مهیا شده بود و امیر بصره برایش هدایا و لباس و ابزار و وسایل و مرکب و فرش و چیزهایی از این قبیل فرستاد. وقتی که او در منزل خود مستقر شد، کسی را به سراغم فرستاد، من هم به نزد او رفتم و چند روز را با او ماندم. او نیز مرا اکرام کرد و با عزت و احترام مرا به شهر خودم فرستاد.

ابو­وائل از این مساله تعجب کرد و گفت: ای ابو­المفضل، تو انسان صادق و راست­گویی هستی و آن چه را که امام علیه السلام به تو وعده داده بود برای تو اتفاق افتاد. این رقعه در بین یاران و دوستان ما بسیار مشهور است و در هنگام سختی­ها و شدائد به آن تکیه می­کنند و نظر راویان حدیث در مورد آن مختلف است و من آن روایتی را که در بغداد شنیدم برای شما بازگو کردم و شیخ ابو­جعفر طوسی رحمه­الله در کتاب مصباح و مختصر­المصباح ذکر کرده است که این رقعه را بعد از نوشتن باید ­پیچیده ­شود و سپس نامه بعدی خطاب به امام زمان علیه السلام نوشته ­شد. و نامه کشمردی در لابلای نامه امام گذاشته شده و در گل پیچیده شود و در آب دریا یا آب چاه انداخته شود. و آن چه در نام نوشته م شود، چنین است:

بسم الله الرحمن الرحیم، منزه است خدای یکتا و پاک و مقدس است نام­های او. اوست پروردگار همه و در هم شکننده ستم­کاران پر­قدرت. اوست دانای همه امور غیبی و برطرف کننده همه بلایا. اوست کسی که علم و دانشش گذشته و آینده را در بر می­گیرد. این نامه از جانب بنده­ مسکین و ذلیل خداوند است که به هیچ­جا دستاویزی نداشته و به رنج طولانی گرفتار گشته و اهل و خانواده از او دوری گزیده­اند و حتی دوستان صمیمی اش نیز او را ترک گفتند. او در گرو گناهان خود اسیر است و جرم و گناهش او را به نابودی کشانده است. در طلب نجات بر آمد اما هیچ پناهگاهی نیافت. و هیچ پناهگاهی جز خداوند قادر نیست تنها اوست که بر حل تمام مشکلات قادر است او که برای همیشه بوده و خواهد بود. پس به او پناه برده و بر او توکل می کنم که هیچ پناه و تکیه­گاهی جز او نیست.

ص: 27

فَلَمَّا کَانَ بَعْدَ ثَلَاثَةِ أَیَّامٍ مِنْ وُصُولِیَ الْبَصْرَةَ جَلَسْتُ عِنْدَ أَصْحَابِ الْکُتُبِ فَإِذَا أَنَا بِأَبِی الْعَبَّاسِ بْنِ کِشْمَرْدَ رَاکِبٌ فِی مَوْکِبٍ عَظِیمٍ وَ الْأُمَرَاءُ مِنْ خَلْفِهِ وَ قَدْ خَرَجَ أَمِیرُ الْبَصْرَةِ اسْتَقْبَلَهُ وَ الْجُنْدُ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ الْعَسَاکِرُ مُحْدِقَةٌ بِهِ وَ هُوَ وَ أَمِیرُ الْبَصْرَةِ یَتَسَایَرَانِ فَلَمَّا رَأَیْتُهُ قُمْتُ إِلَیْهِ فَلَمَّا أَبْصَرَ بِی نَزَلَ عَنْ دَابَّتِهِ وَ وَقَفَ عَلَیَّ وَ قَالَ یَا فَتَی کَیْفَ عَمِلْتَ حَتَّی تَخَلَّصْتَ فَحَدَّثْتُهُ مَا صَنَعْتُ مِنْ کَتْبَتِی مَا کَانَ فِی الرُّقْعَةِ بِالْمَاءِ عَلَی کَفِّی وَ غَسَلْتُ بِالْمَاءِ یَدِی مَا کُنْتُ کَتَبْتُ عَلَیْهَا قَبْلَ أَنْ رَمَیْتُ رُقْعَتَهُ فَقَالَ لِی أَنَا وَ أَنْتَ مِنْ طُلَقَاءِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ فَقُلْتُ نَعَمْ وَ مَضَی حَتَّی نَزَلَ فِی دَارٍ أُعِدَّتْ لَهُ وَ حَمَلَ إِلَیْهِ أَمِیرُ الْبَصْرَةِ الْهَدَایَا وَ اللِّبَاسَ وَ الْآلَاتِ وَ الدَّوَابَّ وَ الْفُرُشَ وَ غَیْرَ ذَلِکَ فَلَمَّا اسْتَقَرَّ فِی مَوْضِعِهِ أَرْسَلَ إِلَیَّ فَدَخَلْتُ عَلَیْهِ وَ أَقَمْتُ عِنْدَهُ أَیَّاماً وَ أَحْسَنَ إِلَیَّ وَ حَمَلَنِی مُکَرَّماً إِلَی بَلَدِی فَعَجِبَ أَبُو وَائِلٍ مِنْ ذَلِکَ وَ قَالَ یَا أَبَا الْمُفَضَّلِ أَنْتَ صَادِقٌ فِی حَدِیثِکَ وَ لَقَدِ اتَّفَقَ لَکَ مَا أَکَّدَهُ فَهَذِهِ الرُّقْعَةُ مَعْرُوفَةٌ بَیْنَ أَصْحَابِنَا یَعْمَلُونَ بِهَا وَ یُعَوِّلُونَ عَلَیْهَا فِی الْأُمُورِ الْعَظِیمَةِ وَ الشَّدَائِدِ وَ الرُّوَاةُ فِیهَا مُخْتَلِفَةٌ لَکِنِّی أَوْرَدْتُ مَا هُوَ سَمَاعِی بِبَغْدَادَ وَ قَدْ ذَکَرَ شَیْخُنَا الْمُوَفِّقُ أَبُو جَعْفَرٍ الطُّوسِیُّ رَحِمَهُ اللَّهُ فِی کِتَابِ الْمِصْبَاحِ وَ مُخْتَصَرِ الْمِصْبَاحِ أَیْضاً: أَنَّهَا تُکْتَبُ وَ تُطْوَی ثُمَّ تُکْتَبُ رُقْعَةٌ أُخْرَی إِلَی صَاحِبِ الزَّمَانِ علیه السلام وَ تُجْعَلُ الرُّقْعَةُ الْکِشْمَرْدِیَّةُ فِی طَیِّ رُقْعَةِ الْإِمَامِ علیه السلام وَ تُجْعَلُ فِی الطِّینِ وَ تُرْمَی فِی الْبَحْرِ أَوِ الْبِئْرِ یُکْتَبُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ إِلَی اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ رَبِّ الْأَرْبَابِ وَ قَاصِمِ الْجَبَابِرَةِ الْعِظَامِ عَالِمِ الْغَیْبِ وَ کَاشِفِ الضُّرِّ الَّذِی سَبَقَ فِی عِلْمِهِ مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ مِنْ عَبْدِهِ الذَّلِیلِ الْمِسْکِینِ الَّذِی انْقَطَعَتْ بِهِ الْأَسْبَابُ وَ طَالَ عَلَیْهِ الْعَذَابُ وَ هَجَرَهُ الْأَهْلُ وَ بَایَنَهُ الصَّدِیقُ الْحَمِیمُ فَبَقِیَ مُرْتَهَناً بِذَنْبِهِ قَدْ أَوْبَقَهُ جُرْمُهُ وَ طَلَبَ النَّجَاءَ فَلَمْ یَجِدْ مَلْجَأً وَ لَا مُلْتَجَأً غَیْرَ الْقَادِرِ عَلَی حَلِّ الْعَقْدِ وَ مُؤَبِّدِ الْأَبَدِ فَفَزَعِی إِلَیْهِ وَ اعْتِمَادِی عَلَیْهِ وَ لَا لَجَأَ وَ لَا مُلْتَجَأَ إِلَّا إِلَیْهِ.

ص: 27

خداوندا از تو می­خواهم که به حق علمت که هیچ اشتباهی در آن راه ندارد. و به حق نور عظیم خود و روی نیکوی خود و حجت و برهان برحق خود، بر محمد و آل محمد درود و سلام فرستی و دست مرا بگیری و مرا در زمره کسانی قرار دهی که دعای آنان را می­پذیری و از لغزش­های آنان در می­گذری و غم و رنج آنان را برطرف می­سازی و در کارهای آنان گشایشی قرار می­دهی و قدرت و خشم این ظالم ستمگر و دیگر مردم را از من دور می­سازی. ای پروردگار فرشتگان و همه مردم، تو برای من کافی هستی و کسی که تو برایش کافی هستی به هیچ چیز دیگری محتاج نیست. ای گشاینده کارهای سخت و دشوار، هیچ نیرو و قدرتی مگر از جانب تو وجود ندارد. نامه دیگری با این مضمون به امام زمان علیه السلام نوشته می­شود:

بسم الله الرحمن الرحیم، توسل می­جویم به حجت خداوند جانشین صالح، محمد­بن­حسن­بن­علی­بن­محمد­بن­علی­بن­موسی­بن­جعفر­بن­محمد­بن­علی­بن­حسین­بن­علی­بن­ابی­طالب که همان نبأ عظیم است و صراط مستقیم و حبل المتین و پناهگاهی که حافظ همه است. اوست تقسیم کننده بهشت ودوزخ. توسل می­جویم به تو به حق پدران درستکار و نیکوکار و پاک و نجیبت و مادران پاکدامنت که خداوند متعال از آن ها در کتاب خود یاد کرده است خدای متعال فرمود: آن ها باقیات صالحات­اند و توسل می جویم به جد تو رسول­الله و دوست و حبیب او که از میان تمام بندگان برای جانشینی اش برگزید. از تو می­خواهم که واسطه بین من و خدای من باشی و غم و غصه­های مرا برطرف سازی و گره از کارم بگشایی و غم و اندوه و حسرتم را از من بگیری و مصیبتم را چاره کنی و مرا از این غم برهانی. به حق کهیعص و به حق یس و القرآن الحکیم و به حق کلمه طیبه و مجاری نزول قرآن و جایگاه استقرار رحمتت و عالم جبروت عظیمت و لوح محفوظ و حقیقت ایمان و ادله و براهین محکم، و به حق نور­ النور و معدن نور وروشنایی و پرده پوشیده وناپیدا و خانه آباد و سوره فاتحه و قرآن کریم و احکام واجب و به حق کسی که به زبان عبری سخن می­گفت، به یونانی ترجمه می­کرد و کسی که به زبان سریانی مناجات می­کرد و به حق علم مخزون تو از آن چه که در ذهن­ها می­گذرد و آن چه که به وهم کسی هم خطور نمی کند. و به حق سر محفوظت و به حق تورات و انجیل و زبور، ای صاحب جلال و جبروت و ای کریم، بر محمد و آل او سلام و درود فرست و دست مرا بگیر و با نور وقسم هایت و کلمات بالغه­ات کار مرا گشایش ده که تو بخشنده و کریم هستی و تنها خدا برای ما کافی است و او بهترین نگهدارنده است و هیچ نیرو و قدرتی جز خداوند نیست و سلام او محمد و فرزندان او باد؛ همان ها که بندگان برگزیده او از بین مخلوقاتش هستند.

ص: 28

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِعِلْمِکَ الْمَاضِی وَ بِنُورِکَ الْعَظِیمِ وَ بِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ وَ بِحُجَّتِکَ الْبَالِغَةِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَأْخُذَ بِیَدِی وَ تَجْعَلَنِی مِمَّنْ تَقْبَلُ دَعْوَتَهُ وَ تُقِیلُ عَثْرَتَهُ وَ تَکْشِفُ کُرْبَتَهُ وَ تُزِیلُ تَرْحَتَهُ وَ تَجْعَلُ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ فَرَجاً وَ مَخْرَجاً وَ تَرُدُّ عَنِّی بَأْسَ هَذَا الظَّالِمِ الْغَاشِمِ وَ بَأْسَ النَّاسِ یَا رَبِّ الْمَلَائِکَةِ وَ النَّاسِ حَسْبِی أَنْتَ وَ کَفَی مَنْ أَنْتَ حَسْبُهُ یَا کَاشِفَ الْأُمُورِ الْعِظَامِ فَإِنَّهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِکَ.

وَ تُکْتَبُ رُقْعَةٌ أُخْرَی إِلَی صَاحِبِ الزَّمَانِ علیه السلام:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ تَوَسَّلْتُ بِحُجَّةِ اللَّهِ الْخَلَفِ الصَّالِحِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ النَّبَّإِ الْعَظِیمِ وَ الصِّرَاطِ الْمُسْتَقِیمِ وَ الْحَبْلِ الْمَتِینِ عِصْمَةِ الْمَلْجَإِ وَ قَسِیمِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِآبَائِکَ الطَّاهِرِینَ الْخَیِّرِینَ الْمُنْتَجَبِینَ وَ أُمَّهَاتِکَ الطَّاهِرَاتِ الْبَاقِیَاتِ الصَّالِحَاتِ الَّذِینَ ذَکَرَهُمُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ فَقَالَ عَزَّ مِنْ قَائِلٍ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ وَ بِجَدِّکَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ خَلِیلِهِ وَ حَبِیبِهِ وَ خِیَرَتِهِ مِنْ خَلْقِهِ أَنْ تَکُونَ وَسِیلَتِی إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کَشْفِ ضُرِّی وَ حَلِّ عَقْدِی وَ فَرَجِ حَسْرَتِی وَ کَشْفِ بَلِیَّتِی وَ تَنْفِیسِ تَرْحَتِی وَ بِ کهیعص وَ بِ یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ وَ بِالْکَلِمَةِ الطَّیِّبَةِ وَ بِمَجَارِی الْقُرْآنِ وَ بِمُسْتَقَرِّ الرَّحْمَةِ وَ بِجَبَرُوتِ الْعَظَمَةِ وَ بِاللَّوْحِ الْمَحْفُوظِ وَ بِحَقِیقَةِ الْإِیمَانِ وَ قِوَامِ الْبُرْهَانِ وَ بِنُورِ النُّورِ وَ بِمَعْدِنِ النُّورِ وَ الْحِجَابِ الْمَسْتُورِ وَ الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ وَ بِالسَّبْعِ الْمَثَانِی وَ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ وَ فَرَائِضِ الْأَحْکَامِ وَ الْمُکَلِّمِ بِالْعِبْرَانِیِّ وَ الْمُتَرْجِمِ بِالْیُونَانِیِّ وَ الْمُنَاجِی بِالسُّرْیَانِیِّ وَ مَا دَارَ فِی الْخَطَرَاتِ وَ مَا لَمْ یُحِطْ بِهِ لِلظُّنُوِن مِنْ عِلْمِکَ الْمَخْزُونِ وَ بِسِرِّکَ الْمَصُونِ وَ التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الزَّبُورِ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ خُذْ بِیَدِی وَ فَرِّجْ عَنِّی بِأَنْوَارِکَ وَ أَقْسَامِکَ وَ کَلِمَاتِکَ الْبَالِغَةِ إِنَّکَ جَوَادٌ کَرِیمُ وَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ وَ صَلَوَاتُهُ وَ سَلَامُهُ عَلَی صَفْوَتِهِ مِنْ بَرِیَّتِهِ مُحَمَّدٍ وَ ذُرِّیَّتِهِ.

ص: 28

سپس دو نامه را معطر می­کنی و نامه­ای را که خطاب به خداوند است در ضمن نامه امام قرار می­دهی و پس از آن که آن را در گل خالص قرار دادی، هر دو نامه را در یک رود جاری یا چاه آبی می­اندازی و دو رکعت نماز می­خوانی و با توسل به محمد و اهل بیت او به درگاه خداند متعال روی می­آوری و این دو نامه را در شب جمعه در آب بینداز و به اجابت دعایت ایمان داشته باش، چرا که تجربه آن را ثابت کرده است و این دعا را فقط در هنگام سختی و امور مشکل بخوان. این نامه­ها را هرگز برای نا اهل ننویس زیرا هیچ سودی به حالش ندارد این نامه­ها امانتی است که به تو سپرده می­شود و تو در مقابل آن مسئولی.

هنگامی که آن را در آب انداختی این دعا را بخوان: خداوندا به حق قدرتی که با آن به دریای خروشان نگاه کردی و دریا خروشید و کف برآورد و سهمگین و مواج گشت و به خاطر اطاعت از فرمان تو و ترس از خشم تو همچون شب تیره هولناک شد و سپس آب شور دریا از هم شکافته شد و راهی در میان آن باز شد و جزایر آن تسبیح تو را گفتند و سنگ­های قیمتی­اش تو را تقدیس کردند. ماهی­های آن هر یک با زبان خود با تو نجوا کرده و گفتند: خداوندا و مولای ما، این چیست که بر ما نازل شده و چه اتفاقی برای دریای ما افتاده است؟ و تو به آن ماهی­ها گفتی: آرام باشید. به زودی به تو نیز آرامش عطا خواهم کرد و بنده پاکدامنی را همنشین تو خواهم نمود. پس او آرام گرفت و سبحان­الله گفت و خداوند او را به عطایای پنهانی وعده داد. پس هنگامی که پسر متی به دلیل شک­هایی که داشت وارد دهان ماهی شد، در درون ماهی خدا را تسبیح گفت و کوه­ها از دلسوزی بر او گریستند و حتی دل زمین هم برای او سوخت. یونس در دهان ماهی همچون موسی در تابوت خود مطیع امر تو بود و برای تو سجده می کرد و در مقابل تو خاشع بود، پس هنگامی که دوست داشتی که او را حفظ کنی او را مثل یک تکه گوشت بی­جان در ساحل دریا انداختی بطوری که نه چشمان او جایی را می­دید و نه دستانش توان انجام کاری را داشت و نه پاهای او قادر به راه رفتن بود و تو بر او منت نهادی و بر کنارش بوته کدویی رویاندی و رودی از آب گوارا و جاری برایش روان ساختی. پس هنگامی که استغفار کرد و به درگاه خدا توبه کرد، دری از بهشت بر وی گشودی چرا که تو همان بخشنده هستی و سپس نام همه ائمه را یک به یک ببر.

یک نسخه از نامه خطاب به امام علیه السلام: هرگاه نیازی به درگاه خداوند عز­و­جل داشتی، نامه­ای بنویس و اگر خواستی آن را بر قبر یکی از ائمه بینداز یا این که آن را محکم ببند و مهر­و­موم کن و گل تمیزی بردار و آن را در گل قرار بده و سپس نامه را در آب جاری یا در چاه عمیق یا برکه آبی بینداز که این نامه به سید و مولای تو می­رسد و او شخصا برآوردن نیاز تو را به عهده خواهد داشت و خداوند با کرم خود هیچ گاه امید تو را ناامید نخواهد کرد.

بسم الله الرحمن الرحیم ای مولای من، به سوی تو نامه می­نویسم و درود خداوند بر تو باد. از تو یاری می­طلبم و از آن چه بر من وارد شده است به تو شکایت می­کنم و اول به خداوند عز­وجل و پس از او به تو پناه می­برم، از شر مصیبتی که بر من نازل گشته و فکر و ذهن مرا به خود مشغول ساخته و قسمتی از عقل و خرد مرا ضایع کرده است و اهمیت نعمات خداوند را در نظرم عوض کرده است.

ص: 29

وَ تَطَیَّبُ الرُّقْعَتَیْنِ وَ تَجْعَلُ رُقْعَةَ الْبَارِئِ تَعَالَی فِی رُقْعَةِ الْإِمَامِ علیه السلام وَ تَطْرَحُهُمَا فِی نَهَرٍ جَارٍ أَوْ بِئْرِ مَاءٍ بَعْدَ أَنْ تَجْعَلَهُمَا فِی طِینٍ حُرٍّ(1) وَ تُصَلِّی رَکْعَتَیْنِ وَ تَتَوَجَّهُ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ علیهم السلام وَ تَطْرَحُهُمَا لَیْلَةَ الْجُمُعَةِ وَ اسْتَشْعِرْ فِیهَا الْإِجَابَةَ لَا عَلَی سَبِیلِ التَّجْرِبَةِ وَ لَا یَکُونُ إِلَّا عِنْدَ الشَّدَائِدِ وَ الْأُمُورِ الصَّعْبَةِ وَ لَا تَکْتُبْهَا لِغَیْرِ أَهْلِهَا فَإِنَّهَا لَا تَنْفَعُهُ وَ هِیَ أَمَانَةٌ فِی عُنُقِکَ وَ سَوْفَ تُسْأَلُ عَنْهَا وَ إِذَا رَمَیْتَهُمَا فَادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِالْقُدْرَةِ الَّتِی لَحَظْتَ بِهَا الْبَحْرَ الْعَجَّاجَ فَأَزْبَدَ وَ هَاجَ وَ مَاجَ وَ کَانَ کَاللَّیْلِ الدَّاجِ طَوْعاً لِأَمْرِکَ وَ خَوْفاً مِنْ سَطْوَتِکَ فَأَفْتَقَ أُجَاجُهُ وَ ائْتَلَقَ مِنْهَاجُهُ وَ سَبَّحَتْ جَزَائِرُهُ وَ قَدَّسَتْ جَوَاهِرُهُ تُنَادِیکَ حِیتَانُهُ بِاخْتِلَافِ لُغَاتِهَا إِلَهَنَا وَ سَیِّدَنَا مَا الَّذِی نَزَلَ بِنَا وَ مَا الَّذِی حَلَّ بِبَحْرِنَا فَقُلْتُ لَهَا اسْکُنِی سَأُسْکِنُکَ مَلِیّاً وَ أُجَاوِرُ بِکَ عَبْداً زَکِیّاً فَسَکَنَ وَ سَبَّحَ وَ وَعَدَ بِضَمَائِرِ الْمِنَحِ فَلَمَّا نَزَلَ بِهِ ابْنُ مَتَّی بِمَا أَلَمَّ الظُّنُونَ فَلَمَّا صَارَ فِی فِیهَا سَبَّحَ فِی أَمْعَائِهَا فَبَکَتِ الْجِبَالُ عَلَیْهِ تَلَهُّفاً وَ أَشْفَقَتْ عَلَیْهِ الْأَرْضُ تَأَسُّفاً فَیُونُسُ فِی حُوتِهِ کَمُوسَی فِی تَابُوتِهِ لِأَمْرِکَ طَائِعٌ وَ لِوَجْهِکَ سَاجِدٌ خَاضِعٌ فَلَمَّا أَحْبَبْتَ أَنْ تَقِیَهُ أَلْقَیْتَهُ بِشَاطِئِ الْبَحْرِ شِلْواً لَا تَنْظُرُ عَیْنَاهُ وَ لَا تَبْطِشُ یَدَاهُ وَ لَا تَرْکُضُ رِجْلَاهُ وَ أَنْبَتَّ مِنَّةً مِنْکَ عَلَیْهِ شَجَرَةً مِنْ یَقْطِینٍ وَ أَجْرَیْتَ لَهُ فُرَاتاً مِنْ مَعِینٍ فَلَمَّا اسْتَغْفَرَ وَ تَابَ خَرَقْتَ لَهُ إِلَی الْجَنَّةِ بَاباً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ وَ تَذْکُرُ الْأَئِمَّةَ وَاحِداً وَاحِداً.

نُسْخَةُ رُقْعَةٍ إِلَی الْإِمَامِ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِذَا کَانَ لَکَ حَاجَةٌ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَاکْتُبْ رُقْعَةً عَلَی بَرَکَةِ اللَّهِ وَ اطْرَحْهَا عَلَی قَبْرٍ مِنْ قُبُورِ الْأَئِمَّةِ إِنْ شِئْتَ أَوْ فَشُدَّهَا وَ اخْتِمْهَا وَ اعْجِنْ طِیناً نَظِیفاً وَ اجْعَلْهَا فِیهِ وَ اطْرَحْهَا فِی نَهَرٍ جَارٍ أَوْ بِئْرٍ عَمِیقَةٍ أَوْ غَدِیرِ مَاءٍ فَإِنَّهَا تَصِلُ إِلَی السَّیِّدِ علیه السلام وَ هُوَ یَتَوَلَّی قَضَاءَ حَاجَتِکَ بِنَفْسِهِ وَ اللَّهُ بِکَرَمِهِ لَا تُخَیِّبُ أَمَلَکَ تَکْتُبُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ کَتَبْتُ إِلَیْکَ یَا مَوْلَایَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکَ مُسْتَغِیثاً وَ شَکَوْتُ مَا نَزَلَ بِی مُسْتَجِیراً بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ بِکَ مِنْ أَمْرٍ قَدْ دَهِمَنِی وَ أَشْغَلَ قَلْبِی وَ أَطَالَ فِکْرِی وَ سَلَبَنِی بَعْضَ لُبِّی وَ غَیَّرَ خَطَرَ النِّعْمَةِ لِلَّهِ عِنْدِی أَسْلَمَنِی عِنْدَ تَخَیُّلِ وُرُودِهِ

ص: 29


1- 1. طین حر: ای لا رمل فیه.

دوستان من وقتی که به آن ها امید داشتم تنهایم گذاشتند و یارانم هنگامی که تصور می­کردم که به یاریم می­آیند رهایم کردند و نتوانستند مشکلم را چاره کنند صبر و طاقت من در تحمل این مشکل، دیگر مرا یاری نمی کند. پس در حل این مشکل به تو پناه می­برم و به خداوند عزو­جل تکیه می­کنم و می دانم که تو در پیشگاه خداوند از جایگاهی برخورداری. خداوند مدبر همه امور و صاحب اختیار آن است و من اطمینان دارم که شفاعت مرا در نزد خداوند خواهی کرد. و یقین دارم که خداوند تبارک و تعالی دعای تو را مستجاب خواهد کرد و خواسته مرا برآورده می­کند و تو ای سرور من، شایسته هستی که این شک مرا به یقین بدل کنی و آرزوی مرا در فلان امر برآورده سازی چرا که من دیگر تاب تحمل این امر را ندارم و صبر من به سر رسیده است. و اگر با همه کارهای زشت من و کم­کاری­هایی که در عباداتم داشته­ام، باز هم شایستگی آن را دارم که این دعا در حق من مستجاب شود، پس ای مولای من وقتی که سوز و گداز می­کنم، فریاد­­رس من باش و قبل از آن که وقت از دست برود و مورد شماتت دشمنانم قرار بگیرم، مشکل مرا برای خداوند بازگو کن. ای خداوند بزرگ، این تو بودی که نعمت خود را بر من گستردی و من از خداوند بلند ­مرتبه می­خواهم که به زودی زود مرا یاری رساند و گشایشی را برایم رقم بزند که به خواسته­های خود برسم که شروع کارهای من خیر باشد و پایان آن نیز خیر باشد. و از همه هراس­ها در همه احوال ایمن باشم خداوند بزرگ و بلند مرتبه بر انجام هرکاری تواناست و او برای من بس است و او بهترین تکیه گاه من در شروع کارها و سرانجام آن هاست.

سپس به سمت یک رود یا برکه برو و در این کار به یکی از یاران خاص امام علیه السلام تکیه کن. عثمان بن سعید عمری، یا پسرش محمد بن عثمان یا حسین بن روح یا علی بن محمد سمری که یاران خاص امام علیه السلام بودند. یکی از آن ها را صدا بزن و بگو سلام بر تو ای فلان بن فلان. سلام بر تو، شهادت می­دهم که مرگ تو در راه رضای خدا بوده است و اکنون تو زنده هستی و در نزد خداوند روزی می­خوری و من در زندگی ای که اکنون تو در نزد خداوند داری تو را مخاطب قرار می­دهم و این نامه من است و نیاز من است به درگاه مولای ما علیه السلام. پس تو این نامه را به دست او برسان که تو فرد مطمئن و امانت داری هستی. سپس آن را در رود بینداز و این گونه تصور کن که نامه را به دست خود او رسانده­ای. پس اگر خدا بخواهد نامه به دست او می­رسد و نیاز تو برآورده می­شود .

استغاثه­ای دیگر: امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه به درگاه خداوند متعال نیازی داشتی و از برنیامدن آن به تنگ آمدی، دو رکعت نماز به جا بیاور و وقتی که نمازت را به پایان رساندی، خداوند را سه مرتبه تکبیر بگو و تسبیحات حضرت فاطمه زهرا را بخوان سپس به سجده بیفت و صد مرتبه بگو: یا مولاتی یا فاطمة اغیثینی. سپس طرف راست صورتت را بر زمین بگذار و دوباره همین ذکر را تکرار کن و بعد دوباره به سجده بیفت و همین ذکر را

ص: 30

الْخَلِیلُ وَ تَبَرَّأَ مِنِّی عِنْدَ تَرَائِی إِقْبَالِهِ لی [إِلَیَ] الْحَمِیمُ وَ عَجَزَتْ عَنْ دِفَاعِهِ حِیلَتِی وَ خَانَنِی فِی تَحَمُّلِهِ صَبْرِی وَ قُوَّتِی فَلَجَأْتُ فِیهِ إِلَیْکَ وَ تَوَکَّلْتُ فِی الْمَسْأَلَةِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْکَ وَ فِی دِفَاعِهِ عَنِّی عِلْماً بِمَکَانِکَ مِنَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَلِیِّ التَّدْبِیرِ وَ مَالِکِ الْأُمُورِ وَاثِقاً مِنْکَ بِالْمُسَارَعَةِ فِی الشَّفَاعَةِ إِلَیْهِ جَلَّ ثَنَاؤُهُ فِی أَمْرِی مُتَیَقِّناً لِإِجَابَتِهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِیَّاکَ بِإِعْطَائِی سُؤْلِی وَ أَنْتَ یَا مَوْلَایَ جَدِیرٌ بِتَحْقِیقِ ظَنِّی وَ تَصْدِیقِ أَمَلِی فِیکَ فِی أَمْرِ کَذَا وَ کَذَا مِمَّا لَا طَاقَةَ لِی بِحَمْلِهِ وَ لَا صَبْرَ لِی عَلَیْهِ وَ إِنْ کُنْتُ مُسْتَحِقّاً لَهُ وَ لِأَضْعَافِهِ بِقَبِیحِ أَفْعَالِی وَ تَفْرِیطِی فِی الْوَاجِبَاتِ الَّتِی لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیَّ فَأَغِثْنِی یَا مَوْلَایَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکَ عِنْدَ اللَّهْفِ وَ قَدِّمِ الْمَسْأَلَةَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی أَمْرِی قَبْلَ حُلُولِ التَّلَفِ وَ شَمَاتَةِ الْأَعْدَاءِ فَبِکَ بَسَطَتِ النِّعْمَةُ عَلَیَّ وَ أَسْأَلُ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ لِی نَصْراً عَزِیزاً وَ فَتْحاً قَرِیباً فِیهِ بُلُوغُ الْآمَالِ وَ خَیْرُ الْمَبَادِی وَ خَوَاتِیمِ الْأَعْمَالِ وَ الْأَمْنِ مِنَ الْمَخَاوِفِ کُلِّهَا فِی کُلِّ حَالٍ إِنَّهُ جَلَّ ثَنَاؤُهُ لِمَا یَشَاءُ فَعَّالُ وَ هُوَ حَسْبِی وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ فِی الْمَبْدَإِ وَ الْمَآلِ ثُمَّ تَصْعَدُ النَّهَرَ أَوِ الْغَدِیرَ وَ تَعْتَمِدُ بِهِ بَعْضَ الْأَبْوَابِ إِمَّا عُثْمَانَ بْنَ سَعِیدٍ الْعَمْرِیَّ أَوْ وَلَدَهُ مُحَمَّدَ بْنَ عُثْمَانَ أَوِ الْحُسَیْنَ بْنَ رَوْحٍ أَوْ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ السَّمُرِیَّ فَهَؤُلَاءِ کَانُوا أَبْوَابَ الْإِمَامِ علیه السلام فَتُنَادِی بِأَحَدِهِمْ وَ تَقُولُ یَا فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ سَلَامٌ عَلَیْکَ أَشْهَدُ أَنَّ وَفَاتَکَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ أَنْتَ حَیٌّ عِنْدَ اللَّهِ مَرْزُوقٌ وَ قَدْ خَاطَبْتُکَ فِی حَیَاتِکَ الَّتِی لَکَ عِنْدَ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ هَذِهِ رُقْعَتِی وَ حَاجَتِی إِلَی مَوْلَانَا علیه السلام فَسَلِّمْهَا إِلَیْهِ فَأَنْتَ الثِّقَةُ الْأَمِینُ ثُمَّ ارْمِ بِهَا فِی النَّهَرِ وَ کَأَنَّکَ تُخَیَّلُ لَکَ أَنَّکَ تُسَلِّمُهَا إِلَیْهِ فَإِنَّهَا تَصِلُ وَ تُقْضَی الْحَاجَةُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی.

اسْتِغَاثَةٌ أُخْرَی رَوَی الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِذَا کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ إِلَی اللَّهِ وَ ضِقْتَ بِهَا ذَرْعاً فَصَلِّ رَکْعَتَیْنِ فَإِذَا سَلَّمْتَ کَبِّرِ اللَّهَ ثَلَاثاً وَ سَبِّحْ تَسْبِیحَ فَاطِمَةَ علیها السلام ثُمَّ اسْجُدْ وَ قُلْ مِائَةَ مَرَّةٍ یَا مَوْلَاتِی فَاطِمَةُ أَغِیثِینِی ثُمَّ ضَعْ خَدَّکَ الْأَیْمَنَ عَلَی الْأَرْضِ وَ قُلْ مِثْلَ ذَلِکَ ثُمَّ عُدْ إِلَی السُّجُودِ وَ قُلْ ذَلِکَ مِائَةَ مَرَّةٍ

ص: 30

صد و ده مرتبه بگو و حاجتت را یاد کن که خداوند آن را برآورده خواهد ساخت.

استغاثه­ای دیگر به امام زمان علیه السلام: از ابو­جعفر­محمد­بن­علی­بن­بابویه نقل است که یکی از استادان من که از اهالی قم بود، گفت که امری بر من دشوار آمد که از آن به تنگ آمدم و بازگو کردن آن بر خانواده یا دوستان برایم بسیار دشوار بود. من که بسیار ناراحت و غمگین بودم، خوابیدم و در خواب مردی خوش سیما و خوش لباسی را دیدم که بوی خوشی از او به مشام می رسید. گمان کردم که او یکی از بزرگان قم است که من در محضر او درس می خوانم با خود گفتم: تا کی با این غصه سر کنم و به هیچ یک از برادران خود درباره آن چیزی نگویم. این مرد، یکی از شیوخ عالم ماست این مشکل را با او در میان می گذارم شاید که فرجی در کار من حاصل شد.

قبل از آن که شروع به سخن گفتن کنم او خود سر صحبت را باز کرد و به من گفت: برآوردن حاجتت را به خداوند متعال واگذار و در این کار از امام زمان علیه السلام کمک بخواه و او را دادرس خود قرار ده که بهترین یاوران است و او دستاویز یاران مؤمن خود است. سپس دست راست مرا گرفت و دست راست خود را بر آن کشید و گفت: زیارت­نامه او را بخوان و بر او درود فرست و از او بخواه که برای برآوردن حاجتت تو را در نزد خداوند متعال شفاعت کند به او گفتم: به من یاد بده که چگونه سخن بگویم چرا که مشغله فکری و مشکلات من سبب شده متن همه دعاها و زیارات را فراموش کنم. او آهی کشید و گفت: هیچ نیرو و توانی مگر به خداوند متعال نیست و سینه مرا با دستش لمس کرد و گفت: خداوند برای تو کافی است و تو نگران نباش. خود را تطهیر کن و دو رکعت نماز به جا بیاور سپس برخیز و زیر آسمان رو به قبله بایست و بگو:

سلام کامل و تمام و شامل و عام خداوند و درود مدام و برکات ثابت او بر حجت خداوند و ولی او بر روی زمین و کل سرزمین­هایش باد. بر جانشین او برای بندگانش که از نسل پیامبر است و

ص: 31

وَ عَشْرَ مَرَّاتٍ وَ اذْکُرْ حَاجَتَکَ فَإِنَّ اللَّهَ یَقْضِیهَا.

اسْتِغَاثَةٌ أُخْرَی لِصَاحِبِ الزَّمَانِ علیه السلام سَمِعْتُ الشَّیْخَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنَ بْنَ الْحَسَنِ بْنِ بَابَوَیْهِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ بِالرَّیِّ سَنَةَ أَرْبَعٍ وَ أَرْبَعِمِائَةٍ یَرْوِی عَنْ عَمِّهِ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ بَابَوَیْهِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدِّثْنِی مَشَایِخِی الْقُمِّیِّینَ قَالَ: کَرَبَنِی أَمْرٌ ضِقْتُ بِهِ ذَرْعاً وَ لَمْ یَسْهُلْ فِی نَفْسِی أَنْ أُفْشِیَهُ لِأَحَدٍ مِنْ أَهْلِی وَ إِخْوَانِی فَنِمْتُ وَ أَنَا بِهِ مَغْمُومٌ فَرَأَیْتُ فِی النَّوْمِ رَجُلًا جَمِیلَ الْوَجْهِ حَسَنَ اللِّبَاسِ طَیِّبَ الرَّائِحَةِ خِلْتُهُ بَعْضَ مَشَایِخِنَا الْقُمِّیِّینَ الَّذِینَ کُنْتُ أَقْرَأُ عَلَیْهِمْ فَقُلْتُ فِی نَفْسِی إِلَی مَتَی أُکَابِدُ هَمِّی وَ غَمِّی وَ لَا أُفْشِیهِ لِأَحَدٍ مِنْ إِخْوَانِی وَ هَذَا شَیْخٌ مِنْ مَشَایِخِنَا الْعُلَمَاءِ أَذْکُرُ لَهُ ذَلِکَ فَلَعَلِّی أَجِدُ لِی عِنْدَهُ فَرَجاً فَابْتَدَأَنِی مِنْ قَبْلِ أَنْ أَبْتَدِئَهُ وَ قَالَ لِی ارْجِعْ فِیمَا أَنْتَ بِسَبِیلِهِ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی وَ اسْتَعِنْ بِصَاحِبِ الزَّمَانِ علیه السلام وَ اتَّخِذْهُ لَکَ مَفْزَعاً فَإِنَّهُ نِعْمَ الْمُعِینُ وَ هُوَ عِصْمَةُ أَوْلِیَائِهِ الْمُؤْمِنِینَ ثُمَّ أَخَذَ بِیَدِیَ الْیُمْنَی وَ مَسَحَهَا بِکَفِّهِ الْیُمْنَی وَ قَالَ زُرْهُ وَ سَلِّمْ عَلَیْهِ وَ اسْأَلْهُ أَنْ یَشْفَعَ لَکَ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی فِی حَاجَتِکَ فَقُلْتُ لَهُ عَلِّمْنِی کَیْفَ أَقُولُ فَقَدْ أَنْسَانِی مَا أَهَمَّنِی بِمَا أَنَا فِیهِ کُلَّ زِیَارَةٍ وَ دُعَاءٍ فَتَنَفَّسَ الصُّعَدَاءَ وَ قَالَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ وَ مَسَحَ صَدْرِی بِیَدِهِ وَ قَالَ حَسْبُکَ اللَّهُ لَا بَأْسَ عَلَیْکَ تَطَهَّرْ وَ صَلِّ رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ قُمْ وَ أَنْتَ مُسْتَقْبِلُ الْقِبْلَةِ تَحْتَ السَّمَاءِ وَ قُلْ سَلَامُ اللَّهِ الْکَامِلُ التَّامُّ الشَّامِلُ الْعَامُّ وَ صَلَوَاتُهُ الدَّائِمَةُ وَ بَرَکَاتُهُ الْقَائِمَةُ عَلَی حُجَّةِ اللَّهِ وَ وَلِیِّهِ فِی أَرْضِهِ وَ بِلَادِهِ وَ خَلِیفَتِهِ عَلَی خَلْقِهِ وَ عِبَادِهِ سُلَالَةِ النُّبُوَّةِ وَ بَقِیَّةِ الْعِتْرَةِ وَ الصَّفْوَةِ صَاحِبِ الزَّمَانِ وَ مُظْهِرِ الْإِیمَانِ وَ مُعْلِنِ أَحْکَامِ الْقُرْآنِ مُطَهِّرِ الْأَرْضِ وَ نَاشِرِ الْعَدْلِ فِی الطُّولِ وَ الْعَرْضِ الْحُجَّةِ الْقَائِمِ الْمَهْدِیِّ وَ الْإِمَامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِیِّ الطَّاهِرِ ابْنِ الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرِینَ الْوَصِیِّ أَوْلَادِ الْأَوْصِیَاءِ الْمَرْضِیِّینَ الْهَادِی الْمَعْصُومِ ابْنِ الْهُدَاةِ الْمَعْصُومِینَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا إِمَامَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُؤْمِنِینَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ عِلْمِ النَّبِیِّینَ وَ مُسْتَوْدَعِ حِکْمَةِ الْوَصِیِّینَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا عِصْمَةَ الدِّینِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مُعِزَّ

ص: 31

بازمانده عترت و اهل بیت و بهترین مردمان است. اوست صاحب این زمان و آشکار کننده ایمان و اعلام کننده دستورات و احکام قرآن، اوست پاک کننده زمین و گستراننده عدل و داد در سرتاسر پهنه زمین. او حجت برپا دارنده حق، مهدی است و امامی که همه منتظر آمدنش هستند و خداوند از او راضی و خشنود و او مطهر و پاک است و فرزند امامان پاک است. وصی و فرزند اوصیایی است که مورد قبول خداوندند. او رهنما و معصوم است و فرزند رهنمایان معصومین است.

سلام بر تو ای پیشوای مسلمانان و مؤمنان. سلام بر تو ای وارث علم انبیا و ای خزانه حکمت اوصیاء. سلام بر تو ای دستاویز دین، سلام بر تو ای یاری کننده مؤمنین و مستضعفین. سلام بر تو ای خوار کننده کفار متکبر ستمگر. سلام بر تو ای سرور من ای صاحب­الزمان. ای فرزند امیر­مؤمنان و ای پسر فاطمه سرور زنان جهان، سلام بر تو باد ای فرزند امامانی که حجت­های خداوند بر همه آفریدگان هستند. سلام بر تو ای سرور من سلامی که آکنده از مهر خالص است. من گواهی می­دهم که تو امام هدایت­شده در گفتار و کردار هستی و تو همان کسی هستی که زمین را از عدل و داد پر می­کنی و دعا می­کنم که خداوند فرج تو را نزدیک گرداند و آمدن تو را آسان کند و زمان ظهور تو را از ما دور نکند و یاران تو را بیشمار گرداند و وعده­ای را که به تو داده محقق سازد و او راست­گفتارترین گویندگان است که گفته: و می­خواهیم که بر مستضعفین زمین منت نهیم و آن ها را پیشوایان گردانیم و وارث خود قرار دهیم. ای مولای من، چنین و چنان حاجتی دارم. پس برآورده شدن آن برای من شفاعت کن. و سپس هر آن چه را که می­خواهی از خدا بخواه. در این لحظه من از خواب بیدار شدم در حالیکه به روح و به امر فرج یقین داشتم و هنوز وقت زیادی از شب نگذشته بود. برخاستم و آن چه را که حضرت به من آموخته بود نوشتم تا مبادا آن را فراموش کنم سپس طهارت گرفتم و به زیر آسمان رفتم و دو رکعت نماز خواندم. همان طور که به من گفته شده بود، در رکعت اول پس از حمد إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً را خواندم و در رکعت دوم پس از حمد إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ را خواندم و نماز خود را با آداب کامل به جا آوردم وقتی نماز من به پایان رسید، برخاستم و رو به قبله کردم و زیارت­نامه را خواندم. سپس حاجت خود را یاد کردم و از مولای خود صاحب­الزمان که درود خدا بر او باد یاری خواستم. سپس سجده شکر به جا آوردم و دعایم را در سجده طولانی کردم تا این که بیم آن رسید که وقت نماز شب بگذرد. سپس برخاستم و نماز خواندم و پس از نافله صبح، فریضه صبح را نیز به جا آوردم و در محراب خود نشستم و مشغول خواندن دعا شدم. به خدا سوگند که به محض طلوع خورشید کار من گشایش یافت و تا پایان عمر دیگر نظیر آن مشکل برایم پیش نیامد و تا به امروز هیچ کسی هم ندانست که مشکل من چه بوده است و این منتی بود که خداوند بر سر من نهاد و شکر و سپاس فراوان برای اوست.

روایت22.

قبس المصباح: ابو­الوفای شیرازی روایت می­کند که ابو­علی­الیاس صاحب کرمان او را دستگیر کرد. او می­گوید که ابو­علی مرا بست و چند نفری که نگهبان من بودند به من گفتند که ابو علی در مورد تو، نیت خوبی ندارد من از

ص: 32

الْمُؤْمِنِینَ الْمُسْتَضْعَفِینَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مُذِلَّ الْکَافِرِینَ الْمُتَکَبِّرِینَ الظَّالِمِینَ.

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلَایَ یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ ابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا ابْنَ الْأَئِمَّةِ الْحُجَجِ عَلَی الْخَلْقِ أَجْمَعِینَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلَایَ سَلَامَ مُخْلِصٍ لَکَ فِی الْوَلَاءِ أَشْهَدُ أَنَّکَ الْإِمَامُ الْمَهْدِیُّ قَوْلًا وَ فِعْلًا وَ أَنَّکَ الَّذِی تَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا فَعَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَکَ وَ سَهَّلَ مَخْرَجَکَ وَ قَرَّبَ زَمَانَکَ وَ أَکْثَرَ أَنْصَارَکَ وَ أَعْوَانَکَ وَ أَنْجَزَ لَکَ مَوْعِدَکَ وَ هُوَ أَصْدَقُ الْقَائِلِینَ وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ یَا مَوْلَایَ حَاجَتِی کَذَا وَ کَذَا فَاشْفَعْ لِی فِی نَجَاحِهَا وَ تَدْعُو بِمَا أَحْبَبْتَ قَالَ فَانْتَبَهْتُ وَ أَنَا مُوقِنٌ بِالرَّوْحِ وَ الْفَرَجِ وَ کَانَ عَلَیَّ بَقِیَّةٌ مِنْ لَیْلِی وَاسِعَةٌ فَقُمْتُ فَبَادَرْتُ فَکَتَبْتُ مَا عَلَّمَنِیهِ خَوْفاً أَنْ أَنْسَاهُ ثُمَّ تَطَهَّرْتُ وَ بَرَزْتُ تَحْتَ السَّمَاءِ وَ صَلَّیْتُ رَکْعَتَیْنِ قَرَأْتُ فِی الْأُولَی بَعْدَ الْحَمْدِ کَمَا عُیِّنَ لِی إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً وَ فِی الثَّانِیَةِ بَعْدَ الْحَمْدِ إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ وَ أَحْسَنْتُ صَلَاتَهُمَا فَلَمَّا سَلَّمْتُ قُمْتُ وَ أَنَا مُسْتَقْبِلُ الْقِبْلَةِ وَ زُرْتُ ثُمَّ دَعَوْتُ بِحَاجَتِی وَ اسْتَغَثْتُ بِمَوْلَایَ صَاحِبِ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ ثُمَّ سَجَدْتُ سَجْدَةَ الشُّکْرِ وَ أَطَلْتُ فِیهَا الدُّعَاءَ حَتَّی خِفْتُ فَوَاتَ صَلَاةِ اللَّیْلِ ثُمَّ قُمْتُ وَ صَلَّیْتُ وَ عَقَّبْتُ بَعْدَ صَلَاةِ الْفَجْرِ بِفَرِیضَةِ الْغَدَاةِ وَ جَلَسْتُ فِی مِحْرَابِی أَدْعُو فَلَا وَ اللَّهِ مَا طَلَعَتِ الشَّمْسُ حَتَّی جَاءَنِی الْفَرَجُ مِمَّا کُنْتُ فِیهِ وَ لَمْ یَعُدْ إِلَیَّ مِثْلُ ذَلِکَ بَقِیَّةَ عُمُرِی وَ لَمْ یَعْلَمْ أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ مَا کَانَ ذَلِکَ الْأَمْرُ الَّذِی أَهَمَّنِی وَ إِلَی یَوْمِی هَذَا وَ الْمِنَّةُ لِلَّهِ وَ لَهُ الْحَمْدُ کَثِیراً.

«22»

قبس، [قبس المصباح] أَخْبَرَنَا الشَّیْخُ الصَّدُوقُ أَبُو الْحَسَنِ أَحْمَدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَحْمَدَ النَّجَاشِیُّ الصَّیْرَفِیُّ الْمَعْرُوفُ بِابْنِ الْکُوفِیِّ بِبَغْدَادَ فِی آخِرِ شَهْرِ رَبِیعٍ الْأَوَّلِ سَنَةَ اثْنَتَیْنِ وَ أَرْبَعِینَ وَ أَرْبَعِمِائَةٍ وَ کَانَ شَیْخاً بَهِیّاً ثِقَةً صَدُوقَ اللِّسَانِ عِنْدَ الْمُوَافِقِ وَ الْمُخَالِفِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَ أَرْضَاهُ قَالَ أَخْبَرَنِی الْحَسَنُ مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ التَّمِیمِیُّ قِرَاءَةً عَلَیْهِ قَالَ حَکَی لِی أَبُو الْوَفَاءِ الشِّیرَازِیُّ وَ کَانَ صَدِیقاً لِی: أَنَّهُ قَبَضَ عَلَیْهِ أَبُو عَلِیٍّ إِلْیَاسُ صَاحِبُ کِرْمَانَ قَالَ فَقَیَّدَنِی وَ کَانَ الْمُوَکِّلُونَ بِی یَقُولُونَ إِنَّهُ قَدْ هَمَّ فِیکَ بِمَکْرُوهٍ فَقَلِقْتُ

ص: 32

این مسأله مضطرب شدم و با واسطه قرار دادن ائمه اطهار علیه السلام شروع به نجوای با خدای خود کردم. در شب جمعه وقتی نماز خود را به پایان رساندم، به خواب رفتم و در خواب پیامبر صلی الله علیه و آله را دیدم که می­گفت: برای برآورده شدن حوایج دنیوی و مادی به من و فرزندانم توسل مجوی بلکه تنها مسائلی را با ما بازگو کن که مربوط به عبادت خداوند و رضای اوست. و اما برادر من ابو­الحسن انتقام تو را از کسانی که به تو ظلم کرده­اند می­گیرد.

او می­گوید که من گفتم ای رسول خدا، چگونه انتقام مرا از ظالمان من خواهد گرفت در حالی که خود او با طناب بسته شد اما ساکت ماند و حقش غصب گردید و باز هم سکوت کرد. آن حضرت صلی الله علیه و آله با تعجب به من نگاه کرد و فرمود: آن پیمانی بود که من با او بسته­بودم و دستوری بود که به او داده­بودم و او باید که آن را انجام می داد و حق این موضوع را هم ادا کرد. اما وای بر کسی که به ولی خدا تعرضی کند و به کارهای او اعتراضی داشته باشد و اما علی­بن­حسین برای نجات از ظلم حکام و جادوی شیاطین است و محمد­بن­علی و جعفر­بن­محمد برای امور اخروی و مسائل مربوط به عبادت خداوند هستند و موسی بن­جعفر برای درخواست سلامتی از خداوند متعال است وعلی­بن­موسی برای سلامتی در بیابان ها و دریاها است و محمد­بن­علی برای درخواست روزی از خداوند متعال است و علی­بن­محمد برای کارهای مستحبی و نیکی به دوستان و آشنایان و عبادت خداست و حسن بن­علی برای امور اخروی و صاحب­الزمان برای وقت­هایی است که شمشیر در مقابل گلویت برسد -، در این لحظات از او یاری بخواه که او به تو کمک خواهد کرد. حضرت این را گفت و دست خود را بر روی حلقش گذاشت. ابوالوفاء گوید: من در خواب امام زمان را صدا زدم و گفتم: ای مولای من ای صاحب­الزمان، مرا دریاب که دیگر کاری از دست خودم ساخته نیست. ابو­الوفاء می­گوید: از خواب بیدار شدم و دیدم که نگهبانان من غل و زنجیر را از من باز کرده­اند.

شیخ ابو­الحسن احمد بن­محمد­بن­موسی­بن­جندی از ابو­علی محمد­بن­همام نقل می­کند که حسن بن محمد بن جمهور عمی می­گوید که در سال دویست و نود و شش - یعنی همان سالی که در آن علی بن موسی فرات به وزارت مقتدر رسید- احمد بن ربیعه انباری کاتب را دیدم که دستش دچار نوعی بیماری شد و وضع آن وخیم و وخیم تر شد تا این که آن دستش آماس کرد و سیاه شد و کار به جایی رسید که طبیبان گفتند که دستش باید قطع شود و هر کس که او را می­دید یقین می­کرد که او خواهد مرد. او در خواب مولای ما امیر مؤمنان را دید و به او گفت: ای امیر مؤمنان، دستم را به من برگردان. حضرت فرمود: من کار دیگری دارم، تو خواسته خود را به موسی بن جعفر بگو که او دستت را به تو بر می­گرداند.

ص: 33

لِذَلِکَ وَ جَعَلْتُ أُنَاجِی اللَّهَ تَعَالَی بِالْأَئِمَّةِ علیهم السلام فَلَمَّا کَانَتْ لَیْلَةُ الْجُمُعَةِ وَ فَرَغْتُ مِنْ صَلَاتِی نِمْتُ فَرَأَیْتُ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله فِی نَوْمِی وَ هُوَ یَقُولُ لَا تَتَوَسَّلْ بِی وَ لَا بِابْنَیَّ لِشَیْ ءٍ مِنْ أَعْرَاضِ الدُّنْیَا إِلَّا لِمَا تَبْتَغِیهِ مِنْ طَاعَةِ اللَّهِ تَعَالَی وَ رِضْوَانِهِ وَ أَمَّا أَبُو الْحَسَنِ أَخِی فَإِنَّهُ یَنْتَقِمُ لَکَ مِمَّنْ ظَلَمَکَ قَالَ فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ یَنْتَقِمُ لِی مِمَّنْ ظَلَمَنِی وَ قَدْ لُبِّبَ فِی حَبْلٍ فَلَمْ یَنْتَقِمْ وَ غُصِبَ عَلَی حَقِّهِ فَلَمْ یَتَکَلَّمْ قَالَ فَنَظَرَ إِلَیَّ کَالْمُتَعَجِّبِ وَ قَالَ ذَلِکَ عَهْدٌ عَهِدْتُهُ إِلَیْهِ وَ أَمْرٌ أَمَرْتُهُ بِهِ فَلَمْ یَجُزْ لَهُ إِلَّا الْقِیَامُ بِهِ وَ قَدْ أَدَّی الْحَقَّ فِیهِ إِلَّا أَنَّ الْوَیْلَ لِمَنْ تَعَرَّضَ لِوَلِیِّ اللَّهِ وَ أَمَّا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ فَلِلنَّجَاةِ مِنَ السَّلَاطِینِ وَ نَفْثِ الشَّیَاطِینِ وَ أَمَّا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ فَلِلْآخِرَةِ وَ مَا تَبْتَغِیهِ مِنْ طَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَمَّا مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ فَالْتَمِسْ بِهِ الْعَافِیَةَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَمَّا عَلِیُّ بْنُ مُوسَی فَاطْلُبْ بِهِ السَّلَامَةَ فِی الْبَرَارِی وَ الْبِحَارِ وَ أَمَّا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ فَاسْتَنْزِلْ بِهِ الرِّزْقَ مِنَ اللَّهِ تَعَالَی وَ أَمَّا عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ فَلِلنَّوافِلِ وَ بِرِّ الْإِخْوَانِ وَ مَا تَبْتَغِیهِ مِنْ طَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَمَّا الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ فَلِلْآخِرَةِ وَ أَمَّا صَاحِبُ الزَّمَانِ فَإِذَا بَلَغَ مِنْکَ السَّیْفُ الذَّبْحَ فَاسْتَعِنْ بِهِ فَإِنَّهُ یُعِینُکَ وَ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی حَلْقِهِ قَالَ فَنَادَیْتُ فِی نَوْمِی یَا مَوْلَایَ یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ أَدْرِکْنِی فَقَدْ بَلَغَ مَجْهُودِی قَالَ أَبُو الْوَفَاءِ فَانْتَبَهْتُ مِنْ نَوْمِی وَ الْمُوَکِّلُونَ یَأْخُذُونَ قُیُودِی.

قَالَ الشَّیْخُ أَبُو الْحَسَنِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَی بْنِ جُنْدِیٍّ عَنْ أَبِی عَلِیٍّ مُحَمَّدِ بْنِ هَمَّامٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ الْعَمِّیُّ قَالَ: رَأَیْتُ فِی سَنَةِ سِتٍّ وَ تِسْعِینَ وَ مِائَتَیْنِ وَ هِیَ السَّنَةُ الَّتِی وُلِّیَ فِیهَا عَلِیُّ بْنُ مُوسَی الْفُرَاتِ وِزَارَةَ الْمُقْتَدِرِ أَحْمَدَ بْنَ رَبِیعَةَ الْأَنْبَارِیَّ الْکَاتِبَ وَ قَدْ اعْتَلَّتْ یَدُهُ وَ أَکَلَتْهَا الْخَبِیثَةُ وَ عَظُمَ أَمْرُهَا حَتَّی أَرَاحَتْ وَ اسْوَدَّتْ وَ أَشَارَ عَلَیْهِ الْمُطَبِّبُ بِقَطْعِهَا وَ لَمْ یَشُکَّ أَحَدٌ مِمَّنْ رَآهُ فِی تَلَفِهِ فَرَأَی فِی مَنَامِهِ مَوْلَانَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَقَالَ لَهُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ اسْتَوْهِبْ لِی یَدِی فَقَالَ أَنَا مَشْغُولٌ عَنْکَ وَ لَکِنِ امْضِ إِلَی مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ فَإِنَّهُ یَسْتَوْهِبُهَا لَکَ.

ص: 33

صبح شد و او گفت که کجاوه­ای بیاورید و مرا با آن به سمت قبرستان قریش ببرید. آن ها نیز پس از آن که او را شست­و­شو دادند و پاکیزه کردند و لباس­های تمیزی را بر تن او پوشاندند، همین کار را انجام دادند و او را به سمت مقبره مولای ما امام موسی­­بن­جعفر که درود خدا بر او باد بردند. او به امام پناه جست و از خاک او برداشت و از قسمت بازو تا آرنج و ساعد و کف دست خود کشید و آن را بست. فردای آن روز دست خود را باز کرد و دید که گوشت و پوست دستش به کلی جدا شده است و از دست او فقط استخوان و رگ­های به هم پیوسته باقی مانده است و بوی آن قطع شده است این خبر به گوش وزیر رسید و وزیر به دیدار او شتافت و او را دید. او معالجه شد و شفا یافت و به دیوان بازگشت و دوباره همانند قبل مشغول کتابت شد. دیلمی در این باره می­گوید:

- وقتی که کاتب به زیارت موسی رفت، موسی دست او را شفا داد.

ایشان که درود خداوند بر آن ها باد، برای کسانی که از آن ها شفا بخواهند بهترین شفا و کارساز ترین دوا هستند. دعایی که در توسل به آن بزرگواران خوانده می شود:

خداوندا بر محمد و بر دختر او و بر دو پسر او درود سلام فرست و با توسل به آنان از تو می­خواهم که مرا در امر عبادت و جلب رضای خود یاری کنی و به واسطه آنان بهترین چیزهایی را که به دوستداران خودت داده­ای به من نیز بدهی که تو بخشنده و کریم هستی. خداوندا از تو می­خواهم که به حق امیر­مؤمنان علی­بن­ابی­طالب از کسانی که به من ظلم کرده­اند و ستم روا داشته­اند و مرا مورد آزار و اذیت قرار داده­اند و بر این کار خود اصرار دارند انتقام مرا بگیری و به واسطه علی علیه السلام شر تمام مردم را از من دور کن. ای مهربان­ترین مهربانان به حق ولی ات؛ علی بن حسین از تو می­خواهم که شر هر شیطان سرکش و حاکم ستمگری که با زور و نیروی خود بر من قدرت یافته است و از سربازان و سپاهیان خود برای مقابله با من یاری می­گیرد از من دور سازی. تو بخشنده و بخشایشگر هستی و از تو می­خواهم که به حق محمد و پسر او جعفر در راه عبادت و رضای خودت مرا یاری فرمایی و به واسطه آنان مرا به آن چه که رضای تو در آن است برسانی که تو بر انجام هر آن چه که اراده کنی توانایی. خداوندا از تو می­خواهم که به حق موسی بن جعفر سلامت را به همه اعضا و جوارح و جوانح ظاهری و باطنی من ببخشی ای که بخشنده و بخشایشگر هستی. خداوندا از تو می­خواهم که به حق جانشین خودت علی بن موسی الرضا مرا در هر سفری چه در بیابان و چه در خشکی و در کوه و دشت و دره­ها و بیشه­ها که می­روم سلامت بداری و مرا از شر همه آن چیزهایی که از آن بیم دارم و می­ترسم در امان نگه داری که تو مهربان و رؤوف هستی و خداوندا از تو می­خواهم به حق ولی خود محمد بن علی که به واسطه او از فضل و کرم خود به من ببخشی و از روزی گسترده خود به من عطا کنی و رزق مرا زیاد کنی و مرا از غیر خودت بی­نیاز سازی و نیاز مرا فقط به درگاه خودت قرار دهی و اجابت آن را نیز خود به عهده بگیری که تو توانایی آن چه را که اراده کنی داری. خداوندا از تو می­خواهم که به حق ولی خودت علی بن محمد مرا در

ص: 34

فَأَصْبَحَ وَ قَالَ ایتُونِی بِمَحْمِلٍ وَ وَصِّلُوا تَخْتِی وَ احْمِلُونِی إِلَی مَقَابِرِ قُرَیْشٍ فَفَعَلُوا مَا أَمَرَ بَعْدَ أَنْ غَسَّلُوهُ وَ طَیَّبُوهُ وَ طَرَحُوا عَلَیْهِ ثِیَاباً نَظِیفَةً طَاهِرَةً وَ حَمَلُوهُ إِلَی قَبْرِ مَوْلَانَا مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ فَلَاذَ بِهِ وَ أَخَذَ مِنْ تُرْبَتِهِ وَ طَلَی یَدَهُ إِلَی زَنْدِهِ وَ کَفِّهِ وَ شَدَّهَا فَلَمَّا کَانَ مِنَ الْغَدِ حَلَّهَا وَ قَدْ تَسَاقَطَ کُلُّ لَحْمٍ وَ جِلْدٍ عَلَیْهَا حَتَّی بَقِیَتْ عِظَاماً وَ عُرُوقاً مُشَبَّکَةً وَ انْقَطَعَتِ الرَّائِحَةُ وَ بَلَغَ خَبَرُهُ الْوَزِیرَ فَحَمَلَ إِلَیْهِ حَتَّی رَآهُ ثُمَّ عُولِجَ وَ بَرَأَ وَ رَجَعَ إِلَی الدِّیوَانِ فَکَتَبَ بِهَا کَمَا کَانَ یَکْتُبُ فَقَالَ فِیهِ الدَّیْلَمِیُ:

وَ مُوسَی قَدْ شَفَی الْکَفَ***مِنَ الْکَاتِبِ إِذْ زَارَا

فَهُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ الشِّفَاءُ الْأَکْبَرُ وَ الدَّوَاءُ الْأَعْظَمُ لِمَنِ اسْتَشْفَی بِهِمْ.

شَرْحُ الدُّعَاءِ الَّذِی یُدْعَی بِهِ وَ یُتَوَسَّلُ بِهِمْ علیهم السلام اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی ابْنَتِهِ وَ عَلَی ابْنَیْهَا وَ أَسْأَلُکَ بِهِمْ أَنْ تُعِینَنِی عَلَی طَاعَتِکَ وَ رِضْوَانِکَ وَ تُبَلِّغَنِی بِهِمْ أَفْضَلَ مَا بَلَّغْتَ أَحَداً مِنْ أَوْلِیَائِکَ إِنَّکَ جَوَادٌ کَرِیمٌ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ إِلَّا انْتَقَمْتَ لِی مِمَّنْ ظَلَمَنِی وَ غَشَمَنِی وَ آذَانِی وَ انْطَوَی عَلَیَّ ذَلِکَ وَ کَفَیْتَنِی بِهِ مَئُونَةَ کُلِّ أَحَدٍ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ وَلِیِّکَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ إِلَّا کَفَیْتَنِی مَئُونَةَ کُلِّ شَیْطَانٍ مَرِیدٍ وَ سُلْطَانٍ عَنِیدٍ یَتَقَوَّی عَلَیَّ بِبَطْشِهِ وَ یَنْتَصِرُ عَلَیَّ بِجُنْدِهِ إِنَّکَ جَوَادٌ کَرِیمٌ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ ابْنِهِ جَعْفَرٍ إِلَّا أَعَنْتَنِی بِهِمَا عَلَی طَاعَتِکَ وَ رِضْوَانِکَ وَ بَلَّغْتَنِی بِهِمَا مَا یُرْضِیکَ إِنَّکَ فَعَّالُ لِمَا تُرِیدُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ إِلَّا عَافَیْتَنِی بِهِ فِی جَمِیعِ جَوَارِحِی مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ یَا جَوَادُ یَا کَرِیمُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ وَلِیِّکَ الرِّضَا عَلِیِّ بْنِ مُوسَی إِلَّا سَلَّمْتَنِی بِهِ فِی جَمِیعِ أَسْفَارِی فِی الْبَرَارِی وَ الْبِحَارِ وَ الْجِبَالِ وَ الْقِفَارِ وَ الْأَوْدِیَةِ وَ الْغِیَاضِ مِنْ جَمِیعِ مَا أَخَافُهُ وَ أَحْذَرُهُ إِنَّکَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ وَلِیِّکَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ إِلَّا

جُدْتَ بِهِ عَلَیَّ مِنْ فَضْلِکَ وَ تَفَضَّلْتَ بِهِ عَلَی مَنْ وَسِعَکَ وَ وَسَّعْتَ عَلَیَّ رِزْقَکَ وَ أَغْنَیْتَنِی عَمَّنْ سِوَاکَ وَ جَعَلْتَ حَاجَتِی إِلَیْکَ وَ قَضَاهَا عَلَیْکَ إِنَّکَ لِمَا تَشَاءُ قَدِیرٌ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ وَلِیِّکَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ إِلَّا أَعَنْتَنِی بِهِ عَلَی

ص: 34

انجام واجباتت و نیکی رساندن به برادران مسلمانم یاری رسانی و این کار را بر من آسان گردان و آن را با خیر و برکات قرار بده و با فضل و کرم خود ای مهربان مرا در عبادتت یاری بفرما. خداوندا از تو می­خواهم که به حق جانشین خودت حسن بن­علی مرا در امر عبادت و کسب رضایت تو و امور آخرتم، یاری رسانی و با رحمت خود مرا در روز قیامت که به دیدار تو می آیم، مسرور گردانی. خداوندا از تو می­خواهم که به حق ولی خود و حجتت صاحب­الزمان مرا در همه امور و کارهایم یاری کنی و به واسطه او شر هر آزار­دهنده و طغیان­کننده و ستمگری را از من دور کنی و یاریگر من باشی که صبر من به سر رسیده است و شر هر دشمنی را از من دور کنی غم و اندوه و قرضم را برطرف سازی و در امور مربوط به فرزندان و خانواده­ و دوستانم و هر کس که برایم اهمیت دارد و افراد نزدیک به من هستند، مرا یاری کنی. آمین یا رب العالمین.

می­گویم: در برخی آثار یارانمان، این خبر را دیدم که به ابو­الوفای شیرازی نسبت داده شده بود که او گفت: من به دست ابن الیاس در کرمان اسیر بودم و به غل و زنجیر کشیده شده بودم. به من خبر دادند که او قصد دارد مرا به صلیب بکشد. من هم امام زین العابدین را شفیع خود در نزد خداوند متعال قرار دادم و خواب بر من غلبه کرد و من به خواب رفتم. در خواب رسول خدا را دیدم که می­گفت: در اموری که مرتبط با دنیا و مادیات است به من و دخترم و پسرانم توسل مجوی بلکه در امور اخروی و آن چه را که از فضل خداوند امید داری مرا واسطه قرار بده. برادر من ابو­الحسن، از هر کسی که به تو ظلمی روا داشته انتقام تو را می­گیرد. من گفتم ای رسول خدا مگر این طور نبود که به فاطمه ظلم شد و او صبر کرد؟ و وقتی که حق او از ارثی که تو برایش قرار داده بودی غصب شد، باز هم صبر کرد؟ پس چگونه می­ خواهد انتقام مرا از ظالمان بگیرد؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: آن پیمانی بود که من با او بسته ­بودم و دستوری بود که من به او داده­بودم و او چاره­ای جز انجام آن را نداشت و او در آن مورد حق موضوع را ادا کرد. پس وای بر کسی که به کارهای مولای خود اعتراضی داشته باشد و اما علی بن حسین تو را از دست حاکمان و فساد شیاطین نجات خواهد داد و محمد­بن­علی و جعفر­بن­محمد برای امور اخروی هستند و از موسی­بن­جعفر سلامتی را بخواه و از علی­بن­موسی نجات یافتن در سفرهای خشکی و آب و برای وسعت و گشایش در رزق و روزی از محمد­بن­علی کمک بخواه و از علی­بن­محمد برای به جا آوردن اعمال نیک و مستحب و نیکی کردن به دوستان و آشنایان و از حسن­بن­علی برای امور اخروی و از صاحب­الزمان برای وقت­هایی کمک بخواه که شمشیر در مقابل گلویت قرار می گیرد. سپس با دست خود به گلویش اشاره کرد و فرمود: از او یاری بخواه که او تو را یاریت خواهد کرد و او همچون پناهگاهی است که هرکس از او چیزی بخواهد، خواسته اش بر آورده می شود. پس من گفتم: ای مولای من ای صاحب­الزمان، به تو پناه آورده­ام و از تو کمک می­خواهم. به ناگاه شخصی را دیدم که از آسمان فرود می­آید و بر اسبی سوار است و به دست خود حربه آهنینی دارد. پس گفتم که ای مولای من،

ص: 35

تَأْدِیَةِ فَرْضِکَ وَ بِرِّ إِخْوَانِیَ الْمُؤْمِنِینَ وَ سَهِّلْ ذَلِکَ لِی وَ اقْرِنْهُ بِالْخَیْرِ وَ أَعِنِّی عَلَی طَاعَتِکَ بِفَضْلِکَ یَا رَحِیمُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ وَلِیِّکَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ إِلَّا أَعَنْتَنِی عَلَی آخِرَتِی بِطَاعَتِکَ وَ رِضْوَانِکَ وَ سَرَرْتَنِی فِی مُنْقَلَبِی بِرَحْمَتِکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ وَلِیِّکَ وَ حُجَّتِکَ صَاحِبِ الزَّمَانِ إِلَّا أَعَنْتَنِی بِهِ عَلَی جَمِیعِ أُمُورِی وَ کَفَیْتَنِی بِهِ مَئُونَةَ کُلِّ مُوذٍ وَ طَاغٍ وَ بَاغٍ وَ أَعَنْتَنِی بِهِ فَقَدْ بَلَغَ مَجْهُودِی وَ کَفَیْتَنِی کُلَّ عَدُوٍّ وَ هَمٍّ وَ غَمٍّ وَ دَیْنٍ وَ وُلْدِی وَ جَمِیعَ أَهْلِی وَ إِخْوَانِی وَ مَنْ یَعْنِینِی أَمْرُهُ وَ خَاصَّتِی آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ.

أَقُولُ وَجَدْتُ فِی بَعْضِ مُؤَلَّفَاتِ أَصْحَابِنَا هَذَا الْخَبَرَ رَوَاهُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِی الْوَفَاءِ الشِّیرَازِیِّ قَالَ: کُنْتُ مَأْسُوراً بِکِرْمَانَ فِی یَدِ ابْنِ إِلْیَاسَ مُقَیَّداً مَغْلُولًا فَأُخْبِرْتُ أَنَّهُ قَدْ هَمَّ بِصَلْبِی فَاسْتَشْفَعْتُ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِزَیْنِ الْعَابِدِینَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَحَمَلَتْنِی عَیْنِی فَرَأَیْتُ فِی الْمَنَامِ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ هُوَ یَقُولُ لَا یُتَوَسَّلُ بِی وَ لَا بِابْنَتِی وَ لَا بِابْنَیَّ فِی شَیْ ءٍ مِنْ عُرُوضِ الدُّنْیَا بَلْ لِلْآخِرَةِ وَ مَا تُؤْمَلُ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهَا فَأَمَّا أَخِی أَبُو الْحَسَنِ فَإِنَّهُ یَنْتَقِمُ لَکَ مِمَّنْ یَظْلِمُکَ فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ لَیْسَ قَدْ ظُلِمَتْ فَاطِمَةُ فَصَبَرَ وَ غُصِبَ هُوَ عَلَی إِرْثِکَ فَصَبَرَ فَکَیْفَ یَنْتَقِمُ لِی مِمَّنْ ظَلَمَنِی فَقَالَ صلی الله علیه و آله ذَلِکَ عَهْدٌ عَهِدْتُهُ إِلَیْهِ وَ أَمَرْتُهُ بِهِ وَ لَمْ یَجِدْ بُدّاً مِنَ الْقِیَامِ بِهِ وَ قَدْ أَدَّی الْحَقَّ فِیهِ وَ الْآنَ فَالْوَیْلُ لِمَنْ یَتَعَرَّضُ لِمَوْلَاهُ وَ أَمَّا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ فَلِلنَّجَاةِ مِنَ السَّلَاطِینِ وَ مِنْ مَفْسَدَةِ الشَّیَاطِینِ وَ أَمَّا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ فَلِلْآخِرَةِ وَ أَمَّا مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ فَالْتَمِسْ بِهِ الْعَافِیَةَ وَ أَمَّا عَلِیُّ بْنُ مُوسَی فَلِلنَّجَاةِ فِی الْأَسْفَارِ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ أَمَّا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ فَاسْتَنْزِلْ بِهِ الرِّزْقَ مِنَ اللَّهِ تَعَالَی وَ أَمَّا عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ فَلِقَضَاءِ النَّوَافِلِ وَ بِرِّ الْإِخْوَانِ وَ أَمَّا الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ فَلِلْآخِرَةِ وَ أَمَّا الْحُجَّةُ فَإِذَا بَلَغَ السَّیْفُ مِنْکَ الْمَذْبَحَ وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی حَلْقِهِ فَاسْتَغِثْ بِهِ فَهُوَ یُغِیثُکَ وَ هُوَ کَهْفٌ وَ غِیَاثٌ لِمَنِ اسْتَغَاثَ بِهِ فَقُلْتُ یَا مَوْلَایَ یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ أَنَا مُسْتَغِیثٌ بِکَ فَإِذَا أَنَا بِشَخْصٍ قَدْ نَزَلَ مِنَ السَّمَاءِ تَحْتَهُ فَرَسٌ وَ بِیَدِهِ حَرْبَةٌ مِنْ حَدِیدٍ فَقُلْتُ یَا مَوْلَایَ اکْفِنِی

ص: 35

شر کسانی را که قصد آزار رساندن به مرا دارند، از من دور کن. فرمود: من برای تو کافی هستم. من نیاز تو را از خدا خواسته­ام و او نیز دعای مرا اجابت کرده است. صبح هنگام ابن الیاس مرا به حضور خود فرا خواند و غل و زنجیر مرا باز کرد و لباسی نو بر تنم پوشانید و از من پرسید که تو به که متوسل شده­ای؟ پاسخ دادم به کسی که فریاد­رس داد­خواهان است از او خواستم که نیاز مرا از خدا بخواهد و شکر و سپاس برای پروردگار جهانیان است.

دعوات الراوندی: ابو­الوفای شیرازی نقل می­کند که اسیر بودم و متوجه شدم آن ها قصد داشتند مرا نابود کنند و در ادامه شبیه قصه بالا را روایت می­کند.

روایت23.

روایتی را با خط شیخ محمد بن علی جبعی دیدم که در آن چنین آمده بود: ابو­المفضل عبد­الله شیبانی روایت می­کند که ابو­جعفر محمد بن عبد­الله بن جعفر حمیری این روایت را برای او نقل کرده است و اجازه نقل آنرا به او داده است: که بعد از پرسش های زیادی که مطرح شد، توقیعی از ناحیه مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف صادر شد که چنین است: درباره صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد و واسطه قرار دادن آن ها به درگاه الهی:

بسم الله الرحمن الرحیم... شما نه درباره دستورات خداوند تفکر می کنید و نه این که از اولیای خداوند سخنی را می پذیرید. این حکمت رسایی است و بیم و انذار، انسان های بی ایمان را سودی نمی بخشد. سلام و درود بر ما و بر بندگان شایسته خداوند. هرگاه خواستید که به وسیله ما به درگاه خداوند و به پیشگاه ما روی آورید، پس بگویید چنان که خداوند تعالی فرموده است:

ص: 36

شَرَّ مَنْ یُؤْذِینِی فَقَالَ قَدْ کَفَیْتُکَ فَإِنَّنِی سَأَلْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِیکَ وَ قَدِ اسْتَجَابَ دَعْوَتِی فَأَصْبَحْتُ فَاسْتَدْعَانِی ابْنُ إِلْیَاسَ وَ حَلَّ قَیْدِی وَ خَلَعَ عَلَیَّ وَ قَالَ بِمَنِ اسْتَغَثْتَ فَقُلْتُ اسْتَغَثْتُ بِمَنْ هُوَ غِیَاثُ الْمُسْتَغِیثِینَ حَتَّی سَأَلَ رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ.

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، حَدَّثَ أَبُو الْوَفَاءِ الشِّیرَازِیُّ قَالَ: کُنْتُ مَأْسُوراً فَوَقَفْتُ عَلَی أَنَّهُمْ هَمُّوا بِقَتْلِی وَ ذَکَرَ نَحْوَهُ.

«23»

وَ وَجَدْتُ بِخَطِّ الشَّیْخِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْجُبَعِیِّ نَقْلًا مِنْ خَطِّ الشَّیْخِ الْأَجَلِّ عَلِیِّ بْنِ السُّکُونِ حَدَّثَنَا الشَّیْخُ الْأَجَلُّ الْفَقِیهُ سَدِیدُ الدِّینِ أَبُو مُحَمَّدٍ عَرَبِیُّ بْنُ مُسَافِرٍ الْعِبَادِیُّ أَدَامَ اللَّهُ تَأْیِیدَهُ قِرَاءَةً عَلَیْهِ قَالَ حَدَّثَنَا الشَّیْخُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ طَحَّالٍ الْمِقْدَادِیُّ رَحِمَهُ اللَّهُ بِمَشْهَدِ مَوْلَانَا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ فِی الطِّرْزِ الْکَبِیرِ الَّذِی عِنْدَ رَأْسِ الْإِمَامِ علیه السلام فِی الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ مِنْ ذِی الْحِجَّةِ سَنَةَ تِسْعٍ وَ ثَلَاثِینَ وَ خَمْسِمِائَةٍ قَالَ حَدَّثَنَا الشَّیْخُ الْأَجَلُّ السَّیِّدُ الْمُفِیدُ أَبُو عَلِیٍّ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الطُّوسِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ بِالْمَشْهَدِ الْمَذْکُورِ عَلَی صَاحِبِهِ أَفْضَلُ السَّلَامِ فِی الطِّرْزِ الْمَذْکُورِ فِی الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ مِنْ ذِی الْقَعْدَةِ سَنَةَ تِسْعٍ وَ خَمْسِمِائَةٍ قَالَ حَدَّثَنَا السَّیِّدُ السَّعِیدُ الْوَالِدُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ الْبَزَّازِ قَالَ أَخْبَرَنَا أَبُو الْحُسَیْنِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَی الْقُمِّیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ زَنْجَوَیْهِ الْقُمِّیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ قَالَ أَبُو عَلِیٍّ الْحَسَنُ بْنُ أَشْنَاسَ وَ أَخْبَرَنَا أَبُو الْمُفَضَّلِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الشَّیْبَانِیُّ أَنَّ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیَّ أَخْبَرَهُ وَ أَجَازَ لَهُ جَمِیعَ مَا رَوَاهُ: أَنَّهُ خَرَجَ إِلَیْهِ تَوْقِیعٌ مِنَ النَّاحِیَةِ الْمُقَدَّسَةِ حَرَسَهَا اللَّهُ بَعْدَ الْمَسَائِلِ الَّتِی سَأَلَهَا وَ الصَّلَاةَ وَ التَّوَجُّهَ أَوَّلُهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لَا لِأَمْرِ اللَّهِ تَعْقِلُونَ وَ لَا مِنْ أَوْلِیَائِهِ تَقْبَلُونَ حِکْمَةٌ بالِغَةٌ فَمَا تُغْنِی الْآیَاتُ وَ النُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لَا یُؤْمِنُونَ وَ السَّلَامُ عَلَیْنَا وَ عَلَی عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِینَ فَإِذَا أَرَدْتُمُ التَّوَجُّهَ بِنَا إِلَی اللَّهِ تَعَالَی وَ إِلَیْنَا فَقُولُوا کَمَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَی:

ص: 36

سلام بر آل یاسین، که این همان فضل آشکار است و خداوند صاحب همه فضل­هاست و هر کس را بخواهد به راه راست هدایت می­کند. ای آل یاسین خداوند جانشینی خود را به شما سپرده است و مجاری امر خود را در آن چه که تقدیر و تدبیر کرده و در اموری که آن را مرتب ساخته و آن را در ملکوت خود اراده کرده است به شما آموخته است و او پرده را از پیش چشمان شما کنار زده و شما گنجینه­های علم او و گواهان او و امانتدارانش هستید و شمایید که سیاستمداری بندگانش را به عهده دارید و ستون سرزمین­های آنان هستید و شمایید که در میان مردم به حکم خداوند داوری می کنید و درهای ایمان هستید و یکی از اموری که خداوند آن را تقدیر فرموده این است که بخشش­های زیادی را به شما عطا کرده است. تقدیر او حتمی است و تنها سبب آن شما هستید راه همه به سوی اوست. این که او شما را به عنوان دوست خود برگزیده یک نعمت است و این که او از دشمنان شما انتقام می­گیرد خشم او را نشان می­دهد. راه نجات همگان و پناهگاه همه تنها شمایید و نمی­توان از شما بی­نیاز شد. شما چشم­های بینای خداوندید و در بر دارندگان علم و دانش او هستید و منزل وحدانیت او در زمین و آسمانش هستید و تو ای حجت خداوند، و ای ذخیره ی نعمت تام خداوند و وارث پیامبران او و جانشینانش هستی. و تمام دارائی های ما در زندگی هستی. و تو همان صاحب دوران رجعت هستی که پروردگارمان وعده اش را داده است؛ همان دورانی که دولت حق در آن برپا شده و دوران شادمانی ما و دوران تحقق یاری خداوند و سربلندی ماست .

سلام بر تو ای پرچم برافراشته ودانش ریزان وفریادرس (درماندگان)، و ای رحمت گسترده وآن وعده ای که دروغ نشود. سلام بر تو که همه چیز را می­بینی و می­شنوی. اطمینان تو از چشم خدا می­آید و عهد و پیمان­های تو به دست خداست و قدرت تو از قدرت خدا سر­چشمه می­گیرد. تو آدم بردباری هستی که هیچ­گاه تعصب و حمیت سبب نمی­شود که کاری را زودتر از موعد آن انجام دهی. و تو آن کریم و بخشند­ه­ای هستی که حرص نگاه داشتن مال او را از بخشندگی باز نمی­دارد و تو آن دانایی هستی که عصبیت کورکورانه سبب جهل تو نمی­گردد و تلاش و مجاهدتی که تو در راه خدا داری، به سبب این است که مشیت خدا آن را می­خواهد و انتقام و خشمی که در راه خدا داری، به این دلیل است که می­خواهی انتقام حق پایمال شده خداوند را بگیری و صبری که در راه خدا داری مایه تقرب تو به خداست و شکر و حمدی که برای خدا داری، باعث گشایش و افزونی نعمت و رحمت اوست سلام بر تو که که حافظ تو خداوند است و تو نوری هستی که در جلو، پشت­سر راست و چپ و بالا و پایین او می­تابی. ای کسی که قدرت خداوند یکتا حافظ توست، تو نور چشم و گوش خداوندی سلام بر تو؛ ای وعده خدا که آن را ضمانت نموده . سلام بر تو ای پیمان محکم خداوند از بندگانش گرفته و استوارش کرده است. سلام بر تو؛ ای دعوت کننده الهی و عارف (دانای بزرگ) به آیات او. سلام بر تو؛ ای واسطه خداوند و حاکم و قاضی (داور) دین او. سلام بر تو؛ ای جانشین خدا و یاری کننده حق او. سلام بر تو؛ ای حجّت خدا و راهنمای اراده او. سلام بر تو؛ ای تلاوت گر و مفسر قرآن. سلام بر تو؛ در در تمام لحظه های شبانه ات و سرتاسر (ساعت های) روزت . سلام بر تو؛ ای به جای مانده از طرف خداوند در زمین او. سلام بر تو؛ هنگامی که بپا می ایستی. سلام بر تو؛ هنگامی که می نشینی. سلام بر تو؛ هنگامی که قرائت (قرآن) می کنی

ص: 37

سَلَامٌ عَلَی آلِ یَاسِینَ ذَلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْمُبِینُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ مَنْ یَهْدِیهِ صِرَاطَهُ الْمُسْتَقِیمَ التَّوَجُّهَ قَدْ آتَاکُمُ اللَّهُ یَا آلَ یَاسِینَ خِلَافَتَهُ وَ عَلَّمَ مَجَارِیَ أَمْرِهِ فِیمَا قَضَاهُ وَ دَبَّرَهُ وَ رَتَّبَهُ وَ أَرَادَهُ فِی مَلَکُوتِهِ فَکَشَفَ لَکُمُ الْغِطَاءَ وَ أَنْتُمْ خَزَنَتُهُ وَ شُهَدَاؤُهُ وَ عُلَمَاؤُهُ وَ أُمَنَاؤُهُ سَاسَةُ الْعِبَادِ وَ أَرْکَانُ الْبِلَادِ وَ قُضَاةُ الْأَحْکَامِ وَ أَبْوَابُ الْإِیمَانِ وَ مِنْ تَقْدِیرِهِ مَنَائِحُ الْعَطَاءِ بِکُمْ إِنْفَاذُهُ مَحْتُوماً مَقْرُوناً فَمَا شَیْ ءٌ مِنْهُ إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَیْهِ السَّبِیلُ خِیَارُهُ لِوَلِیِّکُمْ نِعْمَةٌ وَ انْتِقَامُهُ مِنْ عَدُوِّکُمْ سَخْطَةٌ فَلَا نَجَاةَ وَ لَا مَفْزَعَ إِلَّا أَنْتُمْ وَ لَا مَذْهَبَ عَنْکُمْ یَا أَعْیُنَ اللَّهِ النَّاظِرَةَ وَ حَمَلَةَ مَعْرِفَتِهِ وَ مَسَاکِنَ تَوْحِیدِهِ فِی أَرْضِهِ وَ سَمَائِهِ وَ أَنْتَ یَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ بَقِیَّتَهُ کَمَالُ نِعْمَتِهِ وَ وَارِثُ أَنْبِیَائِهِ وَ خُلَفَائِهِ مَا بَلَغْنَاهُ مِنْ دَهْرِنَا وَ صَاحِبُ الرَّجْعَةِ لِوَعْدِ رَبِّنَا الَّتِی فِیهَا دَوْلَةُ الْحَقِّ وَ فَرَحُنَا وَ نَصْرُ اللَّهِ لَنَا وَ عِزُّنَا السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ وَ الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ وَ الْغَوْثُ وَ الرَّحْمَةُ الْوَاسِعَةُ وَعْداً غَیْرَ مَکْذُوبٍ السَّلَامُ عَلَیْکَ صَاحِبَ الْمَرْأَی وَ الْمَسْمَعِ الَّذِی بِعَیْنِ اللَّهِ مَوَاثِیقُهُ وَ بِیَدِ اللَّهِ عُهُودُهُ وَ بِقُدْرَةِ اللَّهِ سُلْطَانُهُ أَنْتَ الْحَلِیمُ الَّذِی لَا تُعَجِّلُهُ الْعَصَبِیَّةُ وَ الْکَرِیمُ الَّذِی لَا تُبَخِّلُهُ الْحَفِیظَةُ وَ الْعَالِمُ الَّذِی لَا تُجَهِّلُهُ الْحَمِیَّةُ مُجَاهَدَتُکَ فِی اللَّهِ ذَاتُ مَشِیَّةِ اللَّهِ وَ مُقَارَعَتُکَ فِی اللَّهِ ذَاتُ انْتِقَامِ اللَّهِ وَ صَبْرُکَ فِی اللَّهِ ذُو أَنَاةِ اللَّهِ وَ شُکْرُکَ لِلَّهِ ذُو مَزِیدِ اللَّهِ وَ رَحْمَتِهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مَحْفُوظاً بِاللَّهِ نُورُ أَمَامِهِ وَ وَرَائِهِ وَ یَمِینِهِ وَ شِمَالِهِ وَ فَوْقِهِ وَ تَحْتِهِ یَا مَحْرُوزاً فِی قُدْرَةِ اللَّهِ نُورُ سَمْعِهِ وَ بَصَرِهِ وَ یَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِی ضَمِنَهُ وَ یَا مِیثَاقَ اللَّهِ الَّذِی أَخَذَهُ وَ وَکَّدَهُ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا دَاعِیَ اللَّهِ وَ رَبَّانِیَّ آیَاتِهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَابَ اللَّهِ وَ دَیَّانَ دِینِهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا خَلِیفَةَ اللَّهِ وَ نَاصِرَ حَقِّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ دَلِیلَ إِرَادَتِهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا تَالِیَ کِتَابِ اللَّهِ وَ تَرْجُمَانَهُ السَّلَامُ عَلَیْکَ فِی آنَاءِ لَیْلِکَ وَ أَطْرَافِ نَهَارِکَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ: السَّلَامُ عَلَیْکَ حِینَ تَقُومُ السَّلَامُ عَلَیْکَ حِینَ تَقْعُدُ السَّلَامُ عَلَیْکَ حِینَ تَقْرَأُ

ص: 37

و بیان (تفسیر) می کنی. سلام بر تو؛ وقتی به نماز می ایستی و قنوت می خوانی. سلام بر تو هنگامی که رکوع وسجده بجای آوری. سلام بر تو؛ هنگامی که استعاذه ( اعوذ بالله من الشیطان الرجیم) و تسبیح می گویی. سلام بر تو آن گاه که الله اکبر و لا اله الا الله می گویی. سلام بر تو؛ هنگامی که خدا را ستایش می کنی و از او آمرزش می خواهی. سلام بر تو؛ هنگامی که خداوند را به بزرگی یاد می کنی و او را ستایش می کنی. سلام بر تو؛ هنگامی که بامداد کنی و شام کنی. سلام بر تو در شب آن گاه که (تاریکی اش گیتی را) فرو پوشد و در روز آن گاه که روشنایی اش آشکار گردد. و سلام بر تو در آغاز و انجام.

سلام بر شما ای حجت های خداوند و سرپرستان و هدایتگران و دعوتگران و رهبران و امامان و بزرگان و سروران ما. سلام بر شما که نور ما و جاه ما در هنگام نمازهایمان هستید. و ما در دعا و نماز و روزه و استغفار و هرکار دیگرمان، شما را دستاویز خود قرار می دهیم. . سلام بر تو؛ ای امام امین (امان یافته). سلام بر تو؛ ای مقدم (بر همه خلق و) مورد آرزو(ی آنان) . سلام بر تو؛ همه ی سلام های جامع و فراگیر.

تو را گواه می گیرم ای مولا و سرور من به این که شهادت می دهم که معبودی جز خداوند یگانه و بی همتا نیست و این که (حضرت) محمد بنده و فرستاده اوست و محبوبی جز او وخاندانش نیست و گواه می گیرم تو را ای مولای من که علی أمیر المؤمنین حجت خدا است و حسن حجّت اوست و حسین حجّت اوست و علیّ بن الحسین حجّت اوست و محمّد بن علی حجّت اوست و جعفربن محمّد حجّت اوست و موسی بن جعفر حجّت اوست و علیّ بن موسی حجّت اوست و محمّد بن علی حجّت اوست و علی بن محمّدحجّت اوست و حسن بن علی حجّت اوست وشهادت می دهم که تو حجّت خدایی. و گواهی می دهم که پیامبران دعوتگران و هدایتگرانی بودند که مردم را به دین و آیین شما دعوت می کردند. شما آغاز و انجام هستید و سر منزل مقصد هم شمایید.

و مسلما بازگشت شما حق است که شکی در آن نیست، روزی که ایمان آوردن سودی ندارد اگر از قبل ایمان نیاورده باشند یا در حال ایمان خود کار نیک نکرده باشند . و این که مرگ حقّ است و ناکر و نکیر (دو فرشته سؤال قبر) حقّ است، و شهادت می دهم که زنده شدن پس از مرگ و برانگیخته شدن حق است، و (پل) صراط حق است، و مرصاد (کمین گاه، گذر گاه) حق است و ترازوی (سنجش اعمال) حساب رسی کردارها حق است، و بهشت و جهنم حق است، و نوید وهشدار به آن دو حق است. و این که شما اهل بیت مقام شفاعت دارید و شفاعت شما رد نمی شود، هم حق است. شما هرگز از مشیت خداوند پیشی نمی گیرد و به امر خداوند کار می کنید و رحمت و کلمه والا از آن خداوند است و نیکی و حجت نیک بخت خداوند، نیز در گرو اراده اوست.

او که جنیان و انسان ها را آفریده است تا او را پرستش کنند و از بندگانش هم خواسته است که او را پرستش کنند و پس، مخالف شما تیره بخت است و مطیع شما خوشبخت. بر آن چه که تو را گواه و شاهد گرفتم، شاهد و گواه باش و آن را برایم در نزد خود نگهدار تا بر همان عهد و پیمان بمیرم و برانگیخته شوم و برای حسابرسی در محضر خداوند، بایستم. من دوستدار تو هستم و از دشمنانت بیزار. بیزارم از کسی که شما را خشمگین ساخته

ص: 38

وَ تُبَیِّنُ السَّلَامُ عَلَیْکَ حِینَ تُصَلِّی وَ تَقْنُتُ السَّلَامُ عَلَیْکَ حِینَ تَرْکَعُ وَ تَسْجُدُ السَّلَامُ عَلَیْکَ حِینَ تَعَوَّذُ وَ تُسَبِّحُ السَّلَامُ عَلَیْکَ حِینَ تُهَلِّلُ وَ تُکَبِّرُ السَّلَامُ عَلَیْکَ حِینَ تَحْمَدُ وَ تَسْتَغْفِرُ السَّلَامُ عَلَیْکَ حِینَ تُمَجِّدُ وَ تَمْدَحُ السَّلَامُ عَلَیْکَ حِینَ تُمْسِی وَ تُصْبِحُ السَّلَامُ عَلَیْکَ فِی اللَّیْلِ إِذا یَغْشی وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّی وَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولَی السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا حُجَجَ اللَّهِ وَ رُعَاتَنَا وَ هُدَاتَنَا وَ دُعَاتَنَا وَ قَادَتَنَا وَ أَئِمَّتَنَا وَ سَادَتَنَا وَ مَوَالِیَنَا السَّلَامُ عَلَیْکُمْ أَنْتُمْ نُورُنَا وَ أَنْتُمْ جَاهُنَا أَوْقَاتِ صَلَاتِنَا وَ عِصْمَتُنَا بِکُمْ لِدُعَائِنَا وَ صَلَاتِنَا وَ صِیَامِنَا وَ اسْتِغْفَارِنَا وَ سَائِرِ أَعْمَالِنَا السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْإِمَامُ الْمَأْمُونُ السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْإِمَامُ الْمُقَدَّمُ الْمَأْمُولُ السَّلَامُ عَلَیْکَ بِجَوَامِعِ السَّلَامِ أُشْهِدُکَ یَا مَوْلَایَ أَنِّی أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ لَا حَبِیبَ إِلَّا هُوَ وَ أَهْلُهُ وَ أَنَّ أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ حُجَّتُهُ وَ أَنَّ الْحَسَنَ حُجَّتُهُ وَ أَنَّ الْحُسَیْنَ حُجَّتُهُ وَ أَنَّ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ حُجَّتُهُ وَ أَنَّ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ حُجَّتُهُ وَ أَنَّ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ حُجَّتُهُ وَ أَنَّ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ حُجَّتُهُ وَ أَنَّ عَلِیَّ بْنَ مُوسَی حُجَّتُهُ وَ أَنَّ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ حُجَّتُهُ وَ أَنَّ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ حُجَّتُهُ وَ أَنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ حُجَّتُهُ وَ أَنْتَ حُجَّتُهُ وَ أَنَّ الْأَنْبِیَاءَ دُعَاةٌ وَ هُدَاةُ رُشْدِکُمْ أَنْتُمُ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ خَاتِمَتُهُ وَ أَنَّ رَجْعَتَکُمْ حَقٌّ لَا شَکَّ فِیهَا یَوْمَ لَا یَنْفَعُ نَفْساً إِیمَانُهَا لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمَانِهَا خَیْراً وَ أَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَ أَشْهَدُ أَنَّ نَاکِراً وَ نَکِیراً حَقٌّ وَ أَنَّ النَّشْرَ وَ الْبَعْثَ حَقٌّ وَ أَنَّ الصِّرَاطَ حَقٌّ وَ الْمِرْصَادَ حَقٌّ وَ أَنَّ الْمِیزَانَ وَ الْحِسَابَ حَقٌّ وَ أَنَّ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ حَقٌّ وَ الْجَزَاءَ بِهِمَا لِلْوَعْدِ وَ الْوَعِیدِ حَقٌّ وَ أَنَّکُمْ لِلشَّفَاعَةِ حَقٌّ لَا تُرَدُّونَ وَ لَا تَسْبِقُونَ مَشِیَّةَ اللَّهِ وَ بِأَمْرِهِ تَعْمَلُونَ وَ لِلَّهِ الرَّحْمَةُ وَ الْکَلِمَةُ الْعُلْیَا وَ بِیَدِهِ الْحُسْنَی وَ حُجَّةُ اللَّهِ النُّعْمَی خَلَقَ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ لِعِبَادَتِهِ أَرَادَ مِنْ عِبَادِهِ عِبَادَتَهُ فَشَقِیٌّ وَ سَعِیدٌ قَدْ شَقِیَ مَنْ خَالَفَکُمْ وَ سَعِدَ مَنْ أَطَاعَکُمْ وَ أَنْتَ یَا مَوْلَایَ فَاشْهَدْ بِمَا أَشْهَدْتُکَ عَلَیْهِ تَخْزُنُهُ وَ تَحْفَظُهُ لِی عِنْدَکَ أَمُوتُ عَلَیْهِ وَ أَنْشُرُ عَلَیْهِ وَ أَقِفُ بِهِ وَلِیّاً لَکَ بَرِیئاً مِنْ عَدُوِّکَ مَاقِتاً لِمَنْ أَبْغَضَکُمْ

ص: 38

و دوستدار کسی که شما را دوست داشته باشد، آن چه مورد رضایت شما باشد، حق است و آن چه موجب خشم و نارضایتی شما باشد، باطل است. معروف همان است که شما امر بدان فرموده اید، و منکر نیز همان است که شما از آن نهی نموده اید، قضای لایتغیر الهی همان است که مشیت شما بر آن تعلق گرفته و محو شده، همان است که سنت شما بر آن تعلق گرفته باشد. پس با تمام وجود به خداوند یکتا و بی همتا ایمان دارم و محمد بنده و رسولش و علی امیرالمؤمنین حجت اوست و حسن حجّت اوست و حسین حجّت اوست و علیّ حجّت اوست و محمّد حجّت اوست و جعفر حجّت اوست و موسی حجّت اوست و علیّ حجّت اوست و محمّد حجّت اوست و علی حجّت اوست و حسن حجّت اوست و تو حجّت خدایی. و شما حجت های خداوند برهان های قاطع الهی هستید. ای مولایم، من به آن بیعتی که خداوند از من گرفته و بر من شرط نموده که در راه او بجنگم و به این وسیله جان های مؤمنان را خریداری کرده است، خوشنود و راضی هستم. ، پس دل من به خداوند یکتا و بی همتا ایمان دارد و به رسول او و به امیرالمؤمنان و به شما ای مولای من از اول تا آخرتان (ایمان دارد) و برای یاری شما آماده هستم و دوستی من فقط برای شماست. و از دشمنان شما که اهل غضب وستیزه جویی هستند، بیزاری جسته و برای خونخواهی شما آماده هستم. من تنهایم و خداوند که خدای برحق است، مرا چنین قرار دهد. آمین آمین .

من در مصایبی که به سراغم می آید، جز تو هیچ کسی را ندارم من به تو متوسل شده­ام تا به واسطه نزدیکی­ام به تو مرا پاس بداری ای کسی که مایه حفظ خدا هستی و پوشش او هستی و خیر و برکت او هستی به فریاد من برس مرا به خود نزدیک کن مرا یاری کن مرا دریاب و مرا به خودت برسان و مرا از خود دور نکن خداوندا من با توسل به ایشان و نزدیک شدن به آنان به تو روی می­آورم. خداوندا بر محمد و آل او درود و سلام بفرست و مرا به ایشان برسان و هیچ گاه بین من و حجت خود جدایی میفکن و مرا حفظ کن و و سلام تو بر آل یاسین باد. ای مولای من تو در نزد خداوند آبرو داری. او خدای تو و خدای من است اوست ستوده شده و بزرگوار.

و بعد هم، این دعا را می­خوانی: خداوندا از تو می­خواهم به اسمی که آن را از کُلّ خود آفریدی و در تو استقرار یافت و از تو به سوی هیچ چیز دیگری خارج نشد، ای پوشیده و مستور، ای متعال بزرگ و ای مقدس پاک ای رحم کننده مهربان رؤوف ای رحیم از تو می­خواهم همان طوری که او را تازه آفریدی، بر محمد پیامبر رحمت خود و کلمه نور خود و پدر همه رهبران و راهنمایانت درود و سلام فرستی و قلب مرا سرشار از نور یقین گردانی و سینه­ام را مالامال از نور ایمان سازی و فکرم را از نور ثبات پر کنی و به عزم و اراده من نور توفیق عطا کنی و به هوش و ذکاوت من نور علم هدیه کنی و به نیروی من نور کار بدهی و به زبانم نور صدق و راستگویی ارزانی داری و به دینم نور بصیرت و به چشمم نور و روشنایی و به گوشم نور آگاهی و حکمت و به مهر و محبتم نور عشق به محمد و آل محمد و به یقینم نور بیزاری

ص: 39

وَادّاً لِمَنْ أَحَبَّکُمْ فَالْحَقُّ مَا رَضِیتُمُوهُ وَ الْبَاطِلُ مَا سَخِطْتُمُوهُ وَ الْمَعْرُوفُ مَا أَمَرْتُمْ بِهِ وَ الْمُنْکَرُ مَا نَهَیْتُمْ عَنْهُ وَ الْقَضَاءُ الْمُثْبَتُ مَا اسْتَأْثَرَتْ بِهِ مَشِیَّتُکُمْ وَ الْمَمْحُوُّ مَا اسْتَأْثَرَتْ بِهِ سُنَّتُکُمْ فَلَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ مُحَمَّدٌ عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ عَلِیٌّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ حُجَّتُهُ الْحَسَنُ حُجَّتُهُ الْحُسَیْنُ حُجَّتُهُ عَلِیٌّ حُجَّتُهُ مُحَمَّدٌ حُجَّتُهُ جَعْفَرٌ حُجَّتُهُ مُوسَی حُجَّتُهُ عَلِیٌّ حُجَّتُهُ مُحَمَّدٌ حُجَّتُهُ عَلِیٌّ حُجَّتُهُ الْحَسَنُ حُجَّتُهُ أَنْتَ حُجَّتُهُ أَنْتُمْ حُجَجُهُ وَ بَرَاهِینُهُ أَنَا یَا مَوْلَایَ مُسْتَبْشِرٌ بِالْبَیْعَةِ الَّتِی أَخَذَ اللَّهُ عَلَی شُرَطِهِ قِتَالًا فِی سَبِیلِهِ اشْتَرَی بِهِ أَنْفُسَ الْمُؤْمِنِینَ فَنَفْسِی مُؤْمِنَةٌ بِاللَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ بِرَسُولِهِ وَ بِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ بِکُمْ یَا مَوْلَایَ أَوَّلِکُمْ وَ آخِرِکُمْ وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ وَ مَوَدَّتِی خَالِصَةٌ لَکُمْ وَ بَرَاءَتِی مِنْ أَعْدَائِکُمْ أَهْلِ الْحَرَدَةِ وَ الْجِدَالِ ثَابِتَةٌ لِثَأْرِکُمْ أَنَا وَلِیٌّ وَحِیدٌ وَ اللَّهُ إِلَهُ الْحَقِّ یَجْعَلُنِی کَذَلِکَ آمِینَ آمِینَ مَنْ لِی إِلَّا أَنْتَ فِیمَا دَنَتْ وَ اعْتَصَمْتُ بِکَ فِیهِ تَحْرُسُنِی فِیمَا تَقَرَّبْتُ بِهِ إِلَیْکَ یَا وِقَایَةَ اللَّهِ وَ سِتْرَهُ وَ بَرَکَتَهُ أَغِثْنِی أَدْنِنِی أَعِنِّی أَدْرِکْنِی صِلْنِی بِکَ وَ لَا تَقْطَعْنِی اللَّهُمَّ إِلَیْکَ بِهِمْ تَوَسُّلِی وَ تَقَرُّبِی اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ صِلْنِی بِهِمْ وَ لَا تَقْطَعْنِی بِحُجَّتِکَ وَ اعْصِمْنِی وَ سَلَامُکَ عَلَی آلِ یس مَوْلَایَ أَنْتَ الْجَاهُ عِنْدَ اللَّهِ رَبِّکَ وَ رَبِّی إِنَّهُ حَمِیدٌ مَجِیدٌ الدُّعَاءُ بِعَقِبِ الْقَوْلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی خَلَقْتَهُ مِنْ کُلِّکَ فَاسْتَقَرَّ فِیکَ فَلَا یَخْرُجُ مِنْکَ إِلَی شَیْ ءٍ أَبَداً یَا کَیْنُونُ أَیَا مَکْنُونُ أَیَا مُتَعَالُ أَیَا مُتَقَدِّسُ أَیَا مُتَرَاحِمُ أَیَا مُتَرَئِّفُ أَیَا مُتَحَنِّنُ أَسْأَلُکَ کَمَا خَلَقْتَهُ غَضّاً أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ نَبِیِّ رَحْمَتِکَ وَ کَلِمَةِ نُورِکَ وَ وَالِدِ هُدَاةِ رَحْمَتِکَ وَ امْلَأْ قَلْبِی نُورَ الْیَقِینِ وَ صَدْرِی نُورَ الْإِیمَانِ وَ فِکْرِی نُورَ الثَّبَاتِ وَ عَزْمِی نُورَ التَّوْفِیقِ وَ ذَکَائِی نُورَ الْعِلْمِ وَ قُوَّتِی نُورَ الْعَمَلِ وَ لِسَانِی نُورَ الصِّدْقِ وَ دِینِی نُورَ الْبَصَائِرِ مِنْ عِنْدِکَ وَ بَصَرِی نُورَ الضِّیَاءِ وَ سَمْعِی نُورَ وَعْیِ الْحِکْمَةِ وَ مَوَدَّتِی نُورَ الْمُوَالاةِ لِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ علیهم السلام وَ یَقِینِی قُوَّةَ الْبَرَاءَةِ

ص: 39

از دشمنان محمد و آل محمد تا تو را دیدار کنم و من به عهد و پیمانت عمل کردم پس رحمت واسعه خود را شامل حال من گردان ای خدایی که سرپرست همه آفریدگان و مورد ستایش همه آفریدگانی، و مرا می بینی و صدایم را می شنوی. ای حجت خداوند آن چه را که موجب اجابت دعایم می شود، را برایم هموار ساز. به تو متوسل می­شوم و گوش به فرمان تو هستم و به آن چه رضایت داری، راضی هستم.

روایت24.

دعوات راوندی از اعمش نقل می­کند که برای ادای حج از منزل خارج شدم در بیابان یک بادیه­نشین را دیدم که نابینا بود و می­گفت: خداوندا از تو می­خواهم که به حق گنبدی که صحن آن گسترده شده است و پایه های آن بلندند و شاخه­های آن آویزان­اند و میوه­های آن شیرین­اند و شاخه­های آن تمام و کامل اند و برگ­های انبوه دارد و اصل و ریشه پاکی دارد، بینایی ام را به من بازگردانی. در این لحظه اشکم سرازیر شد و به او نزدیک شدم و گفتم: ای بادیه­نشین تو بسیار نیکو دعا و مناجات کردی منظور از گنبدی که صحن وسیعی دارد کیست؟ گفت: محمد است. گفتم: و منظور از پایه های بلند آن گنبد چیست؟ گفت: فاطمه گفتم آن که گفتی شاخه­های آویزان دارد گفت علی جانشین رسول خدا. گفتم میوه­های شیرین گفت حسن و حسین گفتم شاخه های تمام وکامل اند گفت خداوند آتش را بر فرزندان فاطمه حرام کرده است. گفتم: و مقصود از برگ های انبوه چیست؟ گفت: خداوند به واسطه علی بن ابی طالب به این درخت برگ های زیاد عطا نموده است. من به او دو دینار دادم و راهی حج شدم و آداب و مناسک آن را به جا آوردم و هنگامی که بازگشتم و به بیابان رسیدم، او را دیدم که چشمانش باز شده بود گویا هیچ وقت کور نبوده است. به او گفتم ای اعرابی، حال تو چگونه بود؟ گفت: همان دعایی را که شنیدی خواندم پس هاتفی ندا داد و گفت: اگر از راستگویان هستی و پیامبر خود را دوست می­داری و اهل بیت او را دوست داری، دستت را بر چشمانت بگذار من دستم را بر چشمانم گذاشتم و سپس آن را برداشتم و خداوند بینایی مرا به من بازگرداند. چپ و راست خود را نگاه کردم و هیچ­کسی را ندیدم و فریاد زدم که ای هاتف تو را به خدا سوگند می­دهم که بگو کیستی و شنیدم که او گفت: من خضر هستم و دوستدار علی بن ابی طالبم. عشق علی خیر دنیا و آخرت را به همراه دارد.

و امام صادق علیه السلام با گروهی زیر ناودان کعبه نشسته بودند که پیرمردی آمد و سلام گفت. سپس گفت: ای پسر رسول خدا من دوستدار شما اهل بیت هستم و از دشمنان شما بیزارم و گرفتار مصیبت بزرگی شده­ام و به این درگاه آمده­ام تا از مصیبتی که دارم به شما پناه ببرم. سپس گریه کرد و پیش روی امام صادق علیه السلام به زمین افتاد و سر و پاهای امام را بوسید. امام خم شد و با او ملاطفت کرد و گریست و فرمود: این برادر شماست که به سوی شما آمده و به شما پناه جسته است. پس دستان خود را به آسمان بلند کنید. امام علیه السلام

ص: 40

مِنْ أَعْدَاءِ مُحَمَّدٍ وَ أَعْدَاءِ آلِ مُحَمَّدٍ حَتَّی أَلْقَاکَ وَ قَدْ وَفَیْتُ بِعَهْدِکَ وَ مِیثَاقِکَ فَیَسَعَنِی رَحْمَتُکَ یَا وَلِیُّ یَا حَمِیدُ بِمَرْآکَ وَ مَسْمَعِکَ یَا حُجَّةَ اللَّهِ دُعَائِی فَوَفِّنِی مُنَجِّزَاتِ إِجَابَتِی أَعْتَصِمُ بِکَ مَعَکَ مَعَکَ مَعَکَ سَمْعِی وَ رِضَایَ.

«24»

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، عَنِ الْأَعْمَشِ قَالَ: خَرَجْتُ حَاجّاً فَرَأَیْتُ بِالْبَادِیَةِ أَعْرَابِیّاً أَعْمَی وَ هُوَ یَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِالْقُبَّةِ الَّتِی اتَّسَعَ فِنَاؤُهَا وَ طَالَتْ أَطْنَابُهَا وَ تَدَلَّتْ أَغْصَانُهَا وَ عُذِّبَ ثَمَرُهَا وَ اتَّسَقَ فَرْعُهَا وَ أُسْبِغَ وَرَقُهَا وَ طَابَ مَوْلِدُهَا إِلَّا رَدَدْتَ عَلَیَّ بَصَرِی قَالَ فَخَنَقَتْنِی الْعَبْرَةُ فَدَنَوْتُ إِلَیْهِ وَ قُلْتُ یَا أَعْرَابِیُّ لَقَدْ دَعَوْتَ فَأَحْسَنْتَ فَمَا الْقُبَّةُ الَّتِی اتَّسَعَ فِنَاؤُهَا قَالَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله قُلْتُ فَقَوْلُکَ وَ طَالَتْ أَطْنَابُهَا قَالَ أَعْنِی فَاطِمَةَ علیها السلام قُلْتُ وَ تَدَلَّتْ أَغْصَانُهَا قَالَ عَلِیٌّ وَصِیُّ رَسُولِ اللَّهِ قُلْتُ وَ عُذِّبَ ثَمَرُهَا قَالَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ قُلْتُ وَ اتَّسَقَ فَرْعُهَا قَالَ حَرَّمَ اللَّهُ ذُرِّیَّةَ فَاطِمَةَ عَلَی النَّارِ قُلْتُ وَ أُسْبِغَ وَرَقُهَا قَالَ بِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَأَعْطَیْتُهُ دِینَارَیْنِ وَ مَضَیْتُ وَ قَضَیْتُ الْحَجَّ وَ رَجَعْتُ فَلَمَّا وَصَلْتُ إِلَی الْبَادِیَةِ رَأَیْتُهُ فَإِذَا عَیْنَاهُ مَفْتُوحَتَانِ کَأَنَّهُ مَا عَمِیَ قَطُّ فَقُلْتُ یَا أَعْرَابِیُّ کَیْفَ کَانَ حَالُکَ قَالَ کُنْتُ أَدْعُو بِمَا سَمِعْتَ فَهَتَفَ بِی هَاتِفٌ وَ قَالَ إِنْ کُنْتَ صَادِقاً أَنَّکَ تُحِبُّ نَبِیَّکَ وَ أَهْلَ بَیْتِ نَبِیِّکَ فَضَعْ یَدَکَ عَلَی عَیْنَیْکَ فَوَضَعْتُهُمَا عَلَیْهِمَا ثُمَّ کَشَفْتُ عَنْهُمَا وَ قَدْ رَدَّ اللَّهُ عَلَیَّ بَصَرِی فَالْتَفَتُّ یَمِیناً وَ شِمَالًا فَلَمْ أَرَ أَحَداً فَصِحْتُ أَیُّهَا الْهَاتِفُ بِاللَّهِ مَنْ أَنْتَ فَسَمِعْتُ أَنَا الْخَضِرُ أَحِبَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ فَإِنَّ حُبَّهُ خَیْرُ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ.

وَ کَانَ الصَّادِقُ علیه السلام تَحْتَ الْمِیزَابِ وَ مَعَهُ جَمَاعَةٌ إِذْ جَاءَهُ شَیْخٌ فَسَلَّمَ ثُمَّ قَالَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّی لَأُحِبُّکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ أَبْرَأُ مِنْ عَدُوِّکُمْ وَ إِنِّی بُلِیتُ بِبَلَاءٍ شَدِیدٍ وَ قَدْ أَتَیْتُ الْبَیْتَ مُتَعَوِّذاً بِهِ مِمَّا أَجِدُ ثُمَّ بَکَی وَ أَکَبَّ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یُقَبِّلُ رَأْسَهُ وَ رِجْلَیْهِ وَ جَعَلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَتَنَحَّی عَنْهُ فَرَحِمَهُ وَ بَکَی ثُمَّ قَالَ هَذَا أَخُوکُمْ وَ قَدْ أَتَاکُمْ مُتَعَوِّذاً بِکُمْ فَارْفَعُوا أَیْدِیَکُمْ فَرَفَعَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام

ص: 40

دستان خود را بلند کرد و ما نیز همین طور. سپس فرمود: خداوندا تو این جان را از خاکی آفریدی که آن را خالص گرداندی و دوستان خود و دوستان دوستانت را نیز از همین خاک آفریدی و اگر بخواهی

آفات را از او دور کنی این کار را خواهی کرد. خداوندا، این بنده به بیت الحرام تو پناه آورده است خانه ای که همگان را ایمن می­دارد و او به ما پناه آورده است و من از تو می­خواهم ای کسی که با نور خود از خلق پنهان گشته­ای، از تو می­خواهم که به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین، ای منتهای آرزوی همه اندوهگینان و ستمدیدگان و غم­دیدگان و بیچارگان و مبتلایان، از تو می­خواهم که به واسطه ما او را از مشکلش رهایی بخشی و هربلایی را که در تقدیرش نوشته ای پاک کنی، و در کار او گشایشی حاصل کنی ای مهربان­ترین مهربانمان.

وقتی دعای امام علیه السلام تمام شد، آن مرد رفت. و به محض این که به در مسجد رسید، برگشت و با گریه گفت: خداوند داناتر است که رسالت خود را کجا گذارد (و که را این مقام بلند بخشد) و به خدا سوگند همین که به در مسجد رسیدم، هیچ اثری از درد و بیماری در خود نیافتم. و سپس از آن جا رفت.

روایت25.

محمد بن علی جبعی روایت نموده که امام

ص: 41

یَدَیْهِ وَ رَفَعْنَا أَیْدِیَنَا ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ إِنَّکَ خَلَقْتَ هَذِهِ النَّفْسَ مِنْ طِینَةٍ أَخْلَصْتَهَا وَ جَعَلْتَ مِنْهَا أَوْلِیَاءَکَ وَ أَوْلِیَاءَ أَوْلِیَائِکَ وَ إِنْ شِئْتَ أَنْ تُنَحِّیَ عَنْهَا الْآفَاتِ فَعَلْتَ اللَّهُمَّ وَ قَدْ تَعَوَّذَ بِبَیْتِکَ الْحَرَامِ الَّذِی یَأْمَنُ بِهِ کُلُّ شَیْ ءٍ وَ قَدْ تَعَوَّذَ بِنَا وَ أَنَا أَسْأَلُکَ یَا مَنِ احْتَجَبَ بِنُورِهِ عَنْ خَلْقِهِ أَسْأَلُکَ بِمُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ یَا غَایَةَ کُلِّ مَحْزُونٍ وَ مَلْهُوفٍ وَ مَکْرُوبٍ وَ مُضْطَرٍّ مُبْتَلًی أَنْ تُؤْمِنَهُ بِأَمَانِنَا مِمَّا یَجِدُ وَ أَنْ تَمْحُوَ مِنْ طِینَتِهِ مَا قُدِّرَ عَلَیْهَا مِنَ الْبَلَاءِ وَ أَنْ تُفَرِّجَ کُرْبَتَهُ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ فَلَمَّا فَرَغَ مِنَ الدُّعَاءِ انْطَلَقَ الرَّجُلُ فَلَمَّا بَلَغَ بَابَ الْمَسْجِدِ رَجَعَ وَ بَکَی ثُمَّ قَالَ اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ وَ اللَّهِ مَا بَلَغْتُ بَابَ الْمَسْجِدِ وَ بِی مِمَّا أَجِدُ قَلِیلٌ وَ لَا کَثِیرٌ ثُمَّ وَلَّی.

«25»

نُقِلَ مِنْ خَطِّ الشَّیْخِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْجُبَعِیِّ نَقْلًا مِنْ خَطِّ الشَّیْخِ عَلِیِّ بْنِ السُّکُونِ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُمَا أَخْبَرَنِی شَیْخُنَا وَ سَیِّدُنَا السَّیِّدُ الْأَجَلُّ الْعَالِمُ الْفَقِیهُ جَلَالُ الدِّینِ أَبُو الْقَاسِمِ عَبْدُ الْحَمِیدِ بْنُ فَخَّارِ بْنِ مَعَدِّ بْنِ فَخَّارٍ الْعَلَوِیُّ الْحُسَیْنِیُّ الْمُوسَوِیُّ الْحَائِرِیُّ أَطَالَ اللَّهُ بَقَاءَهُ قِرَاءَةً عَلَیْهِ وَ هُوَ یُعَارِضُنِی بِأَصْلِ سَمَاعِهِ الَّذِی بِخَطِّ وَالِدِهِ رَحِمَهُ اللَّهُ الْمَنْقُولِ مِنْ هَذَا الْفَرْعِ فِی شُهُورِ سَنَةِ سِتٍّ وَ سَبْعِینَ وَ سِتِّمِائَةٍ قَالَ أَخْبَرَنِی وَالِدِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ أَخْبَرَنِی الْأَجَلُّ الْعَالِمُ تَاجُ الدِّینِ أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الدَّرْبِیِّ أَطَالَ اللَّهُ بَقَاءَهُ سَمَاعاً مِنْ لَفْظِهِ وَ قِرَاءَةً عَلَیْهِ فِی شَهْرِ رَبِیعٍ الْأَوَّلِ سَنَةَ سِتٍّ وَ تِسْعِینَ وَ خَمْسِمِائَةٍ قَالَ أَخْبَرَنِی الشَّیْخُ الْفَقِیهُ الْعَالِمُ قِوَامُ الدِّینِ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْبَحْرَانِیُّ الشَّیْبَانِیُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قِرَاءَةً عَلَیْهِ سَنَةَ ثَلَاثٍ وَ سَبْعِینَ وَ خَمْسِمِائَةٍ قَالَ قَرَأْتُ عَلَی الشَّیْخِ أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ قَالَ قَرَأْتُ هَذَا الْعَهْدَ عَلَی الشَّیْخِ عَلِیِّ بْنِ إِسْمَاعِیلَ قَالَ قَرَأْتُ عَلَی الشَّیْخِ أَبِی زَکَرِیَّا یَحْیَی بْنِ کَثِیرٍ قَالَ قَرَأْتُ عَلَی السَّیِّدِ الْأَجَلِّ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْقُرَشِیِّ قَالَ حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ سَعِیدٍ بِقِرَاءَتِهِ عَلَی الشَّیْخِ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ قَالَ قَرَأْتُ عَلَی الرَّبِیعِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُسْلِیِّ قَالَ قَرَأْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَیْمَانَ قَالَ سَمِعْتُ سَیِّدَنَا الْإِمَامَ

ص: 41

صادق علیه السلام فرمود: هرکس چهل روز صبح، دعای عهد را بخواند از یاران قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهد بود. و اگر بمیرد، خداوند او را از قبرش بر می انگیزد. و خداوند به ازای هر کلمه از این دعا، به خواننده آن، هزار حسنه می دهد و هزار کار بد او را نیز پاک می کند. و دعای عهد این است:

خداوندا، ای پروردگار نور بزرگ، و پروردگار کرسی بلند، و پروردگار دریای جوشان، و نازل کننده تورات و انجیل و زبور، و پروردگار سایه و حرارت آفتاب، و نازل کننده قرآن بزرگ، و پروردگار فرشتگان مقرّب، و پیامبران و رسولان. خدایا به روی کریمت، و به نور وجه نوربخشت، و فرمانروایی دیرینه ات، ای زنده و پا برجای دائم، از تو درخواست می کنم به حق نامت، که به واسطه آن آسمان هاو زمین ها روشن شد، ای زنده پیش از هر زنده! معبودی جز تو نیست .

خدایا برسان به مولای ما؛ آن امام راهنمای راه یافته،

قیام کننده به فرمان خدا که درودهای خدا بر او و پدران پاکش باد، از جانب همه مردان و زنان مؤمن، در مشرق های زمین و مغرب هایش، همواری ها و کوه هایش و خشکی ها و دریاهایش، و از طرف من و پدر و مادرم، سلام هایی به گرانی عرش خدا، و به تعداد کلماتش، و هر تعداد که دانش خداوند آن را شمارش می تواند، و کتابش به آن احاطه یافته، به آن امام برسان. خدایا در صبح این روز و همه روزهای زندگی ام، با آن حضرت تجدید عهد و پیمان می کنم عهدی که از آن رو نگردانم، و هیچ گاه دست برندارم. خدایا مرا، از یاران و مددکاران و مدافعان او قرار ده، و از کسانی قرار ده به سویش شتاب می کنند تا خواسته هایش را برآورده سازند، و اوامرش را اجرا نمایند و از آن حضرت دفاع نمایند و در رکاب او به مقام شهادت برسند. خدایا اگر بین من و او مرگی که بر بندگانت حتم و قطعی ساختی حائل شد، مرا با کفن از قبر بیرون آور در حالی که با شمشیر از نیام برکشیده و نیزه برهنه در شهر و روستا، به ندای آن حضرت لبیک گویم. خدایا آن جمال با رشادت، و پیشانی ستوده را به من بنمایان، و با نگاهی از من به او، دیده ام را سرمه بنه. و در گشایش امرش تعجیل (شتاب) فرما، و آمدنش را آسان گردان، و راهش را وسعت بخش، و مرا راهرو راه او قرار بده، و فرمانش را نافذ و پشتش را محکم گردان. خدایا، به دست او کشور هایت را آباد کن، و بندگانت را به وسیله او زنده فرما، به درستی که تو فرمودی و گفته ات حق است که: فساد در خشکی و دریا، در اثر اعمال مردم نمایان شد. خدایا ولیّ ات، و فرزند دختر پیامبرت که همنام پیامبرت است، را برای ما آشکار کن، تا به هر باطلی که سیطره یافت، آن را از بین ببرد و حق را پابرجا و ثابت نماید. خدایا او را پناهگاهی برای بندگان ستم دیده ات قرار بده، و یاور برای کسی که یاری برای خود جز تو نمی یابد،

ص: 42

جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ الصَّادِقَ علیه السلام یَقُولُ: مَنْ دَعَا إِلَی اللَّهِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِهَذَا الْعَهْدِ کَانَ مِنْ أَنْصَارِ قَائِمِنَا وَ إِنْ مَاتَ أَخْرَجَهُ اللَّهُ إِلَیْهِ مِنْ قَبْرِهِ وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ بِکُلِّ کَلِمَةٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَیِّئَةٍ وَ هَذَا هُوَ الْعَهْدُ اللَّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِیمِ وَ رَبَّ الْکُرْسِیِّ الرَّفِیعِ وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ وَ مُنْزِلَ التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الزَّبُورِ وَ رَبَّ الظِّلِّ وَ الْحَرُورِ وَ مُنْزِلَ الْفُرْقَانِ الْعَظِیمِ وَ رَبَّ الْمَلَائِکَةِ الْمُقَرَّبِینَ وَ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنِیرِ وَ مُلْکِکَ الْقَدِیمِ یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ یَا حَیُّ قَبْلَ کُلِّ حَیٍّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلَانَا الْإِمَامَ الْمَهْدِیَّ الْقَائِمَ بِأَمْرِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ وَ عَلَی آبَائِهِ الطَّاهِرِینَ عَنْ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فِی مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ عَنِّی وَ عَنْ وَالِدَیَّ مِنَ الصَّلَاةِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ وَ عَدَدَ کَلِمَاتِهِ وَ مَا أَحْصَاهُ کِتَابُهُ وَ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ اللَّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَةِ هَذَا الْیَوْمِ وَ مَا عِشْتُ بِهِ فِی أَیَّامِی عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فِی عُنُقِی لَا أَحُولُ عَنْهَا وَ لَا أَزُولُ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ أَنْصَارِهِ وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِینَ فِی حَوَائِجِهِ وَ الْمُمْتَثِلِینَ لِأَوَامِرِهِ وَ الْمُحَامِینَ عَنْهُ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ اللَّهُمَّ فَإِنْ حَالَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَی عِبَادِکَ حَتْماً فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی مُؤْتَزِراً کَفَنِی شَاهِراً سَیْفِی مُجَرِّداً قَنَاتِی مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدَّاعِی فِی الْحَاضِرِ وَ الْبَادِی اللَّهُمَّ أَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشِیدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِیدَةَ وَ اکْحُلْ مَرَهِی (1)

بِنَظْرَةٍ مِنِّی إِلَیْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُکْ بِی مَحَجَّتَهُ وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ وَ اشْدُدْ أَزْرَهُ وَ اعْمُرِ اللَّهُمَّ بِهِ بِلَادَکَ وَ أَحْیِ بِهِ عِبَادَکَ إِنَّکَ أَنْتَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُ ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ فَأَظْهِرِ اللَّهُمَّ لَنَا وَلِیَّکَ وَ ابْنَ وَلِیِّکَ وَ ابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمَّی بِاسْمِ رَسُولِکَ فِی الدُّنْیَا حَتَّی لَا یَظْفَرَ بِشَیْ ءٍ مِنَ الْبَاطِلِ إِلَّا مَزَّقَهُ وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْهُ مَفْزَعاً لِلْمَظْلُومِ مِنْ عِبَادِکَ وَ نَاصِراً لِمَنْ لَمْ یَجِدْ لَهُ نَاصِراً غَیْرَکَ

ص: 42


1- 1. المره- محرکة- بیاض العین و فساده لترک الاکتحال.

و تجدیدکننده آن چه از احکام کتابت تعطیل شده، و نشانه های دینت و سنت های پیامبرت صلی الله علیه و آله که مندرس گشته، را بوسیله او پابرجا ساز. خداوندا؛ او را از جمله کسانی قرار ده که آنان را از شر تجاوزکاران محفوظ داشته ای. خداوندا، پیامبرت صلی الله علیه و آله و پیروان پیامبرت را به دیدن او شادمانی ببخش. و پس از او به درماندگی ما رحم فرما، خدایا این اندوه را از این امت به حضور آن حضرت برطرف کن، و در ظهورش برای ما تعجیل فرما، که دیگران ظهورش را دور می بینند، و ما نزدیک می بینیم، به مهربانی ات ای مهربان ترین مهربانان.

روایت26.

از کتابی کهن از تألیفات قدمای اصحاب: ابو عبد­الله جعفر بن محمد علیه السلام نامه­ای به جعفر بن محمد بن اشعث نوشت که در آن نامه دعا و درود بر پیامبر آمده بود. جعفر بن محمد بن اشعث این نامه را به پسر خود مهران داد متن درودی که در آن نامه برای پیامبر آمده بود، این بود: خداوندا، همان طوری که محمد را در کتاب خود توصیف کردی و همان طوری که گفتی و گفته تو حق است، که پیامبری به سوی شما می­آید که از جنس خودتان است. سختی­های شما بر او گران است او بر مواظبت از شما حریص است و نسبت به مؤمنان رؤوف و رحیم است. گواهی می­دهم که او این چنین است وگواهی می­دهم که تو به ما دستور نداده­ای که بر او درود فرستیم، مگر پس از آن که خود و فرشتگانت بر او درود فرستادی و در قرآن حکیم خود نازل کردی که خداوند و فرشتگانش بر پیامر درود می­فرستند. ای کسانی که ایمان آورده­اید، بر او درود فرستید و تسلیم امر او شوید. او پس از آن که تو خود بر او سلام و درود فرستادی، هیچ نیازی به سلام و درود هیچ یک از خلق ندارد و پس از آن که تو او را پاکیزه کردی، نیاز به هیچ گونه پاکیزه گردانیدنی ندارد. بلکه این مردم هستند که همگی به او محتاجند و تو او را به عنوان در خود قرر داده­ای، دری که هیچ کس را به خود راه نمی­دهد مگر آن که به سمت تو بیاید و سلام و درود بر او را وسیله­ای برای نزدیکی به خود قرار دادی و مؤمنان را به وسیله او راهنمایی کردی و به آن ها دستور دادی که بر او درود فرستند تا بدینوسیله کرامت آنان در نزد تو بیشتر شود و فرشتگانی را موکل کردی تا به آنان که بر پیامبر تو درود می­فرستند، درود فرستند و درود و سلام آنان را به پیامبر برسانند خداوندا ای پرودگار محمد از تو می­خواهم که به حق محمد یاریم کنی به قدری بر او درود و سلام بفرستم آن گونه که دوست داری و راضی گردی و تا­کنون هیچ کس نفرستاده باشد و به هیچ کس نیاموخته باشی سپس به واسطه این درودها مرا به او نزدیک کنی و مرا با او به بارگاه قدسی و بهشت برین خود وارد سازی و هیچ­گاه بین من و او جدایی نیفکنی.

ص: 43

وَ مُجَدِّداً لِمَا عُطِّلَ مِنْ أَحْکَامِ کِتَابِکَ وَ مُشَیِّداً لِمَا دَرَسَ مِنْ أَعْلَامِ دِینِکَ وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ وَ اجْعَلْهُ اللَّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدِینَ اللَّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ بِرُؤْیَتِهِ وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلَی دَعْوَتِهِ وَ ارْحَمِ اسْتِکَانَتَنَا مِنْ بَعْدِهِ اللَّهُمَّ اکْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلِ اللَّهُمَّ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیداً وَ نَراهُ قَرِیباً یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

«26»

مِنْ أَصْلٍ قَدِیمٍ مِنْ مُؤَلَّفِ قُدَمَاءِ الْأَصْحَابِ أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ الْأَشْعَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ: أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ علیه السلام دَفَعَ إِلَی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْأَشْعَثِ کِتَاباً فِیهِ دُعَاءٌ وَ الصَّلَاةُ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَدَفَعَهُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْأَشْعَثِ إِلَی ابْنِهِ مِهْرَانَ فَکَانَتِ الصَّلَاةُ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله الَّذِی فِیهِ: اللَّهُمَّ إِنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله کَمَا وَصَفْتَهُ فِی کِتَابِکَ حَیْثُ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُ لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ فَأَشْهَدُ أَنَّهُ کَذَلِکَ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ لَمْ تَأْمُرْنَا بِالصَّلَاةِ عَلَیْهِ إِلَّا بَعْدَ أَنْ صَلَّیْتَ عَلَیْهِ أَنْتَ وَ مَلَائِکَتُکَ فَأَنْزَلْتَ فِی فُرْقَانِکَ الْحَکِیمِ إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً لَا لِحَاجَةٍ بِهِ إِلَی صَلَاةِ أَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ عَلَیْهِ بَعْدَ صَلَوَاتِکَ وَ لَا إِلَی تَزْکِیَةٍ لَهُ بَعْدَ تَزْکِیَتِکَ بَلِ الْخَلْقُ جَمِیعاً کُلُّهُمُ الْمُحْتَاجُونَ إِلَی ذَلِکَ إِلَّا أَنَّکَ جَعَلْتَهُ بَابَکَ الَّذِی لَا تَقْبَلُ إِلَّا مِمَّنْ أَتَاکَ مِنْهُ وَ جَعَلْتَ الصَّلَاةَ عَلَیْهِ قُرْبَةً مِنْکَ وَ وَسِیلَةً إِلَیْکَ وَ زُلْفَةً عِنْدَکَ وَ دَلَلْتَ عَلَیْهِ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَمَرْتَهُمْ بِالصَّلَاةِ عَلَیْهِ لِیَزْدَادُوا بِذَلِکَ کَرَامَةً عَلَیْکَ وَ وَکَّلْتَ بِالْمُصَلِّینَ عَلَیْهِ مَلَائِکَةً یُصَلُّونَ عَلَیْهِمْ وَ یُبَلِّغُونَهُ صَلَاتَهُمْ عَلَیْهِ وَ تَسْلِیمَهُمْ اللَّهُمَّ رَبَّ مُحَمَّدٍ فَإِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ أَنْ یَنْطَلِقَ لِسَانِی مِنَ الصَّلَوَاتِ عَلَیْهِ بِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَی وَ بِمَا لَمْ یَنْطَلِقْ بِهِ لِسَانُ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ وَ لَمْ تُعَلِّمْهُ إِیَّاهُ ثُمَّ تُؤْتِیَنِی عَلَی ذَلِکَ مُرَافَقَتَهُ حَیْثُ أَحْلَلْتَهُ مِنْ مَحَلِّ قُدْسِکَ وَ جَنَّاتِ فِرْدَوْسِکَ وَ لَا تُفَرِّقْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ.

ص: 43

خداوندا من در آغاز برای او گواهی دادم و سپس بر او درود فرستادم و اگر هم که من این صلوات را آن طور که می­خواهم ادا نکنم و زبانم نتواند آن چه را که در قلب دارم بیان کند و در گفتن آن کوتاهی کنم، اما برای او گواهی می­دهم و شهادت من دعای من است و این حقی است بر من و تکلیفی است که بر من واجب گردانیده­ای. که او رسالت تو را رسانده است و در این راه کوتاهی در دستورات تو نکرده است و از آن چه که خواسته­ای کم نگذاشته است و هیچ­گاه از آن چه که او را نهی کرده­ای فراتر نرفته است و در آن چه که رضای تو در آن است سرپیچی نکرده است. او آیات تو را همان طوری که وحی تو بر او نازل شده می­خواند و در راه تو جهاد می­کند و به سمت دشمنت پیش می­رود و هیچ­گاه پشت نمی­کند. او به عهد تو وفا می­کند و آن چه را که به او دستور می­دهی آشکار و ظاهر می­سازد. در کارهایی که برای تو انجام می داد، به ملامت هیچ ملامتگری توجهی نمی کرد. او به خاطر تو از همه نزدیکانش دوری جسته و به کسانی که از او دور بوده­اند نزدیک گشته. او همه را به اطاعت تو دعوت کرده و خود نیز آن را انجام داده است و مردم را از معصیت تو نهی کرده است و خود نیز در آشکار و پنهان از آن دوری جسته است. او مردم را به سمت اخلاق نیکو هدایت کرده و خود نیز به آن پایبند است. او مردم مرا از خلق و خوی زشت باز­داشته است و خود از آن دوری کرده و با دوستان تو به همان طریقی سخن گفته و برخورد کرده است که رضای تو در آن است. او مردم را با حکمت و موعظه حسنه به راه تو دعوت کرده و تو را خالصانه پرستیده است تا این که اجل او فرا رسید و تو او را که پاک و پاکیزه به سوی خود بردی و دین خود را با او کامل کردی و نعمت خود را تمام. حجت­های خود را با او آشکار و قوانین اسلام را با او وضع کردی و حلال و حرام را با او از هم جدا ساختی و راه راست خود را با او به بندگانت نشان دادی و نشانه­هایت و ستاره­هایی که با آن راه می­یابند را با او آشکار نمودی و پس از او مردم را در کوری نگذاشتی که به گمراهی بروند و در شبهات سردرگم باشند و اجازه ندادی که خود هرطور که می­خواهند در امر دینشان تصمیم­گیری کنند و امیال خود را وارد آن کنند و به این وسیله در بدعت­های تاریک و گمراه­کننده متفرق و پراکنده شوند و در طبقات تاریکی حیران گردند و راه­ها را گم کنند و در آن چه که می­دانند و آن چه که نمی­دانند سرگردان بمانند و گواهی می­دهم که او به دنیا پشت کرد، در حالی که او از تو راضی بود و تو نیز از او. او در نزد فرشتگان مقرب تو و پیامبران فرستاده شده تو و بندگان صالحت ستوده شده است. فرومایگی و زشتی در وجود او نبود. او جادوگر نبود و جادویی نداشت او شاعر نبود و این برای او شایسته نیست که شاعر بوده باشد. او پیشگو نبود و هیچ پیشگویی نداشت. او دیوانه و دروغگو نبود او فرستاده خدا بود و آخرین پیامبر. او از نزد حق آمد و با خود حق را آورد. او پیامبران دیگر را تصدیق کرد.

و گواهی می دهم که کسانی که او را دروغگو می­پندارند عذاب دردناکی را خواهندچشید و من گواهی می­دهم که او وسیله ثواب و عقاب توست و هر آن چه او از نزد تو برای ما آورده است، حق و حقیقت روشن است و از

ص: 44

اللَّهُمَّ إِنِّی ابْتَدَأْتُ لَهُ الشَّهَادَةَ ثُمَّ الصَّلَاةَ عَلَیْهِ وَ إِنْ کُنْتُ لَا أَبْلُغُ مِنْ ذَلِکَ رِضَا نَفْسِی وَ لَا یُعَبِّرُهُ لِسَانِی عَنْ ضَمِیرِی وَ لَا أَبِنُّ إِلَّا عَلَی التَّقْصِیرِ مِنِّی فَأَشْهَدُ لَهُ وَ الشَّهَادَةُ مِنِّی دُعَائِی وَ حَقٌّ عَلَیَّ وَ أَدَاءٌ لِمَا افْتَرَضْتَ لِی أَنْ قَدْ بَلَّغَ رِسَالَتَکَ غَیْرَ مُفَرِّطٍ فِیمَا أَمَرْتَ وَ لَا مُقَصِّرٍ عَمَّا أَرَدْتَ وَ لَا مُتَجَاوِزٍ لِمَا نَهَیْتَ عَنْهُ وَ لَا مُعْتَدٍ لِمَا رَضِیتَ لَهُ فَتَلَا آیَاتِکَ عَلَی مَا نَزَلَ بِهِ إِلَیْهِ وَحْیُکَ وَ جَاهَدَ فِی سَبِیلِکَ مُقْبِلًا عَلَی عَدُوِّکَ غَیْرَ مُدْبِرٍ وَ وَفَی بِعَهْدِکَ وَ صَدَعَ بِأَمْرِکَ لَا تَأْخُذُهُ فِیکَ لَوْمَةُ لَائِمٍ وَ بَاعَدَ فِیکَ الْأَقْرَبِینَ وَ قَرَّبَ فِیکَ الْأَبْعَدِینَ وَ أَمَرَ بِطَاعَتِکَ وَ ائْتَمَرَ بِهَا وَ نَهَی عَنْ مَعْصِیَتِکَ وَ انْتَهَی عَنْهَا سِرّاً وَ عَلَانِیَةً وَ دَلَّ عَلَی مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ أَخَذَ بِهَا وَ نَهَی عَنْ مَسَاوِی الْأَخْلَاقِ وَ رَغِبَ عَنْهَا وَ وَالَی أَوْلِیَاءَکَ بِالَّذِی تُحِبُّ أَنْ تَوَالَوْا بِهِ قَوْلًا وَ عَمَلًا وَ دَعَا إِلَی سَبِیلِکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ عَبَدَکَ مُخْلِصاً حَتَّی أَتَاهُ الْیَقِینُ فَقَبَضْتَهُ إِلَیْکَ نَقِیّاً تَقِیّاً زَکِیّاً قَدْ أَکْمَلْتَ بِهِ الدِّینَ وَ أَتْمَمْتَ بِهِ النَّعِیمَ وَ ظَاهَرْتَ بِهِ الْحُجَجَ وَ شَرَعْتَ بِهِ شَرَائِعَ الْإِسْلَامِ وَ فَصَّلْتَ بِهِ الْحَلَالَ مِنَ الْحَرَامِ وَ نَهَجْتَ بِهِ لِخَلْقِکَ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ وَ بَیَّنْتَ بِهِ الْعَلَامَاتِ وَ النُّجُومَ الَّذِی بِهِ یَهْتَدُونَ وَ لَمْ تَدَعْهُمْ بَعْدَهُ فِی عَمْیَاءَ یَهِیمُونَ وَ لَا فِی شُبْهَةٍ یَتِیهُونَ وَ لَمْ تَکِلْهُمْ إِلَی النَّظَرِ لِأَنْفُسِهِمْ فِی دِینِهِمْ بِآرَائِهِمْ وَ لَا التَّخَیُّرِ مِنْهُمْ بِأَهْوَائِهِمْ فَیَتَشَعَّبُونَ فِی مُدْلَهِمَّاتِ الْبِدَعِ وَ یَتَحَیَّرُونَ فِی مُطْبِقَاتِ الظُّلَمِ وَ تَتَفَرَّقُ بِهِمُ السُّبُلُ فِیمَا یَعْلَمُونَ وَ فِیمَا لَا یَعْلَمُونَ وَ أَشْهَدُ أَنَّهُ تَوَلَّی مِنَ الدُّنْیَا رَاضِیاً عَنْکَ مَرْضِیّاً عِنْدَکَ مَحْمُوداً عِنْدَ مَلَائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ وَ أَنْبِیَائِکَ الْمُرْسَلِینَ وَ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ وَ أَنَّهُ کَانَ غَیْرَ لَئِیمٍ وَ لَا ذَمِیمٍ وَ أَنَّهُ لَمْ یَکُنْ سَاحِراً وَ لَا سُحِرَ لَهُ وَ لَا شَاعِرٌ وَ لَا یَنْبَغِی لَهُ وَ لَا کَاهِنٌ وَ لَا تُکُهِّنَ لَهُ وَ لَا مَجْنُونٌ وَ لَا کَذَّابٌ وَ أَنَّهُ کَانَ رَسُولَ اللَّهِ وَ خَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَ أَنَّهُ جَاءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِ الْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِینَ وَ أَشْهَدُ أَنَّ الَّذِینَ کَذَّبُوهُ ذَائِقُو الْعَذَابِ الْأَلِیمِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ بِهِ تُعَاقِبُ وَ بِهِ تُثِیبُ وَ أَنَّ مَا أَتَانَا بِهِ مِنْ عِنْدِکَ فَإِنَّهُ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ لا رَیْبَ فِیهِ مِنْ

ص: 44

پروردگار جهانیان است و هیچ شکی در آن نیست.

خداوندا بر محمد بنده و فرستاده و امین و همرازت و نجات­دهنده و برگزیده و راهنمای بندگان خود سلام و درود بفرست کسی که او را برای رسالات خود برگزیدی و برای دینت خالص گردانیدی و بندگانت را به او سپردی و او را امین وحی خود قرار دادی و او را پرچم هدایت کردی و درِ تقوا و حجت عظیم و دستاویز محکم قرار دادی؛ در آن چه که بین تو و بین خلقت قرار دارد. او شاهد و بیننده مردم است و بر آن ها سیطره دارد. خداوندا شریف­ترین پاکیزه­ترین مطهر­ترین نیکوترین و رضایتمندانه­ترین صلواتی را که بر پیامبران و فرستادگان و برگزیدگان

خودت فرستادی، بر او نیز بفرست و درود و آمرزش و برکات و رضا و شرف و بزرگداشت و درود فرشتگان مقربت و پیامبران فرستاده شده­ات و بندگان شایسته ات شهدا و صدیقین (راست گویان) و اوصیاء (جانشینان) که بهترین دوستان­اند و همه اهل آسمان هاو زمین و هر آن چه که بین آسمان و زمین و در آسمان و زمین است و آن چه که در بین مشرق و مغرب وجود دارد و آن چه که در هوا و خورشید و ماه و ستارگان و کوه­ها و درختان و جانداران است و آن چه که در خشکی و دریا و تاریکی و نور در روز و شب و صبح و شام تو را تسبیح می­گویند، درود و سلام همه این ها را در حق محمد بن عبدالله که سرور فرستاده­شدگان و خاتم پیامبران و امام پرهیزکاران و مولای مؤمنان و ولی مسلمانان و رهبر و پیشوای نامداری که شاهد و بشارت دهنده و انذار دهنده است و امین توست و به اذن تو همه را به سوی تو می­خواند و چراغ پر نور درود فرست.

خداوندا در میان اولین و آخرین بندگانت بر محمد سلام و درود بفرست و در روز قیامت بر محمد درود فرست، روزی که مردم همه از گور برمی­خیزند و در پیشگاه پروردگار جهانیان حاضر می­شوند. بر محمد درود فرست همان طوری که ما را با او ثابت­قدم گردانیدی و بر محمد درود فرست همان طوری که به واسطه او بر ما رحم کردی و بر محمد درود فرست همان طوری که ما را با او صاحب فضل گرداندی و بر محمد درود فرست همان طوری که ما را با او بزرگ داشتی و بر محمد درود فرست همان طوری که ما را با او افزایش دادی و بر محمد درود فرست همان طوری که ما را با او حفظ کردی و بر محمد درود فرست همان طوری که ما را به واسطه او توان دادی و بر محمد درود فرست همان طوری که ما را با او عزت دادی خداوند ا و به محمد بهترین چیزی را که در روز قیامت به فردی از امتش به واسطه دستوراتی که به او داده­ای پاداش می­دهی عطا کن. خداوندا بهترین فضائلت را نصیب محمد کن و او را به جایگاه بلند­مرتبه­ترین بزرگان و در درجات عالیه در اعلی علیین و در بهشت و میان رود­ها برسان او را در جایگاه صدق نزد خداوند پادشاه قادر وتوانا بنشان و آنقدر به او نعمت عطا کن تا راضی گردد و حتی بعد از رضایت او نیز نعمتش را فزونی ده و او را نزدیک­ترین بندگان به خودت و وجیه­ترین آنان قرار بده و او را از جمله کسانی قرار بده که بیشترین نصیب را از نزد تو می­برند و بیشترین بهره را در هر خیری که تقسیم­کننده آن هستی به آنان اختصاص می­دهی.

ص: 45

رَبِّ الْعالَمِینَ.

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ أَمِینِکَ وَ نَجِیِّکَ وَ صَفْوَتِکَ وَ صَفِیِّکَ وَ دَلِیلِکَ مِنْ خَلْقِکَ الَّذِی انْتَجَبْتَهُ لِرِسَالاتِکَ وَ اسْتَخْلَصْتَهُ لِدِینِکَ وَ اسْتَرْعَیْتَهُ عِبَادَکَ وَ ائْتَمَنْتَهُ عَلَی وَحْیِکَ وَ جَعَلْتَهُ عَلَمَ الْهُدَی وَ بَابَ الْتُّقَی وَ الْحُجَّةَ الْکُبْرَی وَ الْعُرْوَةَ الْوُثْقَی فِیمَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ خَلْقِکَ وَ الشَّاهِدَ لَهُمْ وَ الْمُهَیْمِنَ عَلَیْهِمْ أَشْرَفَ وَ أَزْکَی وَ أَطْهَرَ وَ أَطْیَبَ وَ أَرْضَی مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَنْبِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ وَ أَصْفِیَائِکَ وَ اجْعَلْ صَلَوَاتِکَ وَ غُفْرَانَکَ وَ بَرَکَاتِکَ وَ رِضْوَانَکَ وَ تَشْرِیفَکَ وَ إِعْظَامَکَ وَ صَلَوَاتِ مَلَائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ وَ أَنْبِیَائِکَ الْمُرْسَلِینَ وَ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ مِنَ الشُّهَدَاءِ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الْأَوْصِیَاءِ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً وَ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ بَیْنَهُمَا وَ مَا فِیهِمَا وَ مَا بَیْنَ الْخَافِقَیْنِ وَ مَا فِی الْهَوَی وَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ وَ النُّجُومِ وَ الْجِبَالِ وَ الشَّجَرِ وَ الدَّوَابِّ وَ مَا سَبَّحَ لَکَ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ الظُّلْمَةِ وَ الضِّیَاءِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصَالِ فِی آنَاءِ اللَّیْلِ وَ سَاعَاتِ النَّهَارِ عَلَی مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ وَ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ وَ إِمَامِ الْمُتَّقِینَ وَ مَوْلَی الْمُؤْمِنِینَ وَ وَلِیِّ الْمُسْلِمِینَ وَ قَائِدِ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ الشَّاهِدِ الْبَشِیرِ النَّذِیرِ الْأَمِینِ الدَّاعِی إِلَیْکَ بِإِذْنِکَ السِّرَاجِ الْمُنِیرِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ فِی الْأَوَّلِینَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ فِی الْآخِرِینَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ یَوْمَ الدِّینِ یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا أَثْبَتَّنَا بِهِ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا رَحِمْتَنَا بِهِ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا فَضَّلْتَنَا بِهِ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا کَرَّمْتَنَا بِهِ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا کَثَّرْتَنَا بِهِ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا عَصَمْتَنَا بِهِ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا نَعَشْتَنَا بِهِ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا أَعْزَزْتَنَا بِهِ اللَّهُمَّ وَ أَجْزِ مُحَمَّداً أَفْضَلَ مَا أَنْتَ جَازٍ بِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَنْ أُمَّتِهِ رَسُولًا عَمَّا أَرْسَلْتَهُ إِلَیْهِ اللَّهُمَّ وَ اخْصُصْ مُحَمَّداً بِأَفْضَلِ قِسْمِ الْفَضَائِلِ وَ بَلِّغْهُ أَشْرَفَ مَحَلِّ الْمُکْرَمِینَ مِنَ الدَّرَجَاتِ الْعُلَی فِی أَعْلَی عِلِّیِّینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ وَ أَعْطِهِ حَتَّی یَرْضَی وَ زِدْهُ بَعْدَ الرِّضَا وَ اجْعَلْهُ أَقْرَبَ خَلْقِکَ مَجْلِساً وَ أَوْجَهَهُمْ عِنْدَکَ جَاهاً وَ أَوْفَرَهُمْ عِنْدَکَ نَصِیباً وَ أَجْزَلَهُمْ عِنْدَکَ حَظّاً فِی کُلِّ خَیْرٍ أَنْتَ قَاسِمُهُ بَیْنَهُمْ.

ص: 45

خداوندا از نسل او و از نزدیکانش و همسرانش و امتش افرادی را به او ملحق کن که مایه روشنی چشم او گردند و دیدگان ما را نیز به دیدار او منور گردان و بین ما و او جدایی میانداز. خداوندا در روز قیامت از ابزار و وسایل و از شرف و مکارم به قدری به او عطا کن که فرشتگان مقرب و پیامبران و همه خلق به آن غبطه بخورند .

خداوندا روی او را سفید گردان و شرف و پیروزی را نصیب او گردان و حجت او را ثابت گردان و دعای او را مستجاب و برهان او را آشکار کن و او را به مقام پسندیده­ای که وعده دادی برسان و به نزدیکان او کرامت بده و عطایای او را نیکو و شفاعت او را مقبول و خواسته­های او را عطا کن. کارها و امور او را شرف ببخش و برهان او را عظیم و نور او را تمام گردان و ما را به حوض او وارد کن و از جام او بنوشان و صلوات امت او را در حقش مقبول بدار و ما را دنباله­رو او قرار ده و به راه او وارد کن و کمک کن عامل به سنتش باشیم و ما را بر دین او بمیران و بر طریقت او محشور گردان و از دوستداران و پیروان و یاران و دوستان و بهترین افراد امتش و پیشاهنگان مردمش و زیر پرچم او قرار ده.

خداوندا ما را متدین به دین او قرار بده و کمک کن تا با او هدایت شویم و به سنتش عمل کنیم و با دوستان او دوست و با دشمنانش دشمن باشیم تا پس از مرگ ما را به او وارد کنی در حالی که روسیاه و پشیمان نیستیم و عهد خود را نشکسته­ایم و سنت او را تغییری نداده ایم. خداوندا محمد را دو چندان به خود نزدیک کن و قربت مضاعف به او عطا کن و با هر فضیلت فضیلتی (فضایل او را بسیار گردان) و با هر وسیله وسیله­ای به او بده با هر شفاعت شفاعتی و با هر کرامت کرامتی و با هر خیر خیری و با هر شرف شرفی و او را شفیع هر کس از افراد امتش و مردم امت­های دیگر که او را شفیع خود قرار می­دهد قرار ده تا جایی که هر چیزی که به فرشتگان مقرب و پیامبران و بندگان برگزیده­ات در روز قیامت می­دهی، از او کمتر باشد. خداوندا بر محمد و آل محمد درود و سلام فرست و به او و خاندانش خیر و برکت عطا کن همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود و سلام فرستادی که تو ستوده­شده و بزرگ هستی.

خداوندا بر محمد و آل محمد منت گذار همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم منت نهادی. تو ستوده­شده و بزرگ هستی و بر محمد و آل محمد سلام بفرست همان طور که بر نوح در جهانیان فرستادی و بر همسرانش و فرزندانش و اهل بیت پاک و پاکیزه و هدایت­کننده وهدایت­یافته او که گمراه کننده و گمراه شده نیستند سلام بفرست. خداوندا بر محمد و آل محمد که رجس و ناپاکی را از آن ها دور کردی و آنان را پاک و مطهر گرداندی درود فرست.

خداوندا در میان اولین و آخرین بندگانت،

ص: 46

اللَّهُمَّ وَ أَوْرِدْ عَلَیْهِ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ وَ قَرَابَتِهِ وَ أَزْوَاجِهِ وَ أُمَّتِهِ مَا تَقَرُّ بِهِ عَیْنُهُ وَ أَقْرِرْ أَعْیُنَنَا بِرُؤْیَتِهِ وَ لَا تُفَرِّقْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ اللَّهُمَّ أَعْطِهِ مِنَ الْوَسِیلَةِ وَ الْفَضِیلَةِ وَ الشَّرَفِ وَ الْکَرَامَةِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَا یَغْبِطُهُ بِهِ الْمَلَائِکَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَ النَّبِیُّونَ وَ الْخَلْقُ أَجْمَعُونَ اللَّهُمَّ بَیِّضْ وَجْهَهُ وَ أَعْلِ کَعْبَهُ وَ أَثْبِتْ حُجَّتَهُ وَ أَجِبْ دَعْوَتَهُ وَ أَظْهِرْ عُذْرَهُ وَ ابْعَثْهُ الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ الَّذِی وَعَدْتَهُ وَ کَرِّمْ زُلْفَتَهُ وَ أَحْسِنْ عَطِیَّتَهُ وَ تَقَبَّلْ شَفَاعَتَهُ وَ أَعْطِهِ سُؤْلَهُ وَ شَرِّفْ بُنْیَانَهُ وَ عَظِّمْ بُرْهَانَهُ وَ أَتِمَّ نُورَهُ وَ أَوْرِدْنَا حَوْضَهُ وَ اسْقِنَا بِکَأْسِهِ وَ تَقَبَّلْ صَلَوَاتِ أُمَّتِهِ عَلَیْهِ وَ اقْصُصْ بِنَا أَثَرَهُ وَ اسْلُکْ بِنَا سَبِیلَهُ وَ اسْتَعْمِلْنَا بِسُنَّتِهِ وَ تَوَفَّنَا عَلَی مِلَّتِهِ وَ ابْعَثْنَا عَلَی مِنْهَاجِهِ وَ اجْعَلْنَا مِنْ شِیعَتِهِ وَ مَوَالِیهِ وَ أَوْلِیَائِهِ وَ أَحِبَّائِهِ وَ أَخْیَارِ أُمَّتِهِ وَ مُقَدِّمِی زُمْرَتِهِ وَ تَحْتَ لِوَائِهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا نَدِینُ بِدِینِهِ وَ نَهْتَدِی بِهُدَاهُ وَ نَقْتَصِدُ بِسُنَّتِهِ وَ نُوَالِی وَلِیَّهُ وَ نُعَادِی عَدُوَّهُ حَتَّی تُورِدَنَا بَعْدَ الْمَمَاتِ مَوْرِدَهُ غَیْرَ خَزَایَا وَ لَا نَادِمِینَ وَ لَا نَاکِثِینَ وَ لَا مُبَدِّلِینَ اللَّهُمَّ أَعْطِ مُحَمَّداً مَعَ کُلِّ زُلْفَةٍ زُلْفَةً وَ مَعَ کُلِّ قُرْبَةٍ قُرْبَةً وَ مَعَ کُلِّ فَضِیلَةٍ فَضِیلَةً وَ مَعَ کُلِّ وَسِیلَةٍ وَسِیلَةً وَ مَعَ کُلِّ شَفَاعَةٍ شَفَاعَةً وَ مَعَ کُلِّ کَرَامَةٍ کَرَامَةً وَ مَعَ کُلِّ خَیْرٍ خَیْراً وَ مَعَ کُلِّ شَرَفٍ شَرَفاً وَ شَفِّعْهُ فِی کُلِّ مَنْ یَشْفَعُ لَهُ مِنْ أُمَّتِهِ وَ مَنْ سِوَاهُمْ مِنَ الْأُمَمِ حَتَّی لَا تُعْطِیَ مَلَکاً مُقَرَّباً وَ لَا نَبِیّاً مُرْسَلًا وَ لَا عَبْداً مُصْطَفًی إِلَّا دُونَ مَا أَنْتَ مُعْطِیهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ وَ بَارِکْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ اللَّهُمَّ وَ امْنُنْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا مَنَنْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ اللَّهُمَّ وَ سَلِّمْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا سَلَّمْتَ عَلَی نُوحٍ فِی الْعَالَمِینَ وَ عَلَی أَزْوَاجِهِ وَ ذُرِّیَّتِهِ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ الْهُدَاةِ الْمَهْدِیِّینَ غَیْرَ الضَّالِّینَ وَ لَا الْمُضِلِّینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الَّذِینَ أَذْهَبْتَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرْتَهُمْ تَطْهِیراً.

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِی الْأَوَّلِینَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِی الْآخِرِینَ

ص: 46

بر محمد و آل او درود فرست و در جهانیان بر او و آلش درود فرست و در میان پیامبرانی که در اعلی علیین هستند، بر محمد و آل او درود بفرست و تا ابد بر او درود بفرست، درودی که هیچ پایانی و هیچ سرآمدی ندارد. آمین یا رب العالمین .

باب بیست و نهم : فضیلت صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و لعن بر دشمنان آن بزرگواران؛ علاوه بر آن چه در باب پیشین آمد

آیات

« إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیما * إنّ الّذینَ یؤذونَ الله و رسولَه لعنهم الله فی الدّنیا و الآخرة و أعدّ لهم عذابا مهینا»

{خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود می فرستد؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملاً تسلیم(فرمان او) باشید. * آن ها که خدا و پیامبرش را آزار می دهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنیا و آخرت دور ساخته، و برای آن ها عذاب خوارکننده ای آماده کرده است}(1)

روایات

روایت1.

ثواب الاعمال(2)و

امالی: امام باقر علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: هر که ماه رمضان را دریابد و آمرزیده نشود خدایش دور سازد، و هر که پدر و مادرش را دریابد و آمرزیده نشود خدایش دور سازد، و هر که مرا نزدش نام برند و بر من صلوات نفرستد خدایش دور سازد(3) .

می­گویم

تمام این حدیث در باب فضیلت شهر رمضان بیان شد.

روایت2.

عیون اخبار الرضا(4)

و امالی: امام رضا علیه السلام فرمود هر که توانا بر کفاره گناهانش نیست باید بر محمد و آل محمد، بسیار صلوات بفرستد که صلوات، گناهان را ریشه کن می کند. آن حضرت علیه السلام فرمود صلوات

ص: 47


1- . احزاب: 56 و 57
2- . ثواب الاعمال: 61
3- . امالی صدوق: 35
4- . عیون اخبار الرضا 1 :294 و 163

وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِی الْعَالَمِینَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِی الرَّفِیقِ الْأَعْلَی وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدِ أَبَدَ الْآبِدِینَ صَلَاةً لَا مُنْتَهَی لَهَا وَ لَا أَمَدَ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ.

باب 29 فضل الصلاة علی النبی و آله صلی الله علیهم أجمعین و اللعن علی أعدائهم زائدا علی ما فی الباب السابق

الآیات

الأحزاب: إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِیناً(1).

الأخبار

«1»

ثو،(2)

[ثواب الأعمال] لی، [الأمالی] للصدوق أَبِی عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ عِیسَی عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنِ ابْنِ عَمِیرَةَ عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَمَّنْ سَمِعَ الْبَاقِرَ علیه السلام یَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ أَدْرَکَ شَهْرَ رَمَضَانَ فَلَمْ یُغْفَرْ لَهُ فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ وَ مَنْ أَدْرَکَ وَالِدَیْهِ فَلَمْ یُغْفَرْ لَهُ فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ وَ مَنْ ذُکِرْتُ عِنْدَهُ فَلَمْ یُصَلِّ عَلَیَّ فَلَمْ یُغْفَرْ لَهُ فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ (3).

أقول

تمامه فی باب فضل شهر رمضان.

«2»

ن (4)،

[عیون أخبار الرضا علیه السلام] لی، [الأمالی] للصدوق الطَّالَقَانِیُّ عَنْ أَحْمَدَ الْهَمْدَانِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ قَالَ الرِّضَا علیه السلام: مَنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَی مَا یُکَفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ فَلْیُکْثِرْ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فَإِنَّهَا تَهْدِمُ الذُّنُوبَ هَدْماً وَ قَالَ علیه السلام الصَّلَاةُ عَلَی

ص: 47


1- 1. الأحزاب: 56 و 57.
2- 2. ثواب الأعمال ص 61.
3- 3. أمالی الصدوق ص 35.
4- 4. عیون الأخبار ج 1 ص 294 و 163 فی ط.

بر محمد و آل محمد نزد خداوند عز و جل برابر با تسبیح و تهلیل (لا اله الا الله) و تکبیر (الله اکبر) است (1).

روایت3.

امالی: امام علی علیه السلام بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبه ای فرمود: شما به واسطه شهادتین وارد بهشت می شوید و به واسطه صلوات بر محمد، به رحمت پروردگار دست می یابید، پس بر محمد پیامبرتان صلی الله علیه و آله و خاندان او بسیار درود بفرستید که خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود می فرستد؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملاً تسلیم (فرمان او) باشید(2).

روایت4.

امالی: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هرکس بگوید: «صلی الله علی محمد و آله» خداوند می فرماید: «صلی الله علیک» پس باید این صلوات را زیاد بگوید. و هرکس بگوید: «صلی الله علی محمد» و بر آل محمد درود نفرستد، نسیم بهشت را استشمام نخواهد و نسیم بهشت از فاصله 500 سال قابل استشمام است(3).

در امالی طوسی نیز همانند این حدیث آمده است(4).

روایت5.

امالی صدوق: معاویه بن عمار گوید: در خدمت امام صادق علیه السلام یکی از پیامبران را نام برده و بر او درود فرستادم. حضرت علیه السلام به من فرمود: هرگاه نام یکی از پیامبران برده شد، اول بر محمد درود بفرست بعد بر آن پیامبر. و بگو: صلی الله علی محمد و آله و علی جمیع الانبیاء(5) .

در امالی طوسی نیز همانند این حدیث آمده است(6).

روایت6.

امالی صدوق: ابن ابی لیلی گوید کعب بن عجره را دیدم او به من گفت

ص: 48


1- . امالی صدوق :45
2- . امالی صدوق : 193 ، و نیز در توحید: 54
3- . امالی صدوق : 228
4- . امالی طوسی2: 37
5- . امالی صدوق: 228
6- . امالی طوسی2 : 38

مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ تَعْدِلُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ التَّسْبِیحَ وَ التَّهْلِیلَ وَ التَّکْبِیرَ(1).

«3»

لی، [الأمالی] للصدوق: فِی خُطْبَةٍ خَطَبَهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام بَعْدَ وَفَاةِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله بِالشَّهَادَتَیْنِ تَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ بِالصَّلَاةِ تَنَالُونَ الرَّحْمَةَ فَأَکْثِرُوا مِنَ الصَّلَاةِ عَلَی نَبِیِّکُمْ وَ آلِهِ إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً(2).

«4»

لی، [الأمالی] للصدوق ابْنُ إِدْرِیسَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْبَرْقِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ قَالَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ فَلْیُکْثِرْ مِنْ ذَلِکَ وَ مَنْ قَالَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ لَمْ یُصَلِّ عَلَی آلِهِ لَمْ یَجِدْ رِیحَ الْجَنَّةِ وَ رِیحُهَا تُوجَدُ مِنْ مَسِیرَةِ خَمْسِمِائَةِ عَامٍ (3).

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی الغضائری عن الصدوق: مثله (4).

«5»

لی، [الأمالی] للصدوق ابْنُ الْمُتَوَکِّلِ عَنْ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ عَنِ الْأَشْعَرِیِّ عَنِ الْیَقْطِینِیِّ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ رُشَیْدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: ذَکَرْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ بَعْضَ الْأَنْبِیَاءِ فَصَلَّیْتُ عَلَیْهِ فَقَالَ إِذَا ذُکِرَ أَحَدٌ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ فَابْدَأْ بِالصَّلَاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ ثُمَّ عَلَیْهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ عَلَی جَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ(5).

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی الغضائری عن الصدوق: مثله (6).

«6»

لی، [الأمالی] للصدوق مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ اللَّیْثِیُّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَغَوِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْجَعْدِ عَنْ شُعْبَةَ عَنِ الْحَکَمِ عَنِ ابْنِ أَبِی لَیْلَی قَالَ: لَقِیتُ کَعْبَ بْنَ عُجْرَةَ فَقَالَ:

ص: 48


1- 1. أمالی الصدوق ص 45.
2- 2. أمالی الصدوق ص 193، و تراه فی التوحید ص 54. أیضا.
3- 3. أمالی الصدوق ص 228.
4- 4. أمالی الطوسیّ ج 2 ص 37.
5- 5. أمالی الصدوق ص 228.
6- 6. أمالی الطوسیّ ج 2 ص 38.

آیا نمی خواهی هدیه ای بتو دهم؟ به راستی که رسول خدا صلی الله علیه و آله نزد ما بیرون آمد و ما گفتیم: ای رسول خدا، به ما آموختی که چگونه به شما سلام کنیم. اکنون بفرما که چگونه بر شما صلوات بفرستیم؟ فرمود: بگوئید اللهم صل علی محمد کما صلیت علی ابراهیم انک حمید مجید و بارک علی آل محمد کما بارکت علی آل ابراهیم انک حمید مجید(1). خداوندا درود بفرست بر محمد همان گونه که درود بر ابراهیم فرستادی به درستی که تو ستوده وبزرگواری ، و برکت بفرست بر آل محمد، آن گونه که برکت فرستادی بر آل ابراهیم به درستی که تو ستوده وبزرگواری.

در امالی طوسی نیز همانند این حدیث آمده است(2).

روایت7.

امام صادق علیه السلام فرمود: هر گاه یکی از شماها نماز بخواند و در نماز خود نام پیغمبر صلی الله علیه و آله را نبرد، با این نماز به راهی جز راه بهشت می­رود، و رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس که نامم نزدش برده شود و بر من صلوات نفرستد به دوزخ می رود، پس خدایش (از رحمت خود) دور کند.(3).

در کتاب ثواب الاعمال نیز همانند این حدیث روایت شده است(4).

روایت8.

المحاسن: ابوجمیله همانند حدیث فوق را ذکر نموده و یک عبارت اضافی هم در ادامه حدیث نقل نموده است که چنین است: و هر کس که من نزدش نام برده شوم و صلوات (فرستادن) را بر من فراموش کند از راه بهشت به خطا رفته است(5).

روایت9.

قرب الاسناد: روایت است که یکی از صادقین علیه السلام فرمود: سنگین ترین چیزی که در روز قیامت در ترازوی اعمال گذاشته می شود، صلوات بر محمد و اهل بیت اوست(6) .

روایت10.

قرب الاسناد: ازدی گوید: یکی از یاران ما در خدمت امام صادق علیه السلام این گونه صلوات فرستاد: اللهم صل علی محمد و آل محمد کما صلیت علی ابراهیم. امام علیه السلام فرمود: نه، بلکه باید بگویی: کأفضل ما صلیت و بارکت علی ابراهیم و آل ابراهیم إنک حمید مجید(7).

ص: 49


1- . امالی صدوق: 232
2- . امالی طوسی2 : 43
3- . امالی صدوق: 346
4- . ثواب الاعمال : 187
5- . المحاسن :95
6- . قرب الاسناد :12
7- . قرب الاسناد :29

أَ لَا أُهْدِی لَکَ هَدِیَّةً إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله خَرَجَ عَلَیْنَا فَقُلْنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ عَلَّمْتَنَا کَیْفَ السَّلَامُ عَلَیْکَ فَکَیْفَ الصَّلَاةُ عَلَیْکَ قَالَ قُولُوا اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ وَ بَارِکْ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارَکْتَ عَلَی آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ(1).

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی الغضائری عن الصدوق: مثله (2).

«7»

لی، [الأمالی] للصدوق ابْنُ مَسْرُورٍ عَنِ ابْنِ عَامِرٍ عَنْ عَمِّهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ أَبِی جَمِیلَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَارُونَ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: إِذَا صَلَّی أَحَدُکُمْ وَ لَمْ یَذْکُرِ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله یَسْلُکُ بِصَلَاتِهِ غَیْرَ سَبِیلِ الْجَنَّةِ.

قَالَ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ ذُکِرْتُ عِنْدَهُ فَلَمْ یُصَلِّ عَلَیَّ فَدَخَلَ النَّارَ فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ (3).

ثو، [ثواب الأعمال] ماجیلویه عن عمه عن الکوفی عن أبی جمیلة: مثله (4)

«8»

سن، [المحاسن] مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ عَنْ أَبِی جَمِیلَةَ: مِثْلَهُ وَ زَادَ فِیهِ وَ قَالَ صلی الله علیه و آله مَنْ ذُکِرْتُ عِنْدَهُ فَنَسِیَ الصَّلَاةَ عَلَیَّ خُطِئَ بِهِ طَرِیقَ الْجَنَّةِ(5).

«9»

ب، [قرب الإسناد] الْیَقْطِینِیُّ عَنِ ابْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام قَالَ: أَثْقَلُ مَا یُوضَعُ فِی الْمِیزَانِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ الصَّلَاةُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ (6).

«10»

ب، [قرب الإسناد] ابْنُ سَعْدٍ عَنِ الْأَزْدِیِّ قَالَ: قَالَ بَعْضُ الْأَصْحَابِ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ فَقَالَ لَا وَ لَکِنْ کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ وَ بَارَکْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ(7).

ص: 49


1- 1. أمالی الصدوق ص 232.
2- 2. أمالی الطوسیّ ج 2 ص 43.
3- 3. أمالی الصدوق ص 346.
4- 4. ثواب الأعمال ص 187.
5- 5. المحاسن: 95.
6- 6. قرب الإسناد ص 12.
7- 7. قرب الإسناد ص 29.

روایت11.

الخصال: امام صادق علیه السلام فرمود: چون شامگاه پنجشنبه و شب جمعه فرا می رسد، فرشتگان از آسمان نازل می شوند در حالی که با خود قلم هایی از طلا و صحیفه هایی از نقره دارند و آن ها شامگاه پنجشنبه و شب جمعه و نیز روز جمعه تا وقت غروب آفتاب، چیزی غیر از صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت او را نمی نویسند(1).

روایت12.

الخصال: امام صادق علیه السلام فرمود: در روز جمعه هیچ عملی با فضیلت تر از صلوات بر محمد و آل او نیست(2).

روایت13.

الخصال: امام صادق علیه السلام فرمود: صلوات فرستادن بر پیامبر صلی الله علیه و آله در هر جایی واجب است و نیز در هنگام عطسه و آروغ زدن و غیره(3).

می­گویم

در نامه ای که امام رضا علیه السلام برای مأمون نوشت، به جای کلمه «الریاح» یعنی آروغ زدن، کلمه ذبائح به معنای ذبح کردن آمده است(4).

روایت14.

خصال الصدوق: امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: بر محمد و آل او صلوات بفرستید که خداوند عزوجل، دعایتان را که در آن از محمد یاد می کنید و او را دعا می کنید، قبول می کند(5).

و نیز آن حضرت علیه السلام فرمود: سزاوار است که گوش به چهار موضوع مشغول باشد: پیامبر صلی الله علیه و آله و بهشت و دوزخ و حور العین. هرگاه بنده ای از نمازش فارغ گشت، باید بر پیامبر صلی الله علیه و آله، درود فرستد و از خداوند بهشت را خواسته و به خداوند از آتش دوزخ پناه برد. و از خداوند بخواهد که حوریان چشم درشت را به ازدواج او درآورد. هرکس بر پیامبر صلی الله علیه و آله صلوات و درود بفرستد، دعایش بالا می رود. و هرکس از خداوند بهشت را در خواست کند، بهشت می گوید: پروردگارا، به بنده ات هرچه می خواهد، عطا کن. و هرکس از آتش به خداوند پناه برد، آتش می­گوید: پروردگارا، بنده ات را از آن چه به تو پناه می برد، پناهش ده. و هرکس از خداوند حور العین را طلب کند، آن ها می گویند: پروردگارا، چیزی را که بنده ات از تو می خواهد، به او عطا نما(6).

ص: 50


1- . الخصال 2 : 31
2- . الخصال 2 : 32
3- . الخصال2 : 153
4- . عیون اخبار الرضا 2 : 124
5- . الخصال 2 : 157
6- . همان 2 :166
«11»

ل، [الخصال] أَبِی عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَیُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِذَا کَانَتْ عَشِیَّةُ الْخَمِیسِ وَ لَیْلَةُ الْجُمُعَةِ نَزَلَتْ مَلَائِکَةٌ مِنَ السَّمَاءِ مَعَهَا أَقْلَامُ الذَّهَبِ وَ صُحُفُ الْفِضَّةِ لَا یَکْتُبُونَ عَشِیَّةَ الْخَمِیسِ وَ لَیْلَةَ الْجُمُعَةِ وَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ إِلَی أَنْ تَغِیبَ الشَّمْسُ إِلَّا الصَّلَاةَ عَلَی النَّبِیِّ وَ آلِهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ (1).

«12»

ل، [الخصال] أَبِی عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ یَزِیدَ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ غَیْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَا مِنْ عَمَلٍ أَفْضَلَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ (2).

«13»

ل، [الخصال] فِی خَبَرِ الْأَعْمَشِ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: الصَّلَاةُ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وَاجِبَةٌ فِی کُلِّ الْمَوَاطِنِ وَ عِنْدَ الْعُطَاسِ وَ الرِّیَاحِ وَ غَیْرِ ذَلِکَ (3).

أقول

فیما کتب الرضا علیه السلام للمأمون و الذبائح مکان الریاح (4).

«14»

ل، [الخصال] الْأَرْبَعُمِائَةِ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: صَلُّوا عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقْبَلُ دُعَاءَکُمْ عِنْدَ ذِکْرِ مُحَمَّدٍ وَ دُعَائِکُمْ لَهُ وَ حِفْظِکُمْ إِیَّاهُ صلی الله علیه و آله (5).

وَ قَالَ علیه السلام: أُعْطِیَ السَّمْعُ أَرْبَعَةً النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله وَ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ وَ حُورَ الْعِینِ فَإِذَا فَرَغَ الْعَبْدُ مِنْ صَلَاتِهِ فَلْیُصَلِّ عَلَی النَّبِیِّ وَ آلِهِ وَ یَسْأَلُ اللَّهَ الْجَنَّةَ وَ یَسْتَجِیرُ بِاللَّهِ مِنَ النَّارِ وَ یَسْأَلُهُ أَنْ یُزَوِّجَهُ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ فَإِنَّهُ مَنْ صَلَّی عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله رُفِعَتْ دَعْوَتُهُ وَ مَنْ سَأَلَ اللَّهَ الْجَنَّةَ قَالَتِ الْجَنَّةُ یَا رَبِّ أَعْطِ عَبْدَکَ مَا سَأَلَ وَ مَنِ اسْتَجَارَ مِنَ النَّارِ قَالَتِ النَّارُ یَا رَبِّ أَجِرْ عَبْدَکَ مِمَّا اسْتَجَارَکَ وَ مَنْ سَأَلَ الْحُورَ الْعِینَ قُلْنَ الْحُورُ یَا رَبِّ أَعْطِ عَبْدَکَ مَا سَأَلَ (6).

ص: 50


1- 1. الخصال ج 2 ص 31.
2- 2. الخصال ج 2 ص 32.
3- 3. الخصال ج 2 ص 153.
4- 4. عیون الأخبار ج 2 ص 124.
5- 5. الخصال ج 2 ص 157.
6- 6. الخصال ج 2 ص 166.

روایت15.

علل الشرائع(1)

و عیون الاخبار: از جمله مسائلی که خضر از امام حسن علیه السلام پرسید، این بود گفت: به من بگو که چگونه یک انسان چیزی را به یاد می آورد و یا فراموش می کند؟ فرمود: قلب انسان درون حقه ای است که بر روی آن حقه نیز سرپوشی قرار دارد. اگر انسان در آن هنگام، بر محمد و آل محمد صلوات کامل و بی نقص بفرستد، آن سرپوش از روی آن حقه کنار می رود و درون قلب روشن می شود و انسان چیزی را که فراموش کرده بود، مجددا به یاد می آورد. ولی اگر بر پیامبر صلی الله علیه و آله صلوات نفرستد و یا این که صلوات ناقص بفرستد، آن سرپوش بر روی آن حقه قرار می گیرد و قلب را تاریک می کند. و این گونه می شود که انسان، چیزی را که یاد داشت، فراموش می کند(2) .

روایت16.

از جمله احتجاج های امام رضا علیه السلام در حضور مأمون بر علمای اهل سنت، در باره فضل و برتری اهل بیت و عترت طاهره، این است که فرمود: و اما آیه هفتم که درباره فضل اهل بیت است: إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیما(3). معاندان دانستند که چون این آیه نازل شد عرض شد یا رسول اللَّه ما سلام بر تو را دانستیم ولی چگونه برتو صلوات بفرستیم فرمود بگویید: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِید. آیا میان شما در این باره اختلافی هست؟ گفتند: نه، مامون گفت در این باره اصلا هیچ اختلافی وجود ندارد و مورد اجماع است. ای ابوالحسن، آیا می توانی شاهدی واضح تر از این، از قرآن درباره آل برایمان بیاوری؟

ص: 51


1- . علل الشرائع1 :91
2- . عیون الاخبار1 :66 و الاحتجاج: 142، المحاسن:332. به احتمال زیاد، در این جا سخن از روی استعاره و تمثیل است. زیرا صلوات بر محمد و آل محمد سبب قرب به مبدأ و آمادگی نفس است تا علوم بر آن افاضه شوند. آن چه از امور دنیوی که فکر انسان را به خود مشغول می دارد، سبب دوری انسان از ذات حق تعالی می شود که در این صورت همچون سرپوشی عمل می کند که روی قلب قرار گرفته باشد. و صلوات بر محمد است که این سرپوش را از روی قلب برداشته و قلب آماده دریافت فیض حق می شود. که یا آن صورت مجددا به قلب انسان افاضه می شود یا این که از گنجینه و مخزن فراخوان می گردد. رجوع شود به 61: 38
3- . احزاب / 56
«15»

ع (1)،

[علل الشرائع] ن، [عیون أخبار الرضا علیه السلام]: فِیمَا سَأَلَ الْخَضِرُ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ علیهما السلام أَخْبِرْنِی عَنِ الرَّجُلِ کَیْفَ یَذْکُرُ وَ یَنْسَی قَالَ إِنَّ قَلْبَ الرَّجُلِ فِی حُقٍّ وَ عَلَی الْحُقِّ طَبَقٌ فَإِنْ صَلَّی الرَّجُلُ عِنْدَ ذَلِکَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَاةً تَامَّةً انْکَشَفَ ذَلِکَ الطَّبَقُ عَنْ ذَلِکَ الْحُقِّ فَأَضَاءَ الْقَلْبُ وَ ذَکَرَ الرَّجُلُ مَا کَانَ نَسِیَ وَ إِنْ هُوَ لَمْ یُصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَوْ نَقَصَ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَیْهِمْ انْطَبَقَ ذَلِکَ الطَّبَقُ عَلَی ذَلِکَ الْحُقِّ فَأَظْلَمَ الْقَلْبُ وَ نَسِیَ الرَّجُلُ مَا کَانَ ذَکَرَهُ (2).

«16»

ن، [عیون أخبار الرضا علیه السلام]: فِیمَا احْتَجَّ الرِّضَا علیه السلام عَلَی عُلَمَاءِ الْمُخَالِفِینَ بِمَحْضَرِ الْمَأْمُونِ فِی تَفْضِیلِ الْعِتْرَةِ الطَّاهِرَةِ قَالَ وَ أَمَّا الْآیَةُ السَّابِعَةُ فَقَوْلُ اللَّهِ تَعَالَی إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً(3) وَ قَدْ عَلِمَ الْمُعَانِدُونَ مِنْهُمْ أَنَّهُ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ عَرَفْنَا التَّسْلِیمَ عَلَیْکَ فَکَیْفَ الصَّلَاةُ عَلَیْکَ فَقَالَ تَقُولُونَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ عَلَی آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ فَهَلْ بَیْنَکُمْ مَعَاشِرَ النَّاسِ فِی هَذَا خِلَافٌ قَالُوا لَا قَالَ الْمَأْمُونُ هَذَا مَا لَا خِلَافَ فِیهِ أَصْلًا وَ عَلَیْهِ إِجْمَاعُ الْأُمَّةِ فَهَلْ عِنْدَکَ فِی الْآلِ شَیْ ءٌ أَوْضَحُ مِنْ هَذَا فِی الْقُرْآنِ؟

ص: 51


1- 1. علل الشرائع: ج 1 ص 91.
2- 2. عیون الأخبار ج 1 ص 66 و تراه فی الاحتجاج: 142، المحاسن: 332 غیبة النعمانیّ 27، و الحق: جمع حقة- بالضم فیهما- هی وعاء من خشب، و قد تسوی من عاج و منه لعمرو بن کلثوم« و ثدیا مثل حقّ العاج رخصا» و الطبق محرکة: غطاء کل شی ء قال قدّس سرّه: و لا یبعد أن یکون الکلام مبنیا علی الاستعارة و التمثیل فان الصلاة علی محمّد و آل محمّد لما کانت سببا للقرب من المبدأ و استعداد النفس لافاضة العلوم علیها، فکأن الشواغل النفسانیة الموجبة للبعد عن الحق تعالی طبق علیها فتصیر الصلاة سببا لکشفه و تنور القلب و استعداده لفیض الحق اما بافاضة الصورة ثانیة أو باستردادها من الخزانة، راجع ج 61 ص 38.
3- 3. الأحزاب ص 56.

فرمود: آری، به من درباره این آیه بگویید: یس و الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ مقصود از یس کیست؟ علماء گفتند مقصود از آن محمد است و کسی در آن شک ندارد امام رضا علیه السلام فرمود پس خدا به محمد و آل محمد فضیلتی داده که احدی به کنه آن نرسد جز آن که آن مقام را بخوبی فهمیده باشد. و آن این است که خدا بر کسی سلام نداده جز به پیامبران و فرموده است سلام بر نوح در عالمیان و فرمود سلام بر ابراهیم و سلام بر موسی و هرون و نفرموده سلام بر آل نوح و سلام بر آل موسی و بر آل ابراهیم ولی فرمود «سَلَامٌ عَلَی آلِ یس»(1)

یعنی آل محمد علیهم السلام(2).

روایت17.

می­گویم: در خطبه پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد فضیلت ماه رمضان آمده است که فرمود: هرکس در این ماه، برمن زیاد صلوات بفرستد، در روزی که ترازوی اعمال مردم سبک هست، خداوند ترازوی اعمال او را سنگین می کند.

روایت18.

علل الشرائع و عیون الاخبار: حسین بن خالد گوید: از امام رضا علیه السلام پرسیدم: فدایت شوم، چرا مهریه زنان پانصد درهم معادل دوازده و نیم اوقیه مقرر شده است؟ فرمود: خداوند عز و جل بر خود واجب نموده است که هر مؤمنی که صد بار تکبیر و صد بار تسبیح و صد بار حمد و صد بار تهلیل خداوند را بگوید و صد بار بر پیامبر و آل او صلوات فرستد و این دعا را بخواند: «اللهمّ زوّجنی من الحور العین»، خداوند حوریه ای به همسری او در می آورد، و از این رو مهریه زنان پانصد درهم مقرر شده است، و هر مؤمنی که از برادر دینی خود دختری خواستگاری بنماید، و بخواهد مهریه او را پانصد درهم قرار دهد، و او از وی نپذیرد و از دادن دختر به او امتناع ورزد، به راستی که او را آزرده و رنجانده است، و مستحق آن است که خداوند او را از حوریه محروم سازد.

ص: 52


1- . صافات/ 130
2- . عیون الاخبار 1: 236 ، و همانند این حدیث در 92 : 384 آورده ایم و توضیحاتی نیز ارائه داده ایم.

قَالَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام نَعَمْ أَخْبِرُونِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ فَمَنْ عَنَی بِقَوْلِهِ یس قَالَتِ الْعُلَمَاءُ یس مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله لَمْ یَشُکَّ فِیهِ أَحَدٌ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَعْطَی مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ مِنْ ذَلِکَ فَضْلًا لَا یَبْلُغُ أَحَدٌ کُنْهَ وَصْفِهِ إِلَّا مَنْ عَقَلَهُ وَ ذَلِکَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یُسَلِّمْ عَلَی أَحَدٍ إِلَّا عَلَی الْأَنْبِیَاءِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ فَقَالَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی سَلامٌ عَلی نُوحٍ فِی الْعالَمِینَ وَ قَالَ سَلامٌ عَلی إِبْراهِیمَ وَ قَالَ سَلامٌ عَلی مُوسی وَ هارُونَ وَ لَمْ یَقُلْ سَلَامٌ عَلَی آلِ نُوحٍ وَ لَمْ یَقُلْ سَلَامٌ عَلَی آلِ إِبْرَاهِیمَ وَ لَا قَالَ سَلَامٌ عَلَی آلِ مُوسَی وَ هَارُونَ (1) وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ سَلَامٌ عَلَی آلِ یس (2) یَعْنِی آلَ مُحَمَّدٍ علیهم السلام (3).

«17»

أَقُولُ سَیَأْتِی فِی خُطْبَةِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فِی فَضْلِ شَهْرِ رَمَضَانَ: مَنْ أَکْثَرَ فِیهِ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَیَّ ثَقَّلَ اللَّهُ مِیزَانَهُ یَوْمَ تَخِفُّ الْمَوَازِینُ.

«18»

ع (4)،

[علل الشرائع] ن، [عیون أخبار الرضا علیه السلام] ابْنُ إِدْرِیسَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ عِیسَی عَنِ الْبَزَنْطِیِّ عَنِ ابْنِ خَالِدٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ علیه السلام جُعِلْتُ فِدَاکَ کَیْفَ صَارَ مَهْرُ النِّسَاءِ خَمْسَمِائَةِ دِرْهَمٍ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ أُوقِیَّةً وَ نش [نَشّاً] قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَوْجَبَ عَلَی نَفْسِهِ أَنْ لَا یُکَبِّرَهُ مُؤْمِنٌ مِائَةَ تَکْبِیرَةٍ وَ یُسَبِّحَهُ مِائَةَ تَسْبِیحَةٍ وَ یُحَمِّدَهُ مِائَةَ تَحْمِیدَةٍ وَ یُهَلِّلَهُ مِائَةَ مَرَّةٍ وَ یُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ مِائَةَ مَرَّةٍ ثُمَّ یَقُولَ اللَّهُمَّ زَوِّجْنِی مِنَ الْحُورِ الْعِینِ إِلَّا زَوَّجَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَمِنْ ثَمَّ جُعِلَ مَهْرُ النِّسَاءِ خَمْسَمِائَةِ دِرْهَمٍ وَ أَیُّمَا مُؤْمِنٍ خَطَبَ إِلَی أَخِیهِ حرمة- [حُرْمَتَهُ] وَ بَذَلَ لَهُ خَمْسَمِائَةِ دِرْهَمٍ فَلَمْ یُزَوِّجْهُ فَقَدْ عَقَّهُ وَ اسْتَحَقَّ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ لَا یُزَوِّجَهُ حَوْرَاءَ(5).

ص: 52


1- 1. الصافّات: 79 و 109 و 120 علی الترتیب.
2- 2. الصافّات: 130.
3- 3. عیون الأخبار ج 1 ص 236 و قد أخرج مثل الحدیث فی ج 92 ص 384 و فی ذیله کلام منالا بأس بمراجعته.
4- 4. علل الشرائع ج 2 ص 186.
5- 5. عیون الأخبار ج 2 ص 84.

روایت19.

امالی طوسی: از زید بن ثابت روایت شده که گفت: جماعتی از یاران پیامبر خدا در جنگی از جنگ ها باتفاق رسول خدا صلی الله علیه و آله (از مدینه طیبه) بیرون رفتیم تا به سر چند راهی رسیدیم، در این هنگام، عرب بیابانی که مهار شتری را در دست داشت ظاهر شد و به سوی ما آمد تا این که در مقابل رسول خدا صلی الله علیه و آله ایستاد و عرض کرد: درود و رحمت و برکات خداوند بر تو باد ای رسول خدا، پس حضرت به او فرمود: و علیک السّلام،

عرب بیابانی عرض کرد: پدر و مادرم فدای تو باد چگونه صبح کردی، ای رسول خدا؟ حضرت باو فرمود: در حمد و ستایش خداوند با تو شریکم، تو چگونه صبح نمودی؟

راوی گوید: در عقب شتری که آن عرب بیابانی مهارش را در دست داشت مردی بود که گفت: ای رسول خدا، این اعرابی شتر را دزدیده است، پس شتر مدتی فریاد زد و نعره کشید و رسول خدا صلی الله علیه و آله سکوت نموده و بصدای او گوش می دادند، سپس رسول خدا رو به آن مرد نموده و فرمود: دست از این اعرابی بردار و او را رها کن، زیرا شتر گواهی می دهد که تو دروغ می گویی، راوی گفت: پس آن مرد به راه خود رفت. و رسول خدا صلی الله علیه و آله رو به آن اعرابی نموده فرمود: موقعی که نزد من می آمدی، چه می گفتی؟ عرض کرد گفتم: « خداوندا، بر محمد و آل محمد آنقدر درود بفرست تا دیگر درودی باقی نماند. خداوندا، به محمد و آل محمد، آنقدر برکت عطا کن که دیگر برکتی باقی نماند. خداوندا، بر محمد و آل محمد آنقدر سلام نثار کن که دیگر سلامی باقی نماند. خداوندا، بر محمد و آل محمد آنقدر رحمت بفرست که دیگر رحمتی باقی نماند». رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: من دراین اندیشه بودم که به چه علت است که این شتر را می بینم که به حیله و مکر آن مرد گواهی می دهد، و فرشتگان را می بینم که افق و کرانه آسمان را پر کرده اند(1).

روایت20.

امالی طوسی: امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: هرکس فراموش کند که بر من صلوات بفرستد، راه بهشت را گم کرده است(2).

روایت21.

امالی طوسی: از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که فرمود: هر گاه یکی از شما اراده دعا نماید، پس باید با صلوات بر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله شروع کند، زیرا صلوات بر پیغمبر صلی الله علیه و آله مورد قبول پروردگار است، و خداوند چنین نیست که بخشی از دعا را قبول

ص: 53


1- . امالی طوسی1: 127
2- . همان 1: 144
«19»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی الْمُفِیدُ عَنْ عُمَرَ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّیْرَفِیِّ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ الضَّبِّیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ شَبِیبٍ عَنْ هَارُونَ بْنِ یَحْیَی عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ حَاطِبِ بْنِ أَبِی بَلْتَعَةَ عَنْ زَکَرِیَّا بْنِ إِسْمَاعِیلَ مِنْ وُلْدِ زَیْدِ بْنِ ثَابِتٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَمِّهِ سَلْمَانَ بْنِ زَیْدِ بْنِ ثَابِتٍ عَنْ زَیْدِ بْنِ ثَابِتٍ قَالَ: خَرَجْنَا جَمَاعَةً مِنَ الصَّحَابَةِ فِی غَزَاةٍ مِنَ الْغَزَوَاتِ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله حَتَّی وَقَفْنَا فِی مَجْمَعِ طُرُقٍ فَطَلَعَ أَعْرَابِیٌّ بِخِطَامِ بَعِیرٍ حَتَّی وَقَفَ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ قَالَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ عَلَیْکَ السَّلَامُ قَالَ کَیْفَ أَصْبَحْتَ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ لَهُ أَحْمَدُ اللَّهَ إِلَیْکَ کَیْفَ أَصْبَحْتَ قَالَ وَ کَانَ وَرَاءَ الْبَعِیرِ الَّذِی یَقُودُهُ الْأَعْرَابِیُّ رَجُلٌ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ هَذَا الْأَعْرَابِیَّ سَرَقَ الْبَعِیرَ فَرَغَا الْبَعِیرُ سَاعَةً وَ أَنْصَتَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَسْمَعُ رُغَاءَهُ.

قَالَ ثُمَّ أَقْبَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلَی الرَّجُلِ فَقَالَ انْصَرِفْ عَنْهُ فَإِنَّ الْبَعِیرَ یَشْهَدُ عَلَیْکَ أَنَّکَ کَاذِبٌ قَالَ فَانْصَرَفَ الرَّجُلُ وَ أَقْبَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلَی الْأَعْرَابِیِّ فَقَالَ أَیَّ شَیْ ءٍ قُلْتَ حِینَ جِئْتَنِی قَالَ قُلْتُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ حَتَّی لَا یَبْقَی صَلَاةٌ اللَّهُمَّ بَارِکْ عَلَی مُحَمَّدٍ حَتَّی لَا یَبْقَی بَرَکَةٌ اللَّهُمَّ سَلِّمْ عَلَی مُحَمَّدٍ حَتَّی لَا یَبْقَی سَلَامٌ اللَّهُمَّ ارْحَمْ مُحَمَّداً حَتَّی لَا تَبْقَی رَحْمَةٌ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِنِّی أَقُولُ مَا لِی أَرَی الْبَعِیرَ یَنْطِقُ بِعُذْرِهِ وَ أَرَی الْمَلَائِکَةَ قَدْ سَدُّوا الْأُفُقَ (1).

«20»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی الْمُفِیدُ عَنِ الْجِعَابِیِّ عَنِ ابْنِ عُقْدَةَ عَنْ عُبَیْدِ بْنِ حُمْدُونٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ بْنِ سُهَیْلٍ عَنْ عَامِرِ بْنِ الْفَضْلِ عَنْ بِشْرِ بْنِ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ الذُّهْلِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ نَسِیَ الصَّلَاةَ عَلَیَّ أَخْطَأَ طَرِیقَ الْجَنَّةِ(2).

«21»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی الْمُفِیدُ عَنِ ابْنِ قُولَوَیْهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ عِیسَی عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِذَا دَعَا أَحَدُکُمْ فَلْیَبْدَأْ بِالصَّلَاةِ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَإِنَّ الصَّلَاةَ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله مَقْبُولَةٌ وَ لَمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَقْبَلَ

ص: 53


1- 1. أمالی الطوسیّ ج 1 ص 127.
2- 2. أمالی الطوسیّ ج 1 ص 144.

فرماید و بخشی از آن را رد کند(1).

روایت22.

امالی طوسی: امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: صلوات شما بر من، موجب اجابت دعایتان و خوشنودی پرودگارتان و زکات اعمالتان است(2).

روایت23.

علل الشرایع: امام ابوالحسن عسکری فرمود: از آن جا که ابراهیم بر محمد و اهل بیت او ( صلوات الله علیهم اجمعین ) بسیار صلوات می فرستاد، خداوند وی را به عنوان دوست خود برگزید(3).

روایت24.

علل الشرایع: امام صادق علیه السلام فرمود: هرکس خداوند را یاد کند، ده حسنه برایش نوشته می شود و هرکس رسول خدا صلی الله علیه و آله را یاد کند، هم ده حسنه برایش نوشته می شود. زیرا خداوند عزوجل رسول خود را هم طراز خود قرار داده است(4) .

روایت25.

معانی الاخبار: امام موسی کاظم (ع ) از پدر بزرگوارش روایت نموده که فرمود: هرکس بر پیامبر صلی الله علیه و آله صلوات بفرستد، معنایش این است که من، برهمان پیمان و عهدی هستم که خداوند در عالم ذر از من گرفت آن گاه که فرمود: « آیا من پروردگار شما نیستم؟، گفتند: بله»(5).

روایت26.

معانی الاخبار: امام سجاد علیه السلام از پدرش از جدش روایت نموده

ص: 54


1- . همان1: 175
2- . همان1 : 219
3- . علل الشرایع1 : 23
4- . علل الشرایع 2 : 266
5- . معانی الاخبار: 116

بَعْضاً وَ یَرُدَّ بَعْضاً(1).

«22»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی الْمُفِیدُ عَنِ الْجِعَابِیِّ عَنِ ابْنِ عُقْدَةَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَسِیدِ بْنِ زَیْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: صَلَاتُکُمْ عَلَیَّ إِجَابَةٌ لِدُعَائِکُمْ وَ زَکَاةٌ لِأَعْمَالِکُمْ (2).

«23»

ع، [علل الشرائع] أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ السِّنَانِیُّ عَنِ الْأَسَدِیِّ عَنْ سَهْلٍ عَنْ عَبْدِ الْعَظِیمِ الْحَسَنِیِّ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْعَسْکَرِیِّ علیه السلام قَالَ: إِنَّمَا اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلًا لِکَثْرَةِ صَلَاتِهِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ (3).

«24»

ع، [علل الشرائع] أَبِی عَنْ سَعْدٍ عَنِ الْیَقْطِینِیِّ عَنْ یُونُسَ عَنْ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ ذَکَرَ اللَّهَ کُتِبَتْ لَهُ عَشْرُ حَسَنَاتٍ وَ مَنْ ذَکَرَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله کُتِبَتْ لَهُ عَشْرُ حَسَنَاتٍ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَرَنَ رَسُولَهُ بِنَفْسِهِ (4).

«25»

مع، [معانی الأخبار] أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْمُقْرِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ الْمُقْرِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْمَوْصِلِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَاصِمٍ الطَّرِیفِیِّ عَنْ عَیَّاشِ بْنِ یَزِیدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ علیهما السلام قَالَ: مَنْ صَلَّی عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَمَعْنَاهُ أَنِّی أَنَا عَلَی الْمِیثَاقِ وَ الْوَفَاءِ الَّذِی قَبِلْتُ حِینَ قَوْلِهِ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی (5).

«26»

مع، [معانی الأخبار] أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ بُنْدَارَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَجَّاجِ الْمُقْرِی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْعَلَاءِ بْنِ هِلَالٍ عَنْ أَبِی زَکَرِیَّا عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ بِلَالٍ عَنْ عُمَارَةَ بْنِ غَزِیَّةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ علیهم السلام

ص: 54


1- 1. أمالی الطوسیّ ج 1 ص 175.
2- 2. أمالی الطوسیّ ج 1 ص 219.
3- 3. علل الشرائع ج 1 ص 33.
4- 4. علل الشرائع ج 2 ص 266.
5- 5. معانی الأخبار ص 116.

که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بخیل واقعی کسی است که وقتی، در نزد او نامم برده شود، بر من درود نفرستد(1).

روایت27.

معانی الاخبار: ابو حمزه گوید: از امام صادق علیه السلام درباره این آیه پرسیدم که مقصود چیست: «خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود می فرستد؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملاً تسلیم(فرمان او) باشید» حضرت فرمود: صلوات از جانب خداوند رحمت است و از جانب ملائکه تزکیه (پاکیزه گرداندن) است و از جانب مردم دعاست. اما این که خداوند فرمود: « و کاملاً تسلیم(فرمان او) باشید» یعنی در برابر آن چه را که از او نقل شده، تسلیم باشیم (بپذیرید).

پرسیدم: ما چگونه بر محمد و آل او صلوات بفرستیم؟ فرمود: بگویید: َ صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ صَلَوَاتُ مَلَائِکَتِهِ وَ أَنْبِیَائِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جَمِیعِ خَلْقِهِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ السَّلَامُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُه. پرسیدم: کسی که این گونه بر پیامبر صلی الله علیه و آله صلوات فرستد، چه ثوابی نصیبش می شود؟ فرمود: به خدا قسم، از گناهانش رها می گردد؛ بسان کسی می شود که تازه از مادر متولد شده است(2) .

روایت28.

التوحید: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: کودکان خود را برای گریستن آن ها نزنید زیرا تا چهار ماه اول، گواهی بر یگانگی خدا است و چهار ماه دوم، صلوات بر پیغمبر و آلش و چهار ماه سوم، دعا برای پدر و مادرش (3).

ص: 55


1- . معانی الاخبار: 246
2- ، معانی الاخبار : 368
3- . التوحید :242 گفته شده است: سر این مطلب، این است که کودک چهار ماه جز خدا نشناسد که این شناخت خداوند و گواهی به یگانگی او در سرشت کودک نهاده شده است. و گریه اش تنها توسل و پناه جستن به خداست و همان گواهی به یگانگی او است و در چهار ماه دیگر مادرش را می شناسد که تنها وسیله تغذیه او است نه از جهت مادری، و از این رو در این مدت پستان دیگری را هم غالبا می گیرد. پس کودک در این مدت، غیر از خداوند، هیچ کسی جز آن که واسطه روزی میان او خداوند گشته، نمی شناسد. البته این واسطه طبیعتا مکلف به روزی رساندن به این طفل است. و این معنی رسالت است و گریه اش در حقیقت گواهی به رسالت است در این مدت، و در چهار ماه سوم پدر و مادر را می شناسد و می فهمد که در روزی بدآن ها نیاز دارد و گریه او در این مدت، در حقیقت دعا برای سلامتی و ماندن آن ها است .

قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: الْبَخِیلُ حَقّاً مَنْ ذُکِرْتُ عِنْدَهُ فَلَمْ یُصَلِّ عَلَیَ (1).

«27»

مع، [معانی الأخبار] ابْنُ مَسْرُورٍ عَنِ ابْنِ عَامِرٍ عَنِ الْمُعَلَّی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ حَفْصٍ الْبَزَّازِ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً فَقَالَ الصَّلَاةُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ رَحْمَةٌ وَ مِنَ الْمَلَائِکَةِ تَزْکِیَةٌ وَ مِنَ النَّاسِ دُعَاءٌ وَ أَمَّا قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً فَإِنَّهُ یَعْنِی التَّسْلِیمَ لَهُ فِیمَا وَرَدَ عَنْهُ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ فَکَیْفَ نُصَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ قَالَ تَقُولُونَ صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ صَلَوَاتُ مَلَائِکَتِهِ وَ أَنْبِیَائِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جَمِیعِ خَلْقِهِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ السَّلَامُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ قَالَ فَقُلْتُ فَمَا ثَوَابُ مَنْ صَلَّی عَلَی النَّبِیِّ وَ آلِهِ بِهَذِهِ الصَّلَاةِ قَالَ الْخُرُوجُ مِنَ الذُّنُوبِ وَ اللَّهِ کَهَیْئَةِ یَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ (2).

«28»

ید، [التوحید] عَنِ ابْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: لَا تَضْرِبُوا أَطْفَالَکُمْ عَلَی بُکَائِهِمْ فَإِنَّ بُکَاءَهُمْ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ الصَّلَاةُ عَلَی النَّبِیِّ وَ آلِهِ وَ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ الدُّعَاءُ لِوَالِدَیْهِ (3).

ص: 55


1- 1. معانی الأخبار ص 246.
2- 2. معانی الأخبار ص 368.
3- 3. التوحید ص 242، و قیل فی وجهه: السرّ فیه أن الطفل أربعة أشهر لا یعرف سوی اللّه عزّ و جلّ الذی فطر علی معرفته و توحیده فبکاؤه توسل إلیه و التجاء به سبحانه خاصّة دون غیره، فهو شهادة له بالتوحید، و أربعة اخری یعرف أمه من حیث انها وسیلة لاغتذائه فقط، لا من حیث انها أمه، و لهذا یأخذ اللبن من غیرها أیضا فی هذه المدة غالبا فلا یعرف فیها بعد اللّه الا من کان وسیلة بین اللّه و بینه فی ارتزاقه الذی هو مکلف به تکلیفا طبیعیا من حیث کونها وسیلة لا غیر، و هذا معنی الرسالة فبکاؤه فی هذه المدة شهادة بالرسالة، و أربعة اخری یعرف أبویه و کونه محتاجا الیهما فی الرزق، فبکاؤه فیها دعاء لهما بالسلامة و البقاء فی الحقیقة.

روایت29.

امالی صدوق: امام باقر علیه السلام از پدران بزرگوارش روایت می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کسی که بر من درود فرستد و بر آل من درود نفرستد، بوی بهشت را که از مسافت پانصد سال راه به مشام می رسد، نمی تواند استشمام کند.(1)

روایت30.

امالی صدوق: روزی، رسول خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود آیا می خواهی که به تو مژده ای بدهم؟ عرض کرد: بله، پدر و مادرم به قربانت، تو همیشه مژده خوبی ها را می دهی. فرمود: لحظاتی قبل، جبرئیل خبر شگفت انگیزی را برایم گفت، علی علیه السلام عرض کرد: یا رسول اللَّه، جبرئیل چه خبری بشما داده است؟ فرمود: به من خبر داد که هر کدام از امتم بر من صلوات بفرستد و به دنبال آن، بر آل من هم صلوات بفرستد، درهای آسمان به رویش گشوده شود و فرشته ها هفتاد صلوات بر او می فرستند گرچه گنهکار و خطاکار باشد. سپس گناهانش فرو می ریزند چنان چه برگ های درخت بریزد و خدای تبارک و تعالی می فرماید: لبیک ای بنده من، و به فرشتگانش می فرماید ای فرشتگانم شما بر او هفتاد صلوات بفرستید و من هفتصد. ولی اگر کسی بر من صلوات بفرستد و به دنبال آن، بر اهل بیتم صلوات نفرستد، میان او و اهل آسمان هفتاد حجاب قرار می گیرد و خدای جل جلاله فرماید: دعایت را اجابت نمی کنم. ای فرشتگانم دعایش را بالا نیاورید تا این که عترت پیامبر را نیز به پیامبر ملحق کند و همیشه در حجاب است تا این که او وقتی به من صلوات بفرستد، اهل بیتم را نیز به من ملحق کند.

همانند این حدیث در ثواب الاعمال نیز آمده است.

همانند این حدیث در جمال الاسبوع نیز آمده است.

روایت31.

امام صادق علیه السلام از پدرانش روایت نموده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: در روز قیامت، من در

ص: 56


1- . امالی صدوق:120
«29»

لی، [الأمالی] للصدوق ابْنُ شَاذَوَیْهِ عَنْ مُحَمَّدٍ الْحِمْیَرِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ یَزِیدَ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنِ الْبَاقِرِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ صَلَّی عَلَیَّ وَ لَمْ یُصَلِّ عَلَی آلِی لَمْ یَجِدْ رِیحَ الْجَنَّةِ وَ إِنَّ رِیحَهَا لَتُوجَدُ مِنْ مَسِیرَةِ خَمْسِمِائَةِ عَامٍ (1).

«30»

لی، [الأمالی] للصدوق ابْنُ مَسْرُورٍ عَنِ ابْنِ عَامِرٍ عَنْ عَمِّهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ذَاتَ یَوْمٍ لِعَلِیٍّ علیه السلام أَ لَا أُبَشِّرُکَ فَقَالَ بَلَی بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی فَإِنَّکَ لَمْ تَزَلْ مُبَشِّراً بِکُلِّ خَیْرٍ فَقَالَ أَخْبَرَنِی جَبْرَئِیلُ آنِفاً بِالْعَجَبِ فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ علیه السلام وَ مَا الَّذِی أَخْبَرَکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ أَخْبَرَنِی أَنَّ الرَّجُلَ مِنْ أُمَّتِی إِذَا صَلَّی عَلَیَّ وَ أَتْبَعَ بِالصَّلَاةِ عَلَیَّ أَهْلَ بَیْتِی فُتِّحَتْ لَهُ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ صَلَّتْ عَلَیْهِ الْمَلَائِکَةُ سَبْعِینَ صَلَاةً وَ إِنْ کَانَ مُذْنِباً خَطَّاءً ثُمَّ تَتَحَاتُّ عَنْهُ الذُّنُوبُ کَمَا یَتَحَاتُّ الْوَرَقُ مِنَ الشَّجَرِ وَ یَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَبَّیْکَ یَا عَبْدِی وَ سَعْدَیْکَ وَ یَقُولُ اللَّهُ لِمَلَائِکَتِهِ یَا مَلَائِکَتِی أَنْتُمْ تُصَلُّونَ عَلَیْهِ سَبْعِینَ صَلَاةً وَ أَنَا أُصَلِّی عَلَیْهِ سَبْعَمِائَةِ صَلَاةٍ وَ إِذَا صَلَّی عَلَیَّ وَ لَمْ یُتْبِعْ بِالصَّلَاةِ عَلَی أَهْلِ بَیْتِی کَانَ بَیْنَهَا وَ بَیْنَ السَّمَاءِ سَبْعُونَ حِجَاباً وَ یَقُولُ جَلَّ جَلَالُهُ لَا لَبَّیْکَ وَ لَا سَعْدَیْکَ یَا مَلَائِکَتِی لَا تُصْعِدُوا دُعَاءَهُ إِلَّا أَنْ یُلْحِقَ بِنَبِیِّی عِتْرَتَهُ فَلَا یَزَالُ مَحْجُوباً حَتَّی یُلْحِقَ بِی أَهْلَ بَیْتِی (2).

ثو، [ثواب الأعمال] أبی عن علی عن أبیه عن علی بن معبد عن واصل بن عبد الله عن عبد الله بن سنان: مثله (3) جم، [جمال الأسبوع] حدثنی جماعة بإسنادهم إلی الصفار عن إبراهیم بن هاشم: مثله.

«31»

ثو، [ثواب الأعمال] الْعَطَّارُ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْأَشْعَرِیِّ عَنِ السِّنْدِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِی الْبَخْتَرِیِّ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: أَنَا عِنْدَ

ص: 56


1- 1. أمالی الصدوق ص 120.
2- 2. أمالی الصدوق ص 345.
3- 3. ثواب الأعمال ص 142.

محلی که اعمال انسان را می سنجند (میزان)، هستم. هرکس کارهای بدش از کارهای نیکش سنگین تر شد، صلواتی را که بر من فرستاده، می آورم تا کارهای نیکش را سنگین تر سازم(1).

روایت32.

ثواب الاعمال: امام صادق علیه السلام فرمود: چون نام پیغمبر صلی الله علیه و آله برده شد بسیار بر او صلوات بفرستید، زیرا هر کس یک صلوات بر پیغمبر صلی الله علیه و آله بفرستد خداوند هزار بار در هزار صف از فرشته ها بر او صلوات می فرستد، و چیزی از مخلوقات خدا نماند جز این که بر این بنده صلوات فرستد برای آن که خداوند و فرشتگان برای او صلوات فرستند، و هر کس در این فضیلت رغبت نکند، قطعا نادان و مغرور است، و خدا و رسولش از چنین فردی بیزارند(2).

همین حدیث، با سندی متفاوت در کتاب جمال الاسبوع نیز آمده است.

روایت33.

ثواب الاعمال: امیر مؤمنان علی علیه السّلام فرمود: صلوات فرستادن بر پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله بهتر از آبی که آتش را از بین برد، گناهان را از بین می برد و سلام کردن بر پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فضیلت مندتر از آزاد کردن بندگان است و دوست داشتن آن حضرت صلّی اللَّه علیه و آله برتر روح جان ها، یا (فرمود): شمشیر زدن در راه خداست(3) .

روایت34.

ثواب الاعمال: عبدالسلام بن نعیم گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: وارد خانه خدا شدم و هیچ دعایی جز صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله به یادم نیامد. فرمودند: هیچ کسی کاری بهتر از کار تو در آن جا انجام نداده است(4).

روایت35.

ثواب الاعمال:

ص: 57


1- . ثواب الاعمال:140
2- . ثواب الاعمال : 139
3- . ثواب الاعمال: 139
4- . ثواب الاعمال:140

الْمِیزَانِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَمَنْ ثَقُلَتْ سَیِّئَاتُهُ عَلَی حَسَنَاتِهِ جِئْتُ بِالصَّلَاةِ عَلَیَّ حَتَّی أُثَقِّلَ بِهَا حَسَنَاتِهِ (1).

«32»

ثو، [ثواب الأعمال] أَبِی عَنْ سَعْدٍ عَنْ سَلَمَةَ بْنِ الْخَطَّابِ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ جَعْفَرٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِذَا ذُکِرَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله فَأَکْثِرُوا الصَّلَاةَ عَلَیْهِ فَإِنَّهُ مَنْ صَلَّی عَلَی النَّبِیِّ صَلَاةً وَاحِدَةً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ أَلْفَ صَلَاةٍ فِی أَلْفِ صَفٍّ مِنَ الْمَلَائِکَةِ وَ لَمْ یَبْقَ شَیْ ءٌ مِمَّا خَلَقَ اللَّهُ إِلَّا صَلَّی عَلَی ذَلِکَ الْعَبْدِ لِصَلَاةِ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ صَلَاةِ مَلَائِکَتِهِ وَ لَا یَرْغَبُ عَنْ هَذَا إِلَّا جَاهِلٌ مَغْرُورٌ قَدْ بَرِئَ اللَّهُ مِنْهُ وَ رَسُولُهُ (2).

جمال الأسبوع، بإسناده عن محمد بن الحسن الصفار عن سلمة: مثله.

«33»

ثو، [ثواب الأعمال] مَاجِیلَوَیْهِ عَنْ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ عَنِ الْأَشْعَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ عِیسَی عَنْ رُشَیْدِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ عَنْ عَبَّاسٍ عَنْ عَاصِمِ بْنِ ضَمْرَةَ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ: الصَّلَاةُ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله أَمْحَقُ لِلْخَطَایَا مِنَ الْمَاءِ لِلنَّارِ وَ السَّلَامُ عَلَی النَّبِیِّ علیه السلام أَفْضَلُ مِنْ عِتْقِ رِقَابٍ وَ حُبُّ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَفْضَلُ مِنْ مُهَجِ الْأَنْفُسِ أَوْ قَالَ ضَرْبِ السُّیُوفِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ (3).

«34»

ثو، [ثواب الأعمال] أَبِی عَنْ سَعْدٍ عَنِ الْبَرْقِیِّ عَنْ مُحَسِّنِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَبَانٍ الْأَحْمَرِ عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ نُعَیْمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنِّی دَخَلْتُ الْبَیْتَ فَلَمْ یَحْضُرْنِی شَیْ ءٌ مِنَ الدُّعَاءِ إِلَّا الصَّلَاةَ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ علیه السلام لَمْ یَخْرُجْ أَحَدٌ بِأَفْضَلَ مِمَّا خَرَجْتَ (4).

«35»

ثو، [ثواب الأعمال] أَبِی عَنْ سَعْدٍ عَنِ الْبَرْقِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ الْمُغِیرَةِ عَنْ عَبْدِ الْکَرِیمِ الْخَزَّازِ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ السَّبِیعِیِّ عَنِ الْحَارِثِ الْأَعْوَرِ قَالَ: قَالَ

ص: 57


1- 1. ثواب الأعمال ص 140.
2- 2. ثواب الأعمال: 139.
3- 3. ثواب الأعمال: 139.
4- 4. ثواب الأعمال: 140.

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: همه دعاها از صعود به آسمان ممنوع است،

تا آن گاه که بر محمّد و آل محمد صلوات بفرستند(1).

روایت36.

صباح بن سیابه گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: آیا می خواهی چیزی به تو بیاموزم که خداوند به واسطه آن صورت تو را از آتش جهنم محافظت کند؟ گفتم: آری. فرمود: بعد از طلوع فجر، صد بار می گویی: اللهم صل علی محمد و آل محمد. خداوند به واسطه این صلوات صورت تو را از آتش جهنم دور نگه می دارد(2).

روایت37.

ثواب الاعمال: امام صادق علیه السلام فرمود: در برخی کتاب ها دیدم که: هرکس بر محمد و آل او صلوات بفرستد، صد حسنه برایش نوشته می شود. و هر کس بگوید: صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِه، خداوند هزار حسنه برایش می نویسد(3).

روایت38.

ثواب الاعمال: ابن مغیره گوید که از امام کاظم علیه السّلام شنیدم که فرمود: هر که پس از نماز صبح و مغرب پیش از آن که برخیزد یا با کسی سخن گوید آیه «خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود می فرستند، ای کسانی که ایمان آورده اید بر او درود فرستید و به فرمانش به خوبی گردن نهید» را تلاوت کند و سپس گوید: «اللّهمّ صلّ علی محمّد النّبیّ و ذرّیّته»، خداوند صد حاجت او را برآورد؛ هفتاد حاجت در دنیا و سی حاجت در آخرت. عرض کردم: معنای درود خدا و درود فرشتگان و درود مؤمنان چیست؟ فرمود: درود خداوند رحمت از سوی اوست و درود فرشتگان ستایش آنان است و درود مؤمنان دعا نمودن برای پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله است. و از اسرار آل محمّد در درود فرستادن بر پیامبر و آل او این صلوات است: «خداوندا در میان اولین و آخرین بندگانت، بر محمد و آل او درود فرست و در جهانیان بر او و آلش درود فرست و در عالم بالا، بر محمد و آل او درود بفرست. و در میان پیامبران به او درود بفرست. خداوندا، به محمد، وسیله و شرف و فضیلت و درجات عالی عطا کن. خداوندا، من بدون این که توفیق دیدار محمد را داشته باشم، به او ایمان آوردم پس در روز قیامت مرا از دیدار او محروم نگردان. همجواری با آن حضرت را نصیب من قرار بده. و مرا بر طریقت و آیین او از دنیا ببر. و از

ص: 58


1- . ثواب الاعمال:140
2- . ثواب الاعمال:140
3- . ثواب الاعمال:141

أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: کُلُّ دُعَاءٍ مَحْجُوبٌ عَنِ السَّمَاءِ حَتَّی یُصَلَّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ (1).

«36»

ثو، [ثواب الأعمال] أَبِی عَنْ سَعْدٍ عَنِ الْبَرْقِیِّ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ أَبِی أَیُّوبَ عَنِ الصَّبَّاحِ بْنِ سَیَابَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: أَ لَا أُعَلِّمُکَ شَیْئاً یَقِی اللَّهُ بِهِ وَجْهَکَ مِنْ حَرِّ جَهَنَّمَ قَالَ قُلْتُ بَلَی قَالَ قُلْ بَعْدَ الْفَجْرِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ مِائَةَ مَرَّةٍ یَقِی اللَّهُ بِهِ وَجْهَکَ مِنْ حَرِّ جَهَنَّمَ (2).

«37»

ثو، [ثواب الأعمال] أَبِی عَنْ سَعْدٍ عَنِ الْبَرْقِیِّ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَمَّنْ أَخْبَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: وَجَدْتُ فِی بَعْضِ الْکُتُبِ مَنْ صَلَّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِائَةَ حَسَنَةٍ وَ مَنْ قَالَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ أَلْفَ حَسَنَةٍ(3).

«38»

ثو، [ثواب الأعمال] أَبِی عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی الْمُغِیرَةِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام یَقُولُ: مَنْ قَالَ فِی دُبُرِ صَلَاةِ الصُّبْحِ وَ صَلَاةِ الْمَغْرِبِ قَبْلَ أَنْ یَثْنِیَ رِجْلَیْهِ أَوْ یُکَلِّمَ أَحَداً إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ ذُرِّیَّتِهِ قَضَی اللَّهُ لَهُ مِائَةَ حَاجَةٍ سَبْعِینَ فِی الدُّنْیَا وَ ثَلَاثِینَ فِی الْآخِرَةِ قَالَ قُلْتُ لَهُ مَا مَعْنَی صَلَاةِ اللَّهِ وَ صَلَاةِ مَلَائِکَتِهِ وَ صَلَاةِ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ صَلَاةُ اللَّهِ رَحْمَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ صَلَاةُ مَلَائِکَتِهِ تَزْکِیَةٌ مِنْهُمْ لَهُ وَ صَلَاةُ الْمُؤْمِنِینَ دُعَاءٌ مِنْهُمْ لَهُ وَ مِنْ سِرِّ آلِ مُحَمَّدٍ فِی الصَّلَاةِ عَلَی النَّبِیِّ وَ آلِهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِی الْأَوَّلِینَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِی الْآخِرِینَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِی الْمَلَإِ الْأَعْلَی وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِی الْمُرْسَلِینَ اللَّهُمَّ أَعْطِ مُحَمَّداً الْوَسِیلَةَ وَ الشَّرَفَ وَ الْفَضِیلَةَ وَ الدَّرَجَةَ الْکَبِیرَةَ اللَّهُمَّ إِنِّی آمَنْتُ بِمُحَمَّدٍ وَ لَمْ أَرَهُ فَلَا تَحْرِمْنِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ رُؤْیَتَهُ وَ ارْزُقْنِی صُحْبَتَهُ وَ تَوَفَّنِی عَلَی مِلَّتِهِ وَ اسْقِنِی مِنْ

ص: 58


1- 1. ثواب الأعمال ص 140.
2- 2. ثواب الأعمال ص 140.
3- 3. ثواب الأعمال ص 141.

حوض او جرعه ای گوارا به من ده و مرا سیراب گردان که بعد از آن هرگز تشنه نگردم. خداوندا، همان طور که من محمد را ندیده و به او ایمان آوردم، در بهشت دیدار رویش را نصیبم کن. خداوندا، درود و سلام بسیار از جانب من به روح محمد برسان». به راستی، هر که با این صلوات سه بار در سحرگاه و سه بار در شامگاه بر پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله صلوات فرستد گناهانش از بین رفته و خطاهایش پاک شود و شادی اش پایدار گشته و دعایش برآورده شود و به آرزویش دست یابد و روزی اش افزون، و در برابر دشمنش یاری گردد و اسباب همه خیرها برای او فراهم آید و از همنشینان پیامبرش در بهشت اعلا باشد(1).

روایت39.

ثواب الاعمال: عمار گوید: نزد امام صادق علیه السلام بودم مردی گفت: اللّهم صلّ علی محمد و اهل بیت محمد. امام صادق علیه السلام به او فرمودند: ما را در این دعا نیاوردید. آیا نمی دانی که اهل بیت پنج تن آل عبا هستند. آن مرد پرسید چطور بگویم؟ فرمودند: بگو اللّهم صلّ علی محمد و آل محمد، تا ما و شیعیانمان نیز مشمول این صلوات شویم (2).

می­گویم

برخی روایات را در باب اعمال شب جمعه و روز جمعه در کتاب نماز، ذکر کردیم(3) .

روایت40.

ثواب الاعمال: امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس در روز صد مرتبه بگوید: رب صل علی محمد و اهل بیته، خداوند صد حاجت او را برآورده می سازد که شامل سی حاجت دنیوی و هفتاد حاجت اخروی است(4).

روایت41.

ثواب الاعمال: امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: در صلوات فرستادن، صدای خود را بلند کنید زیرا که این امر،

ص: 59


1- . ثواب الاعمال: 141 و 142
2- . ثواب الاعمال :143
3- . برخی از این روایات در مورد ثواب اعمال، در همان صفحه آمده است.
4- . ثواب الاعمال: 144

حَوْضِهِ مَشْرَباً رَوِیّاً سَائِغاً هَنِیئاً لَا أَظْمَأُ بَعْدَهُ أَبَداً إِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ اللَّهُمَّ کَمَا آمَنْتُ بِمُحَمَّدٍ وَ لَمْ أَرَهُ فَعَرِّفْنِی فِی الْجِنَانِ وَجْهَهُ اللَّهُمَّ بَلِّغْ رُوحَ مُحَمَّدٍ عَنِّی تَحِیَّةً کَثِیرَةً وَ سَلَاماً.

فَإِنَّ مَنْ صَلَّی عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله بِهَذِهِ الصَّلَوَاتِ هُدِمَتْ ذُنُوبُهُ وَ مُحِیَتْ خَطَایَاهُ وَ دَامَ سُرُورُهُ وَ اسْتُجِیبَ دُعَاؤُهُ وَ أُعْطِیَ أَمَلَهُ وَ بُسِطَ لَهُ فِی رِزْقِهِ وَ أُعِینَ عَلَی عَدُوِّهِ وَ هِیَ لَهُ سَبَبُ أَنْوَاعِ الْخَیْرِ وَ یُجْعَلُ مِنْ رُفَقَاءِ نَبِیِّهِ فِی الْجِنَانِ الْأَعْلَی یَقُولُهُنَّ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ غُدْوَةً وَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ عَشِیَّةً(1).

«39»

ثو، [ثواب الأعمال] ابْنُ الْمُتَوَکِّلِ عَنِ السَّعْدَآبَادِیِّ عَنِ الْبَرْقِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِیدٍ عَنْ مُصَدِّقٍ عَنْ عَمَّارٍ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقَالَ رَجُلٌ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَا هَذَا لَقَدْ ضَیَّقْتَ عَلَیْنَا أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ أَهْلَ الْبَیْتِ خَمْسَةٌ أَصْحَابُ الْکِسَاءِ فَقَالَ الرَّجُلُ کَیْفَ أَقُولُ قَالَ قُلِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فَنَکُونَ نَحْنُ وَ شِیعَتُنَا قَدْ دَخَلْنَا فِیهِ (2).

أقول

أوردنا بعض الأخبار فی باب عمل لیلة الجمعة و یومها من کتاب الصلاة(3).

«40»

ثو، [ثواب الأعمال] ابْنُ الْمُتَوَکِّلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ قَالَ فِی یَوْمٍ مِائَةَ مَرَّةٍ رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ قَضَی اللَّهُ لَهُ مِائَةَ حَاجَةٍ ثَلَاثُونَ مِنْهَا لِلدُّنْیَا وَ سَبْعُونَ لِلْآخِرَةِ(4).

«41»

ثو، [ثواب الأعمال] بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: ارْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ بِالصَّلَاةِ عَلَیَّ فَإِنَّهَا تَذْهَبُ

ص: 59


1- 1. ثواب الأعمال: 141 و 142.
2- 2. ثواب الأعمال: 143.
3- 3. و منها فی ثواب الأعمال الصفحة المذکورة.
4- 4. ثواب الأعمال ص 144.

نفاق را از بین می برد(1).

روایت42.

ثواب الاعمال: امام صادق علیه السلام فرمود: مردی نزد رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم آمد و عرض کرد: یا رسول اللَّه، یک سوّم دعایم را به تو اختصاص دادم. حضرت فرمود: خوب است. عرض کرد: یا رسول اللَّه! نیمی از دعایم را به تو اختصاص دادم. حضرت فرمود: این بهتر است. عرض کرد: یا رسول اللَّه! همه دعاهایم را به تو اختصاص دادم،

حضرت فرمود: در این صورت خداوند تمام امور دنیا و آخرت تو را کفایت می کند. در این هنگام مردی از حضرت امام صادق علیه السّلام پرسید: چگونه دعاهای خود را به پیامبر خدا اختصاص می دهد؟ حضرت علیه السّلام فرمود: از خدا هیچ چیزی مسألت نمی کند مگر آن که اول بر محمد صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم و اهل بیت او علیهم السّلام صلوات بفرستد و بعد حاجت خود را از خداوند بخواهد(2).

روایت43.

ثواب الاعمال: امام رضا علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: هرکس در روز جمعه بر من صلوات بفرستد، خداوند شصت حاجت او را برآورده می سازد که سی حاجت آن دنیوی و سی حاجت دیگر، اخروی است(3) .

روایت44.

ثواب الاعمال: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس نام من نزد او برده شود و صلوات بر من، را فراموش کند راه بهشت را به خطا خواهد رفت(4).

روایت45.

محاسن: امام صادق علیه السلام درباره این آیه: « إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیما» فرمود: مقصود این است که او را بستایید و بر او درود بفرستید(5).

روایت46.

محاسن: ابو بصیر گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم که مقصود این آیه چیست: « إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیما»، حضرت فرمود: مقصود این است که بر پیامبر صلی الله علیه و آله صلوات بفرستی و در برابر

ص: 60


1- . ثواب الاعمال :144
2- . ثواب الاعمال: 142
3- . ثواب الاعمال: 141
4- . ثواب الاعمال: 187
5- . المحاسن، ص328 و احزاب: 56

بِالنِّفَاقِ (1).

«42»

ثو، [ثواب الأعمال] ابْنُ الْوَلِیدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ الْبَرْقِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مُرَازِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: إِنَّ رَجُلًا أَتَی النَّبِیَّ علیه السلام فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی جَعَلْتُ ثُلُثَ صَلَاتِی لَکَ فَقَالَ لَهُ خَیْراً فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی جَعَلْتُ نِصْفَ صَلَاتِی لَکَ فَقَالَ ذَلِکَ أَفْضَلُ قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی قَدْ جَعَلْتُ کُلَّ صَلَاتِی لَکَ قَالَ إِذًا یَکْفِیَکَ اللَّهُ مَا أَهَمَّکَ مِنْ أَمْرِ دُنْیَاکَ وَ آخِرَتِکَ.

فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ أَصْلَحَکَ اللَّهُ کَیْفَ یَجْعَلُ صَلَاتَهُ لَهُ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لَا یَسْأَلُ اللَّهَ شَیْئاً إِلَّا بَدَأَ بِالصَّلَاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدِ(2).

«43»

ثو، [ثواب الأعمال] أَبِی عَنْ سَعْدٍ عَنِ الْبَرْقِیِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ صَلَّی عَلَیَّ یَوْمَ الْجُمُعَةِ مِائَةَ مَرَّةٍ قَضَی اللَّهُ لَهُ سِتِّینَ حَاجَةً مِنْهَا لِلدُّنْیَا ثَلَاثُونَ حَاجَةً وَ ثَلَاثُونَ لِلْآخِرَةِ(3).

«44»

ثو، [ثواب الأعمال] قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ ذُکِرْتُ عِنْدَهُ فَنَسِیَ الصَّلَاةَ عَلَیَّ خُطِئَ بِهِ طَرِیقَ الْجَنَّةِ(4).

«45»

سن، [المحاسن] أَبِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً فَقَالَ أَثْنَوْا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا لَهُ (5).

«46»

سن، [المحاسن] أَبِی عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً قَالَ الصَّلَاةُ عَلَیْهِ وَ التَّسْلِیمُ لَهُ فِی

ص: 60


1- 1. ثواب الأعمال ص 144.
2- 2. ثواب الأعمال ص 142.
3- 3. ثواب الأعمال ص 141.
4- 4. ثواب الأعمال ص 187.
5- 5. المحاسن: 328: و الآیة فی الأحزاب: 56.

هر آن چه که او آورده است، تسلیم و فرمانبردار باشی(1).

روایت47.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: همانا، بخیل ترین مردم کسی است، که هرکس در نزدش نامی از من برده شود، بر من صلوات نفرستد. بار خدایا، بر محمد و آل محمد صلوات بفرست(2).

روایت48.

تفسیر امام حسن عسکری: خداوند متعال فرمود: « وَ إِذْ نَجَّیْناکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذابِ یُذَبِّحُونَ أَبْناءَکُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِساءَکُمْ وَ فی ذلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظیم»(3) و ای بنی اسرائیل! به یاد آورید «إِذْ نَجَّیْنَاکُم» پیشینیان شما را نجات دادیم «مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ» و کسانی که به فرعون در خویشاوندی و دین و آیین او نزدیکی می جستند، «یَسُومُونَکُمْ» شما را شکنجه می کردند «سُوَءَ الْعَذَابِ» به شکنجه های سختی که بر شما روا می داشتند؛ از جمله شکنجه های سخت آن ها این بود که: فرعون،

آنان را به ساخت و ساز مجبور کرده بود، و چون می ترسید که از کار کردن بگریزند، فرمان داده بود تا آنان را غل و زنجیر کنند و آنان در چنین حالتی خشت ها را از پله ها به طبقات بالا می بردند و گاه می شد یکی از آن ها سقوط کند و جان سپارد، یا زمینگیر شود؛ امّا فرعونیان هیچ به او اعتنا نمی کردند، تا این که خداوند متعال به موسی علیه السلام وحی کرد: به آن ها بگو، هر کاری را با درود فرستادن بر محمّد صلی الله علیه و آله و خاندان پاکش آغاز کنند تا آن کار بر ایشان سبک گردد. آنان چنین کردند و کارها برایشان سبک گشت و فرمان داد تا هر کس درود فرستادن بر محمّد صلی الله علیه و آله و خاندانش را از یاد برد و سقوط کرد و زمین گیر شد، اگر در توانش بود، برای سلامتی خود، بر محمّد صلی الله علیه و آله و خاندانش درود فرستد و اگر یارای این کار را نداشت، دیگران بالای سرش، بر محمّد صلی الله علیه و آله و خاندانش درود فرستند تا برخیزد و از آن حادثه آسیبی نبیند و آنان چنین کردند و سلامت خویش باز یافتند. «یُذَبِّحُونَ أَبْنَاءکُمْ» چون به فرعون گفتند: در بنی اسرائیل پسری زائیده می شود که مرگ تو و فروپاشی پادشاهی ات به دست اوست، فرمان داد تا پسران نورسیده بنی اسرائیل را سر ببرند. زنی از زنان بنی اسرائیل به قابله ها رشوه داد تا داستان بارداری او را فاش نکنند و بارداریش به پایان رسد.

آن گاه فرزند خود را در صحرایی یا در غاری یا در مکانی مخفی به دنیا آورد، و بالای سر او ده بار گفت: درود بر محمّد صلی الله علیه و آله و خاندان پاکش. پس، خداوند فرشته ای فرستاد تا نوزاد را پرورش دهد و از یک انگشتش شیر برای او جاری ساخت تا بیاشامد و از انگشتی دگر غذایی نرم تا تناول کند. روزها گذشت و در میان قوم بنی اسرائیل کسانی که البته تعدادشان بیشتر از کشته شدگان بود،

ص: 61


1- . ثواب الاعمال :271
2- . ارشاد: 285
3- . بقره/ 49

کُلِّ شَیْ ءٍ جَاءَ بِهِ (1).

«47»

شا، [الإرشاد] إِبْرَاهِیمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ دَاوُدَ الْجَعْفَرِیُّ عَنْ عَبْدِ الْعَزِیزِ بْنِ مُحَمَّدٍ الدَّرَاوَرْدِیِّ عَنْ عُمَارَةَ بْنِ غَزِیَّةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهما السلام أَنَّهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: إِنَّ الْبَخِیلَ کُلَّ الْبَخِیلِ الَّذِی إِذَا ذُکِرْتُ عِنْدَهُ لَمْ یُصَلِّ عَلَیَّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ (2).

«48»

م، [تفسیر الإمام علیه السلام]: قَالَ عَزَّ وَ جَلَ وَ إِذْ نَجَّیْناکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذابِ یُذَبِّحُونَ أَبْناءَکُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِساءَکُمْ وَ فِی ذلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ (3) قَالَ الْإِمَامُ علیه السلام قَالَ اللَّهُ تَعَالَی وَ اذْکُرُوا یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِذْ نَجَّیْناکُمْ أَنْجَیْنَا أَسْلَافَکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ وَ هُمُ الَّذِینَ کَانُوا یُوَالُونَ إِلَیْهِ بِقَرَابَتِهِ وَ بِدِینِهِ وَ بِمَذْهَبِهِ یَسُومُونَکُمْ کَانُوا یُعَذِّبُونَکُمْ سُوءَ الْعَذابِ شِدَّةَ الْعِقَابِ کَانُوا یَحْمِلُونَهُ عَلَیْکُمْ قَالَ وَ کَانَ مِنْ عَذَابِهِمُ الشَّدِیدِ أَنَّهُ کَانَ فِرْعَوْنُ یُکَلِّفُهُمْ عَمَلَ الْبِنَاءِ عَلَی الطِّینِ وَ یَخَافُ أَنْ یَهْرُبُوا عَنِ الْعَمَلِ فَأَمَرَ بِتَقْیِیدِهِمْ وَ کَانُوا یَنْقُلُونَ ذَلِکَ الطِّینَ عَلَی السَّلَالِیمِ إِلَی السُّطُوحِ فَرُبَّمَا سَقَطَ الْوَاحِدُ مِنْهُمْ فَمَاتَ أَوْ زَمِنَ لَا یَحْفِلُونَ بِهِمْ إِلَی أَنْ أَوْحَی اللَّهُ إِلَی مُوسَی قُلْ لَهُمْ لَا یَبْتَدِءُونَ عَمَلًا إِلَّا بِالصَّلَاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ لِیَخِفَّ عَلَیْهِمْ فَکَانُوا یَفْعَلُونَ ذَلِکَ فَیَخِفُّ عَلَیْهِمْ وَ أَمَرَ کُلَّ مَنْ سَقَطَ فَزَمِنَ مِمَّنْ نَسِیَ الصَّلَاةَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ أَنْ یَقُولَهَا عَلَی نَفْسِهِ إِنْ أَمْکَنَهُ أَیِ الصَّلَاةَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَوْ یُقَالَ عَلَیْهِ إِنْ لَمْ یُمْکِنْهُ فَإِنَّهُ یَقُومُ وَ لَا یَقْلِبُهُ یَدٌ(4)

فَفَعَلُوهَا فَسَلِمُوا یُذَبِّحُونَ أَبْناءَکُمْ وَ ذَلِکَ لَمَّا قِیلَ لِفِرْعَوْنَ إِنَّهُ یُولَدُ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ مَوْلُودٌ یَکُونُ عَلَی یَدِهِ هَلَاکُکَ وَ زَوَالُ مُلْکِکَ فَأَمَرَ بِذَبْحِ أَبْنَائِهِمْ فَکَانَتِ الْوَاحِدَةُ مِنْهُنَّ تُصَانِعُ الْقَوَابِلَ عَنْ نَفْسِهَا کَیْلَا تَنِمَّ عَلَیْهَا وَ تَنِمَّ حَمْلُهَا ثُمَّ تُلْقِی وَلَدَهَا فِی صَحْرَاءَ أَوْ غَارِ جَبَلٍ أَوْ مَکَانٍ غَامِضٍ وَ تَقُولُ عَلَیْهِ عَشْرَ مَرَّاتٍ الصَّلَاةُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فَیُقَیِّضُ اللَّهُ لَهُ مَلَکاً یُرَبِّیهِ وَ یُدِرُّ مِنْ إِصْبَعٍ لَهُ لَبَناً یَمَصُّهُ وَ مِنْ إِصْبَعٍ طَعَاماً لَیِّناً یَتَغَدَّاهُ إِلَی أَنْ نَشَأَ بَنُو إِسْرَائِیلَ وَ کَانَ

ص: 61


1- 1. المحاسن ص 271.
2- 2. الإرشاد ص 285 فی ط.
3- 3. البقرة: 49.
4- 4. فانه یقوم لا یضرّه ذلک، خ.

جان سالم به در بردند و بزرگ شدند و این گونه بنی اسرائیل رشد یافت. «وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءکُمْ» آن ها را بر جا می گذاشتند و به کنیزی می گرفتند. پس، بنی اسرائیل نزد موسی فریاد شکایت برآورد و گفتند: فرعونیان با دختران و خواهران ما همبستر می شوند. خداوند به آن دختران فرمان داد تا به هنگام ناخشنودی از این کار، بر محمّد صلی الله علیه و آله و خاندان پاک او علیهم السلام درود فرستند؛ و این گونه خداوند آن مردان را به کاری یا دردی یا مرضی مزمن و یا لطفی از لطف های خود مشغول می کرد و آنان را از دختران دور می نمود. پس، دیگر هیچ زنی با آنان، همبستر نمی شد و خداوند به برکت درود فرستادن بر محمّد صلی الله علیه و آله و خاندان پاک او، شر آن ها را از سر ایشان کم می کرد.

«وَفِی ذَلِکُم» یعنی در این راه نجاتی که خداوند به آن شما را رهایی بخشید «بَلاءٌ» نعمتی «مِّن رَّبِّکُمْ عَظِیمٌ» بزرگ است. خداوند عزّ و جل فرمود: «یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْکُرُواْ» [ای فرزندان اسرائیل! به یاد آرید] آن گاه را که بلا از پیشینیان شما دور شد و با درود فرستادن بر محمّد صلی الله علیه و آله و خاندان پاکش بر آنان سبک گشت؛ پس، آیا نمی دانید که اگر شما به هنگام دیدار این خاندان به ایشان ایمان آورید، نعمت برایتان بسی برتر و والاتر و بزرگواری خداوند در حق شما نیک تر و فزون تر خواهد بود(1).

روایت49.

تفسیر امام حسن عسکری: بهترین اعمال مؤمنین، در هر مرتبه ای که هستند از زمین تا عرش خدا این است که صلوات بر محمّد و آل پاکش بفرستند و تقاضای رحمت و مغفرت برای شیعیان پرهیزگار آن ها نمایند و بر کسانی که آشکارا، از دشمنان آل محمد، پیروی می کنند و نیز بر منافقین نفرین و لعن کنند(2).

روایت50.

تفسیر امام حسن عسکری: آیه: فرمود: وَ الصَّابِرِینَ فِی الْبَأْساءِ(3)

یعنی شکیبایان در پیکار با دشمنان و دشمنی بالاتر از شیطان و پیروان او نیست که پیوسته آن ها را دفع می کند و از خویش دور می نماید با درود و صلوات بر محمّد و آل پاکش علیهم السّلام وَ الضَّرَّاءِ یعنی فقر و تنگدستی. فقری بالاتر از این نیست که مؤمن وادار شود از دشمنان آل محمّد درخواست کمک کند. و بر این گرفتاری صبر کند و عقیده اش این است که هر چه از اموال آن ها استفاده می نماید، غنیمتی است که به کمک آن مال، ایشان را لعنت می کند و بوسیله آن مال، ولایت ائمه طاهرین علیهم السّلام را ترویج می نماید. وَ حِینَ الْبَأْسِ هنگام شدت جنگ خدا را بیاد می آورد و صلوات بر محمّد و علی

ص: 62


1- . تفسیر امام حسن عسکری:116-117
2- . تفسیر امام حسن عسکری: 271
3- . بقره/ 177

مَنْ سَلِمَ مِنْهُمْ وَ نَشَأَ أَکْثَرَ مِمَّنْ قُتِلَ.

وَ یَسْتَحْیُونَ نِساءَکُمْ یُبْقُونَهُنَّ وَ یَتَّخِذُونَهُنَّ إِمَاءً فَضَجُّوا إِلَی مُوسَی علیه السلام وَ قَالُوا یَفْتَرِشُونَ بَنَاتِنَا وَ أَخَوَاتِنَا فَأَمَرَ اللَّهُ تِلْکَ الْبَنَاتِ کُلَّمَا رَابَهُنَّ مِنْ ذَلِکَ رَیْبٌ صَلَّیْنَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ فَکَانَ اللَّهُ یَرُدُّ عَنْهُنَّ أُولَئِکَ الرَّجُلَ إِمَّا بِشُغُلٍ أَوْ مَرَضٍ أَوْ زَمَانَةٍ أَوْ لُطْفٍ مِنْ أَلْطَافِهِ فَلَمْ یَفْتَرِشْ مِنْهُنَّ امْرَأَةً بَلْ دَفَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِکَ عَنْهُنَّ بِصَلَاتِهِنَّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ ثُمَّ قَالَ عَزَّ وَ جَلَ وَ فِی ذلِکُمْ فِی ذَلِکَ الْإِنْجَاءِ الَّذِی أَنْجَاکُمْ مِنْهُمْ رَبُّکُمْ بَلاءٌ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ کَبِیرٌ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْکُرُوا إِذَا کَانَ الْبَلَاءُ یُصْرَفُ عَنْ أَسْلَافِکُمْ وَ یَخِفُّ بِالصَّلَاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ أَ فَمَا تَعْلَمُونَ أَنَّکُمْ إِذَا شَاهَدْتُمُوهُ وَ آمَنْتُمْ بِهِ کَانَتِ النِّعْمَةُ عَلَیْکُمْ أَفْضَلَ وَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ أَجْزَلُ (1).

«49»

م، [تفسیر الإمام علیه السلام]: إِنَّ أَشْرَفَ أَعْمَالِ الْمُؤْمِنِینَ فِی مَرَاتِبِهِمُ الَّتِی قَدْ رُتِّبُوا فِیهَا مِنَ الثَّرَی إِلَی الْعَرْشِ الصَّلَاةُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ اسْتِدْعَاءُ رَحْمَةِ اللَّهِ وَ رِضْوَانِهِ لِشِیعَتِهِمُ الْمُتَّقِینَ وَ اللَّعْنُ لِلْمُتَابِعِینَ لِأَعْدَائِهِمُ الْمُجَاهِرِینَ الْمُنَافِقِینَ (2).

«50»

م، [تفسیر الإمام علیه السلام]: قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ الصَّابِرِینَ فِی الْبَأْساءِ(3) یَعْنِی مُحَارَبَةَ الْأَعْدَاءِ وَ لَا عَدُوَّ یُحَارِبُهُ أَعْدَی مِنْ إِبْلِیسَ وَ مَرَدَتِهِ یَهْتِفُ بِهِ وَ یَدْفَعُهُ بِالصَّلَاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبِینَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ وَ الضَّرَّاءِ الْفَقْرَ وَ الشِدَّةَ وَ لَا فَقْرَ أَشَدُّ مِنْ فَقْرِ مُؤْمِنٍ یَلْجَأُ إِلَی التَّکَفُّفِ مِنْ أَعْدَاءِ آلِ مُحَمَّدٍ یَصْبِرُ عَلَی ذَلِکَ وَ یَرَی مَا یَأْخُذُهُ مِنْ مَالِهِمْ مَغْنَماً یَلْعَنُهُمْ بِهِ وَ یَسْتَعِینُ بِمَا یَأْخُذُهُ عَلَی تَجْدِیدِ ذِکْرِ وَلَایَةِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ وَ حِینَ الْبَأْسِ عِنْدَ شِدَّةِ الْقِتَالِ یَذْکُرُ اللَّهَ وَ یُصَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ رَسُوِلِ اللَّهِ وَ عَلَی عَلِیٍ

ص: 62


1- 1. تفسیر الإمام: 116 و 117.
2- 2. تفسیر الإمام ص 271.
3- 3. البقرة: 177.

ولی خدا می فرستد و او با دل و زبان دوستان خدا را دوست داشته و با دشمنان خدا، دشمن است(1).

روایت51.

کشف الغمه: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هرکس بگوید: خداوند، از جانب ما به محمد پاداشی عطا کند که لایق او باشد، نوشتن ثواب آن قدر زیاد است که هفتاد ملک را در هزار صبح، خسته می کند(2).

روایت52.

جامع الاخبار: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هرکس یک مرتبه بر من درود بفرستد، خداوند ده مرتبه بر او درود می فرستد. و هرکس ده مرتبه بر من درود فرستد، خداوند صد مرتبه بر او درود می فرستد. و هرکس صد مرتبه بر من درود فرستد، خداوند هزار مرتبه بر او درود می فرستد. و هرکس هزار مرتبه بر من درود بفرستد، خداوند هرگز او را در آتش جهنم عذاب نمی کند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هرکس یک مرتبه بر من درود بفرستد، خداوند دری از عافیت را بر روی او می گشاید.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: در روز قیامت کسی از همه به من نزدیک تر است، که در این دنیا بیشتر از همه، بر من صلوات فرستاده باشد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله در وصیت خود به امام علی علیه السلام فرمود: یا علی، هرکس هر روز یا هر شب، بر من صلوات بفرستد، شفاعت من برایش واجب می شود؛ هرچند که از اهل گناهان کبیره باشد.

امام رضا علیه السلام فرمود: هر کس قدرت بر کاری که گناهان او را بپوشاند، نداشته باشد،

باید بر محمّد و آل او بسیار درود بفرستد، زیرا صلوات، گناهان را بکلی ویران می کند.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: هرکس نام مرا ذکر کند و بر من صلوات نفرستد، بد بخت می گردد و هرکس ماه رمضان را درک کند و رحمت خداوند شامل حال او نشود، بد بخت می گردد و هرکس پدر و مادرش را درک کند ولی به آن ها خوبی و مهربانی نکند، بد بخت می گردد(3).

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: هرکس یک مرتبه بر من صلوات بفرستد، ذره ای از گناهانش باقی نمی ماند.

امام صادق علیه السلام فرمود: هرکس، هر روز صد مرتبه بر پیامبر و آل او، صلوات بفرستد،

هفتاد فرشته آن صلوات ها را در بر گرفته و برای رساندنش به رسول خدا صلی الله علیه و آله از همدیگر پیشی می گیرند.

ص: 63


1- . تفسیر امام حسن عسکری:273
2- . کشف الغمه2 :381
3- . جامع الاخبار : 69

وَلِیِّ اللَّهِ وَ یُوَالِی بِقَلْبِهِ وَ لِسَانِهِ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ وَ یُعَادِی کَذَلِکَ أَعْدَاءَ اللَّهِ (1).

«51»

کشف، [کشف الغمة] مِنْ کِتَابِ الْحَافِظِ عَبْدِ الْعَزِیزِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام عَنْ عِکْرِمَةَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ قَالَ جَزَی اللَّهُ عَنَّا مُحَمَّداً مَا هُوَ أَهْلُهُ أَتْعَبَ سَبْعِینَ کَاتِباً أَلْفَ صَبَاحٍ (2).

«52»

جع، [جامع الأخبار] قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ صَلَّی عَلَیَّ مَرَّةً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ عَشْراً وَ مَنْ صَلَّی عَلَیَّ عَشْراً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ مِائَةَ مَرَّةٍ وَ مَنْ صَلَّی عَلَیَّ مِائَةَ مَرَّةٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ أَلْفَ مَرَّةٍ وَ مَنْ صَلَّی عَلَیَّ أَلْفَ مَرَّةٍ لَا یُعَذِّبُهُ اللَّهُ فِی النَّارِ أَبَداً.

وَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله: مَنْ صَلَّی عَلَیَّ مَرَّةً فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْهِ بَاباً مِنَ الْعَافِیَةِ وَ قَالَ علیه السلام مَنْ صَلَّی عَلَیَّ مَرَّةً لَمْ یَبْقَ مِنْ ذُنُوبِهِ ذَرَّةٌ.

وَ رُوِیَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ: أَوْلَی النَّاسِ بِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَکْثَرُهُمْ عَلَیَّ صَلَاةً فِی دَارِ الدُّنْیَا.

وَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله فِی الْوَصِیَّةِ: یَا عَلِیُّ مَنْ صَلَّی عَلَیَّ کُلَّ یَوْمٍ أَوْ کُلَّ لَیْلَةٍ وَجَبَتْ لَهُ شَفَاعَتِی وَ لَوْ کَانَ مِنْ أَهْلِ الْکَبَائِرِ.

عَنِ الرِّضَا علیه السلام: مَنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَی مَا یُکَفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ فَلْیُکْثِرْ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فَإِنَّهَا تَهْدِمُ الذُّنُوبَ هَدْماً.

عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله قَالَ: مَنْ ذَکَرَنِی فَلَمْ یُصَلِّ عَلَیَّ فَقَدْ شَقِیَ وَ مَنْ أَدْرَکَ رَمَضَانَ فَلَمْ تُصِبْهُ الرَّحْمَةُ فَقَدْ شَقِیَ وَ مَنْ أَدْرَکَ أَبَوَاهُ أَوْ أَحَدَهُمَا فَلَمْ یَبَرَّ فَقَدْ شَقِیَ (3).

وَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله: مَنْ صَلَّی عَلَیَّ مَرَّةً لَا یَبْقَی عَلَیْهِ مِنَ الْمَعْصِیَةِ ذَرَّةٌ.

عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام: مَنْ صَلَّی عَلَی النَّبِیِّ وَ آلِهِ مِائَةَ مَرَّةٍ فِی کُلِّ یَوْمٍ أَسْدَاهَا سَبْعُونَ مَلَکاً یُبْلِغُهَا إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَبْلَ صَاحِبِهِ.

ص: 63


1- 1. تفسیر الإمام ص 273.
2- 2. کشف الغمّة ج 2 ص 381.
3- 3. جامع الأخبار ص 69.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس بگوید: اللهم صل علی محمد و آل محمد، خداوند پاداش هفتاد و دو شهید را به او عطا نموده و او همچون روزی که از مادر متولد شده، از گناهانش پاک می گردد.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس یک مرتبه بر من صلوات فرستد و آن دو ملک هم آن را بشنوند، سه روز گناهان او را نمی نویسند.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: هرکس در روز جمعه ده مرتبه بر من صلوات فرستد، خداوند گناهان هشتاد ساله اش را می بخشد.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس یک مرتبه بر من صلوات فرستد، خداوند در روز قیامت، نوری بر بالای سرش و نوری درسمت راستش و نوری در سمت چپش و نوری در سمت بالایش و نوری زیر پایش و نوری در تمام اعضایش می آفریند.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: هرکس بر من صلوات فرستد، وارد دوزخ نمی گردد.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: صلوات بر من، نور صراط است و هرکس در پل صراط نوری داشته باشد، از اهل دوزخ نخواهد بود .

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: جبرئیل نزد من آمد و گفت: هرکس بر تو درود فرستد، هفتاد هزار فرشته بر خود او درود می فرستند و هرکسی که هفتاد هزار فرشته بر او دورد فرستند، از بهشتیان خواهد بود(1).

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: صلوات شما بر من، جواز دعایتان و مایه خشنودی پروردگارتان و نیز موجب پاکیزگی اعمالتان است.

روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: هرگاه کسی دعایی کند، میان او و آسمان مانعی قرار می گیرد تا این که بر محمد و آل محمد، صلوات بفرستد. اگر چنین کرد، آن مانع زدوده شده و دعا به سوی آسمان می رود ولی اگر چنین نکند، دعایش نیز به سوی آسمان بالا نخواهد رفت.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: هرکس بر من یک صلوات فرستد، خداوند تعالی ده بار به او درود می فرستد و ده کار بد را از کارنامه اعمالش پاک می کند و ده حسنه در کارنامه اش می نویسد و هر دو فرشته بر انسان گمارده شده اند، شتاب می کنند تا سلام او را به روح من برسانند و در این امر از یکدیگر پیشی می گیرند(2).

ص: 64


1- . جامع الاخبار: 70
2- . جامع الاخبار : 71

وَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله: مَنْ قَالَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَعْطَاهُ اللَّهُ أَجْرَ اثْنَیْنِ وَ سَبْعِینَ شَهِیداً وَ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ کَیَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ.

وَ قَالَ صلی الله علیه و آله: مَا مِنْ أَحَدٍ صَلَّی عَلَیَّ مَرَّةً وَ أَسْمَعَ حَافِظَیْهِ إِلَّا أَنْ لَا یَکْتُبَا ذَنْبَهُ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ.

وَ قَالَ صلی الله علیه و آله: مَنْ صَلَّی عَلَیَّ یَوْمَ الْجُمُعَةِ مِائَةَ مَرَّةٍ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ خَطِیئَتَهُ ثَمَانِینَ سَنَةً.

وَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله: مَنْ صَلَّی عَلَیَّ مَرَّةً خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَی یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَی رَأْسِهِ نُوراً وَ عَلَی یَمِینِهِ نُوراً وَ عَلَی شِمَالِهِ نُوراً وَ عَلَی فَوْقِهِ نُوراً وَ عَلَی تَحْتِهِ نُوراً وَ فِی جَمِیعِ أَعْضَائِهِ نُوراً.

وَ قَالَ صلی الله علیه و آله: لَنْ یَلِجَ النَّارَ مَنْ صَلَّی عَلَیَّ.

وَ قَالَ علیه السلام: الصَّلَاةُ عَلَیَّ نُورُ الصِّرَاطِ وَ مَنْ کَانَ لَهُ عَلَی الصِّرَاطِ مِنَ النُّورِ لَمْ یَکُنْ مِنْ أَهْلِ النَّارِ.

وَ فِی رِوَایَةٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ أَنَّهُ صلی الله علیه و آله قَالَ: جَاءَنِی جَبْرَئِیلُ وَ قَالَ إِنَّهُ لَا یُصَلِّی عَلَیْکَ أَحَدٌ إِلَّا وَ یُصَلِّی عَلَیْهِ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ وَ مَنْ صَلَّی عَلَیْهِ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ کَانَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ(1).

وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: صَلَاتُکُمْ عَلَیَّ جَوَازُ دُعَائِکُمْ وَ مَرْضَاةٌ لِرَبِّکُمْ وَ زَکَاةٌ لِأَعْمَالِکُمْ.

رُوِیَ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله: مَا مِنْ دُعَاءٍ إِلَّا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ السَّمَاءِ حِجَابٌ حَتَّی یُصَلَّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ إِذَا فَعَلَ ذَلِکَ انْخَرَقَ الْحِجَابُ فَدَخَلَ الدُّعَاءُ وَ إِذَا لَمْ یَفْعَلْ ذَلِکَ لَمْ یُرْفَعِ الدُّعَاءُ.

وَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله: مَنْ صَلَّی عَلَیَّ صَلَاةً صَلَّی اللَّهُ تَعَالَی بِهَا عَلَیْهِ عَشْرَ صَلَوَاتٍ وَ مَحَا عَنْهُ عَشْرَ سَیِّئَاتٍ وَ أَثْبَتَ لَهُ بِهَا عَشْرَ حَسَنَاتٍ وَ اسْتَبَقَ مَلَکَاهُ الْمُوَکَّلَانِ بِهِ أَیُّهُمَا یُبْلِغُ رُوحِی مِنْهُ السَّلَامَ (2).

ص: 64


1- 1. جامع الأخبار ص 70.
2- 2. المصدر ص 71.

و نیز آن حضرت صلی الله علیه و آله فرمود: در روز جمعه زیاد بر من صلوات بفرستید. چرا در آن روز اعمال دو برابر حساب می شود. و از خداوند بخواهید که در بهشت درجه وسیله را به من عطا کند. سؤال شد: یا رسول الله، درجه وسیله که در بهشت است، چیست؟ فرمود: بالاترین درجه بهشت است که کسی جز پیامبر به آن نمی رسد و امیدوارم که آن پیامبر، من باشم.

ابن شیبه روایت نموده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: جبرئیل به دیدار من آمد و به من بشارت داد و گفت: خداوند عزوجل می فرماید: هرکس به تو درود بفرستد، من نیز به خود او درود می فرستم و هرکس به تو سلام کند من نیز به خود او سلام می کنم. حضرت فرمود: من به خاطر این مژده و بشارت به سجده افتادم .

روایت شده است که امام علی علیه السلام فرمود: کارایی و اثر صلوات بر محمد آل او، در زدودن گناهان بسی بیشتر از اثر آب در خاموش کردن آتش است. سلام و درود فرستادن بر پیامبر آل او، از آزاد کردن چندین برده نیز با فضیلت تر است. و دوستی رسول خدا صلی الله علیه و آله از جان انسان نیز برتر است. یا این که فرمود: از شمشیر زدن در راه خداوند نیز برتر است(1).

امام صادق علیه السلام فرمود: چون نام پیغمبر صلی الله علیه و آله برده شد بسیار بر او صلوات بفرستید، زیرا هر کس یک صلوات بر پیغمبر صلی الله علیه و آله بفرستد خداوند هزار بار در هزار صف از فرشته ها بر او صلوات می فرستد، و چیزی از مخلوقات خدا نماند جز این که بر این بنده صلوات فرستد برای آن که خداوند و فرشتگان برای او صلوات فرستند، و هر کس در این فضیلت رغبت نکند، قطعا نادان و مغرور است، و خدا و رسولش از چنین فردی بیزارند.

امام صادق علیه السلام از پدربزگوارش روایت نموده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: در روز قیامت، من در محلی که اعمال انسان را می سنجند، هستم. هرکس کارهای بدش از کارهای نیکش سنگین تر شد، صلواتی را که بر من فرستاده، می آورم تا کارهای نیکش را سنگین تر سازم.

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: هر دعایی از بالا رفتن به سمت آسمان باز داشته می شود، تا این که بر محمد و آل محمد درود فرستاده شود.

امام صادق علیه السلام فرمود: آیا می خواهی چیزی به تو بیاموزم که خداوند به واسطه آن صورت تو را از آتش جهنم محافظت کند؟ گفتم: آری. فرمود: بعد از طلوع فجر، صد بار می گویی: اللهم صل علی محمد و آل محمد. خداوند به واسطه این صلوات صورت تو را از آتش جهنم دور نگه می دارد.

امام صادق علیه السلام فرمود: در یکی از کتاب ها دیدم: هرکس بر محمد و اهل بیت او صلوات فرستد، خداوند هزار حسنه برایش می نویسد .

ص: 65


1- . جامع الاخبار :71

وَ قَالَ صلی الله علیه و آله: أَکْثِرُوا مِنَ الصَّلَاةِ عَلَیَّ یَوْمَ الْجُمُعَةِ فَإِنَّهُ یَوْمٌ یُضَاعَفُ فِیهِ الْأَعْمَالُ وَ اسْأَلُوا اللَّهَ لِیَ الدَّرَجَةَ الْوَسِیلَةَ مِنَ الْجَنَّةِ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا الدَّرَجَةُ الْوَسِیلَةُ مِنَ الْجَنَّةِ قَالَ هِیَ أَعْلَی دَرَجَةٍ مِنَ الْجَنَّةِ لَا یَنَالُهَا إِلَّا نَبِیٌّ أَرْجُو أَنْ أَکُونَ أَنَا.

زَادَ ابْنُ أَبِی شَیْبَةَ فِی حَدِیثِهِ رُوِیَ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله قَالَ: لَقِیَنِی جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَبَشَّرَنِی قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ مَنْ صَلَّی عَلَیْکَ صَلَّیْتُ عَلَیْهِ وَ مَنْ سَلَّمَ عَلَیْکَ سَلَّمْتُ عَلَیْهِ فَسَجَدْتُ لِذَلِکَ.

عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ: الصَّلَاةُ عَلَی النَّبِیِّ وَ آلِهِ أَمْحَقُ لِلْخَطَایَا مِنَ الْمَاءِ لِلنَّارِ وَ السَّلَامُ عَلَی النَّبِیِّ وَ آلِهِ أَفْضَلُ مِنْ عِتْقِ رَقَبَاتٍ وَ حُبُّ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَفْضَلُ مِنْ مُهَجِ الْأَنْفُسِ أَوْ قَالَ ضَرْبِ السُّیُوفِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ (1).

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِذَا ذَکَرْتُمُ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله فَأَکْثِرُوا الصَّلَاةَ عَلَیْهِ فَإِنَّهُ مَنْ صَلَّی عَلَی النَّبِیِّ صَلَاةً وَاحِدَةً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ أَلْفَ صَلَاةٍ فِی أَلْفِ صَفٍّ مِنَ الْمَلَائِکَةِ وَ لَمْ یَبْقَ شَیْ ءٌ مِمَّا خَلَقَ اللَّهُ إِلَّا صَلَّی عَلَی ذَلِکَ الْعَبْدِ لِصَلَاةِ اللَّهِ وَ صَلَاةِ مَلَائِکَتِهِ فَمَنْ لَا یَرْغَبُ فِی هَذَا إِلَّا جَاهِلٌ مَغْرُورٌ قَدْ بَرِئَ اللَّهُ مِنْهُ وَ رَسُولُهُ.

عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ علیهما السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: أَنَا عِنْدَ الْمِیزَانِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَمَنْ ثَقُلَتْ سَیِّئَاتُهُ عَلَی حَسَنَاتِهِ جِئْتُ بِالصَّلَاةِ عَلَیَّ حَتَّی أُثَقِّلَ بِهَا حَسَنَاتِهِ.

عَنِ الْحَارِثِ الْأَعْوَرِ قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: کُلُّ دُعَاءٍ مَحْجُوبٌ عَنِ السَّمَاءِ حَتَّی یُصَلَّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ.

عَنِ الصَّبَّاحِ بْنِ [سَیَابَةَ] السیابة قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: أَ لَا أُعَلِّمُکَ شَیْئاً یَقِی اللَّهُ بِهِ وَجْهَکَ مِنْ حَرِّ جَهَنَّمَ قَالَ قُلْتُ بَلَی قَالَ قُلْ بَعْدَ الْفَجْرِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ مِائَةَ مَرَّةٍ یَقِی اللَّهُ بِهِ وَجْهَکَ مِنْ حَرِّ جَهَنَّمَ.

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: وَجَدْتُ فِی بَعْضِ الْکُتُبِ مَنْ صَلَّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ أَلْفَ حَسَنَةٍ.

ص: 65


1- 1. جامع الأخبار ص 71.

امام ابوالحسن علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس در روز جمعه صد مرتبه بر من صلوات فرستد، خداوند شصت حاجت او را برآورده می سازد که سی حاجت آن دنیوی و سی حاجت دیگر مربوط به آخرت است(1).

از امام صادق علیه السلام سؤال شد که بهترین اعمال در روز جمعه چیست؟ حضرت فرمود: این که بعد از نماز عصر، صد مرتبه بر محمد و آل محمد صلوات بفرستی و اگر بیشتر از این شد، چه بهتر(2).

روایت53.

کفایه الاثر فی النص علی الائمه الاثنی عشر: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: دعای مردم، همچنان در حجاب و مانع است تا این که بر من و بر اهل بیت من، صلوات فرستاده شود(3).

روایت54.

جمال الاسبوع: عبدالله بن سنان گفت: با عده­ای از یاران در نزد امام صادق علیه­السلام بودیم و حضرت در آغاز سخن به ما گفت: چگونه بر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم درود می­فرستید؟ گفتیم می­گوییم: خداوندا بر محمد و آل او درود بفرست. فرمود: گویا شما با این سخن به خداوند عز و جل امر می­کنید که بر آن ها درود بفرستد. گفتم پس چگونه بگوییم؟ فرمود: بگویید: خداوندا، تو که قابض و باسط همه چیز هستی و خالق زمین و آسمان ها هستی، تو با ما عهدی بستی و ما به نبوت محمد صلی الله علیه و آله و سلم اعتراف کردیم و ولایت علی بن ابی طالب را پذیرفتیم، پس شنیدیم و اطاعت کردیم. و ما را به نماز دستور دادی پس با آن عمل دانستیم که این حق است و از آن پیروی کردیم. خداوندا من به تو و محمد و علی و هشت حامل عرش و چهار فرشته خزانه­دار علم تو گواهی می­دهم که نمازهای واجب و مستحب و زکات و سخنان و اعمال نیک من به خاطر توست، پس ای خداوند از تو می­خواهم که بر محمد و آل محمد درود برسانی و مرا در نزد خود به آنان نزدیک کنی، همان طور که مرا به درود فرستادن بر او امر کردی. و تو را گواه می­گیرم که من تسلیم امر او و اهل بیت او علیهم­السلام گشته­ام و در این راه تکبّر و نخوتی ندارم. پس با درودهای خود و درود فرشتگانت ما را پاکیزه گردان که ما را به آن وعده داده­ای: «هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ کانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیماً تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سَلامٌ وَ أَعَدَّ لَهُمْ أَجْراً کَرِیما»ً(4)

پس با تحیت و سلام خود ما را مقرّب گردان و با اجر

ص: 66


1- . جامع الاخبار:72
2- . جامع الاخبار : 74
3- . کفایه الاثر:293
4- . احزاب/ 43- 44

عَنْ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ صَلَّی عَلَیَّ یَوْمَ الْجُمُعَةِ مِائَةَ صَلَاةٍ قَضَی اللَّهُ لَهُ سِتِّینَ حَاجَةً مِنْهَا لِلدُّنْیَا ثَلَاثُونَ وَ ثَلَاثُونَ لِلْآخِرَةِ(1).

وَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: سُئِلَ عَنْ أَفْضَلِ الْأَعْمَالِ یَوْمَ الْجُمُعَةِ فَقَالَ الصَّلَاةُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ مِائَةَ مَرَّةٍ بَعْدَ الْعَصْرِ وَ مَا زِدْتَ فَهُوَ أَفْضَلُ (2).

«53»

نص، [کفایة الأثر] بِالْإِسْنَادِ عَنْ أَبِی ذَرٍّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: لَا تَزَالُ الدُّعَاءُ مَحْجُوباً حَتَّی یُصَلَّی عَلَیَّ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِی (3).

«54»

جم، [جمال الأسبوع] جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: کُنَّا عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام جَمَاعَةً مِنْ أَصْحَابِنَا فَقَالَ لَنَا ابْتِدَاءً کَیْفَ تُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَقُلْنَا نَقُولُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فَقَالَ کَأَنَّکُمْ تَأْمُرُونَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَیْهِمْ فَقُلْنَا فَکَیْفَ نَقُولُ قَالَ تَقُولُونَ اللَّهُمَّ سَامِکَ الْمَسْمُوکَاتِ وَ دَاحِیَ الْمَدْحُوَّاتِ وَ خَالِقَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاوَاتِ أَخَذْتَ عَلَیْنَا عَهْدَکَ وَ اعْتَرَفْنَا بِنُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ أَقْرَرْنَا بِوَلَایَةِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَسَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا وَ أَمَرْتَنَا بِالصَّلَاةِ عَلَیْهِمْ فَعَلِمْنَا أَنَّ ذَلِکَ حَقٌّ فَاتَّبَعْنَاهُ اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ وَ أُشْهِدُ مُحَمَّداً وَ عَلِیّاً وَ الثَّمَانِیَةَ حَمَلَةَ الْعَرْشِ وَ الْأَرْبَعَةَ الْأَمْلَاکَ خَزَنَةَ عِلْمِکَ أَنَّ فَرْضَ صَلَاتِی لِوَجْهِکَ وَ نَوَافِلِی وَ زَکَوَاتِی وَ مَا طَابَ لِی مِنْ قَوْلٍ وَ عَمَلٍ عِنْدَکَ فَعَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ أَنْ تُوصِلَنِیهِمْ وَ تُقَرِّبَنِی بِهِمْ لَدَیْکَ کَمَا أَمَرْتَنِی بِالصَّلَاةِ عَلَیْهِ وَ أُشْهِدُکَ أَنِّی مُسَلِّمٌ لَهُ وَ لِأَهْلِ بَیْتِهِ علیهم السلام غَیْرَ مُسْتَنْکِفٍ وَ لَا مُسْتَکْبِرٍ فَزَکِّنَا بِصَلَوَاتِکَ وَ صَلَوَاتِ مَلَائِکَتِکَ إِنَّهُ فِی وَعْدِکَ وَ قَوْلِکَ هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ کانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیماً تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سَلامٌ وَ أَعَدَّ لَهُمْ أَجْراً کَرِیماً(4) فَأَزْلِفْنَا بِتَحِیَّتِکَ وَ سَلَامِکَ وَ امْنُنْ عَلَیْنَا بِأَجْرٍ

ص: 66


1- 1. جامع الأخبار ص 72.
2- 2. جامع الأخبار ص 74.
3- 3. کفایة الاثر فی النصّ علی الأئمّة الاثنی عشر ص 293.
4- 4. الأحزاب: 43- 44.

کریمی از رحمت خود بر ما منت گذار و ما را از جانب محمد به افضل درودها اختصاص بده و بر ایشان درود فرست که درود تو آرامشی است برای ایشان و با درود او و اهل بیتش ما را پاکیزه گردان و آن چه را که از علم و معرفت آن ها به ما داده­ای، در نزد خود ثابت نگاهدار به صورت شفاعت شده نه به ودیعه گذاشته شده، یا ارحم الراحمین.(1)

روایت55.

جمال الاسبوع: حریز گفت: به امام صادق علیه­السلام گفتم: فدایت شوم، چگونه باید بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم درود فرستاد؟ فرمود: خداوندا بر محمد و اهل بیت او که آلودگی را از آن ها دفع کردی و آن ها را تطهیر کردی، درود فرست. گفت من با خود گفتم: خداوندا بر محمد و اهل بیت او درود فرست. حضرت به من گفت: این گونه نیست. گفتم بگو خداوندا بر محمد و اهل بیت او درود فرست. پس گفتم: خداوندا بر محمد و اهل بیت او درود فرست.(2) پس به من گفت: حریز تو حافظ هستی. پس همان طور که به تو می­گویم، بگو: خداوندا بر محمد و اهل بیت او که آلودگی را از آن ها دفع کردی و آن ها را تطهیر کردی درود فرست. پس من هم به همین ترتیب گفتم و حضرت فرمود: بگو خداوندا بر محمد و اهل بیت او که علم خود را به آنان الهام کردی و آن ها را حافظ کتاب خود گرداندی و مسولیت بندگانت را به آن ها سپردی درود فرست. خداوندا بر محمد و اهل بیت او که ما را به طاعت آنان فرمان دادی و عشق به آنان را بر ما واجب گرداندی درود فرست. خداوندا بر محمد و اهل بیت او که آن ها را پس از پیامبرانت ولیّ امر خود قرار دادی درود فرست. درود بر او و بر اهل بیت او.(3)

روایت56.

جمال الاسبوع: امام صادق علیه ­السلام فرمود: هر کس بگوید خداوندا بر محمد و اهل بیت او درود فرست، خداوند او را مورد آمرزش قرار می­دهد. به اوگفتم: بله همین طور است. و گفت رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم نیز این را گفت.(4)

ص: 67


1- . جمال الاسبوع : 238- 240.
2- . گویا حضرت سخن را آغاز کرد تا درود را تا آخر بگوید، اما او این کار را انجام نداد و تنها آغاز صلوات را تکرار کرد.
3- . جمال الاسبوع : 240 و 241
4- . جمال الاسبوع : 240 و 241

کَرِیمٍ مِنْ رَحْمَتِکَ وَ اخْصُصْنَا مِنْ مُحَمَّدٍ بِأَفْضَلِ صَلَوَاتِکَ وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ وَ زَکِّنَا بِصَلَوَاتِهِ وَ صَلَوَاتِ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ اجْعَلْ مَا آتَیْتَنَا مِنْ عِلْمِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِمْ مُسْتَقَرّاً عِنْدَکَ مَشْفُوعاً لَا مُسْتَوْدَعاً یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ (1).

«55»

جم، [جمال الأسبوع] جَمَاعَةٌ بِإِسْنَادِهِمْ إِلَی الصَّفَّارِ عَنِ ابْنِ یَزِیدَ وَ الْیَقْطِینِیِّ مَعاً عَنْ زِیَادِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ حَرِیزٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام جُعِلْتُ فِدَاکَ کَیْفَ الصَّلَاةُ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ قُلِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الَّذِینَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِیراً قَالَ فَقُلْتُ فِی نَفْسِی اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ فَقَالَ لِی لَیْسَ هَکَذَا قُلْتُ لَکَ قُلِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ قَالَ فَقُلْتُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ (2) فَقَالَ لِی إِنَّکَ لَحَافِظٌ یَا حَرِیزُ فَقُلْ کَمَا أَقُولُ لَکَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الَّذِینَ أَذْهَبْتَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرْتَهُمْ تَطْهِیراً قَالَ فَقُلْتُ کَمَا قَالَ فَقَالَ لِی قُلِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الَّذِینَ

أَلْهَمْتَهُمْ عِلْمَکَ وَ اسْتَحْفَظْتَهُمْ کِتَابَکَ وَ اسْتَرْعَیْتَهُمْ عِبَادَکَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ أَهْلِ بَیْتِهِ الَّذِینَ أَمَرْتَ بِطَاعَتِهِمْ وَ أَوْجَبْتَ حُبَّهُمْ وَ مَوَدَّتَهُمْ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الَّذِینَ جَعَلْتَهُمْ وُلَاةَ أَمْرِکَ بَعْدَ نَبِیِّکَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ (3).

«56»

جم، [جمال الأسبوع] جَمَاعَةٌ بِإِسْنَادِهِمْ إِلَی الصَّفَّارِ عَنْ أَحْمَدَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ مَنْصُورٍ بُزُرْجَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ قَالَ یَا رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ الْبَتَّةَ فَقُلْتُ لَهُ الْبَتَّةَ فَقَالَ کَذَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله (4).

وَ بِالْإِسْنَادِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ وَ الْبَرْقِیِّ وَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ

ص: 67


1- 1. جمال الأسبوع ص 238- 240.
2- 2. کانه علیه السلام یستفتح علیه لیصلی الصلاة إلی آخرها، لکنه لا یتنبه و یصلی صدر الصلاة.
3- 3. جمال الأسبوع ص 240 و 241.
4- 4. جمال الأسبوع ص 240 و 241.

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: درود شما بر من موجب اجابت دعای شما و رضایت پروردگارتان و زکات اعمالتان است.

از اجداد امام صادق علیه­السلام روایت است: هر گاه کسی از شما دعا کند و نام نبی خدا را بر زبان نیاورد، دعا بر بالای سر او می­چرخد و هر گاه نام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم را ببرد، دعای او بالا می­رود.

امام صادق علیه­السلام فرمود: هر گاه کسی از شما دعا کند دعای خود را با صلوات بر محمد آغاز کند و بگوید فلان حاجت مرا برآورده ساز، و همین طور هرگاه بنده­ای بگوید: خداوندا بر محمد و اهل بیت او درود فرست، دعای او مستجاب می­شود و وقتی گفت فلان حاجت مرا برآورده ساز، خداوند بخشنده­تر از آن است که حاجتی را برآورده سازد و دیگری را رها کند.

امام صادق علیه­السلام فرمود: خداوند فرشته­ای را بر قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم موکل کرده است که ظهلیل نام دارد. هر گاه کسی از شما بر او درود بفرستد، فرشته به نبی اکرم می­گوید: فلان شخص بر تو درود فرستاد و پیامبر درود او را با سلام پاسخ می­دهد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: خداوند نام همه مخلوقات و نام پدران آن ها را به یکی از فرشتگان تعلیم داده است و او بر قبر من قائم است. وقتی از دنیا رفتم در روز قیامت هر کس بر من درود بفرستد، فرشته می­گوید: ای محمد، فلان بن فلان بر تو درود فرستاد و خداوند به من امر کرده است که در ازای هر درود بنده ده سلام به او بگویم.(1)

روایت57.

غوالی اللآلی: روایت شده است که به رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض شد: ای رسول خدا! این که خداوند فرمود: خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود می فرستند، یعنی چه ؟ حضرت فرمود: این از علم غیب است و اگر شما از من نمی پرسیدید، من چیزی به شما نمی گفتم. خداوند تعالی دو فرشته به خاطر من گمارده است. پس هرگاه

ص: 68


1- . جمال الاسبوع : 241- 244

عَبْدِ اللَّهِ جَمِیعاً عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: صَلَاتُکُمْ عَلَیَّ مُجَوِّزَةٌ لِدُعَائِکُمْ وَ مَرْضَاةٌ لِرَبِّکُمْ وَ زَکَاةٌ لِأَعْمَالِکُمْ.

وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ: إِذَا دَعَا أَحَدُکُمْ وَ لَمْ یَذْکُرِ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله رَفْرَفَ الدُّعَاءُ عَلَی رَأْسِهِ فَإِذَا ذَکَرَ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله رُفِعَ الدُّعَاءُ.

وَ بِالْإِسْنَادِ إِلَی الصَّفَّارِ عَنِ ابْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ بَشِیرٍ الدَّهَّانِ عَنْ عَبْدِ الْمَلِکِ بْنِ عُتْبَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: إِذَا دَعَا أَحَدُکُمْ فَلْیَبْدَأْ بِالصَّلَاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ یَقُولُ افْعَلْ بِی کَذَا وَ کَذَا فَإِنَّ الْعَبْدَ إِذَا قَالَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ اسْتَجَابَ لَهُ فَإِذَا قَالَ افْعَلْ بِی کَذَا وَ کَذَا کَانَ أَجْوَدَ مِنْ أَنْ یَرُدَّ بَعْضاً وَ یَسْتَجِیبَ بَعْضاً.

وَ بِالْإِسْنَادِ عَنِ ابْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنْ أَبِی دَاوُدَ الْمُسْتَرِقِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: وَکَّلَ اللَّهُ بِقَبْرِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله مَلَکاً یُقَالُ لَهُ ظِهْلِیلُ إِذَا صَلَّی عَلَیْهِ أَحَدُکُمْ وَ سَلَّمَ عَلَیْهِ قَالَ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ فُلَانٌ سَلَّمَ عَلَیْکَ وَ صَلَّی عَلَیْکَ قَالَ فَیَرُدُّ النَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ بِالسَّلَامِ.

وَ مِمَّا رُوِّیْنَاهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مَحْبُوبٍ مِنْ کِتَابِهِ بِخَطِّ جَدِّی أَبِی جَعْفَرٍ الطُّوسِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِسْمَاعِیلَ الْمِیثَمِیِّ عَنِ الْعَامِرِیِّ عَنْ مُحَمَّدٍ الْجَعْفَرِیِّ عَنْ عَمَّارِ بْنِ یَاسِرٍ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ: إِنَّ اللَّهَ أَعْطَی مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکَةِ أَسْمَاءَ الْخَلَائِقِ کُلِّهِمْ وَ أَسْمَاءَ آبَائِهِمْ فَهُوَ قَائِمٌ عَلَی قَبْرِی إِذَا مِتُّ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ فَلَیْسَ أَحَدٌ یُصَلِّی عَلَیَّ صَلَاةً إِلَّا قَالَ یَا مُحَمَّدُ صَلَّی عَلَیْکَ فُلَانُ بْنُ فُلَانٍ بِکَذَا وَ کَذَا وَ إِنَّ رَبِّی کَفَّلَ لِی أَنْ یُصَلِّیَ عَلَی ذَلِکَ الْعَبْدِ بِکُلِّ وَاحِدَةٍ عَشْراً(1).

«57»

غو، [غوالی اللئالی] رُوِیَ: أَنَّهُ صلی الله علیه و آله قِیلَ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ رَأَیْتَ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَی إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِ کَیْفَ هُوَ فَقَالَ صلی الله علیه و آله هَذَا مِنَ الْعِلْمِ الْمَکْنُونِ وَ لَوْ لَا أَنَّکُمْ سَأَلْتُمُونِی مَا أَخْبَرْتُکُمْ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی وَکَّلَ بِی مَلَکَیْنِ فَلَا أُذْکَرُ

ص: 68


1- 1. جمال الأسبوع ص 241- 244.

نزد مسلمانی از من یاد شود و آن دو فرشته به آن مسلمان می گویند: خداوند از گناهانت درگذرد. و خداوند و فرشتگانش هم آمین می گویند. و هر گاه در نزد مسلمانی نامی از من برده شود و او صلوات نفرستد، آن دو فرشته به آن مسلمان می گویند: خداوند تو را نیامرزد و خدا و فرشتگانش هم آمین می گویند.

روایت58.

اختصاص: رسول خدا فرمود: ذکر خداوند عزو جل عبادت است و ذکر و یاد کردن از من و علی و نیز امامان که فرزندان علی هستند هم عبادت است. ادامه خبر.(1)

روایت59.

ارشاد قلوب: امام موسی بن جعفر از پدران بزرگوارش از امیر مؤمنان روایت نموده که فردی یهودی در باره فضیلت محمد صلی الله علیه و آله بر سایر انبیاء سؤال نمود و گفت: خداوند به فرشتگانش دستور داد که برآدم سجده کنند. امام فرمود: خداوند فضیلتی برتراز این به محمد داد و آن این که ذات الهی بر او درود فرستاد و به فرشتگانش امر نمود که براو درود فرستند. و عبادت همه آفرینندگان تا روز قیامت با صلوات بر محمد صلی الله علیه و آله همراه است. خداوند فرمود: همانا خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود می فرستد پس ای کسانی که ایمان آورده­اید، بر او درود فرستاده و دربرابر فرمان هایش کاملا تسلیم باشید.

پس هرکس در زندگی و بعد از زندگی اش بر او درود فرستد، خداوند ده برابر آن بر خود او درود می فرستد و به ازای هرصلواتی، ده حسنه به او می دهد. و هرکس به آن حضرت بعد از وفاتش درود بفرستد، پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت به این درود فرستادن آگاه گشته و جواب سلام او را می دهد. چرا که خداوند عزوجل دعاها و خواسته ها ی بندگانش را به اجابت نمی رساند تا این که بر پیامبرش درود فرستند و این فضیلت بسی برتر از فضیلتی است که خداوند به آدم داد.

سپس امام علی به مواردی اشاره کرد که خداوند امت محمد صلی الله علیه و آله را بر سایر امم برتری داده از جمله این که: هرکس به پیامبر صلی الله علیه و آله درود بفرستد، خداوند ده حسنه به او داده و ده کار بد را از کارنامه اعمالش پاک می کند. همان گونه که او بر پیامبر درود فرستاده است، خداوند نیز به خود او درود می فرستد (2).

روایت60.

نوادر راوندی: امام صادق علیه السلام از پدران بزرگوارش روایت می کند که

ص: 69


1- . اختصاص :224
2- . ارشاد القلوب: 219 ،223

عِنْدَ مُسْلِمٍ فَیُصَلِّی عَلَیَّ إِلَّا قَالَ لَهُ ذَلِکَ الْمَلَکَانِ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ وَ قَالَ اللَّهُ وَ مَلَائِکَتُهُ آمِینَ وَ لَا أُذْکَرُ عِنْدَ مُسْلِمٍ فَلَا یُصَلِّی عَلَیَّ إِلَّا قَالَ لَهُ الْمَلَکَانِ لَا غَفَرَ اللَّهُ لَکَ وَ قَالَ اللَّهُ وَ مَلَائِکَتُهُ آمِینَ.

«58»

ختص، [الإختصاص] الصَّدُوقُ عَنِ ابْنِ الْمُتَوَکِّلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْکُوفِیِّ عَنْ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ عَنْ عَمِّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَالِمِ بْنِ دِینَارٍ عَنِ ابْنِ طَرِیفٍ عَنِ ابْنِ نُبَاتَةَ قَالَ سَمِعْتُ ابْنَ عَبَّاسٍ یَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: ذِکْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِبَادَةٌ وَ ذِکْرِی عِبَادَةٌ وَ ذِکْرُ عَلِیٍّ عِبَادَةٌ وَ ذِکْرُ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ عِبَادَةٌ الْخَبَرَ(1).

«59»

إِرْشَادُ الْقُلُوبِ، عَنْ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: أَنَّهُ قَالَ فِی جَوَابِ الْیَهُودِیِّ الَّذِی سَأَلَهُ عَنْ فَضْلِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله عَلَی سَائِرِ الْأَنْبِیَاءِ علیهم السلام فَذَکَرَ الْیَهُودِیُّ أَنَّ اللَّهَ أَسْجَدَ مَلَائِکَتَهُ لآِدَمَ علیه السلام فَقَالَ علیه السلام وَ قَدْ أَعْطَی اللَّهُ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله أَفْضَلَ مِنْ ذَلِکَ وَ هُوَ أَنَّ اللَّهَ صَلَّی عَلَیْهِ وَ أَمَرَ مَلَائِکَتَهُ أَنْ یُصَلُّوا عَلَیْهِ وَ تَعَبَّدَ جَمِیعَ خَلْقِهِ بِالصَّلَاةِ عَلَیْهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ فَقَالَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً فَلَا یُصَلِّی عَلَیَّ أَحَدٌ فِی حَیَاتِهِ وَ لَا بَعْدَ وَفَاتِهِ إِلَّا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ بِذَلِکَ عَشْراً وَ أَعْطَاهُ مِنَ الْحَسَنَاتِ عَشْراً بِکُلِّ صَلَاةٍ صَلَّی عَلَیْهِ وَ لَا یُصَلِّی عَلَیْهِ أَحَدٌ بَعْدَ وَفَاتِهِ إِلَّا وَ هُوَ یَعْلَمُ بِذَلِکَ وَ یَرُدُّ عَلَی الْمُصَلِّی السَّلَامَ مِثْلَ ذَلِکَ لِأَنَّ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ جَعَلَ دُعَاءَ أُمَّتِهِ فِیمَا یَسْأَلُونَ رَبَّهُمْ جَلَّ ثَنَاؤُهُ مَوْقُوفاً عَنِ الْإِجَابَةِ حَتَّی یُصَلُّوا عَلَیْهِ صلی الله علیه و آله فَهَذَا أَکْبَرُ وَ أَعْظَمُ مِمَّا أَعْطَی اللَّهُ آدَمَ علیه السلام.

ثُمَّ ذَکَرَ علیه السلام فِی بَیَانِ مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ أُمَّتَهُ صلی الله علیه و آله وَ مِنْهَا أَنَّ اللَّهَ جَعَلَ لِمَنْ صَلَّی عَلَی نَبِیِّهِ عَشْرَ حَسَنَاتٍ وَ مَحَا عَنْهُ عَشْرَ سَیِّئَاتٍ وَ رَدَّ اللَّهُ سُبْحَانَهُ عَلَیْهِ مِثْلَ صَلَاتِهِ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله (2).

«60»

نَوَادِرُ الرَّاوَنْدِیِّ، بِإِسْنَادِهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ

ص: 69


1- 1. الاختصاص ص 224.
2- 2. إرشاد القلوب ص 219 و 223.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس صد مرتبه بر محمد و آل محمد صلوات بفرستد، خداوند صد حاجت او را برآورده می سازد.

روایت61.

امام محمد باقر علیه السلام فرمود: فرشته ای از فرشتگان از خداوند خواست تا به او این توانایی را بدهد که سخنان آدمیان را بشنود. خداوند هم خواسته او را اجابت کرد. اکنون آن فرشته تا روز قیامت مأمور است که هر کس بگوید: صلی الله علی محمد و آله، آن فرشته درجوابش می گوید: و علیک السلام. به رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض می کند: ای رسول خدا! فلانی به شما سلام می رساند و رسول خدا هم جواب می دهد: و علیه السلام(1)

روایت62.

خالد اقطع گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا صلوات فرستادن بر مومنین هم جایز است ؟ فرمود: آری. به خدا سوگند. صلوات فرستادن بر مومنین هم جایز است. چرا که خداوند بر مومنین صلوات فرستاده آن جا که فرموده است: هموست که بر شما درود می فرستد(2) .

روایت63.

دعوات راوندی: امام صادق علیه السلام فرمود: هرکس با خلوص نیت از ته دل یک بار بر محمد و آل او صلوات بفرستد، خداوند صد حاجت او را بر آورده می سازد که سی حاجت آن دنیوی و هفتاد حاجت دیگر مربوط به آخرت است و پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: هرکسی که هرروز سه مرتبه و هرشب هم سه مرتبه از روی محبت و اشتیاق برمن صلوات بفرستد بر خداوند است که گناهان آن روز و آن شب او را بیامرزد.

ابن عباس گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله به من فرمود: عمویم حمزه بن عبدالمطلب و برادرم جعفربن ابی طالب را درخواب دیدم که طبقی از میوه درخت سدر در کنارشان بود. آن ها مدتی از آن خوردند و سپس آن سدر به انگور تبدیل شد و آن ها مدتی از آن تناول کردند تا این که انگور به رطب تبدیل شد و آن ها مدتی از آن تناول کردند. دراین هنگام من به طرف آن دو رفتم و پرسیدم: پدر و مادرم فدایتان باد، شما چه عملی را با فضیلت تر یافتید ؟ گفتند: پدران و مادران ما به فدایت، با فضیلت ترین اعمال، صلوات بر تو، وآب دادن به تشنگان و دوست داشتن علی بن ابی طالب است.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: بر من زیاد صلوات بفرستید که صلوات نور قبرتان و

ص: 70


1- . امالی طوسی2 : 290
2- . احزاب/ 43

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ صَلَّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ مِائَةَ مَرَّةٍ قَضَی اللَّهُ لَهُ مِائَةَ حَاجَةٍ.

«61»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی أَحْمَدُ بْنُ عُبْدُونٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الزُّبَیْرِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ بِشْرِ بْنِ بَکَّارٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: إِنَّ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکَةِ سَأَلَ اللَّهَ أَنْ یُعْطِیَهُ سَمْعَ الْعِبَادِ فَأَعْطَاهُ اللَّهُ فَذَلِکَ الْمَلَکُ قَائِمٌ حَتَّی تَقُومَ السَّاعَةُ لَیْسَ أَحَدٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ یَقُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ إِلَّا قَالَ الْمَلَکُ وَ عَلَیْکَ السَّلَامُ ثُمَّ یَقُولُ الْمَلَکُ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ فُلَاناً یُقْرِئُکَ السَّلَامَ فَیَقُولُ رَسُولُ اللَّهِ وَ عَلَیْهِ السَّلَامُ (1).

«62»

بَیَانُ التَّنْزِیلِ، لِابْنِ شَهْرَآشُوبَ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ الْأَقْطَعِ قَالَ: قُلْتُ لِلصَّادِقِ علیه السلام أَ یَجُوزُ أَنْ یُصَلَّی عَلَی الْمُؤْمِنِینَ قَالَ إِی وَ اللَّهِ یُصَلَّی عَلَیْهِمْ فَقَدْ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِمْ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ الْآیَةَ(2).

«63»

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام: مَنْ صَلَّی عَلَی النَّبِیِّ وَ آلِهِ مَرَّةً وَاحِدَةً بِنِیَّةٍ وَ إِخْلَاصٍ مِنْ قَلْبِهِ قَضَی اللَّهُ لَهُ مِائَةَ حَاجَةٍ مِنْهَا ثَلَاثُونَ لِلدُّنْیَا وَ سَبْعُونَ لِلآخِرَةِ.

وَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله: مَنْ صَلَّی عَلَیَّ کُلَّ یَوْمٍ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ فِی کُلِّ لَیْلَةٍ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ حُبّاً لِی وَ شَوْقاً إِلَیَّ کَانَ حَقّاً عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَغْفِرَ لَهُ ذُنُوبَهُ تِلْکَ اللَّیْلَةَ وَ ذَلِکَ الْیَوْمَ.

وَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: قَالَ لِیَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله رَأَیْتُ فِی مَا یَرَی النَّائِمُ عَمِّی حَمْزَةَ بْنَ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ أَخِی جَعْفَرَ بْنَ أَبِی طَالِبٍ وَ بَیْنَ یَدَیْهِمَا طَبَقٌ مِنْ نَبِقٍ فَأَکَلَا سَاعَةً فَتَحَوَّلَ النَّبِقُ عِنَباً فَأَکَلَا سَاعَةً فَتَحَوَّلَ الْعِنَبُ لَهُمَا رُطَباً فَأَکَلَا سَاعَةً فَدَنَوْتُ مِنْهُمَا وَ قُلْتُ بِأَبِی أَنْتُمَا أَیَّ الْأَعْمَالِ وَجَدْتُمَا أَفْضَلَ قَالا فَدَیْنَاکَ بِالْآبَاءِ وَ الْأُمَّهَاتِ وَجَدْنَا أَفْضَلَ الْأَعْمَالِ الصَّلَاةَ عَلَیْکَ وَ سَقْیَ الْمَاءِ وَ حُبَّ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ.

وَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله: أَکْثِرُوا الصَّلَاةَ عَلَیَّ فَإِنَّ الصَّلَاةَ عَلَیَّ نُورٌ فِی الْقَبْرِ

ص: 70


1- 1. أمالی الطوسیّ ج 2 ص 290.
2- 2. الأحزاب: 43.

نور درپل صراط و نور دربهشت است.

روایت64.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ستم کارترین مردم کسی است که در نزد او نامی از من برده شود ولی او بر من صلوات نفرستد(1).

روایت65.

منیة المرید: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: هرکس در کتابی صلوات بنویسد، تا زمانی که نام من درآن کتاب موجود باشد، فرشتگان همواره برای نویسنده آن استغفار می کنند.

روایت66.

جمال اسبوع: عبدالرحمن بن کثیر گوید: از حضرت معصوم علیه السلام درباره این پرسیدم که خداوند می­فرماید: همانا خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود می فرستند. ای کسانی که ایمان آورده­اید بر او درود بفرستید و در برابر او کاملا تسلیم و فرمانبردار باشید(2)،

حضرت فرمود: در ود خداوند بر او، به معنای این است که خداوند در آسمان هااز او به نیکی و پاکی یاد می کند. پرسیدم: یعنی چه ؟ فرمود: خداوند او را از هر نقص و آفتی که بندگان را دچار می سازد مبرا می داند. پرسیدم: پس درود مومنین بر او به چه معناست ؟ فرمود: مومنین نیز او را از هر نقصی مبرا می دانند و این گونه او را توصیف می کنند که خداوند او را از هرگونه نقص و عیبی که بندگان را دچار می سازد، کاملا مبرا دانسته است. پس هر کس تعریف و توصیفی غیر از این درباره پیامبر داشته باشد، هیچ درودی بر او نفرستاده است. پرسیدم: وقتی بخواهیم بر پیامبر درود بفرستیم چه باید بگوییم ؟ فرمود: بگویید خداوندا. همان طور که دستور داده ای، ما بر محمد پیامبرت و آل محمد درود می فرستیم همان گونه که خودت بر او درود فرستاده ای. پس صلوات و درود ما بر پیامبر صلی الله علیه و آله این گونه است(3).

امام صادق علیه السلام فرمود: هرکس بگوید صلی الله علی محمد النبی، خداوند تعالی می فرماید: صلی الله علیک. پس هر کس خواست زیاد صلوات بفرستد و هر کس خواست به صلوات اندک اکتفا کند.

مردی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: فدایت گردم:

ص: 71


1- . عدة الداعی: 25
2- . احزاب/ 60
3- . جمال الاسبوع: 234

وَ نُورٌ عَلَی الصِّرَاطِ وَ نَورٌ فِی الْجَنَّةِ.

«64»

عُدَّةُ الدَّاعِی، عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله قَالَ: أَجْفَی النَّاسِ رَجُلٌ ذُکِرْتُ بَیْنَ یَدَیْهِ فَلَمْ یُصَلِّ عَلَیَ (1).

«65»

مُنْیَةُ الْمُرِیدِ، عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله قَالَ: مَنْ صَلَّی عَلَیَّ فِی کِتَابٍ لَمْ تَزَلِ الْمَلَائِکَةُ تَسْتَغْفِرُ لَهُ مَا دَامَ اسْمِی فِی ذَلِکَ الْکِتَابِ.

«66»

جَمَالُ الْأُسْبُوعِ، حَدَّثَ أَحْمَدُ بْنُ مُوسَی عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَی عَنْ عَلِیِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ کَثِیرٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً(2) فَقَالَ صَلَاةُ اللَّهِ تَزْکِیَةٌ لَهُ فِی السَّمَاءِ قُلْتُ مَا مَعْنَی تَزْکِیَةِ اللَّهِ إِیَّاهُ قَالَ زَکَّاهُ بِأَنْ بَرَّأَهُ مِنْ کُلِّ نَقْصٍ وَ آفَةٍ یَلْزَمُ مَخْلُوقاً قُلْتُ فَصَلَاةُ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ یُبَرِّءُونَهُ وَ یُعَرِّفُونَهُ بِأَنَّ اللَّهَ قَدْ بَرَّأَهُ مِنْ کُلِّ نَقْصٍ هُوَ فِی الْمَخْلُوقِینَ مِنَ الْآفَاتِ الَّتِی تُصِیبُهُمْ فِی بُنْیَةِ خَلْقِهِمْ فَمَنْ عَرَّفَهُ وَ وَصَفَهُ بِغَیْرِ ذَلِکَ فَمَا صَلَّی عَلَیْهِ قُلْتُ فَکَیْفَ نَقُولُ نَحْنُ إِذَا صَلَّیْنَا عَلَیْهِمْ قَالَ تَقُولُونَ اللَّهُمَّ إِنَّا نُصَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ نَبِیِّکَ وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا أَمَرْتَنَا بِهِ وَ کَمَا صَلَّیْتَ أَنْتَ عَلَیْهِ فَکَذَلِکَ صَلَاتُنَا عَلَیْهِ (3).

وَ مِنْهُ بِالْإِسْنَادِ إِلَی الشَّیْخِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ الْأَنْصَارِیِّ عَنْ یَحْیَی بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ قَالَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ فَلْیُکْثِرْ أَوْ لِیُقِلَّ.

وَ مِنْهُ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیِّ یَرْفَعُهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: قَالَ لَهُ رَجُلٌ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَکَ

ص: 71


1- 1. عدّة الداعی ص 25.
2- 2. الأحزاب: 60.
3- 3. جمال الأسبوع ص 234.

خداوند در توصیف ملائکه می فرماید: آن ها شب و روز تسبیح خدا را می گویند و هیچ خسته نمی شوند. و در جایی دیگر فرمود: همانا خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود می فرستند. ای کسانی که ایمان آورده اید، بر او درود بفرستید و در برابر دستوراتش کاملا تسلیم و فرمانبردار باشید، اکنون به من بفرمایید که فرشتگان که بر پیامبر درود می فرستند چگونه خسته نمی شوند ؟ امام صادق علیه السلام فرمود: آن زمان که خداوند، محمد را آفرید، به فرشتگان دستور داد و فرمود: به مقداری که بر محمد درود می فرستید، از ذکر من کم کنید. پس کسی که در نماز بگوید: صلی الله علی محمد،

همانند این است که این اذکار را گفته باشد: سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اکبر(1).

روایت67.

امام موسی علیه السلام از پدران بزرگوارش روایت نموده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خاک بر بینی کسی که نامی از من برده شود و صلوات نفرستد، و خاک بربینی کسی که در دوران پیری پدر و مادرش را درک کند و پدر و مادرش او را به بهشت نبرند و خاک بربینی کسی که ماه رمضان را آغاز کند و قبل از این که گناهانش آمرزیده شود، ماه رمضان سپری شود .

ص: 72


1- . انبیاء /20

وَ تَعَالَی وَ مَا وَصَفَ مِنَ الْمَلَائِکَةِ یُسَبِّحُونَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ لا یَفْتُرُونَ (1) ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً کَیْفَ لَا یَفْتُرُونَ وَ هُمْ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمَّا خَلَقَ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله أَمَرَ الْمَلَائِکَةَ فَقَالَ انْقُصُوا مِنْ ذِکْرِی بِمِقْدَارِ الصَّلَاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ فَقَوْلُ الرَّجُلِ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ فِی الصَّلَاةِ مِثْلُ قَوْلِهِ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ(2).

«67»

کِتَابُ الْإِمَامَةِ وَ التَّبْصِرَةِ، لِعَلِیِّ بْنِ بَابَوَیْهِ، عَنْ سَهْلِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْأَشْعَثِ عَنْ مُوسَی بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: رَغِمَ أَنْفُ رَجُلٍ ذُکِرْتُ عِنْدَهُ فَلَمْ یُصَلِّ عَلَیَّ رَغِمَ أَنْفُ رَجُلٍ أَدْرَکَ أَبَوَیْهِ عِنْدَ الْکِبَرِ فَلَمْ یُدْخِلَاهُ الْجَنَّةَ رَغِمَ أَنْفُ رَجُلٍ دَخَلَ عَلَیْهِ شَهْرُ رَمَضَانَ ثُمَّ انْسَلَخَ قَبْلَ أَنْ یُغْفَرَ لَهُ.

ص: 72


1- 1. الأنبیاء: 20.
2- 2. جمال الأسبوع ص 235- 236.

باب سی ام : صلوات های کبیره که به تقصیل از ائمه علیهم السلام روایت شده است

روایات

روایت1.

جمال اسبوع: ابو محمد عبدالله بن محمد عابد گوید: در سال دویست و پنجاه و پنج هجری، در راه سامرا از امام حسن عسگری خواسته که نحوه صلوات فرستادن بر پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان را برایم بگوید تا من بنویسم و کاغذی هم باخود داشتم. حضرت بدون این که نوشته ای با خود داشته باشد، بصورت شفاهی به من جملات را فرمود تا من بنویسم. فرمود: بنویس :

صلوات بر پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم

خدایا بر محمّد درود فرست، چنان که وحی ات را به دوش جان کشید، و رسالات تو را به مردم رساند. و بر محمّد درود فرست همچنان که حلال کرد حلالت را و حرام نمود حرامت را، و قرآنت را به مردم آموخت، و بر محمّد درود فرست، همچنان که نماز را بپا داشت، و زکات پرداخت، و به دینت دعوت نمود، و بر محمّد درود فرست، چنان که وعده ات را تصدیق کرد، و مردم را از تهدیدات بیم داد، و بر محمّد درود فرست، چنان که به خاطر او گناهان را آمرزیدی، و عیوب را پوشاندی، و گرفتاری ها را برطرف ساختی، و بر محمّد درود فرست، چنان که بدبختی را به او دفع کردی، و غمگینی را به سبب وجود او زدودی، و دعا را اجابت فرمودی، و از بلا نجات دادی، و بر محمّد درود فرست، چنان که بندگان را به خاطر او رحم کردی، و کشورها را به او زنده نمودی، و گردنکشان را به وسیله او درهم شکستی، و فرعون ها را هلاک کردی، و بر محمّد درود فرست، چنان که

ص: 73

باب 30 الصلوات الکبیرة المرویة مفصلا علی الأئمة صلوات الله علیهم أجمعین

الأخبار

«1»

جم، [جمال الأسبوع] جَمَاعَةٌ بِإِسْنَادِهِمْ إِلَی جَدِّی أَبِی جَعْفَرٍ الطُّوسِیِّ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ جَمَاعَةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی الْمُفَضَّلِ الشَّیْبَانِیِّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَابِدُ بِالدَّالِیَةِ لَفْظاً قُلْتُ أَنَا الدَّالِیَةُ مَوْضِعٌ بِالْقُرْبِ مِنْ سِنْجَارٍ وَ وَجَدْتُ فِی رِوَایَةٍ أُخْرَی بِهَذِهِ الصَّلَاةِ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وَ هَذَا لَفْظُ إِسْنَادِهَا عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ وَهْبَانَ الْهینَانِیِّ عَنْ أَبِی الْفَضْلِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الشَّیْبَانِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بَاتِینِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَجْلَانَ الْیَمَنِیِّ الشَّیْخِ الصَّالِحِ لَفْظاً أَقُولُ ثُمَّ اتَّفَقَتِ الرِّوَایَتَانِ بَعْدَ ذَلِکَ کَمَا سَیَأْتِی ذِکْرُهُ وَ إِنِ اخْتَلَفَ فِیهِمَا شَیْ ءٌ ذَکَرْنَاهُ عَلَی حَاشِیَةِ الْکِتَابِ قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَابِدُ الْمُقَدَّمُ ذِکْرُهُ: سَأَلْتُ مَوْلَایَ أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ علیهما السلام فِی مَسِیرٍ لَهُ بِسُرَّ مَنْ رَأَی سَنَةَ خَمْسٍ وَ خَمْسِینَ وَ مِائَتَیْنِ أَنْ یُمْلِیَ عَلَیَّ الصَّلَاةَ عَلَی النَّبِیِّ وَ أَوْصِیَائِهِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ وَ أَحْضَرْتُ مَعِی قِرْطَاساً کَبِیراً فَأَمْلَی عَلَیَّ لَفْظاً مِنْ غَیْرِ کِتَابٍ قَالَ اکْتُبْ الصَّلَاةُ عَلَی النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا حَمَلَ وَحْیَکَ وَ بَلَّغَ رِسَالاتِکَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا أَحَلَّ حَلَالَکَ وَ حَرَّمَ حَرَامَکَ وَ عَلَّمَ کِتَابَکَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا أَقَامَ الصَّلَاةَ وَ أَدَّی الزَّکَاةَ وَ دَعَا إِلَی دِینِکَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا صَدَقَ بِوَعْدِکَ وَ أَشْفَقَ مِنْ وَعِیدِکَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا غَفَرْتَ بِهِ الذُّنُوبَ وَ سَتَرْتَ بِهِ الْعُیُوبَ وَ فَرَّجْتَ بِهِ الْکُرُوبَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا دَفَعْتَ بِهِ الشَّقَاءَ وَ کَشَفْتَ بِهِ الْعَمَاءَ وَ أَجَبْتَ بِهِ الدُّعَاءَ وَ نَجَّیْتَ بِهِ مِنَ الْبَلَاءِ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا رَحِمْتَ بِهِ الْعِبَادَ وَ أَحْیَیْتَ بِهِ الْبِلَادَ وَ قَصَمْتَ بِهِ الْجَبَابِرَةَ وَ أَهْلَکْتَ بِهِ الْفَرَاعِنَةَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا أَضْعَفْتَ

ص: 73

اموال را به او چند برابر فرمودی، و از هراس ها پناه دادی، و بت ها را شکستی، و به مردمان رحم نمودی، و بر محمّد درود فرست، چنان که او به بهترین دین ها برانگیختی، و ایمان را به او عزّت دادی، و بت ها را به وسیله او نابود کردی، و خانه کعبه را به او عظمت دادی، و بر محمّد و اهل بیت پاک نیکوکارش درود و سلام فرست سلامی خاص و شایسته.

صلوات بر امیر مؤمنان علیه السّلام

خدایا بر امیر مؤمنان علی بن ابی طالب درود فرست، برادر پیامبرت و ولیّ و برگزیده اش، و وزیر و جایگاه سپردن دانشش، و موضع راز و درگاه حکمتش، و گویای به حجّت، و دعوت کننده به شریعتش و جانشین او در امّتش، و برطرف کننده رنج و اندوه از چهره اش، و درهم شکننده کافران، و به خاک مالنده بینی بدکاران، آن که او را نسبت به پیامبرت به منزله هارون از موسی قرار دادی. خداوندا دوست بدار هر که دوستش دارد، و دشمن بدار هر که دشمنش دارد، و یاری کن هر که یاری اش نماید، و خوار کن هرکه او را واگذارد، و لعنت کن هرکه به دشمنی اش برخاست، از پیشینیان و پسینیان، و بر او درود فرست برترین درودی که بر یکی از جانشینیان پیامبرت فرستادی، ای پروردگار جهانیان.

صلوات بر سرور بانوان فاطمه علیها السّلام

خدایا درود فرست، بر صدّیقه فاطمه زکیّه، محبوبه حبیبت، و پیامبرت، و مادر دوستانت و برگزیدگانت که او را انتخاب نمودی، و برتری دادی و برگزیدی، بر فراز بانوان جهانیان. خدای از کسانی که به او ستم کردند، و حق او را سبک شمردند، انتقامش را بگیر، و خونخواه خون فرزندانش باش. خدایا همچنان که او را مادر امامان هدایت و همسر صاحب پرچم در قیامت، و گرامی در انجمن والاتر قرار دادی، پس بر او و مادرش خدیجه کبری درود فرست، درودی که آبروی محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) را به آن گرامی بداری، و دیده فرزندانش را روشن کنی، و برسان به ایشان از جانب من، در این ساعت برترین تحیّت و سلام را.

صلوات بر حسن و حسین علیهما السّلام

خدایا بر حسن و حسین درود فرست، دو بنده ات و دو نماینده ات، دو فرزند رسولت، دو فرزندزاده رحمت و دو سرور جوانان اهل بهشت، برترین درودی که بر یکی از فرزندان پیامبران و رسولان فرستادی خدایا بر حسن درود فرست، فرزند سرور پیامبران، و جانشین امیر مؤمنان، سلام بر تو ای فرزند رسول خدا، سلام بر تو ای فرزند سرور جانشیان، گواهی می دهم ای فرزند

ص: 74

بِهِ الْأَمْوَالَ وَ حَذَّرْتَ بِهِ مِنَ الْأَهْوَالِ وَ کَسَّرْتَ بِهِ الْأَصْنَامَ وَ رَحِمْتَ بِهِ الْأَنَامَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا بَعَثْتَهُ بِخَیْرِ الْأَدْیَانِ وَ أَعْزَزْتَ بِهِ الْإِیمَانَ وَ تَبَّرْتَ بِهِ الْأَوْثَانَ وَ عَصَمْتَ بِهِ الْبَیْتَ الْحَرَامَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّاهِرِینَ الْأَخْیَارِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً.

الصَّلَاةُ عَلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ:

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ أَخِی نَبِیِّکَ وَ وَلِیِّهِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَزِیرِهِ وَ مُسْتَوْدَعِ عِلْمِهِ وَ مَوْضِعِ سِرِّهِ وَ بَابِ حِکْمَتِهِ وَ النَّاطِقِ بِحُجَّتِهِ وَ الدَّاعِی إِلَی شَرِیعَتِهِ وَ خَلِیفَتِهِ فِی أُمَّتِهِ وَ مُفَرِّجِ الْکُرُوبِ عَنْ وَجْهِهِ وَ قَاصِمِ الْکَفَرَةِ وَ مُرْغِمِ الْفَجَرَةِ الَّذِی جَعَلْتَهُ مِنْ نَبِیِّکَ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَ الْعَنْ مَنْ نَصَبَ لَهُ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ صَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَوْصِیَاءِ أَنْبِیَائِکَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ.

الصَّلَاةُ عَلَی السَّیِّدَةِ فَاطِمَةَ عَلَیْهَا السَّلَامُ:

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الصِّدِّیقَةِ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ الزَّکِیَّةِ حَبِیبَةِ نَبِیِّکَ وَ أُمِّ أَحِبَّائِکَ وَ أَصْفِیَائِکَ الَّتِی انْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ اللَّهُمَّ کُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا وَ اسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا اللَّهُمَّ وَ کُنِ الثَّائِرَ لَهَا بِدَمِ أَوْلَادِهَا اللَّهُمَّ وَ کَمَا جَعَلْتَهَا أُمَّ أَئِمَّةِ الْهُدَی وَ حَلِیلَةَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ الْکَرِیمَةَ عِنْدَ الْمَلَإِ الْأَعْلَی فَصَلِّ عَلَیْهَا وَ عَلَی أُمِّهَا خَدِیجَةَ الْکُبْرَی صَلَاةً تُکْرِمُ بِهَا وَجْهَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ تُقِرُّ بِهَا أَعْیُنَ ذُرِّیَّتِهَا وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّی فِی هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَ السَّلَامِ.

الصَّلَاةُ عَلَی الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ:

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ عَبْدَیْکَ وَ وَلِیَّیْکَ وَ ابْنَیْ رَسُولِکَ وَ سِبْطَیِ الرَّحْمَةِ وَ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَوْلَادِ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْحَسَنِ ابْنِ سَیِّدِ النَّبِیِّینَ وَ وَصِیِّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ أَشْهَدُ أَنَّکَ یَا ابْنَ

ص: 74

امیر مؤمنان، که تو امین خدا و فرزند امین خدایی، مظلومانه زیستی، و شهید از دنیا رفتی، و گواهی می دهم که تویی امام پاکیزه راهنما، راه یافته.خدایا بر او درود فرست، و از جانب من در این ساعت به روح و جسدش بهترین تحیّت و سلام را برسان.

خدایا بر حسین بن علی درود فرست، آن مظلوم شهید، کشته کافران، به خاک افتاده بدکاران، سلام بر تو ای ابا عبد اللّه، سلام بر تو ای فرزند رسول خدا، سلام بر تو ای فرزند امیر مؤمنان،

به یقین گواهی می دهم که تو امین خدا، و فرزند امین خدایی، مظلومانه کشته شدی، و شهید از دنیا رفتی، و گواهی می دهم که خدای تعالی خواستار انتقام توست، و وفا کننده به وعده ای که به تو داده، بر یاری ات، و تأیید در نابودی دشمنت، و آشکار ساختن دعوتت. و گواهی می دهم که تو به عهد خدا وفا کردی، و در راه خدا جهاد نمودی، و مخلصانه خدا را عبادت کردی، تا مرگ تو را دررسید، خدا لعنت کند امّتی که تو را کشتند، و خدا لعنت کند امّتی را که دست از یاری ات کشیدند، و خدا لعنت کند امّتی که دیگران را علیه تو ترغیب کردند، به پیشگاه خدا بیزاری می جویم، از کسی که تو را تکذیب کرد، و حق تو را سبک شمرد، و ریختن خونت را حلال دانست، پدر و مادرم به فدایت ای ابا عبد اللّه، خدا لعنت کند قاتلت را، و لعنت کند دریغ کننده از یاری ات را، و خدا لعنت کند کسی را که فریادت را شنید و پاسخت را نداد، و یاری ات نکرد، و خدا لعنت کند کسی را که زنانت را اسیر کرد من به سوی خدا، از اینان بیزارم، و از هرکه دوستشان داشت، و از آنان پیروی نمود و یاری شان داد، و گواهی می دهم که تو و امامان از فرزندانت، کلمه تقوا و درگاه هدایت، و دستاویز محکم، و حجّت بر اهل دنیایید، و گواهی می دهم که من به شما مؤمن، و به مقام شما یقین دارم، و پیرو شمایم با تمام وجودم، و در قوانین دینم، و سرانجام عملم و بازگشتگاهم، در دنیا و آخرتم .

صلوات بر علی بن الحسین علیه السّلام

خدایا بر علی بن الحسین، سرور عبادت کنندگان درود فرست، که او را برای خود برگزیدی، و از نسل او امامان هدایت را قرار دادی، امامانی که به حق هدایت می کنند، و به حق باز می گردند، او را برای خود انتخاب کردی، و از پلیدی پاکش ساختی، و برگزیدی، و او را راهنما و راه یافته قرار دادی.پس بر او درود فرست، بهترین درودی که بر یکی از فرزندان پیامبرانت فرستادی تا او را به مقامی رسانی که دیده اش به آن در دنیا آخرت روشن شود که تو عزیز و حکیمی.

ص: 75

أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ أَمِینُ اللَّهِ وَ ابْنُ أَمِینِهِ عِشْتَ رَشِیداً مَظْلُوماً وَ مَضَیْتَ شَهِیداً وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ الْإِمَامُ الزَّکِیُّ الْهَادِی الْمَهْدِیُّ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ بَلِّغَ رُوحَهُ وَ جَسَدَهُ عَنِّی فِی هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَ السَّلَامِ.

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ قَتِیلِ الْکَفَرَةِ وَ طَرِیحِ الْفَجَرَةِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ أَشْهَدُ مُوقِناً أَنَّکَ أَمِینُ اللَّهِ وَ ابْنُ أَمِینِهِ قُتِلْتَ مَظْلُوماً وَ مَضَیْتَ شَهِیداً وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی الطَّالِبُ بِثَأْرِکَ وَ مُنْجِزُ مَا وَعَدَکَ مِنَ النَّصْرِ وَ التَّأْیِیدِ فِی هَلَاکِ عَدُوِّکَ وَ إِظْهَارِ دَعْوَتِکَ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حَتَّی أَتَاکَ الْیَقِینُ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً خَذَلَتْکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَلَبَّتْ عَلَیْکَ وَ أَبْرَأُ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی مِمَّنْ کَذَّبَکَ وَ اسْتَخَفَّ بِحَقِّکَ وَ اسْتَحَلَّ دَمَکَ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ خَاذِلَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ سَمِعَ دَاعِیَتَکَ فَلَمْ یُجِبْکَ وَ لَمْ یَنْصُرْکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ سَبَی نِسَاءَکَ أَنَا إِلَی اللَّهِ مِنْهُمْ بَرِی ءٌ وَ مِمَّنْ وَالاهُمْ وَ مَالَأَهُمْ وَ أَعَانَهُمْ عَلَیْهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوَی وَ بَابُ الْهُدَی وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَی وَ الْحُجَّةُ عَلَی أَهْلِ الدُّنْیَا وَ أَشْهَدُ أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِمَنْزِلَتِکُمْ مُوقِنٌ وَ لَکُمْ تَابِعٌ بِذَاتِ نَفْسِی وَ شَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی وَ مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَایَ فِی دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی.

الصَّلَاةُ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلَامُ:

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ سَیِّدِ الْعَابِدِینَ الَّذِی اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ جَعَلْتَ مِنْهُ أَئِمَّةَ الْهُدَی الَّذِینَ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ اخْتَرْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ طَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ وَ اصْطَفَیْتَهُ وَ جَعَلْتَهُ هَادِیاً مَهْدِیّاً اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ ذُرِّیَّةِ أَنْبِیَائِکَ حَتَّی تَبْلُغَ بِهِ مَا تَقَرُّ بِهِ عَیْنُهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِنَّکَ عَزِیزُ حَکِیمٌ

ص: 75

صلوات بر محمّد بن علی علیه السّلام

خدایا درود فرست بر محمّد بن علی، شکافنده دانش، و پیشوای هدایت، و رهبر اهل تقوا، و برگزیده از بندگانت.خدایا چنان که او را قرار دادی برای بندگانت نشانه، و برای کشورهایت مشعل نور، و محلّ سپردن حکمتت و تفسیرگرت وحی ات، و به فرمان بردن از او فرمان دادی، و از نافرمانی اش برحذر داشتی، پس بر او درود فرست، ای پروردگار برترین درودی که بر یکی از فرزندان پیامبرانت و برگزیدگانت، و رسولانت و امین­هایت فرستادی، ای پروردگار جهانیان

صلوات بر جعفر بن محمد علیه السّلام

خدایا درود فرست، بر جعفر بن محمد صادق، خزانه دار دانش، دعوت کننده به سوی تو بر پایه حق، آن نور آشکار خدایا چنان که او را قرار دادی معدن کلامت، و وحی ات، و خزانه دار دانشت، و زبان توحیدت و سرپرست فرمانت، و نگهدارنده دینت، پس بر او درود فرست، بهترین درودی که بر یکی از برگزیدگانت، و حجّت­هایت فرستادی که تو ستوده و بزرگواری.

صلوات بر موسی بن جعفر علیه السّلام

خدایا درود فرست بر امین مورد اعتماد، موسی بن جعفر، نیکوکار وفادار، پاک و پاکیزه، نور آشکار تلاش کننده، و عمل کننده، برای خدا، شکیبا بر آزار در راه تو.خدایا چنان که از سوی پدرانش، آن چه از امر و نهی تو، به او سپرده شده بود، به مردم رساند، و بندگانت را به راه روشن واداشت، و از اهل تکبّر و سرسختی، در اموری که از نادانان ملّت خود می دید، متحملّ زحمت و مصیبت شد، پس بر او درود فرست، برترین و کامل ترین درودی که بر یکی از فرمانبران و خیرخواهان بندگانت فرستادی، به درستی که تو آمرزنده و مهربانی.

صلوات بر علی بن موسی علیه السّلام

خدایا درود فرست بر علی بن موسی، که او پسندیدی، و به وسیله او هرکه را از آفریدگانت خواستی، خشنود ساختی.و همچنان که او را قرار دادی، حجّت بر بندگانت، و قیام کننده به فرمانت، و یاور دینت، و گواه بر بندگانت، و چنان که برای آنان، در نهان و آشکار خیرخواهی نمود، و با حکمت و اندرز پسندیده، به راهت خواند، پس بر او درود فرست، برترین درودی که بر یکی از اولیایت، و برگزیدگان از آفریدگانت فرستادی، که تو بخشنده کریمی.

ص: 76

الصَّلَاةُ عَلَی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ عَلَیْهِ السَّلَامُ:

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ بَاقِرِ الْعِلْمِ وَ إِمَامِ الْهُدَی وَ قَائِدِ أَهْلِ التَّقْوَی وَ الْمُنْتَجَبِ مِنْ عِبَادِکَ اللَّهُمَّ وَ کَمَا جَعَلْتَهُ عَلَماً لِعِبَادِکَ وَ مَنَاراً لِبِلَادِکَ وَ مُسْتَوْدَعاً لِحِکْمَتِکَ وَ مُتَرْجِماً لِوَحْیِکَ وَ أَمَرْتَ بِطَاعَتِهِ وَ حَذَّرْتَ عَنْ مَعْصِیَتِهِ فَصَلِّ عَلَیْهِ یَا رَبِّ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ ذُرِّیَّةِ أَنْبِیَائِکَ وَ أَصْفِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ وَ أُمَنَائِکَ یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ.

الصَّلَاةُ عَلَی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلَامُ:

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَبْدِکَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ خَازِنِ الْعِلْمِ الدَّاعِی إِلَیْکَ بِالْحَقِّ النُّورِ الْمُبِینِ اللَّهُمَّ وَ کَمَا جَعَلْتَهُ مَعْدِنَ کَلَامِکَ وَ وَحْیِکَ وَ خَازِنَ عِلْمِکَ وَ لِسَانَ تَوْحِیدِکَ وَ وَلِیَّ أَمْرِکَ وَ مُسْتَحْفِظَ دِینِکَ فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَصْفِیَائِکَ وَ حُجَجِکَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ.

الصَّلَاةُ عَلَی مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ:

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْأَمِینِ الْمُؤْتَمَنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ الْبَرِّ الْوَفِیِّ الطَّاهِرِ الزَّکِیِّ النُّورِ الْمُنِیرِ الْمُجْتَهِدِ الْمُحْتَسِبِ الصَّابِرِ عَلَی الْأَذَی فِیکَ اللَّهُمَّ وَ کَمَا بَلَّغَ عَنْ آبَائِهِ مَا اسْتُودِعَ مِنْ أَمْرِکَ وَ نَهْیِکَ وَ حَمَلَ عَلَی الْمَحَجَّةِ وَ کَابَدَ أَهْلَ الْعِزَّةِ وَ الشِّدَّةِ فِیمَا کَانَ یَلْقَی مِنْ جُهَّالِ قَوْمِهِ رَبِّ فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ وَ أَکْمَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِمَّنْ أَطَاعَکَ وَ نَصَحَ لِعِبَادِکَ إِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیمُ.

الصَّلَاةُ عَلَی عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا عَلَیْهِ السَّلَامُ:

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الَّذِی ارْتَضَیْتَهُ وَ رَضِیتَ بِهِ مَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ اللَّهُمَّ وَ کَمَا جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَی خَلْقِکَ وَ قَائِماً بِأَمْرِکَ وَ نَاصِراً لِدِینِکَ وَ شَاهِداً عَلَی عِبَادِکَ وَ کَمَا نَصَحَ لَهُمْ فِی السِّرِّ وَ الْعَلَانِیَةِ وَ دَعَا إِلَی سَبِیلِکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ وَ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ إِنَّکَ جَوَادٌ کَرِیمٌ.

ص: 76

صلوات بر محمد بن علی علیه السّلام

خدایا درود فرست بر محمّد بن علی بن موسی، نشانه تقوا، و نور هدایت، و معدن وفا، و نژاد پاکان، و جانشین اوصیا، و امین تو بر وحی.خدایا چنان که به وسیله و مردم را از گمراهی به عرصه هدایت آوردی، و از سرگردانی رهایی بخشیدی، و به وجود او راهنمایی کردی هرکه را که هدایت یافت، و تربیت نمودی هرکه را که تربیت شد، پس بر او درود فرست، برترین درودی که بر یکی از اولیایت، و باقیمانده اوصیایت فرستادی، به درستی که تو عزیز حکیمی.

صلوات بر علی بن محمد علیه السّلام

خدایا درود فرست بر علی بن محمد، جانشین اوصیا، و پیشوای پرهیزگاران، و یادگار امامان دین، و حجّت بر همه آفریدگان.خدایا چنان که او را نوری قرار دادی، که مؤمنان به وسیله او روشنی جویند، پس به پاداش شایانت مژده داد، و به کیفر دردناکت بیم داد، و از صولتت برحذر داشت، و آیاتت را به یاد مردم انداخت، و حلالت را حلال و حرامت را حرام کرد، و قوانین و واجباتت را بیان فرمود، و مردم را به بندگی ات ترغیب نمود و به طاعتت فرمان داد، و از نافرمانی ات بازداشت، پس بر او درود فرست، برترین درودی که بر یکی از اولیایت، و نسل پیامبرانت فرستادی، ای معبود جهانیان .

راوی این صلوات، ابو محمد یمنی گفت:چون حضرت عسگری علیه السّلام از ذکر صلوات بر پدرشان فارغ شد، و نوبت به خود آن جناب رسید، ساکت ماند، عرضه داشتم:کیفیت صلوات بر باقی را بفرمایید، فرمود:اگر نه این بود، که ذکر این نکته از نشانه های دین است و خدا ما را امر فرموده که به اهلش برسانیم، هرآینه دوست داشتم ساکت بمانم، ولی چون در بیان دین است پس بنویس.

صلوات بر حسن بن علی علیه السّلام

خدایا درود فرست بر حسن بن علی بن محمّد، نیکوکار، پرهیزگار، صادق، وفادار، نور تابنده، خزانه دار دانشت، به یاد اندازه توحیدت، و ولیّ امرت، و یادگار پیشوایان دین، آن راهنمایان رشد یافته، و حجّت بر اهل دنیا، پس بر او درود فرست، ای پروردگار، برترین درودی که بر یکی از برگزیدگان و حجّت هایت، و اولاد رسولانت فرستادی، ای معبود جهانیان.

ص: 77

الصَّلَاةُ عَلَی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْجَوَادِ ابْنِ مُوسَی عَلَیْهِمَا السَّلَامُ:

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی علیهم السلام عَلَمِ الْتُّقَی وَ نُورِ الْهُدَی وَ مَعْدِنِ الْهُدَی وَ فَرْعِ الْأَزْکِیَاءِ وَ خَلِیفَةِ الْأَوْصِیَاءِ وَ أَمِینِکَ عَلَی وَحْیِکَ اللَّهُمَّ فَکَمَا هَدَیْتَ بِهِ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ اسْتَنْقَذْتَ بِهِ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ أَرْشَدْتَ بِهِ مَنِ اهْتَدَی وَ زَکَّیْتَ بِهِ مَنْ تَزَکَّی فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ وَ بَقِیَّةِ أَوْلِیَائِکَ إِنَّکَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ.

الصَّلَاةُ عَلَی عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ أَبِی الْحَسَنِ الْعَسْکَرِیِّ عَلَیْهِ السَّلَامُ:

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَصِیِّ الْأَوْصِیَاءِ وَ إِمَامِ الْأَتْقِیَاءِ وَ خَلَفِ أَئِمَّةِ الدِّینِ وَ الْحُجَّةِ عَلَی الْخَلَائِقِ أَجْمَعِینَ اللَّهُمَّ کَمَا جَعَلْتَهُ نُوراً یَسْتَضِی ءُ بِهِ الْمُؤْمِنُونَ فَبَشَّرَ بِالْجَزِیلِ مِنْ ثَوَابِکَ وَ أَنْذَرَ بِالْأَلِیمِ مِنْ عِقَابِکَ وَ حَذَّرَ بَأْسَکَ وَ ذَکَّرَ بِآیَاتِکَ وَ أَحَلَّ حَلَالَکَ وَ حَرَّمَ حَرَامَکَ وَ بَیَّنَ شَرَائِعَکَ وَ فَرَائِضَکَ وَ حَضَّ عَلَی عِبَادَتِکَ وَ أَمَرَ بِطَاعَتِکَ وَ نَهَی عَنْ مَعْصِیَتِکَ فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ وَ ذُرِّیَّةِ أَنْبِیَائِکَ یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ یَقُولُ السَّیِّدُ الْإِمَامُ الْعَالِمُ الْعَامِلُ رَضِیُّ الدِّینِ رُکْنُ الْإِسْلَامِ أَبُو الْقَاسِمِ عَلِیُّ بْنُ مُوسَی بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدٍ الطَّاوُسِ الْحُسَیْنِیُّ وَجَدْتُ فِی أَصْلٍ قُوبِلَ بِخَطِّ الشَّیْخِ أَبِی جَعْفَرٍ الطُّوسِیِّ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَیْهِ أَبُو مُحَمَّدٍ الْیَمَنِیُّ وَ فِی نُسْخَةٍ أُخْرَی عَتِیقَةٍ قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ الْیَمَنِیُّ قَالَ: فَلَمَّا انْتَهَیْتُ إِلَی الصَّلَاةِ عَلَیْهِ أَمْسَکَ فَقُلْتُ لَهُ فِی ذَلِکَ فَقَالَ لَوْ لَا أَنَّهُ دِینٌ أَمَرَنَا اللَّهُ أَنْ نُبَلِّغَهُ وَ نُؤَدِّیَهُ إِلَی أَهْلِهِ لَأَحْبَبْتُ الْإِمْسَاکَ وَ لَکِنَّهُ الدِّینُ اکْتُبْهُ.

الصَّلَاةُ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْعَسْکَرِیِّ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ:

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْهَادِی الْبَرِّ التَّقِیِّ الصَّادِقِ الْوَفِیِّ النُّورِ الْمُضِی ءِ خَازِنِ عِلْمِکَ وَ الْمُذَکِّرِ بِتَوْحِیدِکَ وَ وَلِیِّ أَمْرِکَ وَ خَلَفِ أَئِمَّةِ الدِّینِ الْهُدَاةِ الرَّاشِدِینَ وَ الْحُجَّةِ عَلَی أَهْلِ الدُّنْیَا فَصَلِّ عَلَیْهِ یَا رَبِّ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَصْفِیَائِکَ وَ حُجَجِکَ عَلَی خَلْقِکَ وَ أَوْلَادِ رُسُلِکَ یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ.

ص: 77

صلوات بر ولی الامر المنتظر علیه السّلام

خدایا درود فرست بر نماینده ات و فرزند نمایندگانت، آنان که فرمانبرداری از آن ها را لازم نمودی، و حقّشان را واجب گرداندی، و پلیدی را از آن ها بردی، و پاکشان نمودی، پاک کردنی درخور و شایسته.خدایا یاری اش کن، و به وسیله او برای دینت یاری رسان، و به دست او یاری فرما دوستانت و دوستانش و شیعیان و یاورانش را، و ما را از آنان قرار ده.خدایا به او پناه ده.از شرّ هر متجاوز و سرکش، و از شرّ همه آفریدگانت، و او را حفظ کن، از پیش رویش و از پشت سرش، و از جانب راستش، و از طرف چپش، و نگهبانی اش کن و جلوگیری فرما از این که پیش آمد بدی به او در رسد، و پیامبرت و خاندان پیامبرت را در وجود او حفظ فرما، و عدالت را به او آشکار کن، و وی را با پیروزی تأیید کن، یاورش را یاری ده، و دریغ کننده از یاری اش را خوار گردان، و به دست او گردنکشان کفر را درهم شکن، و کافران و منافقان و تمام بی دینان را به قتل برسان، هر کجا هستند، در مشرق های زمین و مغرب هایش، در خشکی ها و دریاهایش و به وسیله او زمین را از عدالت پر کن، و دین پیامبرت صلی الله علیه و آله را به او نمایان فرما، و قرار ده مرا خدایا از یاران و مددکاران و پیروان و شیعیانش، و درباره خاندان محمّد به من بنمایان، آن چه را که آرزو دارند، و درباره دشمنانشان آن چه را که بیم دارند، ای معبود حق آمین(1).

روایت2.

جمال الاسبوع: محمد بن عامر روایت کرده که: وقتی یعقوب بن یوسف ضرّاب غسانی از اصفهان برمی گشت برای من نقل کرد و گفت: در سال 281 هجری با گروهی از اهل سنت که همشهری ما بودند به حج رفتم. وقتی به مکه معظمه رسیدیم، یکی از همراهان رفت و خانه ای سر راه در بین بازار «سوق اللیل» اجاره کرد. این خانه حضرت خدیجه کبری علیها السلام و معروف به خانه امام رضا علیه السّلام بود. زنی گندم گون در آن خانه بود،

وقتی من فهمیدم آن جا را خانه امام رضا علیه السّلام می گویند، از پیر زن پرسیدم تو با اهل این خانه چه نسبت داری و چرا اینجا را خانه امام رضا می گویند؟ پیر زن گفت: من از دوستان ائمه هستم. این خانه امام علی بن موسی الرضا علیهما السلام است که امام حسن عسکری علیه السّلام مرا در آن ساکن گردانیده است، زیرا من از جمله خدمتکاران حضرتش بودم. چون این را از پیر زن شنیدم با او انس گرفتم و مطلب را از همراهانم که در مذهب با من مخالف بودند پنهان داشتم.

من وقتی شبها از طواف برمی گشتم با همراهان در رواق خانه می خوابیدم و در خانه را بسته سنگ بزرگی را غلطانده پشت در می گذاشتیم.

ص: 78


1- . جمال الاسبوع: 483-494

الصَّلَاةُ عَلَی وَلِیِّ الْأَمْرِ الْمُنْتَظَرِ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلَامُ:

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی وَلِیِّکَ وَ ابْنِ أَوْلِیَائِکَ الَّذِینَ فَرَضْتَ طَاعَتَهُمْ وَ أَوْجَبْتَ حَقَّهُمْ وَ أَذْهَبْتَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرْتَهُمْ تَطْهِیراً اللَّهُمَّ انْصُرْهُ وَ انْتَصِرْ بِهِ لِدِینِکَ وَ انْصُرْ بِهِ أَوْلِیَاءَکَ وَ أَوْلِیَاءَهُ وَ شِیعَتَهُ وَ أَنْصَارَهُ وَ اجْعَلْنَا مِنْهُمْ اللَّهُمَّ أَعِذْهُ مِنْ شَرِّ کُلِّ طَاغٍ وَ بَاغٍ وَ مِنْ شَرِّ جَمِیعِ خَلْقِکَ وَ احْفَظْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ وَ احْرُسْهُ وَ امْنَعْهُ أَنْ یُوصَلَ إِلَیْهِ بِسُوءٍ وَ احْفَظْ فِیهِ رَسُولَکَ وَ آلَ رَسُولِکَ وَ أَظْهِرْ بِهِ الْعَدْلَ وَ أَیِّدْهُ بِالنَّصْرِ وَ انْصُرْ نَاصِرِیهِ وَ اخْذُلْ خَاذِلِیهِ وَ اقْصِمْ بِهِ الْجَبَابِرَةَ الْکُفْرِ وَ اقْتُلْ بِهِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنَافِقِینَ وَ جَمِیعَ الْمُلْحِدِینَ حَیْثُ کَانُوا مِنْ مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا وَ امْلَأْ بِهِ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ أَظْهِرْ بِهِ دِینَ نَبِیِّکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ السَّلَامُ وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ أَتْبَاعِهِ وَ شِیعَتِهِ وَ أَرِنِی فِی آلِ مُحَمَّدٍ مَا یَأْمُلُونَ وَ فِی عَدُوِّهِمْ مَا یَحْذَرُونَ إِلَهَ الْحَقِّ رَبَّ الْعَالَمِینَ آمِینَ (1).

«2»

جم، [جمال الأسبوع] جَمَاعَةٌ بِإِسْنَادِهِمْ إِلَی جَدِّی أَبِی جَعْفَرٍ الطُّوسِیِّ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عُبَیْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ دَاوُدَ وَ التَّلَّعُکْبَرِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَلِیٍّ الرَّازِیِّ فِیمَا رَوَاهُ فِی کِتَابِ الشَّفَا وَ الْجِلَاءِ عَنِ الْأَسَدِیِّ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یُوسُفَ الضَّرَّابِ الْغَسَّانِیِّ فِی مُنْصَرَفِهِ مِنْ أَصْفَهَانَ قَالَ: حَجَجْتُ فِی سَنَةِ إِحْدَی وَ ثَمَانِینَ وَ مِائَتَیْنِ وَ کُنْتُ مَعَ قَوْمٍ مُخَالِفِینَ مِنْ أَهْلِ بِلَادِنَا فَلَمَّا أَنْ قَدِمْنَا مَکَّةَ تَقَدَّمَ بَعْضُهُمْ فَاکْتَرَی لَنَا دَاراً فِی زُقَاقٍ بَیْنَ سُوقِ اللَّیْلِ وَ هِیَ دَارُ خَدِیجَةَ علیها السلام تُسَمَّی دَارَ الرِّضَا علیه السلام وَ فِیهَا عَجُوزٌ سَمْرَاءُ فَسَأَلْتُهَا لَمَّا وَقَفْتُ عَلَی أَنَّهَا دَارُ الرِّضَا علیه السلام مَا تَکُونِینَ مِنْ أَصْحَابِ هَذِهِ الدَّارِ وَ لِمَ سُمِّیَتْ دَارَ الرِّضَا فَقَالَتْ أَنَا مِنْ مَوَالِیهِمْ وَ هَذِهِ دَارُ الرِّضَا عَلِیِّ بْنِ مُوسَی علیه السلام أَسْکَنَنِیهَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ علیهما السلام فَإِنِّی کُنْتُ فِی خِدْمَتِهِ فَلَمَّا سَمِعْتُ ذَلِکَ مِنْهَا أَنِسْتُ بِهَا وَ أَسْرَرْتُ الْأَمْرَ عَنْ رُفَقَائِیَ الْمُخَالِفِینَ فَکُنْتُ إِذَا انْصَرَفْتُ مِنَ الطَّوَافِ بِاللَّیْلِ أَنَامُ مَعَهُمْ فِی رِوَاقِ الدَّارِ وَ نُغْلِقُ الْبَابَ وَ نُلْقِی خَلْفَ الْبَابِ حَجَراً کَبِیراً کُنَّا نُدِیرُهُ خَلْفَ الْبَابِ

ص: 78


1- 1. جمال الأسبوع ص 483- 494.

چند شب پی در پی دیدم نور چراغی شبیه نور مشعل، رواقی را که ما می خوابیدیم روشن کرده است؛ و می دیدم در گشوده می شد، بدون این که کسی از اهل خانه آن را بگشاید. سپس مردی معتدل القامه و گندم گون مایل به زردی را دیدم. صورتش کم گوشت و در پیشانیش علامت سجده نمودار بود. دو پیراهن به تن و سر و گردن خود را با پارچه نازکی پیچیده و کفش بی جوراب به پا کرده بود، و به غرفه ای که محل سکونت پیر زن بود بالا می رفت. قبلا هم پیر زن به ما گفته بود که دختری در آن غرفه سکونت دارد و نمی گذاشت کسی به آن جا برود. نوری را که موقع عبور آن مرد در رواق پرتو افکنده بود، موقع بالا رفتن از پله به طرف غرفه هم می دیدم و سپس در خود غرفه می­دیدم بدون این که چراغی در آن جا ببینم. آن چه من می­دیدم، آن ها که با من بودند هم می دیدند. آن ها گمان می کردند این مرد با دختر پیر زن آمد و رفت و سر و سرّی دارد. به همین جهت می گفتند این شیعیان متعه را حلال می دانند ولی به عقیده آن ها (اهل تسنن و همراهان او) حرام بود. ما می دیدیم مرد ناشناس داخل و خارج می شود. می آمدیم پشت در خانه می دیدیم سنگ همان طور است که گذاشته ایم. ما برای حفظ اثاث و لوازم خود، در خانه را می بستیم و کسی را نمی دیدیم که آن را باز کند یا ببندد مگر موقع بیرون رفتن که خودمان آن را کنار می زدیم. وقتی این ماجرا را دیدم غافل بودم و دلم پریشان گشته بود. ناگزیر رفتم نزد پیر زن تا از آن مرد اطلاعی کسب کنم. به پیر زن گفتم: من می خواهم با هم صحبت کنیم و پرسشی از تو بنمایم، ولی وجود رفقا مانع می شود. خواهش دارم وقتی مرا در خانه تنها دیدی، از غرفه پائین بیا تا مطلبی دارم از تو بپرسم. پیر زن فورا گفت: من هم می خواهم رازی را با تو در میان بگذارم ولی همین وجود رفقایت تاکنون مانع بوده است.

پرسیدم: می خواهی چه بگویی؟ گفت: به تو دستور می دهد (پیر زن نام کسی را نبرد) با رفقا و شرکاء خود دشمنی مکن و دعوا نکن که آن ها دشمنان تو می باشند، بلکه با آنان طریق رفق و مدارا پیش گیر! پرسیدم این حرفها را که می گوید؟ گفت: من می گویم. از هیبتی که به دلم راه یافته بود جرات نکردم که مجددا بپرسم این حرف را چه کسی گفته است! ولی پرسیدم: مقصودت کدام رفقای من است؟ زیرا من گمان کردم که مقصود او رفقای حاجی من است که در آن خانه با هم بودیم گفت: مقصود کسانی است که در وطن شریک تو هستند و فعلا در این خانه با تو می باشند اتفاقا در سابق بین من و کسانی که در آن خانه بودند گفتگویی بر سر مذهب در گرفته بود و آن ها در باره من نزد حکومت سخن چینی کردند تا جایی که فراری شده و پنهان گشتم، و از اینجا فهمیدم مقصود پیر زن همان هاست. آن گاه پرسیدم: تو از کجا با امام رضا علیه السلام مربوط هستی؟ گفت: من خادمه امام حسن

ص: 79

فَرَأَیْتُ غَیْرَ لَیْلَةٍ ضَوْءَ السِّرَاجِ فِی الرِّوَاقِ الَّذِی کُنَّا فِیهِ شَبِیهاً بِضَوْءِ الْمَشْعَلِ وَ رَأَیْتُ الْبَابَ قَدِ انْفَتَحَ وَ لَا أَرَی أَحَداً فَتَحَهُ مِنْ أَهْلِ الدَّارِ وَ رَأَیْتُ رَجُلًا رَبْعَةً أَسْمَرَ إِلَی الصُّفْرَةِ مَا هُوَ قَلِیلَ اللَّحْمِ فِی وَجْهِهِ سَجَّادَةٌ عَلَیْهِ قَمِیصَانِ وَ إِزَارٌ رَقِیقٌ قَدْ تَقَنَّعَ بِهِ وَ فِی رِجْلَیْهِ نَعْلٌ طَاقٌ فَصَعِدَ إِلَی غُرْفَةٍ فِی الدَّارِ حَیْثُ کَانَتِ الْعَجُوزُ تَسْکُنُ وَ کَانَتْ تَقُولُ لَنَا إِنَّ فِی الْغُرْفَةِ ابْنَتَهُ لَا تَدَعُ أَحَداً یَصْعَدُ إِلَیْهَا فَکُنْتُ أَرَی الضَّوْءَ الَّذِی رَأَیْتُهُ یُضِی ءُ فِی الرِّوَاقِ عَلَی الدَّرَجَةِ عِنْدَ صُعُودِ الرَّجُلِ إِلَی الْغُرْفَةِ الَّتِی یَصْعَدُهَا ثُمَّ أَرَاهُ فِی الْغُرْفَةِ مِنْ غَیْرِ أَنْ أَرَی السِّرَاجَ بِعَیْنِهِ وَ کَانَ الَّذِینَ مَعِی یَرَوْنَ مِثْلَ مَا أَرَی فَتَوَهَّمُوا أَنْ یَکُونَ هَذَا الرَّجُلُ یَخْتَلِفُ إِلَی ابْنَةِ الْعَجُوزِ وَ أَنْ یَکُونَ قَدْ تَمَتَّعَ بِهَا فَقَالُوا هَؤُلَاءِ الْعَلَوِیَّةُ یَرَوْنَ الْمُتْعَةَ وَ هَذَا حَرَامٌ لَا یَحِلُّ فِیمَا زَعَمُوا وَ کُنَّا نَرَاهُ یَدْخُلُ وَ یَخْرُجُ وَ یَجِی ءُ إِلَی الْبَابِ وَ إِذَا الْحَجَرُ عَلَی حَالِهِ الَّذِی تَرَکْنَاهُ وَ کُنَّا نُغْلِقُ هَذَا الْبَابَ خَوْفاً عَلَی مَتَاعِنَا وَ کُنَّا لَا نَرَی أَحَداً یَفْتَحُهُ وَ لَا یُغْلِقُهُ وَ الرَّجُلُ یَدْخُلُ وَ یَخْرُجُ وَ الْحَجَرُ خَلْفَ الْبَابِ إِلَی وَقْتٍ نُنَحِّیهِ إِذَا خَرَجْنَا.

فَلَمَّا رَأَیْتُ هَذِهِ الْأَسْبَابَ ضَرَبَ عَلَی قَلْبِی وَ وَقَعَتْ فِی نَفْسِی هَیْبَةٌ فَتَلَطَّفْتُ الْعَجُوزَ وَ أَحْبَبْتُ أَنْ أَقِفَ عَلَی خَبَرِ الرَّجُلِ فَقُلْتُ لَهَا یَا فُلَانَةُ إِنِّی أُحِبُّ أَنْ أَسْأَلَکِ وَ أُفَاوِضَکِ مِنْ غَیْرِ حُضُورِ مَنْ مَعِی فَلَا أَقْدِرُ عَلَیْهِ فَأَنَا أُحِبُّ إِذَا رَأَیْتِنِی فِی الدَّارِ وَحْدِی أَنْ تَنْزِلَ إِلَیَّ لِأَسْأَلَکِ عَنْ أَمْرٍ فقال [فَقَالَتْ] لِی مُسْرِعَةً وَ أَنَا أُرِیدُ أَنْ أُسِرَّ إِلَیْکَ شَیْئاً فَلَمْ یَتَهَیَّأْ لِی ذَلِکَ مِنْ أَجْلِ أَصْحَابِکَ فَقُلْتُ مَا أَرَدْتِ أَنْ تَقُولَ فَقَالَتْ یَقُولُ لَکَ وَ لَمْ تُذَکِّرْ أَحَداً لَا تُحَاشِنْ أَصْحَابَکَ وَ شُرَکَاءَکَ وَ لَا تُلَاحِهِمْ فَإِنَّهُمْ أَعْدَاؤُکَ وَ دَارِهِمْ (1) فَقُلْتُ لَهَا مَنْ یَقُولُ فَقَالَتْ أَنَا أَقُولُ فَلَمْ أَجْسُرْ لِمَا دَخَلَ قَلْبِی مِنَ الْهَیْبَةِ أَنْ أُرَاجِعَهَا.

فَقُلْتُ أَیَّ أَصْحَابِی تَعْنِینَ وَ ظَنَنْتُ أَنَّهَا تَعْنِی رُفَقَائِیَ الَّذِینَ کَانُوا حُجَّاجاً مَعِی فَقَالَتْ شُرَکَاؤُکَ الَّذِینَ فِی بَلَدِکَ وَ فِی الدَّارِ مَعَکَ وَ کَانَ جَرَی بَیْنِی وَ بَیْنَ الَّذِینَ مَعِی فِی الدَّارِ عَتَبٌ فِی الدِّینِ فَسَعَوْا بِی حَتَّی هَرَبْتُ وَ اسْتَتَرْتُ بِذَلِکَ السَّبَبِ فَوَقَفْتُ عَلَی أَنَّهَا عَنَتْ أُولَئِکَ فَقُلْتُ لَهَا مَا تَکُونِینَ أَنْتِ مِنَ الرِّضَا فَقَالَتْ أَنَا کُنْتُ خَادِمَةً لِلْحَسَنِ

ص: 79


1- 1. حاشنه: شاتمه و سابه، و الملاحاة: المنازعة ضد المداراة.

عسکری علیه السّلام بودم، وقتی یقین کردم پیر زن از دوستان اهل بیت است پیش خود گفتم: احوال امام غائب را از وی می پرسم، لذا گفتم تو را بخدا قسم! آیا با چشم خود امام زمان را دیده ای؟.

گفت: ای برادر، نه! با چشم خود ندیده ام زیرا وقتی من از نزد امام حسن عسکری علیه السّلام بیرون آمدم، خواهرم (مقصود مادر امام زمان است که روی علاقه او را خواهر خوانده است) آبستن بود و امام حسن عسکری علیه السّلام به من مژده داد که در آخر عمر، او را خواهی دید و فرمود: تو برای او چنان هستی که نزد من می باشی.

(یعقوب غسانی) گفت: من مدتی در مصر بودم و علت این که به حج مشرف شدم این بود که امام زمان علیه السّلام نامه و سی دینار مخارج را هم را بوسیله مردی خراسانی که درست عربی نمی دانست برای من فرستاد و امر نموده بود که آن سال را به حج بیت اللَّه بروم. من هم به شوق این که حضرتش را ببینم به آن مسافرت مبادرت ورزیدم.

وقتی در آن موقع با پیر زن صحبت می کردم به دلم گذشت که نکند مردی را که شبها می بینم خود امام زمان علیه السلام باشد.

من ده درهم که یک سکه بنام حضرت رضا علیه السّلام نیز در میان آن بود، با خود داشتم و آن را پنهان کرده بودم نذر کرده بودم که در مقام ابراهیم بیندازم، پیش خود گفتم: آن را به پیر زن می دهم که به سادات ذریه حضرت زهرا علیه السلام بدهد، زیرا بهتر از این است که آن را در مقام ابراهیم بیندازم، ثواب آن هم بیشتر است. بدین جهت آن را به پیر زن دادم و گفتم: این ده درهم را به سادات مستحق بده من فکر می کردم آن مرد ناشناس همان امام زمان است؛ و پیر زن هم این وجه را به او خواهد داد. پیر زن درهم را از من گرفت و به طرف غرفه خود بالا رفت و ساعتی ماند و سپس پائین آمد و گفت: می فرماید: ما، در این حقی نداریم، چون نذر است آن را در همان جا که نذر کرده ای بینداز ولی آن چند درهم را که سکه امام رضا علیه السلام دارد به ما بده و عوض آن را بگیر. و بهمان جا که نیت کرده ای بینداز. من هم چنین کردم و پیش خود گفتم کسی که پیر زن این دستورات را از جانب او به من می دهد، مسلما همان مردی است که شب ها او را می بینم .

یک نسخه از توقیع امام زمان علیه السّلام نزد من بود که از ناحیه مقدسه در آذربایجان برای قاسم بن علا بیرون آمده بود. به پیر زن گفتم: این نسخه را به آدمی که توقیعات قائم آل محمد را دیده باشد نشان بده. گفت: بده به من که آن را می شناسم. نسخه را به وی نشان دادم و گمان می کردم می تواند بخواند.

ولی پیرزن گفت: نمی توانم آن را در اینجا بخوانم، پس به غرفه خود رفت و بعد از اندکی آن را آورد و گفت: عبارات آن صحیح است عبارت نسخه این بود: شما را به چیزی که تاکنون مژده نداده ام مژده می دهم و به غیر آن هم مژده خواهم داد.

آنگاه پیر زن گفت: می­فرماید: وقتی درود بر پیغمبرت می فرستی، چه می گوئی؟ گفتم: می گویم: اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و بارک علی محمّد و آل محمّد کافضل ما صلّیت و بارکت و ترحّمت علی ابراهیم و آل ابراهیم انک حمید مجید گفت: نه! وقتی خواستی بر آن ها درود بفرستی بر همه آن ها درود بفرست و یک یک را نام ببر. گفتم: بسیار خوب. فردای آن روز نیز پیر زن در حالی که دفتر کوچکی در دست داشت از غرفه به زیر آمد و گفت:

ص: 80

بْنِ عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ.

فَلَمَّا اسْتَیْقَنْتُ ذَلِکَ قُلْتُ لَأَسْأَلَنَّهَا عَنِ الْغَائِبِ فَقُلْتُ بِاللَّهِ عَلَیْکِ رَأَیْتِهِ بِعَیْنِکِ فَقَالَتْ یَا أَخِی لَمْ أَرَهُ بِعَیْنِی فَإِنِّی خَرَجْتُ وَ أُخْتِی حُبْلَی وَ بَشَّرَنِی الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ علیه السلام بِأَنِّی سَوْفَ أَرَاهُ فِی آخِرِ عُمُرِی وَ قَالَ لِی تَکُونِینَ لَهُ کَمَا کُنْتِ لِی وَ أَنَا الْیَوْمَ مُنْذُ کَذَا بِمِصْرَ وَ إِنَّمَا قُدِّمْتُ الْآنَ بِکِتَابَةٍ وَ نَفَقَةٍ وُجِّهَ بِهَا إِلَیَّ عَلَی یَدِ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ خُرَاسَانَ لَا یُفْصِحُ بِالْعَرَبِیَّةِ وَ هِیَ ثَلَاثُونَ دِینَاراً وَ أَمَرَنِی أَنْ أَحُجَّ سَنَتِی هَذِهِ فَخَرَجْتُ رَغْبَةً مِنِّی فِی أَنْ أَرَاهُ فَوَقَعَ فِی قَلْبِی أَنَّ الرَّجُلَ الَّذِی کُنْتُ أَرَاهُ یَدْخُلُ وَ یَخْرُجُ هُوَ هُوَ فَأَخَذْتُ عَشَرَةَ دَرَاهِمَ صِحَاحٍ فِیهَا سِکَّةٌ رَضَوِیَّةٌ مِنْ ضَرْبِ الرِّضَا علیه السلام قَدْ کُنْتُ خَبَأْتُهَا لِأُلْقِیَهَا فِی مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام وَ کُنْتُ نَذَرْتُ وَ نَوَیْتُ ذَلِکَ فَدَفَعْتُهَا إِلَیْهَا وَ قُلْتُ فِی نَفْسِی أَدْفَعُهَا إِلَی قَوْمٍ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ علیها السلام أَفْضَلُ مِنْ أَنْ أُلْقِیَهَا فِی الْمَقَامِ وَ أَعْظَمُ ثَوَاباً فَقُلْتُ لَهَا ادْفَعِی هَذِهِ الدَّرَاهِمَ إِلَی مَنْ یَسْتَحِقُّهَا مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ علیها السلام وَ کَانَ فِی نِیَّتِی أَنَّ الَّذِی رَأَیْتُهُ هُوَ الرَّجُلُ وَ أَنَّهَا تَدْفَعُهَا إِلَیْهِ فَأَخَذَتِ الدَّرَاهِمَ وَ صَعِدَتْ وَ بَقِیَتْ سَاعَةً ثُمَّ نَزَلَتْ فَقَالَتْ یَقُولُ لَکَ لَیْسَ لَنَا فِیهَا حَقٌّ اجْعَلْهَا فِی الْمَوْضِعِ الَّذِی نَوَیْتَ وَ لَکِنْ هَذِهِ الرَّضَوِیَّةُ خُذْ مِنَّا بَدَلَهَا وَ أَلْقِهَا فِی الْمَوْضِعِ الَّذِی نَوَیْتَ فَفَعَلْتُ وَ قُلْتُ فِی نَفْسِی الَّذِی أُمِرْتُ بِهِ مِنَ الرَّجُلِ ثُمَّ کَانَتْ مَعِی نُسْخَةُ تَوْقِیعٍ خَرَجَ إِلَی الْقَاسِمِ بْنِ الْعَلَاءِ بِآذَرْبِیجَانَ فَقُلْتُ لَهَا تَعْرِضِینَ هَذِهِ النُّسْخَةَ عَلَی إِنْسَانٍ قَدْ رَأَی تَوْقِیعَاتِ الْغَائِبِ فَقَالَتْ نَاوِلْنِی فَإِنِّی أَعْرِفُهُ فَأَرَیْتُهَا النُّسْخَةَ وَ ظَنَنْتُ أَنَّ الْمَرْأَةَ تُحْسِنُ أَنْ یَقْرَأَهَا فَقَالَتْ لَا یُمْکِنُنِی أَنْ أَقْرَأَهَا فِی هَذَا الْمَکَانِ فَصَعِدَتِ الْغُرْفَةَ ثُمَّ أَنْزَلَتْهُ فَقَالَتْ صَحِیحٌ وَ فِی التَّوْقِیعِ أُبَشِّرُکُمْ بِبُشْرَی مَا بَشَّرْتُ بِهِ غَیْرَهُ: ثُمَّ قَالَتْ یَقُولُ لَکَ إِذَا صَلَّیْتَ عَلَی نَبِیِّکَ کَیْفَ تُصَلِّی عَلَیْهِ فَقُلْتُ أَقُولُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ بَارِکْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ وَ بَارَکْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ فَقَالَتْ لَا إِذَا صَلَّیْتَ فَصَلِّ عَلَیْهِمْ کُلِّهِمْ وَ سَمِّهِمْ فَقُلْتُ نَعَمْ فَلَمَّا کَانَ مِنَ الْغَدِ نَزَلَتْ وَ مَعَهَا دَفْتَرٌ صَغِیرٌ فَقَالَتْ:

ص: 80

می فرماید: وقتی خواستی درود بر پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله بفرستی این طور که در این نسخه نوشته است بر آن حضرت و جانشینانش درود بفرست. من دفترچه را گرفتم و از روی آن می خواندم. بعد از آن هم چندین شب، همان مرد را می دیدم که از غرفه پائین آمد و نور چراغ پشت سر او باقی است. من در خانه را باز کرده و از پی آن روشنی می رفتم ولی در آن روشنائی کسی را نمی دیدم تا آن که به مسجد الحرام رفت.

جماعتی از مردم را که از شهرهای متفرقه آمده بودند می­دیدم که به در آن خانه می آمدند و بعضی نامه هائی که با خود داشتند به پیر زن می­دادند و پیرزن هم نامه را برمی گردانید و به آن ها می داد. آن ها با پیر زن صحبت می کردند و پیرزن هم با آن ها گفتگو می نمود. من آن ها را نمی شناختم، ولی بعضی از آن ها را موقع برگشتن در راه بغداد دیدم. صورت صلواتی که در دفترچه مزبور بود اینست:

بسم الله الرحمن الرحیم. پروردگارا، درود فرست بر محمد سرور فرستادگان و خاتم پیامبران و حجت پروردگار جهانیان، همو که در میثاق نجیب خوانده شده و برگزیده شده است. از هر آفت و عیبی به دور است. برای نجات بندگان مایه امید است و شفاعت او آرزوی بندگان است. دین خداوند به او سپرده شده است. خداوندا، بنیان او را گرامی بدار و برهان او را همچنان بزرگ و حجت او را روشنی بخش. و مقام او را بالا ببر و نورش را پر فروغ تر گردان و او را رو سفید نما. و به او فضل و برتری و درجه والا در بهشت عطا نما و او را در جایگاه پسندیده مبعوث گردان تا هم پشینیان و هم مردم آخرالزمان به حال او غبطه بخورند.

و صلّ علی أمیر المؤمنین و وارث المرسلین و قائد الغرّ المحجّلین، و سیّد الوصیّین و حجّة ربّ العالمین و صلّ علی الحسن بن علیّ، امام المؤمنین و وارث المرسلین و حجّة ربّ العالمین و صلّ علی الحسین بن علی امام المؤمنین و وارث المرسلین و حجّة ربّ العالمین و صلّ علی علیّ بن الحسین امام المؤمنین و وارث المرسلین، و حجّة ربّ العالمین و صلّ علی محمّد بن علیّ امام المؤمنین، و وارث المرسلین و حجّة ربّ العالمین و صلّ علی جعفر بن محمّد امام المؤمنین، و وارث المرسلین و حجّة ربّ العالمین، و صلّ علی موسی بن جعفر،

امام المؤمنین و وارث المرسلین و حجّة ربّ العالمین. و صلّ علی علیّ بن موسی امام المؤمنین و وارث المرسلین و حجّة ربّ العالمین.

و صلّ علی محمّد بن علیّ امام المؤمنین و وارث المرسلین، و حجّة ربّ العالمین

ص: 81

یَقُولُ لَکَ إِذَا صَلَّیْتَ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَصَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلَی أَوْصِیَائِهِ عَلَی هَذِهِ النُّسْخَةِ فَأَخَذْتُهَا وَ کُنْتُ أَعْمَلُ بِهَا وَ رَأَیْتُ عِدَّةَ لَیَالٍ قَدْ نَزَلَ مِنَ الْغُرْفَةِ وَ ضَوْءُ السِّرَاجِ قَائِمٌ وَ کُنْتُ أَفْتَحُ الْبَابَ وَ أَخْرُجُ عَلَی أَثَرِ الضَّوْءِ وَ أَنَا أَرَاهُ أَعْنِی الضَّوْءَ وَ لَا أَرَی أَحَداً حَتَّی یَدْخُلَ الْمَسْجِدَ وَ أَرَی جَمَاعَةً مِنَ الرِّجَالِ مِنْ بُلْدَانٍ شَتَّی یَأْتُونَ بَابَ هَذِهِ الدَّارِ فَبَعْضُهُمْ یَدْفَعُونَ إِلَی الْعَجُوزِ رِقَاعاً مَعَهُمْ وَ رَأَیْتُ الْعَجُوزَ قَدْ دَفَعَتْ إِلَیْهِمْ کَذَلِکَ الرِّقَاعَ فَیُکَلِّمُونَهَا وَ تُکَلِّمُهُمْ وَ لَا أَفْهَمُ عَنْهُمْ وَ رَأَیْتُ مِنْهُمْ فِی مُنْصَرَفِنَا جَمَاعَةً فِی طَرِیقِی إِلَی أَنْ قَدِمْتُ بَغْدَادَ.

نُسْخَةُ الدَّفْتَرِ الَّذِی خَرَجَ:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ وَ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعَالَمِینَ الْمُنْتَجَبِ فِی الْمِیثَاقِ الْمُصْطَفَی فِی الظِّلَالِ الْمُطَهَّرِ مِنْ کُلِّ آفَةٍ الْبَرِی ءِ مِنْ کُلِّ عَیْبٍ الْمُؤَمَّلِ لِلنَّجَاةِ الْمُرْتَجَی لِلشَّفَاعَةِ الْمُفَوَّضِ إِلَیْهِ دِینُ اللَّهِ اللَّهُمَّ شَرِّفْ بُنْیَانَهُ وَ عَظِّمْ بُرْهَانَهُ وَ أفلح [أَفْلِجْ] حُجَّتَهُ وَ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ وَ أَضِئْ نُورَهُ وَ بَیِّضْ وَجْهَهُ وَ أَعْطِهِ الْفَضْلَ وَ الْفَضِیلَةَ وَ الدَّرَجَةَ وَ الْوَسِیلَةَ الرَّفِیعَةَ وَ ابْعَثْهُ مَقَاماً مَحْمُوداً یَغْبِطُهُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ وَ صَلِّ عَلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَارِثِ الْمُرْسَلِینَ وَ قَائِدِ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ وَ سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلِّ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ إِمَامِ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَارِثِ الْمُرْسَلِینَ وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلِّ عَلَی الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ إِمَامِ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَارِثِ الْمُرْسَلِینَ وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ سَیِّدِ الْعَابِدِینَ وَ إِمَامِ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَارِثِ الْمُرْسَلِینَ وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ إِمَامِ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَارِثِ الْمُرْسَلِینَ وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلِّ عَلَی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ إِمَامِ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَارِثِ الْمُرْسَلِینَ وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلِّ عَلَی مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ إِمَامِ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَارِثِ الْمُرْسَلِینَ وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ مُوسَی إِمَامِ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَارِثِ الْمُرْسَلِینَ وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ إِمَامِ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَارِثِ الْمُرْسَلِینَ وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعَالَمِینَ.

ص: 81

و صلّ علی علیّ بن محمّد امام المؤمنین و وارث المرسلین و حجّة ربّ العالمین و صلّ علی الحسن بن علیّ امام المؤمنین، و وارث المرسلین و حجّة ربّ العالمین. و صلّ علی الخلف الصّالح الهادی المهدیّ امام المؤمنین و وارث المرسلین و حجّة ربّ العالمین.

خداوندا بر محمد و آل بیت او که امامان هدایت شده و هدایتگر و عالمان صادق و نیکو و پرهیزگار و نیز ستون های دین و ارکان توحید و مفسران کتاب تو و حجت های تو بر بندگانت هستند و نیز جانشینان تو در روی زمین هستند، درود فرست. همان ها که آنان را برای خودت برگزیده­ای و آنان را از میان بندگانت گزینش نموده ای و آنان را برای برپایی دینت انتخاب نموده و معرفت خود را به آنان عطا نموده ای. و با بزرگواری­ات به آنان شکوه و عظمت داده و رحمت خود را بر آنان گسترانده ای. و با نعمت خود آنان را پرورده و با حکمت خود آنان را رشد و نما داده ای و نور خود را بر تن آنان نموده ای و آنان را تا ملکوت خود بالا برده ای و با فرشتگانت اطراف آنان را احاطه نموده و بوسیله پیامبرت آنان را شریف و بزرگوار قرار داده ای

خداوندا، بر محمد و خاندان او چنان درود بفرست که کسی جز علم تو توان شمارش آن را نداشته و کسی جز خودت نتواند آن درود ها را به شمارش آورد. خداوندا، بر ولی خودت که سنت تو را زنده می­گرداند و به امر تو قیام می­کند و به سوی تو مردم را فرا خوانده و هدایت می­کند و حجت تو بر بندگانت و خلیفه تو بر روی زمین است و شاهد تو بر بندگانت هست، درود بفرست.

خداوندا، یاری او را همراه با پیروزی و اقتدار گردان، عمرش را دراز فرما و زمین را به دراز زیستنش زینت بخش.

خداوندا، از زیاده طلبی حسودان کفایتش کن، از شر کافران پناهش ده، اراده ستمگران را از او بران و از دست گردنکشان رهاییش ده.

خداوندا،

با خود او و ذریه اش و شیعیانش و اطرافیانش و نیز با دشمنان او و با همه اهل دنیا چنان رفتار کن که مایه چشم روشنی او باشد. او را شاد گرداند. و او را به بهترین آرزویش در دنیا و آخرت برسان، چرا که تو بر هر چیزی توانایی.

خداوندا، به وسیله او، آن قسمت از احکامت که به فراموشی سپرده شده را احیا گردان. و آن قسمت از احکام کتابت را که دگرگون گشته، بوسیله او زنده گردان. احکام تو که دچار تغییر شده، بوسیله او بار دیگر آشکار گردان. تا این که دین تو بوسیله او بار دیگر تازه و دست نخورده که هیچ شک و شبهه ای در آن راه ندارد و هیچ بدعت و باطلی در آن نیست، برای مردم باز گردد.

خداوندا، با نور او تمام تاریکی ها را روشن گردان. و بوسیله او تمام بدعت ها را از بین ببر و با عزتی که به او دادی، تمام گمراهی ها را نابود گردان و بوسیله او تمام مستکبرین و را درهم بشکن و تمام آتش های فتنه را بوسیله شمشیر او خاموش گردان و بوسیله عدالت او تمام ستم کاران را نابود کن

ص: 82

وَ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ إِمَامِ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَارِثِ الْمُرْسَلِینَ وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلِّ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ إِمَامِ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَارِثِ الْمُرْسَلِینَ وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلِّ عَلَی الْخَلَفِ الصَّالِحِ الْهَادِی الْمَهْدِیِّ إِمَامِ الْهُدَی إِمَامِ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَارِثِ الْمُرْسَلِینَ وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعَالَمِینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ الْأَئِمَّةِ الْهَادِینَ الْعُلَمَاءِ الصَّادِقِینَ الْأَبْرَارِ الْمُتَّقِینَ دَعَائِمِ دِینِکَ وَ أَرْکَانِ تَوْحِیدِکَ وَ تَرَاجِمَةِ وَحْیِکَ وَ حُجَجِکَ عَلَی خَلْقِکَ وَ خُلَفَائِکَ فِی أَرْضِکَ الَّذِینَ اخْتَرْتَهُمْ لِنَفْسِکَ وَ اصْطَفَیْتَهُمْ عَلَی عِبَادِکَ وَ ارْتَضَیْتَهُمْ لِدِینِکَ وَ خَصَصْتَهُمْ بِمَعْرِفَتِکَ وَ جَلَّلْتَهُمْ بِکَرَامَتِکَ وَ غَشَّیْتَهُمْ بِرَحْمَتِکَ وَ رَبَّیْتَهُمْ بِنِعْمَتِکَ وَ غَذَّیْتَهُمْ بِحِکْمَتِکَ وَ أَلْبَسْتَهُمْ مِنْ نُورِکَ وَ رَفَعْتَهُمْ فِی مَلَکُوتِکَ وَ حَفَفْتَهُمْ بِمَلَائِکَتِکَ وَ شَرَّفْتَهُمْ بِنَبِیِّکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَیْهِمْ صَلَاةً کَثِیرَةً دَائِمَةً طَیِّبَةً لَا یُحِیطُ بِهَا إِلَّا أَنْتَ وَ لَا یَسَعُهَا إِلَّا عِلْمُکَ وَ لَا یُحْصِیهَا أَحَدٌ غَیْرُکَ اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی وَلِیِّکَ الْمُحْیِی سُنَّتَکَ الْقَائِمِ بِأَمْرِکَ الدَّاعِی إِلَیْکَ الدَّلِیلِ عَلَیْکَ وَ حُجَّتِکَ عَلَی خَلْقِکَ وَ خَلِیفَتِکَ فِی أَرْضِکَ وَ شَاهِدِکَ عَلَی عِبَادِکَ اللَّهُمَّ أَعِزَّ نَصْرَهُ وَ مُدَّ فِی عُمُرِهِ وَ زَیِّنِ الْأَرْضَ بِطُولِ بَقَائِهِ اللَّهُمَّ اکْفِهِ بَغْیَ الْحَاسِدِینَ وَ أَعِذْهُ مِنْ شَرِّ الْکَافِرِینَ وَ ازْجُرْ عَنْهُ إِرَادَةَ الظَّالِمِینَ وَ خَلِّصْهُ مِنْ أَیْدِی الْجَبَّارِینَ اللَّهُمَّ أَعْطِهِ فِی نَفْسِهِ وَ ذُرِّیَّتِهِ وَ شِیعَتِهِ وَ رَعِیَّتِهِ وَ خَاصَّتِهِ وَ عَامَّتِهِ وَ عَدُوِّهِ وَ جَمِیعِ أَهْلِ الدُّنْیَا مَا تُقِرُّ بِهِ عَیْنَهُ وَ تَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ وَ بَلِّغْهُ أَفْضَلَ مَا أَمَّلَهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ اللَّهُمَّ جَدِّدْ بِهِ مَا مُحِیَ مِنْ دِینِکَ وَ أَحْیِ بِهِ مَا بُدِّلَ مِنْ کِتَابِکَ وَ أَظْهِرْ بِهِ مَا غُیِّرَ مِنْ حُکْمِکَ حَتَّی یَعُودَ دِینُکَ بِهِ وَ عَلَی یَدَیْهِ غَضّاً جَدِیداً خَالِصاً مُخْلَصاً لَا شَکَّ فِیهِ وَ لَا شُبْهَةَ مَعَهُ وَ لَا بَاطِلَ عِنْدَهُ وَ لَا بِدْعَةَ لَدَیْهِ اللَّهُمَّ نَوِّرْ بِنُورِهِ کُلَّ ظُلْمَةٍ وَ هُدَّ بِرُکْنِهِ کُلَّ بِدْعَةٍ وَ اهْدِمْ بِعِزَّتِهِ کُلَّ ضَلَالَةٍ وَ اقْصِمْ بِهِ کُلَّ جَبَّارٍ وَ أَخْمِدْ بِسَیْفِهِ کُلَّ نَارٍ وَ أَهْلِکْ بِعَدْلِهِ کُلَّ جَائِرٍ

ص: 82

و حکومت او را بر تمام حاکمان دیگر مسلط گردان و با قدرتی که به او داده ای، تمام قدرت ها را خوار گردان. خداوندا، دشمنان او را خوار و هلاک گردان و هر کس که نسبت به او بدی کند، مکرش را به خودش باز گردان. خداوندا، هر کسی که حق او را نادیده گرفته و امر او را کوچک بشمارد، و برای خاموشی نور او و فراموشی یاد او تلاش کند، از بین ببر.

اللّهم صلّ علی محمّد المصطفی و علیّ المرتضی و فاطمة الزّهراء و الحسن الرّضی و الحسین المصفا، و جمیع الأوصیاء؛ مصابیح الدّجی و اعلام الهدی و منار التّقی و العروة الوثقی و الحبل المتین و الصّراط المستقیم و صلّ علی ولیّک و ولاة عهده و الائمّة من ولده و مدّ فی أعمارهم و زد فی آجالهم و بلّغهم أقصی آمالهم دینا و دنیا و آخرة انّک علی کلّ شی ء قدیر(1).

عتیق غروی: حسن بن محمد بن عامر اشعری قمی در کاشان در سال 288 زمانی که از اصفهان باز می گشت، گفت: یعقوب بن یوسف صواف اصفهانی، به او گفته است: در سال 281 با عده از اهل سنت به حج مشرف شدم و بعد بقیه حدیثی را که در بالا ذکر کردیم تا آخر بیان می کند.

روایت3.

نهج البلاغه: خطبه ای از امام علی علیه السلام که در آن مردم را آموخت که چگونه بر پیامبر درود فرستند:

بار خدایا! ای گستراننده هر گسترده، و ای برافرازنده آسمان های بالا برده، ای آفریننده دلها بر وفق سرشت، بدبخت بود و یا نیکو سرنوشت! بهترین درودها و پربارترین برکت ها را خاصّ بنده و پیامبر خود گردان، که خاتم پیامبران پیشین است، و گشاینده درهای بسته- رحمت بر مردم زمین-. آشکار کننده حقّ با برهان، فرونشاننده طغیان و درهم کوبنده

ص: 83


1- . جمال الاسبوع: 494 - 504

وَ أَجْرِ حُکْمَهُ عَلَی کُلِّ حُکْمٍ وَ أَذِلَّ بِسُلْطَانِهِ کُلَّ سُلْطَانٍ.

اللَّهُمَّ أَذِلَّ کُلَّ مَنْ نَاوَاهُ وَ أَهْلِکْ کُلَّ مَنْ عَادَاهُ وَ امْکُرْ بِمَنْ کَادَهُ وَ اسْتَأْصِلْ مَنْ جَحَدَ حَقَّهُ وَ اسْتَهَانَ بِأَمْرِهِ وَ سَعَی فِی إِطْفَاءِ نُورِهِ وَ أَرَادَ إِخْمَادَ ذِکْرِهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَی وَ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَی وَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ وَ الْحَسَنِ الرِّضَا وَ الْحُسَیْنِ الْمُصَفَّا وَ جَمِیعِ الْأَوْصِیَاءِ مَصَابِیحِ الدُّجَی وَ أَعْلَامِ الْهُدَی وَ مَنَارِ الْتُّقَی وَ الْعُرْوَةِ الْوُثْقَی وَ الْحَبْلِ الْمَتِینِ وَ الصِّرَاطِ الْمُسْتَقِیمِ وَ صَلِّ عَلَی وَلِیِّکَ وَ وُلَاةِ عَهْدِهِ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ وَ مُدَّ فِی أَعْمَارِهِمْ وَ زِدْ فِی آجَالِهِمْ وَ بَلِّغْهُمْ أَفْضَلَ آمَالِهِمْ دِیناً وَ دُنْیَا وَ آخِرَةً إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ(1).

ق، کتاب العتیق الغروی نُسِخَ مِنْ کِتَابِ الشَّیْخِ أَبِی الْحُسَیْنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ یُوسُفَ الْحَرَّانِیِّ فِی جُمَادَی الْآخِرَةِ فِی سَنَةِ أَرْبَعِمِائَةٍ قَالَ نَسَخْتُ مِنْ کِتَابِ الشَّیْخِ أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ حَمْزَةَ بْنِ أَحْمَدَ الْکَاتِبِ بِخَطِّهِ فِی جُمَادَی الْأُولَی سَنَةَ ثَلَاثٍ وَ تِسْعِینَ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ حَدَّثَ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ الْأَشْعَرِیُّ الْقُمِّیُّ بِقَاشَانَ فِی سَنَةِ ثَمَانٍ وَ ثَمَانِینَ وَ مِائَتَیْنِ مُنْصَرَفَهُ مِنْ أَصْبَهَانَ قَالَ حَدَّثَهُ یَعْقُوبُ بْنُ یُوسُفَ الصَّوَّافُ بِأَصْبَهَانَ قَالَ: حَجَجْتُ فِی سَنَةِ إِحْدَی وَ ثَمَانِینَ وَ مِائَتَیْنِ وَ کُنْتُ مَعَ قَوْمٍ مُخَالِفِینَ وَ سَاقَ الْحَدِیثَ إِلَی آخِرِهِ مِثْلَ مَا مَرَّ.

«3»

نهج، [نهج البلاغة]: مِنْ خُطْبَةٍ لَهُ علیه السلام عَلَّمَ فِیهَا الصَّلَاةَ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله اللَّهُمَّ دَاحِیَ الْمَدْحُوَّاتِ وَ دَاعِمَ الْمَسْمُوکَاتِ وَ جَابِلَ الْقُلُوبِ عَلَی فِطْرَتِهَا شَقِیِّهَا وَ سَعِیدِهَا اجْعَلْ شَرَائِفَ صَلَوَاتِکَ وَ نَوَامِیَ بَرَکَاتِکَ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا انْغَلَقَ وَ الْمُعْلِنِ الْحَقِّ بِالْحَقِّ وَ الدَّافِعِ جَیْشَاتِ الْأَبَاطِیلِ وَ الدَّامِغِ

ص: 83


1- 1. جمال الأسبوع: 494- 504 و تراه فی غیبة الشیخ الطوسیّ ص 177، و قد أخرجه المؤلّف العلامة فی ج 52 ص 17- 22، و ذکر أن فی کتاب دلائل الإمامة للطبری مثله.

شوکت گمراهان. چنان که او بار رسالت را نیرومندانه برداشت- و حقّ آن را چنان که باید گذاشت-.

در انجام فرمانت برپا، و در طلب خشنودی ات پویا، نه از اقدامی روگردان و نه در عزمی سست و ناتوان. وحی تو را به گوش جان شنوا و عهد تو را نگهبان، و در راه اجرای فرمان تو روان. چندان که چراغ جویندگان حقّ را فروغ بخشید، و بر سر راه گمراهان چون خورشیدی بدرخشید، و دل های فرو رفته در موج های شبهات، به راهنمایی او رخت به کنار کشید. نشانه های روشن را بر پا داشت و احکام نورانیت را برای مردم آشکار ساخت.

او تو را امانتداری است درستکار، و گنجینه علم تو را پاسدار. گواه توست در روز قیامت، و برانگیخته تو به رسالت، و فرستاده تو بر آفریدگان و امّت.

خدایا! سایه- عنایت- خود را بر او بگستران، و به فضل خویش پاداش او را فراوان گردان. بنیاد- شریعتی را- که او بنا نهاد، از دیگر بناها بالاتر قرار بده و جایگاه او را نزد خویش گرامی تر و نور- شریعت- او را- در سراسر گیتی بگستر-، و پاداش پیامبری او را گفتار او را پسندیده قرار ده، و شهادت پذیرفته.

چنان که گفته او- میزان عدل باشد و فرموده او قول فصل.

بار خدایا! ما و او را فراهم آور در زندگانی خوشگوار، و نعمت پایدار و آرزوهای دلنشین، و لذت های با خواهش دل قرین، و زندگانی فراخ و پر نعمت، و اطمینان خاطر و برخورداری از تحفه های کرامت(1).

روایت4.

کتاب غارات: ابو سلام کندی گوید: امام علی علیه السلام نحوه صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را به ما می آموخت و می فرمود: بگویید:

ص: 84


1- . نهج البلاغه، خطبه 70

صَوْلَاتِ الْأَضَالِیلِ کَمَا حُمِّلَ فَاضْطَلَعَ قَائِماً بِأَمْرِکَ مُسْتَوْفِزاً فِی مَرْضَاتِکَ غَیْرَ نَاکِلٍ عَنْ قُدُمٍ وَ لَا وَاهٍ فِی عَزْمٍ وَاعِیاً لِوَحْیِکَ حَافِظاً عَلَی عَهْدِکَ مَاضِیاً عَلَی نَفَاذِ أَمْرِکَ حَتَّی أَوْرَی قَبَسَ الْقَابِسِ وَ أَضَاءَ الطَّرِیقَ لِلْخَابِطِ وَ هُدِیَتْ بِهِ الْقُلُوبُ بَعْدَ خَوْضَاتِ الْفِتَنِ وَ الْآثَامِ وَ أَقَامَ مُوضِحَاتِ الْأَعْلَامِ وَ نَیِّرَاتِ الْأَحْکَامِ فَهُوَ أَمِینُکَ الْمَأْمُونُ وَ خَازِنُ عِلْمِکَ الْمَخْزُونِ وَ شَهِیدُکَ یَوْمَ الدِّینِ وَ بَعِیثُکَ بِالْحَقِّ وَ رَسُولُکَ إِلَی الْخَلْقِ اللَّهُمَّ افْسَحْ لَهُ مَفْسَحاً فِی ظِلِّکَ وَ اجْزِهِ مُضَاعَفَاتِ الْخَیْرِ مِنْ فَضْلِکَ اللَّهُمَّ أَعْلِ عَلَی بِنَاءِ الْبَانِینِ بِنَاءَهُ وَ أَکْرِمْ لَدَیْکَ مَنْزِلَتَهُ وَ أَتْمِمْ لَهُ نُورَهُ وَ اجْزِهِ مِنِ ابْتِعَاثِکَ لَهُ مَقْبُولَ الشَّهَادَةِ مَرْضِیَّ الْمَقَالَةِ ذَا مَنْطِقٍ عَدْلٍ وَ خُطَّةٍ فَصْلٍ اللَّهُمَّ اجْمَعْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ فِی بَرْدِ الْعَیْشِ وَ قَرَارِ النِّعْمَةِ وَ مُنَی الشَّهَوَاتِ وَ أَهْوَاءِ اللَّذَّاتِ وَ رَخَاءِ الدَّعَةِ وَ مُنْتَهَی الطُّمَأْنِینَةِ وَ تُحَفِ الْکَرَامَةِ(1).

«4»

کِتَابُ الْغَارَاتِ، لِإِبْرَاهِیمَ الثَّقَفِیِّ رَفَعَهُ عَنْ أَبِی سَلَّامٍ الْکِنْدِیِّ قَالَ: کَانَ عَلِیٌّ علیه السلام یُعَلِّمُنَا الصَّلَاةَ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله یَقُولُ قُولُوا:

ص: 84


1- 1. نهج البلاغة الرقم: 70 من قسم الخطب.

بار خدایا! ای گستراننده هر گسترده، و ای برافرازنده آسمان های بر افراشته شده، و بقیه عبارت ها همانند عبارت هایی است که در روایت پیشین است تا آن جا که فرمود: و برکت های پر بارت. و رأفت دلسوزی ات بر محمد بنده ات و فرستاده و پیامبرت – باز هم عبارت ها، همانند عبارت های روایت پیشین است تا آن جا که فرمود: و نشانه های آشکارت را روشن ساخت. باز هم عبارت ها، همانند عبارت های روایت پیشین است تا آن جا که فرمود: بنایی را که او بنیان نهاد، بالاتر قرار بده و او را در جایگاهی نزدیک به خودت، جای داده و گرامی اش دار. و نورش را کامل گردان و مزد رسالتش را هم بطور کامل به او عطا کن. باز هم عبارت ها، همانند عبارت های روایت پیشین است اما دعا با این عبارت پایان می یابد: و مزد او را برخورداری از قول فصل، و حجت و برهان عظیم قرار بده. آمین یا رب العالمین .

امام علی علیه السلام در توصیف پیامبر چنین فرمود: تا آن که شعله ای افروخت که جوینده،

بدان چراغ دانش بیفروزد، و نشان راه را بر پا کرد تا گمراه، دیده بدان دوزد. پس او امین توست و مورد اعتماد، و گواه تو بر امّت در روز معاد، و انگیخته تو و موجب نعمت، و فرستاده بر حقّ تو، و آیت رحمت. خدایا! بهره او ساز نصیبی از عدل خود، و پاداش نیک و فراوان از فضل خود. خدایا! بنای دین او را از آن چه دیگران بر آورده اند، عالی تر ساز، و خوان اکرام او را نزد خود هر چه گرامی تر ساز، و رتبت او را نزد خود بیفزا، و قرب وسیلت، و بلندی قدر و فضیلتش عطا فرما. و ما را با او محشور کن چنان که نه زیانکار باشیم و نه پشیمان، نه دور از راه حق، و نه شکننده پیمان، نه گمراه نه گمراه کننده دیگران، و نه فریفته هوای نفس و شیطان.

روایت5.

جنة الامان: امام صادق علیه السلام فرمود: هرکس بخواهد، با صلوات فرستادن، محمد و آل او را خشنود سازد باید بگوید: پروردگارا، ای بخشنده ترین عطا بخش، و ای بهترین کسی که از او درخواست می شود، و ای مهربان ترین کسی که مهربانی اش امید می رود، خداوندا در میان اولین و آخرین بندگانت، بر محمد و آل او درود فرست و در جهانیان بر او و آلش درود فرست و در عالم بالا، بر محمد و آل او درود بفرست. و در میان پیامبران به او درود بفرست. خداوندا، به محمد، وسیله و شرف و فضیلت و درجات عالی عطا کن. خداوندا، من بدون این که توفیق دیدار محمد را داشته باشم، به او ایمان آوردم پس در روز قیامت مرا از دیدار او محروم نگردان. همجواری با آن حضرت را نصیب من قرار بده. و مرا بر طریقت و آیین او از دنیا ببر. و از حوض او جرعه ای گوارا به من ده و مرا سیراب گردان که بعد از آن هرگز تشنه نگردم. خداوندا، همان طور که من محمد را ندیده و به او ایمان آوردم، در بهشت دیدار رویش را نصیبم کن. خداوندا، درود و سلام بسیار از جانب من به روح محمد برسان.

روایت6.

الدرر المنثور سیوطی: طلحه بن عبید الله گوید: از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم عرض کردم: چگونه بر شما درود و صلوات بفرستیم؟ فرمود: بگویید: اللهم صل علی محمد و آل محمد و کما صلیت علی ابراهیم و آل ابراهیم انک حمید مجید.

طلحه گوید: مردی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمده و عرض کرد: شینده ام

ص: 85

اللَّهُمَّ دَاحِیَ الْمَدْحُوَّاتِ وَ بَارِئَ الْمَسْمُوکَاتِ إِلَی قَوْلِهِ وَ نَوَامِیَ بَرَکَاتِکَ وَ رَأْفَةَ تَحَنُّنِکَ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ نَبِیِّکَ إِلَی قَوْلِهِ وَ الدَّافِعِ جَیْشَاتِ الْأَبَاطِیلِ کَمَا حُمِّلَ إِلَی قَوْلِهِ حَافِظاً لِعَهْدِکَ إِلَی قَوْلِهِ وَ أَنَارَ مُوضِحَاتِ الْأَعْلَامِ إِلَی قَوْلِهِ بِنَاءَهُ وَ أَکْرِمْ مَثْوَاهُ لَدَیْکَ وَ نُزُلَهُ وَ أَتِمَّ لَهُ نُورَهُ وَ أْجُرْهُ وَ أُجْرَتُهُ مِنِ انْبِعَاثِکَ لَهُ إِلَی قَوْلِهِ وَ حَظِّ فَصْلٍ وَ حُجَّةٍ وَ بُرْهَانٍ عَظِیمٍ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ.

وَ قَالَ علیه السلام فِی ذِکْرِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله حَتَّی أَوْرَی قَبَساً لِقَابِسٍ وَ أَنَارَ عَلَماً لِحَابِسٍ فَهُوَ أَمِینُکَ الْمَأْمُونُ وَ شَهِیدُکَ یَوْمَ الدِّینِ وَ بَعِیثُکَ نِعْمَةً وَ رَسُولُکَ بِالْحَقِّ وَ رَحْمَةً اللَّهُمَّ اقْسِمْ لَهُ مَقْسَماً مِنْ عَدْلِکَ وَ اجْزِهِ مُضَاعَفَاتِ الْخَیْرِ مِنْ فَضْلِکَ اللَّهُمَّ أَعْلِ عَلَی بِنَاءِ الْبَانِینَ بِنَاءَهُ وَ أَکْرِمْ لَدَیْکَ نُزُلَهُ وَ شَرِّفْ عِنْدَکَ مَنْزِلَهُ وَ آتِهِ الْوَسِیلَةَ وَ أَعْطِهِ السَّنَاءَ وَ الْفَضِیلَةَ وَ احْشُرْنَا فِی زُمْرَتِهِ غَیْرَ خَزَایَا وَ لَا نَادِمِینَ وَ لَا نَاکِبِینَ وَ لَا نَاکِثِینَ وَ لَا ضَالِّینَ وَ لَا مَفْتُونِینَ.

«5»

جُنَّةُ الْأَمَانِ، عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: مَنْ أَرَادَ أَنْ یَسُرَّ مُحَمَّداً وَ آلَهُ فِی الصَّلَاةِ عَلَیْهِمْ فَلْیَقُلْ اللَّهُمَّ یَا أَجْوَدَ مَنْ أَعْطَی وَ یَا خَیْرَ مَنْ سُئِلَ وَ یَا أَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فِی الْأَوَّلِینَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فِی الْآخِرِینَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فِی الْمَلَإِ الْأَعْلَی وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فِی الْمُرْسَلِینَ اللَّهُمَّ أَعْطِ مُحَمَّداً وَ آلَهُ الْوَسِیلَةَ وَ الْفَضِیلَةَ وَ الشَّرَفَ وَ الرِّفْعَةَ وَ الدَّرَجَةَ الْکَبِیرَةَ اللَّهُمَّ إِنِّی آمَنْتُ بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ لَمْ أَرَهُ فَلَا تَحْرِمْنِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ رُؤْیَتَهُ وَ ارْزُقْنِی صُحْبَتَهُ وَ تَوَفَّنِی عَلَی مِلَّتِهِ وَ اسْقِنِی مِنْ حَوْضِهِ مَشْرَباً رَوِیّاً سَائِغاً هَنِیئاً لَا أَظْمَأُ بَعْدَهُ أَبَداً إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ اللَّهُمَّ إِنِّی آمَنْتُ بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ لَمْ أَرَهُ فَعَرِّفْنِی فِی الْجِنَانِ وَجْهَهُ اللَّهُمَّ بَلِّغْ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله مِنِّی تَحِیَّةً کَثِیرَةً وَ سَلَاماً.

«6»

الدُّرُّ الْمَنْثُورُ لِلسَّیُوطِیِّ، عَنْ طَلْحَةَ بْنِ عُبَیْدِ اللَّهِ قَالَ: قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ الصَّلَاةُ عَلَیْکَ قَالَ قُلِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ.

وَ عَنْ طَلْحَةَ قَالَ: أَتَی رَجُلٌ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ سَمِعْتُ اللَّهَ یَقُولُ:

ص: 85

که خداوند فرموده است: همانا خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود می فرستند. نحوه درود فرستادن بر تو چگونه است؟ حضرت فرمود: بگو: اللهم صل علی محمد و آل محمد کما صلیت علی ابراهیم إنک حمید مجید. و بارک علی محمد و آل محمد کما بارکت علی ابراهیم و إنک حمید مجید.

ابو سعید خدری گوید: به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم عرض کردیم: سلام کردن به شما را آموختیم، اکنون بفرما که صلوات فرستادن بر شما چگونه است؟ حضرت فرمود: بگویید: اللهم صل علی محمد عبدک و رسولک کما صلیت علی ابراهیم و بارک علی محمد و علی آل محمد کما بارکت علی آل ابراهیم.

ابوهریره گوید: از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پرسیدند: چگونه بر شما صلوات بفرستیم؟ فرمود: بگویید: خداوندا، بر محمد و آل محمد درود فرست، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم در میان جهانیان درود فرستاده و به آن ها برکت دادی. همانا تو ستوده شده و توانگری. و نحوه سلام کردن را هم می دانید.

بشیر بن سعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پرسید: یا رسول الله، خداوند به ما دستور داده که بر شما درود بفرستیم، اکنون بفرما که ما چگونه بر شما درود بفرستیم؟ راوی گوید: حضرت مدتی ساکت ماند بگونه ای که ما آرزو کردیم ای کاش این سؤال را نپرسیده بودیم. آن گاه حضرت فرمود: بگویید: خداوندا، بر محمد و آل محمد درود بفرست همان گونه که بر ابراهیم درود فرستادی. و بر محمد و آل محمد برکت عطا کن، همان گونه که در میان جهانیان، به ابراهیم برکت عطا نمودی. همانا که تو ستوده شده و والایی. و نحوه سلام کردن را هم که دانستید.

امام علی علیه السلام فرمود: از رسول خدا پرسیدم: ای رسول خدا، چگونه بر شما صلوات بفرستیم؟ حضرت فرمود: بگویید: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِید .

ابوهریره گوید: به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم عرض کردیم: ای رسول خدا، ما آموختیم که چگونه به شما سلام کنیم اکنون بفرمایید که چگونه بر شما صلوات بفرستیم؟ حضرت فرمود: بگویید: خداوندا، درودها و برکت های خود را بر آل محمد نثار کن همان گونه که برآل ابراهیم نثار نمودی. همانا تو مورد ستایش و والایی.

ابن مسعود گوید: مردی به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عرض کرد: ای رسول خدا، ما دانستیم که چگونه به تو سلام کنیم. اکنون بفرما که هرگاه در نمازمان بر شما صلوات فرستادیم چگونه صلوات بفرستیم؟ حضرت اندکی ساکت ماند و بعد فرمود:

ص: 86

إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِ فَکَیْفَ الصَّلَاةُ عَلَیْکَ فَقَالَ قُلِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ وَ بَارِکْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارَکْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ(1).

وَ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ قَالَ: قُلْنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ هَذَا السَّلَامُ عَلَیْکَ قَدْ عَلِمْنَاهُ فَکَیْفَ الصَّلَاةُ عَلَیْکَ قَالَ قُولُوا اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی آلِ إِبْرَاهِیمَ وَ بَارِکْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارَکْتَ عَلَی آلِ إِبْرَاهِیمَ.

وَ عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ: أَنَّهُمْ سَأَلُوا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله کَیْفَ نُصَلِّی عَلَیْکَ قَالَ قُولُوا اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ وَ بَارَکْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ فِی الْعَالَمِینَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ وَ السَّلَامُ کَمَا قَدْ عَلِمْتُمْ.

وَ عَنْ أَبِی مَسْعُودٍ الْأَنْصَارِیِّ: أَنَّ بَشِیرَ بْنَ سَعْدٍ قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَمَرَنَا اللَّهُ أَنْ نُصَلِّیَ عَلَیْکَ فَکَیْفَ نُصَلِّی عَلَیْکَ فَسَکَتَ حَتَّی تَمَنَّیْنَا أَنَا لَمْ نَسْأَلْهُ ثُمَّ قَالَ قُولُوا اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ بَارِکْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارَکْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ فِی الْعَالَمِینَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ وَ السَّلَامُ کَمَا قَدْ عَلِمْتُمْ.

وَ عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام: قَالَ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ نُصَلِّی عَلَیْکَ قَالَ قُولُوا اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ.

وَ عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ قَالَ: قُلْنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ عَلِمْنَا کَیْفَ السَّلَامُ عَلَیْکَ فَکَیْفَ نُصَلِّی عَلَیْکَ قَالَ قُولُوا اللَّهُمَّ اجْعَلْ صَلَوَاتِکَ وَ بَرَکَاتِکَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا جَعَلْتَهَا عَلَی آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ.

وَ عَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ: أَنَّ رَجُلًا قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَمَّا السَّلَامُ عَلَیْکَ فَقَدْ عَرَفْنَاهُ فَکَیْفَ نُصَلِّی عَلَیْکَ إِذَا نَحْنُ صَلَّیْنَا عَلَیْکَ فِی صَلَاتِنَا فَصَمَتَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله ثُمَّ قَالَ:

ص: 86


1- 1. الدّر المنثور ج 5 ص 216.

هرگاه خواستید بر من صلوات بفرستید، بگویید: خداوندا، همان طور که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی، بر محمد پیامبر امی ات و بر آل او نیز دورد بفرست. و همان طور که نعمت هایت را بر ابراهیم و آل ابراهیم مدام قرار دادی، بر محمد که پیامبر امی توست و بر آل محمد نیز مدام قرار بده که تو ستوده شده و والایی.

ابوهریره گوید: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هرکس بگوید: «پروردگارا، بر محمد و آل محمد درود فرست، همچنان که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی و نعمت هایت را بر محمد وآل محمد مدام قرار بده؛ همان طور که بر ابراهیم و آل ابراهیم نعمت هایت را مدام قرار دادی. و بر محمد و آل محمد ترحم نما همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم ترحم نمودی» هر کس این گونه دعا کند، من در روز قیامت برایش گواهی می دهم و شفاعت می کنم.

جابر بن عبدالله گوید: پیامبر صلی الله وقتی بر فراز منبر شد، چون بر پله اول قرار گرفت آمین گفت و در پله دوم هم آمین گفت و در پله سوم هم آمین گفت. اصحاب گفتند: ای رسول خدا، سه مرتبه صدای آمین از شما شنیدیم. فرمود: چون بر پله اول قرار گرفتم، جبرئیل آمد و گفت: نگون بخت باد آن بنده ای که ماه رمضان را درک کند و قبل از این که گناهانش آمرزیده شود، ماه رمضان سپری شود. و من هم آمین گفتم. باز جبرئیل گفت: نگون بخت باد آن بنده ای که پدر و مادر و یا یکی از این دو را درک کند، و پدر و مادرش او را بهشتی نسازند. و من هم آمین گفتم. باز گفت: تیره بخت باد آن بنده ای که در نزدش نامی از تو برده شود و او بر تو صلوات نفرستد. و من هم آمین گفتم(1).

امام سجاد علیه السلام فرمود: به رسول خدا، عرض کردند: درباره این آیه توضیح دهید که فرمود: «خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود می فرستد»، حضرت فرمود: این مطلب از جمله علم غیب است. و اگر شما در این باره چیزی نمی پرسیدید، من هم چیزی به شما نمی گفتم. همانا خداوند دو فرشته بر من گمارده است که هرگاه نامی از من نزد انسان مسلمانی برده شود و او بر من صلوات بفرستد، این دو فرشته در جواب او می گویند: خداوند تو را بیامرزت. و خداوند و فرشتگانش در جواب این دو فرشته آمین می گویند(2).

ابوهریره گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: در روز جمعه زیاد بر من صلوات بفرستید، چرا که صلوات های شما در روز جمعه بر من عرضه می گردد.

ابن مسعود گوید: هرگاه بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم صلوات فرستادید، صلوات کامل بفرستید

ص: 87


1- . الدرر المنثور 5 : 217
2- . الدرر المنثور 5 : 218 و ادامه حدیث چنین است: و هر انسان مسلمانی که نامی از من در نزد او برده شود و او بر من صلوات نفرستد، آن دو فرشته به او می گویند: خدایت نیامرزد. و خداوند و فرشتگانش هم در جواب آن دو فرشته آمین می گویند.

إِذَا أَنْتُمْ صَلَّیْتُمْ عَلَیَّ فَقُولُوا اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ وَ بَارِکْ عَلَی مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارَکْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ عَلَی آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ.

وَ عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله: مَنْ قَالَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ وَ بَارِکْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارَکْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ وَ تَرَحَّمْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا تَرَحَّمْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ شَهِدْتُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ بِالشَّهَادَةِ وَ شَفَعْتُ لَهُ.

وَ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله: رَقِیَ الْمِنْبَرَ فَلَمَّا رَقِیَ الدَّرَجَةَ الْأُولَی قَالَ آمِینَ ثُمَّ رَقِیَ الثَّانِیَةَ فَقَالَ آمِینَ ثُمَّ رَقِیَ الثَّالِثَةَ فَقَالَ آمِینَ فَقَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ سَمِعْنَاکَ تَقُولُ آمِینَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ قَالَ لَمَّا رَقِیتُ الدَّرَجَةَ الْأُولَی جَاءَنِی جَبْرَئِیلُ فَقَالَ شَقِیَ عَبْدٌ أَدْرَکَ رَمَضَانَ فَانْسَلَخَ مِنْهُ وَ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ فَقُلْتُ آمِینَ ثُمَّ قَالَ شَقِیَ عَبْدٌ أَدْرَکَ وَالِدَیْهِ أَوْ أَحَدَهُمَا فَلَمْ یُدْخِلَاهُ الْجَنَّةَ فَقُلْتُ آمِینَ ثُمَّ قَالَ شَقِیَ عَبْدٌ ذُکِرْتُ عِنْدَهُ وَ لَمْ یُصَلِّ عَلَیْکَ فَقُلْتُ آمِینَ (1).

وَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام قَالَ: قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ رَأَیْتَ قَوْلَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِ قَالَ إِنَّ هَذَا لَمِنَ الْمَکْتُومِ وَ لَوْ لَا أَنَّکُمْ سَأَلْتُمُونِی عَنْهُ مَا أَخْبَرْتُکُمْ إِنَّ اللَّهَ وَکَّلَ بِی مَلَکَیْنِ لَا أُذْکَرُ عِنْدَ عَبْدٍ مُسْلِمٍ فَیُصَلِّی عَلَیَّ إِلَّا قَالَ ذَانِکَ الْمَلَکَانِ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ وَ قَالَ اللَّهُ وَ مَلَائِکَتُهُ جَوَاباً لِذَیْنِکَ الْمَلَکَیْنِ آمِینَ (2).

وَ عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: أَکْثِرُوا الصَّلَاةَ عَلَیَّ یَوْمَ الْجُمُعَةِ فَإِنَّهَا مَعْرُوضَةٌ عَلَیَّ.

وَ عَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ قَالَ: إِذَا صَلَّیْتُمْ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَأَحْسِنُوا الصَّلَاةَ عَلَیْهِ

ص: 87


1- 1. الدّر المنثور ج 5 ص 217.
2- 2. الدّر المنثور ج 5 ص 218، و بعده: و لا أذکر عند عبد مسلم فلا یصلی علی الا قال ذانک الملکان: لا غفر اللّه لک، و قال اللّه و ملائکته لذینک الملکین: آمین.

چرا که شما چه می دانید شاید که صلوات شما بر خود آن حضرت عرضه شود. گفتند: به ما بیاموز که چگونه صلوات بفرستیم؟ گفت: بگویید: خداوندا، صلوات ها و رحمت و برکت های خود را بر سید و سرور فرستادگان و پیشوای پرهیزگاران و خاتم پیامبران محمد بفرست؛ همو که بنده و رسول تو پیشوای و رهبر خیر و پیامبر رحمت توست. خداوندا، او را به مقامی در خور ستایش برانگیز که همه گذشتگان و آیندگان به حال او غبطه بخورند. خداوندا، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی، بر محمد و آل محمد هم درود بفرست. که تو ستوده و والایی(1) .

ابن مسعود گوید: به رسول خدا عرض کردیم: ای رسول خدا، ما دانستیم که چگونه به تو سلام کنیم. اینک به ما بیاموز که چگونه بر تو درود و صلوات بفرستیم؟ حضرت فرمود: بگویید: خداوندا، درودها و رحمت و برکت های خود را بر سید و سرور فرستادگان و پیشوای پرهیزگاران و خاتم پیامبران محمد بفرست؛ همو که بنده و رسول تو پیشوا و رهبر خیر و پیامبر رحمت توست. خداوندا، او را به مقامی در خور ستایش (مقام محمود) برانگیز که همه گذشتگان و آیندگان به حال او غبطه بخورند. و بر محمد درود فرست جایگاه او را در والاترین مرتبه بهشت (درجه وسیله) قرار ده و خداوندا، محبت او را در دل بندگان برگزیده شده ات قراربده. و مودت او را در دل های بندگان مقربت جای ده. و یاد و منزلگاه او را در علیین قرار بده. و سلام و رحمت و برکت های خداوند بر تو باد. خداوندا، بر محمد و آل محمد درود بفرست همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی. همانا که تو ستوده شده و بزرگوار هستی و برکت ده بر محمد و آل محمد (2) .

ص: 88


1- . الدرر المنثور 5، :219
2- . الدرر المنثور 5: 219

فَإِنَّکُمْ لَا تَدْرُونَ لَعَلَّ ذَلِکَ یَعْرِضُ عَلَیْهِ قَالُوا فَعَلِّمْنَا قَالَ قُولُوا اللَّهُمَّ اجْعَلْ صَلَوَاتِکَ وَ رَحْمَتَکَ وَ بَرَکَاتِکَ عَلَی سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ وَ إِمَامِ الْمُتَّقِینَ وَ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ إِمَامِ الْخَیْرِ وَ قَائِدِ الْخَیْرِ وَ رَسُولِ الرَّحْمَةِ اللَّهُمَّ ابْعَثْهُ مَقَاماً مَحْمُوداً یَغْبِطُهُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ(1).

وَ عَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ قَالَ: قُلْنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ عَرَفْنَا کَیْفَ السَّلَامُ عَلَیْکَ فَکَیْفَ نُصَلِّی عَلَیْکَ قَالَ قُولُوا اللَّهُمَّ اجْعَلْ صَلَوَاتِکَ وَ رَحْمَتَکَ وَ بَرَکَاتِکَ عَلَی سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ وَ إِمَامِ الْمُتَّقِینَ وَ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ إِمَامِ الْخَیْرِ وَ رَسُولِ الرَّحْمَةِ اللَّهُمَّ ابْعَثْهُ مَقَاماً مَحْمُوداً یَغْبِطُهُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَبْلِغْهُ دَرَجَةَ الْوَسِیلَةِ مِنَ الْجَنَّةِ اللَّهُمَّ اجْعَلْ فِی الْمُصْطَفَیْنَ مَحَبَّتَهُ وَ فِی الْمُقَرَّبِینَ مَوَدَّتَهُ وَ فِی عِلِّیِّینَ ذِکْرَهُ وَ دَارَهُ وَ السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ عَلَی آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ وَ بَارِکْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ(2).

ص: 88


1- 1. الدّر المنثور ج 5 ص 219.
2- 2. المصدر نفسه، و ما تکرر فی الحدیثین لا یوجد فیه.

باب سی و یکم : روا بودن خواندن هر دعا و اجازه جمع آوری آن.

روایات

روایت1.

علی علیه السلام فرمود: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: همانا دعا بلایی را که قطعی شده باشد برطرف می کند. وشاء می گوید: به عبدالله بن سنان گفتم: آیا دعای محدودی وجود دارد؟ گفت: من از امام صادق علیه السلام پرسیدم، ایشان فرمودند: بله، دعای شیعیان مستضعف در هر مشکلی دعای موقت است، اما دعای شیعیان مستبصر (هدایت یافتگان) که به بلوغ عقلی و رشد فکری رسیده اند پوشیده نمی ماند(1) .

باب سی و دوم : دعاهای مناجات

روایات

روایت1.

امالی صدوق: طاوس یمانی گوید: از کنار حجر الاسود عبور می کردم که دیدم مردی پیوسته رکوع و سجده می کند، قدری درنگ کردم تا این که دیدم ایشان علی بن حسین علیهما السلام است. با خودم گفتم: او مرد درستکاری از اهل بیت پیامبر است، به خدا قسم دعایش را غنیمت می شمارم. سپس مراقب او بودم تا این که از نماز فارغ شد و کف دست ها را به سوی آسمان بلند کرده و می گفت: مولای من، مولای من، این ها دو دست پر از گناه من هستند که به سویت دراز کرده ام و دیدگانم که به امید دوخته شده است. شایسته است کسی را که از خواری پشیمانی تو را خوانده با بخشش پاسخ دهی. مولای من، آیا مرا از بدبختان آفریده ای تا گریه ام را طولانی کنم یا از سعادتمندان مرا آفریده ای تا به امیدم بشارت دهم. مولای من،

ص: 89


1- . این حدیث در جلد 93 ، ص 365 به نقل از طب الائمه نیز آمده بود.

باب 31 جواز أن یدعی بکل دعاء و الرخصة فی تألیفه

الأخبار

«1»

وَجَدْتُ بِخَطِّ الشَّیْخِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْجُبَعِیِّ نَقْلًا مِنْ خَطِّ الشَّهِیدِ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُمَا عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: إِنَّ الدُّعَاءَ یَرُدُّ الْبَلَاءَ وَ قَدْ أُبْرِمَ إِبْرَاماً قَالَ الْوَشَّاءُ فَقُلْتُ لِعَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ هَلْ فِی ذَلِکَ دُعَاءٌ مُوَقَّتٌ فَقَالَ أَمَا إِنِّی سَأَلْتُ الصَّادِقَ علیه السلام فَقَالَ نَعَمْ أَمَّا دُعَاءُ الشِّیعَةِ الْمُسْتَضْعَفِینَ فَفِی کُلِّ عِلَّةٍ مِنَ الْعِلَلِ دُعَاءٌ مُوَقَّتٌ وَ أَمَّا الْمُسْتَبْصِرُونَ الْبَالِغُونَ فَدُعَاؤُهُمْ لَا یُحْجَبُ (1).

باب 32 أدعیة المناجاة

الأخبار

«1»

لی، [الأمالی] للصدوق عَبْدُ اللَّهِ بْنُ النَّضْرِ بْنِ سِمْعَانَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمَکِّیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرٍو الْأُطْرُوشِ عَنْ صَالِحِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَیْمُونٍ السُّکَّرِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَغْرَاءَ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ سُلَیْمٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ غَفَلَةَ عَنْ طَاوُسٍ الْیَمَانِیِّ قَالَ: مَرَرْتُ بِالْحِجْرِ فَإِذَا أَنَا بِشَخْصٍ رَاکِعٍ وَ سَاجِدٍ فَتَأَمَّلْتُهُ فَإِذَا هُوَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهما السلام فَقُلْتُ یَا نَفْسُ رَجُلٌ صَالِحٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَ اللَّهِ لَأَغْتَنِمَنَّ دُعَاءَهُ فَجَعَلْتُ أَرْقُبُهُ حَتَّی فَرَغَ مِنْ صَلَاتِهِ وَ رَفَعَ بَاطِنَ کَفَّیْهِ إِلَی السَّمَاءِ وَ جَعَلَ یَقُولُ:

سَیِّدِی سَیِّدِی هَذِهِ یَدَایَ قَدْ مَدَدْتُهُمَا إِلَیْکَ بِالذُّنُوبِ مَمْلُوءَةً وَ عَیْنَایَ بِالرَّجَاءِ مَمْدُودَةً وَ حَقٌّ لِمَنْ دَعَاکَ بِالنَّدَمِ تَذَلُّلًا أَنْ تُجِیبَهُ بِالْکَرَمِ تَفَضُّلًا سَیِّدِی أَ مِنْ أَهْلِ الشَّقَاءِ خَلَقْتَنِی فَأُطِیلَ بُکَائِی أَمْ مِنْ أَهْلِ السَّعَادَةِ خَلَقْتَنِی فَأُبَشِّرَ رَجَائِی سَیِّدِی

ص: 89


1- 1. قد مر الحدیث نقلا من کتاب طبّ الأئمّة ص 365 من ج 93 مسندا.

آیا عضوهای بدن مرا برای ضربه ی گرزها خلق کرده ای یا معده ام را برای نوشیدن آب گداخته ی جهنم آفریده ای. مولای من، اگر ممکن بود بنده ای از مولایش بگریزد، من اولین کسی بودم که می گریختم. اما می دانم که تو را از دست نمی دهم. مولای من اگر عذابم به پادشاهی تو اضافه می کرد، از تو می خواستم مرا بر تحمل آن شکیبا گردانی. اما می دانم فرمانبرداری بندگان فرمانبردار تو چیزی به بزرگی ات نمی افزاید و سرکشی گناه کاران نیز چیزی از آن نمی کاهد. مولایم، من که هستم و چه اهمیتی دارم؟ با فضلت بر من ببخش و مرا با پرده پوشی خود منزه گردان و به بزرگی آبرویت از سرزنشم درگذر. ای پروردگارم و مولایم، به من رحم کن که در بستر افتاده ام و دستان دوستانم مرا می گرداند و جنازه ام را روی مکان غسل انداخته اند و نیکان همسایه ام مرا غسل می دهند و روی دوش هایشان مرا بلند کرده و خویشانم گوشه های تابوت را گرفته اند. و به وحشت و تنهایی ام در آن خانه ی تاریک رحم کن. طاوس گوید: من گریستم تا این که صدای گریه ام بلند شد. امام متوجه من شدند و گفتند: ای یمانی، چه چیز باعث گریه ات شده؟ آیا این جایگاه گنهکاران نیست؟ گفتم: ای محبوبم، جد شما محمد صلی الله علیه و آله و سلم است و سزاوار است که خداوند دعایتان را مستجاب کند. گفت: در همین حال بودیم که گروهی از یاران ایشان وارد شدند، ایشان رو به آن ها کرده و فرمودند: ای یارانم، شما را به آخرت توصیه می کنم و نه به دنیا، همانا شما از دنیا توصیه می پذیرید و مشتاق آن هستید و به آن چنگ زده اید. ای یارانم، همانا دنیا محل گذر و آخرت مکان ماندگاری است، پس از محل عبور خود برای مکان پایدار توشه بگیرید و در نزد کسی که رازهایتان بر او پوشیده نیست پرده دری نکنید. دنیا را از دل هایتان بیرون کنید پیش از آن که بدن هایتان را از دنیا بیرون کنند. آیا مردمان پیش از خود و دوره های گذشته را ندیدید و آن چه بر سرشان آمد را نشنیدید؟ آیا ندیدید که چگونه آن چه پوشیده داشتند رسوا شد و با تغییر شادمانی پس از آسایش و رفاه، باران خواری بر آن ها بارید و کشتزار بلاها شدند و نمونه ای برا ی دیگران گشتند؟ این سخن را گفتم و برای شما و خودم از خداوند طلب آمرزش می کنم(1).

روایت2.

امالی صدوق: طاوس یمانی گوید: علی بن حسین زین العابدین علیه السلام این دعا را می خواندند: پروردگارا، به عزت و جلال و بزرگی ات قسم، اگر از زمانی که در آغاز روزگار سرشت مرا ایجاد کردی، به تعداد هر مویی و در هر گردش نگاهی به اندازه ی سپاس و ستایش همه

ص: 90


1- . امالی صدوق: 132

أَ لِضَرْبِ الْمَقَامِعِ خَلَقْتَ أَعْضَائِی أَمْ لِشُرْبِ الْحَمِیمِ خَلَقْتَ أَمْعَائِی سَیِّدِی لَوْ أَنَّ عَبْداً اسْتَطَاعَ الْهَرَبَ مِنْ مَوْلَاهُ لَکُنْتُ أَوَّلَ الْهَارِبِینَ مِنْکَ لَکِنِّی أَعْلَمُ أَنِّی لَا أَفُوتُکَ سَیِّدِی لَوْ أَنَّ عَذَابِی مِمَّا یَزِیدُ فِی مُلْکِکَ لَسَأَلْتُکَ الصَّبْرَ عَلَیْهِ غَیْرَ أَنِّی أَعْلَمُ أَنَّهُ لَا یَزِیدُ فِی مُلْکِکَ طَاعَةُ الْمُطِیعِینَ وَ لَا یَنْقُصُ مِنْهُ مَعْصِیَةُ الْعَاصِینَ سَیِّدِی مَا أَنَا وَ مَا خَطَرِی هَبْ لِی بِفَضْلِکَ وَ جَلِّلْنِی بِسِتْرِکَ وَ اعْفُ عَنْ تَوْبِیخِی بِکَرَمِ وَجْهِکَ إِلَهِی وَ سَیِّدِی ارْحَمْنِی مَصْرُوعاً عَلَی الْفِرَاشِ تُقَلِّبُنِی أَیْدِی أَحِبَّتِی وَ ارْحَمْنِی مَطْرُوحاً عَلَی الْمُغْتَسَلِ یُغَسِّلُنِی صَالِحُ جِیرَتِی وَ ارْحَمْنِی مَحْمُولًا قَدْ تَنَاوَلَ الْأَقْرِبَاءُ أَطْرَافَ جِنَازَتِی وَ ارْحَمْ فِی ذَلِکَ الْبَیْتِ الْمُظْلِمِ وَحْشَتِی وَ غُرْبَتِی وَ وَحْدَتِی.

قَالَ طَاوُسٌ: فَبَکَیْتُ حَتَّی عَلَا نَحِیبِی وَ الْتَفَتَ إِلَیَّ فَقَالَ مَا یُبْکِیکَ یَا یَمَانِیُّ أَ وَ لَیْسَ هَذَا مَقَامَ الْمُذْنِبِینَ فَقُلْتُ حَبِیبِی حَقِیقٌ عَلَی اللَّهِ أَنْ لَا یَرُدَّکَ وَ جَدُّکَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله قَالَ فَبَیْنَا نَحْنُ کَذَلِکَ إِذْ أَقْبَلَ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِهِ فَالْتَفَتَ إِلَیْهِمْ فَقَالَ مَعَاشِرَ أَصْحَابِی أُوصِیکُمْ بِالْآخِرَةِ وَ لَسْتُ أُوصِیکُمْ بِالدُّنْیَا فَإِنَّکُمْ بِهَا مُسْتَوْصَوْنَ وَ عَلَیْهَا حَرِیصُونَ وَ بِهَا مُسْتَمْسِکُونَ مَعَاشِرَ أَصْحَابِی إِنَّ الدُّنْیَا دَارُ مَمَرٍّ وَ الْآخِرَةَ دَارُ مَقَرٍّ فَخُذُوا مِنْ مَمَرِّکُمْ لِمَقَرِّکُمْ وَ لَا تَهْتِکُوا أَسْتَارَکُمْ عِنْدَ مَنْ لَا یَخْفَی عَلَیْهِ أَسْرَارُکُمْ وَ أَخْرِجُوا مِنَ الدُّنْیَا قُلُوبَکُمْ قَبْلَ أَنْ تَخْرُجَ مِنْهَا أَبْدَانُکُمْ أَ مَا رَأَیْتُمْ وَ سَمِعْتُمْ مَا اسْتُدْرِجَ بِهِ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ مِنَ الْأُمَمِ السَّالِفَةِ وَ الْقُرُونِ الْمَاضِیَةِ أَ لَمْ تَرَوْا کَیْفَ فُضِحَ مَسْتُورُهُمْ وَ أُمْطِرَ مَوَاطِرُ الْهَوَانِ عَلَیْهِمْ بِتَبْدِیلِ سُرُورِهِمْ بَعْدَ خَفْضِ عَیْشِهِمْ وَ لِینِ رَفَاهِیَتِهِمْ صَارُوا حَصَائِدَ النِّقَمِ وَ مَدَارِجَ الْمَثُلَاتِ أَقُولُ قَوْلِی هَذَا وَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ لِی وَ لَکُمْ (1).

«2»

لی، [الأمالی] للصدوق بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ طَاوُسٍ قَالَ: کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ سَیِّدُ الْعَابِدِینَ علیهما السلام َیدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ إِلَهِی وَ عِزَّتِکَ وَ جَلَالِکَ وَ عَظَمَتِکَ لَوْ أَنِّی مُنْذُ بَدَعْتَ فِطْرَتِی مِنْ أَوَّلِ الدَّهْرِ عَبَدْتُکَ دَوَامَ خُلُودِ رُبُوبِیَّتِکَ بِکُلِّ شَعْرَةٍ فِی کُلِّ طَرْفَةِ عَیْنٍ سَرْمَدَ الْأَبَدِ بِحَمْدِ

ص: 90


1- 1. أمالی الصدوق ص 132.

مخلوقات تا پایان دوران و جاودانگی ربوبیتت تو را عبادت می کردم، نمی توانستم شکر کوچک ترین نعمتت را ادا کنم و اگر معادن آهن دنیا را با دندان های پیشین خود حفر کنم و با کناره های پلک چشم زمین را شخم بزنم، و به اندازه ی آب دریای آسمان هاو زمین خون و چرک از چشم ببارم، در مقابل حق بزرگی که تو بر من داری اندک است و اگر پس از آن با عذاب همه مخلوقاتت مرا شکنجه کنی و بدنم را هیزم آتش قرار دهی و جهنم و طبقات آن را از اعضای من پر کنی تا جایی که هیچ عذاب شونده ای جز من در آن باقی نماند، درمقابل عدالت تو و گناهان بسیاری که سزاوار مجازات هستند، برای من کم است(1).

روایت3.

امالی صدوق: امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند گناهان مرد بادیه نشینی را به خاطر دعای او آمرزید و گناهانش را بخشید. آن دعا چنین بود: پروردگارا اگر مرا عذاب کنی من شایسته ی آن هستم و اگر مرا ببخشی تو شایسته ی آن هستی. خداوند نیز او را بخشید(2).

امالی شیخ طوسی نیز مانند این روایت را آورده است(3).

روایت4.

امالی شیخ طوسی: امام باقر علیه السلام فرمودند: از دعاهای امام سجاد علیه السلام این بود: خداوندا، اگر با انجام کاری که مرا از آن نهی کرده بودی تو را نافرمانی کردم، به وسیله ایمان به تو که دوست داشتنی ترین چیزها نزد توست اطاعتت نمودم که تو به واسطه ی آن بر من منت نهادی و از جانب من منتی بر تو نیست. و نافرمانی در ناپسندترین چیزها را که شریک گرفتن برای تو یا فرزند و همتا قراردادن برای توست ترک نمودم. نافرمانی من از روی خود بزرگ بینی یا دشمنی با تو نبود، و به خاطر کوچک شمردن ربوبیت و از روی انکار حق تو نبود، بلکه شیطان مرا گمراه کرد پس از آن که دلیل و سخن تو را دانستم. پس اگر مرا عذاب کنی به خاطر گناهان من است و اگر بر من ببخشی از سر مهربانی و بخشش توست، ای مهربان ترین مهربانان(4).

ص: 91


1- . امالی صدوق: 180
2- . امالی صدوق: 238
3- . امالی طوسی2 :52
4- . امالی طوسی2 :29

الْخَلَائِقِ وَ شُکْرِهِمْ أَجْمَعِینَ لَکُنْتُ مُقَصِّراً فِی بُلُوغِ أَدَاءِ شُکْرِ أَخْفَی نِعْمَةٍ مِنْ نعمتک [نِعَمِکَ] عَلَیَّ وَ لَوْ أَنِّی کَرَبْتُ مَعَادِنَ حَدِیدِ الدُّنْیَا بِأَنْیَابِی وَ حَرَثْتُ أَرَضِیهَا بِأَشْفَارِ عَیْنِی وَ بَکَیْتُ مِنْ خَشْیَتِکَ مِثْلَ بُحُورِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ دَماً وَ صَدِیداً لَکَانَ ذَلِکَ قَلِیلًا فِی کَثِیرِ مَا یَجِبُ مِنْ حَقِّکِ عَلَیَّ وَ لَوْ أَنَّکَ إِلَهِی عَذَّبْتَنِی بَعْدَ ذَلِکَ بِعَذَابِ الْخَلَائِقِ أَجْمَعِینَ وَ عَظَّمْتَ لِلنَّارِ خَلْقِی وَ جِسْمِی وَ مَلَأْتَ جَهَنَّمَ وَ أَطْبَاقَهَا مِنِّی حَتَّی لَا تَکُونَ فِی النَّارِ مُعَذَّبٌ غَیْرِی وَ لَا یَکُونَ لِجَهَنَّمَ حَطَبٌ سِوَایَ لَکَانَ ذَلِکَ بِعَدْلِکَ عَلَیَّ قَلِیلًا فِی کَثِیرِ مَا اسْتَوْجَبْتُهُ مِنْ عُقُوبَتِکَ (1).

«3»

لی، [الأمالی] للصدوق الْعَطَّارُ عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِیرٍ عَنْ أَبَانٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَعْیَنَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: لَقَدْ غَفَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِرَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الْبَادِیَةِ بِکَلِمَتَیْنِ دَعَا بِهِمَا قَالَ اللَّهُمَّ إِنْ تُعَذِّبْنِی فَأَهْلُ ذَلِکَ أَنَا وَ إِنْ تَغْفِرْ لِی فَأَهْلُ ذَلِکَ أَنْتَ فَغَفَرَ اللَّهُ لَهُ (2).

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی الغضائری عن الصدوق: مثله (3).

«4»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی الْمُفِیدُ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ النَّحْوِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَمَّامٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْعَلَوِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ الْمُنْعِمِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْفَزَارِیِّ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: کَانَ مِنْ دُعَاءِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیه السلام إِلَهِی إِنْ کُنْتُ عَصَیْتُکَ بِارْتِکَابِ شَیْ ءٍ مِمَّا نَهَیْتَنِی عَنْهُ فَإِنِّی قَدْ أَطَعْتُکَ فِی أَحَبِّ الْأَشْیَاءِ إِلَیْکَ الْإِیمَانِ بِکَ مَنّاً مِنْکَ بِهِ عَلَیَّ لَا مَنّاً مِنِّی بِهِ عَلَیْکَ وَ تَرَکْتُ مَعْصِیَتَکَ فِی أَبْغَضِ الْأَشْیَاءِ إِلَیْکَ أَنْ أَجْعَلَ لَکَ شَرِیکاً أَوْ أَجْعَلَ لَکَ وَلَداً أَوْ نِدّاً وَ عَصَیْتُکَ عَلَی غَیْرِ مُکَابَرَةٍ وَ لَا مُعَانَدَةٍ وَ لَا اسْتِخْفَافٍ مِنِّی بِرُبُوبِیَّتِکَ وَ لَا جُحُودٍ لِحَقِّکَ وَ لَکِنْ اسْتَزَلَّنِی الشَّیْطَانُ بَعْدَ الْحُجَّةِ وَ الْبَیَانِ فَإِنْ تُعَذِّبْنِی فَبِذُنُوبِی وَ إِنْ تَغْفِرْ لِی فَبِجُودِکَ وَ رَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ (4).

ص: 91


1- 1. أمالی الصدوق ص 180.
2- 2. أمالی الصدوق ص 238.
3- 3. أمالی الطوسیّ ج 2 ص 52.
4- 4. أمالی الطوسیّ ج 2 ص 29[ فان تعذبنی فغیر ظالم، و ان تغفر لی فخیر راحم] خ ل.

روایت5.

امالی صدوق: امام صادق علیه السلام این دعا را می خواندند: پروردگارا، چگونه بخوانمت در حالی که تو را نافرمانی کرده ام و چگونه تو را نخوانم حال آن که محبتت را در دلم یافته ام، و اگر گنهکارم، دست پر از گناهانم را به سویت دراز کرده ام و چشمانم را به امید دوخته ام. مولای من، تو بزرگ ترین بزرگانی و من گرفتارترین اسیران هستم، من اسیر گناه و گرفتار خطای خود هستم. خدایا، اگر مرا به گناهم بخوانی، تو را با بخششت می خوانم و اگر با خطای من حق خود را از من بخواهی، من از بخشش تو درخواست می کنم و اگر مرا وارد آتش جهنم کنی به ساکنان آن خبر خواهم داد که من شهادت به یگانگی خداوند یکتا و پیامبری محمد صلّی الله علیه و آله و سلّم می دادم. پروردگارا، همانا فرمانبرداری تو را خشنود می کند و نافرمانی ضرری به تو نمی رساند، پس آن چه را که خشنودت می کند به من عطا کن و آن چه را که ضرری برایت ندارد بر من ببخش ای مهربان ترین مهربانان(1).

روایت6.

خصال: امیرمؤمنان علیه السلام نه جمله را فی البداهه فرمودند که چشم سخنان رسا را درآورد و جواهر حکمت را به یادگار گذاشت، سه تا از آن ها در مناجات است: پروردگارا، این عزت برای من کافی است که بنده ی تو هستم و این فخر برایم بس است که تو پروردگار منی. تو همان گونه ای که من دوست می دارم، پس مرا نیز چنان قرار ده که دوست می داری(2).

می­گویم

کامل این کلمات در باب اندرزها آمده است(3).

روایت7.

امالی صدوق: روایت شده که امیرمؤمنان علیه السلام در مناجات خود می گفتند: پروردگارا، هرگاه به بخشش تو می اندیشم خطایم بر من آسان می شود، سپس عظمت مجازات تو را به یاد می آورم و گرفتاری ام بر من بزرگ می شود. سپس گفت: آه اگر گناهی را که آن را فراموش کرده ام و تو حسابش را داری، در نامه ی عملم بخوانم و تو بگویی: او را بگیرید، وای بر او، اسیری است که خاندانش او را نجات نخواهند داد و قبیله اش سودی برایش ندارند. هنگامی که او را در مقابل مردم صدا بزنند، به او رحم خواهند کرد. سپس گفت: آه از آتشی که جگر و کلیه ها را بریان می کند. آه از آتشی که پوست را می کند، آه از شراره های سوزان آن(4) .

ص: 92


1- . امالی صدوق ، ص215
2- . خصال ، ج2 ، ص45
3- . رجوع شود به ج 77 ص 400
4- . امالی صدوق، ص 48
«5»

لی، [الأمالی] للصدوق أَبِی عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ قَالَ: کَانَ الصَّادِقُ علیه السلام یَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ إِلَهِی کَیْفَ أَدْعُوکَ وَ قَدْ عَصَیْتُکَ وَ کَیْفَ لَا أَدْعُوکَ وَ قَدْ عَرَفْتُ حُبَّکَ فِی قَلْبِی وَ إِنْ کُنْتُ عَاصِیاً مَدَدْتُ إِلَیْکَ یَداً بِالذُّنُوبِ مَمْلُوءَةً وَ عَیْنَایَ بِالرَّجَاءِ مَمْدُودَةً مَوْلَایَ أَنْتَ عَظِیمُ الْعُظَمَاءِ وَ أَنَا أَسِیرُ الْأُسَرَاءِ أَنَا أَسِیرٌ بِذَنْبِی مُرْتَهَنٌ بِجُرْمِی إِلَهِی لَئِنْ طَالَبْتَنِی بِذَنْبِی لَأُطَالِبَنَّکَ بِکَرَمِکَ وَ لَئِنْ طَالَبْتَنِی بِجَرِیرَتِی لَأُطَالِبَنَّکَ بِعَفْوِکَ وَ لَئِنْ أَمَرْتَ بِی إِلَی النَّارِ لَأُخْبِرَنَّ أَهْلَهَا أَنِّی کُنْتُ أَقُولُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ اللَّهُمَّ إِنَّ الطَّاعَةَ تَسُرُّکَ وَ الْمَعْصِیَةَ لَا تَضُرُّکَ فَهَبْ لِی مَا یَسُرُّکَ وَ اغْفِرْ لِی مَا لَا یَضُرُّکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ (1).

«6»

ل، [الخصال] الْحَسَنُ بْنُ حَمْزَةَ الْعَلَوِیُّ عَنْ یُوسُفَ بْنِ مُحَمَّدٍ الطَّبَرِیِّ عَنْ سَهْلِ بْنِ نَجْدَةَ عَنْ وَکِیعٍ عَنْ زَکَرِیَّا بْنِ أَبِی زَائِدَةَ عَنْ عَامِرٍ الشَّعْبِیِّ قَالَ: تَکَلَّمَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام بِتِسْعِ کَلِمَاتٍ ارْتَجَلَهُنَّ ارْتِجَالًا فَقَأْنَ عُیُونَ الْبَلَاغَةِ وَ ائْتَمَنَّ جَوَاهِرَ الْحِکْمَةِ ثَلَاثٌ مِنْهَا فِی الْمُنَاجَاةِ إِلَهِی کَفَی بِی عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً وَ کَفَی بِی فَخْراً أَنْ تَکُونَ لِی رَبّاً أَنْتَ کَمَا أُحِبُّ فَاجْعَلْنِی کَمَا تُحِبُ (2) الْخَبَرَ.

أقول

تمامه فی أبواب المواعظ(3).

«7»

لی، [الأمالی] للصدوق رُوِیَ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: أَنَّهُ قَالَ فِی مُنَاجَاتِهِ إِلَهِی أُفَکِّرُ فِی عَفْوِکَ فَتَهُونُ عَلَیَّ خَطِیئَتِی ثُمَّ أَذْکُرُ الْعَظِیمَ مِنْ أَخْذِکَ فَتَعْظُمُ عَلَیَّ بَلِیَّتِی ثُمَّ قَالَ آهِ إِنْ أَنَا قَرَأْتُ فِی الصُّحُفِ سَیِّئَةً أَنَا نَاسِیهَا وَ أَنْتَ مُحْصِیهَا فَتَقُولُ خُذُوهُ فَیَا لَهُ مِنْ مَأْخُوذٍ لَا تُنْجِیهِ عَشِیرَتُهُ وَ لَا تَنْفَعُهُ قَبِیلَتُهُ یَرْحَمُهُ الْمَلَأُ إِذَا أُذِنَ فِیهِ بِالنِّدَاءِ ثُمَّ قَالَ آهِ مِنْ نَارٍ تُنْضِجُ الْأَکْبَادَ وَ الْکُلَی آهِ مِنْ نَارٍ نَزَّاعَةٍ لِلشَّوَی آهِ مِنْ غَمْرَةٍ مِنْ مُلْهَبَاتِ لَظَی (4).

ص: 92


1- 1. أمالی الصدوق ص 215.
2- 2. الخصال ج 2 ص 45 و قوله فقأن: ای قلعن، و هو استعارة.
3- 3. راجع ج 77 ص 400.
4- 4. أمالی الصدوق ص 48. و الکلی جمع کلیة.

می­گویم

خبر آن طولانی است که در باب عبادت امیرمؤمنان علیه السلام با سند آورده شد.(1)

روایت8.

از دست خط شیخ شهید -که خداوند رحمتش کند- نقل شده که گفت: از پشت کتابی در کتابخانه ی حرم امام کاظم علیه السلام دعای مستجاب یوشع بن نون را نوشتم: خدایا، چگونه بخوانمت در حالی که نافرمانی ات کرده ام و چگونه نخوانمت و حال آن که تو را شناخته ام و محبتت در قلب من است. دست پر از گناهم را به سویت دراز کرده و چشمم به امید دوخته شده است. خدایا، تو پادشاه بخشش ها هستی و من اسیر گناهان خود هستم و از بزرگواری های بزرگان، مهربانی با اسیران است. خداوندا، من به خاطر گناه و خطایم اسیر و گرفتارم. خدایا، چه دشوار است راه برای کسی که تو همراهش نباشی. خدایا، اگر به خاطر گناهانم مرا مؤاخذه کنی، من از تو درخواست بخشش دارم و اگر به واسطه ی درونم و رازهای پوشیده ی آن حق خودت را از من بخواهی، من لطف و بخششت را از تو تقاضا می کنم و اگر مرا وارد آتش کنی، به اهل آن می گویم که من شهادت به یگانگی تو و پیامبری محمد صلّی الله علیه وآله و حقانیت علی علیه السلام می دادم. خداوندا، همانا فرمانبرداری تو را خشنود می کند و نافرمانی ضرری برایت ندارد، پس آن چه را که تو را خشنود می کند به من عطا کن و آن چه را برایت ضرری ندارد بر من ببخش، ای مهربان ترین مهربانان.

و نیز در دستخطی از ایشان این دعا از امام صادق علیه السلام روایت شده: پروردگارا، اگر گناهان مانع گشودن دست های ما به دعا شده است و اگر تکرار نافرمانی ها نمی گذارد به درگاهت التماس و زاری کنیم، پس ای بزرگوار، همانا امید ما را به سوی درخواست از تو می کشاند. پس اگر مولا بر بنده اش مهر نورزد، از چه کسی امید بخشش می توان داشت. دست های ملتمس ما را جز با رسیدن به آرزوهایش بازنگردان .

روایت9.

دعوات راوندی: امیرمؤمنان علیه السلام هنگامی که اموال بیت المال را می بخشید، دستور می داد آن جا را بروبند و سپس در آن نماز می خواند و دعا می کرد و می گفت: پروردگارا از گناهی که عمل را نابود سازد به تو پناه می برم و از گناهی که بلا را جلو اندازد به تو پناه می برم و از گناهی که مانع استجابت دعا شود به تو پناه می برم و از گناهی که پرده ی عصمت را بدرد به تو پناه می برم و به تو پناه می برم از گناهی که پشیمانی آورد و از گناهی که قسمت ها را نگه دارد. و از مناجات های امیرمؤمنان این بود: پروردگارا، گویی خویشتن را می بینم که در قبر نهاده شده ام و همسایگانم که برای تشییع پیکرم آمده بودند از جنازه ام باز می گردند و برای تنهایی اش بر آن گریه می کنند و همسایگان

ص: 93


1- . رجوع شود به ج 41:11 و 12
أقول

خبره طویل قد مضی مسندا فی باب عبادة أمیر المؤمنین علیه السلام (1).

«8»

نُقِلَ مِنْ خَطِّ الشَّیْخِ الشَّهِیدِ رَحِمَهُ اللَّهُ، قَالَ: کَتَبْتُهُ مِنْ ظَهْرِ کِتَابٍ بِمَشْهَدِ الْکَاظِمِ علیه السلام بِخِزَانَتِهِ الشَّرِیفَةِ دُعَاءُ یُوشَعَ بْنِ نُونٍ علیه السلام مُسْتَجَابٌ إِلَهِی کَیْفَ أَدْعُوکَ وَ قَدْ عَصَیْتُکَ وَ کَیْفَ لَا أَدْعُوکَ وَ قَدْ عَرَفْتُکَ وَ حُبُّکَ فِی قَلْبِی مَدَدْتُ إِلَیْکَ یَداً بِالذُّنُوبِ مَمْلُوءَةً وَ عَیْنِی بِالرَّجَاءِ مَمْدُودَةً(2)

إِلَهِی أَنْتَ مَلِکُ الْعَطَایَا وَ أَنَا أَسِیرُ الْخَطَایَا وَ مِنْ کَرَمِ الْعُظَمَاءِ الرِّفْقُ بِالْأُسَرَاءِ إِلَهِی أَنَا الْأَسِیرُ بِجُرْمِی الْمُرْتَهَنُ بِعَمَلِی إِلَهِی مَا أَضْیَقَ الطَّرِیقَ عَلَی مَنْ لَمْ تَکُنْ أَنْتَ أَنِیسَهُ إِلَهِی إِنْ طَالَبْتَنِی بِذُنُوبِی لَأُطَالِبَنَّکَ بِعَفْوِکَ وَ لَئِنْ طَالَبْتَنِی بِسَرِیرَتِی لَأُطَالِبَنَّکَ بِکَرَمِکَ وَ لَئِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ لَأُخْبِرَنَّ أَهْلَهَا أَنَّنِی کُنْتُ أَقُولُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ وَ أَنَّ عَلِیّاً أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ حَقّاً إِلَهِی إِنَّ الطَّاعَةَ تَسُرُّکَ وَ الْمَعْصِیَةَ لَا تَضُرُّکَ فَهَبْ لِی مَا تَسُرُّکَ وَ اغْفِرْ لِی مَا لَا یَضُرُّکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

وَ مِنْ خَطِّهِ رَحِمَهُ اللَّهُ أَیْضاً عَنِ الصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلَامُ: اللَّهُمَّ إِنْ کَانَتِ الذُّنُوبُ تَکُفُّ أَیْدِیَنَا عَنِ انْبِسَاطِهَا إِلَیْکَ بِالسُّؤَالِ وَ الْمُدَاوَمَةُ عَلَی الْمَعَاصِی تَمْنَعُنَا عَنِ التَّضَرُّعِ وَ الِابْتِهَالِ فَالرَّجَاءُ یَحُثُّنَا إِلَی سُؤَالِکَ یَا ذَا الْجَلَالِ فَإِنْ لَمْ یَعْطِفِ السَّیِّدُ عَلَی عَبْدِهِ فَمِمَّنْ یَبْتَغِی النَّوَالَ فَلَا تَرُدَّ أَکُفَّنَا الْمُتَضَرِّعَةَ إِلَّا بِبُلُوغِ الْآمَالِ.

«9»

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ،: کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام إِذَا أَعْطَی مَا فِی بَیْتِ الْمَالِ أَمَرَ فَکُنِسَ ثُمَّ صَلَّی فِیهِ ثُمَّ یَدْعُو فَیَقُولُ فِی دُعَائِهِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ ذَنْبٍ یُحْبِطُ الْعَمَلَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ ذَنْبٍ یُعَجِّلُ النِّقَمَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ ذَنْبٍ یَمْنَعُ الدُّعَاءَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ ذَنْبٍ یَهْتِکُ الْعِصْمَةَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ ذَنْبٍ یُورِثُ النَّدَمَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ ذَنْبٍ تحبس [یَحْبِسُ] الْقِسَمَ.

وَ مِنْ مُنَاجَاةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام إِلَهِی کَأَنِّی بِنَفْسِی قَدْ أُضْجِعَتْ فِی حُفْرَتِهَا وَ انْصَرَفَ عَنْهَا الْمُشَیِّعُونَ مِنْ جِیرَتِهَا وَ بَکَی الْغَرِیبُ عَلَیْهَا لِغُرْبَتِهَا وَ جَادَ عَلَیْهَا

ص: 93


1- 1. راجع ج 41 ص 11 و 12.
2- 2. راجع.

مهربانش بر او بخشش می کنند و دوستان او را از کناره های قبر صدا می زنند و دشمنانش در دنیا به هنگام افتادنش به آن رحم می کنند و بیچارگی و تنگ دستی اش بر بینندگان و کسانی که او را می بینند مخفی نیست. خاک بالش زیر سرش گردیده و چاره ای برایش نمانده است. پس گفتی: ای فرشتگان من، تنها مانده ای که نزدیکانش از او دور می شوند و دورشده ای که خانواده اش به او ستم کرده اند به من نزدیک شده و غریب و تنها در لحد قرار گرفته است، او در دنیا مرا می خواند و امیدوار بود در چنین روزی به او نگاه بیندازم. پس به نیکی مرا بپذیری و از خانواده و خویشانم بر من مهربان تر شوی.

روایت10.

کنز الکراجکی: امام باقر علیه السلام فرمودند: از جمله دعاهای امیرمؤمنان علیه السلام این بود: خدایا، این عزت برای من کافی است که بنده ی تو هستم و این فخر برایم بس است که تو پروردگار منی. تو همان گونه ای که من دوست می دارم، پس مرا نیز موفق کن به آن چه خودت دوست می داری.

روایت11.

نهج البلاغه: امیرمؤمنان علیه السلام فرمودند: مؤمن باید سه ساعت داشته باشد، ساعتی برای مناجات با پروردگارش و ساعتی برای اصلاح معیشت خود و ساعتی را نیز برای خود خلوت کند و از لذت ها و زیبایی های حلال بهره مند شود(1) .

روایت12.

کتاب عتیق غروی: نوف بکالی گفت: امیرمؤمنان علیه السلام را دیدم که به سرعت دور می شد. پرسیدم: مولای من به کجا می روید؟ فرمود: ای نوف، رهایم کن که آرزوهایم مرا به سوی محبوب می کشاند. گفتم: مولای من، آرزوهایتان چیست؟ فرمود: آن کس که آرزوی من است خود می داند و نیازی ندارم برای غیر او بیان کنم. این ادب برای بنده کافی است که در نعمت ها و حاجاتش برای پروردگار شریکی قرار ندهد. گفتم: ای امیرمؤمنان، من از حرص و چشم دوختن به طمع های دنیوی بر خودم می ترسم. امام به من فرمود: چرا به سراغ پناه ترسیدگان و عارفان نمی روی؟ گفتم:آن را نشانم دهید. فرمود: خداوند بزرگ و بلندمرتبه با بخشش نیکوی خود تو را به آرزویت می رساند و تو با تلاش خودت به آن روی می آوری. از آن چه در قلبت فرود آمده روی بگردان. پس اگر تو را برای آن

ص: 94


1- . نهج البلاغه، حکمت 390

الْمُشْفِقُونَ مِنْ جِیرَتِهَا وَ نَادَاهَا مِنْ شَفِیرِ الْقَبْرِ ذُو مَوَدَّتِهَا وَ رَحِمَهَا الْمُعَادِی لَهَا فِی الْحَیَاةِ عِنْدَ صَرْعَتِهَا وَ لَمْ یَخْفَ عَلَی النَّاظِرِینَ ضُرُّ فَاقَتِهَا وَ لَا عَلَی مَنْ رَآهَا قَدْ تَوَسَّدَتِ الثَّرَی وَ عَجَزَ حِیلَتُهَا فَقُلْتُ مَلَائِکَتِی فَرِیدٌ نَأَی عَنْهُ الْأَقْرَبُونَ وَ بَعِیدٌ(1) جَفَاهُ الْأَهْلُونَ نَزَلَ بِی قَرِیباً وَ أَصْبَحَ فِی اللَّحْدِ غَرِیباً وَ قَدْ کَانَ لِی فِی دَارِ الدُّنْیَا دَاعِیاً وَ لِنَظَرِی لَهُ فِی هَذَا الْیَوْمِ رَاجِیاً فَتُحْسِنُ عِنْدَ ذَلِکَ ضِیَافَتِی وَ تَکُونُ أَشْفَقَ عَلَیَّ مِنْ أَهْلِی وَ قَرَابَتِی.

«10»

کَنْزُ الْکَرَاجُکِیِّ، عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عُبَیْدِ اللَّهِ الْوَاسِطِیِّ عَنِ التَّلَّعُکْبَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَمَّامٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِکٍ عَنِ الْحَسَنِ الزَّیَّاتِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام: کَانَ مِنْ دُعَاءِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام:

إِلَهِی کَفَی بِی عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً وَ کَفَی بِی فَخْراً أَنْ تَکُونَ لِی رَبّاً إِلَهِی أَنْتَ لِی کَمَا أُحِبُّ فَوَفِّقْنِی لِمَا تُحِبُّ.

«11»

نهج، [نهج البلاغة] قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: لِلْمُؤْمِنِ ثَلَاثُ سَاعَاتٍ فَسَاعَةٌ یُنَاجِی فِیهَا رَبَّهُ وَ سَاعَةٌ یَرُمُّ مَعَاشَهُ وَ سَاعَةٌ یُخَلِّی بَیْنَ نَفْسِهِ وَ بَیْنَ لَذَّتِهَا فِیمَا یَحِلُّ وَ یَجْمُلُ (2).

«12»

ق، [الکتاب العتیق الغرویّ] قَالَ نَوْفٌ الْبِکَالِیُّ: رَأَیْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ مُوَلِّیاً مُبَادِراً فَقُلْتُ أَیْنَ تُرِیدُ یَا مَوْلَایَ فَقَالَ دَعْنِی یَا نَوْفُ إِنَّ آمَالِی تُقَدِّمُنِی فِی الْمَحْبُوبِ فَقُلْتُ یَا مَوْلَایَ وَ مَا آمَالُکَ قَالَ قَدْ عَلِمَهَا الْمَأْمُولُ وَ اسْتَغْنَیْتُ عَنْ تَبْیِینِهَا لِغَیْرِهِ وَ کَفَی بِالْعَبْدِ أَدَباً أَنْ لَا یُشْرِکَ فِی نِعَمِهِ وَ إِرَبِهِ غَیْرَ رَبِّهِ فَقُلْتُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنِّی خَائِفٌ عَلَی نَفْسِی مِنَ الشَّرَهِ وَ التَّطَلُّعِ إِلَی طَمَعٍ مِنْ أَطْمَاعِ الدُّنْیَا فَقَالَ لِی وَ أَیْنَ أَنْتَ عَنْ عِصْمَةِ الْخَائِفِینَ وَ کَهْفِ الْعَارِفِینَ فَقُلْتُ دُلَّنِی عَلَیْهِ قَالَ اللَّهُ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ تَصِلُ أَمَلَکَ بِحُسْنِ تَفَضُّلِهِ وَ تُقْبِلُ عَلَیْهِ بِهَمِّکَ وَ أَعْرِضْ عَنِ النَّازِلَةِ فِی قَلْبِکَ فَإِنْ

ص: 94


1- 1. وحید خ ل.
2- 2. نهج البلاغة تحت الرقم 390 من قسم الحکم.

مهلت داد من یادآوری اش را ضمانت می کنم. و به جز خداوند سبحان از همه کس ناامید شو، چرا که خداوند متعال می فرماید: به عزت و جلالم قسم امید هر کس را که به کسی جز من امید ببندد، ناامید می کنم و در میان مردم لباس خواری به او می پوشانم و او را از خود دور می کنم و او را از رسیدن به خود محروم می کنم و هنگامی که به غیر من توجه می کند، یاد او را بی ارزش می کنم. وای بر او، آیا برای مشکلاتش به کسی جز من امید بسته درحالی که حل مشکلات به دست من است و من زنده و پایدار هستم؟ درهای بسته ی بندگانم را می زند اما به درگاه من که به رویش گشوده است نمی آید. پس کیست که با وجود گناهان بسیارش به من امید بسته و من او را ناامید کرده ام؟ آرزوهای بندگانم را به خود متصل گردانیدم و امیدشان را نزد خود ذخیره کردم. آسمان هایم را از کسانی پر کردم که از تسبیح من خسته نمی شوند و به فرشتگانم دستور دادم درهای بین من و بندگانم را نبندند. آیا آن کس که گرفتاری و بلایی از طرف من به او می رسد نمی داند که تنها با اجازه ی من می توان آن را برطرف کرد؟ پس چرا بنده ام از من روی گردان می شود در حالی که آن چه را که از من درخواست نکرده به او عطا کردم؟ پس از من درخواست نکرده و از غیر من سؤال کرد. آیا می پندارد من که بدون درخواست به بنده ام بخشیده ام، اگر از من سؤال کند پاسخ نمی دهم؟ آیا من بخیلم که بنده ام مرا بخیل می پندارد؟ آیا دنیا و آخرت همه از آن من نیست؟ آیا بخشش و بزرگواری ویژگی من نیست؟ آیا رحمت و بزرگی در اختیار من نیست؟ آیا آرزوها به کسی جز من بازمی گردند؟ پس چه کسی جز من آن ها را قطع می کند؟ امیدواران نباید به کسی جز من امید ببندند که به عزت و جلالم سوگند اگر آرزوهای همه ساکنان آسمان و زمین را جمع کنم و به تک تک آن ها ببخشم، از دارایی من ذره ای کاسته نمی شود. و چگونه از کسی که من به او بخشش کرده ام کاسته می شود؟ تیره بخت کسانی که از رحمت من ناامید هستند، بیچاره کسی که مرا نافرمانی کرده و آن چه من حرام کرده بودم انجام داد و از من پروا نکرده و به من جسارت کرد. سپس امام علیه السلام به من فرمود: ای نوف، این دعا را بخوان: پروردگارا، اگر تو را سپاس گفتم از بخشش های تو بود، و اگر تو را بزرگ دانستم به خواست تو بود، و اگر تو را تقدیس کردم با نیروی تو بود، و اگر لا اله الا الله گفتم با قدرت تو بود، اگر نگاه کردم به رحمت تو و اگر چشیدم نعمت تو بود. خدایا، همانا کسی که تشنه ی یاد تو نشود و قصد سفر به سوی تو را نداشته باشد، زندگی برایش چون مرگ و مرگش باعث حسرت او خواهد بود. خداوندا، دیدگان بینایان با رازهای پنهان در دل ها به سوی تو دوخته شده و گوش های شنوایان نجوای دل ها را برایت می خواند. پس چشم هایشان پاسخی جز آن چه می خواهند نمی بینند. پرده های غفلت را از

ص: 95

أَجَّلَکَ بِهَا فَأَنَا الضَّامِنُ مِنْ مُورِدِهَا وَ انْقَطِعْ إِلَی اللَّهِ سُبْحَانَهُ فَإِنَّهُ یَقُولُ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَأُقَطِّعَنَّ أَمَلَ کُلِّ مَنْ یُؤَمِّلُ غَیْرِی بِالْیَأْسِ وَ لَأَکْسُوَنَّهُ ثَوْبَ الْمَذَلَّةِ فِی النَّاسِ وَ لَأُبْعِدَنَّهُ مِنْ قُرْبِی وَ لَأُقَطِّعَنَّهُ عَنْ وَصْلِی وَ لَأُخْمِلَنَّ ذِکْرَهُ حِینَ یَرْعَی غَیْرِی أَ یُؤَمِّلُ وَیْلَهُ لِشَدَائِدِهِ غَیْرِی وَ کَشْفُ الشَّدَائِدِ بِیَدِی وَ یَرْجُو سِوَایَ وَ أَنَا الْحَیُّ الْبَاقِی وَ یَطْرُقُ أَبْوَابَ عِبَادِی وَ هِیَ مُغْلَقَةٌ وَ یَتْرُکُ بَابِی وَ هُوَ مَفْتُوحٌ فَمَنْ ذَا الَّذِی رَجَانِی لِکَثِیرِ جُرْمِهِ فَخَیَّبْتُ رَجَاءَهُ جَعَلْتُ آمَالَ عِبَادِی مُتَّصِلَةً بِی وَ جَعَلْتُ رَجَاءَهُمْ مَذْخُوراً لَهُمْ عِنْدِی وَ مَلَأْتُ سَمَاوَاتِی مِمَّنْ لَا یَمَلُّ تَسْبِیحِی وَ أَمَرْتُ مَلَائِکَتِی أَنْ لَا یُغْلِقُوا الْأَبْوَابَ بَیْنِی وَ بَیْنَ عِبَادِی أَ لَمْ یَعْلَمْ مَنْ فَدَحَتْهُ نَائِبَةٌ مِنْ نَوَائِبِی أَنْ لَا یَمْلِکَ أَحَدٌ کَشْفَهَا إِلَّا بِإِذْنِی فَلِمَ یُعْرِضُ الْعَبْدُ بِأَمَلِهِ عَنِّی وَ قَدْ أَعْطَیْتُهُ مَا لَمْ یَسْأَلْنِی فَلَمْ یَسْأَلْنِی وَ سَأَلَ غَیْرِی أَ فَتَرَانِی أَبْتَدِئُ خَلْقِی مِنْ غَیْرِ مَسْأَلَةٍ ثُمَّ أُسْأَلُ فَلَا أُجِیبُ سَائِلِی أَ بَخِیلٌ أَنَا فَیُبَخِّلُنِی عَبْدِی أَ وَ لَیْسَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةُ لِی أَ وَ لَیْسَ الْکَرَمُ وَ الْجُودُ صِفَتِی أَ وَ لَیْسَ الْفَضْلُ وَ الرَّحْمَةُ بِیَدِی أَ وَ لَیْسَ الْآمَالُ لَا یَنْتَهِی إِلَّا إِلَیَّ فَمَنْ یَقْطَعُهَا دُونِی وَ مَا عَسَی أَنْ یُؤَمِّلَ الْمُؤَمِّلُونَ مَنْ سِوَایَ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَوْ جَمَعْتُ آمَالَ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ ثُمَّ أَعْطَیْتُ کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ مَا نَقَصَ مِنْ مُلْکِی بَعْضُ عُضْوِ الذَّرَّةِ وَ کَیْفَ یَنْقُصُ نَائِلٌ أَنَا أَفَضْتُهُ یَا بُؤْساً لِلْقَانِطِینَ مِنْ رَحْمَتِی یَا بُؤْساً لِمَنْ عَصَانِی وَ تَوَثَّبَ عَلَی مَحَارِمِی وَ لَمْ یُرَاقِبْنِی وَ اجْتَرَأَ عَلَیَّ ثُمَّ قَالَ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ السَّلَامُ لِی یَا نَوْفُ ادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ إِلَهِی إِنْ حَمِدْتُکَ فَبِمَوَاهِبِکَ وَ إِنْ مَجَّدْتُکَ فَبِمُرَادِکَ وَ إِنْ قَدَّسْتُکَ فَبِقُوَّتِکَ وَ إِنْ هَلَلْتُکَ فَبِقُدْرَتِکَ وَ إِنْ نَظَرْتُ فَإِلَی رَحْمَتِکَ وَ إِنْ عَضَضْتُ فَعَلَی نِعْمَتِکَ إِلَهِی إِنَّهُ مَنْ لَمْ یَشْغَلْهُ الْوُلُوعُ بِذِکْرِکَ وَ لَمْ یَزْوِهِ السَّفَرُ بِقُرْبِکَ کَانَتْ حَیَاتُهُ عَلَیْهِ مِیتَةً وَ مِیتَتُهُ عَلَیْهِ حَسْرَةً إِلَهِی تَنَاهَتْ أَبْصَارُ النَّاظِرِینَ إِلَیْکَ بِسَرَائِرِ الْقُلُوبِ وَ طَالَعَتْ أَصْغَی السَّامِعِینَ لَکَ نَجِیَّاتِ الصُّدُورِ فَلَمْ یَلْقَ أَبْصَارَهُمْ رَدٌّ دُونَ مَا یُرِیدُونَ هَتَکْتَ

ص: 95

میان خودت و آن ها برداشته ای، پس در نور تو قرار گرفته اند و با آرامش تو نفس می کشند، دل هایشان کشتزار بزرگی تو و دیده هایشان فرش قدرت تو شده است. جان هایشان را به حریم قدسی خودت نزدیک گرداندی، پس با متانت همنشینی و فروتنی سخن گفتن تو را یاد کردند و مهربانانه به آن ها روی آوردی و مانند همنشین نزدیک به آن ها گوش فرادادی و با آن ها مانند دوستی صمیمی سخن گفتی و پاسخشان را دادی. پس مرا نیز به جایگاهی که آنان بدان رسیدند برسان و از یاد خودم مرا به ذکر خودت برسان و میان من و ملکوت عزتت هیچ در بسته ای و هیچ پرد ه ی غفلتی باقی مگذار تا آن که روحم در میان انوار عرشت قرار گیرد و جایگاهی از نورت برای آن قرار دهی که تو بر هر کار توانایی .

خدایا،

چه وحشتناک است راهی که در آن امید به تو همراهم نباشد، و چه دور و دراز است سفری که راهنمایم در آن امید به تو نباشد. کسی که به ریسمانی جز تو چنگ زند زیان کرده و تکیه گاه کسی که به غیر تو تکیه کند ناتوان است. پس ای کسی که به امیدوارانش یاد می دهد که امید ببندند و نگرانی و اندوه را از آنان دور می کند. مرا از اعمال شایسته محروم نکن، مانند کسی که چاره اش به پایان آمده مرا حفظ کن. چگونه امیدواران تو خواری فقر را می بینند در حالی که تو از ضرر رساندن به گنهکاران بی نیازی. خدایا، هر شیرینی به پایان می رسد اما شیرینی ایمان با رسیدن به تو افزوده می شود. پروردگارا، قلبم امیدش را به سوی تو گسترانیده، پس شادمانی رسیدن به آرزویش را به او بچشان، همانا تو بر انجام هر کار توانایی. خدایا، با معرفت کسی که تو را تا ژرفای معرفتت می شناسد، از تو می خواهم هر خیری که برای مؤمن لازم است به من عطا کنی، و به تو پناه می برم از هر شری که دوستانت را از آن مصون داشته ای. که تو بر هر کاری توانایی.

خداوندا، تو را می خوانم مانند درمانده ای که امیدش حیران شده و پناهگاه و تکیه گاهی نمی بیند که به وسیله آن به تو برسد و او را به سوی تو رهنمون شود، مگر به وسیله تو و تکیه گاه تو و جایگاه هایت که هرگز از جانب تو به تأخیر نمی افتند. پس تو را می خوانم به نامت که برای دوستان خاصت آشکار کردی، پس تو را به یگانگی شناختند و تو را به حقیقتت عبادت نمودند، که خودت را به من بشناسانی تا با حقیقت ایمان به ربوبیتت اقرار کنم و مرا از کسانی قرار نده که تنها به اسم عبادتت می کنند، نه با معنا. و به عنایتی از جانب خود به من توجه کن تا قلبم به نور معرفت تو و دوستانت روشن گردد،

همانا تو بر هر کار توانایی.

روایت13.

کتاب عتیق غروی: مناجات مولای ما امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام

ص: 96

بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُمْ حُجُبَ الْغَفْلَةِ فَسَکَنُوا فِی نُورِکَ وَ تَنَفَّسُوا بِرَوْحِکَ فَصَارَتْ قُلُوبُهُمْ مَغَارِساً لِهَیْبَتِکَ وَ أَبْصَارُهُمْ مَآکِفاً لِقُدْرَتِکَ وَ قَرَّبْتَ أَرْوَاحَهُمْ مِنْ قُدْسِکَ فَجَالَسُوا اسْمَکَ بِوَقَارِ الْمُجَالَسَةِ وَ خُضُوعِ الْمُخَاطَبَةِ فَأَقْبَلْتَ إِلَیْهِمْ إِقْبَالَ الشَّفِیقِ وَ أَنْصَتَّ لَهُمْ إِنْصَاتَ

الرَّفِیقِ وَ أَجَبْتَهُمْ إِجَابَاتِ الْأَحِبَّاءِ وَ نَاجَیْتَهُمْ مُنَاجَاةَ الْأَخِلَّاءِ فَبَلِّغْ بِیَ الْمَحَلَّ الَّذِی إِلَیْهِ وَصَلُوا وَ انْقُلْنِی مِنْ ذِکْرِی إِلَی ذِکْرِکَ وَ لَا تَتْرُکْ بَیْنِی وَ بَیْنَ مَلَکُوتِ عِزِّکَ بَاباً إِلَّا فَتَحْتَهُ وَ لَا حِجَاباً مِنْ حُجُبِ الْغَفْلَةِ إِلَّا هَتَکْتَهُ حَتَّی تُقِیمَ رُوحِی بَیْنَ ضِیَاءِ عَرْشِکَ وَ تَجْعَلَ لَهَا مَقَاماً نُصْبَ نُورِکَ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ إِلَهِی مَا أَوْحَشَ طَرِیقاً لَا یَکُونُ رَفِیقِی فِیهِ أَمَلِی فِیکَ وَ أَبْعَدَ سَفَراً لَا یَکُونُ رَجَائِی مِنْهُ دَلِیلِی مِنْکَ خَابَ مَنِ اعْتَصَمَ بِحَبْلِ غَیْرِکَ وَ ضَعُفَ رُکْنُ مَنِ اسْتَنَدَ إِلَی غَیْرِ رُکْنِکَ فَیَا مُعَلِّمَ مُؤَمِّلِیهِ الْأَمَلَ فَیُذْهِبُ عَنْهُمْ کَآبَةَ الْوَجَلِ لَا تَحْرِمْنِی صَالِحَ الْعَمَلِ وَ اکْلَأْنِی کِلَاءَةَ مَنْ فَارَقَتْهُ الْحِیَلُ فَکَیْفَ یَلْحَقُ مُؤَمِّلِیکَ ذُلُّ الْفَقْرِ وَ أَنْتَ الْغَنِیُّ عَنْ مَضَارِّ الْمُذْنِبِینَ إِلَهِی وَ إِنَّ کُلَّ حَلَاوَةٍ مُنْقَطِعَةٌ وَ حَلَاوَةَ الْإِیمَانِ تَزْدَادُ حَلَاوَتُهَا اتِّصَالًا بِکَ إِلَهِی وَ إِنَّ قَلْبِی قَدْ بَسَطَ أَمَلَهُ فِیکَ فَأَذِقْهُ مِنْ حَلَاوَةِ بَسْطِکَ إِیَّاهُ الْبُلُوغَ لِمَا أَمَّلَ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ إِلَهِی أَسْأَلُکَ مَسْأَلَةَ مَنْ یَعْرِفُکَ کُنْهَ مَعْرِفَتِکَ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یَسْلُکَهُ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ کُلِّ شَرٍّ وَ فِتْنَةٍ أَعَذْتَ بِهَا أَحِبَّاءَکَ مِنْ خَلْقِکَ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ إِلَهِی أَسْأَلُکَ مَسْأَلَةَ الْمِسْکِینِ الَّذِی قَدْ تَحَیَّرَ فِی رَجَاهُ فَلَا یَجِدُ مَلْجَأً وَ لَا مَسْنَداً یَصِلُ بِهِ إِلَیْکَ وَ لَا یُسْتَدَلُّ بِهِ عَلَیْکَ إِلَّا بِکَ وَ بِأَرْکَانِکَ وَ مَقَامَاتِکَ الَّتِی لَا تَعْطِیلَ لَهَا مِنْکَ فَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی ظَهَرْتَ بِهِ لِخَاصَّةِ أَوْلِیَائِکَ فَوَحَّدُوکَ وَ عَرَفُوکَ فَعَبَدُوکَ بِحَقِیقَتِکَ أَنْ تُعَرِّفَنِی نَفْسَکَ لِأُقِرَّ لَکَ بِرُبُوبِیَّتِکَ عَلَی حَقِیقَةِ الْإِیمَانِ بِکَ وَ لَا تَجْعَلْنِی یَا إِلَهِی مِمَّنْ یَعْبُدُ الِاسْمَ دُونَ الْمَعْنَی وَ الْحَظْنِی بِلَحْظَةٍ مِنْ لَحَظَاتِکَ تَنَوَّرْ بِهَا قَلْبِی بِمَعْرِفَتِکَ خَاصَّةً وَ مَعْرِفَةِ أَوْلِیَائِکَ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ.

«13»

ق، [الکتاب العتیق الغرویّ] مُنَاجَاةُ مَوْلَانَا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ هِیَ

ص: 96

که مناجات امامان و فرزندان ایشان بوده که در ماه شعبان این دعا را می خواندند، طبق روایت ابن خالویه چنین است: پروردگارا بر محمد و خاندان او درود فرست و فریادم را بشنو هنگامی که تو را می خوانم و دعایم را بشنو وقتی که دعا می کنم و هنگامی که مناجاتت می کنم به من روی آور، پس همانا به سوی تو گریخته ام و مقابلت ایستاده ام در حالی که تهیدستی ام را به تو عرضه کرده ام و به درگاهت التماس می کنم و به آن چه نزد توست امید بسته ام، مرا می بینی و آن چه درون من است می دانی و از نیاز من آگاهی و درونم را می شناسی و حال من در دنیا و آخرت و آن چه از درخواست هایم که می خواهم بر زبان بیاورم و در سرانجام خود به آن امید دارم، بر تو پوشیده نیست. و ای مولای من به تحقیق که مقدرات تو بر من جاری شده، از آن چه تا پایان زندگی من بوده و از دورن و برونم و آن چه به من افزوده یا کاسته می شود و سود و زیان من تنها به دست توست نه دیگری. خدایا، اگر تو مرا محروم کنی چه کس به من عطا می کند و اگر تو مرا خوار گردانی چه کس یاری ام می کند؟ خدایا، به تو پناه می برم از خشم و نزول عذاب تو. معبودا، اگر من شایسته ی رحمتت نیستم تو شایسته ای که با فضل گسترده ات به من بخش کنی. خداوندا، گویی در مقابل تو ایستاده ام و حسن اعتماد به تو بر سرم سایه افکنده است. پس آن چه از درگاه تو انتظار می رود فرمودی و مرا سراپا در عفو خود فرو بردی. پروردگارا، اگر مرا ببخشی شایسته ی بخشش هستی و اگر مرگم نزدیک شده و عملم مرا به تو نزدیک نمی گرداند، پس اعتراف به گناهان را وسیله رسیدن به تو قرار دادم. معبودا، من در تدبیر خویشتن به خود ستم کردم، پس وای بر من اگر تو نبخشی ام. خداوندا، نیکی تو در زمان حیاتم همواره به من می رسد، پس بعد از مرگم نیز نیکی هایت را از من قطع نکن که در زندگی جز نیکی از تو ندیده ام. خدایا، آن چنان که خود شایسته ی آنی کار مرا به عهده بگیر و به بخشش خود به گنهکاری که نادانی اش او را فراگرفته نگاهی بینداز. پروردگارا، همانا در دنیا گناهانی را بر من پوشاندی و من در آخرت به پوشیده ماندن آن نیازمندتر هستم. خدایا، با پوشیده نگه داشتن آن بر بندگانت به من نیکی کردی، پس در روز قیامت نیز در برابر همه مردم رسوایم نکن. خداوندا، سخاوت تو امیدم را گسترانده و آمرزشت از کردار من برتر است. خدایا، پس در روزی که میان بندگانت داوری می کنی مرا شاد گردان. معبودا، عذرخواهی من به درگاه تو عذرخواهی کسی است که از پذیرفته شدن عذر خود بی نیاز نیست، ای بزرگوارترین کسی که گنهکاران از درگاهش عذرخواهی می کنند. خداوندا، حاجتم را رد نکن و

ص: 97

مُنَاجَاةُ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ علیهم السلام کَانُوا یَدْعُونَ بِهَا فِی شَهْرِ شَعْبَانَ رِوَایَةُ ابْنِ خَالَوَیْهِ رَحِمَهُ اللَّهُ: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ [وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ] وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ مُسْتَکِیناً لَکَ مُتَضَرِّعاً إِلَیْکَ رَاجِیاً لِمَا لَدَیْکَ تَرَانِی وَ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَ تُخْبِرُ حَاجَتِی وَ تَعْرِفُ ضَمِیرِی وَ لَا یَخْفَی عَلَیْکَ أَمْرُ مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَایَ وَ مَا أُرِیدُ أَنْ أُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِی وَ أَتَفَوَّهُ بِهِ مِنْ طَلِبَتِی وَ أَرْجُوهُ لِعَاقِبَةِ أَمْرِی (1)

وَ قَدْ جَرَتْ مَقَادِیرُکَ عَلَیَّ یَا سَیِّدِی فِیمَا یَکُونُ مِنِّی إِلَی آخِرِ عُمُرِی مِنْ سَرِیرَتِی وَ عَلَانِیَتِی وَ بِیَدِکَ لَا بِیَدِ غَیْرِکَ زِیَادَتِی وَ نَقْصِی وَ نَفْعِی وَ ضُرِّی إِلَهِی إِنْ حَرَمْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَرْزُقُنِی وَ إِنْ خَذَلْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُنِی إِلَهِی أَعُوذُ بِکَ مِنْ غَضَبِکَ وَ حُلُولِ سَخَطِکَ إِلَهِی إِنْ کُنْتُ غَیْرَ مُسْتَأْهِلٍ لِرَحْمَتِکَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَیَّ بِفَضْلِ سَعَتِکَ إِلَهِی کَأَنِّی بِنَفْسِی وَاقِفَةٌ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ قَدْ أَظَلَّهَا حُسْنُ تَوَکُّلِی عَلَیْکَ فَفَعَلْتَ (2)

مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ تَغَمَّدْتَنِی بِعَفْوِکَ إِلَهِی فَإِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلَی مِنْکَ بِذَلِکَ وَ إِنْ کَانَ قَدْ دَنَا أَجَلِی وَ لَمْ یُدْنِنِی مِنْکَ عَمَلِی فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلَیْکَ وَسِیلَتِی إِلَهِی قَدْ جُرْتُ عَلَی نَفْسِی فِی النَّظَرِ لَهَا فَلَهَا الْوَیْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَهَا إِلَهِی لَمْ یَزَلْ بِرُّکَ عَلَیَّ أَیَّامَ حَیَاتِی فَلَا تَقْطَعْ بِرَّکَ عَنِّی فِی مَمَاتِی وَ أَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِی إِلَّا الْجَمِیلَ فِی حَیَاتِی إِلَهِی تَوَلَّ مِنْ أَمْرِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ عُدْ بِفَضْلِکَ عَلَی مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ إِلَهِی قَدْ سَتَرْتَ عَلَیَّ ذُنُوباً فِی الدُّنْیَا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَی سَتْرِهَا عَلَیَّ مِنْکَ فِی الْأُخْرَی إِلَهِی قَدْ أَحْسَنْتَ إِلَیَّ إِذْ لَمْ تُظْهِرْهَا لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ فَلَا تَفْضَحْنِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَی رُءُوسِ الْأَشْهَادِ إِلَهِی جُودُکَ بَسَطَ أَمَلِی وَ عَفْوُکَ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِی إِلَهِی فَسُرَّنِی بِلِقَائِکَ یَوْمَ تَقْضِی فِیهِ بَیْنَ عِبَادِکَ إِلَهِی اعْتِذَارِی إِلَیْکَ اعْتِذَارُ مَنْ لَمْ یَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ فَاقْبَلْ عُذْرِی یَا أَکْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَیْهِ الْمُسِیئُونَ إِلَهِی لَا تَرُدَّ حَاجَتِی وَ لَا تُخَیِّبْ

ص: 97


1- 1. لعاقبتی خ ل.
2- 2. فقلت خ ل.

طمعم را نا امید نساز و امید و آرزویم را از خودت نبر. خدایا، اگر قصد خوار کردن مرا داشتی هدایتم نمی کردی و اگر می خواستی رسوایم کنی عافیتم نمی دادی. معبود من، گمان نمی کنم حاجتی را که تمام عمرم را به درخواست آن سپری کرده ام رد کنی. خدای من، حمد از آن توست همیشه و همواره و تا ابد، افزون می شود و کم نمی گردد، چنان که دوست می داری و راضی می شوی. خدایا، اگر مرا به خطایم بگیری تو را به گذشتت می گیرم و اگر مرا به گناهم بگیری تو را به آمرزشت می گیرم. و اگر مرا به آتش ببری به ساکنانش خواهم گفت که تو را دوست می دارم. خداوندا، اگر عمل من در فرمانبرداری تو اندک است، امیدم به تو بسیار است. پس چگونه با دست خالی و ناامید از درگاهت برگردم در حالی که به سخاوت تو امیدوار بودم که با مهربانی مرا پیروز گردانی. معبودا، زندگی ام را در بدمنشی فراموشی تو گذرانیدم و جوانی ام را در مستی دوری از تو از دست دادم و در روزگار غفلت و بی خبری از تو و پیروی از خشم و غضب تو بیدار نشدم. پروردگارا، من بنده و فرزند بندگان توام که مقابلت ایستاده ام و به وسیله بخششت به سوی تو توسل جستم. خدایا، من بنده ای هستم که خود را از آن چه در کم شرمی از نگاه تو برابرت ایستادگی کرده بودم به سوی تو کشیدم و از تو تقاضای گذشت دارم که گذشت وصف بزرگواری توست. خدایا، من توانی نداشتم که از نافرمانی تو بازگردم، مگر در زمانی که تو برای محبتت بیدارم نمودی و چنان شدم که تو می خواستی. پس تو را سپاس می گویم که مرا در بخششت درآوردی و قلبم را از آلودگی های غفلت پاک نمودی. معبودا، چونان کسی به من نگاه کن که او را خواندی و اجابتت نمود، و با یاری خود به کارش گماردی و فرمانبرداری ات کرد. ای نزدیکی که از بی توجهان دوری نمی کند و ای بخشنده ای که به امیدواران پاداشش بخل نمی ورزد. پروردگارا، قلبی به من عطا کن که از اشتیاق به تو نزدیک گردد و زبانی به من ببخش که راستی به درگاهت آورد و نگاهی که به اندازه ی خود مرا به تو نزدیک گرداند. خدایا، آن کس که با تو شناخته شود ناشناس نشود و آن کس که به تو پناه آورد خوار نخواهد شد و کسی که تو به او روی آوری اندوهگین نشود. خدایا، آن کس که با کمک تو راه جوید هدایت یافته است و کسی که به آستان تو چنگ زند ایمن است و من به تو پناه آورده ام مولای من، پس گمانم را به رحمتت ناامید مکن و مرا از مهربانی ات نپوشان. معبودا، در میان دوستانت جایگاه کسی را به من بده که به محبت بیشتر تو امید دارد. پروردگارا، پیاپی شیفتگی

ص: 98

طَمَعِی وَ لَا تَقْطَعْ مِنْکَ رَجَائِی وَ أَمَلِی إِلَهِی لَوْ أَرَدْتَ هَوَانِی لَمْ تَهْدِنِی وَ لَوْ أَرَدْتَ فَضِیحَتِی لَمْ تُعَافِنِی إِلَهِی مَا أَظُنُّکَ تَرُدُّنِی فِی حَاجَةٍ(1) قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی طَلَبِهَا مِنْکَ إِلَهِی فَلَکَ الْحَمْدُ أَبَداً أَبَداً دَائِماً سَرْمَداً یَزِیدُ وَ لَا یَبِیدُ کَمَا تُحِبُّ فَتَرْضَی.

إِلَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّکَ إِلَهِی إِنْ کَانَ صَغُرَ فِی جَنْبِ طَاعَتِکَ عَمَلِی فَقَدْ کَبُرَ فِی جَنْبِ رَجَائِکَ أَمَلِی إِلَهِی کَیْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِکَ بِالْخَیْبَةِ مَحْرُوماً وَ قَدْ کَانَ حُسْنُ ظَنِّی بِجُودِکَ أَنْ تَقْلِبَنِی بِالنَّجَاةِ مَرْحُوماً إِلَهِی وَ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْکَ وَ أَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْکَ إِلَهِی فَلَمْ أَسْتَیْقِظْ أَیَّامَ اغْتِرَارِی بِکَ وَ رُکُوبِی إِلَی سَبِیلِ سَخَطِکَ إِلَهِی وَ أَنَا عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدَیْکَ قَائِمٌ بَیْنَ یَدَیْکَ مُتَوَسِّلٌ بِکَرَمِکَ إِلَیْکَ.

إِلَهِی أَنَا عَبْدٌ أَتَنَصَّلُ إِلَیْکَ (2) مِمَّا کُنْتُ أُوَاجِهُکَ بِهِ مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْیَائِی مِنْ نَظَرِکَ وَ أَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْکَ إِذِ الْعَفْوُ نَعْتٌ لِکَرَمِکَ إِلَهِی لَمْ یَکُنْ لِی حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِکَ إِلَّا فِی وَقْتٍ أَیْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِکَ فَکَمَا أَرَدْتَ أَنْ أَکُونَ کُنْتُ فَشَکَرْتُکَ بِإِدْخَالِی فِی کَرَمِکَ وَ لِتَطْهِیرِ قَلْبِی مِنْ أَوْسَاخِ الْغَفْلَةِ عَنْکَ.

إِلَهِی انْظُرْ إِلَیَّ نَظَرَ مَنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ وَ اسْتَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِکَ فَأَطَاعَکَ یَا قَرِیباً لَا یَبْعُدُ عَنِ الْمُغْتَرِّ بِهِ وَ یَا جَوَاداً لَا یَبْخَلُ عَمَّنْ رَجَا ثَوَابَهُ إِلَهِی هَبْ لِی قَلْباً یُدْنِیهِ مِنْکَ شَوْقُهُ وَ لِسَاناً یَرْفَعُهُ إِلَیْکَ صِدْقُهُ وَ نَظَراً یُقَرِّبُهُ مِنْکَ حَقُّهُ إِلَهِی إِنَّ مَنْ تَعَرَّفَ بِکَ غَیْرُ مَجْهُولٍ وَ مَنْ لَاذَ بِکَ غَیْرُ مَخْذُولٍ وَ مَنْ أَقْبَلْتَ عَلَیْهِ غَیْرُ مَمْلُولٍ إِلَهِی إِنَّ مَنِ انْتَهَجَ بِکَ لَمُسْتَنِیرٌ وَ إِنَّ مَنِ اعْتَصَمَ بِکَ لَمُسْتَجِیرٌ وَ قَدْ لُذْتُ بِکَ یَا سَیِّدِی (3) فَلَا تُخَیِّبَنَّ ظَنِّی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ لَا تَحْجُبْنِی عَنْ رَأْفَتِکَ إِلَهِی أَقِمْنِی فِی أَهْلِ وَلَایَتِکَ مُقَامَ [مَنْ] رَجَا الزِّیَادَةَ(4) مِنْ مَحَبَّتِکَ إِلَهِی وَ أَلْهِمْنِی وَلَهاً بِذِکْرِکَ إِلَی

ص: 98


1- 1. عن حاجة خ ل.
2- 2. تنصل الی فلان من الجنایة: خرج و تبرأ، عدی بالی لتضمنه معنی الاعتذار.
3- 3. الهی، خ ل.
4- 4. مقام من جاء بالزیادة خ ل.

یادت را و همتت را برای نشاط کامیابی یادت و جایگاه قدست در دلم قرار ده. خداوندا، به حق خودت تو را سوگند که مرا به جایگاه اهل طاعتت و پایگاه نیکوی خشنودی ات برسانی، چرا که من دفاعی برای خود ندارم و سودی به آن نمی رسانم. خدایا، من بنده ی ناتوان و گنهکار تو و مملوک توبه کار و پناهنده ات هستم، پس مرا از کسانی قرار نده که از آن ها روی گردان شدی و فراموشی اش او را از عفو تو محروم کرد. معبودا، نهایت دل بریدن از غیرت را به من ببخش و دیدگان قلب هایمان را به روشنایی نگاهش به خودت روشن کن، تا آن که دیده ی دل، پرده های نور را پاره کند و به سرچشمه ی عظمت برسد و جان هایمان به عزت قدسی ات بیاویزد. خداوندا، مرا از کسانی قرار ده که صدایشان زدی و پاسخت دادند و به ایشان توجه نمودی و از شدت بزرگی ات نعره کشیدند. در نهان با او مناجات کردی و او برای تو آشکارا عمل کرد. معبودا، ناامیدی و یأس را به خوش گمانی ام مسلط نمی کنم و امید من از بخشش زیبایت قطع نخواهد شد. خداوندا، اگر گناهانم مرا در نزد تو بی اعتبار کرده، پس به خاطر اعتمادم به تو با نیکی از من درگذر. معبودا، اگر گناهانم مرا از بخشش های تو پایین کشیده است، به راستی اعتقاد به سخاوت و مهربانی ات آگاهم نموده است. بارخدایا، اگر غفلت مرا از آمادگی برای ملاقاتت خواب نموده، به راستی که شناخت مهربانی هایت آگاهم کرده، پروردگارا، اگر بزرگی کیفرت مرا به سوی آتش بخواند، پاداش فراوانت نیز مرا به بهشت فرامی خواند. خداوندا، از تو درخواست می کنم و به سوی تو زاری می کنم و رو به سوی تو می آورم و از تو درخواست می کنم بر محمد و خاندانش درود فرستی و مرا از کسانی قرار دهی که پیوسته به یاد تو هستند و پیمانت را نمی شکنند و از شکرگزاری ات غفلت نمی ورزند و در فرمان تو کوتاهی نمی کنند. معبودا، مرا به پرتو فروزان عزتت برسان تا تو را بشناسم و از غیر تو روی گردان شوم و از تو بترسم و به تو توجه داشته باشم، ای صاحب بخشش و بزرگی. درود خداوند بر محمد و خاندان پاک و مطهرش و سلام بر آنان.

روایت14.

بلد الأمین: مناجات مولای ما امیرمؤمنان علیه السلام به نقل از امام حسن عسکری و از پدران ایشان علیهم السلام: خداوندا، بر محمد و خاندانش درود فرست و هنگامی که از دنیا می روم و نامم از میان مردم پاک شده و به فراموش شدگان می پیوندم، به من رحم کن. خدایا، پیر شده ام و پوست بدنم نازک شده و استخوان هایم سائیده و گذر روزگار در من اثر کرده و مرگم نزدیک شده و دورانم به پایان رسیده

ص: 99

ذِکْرِکَ وَ همنی [اجْعَلْ هِمَّتِی] إِلَی رَوْحِ نَجَاحِ أَسْمَائِکَ وَ مَحَلِّ قُدْسِکَ إِلَهِی بِکَ عَلَیْکَ إِلَّا أَلْحَقْتَنِی بِمَحَلِّ أَهْلِ طَاعَتِکَ وَ الْمَثْوَی الصَّالِحِ مِنْ مَرْضَاتِکَ فَإِنِّی لَا أَقْدِرُ لِنَفْسِی دَفْعاً وَ لَا أَمْلِکُ لَهَا نَفْعاً.

إِلَهِی أَنَا عَبْدُکَ الضَّعِیفُ الْمُذْنِبُ وَ مَمْلُوکُکَ الْمُنِیبُ الْمُغِیثُ فَلَا تَجْعَلْنِی مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَجْهَکَ وَ حَجَبَهُ سَهْوُهُ عَنْ عَفْوِکَ إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّی تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَی مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ إِلَهِی وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ

نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ وَ لَاحَظْتَهُ فَصَعِقَ بِجَلَالِکَ فَنَاجَیْتَهُ سِرّاً وَ عَمِلَ لَکَ جَهْراً إِلَهِی لَمْ أُسَلِّطْ عَلَی حُسْنِ ظَنِّی قُنُوطَ الْإِیَاسِ وَ لَا انْقَطَعَ رَجَائِی مِنْ جَمِیلِ کَرَمِکَ إِلَهِی إِنْ کَانَتِ الْخَطَایَا قَدْ أَسْقَطَتْنِی لَدَیْکَ فَاصْفَحْ عَنِّی بِحُسْنِ تَوَکُّلِی عَلَیْکَ إِلَهِی إِنْ حَطَّتْنِی الذُّنُوبُ مِنْ مَکَارِمِ لُطْفِکَ فَقَدْ نَبَّهَنِی الْیَقِینُ إِلَی کَرَمِ عَطْفِکَ إِلَهِی إِنْ أَنَامَتْنِی الْغَفْلَةُ عَنِ الِاسْتِعْدَادِ لِلِقَائِکَ فَقَدْ نَبَّهَتْنِی الْمَعْرِفَةُ بِکَرَمِ آلَائِکَ إِلَهِی إِنْ دَعَانِی إِلَی النَّارِ عَظِیمُ عِقَابِکَ فَقَدْ دَعَانِی إِلَی الْجَنَّةِ جَزِیلُ ثَوَابِکَ إِلَهِی فَلَکَ أَسْأَلُ وَ إِلَیْکَ أَبْتَهِلُ وَ أَرْغَبُ وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَنِی مِمَّنْ یُدِیمُ ذِکْرَکَ وَ لَا یَنْقُضُ عَهْدَکَ وَ لَا یَغْفُلُ عَنْ شُکْرِکَ وَ لَا یَسْتَخِفُّ بِأَمْرِکَ إِلَهِی وَ أَتْحِفْنِی بِنُورِ عِزِّکَ الْأَبْهَجِ فَأَکُونَ لَکَ عَارِفاً وَ عَنْ سِوَاکَ مُنْحَرِفاً وَ مِنْکَ خَائِفاً مُتَرَقِّباً یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ رَسُولِهِ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ سَلَّمَ.

«14»

لد، [بلد الأمین] مُنَاجَاةُ مَوْلَانَا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ مَرْوِیَّةً عَنِ الْعَسْکَرِیِّ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ:

إِلَهِی صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْحَمْنِی إِذَا انْقَطَعَ مِنَ الدُّنْیَا أَثَرِی وَ امْتَحَی مِنَ الْمَخْلُوقِینَ ذِکْرِی وَ صِرْتُ فِی الْمَنْسِیِّینَ کَمَنْ قَدْ نُسِیَ إِلَهِی کَبِرَتْ سِنِّی وَ رَقَّ جِلْدِی وَ دَقَّ عَظْمِی وَ نَالَ الدَّهْرُ مِنِّی وَ اقْتَرَبَ أَجَلِی وَ نَفِدَتْ أَیَّامِی وَ ذَهَبَتْ

ص: 99

و آرزوهایم تمام شده و عواقب کارهایم باقی مانده است. معبودا، به من رحم کن آن هنگام که چهره ام دگرگون می شود و محاسنم نابود گردد و بدنم فرسوده شود و بندهایم از هم گسسته شود و اعضای بدنم پراکنده شوند. بارخدایا،

گناهانم مرا خاموش و ساکت گردانده و سخنم را کوتاه کرده، پس هیج عذر و بهانه ای ندارم و به گناهم اقرار می کنم و بی ادبی ام را گردن می گیرم. من به بند گناهم کشیده شده ام و گرفتار کرده ی خود هستم، در دریای اشتباه خود شناورم و حیران مقصد و به سوی خود بریده ام. پس بر محمد و خاندانش درود فرست و با مهربانی ات به من رحم کن و با آمرزشت از من درگذر. خدایا، اگر عمل من در اطاعت از تو اندک است، امیدم به درگاهت فراوان است. معبودا، چگونه با دست خالی از نزد تو ناامید بازگردم در حالی که گمان من به تو و سخاوتت چنین بود که با مهربانی به من عطا می کنی. خداوندا، یأس ناامیدان را به خوش گمانی ام مسلط نمی کنم، پس درستی امیدم را به خودت در میان امیدواران از بین نبر. خدایا، خطایم بزرگ است چرا که نافرمانی تو بوده و گناهم بزرگ است چرا که تو از آن بازخواست می کنی، مگر این که وقتی بزرگی گناه خود و عظمت آمرزشت را به یاد می آورم در میان آن دو به خشنودی آمرزشت پی می برم. خدایا، اگر ترس از کیفرگناهم مرا به سوی آتش فرامی خواند، امید به پاداش نیک تو مرا به بهشت فرامی خواند. معبودا، اگر اشتباهاتم مرا از خوبی های لطفت بی بهره کرده، مهربانی ات مرا با یقین انس داده است. خدایا، اگر غفلت مرا از آمادگی برای ملاقاتت خواب نموده، به راستی که شناخت مهربانی هایت مرا آگاه کرده ای مولای من. اگر عقل من از آن چه حالم را بهبود می بخشد دور مانده اما اطمینانم از عنایت تو به آن چه برایم سودمند است دور نشده است. خدایا، اگر روزهایم با کوشش در آن چه تو دوست نمی داری سپری شد،

سالیان گذشته ام نیز با ایمان به تو سپری شده است. معبودا، اندوهگین به نزدت آمدم در حالی که لباس پریشانی و تهیدستی به تن دارم و بیچارگی ام به من جایگاه فرومایگان را در مقابل تو داده است. بارالها، بزرگواری نمودی پس مرا نیز که از درخواست کنندگان تو هستم گرامی دار. و به نیکی عطا کردی پس مرا نیز در زمره کسانی که به آن ها عطا کردی قرار ده. خدایا، چیزی جز بخشش تو پریشانی مرا جبران نمی کند و تنها پاداش توست که آرزویم را برآورده می کند. پروردگارا، بر آستان دری از درهای بخششت برای درخواست آمده ام و از تقاضا از غیر تو روی گردان شده ام. و لطف نیکوی تو چنین نیست که درخواست کننده ی اندوهگین و

ص: 100

شَهَوَاتِی وَ بَقِیَتْ تَبِعَاتِی.

إِلَهِی ارْحَمْنِی إِذَا تَغَیَّرَتْ صُورَتِی وَ امْتَحَتْ مَحَاسِنِی وَ بَلِیَ جِسْمِی وَ تَقَطَّعَتْ أَوْصَالِی وَ تَفَرَّقَتْ أَعْضَائِی إِلَهِی أَفْحَمَتْنِی ذُنُوبِی وَ قَطَعَتْ (1) مَقَالَتِی فَلَا حُجَّةَ لِی وَ لَا عُذْرَ فَأَنَا الْمُقِرُّ بِجُرْمِی الْمُعْتَرِفُ بِإِسَاءَتِی الْأَسِیرُ بِذَنْبِی الْمُرْتَهَنُ بِعَمَلِی الْمُتَهَوِّرُ فِی بُحُورِ خَطِیئَتِی الْمُتَحَیِّرُ عَنْ قَصْدِی الْمُنْقَطَعُ بِی فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْحَمْنِی بِرَحْمَتِکَ وَ تَجَاوَزْ عَنِّی یَا کَرِیمُ بِفَضْلِکَ إِلَهِی إِنْ کَانَ صَغُرَ فِی جَنْبِ طَاعَتِکَ عَمَلِی فَقَدْ کَبُرَ فِی جَنْبِ رَجَائِکَ أَمَلِی إِلَهِی کَیْفَ أَنْقَلِبُ بِالْخَیْبَةِ مِنْ عِنْدِکَ مَحْرُوماً وَ کَانَ ظَنِّی بِکَ وَ بِجُودِکَ أَنْ تَقْلِبَنِی بِالنَّجَاةِ مَرْحُوماً إِلَهِی لَمْ أُسَلِّطْ عَلَی حُسْنِ ظَنِّی قُنُوطَ الْآیِسِینَ فَلَا تُبْطِلْ صِدْقَ رَجَائِی لَکَ بَیْنَ الْآمِلِینَ إِلَهِی عَظُمَ جُرْمِی إِذْ کُنْتَ الْمُبَارَزَ بِهِ وَ کَبُرَ ذَنْبِی إِذْ کُنْتَ الْمُطَالِبَ بِهِ إِلَّا أَنِّی إِذَا ذَکَرْتُ کَبِیرَ جُرْمِی وَ عَظِیمَ غُفْرَانِکَ وَجَدْتُ الْحَاصِلَ لِی مِنْ بَیْنِهِمَا عَفْوَ رِضْوَانِکَ إِلَهِی إِنْ دَعَانِی إِلَی النَّارِ بِذَنْبِی مَخْشِیُّ عِقَابِکَ فَقَدْ نَادَانِی إِلَی الْجَنَّةِ بِالرَّجَاء حُسْنُ ثَوَابِکَ إِلَهِی إِنْ أَوْحَشَتْنِی الْخَطَایَا عَنْ مَحَاسِنِ لُطْفِکَ فَقَدْ آنَسَتْنِی بِالْیَقِینِ مَکَارِمُ عَطْفِکَ إِلَهِی إِنْ أَنَامَتْنِی الْغَفْلَةُ عَنِ الِاسْتِعْدَادِ لِلِقَائِکَ فَقَدْ أَنْبَهَتْنِی الْمَعْرِفَةُ یَا سَیِّدِی بِکَرِیمِ آلَائِکَ إِلَهِی إِنْ عَزَبَ لُبِّی عَنْ تَقْوِیمِ مَا یُصْلِحُنِی فَمَا عَزَبَ إِیقَانِی بِنَظَرِکَ لِی فِیمَا یَنْفَعُنِی إِلَهِی إِنِ انْقَرَضَتْ بِغَیْرِ مَا أَحْبَبْتَ مِنَ السَّعْیِ أَیَّامِی فَبِالْإِیمَانِ أَمْضَتْهَا الْمَاضِیَاتُ (2) مِنْ أَعْوَامِی إِلَهِی جِئْتُکَ مَلْهُوفاً قَدْ أُلْبِسْتُ عَدَمَ فَاقَتِی وَ أَقَامَنِی مُقَامَ الْأَذِلَّاءِ بَیْنَ یَدَیْکَ ضُرُّ حَاجَتِی إِلَهِی کَرُمْتَ فَأَکْرِمْنِی إِذْ کُنْتُ مِنْ سُؤَّالِکَ وَ جُدْتَ بِالْمَعْرُوفِ فَاخْلِطْنِی بِأَهْلِ نَوَالِکَ إِلَهِی مَسْکَنَتِی لَا یَجْبُرُهَا إِلَّا عَطَاؤُکَ وَ أُمْنِیَّتِی لَا یُغْنِیهَا إِلَّا جَزَاؤُکَ إِلَهِی أَصْبَحْتُ عَلَی بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ مِنَحِکَ سَائِلًا وَ عَنِ التَّعَرُّضِ لِسِوَاکَ بِالْمَسْأَلَةِ عَادِلًا وَ لَیْسَ مِنْ جَمِیلِ امْتِنَانِکَ رَدُّ سَائِلٍ مَلْهُوفٍ

ص: 100


1- 1. انقطعت خ ل.
2- 2. أمضیت الماضیات، خ ل.

درمانده ای را که در انتظار نیکی است رد کند. معبودا، بر روی گردنه ی خطرناکی ایستاده ام در حالی که گرفتار اعمال خود هستم. پس اگر بار سنگینم را سبک نکنی و یاری ام نکنی نابود می شوم. مولای من، آیا مرا از بدبختان آفریده ای تا گریه ام را طولانی کنم یا از سعادتمندان مرا آفریده ای تا امیدم را بگسترانم. خدایا، آیا مرا از دیدار محمد صلی الله علیه و آله و سلّم در بهشت محروم می کنی، و مرا از پوشیدن لباس خدمتگزاران ایشان محروم و امیدم را ناامید می گردانی، پس من وعده ی دیگری از تو به خویشتن داده بودم ای صاحب فضل و بخشش. بارخدایا، به عزت و جلالت سوگند اگر در گذر روزها مرا به بند کشی و در میان مردمان مرا از بخشش هایت محروم کنی، و بین من و بزرگواران مانع شوی، امیدم را از تو قطع نخواهم کرد و از چشم دوختن به عفو تو روی گردان نمی شوم. خدایا، اگر تو مرا به اسلام رهنمون نمی شدی من هدایت نمی شدم و اگر ایمان به خودت را روزی ام قرار نمی دادی ایمان نمی آوردم و اگر دعایت را بر زبانم جاری نمی کردی تو را نمی خواندم و اگر شیرینی معرفتت را به من نشان نداده بودی من آن را نمی شناختم و اگر کیفر شدیدت را برایم بیان نمی کردی پناه نمی آوردم. معبودا، طاعتت را دوست می دارم هرچند در انجام آن کوتاهی کرده ام. و نافرمانی ات را ناپسند می دانم اگرچه آن را انجام داده ام. پس بهشت را به من عطا کن هرچند شایسته ی آن نباشم و از آتش رهایم کن اگرچه سزاوار آن باشم. خدایا، اگر گناهانم مرا از همنشینی با نیکان بازداشته، به راستی که اطمینان به تو مرا به جایگاه خوبان امیدوار کرده است. بارالها، قلبی که در دنیا آن را از عشق خودت لبریز کرده ای چگونه آتش سوزان دوزخ را براو چیره می گردانی؟ خداوندا، کسی را که به یاری ایمانت گرامی داشته ای چگونه او را میان طبقات آتش خوار می گردانی؟ پروردگارا، زبانی که آراسته ترین پوشش ها را از ستایش خودت برآن پوشاندی چگونه با زبانه های آتش احاطه می کنی؟ معبودا، هر اندوهگینی به تو پناه آورد و هر غمدیده ای تنها به تو امید بندد. بارخدایا، عبادت کنندگان از پاداش بسیار تو شنیدند و فروتنی کردند و زهدپیشگان از مهربانی گسترده ات شنیدند و خرسند شدند. آنان که از تو روی گردانده بودند از سخاوتت شنیدند و بازگشتند و گنهکاران از آمرزش گسترده ات شنیدند و طمع کردند و مؤمنان بزرگواری و گذشت و بخششت را شنیدند و روی آوردند تا این که

ص: 101

وَ مُضْطَرٍّ لِانْتِظَارِ خَیْرِکَ الْمَأْلُوفِ.

إِلَهِی أَقَمْتُ عَلَی قَنْطَرَةٍ مِنْ قَنَاطِرِ الْأَخْطَارِ مَبْلُوّاً بِالْأَعْمَالِ وَ الِاعْتِبَارِ فَأَنَا الْهَالِکُ إِنْ لَمْ تُعِنْ عَلَیْنَا بِتَخْفِیفِ الْأَثْقَالِ إِلَهِی أَ مِنْ أَهْلِ الشَّقَاءِ خَلَقْتَنِی فَأُطِیلَ بُکَائِی أَمْ مِنْ أَهْلِ السَّعَادَةِ خَلَقْتَنِی فَأَنْشُرَ رَجَائِی إِلَهِی إِنْ حَرَمْتَنِی رُؤْیَةَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی دَارِ السَّلَامِ وَ أَعْدَمْتَنِی تَطْوَافَ الْوُصَفَاءِ مِنَ الْخُدَّامِ وَ صَرَفْتَ وَجْهَ تَأْمِیلِی بِالْخَیْبَةِ فِی دَارِ الْمُقَامِ فَغَیْرَ ذَلِکَ مَنَّتْنِی نَفْسِی مِنْکَ یَا ذَا الْفَضْلِ وَ الْإِنْعَامِ إِلَهِی وَ عِزَّتِکَ وَ جَلَالِکَ لَوْ قَرَنْتَنِی فِی الْأَصْفَادِ طُولَ الْأَیَّامِ وَ مَنَعْتَنِی سَیْبَکَ مِنْ بَیْنِ الْأَنَامِ وَ حُلْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَ الْکِرَامِ مَا قَطَعْتُ رَجَائِی مِنْکَ وَ لَا صَرَفْتُ وَجْهَ انْتِظَارِی لِلْعَفْوِ عَنْکَ إِلَهِی لَوْ لَمْ تَهْدِنِی إِلَی الْإِسْلَامِ مَا اهْتَدَیْتُ وَ لَوْ لَمْ تَرْزُقْنِی الْإِیمَانَ بِکَ مَا آمَنْتُ وَ لَوْ لَمْ تُطْلِقْ لِسَانِی بِدُعَائِکَ مَا دَعَوْتُ وَ لَوْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حَلَاوَةَ مَعْرِفَتِکَ مَا عَرَفْتُ وَ لَوْ لَمْ تُبَیِّنْ لِی شَدِیدَ عِقَابِکَ مَا اسْتَجَرْتُ.

إِلَهِی أَطَعْتُکَ فِی أَحَبِّ الْأَشْیَاءِ إِلَیْکَ وَ هُوَ التَّوْحِیدُ وَ لَمْ أَعْصِکَ فِی أَبْغَضِ الْأَشْیَاءِ وَ هُوَ الْکُفْرُ فَاغْفِرْ لِی مَا بَیْنَهُمَا إِلَهِی أُحِبُّ طَاعَتَکَ وَ إِنْ قَصَّرْتُ عَنْهَا وَ أَکْرَهُ مَعْصِیَتَکَ وَ إِنْ رَکِبْتُهَا فَتَفَضَّلْ عَلَیَّ بِالْجَنَّةِ وَ إِنْ لَمْ أَکُنْ مِنْ أَهْلِهَا وَ خَلِّصْنِی مِنَ النَّارِ وَ إِنِ اسْتَوْجَبْتُهَا إِلَهِی إِنْ أَقْعَدَنِی (1) الذُّنُوبُ عَنِ السَّبْقِ مَعَ الْأَبْرَارِ فَقَدْ أَقَامَتْنِی الثِّقَةُ بِکَ عَلَی مَدَارِجِ الْأَخْیَارِ إِلَهِی قَلْبٌ حَشَوْتُهُ مِنْ مَحَبَّتِکَ فِی دَارِ الدُّنْیَا کَیْفَ تَطَّلِعُ عَلَیْهِ نَارٌ مُحْرِقَةٌ فِی لَظَی إِلَهِی نَفْسٌ أَعْزَزْتَهَا بِتَأْیِیدِ إِیمَانِکَ کَیْفَ تُذِلُّهَا بَیْنَ أَطْبَاقِ نِیرَانِکَ إِلَهِی لِسَانٌ کَسَوْتَهُ مِنْ تَمَاجِیدِکَ أَنْیَقَ أَثْوَابِهَا کَیْفَ تَهْوِی إِلَیْهِ مِنَ النَّارِ مُشْتَعِلَاتُ الْتِهَابِهَا إِلَهِی کُلُّ مَکْرُوبٍ إِلَیْکَ یَلْتَجِئُ وَ کُلُّ مَحْزُونٍ إِیَّاکَ یَرْتَجِی إِلَهِی سَمِعَ الْعَابِدُونَ بِجَزِیلِ ثَوَابِکَ فَخَشَعُوا وَ سَمِعَ الزَّاهِدُونَ بِسَعَةِ رَحْمَتِکَ فَقَنِعُوا وَ سَمِعَ الْمُوَلُّونَ عَنِ الْقَصْدِ بِجُودِکَ فَرَجَعُوا وَ سَمِعَ الْمُجْرِمُونَ بِسَعَةِ غُفْرَانِکَ فَطَمِعُوا وَ سَمِعَ الْمُؤْمِنُونَ بِکَرَمِ عَفْوِکَ وَ فَضْلِ عَوَارِفِکَ فَرَغِبُوا حَتَّی ازْدَحَمَتْ

ص: 101


1- 1. قعد بی خ ل.

مولای من، بندگان نافرمانت به درگاهت ازدحام کردند و فریاد و ناله های دعایشان در سرزمین های تو برخاست و هریک آرزویی دارد که صاحبش را نیازمند به سویت می کشاند و قلبی دارد که ترس ازدست دادن عطایت، آن را سرگشته کرده است. و تو کسی هستی که از او درخواست می کنند و از درگاهش ناامید بازنمی گردند و آسیب دیدگان از درگاهش خوار بیرون نمی روند. خداوندا، اگر راهی را که ارزش من در آن بود اشتباه رفتم در مقابل راه التماس به درگاهت را پیمودم که بهبودی حالم در آن است. خدایا، اگر در آن چه باعث نابودی من می شده سرکشی نمودم، پس به راستی اکنون به واسطه ی دعا خویشتن را برای نجات یاری نمودم. خدایا، اگر کوشش در به دست آوردن سود رهایم کرد، اما نیکی تو به من در رسیدن به آن چه خیر من است رهایم نکرد. معبودا، اگر درباره ی خود دست به کاری زدم که باعث پشیمانی شده، به راستی اکنون مهربانی و رحمتت را به آن شناسانده ام. بارالها، اگر توشه ی اندکم در مسیر رسیدن به تو مانع شد، به راستی که اکنون به پشتوانه ی اعتمادم به تو به آن دست یافتم. پرودگارا، وقتی از رحمت تو یاد می کنم چهره ی وسیله هایم شادمان می شود و هنگامی که به یاد خشم تو می افتم، دیده ی مشکلاتم گریان می شود. بارخدایا، پس با بخششی بسیار بزرگ به بنده ی ناامیدت که تشنگی هلاکش کرده و تیرگی سستی و گریبانش را گرفته عنایت کن. معبودا، تو را می خوانم مانند کسی که در خواندن به غیر تو امیدی ندارد، و به تو امید بسته ام مانند کسی که امیدش به کسی جز تو دوخته نشده، خدایا،

چگونه روی خود را که به بخشندگی ات خیره مانده به جانب دیگر کنم در حالی که در روزی گرفتنم برای این بدن یکی از روزی خوران تو هستم. پروردگارا، چگونه زبان درماندگی ام را خاموش گردانم در حالی که از سرنوشت نامعلوم خود هیچ نمی دانم. معبودا، از حاجت من آگاهی و از آن چه در زندگی دنیا به من عطا کردی و می دانی که پس از مرگ مرا از بهشت بی نیاز نخواهد کرد. پس ای کسی که در دنیا با لطف خود آن را به من عطا کردی، در روز تنگدستی ام در آخرت مرا از آن محروم نساز. چرا که از دلائل نعمت های بزرگوار، به پایان رساندن نعمت است و از نیکی های بخشنده کامل کردن بخشش است.

خدایا اگر نادانی ام در کارهایم نبود از گناهانم شکایت نمی کردم و اگر زیاده روی ام که آن را بیان کردم نمی بود، اشک هایم را جاری نمی کردم. خدایا، درود فرست بر محمد و خاندان پاکش و آثار گناهانم را با

ص: 102

مَوْلَایَ بِبَابِکَ عَصَائِبُ الْعُصَاةِ مِنْ عِبَادِکَ وَ عَجَّتْ إِلَیْکَ مِنْهُمْ عَجِیجَ الضَّجِیجِ بِالدُّعَاءِ فِی بِلَادِکَ وَ لِکُلٍّ أَمَلٌ قَدْ سَاقَ صَاحِبَهُ إِلَیْکَ مُحْتَاجاً وَ قَلْبٌ تَرَکَهُ وَجِیبُ خَوْفِ الْمَنْعِ مِنْکَ مُهْتَاجاً وَ أَنْتَ الْمَسْئُولُ الَّذِی لَا تَسْوَدُّ لَدَیْهِ وُجُوهُ الْمُطَالِبِ وَ لَمْ تزرأ [تَرْزَأْ] بِتَنْزِیلِهِ فَظِیعَاتُ الْمَعَاطِبِ إِلَهِی إِنْ أَخْطَأْتُ طَرِیقَ النَّظَرِ لِنَفْسِی بِمَا فِیهِ کَرَامَتُهَا فَقَدْ أَصَبْتُ طَرِیقَ الْفَزَعِ إِلَیْکَ بِمَا فِیهِ سَلَامَتُهَا إِلَهِی إِنْ کَانَتْ نَفْسِی اسْتَسْعَدَتْنِی مُتَمَرِّدَةً عَلَی مَا یُرْدِیهَا فَقَدِ اسْتَسْعَدْتُهَا الْآنَ بِدُعَائِکَ عَلَی مَا یُنْجِیهَا إِلَهِی إِنْ عَدَانِی الِاجْتِهَادُ فِی ابْتِغَاءِ مَنْفَعَتِی فَلَمْ یَعِدْنِی بِرُّکَ بِی فِیمَا فِیهِ مَصْلَحَتِی إِلَهِی إِنْ بسطت [قَسَطْتُ] فِی الْحُکْمِ عَلَی نَفْسِی بِمَا فِیهِ حَسْرَتُهَا فَقَدْ أَقْسَطْتُ الْآنَ بِتَعْرِیفِی إِیَّاهَا مِنْ رَحْمَتِکَ إِشْفَاقَ رَأْفَتِکَ إِلَهِی إِنْ أَحْجَمَ بِی قِلَّةُ الزَّادِ فِی الْمَسِیرِ إِلَیْکَ فَقَدْ وَصَلْتُهُ الْآنَ بِذَخَائِرِ مَا أَعْدَدْتُهُ مِنْ فَضْلِ تَعْوِیلِی عَلَیْکَ إِلَهِی إِذَا ذَکَرْتُ رَحْمَتَکَ ضَحِکَتْ إِلَیْهَا وُجُوهُ وَسَائِلِی وَ إِذَا ذَکَرْتُ سَخَطَکَ بَکَتْ لَهَا عُیُونُ مَسَائِلِی إِلَهِی فَأَفِضْ بِسَجْلٍ مِنْ سِجَالِکَ عَلَی عَبْدٍ آیِسٍ (1)

قَدْ أَتْلَفَهُ الظَّمَأُ وَ أَحَاطَ بِخَیْطِ جِیدِهِ کَلَالُ الْوَنَی إِلَهِی أَدْعُوکَ دُعَاءَ مَنْ لَمْ یَرْجُ غَیْرَکَ بِدُعَائِهِ وَ أَرْجُوکَ رَجَاءَ مَنْ لَمْ یَقْصِدْ غَیْرَکَ بِرَجَائِهِ إِلَهِی کَیْفَ أَرُدُّ عَارِضَ تَطَلُّعِی إِلَی نَوَالِکَ وَ إِنَّمَا أَنَا فِی اسْتِرْزَاقِی لِهَذَا الْبَدَنِ أَحَدُ عِیَالِکَ إِلَهِی کَیْفَ أُسْکِتُ بِالْإِفْحَامِ لِسَانَ ضَرَاعَتِی وَ قَدْ أغلقنی [أَقْلَقَنِی] مَا أُبْهِمَ عَلَیَّ مِنْ مَصِیرِ عَاقِبَتِی إِلَهِی قَدْ عَلِمْتَ حَاجَةَ

نَفْسِی إِلَی مَا تَکَفَّلْتَ لَهَا بِهِ مِنَ الرِّزْقِ فِی حَیَاتِی وَ عَرَفْتَ قِلَّةَ اسْتِغْنَائِی عَنْهُ مِنَ الْجَنَّةِ بَعْدَ وَفَاتِی فَیَا مَنْ سَمَحَ لِی بِهِ مُتَفَضِّلًا فِی الْعَاجِلِ لَا تَمْنَعْنِیهِ یَوْمَ فَاقَتِی إِلَیْهِ فِی الْآجِلِ فَمِنْ شَوَاهِدِ نَعْمَاءِ الْکَرِیمِ اسْتِتْمَامُ نَعْمَائِهِ وَ مِنْ مَحَاسِنِ آلَاءِ الْجَوَادِ اسْتِکْمَالُ آلَائِهِ إِلَهِی لَوْ لَا مَا جَهِلْتُ مِنْ أَمْرِی مَا شَکَوْتُ عَثَرَاتِی وَ لَوْ لَا مَا ذَکَرْتُ مِنَ الْإِفْرَاطِ(2)

مَا سَفَحْتُ عَبَرَاتِی إِلَهِی صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ امْحُ مُثْبَتَاتِ الْعَثَرَاتِ

ص: 102


1- 1. آنس خ ل، بائس خ ل.
2- 2. التفریط خ ل.

سیلاب اشک هایم ناپدید کن. و گناهان بسیارم را به نیکی های اندکم ببخش. بارالها، اگر تنها به فرمانبردارانت رحم می کنی پس گنهکاران به که زاری کنند؟ و اگر تنها از تلاشگران می پذیری پس آنان که زیاده روی کرده اند به کجا پناه ببرند؟ و اگر تنها نیکوکاران را بزرگ می داری پس بدکاران چه کنند؟ و اگر در روز قیامت تنها پرهیزکاران پیروز می شوند پس گنهکاران به کجا فریاد برند؟ خداوندا، اگر تنها کسانی که عملشان به آنان اجازه دهد از صراط می گذرند پس اجازه ی کسانی که تا پیش از مرگ توبه نکرده اند چه می شود؟ خدایا، اگر بخششت تنها به کسانی است که درونش را با زهد آباد ساخته پس درمانده ای که تلاش او در دو دنیا برایش کفایت نکرد چه کند؟ خدایا، اگر نظر رحمتت را به خاطر گناهان بندگانت از آن ها بپوشانی، خششمت آن ها را با تمام اندوهشان به میان مشرکان می اندازد. خدایا، اگر در روز قیامت دست احسان تو به ما عطا نکند، در زمره ی منکران حق تو قرار خواهیم گرفت. بارالها، عطایای ذخیره شده ات را به سبب اسلام به ما عطا کن و با زلال بخششت تیرگی خطاهای ما را نابود کن. به ما رحم کن آن هنگام که چون غریبان در میان لحد جای گرفته و سقف خانه های آخرتمان را با خشت ببندند و مانند بیچارگان در قبرها خوابانده شویم و در تنگ ترین جایگاه تنها رها شویم و آرزوها ما را در شگفت ترین زمین بیندازند و به خانه ای وارد شویم که اهلش در آن ساکنند و گویی خالی است. خدایا، آن هنگام که نزد تو آییم در حالی که عریان و پابرهنه ایم و غبار گور بر سر و رویمان نشسته و چهره هایمان از خاک لحد سفید شده و چشم هایمان از وحشت قیامت ترسان است و لب هایمان از شدت تشنگی خشک شده و شکم هایمان در طول ایستادن گرسنه شده و بدی هایمان برای همه آشکار شده پشتمان از سنگینی گناهان خمیده و گرفتاری ها ما را از خانواده و فرزندان مشغول کرده است، پس با روی گرداندن از ما و منع بخششی که به آن امیدوار بودیم، مصیبتمان را دو چندان نکن. خدایا، این چشم ها اشتیاقی به گریه ندارند و بیهوده آب خود را جاری نسازند و ناله ی از دست دادن عزیزان آن را بیدار نگذاشته، بلکه برای خطاها و گناهانی است که در گذشته انجام داده و آن چه

ص: 103

بِمُرْسَلَاتِ الْعَبَرَاتِ وَ هَبْ لِی کَثِیرَ السَّیِّئَاتِ لِقَلِیلِ الْحَسَنَاتِ.

إِلَهِی إِنْ کُنْتَ لَا تَرْحَمُ إِلَّا الْمُجِدِّینَ فِی طَاعَتِکَ فَإِلَی مَنْ یَفْزَعُ الْمُقَصِّرُونَ وَ إِنْ کُنْتَ لَا تَقْبَلُ إِلَّا مِنَ الْمُجْتَهِدِینَ فَإِلَی مَنْ یَلْتَجِئُ الْمُفَرِّطُونَ (1)

وَ إِنْ کُنْتَ لَا تُکْرِمُ إِلَّا أَهْلَ الْإِحْسَانِ فَکَیْفَ یَصْنَعُ الْمُسِیئُونَ وَ إِنْ کَانَ لَا یَفُوزُ یَوْمَ الْحَشْرِ إِلَّا الْمُتَّقُونَ فَبِمَنْ یَسْتَغِیثُ الْمُذْنِبُونَ (2) إِلَهِی إِنْ کَانَ لَا یَجُوزُ عَلَی الصِّرَاطِ إِلَّا مَنْ أَجَازَتْهُ بَرَاءَةُ عَمَلِهِ فَأَنَّی بِالْجَوَازِ لِمَنْ لَمْ یَتُبْ إِلَیْکَ قَبْلَ انْقِضَاءِ أَجَلِهِ إِلَهِی إِنْ لَمْ تَجُدْ إِلَّا عَلَی مَنْ عَمَّرَ بِالزُّهْدِ مَکْنُونَ سَرِیرَتِهِ فَمَنْ لِلْمُضْطَرِّ الَّذِی لَمْ یَرْضَهُ بَیْنَ الْعَالَمِینَ سَعْیُ نَقِیبَتِهِ إِلَهِی إِنْ حَجَبْتَ عَنْ مُوَحِّدِیکَ نَظَرَ تَغَمُّدِکَ لِجِنَایَاتِهِمْ أَوْقَعَهُمْ غَضَبُکَ بَیْنَ الْمُشْرِکِینَ فِی کُرُبَاتِهِمْ إِلَهِی إِنْ لَمْ تَنَلْنَا یَدُ إِحْسَانِکَ یَوْمَ الْوُرُودِ اخْتَلَطْنَا فِی الْجَزَاءِ بِذَوِی الْجُحُودِ اللَّهُمَّ فَأَوْجِبْ لَنَا بِالْإِسْلَامِ مَذْخُورَ هِبَاتِکَ وَ اسْتَصْفِ مَا کَدَّرَتْهُ الْجَرَائِرُ مِنَّا بِصَفْوِ صِلَاتِکَ إِلَهِی ارْحَمْنَا غُرَبَاءَ إِذَا تَضَمَّنَتْنَا بُطُونُ لُحُودِنَا وَ غُمِّیَتْ بِاللِّبْنِ سُقُوفُ بُیُوتِنَا وَ أُضْجِعْنَا مَسَاکِینَ عَلَی الْإِیمَانِ فِی قُبُورِنَا وَ خُلِّفْنَا فُرَادَی فِی أَضْیَقِ الْمَضَاجِعِ وَ صَرَعَتْنَا الْمَنَایَا فِی أَعْجَبِ الْمَصَارِعِ وَ صِرْنَا فِی دَارِ قَوْمٍ کَأَنَّهَا مَأْهُولَةٌ وَ هِیَ مِنْهُمْ بَلَاقِعُ إِلَهِی إِذَا جِئْنَاکَ عُرَاةً حُفَاةً مُغْبَرَّةً مِنْ ثَرَی الْأَجْدَاثِ رُءُوسُنَا وَ شَاحِبَةً مِنْ تُرَابِ الْمَلَاحِیدِ وُجُوهُنَا(3) وَ خَاشِعَةً مِنْ أَفْزَاعِ الْقِیَامَةِ أَبْصَارُنَا وَ ذَابِلَةً مِنْ شِدَّةِ الْعَطَشِ شِفَاهُنَا وَ جَائِعَةً لِطُولِ الْمُقَامِ بُطُونُنَا وَ بَادِیَةً هُنَالِکَ لِلْعُیُونِ سَوْآتُنَا وَ مُوقَرَةً مِنْ ثِقْلِ الْأَوْزَارِ ظُهُورُنَا وَ مَشْغُولِینَ بِمَا قَدْ دَهَانَا عَنْ أَهَالِینَا وَ أَوْلَادِنَا فَلَا تُضَعِّفِ الْمَصَائِبَ عَلَیْنَا بِإِعْرَاضِ وَجْهِکَ الْکَرِیمِ عَنَّا وَ سَلْبِ عَائِدَةِ مَا مَثَّلَهُ الرَّجَاءُ مِنَّا.

إِلَهِی مَا حَنَّتْ هَذِهِ الْعُیُونُ إِلَی بُکَائِهَا وَ لَا جَادَتْ مُتَشَرِّبَةً بِمَائِهَا وَ لَا أَسْهَدَهَا بِنَحِیبِ الثَّاکِلَاتِ فَقْدُ عَزَائِهَا إِلَّا لِمَا أَسْلَفَتْهُ مِنْ عَمْدِهَا وَ خَطَائِهَا وَ مَا دَعَاهَا إِلَیْهِ

ص: 103


1- 1. المجرمون خ ل.
2- 2. المجرمون خ ل.
3- 3. کذا، و الظاهر: الصلاخید.

عاقبت بلایش او را فرامی خواند و تو ای عزیز، به برطرف کردن اندوهش توانایی. معبودا، اگر ما گنهکاریم پس به درستی که گریه می کنیم به سبب حرمتی که از بین بردیم و اگر محروم شده ایم برای بخششی که از تو خواستیم و آن را از دست دادیم می گرییم. پروردگارا، شیرینی کلامی که رسایی آن زبانم را شیرین نموده، به وسیله خیرخواهی که قلبم به آن راهنمایی شده تازه کن. خدایا، به کار نیک دستور دادی و خود سزاوارتری که به آن عمل کنی و به پذیرش درخواست ها امر کردی و توخود بهترین درخواست شدگانی. معبودا، ناامیدی چگونه ما را از بیان درخواست بازدارد در حالی که امید به تو بهترین جامه ها را بر ما پوشانده است. بارالها، هنگامی که ترس شاخه های وحشت مارا می لرزاند، درخت آن از ریشه کنده می شود و آن گاه که بادهای امید برگ های امیدمان را به حرکت وامی دارد، میوه های بشارت را بارور می کند. خدایا، وقتی از صفات تو به کیفرکننده سخت می رسیم اندوهگین می شویم و هنگامی که به آمرزنده ی مهربان برمی خوریم شادمان می شویم، پس ما بین دو چیز مانده ایم؛ نه از خشمت در امانیم و نه از مهربانی ات نومید هستیم. خدایا، اگر تلاش هایمان از شایستگی عنایت تو بازمانده، پس چه چیز مهرت را از دفع بلای ما نگه داشته است؟ معبودا، همواره با نعمت ها ا را بهره مند ساختی و ما را در میان بندگان بزرگ داشتی و این ویژگی پرمهرت درباره ی گنهکاران در روزگاران گذشته و آینده و شامگاهان سپری شده و باقی مانده است. خدایا، پرتو هدایتی که بر ما تاباندی را وسیله پرواز ما به بهشتی قرار ده که آن را به ما شناساندی. خدایا، چگونه دل هایمان از همنشینی با دنیا شادمان گردد و چگونه در سختی های آن اندوهگین نشود؟ و چگونه شادمانی اش برای ما خالص شود و چگونه غرورمان ما را به بازی و سرگرمی کشاند درحالی که نزدیکی مرگ ما را به سوی قبرها می خواند. پروردگارا، چگونه خوشحال باشیم در حالی که وارد خانه ای می شویم که حفره هایش ما را به زمین می زند و ریسمان های نیرنگش با دست آرزوها بافته شده و شربت تلخی ها را به اجبار به ما خورانده و خوشی ها را به پایان رسانده، اگر جان ها با خوشی و لذت ها آن را به وجود نیاورده و با زینت گناهان آن را فریب نداده باشند. پس بارخدایا از فریب هایش به تو پناه می برم و در عبور از این گردنه از تو یاری می جویم و به هنگام پیروی از شهوت ها به یاری تو اعضای بدن را بازمی داریم و به وسیله تو

ص: 104

عَوَاقِبُ بَلَائِهَا وَ أَنْتَ الْقَادِرُ یَا عَزِیزُ عَلَی کَشْفِ غَمَّائِهَا.

إِلَهِی إِنْ کُنَّا مُجْرِمِینَ فَإِنَّا نَبْکِی عَلَی إِضَاعَتِنَا مِنْ حُرْمَتِکَ مَا تَسْتَوْجِبُهُ وَ إِنْ کُنَّا مَحْرُومِینَ فَإِنَّا نَبْکِی إِذْ فَاتَنَا مِنْ جُودِکَ مَا نَطْلُبُهُ إِلَهِی شُبْ حَلَاوَةَ مَا یَسْتَعْذِبُهُ لِسَانِی مِنَ النُّطْقِ فِی بَلَاغَتِهِ بِزَهَادَةِ مَا یَعْرِفُهُ قَلْبِی مِنَ النُّصْحِ فِی دَلَالَتِهِ.

إِلَهِی أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْتَ أَوْلَی بِهِ مِنَ الْمَأْمُورِینَ وَ أَمَرْتَ بِصِلَةِ السُّؤَالِ وَ أَنْتَ خَیْرُ الْمَسْئُولِینَ إِلَهِی کَیْفَ یَنْقُلُ بِنَا الْیَأْسُ إِلَی الْإِمْسَاکِ عَمَّا لَهِجْنَا بِطِلَابِهِ وَ قَدِ ادَّرَعْنَا مِنْ تَأْمِیلِنَا إِیَّاکَ أَسْبَغَ أَثْوَابِهِ إِلَهِی إِذَا هَزَّتِ الرَّهْبَةُ أَفْنَانَ مَخَافَتِنَا انْقَلَعَتْ مِنَ الْأُصُولِ أَشْجَارُهَا وَ إِذَا تَنَسَّمَتْ أَرْوَاحُ الرَّغْبَةِ مِنَّا أَغْصَانَ رَجَائِنَا أَیْنَعَتْ بِتَلْقِیحِ الْبِشَارَةِ أَثْمَارُهَا إِلَهِی إِذَا تَلَوْنَا مِنْ صِفَاتِکَ شَدِیدَ الْعِقَابِ أَسِفْنَا وَ إِذَا تَلَوْنَا مِنْهَا الْغَفُورَ الرَّحِیمَ فَرِحْنَا فَنَحْنُ بَیْنَ أَمْرَیْنِ فَلَا سَخَطُکَ تُؤْمِنُنَا وَ لَا رَحْمَتُکَ تُؤْیِسُنَا إِلَهِی إِنْ قَصُرَتْ مَسَاعِینَا عَنِ اسْتِحْقَاقِ نَظْرَتِکَ فَمَا قَصُرَتْ رَحْمَتُکَ بِنَا عَنْ دِفَاعِ نَقِمَتِکَ إِلَهِی إِنَّکَ لَمْ تَزَلْ عَلَیْنَا بِحُظُوظِ صَنَائِعِکَ مُنْعِماً وَ لَنَا مِنْ بَیْنِ الْأَقَالِیمِ مُکْرِماً وَ تِلْکَ عَادَتُکَ اللَّطِیفَةُ فِی أَهْلِ الْخِیفَةِ فِی سَالِفَاتِ الدُّهُورِ وَ غَابِرَاتِهَا وَ خَالِیَاتِ اللَّیَالِی وَ بَاقِیَاتِهَا إِلَهِی اجْعَلْ مَا حَبَوْتَنَا بِهِ مِنْ نُورِ هِدَایَتِکَ دَرَجَاتٍ نَرْقَی بِهَا إِلَی مَا عَرَّفْتَنَا مِنْ جَنَّتِکَ إِلَهِی کَیْفَ تَفْرَحُ بِصُحْبَةِ الدُّنْیَا صُدُورُنَا وَ کَیْفَ تَلْتَئِمُ فِی غَمَرَاتِهَا أُمُورُنَا وَ کَیْفَ یَخْلُصُ لَنَا فِیهَا سُرُورُنَا وَ کَیْفَ یَمْلِکُنَا بِاللَّهْوِ وَ اللَّعِبِ غُرُورُنَا وَ قَدْ دَعَتْنَا بِاقْتِرَابِ الْآجَالِ قُبُورُنَا إِلَهِی کَیْفَ یُنْتَهَجُ فِی دَارٍ حُفِرَتْ لَنَا فِیهَا حَفَائِرُ صَرْعَتِهَا وَ فُتِلَتْ بِأَیْدِی الْمَنَایَا حَبَائِلُ غَدْرَتِهَا وَ جَرَّعَتْنَا مُکْرَهِینَ جُرَعَ مَرَارَتِهَا وَ دَلَّتْنَا النَّفْسُ عَلَی انْقِطَاعِ عَیْشَتِهَا لَوْ لَا مَا صَنَعَتْ (1) إِلَیْهِ هَذِهِ النُّفُوسُ مِنْ رَفَائِغِ لَذَّتِهَا وَ افْتِتَانِهَا بِالْفَانِیَاتِ مِنْ فَوَاحِشِ زِینَتِهَا إِلَهِی فَإِلَیْکَ نَلْتَجِئُ مِنْ مَکَائِدِ خُدْعَتِهَا وَ بِکَ نَسْتَعِینُ عَلَی عُبُورِ قَنْطَرَتِهَا وَ بِکَ نَسْتَفْطِمُ الْجَوَارِحَ عَنْ أَخْلَافِ شَهْوَتِهَا وَ بِکَ نَسْتَکْشِفُ

ص: 104


1- 1. أضیفت خ ل.

پرده های درماندگی را کنار می زنیم و دل ها را از دشواری نادانی ها نیرو می بخشیم. خداوندا، خانه ها چگونه می توانند ساکنان خود را از بلا حفظ کنند در حالی که در تیر آرزوها به هر یک از آن ها برخورد کرده است. خدایا، اگر همنشینی با نیکان در آخرت از وحشت ما بکاهد، دیگر نگران انتقال به آن نخواهیم بود. معبودا، اگر تو ما را به خودت نزدیک گردانی، دوری از برادران و نزدیکان ضرری برایمان نخواهد داشت ای صاحب بخشش ها. خدایا، اگر پرنده ی شوم آبگیر امیال ما را منع نکند،

کاممان از آب امید خشک نمی ماند. پروردگارا، اگر مرا عذاب کنی، بنده تو هستم که او را برای آن چه خواستی آفریده ای و اگر به من رحم کنی بنده ی خطاکاری را نجات داده ای. معبودا، هیچ راهی برای در امان ماندن از گناه نیست مگر این که تو نگهدار باشی، و هیچ راهی برای رسیدن به نیکی ها نیست مگر این که تو چنین بخواهی. پس من چگونه می توانم به چیزی که اراده ی تو به آن تعلق گرفته سودی برسانم و چگونه از گناهی که تو مرا از آن نگاه نداشته ای دوری کنم؟ خداوندا، تو درخواست بهشت را به من یاد دادی پیش از آن که آن را بشناسم، پس بعد از شناختن آن به خواستنش روی آوردم. آیا ابتدا به درخواست کردن راهنمایی می کنی و سپس از بخشش خودداری می کنی؟ حال آن که تو بزرگواری هستی که تمام کارهایت پسندیده است ای صاحب بزرگی و بخشش. خدایا، اگر من شایسته ی رحمتی که امید به آن دارم نیستم، اما تو شایسته ی آنی که با سخاوتت بر من ببخشایی، چرا که شخص کریم تنها به کسانی که شایستگی دارند لطف نمی کند .

معبودا، اگر من شایستگی مهربانی ات را ندارم، تو سزاوار آنی که با مهر گسترده ات به گنهکاران ببخشایی. معبودا، اگر گناهم مرا می ترساند،

همانا خوش گمانی ام به تو پناهم می دهد. بارالها، درخواست من مانند درخواست سؤال کنندگان نیست؛ زیرا سؤال کننده هنگامی که بازداشته می شود، دیگر درخواست نمی کند اما من در هیچ صورت از آن چه از تو خواستم بی نیاز نیستم. خداوندا، از من راضی شو و اگر از من راضی نیستی، پس مرا ببخش، چه بسیار مولایی که از بنده اش درگذرد در حالی که از او راضی نیست. معبود من، چگونه تو را بخوانم حال آن که من این گونه ام و چگونه از تو نومید گردم در حالی که تو آن گونه ای. خداوندا، همانا در مقابل تو ایستاده ام و اعتماد به تو بر سرم سایه افکنده، پس مانند خودت با من رفتار نمودی و عفوت را شامل حالم گرداندی. خدایا، اگر مرگم نزدیک شده و عملم مرا به تو نزدیک نمی کند، پس با اعتراف به گناهان را وسیله ام به سوی تو قرار دادم، اگر مرا ببخشی چه کسی در این کار از تو شایسته تر است و اگر عذابم کنی چه کسی

ص: 105

جَلَابِیبَ حَیْرَتِهَا وَ بِکَ نُقَوِّمُ مِنَ الْقُلُوبِ اسْتِصْعَابَ جَهَالَتِهَا إِلَهِی کَیْفَ لِلدُّورِ أَنْ تَمْنَعَ مَنْ فِیهَا مِنْ طَوَارِقِ الرَّزَایَا وَ قَدْ أُصِیبَ فِی کُلِّ دَارٍ سَهْمٌ مِنْ أَسْهُمِ الْمَنَایَا إِلَهِی مَا تَتَفَجَّعُ أَنْفُسُنَا مِنَ النُّقْلَةِ عَنِ الدِّیَارِ إِنْ لَمْ تُوحِشْنَا هُنَالِکَ مِنْ مُرَافَقَةِ الْأَبْرَارِ إِلَهِی مَا تَضِیرُنَا فُرْقَةُ الْإِخْوَانِ وَ الْقَرَابَاتِ إِنْ قَرَّبْتَنَا مِنْکَ یَا ذَا الْعَطِیَّاتِ إِلَهِی مَا تَجِفُّ مِنْ مَاءِ الرَّجَاءِ مَجَارِی لَهَوَاتِنَا إِنْ لَمْ تَحُمْ طَیْرُ الْأَشَائِمِ (1) بِحِیَاضِ رَغَبَاتِنَا.

إِلَهِی إِنْ عَذَّبْتَنِی فَعَبْدٌ خَلَقْتَهُ لِمَا أَرَدْتَهُ فَعَذَّبْتَهُ وَ إِنْ رَحِمْتَنِی فَعَبْدٌ وَجَدْتَهُ مُسِیئاً فَأَنْجَیْتَهُ إِلَهِی لَا سَبِیلَ إِلَی الِاحْتِرَاسِ مِنَ الذَّنْبِ إِلَّا بِعِصْمَتِکَ وَ لَا وُصُولَ إِلَی عَمَلِ الْخَیْرَاتِ إِلَّا بِمَشِیَّتِکَ فَکَیْفَ لِی بِإِفَادَةِ مَا أَسْلَفَتْنِی فِیهِ مَشِیَّتُکَ وَ کَیْفَ بِالاحْتِرَاسِ مِنَ الذَّنْبِ مَا لَمْ تُدْرِکْنِی فِیهِ عِصْمَتُکَ إِلَهِی أَنْتَ دَلَلْتَنِی عَلَی سُؤَالِ الْجَنَّةِ قَبْلَ مَعْرِفَتِهَا فَأَقْبَلَتِ النَّفْسُ بَعْدَ الْعِرْفَانِ عَلَی مَسْأَلَتِهَا أَ فَتَدُلُّ عَلَی خَیْرِکَ السُّؤَّالَ ثُمَّ تَمْنَعُهُمُ النَّوَالَ وَ أَنْتَ الْکَرِیمُ الْمَحْمُودُ فِی کُلِّ مَا تَصْنَعُهُ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ إِلَهِی إِنْ کُنْتُ غَیْرَ مُسْتَوْجِبٍ لِمَا أَرْجُو مِنْ رَحْمَتِکَ فَأَنْتَ أَهْلُ التَّفَضُّلِ عَلَیَّ بِکَرَمِکَ فَالْکَرِیمُ لَیْسَ یَصْنَعُ کُلَّ مَعْرُوفٍ عِنْدَ مَنْ یَسْتَوْجِبُهُ إِلَهِی إِنْ کُنْتُ غَیْرَ مُسْتَأْهِلٍ لِمَا أَرْجُو مِنْ رَحْمَتِکَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَی الْمُذْنِبِینَ بِسَعَةِ رَحْمَتِکَ إِلَهِی إِنْ کَانَ ذَنْبِی قَدْ أَخَافَنِی فَإِنَّ حُسْنَ ظَنِّی بِکَ قَدْ أَجَارَنِی إِلَهِی لَیْسَ تُشْبِهُ مَسْأَلَتِی مَسْأَلَةَ السَّائِلِینَ لِأَنَّ السَّائِلَ إِذَا مُنِعَ امْتَنَعَ عَنِ السُّؤَالِ وَ أَنَا لَا غَنَاءَ بِی عَمَّا سَأَلْتُکَ عَلَی کُلِّ حَالٍ إِلَهِی ارْضَ عَنِّی فَإِنْ لَمْ تَرْضَ عَنِّی فَاعْفُ عَنِّی فَقَدْ یَعْفُو السَّیِّدُ عَنْ عَبْدِهِ وَ هُوَ عَنْهُ غَیْرُ رَاضٍ إِلَهِی کَیْفَ أَدْعُوکَ وَ أَنَا أَنَا أَمْ کَیْفَ أَیْأَسُ مِنْکَ وَ أَنْتَ أَنْتَ إِلَهِی إِنَّ نَفْسِی قَائِمَةٌ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ قَدْ أَظَلَّهَا حُسْنُ تَوَکُّلِی عَلَیْکَ فَصَنَعْتَ بِهَا مَا یُشْبِهُکَ وَ تَغَمَّدْتَنِی بِعَفْوِکَ إِلَهِی إِنْ کَانَ قَدْ دَنَا أَجَلِی وَ لَمْ یُقَرِّبْنِی مِنْکَ عَمَلِی فَقَدْ جَعَلْتُ الِاعْتِرَافَ بِالذَّنْبِ إِلَیْکَ وَسَائِلَ عِلَلِی فَإِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلَی مِنْکَ بِذَلِکَ وَ إِنْ عَذَّبْتَ فَمَنْ

ص: 105


1- 1. الاشائم جمع الاشام: ضد الایامن و طائر أشأم: أی جار بالشوم.

عادل تر از تو در قضاوت است؟ بارالها، در کار نفس خود دلیری کردم و از فرمان تو سرپیچیدم، پس وای بر من اگر از من راضی نشوی. خدایا، در دوران زندگی ام همواره به من نیکی کردی، پس از مرگ نیز نیکی ات را از من قطع نکن. خداوندا، چگونه از لطف تو پس از مرگم نومید باشم در حالی که در زمان حیاتم به جز نیکی از تو ندیده ام. خدایا، به راستی گناهانم مرا به وحشت اندازد و دوستی تو پناهم می دهد، پس آن چنان که خود شایسته ای کارم را به عهده گیر و با فضلت برگنهکاری که در نادانی غرق شده بازگرد، ای آن که هیچ چیز از او پنهان نمی ماند، بر محمد و خاندان پاکش درود فرست و گناهانم را که بر مردم پوشیده است ببخش. معبودا، همانا گناهانم را در دنیا پوشاندی و آن ها را آشکار نساختی و من به پوشاندن آن در روز قیامت نیازمندتر هستم، آن گاه که آن ها را بر نیرومندان مسلمان آشکار نکردی به من نیکی کردی، پس در روز قیامت نیز در مقابل عالمیان رسوایم نکن. خدایا، سخاوتت امیدم را گستراند و سپاس گزاری ات عملم را پذیرفت پس به هنگام مرگ مرا با دیدار خودت شادمان فرما. خداوندا، عذرخواهی ام از درگاهت مانند کسی نیست که از پذیرش عذر خود بی نیاز است، پس عذرم را بپذیر ای بهترین کسی که بدکاران به درگاهش عذر آورند. خدایا، حاجتی را که تمام عمرم را به درخواست آن بوده ام و آمرزش است رد نکن. بارالها، اگر می خواستی خوارم کنی هدایتم نمی کردی و اگر رسوایی ام را می خواستی مرا نمی پوشاندی، پس مرا از آن چه به آن هدایتم کردی بهره مند ساز و پرده پوشی ات را همیشگی کن. پروردگارا،

آن چه از بلاها که مرا به آن امتحان فرمودی یا نیکی هایی که به من عطا کردی، همگی از لطف تو بود و گذشتت آن را کامل می کند اگر آن را انجام دهی. خداوندا، اگر از گناهان بیزار نبودم، از عذاب دوری نمی کردم و اگر بزرگواری ات را نمی شناختم به پاداشت امید نداشتم، و تو بهترین بزرگواران برای برآورده کردن آرزوی آرزومندان هستی و مهربان ترین در گذشت از خطای گنهکارانی. خدایا، نفسم به من وعده ی آمرزشت را می دهد، پس با برآوردن آرزوی آمرزش، او را بزرگ دار و خوش بینی او را راست گردان و با بخشندگی ات مژده هایی را که به خود دادم و گناهانی که مرتکب شدم را به من ببخش. خدایا، نیکی ها مرا میان بخشش و بزرگواری ات انداخته و گناهان مرا میان گذشت و آمرزشت انداخته و من امید دارم در میان این دو نیکوکار بدکار ضایع نشود. خدایا، وقتی ایمانم به یگانگی ات شهادت می دهد و زبانم تو را ستایش می کند و قرآن مرا به بخشش هایت رهنمون می شود،

ص: 106

أَعْدَلُ مِنْکَ فِی الْحُکْمِ هُنَالِکَ إِلَهِی إِنِّی إِنْ جُرْتُ عَلَی نَفْسِی فِی النَّظَرِ لَهَا وَ بَقِیَ نَظَرُکَ لَهَا فَالْوَیْلُ لَهَا إِنْ لَمْ تَسْلَمْ بِهِ.

إِلَهِی إِنَّکَ لَمْ تَزَلْ بِی بَارّاً أَیَّامَ حَیَاتِی فَلَا تَقْطَعْ بِرَّکَ عَنِّی بَعْدَ وَفَاتِی إِلَهِی کَیْفَ أَیْأَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِکَ لِی بَعْدَ مَمَاتِی وَ أَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِی إِلَّا الْجَمِیلَ فِی أَیَّامِ حَیَاتِی إِلَهِی إِنَّ ذُنُوبِی قَدْ أَخَافَتْنِی وَ مَحَبَّتِی لَکَ قَدْ أَجَارَتْنِی فَتَوَلَّ مِنْ أَمْرِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ عُدْ بِفَضْلِکَ عَلَی مَنْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ یَا مَنْ لَا تَخْفَی عَلَیْهِ خَافِیَةٌ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِی مَا قَدْ خَفِیَ عَلَی النَّاسِ مِنْ أَمْرِی إِلَهِی سَتَرْتَ عَلَیَّ فِی الدُّنْیَا ذُنُوباً وَ لَمْ تُظْهِرْهَا وَ أَنَا إِلَی سَتْرِهَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَحْوَجُ وَ قَدْ أَحْسَنْتَ بِی إِذْ لَمْ تُظْهِرْهَا لِلْعِصَابَةِ مِنَ الْمُسْلِمِینَ فَلَا تَفْضَحْنِی بِهَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَی رُءُوسِ الْعَالَمِینَ إِلَهِی جُودُکَ بَسَطَ أَمَلِی وَ شُکْرُکَ قَبْلَ عَمَلِی فَسُرَّنِی بِلِقَائِکَ عِنْدَ اقْتِرَابِ أَجَلِی إِلَهِی لَیْسَ اعْتِذَارِی إِلَیْکَ اعْتِذَارَ مَنْ یَسْتَغْنِی عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ فَاقْبَلْ عُذْرِی یَا خَیْرَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَیْهِ الْمُسِیئُونَ إِلَهِی لَا تَرُدَّنِی فِی حَاجَةٍ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی طَلَبِهَا مِنْکَ وَ هِیَ الْمَغْفِرَةُ إِلَهِی إِنَّکَ لَوْ أَرَدْتَ إِهَانَتِی لَمْ تَهْدِنِی وَ لَوْ أَرَدْتَ فَضِیحَتِی لَمْ تَسْتُرْنِی فَمَتِّعْنِی بِمَا لَهُ قَدْ هَدَیْتَنِی وَ أَدِمْ لِی مَا بِهِ سَتَرْتَنِی إِلَهِی مَا وَصَفْتَ مِنْ بَلَاءٍ ابْتَلَیْتَنِیهِ أَوْ إِحْسَانٍ أَوْلَیْتَنِیهِ فَکُلُّ ذَلِکَ بِمَنِّکَ فَعَلْتَهُ وَ عَفْوُکَ تَمَامُ ذَلِکَ إِنْ أَتْمَمْتَهُ إِلَهِی لَوْ لَا مَا قَرَفْتُ مِنَ الذُّنُوبِ مَا فَرِقْتُ عِقَابَکَ وَ لَوْ لَا مَا عَرَفْتُ مِنْ کَرَمِکَ مَا رَجَوْتُ ثَوَابَکَ وَ أَنْتَ أَوْلَی الْأَکْرَمِینَ بِتَحْقِیقِ أَمَلِ الْآمِلِینَ وَ أَرْحَمُ مَنِ اسْتُرْحِمَ فِی تَجَاوُزِهِ عَنِ الْمُذْنِبِینَ إِلَهِی نَفْسِی تُمَنِّینِی بِأَنَّکَ تَغْفِرُ لِی فَأَکْرِمْ بِهَا أُمْنِیَّةً بَشَّرَتْ بِعَفْوِکَ فَصَدِّقْ بِکَرَمِکَ مُبَشِّرَاتٍ تُمَنِّیهَا وَ هَبْ لِی بِجُودِکَ مُبَشِّرَاتٍ تُمَنِّیهَا وَ هَبْ لِی بِجُودِکَ مُدَبِّرَاتٍ تُجَنِّیهَا.

إِلَهِی أَلْقَتْنِی الْحَسَنَاتُ بَیْنَ جُودِکَ وَ کَرَمِکَ وَ أَلْقَتْنِی السَّیِّئَاتُ بَیْنَ عَفْوِکَ وَ مَغْفِرَتِکَ وَ قَدْ رَجَوْتُ أَنْ لَا یُضَیَّعَ بَیْنَ ذَیْنِ وَ ذَیْنِ مُسِی ءٌ وَ مُحْسِنٌ إِلَهِی إِذَا شَهِدَ لِیَ الْإِیمَانُ بِتَوْحِیدِکَ وَ انْطَلَقَ لِسَانِی بِتَمْجِیدِکَ وَ دَلَّنِی الْقُرْآنُ عَلَی فَوَاضِلِ جُودِکَ

ص: 106

پس چگونه امیدم به وعده ی نیکویت شادمان نباشد؟ بارالها، تداوم نیکی ات به من مرا به عنایت تو به خودم راهنمایی می کند، پس چگونه فردی که تو به او عنایت داری بدبخت شود؟ خدایا، اگر دیدگان خشمت با نگاه نابودی به من بنگرند، اما دیدگان پرمهرت از نجات من غافل نمانده اند. معبودا، اگر گناهم مرا مقابل کیفر تو قرار داده، پس به راستی امیدم مرا به پاداشت نزدیک کرده، خدایا، اگر از من درگذری از فضل توست و اگر عذابم کنی از عدالتت می باشد. پس ای آن که جز به بخشش امیدی نیست و غیر از عدلش از چیزی ترسی نیست، بر محمد و خاندانش درود فرست و با فضلت بر ما ببخش و با عدلت ما را مجازات نکن. معبودا، برایم بدنی آفریدی و در آن ابزاری برایم قرار دادی که بتوانم به وسیله آن تو را اطاعت یا نافرمانی کنم و تو را خشمگین یا رضایت مند گردانم و در من نیرویی قرار دادی که مرا به سوی شهوت ها فرابخواند و مرا در دنیایی قرار دادی که پر از بلاهاست. سپس به من فرمودی: بازایست، پس به یاری تو بازمی ایستم و به تو چنگ می زنم و به درگاه تو پناه آورم و مراقب هستم و در جلب رضایتت از تو توفیق می جویم و از تو درخواست می کنم از مولایم، چرا که درخواست من تو را خسته نمی کند. معبودا، هم چون کسی که بسیار اصرار کرده و از خواندن مولایش خسته نمی شود از تو درخواست می کنم و التماست می کنم مانند کسی که در ادعای خود به بهانه اش اعتراف کرده است. خدایا، اگر برای رهایی اعترافی رساتر از این می دانستم آن را انجام می دادم، پس با این اعتراف گناهم را ببخش و مرا نومید و تهیدست باز نگردان. معبودا، به سویت کشیده شده ام تا به من ببخشی و دهان آرزوهایم به نگاهی از جانب تو که شایسته ی آن نیست باز مانده، پس آن چه را درخواست کرده به او ببخش که تو در برآوردن آرزوی آرزومندان بزرگ ترین بزرگوارانی. معبودا، گناهان با من چنان کرده اند که می دانی و بر خود زیاده روی کرده ام چنان که آگاهی، پس مرا بنده ای قرار ده که یا اطاعت کرده و او را بزرگ داشته ای و یا نافرمانی نموده و به او رحم کرده ای. پروردگارا، گویی خویشتن را می بینم که در قبر نهاده شده ام و همسایگانم که برای تشییع پیکرم آمده بودند از جنازه ام باز می گردند و برای تنهایی اش بر آن گریه می کنند و همسایگان مهربانش بر او بخشش می کنند و دوستان و دشمنانش به هنگام افتادنش او را از کناره های قبر صدا می زنند و بیچارگی و تنگ دستی اش بر بینندگان و کسانی که او را می بینند مخفی نیست.. خاک، بالش زیر سرش گردیده و چاره ای برایش نمانده است. پس گفتی: ای فرشتگان من، تنها مانده ای که نزدیکانش از او دور می شوند و دورشده ای که خانواده اش به او ستم کرده اند به من نزدیک شده و غریب و تنها در لحد قرار گرفته است، او در دنیا مرا می خواند و امیدوار بود

ص: 107

فَکَیْفَ لَا یَتَبَهَّجُ رَجَائِی بِحُسْنِ مَوْعُودِکَ إِلَهِی تَتَابُعُ إِحْسَانِکَ إِلَیَّ یَدُلُّنِی عَلَی حُسْنِ نَظَرِکَ لِی فَکَیْفَ یَشْقَی امْرُؤٌ حَسُنَ لَهُ مِنْکَ النَّظَرُ.

إِلَهِی إِنْ نَظَرَتْ إِلَیَّ بِالْهَلَکَةِ عُیُونُ سَخَطِکَ فَمَا نَامَتْ عَنِ اسْتِنْقَاذِی مِنْهَا عُیُونُ رَحْمَتِکَ إِلَهِی إِنْ عَرَّضَنِی ذَنْبِی لِعِقَابِکَ فَقَدْ أَدْنَانِی رَجَائِی مِنْ ثَوَابِکَ إِلَهِی إِنْ عَفَوْتَ فَبِفَضْلِکَ وَ إِنْ عَذَّبْتَ فَبِعَدْلِکَ فَیَا مَنْ لَا یُرْجَی إِلَّا فَضْلُهُ وَ لَا یُخَافُ إِلَّا عَدْلُهُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ امْنُنْ عَلَیْنَا بِفَضْلِکَ وَ لَا تَسْتَقْصِ عَلَیْنَا فِی عَدْلِکَ إِلَهِی خَلَقْتَ لِی جِسْماً وَ جَعَلْتَ لِی فِیهِ آلَاتٍ أُطِیعُکَ بِهَا وَ أَعْصِیکَ وَ أُغْضِبُکَ بِهَا وَ أُرْضِیکَ وَ جَعَلْتَ لِی مِنْ نَفْسِی دَاعِیَةً إِلَی الشَّهَوَاتِ وَ أَسْکَنْتَنِی دَاراً قَدْ مَلَأْتَ مِنَ الْآفَاتِ ثُمَّ قُلْتَ لِی انْزَجِرْ فَبِکَ أَنْزَجِرُ وَ بِکَ أَعْتَصِمُ وَ بِکَ أَسْتَجِیرُ وَ بِکَ أَحْتَرِزُ وَ أَسْتَوْفِقُکَ لِمَا یُرْضِیکَ وَ أَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ فَإِنَّ سُؤَالِی لَا یُحْفِیکَ إِلَهِی أَدْعُوکَ دُعَاءَ مُلِحٍّ لَا یَمَلُّ دُعَاءَ مَوْلَاهُ وَ أَتَضَرَّعُ إِلَیْکَ تَضَرُّعَ مَنْ قَدْ أَقَرَّ عَلَی نَفْسِهِ بِالْحُجَّةِ فِی دَعْوَاهُ إِلَهِی لَوْ عَرَفْتُ اعْتِذَاراً مِنَ الذَّنْبِ فِی التَّنَصُّلِ (1) أَبْلَغَ مِنَ الِاعْتِرَافِ بِهِ لَآتَیْتُهُ فَهَبْ لِی ذَنْبِی بِالاعْتِرَافِ وَ لَا تَرُدَّنِی بِالْخَیْبَةِ عِنْدَ الِانْصِرَافِ إِلَهِی سَعَتْ نَفْسِی إِلَیْکَ لِنَفْسِی تَسْتَوْهِبُهَا وَ فَتَحَتْ أَفْوَاهَ آمَالِهَا نَحْوَ نَظْرَةٍ مِنْکَ لَا تَسْتَوْجِبُهَا فَهَبْ لَهَا مَا سَأَلَتْ وَ جُدْ عَلَیْهَا بِمَا طَلَبَتْ فَإِنَّکَ أَکْرَمُ الْأَکْرَمِینَ بِتَحْقِیقِ أَمَلِ الْآمِلِینَ إِلَهِی قَدْ أَصَبْتُ مِنَ الذُّنُوبِ مَا قَدْ عَرَفْتَ وَ أَسْرَفْتُ عَلَی نَفْسِی بِمَا قَدْ عَلِمْتَ فَاجْعَلْنِی عَبْداً إِمَّا طَائِعاً فَأَکْرَمْتَهُ وَ إِمَّا عَاصِیاً فَرَحِمْتَهُ.

إِلَهِی کَأَنِّی بِنَفْسِی قَدْ أُضْجِعَتْ فِی حُفْرَتِهَا وَ انْصَرَفَ عَنْهَا الْمُشَیِّعُونَ مِنْ جِیرَتِهَا وَ بَکَی الْغَرِیبُ عَلَیْهَا لِغُرْبَتِهَا وَ جَادَ بِالدُّمُوعِ عَلَیْهَا الْمُشْفِقُونَ مِنْ عَشِیرَتِهَا وَ نَادَاهَا مِنْ شَفِیرِ الْقَبْرِ ذَوُو مَوَدَّتِهَا وَ رَحِمَهَا الْمُعَادِی لَهَا فِی الْحَیَاةِ عِنْدَ صَرْعَتِهَا وَ لَمْ یَخْفَ عَلَی النَّاظِرِینَ إِلَیْهَا عِنْدَ ذَلِکَ ضُرُّ فَاقَتِهَا وَ لَا عَلَی مَنْ رَآهَا قَدْ تَوَسَّدَتِ الثَّرَی عَجْزُ حِیلَتِهَا فَقُلْتَ مَلَائِکَتِی فَرِیدٌ نَأَی عَنْهُ الْأَقْرَبُونَ وَ وَحِیدٌ جَفَاهُ الْأَهْلُونَ نَزَلَ بِی قَرِیباً وَ أَصْبَحَ فِی اللَّحْدِ غَرِیباً وَ قَدْ کَانَ لِی فِی دَارِ الدُّنْیَا دَاعِیاً وَ لِنَظَرِی

ص: 107


1- 1. التنصل: الاعتذار.

در چنین روزی به او نگاه بیندازم. پس به نیکی مرا بپذیری و از خانواده و خویشانم بر من مهربان تر شوی. خدایا، اگر گناهانم مابین آسمان هاو زمین را پرکنند و ستارگان را بدرند و به پایین ترین لایه زمین برسند، یأس مرا از انتظار آمرزشت باز نخواهد گرداند و نومیدی از چشم دوختن به بهشت منصرف نخواهد کرد. خدایا، با دعایی که تو به من آموختی خواندمت، پس مرا از پاداشی که به من وعده دادی محروم نساز. پس از جمله ی نعمت ها این است که هدایتم نمودی تا به نیکی بخوانمت و کامل کردن آن به این است که پاداش پسندیده ات را به من عطا کنی. بارخدایا، به عزت و جلالت سوگند تو را دوست می دارم به عشقی که شیرینی اش در قلبم جای گرفته است. و درون یکتاپرستانت چنین نمی پندارد که تو دوست دارانت را دشمن می داری. خدایا، مانند گنهکاران در انتظار گذشت تو هستم، و از رحمتی که نیکوکاران انتظارش را می کشند نومید نمی شوم. معبودا، بر من خشم نگیر که من توانایی آن را ندارم. بارخدایا آیا مادرم مرا برای آتش پرورش داده که ای کاش مرا بزرگ نمی کرد، و آیا مرا بدبخت زاده پس ای کاش مرا نمی زاد. خدایا وقتی به یاد گناهانم می افتم اشک هایم جاری می شود و چرا جاری نشود در حالی که نمی دانم عاقبتم چگونه خواهد بود و چه چیز انتظارم را می کشد. نفسم را می بینم که مرا فریفته و روزگار حیله کرده، در حالی که بال های مرگ بر سرم سایه افکنده و چشمان گذر زمان به من خیره شده است. پس بهانه ام چیست حال آن که گوش هایم با صداهای بلند پرشده است. خداوندا، از کسیی که درمیان زندگان لباس عافیت بر من پوشانده امید دارم که به بخشش خود در میان مردگان عریانم نگرداند و از آن کس که در زندگی به من نیکی کرده امید دارم آمرزش او در آخرت از من دستگیری کند. ای انیس هر دورافتاده ای، در قبر با من انس بگیر، و ای همنشین هر تنها، به تنهایی ام در قبر رحم کن. و ای دانای پیدا و پنهان و ای برطرف کننده ی اندوه و بلا، در میان زمینیان چگونه به من می نگری و در سرای وحشت چگونه با من رفتار می کنی؟ پس به راستی که در دنیا با من مهربان بودی، ای برترین بخشندگان و بخشنده ترین بزرگان، نعمت هایت بر من افزون شد و از شمارش آن ناتوان شدم و از سپاس گزاری آن بازماندم. پس تو را سپاس برای آن چه عطا کردی و تو را سپاس برای آن چه بدان آزمودی، ای برترین کسی که او را خواندند و بزرگوارترین امیدی که امیدواران بستند، به پیمان اسلام به سویت وسیله می جویم و به حرمت قرآن به تو تکیه می کنم و به

ص: 108

إِلَیْهِ فِی هَذَا الْیَوْمِ رَاجِیاً فَتُحْسِنُ عِنْدَ ذَلِکَ ضِیَافَتِی وَ تَکُونُ أَرْحَمَ بِی مِنْ أَهْلِی وَ قَرَابَتِی.

إِلَهِی لَوْ طَبَّقَتْ ذُنُوبِی مَا بَیْنَ السَّمَاءِ إِلَی الْأَرْضِ وَ خَرَقَتِ النُّجُومَ وَ بَلَغَتْ أَسْفَلَ الثَّرَی مَا رَدَّنِی الْیَأْسُ عَنْ تَوَقُّعِ غُفْرَانِکَ وَ لَا صَرَفَنِی الْقُنُوطُ عَنِ انْتِظَارِ رِضْوَانِکَ إِلَهِی دَعْوَتُکَ بِالدُّعَاءِ الَّذِی عَلَّمْتَنِیهِ فَلَا تَحْرِمْنِی جَزَاءَکَ الَّذِی وَعَدْتَنِیهِ فَمِنَ النِّعْمَةِ أَنْ هَدَیْتَنِی لِحُسْنِ دُعَائِکَ وَ مِنْ تَمَامِهَا أَنْ تُوجِبَ لِی مَحْمُودَ جَزَائِکَ إِلَهِی وَ عِزَّتِکَ وَ جَلَالِکَ لَقَدْ أَحْبَبْتُکَ مَحَبَّةً اسْتَقَرَّتْ حَلَاوَتُهَا فِی قَلْبِی وَ مَا تَنْعَقِدُ ضَمَائِرُ مُوَحِّدِیکَ عَلَی أَنَّکَ تُبْغِضُ مُحِبِّیکَ إِلَهِی أَنْتَظِرُ عَفْوَکَ کَمَا یَنْتَظِرُهُ الْمُذْنِبُونَ وَ لَسْتُ أَیْأَسُ مِنْ رَحْمَتِکَ الَّتِی یَتَوَقَّعُهَا الْمُحْسِنُونَ.

إِلَهِی لَا تَغْضَبْ عَلَیَّ فَلَسْتُ أَقْوَی لِغَضَبِکَ وَ لَا تَسْخَطْ عَلَیَّ فَلَسْتُ أَقُومُ لِسَخَطِکَ إِلَهِی أَ لِلنَّارِ رَبَّتْنِی أُمِّی فَلَیْتَهَا لَمْ تُرَبِّنِی أَمْ لِلشَّقَاءِ وَلَدَتْنِی فَلَیْتَهَا لَمْ تَلِدْنِی إِلَهِی انْهَمَلَتْ عَبَرَاتِی حِینَ ذَکَرْتُ عَثَرَاتِی وَ مَا لَهَا لَا تَنْهَمِلُ وَ لَا أَدْرِی إِلَی مَا یَکُونُ مَصِیرِی وَ عَلَی مَا ذَا یَهْجُمُ عِنْدَ الْبَلَاغِ مَسِیرِی وَ أَرَی نَفْسِی تُخَاتِلُنِی وَ أَیَّامِی تُخَادِعُنِی وَ قَدْ خَفَقَتْ فَوْقَ رَأْسِی أَجْنِحَةُ الْمَوْتِ وَ رَمَقَتْنِی مِنْ قَرِیبٍ أَعْیُنُ الْفَوْتِ فَمَا عُذْرِی وَ قَدْ حَشَا مَسَامِعِی رَافِعُ الصَّوْتِ.

إِلَهِی لَقَدْ رَجَوْتُ مِمَّنْ أَلْبَسَنِی بَیْنَ الْأَحْیَاءِ ثَوْبَ عَافِیَتِهِ أَلَّا یُعَرِّیَنِی مِنْهُ بَیْنَ الْأَمْوَاتِ بِجُودِ رَأْفَتِهِ وَ لَقَدْ رَجَوْتُ مِمَّنْ تَوَلَّانِی فِی حَیَاتِی بِإِحْسَانِهِ أَنْ یَشْفَعَهُ لِی عِنْدَ وَفَاتِی بِغُفْرَانِهِ یَا أَنِیسَ کُلِّ غَرِیبٍ آنِسْ فِی الْقَبْرِ غُرْبَتِی وَ یَا ثَانِیَ کُلِّ وَحِیدٍ ارْحَمْ فِی الْقَبْرِ وَحْدَتِی وَ یَا عَالِمَ السِّرِّ وَ النَّجْوَی وَ یَا کَاشِفَ الضُّرِّ وَ الْبَلْوَی کَیْفَ نَظَرُکَ لِی بَیْنَ سُکَّانِ الثَّرَی وَ کَیْفَ صَنِیعُکَ إِلَیَّ فِی دَارِ الْوَحْشَةِ وَ الْبِلَی فَقَدْ کُنْتَ بِی لَطِیفاً أَیَّامَ حَیَاةِ الدُّنْیَا یَا أَفْضَلَ الْمُنْعِمِینَ فِی آلَائِهِ وَ أَنْعَمَ الْمُفْضِلِینَ فِی نَعْمَائِهِ کَثُرَتْ أَیَادِیکَ عِنْدِی فَعَجَزْتُ عَنْ إِحْصَائِهَا وَ ضِقْتُ ذَرْعاً فِی شُکْرِی لَکَ بِجَزَائِهَا فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا أَوْلَیْتَ وَ لَکَ الشُّکْرُ عَلَی مَا أَبْلَیْتَ یَا خَیْرَ مَنْ دَعَاهُ دَاعٍ وَ أَفْضَلَ مَنْ رَجَاهُ رَاجٍ بِذِمَّةِ الْإِسْلَامِ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ وَ بِحُرْمَةِ الْقُرْآنِ أَعْتَمِدُ عَلَیْکَ وَ بِحَقِ

ص: 108

حق محمد و خاندان محمد به تو نزدیکی می جویم. پس بر محمد و خاندانش درود فرست و پیمانی را که امید بستم حاجتم را روا کند به من بشناسان به مهربانی ات ای مهربان ترین مهربانان .

سپس امیرمؤمنان علیه السلام به سراغ نفس خود آمدند و آن را سرزنش نموده و گفتند: ای کسی که با هر سخنی با پروردگارش مناجات می کند و از او جایگاهی در بهشت می خواهد و هر سال از پس سال دیگر توبه را به تأخیر می اندازد، تو را در میان مردم به انصاف درمورد خودت نمی شناسم، پس ای غفلت زده، اگر از خوابت بگذری و روزها را روزه بگیری و به چشیدن اندک غذایی اکتفا کنی و شب هایت را با بیداری و شب زنده داری به پا داری، شایسته تر خواهی بود تا به جایگاه والا برسی. ای نفس، روز و شبت را به ذکر خالص کن، باشد که همراه با پرهیزکاران در باغ های بهشت درآیی. خود را شبیه به کسانی کن که بیداری پلک هایشان را آزرده و ناله ی بسیارش در خلوت همیشگی است و شنوندگان از سوز ناله اش به گریه افتادند و زاری اش دل های سخت را نرم نموده. پس آن ها کسانی هستند که زینت های دنیا را فروختند و آخرت را بر دنیا ترجیح دادند. آن ها گروه بزرگوارند در روزی که بدکاران زیان می کنند، و نیک با شادی پرهیزکاران به سوی پروردگارشان برانگیخته می شوند(1).

روایت15.

مناجات دیگری از ایشان است: پروردگارا، از تو می خواهم به من امان دهی در روزی که مال و فرزندان سودی نمی رساند، مگر کسی که با قلب پاک نزد پروردگار آید، و از تو درخواست امان دارم در روزی که ستمگر پشت دستان خود را بگزد و گوید: ای کاش راهی به سوی پیامبر داشتم. و از تو امان می خواهم در روزی که گنهکاران را با چهره هایشان می شناسند، پس آن ها را از موی پیشانی و قدم ها می گیرند. و از تو امان می خواهم در روزی که هیچ پدری برای فرزندش جزا (کیفر) نمی کشد و نه هیچ فرزندی برای پدرش جزا نمی دهد، به راستی وعده ی خداوند راست است. و از تو امان می خواهم در روزی که عذرخواهی ستم کاران برای آن ها سودی ندارد و برای آن ها لعنت و جایگاهی ناپسند است. و از تو امان می خواهم در روزی که هیچ کس برای دیگری چیزی ندارد و کار در آن روز به دست خداست. و از تو امان می خواهم در روزی که انسان از برادر خود می گریزد و نیز از مادر و پدر خود و از همسر و فرزندانش، در آن روز هرکدام کاری دارد که او را از دیگری بی نیاز می گرداند. و از تو امان می خواهم در روزی که گنهکار دوست می دارد فرزندش و همسر و برادرش را برای نجات از عذاب قربانی کند، و نیز خویشانی که او را پناه داده بودند، و همه

ص: 109


1- . بلد الامین، ص311-319

مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اعْرِفْ ذِمَّتِیَ الَّتِی بِهَا رَجَوْتُ قَضَاءَ حَاجَتِی بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

ثُمَّ أَقْبَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام عَلَی نَفْسِهِ یُعَاتِبُهَا وَ یَقُولُ أَیُّهَا الْمُنَاجِی رَبَّهُ بِأَنْوَاعِ الْکَلَامِ وَ الطَّالِبُ مِنْهُ مَسْکَناً فِی دَارِ السَّلَامِ وَ الْمُسَوِّفُ بِالتَّوْبَةِ عَاماً بَعْدَ عَامٍ مَا أَرَاکَ مُنْصِفاً لِنَفْسِکَ مِنْ بَیْنِ الْأَنَامِ فَلَوْ رَافَعْتَ نَوْمَکَ یَا غَافِلًا بِالْقِیَامِ وَ قَطَعْتَ یَوْمَکَ بِالصِّیَامِ وَ اقْتَصَرْتَ عَلَی الْقَلِیلِ مِنْ لَعْقِ الطَّعَامِ (1)

وَ أَحْیَیْتَ مُجْتَهِداً لَیْلَکَ بِالْقِیَامِ کُنْتَ أَحْرَی أَنْ تَنَالَ أَشْرَفَ الْمَقَامِ أَیَّتُهَا النَّفْسُ أَخْلِصِی

لَیْلَکِ وَ نَهَارَکِ بِالذَّاکِرِینَ لَعَلَّکِ أَنْ تَسْکُنِی رِیَاضَ الْخُلْدِ مَعَ الْمُتَّقِینَ وَ تَشَبَّهِی بِنُفُوسٍ قَدْ أَقْرَحَ السَّهَرُ رِقَّةَ جُفُونِهَا وَ دَامَتْ فِی الْخَلَوَاتِ شِدَّةُ حَنِینِهَا وَ أَبْکَی الْمُسْتَمِعِینَ عَوْلَةُ أَنِینِهَا وَ أَلَانَ قَسْوَةَ الضَّمَائِرِ ضَجَّةُ رَنِینِهَا فَإِنَّهَا نُفُوسٌ قَدْ بَاعَتْ زِینَةَ الدُّنْیَا وَ آثَرَتِ الْآخِرَةَ عَلَی الْأُولَی أُولَئِکَ وَفْدُ الْکَرَامَةِ یَوْمَ یَخْسَرُ فِیهِ الْمُبْطِلُونَ وَ یُحْشَرُ إِلَی رَبِّهِمْ بِالْحُسْنَی وَ السُّرُورِ الْمُتَّقُونَ (2).

«15»

مُنَاجَاةٌ أُخْرَی لَهُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ الْأَمَانَ یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَی اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ وَ أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ الْأَمَانَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلی یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا وَ أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ الْأَمَانَ یَوْمَ یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیماهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّواصِی وَ الْأَقْدامِ وَ أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ الْأَمَانَ یَوْمَ لا یَجْزِی والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ والِدِهِ شَیْئاً إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌ وَ أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ الْأَمَانَ یَوْمَ لا یَنْفَعُ الظَّالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ وَ أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ الْأَمَانَ یَوْمَ لا تَمْلِکُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَیْئاً وَ الْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ وَ أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ الْأَمَانَ یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِیهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِیهِ لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ وَ أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ الْأَمَانَ یَوْمَ یَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ یَفْتَدِی مِنْ عَذابِ یَوْمِئِذٍ بِبَنِیهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخِیهِ وَ فَصِیلَتِهِ الَّتِی تُؤْوِیهِ وَ مَنْ

ص: 109


1- 1. لعق الطعام: ما یسد رمقک.
2- 2. البلد الأمین: 311- 319.

ساکنان زمین را تا آن که نجات پیدا کند. مولایم، ای مولای من، تو مولایی و من بنده ام و آیا کسی جز مولا بر بنده رحم می کند؟ مولایم، ای مولای من، تو مالک هستی و من برده ام، و آیا کسی جز مالک بر برده رحم می کند؟ مولایم، ای مولای من، تو عزیز هستی و من خوارم، و آیا کسی جز عزیز بر خوار رحم می کند؟ مولایم، ای مولای من، تو آفریدگاری و من آفریده شده ام، و آیا کسی جز آفریدگار بر آفریده رحم می کند؟ مولایم، ای مولای من، تو بزرگ هستی و من ناچیزم و آیا جز بزرگ بر ناچیز رحم می آورد؟ مولایم، ای مولای من، تو قدرتمندی و من ناتوان، و آیا کسی جز قدرتمند بر ناتوان رحم می آورد؟ مولایم، ای مولای من، تو بی نیازی و من نیازمند، و آیا کسی جز بی نیاز بر نیازمند رحم می کند؟ مولایم، ای مولای من، تو بخشنده ای و من سؤال کننده، و آیا کسی جز بخشنده به درخواست کننده رحم می کند؟ مولایم، ای مولای من، تو زنده ای و من مرده، و آیا کسی جز زنده به مرده رحم می کند؟ مولایم، ای مولای من، تو جاودانی و من نابود شونده، و آیا کسی جز جاودان بر نابود شونده رحم می آورد؟ مولایم، ای مولای من، تو همواره پایداری و من نیست شونده، و آیا کسی جز پایدار به نیست شونده رحم می کند؟ مولایم، ای مولای من، تو روزی دهی و من روزی خور، و آیا کسی جز روزی ده به روزی خور رحم می کند؟ مولایم، ای مولای من، تو سخاوت مندی و من بخیل، و آیا کسی جز سخاوتمند بر بخیل رحم می آورد؟ مولایم، ای مولای من، تو عافیت دهنده ای و من گرفتار، و آیا کسی جز عافیت دهنده به گرفتار رحم می کند؟ مولایم، ای مولای من، تو بزرگی و من کوچک، و آیا کسی جز بزرگ بر کوچک رحم می آورد؟ مولایم، ای مولای من، تو راهنما هستی و من گمراه، و آیا کسی جز راهنما به گمراه رحم می کند؟ مولایم، ای مولای من، تو بخشنده ای و من بخشش پذیر، و آیا کسی جز بخشنده به بخشش پذیر رحم می کند؟ مولایم، ای مولای من، تو پادشاهی و من مورد امتحان، و آیا کسی جز پادشاه به مورد امتحان رحم می کند؟ مولایم، ای مولای من، تو راهنما هستی و من سرگردان، و آیا کسی جز راهنما به سرگردان رحم می کند؟ مولایم، ای مولای من، تو آمرزنده ای و من گنهکار و آیا کسی جز آمرزنده به گنهکار رحم می کند؟ مولایم، ای مولای من، تو پیروزی و من شکست خورده، و آیا جز پیروز کسی به شکست خورده رحم می کند؟ مولایم، ای مولای من، تو پروردگاری و من پرورش یافته، و آیا کسی جز پروردگار بر پرورش یافته رحم می کند؟ مولایم، ای مولای من، تو متکبر هستی و من فروتن، و آیا کسی جز متکبر به فروتن رحم می کند؟ مولایم، ای مولای من، با مهربانی ات به من رحم کن و با

ص: 110

فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ یُنْجِیهِ.

مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ أَنْتَ الْمَوْلَی وَ أَنَا الْعَبْدُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْعَبْدَ إِلَّا الْمَوْلَی مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ أَنْتَ الْمَالِکُ وَ أَنَا الْمَمْلُوکُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمَمْلُوکَ إِلَّا الْمَالِکُ مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ أَنْتَ الْعَزِیزُ وَ أَنَا الذَّلِیلُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الذَّلِیلَ إِلَّا الْعَزِیزُ مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ أَنْتَ الْخَالِقُ وَ أَنَا الْمَخْلُوقُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمَخْلُوقَ إِلَّا الْخَالِقُ.

مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ أَنْتَ الْعَظِیمُ وَ أَنَا الْحَقِیرُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْحَقِیرَ إِلَّا الْعَظِیمُ مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ أَنْتَ الْقَوِیُّ وَ أَنَا الضَّعِیفُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الضَّعِیفَ إِلَّا الْقَوِیُّ مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ أَنْتَ الْغَنِیُّ وَ أَنَا الْفَقِیرُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْفَقِیرَ إِلَّا الْغَنِیُّ مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ أَنْتَ الْمُعْطِی وَ أَنَا السَّائِلُ وَ هَلْ یَرْحَمُ السَّائِلَ إِلَّا الْمُعْطِی مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ أَنْتَ الْحَیُّ وَ أَنَا الْمَیِّتُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمَیِّتَ إِلَّا الْحَیُّ مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ أَنْتَ الْبَاقِی وَ أَنَا الْفَانِی وَ هَلْ یَرْحَمُ الْفَانِیَ إِلَّا الْبَاقِی.

مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ أَنْتَ الدَّائِمُ وَ أَنَا الزَّائِلُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الزَّائِلَ إِلَّا الدَّائِمُ مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ أَنْتَ الرَّازِقُ وَ أَنَا الْمَرْزُوقُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمَرْزُوقَ إِلَّا الرَّازِقُ مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ أَنْتَ الْجَوَادُ وَ أَنَا الْبَخِیلُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْبَخِیلَ إِلَّا الْجَوَادُ مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ أَنْتَ الْمُعَافِی وَ أَنَا الْمُبْتَلَی وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمُبْتَلَی إِلَّا الْمُعَافِی مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ أَنْتَ الْکَبِیرُ وَ أَنَا الصَّغِیرُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الصَّغِیرَ إِلَّا الْکَبِیرُ مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ أَنْتَ الْهَادِی وَ أَنَا الضَّالُّ وَ هَلْ یَرْحَمُ الضَّالَّ إِلَّا الْهَادِی مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ أَنْتَ الرَّحْمَنُ وَ أَنَا الْمَرْحُومُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمَرْحُومَ إِلَّا الرَّحْمَنُ مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ أَنْتَ السُّلْطَانُ وَ أَنَا الْمُمْتَحَنُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمُمْتَحَنَ إِلَّا السُّلْطَانُ مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ أَنْتَ الدَّلِیلُ وَ أَنَا الْمُتَحَیِّرُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمُتَحَیِّرَ إِلَّا الدَّلِیلُ مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ أَنْتَ الْغَفُورُ وَ أَنَا الْمُذْنِبُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمُذْنِبَ إِلَّا الْغَفُورُ مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ أَنْتَ الْغَالِبُ وَ أَنَا الْمَغْلُوبُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمَغْلُوبَ إِلَّا الْغَالِبُ مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ أَنْتَ الرَّبُّ وَ أَنَا الْمَرْبُوبُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمَرْبُوبَ إِلَّا الرَّبُّ مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ أَنْتَ الْمُتَکَبِّرُ وَ أَنَا الْخَاشِعُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْخَاشِعَ إِلَّا الْمُتَکَبِّرُ مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ ارْحَمْنِی بِرَحْمَتِکَ

ص: 110

بخشش و سخاوتت از من خشنود شو ای صاحب بخشش و نیکی و گذشت و لطف، ای مهربان ترین مهربانان، و درود فرست بر محمد و تمامی خاندان پاکش.

روایت16.

کتاب عتیق غروی مناجات: خدایا، راه ها سنگلاخ شده و پیمایندگان آن کم هستند، پس در تنهایی ام مونسم باش و در خلوتم همنشینم باش، از تهیدستی و نداری ام به تو شکایت می کنم و بیچارگی ام را به تو عرضه می کنم، چرا که تو اوج آرزوی منی و نهایت رسیدن به خواهشم هستی، پس ای شادمانی دل به وصال رسیدگان و ای مایه حیات جان عارفان و ای نهایت شور عاشقان، تویی که بار مسافران در پیشگاهت افکنده می شود و آرزوها به سوی تو کشیده می شوند و به راستی به تو تکیه می شود، پس ای آن که به کمال یگانه شدی و در زیبایی پوشیده شدی و با شکوه بزرگی نمودی و با سخاوت بخشش کردی، ما را از هدایای خود محروم نکن. خدایا، دل ها به تو پناه آوردند زیرا تو اوج هر دوست داشتنی هستی، و گروه هایی از تباهان به تو پناهنده شدند. و تو کسی هستی که دانست و بردباری نمود و نگریست و مهر ورزید و آگاه شد و پوشاند و خشم گرفت پس آمرزید، پس آیا امیدی جز تو هست که به او امید ببندند؟ و یا پروردگاری به جز تو که از او پروا کنند؟ و یا معبودی غیر از تو که او را بخوانند؟ آیا در سختی ها گامی هست که به سوی کسی جز تو روانه شود؟ پس سوگند به عزتت ای شادمانی جان ها و ای نهایت خوشحالی ها، من چیزی جز خواری و تهیدستی و اعتماد نیکویم به تو در پیشگاهت ندارم، من از تو به سوی تو گریخته ام و از تو چیزی را درخواست می کنم که بر تو پوشیده نیست، پس اگر ببخشی از بزرگواری توست و اگر هم مجازات کنی از روی عدالت توست و اگر منت نهی از سخاوتت می باشد و اگرگذشت کنی از جاودانگی ات بوده است. خدایا، به شکوه کبریایت قسم خوردم و به جاودانگی ات سوگند یاد کردم، به راستی که من به درگاهت ایستاده ام تا مرا از حمله ی عذابت ایمن گردانی و من به گذشتن از عذابت قانع نمی شوم تا این که با پاداش بسیار روانه شوم. پروردگارا، شگفتا از دل هایی که به دنیا آرام گرفته اند و با یاد آروزها آرامش یافته اند، در حالی که می دانند دارایی آن از بین رفتنی است و نعمت هایش نابود می شود و سایه اش ناپدید می شود و تکیه گاهش کج وخمیده و زیبایی و شادمانی اش پوشیده است و حقیقت آن باطل است، چگونه مشتاق آرام گرفتن در ملکوت آسمان نمی شوند و چگونه به

ص: 111

وَ ارْضَ عَنِّی بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ یَا ذَا الْجُودِ وَ الْإِحْسَانِ وَ الطَّوْلِ وَ الِامْتِنَانِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی نَبِیِّنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ.

«16»

ق، [الکتاب العتیق الغرویّ] مُنَاجَاةٌ: إِلَهِی تَوَعَّرَتِ الطُّرُقُ وَ قَلَّ السَّالِکُونَ فَکُنْ أَنِیسِی فِی وَحْدَتِی وَ جَلیسِی فِی خَلْوَتِی فَإِلَیْکَ أَشْکُو فَقْرِی وَ فَاقَتِی وَ بِکَ أَنْزَلْتُ ضُرِّی وَ مَسْکَنَتِی لِأَنَّکَ غَایَةُ أُمْنِیَّتِی وَ مُنْتَهَی بُلُوغِ طَلِبَتِی فَیَا فَرْحَةً لِقُلُوبِ الْوَاصِلِینَ وَ یَا حَیَاةً لِنُفُوسِ الْعَارِفِینَ وَ یَا نِهَایَةَ شَوْقِ الْمُحِبِّینَ أَنْتَ الَّذِی بِفِنَائِکَ حَطَّتِ الرِّحَالُ وَ إِلَیْکَ قَصَدَتِ الْآمَالُ وَ عَلَیْکَ کَانَ صِدْقُ الِاتِّکَالِ فَیَا مَنْ تَفَرَّدَ بِالْکَمَالِ وَ تَسَرْبَلَ بِالْجَمَالِ وَ تَعَزَّزَ بِالْجَلَالِ وَ جَادَ بِالْإِفْضَالِ لَا تَحْرِمْنَا مِنْکَ النَّوَالَ إِلَهِی بِکَ لَاذَتِ الْقُلُوبُ لِأَنَّکَ غَایَةُ کُلِّ مَحْبُوبٍ وَ بِکَ اسْتَجَارَتْ فَرْقاً مِنَ الْعُیُوبِ وَ أَنْتَ الَّذِی عَلِمْتَ فَحَلُمْتَ وَ نَظَرْتَ فَرَحِمْتَ وَ خَبَرْتَ وَ سَتَرْتَ وَ غَضِبْتَ فَغَفَرْتَ فَهَلْ مُؤَمَّلٌ غَیْرُکَ فَیُرْجَی أَمْ هَلْ رَبٌّ سِوَاکَ فَیُخْشَی أَمْ هَلْ مَعْبُودٌ سِوَاکَ فَیُدْعَی أَمْ هَلْ قَدَمٌ عِنْدَ الشَّدَائِدِ إِلَّا وَ هِیَ إِلَیْکَ تَسْعَی فَوَ عِزِّ عِزِّکَ یَا سُرُورَ الْأَرْوَاحِ وَ یَا مُنْتَهَی غَایَةِ الْأَفْرَاحِ إِنِّی لَا أَمْلِکُ غَیْرَ ذُلِّی وَ مَسْکَنَتِی لَدَیْکَ وَ فَقْرِی وَ صِدْقِ تَوَکُّلِی عَلَیْکَ فَأَنَا الْهَارِبُ مِنْکَ إِلَیْکَ وَ أَنَا الطَّالِبُ مِنْکَ مَا لَا یَخْفَی عَلَیْکَ فَإِنْ عَفَوْتَ فَبِفَضْلِکَ وَ إِنْ عَاقَبْتَ فَبِعَدْلِکَ وَ إِنْ مَنَنْتَ فَبِجُودِکَ وَ إِنْ تَجَاوَزْتَ فَبِدَوَامِ خُلُودِکَ إِلَهِی بِجَلَالِ کِبْرِیَائِکَ أَقْسَمْتُ وَ بِدَوَامِ خُلُودِ بَقَائِکَ آلَیْتُ إِنِّی لَأَبْرَحْتُ مُقِیماً بِبَابِکَ حَتَّی تُؤْمِنَنِی مِنْ سَطَوَاتِ عَذَابِکَ وَ لَا أَقْنَعُ بِالصَّفْحِ عَنْ سَطَوَاتِ عَذَابِکَ حَتَّی أَرُوحَ بِجَزِیلِ ثَوَابِکَ إِلَهِی عَجَباً لِقُلُوبٍ سَکَنَتْ إِلَی الدُّنْیَا وَ تَرَوَّحَتْ بِرَوْحِ الْمُنَی وَ قَدْ عَلِمَتْ أَنَّ مُلْکَهَا زَائِلٌ وَ نَعِیمَهَا رَاحِلٌ وَ ظِلَّهَا آفِلٌ وَ سَنَدَهَا مَائِلٌ وَ حُسْنَ نَضَارَةِ بَهْجَتِهَا حَائِلٌ وَ حَقِیقَتَهَا بَاطِلٌ کَیْفَ لَا یُشْتَاقُ إِلَی رَوْحِ مَلَکُوتِ السَّمَاءِ وَ أَنَّی لَهُمْ

ص: 111

آن دست یابند در حالی که دوستی نابودکننده ها آنان را به خود مشغول کرده و هوس، آن ها را از پیمودن مسیر گمراه نموده است. خدایا، ما را از کسانی قرار ده که خرد هایشان تشنه ی یاد توست و قلب هایشان از میان سینه به سوی تو پرمی کشند، پس آواز عشق تو آن ها را در بر گرفته و او اسیری است که در اختیار توست. بارالها، چگونه تو را ستایش کنم در حالی که ستایش از جانب تو آغاز شده و تو کسی هستی که از ذات او سخنی تعبیر نمی کند و هیچ گوشی او را نشنیده و در هیچ قلبی جای نمی گیرد و هیچ گمانی او را درنمی یابد و هیچ اراده ای همنشین او نگشته و به هیچ ذهنی نرسیده است، پس سپاس گزاری ات را نصیب من گردان و مرا از مکر خود غافل نکن و یادت را از یادم نبر و آن چنان که خود شایسته ی آنی به من بخشش کن ای مهربان ترین مهربانان.

دعاء:

خدایا، گناهانم مرا از تو می ترسانند و سخاوتت مرا امیدوار می کند. پس با ترس خود مرا از گناهان خارج کن و با مهربانی ات مرا به بخشش ها برسان تا در روز قیامت آزاد شده ی گذشت تو باشم، همان گونه که در دنیا پرورده نعمت های تو بودم. پس امیدی که امروز مرا نجات می دهد شگفت نیست که فردا مرا با نجات شادمان کند. معبودا، کدام امیدوار از توانگری تو ناامید شده و کدام درخواست کننده ازدرگاهت بازگشته است؟ و یا چه زمان تو را خوانده اند که پاسخ نگرفته باشند، و یا از تو خواهشی داشته اند که عطا نکرده باشی؟ ای کسی که دستور داد او را بخوانند و وفاداری را برعهده گرفت، مرا از بهشت محروم نکن و نیکی ات را از من دریغ نکن و از توجهت برای من آرامشی قرار ده، و از دوستی ات برایم دژ و جان پناهی قرار ده تا با وجود آن آسیبی به من نرسد و قلبم از شادمانی و امید خالی نگردد. خدایا، از تو به سوی خودت می گریزم و برای تو به وجودت اقرار می کنم و تو برای من کافی هستی و بهترین بر عهده گیرنده ای و پروردگار من و بهترین راهنما هستی. معبودا، مرا از لغزش بازدار و در خستگی نیرویم ببخش و به میانه ترین راه هدایتم کن و برای برترین کارها مرا موفق گردان تا آن که با لطف تو به نهایت آرزوی خود برسم. خداوندا، تو دعای درماندگان را پاسخ می گویی و راهنمای سرگشتگان در تاریکی های خشکی و دریا هستی. بارالها، پس گشایش قفل دل های ما را آسان کن و پرده های عیبمان را از مقابل دیدگان ما کنار بزن و با تکیه گاه عزتت ما را از دستورات نفس بی نیاز کن و اندیشه هایمان را با دانستن حقیقت مداوا کن تا از سنت های راه تو منحرف نشده و از استواری توفیقت بازنگردد و همنشینی جز تو نجوید و مونسی جز تو برنگزینیم. خداوندا، تو را می خوانم هم چون دعای تهیدست بیچاره و به تو امید بسته ام مانند پناهنده ی نگران، کسی که چاره اش کم گشته و بیچارگی اش بزرگ شده و خطاهایش بسیار است و گناهانش وخیم شده اند. پروردگارا،

ص: 112

ذَلِکَ وَ قَدْ شَغَلَهُمْ حُبُّ الْمَهَالِکِ وَ أَضَلَّهُمُ الْهَوَی عَنْ سَبِیلِ الْمَسَالِکِ.

إِلَهِی اجْعَلْنَا مِمَّنْ هَامَ بِذِکْرِکَ لُبُّهُ وَ طَارَ مِنْ سَوْقِهِ إِلَیْکَ قَلْبُهُ فَاحْتَوَتْهُ عَلَیْهِ دَوَاعِی مَحَبَّتِکَ فَحَصَلَ أَسِیراً فِی قَبْضَتِکَ إِلَهِی کَیْفَ أُثْنِی وَ بَدْءُ الثَّنَاءِ مِنْکَ عَلَیْکَ وَ أَنْتَ الَّذِی لَا یُعَبِّرُ عَنْ ذَاتِهِ نُطْقٌ وَ لَا یَعِیَهُ سَمْعٌ وَ لَا یَحْوِیهِ قَلْبٌ وَ لَا یُدْرِکُهُ وَهْمٌ وَ لَا یَصْحَبُهُ عَزْمٌ وَ لَا یَخْطُرُ عَلَی بَالٍ فَأَوْزِعْنِی شُکْرَکَ وَ لَا تُؤْمِنِّی مَکْرَکَ وَ لَا تُنْسِنِی ذِکْرَکَ وَ جُدْ بِمَا أَنْتَ أَوْلَی أَنْ تَجُودَ بِهِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

دُعَاءٌ: إِلَهِی ذُنُوبِی تُخَوِّفُنِی مِنْکَ وَ جُودُکَ یُبَشِّرُنِی عَنْکَ فَأَخْرِجْنِی بِخَوْفِکَ مِنَ الْخَطَایَا وَ أَوْصِلْنِی بِرَحْمَتِکَ إِلَی الْعَطَایَا حَتَّی أَکُونَ فِی الْقِیَامَةِ عَتِیقَ کَرَمِکَ کَمَا کُنْتُ فِی الدُّنْیَا رَبِیبَ نِعَمِکَ فَلَیْسَ عَجَباً مَا یَهُجُّنِی غَداً مِنَ النَّجَاءِ مَعَ مَا یُنْجِیهِ الْیَوْمَ مِنَ الرَّجَاءِ إِلَهِی مَتَی خَابَ فِی غِنَائِکَ آمِلٌ وَ انْصَرَفَ بِالرَّدِّ عَنْکَ سَائِلٌ أَمْ مَتَی دُعِیتَ فَلَمْ تُجِبْ أَمِ اسْتُوهِبْتَ فَلَمْ تَهَبْ یَا مَنْ أَمَرَ بِالدُّعَاءِ وَ تَکَفَّلَ بِالْوَفَاءِ لَا تَحْرِمْنِی رِضْوَانَکَ وَ لَا تُعْدِمْنِی إِحْسَانَکَ وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنَایَتِکَ أَمْناً وَ مَوْئِلًا وَ مِنْ وَلَایَتِکَ حِصْناً مَعْقِلًا حَتَّی لَا یَضُرَّنِی مَعَ ذَلِکَ ضَارٌّ وَ لَا یَخْلُوَ قَلْبِی مِنْ سُرُورٍ وَ اسْتِبْشَارٍ إِلَهِی إِلَیْکَ مِنْکَ فِرَارِی وَ لَکَ بِکَ إِقْرَارِی وَ أَنْتَ حَسْبِی وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ وَ رَبِّی وَ نِعْمَ الدَّلِیلُ إِلَهِی فَقَوِّمْنِی مِنَ الزَّلَلِ وَ قَوِّنِی مِنَ الْمَلَلِ وَ أَرْشِدْنِی لِأَقْصَدِ السُّبُلِ وَ وَفِّقْنِی لِأَفْضَلِ الْعَمَلِ حَتَّی أَنَالَ بِفَضْلِکَ غَایَةَ الْأَمَلِ إِلَهِی أَنْتَ مُجِیبُ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّ وَ هَادِی الْمُتَحَیِّرِ فِی ظُلُمَاتِ الْبَحْرِ وَ الْبَرِّ اللَّهُمَّ فَیَسِّرْ فَتْحَ أَغْلَاقِ قُلُوبِنَا وَ اکْشِفْ لِبَصَائِرِنَا أَسْتَارَ عُیُوبِنَا وَ اکْفِنَا بِرُکْنِ عِزِّکَ مِنْ أَوَامِرِ نُفُوسِنَا وَ صَفِّ لِعِلْمِ حَقَائِقِکَ خَوَاطِرَ مَحْسُوسِنَا حَتَّی لَا نَزِیغَ عَنْ سُنَنِ طَرِیقِکَ وَ لَا نَرُوغَ عَنْ مَتْنِ تَوْفِیقِکَ وَ لَا نَبْغِیَ سِوَاکَ جَلِیساً وَ لَا نَخْتَارَ غَیْرَکَ أَنِیساً إِلَهِی أَدْعُوکَ دُعَاءَ الْمُحْتَلِّ الْفَقِیرِ وَ أَرْجُوکَ رَجَاءَ الْخَائِفِ الْمُسْتَجِیرِ دُعَاءَ مَنْ قَلَّتْ حِیلَتُهُ وَ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ وَ عَظُمَتْ أَجْرَامُهُ وَ تَفَاقَمَتْ آثَامُهُ اللَّهُمَّ فَکُنْ

ص: 112

پس آمرزنده ی گناهان ما باش و پیوند دهنده شکستگی مان باش و از عذاب دوزخ و تباهی پناهمان ده و ما را سلامت دار از گمراهی های فتنه و ضایع کردن سنت ها و ستم حاکمان و نیکو شمردن ظلم و عاقبت سرکشی و گردن نهادن به ظلم، و زبانمان را گویا کن برای شکر و بیان نعمت هایت و نگاه به خودت را برای ما میسر کن و جایگاه ما را در سرای قدس، نزد خودت گرامی دار. ای آن که پیمان خدا را زیر پا نمی گذاری و بخشش خود را قطع نمی کنی. همه خوبی ها به دست توست و تو سرچشمه ی بخشش و جایگاه آن هستی و درود خداوند بر پیامبر ما محمد و پدرمان آدم و مادرمان حواء و پیامبران و فرستادگان و شهیدان وپاکانی که میان آن ها هستند باد.

روایت17.

بلد الأمین،

شیخ أبو جعفر محمد بن بابویه روایت کرده و گفت: عبد الله بن رفاعة برای من نقل کرد از ابراهیم بن محمد بن حارث نوفلی از پدرش که خادم علی بن موسی الرضا علیه السلام بود و گفت: هنگامی که مأمون دخترش را به ازدواج محمد بن علی بن موسی علیه السلام درآورد، برای او نوشت که هر زنی از مال همسرش مهریه ای دارد، و خداوند اموال ما را درآخرت قرار داد و به آن جا واگذار کرد، پس ما آن را برای آخرت ذخیره نمودیم، همان گونه که اموال شما را در دنیا قرار داده و آن را برای شما نزدیک گرداند و شما در این جا ذخیره نمودید. مهریه ی دخترت را وسیله هایی به سوی مشکلات قرار دادم و آن مناجاتی است که پدرم و او از پدرش موسی به من داد و او از پدرش جعفر و او از پدرش محمد و او از پدرش علی و او از پدرش حسین بن علی و او از برادرش حسن و او از پدرش علی بن ابی طالب علیهم السلام و او از پیامبر خدا محمد صلی الله علیه و آله و سلّم در نوشته ای گرفته بود و فرمود جبرئیل آن را به من داد و گفت: پروردگارت می گوید: این کلید گنج های دنیا و آخرت است پس آن را وسیله ی رسیدن به خواسته هایت قرار بده تا به خواهشت برسی و آن را برای حاجات دنیایی خود مقدم نکن که از بهره آخرت خود را محروم می کنی. و آن شامل ده سبب برای ده مسئله است که به وسیله آن درهای آرزوها کوبیده شده و گشوده می شود و حاجت ها به واسطه آن درخواست شده و برآورده می گردد. و نسخه آن چنین است:

مناجات برای استخاره:

به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوندا، همانا انتخاب تو درآن چه درخواست نموده ام، آرزو را برآورده و بخشش ها را نیکو می گرداند و خواهش ها را ارزانی می کند و بهره ها را پاکیزه می گرداند و به زیباترین مکان راهنمایی نموده

ص: 113

لِذُنُوبِنَا غَافِراً وَ لِکَسْرِنَا جَابِراً وَ أَجِرْنَا مِنْ عَذَابِ السَّعِیرِ وَ دُعَاءِ الثُّبُورِ وَ سَلِّمْنَا مِنْ مَضَلَّاتِ الْفِتَنِ وَ إِضَاعَةِ السُّنَنِ وَ جَوْرِ الْحُکْمِ وَ اسْتِعْذَابِ الظُّلْمِ وَ عَوَاقِبِ الْبَغْیِ وَ رُکُوبِ الْغَیِّ وَ أَطْلِقْ أَلْسِنَتَنَا بِشُکْرِ آلَائِکَ وَ التَّحَدُّثِ بِنَعْمَائِکَ وَ أَبِحْنَا النَّظَرَ إِلَیْکَ وَ أَکْرِمْ مَحَلَّنَا فِی دَارِ الْقُدْسِ لَدَیْکَ یَا مَنْ لَا یُخْلِفُ وَعْدَهُ وَ لَا یَقْطَعُ رِفْدَهُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ کُلُّهُ وَ أَنْتَ مَعْدِنُ الْفَضْلِ وَ مَحَلُّهُ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ نَبِیِّنَا وَ عَلَی آدَمَ أَبِینَا وَ حَوَّاءَ أُمِّنَا وَ مِنْ بَیْنِهِمَا مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِینَ.

«17»

لد، [بلد الأمین] رَوَی الشَّیْخُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ بَابَوَیْهِ قَالَ حَدَّثَنِی عَبْدُ اللَّهِ بْنُ رِفَاعَةَ قَالَ حَدَّثَنِی إِبْرَاهِیمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَارِثِ النَّوْفَلِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی وَ کَانَ خَادِمَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا علیهما السلام قَالَ: لَمَّا زَوَّجَ الْمَأْمُونُ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی علیهما السلام ابْنَتَهُ کَتَبَ إِلَیْهِ أَنَّ لِکُلِّ زَوْجَةٍ صَدَاقاً مِنْ مَالِ زَوْجِهَا وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ أَمْوَالَنَا فِی الْآخِرَةِ مُؤَجَّلَةً لَنَا فَکَنَزْنَاهَا هُنَاکَ کَمَا جَعَلَ أَمْوَالَکُمْ فِی الدُّنْیَا مُعَجَّلَةً لَکُمْ فَکَنَزْتُمُوهَا هُنَا وَ قَدْ أَمْهَرْتُ ابْنَتَکَ الْوَسَائِلَ إِلَی الْمَسَائِلِ وَ هِیَ مُنَاجَاةٌ دَفَعَهَا إِلَیَّ أَبِی وَ قَالَ دَفَعَهَا إِلَیَّ مُوسَی أَبِی وَ قَالَ دَفَعَهَا إِلَیَّ جَعْفَرٌ أَبِی وَ قَالَ دَفَعَهَا إِلَیَّ مُحَمَّدٌ أَبِی وَ قَالَ دَفَعَهَا إِلَیَّ عَلِیٌّ أَبِی وَ قَالَ دَفَعَهَا إِلَیَّ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ أَبِی وَ قَالَ دَفَعَهَا إِلَیَّ الْحَسَنُ أَخِی وَ قَالَ دَفَعَهَا إِلَیَّ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیهم السلام وَ قَالَ دَفَعَهَا إِلَیَّ النَّبِیُّ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله فِی صَحِیفَةٍ وَ قَالَ دَفَعَهَا إِلَیَّ جَبْرَئِیلُ علیه السلام وَ قَالَ رَبُّکَ یَقُولُ هَذِهِ مَفَاتِیحُ کُنُوزِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ فَاجْعَلْهَا وَسَائِلَکَ إِلَی مَسَائِلِکَ تَصِلُ إِلَی بُغْیَتِکَ وَ تَنْجَحُ فِی طَلِبَتِکَ وَ لَا تُؤْثِرْهَا لِحَوَائِجِ دُنْیَاکَ فَتَبْخَسُ بِهَا الْحَظَّ مِنْ آخِرَتِکَ وَ هِیَ عَشْرُ وَسَائِلَ إِلَی عَشْرِ مَسَائِلَ تَطْرُقُ بِهَا أَبْوَابَ الرَّغَبَاتِ فَتُفْتَحُ وَ تَطْلُبُ بِهَا الْحَاجَاتِ فَتُنْجَحُ وَ هَذِهِ نُسْخَتُهَا:

الْمُنَاجَاةُ بِالاسْتِخَارَةِ:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ إِنَّ خِیَرَتَکَ فِیمَا أَسْتَخِیرُکَ (1) فِیهِ تُنِیلُ الرَّغَائِبَ وَ تُجْزِلُ الْمَوَاهِبَ وَ تُغْنِمُ الْمَطَالِبَ وَ تُطَیِّبُ الْمَکَاسِبَ وَ تَهْدِی إِلَی أَجْمَلِ الْمَذَاهِبِ

ص: 113


1- 1. استخرتک خ ل.

و به پسندیده ترین پایان رهنمون می شود و از پیشامدهای نگران کننده برحذر می دارد. پروردگارا، از تو تقاضای خیر می کنم در آن چه اراده ام برآن استوار شده و خردم مرا به سوی آن هدایت نموده است. بارالها، هر چه از آن را که کم گردیده هموار گردان و آن چه دشوار شده را آسان کن و کارهای مهم را برایم به عهده گیر و هر ترسی را از من دور کن و پایان آن را بهره مندی قرار بده و ترسش را به آسایش تبدیل کن و دوری اش را نزدیک گردان و خشکی اش را حاصلخیز فرما. و خداوندا، پاسخم را بفرست و خواهشم را برآورده ساز و حاجتم را برآور و موانع را از من کوتاه کن و بدی های آن را از من بازدار و مرا با خیر درآن چه از تو طلب خیر کردم، پیروز گردان و درآن چه از تو خواستم بهره ام را فراوان کن و آن چه به تو امید بسته ام به من عطا کن و آن را با پیروزی همراه نما ای پروردگارم، و آن را با نیکی فرود آور و اسباب خیر را در آن به روشنی به من نشان بده و فایده های آن را برایم آشکار کن و گلوگاه های دشواری را تنگ گردان و کالبد کامیابی را نیرومند کن و شبهه های آن را روشن کن و به بندکشیده ی آن را رها کن و پایه هایش را در آن استوار گردان تا خیری باشد که با سود به پیش آید و زیان را با خود ببرد، سودش شتابان باشد و پایدار و بادوام بماند، همانا تو صاحب بخشش بسیاری و آغاز کننده سخاوت هستی.

مناجات درخواست بخشش:

به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوندا، امید به مهربانی گسترده ات مرا برای درخواست بخشش از تو به زبان آورده و آرزوی بخشش و بردباری تو مرا برای درخواست امان و گذشت شجاع نموده است. و من گناهانی دارم که با کیفر روبرو شده و اشتباهاتی دارم که دیدگان نابودی به آن نگریسته و به واسطه ی عدل تو سزاوار عذاب دردناکی شده و به خاطر جنایتی که مرتکب شده شایسته ی مجازاتی هلاک کننده گردیده است. می ترسم پاسخم را به تعویق اندازد و مانع برآوردن حاجتم شود و خواهشم را بیهوده سازد و اسباب آرزویم را قطع کند، به خاطر آن چه سنگینی اش پشتم را شکسته و زیر بار آن گرفتار شده ام. پس به سوی بردباری ات با سرکشان و بخششت از خطاکاران و مهربانی ات با گنهکاران روی آوردم، با اعتمادم در حالی که به تو تکیه کرده و خود را به آستانت انداختم و از گرفتاری ام به تو شکایت نمودم و آن چه را سزاوار نیستم

ص: 114

وَ تَسُوقُ إِلَی أَحْمَدِ الْعَوَاقِبِ وَ تَقِی مَخُوفَ النَّوَائِبِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَخِیرُکَ فِیمَا عَزَمَ رَأْیِی عَلَیْهِ وَ قَادَنِی عَقْلِی إِلَیْهِ سَهِّلِ اللَّهُمَّ مِنْهُ (1)

مَا تَوَعَّرَ وَ یَسِّرْ مِنْهُ مَا تَعَسَّرَ وَ اکْفِنِی فِیهِ الْمُهِمَّ وَ ادْفَعْ عَنِّی کُلَّ مُلِمٍّ وَ اجْعَلْ رَبِّ عَوَاقِبَهُ غُنْماً وَ خَوْفَهُ سِلْماً وَ بُعْدَهُ قُرْباً وَ جَدْبَهُ خِصْباً وَ أَرْسِلِ (2)

اللَّهُمَّ إِجَابَتِی وَ أَنْجِحْ فِیهِ طَلِبَتِی وَ اقْضِ حَاجَتِی وَ اقْطَعْ عَوَائِقَهَا وَ امْنَعْ بَوَائِقَهَا وَ أَعْطِنِی اللَّهُمَّ لِوَاءَ الظَّفَرِ بِالْخِیَرَةِ فِیمَا اسْتَخَرْتُکَ وَ وُفُورَ(3) الْغَنَمِ فِیمَا دَعَوْتُکَ وَ عَوَائِدَ الْإِفْضَالِ فِیمَا رَجَوْتُکَ وَ اقْرِنْهُ اللَّهُمَّ رَبِّ بِالنَّجَاحِ وَ حُطَّهُ (4) بِالصَّلَاحِ وَ أَرِنِی أَسْبَابَ الْخِیَرَةِ فِیهِ وَاضِحَةً وَ أَعْلَامَ غُنْمِهَا لَائِحَةً وَ اشْدُدْ خُنَاقَ تَعَسُّرِهَا وَ انْعَشْ صَرِیعَ تَیَسُّرِهَا وَ بَیِّنِ اللَّهُمَّ مُلْتَبَسَهَا وَ أَطْلِقْ مُحْتَبَسَهَا وَ مَکِّنْ أُسَّهَا فِیهِ حَتَّی تَکُونَ خِیَرَةً مُقْبِلَةً بِالْغَنَمِ مُزِیلَةً لِلْغُرْمِ عَاجِلَةَ النَّفْعِ بَاقِیَةَ الصُّنْعِ إِنَّکَ وَلِیُّ الْمَزِیدِ مُبْتَدِئٌ بِالْجُودِ(5)

الْمُنَاجَاةُ بِالاسْتِقَالَةِ:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ إِنَّ الرَّجَاءَ لِسَعَةِ رَحْمَتِکَ أَنْطَقَنِی بِاسْتِقَالَتِکَ وَ الْأَمَلَ لِأَنَاتِکَ وَ رِفْقِکَ شَجَّعَنِی عَلَی طَلَبِ أَمَانِکَ وَ عَفْوِکَ وَ لِی یَا رَبِّ ذُنُوبٌ قَدْ وَاجَهَتْهَا أَوْجُهُ الِانْتِقَامِ وَ خَطَایَا قَدْ لَاحَظَتْهَا أَعْیُنُ الِاصْطِلَامِ وَ اسْتَوْجَبْتُ بِهَا عَلَی عَدْلِکَ أَلِیمَ الْعَذَابِ وَ اسْتَحْقَقْتُ بِاجْتِرَاحِهَا مُبِیرَ الْعِقَابِ وَ خِفْتُ تَعْوِیقَهَا لِإِجَابَتِی وَ رَدَّهَا إِیَّایَ عَنْ قَضَاءِ حَاجَتِی وَ إِبْطَالِهَا لِطَلِبَتِی وَ قَطْعِهَا لِأَسْبَابِ رَغْبَتِی مِنْ أَجْلِ مَا قَدْ أَنْقَضَ ظَهْرِی مِنْ ثِقْلِهَا وَ بَهَظَنِی مِنَ الِاسْتِقْلَالِ بِحَمْلِهَا ثُمَّ تَرَاجَعْتُ رَبِّ إِلَی حِلْمِکَ عَنِ الْعَاصِینَ وَ عَفْوِکَ عَنِ الْخَاطِئِینَ وَ رَحْمَتِکَ لِلْمُذْنِبِینَ (6)

فَأَقْبَلْتُ بِثِقَتِی مُتَوَکِّلًا عَلَیْکَ طَارِحاً نَفْسِی بَیْنَ یَدَیْکَ شَاکِیاً بَثِّی إِلَیْکَ سَائِلًا رَبِّ مَا لَا أَسْتَوْجِبُهُ

ص: 114


1- 1. فیه خ ل.
2- 2. و أوشک خ ل.
3- 3. و فوز خ ل.
4- 4. و خصه خ ل.
5- 5. زاد بعده فی بعض النسخ: قبل استحقاقه، و صل علی محمّد المحمود و آله الطاهرین.
6- 6. عن الخاطئین و عفوک عن المذنبین و رحمتک للعاصین خ ل.

از برطرف نمودن غم و اندوه از تو درخواست نمودم، از تو تقاضای بخشش کرده و به تو اطمینان نمودم ای مولای من. خدایا، با گشایش بر من منت گذار و با سلامتی در بیرون رفتن از مشکلات به من لطف کن و با مهرت مرا به سوی مسیر راهنمایی کن و با قدرتت از بیراهه منحرفم کن و با چشم پوشی ات از زندان اندوه رهایم کن و با مهربانی ات آزادم کن و بهشتت را به من عطا کن و با نیکی ات بر من ببخش و از لغزشم درگذر ای پروردگار، و اندوهم را برطرف کن و به اشک دیده ام رحم کن و دعایم را نپوشان و با چشم پوشی بازویم را نیرومند ساز و کارم را سامان بده و عمرم را طولانی کن و در روز برانگیخته شدن به من رحم کن، به راستی که تو بخشنده سخاوتمند و آمرزنده ی مهربانی. و بر محمد و خاندانش درود فرست.

مناجات برای سفر:

به نام خداوند بخشنده مهربان. پروردگارا، می خواهم به سفر بروم پس آن را برایم خیر قرار بده و راه تصمیم را برایم آشکار ساز و آن را به من بفهمان، اراده ام را با پایداری گشایش بده و مرا در سفرم سلامت دار و بهره و بزرگی فراوان برایم قرار بده و با پوشش و نگهبانت مرا حفظ کن و دشواری های سفر را از من دور گردان و سختی بیابان ها را برایم آسان گردان و دوری راه را برایم کوتاه کن و آب گاه های آن را برایم نزدیک گردان و گام های بارکشان را در راه بلند گردان، تا آن که دوری هایش را نزدیک گردانی و سختی های بیابان را آسان سازی. و در این سفر خوش بینی نگه دارنده را به من تلقین کن و بهره ی عافیت و نگهبان خود کفایی و راهنمای گذشتن از بیم و ترس را در این سفر به من ببخش و انگیزه کفایت بسیار و برخورد با نگهبان دوستی را برایم قرار ده و آن را صلحی بزرگ و بهره ی بسیار قرار بده و شب را پوششی از آسیب ها و روز را بازدارنده ای از نابودی ها بگردان و دست دزدان را با قدرتت از من کوتاه کن

ص: 115

مِنْ تَفْرِیجِ الْغَمِّ وَ لَا أَسْتَحِقُّهُ مِنْ تَنْفِیسِ الْهَمِ (1) مُسْتَقِیلًا رَبِّ لَکَ وَاثِقاً مَوْلَایَ بِکَ اللَّهُمَّ فَامْنُنْ عَلَیَّ بِالْفَرَجِ وَ تَطَوَّلْ عَلَیَّ بِسَلَامَةِ الْمَخْرَجِ (2) وَ ادْلُلْنِی بِرَأْفَتِکَ عَلَی سَمْتِ الْمَنْهَجِ وَ أَزِلَّنِی بِقُدْرَتِکَ عَنِ الطَّرِیقِ الْأَعْوَجِ وَ خَلِّصْنِی مِنْ سِجْنِ الْکَرْبِ (3) بِإِقَالَتِکَ وَ أَطْلِقْ أَسْرِی بِرَحْمَتِکَ وَ تَطَوَّلْ عَلَیَّ بِرِضْوَانِکَ وَ جُدْ عَلَیَّ بِإِحْسَانِکَ وَ أَقِلْنِی رَبِّ عَثْرَتِی وَ فَرِّجْ کُرْبَتِی وَ ارْحَمْ عَبْرَتِی وَ لَا تَحْجُبْ دَعْوَتِی وَ اشْدُدْ بِالْإِقَالَةِ أَزْرِی وَ قَوِّ بِهَا ظَهْرِی وَ أَصْلِحْ بِهَا أَمْرِی وَ أَطِلْ بِهَا عُمُرِی وَ ارْحَمْنِی یَوْمَ حَشْرِی وَ وَقْتَ نَشْرِی إِنَّکَ جَوَادٌ کَرِیمٌ غَفُورٌ رَحِیمٌ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ.

الْمُنَاجَاةُ بِالسَّفَرِ:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ إِنِّی أُرِیدُ سَفَراً فَخِرْ لِی فِیهِ وَ أَوْضِحْ لِی فِیهِ سَبِیلَ الرَّأْیِ وَ فَهِّمْنِیهِ وَ افْتَحْ عَزْمِی بِالاسْتِقَامَةِ وَ اشْمَلْنِی فِی سَفَرِی بِالسَّلَامَةِ وَ أَفِدْ لِی بِهِ جَزِیلَ الْحَظِّ وَ الْکَرَامَةِ وَ اکْلَأْنِی فِیهِ بِحَرِیزِ(4) الْحِفْظِ وَ الْحِرَاسَةِ وَ جَنِّبْنِی اللَّهُمَّ وَعْثَاءَ الْأَسْفَارِ وَ سَهِّلْ لِی حُزُونَةَ الْأَوْعَارِ وَ اطْوِ لِیَ الْبَعِیدَ لِطُولِ انْبِسَاطِ الْمَرَاحِلِ وَ قَرِّبْ مِنِّی بُعْدَ نَأْیِ الْمَنَاهِلِ وَ بَاعِدْ فِی الْمَسِیرِ بَیْنَ خُطَی الرَّوَاحِلِ حَتَّی تُقَرِّبَ نِیَاطَ الْبَعِیدِ وَ تُسَهِّلَ وُعُورَةَ الشَّدِیدِ وَ لَقِّنِی اللَّهُمَّ فِی سَفَرِی نُجْحَ طَائِرِ الْوَاقِیَةِ وَ هَنِّئْنِی غُنْمَ الْعَافِیَةِ وَ خَفِیرَ الِاسْتِقْلَالِ وَ دَلِیلَ مُجَاوَزَةِ الْأَهْوَالِ وَ بَاعِثْ وُفُودَ الْکِفَایَةِ وَ سَائِحْ خَفِیرَ الْوَلَایَةِ وَ اجْعَلْهُ اللَّهُمَّ رَبِّ عَظِیمَ السَّلْمِ حَاصِلَ الْغُنْمِ وَ اجْعَلِ اللَّهُمَّ رَبِّ اللَّیْلَ سِتْراً لِی مِنَ الْآفَاتِ وَ النَّهَارَ مَانِعاً مِنَ الْهَلَکَاتِ وَ اقْطَعْ عَنِّی قَطْعَ لُصُوصِهِ بِقُدْرَتِکَ

ص: 115


1- 1. من تفریج الهم و لا أستحقه من تنفیس الغم خ ل.
2- 2. بسهولة المخرج، ح ل.
3- 3. فی بعض نسخ المناجاة: و خلّصنی اللّهمّ من أشجن الکرب.
4- 4. بحسن، خ ل.

و با توانایی ات مرا از حیوانات پاس دار تا آن که سلامتی در آن هم نشینم باشد و عافیت همراهم گردد و برکت جلودارم و آسایش هم آغوشم باشد و دشواری ترکم کند و پیروزی از پس آن آید و قدر برابرم و کار در کنارم باشد، به راستی که تو صاحب لطف و بخشش و توان و جنبش هستی و بر هر کار توانایی.

مناجات برای درخواست روزی:

خداوندا، روزی ات را پیوسته بر من فروریز و ابرهای لطفت را فراوان ببار و ابر کامیابی را به سویم بفرست و نعمت بسیارت را بر من ببار و با سخاوتت مرا نیازمند خود کن و از خواهش از دیگران بی نیازم گردان با داروی لطفت درد احتیاجم را بهبودی بخش و با بخششت کالبد نیازمندی ام را نیرومند گردان و با عطایت شکستگی ام را پیوند بده و با بخشش فراوانت کمبودم را برطرف کن و با پرده پوشی بزرگوارانه ات عیب هایم را بپوشان. و راه روزی را برایم هموار کن ای پروردگار و پایه هایش را مقابلم استوار گردان و چشمه های مهربانی گسترده ات را برایم بجوشان و رودهای آسایش را با مهربانی ات برایم پرآب گردان و زمین نیازمندی ام را خشک و بی آب و علف کن و بی حاصلی بیچارگی ام را حاصلخیز گردان و موانع روزی ام را برطرف کن و رشته های تنگی را از من ببر و فراخ ترین تیرهای گشایش روزی را به سویم پرتاب کن و با پایدارترین آسایش و راحتی مرا دوست بدار و ای پروردگار من، با پوشش های راحتی و گشایش مرا بپوشان، همانا من چشم به راه بخششت با از بین رفتن تنگ دستی و بریده شدن مانع هستم و با گذشتت منتظر از بین رفتن کوتاهی و پیوستن رشته ام به کرم تو با دارایی هستم. خداوندا، در آسمان روزی ات باران پیوسته ببار و با نعمت هایت مرا از مردم بی نیاز کن و تنگدستی و بیچارگی را از من دور گردان و آن را با شمشیر ناتوانی بزن و با لطف گسترده ات آن را نابود کن و مرا با فراوانی مال یاری کن و از تنگی و اندکی روزی مرا حفظ کن و بدی قحطی را از من بردار و بساط نعمت را برایم بگستران و با پشت گرمی همراهم شو و با آسانی بهره مندم گردان، چرا که تو دارای توانگری فراوان و لطف گسترده هستی و تو سخاوتمند و بزرگوار و پادشاه آمرزنده هستی. بارخدایا، از روزی ات باران بسیار بر من ببار و بخشش گسترده ات را به من بنمایان و به ناگهان ثروت بسیار به من ببخش و با

ص: 116

وَ احْرُسْنِی مِنْ وُحُوشِهِ بِقُوَّتِکَ حَتَّی تَکُونَ السَّلَامَةُ فِیهِ صَاحِبَتِی وَ الْعَافِیَةُ مُقَارِنَتِی وَ الْیُمْنُ سَائِقِی وَ الْیُسْرُ مُعَانِقِی وَ الْعُسْرُ مُفَارِقِی وَ النُّجْحُ بَیْنَ مَفَارِقِی وَ الْقَدَرُ مُوَافِقِی وَ الْأَمْرُ مُرَافِقِی إِنَّکَ ذُو الْمَنِّ وَ الطَّوْلِ وَ الْقُوَّةِ وَ الْحَوْلِ وَ أَنْتَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ.

الْمُنَاجَاةُ بِطَلَبِ الرِّزْقِ:

اللَّهُمَّ أَرْسِلْ عَلَیَّ سِجَالَ رِزْقِکَ مِدْرَاراً وَ أَمْطِرْ سَحَائِبَ إِفْضَالِکَ عَلَیَّ غِزَاراً وَ ارْمِ غَیْثَ نَیْلِکَ إِلَیَّ سِجَالًا وَ أَسْبِلْ مَزِیدَ نِعَمِکَ عَلَی خَلَّتِی إِسْبَالًا وَ أَفْقِرْنِی بِجُودِکَ إِلَیْکَ وَ أَغْنِنِی عَمَّنْ یَطْلُبُ مَا لَدَیْکَ وَ دَاوِ دَاءَ فَقْرِی بِدَوَاءِ فَضْلِکَ وَ انْعَشْ صَرْعَةَ عَیْلَتِی بِطَوْلِکَ وَ اجْبُرْ کَسْرَ خَلَّتِی بِنَوْلِکَ وَ تَصَدَّقْ عَلَی إِقْلَالِی بِکَثْرَةِ عَطَائِکَ وَ عَلَی اخْتِلَالیِ بِکَرَمِ (1) حَیَائِکَ وَ سَهِّلْ رَبِّ سَبِیلَ الرِّزْقِ إِلَیَّ وَ أَثْبِتْ قَوَاعِدَهُ لَدَیَّ وَ بَجِّسْ لِی عُیُونَ سَعَةِ رَحْمَتِکَ وَ فَجِّرْ أَنْهَارَ رَغَدِ الْعَیْشِ قِبَلِی بِرَأْفَتِکَ وَ رَحْمَتِکَ وَ أَجْدِبْ أَرْضَ فَقْرِی وَ أَخْصِبْ جَدْبَ ضُرِّی وَ اصْرِفْ عَنِّی فِی الرِّزْقِ الْعَوَائِقَ وَ اقْطَعْ عَنِّی مِنَ الضِّیقِ الْعَلَائِقَ وَ ارْمِنِی اللَّهُمَّ مِنْ سَعَةِ الرِّزْقِ بِأَخْصَبِ سِهَامِهِ وَ احْبُنِی مِنْ رَغَدِ الْعَیْشِ بِأَکْثَرِ دَوَامِهِ وَ اکْسُنِی اللَّهُمَّ أَیْ رَبِّ سَرَابِیلَ السَّعَةِ وَ جَلَابِیبَ الدَّعَةِ فَإِنِّی رَبِّ مُنْتَظِرٌ لِإِنْعَامِکَ بِحَذْفِ الضِّیقِ وَ لِتَطَوُّلِکَ بِقَطْعِ التَّعْوِیقِ وَ لِتَفَضُّلِکَ بِبَتْرِ التَّقْصِیرِ وَ لِوَصْلِ حَبْلِی بِکَرَمِکَ بِالتَّیْسِیرِ وَ أَمْطِرِ اللَّهُمَّ عَلَیَّ سَمَاءَ رِزْقِکَ بِسِجَالِ الدِّیَمِ وَ أَغْنِنِی عَنْ خَلْقِکَ بِعَوَائِدِ النِّعَمِ وَ ارْمِ مَقَاتِلَ الْإِقْتَارِ مِنِّی وَ احْمِلْ عَسْفَ الضُّرِّ عَنِّی وَ اضْرِبِ الضُّرَّ بِسَیْفِ الِاسْتِیصَالِ وَ امْحَقْهُ رَبِّ مِنْکَ بِسَعَةِ الْإِفْضَالِ وَ امْدُدْنِی بِنُمُوِّ الْأَمْوَالِ وَ احْرُسْنِی مِنْ ضِیقِ الْإِقْلَالِ وَ اقْبِضْ عَنِّی سُوءَ الْجَدْبِ وَ ابْسُطْ لِی بِسَاطَ الْخِصْبِ وَ صَحِّبْنِی بِالاسْتِظْهَارِ وَ مَسِّنِی بِالتَّمْکِینِ (2) مِنَ الْیَسَارِ إِنَّکَ ذُو الطَّوْلِ الْعَظِیمِ وَ الْفَضْلِ الْعَمِیمِ وَ أَنْتَ الْجَوَادُ الْکَرِیمُ الْمَلِکُ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ اللَّهُمَّ اسْقِنِی مِنْ مَاءِ رِزْقِکَ غَدَقاً وَ انْهَجْ لِی مِنْ عَمِیمِ بَذْلِکَ طُرُقاً وَ افْجَأْنِی (3) بِالثَّرْوَةِ وَ الْمَالِ وَ انْعَشْنِی

ص: 116


1- 1. بکریم، خ ل.
2- 2. بالتمکن، خ ل.
3- 3. فاجئنی خ ل.

خود کفایی مرا نیرومند گردان.

مناجات پناه بردن:

به نام خداوند بخشنده مهربان. خداوندا، از اندوه بلاهایی که نازل می شود و از وحشت و سختی بیچارگی ها به تو پناه می برم، پس مرا از بیچارگی بلا پناه ده و از بلای ناگهانی مرا نجات ده و از پایان یافتن نعمت ها و لغزش قدم ها مرا حفظ کن، و مرا در پناه عزتت و آستان پناهت قرار ده از گرفتاری های ناگهانی و پیشامدهای ناگوار شتابان، خدایا، پروردگارا، سرزمین بلا را فروریز و عرصه محنت را در هم بریز و خورشید پیشامدهای بد را تیره گردان و کوه های بدی را از هم بگسلان و گرفتاری های زمانه را برطرف کن و موانع کارها را بازگردان، و مرا به حوض های سلامت وارد کن و بر مرکب های بزرگت سوار کن و با بخشش لغزش ها همراهم شو و مرا با پرده پوشی از زشتی ها فرا گیر و و با مهربانی ات و برطرف کردن بلا و سختی ها بر من ببخش و گروه های (انواع) عذابت را از من بگردان و عذاب دردناکت را از من بگردان و مرا از سختی های روزگار پناه ده و از بد انجامی های کارها نجات بخش و از هر محذوری مرا پاس دار و سنگ های سخت بلا را از کارم خرد کن و دستش را از من شل کن تا زمانی که زنده ام. به راستی که تو پروردگار بزرگوار و آغازگر و بازگرداننده و انجام دهند ه ای به هرآن چه بخواهی.

مناجات درخواست توبه:

به نام خداوند بخشنده مهربان. خداوندا، از روی صدق تو را قصد نمودم با توبه ی حقیقی و نیت پیمانی درست و پابرجا و دعای قلب دردمند و آشکار ساختن سخنی واضح. خدایا ای پروردگارم از من پذیرا باش بازگشتی خالصانه و روی آوردنی شتابان و به خاک افتادن از ترس گناه و توبه ام را با پاداش فراوان و بازگشت کریمانه و گذشت از مجازات و بهره مندی در بازگشت و پوشیده داشتن مواجه کن و آن چه از گناهانم را که پایدار گشته ناپدید کن و با پذیرفتن آن عیب هایم را بشوی و آن را جلادهنده ی زنگار دلم و تقویت کننده ی بصیرت خردم و شوینده ی آلودگی هایم و پاک کننده ی نجاست بدنم و تصحیح کننده ی درونم قرار بده و پایان کارم را شتابنده به سوی آن قرار بده. پروردگارا، توبه ام را بپذیر که از روی راستی و نیت بی ریاست و خالص برای درست کردن بینایی ام و نیکو گرداندن وجدانم وتلاش برای دیدار با راز پوشیده ام و ثابت گرداندن توبه ام و شتافتن

ص: 117

فِیهِ بِالاسْتِقْلَالِ.

الْمُنَاجَاةُ بِالاسْتِعَاذَةِ:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ مُلِمَّاتِ نَوَازِلِ الْبَلَاءِ وَ أَهْوَالِ عَظَائِمِ الضَّرَّاءِ فَأَعِذْنِی رَبِّ مِنْ صَرْعَةِ الْبَأْسَاءِ وَ احْجُبْنِی مِنْ سَطَوَاتِ الْبَلَاءِ وَ نَجِّنِی مِنْ مُفَاجَأَةِ النِّقَمِ وَ احْرُسْنِی مِنْ زَوَالِ النِّعَمِ وَ مِنْ زَلَلِ الْقَدَمِ وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ رَبِّ فِی حِمَی عِزِّکَ وَ حِیَاطَةِ حِرْزِکَ مِنْ مُبَاغَتَةِ الدَّوَائِرِ وَ مُعَاجَلَةِ الْبَوَادِرِ اللَّهُمَّ رَبِّ وَ أَرْضُ الْبَلَاءِ فَاخْسِفْهَا وَ عَرْصَةُ الْمِحَنِ فَارْجُفْهَا وَ شَمْسُ النَّوَائِبِ فَاکْسِفْهَا وَ جِبَالُ السَّوْءِ فَانْسِفْهَا وَ کَرْبُ الدَّهْرِ فَاکْشِفْهَا وَ عَوَائِقُ الْأُمُورِ فَاصْرِفْهَا وَ أَوْرِدْنِی حِیَاضَ السَّلَامَةِ وَ احْمِلْنِی عَلَی مَطَایَا الْکَرَامَةِ وَ اصْحَبْنِی بِإِقَالَةِ الْعَثْرَةِ وَ اشْمَلْنِی بِسَتْرِ الْعَوْرَةِ وَ جُدْ عَلَیَّ رَبِّ بِآلَائِکَ وَ کَشْفِ بَلَائِکَ وَ دَفْعِ ضَرَّائِکَ وَ ادْفَعْ عَنِّی کَلَاکِلَ عَذَابِکَ وَ اصْرِفْ عَنِّی أَلِیمَ عِقَابِکَ وَ أَعِذْنِی مِنْ بَوَائِقِ الدُّهُورِ وَ أَنْقِذْنِی مِنْ سُوءِ عَوَاقِبِ الْأُمُورِ وَ احْرُسْنِی مِنْ جَمِیعِ الْمَحْذُورِ وَ اصْدَعْ صَفَاةَ الْبَلَاءِ عَنْ أَمْرِی وَ أَشْلِلْ یَدَهُ عَنِّی مُدَّةَ عُمُرِی إِنَّکَ الرَّبُّ الْمَجِیدُ الْمُبْدِئُ الْمُعِیدُ الْفَعَّالُ لِمَا تُرِیدُ.

الْمُنَاجَاةُ بِطَلَبِ التَّوْبَةِ:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ رَبِّ إِنِّی قَصَدْتُ إِلَیْکَ بِإِخْلَاصِ تَوْبَةٍ نَصُوحٍ وَ تَثْبِیتِ عَقْدٍ صَحِیحٍ وَ دُعَاءِ قَلْبٍ جَرِیحٍ وَ إِعْلَانِ قَوْلٍ صَرِیحٍ اللَّهُمَّ رَبِّ فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَابَةَ مُخْلِصِ التَّوْبَةِ وَ إِقْبَالَ سَرِیعِ الْأَوْبَةِ وَ مَصَارِعَ تَجَشُّعِ الْحَوْبَةِ وَ قَابِلْ رَبِّ تَوْبَتِی بِجَزِیلِ الثَّوَابِ وَ کَرِیمِ الْمَآبِ وَ حَطِّ الْعِقَابِ وَ صَرْفِ الْعَذَابِ وَ غُنْمِ الْإِیَابِ وَ سَتْرِ الْحِجَابِ وَ امْحُ اللَّهُمَّ رَبِّ بِالتَّوْبَةِ مَا ثَبَتَ مِنْ ذُنُوبِی وَ اغْسِلْ بِقَبُولِهَا جَمِیعَ عُیُوبِی وَ اجْعَلْهَا جَالِیَةً لِرَیْنِ قَلْبِی شَاحِذَةً لِبَصِیرَةِ لُبِّی غَاسِلَةً لِدَرَنِی مُطَهِّرَةً لِنَجَاسَةِ بَدَنِی مُصَحِّحَةً فِیهَا ضَمِیرِی عَاجِلَةً إِلَی الْوَفَاءِ بِهَا مَصِیرِی وَ اقْبَلْ رَبِّ تَوْبَتِی فَإِنَّهَا بِصِدْقٍ مِنْ إِخْلَاصِ نِیَّتِی وَ مَحْضٍ مِنْ تَصْحِیحِ بَصِیرَتِی وَ احْتِفَالٍ فِی طَوِیَّتِی وَ اجْتِهَادٍ فِی لِقَاءِ سَرِیرَتِی وَ تَثْبِیتِ إِنَابَتِی وَ مُسَارَعَةٍ

ص: 117

به سوی اطاعت از دستور توست. و بارالها، با این توبه تاریکی های مداومت بر گناه را از من پاک کن و گناهانی را که پیش از این انجام داده ام ناپدید کن و مرا با پوشش پرهیزکاری و هدایت بپوشان، چرا که به راستی ریسمان نافرمانی را از خودم کندم و لباس گناهان را از بدنم دور کرده ام و به قدرت تو چنگ زده ام و با عزت تو از خویشتن یاری گرفته ام وتوبه ام را از پیمان شکنی به وفای تو ایمن گردانده ام و از خواری خود را به نگهداری ات حفظ می کنم و اقرار می کنم که هیچ نیرو و جنبشی مگر به فرمان تو نیست.

مناجات برای درخواست حج:

به نام خداوند بخشنده مهربان. خدایا، حج را روزی من قرار بده که آن را واجب نمودی برای کسانی که بتوانند راهی به سوی آن بیابند. و برایم در آن هدایت و راهنمایی قرار بده و دوری راه را برایم نزدیک گردان و مرا برای انجام مناسک آن یاری کن و با محرم شدنم، بدنم را برآتش حرام کن و توشه و نیرو و طاقتم را در سفر زیاد کن و ایستادن در مقابل خودت و کوچ کردن به سویت را روزی ام گردان و مرا پیروز گردان و سود فراوان و کامیابی به من ببخش، و پروردگارا، مرا از جایگاه حج بزرگ به تقربگاه مشعر برسان و آن را وسیله نزدیکی ام به رحمت تو و راهی به بهشتت قرار بده. مرا در جایگاه مشعر الحرام و ووقوف در احرام بازدار و مرا شایسته ی انجام دستورات حج قرار بده و قربانی کردن شترهای بلندکوهان با خون جوشان و شاهرگ های خون افشان و ریختن خون های روان و کشتن قربانی های فراوان و بریدن رگ های گردنشان طبق فرمان تو و انجام وظیفه آن چنان که تو مقرر فرمودی. و خداوندا مرا در نماز عید حاضر کن در حالی که به وعده ات امیدوار باشم و موی سرم را تراشیده باشم و در فرمان برداری از تو تلاش کنم و برای پرتاب سنگ ها دامن به کمر بسته با هفت سنگریزه از پس هفت تای دیگر از آن سنگ های مقرر، و خداوندا، مرا به آستان خانه ات وارد کن و در جایگاه امنت و کعبه ات و جایگاه مسکینان و درخواست کنندگان از تو و ورود کنندگان بر تو و محتاجانت مرا وارد کن ومرا پاداش فراوان ببخش در بازگشت و کوچ، و مناسک حجّم و گذشتن شیونم را با پذیرش درگاهت و مهرت بر من به پایان برسان، ای آمرزنده و مهربان و ای مهربان ترین مهربانان.

مناجات برای دفع ظلم:

به نام خداوند بخشنده مهربان. خداوندا، همانا ظلم بندگانت در سرزمین های تو پابرجا شد تا آن که عدالت مرده و راه ها بریده شده و حق نابود شده و راستی از بین رفته و نیک رفتاری پنهان شده و بدی

ص: 118

إِلَی أَمْرِکَ بِطَاعَتِی.

وَ اجْلُ اللَّهُمَّ رَبِّ عَنِّی بِالتَّوْبَةِ ظُلْمَةَ الْإِصْرَارِ وَ امْحُ بِهَا مَا قَدَّمْتُهُ مِنَ الْأَوْزَارِ وَ اکْسُنِی بِهَا لِبَاسَ التَّقْوَی وَ جَلَابِیبَ الْهُدَی فَقَدْ خَلَعْتُ رِبْقَ الْمَعَاصِی عَنْ جِلْدِی وَ نَزَعْتُ سِرْبَالَ الذُّنُوبِ عَنْ جَسَدِی مُتَمَسِّکاً رَبِّ بِقُدْرَتِکَ مُسْتَعِیناً عَلَی نَفْسِی بِعِزَّتِکَ مُسْتَوْدِعاً تَوْبَتِی مِنَ النَّکْثِ بِخَفْرَتِکَ مُعْتَصِماً مِنَ الْخِذْلَانِ بِعِصْمَتِکَ مُقِرّاً بِلَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِکَ.

الْمُنَاجَاةُ بِطَلَبِ الْحَجِّ:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی الْحَجَّ الَّذِی فَرَضْتَهُ عَلَی مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَ اجْعَلْ لِی فِیهِ هَادِیاً وَ إِلَیْهِ دَلِیلًا وَ قَرِّبْ لِی بُعْدَ الْمَسَالِکِ وَ أَعِنِّی فِیهِ عَلَی تَأْدِیَةِ الْمَنَاسِکِ وَ حَرِّمْ بِإِحْرَامِی عَلَی النَّارِ جَسَدِی وَ زِدْ لِلسَّفَرِ فِی زَادِی وَ قُوَّتِی وَ جِلْدِی وَ ارْزُقْنِی رَبِّ الْوُقُوفَ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ الْإِفَاضَةَ إِلَیْکَ وَ ظَفِّرْنِی بِالنُّجْحِ وَ احْبُنِی بِوَافِرِ الرِّبْحِ وَ أَصْدِرْنِی رَبِّ مِنْ مَوْقِفِ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ إِلَی مُزْدَلِفَةِ الْمَشْعَرِ وَ اجْعَلْهَا زُلْفَةً إِلَی رَحْمَتِکَ وَ طَرِیقاً إِلَی جَنَّتِکَ أَوْقِفْنِی مَوْقِفَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَ مَقَامَ وُفُودِ الْإِحْرَامِ وَ أَهِّلْنِی لِتَأْدِیَةِ الْمَنَاسِکِ وَ نَحْرِ الْهَدْیِ التَّوَامِکِ (1) بِدَمٍ یَثُجُّ وَ أَوْدَاجٍ تَمُجُّ وَ إِرَاقَةِ الدِّمَاءِ الْمَسْفُوحَةِ مِنَ الْهَدَایَا الْمَذْبُوحَةِ وَ فَرْیِ أَوْدَاجِهَا عَلَی مَا أَمَرْتَ وَ التَّنَفُّلِ بِهَا کَمَا رَسَمْتَ وَ أَحْضِرْنِی اللَّهُمَّ صَلَاةَ الْعِیدِ رَاجِیاً لِلْوَعْدِ حَالِقاً شَعْرَ رَأْسِی وَ مُقَصِّراً مُجْتَهِداً فِی طَاعَتِکَ مُشَمِّراً رَامِیاً لِلْجِمَارِ بِسَبْعٍ بَعْدَ سَبْعٍ مِنَ الْأَحْجَارِ وَ أَدْخِلْنِی اللَّهُمَّ عَرْصَةَ بَیْتِکَ وَ عَقْوَتَکَ وَ أَوْلِجْنِی مَحَلَّ أَمْنِکَ وَ کَعْبَتَکَ وَ مَسَاکِینَکَ وَ سُؤَّالَکَ وَ وَفْدَکَ وَ مَحَاوِیجَکَ وَ جُدْ عَلَیَّ اللَّهُمَّ بِوَافِرِ الْأَجْرِ مِنَ الِانْکِفَاءِ وَ النَّفْرِ وَ اخْتِمْ لِی مَنَاسِکَ حَجِّی وَ انْقِضَاءَ عَجِّی بِقَبُولٍ مِنْکَ لِی وَ رَأْفَةٍ مِنْکَ یَا غَفُورُ یَا رَحِیمُ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

الْمُنَاجَاةُ بِکَشْفِ الظُّلْمِ:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ إِنَّ ظُلْمَ عِبَادِکَ قَدْ تَمَکَّنَ فِی بِلَادِکَ حَتَّی أَمَاتَ الْعَدْلَ وَ قَطَعَ السُّبُلَ وَ مَحَقَ الْحَقَّ وَ أَبْطَلَ الصِّدْقَ وَ أَخْفَی الْبِرَّ وَ

ص: 118


1- 1. التوامک جمع تامک: الناقة العظیمة السنام.

آشکار گشته و پرهیزکاری مورد غفلت واقع شده و هدایت نابود گشته و خیر از میان رفته و شر پابرجاست و فساد رو به فزونی است و دشمنی نیرومند می شود و ستم گسترده شده و تجاوز آشکار شده است. پروردگارا، این ها جز با قدرت تو برطرف نمی شود و پناهی جز لطف تو از آن نیست. بارالها، پس ظلم را از ریشه برکن و کوه های زورگویی را به گردوغبار تبدیل کن و بازار زشتی ها را ببند و هر کس از آن جلوگیری کند را عزیز گردان و ریشه ی ظالمان را از بیخ برکن و پس از آوارگی آن ها را سرگردان کن و شبیخونی بر سر آن ها به شتاب فرود آور و به زندگی زشتی ها پایان بده تا ترسان آسوده شود و بیچاره آرام گیرد و گرسنه سیر گردد و گمشده حفظ گردد و رانده شده پناه گاهی یابد و گریخته بازگردد و فقیر بی نیاز گردد و پناه جوینده پناه گیرد و بزرگ مورد احترام واقع شود و به کوچک رحم شود و ستمدیده عزیز گردد و ستمگر خوار شود و تاریکی برطرف گردد و جنجال آرام شود و اختلاف از بین رود و نزدیکی زنده شود و دانش بلندمرتبه گردد و نیت ها زیبا شود و پراکندگی ها جمع آوری گردد و ایمان قوی گردد و قرآن تلاوت شود، زیرا تویی جزادهنده ی نعمت بخش و مهربان.

مناجات شکر خداوند:

به نام خداوند بخشنده مهربان. خدایا، سپاس از آن توست برای بازگرداندن بلاهای نازل شده و ناگواری های دردناک و به هم پیوستگی نعمت های فراوان، و سپاس از آن توست به خاطر عطای گوارایت و بلای ستوده ات و مهربانی های والایت و سپاس مخصوص توست برای نیکی فراوانت و خیر جوشانت و تکلیف آسانت و دفع سختی ها. و سپاس از آن توست به خاطر به ثمر رساندن شکر اندک و عطاکردن پاداش فراوان از جانب تو و فروگذاشتن بار سنگین گناه و پذیرفتن عذر بی مورد و برزمین گذاشتن تکلیف سنگین و آسان نمودن دشواری و جلوگیری ات از کار وحشت ناک و سپاس از آن توست برای بلایی که بازگردانده شد و خیرات فراوان و جلوگیری از ترس و وحشت، و رام کردن سرکشی ها و سپاس برای توست بر اندک بودن تکلیف و فراوانی تخفیف و نیرومند گرداندن ناتوان و فریادرسی بیچاره و سپاس از آن توست برای گستردگی مهلت تو و ادامه دار بودن نعمتت و جلوگیری از عقوبتت و کارهای ستوده ات و پیاپی بودن عطایت و حمد مخصوص توست برای تاخیر در فوریت عذاب و ترک عجله در کیفر و آسان نمودن راه های بازگشت و فرستادن باران از ابر رحمت،

زیرا که تویی منت دهنده ی بسیار بخشنده.

ص: 119

أَظْهَرَ الشَّرَّ وَ أَهْمَلَ التَّقْوَی وَ أَزَالَ الْهُدَی وَ أَزَاحَ الْخَیْرَ وَ أَثْبَتَ الضَّیْرَ وَ أَنْمَی الْفَسَادَ وَ قَوَّی العباد [الْعِنَادَ] وَ بَسَطَ الْجَوْرَ وَ عَدَی الطَّوْرَ اللَّهُمَّ یَا رَبِّ لَا یَکْشِفُ ذَلِکَ إِلَّا سُلْطَانُکَ وَ لَا یُجِیرُ مِنْهُ إِلَّا امْتِنَانُکَ اللَّهُمَّ رَبِّ فَابْتُرِ الظُّلْمَ وَ بُتَّ جِبَالَ الْغَشْمِ وَ أَخْمِلْ سُوقَ الْمُنْکَرِ وَ أَعِزَّ مَنْ عَنْهُ زُجِرَ وَ احْصُدْ شَأْفَةَ أَهْلِ الْجَوْرِ وَ أَلْبِسْهُمُ الْحَوْرَ بَعْدَ الْکَوْرِ وَ عَجِّلْ لَهُمُ الْبَتَاتَ وَ أَنْزِلْ عَلَیْهِمُ الْمَثُلَاتِ وَ أَمِتْ حَیَاةَ الْمُنْکَرَاتِ لِیُؤْمَنَ الْمَخُوفُ وَ یَسْکُنَ الْمَلْهُوفُ وَ یَشْبَعَ الْجَائِعُ وَ یَحْفَظَ الضَّائِعُ وَ یُؤْوَی الطَّرِیدُ وَ یَعُودَ الشَّرِیدُ وَ یُغْنَی الْفَقِیرُ وَ یُجَارَ الْمُسْتَجِیرُ وَ یُوَقَّرَ الْکَبِیرُ وَ یُرْحَمَ الصَّغِیرُ وَ یُعَزَّ الْمَظْلُومُ وَ یُذَلَّ الظَّلُومُ وَ تُفَرَّجَ الْغَمَّاءُ وَ تَسْکُنَ الدَّهْمَاءُ وَ یَمُوتَ الِاخْتِلَافُ وَ یَحْیَا الِایتِلَافُ وَ یَعْلُوَ الْعِلْمُ وَ یَشْمَلَ السِّلْمُ وَ تَجْمُلَ النِّیَّاتُ وَ یُجْمَعَ الشَّتَاتُ وَ یَقْوَی الْإِیمَانُ وَ یُتْلَی الْقُرْآنُ إِنَّکَ أَنْتَ الدَّیَّانُ الْمُنْعِمُ الْمَنَّانُ.

الْمُنَاجَاةُ بِالشُّکْرِ لِلَّهِ تَعَالَی:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَرَدِّ نَوَازِلِ الْبَلَاءِ وَ مُلِمَّاتِ الضَّرَّاءِ وَ کَشْفِ نَوَائِبِ اللَّأْوَاءِ وَ تَوَالِی سُبُوغِ النَّعْمَاءِ وَ لَکَ الْحَمْدُ رَبِّ عَلَی هَنِی ءِ عَطَائِکَ وَ مَحْمُودِ بَلَائِکَ وَ جَلِیلِ آلَائِکَ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی إِحْسَانِکَ الْکَثِیرِ وَ خَیْرِکَ الْغَزِیرِ وَ تَکْلِیفِکَ الْیَسِیرِ وَ دَفْعِکَ الْعَسِیرِ وَ لَکَ الْحَمْدُ یَا رَبِّ عَلَی تَثْمِیرِکَ قَلِیلَ الشُّکْرِ وَ إِعْطَائِکَ وَافِرَ الْأَجْرِ وَ حَطِّکَ مُثْقِلَ الْوِزْرِ وَ قَبُولِکَ ضِیقَ الْعُذْرِ وَ وَضْعِکَ بَاهِظَ الْإِصْرِ(1) وَ تَسْهِیلِکَ مَوْضِعَ الْوَعْرِ وَ مَنْعِکَ مُفْظِعَ الْأَمْرِ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی الْبَلَاءِ الْمَصْرُوفِ وَ وَافِرِ الْمَعْرُوفِ وَ دَفْعِ الْمَخُوفِ وَ إِذْلَالِ الْعَسُوفِ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی قِلَّةِ التَّکْلِیفِ وَ کَثْرَةِ التَّخْفِیفِ وَ تَقْوِیَةِ الضَّعِیفِ وَ إِغَاثَةِ اللَّهِیفِ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی سَعَةِ إِمْهَالِکَ وَ دَوَامِ إِفْضَالِکَ وَ صَرْفِ مِحَالِکَ وَ حَمِیدِ فِعَالِکَ وَ تَوَالِی نَوَالِکَ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی تَأْخِیرِ مُعَاجَلَةِ الْعِقَابِ وَ تَرْکِ مُغَافَصَةِ الْعَذَابِ وَ تَسْهِیلِ طُرُقِ الْمَآبِ وَ إِنْزَالِ غَیْثِ السَّحَابِ إِنَّکَ الْمَنَّانُ الْوَهَّابُ.

ص: 119


1- 1. فادح الاصر: خ ل، أی ثقیله.

مناجات برای درخواست حاجت:

به نام خداوند بخشنده مهربان. خداوندا، سزاوار است آن کس که به او فرمان دعا دادی تو را بخواند و آن کس که وعده اجابتش دادی به تو امید ببندد، و من حاجتی دارم ای پروردگارم که از آن درمانده شده ام و توانم در آن به پایان رسیده و نیرویم از دنبال کردنش سست شده و نفس بدخواه برایم زیبا نشان داده و دشمن فریبنده ام که به وسیله آن آزموده می شوم، تا در آن به موجود ناتوان و دربندی چون خودم روی آورم، تا آن که مهربانی ات مرا بر عهده گرفت و دلسوزی ات با توفیق به سراغم آمد و با بخششت عقلم را به من بازگرداندی و راه رشدم را با لطفت به من الهام نمودی و قلبم را با امید به خودت زنده کردی و فریب دشمنم را از اندیشه ام برطرف نمودی و فکرم را با امید درست کردی و سینه ام را با امید به یاری ات گشایش دادی و برای رسیدن به آن چه امید به آن بسته ام پیروزمندی را تصویر نمودی. پس ای معبود من، در مقابلت ایستاده ام در حالی که از تو درخواست کرده و به تو التماس می کنم و اعتماد و تکیه ام به توست تا حاجتم را برآورده و آرزویم را برآورده و خواهشم را راست گردانی، پس بارالها، حاجتم را به مبارک ترین پیروزی برسان و راه رستگاری را به او بنمایان و با بزرگواری ات و پاسخ گوارایت و بخشش فراوانت از ناامیدی و یأس و تأخیر و عقب کشیدن پناهم ده، به راستی که تو دوست بخشنده ای هستی که بر بندگانت با هدیه های شایان وفا می کنی و تو بر هر کار توانایی و به هر چیز احاطه داری و بر بندگانت آگاه و بینایی(1).

مهج الدعوات: با سندهای خود از أبی جعفر بن بابویه از ابراهیم بن محمد بن حارث نوفلی روایت کردیم تا پایان دعاها (2).

می گویم

سید در کتاب فتح ابواب دعاء اول را با اختصار چنین روایت کرده: أبو حسین محمد بن هارون تلعکبری از هبة الله بن سلامة مقری از ابراهیم بن أحمد بزوفری از امام رضا از پدرش از جدش امام صادق علیهم السلام روایت کرده، همان گونه که در کتاب نماز گذشت.

روایت18.

با دست خط شیخ محمد بن علی جبعی رحمه الله و به نقل از دست خط شهید قدس سره از نوشته ای که منسوب به علی بن إسماعیل میثمی بود دیدم که زین العابدین

ص: 120


1- . بلد الأمین: 515- 521
2- . مهج الدعوات : 321- 330

الْمُنَاجَاةُ بِطَلَبِ الْحَاجَةِ:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ جَدِیرٌ مَنْ أَمَرْتَهُ بِالدُّعَاءِ أَنْ یَدْعُوَکَ وَ مَنْ وَعَدْتَهُ بِالْإِجَابَةِ أَنْ یَرْجُوَکَ وَ لِیَ اللَّهُمَّ حَاجَةٌ قَدْ عَجَزَتْ عَنْهَا حِیلَتِی وَ کَلَّتْ فِیهَا طَاقَتِی وَ ضَعُفَتْ عَنْ مَرَامِهَا قُدْرَتِی وَ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِیَ الْأَمَّارَةُ بِالسُّوءِ وَ عَدُوِّی الْغُرُورُ الَّذِی أَنَا مِنْهُ مُبْتَلًی أَنْ أَرْغَبَ فِیهَا إِلَی ضَعِیفٍ مِثْلِی وَ مَنْ هُوَ فِی النُّکُولِ شَکْلِی حَتَّی تَدَارَکَتْنِی رَحْمَتُکَ وَ بَادَرَتْنِی بِالتَّوْفِیقِ رَأْفَتُکَ وَ رَدَدْتَ عَلَیَّ عَقْلِی بِتَطَوُّلِکَ وَ أَلْهَمْتَنِی رُشْدِی بِتَفَضُّلِکَ وَ أَحْیَیْتَ بِالرَّجَاءِ لَکَ قَلْبِی وَ أَزَلْتَ خُدْعَةَ عَدُوِّی عَنْ لُبِّی وَ صَحَّحْتَ بِالتَّأْمِیلِ فِکْرِی وَ شَرَحْتَ بِالرَّجَاءِ لِإِسْعَافِکَ صَدْرِی وَ صَوَّرْتَ لِیَ الْفَوْزَ بِبُلُوغِ مَا رَجَوْتُهُ وَ الْوُصُولِ إِلَی مَا أَمَّلْتُهُ فَوَقَفْتُ اللَّهُمَّ رَبِّ بَیْنَ یَدَیْکَ سَائِلًا لَکَ ضَارِعاً إِلَیْکَ وَاثِقاً بِکَ مُتَوَکِّلًا عَلَیْکَ فِی قَضَاءِ حَاجَتِی وَ تَحْقِیقِ أُمْنِیَّتِی وَ تَصْدِیقِ رَغْبَتِی فَأَنْجِحِ اللَّهُمَّ حَاجَتِی بِأَیْمَنِ نَجَاحٍ وَ اهْدِهَا سَبِیلَ الْفَلَاحِ وَ أَعِذْنِی اللَّهُمَّ رَبِّ بِکَرَمِکَ مِنَ الْخَیْبَةِ وَ الْقُنُوطِ وَ الْأَنَاةِ وَ التَّثْبِیطِ بِهَنِی ءِ إِجَابَتِکَ وَ سَابِغِ مَوْهِبَتِکَ إِنَّکَ مَلِیٌّ وَلِیٌّ وَ عَلَی عِبَادِکَ بِالْمَنَائِحِ الْجَزِیلَةِ وَفِیٌّ وَ أَنْتَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ مُحِیطٌ وَ بِعِبَادِکَ خَبِیرٌ بَصِیرٌ(1).

مهج، [مهج الدعوات] روینا بإسنادنا إلی أبی جعفر بن بابویه عن إبراهیم بن محمد بن الحارث النوفلی: إلی آخر الدعوات (2).

أقول

روی السید فی کتاب فتح الأبواب الدعاء الأول مع اختصار هکذا حدث أبو الحسین محمد بن هارون التلعکبری عن هبة الله بن سلامة المقری عن إبراهیم بن أحمد البزوفری عن الرضا عن أبیه عن جده الصادق علیه السلام: کما مر فی کتاب الصلاة.

«18»

وَجَدْتُ بِخَطِّ الشَّیْخِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْجُبَعِیِّ رَحِمَهُ اللَّهُ نَقْلًا مِنْ خَطِّ الشَّهِیدِ قُدِّسَ سِرُّهُ مِنْ کِتَابٍ یُنْسَبُ إِلَی عَلِیِّ بْنِ إِسْمَاعِیلَ الْمِیثَمِیِّ کَانَ زَیْنُ الْعَابِدِینَ

ص: 120


1- 1. البلد الأمین: 515- 521.
2- 2. مهج الدعوات ص 321- 330.

علیه السلام می گفت: من که هستم تا برای خشمی که بر من قرار می گیرد خواسته مرا در نظر بگیری، پس سوگند به عزتت نیکی های من چیزی از دارایی ات را تغییر نمی دهد و بدی هایم آن را زشت نمی گرداند و بی نیاز گرداندن من از خزائن تو چیزی نمی کاهد و فقرم چیزی به آن نمی افزاید:

هنگامی که بخشش های گذشته ات را به یاد می آورم

با این که گناهان و لغزش ها و خطاهایی داشته ام

نزدیک است از نا امیدی نابود شوم

سپس به یاد می آورم که سرشت تو بزرگواری است

روایت19.

کتاب عتیق غروی: مناجات مولای ما زین العابدین صلوات الله علیه. ای رحم کننده بر ناله ی ناتوان و ای آگاه بر آن چه زیر آن پنهان است، مرا از کسانی قرار ده که در قلعه ی امن تو در امان هستند و دشمنان به آن ها نمی رسند و بدی آزار به آن ها نخواهد رسید. چرا که تو پاسخ دهنده کسی هستی که تو را بخواند و رحم کننده بر آن کسی هستی که به تو پناه آورد و شکایت کند، مهربانی ات را می جویم و درخواست مهرت را برای تنگدستی ام دارم، پس به راستی که مشکلات درمانده ام کرده و چگونه چنین نباشد در حالی که من چیزی نبوده ام و تو به وجودم آورده ای و پس از آن مرا به سرای دنیا وارد نمودی و مرا در آن با دستوراتت آزمودی، پاک و منزهی، منزهی، هیچ بهانه ای نمی یابم که به درگاهت آورم و خود را پاک گردانم و نه چیزی به جز تو که از آن یاری بجویم، پس یاریم کن بارالها، همیشه و همواره از تو مهر جویم. خدایا، چگونه تو را بخوانم در حالی که نافرمانی ات نموده ام و چگونه نخوانمت حال آن که تو را شناخته ام، عشقت در قلب من است هرچند نافرمان باشم، دستی را که سرشار گناه است به سویت دراز کرده ام و دیدگانم را که به امید دوخته شده و اشک هایم را که به آرزوها رسیده است. معبودا، تو پادشاه بخشش ها هستی و من زندانی اشتباهاتم هستم، و از بزرگواری های بزرگان مدارا با اسیران است و من زندانی خطایم، و در گرو کرده ام هستم. خداوندا، اگر مرا با درونم بخوانی، من از تو گذشتت را درخواست می کنم و اگر مرا وارد آتش کنی به ساکنان آن می گویم که دوستت می دارم. بارالها، فرمانبرداری تو را خشنود می کند و نافرمانی ضرری برایت ندارد، پس درود فرست بر محمد و خاندانش و آن چه مایه ی خشنودی توست به من عطا کن و آن چه برایت ضرری ندارد بر من ببخش. خدایا، آیا مرا از اهل تیره بختی آفریده ای تا گریه ام را طولانی گردانم یا از اهل نیک بختی مرا آفریده ای تا امیدم را بیشتر کنم؟ پروردگارا، آیا برای چشیدن زبانه های آتش اعضایم برهم قرار گرفته اند یا درونم را برای نوشیدن آب آلوده آفریده ای؟ پروردگارا، من کسی هستم که امیدم را از تو نمی برم و دعایم را ناامید نمی کنم. خدایا، به کردارم می نگرم و آن را ناتوان می بینم و خویشتن را محاسبه می کنم و می بینم که حتی برای شکر

ص: 121

عَلَیْهِ السَّلَامُ یَقُولُ: وَ مَنْ أَنَا حَتَّی تَقْصِدَ قَصْدِی لِغَضَبٍ مِنْکَ یَدُومُ عَلَیَّ فَوَ عِزَّتِکَ مَا یُغَیِّرُ مُلْکَکَ حَسَنَاتِی وَ لَا تَشِینُهُ سَیِّئَاتِی وَ لَا یَنْقُصُ مِنْ خَزَائِنِکَ غَنَائِی وَ لَا یَزِیدُ بِهَا فَقْرِی

إِذَا ذَکَرْتُ أَیَادِیَکَ الَّتِی سَلَفَتْ***مَعَ سُوءِ فِعْلِی وَ زَلَّاتِی وَ مُجْتَرَمِی

أَکَادُ أَهْلِکُ یَأْساً ثُمَّ یُدْرِکُنِی***عِلْمِی بِأَنَّکَ مَجْبُولٌ عَلَی الْکَرَمِ

«19»

ق، کتاب العتیق الغروی مُنَاجَاةُ مَوْلَانَا زَیْنِ الْعَابِدِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ:

یَا رَاحِمَ رَنَّةِ الْعَلِیلِ وَ یَا عَالِمَ مَا تَحْتَ خَفِیِّ الْأَنِینِ اجْعَلْنِی مِنَ السَّالِمِینَ فِی حِصْنِکَ الَّذِی لَا تَرُومُهُ الْأَعْدَاءُ وَ لَا یَصِلُ إِلَیَّ فِیهِ مَکْرُوهُ الْأَذَی فَأَنْتَ مُجِیبُ مَنْ دَعَا وَ رَاحِمُ مَنْ لَاذَ بِکَ وَ شَکَا أَسْتَعْطِفُکَ عَلَیَّ وَ أَطْلُبُ رَحْمَتَکَ لِفَاقَتِی فَقَدْ غَلَبَتِ الْأُمُورُ قِلَّةَ حِیلَتِی وَ کَیْفَ لَا یَکُونُ ذَلِکَ وَ لَمْ أَکُ شَیْئاً وَ کَوَّنْتَنِی ثُمَّ بَعْدَ التَّکْوِینِ إِلَی دَارِ الدُّنْیَا أَخْرَجْتَنِی وَ بِأَحْکَامِکَ فِیهَا ابْتَلَیْتَنِی سُبْحَانَکَ سُبْحَانَکَ لَا أَجِدُ عُذْراً أَعْتَذِرُ فَأَبْرَأَ وَ لَا شَیْئاً أَسْتَعِینُ بِهِ دُونَکَ فَأَعِنِّی إِلَهِی أَسْتَعْطِفُکَ عَلَیَّ أَبَداً أَبَداً: إِلَهِی کَیْفَ أَدْعُوکَ وَ قَدْ عَصَیْتُکَ وَ کَیْفَ لَا أَدْعُوکَ وَ قَدْ عَرَفْتُکَ حُبُّکَ فِی قَلْبِی وَ إِنْ کُنْتُ عَاصِیاً مَدَدْتُ یَداً بِالذُّنُوبِ مَمْلُوءَةً وَ عَیْناً بِالرَّجَاءِ مَمْدُودَةً وَ دَمْعَةً بِالْآمَالِ مَوْصُولَةً إِلَهِی أَنْتَ مَلِکُ الْعَطَایَا وَ أَنَا أَسِیرُ الْخَطَایَا وَ مِنْ کَرَمِ الْعُظَمَاءِ الرِّفْقُ بِالْأُسَرَاءِ وَ أَنَا أَسِیرُ جُرْمِی مُرْتَهَنٌ بِعَمَلِی إِلَهِی لَئِنْ طَالَبْتَنِی بِسَرِیرَتِی لَأَطْلُبَنَّ مِنْکَ عَفْوَکَ إِلَهِی لَئِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ لَأُحَدِّثَنَّ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّکَ إِلَهِی الطَّاعَةُ تَسُرُّکَ وَ الْمَعَاصِی لَا تَضُرُّکَ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ هَبْ لِی مَا یَسُرُّکَ وَ اغْفِرْ لِی مَا لَا یَضُرُّکَ إِلَهِی أَ مِنْ أَهْلِ الشَّقَاوَةِ خَلَقْتَنِی فَأُطِیلَ بُکَائِی أَمْ مِنْ أَهْلِ السَّعَادَةِ خَلَقْتَنِی فَأَنْشُرَ رَجَائِی إِلَهِی أَ لِوَقْعِ مَقَامِعِ الزَّبَانِیَةِ رَکَّبْتَ أَعْضَائِی أَمْ لِشُرْبِ الصَّدِیدِ خَلَقْتَ أَمْعَائِی إِلَهِی أَنَا الَّذِی لَا أَقْطَعُ مِنْکَ رَجَائِی وَ لَا أُخَیِّبُ مِنْکَ دُعَائِی إِلَهِی نَظَرْتُ إِلَی عَمَلِی فَوَجَدْتُهُ ضَعِیفاً وَ حَاسَبْتُ نَفْسِی فَوَجَدْتُهَا لَا تَقْوَی عَلَی شُکْرِ نِعْمَةٍ

ص: 121

یک نعمت از نعمت های تو پرهیزکاری ندارد، پس چگونه به مناجات تو دل ببندم؟ معبودا، به من رحم کن در آن هنگام که عقلم زایل شود و روح از سینه ام بیرون آید و تنها درون کفن گذاشته شوم و اگر مرگم و بیرون آمدنم به سوی تو نزدیک شده، پس مرا با محمد و خاندان پاکش برانگیخته کن، درود تو بر همگی آنان باد، به مهربانی ات ای مهربان ترین مهربانان.

مناجات دیگری از ایشان درود خدا بر ایشان باد:

آقا و مولای من، اگر توفیقت را قطع کنی مرا خوار کرده ای و اگر مرا به نفسم بازگردانی نابودم کرده ای. آقا و مولای من، اگر مرا به درخواست از غیر خودت بازپس دهی فرومایه ام کرده ای. مولای من و آقایم، گناهانم مرا نابود کرده اند و تو سزاوارترین کسی هستی که از من درگذرد، آقا و مولایم، گناهم بزرگ گشته و کسی جز تو گناه بزرگ را نمی بخشد، آقا و مولای من، خوش گمانی ام به تو مرا بر نافرمانی ات جرأت داده است، آقا و مولای من، اگر مرا وارد آتش کنی به راستی میان من و آنان که برای تو دشمن داشته ام جمع کرده ای.

مناجات دیگری از ایشان، درود خداوند بر او باد: خدایا، چه بسیار است که دیدگانم به خواب رفته درحالی که زمان نماز تو فرارسیده و تو از من آگاهی، با من بردباری کردی تا زمانی نزدیک ای بزرگوار، پس وای بر این دو چشم چگونه بر سوزاندن آتش شکیبایی کند؟ خداوندا، دیر زمانی است که گام هایم برای چیزی جز فرمان تو راه پیموده و تو از من آگاه بوده ای، بردباری نمودی ای بزرگوار تا زمان نزدیک، پس وای بر این گام ها که چگونه بر سوزاندن با آتش صبر کند؟ بارالها، چه بسیار بود که آن چه را تو از آن نهی کردی انجام دادم پس بردباری نمودی ای بزرگوار تا زمانی نزدیک، پس وای بر این جسم ناتوان، چگونه بر آتش سوزان شکیبایی کند؟ خدایا، ای کاش برای تیره بختی بدنم آفریده نشده باشم، معبودا، کاش مادرم مرا نمی زاد. پروردگارا، ای کاش یاد جهنم را و زنجیرها و سنگینی آن ها را نمی شنیدم، بارخدایا،

کاش پرنده ای بودم و از ترس تو به آسمان پرواز می کردم، خدایا، وای بر من، باز هم وای بر من اگر به سوی جهنم برانگیخته شوم، وای برمن و باز هم وای بر من اگر جایگاهم در آتش باشد، وای بر من و باز وای بر من اگر غذایم درآن زقوم باشد، خدایا،

وای بر من و باز هم وای بر من اگر نوشیدنی ام در آن آب جوشان باشد، خدایا، وای بر من و باز هم وای بر من اگر شیطان و کافران همنشینم در آن باشند.

ص: 122

وَاحِدَةٍ أَنْعَمْتَهَا عَلَیَّ فَکَیْفَ أَطْمَعُ أَنْ أُنَاجِیَکَ فَارْحَمْنِی إِذَا طَاشَ عَقْلِی وَ حَشْرَجَ صَدْرِی وَ أُدْرِجْتُ خِلْواً فِی کَفَنِی وَ إِنْ کَانَتْ دَنَتْ وَفَاتِی وَ شُخُوصِی إِلَیْکَ فَاحْشُرْنِی مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

مُنَاجَاةٌ لَهُ أُخْرَی صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ:

إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلَایَ إِنْ قَطَعْتَ تَوْفِیقَکَ خَذَلْتَنِی إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلَایَ إِنْ رَدَدْتَنِی إِلَی نَفْسِی أَهْلَکْتَنِی إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلَایَ إِنْ رَدَدْتَنِی إِلَی سُؤَالِ غَیْرِکَ أَذْلَلْتَنِی إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلَایَ أَوْبَقَتْنِی ذُنُوبِی وَ أَنْتَ أَوْلَی مَنْ عَفَا عَنِّی إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلَایَ عَظُمَ ذَنْبِی وَ لَا یَغْفِرُ الْعَظِیمَ أَحَدٌ سِوَاکَ إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلَایَ حُسْنُ ظَنِّی بِکَ جَرَّأَنِی عَلَی مَعَاصِیکَ إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلَایَ لَئِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ لَقَدْ جَمَعْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَ مَنْ کُنْتُ أُعَادِیهِ فِیکَ.

مُنَاجَاةٌ لَهُ أُخْرَی صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ:

إِلَهِی طَالَمَا نَامَتْ عَیْنَایَ وَ قَدْ حَضَرَتْ أَوْقَاتُ صَلَوَاتِکَ وَ أَنْتَ مُطَّلِعٌ عَلَیَّ تَحْلُمُ عَنِّی یَا کَرِیمُ إِلَی أَجَلٍ قَرِیبٍ فَوَیْلٌ لِهَاتَیْنِ الْعَیْنَیْنِ کَیْفَ تَصْبِرُ عَلَی تَحْرِیقِ النَّارِ إِلَهِی طَالَمَا مَشَتْ قَدَمَایَ فِی غَیْرِ طَاعَتِکَ وَ أَنْتَ مُطَّلِعٌ عَلَیَّ تَحْلُمُ عَنِّی یَا کَرِیمُ إِلَی أَجَلٍ قَرِیبٍ فَوَیْلٌ لِهَاتَیْنِ الْقَدَمَیْنِ کَیْفَ تَصْبِرُ عَلَی تَحْرِیقِ النَّارِ(1) إِلَهِی طَالَمَا رَکِبَتْ نَفْسِی مَا نَهَیْتَ عَنْهُ فَحَلُمْتَ عَنْهَا یَا کَرِیمُ إِلَی أَجَلٍ قَرِیبٍ فَوَیْلٌ لِهَذَا الْجِسْمِ الضَّعِیفِ کَیْفَ یَصْبِرُ عَلَی تَحْرِیقِ النَّارِ إِلَهِی لَیْتَنِی لَمْ أُخْلَقْ لِشِقَاوَةِ جَسَدِی إِلَهِی لَیْتَ أُمِّی لَمْ تَلِدْنِی إِلَهِی لَیْتَنِی لَمْ أَسْمَعْ بِذِکْرِ جَهَنَّمَ وَ سَلَاسِلِهَا وَ تَثْقِیلِ أَغْلَالِهَا إِلَهِی لَیْتَنِی کُنْتُ طَائِراً فَأَطِیرَ فِی الْهَوَاءِ مِنْ خَوْفِکَ إِلَهِی الْوَیْلُ لِی ثُمَّ الْوَیْلُ لِی إِنْ کَانَ إِلَی جَهَنَّمَ مَحْشَرِی إِلَهِی الْوَیْلُ لِی ثُمَّ الْوَیْلُ لِی إِنْ کَانَ فِی النَّارِ مَجْلِسِی إِلَهِی الْوَیْلُ لِی ثُمَّ الْوَیْلُ لِی إِنْ کَانَ الزَّقُّومُ فِیهَا طَعَامِی إِلَهِی الْوَیْلُ لِی ثُمَّ الْوَیْلُ لِی إِنْ کَانَ الْحَمِیمُ فِیهَا شَرَابِی إِلَهِی الْوَیْلُ لِی ثُمَّ الْوَیْلُ لِی إِنْ کَانَ الشَّیْطَانُ وَ الْکُفَّارُ فِیهَا أَقْرَانِی.

ص: 122


1- 1. علی بحریق النار خ ل فی المواضع.

معبودا، وای بر من و باز هم وای بر من اگر به سوی تو آیم در حالی که تو از من خشمگین باشی، پس چه کسی تو را از من راضی می کند در حالی که کار نیکی ندارم که در فرمانبرداری تو از پیش فرستاده باشم و به وسیله آن سرم را به سویت بالا آورم یا زبانم گویا شود. امیدی جز از خودت ندارم، به راستی که مهربانی ات از خشمت پیشی گرفته است. بخششت، بخششت،

بخششت، پس همانا تو در کتاب خود که آن را بر پیامبرت -درود تو بر او و خاندانش باد- فروفرستادی فرمودی: به بندگانم خبر بده که من آمرزنده و مهربانم و عذاب من عذابی دردناک است. راست گفتی، راست گفتی، چیزی جز بردباری ات خشمت را برطرف نمی کند و جز گذشت تو از مجازات پناه نمی دهد و جز زاری به درگاهت نجات بخش نیست. به درگاهت زاری می کنم، زاری می کنم مانند گنهکار فرومایه و می خوانمت مانند بیچاره ی تهیدست، و از تو درخواست می کنم مانند نیازمند نابینا، پس درود فرست بر محمد و خاندانش و با بهشت بر من لطف کن و از آتش مرا سلامت دار. معبودا، با نیکی ات که درآن بی نیازی از دور و نزدیک و دوست و دشمن است، بر من منت گذار و مرا به کسانی ملحق کن که مهربانی گسترده ات آنان را دربرگرفته و آنان را پاکیزگان و نیکوکاران و پرهیزکاران قرار دادی و به پیامبرت محمد که درودت بر او و خاندانش باد ملحق کن و آنان را همسایگانم در آخرت قرار ده و مردان و زنان مؤمن را بیامرز به همراه پدران و مادران و برادران و خواهران. و ما و آن ها را به نیکان ملحق کن و ما و آن ها را از بهشت بهره مند ساز به همراه بزرگان و خوبان. خدایا، درود فرست بر محمد و خاندانش و من و همه برادرانم را مؤمن به خودت قرار بده و در اسلام استوار بدار و ما را انجام دهنده ی واجباتت و برپادارنده ی نماز و دهنده ی زکات قرار بده و باور به خوشنودی هایت و اخلاص و یاد خودت و پیروی از سنت پیامبرت صلوات الله علیه و علی آله و ترس از عذابت و عدالتت و امید به لطفت را به ما عطا کن و ما را از وحشت بزرگ درامان بدار و اندیشه در آفرینش آسمان هاو زمین و بازگشت از گناهان و خطاها و پاک شدن از ریاء و شرک و کفر و ناسازگاری و نفاق و زنگار را به ما ببخش و ما را از روزی ات راضی قرار بده و خواهان بهشت و گریزان از آتش و از حلال و پاک روزی خور و به هنگام شبهه ها ایستاده و بر محمد و خاندانش درود فرستنده و خیرخواه اهل ایمان و آمرزش خواه برای برادران و به هنگام رسیدن مرگ خشنود و در وحشت قبر خوشحال و از دیدار نکیر و منکر خرسند و به هنگام پرسش های آنان پاسخگو

ص: 123

إِلَهِی الْوَیْلُ لِی ثُمَّ الْوَیْلُ لِی إِنْ أَنَا قَدِمْتُ عَلَیْکَ وَ أَنْتَ سَاخِطٌ عَلَیَّ فَمَنْ ذَا الَّذِی یُرْضِیکَ عَنِّی لَیْسَ لِی حَسَنَةٌ سَبَقَتْ لِی فِی طَاعَتِکَ أَرْفَعُ بِهَا إِلَیْکَ رَأْسِی أَوْ یَنْطِقُ بِهَا لِسَانِی لَیْسَ لِی إِلَّا الرَّجَاءُ مِنْکَ فَقَدْ سَبَقَتْ رَحْمَتُکَ غَضَبَکَ عَفْوَکَ عَفْوَکَ عَفْوَکَ فَإِنَّکَ قُلْتَ فِی کِتَابِکَ الْمُنْزَلِ عَلَی نَبِیِّکَ الْمُرْسَلِ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ وَ سَلَامُکَ نَبِّئْ عِبادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ وَ أَنَّ عَذابِی هُوَ الْعَذابُ الْأَلِیمُ صَدَقْتَ صَدَقْتَ یَا سَیِّدِی لَیْسَ یَرُدُّ غَضَبَکَ إِلَّا حِلْمُکَ وَ لَا یُجِیرُ مِنْ عِقَابِکَ إِلَّا عَفْوُکَ وَ لَا یُنْجِی مِنْکَ إِلَّا التَّضَرُّعُ إِلَیْکَ أَتَضَرَّعُ إِلَیْکَ یَا رَبِّ تَضَرُّعَ الْمُذْنِبِ الْحَقِیرِ وَ أَدْعُوکَ دُعَاءَ الْبَائِسِ الْفَقِیرِ وَ أَسْأَلُکَ مَسْأَلَةَ الْمِسْکِینِ الضَّرِیرِ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالْجَنَّةِ وَ عَافِنِی مِنَ النَّارِ إِلَهِی مُنَّ عَلَیَّ بِإِحْسَانِکَ الَّذِی فِیهِ الْغَنَاءُ عَنِ الْقَرِیبِ وَ الْبَعِیدِ وَ الْأَعْدَاءِ وَ الْإِخْوَانِ وَ أَلْحِقْنِی بِالَّذِینَ غَمَرَتْهُمْ سَعَةُ رَحْمَتِکَ فَجَعَلْتَهُمْ أَطْیَاباً أَبْرَاراً أَتْقِیَاءَ وَ لِنَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ جِیرَانَ فِی دَارِ السَّلَامِ وَ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ مَعَ الْآبَاءِ وَ الْأُمَّهَاتِ وَ الْإِخْوَةِ وَ الْأَخَوَاتِ وَ أَلْحِقْنَا وَ إِیَّاهُمْ بِالْأَبْرَارِ وَ أَبِحْنَا وَ إِیَّاهُمْ جَنَّاتِکَ مَعَ النُّجَبَاءِ الْأَخْیَارِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی وَ جَمِیعَ إِخْوَانِی بِکَ مُؤْمِنِینَ وَ عَلَی الْإِسْلَامِ ثَابِتِینَ وَ لِفَرَائِضِکَ مُؤَدِّینَ وَ عَلَی الصَّلَوَاتِ مُحَافِظِینَ وَ لِلزَّکَاةِ فَاعِلِینَ وَ لِمَرْضَاتِکَ مُتَیَقِّنِینَ وَ لِلْإِخْلَاصِ مُخْلِصِینَ وَ لَکَ ذَاکِرِینَ وَ لِسُنَّةِ نَبِیِّکَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ مُتَّبِعِینَ وَ مِنْ عَذَابِکَ مُشْفِقِینَ وَ مِنْ عَدْلِکَ خَائِفِینَ وَ لِفَضْلِکَ رَاجِینَ وَ مِنَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ آمِنِینَ وَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مُتَفَکِّرِینَ وَ مِنَ الذُّنُوبِ وَ الْخَطَایَا تَائِبِینَ وَ عَنِ الرِّیَاءِ وَ السُّمْعَةِ مُنَزَّهِینَ وَ مِنَ الشِّرْکِ وَ الزَّیْغِ وَ الْکُفْرِ وَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ مَعْصُومِینَ وَ بِرِزْقِکَ قَانِعِینَ وَ لِلْجَنَّةِ طَالِبِینَ وَ مِنَ النَّارِ هَارِبِینَ وَ مِنَ الْحَلَالِ الطَّیِّبِ مَرْزُوقِینَ وَ عِنْدَ الشُّبُهَاتِ وَاقِفِینَ وَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ مُصَلِّینَ وَ لِأَهْلِ الْإِیمَانِ نَاصِحِینَ وَ لِلْإِخْوَانِ فِیکَ مُسْتَغْفِرِینَ وَ عِنْدَ مُعَایَنَةِ الْمَوْتِ مُسْتَبْشِرِینَ وَ فِی وَحْشَةِ الْقَبْرِ فَرِحِینَ وَ بِلِقَاءِ مُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ مَسْرُورِینَ وَ عِنْدَ مُسَاءَلَتِهِمْ بِالصَّوَابِ مُجِیبِینَ وَ

ص: 123

و بی اعتنا به دنیا و مشتاق به آخرت و خواهان بهشت و وارثان بهشت برین و پوشانده شده با لباس های سندس و استبرق و تکیه زننده به پشتی ها و تاجدار با تاج های یاقوت نشان با مروارید و زبرجد قرارده و پسران جوان و جاودان را خدمتگزاران ما قرار ده و از لیوان ها و کاسه هایی از آب گوارا به ما بنوشان و زنان سیه چشم را به ازدواج ما درآور و ما را در بهشت پرنعمت جایگاهمان ده و در سرای آخرت جاودان گردان که در آن رنجی به آن ها نمی رسد و از آن خارج نمی شوند. بارالها، ما و برادران و خواهران مؤمن ما را، زندگان و مرده های آنان را بیامرز و میان ما و آن ها نیکی قرار ده، به راستی که تو صاحب اعمال نیک پایدار هستی .

مناجات دیگری از ایشان که به مناجات کوچک تر شناخته شده است درود خدا بر ایشان باد:

پاک و منزهی ای معبود من، چه بردبار و بزرگ و بخشنده ای و چه قدر بلند مرتبه و ازلی و عادل و دانایی، دانش تو گسترده شده و متکبران را می ترساند و نعمت هایت سپاس شکرگزاران را فراگرفته و بخششت از شمارش شمارندگان بیرون شده و گشاده دستی ات از توصیف وصف کنندگان بزرگ تر است، با قدرتت ما را آفریدی در حالی که ما هیچ نبودیم و با نهایت لطفت در تاریکی ها نقش ما را پدید آوردی و ما را با نسیم آرامشت بلند کردی و روزی پاکیزه ات را به ما خوراندی و در گاهواره ی زمینت ما را بهره مند ساختی و ما را به فرمانبرداری ات فراخواندی و ما را با نیکی ات بر نافرمانی ات پیروز نمودی و اگر بردباری ات نبود ما را مهلت نمی دادی چرا که با پوششت ما را پوشاندی و با شناخت خود ما را گرامی داشتی و حجت خودت را بر ما آشکار نمودی و با نعمت هایت ما را فراگرفتی و به یگانگی ات ما را هدایت نمودی و راه نجات را برایمان آسان گرداندی ما را از راه نابودی برحذر داشتی پس پاداش تو این بوده که نیکی تو را با بی ادبی عوض دادیم، با جرأت بر آن چه تو را به خشم آورد و شتابان به سوی دوری از خشنودی ات و شادمان از فریب آرزوهایمان و روی گردان از شدت مرگ، پس ما را بازنداشت تا آن که وعده تو به ما رسید تا توان ما را بگیرد، پس تو را خواندیم در حالی که روزی ات را کم گردانده و بخشش هایت را اندک شمردیم و کردار گنهکاران را انجام دادیم مانند کسانی که با دستاویز نیکان چشم انتظار پاداش تو هستند، آرزوی بلاهای تو را داریم، پس ما از جانب تو هستیم و به سوی تو بازمی گردیم از مصیبتی که بسیار بزرگ که بد کیفری دارد و مجازات آن سایه افکنده و عذابش طولانی است و اگر تو ای پروردگار ما با گذشت خود بر ما لطف نکنی چرا که به وعده ی گذشت تو از خطاهایمان

ص: 124

فِی الدُّنْیَا زَاهِدِینَ وَ فِی الْآخِرَةِ رَاغِبِینَ وَ لِلْجَنَّةِ طَالِبِینَ وَ لِلْفِرْدَوْسِ وَارِثِینَ وَ مِنْ ثِیَابِ السُّنْدُسِ وَ الْإِسْتَبْرَقِ لَابِسِینَ وَ عَلَی الْأَرَائِکِ مُتَّکِئِینَ وَ بِالتِّیجَانِ الْمُکَلَّلَةِ بِالدُّرِّ وَ الْیَوَاقِیتِ وَ الزَّبَرْجَدِ مُتَوَّجِینَ وَ لِلْوِلْدَانِ الْمُخَلَّدِینَ مُسْتَخْدِمِینَ وَ بِأَکْوَابٍ وَ أَبَارِیقَ وَ کَأْسٍ مِنْ مَعِینٍ شَارِبِینَ وَ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ مُزَوَّجِینَ وَ فِی نَعِیمِ الْجَنَّةِ مُقِیمِینَ وَ فِی دَارِ الْمُقَامَةِ خَالِدِینَ لا یَمَسُّهُمْ فِیها نَصَبٌ وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِینَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لَنَا وَ لِإِخْوَانِنَا الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ الْأَحْیَاءِ مِنْهُمْ وَ الْأَمْوَاتِ وَ التِّبَاعِ بَیْنَهُمْ بِالْخَیْرَاتِ إِنَّکَ وَلِیُّ الْبَاقِیَاتِ الصَّالِحَاتِ.

مُنَاجَاةٌ لَهُ أُخْرَی صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ تُعْرَفُ بِالصُّغْرَی:

سُبْحَانَکَ یَا إِلَهِی مَا أَحْلَمَکَ وَ أَعْظَمَکَ وَ أَعَزَّکَ وَ أَکْرَمَکَ وَ أَعْلَاکَ وَ أَقْدَمَکَ وَ أَحْکَمَکَ وَ أَعْلَمَکَ وَسِعَ عِلْمُکَ تَهَدُّدَ الْمُتَکَبِّرِینَ وَ اسْتَغْرَقَتْ نِعْمَتُکَ شُکْرَ الشَّاکِرِینَ وَ عَظُمَ فَضْلُکَ عَنْ إِحْصَاءِ الْمُحْصِینَ وَ جَلَّ طَوْلُکَ عَنْ وَصْفِ الْوَاصِفِینَ خَلَقْتَنَا بِقُدْرَتِکَ وَ لَمْ نَکُ شَیْئاً وَ صَوَّرْتَنَا فِی الظَّلْمَاءِ بِکُنْهِ لُطْفِکَ وَ أَنْهَضْتَنَا إِلَی نَسِیمِ رَوْحِکَ وَ غَذَوْتَنَا بِطَیِّبِ رِزْقِکَ وَ مَکَّنْتَ لَنَا فِی مِهَادِ أَرْضِکَ وَ دَعَوْتَنَا إِلَی طَاعَتِکَ فَاسْتَنْجِدْنَا بِإِحْسَانِکَ عَلَی عِصْیَانِکَ وَ لَوْ لَا حِلْمُکَ مَا أَمْهَلْتَنَا إِذْ کُنْتَ قَدْ سَدَلْتَنَا بِسِتْرِکَ وَ أَکْرَمْتَنَا بِمَعْرِفَتِکَ وَ أَظْهَرْتَ عَلَیْنَا حُجَّتَکَ وَ أَسْبَغْتَ عَلَیْنَا نِعْمَتَکَ وَ هَدَیْتَنَا إِلَی تَوْحِیدِکَ وَ سَهَّلْتَ لَنَا الْمَسْلَکَ إِلَی النَّجَاةِ وَ حَذَّرْتَنَا سَبِیلَ الْمَهْلَکَةِ فَکَانَ جَزَاؤُکَ مِنَّا أَنْ کَافَأْنَاکَ عَلَی الْإِحْسَانِ بِالْإِسَاءَةِ اجْتِرَاءً مِنَّا عَلَی مَا أَسْخَطَ وَ مُسَارَعَةً إِلَی مَا بَاعَدَ مِنْ رِضَاکَ وَ اغْتِبَاطاً بِغُرُورِ آمَالِنَا وَ إِعْرَاضاً عَلَی زَوَاجِرِ آجَالِنَا فَلَمْ یَرْدَعْنَا ذَلِکَ حَتَّی أَتَانَا وَعْدُکَ لِیَأْخُذَ الْقُوَّةَ مِنَّا فَدَعَوْنَاکَ مُسْتَحِطِّینَ لِمَیْسُورِ رِزْقِکَ مُنْتَقِصِینَ لِجَوَائِزِکَ فَنَعْمَلُ بِأَعْمَالِ الْفُجَّارِ کَالْمُرَاصِدِینَ لِمَثُوبَتِکَ بِوَسَائِلِ الْأَبْرَارِ نَتَمَنَّی عَلَیْکَ الْعَظَائِمَ.

فَإِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ مِنْ مُصِیبَةٍ عَظُمَتْ رَزِیَّتُهَا وَ سَاءَ ثَوَابُهَا وَ ظَلَّ عِقَابُهَا وَ طَالَ عَذَابُهَا وَ إِنْ لَمْ تَتَفَضَّلْ بِعَفْوِکَ رَبَّنَا فَتُبْسَطَ آمَالُنَا وَ فِی وَعْدِکَ الْعَفْوُ عَنْ زَلَلِنَا

ص: 124

امید بسته ایم، در حالی که آشکارا گناهان بزرگی انجام داده ایم و در آن از کوچک ترین مخلوقاتت شرم داشته ایم و از تو شرم نکردیم در حالی که ما را می دیدی و چنان که شایسته بود حرمتت را حفظ نکردیم، به بخشش تو امیدواریم. بارالها، پس با چه رویی به دیدار عزت تو آییم و با کدام زبان تو را بخوانیم در حالی که پس از محکم کردن پیمان، آن ها را زیر پا گذاشته و تو را عهده دار خود قرار داده و سپس به هنگام مصیبت تو را خواندیم در حالی که سخت دچار گناه بودیم. پس دعای ما را پاسخ گفتی و اندوه ما را برطرف ساختی و به نیازمندی و بیچارگی ما رحم کردی. پس بدا به حال ما و کرده های ما، با چه حالی بر تو جرأت ورزیدیم و کدام فریب جان ما را فراگرفت و مغرور کرد؟ پروردگارا، هنگام نافرمانی ات خویشتن را سبک گرداندیم نه بزرگی تو را، و نادانی ما فریبمان داد نه بردباری ات، و حق خویش را تباه گرداندیم نه حق بزرگ تو را، و به خویشتن ظلم نمودیم و به مهرت امید بستیم پس به بیچارگی ما و زمین خوردنمان با چهره هایی که از گناه تیره شده رحم کن. از تو درخواست می کنیم بر محمد و خاندانش درود فرستی و ترس ما را به امنیت خودت برسانی و هراس ما را به انس خودت و تنهایی مان را به همنشینی ات و نیستی مان را به جاودانگی ات و خواری ما را به عزتت و ناتوانی مان را به قدرتت برسانی. پس به راستی کسی که تو او را حفظ کنی تباهی ندارد و آن که تو نیرومندش سازی ناتوان نمی شود و آن که تو یاری اش کنی سست نمی شود، ای گستراننده ی برکت ها و ای برآورنده ی حاجت ها و ای پیروز گرداننده خواهش ها، درود فرست بر محمد و خاندانش و به ما اندوه و هراسی بده که از لذت های دنیا و شهوت های آن و هرآن چه مانع انجام فرمان تو می شود ما را بازدارد. به درستی کسی که نعمت هایی مانندآن چه به ما عطا کردی داشته باشد شایسته نیست از سپاس تو غافل شود و به چیزی جز تو مشغول شود. ای آن که برای هرچیزی عوضی است اما به جای او عوضی نیست. پروردگارا پیش از ناتوانی به ما عافیت ببخش و پیش از پایان مهلت، ما را به فرمانبرداری از خودت بگمار و پیش از آن که دعایمان در آن چه درخواست کرده ایم پوشیده شود به ما رحم کن و با نشاط بر ما منت گذار و پناهمان ده از کاهلی و سستی و ناتوانی و بیماری و زیان و درد و ریاء و هواپرستی و شهوت و خودپسندی و تکبر و خرامیدن و خیال پردازی و مجادله و سفاهت و خودبینی و سبک سری و بدخلقی و نیرنگ و سخن زیاده در آن چه دوست نمی داری و مشغول شدن به آن چه سودی برایمان ندارد. و ما را از پیروی از هوس و همنشینی با نادان و نافرمانی از دانشمندان و روی گردانی از قاریان و همنشینی با فرومایگان پاک گردان و ما را از کسانی قرار ده که با دوستانت همنشینی می کند و ما را از همراهان

ص: 125

رَجَوْنَا إِقَالَتَکَ وَ قَدْ جَاهَرْنَاکَ بِالْکَبَائِرِ وَ اسْتَخْفَیْنَا فِیهَا مِنْ أَصَاغِرِ خَلْقِکَ وَ لَا نَحْنُ رَاقَبْنَاکَ خَوْفاً مِنْکَ وَ أَنْتَ مَعَنَا وَ لَا اسْتَحْیَیْنَا مِنْکَ وَ أَنْتَ تَرَانَا وَ لَا رَعَیْنَا حَقَّ حُرْمَتِکَ أَیْ رَبِّ فَبِأَیِّ وَجْهٍ عَزَّ وَجْهُکَ نَلْقَاکَ أَوْ بِأَیِّ لِسَانٍ نُنَاجِیکَ وَ قَدْ نَقَضْنَا الْعُهُودَ بَعْدَ تَوْکِیدِهَا وَ جَعَلْنَاکَ عَلَیْنَا کَفِیلًا.

ثُمَّ دَعَوْنَاکَ عِنْدَ الْبَلِیَّةِ وَ نَحْنُ مُقْتَحِمُونَ فِی الْخَطِیئَةِ فَأَجَبْتَ دَعْوَتَنَا وَ کَشَفْتَ کُرْبَتَنَا وَ رَحِمْتَ فَقْرَنَا وَ فَاقَتَنَا فَیَا سَوْأَتَاهْ وَ یَا سَوْءَ صَنِیعَاهْ بِأَیِّ حَالَةٍ عَلَیْکَ اجْتَرَأْنَا وَ أَیُّ تَغْرِیرٍ بِمُهَجِنَا غَرَّرَنَا أَیْ رَبِّ بِأَنْفُسِنَا اسْتَخْفَفْنَا عِنْدَ مَعْصِیَتِکَ لَا بِعَظَمَتِکَ وَ بِجَهْلِنَا اغْتَرَرْنَا لَا بِحِلْمِکَ وَ حَقَّنَا أَضَعْنَا لَا کَبِیرَ حَقِّکَ وَ أَنْفُسَنَا ظَلَمْنَا وَ رَحْمَتَکَ رَجَوْنَا فَارْحَمْ تَضَرُّعَنَا وَ کَبَوْنَا لِوَجْهِکَ وُجُوهَنَا الْمُسْوَدَّةَ مِنْ ذُنُوبِنَا فَنَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَصِلَ خَوْفَنَا بِأَمْنِکَ وَ وَحْشَتَنَا بِأُنْسِکَ وَ وَحْدَتَنَا بِصُحْبَتِکَ وَ فَنَاءَنَا بِبَقَائِکَ وَ ذُلَّنَا بِعِزِّکَ وَ ضَعْفَنَا بِقُوَّتِکَ فَإِنَّهُ لَا ضَیْعَةَ عَلَی مَنْ حَفِظْتَ وَ لَا ضَعْفَ عَلَی مَنْ قَوَّیْتَ وَ لَا وَهْنَ عَلَی مَنْ أَعَنْتَ.

نَسْأَلُکَ یَا وَاسِعَ الْبَرَکَاتِ وَ یَا قَاضِیَ الْحَاجَاتِ وَ یَا مُنْجِحَ الطَّلِبَاتِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَرْزُقَنَا خَوْفاً وَ حُزْناً تَشْغَلُنَا بِهِمَا عَنْ لَذَّاتِ الدُّنْیَا وَ شَهَوَاتِهَا وَ مَا یَعْتَرِضُ لَنَا فِیهَا عَنِ الْعَمَلِ بِطَاعَتِکَ إِنَّهُ لَا یَنْبَغِی لِمَنْ حَمَّلْتَهُ مِنْ نِعَمِکَ مَا حَمَّلْتَنَا أَنْ یَغْفُلَ عَنْ شُکْرِکَ وَ أَنْ یَتَشَاغَلَ بِشَیْ ءٍ غَیْرِکَ یَا مَنْ هُوَ عِوَضٌ مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ لَیْسَ مِنْهُ عِوَضٌ.

رَبَّنَا فَدَاوِنَا قَبْلَ التَّعَلُّلِ وَ اسْتَعْمِلْنَا بِطَاعَتِکَ قَبْلَ انْصِرَامِ الْأَجَلِ وَ ارْحَمْنَا قَبْلَ أَنْ یَحْجُبَ دُعَاؤُنَا فِیمَا نَسْأَلُ وَ امْنُنْ عَلَیْنَا بِالنَّشَاطِ وَ أَعِذْنَا مِنَ الْفَشَلِ وَ الْکَسَلِ وَ الْعَجْزِ وَ الْعِلَلِ وَ الضَّرَرِ وَ الضَّجَرِ وَ الْمَلَلِ وَ الرِّیَاءِ وَ السُّمْعَةِ وَ الْهَوَی وَ الشَّهْوَةِ وَ الْأَشَرِ وَ الْبَطَرِ وَ الْمَرَحِ وَ الْخُیَلَاءِ وَ الْجِدَالِ وَ الْمِرَاءِ وَ السَّفَهِ وَ الْعُجْبِ وَ الطَّیْشِ وَ سُوءِ الْخُلُقِ وَ الْغَدْرِ وَ کَثْرَةِ الْکَلَامِ فِیمَا لَا تُحِبُّ وَ التَّشَاغُلِ بِمَا لَا یَعُودُ عَلَیْنَا نَفْعُهُ وَ طَهِّرْنَا مِنِ اتِّبَاعِ الْهَوَی وَ مُخَالَطَةِ السُّفَهَاءِ وَ عِصْیَانِ الْعُلَمَاءِ وَ الرَّغْبَةِ عَنِ الْقُرَّاءِ وَ مُجَالَسَةِ الدُّنَاةِ وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یُجَالِسُ أَوْلِیَاءَکَ وَ لَا تَجْعَلْنَا مِنَ الْمُقَارِنِینَ

ص: 125

دشمنانت قرار نده و زندگی ما را هم چون صالحان قرار ده و دل هایی مانند ترسندگان به ما عطا کن و صبری مانند زاهدان و قناعتی چون پرهیزکاران و یقینی مانند صاحبان اندیشه و کرداری چون عابدان و آزمندی عاشقان را روزی ما قرار بده تا به بهشت تو وارد شویم بدون آن که عذاب شویم. پروردگارا، عمل به واجباتت را از تو درخواست می کنم و چنگ زدن به سنتت را و ایستادن به هنگام نهیت و فرمانبرداری از اطاعت کنندگانت و دوری از حرام را از تو درخواست می کنم. بارالها، به ما روزی نیکی بدون آزار و منت ببخش و عزتی از نزد خودت بدون گمراهی و پایداری و یقین و یادآوری و قناعت و پاکدامنی و بی نیازی از خواهش از مردم به ما عطا کن. و آبرویمان را نزد هیچ کس مریز، چرا که هر کس آبرویش نزد مردم ریخته شود برای دیگران فروتن شود و او را از بدی ها باز نمی دارد و نافرمانی اش را ناپسند نمی دارد. بلکه روزی ما را از نزد خودت فراوان کن و اعمال ما را نیک گردان و ما را از روی آوردن به سوی اهل دنیا و آراستگی برای آن ها بازدار. بارالها، آن چه از روشنی گفتار و آشکار کردن دلیل بر زبان ما جاری نمودی، آن را روشنایی قبرهایمان و برانگیخته شدنمان قرار بده و در زندگی و مرگمان عزتی برایمان قرار ده نه خواری ما، و امنیتی از بلای دنیا و آخرت قرار ده ای مهربان ترین مهربانان. خداوندا، درود فرست بر محمد و خاندانش و ما را از کسانی قرار بده که روحشان به عالم بالا شتاب گرفته و اراده شان به عزت آن تعلق گرفته، پس دل هایشان همواره سرگشته و در پرواز است تا آن که در باغ های پرنعمت فرود آید و از میوه های نسیم بچیند و از جام آسایش بنوشد و غرق در بانگ شادی گشته در دریای زندگانی غوطه خورد و در سایه سار بزرگی آرمیده اند. آمین ای پروردگار عالمیان. خداوندا درود فرست بر محمد و خاندانش و ما را از کسانی قرار ده که به دنبال ستمکاران سرزمین ها را جستجو کردند و از همنشینی با افراد نادان وحشت دارند و با نور اخلاص به بزرگی رسیده و در کشتی نجات درآمده اند و بادبان ها را به باد یقین افراشته اند و در ساحل دریای رضایت پهلو گرفته اند، ای مهربان ترین مهربانان. پروردگارا، درود فرست بر محمد و خاندانش و ما را از کسانی قرار ده که در شهوت را در دل هایشان را قفل کردند و غفلت را در جانشان نابود کرده اند و تلخی های زندگانی را شیرین دانستند و گشایش را نرم دانستند و با ریسمان نجات و دستاویز سلامت و جای گرفتن در سرای بزرگی پیروز شدند.

ص: 126

لِأَعْدَائِکَ وَ أَحْیِنَا حَیَاةَ الصَّالِحِینَ وَ ارْزُقْنَا قُلُوبَ الْخَائِفِینَ وَ صَبْرَ الزَّاهِدِینَ وَ قَنَاعَةَ الْمُتَّقِینَ وَ یَقِینَ السَّائِرِینَ (1) وَ أَعْمَالَ الْعَابِدِینَ وَ حِرْصَ الْمُشْتَاقِینَ حَتَّی تُورِدَنَا جَنَّتَکَ غَیْرَ مُعَذَّبِینَ.

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْعَمَلَ بِفَرَائِضِکَ وَ التَّمَسُّکَ بِسُنَّتِکَ وَ الْوُقُوفَ عِنْدَ نَهْیِکَ وَ الطَّاعَةَ لِأَهْلِ طَاعَتِکَ وَ الِانْتِهَاءَ عَنْ مَحَارِمِکَ اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا مَعْرُوفاً فِی غَیْرِ أَذًی وَ لَا مِنَّةٍ وَ عِزّاً بِکَ فِی غَیْرِ ضَلَالَةٍ وَ تَثْبِیتاً وَ یَقِیناً وَ تَذَکُّراً وَ قَنَاعَةً وَ تَعَفُّفاً وَ غِنًی عَنِ الْحَاجَةِ إِلَی الْمَخْلُوقِینَ وَ لَا تَجْعَلْ وُجُوهَنَا مَبْذُولَةً لِأَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِینَ فَإِنَّهُ مَنْ حَمَلَ فَضْلَ غَیْرِهِ مِنَ الْآدَمِیِّینَ خَضَعَ لَهُ فَلَمْ یَنْهَهُ عَنْ بَاطِلٍ وَ لَمْ یُبْغِضْهُ عَلَی مَعْصِیَةٍ بَلِ اجْعَلْ أَرْزَاقَنَا مِنْ عِنْدِکَ دَارَّةً وَ أَعْمَالَنَا مَبْرُورَةً وَ أَعِذْنَا مِنَ الْمَیْلِ إِلَی أَهْلِ الدُّنْیَا وَ التَّصَنُّعِ لَهُمْ بِشَیْ ءٍ مِنَ الْأَشْیَاءِ.

اللَّهُمَّ وَ مَا أَجْرَیْتَ عَلَی أَلْسِنَتِنَا مِنْ نُورِ الْبَیَانِ وَ إِیضَاحِ الْبُرْهَانِ فَاجْعَلْهُ نُوراً لَنَا فِی قُبُورِنَا وَ مَبْعَثِنَا وَ مَحْیَانَا وَ مَمَاتِنَا وَ عِزّاً لَنَا لَا ذُلًّا عَلَیْنَا وَ أَمْناً لَنَا مِنْ مَحْذُورِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْنَا مِنَ الَّذِینَ أَسْرَعَتْ أَرْوَاحُهُمْ فِی الْعُلَی وَ خَطَطْتَ هِمَمُهُمْ فِی عِزِّ الْوَرَی فَلَمْ تَزَلْ قُلُوبُهُمْ وَالِهَةً طَائِرَةً حَتَّی أَنَاخُوا فِی رِیَاضِ النَّعِیمِ وَ جَنَوْا مِنْ ثِمَارِ النَّسِیمِ وَ شَرِبُوا بِکَأْسِ الْعَیْشِ وَ خَاضُوا لُجَّةَ السُّرُورِ وَ غَاصُوا فِی بَحْرِ الْحَیَاةِ وَ اسْتَظَلُّوا فِی ظِلِّ الْکَرَامَةِ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ.

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ جَاسُوا خِلَالَ دِیَارِ الظَّالِمِینَ وَ اسْتَوْحَشُوا مِنْ مُؤَانَسَةِ الْجَاهِلِینَ وَ سَمَوْا إِلَی الْعُلُوِّ بِنُورِ الْإِخْلَاصِ وَ رَکِبُوا فِی سَفِینَةِ النَّجَاةِ وَ أَقْلَعُوا بِرِیحِ الْیَقِینِ وَ أَرْسَوْا بِشَطِّ بِحَارِ الرِّضَا یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنَا مِنَ الَّذِینَ غَلَقُوا بَابَ الشَّهْوَةِ مِنْ قُلُوبِهِمْ وَ اسْتَنْفَذُوا مِنَ الْغَفْلَةِ أَنْفُسَهُمْ وَ اسْتَعْذَبُوا مَرَارَةَ الْعَیْشِ وَ اسْتَلَانُوا الْبُسُطَ وَ ظَفِرُوا بِحَبْلِ النَّجَاةِ وَ عُرْوَةِ السَّلَامَةِ وَ الْمَقَامِ فِی دَارِ الْکَرَامَةِ.

ص: 126


1- 1. الصابرین خ ل.

خدایا، درود فرست بر محمد و خاندانش و ما را از کسانی قرار ده که به دستگیره ی دانش چنگ زدند و خویشتن را با فهم ادب کردند و نامه ی بدی هایشان را خواندند و پرونده اشتباهات را گشودند و تلخی اندوه را سرکشیدند تا آن که از زیان ها سلامت یافتند و آسایش را در بازگشت دیدند. خداوندا، بر محمد و خاندانش درود فرست و ما را از کسانی قرار ده که درختان اشتباهات را مقابل دیدگان قلب کاشتند و با آب توبه آن را آبیاری کردند تا آن که میوه ی پشیمانی حاصل کرد پس آن ها را با پرده های پنهانی آسمان هارویانده و اندوه و ترس و غصه ها آن را سیراب کرد و در آینه ی فکر نگریستند، پس کالبد ذکاوت را دیدند و لباس خدمت گزاری را پوشیدند. بارالها، بر محمد و خاندانش درود فرست و ما را از کسانی قرار ده که جام پاک را نوشیدند و شکیبایی بر بلای طولانی را به دست آوردند، پس دیده هایشان از آن چه یافته بودند روشن گردید تا آن که دل هایشان سرگشته ی ملکوت شد و در میان پرده های حجاب جبروت به پرواز درآمد و روح هایشان به سایه سار خنکای عاشقان پرکشید، در باغ های آسایش و سرچشمه ی عزت و آستان جاودانگی. پروردگارا درود فرست بر محمد وخاندانش و ما را از کسانی قرار بده که در بهار درخشان فهم گردش کردند تا آن که با بزرگی به بلندای علو رسیدند، پس یاد بزرگی ات را در دل هایشان نقش کردند تا آن که زبان پنهان دل ها با استغفار در تنهایی در محراب قدسی پارسائی خاشعان مناجات نمود و تا جایی که دیدگان دل ها به سوی آسمان پناه برد و چشمان نوحه گران در میان صفوف کروبیان و جایگاه روحانیان اشکی بر آنان ریخت که دل ها را به هنگام اندیشه در گردش گاه نیکی در مقابلت آتش می زند و آتش ترس ریشه های شهوت را در دل هایشان از بیخ کنده و میان پوشیدگی های غفلت سینه هایشان آرام گرفت. پس یاد خداوند دل هایشان را از خواب بیدار کرده است. خداوندا، بر محمد و خاندانش درود فرست و ما را از کسانی قرار بده که یاد تو آن ها را از شهوت ها بازداشته و با شناخت آشکار با بلاهای عزت مخالفت می کنند و پرده های آتش شهوت ها را با آب توبه می برند.

ص: 127

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنَا مِنَ الَّذِینَ تَمَسَّکُوا بِعُرْوَةِ الْعِلْمِ وَ أَدَّبُوا أَنْفُسَهُمْ بِالْفَهْمِ وَ قَرَءُوا صَحِیفَةَ السَّیِّئَاتِ وَ نَشَرُوا دِیوَانَ الْخَطِیئَاتِ وَ تَجَرَّعُوا مَرَارَةَ الْکَمَدِ حَتَّی سَلِمُوا مِنَ الْآفَاتِ وَ وَجَدُوا الرَّاحَةَ فِی الْمُنْقَلَبِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنَا مِنَ الَّذِینَ غَرَسُوا أَشْجَارَ الْخَطَایَا نُصْبَ رَوَامِقِ الْقُلُوبِ وَ سَقَوْهَا مِنْ مَاءِ التَّوْبَةِ حَتَّی أَثْمَرَتْ لَهُمْ ثَمَرَ النَّدَامَةِ فَأَطْلَعَتْهُمْ عَلَی سُتُورِ خَفِیَّاتِ الْعُلَی وَ أَرْوَیْتَهُمُ (1)

الْمَخَاوِفَ وَ الْأَحْزَانَ وَ الْغُمُومَ وَ الْأَشْجَارَ وَ نَظَرُوا فِی مِرْآةِ الْفِکْرِ فَأَبْصَرُوا جَسِیمَ الْفِطْنَةِ وَ لَبِسُوا ثَوْبَ الْخِدْمَةِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنَا مِنَ الَّذِینَ شَرِبُوا بِکَأْسِ الصَّفَاءِ فَأَوْرَثَهُمُ الصَّبْرَ عَلَی طُولِ الْبَلَاءِ فَقَرَّتْ أَعْیُنُهُمْ بِمَا وَجَدُوا مِنَ الْعَیْنِ حَتَّی تَوَلَّهَتْ قُلُوبُهُمْ فِی الْمَلَکُوتِ وَ جَالَتْ بَیْنَ سَرَائِرِ حُجُبِ الْجَبَرُوتِ وَ مَالَتْ أَرْوَاحُهُمْ إِلَی ظِلِّ بَرْدِ الْمُشْتَاقِینَ فِی رِیَاضِ الرَّاحَةِ وَ مَعْدِنِ الْعِزِّ وَ عَرَصَاتِ الْمُخَلَّدِینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنَا مِنَ الَّذِینَ رَتَعُوا فِی زَهْرَةِ رَبِیعِ الْفَهْمِ حَتَّی تَسَامَی بِهِمُ السُّمُوُّ إِلَی أَعْلَی عِلِّیِّینَ فَرَسَمُوا ذِکْرَ هَیْبَتِکَ فِی قُلُوبِهِمْ حَتَّی نَاجَتْکَ أَلْسِنَةُ الْقُلُوبِ الْخَفِیَّةِ بِطُولِ اسْتِغْفَارِ الْوَحْدَةِ فِی مَحَارِیبِ قُدْسِ رَهْبَانِیَّةِ(2) الْخَاشِعِینَ وَ حَتَّی لَاذَتْ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ نَحْوَ السَّمَاءِ وَ عَبَرَتْ أیمنة [أَیْنَمَةُ](3)

النَّوَّاحِینَ بَیْنَ مَصَافِّ الْکَرُوبِیِّینَ وَ مُجَالَسَةِ الرُّوحَانِیِّینَ لَهُمْ زَفَرَاتٌ أَحْرَقَتِ الْقُلُوبَ عِنْدَ إِرْسَالِ الْفِکْرِ فِی مَرَاتِعِ الْإِحْسَانِ بَیْنَ یَدَیْکَ

وَ أَنْضَجَتْ نَارُ الْخَشْیَةِ مَنَابِتَ الشَّهَوَاتِ مِنْ قُلُوبِهِمْ وَ سَکَنَتْ بَیْنَ خَوَافِی طَابَقِ (4) الْغَفَلَاتِ مِنْ صُدُورِهِمْ فَأَنْبَهَ ذکر [الذِّکْرُ] رُقَادَ قُلُوبِهِمْ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنَا مِنَ الَّذِینَ اشْتَغَلُوا بِالذِّکْرِ عَنِ الشَّهَوَاتِ وَ خَالَفُوا دَوَاعِیَ الْعِزَّةِ بِوَاضِحَاتِ الْمَعْرِفَةِ وَ قَطَعُوا أَسْتَارَ نَارِ الشَّهَوَاتِ بِنَضْحِ مَاءِ التَّوْبَةِ

ص: 127


1- 1. آمنتهم خ ل.
2- 2. وحدانیة خ ل.
3- 3. الهینمة و قد یقلب الهاء همزة: الصوت الخفی کالزمزمة.
4- 4. اطباق خ ل.

و ظرف های نادانی را با زلال آب زندگانی می شویند تا آن که نمناکی زبان ذکرگویان تا مجالس ذکر پراکنده می شود. بارالها، بر محمد و خاندانش درود فرست و ما را از کسانی قرار ده که راه اطاعت را با توفیق در منزل گاه پاکان بر آن ها هموار نمودی، پس زنده شدند و نزدیک گشتند و گرامی داشته شدند و به خدمتت آراسته شدند. خدایا، بر محمد و خاندانش درود فرست و ما را از کسانی قرار بده که پرده های پاکی دوستانت را بر آنان فرستادی و دل هایشان را با زلال پاکیزگی مخصوص گرداندی و آن ها را در جایگاه برگزیدگان با فهم و حیا آراستی و اندوهشان را در ملکوت آسمان هایت پوشیده داشتی تا بر تو وارد شدند. و دیدگان ما را با پرواز در شکوه خودت بهره مند گردان تا ما را از آن چه دل های غافلان را به خواب برده بیدار نگاه دارد و دل هایمان را با زنجیرهای نور بسته نگاه دار و با ریسمان های ذکر آن را از پایه های عرشت بیاویز و با نگریستن به خودت آن را از شر جایگاه خیانت پیشگان بازدار و از بند رهایش کن تا در خدمت تو به همراه پروازکنندگان به پرواز درآید و ما را برای خدمت گزاری خودت خواهان بندگان و برگزیدگانت قرارده و همنشین بندگان خاصت و دوست مریدان و آویختگان درگاهت قرار بده. معبودا، درود فرست بر محمد و خاندانش و ما را از کسانی قرار بده که خویش را شناختند و به جایگاه خود یقین پیدا کردند، پس زندگی هایشان به فرمانبرداری از تو سپری شده و بدن هایشان با اندوه لاغر گشته، اگر نپوسیده باشد، و به یاد تو هدایت یافته اگر به آسایش گاه هدایت نرسیده باشد. پروردگارا، بر محمد و خاندانش درود فرست و ما را از کسانی قرار بده که پرده ی بزرگ پوشاننده بر پلک دیدگان دل هایشان را گشودی تا آن که به تدبیر حکمتت و شواهد دلیل های روشنت نگریستند پس تو را با دستاورد دانایی دل ها شناختند و تو در پرده های پوشیده ی حجاب های دل هستی. تو پاک و منزهی، کدام دیده توانایی قرار گرفتن مقابل نورت را دارد، یا به سوی روشنایی قدسی ات بلند می شود؟ و یا کدام

ص: 128

وَ غَسَلُوا أَوْعِیَةَ الْجَهْلِ بِصَفْوِ مَاءِ الْحَیَاةِ حَتَّی جَالَتْ فِی مَجَالِسِ الذِّکْرِ رُطُوبَةُ أَلْسِنَةِ الذَّاکِرِینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ سَهَّلْتَ لَهُ طَرِیقَ الطَّاعَةِ بِالتَّوْفِیقِ فِی مَنَازِلِ الْأَبْرَارِ فَحُیُّوا وَ قُرِّبُوا وَ أُکْرِمُوا وَ زُیِّنُوا بِخِدْمَتِکَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنَا مِنَ الَّذِینَ أَرْسَلْتَ عَلَیْهِمْ سُتُورَ(1)

عِصْمَةِ الْأَوْلِیَاءِ وَ خَصَصْتَ قُلُوبَهُمْ بِطَهَارَةِ الصَّفَاءِ وَ زَیَّنْتَهَا بِالْفَهْمِ وَ الْحَیَاءِ فِی مَنْزِلِ الْأَصْفِیَاءِ وَ سَیَّرْتَ هُمُومَهُمْ فِی مَلَکُوتِ سَمَاوَاتِکَ حُجُباً حُجُباً حَتَّی یَنْتَهِیَ إِلَیْکَ وَارِدُهَا وَ مَتِّعْ أَبْصَارَنَا بِالْجَوَلَانِ فِی جَلَالِکَ لِتَسْهَرَنَا عَمَّا نَامَتْ قُلُوبُ الْغَافِلِینَ وَ اجْعَلْ قُلُوبَنَا مَعْقُودَةً بِسَلَاسِلِ النُّورِ وَ عَلِّقْهَا مِنْ أَرْکَانِ عَرْشِکَ بِأَطْنَابِ الذِّکْرِ وَ اشْغَلْهَا بِالنَّظَرِ إِلَیْکَ عَنْ شَرِّ مَوَاقِفِ الْمُخْتَانِینَ وَ أَطْلِقْهَا مِنَ الْأَسْرِ لِتَجُولَ فِی خِدْمَتِکَ مَعَ الْجَوَّالِینَ وَ اجْعَلْنَا بِخِدْمَتِکَ لِلْعِبَادِ وَ الْأَبْدَالِ فِی أَقْطَارِهَا طُلَّاباً وَ لِلْخَاصَّةِ مِنْ أَصْفِیَائِکَ أَصْحَاباً وَ لِلْمُرِیدِینَ الْمُتَعَلِّقِینَ بِبَابِکَ أَحْبَاباً اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنَا مِنَ الَّذِینَ عَرَفُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَیْقَنُوا بِمُسْتَقَرِّهِمْ فَکَانَتْ أَعْمَارُهُمْ فِی طَاعَتِکَ تَفْنَی وَ قَدْ نَحَلَتْ أَجْسَادُهُمْ بِالْحُزْنِ وَ إِنْ لَمْ تَبْلَ وَ هَدَیْتَ إِلَی ذِکْرِکَ وَ إِنْ لَمْ تَبْلُغْ إِلَی مُسْتَرَاحِ الْهُدَی اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنَا مِنَ الَّذِینَ فُتِقَتْ لَهُمْ رَتْقٌ عَظِیمٌ غَوَاشِی جُفُونِ حَدَقِ عُیُونِ الْقُلُوبِ (2)

حَتَّی نَظَرُوا إِلَی تَدْبِیرِ حِکْمَتِکَ وَ شَوَاهِدِ حُجَجِ بَیِّنَاتِکَ فَعَرَفُوکَ بِمَحْصُولِ فِطَنِ الْقُلُوبِ وَ أَنْتَ فِی غَوَامِضِ سَتَرَاتِ حُجُبِ الْقُلُوبِ فَسُبْحَانَکَ أَیُّ عَیْنٍ تَقُومُ بِهَا نُصْبَ نُورِکَ أَمْ تَرْقَأُ إِلَی نُورِ ضِیَاءِ قُدْسِکَ أَوْ أَیُ

ص: 128


1- 1. شئون خ ل.
2- 2. شبه علیه السلام الغواشی العارضة الطارئة علی القلب الحائلة بینه و بین ادراکه الحقائق( من الجهل و العمی و الشهوات و اللذات و غیر ذلک) بالاجفان التی تنسدل من أعلی الحدقة و تنطبق علی العیون فلا تقدر علی الابصار، ثمّ سئل اللّه عزّ و جلّ أن یفتق رتق هذه الغواشی عن عین قلبه.

فهم پایین تر از آن را درک می کند؟ به جز دل هایی که حجاب های شب کوری از آن ها برداشته شده پس جان هایشان بر بال های فرشتگان بالا رفته و اهل ملکوت آن ها را زیارت کننده نامیدند و اهل جبروت آن ها را آباد کننده نام نهادند، پس در جایگاه تسبیح گویان رفت و آمد کردند و به حجاب قدرت آویختند و به هنگام هر شهوتی با پروردگارشان مناجات کردند، پس دل هایشان پرده های نور را درید تا آن که با دیده ی دل به شکوه عزت خدا در بزرگی ملکوت نگریستند، سپس دل ها با نیت شناخت یگانگی ات به سینه بازگشت، پس معبودی جز تو نیست و یگانه ای و شریکی نداری، از آن چه ستمگران می گویند برتر و والاتری. خدایا، در این دنیا اندوه و ناراحتی و نگرانی و بلاهاست و در آخرت حساب و مجازات است، پس آسایش و گشایش کجاست؟ بارالها، مرا بدون خواسته ی من آفریدی و بدون اجازه ی من نیز مرا می میرانی و کسی را که دشمن من است و بر من چیره است بر من گماردی تا با فریب مرا به سوی بلا کشاند و به من فرمودی درآویز، پس چگونه درآویزم اگر تو مرا نگاه نداری. بارالها، بر محمد و خاندانش درود فرست و با گفتار پابرجا در دنیا و آخرت مرا استوار دار و با دست آویز محکمی که گسستگی در آن نیست مرا پایدار کن ای مهربان ترین مهربانان. ای کسی که فرمود: مرا بخوانید که من نزدیکم و دعای کسانی را که مرا می خوانند پاسخ می دهم. و من تو را خواندم چنان که به من دستور دادی، پس همان گونه که وعده نمودی پاسخم ده، پس به راستی تو وعده ات را زیر پا نمی گذاری. بارخدایا، بر محمد و خاندانش درود فرست و من و پدر و مادرم را و فرزندان آن ها را و هرآن که را زادند بیامرز و خانواده ام و فرزندانم و نزدیکانم و برادران دینی ام و همسایگانم از مردان و زنان مؤمن، زنده ها و مردگان را و برادران ما را که در ایمان از ما پیشی گرفتند بیامرز و در دل هایمان نسبت به مؤمنان ناخالصی قرار نده ای پروردگار ما، همانا تو مهربان و بخشنده ای.

مناجات دیگری از ایشان، درود خداوند بر ایشان باد:

خدایا، هر مسئولی مرا از ورود محروم کرد و هر مورد امیدی مرا از آن چه داشت منع نمود و هر آن که با میل به او امید بسته بودم و یا از روی ترس به او پناه گرفته بودم مرا منع کرد، و یقین در آن به شک تبدیل شده و گمان به شناخت مبدل گشته و امید به یأس تغییر پیدا کرده و بیچارگی مرا به سوی تو بازگردانده هنگامی که امیدهایم ناامید شده و وسیله هایم قطع شده و اطمینان پیدا کرده ام که تلاشم پیروز نمی شود و کوششم نتیجه نمی دهد مگر به یاری تو و اراده من به نیکی تنها با اجازه ی تو مرا به آن می رساند.

ص: 129

فَهْمٍ یَفْهَمُ مَا دُونَ ذَلِکَ إِلَّا الْأَبْصَارُ الَّتِی کَشَفْتَ عَنْهَا حُجُبَ الْعَمِیَّةِ فَرَقَتْ أَرْوَاحُهُمْ عَلَی أَجْنِحَةِ الْمَلَائِکَةِ فَسَمَّاهُمْ أَهْلُ الْمَلَکُوتِ زُوَّاراً وَ أَسْمَاهُمْ أَهْلُ الْجَبَرُوتِ عُمَّاراً فَتَرَدَّدُوا فِی مَصَافِّ الْمُسَبِّحِینَ وَ تَعَلَّقُوا بِحِجَابِ الْقُدْرَةِ وَ نَاجَوْا رَبَّهُمْ عِنْدَ کُلِّ شَهْوَةٍ فَحَرَّقَتْ قُلُوبُهُمْ حُجُبَ النُّورِ حَتَّی نَظَرُوا بِعَیْنِ الْقُلُوبِ إِلَی عِزِّ الْجَلَالِ فِی عِظَمِ الْمَلَکُوتِ فَرَجَعَتِ الْقُلُوبُ إِلَی الصُّدُورِ عَلَی النِّیَّاتِ (1)

بِمَعْرِفَةِ تَوْحِیدِکَ فَلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ تَعَالَیْتَ عَمَّا یَقُولُ الظَّالِمُونَ عُلُوّاً کَبِیراً إِلَهِی فِی هَذِهِ الدُّنْیَا هُمُومٌ وَ أَحْزَانٌ وَ غُمُومٌ

وَ بَلَاءٌ وَ فِی الْآخِرَةِ حِسَابٌ وَ عِقَابٌ فَأَیْنَ الرَّاحَةُ وَ الْفَرَجُ إِلَهِی خَلَقْتَنِی بِغَیْرِ أَمْرِی وَ تُمِیتُنِی بِغَیْرِ إِذْنِی وَ وَکَّلْتَ فِیَّ عَدُوّاً لِی لَهُ عَلَیَّ سُلْطَانٌ یَسْلُکُ بِیَ الْبَلَایَا مَغْرُوراً وَ قُلْتَ لِی اسْتَمْسِکْ فَکَیْفَ أَسْتَمْسِکُ إِنْ لَمْ تُمْسِکْنِی اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ثَبِّتْنِی بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ ثَبِّتْنِی بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَی الَّتِی لَا انْفِصَامَ لَهَا یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا مَنْ قَالَ ادْعُونِی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ وَ قَدْ دَعَوْتُکَ یَا إِلَهِی کَمَا أَمَرْتَنِی فَاسْتَجِبْ لِی کَمَا وَعَدْتَنِی إِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمِیعادَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ مَا وَلَدَا وَ مَنْ وَلَدْتُ وَ مَا تَوَالَدُوا وَ لِأَهْلِی وَ وُلْدِی وَ أَقَارِبِی وَ إِخْوَانِی فِیکَ وَ جِیرَانِی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ الْأَحْیَاءِ مِنْهُمْ وَ الْأَمْوَاتِ وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونا بِالْإِیمانِ وَ لا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنا غِلًّا لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّکَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ.

مُنَاجَاةٌ لَهُ أُخْرَی صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ:

إِلَهِی حَرَمَنِی کُلُّ مَسْئُولٍ رِفْدَهُ وَ مَنَعَنِی کُلُّ مَأْمُولٍ مَا عِنْدَهُ وَ أَخْلَفَنِی مَنْ کُنْتُ أَرْجُوهُ لِرَغْبَةٍ وَ أَقْصِدُهُ لِرَهْبَةٍ وَ حَالَ الشَّکُّ فِی ذَلِکَ یَقِیناً وَ الظَّنُّ عِرْفَاناً وَ اسْتَحَالَ الرَّجَاءُ یَأْساً وَ رَدَّتْنِی الضَّرُورَةُ إِلَیْکَ حِینَ خَابَتْ آمَالِی وَ انْقَطَعَتْ أَسْبَابِی وَ أَیْقَنْتُ أَنَّ سَعْیِی لَا یُفْلِحُ وَ اجْتِهَادِی لَا یَنْجَحُ إِلَّا بِمَعُونَتِکَ وَ أَنَّ مُرِیدِی بِالْخَیْرِ لَا یَقْدِرُ عَلَی إِنَالَتِی إِیَّاهُ إِلَّا بِإِذْنِکَ.

ص: 129


1- 1. البیات خ ل.

پس از تو درخواست می کنم بر محمد و خاندانش درود فرستی و مرا با بخشش خود از فرومایگی درخواست شدگان بی نیاز گردانی و با لطف خود از ناامیدکردن کسانی که به آن ها امید بسته ام بی نیاز کنی. و ترسم از مردم را به ترس از خودت تبدیل کنی و بیش ترین ترس مرا از خودت قرار بده و بیش ترین یاد مرا برای خودت قرار ده و بیش ترین نگهبانی ات را برای من قرار بده، در آن هنگام که وحشت ها فرونشیند و سختی ها به پایان برسد و هراس از من روی گردان شود، آن هنگام که فریب خوردگان از مکر تو ایمن شوند و افراد نادان تو را فراموش کنند مرا از کسانی قرار نده که آسایش باعث شادمانی و تکبر او گردد و مصیبت او را به زمین زند و تنها به هنگام سختی روزگار تو را بخواند و تنها وقتی بلا همه گیر شود تو را یاد می کند؛ پس پیشانی اش را به خاک می ساید و و دستانش را برای خواهش از تو بالا می آورد. و مرا از کسانی قرار نده که عبادتش برای تو همیشگی نیست و میان آن وقفه می افتد، یک روز طاعتی را انجام می دهد و فردا از انجام آن خسته می شود. اما درود فرست بر محمد و خاندانش و هر روز از روزهای مرا کامل کننده ی دیروز و کوتاه تر از فردایش قرار بده تا زمانی که مرگ مرا می رسانی در حالی که برای روز بازگشت توشه ی بسیاری آماده کرده ام، به مهربانی ات ای مهربان ترین مهربانان.

و ایشان که درود خداوند بر او باد مناجات دیگری نیز دارند:

آقا و مولای من و اوج امیدم، از فراز عرشت بر زمین ها و فرشتگانت و ساکنان آسمان هایت آشکار شدی در حالی که صداها بریده شده و حرکت ها باز ایستاده اند و زنده ها مانند مردگان درون گور هستند، پس بندگانت را در حالت های پراکنده دیدی، در میان آن ها ترسانی است که به تو پناهنده شده و تو به او امان دادی و گنهکاری است که از تو درخواست آمرزش نموده و تو پاسخش دادی، و به پهلو افتاده ای است که خودش را به تو سپرده و تو او را حفظ نمودی، و گمراهی است که از تو راهنمایی خواسته و تو هدایتش کردی، و مسافری که به پناه تو روی آورده و تو پناهش دادی، و نیازمندی که تو را صدا زده و تو پاسخش داده ای و تارک دنیایی که شب را با یاد تو سپری کرده و تو بهره مندش ساختی و با پیروزی پاداشش دادی، و نادانی که از رشد گمراه شده و به شکیبایی تکیه کرده پس او را رها کردی. بارالها، پس به حق نامی که هنگامی که به آن خوانده شوی پاسخ می دهی و حقی که وقتی به آن سوگند داده شوی واجب می گردانی و به درودهای خاندان هدایت گر و فرشتگان مقرب، درود فرست بر محمد و خاندانش و مرا از کسانی قرار بده که ترسید پس او را ایمن گرداندی و از تو درخواست آمرزش کرد و او را اجابت نمودی و خود را به تو سپرد پس حفظش کردی و از تو درخواست راهنمایی کرد و او را هدایت نمودی و به پناهت روی آورد و به او پناه دادی و برای حاجاتش تو را خواند و پاسخش دادی و شب را با یادت سپری کرد پس او را بهره مند ساختی و با پیروزی پاداشش دادی و مرا از کسانی قرار نده که از هدایت گمراه شد و به پایداری خویش تکیه کرد پس رهایش نمودی.

ص: 130

فَأَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَغْنِنِی یَا رَبِّ بِکَرَمِکَ عَنْ لُؤْمِ الْمَسْئُولِینَ وَ بِإِسْعَافِکَ عَنْ خَیْبَةِ الْمَرْجُوِّینَ وَ أَبْدِلْنِی مَخَافَتَکَ مِنْ مَخَافَةِ الْمَخْلُوقِینَ وَ اجْعَلْنِی أَشَدَّ مَا أَکُونُهُ لَکَ خَوْفاً وَ أَکْثَرَ مَا أَکُونُهُ لَکَ ذِکْراً وَ أَعْظَمَ مَا أَکُونُ مِنْکَ حِرْزاً إِذَا زَالَتْ عَنِّی الْمَخَاوِفُ وَ انْزَاحَتِ الْمَکَارِهُ وَ انْصَرَفَتْ عَنِّی الْمَخَاوِفُ حِینَ یَأْمَنُ الْمَغْرُورُونَ مَکْرَکَ وَ یَنْسَی الْجَاهِلُونَ ذِکْرَکَ وَ لَا تَجْعَلْنِی مِمَّنْ یَبْطَرُهُ الرَّخَاءُ وَ یَصْرَعُهُ الْبَلَاءُ فَلَا یَدْعُوکَ إِلَّا عِنْدَ حُلُولِ نَازِلَةٍ وَ لَا یَذْکُرُکَ إِلَّا عِنْدَ وُقُوعِ جَائِحَةٍ فَیَصْرَعُ لَکَ خَدَّهُ وَ تَرْفَعُ بِالْمَسْأَلَةِ إِلَیْکَ یَدَهُ وَ لَا تَجْعَلْنِی مِمَّنْ عِبَادَتُهُ لَکَ خَطَرَاتٌ تَعْرُضُ دُونَ دَوَامِهَا الْفَتَرَاتُ فیعلم [فَیَعْمَلُ] بِشَیْ ءٍ مِنَ الطَّاعَةِ مِنْ یَوْمِهِ وَ یَمَلُّ الْعَمَلَ فِی غَدِهِ لَکِنْ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ کُلَّ یَوْمٍ مِنْ أَیَّامِی مُوفِیاً عَلَی أَمْسِهِ مُقَصِّراً عَنْ غَدِهِ حَتَّی تَتَوَفَّانِی وَ قَدْ أَعْدَدْتُ لِیَوْمِ الْمَعَادِ تَوَفُّرَةَ الزَّادِ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

وَ لَهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ مُنَاجَاةٌ أُخْرَی:

إِلَهِی وَ مَوْلَایَ وَ غَایَةَ رَجَائِی أَشْرَقْتَ مِنْ عَرْشِکَ عَلَی أَرَضِیکَ وَ مَلَائِکَتِکَ وَ سُکَّانِ سَمَاوَاتِکَ وَ قَدِ انْقَطَعَتِ الْأَصْوَاتُ وَ سَکَنَتِ الْحَرَکَاتُ وَ الْأَحْیَاءُ فِی الْمَضَاجِعِ کَالْأَمْوَاتِ فَوَجَدْتَ عِبَادَکَ فِی شَتَّی الْحَالاتِ فَمِنْهُ خَائِفٌ لَجَأَ إِلَیْکَ فَآمَنْتَهُ وَ مُذْنِبٌ دَعَاکَ لِلْمَغْفِرَةِ فَأَجَبْتَهُ وَ رَاقِدٌ اسْتَوْدَعَکَ نَفْسَهُ فَحَفِظْتَهُ وَ ضَالٌّ اسْتَرْشَدَکَ فَأَرْشَدْتَهُ وَ مُسَافِرٌ لَاذَ بِکَنَفِکَ فَآوَیْتَهُ وَ ذی [ذُو] حَاجَةٍ نَادَاکَ لَهَا فَلَبَّیْتَهُ وَ نَاسِکٌ أَفْنَی بِذِکْرِکَ لَیْلَهُ فَأَحْظَیْتَهُ وَ بِالْفَوْزِ جَازَیْتَهُ وَ جَاهِلٌ ضَلَّ عَنِ الرُّشْدِ وَ عَوَّلَ عَلَی الْجَلَدِ مِنْ نَفْسِهِ فَخَلَّیْتَهُ.

إِلَهِی فَبِحَقِّ الِاسْمِ الَّذِی إِذَا دُعِیتَ بِهِ أَجَبْتَ وَ الْحَقِّ الَّذِی إِذَا أُقْسِمْتَ بِهِ أَوْجَبْتَ وَ بِصَلَوَاتِ الْعِتْرَةِ الْهَادِیَةِ وَ الْمَلَائِکَةِ الْمُقَرَّبِینَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ خَافَ فَآمَنْتَهُ وَ دَعَاکَ لِلْمَغْفِرَةِ فَأَجَبْتَهُ وَ اسْتَوْدَعَکَ نَفْسَهُ فَحَفِظْتَهُ وَ اسْتَرْشَدَکَ فَأَرْشَدْتَهُ وَ لَاذَ بِکَنَفِکَ فَآوَیْتَهُ وَ نَادَاکَ لِلْحَوَائِجِ فَلَبَّیْتَهُ وَ أَفْنَی بِذِکْرِکَ لَیْلَهُ فَأَحْظَیْتَهُ وَ بِالْفَوْزِ جَازَیْتَهُ وَ لَا تَجْعَلْنِی مِمَّنْ ضَلَّ عَنِ الرُّشْدِ وَ عَوَّلَ عَلَی الْجَلَدِ مِنْ نَفْسِهِ فَخَلَّیْتَهُ.

ص: 130

پروردگارا، پادشاهان درهای خویش را بستند و پرده های آن را فروانداختند و درگاه تو برای توسل جویندگان آن باز است، و سخاوتت برای درخواست کنندگان از آن وجود دارد و آمرزشت برای امیدواران آن بخشیده شده است و قدرتت برای کسی که سزاوار است خرد کننده است. معبودا، نفسم با اعمالش مقابلت افتاده و با میل و رغبت خاضعانه مقابلت برخاسته و با بزرگواری ات به سوی تو توسل می جوید، پس به درودهای خاندان هدایت کننده و فرشتگان تسبیح گو بر مولای ما محمد و خاندان پاکش درود بفرست و و حاجاتش را برآورده ساز و از لغزش هایش درگذر و زیاده روی های او را ببخش، پس وای بر او اگر خشم تو به سراغش آید و خوشا به حالش اگر مهربانی ات او را دریابد. پس ای کسی که از عدالتش ترسیده و به لطفش امیدوارند، بر محمد و خاندانش درود فرست و دعایم را با اجابت همراه کن و تسبیحم را به پاداش برسان و شبم را به صبح گاهان بسیاری که از عمرم گذشت با برکت و ایمان همراه کن و خوشبختی و امنیت آن را فراوان کن، به راستی که تو بهترین درخواست شده و بزرگوارترین امید هستی و تو بر هر کار توانایی.

و ایشان که درود خداوند بر او باد، دعایی در سپاس از خدا دارند:

ای کسی که بخشش او از همه بخشندگان بالاتر است، و سپاس گزاری شکرگزاران از ادای شکرش ناتوان شده، و من کسانی جز تو را که کسی جز من به آن ها امیدی بسته بود آزمودم و دیدم هر توسل جوینده ای به غیر تو، بازگردانده شده و هر راهی جز به سوی تو بسته است. زیرا همه خیر نزد توست و هیچ خیری نزد غیر تو وجود ندارد، ای آن که به وسیله او به او توسل جستم و به وسیله خودش به او راهی جستم و در خوشی و ناخوشی به او اعتماد و تکیه کردم. من بنده ی کسی جز تو نیستم تا مولایی جز تو داشته باشم و روزی ام را از غیر تو نگرفته ام تا از او ادامه ی نیکی بخواهم. و درگاهی جز درگاه تو را قصد نکردم، پس مرا از درگاه نزدیک ترت مران، ای توانایی که خواهش ها نزد او فراوان نمی شوند و ای مولایی که هر آرزمندی آرزویش را دارد. حاجت هایم به سوی تو بازمی گردد و آرزوهایم در برابر تو می ایستد. هرگاه مرا به خیری موفق کردی تا آن را انجام دادم و بر آن توانا شدم، تو مرا به سوی آن رهنمون شدی و راه را نشانم دادی. ای آن که شکیبایی را یاوری در بلاهایش و سپاس گزاری را طولانی کننده ی نعمت هایش قرار داد، نعمت تو از سپاس گزاری من افزون تر شده، پس با اعترافم به ناتوانی بر من لطف کن با گذشتی که تو بر آن تواناتر و بخشنده تر از من هستی. و اگر برای گناهم بهانه ای نزد تو نیست که آن را بپذیری، آن را گناهی قرار بده که بخشیده شده است. و در روایتی است که امام علیه السلام عرض کرد: و درود خداوند بر پیامبرش، جدم محمد و خاندان او باد.

ص: 131

إِلَهِی غَلَّقَتِ الْمُلُوکُ أَبْوَابَهَا وَ وَکَّلَتْ بِهَا حُجَّابَهَا وَ بَابُکَ مَفْتُوحٌ لِقَاصِدِیهِ وَ جُودُکَ مَوْجُودٌ لِطَالِبِیهِ وَ غُفْرَانُکَ مَبْذُولٌ لِمُؤَمِّلِیهِ وَ سُلْطَانُکَ دَامِغٌ لِمُسْتَحِقِّیهِ إِلَهِی خَلَتْ نَفْسِی بِأَعْمَالِهَا بَیْنَ یَدَیْکَ وَ انْتَصَبَتْ بِالرَّغْبَةِ خَاضِعَةً لَدَیْکَ وَ مُسْتَشْفِعَةً بِکَرَمِکَ إِلَیْکَ فَبِصَلَوَاتِ الْعِتْرَةِ الْهَادِیَةِ وَ الْمَلَائِکَةِ الْمُسَبِّحِینَ صَلِّ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ اقْضِ حَاجَاتِهَا وَ تَغَمَّدْ هَفَوَاتِهَا وَ تَجَاوَزْ فَرَطَاتِهَا فَالْوَیْلُ لَهَا إِنْ صَادَفَتْ نَقِمَتَکَ وَ الْفَوْزُ لَهَا إِنْ أَدْرَکَتْ رَحْمَتَکَ فَیَا مَنْ یُخَافُ عَدْلُهُ وَ یُرْجَی فَضْلُهُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ دُعَائِی مَنُوطاً بِالْإِجَابَةِ وَ تَسْبِیحِی مَوْصُولًا بِالْإِثَابَةِ وَ لَیْلِی مَقْرُوناً بِعَظِیمِ صَبَاحٍ سَلَفَ مِنْ عُمُرِی بَرَکَةً وَ إِیمَاناً وَ أَوْفَاهُ سَعَادَةً وَ أَمْناً إِنَّکَ خَیْرُ مَسْئُولٍ وَ أَکْرَمُ مَأْمُولٍ وَ أَنْتَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ.

وَ لَهُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ دُعَاءُ الشُّکْرِ:

یَا مَنْ فَضُلَ إِنْعَامُهُ إِنْعَامَ الْمُنْعِمِینَ وَ عَجَزَ عَنْ شُکْرِهِ شُکْرُ الشَّاکِرِینَ وَ قَدْ جَرَّبْتُ غَیْرَکَ مِنَ الْمَأْمُولِینَ بِغَیْرِی مِنَ السَّائِلِینَ فَإِذَا کُلُّ قَاصِدٍ لِغَیْرِکَ مَرْدُودٌ وَ کُلُّ طَرِیقٍ سِوَاکَ مَسْدُودٌ إِذْ کُلُّ خَیْرٍ عِنْدَکَ مَوْجُودٌ وَ کُلُّ خَیْرٍ عِنْدَ سِوَاکَ مَفْقُودٌ یَا مَنْ إِلَیْهِ بِهِ تَوَسَّلْتُ وَ إِلَیْهِ بِهِ تَسَبَّبْتُ وَ تَوَصَّلْتُ وَ عَلَیْهِ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ عَوَّلْتُ وَ تَوَکَّلْتُ مَا کُنْتُ عَبْداً لِغَیْرِکَ فَیَکُونَ غَیْرُکَ لِی مَوْلًی وَ لَا کُنْتُ مَرْزُوقاً مِنْ سِوَاکَ فَأَسْتَدِیمَهُ عَادَةَ الْحُسْنَی وَ مَا قَصَدْتُ بَاباً إِلَّا بَابَکَ فَلَا تَطْرُدْنِی مِنْ بَابِکَ الْأَدْنَی یَا قَدِیراً لَا یَئُودُهُ الْمَطَالِبُ وَ یَا مَوْلًی یَبْغِیهِ کُلُّ رَاغِبٍ حَاجَاتِی مَصْرُوفَةٌ إِلَیْکَ وَ آمَالِی مَوْقُوفَةٌ لَدَیْکَ کُلَّمَا وَفَّقْتَنِی لَهُ مِنْ خَیْرٍ أَحْمِلُهُ وَ أُطِیقُهُ فَأَنْتَ دَلِیلِی عَلَیْهِ وَ طَرِیقُهُ.

یَا مَنْ جَعَلَ الصَّبْرَ عَوْناً عَلَی بَلَائِهِ وَ جَعَلَ الشُّکْرَ مَادَّةً لِنَعْمَائِهِ قَدْ جَلَّتْ نِعْمَتُکَ عَنْ شُکْرِی فَتَفَضَّلْ عَلَی إِقْرَارِی بِعَجْزِی بِعَفْوٍ أَنْتَ أَقْدَرُ عَلَیْهِ وَ أَوْسَعُ لَهُ مِنِّی وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ لِذَنْبِی عِنْدَکَ عُذْرٌ تَقْبَلُهُ فَاجْعَلْهُ ذَنْباً تَغْفِرُهُ وَ فِی الرِّوَایَةِ یَقُولُ علیه السلام وَ صَلِّ اللَّهُمَّ عَلَی جَدِّی مُحَمَّدٍ رَسُولِهِ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ.

ص: 131

و ایشان که درود خداوند بر او باد، دعایی با این متن دارد:

بارخدایا، همانا درخواست بخشش من از تو با اصرارم بر گناه فرومایگی است و درخواست نکردن از آمرزشت با وجود مهربانی گسترده ات ناتوانی است. خدایا، چه بسیار با نعمت ها با من دوستی نمودی در حالی که از من بی نیازی و من با نافرمانی ها با تو دشمنی کردم حال آن که نیازمند تو هستم. پس ای کسی که وقتی وعده می دهد به آن عمل می کند. و هنگامی که نوید داد، گذشت می کند، بر محمد و خاندانش درود فرست و شایسته ترین کار را با من انجام بده، همانا تو بر انجام هر کار توانایی.

و ایشان دعای دیگری نیز دارند، درود خدا بر او باد: خدایا، گذشت تو از گناهانم و بخششت از اشتباهاتم و پرده پوشی ات بر کردار زشتم مرا به طمع انداخته تا آن چه را شایسته ی آن نیستم از تو درخواست کنم، به آن چه از مهرت که به من چشاندی و احسانی که به من کردی، پس با امنیت آمدم و تو را خواندم و با انس از تو درخواست کردم نه ترسان و نه نگران، نیکی ات به خودم را دلیل گرفتم و هنگامی که خواسته ام دیر شد با تو تندی کردم و شاید این تأخیر در اجابت دعایم به صلاح من بوده به خاطر آگاهی تو از پایان کارها، پس مولایی بزرگوارتر از تو بر بنده ای پست تر از خودم ندیدم، زیرا تو در میان من و خودت نیکی می کنی و من بدی، تو دوستی می کنی و من با تو اظهار دشمنی می کنم، گویی من بر تو منتی دارم. اما این ها مانع مهربانی و نیکی تو بر من نمی شود و من می دانم که تنها یکی از گناهانم عذاب دردناک تو را برایم واجب می کند و مجازات سخت تو را سزاوار من می گرداند. اما شناخت من از تو و اعتمادم به بخشندگی ات مرا به سوی انجامآن فرامی خواند. سپس هر دعایی که دوست داشتی بخوان.

دعای دیگری از ایشان، درود خداوند بر او باد:

پروردگارا، مرا به سوی نجات فراخواندی و من نافرمانی ات کردم، و دشمنت مرا به سوی نابودی خواند و اجابتش کردم. پس این دشمنی نزد تو کافی است که فرمان برداری من از دشمن تو بیش تر از اطاعتم از توست. پس بدا به حالم که مرا برای عبادت خودت آفریدی و روزی ات را بر من گستراندی و من از آن برای نافرمانی ات کمک گرفتم و آن را در غیر دستور تو خرج کردم، سپس از لطف تو افزایش آن را درخواست نمودم پس کردار من مانع نشد تا بر من بردباری نورزی، پس روزی ات را بر من گستراندی و بیش از آن چه درخواست کردم به من بخشیدی، و بردباری ات و آگاهی ات به من و توانایی ات بر من و گذشتت از من مرا از روی آوردن به خشم تو و ادامه سرکشی ام بازنداشت، گویی آن چه با من کردی را حق واجبی بر تو می دانستم، پس گویی آن چه مرا از آن بازداشته بودی، چیزی بود که مرا به آن دستور داده ای و اگر می خواستی

ص: 132

وَ لَهُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ دُعَاءٌ:

اللَّهُمَّ إِنَّ اسْتِغْفَارِی إِیَّاکَ مَعَ الْإِصْرَارِ عَلَی الذَّنْبِ لُؤْمٌ وَ تَرْکِی لِلِاسْتِغْفَارِ مَعَ سَعَةِ رَحْمَتِکَ عَجْزٌ إِلَهِی کَمْ تَتَحَبَّبُ إِلَیَّ بِالنِّعَمِ وَ أَنْتَ عَنِّی غَنِیٌّ وَ أَتَبَغَّضُ إِلَیْکَ بِالْمَعَاصِی وَ أَنَا إِلَیْکَ مُحْتَاجٌ فَیَا مَنْ إِذَا وَعَدَ وَفَی وَ إِذَا تَوَاعَدَ عَفَا صَلِّ اللَّهُمَّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ افْعَلْ بِی أَوْلَی الْأَمْرَیْنِ بِکَ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ.

وَ لَهُ دُعَاءٌ آخَرُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ:

اللَّهُمَّ عَفْوُکَ عَنْ ذُنُوبِی وَ تَجَاوُزُکَ عَنْ خَطَایَایَ وَ سَتْرُکَ عَلَی قَبِیحِ عَمَلِی أَطْمَعَنِی فِی أَنْ أَسْأَلَکَ مَا لَا أَسْتَحِقُّهُ بِمَا أَذَقْتَنِی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ أَوْلَیْتَنِی مِنْ إِحْسَانِکَ فَصِرْتُ أَدْعُوکَ آمِناً وَ أَسْأَلُکَ مُسْتَأْنِساً لَا خَائِفاً وَ لَا وَجِلًا مُدِلًّا عَلَیْکَ بِإِحْسَانِکَ إِلَیَّ عَاتِباً عَلَیْکَ إِذَا أَبْطَأَ عَلَیَّ مَا قَصَدْتُ فِیهِ إِلَیْکَ وَ لَعَلَّ الَّذِی أَبْطَأَ عَلَیَّ هُوَ خَیْرٌ لِی لِعِلْمِکَ بِعَوَاقِبِ الْأُمُورِ فَلَمْ أَرَ مَوْلًی کَرِیماً أَصْبَرَ عَلَی عَبْدٍ لَئِیمٍ مِنْکَ عَلَیَّ لِأَنَّکَ تُحْسِنُ فِیمَا بَیْنِی وَ بَیْنَکَ وَ أُسِی ءُ وَ تَتَوَدَّدُ إِلَیَّ وَ أَتَبَغَّضُ إِلَیْکَ کَأَنَّ لِیَ التَّطَوُّلَ عَلَیْکَ ثُمَّ لَمْ یَمْنَعْکَ ذَلِکَ مِنَ الرَّأْفَةِ بِی وَ الْإِحْسَانِ إِلَیَّ وَ إِنِّی لَأَعْلَمُ أَنَّ وَاحِداً مِنْ ذُنُوبِی یُوجِبُ لِی أَلِیمَ عَذَابِکَ وَ یَحِلُّ بِی شَدِیدُ عِقَابِکَ وَ لَکِنِ الْمَعْرِفَةُ بِکَ وَ الثِّقَةُ بِکَرَمِکَ دَعَانِی إِلَی التَّعَرُّضِ لِذَلِکَ وَ تَدْعُو بِمَا أَحْبَبْتَ.

دُعَاءٌ آخَرُ لَهُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ:

اللَّهُمَّ إِنَّکَ دَعَوْتَنِی إِلَی النَّجَاةِ فَعَصَیْتُکَ وَ دَعَانِی عَدُوُّکَ إِلَی الْهَلَکَةِ فَأَجَبْتُهُ فَکَفَی مَقْتاً عِنْدَکَ أَنْ أَکُونَ لِعَدُوِّکَ أَحْسَنَ طَاعَةٍ مِنِّی لَکَ فَوَا سَوْأَتَاهْ إِذْ خَلَقْتَنِی لِعِبَادَتِکَ وَ وَسَّعْتَ عَلَیَّ مِنْ رِزْقِکَ فَاسْتَعَنْتُ بِهِ عَلَی مَعْصِیَتِکَ وَ أَنْفَقْتُهُ فِی غَیْرِ طَاعَتِکَ ثُمَّ سَأَلْتُکَ الزِّیَادَةَ مِنْ فَضْلِکَ فَلَمْ یَمْنَعْکَ مَا کَانَ مِنِّی أَنْ عُدْتَ بِحِلْمِکَ عَلَیَّ فَأَوْسَعْتَ عَلَیَّ مِنْ رِزْقِکَ وَ آتَیْتَنِی أَکْثَرَ مَا سَأَلْتُکَ وَ لَمْ یَنْهَنِی حِلْمُکَ عَنِّی وَ عِلْمُکَ بِی وَ قُدْرَتُکَ عَلَیَّ وَ عَفْوُکَ عَنِّی مِنَ التَّعَرُّضِ لِمَقْتِکَ وَ التَّمَادِی فِی الْغَیِّ مِنِّی کَأَنَّ الَّذِی تَفْعَلُهُ بِی أَرَاهُ حَقّاً وَاجِباً عَلَیْکَ فَکَأَنَّ الَّذِی نَهَیْتَنِی عَنْهُ أَمَرْتَنِی بِهِ وَ لَوْ شِئْتَ

ص: 132

نیکی ات را به من تکرار نمی کردی و با نعمت هایت مرا گرامی نمی داشتی و مجازاتت را از کردار من به تأخیر نمی انداختی، اما تو بسیار شکرگزاری و هرآن چه را بخواهی انجام می دهی، پس ای آن که با مهر همه چیز را گسترانده، به بنده ات رحم کن که به دشمنی با تو روی آورده و در خشمت داخل شده و به جایگاه تو نادان است و بر تو جرأت ورزیده، با مهری که با آن برترین بندگانت و به کسانی منت می گذاری که فرمانت را به نیکی انجام داده اند، که تو صاحب لطف هستی و بر آن چه بخواهی توانایی. ای کسی که میان انسان و قلبش حائل می شود، میان من و روی آوردن به خشمت حائل شو، و قلبم را متوجه فرمانت کن و سپاس نعمت هایت را نصیبم نما و مرا به بندگان نیکوکارت ملحق کن. بارالها، از بخشندگی ات به من مال بسیار و پاکی عطا کن که مرا به سرکشی وادار نسازد. و تجارت پربرکت و فراوانی که مرا سرگرم نکند، و توانایی در بندگی ات، و شکیبایی در انجام دستورت و گفتار درست و راستی در همه جا و دشمن داشتن فاسقان و مرا یاری کن در تلاش و عبادت برای خودت با خشوع نیکو در تاریکی و التماس به درگاهت در سختی و آسایش، و برپاداشتن نماز و پرداخت زکات و روزه در سختی گرما برای خشنودی تو، و مرا به خودت نزدیک گردان، و به خاطر گناهی که مرتکب شده ام از من روی گردان نشو؛ نه به خاطر کردار زشتی که انجام داده ام و نه برای گناه آشکاری که در آن هستم و امید توبه درباره ی آن دارم، و نه برای اشتباه و عمدی که انجام داده ام یا به آن دستور داده ام،

چه آن را بر من بخشیده ای و یا مجازاتم کرده ای، و چه آن را پوشانده ای یا پرده پوشش آن را پاره کرده ای، چه از آن توبه کرده ام یا هم چنان بر آن باقی هستم، به حقی که برای همه آفریدگانت بر تو واجب است از تو تقاضا می کنم مرا از عیب ها پاک گردانی و با توبه ای از جانب خودت مرا از گناهان عافیت ببخشی و نگاهی بر من بیندازی که با آن از من راضی شوی و دوستی با تو به نعمت و کرامتی که مرا به شرف بهشت برساند و همنشین محمد و اهل بیتش قرار دهد، درود خداوند بر ایشان باد، آمین ای پرودگار عالمیان.

دعای دیگری از ایشان که درود خدا بر او باد:

بارخدایا، من چیزهایی از تو می خواهم که به بسیاری از بندگانت بخشیده ای، از بزرگ و کوچک آن ها و بدون درخواست آن ها از تو، پس اگر بر من نیز ببخشی از لطف توست و اگر چنین نکنی، من با تو در فرمانت شریک نیستم و در مورد آفریدگانت دستور نمی دهم، پس اگر راضی باشی پس سزاوارترین کس برای برآوردن درخواستش، کسی است که از او خشنودی با وجود خواری آن چه از تو درخواست کرده ام، و اگر خشمگین باشی، پس سزاوارترین کس برای بخشش تویی و

ص: 133

مَا تَرَدَّدْتَ إِلَیَّ بِإِحْسَانِکَ وَ لَا شَکَرْتَنِی بِنِعْمَتِکَ عَلَیَّ وَ لَا أَخَّرْتَ عِقَابَکَ عَنِّی بِمَا قَدَّمَتْ یَدَایَ وَ لَکِنَّکَ شَکُورٌ فَعَّالُ لِمَا تُرِیدُ فَیَا مَنْ وَسِعَ کُلَّ شَیْ ءٍ رَحْمَةً ارْحَمْ عَبْدَکَ الْمُتَعَرِّضَ لِمَقْتِکَ الدَّاخِلَ فِی سَخَطِکَ الْجَاهِلَ بِکَ الْجَرِیَّ عَلَیْکَ رَحْمَةً مَنَنْتَ بِهَا إِلَی مَنْ أَحْسَنَ طَاعَتَکَ وَ أَفْضَلَ عِبَادَتِکَ إِنَّکَ لَطِیفٌ لِمَا تَشَاءُ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ یَا مَنْ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ حُلْ بَیْنِی وَ بَیْنَ التَّعَرُّضِ لِسَخَطِکَ وَ أَقْبِلْ بِقَلْبِی إِلَی طَاعَتِکَ وَ أَوْزِعْنِی شُکْرَ نِعْمَتِکَ وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکَ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی مِنْ فَضْلِکَ مَالًا طَیِّباً کَثِیراً فَاضِلًا لَا یُطْغِینِی وَ تِجَارَةً نَامِیَةً مُبَارَکَةً لَا تُلْهِینِی وَ قُدْرَةً عَلَی عِبَادَتِکَ وَ صَبْراً عَلَی الْعَمَلِ بِطَاعَتِکَ وَ الْقَوْلَ بِالْحَقِّ وَ الصِّدْقَ فِی الْمَوَاطِنِ کُلِّهَا وَ شَنَآنَ الْفَاسِقِینَ وَ أَعِنِّی عَلَی التَّهَجُّدِ لَکَ بِحُسْنِ الْخُشُوعِ فِی الظُّلَمِ وَ التَّضَرُّعِ إِلَیْکَ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ وَ إِقَامِ الصَّلَاةِ وَ إِیتَاءِ الزَّکَاةِ وَ الصَّوْمِ فِی الْهَوَاجِرِ ابْتِغَاءَ وَجْهِکَ وَ قَرِّبْنِی إِلَیْکَ زُلْفَةً وَ لَا تُعْرِضْ عَنِّی لِذَنْبٍ رَکِبْتُهُ وَ لَا لِسَیِّئَةٍ أَتَیْتُهَا وَ لَا لِفَاحِشَةٍ أَنَا مُقِیمٌ عَلَیْهَا رَاجٍ لِلتَّوْبَةِ عَلَیَّ مِنْکَ فِیهَا وَ لَا لِخَطَاءٍ وَ عَمْدٍ کَانَ مِنِّی عَمِلْتُهُ أَوْ أَمَرْتُ بِهِ صَفَحْتَ لِی عَنْهُ أَوْ عَاقَبْتَنِی عَلَیْهِ سَتَرْتَهُ عَلَیَّ أَوْ هَتَکْتَهُ وَ أَنَا مُقِیمٌ عَلَیْهِ أَوْ تَائِبٌ إِلَیْکَ مِنْهُ أَسْأَلُکَ بِحَقِّکَ الْوَاجِبِ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِکَ لَمَّا طَهَّرْتَنِی مِنَ الْآفَاتِ وَ عَافَیْتَنِی مِنِ اقْتِرَافِ الْآثَامِ بِتَوْبَةٍ مِنْکَ عَلَیَّ وَ نَظْرَةٍ مِنْکَ إِلَیَّ تَرْضَی بِهَا عَنِّی وَ حُبَابَتِکَ لِی بِنِعْمَةٍ مَوْصُولَةٍ بِکَرَامَةٍ تَبْلُغُ بِی شُرَفَ الْجَنَّةِ وَ مُرَافَقَةَ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ.

دُعَاءٌ آخَرُ لَهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ:

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ أُمُوراً تَفَضَّلْتَ بِهَا عَلَی کَثِیرٍ مِنْ خَلْقِکَ مِنْ صَغِیرٍ أَوْ کَبِیرٍ مِنْ غَیْرِ مَسْأَلَةٍ مِنْهُمْ لَکَ فَإِنْ تَجُدْ بِهَا عَلَیَّ فَمِنَّةً مِنْ مِنَنِکَ وَ إِلَّا تَفْعَلْ فَلَسْتَ مِمَّنْ یُشَارَکُ فِی حُکْمِهِ وَ لَا یُؤَامَرُ فِی خَلْقِهِ فَإِنْ تَکُ رَاضِیاً فَأَحَقُّ مَنْ أَعْطَیْتَهُ مَا سَأَلَکَ مَنْ رَضِیتَ عَنْهُ مَعَ هَوَانِ مَا قَصَدْتَ فِیهِ إِلَیْکَ عَلَیْکَ وَ إِنْ تَکُ سَاخِطاً فَأَحَقُّ مَنْ عَفَا أَنْتَ

ص: 133

گرامی ترین آمرزنده و کسی که لطف را بر بنده اش تکرار نموده و تباهی او را سامان داده و کجی هایش را راست گردانده است. و اگر مرا با کردار زشتم بگیری، پس یکی از خطاهایم عذاب تو را واجب می کند و من در میان آفریدگان تو کیستم ای مولای من و آقایم؟ پس به عزتت سوگند نیکی هایم دارایی ات را زیبا نمی کند و بدی هایم آن را زشت نمی گرداند، بی نیاز گرداندنم از خزائن تو چیزی نمی کاهد و نداری ام به آن چیزی نمی افزاید. صلاح و فسادم جز به سوی تو نیست، پس اگر مرا نیکو گردانی چنین باشم، و اگر مرا فاسد قرار داده ای کسی جز تو بر اصلاح من توانایی ندارد. پس هیچ کار زشتی از من سر نزده مگر آن که دانستم تو مرا می بینی و از من غافل نیستی، به وعده ی تو برای من و امثال من باور داشته، بر گذشت کریمانه و بخشش از روی قدرت تو و مهربانی گسترده ات تکیه کرده ام، پس مهری که از تو چشیدم مرا به نافرمانی ات جرأت داد، و گذشتی که در تو دیدم مرا به حرامت انداخت. و اگر از فرارسیدن خشمت به زودی می ترسیدم از تو پروا می کردم آن چنان که از غیر تو که پایین تر از توست پروا دارم، کسانی که قدرتشان اندک است و من از جانبشان دوری می کنم. توفیقم تنها از جانب توست پس مرا به خودم وامگذار که از آن ناتوانم و نه به غیر خودت که مرا خوار می کند، پس همانا از بخشش تو چیزی درخواست کردم که شایسته ی آن نیستم، چون کار نیکی پیش نفرستاده ام. و به واسطه ی گناه بزرگی که انجام داده ام از آن ناامید نیستم زیرا به تو امید بسته ام و طمع بسیاری به مهری که برخودت واجب کردی دارم. پس فرمان از آن توست، یگانه ای وشریک نداری و مردم روزی خوار تو هستند و همه چیز برای تو فروتن است. دارایی ات فراوان و عدالتت همیشگی است و بخششت بسیار و عرشت گرامی است، ستایشت والا و یادت برتر و همسایگی ات بازدارنده و دستورت نافذ و دانشت همه گیر است و تو آغاز و پایان و آشکار و پنهان و به همه چیز دانا هستی. بندگانت همگی نیازمند تواند و من نیازمندترین آن ها هستم، برای گناهی که آن را ببخشی و نیازی که آن را جبران کنی و عائله ای که بی نیاز گردانی و عیبی که آن را بپوشانی و کاری که آن را محکم گردانی و گناهی که از آن درگذری و فسادی که آن را نیکو گردانی و کار نیکی که آن را بپذیری و سخن پاکیزه ای که آن را بالا ببری و بدنی که آن را سلامت بداری. بارخدایا، تو مرا مشتاق خودت کردی و به آن چه نزد توست علاقمند ساختی و با من مهر ورزیدی، و بهترین بندگانت را به سویم فرستادی تا بهترین نوشته هایت را بر من بخواند، پس به فرستاده ات ایمان آوردم و از هدایتش پیروی نکردم، کتابت را باور کردم اما بدان عمل ننمودم، به خاطر ناتوانی ام دیدار تو را ناپسند دانستم و برای کردار آلوده ام از دستورت سرپیچی کردم،

ص: 134

وَ أَکْرَمُ مَنْ غَفَرَ وَ عَادَ بِفَضْلِهِ عَلَی عَبْدِهِ فَأَصْلَحَ مِنْهُ فَاسِداً وَ قَوَّمَ مِنْهُ أَوَداً وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِقَبِیحِ عَمَلِی فَوَاحِدٌ مِنْ جُرْمِی یُحِلُّ عَذَابَکَ بِی وَ مَنْ أَنَا فِی خَلْقِکَ یَا مَوْلَایَ وَ سَیِّدِی فَوَ عِزَّتِکَ مَا تُزَیِّنُ مُلْکَکَ حَسَنَاتِی وَ لَا تُقَبِّحُهُ سَیِّئَاتِی وَ لَا یَنْقُصُ خَزَائِنَکَ غِنَایَ وَ لَا یَزِیدُ فِیهَا فَقْرِی وَ مَا صَلَاحِی وَ فَسَادِی إِلَّا إِلَیْکَ فَإِنْ صَیّرْتَنِی صَالِحاً کُنْتُ وَ إِنْ جَعَلْتَنِی فَاسِداً لَمْ یَقْدِرْ عَلَی صَلَاحِی سِوَاکَ فَمَا کَانَ مِنْ عَمَلٍ سَیِّئٍ أَتَیْتُهُ فَعَلَی عِلْمٍ مِنِّی بِأَنَّکَ تَرَانِی وَ أَنَّکَ غَیْرُ غَافِلٍ عَنِّی مُصَدِّقٌ مِنْکَ بِالْوَعِیدِ لِی وَ لِمَنْ کَانَ فِی مِثْلِ حَالِی وَاثِقٌ بَعْدَ ذَلِکَ مِنْکَ بِالصَّفْحِ الْکَرِیمِ وَ الْعَفْوِ الْقَدِیرِ وَ الرَّحْمَةِ الْوَاسِعَةِ فَجَرَّأَنِی عَلَی مَعْصِیَتِکَ مَا أَذَقْتَنِی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ وُثُوبِی عَلَی مَحَارِمِکَ مَا رَأَیْتُ مِنْ عَفْوِکَ وَ لَوْ خِفْتُ تَعْجِیلَ نَقِمَتِکَ لَأَخَذْتُ حِذْرِی مِنْکَ کَمَا أَخَذْتُهُ مِنْ غَیْرِکَ مِمَّنْ هُوَ دُونَکَ مِمَّنْ خِفْتُ سَطْوَتَهُ فَاجْتَنَبْتُ نَاحِیَتَهُ وَ مَا تَوْفِیقِی إِلَّا بِکَ فَلَا تَکِلْنِی إِلَی نَفْسِی بِرَحْمَتِکَ فَأَعْجِزَ عَنْهَا وَ لَا إِلَی سِوَاکَ فَیَخْذُلَنِی فَقَدْ سَأَلْتُکَ مِنْ فَضْلِکَ مَا لَا أَسْتَحِقُّهُ بِعَمَلٍ صَالِحٍ قَدَّمْتُهُ وَ لَا آیِسٍ مِنْهُ لِذَنْبٍ عَظِیمٍ رَکِبْتُهُ لِقَدِیمِ الرَّجَاءِ فِیکَ وَ عَظِیمِ الطَّمَعِ مِنْکَ الَّذِی أَوْجَبْتَهُ عَلَی نَفْسِکَ مِنَ الرَّحْمَةِ فَالْأَمْرُ لَکَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ وَ الْخَلْقُ عِیَالُکَ وَ کُلُّ شَیْ ءٍ خَاضِعٌ لَکَ مُلْکُکَ کَثِیرٌ وَ عَدْلُکَ قَدِیمٌ وَ عَطَاؤُکَ جَزِیلٌ وَ عَرْشُکَ کَرِیمٌ وَ ثَنَاؤُکَ رَفِیعٌ وَ ذِکْرُکَ أَحْسَنُ وَ جَارُکَ أَمْنَعُ وَ حُکْمُکَ نَافِذٌ وَ عِلْمُکَ جَمٌّ وَ أَنْتَ أَوَّلٌ آخِرٌ ظَاهِرٌ بَاطِنٌ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلِیمٌ عِبَادُکَ جَمِیعاً إِلَیْکَ فُقَرَاءُ وَ أَنَا أَفْقَرُهُمْ إِلَیْکَ لِذَنْبٍ تَغْفِرُهُ وَ لِفَقْرٍ تَجْبُرُهُ وَ لِعَائِلَةٍ تُغْنِیهَا وَ لِعَوْرَةٍ تَسْتُرُهَا وَ لِخُطَّةٍ تَشُدُّهَا وَ لِسَیِّئَةٍ تَتَجَاوَزُ عَنْهَا وَ لِفَسَادٍ تُصْلِحُهُ وَ لِعَمَلٍ صَالِحٍ تَتَقَبَّلُهُ وَ لِکَلَامٍ طَیِّبٍ تَرْفَعُهُ وَ لِبَدَنٍ تُعَافِیهِ اللَّهُمَّ إِنَّکَ شَوَّقْتَنِی إِلَیْکَ وَ رَغَّبْتَنِی فِیمَا لَدَیْکَ وَ تَعَطَّفْتَنِی عَلَیْکَ وَ أَرْسَلْتَ إِلَیَّ خَیْرَ خَلْقِکَ یَتْلُو عَلَیَّ أَفْضَلَ کُتُبِکَ فَآمَنْتُ بِرَسُولِکَ وَ لَمْ أَقْتَدِ بِهُدَاهُ وَ صَدَّقْتُ بِکِتَابِکَ وَ لَمْ أَعْمَلْ بِهِ وَ أَبْغَضْتُ لِقَاءَکَ لِضَعْفِ نَفْسِی وَ عَصَیْتُ أَمْرَکَ لِخَبِیثِ عَمَلِی

ص: 134

به خاطر تباهی دینم از سنت های تو روی گرداندم و به خاطر سخت دلی ام به دیدارت پیشی نگرفتم. پروردگارا، بهشت را برای کسانی که تو را اطاعت کردند آفریدی و در آن نعمت هایی را که به هیچ قلبی خطور نمی کند آماده ساختی، سپس آن را با نیکوترین ویژگی ها توصیف کردی و بندگانت را مشتاق آن نمودی و دستور دادی برای آن از هم پیشی بگیرند و از ساکنان آن و آن چه در آن است آگاه کردی، از زنان سیاه چشم که مانند سفیدی های پنهان هستند و پسرانی که همچون مروارید پراکنده اند و میوه ها و نخل خرما و انار و باغ های انگور و رودهایی از نوشیدنی پاکیزه و سندس و استبرق و چشمه سلسبیل و شراب خالص و دست بندهایی از نقره و نوشیدنی پاک و پادشاهی بزرگ. و پس از آن گفتی تو بلندمرتبه و مبارکی، پس هیچ کس نمی داند چه چیز برای روشنی دیدگان آن ها پنهان شده است، پاداشی برای آن چه انجام می دادند. پس به اعمالم نگریستم و آن را ناتوان دیدم مولای من، پس خویشتن را محاسبه کردم و خود را برای سپاس از نعمت هایت توانا ندیدم، گناهانم را شمردم و دیدم از نیکی هایم می کاهد پس چگونه به رسیدن به بهشتت با عملم طمع داشته باشم درحالی که در گرو اشتباهاتم هستم؟ نه، چگونه ای مولای من ممکن است اگر تو با مهربانی ات که در گذشته بر من لطف می کردی و با گرامی داشتنم به پایان می رساندی و نمی توانم آن را بشمارم، مرا در برنگیری. پس خوشا بر آن کس که از او خشنود شوی و وای بر آن که بر او خشم بگیری. پس از من راضی شو و بر من خشم نگیر، ای مولایم. خدایا، آتش را برای سرکشان از فرمانت آفریدی و برای اهل آن انواع عذاب را آماده کردی و آن را توصیف کردی و آب های جوشان آن را گروه گروه گرداندی، از حمیم و غساق و مهل و ضریع و صدید و غسلین و زقوم و غل ها و زنجیرها و گرزهای آهنی و عذاب غلیظ و عذاب سخت و عذاب خوارکننده و عذاب پابرجا و عذاب سوزان و عذاب سموم و سایه ای از آتش و لباس های قطران و سایبان های آتش و نحاس و زقوم و حطمة و هاویة و لظی و آتش سوزاننده و آتش زبانه کش که بر دل ها شعله می کشد و آتش احاطه کننده دارای ستون های کشیده شده، و سعیر و حمیم و آتشی که خاموش نگردد و آتشی که نزدیک است از شدت خشم مشخص گردد و آتشی که هیزم آن مردمان و سنگ هستند و آتشی که وقتی به آن گفته می شود: آیا پر شدی؟ گوید: آیا بیشتر هم هست؟ و مرتبه پایین تر از آتش. پس به راستی ترسیدم ای مولای من که به خاطر گناه و خطای بزرگم و بدکاری همیشگی ام سزاوار آن شوم، چرا که من نافرمانی تو را کردم و درباره بی نیازی تو از عذاب من و نیاز من به مهربانی تو اندیشیدم،

ص: 135

وَ رَغِبْتُ عَنْ سُنَنِکَ لِفَسَادِ دِینِی وَ لَمْ أَسْبِقْ إِلَی رُؤْیَتِکَ لِقَسَاوَةِ قَلْبِی.

اللَّهُمَّ إِنَّکَ خَلَقْتَ جَنَّةً لِمَنْ أَطَاعَکَ وَ أَعْدَدْتَ فِیهَا مِنَ النَّعِیمِ الْمُقِیمِ مَا لَا یَخْطُرُ عَلَی الْقُلُوبِ وَ وَصَفْتَهَا بِأَحْسَنِ الصِّفَةِ فِی کِتَابِکَ وَ شَوَّقْتَ إِلَیْهَا عِبَادَکَ وَ أَمَرْتَ بِالْمُسَابَقَةِ إِلَیْهَا وَ أَخْبَرْتَ عَنْ سُکَّانِهَا وَ مَا فِیهَا مِنْ حُورٍ عَیْنٍ کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَکْنُونٌ وَ وِلْدَانٌ کَاللُّؤْلُؤِ الْمَنْثُورِ وَ فَاکِهَةٍ وَ نَخْلٍ وَ رُمَّانٍ وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنَابٍ وَ أَنْهَارٍ مِنْ طَیِّبِ الشَّرَابِ وَ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ وَ سَلْسَبِیلٍ وَ رَحِیقٍ مَخْتُومٍ وَ أَسْوِرَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَ شَرَابٍ طَهُورٍ وَ مُلْکٍ کَبِیرٍ وَ قُلْتَ مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ تَبَارَکْتَ وَ تَعَالَیْتَ فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ فَنَظَرْتُ فِی عَمَلِی فَرَأَیْتُهُ ضَعِیفاً یَا مَوْلَایَ وَ حَاسَبْتُ نَفْسِی فَلَمْ أَجِدْنِی أَقُومُ بِشُکْرِ مَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَدَّدْتُ سَیِّئَاتِی فَأَصَبْتُهَا تَسْتَرِقُ حَسَنَاتِی فَکَیْفَ أَطْمَعُ أَنْ أَنَالَ جَنَّتَکَ بِعَمَلِی وَ أَنَا مُرْتَهَنٌ بِخَطِیئَتِی لَا کَیْفَ یَا مَوْلَایَ إِنْ لَمْ تَدَارَکْنِی مِنْکَ بِرَحْمَةٍ تَمُنُّ بِهَا عَلَیَّ فِی مِنَنٍ قَدْ سَبَقَتْ مِنْکَ لَا أُحْصِیهَا تَخْتِمُ لِی بِهَا کَرَامَتَکَ فَطُوبَی لِمَنْ رَضِیتَ عَنْهُ وَ وَیْلٌ لِمَنْ سَخِطْتَ عَلَیْهِ فَارْضَ عَنِّی وَ لَا تَسْخَطْ عَلَیَّ یَا مَوْلَایَ اللَّهُمَّ وَ خَلَقْتَ نَاراً لِمَنْ عَصَاکَ وَ أَعْدَدْتَ لِأَهْلِهَا مِنْ أَنْوَاعِ الْعَذَابِ فِیهَا وَ وَصَفْتَهُ وَ صَنَّفْتَهُ مِنَ الْحَمِیمِ وَ الْغَسَّاقِ وَ الْمُهْلِ وَ الضَّرِیعِ وَ الصَّدِیدِ وَ الْغِسْلِینِ وَ الزَّقُّومِ وَ السَّلَاسِلِ وَ الْأَغْلَالِ وَ مَقَامِعِ الْحَدِیدِ وَ الْعَذَابِ الْغَلِیظِ وَ الْعَذَابِ الشَّدِیدِ وَ الْعَذَابِ الْمُهِینِ وَ الْعَذَابِ الْمُقِیمِ وَ عَذَابِ الْحَرِیقِ وَ عَذَابِ السَّمُومِ وَ ظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ وَ سَرَابِیلِ الْقَطِرَانِ وَ سُرَادِقَاتِ النَّارِ وَ النُّحَاسِ وَ الزَّقُّومِ وَ الْحُطَمَةِ وَ الْهَاوِیَةِ وَ لَظَی وَ النَّارِ الْحَامِیَةِ وَ النَّارِ الْمُوقَدَةِ الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَی الْأَفْئِدَةِ وَ النَّارِ الْمُوصَدَةِ ذَاتِ الْعُمُدِ الْمُمَدَّدَةِ وَ السَّعِیرِ وَ الْحَمِیمِ وَ النَّارِ الَّتِی لَا تُطْفَأُ وَ النَّارِ الَّتِی تَکادُ تَمَیَّزُ مِنَ الْغَیْظِ وَ النَّارِ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ وَ النَّارِ الَّتِی یُقَالُ هَلِ امْتَلَأْتِ فَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِیدٍ وَ الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ فَقَدْ خِفْتُ یَا مَوْلَایَ إِذْ کُنْتُ لَکَ عَاصِیاً أَنْ أَکُونَ لَهَا مُسْتَوْجِباً لِکَبِیرِ ذَنْبِی وَ عَظِیمِ جُرْمِی وَ قَدِیمِ إِسَاءَتِی وَ أُفَکِّرُ فِی غِنَاکَ عَنْ عَذَابِی وَ فَقْرِی إِلَی رَحْمَتِکَ

ص: 135

ای مولای من با وجود خواری آن چه بدان طمع کردم نزد تو و دشواری آن در نزد من و آسانی اش برای تو و ارزش بسیار آن برای من و اهمیت آن در نزدم و جایگاهش نسبت به من، با وجود بخشندگی تو در کارهای بزرگ و گذشتت از گناه بزرگ، ای آقای من هیچ گناهی که آن را ببخشی و هیچ اشتباهی که آن را از گردنم برداری برای تو بزرگ نیست و نیز برای کسی که گناهش از من بزرگ تر است، به خاطر بی اهمیتی من در پادشاهی تو با وجود التماسم و اعتمادم به تو و تکیه و امید و طمعم به تو، پس آن میان من و ترسم از ورود به آتش حائل شد. و من که هستم آقای من که در خشمی که برای عذاب من گرفتی قصد نابودی مرا کنی، من در میان آفریدگانت مانند ذره ای در میان دارایی بزرگ تو هستم. پس به سخاوتت بر من ببخش، پس همانا تو از من خطا دیده ای و من از تو ندیده ام و تو از من بی نیازی و من نیستم. تا آن که مرا به آنان ملحق کنی و همراهشان گردانی. همانا تو عزیز و حکیم هستی. پروردگارا، آفرینشم را نیکو کردی و بهبودی ام را فراوان ساختی، روزی ام را بر من گستراندی و همواره مرا از نعمتی به نعمت دیگر و از کرامتی به کرامت دیگر منتقل کردی به سوی بخششی که در شب و روزم تازه می شود و من چیزی جز آن چه در آن هستم نمی دانم، تا آن جا که گمان کرده ام آن بر تو واجب است و لازم است من در جایگاهی غیر از این باشم، چرا که من نمی دانم بلای بزرگ چیست تا لذت آسایش را بیابم و نیازمندی خوارم نکرده تا برتری امنیت را بدانم. پس شب و روز در غفلت از حال دیگران به سر بردم و کفر ورزیدم و در امتحان تو سپاس گزاری نکردم و شک نداشتم آن چه در آن به سر می برم همیشگی است و از من گرفته نمی شود. با خود از جابجایی عافیت و دگرگونی فقرو ترس و اندوه در دنیای زودگذر و آخرت پاینده سخن نگفتم تا مرا به زاری برابر تو برای پایداری آن بکشاند، با آن که دستور به شکرگزاری داده بودی و وعده ی افزایش نعمت هایت را کرده بودی، پس فراموش کردم و سرگرم شدم و غفلت کردم و ایمن گشتم و شادمان و متکبر شدم و سستی نمودم تا آن که عافیتم با آمدن بلا دگرگون شد و بیچارگی جای سلامتی را گرفت و انواع بیماری ها و آزارها به جای بی نیازی نشست، پس با حالی که برایم پیش آمد، آن چه در آن بودم را شناختم و از تو درخواست نمودم مانند کسی که به خاطر گناه بزرگش شایسته نیست صدایش شنیده شود، و درخواست کسی را داشتم که به دلیل سرگرمی و سستی بسیارش سزاوار برآوردن خواسته اش نیست، وزاری کردم همچون کسی

ص: 136

یَا مَوْلَایَ مَعَ هَوَانِ مَا طَمِعْتُ فِیهِ مِنْکَ عَلَیْکَ وَ عُسْرِهِ عِنْدِی وَ یُسْرِهِ عَلَیْکَ وَ عَظِیمِ قَدْرِهِ عِنْدِی وَ کَبِیرِ خَطَرِهِ لَدَیَّ وَ مَوقِعِهِ مِنِّی مَعَ جُودِکَ بِجَسِیمِ الْأُمُورِ وَ صَفْحِکَ عَنِ الذَّنْبِ الْکَبِیرِ لَا یَتَعَاظَمُکَ یَا سَیِّدِی ذَنْبٌ أَنْ تَغْفِرَهُ وَ لَا خَطِیئَةٌ أَنْ تَحُطَّهَا عَنِّی وَ عَمَّنْ هُوَ أَعْظَمُ جُرْماً مِنِّی لِصِغَرِ خَطَرِی فِی مُلْکِکَ مَعَ تَضَرُّعِی وَ ثِقَتِی بِکَ وَ تَوَکُّلِی عَلَیْکَ وَ رَجَائِی إِیَّاکَ وَ طَمَعِی فِیکَ فَیَحُولُ ذَلِکَ بَیْنِی وَ بَیْنَ خَوْفِی مِنْ دُخُولِ النَّارِ وَ مَنْ أَنَا یَا سَیِّدِی فَتَقْصِدَ قَصْدِی بِغَضَبٍ یَدُومُ مِنْکَ عَلَیَّ تُرِیدُ بِهِ عَذَابِی مَا أَنَا فِی خَلْقِکَ إِلَّا بِمَنْزِلَةِ الذَّرَّةِ فِی مُلْکِکَ الْعَظِیمِ فَهَبْ لِی نَفْسِی بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ فَإِنَّکَ تَجِدُ مِنِّی خَلْقاً وَ لَا أَجِدُ مِنْکَ وَ بِکَ غِنًی عَنِّی وَ لَا غِنَی بِی حَتَّی تُلْحِقَنِی بِهِمْ فَتُصَیِّرَنِی مَعَهُمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ رَبِّ حَسَّنْتَ خَلْقِی وَ عَظَّمْتَ عَافِیَتِی وَ وَسَّعْتَ عَلَیَّ فِی رِزْقِی وَ لَمْ تَزَلْ تَنْقُلُنِی مِنْ نِعْمَةٍ إِلَی کَرَامَةٍ وَ مِنْ کَرَامَةٍ إِلَی فَضْلٍ تُجَدِّدُ لِی ذَلِکَ فِی لَیْلِی وَ نَهَارِی لَا أَعْرِفُ غَیْرَ مَا أَنَا فِیهِ حَتَّی ظَنَنْتُ أَنَّ ذَلِکَ وَاجِبٌ عَلَیْکَ لِی وَ أَنَّهُ لَا یَنْبَغِی لِی أَنْ أَکُونَ فِی غَیْرِ مَرْتِبَتِی لِأَنِّی لَمْ أَدْرِ مَا عَظِیمُ الْبَلَاءِ فَأَجِدَ لَذَّةَ الرَّخَاءِ وَ لَمْ یُذِلَّنِی الْفَقْرُ فَأَعْرِفَ فَضْلَ الْأَمْنِ فَأَصْبَحْتُ وَ أَمْسَیْتُ فِی غَفْلَةٍ مِمَّا فِیهِ غَیْرِی مِمَّنْ هُوَ دُونِی فَکَفَرْتُ وَ لَمْ أَشْکُرْ بَلَاءَکَ وَ لَمْ أَشُکَّ أَنَّ الَّذِی أَنَا فِیهِ دَائِمٌ غَیْرُ زَائِلٍ عَنِّی لَا أُحَدِّثُ نَفْسِی بِانْتِقَالِ عَافِیَةٍ وَ تَحْوِیلِ فَقْرٍ وَ لَا خَوْفٍ وَ لَا حُزْنٍ فِی عَاجِلِ دُنْیَایَ وَ آجِلِ آخِرَتِی فَیَحُولَ ذَلِکَ بَیْنِی وَ بَیْنَ التَّضَرُّعِ إِلَیْکَ فِی دَوَامِ ذَلِکَ لِی مَعَ مَا أَمَرْتَنِی بِهِ مِنْ شُکْرِکَ وَ وَعَدْتَنِی عَلَیْهِ مِنَ الْمَزِیدِ مِنْ لَدَیْکَ فَسَهَوْتُ وَ لَهَوْتُ وَ غَفَلْتُ وَ أَمِنْتُ وَ أَشَرْتُ وَ بَطِرْتُ وَ تَهَاوَنْتُ حَتَّی جَاءَ التَّغْیِیرُ مَکَانَ الْعَافِیَةِ بِحُلُولِ الْبَلَاءِ وَ نَزَلَ الضُّرُّ بِمَنْزِلَةِ الصِّحَّةِ وَ بِأَنْوَاعِ السُّقْمِ وَ الْأَذَی وَ أَقْبَلَ الْفَقْرُ بِإِزَاءِ الْغِنَی فَعَرَفْتُ مَا کُنْتُ فِیهِ لِلَّذِی صِرْتُ إِلَیْهِ فَسَأَلْتُکَ مَسْأَلَةَ مَنْ لَا یَسْتَوْجِبُ أَنْ تُسْمَعَ لَهُ دَعْوَةٌ لِعَظِیمِ مَا کُنْتُ فِیهِ مِنَ الْغَفْلَةِ وَ طَلَبْتُ طَلِبَةَ مَنْ لَا یَسْتَحِقُّ نَجَاحَ الطَّلِبَةِ لِلَّذِی کُنْتُ فِیهِ مِنَ اللَّهْوِ وَ الْفَتْرَةِ وَ تَضَرَّعْتُ تَضَرُّعَ مَنْ لَا یَسْتَوْجِبُ

ص: 136

که به خاطر گردن کشی و تکبرش شایسته ی رحمت نیست. پس به آن چه مرا مبتلا نمودی راضی شدم و چرا که بیچارگی به من روی آورده و نیازمندی خوارم کرده بود و بلا بر من نازل شده بود، پس اگر این از خشم تو بوده، از خشمت به بردباری ات پناهنده می شوم و اگر می خواستی مرا امتحان کنی پس همانا به ناتوانی و بیچارگی ام پی بردم، چرا که تو والا و بلندمرتبه ای و فرمودی: همانا انسان بسیار نالان آفریده شده، وقتی بدی به او می رسد شیون کرده و وقتی خیری به او می رسد آن را منع می کند(1). و فرمودی و عزیزترین گوینده ای: پس اما انسان هنگامی که پروردگارش او را می آزماید و گرامی اش داشته و به او نعمت می دهد، می گوید خداوند مرا گرامی داشت، اما وقتی او را آزموده و روزی اش را تنگ می گرداند گوید: خداوند مرا خوار کرد (2). و فرمودی درحالی که بزر گ ترین گوینده ای: به راستی انسان سرکشی می کند که می پندارد بی نیاز شده (3). و منزهی، فرمودی: سپس هنگامی که بدی به شما رسید پس به سوی او فریاد می زنید (4). و فرمودی تو که عزیز و باشکوهی : و هنگامی که بدی به انسان می رسد با زاری پروردگارش را می خواند، سپس وقتی نعمتی به او عطا می شود دعای گذشته اش را فراموش می کند (5). و فرمودی: هنگامی که بیچارگی به انسان می رسد به پهلو یا نشسته یا ایستاده ما را می خواند، پس وقتی گرفتاری اش را برطرف نمودیم چنان می گذرد که گویی برای گرفتاری اش ما را نخوانده است(6). و فرمودی: انسان برای بدی مانند دعایش برای خوبی دعا می کند و انسان عجول بوده است(7). راست گفتی، راست گفتی آقای من و مولایم. این ویژگی ها را در خودم می شناسم و علم تو در گذشته آن را می دانست، مولای من، به من وعده ی نیکویی دادی که تو را بخوانم تا اجابتم کنی، پس من تو را می خوانم چنان که دستور دادی و تو نیز آن چنان که وعده نمودی پاسخم بده، و نعمت و عافیت و نگهداری ات و پرده پوشی ات را بر من بیفزا و حالم را بهتر از آن چه در آن هستم قرار بده تا مرا به خشنودی خودت برسانی و

ص: 137


1- . معارج/ 19- 21
2- . فجر/ 15- 16
3- . علق/ 6
4- . نحل/ 53
5- . زمر/ 8
6- . یونس/ 12
7- . اسراء/ 11

الرَّحْمَةَ لِمَا کُنْتُ فِیهِ مِنَ الزَّهْوِ وَ الِاسْتِطَالَةِ فَرَضِیتُ بِمَا إِلَیْهِ صَیَّرْتَنِی وَ إِنْ کَانَ الضُّرُّ قَدْ مَسَّنِی وَ الْفَقْرُ قَدْ أَذَلَّنِی وَ الْبَلَاءُ قَدْ حَلَّ بِی: فَإِنْ یَکُ ذَلِکَ مِنْ سَخَطٍ مِنْکَ فَأَعُوذُ بِحِلْمِکَ مِنْ سَخَطِکَ وَ إِنْ کُنْتَ أَرَدْتَ أَنْ تَبْلُوَنِی فَقَدْ عَرَفْتَ ضَعْفِی وَ قِلَّةَ حِیلَتِی إِذْ قُلْتَ تَبَارَکْتَ وَ تَعَالَیْتَ إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً(1) وَ قُلْتَ عَزَّیْتَ مِنْ قَائِلٍ (2) فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهانَنِ (3) وَ قُلْتَ جُلِّیتَ مِنْ قَائِلٍ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغی أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی (4) وَ قُلْتَ سُبْحَانَکَ ثُمَّ إِذا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فَإِلَیْهِ تَجْئَرُونَ (5) وَ قُلْتَ عَزَّیْتَ وَ جَلَّیْتَ وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنِیباً إِلَیْهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِیَ ما کانَ یَدْعُوا إِلَیْهِ مِنْ قَبْلُ (6) وَ قُلْتَ وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً فَلَمَّا کَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ کَأَنْ لَمْ یَدْعُنا إِلی ضُرٍّ مَسَّهُ (7) وَ قُلْتَ وَ یَدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَیْرِ وَ کانَ الْإِنْسانُ عَجُولًا(8) صَدَقْتَ صَدَقْتَ یَا سَیِّدِی وَ مَوْلَایَ هَذِهِ صِفَاتِی الَّتِی أَعْرِفُهَا مِنْ نَفْسِی وَ قَدْ مَضَی عِلْمُکَ فِیَّ یَا مَوْلَایَ وَ وَعَدْتَنِی مِنْکَ وَعْداً حَسَناً أَنْ أَدْعُوَکَ فَتَسْتَجِیبَ لِی فَأَنَا أَدْعُوکَ کَمَا أَمَرْتَنِی فَاسْتَجِبْ لِی کَمَا وَعَدْتَنِی وَ زِدْنِی مِنْ نِعْمَتِکَ وَ عَافِیَتِکَ وَ کِلَاءَتِکَ وَ سَتْرِکَ وَ انْقُلْنِی مِمَّا أَنَا فِیهِ إِلَی مَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْهُ حَتَّی تَبْلُغَ بِی فِیمَا أَنَا فِیهِ رِضَاکَ

ص: 137


1- 1. المعارج: 19- 21.
2- 2. عزیت من باب التفعیل، اصله عززت، ابدل الزاء الثالثة یاء استثقالا لاجتماع الامثال کما قالوا تظنی تظنیا من الظنّ و تقضی تقضیا من القض، و هکذا جلیت فیما یأتی من کلامه علیه السلام.
3- 3. الفجر: 15- 16.
4- 4. العلق: 6.
5- 5. النحل: 53.
6- 6. الزمر: 8.
7- 7. یونس: 12.
8- 8. اسری: 11.

آن چه برای دوستان و فرمانبردارانت آماده کردی به من عطا کنی، همراه با پیامبران و فرستادگان و صدیقان و شهداء و نیکوکاران، و چه همراهان نیکویی هستند. پس در سرای خودت و سرای جاودان همسایگی دوستت محمد، زینت قیامت و همه بزرگواری و نعمت پایدار و شادی فراوان را روزی ما گردان. به راستی تو بر هر کار توانایی و درود و سلام بسیار بر محمد پیامبر و خاندانش بفرست و سپاس برای خداوند، پروردگار جهان است.

روایت20.

کتاب عتیق غروی: دعاء امام زین العابدین علیه السلام. ای عزیز، به خواری ام رحم کن و ای بی نیاز، به نیازمندی ام رحم کن و ای توانا، به ناتوانی ام رحم آور. بنده به چه کسی جز مولای خود پناه آورد؟ و از چه کس جز آقای خود درخواست کند؟ و به چه کسی جز آفریدگار خود زاری نماید و به چه کسی غیر از پروردگار خویش پناهنده شود و به چه کسی جز روزی دهنده ی خود شکایت برد؟ خدایا، هر کار نیکی که انجام دادم از جانب تو بوده و شایسته ی سپاس نیستم، و هر بدی که کردم تو مرا از آن بازداشتی و بهانه ای در آن ندارم. بارالها، تو را می خوانم خواستن انسانی خوار و فروتن، و از تو درخواست می کنم مانند درخواست پناه جوینده عذرخواه، و مانند درخواست کسی که به گناه و اشتباهش اعتراف می کند و کسی را جز تو برای گذشت از گناهش و برطرف کننده ی گرفتاری و اندوهش و از بین برنده ی غصه اش و جلوگیرنده ای از بیچارگی اش و نیرو دهنده ای برای ناتوانی اش نمی یابد، به جز تو ای مهربان ترین مهربانان.

روایت21.

عدد قویه: ثمالی گفت ابراهیم بن محمد برایم گفت: از علی بن حسین علیهما السلام شنیدم که شبی در مناجات خود می گفت: پروردگار ما و آقای ما و مولای ما، اگر آن چنان بگرییم که مژه هایمان بریزد و چنان ناله بزنیم که صداهایمان بریده شود و آن قدر بایستیم که گام هایمان خشک شود و رکوع کنیم تا جایی که بندهایمان از هم بگسلد و سجده کنیم تا آن جا که چشمانمان از حدقه درآید، و در تمام زندگی خاک زمین را بخوریم و آن قدر ذکر بگوییم که زبانمان از کار بیفتد، با همه این ها سزاوار بخشش یکی از گناهانمان نیستیم.

می گویم: در برخی کتاب ها این دعا را از امام سجاد علیه السلام دیده ام که در مناجات می گفت: خدایا، از تو می خواهم مرا حفظ کنی تا آن که نافرمانی ات نکنم، پس به راستی که از زیادی گناهانم همراه با نافرمانی و از نیکی های همراه با بزرگواری تو حیرت زده شده ام و بسیاری گناهانم زبانم را بند آورده

ص: 138

وَ أَنَالَ بِهِ مَا عِنْدَکَ فِیمَا أَعْدَدْتَهُ لِأَوْلِیَائِکَ وَ أَهْلِ طَاعَتِکَ مَعَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً فَارْزُقْنَا فِی دَارِکَ دَارِ الْمُقَامِ فِی جِوَارِ مُحَمَّدٍ الْحَبِیبِ زَیْنِ الْقِیَامَةِ تَمَامَ الْکَرَامَةِ وَ دَوَامَ النِّعْمَةِ وَ مَبْلَغَ السُّرُورِ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ وَ عَلَی آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً کَثِیراً وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ.

«20»

ق، کتاب العتیق الغروی دُعَاءٌ لِزَیْنِ الْعَابِدِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: یَا عَزِیزُ ارْحَمْ ذُلِّی یَا غَنِیُّ ارْحَمْ فَقْرِی یَا قَوِیُّ ارْحَمْ ضَعْفِی بِمَنْ یَسْتَغِیثُ الْعَبْدُ إِلَّا بِمَوْلَاه إِلَی مَنْ یَطْلُبُ الْعَبْدُ إِلَّا إِلَی سَیِّدِهِ إِلَی مَنْ یَتَضَرَّعُ الْعَبْدُ إِلَّا إِلَی خَالِقِهِ بِمَنْ یَلُوذُ الْعَبْدُ إِلَّا بِرَبِّهِ إِلَی مَنْ یَشْکُو الْعَبْدُ إِلَّا إِلَی رَازِقِهِ اللَّهُمَّ مَا عَمِلْتُ مِنْ خَیْرٍ فَهُوَ مِنْکَ لَا حَمْدَ لِی عَلَیْهِ وَ مَا عَمِلْتُ مِنْ سُوءٍ فَقَدْ حَذَّرْتَنِیهِ فَلَا عُذْرَ لِی فِیهِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ سُؤَالَ الْخَاضِعِ الذَّلِیلِ وَ أَسْأَلُکَ سُؤَالَ الْعَائِذِ الْمُسْتَقِیلِ وَ أَسْأَلُکَ سُؤَالَ مَنْ یَبُوءُ بِذَنْبِهِ وَ یَعْتَرِفُ بِخَطِیئَتِهِ وَ أَسْأَلُکَ سُؤَالَ

مَنْ لَا یَجِدُ لِعَثْرَتِهِ مُقِیلًا وَ لَا لِضُرِّهِ کَاشِفاً وَ لَا لِکُرْبَتِهِ مُفَرِّجاً وَ لَا لِغَمِّهِ مُرَوِّحاً وَ لَا لِفَاقَتِهِ سَادّاً وَ لَا لِضَعْفِهِ مُقَوِّیاً إِلَّا أَنْتَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

«21»

د، [العدد القویة] قَالَ الثُّمَالِیُّ حَدَّثَنِی إِبْرَاهِیمُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ: سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ یَقُولُ لَیْلَةً فِی مُنَاجَاتِهِ إِلَهَنَا وَ سَیِّدَنَا وَ مَوْلَانَا لَوْ بَکَیْنَا حَتَّی تَسْقُطَ أَشْفَارُنَا وَ انْتَحَبْنَا حَتَّی یَنْقَطِعَ أَصْوَاتُنَا وَ قُمْنَا حَتَّی تَیْبَسَ أَقْدَامُنَا وَ رَکَعْنَا حَتَّی تَتَخَلَّعَ أَوْصَالُنَا وَ سَجَدْنَا حَتَّی تَتَفَقَّأَ أَحْدَاقُنَا وَ أَکَلْنَا تُرَابَ الْأَرْضِ طُولَ أَعْمَارِنَا وَ ذَکَرْنَاکَ حَتَّی تَکِلَّ أَلْسِنَتُنَا مَا اسْتَوْجَبْنَا بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَةٍ مِنْ سَیِّئَاتِنَا.

أَقُولُ: وَجَدْتُ فِی بَعْضِ الْکُتُبِ هَذَا الدُّعَاءَ مَنْسُوباً إِلَی سَیِّدِ السَّاجِدِینَ علیه السلام وَ هُوَ فِی الْمُنَاجَاةِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَهِی أَسْأَلُکَ أَنْ تَعْصِمَنِی حَتَّی لَا أَعْصِیَکَ فَإِنِّی قَدْ بُهِتُّ وَ تَحَیَّرْتُ مِنْ کَثْرَةِ الذُّنُوبِ مَعَ الْعِصْیَانِ وَ مِنْ کَثْرَةِ کَرَمِکَ مَعَ الْإِحْسَانِ وَ قَدْ کَلَّتْ لِسَانِی کَثْرَةُ ذُنُوبِی

ص: 138

و آبرویم را برده است. پس با چه رویی به دیدار تو آیم در حالی که گناهان چهره ام را زشت نموده و با کدام زبان تو را بخوانم در حالی که معصیت ها زبانم را بند آورده و چگونه نخوانمت حال آن که تو بزرگواری و چگونه شاد باشم که من نافرمانم و چگونه غمگین باشم حال آن که تو بخشنده ای. چگونه بخوانمت در حالی که من منم و چگونه نخوانمت در حالی که تو تویی. چگونه شادی کنم در حالی که از فرمانت سرپیچی نموده ام و چگونه اندوهگین باشم حال آن که تو را شناخته ام. شرم دارم تو را بخوانم در حالی که همواره گناهان را تکرار کرده ام و چگونه بنده مولایش را نخواند و به کجا می تواند گریزد و اگر رانده شود پناه گاهش کجاست؟ بارالها، اگر از لغزش هایم گذشت نکنی به چه کس پناه آورم واگر بر من رحم نکنی چه کس به من رحم آورد؟ و اگر تو به فریادم نرسی چه کس از من دست گیری می کند و هنگامی که آرزویم نزد تو تنگ شد به کجا می توانم بگریزم؟ خدایا، میان ترس و امید مانده ام، ترس از تو مرا می میراند و امیدت زنده ام می کند. معبودا، گناهان از ویژگی های ماست و گذشت مخصوص تو است. پروردگارا، موی سفید نوری از نورهای توست، پس غیرممکن است که نور تو با آتشت سوزانده شود، معبودا، بهشت سرای نیکان است اما مسیر آن از آتش می گذرد، پس اگر از بهشت محروم شدم ای کاش وارد آتش نشوم. بارخدایا،

چگونه تو را بخوانم و امید به بهشتت داشته باشم با این که کردار زشتی دارم، و چگونه تو را نخوانم و آرزوی بهشت نداشته باشم با وجود رفتار نیکو و زیبای تو. خدایا، منم آن کسی که با وجود نافرمانی اش تو را می خواند و قلبم یادت را فراموش نمی کند. معبودا، منم آن کسی که با وجود گناهانش به تو امید بسته و امیدم از گذشت فراوان تو قطع نمی شود ای مولای من. بارالها، به راستی گناهانم بزرگ هستند ولی گذشت تو از گناهان من بزرگ تر است. خدایا، با گذشت فراوانت از گناهان بزرگ من بگذر، چرا که گناهان بزرگ را تنها پروردگار بزرگ می بخشد. خداوندا، من آن کسی هستم که با تو پیمان بست و آن را شکست؛ هنگامی که به خواهشش رسید اراده اش را شکست، پس بیهوده و سرگرم شدم و کردارم در شب و روز نوشته می شد. خدایا، گناهان من به تو ضرری نمی رساند و گذشت تو از من چیزی از تو نمی کاهد، پس آن چه را که ضرری برایت ندارد ببخش و آن چه را که از تو نمی کاهد به من عطا کن. معبودا، اگر مرا بسوزانی سودی برایت ندارد و اگر مرا ببخشی ضرری برایت ندارد. پس آن چه برایت ضرری ندارد بر من ببخش و آن چه خشنودت نمی کند بر من روا ندار. بارالها، اگر گذشت از صفات تو نبود، آنان که تو را می شناسند نافرمانی ات نمی کردند. خدایا، اگر

ص: 139

وَ أَذْهَبَتْ عَنِّی مَاءَ وَجْهِی فَبِأَیِّ وَجْهٍ أَلْقَاکَ وَ قَدْ أَخْلَقَ الذُّنُوبُ وَجْهِی وَ بِأَیِّ لِسَانٍ أَدْعُوکَ وَ قَدْ أَخْرَسَ الْمَعَاصِی لِسَانِی وَ کَیْفَ أَدْعُوکَ وَ أَنَا الْعَاصِی وَ کَیْفَ لَا أَدْعُوکَ وَ أَنْتَ الْکَرِیمُ وَ کَیْفَ أَفْرَحُ وَ أَنَا الْعَاصِی وَ کَیْفَ أَحْزَنُ وَ أَنْتَ الْکَرِیمُ وَ کَیْفَ أَدْعُوکَ وَ أَنَا أَنَا وَ کَیْفَ لَا أَدْعُوکَ وَ أَنْتَ أَنْتَ وَ کَیْفَ أَفْرَحُ وَ قَدْ عَصَیْتُکَ وَ کَیْفَ أَحْزَنُ وَ قَدْ عَرَفْتُکَ وَ أَنَا أَسْتَحْیِی أَنْ أَدْعُوَکَ وَ أَنَا مُصِرٌّ عَلَی الذُّنُوبِ وَ کَیْفَ بِعَبْدٍ لَا یَدْعُو سَیِّدَهُ وَ أَیْنَ مَفَرُّهُ وَ مَلْجَؤُهُ أَنْ یَطْرُدَهُ إِلَهِی بِمَنْ أَسْتَغِیثُ إِنْ لَمْ تُقِلْنِی عَثْرَتِی وَ مَنْ یَرْحَمُنِی إِنْ لَمْ تَرْحَمْنِی وَ مَنْ یُدْرِکُنِی إِنْ لَمْ تُدْرِکْنِی وَ أَیْنَ الْفِرَارُ إِذَا ضَاقَتْ لَدَیْکَ أُمْنِیَّتِی إِلَهِی بَقِیتُ بَیْنَ خَوْفٍ وَ رَجَاءٍ خَوْفُکَ یُمِیتُنِی وَ رَجَاؤُکَ یُحْیِینِی إِلَهِی الذُّنُوبُ صِفَاتُنَا وَ الْعَفْوُ صِفَاتُکَ إِلَهِی الشَّیْبَةُ نُورٌ مِنْ أَنْوَارِکَ فَمُحَالٌ أَنْ تُحْرِقَ نُورَکَ بِنَارِکَ إِلَهِی الْجَنَّةُ دَارُ الْأَبْرَارِ وَ لَکِنْ مَمَرُّهَا عَلَی النَّارِ فَیَا لَیْتَهَا إِذْ حُرِّمْتُ الْجَنَّةَ لَمْ أُدْخَلِ النَّارَ إِلَهِی وَ کَیْفَ أَدْعُوکَ وَ أَتَمَنَّی الْجَنَّةَ مَعَ أَفْعَالِیَ الْقَبِیحَةِ وَ کَیْفَ لَا أَدْعُوکَ وَ أَتَمَنَّی الْجَنَّةَ مَعَ أَفْعَالِکَ الْحَسَنَةِ الْجَمِیلَةِ إِلَهِی أَنَا الَّذِی أَدْعُوکَ وَ إِنْ عَصَیْتُکَ وَ لَا یَنْسَی قَلْبِی ذِکْرَکَ إِلَهِی أَنَا الَّذِی أَرْجُوکَ وَ إِنْ عَصَیْتُکَ وَ لَا یَنْقَطِعُ رَجَائِی بِکَثْرَةِ عَفْوِکَ یَا مَوْلَایَ إِلَهِی ذُنُوبِی عَظِیمَةٌ وَ لَکِنْ عَفْوُکَ أَعْظَمُ مِنْ ذُنُوبِی إِلَهِی بِعَفْوِکَ الْعَظِیمِ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِیَ الْعَظِیمَةَ فَإِنَّهُ لَا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ الْعَظِیمَةَ إِلَّا الرَّبُّ الْعَظِیمُ إِلَهِی أَنَا الَّذِی أُعَاهِدُکَ فَأَنْقُضُ عَهْدِی وَ أَتْرُکُ عَزْمِی حِینَ یَعْرِضُ شَهْوَتِی فَأُصْبِحُ بَطَّالًا وَ أُمْسِی لَاهِیاً وَ تَکْتُبُ مَا قَدَّمْتُ یَوْمِی وَ لَیْلَتِی إِلَهِی ذُنُوبِی لَا تَضُرُّکَ وَ عَفْوُکَ إِیَّایَ لَا یَنْقُصُکَ فَاغْفِرْ لِی مَا لَا یَضُرُّکَ وَ أَعْطِنِی مَا لَا یَنْقُصُکَ إِلَهِی إِنْ أَحْرَقْتَنِی لَا یَنْفَعُکَ وَ إِنْ غَفَرْتَ لِی لَا یَضُرُّکَ فَافْعَلْ بِی مَا لَا یَضُرُّکَ وَ لَا تَفْعَلْ بِی مَا لَا یَسُرُّکَ إِلَهِی لَوْ لَا أَنَّ الْعَفْوَ مِنْ صِفَاتِکَ لَمَا عَصَاکَ أَهْلُ مَعْرِفَتِکَ إِلَهِی لَوْ لَا أَنَّکَ

ص: 139

گذشت و بخشندگی ات نبود نافرمانی ات نمی کردم و گناهت را تکرار نمی­کردم. بارخدایا، اگر گذشت دوست داشتنی ترین چیزها نزد تو نبود دوست داشتنی ترین مخلوقاتت از فرمانت سرپیچی نمی کرد. پروردگارا، امیدم به آمرزش و گمانم به نیکی توست. از لغزش هایم درگذر ای پروردگارم، چرا که آن چه بوده، بوده است. پس ای کسی که با دشمنش مهربانی می کند، چگونه به آن کس که با او دوستی و مناجات کرده چنین نباشد؟ و ای آن که هرگاه خوانده شده پاسخ داده است، و ای کسی که با شکوه خود ابرهای باران زا را پدید آورده، تو بودی که گفتی کجاست کسی که مرا بخواند و پاسخش ندهم؟ و کیست آن که از من درخواست نموده و به او نبخشیده ام؟ و کجاست آن که به درگاهم ایستاده که او را اجابت نکرده ام؟ و تو بودی که فرمودی: من بخشنده ام و سخاوت از من است و من بزرگوارم و بزرگواری از من است، و از بزرگواری من با گنهکاران این است که آنان را در بسترهایشان حفظ نمودم، گویی نافرمانی ام نکرده اند و نگهداری آن ها را بر عهده گرفته ام گویی گناهی مرتکب نشده اند. معبودا، چه کسی گناه می کند و چه کسی می بخشد؟ من بسیار گناه می کنم و تو بسیار می بخشی. خداوندا، چه بد کردار بوده ام که گناهان و نافرمانی های بسیار داشتم و چه نیکو کردار بوده ای با بزرگواری و نیکی هایت. خداوندا، تو مرا غرق در سخاوت و بزرگی و بخشش های خود نمودی و من خویشتن را غرق در گناه و نادانی و اشتباهات نمودم، تو با نیکی شناخته شده ای و من با نافرمانی شناخته شده ام. معبودا، سینه ام تنگ شده و نمی دانم با چه دارویی گناهم را معلاجه کنم، چه بسیار که از آن توبه کرده ام و آن را تکرار کرده ام. و چه بسیار شب ها و روزهایی که بر آن ناله کرده ام، پس تا کی چنین باشد در حالی که عمرم را درآن نابود کرده ام. معبودا، اندوهم طولانی شده و استخوانم نازک شده و بدنم پوسیده و گناهان بر پشتم باقی مانده است. پس ای آقای من، از فقر و بیچارگی ام و ناتوانی ام به درگاهت شکایت می آورم. بارالها، هر صاحب چشمی می خوابد و به وطنش بازمی گردد و من دل نگرانم و چشمانم در انتظار مهربانی پروردگار خویش هستند. پس تو را می خوانم پروردگارم، مرا اجابت کن و حاجتم را برآورده ساز و در پاسخم شتاب کن. بارخدایا، مانند گنهکاران در انتظار گذشت تو هستم و از مهربانی ات که نیکوکاران انتظار آن را دارند،

ناامید نمی شوم. پروردگارا، آیا صورتم را به آتش می سوزانی در حالی که برای تو نماز می گزارده و قرآن را تلاوت می کرده؟ آیا قلبم را به آتش می سوزانی در حالی که دوست دار تو بوده است؟ معبودا، آیا بدنم را با آتش می سوزانی حال آن که برایت فروتنی نموده و استخوان هایم را به آتش می سوزانی در حالی که برای تو به رکوع و سجده افتاده است؟

ص: 140

بِالْعَفْوِ تَجُودُ لَمَا عَصَیْتُکَ وَ إِلَی الذَّنْبِ أَعُودُ إِلَهِی لَوْ لَا أَنَّ الْعَفْوَ أَحَبُّ الْأَشْیَاءِ لَدَیْکَ لَمَا عَصَاکَ أَحَبُّ الْخَلْقِ إِلَیْکَ إِلَهِی رَجَائِی مِنْکَ غُفْرَانٌ وَ ظَنِّی فِیکَ إِحْسَانٌ أَقِلْنِی عَثْرَتِی رَبِّی فَقَدْ کَانَ الَّذِی کَانَ فَیَا مَنْ لَهُ رِفْقٌ بِمَنْ یُعَادِیهِ فَکَیْفَ بِمَنْ یَتَوَلَّاهُ وَ یُنَاجِیهِ وَ یَا مَنْ کُلَّمَا نُودِیَ أَجَابَ وَ یَا مَنْ بِجَلَالِهِ یُنْشِئُ السَّحَابَ أَنْتَ الَّذِی قُلْتَ مَنِ الَّذِی دَعَانِی فَلَمْ أُلَبِّهِ وَ مَنِ الَّذِی سَأَلَنِی فَلَمْ أُعْطِهِ وَ مَنِ الَّذِی أَقَامَ بِبَابِی فَلَمْ أُجِبْهُ وَ أَنْتَ الَّذِی قُلْتَ أَنَا الْجَوَادُ وَ مِنِّی الْجُودُ وَ أَنَا الْکَرِیمُ وَ مِنِّی الْکَرَمُ وَ مِنْ کَرَمِی فِی الْعَاصِینَ أَنْ أَکْلَأَهُمْ فِی مَضَاجِعِهِمْ کَأَنَّهُمْ لَمْ یَعْصُونِی وَ أَتَوَلَّی حِفْظَهُمْ کَأَنَّهُمْ لَمْ یُذْنِبُونِی إِلَهِی مَنِ الَّذِی یَفْعَلُ الذُّنُوبَ وَ مَنِ الَّذِی یَغْفِرُ الذُّنُوبَ فَأَنَا فَعَّالُ الذُّنُوبِ وَ أَنْتَ غَفَّارُ الذُّنُوبِ إِلَهِی بِئْسَمَا فَعَلْتُ مِنْ کَثْرَةِ الذُّنُوبِ وَ الْعِصْیَانِ وَ نِعْمَ مَا فَعَلْتَ مِنَ الْکَرَمِ وَ الْإِحْسَانِ إِلَهِی أَنْتَ أَغْرَقْتَنِی بِالْجُودِ وَ الْکَرَمِ وَ الْعَطَایَا وَ أَنَا الَّذِی أَغْرَقْتُ نَفْسِی بِالذُّنُوبِ وَ الْجَهَالَةِ وَ الْخَطَایَا وَ أَنْتَ مَشْهُورٌ بِالْإِحْسَانِ وَ أَنَا مَشْهُورٌ بِالْعِصْیَانِ إِلَهِی ضَاقَ صَدْرِی وَ لَسْتُ أَدْرِی بِأَیِّ عِلَاجٍ أُدَاوِی ذَنْبِی فَکَمْ أَتُوبُ مِنْهَا وَ کَمْ أَعُودُ إِلَیْهَا وَ کَمْ أَنُوحُ عَلَیْهَا لَیْلِی وَ نَهَارِی فَحَتَّی مَتَی یَکُونُ وَ قَدْ أَفْنَیْتُ بِهَا عُمُرِی إِلَهِی طَالَ حُزْنِی وَ رَقَّ عَظْمِی وَ بَلِیَ جِسْمِی وَ بَقِیَتِ الذُّنُوبُ عَلَی ظَهْرِی فَإِلَیْکَ أَشْکُو سَیِّدِی فَقْرِی وَ فَاقَتِی وَ ضَعْفِی وَ قِلَّةَ حِیلَتِی إِلَهِی یَنَامُ کُلُّ ذِی عَیْنٍ وَ یَسْتَرِیحُ إِلَی وَطَنِهِ وَ أَنَا وَجِلُ الْقَلْبِ وَ عَیْنَایَ تَنْتَظِرَانِ رَحْمَةَ رَبِّی فَأَدْعُوکَ یَا رَبِّ فَاسْتَجِبْ دُعَائِی وَ اقْضِ حَاجَتِی وَ أَسْرِعْ بِإِجَابَتِی إِلَهِی أَنْتَظِرُ عَفْوَکَ کَمَا یَنْتَظِرُهُ الْمُذْنِبُونَ وَ لَسْتُ أَیْأَسُ مِنْ رَحْمَتِکَ الَّتِی یَتَوَقَّعُهَا الْمُحْسِنُونَ إِلَهِی أَ تُحْرِقُ بِالنَّارِ وَجْهِی وَ کَانَ لَکَ مُصَلِّیاً إِلَهِی أَ تُحْرِقُ بِالنَّارِ عَیْنِی وَ کَانَتْ مِنْ خَوْفِکَ بَاکِیَةً إِلَهِی أَ تُحْرِقُ بِالنَّارِ لِسَانِی وَ کَانَ لِلْقُرْآنِ تَالِیاً إِلَهِی أَ تُحْرِقُ بِالنَّارِ قَلْبِی وَ کَانَ لَکَ مُحِبّاً إِلَهِی أَ تُحْرِقُ بِالنَّارِ جِسْمِی وَ کَانَ لَکَ خَاشِعاً إِلَهِی أَ تُحْرِقُ بِالنَّارِ أَرْکَانِی وَ کَانَتْ لَکَ رُکَّعاً سُجَّداً.

ص: 140

خداوندا، به نیکی دستور دادی و تو سزاوارترین کس برای انجام آن هستی. و دستور به بخشش درخواست ها دادی و تو برترین درخواست شدگان هستی. خدایا، اگر مرا عذاب کنی بنده ی تو هستم که مرا به خواست خود آفریده ای و اگر نجاتم دهی بنده ای هستم که او را بدکار دیده ای و نجاتش داده ای. پروردگارا، من برای حفظ خود از گناه راهی به جز نگهداری تو ندارم، و تنها به خواست تو می توانم راهی به سوی کار نیک بیابم. پس چگونه خود را حفظ کنم در حالی که عصمت تو مرا دربرنگرفته است؟ خدایا، در دنیا گناهانی از من را پوشاندی و آن را آشکار نکردی، پس در روز قیامت نیز در مقابل همگان رسوایم نکن. معبودا، سخاوت تو امیدم را گسترانده و سپاس گزاری ات عملم را پذیرفته است، پس مرا به هنگام مرگ با دیدار خودت خرسند کن. خدایا، هنگامی که ایمانم به یگانگی ات گواهی داده و زبانم به ستایشت گویا شده و قرآن مرا به بخشندگی ات رهنمون شده است، پس چگونه امیدم را از وعده هایت قطع کنم؟ خدایا، من کسی هستم که با شمشیر نافرمانی خود را به قتل رسانده ام تا جایی که سزاوار ناکامی و بریدن از تو شدم. پس امان، امان آیا نزد تو کار نیکویی دارم؟ بارالها، آدم تو را نافرمانی کرد و او را بخشیدی، و بسیار از فرزندان او نیز تو را نافرمانی نمودند. پس ای کسی که گناه پدر را بخشید، از فرزندان سرکش او نیز گذشت کن. خدایا، بهشت را برای فرمان بردارانت آفریدی و آن چه را که به قلب ها خطور نمی کند در آن وعده دادی، به اعمالم نگاه کردم و آن را اندک دیدم مولای من، و خود را محاسبه کردم و چیزی نیافتم که با آن شکر نعمت هایت را به جا آورم. و آتش را برای کسانی که نافرمانی نمودند آفریدی و در آن شکنجه و بندهای آتشین و عذاب دردناک را وعده نمودی، و من می ترسم به خاطر گناه بزرگم و بدی های همیشه ام سزاوار آن شوم. پس گناهی که بر من ببخشی برای تو بزرگ نیست و نه گناهان کسانی که گناهی بزرگ تر از من دارند، به خاطر کم اهمیتی من در پادشاهی تو به همراه اطمینان و تکیه و امیدم به تو. پروردگارا، دشمنی برایم قرار دادی که به قلبم وارد می شود و در جایگاه نظر و اندیشه ی من جای می گیرد و به کجا می توان گریخت اگر کمکی از جانب تو نباشد؟ خداوندا، به راستی شیطان بدکار و پلید و بسیار حیله گر است و دشمنی کننده و دشمنی اش همیشگی بوده است، چگونه کسی که با او در یک سرا جای گرفته نجات می یابد در حالی که او مورد فریب قرار گرفته است؟ مگر آن که فریب او ناتوان است، پس تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم و خود را به تو می سپاریم و هیچ نیرو و جنبشی مگر از جانب تو نیست، ای بزرگوار، ای بزرگوار، ای بزرگوار.

ص: 141

إِلَهِی أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْتَ أَوْلَی بِهِ مِنَ الْمَأْمُورِینَ وَ أَمَرْتَ بِصِلَةِ السُّؤَالِ وَ أَنْتَ خَیْرُ الْمَسْئُولِینَ إِلَهِی إِنْ عَذَّبْتَنِی فَعَبْدٌ خَلَقْتَهُ لِمَا أَرَدْتَهُ فَعَذَّبْتَهُ وَ إِنْ أَنْجَیْتَنِی فَعَبْدٌ وَجَدْتَهُ مُسِیئاً فَأَنْجَیْتَهُ إِلَهِی لَا سَبِیلَ لِی إِلَی الِاحْتِرَاسِ مِنَ الذَّنْبِ إِلَّا بِعِصْمَتِکَ وَ لَا وُصُولَ لِی إِلَی عَمِلِ الْخَیْرِ إِلَّا بِمَشِیَّتِکَ فَکَیْفَ لِی بِالاحْتِرَاسِ مَا لَمْ تُدْرِکْنِی فِیهِ عِصْمَتُکَ إِلَهِی سَتَرْتَ عَلَیَّ فِی الدُّنْیَا ذُنُوباً وَ لَمْ تُظْهِرْهَا فَلَا تَفْضَحْنِی بِهَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَی رُءُوسِ الْعَالَمِینَ إِلَهِی جُودُکَ بَسَطَ أَمَلِی وَ شُکْرُکَ قَبْلَ عَمَلِی فَسُرَّنِی بِلِقَائِکَ عِنْدَ اقْتِرَابِ أَجَلِی إِلَهِی إِذَا شَهِدَ لِیَ الْإِیمَانُ بِتَوْحِیدِکَ وَ نَطَقَ لِسَانِی بِتَحْمِیدِکَ وَ دَلَّنِی الْقُرْآنُ عَلَی فَوَاضِلِ جُودِکَ فَکَیْفَ یَنْقَطِعُ رَجَائِی بِمَوْعُودِکَ إِلَهِی أَنَا الَّذِی قَتَلْتُ نَفْسِی بِسَیْفِ الْعِصْیَانِ حَتَّی اسْتَوْجَبْتُ مِنْکَ الْقَطِیعَةَ وَ الْحِرْمَانَ فَالْأَمَانَ الْأَمَانَ هَلْ بَقِیَ لِی عِنْدَکَ وَجْهُ الْإِحْسَانِ إِلَهِی عَصَاکَ آدَمُ فَغَفَرْتَهُ وَ عَصَاکَ خَلْقٌ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ فَیَا مَنْ عَفَا عَنِ الْوَالِدِ مَعْصِیَتَهُ اعْفُ عَنِ الْوُلْدِ الْعُصَاةِ لَکَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ إِلَهِی خَلَقْتَ جَنَّتَکَ لِمَنْ أَطَاعَکَ وَ وَعَدْتَ فِیهَا مَا لَا یَخْطُرُ بِالْقُلُوبِ وَ نَظَرْتُ إِلَی عَمَلِی فَرَأَیْتُهُ ضَعِیفاً یَا مَوْلَایَ وَ حَاسَبْتُ نَفْسِی فَلَمْ أَجِدْ أَنْ أَقُومَ بِشُکْرِ مَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ خَلَقْتَ نَاراً لِمَنْ عَصَاکَ وَ وَعَدْتَ فِیهَا أَنْکالًا وَ جَحِیماً وَ عَذَاباً وَ قَدْ خِفْتُ یَا مَوْلَایَ أَنْ أَکُونَ مُسْتَوْجِباً لَهَا لِکَبِیرِ جُرْأَتِی وَ عَظِیمِ جُرْمِی وَ قَدِیمِ إِسَاءَتِی فَلَا یَتَعَاظَمُکَ ذَنْبٌ تَغْفِرُهُ لِی وَ لَا لِمَنْ هُوَ أَعْظَمُ جُرْماً مِنِّی لِصِغَرِ خَطَرِی فِی مُلْکِکَ مَعَ یَقِینِی بِکَ وَ تَوَکُّلِی وَ رَجَائِی لَدَیْکَ إِلَهِی جَعَلْتَ لِی عَدُوّاً یَدْخُلُ قَلْبِی وَ یَحُلُّ مَحَلَّ الرَّأْیِ وَ الْفِکْرَةِ مِنِّی وَ أَیْنَ الْفِرَارُ إِذَا لَمْ یَکُنْ مِنْکَ عَوْنٌ عَلَیْهِ إِلَهِی إِنَّ الشَّیْطَانَ فَاجِرٌ خَبِیثٌ کَثِیرُ الْمَکْرِ شَدِیدُ الْخُصُومَةِ قَدِیمُ الْعَدَاوَةِ کَیْفَ یَنْجُو مَنْ یَکُونُ مَعَهُ فِی دَارٍ وَ هُوَ الْمُحْتَالُ إِلَّا أَنِّی أَجِدُ کَیْدَهُ ضَعِیفاً فَ إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَحْفِظُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ یَا کَرِیمُ یَا کَرِیمُ یَا کَرِیمُ.

ص: 141

دعای معروف به خمس عشر از جمله دعاهای امام زین العابدین علیه السلام است. ما این ادعیه را در برخی کتب بزرگان شیعه رضوان الله تعالی علیهم یافته ایم و در این جا نقل می کنیم که به شرح زیر است:

مناجات اوّل: رازونیاز توبه کنندگان (برای روز جمعه)

بسم الله الرحمن الرحیم، خدایا! گناهان بر من لباس خواری پوشانده، و دوری از تو جامه درماندگی بر تنم پیچیده، و بزرگی جنایتم دلم را میرانده، پس آن را با توبه به درگاهت زنده کن، ای آرزویم و مرادم و خواسته ام و امیدم، به عزّتت سوگند برای گناهانم آمرزنده ای جز تو نمی یابم، و برای دل شکستگی ام جبران کننده ای جز تو نمی بینم، به پیشگاهت با توبه و انابه فروتنی نمودم، و با ذلّت و خواری، به درگاهت تسلیم شدم، اگر مرا از درگاهت برانی به که روی آورم؟و اگر از آستانت بازگردانی به که پناه برم؟در این حال افسوس از شرمندگی و رسوایی ام، و دریغ از زشتی کردار و فراهم آوردن گناهانم، ای آمرزنده گناهان بزرگ، و ای جبران کننده استخوان شکسته، از تو درخواست می کنم که گناهان تباه کننده ام را بر من ببخشایی، و بر من بپوشانی پنهانکاریهای رسواکننده ام را، و مرا در عرصه قیامت از نسیم گذشت و آمرزشت بی بهره مگذاری، و از پوشش زیبای چشم پوشی ات عریان و بی پوشش رها نسازی، خدایا سایه رحمتت را بر گناهانم بینداز، و ابر مهربانی ات را به سوی عیبهایم گسیل کن، خدایا آیا برده فراری جز به جانب مولایش باز می گردد؟یا کسی به او از خشم مولایش جز مولایش پناه می دهد؟خدایا اگر پشیمانی از گناه توبه است، پس به عزّتت سوگند که من از پشیمانانم، و اگر آمرزش طلبی از خطاکاری سبب فرو ریختن خطاها از پرونده است، من از آمرزش خواهانم، حق رضایت با توست تا راضی شوی، خدایا با قدرتت بر من توبه ام را بپذیر، و با بردباری ات نسبت به من از من درگذر، و با آگاهی ات از حال من با من مدارا فرما.

خدایا تویی که به روی بندگانت دری به سوی بخششت گشودی و آن را توبه نامیدی، و خود فرمودی: «بازگردید به جانب خدا، بازگشتی خالصانه»، پس عذر کسی که از ورود به این در پس از گشوده شدنش غفلت ورزد چه می تواند باشد؟خدایا اگر نافرمانی و گناه از بنده ات زشت بود، پس گذشت از جانب تو زیباست، خدایا نخستین، کسی نیستم که تو را نافرمانی کرده و حضرتت توبه پذیرش شدی، و خود را در معرض احسانت قرار داده و تو مرا مورد احسانش قرار دادی، ای پاسخگوی درماندگان، ای برطرف کننده زیان، ای بزرگ نیکی، ای دانای نهان، ای زیبا پرده پوش، به جود و کرمت به سوی تو شفاعت می جویم،

ص: 142

وَ مِنْهَا الْمُنَاجَاةُ الْخَمْسَ عَشْرَةَ لِمَوْلَانَا عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا وَ قَدْ وَجَدْتُهَا مَرْوِیَّةً عَنْهُ علیه السلام فِی بَعْضِ کُتُبِ الْأَصْحَابِ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ الْمُنَاجَاةُ الْأُولَی مُنَاجَاةُ التَّائِبِینَ لِیَوْمِ الْجُمُعَةِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ إِلَهِی أَلْبَسَتْنِی الْخَطَایَا ثَوْبَ مَذَلَّتِی وَ جَلَّلَنِی التَّبَاعُدُ مِنْکَ لِبَاسَ مَسْکَنَتِی وَ أَمَاتَ قَلْبِی عَظِیمَ جِنَایَتِی (1) فَأَحْیِهِ بِتَوْبَةٍ مِنْکَ یَا أَمَلِی وَ بُغْیَتِی وَ یَا سُؤْلِی وَ مُنْیَتِی فَوَ عِزَّتِکَ مَا أَجِدُ لِذُنُوبِی سِوَاکَ غَافِراً وَ لَا أَرَی لِکَسْرِی غَیْرَکَ جَابِراً وَ قَدْ خَضَعْتُ بِالْإِنَابَةِ إِلَیْکَ وَ عَنَوْتُ بِالاسْتِکَانَةِ لَدَیْکَ فَإِنْ طَرَدْتَنِی مِنْ بَابِکَ فَبِمَنْ أَلُوذُ وَ إِنْ رَدَدْتَنِی عَنْ جَنَابِکَ فَبِمَنْ أَعُوذُ فَوَا أَسَفَا مِنْ خَجْلَتِی وَ افْتِضَاحِی وَ وَا لَهْفَا مِنْ سُوءِ عَمَلِی وَ اجْتِرَاحِی أَسْأَلُکَ یَا غَافِرَ الذَّنْبِ الْکَبِیرِ وَ یَا جَابِرَ الْعَظْمِ الْکَسِیرِ أَنْ تَهَبَ لِی مُوبِقَاتِ الْجَرَائِرِ وَ تَسْتُرَ عَلَیَّ فَاضِحَاتِ السَّرَائِرِ وَ لَا تُخْلِنِی فِی مَشْهَدِ الْقِیَامَةِ مِنْ بَرْدِ عَفْوِکَ وَ غَفْرِکَ (2)

وَ لَا تُعْرِنِی مِنْ جَمِیلِ صَفْحِکَ وَ سَتْرِکَ إِلَهِی ظَلِّلْ عَلَی ذُنُوبِی غَمَامَ رَحْمَتِکَ وَ أَرْسِلْ عَلَی عُیُوبِی سَحَابَ رَأْفَتِکَ إِلَهِی هَلْ یَرْجِعُ الْعَبْدُ الْآبِقُ إِلَّا إِلَی مَوْلَاهُ أَمْ هَلْ یُجِیرُهُ مِنْ سَخَطِهِ أَحَدٌ سِوَاهُ إِلَهِی إِنْ کَانَ النَّدَمُ عَلَی الذَّنْبِ تَوْبَةً فَإِنِّی وَ عِزَّتِکَ مِنَ النَّادِمِینَ وَ إِنْ کَانَ الِاسْتِغْفَارُ مِنَ الْخَطِیئَةِ حِطَّةً فَإِنِّی لَکَ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ لَکَ الْعُتْبَی حَتَّی تَرْضَی إِلَهِی بِقُدْرَتِکَ عَلَیَّ تُبْ عَلَیَّ وَ بِحِلْمِکَ عَنِّی اعْفُ عَنِّی وَ بِعِلْمِکَ بِی ارْفُقْ بِی إِلَهِی أَنْتَ الَّذِی فَتَحْتَ لِعِبَادِکَ بَاباً إِلَی عَفْوِکَ سَمَّیْتَهُ التَّوْبَةَ فَقُلْتَ تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً(3) فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ الْبَابِ بَعْدَ فَتْحِهِ إِلَهِی إِنْ کَانَ قَبُحَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِکَ فَلْیَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِکَ إِلَهِی مَا أَنَا بِأَوَّلِ مَنْ عَصَاکَ فَتُبْتَ عَلَیْهِ وَ تَعَرَّضَ لِمَعْرُوفِکَ فَجُدْتَ عَلَیْهِ یَا مُجِیبَ الْمُضْطَرِّ یَا کَاشِفَ الضُّرِّ یَا عَظِیمَ الْبِرِّ یَا عَلِیماً بِمَا فِی السِّرِّ یَا جَمِیلَ السَّتْرِ اسْتَشْفَعْتُ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ إِلَیْکَ

ص: 142


1- 1. خیانتی خ ل.
2- 2. مغفرتک خ ل.
3- 3. التحریم: 8.

و توسّل می کنم نزد تو به فضل و رحمتت دعایم را اجابت کن، امیدم را به خود ناامید مساز، و توبه ام را بپذیر، و با احسان و مهرت خطاهایم را نادیده گیر، ای مهربان ترین مهربانان

مناجات دوم: راز ونیاز شاکران (برای روز شنبه)

به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی اش همیشگی است

خدایا از نفسی که فراوان به بدی فرمان میدهد به تو شکایت می کنم، همان نفسی که شتابنده به سوی خطا، و آزمند به انجام گناهان، و در معرض خشم توست، نفسی که مرا به راه هلاکت می کشاند، و هستی ام را نزد تو از پست ترین تباه شدگان قرار می دهد، بیماریهایش بسیار، آرزویش دراز است، اگر گزندی به او در رسد بی تابی می کند، و اگر خیری به او رسد از انفاقش دریغ می ورزد، به بازی و هوسرانی میل بسیار دارد، از غفلت و اشتباه آکنده است، مرا به تندی به جانب گناه می راند، و با من در توبه و ندامت امروز و فردا می کند، خدایا از دشمنی که گمراهم می کند و از شیطانی که به بی راهه ام می برد به تو شکایت می کنم، شیطانی که سینه ام را از وسوسه انباشته و زمزمه های خطرناکش قلبک را فرا گرفته است، شیطانی که با هوا و هوس برایم کمک می کند، و عشق به دنیا را در دیدگانم زیور می بخشد، و بین من و بندگی و مقام قرب پرده می افکند،

خدایا از دل همچون سنگی که با وسوسه زیرورو می شود و به آلودگی گناه و سیاسی نافرمانی آلوده شده به تو شکایت می کنم، خدایا از چشمی که از گریه ناشی از هراس تو خشک شده، و در عوض به مناظری که خوش آیند آن است خیره گشته به تو گلایه می کنم، خدایا توان و نیرویی برای من جز به قدرت تو نیست، راه نجاتی از گرفتاریهای دنیا جز نگهداری تو برایم نمی باشد، از تو خواستارم به رسایی حکمتت، و نفوذ اراده ات که مرا جز جودت در معرض چیزی قرار ندهی، و هدف فتنه ها نگردانی، و علیه دشمنانم یاور باشی، و پرده پوش رسوائیها و عیوبم گردی، و از بلا نگهدار، و از گناهان بازدارنده ام باشی به مهر و رحمتت ای مهربان ترین مهربانان

مناجات سوّم:رازونیاز ترسیدگان (برای روز یکشنبه)

به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی اش همیشگی است

خدایا آیا چنین می نمایی که پس از ایمانم به تو عذابم نمایی؟یا پس از عشقم به تو از خود دورم سازی، یا با امید به رحمت و چشم پوشی ات محرومم سازی، یا با پناه جویی ام به گذشتت رهایم نمایی، هرگز چنین نیست!از ذات بزرگوارت به دور است که محرومم کنی، ای کاش می دانستم که آیا مادرم مرا برای بدبختی به دنیا آورده، یا برای رنج کشیدن و زحمت پرورانده است، اگر چنین است کاش مرا نزاده و نپرورانده بود، و ای کاش آگاه بودم که آیا مرا از اهل سعادت قرار داده و به قرب و جوارت اختصاص داده ای تا به این سبب چشمم روشن و جانم آرام گیرد؟خدایا آیا چهره هایی که در برابر عظمتت سجده کنان به خاک افتاده سیاه می کنی، یا زبان هایی را که برای بزرگی و شکوهت به ستایش گویا شده ناگویا می نمایی؟یا بر دلهایی که به محبتت پیچیده شده مهر می زنی، یا

ص: 143

وَ تَوَسَّلْتُ بِحَنَانِکَ وَ تَرَحُّمِکَ لَدَیْکَ فَاسْتَجِبْ دُعَائِی وَ لَا تُخَیِّبْ فِیکَ رَجَائِی وَ تَقَبَّلْ تَوْبَتِی وَ کَفِّرْ خَطِیئَتِی بِمَنِّکَ وَ رَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

الْمُنَاجَاةُ الثَّانِیَةُ مُنَاجَاةُ الشَّاکِرِینَ لِیَوْمِ السَّبْتِ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ إِلَهِی إِلَیْکَ أَشْکُو نَفْساً بِالسُّوءِ أَمَّارَةً وَ إِلَی الْخَطِیئَةِ مُبَادِرَةً وَ بِمَعَاصِیکَ مُولَعَةً وَ بِسَخَطِکَ مُتَعَرِّضَةً تَسْلُکُ بِی مَسَالِکَ الْمَهَالِکِ وَ تَجْعَلُنِی عِنْدَکَ أَهْوَنَ هَالِکٍ کَثِیرَةَ الْعِلَلِ طَوِیلَةَ الْأَمَلِ إِنْ مَسَّهَا الشَّرُّ تَجْزَعُ وَ إِنْ مَسَّهَا الْخَیْرُ تَمْنَعُ مَیَّالَةً إِلَی اللَّعِبِ وَ اللَّهْوِ مَمْلُوَّةً بِالْغَفْلَةِ وَ السَّهْوِ تُسْرِعُ بِی إِلَی الْحَوْبَةِ وَ تُسَوِّفُنِی بِالتَّوْبَةِ إِلَهِی أَشْکُو إِلَیْکَ عَدُوّاً یُضِلُّنِی وَ شَیْطَاناً یُغْوِینِی قَدْ مَلَأَ بِالْوَسْوَاسِ صَدْرِی وَ أَحَاطَتْ هَوَاجِسُهُ بِقَلْبِی یُعَاضِدُ لِیَ الْهَوَی وَ یُزَیِّنُ لِی حُبَّ الدُّنْیَا وَ یَحُولُ بَیْنِی وَ بَیْنَ الطَّاعَةِ وَ الزُّلْفَی إِلَهِی إِلَیْکَ أَشْکُو قَلْباً قَاسِیاً مَعَ الْوَسْوَاسِ مُتَقَلِّباً وَ بِالرَّیْنِ وَ الطَّبْعِ مُتَلَبِّساً وَ عَیْناً عَنِ الْبُکَاءِ مِنْ خَوْفِکَ جَامِدَةً وَ إِلَی مَا یَسُرُّهَا طَامِحَةً إِلَهِی لَا حَوْلَ لِی وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِقُدْرَتِکَ وَ لَا نَجَاةَ لِی مِنْ مَکَارِهِ الدُّنْیَا إِلَّا بِعِصْمَتِکَ فَأَسْأَلُکَ بِبَلَاغَةِ حِکْمَتِکَ وَ نَفَاذِ مَشِیَّتِکَ أَنْ لَا تَجْعَلَنِی لِغَیْرِ جُودِکَ مُتَعَرِّضاً وَ لَا تُصَیِّرَنِی لِلْفِتَنِ غَرَضاً وَ کُنْ لِی عَلَی الْأَعْدَاءِ نَاصِراً وَ عَلَی الْمَخَازِی وَ الْعُیُوبِ سَاتِراً وَ مِنَ الْبَلَایَا وَاقِیاً وَ عَنِ الْمَعَاصِی عَاصِماً بِرَأْفَتِکَ وَ رَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

الْمُنَاجَاةُ الثَّالِثَةُ مُنَاجَاةُ الْخَائِفِینَ لِیَوْمِ الْأَحَدِ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ إِلَهِی أَ تُرَاکَ بَعْدَ الْإِیمَانِ بِکَ تُعَذِّبُنِی أَمْ بَعْدَ حُبِّی إِیَّاکَ تُبَعِّدُنِی أَمْ مَعَ رَجَائِی لِرَحْمَتِکَ وَ صَفْحِکَ تَحْرِمُنِی أَمْ مَعَ اسْتِجَارَتِی بِعَفْوِکَ تُسْلِمُنِی حَاشَا لِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ أَنْ تُخَیِّبَنِی لَیْتَ شِعْرِی أَ لِلشَّقَاءِ وَلَدَتْنِی أُمِّی أَمْ لِلْعَنَاءِ رَبَّتْنِی فَلَیْتَهَا لَمْ تَلِدْنِی وَ لَمْ تُرَبِّنِی وَ لَیْتَنِی عَلِمْتُ أَ مِنْ أَهْلِ السَّعَادَةِ جَعَلْتَنِی وَ بِقُرْبِکَ وَ جِوَارِکَ خَصَصْتَنِی فَتَقِرَّ بِذَلِکَ عَیْنِی وَ تَطْمَئِنَّ لَهُ نَفْسِی إِلَهِی هَلْ تُسَوِّدُ وُجُوهاً خَرَّتْ سَاجِدَةً لِعَظَمَتِکَ أَوْ تُخْرِسُ أَلْسِنَةً نَطَقَتْ بِالثَّنَاءِ عَلَی مَجْدِکَ وَ جَلَالَتِکَ أَوْ تَطْبَعُ عَلَی قُلُوبٍ انْطَوَتْ عَلَی مَحَبَّتِکَ أَوْ تُصِمُ

ص: 143

گوشهایی را که از شنیدن ذکرت در راه رضایت لذّت برده ناشنوا می کنی،

یا دست هایی را که آرزوهای به امید مهرورزی ات به سویت بلند کرده و به زنجیر می بندی، یا بدنهایی را که در طاعتت کوشیده تا جایی که در راه کوشش در بندگی ات لاغر شده مجازات می کنی، یا پاهایی را که در راه عبادتت پوییده به عذاب دچار می نمایی، خدایا درهای رحمتت را بر یکتاپرستان مبند، و شیفتگانت را از نگاه به زیبایی دیدارت محروم مساز، خدایا جانی را که به توحیدت عزّت بخشیدی، چگونه به خواری هجرانت ذلیل می کنی، و باطنی که بر دوستی ات پیمان بسته، چگونه به سوز آتشت می سوزانی؟خدایا از دردناکی خشمت و بزرگی ناخشنودیت پناهم ده، ای پرمهر، ای منتّگذار، ای مهربان، ای بخشاینده، ای جبّار، ای چیره، ای آمرزنده، ای پرده پوش، به مهرت مرا از شکنجه آتش و رسوایی ننگ رهایی بخش، آنگاه که نیکان از بدان جدا شوند، و حالت ها دگرگون گردد و هراسنده ها بهراسند، و نیکوکاران به خوشبختی نزدیک شوند، و بدکاران از آن دور گردند، و به هرکسی برابر آن چه انجام داده جزای برازنده داده شود و هرگز به آنان ستم نشود

مناجات چهارم: رازونیاز امیدواران (برای روز دوشنبه)

به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی اش همیشگی است

ای آن که هرگاه بنده ای از او بخواهد عطایش کند، و هرگاه چیزی را که نزد اوست آرزو کند به آرزویش برساند، و زمانی که به او روی آور مقرّب و نزدیکش کند، و گاهی که تظاهر به گناه کند گناهش را پرده پوشی نماید، و آنگاه که بر او توکل نماید او را بس باشد و کفایت کند، خدای من کیست که بر آستانت وارد شده و خواهان مهمان پذیری ات باشد و تو از او پذیرایی نکرده باشی، و کیست که مرکب حاجت را با امید به سخاوتت به درگاهت خوابانده باشد و تو احسانش ننموده باشی آیا خوشایند است که از درگاهت با محرومیت بازگردم، درحالی که جز تو سروری که به احسان متصّف باشد نشناسم، چگونه به غیر تو امید بندم درحالی که هر خوبی به دست توست، و چگونه جز تو را آرزو کنم درحالی که آفرینش و فرمان خاص تو است، آیا امیدم را از تو ببرم درحالی که از روی احسان آن چه که از تو نخواستم به من عطا فرمودی یا آیا به مانند خودم محتاج می کنی درحالی که به رشته محکمت چنگ می زنم، ای آن که قصدکنندگان به رحمتش خوشبخت شدند، و آمرزش خواهان به انتقامش بدبخت نشدند، چگونه فراموشت کنم که همیشه به یادم بوده ای، و چگونه از تو غافل شوم که تو نگهبانم هستی، خدای من دستم را به دامن کرمت آویختم، و برای رسیدن به عطایت سفره آرزویم را گستردم، مرا به خلوص توحیدت خالص کن، و از بندگان برگزیده ات قرار ده، ای آن که هر گریزانی به او پناه می جوید،

ص: 144

أَسْمَاعاً تَلَذَّذَتْ بِسَمَاعِ ذِکْرِکَ فِی إِرَادَتِکَ أَوْ تَغُلُّ أَکُفّاً رَفَعَتْهَا الْآمَالُ إِلَیْکَ رَجَاءَ رَأْفَتِکَ أَوْ تُعَاقِبُ أَبْدَاناً عَمِلَتْ بِطَاعَتِکَ حَتَّی نَحِلَتْ فِی مُجَاهَدَتِکَ أَوْ تُعَذِّبُ أَرْجُلًا سَعَتْ فِی عِبَادَتِکَ إِلَهِی لَا تُغْلِقْ عَلَی مُوَحِّدِیکَ أَبْوَابَ رَحْمَتِکَ وَ لَا تَحْجُبْ مُشْتَاقِیکَ عَنِ النَّظَرِ إِلَی جَمِیلِ رُؤْیَتِکَ إِلَهِی نَفْسٌ أَعْزَزْتَهَا بِتَوْحِیدِکَ کَیْفَ تُذِلُّهَا بِمَهَانَةِ هِجْرَانِکَ وَ ضَمِیرٌ انْعَقَدَ عَلَی مَوَدَّتِکَ کَیْفَ تُحْرِقُهُ بِحَرَارَةِ نِیرَانِکَ (1)

إِلَهِی أَجِرْنِی مِنْ أَلِیمِ غَضَبِکَ وَ عَظِیمِ سَخَطِکَ یَا حَنَّانُ یَا مَنَّانُ یَا رَحِیمُ یَا رَحْمَانُ یَا جَبَّارُ یَا قَهَّارُ یَا غَفَّارُ یَا سَتَّارُ نَجِّنِی بِرَحْمَتِکَ مِنْ عَذَابِ النَّارِ وَ فَضِیحَةِ الْعَارِ إِذَا امْتَازَ الْأَخْیَارُ مِنَ الْأَشْرَارِ وَ حالت [هَالَتِ] الْأَهْوَالُ وَ قَرُبَ الْمُحْسِنُونَ وَ بَعُدَ الْمُسِیئُونَ وَ وُفِّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ (2) وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ الْمُنَاجَاةُ الرَّابِعَةُ مُنَاجَاةُ الرَّاجِینَ لِیَوْمِ الْإِثْنَیْنِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یَا مَنْ إِذَا سَأَلَهُ عَبْدٌ أَعْطَاهُ وَ إِذَا أَمَّلَ مَا عِنْدَهُ بَلَّغَهُ مُنَاهُ وَ إِذَا أَقْبَلَ عَلَیْهِ قَرَّبَهُ وَ أَدْنَاهُ وَ إِذَا جَاهَرَهُ بِالْعِصْیَانِ سَتَرَ عَلَیْهِ وَ غَطَّاهُ (3) وَ إِذَا تَوَکَّلَ عَلَیْهِ أَحْسَبَهُ وَ کَفَاهُ إِلَهِی مَنِ الَّذِی نَزَلَ بِکَ مُلْتَمِساً قِرَاکَ فَمَا قَرَیْتَهُ وَ مَنِ الَّذِی أَنَاخَ بِبَابِکَ مُرْتَجِیاً نَدَاکَ فَمَا أَوْلَیْتَهُ أَ یَحْسُنُ أَنْ أَرْجِعَ عَنْ بَابِکَ بِالْخَیْبَةِ مَصْرُوفاً وَ لَسْتُ أَعْرِفُ سِوَاکَ مَوْلًی بِالْإِحْسَانِ مَوْصُوفاً کَیْفَ أَرْجُو غَیْرَکَ وَ الْخَیْرُ کُلُّهُ بِیَدِکَ وَ کَیْفَ أُؤَمِّلُ سِوَاکَ وَ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ لَکَ أَ أَقْطَعُ رَجَائِی مِنْکَ وَ قَدْ أَوْلَیْتَنِی مَا لَمْ أَسْأَلْهُ مِنْ فَضْلِکَ أَمْ تُفْقِرُنِی إِلَی مِثْلِی وَ أَنَا أَعْتَصِمُ بِحَبْلِکَ یَا مَنْ سَعِدَ بِرَحْمَتِهِ الْقَاصِدُونَ وَ لَمْ یَشْقَ بِنَقِمَتِهِ الْمُسْتَغْفِرُونَ کَیْفَ أَنْسَاکَ وَ لَمْ تَزَلْ ذَاکِرِی وَ کَیْفَ أَلْهُو عَنْکَ وَ أَنْتَ مُرَاقِبِی إِلَهِی بِذَیْلِ کَرَمِکَ أَعْلَقْتُ یَدِی وَ لِنَیْلِ عَطَایَاکَ بَسَطْتُ أَمَلِی فَأَخْلِصْنِی بِخَالِصَةِ تَوْحِیدِکَ وَ اجْعَلْنِی مِنْ صَفْوَةِ عَبِیدِکَ یَا مَنْ کُلُّ هَارِبٍ إِلَیْهِ یَلْتَجِئُ

ص: 144


1- 1. نارک خ ل.
2- 2. عملت خ ل.
3- 3. علی ذنبه و غطاه خ ل.

و هر جوینده ای به او امید می بندد، ای بهترین امیدبخش، ای کریم ترین خوانده، ای آن که پرسنده اش برگردانده نشود، و آرزومندش محروم نگردد، ای آن که در رحمتش به روی خوانندگان باز است، و پرده درگاهش برای امیدواران گشوده است، از تو می خواهم به بزرگواریت که ببخشی از عطای خود بر من آن چنان که دیده ام به آن روشن شود، و از امید به تو سرشارم سازی به اندازه ای که نهادم آرامش یابد، و از یقین آن چنان بر من منّت نهی که با آن ناگواری های دنیا را برایم آسان نمایی، و با آن از دیدگانم دلم پرده های نابینایی را برگیری به مهربانی ات ای مهربان ترین مهربانان.

مناجات پنجم:رازونیاز دلدادگان (برای روز سه­شنبه)

به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی اش همیشگی است

خدایا هرچند در آمدن به سویت توشه ام اندک است ولی گمانم بر توکّل به تو همواره نیکو است، و هرچند گناهم مرا از عذاب تو به هراس افکنده، ولی چشم امیدم ایمنی از انتقامت را به من خبر می دهد، و هرچند نافرمانی ام مرا را در معرض عذابت قرار داده ول یح سن اعتمادم مرا به پاداشت آگاهی می دهد، و هرچند بی خبری مرا از آمادگی برای دیدارت به خواب غفلت انداخته ولی آشنایی به کرم و عطاهایت مرا بیدار نموده است، و اگر زیاده روی در گناه و سرکشی، میانه من و تو را تیره ساخته ولی مژده آمرزش و خشنودی ات با من انس گرفته است

از تو می خواهم به درخشش های جلوه ات و به انوار مقدست، و هم به سویت زاری می کنم به عواطف مهرت و لطایف احسانت، که تحقق بخشی گمانم را در آن چه از تو آرزومندم از بزرگی اکرامت و زیبایی انعامت، در راه تقرّب به تو و نزدیکی به درگاهت و بهره مندی از نگاه به سویت، هم اینک متعرّض نسیم های رحمت و توّجه تو، و خواهان باران جود و لطف بی پایان تو می باشم، و از خشمت به سوی خشنودی ات گریزان، و از تو به سوی خودت فراری ام، نیکوترین چیزی را که نزد توست امید دارم، بر بخشش هایت اعتماد می نمایم، به عنایتت نیازمندم، خدایا آن چه را از فضلت بر من آغاز کردی به انجام رسان، و آن چه را از کرمت به من دادی از من مگیر، و آن چه را با بردباری ات بر من پوشاندی آشکار مکن، و آن چه را از زشتی کردارم دانستی بیامرز، خدایا از تو به تو شفاعت می جویم، و از تو به تو پناهنده می شوم، با امید بسیار به احسانت به سوی تو آمدم، به خوبی هایت که بر من منّت گذاری دل بسته ام، به فراوانی کرمت تشنه ام، ابر فضلت را باران طلبم، خشنودی ات را خواهانم، آهنگ آستانت را دارم، به جویبار عطایت

ص: 145

وَ کُلُّ طَالِبٍ إِیَّاهُ یَرْتَجِی یَا خَیْرَ مَرْجُوٍّ وَ یَا أَکْرَمَ مَدْعُوٍّ وَ یَا مَنْ لَا یُرَدُّ سَائِلُهُ وَ لَا یُخَیَّبُ آمِلُهُ یَا مَنْ بَابُهُ مَفْتُوحٌ لِدَاعِیهِ وَ حِجَابُهُ مَرْفُوعٌ لِرَاجِیهِ أَسْأَلُکَ بِکَرَمِکَ أَنْ تَمُنَّ عَلَیَّ مِنْ عَطَائِکَ بِمَا تَقَرُّ بِهِ عَیْنِی وَ مِنْ رَجَائِکَ بِمَا تَطْمَئِنُّ بِهِ نَفْسِی وَ مِنَ الْیَقِینِ بِمَا تُهَوِّنُ بِهِ عَلَیَّ مُصِیبَاتِ الدُّنْیَا وَ تَجْلُو بِهِ عَنْ بَصِیرَتِی غَشَوَاتِ الْعَمَی بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

الْمُنَاجَاةُ الْخَامِسَةُ مُنَاجَاةُ الرَّاغِبِینَ لِیَوْمِ الثَّلَاثَاءِ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ إِلَهِی إِنْ کَانَ قَلَّ زَادِی فِی الْمَسِیرِ إِلَیْکَ فَلَقَدْ حَسُنَ ظَنِّی بِالتَّوَکُّلِ عَلَیْکَ وَ إِنْ کَانَ جُرْمِی قَدْ أَخَافَنِی مِنْ عُقُوبَتِکَ فَإِنَّ رَجَائِی قَدْ أَشْعَرَنِی بِالْأَمْنِ مِنْ نَقِمَتِکَ وَ إِنْ کَانَ ذَنْبِی قَدْ عَرَّضَنِی لِعِقَابِکَ فَقَدْ آذَنَنِی حُسْنُ ثِقَتِی (1) بِثَوَابِکَ وَ إِنْ أَنَامَتْنِی الْغَفْلَةُ عَنِ الِاسْتِعْدَادِ لِلِقَائِکَ فَقَدْ نَبَّهَتْنِی الْمَعْرِفَةُ(2) بِکَرَمِکَ وَ آلَائِکَ وَ إِنْ أَوْحَشَ مَا بَیْنِی وَ بَیْنَکَ فَرْطُ الْعِصْیَانِ وَ الطُّغْیَانِ فَقَدْ آنَسَنِی بُشْرَی الْغُفْرَانِ وَ الرِّضْوَانِ أَسْأَلُکَ بِسُبُحَاتِ وَجْهِکَ وَ بِأَنْوَارِ قُدْسِکَ وَ أَبْتَهِلُ إِلَیْکَ بِعَوَاطِفِ رَحْمَتِکَ وَ لَطَائِفِ بِرِّکَ أَنْ تُحَقِّقَ ظَنِّی بِمَا أُؤَمِّلُهُ مِنْ جَزِیلِ إِکْرَامِکَ وَ جَمِیلِ إِنْعَامِکَ فِی الْقُرْبَی مِنْکَ وَ الزُّلْفَی لَدَیْکَ وَ التَّمَتُّعِ بِالنَّظَرِ إِلَیْکَ وَ هَا أَنَا مُتَعَرِّضٌ لِنَفَحَاتِ رَوْحِکَ وَ عَطْفِکَ وَ مُنَتَجِعٌ غَیْثَ جُودِکَ وَ لُطْفِکَ فَارٌّ مِنْ سَخَطِکَ إِلَی رِضَاکَ هَارِبٌ مِنْکَ إِلَیْکَ رَاجٍ أَحْسَنَ مَا لَدَیْکَ مُعَوِّلٌ عَلَی مَوَاهِبِکَ مُفْتَقِرٌ إِلَی رِعَایَتِکَ (3) إِلَهِی مَا بَدَأْتَ بِهِ مِنْ فَضْلِکَ فَتَمِّمْهُ وَ مَا وَهَبْتَ لِی مِنْ کَرَمِکَ فَلَا تَسْلُبْهُ وَ مَا سَتَرْتَهُ عَلَیَّ بِحِلْمِکَ فَلَا تَهْتِکْهُ وَ مَا عَلِمْتَهُ مِنْ قَبِیحِ (4) فِعْلِی فَاغْفِرْهُ إِلَهِی اسْتَشْفَعْتُ بِکَ إِلَیْکَ وَ اسْتَجَرْتُ بِکَ مِنْکَ أَتَیْتُکَ طَامِعاً فِی إِحْسَانِکَ رَاغِباً فِی امْتِنَانِکَ مُسْتَسْقِیاً وبل (5)

[وَابِلَ] طَوْلِکَ مُسْتَمْطِراً غَمَامَ فَضْلِکَ طَالِباً مَرْضَاتَکَ قَاصِداً جَنَابَکَ

ص: 145


1- 1. یقینی خ ل.
2- 2. المغفرة خ ل.
3- 3. رغائبک خ ل.
4- 4. قبح خ ل.
5- 5. وابل خ ل.

وارد آمدم، برترین خیرات را از پیشگاهت خواهشمندم، به جانب حضرت جمالت روانم، ذاتت را اراده دارم، کوبنده در رحمتت هستم، درمانده ام در برابر شکوه و جلالت، با من از آمرزش و رحمت آن گونه کن که شایسته آنی و نه آن گونه که سزاوار عذاب و انتقامم، به مهربانی ات ای مهربان ترین مهربانان

مناجات ششم:رازونیاز شاکران (برای روز چهارشنبه)

به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی اش همیشگی است

خدایا، پیاپی آمدن کرمت، بر پا داشتن سپاست را از یاد من برد، و فراوانی بخششت مرا از شمارش ستایشت درمانده ساخت، و در پی هم آمدن احسانت مرا از یاد اوصاف نیکت بازداشت، و پشت هم رسیدن نعمت هایت مرا از گسترش خوبی هایت درمانده نمود، این است جایگاه آن که به برازندگی نعمت های تو و در برابر آن به کوتاهی خود اعتراف دارد و به زیان خود به سستی در بندگی و هدر دادن نعمت ها گواهی می دهند و تویی دلجو، مهربان، نیکوکار کریم، که خواهنده اش را محروم نمی کند، و آرزومندش را از درگاهش نمی راند، به آستانت فرود می آید بار امیدواران، و در درگاه رحمت تو می ایستد آرزوهای عطاخواهان، پس آرزوهایمان را با محرومیت و ناامیدی روبرو مساز، و جامه ناامیدی و دوری از رحمت را بر ما بپوشان،

خدایا در برابر بزرگی نعمت هایت سپاسم کوچک می نماید، و در کنار اکرامت بر من ستایش و گزارش از آن خود را پست و ناچیز نشان می دهد، نعمت هایت از انوار ایمان زینت هایی به من پوشاند، و لطایف نیکی ات خیمه هایی از عزت بالای سرم افراشت، و عطاهایت گردن بندهای زیبنده ای به گردنم افکند که هرگز باز نشود، و طوق هایی بر من آویخت که به هیچ روی گسسته نگردد، عطاهای انبوهت زبانم را از شمردنش ناتوان ساخته، و نعمت های فراوانت فهمم را از دریافتشان کوتاه نموده،

تا چه رسد به بررسی کامل آن ها، سپاسگزاری ات چگونه برای من امکان پذیر است در حالی که سپاسم نسبت به تو خود نیازمند سپاسی دیگر است، پس هر نوبت که گفتم تو را سپاس، بر من واجب شد که به خاطر آن باز بگویم تو را سپاس، خدیا همان گونه که ما را به لطف طعام دادی و با احسانت پروریدی پس نعمت های سرشارت را بر ما به انجام رسان، و ناگواریهای ناخوشایند را از ما دور کن، و از بهره های هر دو جهان بالاتر و برترش را چه اینک و چه در آینده به ما عنایت کن، تو را سپاس بر خوبی آزمونت و بر نعمت های سرشارت، سپاسی که درخور خشنودی ات باشد، و خیر وجودت را به جانب ما جلب کند، ای بزرگ، ای کریم، به مهربانی ات ای مهربان ترین مهربانان

ص: 146

وَارِداً شَرِیعَةَ رِفْدِکَ مُلْتَمِساً سَنِیَّ الْخَیْرَاتِ مِنْ عِنْدِکَ وَافِداً إِلَی حَضْرَةِ جَمَالِکَ مُرِیداً وَجْهَکَ طَارِقاً بَابَکَ مُسْتَکِیناً لِعَظَمَتِکَ وَ جَلَالِکَ فَافْعَلْ بِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ مِنَ الْمَغْفِرَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ لَا تَفْعَلْ بِی مَا أَنَا أَهْلُهُ مِنَ الْعَذَابِ وَ النَّقِمَةِ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ الْمُنَاجَاةُ السَّادِسَةُ مُنَاجَاةُ الشَّاکِرِینَ لِیَوْمِ الْأَرْبِعَاءِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ إِلَهِی أَذْهَلَنِی عَنْ إِقَامَةِ شُکْرِکَ تَتَابُعُ طَوْلِکَ وَ أَعْجَزَنِی عَنْ إِحْصَاءِ ثَنَائِکَ فَیْضُ فَضْلِکَ وَ شَغَلَنِی عَنْ ذِکْرِ مَحَامِدِکَ تَرَادُفُ عَوَائِدِکَ وَ أَعْیَانِی عَنْ نَشْرِ(1)

عَوَارِفِکَ تَوَالِی أَیَادِیکَ وَ هَذَا مَقَامُ مَنِ اعْتَرَفَ بِسُبُوغِ النَّعْمَاءِ وَ قَابَلَهَا بِالتَّقْصِیرِ وَ شَهِدَ عَلَی نَفْسِهِ بِالْإِهْمَالِ وَ التَّضْیِیعِ وَ أَنْتَ الرَّءُوفُ الرَّحِیمُ الْبَرُّ الْکَرِیمُ الَّذِی لَا یُخَیِّبُ قَاصِدیِهِ وَ لَا یَطْرُدُ عَنْ فِنَائِهِ آمِلِیهِ بِسَاحَتِکَ تَحُطُّ رِحَالُ الرَّاجِینَ وَ بِعَرْصَتِکَ تَقِفُ آمَالُ الْمُسْتَرْفِدِینَ فَلَا تُقَابِلْ آمَالَنَا بِالتَّخْیِیبِ وَ الْإِیَاسِ وَ لَا تُلْبِسْنَا سِرْبَالَ الْقُنُوطِ وَ الْإِبلَاسِ إِلَهِی تَصَاغَرَ عِنْدَ تَعَاظُمِ آلَائِکَ شُکْرِی وَ تَضَاءَلَ فِی جَنْبِ إِکْرَامِکَ إِیَّایَ ثَنَائِی وَ نَشْرِی جَلَّلَتْنِی نِعَمُکَ مِنْ أَنْوَارِ الْإِیمَانِ حُلَلًا وَ ضَرَبَتْ عَلَیَّ لَطَائِفُ بِرِّکَ مِنَ الْعِزِّ کِلَلًا وَ قَلَّدَتْنِی مِنَنُکَ قَلَائِدَ لَا تُحَلُّ وَ طَوَّقَتْنِی أَطْوَاقاً لَا تُفَلُّ فَآلَاؤُکَ جَمَّةٌ ضَعُفَ لِسَانِی عَنْ إِحْصَائِهَا وَ نَعْمَاؤُکَ کَثِیرَةٌ قَصُرَ فَهْمِی عَنْ إِدْرَاکِهَا فَضْلًا عَنِ اسْتِقْصَائِهَا فَکَیْفَ لِی بِتَحْصِیلِ الشُّکْرِ وَ شُکْرِی إِیَّاکَ یَفْتَقِرُ إِلَی شُکْرٍ فَکُلَّمَا قُلْتُ لَکَ الْحَمْدُ وَجَبَ عَلَیَّ لِذَلِکَ أَنْ أَقُولَ لَکَ الْحَمْدُ إِلَهِی فَکَمَا غَذَّیْتَنَا بِلُطْفِکَ وَ رَبَّیْتَنَا بِصُنْعِکَ فَتَمِّمْ عَلَیْنَا سَوَابِغَ النِّعَمِ وَ ادْفَعْ عَنَّا مَکَارِهَ النِّقَمِ وَ آتِنَا مِنْ حُظُوظِ الدَّارَیْنِ أَرْفَعَهَا وَ أَجَلَّهَا عَاجِلًا وَ آجِلًا وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی حُسْنِ بَلَائِکَ وَ سُبُوغِ نَعْمَائِکَ حَمْداً یُوَافِقُ رِضَاکَ وَ یَمْتَرِی الْعَظِیمَ مِنْ بِرِّکَ وَ نَدَاکَ یَا عَظِیمُ یَا کَرِیمُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

ص: 146


1- 1. شکر خ ل.

مناجات هفتم:رازونیاز فرمانبران خدا (برای روز پنج­شنبه)

به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی اش همیشگی است

خدای فرمانبری ات را به ما الهام فرما، و ما را از نافرمانیت دور کن، و راه رسیدن به آن چه از خشنودی ات آرزومندیم آسان کن، و ما را در میان بهشت هایت جای ده، و از برابر دیدگان دلهایمان ابرهای شک و دودلی را بزدای، و از قلوبمان پرده های تردید و کوردلی را کنار زن، و از نهادمان باطل را زایل کن، و حق را در درون ما استوار گردان، زیرا شک ها و گمان ها بارورکننده آشوب ها، تیره کننده عطاها و بخشش های زلال و بی آلایش اند، خدایا ما را بر کشتی های نجاتت بنشان، و از لذّت رازونیازت بهره مند گردان، و به حوض های دوستی ات وارد کن،

و شیرینی محبّت و مقام قربت را به ما بچشان، کوششمان را در راهت و همّتمان را در طاعتت قرار ده، و نیتّ هایمان را در معامله با خود خالص گردان، چرا که ما با تو و از توییم و برای ما وسیله ای جز به سوی تو نیست، خدایا مرا از گزیدگان بندگان خوبت قرار ده، و به شایستگان نیکوکار ملحق کن، هم آنان که به بندگی پیشی گرفتند، و به سوی خیرات شتافتند و برای باقیات صالحات تلاش کردند، و برای رسیدن به درجات بلند کوشش نمودند همانا تو بر هرچیز توانایی، و به اجابت دعا سزاواری، به مهربانی ات ای مهربان ترین مهربانان

مناجات هشتم:رازونیاز ارادتمندان (برای روز جمعه)

به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی اش همیشگی است

منزّهی تو، چه تنگ است راه ها بر کسی که تو راهنمایش نباشی، و چه آشکار است حق نزد کسی که راه را نشانش دادی، خدایا ما را به راه های رسیدن به سرایت بکشان، و ما را از نزدیک ترین راه های ورود به بارگاهت ببر، دور را بر ما نزدیک کن، و دشوار و سخت را بر ما آسان گردان، و ما را به آن بندگانت که با چالاکی به سویت می شتابند، و همواره در رحمتت را می کوبند ملحق نما، آنان که در هر شب و روز تو را عبادت می کنند، و از هیبتت در هراسند، بندگانی که آبشخورها برای آنان زلال کردی و به خواسته هایشان با کامیابی رساندی، و آنان را بر جوینده هایشان کامروا نمودی، و از روی فضلت حاجاتشان را برآوردی، و نهادشان را از محبّتت آکنده ساختی، و از زلال چشمه ات سیرابشان نمودی، اینان به وسیله تو به لذّت مناجاتت دست یافتند، و از حسن عنایت تو دورترین مقاصدشان را فراچنگ آوردند، ای کسی که بر روی آورندگان بر خویش روی آورد و با مهرورزی بر ایشان روی آور و بخشنده است، و به غفلت ورزان

ص: 147

الْمُنَاجَاةُ السَّابِعَةُ مُنَاجَاةُ الْمُطِیعِینَ لِلَّهِ لِیَوْمِ الْخَمِیسِ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ إِلَهِی (1) أَلْهِمْنَا طَاعَتَکَ وَ جَنِّبْنَا مَعَاصِیَکَ (2) وَ یَسِّرْ لَنَا بُلُوغَ مَا نَتَمَنَّی مِنِ ابْتِغَاءِ رِضْوَانِکَ وَ أَحْلِلْنَا بُحْبُوحَةَ جِنَانِکَ وَ اقْشَعْ عَنْ بَصَائِرِنَا سَحَابَ الِارْتِیَابِ وَ اکْشِفْ عَنْ قُلُوبِنَا أَغْشِیَةَ الْمِرْیَةِ وَ الْحِجَابِ وَ أَزْهِقِ الْبَاطِلَ عَنْ ضَمَائِرِنَا وَ أَثْبِتِ الْحَقَّ فِی سَرَائِرِنَا فَإِنَّ الشُّکُوکَ وَ الظُّنُونَ لَوَاقِحُ الْفِتَنِ وَ مُکَدِّرَةٌ لِصَفْوِ الْمَنَائِحِ وَ الْمِنَنِ اللَّهُمَّ احْمِلْنَا فِی سُفُنِ نَجَاتِکَ وَ مَتِّعْنَا بِلَذِیذِ مُنَاجَاتِکَ وَ أَوْرِدْنَا حِیَاضَ حُبِّکَ وَ أَذِقْنَا حَلَاوَةَ وُدِّکَ وَ قُرْبِکَ وَ اجْعَلْ جِهَادَنَا فِیکَ وَ هَمَّنَا فِی طَاعَتِکَ وَ أَخْلِصْ نِیَّاتِنَا فِی مُعَامَلَتِکَ فَإِنَّا بِکَ وَ لَکَ وَ لَا وَسِیلَةَ لَنَا إِلَیْکَ إِلَّا بِکَ (3)

إِلَهِی اجْعَلْنِی (4) مِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الْأَخْیارِ وَ أَلْحِقْنِی (5) بِالصَّالِحِینَ الْأَبْرَارِ السَّابِقِینَ إِلَی الْمَکْرُمَاتِ الْمُسَارِعِینَ إِلَی الْخَیْرَاتِ الْعَامِلِینَ لِلْبَاقِیَاتِ الصَّالِحَاتِ السَّاعِینَ إِلَی رَفِیعِ الدَّرَجَاتِ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ بِالْإِجَابَةِ جَدِیرٌ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

الْمُنَاجَاةُ الثَّامِنَةُ مُنَاجَاةُ الْمُرِیدِینَ لِیَوْمِ الْجُمُعَةِ:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ سُبْحَانَکَ مَا أَضْیَقَ الطُّرُقَ عَلَی مَنْ لَمْ تَکُنْ دَلِیلَهُ وَ مَا أَوْضَحَ الْحَقَّ عِنْدَ مَنْ هَدَیْتَهُ سَبِیلَهُ إِلَهِی فَاسْلُکْ بِنَا سُبُلَ الْوُصُولِ إِلَیْکَ وَ سَیِّرْنَا فِی أَقْرَبِ الطُّرُقِ لِلْوُفُودِ عَلَیْکَ قَرِّبْ عَلَیْنَا الْبَعِیدَ وَ سَهِّلْ عَلَیْنَا الْعَسِیرَ الشَّدِیدَ وَ أَلْحِقْنَا بِالْعِبَادِ(6) الَّذِینَ هُمْ بِالْبِدَارِ إِلَیْکَ یُسَارِعُونَ وَ بَابَکَ عَلَی الدَّوَامِ یَطْرُقُونَ وَ إِیَّاکَ فِی اللَّیْلِ یَعْبُدُونَ وَ هُمْ مِنْ هَیْبَتِکَ مُشْفِقُونَ الَّذِینَ صَفَّیْتَ لَهُمُ الْمَشَارِبَ وَ بَلَّغْتَهُمُ الرَّغَائِبَ وَ أَنْجَحْتَ لَهُمُ الْمَطَالِبَ وَ قَضَیْتَ لَهُمْ مِنْ وَصْلِکَ الْمَآرِبَ وَ مَلَأْتَ لَهُمْ ضَمَائِرَهُمْ مِنْ حُبِّکَ وَ رَوَّیْتَهُمْ مِنْ صَافِی شِرْبِکَ فَبِکَ إِلَی لَذِیذِ مُنَاجَاتِکَ وَصَلُوا وَ مِنْکَ أَقْصَی مَقَاصِدِهِمْ حَصَّلُوا فَیَا مَنْ هُوَ عَلَی الْمُقْبِلِینَ عَلَیْهِ مُقْبِلٌ وَ بِالْعَطْفِ عَلَیْهِمْ عَائِدٌ مُفْضِلٌ وَ بِالْغَافِلِینَ

ص: 147


1- 1. اللّهمّ خ ل.
2- 2. معصیتک خ ل.
3- 3. أنت خ ل.
4- 4. اجعلنا خ ل.
5- 5. و ألحقنا خ ل.
6- 6. بعبادک خ ل.

از یادش دلسوز و مهربان است، و برای جلب آنان به درگاهش با محبّت و عطوف است، از تو می خواهم مرا از کسانی قرار دهی که بهره بیشتری از تو دارند، و برترین جایگاه را نزد تو نصیب خود ساخته اند و از دوستی ات سهم برجسته تری به آنان رسیده، و در معرفتت بهره بیشتری نصیب آنان گشته است، همانا همّتم از همه جا بریده و تنها متوجّه تو گشته است، و رغبتم به جانب تو منصرف شده است، پس تنها تو مراد منی نه غیر تو، و شب زنده داری و بی خوابی ام تنها برای توست نه برای غیر تو، و دیدارت نور دیدگان من است و وصالت آرزوی هستی ام، و تنها به سوی توست اشتیاقم، تنها در مسیر عشق توست شیفتگی ام و در هوای توست دلدادگی ام، و خشنودی ات مقصود من، و دیدارت نیاز من، و جوارت مطلوب من، و قربت نهایت خواسته من است، آسودگی و راحتم در رازونیاز با توست، داروی دردم و درمان بیماری سینه ام، و خنکای آتشم قلبم، و برآمدن اندوهم تنها پیش توست، پس در هنگام ترس همدمم باش، و لغزشم را نادیده گیر، و گناهم را بیامرز، توبه ام را بپذیر و دعایم را اجابت کن، و سرپرست زمامم و توانگری گاه تهیدستی ام باش، مرا از خود جدا مکن، و از خویشتن دورم مساز، ای نعمت و بهشت من، و ای دنیا و آخرتم، ای مهربان ترین مهربانان

مناجات نهم:رازونیاز شیفتگان (برای روز شنبه)

به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی اش همیشگی است

خدایا کیست آن که شیرینی محبتت را چشید پس به جای تو دیگری را برگزید؟و کیست آن که با مقام قرب تو انس یافت پس مایل به روی برتافتن از تو شد؟خدایا، ما را از کسانی قرار ده که برای قرب و ولایتت برگزیدی، و برای دوستی و محبتت خالص نمودی، و برای دیدارت مشتاق کردی، و به قضایت راضی ساختی، و نعمت نگاه به جمالت را عطایش کردی، و به خشنودی ات مخصوص گرداندی، و از غم هجران و دوری ات پناه دادی، و در جوارت در جایگاه راستی جای دادی، و به شناخت خود اختصاص دادی، و برای بندگی ات سزاوار کردی، و به اراده ات دلباخته فرمودی، و برای تماشای جمالت برگزیدی، و رویش را برای خود از غیر پاک کردی، و دلش را برای عشقت فارغ نمودی، و آن را به سوی آن چه نزد توست راغب فرمودی، و یادت را به او الهام کردی، و شکرت را نصیبش نمودی، و به طاعتت مشغول ساختی، و او را از بندگان شایسته ات گرداندی، و برای رازونیازت انتخاب کردی، و جدا کردی از او هرچه که او را از تو جدا می کند، خدایا ما را از کسانی قرار ده که شیوه هاشان آرام گرفتن به درگاه توست در حال زاری و روزگارشان آه و ناله است، و پیشانی شان در پیشگاه عظمتت بر سجده، و دیدگانشان در خدمتت بی خواب گشته است، و اشکشان از خشیت تو روان، و قلوبشان به عشقت آویخته و دلهایشان از هیبتت از جا کنده است، ای آن که انوار

ص: 148

عَنْ ذِکْرِهِ رَحِیمٌ رَءُوفٌ وَ بِجَذْبِهِمْ إِلَی بَابِهِ وَدُودٌ عَطُوفٌ أَسْأَلُکَ أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ أَوْفَرِهِمْ مِنْکَ حَظّاً وَ أَعْلَاهُمْ عِنْدَکَ مَنْزِلًا وَ أَجْزَلِهِمْ مِنْ وُدِّکَ قِسْماً وَ أَفْضَلِهِمْ فِی مَعْرِفَتِکَ نَصِیباً فَقَدِ انْقَطَعَتْ إِلَیْکَ هِمَّتِی وَ انْصَرَفَتْ نَحْوَکَ رَغْبَتِی فَأَنْتَ لَا غَیْرُکَ مُرَادِی وَ لَکَ لَا لِسِوَاکَ سَهَرِی وَ سُهَادِی وَ لِقَاؤُکَ قُرَّةُ عَیْنِی وَ وَصْلُکَ مُنَی نَفْسِی وَ إِلَیْکَ شَوْقِی وَ فِی مَحَبَّتِکَ وَلَهِی وَ إِلَی هَوَاکَ صَبَابَتِی وَ رِضَاکَ بُغْیَتِی وَ رُؤْیَتُکَ حَاجَتِی وَ جِوَارُکَ طَلِبَتِی وَ قُرْبُکَ غَایَةُ سُؤْلِی وَ فِی مُنَاجَاتِکَ أُنْسِی وَ رَاحَتِی (1) وَ عِنْدَکَ دَوَاءُ عِلَّتِی وَ شِفَاءُ غُلَّتِی وَ بَرْدُ لَوْعَتِی وَ کَشْفُ کُرْبَتِی فَکُنْ أَنِیسِی فِی وَحْشَتِی وَ مُقِیلَ عَثْرَتِی وَ غَافِرَ زَلَّتِی وَ قَابِلَ تَوْبَتِی وَ مُجِیبَ دَعْوَتِی وَ وَلِیَّ عِصْمَتِی وَ مُغْنِیَ فَاقَتِی وَ لَا تَقْطَعْنِی عَنْکَ وَ لَا تُبْعِدْنِی مِنْکَ یَا نَعِیمِی وَ جَنَّتِی وَ یَا دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی.

الْمُنَاجَاةُ التَّاسِعَةُ مُنَاجَاةُ الْمُحِبِّینَ لِیَوْمِ السَّبْتِ:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ إِلَهِی مَنْ ذَا الَّذِی ذَاقَ حَلَاوَةَ مَحَبَّتِکَ فَرَامَ مِنْکَ بَدَلًا وَ مَنْ ذَا الَّذِی (2) آنس [أَنِسَ] بِقُرْبِکَ فَابْتَغَی عَنْکَ حِوَلًا إِلَهِی فَاجْعَلْنَا مِمَّنِ اصْطَفَیْتَهُ لِقُرْبِکَ وَ وَلَایَتِکَ وَ أَخْلَصْتَهُ لِوُدِّکَ وَ مَحَبَّتِکَ وَ شَوَّقْتَهُ إِلَی لِقَائِکَ وَ رَضَّیْتَهُ بِقَضَائِکَ وَ مَنَحْتَهُ بِالنَّظَرِ إِلَی وَجْهِکَ وَ حَبَوْتَهُ بِرِضَاکَ وَ أَعَذْتَهُ مِنْ هَجْرِکَ وَ قِلَاک وَ بَوَّأْتَهُ مَقْعَدَ الصِّدْقِ فِی جِوَارِکَ وَ خَصَصْتَهُ بِمَعْرِفَتِکَ وَ أَهَّلْتَهُ لِعِبَادَتِکَ وَ هَیَّمْتَهُ (3) لِإِرَادَتِکَ وَ اجْتَبَیْتَهُ لِمُشَاهَدَتِکَ وَ أَخْلَیْتَ وَجْهَهُ لَکَ وَ فَرَّغْتَ فُؤَادَهُ لِحُبِّکَ وَ رَغَّبْتَهُ فِیمَا عِنْدَکَ وَ أَلْهَمْتَهُ ذِکْرَکَ وَ أَوْزَعْتَهُ شُکْرَکَ وَ شَغَلْتَهُ بِطَاعَتِکَ وَ صَیَّرْتَهُ مِنْ صَالِحِی بَرِیَّتِکَ وَ اخْتَرْتَهُ لِمُنَاجَاتِکَ وَ قَطَعْتَ عَنْهُ کُلَّ شَیْ ءٍ یَقْطَعُهُ عَنْکَ اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا مِمَّنْ دَأْبُهُمُ الِارْتِیَاحُ إِلَیْکَ وَ الْحَنِینُ وَ دَهْرُهُمُ (4) الزَّفْرَةُ وَ الْأَنِینُ جِبَاهُهُمْ سَاجِدَةٌ لِعَظَمَتِکَ وَ عُیُونُهُمْ سَاهِرَةٌ فِی خِدْمَتِکَ وَ دُمُوعُهُمْ سَائِلَةٌ مِنْ خَشْیَتِکَ وَ قُلُوبُهُمْ مُتَعَلِّقَةٌ(5) بِمَحَبَّتِکَ وَ أَفْئِدَتُهُمْ مُنْخَلِعَةٌ مِنْ مَهَابَتِکَ یَا مَنْ أَنْوَارُ

ص: 148


1- 1. روحی خ ل.
2- 2. من الذی خ ل.
3- 3. هیمت قلبه خ ل.
4- 4. و دیدنهم خ ل.
5- 5. معلقة خ ل.

قدسش برای دیدگان عاشقانش جلوه گر است و بزرگی های جمالش برای قلوب عارفانش دیدنی است، ای آرمان دل مشتاقان، ای نهایت آروزهای عاشقان، از تو درخواست می کنم دوستی خودت را و دوستی آنان که تو را دوست دارند و دوستی هر کاری که مرا به میدان قرب تو می رساند، و این که خودت را نزد من محبوب تر از دیگران قرار دهی و عشقم را به وجودت راهبر به سوی خرسندی ات بگردانی و شوقم را به حضرتت بازدارنده از نافرمانی ات سازی، خدایا تماشای زیبایی وجودت را بر من منّت گذار و به من به دیده عشق و عاطفه بنگر، و روی از من متاب، و مرا نزد خود از اهل خوشبختی و بهره مندی قرار ده، از اجابت کننده، ای مهربان ترین مهربانان

مناجات دهم:رازونیاز توسّل جویان (برای روز یکشنبه)

به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی اش همیشگی است

خدایا به پیشگاهت وسیله ای جز عواطب مهرت ندارم، و به درگاهت دست آویزی جز آن چه از رحمتت شناخته شده و جز شفاعت پیامبرت پیامبر رحمت رهایی بخش امت از رنج و ناراحتی ندارم، خدایا!این دو وسیله را برای من سبب رسیدن به آمرزشت قرار ده، و آن دو را رابطه ای برای دست یابی به خشنودیت بگردان، همانا امیدم به حریم کرمت فرود آمده، و مرکب طمعم به آستانه جودت بار انداخته است، پس درباره خودت آرزویم را محقّق ساز، و کارم را به خیر پایان ده، و مرا از آن برگزیدگانی قرار ده که در در میان بهشت قرارشان دادی و خانه کرامتت را در اختیارشان گذاردی و دیده آنان را در روز قیامت با نگاه به سوی جمال خویش روشن نمودی، و جایگاه راستی را در جوارت به آنان واگذار نمودی، ای آن که باریافتگان بر کریم تر از او بار نیابند، و قصدکنندگان مهربان تر از او را نیابند، ای بهترین کسی که شخص تنها با او خلوت کند، و ای مهربان ترین کسی که انسان رانده به جانب او روی آورده، به سوی گستردگی عفوت دست گدایی دراز کردم، و به دامن کرمت چنگ آویختم، مرا سزاوار حرمان مکن و به ناامیدی و زیان دچار مساز، ای شنوای دعا، ای مهربان ترین مهربانان.

مناجات یازدهم: رازونیاز نیازمندان (برای روز دوشنبه)

به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی اش همیشگی است

خدایا شکستگی ام را جز لطف و محبتت جبران نکنند، و تهیدستی ام را بی نیازی نرساند جز مهر و احسانت، و هراسم را جز امان تو آرام ننماید، و خواری ام را جز توانایی ات به عزّت تبدیل نکند، و مرا جز فضلت به آرزویم نرساند و شکاف فقرم را جز احسان تو پر نکند، و حاجتم را کسی جز تو بر نیاورد، و غمزدگی ام را جز رحمتت برطرف ننماید و بدحالی ام را جز مهرت نگشاید

ص: 149

قُدْسِهِ لِأَبْصَارِ مُحِبِّیهِ رَائِقَةٌ وَ سُبُحَاتُ وَجْهِهِ لِقُلُوبِ عَارِفِیهِ شَائِقَةٌ یَا مُنَی قُلُوبِ الْمُشْتَاقِینَ وَ یَا غَایَةُ آمَالِ الْمُحِبِّینَ أَسْأَلُکَ حُبَّکَ وَ حُبَّ مَنْ یُحِبُّکَ وَ حُبَّ کُلِّ عَمَلٍ یُوصِلُنِی إِلَی قُرْبِکَ وَ أَنْ تَجْعَلَکَ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا سِوَاکَ وَ أَنْ تَجْعَلَ حُبِّی إِیَّاکَ قَائِداً إِلَی رِضْوَانِکَ وَ شَوْقِی إِلَیْکَ ذَائِداً عَنْ عِصْیَانِکَ وَ امْنُنْ بِالنَّظَرِ إِلَیْکَ عَلَیَّ وَ انْظُرْ بِعَیْنِ الْوُدِّ وَ الْعَطْفِ إِلَیَّ وَ لَا تَصْرِفْ عَنِّی وَجْهَکَ وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِ الْإِسْعَادِ وَ الْحُظْوَةِ عِنْدَکَ یَا مُجِیبُ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

الْمُنَاجَاةُ الْعَاشِرَةُ مُنَاجَاةُ الْمُتَوَسِّلِینَ لِیَوْمِ الْأَحَدِ:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ إِلَهِی لَیْسَ لِی وَسِیلَةٌ إِلَیْکَ إِلَّا عَوَاطِفُ رَأْفَتِکَ وَ لَا لِی ذَرِیعَةٌ إِلَیْکَ إِلَّا عَوَاطِفُ رَحْمَتِکَ وَ شَفَاعَةُ نَبِیِّکَ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ وَ مُنْقِذِ الْأُمَّةِ مِنَ الْغُمَّةِ فَاجْعَلْهُمَا لِی سَبَباً إِلَی نَیْلِ غُفْرَانِکَ وَ صَیِّرْهُمَا لِی وُصْلَةً إِلَی الْفَوْزِ بِرِضْوَانِکَ وَ قَدْ حَلَّ رَجَائِی بِحَرَمِ کَرَمِکَ وَ حَطَّ طَمَعِی بِفِنَاءِ جُودِکَ فَحَقِّقْ فِیکَ أَمَلِی وَ اخْتِمْ بِالْخَیْرِ عَمَلِی وَ اجْعَلْنِی مِنْ صَفْوَتِکَ الَّذِینَ أَحْلَلْتَهُمْ بُحْبُوحَةَ جَنَّتِکَ وَ بَوَّأْتَهُمْ دَارَ کَرَامَتِکَ وَ أَقْرَرْتَ أَعْیُنَهُمْ بِالنَّظَرِ إِلَیْکَ یَوْمَ لِقَائِکَ وَ أَوْرَثْتَهُمْ مَنَازِلَ الصِّدْقِ فِی جِوَارِکَ یَا مَنْ لَا یَفِدُ الْوَافِدُونَ عَلَی أَکْرَمَ مِنْهُ وَ لَا یَجِدُ الْقَاصِدُونَ أَرْحَمَ مِنْهُ یَا خَیْرَ مَنْ خَلَا بِهِ وَحِیدٌ وَ یَا أَعْطَفَ مَنْ أَوَی إِلَیْهِ طَرِیدٌ إِلَی سَعَةِ عَفْوِکَ مَدَدْتُ یَدِی وَ بِذَیْلِ کَرَمِکَ أَعْلَقْتُ کَفِّی فَلَا تُولِنِی الْحِرْمَانَ وَ لَا تَبْتَلِنِی (1) بِالْخَیْبَةِ وَ الْخُسْرَانِ یَا سَمِیعَ الدُّعَاءِ.

الْمُنَاجَاةُ الْحَادِیَةَ عَشَرَ مُنَاجَاةُ الْمُفْتَقِرِینَ لِیَوْمِ الْإِثْنَیْنِ:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ إِلَهِی کَسْرِی لَا یَجْبُرُهُ إِلَّا لُطْفُکَ وَ حَنَانُکَ وَ فَقْرِی لَا یُغْنِیهِ إِلَّا عَطْفُکَ وَ إِحْسَانُکَ وَ رَوْعَتِی لَا یُسَکِّنُهَا إِلَّا أَمَانُکَ وَ ذِلَّتِی لَا یُعِزُّهَا إِلَّا سُلْطَانُکَ وَ أُمْنِیَّتِی لَا یُبَلِّغُنِیهَا إِلَّا فَضْلُکَ وَ خَلَّتِی لَا یَسُدُّهَا إِلَّا طَوْلُکَ وَ حَاجَتِی لَا یَقْضِیهَا غَیْرُکَ وَ کَرْبِی لَا یُفَرِّجُهَا سِوَی رَحْمَتِکَ وَ ضُرِّی لَا یَکْشِفُهُ غَیْرُ رَأْفَتِکَ

ص: 149


1- 1. لا تبلنی خ ل.

و سوز سینه ام را جز وصل تو خنک نکند و آتش درونم را جز دیدارت خاموش نگرداند و بر حرارت شوقم به تو جز نگاه به جمالت آب نریزد، و آرامشم بدون نزدیک شدن به حضرتت برقرار نشود و حسرتم را جز نسیم رحمتت برنگرداند، و بیماری ام را جز درمانت شفا ندهند و غمم را جز مقام قربت برطرف نسازد، و زخمم را جز چشم پوشی ات التیام ندهد، و آلودگی دلم را جز گذشت تو نزداید، و وسواس سینه ام را جز فرمانت از میان نبرد، ای نهایت آرزوی آرزومندان، ای غایت خواهش خواهندگان، ای دورترین مطلوب جویندگان، ای والاترین رغبت راغبان، ای سرپرست شایستگان، ای امان ترسیدگان، ای اجابت کننده دعای بیچارگان، ای ذخیره ناداران، ای گنج بینوایان، ای فریادرس دادخواهان، ای برآورنده حاجات تهیدستان و بر خاک نشستگان، ای کریم ترین کریمان، ای مهربان ترین مهربانان، فروتنی و خواهشم به پیشگاه توست، و زاری و ناله ام به سوی تو، از تو می خواهم مرا به نسیم خرسندی ات برسانی، و نعمت های نیکویت را بر من تداوم بخشی، من اینک بر در خانه کرمت ایستاده ام، و در معرض نسیم های نیکی ات قرار دارم، و به رشته محکمت چنگ زده ام و به دست آویز استوارت دست آویختم، خدایا بر بنده خوارت که زبانش گنگ، و عملش اندک است رحم کن، و با احسان پیوسته و برجسته ات بر او منّت گذار، و او را زیر سایه بلندت حمایت فرما، ای گرامی، ای زیبا، ای مهربانترین مهربانان.

مناجات دوازدهم: رازونیاز عارفان (برای روز سه شنبه)

به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی اش همیشگی است

خدایا زبآن ها از ادای ثنایت آن چنان که شایسته عظمت توست کوتاه است، و خردها از درک ژرفای جمالت ناتوان است، و دیده ها از تماشای بزرگی های ذاتت درمانده است، برای خلق راهی به سوی شناسایی ات جز ناتوانی از شناخت قرار ندادی، خدایا ما را از کسانی قرار ده که شاخسارهای اشتیاق به سویت در بوستان های سینه هایشان استوار و پابرجا شده است و سوز عشقت در کانون دلهایشان برافروخته، از این روی به آشیانه اندیشه های والا جای گیرند، و در گلستان قرب و مکاشفه ات می گردند، و از حوض های محبّتت با جام ملاطفت می نوشند و در کنار نهرهای صفا وارد می شوند، درحالی که پرده از دیدگانشان برداشته شده، و تاریکی دودلی از باورها و ضمایرشان زدوده گشته، و خلجان شک از دلها و باطنشان بیرون رفته، و سینه هایشان با تحقّق

ص: 150

وَ غُلَّتِی لَا یُبَرِّدُهَا إِلَّا وَصْلُکَ وَ لَوْعَتِی لَا یُطْفِئُهَا إِلَّا لِقَاؤُکَ وَ شَوْقِی إِلَیْکَ لَا یَبُلُّهُ إِلَّا النَّظَرُ إِلَی وَجْهِکَ وَ قَرَارِی لَا یَقِرُّ دُونَ دُنُوِّی مِنْکَ وَ لَهْفَتِی لَا یَرُدُّهَا إِلَّا رَوْحُکَ وَ سُقْمِی لَا یَشْفِیهِ إِلَّا طِبُّکَ وَ غَمِّی لَا یُزِیلُهُ إِلَّا قُرْبُکَ وَ جُرْحِی لَا یُبْرِئُهُ إِلَّا صَفْحُکَ وَ رَیْنُ قَلْبِی لَا یَجْلُوهُ إِلَّا عَفْوُکَ وَ وَسْوَاسُ صَدْرِی لَا یُزِیحُهُ إِلَّا أَمْرُکَ فَیَا مُنْتَهَی أَمَلِ الْآمِلِینَ وَ یَا غَایَةَ سُؤْلِ السَّائِلِینَ وَ یَا أَقْصَی طَلِبَةِ الطَّالِبِینَ وَ یَا أَعْلَی رَغْبَةِ الرَّاغِبِینَ وَ یَا وَلِیَّ الصَّالِحِینَ وَ یَا أَمَانَ الْخَائِفِینَ وَ یَا مُجِیبَ الْمُضْطَرِّینَ وَ یَا ذُخْرَ الْمُعْدِمِینَ وَ یَا کَنْزَ الْبَائِسِینَ وَ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ وَ یَا قَاضِیَ حَوَائِجِ الْفُقَرَاءِ وَ الْمَسَاکِینِ وَ یَا أَکْرَمَ الْأَکْرَمِینَ وَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ لَکَ تَخَضُّعِی وَ سُؤَالِی وَ إِلَیْکَ تَضَرُّعِی وَ ابْتِهَالِی أَسْأَلُکَ أَنْ تُنِیلَنِی مِنْ رَوْحِ رِضْوَانِکَ وَ تُدِیمَ عَلَیَّ نِعَمَ امْتِنَانِکَ وَ هَا أَنَا بِبَابِ کَرَمِکَ وَاقِفٌ وَ لِنَفَحَاتِ بِرِّکَ مُتَعَرِّضٌ وَ بِحَبْلِکَ الشَّدِیدِ مُعْتَصِمٌ وَ بِعُرْوَتِکَ الْوُثْقَی مُتَمَسِّکٌ إِلَهِی ارْحَمْ عَبْدَکَ الذَّلِیلَ ذَا اللِّسَانِ الْکَلِیلِ وَ الْعَمَلِ الْقَلِیلِ وَ امْنُنْ عَلَیْهِ بِطَوْلِکَ الْجَزِیلِ وَ اکْنُفْهُ تَحْتَ ظِلِّکَ الظَّلِیلِ یَا کَرِیمُ یَا جَمِیلُ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

الْمُنَاجَاةُ الثَّانِیَةَ عَشَرَ مُنَاجَاةُ الْعَارِفِینَ لِیَوْمِ الثَّلَاثَاءِ:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ إِلَهِی قَصُرَتِ الْأَلْسُنُ عَنْ بُلُوغِ ثَنَائِکَ کَمَا یَلِیقُ بِجَلَالِکَ وَ عَجَزَتِ الْعُقُولُ عَنْ إِدْرَاکِ کُنْهِ جَمَالِکَ وَ انْحَسَرَتِ الْأَبْصَارُ دُونَ النَّظَرِ إِلَی سُبُحَاتِ وَجْهِکَ وَ لَمْ تَجْعَلْ لِلْخَلْقِ طَرِیقاً إِلَی مَعْرِفَتِکَ إِلَّا بِالْعَجْزِ عَنْ مَعْرِفَتِکَ إِلَهِی فَاجْعَلْنَا مِنَ الَّذِینَ تَوَشَّحَتْ (1) أَشْجَارُ الشَّوْقِ إِلَیْکَ فِی حَدَائِقِ صُدُورِهِمْ وَ أَخَذَتْ لَوْعَةُ مَحَبَّتِکَ بِمَجَامِعِ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ إِلَی أَوْکَارِ الْأَفْکَارِ(2) یَأْوُونَ وَ فِی رِیَاضِ الْقُرْبِ وَ الْمُکَاشَفَةِ یَرْتَعُونَ وَ مِنْ حِیَاضِ الْمَحَبَّةِ بِکَأْسِ الْمُلَاطَفَةِ یَکْرَعُونَ وَ شَرَائِعِ الْمُصَافَاةِ یَرِدُونَ قَدْ کُشِفَ الْغِطَاءُ عَنْ أَبْصَارِهِمْ وَ انْجَلَتْ ظُلْمَةُ الرَّیْبِ عَنْ عَقَائِدِهِمْ مِنْ (3) ضَمَائِرِهِمْ وَ انْتَفَتْ مُخَالَجَةُ الشَّکِّ عَنْ قُلُوبِهِمْ وَ سَرَائِرِهِمْ وَ انْشَرَحَتْ بِتَحْقِیقِ

ص: 150


1- 1. ترسخت خ ل.
2- 2. الاذکار خ ل.
3- 3. فی خ ل.

معرفت گشوده شده، و همّتشان برای پیشی گرفتن در میدان خوشبختی بر اثر زهد بلندی گرفته، و نوشیدنشان در چشمه زلال کردار گوارا شده، و باطنشان در مجلس انس پاکیزه گشته، و راهشان در جای ترسناک ایمنی یافته، و جانشان با رجوع به رب الارباب اطمینان یافته، و ارواحشان به نیکبختی و رستگاری یقین یافته، و دیدگانشان با نظر به محبوبشان روشنی گرفته، و آرامششان با دریافت خواهش و رسیدن به آرزو استقرار یافته، و تجارتشان در فروش دنیا به آخرت سودبخش بوده، خدایا چه لذّت بخش است در دلها خاطرات الهام گرفته از یادت، و چقدر شیرین است پویش به سوی تو با مرکب اندیشه ها در راه های غیب، و طعم عشقت چه خوش، و شربت مقام قربت چقدر گوارا است، پس ما را از راندن و دور کردنت پناه ده، و از خاص ترین عارفانت و شایسته ترین بندگانت و راستگوترین فرمانبرانت و خالص ترین پرستندگانت قرار داده، ای بزرگ، ای باشکوه، ای گرامی، ای بخشنده، به مهربانی ات ای مهربان ترین مهربانان.

مناجات سیزدهم: رازونیاز ذاکران (برای روز چهارشنبه)

به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی اش همیشگی است

خدایا اگر پذیرش فرمانت بر من واجب نبود هر آینه پاک نگاه می داشتمت از این که ذکر تو گویم، چه ذکر من تو را به اندازه کاستی من است نه برازنده کمال تو، شأن و اندازه من چقدر می تواند بالا رود تا ظرف تقدیس تو قرار گیرم؟از بزرگ ترین نعمت ها بر ما جاری شدن ذکر تو بر زبان ماست، و اجازه ات به ماست که تو را بخوانیم و تنزیه و تسبیح گوییم،

خدایا پس ذکرت را به ما الهام کن در نهان و آشکار و شب و روز، و پیدا و پنهان، و در خوشی و ناخوشی و ما را به ذکر پنهان مأنوس فرما و به عمل پاکیزه و کوشش پسندیده بکار گیر، و به میزان کامل پاداشمان ده، خدایا دلهای عاشق شیفته تواند، و خردهای جدای از هم بر معرفتت گرد آمده اند، بدین خاطر دلها آرام نگیرند جز به یاد تو، و جان ها جز به هنگام مشاهده ات راحتی نیابند، تو تنزیه شده ای، در هرجا، و پرستیده گشته ای در هرگاه و در همواره روزگار بوده ای، و به هر زبان خوانده شده ای، و در هر دلی بزرگداشت شده ای از هر لذّتی به جز ذکر تو، و از هر آسایشی جز همدمی با تو، و از هر شادمانی به غیر قرب تو، و از هر شغلی جز طاعت تو پوزش می جویم، تو گفتی و گفتارت حق است که:ای کسانی که ایمان آورده اید خدا را بسیار یاد کنید و در بامداد و شامگاه او را تسبیح گویید و تو گفتی و گفتارت حق است:«مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم«ما را به یاد کردنت

ص: 151

الْمَعْرِفَةِ صُدُورُهُمْ وَ عَلَتْ لِسَبْقِ السَّعَادَةِ فِی الزَّهَادَةِ هِمَمُهُمْ وَ عَذُبَ فِی مَعِینِ الْمُعَامَلَةِ شِرْبُهُمْ وَ طَابَ فِی مَجْلِسِ الْأُنْسِ سِرُّهُمْ وَ أَمِنَ فِی مَوْطِنِ الْمَخَافَةِ سِرْبُهُمْ وَ اطْمَأَنَّتْ بِالرُّجُوعِ إِلَی رَبِّ الْأَرْبَابِ أَنْفُسُهُمْ وَ تَیَقَّنَتْ بِالْفَوْزِ وَ الْفَلَاحِ أَرْوَاحُهُمْ وَ قَرَّتْ بِالنَّظَرِ إِلَی مَحْبُوبِهِمْ أَعْیُنُهُمْ وَ اسْتَقَرَّ بِإِدْرَاکِ السُّؤْلِ وَ نَیْلِ الْمَأْمُولِ قَرَارُهُمْ وَ رَبِحَتْ فِی بَیْعِ الدُّنْیَا بِالْآخِرَةِ تِجَارَتُهُمْ إِلَهِی مَا أَلَذَّ خَوَاطِرَ الْإِلْهَامِ بِذِکْرِکَ عَلَی الْقُلُوبِ وَ مَا أَحْلَی الْمَسِیرَ إِلَیْکَ بِالْأَوْهَامِ فِی مَسَالِکِ الْغُیُوبِ وَ مَا أَطْیَبَ طَعْمَ حُبِّکَ وَ مَا أَعْذَبَ شِرْبَ قُرْبِکَ فَأَعِذْنَا مِنْ طَرْدِکَ وَ إِبْعَادِکَ وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَخَصِّ عَارِفِیکَ وَ أَصْلَحِ عِبَادِکَ وَ أَصْدَقِ طَائِعِیکَ وَ أَخْلَصِ عُبَّادِکَ یَا عَظِیمُ یَا جَلِیلُ یَا کَرِیمُ یَا مُنِیلُ بِرَحْمَتِکَ وَ مَنِّکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

الْمُنَاجَاةُ الثَّالِثَةَ عَشَرَ مُنَاجَاةُ الذَّاکِرِینَ لِیَوْمِ الْأَرْبِعَاءِ:

بِسْمِ اللَّهِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ إِلَهِی لَوْ لَا الْوَاجِبُ مِنْ قَبُولِ أَمْرِکَ لَنَزَّهْتُکَ مِنْ ذِکْرِی إِیَّاکَ عَلَی أَنَّ ذِکْرِی لَکَ بِقَدْرِی لَا بِقَدْرِکَ وَ مَا عَسَی أَنْ یَبْلُغَ مِقْدَارِی حَتَّی أُجْعَلَ مَحَلًّا لِتَقْدِیسِکَ وَ مِنْ أَعْظَمِ النِّعَمِ عَلَیْنَا جَرَیَانُ ذِکْرِکَ عَلَی أَلْسِنَتِنَا وَ إِذْنُکَ لَنَا بِدُعَائِکَ وَ تَنْزِیهِکَ وَ تَسْبِیحِکَ إِلَهِی فَأَلْهِمْنَا ذِکْرَکَ فِی الْخَلَإِ وَ الْمَلَإِ وَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ الْإِعْلَانِ وَ الْإِسْرَارِ وَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ آنِسْنَا بِالذِّکْرِ الْخَفِیِّ وَ اسْتَعْمِلْنَا بِالْعَمَلِ الزَّکِیِّ وَ السَّعْیِ الْمَرْضِیِّ وَ جَازِنَا بِالْمِیزَانِ الْوَفِیِّ إِلَهِی بِکَ هَامَتِ الْقُلُوبُ الْوَالِهَةُ وَ عَلَی مَعْرِفَتِکَ جُمِعَتِ الْعُقُولُ الْمُتَبَایِنَةُ فَلَا تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ إِلَّا بِذِکْرَاکَ وَ لَا تَسْکُنُ النُّفُوسُ إِلَّا عِنْدَ رُؤْیَاکَ أَنْتَ الْمُسَبَّحُ فِی کُلِّ مَکَانٍ وَ الْمَعْبُودُ فِی کُلِّ زَمَانٍ وَ الْمَوْجُودُ فِی کُلِّ أَوَانٍ وَ الْمَدْعُوُّ بِکُلِّ لِسَانٍ وَ الْمُعَظَّمُ فِی کُلِّ جَنَانٍ وَ أَسْتَغْفِرُکَ مِنْ کُلِّ لَذَّةٍ بِغَیْرِ ذِکْرِکَ وَ مِنْ کُلِّ رَاحَةٍ بِغَیْرِ أُنْسِکَ وَ مِنْ کُلِّ سُرُورٍ بِغَیْرِ قُرْبِکَ وَ مِنْ کُلِّ شُغُلٍ بِغَیْرِ طَاعَتِکَ إِلَهِی أَنْتَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ أَصِیلًا(1) وَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُ فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ (2)

ص: 151


1- 1. الأحزاب: 41.
2- 2. البقرة: 152.

فرمان دادی، و وعده فرمودی که تو نیز از روی شرافت و عزّت و کرامت بخشیدن به ما، ما را یاد کنی، اکنون برابر با فرمانت تو را یاد می کنیم، پس تو نیز به وعده ات وفا کن، ای یادآور یادکنندگان، و ای مهربان ترین مهربانان.

مناجات چهاردهم: راز و نیاز پناه جویان (برای روز پنجشنبه)

به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی اش همیشگی است

خدایا ای پشتیبان پناه جویان، و ای پناه پناهندگان، و ای رهایی بخش هلاک شدگان، و ای نگهدار بینوایان، و ای مهرورز بی چیزان، و ای اجابت کننده درماندگان و ای گنجینه تهیدستان و ای جبران کننده شکست خوردگان، و ای جایگاه آواردگان، و ای یاور ناتوان شمردگان، و ای پناه دهنده ترسیدگان و ای غمگسار غمزدگان، و ای دژ پناهندگان، اگر به عزّتت پناه نیاورم پس به که پناه برم، و اگر به قدرتت پناهنده نشوم، به که پناهنده شوم؟گناهان وادارم ساخته که به دامان گذشتت چنگ زنم، و خطاها محتاجم کرده که از تو خواهم درهای چشم پوشی ات را بر من بگشایی، و بدیها مرا فراخوانده تا به آستان عزّتت بار اندازم، و هراس از انتقام وادارم کرده که به دستاویز مهرت چنگ زنم، کسی که به ریسمانت چنگ زده سزاوار نیست خوار گردد، و آن که به عزّتت پناهنده شده، شایسته نیست رها گردد یا واگذاشته شود، خدایا ما را از حمایتت محروم مکن، و از پوشش رعایتت برهنه مساز، و از پرتگاه های هلاک دورم کن، زیرا ما در سایه توجه تو و در حمایت تو به سر می بریم و از توییم، از تو می خواهم به حق خاصان از فرشتگانت، و شایستگانت از بندگانت، که برای ما سپری قرار دهی که ما را از هلاکت ها برهاند، و از آفات برکنار دارد، و از بلاهای سخت نگهداری کند، و هم این که آرامش خود را بر ما نازل کنی، و چهره های ما را به انوار محبتت پرفروغ گردانی، و ما را در پناهگاه محکمت پناه دهی، و در کناره های نگهداری خویش بگنجانی، به حق مهر و رحمتت ای مهربان ترین مهربانان.

مناجات پانزدهم: رازونیاز پارسایان (برای روز جمعه)

به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی اش همیشگی است

خدایا، ما را در خانه ای ساکن نموده ای که گودال های فریبش را برای ما آماده ساخته، و در شبکه های خیانتش به دست های مرگ آویخته، از دام های فریبش به تو پناه می آوریم، و چنگ می زنیم از مغرور شدن به زیورهای آراسته اش به عنایت تو، که این دنیا خواهندگانش را هلاک می سازد، و واردینش را نابود می کند، آکنده به آفت هاست، انباشته از نکبت هاست، خدایا ما را به دنیا بی رغبت کن، و به توفیق و عصمتت ما را از آن سلامت بدار و جامه های

ص: 152

فَأَمَرْتَنَا بِذِکْرِکَ وَ وَعَدْتَنَا عَلَیْهِ أَنْ تَذْکُرَنَا تَشْرِیفاً لَنَا وَ تَفْخِیماً وَ إِعْظَاماً وَ هَا نَحْنُ ذَاکِرُوکَ کَمَا أَمَرْتَنَا فَأَنْجِزْ لَنَا مَا وَعَدْتَنَا یَا ذَاکِرَ الذَّاکِرِینَ وَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

الْمُنَاجَاةُ الرَّابِعَةَ عَشَرَ مُنَاجَاةُ الْمُعْتَصِمِینَ لِیَوْمِ الْخَمِیسِ:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ یَا مَلَاذَ اللَّائِذِینَ وَ یَا مَعَاذَ الْعَائِذِینَ وَ یَا مُنْجِیَ الْهَالِکِینَ وَ یَا عَاصِمَ الْبَائِسِینَ وَ یَا رَاحِمَ الْمَسَاکِینِ وَ یَا مُجِیبَ الْمُضْطَرِّینَ وَ یَا کَنْزَ الْمُفْتَقِرِینَ وَ یَا جَابِرَ الْمُنْکَسِرِینَ وَ یَا مَأْوَی الْمُنْقَطِعِینَ وَ یَا نَاصِرَ الْمُسْتَضْعَفِینَ وَ یَا مُجِیرَ الْخَائِفِینَ وَ یَا مُغِیثَ الْمَکْرُوبِینَ وَ یَا حِصْنَ اللَّاجِینَ إِنْ لَمْ أَعُذْ بِعِزَّتِکَ فَبِمَنْ أَعُوذُ وَ إِنْ لَمْ أَلُذْ بِقُدْرَتِکَ فَبِمَنْ أَلُوذُ وَ قَدْ أَلْجَأَتْنِی الذُّنُوبُ إِلَی التَّشَبُّثِ بِأَذْیَالِ عَفْوِکَ وَ أَحْوَجَتْنِی الْخَطَایَا إِلَی اسْتِفْتَاحِ أَبْوَابِ صَفْحِکَ وَ دَعَتْنِی الْإِسَاءَةُ إِلَی الْإِنَاخَةِ بِفِنَاءِ عِزِّکَ وَ حَمَلَتْنِی الْمَخَافَةُ مِنْ نَقِمَتِکَ عَلَی التَّمَسُّکِ بِعُرْوَةِ عَطْفِکَ وَ مَا حَقُّ مَنِ اعْتَصَمَ بِحَبْلِکَ أَنْ یُخْذَلَ وَ لَا یَلِیقُ بِمَنِ اسْتَجَارَ بِعِزِّکَ أَنْ یُسْلَمَ أَوْ یُهْمَلَ إِلَهِی فَلَا تُخْلِنَا مِنْ حِمَایَتِکَ وَ لَا تُعْرِنَا مِنْ رِعَایَتِکَ وَ ذُدْنَا عَنْ مَوَارِدِ الْهَلَکَةِ فَإِنَّا بِعَیْنِکَ وَ فِی کَنَفِکَ وَ لَکَ أَسْأَلُکَ بِأَهْلِ خَاصَّتِکَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ وَ الصَّالِحِینَ مِنْ بَرِیَّتِکَ أَنْ تَجْعَلَ عَلَیْنَا وَاقِیَةً تُنْجِینَا مِنَ الْهَلَکَاتِ وَ تُجَنِّبُنَا مِنَ الْآفَاتِ وَ تُکِنُّنَا مِنْ دَوَاهِی الْمُصِیبَاتِ وَ أَنْ تُنْزِلَ عَلَیْنَا مِنْ سَکِینَتِکَ وَ أَنْ تُغَشِّیَ وُجُوهَنَا بِأَنْوَارِ مَحَبَّتِکَ وَ أَنْ تُؤْوِیَنَا إِلَی شَدِیدِ رُکْنِکَ وَ أَنْ تَحْوِیَنَا فِی أَکْنَافِ عِصْمَتِکَ بِرَأْفَتِکَ وَ رَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

الْمُنَاجَاةُ الْخَامِسَةَ عَشَرَ مُنَاجَاةُ الزَّاهِدِینَ لِلَیْلَةِ الْجُمُعَةِ:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ إِلَهِی أَسْکَنْتَنَا دَاراً حَفَرَتْ لَنَا حُفَرَ مَکْرِهَا وَ عَلَّقَتْنَا بِأَیْدِی الْمَنَایَا فِی حَبَائِلِ غَدْرِهَا فَإِلَیْکَ نَلْتَجِئُ مِنْ مَکَائِدِ خُدَعِهَا وَ بِکَ نَعْتَصِمُ مِنَ الِاغْتِرَارِ بِزَخَارِفِ زِینَتِهَا فَإِنَّهَا الْمُهْلِکَةُ طُلَّابَهَا الْمُتْلِفَةُ حُلَّالَهَا الْمَحْشُوَّةُ بِالْآفَاتِ الْمَشْحُونَةُ بِالنَّکَبَاتِ إِلَهِی فَزَهِّدْنَا فِیهَا وَ سَلِّمْنَا مِنْهَا بِتَوْفِیقِکَ وَ عِصْمَتِکَ وَ انْزَعْ عَنَّا جَلَابِیبَ

ص: 152

مخالفت را از هستیمان برکن، و با حسن کفایتت امور ما را سرپرستی فرما، و فزونی سهم ما را از رحمت گسترده ات کامل گردان، و از چشمه سار مواهبت عطای ما را نیکو گردان، و در سرزمین دلهای ما درختان محبتت را بکار، و انوار معرفتت را بر ما کامل کن، و شیرینی گذشت و لذّت آمرزشت را به ما بچشان، و دیدگان ما را در جهان دیگر به دیدارت روشن فرما، و محبّت دنیا را از دل ما بیرون کن، آن گونه که درباره نیکوکاران برگزیده ات و خاصان نیکوکردارت انجام دادی، به حق مهربانی ات ای مهربان ترین مهربانان و ای گرامی ترین گرامیان.

روایت22.

مناجات انجیلیه از مناجاتهای امام زین العابدین علیه السلام است. این مناجات را در کتاب انیس العابدین یافتم که یکی از علمای پیشین، از آ ن حضرت علیه السلام روایت نموده اند. و دعا این است:

بسم الله الرحمن الرحیم. خداوندا، با نام تو گفتارم را آغاز می کنم و سپاس تو برآورده شدن خواسته ام را طلب می کنم. و درهمه حالات به تو توکل می کنم. تو امید من هستی پس امیدهایم را به نومیدی بدل نکن. خداوندا، به یاد تو، پناه می برم و به ذکر تو چنگ میزنم و به رکن تو پناه می برم و به تو امید می بندم و به نیروی تو پناه برده و از نیروی تو نصرت و یاری می طلبم. با نور تو هدایت می شوم و بینا می گردم. تنها از تو یاری می خواهم و تنها تو را می پرستم. مقصد و پشتیبان من تویی به مدد تو من با دشمنان مقابله می کنم و تلاش می کنم و آن چه را که برایش تلاش می­کنم از تو میخواهم. پس ای بهترین یاری کنندگان، یاریم کن. وای امید و آرزوی مومنان مرا از هر بدی محفوظ بدار.

سپاس مخصوص خداوندی است که همه زبان ها ذکر او گفته شده و در مقابل همه نیکی ها، از او سپاسگزاری شده است. و در همه مکان ها مورد پرستش قرارگرفته است. او که تدبیرگر امور و تقدیرگرروزگاران است. او که به آن چه که دریا درخود نهان داشته و سینه ها درخود جای داده و تاریکی ها از تیررس دید آدمی مخفی کرده، ونور آشکارش می کند، داناست. همان خداوندی که دانشمندان درعلم او حیرانند و حکیمان دربرابر حکمتش تسلیم و بزرگان درمقابل عزت و اقتدارش سر تعظیم فرود آورده اند. و فضل و بخشش او از هر بخشنده ای افزون است.و با حلم و بردباری که دارد، سرور همه بردباران است. سپاس خداوندی را که هرکس درپناه او قرار گرفت، بی پناه نمی گردد. و کسی که درپناه عظمت او قرار گرفت، هرگز مغلوب نمی شود. و هرکس آشکارا نعمت های او را سپاس گوید، هرگز به تنگدستی و گدایی نمی افتد. و هرکس تحت پوشش رحمت او قرار گرفت، هلاک نمی گردد. آن خدایی که منت های بی شماری برما نهاده که شمارشگران از شمارش آن ناتوانند و نعمت های او آنقدر زیاد است که هر قدربندگان عابد درشکرگزاری او تلاش کنند نمی تواند سپاس نعمت های او را ادا کنند. و صنع و آفریده های او آن قدر گویاست که منکران نیز نمی توانند آن نشانه ها را رد کنند. و دلایل روشن راهنما و روشنی بخش او، همه را به سوی او هدایت می کند. او را سپاس گفته وآشکارا وعلنا ستایش و از نعمت هایش قدردانی می کنم. سپاس و ستایش کسی که توفیق شناخت او را داشته و به عدالت او اطمینان دارد. سپاس بی پایان و اعتقاد حتمی تنها خداوند را سزد.

خداوندا، من خواسته ام را از تو می طلبم و به تو توسل جسته و به تو توکل می کنم. فضل و بخشش تو را غنیمت داشته وبه ریسمانت

ص: 153

مُخَالَفَتِکَ وَ تَوَلَّ أُمُورَنَا بِحُسْنِ کِفَایَتِکَ وَ أَوْفِرْ مَزِیدَنَا مِنْ سَعَةِ رَحْمَتِکَ وَ أَجْمِلْ صِلَاتِنَا مِنْ فَیْضِ مَوَاهِبِکَ وَ اغْرِسْ فِی أَفْئِدَتِنَا أَشْجَارَ مَحَبَّتِکَ وَ أَتْمِمْ لَنَا أَنْوَارَ مَعْرِفَتِکَ وَ أَذِقْنَا حَلَاوَةَ عَفْوِکَ وَ لَذَّةَ مَغْفِرَتِکَ وَ أَقْرِرْ أَعْیُنَنَا یَوْمَ لِقَائِکَ بِرُؤْیَتِکَ وَ أَخْرِجْ حُبَّ الدُّنْیَا مِنْ قُلُوبِنَا کَمَا فَعَلْتَ بِالصَّالِحِینَ مِنْ صَفْوَتِکَ وَ الْأَبْرَارِ مِنْ خَاصَّتِکَ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ یَا أَکْرَمَ الْأَکْرَمِینَ.

«22»

وَ مِنْهَا الْمُنَاجَاةُ الْإِنْجِیلِیَّةُ لِمَوْلَانَا عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ قَدْ وَجَدْتُهَا فِی بَعْضِ مَرْوِیَّاتِ أَصْحَابِنَا رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فِی کِتَابِ أَنِیسِ الْعَابِدِینَ مِنْ مُؤَلَّفَاتِ بَعْضِ قُدَمَائِنَا عَنْهُ علیه السلام وَ هِیَ: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ بِذِکْرِکَ أَسْتَفْتِحُ مَقَالِی وَ بِشُکْرِکَ أَسْتَنْجِحُ سُؤَالِی وَ عَلَیْکَ تَوَکُّلِی فِی کُلِّ أَحْوَالِی وَ إیاک [أَنْتَ] أَمَلِی فَلَا تُخَیِّبْ آمَالِی اللَّهُمَّ بِذِکْرِکَ أَسْتَعِیذُ وَ أَعْتَصِمُ وَ بِرُکْنِکَ أَلُوذُ وَ أَتَحَزَّمُ وَ بِقُوَّتِکَ أَسْتَجِیرُ وَ أَسْتَنْصِرُ وَ بِنُورِکَ أَهْتَدِی وَ أَسْتَبْصِرُ وَ إِیَّاکَ أَسْتَعِینُ وَ أَعْبُدُ وَ إِلَیْکَ أَقْصِدُ وَ أَعْمِدُ وَ بِکَ أُخَاصِمُ وَ أُحَاوِلُ وَ مِنْکَ أَطْلُبُ مَا أُحَاوِلُ فَأَعِنِّی یَا خَیْرَ الْمُعِینِینَ وَ قِنِی الْمَکَارِهَ کُلَّهَا یَا رَجَاءَ الْمُؤْمِنِینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمَذْکُورِ بِکُلِّ لِسَانٍ الْمَشْکُورِ عَلَی کُلِّ إِحْسَانٍ الْمَعْبُودِ فِی کُلِّ مَکَانٍ مُدَبِّرِ الْأُمُورِ وَ مُقَدِّرِ الدُّهُورِ وَ الْعَالِمِ بِمَا تُجِنُّهُ الْبُحُورُ وَ تُکِنُّهُ الصُّدُورُ وَ تُخْفِیهِ الظَّلَامُ وَ یُبْدِیهِ النُّورُ الَّذِی حَارَ فِی عِلْمِهِ الْعُلَمَاءُ وَ سَلَّمَ لِحُکْمِهِ الْحُکَمَاءُ وَ تَوَاضَعَ لِعِزَّتِهِ الْعُظَمَاءُ وَ فَاقَ بِسَعَةِ فَضْلِهِ الْکُرَمَاءُ وَ سَادَ بِعَظِیمِ حِلْمِهِ الْحُلَمَاءُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا یُخْفَرُ مَنِ انْتَصَرَ بِذِمَّتِهِ وَ لَا یُقْهَرُ مَنِ اسْتَتَرَ بِعَظَمَتِهِ وَ لَا یُکْدَی مَنْ أَذَاعَ شُکْرَ نِعْمَتِهِ وَ لَا یَهْلِکُ مَنْ تَغَمَّدَهُ بِرَحْمَتِهِ ذِی الْمِنَنِ الَّتِی لَا یُحْصِیهَا الْعَادُّونَ وَ النِّعَمِ الَّتِی لَا یُجَازِیهَا الْمُجْتَهِدُونَ وَ الصَّنَائِعِ الَّتِی لَا یَسْتَطِیعُ دَفْعَهَا الْجَاحِدُونَ وَ الدَّلَائِلِ الَّتِی یَسْتَبْصِرُ بِنُورِهَا الْمَوْجُودُونَ أَحْمَدُهُ جَاهِراً بِحَمْدِهِ شَاکِراً لِرِفْدِهِ حَمْدَ مُوَفَّقٍ لِرُشْدِهِ وَاثِقٍ بِعَدْلِهِ (1)

لَهُ الشُّکْرُ الدَّائِمُ وَ الْأَمْرُ اللَّازِمُ اللَّهُمَّ إِیَّاکَ أَسْأَلُ وَ بِکَ أَتَوَسَّلُ وَ عَلَیْکَ أَتَوَکَّلُ وَ بِفَضْلِکَ أَغْتَنِمُ وَ بِحَبْلِکَ

ص: 153


1- 1. واثق بوعده خ ل.

چنگ زده و به رحمت تو رغبت دارم و از خشم تو ترسانم و از نیروی توکمک گرفته و به عظمت تو پناه می برم.خداوندا، تو سرپرستی هستی که هدایت می کنی و توانگری که بخشش می کنی ویاری گری هستی که حمایت می کنی.تو رحمت کننده و بخشاینده ای. نجات دهنده و پناه دهنده ای. درهم کوبنده و هلاک گری. آفریننده بردباری و روزی دهنده و بزرگواری. قبل از همه مخلوقات وجود داشتی و وجودت همیشه بوده است. تو آن چه را که بدان علم داشتی، آزمودی. بردباری کردی و پوشاندی. مهربانی کرده و آمرزیدی. عظمت و شکوه داری و برهمه چیز چیره ای. فرمانروایی را درحد اختیار گرفته و آن را تنها از آن خود ساختی. بر همه چیز احاطه داری و اقتدار داری. حکم تو عین عدالت است. نعمت دادن از روی بخشش و لطف توست. همه گیتی را بدون نمونه و به بهترین وجه آفریدی. درآفرینشت هیچ نقصی راه ندارد. بخشش تو توانگری است. یاری تو کفایت می کند. آفرینش تو به بهترین وجه است. توفیق تو هدایت است. غیب را از بندگان نهان داشتی و خود به اسرار نهان آن آگاهی. میان قلب ها و اختیارش حایل گشتی و مردم یقین کردند که تو تدبیرگر آن هایی. اذعان کردند که تو روزی شان را تقدیر می کنی. خدایی جز تو نیست و تو بسی والاتر از آنی که ستمکاران گویند.

خداوندا، من تو را که از هر شاهدی نزدیکتر هستی، شاهد می گیرم و فرشتگان مقرب تو را و بندگان صالح ات از انس و جن، شاهد می گیرم که با نیتی خالص و بصیرتی بدور از تردید، با اخلاص ویقین گواهی می دهم و این شهادت و گواهی به امید آزادی از عذاب و امان ذخیره می کنم و برای تصدیق ربوبیت تو من در نهان گواهی می دهم. و برای این که تو را به یگانگی یاد کرده باشم آشکارا، گواهی می دهم. و از این گواهی خود هرگز روی گردان نشده و به طریقه الحاد آن را تأویل نخواهم کرد. وگواهی من چنین است که تو خداوند و پروردگار من هستی که من هیچ کسی را شریک تو قرار نخواهم داد. و پناهگاهی جز تو نخواهم یافت. خدایی جز خداوند یکتا و بی نیاز نیست. همان خدایی که تعدد نپذیرد و همان یگانه ای که با هیچ کس مقایسه نشود. بسی والاتر از آن است که او را همسان و مساوی با چیزی قرارد داد. او که نه فرزندی و نه همسری دارد. منزه است آن آفریدگار که چه خوب آفریده و آن روزی دهنده ای که بسیار می بخشد و آن خدایی که نزدیک است چقدر والا مرتبه است. آن اجابت کننده بندگان چقدر شنواست و آن توانمند چقدر شکست ناپذیر است. و برای اوست توصیف برتر در آسمان هاو زمین و اوست توانمند و حکیم.

و گواهی می­دهم که محمد پیامبر مرسل او و ولی برتر اوست و شاهدی است به عدالت شهادت می­دهد. و با نور روشنا بخش مورد حمایت قرار گرفته و با امر مورد پسند، پشتیبانی شده است. پیامبری که خداوند او را با اوامر شفا بخش نواحی بازدارنده و آیات هدایتگر بر انگیخت. همان آیاتی که برهانش را آشکار و بنیانش تشریح نمود، در کتابی که

ص: 154

أَعْتَصِمُ وَ فِی رَحْمَتِکَ أَرْغَبُ وَ مِنْ نَقِمَتِکَ أَرْهَبُ وَ بِقُوَّتِکَ (1)

أَسْتَعِینُ وَ بِعَظَمَتِکَ أَسْتَکِینُ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْوَلِیُّ الْمُرْشِدُ وَ الْغَنِیُّ الْمُرْفِدُ وَ الْعَوْنُ الْمُؤَیِّدُ الرَّاحِمُ الْغَفُورُ وَ الْعَاصِمُ الْمُجِیرُ وَ الْقَاصِمُ الْمُبِیرُ وَ الْخَالِقُ الْحَلِیمُ وَ الرَّازِقُ الْکَرِیمُ وَ السَّابِقُ الْقَدِیمُ عَلِمْتَ فَخَبَّرْتَ وَ حَلُمْتَ فَسَتَرْتَ وَ رَحِمْتَ فَغَفَرْتَ وَ عَظُمْتَ فَقَهَرْتَ وَ مَلَکْتَ فَاسْتَأْثَرْتَ وَ أَدْرَکْتَ فَاقْتَدَرْتَ وَ حَکَمْتَ فَعَدَلْتَ وَ أَنْعَمْتَ فَأَفْضَلْتَ وَ أَبْدَعْتَ فَأَحْسَنْتَ وَ صَنَعْتَ فَأَتْقَنْتَ وَ جُدْتَ فَأَغْنَیْتَ وَ أَیَّدْتَ فَکَفَیْتَ وَ خَلَقْتَ فَسَوَّیْتَ وَ وَفَّقْتَ فَهَدَیْتَ بَطَنْتَ الْغُیُوبَ فَخَبَّرْتَ مَکْنُونَ أَسْرَارِهَا وَ حُلْتَ بَیْنَ الْقُلُوبِ وَ بَیْنَ تَصَرُّفِهَا عَلَی اخْتِیَارِهَا فَأَیْقَنَتِ الْبَرَایَا أَنَّکَ مُدَبِّرُهَا وَ خَالِقُهَا وَ أَذْعَنَتْ أَنَّکَ مُقَدِّرُهَا وَ رَازِقُهَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ تَعَالَیْتَ عَمَّا یَقُولُ الظَّالِمُونَ عُلُوّاً کَبِیراً اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ وَ أَنْتَ أَقْرَبُ الشَّاهِدِینَ وَ أُشْهِدُ مَنْ حَضَرَنِی مِنْ مَلَائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ وَ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ أَنِّی أَشْهَدُ بِسَرِیرَةٍ زَکِیَّةٍ وَ بَصِیرَةٍ مِنَ الشَّکِّ بَرِیئَةٍ شَهَادَةً أَعْتَقِدُهَا بِإِخْلَاصٍ وَ إِیقَانٍ وَ أُعِدُّهَا طَمَعاً فِی الْخَلَاصِ وَ الْأَمَانِ أُسِرُّهَا تَصْدِیقاً بِرُبُوبِیَّتِکَ وَ أُظْهِرُهَا تَحْقِیقاً لِوَحْدَانِیَّتِکَ وَ لَا أَصُدُّ عَنْ سَبِیلِهَا وَ لَا أُلْحِدُ فِی تَأْوِیلِهَا إِنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ رَبِّی لَا أُشْرِکُ بِکَ أَحَداً وَ لَا أَجِدُ مِنْ دُونِکَ مُلْتَحَداً لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ الْوَاحِدُ الَّذِی لَا یَدْخُلُ فِی عَدَدٍ وَ الْفَرْدُ الَّذِی لَا یُقَاسُ بِأَحَدٍ عَلَا عَنِ الْمُشَاکَلَةِ وَ الْمُنَاسَبَةِ وَ خَلَا مِنَ الْأَوْلَادِ وَ الصَّاحِبَةِ سُبْحَانَهُ مِنْ خَالِقٍ مَا أَصْنَعَهُ وَ رَازِقٍ مَا أَوْسَعَهُ وَ قَرِیبٍ مَا أَرْفَعَهُ وَ مُجِیبٍ مَا أَسْمَعَهُ وَ عَزِیزٍ مَا أَمْنَعَهُ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلی فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً نَبِیُّهُ الْمُرْسَلُ وَ وَلِیُّهُ الْمُفَضَّلُ وَ شَهِیدُهُ الْمُسْتَعْدَلُ (2) الْمُؤَیَّدُ بِالنُّورِ الْمُضِی ءِ وَ الْمُسَدَّدُ بِالْأَمْرِ الْمَرْضِیِّ بَعَثَهُ بِالْأَوَامِرِ الشَّافِیَةِ وَ الزَّوَاجِرِ النَّاهِیَةِ وَ الدَّلَائِلِ الْهَادِیَةِ الَّتِی أَوْضَحَ بُرْهَانَهَا وَ شَرَحَ بُنْیَانَهَا فِی کِتَابٍ مُهَیْمِنٍ

ص: 154


1- 1. و بعونک خ ل.
2- 2. المعدل خ ل.

بر همه کتاب ها برتری دارد و تمام حقایق و درستی را در بر دارد. همان کتابی که اخبار نسل های گذشته و تفصیل مسائل و احکام و فریضه نماز و روزه و تفکیک بین حلال و حرام در آن است، و پیامبر هم مردم را به بهترین راه دعوت نمود و سرگشتگی دلهای آشفته را درمان کرد تا این که حق پیروز و آشکار گشت و باطل از بین رفت و ناتوان شد. درود بی پایان وبیشمار خداوند بر او و آل او باد. درودی که نه در زمانی خاتمه یابد و نه در شماره آید.

خداوندا، مادامی که ستارگان در برج ها حرکت می کنند و دریاها با امواج متلاطم می گردد و ما دامی که شب تیره و تاریک است و مادامی که روز روشن آشکار است، برمحمد و آل محمد درود بفرست و مادامی که روزها از پی هم می آیند و سال ها از پی هم می گذرند و مادامی که در وهم انسان، ایده ها خطور می کند و اندیشه انسان تدبیر می کند و مادامی که انسان ها باقی هستند، برمحمد و آل او درود بفرست.

پروردگارا، بر محمد خاتم پیامبران و خاندان نیکوکار و با تقوایش و نیز برعترت با اصل ونسبش درودی کامل و پربار بفرست چنان درودی که از بین نرود و نه پایان یابد.

خداوندا، ای پروردگار جهانیان و ای والاترین قضاوت کننده، ای مهربان ترین مهربانان، من عادلانه­ترین شهادت و با نشاط­ترین عبادت و ساده­ترین افزونی و غبطه آورترین بزرگواری و محتاطانه­ترین سلامتی و عادلانه­ترین کار و موفق­ترین آرزو و صادقانه­ترین گفتار و بهترین محل و لطیف­ترین منزل و جامع­ترین حمایت و مهربانانه­ترین سرپرستی و کافی­ترین نگهداری و شافی­ترین راحتی و کامل­ترین نعمت و بالاترین همت و نورانی­ترین قسمت و پربارترین روزی و پاک­ترین اخلاق و راست­ترین شیوه و ستوده­ترین عاقبت و درست­ترین راه و محکم­ترین تدبیر و نیکبخت­ترین حدود و مجرب­ترین کار و بهترین سود و موفق­ترین خانواده و کامل­ترین بهره و گسترده­ترین برکت و عظیم­ترین عمل صالح را از تو مسئلت دارم.

خداوندا من از تو قلبی خاشع و پاک و نام نیک و مقام برجسته، روزی فراخ و گوارا

ص: 155

عَلَی کُلِّ کِتَابٍ جَامِعٍ لِکُلِّ رُشْدٍ وَ صَوَابٍ فِیهِ نَبَأُ الْقُرُونِ وَ تَفْصِیلُ الشُّئُونِ (1) وَ فَرْضُ الصَّلَاةِ وَ الصِّیَامِ وَ الْفَرْقُ بَیْنَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ فَدَعَا إِلَی خَیْرِ سَبِیلٍ وَ شَفَا مِنْ هُیَامِ الْغَلِیلِ (2)

حَتَّی عَلَا الْحَقُّ وَ ظَهَرَ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ وَ انْحَسَرَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ صَلَاةً دَائِمَةً مُمَهَّدَةً لَا تَنْقَضِی لَهَا مُدَّةٌ وَ لَا یَنْحَصِرُ(3) لَهَا عِدَّةٌ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ مَا جَرَتِ النُّجُومُ فِی الْأَبْرَاجِ وَ طلاطمة [تَلَاطَمَتِ] الْبُحُورُ بِالْأَمْوَاجِ وَ مَا ادْلَهَمَّ لَیْلٌ دَاجٍ وَ أَشْرَقَ نَهَارٌ ذُو ابْتِلَاجٍ وَ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَا تَعَاقَبَتِ الْأَیَّامُ وَ تَنَاوَبَتِ الْأَعْوَامُ وَ مَا خَطَرَتِ الْأَوْهَامُ وَ تَدَبَّرَتِ الْأَفْهَامُ وَ مَا بَقِیَ الْأَنَامُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ خَاتَمِ الْأَنْبِیَاءِ وَ آلِهِ الْبَرَرَةِ الْأَتْقِیَاءِ وَ عَلَی عِتْرَتِهِ النُّجَبَاءِ(4)

صَلَاةً مَعْرُوفَةً بِالتَّمَامِ وَ النَّمَاءِ وَ بَاقِیَةً بِلَا فَنَاءٍ وَ انْقِضَاءٍ اللَّهُمَّ رَبَّ الْعَالَمِینَ وَ أَحْکَمَ الْحَاکِمِینَ وَ أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ أَسْأَلُکَ مِنَ الشَّهَادَةِ أَقْسَطَهَا وَ مِنَ الْعِبَادَةِ أَنْشَطَهَا وَ مِنَ الزِّیَادَةِ أَبْسَطَهَا وَ مِنَ الْکَرَامَةِ أَغْبَطَهَا وَ مِنَ السَّلَامَةِ أَحْوَطَهَا وَ مِنَ الْأَعْمَالِ أَقْسَطَهَا وَ مِنَ الْآمَالِ أَوْفَقَهَا وَ مِنَ الْأَقْوَالِ أَصْدَقَهَا وَ مِنَ الْمَحَالِّ أَشْرَفَهَا وَ مِنَ الْمَنَازِلِ أَلْطَفَهَا وَ مِنَ الْحِیَاطَةِ أَکْنَفَهَا وَ مِنَ الرِّعَایَةِ أَعْطَفَهَا(5) وَ مِنَ الْعِصْمَةِ أَکْفَاهَا وَ مِنَ الرَّاحَةِ أَشْفَاهَا وَ مِنَ النِّعْمَةِ أَوْفَاهَا وَ مِنَ الْهِمَمِ أَعْلَاهَا وَ مِنَ الْقَسْمِ أَسْنَاهَا وَ مِنَ الْأَرْزَاقِ أَغْزَرَهَا وَ مِنَ الْأَخْلَاقِ أَطْهَرَهَا وَ مِنَ الْمَذَاهِبِ أَقْصَدَهَا وَ مِنَ الْعَوَاقِبِ أَحْمَدَهَا وَ مِنَ الْأُمُورِ أَرْشَدَهَا وَ مِنَ التَّدَابِیرِ أَوْکَدَهَا وَ مِنَ الْحُدُودِ أَسْعَدَهَا وَ مِنَ الشُّئُونِ أَعْوَدَهَا وَ مِنَ الْفَوَائِدِ أَرْجَحَهَا وَ مِنَ الْعَوَائِلِ أَنْجَحَهَا وَ مِنَ الزِّیَادَاتِ أَتَمَّهَا وَ مِنَ الْبَرَکَاتِ أَعَمَّهَا وَ مِنَ الصَّالِحَاتِ أَعْظَمَهَا: اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ قَلْباً خَاشِعاً زَکِیّاً وَ لِسَاناً صَادِقاً عَلِیّاً وَ رِزْقاً وَاسِعاً هَنِیئاً

ص: 155


1- 1. السنون خ ل.
2- 2. الهیام: الجنون من العشق.
3- 3. و لا تفنی خ ل.
4- 4. الخیرة الاصفیاء خ.
5- 5. أوسطها خ ل.

و زندگی همراه با آسایش و خوشی می­خواهم. خداوندا، من از سختی زندگی و از شر هر تلاشگر و جاسوس و دشمنان و انسان های پست و از هربدی پنهان و آشکار، به تو پناه می برم. خداوندا، از دعایی که بالا نرود و از امید دروغین و از بی حیایی و مناظره شکست پذیر و اندیشه نادرست به تو پناه می­برم.

خداوندا،

همه از تو کمک می خواهند و به تو پناه می­برند. تکیه­گاه و پناهگاه تویی. پس از نعمت های لطیفت نصیب من قرار بده که تو خود، لطیفی و مرا به محنت دچار مکن که من ضعیفم. ای خداوند رئوف و مهربانی مرا درپناه مهربانی خود جای بده. ای خداوندی که کسانی را دل از هرچه غیر اوست ببرند و به او رو کنند، پناه می دهی. و کسانی را که به او توکل کنند، توانگر می سازی و از بی نیازی خود بر من فقیر جود و بخشش کن و تکلیفی که افزون بر توانم باشد برمن تحمیل مکن.

خداوندا، مرا از کسانی قرار بده برای رسیدن به تو تلاش کردند و از این تلاش دست بردار نبودند. و به راهی گام نهادند که تو ختم می شود و هرگز از این راه بیراهه نرفتند. و در رسیدن به تو، به خود تو تکیه کردند تا این که رسید ند و تو قلب های آنان را از محبت خود سیراب، و جان هایشان را با معرفت خود مأنوس ساختی. و هیچ چیز موجب گسست آنان از تو نشد و هیچ عاملی نتوانست مانع رسیدن آنان به آن چه درنزد تو امید داشتند، گردد. پس آنان در شرایط دلخواه خود از نعمت های تو برخوردار و جاودانه هستند. وحشت بزرگ آنان را اندوهگین نمی سازد. و فرشتگان به استقبالشان می آیند و می گویند این همان روزی است که به شما وعده داده می شد.

خداوندا، قلب و زبان از آن توست و نجات و امان من نیز با کمک توست. تو به آن چه من دردل دارم و آن چه اظهار می کنم آگاهی پس کینه را در دل من بمیران و زبانم را از گفتار زشت باز دار و دل مرا از بند خواهش ها رها ساز. و با امان خود، مرا در مقابل مشکلاتی که مانع راه من است، کفایت نما. خداوندا، تنهایی و پنهانی های مرا با نظارت خودت پیوند ده و کارهای ظاهری­ام را با اطاعت خود موافق گردان. و جسمی روحانی و قلبی آسمانی و همتی وابسته به خود و یقینی راستین در دوستی ات، به من عطا کن. و ستایش هایت، آن را که بیشتر با آن ستوده می شوی، به من الهام کن. خداوندا مناسب ترین و سازگارترین فایده را نصیب من گردان که تو صاحب ستایش و سپاسی و مجد و بزرگواری در اختیار توست.

ای کسی کسی که سرکشی متمردین از اقتدار حکومتش نمی­کاهد و ایمان موحدین چیزی به جبروتش نمی افزاید. کرم و بزرگواری ات را شفیع خود قرار می دهم که نعمت های بزرگی که به من ارزانی داشته­ای از من نگیری. و با حسن نظری که بر من داری مرا از ورطه هلاکت ها بازداری و مرا از روی لطف انتخاب نموده و راه های نجات را به من بشناسانی.

ای که رحمت او به نیکوکاران نزدیک است و بخشایش او برای توبه کنندگان واجب. خداوندا، با رحمت خود،

ص: 156

وَ عَیْشاً رَغَداً مَرِیّاً وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ ضَنْکِ الْمَعَاشِ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ سَاعٍ وَ وَاشٍ وَ غَلَبَةِ الْأَضْدَادِ وَ الْأَوْبَاشِ وَ کُلِّ قَبِیحٍ بَاطِنٍ أَوْ فَاشٍ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ دُعَاءٍ مَحْجُوبٍ وَ رَجَاءٍ مَکْذُوبٍ وَ حَیَاءٍ مَسْلُوبٍ وَ احْتِجَاجٍ مَغْلُوبٍ وَ رَأْیٍ غَیْرِ مُصِیبٍ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ الْمُسْتَعَاذُ وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ وَ بِکَ الْمَلَاذُ(1)

فَأَنِلْنِی لَطَائِفَ مِنَنِکَ فَإِنَّکَ لَطِیفٌ فَلَا تَبْتَلِینِی (2)

بِمِحَنِکَ فَإِنِّی ضَعِیفٌ وَ تَوَلَّنِی بِعَطْفِ تَحَنُّنِکَ یَا رَءُوفُ یَا مَنْ آوَی الْمُنْقَطِعِینَ إِلَیْهِ وَ أَغْنَی الْمُتَوَکِّلِینَ عَلَیْهِ جُدْ بِغِنَاکَ عَنْ فَاقَتِی وَ لَا تُحَمِّلْنِی فَوْقَ طَاقَتِی اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنَ الَّذِینَ جَدُّوا فِی قَصْدِکَ فَلَمْ یَنْکُلُوا وَ سَلَکُوا الطَّرِیقَ إِلَیْکَ فَلَمْ یَعْدِلُوا وَ اعْتَمَدُوا عَلَیْکَ فِی الْوُصُولِ حَتَّی وَصَلُوا فَرَوَیْتَ قُلُوبَهُمْ مِنْ مَحَبَّتِکَ وَ آنَسْتَ نُفُوسَهُمْ بِمَعْرِفَتِکَ فَلَمْ یَقْطَعْهُمْ عَنْکَ قَاطِعٌ وَ لَا مَنَعَهُمْ عَنْ بُلُوغِ مَا أَمَّلُوهُ لَدَیْکَ مَانِعٌ فَ هُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ وَ لا یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ وَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ هذا یَوْمُکُمُ الَّذِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ اللَّهُمَّ لَکَ قَلْبِی وَ لِسَانِی وَ بِکَ نَجَاتِی وَ أَمَانِی وَ أَنْتَ الْعَالِمُ بِسِرِّی وَ إِعْلَانیِ فَأَمِتْ قَلْبِی عَنِ الْبَغْضَاءِ وَ أَصْمِتْ لِسَانِی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ أَخْلِصْ سَرِیرَتِی عَنْ عَلَائِقِ الْأَهْوَاءِ وَ اکْفِنِی بِأَمَانِکَ عَنْ عَوَائِقِ الضَّرَّاءِ وَ اجْعَلْ سِرِّی مَعْقُوداً عَلَی مُرَاقَبَتِکَ وَ إِعْلَانِی مُوَافِقاً لِطَاعَتِکَ وَ هَبْ لِی جِسْماً رُوحَانِیّاً وَ قَلْباً سَمَاوِیّاً وَ هِمَّةً مُتَّصِلَةً بِکَ وَ یَقِیناً صَادِقاً فِی حُبِّکَ وَ أَلْهِمْنِی مِنْ مَحَامِدِکَ أَمْدَحَهَا وَ هَبْ لِی مِنْ فَوَائِدِکَ أَسْمَحَهَا إِنَّکَ وَلِیُّ الْحَمْدِ وَ الْمُسْتَوْلِی عَلَی الْمَجْدِ یَا مَنْ لَا یَنْقُصُ مَلَکُوتَهُ عِصْیَانُ الْمُتَمَرِّدِینَ وَ لَا یَزِیدُ جَبَرُوتَهُ إِیمَانُ الْمُوَحِّدِینَ إِلَیْکَ أَسْتَشْفِعُ بِقَدِیمِ کَرَمِکَ أَنْ لَا تَسْلُبَنِی مَا مَنَحْتَنِی مِنْ جَسِیمِ نِعَمِکَ وَ اصْرِفْنِی بِحُسْنِ نَظَرِکَ لِی عَنْ وَرْطَةِ الْمَهَالِکِ وَ عَرِّفْنِی بِجَمِیلِ اخْتِیَارِکَ لِی مُنْجِیَاتِ الْمَسَالِکِ.

یَا مَنْ قَرُبَتْ رَحْمَتُهُ مِنَ الْمُحْسِنِینَ وَ أَوْجَبَ عَفْوَهُ لِلْأَوَّابِینَ بَلِّغْنَا بِرَحْمَتِکَ

ص: 156


1- 1. المعاذ خ ل.
2- 2. لا تبلینی خ ل.

نیکی و احسان را نصیب ما کن. با نعمت خود لباس عفو و غفران برما بپوشان. خواهش های ما را همراه با حیا قرار بده تا حیا خواهش های ما را از شهوت ها جدا سازد. قلب ما را از نوری آکنده ساز که آن را از شبهه ها باز دارد. و ترس کسانی را که از سختی روز حساب هراس دارند، برجان ما مسلط کن. به ما امید کسانی را که به ثواب امید و یقین دارند، عطا کن. تا مهلت دادنت ما را نفریبد و درانجام اعمال صالح کوتاهی نکنیم و از تسبیح و ستایش تو در صبحگاهان و شامگاهان خسته نگردیم.

ای کسی که عارفان را با گواری مناجاتت انس دادی و به گنهکاران لباس دوستی پوشاندی کسی که همتش در راهی غیر از تو باشد، کی شادمان گردد ؟ و کسی که عزم و اراده اش در طلب کسی غیر از توباشد، کی راحتی بیند ؟ و کیست آن که با اراده راستین قصد تو نمود و تو او را برای رسیدن به مقصودش یاری ننمودی ؟ و کیست آن که درکارخود به تو توکل نمود و تو او را به خوشبختی نرساندی و کیست آن که از تو راهنمایی خواست و تو او را راه نشان نداده­ای ؟ خداوندا، این بنده ضعیف و بی چیز و درمانده و حسرت به دل و بی پناهت خوب می داند که تدبیر امور در دست تو و تقدیر روزی بر اساس اراده توست.و تو با قدسیت خود، حیات همه موجودات را رقم زدی و آن را نجات هر موجود زنده ای قرار داده ای. پس به این بنده ات، از شیرینی مودتت که او را به خشنودی ات می رساند، روزی ده. و به او خشوع و خضوعی عطا کن که در روی آوردن به درگاهت خود را کم بنگرد. به او سلامت درزندگی و مرگ عطا کن و به او آن چه توکل کنندگان را کفایت کند و سرپرستی افراد تحت تکفل او را کافی باشد.عزت و ولایت نمازگزارانی که نمازشان مقبول است به او عطا کن.

ای کسی که از پدر دلسوز نسبت به من مهربانتر هستی و از یار همراه به من نزدیکتری. تو مونس تنهایی من هستی آن زمان که در مکانی تنها بمانم و از دیار و کاشانه ام بیرون رانده شوم و همراهان و همسایگان مرا تنها گذارند و من تنهای تنها درجایی که محدوده آن اندک و سقف آن کوتاه و ضریح آن تنگ، و پوشیده شده با سنگ قرار گیرم. همان جایی که منظر آن ترسناک و خاک آن سنگین و فضای آن آکنده از وحشت و ساخت آن پوشیده شده با ظلمت، نه تخت خوابی در آن است و نه بالشی. نه توشه ای برای آن ذخیره کرده ام و نه زادی. پس ای خداوند، به وسیله رحمتت مرا درآن شرایط دریاب همان رحمتی که اکناف آن هم اشیا را

ص: 157

غَنَائِمَ الْبِرِّ وَ الْإِحْسَانِ وَ جَلِّلْنَا بِنِعْمَتِکَ مَلَابِسَ الْعَفْوِ وَ الْغُفْرَانِ وَ اصْحَبْ رَغَبَاتِنَا بِحَیَاءٍ یَقْطَعُهَا عَنِ الشَّهَوَاتِ وَ احْشُ قُلُوبَنَا نُوراً یَمْنَعُهَا مِنَ الشُّبُهَاتِ وَ أَوْدِعْ نُفُوسَنَا خَوْفَ الْمُشْفِقِینَ مِنْ سُوءِ الْحِسَابِ وَ رَجَاءَ الْوَاثِقِینَ بِتَوْفِیرِ الثَّوَابِ فَلَا نَغْتَرَّ بِالْإِمْهَالِ (1) وَ لَا نُقَصِّرَ فِی صَالِحِ الْأَعْمَالِ وَ لَا نَفْتَرَّ مِنَ التَّسْبِیحِ بِحَمْدِکَ فِی الْغُدُوِّ وَ الْآصَالِ یَا مَنْ آنَسَ الْعَارِفِینَ بِطَیِّبِ مُنَاجَاتِهِ وَ أَلْبَسَ الْخَائِطِینَ ثَوْبَ مُوَالاتِهِ مَتَی فَرِحَ مَنْ قَصَدَتْ سِوَاکَ هِمَّتُهُ وَ مَتَی اسْتَرَاحَ مَنْ أَرَادَتْ غَیْرَکَ عَزِیمَتُهُ وَ مَنْ ذَا الَّذِی قَصَدَکَ بِصِدْقِ الْإِرَادَةِ فَلَمْ تَشْفَعْهُ فِی مُرَادِهِ أَمْ مَنْ ذَا الَّذِی اعْتَمَدَ عَلَیْکَ فِی أَمْرِهِ فَلَمْ تَجُدْ بِإِسْعَادِهِ أَمْ مَنْ ذَا الَّذِی اسْتَرْشَدَکَ فَلَمْ تَمْنُنْ بِإِرْشَادِهِ اللَّهُمَّ عَبْدُکَ الضَّعِیفُ الْفَقِیرُ وَ مِسْکِینُکَ اللَّهِیفُ الْمُسْتَجِیرُ عَالِمٌ أَنَّ فِی قَبْضَتِکَ أَزِمَّةَ التَّدْبِیرِ وَ مَصَادِرَ الْمَقَادِیرِ عَنْ إِرَادَتِکَ وَ أَنَّکَ (2) أَقَمْتَ بِقُدْسِکَ حَیَاةَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ جَعَلْتَهُ نَجَاةً لِکُلِّ حَیٍّ فَارْزُقْهُ مِنْ حَلَاوَةِ مُصَافَاتِکَ مَا یَصِیرُ بِهِ إِلَی مَرْضَاتِکَ وَ هَبْ لَهُ مِنْ خُشُوعِ التَّذَلُّلِ وَ خُضُوعِ التَّقَلُّلِ (3) فِی رَهْبَةِ الْإِخْبَاتِ وَ سَلَامَةِ الْمَحْیَا وَ الْمَمَاتِ مَا تَحْضُرُهُ کِفَایَةُ الْمُتَوَکِّلِینَ وَ تُمَیِّزُهُ بِهِ رِعَایَةَ الْمَکْفُولِینَ وَ تُعِزُّهُ وَلَایَةَ الْمُتَّصِلِینَ الْمَقْبُولِینَ یَا مَنْ هُوَ أَبَرُّ بِی مِنَ الْوَالِدِ الشَّفِیقِ وَ أَقْرَبُ إِلَیَّ مِنَ الصَّاحِبِ اللَّزِیقِ (4)

أَنْتَ مَوْضِعُ أُنْسِی فِی الْخَلْوَةِ إِذَا أَوْحَشَنِی الْمَکَانُ وَ لَفَظَتْنِی الْأَوْطَانُ وَ فَارَقَتْنِی الْأُلَّافُ وَ الْجِیرَانُ وَ انْفَرَدْتُ فِی مَحَلٍّ ضَنْکٍ قَصِیرِ السَّمْکِ ضَیِّقِ الضَّرِیحِ مُطَبَّقِ الصَّفِیحِ مَهُولٌ مَنْظَرُهُ ثَقِیلٌ مَدَرُهُ مُخَلَّاةٌ(5)

بِالْوَحْشَةِ عَرْصَتُهُ مُغَشَّاةٌ بِالظُّلْمَةِ سَاحَتُهُ عَلَی غَیْرِ مِهَادٍ وَ لَا وِسَادٍ وَ لَا تَقْدِمَةِ زَادٍ وَ لَا اعْتِدَادٍ فَتَدَارَکْنِی بِرَحْمَتِکَ الَّتِی

ص: 157


1- 1. بالاهمال خ ل.
2- 2. و أنت خ ل.
3- 3. التبتل خ ل.
4- 4. الرفیق خ ل.
5- 5. مستقلة خ ل.

دربر گرفته و اطراف آن همه موجودات زنده را جمع کرده و الطاف آن همه مردم را تحت پوشش قرار داده است. وای خداوند کریم عفو و بخششت را به من بازگردان و مرا به خاطر نادانیهایم مؤاخذه مکن. ای خداوند مهربان.

خداوندا، به کسی که گناهانش او را دربرگرفته، و خطاهایش وی را احاطه نموده و جنایت هایش گرداگرد او را گرفته اند، رحم کن. خداوندا، به عفو خودت قسم، به کسی که هیچ کسی نمی تواند به خاطر کارهایش شفاعتش کند، و هیچ چیز نمی تواند او را از عذاب تو نجات دهد، رحم کن. خداوندا، به عفو خودت قسم، به کسی که هیچ کسی نمی تواند به خاطر کارهایش شفاعتش کند، و هیچ چیز نمی تواند او را از عذاب تو نجات دهد، رحم کن. خداوندا، به این بنده­ات که از آن چه که بر وی سایه افکنده غافل مانده و فراموش کرده که برای چه منظوری آفریده است، رحم کن. بر کسی که پیمان شکنی کرد و آن را توجیه کرد و به معصیت تو روی آورد و بر آن اصرار ورزید و درآشکار و نهان نادانی کرد، رحم کن. بر کسی که نقاب حیا را از چهره کنار زده و لباس تقوا کاران را از روی شانه هایش کنار زده و با ارتکاب کارهای ناپسند جسارت نموده و خشم تو را سبب شده است، رحم کن. ای کسی که همراه بخشاینده و آمرزنده ای بر کسی که همواره دچار لغزش و خطا می شود، رحم کن.

خداوندا، گناهان گذشته ام را بیامرز و پایان کارم را چنان قرار بده که رضایت تو درآن است. خداوندا، عزمم را چنان قرار بده که بسویت تو به نمایم، توبه ای ماندگار که مورد قبول تو باشد و به واسطه این توبه لغزش هایم را ببخشی و زشتی هایم را بپوشانی و بر اشک هایم رحم کنی و از انتقام هلاکت بار به خود، پناهم دهی، و با نعمت هایی که به من عطا می کنی مرا شادمان می­سازی؟ در روزی که همه خبرها آشکار شده و خطرات هولناک پدید آید و نهانها بر ملا شود و پرده ها فرو افتد و قلب ها و چشم ها از شدت ترس از حرکت باز ایستد. روزی که عذر خواهی ظالمان سودی به حالشان نمی بخشد و لعنت خدا بر آن ها و جایگاه بسیار بدی نیز بر آنان است . تو سرچشمه نعمت ها و بخشش هستی و سختی ها و عذاب را تنها تو از بندگان باز می داری. خدایی جز تو نیست بر تو تکیه می کنم و از تو یاری می جویم و تو را کافی می­دانم و کافی است که تو یار و مدافع من باشی.

ای خدایی که خزانه روزی همه آفریده هایت در اختیار توست و تو آفریننده گونه های مختلف مخلوقات هستی. وای کسی که هفت آسمان را که راه فرشتگان است برروی هفت طبقه زمین بنا نهادی و ای خداوندی که در اوج وقار عزت هستی و همیشه هیبت و بزرگواری از آن توست. و در بخشش روزی به بندگانت کریم و بخشنده ای. و هیچ حد و مرزی برای تو قابل تصور نیست و هیچ عددی و هیچ توصیفی نمی­تواند حد و اندازه قدرت و بخشش تو را خلاصه کند.

ای مالک خزانه های روزی، ای خالق انواع جانداران، ای آفریننده هفت راه پیموده شده بر فراز هفت زمین، (همان راه هایی) که در برابر آن عالی مقامی که در اوج وقار و عزت و منعت به سر می برد، خوار و ناچیز است. همان که بر رفعت و هیبت کبریایی­اش همیشه پایدار است. همان بخشنده­ای که بر بندگانش بی حساب می بخشاید، هیچ جوینده ای او را در نمی یابد و کسی توان وصف او را ندارد، حمد و سپاس از آنِ خداوندی است که آفریننده ی گونه های انسان است، همان که نور را به تاریکی وارد می سازد و موجودات را از عدم به وجود می آورد و خودش در وجود بر همگان سبقت گرفته و قدیم است. نسبت به بندگان بخشنده است و بدیشان نعمات ارزانی می دارد و دوباره با فضل و بخشش به سوی آن ها باز می گردد، با فضل و کرمی که هر چقدر هم از آن انفاق کند به پایان نمی رسد. ترس فقر برای او معنایی ندارد و این روزی پراکنی هرگز در کرم و جود او خللی وارد نمی آورد، آدمیان هرگز نتوانند او را با چشم سر ببینند و هرگز به بدی

ص: 158

وَسِعَتِ الْأَشْیَاءَ أَکْنَافَهَا وَ جَمَعَتِ الْأَحْیَاءَ أَطْرَافَهَا وَ عَمَّتِ الْبَرَایَا أَلْطَافَهَا وَ عُدْ عَلَیَّ بِعَفْوِکَ یَا کَرِیمُ وَ لَا تُؤَاخِذْنِی بِجَهْلِی یَا رَحِیمُ اللَّهُمَّ ارْحَمْ مَنِ اکْتَنَفَتْهُ سَیِّئَاتُهُ وَ أَحَاطَتْ بِهِ خَطِیئَاتُهُ وَ حَفَّتْ بِهِ جِنَایَاتُهُ بِعَفْوِکَ ارْحَمْ مَنْ لَیْسَ لَهُ مِنْ عَمَلِهِ شَافِعٌ وَ لَا یَمْنَعُهُ مِنْ عَذَابِکَ مَانِعٌ ارْحَمِ الْغَافِلَ عَمَّا أَظَلَّهُ (1)

وَ الذَّاهِلَ عَنِ الْأَمْرِ الَّذِی خُلِقَ لَهُ ارْحَمْ مَنْ نَقَضَ الْعَهْدَ وَ عَذَرَ وَ عَلَی مَعْصِیَتِکَ انْطَوَی وَ أَصَرَّ وَ جَاهَرَکَ بِجَهْلِهِ وَ مَا اسْتَتَرَ ارْحَمْ مَنْ أَلْقَی عَنْ رَأْسِهِ قِنَاعَ الْحَیَاءِ وَ حَسَرَ عَنْ ذِرَاعَیْهِ جِلْبَابَ الْأَتْقِیَاءِ وَ اجْتَرَأَ عَلَی سَخَطِکَ بِارْتِکَابِ الْفَحْشَاءِ فَیَا مَنْ لَمْ یَزَلْ عَفُوّاً غَفَّاراً ارْحَمْ لِمَنْ لَمْ یَزَلْ مُسْقَطاً عَثَّاراً اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی مَا مَضَی مِنِّی وَ اخْتِمْ لِی بِمَا تَرْضَی بِهِ عَنِّی وَ اعْقِدْ عَزَائِمِی عَلَی تَوْبَةٍ بِکَ مُتَّصِلَةً وَ لَدَیْکَ مُتَقَبَّلَةً تُقِیلُنِی بِهَا عَثَرَاتِی وَ تَسْتُرُ بِهَا عَوْرَاتِی وَ تَرْحَمُ بِهَا عَبَرَاتِی وَ تُجِیرُنِی بِهَا إِجَارَةً مِنْ مُعَاطِبِ انْتِقَامِکَ وَ تُنِیلُنِی بِهَا الْمَسَرَّةَ بِمَوَاهِبِ إِنْعَامِکَ یَوْمَ تَبْرُزُ الْأَخْبَارُ وَ تَعْظُمُ الْأَخْطَارُ وَ تُبْلَی الْأَسْرَارُ وَ تُهْتَکُ الْأَسْتَارُ وَ تَشْخَصُ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصَارُ یَوْمَ لا یَنْفَعُ الظَّالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ إِنَّکَ مَعْدِنُ الْآلَاءِ وَ الْکَرَمِ وَ صَارِفُ اللَّأْوَاءِ وَ النِّقَمِ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ عَلَیْکَ أَعْتَمِدُ وَ بِکَ أَسْتَعِینُ وَ أَنْتَ حَسْبِی وَ کَفَی بِکَ وَکِیلًا یَا مَالِکَ خَزَائِنِ الْأَقْوَاتِ وَ فَاطِرَ أَصْنَافِ الْبَرِیَّاتِ وَ خَالِقَ سَبْعِ طَرَائِقَ مَسْلُوکَاتٍ مِنْ فَوْقِ سَبْعِ أَرَضِینَ مُذَلَّلَاتٍ الْعَالِی فِی وَقَارِ الْعِزِّ وَ الْمَنَعَةِ وَ الدَّائِمُ فِی کِبْرِیَاءِ الْهَیْبَةِ وَ الرِّفْعَةِ وَ الْجَوَادُ بِنَیْلِهِ عَلَی خَلْقِهِ مِنْ سَعَةٍ لَیْسَ لَهُ حَدٌّ وَ لَا أَمَدٌ وَ لَا یُدْرِکُهُ تَحْصِیلٌ وَ لَا عَدَدٌ وَ لَا یُحِیطُ بِوَصْفِهِ أَحَدٌ الْحَمْدُ لِلَّهِ خَالِقِ أَمْشَاجِ النَّسَمِ وَ مُولِجِ الْأَنْوَارِ فِی الظُّلَمِ وَ مُخْرِجِ الْمَوْجُودِ مِنَ الْعَدَمِ وَ السَّابِقِ الْأَزَلِیَّةِ بِالْقِدَمِ وَ الْجَوَادِ عَلَی الْخَلْقِ بِسَوَابِقِ النِّعَمِ وَ الْعَوَّادِ عَلَیْهِمْ بِالْفَضْلِ وَ الْکَرَمِ الَّذِی لَا یُعْجِزُهُ کَثْرَةُ الْإِنْفَاقِ وَ لَا یُمْسِکُ خَشْیَةَ الْإِمْلَاقِ وَ لَا یَنْقُصُهُ إِدْرَارُ الْأَرْزَاقِ وَ لَا یُدْرَکُ بِأَنَاسِیِّ الْأَحْدَاقِ وَ لَا یُوصَفُ بِمُضَامَّةٍ

ص: 158


1- 1. أضله خ ل.

وصف نمی شود. او را به خاطر نعمت های بسیارش ثنا می گویم و از این که یاریش را از من بردارد به او پناه می برم و به نور برهان و راهبریش از او هدایت می طلبم و کاملا به او ایمان دارم و شهادت می دهم که هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست. یگانه است و هیچ شریکی ندارد.همان که بخشش تمام خلق را در بر گرفته و حکم او در باب آن بندگانی که از راه خداوند گمراه شده اند و همین طور آنانی که هدایت یافته اند، قاطع و حتمی است. او نسبت به تمام کسانی که اطاعتش نمایند و یا عصیان و سرکشی کنند، عالم است و با عزتی فراگیر و همیشگی بر ملک و ملکوت حاکم است. همه آسمان ها، زمین و اطراف و حواشی آن ها، کوه ها و راه های کوهستانی، درختان و شاخه هایشان، دریاها و جانداران موجود در آن ها،

ستارگان در جایگاه ظهورشان، باران ها در آن هنگام که می بارند، حیوانات وحشی زمین، رود های نیرومند به همراه امواج آن ها، آبهای گوارا چه تلخ و چه شور، بادهای غبارآلود و هر چیزی که در این خلقت در نام و وصف گنجد یا بتوان حد و مرزی برایش قائل شد، هر چه که به ذهن آید یا بتوان به چیزی او را تمثیل زد، همه آن چیزی که به عرض و جوهر نسبت داده می شوند، چه کوچک باشد و چه بزرگ، حقیر یا عظیم، همگی به عبودیت و خاشعانه به بندگی خویش اعتراف دارند و در وحدانیت او هیچ شکی ندارند، جمله ی اینان مطیع و گوش به فرمان خداوند هستند و در برابر خواست و اراده ی او خاضع و تسلیم هستند، تمام این ملک هستی یکپارچه در دست اوست همانی که همیشه باقیست و این دوام را پایانی نیست و عدد او را پایانی نیست، شهادت می دهم که محمد صلی الله علیه و آله و سلم بنده ی بخشنده و پیامبر پاک و معصوم اوست که خداوند او را به پیغامبری مبعوث نمود در حالی که مردم آن روزگار در کشاکش گمراهی و غرور جهالت به سر می بردند. نه به صدق سخن می گفتند و نه به حق عمل می کردند، قساوت و سنگدلی آنان را در بر گرفته بود و شقاوت بر روح آنان مسلط گردیده بود البته غیر از کسانی که خداوند خود می خواست تا نجاتشان بخشد و آنان را مورد رحمت خود قرار داده، یاریشان نماید. محمد صلی الله علیه وآله و سلم، (در این چنین فضایی) به پا خواست و پی در پی با عزمی راسخ و حکمی قاطع به انذار این قوم پرداخت و آنان را به سوی انوار الهی رهنمون گردید. تا این که شهاب ایمان تابیدن گرفت و انجمن شیطان پراکنده گردید و خداوند به سربازانش عزت عطا نمود و (آنگاه) تنها خداوند پرستیده می شد، پس از آن خداوند او را برگزید و تا مرتبه شادی بهشت و کرم بی نهایتش بالا برد و در حالی روح او را قبض کرد که پاک، مزکّی، خشنود و پاک بود. کلام صادقانه و عادلانه ی پروردگارت به انتها رسید همان سخنانی که هیچ تغییری در آن ها راه ندارد. خداوند شنوای دانا بر او، خاندان، نزدیکان و خویشاوندان و زیر دستانش درودی باشکوه و پسندیده بفرستد. درودی که پی در پی بر آن افزوده گردد، بلندای او را فرودی و اوج گرفتن او را مانعی نیست.

ص: 159

وَ لَا افْتِرَاقٍ أَحْمَدُهُ عَلَی جَزِیلِ إِحْسَانِهِ وَ أَعُوذُ بِهِ مِنْ حُلُولِ خِذْلَانِهِ وَ أَسْتَهْدِیهِ بِنُورِ بُرْهَانِهِ وَ أُومِنُ بِهِ حَقَّ إِیمَانِهِ وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ الَّذِی عَمَّ الْخَلَائِقَ جَدْوَاهُ وَ تَمَّ حُکْمُهُ فِیمَنْ أَضَلَّ مِنْهُمْ وَ هَدَاهُ وَ أَحَاطَ عِلْماً بِمَنْ أَطَاعَهُ وَ عَصَاهُ وَ اسْتَوْلَی عَلَی الْمُلْکِ بِعِزٍّ أَبَدٍ(1) فَحَوَاهُ فَسَبَّحَتْ لَهُ السَّمَاوَاتُ وَ أَکْنَافُهَا وَ الْأَرْضُ وَ أَطْرَافُهَا وَ الْجِبَالُ وَ أَعْرَاقُهَا(2) وَ الشَّجَرُ وَ أَغْصَانُهَا وَ الْبِحَارُ وَ حِیتَانُهَا وَ النُّجُومُ فِی مَطَالِعِهَا وَ الْأَمْطَارُ فِی مَوَاقِعِهَا وَ وُحُوشُ الْأَرْضِ وَ سِبَاعُهَا وَ مَدَدُ الْأَنْهَارِ وَ أَمْوَاجُهَا وَ عَذْبُ الْمِیَاهِ وَ أُجَاجُهَا وَ هُبُوبُ الرِّیحِ وَ عَجَّاجُهَا وَ کُلُّ مَا وَقَعَ عَلَیْهِ وَصْفٌ وَ تَسْمِیَةٌ أَوْ یُدْرِکُهُ حَدٌّ یَحْوِیهِ مِمَّا یُتَصَوَّرُ فِی الْفِکْرِ أَوْ یَتَمَثَّلُ بِجِسْمٍ أَوْ قَدْرٍ أَوْ یُنْسَبُ إِلَی عَرَضٍ أَوْ جَوْهَرٍ مِنْ صَغِیرٍ حَقِیرٍ أَوْ خَطِیرٍ کَبِیرٍ مُقِرّاً لَهُ بِالْعُبُودِیَّةِ خَاشِعاً مُعْتَرِفاً لَهُ بِالْوَحْدَانِیَّةِ طَائِعاً مُسْتَجِیباً لِدَعْوَتِهِ خَاضِعاً مُتَضَرِّعاً لِمَشِیَّتِهِ (3) مُتَوَاضِعاً لَهُ الْمُلْکُ الَّذِی لَا نَفَادَ لِدَیْمُومِیَّتِهِ وَ لَا انْقِضَاءَ لِعِدَّتِهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ الْکَرِیمُ وَ رَسُولُهُ الطَّاهِرُ الْمَعْصُومُ بَعَثَهُ وَ النَّاسُ فِی غَمْرَةِ الضَّلَالَةِ سَاهُونَ وَ فِی غِرَّةِ الْجَهَالَةِ لَاهُونَ لَا یَقُولُونَ صِدْقاً وَ لَا یَسْتَعْمِلُونَ حَقّاً قَدِ اکْتَنَفَتْهُمُ الْقَسْوَةُ وَ حَقَّتْ عَلَیْهِمُ الشِّقْوَةُ إِلَّا مَنْ أَحَبَّ اللَّهُ إِنْقَاذَهُ وَ رَحِمَهُ وَ أَعَانَهُ فَقَامَ مُحَمَّدٌ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ

آلِهِ فِیهِمْ مَجْداً فِی إِنْذَارِهِ مُرْشِداً لِأَنْوَارِهِ بِعَزْمٍ ثَاقِبٍ وَ حُکْمٍ وَاجِبٍ حَتَّی تَأَلَّقَ شِهَابُ الْإِیمَانِ وَ تَفَرَّقَ حِزْبُ الشَّیْطَانِ وَ أَعَزَّ اللَّهُ جُنْدَهُ وَ عُبِدَ وَحْدَهُ ثُمَّ اخْتَارَهُ اللَّهُ فَرَفَعَهُ إِلَی رَوْحِ جَنَّتِهِ وَ فَسِیحِ (4) کَرَامَتِهِ فَقَبَضَهُ تَقِیّاً زَکِیّاً رَاضِیاً مَرْضِیّاً طَاهِراً نَقِیّاً وَ تَمَّتْ کَلِمَاتُ (5) رَبِّکَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ وَ أَقْرَبِیهِ وَ ذَوِی رَحِمِهِ وَ مَوَالِیهِ صَلَاةً جَلِیلَةً جَزِیلَةً مَوْصُولَةً مَقْبُولَةً لَا انْقِطَاعَ لِمَزِیدِهَا وَ لَا اتِّضَاعَ لِمَشِیدِهَا وَ لَا امْتِنَاعَ لِصُعُودِهَا

ص: 159


1- 1. بعوائد خ ل.
2- 2. و أعرافها خ ل.
3- 3. بمشیته خ ل.
4- 4. و فسح خ ل.
5- 5. کلمة خ ل.

همان درودی که تا جایگاه رفیع ارواح و مقام رستگاری ایشان بالا رفته و خداوند (هر لحظه) بر تحیات این درود بیافزاید و صلوات آن را نزدشان شریف گرداند. و آنان این درودهای پی در پی را در همان مقام عالیشان همراه با سروری الهی دریافت خواهند داشت. و این سرور همواره در ردای طراوت، تازگی و نوری مدام پیچیده شده است. خداوندا همواره کامل ترین و شریف ترین درودها، زیباترین و لطیف ترین تهنیت ها، وسیع ترین و بهتربن برکات و شایسته ترین و والاترین مواهبت را بر محمد صلی الله علیه وآله و سلم فرو فرست، همان که خاتم پیامبران و اشرف امیّان است و همچنین از این عطای باشکوهت بر خاندان مطهر و برگزیده اش، همان عترتی که نجیبند و تو ایشان را برگزیده ای و بر پیروان وفادار و یاران برجسته او از انصار و مهاجر نیز نازل کن. و او را در روز قیامت شفیع ما قرار ده همراه تمام کسانی که به مانند او در زمره ی یکتا پرستان قرار می گیرند ای بهترینِ کریمان و ای بهترینِ رحم کنندگان! خداوندا تو همان مالکی هستی که هیچ کس بر تو مالکیت ندارد و یگانه ای هستی که شریکی ندارد. ای شنوای اسرار نهانی و ای دفع کننده ی مضرات و بلایا، ای از بین برنده ی سختی و اندوه و ای پذیرنده ی عذر و توبه، ای عیب پوش بندگان! عیوب مرا به لطف و رأفت خویش بپوشان و به بزرگی رسان و از روی رعایت و حفاظت، مرا به مقام بقاء رسان و از روی عنایت و لطف مرتبه ی نهایی ایمان را نصیبم کن. به حکم رحمت و شفقتی که بر بندگان داری مرا از آنانی قرار ده که به عهد و پیمانی که با تو بستند وفادارند و قلبم را همیشه سرشار از مهربانی و شفقت بر نیازمندان کن. ای کسی که همواره رفتارش با من در غایت نیکویی بوده است و هرگز عیب پوشیش را از من دریغ ننموده و در عقوبت من عجله ای نداشته است. فضل و کرمت را بر من تمام کن و مرا به موجب آن چه از من پوشاندی و مخفی نگاه داشتی، مؤاخذه ننمای. ای مولای من! چه بسیار نعماتی که به خاطر بهجت و سرور پنهان در آن ها، پوشیده داشتی. و چندین بار دستم را گرفتی تا هدایتم نمایی و بارها با مهرورزی خود باری بر شانه های من گذاشتی که حمل آن برایم دشوار است و من هرگز نمی توانم این فضل و کرم را به درستی بر زبان آورم و قدرت سپاسگزاری من در برابر این همه نعمت بسیار عاجز و قاصر است. این نعمات از حد شمارش خارجند اما من با تمام این ها در برابر تو سرکشی کردم و فراموش کردم که تو را به خاطر داده ها و احسانت شکر گویم و وای بر من که چه بد حالی خواهم داشت اگر مرا با غفران و بخششت مورد رحمت قرار ندهی و شکرگذاری نعماتت را به من یاد ندهی چرا که اگر توفیقی از جانب تو مرا در نیابد،

نمی توانم حق تو را آن طور که شایسته ی توست ادا کنم.

ص: 160

تَنْتَهِی إِلَی مَقَرِّ أَرْوَاحِهِمْ وَ مَقَامِ فَلَاحِهِمْ فَیُضَاعِفُ اللَّهُ لَهُمْ تَحِیَّاتِهَا وَ یُشَرِّفُ لَدَیْهِمْ صَلَوَاتِهَا فَتَتَلَقَّاهُمْ مَقْرُونَةً بِالرَّوْحِ وَ السُّرُورِ مَحْفُوفَةً بِالنَّضَارَةِ وَ النُّورِ دَائِمَةً بِلَا فَنَاءٍ(1) وَ لَا فُتُورٍ اللَّهُمَّ اجْعَلْ أَکْمَلَ صَلَوَاتِکَ وَ أَشْرَفَهَا وَ أَجْمَلَ تَحِیَّاتِکَ وَ أَلْطَفَهَا وَ أَشْمَلَ بَرَکَاتِکَ وَ أَعْطَفَهَا وَ أَجَلَّ هِبَاتِکَ وَ أَرْأَفَهَا عَلَی مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ وَ أَکْرَمِ الْأُمِّیِّینَ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ الْأَصْفِیَاءِ الطَّاهِرِینَ وَ عِتْرَتِهِ النُّجَبَاءِ الْمُخْتَارِینَ وَ شِیعَتِهِ الْأَوْفِیَاءِ الْمُوَازِرِینَ مِنْ أَنْصَارِهِ وَ الْمُهَاجِرِینَ وَ أَدْخِلْنَا فِی شَفَاعَتِهِ یَوْمَ الدِّینِ مَعَ مَنْ دَخَلَ فِی زُمْرَتِهِ مِنَ الْمُوَحِّدِینَ یَا أَکْرَمَ الْأَکْرَمِینَ وَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْمَلِکُ الَّذِی لَا یُمَلَّکُ (2)

وَ الْوَاحِدُ الَّذِی لَا شَرِیکَ لَکَ یَا سَامِعَ السِّرِّ وَ النَّجْوَی وَ یَا دَافِعَ الضُّرِّ وَ الْبَلْوَی وَ یَا کَاشِفَ الْعُسْرِ وَ الْبُؤْسَی وَ قَابِلَ الْعُذْرِ وَ الْعُتْبَی وَ مُسْبِلَ السِّتْرِ عَلَی الْوَرَی جَلِّلْنِی مِنْ رَأْفَتِکَ بِأَمْرٍ وَاقٍ وَ سُمْنِی (3)

مِنْ رِعَایَتِکَ بِرُکْنٍ بَاقٍ وَ أَوْصِلْنِی بِعِنَایَتِکَ إِلَی غَایَةِ السِّبَاقِ وَ اجْعَلْنِی بِرَحْمَتِکَ مِنْ أَهْلِ الرِّعَایَةِ لِلْمِیثَاقِ وَ اعْمُرْ قَلْبِی بِخَشْیَةِ ذَوِی الْإِشْفَاقِ یَا مَنْ لَمْ یَزَلْ فِعْلُهُ بِی حَسَناً جَمِیلًا وَ لَمْ یَکُنْ بِسَتْرِهِ عَلَیَّ بَخِیلًا وَ لَا بِعُقُوبَتِهِ عَلَیَّ عَجُولًا أَتْمِمْ عَلَیَّ مَا ظَاهَرْتَ مِنْ تَفَضُّلِکَ وَ لَا تُؤَاخِذْنِی بِمَا سَتَرْتَ عَلَیَّ عِنْدَ نَظَرِکَ (4)

سَیِّدِی کَمْ مِنْ نِعْمَةٍ ظَلَّلْتَ لِأَنِیقِ بَهْجَتِهَا لَابِساً وَ کَمْ أَسْدَیْتَ عِنْدِی مِنْ یَدٍ قَدْ طَفِقْتَ بِهِدَایَتِهَا مُنَافِساً وَ کَمْ قَلَّدْتَنِی مِنْ مِنَّةٍ ضَعُفَتْ قُوَایَ عَنْ حَمْلِهَا وَ ذَهَلَتْ فِطْنَتِی عَنْ ذِکْرِ فَضْلِهَا وَ عَجَزَ شُکْرِی عَنْ جَزَائِهَا وَ ضِقْتُ ذَرْعاً بِإِحْصَائِهَا قَابَلْتُکَ فِیهَا بِالْعِصْیَانِ وَ نَسِیتُ شُکْرَ مَا أَوْلَیْتَنِی فِیهَا مِنَ الْإِحْسَانِ فَمَنْ أَسْوَأُ حَالًا مِنِّی إِنْ لَمْ تَتَدَارَکْنِی (5) بِالْغُفْرَانِ وَ تُوزِعْنِی شُکْرَ مَا اصْطَنَعْتَ عِنْدِی مِنْ فَوَائِدِ الِامْتِنَانِ فَلَسْتُ مُسْتَطِیعاً لِقَضَاءِ حُقُوقِکَ إِنْ لَمْ تُؤَیِّدْنِی بِصُحْبَةِ(6)تَوْفِیقِکَ.

ص: 160


1- 1. بلا نفاد خ ل.
2- 2. لا یهلک خ ل.
3- 3. و تشملنی خ ل.
4- 4. بما سترت بتطولک خ ل.
5- 5. تدارکنی خ ل.
6- 6. بصحة خ ل.

ای مولای من! اگر نور هدایت تو نبود من هر آینه راه را گم می کردم و اگر روشنگری تو نبود من از راه راست منحرف می شدم و اگر آگاهی رسانی تو نبود من هرگز به مقام مورد قبول هدایت نمی شدم و چنآن چه توفیق تو نبود من نمی توانستم به معرفت تاویل دست یابم. ای کسی که مرا به توحید و یگانگی خود گرامی داشت و با ارشاد و هدایت مرا از گمراهی رهانید و مرا مکلف نمود تا حدود او را رعایت نمایم، آن چه را که از معرفت نصیبم نمودی از من دریغ مدار و مرا به نور یقین زنده گردان همان یقینی که به موجب آن از هر گونه الحاد و شرک نسبت به تو دور باشم. ای بهترین کسی که امیدواران می توانند به او امید داشته باشند و ای مهربان ترین کسی که بندگان می توانند به او پناه آورند و ای بخشنده ترین کسی که نیاز نیازمندان را مرتفع می سازی! خدایا! در آن هنگام که عمرم به پایان آمد و یاد من از خاطره ها رفت و آثارم دیگر محو گردید، آن هنگام که مرا در قبر گذاشته، اسیر اعمال خویش و در قبال هر آن چه که در دنیا از روی لغزش و غفلت انجام داده ام مسئول هستم و به مانند تمام مردگان پیش از من به فراموشی سپرده شده ام، توبه را برایم آسان نما و مرا بدان توانا گردان و آن را به نشانه تواضع و خشیت من در برابر خودت بدان و مرا به سوی آن هدایت کن همانا هر توان و توشه ای همه به کمک توست و ثبات و انتقال نیز در دستان توست. ای کسی که حتی از پدر و مادر نیز نسبت به من مهربان تری و از فرزند بیشتر به من نیکی می کنی و از همسایه دیوار به دیوار به من نزدیک تری! خیر و نیکی را به من نزدیک گردان و هر آن چه را که در قضای الهی بر ای من مقدّر نمودی خیر قرار ده و عاقبتم را به تقوا و احسان ختم کن و مرا از هر مانع یا هر حرف و رفتاری که میان ما فاصله می اندازد حفظ کن و بر من رحم کن چنان که دلم از هر شبهه و بدعتی شفا یابد.

ای مولای من! هرکس به غیر تو امید بست نا امید شد و هر که به تو ابراز نیاز کرد با دست پر بازگشت و هرکه غیر از تو ادعا نمود که می تواند مردم را از غم رهایی بخشد، به گمراهی کشیده شد. تو همانی که در سختی و آسانی می توان به او پناه برد، تو ملجأ بندگان در هنگام رویارویی با سختی ها هستی، همان که در زمان مصائب و گرفتاری ها به او پناهنده می شوند. تنها کافران و عاصیان از رحمت تو ناامید می گردند. فاش می گویم که تو در دنیا و آخرت ولی و صاحب اختیار من هستی. مرا بر اسلام بمیران و با صالحان و نیکان محشورم کن.

ای کسی که زائرانش را از عطایا و بخشش های خود محروم نمی کند و هر که را به او پناه ببرد به حال خود رها نمی سازد. من به جود و کرم تو امید دارم و به درگاه هیچ کس جز تو دست نیاز دراز نمی کنم تو می توانی نیازها را آسان کنی و اشتیاق ها را فزونی بخشی. از روی فضل و کرمت هر آن چه را که بدان نیازمندم به من عطا کن و چنان چه از بذل و جودت بر می آید از این نیاز بهترینش را به من عنایت نما. ای مولای من! بدنم نحیف گشته و استخوان هایم پوسیده گردیده، عدد سال های عمرم بالا رفته و

ص: 161

سَیِّدِی لَوْ لَا نُورُکَ عَمِیتُ عَنِ الدَّلِیلِ وَ لَوْ لَا تَبْصِیرُکَ ضَلَلْتُ عَنِ السَّبِیلِ وَ لَوْ لَا تَعْرِیفُکَ لَمْ أَرْشَدْ لِلْقَبُولِ وَ لَوْ لَا تَوْفِیقُکَ لَمْ أَهْتَدِ إِلَی مَعْرِفَةِ التَّأْوِیلِ.

فَیَا مَنْ أَکْرَمَنِی بِتَوْحِیدِهِ وَ عَصَمَنِی عَنِ الضَّلَالِ بِتَسْدِیدِهِ وَ أَلْزَمَنِی إِقَامَةَ حُدُودِهِ لَا تَسْلُبْنِی مَا وَهَبْتَ لِی مِنْ تَحْقِیقِ مَعْرِفَتِکَ وَ أَحْیِنِی (1) بِیَقِینٍ أَسْلَمَ بِهِ مِنَ الْإِلْحَادِ فِی صِفَتِکَ یَا خَیْرَ مَنْ رَجَاهُ الرَّاجُونَ وَ أَرْأَفَ مَنْ لَجَأَ إِلَیْهِ اللَّاجُونَ وَ أَکْرَمَ مَنْ قَصَدَهُ الْمُحْتَاجُونَ ارْحَمْنِی إِذَا انْقَطَعَ مَعْلُومُ عُمُرِی وَ دَرَسَ ذِکْرِی وَ امْتَحَی (2)

أَثَرِی وَ بُوِّئْتُ فِی الضَّرِیحِ مُرْتَهَناً بِعَمَلِی مَسْئُولًا عَمَّا أَسْلَفْتُهُ مِنْ فَارِطِ زَلَلِی مَنْسِیّاً کَمَنْ نُسِیَ فِی الْأَمْوَاتِ مِمَّنْ کَانَ قَبْلِی رَبِّ سَهِّلْ لِی تَوْبَةً إِلَیْکَ وَ أَعِنِّی عَلَیْهَا وَ احْمِلْنِی عَلَی مَحَجَّةِ الْإِخْبَاتِ لَکَ وَ أَرْشِدْنِی إِلَیْهَا فَإِنَّ الْحَوْلَ وَ الْقُوَّةَ بِمَعُونَتِکَ وَ الثَّبَاتَ وَ الِانْتِقَالَ بِقُدْرَتِکَ یَا مَنْ هُوَ أَرْحَمُ لِی مِنَ الْوَالِدِ الشَّفِیقِ وَ أَبَرُّ بِی مِنَ الْوَلَدِ الرَّفِیقِ وَ أَقْرَبُ إِلَیَّ مِنَ الْجَارِ اللَّصِیقِ قَرِّبِ الْخَیْرَ مِنْ مُتَنَاوَلِی وَ اجْعَلِ الْخِیَرَةَ الْعَامَّةَ(3) فِیمَا قَضَیْتَ لِی وَ اخْتِمْ لِی بِالْبِرِّ وَ التَّقْوَی عَمَلِی وَ أَجِرْنِی مِنْ کُلِّ عَائِقٍ یَقْطَعُنِی عَنْکَ وَ کُلِّ قَوْلٍ وَ فِعْلٍ یُبَاعِدُنِی مِنْکَ وَ ارْحَمْنِی رَحْمَةً تَشْفِی بِهَا قَلْبِی مِنْ کُلِّ شُبْهَةٍ مُعْتَرِضَةٍ وَ بِدْعَةٍ مُمَرِّضَةٍ: سَیِّدِی خَابَ رَجَاءُ مَنْ رَجَا سِوَاکَ وَ ظَفِرَتْ یَدُ مَنْ بِحَاجَتِهِ نَاجَاکَ وَ ضَلَّ مَنْ یَدْعُو الْعِبَادَ لِکَشْفِ ضُرِّهِمْ إِلَّا إِیَّاکَ أَنْتَ الْمُؤَمِّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ وَ الْمَفْزَعُ فِی کُلِّ کُرْبَةٍ وَ ضَرَّاءَ وَ الْمُسْتَجَارُ بِهِ مِنْ کُلِّ فَادِحَةٍ وَ لَأْوَاءٍ لَا یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَتِکَ إِلَّا مَنْ تَوَلَّی وَ کَفَرَ وَ لَا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِکَ إِلَّا مَنْ عَصَی وَ أَصَرَّ أَنْتَ وَلِیِّی فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ تَوَفَّنِی مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ یَا مَنْ لَا یَحْرِمُ زُوَّارَهُ عَطَایَاهُ وَ لَا یُسْلِمُ مَنِ اسْتَجَارَهُ وَ اسْتَکْفَاهُ أَمَلِی وَاقِفٌ عَلَی جَدْوَاکَ وَ وَجْهُ طَلِبَتِی مُنْصَرِفٌ عَمَّنْ سِوَاکَ وَ أَنْتَ الْمَلِی ءُ بِتَیْسِیرِ الطَّلِبَاتِ وَ الْوَفِیُّ بِتَکْثِیرِ الرَّغَبَاتِ فَأَنْجِحْ لِیَ الْمَطْلُوبَ مِنْ فَضْلِکَ بِرَحْمَتِکَ وَ اسْمَحْ لِی بِالْمَرْغُوبِ فِیهِ مِنْ بَذْلِکَ بِنِعْمَتِکَ سَیِّدِی ضَعُفَ جِسْمِی وَ دَقَّ عَظْمِی وَ کَبِرَ سِنِّی وَ نَالَ

ص: 161


1- 1. و احبنی خ ل من الحبوة.
2- 2. و انمحی خ ل.
3- 3. التامة خ ل.

روزگار بر من چیره شده و زمانم به سر رسیده،

شعله ی شهوتم خاموش شده و تنها سرانجام راه برایم باقی مانده است، به بردباری خود قلم بر جهلم بکش و با عفو و بخشش بی پایانت از رفتار ناپسندم درگذر و مرا به خاطر هر آن چه که این استخوان ها در گذشته مرتکب شده اند مؤاخذه ننمای.

ای مولای من! من به گناه خویش معترفم و به خطای خود اقرار می کنم، من زندانی جرم هایی هستم که مرتکب شده ام و مسئول گناهان ریز و درشت، در بدکاری افراط کردم و از راه درست منحرف شدم و عمرم به گمراهی گذشت و تمام دلایلم در توجیه گناهان باطل گردید. به لطف و کرم خویش بر من ببخشای و بر من احسان کن. تو نسبت به آنانی که به تو دست نیاز می آورند با غفران و بخشایش برخورد می کنی اما نسبت به آنانی که به درگاهت عصیان کرده اند بسیار سخت کیفر هستی.

ای مولای من! اگر طاعت من به درگاه تو کوچک و ناچیز است اما به تو بسیار امیدوارم و این آرزو در کنار امیدی که به تو دارم بسیار بزرگ است. ای مولای من! چگونه از محضر تو ناامید بازگردم و ظن من به تو به گونه ایست که تو به من رحمت می کنی و نجاتم می دهی. هرگز یأس و نامیدی بر این حسن ظن غلبه نمی کند و هیچ گاه امیدم را به تو از دست نمی­دهم. ای مولای من! آن زمانی که در حضور تو آشکارا گناه کردم، جرمم سنگین شد و آن هنگام که گناهم را بی هیچ پرده پوشی در برابرت انجام دادم، بزرگ شد. هیچ امیدی نیست مگر این که تو به عفو و خطا پوشیت معترفین به گناه را ببخشایی و مغفرتت توبه کنندگان را فرابگیرد. ای مولای من! اگر مرا به سوی جهنم فرابخوانی از عقوبتت می هراسم و اگر مرا به سمت بهشت بخوانی به ثواب و پاداشت امیدوارم. اگر خطایا باعث شود که من از لطف و محبت های تو غافل شوم اما یقینی در من وجود دارد که باعث می شود با خوبی های تو مانوس شوم و اگر غفلت سبب شود تا از دیدار تو محروم گردم، شناخت نشانه های همیشگی ات مرا بیدار می کند و اگر صلاح و مصلحتم، مرا از تو دور کند، باز در دل یقین دارم که تو مرا می بینی و منفعت مرا می خواهی و اگر روزهای من در غیر آن چیزی که مورد پسند توست، سپری شود، به وسیله ی ایمانی که به تو دارم تمام گذشته را جبران می کنم. ای مولای من! من مشتاقانه به درگاه تو آمده ام و لباس فقر و نیازمندی خویش را بر تن کرده ام و نیازم مرا در برابر تو در مقام ذلت و فرومایگی قرار داده است. ای مولای من! اگر از تو حاجتی طلبیدم کرم نما و بر من کرم نمای و مصاحبت با اهل بخششت را به من عطا کن. خدایا! به این حاجتمندی که هیچ پناهی جز کرم و عطای تو ندارد، فقیری که تنها جود تو او را بی نیاز می سازد، رحم کن. ای مولای من! من بر درگاه تو به گدایی آمده ام و از روی آوردن به غیر تو

ص: 162

الدَّهْرُ مِنِّی وَ نَفِدَتْ مُدَّتِی وَ ذَهَبَتْ شَهْوَتِی وَ بَقِیَتْ تَبِعَتِی فَجُدْ بِحِلْمِکَ عَلَی جَهْلِی وَ بِعَفْوِکَ عَلَی قَبِیحِ فِعْلِی وَ لَا تُؤَاخِذْنِی بِمَا کَسَبَتْ مِنَ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ فِی سَالِفِ الْأَیَّامِ.

سَیِّدِی أَنَا الْمُعْتَرِفُ بِإِسَاءَتِی الْمُقِرُّ بِخَطَائِی الْمَأْسُورُ بِأَجْرَامِی الْمُرْتَهَنُ بِآثَامِی الْمُتَهَوِّرُ بِإِسَاءَتِی الْمُتَحَیِّرُ عَنْ قَصْدِ طَرِیقِی انْقَطَعَتْ مَقَالَتِی وَ ضَلَّ عُمُرِی وَ بَطَلَتْ حُجَّتِی فِی عَظِیمِ وِزْرِی فَامْنُنْ عَلَیَّ بِکَرِیمِ غُفْرَانِکَ وَ اسْمَحْ لِی بِعَظِیمِ إِحْسَانِکَ فَإِنَّکَ ذُو مَغْفِرَةٍ لِلطَّالِبِینَ شَدِیدُ الْعِقَابِ لِلْمُجْرِمِینَ سَیِّدِی إِنْ کَانَ صَغُرَ فِی جَنْبِ طَاعَتِکَ عَمَلِی فَقَدْ کَبُرَ فِی جَنْبِ رَجَائِکَ أَمَلِی سَیِّدِی کَیْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِکَ بِالْخَیْبَةِ مَحْرُوماً وَ ظَنِّی بِکَ أَنَّکَ تَقْلِبُنِی بِالنَّجَاةِ مَرْحُوماً سَیِّدِی لَمْ أُسَلِّطْ عَلَی حُسْنِ ظَنِّی بِکَ قُنُوطَ الْآیِسِینَ فَلَا تَبْطُلْ لِی صِدْقَ رَجَائِی لَکَ فِی الْآمِلِینَ سَیِّدِی عَظُمَ جُرْمِی إِذْ بَارَزْتُکَ بِاکْتِسَابِهِ وَ کَبُرَ ذَنْبِی إِذْ جَاهَرْتُکَ بِارْتِکَابِهِ إِلَّا أَنَّ عَظِیمَ عَفْوِکَ یَسَعُ الْمُعْتَرِفِینَ وَ جَسِیمَ غُفْرَانِکَ یَعُمُّ التَّوَّابِینَ سَیِّدِی إِنْ دَعَانِی إِلَی النَّارِ مَخْشِیُّ عِقَابِکَ فَقَدْ دَعَانِی إِلَی الْجَنَّةِ مَرْجُوُّ ثَوَابِکَ سَیِّدِی إِنْ أَوْحَشَتْنِی الْخَطَایَا مِنْ مَحَاسِنِ لُطْفِکَ فَقَدْ آنَسَنِی الْیَقِینُ بِمَکَارِمِ عَطْفِکَ وَ

إِنْ أَنَامَتْنِی الْغَفْلَةُ عَنِ الِاسْتِعْدَادِ لِلِقَائِکَ فَقَدْ أَیْقَظَتْنِی الْمَعْرِفَةُ بِقَدِیمِ آلَائِکَ وَ إِنْ عَزَبَ عَنِّی تَقْدِیمٌ لِمَا یُصْلِحُنِی (1)

فَلَمْ یَعْزُبْ إِیقَانِی بِنَظَرِکَ إِلَیَّ فِیمَا یَنْفَعُنِی وَ إِنِ انْقَرَضَتْ بِغَیْرِ مَا أَحْبَبْتَ مِنَ السَّعْیِ أَیَّامِی فَبِالْإِیمَانِ أَمْضَیْتُ السَّالِفَاتِ مِنْ أَعْوَامِی سَیِّدِی جِئْتُ مَلْهُوفاً قَدْ لَبِسْتُ عُدْمَ فَاقَتِی وَ أَقَامَنِی مَقَامَ الْأَذِلَّاءِ بَیْنَ یَدَیْکَ ضُرُّ حَاجَتِی سَیِّدِی کَرُمْتَ فَأَکْرِمْنِی إِذْ کُنْتُ مِنْ سُؤَّالِکَ وَ جُدْتَ بِمَعْرُوفِکَ فَاخْلِطْنِی (2) بِأَهْلِ نَوَالِکَ اللَّهُمَّ ارْحَمْ مِسْکِیناً لَا یُجِیرُهُ (3) إِلَّا عَطَاؤُکَ وَ فَقِیراً لَا یُغْنِیهِ إِلَّا جَدْوَاکَ سَیِّدِی أَصْبَحْتُ عَلَی بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ مِنَحِکَ سَائِلًا وَ عَنِ التَّعَرُّضِ بِسِوَاکَ

ص: 162


1- 1. و ان عزب لبی عن تقدیم[ تقویم] ما یصلحنی، خ ل صح.
2- 2. فألحقنی، خ ل.
3- 3. یجبره، خ ل.

اجتناب کرده ام و به هیچ وجه برازنده تو نیست که نیازمندی را که بی صبرانه بر درگاهت منتظر تفقّد و فضل توست، ناامید بازگردانی. ای مولای من! اگر در روز قیامت، مرا از دیدار محمد صلی الله علیه و آله و سلم محروم کنی و چنان چه مرا از همراهی با خدمتگزاران و خادمان بازداری و در سرای باقی امید مرا ناامید سازی، نفسم به خاطر تو بر من منت خواهد گذاشت و در برابر من رخ می­نماید. ای دادنده ی نعمت های فراوان! ای مولای من! به عزتت سوگند که اگر مرا به غل و زنجیر کشی و از نعماتی که به بندگانت می­دهی، محرومم بداری، باز هم امیدم را از تو قطع نمی کنم و همچنان به انتظار می مانم تا مرا مورد عفو قرار دهی. ای مولای من! اگر مرا به سوی اسلام هدایت نکنی، گمراه می شوم و اگر ثباتم نبخشی، می لغزم و اگر ایمان به خودت را به من نچشانی، ایمان نمی آورم و تو را باور نمی کنم و اگر زبانم را به دعا باز نکنی، تو را نمی خوانم و اگر حقیقت معرفتت را بر من آشکار نسازی، تو را نمی شناسم و اگر مرا به ثوابت راهنمایی نکنی، اشتیاقی نخواهم داشت و اگر عذابت را به من نشان ندهی، نمی هراسم. پس از تو توفیق می طلبم تا (بتوانم انجام دهم) هر آن چه را که باعث جذب ثواب تو می شود و از هر آن چه که عقوبت تو را در پی دارد رها شوم. ای مولای من! اگر خطا و گناهی باعث شود تا من از مسابقه با گروه نیکان محروم شوم، باز هم اعتمادی که به رحمت تو دارم مرا در مرتبه ی اخیار و برگزیدگان جای می دهد. ای مولای من! اگر در نگاه کردن به هر آن چیزی که کرامت نفس را در پی دارد، دچار خطا شدم، به راهی برخورد کردم تا راه فرج و سلامت نفس در آن نهفته بود. ای مولای من! اگر نفس سرکش من، مرا بنده ی امری ساخت که خوشایند او بود، اما اکنون من او را بنده ی امری ساختم که او را نجات می بخشد. ای مولای من! چنان چه

ص: 163

عَادِلًا وَ لَیْسَ مِنْ جَمِیلِ امْتِنَانِکَ رَدُّ سَائِلٍ مَلْهُوفٍ وَ مُضْطَرٍّ لِانْتِظَارِ فَضْلِکَ الْمَأْلُوفِ سَیِّدِی إِنْ حَرَمْتَنِی رُؤْیَةَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فِی دَارِ السَّلَامِ وَ أَعْدَمْتَنِی طَوْفَ (1) الْوَصَائِفِ وَ الْخُدَّامِ وَ صَرَفْتَ وَجْهَ تَأْمِیلِی بِالْخَیْبَةِ فِی دَارِ الْمُقَامِ فَغَیْرَ ذَلِکَ مَنَّتْنِی نَفْسِی مِنْکَ یَا ذَا الطَّوْلِ وَ الْإِنْعَامِ سَیِّدِی وَ عِزَّتِکَ لَوْ قَرَنْتَنِی فِی الْأَصْفَادِ وَ مَنَعْتَنِی سَیْبَکَ مِنْ بَیْنِ الْعِبَادِ مَا قَطَعْتُ رَجَائِی عَنْکَ وَ لَا صَرَفْتُ انْتِظَارِی لِلْعَفْوِ مِنْکَ سَیِّدِی لَوْ لَمْ تَهْدِنِی إِلَی الْإِسْلَامِ لَضَلَلْتُ وَ لَوْ لَمْ تُثَبِّتْنِی إِذاً لَذَلَلْتُ وَ لَوْ لَمْ تُشْعِرْ قَلْبِی الْإِیمَانَ بِکَ مَا آمَنْتُ وَ لَا صَدَّقْتُ وَ لَوْ لَمْ تُطْلِقْ لِسَانِی بِدُعَائِکَ مَا دَعَوْتُ وَ لَوْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حَقِیقَةَ مَعْرِفَتِکَ مَا عَرَفْتُ وَ لَوْ لَمْ تَدُلَّنِی عَلَی کَرِیمِ ثَوَابِکَ مَا رَغِبْتُ وَ لَوْ لَمْ تُبَیِّنْ لِی أَلِیمَ عِقَابِکَ مَا رَهِبْتُ فَأَسْأَلُکَ تَوْفِیقِی لِمَا یُوجِبُ ثَوَابَکَ وَ تَخْلِیصِی مِمَّا یَکْسِبُ عِقَابَکَ سَیِّدِی إِنْ أَقْعَدَنِی التَّخَلُّفُ عَنِ السَّبْقِ مَعَ الْأَبْرَارِ فَقَدْ أَقَامَتْنِی الثِّقَةُ بِکَ عَلَی مَدَارِجِ الْأَخْیَارِ سَیِّدِی کُلُّ مَکْرُوبٍ إِلَیْکَ یَلْتَجِئُ وَ کُلُّ مَحْزُونٍ إِیَّاکَ یَرْتَجِی سَمِعَ الْعَابِدُونَ بِجَزِیلِ ثَوَابِکَ فَخَشَعُوا وَ سَمِعَ الْمُوَلُّونَ (2) عَنِ الْقَصْدِ بِجُودِکَ فَرَجَعُوا وَ سَمِعَ الْمَحْرُومُونَ (3) بِسَعَةِ فَضْلِکَ فَطَمِعُوا حَتَّی ازْدَحَمَتْ عَصَائِبُ الْعُصَاةِ مِنْ عِبَادِکَ بِبَابِکَ وَ عَجَّتْ إِلَیْکَ الْأَلْسُنُ بِأَصْنَافِ الدُّعَاءِ فِی بِلَادِکَ فَکُلُّ أَمَلٍ سَاقَ صَاحِبَهُ إِلَیْکَ مُحْتَاجاً وَ کُلُّ قَلْبٍ تَرَکَهُ وَجِیبُ الْخَوْفِ إِلَیْکَ (4) مُهْتَاجاً سَیِّدِی وَ أَنْتَ الْمَسْئُولُ الَّذِی لَا تَسْوَدُّ لَدَیْهِ وُجُوهُ الْمُطَالِبِ وَ لَمْ یَرْدُدْ رَاجِیَهُ فَیُزِیلَهُ عَنِ الْحَقِّ إِلَی الْمُعَاطِبِ سَیِّدِی إِنْ أَخْطَأْتُ طَرِیقَ النَّظَرِ لِنَفْسِی بِمَا فِیهِ کَرَامَتُهَا فَقَدْ أَصَبْتُ طَرِیقَ الْفَرَجِ (5) بِمَا فِیهِ سَلَامَتُهَا سَیِّدِی إِنْ کَانَتْ نَفْسِی اسْتَعْبَدَتْنِی مُتَمَرِّدَةً عَلَیَّ بِمَا یُرْجِیهَا(6) فَقَدِ اسْتَعْبَدْتُهَا الْآنَ عَلَی مَا یُنَجِّیهَا سَیِّدِی إِنْ أُجْحِفَ

ص: 163


1- 1. تطواف خ ل، تطویف، خ ل.
2- 2. المتولون خ ل.
3- 3. المجرمون خ ل.
4- 4. منک خ ل و المهتاج: المضطرب الثائر.
5- 5. طریق المسألة إلیک خ ل.
6- 6. علی ما یردیها خ ل.

توشه ام در راهی که مرا به تو می رساند از بین برود، من آن را به همان ذخایری که به مدد تکیه بر تو به دست آورده ام، متصل می کنم. ای مولای من! هر گاه رحمت تو را به یاد آوردم، چشم تمام مسائل از شادی برق زد و هر گاه عقوبت تو را به یاد آوردم چشم همه ی راه ها و ابزار گریان شدند. ای مولای من! تو آن گونه می خوانم که گویی دیگر کسی وجود ندارد تا او را بخوانم و چنان به تو امید دارم که گویی جز تو کسی مطمع نظر نیست.

چگونه از بخشش تو نظر برگردانم، من در این عالم خلقت یکی از خانواده تو هستم. ای مولای من! چگونه با دلیل و منطق زبان عجز و ناتوانیم را ساکت کنم و اما آن چه که مرا نگران ساخته ابهامی است که بر عاقبتم سایه افکنده است. ای مولای من! تو نیاز جسمم را به اندازه ی روزی قرار دادی که برای من تعیین نمودی و دانستی که تا چه اندازه بعد از مرگ به آن نیازمندم. ای کسی که روزی آینده مرا نیز مهیا نموده ای، آن هنگام که به این روزی نیاز دارم، آن را از من دریغ مکن. نشانه های نعمات خداوند اتمام آن هاست و کمال آن ها، نشان از حسن این نعمات دارد. خداوندا! اگر نسبت به حال خود جاهل نمی شدم، لغزش هایم را نادیده نمی گرفتم و اگر از شدت تفریط و کم کاری به یاد تو نمی افتادم هرگز اشک از دیده نمی باریدم. ای مولای من! این لغزش های پایدار را با این اشک ها محو کن و به خاطر این نیکی های قلیل، زشتی های بسیارم را ببخش. ای مولای من! اگر تنها عبادت کنندگان و فرمانبردان درگاهت را مورد رحمت قرار دهی، پس گنهکاران به چه کسی پناه برند و اگر تنها عبادت تلاشگران را بپذیری پس خطاکاران به چه کسی روی آورند و اگر تنها اهل احسان را تکریم کنی و گرامی بداری پس نابکاران چه کنند و اگر در روز قیامت تنها تقوا پیشگان به فوز و پیروزی رسند پس گنهکاران به درگاه چه کسی استغاثه برند. ای مولای من! اگر تنها کسی اجازه عبور از صراط را داشته باشد که اعمالش نیک است پس تکلیف آنانی که پیش از رسیدن اجلشان فرصت توبه نیافتند، چه می شود و چنان چه جود و کرم تو تنها از آن کسانی باشد که عمری را به زهد گذرانده­اند، پس بر سر آن مضطر و درمانده ای که سعیش او را راضی نمی کند چه می آید. ای مولای من! اگر نظر خطاپوشت را از اهل توحیدت پنهان کنی، غضب تو با مشرکین تمام اندوه آنان را از بین می برد. ای مولای من! اگر در روز قیامت احسانت ما را در برنگیرد، در آن روز با منکرین در می آمیزیم پس دل ما را به اسلام روشن کن همان که خزانه بخشش های توست و به روشنی همین صله ها و هدایا کدورت

ص: 164

بِی زَادُ الطَّرِیقِ فِی الْمَسِیرِ إِلَیْکَ فَقَدْ أَوْصَلْتُهُ بِذَخَائِرِ مَا أَعْدَدْتُهُ مِنْ فَضْلِ تَعْوِیلِی عَلَیْکَ.

سَیِّدِی إِذَا ذَکَرْتُ رَحْمَتَکَ ضَحِکَتْ لَهَا عُیُونُ مَسَائِلِی وَ إِذَا ذَکَرْتُ عُقُوبَتَکَ بَکَتْ لَهَا جُفُونُ وَسَائِلِی سَیِّدِی أَدْعُوکَ دُعَاءَ مَنْ لَمْ یَدْعُ غَیْرَکَ فِی دُعَائِهِ وَ أَرْجُوکَ رَجَاءَ مَنْ لَمْ یَقْصِدْ غَیْرَکَ بِرَجَائِهِ سَیِّدِی وَ کَیْفَ أَرُدُّ عَارِضَ تَطَلُّعِی إِلَی نَوَالِکَ وَ إِنَّمَا أَنَا فِی هَذَا الْخَلْقِ أَحَدُ عِیَالِکَ سَیِّدِی کَیْفَ أُسْکِتُ بِالْإِفْحَامِ (1) لِسَانَ ضَرَاعَتِی وَ قَدْ أَقْلَقَنِی مَا أُبْهِمَ عَلَیَّ مِنْ تَقْدِیرِ عَاقِبَتِی سَیِّدِی قَدْ عَلِمْتَ حَاجَةَ جِسْمِی إِلَی مَا قَدْ تَکَفَّلْتَ لِی مِنَ الرِّزْقِ أَیَّامَ حَیَاتِی وَ عَرَفْتَ قِلَّةَ اسْتِغْنَائِی عَنْهُ بَعْدَ وَفَاتِی فَیَا مَنْ سَمَحَ لِی بِهِ مُتَفَضِّلًا فِی الْعَاجِلِ لَا تَمْنَعْنِیهِ یَوْمَ حَاجَتِی إِلَیْهِ فِی الْآجِلِ فَمِنْ شَوَاهِدِ نَعْمَاءِ الْکَرِیمِ إِتْمَامُ نَعْمَائِهِ وَ مِنْ مَحَاسِنِ آلَاءِ الْجَوَادِ إِکْمَالُ آلَائِهِ إِلَهِی لَوْ لَا مَا جَهِلْتُ مِنْ أَمْرِی لَمْ أَسْتَقِلْکَ عَثَرَاتِی وَ لَوْ لَا مَا ذَکَرْتُ مِنْ شِدَّةِ التَّفْرِیطِ لَمْ أَسْکُبْ عَبَرَاتِی سَیِّدِی فَامْحُ مُثْبَتَاتِ الْعَثَرَاتِ لِمُسْبَلَاتِ الْعَبَرَاتِ وَ هَبْ کَثِیرَ السَّیِّئَاتِ بِقَلِیلِ (2)

الْحَسَنَاتِ سَیِّدِی إِنْ کُنْتَ لَا تَرْحَمُ إِلَّا الْمُجِدِّینَ فِی طَاعَتِکَ فَإِلَی مَنْ یَفْزَعُ الْمُقَصِّرُونَ وَ إِنْ کُنْتَ لَا تَقْبَلُ إِلَّا مِنَ الْمُجْتَهِدِینَ فَإِلَی مَنْ یَلْجَأُ الْخَاطِئُونَ وَ إِنْ کُنْتَ لَا تُکْرِمُ إِلَّا أَهْلَ الْإِحْسَانِ فَکَیْفَ یَصْنَعُ الْمُسِیئُونَ وَ إِنْ کَانَ لَا یَفُوزُ یَوْمَ الْحَشْرِ إِلَّا الْمُتَّقُونَ فَبِمَنْ یَسْتَغِیثُ الْمُذْنِبُونَ سَیِّدِی إِنْ کَانَ لَا یَجُوزُ عَلَی الصِّرَاطِ إِلَّا مَنْ أَجَازَتْهُ بَرَاءَةُ عَمَلِهِ فَأَنَّی بِالْجَوَازِ لِمَنْ لَمْ یَتُبْ إِلَیْکَ قَبْلَ دُنُوِّ أَجَلِهِ وَ إِنْ لَمْ تَجُدْ إِلَّا عَلَی مَنْ عَمَّرَ بِالزُّهْدِ مَکْنُونَ سَرِیرَتِهِ فَمَنْ لِلْمُضْطَرِّ الَّذِی لَمْ یُرْضِهِ بَیْنَ الْعَالَمِینَ (3) سَعْیُ نَقِیَّتِهِ سَیِّدِی إِنْ حَجَبْتَ عَنْ أَهْلِ تَوْحِیدِکَ نَظَرَ تَغَمُّدِکَ بِخَطِیئَاتِهِمْ أَوْبَقَهُمْ غَضَبُکَ بَیْنَ الْمُشْرِکِینَ بِکُرُبَاتِهِمْ سَیِّدِی إِنْ لَمْ تَشْمَلْنَا یَدُ إِحْسَانِکَ یَوْمَ الْوُرُودِ اخْتَلَطْنَا فِی الْخِزْیِ یَوْمَ الْحَشْرِ بِذَوِی الْجُحُودِ فَأَوْجِبْ لَنَا بِالْإِسْلَامِ مَذْخُورَ هِبَاتِکَ وَ أَصْفِ مَا کَدَّرَتْهُ

ص: 164


1- 1. بالافهام خ ل.
2- 2. لقلیل خ ل.
3- 3. العاملین سعی نفسه خ ل.

گناهان را از دلم پاک کن. ای مولای من! من نه سابقه ای نزد تو دارم تا آن را مایه آبرو قرار دهم و نه کار بزرگی انجام داده ام که بخواهم خالصش نمایم اما به رفتارهای کریمانه تو اعتماد دارم همان طور که به بخشش بی کرانه ات امیدوارم. تو مرا به مهربانی ها و الطاف زیبایت عادت داده ای و هیچ کس جز تو شایسته ی به انتها رساندن این امر نیست و از معرفت خالصانه خویش حقیقتی را به من چشاندی که برای آن تنها باید شاکر و سپاسگزار تو بود. ای مولای من! این چشم ها از فرط گریه خشک نشده است و اشکشان هم به خاطر فیضان آب نبوده همان طور که فغان و فریادِ زنی که فرزندش را از دست داده او را تسکین نمی­دهد، بلکه تمام این امور زمانی محقق می شود که انسان به گام ها و کارهایی که در گذشته انجام داده بیاندیشد. ای مولای من! تو توان این را داری تا به زوایای پنهان نفس آگاه شوی. ای مولای من! تو امر به معروف کرده ای که خودت در انجام آن نسبت به همه بندگان شایسته تر هستی. تو مشتاق هستی تا به درخواست کنندگان آن چه را که می خواهمد عطا کنی، تو بهترین کسی هستی که می تواند مسئولیتی را به عهده بگیرد. تو بندگان را از اسارت رها می کنی و هبچ آزاد گننده ای بهتر از تو نیست. تو بسیار مایلی تا خطاکاران و گنهکاران را ببخشی و تو گرامی ترین بخشندگان هستی. ای مولای من! اگر رحمت واسعه تو را از کتاب بخوانیم و دریابیم دیگر توان مخالفت با تو را نداریم و از این همه بذل رحمت و مهربانی خوشحال می شویم و آنگاه که از عقوبتت می خوانیم بار دیگر به اطاعت تو گردن می نهیم و (تلاش می کنیم) که از درد این عذاب کم کنیم. نه رحمت تو ما را ایمن می دارد و نه عذاب تو ما را ناامید می سازد. ای مولای من! چگونه انسانی که در این دنیا زندگی می کند می تواند از بلایا و مصیبت ها دور باشد و در هر خانه ای سهمی از دشواری ها و سختی ها قرار داده شده است.

ای مولای من! اگر به درگاه تو گناهی انجام دهم، این مرا می ترساند. اما حسن ظنی که به تو دارم مرا در پناه می گیرد و اگر این خوف و ترس مرا نابود کند و حسن نظر تو مرا از این رنج می رهاند. ای مولای من! اگر اجل من نزدیک شده باشد و عملم مرا به تو نزدیک نکرده باشد، به گناهم اعتراف می کنم و این اعتراف را را وجیه ترین روش برای عذر از کرده هایم می دانم. ای مولای من! چنان چه که بنگانت را مورد رحمت قرار دهی،

چه کسی بیشتر از تو شایسته رحمت است و آن هنگام که بندگانت را عذاب می کنی، هیچ کس از تو عادل تر نیست. تو همیشه در طول زندگیم با من به نیکی رفتار کردی و این خیر لطیفت را پس از مرگ نیز از من دریغ مکن. ای مولای من! چگونه از حسن نظر تو بعد از مرگ ناامید شوم. تو همیشه در طول عمرم به نیکی مرا سرپرستی کرده ای. ای مولای من! عفو تو از هر جرم و گناهی بیشتر است و نعمتت هر خطایی را از بین می برد. ای مولای من! چنان چه

ص: 165

الْجَرَائِمُ بِصَفْحِ صِلَاتِکَ سَیِّدِی لَیْسَ لِی عِنْدَکَ عَهْدٌ اتَّخَذْتُهُ وَ لَا کَبِیرُ عَمَلٍ أَخْلَصْتُهُ إِلَّا أَنِّی وَاثِقٌ بِکَرِیمِ أَفْعَالِکَ رَاجٍ لِجَسِیمِ إِفْضَالِکَ عَوَّدْتَنِی مِنْ جَمِیلِ تَطَوُّلِکَ عَادَةً أَنْتَ أَوْلَی بِإِتْمَامِهَا وَ وَهَبْتَ لِی مِنْ خُلُوصِ مَعْرِفَتِکَ حَقِیقَةً أَنْتَ الْمَشْکُورُ عَلَی إِلْهَامِهَا سَیِّدِی مَا جَفَّتْ هَذِهِ الْعُیُونُ لِفَرْطِ(1)

بُکَائِهَا وَ لَا جَادَتْ هَذِهِ الْجُفُونُ بِفَیْضِ مَائِهَا وَ لَا أَسْعَدَهَا نَحِیبُ الْبَاکِیَاتِ الثَّاکِلَاتِ لِفَقْدِ عَزَائِهَا إِلَّا لِمَا أَسْلَفَتْهُ مِنْ عُمُدِهَا وَ خُطَائِهَا وَ أَنْتَ الْقَادِرُ سَیِّدِی عَلَی کَشْفِ غَمَاهَا سَیِّدِی أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْتَ أَوْلَی بِهِ مِنَ الْمَأْمُورِینَ وَ حَضَضْتَ عَلَی إِعْطَاءِ السَّائِلِینَ وَ أَنْتَ خَیْرُ الْمَسْئُولِینَ وَ نَدَبْتَ إِلَی عَتِیقِ الرِّقَابِ وَ أَنْتَ خَیْرُ الْمُعْتِقِینَ وَ حَثَثْتَ عَلَی الصَّفْحِ عَنِ الْمُذْنِبِینَ وَ أَنْتَ أَکْرَمُ الصَّافِحِینَ سَیِّدِی إِنْ تَلَوْنَا(2)

مِنْ کِتَابِکَ سَعَةَ رَحْمَتِکَ أَشْفَقْنَا مِنْ مُخَالَفَتِکَ وَ فَرِحْنَا بِبَذْلِ رَحْمَتِکَ وَ إِذَا تَلَوْنَا ذِکْرَ عُقُوبَتِکَ جَدَدْنَا فِی طَاعَتِکَ وَ فَرَقْنَا مِنْ أَلِیمِ نَقِمَتِکَ فَلَا رَحْمَتُکَ تُؤْمِنُنَا وَ لَا سَخَطُکَ یُؤْیِسُنَا(3): سَیِّدِی کَیْفَ یَتَمَنَّعُ مَنْ

فِیهَا مِنْ طَوَارِقِ الرَّزَایَا وَ قَدْ رُشِقَ فِی کُلِّ دَارٍ مِنْهَا سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ الْمَنَایَا سَیِّدِی إِنْ کَانَ ذَنْبِی مِنْکَ قَدْ أَخَافَنِی فَإِنَّ حُسْنَ ظَنِّی بِکَ قَدْ أَجَارَنِی وَ إِنْ کَانَ خَوْفُکَ قَدْ أَرْبَقَنِی (4)

فَإِنَّ حُسْنَ نَظَرِکَ لِی قَدْ أَطْلَقَنِی سَیِّدِی إِنْ کَانَ قَدْ دَنَا مِنِّی أَجَلِی وَ لَمْ یُقَرِّبْنِی مِنْکَ عَمَلِی فَقَدْ جَعَلْتُ الِاعْتِرَافَ بِالذَّنْبِ أَوْجَهَ وَسَائِلِ عِلَلِی سَیِّدِی مَنْ أَوْلَی بِالرَّحْمَةِ مِنْکَ إِنْ رَحِمْتَ وَ مَنْ أَعْدَلُ فِی الْحُکْمِ مِنْکَ إِنْ عَذَّبْتَ سَیِّدِی لَمْ تَزَلْ بَرّاً بِی أَیَّامَ حَیَاتِی فَلَا تَقْطَعْ لَطِیفَ بِرِّکَ بِی بَعْدَ وَفَاتِی سَیِّدِی کَیْفَ آیَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِکَ بِی بَعْدَ مَمَاتِی وَ أَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِی إِلَّا جَمِیلًا فِی حَیَاتِی سَیِّدِی عَفْوُکَ أَعْظَمُ مِنْ کُلِّ جُرْمٍ وَ نِعْمَتُکَ مِمْحَاةٌ لِکُلِّ إِثْمٍ سَیِّدِی إِنْ

ص: 165


1- 1. ما حنت هذه العیون الی فرط بکائها، خ ل.
2- 2. اذا تلونا، خ ل.
3- 3. سخطتک تؤیسنا، خ ل.
4- 4. أوبقنی، خ ل.

گناهانم مرا بهراساند، اما محبتی که نسبت به تو در دل دارم مرا ایمن می دارد. مرا چنان اداره کن که خودت می پسندی و اهل آن هستی و به فضل خویش کسی را که در پرده ی جهل پیچیده شده است به راه خود بازگردان. ای کسی که اسرار نزد تو فاش می شوند و هیچ چیزِ پنهان و پوشیده ای برای تو وجود ندارد. هر آن چه را که از من نزد مردم پنهان است بر من ببخش و به رحمت خویش از سنگینی بار گناهانم بکاه.

ای مولای من! تو در این دنیا گناهان مرا پوشاندی و آنان را آشکار نساختی پس از تو می خواهم تا مرا در قیامت نیز رسوا نکنی و همچنان گناهانم را پوشیده بداری، چه کسی از تو بیشتر شایسته ی ستّار بودن است. ای ستار العیوب و ای کسی که از همه نسبت به عفو گناهکاران شایسته تر هستی. ای بخشاینده! خدایا! جود تو سبب شد تا آرزو و خواسته ام وسعت یابد و در هنگام نزدیک شدن مرگم مرا به دیدار تو خشنود ساخت .

ای مولای من! عذر من به درگاه تو مانند عذر خواستن کسی نیست که از قبول عذرش بی نیاز است همان طور که تضرّعم به درگاهت چون کسی نیست که غرورش به او اجازه نمی دهد تا از تو درخواست کند مشکلش را رفع کنی پس ای بهترین کسی که بدکاران می توانند به درگاهش عذر بردند، عذر مرا بپذیر و ای آن که خطاکاران از او طلب بخشش و غفران می کنند. ای مولای من! آن درخواستی که عمرم را در طلبش فنا کردم، به من عنایت کن چرا که جز تو کسی را نمی یابم که بتواند نیاز مرا برآورده سازد. ای مولای من! اگر می خواهی به من توهین کنی، مرا از هدایت محروم بدار و اگر می خواهی مرا رسوا سازی گناهان مرا نپوشان. اما همچنان مرا از آن چه با آن هدایتم نمودی برخوردار ساز، و آن چه را که با آن مرا پوشاندی نابود مساز. ای مولای من! اگر گناهی مرتکب نمی شدم از عقوبتت نمی ترسیدم و اگر میزان کرمت را نمی دانستم هرگز به ثوابت امید نداشتم. تو بهترین کریمان هستی چرا که آرزوهای آرزومندان را برآورده می سازی. پس ای کسی که همواره از او رحم طلب می شود، از گنهکاران بگذر و بر ایشان رحم نما.

ای مولای من! نیکی ها در میانه بخشش و احسان تو و بدی­ها بین عفو و غفران توست. امیدوارم که این جا و آن جا هیچ گنهکاری که در برابر جرمش مسئول است، و هیچ نیکوکاری که اخلاص و بصیرت دارد، (حقش) ضایع نشود. ایمان به یگانگی تو نزد من شهادت داد و زبانم به حمد و ثنای تو می گردد و قرآن کریم مرا به سمت خوبی های تو دلالت می کند پس چگونه امید من به محقق شدن وعده تو مسرور نباشد و آزوی من به حسن داده های تو خوشحال نشود. ای مولای من! چنان چه ببخشی از فضل توست و اگر عذاب کنی از عدل توست پس ای جر فضل او امیدی نیست و جز عدل او از هیچ چیز نباید ترسید، به فضلت بر من منت گذار و به عدلت مرا بازخواست مکن. ای مولای من! من تو را آن گونه که می خوانم که داعی مصرّی، اربابش را می­خواند و این اصرار مولایش را ملول نمی کند و مانند کسی به درگاهت تضرّع می کنم که بر خطای

ص: 166

کَانَتْ ذُنُوبِی قَدْ أَخَافَتْنِی فَإِنَّ مَحَبَّتِی لَکَ قَدْ آمَنَتْنِی فَتَوَلَّ مِنْ أَمْرِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ عُدْ بِفَضْلِکَ عَلَی مَنْ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ یَا مَنِ السِّرُّ عِنْدَهُ عَلَانِیَةٌ وَ لَا تَخْفَی عَلَیْهِ مِنَ الْغَوَامِضِ خَافِیَةٌ فَاغْفِرْ لِی مَا خَفِیَ عَلَی النَّاسِ مِنْ أَمْرِی وَ خَفِّفْ بِرَحْمَتِکَ مِنْ ثِقْلِ الْأَوْزَارِ ظَهْرِی سَیِّدِی سَتَرْتَ عَلَیَّ ذُنُوبِی فِی الدُّنْیَا وَ لَمْ تُظْهِرْهَا فَلَا تَفْضَحْنِی بِهَا فِی الْقِیَامَةِ وَ اسْتُرْهَا فَمَنْ أَحَقُّ بِالسَّتْرِ مِنْکَ یَا سَتَّارُ وَ مَنْ أَوْلَی مِنْکَ بِالْعَفْوِ عَنِ الْمُذْنِبِینَ یَا غَفَّارُ إِلَهِی جُودُکَ بَسَطَ أَمَلِی وَ سَتْرُکَ قَبْلَ عَمَلِی فَسُرَّنِی بِلِقَائِکَ عِنْدَ اقْتِرَابِ أَجَلِی سَیِّدِی لَیْسَ اعْتِذَارِی إِلَیْکَ اعْتِذَارَ مَنْ یَسْتَغْنِی عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ وَ لَا تَضَرُّعِی تَضَرُّعَ مَنْ یَسْتَنْکِفُ عَنْ مَسْأَلَتِکَ لِکَشْفِ ضُرِّهِ فَاقْبَلْ عُذْرِی یَا خَیْرَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَیْهِ الْمُسِیئُونَ وَ أَکْرَمَ مَنِ اسْتَغْفَرَهُ الْخَاطِئُونَ سَیِّدِی لَا تَرُدَّنِی فِی حَاجَةٍ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی طَلَبِهَا مِنْکَ وَ لَا أَجِدُ غَیْرَکَ مَعْدِلًا بِهَا عَنْکَ سَیِّدِی لَوْ أَرَدْتَ إِهَانَتِی لَمْ تُهْدِنِی وَ لَوْ أَرَدْتَ فَضِیحَتِی لَمْ تَسْتُرْنِی فَأَدِمْ إِمْتَاعِی بِمَا لَهُ هَدَیْتَنِی وَ لَا تَهْتِکْ عَمَّا بِهِ (1) سَتَرْتَنِی سَیِّدِی لَوْ لَا مَا اقْتَرَفْتُ مِنَ الذُّنُوبِ مَا خِفْتُ عِقَابَکَ وَ لَوْ لَا مَا عَرَفْتُ مِنْ کَرَمِکَ مَا رَجَوْتُ ثَوَابَکَ وَ أَنْتَ أَکْرَمُ الْأَکْرَمِینَ بِتَحْقِیقِ آمَالِ الْآمِلِینَ وَ أَرْحَمُ مَنِ اسْتُرْحِمَ فِی التَّجَاوُزِ عَنِ الْمُذْنِبِینَ سَیِّدِی أَلْقَتْنِی الْحَسَنَاتُ بَیْنَ جُودِکَ وَ إِحْسَانِکَ وَ أَلْقَتْنِی السَّیِّئَاتُ بَیْنَ عَفْوِکَ وَ غُفْرَانِکَ وَ قَدْ رَجَوْتُ أَنْ لَا یُضَیَّعَ بَیْنَ ذَیْنِ وَ ذَیْنِ مُسِی ءٌ مُرْتَهَنٌ بِجَرِیرَتِهِ وَ مُحْسِنٌ مُخْلِصٌ فِی بَصِیرَتِهِ سَیِّدِی إِنِّی (2) شَهِدَ لِیَ الْإِیمَانُ بِتَوْحِیدِکَ وَ نَطَقَ لِسَانِی بِتَمْجِیدِکَ وَ دَلَّنِی الْقُرْآنُ عَلَی فَوَاضِلِ جُودِکَ فَکَیْفَ لَا یَبْتَهِجُ رَجَائِی بِتَحْقِیقِ مَوْعُودِکَ وَ لَا تَفْرَحُ أُمْنِیَّتِی بِحُسْنِ مَزِیدِکَ سَیِّدِی إِنْ غَفَرْتَ (3) فَبِفَضْلِکَ وَ إِنْ عَذَّبْتَ فَبِعَدْلِکَ فَیَا مَنْ لَا یُرْجَی إِلَّا فَضْلُهُ وَ لَا یُخْشَی إِلَّا عَدْلُهُ امْنُنْ عَلَیَّ بِفَضْلِکَ وَ لَا تَسْتَقْصِ عَلَیَّ فِی عَدْلِکَ.

سَیِّدِی أَدْعُوکَ دُعَاءَ مُلِحٍّ لَا یُمِلُّ مَوْلَاهُ وَ أَتَضَرَّعُ إِلَیْکَ تَضَرُّعَ مَنْ أَقَرَّ عَلَی

ص: 166


1- 1. عنی ما به خ ل.
2- 2. اذا خ ل.
3- 3. عفوت خ ل.

خود اقرار می کند و چنان در برابرت خضوع می کند که گویی برای دنیا و آخرتش تنها به تو امید دارد. امیدم را قطع مکن و تضرّعم را بشنو و دعایم را بپذیر و برهان را بر دعایم ثابت بدار. ای مولای من! اگر هر نوع عذری را به درگاه تو بشناسم، بی شک ان را به درگاه تو ارائه می دهم، من خودم به تمام آن چه را که مرتکب شده ام و تو همه آن ها را حساب کرده ای، اقرار دارم و با امر تو مخالفت نمودم و از آن تعدّی کردم، با این اعتراف گناه را بر منم ببخش و درخواست مرا رد نکن. ای مولای من! هر چه از گناهانم را که بدان آگاهی یافتم جبران نمودم و در آن چیزی که دانستم اسراف کردم. مرا عبد خود قرار ده، اگر مطیع بودم که آن را گرامی می داری و اگر گنهکار باشم او را مورد رحمت قرار می دهی. ای مولای من! گویی من خودم تمام زوایای نفسم را خالی نموده ام و باقی همراهان نفسم از از همسایگی رها شدند و غریبان به دلیل غربت بی حدشان، بر آن گریه می کنند و هر کس که از خاندان او که بر او دلسوز است، اشک می ریزند و علاقه مندان او از درون قبر او را صدا می زنند و دشمن او در زندگی با او از در رحم و رحمت در می آید و شدت فقرش او را از نگاه کنندگان نمی ترسد و همان طور که دیگر از هرکسی که او را ببنید نمی هراسد. عجز خاک در برابرش نمایان گشته. گفتنی: فرشتگان من، او یکی است و تمام نزدیکان دور است و دوری که اهل او از او روی برتافته اند و تنهاست و مال و فرزندان از او جدا گشته اند. به زودی بر من فرود می آید و در قبر جای می گیرد و در این سرای فانی دعوت کننده ای مرا می­خواند و به او چشم امید دارم، تو به نیکی در این سرا از من پذیرایی می کنی و از تمام اهل و خانواده ان نسبت به من دلسوز تر هستی.

خدایا! ای مولای من! اگر گناهان مرا در بین طبقات آسمان هاو زمین جای دهی و ستارگان را تا به انتها بشکافی هرگز امیدم از غفران و بخشش تو ناامید نمی شود و هیچ گاه یاس و ناامیدی مرا از انتظار بهشت و رضوانت بازنمی دارد. ای مولای من! من تو با همان ذکری یاد می کنم که خودت آن را به من الهام کردی و تو را به همان یگانگی می شناسم که تو به هم عطا نمودی و تو را با همان دعایی می خوانم که تو به من آموختی پس مرا از به رحمت خود از پاداش محروم مساز همان پاداشی که خودت وعده اش را دادی و این که مرا به حسن دعایت هدایت نمودی، نعمتی از جانب توست و از آن جا که پاداشی پسندیده برای من در نظر گرفته ای، این نشان از آن است که تو نعمت را در حق من تمام کرده ای .

ای مولای من! همان طور که گنهاران در انتظار رحمت تو به سر می برند من نیز به عفو تو نظر دارم و هرگز از آن رحمتی که تمام نیکوکاران به آن امید دارند ناامید نمی شوم. ای خدا و مولای من! آن هنگام که خطاها و لغزش های خود را به خاطر می آورم اشک از چشمانم جاری می شود و چرا نباید اشک بریزد و آب از آن جاری گردد چرا که نمی دانم

ص: 167

نَفْسِهِ بِالْحُجَّةِ فِی دَعْوَاهُ وَ خَضَعَ لَکَ خُضُوعَ مَنْ یُؤَمِّلُکَ لِآخِرَتِهِ وَ دُنْیَاهُ فَلَا تَقْطَعْ عِصْمَةَ رَجَائِی وَ اسْمَعْ تَضَرُّعِی وَ اقْبَلْ دُعَائِی وَ ثَبِّتْ حُجَّتِی عَلَی مَا أُثْبِتُ مِنْ دَعْوَایَ سَیِّدِی لَوْ عَرَفْتُ اعْتِذَاراً مِنَ الذَّنْبِ لَآتَیْتُهُ فَأَنَا الْمُقِرُّ بِمَا أَحْصَیْتَهُ وَ جَنَیْتُهُ وَ خَالَفْتُ أَمْرَکَ فِیهِ فَتَعَدَّیْتُهُ فَهَبْ لِی ذَنْبِی بِالاعْتِرَافِ وَ لَا تَرُدَّنِی فِی طَلِبَتِی عِنْدَ الِانْصِرَافِ سَیِّدِی قَدْ أَصَبْتُ مِنَ الذُّنُوبِ مَا قَدْ عَرَفْتَ وَ أَسْرَفْتُ عَلَی نَفْسِی بِمَا قَدْ عَلِمْتَ فَاجْعَلْنِی عَبْداً إِمَّا طَائِعاً فَأَکْرَمْتَهُ (1) وَ إِمَّا عَاصِیاً فَرَحِمْتَهُ (2) سَیِّدِی کَأَنِّی بِنَفْسِی قَدْ أُضْجِعْتُ بِقَعْرِ حُفْرَتِهَا وَ انْصَرَفَ عَنْهَا الْمُشَیِّعُونَ مِنْ جِیرَتِهَا وَ بَکَی عَلَیْهَا الْغَرِیبُ لِطُولِ غُرْبَتِهَا وَ جَادَ عَلَیْهَا بِالدُّمُوعِ الْمُشْفِقُ مِنْ عَشِیرَتِهَا وَ نَادَاهَا مِنْ شَفِیرِ الْقَبْرِ ذُو مَوَدَّتِهَا وَ رَحِمَهَا الْمُعَادِی لَهَا فِی الْحَیَاةِ عِنْدَ صَرْعَتِهَا وَ لَمْ یَخْفَ عَلَی النَّاظِرِینَ إِلَیْهَا فَرْطُ فَاقَتِهَا وَ لَا عَلَی مَنْ قَدْ رَآهَا تَوَسَّدَتِ الثَّرَی عَجْزُ حِیلَتِهَا فَقُلْتَ مَلَائِکَتِی فَرِیدٌ نَأَی عَنْهُ الْأَقْرَبُونَ وَ بَعِیدٌ جَفَاهُ الْأَهْلُونَ وَ وَحِیدٌ فَارَقَهُ الْمَالُ وَ الْبَنُونَ نَزَلَ بِی قَرِیباً وَ سَکَنَ اللَّحْدَ غَرِیباً وَ کَانَ لِی فِی دَارِ الدُّنْیَا دَاعِیاً وَ لِنَظَرِی لَهُ فِی هَذَا الْیَوْمِ رَاجِیاً فَتُحْسِنُ عِنْدَ ذَلِکَ ضِیَافَتِی وَ تَکُونُ أَشْفَقَ عَلَیَّ مِنْ أَهْلِی وَ قَرَابَتِی إِلَهِی وَ سَیِّدِی لَوْ أَطْبَقْتَ ذُنُوبِی مَا بَیْنَ ثَرَی الْأَرْضِ إِلَی أَعْنَانِ السَّمَاءِ وَ خَرَقْتَ النُّجُومَ إِلَی حَدِّ الِانْتِهَاءِ مَا رَدَّنِی الْیَأْسُ عَنْ تَوَقُّعِ غُفْرَانِکَ وَ لَا صَرَفَنِی الْقُنُوطُ عَنِ انْتِظَارِ رِضْوَانِکَ سَیِّدِی قَدْ ذَکَرْتُکَ بِالذِّکْرِ الَّذِی أَلْهَمْتَنِیهِ وَ وَحَّدْتُکَ بِالتَّوْحِیدِ الَّذِی أَکْرَمْتَنِیهِ وَ دَعَوْتُکَ بِالدُّعَاءِ الَّذِی عَلَّمْتَنِیهِ فَلَا تَحْرِمْنِی بِرَحْمَتِکَ الْجَزَاءَ الَّذِی وَعَدْتَنِیهِ فَمِنَ النِّعْمَةِ لَکَ عَلَیَّ أَنْ هَدَیْتَنِی بِحُسْنِ دُعَائِکَ وَ مِنْ إِتْمَامِهَا أَنْ تُوجِبَ لِی مَحْمُودَةَ جَزَائِکَ سَیِّدِی أَنْتَظِرُ عَفْوَکَ کَمَا یَنْتَظِرُهُ الْمُذْنِبُونَ وَ لَیْسَ أَیْأَسُ مِنْ رَحْمَتِکَ الَّتِی یَتَوَقَّعُهَا الْمُحْسِنُونَ إِلَهِی وَ سَیِّدِی انْهَمَلَتْ بِالسَّکْبِ عَبَرَاتِی حِینَ ذَکَرْتُ خَطَایَایَ وَ عَثَرَاتِی وَ مَا لَهَا لَا تَنْهَمِلُ وَ تَجْرِی وَ تَفِیضُ مَاؤُهَا وَ تَذْرِی وَ لَسْتُ أَدْرِی إِلَی مَا یَکُونُ

ص: 167


1- 1. فأکرمتنی خ ل.
2- 2. فرحمتنی خ ل.

سرانجامم به کجا ختم خواهد شد و در لحظه ی رسیدن راه من به کدام سو می رود. ای انیس غریبان تنها! در قبر یار و مونس تنهاییم باش و ای نفر دوم هر شخص تنها! در خاک به تنهایی طولانی مدتم رحم کن.

ای مولای من! تو در بین ساکنان خاک چگونه به من می نگری و در خانه تنهایی چگونه با من رفتار می کنی، تو در دنیا و در طول عمرم با من به لطافت رفتار کردی. ای بهترین نعمت دهندگان و ای فاضل ترین منعمان! آفریده های تو فزونی گرفت که از شمارش خارجند و من نمی توام آن طور که شایسته است تو را شکر کنم تو به واسطه ی هر آن چه که به من عنایت نمودی شایسته ی حمد و ثنا هستی. ای بهترین کسی که می توان او را خواند و ای بهترین کسی که می توان به امید داشت، به اسلامی که در دل دارم به تو متوسل می شوم و به حرمت قرآن به تو، محمد و اهل بیتش تکیه می کنم. از آنان طلب شفاعت دارم و به آنان نزدیکی می جویم و ایشان را جلودار نیازهایم به درگاه تو قرار می دهم. خدایا! بر محمد صلی الله علیه و آله و سلم و خاندان پاکش درود فرست و به محبت آنان مرا در روز حشر به خودت آگاه و پاک از کثافات و ناپسندی ها و با توسل بدیشان مرا به خودت نزدیک قرار ده. ای بخشنده ی کریم و ای خزانه ی احسان و نیکی! از گناهانم بگذر و مراقبتت را بین من و معصیت مانع قرار ده. ای مولای من! هر آنکس که به تو نزدیک شود از دوستداران تو خواهد بود و هر کس را دوست بداری راضیم به رضای تو و هر کس تو را بشناسد دیگر ناشناخته نیست و هر کس به تو پناه ببرد خوار نمی گردد. ای مولای من! آیا صورتی را می سوزانی که همیشه در حالت سجده به درگاهت، بر خاک ساییده می شود و آیا دستی را به گردن می آویزی که همیشه به حالت تضرع به درگاهت بلند است و آیا پاهایی را که همیشه در طمع تو از خانه خارج می شد، به عذاب جهنم دچار می­کنی همان پاهایی را که منتی بر تو ندارد اما تو بر آن ها منت داری.

ای مولای من! چه بسیار نعمت که به من عطا نمودی و من در قبال آن چه قدر کم به درگاهت شکرگزاری نمودم. چه بسیار بلایی که

ص: 168

مَصِیرِی وَ عَلَی مَا یَتَهَجَّمُ عِنْدَ الْبَلَاغِ مَسِیرِی یَا أُنْسَ کُلِّ غَرِیبٍ مُفْرَدٍ آنِسْ فِی الْقَبْرِ وَحْشَتِی وَ یَا ثَانِیَ کُلِّ وَحِیدٍ ارْحَمْ فِی الثَّرَی (1)

طُولَ وَحْدَتِی سَیِّدِی کَیْفَ نَظَرُکَ لِی بَیْنَ سُکَّانِ الثَّرَی وَ کَیْفَ صَنِیعُکَ بِی فِی دَارِ الْوَحْشَةِ وَ الْبِلَی فَقَدْ کُنْتَ بِی لَطِیفاً أَیَّامَ حَیَاةِ الدُّنْیَا یَا أَفْضَلَ الْمُنْعِمِینَ فِی آلَائِهِ وَ أَنْعَمَ الْمُفْضِلِینَ فِی نَعْمَائِهِ کَثُرَتْ أَیَادِیکَ فَعَجَزْتُ عَنْ إِحْصَائِهَا وَ ضِقْتُ ذَرْعاً فِی شُکْرِی لَکَ بِجَزَائِهَا فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا أَوْلَیْتَ مِنَ التَّفَضُّلِ وَ لَکَ الشُّکْرُ عَلَی مَا أَبْلَیْتَ (2)

مِنَ التَّطَوُّلِ یَا خَیْرَ مَنْ دَعَاهُ الدَّاعُونَ وَ أَفْضَلَ مَنْ رَجَاهُ الرَّاجُونَ بِذِمَّةِ الْإِسْلَامِ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ وَ بِحُرْمَةِ الْقُرْآنِ أَعْتَمِدُ عَلَیْکَ وَ بِ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ أَسْتَشْفِعُ وَ أَتَقَرَّبُ وَ أُقَدِّمُهُمْ أَمَامَ حَاجَتِی إِلَیْکَ فِی الرَّغَبِ وَ الرَّهَبِ اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّاهِرِینَ وَ اجْعَلْنِی بِحُبِّهِمْ یَوْمَ الْعَرْضِ عَلَیْکَ نَبِیهاً وَ مِنَ الْأَنْجَاسِ وَ الْأَرْجَاسِ نَزِیهاً وَ بِالتَّوَسُّلِ بِهِمْ إِلَیْکَ مُقَرَّباً وَجِیهاً یَا کَرِیمَ الصَّفْحِ وَ التَّجَاوُزِ وَ مَعْدِنَ الْعَوَارِفِ (3) وَ الْجَوَائِزِ کُنْ عَنْ ذُنُوبِی صَافِحاً مُتَجَاوِزاً وَ هَبْ لِی مِنْ مُرَاقَبَتِکَ مَا یَکُونُ بَیْنِی وَ بَیْنَ مَعْصِیَتِکَ حَاجِزاً سَیِّدِی إِنَّ مَنْ تَقَرَّبَ مِنْکَ (4)

لَمَکِینٌ مِنْ

مُوَالاتِکَ وَ إِنَّ مَنْ تَحَبَّبَ إِلَیْکَ لَقَمِینٌ (5)

بِمَرْضَاتِکَ وَ إِنَّ مَنْ تَعَرَّفَ بِکَ لَغَیْرُ مَجْهُولٍ وَ إِنَّ مَنِ اسْتَجَارَ بِکَ لَغَیْرُ مَخْذُولٍ سَیِّدِی أَ تُرَاکَ تُحْرِقُ بِالنَّارِ وَجْهاً طَالَمَا خَرَّ سَاجِداً بَیْنَ یَدَیْکَ أَمْ تُرَاکَ تُغِلُّ إِلَی الْأَعْنَاقِ أَکُفّاً طَالَمَا تَضَرَّعَتْ فِی دُعَائِهَا إِلَیْکَ أَمْ تُرَاکَ تُقَیِّدُ بِأَنْکَالِ الْجَحِیمِ أَقْدَامًا طَالَمَا خَرَجَتْ مِنْ مَنَازِلِهَا طَمَعاً فِیمَا لَدَیْکَ مَنّاً مِنْکَ عَلَیْهَا لَا مَنّاً مِنْهَا عَلَیْکَ سَیِّدِی کَمْ مِنْ نِعْمَةٍ لَکَ عَلَیَّ قَلَّ لَکَ عِنْدَهَا شُکْرِی وَ کَمْ مِنْ بَلِیَّةٍ ابْتَلَیْتَنِی

ص: 168


1- 1. فی القبر خ ل.
2- 2. أولیت خ ل.
3- 3. المعارف خ ل.
4- 4. بالخیر لدیک خ ل.
5- 5. لقمن خ ل.

تو مرا بدان گرفتار کردی و من در برابر آن صبرم را از دست دادم. ای کسی که شکر من در برابر نعمتش ناچیزست! و تو مرا از آن نعمت محروم نداشتی و آن هنگام که صبرم در زمان بلا کم شد، تو مرا خوار نکردی، فضل زیبایت مرا حیران نمود، بردباریت مرا مغرور کرد. ای مولای من! من به عافیتی که تو بر معصیت و گناه داری قدرت گرفته ام و نعمتت را در راه مخالفتت صرف کردم و عمرم را در راهی جز اطاعت تو به تباه کردم. من جرأت پیدا کردم و به آن چه که تو مرا از آن نهی کردی اقدام کنم و آن چه را که تو مرا از آن برحذر داشتی، انجام دادم اما هیچ کدام از این ها باعث نشد تا تو مرا با صبر مخصوص به خود، نپوشانی و از دید بینندگان محفوظم نداری. آن هنگام که از معصیت تو بازگشتم، به امید کرم تو آمدم. تو به احسان و نیکی عادت کرده ای و من به معصیت و گناه خو کرده ام.

ای مولای من! درحالی به سوی تو آمدم که به کرده ناشایست خود معترفم و خاضعانه به درگاهت آمده ام تا در مقابلت ابراز ذلت و خواری کنم. به خاطر فضل بی مانندی که از خودت به من شناساندی، به تو امید بسته ام همان فضلی که خودت مرا بدان عادت داده ای پس امیدم را ناامید مکن و کاری نکن که فکر کنم این حسن ظنی که به تو داشتم دروغ بوده است.

ای مولای من! آرزوهایی که در باب تو دارم از آرزوی تمام آرزومندان پیشی گرفته است و خواسته ای که من از تو دارم به هیچ وجه شبیه درخواست های دیگر طالبان درگاهت نیست چرا که درخواست کننده اگر خواسته اش رد شود، دیگر مایوس شده و از طلب باز می ایستد اما من همیشه به تو نیاز دارم.

ای مولای من! بردباری که در برابر من از خود نشان می دهی و آن زمان که گناهم را می بخشایی، مرا غرّه ساخته است و به این علم پیدا کردم که تو چنان قدرتی داری که اگر به زمین بگویی مرا در بگیرد بی درنگ چنین می کند و اگر به آسمان بگویی بر من سنگ بباراند، خواهد بارید و اگر به کسی امر کنی که دیگری را بگیرد، به من فرصت نمی دهد. با عفو و گذشتت بر من منت بگذار و نعمت توبه ی نصوحی را به من عطا کن تا قلبم را تطهیر کند.

ای مولای من! تو در هر تاریکی، نور راهگشای من هستی و در هر گرفتاری پشتوانه ام هستی و در سختی ها چون ستونی محکم تکیه گاه من هستی و در تنهایی مونسم هستی و مرا از این که در سلک ناکامان باشم برهان و از ذلت این که جزء دروغ گویان باشم، نجاتم ده.

ای مولای من! تو برای هر کسی که راهش را گم کرده، دلیل و راهبر هستی و برای هر کسی که آرزویش را از دست داده مظهر امید و آرزو هستی. اگر گناهانم میان دعای من و اجابت تو مانعی ایجاد کرده اما کرم و جودت بین من و مغفرتت فاصله نینداخته است. تو کسی را که هدایت کنی

ص: 169

بِهَا عَجَزَ عَنْهَا صَبْرِی فَیَا مَنْ قَلَّ شُکْرِی عِنْدَ نِعْمَةٍ فَلَمْ یَحْرِمْنِی وَ عَجَزَ صَبْرِی عِنْدَ بَلِیَّتِی (1) فَلَمْ یَخْذُلْنِی جَمِیلُ فَضْلِکَ عَلَیَّ أَبْطَرَنِی وَ جَلِیلُ حِلْمِکَ عَنِّی غَرَّنِی سَیِّدِی قَوِیتُ بِعَافِیَتِکَ عَلَی مَعْصِیَتِکَ وَ أَنْفَقْتُ نِعْمَتَکَ فِی سَبِیلِ مُخَالَفَتِکَ وَ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی غَیْرِ طَاعَتِکَ فَلَمْ یَمْنَعْکَ جُرْأَتِی عَلَی مَا عَنْهُ نَهَیْتَنِی وَ لَا انْتِهَاکِی مَا مِنْهُ حَذَّرْتَنِی أَنْ سَتَرْتَنِی بِحِلْمِکَ السَّاتِرِ وَ حَجَبْتَنِی عَنْ عَیْنِ کُلِّ نَاظِرٍ وَ عُدْتَ بِکَرِیمِ أَیَادِیکَ حِینَ عُدْتُ بِارْتِکَابِ مَعَاصِیکَ (2) فَأَنْتَ الْعَوَّادُ بِالْإِحْسَانِ وَ أَنَا الْعَوَّادُ بِالْعِصْیَانِ سَیِّدِی أَتَیْتُکَ مُعْتَرِفاً لَکَ بِسُوءِ فِعْلِی خَاضِعاً لَکَ بِاسْتِکَانَةِ ذُلِّی رَاجِیاً مِنْکَ جَمِیلَ مَا عَرَّفْتَنِیهِ مِنَ الْفَضْلِ الَّذِی عَوَّدْتَنِیهِ فَلَا تَصْرِفْ رَجَائِی مِنْ فَضْلِکَ خَائِباً وَ لَا تَجْعَلْ ظَنِّی بِتَطَوُّلِکَ کَاذِباً سَیِّدِی إِنَّ آمَالِی فِیکَ (3) یَتَجَاوَزُ آمَالَ الْآمِلِینَ وَ سُؤَالِی إِیَّاکَ لَا یُشْبِهُ سُؤَالَ السَّائِلِینَ لِأَنَّ السَّائِلَ إِذَا مُنِعَ امْتَنَعَ عَنِ السُّؤَالِ وَ أَنَا فَلَا غِنَاءَ بِی عَنْکَ فِی کُلِّ حَالٍ سَیِّدِی غَرَّنِی بِکَ حِلْمُکَ عَنِّی إِذْ حَلُمْتَ وَ عَفْوُکَ عَنْ ذَنْبِی إِذْ رَحِمْتَ وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّکَ قَادِرٌ أَنْ تَقُولَ لِلْأَرْضِ خُذِیهِ فَتَأْخُذَنِی وَ لِلسَّمَاءِ أَمْطِرِیهِ حِجَارَةً فَتُمْطِرَنِی وَ لَوْ أَمَرْتَ بَعْضِی أَنْ یَأْخُذَ بَعْضاً لَمَا أَمْهَلَنِی فَامْنُنْ عَلَیَّ بِعَفْوِکَ عَنْ ذَنْبِی وَ تُبْ عَلَیَّ تَوْبَةً نَصُوحاً تُطَهِّرْ بِهَا قَلْبِی سَیِّدِی أَنْتَ نُورِی فِی کُلِّ ظُلْمَةٍ وَ ذُخْرِی لِکُلِّ مُلِمَّةٍ وَ عِمَادِی عِنْدَ کُلِّ شِدَّةٍ وَ أَنِیسِی فِی کُلِّ خَلْوَةٍ وَ وَحْدَةٍ فَأَعِذْنِی مِنْ سُوءِ مَوَاقِفِ الْخَائِنِینَ (4)

وَ اسْتَنْقِذْنِی مِنْ ذُلِّ مَقَامِ الْکَاذِبِینَ سَیِّدِی أَنْتَ دَلِیلُ مَنِ انْقَطَعَ دَلِیلُهُ وَ أَمَلُ مَنِ امْتَنَعَ تَأْمِیلُهُ فَإِنْ کَانَ ذُنُوبِی حَالَتْ بَیْنَ دُعَائِی وَ إِجَابَتِکَ فَلَمْ یَحُلْ (5)

کَرَمُکَ بَیْنِی وَ بَیْنَ مَغْفِرَتِکَ وَ إِنَّکَ لَا

ص: 169


1- 1. بلیته خ ل.
2- 2. معصیتک خ ل.
3- 3. منک خ ل.
4- 4. الخائبین خ ل.
5- 5. فلن یحول خ ل.

به گمراهی نمی بری و کسی را که سرپرستی کنی به ذلت نمی اندازی و کسی را که بی نیاز سازی، به فقر مبتلایش نمی کنی و کسی را به شقاوت انداختی، سعادت را به او نشان نمی دهی. به عزتت سوگند تو را با چنان محبتی دوست می دارم که شیرینیش در دلم پایدار است و و نفسم با بشارت این عشق انیس گشته است و از عدالت تو به دور است که رحمتت را از کسانی که به محبت تو اعتقاد دارند دریغ داری. اگر توفیق تو نبود سرگشتگان هر آینه گمراه می شوند و اگر پوشاندن تو نبود صاحبان بصیرت نجات نمی یافتند. تو راه را برای آن ها آسان نمودی تا جایی که به تو رسیدند و چنان با تقوا آنان را ثابت قدم نمودی که (ندانسته ها را) دانستند. تو نعمت فراوانی به آن ها دادی و بر آنان منت نهادی. ای مولای من! از تو چنان طلب می کنم که گویی فقیری درمانده ی عاجز از تو مسئلت دارد تا مرا از آنانی قرار دهی که به تو یقین دارند و تو را کامل می شناسند و به تو علم دارند. تو کتاب های آسمانیت را به حق فروفرستادی و پیامبرانت را از روی صدق به سوی مردم فرستادی و هیچ گاه از بندگانت غافل نشدی و آنان را به حال خود وانگذاشته ای و ایشان را بدون هدایت و روشن گری رها ننموده و به جهالت و نابودی ایشان راضی نشده ای بلکه آنان را خلق کردی تا تو را عبادت کنند و به ایشان روزی دادی تا تو را حمد گویند و آنان را به وحدانیت و یگانگیت راهنما شدی تا کسی را شریک تو قرار ندهند و بیشتر از حد توانشان به آنان امری را تکلیف نکردی و آنان را مخاطب آن چه که نمی دانند قرار ندادی بلکه ایشان به راه و روش تو آگاهند و به دلیل و برهان تو متصلند. امر تو در میان آنان نفوذ دارد و قهر تو، ایشان را به مؤاخذه می گیرد. تو هر که را بخواهی برمی گزینی و دین را به او هدیه می دهی و هر که را که به درگاهت از گناهانش توبه نماید، هدایت می کنی و او را نجات می­دهی. تو به هر کسی را که در رحمت واسعه ات وارد می­کنی از روی فضل نعمت بسیار سترگی را به او می بخشی. ای بهترین کریمان و ای مهربان ترین رحم کنندگان!

ای مولای من! مرا خلق کردی و سرنوشتم را کامل نمودی، مرا صورتی بخشیدی و در این تصویر گری به نحو احسن عمل نمودی به گونه ای که بعد از عدم نیز به وجود آمدم و بعد از غیبت به شهادت رسیدم و مرا به سبب رأفت بی کرانه ات تمام و متعادل قرار دادی و آنگاه که کودک بودم مرا حفظ نمودی و از غذای سالم و گوارا به من روزی دادی و سپس چون والدین به من رحمت نمودی و قلب مربیان و پرورش دهندگانم را نسبت به من نرم و معطوف کردی و شر جن و انس را از من زدودی و زیادت و نقصان را تسلیم من کردی تا آن جا که توانستم سخن بگویم سپس هر سال مرا پروریدی و لباس نعمت به من پوشاندی و از لطیف ترین و متنوع ترین ارزاقت به من روزی دادی و در تمام مراحل حیاتم مرا تحت لوای عنایت خود قرار دادی و مرا به نهایت آن چه که می خواستم رساندی تا نعمتت را بر من تمام کنی

ص: 170

تُضِلُّ مَنْ هَدَیْتَ وَ لَا تُذِلُّ مَنْ وَالَیْتَ وَ لَا یَفْتَقِرُ مَنْ أَغْنَیْتَ وَ لَا یَسْعَدُ مَنْ أَشْقَیْتَ وَ عِزَّتِکَ لَقَدْ أَحْبَبْتُکَ مَحَبَّةً اسْتَقَرَّتْ فِی قَلْبِی حَلَاوَتُهَا وَ آنَسَتْ نَفْسِی بِبِشَارَتِهَا وَ مُحَالٌ فِی عَدْلِ أَقْضِیَتِکَ أَنْ تَسُدَّ أَسْبَابَ رَحْمَتِکَ عَنْ مُعْتَقِدِی مَحَبَّتِکَ سَیِّدِی لَوْ لَا تَوْفِیقُکَ ضَلَّ الْحَائِرُونَ وَ لَوْ لَا تَسْدِیدُکَ لَمْ یَنْجُ الْمُسْتَبْصِرُونَ أَنْتَ سَهَّلْتَ لَهُمُ السَّبِیلَ حَتَّی وَصَلُوا وَ أَنْتَ أَیَّدْتَهُمْ بِالتَّقْوَی حَتَّی عَمِلُوا فَالنِّعْمَةُ عَلَیْهِمْ مِنْکَ جَزِیلَةٌ وَ الْمِنَّةُ مِنْکَ لَدَیْهِمْ مَوْصُولَةٌ سَیِّدِی أَسْأَلُکَ مَسْأَلَةَ مِسْکِینٍ ضَارِعٍ مُسْتَکِینٍ خَاضِعٍ أَنْ تَجْعَلَنِی مِنَ الْمُوقِنِینَ خَبَراً وَ فَهْماً وَ الْمُحِیطِینَ مَعْرِفَةً وَ عِلْماً إِنَّکَ لَمْ تُنْزِلْ کُتُبَکَ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ لَمْ تُرْسِلْ رُسُلَکَ إِلَّا بِالصِّدْقِ وَ لَمْ تَتْرُکْ عِبَادَکَ هَمَلًا وَ لَا سُدًی وَ لَمْ تَدَعْهُمْ بِغَیْرِ بَیَانٍ وَ لَا هُدًی (1)

وَ لَمْ تَرْضَ مِنْهُمْ بِالْجَهَالَةِ وَ الْإِضَاعَةِ بَلْ خَلَقْتَهُمْ لِیَعْبُدُوکَ وَ رَزَقْتَهُمْ لِیَحْمِدُوکَ وَ دَلَلْتَهُمْ عَلَی وَحْدَانِیَّتِکَ لِیُوَحِّدُوکَ وَ لَمْ تُکَلِّفْهُمْ مِنَ الْأَمْرِ مَا لَا یُطِیقُونَ وَ لَمْ تُخَاطِبْهُمْ بِمَا یَجْهَلُونَ بَلْ هُمْ بِمَنْهَجِکَ عَالِمُونَ وَ بِحُجَّتِکَ مَخْصُوصُونَ أَمْرُکَ فِیهِمْ نَافِذٌ وَ قَهْرُکَ بِنَوَاصِیهِمْ آخِذٌ تَجْتَبِی مَنْ تَشَاءُ فَتُدْنِیهِ وَ تَهْدِی مَنْ أَنَابَ إِلَیْکَ مِنْ مَعَاصِیکَ فَتُنْجِیهِ تَفَضُّلًا مِنْکَ بِجَسِیمِ نِعْمَتِکَ عَلَی مَنْ أَدْخَلْتَهُ فِی سَعَةِ رَحْمَتِکَ یَا أَکْرَمَ الْأَکْرَمِینَ وَ أَرْأَفَ الرَّاحِمِینَ سَیِّدِی خَلَقْتَنِی فَأَکْمَلْتَ تَقْدِیرِی وَ صَوَّرْتَنِی فَأَحْسَنْتَ تَصْوِیرِی فَصِرْتُ بَعْدَ الْعَدَمِ مَوْجُوداً وَ بَعْدَ الْمَغِیبِ شَهِیداً وَ جَعَلْتَنِی بِتَحَنُّنِ رَأْفَتِکَ تَامّاً سَوِیّاً وَ حَفِظْتَنِی فِی الْمَهْدِ طِفْلًا صَبِیّاً وَ رَزَقْتَنِی مِنَ الْغِذَاءِ سَائِغاً هَنِیئاً(2) ثُمَّ وَهَبْتَ لِی رَحْمَةَ الْآبَاءِ وَ الْأُمَّهَاتِ وَ عَطَفْتَ عَلَیَّ قُلُوبَ الْحَوَاضِنِ وَ الْمُرَبِّیَاتِ کَافِیاً لِی شُرُورَ الْإِنْسِ وَ الْجَانِّ مُسَلِّماً لِی مِنَ الزِّیَادَةِ وَ النُّقْصَانِ حَتَّی أَفْصَحْتُ نَاطِقاً بِالْکَلَامِ ثُمَّ أَنْبَتَّنِی زَائِداً فِی کُلِّ عَامٍ وَ قَدْ أَسْبَغْتَ عَلَیَّ مَلَابِسَ الْإِنْعَامِ ثُمَّ رَزَقْتَنِی مِنْ أَلْطَافِ الْمَعَاشِ وَ أَصْنَافِ الرِّیَاشِ وَ کَنَفْتَنِی بِالرِّعَایَةِ فِی جَمِیعِ مَذَاهِبِی وَ بَلَّغْتَنِی مَا أُحَاوِلُ مِنْ سَائِرِ مَطَالِبِی إِتْمَاماً لِنِعْمَتِکَ لَدَیَّ وَ إِیجَاباً

ص: 170


1- 1. الا الی الطاعة خ ل.
2- 2. مریئا خ ل.

و تو آنقدر به من نعمت داده ای که هیچ کس نمی تواند آن را به شمارش آورد یا از پس شکر آن ها برآید. من با هر آن چه که به تو نزدیکم می گرداند مخالفت کردم و هر آن چیزی را که باعث دوری من از تو می شود، مرتکب شدم و به زیباترین شکل گناهان مرا پوشاندی و با حسن نظر و احسانت، مرا به خود نزدیک کردی و روی آوردن من به گناهت، باعث نشد تا از احسان تو دور شوم بلکه همچنان با نعماتت از من مراقبت نمودی و از روی فضلت به سوی من بازگشتی و اگر مرا بخوانی تو را اجابت می کنم و اگر از تو درخواستی کنم، به من می بخشی و اگر تو را سپاس گویم، روزیم را افزون می کنی و اگر از آوردن طلب به درگاهت امتناع کنم تو خودت دوباره این مسئلت را آغاز می کنی. به خاطر تمام نعمات پی در پی، حمد و سپاس تنها از آن توست به گونه ای که به نعماتت شبیه باشد و آنان را جبران کند.

ای مولای من! گناهان مرا در این دنیا پوشاندی چنان که خروج از آن برایم دشوار شد و من به این که در آن دنیا اعمالم را بپوشانی، نیازمندتر هستم. ای کسی که با پوشاندن گناهانم مرا در نگاه بینندگان بزرگ گردانیدی، این پرده ی پوشاننده را در میان مردم،

زائل مکن.

ای مولای من! تو به من نعمت عطا کردی و به موجب آن سهم و نصیب مرا درخشان نمودی و مرا به نیکوترین شکل حفظ نمودی و تغذیه ام کردی و به من روزی دادی و مرا در پناهت گرفتی و گرامیم داشتی و با احسان و اکرام با من رفتار کردی و فضل و نعمتت را به من اختصاص دادی. به خاطر جود و کرم فراوانت حمد و سپاس از آن توست حمدی که کاملا از شکر نعمات تو سربلند بیرون بیاید و از عذاب سخت تو جلوگیری کند تا هر آن چه را که به من بخشیدی جبران کند.

ای مولای من! تو مرا عادت دادی هر آن چه را که از تو می خواهم برآورده سازی و هر آن چه را که برای به دست آوردنش تلاش می کنم، برایم آسان نمودی و من در تمام نیازهایی که برایم پیش می آید، به تو تکیه می کنم و هر چیزی را که به ذهنم می رسد با تو در میان می­گذارم چرا که به قدرت و بخشش تو مطمئن هستم و به فضل و کرم تو ایمان دارم و من همیشه خیر و احسان را از جایی طلب می کنم که به آن عادت کرده ام و پیروزی را از معدن و چشمه ای که آن را شناخته ام، درخواست می کنم و می دانم که کسانی را که به تو پناه آورده اند به کسی جز خودت واگذار نمی کنی و به فضل و بخششت را از آنانی که به تو پناهنده شده اند، دریغ نمی کنی.

ای مولای من! نیکی و احسان تو تداوم یافت و بر من واجب شد تا تو را به خاطر آن ها شکر و ثنا بگویم. چیزی وجود ندارد که آن را نسبت به تو منتشر نمودم یا گردآورده ام و یا کلامی نیست که در باب تو پنهان کرده و یا آشکار نمودم مگر این که تو لایق و شایسته ی آن بوده ای و تمام این گفته­ها و کارها همگی در کنار احسان تو بسیار کوچک و کم اهمیت است .

ای مولای من! از تو می خواهم که نعماتت را بر من فزونی دهی و این احسان را از روی کرم با سرعت انجامدهی.

ص: 171

لِحُجَّتِکَ عَلَیَّ وَ ذَلِکَ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ یُحْصِیَهُ الْقَائِلُونَ أَوْ یُثْنِیَ بِشُکْرِهِ الْعَامِلُونَ فَخَالَفْتُ مَا یُقَرِّبُنِی مِنْکَ وَ اقْتَرَفْتُ مَا یُبَاعِدُنِی عَنْکَ فَظَاهَرْتَ عَلَیَّ جَمِیلَ سَتْرِکَ وَ أَدْنَیْتَنِی بِحُسْنِ نَظَرِکَ وَ بِرِّکَ وَ لَمْ یُبَاعِدْنِی عَنْ إِحْسَانِکَ تَعَرُّضِی لِعِصْیَانِکَ بَلْ تَابَعْتَ عَلَیَّ فِی نِعَمِکَ وَ عُدْتَ بِفَضْلِکَ وَ کَرَمِکَ فَإِنْ دَعَوْتُکَ أَجَبْتَنِی وَ إِنْ سَأَلْتُکَ أَعْطَیْتَنِی وَ إِنْ شَکَرْتُکَ زِدْتَنِی وَ إِنْ أَمْسَکْتُ عَنْ مَسْأَلَتِکَ ابْتَدَأْتَنِی فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی بَوَادِی أَیَادِیکَ وَ تَوَالِیهَا حَمْداً یُضَاهِی آلَاءَکَ وَ یُکَافِیهَا: سَیِّدِی سَتَرْتَ عَلَیَّ فِی الدُّنْیَا ذُنُوباً ضَاقَ عَلَیَّ مِنْهَا الْمَخْرَجُ وَ أَنَا إِلَی سَتْرِهَا عَلَیَّ فِی الْقِیَامَةِ أَحْوَجُ فَیَا مَنْ جَلَّلَنِی بِسَتْرِهِ عَنْ لَوَاحِظِ الْمُتَوَسِّمِینَ لَا تُزِلْ سَتْرَکَ عَنِّی عَلَی رُءُوسِ الْعَالَمِینَ سَیِّدِی أَعْطَیْتَنِی فَأَسْنَیْتَ حَظِّی وَ حَفِظْتَنِی فَأَحْسَنْتَ حِفْظِی وَ غَذَّیْتَنِی فَأَنْعَمْتَ غِذَائِی وَ حَبَوْتَنِی فَأَکْرَمْتَ مَثْوَایَ وَ تَوَلَّیْتَنِی بِفَوَائِدِ الْبِرِّ وَ الْإِکْرَامِ وَ خَصَصْتَنِی بِنَوَافِلِ الْفَضْلِ وَ الْإِنْعَامِ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی جَزِیلِ جُودِکَ وَ نَوَافِلِ مَزِیدِکَ حَمْداً جَامِعاً لِشُکْرِکَ الْوَاجِبِ مَانِعاً مِنْ عَذَابِکَ الْوَاصِبِ مُکَافِئاً لِمَا بَذَلْتَهُ مِنْ أَقْسَامِ الْمَوَاهِبِ سَیِّدِی عَوَّدْتَنِی إِسْعَافِی بِکُلِّ مَا أَسْأَلُکَ (1) وَ إِجَابَتِی إِلَی تَسْهِیلِ کُلِّ مَا أُحَاوِلُهُ وَ أَنَا أَعْتَمِدُک فِی کُلِّ مَا یَعْرِضُ لِی مِنَ الْحَاجَاتِ وَ أُنْزِلُ بِکَ کُلَّ مَا یَخْطُرُ بِبَالِی مِنَ الطَّلِبَاتِ وَاثِقاً بِقَدِیمِ طَوْلِکَ (2) وَ مُدِلًّا بِکَرِیمِ تَفَضُّلِکَ وَ أَطْلُبُ الْخَیْرَ مِنْ حَیْثُ تَعَوَّدْتُهُ وَ أَلْتَمِسُ النُّجْحَ مِنْ مَعْدِنِهِ الَّذِی تَعَرَّفْتُهُ وَ اعْلَمْ أَنَّکَ لَا تَکِلُ اللَّاجِینَ إِلَیْکَ إِلَی غَیْرِکَ وَ لَا تُخَلِّی الرَّاجِینَ لِحُسْنِ تَطَوُّلِکَ مِنْ نَوَافِلِ بِرِّکَ سَیِّدِی تَتَابَعَ مِنْکَ الْبِرُّ وَ الْعَطَاءُ فَلَزِمَنِی الشُّکْرُ وَ الثَّنَاءُ فَمَا مِنْ شَیْ ءٍ أَنْشُرُهُ وَ أَطْوِیهِ مِنْ شُکْرِکَ وَ لَا قَوْلَ أُعِیدُهُ وَ أُبْدِیهِ فِی ذِکْرِکَ إِلَّا کُنْتَ لَهُ أَهْلًا وَ مَحَلًّا وَ کَانَ فِی جَنْبِ مَعْرُوفِکَ (3) مُسْتَصْغَراً مُسْتَقِلّا سَیِّدِی أَسْتَزِیدُکَ مِنْ فَوَائِدِ النِّعَمِ غَیْرَ مُسْتَبْطِئٍ مِنْکَ فِیهِ سَنِیَّ الْکَرَمِ

ص: 171


1- 1. أساله خ ل.
2- 2. تطولک خ ل.
3- 3. معرفتک خ ل.

و از تو می خواهم که مرا در برابر سختی ها و دشواری ها پناه دهی چرا که این شایسته عدل توست. ای مولای من! قدر هر کسی که به انتخاب تو برگزیده شد، بالا رفت و هر آن کس را که از خانه ات برانی، یاری نخواهد شد. ای مولای من! چه قدر قلب آنانی که بر تو توکل می کنند، شاد و مسرور است و سعی آنانی که به هر آن چه نزد توست امید دارند، به پیروزی ختم می شود. تو بودی که اولیائت را از شر شک و تردید رهانیدی و حس و شادی پادشاهان را به آنان القاء کردی و آنان را به زینت وقار و هیبت آراستی و پرده عصمت و توبه را بر آنان پوشاندی و راه آنان را در میان ملکوت آسمان قرار دادی و خاطر آنان را به تحصیل معرفت گرامی داشتی و با بخشش­های فراوان آن ها را دربرگرفتی و به واسطه ی محبتی که به بندگانت داری، اراده شان را محکم گردانیدی. آنان در خدمت تو هستند و مطیع امر و نهی تو هستند، با مناجات به درگاه تو مأنوسند و با اراده ای صادقانه همنشین تواند و تمام این ها به دلیل رأفت و مهری است که به آن ها داری و بخشش زیبایی که نسبت به آن ها به خرج می دهی. ای مولای من! با تو به رضای تو رسیدند و به کرمت محبت تو را دریافتند. ای مولای من! مرا جز آنانی قرار ده که از اهل طاعت تو هستند و مرا در جمع معصیت کارانت قرار مده و اعتقاد مرا از شبه فتنه ها پاک و از این که امور اشکار و پنهان مرا نفریبند، سالم بدار. این ذکر را آمیخته با خشیتت در همه زمان ها و نزدیک به طاعتت در ظاهر و باطن قرار ده و داخل در آن چه دین را یاری و حفظ کند و خارج از آن چه دنیا آن را می سازد و از بین می برد و از این که جز تو را طلب کنم پاک باشم و نزد تو در آن روزی که به درگاهت برمی خیزم و ملاقاتت می کنم آبرومند باشم، ایمن از پی آمدهای ریا و پاک از هواهای نفس، صعود کننده به سمت تو با اعمال صالح در شبانه روز بگونه ای بلا انقطاع که اول و آخرش پیدا نباشد و مرا از آنانی قرار ده که نامشان در کتاب های بلند مرتبه در علیین ثبت است و در دیوان پنهانی که نزدیکانت آن را می بینند نگهداری می شود همان کتابی که فقط پاکان ان را لمس می کنند؛ خداوندا تو مولای پاکان و برگزیدگان هستی و خلق و اختیار به دست توست؛ تو مرا در دنیا لباس عافیت پوشانده ای و در قلب من شناخت صحیحت را به ودیعه نهادی پس مرا در آخرت از مهر و رأفتت دور مکن و مرا از آنانی قرار ده که بخششت شامل حالشان می شود و خشم تو به آنان نمی رسد.

ای کسی که علل حرکات و سکون را می دانی و حتی آن چه از اذهان هنگام ظن می گذرد نیز بر او پوشیده نیست، ما را از آنانی قرار ده که نشانه های هدایت به

ص: 172

وَ أَسْتَعِیذُ بِکَ مِنْ بَوَادِرِ النِّقَمِ غَیْرَ مُخِیلٍ (1)

فِی عَدْلِکَ خَوَاطِرَ التُّهَمِ سَیِّدِی عَظُمَ قَدْرُ مَنْ أَسْعَدْتَهُ بِاصْطِفَائِکَ وَ عَدِمَ النَّصْرَ مَنْ أَبْعَدْتَهُ مِنْ فِنَائِکَ سَیِّدِی مَا أَعْظَمَ رَوْحَ قُلُوبِ الْمُتَوَکِّلِینَ عَلَیْکَ وَ أَنْجَحَ سَعْیَ الْآمِلِینَ لِمَا لَدَیْکَ سَیِّدِی أَنْتَ أَنْقَذْتَ أَوْلِیَاءَکَ مِنْ حَیْرَةِ الشُّکُوکِ وَ أَوْصَلْتَ إِلَی نُفُوسِهِمْ (2)

حِبَرَةَ الْمُلُوکِ وَ زَیَّنْتَهُمْ بِحِلْیَةِ الْوَقَارِ وَ الْهَیْبَةِ وَ أَسْبَلْتَ عَلَیْهِمْ سُتُورَ الْعِصْمَةِ وَ التَّوْبَةِ وَ سَیَّرْتَ هِمَمَهُمْ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاءِ وَ حَبَوْتَهُمْ بِخَصَائِصِ الْفَوَائِدِ وَ الْحِبَاءِ وَ عَقَدْتَ عَزَائِمَهُمْ بِحَبْلِ مَحَبَّتِکَ وَ آثَرْتَ خَوَاطِرَهُمْ بِتَحْصِیلِ مَعْرِفَتِکَ فَهُمْ فِی خِدْمَتِکَ مُتَصَرِّفُونَ وَ عِنْدَ نَهْیِکَ وَ أَمْرِکَ وَاقِفُونَ وَ بِمُنَاجَاتِکَ آنِسُونَ وَ لَکَ بِصِدْقِ الْإِرَادَةِ مُجَالِسُونَ وَ ذَلِکَ بِرَأْفَةِ تَحَنُّنِکَ عَلَیْهِمْ وَ مَا أَسْدَیْتَ مِنْ جَمِیلِ مَنِّکَ إِلَیْهِمْ سَیِّدِی بِکَ وَصَلُوا إِلَی مَرْضَاتِکَ وَ بِکَرَمِکَ اسْتَشْعَرُوا مَلَابِسَ مُوَالاتِکَ سَیِّدِی فَاجْعَلْنِی مِمَّنْ نَاسَبَهُمْ مِنْ أَهْلِ طَاعَتِکَ وَ لَا تُدْخِلْنِی فِیمَنْ جَانَبَهُمْ مِنْ أَهْلِ مَعْصِیَتِکَ وَ اجْعَلْ مَا اعْتَقَدْتُهُ مِنْ ذِکْرِکَ خَالِصاً مِنْ شِبْهِ الْفِتَنِ سَالِماً مِنْ تَمْوِیهِ الْأَسْرَارِ وَ الْعَلَنِ مَشُوباً بِخَشْیَتِکَ فِی کُلِّ أَوَانٍ مُقَرَّباً مِنْ طَاعَتِکَ فِی الْإِظْهَارِ وَ الْإِبْطَانِ دَاخِلًا فِیمَا یُؤَیِّدُهُ الدِّینُ وَ یَعْصِمُهُ خَارِجاً مِمَّا تَبْنِیهِ الدُّنْیَا وَ تَهْدِمُهُ مُنَزِّهاً عَنْ قَصْدِ أَحَدٍ سِوَاکَ وَجِیهاً عِنْدَکَ یَوْمَ أَقُومُ لَکَ وَ أَلْقَاکَ مُحَصَّناً مِنْ لَوَاحِقِ الرِّئَاءِ مُبَرَّأً مِنْ بَوَائِقِ الْأَهْوَاءِ عَارِجاً إِلَیْکَ مَعَ صَالِحِ الْأَعْمَالِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصَالِ مُتَّصِلًا لَا یَنْقَطِعُ بَوَادِرُهُ وَ لَا یُدْرَکُ آخِرُهُ مُثْبَتاً عِنْدَکَ فِی الْکُتُبِ الْمَرْفُوعَةِ فِی عِلِّیِّینَ مَخْزُوناً فِی الدِّیوَانِ الْمَکْنُونِ الَّذِی یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ وَ لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ اللَّهُمَّ أَنْتَ وَلِیُّ الْأَصْفِیَاءِ وَ الْأَخْیَارِ وَ لَکَ (3)

الْخَلْقُ وَ الِاخْتِیَارُ وَ قَدْ أَلْبَسْتَنِی فِی الدُّنْیَا ثَوْبَ عَافِیَتِکَ وَ أَوْدَعْتَ قَلْبِی صَوَابَ مَعْرِفَتِکَ فَلَا تُخْلِنِی فِی الْآخِرَةِ عَنْ عَوَاطِفِ رَأْفَتِکَ وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ شَمِلَهُ عَفْوُکَ وَ لَمْ یَنَلْهُ سَطْوَتُکَ یَا مَنْ یَعْلَمُ عِلَلَ الْحَرَکَاتِ وَ حَوَادِثَ السُّکُونِ وَ لَا تَخْفَی عَلَیْهِ عَوَارِضُ الْخَطَرَاتِ فِی مَحَالِّ الظُّنُونِ اجْعَلْنَا مِنَ الَّذِینَ أَوْضَحْتَ لَهُمُ الدَّلِیلَ عَلَیْکَ وَ فَسَحْتَ لَهُمُ السَّبِیلَ

ص: 172


1- 1. مجیل خ، محیل خ.
2- 2. قلوبهم خ ل.
3- 3. و إلیک خ ل.

سمت خودت را بر ایشان آشکار کردی و راه های رسیدن به خودت را بر آنان گشودی پس آنان حکمت را حس کردند و راه های توبه را دریافتند تا آن که در باغ های رحمت خرامان شدند و از اعتراض به عصمت مصون ماندند تو مولای کسی هستی که به نصرتت پناه جوید و جزا دهنده به کسی هستی که به وجوب شکرت اقرار کند؛ از فضل و بخشش دریغ نمی کنی و در کارهای تو کسی چون و جرا نمی کند، ثنایت بلند مرتبه است و عطایت بی پایان و نعمت هایت ظاهر است و اسم هایت پاک است و به مدد توست که کارها به استواری انجام می یابد و به تقدیر توست که تدبیرها صورت می گیرد، پناه می دهی و پناهنده نمی شوی. پاک و منزهی و خدایی جز تو نیست توکلم بر توست و امیدم به توست و اعتمادم به توست و تکیه ام به توست و مرا قدرتی برای دوری از معصیتت نیست مگر به یاری تو و مرا نیرویی برای طاعتت نیست مگر به تایید تو. خدایی جز تو نیست و تو پاک هستی؛ من از ستمکاران بودم ای ارحم الراحمین و بهترین بخشندگان و درود خدا بر محمد خاتم پیامبران و بر خاندان پاکش و اصحاب برگزیده اش باد و الله به تنهایی برای ما بس است و او بهترین یاری کنندگان است ای بهترین کسی که از او درخواست می شود و ای کسی که بهترین بخشندگانی و بهترین امیدگاهی، مرا رزق ده و روزی مرا افزون گردان و همچنین رزقم را مبارک و پاک و حلال گردان و مرا به خاطر آن به رنج میانداز. بی شک تو بر همه چیز توانایی .

ص: 173

إِلَیْکَ فَاسْتَشْعَرُوا مَدَارِعَ الْحِکْمَةِ وَ اسْتَطْرَفُوا سُبُلَ التَّوْبَةِ حَتَّی أَنَاخُوا فِی رِیَاضِ الرَّحْمَةِ وَ سَلِمُوا مِنَ الِاعْتِرَاضِ (1)

بِالْعِصْمَةِ إِنَّکَ وَلِیُّ مَنِ اعْتَصَمَ بِنَصْرِکَ وَ مُجَازِی مَنْ أَذْعَنَ بِوُجُوبِ شُکْرِکَ لَا تَبْخَلُ بِفَضْلِکَ وَ لَا تُسْأَلُ عَنْ فِعْلِکَ جَلَّ ثَنَاؤُکَ وَ فَضَلَ عَطَاؤُکَ

وَ تَظَاهَرَتْ نَعْمَاؤُکَ وَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُکَ فَبِتَسْیِیرِکَ یَجْرِی سَدَادُ الْأُمُورِ وَ بِتَقْدِیرِکَ یَمْضِی انْقِیَادُ التَّدْبِیرِ تُجِیرُ وَ لَا یُجَارُ مِنْکَ وَ لَا لِرَاغِبٍ مَنْدُوحَةٌ عَنْکَ سُبْحَانَکَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ عَلَیْکَ تَوَکُّلِی وَ إِلَیْکَ یَفِدُ أَمَلِی وَ بِکَ ثِقَتِی وَ عَلَیْکَ مُعَوَّلِی وَ لَا حَوْلَ لِی عَنْ مَعْصِیَتِکَ إِلَّا بِتَسْدِیدِکَ وَ لَا قُوَّةَ لِی عَلَی طَاعَتِکَ إِلَّا بِتَأْیِیدِکَ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ خَیْرَ الْغَافِرِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّاهِرِینَ وَ أَصْحَابِهِ الْمُنْتَجَبِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً کَثِیراً وَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَحْدَهُ وَ نِعْمَ الْمُعِینُ یَا خَیْرَ مَدْعُوٍّ وَ یَا خَیْرَ مَسْئُولٍ وَ یَا أَوْسَعَ مَنْ أَعْطَی وَ خَیْرَ مُرْتَجًی ارْزُقْنِی وَ أَوْسِعْ عَلَیَّ مِنْ وَاسِعِ رِزْقِکَ رِزْقاً وَاسِعاً مُبَارَکاً طَیِّباً حَلَالًا لَا تُعَذِّبُنِی عَلَیْهِ وَ سَبِّبْ لِی ذَلِکَ مِنْ فَضْلِکَ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ.

ص: 173


1- 1. الاغراض خ ل.

باب سی و سوم : ادعیه تمجید ذات الهی و شکر گزاری

روایات

روایت1.

دعوات راوندی:

از پیامبر اکرم روایت شده که فرمود: جیرئیل امین از جانب خداوند بر من نازل شد و این مناجات را که در مورد شکر و سپاس خداست، بر من فرود آورد:

خدایا!حمدو سپاس از آنِ توست که بلا و سختی زندگی را از ما برداشتی و پی در پی بر نعماتت (نسبت به ما) افزودی.

(خدایا!) حمد و سپاس از آنِ توست که بخششهای گوارا، بلایای شیرین و نعمت های فراخ و عظیمت را (از ما) دریغ نداشتی.

(خدایا!) حمد و سپاس از آنِ توست به خاطر احسان فراوان، خیر بی پایان، وظایف آسان و حمایت بی وقفه ای که در حق بندگانت روا داشتی.

(خدایا!) حمد و سپاس از آن تویی است که در ازای شکر اندکی که به درگاه تو می آوریم، ما را اجر و صواب فراوان عطا می کنی و از بار گناهانمان می کاهی.اندک عذرِ تقصیر ما را می پذیری و از کیفرمان درمی گذری.تویی که ناهمواری ها را بر ما هموار کرده ومانع رسواییمان در برابر خلق می شوی.

خداوند ا!حمد و سپاس از آنِ توست که بلا را از ما دور نمودی، بر ما نعمت فراوان عطا کرده، ما را از هر ترس و هراسی ایمن داشتی و ستمگران را خوار کردی.

خداوند ا! حمدو سپاس از آن تویی است که فرصتمان دادی و با بزرگواری با ما مدارا نمودی.پی در پی بر ما فضل و مواهبت را جاری کرده و غذابت را از بندگانت برداشتی.تویی که به افعال نیک و پسندیده شهره ای و جُود و کرمت را پایانی نیست .

خداوند ا! حمد و سپاس از آن تویی است که مجازات و عقوبت ما را به تاخیر انداختی و عذابت را از ما برداشتی.تویی که راه های بازگشت به سوی خودت را آسان نموده و باران رحمتت را بر ما نازل کردی.

روایت2.

کتاب عتیق غروی دعای ستایش :

خداوندا تو بر همه چیز احاطه داری، تویی که عدل را به پاکرده برهمه چیز ناظر هستی. همه چیز در دست با کفایت توست، حساب سراسر خلقتت را داری، مرگ همه چیز در دست توست، تویی که از کرده ی بندگانت آگاهی، خالق آسمان هاو زمین و شکافنده ی آن ها هستی.تو به هر فعلی که بخواهی قادری، نا دیده ها را می دانی و به حق حکم می کنی.تویی که دانه را می شکافی و صبح را برمی آوری. شب را مایه ی آرامش و روز را نگهبان قرار دادی. گناهان را می بخشی و توبه گنهکاران را می پذیری، اما نسبت به گنهکارانی که توبه نمی کنند بسیار سخت کیفری، جایگاه تو در بالاترین درجات است و در حیله و چاره سازی، کسی نمی تواند فراتر از تو باشد، تو اهل تقوا و بخششی و آن

ص: 174

باب 33 أدعیة التمجید و الشکر

الأخبار

«1»

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، وَ یُرْوَی عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ: دَفَعَ إِلَیَّ جَبْرَئِیلُ علیه السلام عَنِ اللَّهِ تَعَالَی هَذِهِ الْمُنَاجَاةَ فِی الشُّکْرِ لِلَّهِ اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَرَدِّ نَوَازِلِ الْبَلَاءِ وَ مُلِمَّاتِ الضَّرَّاءِ وَ کَشْفِ نَوَازِلِ اللَّأْوَاءِ وَ تَوَالِی سُبُوغِ النَّعْمَاءِ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی هَنِی ءِ عَطَائِکَ وَ مَحْمُودِ بَلَائِکَ وَ جَلِیلِ آلَائِکَ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی إِحْسَانِکَ الْکَثِیرِ وَ خَیْرِکَ الْغَزِیرِ وَ تَکْلِیفِکَ الْیَسِیرَ وَ دَفْعِکَ الْعَسِیرَ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی تَثْمِیرِکَ قَلِیلَ الشُّکْرِ وَ إِعْطَائِکَ وَافِرَ الْأَجْرِ وَ حَطِّکَ مُثْقِلَ الْوِزْرِ وَ قَبُولِکَ ضِیقَ الْعُذْرِ وَ وَضْعِکَ فَادِحَ الْإِصْرِ وَ تَسْهِیلِکَ مَوْضِعَ الْوَعِرِ وَ مَنْعِکَ مُفْظِعَ الْأَمْرِ وَ لَکَ الْحَمْدُ رَبِّ عَلَی الْبَلَاءِ الْمَصْرُوفِ وَ وَافِرِ الْمَعْرُوفِ وَ دَفْعِ الْمَخُوفِ وَ إِذْلَالِ الْعَسُوفِ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی قِلَّةِ التَّکْلِیفِ وَ کَثْرَةِ التَّخْوِیفِ وَ تَقْوِیَةِ الضَّعِیفِ وَ إِغَاثَةِ اللَّهِیفِ وَ لَکَ الْحَمْدُ رَبِّ عَلَی سَعَةِ إِمْهَالِکَ وَ دَوَامِ إِفْضَالِکَ وَ صَرْفِ مِحَالِکَ وَ حَمِیدِ فِعَالِکَ وَ تَوَالِی نَوَالِکَ وَ لَکَ الْحَمْدُ رَبِّ عَلَی تَأْخِیرِ مُعَاجَلَةِ الْعِقَابِ وَ تَرْکِ مُغَافَصَةِ الْعَذَابِ وَ تَسْهِیلِ طُرُقِ الْمَآبِ وَ إِنْزَالِ غَیْثِ السَّحَابِ.

«2»

ق، کتاب العتیق الغروی: دُعَاءُ التَّمْجِیدِ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْمُحِیطُ بِکُلِّ شَیْ ءٍ الْقَائِمُ بِالْقِسْطِ الرَّقِیبُ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ الْوَکِیلُ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ الْحَسِیبُ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ الْمُقِیتُ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ الْقَائِمُ عَلی کُلِّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْفَعَّالُ لِمَا یُرِیدُهُ عَلَّامُ الْغُیُوبِ الْحَاکِمُ بِالْحَقِ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوی فالِقُ الْإِصْباحِ وَ جَاعِلُ اللَّیْلِ سَکَناً وَ النَّهَارِ مُبْصِراً غَافِرُ الذَّنْبِ وَ قَابِلُ التَّوْبِ شَدِیدُ الْعِقَابِ ذُو الطَّوْلِ رَفِیعُ الدَّرَجاتِ شَدِیدُ الْمِحالِ أَهْلُ التَّقْوی وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ وَ الْمُیَسِّرُ

ص: 174

آسانی را که به صلاح بندگانت باشد، واقع می سازی. تویی که پیوسته باران رحمت را فرو می فرستی و بر این کار مداومت می ورزی، کِشته ها را می­رویانی، تو بهترینِ آفرینندگان، نیکوترینِ رزق دهندگان، والاترینِ بخشندگان، سریع ترینِ حسابگران، بهترینِ رحمتگران و برترینِ حکم کنندگان هستی. تویی که دعا ها را می شنوی و به هر چه که بخواهی توانا هستی. تو صاحب فضل و کرم بی نهایتی و عرش کبریایی در ید قدرت توست. تو از خطاکاران درگاهت انتقام می کشی و بسیار سخت کیفری، دارای معارج و قدرت بسیاری هستی، تو هر که را در قبر باشد بر می انگیزی، زنده می کنی و می میرانی، تو استخوان ها را از نو احیاء می کنی در حالی که از هم پاشیده است. تو دارای جلال و کرم بسیاری، نام های نیکو داری و مُنتهای همه به تو ختم می شود. ابتدا و انتها از آن توست، آشکار و نهان را می دانی تمام عزت متعلق به توست، بهترین منزل و پناهگاه نزد توست و و رجوع و بازگشت همه ما به سوی توست. بخشش و کرم در دست توست و تمام خلقت به فرمان تو هستند. میراث آسمان هاو زمین متعلق به توست. کلامت حق است، ملک و ملکوت برای توست و کلید های عالم غیب نیز به دست توست. فرمان تو از روی عدالت است و آن کلمه ی بلند مرتبه ات همه چیز را اداره می کند، آیات و نشانه ها را تفصیل می دهی و هر چیزی نزد تو به اندازه است. دعوت تو حق است و خزانه هر چیز نیز نزد تو محفوظ است. ملکوت هرچیز در ید قدرت توست، قلب ها به یاد تو آرام می گیرند و شفاعت تنها متعلق به توست. تو صاحب دینی پایدار و استوار هستی و دین خالص نیز برای توست. مثل والا متعلق به تو و حمد و سپاس در دنیا و آخرت از آن توست. انسان متحول شده به سمت تو می آید و تو به حق بر بندگان ولایت داری. تو مالک دار آخرت هستی. اختلاف شب و روز نیز در دست توست تو (محکم و استوار) بر عرش کبریائیت ایستاده ای و هیچ چیز از نگاه و احاطه ی تو خارج نیست، تو به همه پناه می دهی و از همه حمایت می کنی واز تو کسی حمایت نتواند کرد. کسی از تو پناهنده نشود (کسی را از تو گریزی نیست). پناهگاهی جز تو وجود ندارد. راه همه به تو ختم می شود، تو پروردگار عرش کبریایی هستی، تو خداوندگار سرزمینی هستی که برای آن حرمت قرار دادی. یاد تو بزرگ تر از هر یاد و ذکر دیگری است و فرمان تو در یک چشم بر هم زدن به انجام می رسد و آن زمان که به چیزی گفتی باش، شد. تو ولیّ مومنان هستی، وعده ات حق است و سنت آسمان هاو زمین از آن توست، از روی رحمت و علم همه چیز را گستردی، تو از رگ گردن هم به ما نزدیکتری، تو در کنار هر رازی حضور داری، تویی خداوندِ ستاره شعری، هر کجا که هستیم تو با ما هستی و ثواب بزرگ عمل نیک، نزد توست. تو هر روز به هیئتی هستی، به همه چیز علم داری و عدد و حساب همه چیز برایت به وضوح آشکار است. حساب همه آن ها را به صورت مکتوب داری. هرگز فرزندی نداشتی و هیچ چیز در خلقت مانند تو نیست تو هرگز خلف وعده نمی کنی و فساد را دوست نمی داری.

ص: 175

لِلْیُسْرَی الَّذِی هُوَ خَیْرٌ وَ أَبْقی.

مُنْزِلُ الْغَیْثِ زَارِعُ الْحَرْثِ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ وَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ وَ خَیْرُ الْغافِرِینَ وَ أَسْرَعُ الْحاسِبِینَ وَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ وَ خَیْرُ الْفاصِلِینَ سَمِیعُ الدُّعاءِ الْفَعَّالُ لِمَا یَشَاءُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ ذُو الْعَرْشِ الْکَرِیمِ ذُو الِانْتِقَامِ شَدِیدُ الْعِقابِ سَرِیعُ الْحِسابِ ذُو الْمَعَارِجِ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ بَاعِثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ یُحْیِی وَ یُمِیتُ مُحْیِی الْعِظَامِ وَ هِیَ رَمِیمٌ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ ذُو الْأَسْمَاءِ الْحُسْنَی وَ إِلَیْکَ الْمُنْتَهَی وَ لَکَ الْآخِرَةُ وَ الْأُولَی تَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفَی وَ لَکَ الْعِزَّةُ جَمِیعاً وَ لَکَ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ لَکَ الْقُوَّةُ جَمِیعاً وَ عِنْدَکَ حُسْنُ الْمَآبِ وَ إِلَیْکَ الرُّجْعَی بِیَدِکَ الْفَضْلُ وَ لَکَ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ وَ لَکَ مِیرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ قَوْلُکَ الْحَقُّ وَ لَکَ الْمُلْکُ وَ عِنْدَکَ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ وَ أَمْرُکَ قِسْطٌ وَ کَلِمَتُکَ الْعُلْیَا تُدَبِّرُ الْأَمْرَ وَ تَفْصِلُ الْآیَاتِ وَ کُلُّ شَیْ ءٍ عِنْدَکَ بِمِقْدَارٍ لَکَ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَ عِنْدَکَ خَزَائِنُ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ بِیَدِکَ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ ءٍ بِذِکْرِکَ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ لَکَ الشَّفَاعَةُ جَمِیعاً وَ لَکَ الدِّینُ وَاصِباً وَ

لَکَ الدِّینُ خَالِصاً وَ لَکَ الْمَثَلُ الْأَعْلَی وَ لَکَ الْحَمْدُ فِی الْآخِرَةِ وَ الْأُولَی وَ إِلَیْکَ الْمُنْقَلَبُ وَ لَکَ وَلَایَةُ الْحَقِّ وَ لَکَ عُقْبَی الدَّارِ وَ لَکَ اخْتِلَافُ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ اسْتَوَیْتَ عَلَی الْعَرْشِ لَا یَخْفَی عَلَیْکَ شَیْ ءٌ تُجِیرُ وَ لَا یُجَارُ عَلَیْکَ وَ لَا یُجِیرُ مِنْکَ أَحَدٌ وَ لَیْسَ مِنْ دُونِکَ مُلْتَحَدٌ وَ إِلَیْکَ الْمَصِیرُ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ رَبُّ الْبَلْدَةِ الَّتِی حَرَّمَهَا وَ ذِکْرُکَ الْأَکْبَرُ وَ أَمْرُکَ کَلَمْحِ الْبَصَرِ وَ إِذَا قُلْتَ لِشَیْ ءٍ کُنْ کَانَ وَ أَنْتَ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ وَعْدُکَ الْحَقُّ لَکَ مَقالِیدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَسِعْتَ کُلَّ شَیْ ءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً وَ أَنْتَ أَقْرَبُ إِلَیْنَا مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ وَ أَنْتَ مَعَ کُلِّ ذِی نَجْوَی وَ أَنْتَ رَبُّ الشِّعْرَی وَ أَنْتَ مَعَنَا أَیْنَمَا کُنَّا وَ عِنْدَکَ أَجْرٌ عَظِیمٌ وَ أَنْتَ کُلَّ یَوْمٍ فِی شَأْنٍ قَدْ أَحَطْتَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عِلْماً وَ أَحْصَیْتَ کُلَّ شَیْ ءٍ عَدَداً وَ أَحْصَیْتَ کُلَّ شَیْ ءٍ کِتَاباً لَمْ تَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَیْسَ کَمِثْلِکَ شَیْ ءٌ لا تُخْلِفُ الْمِیعادَ وَ لَا تُحِبُّ الْفَسَادَ

ص: 175

نمی پسندی که بندگانت ظلم پیشه کنند، تو مالک تمام ملک و ملکوتی و مالکیت آن را به هر کس که بخواهی می دهی. در مقابل، این مالکیت را از هر کس که بخواهی می ستانی. تو هر کس را که بخواهی عزت می بخشی و هر کس را که بخواهی به خاک مذلت می کشانی، خیر و خوبی به دست توست و تو بر هر کاری توانایی شب را در روز و روز را در شب وارد می کنی، زنده را از مرده و مرده را از زنده خارج می کنی، و به هر کس که بخواهی بی حساب عطا می کنی، هدایت به دست توست تو بندگان را به سمت حق و صراط مستقیم هدایت می کنی، دیده ها تو را در نمی یابند، اما تو دیده ها را درمی یابی، تو آن لطیف آگاهی هستی که مانند آن چیزی نیست. او شنوای بیناست نه گمراه می شود نه فراموش می کند. از جن و انس بی نیازی و هیچ گاه همسر و فرزندی برای خود نگرفته ای، در این ملک و ملکوت هیچ شریکی نداشته ای و هرگز ذلت و خواری تو را در بر نگرفته است. تو کوچک ترین ظلمی درحق بندگانت نمی کنی ولی چنان چه خیری از آنان سر بزند، آن را دو برابر می کنی و از جانب خودت پاداش بزرگ و قابل توجهی (به بندگانت) عطا می کنی. برای حکم تو رد کننده و ناقضی وجود ندارد. تو هدایتگر خلق به سوی هدایت هستی، اما کسی که به تو اهانت ورزد، هرگز گرامی داشته نمی شود. علم روز قیامت تنها نزد توست، تویی که باران از ابر فرو می فرستی و از آن چه در رحم مادران می گذرد، آگاه هستی. تو به هر کس که از تو بخواهد، روزی بی پایان عطا می کنی و بر این امر توانایی داری. فرشتگان را پیام آوران خود قرار دادی، اما نه این که بتواند به رحمت تو آویزد و نه این که پیام آور رحمت تو باشند. کلام نیک به سمت تو می آید و عمل صالح این کلام را بالا برده تا به عرش رساند. تو بندگانت را طعام می دهی اما خود از طعام بی نیاز هستی. عدد نعمات تو در شمارش نمی گنجد، تو به هر کس که بخواهی، چه زن باشد چه مرد، می بخشی. هر که را بخواهی بی ثمر و عقیم می گذاری. تو آسمان هاو زمین و هر آن چه که در میان آن دو هست را در شش روز آفریدی و هرگز افعال بی فایده ای همچون خنده، گریه، مرگ، زنده شدن، بی نیاز شدن و یا فقر در تو راه ندارد. جهان آخرت از آن توست. تو قرآن را برای ذکر و یادآوری بندگانت فرستادی. همه چیز در نظام خلقت تو دارای مکان و سرنوشت خاص خویش است همان طور که برای هر چیزی در این خلقت اندازه و مقداری معیّن کرده ای. در خلقت تو اختلاف و گسستگی و یا اثری از سستی وجود ندارد. تو خالق مرگ و حیات هستی، انسان را از آبی بی ارزش و پست خلق کردی. تو انسان را به قلم، علم آموختی. او را از گرسنگی رهاندی و سیر نمودی و از ترس و هراس ایمنش داشتی. نه زاییده و نه زاده شده ای و هیچ کس با تو هم کفو نیست. تو پروردگار صبحدم، پروردگار مردم، مالک آنان، خدای انسان ها و مالک روز قیامت هستی. هر که را بخواهی مورد رحمت قرار می دهی، شب را با روز می پوشانی و با شب روز را تیره می سازی. روز را بر شب مسلط می کنی. تو نهان آسمان هاو زمین را می دانی. تو مطمع نظر

ص: 176

وَ لَا تُرِیدُ ظُلْمَ الْعِبَادِ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ وَ أَنْتَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ وَ تُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ عَلَیْکَ الْهُدَی تَهْدِی إِلَی الْحَقِّ وَ إِلَی طَرِیقٍ مُسْتَقِیمٍ لَا تُدْرِکُکَ الْأَبْصَارُ وَ أَنْتَ تُدْرِکُ الْأَبْصَارَ وَ أَنْتَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ لَا تَضِلُّ وَ لَا تَنْسَی وَ أَنْتَ غَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ لَمْ تَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لَا وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَکَ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَکَ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ لَا تَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ وَ إِنْ تَکُ حَسَنَةً تُضَاعِفْهَا وَ تُؤْتِ مِنْ لَدُنْکَ أَجْراً عَظِیماً لَا مُعَقِّبَ لِحُکْمِکَ وَ أَنْتَ تَهْدِی السَّبِیلَ لَا مُکْرَمَ مَنْ أَهَنْتَ وَ عِنْدَکَ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ تَنْزِلُ الْغَیْثَ وَ تَعْلَمُ مَا فِی الْأَرْحَامِ وَ تَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ وَ تَقْدِرُ جَعَلْتَ الْمَلَائِکَةَ رُسُلًا لَا مُمْسِکَ لِمَا تَفْتَحُ مِنْ رَحْمَةٍ وَ لَا مُرْسِلَ لِمَا تُمْسِکُ مِنْ رَحْمَةٍ إِلَیْکَ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطِّیبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ تَرْفَعُهُ وَ أَنْتَ تَطْعَمُ وَ لَا تُطْعَمُ وَ لَا تُحْصَی نِعَمُکَ تَهَبُ لِمَنْ تَشَاءُ إِنَاثاً وَ تَهَبُ لِمَنْ تَشَاءُ الذُّکُورَ وَ تَجْعَلُ مَنْ تَشَاءُ عَقِیماً خَلَقْتَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَیْنَهُمَا فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ وَ مَا مَسَّکَ مِنْ لُغُوبٍ أَضْحَکْتَ وَ أَبْکَیْتَ وَ أَمَتَّ وَ أَحْیَیْتَ وَ أَغْنَیْتَ وَ أَقْنَیْتَ وَ عَلَیْکَ النَّشْأَةُ الْأُخْرَی یَسَّرْتَ الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ وَ خَلَقْتَ کُلَّ شَیْ ءٍ بِقَدَرٍ وَ جَعَلْتَ لِکُلِّ شَیْ ءٍ قَدْراً لَیْسَ فِی خَلْقِکَ تَفَاوُتٌ وَ لَا فُطُورٌ خَلَقْتَ الْمَوْتَ وَ الْحَیَاةَ خَلَقْتَ الْإِنْسَانَ مِنْ مَاءٍ مَهِینٍ خَلَقْتَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ عَلَّمْتَ بِالْقَلَمِ أَطْعَمْتَ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنْتَ مِنْ خَوْفٍ لَمْ تَلِدْ وَ لَمْ تُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَکَ کُفُواً أَحَدٌ وَ أَنْتَ رَبُّ الْفَلَقِ وَ أَنْتَ رَبُّ النَّاسِ وَ أَنْتَ مَلِکُ النَّاسِ وَ أَنْتَ إِلَهُ النَّاسِ وَ أَنْتَ مَلِکُ یَوْمِ الدِّینِ تَخْتَصُّ بِرَحْمَتِکَ مَنْ تَشَاءُ تُغَشِّی اللَّیْلَ النَّهَارَ تُکَوِّرُ اللَّیْلَ عَلَی النَّهَارِ وَ تُکَوِّرُ النَّهَارَ عَلَی اللَّیْلِ لَکَ غَیْبُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ تَعْلَمُ خَائِنَةَ

ص: 176

چشم ها و هر آن چه را که در سینه ها پنهان است، می دانی. امر و خواسته تو همیشه تحقق می یابد چرا که امر تو، محتوم است. تو بندگانت را کفایت می کنی و تنها تو سرپرست، یاور و مراقب آنان هستی. وعده ی تو بی شک محقق می گردد و عذاب و شکنجه ات بسیار شدید است. دستان تو برای بخشش باز است و هرگونه که بخواهی انفاق می کنی. کلام و حکم تو در منتهای صدق و عدالت است. تو همانی که هرگز به سخنش تغییر راه ندارد. هر آن چه که شبانه روز در این عالم هستی ساکن است، از آن توست. تو با کلامت حق را ادا می کنی. میان انسان و قلبش قرار داری و او را به سوی دارالسلام فرا می خوانی. هر که را که بخواهی به راه مستقیم هدایت می کنی. روزی تمام خلایق از انسان و حیوان بر ذمّه ی توست. تو مکان و قرارگاه تمام حیوانات و چهارپایان موجود بر زمین را می دانی و آن ها را حفظ می کنی. هرچه را بخواهی محو می کنی و هرچه را بخواهی به ثبات و اثبات می­رسانی. قرآن نزد توست. وعده تو بی شک محقق می گردد. تو پاداش هر نیکی هستی. عاقبت امور به دست توست، تو آنگاه که انسانی مضطر و درمانده به درگاهت دست نیاز برآورد، به او پاسخ می دهی و بدی را برطرف می سازی. تو مخلوقت را در تاریکی خشکی و دریا هدایت می کنی و هر که را در آسمان هاو زمین که بخواهی روزی می دهی، خلق را می آفرینی و سپس او را بازمی گردانی. برق آسمان را برای ترس و خوف بر ما نمایان نمودی. تویی که ابرهای متراکم خلق می نمایی و رعد و برق تو را تسبیح و ثنا می گویند و فرشتگان از ترس تو را تسبیح می کنند. تو صاعقه ها را می فرستی و به هر که بخواهی اصابتش می دهی. تو شروع کردی به خلقت انسان و پس از آن او را به شکل نطفه ای در مکان امنی قرار دادی. سپس نطفه را به شکل خون بسته درآورده و از آن خون بسته نطفه را خلق نموده و از آن نطفه نیز استخوان هایی ساختی که با گوشت پوشانده شده و سپس از این گوشت و استخوان موجودی دیگر خلق نمودی که آفرین بر خداوند به خاطر این خلقت کامل و نیکویش باد.در حکمت با هیچ کس شریک نیستی. هم دارای مغفرت وسیع هستی و هم عذابی دردناک داری. از حق و حقیقت شرمنده نمی شوی. تو زمین را پس از آن که مرد، دوباره زنده می کنی، همان طور که مردگان را زنده می کنی. تو به هر عملی قادر و توانا هستی. زمین را گستردی و آن را جای قرار و امن قرار دادی. تو زمین را به شکلی هموار خلق کردی، آسمان را آفریدی و آن را سقفی امن و محفوظ قرار دادی. تو مرا خلق نمودی و سپس هدایتم کردی مرا طعام خوراندی و سیرابم کردی. آنگاه که مریض شدم تو مرا شفا دادی. تویی که مرا می میرانی و سپس زنده می کنی. تو همان هستی که چشم دارم در روز قیامت از خطایم درگذری. تو همانی که ما را مانند گیاه از زمین رویاندی سپس به همان جا بازمان می گردانی و ما را از آن خارج می سازی. تو ما را به نیکوترین شکل آفریدی و چنان چه بخواهی قادری تا ما را به هر صورتی درآوری، تو زمین را چون بساطی گستردی و کوه ها را چون میخ های محکمی تا این بساط را نگه دارد و همین زمین را دربرگیرنده ی

ص: 177

الْأَعْیُنِ وَ مَا تُخْفِی الصُّدُورُ وَ کَانَ أَمْرُکَ مَفْعُولًا وَ کَانَ أَمْرُکَ قَدَراً مَقْدُوراً وَ کَفَی بِکَ وَکِیلًا وَ کَفَی بِکَ حَسِیباً وَ کَفَی بِکَ وَلِیّاً وَ کَفَی بِکَ نَصِیراً وَ کَفَی بِکَ رَقِیباً وَ کَانَ وَعْدُکَ مَأْتِیّاً وَ أَنْتَ أَشَدُّ بَأْساً وَ أَشَدُّ تَنْکِیلًا یَدَاکَ مَبْسُوطَتَانِ تُنْفِقُ کَیْفَ تَشَاءُ وَ تَقْضِی تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ وَ لَکَ ما سَکَنَ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ تُحِقُّ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِکَ وَ تَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ تَدْعُو إِلَی دَارِ السَّلَامِ وَ تَهْدِی مَنْ تَشَاءُ إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ عَلَیْکَ رِزْقُ کُلِّ دَابَّةٍ تَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا وَ أَنْتَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا تَمْحُو مَا تَشَاءُ وَ تُثْبِتُ وَ عِنْدَکَ أُمُّ الْکِتَابِ کَانَ وَعْدُکَ مَفْعُولًا وَ أَنْتَ خَیْرٌ ثَواباً وَ خَیْرٌ عُقْباً لَکَ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ تُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاکَ وَ تَکْشِفُ السُّوءَ وَ تَهْدِی فِی ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشَاءُ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ تَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ تُعِیدُهُ وَ تُرِینَا الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ تُنْشِئُ السَّحَابَ الثِّقَالَ وَ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِکَ وَ الْمَلَائِکَةُ مِنْ خِیفَتِکَ وَ تُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَتُصِیبُ بِهَا مَنْ تَشَاءُ وَ بَدَأْتَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِینٍ ثُمَّ جَعَلْتَهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَکِینٍ ثُمَّ خَلَقْتَ النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْتَ الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْتَ الْمُضْغَةَ عِظَاماً فَکَسَوْتَ الْعِظَامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْتَهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ لَا تُشْرِکُ فِی حُکْمِکَ أَحَداً ذُو الْمَغْفِرَةِ وَ ذُو الْعِقَابِ الْأَلِیمِ لَا تَسْتَحْیِی مِنَ الْحَقِّ تُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا تُحْیِی الْمَوْتَی وَ أَنْتَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ خَلَقْتَ الْأَرْضَ فِرَاشاً وَ جَعَلْتَهَا قَرَاراً وَ جَعَلْتَهَا ذَلُولًا وَ جَعَلْتَ السَّمَاءَ بِنَاءً وَ جَعَلْتَهَا سَقْفاً مَحْفُوظاً خَلَقْتَنِی وَ أَنْتَ تَهْدِینِی وَ أَنْتَ تُطْعِمُنِی وَ تَسْقِینِی وَ إِذَا مَرِضْتُ فَأَنْتَ تَشْفِینِی وَ أَنْتَ تُمِیتُنِی وَ تُحْیِینِی وَ أَنْتَ الَّذِی أَطْمَعُ أَنْ تَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَوْمَ الدِّینِ وَ أَنْتَ الَّذِی أَنْبَتَّنَا مِنَ الْأَرْضِ نَبَاتاً ثُمَّ تُعِیدُنَا فِیهَا وَ تُخْرِجُنَا إِخْرَاجاً وَ شَدَدْتَ أَسْرَنَا وَ إِذَا شِئْتَ بَدَّلْتَ أَمْثَالَنَا تَبْدِیلًا جَعَلْتَ الْأَرْضَ مِهَاداً وَ الْجِبالَ أَوْتاداً وَ جَعَلْتَ الْأَرْضَ کِفاتاً أَحْیاءً

ص: 177

مردگان و زندگان قرار دادی. تو در کمین هستی و هر آنکس که در آسمان هاو زمین است، تسلیم توست. تو برای حیوانات از دل زمین گیاه رویاندی و آن را مانند چیزی بی ارزش قرار دادی. جز تو هیچ کس صاحب اختیار، شفیع، دوست، مراقب و یاور (بندگان) نیست. از تو هیچ مفر و پناه گاهی نیست. روز مرگ و جدایی را وعده گاه قرار داده و با جهنم در کمین بندگان خطاکار نشستی (جهنم را مأوای طاغوتیان قرار دادی). اما تقواپیشه گان را از آن رهاندی (جهنم را رستگاری متقین قرار دادی). تو مدام بندگان را به سوی بهشت و غفران خویش می خوانی. تو توبه کنندکان و پاکان را دوست داری. تو همیشه همراه صابرین هستی. پیام آورانت را بر هر کس که بخواهی چیره می سازی همان طور که به هر کس اراده کنی یاری می رسانی. تو آنانی را که برتو توکّل دارند دوست داری و هیچ گاه اجر مؤمنی را ضایع نمی کنی. تو رحمت را بر خود واجب نموده ای و این رحمت به نیکوکاران بسیار نزدیک است. عاقبت(نیک) را برای تقواپیشه گان مقرّر کردی. قرآن را (برای هدایت مردم) فروفرستادی. تو بر صالحان و نیکان ولایت داری و هرچه که نزد توست خیر و نیکی ماندگار است .

صراط مستقیم متعلق به توست. حکمت را در دنیا و آخرت ثابت و استوار نگاه می داری (و تغییری در سننت ایجاد نمی کنی) این تو هستی که همه چیز را خلق کردی و سپس هدایتشان نمودی. تو با نیکوکاران هستی هدایت شوندگان را هدایت می کنی و گمراهان را (بیش از پیش) به گمراهی می کشانی. این تو بودی که آرامش را به دلهای مؤمنین هدیه نمودی. تو آتش را بر ابراهیم سرد و سلامت نمودی. تو آهن را برای داوود نرم کردی. تو باد را به تسخیر سلیمان درآوردی. ابراهیم را به دوستی گرفتی و موسی را همراز و هم کلام خود قرار دادی. تو اسماعیل به پیام آوری انتخاب کردی و او را به مقام و مرتبه ای بلند رساندی. تو اسحاق و یعقوب را برای نبوت برگزیدی. عیسی را پیامبر خود کردی و روح القدس را برای تاییدش همراه او فرستادی. محمد (ص) را با پیام هدایت و دینِ حق به سوی مردم گسیل داشتی تا به واسطه ی پیام او، نور رحمتت را کامل کنی و دین برحقت را بر تمام ادیان دیگر برتری دهی حتی اگر برای مشرکان ناخوشایند باشد. خدایا بر محمد و خاندان پاکش درود فرست .

ص: 178

وَ أَمْواتاً وَ أَنْتَ بِالْمِرْصَادِ وَ لَکَ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ أَخْرَجْتَ الْمَرْعَی فَجَعَلْتَهُ غُثَاءً أَحْوَی لَیْسَ مِنْ دُونِکَ وَلِیٌّ وَ لَا شَفِیعٌ وَ لَا وَالٍ وَ لَا وَاقٍ وَ لَا نَصِیرٌ وَ لَا عَاصِمٌ مِنْکَ جَعَلْتَ یَوْمَ الْفَصْلِ مِیقَاتاً وَ جَعَلْتَ جَهَنَّمَ مِرْصَاداً لِلطَّاغِینَ مَآباً وَ جَعَلْتَ لِلْمُتَّقِینَ مَفَازاً وَ أَنْتَ تَدْعُو إِلَی الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ تُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ تُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ وَ أَنْتَ مَعَ الصَّابِرِینَ تُسَلِّطُ رُسُلَکَ عَلَی مَنْ تَشَاءُ وَ تُؤَیِّدُ بِنَصْرِکَ مَنْ تَشَاءُ تُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ وَ لَا تُضِیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِینَ کَتَبْتَ عَلَی نَفْسِکَ الرَّحْمَةَ وَ رَحْمَتُکَ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ جَعَلْتَ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ نَزَّلْتَ الْکِتَابَ وَ أَنْتَ تَتَوَلَّی الصَّالِحِینَ وَ مَا عِنْدَکَ خَیْرٌ وَ أَبْقَی وَ عَلَیْکَ قَصْدُ السَّبِیلِ تُثَبِّتُ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ وَ أَنْتَ الَّذِی أَعْطی کُلَّ شَیْ ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی وَ أَنْتَ مَعَ الْمُحْسِنِینَ تَهْدِی الْمُهْتَدِینَ وَ تُضِلُّ الضَّالِّینَ وَ أَنْتَ الَّذِی أَنْزَلْتَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَنْتَ جَاعِلُ النَّارِ بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ وَ أَنْتَ مُلَیِّنُ الْحَدِیدِ لِدَاوُدَ وَ أَنْتَ مُسَخِّرُ الرِّیحِ لِسُلَیْمَانَ اتَّخَذْتَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلًا وَ قَرَّبْتَ مُوسَی نَجِیّاً وَ جَعَلْتَ إِسْمَاعِیلَ نَبِیّاً وَ رَفَعْتَهُ مَکَاناً عَلِیّاً وَ اصْطَفَیْتَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ کُلّا جَعَلْتَ نَبِیّاً وَ جَعَلْتَ عِیسَی نَبِیّاً وَ أَیَّدْتَهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَ أَرْسَلْتَ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله بِالْهُدَی وَ دِینِ الْحَقِّ لِتُتِمَّ بِهِ نُورَکَ وَ تُظْهِرُ بِهِ دِینَکَ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ وَ عَلَی آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً.

ص: 178

باب سی و چهارم : ادعیه شهادت­ها و عقائد

روایات

روایت1.

قرب الإسناد: ابن صدقه گوید: شهادت امام صادق علیه­السلام این گونه بود: خداوندا، من شهادت می­دهم که تو همان گونه هستی که می­گویی و بالاتر از آن چه که گویندگان می­گویند. و شهادت می­دهم که تو همان گونه­ای که خودت شهادت داده ای و نیز همان گونه­ای که فرشتگانت و صاحبان دانش شهادت داده­اند به این که برپادارنده­ی عدل هستی و هیچ خدایی جز تو نیست و همان گونه­ای که خودت را ستوده­ای تو پاکی و تو را سپاس میگویم(1).

روایت2.

توحید: علی بن مهزیار گوید امام محمد تقی علیه­السلام با خط خویش برای مردی دعایی نوشته بود و من آن دعا را خواندم این گونه بود: ای آن که پیش از هر چیز بوده سپس هر چیز را آفرید و او باقی است و هر چیز فانی شود؛ ای آن که به مانند او چیزی نیست ای آن که نه در آسمان های بلند و نه در زمین های پست و نه بالای آن ها و نه در زیر آن ها و نه در میان آن ها معبود به حقی که پرستش شود جز او نیست(2).

روایت3.

توحید: امام حسن عسکری علیه­السلام فرمود: ای خدای من خیال های خیال کنندگان حیران و سرگردان شده و نگاه بینندگان کوتاه گشته و توصیف توصیف کنندگان، از هم گسسته و سخنان بیهوده گویان ناچیزند از این که ژرفای شگفتی مرتبه وجودی تو را دریابند یا به سوی بلندایت دست یابند؛ پس تو در جایی هستی که به پایان نمی­رسی و چشم­ها با اشاره و تفسیر بر تو رهنمون نمی شوند و این امر بسی دور است، بسی دور؛ ای برتر، ای یگانه، ای تک، به عزت بزرگی و بزرگواری بلند گشتی و به جبروت و عظمتِ فخری که داری، از پس هر نشیب و پایانی برآمدی(3).

روایت4.

توحید: فضل گوید: شنیدم که امام رضا

ص: 179


1- . قرب الاسناد : 4
2- . توحید:22
3- . توحید :31 و 32

باب 34 أدعیة الشهادات و العقائد

الأخبار

«1»

د- ب، [قرب الإسناد] هَارُونُ عَنِ ابْنِ صَدَقَةَ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: کَانَ مِنْ شَهَادَتِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّکَ کَمَا تَقُولُ وَ فَوْقَ مَا یَقُولُ الْقَائِلُونَ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ کَمَا شَهِدْتَ لِنَفْسِکَ وَ شَهِدَتْ لَکَ مَلَائِکَتُکَ وَ أُولُو الْعِلْمِ بِأَنَّکَ قَائِمٌ بِالْقِسْطِ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَ کَمَا أَثْنَیْتَ عَلَی نَفْسِکَ سُبْحَانَکَ وَ بِحَمْدِکَ (1).

«2»

ید، [التوحید] ابْنُ الْمُتَوَکِّلِ عَنْ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ عَنِ الْأَشْعَرِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ قَالَ: کَتَبَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام إِلَی رَجُلٍ بِخَطِّهِ وَ قَرَأْتُهُ فِی دُعَاءٍ کَتَبَ بِهِ أَنْ یَقُولَ یَا ذَا الَّذِی کَانَ قَبْلَ کُلِّ شَیْ ءٍ ثُمَّ خَلَقَ کُلَّ شَیْ ءٍ ثُمَّ یَبْقَی وَ یَفْنَی کُلُّ شَیْ ءٍ وَ یَا ذَا الَّذِی لَیْسَ فِی السَّمَاوَاتِ الْعُلَی وَ لَا فِی الْأَرَضِینَ السُّفْلَی وَ لَا فَوْقَهُنَّ وَ لَا بَیْنَهُنَّ وَ لَا تَحْتَهُنَّ إِلَهٌ یُعْبَدُ غَیْرُهُ (2).

«3»

ید، [التوحید] الدَّقَّاقُ عَنِ الْأَسَدِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ الْبَغْدَادِیِّ عَنْ سَهْلٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْعَسْکَرِیِّ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: إِلَهِی تَاهَتْ أَوْهَامُ الْمُتَوَهِّمِینَ وَ قَصُرَ طَرْفُ الطَّارِفِینَ وَ تَلَاشَتْ أَوْصَافُ الْوَاصِفِینَ وَ اضْمَحَلَّتْ أَقَاوِیلُ الْمُبْطِلِینَ عَنِ الدَّرْکِ لِعَجِیبِ شَأْنِکَ أَوِ الْوُقُوعِ بِالْبُلُوغِ إِلَی عُلُوِّکَ فَأَنْتَ فِی الْمَکَانِ الَّذِی لَا تَتَنَاهَی وَ لَمْ یَقَعْ عَلَیْکَ عُیُونٌ بِإِشَارَةٍ وَ لَا عِبَارَةٍ هَیْهَاتَ ثُمَّ هَیْهَاتَ یَا أَوَّلِیُّ یَا وَحْدَانِیُّ یَا فَرْدَانِیُّ شَمَخْتَ فِی الْعُلُوِّ بِعِزِّ الْکِبْرِ وَ ارْتَفَعْتَ مِنْ وَرَاءِ کُلِّ غَوْرَةٍ وَ نِهَایَةٍ بِجَبَرُوتِ الْفَخْرِ(3).

«4»

ن (4)،

[عیون أخبار الرضا] علیه السلام ید، [التوحید] ابْنُ عُبْدُوسٍ عَنِ ابْنِ قُتَیْبَةَ عَنِ الْفَضْلِ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا

ص: 179


1- 1. قرب الإسناد ص 4.
2- 2. التوحید ص 22.
3- 3. التوحید ص 31 و 32 و الغورة: القعر من کل شی ء.
4- 4. عیون الأخبار ج 1 ص 118.

علیه السلام در دعای خود می فرمود: منزه است خدایی که آفریدگان را با قدرت خود خلق نمود و با حکمت خود، نیک آفرید. و با علم خود هر چیز را در جای خودش قرار داد. و منزه است خداوندی که نسبت به خیانت چشم ها و آن چه که در دل ها نهان است، آگاه است. و او شنوا و بیناست(1).

روایت5.

ثواب الأعمال: امام کاظم علیه­السلام به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم می­فرماید: هر کسی بگوید خشنودم به خداوندی خدا، و اینکه دینم را اسلام، پیامبرم را محمد صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم و زمامدارانم را اهل بیت رسول خدا قرار داد؛ خداوند بر خود لازم می داند که او را در روز قیامت خشنود سازد(2).

روایت6.

المحاسن: اما صادق علیه السلام فرمود: هر کس یک بار بگوید: خدایا تو را به شهادت می­گیرم و شهادت تو کافی است و هم چنین ملائکه، انبیاء، رسولان و جمیع آفریدگان تو را به شهادت می­گیرم که تو خدای یگانه و بی شریک هستی و محمد بنده و رسول توست، خداوند یک چهارم او از آتش آزاد می سازد و اگر دو بار بگوید، نصف و اگر سه بار بگوید، دو سوم را و اگر چهار بار بگوید، همه اش را از عذاب نجات می­دهد(3).

روایت7.

بصائر الدرجات: پیامبر صلی اله علیه و آله و سلم فرمود: آن شب که پروردگارم مرا به معراج برد، از پشت پرده ای وحی نموده و سخن گفت. از جمله آن سخنان این بود که ای محمد علی اول،

علی آخر و ظاهر و باطن است و او بر هر چیزی داناست، پیامبر فرمود پروردگارا آن چه گفته شد خودت نیستی؟ خداوند فرمود: ای محمد من خدایی هستم که جز من معبودی نیست همان فرمانروای پاک سلامت [بخش، و] مؤمن [به حقیقت حقّه خود که] نگهبان، عزیز، جبّار [و] متکبّر [است]. پاک است خدا از آن چه [با او] شریک می گردانند؛ من خدایی هستم که جز من معبودی نیست، خدای خالق نوساز صورتگر [که] بهترین نام ها [و صفات] از آنِ من است. آن چه در آسمان هاو زمین ها است تسبیح من می گویند و من عزیز حکیم هستم؛ من خدایی هستم که معبودی جز من نیست من اولی هستم که چیزی قبل از من نیست و آخری هستم که چیزی بعد از من نیست

ص: 180


1- . توحید :86
2- . ثواب الاعمال: 24
3- . محاسن :33

عَلَیْهِ السَّلَامُ یَقُولُ فِی دُعَائِهِ: سُبْحَانَ مَنْ خَلَقَ الْخَلْقَ بِقُدْرَتِهِ وَ أَتْقَنَ مَا خَلَقَ بِحِکْمَتِهِ وَ وَضَعَ کُلَّ شَیْ ءٍ مِنْهُ مَوْضِعَهُ بِعِلْمِهِ سُبْحَانَ مَنْ یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ وَ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ(1).

«5»

ثو، [ثواب الأعمال] أَبِی عَنْ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ عَنِ الْعَمْرَکِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ مُوسَی علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ قَالَ رَضِیتُ بِاللَّهِ رَبّاً وَ بِالْإِسْلَامِ دِیناً وَ بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله رَسُولًا وَ بِأَهْلِ بَیْتِهِ أَوْلِیَاءَ کَانَ حَقّاً عَلَی اللَّهِ أَنْ یُرْضِیَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ(2).

«6»

سن، [المحاسن] صَالِحُ بْنُ السِّنْدِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِیرٍ عَنْ هُشَیْمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَبْدِ الْمُؤْمِنِ الْأَنْصَارِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ أَوْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: مَنْ قَالَ إِنِّی أُشْهِدُکَ وَ کَفَی بِکَ شَهِیداً وَ أُشْهِدُ مَلَائِکَتَکَ وَ أَنْبِیَاءَکَ وَ رُسُلَکَ وَ جَمِیعَ خَلْقِکَ بِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ مَرَّةً وَاحِدَةً أُعْتِقَ رُبُعُهُ وَ مَنْ قَالَ مَرَّتَیْنِ أُعْتِقَ نِصْفُهُ وَ مَنْ قَالَ ثَلَاثاً أُعْتِقَ ثُلُثَاهُ وَ مَنْ قَالَ أَرْبَعاً أُعْتِقَ کُلُّهُ (3).

«7»

یر، [بصائر الدرجات] إِبْرَاهِیمُ بْنُ هَاشِمٍ عَنِ الْبَرْقِیِّ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ وَ غَیْرِهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: لَقَدْ أَسْرَی بِی رَبِّی فَأَوْحَی إِلَیَّ مِنْ وَرَاءِ الْحِجَابِ مَا أَوْحَی وَ کَلَّمَنِی فَکَانَ مِمَّا کَلَّمَنِی أَنْ قَالَ یَا مُحَمَّدُ عَلِیٌ الْأَوَّلُ

وَ عَلِیٌ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلِیمٌ فَقَالَ یَا رَبِّ أَ لَیْسَ ذَلِکَ أَنْتَ قَالَ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ إِنِّی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لِیَ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی یُسَبِّحُ لِی مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ وَ أَنَا الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ یَا مُحَمَّدُ إِنِّی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا الْأَوَّلُ وَ لَا شَیْ ءَ قَبْلِی وَ أَنَا الْآخِرُ فَلَا شَیْ ءَ بَعْدِی

ص: 180


1- 1. التوحید ص 86.
2- 2. ثواب الأعمال ص 24.
3- 3. المحاسن ص 33.

و من ظاهری هستم که چیزی بالای من نیست و باطنی هستم که چیزی در زیر من نیست؛ من خدایی هستم که جز من معبودی نیست، و من بر هر چیزی دانا هستم.

ای محمد! علی اول است اولین کسی است در میان امامان که میثاق (پیمان) مرا گرفت، ای محمّد،

علی آخرین امامی است که قبض روحش می­نمایم و او جنبده­ای است که با مردم سخن می­گوید؛ ای محمد علی ظاهر است و هر آن چه را بر تو وحی نمودم بر وی آشکار شده است؛ نباید چیزی را از وی پنهان داری؛ ای محمد، علی باطن است او را از سر پنهانی که با تو در میان گذاردم آگاه ساختم پس میان من و تو سری که آن را پنهان دارم نیست؛ ای محمد هر حلال و حرامی که خلق کردم علی از آن آگاه است(1).

روایت8.

تفسیر عیاشی: امام صادق علیه­السلام فرمود؛ فراوان بگویید: پروردگارا دل های ما را از حق باز مگردان، پس از آن که ما را هدایت نمودی(2)، و از زیغ و انحراف دل ایمن نباشید(3).

روایت9.

کتاب العتیق الغروی: امام رضا علیه­السلام فرمود: قدرت تو آشکار شد؛ اما چگونگی تو معلوم نشد و برای تو اندازه تصور کردند و تو را برخلاف آن چه هستی، وصف نمودند و خدایا! من از کسانی که تو را با تشبیه می طلبند، بیزارم. چیزی مثل تو نیست. خدایا! هرگز تو را درک نکردند. نعمت های تو که در میان آن هاست، باعث می شد به طرف تو راهنمایی شوند و تو را بشناسند و این توان در مخلوقات تو وجود دارد که در حقیقت و ذات تو تفکّر کنند، اما تو را با مخلوقاتت برابر دانستند و به همین دلیل، تو را نشناختند و بعضی از نشانه های تو را (مثل خورشید و ماه و ستاره و...) به عنوان خدا گرفتند وبه آن نشانه ها تو را وصف نمودند. پروردگارا تو از آن چه تشبیه کننده ها وصفش می کنند، برتری، ای شنونده ی صداها، ای آن که هیچ چیز از او فوت نمی شود، ای پوشاننده استخوان های فرسوده بعد از مرگ، بر محمد و آل محمد درود فرست و برای من و تمامی مؤمنان از غم و اندوه گشایش و رهایی قرار بده که تو بر هر چیزی توانایی.

روایت10.

اعلام الدین: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هر کس بگوید: خشنودم به خداوندی خدا، که دینم را اسلام، کتابم را قرآن و پیامبرم را محمد صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم و علی علیه السلام را ولی و امام و فرزندانش از ائمه را پیشوایان، زمامدارانم و راهبرانم قرار داد، خداوند بر خود لازم می داند که او را در روز قیامت خشنود سازد.

ص: 181


1- . بصائر الدرجات : 151
2- . آل عمران: 8
3- . تفسیر عیاشی 1 : 165

وَ أَنَا الظَّاهِرُ فَلَا شَیْ ءَ فَوْقِی وَ أَنَا الْبَاطِنُ فَلَا شَیْ ءَ تَحْتِی وَ أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلِیمٌ یَا مُحَمَّدُ عَلِیٌّ الْأَوَّلُ أَوَّلُ مَنْ أَخَذَ مِیثَاقِی مِنَ الْأَئِمَّةِ یَا مُحَمَّدُ عَلِیٌّ الْآخِرُ آخِرُ مَنْ أَقْبِضُ رُوحَهُ مِنَ الْأَئِمَّةِ وَ هِیَ الدَّابَّةُ الَّتِی تُکَلِّمُهُمْ یَا مُحَمَّدُ عَلِیٌّ الظَّاهِرُ أُظْهِرُ عَلَیْهِ جَمِیعَ مَا أَوْحَیْتُهُ إِلَیْکَ لَیْسَ عَلَیْکَ أَنْ تَکْتُمَ مِنْهُ شَیْئاً یَا مُحَمَّدُ عَلِیٌّ الْبَاطِنُ أَبْطَنْتُهُ سِرِّیَ الَّذِی أَسْرَرْتُهُ إِلَیْکَ فَلَیْسَ فِیمَا بَیْنِی وَ بَیْنَکَ سِرٌّ أَزْوِیهِ یَا مُحَمَّدُ عَنْ عَلِیٍّ مَا خَلَقْتُ مِنْ حَلَالٍ أَوْ حَرَامٍ عَلِیٌّ عَلِیمٌ بِهِ (1).

«8»

شی، [تفسیر العیاشی] عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: أَکْثِرُوا مِنْ أَنْ تَقُولُوا رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا-(2)

وَ لَا تَأْمَنُوا الزَّیْغَ (3).

«9»

ق، [الکتاب العتیق الغرویّ]: دُعَاءٌ لِمَوْلَانَا الرِّضَا صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ إِلَهِی بَدَتْ قُدْرَتُکَ وَ لَمْ تَبْدُ هَیْئَةٌ لَکَ فَجَهِلُوکَ وَ قَدَّرُوکَ وَ التَّقْدِیرُ عَلَی غَیْرِ مَا بِهِ شَبَّهُوکَ فَأَنَا بَرِی ءٌ یَا إِلَهِی مِنَ الَّذِینَ بِالتَّشْبِیهِ طَلَبُوکَ لَیْسَ کَمِثْلِکَ شَیْ ءٌ وَ لَنْ یُدْرِکُوکَ ظَاهِرُ مَا بِهِمْ مِنْ نِعْمَتِکَ دَلَّهُمْ عَلَیْکَ لَوْ عَرَفُوکَ وَ فِی خَلْقِکَ یَا إِلَهِی مَنْدُوحَةٌ أَنْ یَتَنَاوَلُوکَ بَلْ شَبَّهُوکَ بِخَلْقِکَ فَمِنْ ثَمَّ لَمْ یَعْرِفُوکَ وَ اتَّخَذُوا بَعْضَ آیَاتِکَ رَبّاً فَبِذَلِکَ وَصَفُوکَ فَتَعَالَیْتَ یَا إِلَهِی وَ تَقَدَّسْتَ عَمَّا بِهِ الْمُشَبِّهُونَ نَعَتُوکَ یَا سَامِعَ کُلِّ صَوْتٍ وَ یَا سَابِقَ کُلِّ فَوْتٍ یَا مُحْیِیَ الْعِظَامِ وَ هِیَ رَمِیمٌ وَ مُنْشِئَهَا بَعْدَ الْمَوْتِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْ لِی مِنْ کُلِّ هَمٍّ فَرَجاً وَ مَخْرَجاً وَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ.

«10»

أَعْلَامُ الدِّینِ، عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله قَالَ: مَنْ قَالَ رَضِیتُ بِاللَّهِ رَبّاً وَ بِالْإِسْلَامِ دِیناً وَ بِالْقُرْآنِ کِتَاباً وَ بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله نَبِیّاً وَ بِعَلِیٍّ وَلِیّاً وَ إِمَاماً وَ بِوُلْدِهِ الْأَئِمَّةِ أَئِمَّةً وَ سَادَةً وَ هُدَاةً کَانَ حَقّاً عَلَی اللَّهِ أَنْ یُرْضِیَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.

ص: 181


1- 1. بصائر الدرجات ص 151 ط حجر.
2- 2. آل عمران: 8.
3- 3. تفسیر العیّاشیّ ج 1 ص 165.

روایت11.

کتاب العتیق الغروی: علی بن مهزیار گوید موسی بن جعفر علیه­السلام ای گونه دعا می­فرمود: خداوندا گناهان من و بسیاری آن ها روی مرا در پیشگاه تو به غبار خود پوشانده، و مرا از شایستگی رحمتت محروم نموده و مرا از غفران و بخشش تو دور نموده است ، و اگر نبود که به نعمت های تو آویخته ام و به امیدواری به تو چنگ زده ام- به این خاطر که امثال من از اسرافکاران و اشباه من از خطاکاران را به این فرمایش خود وعده فرموده ای: «ای بندگان من که بر خود اسراف روا داشته اید، از رحمت خدا ناامید مشوید، همانا خداوند تمام گناهان را می آمرزد، همانا که او آمرزنده و مهربان است»(1) و ناامیدان از رحمت خود را حذر داده ای و فرموده ای: «و چه کسی از رحمت پروردگارش ناامید می شود جز گمراهان؟»(2)

سپس از روی رحمت خود ما را به سوی دعای خویش فرا خوانده و فرموده ای: «مرا بخوانید تا دعای شما را استجابت کنم، همانا کسانی که از عبادت من استکبار می ورزند بزودی با حالت خواری و زبونی داخل دوزخ می شوند».(3)

خدای من، هر آینه ذلت یأس مرا فرا می گرفت و نومیدی از رحمتت مرا در می­پیچید، خداوندا به کسی که به تو حسن ظن داشته باشد وعده ثواب دادی و به بدگمان به خود وعده عقاب دادی، حسن ظن من به تو در این که از آتش دوزخ رهایم سازی، و خطاهایم را (به آمرزش خود) بپوشانی، و از لغزش هایم درگذری، اشکم را جاری ساخته است؛ تو که سخنت حق است و خلف وعده و تغییری در آن نیست فرموده ای که: «روزی را که هر دسته از مردم را به نام امامشان فراخوانیم»(4).

خداوندا من اقرار می کنم و گواهی می دهم و اعتراف می دارم و انکار ندارم و در پنهان و آشکار و ظاهر و باطن گواهم که تویی آن خداوندی که معبودی جز تو نیست، یگانه ای و شریکی نداری، و این که محمد صلی الله علیه و آله بنده و فرستاده توست، و همانا علی که امیرمؤمنان و سید اوصیاء و وارث علم پیامبران و کشنده مشرکان و پیشوای پرهیزکاران و جهادکننده با عهدشکنان و ستمگران و از دین بیرون روندگان است، امام و

ص: 182


1- . زمر/ 53
2- . حجر/ 56
3- . غافر/ 60
4- . اسری/ 71
«11»

ق، [الکتاب العتیق الغرویّ] مهج، [مهج الدعوات] دُعَاءُ الِاعْتِقَادِ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ یُوسُفَ الْحَرَّانِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ النُّعْمَانِیِّ عَنْ أَبِی عَلِیِّ بْنِ هَمَّامٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ النَّهَاوَنْدِیِّ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ الْأَهْوَازِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ قَالَ: سَمِعْتُ مَوْلَایَ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ یَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ وَ هُوَ دُعَاءُ الِاعْتِقَادِ إِلَهِی إِنَّ ذُنُوبِی وَ کَثْرَتَهَا قَدْ غَبَّرَتْ وَجْهِی عِنْدَکَ وَ حَجَبَتْنِی عَنِ اسْتِیهَالِ رَحْمَتِکَ وَ بَاعَدَتْنِی عَنِ اسْتِنْجَازِ(1) مَغْفِرَتِکَ وَ لَوْ لَا تَعَلُّقِی بِآلَائِکَ وَ تَمَسُّکِی بِالرَّجَاءِ لِمَا وَعَدْتَ أَمْثَالِی مِنَ الْمُسْرِفِینَ وَ أَشْبَاهِی مِنَ الْخَاطِئِینَ بِقَوْلِکَ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ (2) وَ حَذَّرْتَ الْقَانِطِینَ مِنْ رَحْمَتِکَ فَقُلْتَ وَ مَنْ یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ (3) ثُمَّ نَدَبْتَنَا بِرَحْمَتِکَ إِلَی دُعَائِکَ فَقُلْتَ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ (4) إِلَهِی لَقَدْ کَانَ ذُلُّ الْإِیَاسِ عَلَیَّ مُشْتَمِلًا وَ الْقُنُوطُ مِنْ رَحْمَتِکَ بِی مُلْتَحِفاً إِلَهِی قَدْ وَعَدْتَ الْمُحْسِنَ ظَنَّهُ بِکَ ثَوَاباً وَ أَوْعَدْتَ الْمُسِی ءَ ظَنَّهُ بِکَ عِقَاباً اللَّهُمَّ وَ قَدْ أَسْبَلَ دَمْعِی حُسْنُ ظَنِّی (5) بِکَ فِی عِتْقِ رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ وَ تَغَمُّدِ زَلَلِی وَ إِقَالَةِ عَثْرَتِی وَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ لَا خُلْفَ لَهُ وَ لَا تَبْدِیلَ یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ (6) ذَلِکَ یَوْمُ النُّشُورِ إِذَا نُفِخَ فِی الصُّورِ وَ بُعْثِرَتِ الْقُبُورُ(7)

اللَّهُمَّ إِنِّی أُقِرُّ وَ أُشْهِدُ وَ أَعْتَرِفُ وَ لَا أَجْحَدُ وَ أُسِرُّ وَ أُظْهِرُ وَ أُعْلِنُ وَ أُبْطِنُ بِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ وَ أَنَّ عَلِیّاً أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ سَیِّدُ الْوَصِیِّینَ وَ وَارِثُ عِلْمِ النَّبِیِّینَ وَ قَاتِلُ الْمُشْرِکِینَ وَ إِمَامُ الْمُتَّقِینَ وَ مُبِیرُ الْمُنَافِقِینَ وَ مُجَاهِدُ النَّاکِثِینَ وَ الْقَاسِطِینَ وَ الْمَارِقِینَ إِمَامِی

ص: 182


1- 1. استیجاب خ ل.
2- 2. الزمر: 53.
3- 3. الحجر: 56.
4- 4. غافر: 60.
5- 5. حسن الظنّ خ ل.
6- 6. أسری: 71.
7- 7. بعثر ما فی القبور خ ل.

حجت و راه و رهنما و جاده پهناور من (به سوی تو) است، و کسی است که جز با ولایت او و پیروی از او و اقرار به فضائل او و پذیرش آن ها از حاملان ولایت او و تسلیم در برابر راویان آن ها به هیچ یک از اعمال هر چند پاکیزه باشد اطمینان ندارم، و آن ها را هر چند صالح و درست بوده باشد نجات بخش نمی بینم.

خداوندا به اوصیاء از فرزندان او که همه پیشوایان و حجت ها و رهنمایان و چراغ ها و نشانه ها و مناره ها و سروران نیکو کردارند اقرار می کنم، و به نهان و آشکار و ظاهر و باطن و زنده و مرده و حاضر و غایب آنان دینداری می نمایم، که شک و دو دلی در آن نیست، و بازگشت و دگرگونی ای از آن وجود ندارد خداوندا مرا در روز حشر و هنگام نشرم به امامت آنان فراخوان، و در دسته و گروه ایشان محشورم گردان، و نامم را در زمره اصحابشان بنویس، و ای مولای من به حق ایشان مرا از گرمای آتش دوزخ رهایی بخش که اگر مرا از آتش دوزخ معاف بداری از رستگاران خواهم بود خداوندا من امروز صبح کردم در حالی که هیچ پشتیبان و پناهگاه و ملجئی ندارم جز کسانی که به آنان متوسل شده ام از آل رسولت علی و فاطمه و حسن و حسین و امامان از فرزندان آنها وحجت های پنهان از ذریه آنها وامید امت بعد از آنان وبرگزیده تو- درود تو بر تمامی آنان باد- خداوندا آنان را دژ من از ناخوشایندی ها، و پناهگاهم از چیزهای هراسناک قرار ده، و مرا به حق آنان از هر دشمن سرکش، و هر فاسق ستم کار، و از شر آن چه که می شناسم یا نمی شناسم، و از شر آن چه که بر من پوشیده است و آن چه که می بینم، و از شر هر جنبنده ای که اختیارش به دست پروردگار من است- که همانا پروردگارم بر راه راست است- نجات بخش خداوندا به سبب این که من آنان را وسیله خودم به سوی تو قرار داده و با دوستی ایشان خود را به تو نزدیک ساخته ام درهای رحمت و آمرزش خود را بر من بگشا، و مرا به نزد آفریدگانت محبوب گردان، و دشمنی و کینه آنان را از من دور دار، که تو بر هر چیزی توانایی خداوندا هر توسل پیداکننده ای را پاداشی است، و هر صاحب شفاعتی را حقی، پس به حق آنانی که وسیله خودم به سوی تو قرارشان داده، و آنان را در پیش حاجت و نیاز خویش واداشته ام از تو می خواهم که برکت این روز و این ماه و این سال مرا به من بشناسانی خداوندا اینان تکیه گاه من در هر ناراحتی و آسایش، و سلامتی و گرفتاری، و خواب و بیداری، و سفر و حضر، و سختی و راحتی، و روز و شب، و حرکت و سکون من هستند. خداوندا به حق آنان مرا از نعمت خویش بیرون مبر، و به حق آنان از بخشش خود محرومم مساز، و امیدم را از رحمت خود مبر، و با بستن درهای روزی و مسدود کردن راه ها و بستن روش های آن امتحانم مکن، و از جانب خود گشایشی آسان برایم قرار ده، و برایم از هر سختی و تنگی یی راه خروج، و به سوی هر فراخی یی

ص: 183

وَ مَحَجَّتِی وَ مَنْ لَا أَثِقُ بِالْأَعْمَالِ وَ إِنْ زَکَتْ وَ لَا أَرَاهَا مُنْجِیَةً وَ إِنْ صَلَحَتْ إِلَّا بِوَلَایَتِهِ وَ الِایتِمَامِ بِهِ وَ الْإِقْرَارِ بِفَضَائِلِهِ وَ الْقَبُولِ مِنْ حَمَلَتِهَا وَ التَّسْلِیمِ لِرُوَاتِهَا اللَّهُمَّ وَ أُقِرُّ بِأَوْصِیَائِهِ مِنْ أَبْنَائِهِ أَئِمَّةً وَ حُجَجاً وَ أَدِلَّةً وَ سُرُجاً وَ أَعْلَاماً وَ مَنَاراً وَ سَادَةً وَ أَبْرَاراً وَ أَدِینُ بِسِرِّهِمْ وَ جَهْرِهِمْ وَ ظَاهِرِهِمْ وَ بَاطِنِهِمْ وَ حَیِّهِمْ وَ مَیِّتِهِمْ وَ شَاهِدِهِمْ وَ غَائِبِهِمْ لَا شَکَّ فِی ذَلِکَ وَ لَا ارْتِیَابَ وَ لَا تَحَوُّلَ عَنْهُمْ وَ لَا انْقِلَابَ اللَّهُمَّ فَادْعُنِی یَوْمَ حَشْرِی وَ حِینَ نَشْرِی بِإِمَامَتِهِمْ وَ احْشُرْنِی فِی زُمْرَتِهِمْ وَ اکْتُبْنِی فِی أَصْحَابِهِمْ وَ اجْعَلْنِی مِنْ إِخْوَانِهِمْ وَ أَنْقِذْنِی بِهِمْ یَا مَوْلَایَ مِنْ حَرِّ النِّیرَانِ فَإِنَّکَ إِنْ أَعْفَیْتَنِی مِنْهَا کُنْتُ مِنَ الْفَائِزِینَ اللَّهُمَّ وَ قَدْ أَصْبَحْتُ فِی یَوْمِی هَذَا لَا ثِقَةَ لِی وَ لَا مَفْزَعَ وَ لَا مَلْجَأَ وَ لَا مُلْتَجَأَ(1)

غَیْرُ مَنْ تَوَسَّلْتُ بِهِمْ إِلَیْکَ مِنْ آلِ رَسُولِکَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ عَلِیٍّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ سَیِّدَتِی فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِمْ وَ الْحُجَجِ الْمَسْتُورَةِ مِنْ ذُرِّیَّتِهِمْ وَ الْمَرْجُوِّ لِلْأُمَّةِ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ خِیَرَتِکَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ اللَّهُمَّ فَاجْعَلْهُمْ حِصْنِی مِنَ الْمَکَارِهِ وَ مَعْقِلِی مِنَ الْمَخَاوِفِ وَ نَجِّنِی بِهِمْ مِنْ کُلِّ عَدُوٍّ وَ طَاغٍ وَ فَاسِقٍ وَ بَاغٍ وَ مِنْ شَرِّ مَا أَعْرِفُ وَ مَا أُنْکِرُ وَ مَا اسْتَتَرَ عَنِّی وَ مَا أَبْصُرُ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّةٍ رَبِّی آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ اللَّهُمَّ تَوَسُّلِی إِلَیْکَ بِهِمْ وَ تَقَرُّبِی بِمَحَبَّتِهِمْ افْتَحْ عَلَیَّ رَحْمَتَکَ وَ مَغْفِرَتَکَ وَ حَبِّبْنِی إِلَی خَلْقِکَ وَ جَنِّبْنِی عَدَاوَتَهُمْ وَ بُغْضَهُمْ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ اللَّهُمَّ وَ لِکُلِّ مُتَوَسِّلٍ ثَوَابٌ وَ لِکُلِّ ذِی شَفَاعَةٍ حَقٌّ فَأَسْأَلُکَ بِمَنْ جَعَلْتُهُ إِلَیْکَ سَبَبِی وَ قَدَّمْتُهُ أَمَامَ طَلِبَتِی أَنْ تُعَرِّفَنِی بَرَکَةَ یَوْمِی هَذَا وَ عَامِی هَذَا وَ شَهْرِی هَذَا اللَّهُمَّ فَهُمْ مُعَوَّلِی فِی شِدَّتِی وَ رَخَائِی وَ عَافِیَتِی وَ بَلَائِی وَ نَوْمِی وَ یَقَظَتِی وَ ظَعْنِی وَ إِقَامَتِی وَ عُسْرِی وَ یُسْرِی وَ صَبَاحِی وَ مَسَائِی وَ مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَایَ اللَّهُمَّ فَلَا تُخْلِنِی بِهِمْ مِنْ نِعْمَتِکَ وَ لَا تَقْطَعْ رَجَائِی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ لَا تَفْتِنِّی بِإِغْلَاقِ أَبْوَابِ الْأَرْزَاقِ وَ انْسِدَادِ مَسَالِکِهَا وَ افْتَحْ لِی مِنْ لَدُنْکَ فَتْحاً یَسِیراً وَ اجْعَلْ لِی مِنْ کُلِّ ضَنْکٍ مَخْرَجاً وَ إِلَی کُلِّ سَعَةٍ

ص: 183


1- 1. یا منجا خ ل.

راهی پهناور قرار ده، به رحمت خودت ای مهربان ترین مهربانان خداوندا شب و روز را به گونه ای قرار ده که با رحمت و سلامتی و عطا و بخشش تو بر من در آمد و شد باشند، و مرا به هیچ یک از خلق خود نیازمند مساز، به رحمت خودت ای مهربان ترین مهربانان، که تو بر هر چیز توانایی، و به همه چیز احاطه داری خدا ما را بس است و نیکو حمایت گری است(1) .

باب سی و پنجم : ادعیه کوتاه و مختص هر امامی با نوع خصوصیت هر یک از ایشان علیهم السلام، افزون بر آن چه پیشتر آمد و نیز در باب های مربوط به ادعیه آن بزرگوران خواهد آمد، هر چند قسمت اعظم این ادعیه بلکه همه آن ها از آن بزرگوران نقل شده است

روایات

روایت1.

عیون الاخبار: امام حسین علیه السلام فرمود: خدمت جدم رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله رسیدم، در هنگامی که ابیّ بن کعب هم در آن جا بودند، حضرت فرمود: خوش آمدی ای ابو عبد اللَّه و ای زینت آسمان و زمین. ابیّ گفت: یا رسول اللَّه چگونه کسی با وجود تو می تواند زینت آسمان و زمین باشد، حضرت فرمود: سوگند به خداوندی که مرا به پیغمبری برانگیخت، حسین بن علی علیه السلام در آسمان عظمتش از زمین بیشتر است. در طرف راست عرش نوشته اند: «حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است، حسین امامی است که در امامت او هیچ سستی نباشد با عزت، افتخار آفرین، دریای علم وذخیره (ای گرانبها) می باشد،» خداوند در صلب او نطفه ای قرار داده که طیب و با برکت و پاک است. به حسین بن علی دعاهایی تفهیم شده که هیچ مخلوقی با آن ها خدا را نمی خواند، مگر آن که خدای متعال با او محشورش می فرماید و او در آخرت، شفیعش باشد، و خداوند غم های وی را زائل نموده و دینش را اداء می نماید و امورش را آسان می سازد و راهش را روشن می گرداند و

ص: 184


1- . مهج الدعوات :289- 292

مَنْهَجاً بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ اللَّهُمَّ وَ اجْعَلِ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ مُخْتَلِفَیْنِ عَلَیَّ بِرَحْمَتِکَ وَ مُعَافَاتِکَ وَ مَنِّکَ وَ فَضْلِکَ وَ لَا تُفْقِرْنِی إِلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ إِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ مُحِیطٌ وَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ (1).

باب 35 الأدعیة المختصرة المختصة بکل إمام علیهم السلام بنوع خصوصیة بکل واحد واحد منهم صلوات الله علیهم زائدا علی ما سبق و سیجی ء فی أبواب أدعیة کل واحد منهم علیهم السلام أیضا و إن کان الأدعیة جلها بل کلها مأثورة عنهم علیهم السلام

الأخبار

«1»

ن، [عیون أخبار الرضا علیه السلام] أَحْمَدُ بْنُ ثَابِتٍ الدَّوَالِیبِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ الصَّمَدِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عَاصِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الثَّانِی عَنْ آبَائِهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهم السلام قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ عِنْدَهُ أُبَیُّ بْنُ کَعْبٍ فَقَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَرْحَباً بِکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ یَا زَیْنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ قَالَ لَهُ أُبَیُّ وَ کَیْفَ یَکُونُ یَا رَسُولَ اللَّهِ زَیْنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ أَحَدٌ غَیْرُکَ فَقَالَ یَا أُبَیُّ وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً إِنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ فِی السَّمَاءِ أَکْبَرُ مِنْهُ فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمَکْتُوبٌ عَنْ یَمِینِ عَرْشِ اللَّهِ مِصْبَاحُ هُدًی وَ سَفِینَةُ نَجَاةٍ وَ إِمَامٌ غَیْرُ وَهْنٍ (2) وَ عِزٌّ وَ فَخْرٌ وَ عِلْمٌ وَ ذُخْرٌ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَکَّبَ فِی صُلْبِهِ نُطْفَةً طَیِّبَةً مُبَارَکَةً زَکِیَّةً وَ لَقَدْ لُقِّنَ دَعَوَاتٌ مَا یَدْعُو بِهِنَّ مَخْلُوقٌ إِلَّا حَشَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَعَهُ وَ کَانَ شَفِیعَهُ فِی آخِرَتِهِ وَ فَرَّجَ اللَّهُ عَنْهُ کَرْبَهُ وَ قَضَی بِهَا دَیْنَهُ وَ یَسَّرَ أَمْرَهُ وَ أَوْضَحَ سَبِیلَهُ وَ قَوَّاهُ عَلَی

ص: 184


1- 1. مهج الدعوات ص 289- 292.
2- 2. فی هامش المصدر المطبوع:« و امام خیر و هو فخر» بدل« و امام غیر وهن و عز و فخر» نقلا من بعض النسخ العتیقة المصحّحة.

بر دشمنانش چیره می کند، و معایب او را فاش نمی سازد .

ابیّ عرض کرد: یا رسول اللَّه این دعاها کدام است؟ حضرت فرمود: هر گاه از نماز فارغ شدی همان طور که نشسته ای بخوان: «اللهم إنی أسئلک بکلماتک و معاقد عرشک و سکان سماواتک، و أنبیائک و رسلک، أن تستجیب لی؛ فقد رهقنی من أمری عسرا، فأسألک أن تصلّی علی محمّد و آل محمّد و أن تجعل لی من عسری یسرا» - یعنی خداوندا! به حقّ کلماتت و به حقّ پیمان گاه های عرشت و به حقّ ساکنین آسمان هایت و به حقّ انبیاء و پیامبرانت از تو می خواهم که دعای مرا مستجاب کنی، زیرا که، در کارهایم سختی بر من روآورده لذا از تو می خواهم بر محمّد و آل محمّد درود فرستی و برای من در امور و کارهایم آسانی و راحتی قرار دهی - خداوند کارهای تو را آسان می کند و به تو شرح صدر عطا می کند و در هنگام مرگ کلمه شهادت « لا اله الا الله» را به تو تلقین می­کند.

ابیّ عرض کرد: یا رسول اللَّه این نطفه ای که در صلب حبیب من حسین قرار داده شده چیست؟ فرمود: مثل این نطفه مانند ماه است و این نطفه ی تبیین وبیان است، هر کس از وی پیروی کند به رشد وکمال می رسد، و هر که از وی دوری گزیند به هلاکت می پیوندد. ابیّ عرض کرد: اسم او و دعای او چیست؟. حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله فرمود: نام وی «علی» است و دعایش هم این است «یا دائم یا دیموم، یا حی یا قیوم، یا کاشف الغمّ و یا فارج الهمّ، و یا باعث الرسل و یا صادق الوعد» - ای دائم همیشگی، ای زنده پا برجا، ای که همّ و غمّ را برطرف می کنی، ای مبعوث کننده پیامبران، ای که در وعده هایت همیشه صادق بوده و هستی - هر کس این دعا را بخواند خداوند او را با علی بن الحسین محشور می کند، و به اتفاق وی داخل بهشت می شود.

ابیّ عرض کرد: یا رسول اللَّه آیا وی جانشین و وصیّی هم دارد؟ فرمود: آری ارث های زمین و آسمان به وی تعلق دارد. گفت: ارث زمین و آسمان کدام است؟ حضرت فرمود: به حق داوری کردن، با دینداری فرمانروایی نمودن، و تاویل احکام و بیان آن چه پس از وی ظاهر گردد. گفت: نام او چیست؟ فرمود: «محمد» که ملائکه به وی در آسمان هاانس می­گیرند، و او در دعای خود می گوید: «اللهم ان کان لی عندک رضوان و ودّ فاغفر لی و لمن تبعنی من اخوانی و شیعتی و طیّب ما فی صلبی - خدایا اگر برای من نزد تو خشنودی و دوستی است مرا و کسانی از برادران و شیعه­ام که از من پیروی می­کنند را بیامرز و آن چه در صلب من است پاکیزه گردان» خداوند در صلب او نطفه پاک و مبارکی قرار داد؛ و جبرئیل علیه السلام به من اطلاع داده است که خدای متعال این نطفه را پاک گردانیده و نامش را نزد خود «جعفر» نهاده است و او را هدایت کننده ی هدایت شده وخشنود پسندیده قرار داده است، پروردگارش را می خواند و در دعای خود می گوید: «یا دان غیر متوان، یا ارحم الراحمین،

اجعل لشیعتی من النار وقاء و لهم عندک رضا، و اغفر ذنوبهم، و استر عیوبهم، و یسّر امورهم، و استر عوراتهم، و اقض دیونهم، و هب لی الکبائر التی بینک و بینهم، یا من لا یخاف الضیم، و لا تأخذه سنة و لا نوم اجعل لی من کل غمّ فرجا» - ای که نزدیک هستی و مسامحه نمی کنی، ای أرحم الرّاحمین، به شیعیانم، وسیله ای که با آن از شرّ آتش در امان باشند مرحمت فرما و از آن ها راضی باش و گناهانشان را بیامرز و امورشان را آسان گردان و قرض هایشان را أداء نما و زشتی هایشان را بپوشان و گناهان بزرگشان را که میان تو وآنان است ببخشای. ای آن که بیم ستمش نیست و خواب و خواب آلودگی در او راهی ندارد، برای من از هر سختی و مشکلی فرجی قرار ده - هر کس این دعا را بخواند خداوند او را با چهره نورانی با جعفر بن محمد داخل

ص: 185

عَدُوِّهِ وَ لَمْ یَهْتِکْ سِتْرَهُ.

فَقَالَ لَهُ أُبَیُّ بْنُ کَعْبٍ مَا هَذِهِ الدَّعَوَاتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ تَقُولُ إِذَا فَرَغْتَ مِنْ صَلَاتِکَ وَ أَنْتَ قَاعِدٌ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکَلِمَاتِکَ وَ مَعَاقِدِ عَرْشِکَ وَ سُکَّانِ سَمَاوَاتِکَ وَ أَنْبِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ أَنْ تَسْتَجِیبَ لِی فَقَدْ رَهِقَنِی مِنْ أَمْرِی عُسْراً فَأَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَ لِی مِنْ عُسْرِی یُسْراً فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُسَهِّلُ أَمْرَکَ وَ یَشْرَحُ صَدْرَکَ وَ یُلَقِّنُکَ شَهَادَةَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عِنْدَ خُرُوجِ نَفْسِکَ قَالَ لَهُ أُبَیٌّ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَمَا هَذِهِ النُّطْفَةُ الَّتِی فِی صُلْبِ حَبِیبِی الْحُسَیْنِ قَالَ مَثَلُ هَذِهِ النُّطْفَةِ کَمَثَلِ الْقَمَرِ وَ هِیَ نُطْفَةُ تَبْیِینٍ وَ بَیَانٍ یَکُونُ مَنِ اتَّبَعَهُ رَشِیداً وَ مَنْ ضَلَّ عَنْهُ هَوِیّاً قَالَ فَمَا اسْمُهُ وَ مَا دُعَاؤُهُ قَالَ اسْمُهُ عَلِیٌّ وَ دُعَاؤُهُ یَا دَائِمُ یَا دَیْمُومُ یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ یَا کَاشِفَ الْغَمِّ وَ یَا فَارِجَ الْهَمِّ وَ یَا بَاعِثَ الرُّسُلِ وَ یَا صَادِقَ الْوَعْدِ مَنْ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ حَشَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَعَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ کَانَ قَائِدَهُ إِلَی الْجَنَّةِ قَالَ لَهُ أُبَیٌّ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَهَلْ لَهُ مِنْ خَلَفٍ وَ وَصِیٍّ قَالَ نَعَمْ لَهُ مَوَارِیثُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ قَالَ مَا مَعْنَی مَوَارِیثِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ الْقَضَاءُ بِالْحَقِّ وَ الْحُکْمُ بِالدِّیَانَةِ وَ تَأْوِیلُ الْأَحْکَامِ وَ بَیَانُ مَا یَکُونُ قَالَ فَمَا اسْمُهُ قَالَ اسْمُهُ مُحَمَّدٌ وَ إِنَّ الْمَلَائِکَةَ لَتَسْتَأْنِسُ بِهِ فِی السَّمَاوَاتِ وَ یَقُولُ فِی دُعَائِهِ اللَّهُمَّ إِنْ کَانَ لِی عِنْدَکَ رِضْوَانٌ وَ وُدٌّ فَاغْفِرْ لِی وَ لِمَنْ تَبِعَنِی مِنْ إِخْوَانِی وَ شِیعَتِی وَ طَیِّبْ مَا فِی صُلْبِی فَرَکَّبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی صُلْبِهِ نُطْفَةً مُبَارَکَةً زَکِیَّةً وَ أَخْبَرَنِی علیه السلام أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی طَیَّبَ هَذِهِ النُّطْفَةَ وَ سَمَّاهَا عِنْدَهُ جَعْفَراً وَ جَعَلَهُ هَادِیاً مَهْدِیّاً رَاضِیاً مَرْضِیّاً یَدْعُو رَبَّهُ فَیَقُولُ فِی دُعَائِهِ یَا دَانِ غَیْرَ مُتَوَانٍ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ اجْعَلْ لِشِیعَتِی مِنَ النَّارِ وِقَاءً وَ لَهُمْ عِنْدَکَ رِضًا وَ اغْفِرْ ذُنُوبَهُمْ وَ یَسِّرْ أُمُورَهُمْ وَ اقْضِ دُیُونَهُمْ وَ اسْتُرْ عَوْرَاتِهِمْ وَ هَبْ لَهُمُ الْکَبَائِرَ الَّتِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُمْ یَا مَنْ لَا یَخَافُ الضَّیْمَ وَ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لَا نَوْمٌ اجْعَلْ لِی مِنْ کُلِّ غَمٍّ فَرَجاً.

مَنْ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ حَشَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَبْیَضَ الْوَجْهِ مَعَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ إِلَی

ص: 185

بهشت می کند. ای ابیّ خداوند به این نطفه، نطفه پاک دیگری آمیخته و رحمت خود را بر وی نازل کرده و نام او را «موسی» نهاده است. ابیّ عرض کرد: یا رسول اللَّه گویا آنان همانند هم، از نسل هم و میراث بر یکدیگرند وهر یک دیگری را توصیف می کند؛ حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله فرمود: جبرئیل حالات آن ها را برای من از طرف خداوند وصف کرده است، ابیّ گفت: موسی دعائی هم دارد که غیر از دعای پدرانش باشد؟ فرمود: آری دعای موسی این است: «یا خالق الخلق، و یا باسط الرزق، و یا فالق الحبّ و النوی، و یا بارئ النسم، و محیی الموتی و ممیت الاحیاء، و یا دائم الثبات و مخرج النبات افعل بی ما أنت أهله» - ای آفریننده خلق، ای که رزق و روزی را گسترانده ای، ای که دانه هسته را می شکافی و می رویانی، ای خالق جانداران، و زنده کننده مردگان! و ای که زنده ها را می میرانی، ای پا بر جای همیشگی، ای خارج کننده گیاه [از زمین] با من آن کن که شایسته حضرت توست - هر که این دعا را بخواند خداوند حوائج او را برآورد، و روز قیامت او را با موسی بن جعفر محشور می کند، و خداوند در صلب او نطفه مبارک، پاکیزه خشنود وپسندیده قرار داده و او را «علی» نام گذاری کرده است، و خداوند از رفتار و کردار وی رضایت دارد و به وی علم و حکمت مرحمت فرموده و وی را برای شیعیانش حجت قرار داده و در روز قیامت به او استدلال و احتجاج می­کنند، و دعای او از این قرار است «اللهم اعطنی الهدی و ثبّتنی علیه و احشرنی علیه آمنا أمن من لا خوف علیه و لا حزن و لا جزع إنک أَهْلُ التَّقْوی وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ» - خدایا به من هدایت عطا کن و مرا بر آن ثابت قدم بدار، و مرا با امن و امان در حالی که بر هدایت هستم محشور کن همچون کسی که هیچ ترس و حزن و بی تابی ندارد، به راستی که تو شایسته تقوا وسزاوار آمرزشی - خداوند متعال در صلب او نطفه مبارک، پاکیزه، نیکو، خشنود وپسندیده قرار داده و او را «محمد بن علی» نام گذاشته است، این محمد شفیع شیعیان خواهد بود و علم جدش را هم به ارث خواهد برد، او دارای علامتی روشن و برهان واضحی است، هنگامی که متولد شود می گوید: «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمّد رسُول الله» و در دعای خود هم می گوید: «یا من لا شبیه له و لا مثال، أنت اللَّه لا إله إلا أنت، و لا خالق إلا أنت، تفنی المخلوقین و تبقی أنت حلمت عمّن عصاک و فی المغفرة رضاک» - ای که هیچ مثل و مانندی نداری تو همان خدایی هستی که معبودی و خالقی جز تو وجود ندارد، تو آفریده ها را فنا می کنی و خود باقی هستی، تویی که با گنهکاران بردباری می ورزی وبا آمرزش آنان، خشنود می شوی-. هر کس این دعا را بخواند محمد بن علی علیهما السلام در روز قیامت شفیع وی خواهد شد.

خداوند در صلب او هم نطفه­ای قرار داده که از ظلم و طغیان دور است، و همواره نیکوکار و با برکت و پاکیزه و پاک می باشد، خداوند او را نزد خود «علی بن محمد» نام گذاشته و لباس آرامش و وقار بر او پوشانیده و علوم و اسرار پنهان را در او به ودیعت نهاده است. هر کس او را ملاقات کند و در سینه چیزی مخفی داشته باشد، او را به آن مطلب خبر می دهد و از دشمنش بر حذر می دارد و در دعایش چنین می گوید: : «یا نور یا برهان، یا مبین، یا منیر، یا رب اکفنی شر الشرور، و آفات الدهور، و أسألک النجاة یوم ینفخ فی الصور» - ای نور و ای برهان، ای نورانی و ای آشکار، ای پروردگار من، مرا از شرّ شرور و آفات روزگار بسنده باش و از تو می خواهم در روزی که صور دمیده می شود مرا از اهل نجات قرار دهی-. هر کس این دعا را بخواند علی بن محمد علیهما السلام شفیع او شده و او را به بهشت خواهد برد.

ص: 186

الْجَنَّةِ یَا أُبَیُّ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی رَکَّبَ عَلَی هَذِهِ النُّطْفَةِ نُطْفَةً زَکِیَّةً مُبَارَکَةً طَیِّبَةً أَنْزَلَ عَلَیْهَا الرَّحْمَةَ وَ سَمَّاهَا عِنْدَهُ مُوسَی قَالَ لَهُ أُبَیٌّ یَا رَسُولَ اللَّهِ کَأَنَّهُمْ یَتَوَاصَفُونَ وَ یَتَنَاسَلُونَ وَ یَتَوَارَثُونَ وَ یَصِفُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً فَقَالَ وَصَفَهُمْ لِی جَبْرَئِیلُ عَنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ جَلَّ جَلَالُهُ قَالَ فَهَلْ لِمُوسَی مِنْ دَعْوَةٍ یَدْعُو بِهَا سِوَی دُعَاءِ آبَائِهِ قَالَ نَعَمْ یَقُولُ فِی دُعَائِهِ یَا خَالِقَ الْخَلْقِ وَ بَاسِطَ الرِّزْقِ وَ فَالِقَ الْحَبِّ وَ بَارِئَ النَّسَمِ وَ مُحْیِیَ الْمَوْتَی وَ مُمِیتَ الْأَحْیَاءِ وَ دَائِمَ الثَّبَاتِ وَ مُخْرِجَ النَّبَاتِ افْعَلْ بِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ مَنْ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ قَضَی اللَّهُ لَهُ حَوَائِجَهُ وَ حَشَرَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَعَ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی رَکَّبَ فِی صُلْبِهِ نُطْفَةً مُبَارَکَةً طَیِّبَةً زَکِیَّةً مَرْضِیَّةً وَ سَمَّاهَا عِنْدَهُ عَلِیّاً یَکُونُ لِلَّهِ فِی خَلْقِهِ رَضِیّاً فِی عِلْمِهِ وَ حُکْمِهِ وَ یَجْعَلُهُ حُجَّةً لِشِیعَتِهِ یَحْتَجُّونَ بِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لَهُ دُعَاءٌ یَدْعُو بِهِ اللَّهُمَّ أَعْطِنِی الْهُدَی وَ ثَبِّتْنِی عَلَیْهِ وَ احْشُرْنِی عَلَیْهِ آمِناً أَمْنَ مَنْ لَا خَوْفَ عَلَیْهِ وَ لَا حَزَنَ وَ لَا جَزَعَ إِنَّکَ أَهْلُ التَّقْوی وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَکَّبَ فِی صُلْبِهِ نُطْفَةً مُبَارَکَةً زَکِیَّةً مَرْضِیَّةً وَ سَمَّاهَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ فَهُوَ شَفِیعُ شِیعَتِهِ وَ وَارِثُ عِلْمِ جَدِّهِ لَهُ عَلَامَةٌ بَیِّنَةٌ وَ حُجَّةٌ ظَاهِرَةٌ إِذَا وُلِدَ یَقُولُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ یَقُولُ فِی دُعَائِهِ یَا مَنْ لَا شَبِیهَ لَهُ وَ لَا مِثَالَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَ لَا خَالِقَ إِلَّا أَنْتَ تُفْنِی الْمَخْلُوقِینَ وَ تَبْقَی أَنْتَ حَلُمْتَ عَمَّنْ عَصَاکَ وَ فِی الْمَغْفِرَةِ رِضَاکَ مَنْ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ کَانَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ شَفِیعَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی رَکَّبَ فِی صُلْبِهِ نُطْفَةً لَا بَاغِیَةً وَ لَا طَاغِیَةً بَارَّةً مُبَارَکَةً طَیِّبَةً طَاهِرَةً سَمَّاهَا عِنْدَهُ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ فَأَلْبَسَهَا السَّکِینَةَ وَ الْوَقَارَ وَ أَوْدَعَهَا الْعُلُومَ وَ کُلَّ سِرٍّ مَکْتُومٍ مَنْ لَقِیَهُ وَ فِی صَدْرِهِ شَیْ ءٌ أَنْبَأَهُ بِهِ وَ حَذَّرَهُ مِنْ عَدُوِّهِ وَ یَقُولُ فِی دُعَائِهِ یَا نُورُ یَا بُرْهَانُ یَا مُنِیرُ یَا مُبِینُ یَا رَبِّ اکْفِنِی شَرَّ الشُّرُورِ وَ آفَاتِ الدُّهُورِ وَ أَسْأَلُکَ النَّجَاةَ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ مَنْ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ کَانَ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ شَفِیعَهُ وَ قَائِدَهُ إِلَی الْجَنَّةِ.

ص: 186

خداوند در صلب او نیز نطفه­ای آفریده و او را «حسن» نام گذاشته، و او را وسیله روشنائی بلاد خود قرار داده و در زمین جانشین خود کرده است و برای امت جدش عزت و برای شیعیانش چراغ هدایت نصب نموده و او را شفیع آنان در پیشگاه خود معرفی کرده است، او عذابی است برای دشمنان و مخالفین، و برهانی است برای کسی که او را دوست بدارد و برهانی است برای کسی که او را امام بداند. وی در دعای خود می گوید: «یا عزیز العز فی عزه، ما اعزّ عزیز العز فی عزه، یا عزیز اعزّنی بعزک و أیدنی بنصرک و أبعد عنی همزات الشیاطین و ادفع عنی بدفعک و امنع عنی بمنعک و اجعلنی من خیار خلقک، یا واحد، یا احد، یا فرد،

یا صمد». - ای که در عزّت خود عزیزی چقدر عزیز است کسی که در عزّت خود عزیز است! مرا با عزّت خود عزیز گردان و با یاریت تأیید کن، و با قدرت خویش وسوسه های شیاطین را از من دور گردان، و مرا حفظ کن و از بهترین خلق خود قرار ده، ای یگانه! ای یکتا! ای تنها! ای بی نیاز! - هر که این دعا را بخواند خداوند او را با وی محشور خواهد کرد و از آتش نجات خواهد داد و لو از اهل آتش باشد.

خداوند در صلب حسن نیز نطفه­ای مبارک، نیکو، پاکیزه، پاک شده قرار داده هر مؤمنی که خداوند میثاق او را در ولایت گرفته باشد از وی راضی خواهد شد، و لیکن منکران از وی روی می­گردانند. وی امام با تقوی، پاک، نیکوکار، پسندیده، هدایت گر و هدایت شده، به عدل حکم می کند و به عدالت دستور می دهد(1).

می گویم

تمام این حدیث در کتاب امامت و در بحث نص بر امامت دوازده امام آمده است.

شهید رحمة الله علیه، به نقل از کتاب استدراک، فقط ادعیه هایی که در حدیث بالا آمده را نقل نموده و آورده است که دعای حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف چنین است: «ای نور نورها، و ای تدبیر کننده امور، و ای کسی که خفتگان در گورها را بر می انگیزی، بر محمد و آل محمد درود و رحمت بفرست و مشکلات من و شیعیانم را هموار فرما. و راه برون رفتی از غصه ها برایمان قرار بده و عرصه را برای ما مهیا فرما. و از جانب خود برای ما روزی عطا فرما و با ما چنان رفتار کن که خودت شایسته آنی، ای کریم و ای بزرگوار.

روایت2.

کمال الدین: ابو نعیم محمد بن احمد انصاری نقل می کند که: در مکه معظمه جنب «مستجار» حضور داشتم و عده ای در حدود سی مرد هم بودند، در میان آن ها جز محمد بن قاسم علوی عقیقی با اخلاص نبود. روز ششم ذی الحجه سال 293 در اثنای این که بدین گونه اجتماع داشتیم،

ناگاه دیدیم جوانی که دو لباس احرام پوشیده و

ص: 187


1- . عیون اخبار الرضا 1 : 59- 62

وَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی رَکَّبَ فِی صُلْبِهِ نُطْفَةً وَ سَمَّاهَا عِنْدَهُ الْحَسَنَ فَجَعَلَهُ نُوراً فِی بِلَادِهِ وَ خَلِیفَةً فِی أَرْضِهِ وَ عِزّاً لِأُمَّةِ جَدِّهِ وَ هَادِیاً لِشِیعَتِهِ وَ شَفِیعاً لَهُمْ عِنْدَ رَبِّهِ وَ نَقِمَةً عَلَی مَنْ خَالَفَهُ وَ حُجَّةً لِمَنْ وَالاهُ بُرْهَاناً لِمَنِ اتَّخَذَهُ إِمَاماً یَقُولُ فِی دُعَائِهِ یَا عَزِیزَ الْعِزِّ فِی عِزِّهِ مَا أَعَزَّ عَزِیزَ الْعِزِّ فِی عِزِّهِ یَا عَزِیزُ أَعِزَّنِی بِعِزِّکَ وَ أَیِّدْنِی بِنَصْرِکَ وَ أَبْعِدْ عَنِّی هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ وَ ادْفَعْ عَنِّی بِدَفْعِکَ وَ مَنِّعْ مِنِّی بِمَنْعِکَ وَ اجْعَلْنِی مِنْ خِیَارِ خَلْقِکَ یَا وَاحِدُ یَا أَحَدُ یَا فَرْدُ یَا صَمَدُ مَنْ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ حَشَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَعَهُ وَ نَجَّاهُ مِنَ النَّارِ وَ لَوْ وَجَبَتْ عَلَیْهِ وَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی رَکَّبَ فِی صُلْبِ الْحَسَنِ نُطْفَةً مُبَارَکَةً زَکِیَّةً طَیِّبَةً طَاهِرَةً مُطَهَّرَةً یَرْضَی بِهَا کُلُّ مُؤْمِنٍ مِمَّنْ قَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَهُ فِی الْوَلَایَةِ وَ یَکْفُرُ بِهَا کُلُّ جَاحِدٍ فَهُوَ إِمَامٌ تَقِیٌّ نَقِیٌّ سَارٌّ مَرْضِیٌّ هَادٍ مَهْدِیٌّ یَحْکُمُ بِالْعَدْلِ وَ یَأْمُرُ بِهِ (1).

أقول

تمامه فی باب النص علی الاثنی عشر من کتاب الإمامة.

وَ رَوَی الشَّهِیدُ رَحِمَهُ اللَّهُ نَقْلًا مِنْ کِتَابِ الْإِسْتِدْرَاکِ لِبَعْضِ قُدَمَاءِ الْأَصْحَابِ عَنِ الشَّیْخِ عَبْدِ اللَّهِ الدُّورْیَسْتِیِّ عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ بَابَوَیْهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ ثَابِتٍ إِلَی آخِرِ السَّنَدِ وَ ذَکَرَ الْأَدْعِیَةَ فَقَطْ إِلَی أَنْ قَالَ: دُعَاءُ الْمَهْدِیِّ علیه السلام یَا نُورَ النُّورِ یَا مُدَبِّرَ الْأُمُورِ یَا بَاعِثَ مَنْ فِی الْقُبُورِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْ لِی وَ لِشِیعَتِی مِنْ کُلِّ ضِیقٍ فَرَجاً وَ مِنْ کُلِّ هَمٍّ مَخْرَجاً وَ أَوْسِعْ لَنَا الْمَنْهَجَ وَ أَطْلِقْ لَنَا مِنْ عِنْدِکَ وَ افْعَلْ بِنَا مَا أَنْتَ أَهْلُهُ یَا کَرِیمُ.

«2»

ک، [إکمال الدین] الْهَمْدَانِیُّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ أَحْمَدَ الْعَلَوِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَحْمَدَ الْعَقِیقِیِّ عَنْ أَبِی نُعَیْمٍ الْأَنْصَارِیِّ الزَّیْدِیِّ قَالَ: کُنْتُ بِمَکَّةَ عِنْدَ الْمُسْتَجَارِ وَ جَمَاعَةً مِنَ الْمُقَصِّرَةِ فِیهِمُ الْمَحْمُودِیُّ وَ عَلَّانٌ الْکُلَیْنِیُّ وَ أَبُو الْهَیْثَمِ الدِّینَارِیُّ وَ أَبُو جَعْفَرٍ الْأَحْوَلُ وَ کُنَّا زُهَاءً مِنْ ثَلَاثِینَ رَجُلًا وَ لَمْ یَکُنْ فِیهِمْ مُخْلِصٌ عَلِمْتُهُ غَیْرَ مُحَمَّدِ بْنِ الْقَاسِمِ الْعَلَوِیِّ الْعَقِیقِیِّ فَبَیْنَا نَحْنُ کَذَلِکَ فِی الْیَوْمِ السَّادِسِ مِنْ ذِی الْحِجَّةِ سَنَةَ ثَلَاثٍ وَ تِسْعِینَ وَ مِائَتَیْنِ مِنَ الْهِجْرَةِ إِذْ خَرَجَ عَلَیْنَا شَابٌّ مِنَ الطَّوَافِ عَلَیْهِ إِزَارَانِ مُحْرِمٌ بِهِمَا وَ فِی یَدِهِ

ص: 187


1- 1. عیون الأخبار ج 1 ص 59- 62.

نعلین خود را در دست گرفته به نزد ما آمد. وقتی او را دیدیم طوری تحت تأثیر مهابت وی قرار گرفتیم که همه برای او برخاستیم. او به ما سلام کرد و در وسط جمع ما نشست و ما نیز در اطراف وی نشستیم. آن گاه به سمت راست و چپ خود نگریست و سپس گفت: آیا می دانید حضرت ابا عبد اللَّه در دعای الحاح چه می گفت؟ گفتیم: چه می فرمود؟ گفت: می فرمود: اللّهم انّی أسئلک باسمک الّذی تقوم به السّماء و به تقوم الأرض و به تفرّق بین الحقّ و الباطل و به تجمع بین المتفرق و تفرق بین المجتمع و به أحصیت عدد الرّمال و زنة الجبال و کیل البحار ان تصلّی علی محمّد و آل محمّد و ان تجعل لی من أمری فرجا و مخرجا.

- خدایا تو را می خوانم، به آن نامت که آسمان و زمین را با آن پایدار می داری و حق و باطل را از هم جدا می کنی، و پراکندگان را گرد می آوری و جمع شدگان را پراکنده می­کنی و عدد ریگ های بیابان و وزن کوه ها و پیمانه دریاها را با آن می شماری، بر محمد و آل او درود بفرست و در کارم فرج وگشایشی قرار دهی.-

سپس برخاست و مشغول طواف شد ما هم با وی برخاستیم تا او رفت و ما فراموش کردیم که از او بپرسیم نامش چیست؟ فردا در همان وقت نیز از طواف فراغت یافت و نزد ما آمد و مانند روز گذشته ما به احترامش برخاستیم و او هم در وسط و ما اطراف او را گرفته نشستیم. مجددا به سمت راست و چپ خود نگاه کرد و گفت: آیا می دانید امیر المؤمنین علیه السّلام بعد از هر نماز واجب چه دعایی را می خواند؟ پرسیدیم چه دعایی را می خواند؟

گفت: می­فرمود: خداوندا، صداها به سوی تو بلند شده و دعاها همه به سوی توست. صورت های بندگان بر خاضع و گردن هایشان در مقابل تو خم گشته است. داوری بندگان در دست توست. ای بهترین کسی که مورد پرسش قرار گرفته ای و ای بهترین عطا کننده ای راستگو ای آفریننده و ای کسی که خلف وعده نمی کند و ای کسی که دستور داده ای که دعا کنیم و وعده اجابت هم داده ای و فرموده ای: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم. و ای کسی که فرموده ای: ای رسول ما، هرگاه بندگانم از تو درباره من سؤال کردند، پس همانا من به آنان نزدیک هستم و هرکسی را که دعای کند، اجابت می کنم. پس بندگان باید، دستور مرا بپذیرند و به من ایمان آورند باشد که راه یابند. ای خدایی که فرمودی: ای بندگانم و ای کسانی که بر خود اسراف کرده اید، از رحمت خداوند نا امید نشوید چرا که خداوند تمامی گناهان را می آمرزد و خداوند آمرزنده و مهربان است.

سپس نگاهی به راست و چپ خود کرد و گفت: آیا می دانید امیر المؤمنین علیه السّلام در سجده شکر چه می فرمود؟ گفتیم: نه! چه می فرمود؟ گفت: حضرت می فرمود:

ای خدایی که اصرار زیاد بندگانش، جز بر بخشش نمی افزاید. و ای کسی که گنجینه های روزی اش تمام شدنی نیست، ای کسی که خزانه های زمین و آسمان از اوست. و ای کسی که نافرمانی ام، مانع از این نمی شود که او به من روزی دهد. تو ای خدا، از تو می خواهم آن گونه با من رفتار کنی که خود شایسته آن هستی. تو بخشنده و بزرگوار و اهل گذشت هستی. ای پروردگار، با من آن کن که شایسته توست، تو بر عقوبتم توانایی و خودم این عقاب را برای خودم مهیا ساختم و هیچ عذر و بهانه ای به درگاهت ندارم. من به همه گناهان خود اعتراف می کنم.

ص: 188

نَعْلَانِ فَلَمَّا رَأَیْنَاهُ قُمْنَا جَمِیعاً هَیْبَةً لَهُ فَلَمْ یَبْقَ مِنَّا أَحَدٌ إِلَّا قَامَ وَ سَلَّمَ عَلَیْهِ ثُمَّ قَعَدَ وَ الْتَفَتَ یَمِیناً وَ شِمَالًا ثُمَّ قَالَ أَ تَدْرُونَ مَا کَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ فِی دُعَاءِ الْإِلْحَاحِ قُلْنَا وَ مَا کَانَ یَقُولُ قَالَ کَانَ یَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی بِهِ تَقُومُ السَّمَاءُ وَ بِهِ تَقُومُ الْأَرْضُ وَ بِهِ تُفَرِّقُ بَیْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ وَ بِهِ تَجْمَعُ بَیْنَ الْمُتَفَرِّقِ وَ بِهِ تُفَرِّقُ بَیْنَ الْمُجْتَمِعِ وَ بِهِ أَحْصَیْتَ عَدَدَ الرِّمَالِ وَ زِنَةَ الْجِبَالِ وَ کَیْلَ الْبِحَارِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَ لِی مِنْ أَمْرِی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً ثُمَّ نَهَضَ فَدَخَلَ الطَّوَافَ فَقُمْنَا لِقِیَامِهِ حِینَ انْصَرَفَ وَ أُنْسِینَا أَنْ نَقُولَ لَهُ مَنْ هُوَ فَلَمَّا کَانَ مِنَ الْغَدِ فِی ذَلِکَ الْوَقْتِ خَرَجَ عَلَیْنَا مِنَ الطَّوَافِ فَقُمْنَا کَقِیَامِنَا الْأَوَّلِ بِالْأَمْسِ ثُمَّ جَلَسَ فِی مَجْلِسِهِ وَ تَوَسَّطْنَا ثُمَّ نَظَرَ یَمِیناً وَ شِمَالًا ثُمَّ قَالَ أَ تَدْرُونَ مَا کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام یَقُولُ فِی الدُّعَاءِ بَعْدَ صَلَاةِ الْفَرِیضَةِ قُلْنَا وَ مَا کَانَ یَقُولُ قَالَ کَانَ یَقُولُ إِلَیْکَ رُفِعَتِ الْأَصْوَاتُ وَ دُعِیَتِ الدَّعْوَةُ وَ لَکَ عَنَتِ الْوُجُوهُ وَ لَکَ خَضَعَتِ الرِّقَابُ وَ إِلَیْکَ التَّحَاکُمُ فِی الْأَعْمَالِ یَا خَیْرَ مَسْئُولٍ وَ خَیْرَ مَنْ أَعْطَی یَا صَادِقُ یَا بَارِئُ یَا مَنْ لَا یُخْلِفُ الْمِیعَادَ یَا مَنْ أَمَرَ بِالدُّعَاءِ وَ تَکَفَّلَ بِالْإِجَابَةِ یَا مَنْ قَالَ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ یَا مَنْ قَالَ وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ یَا مَنْ قَالَ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ.

ثُمَّ نَظَرَ یَمِیناً وَ شِمَالًا بَعْدَ هَذَا الدُّعَاءِ ثُمَّ قَالَ: أَ مَا تَدْرُونَ مَا کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام یَقُولُ فِی سَجْدَةِ الشُّکْرِ قُلْنَا وَ مَا کَانَ یَقُولُ قَالَ کَانَ یَقُولُ یَا مَنْ لَا یَزِیدُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّینَ إِلَّا جُوداً وَ کَرَماً یَا مَنْ لَهُ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یَا مَنْ لَهُ خَزَائِنُ مَا دَقَّ وَ جَلَّ لَا یَمْنَعُکَ إِسَاءَتِی مِنْ إِحْسَانِکَ إِنِّی أَسْأَلُکَ أَنْ تَفْعَلَ بِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ أَنْتَ أَهْلُ الْجُودِ وَ الْکَرْمِ وَ الْعَفْوِ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ افْعَلْ بِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ أَنْتَ قَادِرٌ عَلَی الْعُقُوبَةِ وَ قَدِ اسْتَحْقَقْتُهَا لَا حُجَّةَ لِی وَ لَا عُذْرَ لِی عِنْدَکَ أَبُوءُ إِلَیْکَ بِذُنُوبِی کُلِّهَا وَ أَعْتَرِفُ بِهَا کَیْ تَعْفُوَ عَنِّی

ص: 188

پروردگارا، به من رحم کن و از گناهانم که تو از آن آگاهی درگذر. چرا که تو بزرگوارترین و بخشاینده ترین هستی .

سپس برخاست و مشغول طواف شد. ما نیز به احترام او از جا برخاستیم. فردا در همان وقت برگشت و ما نیز مانند روزهای گذشته به استقبالش شتافتیم. تا این که آمد و در وسط نشست و ما هم در اطراف او نشستیم. آن گاه نظری به سمت راست و چپ خود کرد و گفت: علی بن الحسین علیه السّلام وقتی به این جا می آمد (در این وقت با دست اشاره به سنگ به طرف ناودان کرد) در سجود خود می­فرمود:

ای خدا، این بنده توست که به درگاه خانه ات آمده و این بنده بی نوای توست که این جا آمده. این گدای توست که به خانه تو آمده و درخواستی دارد که از هیچ کسی غیر از خودت ساخته نیست.

آن گاه به راست و چپ خود نگریست و در بین ما محمد علوی را مخاطب ساخت و فرمود: «ای محمد بن قاسم؛ تو ان شاء الله بر عقیده ثابت استواری».

سپس برخاست و مشغول طواف شد. همه ما این دعاها را حفظ کردیم ولی هیچ کدام به یاد نیاوردیم که راجع به او با هم صحبت کنیم، جز این که در روز آخر یکی از حضار بنام ابو علی محمودی بما گفت: ای مردم! آیا این شخص را می شناسید به خدا قسم این شخص صاحب الزمان شماست پرسیدیم: تو چگونه دانستی که او امام زمان است؟.

او توضیح داد که هفت سال تضرع و زاری می کردم و از خداوند می خواستم که حضرت صاحب الزمان علیه السّلام را به من بنمایاند. تا این که وقتی در عصر روز عرفه دیدم، این مرد آمد و همین دعایی را که شنیدیم خواند. من از وی پرسیدم شما کیستید؟ او گفت: از مردم هستم. گفتم: از کدام تیره مردم؟ گفت: از تیره عرب. پرسیدم از کدام تیره عرب؟ گفت از اشراف آن ها. پرسیدم اشراف طایفه کیستند؟ گفت بنی هاشم. گفتم شما از کدام دسته بنی هاشم می باشید؟ گفت از دسته والا و بلند قدر آن ها. گفتم: از اولاد کدام یک از آن ها؟ گفت: از کسی که سرهای گردنکشان را می شکافت و به مردم طعام می داد و بوقتی که مردم در خواب بودند، نماز می گذارد.

من دانستم که او علوی است سپس دیدم ناپدید گشت و نفهمیدم به کجا رفت. پس از مردمی که در اطراف او بودند پرسیدم آیا این مرد را شناختید؟ گفتند: آری، هر سال پیاده با ما به حج می آید. گفتم: سبحان اللَّه بخدا قسم اثر پیاده روی در وی ندیدم.

سپس من به مزدلفه رفتم در حالی که از فراق او غمگین و افسرده بودم چون آن شب را خوابیدم دیدم پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله به خوابم آمد و فرمود: ای احمد مطلوب خود را دیدی؟ گفتم: آقا! او کیست؟ فرمود: همان کسی که دیروز عصر دیدی امام زمان تو بود.

ابو نعیم محمد بن احمد انصاری راوی این حکایت گفت: وقتی این مطلب را از ابو علی محمودی شنیدیم او را مورد سرزنش قرار دادیم که چرا به

ص: 189

وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِهَا مِنِّی بُؤْتُ إِلَیْکَ بِکُلِّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ بِکُلِّ خَطِیئَةٍ أَخْطَأْتُهَا وَ بِکُلِّ سَیِّئَةٍ عَمِلْتُهَا یَا رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجَاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ إِنَّکَ أَنْتَ الْأَعَزُّ الْأَکْرَمُ وَ قَامَ فَدَخَلَ الطَّوَافَ فَقُمْنَا لِقِیَامِهِ وَ عَادَ مِنْ غَدٍ فِی ذَلِکَ الْوَقْتِ فَقُمْنَا لِإِقْبَالِهِ کَقِیَامِنَا فِیمَا مَضَی فَجَلَسَ مُتَوَسِّطاً وَ نَظَرَ یَمِیناً وَ شِمَالًا فَقَالَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ سَیِّدُ الْعَابِدِینَ علیه السلام یَقُولُ فِی سُجُودِهِ فِی هَذَا الْمَوْضِعِ وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَی الْحِجْرِ نَحْوَ الْمِیزَابِ عُبَیْدُکَ بِفِنَائِکَ یَسْأَلُکَ مَا لَا یَقْدِرُ عَلَیْهِ سِوَاکَ ثُمَّ نَظَرَ یَمِیناً وَ شِمَالًا وَ نَظَرَ إِلَی مُحَمَّدِ بْنِ الْقَاسِمِ الْعَلَوِیِّ فَقَالَ یَا مُحَمَّدَ بْنَ الْقَاسِمِ أَنْتَ عَلَی خَیْرٍ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ قَامَ فَدَخَلَ الطَّوَافَ فَمَا بَقِیَ أَحَدٌ مِنَّا إِلَّا وَ قَدْ تَعَلَّمَ مَا ذَکَرَ مِنَ الدُّعَاءِ وَ أُنْسِینَا أَنْ نَتَذَاکَرَ أَمْرَهُ إِلَّا فِی آخِرِ یَوْمٍ فَقَالَ لَنَا الْمَحْمُودِیُّ یَا قَوْمِ أَ تَعْرِفُونَ هَذَا قُلْنَا لَا قَالَ هَذَا وَ اللَّهِ صَاحِبُ الزَّمَانِ فَقُلْنَا وَ کَیْفَ ذَاکَ یَا أَبَا عَلِیٍّ فَذَکَرَ أَنَّهُ مَکَثَ یَدْعُو رَبَّهُ وَ یَسْأَلُهُ أَنْ یُرِیَهُ صَاحِبَ الْأَمْرِ سَبْعَ سِنِینَ قَالَ فَبَیْنَا أَنَا یَوْمٌ فِی عَشِیَّةِ عَرَفَةَ فَإِذَا بِهَذَا الرَّجُلِ بِعَیْنِهِ فَدَعَا بِدُعَاءٍ وَعَیْتُهُ فَسَأَلْتُهُ مِمَّنْ هُوَ قَالَ مِنَ النَّاسِ فَقُلْتُ مِنْ أَیِّ النَّاسِ مِنْ عَرَبِهَا أَوْ مِنْ مَوَالِیهَا فَقَالَ مِنْ عَرَبِهَا فَقُلْتُ مِنْ أَیِّ عَرَبِهَا قَالَ مِنْ أَشْرَفِهَا وَ أَسْمَحِهَا فَقُلْتُ وَ مَنْ هُمْ فَقَالَ بَنُو هَاشِمٍ فَقُلْتُ مِنْ أَیِّ بَنِی هَاشِمٍ فَقَالَ مِنْ أَعْلَاهَا ذِرْوَةً وَ أَسْنَاهَا رِفْعَةً فَقُلْتُ مِمَّنْ هُمْ فَقَالَ مِمَّنْ فَلَقَ الْهَامَ وَ أَطْعَمَ الطَّعَامَ وَ صَلَّی وَ النَّاسُ نِیَامٌ فَعَلِمْتُ أَنَّهُ عَلَوِیٌّ فَأَحْبَبْتُهُ عَلَی الْعَلَوِیَّةِ ثُمَّ افْتَقَدْتُهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیَّ فَلَمْ أَدْرِ کَیْفَ مَضَی فِی السَّمَاءِ أَمْ فِی الْأَرْضِ فَسَأَلْتُ الْقَوْمَ الَّذِینَ کَانُوا حَوْلَهُ أَ تَعْرِفُونَ هَذَا الْعَلَوِیَّ قَالُوا نَعَمْ یَحُجُّ مَعَنَا کُلَّ سَنَةٍ مَاشِیاً فَقُلْتُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ اللَّهِ مَا أَرَی بِهِ أَثَرَ الْمَشْیِ ثُمَّ انْصَرَفْتُ إِلَی الْمُزْدَلِفَةِ کَئِیباً حَزِیناً عَلَی فِرَاقِهِ وَ بِتُّ فِی لَیْلَتِی تِلْکَ فَرَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ رَأَیْتَ طَلِبَتَکَ فَقُلْتُ وَ مَنْ ذَاکَ یَا سَیِّدِی قَالَ الَّذِی رَأَیْتَهُ فِی عَشِیَّتِکَ هُوَ صَاحِبُ زَمَانِکُمْ فَلَمَّا سَمِعْنَا ذَلِکَ مِنْهُ عَاتَبْنَاهُ عَلَی

ص: 189

موقع بما نگفت. ابو علی گفت: من هم فراموش کردم، تا موقعی که شما در باره او به سخن گفتن پرداختید.(1)

عمار بن حسین با سندی همین حدیث را از سلیم بن ابی نعیم روایت کرده است.

محمد بن محمد بن علی بن حاتم با سندی از ابوجعفر محمد بن علی المنقذی حسنی روایت نموده که گفت: من در مستجار بودم و بعد هم بقیه حدیث را همانند آن چه در بالا آمده ذکر نموده است(2).

عتیق غروی: ابونعیم محمد انصاری گوید: در مکه و در مستجار در جمعی از مصری ها بودم که محمودی نیز در میان ما بود. و بعد بقیه حدیث را همانند حدیث پیشین نقل می کند.

روایت3.

دعای مولای ما حضرت امام حسن بن علی علیهما السّلام:

خداوندا به درستی که تویی باقی مانده ای بعد از همه آفریدگان خود و نیست در آفریدگان تو کسی که باقی ماند بعد از تو. ای خدای من کسی که کار نیکی کرده باشد، پس به سبب رحمت توست و کسی که بدی کرده باشد، پس به جهت گناه خود اوست نه آن کسی که نیکویی نموده بی نیاز است از نعمت تو و از یاری تو و نه آن کسی که بدی کرده از کسی غیر از تو روزی گرفته و از سلطه و قدرت تو بیرون گشته است. ای خدای من، به یاری تو شناخته ام تو را و به راهنمایی تو راه یافته ام به سوی فرمان تو و اگر یاری تو نباشد، من تو را نمی شناسم پس ای کسی که چنین صفاتی دارد و هیچ کسی غیر از او چنین صفاتی ندارد، بر محمد و آل محمد درود فرست و اخلاص در عمل و روزی زیاد را نصیب من نما. خداوندا، روزهای آخر عمرم را بهترین دوران زندگی ام قرار بده. پایان کارم را بهترین کارهایم قرار بده. و روزی را که به ملاقات تو بشتابم بهترین روزهایم قرار بده. خداوندا، به برکت منتی که بر من نهادی، من در بهترین چیز تو را اطاعت کردم و آن ایمان به تو و اقرار به پیامبرت می باشد. در مورد بد ترین چیز، هم از تو نافرمانی نکردم و آن شرک ورزیدن به تو و تکذیب پیامبرت هست. پس ای بخشنده ترین بخشندگان و ای بهترین بخشاینده، از دیگر خطاهایم

ص: 190


1- . کمال الدین 2 :144 و نیز رجوع شود به غیبة شیخ طوسی: 67- 70
2- . کمال الدین 2 : 148

أَنْ لَا یَکُونَ أَعْلَمَنَا ذَلِکَ فَذَکَرَ أَنَّهُ کَانَ نَاسِیاً أَمْرَهُ إِلَی وَقْتِ مَا حَدَّثَنَا بِهِ (1).

و حدثنا بهذا الحدیث عمار بن الحسین بن إسحاق الأسروشی رضی الله عنه بجبل بوبک من أرض فرغانة قال حدثنا أبو العباس أحمد بن الخضر عن محمد بن عبد الله الإسکافی عن سلیم بن أبی نعیم الأنصاری: مثله و حدثنا محمد بن محمد بن علی بن حاتم عن عبید الله بن محمد بن جعفر القصبانی عن علی بن محمد بن أحمد بن الحسین المازرائی عن أبی جعفر محمد بن علی المنقذی الحسنی قال: کنت بالمستجار و ذکر مثله سواء(2)

ق، [الکتاب العتیق الغرویّ] رَوَی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ جَعْفَرٍ النُّعْمَانِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ أَخْبَرَنَا أَبُو عَلِیٍّ مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامِ بْنِ سُهَیْلٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِکٍ الْفَزَارِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی نُعَیْمٍ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ: کُنْتُ حَاضِراً عِنْدَ الْمُسْتَجَارِ بِمَکَّةَ وَ جَمَاعَةٌ مِنَ الْمِصْرِیِّینَ فِیهِمُ الْمَحْمُودِیُّ وَ ذَکَرَ نَحْوَهُ.

«3»

ق، [الکتاب العتیق الغرویّ] مهج، [مهج الدعوات]: دُعَاءٌ لِمَوْلَانَا الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیهم السلام اللَّهُمَّ إِنَّکَ الْخَلَفُ مِنْ جَمِیعِ خَلْقِکَ وَ لَیْسَ فِی خَلْقِکَ خَلَفٌ مِنْکَ إِلَهِی مَنْ أَحْسَنَ فَبِرَحْمَتِکَ وَ مَنْ أَسَاءَ فَبِخَطِیئَتِهِ فَلَا(3) الَّذِی أَحْسَنَ اسْتَغْنَی عَنْ رِفْدِکَ وَ مَعُونَتِکَ وَ لَا الَّذِی أَسَاءَ اسْتَبْدَلَ بِکَ وَ خَرَجَ مِنْ قُدْرَتِکَ إِلَهِی بِکَ عَرَفْتُکَ وَ بِکَ اهْتَدَیْتُ إِلَی أَمْرِکَ وَ لَوْ لَا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ فَیَا مَنْ هُوَ هَکَذَا وَ لَا هَکَذَا غَیْرُهُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقْنِی الْإِخْلَاصَ فِی عَمَلِی وَ السَّعَةَ فِی رِزْقِی اللَّهُمَّ اجْعَلْ خَیْرَ عُمُرِی آخِرَهُ وَ خَیْرَ عَمَلِی خَوَاتِمَهُ وَ خَیْرَ أَیَّامِی یَوْمَ أَلْقَاکَ إِلَهِی أَطَعْتُکَ وَ لَکَ الْمَنُ (4) عَلَیَّ فِی أَحَبِّ الْأَشْیَاءِ إِلَیْکَ الْإِیمَانِ بِکَ وَ التَّصْدِیقِ بِرَسُولِکَ وَ لَمْ أَعْصِکَ فِی أَبْغَضِ الْأَشْیَاءِ الشِّرْکِ بِکَ وَ التَّکْذِیبِ بِرَسُولِکَ فَاغْفِرْ لِی

ص: 190


1- 1. کمال الدین ج 2 ص 144، و تراه فی غیبة الشیخ الطوسیّ ص 67- 70.
2- 2. المصدر ص 148.
3- 3. لا الذی خ ل.
4- 4. المنة خ ل کما فی المصدر.

که بین این دو چیز است، در گذر(1).

روایت4.

مهج الدعوات: دعایی که آن را حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه به فرزند خود حضرت امام حسن علیه السّلام تعلیم نمود: ای سرمایه و پشتیبان من در هنگام گرفتاری. و ای فریادرس من در هنگام دشواری. ای صاحب نعمت من ای کسی که حاجت مرا برآورده می سازد. ای فریاد رس من در هنگام بلا و ای نجات بخش من از هلاکت، ای نگاهدارنده من در تنهایی­ام، گناهانم را بیامرز و کارهایم را برایم آسان گردان و امور پراکنده ام را مرتب نموده و سامان بده و حاجتم را روا نموده و حالی نیک به من عطا کن. و مرا در مقابل هرچه که مایه اندوه است، محافظت بفرما و برای برون رفت از مشکلات برایم راه چاره ای مهیا نما. و تا زمانی که مرا زنده نگه می داری، و نیز در آخرت هم میان من و عافیت جدایی مینداز. ای رحم کننده ترین رحم کنندگان(2).

روایت5.

مهج الدعوات: دعای مولای ما امام حسین علیه السلام:

خداوندا، من از تو می خواهم که به من همان توفیقی را عطا کنی که به هدایت شدگان عطا نموده ای. و اعمال پرهیگاران و نیز خیرخواهی توبه کاران و عزم شکیبایان و احتیاط خائفان و طلب عالمان و زینت پرهیزگاران و احتیاط زاری کنندگان را به من عطا کنی. تا این که از تو چنان بترسم که این ترس مرا از گناهان باز دارد و چنان در اطاعت و بندگی تو بکوشم که مستحق پاداش و بخشندگی تو گردم و از ترس تو پندهایت در مورد توبه را بپذیرم. و به خاطر عشق به تو در خیرخواهی خالص باشم. و با اطمینانی که به تو دارم در تمام کارها به تو توکل کنم. منزه است آفریدگار نور و منزه است خداوند بزرگ مرتبه و من او را ستایش می کنم.(3)

ص: 191


1- . مهج الدعوات : 178
2- . مهج الدعوات : 179
3- ، مهج الدعوات : 195

مَا بَیْنَهُمَا یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ (1).

«4»

مهج، [مهج الدعوات]: دُعَاءٌ عَلَّمَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ لِابْنِهِ الْحَسَنِ علیهما السلام یَا عُدَّتِی عِنْدَ کُرْبَتِی یَا غِیَاثِی عِنْدَ شِدَّتِی وَ یَا وَلِیِّی فِی نِعْمَتِی یَا مُنْجِحِی فِی حَاجَتِی یَا مَفْزَعِی فِی وَرْطَتِی یَا مُنْقِذِی مِنْ هَلَکَتِی یَا کَالِئِی فِی وَحْدَتِی اغْفِرْ لِی خَطِیئَتِی وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی وَ اجْمَعْ لِی شَمْلِی وَ أَنْجِحْ لِی طَلِبَتِی وَ أَصْلِحْ لِی شَأْنِی وَ اکْفِنِی مَا أَهَمَّنِی وَ اجْعَلْ لِی مِنْ أَمْرِی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً وَ لَا تُفَرِّقْ بَیْنِی وَ بَیْنَ الْعَافِیَةِ أَبَداً مَا أَبْقَیْتَنِی وَ فِی الْآخِرَةِ إِذَا تَوَفَّیْتَنِی بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ (2).

«5»

مهج، [مهج الدعوات]: دُعَاءٌ لِمَوْلَانَا الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ تَوْفِیقَ أَهْلِ الْهُدَی وَ أَعْمَالَ أَهْلِ التَّقْوَی وَ مُنَاصَحَةَ أَهْلِ التَّوْبَةِ وَ عَزْمَ أَهْلِ الصَّبْرِ وَ حَذَرَ أَهْلِ الْخَشْیَةِ وَ طَلَبَ أَهْلِ الْعِلْمِ وَ زِینَةَ أَهْلِ الْوَرَعِ وَ حَذَرَ أَهْلِ الْجَزَعِ حَتَّی أَخَافَکَ اللَّهُمَّ مَخَافَةً تَحْجُزُنِی عَنْ مَعَاصِیکَ وَ حَتَّی أَعْمَلَ بِطَاعَتِکَ عَمَلًا أَسْتَحِقُّ بِهِ کَرَامَتَکَ وَ حَتَّی أُنَاصِحَکَ فِی التَّوْبَةِ خَوْفاً لَکَ وَ حَتَّی أُخْلِصَ لَکَ فِی النَّصِیحَةِ حُبّاً لَکَ وَ حَتَّی أَتَوَکَّلَ عَلَیْکَ فِی الْأُمُورِ حُسْنَ ظَنٍّ بِکَ سُبْحَانَ خَالِقِ النُّورِ وَ سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ (3).

ص: 191


1- 1. مهج الدعوات ص 178.
2- 2. مهج الدعوات ص 179.
3- 3. مهج الدعوات ص 195.

باب سی و ششم : تعویذاتی که از ائمه علیهم السلام برای در امان ماندن و فواید دیگر روایت شده است

روایات

روایت1.

عیون الاخبار: محمّد بن موسی بن متوکل روایت کرد، آنگاه که علی بن موسی الرّضا علیهماالسّلام به قصر حمید بن قحطبه وارد شد، لباس خود را از تن بیرون کرد و به حمید داد، و حمید آن را به کنیز خود داد تا آن را بشوید، طولی نکشید که کنیز با رقعه ای در دست بازگشت و اظهار کرد که این رقعه در جیب لباس ابو الحسن علی بن موسی بوده و آن را به حمید داد. حمید گوید: من به آن حضرت عرض کردم: فدایت گردم! این کنیز این رقعه را آورده و می­گوید که در جیب شما یافته است، این چیست؟ فرمود: این رقعه حرز و دعائی است که من هیچ گاه از خود جدا نمی سازم؛ عرض کردم که ای کاش مرا بدان مشرف می­ساختی، فرمود: این حرزی است که هر کس آن را به همراه داشته باشد، بلاها از او دفع شده و از هر بلیّه در امان خواهد بود، و پناهی است برای او از شرّ شیطان ملعون، سپس آن دعا و حرز را به حمید دیکته کرد و آن چنین بود: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، به نام خدا، پناه می­برم به خداوند رحمان از تو، چه خدا ترس باشی و چه نباشی، چشم و گوش تو را به یاری خداوند شنوا و بینا بستم، و تو هیچ گونه بر من قدرت و توانائی و غلبه نخواهی داشت، نه بر من و نه بر گوشم، و نه بر چشمم، و نه بر مویم و نه بر پوستم و نه بر گوشتم و نه بر خونم، و نه بر مغزم، و نه بر عصبم، و نه بر استخوانم، و نه بر اهل و عیالم، و نه بر مالم، و نه بر آن چه پروردگارم روزی­ام فرموده، تو بر هیچ یک از این امور من راهی نداری، من میان خود و تو به وسیله حجاب نبوت پرده کشیدم؛ آن ستری که پیامبران الهی خود را به وسیله آن از شرّ فرعون های زمان حفظ کردند، جبرئیل در جانب راست من و میکائیل جانب چپ و اسرافیل در پشت سر، و محمّد- صلی اللَّه علیه و آله- در پیش روی من است، و خداوند بر من آگاه است و تو را و شیطان را از من مانع می شود، پروردگارا! ناآگاهی او بر صبر و شکیب تو غالب نمی­شود تا مرا به وحشت اندازد و کوچک و حقیرم شمارد، بار الها! به تو پناه آوردم،

بار الها! به تو پناه آوردم، بار الها! به تو پناه آوردم»(1).

روایت2.

قرب الاسناد: از امیرالمؤمنین علیه السلام درباره حرزهایی که بر کودکان آویخته می­شود، سؤال شد، حضرت فرمود: هر حرزی بخواهید آویزان کنید،

ص: 192


1- . عیون الاخبار 2 : 138

باب 36 عوذات الأئمة علیهم السلام للحفظ و غیره من الفوائد

الأخبار

«1»

ن، [عیون أخبار الرضا] علیه السلام ابْنُ الْمُتَوَکِّلِ عَنْ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ یَاسِرٍ الْخَادِمِ قَالَ: لَمَّا نَزَلَ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَصْرَ حُمَیْدِ بْنِ قَحْطَبَةَ نَزَعَ ثِیَابَهُ وَ نَاوَلَهَا حُمَیْداً فَاحْتَمَلَهَا وَ نَاوَلَهَا جَارِیَةً لَهُ لِتَغْسِلَهَا فَمَا لَبِثَتْ إِذْ جَاءَتْ وَ مَعَهَا رُقْعَةٌ فَنَاوَلَتْهَا حُمَیْداً وَ قَالَتْ وَجَدْتُهَا فِی جَیْبِ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام قَالَ حُمَیْدٌ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ الْجَارِیَةَ وَجَدَتْ رُقْعَةً فِی جَیْبِ قَمِیصِکَ فَمَا هِیَ قَالَ یَا حُمَیْدُ هَذِهِ عُوذَةٌ لَا نُفَارِقُهَا فَقَالَ لَوْ شَرَّفْتَنِی بِهَا قَالَ علیه السلام هَذِهِ عُوذَةٌ مَنْ أَمْسَکَهَا فِی جَیْبِهِ کَانَ مَدْفُوعاً عَنْهُ وَ کَانَتْ لَهُ حِرْزاً مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ ثُمَّ أَمْلَی عَلَی حُمَیْدٍ الْعُوذَةَ وَ هِیَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْکَ إِنْ کُنْتَ تَقِیًّا أَوْ غَیْرَ تَقِیٍّ أَخَذْتُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْبَصِیرِ عَلَی سَمْعِکَ وَ بَصَرِکَ لَا سُلْطَانَ لَکَ عَلَیَّ وَ لَا عَلَی سَمْعِی وَ لَا عَلَی بَصَرِی وَ لَا عَلَی شَعْرِی وَ لَا عَلَی بَشَرِی وَ لَا عَلَی لَحْمِی وَ لَا عَلَی دَمِی وَ لَا عَلَی مُخِّی وَ لَا عَلَی عَصَبِی وَ لَا عَلَی عِظَامِی وَ لَا عَلَی مَالِی وَ لَا عَلَی أَهْلِی وَ لَا عَلَی مَا رَزَقَنِی رَبِّی سَتَرْتُ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ بِسِتْرِ النُّبُوَّةِ الَّذِی اسْتَتَرَ بِهِ أَنْبِیَاءُ اللَّهِ مِنْ سُلْطَانِ الْفَرَاعِنَةِ جَبْرَئِیلُ عَنْ یَمِینِی وَ مِیکَائِیلُ عَنْ یَسَارِی وَ إِسْرَافِیلُ مِنْ وَرَائِی وَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله أَمَامِی وَ اللَّهُ مُطَّلِعٌ عَلَیَّ یَمْنَعُکَ مِنِّی وَ یَمْنَعُ الشَّیْطَانَ مِنِّی اللَّهُمَّ لَا یَغْلِبُ جَهْلُهُ أَنَاتَکَ أَنْ یَسْتَفِزَّنِی وَ یَسْتَخِفَّنِی اللَّهُمَّ إِلَیْکَ الْتَجَأْتُ اللَّهُمَّ إِلَیْکَ الْتَجَأْتُ اللَّهُمَّ إِلَیْکَ الْتَجَأْتُ (1).

«2»

ب، [قرب الإسناد] ابْنُ طَرِیفٍ عَنِ ابْنِ عُلْوَانَ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِیهِ علیهما السلام: أَنَّ عَلِیّاً صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ سُئِلَ عَنِ التَّعْوِیذِ یُعَلَّقُ عَلَی الصِّبْیَانِ فَقَالَ عَلِّقُوا مَا شِئْتُمْ إِذَا کَانَ

ص: 192


1- 1. عیون الأخبار ج 2 ص 138.

اگر در آن ذکر خدا باشد(1).

روایت3.

مکارم الاخلاق: حرز امیرالمؤمنین علیه السلام برای فرد جادو شده و دیوانه و مصروع و دفع سمّ و خطر سلطان و شیطان و هر چه که انسان از او می­ترسد: هر که این نامه را به گردن آویزد، از دزد و درّنده و مار و عقرب و هر چیز موذی نترسد، و حرز حضرت این است:

«به نام خداوند رحمان و رحیم؛ ای کنوش ای کنوش ارشش عطنیطنیطح میططرون فریالسنون ما و ما ساما سویا طیطشالوش خیطوش مشفقیش مشاصعوش او طیعینوش لیطفیتکش هذا هذا، {و چون امر را به موسی واگذاشتیم، تو در جانب غربیِ طور حضور نداشتی و از گواهان نبودی(2)}. ای ملعون به قدرت خداوند عالمیان از این جان خارج شو، خارج شو از آن وگرنه از زندانیان می­شوی؛ خارج شو. {تو را نرسد که در آن تکبّر نمایی. پس بیرون شو که تو از خوارشدگانی(3)}؛ با حقارت و دوری و ملعونی خارج شو، { همان گونه که اصحاب سبت را لعن کردیم و امر خداوند شدنی است(4)}. ای ذوی­المحزون خارج شو، ای سوراسور به اسم مخزون خارج شو، ای میططرون طرحون مراعون. {فرخنده خدایی است که پروردگار عالمیان است(5)}. یَا هیّاً شَرَاهیّاً حیّاً قَیُّوماً به اسم نوشته شده بر پیشانی اسرافیل دور کن از صاحب این نوشته هر جن و جنیه و شیطان و شیطانه و تابع و تابعه و ساحر و ساحره و و غول و غوله را و هر به بازی گیرنده­ و بازی کننده­ای که فرزندان آدم را به بازی می­گیرد و هیچ قدرتی و توانی نیست مگر به دست خداوند بزرگ و بلندمرتبه و درود خداوند بر محمد و آل مطهر و مبارک او».

حرز امام زین العابدین علیه السلام:

بسم الله الرحمن الرحیم، به نام خدا و به یاری خدا دهان جن و انس و شیاطین

ص: 193


1- . قرب الاسناد : 70 و 71
2- . قصص / 44 3
3- 4. اعراف / 13
4- . نساء / 47[5]
5- . مؤمنون / 14[1]

فِیهِ ذِکْرُ اللَّهِ (1).

«3»

مکا، [مکارم الأخلاق]: حِرْزٌ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ لِلْمَسْحُورِ وَ التَّوَابِعِ (2)

وَ الْمَصْرُوعِ وَ السَّمِّ وَ السُّلْطَانِ وَ الشَّیْطَانِ وَ جَمِیعِ مَا یَخَافُهُ الْإِنْسَانُ وَ مَنْ عَلَّقَ عَلَیْهِ هَذَا الْکِتَابَ لَا یَخَافُ اللُّصُوصَ وَ السَّارِقَ وَ لَا شَیْئاً مِنَ السِّبَاعِ وَ الْحَیَّاتِ وَ الْعَقَارِبِ وَ کُلَّ شَیْ ءٍ یُؤْذِی النَّاسَ وَ هَذِهِ کِتَابَتُهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أی کنوش أی کنوش ارشش عطنیطنیطح یا میططرون فریالسنون ما و ما ساما سویا طیطشالوش خیطوش مشفقیش مشاصعوش أو طیعینوش لیطفیتکش هَذَا هَذَا وَ ما کُنْتَ بِجانِبِ الْغَرْبِیِّ إِذْ قَضَیْنا إِلی مُوسَی الْأَمْرَ وَ ما کُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِینَ اخْرُجْ بِقُدْرَةِ اللَّهِ مِنْهَا أَیُّهَا اللَّعِینُ بِعِزَّةِ رَبِّ الْعَالَمِینَ اخْرُجْ مِنْهَا وَ إِلَّا کُنْتَ مِنَ الْمَسْجُونِینَ اخْرُجْ مِنْهَا فَما یَکُونُ لَکَ أَنْ تَتَکَبَّرَ فِیها فَاخْرُجْ إِنَّکَ مِنَ الصَّاغِرِینَ اخْرُجْ مِنْها مَذْؤُماً مَدْحُوراً مَلْعُوناً کَمَا لُعِنَ أَصْحَابُ السَّبْتِ وَ کانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا اخْرُجْ یَا ذَوِی الْمَحْزُونِ اخْرُجْ یَا سوراسور بِالاسْمِ الْمَخْزُونِ یَا میططرون طرحون مراعون تَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ یَاهِیّاً شَرَاهِیَّا حَیّاً قَیُّوماً بِالاسْمِ الْمَکْتُوبِ عَلَی جَبْهَةِ إِسْرَافِیلَ اطْرُدْ عَنْ صَاحِبِ هَذَا الْکِتَابِ کُلَّ جِنِّیٍّ وَ جِنِّیَّةٍ وَ شَیْطَانٍ وَ شَیْطَانَةٍ وَ تَابِعٍ وَ تَابِعَةٍ وَ سَاحِرٍ وَ سَاحِرَةٍ وَ غُولٍ وَ غُولَةٍ وَ کُلِّ مُتَعَبِّثٍ وَ عَابِثٍ یَعْبَثُ بِابْنِ آدَمَ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ:

حِرْزُ زَیْنِ الْعَابِدِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ سَدَدْتُ أَفْوَاهَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الشَّیَاطِینِ

ص: 193


1- 1. قرب الإسناد ص 70 و 71.
2- 2. جمع تابع: الجنی یتبع الإنسان حیث ذهب.

و سلاطین و هر که را به آن ها پناه می برد می بندم، به یاری خداوند عزیز و اعزّ و کبیر و اکبر، بسم الله الظاهر الباطن المکنون المخزون الذی اقام السماوات و الأرض « ثُمَّ اسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ بِما ظَلَمُوا فَهُمْ لا یَنْطِقُونَ قالَ اخْسَؤُا فِیها وَ لا تُکَلِّمُونِ وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّومِ وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ فَلا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْساً وَ جَعَلْنا عَلی قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فِی آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِذا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِی الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلی أَدْبارِهِمْ نُفُوراً وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ما أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیم»(1).

حرز امام رضا علیه­السلام که رقعه­ای برای جیب است:

بسم الله الرحمن الرحیم، اگر متقی باشی، از شرّ تو به خداوند پناه می­برم، ساکت شوید و سخن نگویید، به یاری گوش و چشم خدا گوش و چشم تو را می گیرم، و قدرت و سیطره تو را به قدرت و سیطره خداوند تسخیر می­کنم، سیطره خداوندی که میان من و تو مانع است و با آن پیامبران و فرستادگانش را از فراعنه و شرّ ایشان حفظ فرمود. جبرئیل در طرف راست من است و میکائیل در طرف چپ و محمد صلوات الله علیه وآله در پیش روی من، و خداوند بر من احاطه دارد و ترا از من می­راند و به قدرت و توان خود میان من و تو مانع می­شود و خداوند برایم کافی است و او بهترین وکیل است، هر چه خداوند بخواهد می­شود و هر چه نخواهد نمی­شود. و آیة الکرسی را به صورتی که نازل شده است، به همراه لا حول ولا قوة إلا بالله العظیم می­نویسد و با خود نگه می­دارد.

حرز دیگری از امیرالمؤمنین علیه­السلام:

به نام خدا و به یاری خدا، خداوندا به مدد تو از بلاها می گریزم و بر تو توکل می­کنم و کار خود را به دست تو می سپارم.

ص: 194


1- . مکارم الاخلاق : 277، 278

وَ السَّحَرَةِ وَ أَبَالِسَةِ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الشَّیَاطِینِ وَ السَّلَاطِینِ وَ مَنْ یَلُوذُ بِهِمْ بِاللَّهِ الْعَزِیزِ الْأَعَزِّ وَ بِاللَّهِ الْکَبِیرِ الْأَکْبَرِ بِسْمِ اللَّهِ الظَّاهِرِ وَ الْبَاطِنِ الْمَکْنُونِ الْمَخْزُونِ الَّذِی أَقَامَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ ثُمَّ اسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ بِما ظَلَمُوا فَهُمْ لا یَنْطِقُونَ قالَ اخْسَؤُا فِیها وَ لا تُکَلِّمُونِ وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّومِ وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ فَلا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْساً وَ جَعَلْنا عَلی قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فِی آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِذا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِی الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلی أَدْبارِهِمْ نُفُوراً وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ما أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ (1).

حِرْزُ الرِّضَا علیه السلام وَ هُوَ رُقْعَةُ الْجَیْبِ: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْکَ إِنْ کُنْتَ تَقِیًّا اخْسَؤُا فِیها وَ لا تُکَلِّمُونِ أَخَذْتُ بِسَمْعِکَ وَ بَصَرِکَ بِسَمْعِ اللَّهِ وَ بَصَرِهِ وَ أَخَذْتُ قُوَّتَکَ وَ سُلْطَانَکَ بِقُوَّةِ اللَّهِ وَ سُلْطَانِ اللَّهِ الْحَاجِزِ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ بِمَا حَجَزَ بِهِ أَنْبِیَاءَهُ وَ رُسُلَهُ وَ سَتَرَهُمْ مِنَ الْفَرَاعِنَةِ وَ سَطَوَاتِهِمْ جَبْرَئِیلُ عَنْ یَمِینِی وَ مِیکَائِیلُ عَنْ یَسَارِی وَ مُحَمَّدٌ أَمَامِی وَ اللَّهُ مُحِیطٌ بِی یَحْجُزُکَ عَنِّی وَ یَحُولُ بَیْنَکَ وَ بَیْنِی بِحَوْلِهِ وَ قُوَّتِهِ وَ حَسْبِیَ اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ مَا شَاءَ اللَّهُ کَانَ وَ مَا لَمْ یَشَأْ لَمْ یَکُنْ وَ یُکْتَبُ آیَةُ الْکُرْسِیِّ عَلَی التَّنْزِیلِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَظِیمِ وَ یَحْمِلُهَا(2).

حِرْزٌ آخَرُ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع: بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ رَبِّ احْتَرَزْتُ بِکَ وَ تَوَکَّلْتُ عَلَیْکَ وَ فَوَّضْتُ أَمْرِی إِلَیْکَ

ص: 194


1- 1. مکارم الأخلاق ص 477- 478.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 479.

خداوندا ضعف پشتوانه ام را به پشتوانه محکمت پناه آورده­ام در حالی که از تو امان می­خواهم و از تو یاری می­طلبم و از تو استعانت می­جویم علیه کسانی که بر من قهر و غلبه می­جویند و بر کوبیدن من و ظلم بر من اقدام می­نمایند، از تو کمک می خواهم، خداوندا در پناه توام و آن کس که به پناه تو درآید، ظلم نمی­بیند. خداوندا به نیروی خود هر که را که قصد کوبیدن مرا دارد، بکوب و به قدرت خود آن کس را که می­خواهد مرا خوار سازد، خوار کن، و هر که خواهد مرا درهم شکند او را با بطش خود درهم شکن، خداوندا مرا پناه ده تا محفوظ گردم چرا که پناه برنده به تو در امان است، و خداوندا در همه این مراحل، پوشش خود را بر من قرار ده که هر کس تو را پوشش خود قرار دهد، در امن و حفاظت باشد، و هیچ توان و قدرتی نیست مگر از سوی خداوند بلند مرتبه و بزرگ، خدایی که فرزند اختیار نکرده و در سلطنت خود دارای شریک نیست و از روی ذلت و ضعف و ذلت یاور و همکاری ندارد و او را بسیار بزرگ شمار. و کیست غیر از خدا که از خود نقشه ای و اراده ای و در کارش قوّتی داشته باشد و همه حول و قوّه و اراده من از خداوند واحد بی نیازی است که نزاییده و زاییده نشده و همتایی ندارد، هر مالکی مملوک خداست و هر قدرتمندی اسیر قدرت خداست، و هیچ ستمگری نمی­تواند از عدالت خدا فرار کند و هر سلطه جویی مقهور سطوت خداست، و هر چیزی در قبضه قدرت خداست، هر جبّاری در جنب عظمت خدا ذلیل است و هر معاند و دشمنی ذلیل بطش خداست. بر علیه هر دشمنی خدا را پناه می­گیرم و به قدرت خدا هر سرکشی را از پا در ­آورده و دور می کنم و به اذن خدا میان خود و هر خوشگذران مسلط و جبّار گردنکش و هر قدرتمند صاحب ریاست و هر مستکبر صاحب فرصت و حاکم صاحب امارت و حسود کارشکن و بداندیش حیله گر و هر کسی که با سخنان گمراه کننده یا نیرنگ زیان انگیز یا سخن چینی و بدگویی به ضرر من کار می کند و یا کسی را به ضرر من یاری می­رساند و از شرّ هر طاغی متکبّر

ص: 195

رَبِّ أَلْجَأْتُ ضَعْفَ رُکْنِی إِلَی قُوَّةِ رُکْنِکَ مُسْتَجِیراً بِکَ مُسْتَنْصِراً لَکَ مُسْتَعِیناً بِکَ عَلَی ذَوِی التَّعَزُّزِ عَلَیَّ وَ الْقَهْرِ لِی وَ الْقُوَّةِ عَلَی ضَیْمِی وَ الْإِقْدَامِ عَلَی ظُلْمِی یَا رَبِّ إِنِّی فِی جِوَارِکَ فَإِنَّهُ لَا ضَیْمَ عَلَی جَارِکَ رَبِّ فَاقْهَرْ عَنِّی قَاهِرِی بِقُوَّتِکَ وَ أَهِنْ عَنِّی مُسْتَوْهِنِی بِقُدْرَتِکَ وَ اقْصِمْ عَنِّی ضَائِمِی بِبَطْشِکَ رَبِّ وَ أَعِذْنِی بِعِیَاذِکَ بِکَ امْتَنَعَ عَائِذُکَ رَبِّ وَ أَدْخِلْ عَلَیَّ فِی ذَلِکَ کُلِّهِ سَتْرَکَ وَ مَنْ تَسَتَّرَ بِکَ فَهُوَ الْآمِنُ الْمَحْفُوظُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً وَ مَنْ یَکُ ذَا حِیلَةٍ فِی نَفْسِهِ أَوْ حَوْلٍ فِی تَقَلُّبِهِ أَوْ قُوَّةٍ فِی أَمْرِهِ فِی شَیْ ءٍ سِوَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنَّ حَوْلِی وَ قُوَّتِی وَ کُلُّ حِیلَتِی بِاللَّهِ الْوَاحِدِ الْأَحَدِ الصَّمَدِ الَّذِی لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ کُلُّ ذِی مِلْکٍ فَمَمْلُوکُ اللَّهِ (1)

وَ کُلُّ مُقْتَدِرٍ قُوَاهُ لِقُدْرَةِ اللَّهِ وَ کُلُّ ظَالِمٍ فَلَا مَحِیصَ لَهُ مِنْ عَدْلِ اللَّهِ وَ کُلُّ مُتَسَلِّطٍ فَهَامِدٌ لِسَطْوَةِ اللَّهِ (2)

وَ کُلُّ شَیْ ءٍ فَفِی قَبْضَةِ اللَّهِ صَغُرَ کُلُّ جَبَّارٍ فِی عَظَمَةِ اللَّهِ ذَلَّ کُلُّ عَنِیدٍ لِبَطْشِ اللَّهِ اسْتَظْهَرْتُ عَلَی کُلِّ عَدُوٍّ وَ دَرَأْتُ فِی نَحْرِ کُلِّ عَاتٍ بِاللَّهِ ضَرَبْتُ بِإِذْنِ اللَّهِ بَیْنِی وَ بَیْنَ کُلِّ مُتْرَفٍ ذِی سَطْوَةٍ وَ جَبَّارٍ ذِی نَخْوَةٍ وَ مُتَسَلِّطٍ ذِی قُدْرَةٍ وَ عَاتٍ ذِی مُهْلَةٍ(3) وَ وَالٍ ذِی إِمْرَةٍ وَ حَاسِدٍ ذِی صَنِیعَةٍ وَ مَاکِرٍ ذِی مَکِیدَةٍ وَ کُلِّ مُعَانٍ أَوْ مُعِینٍ عَلَیَّ بِقَالَةٍ مُغْرِیَةٍ أَوْ حِیلَةٍ مُوذِیَةٍ أَوْ سِعَایَةٍ مُشْلِیَةٍ(4)

أَوْ عَیْلَةٍ مُرْدِیَةٍ وَ کُلِّ طَاغٍ ذِی کِبْرِیَاءَ

ص: 195


1- 1. کل ذی قدرة فمقدور اللّه خ کما فی المصدر المطبوع.
2- 2. فمقهور لسطوة اللّه خ کما فی المصدر، و الهامد: المتکسر الذی لا قوام له کالثوب الذی تقطع و بلی من طول الطی، لکنه بحیث یحسبه الناظر صحیحا جدیدا فإذا مسه تناثر من البلی.
3- 3. عاق ذی مثلبة خ کما فی المصدر.
4- 4. مثلبة خ، السعایة: النمیمة و الوشایة، و المثلبة من باب الافعال ما یثلب عرض الرجل بعار أو فضیحة، و أمّا المشلیة اما بمعنی المغضبة، أو السعایة التی تجعل الإنسان شلوا شلوا تفرق بین اعضائه.

یا مغرور خودخواه، هر کس و اهل هر مذهبی که باشد، مانع و سپر قرار می­دهم و برای خود و فرزندانم حجابی سپر و مانعی می سازم با آن چه که در کتاب خود فرستاده و با وحی خود استحکام بخشیده­ای که سوره­ای مانند آن آورده نمی­شود و آن کتاب عادل و عزیز و جلیل است که از پیش روی آن و از پشت سرش باطل به سویش نمی­آید وحی نامه­ای است از حکیمی ستوده [صفات]، خداوند بر دل­های ایشان و بر شنوایی­شان مهر نهاده و بر دیدگانشان پرده­ای است و آنان را عذابی بزرگ است و سلام و صلوات بسیار خداوند بر محمد و آل او(1).

حرزی دیگری است که بر اساس روایت برای رفع تب نوشته می­شود:

به نام خداوند رحمان و رحیم، به نام خداوند نور نور، به نام خداوند نور علی نور، به نام خدایی که نور را از نور آفرید و نور را بر طور نازل فرمود، در کتابی نگاشته شده به اندازه مقدر بر پیامبری مکرم. سپاس خدایی را با عزت یاد می­شود و به فخر مشهور است و در پنهان و آشکار شکر می­شود و درود خداوند بر محمد و آل مطهر او.

و این حرزی است که حضرت فاطمه سلام الله علیها آن را به سلمان آموخت، و سلمان روایت کرده است که آن را به بیش از هزار نفر از مردم مبتلا به تب در مکه و مدینه آموخته و همگی به اذن خدا از بیماری شفا یافته­اند(2).

برای بیماری رهصه (ورم زیر سم چهار پایان)، یک تکه پشم آب ندیده برمی­داری و آن را می­تابی و هفت گره بر آن می­زنی و به هنگام زدن هر گره می­گویی: عیسی بن مریم بر روی الاغ سفیدی بیرون آمد که ورم و عارضه­ای در سُم نداشت، من بر تو تعویض می­بندم و خداوند عزوجل شفایت می­دهد، پس آن را محکم در موضع رهصه می­بندی(3) .

روایت1.

از ابن عباس روایت شده که رسول خدا صلوات الله علیه وآله حسن و حسین علیهما السلام را تعویذ می­فرمود و می­گفت: «اعیدکما بکلمات الله التامة، من کل شیطان و هامة و من کل عین لامّة» - شما را به وسیله کلمات تامه خداوند، تعویذ می­کنم از شر تمامی شیاطین و حیوانات سمی و از هر چشم بد. - سپس پیغمبر صلوات الله علیه وآله می­فرمود: پدرم ابراهیم این گونه دو فرزندش اسماعیل و اسحاق را در پناه خدا می­نهاد.

ص: 196


1- . مکارم الاخلاق: 479 - 480
2- . مکارم الاخلاق : 480
3- . مکارم الاخلاق: 474، 475

أَوْ مُعْجَبٍ ذِی خُیَلَاءَ عَلَی کُلِّ نَفْسٍ فِی کُلِّ مَذْهَبٍ.

وَ أَعْدَدْتُ لِنَفْسِی وَ ذُرِّیَّتِی مِنْهُمْ حِجَاباً بِمَا أَنْزَلْتَ فِی کِتَابِکَ وَ أَحْکَمْتَ مِنْ وَحْیِکَ الَّذِی لَا تُؤْتَی بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ هُوَ الْکِتَابُ الْعَدْلِ الْعَزِیزِ الْجَلِیلِ الَّذِی لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ خَتَمَ اللَّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ عَلی سَمْعِهِمْ وَ عَلی أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً کَثِیراً کَثِیراً(1).

حِرْزٌ آخَرُ وَ رُوِیَ أَنَّهُ یُکْتَبُ لِلْحُمَّی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ نُورِ النُّورِ بِسْمِ اللَّهِ نُورٌ عَلَی نُورٍ بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی هُوَ مُدَبِّرُ الْأُمُورِ بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ وَ أَنْزَلَ النُّورَ عَلَی الطُّورِ فِی کِتَابٍ مَسْطُورٍ بِقَدَرٍ مَقْدُورٍ عَلَی نَبِیٍّ مَحْبُورٍ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هُوَ بِالْعِزِّ مَذْکُورٌ وَ بِالْفَخْرِ مَشْهُورٌ وَ عَلَی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ مَشْکُورٌ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ هَذَا مِمَّا عَلَّمَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام سَلْمَانَ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ فَذَکَرَ سَلْمَانُ أَنَّهُ عَلَّمَ ذَلِکَ أَکْثَرَ مِنْ أَلْفِ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ مَکَّةَ وَ الْمَدِینَةِ مِمَّنْ بِهِمْ عِلَلُ الْحُمَّی فَکُلُّهُمْ بَرَءُوا بِإِذْنِ اللَّهِ (2)

مَا یُفْعَلُ لِلرَّهْصَةِ وَ التَّمَائِمِ تَأْخُذُ قِطْعَةً مِنْ صُوفٍ لَمْ یُصِبْهَا مَاءٌ فَتَفْتِلُهَا ثُمَّ تَعْقِدُهَا سَبْعَ عُقَدٍ وَ تَقُولُ کُلَّمَا عَقَدْتَ عُقْدَةً خَرَجَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ عَلَی حِمَارٍ أَقْمَرَ لَمْ یَدْحَسْ وَ لَمْ یَرْهَصْ أَنَا أَرْقِیکَ وَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَشْفِیکَ یَشُدُّهُ عَلَی مَوْضِعِ الرَّهْصَةِ(3).

«4»

مِنْ خَطِّ الشَّهِیدِ قُدِّسَ سِرُّهُ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یُعَوِّذُ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ علیهما السلام یَقُولُ أُعِیذُکُمَا بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّةِ مِنْ کُلِّ شَیْطَانٍ وَ هَامَّةٍ وَ مِنْ کُلِّ عَیْنٍ لَامَّةٍ وَ یَقُولُ هَکَذَا کَانَ أَبِی إِبْرَاهِیمُ یُعَوِّذُ ابْنَیْهِ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ.

ص: 196


1- 1. مکارم الأخلاق ص 479- 480.
2- 2. مکارم الأخلاق ص 480.
3- 3. مکارم الأخلاق ص 474، 475، و الرهصة: و قرة تصیب باطن حافر الفرس و کل ذی حافر، و الرواهص من الحجارة: التی تنکب الدوابّ.

در کتاب دعوات راوندی عین روایت تا کلمه لامة ذکر شده است.

روایت5.

دعوات راوندی: ربیعه بن کعب گوید از رسول خدا صلوات الله علیه وآله شنیدم که می فرمود: هیچ بنده­ای نیست که این عبارت را روزانه هفت مرتبه بگوید: از خداوند بهشت می­خواهم و از آتش جهنم به او پناه می­برم، مگر این که جهنم گوید: خدایا از من به او پناه بده.

روایت6.

امیرالمومنین علیه السلام در نهج البلاغه فرمود: کسی از شما نگوید: «الهی، از امتحان به تو پناه می برم» چرا که کسی نیست مگر این که مشمول امتحان است. اما اگر کسی خواست از خدا پناه جوید، باید از فتنه های گمراه کننده پناه جوید، خداوند سبحان می فرماید: بدانید که اموال و فرزندانتان مایه آزمایش شمایند(1). سید رضی رضی الله عنه می­گوید: معنی آیه این است که خداوند آنان را به اموال و فرزندان آزمایش می کند تا ناخشنود از رزق او و راضی به نصیب او را معلوم سازد، اگر چه خداوند سبحان از خود آن ها به آن ها آگاهتر است، ولی آزمایش برای این است که کارهایی که سزاوار ثواب و اعمالی که موجب کیفر است آشکار گردد، زیرا بعضی از مردم عاشق فرزند پسر و متنفر از دخترند، و برخی عاشق افزایش مال و ناراحت از نقصان دارایی­اند. و این از تفسیرهای اعجاب آور است که از حضرت شنیده شده است.(2)

ص: 197


1- . انفال/ 28
2- . نهج البلاغه، حکمت 93

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ،: مِثْلَهُ إِلَی قَوْلِهِ لَامَّةٍ.

«5»

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ عَنْ رَبِیعَةَ بْنِ کَعْبٍ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ: مَا مِنْ عَبْدٍ یَقُولُ کُلَّ یَوْمٍ سَبْعَ مَرَّاتٍ أَسْأَلُ اللَّهَ الْجَنَّةَ وَ أَعُوذُ بِهِ مِنَ النَّارِ إِلَّا قَالَتِ النَّارُ یَا رَبِّ أَعِذْهُ مِنِّی.

«6»

نهج، [نهج البلاغة] قَالَ علیه السلام: لَا یَقُولَنَّ أَحَدُکُمُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْفِتْنَةِ لِأَنَّهُ لَیْسَ أَحَدٌ إِلَّا وَ هُوَ مُشْتَمِلٌ عَلَی فِتْنَةٍ وَ لَکِنْ مَنِ اسْتَعَاذَ فَلْیَسْتَعِذْ مِنْ مَضَلَّاتِ الْفِتَنِ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یَقُولُ وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ(1) قَالَ السَّیِّدُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَ مَعْنَی ذَلِکَ أَنَّهُ سُبْحَانَهُ یَخْتَبِرُهُم بِالْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلَادِ لِیَتَبَیَّنَ السَّاخِطُ لِرِزْقِهِ وَ الرَّاضِی بِقِسْمِهِ وَ إِنْ کَانَ سُبْحَانَهُ أَعْلَمَ بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ لَکِنْ لِتَظْهَرَ الْأَفْعَالُ الَّتِی بِهَا یُسْتَحَقُّ الثَّوَابُ وَ الْعِقَابُ لِأَنَّ بَعْضَهُمْ یُحِبُّ الذُّکُورَ وَ یَکْرَهُ الْإِنَاثَ وَ بَعْضُهُمْ یُحِبُّ تَثْمِیرَ الْمَالِ وَ یَکْرَهُ انْثِلَامَ الْحَالِ وَ هَذَا مِنْ غَرِیبِ مَا سُمِعَ مِنْهُ علیه السلام فِی التَّفْسِیرِ(2).

ص: 197


1- 1. الأنفال: 28.
2- 2. نهج البلاغة قسم الحکم تحت الرقم 93، و فی نسخ النهج قوله« و معنی ذلک» الی قوله:« انثلام الحال» من تتمة کلامه علیه السلام.

باب سی و هفتم : تعویذات ایام هفته

روایات

می گویم

بسیاری از بخش های کتاب عوذات الایام و دعاهای آن در کتاب نماز بیان شد، پس به آن مراجعه کنید.

روایت1.

طب الأئمة علیهم السلام: از امام صادق علیه السلام روایت شده و در ابتدای آن تعویذ روز شنبه آمده است:

تعویذ روز شنبه:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ خودم یا فلانی فرزند فلانی را در پناه خدایی قرار می­دهم که هیچ خدایی جز او نیست «رَبِّ الْعالَمِینَ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ إِلَی قَوْلِهِ وَ لَا الضَّالِّینَ وَ بِرَبِّ الْفَلَقِ وَ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ إِلَی إِذا حَسَدَ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ إِلَی کُفُواً أَحَدٌ نُورُ النُّورِ مُدَبِّرُ الْأُمُورِ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فِیها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فِی زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ یَکادُ زَیْتُها یُضِی ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلی نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلِیمٌ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِ ... قَوْلُهُ الْحَقُّ وَ لَهُ الْمُلْکُ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ وَ هُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عِلْماً وَ أَحْصی کُلَّ شَیْ ءٍ عَدَدا»

از شر هر صاحب شر آشکار یا پنهانی، و از بدی های انسان ها و جنیان و از بدی هر آن چه در شب به پرواز درآید و روز آرام گیرد، و از بدی های حوادث شب و روز و از بدی هرآن چه در گرمابه ها و نخلستان ها و خرابه ها و بیابان ها جای گرفته است، و آن چه در دشت ها و بیشه زارها و درختان قرار گرفته و آن چه که در رودها جاری است.

و پناه می برم از همه آن ها به خداوند «مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ

ص: 198

باب 37 عوذات الأیام

الأخبار

أقول

قد مر کثیر من عوذات الأیام و أدعیتها فی کتاب الصلاة فارجع إلیها.

«1»

طب، [طب الأئمة علیهم السلام] عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام: أَوَّلُهَا عُوذَةُ یَوْمِ السَّبْتِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أُعِیذُ نَفْسِی أَوْ فُلَانَ بْنَ فُلَانَةَ بِاللَّهِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبِّ الْعالَمِینَ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ إِلَی قَوْلِهِ وَ لَا الضَّالِّینَ وَ بِرَبِّ الْفَلَقِ وَ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ إِلَی إِذا حَسَدَ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ إِلَی کُفُواً أَحَدٌ نُورُ النُّورِ مُدَبِّرُ الْأُمُورِ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فِیها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فِی زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ یَکادُ زَیْتُها یُضِی ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلی نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلِیمٌ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِ ... قَوْلُهُ الْحَقُّ وَ لَهُ الْمُلْکُ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ وَ هُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عِلْماً وَ أَحْصی کُلَّ شَیْ ءٍ عَدَداً مِنْ شَرِّ کُلِّ ذِی شَرٍّ یُعْلِنُ أَوْ یُسِرُّ وَ مِنْ شَرِّ الْجِنَّةِ وَ الْبَشَرِ وَ مِنْ شَرِّ مَا یَطِیرُ بِاللَّیْلِ وَ یَسْکُنُ بِالنَّهَارِ وَ مِنْ شَرِّ طَوَارِقِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ مِنْ شَرِّ مَا یَسْکُنُ الْحَمَّامَاتِ وَ الوحوش [الْحُشُوشَ] وَ الْخَرَابَاتِ وَ الْأَوْدِیَةَ وَ یَسْکُنُ الْبَرَارِیَ وَ الغِیَاضَ وَ الْأَشْجَارَ وَ مِمَّا یَکُونُ فِی الْأَنْهَارِ.

وَ أُعِیذُهُ بِاللَّهِ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ

ص: 198

مَنْ تَشاءُ إِلَی قَوْلِهِ بِغَیْرِ حِسابٍ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ لَهُ مَقالِیدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلِیمٌ» و پناه می­برم به کسی که «خَلَقَ الْأَرْضَ وَ السَّماواتِ الْعُلی الرَّحْمنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّری وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفی اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنی أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً إِلَی قَوْلِهِ إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِین»(1). و پناه می برم به کسی که تورات و انجیل و زبور و فرقان عظیم را فروفرستاد از شر هر طغیان گر ستم پیشه، و هر شیطان و پادشاه، و هر جادوگر و پیش گو، و هر بیننده و هر کوبنده، و هر جنبنده و هر آرام گرفته و هر خاموش و هر پندارنده و صورت گر و به هر رنگ و هر شکل مختلف درآمده. پروردگار، پاک و منزه است، این حرز تو و یاری رساننده تو و آرامش دهنده توست که از تو پشتیبانی می کند. او را همتایی نیست و کسی را که او خوار کند نمی توان عزیز کرد و کسی را که او عزیز گرداند خوار شدنی نیست، و او یگانه چیره است. خداوند بر محمد و خاندانش درود فرستد (2).

تعویذ روز یک شنبه:

به نام خداوند بخشنده مهربان. خداوند بزرگ تر است، خداوند بزرگ تر است، خداوند بزرگ تر است، پروردگار بر عرش مسلط گشته و آسمان هاو زمین به فرمان او ایستاده اند و ستارگان به دستور او آرام گرفته اند و کوه ها به اجازه او فرورفته اند، هیچ کس در آسمان هاو زمین از نام او درنمی گذرد، او که کوه ها برایش پست گردیده و به فرمانش درآمده اند و اجساد به سویش برانگیخته شده در حالی که پوسیده اند، با نیروی خداوند، هر ضرر رساننده و حسودی را از فلانی فرزند فلانی می پوشانم، با نیروی کسی که میان دو دریا حائلی قرار داد و در آسمان برج هایی گماشت و چراغ و ماه تابانی در آن قرار داد.

و پناه می برم به آن کس که آسمان را آراست و آن را از هر شیطان رانده شده ای حفظ نمود. و پناه می برم به آن کس که کو ه ها را محکم و استوار قرار داد، از این که بدی و زشتی و یا گرفتاری به او برسد، حم حم حم عسق، این چنین خداوند عزیز و حکیم بر تو و کسانی که پیش از تو بودند وحی فرستاد. حم حم حم، گفتاری که از جانب بخشنده مهربان فرو فرستاده شده است، و درود خداوند بر محمد و خاندانش باد(3).

ص: 199


1- . الأعراف/ 56.
2- . طب الأئمة: 41
3- . طب الأئمة: 42

مَنْ تَشاءُ إِلَی قَوْلِهِ بِغَیْرِ حِسابٍ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ لَهُ مَقالِیدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلِیمٌ وَ أُعِیذُهُ بِالَّذِی خَلَقَ الْأَرْضَ وَ السَّماواتِ الْعُلی الرَّحْمنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّری وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفی اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنی أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً إِلَی قَوْلِهِ إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ (1) وَ أُعِیذُهُ بِمُنَزِّلِ التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الزَّبُورِ وَ الْفُرْقَانِ الْعَظِیمِ مِنْ شَرِّ کُلِّ طَاغٍ وَ بَاغٍ وَ شَیْطَانٍ وَ سُلْطَانٍ وَ سَاحِرٍ وَ کَاهِنٍ وَ نَاظِرٍ وَ طَارِقٍ وَ مُتَحَرِّکٍ وَ سَاکِنٍ وَ صَامِتٍ وَ مُتَخَیِّلٍ وَ مُتَمَثِّلٍ وَ مُتَلَوِّنٍ وَ مُخْتَلِفٍ سُبْحَانَ اللَّهِ حِرْزِکَ وَ نَاصِرِکَ وَ مُونِسِکَ وَ هُوَ یَدْفَعُ عَنْکَ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ لَا مُعِزَّ لِمَنْ أَذَلَّ وَ لَا مُذِلَّ لِمَنْ أَعَزَّ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ (2)

عُوذَةُ یَوْمِ الْأَحَدِ:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ اسْتَوَی الرَّبُّ عَلَی الْعَرْشِ وَ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ بِحُکْمِهِ وَ هَدَأَتِ النُّجُومُ بِأَمْرِهِ وَ رَسَتِ الْجِبَالُ بِإِذْنِهِ لَا یُجَاوِزُ اسْمُهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ الَّذِی دَانَتْ لَهُ الْجِبَالُ وَ هِیَ طَائِعَةٌ وَ انْبَعَثَتْ لَهُ الْأَجْسَادُ وَ هِیَ بَالِیَةٌ أَحْجُبُ کُلَّ ضَارٍّ وَ حَاسِدٍ بِبَأْسِ اللَّهِ عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ وَ بِمَنْ جَعَلَ بَیْنَ الْبَحْرَیْنِ حاجِزاً وَ جَعَلَ فِی السَّماءِ بُرُوجاً وَ جَعَلَ فِیها سِراجاً وَ قَمَراً مُنِیراً وَ أُعِیذُهُ بِمَنْ زَیَّنَهَا لِلنَّاظِرِینَ وَ حَفِظَهَا مِنْ کُلِّ شَیْطَانٍ رَجِیمٍ وَ أُعِیذُهُ بِمَنْ جَعَلَ فِی الْأَرْضِ رَوَاسِیَ جِبِالًا وَ أَوْتَاداً أَنْ یُوصَلَ إِلَیْهِ بِسُوءٍ أَوْ فَاحِشَةٍ أَوْ بَلِیَّةٍ حم حم حم عسق کَذلِکَ یُوحِی إِلَیْکَ وَ إِلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ حم حم حم تَنْزِیلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً(3)

ص: 199


1- 1. الأعراف: 56.
2- 2. طبّ الأئمّة ص 41.
3- 3. طبّ الأئمّة ص 42.

تعویذ روز دوشنبه:

به نام خداوند بخشنده مهربان، پناه می برم به خداوند بزرگ من، از شر هر پنهان و آشکار، و از شر هر مرد و زنی، و از شر هر آن چه که خورشید و ماه بر آن تابیده است، پاک و مبارک است، آفریدگار فرشتگان و روح، ای جنیان شما را می خوانم اگر شنوا و فرمان بردار هستید، ای انسان ها شما را به سوی مهربان آگاه فرامی خوانم، و ای گروه جن و انس، شما را به سوی کسی فرامی خوانم که همه مخلوقات برای او خوار گشته اند، با مهر پروردگار عالمیان و مهر جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و با مهر سلیمان پیامبر و مهر محمد صلی الله علیه و آله، بزرگ پیامبران و خاندان پاک و پاکیزه ایشان آن را مهر کردم. از فلانی فرزند فلانی هر تابعه (جن یا پری که همزاد انسان باشد.) موجود جان دار سرکش را گرفتم، جن باشد یا عفریت یا جادوگر سرکش یا پادشاه ستمگر یا شیطان رانده شده، به فرمان خداوند مهربان و آگاه، از فلانی فرزند فلانی گرفتم هر آن چه را که دیده می شود و یا از دیده ها پنهان است، هرآن چه چشمان بیدار یا خواب ببینند، راهی به سوی او برای شما وجود ندارد و نمی توانید او را بترسانید. الله الله الله شریکی ندارد و درود خداوند بر محمد و خاندانش باد .

تعویذ روز سه شنبه:

به نام خداوند بخشنده مهربان، خود را در پناه خداوند بزرگ قرار می­دهم، پروردگار آسمان های برافراشته، آن کس که آن ها را در دو روز آفرید و حکم هر یک را درآن جاری ساخت. او که زمین را در دو روز آفرید و و روزی های آن را در آن تعیین کرد و کوه ها را در آن قرار داد و گردنه ها و راه ها را در آن قرار داد و ابرهای باران زا را پدید آورد و آن را به اختیار درآورد و کشتی را به جریان انداخت و دریا را به اختیار درآورد و در زمین کوه های استوار و رودها را قرار داد، از بدی هرآن چه در روز و شب قرار دارد و در دل ها محکم می شود و دیده ها آن را می بینند، از جنیان و انسان ها. خداوند برای ما کافی است، خداوند برای ما کافی است، خداوند برای ما کافی است، پروردگاری جز الله نیست و محمد فرستاده اوست صلی الله علیه و آله و سلم تسلیما.(1)

تعویذ روز چهارشنبه:

به نام خداوند بخشنده مهربان، ای فلانی فرزند فلانی، تو را پناه می دهم به یگانه بی همتا، از شر هرجادویی و هر گره ای و هر از شر ابلیس و فرزندانش، تو را پناه می دهم به یکتای بلند مرتبه، از شر هر آن چه دیدگان ببینند و هرآن چه دیده نشود، و پناه می دهم تو را به یگانه بزرگ، از شر هر کار دشواری که به دستور پادشاه برایت پیش آید.

ص: 200


1- . طب الأئمة : 43

عُوذَةُ یَوْمِ الإثْنَیْنِ:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أُعِیذُ نَفْسَ فُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ بِرَبِّیَ الْأَکْبَرِ مِنْ شَرِّ کُلِّ مَا خَفِیَ وَ ظَهَرَ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ أُنْثَی وَ ذَکَرٍ وَ مِنْ شَرِّ مَا رَأَتِ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ قُدُّوسٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ أَدْعُوکُمْ أَیُّهَا الْجِنُّ إِنْ کُنْتُمْ سَامِعِینَ مُطِیعِینَ أَدْعُوکُمْ أَیُّهَا الْإِنْسُ إِلَی اللَّطِیفِ الْخَبِیرِ وَ أَدْعُوکُمْ أَیُّهَا الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ إِلَی الَّذِی دَانَتْ لَهُ الْخَلَائِقُ أَجْمَعِینَ خَتَمْتُهُ بِخَاتَمِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ خَاتَمِ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ إِسْرَافِیلَ وَ خَاتَمِ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ وَ خَاتَمِ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ سَیِّدُ النَّبِیِّینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ أَخَذْتُ عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ کُلَّ تَابِعَةٍ ذِی رُوحٍ مَرِیدٍ جِنِّیٍّ أَوْ عِفْرِیتٍ أَوْ سَاحِرٍ مَرِیدٍ أَوْ سُلْطَانٍ عَنِیدٍ أَوْ شَیْطَانٍ رَجِیمٍ أَخَذْتُ عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ مَا یُرَی وَ مَا لَا یُرَی وَ مَا رَأَتْ عَیْنُ نَائِمٍ أَوْ یَقْظَانَ بِإِذْنِ اللَّهِ اللَّطِیفِ الْخَبِیرِ لَا سَبِیلَ لَکُمْ عَلَیْهِ وَ لَا عَلَی مَا یُخَافُ عَلَیْهِ اللَّهُ اللَّهُ اللَّهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ.

عُوذَةُ یَوْمِ الثَّلَاثَاءِ:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أُعِیذُ نَفْسِی بِاللَّهِ الْأَکْبَرِ رَبِّ السَّمَاوَاتِ الْقَائِمَاتِ وَ بِالَّذِی خَلَقَهَا فِی یَوْمَیْنِ وَ قَضَی فِی کُلِّ سَماءٍ أَمْرَها وَ خَلَقَ الْأَرْضَ فِی یَوْمَیْنِ وَ قَدَّرَ فِیها أَقْواتَها وَ جَعَلَ فِیهَا جِبِالًا وَ جَعَلَهَا فِجَاجاً وَ سُبُلًا وَ أَنْشَأَ السَّحابَ الثِّقالَ وَ سَخَّرَهُ وَ أَجْرَی الْفُلْکَ وَ سَخَّرَ الْبَحْرَ وَ جَعَلَ فِی الْأَرْضِ رَواسِیَ وَ أَنْهاراً مِنْ شَرِّ مَا یَکُونُ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ یَعْقِدُ عَلَی الْقُلُوبِ وَ تَرَاهُ الْعُیُونُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ کَفَانَا اللَّهُ کَفَانَا اللَّهُ کَفَانَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً(1)

عُوذَةُ یَوْمِ الْأَرْبِعَاءِ:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أُعِیذُکَ یَا فُلَانَ بْنَ فُلَانَةَ بِالْأَحَدِ الصَّمَدِ مِنْ شَرِّ مَا نَفَثَ وَ عَقَدَ وَ مِنْ شَرِّ أَبِی مُرَّةَ وَ مَا وَلَدَ أُعِیذُکَ بِالْوَاحِدِ الْأَعْلَی مِنْ مَا رَأَتْ عَیْنٌ وَ مَا لَا یُرَی وَ أُعِیذُکَ بِالْفَرْدِ الْکَبِیرِ مِنْ شَرِّ مَا أَرَادَکَ بِأَمْرِ الْمَلِکِ عسیر [الْعَسِیرِ] أَنْتَ

ص: 200


1- 1. طبّ الأئمّة ص 43.

ای فلانی فرزند فلانی، تو در پناه خداوند عزیز و قدرتمند هستی، پادشاه پاک و چیره، با سلامت و ایمنی و بزرگی، عزیز و آمرزنده، دانای پیدا و پنهان، بزرگ و بلندمرتبه، او خدایی است که شریکی ندارد، محمد که درود خدا براو و خاندانش باد، فرستاده خداست و رحمت و برکت های خداوند بر آن ها باد.

تعویذ روز پنج شنبه:

به نام خداوند بخشنده مهربان، خودم و یا فلانی فرزند فلان زن را را پناه می دهم به خداوند پروردگار مشرق ها و مغرب ها، از شر هر شیطان سرکش، هر ایستاده و نشسته و هر حسد ورزنده و دشمنی کننده ای، و برایتان از آسمان آبی فرو فرستاد تا به وسیله آن شما را پاکیزه گرداند و پلیدی شیطان را از شما پاک کند و دل هایتان را به وسیله آن نیرومند گرداند و گام هایتان را استوار گرداند. پایت را در این چشمه آب سرد بزن که برای شستشو و نوشیدن است. و از آسمان آب پاکیزه ای فرستادیم تا زمین مرده را به وسیله آن زنده کنیم و چارپایانی که آفریدیم و انسان های فراوانی را سیراب گردانیم. اکنون خداوند بر شما آسان گرفت، این رحمت و سبک گرفتن از جانب خداست تا بر شما آسان گرفته شود، پس خداوند برای تو کافی خواهد بود و او شنوا و داناست. هیچ نیرو و توانی به جز از جانب خدا نیست، هیچ پیروزی جز خداوند نیست و خداوند برکار خود چیره است، معبودی جز الله نیست و محمد پیامبر اوست که درود خداوند براو و خاندانش باد.

تعویذ روز جمعه:

به نام خداوند بخشنده مهربان، هیچ نیرو و توانی جز به فرمان خداوند بزرگ و بلند مرتبه نیست، پروردگار فرشتگان و روح و پیامبران و فرستادگان، آن کس که در آسمان هاو زمین چیره است، آفریننده همه چیز و صاحب آن ها، بدی های آنان را بازدار و دیده ها و دل هایشان را نابینا گردان و میان ما و آن ها نگهبانانی و مانع و حجابی قرار ده که ما را حفظ کند به راستی که تو آفریدگار مایی. نیرو و توانی نیست مگر از جانب تو، ما به تو تکیه کردیم و به سویت پناه آوردیم و تو عزیز و حکیم هستی. فلانی فرزند فلان زن را از بدی هر جنبنده ای که جانش در دست توست حفظ کن و از شر هر آن چه در شب و روز قرار گرفته و از هر شر و بدی او را نگاه دار، آمین ای پروردگار عالمیان، درود خداوند بر محمد پیامبر مهربانی و خاندان پاکش باد(1).

روایت2.

دعوات راوندی: دعاهای هفته.

تعویذ روز شنبه:

به نام خداوند بخشنده مهربان. هیچ نیرو و توانی نیست مگر از خدای بزرگ بلند مرتبه، بارالها، ای پروردگار فرشتگان و روح و پیامبران و فرستادگان، و ای چیره بر هرآن چه در آسمان هاو زمین است،

ص: 201


1- . طب الأئمة : 44- 45

یَا فُلَانَ بْنَ فُلَانَةَ فِی جِوَارِ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْجَبَّارِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْقَهَّارِ السَّلَامِ الْمُؤْمِنِ الْمُهَیْمِنِ الْعَزِیزِ الْغَفَّارِ عَالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهَادَةِ الْکَبِیرِ الْمُتَعَالِ هُوَ اللَّهُ لَا شَرِیکَ لَهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ.

عُوذَةُ یَوْمِ الْخَمِیسِ:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أُعِیذُ نَفْسِی أَوْ فُلَانَ بْنَ فُلَانَةَ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ مِنْ شَرِّ کُلِّ شَیْطَانٍ مَارِدٍ وَ قَائِمٍ وَ قَاعِدٍ وَ حَاسِدٍ وَ مُعَانِدٍ وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ وَ لِیَرْبِطَ عَلی قُلُوبِکُمْ وَ یُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ ارْکُضْ بِرِجْلِکَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً لِنُحْیِیَ بِهِ بَلْدَةً مَیْتاً وَ نُسْقِیَهُ مِمَّا خَلَقْنا أَنْعاماً وَ أَناسِیَّ کَثِیراً الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْکُمْ ذلِکَ تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ رَحْمَةٌ یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُخَفِّفَ عَنْکُمْ فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ لَا غَالِبَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ غالِبٌ عَلی أَمْرِهِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً.

عُوذَةُ یَوْمِ الْجُمُعَةِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ اللَّهُ رَبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ وَ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ قَاهِرُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ وَ خَالِقُ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ مَالِکُهُ کُفَّ بَأْسَهُمْ وَ أَعْمِ أَبْصَارَهُمْ وَ قُلُوبَهُمْ وَ اجْعَلْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُمْ حَرَساً وَ حِجَاباً وَ مَدْفَعاً إِنَّکَ رَبُّنَا لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِکَ عَلَیْکَ تَوَکَّلْنا وَ إِلَیْکَ أَنَبْنا وَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ عَافِ فُلَانَ بْنَ فُلَانَةَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّةٍ أَنْتَ آخِذٌ بِناصِیَتِها وَ مِنْ شَرِّ ما سَکَنَ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ سُوءٍ آمِینَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ (1).

«2»

الدَّعَوَاتُ لِلرَّاوَنْدِیِّ،: عُوَذُ الْأُسْبُوعِ عُوذَةُ یَوْمِ السَّبْتِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ اللَّهُمَّ رَبَّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ وَ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ قَاهِرَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ کُفَ

ص: 201


1- 1. طبّ الأئمّة ص 44- 45.

مرا از آسیب بدان بازدار و دیده ها و دل هایشان را نابینا گردان و میان من و آن ها حجابی قرار ده، به راستی تو پروردگار ما هستی و نیرویی جز از خداوند نیست، به او تکیه کردم مانند کسی که از بدی هر جنبنده ای که جانش در دست پروردگار است به او پناه برده و از شر هرآن چه در شب و روز آرام گرفته و از شر هر بدی به او پناه می برم. و درود خداوند بر محمد و خاندانش باد.

تعویذ روز یک شنبه:

به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند بزرگ است، خداوند بزرگ است، پروردگار بر عرش جای گرفته و آسمان هاو زمین به دانش او برپاداشته شده اند و دریاها به فرمان او کشیده و ستارگان به دستور او آشکار شده اند و و کوه ها به اجازه ی او افراشته شده اند. هیچ کس در آسمان هاو زمین از نامش نمی گذرد، او که کوه ها برایش پست گردیده و به فرمانش درآمده اند و اجساد به سویش برانگیخته شده در حالی که پوسیده اند، با نیروی خداوند، به وسیله او پناه می گیرم از هر ستمگر و طغیانگر و ضرر­ رساننده و جبّار و حسود، با نیروی کسی که میان دو دریا حائلی قرار داد و پناه میگیرم به در آسمان برج هایی گماشت و چراغ و ماه تابانی در آن قرار داد. و به آن کس که آسمان را آراست و آن را از هر شیطان رانده شده ای حفظ نمود. و پناه می برم به آن کس که کو ه ها را محکم و استوار قرار داد، از این که بدی و زشتی و یا گرفتاری به او برسد، حم حم حم، گفتاری که از جانب بخشنده مهربان فرو فرستاده شده است، حم حم حم عسق، این چنین خداوند عزیز و حکیم بر تو و کسانی که پیش از تو بودند وحی می­فرستد. و درود خداوند بر محمد و خاندانش باد.

تعویذ روز دوشنبه:

به نام خداوند بخشنده مهربان، پناه می برم به پروردگار بزرگترینم، از شر هر پنهان و آشکار، و از شر هر نر و ماده­ای، و از شر هر آن چه که خورشید و ماه آن را پوشانیده است، پاک و مبارک است، آفریدگار فرشتگان و روح، ای جنیان شما را می خوانم اگر شنوا و فرمان بردار هستید، ای انسان ها شما را به سوی مهربان آگاه فرامی خوانم، و ای گروه جن و انس، شما را فرامی خوانم به آن چه با مهر پروردگار عالمیان و مهر جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و با مهر سلیمان پیامبر و مهر محمد صلی الله علیه و آله و علیهم، بزرگ پیامبران و خاندان پاک و پاکیزه ایشان مهر کردم. از فلانی فرزند فلانی در هر صبح که می­رود و هر غروب که بازمی­گردد هر جان دار یا عقرب یا جادوگر یا شیطان رانده شده یا پادشاه ستمگر را بازدار، به فرمان خداوند مهربان و آگاه، از او گرفتم هر آن چه را که دیده می شود و یا از دیده ها پنهان است، هرآن چه چشمان بیدار یا خواب ببینند.

ص: 202

عَنِّی بَأْسَ الْأَشْرَارِ وَ أَعْمِ أَبْصَارَهُمْ وَ قُلُوبَهُمْ وَ اجْعَلْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ حِجَاباً إِنَّکَ أَنْتَ رَبُّنَا وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ تَوَکَّلْتُ عَلَی اللَّهِ تَوَکُّلَ عَائِذٍ بِهِ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّةٍ رَبِّی آخِذٌ بِناصِیَتِها وَ مِنْ شَرِّ ما سَکَنَ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ سُوءٍ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ.

عُوذَةُ یَوْمِ الْأَحَدِ:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ اسْتَوَی الرَّبُّ عَلَی الْعَرْشِ وَ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ بِحِکْمَتِهِ وَ مُدَّتِ الْبُحُورُ وَ ظَهَرَتِ النُّجُومُ بِأَمْرِهِ وَ رَسَتِ الْجِبَالُ (1) بِإِذْنِهِ لَا یُجَاوِزُ اسْمَهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ الَّذِی دَانَتْ لَهُ الْجِبَالُ وَ هِیَ طَائِعَةٌ وَ انْبَعَثَتْ لَهُ الْأَجْسَادُ وَ هِیَ بَالِیَةٌ وَ بِهِ أَحْتَجِبُ عَنْ ظُلْمِ کُلِّ بَاغٍ وَ طَاغٍ وَ عَادٍ وَ جَبَّارٍ وَ حَاسِدٍ وَ بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی جَعَلَ بَیْنَ الْبَحْرَیْنِ حاجِزاً وَ أَحْتَجِبُ بِاللَّهِ الَّذِی جَعَلَ فِی السَّماءِ بُرُوجاً وَ جَعَلَ فِیها سِراجاً وَ قَمَراً مُنِیراً وَ زَیَّنَهَا لِلنَّاظِرِینَ وَ حِفْظاً مِنْ کُلِّ شَیْطَانٍ رَجِیمٍ وَ جَعَلَ فِی الْأَرْضِ رَوَاسِیَ جِبِالًا أَوْتَاداً أَنْ یُوصَلَ إِلَیَّ سُوءٌ أَوْ فَاحِشَةٌ أَوْ بَلِیَّةٌ حم حم حم تَنْزِیلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ حم حم حم عسق کَذلِکَ یُوحِی إِلَیْکَ وَ إِلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ.

عُوذَةُ یَوْمِ الِاثْنَیْنِ:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أُعِیذُ نَفْسِی بِرَبِّیَ الْأَکْبَرِ مِمَّا یَخْفَی وَ مَا یَظْهَرُ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ أُنْثَی وَ ذَکَرٍ وَ مِنْ شَرِّ مَا وَارَتِ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ قُدُّوسٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ أَدْعُوکُمْ أَیُّهَا الْجِنُّ إِنْ کُنْتُمْ سَامِعِینَ مُطِیعِینَ وَ أَدْعُوکُمْ أَیُّهَا الْإِنْسُ إِلَی اللَّطِیفِ الْخَبِیرِ وَ أَدْعُوکُمْ أَیُّهَا الْجِنُّ وَ الْإِنْسُ إِلَی الَّذِی خَتَمْتُهُ بِخَاتَمِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ خَاتَمِ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ إِسْرَافِیلَ وَ خَاتَمِ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ علیهما السلام وَ خَاتَمِ مُحَمَّدٍ سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ وَ النَّبِیِّینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ عَلَیْهِمْ أَخِّرْ عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ کُلَّمَا یَغْدُو وَ یَرُوحُ مِنْ ذِی حَیٍّ أَوْ عَقْرَبٍ أَوْ سَاحِرٍ أَوْ شَیْطَانٍ رَجِیمٍ أَوْ سُلْطَانٍ عَنِیدٍ أَخَذْتُ عَنْهُ مَا یُرَی وَ مَا لَا یُرَی وَ مَا رَأَتْ عَیْنُ نَائِمٍ أَوْ یَقْظَانَ بِإِذْنِ اللَّهِ

ص: 202


1- 1. و سیرت الجبال خ.

شما بر خداوند توانایی ندارید، شریکی برای خداوند نیست و درود او بر پیامبرش باد، مولای ما محمد و خاندان پاکش باد.

تعویذ روز سه شنبه:

به نام خداوند بخشنده مهربان، پناه می برم به خداوند بزرگترین، پروردگار آسمان های افراشته بدون ستون، آن کس که آن ها را در دو روز آفرید و حکم هر یک را درآن جاری ساخت. او که زمین را در دو روز آفرید و و روزی های آن را در آن تعیین کرد و کوه ها را در آن قرار داد و گردنه ها و راه ها را در آن قرار داد و ابرهای باران زا را پدید آورد و آن را به اختیار درآورد و کشتی را به جریان انداخت و دریا را به اختیار درآورد و در زمین کوه های استوار و رودها را قرار داد، همگی در چهار روز و برای پرسش کنندگان یکسان قرار داد. از بدی هرآن چه در روز و شب قرار دارد و در دل ها محکم می شود و دیده ها آن را می بینند، از جنیان و انسان ها. خداوند برای ما کافی است، خداوند برای ما کافی است، خداوند برای ما کافی است، پروردگاری جز الله نیست و محمد صلی الله علیه و آله فرستاده اوست صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین.

تعویذ روز چهارشنبه:

به نام خداوند بخشنده مهربان، پناه می برم به یگانه بی همتا، از شر آن کس که در جادوها می دمد و از شر ابلیس و فرزندانش، پناه می برم به یکتای بلند مرتبه، از شر هر آن چه دیدگانم ببینند و هرآن چه ندیدند، و پناه می برم به یگانه یکتا، از شر هر که بخواهد مشکلی برایم پیش آورد. پروردگارا درود فرست بر محمد و خاندانش، و مرا در پناه و همسایگی و دژ محکم خود قرار ده که عزیز و جبار و پادشاه و پاک و چیره و آرامش آور و امنیت بخش و دارای هیمنه و بخشنده و دانای نهان و آشکار و بزرگ و بلند مرتبه است، او الله است، او الله است، او الله است، شریکی ندارد، محمد که درود خدا بسیار و همواره براو و خاندانش باد، فرستاده اوست.

تعویذ روز پنج شنبه:

به نام خداوند بخشنده مهربان، پناه می برم به خداوند پروردگار مشرق ها و مغرب ها، از شر هر شیطان سرکش، هر ایستاده و نشسته و هر دشمن حسد ورزنده و دشمنی کننده ای، و برایتان از آسمان آبی فرو می­فرستد تا به وسیله آن شما را پاکیزه گرداند و پلیدی شیطان را از شما پاک کند و دل هایتان را به وسیله آن نیرومند گرداند و گام هایتان را استوار گرداند. پایت را در این چشمه آب سرد بزن که آبش برای شستشو و نوشیدن است. و از آسمان آب پاکیزه ای فرستادیم تا زمین مرده را به وسیله آن زنده کنیم و چارپایانی که آفریدیم و انسان های فراوانی را سیراب گردانیم. اکنون خداوند بر شما آسان گرفت، این رحمت و سبک گرفتن از جانب خداست تا بر شما آسان گرفته شود، پس خداوند برای تو کافی خواهد بود و او شنوا و داناست. معبودی

ص: 203

اللَّطِیفِ الْخَبِیرِ لَا سُلْطَانَ لَکُمْ عَلَی اللَّهِ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی رَسُولِهِ سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً.

عُوذَةُ یَوْمِ الثَّلَاثَاءِ:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أُعِیذُ نَفْسِی بِاللَّهِ الْأَکْبَرِ رَبِّ السَّمَاوَاتِ الْقَائِمَاتِ بِلَا عَمَدٍ وَ الَّذِی خَلَقَهَا فِی یَوْمَیْنِ وَ قَضَی فِی کُلِّ سَماءٍ أَمْرَها وَ خَلَقَ الْأَرْضَ فِی یَوْمَیْنِ وَ قَدَّرَ فِیها أَقْواتَها وَ جَعَلَ فِیهَا جِبِالًا وَ أَوْتَاداً وَ جَعَلَهَا فِجَاجاً وَ سُبُلًا وَ أَنْشَأَ السَّحَابَ وَ سَخَّرَهُ وَ أَجْرَی الْفُلْکَ وَ سَخَّرَ الْبَحْرَ وَ جَعَلَ فِی الْأَرْضِ رَواسِیَ وَ أَنْهاراً فِی أَرْبَعَةِ أَیَّامٍ سَواءً لِلسَّائِلِینَ وَ مِنْ شَرِّ مَا یَکُونُ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ یَعْقِدُ عَلَیْهِ الْقُلُوبُ وَ تَرَاهُ الْعُیُونُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ کَفَانَا اللَّهُ کَفَانَا اللَّهُ کَفَانَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً.

عُوذَةُ یَوْمِ الْأَرْبِعَاءِ:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أُعِیذُ نَفْسِی بِالْأَحَدِ الصَّمَدِ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِی الْعُقَدِ وَ مِنْ شَرِّ ابْنِ فِتْرَةٍ وَ مَا وَلَدَ بِاللَّهِ الْوَاحِدِ الْفَرْدِ الْکَبِیرِ الْأَعْلَی مِنْ شَرِّ مَا رَأَتْ عَیْنِی وَ مَا لَمْ تَرَ أَسْتَعِیذُ بِاللَّهِ الْوَاحِدِ الْفَرْدِ مِنْ شَرِّ مَنْ أَرَادَنِی بِأَمْرٍ عَسِیرٍ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی فِی جِوَارِکَ وَ حِصْنِکَ الْحَصِینِ الْعَزِیزِ الْجَبَّارِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْقَهَّارِ السَّلَامِ الْمُؤْمِنِ الْمُهَیْمِنِ الْغَفَّارِ عَالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهَادَةِ الْکَبِیرِ الْمُتَعَالِ هُوَ اللَّهُ هُوَ اللَّهُ هُوَ اللَّهُ لَا شَرِیکَ لَهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ سَلَّمَ کَثِیراً دَائِماً.

عُوذَةُ یَوْمِ الْخَمِیسِ:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أُعِیذُ نَفْسِی بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ مارِدٍ وَ قَائِمٍ وَ قَاعِدٍ وَ عَدُوٍّ وَ حَاسِدٍ وَ مُعَانِدٍ وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ وَ لِیَرْبِطَ عَلی قُلُوبِکُمْ وَ یُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ ارْکُضْ بِرِجْلِکَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً لِنُحْیِیَ بِهِ بَلْدَةً مَیْتاً وَ نُسْقِیَهُ مِمَّا خَلَقْنا أَنْعاماً وَ أَناسِیَّ کَثِیراً الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْکُمْ ذلِکَ تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ رَحْمَةٌ یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُخَفِّفَ عَنْکُمْ فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ لَا إِلَهَ

ص: 203

جز الله نیست، هیچ پیروزی جز خداوند نیست، معبودی جز الله نیست و محمد پیامبر اوست صلی الله علیه و آله و سلم تسلیما.

تعویذ روز جمعه:

به نام خداوند بخشنده مهربان، هیچ نیرو و توانی جز به فرمان خداوند بزرگ و بلند مرتبه نیست، خدایا، ای پروردگار فرشتگان و روح و پیامبران و فرستادگان، ای چیره در آسمان هاو زمین و آفریننده همه چیز و صاحب آن ها، بدی های دشمنان ما را بازدار و هر آن کس از جن و انس که بدی برای ما خواهد، دیده ها و دل هایشان را نابینا گردان و میان ما و آن ها مانع و حجابی قرار ده که ما را حفظ کند به راستی که تو آفریدگار مایی. نیرو و توانی نیست مگر از جانب الله ، ما به تو تکیه کردیم و به سویت پناه آوردیم و تو عزیز و حکیم هستی. خداوندا، از بدی هر بدی و هر جنبنده ای که جانش در دست توست ما را حفظ کن و از شر هرآن چه در شب و روز پنهان گشته و از هر شر و بدی و بدی هر دارای بدی ما را نگاه دار، ای پروردگار عالمیان، و معبود فرستادگان، و درود فرست بر محمد و خاندان پاکش، که از اولیاء تو بودند و محمد و خاندانش را با کامل ترین آن مخصوص گردان و هیچ نیرو و توانی نیست مگر از خداوند بزرگ و بلندمرتبه.

به نام خداوند، و به یاری او، به خدا ایمان دارم و به او پناه می برم و به ریسمانش چنگ می زنم و به او پناهنده می شوم و به عزت و ایمنی خداوند از شیطان های انس و جن ایمن می شوم، از پیاده و سواره و دونده آن ها و از انحراف و بازگشت و حیله و بدی آن ها و بدی هر آن چه در شب و روز از نزدیک و دور می آورند و از شر غایب و حاضر و ساکن و زیارت کننده و زنده و مرده و بینا و نابینا و از شر عام و خاص آن ها و از شر خودم و گمان های آن و از شر سرگشتگی ها و حواس و لمس کردنی ها و پوشیدنی ها و از چشم جن و انس به او پناه می برم. به نامی که تخت بلقیس با آن لرزید و دینم را و خودم را و همه آن چه را که به من متوجه است پناه می دهم از شر هر نقش و گمان و هر سپیدی و سیاهی، یا مثال یا هم پیمان یا غیر هم پیمان، از آن چه در هوا قرار دارد یا در ابرها و روشنایی و سایه و آفتاب و خشکی و دریا و دشت و ناهمواری و خرابه و آبادی و پشته ها و قلعه ها و آبگیرها و کنیسه ها و مقبره ها و دره ها و مرغزارهاست، از کسانی که بیرون روند و وارد شوند، از هر که در شب آشکار شود و در روز پراکنده گردد و در شامگاهان و سپیده دمان و هنگام غروب یا طلوع، از هرکه بدگمانی آورد و افسانه گوید و فتنه کند و از فرعونیان و ابلیس­ها و سربازان و

ص: 204

إِلَّا اللَّهُ (1) وَ لَا غَالِبَ إِلَّا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً.

عُوذَةُ یَوْمِ الْجُمُعَةِ:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ اللَّهُمَّ رَبَّ الْمَلَائِکَةِ وَ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ قَاهِرَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ وَ خَالِقَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ مَالِکَهُ کُفَّ عَنِّی بَأْسَ أَعْدَائِنَا وَ مَنْ أَرَادَنَا بِسُوءٍ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ أَعْمِ أَبْصَارَهُمْ وَ قُلُوبَهُمْ وَ اجْعَلْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُمْ حِجَاباً وَ حَرَساً وَ مَدْفَعاً إِنَّکَ رَبُّنَا لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْنَا وَ إِلَیْهِ أَنَبْنَا وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ رَبَّنَا عَافِنَا مِنْ شَرِّ کُلِّ سُوءٍ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّةٍ أَنْتَ آخِذٌ بِناصِیَتِها وَ مِنْ شَرِّ ما سَکَنَ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ سُوءٍ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ ذِی شَرٍّ رَبَّ الْعَالَمِینَ وَ إِلَهَ الْمُرْسَلِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِکَ وَ خُصَّ مُحَمَّداً وَ آلَهُ بِأَتَمِّ ذَلِکَ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ أُومِنُ بِاللَّهِ وَ بِاللَّهِ أَعُوذُ وَ بِاللَّهِ أَعْتَصِمُ وَ بِاللَّهِ أَسْتَجِیرُ وَ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ مَنَعَةِ اللَّهِ أَمْتَنِعُ مِنْ شَیَاطِینِ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ رَجِلِهِمْ وَ خَیْلِهِمْ وَ رَکْضِهِمْ وَ عَطْفِهِمْ وَ رَجْعِهِمْ وَ کَیْدِهِمْ وَ شَرِّهِمْ وَ شَرِّ مَا یَأْتُونَ بِهِ تَحْتَ اللَّیْلِ وَ تَحْتَ النَّهَارِ مِنَ الْبُعْدِ وَ الْقُرْبِ وَ مِنْ شَرِّ الْغَائِبِ وَ الْحَاضِرِ وَ الشَّاهِدِ وَ الزَّائِرِ أَحْیَاءً وَ أَمْوَاتاً وَ أَعْمَی وَ بَصِیراً وَ مِنْ شَرِّ الْعَامَّةِ وَ الْخَاصَّةِ وَ مِنْ نَفْسِی وَ وَسْوَسَتِهَا وَ مِنْ شَرِّ الدَّیَاهِشِ وَ الْحِسِّ وَ اللَّمْسِ وَ اللُّبْسِ وَ مِنْ عَیْنِ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ بِالاسْمِ الَّذِی اهْتَزَّ لَهُ عَرْشُ بِلْقِیسَ وَ أُعِیذُ دِینِی وَ نَفْسِی وَ جَمِیعَ مَا تَحُوطُهُ عِنَایَتِی مِنْ شَرِّ کُلِّ صُورَةٍ وَ خَیَالٍ وَ بَیَاضٍ أَوْ سَوَادٍ أَوْ مِثَالٍ أَوْ مُعَاهَدٍ أَوْ غَیْرِ مُعَاهَدٍ مِمَّنْ یَسْکُنُ الْهَوَاءَ وَ السَّحَابَ وَ الظُّلُمَاتِ وَ النُّورَ وَ الظِّلَّ وَ الْحَرُورَ وَ الْبَرَّ وَ الْبُحُورَ وَ السَّهْلَ وَ الْوُعُورَ وَ الْخَرَابَ وَ الْعُمْرَانَ وَ الْآکَامَ وَ الْآجَامَ وَ الْمَغَایِضَ وَ الْکَنَائِسَ وَ النَّوَاوِیسَ وَ الْفَلَوَاتِ وَ الْجَبَّانَاتِ مِنَ الصَّادِرِینَ وَ الْوَارِدِینَ مِمَّنْ یَبْدُو بِاللَّیْلِ وَ یَنْتَشِرُ بِالنَّهَارِ وَ بِالْعَشِیِّ وَ الْإِبْکَارِ وَ الْغُدُوِّ وَ الْآصَالِ وَ الْمُرِیبِینَ وَ الْأَسَامِرَةِ وَ الْأَفَاتِنَةِ وَ الْفَرَاعِنَةِ وَ الْأَبَالِسَةِ وَ مِنْ جُنُودِهِمْ

ص: 204


1- 1. و اللّه غالب علی أمره خ صح.

همسران و خاندان و قبیله آن ها و از تحریک و عیب جویی و دمیدن و فتنه و افسون و ضربت و بازی و نگاه و حیله گری و رفت و آمد و خوی آن ها، از شر هر صاحب شری از جادوگران و دیوها و ام الصبیان و آنچه زاییدند و آنچه وارد کنند و از شر هر صاحب شری، درون و بیرون، وارد شونده و جلو­گیرنده، ساکن و متحرک و تپش رگ ها و صداع و شقیقه و أم ملدم (1) و تب و مثلثة و ربع و غبّ و نافضة و صالبة و داخله و خارجه، و از شر هر جنبنده ای که جانش به دست توست و به راستی پروردگارم در راه راست است. درود خداوند بر محمد و خاندانش باد و درود فراوان بر آن ها باد.

و این تعویذ آخر را أبو جعفر محمد بن علی علیه السلام برای فرزندش ابوالحسن علیه السلام که نوزادی در گهواره بود نوشت و به وسیله آن او را محافظت می نمود و عبد العظیم حسنی خداوند از او راضی گردد آن را از ایشان روایت نموده است.

روایت3.

دعوات راوندی،

تسبیحات پیامبر و امامان علیهم السلام.

تسبیح محمد صلی الله علیه و آله در روز اول ماه:

پاک و منزه است خداوند به مقدار خوشنودی اش. پاک و منزه است به وسعت آسمان ها، پاک و منزه است خداوند به اندازه ی زمینش، منزه است خداوند مانند آن و سپاسی مانند آن مخصوص خداوند است و پروردگاری جز الله نیست مانند آن و بزرگ تر است خداوند به اندازه آن.

تسبیح علی علیه السلام در روز دوم:

منزه است خدایی که بزرگ است و نام هایش مبارک است. منزه است آن کس که تا بی نهایت جاودان است. منزه است آن کس که آسمان ها از نور حجابش روشن می گردند. منزه است آن کس که آسمان هارا بدون ستون برافراشته است، منزه است آن کس که روشنایی­اش با کبریاء و نور عظمت یافته است، منزه است آن کس که به وحدانیت یگانه شد، پس معبودی جز او نیست. منزه است کسی که ردایش با بزرگی و فخر پوشیده شده است. منزه است آن کس که با یگانگی اش بر عرش تکیه زده است.

تسبیح فاطمه علیها السلام در روز سوم:

پاک و منزه است کسی که با حول و قوه خود نورانی گردید

ص: 205


1- ( 1) ام ملدم کنیه ی تب است و مثلثة چیزی است که یک روز از سه روز را بگیرد و ربع در مقابل سه، چیزی است که یک روز از چهار روز را بگیرد. گفته شده: تب ربعی تبی است که یک روز را گرفته و دوروز را ترک کند. و آن چیزی است که در سه روز هجده ساعت را بگیرد و آن یک چهارم ساعات روزهاست، پس به اعتبار ساعت ها نام گذاری شد. و غب چیزی است که یک روز را گرفته و یک روز را رها کند. و نافضة تب و لرز است و صالبة بسیار سوزان و با حرارت زیاد است که همراه با لرز باشد و مخالف رعده است.

وَ أَزْوَاجِهِمْ وَ عَشَائِرِهِمْ وَ قَبَائِلِهِمْ وَ مِنْ هَمْزِهِمْ وَ لَمْزِهِمْ وَ نَفْثِهِمْ وَ وِقَاعِهِمْ وَ أَخْذِهِمْ وَ سِحْرِهِمْ وَ ضَرْبِهِمْ وَ عَبَثِهِمْ وَ لَمْحِهِمْ وَ احْتِیَالِهِمْ وَ اخْتِلَافِهِمْ وَ أَخْلَاقِهِمْ مِنْ شَرِّ کُلِّ ذِی شَرٍّ مِنَ السَّحَرَةِ وَ الْغِیلَانِ وَ أُمِّ الصِّبْیَانِ وَ مَا وَلَدَا وَ مَا وَرَدْنَا وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ ذِی شَرٍّ دَاخِلٍ وَ خَارِجٍ وَ عَارِضٍ وَ مُعْتَرِضٍ وَ سَاکِنٍ وَ مُتَحَرِّکٍ وَ ضَرَبَانِ عِرْقٍ وَ صُدَاعٍ وَ شَقِیقَةٍ وَ أُمِّ مِلْدَمٍ (1) وَ الْحُمَّی وَ الْمُثَلَّثَةِ وَ الرِّبْعِ وَ الْغِبِّ وَ النَّافِضَةِ وَ الصَّالِبَةِ وَ الدَّاخِلَةِ وَ الْخَارِجَةِ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّةٍ أَنْتَ آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً وَ هَذِهِ الْعُوذَةُ الْأَخِیرَةُ کَتَبَهَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ علیهما السلام لِابْنِهِ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام وَ هُوَ صَبِیٌّ فِی الْمَهْدِ وَ کَانَ یُعَوِّذُهُ بِهَا رَوَاهَا عَبْدُ الْعَظِیمِ الْحَسَنِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ عَنْهُ علیه السلام.

«3»

الدَّعَوَاتُ لِلرَّاوَنْدِیِّ، تَسَابِیحُ النَّبِیِّ وَ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام.

تَسْبِیحُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فِی أَوَّلِ یَوْمٍ مِنَ الشَّهْرِ سُبْحَانَ اللَّهِ عَدَدَ رِضَاهُ سُبْحَانَ اللَّهِ مِلْ ءَ سَمَاوَاتِهِ سُبْحَانَ اللَّهِ مِلْ ءَ أَرْضِهِ سُبْحَانَ اللَّهِ مِثْلَ ذَلِکَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ مِثْلَ ذَلِکَ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مِثْلَ ذَلِکَ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ مِثْلَ ذَلِکَ تَسْبِیحُ عَلِیٍّ علیهما السلام فِی الْیَوْمِ الثَّانِی سُبْحَانَ مَنْ تَعَالَی جَدُّهُ وَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ إِلَی غَیْرِ غَایَةٍ یَدُومُ بَقَاؤُهُ سُبْحَانَ مَنِ اسْتَنَارَ بِنُورِ حِجَابِهِ دُونَ سَمَائِهِ سُبْحَانَ مَنْ قَامَتْ لَهُ السَّمَاوَاتُ بِلَا عَمَدٍ سُبْحَانَ مَنْ تَعَظَّمَ بِالْکِبْرِیَاءِ وَ النُّورِ سَنَاؤُهُ سُبْحَانَ مَنْ تَوَحَّدَ بِالْوَحْدَانِیَّةِ فَلَا إِلَهَ سِوَاهُ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْبَهَاءَ وَ الْفَخْرُ رِدَاؤُهُ سُبْحَانَ مَنِ اسْتَوَی عَلَی عَرْشِهِ بِوَحْدَانِیَّتِهِ.

تَسْبِیحُ فَاطِمَةَ علیها السلام فِی الْیَوْمِ الثَّالِثِ سُبْحَانَ مَنِ اسْتَنَارَ بِالْحَوَلِ وَ الْقُوَّةِ

ص: 205


1- 1. ام ملدم کنیة الحمی، و المثلثة ما تأخذ فی ثلاثة أیّام یوما و الربع إذا قابل بالثلث کان ما تأخذ فی أربعة أیّام یوما، و قیل: الحمی الربع ما تنوب یوما و تترک یومین و ذلک أنها تأخذ فی الأیّام الثلاثة ثمانی عشرة ساعة، و هی ربع ساعات الایام، فسمیت باعتبار الساعات، و الغب ما تأخذ یوما و تدع یوما، و النافضة الحمی الرعدة، و الصالبة المحرقة الشدیدة الحرارة معها رعدة و هی خلاف النافضة.

منزه است کسی که در حجاب هفت آسمان است، و هیچ چشمی او را نمی­بیند. منزه است کسی که بندگان را با مرگ خوار و خود را با حیات عزتمند می­کند. منزه است کسی که می­ماند و هر چیزی جز او نابود می­شود. منزه است کسی که حمد را خاص خود قرار داد و آن را پسندید. منزه است خداوند زنده دانا، منزه است خداوند بردبار گرامی، منزه است پادشاه مقدس، منزه است بلند مرتبه بزرگ. منزه است خداوند و او را سپاس می­گویم.

تسبیح حسن بن علی علیه­السلام در روز چهارم: منزه است کسی که بر راز دل­ها آگاه است. منزه است کسی که شمار گناهان در نزد اوست. منزه است کسی که هیچ چیزی در آسمان هاو زمین بر او پوشیده نیست. منزه است خداوند آگاه از نهاد انسان ها و دانای امور پوشیده و منزه است کسی که به اندازه ذره­ای در آسمان هاو زمین از او پوشیده نمی­ماند، منزه است کسی که رازها در نزد او عیان است و باطن در نزد او ظاهر است. منزه است خداوند و او را سپاس می­گویم.

تسبیح حسین بن علی در روز پنجم: منزه است خداوند رفیع والاترین، منزه است خداوند بزرگ بزرگترین، منزه است خداوندی که این چنین است و هیچ کس جز او اینگونه نیست و هیچ کس قدرت او را ندارد. منزه است کسی که اول او علم وصف ناپذیر و آخر او علم لایتناهی است. منزه است کسی که با الهیت خود از همه مخلوقات بالاتر است، نه چشمی او را می­بیند و نه عقلی او را درک می­کند و نه در تصور کسی در می­آید و نه هیچ زبانی قدرت توصیف او را دارد هر آن قدر که توصیف کند . منزه است کسی که در آسمان هابالا رفت. منزه است کسی که مرگ را بربندگان حکم فرمود. منزه است پادشاه توانا، منزه است پادشاه مقدس، منزه است ماندنی جاودان.

تسبیح علی بن حسین علیه­السلام در روز ششم: منزه است کسی که نور او هر ظلمتی را روشن کرد منزه است کسی که قدرتش هر قدرتی را خوار کرد منزه است کسی که از بندگان پوشیده است و هیچ چیز او را نمی­پوشاند منزه است خداوند و او را سپاس می­گویم.

تسبیح محمد بن علی علیه­السلام در روز هفتم: منزه است خالق باری منزه است قادر مقتدر منزه است برانگیزاننده وارث منزه است کسی که همه چیز برای او خاضع گشت منزه است کسی که رعد به حمد او و فرشتگان جملگی از بیمش تسبیح می­گویند، منزه است خداوند عظیم و او را سپاس می­گویم.

تسبیح جعفر بن محمد علیه­السلام در روز هشتم: منزه است کسی که عظیم است و نابود نمی شود منزه است کسی که قائم است و به لهو و لعب نمی­پردازد، منزه است کسی که حافظ است و فراموش نمی­کند، منزه است کسی که داناست است و دچار خطا نمی­شود، منزه است کسی که به خلق خود احاطه دارد است و همیشه حاضر است، منزه است کسی که پوشیده است و دیده نمی­شود، منزه است کسی که با

ص: 206

سُبْحَانَ مَنِ احْتَجَبَ فِی سَبْعِ سَمَاوَاتٍ فَلَا عَیْنٌ تَرَاهُ سُبْحَانَ مَنْ أَذَلَّ الْخَلَائِقَ بِالْمَوْتِ وَ أَعَزَّ نَفْسَهُ بِالْحَیَاةِ سُبْحَانَ مَنْ یَبْقَی وَ یَفْنَی کُلُّ شَیْ ءٍ سِوَاهُ سُبْحَانَ مَنِ اسْتَخْلَصَ الْحَمْدَ لِنَفْسِهِ وَ ارْتَضَاهُ سُبْحَانَ الْحَیِّ الْعَلِیمِ سُبْحَانَ الْحَلِیمِ الْکَرِیمِ سُبْحَانَ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ سُبْحَانَ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ بِحَمْدِهِ.

تَسْبِیحُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام فِی الْیَوْمِ الرَّابِعِ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ مُطَّلِعٌ عَلَی خَوَازِنِ الْقُلُوبِ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ مُحْصِی عَدَدِ الذُّنُوبِ سُبْحَانَ مَنْ لَا یَخْفَی عَلَیْهِ خَافِیَةٌ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ سُبْحَانَ الْمُطَّلِعِ عَلَی السَّرَائِرِ عَالِمِ الْخَفِیَّاتِ سُبْحَانَ مَنْ لا یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ سُبْحَانَ مَنِ السَّرَائِرُ عِنْدَهُ عَلَانِیَةٌ وَ الْبَوَاطِنُ عِنْدَهُ ظَوَاهِرُ سُبْحَانَ اللَّهِ بِحَمْدِهِ تَسْبِیحُ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام فِی الْیَوْمِ الْخَامِسِ سُبْحَانَ الرَّفِیعِ الْأَعْلَی سُبْحَانَ الْعَظِیمِ الْأَعْظَمِ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ هَکَذَا وَ لَا یَکُونُ هَکَذَا غَیْرُهُ وَ لَا یَقْدِرُ أَحَدٌ قُدْرَتَهُ سُبْحَانَ مَنْ أَوَّلُهُ عِلْمٌ لَا یُوصَفُ وَ آخِرُهُ عِلْمٌ لَا یَبِیدُ سُبْحَانَ مَنْ عَلَا فَوْقَ الْبَرِیَّاتِ بِالْإِلَهِیَّةِ فَلَا عَیْنٌ تُدْرِکُهُ وَ لَا عَقْلٌ یُمَثِّلُهُ وَ لَا وَهْمٌ یُصَوِّرُهُ وَ لَا لِسَانٌ یَصِفُهُ بِغَایَةِ مَا لَهُ الْوَصْفُ سُبْحَانَ مَنْ عَلَا فِی الْهَوَاءِ سُبْحَانَ مَنْ قَضَی الْمَوْتَ عَلَی الْعِبَادِ سُبْحَانَ الْمَلِکِ الْقَادِرِ سُبْحَانَ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ سُبْحَانَ الْبَاقِی الدَّائِمِ تَسْبِیحُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیه السلام فِی الْیَوْمِ السَّادِسِ سُبْحَانَ مَنْ أَشْرَقَ نُورُهُ کُلَّ ظُلْمَةٍ سُبْحَانَ مَنْ قَدَرَ بِقُدْرَتِهِ کُلَّ قُدْرَةٍ سُبْحَانَ مَنِ احْتَجَبَ عَنِ الْعِبَادِ وَ لَا شَیْ ءٌ یَحْجُبُهُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ بِحَمْدِهِ تَسْبِیحُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام فِی الْیَوْمِ السَّابِعِ سُبْحَانَ الْخَالِقِ الْبَارِئِ سُبْحَانَ الْقَادِرِ الْمُقْتَدِرِ سُبْحَانَ الْبَاعِثِ الْوَارِثِ سُبْحَانَ مَنْ خَضَعَتْ لَهُ الْأَشْیَاءُ سُبْحَانَ مَنْ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَ الْمَلائِکَةُ مِنْ خِیفَتِهِ سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ تَسْبِیحُ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام فِی الْیَوْمِ الثَّامِنِ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ عَظِیمٌ لَا یُرَامُ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ قَائِمٌ لَا یَلْهُو سُبْحَانَ مَنْ هُوَ حَافِظٌ لَا یَنْسَی سُبْحَانَ مَنْ هُوَ عَالِمٌ لَا یَسْهُو سُبْحَانَ مَنْ هُوَ مُحِیطٌ بِخَلْقِهِ لَا یَغِیبُ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ مُحْجَبٌ لَا یُرَی سُبْحَانَ مَنِ اسْتَتَرَ

ص: 206

نور خود پوشیده است و هیچ چیز او را درنمی­یابد، منزه است کسی که نور و ضیاء، چهره اوست، و بهجت، جمال اوست و جلال، عزت او و عزت،

قدرت او و قدرت، صفت اوست. منزه است خداوند و او را سپاس می­گویم.

تسبیح موسی بن جعفر علیه­السلام در روز نهم: منزه است کسی که قدس و پاکی او روزگار را پر کرده است. منزه است کسی که زمان نور او را نمی­پوشاند. منزه است کسی که با نور خود هر ظلمتی را روشن کرده است، منزه است کسی که هر دینی به دین اوست، منزه است کسی که با قدرت خود هر چیز را اندازه مخصوصی بخشیده، منزه است کسی که برای خالقیت او حدی و برای قادریت او پایانی وجود ندارد. منزه است خداوند عظیم.

تسبیح علی بن موسی علیه­السلام در روز دهم و یازدهم: منزه است خالق نور منزه است خالق ظلمت منزه است خالق آب­ها منزه است خالق آسمان هامنزه است خالق زمین­ها منزه است خالق بادها و گیاهان. منزه است خالق زندگی و مرگ، منزه است خالق خاک و دشت­ها منزه است خداوند و او را سپاس می­گویم.

تسبیح محمد بن علی علیه­السلام در روز دوازدهم و سیزدهم: منزه است کسی که بر اهل مملکت خود ستم نمی­کند منزه است کسی که اهل زمین را به انواع عذاب دچار نمی­کند منزه است خداوند و او را سپاس می­گویم.

تسبیح علی بن محمد علیه­السلام در روز چهاردهم و پانزدهم: منزه است کسی که دائم است و دچار سهل­انگاری نمی­شود منزه است کسی که قائم است و به لهوو و لعب نمی­پردازد منزه است کسی که غنی است و فقیر نمی­شود. منزه است خداوند و او را سپاس می­گویم.

تسبیح حسن بن علی علیه­السلام در روز شانزدهم و هفدهم: منزه است کسی که در علوّ و بالایی خود نزدیک است و در دنوّ و نزدیکی خود بلند مرتبه است و در اشراق خود نورانی، و در سلطنت خود قوی است . منزه است خداوند و او را سپاس می­گویم.

تسبیح صاحب الزمان علیه­السلام در روز هجدهم تا آخر ماه: منزه است خداوند به تعداد مخلوقات خود، منزه است خداوند به اندازه رضایت خود، منزه است خدوند به اندازه کلمات خود، منزه است خداوند به اندازه عرش خود و سپاس برای خداست مانند آن .

ص: 207

بِالضِّیَاءِ فَلَا شَیْ ءٌ یُدْرِکُهُ سُبْحَانَ مَنِ النُّورُ مَنَارُهُ وَ الضِّیَاءُ بَهَاؤُهُ وَ الْبَهْجَةُ جَمَالُهُ وَ الْجَلَالُ عِزُّهُ وَ الْعِزَّةُ قُدْرَتُهُ وَ الْقُدْرَةُ صِفَتُهُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ بِحَمْدِهِ تَسْبِیحُ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیهما السلام فِی الْیَوْمِ التَّاسِعِ سُبْحَانَ مَنْ مَلَأَ الدَّهْرَ قُدْسُهُ سُبْحَانَ مَنْ لَا یَغْشَی الْأَمَدُ نُورَهُ سُبْحَانَ مَنْ أَشْرَقَ کُلُّ ظُلْمَةٍ بِضَوْئِهِ سُبْحَانَ مَنْ یَدِینُ لِدِینِهِ کُلُّ دَیِّنٍ سُبْحَانَ مَنْ قَدَّرَ کُلَّ شَیْ ءٍ بِقُدْرَتِهِ سُبْحَانَ مَنْ لَیْسَ لِخَالِقِیَّتِهِ حَدٌّ وَ لَا لِقَادِرِیَّتِهِ نَفَادٌ سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِیمِ تَسْبِیحُ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی علیه السلام فِی الْعَاشِرِ وَ الْحَادِیَ عَشَرَ سُبْحَانَ خَالِقِ النُّورِ سُبْحَانَ خَالِقِ الظُّلْمَةِ سُبْحَانَ خَالِقِ الْمِیَاهِ سُبْحَانَ خَالِقِ السَّمَاوَاتِ سُبْحَانَ خَالِقِ الْأَرَضِینَ سُبْحَانَ خَالِقِ الرِّیَاحِ وَ النَّبَاتِ سُبْحَانَ خَالِقِ الْحَیَاةِ وَ الْمَوْتِ سُبْحَانَ خَالِقِ الثَّرَی وَ الْفَلَوَاتِ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ بِحَمْدِهِ تَسْبِیحُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام فِی الثَّانِی عَشَرَ وَ الثَّالِثَ عَشَرَ سُبْحَانَ مَنْ لَا یَعْتَدِی عَلَی أَهْلِ مَمْلَکَتِهِ سُبْحَانَ مَنْ لَا یُؤَاخِذُ أَهْلَ الْأَرْضِ بِأَلْوَانِ الْعَذَابِ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ بِحَمْدِهِ تَسْبِیحُ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام فِی الرَّابِعَ عَشَرَ وَ الْخَامِسَ عَشَرَ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ دَائِمٌ لَا یَسْهُو سُبْحَانَ مَنْ هُوَ قَائِمٌ لَا یَلْهُو سُبْحَانَ مَنْ هُوَ غَنِیٌّ لَا یَفْتَقِرُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ بِحَمْدِهِ تَسْبِیحُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام فِی السَّادِسَ عَشَرَ وَ السَّابِعَ عَشَرَ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ فِی عُلُوِّهِ دَانٍ وَ فِی دُنُوِّهِ عَالٍ وَ فِی إِشْرَاقِهِ مُنِیرٌ وَ فِی سُلْطَانِهِ قَوِیٌّ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ بِحَمْدِهِ تَسْبِیحُ صَاحِبِ الزَّمَانِ علیه السلام مِنَ الْیَوْمِ الثَّامِنَ عَشَرَ إِلَی آخِرِ الشَّهْرِ سُبْحَانَ اللَّهِ عَدَدَ خَلْقِهِ سُبْحَانَ اللَّهِ رِضَا نَفْسِهِ سُبْحَانَ اللَّهِ مِدَادَ کَلِمَاتِهِ سُبْحَانَ اللَّهِ زِنَةَ عَرْشِهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ مِثْلَ ذَلِکَ.

ص: 207

باب های حرزها و تعویذها و دعاهای پیامبر و امامان علیهم السلام، افزون بر آنچه گذشت و می آید

باب سی و هشتم : حرزهای پیامبر صلی الله علیه و آله و همسران گرانقدر آن حضرت و نیز تعویذها و برخی دعاهای آن حضرت

روایات

می­گویم

رخی از حرزهای آن حضرت صلی الله علیه و آله وسلم در باب احتجاجات نیز خواهد آمد.

روایت1.

مهج الدعوات: آمنه مادر پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله گوید: چون پیغمبر صلوات الله علیه را حامله شدم در خواب دیدم که شخصی آمد و گفت: ای آمنه حامله شده ای به شخصی که بهترین مخلوقات است، پس باید که او را محمد نام گذاری زیرا که نام او در تورات احمد است و بعد از تولدش این دعا را بر او بیاویز. پس چون بیدار شدم در نزد بالینم قصبه ای از فولاد را یافتم که در آن پوستی بود که این دعا و تعویذ بر او نوشته شده بود:

به نام خدای بخشنده مهربان، تو را به کسی می سپارم که پروردگار توست. و تو را از شر حسودان ایستاده و نشسته و موجودات تیز رونده که در راههاست، در تمام طول شب و پایان روزها، به خداوند پناه می­دهم که نه در بیداری و نه در خواب و نه در سفر و حضر به تو هیچ زیانی نرسانند. قدرت خدای تعالی بالاتر از قدرتهای ایشان است و محافظت خدای تعالی بالاتر از دشمنی نمودن ایشان است.

ص: 208

أبواب أحراز النبی و الأئمة و عوذاتهم و أدعیتهم علیهم السلام زائدا علی ما سبق و یأتی

باب 38 أحراز النبی صلی الله علیه و آله و أزواجه الطاهرات و عوذاته و بعض أدعیته علیه السلام أیضا

الأخبار

أقول

و سیجی ء بعض أحرازه صلی الله علیه و آله فی باب الاحتجابات أیضا.

«1»

مهج، [مهج الدعوات] عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ الصَّمَدِ عَنِ الثَّقَفِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُظَفَّرِ الْبَغْدَادِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمَوْصِلِیِّ عَنْ أَبِی عَمْرٍو الدُّورِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْقُرَشِیِّ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ عَمْرِو بْنِ سَعِیدٍ الْمُؤَدِّبِ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنْ أَبِی کُرْزٍ الْمَوْصِلِیِّ عَنْ عَقِیلِ بْنِ أَبِی عَقِیلٍ عَنْ آمِنَةَ أُمِّ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله: أَنَّهَا لَمَّا حَمَلَتْ بِهِ صلی الله علیه و آله أَتَاهَا آتٍ فِی مَنَامِهَا فَقَالَ لَهَا حَمَلْتِ سَیِّدَ الْبَرِیَّةِ فَسَمِّیهِ مُحَمَّداً اسْمُهُ فِی التَّوْرَاةِ أَحْمَدُ وَ عَلِّقِی عَلَیْهِ هَذَا الْکِتَابَ فَاسْتَیْقَظَتْ مِنْ مَنَامِهَا وَ عِنْدَ رَأْسِهَا قَصَبَةُ حَدِیدٍ فِیهَا رَقٌّ فِیهِ کِتَابٌ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أَسْتَرْعِیکَ رَبَّکَ وَ أُعَوِّذُکَ بِالْوَاحِدِ مِنْ شَرِّ کُلِّ حَاسِدٍ قَائِمٍ أَوْ قَاعِدٍ وَ کُلِّ خَلْقٍ رَائِدٍ فِی طُرُقِ الْمَوَارِدِ وَ لَا تَضُرُّوهُ فِی یَقَظَةٍ وَ لَا مَنَامٍ وَ لَا فِی ظَعْنٍ وَ لَا فِی مَقَامٍ سَجِیسَ اللَّیَالِی (1) وَ أَوَاخِرَ الْأَیَّامِ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ وَ حِجَابُ اللَّهِ فَوْقَ عَادِیَتِهِمْ.

ص: 208


1- 1. سجیس اللیالی: أی أبدا.

روایت2.

مهج الدعوات: حرز دیگری از پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله: موسی بن ابراهیم، گفت: حکایت نموده به ما حضرت امام موسی بن جعفر بن محمّد صادق، از پدران بزرگوارش که حضرت رسول خدا به امیر المؤمنین علیه السلام فرمودند: یا علی هر گاه امری تو را به هول بیندازد که از آن بترسی، یا شدّت و سختی بر تو فرود آمد ، بگو: خداوندا، به حق محمد و آل محمد از تو درخواست می کنم که بر محمد و آل محمد درود و رحمت بفرستی و مرا از این اندوه رها نمایی(1).

حرز دیگری از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که در گهواره ایشان پیدا شده و بر روی ابریشم سفید رنگ نوشته شده بود:

پناه می دهم محمد پسر آمنه را به آن خدای یگانه از بدی هر رشک برنده ایستاده یا نشسته یا ساحری که برای فساد نمودن چیزی خواند و دمد و در این راه تلاش کند. و هر مخلوق سرکشی که در کمینگاه است . منع می کنم ایشان را از آن حضرت به مدد خدای تعالی که بلندتر است از همه چیز. و او را به پناه دهنده ای می سپارم که هیچ آزاری به آنجا راه ندارد و فال بد نزنند او را در حضور و بیداری و نه در محل خواب و نه در محل حرکت و نه در ایستادن ، آخر شبها و آخر روزها. نیست معبودی مگر خدا، هلاک می شوند دشمنان خدا و باقی است قدرت و عزّت خدا، هیچ چیزی نمی تواند خداوند را عاجز کند. خدای تعالی قوی تر است از همه چیز. خداوند برای او کفایت می کند. می شنود خدا سخن شخصی را که بخواند.

و پناه می دهم او را به عزت و نور الهی و به بزرگی آنچه از جلال خداوند که عرش آن را حمل میکند. و پناه می دهم به آن اسمی که فرق می گذارد میان روشنی و تاریکی و بوسیله آن اسم، و از دید بندگانش نهان است. شهادت می دهد خدا که نیست معبودی جز او و شهادت می دهند فرشتگان و صاحبان که خداوند تعالی به عدالت حکم می راند. نیست معبودی به غیر از او که مقتدر و حکیم است. به خداوندی پیام می برم که بر همه چیز احاطه دارد و هیچ چیز بر او اشراف و احاطه ندارد. خداوندی جز الله نیست و محمد فرستاده اوست(2).

حرز دیگری از رسول خدا صلی الله علیه و آله به روایتی دیگر: بسم الله الرحمن الرحیم. خداوندا، من از شر هر گزنده سمی و کشنده، به نام تو و به کلمات تامه ات پناه می برم. خداوندا، من از عذاب تو و از شر بندگانت

ص: 209


1- . مهج الدعوات: 4
2- . مهج الدعوات: 5
«2»

حِرْزٌ آخَرُ عَنِ النَّبِیِّ ص، [قصص الأنبیاء] علیهم السلام مهج، [مهج الدعوات] عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ الصَّمَدِ عَنْ جَدِّهِ وَ عُثْمَانَ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ أَحْمَدَ وَ أَحْمَدَ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی صَالِحٍ قِرَاءَةً عَلَیْهِمْ عَنْ عَبْدِ الْغَفَّارِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الدَّرْبَنْدِیِّ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عُثْمَانَ الدِّمَشْقِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ صَالِحِ بْنِ خَلَفٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُوسَی بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُوسَی بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ علیهم السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام یَا عَلِیُّ إِذَا هَالَکَ أَمْرٌ أَوْ نَزَلَتْ بِکَ شِدَّةٌ فَقُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُنْجِیَنِی مِنْ هَذَا الْغَمِ (1).

حِرْزٌ آخَرُ لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: وُجِدَ فِی مَهْدِهِ تَحْتَ کَرِیمِهِ الشَّرِیفِ فِی حَرِیرَةٍ بَیْضَاءَ مَکْتُوبٌ أُعِیذُ مُحَمَّدَ بْنَ آمِنَةَ بِالْوَاحِدِ مِنْ شَرِّ کُلِّ حَاسِدٍ قَائِمٍ أَوْ قَاعِدٍ أَوْ نَافِثٍ عَلَی الْفَسَادِ جَاهِدٍ وَ کُلِّ خَلْقٍ مَارِدٍ یَأْخُذُ بِالْمَرَاصِدِ فِی طُرُقِ الْمَوَارِدِ أَذُبُّهُمْ عَنْهُ بِاللَّهِ الْأَعْلَی وَ أَحُوطُهُ مِنْهُمْ بِالْکَنَفِ الَّذِی لَا یُؤْذَی أَنْ لَا یَضُرُّوهُ وَ لَا یَطَّیِّرُوهُ فِی مَشْهَدٍ وَ لَا مَنَامٍ وَ لَا مَسِیرٍ وَ لَا مَقَامٍ سَجِیسَ اللَّیَالِی وَ آخِرَ الْأَیَّامِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تَبَدَّدَ أَعْدَاءُ اللَّهِ وَ بَقِیَ وَجْهُ اللَّهِ لَا یُعْجِزُ اللَّهَ شَیْ ءٌ اللَّهُ أَعَزُّ مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ حَسْبُهُ اللَّهُ وَ کَفَی وَ سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ دَعَا وَ أُعِیذُهُ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ نُورِ اللَّهِ وَ بِعِزَّةِ مَا یَحْمِلُ الْعَرْشَ مِنْ جَلَالِ اللَّهِ وَ بِالاسْمِ الَّذِی یُفَرِّقُ بَیْنَ النُّورِ وَ الظُّلْمَةِ وَ احْتَجَبَ بِهِ دُونَ خَلْقِهِ شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ الْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ الْمُحِیطِ بِکُلِّ شَیْ ءٍ وَ لَا یُحِیطُ بِهِ شَیْ ءٌ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ مُحِیطٌ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله (2).

حِرْزٌ آخَرُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرِوَایَةٍ أُخْرَی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِاسْمِکَ وَ کَلِمَاتِکَ التَّامَّةِ مِنْ شَرِّ السَّامَّةِ وَ الْهَامَّةِ وَ أَعُوذُ بِاسْمِکَ وَ کَلِمَاتِکَ (3) التَّامَّةِ مِنْ شَرِّ عَذَابِکَ وَ شَرِّ عِبَادِکَ

ص: 209


1- 1. مهج الدعوات ص 4.
2- 2. مهج الدعوات ص 5.
3- 3. کلمتک خ ل فی المواضع.

به نام تو و کلمات تامه ات پناه می برم. خداوندا، من از شر شیطان رانده شده، به نام تو و کلمات تامه ات پناه می برم. خداوندا، من به برکت نام تو و کلمات تامه ات، بهترین چیزی را که عطا نموده­ای و بهترین چیزی که از تو درخواست شده است را و نیز بهترین چیزی که آشکار ساخته­ای و بهترین چیزی که نهان داشته­ای را درخواست می­نمایم. خداوندا، من از هر شری که در شب و روز جریان دارد، به نام تو و به کلمات تامه ات پناه می برم. پروردگار من همان الله است که هیچ خدایی جز او نیست. بر او توکل می کنم و او پروردگار عرش بزرگ است. آنچه خداوند بخواهد، همان خواهد شد. خداوندا، تو پروردگار من هستی و هیچ خدایی جز تو نیست. و من بر تو توکل می کنم که تو پروردگار عرش بزرگ هستی. هیچ حرکت و جنبشی جز با اراده خداوند نیست. و آنچه او خواهد، اتفاق خواهد اتفاد و آنچه که او نخواهد، اتفاق نخواهد افتاد. می­دانم که خداوند بر هر چیزی تواناست و علم او بر همه چیز احاطه دارد. و تمام موجودات را به شمارش در آورده است. خداوندا، من از شر نفس خودم و از شر هر جنبده ای که اختیارش در دست توست، به تو پناه می برم چرا که پروردگار من بر راه راست است. و اگر آنها روی برگرداندند، بگو: خداوند برایم کافی است همان خدایی که خدایی جز او نیست بر او توکل می کنم و او پروردگار عرش بزرگ است.

حرز حضرت خدیجه علیها السلام:

بسم الله الرحمن الرحیم. یا الله یا حافظ یا حفیظ یا رقیب.

حرز دیگری از حضرت خدیجه علیها السلام:

بسم الله الرحمن الرحیم. یا حی یا قیوم، از رحمت تو فریاد خواهی می کنم پس به فریاد من برس و مرا به حتی به اندازه چشم بر هم زدن نیز به حال خودم وامگذار. و تمام امورات مرا سامان بده(1) .

مهج الدعوات: حرز دیگری از رسول خدا که به روایت دیگری نقل شده است:

بسم الله الرحمن الرحیم. خداوندا، من از شهر هر گزنده سمی و کشنده، به نام تو و به کلمات تامه ات پناه می برم. خداوندا، من از عذاب تو و از شر بندگانت به نام تو و کلمات تامه ات پناه می برم. خداوندا، من از شر شیطان رانده شده، به نام تو و کلمات تامه ات پناه می برم. خداوندا، من به برکت نام تو و کلمات تامه ات، بهترین چیزی را که عطا نموده ای و بهترین چیزی که از تو درخواست شده است را و نیز بهترین چیزی که آشکار ساخته ای و بهترین چیزی که نهان داشته ای را درخواست می نمایم. خداوندا، من از هر شری که در شب و روز جریان دارد، به تو پناه می برم. پروردگار من همان الله است که هیچ خدایی جز او نیست. بر او توکل می کنم و او پروردگار عرش بزرگ است. آنچه خداوند بخواهد، همان خواهد شد. خداوندا، تو پروردگار من هستی و هیچ خدایی جز تو نیست. و من بر تو توکل می­کنم که تو پروردگار عرش بزرگ هستی. هیچ حرکت و جنبشی جز با اراده خداوند نیست. و آنچه او خواهد،

ص: 210


1- . مهج الدعوات: 6

وَ أَعُوذُ بِاسْمِکَ وَ کَلِمَاتِکَ التَّامَّةِ مِنْ شَرِّ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ وَ کَلِمَاتِکَ التَّامَّةِ مِنْ خَیْرِ مَا تُعْطِی وَ مَا تُسْأَلُ وَ خَیْرِ مَا تُخْفِی وَ مَا تُبْدِی اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِاسْمِکَ وَ کَلِمَاتِکَ التَّامَّةِ مِنْ شَرِّ مَا یَجْرِی بِهِ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ إِنَّ رَبِّیَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ مَا شَاءَ اللَّهُ کَانَ اللَّهُمَّ أَنْتَ رَبِّی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ عَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ وَ أَنْتَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ مَا شَاءَ اللَّهُ کَانَ وَ مَا لَمْ یَشَأْ لَمْ یَکُنْ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عِلْماً وَ أَحْصی کُلَّ شَیْ ءٍ عَدَداً اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ نَفْسِی وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّةٍ أَنْتَ آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ.

حِرْزُ خَدِیجَةَ علیها السلام: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یَا اللَّهُ یَا حَافَظُ یَا حَفِیظُ یَا رَقِیبُ.

حِرْزٌ آخَرُ لِخَدِیجَةَ علیها السلام (1): بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ بِرَحْمَتِکَ أَسْتَغِیثُ فَأَغِثْنِی وَ لَا تَکِلْنِی إِلَی نَفْسِی طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَداً وَ أَصْلِحْ لِی شَأْنِی کُلَّهُ (2).

مهج، [مهج الدعوات] حِرْزٌ آخَرُ(3)

عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِرِوَایَةٍ أُخْرَی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِاسْمِکَ وَ کَلِمَاتِکَ التَّامَّةِ مِنْ شَرِّ السَّامَّةِ وَ الْهَامَّةِ وَ أَعُوذُ بِاسْمِکَ وَ کَلِمَاتِکَ التَّامَّةِ مِنْ شَرِّ عَذَابِکَ وَ شَرِّ عِبَادِکَ وَ أَعُوذُ بِاسْمِکَ وَ کَلِمَاتِکَ التَّامَّةِ مِنْ شَرِّ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ وَ کَلِمَاتِکَ التَّامَّةِ مِنْ خَیْرِ مَا تُعْطِی وَ مَا تُسْأَلُ وَ خَیْرِ مَا تُخْفِی وَ مَا تُبْدِی اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِاسْمِکَ وَ کَلِمَاتِکَ التَّامَّةِ مِنْ شَرِّ مَا یَجْرِی بِهِ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ إِنَّ رَبِّیَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ مَا شَاءَ اللَّهُ کَانَ اللَّهُمَّ أَنْتَ رَبِّی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ عَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ وَ أَنْتَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ مَا شَاءَ اللَّهُ

ص: 210


1- 1. فی المصدر: حرز فاطمة الزهراء علیهما السلام.
2- 2. مهج الدعوات ص 6.
3- 3. مر آنفا.

اتفاق خواهد اتفاد و آنچه که او نخواهد، اتفاق نخواهد افتاد. می­دانم که خداوند بر هر چیزی تواناست و علم او بر همه چیز احاطه دارد. و تمام موجودات را به شمارش در آورده است. خداوندا، من از شر نفس خودم و از شر هر جنبده ای که اختیارش در دست توست، پناه می برم چرا که پروردگار من بر راه راست است. و اگر آنها روی برگرداندند، بگو: خداوند برایم کافی است همان خدایی که خدایی جز او نیست بر او توکل می کنم و او پروردگار عرش بزرگ است.

روایت3.

عتیق غروی: وقتی که یک فرد یهودی حضرت روسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را چشم نمود، جبرئیل از جانب خداوند این تعویذ را برای آن حضرت آورد: تو را پناه می دهم به کلمات تامه خداوند و به تمامی اسمهای خداوند از شر هر چشم بد و از هر شرّ ابی­قترة ( کنیه شیطان ) و ابی­عروة و دنهش و فرزندانشان و از شر پرندگان سرکش و از شر هر کسی که خطا می­کند و بر آن اهتمام می­ورزد و از شر افسونگرانی که در گره ها می­دمند و و از شر حسودی که حسادت می­کند و از شر موجوداتی که پنهانی در کمینگاهها نشسته اند همان موجوداتی که انسان دلیر همچون شیر را به ضعف دچار می­سازند.

روایت4.

مهج الدعوات: دعای پیامبر صلوات الله علیه در جنگ بدر: خداوندا! تو پشتیبان منی در هر غمی، و امید منی در هر شدتی، و در هر امر ناگواری که بر من فرود آید تو پشتیبان و ساز و برگ منی، چه غمها که دل در برابر آنها سست گشته، و چاره جوئی اندک، و کارها گنگ و زبون ساز باشند، و به هنگام هجوم آنها دوستان دور و نزدیک دست از یاری بکشند، و دشمن به گستاخی برخیزد، و من همه را به نزد تو آوردم، و گلایه آنها را بتو نمودم، در حالی که در باره همه آنها از جز تو دل­بریده و تنها روی دل سوی تو داشتم، و تو همه را بر طرف ساختی، و از من زدودی، و از آنها کفایتم نمودی پس تو اختیار­دار هر نعمت، و صاحب هر حاجت، و منتهای هر میل و آرزو هستی. پس سپاس فراوان از آن توست و منّت افزون از برای توست (1)

روایت5.

مهج الدعوات: دعای پیغمبر صلی الله علیه و آله در جنگ احد: امام صادق علیه السلام فرمود: در جنگ احد که مردم از پیغمبر صلی الله علیه و آله متفرّق و پراکنده شدند یعنی همگی گریختند و آن حضرت را تنها گذاردند پس پیامبر این دعا را خواندند: «الهی لک الحمد و إلیک المشتکی و علیک المستعان» - خداوندا از برای توست سپاس و به سوی توست شکوه و مدد از تو طلب می شود .- پس جبرئیل علیه السّلام نازل شده و عرض کرد: ای محمّد! به خدا قسم، همانا دعائی را که ابراهیم علیه السّلام هنگامی که در آتش انداخته شد و نیز یونس علیه السّلام وقتی در شکم ماهی بود، خواندی. سپس حضرت امام صادق علیه السّلام فرمودند که پیغمبر صلی الله علیه و آله در دعای خود می­فرمودند: خداوندا، مرا صابر و شکرگزار و در پناه خودت قرار ده(2).

ص: 211


1- . مهج الدعوات: 87
2- . مهج الدعوات: 87

کَانَ وَ مَا لَمْ یَشَأْ لَمْ یَکُنْ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عِلْماً وَ أَحْصی کُلَّ شَیْ ءٍ عَدَداً اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ نَفْسِی وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّةٍ أَنْتَ آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ.

«3»

ق، [الکتاب العتیق الغرویّ]: عُوذَةٌ عَوَّذَ بِهَا جَبْرَئِیلُ علیه السلام لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَمَّا عَانَهُ إِنْسَانٌ یَهُودِیٌّ وَ هِیَ کَلِمَاتٌ أَرْسَلَهَا رَبُّ الْعِزَّةِ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أُعِیذُکَ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّةِ وَ أَسْمَائِهِ کُلِّهَا مِنْ شَرِّ کُلِّ عَیْنٍ لَامَّةٍ وَ مِنْ شَرِّ أَبِی قِتْرَةَ(1) وَ أَبِی عُرْوَةَ وَ دَنْهَشَ وَ مَا وَلَدُوا وَ مِنْ شَرِّ الطَّیَّارَاتِ الْمَرَدَةِ وَ مِنْ شَرِّ مَنْ یَعْمَلُ الْخَطِیئَةَ وَ یَهُمُّ بِهَا وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِی الْعُقَدِ وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ وَ مِنْ شَرِّ الْخَفِیَّاتِ فِی الرَّصَدِ اللَّاتِی یُحِطْنَ (2)

الْإِنْسَانَ کَالْبَلَدِ بَعْدَ مَا کَانَ کَالْأَسَدِ.

«4»

مهج، [مهج الدعوات]: دُعَاءُ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله یَوْمَ بَدْرٍ اللَّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِی فِی کُلِّ کَرْبٍ وَ أَنْتَ رَجَائِی فِی کُلِّ شِدَّةٍ(3) وَ أَنْتَ لِی فِی کُلِّ أَمْرٍ نَزَلَ بِی ثِقَةٌ وَ عُدَّةٌ کَمْ مِنْ کَرْبٍ یَضْعُفُ عَنْهُ الْفُؤَادُ وَ تَقِلُّ فِیهِ الْحِیلَةُ وَ یَخْذُلُ فِیهِ الْقَرِیبُ وَ یَشْمَتُ بِهِ الْعَدُوُّ وَ تُعْیِینِی فِیهِ الْأُمُورُ أَنْزَلْتُهُ بِکَ وَ شَکَوْتُهُ إِلَیْکَ رَاغِباً فِیهِ إِلَیْکَ عَمَّنْ سِوَاکَ فَفَرَّجْتَهُ وَ کَشَفْتَهُ عَنِّی وَ کَفَیْتَنِیهِ فَأَنْتَ وَلِیُّ کُلِّ نِعْمَةٍ وَ صَاحِبُ کُلِّ حَاجَةٍ وَ مُنْتَهَی کُلِّ رَغْبَةٍ فَلَکَ الْحَمْدُ کَثِیراً وَ لَکَ الْمَنُّ فَاضِلًا(4).

«5»

مهج، [مهج الدعوات] دُعَاءُ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله یَوْمَ أُحُدٍ رَوَیْنَاهُ بِإِسْنَادِنَا إِلَی مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام وَ عَنْ غَیْرِهِ: أَنَّهُ لَمَّا تَفَرَّقَ النَّاسُ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله یَوْمَ أُحُدٍ قَالَ اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَی وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلَامُ وَ قَالَ یَا مُحَمَّدُ لَقَدْ دَعَوْتَ بِدُعَاءِ إِبْرَاهِیمَ حِینَ أُلْقِیَ فِی النَّارِ وَ دَعَا بِهِ یُونُسُ حِینَ صَارَ فِی بَطْنِ الْحُوتِ قَالَ وَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَدْعُو فِی دُعَائِهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی صَبُوراً وَ اجْعَلْنِی شَکُوراً وَ اجْعَلْنِی فِی أَمَانِکَ (5).

ص: 211


1- 1. أبو قترة بالکسر کنیة الشیطان.
2- 2. یجعلن خ ل.
3- 3. شدیدة خ ل.
4- 4. مهج الدعوات ص 87.
5- 5. مهج الدعوات ص 87.

روایت6.

مهج الدعوات: حضرت امام محمّد باقر علیه السّلام که فرمودند: پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله در شب احزاب این دعا را می خواندند: ای فریادرس اندوهناکان و ای برآورنده حاجت بیچارگان، برطرف نمای از من همّ و غمّ مرا و مکروه مرا پس بدرستی که می دانی حال مرا و حالت اصحاب مرا و کفایت نمای مرا از ترس دشمن من. راوی گوید که سپس در حدیث خود این دعا را فرمود: چرا که کسی غیر از تو همّ و اندوه مرا برطرف نمی کند.

روایت7.

مهج الدعوات: دعای دیگری از پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله در روز احزاب که این دعا، جملات بیشتری دارد: ای فریادرس اندوهناکان و برآورنده حاجت بیچارگان و برطرف کننده اندوه از اندوه گینان، زایل گردان از من اندوه مرا و غم مرا و مکروه مرا پس به تحقیق که می بینی حال مرا و حال اصحاب مرا. خداوندا روزی کن به من نماز و روزه را و حج و عمره را و صله رحم را و فراخ گردان روزی مرا و روزی اهل خانه مرا در سلامتی، بار خدایا توئی خدای پیش از همه چیز و تویی خدای بعد از هر چیز و توئی خدای که باقی می مانی و فانی می شود همه چیز، ای خدای من توئی آن مداراکننده ای که نادانی نمی کند و توئی آن بخشنده ای که بخل نمی کند و توئی آن عدل تمامی که ستم نمی کند و توئی آن دانای به تدبیر که ظلم نمی نماید و توئی آن قوی منیع که سست گردیده نمی شود. و توئی آن غلبه کننده ای که ذلیل و خوار نمی شود و توئی آن بلند مرتبه ای که دیده نمی شود و توئی آن دائمی که فانی نمی گردد و توئی آن که دانش و علمش بر همه چیز احاطه دارد. و تعداد و شمارش تمام موجودات را می دانی، توئی آن آفریدگاری که بدون اینکه الگویی داشته باشی، جهان را خلق نمودی. خالق آنچه که دیده می شود و آفریننده آنچه که دیده نمی شود، بدون اینکه کسی به تو چیزی بیاموزد، تو خود همه چیز را می دانی. تو به هر که بخواهی غلبه می­بخشی، پادشاهانی را هلاک می­سازی و پادشاهی را به کسان دیگری می­دهی، خوبی به دست توست و تو بر همه چیز بسیار توانائی، توئی خداوند ما پس یاری کن ما را بر جماعت کافران و ما را به جهت رحمت خود در جمع بندگان صالح خود داخل گردان و ما را عاقبت به خیر گردان و از جمله آزاد شدگان از آتش قرار بده. ای پروردگار عالمیان، دعای مرا مستجاب نما(1).

روایت8.

دعای دیگری که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در روز احزاب خوانده اند و ما آن را از «کتاب الدعاء» نقل می کنیم: خداوندا من به نور مقدس تو و به بزرگی پاکی تو و به برکت عظمت تو پناه می برم از هر

ص: 212


1- . مهج الدعوات، ص 87
«6»

مهج، [مهج الدعوات] دُعَاءُ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله لَیْلَةَ الْأَحْزَابِ رَوَیْنَاهُ عَنْ کِتَابِ الدُّعَاءِ وَ الذِّکْرِ تَأْلِیفِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ بِإِسْنَادِنَا إِلَیْهِ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: کَانَ دُعَاءُ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله لَیْلَةَ الْأَحْزَابِ یَا صَرِیخَ الْمَکْرُوبِینَ وَ یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ وَ مفرج [مُفَرِّجاً] عَنِ الْمَغْمُومِینَ اکْشِفْ عَنِّی هَمِّی وَ غَمِّی وَ کُرْبَتِی فَإِنَّکَ تَعْلَمُ حَالِی وَ حَالَ أَصْحَابِی فَاکْفِنِی هَوْلَ عَدُوِّی قَالَ فَقَالَ فِی حَدِیثِهِ فَإِنَّهُ لَا یَکْشِفُ ذَلِکَ غَیْرُکَ (1).

«7»

مهج، [مهج الدعوات]: دُعَاءُ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله یَوْمَ الْأَحْزَابِ وَ فِیهِ زِیَادَةٌ یَا صَرِیخَ الْمَکْرُوبِینَ وَ مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ وَ مفرج [مُفَرِّجاً] عَنِ الْمَغْمُومِینَ اکْشِفْ عَنِّی هَمِّی وَ غَمِّی وَ کَرْبِی فَقَدْ تَرَی حَالِی وَ حَالَ أَصْحَابِی اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی الصَّلَاةَ وَ الصَّوْمَ وَ الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ وَ صِلَةَ الرَّحِمِ وَ عَظِّمْ رِزْقِی وَ رِزْقِ أَهْلِ بَیْتِی فِی عَافِیَةٍ اللَّهُمَّ أَنْتَ اللَّهُ قَبْلَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ أَنْتَ اللَّهُ بَعْدَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ أَنْتَ اللَّهُ تَبْقَی وَ یَفْنَی کُلُّ شَیْ ءٍ إِلَهِی أَنْتَ الْحَلِیمُ الَّذِی لَا یَجْهَلُ وَ أَنْتَ الْجَوَادُ الَّذِی لَا یَبْخَلُ وَ أَنْتَ الْعَدْلُ الَّذِی لَا یَظْلِمُ وَ أَنْتَ الْحَکِیمُ الَّذِی لَا یَجُورُ وَ أَنْتَ الْمَنِیعُ الَّذِی لَا یُرَامُ وَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الَّذِی لَا یَسْتَذِلُّ وَ أَنْتَ الرَّفِیعُ الَّذِی لَا یُرَی وَ أَنْتَ الدَّائِمُ الَّذِی لَا یَفْنَی وَ أَنْتَ الَّذِی أَحَطْتَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عِلْماً وَ أَحْصَیْتَ کُلَّ شَیْ ءٍ عَدَداً أَنْتَ الْبَدِیعُ قَبْلَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ الْبَاقِی بَعْدَ کُلِّ شَیْ ءٍ خَالِقُ مَا یُرَی وَ خَالِقُ مَا لَا یُرَی عَالِمُ کُلِّ شَیْ ءٍ بِغَیْرِ تَعْلِیمٍ أَنْتَ الَّذِی تُعْطِی الْغَلَبَةَ مَنْ شِئْتَ تُهْلِکُ مُلُوکاً وَ تُمَلِّکُ آخَرِینَ بِیَدِکَ الْخَیْرُ وَ أَنْتَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ وَ أَدْخِلْنَا بِرَحْمَتِکَ فِی عِبادِکَ الصَّالِحِینَ وَ اخْتِمْ لِی بِالسَّعَادَةِ وَ اجْعَلْنِی مِنْ عُتَقَائِکَ وَ طُلَقَائِکَ مِنَ النَّارِ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ (2).

«8»

دُعَاءٌ آخَرُ لِلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فِی یَوْمِ الْأَحْزَابِ رَوَیْنَاهُ مِنْ کِتَابِ الدُّعَاءِ: اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِنُورِ قُدْسِکَ وَ عَظَمَةِ طَهَارَتِکَ وَ بَرَکَةِ جَلَالِکَ مِنْ کُلِ

ص: 212


1- 1. فی المصدر المطبوع: لا یوجد الادعاء واحد، و هو الدعاء الطویل الآتی بهذا السند، فراجع.
2- 2. مهج الدعوات ص 87.

بلیه و آفتی از واردشوندگان در شب و روز مگر وارد شونده ای که وارد شود به خوبی ، بار خدایا توئی فریادرس من پس به تو طلب فریادرسی می کنم و توئی پناهگاه من پس به تو پناه می آورم و توئی ایمن گاه من پس به تو پناه می برم ای کسی که گردنهای متکبران در مقابل او خم گشته و خزانه های همه فراعنه در ستان اوست ، پناه می برم به تو از اینکه مرا رسوا نمایی و پرده ها را از من برداری و به تو پناه می برم از اینکه از یاد تو غافل گردم و از سپاسگزاری تو منصرف گردم. من در پناه توام در شب خود و روز خود و در کوچ و سفر و در خواب و سکوت ، یادآوری تو جامه پایین من است و سپاس تو جامه بالائی من است. خدایی جز تو نیست. به جهت تعظیم ذات تو و به جهت تعظیم نورت، تو را به پاکی یاد می کنم. خداوندا، مرا امان بده از اینکه مرا خوار سازی و پرده از من برداری. و مجازاتم نمایی. پرده های محافظت را بر من بزن. و مرا در حفظ شفقت خود داخل گردان و مرا به نیکویی از جانب خود اکرام نما، ای رحم کننده­ترین رحم کنندگان(1).

روایت9.

مهج الدعوات: دعای دیگری که پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله در روز احزاب خواندند. ابن طاوس گوید که نقل نمودم این دعا را از جزء پنجم کتاب عبد اللَّه بن حماد انصاری که او روایت نموده از ابن سنان، از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام که فرمودند که: پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله خدای تعالی را در روز احزاب به این دعا خواندند:

سپاس خداوندی را که یگانه است و شریکی ندارد. سپاس خداوندی را که هرگاه او را می خوانم، اجابت می­کند؛ هرچند که هر وقت او مرا می­خواند، من کوتاهی می­کنم. سپاس خداوندی را که هرگاه از او چیزی بخواهم، به من عطا می­کند، هرچند که هرگاه او از من قرض بخواهد، من بخل می­ورزم. سپاس خداوندی را که هرگاه از او بخشش می­طلبم، مرا می بخشد ، هرچند که من به آنچه نهی نموده، پرداخته­­ام. سپاس خداوندی را که هرگاه اراده کنم، در ضمیرم با او خلوت می­­کنم. و هر چه از امور خود را که خواسته باشم به او می­سپارم بدون اینکه کسی را دراین باره شفیع قرار دهم پس خداوند حاجت مرا برآورده می­سازد. سپاس خداوندی را که مردم مرا به او سپرده و او هم مرا گرامی داشت و به مردم نسپرد که مرا خوار سازند. هنگامی که مردم به من ظلم و درشت رفتاری نمودند، خداوند مرا با مهربانی خود کفایت نمود و به من لطف و مهربانی کرد. سپاس و شکر فقط برای توست.ای پروردگار، من به مهربانی و تو که مهربان هستی راضی گشتم و به حمایت و پشتیبانی­ات رضایت دادم.(2)

روایت10.

مهج الدعوات: دعای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در روز جنگ حنین:

ای پروردگار من، تو زنده بوده­ای و زنده خواهی بود و هرگز مرگ در تو راه ندارد. چشمها به خواب می­روند و ستارگان بی فروغ می­گردند اما تو همچنان زنده و پایداری و نه چرت تو را فرا می­گیرد و نه خواب.

دعای پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم برای امان از شرّ جن و انس:

بسم الله الرحمن الرحیم. خدایی جز الله نیست.

ص: 213


1- . مهج الدعوات: 88
2- . مهج الدعوات: 89

آفَةٍ وَ عَاهَةٍ مِنْ طَوَارِقِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ إِلَّا طَارِقاً یَطْرُقُ بِخَیْرٍ اللَّهُمَّ أَنْتَ غِیَاثِی فَبِکَ أَسْتَغِیثُ وَ أَنْتَ مَلَاذِی فَبِکَ أَلُوذُ وَ أَنْتَ مَعَاذِی فَبِکَ أَعُوذُ یَا مَنْ ذَلَّتْ لَهُ رِقَابُ الْجَبَابِرَةِ وَ خَضَعَتْ لَهُ مَقَالِیدُ الْفَرَاعِنَةِ أَعُوذُ بِکَ مِنْ خِزْیِکَ وَ مِنْ کَشْفِ سَتْرِکَ وَ مِنْ نِسْیَانِ ذِکْرِکَ وَ الِانْصِرَافِ مِنْ شُکْرِکَ أَنَا فِی حِرْزِکَ فِی لَیْلِی وَ نَهَارِی وَ ظَعْنِی وَ أَسْفَارِی وَ نَوْمِی وَ قَرَارِی ذِکْرُکَ شِعَارِی وَ ثَنَاؤُکَ دِثَارِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ تَعْظِیماً لِوَجْهِکَ وَ تَکْرِیماً لِسُبُحَاتِ نُورِکَ أَجِرْنِی مِنْ خِزْیِکَ وَ مِنْ کَشْفِ سِتْرِکَ وَ سُوءِ عِقَابِکَ وَ اضْرِبْ عَلَیَّ سُرَادِقَاتِ حِفْظِکَ وَ أَدْخِلْنِی فِی حِفْظِ عِنَایَتِکَ وَ عِدْنِی بِخَیْرٍ مِنْکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ (1).

«9»

مهج، [مهج الدعوات] دُعَاءٌ آخَرُ لِلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله یَوْمَ الْأَحْزَابِ نَقَلْتُهُ مِنَ الْجُزْءِ الْخَامِسِ مِنْ کِتَابِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ الْأَنْصَارِیِّ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله دَعَا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ الْأَحْزَابِ فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَدْعُوهُ فَیُجِیبُنِی وَ إِنْ کُنْتُ بَطِیئاً حِینَ یَدْعُونِی وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَسْأَلُهُ فَیُعْطِینِی وَ إِنْ کُنْتُ بَخِیلًا حِینَ یَسْتَقْرِضُنِی وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَسْتَعْفِیهِ فَیُعَافِینِی وَ إِنْ کُنْتُ مُتَعَرِّضاً لِلَّذِی نَهَانِی عَنْهُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَخْلُو بِهِ کَمَا(2) شِئْتُ فِی سِرِّی وَ أَضَعُ عِنْدَهُ مَا شِئْتُ مِنْ أَمْرِی مِنْ غَیْرِ شَفِیعٍ فَیَقْضِی لِی رَبِّی حَاجَتِی وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَکَلَنِی إِلَیْهِ النَّاسُ فَأَکْرَمَنِی وَ لَمْ یَکِلْنِی إِلَیْهِمْ فَیُهِینُونِی وَ کَفَانِی رَبِّی بِرِفْقٍ وَ لُطْفٍ بِی رَبِّی لَمَّا جَفَوْا ذَلِکَ فَلَکَ الْحَمْدُ رَضِیتُ بِلُطْفِکَ رَبِّی لَطِیفاً وَ رَضِیتُ بِکَنَفِکَ رَبِّی خَلَفاً(3).

«10»

مهج، [مهج الدعوات]: دُعَاءُ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله یَوْمَ حُنَیْنٍ رَبِّ کُنْتَ وَ تَکُونُ حَیّاً لَا تَمُوتُ تَنَامُ الْعُیُونُ وَ تَنْکَدِرُ النُّجُومُ وَ أَنْتَ حَیٌّ قَیُّومٌ لَا تَأْخُذُکَ سِنَةٌ وَ لَا نَوْمٌ.

وَ عَنْهُ علیه السلام: أَمَانٌ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ

ص: 213


1- 1. مهج الدعوات ص 88.
2- 2. کلما خ ل.
3- 3. المصدر ص 89.

من بر او توکل نمودم که او پروردگار عرش بزرگ است. آنچه خدا بخواهد اتفاق خواهد افتاد و آنچه که خداوند نخواهد، اتفاق نخواهد افتاد. گواهی می­دهم که خداوند بر هر چیزی تواناست و علم او بر هر چیزی احاطه دارد. خداوندا من از شر نفس خودم و از شر هر جنبده ای که اختیارش در دست توست، به تو پناه می­برم. به درستی که پروردگار من بر راه راست است(1) .

روایت11.

دعایی که گفته می شود جبرئیل در روز جنگ حنین بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وارد نازل کرد: خداوندا، من از تو درخواست می­نمایم تعجیل در عافیتت و صبر بر بلاهایت و اینکه مرا از دنیا به سوی رحمت خود خارج گردانی(2).

روایت12.

این دعایی است که گفته می شود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به یکی از اصحاب خود تعلیم فرمود. و زمانی که حجاج دستور قتل این صحابی را داد، آن صحابی این دعا را خواند و جلاد نتوانست او را بکشد و آن دعا این است:

ای کسی که تمامی صدا ها را می­شنوی. و ای کسی که تمام جانها را بعد از مرگ زنده می­کنی. ای کسی که عجله و شتاب نمی­کند چرا که بیمی از فوت شدن ندارد. ای کسی که همیشه پابرجا هستی و ای کسی که گیاهان را می­رویانی. ای کسی که استخوانهای پوسیده را زنده می­گردانی. به نام خدا، به خداوند پناه بردم و بر خدایی که زنده است و هیچگاه نمی­میرد، توکل نمودم. و با قدرت لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم، هرچه را که موجب آزار من شود، راندم(3).

روایت13.

مهج الدعوات: آمنه مادر پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله گوید: چون پیغمبر صلّی الله علیه و آله را حامله شدم در خواب دیدم که شخصی آمد و گفت: ای آمنه حامله شده ای به شخصی که بهترین مخلوقات است، پس باید که نام گذاری او را محمّد زیرا که نام او در تورات احمد است و بعد از تولد او ببند بر او این دعا را. پس چون بیدار شدم در نزد بالینم قصبه ای از فولاد را یافتم که در آن پوستی بود که این دعا و تعویذ بر او نوشته شده بود:

ص: 214


1- . مهج الدعوات: 90
2- . مهج الدعوات: 91
3- . مهج الدعوات :94

عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ مَا شَاءَ اللَّهُ کَانَ وَ مَا لَمْ یَشَأْ لَمْ یَکُنْ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عِلْماً اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ نَفْسِی وَ شَرِّ کُلِّ دَابَّةٍ أَنْتَ آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ (1).

«11»

مهج، [مهج الدعوات] دُعَاءٌ رُوِیَ: أَنَّهُ نَزَلَ بِهِ جَبْرَئِیلُ علیه السلام عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله یَوْمَ حُنَیْنٍ (2)

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ تَعْجِیلَ عَافِیَتِکَ وَ صَبْراً عَلَی بَلِیَّتِکَ وَ خُرُوجاً مِنَ الدُّنْیَا إِلَی رَحْمَتِکَ (3).

«12»

مهج، [مهج الدعوات] دُعَاءٌ رُوِیَ: أَنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله عَلَّمَهُ لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ فَأَرَادَ الْحَجَّاجُ قَتْلَهُ فَلَمَّا قَرَأَهُ لَمْ یَسْتَطِعْ صَاحِبُ سَیْفِهِ أَنْ یَقْتُلَهُ وَ هُوَ یَا سَامِعَ کُلِّ صَوْتٍ یَا مُحْیِیَ النُّفُوسِ بَعْدَ الْمَوْتِ یَا مَنْ لَا یُعَجِّلُ لِأَنَّهُ لَا یَخَافُ الْفَوْتَ یَا دَائِمَ الثَّبَاتِ یَا مُخْرِجَ النَّبَاتِ یَا مُحْیِیَ الْعِظَامِ الرَّمِیمِ الدَّارِسَاتِ بِسْمِ اللَّهِ اعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ وَ تَوَکَّلْتُ عَلَی الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ وَ رَمَیْتُ کُلَّ مَنْ یُؤْذِینِی بِلَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ (4).

«13»

مهج، [مهج الدعوات] عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ الصَّمَدِ التَّمِیمِیُّ عَنِ الثَّقَفِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُظَفَّرِ بْنِ مُوسَی الْبَغْدَادِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمَوْصِلِیِّ عَنْ أَبِی عَمْرٍو الدُّورِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْقُرَشِیِّ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِیدٍ الْمُؤَدِّبِ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنْ أَبِی کُرْزٍ الْمَوْصِلِیِّ عَنْ عَقِیلِ بْنِ أَبِی عَقِیلٍ عَنْ آمِنَةَ أُمِّ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله: أَنَّهَا لَمَّا حَمَلَتْ بِهِ صلی الله علیه و آله أَتَاهَا آتٍ فِی مَنَامِهَا فَقَالَ لَهَا حَمَلْتِ سَیِّدَ الْبَرِیَّةِ فَسَمِّیهِ مُحَمَّداً اسْمُهُ فِی التَّوْرَاةِ أَحْمَدُ وَ عَلِّقِی عَلَیْهِ هَذَا الْکِتَابَ فَاسْتَیْقَظَتْ مِنْ مَنَامِهَا وَ عِنْدَ رَأْسِهَا قَصَبَةُ حَدِیدٍ فِیهَا رَقٌّ فِیهِ کِتَابٌ:

ص: 214


1- 1. المصدر ص 90.
2- 2. یوم خیبر خ ل.
3- 3. مهج الدعوات ص 91.
4- 4. مهج الدعوات ص 94.

به نام خدای بخشنده مهربان، تو را به کسی می سپارم که پروردگار توست. و تو را از شر حسودان ایستاده و نشسته و موجودات تیز رونده که در راههاست، در تمام طول شب و پایان روزها، به خداوند پناه می دهم که نه در بیداری و نه در خواب و نه در سفر و نه در حضر به تو هیچ زیانی نرسانند. قدرت خدای تعالی بالاتر از قدرتهای ایشان است و محافظت خدای تعالی بالاتر از دشمنی نمودن ایشان است(1).

روایت14.

حرز دیگری از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که در گهواره ایشان پیدا شده و بر روی ابریشم سفید رنگ نوشته شده بود:

پناه می دهم محمد پسر آمنه را به آن خدای یگانه از بدی هر رشک برنده ایستاده یا نشسته یا ساحری که برای فساد نمودن چیزی خواند و دمد و در این راه تلاش کند. و هر مخلوق سرکشی که شروع نماید بنشستن در راههای عداوت در راه جایهای ورود. منع می کنم ایشان را از آن حضرت به مدد خدای تعالی که بلندمرتبه تر است از همه چیز. و او را به پناه دهنده ای می سپارم که هیچ آزاری به آنجا راه ندارد. و فال بد نزنند او را نه در حضور و بیداری و نه در محل خواب و نه در محل حرکت و نه در ایستادن آخر شبها و آخر روزها. نیست معبودی مگر خدا، هلاک می شوند دشمنان خدا و باقی است قدرت و عزّت خدا، هیچ چیزی نمی تواند خداوند را عاجز کند. خدای تعالی قوی تر است از همه چیز. خداوند برای او کفایت می کند. می شنود خدا سخن شخصی را که بخواند. و پناه می دهم او را به غلبه خدا و روشنی خدا و به بزرگی جلال خداوند که عرش را بر می دارد. و پناه می دهم به آن اسمی که فرق می گذارد میان روشنی و تاریکی و بوسیله آن اسم، از دید بندگانش نهان است. شهادت می دهد خدا که نیست معبودی جز او و شهادت می دهند فرشتگان و صاحبان علم که خداوند تعالی به عدالت حکم می راند. نیست معبودی به غیر از او که مقتدر و حکیم است. به خداوندی پیام می برم که بر همه چیز احاطه دارد و هیچ چیز بر او اشراف و احاطه ندارد. خداوندی جز الله نیست و محمد فرستاده اوست(2).

روایت15.

دعای پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله به هنگام دیدن عفریتی از سرکشان جن همراه با شعله ای از آتش، پس شیطان باصورت بر زمین افتاد: از عبد اللَّه بن مسعود روایت شده که گفت: در خدمت رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله بودم و جبرئیل علیه السّلام با ایشان بود. پس حضرت شروع به خواندن دعائی نمودند، ناگاه دیدم عفریتی از سرکشان جنّ به طرف آن حضرت می آمد و در دست او شعله ای از آتش بود و چون نزدیک آن حضرت رسید جبرئیل علیه السّلام عرض کرد: یا محمد آیا می خواهی که به تو کلماتی تعلیم نمایم که هر گاه آنها بگوئی این عفریت به صورت بیفتد و شعله آتش او خاموش گردد؟ پس آن حضرت فرمودند: بلی ای دوست من. جبرئیل عرض کرد: این دعا را بخوان. پس چون آن حضرت این کلمات را خواندند. عفریت به روی افتاد و شعله آتش او خاموش گردید و دعا این است:

«پناه می­برم به نور وجه خداوند و کلمات تامه او که هیچ نیکوکار و بدکاری از حیطه این کلمات خارج نتوان شد. پناه می­برم از

ص: 215


1- . مهج الدعوات: 4
2- . مهج الدعوات: 4

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أَسْتَرْعِیکَ رَبَّکَ وَ أُعَوِّذُکَ بِالْوَاحِدِ مِنْ شَرِّ کُلِّ حَاسِدٍ قَائِمٍ أَوْ قَاعِدٍ وَ کُلِّ خَلْقٍ رَائِدٍ فِی طُرُقِ الْمَوَارِدِ لَا تَضِرُّوهُ فِی یَقَظَةٍ وَ لَا مَنَامٍ وَ لَا فِی ظَعْنٍ وَ لَا فِی مُقَامٍ سَجِیسَ اللَّیَالِی وَ أَوَاخِرَ الْأَیَّامِ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ وَ حِجَابُ اللَّهِ فَوْقَ عَادِیَتِهِمْ (1).

«14»

مهج، [مهج الدعوات]: حِرْزٌ آخَرُ لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وُجِدَ فِی مَهْدِهِ تَحْتَ کَرِیمِهِ الشَّرِیفِ فِی حَرِیرَةٍ بَیْضَاءَ مَکْتُوبٌ أُعِیذُ مُحَمَّدَ بْنَ آمِنَةَ بِالْوَاحِدِ مِنْ شَرِّ کُلِّ حَاسِدٍ قَائِمٍ أَوْ قَاعِدٍ أَوْ نَافِثٍ عَلَی الْفَسَادِ جَاهِدٍ وَ کُلِّ خَلْقٍ مَارِدٍ یَأْخُذُ بِالْمَرَاصِدِ فِی طُرُقِ الْمَوَارِدِ أَذُبُّهُمْ عَنْهُ بِاللَّهِ الْأَعْلَی وَ أَحُوطُهُ مِنْهُمْ بِالْکَنَفِ الَّذِی لَا یُؤْذَی أَنْ لَا یُضِرُّوهُ وَ لَا یَطَّیِّرُوهُ فِی مَشْهَدٍ وَ لَا مَنَامٍ وَ لَا مَسِیرٍ وَ لَا مَقَامٍ سَجِیسَ اللَّیَالِی وَ آخِرَ الْأَیَّامِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تَبَدَّدَ أَعْدَاءُ اللَّهِ وَ بَقِیَ وَجْهُ اللَّهِ لَا یُعْجِزُ اللَّهَ شَیْ ءٌ اللَّهُ أَعَزُّ مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ حَسْبُهُ اللَّهُ وَ کَفَی سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ دَعَا وَ أُعِیذُهُ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ نُورِ اللَّهِ وَ بِعِزَّةِ مَا یَحْمِلُ الْعَرْشَ مِنْ جَلَالِ اللَّهِ وَ بِالاسْمِ الَّذِی یُفَرِّقُ بَیْنَ النُّورِ وَ الظُّلْمَةِ وَ احْتَجَبَ بِهِ دُونَ خَلْقِهِ شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ الْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ الْمُحِیطِ بِکُلِّ شَیْ ءٍ وَ لَا یُحِیطُ بِهِ شَیْ ءٌ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ مُحِیطٌ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله (2).

«15»

مهج، [مهج الدعوات]: دُعَاءُ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله حِینَ عَایَنَ الْعِفْرِیتَ وَ مَعَهُ شُعْلَةُ نَارٍ فَانْکَبَّ الشَّیْطَانُ لِوَجْهِهِ رُوِیَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ کُنْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ جَبْرَئِیلُ مَعَهُ علیه السلام فَجَعَلَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله یَقْرَأُ فَإِذَا بِعِفْرِیتٍ مِنْ مَرَدَةِ الْجِنِّ قَدْ أَقْبَلَ وَ فِی یَدِهِ شُعْلَةٌ مِنْ نَارٍ وَ هُوَ یَقْرُبُ مِنَ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام یَا مُحَمَّدُ أَ لَا أُعَلِّمُکَ کَلِمَاتٍ تَقُولُهُنَّ فَیَنْکَبَّ الْعِفْرِیتُ لِوَجْهِهِ وَ تَطْفَأَ شُعْلَتُهُ قَالَ نَعَمْ یَا حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ قَالَ قُلْ:

أَعُوذُ بِنُورِ وَجْهِ اللَّهِ وَ کَلِمَاتِهِ التَّامَّاتِ الَّتِی لَا یُجَاوِزُهُنَّ بَرٌّ وَ لَا فَاجِرٌ مِنْ

ص: 215


1- 1. مهج الدعوات ص 4، و قد مر ص 208.
2- 2. مهج الدعوات ص 4، و قد مر أیضا.

شر آنچه که در زمین خلق شده و از شر آنچه که از زمین بیرون می­آید و از شر آنچه که از آسمان فرود می­آید و آنچه که با آسمان می رود . و پناه می­برم از شر فتنه های شب و روز و از شر واردشونده در شب و روز مگر واردشونده ای که به خوبی و با برکت وارد گردد ای بسیار بخشنده» و چون پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم این کلمات را خواند، آن شیطان با صورت بر زمین خورد شعله او نیز خاموش گشت(1).

روایت16.

دعای پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله به هنگام دیدن عفریت جن به روایتی دیگر:

خداوندا، من آغاز نیک و پایان نیک را از تو خواهانم و نیز درجات بلند در بهشت را از تو می­خواهم. به خدا پناه می برم و به خدا چنگ می زنم و به خدا دفع می کنم شر چیزها را و به اقتدار خدا و به قدرت خدا و به پادشاهی خدا و به نام بزرگ او پناه می برم از شر شیطان رجیم و از کردار او و پیاده نظام او و سواره نظام او و دام او (یعنی حیله او). و به خدا پناه می برم و به صفات او که تمامند (یعنی عیب و نقص ندارند) آن صفاتی که هیچ نیکوکار و هیچ بدکار از احاطه آنها فراتر نمی رود، به خدا پنام می­برم از ضرر آنچه فرود آید از آسمان و آنچه بالا رود به سوی آسمان. و آنچه داخل شود در زمین و آنچه بیرون آید از آن. و از شر هر صاحب شری و از شر عام و خاص. به درستی که پروردگار من دعا را می­شنود، پناه می برم به خدا از شر هر صاحب چشم بینا و از شر هر صاحب گوش شنوا و از شر هر زبان گویایی و از شر دستهای با قوت و از شر پای های راه رونده و از شر آنچه پنهان نموده ام آن را در نفس خود و ظاهر کرده ام آن را در شب و روز. بار خدایا هرآنچه از مخلوقاتت ؛ که قصد ستم یا هلاک مرا یا عیب جویی از من کند، از جن باشد یا از انس ، کوچک باشد یا بزرگ ، خداوند ا، از تو درخواست می کنم که سینه او را تنگ نمایی و زبان او را گنگ سازی و دست او را کوتاه نمایی و طعن و عیب جویی او را به خود او بازگردانده و جلوی قوت و قدرت او را بگیری. و مکر او را به گردنش بزنی و چشمش را کور ساخته و گردنش را بزنی و او را با خشمش بمیرانی و او را درمانده خودش گردانی. و به قدرت و توانایی ات مرا از شر او کفایت نمایی. که تو خداوند قدرتمند و حکیم هستی.

خداوندا، من از هر دوست بد – چه در حضورم باشد چه در غیابم- به تو پناه می­برم. همان دوستی که قلب و دل او مرا رصد می کند و چشمانش مرا می­بیند و گوشهایش مرا می­شنود.اگر خوبی از من ببیند، آن را نهان می دارد و اگر کار زشتی از من دید، آن را بر ملا می­سازد.

ص: 216


1- . مهج الدعوات: 90

شَرِّ مَا ذَرَأَ فِی الْأَرْضِ وَ ما یَخْرُجُ مِنْها وَ مِنْ شَرِّ ما یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما یَعْرُجُ فِیها وَ مِنْ شَرِّ فِتَنِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ مِنْ شَرِّ طَوَارِقِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ إِلَّا طَارِقاً یَطْرُقُ بِخَیْرٍ یَا رَحْمَانُ فَقَالَهَا النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله فَانْکَبَّ الْعِفْرِیتُ لِوَجْهِهِ وَ طَفِئَتْ شُعْلَتُهُ (1).

«16»

مهج، [مهج الدعوات]: ذُکِرَ رِوَایَةٌ أُخْرَی بِدُعَاءِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله عِنْدَ رُؤْیَةِ الْعِفْرِیتِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مَفَاتِیحَ الْخَیْرِ وَ خَوَاتِیمَهُ وَ أَسْأَلُکَ دَرَجَاتِ الْعُلَی مِنَ الْجَنَّةِ بِاللَّهِ أَعُوذُ وَ بِاللَّهِ أَعْتَصِمُ وَ بِاللَّهِ أَمْتَنِعُ وَ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ سُلْطَانِهِ وَ مَلَکُوتِهِ وَ اسْمِهِ الْعَظِیمِ أَسْتَجِیرُ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ وَ مِنْ عَمَلِهِ وَ رَجِلِهِ وَ خَیْلِهِ وَ شَرِکِهِ وَ بِاللَّهِ أَعُوذُ وَ بِکَلِمَاتِهِ التَّامَّاتِ الَّتِی لَا یُجَاوِزُهُنَّ بَرٌّ وَ لَا فَاجِرٌ مِنْ شَرِّ ما یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما یَعْرُجُ فِیها وَ ما یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَ ما یَخْرُجُ مِنْها وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ ذِی شَرٍّ وَ مِنْ شَرِّ الْعَامَّةِ وَ الْخَاصَّةِ إِنَّ رَبِّی سَمِیعُ الدُّعاءِ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ شَرِّ کُلِّ ذِی عَیْنٍ نَاظِرَةٍ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ ذِی أُذُنٍ سَامِعَةٍ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ ذِی أَلْسُنٍ نَاطِقَةٍ وَ مِنْ شَرِّ أَیْدٍ بَاطِشَةٍ وَ مِنْ شَرِّ أَرْجُلٍ مَاشِیَةٍ وَ مِنْ شَرِّ مَا أَخْفَیْتُ فِی نَفْسِی وَ أَعْلَنْتُ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ اللَّهُمَّ مَنْ أَرَادَنِی مِنْ خَلِیقَتِکَ بَغْیاً أَوْ عَطَباً أَوْ عَیْباً أَوْ مَکْرُوهاً أَوْ سُوءاً أَوْ مَسَاءَاتٍ (2) مِنْ إِنْسِیٍّ أَوْ جِنِّیٍّ صَغِیراً أَوْ کَبِیراً فَأَسْأَلُکَ أَنْ تُحَرِّجَ صَدْرَهُ وَ أَنْ تُفْحِمَ لِسَانَهُ وَ أَنْ تُقَصِّرَ یَدَهُ وَ أَنْ تَدْفَعَ فِی صَدْرِهِ وَ أَنْ تَکُفَّ یَمِینَهُ وَ أَنْ تَجْعَلَ کَیْدَهُ فِی نَحْرِهِ وَ أَنْ تُنْدِرَ بَصَرَهُ وَ أَنْ تَقْمَعَ رَأْسَهُ وَ أَنْ تُمِیتَهُ بِغَیْظِهِ وَ أَنْ تَجْعَلَ لَهُ شُغُلًا فِی نَفْسِهِ وَ أَنْ تَکْفِینِیهِ بِحَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ إِنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ صَاحِبِ سَوءٍ فِی الْمَغِیبِ وَ الْمَحْضَرِ قَلْبُهُ یَرَانِی وَ عَیْنَاهُ تَبْصُرَانِی وَ أُذُنَاهُ تَسْمَعَانِی إِنْ رَأَی حَسَنَةً أَخْفَاهَا وَ إِنْ رَأَی فَاحِشَةً أَبْدَاهَا

ص: 216


1- 1. مهج الدعوات ص 90.
2- 2. مساءة خ.

خداوندا، من از طمعی که مرا به سوی پستی سوق دهد، و از هوسی که مرا به سوی هلاکت ببرد و از بی­نیازی ای که مرا به سوی طغیان سوق دهد و از فقری که تو را از یادم ببرد و از خطایی که توبه ای بدنبال آن نباشد و از زشتی در اهل و مالم به تو پناه می­برم(1).

روایت17.

مهج الدعوات: تعویذ که پیغمبر صلی الله علیه و آله در روز جنگ وادی القری. این تعویذ برای امور گوناگون مفید است و هر کسی آن را نوشته و به خود بیاویزد در امان خدای متعال، در حفظ خدا، در حجاب او، در غلبه او و حمایت او خواهد بود و فرشتگان او را محافظت می کنند:

بسم الله الرحمن الرحیم. سپاس مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان و بخشنده و مهربان است. صاحب روز جزاست. تنها تو را می­پرستیم و تنها از تو کمک می­طلبیم. ما را به راه راست هدایت فرما. راه کسانی­که به آنها نعمت داده­ای نه راه کسانی بر آنها خشم گرفته­ای و نه راه گمراهان.

هیچ معبودی نیست جز خداوند یگانه زنده، ؛ هیچگاه خواب سبک و سنگینی او را فرانمی گیرد؛ (و لحظه ای از تدبیر جهان هستی، غافل نمی ماند؛ ) آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن اوست؛ کیست که در نزد او، جز به فرمان او شفاعت کند؟! (بنا بر این، شفاعت شفاعت کنندگان، برای آنها که شایسته شفاعتند، از مالکیت مطلقه او نمی کاهد.) آنچه را در پیش روی آنها[ بندگان] و پشت سرشان است می داند؛ (و گذشته و آینده، در پیشگاه علم او، یکسان است.) و کسی از علم او آگاه نمی گردد؛ جز به مقداری که او بخواهد. تخت(حکومت) او، آسمانها و زمین را دربرگرفته؛ و نگاهداری آن دو[ آسمان و زمین]، او را خسته نمی­کند. بلندی مقام و عظمت، مخصوص اوست.

خداوند، گواهی می دهد که معبودی جز او نیست؛ و فرشتگان و صاحبان دانش، (هر کدام به گونه ای بر این مطلب، ) گواهی می دهند؛ در حالی که(خداوند در تمام عالم) قیام به عدالت دارد؛ معبودی جز او نیست، که هم توانا و هم حکیم است. او خدایی است که معبودی جز او نیست، دانای آشکار و نهان است، و او رحمان و رحیم است. و خدایی است که معبودی جز او نیست، حاکم و مالک اصلی اوست، از هر عیب منزّه است، به کسی ستم نمی کند، امنیّت بخش است، مراقب همه چیز است، قدرتمندی شکست ناپذیر که با اراده نافذ خود هر امری را اصلاح می کند، و شایسته عظمت است؛ خداوند منزّه است از آنچه شریک برای او قرار می دهند. او خداوندی است خالق، آفریننده ای بی سابقه، و صورتگری(بی نظیر)؛ برای او نامهای نیک است؛ آنچه در آسمانها و زمین است تسبیح او می گویند؛ و او عزیز و حکیم است. بگو: «بارالها! مالک حکومتها تویی؛ به هر کس بخواهی، حکومت می بخشی؛ و از هر کس بخواهی، حکومت را می گیری؛ هر کس را بخواهی، عزت می دهی؛ و هر که را بخواهی خوار می کنی. تمام خوبیها به دست توست؛ تو بر هر چیزی قادری. شب را در روز داخل می کنی، و روز را در شب؛ و زنده را از مرده بیرون می آوری، و مرده را زنده؛ و به هر کس بخواهی،

بدون حساب، روزی می بخشی. او خداوندی است که هیچ خدایی جز او نیست و او یکتا و تنها و بی­همتاست که نه همسری و نه فرزندی برای خود انتخاب کرده، و نه شریکی در حکومت دارد، و نه به خاطر ضعف و ذلّت، (حامی و) سرپرستی برای اوست!» و او را بسیار

ص: 217


1- . مهج الدعوات : 91

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ طَمَعٍ یَرُدُّ إِلَی طَبَعٍ (1)

وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَوًی یُرْدِینِی وَ غِنًی یُطْغِینِی وَ فَقْرٍ یُنْسِینِی وَ مِنْ خَطِیئَةٍ لَا تَوْبَةَ لَهَا وَ مِنْ مَنْظَرِ سَوْءٍ فِی أَهْلٍ أَوْ مَالٍ (2).

«17»

مهج، [مهج الدعوات]: عُوذَةُ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله یَوْمَ وَادِی الْقُرَی تَصْلُحُ لِکُلِّ شَیْ ءٍ مَنْ کَتَبَهَا وَ عَلَّقَهَا عَلَیْهِ کَانَ فِی أَمَانِ اللَّهِ وَ کَنَفِهِ وَ حِجَابِهِ وَ عِزِّهِ وَ مَنْعِهِ وَ کَانَتِ الْمَلَائِکَةُ تَحْفَظُهُ وَ هِیَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لَا الضَّالِّینَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحِیطُونَ بِشَیْ ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِما شاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا یَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ الْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنی یُسَبِّحُ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ وَ تُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ إِلَهاً وَاحِداً أَحَداً فَرْداً صَمَداً لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لَا وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ

ص: 217


1- 1. الطبع: الشین و العیب و الدنس.
2- 2. مهج الدعوات ص 91.

بزرگ بشمار. و او خداوندی است که هیچ هم­نامی برای او سراغ نداریم و او آرزو و امید و پناهگاه ماست و ما به سو درد دل می­کنیم و از او امید فرج و گشایش داریم.

ای خدا به حق این نامها که بزرگ و بلند مرتبه اند در نزد تو و شریف و عزیزند که برگزیده ای آنها را برای خودت و آنها را مخصوص ذکر خود قرار داده ای و منع نموده ای آنها را از همه مخلوقات خود و جدا ساخته ای آنها را از هر چیزی غیر تو و آنها را راهنمای به سوی خودت و وسیله ای به سوی خودت قرا ر داده ای، پس این نامها، بزرگترین نامها و فاخر ترین اقسام و والاترین چیزها و بزرگترین عزائم و محکم­ترین ستونها هستند. تو کسی را که تو را با این نامها بخواند، هرگز نمی­رانی. و کسی را که به تو امید بسته و توسل جسته است، نومید نمی­سازی. و کسی که بر تو تکیه نموده و به سوی تو پناه آورده، خوار نمی­گردد. و کسی که از تو درخواست نماید، فقیر نمی­گردد و کسی که به تو امید بسته، نومید نمی­گردد. و عهدش شکسته نمی­شود و احترامش زیرپا گذاشته نمی­شود.

پس ای کسی که هیچگاه کمک یا ستم بر او نمی شود و مغلوب نمی گردد و منازعه نموده نمی شود و برابری کرده نمی شود، گناهانم را بیامرز و کارهایم را اصلاح کن و امورات دنیوی و اخروی ام را کفایت نما. و در دنیا و آخرت به من عافیت عطا نما و در دنیا و آخرت مرا در پناه خود محفوظ و مستور بدار ، مرا در جوار قرب خودت جای بده که تو خدایی هستی که هیچ خدایی جز تو نیست. به تو توسل جسته و به تو چنگ زده و بر تو اعتماد و دل خوش نمودم و این همان دستگیره محکمی است که هرگز گسستنی نیست. پس عهد و پیمان مرا پایدار بدار و درخواست مرا رد مکن و دعایم را سد مکن و رغبتم را کم مگردان به این خواری و زاری و ناداری و بی چیزی من رحم نما که من امید جز تو ندارم و آرزویی جز تو و نگهداری جز تو ندارم. یا الله، یا الله، یا الله، یا الله، یا الله، یا الله، یا الله، یا الله، یا الله، یا الله، هیچ خدایی جز تو نیست تو بی همتا و بی­شریکی. هیچ خدایی جز تو نیست تو پروردگار همه اربابها هستی. گردنهای بندگان همه دراختیار توست و عقاب و عذاب آنها هم در اختیار توست. تو را به همان ربوبیتی که تنها از آن خود ساخته­ای سوگند می­دهم که با قدرت خود مرا از آتش جهنم آزاد سازی. و با رحمت خود را در بهشت داخل نمایی و مرا از جمله رستگاران و رسیدگان به قرب خودت قرار دهی. خداوندا، مرا در حفظ پرده­ات محافظت نما. و با عزت و اقتدارت مرا بپوشان و مرا در کنف خود قرار دهی با حرز خودت مرا حفظ نمایی و مرا در مأمن خود محروز بداری. و نگاهدار مرا به محافظت خود و حمایت نمای مرا به غلبه خود و منع کن از من به توانائی خود و قوّت ده مرا به قدرت خود، و به حق بخشش و کرمت، دشمن را بر من مسلّط مساز که تو بر همه چیز توانایی(1)

روایت18.

دلائل الامامه:

ص: 218


1- . مهج الدعوات : 91-94

تَکْبِیراً وَ هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا نَعْرِفُ لَهُ سَمِیّاً وَ هُوَ الرَّجَاءُ وَ الْمُرْتَجَی وَ الْمُلْتَجَی وَ إِلَیْهِ الْمُشْتَکَی وَ مِنْهُ الْفَرَجُ وَ الرَّجَاءُ: وَ أَسْأَلُکَ یَا اللَّهُ بِحَقِّ هَذِهِ الْأَسْمَاءِ الْجَلِیلَةِ الرَّفِیعَةِ عِنْدَکَ الْعَالِیَةِ الْمَنِیعَةِ الَّتِی اخْتَرْتَهَا لِنَفْسِکَ وَ اخْتَصَصْتَهَا لِذِکْرِکَ وَ مَنَعْتَهَا جَمِیعَ خَلْقِکَ وَ أَفْرَدْتَهَا عَنْ کُلِّ شَیْ ءٍ دُونَکَ وَ جَعَلْتَهَا دَلِیلَةً عَلَیْکَ وَ سَبَباً إِلَیْکَ فَهِیَ أَعْظَمُ الْأَسْمَاءِ وَ أَجَلُّ الْأَقْسَامِ وَ أَفْخَرُ الْأَشْیَاءِ وَ أَکْبَرُ الْعَزَائِمِ وَ أَوْثَقُ الدَّعَائِمِ وَ لَا تَرُدُّ دَاعِیَکَ بِهَا وَ لَا تُخَیِّبُ رَاجِیَکَ وَ الْمُتَوَسِّلَ إِلَیْکَ وَ لَا یَذِلُّ مَنِ اعْتَمَدَ عَلَیْکَ وَ لَا یُضَامُ مَنْ لَجَأَ إِلَیْکَ وَ لَا یَفْتَقِرُ سَائِلُکَ وَ لَا یَنْقَطِعُ رَجَاءُ مُؤَمِّلِکَ وَ لَا تُخْفَرُ ذِمَّتُهُ وَ لَا تُضَیَّعُ حُرْمَتُهُ فَیَا مَنْ لَا یُعَانُ وَ لَا یُضَامُ وَ لَا یُغَالَبُ وَ لَا یُنَازَعُ وَ لَا یُقَاوَمُ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی کُلَّهَا وَ أَصْلِحْ لِی شُئُونِی کُلَّهَا وَ اکْفِنِی الْمُهِمَّ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ عَافِنِی فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ احْفَظْنِی فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ اسْتُرْنِی فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ قَرِّبْ جِوَارِی مِنْکَ فَأَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ بِاسْمِکَ الْجَلِیلِ الْعَظِیمِ تَوَسَّلْتُ وَ بِهِ تَعَلَّقْتُ وَ عَلَیْهِ اعْتَمَدْتُ وَ هُوَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَی الَّتِی لَا انْفِصامَ لَها فَلَا تُخْفِرْ ذِمَّتِی وَ لَا تَرُدَّ مَسْأَلَتِی وَ لَا تَحْجُبْ دَعْوَتِی وَ لَا تَنْقُصْ رَغْبَتِی وَ ارْحَمْ ذُلِّی وَ تَضَرُّعِی وَ فَقْرِی وَ فَاقَتِی فَمَا لِی رَجَاءٌ غَیْرُکَ وَ لَا أَمَلٌ سِوَاکَ وَ لَا حَافِظٌ إِلَّا أَنْتَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ وَ لَا إِلَهَ غَیْرُکَ أَنْتَ رَبُّ الْأَرْبَابِ وَ مَالِکُ الرِّقَابِ وَ صَاحِبُ الْعَفْوِ وَ الْعِقَابِ أَسْأَلُکَ بِالرُّبُوبِیَّةِ الَّتِی انْفَرَدْتَ بِهَا أَنْ تُعْتِقَنِی مِنَ النَّارِ بِقُدْرَتِکَ وَ تُدْخِلَنِی الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ وَ تَجْعَلَنِی مِنَ الْفَائِزِینَ عِنْدَکَ اللَّهُمَّ احْجُبْنِی بِسِتْرِکَ وَ اسْتُرْنِی بِعِزِّکَ وَ اکْنُفْنِی بِحِفْظِکَ وَ احْفَظْنِی بِحِرْزِکَ وَ احْرُزْنِی فِی أَمْنِکَ وَ اعْصِمْنِی بِحِیَاطَتِکَ وَ حُطَّنِی بِعِزِّکَ وَ امْنَعْ مِنِّی بِقُوَّتِکَ وَ قَوِّنِی بِسُلْطَانِکَ وَ لَا تُسَلِّطْ عَلَیَّ عَدُوّاً بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ(1).

«18»

کِتَابُ دَلَائِلِ الْإِمَامَةِ لِلطَّبَرِیِّ، عَنْ أَبِی الْمُفَضَّلِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ

ص: 218


1- 1. مهج الدعوات ص 91- 94.

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، روایت نموده و فرموده است: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به من فرمود: ای فاطمه، آیا می­خواهی دعایی به تو بیاموزم که هرکس آن دعا را بخواند، حاجتش برآورده شده و سم و سحر در او اثر گذار نگردد و شیطان به او آسیبی نرساند و خواسته اش رد نشده بلکه تمام حاجتهای دنیوی و اخروی اش که از خداوند خواسته، برآورده شود؟ گفتم: بله پدرم. به خدا سوگند که این دعا برایم از همه دنیا و آنچه در آن است، عزیز تر است. حضرت فرمود: بخوان:

ای خدا ای گرامی ترین کسی که یاد شده، و دیرینه ترین نام در عزّت و فرمانروایی، ای رحم کننده بر هر که از او طلب رحمت کند، و پناه هر که به او پناهنده شود، ای خدا ای رحم کننده بر هر محزونی که شکوه و شکایت به سوی او برد، ای خدا ای بهترین کسی که از او نیکی طلب شده و به سرعت آن را اجابت فرمود، ای خدا ای کسی که فرشتگان نورانی از او در هراسند! به حقّ نامهایی که حاملان عرشت، و آنان که در اطراف آن قرار دارند، و از هراس عقاب تو تسبیح و تنزیه تو را می گویند، تو را بدان نامها می خوانند، و به حقّ نامهایی که جبرئیل و میکائیل و اسرافیل تو را بدان نامها می خوانند، از تو می خواهم دعایم را اجابت کنی، و مشکلم را برطرف کرده، و گناهانم را بپوشانی.

ای کسی که فرمان می دهد نفخه صور در میان موجودات دمیده شود، تا آنان در اجتماع بزرگ قیامت گرد هم آیند، به حقّ آن نامی که استخوانهای پوسیده را زنده می کنی، از تو می خواهم که قلبم را زنده،

سینه ام را گشاده، و امورم را اصلاح فرمایی. ای کسی که بقا و جاودانگی را ویژه خود قرار داده، و مرگ و زندگی و فنا را برای موجوداتش خلق فرموده، ای کسی که عملش همان گفتارش و گفتارش همان فرمانش است، و فرمانش بر هر چه خواهد جاری می باشد. به حقّ آن نامی که [حضرت ابراهیم] خلیل تو، آنگاه که در آتش انداخته می شد تو را بدان نام خواند، و تو دعایش را اجابت فرمودی، و گفتی: «ای آتش بر ابراهیم سرد و سلامت شو»، و به نامی که موسی از کنار طور ایمن تو را بدان نام خواند، و تو او را اجابت فرمودی، و به نامی که عیسی را بدون پدر از روح القدس آفریدی. و به نامی که یحیی را به زکریّا بخشیدی، و به نامی که رنج و مشقّت را از ایّوب مرتفع ساختی، و به نامی که توبه داود را پذیرفتی، و بادها را برای سلیمان مسخّر نمودی که به فرمان او به گردش در آیند، همچنین جنّ را برای او مسخّر کردی، و زبان پرندگان را به او آموختی.

و به نامی که عرش را با آن آفریدی، و جهان را به آن خلق فرمودی، و فرشتگان را با آن ایجاد کردی، و به نامی که جنّ و انس را با آن خلق کردی، و به نامی که تمامی مخلوقات را پدید آوردی. و به نامی که آنچه

ص: 219

جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ الْعَلَوِیِّ عَنْ مُوسَی بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ مُوسَی بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أُمِّهِ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَتْ: قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ یَا فَاطِمَةُ أَ لَا أُعَلِّمُکِ دُعَاءً لَا یَدْعُو بِهِ أَحَدٌ إِلَّا اسْتُجِیبَ لَهُ وَ لَا یَحِیکُ (1) فِی صَاحِبِهِ سَمٌّ وَ لَا سِحْرٌ وَ لَا یَعْرِضُ لَهُ شَیْطَانٌ بِسُوءٍ وَ لَا تُرَدُّ لَهُ دَعْوَةٌ وَ تُقْضَی حَوَائِجُهُ کُلُّهَا الَّتِی یَرْغَبُ إِلَی اللَّهِ فِیهَا عَاجِلُهَا وَ آجِلُهَا قُلْتُ أَجَلْ یَا أَبَهْ لَهَذَا وَ اللَّهِ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا قَالَ تَقُولِینَ:

یَا اللَّهُ یَا أَعَزَّ مَذْکُورٍ وَ أَقْدَمَهُ قِدَماً فِی الْعِزَّةِ وَ الْجَبَرُوتِ یَا اللَّهُ یَا رَحِیمَ کُلِّ مُسْتَرْحِمٍ وَ مَفْزَعَ کُلِّ مَلْهُوفٍ یَا اللَّهُ یَا رَاحِمَ کُلِّ حَزِینٍ یَشْکُو بَثَّهُ وَ حُزْنَهُ إِلَیْهِ یَا اللَّهُ یَا خَیْرَ مَنْ طُلِبَ الْمَعْرُوفُ مِنْهُ وَ أَسْرَعَهُ إِعْطَاءً یَا اللَّهُ یَا مَنْ تَخَافُ الْمَلَائِکَةُ الْمُتَوَقِّدَةُ بِالنُّورِ مِنْهُ أَسْأَلُکَ بِالْأَسْمَاءِ الَّتِی تَدْعُو بِهَا حَمَلَةُ عَرْشِکَ وَ مَنْ حَوْلَ عَرْشِکَ یُسَبِّحُونَ بِهَا شَفَقَةً مِنْ خَوْفِ عَذَابِکَ وَ بِالْأَسْمَاءِ الَّتِی یَدْعُوکَ بِهَا جَبْرَئِیلُ وَ مِیکَائِیلُ وَ إِسْرَافِیلُ إِلَّا أَجَبْتَنِی وَ کَشَفْتَ یَا إِلَهِی کُرْبَتِی وَ سَتَرْتَ ذُنُوبِی یَا مَنْ یَأْمُرُ بِالصَّیْحَةِ فِی خَلْقِهِ فَإِذا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ أَسْأَلُکَ بِذَلِکَ الِاسْمِ الَّذِی تُحْیِی الْعِظَامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ أَنْ تُحْیِیَ قَلْبِی وَ تَشْرَحَ صَدْرِی وَ تُصْلِحَ شَأْنِی یَا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالْبَقَاءِ وَ خَلَقَ لِبَرِیَّتِهِ الْمَوْتَ وَ الْحَیَاةَ یَا مَنْ فِعْلُهُ قَوْلٌ وَ قَوْلُهُ أَمْرٌ وَ أَمْرُهُ مَاضٍ عَلَی مَا یَشَاءُ أَسْأَلُکَ بِالاسْمِ الَّذِی دَعَاکَ بِهِ خَلِیلُکَ حِینَ أُلْقِیَ فِی النَّارِ فَاسْتَجَبْتَ لَهُ وَ قُلْتَ یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ وَ بِالاسْمِ الَّذِی دَعَاکَ بِهِ مُوسَی مِنْ جانِبِ الطُّورِ الْأَیْمَنِ فَاسْتَجَبْتَ لَهُ دُعَاءَهُ وَ بِالاسْمِ الَّذِی کَشَفْتَ بِهِ عَنْ أَیُّوبَ الضُّرَّ وَ تُبْتَ عَلَی دَاوُدَ وَ سَخَّرْتَ لِسُلَیْمَانَ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ وَ الشَّیَاطِینَ وَ عَلَّمْتَهُ مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَ بِالاسْمِ الَّذِی وَهَبْتَ لِزَکَرِیَّا یَحْیَی وَ خَلَقْتَ عِیسَی مِنْ رُوحِ الْقُدُسِ مِنْ غَیْرِ أَبٍ وَ بِالاسْمِ الَّذِی خَلَقْتَ بِهِ الْعَرْشَ وَ الْکُرْسِیَّ وَ بِالاسْمِ الَّذِی خَلَقْتَ بِهِ الرُّوحَانِیِّینَ وَ بِالاسْمِ الَّذِی خَلَقْتَ بِهِ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ وَ بِالاسْمِ الَّذِی خَلَقْتَ بِهِ جَمِیعَ الْخَلْقِ وَ جَمِیعَ

ص: 219


1- 1. أی لا یؤثر و لا یمضی.

خواستی خلق فرمودی، و به نامی که بر هر چیز قادر شدی، به حقّ این نامها از تو می خواهم که حاجتم را برآوری، و خواسته هایم را اجابت فرمایی، ای بخشنده ... آنگاه حضرت رسول فرمود: ای فاطمه بعد از خواندن این دعا، برایت گفته می­شود: ای فاطمه، بله بله.

روایت19.

از جمله حرزهای مشهوری که از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده، حرز ابی دجانه است که برای دفع جن و سحر مفید است. ابو دجانه گوید: به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عرض کردم: یا رسول الله، من در ساعتی از شب از خانه بیرون شدم ناگاه کسی وارد شد و من پوست او را لمس کردم که مثل پوست خارپشت بود. آنگاه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم رو به علی علیه السلام نمود و فرمود: برای ابو دجانه انصاری و دیگر افراد از امت من که از عوارض و توابع می ترسند حرزی بنویس. علی علیه السلام پرسید: ای رسول خدا، چه بنویسم؟ فرمود: بنویس:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ این دست نوشته­ای از محمد پیامبر

ص: 220

مَا أَرَدْتَ مِنْ شَیْ ءٍ وَ بِالاسْمِ الَّذِی قَدَرْتَ بِهِ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ أَسْأَلُکَ بِهَذِهِ الْأَسْمَاءِ لَمَّا أَعْطَیْتَنِی سُؤْلِی وَ قَضَیْتَ بِهَا حَوَائِجِی فَإِنَّهُ یُقَالُ لَکِ یَا فَاطِمَةُ نَعَمْ نَعَمْ.

«19»

أَقُولُ وَ مِنَ الْأَحْرَازِ الْمَشْهُورَةِ الْمَرْوِیَّةِ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله الْحِرْزُ الْمَعْرُوفُ بِحِرْزِ أَبِی دُجَانَةَ الْأَنْصَارِیِّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ لِدَفْعِ الْجِنِّ وَ السِّحْرِ وَ قَدْ رَأَیْتُ فِی بَعْضِ الْکُتُبِ مَا صُورَتُهُ حَدَّثَنَا الشَّیْخُ الْفَقِیهُ أَبُو مُحَمَّدِ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ جَامِعِ بْنِ أَبِی سَاجٍ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ أَبِی الْفَضْلِ الْعَبَّاسِ بْنِ أَبِی الْعَبَّاسِ الشقانِیِّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مَنْصُورِ بْنِ خَلَفٍ الْمَغْرِبِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَی السُّلَمِیُّ مِنْ أَصْلِ کِتَابِهِ قِرَاءَةً عَلَیْنَا بِلَفْظِهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْفَتْحِ یُوسُفُ بْنُ عُمَرَ بْنِ مَسْرُوقٍ الْقَوَّاسُ الزَّاهِدُ بِبَغْدَادَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو بَکْرٍ عُمَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الصَّبَّاحِ الْمُقْرِی قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ غَالِبٍ غُلَامُ الْخَلِیلِ قَالَ حَدَّثَنَا یَزِیدُ بْنُ صَالِحٍ قَالَ حَدَّثَنَا ابْنُ الْحَجَّاجِ حَدَّثَنَا بِهِ عُمَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ مُرَّةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَلَمَةَ قَالَ سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ حَدَّثَنِی الشَّیْخُ عُثْمَانُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ بْنِ أَحْمَدَ الْحَاجُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ السَّمَرْقَنْدِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو بِشْرٍ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ هَارُونَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ النَّیْشَابُورِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ السُّلَمِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مَحْمُودِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ سَلَمَةَ بْنِ یَحْیَی بْنِ سَلَمَةَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زَیْدِ بْنِ خَالِدِ بْنِ أَبِی دُجَانَةَ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو دُجَانَةَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ سَلَمَةَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی دُجَانَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ: أَنَّهُ شَکَا إِلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ لَهُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی خَرَجْتُ فِی بَعْضِ اللَّیْلِ فَإِذَا طَارِقٌ یَطْرُقُ فَمَسِسْتُ جِلْدَهُ فَإِذَا هُوَ جِلْدُ الْقُنْفُذِ فَالْتَفَتَ إِلَی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَقَالَ اکْتُبْ حِرْزاً لِأَبِی دُجَانَةَ الْأَنْصَارِیِّ وَ لِمَنْ بَعْدَهُ مِنْ أُمَّتِی مَنْ یَخَافُ الْعَوَارِضَ وَ التَّوَابِعَ فَقَالَ عَلِیٌّ علیه السلام وَ مَا أَکْتُبُ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ اکْتُبْ یَا عَلِیُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ هَذَا کِتَابٌ مِنْ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله

ص: 220

عربی هاشمی مکّی مدنی ابطحی امیّ، صاحب تاج و عصا و شمشیر و ناقه است، صاحب قول لا إلهَ إلا اللّه تا آنجا که می­گوید: فقط کسی که صاحب خیر است در را بکوبد. اما بعد، ما و شما گشایشی در حق داریم. پس اگر شبرو شیفته یا داعی باطل کننده سحر یا آزاررسان بود پس حافظان قرآن را رها کنید و به سوی بت­پرستان بروید ( که اگر این کار را نکنید ) یُرْسَلُ عَلَیْکُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنْتَصِرانِ بسم الله و بالله، همه از آن ِخداییم و به سوی خدا می­رویم. و فقط خدا پیروز است و هیچکس جز خدا وجود (استقلالی) ندارد و کسی مثل خدا نیست و کلام خود را با نام خداوند آغاز می­کنم و به خدا توکل می کنم ، صاحب این نوشته در حرز الهی است ، هر جا بود و به هر سمتی که رهسپار شد. پس به او نزدیک نشوید و او را نترسانید و در نشستن و ایستادن و خوردن و آشامیدن و شست و شو و در کوه­ها و نه در روز و شب به او زیانی نرسانید. و هر گاه این سخنان مرا شنیدید، از آن دوری

کنید به لا اله الا الله ، او بر هر چیزی غالب است و از هر چیزی برتر است و از هر چیزی عزیزتر است. وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به علی علیه­السلام فرمود: ای ابا الحسن، بنویس: خداوندا هر کس این نوشته مرا با خود به همراه داشت حفظ کن ، به نامی که بر سراپرده عرش نوشته شده است که لا إلهَ إلا اللّه، خداوند غالبی که هیچ چیز بر او غلبه نمی­کند و هیچ کس راه فراری از او ندارد و امر او را واگذار می­کنم به حیّ قیّومی که نمی­میرد و به چشمی که نمی­خوابد و به کرسی ای که فنا نمی­پذیرد و به عرشی که مورد ظلم کسی واقع نمی­شود. و او را پناه می­دهم به نام مکتوب در تورات و انجیل و به اسمی که در زبور نوشته شده و به اسمی که در فرقان نوشته شده و او را در امان می­دارم به اسمی که با آن تخت بلقیس به سوی سلیمان بن داوود علیه­السلام حمل شد پیش از آن­که پلک بزند و به اسمی که جبرییل در روز دوشنبه با آن بر محمد صلی الله علیه و آله و سلم نازل شد و با هشت اسم نوشته شده در دل خورشید و به اسمی که ابرهای پر باران با آن به حرکت درمی­آیند و به اسمی که رعد با صدایش آن را تسبیح می گوید و ملائکة از آن هراسانند و به اسمی که خداوند عز و جل با آن بر موسی بن عمران تجلی کرد و کوه شکافته شد وَ خَرَّ مُوسی صَعِقاً و به اسمی که بر برگ زیتون نوشته شد و در آتش انداخته شد و نسوخت و به اسمی که خضر علیه­السلام با آن بر روی آب راه رفت و پاهایش خیس نشد و به اسمی که عیسی علیه­السلام با آن در گهواره با کودک سخن گفت و نابینا و مبتلا به برص را شفا داد و به اذن خداوند مردگان را زنده کرد

ص: 221

الْعَرَبِیِّ الْهَاشِمِیِّ الْمَکِّیِّ الْمَدَنِیِّ الْأَبْطَحِیِّ الْأُمِّیِّ صَاحِبِ التَّاجِ وَ الْهَرَاوَةِ وَ الْقَضِیبِ وَ النَّاقَةِ صَاحِبِ قَوْلِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ إِلَی مَنْ طَرَقَ الدَّارَ إِلَّا طَارِقاً یَطْرُقُ بِخَیْرٍ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ لَنَا وَ لَکُمْ فِی الْحَقِّ سَعَةً فَإِنْ لَمْ یَکُنْ طَارِقاً مُولَعاً أَوْ دَاعِیاً مُبْطِلًا أَوْ مُؤْذِیاً مُقْتَصِماً فَاتْرُکُوا حَمَلَةَ الْقُرْآنِ وَ انْطَلِقُوا إِلَی عَبَدَةِ الْأَوْثَانِ یُرْسَلُ عَلَیْکُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنْتَصِرانِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ مِنَ اللَّهِ وَ إِلَی اللَّهِ وَ لَا غَالِبَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَا أَحَدَ سِوَی اللَّهِ وَ لَا أَحَدَ مِثْلَ اللَّهِ وَ أَسْتَفْتِحُ بِاللَّهِ وَ أَتَوَکَّلُ عَلَی اللَّهِ صَاحِبُ کِتَابِی هَذَا فِی حِرْزِ اللَّهِ حَیْثُ مَا کَانَ وَ حَیْثُ مَا تَوَجَّهَ لَا تَقْرَبُوهُ وَ لَا تَفْزَعُوهُ وَ لَا تُضَارُّوهُ قَاعِداً وَ لَا قَائِماً وَ لَا فِی أَکْلٍ وَ لَا فِی شُرْبٍ وَ لَا فِی اغْتِسَالٍ وَ لَا فِی جِبَالٍ وَ لَا بِاللَّیْلِ وَ لَا بِالنَّهَارِ وَ کُلَّمَا سَمِعْتُمْ ذِکْرَ کِتَابِی هَذَا فَأَدْبِرُوا عَنْهُ بِلَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ غَالِبُ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ هُوَ أَعْلَی مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ هُوَ أَعَزُّ مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ.

ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام یَا أَبَا الْحَسَنِ اکْتُبِ اللَّهُمَّ احْفَظْ یَا رَبِّ مَنْ عَلَّقَ عَلَیْهِ کِتَابِی هَذَا بِالاسْمِ الَّذِی هُوَ مَکْتُوبٌ عَلَی سُرَادِقِ الْعَرْشِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْغَالِبُ الَّذِی لَا یَغْلِبُهُ شَیْ ءٌ وَ لَا یَنْجُو مِنْهُ هَارِبٌ وَ أُعِیذُهُ بِالْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ وَ بِالْعَیْنِ الَّتِی لَا تَنَامُ وَ بِالْکُرْسِیِّ الَّذِی لَا یَزُولُ وَ بِالْعَرْشِ الَّذِی لَا یُضَامُ وَ أُعِیذُهُ بِالاسْمِ الْمَکْتُوبِ فِی التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ بِالاسْمِ الَّذِی هُوَ مَکْتُوبٌ فِی الزَّبُورِ وَ بِالاسْمِ الَّذِی هُوَ مَکْتُوبٌ فِی الْفُرْقَانِ.

وَ أُعِیذُهُ بِالاسْمِ الَّذِی حُمِلَ بِهِ عَرْشُ بِلْقِیسَ إِلَی سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ علیه السلام قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْهِ طَرْفُهُ وَ بِالاسْمِ الَّذِی نَزَلَ بِهِ جَبْرَئِیلُ علیه السلام إِلَی مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فِی یَوْمِ الْإِثْنَیْنِ وَ بِالْأَسْمَاءِ الثَّمَانِیَةِ الْمَکْتُوبَةِ فِی قَلْبِ الشَّمْسِ وَ بِالاسْمِ الَّذِی یَسِیرُ بِهِ السَّحَابُ الثِّقَالُ وَ بِالاسْمِ الَّذِی یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَ الْمَلائِکَةُ مِنْ خِیفَتِهِ وَ بِالاسْمِ الَّذِی تَجَلَّی الرَّبُّ عَزَّ وَ جَلَّ لِمُوسَی بْنِ عِمْرَانَ فَتَقَطَّعَ الْجَبَلُ مِنْ أَصْلِهِ وَ خَرَّ مُوسی صَعِقاً وَ بِالاسْمِ الَّذِی کُتِبَ عَلَی وَرَقِ الزَّیْتُونِ وَ أُلْقِیَ فِی النَّارِ فَلَمْ یَحْتَرِقْ وَ بِالاسْمِ الَّذِی یَمْشِی بِهِ الْخَضِرُ علیه السلام عَلَی الْمَاءِ فَلَمْ تَبْتَلَّ قَدَمَاهُ وَ بِالاسْمِ الَّذِی نَطَقَ بِهِ عِیسَی علیه السلام فِی الْمَهْدِ صَبِیّاً وَ أَبْرَأَ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أَحْیَا الْمَوْتَی بِإِذْنِ اللَّهِ.

ص: 221

و او را در امان می­دارم به اسمی که یوسف علیه­السلام با آن از چاه نجات پیدا کرد و به اسمی که یونس علیه­السلام با آن از تاریکی نجات یافت و به اسمی که دریا با آن برای موسی علیه­السلام و بنی اسراییل شکافته شد و هر قسمت از آن مانند یک کوه بزرگ شد و او را در امان می­دارم با نه آیه­ای که در طور سینا بر موسی علیه­السلام نازل شد و صاحب این نوشته را در پناه می­دارم از هر چشم بینا و گوش شنوا و زبان گویا، و پایی که می­رود و دلی که غرض­ورزی دارد و سینه­ای که کینه دارد و نفسی که کافر است و چشمی که همیشه در خفا و ظاهر به دنبال اوست و او را در امان می­دارم از کسی که بدکار و گناهکار است و نسبت به هر زن و مردی که نیت انجام آن را دارد. و او را در امان می­دارم از هر شر و هر کینه و مکر و سلاحی و از چشم زخم آنان و حرارت جسمشان و از شر جن و انس و شیاطین و یاران آن­ها و ساحران، و از شر هر کسی که در کوه­ها و برکه­ها و آبادی­ها و ویرانه­هاست و از شر ساکن چشمه­ها دریاها و راه­ها. و او را در پناه می­دارم از شر شیاطین و از شر هر غول و ساحر و ساکن و پیروان آنان و از شر آن­ها و شر پدران و مادران آن­ها و پرندگان. و او را در پناه می­دارم از شر هر جنبنده­ای و در پناه می­دارم حامل این حرز را از شر ابالیس و شیاطین و پذیرنده و کننده و از شر هر چشم ساحر و گناهکاری و از شر داخل و خارج و از شر هر رونده و بازآینده و فتنه­گری و از شر جن و انس و از شر بادها و از شر هر عجم و خوابیده و بیدار، و در امان می­دارم صاحب این حرز را از شر ساکنان زمین و از شر ساکنان خانه­ها و گوشه­ها ی پنهان و زباله دانها و از شر هر گناهکاری که شیفته انجام گناهان است و در امانت می­دارم او را از شر آن­چه که چشم­ها به آن می­نگرد و در دل­ها مخفی است و بر آن پیمان گرفته شده است و از شر کسی که بستر خود را دوست دارد و از شر کسی که عزم و اراده راسخ را نمی­پذیرد و از شر کسی که وقتی خدا را یاد می­کنند، مانند آهن و سرب ذوب می­شود و صاحب این حرز را در پناه می­دارم از شر ابلیس و از شر شیاطین و از شر کسی که جادو می­کند و از شر کسی که در هوا و کوه­ها و دریاها و تاریکی­ها و

ص: 222

وَ أُعِیذُهُ بِالاسْمِ الَّذِی نَجَا بِهِ یُوسُفُ علیه السلام مِنَ الْجُبِّ وَ بِالاسْمِ الَّذِی نَجَا بِهِ یُونُسُ علیه السلام مِنَ الظُّلْمَةِ وَ بِالاسْمِ الَّذِی فُلِقَ بِهِ الْبَحْرُ لِمُوسَی علیه السلام وَ بَنِی إِسْرَائِیلَ فَکانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ وَ أُعِیذُهُ بِالتِّسْعِ آیَاتٍ الَّتِی نَزَلَتْ عَلَی مُوسَی بِطُورِ سَیْنَاءَ وَ أُعِیذُ صَاحِبَ کِتَابِی هَذَا مِنْ کُلِّ عَیْنٍ نَاظِرَةٍ وَ آذَانٍ سَامِعَةٍ وَ أَلْسُنٍ نَاطِقَةٍ وَ أَقْدَامٍ مَاشِیَةٍ وَ قُلُوبٍ وَاعِیَةٍ وَ صُدُورٍ خَاوِیَةٍ وَ أَنْفُسٍ کَافِرَةٍ وَ عَیْنٍ لَازِمَةٍ ظَاهِرَةٍ وَ بَاطِنَةٍ وَ أُعِیذُهُ مِمَّنْ یَعْمَلُ السُّوءَ وَ یَعْمَلُ الْخَطَایَا وَ یَهُمُّ لَهَا مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثَی وَ أُعِیذُهُ مِنْ شَرِّ کُلِّ عَقْدِهِمْ وَ مَکْرِهِمْ وَ سِلَاحِهِمْ وَ بَرِیقِ أَعْیُنِهِمْ وَ حَرِّ أَجْسَادِهِمْ وَ مِنْ شَرِّ الْجِنِّ وَ الشَّیَاطِینِ وَ التَّوَابِعِ وَ السَّحَرَةِ وَ مِنْ شَرِّ مَنْ یَکُونُ فِی الْجِبَالِ وَ الغِیَاضِ وَ الْخَرَابِ وَ الْعُمْرَانِ وَ مِنْ شَرِّ سَاکِنِ الْعُیُونِ أَوْ سَاکِنِ الْبِحَارِ أَوْ سَاکِنِ الطُّرُقِ وَ أُعِیذُهُ مِنْ شَرِّ الشَّیَاطِینِ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ غُولٍ وَ غُولَةٍ وَ سَاحِرٍ وَ سَاحِرَةٍ وَ سَاکِنٍ وَ سَاکِنَةٍ وَ تَابِعٍ وَ تَابِعَةٍ وَ مِنْ شَرِّهِمْ وَ شَرِّ آبَائِهِمْ وَ أُمَّهَاتِهِمْ وَ مِنْ شَرِّ الطَّیَّارَاتِ وَ أُعِیذُهُ بِیَا آهِیّاً شَرَاهِیَّا وَ أُعِیذُ صَاحِبَ کِتَابِی هَذَا مِنْ شَرِّ الدَّیَاهِشِ وَ الْأَبَالِسِ وَ مِنْ شَرِّ الْقَابِلِ وَ الْفَاعِلِ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ عَیْنٍ سَاحِرَةٍ وَ خَاطِیَةٍ وَ مِنْ شَرِّ الدَّاخِلِ وَ الْخَارِجِ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ طَارِقٍ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ عَادٍ وَ بَاغٍ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ عَفَارِیتِ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ مِنْ شَرِّ الرِّیَاحِ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ عَجَمِیٍّ وَ نَائِمٍ وَ یَقْظَانَ وَ أُعِیذُ صَاحِبَ کِتَابِی هَذَا مِنْ شَرِّ سَاکِنِ الْأَرْضِ وَ مِنْ شَرِّ سَاکِنِ الْبُیُوتِ وَ الزَّوَایَا وَ الْمَزَابِلِ وَ مِنْ شَرِّ مَنْ یَصْنَعُ الْخَطِیئَةَ أَوْ یُولَعُ بِهَا وَ أُعِیذُهُ مِنْ شَرِّ مَا تَنْظُرُ إِلَیْهِ الْأَبْصَارُ وَ أُضْمِرَتْ عَلَیْهِ الْقُلُوبُ وَ أُخِذَتْ عَلَیْهِ الْعُهُودُ وَ مِنْ شَرِّ مَنْ یُولَعُ بِالْفِرَاشِ وَ الْمُهُودِ وَ مِنْ شَرِّ مَنْ لَا یَقْبَلُ الْعَزِیمَةَ وَ مِنْ شَرِّ مَنْ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ ذَابَ کَمَا یَذُوبُ الرَّصَاصُ وَ الْحَدِیدُ وَ أُعِیذُ صَاحِبَ کِتَابِی هَذَا مِنْ شَرِّ إِبْلِیسَ وَ مِنْ شَرِّ الشَّیَاطِینِ وَ مِنْ شَرِّ مَنْ یَعْمَلُ الْعُقَدَ وَ مِنْ شَرِّ مَنْ یَسْکُنُ الْهَوَاءَ وَ الْجِبَالَ وَ الْبِحَارَ وَ مَنْ فِی الظُّلُمَاتِ وَ مَنْ

ص: 222

نور ساکن است و از شر کسی که در چشمه­ها ساکن است و از شر کسی که در بازارها راه می­رود و کسی که با جانداران و چهارپایان و وحوش است و از شر کسی که در رحم و بیشه است و از شر کسی که در دل مردم وسوسه می اندازد و استراق سمع می­کند و دزدانه نگاه می­کند: و در امان می­دارم صاحب این حرز را از چشم زخم و لمحه و هر اقدام و حمله و نفَس و چشم جن و انس سرکش و گردنده و شبرو و کسی که در تاریکی شب راه می­رود و او را در امان می­دارم از شر هر جادو و سحری و از هر ترس و وحشت و اندوه و فکر و وسواس و از هر دردی که اولاد آدم و دختران حوّاء به آن مبتلا می­شوند، مانند بلغم یا خون یا سودا و حمرا و صفرا، یا هر کم و بیش و از هر دردی که به پوست یا گوشت یا رگ یا عصب یا نطفه یا روح یا گوش و چشم یا مو و صورت و ناخن و ظاهر و باطن می­رسد و او را در امان می­دارم از آن­چه که آدم ابوالبشر و شیث و هابیل و ادریس و نوح و لوط و ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایّوب و یوسف و موسی و هارون و داود و سلیمان و زکریا و یحیی و هود و شعیب و الیاس و صالح و یسع و لقمان و ذو الکفل و ذو القرنین و طالوت و عزیر و عزراییل و خضر علیه­السلام و محمد صلوات علیه و آله و آل او و هر فرشته مقرّب و پیامبر فرستاده شده­ای از آن پناه جست پس ای گروه جنّیان، از پیرامون هر کس که این حرز مرا به همراه دارد متفرق شوید. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الجلیل الجمیل المحسن که هر چه بخواهد انجام می­دهد و در امان می­دارم او را به خداوند و به آن­چه که نور خورشید بر آن افتاد و ماه آن را روشن کرد و این حرز بر زیر عرش نوشته شده است لَا إله إلا اللّه محمّد رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله اجمعین فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ حجت خداوند تمام گشت و قدرت او آشکار شد و دشمنان او متفرق شدند و فقط خداوند باقی ماند و تو ای صاحب این نوشته در پناه خدای تعالی و در امان او و در جوار او هستی. خداوند همسایه تو و ولیّ توست و خداوند تو را از هر چه بخواهد در امان می­دارد. هر چه او بخواهد می­شود و هر چه نخواهد نمی­شود. گواهی می­دهم که خداوند بر همه چیز تواناست و علمش بر همه چیز احاطه دارد و تعداد همه چیز را می داند و از همه امور مخلوقات آگاه است

ص: 223

فِی النُّورِ وَ مِنْ شَرِّ مَنْ یَسْکُنُ الْعُیُونَ وَ مِنْ شَرِّ مَنْ یَمْشِی فِی الْأَسْوَاقِ وَ مَنْ یَکُونُ مَعَ الدَّوَابِّ وَ الْمَوَاشِی وَ الْوُحُوشِ وَ مِنْ شَرِّ مَنْ یَکُونُ فِی الْأَرْحَامِ وَ الْآجَامِ وَ مِنْ شَرِّ مَنْ یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ وَ یَسْتَرِقُ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ: وَ أُعِیذُ صَاحِبَ کِتَابِی هَذَا مِنَ النَّظْرَةِ وَ اللَّمْحَةِ(1) وَ الْخُطْوَةِ وَ الْکَرَّةِ وَ النَّفْخَةِ وَ أَعْیُنِ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ الْمُتَمَرِّدَةِ وَ مِنْ شَرِّ الطَّائِفِ وَ الطَّارِقِ وَ الْغَاسِقِ وَ الْوَاقِبِ وَ أُعِیذُهُ مِنْ شَرِّ کُلِّ عَقْدٍ أَوْ سِحْرٍ أَوِ اسْتِیحَاشٍ أَوْ هَمٍّ أَوْ حُزْنٍ أَوْ فِکْرٍ أَوْ وَسْوَاسٍ وَ مِنْ دَاءٍ یُفْتَرَی لِبَنِی آدَمَ وَ بَنَاتِ حَوَّاءَ مِنْ قِبَلِ الْبَلْغَمِ أَوِ الدَّمِ أَوِ الْمِرَّةِ السَّوْدَاءِ وَ الْمِرَّةِ الْحَمْرَاءِ وَ الصَّفْرَاءِ أَوْ مِنَ النُّقْصَانِ وَ الزِّیَادَةِ وَ مِنْ کُلِّ دَاءٍ دَاخِلٍ فِی جِلْدٍ أَوْ لَحْمٍ أَوْ دَمٍ أَوْ عِرْقٍ أَوْ عَصَبٍ أَوْ فِی نُطْفَةٍ أَوْ فِی رُوحٍ أَوْ فِی سَمْعٍ أَوْ فِی بَصَرٍ أَوْ فِی شَعْرٍ أَوْ فِی بَشَرٍ أَوْ ظُفْرٍ أَوْ ظَاهِرٍ أَوْ بَاطِنٍ وَ أُعِیذُهُ بِمَا اسْتَعَاذَ بِهِ آدَمُ علیه السلام أَبُو الْبَشَرِ وَ شِیثٌ وَ هَابِیلُ وَ إِدْرِیسُ وَ نُوحٌ وَ لُوطٌ وَ إِبْرَاهِیمُ وَ إِسْمَاعِیلُ وَ إِسْحَاقُ وَ یَعْقُوبُ وَ الْأَسْبَاطُ وَ عِیسَی وَ أَیُّوبُ وَ یُوسُفُ وَ مُوسَی وَ هَارُونُ وَ دَاوُدُ وَ سُلَیْمَانُ وَ زَکَرِیَّا وَ یَحْیَی وَ هُودٌ وَ شُعَیْبٌ وَ إِلْیَاسُ وَ صَالِحٌ وَ الْیَسَعُ وَ لُقْمَانُ وَ ذُو الْکِفْلِ وَ ذُو الْقَرْنَیْنِ وَ طَالُوتُ وَ عُزَیْرٌ وَ عِزْرَائِیلُ وَ الْخَضِرُ علیه السلام وَ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ وَ کُلُّ مَلَکٍ مُقَرَّبٍ وَ نَبِیٍّ مُرْسَلٍ إِلَّا مَا تَبَاعَدْتُمْ وَ تَفَرَّقْتُمْ وَ تَنَحَّیْتُمْ عَمَّنْ عُلِّقَ عَلَیْهِ کِتَابِی هَذَا:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْجَلِیلِ الْجَمِیلِ الْمُحْسِنِ الْفَعَّالِ لِمَا یُرِیدُ وَ أُعِیذُهُ بِاللَّهِ وَ بِمَا اسْتَنَارَ بِهِ الشَّمْسُ وَ أَضَاءَ بِهِ الْقَمَرُ وَ هُوَ مَکْتُوبٌ تَحْتَ الْعَرْشِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ نَفَذَتْ حُجَّةُ اللَّهِ وَ ظَهَرَ سُلْطَانُ اللَّهِ وَ تَفَرَّقَ أَعْدَاءُ اللَّهِ وَ بَقِیَ وَجْهُ اللَّهِ وَ أَنْتَ یَا صَاحِبَ کِتَابِی هَذَا فِی حِرْزِ اللَّهِ وَ کَنَفِ اللَّهِ تَعَالَی وَ جِوَارِ اللَّهِ وَ أَمَانِ اللَّهِ اللَّهُ جَارُکَ وَ وَلِیُّکَ وَ حَاذَرَکَ اللَّهُ مَا شَاءَ اللَّهُ کَانَ وَ مَا لَمْ یَشَأْ لَمْ یَکُنْ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عِلْماً وَ أَحْصی کُلَّ شَیْ ءٍ عَدَداً وَ أَحَاطَ بِالْبَرِیَّةِ خُبْراً

ص: 223


1- 1. اللحظة خ.

إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً این نوشته را مهر زدم با مهر خداوند که به وسیله آن سراسر آسمان­ها و زمین را مهر زد و با مهر بلند مرتبه خداوند و مهر سلیمان بن داود و مهر محمد صلی الله علیه و آله و اجمعین ، همانا که اولیاء الله هیچ ترس و حزنی ندارند و همچنین هر فرشته مقرب یا نبی مرسَل ، لا إِلهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ .

سپس آن را به ابو دجانه انصاری داد و او حرز را در وسط خانه گذاشت ، جن به او گفت: قسم به آن کس که به محمد صلی الله علیه و آله گفت : قم فأنذر ، ما را سوزاندی ، گفت در هنگام صبح ابو دجانه به نزد پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم آمد و این ماجرا را برایش بازگو کرد. پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم به او فرمود: حرز را از آنجا بردار و نگهداری کن و اگر باز هم جن دیدی، آن را در خانه بگذار. ابو دجانه انصاری گفت: به خدا سوگند که از آن روز به بعد ترس خانواده و فرزندان خود را ندیدم و تا هنگام رحلت نبی اکرم دیگر جنی در آن خانه مشاهده نشد.

روایت20.

مهج الدعوات حرز خدیجه علیها ­السلام: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یا الله یا حافظ یا حفیظ یا رقیب»

حرز دیگری برای خدیجه سلام الله علیها: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یا حیّ یا قیّوم به رحمت تو از تو یاری می­خواهم پس به داد من برس و مرا به خود وامگذار، حتی چشم به هم زدنی و همه امور مرا اصلاح کن.(1)

ص: 224


1- . مهج الدعوات: 6 و در این کتاب حرز دوم به فاطمه زهرا سلام الله علیها نسبت داده شده و پیش از این نیز ذکر شد، و هر مطلبی که در این باب تکرار شد، با نسخه اصلی مطابق بود، یک بار با خط مولف قدس سره و یک بار با خط کتاب او.

إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً خَتَمْتُ هَذَا الْکِتَابَ بِخَاتَمِ اللَّهِ الَّذِی خَتَمَ بِهِ أَقْطَارَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ خَاتَمِ اللَّهِ الْمَنِیعِ وَ خَاتَمِ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ وَ خَاتَمِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ وَ کُلِّ مَلَکٍ مُقَرَّبٍ أَوْ نَبِیٍّ مُرْسَلٍ بِاللَّهِ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ ثُمَّ دَفَعَهُ إِلَی أَبِی دُجَانَةَ الْأَنْصَارِیِّ فَوَضَعَهُ فِی وَسَطِ الْبَیْتِ فَقَالَ لَهُ أَحْرَقْتَنَا بِالْکِتَابِ وَ الَّذِی قَالَ لِمُحَمَّدٍ قُمْ فَأَنْذِرْ قَالَ فَلَمَّا أَصْبَحَ أَبُو دُجَانَةَ جَاءَ إِلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَقَصَّ عَلَیْهِ الْقِصَّةَ فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله ارْفَعِ الْکِتَابَ وَ احْرُزْهُ فَإِنْ عَادَ فَضَعْهُ فِی الدَّارِ فَقَالَ أَبُو دُجَانَةَ الْأَنْصَارِیُّ فَوَ اللَّهِ مَا رَأَیْتُ فَزْعَةً لِأَهْلِی وَ لَا وُلْدِی وَ لَا عَادَ حَتَّی قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله.

«20»

مهج، [مهج الدعوات] حِرْزُ خَدِیجَةَ علیها السلام: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یَا اللَّهُ یَا حَافَظُ یَا حَفِیظُ یَا رَقِیبُ حِرْزٌ آخَرُ لِخَدِیجَةَ عَلَیْهَا السَّلَامُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ بِرَحْمَتِکَ أَسْتَغِیثُ فَأَغِثْنِی وَ لَا تَکِلْنِی إِلَی نَفْسِی طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَداً وَ أَصْلِحْ لِی شَأْنِی کُلَّهُ (1).

ص: 224


1- 1. مهج الدعوات ص 6 و فیه نسبة الحرز الثانی الی فاطمة الزهراء سلام اللّه علیها و قد مر قبل ذلک أیضا، و کل ما تکرر فی هذا الباب، کان مطابقا لنسخة الأصل، تارة بخط المؤلّف قدّس سرّه و تارة بخط کتابه.

باب سی و نهم : حرزها و برخی ادعیه و تعویذات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

روایات

می­گویم

برخی از تعویذات ایشان در باب تعویذهای تب و انواع آن، نقل خواهد شد.

روایت1.

اختیار ابن الباقی : دعای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها: پروردگارا! به علم غیب و قدرتت بر آفریدگان، تا آنجا که زندگی را برایم خیر می دانی، زنده ام بدار و آن هنگام که مرگ برایم بهتر است، مرا بمیران. بار خدایا، از تو کلمه اخلاص و ترس از خودت چه در حال رضا و خوشنودی و چه در حال غضب و خشم را خواستارم و همچنین میانه روی و اعتدال در تهیدستی و بی نیازیم را. و نیز نعمت جاویدان و روشنی چشم همیشگی و پایدار و پیوسته را خواهانم چنان که خوشنودی نسبت به قضای تو را می طلبم. پروردگارا! زندگی خوش بعد از مرگ و دیدار جمال و چهره ات و شوق وصال و لقای تو را بی آنکه در حالت زیان و ضرر و یا فتنه ای ظلمانی و تاریک باشد خواستارم، بار الها! ما را به زینت و زیور ایمان مزیّن فرما و از راهنمایان راه یافته قرارمان ده، ای آفریدگار و خالق جهانیان.

از امام جعفر صادق علیه السلام هم این دعا نقل شده است:

خداوندا، تو سخنانم را می­شنوی و جایگاه مرا می­بینی و از آشکار و نهان من آگاهی و هیچ یک از کارهای من از تو پوشیده نیست. من بینوا و فقیرم و من فریاد می کنم و از تو پناه می­خواهم هراسان و بیمناکم و به گناه خود اعتراف می­کنم. همچون یک مسکین از درگاه تو گدایی می­کنم وهمچون یک گناهکار ذلیل و پشیمان به درگاه تو زاری می­کنم و همچون یک فرد ضرر کرده و هراسان تو را می­خوانم. همچون کسی که گردنش در مقابل تو خم گشته و اشک چشمش جاری گشته و در مقابل تو خوار و ذلیل شده و بینی اش در مقابل تو به خاک مالیده شده است، تو را می­خوانم. خداوند ا، به برکت این دعایی که من به درگاه تو دارم، مرا نگون بخت قرار نده و نسبت به من دلسوز و مهربان باش؛ ای بهترین کسی که درخواست بندگان به درگاه او برده می­شود و ای بهترین عطا کنندگان و الحمد لله رب العالمین.

و نیز دعایی که از حضرت علی علیه السلام نقل شده است: خداوندا، داد ناتوانی و بی کسی و بی ارج و قرب شدنم در میان مردم را از تو می خواهم. ای بخشاینده ترین بخشایندگان . مرا به که می سپاری، به بیگانه ای که روی ترش کرده به استقبالم آید، یا به دشمنی که خود، او را بر کار من قدرت و توان داده ای؟ اگر تو را

ص: 225

باب 39 أحراز مولاتنا فاطمة الزهراء صلوات الله علیها و بعض أدعیتها و عوذاتها

الأخبار

أقول

و سیجی ء فی باب عوذة الحمی و أنواعها بعض أحرازها علیها السلام إن شاء الله تعالی.

«1»

اخْتِیَارُ ابْنِ الْبَاقِی،: دُعَاءٌ عَنْ سَیِّدَتِنَا فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ علیها السلام اللَّهُمَّ بِعِلْمِکَ الْغَیْبِ وَ قُدْرَتِکَ عَلَی الْخَلْقِ أَحْیِنِی مَا عَلِمْتَ الْحَیَاةَ خَیْراً لِی وَ تَوَفَّنِی إِذَا کَانَتِ الْوَفَاةُ خَیْراً لِی اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ کَلِمَةَ الْإِخْلَاصِ وَ خَشْیَتَکَ فِی الرِّضَا وَ الْغَضَبِ وَ الْقَصْدَ فِی الْغِنَی وَ الْفَقْرِ وَ أَسْأَلُکَ نَعِیماً لَا یَنْفَدُ وَ أَسْأَلُکَ قُرَّةَ عَیْنٍ لَا تَنْقَطِعُ وَ أَسْأَلُکَ الرِّضَا بِالْقَضَاءِ وَ أَسْأَلُکَ بَرْدَ الْعَیْشِ بَعْدَ الْمَوْتِ وَ أَسْأَلُکَ النَّظَرَ إِلَی وَجْهِکَ وَ الشَّوْقَ إِلَی لِقَائِکَ مِنْ غَیْرِ ضَرَّاءَ مُضِرَّةٍ وَ لَا فِتْنَةٍ مُظْلِمَةٍ اللَّهُمَّ زَیِّنَّا بِزِینَةِ الْإِیمَانِ وَ اجْعَلْنَا هُدَاةً مَهْدِیِّینَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ.

وَ مِنْهُ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ جَعْفَرٍ علیه السلام: اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَسْمَعُ کَلَامِی وَ تَرَی مَکَانِی وَ تَعْلَمُ سِرِّی وَ عَلَانِیَتِی وَ لَا یَخْفَی عَلَیْکَ شَیْ ءٌ مِنْ أَمْرِی وَ أَنَا الْبَائِسُ الْفَقِیرُ الْمُسْتَغِیثُ الْمُسْتَجِیرُ الْوَجِلُ الْمُشْفِقُ الْمُقِرُّ الْمُعْتَرِفُ بِذَنْبِهِ أَسْأَلُکَ مَسْأَلَةَ الْمِسْکِینِ وَ أَبْتَهِلُ إِلَیْکَ ابْتِهَالَ الْمُذْنِبِ الذَّلِیلِ وَ أَدْعُوکَ دُعَاءَ الْخَائِفِ الضَّرِیرِ دُعَاءَ مَنْ خَضَعَتْ لَکَ رَقَبَتُهُ وَ فَاضَتْ لَکَ عَبْرَتُهُ وَ ذَلَّ لَکَ خِیفَتُهُ (1) وَ رَغِمَ لَکَ أَنْفُهُ اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْنِی بِدُعَائِکَ شَقِیّاً وَ کُنْ لِی رَءُوفاً رَحِیماً یَا خَیْرَ الْمَسْئُولِینَ وَ یَا خَیْرَ الْمُعْطِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ.

وَ مِنْهُ عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام (2):

اللَّهُمَّ إِلَیْکَ أَشْکُو ضَعْفَ قُوَّتِی وَ قِلَّةَ حِیلَتِی وَ هَوَانِی عَلَی النَّاسِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ إِلَی مَنْ تَکِلُنِی إِلَی عَدُوٍّ یَتَجَهَّمُنِی أَمْ إِلَی قَرِیبٍ مَلَّکْتَهُ أَمْرِی إِنْ لَمْ

ص: 225


1- 1. صفیحه ظ.
2- 2. و کان المناسب عنوانه فی باب الآتی.

بر من خشمی نباشد، چه باک، بلکه عافیت تو برای من [از همه چیز] فراگیرتر است. از آنکه خشم تو بر من فرود یا ناخشنودی ات بر من لازم آید به نور روی تو که تاریکیها بدان روشن گردند و کار دنیا و آخرت به آن راست آید،

پناه می برم. عذرخواهی از تو تا آنگاه که خشنود گردی، ضروری است. و جز از سوی تو طاقت و توانی نیست.

و نیز دعایی که از امام علی علیه السلام روایت شده است: سپاس خدایی را سزاوار، که به بامدادم در آورد، نه مرده و نه بیمار و نه رگهایم به بیماری دچار، و نه به کیفر کردار بدم گرفتار. نه بی فرزند و تبار، و نه از دین برگشته و نه منکر پروردگار. نه از ایمانم نگرانم، و نه خردم آشفته و سرگردان، و نه در عذابی هستم که امّتهای پیش از من گرفتار بودند بدان. بامداد کردم در حالی که بنده ای هستم بی اختیار، بر نفس خود ستمکار. تو راست که بر من حجت آری و مرا چه جای عذر- در خطاکاری-. نتوانم گرفتن جز آنچه تو عطا فرمایی، و نه از گزندی خود را واپایم جز تو که تو مرا واپایی. خدایا به تو پناه می برم از آن که در سایه بی نیازی ات نادار مانم، یا در روشنی هدایتت به گمراهی دچار، یا در پناه قدرتت به ستمی گرفتار، یا کار به دست تو باشد و من خوار. خدایا جانم را نخستین نعمت گرانبهایی کن که داده ای و می ستانی و نخستین سپرده از سپرده هایت که نزد من است و باز می گردانی. خدایا ما به تو پناه می بریم که از گفته تو به یکسو شویم،

یا از دین تو به دین دیگر رویم، یا خواهشهای پیاپی بر ما روی آرد و به راه هدایتی که از جانب تو آمده است رفتن نگذارد. خداوندا، بر محمد و ال ممحد درود و رحمت بفرست.

روایت2.

دلائل الامامة طبری:سلمان فارسی گفت: ده روز بعد از رحلت پیغمبر عزیز اسلام صلی اللَّه علیه و آله و سلم از منزل خود خارج و با حضرت علی بن ابی طالب علیه السّلام مواجه شدم و به من فرمود: خوش آمدی ای سلمان بیا در منزل فاطمه زهرا زیرا او به تو لطف دارد، می­خواهد از آن تحفه ای که از بهشت برایش آمده به تو عطا کند، سلمان می گوید: من به خانه زهرای اطهر رفتم، پس از ورود دیدم فاطمه نشسته و یک قطعه عباء در بر دارد. به من فرمود: من دیروز در همین مکان نشسته بودم، در خانه بسته بود، من بر غم از دست دادن

ص: 226

تَکُنْ سَاخِطاً عَلَیَّ فَلَا أُبَالِی غَیْرَ أَنَّ عَافِیَتَکَ أَوْسَعُ عَلَیَّ أَعُوذُ بِنُورِ وَجْهِکَ الْکَرِیمِ الَّذِی أَضَاءَتْ لَهُ السَّمَاوَاتُ وَ أَشْرَقَتْ لَهُ الظُّلُمَاتُ وَ صَلَحَ عَلَیْهِ أَمْرُ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ أَنْ تَحُلَّ عَلَیَّ غَضَبُکَ أَوْ تَنْزِلَ عَلَیَّ سَخَطُکَ لَکَ الْعُتْبَی حَتَّی تَرْضَی وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِکَ.

وَ مِنْهُ دُعَاءٌ لِمَوْلَانَا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یُصْبِحْ بِی مَیِّتاً وَ لَا سَقِیماً وَ لَا مَضْرُوباً عَلَی عُرُوقِی بِسُوءٍ وَ لَا مَأْخُوذاً بِسُوءِ عَمَلِی وَ لَا مَقْطُوعاً دَابِرِی وَ لَا مُرْتَدّاً عَنْ دِینِی وَ لَا مُنْکِراً لِرَبِّی وَ لَا مُسْتَوْحِشاً مِنْ إِیمَانِی وَ لَا مُلَبَّباً عَلَی عُنُقِی (1)

وَ لَا مُعَذَّباً بِعَذَابِ الْأُمَمِ مِنْ قَبْلِی أَصْبَحْتُ عَبْداً مَمْلُوکاً ظَالِماً لِنَفْسِی لَکَ الْحُجَّةُ عَلَیَّ وَ لَا حُجَّةَ لِی لَا أَسْتَطِیعُ أَنْ آخُذَ إِلَّا مَا أَعْطَیْتَنِی وَ لَا أَتَّقِی إِلَّا مَا وَقَیْتَنِی اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَفْتَقِرَ فِی غِنَاکَ أَوْ أَضِلَّ فِی هُدَاکَ أَوْ أُضَامَ فِی سُلْطَانِکَ أَوْ أَضْطَهِدَ وَ الْأَمْرُ لَکَ اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَفْسِی أَوَّلَ کَرِیمَةٍ تَرْتَجِعُهَا مِنْ وَدَائِعِکَ اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ أَنْ نَذْهَبَ عَنْ قَوْلِکَ أَوْ نَفْتَتِنَ عَنْ دِینِکَ أَوْ تَتَتَابَعَ بِنَا أَهْوَاءُنَا دُونَ الْهُدَی الَّذِی جَاءَ مِنْ عِنْدِکَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ.

«2»

الدَّلَائِلُ لِلطَّبَرِیِّ، قَالَ رَوَی عَلِیُّ بْنُ الْحَسَنِ الشَّافِعِیُّ عَنْ یُوسُفَ بْنِ یَعْقُوبَ الْقَاضِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْأَشْعَثِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَوْنٍ الطَّائِیِّ عَنْ دَاوُدَ بْنِ أَبِی هِنْدٍ عَنِ ابْنِ أَبَانٍ عَنْ سَلْمَانَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: کُنْتُ خَارِجاً مِنْ مَنْزِلِی ذَاتَ یَوْمٍ بَعْدَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِذْ لَقِیَنِی أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَقَالَ مَرْحَباً یَا سَلْمَانُ صِرْ إِلَی مَنْزِلِ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ فَإِنَّهَا إِلَیْکَ مُشْتَاقَةٌ وَ إِنَّهَا قَدْ أُتْحِفَتْ بِتُحْفَةٍ مِنَ الْجَنَّةِ تُرِیدُ أَنْ تُتْحِفَکَ مِنْهَا قَالَ سَلْمَانُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فَمَضَیْتُ إِلَیْهَا فَطَرَقْتُ الْبَابَ وَ اسْتَأْذَنْتُ فَأَذِنَتْ لِی بِالدُّخُولِ فَدَخَلْتُ فَإِذَا هِیَ جَالِسَةٌ فِی صَحْنِ الْحُجْرَةِ عَلَیْهَا قِطْعَةُ عَبَاءَةٍ قَالَتْ اجْلِسْ فَجَلَسْتُ فَقَالَتْ کُنْتُ بِالْأَمْسِ جَالِسَةً فِی صَحْنِ الْحُجْرَةِ شَدِیدَةَ الْغَمِّ عَلَی

ص: 226


1- 1. فی النهج کما سیأتی« و لا ملتبسا علی عقلی».

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، گریه می­کردم. ناگاه دیدم در خانه بدون آنکه احدی آن را باز کند باز شد و سه دختر وارد شدند که تا به حال به زیبایی آنان ندیده بودنم. وقتی چشم من به ایشان افتاد بدون اینکه آنان را بشناسم از جای برخاستم و گفتم: شما از کجا آمدید؟، آیا از اهل مکه یا اهل مدینه می باشید!؟ گفتند: ما اهل مکه و مدینه و اهل زمین نیستیم، بلکه از حوریه های بهشت می­باشیم که خدای مهربان ما را برای زیارت تو فرستاده، که رحلت پدرت را به تو تسلیت بگوییم. من به یکی از ایشان که گمان می­کردم از لحاظ سن بزرگتر بود گفتم: نام تو چیست؟ گفت: نام من ذره است، گفتم: برای چه نام تو ذره است ؟ گفت: بجهت اینکه برای ابوذر که صحابه رسول خدا است آفریده شده ام. به دیگری گفتم نامت چیست؟ گفت: مقداده، گفتم: برای چه باین نام نامیده شدی؟ گفت: برای اینکه من از برای مقداد بن اسود کندی صحابه رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله آفریده شده ام. به سومی گفتم: نام تو چیست؟ گفت: نامم سلمی می باشد، گفتم: چرا نام تو سلمی نهاده شده؟ گفت: برای اینکه من برای سلمان دوست پیامبر اسلام صلی اللَّه علیه و آله و سلم خلق شده ام .

فاطمه اطهر می­گوید: سپس آن حوریه ها رطب کبود رنگی که نظیر نان قندی بزرگ و از برف سفیدتر و از مشک خوشبوتر بود به من دادند، سپس زهرای اطهر، آن رطب را نزد من آورد و فرمود: امشب با این رطب افطار کن و فردا هسته آن را نزد من بیاور.

سلمان می­گوید: پس از گرفتن آن رطب به هر گروهی از اصحاب پیامبر خدا عبور می­کردم به من می­گفتند: آیا مشک و عنبر همراه داری!؟ تا اینکه به منزل رسیدم. هنگامی که وقت افطار رسید و من با آن رطب افطار کردم هسته ای در آن نیافتم، روز دوم به حضور دختر پیغمبر خدا رفتم و به وی گفتم: من به وسیله آن تحفه ای که به من عطا کردی افطار نمودم ولی هسته ای در میان آن نیافتم!؟ فرمود: ای سلمان آن رطب هرگز دارای هسته نخواهد بود، زیرا درخت این رطب را خدا در بهشت برای این دعائی که پدرم به ­من تعلیم داده و من آن را صبح و شام می­خوانم در بهشت غرس کرده است.

سلمان گفت: آن دعا را به من یاد بده فاطمه زهرا فرمود: اگر دوست داری که به خضور خداوند برسی در حالی خداوند از تو غضبناک نباشد، به خواندن این دعا مواظبت کن :

بسم الله النور. به نام خداوندی که به هر چیز بگوید، موجود باش، آن چیز موجود می­گردد. به نام خداوندی که حرکات مخفیانه چشمها و آنچه را که سینه ها نهان است می­داند،

می­داند. به نام خداوندی که نور را از نور آفرید. به نام خداوندی که نامش را به نیکی می­برند. به نام خداوندی که نور را بر کوه طور نازل کرد. و وحی خود را به مقدار مقدر شده در کتابی نگاشته شده بر پیامبر نیکویش نازل نمود(1) .

ص: 227


1- . این حدیث در اینجا بطور مختصر آمده ولی در مهج الدعوات ص7-9 بطور کامل آمده است. و مؤلف این کتاب علامه مجلسی این حدیث را در مناقب حضرت زهرا سلام الله علیها در جلد 43 ص66-68 آورده است.

النَّبِیِّ أَبْکِیهِ وَ أَنْدُبُهُ وَ کُنْتُ رَدَدْتُ بَابَ الْحُجْرَةِ بِیَدِی إِذَا انْفَتَحَ الْبَابُ وَ دَخَلَ عَلَیَّ ثَلَاثُ جَوَارِی لَمْ أَرَ کَحُسْنِهِنَّ وَ لَا نَضَارَةِ وُجُوهِهِنَّ فَقُمْتُ إِلَیْهِنَّ مُنْکِرَةً لِشَأْنِهِنَّ وَ قُلْتُ مِنْ أَیْنَ أَنْتُنَّ مِنْ مَکَّةَ أَوْ مِنَ الْمَدِینَةِ فَقُلْنَ لَا مِنْ أَهْلِ مَکَّةَ وَ لَا مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ نَحْنُ مِنْ أَهْلِ دَارِ السَّلَامِ بَعَثَ بِنَا إِلَیْکِ رَبُّ الْعَالَمِینَ یُسَلِّمُ عَلَیْکِ وَ یُعَزِّیکِ بِأَبِیکِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله.

قَالَتْ فَاطِمَةُ فَجَلَسْتُ أَمَامَهُنَّ وَ قُلْتُ لِلَّتِی أَظُنُّ أَنَّهَا أَکْبَرُهُنَّ مَا اسْمُکِ قَالَتْ ذَرَّةُ قُلْتُ وَ لِمَ سُمِّیتِ ذَرَّةَ قَالَتْ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَنِی لِأَبِی ذَرٍّ الْغِفَارِیِّ وَ قُلْتُ لِأُخْرَی مَا اسْمُکِ قَالَتْ مِقْدَادَةُ فَقُلْتُ وَ لِمَ سُمِّیتِ مِقْدَادَةَ قَالَتْ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَنِی لِمِقْدَادَ وَ قُلْتُ لِلثَّالِثَةِ مَا اسْمُکِ قَالَتْ سَلْمَی قُلْتُ وَ لِمَ سُمِّیتِ سَلْمَی قَالَتْ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَنِی لِسَلْمَانَ وَ قَدْ أَهْدَوْا إِلَیَّ هَدِیَّةً مِنَ الْجَنَّةِ وَ قَدْ خَبَأْتُ لَکَ مِنْهَا فَأَخْرَجَتْ إِلَیَّ طَبَقاً مِنْ رُطَبٍ أَبْیَضَ مَا یَکُونُ مِنَ الثَّلْجِ وَ أَزْکَی رَائِحَةً مِنَ الْمِسْکِ فَدَفَعَتْ إِلَیَّ خَمْسَ رُطَبَاتٍ وَ قَالَتْ لِی کُلْ یَا سَلْمَانُ هَذَا عِنْدَ إِفْطَارِکَ وَ أَقْبَلْتُ أُرِیدُ الْمَنْزِلَ فَوَ اللَّهِ مَا مَرَرْتُ بِمَلَإٍ مِنَ النَّاسِ إِلَّا قَالُوا تَحْمِلُ الْمِسْکَ یَا سَلْمَانُ حَتَّی أَتَیْتُ الْمَنْزِلَ فَلَمَّا کَانَ وَقْتُ الْإِفْطَارِ أَفْطَرْتُ عَلَیْهِنَّ فَلَمْ أَجِدْ لَهُنَّ نَوًی وَ لَا عَجَماً حَتَّی إِذَا أَصْبَحْتُ بَکَّرْتُ إِلَی مَنْزِلِ فَاطِمَةَ فَأَخْبَرْتُهَا فَتَبَسَّمَتْ ضَاحِکَةً وَ قَالَتْ یَا سَلْمَانُ مِنْ أَیْنَ یَکُونُ لَهُ نَوًی وَ إِنَّمَا هُوَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَهُ لِی تَحْتَ عَرْشِهِ بِدَعَوَاتٍ کَانَ عَلَّمَنِیهَا النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله فَقُلْتُ حَبِیبَتِی عَلِّمِینِی تِلْکَ الدَّعَوَاتِ فَقَالَتْ إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ تَلْقَی اللَّهَ وَ هُوَ عَنْکَ غَیْرُ غَضْبَانَ فَوَاظِبْ عَلَی هَذَا الدُّعَاءِ وَ هُوَ بِسْمِ اللَّهِ النُّورِ بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی یَقُولُ لِلشَّیْ ءِ کُنْ فَیَکُونُ بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی هُوَ بِالْمَعْرُوفِ مَذْکُورٌ بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی أَنْزَلَ النُّورَ عَلَی الطُّورِ بِقَدَرٍ مَقْدُورٍ فِی کِتَابٍ مَسْطُورٍ عَلَی نَبِیٍّ مَحْبُورٍ(1).

ص: 227


1- 1. الحدیث مختصر هاهنا، و تمامه فی مهج الدعوات ص 7- 9 و أخرجه المؤلّف العلامة فی مناقب الزهراء سلام اللّه علیها راجع ج 43 ص 66- 68.

باب چهلم : حرزها و برخی دعاها و تعویذهای امیرالمؤمنین علیه السلام که از جمله آنها دعای معروف به دعای صباح و مساء و مطالب متناسب با آن می­باشد. در لابلای این ادعیه، دعاهایی از حضرت رسول صلی الله علیه و آله نیز خواهد آمد

روایات

روایت1.

مهج الدعوات : حرز امام علی علیه السلام که این حرز نوشته شده و بر روی بازوی راست بسته می­شود.

بسم­الله­الرحمن­الرحیم. ای کنوش ای کنوش اره شش عطیطسفیخ یا مطیطرون قربالسیون ما و ما سا ما سو ما طیسطالوس حنطوس مسفقلس مساصعوس اقرطیعوس لطفیکس؛ تو در جانب غربی نبودی هنگامی که ما فرمان نبوّت را به موسی دادیم؛ و تو از شاهدان نبودی (در آن هنگام که معجزات را در اختیار موسی گذاردیم). ای لعین، به قدرت پروردگار جهانیان از آنجا خارج شو وگرنه از زندانی ها خواهی بود. از آنجا خارج شو که تو اجازه نداری در آن بزرگنمایی کنی ، با ننگ و خواری و مورد نفرین شده، از آنجا خارج شو؛ همچنان که ما مردمی را که در روز شنبه ماهی می­گرفتند، لعنت کردیم. و دستور خداوند عملی خواهد شد. خارج شو ای ذا المحزون اخرج یا سورا یا سورا سور بالإسم المخزون یا ططرون طرعون مراعون تبارک اللّه احسن الخالقین یاهیّا یاهیّا شراهیا حیا قیوما. به نامی که بر پیشانی اسرافیل نوشته شده است، از صاحب این حرز، همه جنیان و شیاطین و تابعان و ساحران و غول­های نر و ماده و هر فسادگری که بنی آدم را به فساد می­کشاند، دور کنید. و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم،

ص: 228

باب 40 أحراز مولانا أمیر المؤمنین صلوات الله علیه و بعض أدعیته و عوذاته و من جملتها دعاء الصباح و المساء له علیه السلام و ما یناسب ذلک المعنی و فی مطاویها بعض أدعیة النبی صلی الله علیه و آله أیضا

الأخبار

«1»

مهج، [مهج الدعوات]: حِرْزُ مَوْلَانَا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ یُکْتَبُ وَ یُشَدُّ عَلَی الْعَضُدِ الْأَیْمَنِ وَ هُوَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أی کنوش أی کنوش أره شش عطیطسفیخ یا مطیطرون قربالسیون ما و ما ساما سوما طیسطالوس (1) حنطوس مسفقلس مساصعوس اقرطیعوس (2) لطفیکس (3)

هَذَا وَ ما کُنْتَ بِجانِبِ الْغَرْبِیِّ إِذْ قَضَیْنا إِلی مُوسَی الْأَمْرَ وَ ما کُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِینَ اخْرُجْ بِقُدْرَةِ اللَّهِ مِنْهَا أَیُّهَا اللَّعِینُ بِقُوَّةِ(4) رَبِّ الْعَالَمِینَ اخْرُجْ مِنْهَا وَ إِلَّا کُنْتَ مِنَ الْمَسْجُونِینَ اخْرُجْ مِنْهَا فَما یَکُونُ لَکَ أَنْ تَتَکَبَّرَ فِیها فَاخْرُجْ إِنَّکَ مِنَ الصَّاغِرِینَ اخْرُجْ مِنْها مَذْؤُماً مَدْحُوراً مَلْعُوناً کَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ وَ کانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا اخْرُجْ یَا ذَا الْمَحْزُونِ اخْرُجْ یَا سُورَا یَا سُوراسُورُ بِالاسْمِ الْمَخْزُونِ یَا ططرون طرعون مراعون تَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ یَاهیّاً یَاهِیّاً شَرَاهِیَّا حَیّاً قَیُّوماً بِالاسْمِ الْمَکْتُوبِ عَلَی جَبْهَةِ إِسْرَافِیلَ اطْرُدُوا عَنْ صَاحِبِ هَذَا الْکِتَابِ کُلَّ جِنِّیٍّ وَ جِنِّیَّةٍ وَ شَیْطَانٍ وَ شَیْطَانَةٍ وَ تَابِعٍ وَ تَابِعَةٍ وَ سَاحِرٍ وَ سَاحِرَةٍ وَ غُولٍ وَ غُولَةٍ وَ کُلَّ مُتَعَبِّثٍ وَ عَابِثٍ یَعْبَثُ بِابْنِ آدَمَ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ

ص: 228


1- 1. طیطسالوس خ ل.
2- 2. افطیعوش خ ل.
3- 3. لطیفکس خ ل.
4- 4. بعزة خ ل.

و صلی الله علی محمد و آله اجمعین(1).

روایت2.

عتیق غروی و مهج الدعوات: حرز دیگری از مولا و دست­آویز ما علی بن ابی طالب علیه السلام: خدایا به درخشش نور بهاء عرش تو، از دشمنانم خود را بپوشانم و به سطوت جبروت کمال عزتت از هر که نقشه برایم کشید در پرده شوم و به سلطنت بزرگ تو از شر هر سلطان و شیطان سرکشی پناهنده گردم، و نعمتهای ریزان و عطای شایانت را- ای مولای من- جویایم، چگونه بترسم که آرزویم توئی، و چگونه مورد ستم قرار گیرم که اعتمادم بر تو است، خود را به تو سپردم، و کارم را به تو واگذاردم، و در هر حالی به تو توکل دارم.

درود فرست بر محمد و خاندان محمد، و شفایم ده، و کارم را کفایت کن، و مرا بر هر کس که بر من پیروز گشته پیروز گردان، ای پیروزی که هرگز مغلوب نگردد، من هر دیده بانی را که بر من دیده بانی کند، و هر سرکشی را که سرکشی کند، و هر حسودی را که حسودی کند، و هر دشمنی را که دشمنی کند همه را (از خود دور کردم و) بانگ بر آنها زدم به وسیله «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ،

اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ و لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ، کذلک الله ربنا کذلک الله ربنا کذلک الله ربنا، خدا برایمان کافی است و او بهترین کارگزار و او قدرتمندترین یاری گر است(2).

روایت3.

نهج البلاغه: دعایی که امیرالمؤمین علیه السلام می خواند: خدایا بیامرز آنچه (گناهی) را از من که تو به آن داناتری، پس اگر من باز گردم (دوباره مرتکب آن شوم) تو آمرزش را بمن بازگردان، خدایا بیامرز آنچه که من با خود وعده کرده ام (اطاعت و بندگی که انجام آنرا عهده گرفتم) و وفای به آن عهد را از من نیافتی، خدایا بیامرز آنچه که من بآن بسوی تو

ص: 229


1- . مهج الدعوات : 10
2- . مهج الدعوات : 11- 12

وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ (1).

«2»

ق، [الکتاب العتیق الغرویّ] مهج، [مهج الدعوات]: حِرْزٌ آخَرُ عَنْ مَوْلَانَا وَ عُرْوَتِنَا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام اللَّهُمَّ بِتَأَلُّقِ نُورِ بَهَاءِ عَرْشِکَ مِنْ أَعْدَائِی (2) اسْتَتَرْتُ وَ بِسَطْوَةِ الْجَبَرُوتِ مِنْ کَمَالِ عِزِّکَ مِمَّنْ یَکِیدُنِی احْتَجَبْتُ وَ بِسُلْطَانِکَ الْعَظِیمِ مِنْ شَرِّ کُلِّ سُلْطَانٍ وَ شَیْطَانٍ اسْتَعَذْتُ وَ مِنْ فَرَائِضِ نِعْمَتِکَ (3) وَ جَزِیلِ عَطِیَّتِکَ (4)

یَا مَوْلَایَ طَلَبْتُ کَیْفَ أَخَافُ وَ أَنْتَ أَمَلِی وَ کَیْفَ أُضَامُ وَ عَلَیْکَ مُتَّکَلِی أَسْلَمْتُ إِلَیْکَ نَفْسِی وَ فَوَّضْتُ إِلَیْکَ أَمْرِی وَ تَوَکَّلْتُ فِی کُلِّ أَحْوَالِی عَلَیْکَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اشْفِنِی وَ اکْفِنِی وَ اغْلِبْ لِی مَنْ غَلَبَنِی یَا غَالِباً غَیْرَ مَغْلُوبٍ زَجَرْتُ کُلَّ رَاصِدٍ رَصَدَ وَ مَارِدٍ مَرَدَ وَ حَاسِدٍ حَسَدَ وَ عَدُوٍّ کَنَدَ وَ عَانِدٍ عَنَدَ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ کَذَلِکَ اللَّهُ رَبُّنَا کَذَلِکَ اللَّهُ رَبُّنَا کَذَلِکَ اللَّهُ رَبُّنَا عَزَّ وَ جَلَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ إِنَّهُ أَقْوَی مُعِینٍ (5).

«3»

نهج، [نهج البلاغة] وَ مِنْ کَلِمَاتٍ کَانَ یَدْعُو بِهَا علیه السلام: اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّی فَإِنْ عُدْتُ فَعُدْ لِی بِالْمَغْفِرَةِ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی مَا وَأَیْتُ مِنْ نَفْسِی وَ لَمْ تَجِدْ لَهُ وَفَاءً عِنْدِی اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی مَا تَقَرَّبْتُ بِهِ إِلَیْکَ

ص: 229


1- 1. مهج الدعوات ص 10، و بعد صورة أحرف هکذا شبیها بما فی ص 193.
2- 2. عداتی خ ل.
3- 3. نعمک خ ل نعمائک خ ل.
4- 4. عطائک خ ل، عطایاک خ ل.
5- 5. مهج الدعوات ص 11 و 12.

به زبانم تقرّب می جویم و دلم بر خلاف آنست خدایا بیامرز اشاره های گوشه های چشم را و گفتارهای بیهوده و آرزوهای دل و لغزشهای زبان مرا(1) .

روایت4.

دعایی که امیرالمؤمنین علیه السلام بسیار می خواندند:

ستایش خداوندی را سزاست که شبم را به صبح آورد بی آن که مرده یا بیمار باشم، نه دردی بر رگ های تنم باقی گذارد، و نه به کیفر بدترین کردارم گرفتار کرد، نه بی فرزند و خاندان مانده، و نه از دین خدا روی گردانم، نه منکر پروردگار، نه ایمانم دگرگون، و نه عقلم آشفته، و نه به عذاب امّت های گذشته گرفتارم. در حالی صبح کردم که بنده ای بی اختیار و بر نفس خود ستمکارم. خدایا بر تو است که مرا محکوم فرمایی در حالی که عذری ندارم، و توان فراهم آوردن چیزی جز آنچه که تو می بخشایی ندارم، و قدرت حفظ خویش ندارم جز آن که تو مرا حفظ کنی. خدایا به تو پناه می برم از آن که در سایه بی نیازی تو، تهیدست باشم، یا با وجود هدایت تو گمراه گردم، یا در پناه قدرت تو بر من ستم روا دارند، یا خوار و ذلیل باشم در حالی که کار در دست تو باشد! خدایا جانم را نخستین نعمت گرانبهایی قرار ده که می ستانی، و نخستین سپرده ای قرار ده که از من باز پس می گیری! خدایا ما به تو پناه می بریم از آن که از فرموده تو بیرون شویم، یا از دین تو خارج گردیم، یا هواهای نفسانی پیاپی بر ما فرود آید، که از هدایت ارزانی شده از جانب تو سرباز زنیم.

روایت5.

یکی دیگر از دعاهای آن حضرت علیه السلام: خدایا آبرویم را با بی نیازی نگهدار، و با تنگدستی شخصیّت مرا لکّه دار مفرما، که از روزی خواران تو روزی خواهم، و از بدکاران عفو و بخشش طلبم! و مبتلا به سپاس کسی شوم که چیزی به من بدهد و دچار بدگویی از کسی بشوم که چیزی را از من منع کرده ، در صورتی که در پشت پرده، اختیار هر بخشش و دریغی در دست تو است و تو بر همه چیز توانایی(2).

روایت6.

نهج البلاغه: از دعاهای آن حضرت علیه السلام: خدایا! تو با دوستانت از همه انس گیرنده تری، و بر طرف کننده نیازهای توکّل کنندگانی، بر اسرار پنهانشان آگاه، و به آنچه در دل دارند آشنایی، و از دیدگاه های آنان با خبر، و رازشان نزد تو آشکار، و دل هایشان در حسرت دیدار تو داغدار است، اگر تنهایی و غربت به وحشتشان اندازد یاد تو آرامشان می کند، اگر مصیبت ها بر آنان فرود آید، به تو پناه می برند، و روی به درگاه

ص: 230


1- . نهج البلاغه، خطبه 76
2- . نهج البلاغه، خطبه 223

بِلِسَانِی ثُمَّ خَالَفَهُ قَلْبِی اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی رَمَزَاتِ الْأَلْحَاظِ وَ سَقَطَاتِ الْأَلْفَاظِ وَ شَهَوَاتِ الْجَنَانِ وَ هَفَوَاتِ اللِّسَانِ (1).

«4»

نهج، [نهج البلاغة] وَ مِنْ دُعَائِهِ کَانَ یَدْعُو بِهِ علیه السلام کَثِیراً: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یُصْبِحْ بِی مَیِّتاً وَ لَا سَقِیماً وَ لَا مَضْرُوباً عَلَی عُرُوقِی بِسُوءٍ وَ لَا مَأْخُوذاً بِأَسْوَإِ عَمَلِی وَ لَا مَقْطُوعاً دَابِرِی وَ لَا مُرْتَدّاً عَنْ دِینِی وَ لَا مُنْکِراً لِرَبِّی وَ لَا مُسْتَوْحِشاً مِنْ إِیمَانِی وَ لَا مُلْتَبِساً

عَقْلِی وَ لَا مُعَذَّباً بِعَذَابِ الْأُمَمِ مِنْ قَبْلِی أَصْبَحْتُ عَبْداً مَمْلُوکاً ظَالِماً لِنَفْسِی لَکَ الْحُجَّةُ عَلَیَّ وَ لَا حُجَّةَ لِی لَا أَسْتَطِیعُ أَنْ آخُذَ إِلَّا مَا أَعْطَیْتَنِی وَ لَا أَتَّقِی إِلَّا مَا وَقَیْتَنِی اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَفْتَقِرَ فِی غِنَاکَ أَوْ أَضِلَّ فِی هُدَاکَ أَوْ أُضَامَ فِی سُلْطَانِکَ أَوْ أَضْطَهِدَ وَ الْأَمْرُ لَکَ اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَفْسِی أَوَّلَ کَرِیمَةٍ تَنْتَزِعُهَا مِنْ کَرَائِمِی وَ أَوَّلَ وَدِیعَةٍ تَرْتَجِعُهَا مِنْ وَدَائِعِ نِعَمِکَ عِنْدِی اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ أَنْ نَذْهَبَ عَنْ قَوْلِکَ أَوْ نَفْتَتِنَ عَنْ دِینِکَ أَوْ تَتَابَعَ بِنَا أَهْوَاؤُنَا دُونَ الْهُدَی الَّذِی جَاءَ مِنْ عِنْدَکَ (2).

«5»

نهج، [نهج البلاغة] مِنْ دُعَاءٍ لَهُ علیه السلام: اللَّهُمَّ صُنْ وَجْهِی بِالْیَسَارِ وَ لَا تَبَذَّلْ جَاهِی بِالْإِقْتَارِ فَأَسْتَرْزِقَ طَالِبِی رِزْقِکَ وَ أَسْتَعْطِفَ شِرَارَ خَلْقِکَ وَ أَبْتَلِیَ بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِی وَ أَفْتَتِنَ بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنِی وَ أَنْتَ مِنْ وَرَاءِ ذَلِکَ کُلِّهِ وَلِیُّ الْإِعْطَاءِ وَ الْمَنْعِ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ(3).

«6»

نهج، [نهج البلاغة] وَ مِنْ دُعَاءٍ لَهُ علیه السلام: اللَّهُمَّ إِنَّکَ آنَسُ الْآنِسِینَ بِأَوْلِیَائِکَ (4)

وَ أَحْضَرُهُمْ بِالْکِفَایَةِ لِلْمُتَوَکِّلِینَ عَلَیْکَ تُشَاهِدُهُمْ فِی سَرَائِرِهِمْ وَ تَطْلُعُ عَلَیْهِمْ فِی ضَمَائِرِهِمْ وَ تَعْلَمُ مَبْلَغَ بَصَائِرِهِمْ فَأَسْرَارُهُمْ لَکَ مَکْشُوفَةٌ وَ قُلُوبُهُمْ إِلَیْکَ مَلْهُوفَةٌ إِنْ أَوْحَشَتْهُمُ الْغُرْبَةُ آنَسَهُمْ ذِکْرُکَ وَ إِنْ صُبَّتْ عَلَیْهِمُ الْمَصَائِبُ لَجَئُوا إِلَی الِاسْتِجَارَةِ

ص: 230


1- 1. نهج البلاغة تحت الرقم 76 من قسم الخطب.
2- 2. نهج البلاغة تحت الرقم 213 من قسم الخطب.
3- 3. نهج البلاغة قسم الخطب تحت الرقم 223.
4- 4. لاولیائک خ ل.

تو دارند، زیرا می دانند که سررشته کارها به دست توست، و همه کارها از خواست تو نشأت می گیرد. خدایا! اگر برای خواستن درمانده شوم، یا راه پرسیدن را ندانم، تو مرا به اصلاح کارم راهنمایی فرما، و جانم را به آنچه مایه رستگاری من است هدایت کن، که چنین کاری از راهنمایی های تو بدور، و از کفایت های تو ناشناخته نیست.خدایا، مرا با بخشش خود بپذیر، و با عدل خویش، با من رفتار مکن(1)!

روایت7.

آن حضرت علیه السلام که فرمود: خدایا به تو پناه می برم که ظاهر من در برابر دیده ها نیکو، و درونم در آنچه که از تو پنهان می دارم، زشت باشد، و بخواهم با اعمال و رفتاری که تو از آن آگاهی، توجّه مردم را به خود جلب نمایم، و چهره ظاهرم را زیبا نشان داده با اعمال نادرستی که درونم را زشت کرده به سوی تو آیم، تا به بندگانت نزدیک، و از خشنودی تو دور گردم.

روایت8.

دعای امیرالمؤمنین علیه السلام: ستایش خاص خداوندی است که نخستین ستوده و آخرین پرستیده شده و نزدیکترین موجودات است ،آن پدید آرنده ای که ازلیّت او (و همیشگی بودنش) معلوم نیست (چون شروع و آغاز نداشته) و آغاز او انجام ندارد ،آنکه پیش از بود- بی آنکه آفریده شده باشد- بوده، و در هر جا بی آنکه دیده شود موجود است، آنکه بهر راز در گوشی نزدیک است نه بنزدیکی تن و مکان. هر نادیده ای نزدش عیان و آشکار، و دلها در عظمتش حیران و سرگردان، نه دیده ها پی بعظمتش برند، و نه دلها با اینکه از آنها در حجاب است انکار شناسائیش توانند، در دلها خود را بنماید اما نه بدانسان که پندارها او را محدود ساخته و اندازه گیرند، و نه آنکه خیالها درکش کنند. آنگاه از پیش خود نشانه ای برای برتریش بر هر ضدّ و مانند، و هم شکل و مشابهی قرار داده، پس یگانگیش نشانه ربوبیت او است، و مرگی که گریبانگیر خلق او می شود گزارش دهنده ای از وضع آفرینش و قدرت او است. و همان آفریدنشان از قطره ای نطفه- در صورتی که هیچ نبودند- دلیلی است بر آنکه پس از نابودیشان آنها را دوباره بیافریند چنانچه نخستین بار آفرید. و ستایش خاص خدائی است که گردنکشان (نافرمان) با نافرمانی بدو زیانی نزنند، و پرستش کنندگان (فرمانبردار) با فرمانبرداری خویش سودی باو نرسانند، آنکه نسبت به سرکشان پر مدّعا بردبار است، و به آنان که برایش در فرمانروائی شریکانی پندارند فرصت داده و مدارا کند، آنکه سلطنتش همیشه پایدار بوده و انتهائی ندارد، و پس از گذشت هر زمانی در فرمانروائی خویش پا برجا و باقی است، آن یگانه

ص: 231


1- . همان، خطبه 225

بِکَ عِلْماً بِأَنَّ أَزِمَّةَ الْأُمُورِ بِیَدِکَ وَ مَصَادِرَهَا عَنْ قَضَائِکَ اللَّهُمَّ إِنْ فَهِهْتُ عَنْ مَسْأَلَتِی أَوْ عَمِیتُ عَنْ طَلِبَتِی فَدُلَّنِی عَلَی مَصَالِحِی وَ خُذْ بِقَلْبِی إِلَی مَرَاشِدِی فَلَیْسَ ذَاکَ بِنُکْرٍ مِنْ هِدَایَتِکَ (1) وَ لَا بِبِدَعٍ مِنْ کِفَایَتِکَ (2) اللَّهُمَّ احْمِلْنِی عَلَی عَفْوِکَ وَ لَا تَحْمِلْنِی عَلَی عَدْلِکَ (3).

«7»

نهج، [نهج البلاغة] قَالَ علیه السلام: اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ تُحَسِّنَ فِی لَامِعَةِ الْعُیُونِ عَلَانِیَتِی وَ تُقَبِّحَ فِیمَا أَبْطُنُ لَکَ سَرِیرَتِی مُحَافِظاً عَلَی رِئَاءِ النَّاسِ مِنْ نَفْسِی بِجَمِیعِ مَا أَنْتَ مُطَّلِعٌ عَلَیْهِ مِنِّی فَأُبْدِی لِلنَّاسِ حُسْنَ ظَاهِرِی وَ أُفْضِی إِلَیْکَ بِسُوءِ عَمَلِی تَقَرُّباً إِلَی عِبَادِکَ وَ تَبَاعُداً مِنْ مَرْضَاتِکَ (4).

«8»

مهج، [مهج الدعوات] دُعَاءٌ لِمَوْلَانَا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ: الْحَمْدُ لِلَّهِ أَوَّلَ مَحْمُودٍ وَ آخِرَ مَعْبُودٍ وَ أَقْرَبَ مَوْجُودٍ الْبَدِی ءِ بِلَا مَعْلُومٍ لِأَزَلِیَّتِهِ وَ لَا آخِرٍ لِأَوَّلِیَّتِهِ وَ الْکَائِنِ قَبْلَ الْکَوْنِ بِغَیْرِ کِیَانٍ وَ الْمَوْجُودِ فِی کُلِّ مَکَانٍ بِغَیْرِ عَیَانٍ وَ الْقَرِیبِ مِنْ کُلِّ نَجْوَی بِغَیْرِ تَدَانٍ عَلَنَتْ عِنْدَهُ الْغُیُوبُ وَ ضَلَّتْ فِی عَظَمَتِهِ الْقُلُوبُ فَلَا الْأَبْصَارُ تُدْرِکُ عَظَمَتَهُ وَ لَا الْقُلُوبُ عَلَی احْتِجَابِهِ تُنْکِرُ مَعْرِفَتَهُ تَمَثَّلَ فِی الْقُلُوبِ بِغَیْرِ مِثَالٍ تَحُدُّهُ الْأَوْهَامُ أَوْ تُدْرِکُهُ الْأَحْلَامُ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ نَفْسِهِ دَلِیلًا عَلَی تَکَبُّرِهِ عَنِ الضِّدِ وَ النِّدِّ وَ الشِّکْلِ وَ الْمِثْلِ فَالْوَحْدَانِیَّةُ آیَةُ الرُّبُوبِیَّةِ وَ الْمَوْتُ الْآتِی عَلَی خَلْقِهِ مُخْبِرٌ عَنْ خَلْقِهِ وَ قُدْرَتِهِ ثُمَّ خَلَقَهُمْ مِنْ نُطْفَةٍ وَ لَمْ یَکُونُوا شَیْئاً دَلِیلٌ عَلَی إِعَادَتِهِمْ خَلْقاً جَدِیداً بَعْدَ فَنَائِهِمْ کَمَا خَلَقَهُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ الَّذِی لَمْ یَضُرُّهُ بِالْمَعْصِیَةِ الْمُتَکَبِّرُونَ وَ لَمْ یَنْفَعْهُ بِالطَّاعَةِ الْمُتَعَبِّدُونَ الْحَلِیمِ عَنِ الْجَبَابِرَةِ الْمُدَّعِینَ وَ الْمُمْهِلِ الزَّاعِمِینَ لَهُ شَرِیکاً فِی مَلَکُوتِهِ الدَّائِمِ فِی سُلْطَانِهِ بِغَیْرِ أَمَدٍ وَ الْبَاقِی فِی مُلْکِهِ بَعْدَ انْقِضَاءِ الْأَبَدِ وَ الْفَرْدِ

ص: 231


1- 1. ببکر من هدایاتک خ ل.
2- 2. کفایاتک خ ل.
3- 3. نهج البلاغة قسم الخطب تحت الرقم 225.
4- 4. نهج البلاغة قسم الحکم تحت الرقم 276.

یکتای بی نیاز، فرازمند از همسر و فرزند، بر فرازنده آسمان بی ستون، و روان کننده ابرها بدون زنجیر و وسیله، آن قاهر (و چیره) بر خلق بدون لشکر و عدد، او است خدای یکتای فرد یگانه ای که نزاده و زائیده نشده و هیچ کس همتایش نیست. و ستایش خاص خدائی است که فضل خود را حتی از اصرارورزان در نافرمانیش دریغ ندارد، و پاداش کوچکترین نعمتش را تلاش کنندگان در طاعتش نتوانند بدهند، آن بی نیاز (توانگر) ی که روزی خود را (حتی) از منکرش دریغ ندارد، و روزیهای (بیشمار) خلق (که از آنها بهره مند گردند) از (خزانه) عطایای او (چیزی) نکاهد. آفریدگار آفریدگان و نابودکننده آنان، و بازگرداننده و آغازنده و از پی در آینده آنها، دانای به هر چیزی که نیتهای دل بپوشانندش، و نهادها پنهانش دارند، و زبانها در بیانش اختلاف پیدا کنند، و زمان آنها را از یاد برد، آن زنده ای که نمیرد، و آن پاینده ای که نخوابد، آن جاویدانی که زوال نپذیرد، آن عادل و دادگری که ستم نکند، آنکه بفضل خویش از گناهان بزرگ چشم بپوشد، و هر که را عذاب کند از روی عدل اوست، آنکه اگر (در باره کسی) حلم ورزد نه از باب این است که میترسد (آن شخص) از تحت فرمان و قدرتش بدر رود، و اگر (بکسی) رحم کند نه از آن جهت است که نیازمندیش را به خویش دانسته است، و خود در آیه محکم قرآنش فرموده: «و اگر خدا مردم را بکردار و رفتارشان مؤاخذه میفرمود جانوری بر پشت زمین بجای نمیگذارد». ستایشش کنم ستایشی که (ضمنا بدان وسیله) افزایش نعمتش را خواهم ، در برابر عذابش به خودش پناه می برم ، و تقرب جویم بدرگاه او بوسیله تصدیق پیامبرش، آنکه برای وحی خویش وی را برگزید، و برای رسالت خود اختیارش فرمود، و بشفاعت ویژه اش نمود، آن (پیامبر بزرگواری) که بحق او قیام فرمود (یعنی حضرت) محمد که درود خدا بر او و بر خاندان و یارانش و بر پیامبران و رسولان دیگر و فرشتگان همگی، و سلامی مخصوص (نیز بر همه آنها باد). معبودا: (خدایا) آرزوها کهنه شده، و احوال دگرگون گشته، و زبانها دروغ گویند، و وعده ها بخلاف گرائیده و تنها وعده تو است که خلف ندارد، و تو نیز وعده آمرزش و فضل داده ای، خدایا پس درود فرست بر محمد و آلش، و از فضل خویش بمن عطا فرما. و از شیطان رانده (درگاهت) مرا پناه ده. منزهی تو و من به ستایشت مشغولم، چه اندازه بزرگ و بردبار و کریمی! بردباریت (حتی) سرپیچی گردنکشان را (نیز) فراگرفته، و نعمتت سپاسگزاران را در خویش فرو برده، و حلم تو از شماره و حساب شمارندگان بیشتر، و عطایت از توصیف اهل توصیف برتر گشته، چسان! که به راستی اگر فضل تو نبود چگونه حلم می­ورزیدی نسبت بکسی که از نطفه او را آفریدی و پیش از آن هیچ نبود، پس او را به روزی پاک خود پروریدی، و در (میان) نعمتهای پی در پیت نشو و نمایش دادی، و در زمین (چون) بسترت جایش دادی، و وی را بطاعت خویش خواندی، ولی او بوسیله احسان تو بر نافرمانی و عصیانت نیرو گرفت، و تو را انکار کرده و در سایه سلطنت تو دیگری را پرستش کرد؟! چسان! که به راستی اگر حلم و بردباریت نبود چگونه بمن مهلت میدادی با اینکه تو پرده (لطف) خویش بر من پوشاندی، و بوسیله شناساندن خود و معرفتت مرا گرامی داشتی و زبانم را برای سپاسگزاریت باز (و آزاد) گذاری، و مرا براه رسیدن بطاعتت راهنمائی کردی، و طریق وصول بکرامت خویش را برایم هموار ساختی، و وسیله تقرب بدرگاهت را برایم

ص: 232

الْوَاحِدِ الصَّمَدِ وَ الْمُتَکَبِّرِ عَنِ الصَّاحِبَةِ وَ الْوَلَدِ رَافِعِ السَّمَاءِ بِغَیْرِ عَمَدٍ وَ مُجْرِی السَّحَابِ بِغَیْرِ صَفَدٍ قَاهِرِ الْخَلْقِ بِغَیْرِ عَدَدٍ لَکِنَّ اللَّهَ الْأَحَدُ الْفَرْدُ الصَّمَدُ الَّذِی لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَخْلُ مِنْ فَضْلِهِ الْمُقِیمُونَ عَلَی مَعْصِیَتِهِ وَ لَمْ یُجَازِهِ لِأَصْغَرِ نِعَمِهِ الْمُجْتَهِدُونَ فِی طَاعَتِهِ الْغَنِیُّ الَّذِی لَا یَضَنُّ بِرِزْقِهِ عَلَی جَاحِدِهِ وَ لَا یَنْقُصُ عَطَایَاهُ أَرْزَاقَ خَلْقِهِ خَالِقُ الْخَلْقِ وَ مُغْنِیهِ وَ مُعِیدُهُ وَ مُبْدِیهِ وَ مُعَافِیهِ عَالِمُ مَا أَکَنَّتْهُ السَّرَائِرُ وَ أَخْبَتْهُ الضَّمَائِرُ وَ اخْتَلَفَتْ بِهِ الْأَلْسُنُ وَ أَنْسَتْهُ الْأَزْمُنُ الْحَیُّ الَّذِی لَا یَمُوتُ وَ الْقَیُّومُ الَّذِی لَا یَنَامُ وَ الدَّائِمُ الَّذِی لَا یَزُولُ وَ الْعَدْلُ الَّذِی لَا یَجُورُ وَ الصَّافِحُ عَنِ الْکَبَائِرِ بِفَضْلِهِ وَ الْمُعَذِّبُ مَنْ عَذَّبَ بِعَدْلِهِ لَمْ یَخَفِ الْفَوْتَ فَحَلُمَ وَ عَلِمَ الْفَقْرَ فَرَحِمَ وَ قَالَ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِما کَسَبُوا ما تَرَکَ عَلی ظَهْرِها مِنْ دَابَّةٍ أَحْمَدُهُ حَمْداً أَسْتَزِیدُهُ فِی نِعْمَتِهِ وَ أَسْتَجِیرُ بِهِ مِنْ نِقْمَتِهِ وَ أَتَقَرَّبُ إِلَیْهِ بِالتَّصْدِیقِ لِنَبِیِّهِ الْمُصْطَفَی لِوَحْیِهِ الْمُتَخَیَّرُ لِرِسَالَتِهِ الْمُخْتَصُّ بِشَفَاعَتِهِ الْقَائِمُ بِحَقِّهِ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ عَلَی أَصْحَابِهِ وَ عَلَی النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ الْمَلَائِکَةِ أَجْمَعِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً إِلَهِی دَرَسَتِ الْآمَالُ وَ تَغَیَّرَتِ الْأَحْوَالُ وَ کَذَبَتِ الْأَلْسُنُ وَ أُخْلِفَتِ الْعِدَاتُ إِلَّا عِدَتَکَ فَإِنَّکَ وَعَدْتَ مَغْفِرَةً وَ فَضْلًا اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعْطِنِی مِنْ فَضْلِکَ وَ أَعِذْنِی مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ سُبْحَانَکَ وَ بِحَمْدِکَ مَا أَعْظَمَکَ وَ أَحْلَمَکَ وَ أَکْرَمَکَ وَسِعَ بِفَضْلِکَ حِلْمُکَ تَمَرُّدَ الْمُسْتَکْبِرِینَ وَ اسْتَغْرَقَتْ نِعْمَتُکَ شُکْرَ الشَّاکِرِینَ وَ عَظُمَ حِلْمُکَ عَنْ إِحْصَاءِ الْمُحْصِینَ وَ جَلَّ طَوْلُکَ عَنْ وَصْفِ الْوَاصِفِینَ کَیْفَ لَوْ لَا فَضْلُکَ حَلُمْتَ عَمَّنْ خَلَقْتَهُ مِنْ نُطْفَةٍ وَ لَمْ یَکُ شَیْئاً فَرَبَّیْتَهُ بِطِیبِ رِزْقِکَ وَ أَنْشَأْتَهُ فِی تَوَاتُرِ نِعْمَتِکَ وَ مَکَّنْتَ لَهُ فِی مِهَادِ أَرْضِکَ وَ دَعَوْتَهُ إِلَی طَاعَتِکَ فَاسْتَنْجَدَ عَلَی عِصْیَانِکَ بِإِحْسَانِکَ وَ جَحَدَکَ وَ عَبَدَ غَیْرَکَ فِی سُلْطَانِکَ.

کَیْفَ لَوْ لَا حِلْمُکَ أَمْهَلْتَنِی وَ قَدْ شَمَلْتَنِی بِسِتْرِکَ وَ أَکْرَمْتَنِی بِمَعْرِفَتِکَ وَ أَطْلَقْتَ لِسَانِی بِشُکْرِکَ وَ هَدَیْتَنِی السَّبِیلَ إِلَی طَاعَتِکَ وَ سَهَّلْتَنِی الْمَسْلَکَ إِلَی کَرَامَتِکَ

ص: 232

آماده ساختی، ولی در برابر (این همه نیکی و نعمت) پاداش تو از من این بود که احسان تو را ببدی کیفر دادم، و بر آنچه تو را به خشم می آورد حریص و آزمند گشتم، و آنچه را موجب فزونی عذاب و عقوبتت گردد اندک شمردم، و بدان چه مرا از خشنودیت دور کند شتابان گشتم، به آرزوی گول زن شادان گشتم، و از هشداردهندگان (و باز دارندگان) عمر رو گرداندم، حلم و بردباریت نسبت بمن مرا قانع نکرد،

در صورتی که تهدیدت با گرفتن نیروی تنم بمن رسید، تا آنجا که با آلودگی بخطای بزرگ باز هم تو را خواندم و همواره فزونی نعمتت را جویم، و از آن سو برای آن عذاب و عقوبتت که نزدیکش رفته ام خود را آماده نکرده ام، عطای فراوانت را دیررس دانستم و روزی اندازه ات خشمگینم ساخت، و با کردار مردمان بدکار جایزه های شایانت را خواستار گشتم، همانند آن کسی که با کردار نیکان چشم براه رحمت تو نشسته است! با تلاش، گناهان بزرگ را آرزو کنم چونان که کاملا از خود مطمئن گشته و از کیفر جرائم (و بزهکاریهای خویش) آسوده خاطر شده است. همه از آن خداییم و به سوی خدا بازمی گردیم ( پس وای بر این مصیبت! ) مصیبتی که ناگواریش سخت و کیفر و عقابش زیاد است، و به راستی اگر آرزوی من همراه با وعده چشم پوشی تو از لغزشم نبود چگونه من امید بازگشت و توجه مجدد تو را داشتم، در صورتی که گناهان بزرگی را که از خردترین بندگانت پنهان میکنم به عیان در حضورت انجام دادم! و با اینکه (همه جا) با من بودی تو را از نظر دور داشتم، و حرمت پرده پوشیت را بر خویشتن مراعات نکردم. راستی که با چه رو تو را دیدار کنم؟ و با چه زبان با تو راز گویم؟ که من هر عهد و پیمان محکمی را که با تو بستم و تو را هم بر آن گواه گرفتم بشکستم، و در همان وقتی که غرق در خطا و گناه بودم تو را خواندم و تو اجابت کردی، ولی تو در حال نیازمندیم به تو مرا خواندی و من اجابتت نکرده (و نپذیرفتم). ای بدا بحال من با این کارهای زشتم! راستی که چه جراتی کردم! و چگونه خود را گول زدم! (ای خدا) منزهی تو و من اینک بوسیله خودت بتو تقرب جویم، و بحق خودت تو را سوگند دهم، و از تو بسوی خودت بگریزم، (خدایا من خود میدانم که) در هنگام گنهکاری و نافرمانیم خودم را زبون و خوار کردم نه آنکه تو را کوچک و خوار بشمارم، و بنادانیم مغرور گشتم نه ببردباری تو، و حق خود را تباه ساختم نه حق بزرگ تو را، و بخود ستم کردم، و اینک امیدوار رحمت توأم، و بتو ایمان آورده و گرویدم، و بر تو توکل کنم و بدرگاه تو بازگشته و زاری کنم، پس ای خدا ترحم فرما به بینوائی و نیازم بدرگاهت، و افتادنم بگونه رویم، و بسرگردانیم در بدی گناهانم، که به راستی توئی مهربانترین مهربانان. ای بهترین کسی که خوانندش، و بهترین مایه امید، و بردبارترین رو اکنند و نزدیکترین فریادرس، تو را در حال فریادرسی خوانم، فریادرسی شخص سرگردان ناامید از فریادرسی خلق و آفریدگانت پس (ای خدا) بلطف خویش بر ناتوانی من عنایت فرما، و با فراخ رحمتت گناهان بزرگم را بیامرز، و سازندگی زودرس خود را بمن ببخش که بخشش تو فراخترین بخششها است.معبودی جز تو نیست، منزهی تو، و من به راستی از ستمکارانم، ای خدا، ای یگانه، ای خدا، ای بی نیاز، ای که نزاده، و نه زائیده شده و نیست برایش همتائی هیچ کس، خدایا

ص: 233

وَ أَحْضَرْتَنِی سَبِیلَ قُرْبَتِکَ فَکَانَ جَزَاؤُکَ مِنِّی أَنْ کَافَأْتُکَ عَنِ الْإِحْسَانِ بِالْإِسَاءَةِ حَرِیصاً عَلَی مَا أَسْخَطَکَ مُنْتَقِلًا فِیمَا أَسْتَحِقُّ بِهِ الْمَزِیدَ مِنْ نَقِمَتِکَ سَرِیعاً إِلَی مَا أَبْعَدَ مِنْ رِضَاکَ مُغْتَبِطاً بِغُرَّةِ الْأَمَلِ مُعْرِضاً عَنْ زَوَاجِرِ الْأَجَلِ لَمْ یَنْفَعْنِی حِلْمُکَ عَنِّی وَ قَدْ أَتَانِی تَوَعُّدُکَ بِأَخْذِ الْقُوَّةِ مِنِّی حَتَّی دَعَوْتُکَ عَلَی عَظِیمِ الْخَطِیئَةِ أَسْتَزِیدُکَ فِی نِعَمِکَ غَیْرَ مُتَأَهِّبٍ لِمَا قَدْ أَشْرَفْتُ عَلَیْهِ مِنْ نَقِمَتِکَ مُسْتَبْطِئاً لِمَزِیدِکَ وَ مُتَسَخِّطاً لِمَیْسُورِ رِزْقِکَ مُقْتَضِیاً جَوَائِزَکَ بِعَمَلِ الْفُجَّارِ کَالْمُرَاصِدِ رَحْمَتَکَ بِعَمَلِ الْأَبْرَارِ مُجْتَهِداً أَتَمَنَّی عَلَیْکَ الْعَظَائِمَ کَالْمُدِلِّ الْآمِنِ مِنْ قِصَاصِ الْجَرَائِمِ فَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ مُصِیبَةٌ عَظُمَ رُزْؤُهَا وَ جَلَّ عِقَابُهَا بَلْ کَیْفَ لَوْ لَا أَمَلِی وَ وَعْدُکَ الصَّفْحَ عَنْ زَلَلِی أَرْجُو إِقَالَتَکَ وَ قَدْ جَاهَرْتُکَ بِالْکَبَائِرِ مُسْتَخْفِیاً عَنْ أَصَاغِرِ خَلْقِکَ فَلَا أَنَا رَاقَبْتُکَ وَ أَنْتَ مَعِی وَ لَا رَاعَیْتُ حُرْمَةَ سَتْرِکَ عَلَیَّ بِأَیِّ وَجْهٍ أَلْقَاکَ وَ بِأَیِّ لِسَانٍ أُنَاجِیکَ وَ قَدْ نَقَضْتُ الْعُهُودَ وَ الْأَیْمَانَ بَعْدَ تَوْکِیدِهَا وَ جَعَلْتُکَ عَلَیَّ کَفِیلًا ثُمَّ دَعَوْتُکَ مُقْتَحِماً فِی الْخَطِیئَةِ فَأَجَبْتَنِی وَ دَعَوْتَنِی وَ إِلَیْکَ فَقْرِی فَلَمْ أَجِبْ فَوَا سَوْأَتَاهْ وَ قُبْحَ صَنِیعَاهْ أَیَّةُ جُرْأَةٍ تَجَرَّأْتُ وَ أَیُّ تَغْرِیرٍ غَرَّرْتُ نَفْسِی سُبْحَانَکَ فَبِکَ أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ وَ بِحَقِّکَ أُقْسِمُ عَلَیْکَ وَ مِنْکَ أَهْرُبُ إِلَیْکَ بِنَفْسِی اسْتَخْفَفْتُ عِنْدَ مَعْصِیَتِی لَا بِنَفْسِکَ وَ بِجَهْلِی اغْتَرَرْتُ لَا بِحِلْمِکَ وَ حَقِّی أَضَعْتُ لَا عَظِیمَ حَقِّکَ وَ نَفْسِی ظَلَمْتُ وَ لِرَحْمَتِکَ الْآنَ رَجَوْتُ وَ بِکَ آمَنْتُ وَ عَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْکَ أَنْبَتُ وَ تَضَرَّعْتُ فَارْحَمْ إِلَیْکَ فَقْرِی وَ فَاقَتِی وَ کَبْوَتِی لِحَرِّ وَجْهِی وَ حَیْرَتِی فِی سَوْأَةِ ذُنُوبِی إِنَّکَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ: یَا أَسْمَعَ مَدْعُوٍّ وَ خَیْرَ مَرْجُوٍّ وَ أَحْلَمَ مقض [مُغْضٍ] وَ أَقْرَبَ مُسْتَغَاثٍ أَدْعُوکَ مُسْتَغِیثاً بِکَ اسْتِغَاثَةَ الْمُتَحَیِّرِ الْمُسْتَیْئِسِ مِنْ إِغَاثَةِ خَلْقِکَ فَعُدْ بِلُطْفِکَ عَلَی ضَعْفِی وَ اغْفِرْ بِسَعَةِ رَحْمَتِکَ کَبَائِرَ ذُنُوبِی وَ هَبْ لِی عَاجِلَ صُنْعِکَ إِنَّکَ أَوْسَعُ الْوَاهِبِینَ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ یَا اللَّهُ یَا أَحَدُ یَا اللَّهُ یَا صَمَدُ یَا مَنْ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ اللَّهُمَّ أَعْیَتْنِی

ص: 233

خواسته ها خسته ام کرده، و راهها بر من تنگ گشته (و بسته شده) و آنان که از همه (بمن) دورتر بودند مرا بخود نزدیک کرده، و خویشان مرا ملول و خسته کرده اند، و آنگاه که امیدها قطع شود تنها مایه امید توئی، و هر گاه بلا و گرفتاری بزرگ و سخت شود تنها کمک کارم توئی، و در سختی و خوشی یگانه پناه توئی، پس ای خدا برطرف کن اندوه کسی را که چون ناامیدیش او را بیاد بدیهایش می­اندازد یکسره از خویش مأیوس گردد، و از رحمت خویش ناامیدم مکن ای مهربانترین مهربانان(1).

روایت9.

مهج الدعوات: دعای امام علی علیه السلام در روز جنگ جمل و قبل از واقعه: خدایا تو را سپاس گویم که تو شایسته سپاس و ستایشی به خاطر رفتار نیکویت نسبت به من و عطوفت و مهرت در باره ام، و برای آنچه از نور خود که بر من عطا فرمودی، و بدان مهرت که از دنبال (خلقتم) به من تفضل کردی، و آن نعمتت که بر من کامل نمودی که به راستی ای آقای من در باره من چنان بزرگی کردی که تمام کوشش و سپاسگزاریم حق تو گشت به خاطر همان گذشت و آزمایش نیکوی دیرینه ات نزد من، و پشت هم رسیدن نعمتهایت، و پی در پی آمدن کرمهایت نزد من ، بدان حد که من به احراز بهره ام و اصلاح نفسم نرسم، ولی تو ای آقای من در ابتداء به احسان خویش آغازم کردی و مرا بدین و آئین خود رهنمونم ساختی، و خود را شناساندی، و همه کارهایم را به کفایت و تثبیت فرمودی و انجام دادی، و در نتیجه سختی بلا را از من گرداندی، و گرفتاری قضا و قدر را از من بازداشتی، و بدین ترتیب من جز نیکی از تو یاد نکنم، و جز زیاده بخشی از تو ندیدم.

خدایا چه بسیار بلا و سختی را که از من گرداندی و در دیگری آنها را به من نمایاندی (و نشانم دادی) و چه بسیار نعمتی که دیده ام را بدان روشن کردی، و چه بسیار کارهای نیکی که (نسبت به من انجام داده و) در پیش من داری. خدایا توئی که در وقت ماندگی دعایم را اجابت می کنی، و توئی که در وقت رسیدن اندوهها گرفتگی و غم را از من برطرف می کنی، و توئی که حق مرا از دشمنان بازستانی من تو را نیافته و نیابم که هنگام دعا از من دور باشی، و نه در وقتی که از تو درخواست کنم نسبت به من خوددار و گرفته باشی، و در وقتی که تو را بخوانم از من روی بگردانی، تو را ای خدای من چنان یافتم که رفتارت با من پسندیده، و نیکو آزمایشت پیش من موجود، و همه کارهایت نسبت به من زیبا است، ستایشت کند زبانم و خرد و اعضایم، و تمامی آنچه را زمین از من بر خود گرفته (و دارا هستم).

ص: 234


1- . مهج الدعوات: 139-142

الْمَطَالِبُ وَ ضَاقَتْ عَلَیَّ الْمَذَاهِبُ وَ أَقْصَانِی الْأَبَاعِدُ وَ مَلَّنِی الْأَقَارِبُ وَ أَنْتَ الرَّجَاءُ إِذَا انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ الْمُسْتَعَانُ إِذَا عَظُمَ الْبَلَاءُ وَ اللَّجَأُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ فَنَفِّسْ کُرْبَةَ نَفْسٍ إِذَا ذَکَّرَهَا الْقُنُوطُ مَسَاوِیَهَا أَیْأَسَتْ مِنْ رَحْمَتِکَ لَا تُؤْیِسْنِی مِنْ رَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ (1).

«9»

مهج، [مهج الدعوات]: دُعَاءٌ لِمَوْلَانَا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام رُوِیَ أَنَّهُ دَعَا بِهِ یَوْمَ الْجَمَلِ قَبْلَ الْوَاقِعَةِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَحْمَدُکَ وَ أَنْتَ لِلْحَمْدِ أَهْلٌ عَلَی حُسْنِ صُنْعِکَ إِلَیَّ وَ تَعَطُّفِکَ عَلَیَّ وَ عَلَی مَا وَصَلْتَنِی (2) بِهِ مِنْ نُورِکَ وَ تَدَارَکْتَنِی بِهِ مِنْ رَحْمَتِکَ وَ أَسْبَغْتَ عَلَیَّ مِنْ نِعْمَتِکَ فَقَدِ اصْطَنَعْتَ عِنْدِی یَا مَوْلَایَ مَا یَحِقُّ لَکَ بِهِ جُهْدِی وَ شُکْرِی لِحُسْنِ عَفْوِکَ وَ بَلَائِکَ الْقَدِیمِ عِنْدِی وَ تَظَاهُرِ نَعْمَائِکَ عَلَیَّ وَ تَتَابُعِ أَیَادِیکَ لَدَیَّ لَمْ أَبْلُغْ إِحْرَازَ حَظِّی وَ لَا إِصْلَاحَ نَفْسِی وَ لَکِنَّکَ یَا مَوْلَایَ بَدَأْتَنِی أَوَّلًا بِإِحْسَانِکَ فَهَدَیْتَنِی لِدِینِکَ وَ عَرَّفْتَنِی نَفْسَکَ وَ ثَبَّتَّنِی فِی أُمُورِی کُلِّهَا بِالْکِفَایَةِ وَ الصُّنْعِ لِی فَصَرَفْتَ عَنِّی جَهْدَ الْبَلَاءِ وَ مَنَعْتَ مِنِّی مَحْذُورَ الْقَضَاءِ فَلَسْتُ أَذْکُرُ مِنْکَ إِلَّا جَمِیلًا وَ لَمْ أَرَ مِنْکَ إِلَّا تَفْضِیلًا یَا إِلَهِی کَمْ مِنْ بَلَاءٍ وَ جَهْدٍ صَرَفْتَهُ عَنِّی وَ أَرَیْتَنِیهِ فِی غَیْرِی وَ کَمْ مِنْ نِعْمَةٍ أَقْرَرْتَ بِهَا عَیْنِی وَ کَمْ مِنْ صَنِیعَةٍ شَرِیفَةٍ لَکَ عِنْدِی إِلَهِی أَنْتَ الَّذِی تُجِیبُ عِنْدَ الِاضْطِرَارِ دَعْوَتِی وَ أَنْتَ الَّذِی تُنَفِّسُ عِنْدَ الْغُمُومِ کُرْبَتِی وَ أَنْتَ الَّذِی تَأْخُذُ لِی مِنَ الْأَعْدَاءِ بِظُلَامَتِی فَمَا وَجَدْتُکَ وَ لَا أَجِدُکَ بَعِیداً مِنِّی حِینَ أُرِیدُکَ وَ لَا مُتَقَبِّضاً عَنِّی حِینَ أَسْأَلُکَ وَ لَا مُعْرِضاً عَنِّی حِینَ أَدْعُوکَ فَأَنْتَ إِلَهِی أَجِدُ صَنِیعَکَ عِنْدِی مَحْمُوداً وَ حُسْنَ بَلَائِکَ عِنْدِی مَوْجُوداً وَ جَمِیعَ فِعْلِکَ (3)

عِنْدِی جَمِیلًا یَحْمَدُکَ لِسَانِی وَ عَقْلِی وَ جَوَارِحِی وَ جَمِیعُ مَا أَقَلَّتِ الْأَرْضُ مِنِّی.

ص: 234


1- 1. مهج الدعوات ص 139- 142.
2- 2. فضلتنی خ ل.
3- 3. أفعالک خ ل.

ای مولای من از تو خواهم بدان نورت که آن را از بزرگی خود برگرفته ای، و از تو خواهم بدان نامت که برتری گرفته، که بر من منت گذارده چنانم کنی که لازمه سپاسگزاری نعمتت را انجام دهم، پروردگارا چه اندازه حریصم بر آنچه مرا از آن برکنار کرده و بدوری آن وادارم کردی، و اگر تو بپارسائی در دنیا و پرهیزکاری در امور آخرت کمکم ندهی هلاک گردم، پروردگارا انگیزه های دنیا از آمیزش زنان و نیز فرزندان مرا به سوی خود خواند و من بشتاب دعوتش را پذیرفتم و بدلخواه خود بدانها دل بستم ولی انگیزه های آخرت از پارسائی و کوشش مرا (بدان) دعوت کرد و من توجهی بدان نکردم، و چنان شتابی را که نسبت به متاع بی ارزش و پوسیده و خشک دنیا و آن سرابی که بزودی از بین می­رود داشتم، آن شتاب را برای آخرت مبذول نداشتم، پروردگارا مرا (از عذاب) ترساندی، و (به پاداش نیک) تشویق کردی و بر من حجت تمام کردی پس من آن طور که باید از تو بیم داشته باشم بیم نکردم، و من ترس آن را دارم که از کوشش در باره تو کوتاهی کرده باشم و نسبت به یکی از حجتهای تو سستی ورزیده باشم.

خدایا (از تو خواهم که) چنان مقرر داری که کوششم در این دنیا خالص برای تو باشد و در راه اطاعت و فرمانبرداری تو باشد، و دلم را سرشار از خوف خود گردان، و کوتاهی کردن و سستی و تقصیر کاری و (بطور کلی) هر آنچه را بر خویشتن میترسم همه را به ترس و بیم از خود و شکیبائی در مورد طاعت و فرمانبرداری و عمل بدان مبدل فرما، ای دارای شوکت و بزرگواری. سپرم را در برابر گناهان محکم، و کارهای نیکم را مضاعف گردان که به راستی تو چنانی که اعمال هر که را خواهی مضاعف کنی . خدایا رتبه و درجه مرا در بهشت بلند گردان، و به تو پناه برم پروردگارا از (شر) خوراکی و آشامیدنی خوش و به تو پناه برم از شر آنچه میدانم و از شر آنچه نمیدانم، و بتو پناه برم از همه زشتیها چه آشکارش و چه پنهانش، و به تو پناه برم پروردگارا از اینکه نادانی را بدانائی بخرم- چنانچه دیگری جز من این کار را کرده- یا سفاهت و نابخردی را بخردورزی خریداری کنم، یا بیتابی را به بردباری، یا گمراهی را به هدایت، یا کفر را به ایمان. پروردگارا به انجام خواسته هایم بر من منت گذار، که تو مردمان شایسته و صالح را دوست داری، و پاداش نیکوکاران را ضایع نسازی.و الحمد لله رب العالمین.(1)

دعای آن حضرت علیه السلام در جنگ صفین و در آغاز درگیری. از کتاب صفین ( عبدالعزیز جلودی رحمه الله ) نقل کردیم که آنگاه که پرچم را به حرکت در آوردند، حضرت اینگونه دعا نمود:

به نام خدای بخشاینده مهربان و جنبش و نیروئی نیست جز به خدای والای بزرگ، خدایا تو را

ص: 235


1- . مهج الدعوات: 120-121

یَا مَوْلَایَ أَسْأَلُکَ بِنُورِکَ (1) الَّذِی اشْتَقَقْتَهُ مِنْ عَظَمَتِکَ وَ عَظَمَتِکَ الَّتِی اشْتَقَقْتَهَا مِنْ مَشِیَّتِکَ وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی عَلَا أَنْ تَمُنَّ عَلَیَّ بِوَاجِبِ شُکْرِی نِعْمَتَکَ رَبِّ مَا أَحْرَصَنِی عَلَی مَا زَهَّدْتَنِی فِیهِ وَ حَثَثْتَنِی عَلَیْهِ إِنْ لَمْ تُعِنِّی عَلَی دُنْیَایَ بِزُهْدٍ وَ عَلَی آخِرَتِی بِتَقْوَی هَلَکْتُ رَبِّی دَعَتْنِی دَوَاعِی الدُّنْیَا مِنْ حَرْثِ النِّسَاءِ وَ الْبَنِینَ فَأَجَبْتُهَا سَرِیعاً وَ رَکَنْتُ إِلَیْهَا طَائِعاً وَ دَعَتْنِی دَوَاعِی الْآخِرَةِ مِنَ الزُّهْدِ وَ الِاجْتِهَادِ فَکَبَوْتُ لَهَا وَ لَمْ أُسَارِعْ إِلَیْهَا مُسَارَعَتِی إِلَی الْحُطَامِ الْهَامِدِ وَ الْهَشِیمِ الْبَائِدِ وَ السَّرَابِ الذَّاهِبِ عَنْ قَلِیلٍ رَبِّ خَوَّفْتَنِی وَ شَوَّقْتَنِی وَ احْتَجَجْتَ عَلَیَّ فَمَا خِفْتُکَ حَقَّ خَوْفِکَ وَ أَخَافُ أَنْ أَکُونَ قَدْ تَثَبَّطْتُ عَنِ السَّعْیِ لَکَ وَ تَهَاوَنْتُ بِشَیْ ءٍ مِنِ احْتِجَابِکَ (2)

اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ فِی هَذِهِ الدُّنْیَا سَعْیِی لَکَ وَ فِی طَاعَتِکَ وَ امْلَأْ قَلْبِی خَوْفَکَ وَ حَوِّلْ تَثْبِیطِی وَ تَهَاوُنِی وَ تَفْرِیطِی وَ کُلَّ مَا أَخَافُهُ مِنْ نَفْسِی فَرَقاً مِنْکَ وَ صَبْراً عَلَی طَاعَتِکَ وَ عَمَلًا بِهِ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ وَ اجْعَلْ جُنَّتِی مِنَ الْخَطَایَا حَصِینَةً وَ حَسَنَاتِی مُضَاعَفَةً فَإِنَّکَ تُضَاعِفُ لِمَنْ تَشَاءُ اللَّهُمَّ اجْعَلْ دَرَجَاتِی فِی الْجِنَانِ رَفِیعَةً وَ أَعُوذُ بِکَ رَبِّی مِنْ رَفِیعِ المَطْعَمِ وَ الْمَشْرَبِ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا أَعْلَمُ وَ مِنْ شَرِّ مَا لَا أَعْلَمُ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْفَوَاحِشِ کُلِّهَا ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ أَعُوذُ بِکَ رَبِّی أَنْ أَشْتَرِیَ الْجَهْلَ بِالْعِلْمِ کَمَا اشْتَرَی غَیْرِی أَوِ السَّفَهَ بِالْحِلْمِ أَوِ الْجَزَعَ بِالصَّبْرِ أَوِ الضَّلَالَةَ بِالْهُدَی أَوِ الْکُفْرَ بِالْإِیمَانِ یَا رَبِّ مُنَّ عَلَیَّ بِذَلِکَ فَإِنَّکَ تَتَوَلَّی الصَّالِحِینَ وَ لَا تُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ (3).

وَ مِنْ ذَلِکَ: دُعَاءٌ لِمَوْلَانَا وَ مُقْتَدَانَا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام عِنْدَ ابْتِدَاءِ الْقِتَالِ یَوْمَ صِفِّینَ مِنْ کِتَابِ صِفِّینَ لِعَبْدِ الْعَزِیزِ الْجَلُودِیِّ مِنْ أَصْحَابِنَا رَحِمَهُ اللَّهُ تَعَالَی قَالَ فَلَمَّا زَحَفُوا بِاللِّوَاءِ قَالَ عَلِیٌّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ اللَّهُمَ إِیَّاکَ

ص: 235


1- 1. باسمک خ ل.
2- 2. احتجاجک خ ل.
3- 3. مهج الدعوات ص 120- 121.

می پرستم و از تو کمک گیرم، ای خدا، ای بخشاینده، ای مهربان، ای یکتا، ای بی نیاز، ای خدای محمد! بسوی تو گامها برداشته شود، و دلها روانه شود، و دیدگان بازگردد، و گردنها کشیده شود، و حاجتها خواسته شود، و دستها بالا رود، خدایا برگشا میان ما و قوم ما را بحق که تو بهترین گشایندگانی. آنگاه گفت: لا اله الا الله و سه بار گفت : الله اکبر.

از جمله روایتی از کتاب جلودی: روایت شده است که هرگاه امام علی علیه السلام به سوی جنگ می­رفت،

همچنان خدا را یاد می­کرد تا اینکه سوار بر مرکب خود می­شد، این دعا را می­خواند: «پاک و منزّه است کسی که این را مسخّر ما ساخت، و گر نه ما توانایی تسخیر آن را نداشتیم؛ و ما به سوی پروردگارمان رهسپاریم. خدا را به خاطر نعمتهایی که به ما داده و منتی که بر ما گذاشته سپاس می­گوییم .

آنگاه، سوار بر استر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، رو به قبله می­نمود و دستها را بلند نموده و همان دعای پیشین را می­خواند. البته در این حدیث یک مقدار عبارات پس و پیش شده است(1).

فصل

: در کتابی به خط ابن الباقلانی خوابی یافتم که به خط خود او نبود و آن این بود که : مؤید الدین عبدالملک گفت: او مریض بود و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بصورتی که گویی از آسمان نازل شده، نزد او آمد. او خواست که از حضرتش دعایی بخواهد که از مریضی شفا یابد. اما دعا نخواست و فقط گفت: شفاء بده. امام علی علیه السلام دست مبارک را روی بازوی راست مؤید الدین کشید و فرمود: سه بار این دعا را بخوان تا خداوند تو را حفظ کند. و آن دعا این است:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. آنها کسانی بودند که(بعضی از) مردم، به آنان گفتند: «مردم[ لشکر دشمن] برای(حمله به) شما اجتماع کرده اند؛ از آنها بترسید!» اما این سخن، بر ایمانشان افزود؛ و گفتند: «خدا ما را کافی است؛ و او بهترین حامی ماست(2).

پناه می برم به خداوند از شر شیطان رانده شده. ! من کار خود را به خدا واگذارم که خداوند نسبت به بندگانش بیناست(3).

از شر شیطان رانده شده به خداوند پناه می­برم. هر رحمتی را خدا به روی مردم بگشاید،

کسی نمی تواند جلو آن را بگیرد؛ و هر چه را امساک کند، کسی غیر از او قادر به فرستادن آن نیست؛ و او

ص: 236


1- . مهج الدعوات، ص122
2- . آل عمران/ 173
3- . غافر /44

نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا أَحَدُ یَا صَمَدُ یَا إِلَهَ مُحَمَّدٍ إِلَیْکَ نُقِلَتِ الْأَقْدَامُ وَ أَفْضَتِ الْقُلُوبُ وَ شَخَصَتِ الْأَبْصَارُ وَ مُدَّتِ الْأَعْنَاقُ وَ طُلِبَتِ الْحَوَائِجُ وَ رُفِعَتِ الْأَیْدِی اللَّهُمَ افْتَحْ بَیْنَنا وَ بَیْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَیْرُ الْفاتِحِینَ ثُمَّ قَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ ثَلَاثاً.

وَ مِنْ ذَلِکَ فِی رِوَایَةٍ مِنْ کِتَابِ الْجَلُودِیِّ قَالَ: کَانَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام إِذَا سَارَ إِلَی الْقِتَالِ ذَکَرَ اسْمَ اللَّهِ تَعَالَی حَتَّی یَرْکَبَ ثُمَّ یَقُولُ سُبْحانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما کُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ وَ إِنَّا إِلی رَبِّنا لَمُنْقَلِبُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی نِعَمِهِ (1) عَلَیْنَا وَ فَضْلِهِ الْعَظِیمِ عِنْدَنَا.

ثُمَّ یَسْتَقْبِلُ الْقِبْلَةَ بِبَغْلَةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ یَرْفَعُ یَدَیْهِ وَ یَدْعُو الدُّعَاءَ الْأَوَّلَ وَ فِیهِ تَقْدِیمٌ وَ تَأْخِیرٌ(2).

فَصْلٌ

وَجَدْتُ فِی آخِرِ کِتَابٍ قَالَبُهُ نِصْفُ ثُمُنِ الْوَرَقِ بِخَطِّ ابْنِ الْبَاقِلَانِیِّ الْمُتَکَلِّمِ النَّحْوِیِّ مَنَاماً بِغَیْرِ خَطِّهِ هَذَا لَفْظُهُ: حَدَّثَنِی السَّیِّدُ الْأَجَلُّ الْأَوْحَدُ الْعَالِمُ مُؤَیِّدُ الدِّینِ شَرَفُ الْقُضَاةِ عَبْدُ الْمَلِکِ أَدَامَ اللَّهُ عُلُوَّهُ أَنَّهُ کَانَ مَرِیضاً فَجَاءَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ کَأَنَّهُ قَدْ نَزَلَ مِنَ الْهَوَاءِ فَأَرَادَ أَنْ یَسْأَلَهُ الدُّعَاءَ لِکَوْنِهِ مَرِیضاً فَلَمْ یَسْأَلْهُ فَقَالَ لَهُ الشِّفَاءَ وَ مَرَّ یَدَهُ عَلَی ذِرَاعِهِ الْأَیْمَنِ ثُمَّ قَالَ لَهُ قُلْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ یَحْفَظْکَ اللَّهُ بِهَا قُلْ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ الَّذِینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ (3) أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ(4) قُلْ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ ما یَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِکَ لَها وَ ما یُمْسِکْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ هُوَ

ص: 236


1- 1. نعمائه خ ل.
2- 2. مهج الدعوات ص 122.
3- 3. آل عمران: 173.
4- 4. غافر: 44.

عزیز و حکیم است (1).

آنگاه امام علی علیه السلام فرمود: هرگاه آیه الذین قال لهم الناس... را بخوانی، خداوند در جواب تو می­فرماید: به همین جهت،آنها (از این میدان،) با نعمت و فضل پروردگارشان،

بازگشتند؛ در حالی که هیچ ناراحتی به آنان نرسید؛ به همین جهت، آنها (از این میدان، ) با نعمت و فضل پروردگارشان، بازگشتند؛ در حالی که هیچ ناراحتی به آنان نرسید. و هرگاه آیه افوض امری... را بخوانی، خداوند می­فرماید: خداوند او را از نقشه های سوء آنها نگه داشت، و عذاب شدید بر آل فرعون وارد شد .

و هرگاه آیه ما یفتح الله... را بخوانی، این ایمان کامل است. این تفسیر امام علی علیه السلام است.

می­گویم: ادامه تفسیر آیه اخیر موجود نیست(2).

از جمله ادعیه دعای مولا و راهبر ما امیرالمومنین علی علیه السلام در روز هریر در صفین است که ما آن را به اسناد خودمان از کتاب الدعاء سعد بن عبدالله نقل می کنیم :

امام صادق علیه السلام فرمود: در روز هریر وقتی که عرصه بر امام علی علیه السلام و یارانش تنگ شد، حضرت این دعا را خواندند و این دعای کرب نامیده شده است، هر کس دچار گرفتاری و اندوه شده باشد و این دعا را بخواند، خداوند او را از گرفتاری اش نجات می­بخشد و دعا این است:

خدایا برای من مپسند آنچه را تو ناخوش داری، و ناپسند مدار برایم آنچه را تو خوش داری، خدایا به تو پناه برم از اینکه به خشم تو راضی باشم یا پسند تو مورد خشم من باشد، یا آنکه قضا و حکم تو را بازگردانم، و یا از گفتارت تجاوز کنم، یا خیر خواهی دشمنان تو را کرده و در نتیجه از فرمان تو در مورد آنها تجاوز نمایم، خدایا هر آن کردار و یا گفتاری که مرا بخشنودی تو نزدیک سازد و از خشم تو دورم گرداند مرا بدان وادار، ای مهربانترین مهربانان. خدایا از تو خواهم: زبانی گویای بذکر، و دلی سپاسگزار، و یقین از روی صدق و درستی، و ایمانی پاک و خالص، و تنی فروتن، و از دوستی خود به من روزی دار، و ترس خود را در دلم درآر. خدایا اگر به من مهرورزی که به همان خوش گمانی که (نسبت) به تو دارم رفتار کرده ای، و اگر عذابم کنی به خاطر همان ستم و تجاوز و جنایتی است که خود من بر خویشتن روا داشته ام، و عذری ندارم که بدان عذر خواهی کنم، و مکافاتی نیست که آن را به حساب تو گذارم. خدایا آنگاه که أجل در رسد، و روزها سپری گردد، و (با تمام شدن عمر) چاره ای جز دیدار تو نباشد منزلگاهی در بهشت برای من مقرر فرما، که مورد غبطه پیشینیان و پسینیان باشد، و پس از آن منزلگاه دیگر افسوسی در کار نباشد، و همدمی پس از همدمان آنجا (و بهتر از آنها) نباشد، در گرامی­ترین منزلگاههایش

ص: 237


1- . فاطر/2
2- . مهج الدعوات: 122

الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (1) وَ إِذَا قُلْتَ الَّذِینَ الْآیَةَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ إِذَا قُلْتَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللَّهِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی فَوَقاهُ اللَّهُ سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ وَ إِذَا قُلْتَ ما یَفْتَحِ اللَّهُ الْآیَةَ وَ هَذَا الْإِیمَانُ التَّامُّ هَذَا تَفْسِیرُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ سَلَامُهُ أَقُولُ أَنَا وَ قَدْ سَقَطَ تَمَامُ تَفْسِیرِ الْآیَةِ الْأَخِیرَةِ(2).

وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءُ مَوْلَانَا وَ مُقْتَدَانَا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام یَوْمَ الْهَرِیرِ بِصِفِّینَ رَوَیْنَا بِإِسْنَادِنَا إِلَی سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ فِی کِتَابِ الدُّعَاءِ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْمِسْمَعِیُّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَصَمِّ وَ حَدَّثَنِی مُوسَی بْنُ جَعْفَرِ بْنِ وَهْبٍ الْبَغْدَادِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ الْأَحْوَلِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: دَعَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام یَوْمَ الْهَرِیرِ حِینَ اشْتَدَّ عَلَی أَوْلِیَائِهِ الْأَمْرُ دُعَاءَ الْکَرْبِ مَنْ دَعَا بِهِ وَ هُوَ فِی أَمْرٍ قَدْ کَرَبَهُ وَ غَمَّهُ نَجَّاهُ اللَّهُ مِنْهُ وَ هُوَ اللَّهُمَّ لَا تُحَبِّبْ إِلَیَّ مَا أَبْغَضْتَ وَ لَا تُبَغِّضْ إِلَیَّ مَا أَحْبَبْتَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَرْضَی سَخَطَکَ أَوْ أَسْخَطَ رِضَاکَ أَوْ أَرُدَّ قَضَاءَکَ أَوْ أَعْدُوَ قَوْلَکَ أَوْ أُنَاصِحَ أَعْدَاءَکَ أَوْ أَعْدُوَ أَمْرَکَ فِیهِمْ اللَّهُمَّ مَا کَانَ مِنْ عَمَلٍ أَوْ قَوْلٍ یُقَرِّبُنِی مِنْ رِضْوَانِکَ وَ یُبَاعِدُنِی مِنْ سَخَطِکَ فَصَیِّرْنِی لَهُ وَ احْمِلْنِی عَلَیْهِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ لِسَاناً ذَاکِراً وَ قَلْباً شَاکِراً وَ یَقِیناً صَادِقاً وَ إِیمَاناً خَالِصاً وَ جَسَداً مُتَوَاضِعاً وَ ارْزُقْنِی مِنْکَ حُبّاً وَ أَدْخِلْ قَلْبِی مِنْکَ رُعْباً اللَّهُمَّ فَإِنْ تَرْحَمْنِی فَقَدْ حَسُنَ ظَنِّی بِکَ وَ إِنْ تُعَذِّبْنِی فَبِظُلْمِی وَ جَوْرِی وَ جُرْمِی وَ إِسْرَافِی عَلَی نَفْسِی فَلَا عُذْرَ لِی إِنِ اعْتَذَرْتُ وَ لَا مُکَافَاةَ أَحْتَسِبُ بِهَا اللَّهُمَّ إِذَا حَضَرَتِ الْآجَالُ وَ نَفِدَتِ الْأَیَّامُ وَ کَانَ لَا بُدَّ مِنْ لِقَائِکَ فَأَوْجِبْ لِی مِنَ الْجَنَّةِ مَنْزِلًا یَغْبِطُنِی بِهِ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ لَا حَسْرَةَ بَعْدَهَا وَ لَا رَفِیقَ بَعْدَ رَفِیقِهَا فِی أَکْرَمِهَا مَنْزِلًا

ص: 237


1- 1. فاطر ص 2.
2- 2. مهج الدعوات ص 122.

. خدایا جامه خشوع ایمان را با عزت بر من بپوشان پیش از آنکه در آتش دوزخ جامه خواری به من

پوشانده شود. تو را ای پروردگار (بزرگ) به بهترین ثناها ثنا گویم زیرا بلای تو در نزد من بهترین بلاها است. خدایا لذت کمک و یاری و توفیق و عطای خود را به من بچشان، و شوق دیدار خود، و نصرتی را که از یاری تو است روزیم گردان تا شیرینی آن را در دل خویش دریابم، و مرا به راهنماترین کارهایم مصمم فرما که تو (خود) جایگاه من و جایگاه یارانم را (در این روز) می بینی، و چیزی از کار من بر تو پوشیده نیست. خدایا از تو آن نصرتی را خواهانم که پیامبرت را بدان نصرت دادی، و بدان میان حق و باطل را جدا ساختی تا آنجا که دین و آئین خود را بدان پا برجا کرده و دلیل روشن خود را بدان آشکار کردی. ای خدائی که در هر جایگاه یار و یاورم بوده و هستی(1).

سعد بن عبدالله گوید این دعای آن حضرت (در جنگ صفین) است پیش از آنکه قرآنها را بر سر نیزه کنند. سپس سخنی گفت که نقل به معنا چنین است: ابلیس فریادی کشید که برخی از سپاهیان آن فریاد را شنیدند. ابلیس با این فریاد خود به معاویه اشاره کرد که قرآنها را برای حیله و چاره بر سر نیزه کنند. خوارج که در سپاه معاویه بودند شبهه و تلبیس او را اجابت کردند و قرآنها را بالا بردند. پس اصحاب علی علیه السلام اختلاف کردند همچنان که در اطاعت از رسول خدا صلوات الله علیه اختلاف کردند. پس آن حضرت دعا کرد و دعای حضرت این بود:

خدایا از تو خواهم تندرستی از بلای جانفرسا و از شماتت دشمنان، خدایا گناهم بیامرز و کردارم را پاک گردان، و خطا کاریهایم را بشوی که من ناتوانم جز بدان چه توأم نیرو داده ای، و آن چنان بردباری به من بده که بدان درب نادانی را ببندی، و دانشی به من ده که بدان نادانیها را برگشائی، و یقینی که بدان شک و تردید را از من دور سازی، و فهمی که بدان مرا از فتنه های سخت و در هم بیرون آری، و نوری که بدان در میان تاریکی (بهدایت) راه روم. خدایا گوش و چشم و مو و پوست و دلم را برای من شایسته و صالح گردان بدان سان که سایر اعضایم را بدان شایسته و صالح گردانی. من از تو راحتی در وقت مرگ و گذشت در هنگام حساب را خواستارم. خدایا از تو خواهم که هر کرداری را که از همه پیش تو محبوبتر و بدرگاهت نزدیکتر است همیشه مرا بدان واداری، آنگاه شریفترین کارها را در نزد خود به من یاد دهی، و نیرو و راستی و کوشش و تصمیمی از جانب خود و نشاطی برای انجامش به من عطا فرمائی، و چنانم کنی که کردار من تنها به خاطر جلب رضای تو، و زندگیم همان زندگی که به ببندگان شایسته ات داده ای باشد، آنگاه چنانم گردانی که آن را بچیزی نفروشم و آن را بچیز دیگری برابر نخواهم، و آن نعمت را در خوشی و ناخوشی بر من دگرگون مساز،

ص: 238


1- . مهج الدعوات : 123-124

اللَّهُمَّ أَلْبِسْنِی خُشُوعَ الْإِیمَانِ بِالْعِزِّ قَبْلَ خُشُوعِ الذُّلِّ فِی النَّارِ أُثْنِی عَلَیْکَ رَبِّ أَحْسَنَ الثَّنَاءِ لِأَنَّ بَلَاءَکَ عِنْدِی أَحْسَنُ الْبَلَاءِ اللَّهُمَّ فَأَذِقْنِی مِنْ عَوْنِکَ وَ تَأْیِیدِکَ وَ تَوْفِیقِکَ وَ رِفْدِکَ وَ ارْزُقْنِی شَوْقاً إِلَی لِقَائِکَ وَ نَصْراً فِی نَصْرِکَ حَتَّی أَجِدَ حَلَاوَةَ ذَلِکَ فِی قَلْبِی وَ اعْزِمْ لِی عَلَی أَرْشَدِ أُمُورِی فَقَدْ تَرَی مَوْقِفِی وَ مَوْقِفَ أَصْحَابِی وَ لَا یَخْفَی عَلَیْکَ شَیْ ءٌ مِنْ أَمْرِی اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ النَّصْرَ الَّذِی نَصَرْتَ بِهِ رَسُولَکَ وَ فَرَّقْتَ بِهِ بَیْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ حَتَّی أَقَمْتَ بِهِ دِینَکَ وَ أَفْلَجْتَ بِهِ حُجَّتَکَ یَا مَنْ هُوَ لِی فِی کُلِّ مَقَامٍ (1)

وَ ذَکَرَ سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ أَنَّ هَذَا الدُّعَاءَ دَعَا بِهِ عَلِیٌّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ قَبْلَ رَفْعِ الْمَصَاحِفِ الشَّرِیفَةِ ثُمَّ قَالَ مَا مَعْنَاهُ أَنَّ إِبْلِیسَ صَرَخَ صَرْخَةً سَمِعَهَا بَعْضُ الْعَسْکَرِ یُشِیرُ عَلَی مُعَاوِیَةَ وَ أَصْحَابِهِ بِرَفْعِ الْمَصَاحِفِ الْجَلِیلَةِ لِلْحِیلَةِ فَأَجَابَهُ الْخَوَارِجُ لِمُعَاوِیَةَ إِلَی شُبُهَاتِهِ فَرَفَعُوهَا فَاخْتَلَفَ أَصْحَابُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٍّ علیه السلام کَمَا اخْتَلَفُوا فِی طَاعَةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی حَیَاتِهِ فَدَعَا علیه السلام فَقَالَ:

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْعَافِیَةَ مِنْ جَهْدِ الْبَلَاءِ وَ مِنْ شَمَاتَةِ الْأَعْدَاءِ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی ذَنْبِی وَ زَکِّ عَمَلِی وَ اغْسِلْ خَطَایَایَ فَإِنِّی ضَعِیفٌ إِلَّا مَا قَوَّیْتَ وَ اقْسِمْ لِی حِلْماً تَسُدُّ بِهِ بَابَ الْجَهْلِ وَ عِلْماً تُفَرِّجُ بِهِ الْجَهَلَاتِ وَ یَقِیناً تُذْهِبُ بِهِ الشَّکَّ عَنِّی وَ فَهْماً تُخْرِجُنِی بِهِ مِنَ الْفِتَنِ الْمُعْضِلَاتِ وَ نُوراً أَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ وَ أَهْتَدِی بِهِ فِی الظُّلُمَاتِ اللَّهُمَّ أَصْلِحْ لِی سَمْعِی وَ بَصَرِی وَ شَعْرِی وَ بَشَرِی وَ قَلْبِی صَلَاحاً بَاقِیاً تَصْلُحُ بِهَا مَا بَقِیَ مِنْ جَسَدِی أَسْأَلُکَ الرَّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ الْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسَابِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ أَیَّ عَمَلٍ کَانَ أَحَبَّ إِلَیْکَ وَ أَقْرَبَ لَدَیْکَ أَنْ تَسْتَعْمِلَنِی فِیهِ أَبَداً ثُمَّ لَقِّنِّی أَشْرَفَ الْأَعْمَالِ عِنْدَکَ وَ آتِنِی فِیهِ قُوَّةً وَ صِدْقاً وَ جِدّاً وَ عَزْماً مِنْکَ وَ نَشَاطاً ثُمَّ اجْعَلْنِی أَعْمَلُ ابْتِغَاءَ وَجْهِکَ وَ مَعَاشَةً فِیمَا آتَیْتَ صَالِحِی عِبَادِکَ ثُمَّ اجْعَلْنِی لَا أَشْتَرِی بِهِ ثَمَناً قَلِیلًا وَ لَا أَبْتَغِی بِهِ بَدَلًا وَ لَا تُغَیِّرْهُ فِی سَرَّاءَ وَ لَا ضَرَّاءَ

ص: 238


1- 1. مهج الدعوات ص 123- 124.

و به کسالت و فراموشی و خودنمائی و شهرت طلبی دچارم مساز تا آنگاه که مرا بر آن بمیرانی، و بهترین کشته شدنهای در راهت را روزی من گردانی یعنی براهی که تو و رسول تو را یاری کنم، و زندگانی جاویدان آن جهان را بزندگانی (عاریت) دنیا خریداری کنم، و مرا به موجبات خوشنودی خود کمک فرما. خدایا از تو خواهم دلی سالم، پا برجا، خوددار، بازگرد، که کار نیک را نیک داند و پیرویش کند، و کار زشت را زشت شمارد و از آن دوری گزیند، نه دلی که بزهکار باشد و نه سخت و نه (آن دلی که) بشک و تردید (گرفتار) باشد، ای که دو دست احسانش برحمت باز است، ای که مهرش بر خشمش پیشی جسته، از تو خواهم که زندگی مرا چنان مقرر فرمائی که فزاینده در هر کار نیکی باشد، و مرگم را رهائی از هر شری برایم مقرر فرما، و کردارم را به (مقام) شهادت (و جانبازی در راه تو) ختم فرما، ای ذخیره ام در سختی، و ای همراه من در هر حاجت، و ای ولی نعمتم، از تو خواهم که روزیم گردانی: سپاسگزاری نعمتت، و شکیبائی در بلا و گرفتاریت، و خوشنودی نسبت بمقدراتت، و تصدیق بوعده ات، و محافظت سفارشاتت، و پارسائی و توکل بر تو، و دست زدن بریسمان محکم تو، و تمسک بکتابت (قرآن) و شناسائی حقت، و نیروئی در عبادت و پرستشت، و نشاطی برای ذکرت، تا هر زمانی که در زمین خود به من عمر می دهی ، و هر گاه بناچار مرگم در رسد پس آن را شهادت و کشته شدن در راه خود قرار ده که به دست بدترین خلق تو انجام شود، و راه مرا در (دوران زندگی و) در میان زندگان راه آن دسته مردمانی قرار ده که در خانه زندگانی (و سرای ابدی) در پیشگاه تو روزی خورند خدایا در دیده ام نور و روشنائی قرار ده، و در دلم یقین بنه، و ترس و هراست را در خویشتن، و ذکر خود را بر زبانم جاری فرما. خدایا خواسته ام را در آنچه از تو میخواهم آن خواسته و میلی که دوستانت از تو میخواهند قرار ده، و ترسم را از تو در مورد پناه خواهی از عذاب و شکنجه ات همان ترس اولیاء و دوستانت گردان. خدایا مرا در مورد جلب خوشنودیت بکاری وادار که چیزی از موجبات خوشنودی و فرمانبرداری تو را به خاطر ترس و واهمه از یکی از خلق و آفریدگانت وانگذارم. خدایا هر آن خیر و نعمتی که به من عطا فرموده ای بهمراه آن سپاسگزاری و شکری به من بده که بدان وسیله ذکر تازه ای از تو برایم پیدا شود، و ذخیره ام را بدان نیکو گردانی، و هر عطائی را که از من بازداری و مرا از آن بی نیاز سازی پاداشی برای من در آن عطا مقرر فرما و صبر و شکیبائی در محرومیت آن به من عنایت کن.

خدایا فقر و نداری دنیا را بروی من ببند، و مرا از عبادت و پرستش خویش (به چیز دیگری) سرگرم مکن، و ذکر خود را فراموشم مکن، و میل و رغبتم را در آنچه نزد تو است کم مفرما. خدایا به تو پناه برم از غم و اندوه و ناتوانی و بیحالی و بزدلی و بخل و بدخلقی، و انحراف در دین، و غلبه یافتن دیگران و استیلاء دشمنان،

ص: 239

وَ لَا کَسَلًا وَ لَا نِسْیَاناً وَ لَا رِیَاءً وَ لَا سُمْعَةً حَتَّی تَتَوَفَّانِی عَلَیْهِ وَ ارْزُقْنِی أَشْرَفَ الْقَتْلِ فِی سَبِیلِکَ أَنْصُرُکَ وَ أَنْصُرُ رَسُولَکَ أَشْتَرِی الْحَیَاةَ الْبَاقِیَةَ بِالدُّنْیَا وَ أَغْنِنِی بِمَرْضَاةٍ مِنْ عِنْدِکَ اللَّهُمَّ وَ أَسْأَلُکَ قَلْباً سَلِیماً حَفِیظاً مُنِیباً یَعْرِفُ الْمَعْرُوفَ فَیَتَّبِعُهُ وَ یُنْکِرُ الْمُنْکَرَ فَیَجْتَنِبُهُ لَا فَاجِراً وَ لَا شَقِیّاً وَ لَا مُرْتَاباً یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ أَسْأَلُکَ أَنْ تَجْعَلَ حَیَاتِی زِیَادَةً لِی فِی کُلِّ خَیْرٍ وَ اجْعَلِ الْوَفَاةَ نَجَاةً لِی مِنْ کُلِّ شَرٍّ وَ اخْتِمْ لِی عَمَلِی بِالشَّهَادَةِ یَا عُدَّتِی فِی کُرْبَتِی وَ یَا صَاحِبِی فِی حَاجَتِی وَ وَلِیِّی فِی نِعْمَتِی وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تَرْزُقَنِی شُکْرَ نِعْمَتِکَ وَ صَبْراً عَلَی بَلِیَّتِکَ وَ رِضًا بِقَدَرِکَ وَ تَصْدِیقاً بِوَعْدِکَ وَ حِفْظاً لِوَصِیَّتِکَ وَ وَرَعاً وَ تَوَکُّلًا عَلَیْکَ وَ اعْتِصَاماً بِحَبْلِکَ وَ تَمَسُّکاً بِکِتَابِکَ وَ مَعْرِفَةً بِحَقِّکَ وَ قُوَّةً فِی عِبَادَتِکَ وَ نَشَاطاً لِذِکْرِکَ مَا اسْتَعْمَرْتَنِی فِی أَرْضِکَ فَإِذَا کَانَ مَا لَا بُدَّ مِنْهُ الْمَوْتُ فَاجْعَلْ مَنِیَّتِی قَتْلًا فِی سَبِیلِکَ بِیَدِ شَرِّ خَلْقِکَ وَ اجْعَلْ مَصِیرِی فِی الْأَحْیَاءِ الْمَرْزُوقِینَ عِنْدَکَ فِی دَارِ الْحَیَوَانِ: اللَّهُمَّ اجْعَلِ النُّورَ فِی بَصَرِی وَ الْیَقِینَ فِی قَلْبِی وَ خَوْفَکَ فِی نَفْسِی وَ ذِکْرَکَ عَلَی لِسَانِی اللَّهُمَّ اجْعَلْ رَغْبَتِی فِی مَسْأَلَتِی إِیَّاکَ رَغْبَةَ أَوْلِیَائِکَ فِی مَسَائِلِهِمْ وَ اجْعَلْ رَهْبَتِی إِیَّاکَ فِی اسْتِجَارَتِی مِنْ عَذَابِکَ رَهْبَةَ أَوْلِیَائِکَ اللَّهُمَّ وَ اسْتَعْمِلْنِی فِی مَرْضَاتِکَ وَ طَاعَتِکَ عَمَلًا لَا أَتْرُکُ شَیْئاً مِنْ مَرْضَاتِکَ وَ طَاعَتِکَ مَخَافَةَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ دُونَکَ اللَّهُمَّ مَا آتَیْتَنِی مِنْ خَیْرٍ فَآتِنِی مَعَهُ شُکْراً تُحْدِثُ بِهِ لِی ذِکْراً وَ أَحْسِنْ لِی بِهِ ذُخْراً وَ مَا زَوَیْتَ عَنِّی مِنْ عَطَاءٍ آتَیْتَنِی عَنْهُ غِنًی فَاجْعَلْ لِی فِیهِ أَجْراً وَ آتِنِی عَلَیْهِ صَبْراً اللَّهُمَّ سُدَّ فَقْرِی فِی الدُّنْیَا وَ لَا تُلْهِنِی عَنْ عِبَادَتِکَ وَ لَا تُنْسِنِی ذِکْرَکَ وَ لَا تُقَصِّرْ رَغْبَتِی فِیمَا عِنْدَکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْغَمِّ وَ الْحَزَنِ وَ الْعَجْزِ وَ الْکَسَلِ وَ الْجُبْنِ وَ الْبُخْلِ وَ سُوءِ الْخُلُقِ وَ ضَلَعِ الدَّیْنِ (1)

وَ غَلَبَةِ الرِّجَالِ وَ غَلَبَةِ الْعَدُوِّ

ص: 239


1- 1. یقال: أخذه ضلع الدین: ای ثقله حتّی یمیل بصاحبه عن الاستواء لثقله و فی المصدر المطبوع: ظلع الدین، و هو تصحیف.

و دگرگونی روزگار، و از شر آنچه ستمکاران در زمین انجام دهند، و از آن بلا و گرفتاری که توانائی صبر بر آن را ندارم، و پناه برم به تو از هر چه میان من و تو جدائی افکند یا مرا از تو دور سازد، و یا آنکه روی مرا از درگاه تو بازگرداند، یا از بهره ام در پیش تو بکاهد، و پناه برم به تو از اینکه خطا کاریهایم یا ستم و زیاده رویم بر خود و پیرویم از کارهای دلخواهم و به کار انداختن شهوت و هوای نفسم میان من و مهر و رحمتت و احسان و فضلت و برکتها و وعده هائی که برای من بر خویش مقرر فرموده حائل گردد. خدایا به تو پناه برم از همدم بد در غیاب و حضور، زیرا که دلش متوجه من گردد، و دیدگانش مرا زیر نظر گیرد، و گوشهایش سخنان مرا بشنود، اگر کار نیکی از من بیند پنهانش کند، و اگر کار بدی بیند آشکارش سازد، و به تو پناه برم از طمع و آزی که (مرا) به ننگ و پستی کشاند، و پناه برم به تو از آن گمراهی که بنابودیم در اندازد، و از فتنه ای که بر من عارض گردد (یا از کار خیر بازم دارد) و از خطا و گناهی که توبه ندارد، و از مناظر ناراحت کننده (و پیش آمدهای ناگوار) در مورد خانواده و مال و فرزند و هنگام خواری مرگ (و سختی جان دادن)، و به تو پناه برم از کفر و تردید، و ستم و تعصب (بیجا) و خشم، و به تو پناه برم از ثروتی که مرا بسرکشی و طغیان وادارد، و از فقر و نداری که مرا بفراموشی اندازد، و از هوا و هوسی که بهلاکت و نابودیم کشاند، و از آن کاری که خوارم سازد، و از رفیق و همدمی که گمراهم کند. خدایا به تو پناه برم از شر آن روزی که آغازش بیم و فزع ، میانه اش رنج و پایانش بیتابی و جزع است، رویها در آن سیاه گردد و جگرها در آن خشک شود، و به تو پناه برم از اینکه بگناهی محوکننده (کارهای نیک) آلوده گردم، گناهی که هرگز آن را نیامرزی، و از گناهی که از خیر و نعمت آخرت جلوگیری کند، و از آرزوئی که بهترین کارها را مانع گردد، و از زندگانی که جلوی بهترین مردنها را بگیرد، و به تو پناه می برم از نادانی و یاوه گوئی و از گفتار و کردار بد، و از بیماری و دردی که بخود مشغولم کند، و از آن تندرستی که به غفلتم دچار گرداند (و بخود سرگرمم سازد) و به تو پناه برم از خستگی و رنج و سختی (یا ماندگی) و تنگی و گمراهی و گرفتاری و خواری و نداری و خودنمائی و شهرت طلبی و پشیمانی، و اندوه، و خواری کردن، و ستمگری، و ترس، و از فتنه ها، و از تمامی آفات و بدیها و بلاهای دنیائی و آخرتی. و به تو پناه برم از کارهای زشت آشکار و نهان، و به تو پناه برم از وساوس نفسانی آنها که مورد رضایت تو نیست چه در گفتار و چه در کردار.

ص: 240

وَ تَوَالِی الْأَیَّامِ وَ مِنْ شَرِّ مَا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ فِی الْأَرْضِ وَ مِنْ بَلِیَّةٍ لَا أَسْتَطِیعُ عَلَیْهَا صَبْراً وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ زَحْزَحَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ أَوْ بَاعَدَ مِنْکَ أَوْ صَرَفَ عَنِّی وَجْهَکَ أَوْ نَقَصَ بِهِ مِنْ حَظِّی عِنْدَکَ وَ أَعُوذُ بِکَ أَنْ تَحُولَ خَطَایَایَ وَ ظُلْمِی أَوْ إِسْرَافِی عَلَی نَفْسِی وَ اتِّبَاعُ هَوَایَ وَ اسْتِعْمَالُ شَهْوَتِی دُونَ رَحْمَتِکَ (1) وَ بِرِّکَ وَ فَضْلِکَ وَ بَرَکَاتِکَ وَ مَوْعُودِکَ عَلَی نَفْسِکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ صَاحِبِ سَوْءٍ فِی الْمَغِیبِ وَ الْمَحْضَرِ فَإِنَّ قَلْبَهُ یَرْعَانِی وَ عَیْنَاهُ تَنْظُرَانِی وَ أُذُنَاهُ تَسْمَعَانِی إِنْ رَأَی حَسَنَةً أَطْفَأَهَا(2)

وَ إِنْ رَأَی سَیِّئَةً أَبْدَاهَا وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ طَمَعٍ یُدْنِی (3)

إِلَی طَبَعٍ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ ضَلَالَةٍ تُرْدِینِی وَ مِنْ فِتْنَةٍ تَعْرُضُ لِی وَ مِنْ خَطِیئَةٍ لَا تَوْبَةَ مَعَهَا وَ مِنْ مَنْظَرِ سَوْءٍ فِی الْأَهْلِ وَ الْمَالِ وَ الْوَلَدِ وَ عِنْدَ غَضَاضَةِ الْمَوْتِ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْکُفْرِ وَ الشَّکِّ وَ الْبَغْیِ وَ الْحَمِیَّةِ وَ الْغَضَبِ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ غِنًی یُطْغِینِی وَ مِنْ فَقْرٍ یُنْسِینِی وَ مِنْ هَوًی یُرْدِینِی وَ مِنْ عَمَلٍ یُخْزِینِی وَ مِنْ صَاحِبٍ یُغْوِینِی اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ یَوْمٍ أَوَّلُهُ فَزَعٌ وَ أَوْسَطُهُ وَجَعٌ وَ آخِرُهُ جَزَعٌ تَسْوَدُّ فِیهِ الْوُجُوهُ وَ تَجِفُّ فِیهِ الْأَکْبَادُ وَ أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَعْمَلَ ذَنْباً مُحْبِطاً لَا تَغْفِرُهُ أَبَداً وَ مِنْ ذَنْبٍ یَمْنَعُ خَیْرَ الْآخِرَةِ وَ مِنْ أَمَلٍ یَمْنَعُ خَیْرَ الْعَمَلِ وَ حَیَاةٍ تَمْنَعُ خَیْرَ الْمَمَاتِ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْجَهْلِ وَ الْهَزْلِ وَ مِنْ شَرِّ الْقَوْلِ وَ الْفِعْلِ وَ مِنْ سَقَمٍ یَشْغَلُنِی وَ مِنْ صِحَّةٍ تُلْهِینِی وَ أَعُوذُ بِکَ مِنَ التَّعَبِ وَ النَّصَبِ وَ الْوَصَبِ وَ الضِّیقِ وَ الضَّلَالَةِ وَ الْقَائِلَةِ وَ الذِّلَّةِ وَ الْمَسْکَنَةِ وَ الرِّیَاءِ وَ السُّمْعَةِ وَ النَّدَامَةِ وَ الْحَزَنِ وَ الْخُشُوعِ وَ الْبَغْیِ وَ الْفِتَنِ وَ مِنْ جَمِیعِ الْآفَاتِ وَ السَّیِّئَاتِ وَ بَلَاءِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْفَوَاحِشِ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ وَسْوَسَةِ الْأَنْفُسِ مِمَّا لَا تُحِبُّ مِنَ الْقَوْلِ وَ الْفِعْلِ وَ الْعَمَلِ.

ص: 240


1- 1. توبتک خ ل.
2- 2. أخفاها خ ل.
3- 3. یؤدی خ ل، و الطبع محرکة: الدنس.

خدایا به تو پناه برم از (شر) جنیان و آدمیان، و نیرنگ، و اشتباه کاری، و از شر حوادث کوبنده شب و روز، و فوت و دم جنیان، و چشم زخم آدمیان. خدایا به تو پناه برم از شر نفس خود و از شر زبانم، و از شر گوشم، و از شر دیده ام، و به تو پناه برم از نفسی که سیر نشود، و از دلی که نرم نگردد، و از دعائی که باجابت نرسد، و از نمازی که مورد قبول درگاهت واقع نشود. خدایا مرا به هیچ نوعی از عذاب خود دچار مکن، و در گمراهی بازم مگردان. خدایا به تو پناه برم بسختی و محکمی فرمانروائیت، و شوکت قدرت و نیرویت، و بزرگی سلطنتت از شر همه آفریدگان و مخلوقت .

آنگاه امام صادق علیه السلام فرمود: این دعا برای گشایش کارهای مهم و گرفتاریها مفید است هرکس این دعا را بخواند، و خواسته اش را از خداوند بخواند، ان شاء الله که دعایش رد نمی­شود(1)

دعای دیگر آن حضرت علیه السلام در جنگ صفین، این دعا را از کتاب الدعاء و الذکر حسین بن سعید اهوازی نقل کردیم که امام صادق علیه السلام فرمود: از دعاهای امیرالمؤمنین علی علیه السلام در روز صفین این بود :

خدایا ای پروردگار آسمان بلند پوشیده و محفوظی که آن را مرکز اجتماع شب و روز قرار دادی و مجرای خورشید و ماهش ساختی، و منزلگاه ستارگانش کردی، و ساکنانش را گروهی از فرشتگان کردی که از پرستش خسته نشوند. و ای پروردگار این زمینی که آن را قرارگاهی برای مردم و چهارپایان و سایر حشرات و آنچه را ما میدانیم و آنچه را نمیدانم از دیدنیها و نادیدنیهای آفریدگان بزرگت ساختی، و ای پروردگار کوهها که آنها را میخهائی برای زمین و اسبابی برای خلق خود کردی، و ای پروردگار دریای پر میانی که بر جهان احاطه دارد، و ای پروردگار ابرهائی که در میان آسمان و زمین بخدمت اندرند، و ای پروردگار کشتیهائی که در دریا به سود مردم روانند، (از تو خواهم) که ما را بر دشمن پیروز گردانی و از کبر و نخوت بازمان داری، و به راه رشد و هدایت پا بر جا و محکم داری، و اگر آنها را بر ما پیروز داری شهادت را روزی ما گردان و باقیماندگان یاران ما را از فتنه (و گمراهی) نگاه داری.

این آخر دعا بود و شاید عبارت «اظفرتنا و اظفرتهم» در اصل اینگونه باشد: اظهرتنا و اظهرتهم.

ص: 241


1- . مهج الدعوات : 124-127

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الْحَسِّ وَ اللَّبْسِ وَ مِنْ طَوَارِقِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ أَنْفُسِ الْجِنِّ وَ أَعْیُنِ الْإِنْسِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ نَفْسِی وَ مِنْ شَرِّ لِسَانِی وَ مِنْ شَرِّ سَمْعِی وَ مِنْ شَرِّ بَصَرِی وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ بَطْنٍ لَا یَشْبَعُ وَ مِنْ قَلْبٍ لَا یَخْشَعُ وَ مِنْ دُعَاءٍ لَا یُسْمَعُ وَ صَلَاةٍ لَا تُرْفَعُ اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْنِی (1)

فِی شَیْ ءٍ مِنْ عَذَابِکَ وَ لَا تَرُدَّنِی فِی ضَلَالَةٍ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِشِدَّةِ مُلْکِکَ وَ عِزَّةِ قُدْرَتِکَ وَ عَظَمَةِ سُلْطَانِکَ وَ مِنْ شَرِّ خَلْقِکَ أَجْمَعِینَ.

ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام هَذَا الدُّعَاءُ وَ هُوَ لِکُلِّ أَمْرٍ مُهِمٍّ شَدِیدٍ وَ کَرْبٍ وَ هُوَ دُعَاءٌ لَا یُرَدُّ مَنْ دَعَا بِهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی (2).

دُعَاءٌ آخَرُ لِمَوْلَانَا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ یَوْمَ صِفِّینَ وَجَدْنَاهُ وَ رَوَیْنَاهُ مِنْ کِتَابِ الدُّعَاءِ وَ الذِّکْرِ تَصْنِیفِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ الْأَهْوَازِیِّ رَحِمَهُ اللَّهُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: کَانَ مِنْ دُعَاءِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ یَوْمَ صِفِّینَ اللَّهُمَّ رَبَّ هَذَا السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ الْمَکْفُوفِ الْمَحْفُوظِ الَّذِی جَعَلْتَهُ مَغِیضَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ جَعَلْتَ فِیهَا مَجَارِیَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ وَ مَنَازِلَ الْکَوَاکِبِ وَ النُّجُومِ وَ جَعَلْتَ سَاکِنَهُ سِبْطاً مِنَ الْمَلَائِکَةِ لَا یَسْأَمُونَ الْعِبَادَةَ وَ رَبَّ هَذِهِ الْأَرْضِ الَّتِی جَعَلْتَهَا قَرَاراً لِلنَّاسِ وَ الْأَنْعَامِ وَ الْهَوَامِّ وَ مَا نَعْلَمُ وَ مَا لَا نَعْلَمُ مِمَّا یُرَی وَ مِمَّا لَا یُرَی مِنْ خَلْقِکَ الْعَظِیمِ وَ رَبَّ الْجِبَالِ الَّتِی جَعَلْتَهَا لِلْأَرْضِ أَوْتَاداً وَ لِلْخَلْقِ مَتَاعاً وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ الْمُحِیطِ بِالْعَالِمِ وَ رَبَّ السَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ رَبَ الْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِما یَنْفَعُ النَّاسَ إِنْ أَظْفَرْتَنَا عَلَی عَدُوِّنَا فَجَنِّبْنَا الْکِبْرَ وَ سَدِّدْنَا لِلرُّشْدِ وَ إِنْ أَظْفَرْتَهُمْ عَلَیْنَا فَارْزُقْنَا الشَّهَادَةَ وَ اعْصِمْ بَقِیَّةَ أَصْحَابِی مِنَ الْفِتْنَةِ وَ هَذَا آخِرُ الدُّعَاءِ وَ کَانَ فِیهِ أَظْفَرْتَنَا وَ أَظْفَرْتَهُمْ وَ لَعَلَّهَا أَظْهَرْتَنَا وَ أَظْهَرْتَهُمْ

ص: 241


1- 1. لا تحملنی خ ل.
2- 2. مهج الدعوات ص 124- 127.

چرا که بعد از عبارت اظفرتنا حرف جر «علی» آمده است و درست این است که بای حرف جاره بیاید « بأعدائنا»؛ گرچه در برخی موارد حروف جاره به جای همدیگر استعمال می­شوند(1).

در آخر کتاب «مجموع» احمد بن حسین بن سلیمان دعایی را دیدم که لفظ آن این است: از دعای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: خداوند ا، من به تو پناه می­­برم از اینکه در غنای تو من فقیر بمانم و از اینکه در هدایت تو، من گمراه بمانم و از اینکه با وجود عزت تو من ذلیل شوم و از اینکه در مملکت تو مورد ستم قرار گیرم و از اینکه تمام کارها به دست تو باشد و به من ستم گردد. خداوندا، من از اینکه گفتاری دروغ بر زبان رانم و یا اینکه کای ناشایست انجام دهم، به تو پناه می­برم و پناه می­برم از اینکه نسبت به تو فریفته گردم ( یعنی : رحمت و بخشندگی تو مایه فریفتگی من شود ) (2).

از جمله این دعاها دعایی است از حضرت امیر علیه السلام در جنگ صفین، که من آن را در جلد چهارم کتاب دفع الهموم و الاحزان نوشته احمد بن داود نعمان یافتم . در آن آورده است: ابن عباس گوید: در شب صفین به امیرالمؤمنین علیه السلام عرض کردم: آیا نمی بینی که دشمنان دور تا دور ما را فرا گرفته اند؟ حضرت فرمود: آیا ترسیده ای؟ گفتم بله. آنگاه حضرت فرمود: این دعا را بخوان:

خداوندا، از اینکه در حکومت تو به من ستم شود، به تو پناه می­برم. و از اینکه در هدایت تو، من گمراه بمانم، به تو پناه می­برم. خداوندا، من به تو پناه می­­برم از اینکه در غنای تو من فقیر بمانم. خداوندا، از اینکه در سلامت و تندرستی که تو عطا می­­­کنی، من ضایع شوم به تو پناه می­برم. خداوندا، من به تو پناه می­برم از اینکه مغلوب گردم در حالی که همه کارها به دست توست(3).

روایت10.

عیتق غروی: روایت شده است که امام علی علیه السلام مردی را دید که از روی کتابی یک دعای طولانی را قرائت می­کرد. حضرت فرمود: ای فلانی، همان خدایی که این دعای طولانی را می­شنود، دعای مختصر را هم اجابت می­کند. او پرسید: مولای من، چه کنم؟ حضرت فرمود: این دعا را بخوان: خدا را به خاطر تمام نعمتایش سپاس می­گویم. و تمام خوبیها را از او طلب می­کنم و از تمام بدی ها به او پناهنده می­شوم. و به خاطر تمام گناهانم از او بخشش می­طلبم.

روایت11.

اختیار ابن الباقی: دعای امیرالمؤمین علیه السلام که معروف است به دعای صباح:

ص: 242


1- . مهج الدعوات : 128
2- . مهج الدعوات : 128
3- . مهج الدعوات: 129

لِأَجْلِ أَنَّهُ قَالَ بَعْدَهَا عَلَی وَ لَوْ کَانَتْ أَظْفَرْتَنَا کَانَتْ بَعْدَهَا بَا بِأَعدَائِنَا وَ إِنْ کَانَتْ حُرُوفُ الْخَفْضِ یَقُومُ بَعْضُهَا مَقَامَ بَعْضٍ (1) رَأَیْتُ فِی آخِرِ مَجْمُوعٍ لِأَحْمَدَ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سُلَیْمَانَ مَا هَذَا لَفْظُهُ مِنْ دُعَاءِ النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَفْتَقِرَ فِی غِنَاکَ أَوْ أَضِلَّ فِی هُدَاکَ أَوْ أَذِلَّ فِی عِزِّکَ أَوْ أُضَامَ فِی سُلْطَانِکَ أَوْ أَضْطَهِدَ وَ الْأَمْرُ إِلَیْکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَقُولَ زُوراً أَوْ أَغْشَی فُجُوراً أَوْ أَنْ أَکُونَ بِکَ مَغْرُوراً(2).

وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءٌ لِمَوْلَانَا وَ مُقْتَدَانَا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٍّ علیه السلام فِی صِفِّینَ وَجَدْتُهُ فِی الْجُزْءِ الرَّابِعِ مِنْ کِتَابِ دَفْعِ الْهُمُومِ وَ الْأَحْزَانِ لِأَحْمَدَ بْنِ دَاوُدَ النُّعْمَانِ قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: قُلْتُ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام لَیْلَةَ صِفِّینَ أَ مَا تَرَی الْأَعْدَاءَ قَدْ أَحْدَقُوا بِنَا فَقَالَ وَ قَدْ رَاعَکَ هَذَا قُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أُضَامَ فِی سُلْطَانِکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَضِلَّ فِی هُدَاکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَفْتَقِرَ فِی غِنَاکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أُضَیَّعَ فِی سَلَامَتِکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أُغْلَبَ وَ الْأَمْرُ إِلَیْکَ (3).

«10»

ق، [الکتاب العتیق الغرویّ] رُوِیَ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: أَنَّهُ رَأَی رَجُلًا یَدْعُو مِنْ دَفْتَرٍ دُعَاءً طَوِیلًا فَقَالَ لَهُ یَا هَذَا الرَّجُلُ إِنَّ الَّذِی یَسْمَعُ الْکَثِیرَ هُوَ یُجِیبُ عَنِ الْقَلِیلِ فَقَالَ الرَّجُلُ یَا مَوْلَایَ فَمَا أَصْنَعُ قَالَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی کُلِّ نِعْمَةٍ وَ أَسْأَلُ اللَّهَ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ کُلِّ شَرٍّ وَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ.

«11»

إِخْتِیَارُ السَّیِّدِ بْنِ الْبَاقِی دُعَاءُ الصَّبَاحِ لِمَوْلَانَا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام:

ص: 242


1- 1. مهج الدعوات ص 128.
2- 2. مهج الدعوات ص 128.
3- 3. مهج الدعوات ص 129.

بسم الله الرحمن الرحیم. خدایا، ای آن که زبان صبح را به گویایی تابش و روشنایی اش برآورد، شب تار را با تیرگیهای شدید به هم پیچیده اش به اطراف جهان فرستاد، و ساختمان سپهر گردون را در اندازه های زیبایش محکم نمود، و پرتو خورشید را به روشنایی شعله ورش در همه جا برافروزد، ای آن ذاتش که بر ذاتش دلیل است و از شباهت و هم گونگی با آفریده گانش منزّه است و شأنش از سازگاری با کیفیّات مخلوقاتش برتر است، ای آن که به باورهای گذرا بر دل نزدیک و از چشم انداز دیدگان سر دور است، و آنچه از هستی پیش از آنکه پدید آید می داند، ای آن که در گهواره أمن و امانش خوابانید مرا و به جانب آنچه از نعمتها و احسانش که بی دریغ به من بخشید بیدارم کرد و دستهای حوادث و آفات را با دست لطف و قدرتش از من بازداشت.خدایا، درود فرست به آن راهنمای به سویت در شب تیره و تار جاهلیت و آن چنگ زننده از میان ریسمانهایت به بلندترین رشته شرف و آن دارنده حسب پاک و ناب که برگرده استوارترین روشن شرافت قرار دارد، و آن ثابت قدم در لغزشگاههای دوران پیش از بعثت، و نیز بر خاندان او که بهترین انتخاب شدگان و برگزیدگان و نیکانند.خدیا!درهای روز را با کلیدهای رحمت و رستگاری به روی ما بگشا، و بر من از بهترین لباسهای هدایت و صلاح بپوشان، به عظمتت در آبشخور قلبم چشمه های فروتنی را بجوشان، و در برابر هیبتت از گوشه های دیدگانم رودهای اشک سوزان جاری ساز، و مرا از بی پروایی و نادانی به مهارهای قناعت و ادب فرما.

خدایا اگر رحمت تو با توفیق نیکو از ابتدا شامل حال من نبود چه کسی رهنمای

ص: 243

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ یَا مَنْ دَلَعَ لِسَانَ الصَّبَاحِ بِنُطْقِ تَبَلُّجِهِ وَ سَرَّحَ قِطَعَ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ بِغَیَاهِبِ تَلَجْلُجِهِ وَ أَتْقَنَ صُنْعَ الْفَلَکِ الدَّوَّارِ فِی مَقَادِیرِ(1)

تَبَرُّجِهِ وَ شَعْشَعَ ضِیَاءَ الشَّمْسِ بِنُورِ تَأَجُّجِهِ یَا مَنْ دَلَّ عَلَی ذَاتِهِ بِذَاتِهِ وَ تَنَزَّهَ عَنْ مُجَانَسَةِ مَخْلُوقَاتِهِ وَ جَلَّ عَنْ مُلَائَمَةِ کَیْفِیَّاتِهِ یَا مَنْ قَرُبَ مِنْ خَطَرَاتِ الظُّنُونِ وَ بَعُدَ عَنْ مُلَاحَظَةِ(2) الْعُیُونِ وَ عَلِمَ بِمَا کَانَ قَبْلَ أَنْ یَکُونَ یَا مَنْ أَرْقَدَنِی فِی مِهَادِ أَمْنِهِ وَ أَمَانِهِ وَ أَیْقَظَنِی إِلَی مَا مَنَحَنِی بِهِ مِنْ مِنَنِهِ وَ إِحْسَانِهِ وَ کَفَّ أَکُفَّ السُّوءِ عَنِّی بِیَدِهِ وَ سُلْطَانِهِ صَلِّ اللَّهُمَّ عَلَی الدَّلِیلِ إِلَیْکَ فِی اللَّیْلِ الْأَلْیَلِ وَ الْمُتَمَسِّکِ (3)

مِنْ أَسْبَابِکَ بِحَبْلِ الشَّرَفِ الْأَطْوَلِ وَ النَّاصِعِ الْحَسَبِ فِی ذِرْوَةِ الْکَاهِلِ الْأَعْبَلِ وَ الثَّابِتِ الْقَدَمِ عَلَی زَحَالِیفِهَا فِی الزَّمَنِ الْأَوَّلِ وَ عَلَی آلِهِ الْأَخْیَارِ(4)

الْمُصْطَفَیْنَ الْأَبْرَارِ(5) وَ افْتَحِ اللَّهُمَّ لَنَا مَصَارِیعَ الصَّبَاحِ بِمَفَاتِیحِ الرَّحْمَةِ وَ الْفَلَاحِ وَ أَلْبِسْنِی اللَّهُمَّ مِنْ أَفْضَلِ خِلَعِ الْهِدَایَةِ وَ الصَّلَاحِ وَ اغْرِسِ اللَّهُمَّ بِعَظَمَتِکَ فِی شِرْبِ جَنَانِی یَنَابِیعَ الْخُشُوعِ وَ أَجْرِ اللَّهُمَّ لِهَیْبَتِکَ (6) مِنْ آمَاقِی زَفَرَاتِ الدُّمُوعِ وَ أَدِّبِ اللَّهُمَّ نَزَقَ الْخُرْقِ مِنِّی بِأَزِمَّةِ الْقُنُوعِ إِلَهِی إِنْ لَمْ تَبْتَدِئْنِی الرَّحْمَةُ مِنْکَ بِحُسْنِ التَّوْفِیقِ فَمَنِ السَّالِکُ

ص: 243


1- 1. بمقادیر خ ل.
2- 2. لحظات خ ل.
3- 3. الماسک خ ل.
4- 4. الطاهرین الابرار خ ل.
5- 5. الأخیار خ.
6- 6. بهیبتک فی خ ل.

من به سویت در این راه روشن می بود؟ و اگر مهلتت مرا تسلیم آمال و آرزوهای باطل کند آنگاه چه کسی لغزشهایم را از فروافتادن در هوای نفس جبران می کند؟و اگر به هنگام جنگ با نفس و شیطان یاریت مرا واگذارد این یاری نکردنت مرا در آغوش رنج و محرومیت اندازد.

خدای من، می بینی که به پیشگاهت نیامدم مگر از جهتی که نسبت به رحمتت اروزها داشتم، یا چنگ نزدم به اطراف رشته استوارت مگر آنگاه که گناهانم مرا از خانه وصال تو دور ساخت، پس چه بد مرکبی است مرکب خواسته های باطل که نفسم بر آن سوار شده، وای بر این نفس که گمانهای بی مورد و آرزوهای نابجایش با همه زشتی در برابرش زیبا جلوه کرده! و مرگ بر او که سرور و مولایش جرأت نموده! خدایا با دست امید در رحمتت را کوبیدم و از کثرت هوسرانی ام به پناهندگی به سویت گریختم و به امتداد رشته استوارت انگشتان محبّتم را آویختم.بار خدایا از آنچه در گذشته مرتکب شدم، از لغزش و خطایم چشم پوشی کن و از درافتادن به جامه تنگ گناه رهایم ساز که به یقین تویی سرور و مولا، و پشتیبان و امید من، و تویی منتهای خواسته و آرزوی من، در دنیا و آخرت، خدای من چسان درمانده ای را که در حال گریز از گناهان خویش به تو پناه جسته از خود می رانی؟یا چگونه رهجویی را که شتابان قصد آستانت نموده ناامید می کنی؟یا چگونه تشنه ای را باز می گردانی که وارد حوضهایت شده؟، البته که چنین نخواهی کرد زیرا حوضهای رحمتت در سخت ترین خشک سالیها لبریز و درگاه لطفت همواره برای درخواست و وارد شدن باز است، تویی منتهای

ص: 244

بِی إِلَیْکَ فِی وَاضِحِ الطَّرِیقِ وَ إِنْ أَسْلَمَتْنِی أَنَاتُکَ لِقَائِدِ الْأَمَلِ وَ الْمُنَی فَمَنِ الْمُقِیلُ عَثَرَاتِی مِنْ کَبَوَاتِ الْهَوَی وَ إِنْ خَذَلَنِی نَصْرُکَ عِنْدَ(1) مُحَارَبَةِ النَّفْسِ وَ الشَّیْطَانِ فَقَدْ وَکَلَنِی خِذْلَانُکَ (2)

إِلَی حَیْثُ النَّصَبِ وَ الْحِرْمَانِ إِلَهِی أَ تَرَانِی مَا أَتَیْتُکَ إِلَّا مِنْ حَیْثُ الْآمَالِ أَمْ عَلِقْتُ (3)

بِأَطْرَافِ حِبَالِکَ إِلَّا حِینَ بَاعَدَتْ بِی (4)

ذُنُوبِی عَنْ دَارِ(5) الْوِصَالِ فَبِئْسَ الْمَطِیَّةُ الَّتِی امْتَطَتْ نَفْسِی مِنْ هَوَاهَا فَوَاهاً لَهَا لِمَا سَوَّلَتْ لَهَا ظُنُونُها وَ مُنَاهَا وَ تَبّاً لَهَا لِجُرْأَتِهَا عَلَی سَیِّدِهَا وَ مَوْلَاهَا إِلَهِی قَرَعْتُ بَابَ رَحْمَتِکَ بِیَدِ رَجَائِی وَ هَرَبْتُ إِلَیْکَ لَاجِئاً مِنْ فَرْطِ أَهْوَائِی وَ عَلَّقْتُ بِأَطْرَافِ حِبَالِکَ أَنَامِلَ وَلَائِی فَاصْفَحِ اللَّهُمَّ عَمَّا کُنْتُ أَجْرَمْتُهُ مِنْ زَلَلِی وَ خَطَائِی وَ أَقِلْنِی مِنْ صَرْعَةِ دَائِی إِنَّکَ سَیِّدِی وَ مَوْلَایَ وَ مُعْتَمَدِی وَ رَجَائِی (6) وَ أَنْتَ غَایَةُ مَطْلُوبِی وَ مُنَایَ فِی مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَایَ إِلَهِی کَیْفَ تَطْرُدُ مِسْکِیناً الْتَجَأَ إِلَیْکَ مِنَ الذُّنُوبِ هَارِباً أَمْ کَیْفَ تُخَیِّبُ مُسْتَرْشِداً قَصَدَ إِلَی جَنَابِکَ سَاعِیاً(7) أَمْ کَیْفَ تَرُدُّ ظَمْآنَ وَرَدَ عَلَی (8) حِیَاضِکَ شَارِباً کَلَّا وَ حِیَاضُکَ مُتْرَعَةٌ فِی ضَنْکِ الْمُحُولِ وَ بَابُکَ مَفْتُوحٌ لِلطَّلَبِ وَ الْوُغُولِ وَ أَنْتَ غَایَةُ

ص: 244


1- 1. عن خ ل.
2- 2. نصرک خ ل.
3- 3. علقت اناملی خ ل.
4- 4. باعدتنی خ ل.
5- 5. ضربة خ ل.
6- 6. مطلوبی خ ل.
7- 7. صاقبا خ ل.
8- 8. الی خ ل.

خواسته و نهایت آرزو.خدای من این مهار نفس من است که به پایبند مشیّتت بستم، و این بارهای سنگین گناهان من است که به پیشگاه عفو و رحمتت انداختم، و این هوسهای گمراه کننده من است که به درگاه لطف و مهرت واگذاشتم.بار خدایا ! این صبح مرا آنگونه آغاز کن که با پرتو هدایت و با سلامت دین و دنیا همراه باشد و شبم را سپری ساز از نیرنگ دشمنان و نگاهبانی گردان از هلاکتهای هوای نفس، که به یقین تو به هر چه بخواهی توانایی، فرمانروایی را به هر که بخواهی عنایت می کنی، و از هر که بخواهی باز می ستانی، و هرکه بخواهی عزت می بخشی، و هرکه اراده کنی به ذلت می نشانی، خوبی به دست توست، همانا بر همه چیز توانایی، شب را در روز درمی آوری، و روز را در شب، زنده را از مرده بیرون می آوری، و مرده را از زنده، زنده، و هر که را بخواهی بی حساب روزی می دهی . معبودی جز تو نیست . بار خدایا ! تنها تو را منزّه می دارم و سپاس و ستایش می گویم، کیست که قدر تو را بشناسد و از مقام تو نترسد؟

و کیست که بداند تو کسیتی آنگاه از تو نهراسد ؟ با قدرت خود پراکنده را الفت بخشیدی و با مهربانیت سپیده دم را شکافتی و با کرمت تاریکیهای شب را روشن نمودی، و آبهای شیرین و شور را از دل سنگهای سخت و خارا جاری کردی و از ابرهای گران بارانی فراوان فرو ریختی و خورشید و ماه را برای مردمان چراغی فروزان قرار دادی، بی آنکه در آنچه

ص: 245

السَّئُولِ (1)

وَ نِهَایَةُ الْمَأْمُولِ إِلَهِی هَذِهِ أَزِمَّةُ نَفْسِی عَقَلْتُهَا بِعِقَالِ مَشِیَّتِکَ وَ هَذِهِ أَعْبَاءُ ذُنُوبِی دَرَأْتُهَا بِعَفْوِکَ وَ رَحْمَتِکَ وَ هَذِهِ أَهْوَائِیَ الْمُضِلَّةُ وَکَلْتُهَا إِلَی جَنَابِ لُطْفِکَ وَ رَأْفَتِکَ فَاجْعَلِ اللَّهُمَّ صَبَاحِی هَذَا نَازِلًا عَلَیَّ بِضِیَاءِ الْهُدَی وَ بِالسَّلَامَةِ فِی الدِّینِ وَ الدُّنْیَا وَ مَسَائِی جُنَّةً مِنْ کَیْدِ الْأَعْدَاءِ(2) وَ وِقَایَةً مِنْ مُرْدِیَاتِ الْهَوَی إِنَّکَ قَادِرٌ عَلَی مَا تَشَاءُ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ وَ تُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ اللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِکَ مَنْ ذَا یَعْرِفُ قَدْرَکَ فَلَا یَخَافُکَ وَ مَنْ ذَا یَعْلَمُ مَا أَنْتَ فَلَا یَهَابُکَ (3) أَلَّفْتَ بِقُدْرَتِکَ (4)

الْفِرَقَ وَ فَلَقْتَ بِلُطْفِکَ (5) الْفَلَقَ وَ أَنَرْتَ بِکَرَمِکَ (6) دَیَاجِیَ الْغَسَقِ وَ أَنْهَرْتَ الْمِیَاهَ مِنَ الصُّمِّ الصَّیَاخِیدِ عَذْباً وَ أُجَاجاً وَ أَنْزَلْتَ مِنَ الْمُعْصِراتِ ماءً ثَجَّاجاً وَ جَعَلْتَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لِلْبَرِیَّةِ سِراجاً وَهَّاجاً مِنْ غَیْرِ أَنْ تُمَارِسَ فِیمَا

ص: 245


1- 1. المسئول خ ل.
2- 2. العدی خ ل، اعدائی خ ل.
3- 3. من ذا یعلم قدرک فلا یخافک، أم من ذا الذی یقدر قدرتک فلا یهابک خ ل.
4- 4. بمشیتک خ ل.
5- 5. برحمتک خ ل.
6- 6. بقدرتک خ ل بلطفک خ ل.

آغازگر پیدایشش بودی دچار خستگی و ناتوانی و چاره جویی شوی ای آن که در عزت و بقا یگانه است و بندگانش را به مرگ و فنا مقهور خود ساخته است، درود فرست بر محمّد و خاندان پرهیزگارش و ندای مرا بشنو، و دعایم را اجابت گو، و به فضل خود آرزو و امیدم را محققّ فرما، ای بهترین کسی که برای برطرف ساختن هر بدحالی خوانده و برای هر سختی و آسانی آرزو شدی، نیازم را به پیشگاه تو فرود آوردم، پس از موهبتهای بلندپاینه خود ناامیدانه ردّم مکن ای بزرگوار، ای بزرگوار، ای بزرگوار، به رحمتت ای مهربان ترین مهربانان، و درود خدا بر بهترین آفریده اش محمّد و همه اهل بیت او.

سپس سجده می­کند و می­گوید: خدای من، دلم در پرده های ظلمت پوشیده شده و جانم دچار کاستی گشته و عقلم مغلوب هوای نفسم شده و هوای نفسم بر من چیره آمده، طاعتم اندک، و نافرمانیم بسیار، و زبانم اقرارکننده به گناهان است، چاره من چیست ای پرده پوش عیبها، ای دانای نهان ها، ای برطرف کننده غمها، همه گناهان مرا بیامرز، به احترام محمّد و خاندان محمّد، ای آمرزنده، ای آمرزنده، ای آمرزنده به مهربانیت ای مهربان ترین مهربانان.

توضیح

این دعا از دعاهای مشهور است که من در کتاب های معتبر آن را ندیدم، به جز در مصباح سیدبن باقی –رحمت خدا بر او باد- و نسخه ای از آن را نیز دیدم که عالم فاضل مولانا درویش محمد اصفهانی جد مادری پدرم برای علامه مروّج مذهب،

ص: 246

ابْتَدَأْتَ بِهِ لُغُوباً وَ لَا عِلَاجاً فَیَا مَنْ تَوَحَّدَ بِالْعِزِّ وَ الْبَقَاءِ وَ قَهَرَ الْعِبَادَ(1) بِالْمَوْتِ وَ الْفَنَاءِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَتْقِیَاءِ وَ اسْمَعْ (2)

نِدَائِی وَ اسْتَجِبْ دُعَائِی وَ حَقِّقْ بِفَضْلِکَ أَمَلِی وَ رَجَائِی یَا خَیْرَ مَنِ انْتُجِعَ (3) لِکَشْفِ الضُّرِّ وَ الْمَأْمُولِ لِکُلِ (4) عُسْرٍ وَ یُسْرٍ بِکَ أَنْزَلْتُ حَاجَتِی فَلَا تَرُدَّنِی مِنْ سَنِیِ (5)

مَوَاهِبِکَ خَائِباً یَا کَرِیمُ یَا کَرِیمُ (6)

بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی خَیْرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ ثُمَّ یَسْجُدُ وَ یَقُولُ إِلَهِی قَلْبِی مَحْجُوبٌ وَ نَفْسِی مَعْیُوبٌ وَ عَقْلِی مَغْلُوبٌ وَ هَوَائِی غَالِبٌ وَ طَاعَتِی قَلِیلٌ وَ مَعْصِیَتِی کَثِیرٌ وَ لِسَانِی مُقِرٌّ وَ مُعْتَرِفٌ بِالذُّنُوبِ فَکَیْفَ حِیلَتِی یَا سَتَّارَ الْعُیُوبِ وَ یَا عَلَّامَ الْغُیُوبِ وَ یَا کَاشِفَ الْکُرُوبِ اغْفِرْ ذُنُوبِی کُلَّهَا بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ یَا غَفَّارُ یَا غَفَّارُ یَا غَفَّارُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

بیان

هذا الدعاء من الأدعیة المشهورة و لم أجده فی الکتب المعتبرة إلا فی مصباح السید ابن الباقی رحمه الله و وجدت منه نسخة قرأه المولی الفاضل مولانا درویش محمد الأصبهانی جد والدی من قبل أمه علی العلامة مروج المذهب

ص: 246


1- 1. عباده خ ل.
2- 2. و استمع خ ل.
3- 3. دعی لدفع خ ل.
4- 4. فی کل خ ل.
5- 5. باب خ ل.
6- 6. یا کریم لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم خ ل.

نورالدین علی بن عبدالعالی کرکی – رحمت خدا بر او باد- خوانده بود، پس او اجازه آن را داده بود که به این شکل است:

خداوند را سپاس. این دعا و ماقبل آن را دانشمند برجسته و درست کار مولانا کمال الدین درویش محمد اصفهانی-خداوند اورا به بالاترین آرزوها برساند- خواند و تصحیح کرد که علی بن عبدالعالی در سال نهصد و سی و نه با حال حمد و نماز آن را نوشت. و در برخی کتاب ها سند دیگری برای آن دیدم که به این شرح است: شریف یحیی بن قاسم علوی گفت: پوستین درازی یافتم که در آن به خط مولا و جدم امیرمؤمنان و پیشوای سفیدرویان، شیر شجاعان، علی بن ابی طالب -بالاترین درود خدا بر او باد- چنین نوشته شده بود: به نام خداوند بخشنده مهربان. این دعایی است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم به من یاد داد و در آغاز هر روز آن را می خواند و این است: پروردگارا، ای کسی که زبان صبح را بیرون آورد... تا پایان دعا. و در پایان آن نوشت: علی بن ابی طالب در پایان روز پنجشنبه یازدهم ماه ذی حجه سال بیست و پنج پس از هجرت آن را نوشت. و شریف گفت: آن را از خط مبارک ایشان بیان کردم که با خط کوفی روی پوست نازکی و در بیست وهفتم ذی قعده سال هفتصد و سی و چهار نوشته شده بود.

توضیح

برخی از چیزهایی که ممکن است برای خواننده اشتباه شود، چرا که توضیح کامل آن مناسب حجم این کتاب نیست:

«یا من دلع» یعنی بیرون کرد. گفته می شود: «دلع لسانه فاندلع» یعنی زبانش را بیرون کرد پس بیرون آمد. و «دلع لسانه» یعنی بیرون آمد. هم به صورت فعل لازم گفته می شود و هم متعدی. گفته شده: در اینجا فعلا لازم آورده نشده چرا که ضمیر «من» باید مرجعی داشته باشد. «لسان الصباح» مخالف شب است. و منظور از زبان صبح، خورشید در هنگام طلوع کردن است و نوری که پیش از طلوع آن از افق برمی خیزد. «بنطق تبلجه» نطق یعنی سخن گفتن و گاه برای اعم به کار می رود. پس در این سخن که «هیچ سخن گو و خاموشی نداشت» منظور از سخن گو حیوان است و منظور از خاموش، هرچیزی به جز آن است. و «تبلج» یعنی نورافشانی و روشن شدن، و اضافه کردن «نطق» به آن «بیانیه» است، یعنی با نطقی که نورافشانی آن زبان است. و تشبیه نورافشانی به سخن گفتن، به خاطر دلیل بر کمال آفریننده است. و گفته می شود: «بلج الصبح یبلج» با ضمه، یعنی روشن شد. و «ابتلج و تبلج»

ص: 247

نور الدین علی بن عبد العالی الکرکی قدس الله روحه فأجازه و هذه صورته.

الحمد لله قرأ علی هذا الدعاء و الذی قبله عمدة الفضلاء الأخیار الصلحاء الأبرار مولانا کمال الدین درویش محمد الأصفهانی بلغه الله ذروة الأمانی قراءة تصحیح کتبه الفقیر علی بن عبد العالی فی سنة تسع و ثلاثین و تسعمائة حامدا مصلیا.

و وجدت فی بعض الکتب سندا آخر له هکذا قال الشریف یحیی بن قاسم العلوی ظفرت بسفینة طویلة مکتوب فیها بخط سیدی و جدی أمیر المؤمنین و قائد الغر المحجلین لیث بنی غالب علی بن أبی طالب علیه أفضل التحیات ما هذه صورته بِسْمِ اللَّهِ

الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ هَذَا دُعَاءٌ عَلَّمَنِی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ کَانَ یَدْعُو بِهِ فِی کُلِّ صَبَاحٍ وَ هُوَ اللَّهُمَّ یَا مَن دَلَعَ لِسَانَ الصَّبَاحِ إلی آخره و کتب فی آخره کتبه علی بن أبی طالب فی آخر نهار الخمیس حادی عشر شهر ذی الحجة سنة خمس و عشرین من الهجرة.

و قال الشریف نقلته من خطه المبارک و کان مکتوبا بالقلم الکوفی علی الرق فی السابع و العشرین من ذی القعدة سنة أربع و ثلاثین و سبعمائة.

إیضاح

بعض ما ربما یشتبه علی القارئ فإن شرحه کما ینبغی لا یناسب هذا الکتاب (1).

قوله علیه السلام یا من دلع أی أخرج یقال دلع لسانه فاندلع أی أخرجه فخرج و دلع لسانه أی خرج یتعدی و لا یتعدی قیل و إنما لم یجعله هاهنا لازما إذ لا بد لمن من ضمیر راجع إلیها لسان الصباح هو ضد المساء و المراد بلسان الصباح الشمس عند طلوعها و النور المرتفع عن الأفق قبل طلوعها بنطق تبلجه النطق هو التکلم و قد یطلق علی الأعم فإن المراد به فی قولهم ما له صامت و لا ناطق الحیوان و بالصامت ما سواه و التبلج الإضاءة و الإشراق و إضافة النطق إلیه بیانیة أی بنطق هو إشراق ذلک اللسان و تشبیه الإشراق بالنطق لأجل دلالته علی کمال الصانع و یقال بلج الصبح یبلج بالضم أی أضاء و ابتلج

ص: 247


1- 1. ما بین العلامتین لا یوجد فی نسخة الأصل و بیان الحدیث إلی آخره لا یشبه بیانه کما أنّه لیس بخطه قدّس سرّه بل بخط بعض العلماء لا أعرفه لکنه شبیه بخط المؤلّف.

نیز مانند آن است. و این فراز دعا با گفته خداوند سازگار است که {هیچ چیز نیست مگر آن که تسبیح پروردگارش را می کند}(1)

پس همانا هرچیز دلیل بر این است که خداوند آراسته به صفات کمال و پیراسته از صفات نقص است. پس گویی که خداوند را ستایش و سپاس می گوید. بزرگان عقیده دارند این سپاس و ستایش، حقیقی است نه مجازی و معجزه بودن تسبیح سنگریزه در دست پیامبر تنها برای شنوا کردن کسانی است که نمی شنوند. و سخن خداوند نیز آن را تأیید می کند: {به پوست هایشان گفتند: چرا علیه ما شهادت دادید؟ گفتند: پروردگاری که همه چیز را گویا کرد ما را نیز به زبان آورد}(2)

و اثبات سخن گفتن صبح نیز با این آیه مناسب است {و صبح هنگامی که نفس می کشد}.(3)

و «یا من سرح» بدون تشدید و با تشدید آورده شده، و اولی از نظر لفظی مناسب تر است چرا که پیش از آن «دلع» آمده است، یعنی فرستاد. گفته می شود: «سرحت فلانا إلی موضع کذا» یعنی او را به آن جا فرستادم. و خداوند متعال فرمود: «یا فرستادن به نیکی». می گویم : ممکن است از تسریح الشعر به معنای شانه زدن موی باشد.« قطع اللیل المظلم» قطع به کسره قاف و فتحه طاء جمع قطعه است. و نور مخالف تاریکی و «ظلم اللیل» با کسره است و «أظلم» به همان معناست. و در برخی نسخه ها به جای «المظلم» گفته شده «المدلهم» که یعنی شب تاریک. «بغیاهب» جمع غیهب است که یعنی تاریکی. و «باء» یا به معنای همراهی است و به «سرح» برمی گردد و یا سببیه است و به «المظلم» بازمی گردد. و یعنی ای کسی که پاره های گوناگون شب تاریک با تاریکی های دیده شده در رفت و آمد آن، یا تیره به سبب این تاریکی ها را از میان برد. «تلجلجه» یعنی رفت و آمد و دگرگونی. و گفته شده: «یلجلج فی فمه مضغة» یعنی آن را برای جویدن در دهانش گرداند. و معنای این که «الحق أبلج و الباطل لجلج» یعنی حق آشکار و باطل همواره جاودان نیست بلکه در آمد و شد است. و «لجة البحر» به گردش امواج دریا گفته می شود، و «لجة اللیل» دگرگونی تاریکی شب است.

«یا من أتقن» یعنی استوار گردانید. «صنع الفلک الدوار» صنع با ضمه انجام دادن است و «فلک» اجسام است به جز عناصر . و «الدوار» یعنی در حال دوران و گردش، «بمقادیر تبرجه» مقادیر جمع مقدور و از قدرة است که مخالف ناتوانی است. و «التبرج» آشکار کردن زیور و زیبایی های

ص: 248


1- . اسری : 44[1]
2- . فصلت / 21[1]
3- . تکویر / 18[2]

و تبلج مثله.

و هذه الفقرة موافقة لقوله تعالی وَ إِنْ مِنْ شَیْ ءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ (1) فإن کل شی ء یدل علی أنه تعالی متصف بصفات الکمال مقدس عن سمات النقص فکأنه یحمده و یسبحه و ذهب الکبراء إلی أن ذلک الحمد و التسبیح حقیقیان لا مجازیان و الإعجاز فی تسبیح الحصی فی کف النبی صلی الله علیه و آله إنما هو باعتبار إسماع المحجوبین و یساعد هذا قوله تعالی قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْ ءٍ(2) و قد ناسب إثبات النطق للصبح قوله تعالی وَ الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ (3).

و یا من سرح بالتخفیف أو التشدید و الأول أنسب لفظا بقوله دلع أی أرسل یقال سرحت فلانا إلی موضع کذا إذا أرسلته إلیه و قال الله تعالی أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسانٍ (4) أقول و یحتمل أن یکون من تسریح الشعر قطع اللیل المظلم القطع بکسر القاف و فتح الطاء جمع قطعة و الظلمة عدم النور و ظلم اللیل بالکسر و أظلم بمعنی و فی بعض النسخ المدلهم بدل المظلم و لیلة مدلهمة أی مظلمة بغیاهب هی جمع غیهب و هو الظلمة و الباء إما بمعنی مع و متعلقة بقوله سرح أو للسببیة و متعلقة بقوله المظلم و المعنی یا من أذهب القطع المختلفة من اللیل المظلم مع ظلماته المحسوسة فی تردده أو المظلم بسبب هذه الظلمات تلجلجه التلجلج التردد و

الاضطراب و قیل یقال یلجلج فی فمه مضغة أی یرددها فی فمه للمضغ و معنی قولهم الحق أبلج و الباطل لجلج أن الحق ظاهر و الباطل غیر مستقیم بل متردد و لجة البحر تردد أمواجه و لجة اللیل تردد ظلامه.

و یا من أتقن أی أحکم صنع الفلک الدوار الصنع بالضم الفعل و الفلک ما سوی العنصریات من الأجسام و الدوار أی المتحرکة بالاستدارة بمقادیر تبرجه المقادیر جمع مقدور من القدرة و هی ضد العجز و التبرج هو إظهار

ص: 248


1- 1. أسری: 44.
2- 2. فصّلت: 21.
3- 3. التکویر: 18.
4- 4. البقرة: 229.

زنان برای مردان است، خداوند متعال فرمود: «و در خانه هایتان بنشینید و مانند آرایش زمان جاهلیت خود را نیارایید(1)» و منظور از «مقادیر تبرج الفلک» مقدار ممکن در آرایش آن است . و این فراز از دعا با فرموده خداوند متعال سازگار است که «آفرینش خدا که هرچیز را استوار گرداند، و آسمان دنیا را با زیورهایی آراستیم(2)».

و «یا من شعشع» گفته می شود «شعشعت التراب» یعنی آن را مخلوط کردم، یعنی نور خورشید را آمیخت «بنور تأججه» با فروغ روشن آن، یعنی با نوری که از فروزش چراغ به وجود می آید، و آن نور خورشید است. یعنی هرچه که هنگام طلوع آن به وسیله نور دیده می شود مانند برگ ها. یا این که بگوییم تشعشع از شعاع گرفته شده، مانند تلجلج که از لجة گرفته شده و آن گوش به فرمان نور است یعنی برای نور خورشید پرتوهایی قرار داد که از خورشید به وجود آمده و به خاطر نوری است که هنگام آشکار شدن و همواره از گذشته و تا پایان دارد. پس ضمیر بر اساس دلیل اول به «ضیاء» بازمی گردد و براساس دلیل دوم به «من» بازمی گردد. و «الأجیج» فروزش آتش است «قد أجت تأج أجیجا» یعنی آتش زبانه کشید و برافروخته شد، و «أججتها فتأججت» یعنی آتش را برافروختم پس زبانه کشید.

«یا من دل علی ذاته بذاته» حرف نداء برای تغییر فاصله آمده یعنی ای کسی که نور وجودش راهنمایی است که درخواست کنندگان را به وجود بلندمرتبه اش می رساند که بالاتر از فهم و درک گمان هاست، و این جایگاه مشاهده بزرگی است که تنها مخصوص کسانی است که به کمال رسیده اند، اما ناقصان باید به وسیله اثری راهنمایی شوند و تفاوت میان این دو گروه مانند تفاوت کسی است که خورشید را به وسیله نور آن می بیند و کسی که از وجود پرتوهای نور پی به وجود خورشید می برد. و گفته می شود: دله علی الطریق یدله

ص: 249


1- . احزاب / 33[1]
2- . نمل / 88[2]

المرأة زینتها و محاسنها للرجال (1) قال تعالی وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ(2) و المراد بمقادیر تبرج الفلک ما یمکن من تزینه و هذه الفقرة موافقة لقوله تعالی صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْ ءٍ وَ زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابِیحَ (3).

و یا من شعشع یقال شعشعت التراب أی مزجته أی مزج ضیاء الشمس القائم بها بنور تأججه یعنی بنور یحصل من تلهب ذلک الضیاء و هو شعاع الشمس أی ما یری من ضوئها عند طلوعها کالأغصان أو نقول التشعشع مأخوذ من الشعاع کما أن التلجلج مأخوذ من اللجة و هو مطاوع الشعشعة أی جعل ضیاء الشمس القائم بها ذا شعاع بسبب نور ظهوره الذی هو مقتضی ذاته أزلا و أبدا فالضمیر علی الأول راجع إلی الضیاء و علی الثانی إلی من و الأجیج تلهب النار و قد أجت تأج أجیجا و أججتها فتأججت.

یا من دل علی ذاته بذاته أبرز حرف النداء لتغییر الفاصلة یعنی یا من کان نور ذاته دلیلا موصلا للطالبین إلی ذاته المتعالیة من مدارک الأفهام و مسالک الأوهام و هذا مشهد عظیم مخصوص بالکاملین و أما الناقصون فیستدلون من الأثر علی المؤثر و الفرق بین الفریقین کالفرق بین من رأی الشمس بنور الشمس و بین من استدل علی وجود الشمس بظهور أشعتها و یقال دله علی الطریق یدله

ص: 249


1- 1. و یحتمل أن یکون المراد هنا انتقال الکواکب فیه من برج الی برج، و الأول أیضا یرجع الی ذلک فان تبرج الفلک حرکته مع زینة الکواکب و ظهوره بها للخلق و الظرف اما متعلق بأتقن أی الاتقان فی مقادیر حرکات کل فلک، و انتظامها الموجب اصلاح أحوال جمیع الموالید و المخلوقات أو حال عن الفلک، أی أحکم خلقه کائنا فی تلک المقادیر أو متلبسا بها، و المعنی أحکم خلقه و مقادیر حرکاته، و هو إشارة الی قوله تعالی« صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْ ءٍ» کذا أفاده قدّس سرّه فی شرح هذه الفقرة فی مجلد کتاب الصلاة. ذکره السیّد الجلیل محمّد خلیل الموسوی مصحح طبعة الکمبانیّ فی الهامش.
2- 2. الأحزاب: 33.
3- 3. النمل: 88، فصلت: 12.

دلالة و دلالة و دلالة، با سه حرکت دال است و فتحه بهتر است. و راغب برای تأنیث «ذو ذات» گفته و در تثنیه اش «ذواتا» و برای جمع نیز «ذوات». و اصحاب معانی ذات را استعاره دانسته و عبارتی از خود جسم قرار داده اند، خواه جوهر باشد یا عرض و این در زبان عربی نیست .

و «یا من تنزه» یعنی دور شد. ابن سکیت گفته: یکی از چیزهایی که مردم در غیر جایگاه خود استفاده می کنند این است که می گویند: «تنزهوا» یعنی خارج شدند به سوی باغ ها، درحالی که تنزه به معنای دورشدن از آب ها و مزارع است. و درباره آن گفته شده: «فلان یتنزه عن الأقذار و ینزه نفسه عنها» یعنی خود را از آن دور می کند. «عن مجانسة مخلوقاته» یعنی از این که هم جنس مخلوقاتش باشد،

چون چیزی در ماهیتش شریک و همانند او نیست. و خلق کردن در اصل تدبیر مستقیم است و برای آفرینش چیزها بدون اصل و یا پیروی از کسی نیز به کار می رود. خداوند متعال فرمود: «آسمان ها و زمین را آفرید(1)».

و در به وجود آوردن چیزی از چیز دیگر، مانند «انسان را از نطفه آفرید(2)»

و خلق به معنای به وجود آوردن تنها درمورد خداوند به کار می رود، به همین دلیل فرمود: «آیا آن کس که می آفریند با آن که نمی آفریند برابر است؟(3)» اما خلق به معنای تغییر شکل، کلی است ( و مخصوص خداوند نیست ). خداوند فرمود: «و هنگامی که با اجازه من از گل صورت پرنده پدید آوردی(4)» و «یا من جل» یعنی بالا رفت «عن ملاءمة کیفیاته» یعنی از این که هماهنگ و سازگار با چگونگی آفریده ها باشد، پس ضمیر به مخلوقی بازمی گردد که در جمله مخلوقات از آن یاد شد، مانند ضمیر «آن» در این آیه: «عدالت داشته باشید که آن به تقوی نزدیک تر است(5)»

که به عدالت یاد شده در «عدالت پیشه کنید» بازمی گردد. و «کیف» برای پرسش از چگونگی است و«الکیفیة» به «کیف» بازمی گردد یعنی حالتی که به چگونگی مربوط است. و تأنیث آن به خاطر حال است، چرا که مؤنث سماعی است. «یا من قرب من خطرات الظنون» یعنی کسی که به گمان هایی که بر قلب می گذرد نزدیک است، و در آن اشاره ای است به این که آگاهی از ذات و صفات او غیرممکن است و نهایت کار در این جایگاه گمان است. و «الخطرات» جمع خطرة به معنای گمان هاست.

ص: 250


1- .انعام /1[1]
2- . نحل /4[2]
3- . نحل /17[3]
4- . مائده / 110[4]
5- . مائده / 8[5]

دلالة و دلالة و دلالة مثلثة الدال و الفتح أولی و قال الراغب فی تأنیث ذو ذات و فی تثنیته ذواتا و فی جمعها ذوات و قد استعار أصحاب المعانی الذات فجعلوها عبارة عن عین الشی ء جوهرا کان أو عرضا و لیس ذلک من کلام العرب.

و یا من تنزه أی تباعد قال ابن السکیت مما یضعه الناس فی غیر موضعه قولهم تنزهوا أی أخرجوا إلی البساتین و إنما التنزه أی التباعد عن المیاه و المزارع و فیه قیل فلان یتنزه عن الأقذار و ینزه نفسه عنها أی یباعدها عنها عن مجانسة مخلوقاته أی عن

أن یکون من جنسها إذ لا یشارکه شی ء فی الماهیة و الخلق أصله التقدیر المستقیم و یستعمل فی إبداع الشی ء من غیر أصل و لا احتذاء قال تعالی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ (1) و فی إیجاد الشی ء من الشی ء نحو خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ(2) و لیس الخلق بمعنی الإبداع إلا لله و لذا قال أَ فَمَنْ یَخْلُقُ کَمَنْ لا یَخْلُقُ (3) و أما الخلق الذی یکون بمعنی الاستحالة فعام قال تعالی وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی (4) و یا من جل أی ترفع عن ملاءمة کیفیاته أی عن أن یکون ملائما و مناسبا بکیفیات المخلوق فالضمیر راجع إلی المخلوق المذکور فی ضمن مخلوقاته کما رجع هو فی قوله تعالی اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوی (5) إلی العدل المذکور فی ضمن اعدلوا و کیف للاستفهام عن الحال و الکیفیة منسوبة إلی الکیف أی الحال المنسوب إلی کیف و التأنیث له باعتبار الحال فإنها تؤنث سماعا.

یا من قرب من خطرات الظنون أی من کان قریبا من الظنون الذی تخطر بالقلوب و فیه إیماء إلی أن العلم بذاته و صفاته مستحیل و غایة الأمر فی هذا المقام هو الظن و الخطرات جمع خطرة و هی الخطور.

ص: 250


1- 1. الأنعام: 1.
2- 2. النحل: 4.
3- 3. النحل: 17.
4- 4. المائدة: 110.
5- 5. المائدة: 8.

و «یا من بعد عن ملاحظة العیون» چنین برداشت می شود که دریافت خداوند با عقل ممکن است اما دیدنش با چشم میسر نیست، هم چنان که معتزله اعتقاد به آن دارند. و فرموده خداوند آن را تأیید می کند: «دیده ها او را درنیابند و او دیده ها را می بیند(1)» اما درست این است که چشم ها نمی توانند در مرتبه ی اطلاق پیرامون حضرتش بگردند، هر چند در مرتبه ی تمثل و تنزل به مراتب آشکار شدن آن بنگرند. و به همین دلیل پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم فرمودند: «شما پروردگارتان را خواهید دید همان طور که ماه را در شب چهاردهم می بینید و چیزی از آن را کم نمی بینید» و سخن گذشته چنین بیان می کند که امام علیه السلام درصدد منزه دانستن بوده، پس شایسته است که دیده شدن را نفی کند. و در این جایگاه میان اشاعره و معتزله اختلافی در مورد دیدار خداوند باقی نمی ماند . و در برخی نسخه ها چنین است: «و کان بلا کیف مکنون» یعنی پوشیده از عقل ها، پس «کیف» برای چگونگی ظاهری است. و «لا کیف» در این جا یک کلمه است و به همین دلیل حرف جر بر سر آن آمده و آن را مجرور کرده است.

«یا من علم بما کان قبل أن یکون» کون که در این جا به کار رفته تام است، یعنی علم او به آن چه در خارج وجود دارد تعلق گرفته پیش از آن که به وجود آید. و این به خاطر آن است که همه چیزها صورتی علمی دارند که از ازل در ذات حق وجود داشته و به این صورت ها اعیان ثابت و شئون الهی گفته می شود، و این همان چیزی است که حکماء آن را ماهیت ها می دانند و به تدریج و بر اساس توانایی های خود از مخزن علم غیب به سوی جایگاه آشکار شدن عینی خارج می شود.

«یا من أرقدنی» یعنی پیش از این صبح مرا به خواب فرو برد، «فی مهاد أمنه و أمانه» مهد، گهواره نوزاد است و مهاد، بستر است و امن، آرامش روح و نبود ترس است و «الأمان و الأمانة» در اصل مصدر هستند و به حالتی گفته می شوند که انسان در آسایش باشد. و «یا من أیقظنی» یعنی مرا بیدار کرد و آگاه کرد از آن چه «منحنی» یعنی به من عطا کرد. گفته می شود: «منحه یمنحه و یمنحه» با فتحه و کسره و اسم آن «المنحة» است با کسره، به معنای هدیه است. ضمیر به «ما» بازمی گردد. «من مننه و إحسانه» توضیحی است برای «ما» و «المنن» جمع منة و به معنای نعمت بسیار بزرگ است.

ص: 251


1- . انعام / 103[1]

و یا من بعد عن ملاحظة العیون یلوح منه أن الله تعالی یمکن إدراکه بالعقل و لا یمکن إبصاره بالعین کما هو مذهب المعتزلة و یؤیده قوله تعالی لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ(1) و التحقیق أنه لا یمکن أن یحوم الأبصار حول جنابه فی مرتبة إطلاقه و إن أمکن إبصاره فی مرتبة التمثل و التنزل إلی مراتب الظهور و مدارج البروز و لذا قال النبی صلی الله علیه و آله إنکم سترون ربکم کما ترون القمر لیلة البدر لا تضامون فی رؤیته و الکلام السابق ینادی بأنه علیه السلام فی هذا المقام بصدد التنزیه فاللائق به نفی الإبصار و لا یبقی فی هذا المشهد السنی نزاع بین الأشاعرة و المعتزلة فی مسألة اللقاء و فی بعض النسخ و کان بلا کیف مکنون أی مستور عن العقول فکیف بالکیف الظاهر و لا کیف هاهنا بمنزلة کلمة واحدة و لذا دخل علیه حرف الجر و جعلها مجرورة.

و یا من علم بما کان قبل أن یکون الکون المستعمل هاهنا تام أی تعلق علمه بما وجد فی الخارج قبل أن یوجد فیه و ذلک لأن لجمیع الأشیاء صورا علمیة أزلیة فی ذات الحق و یسمی تلک الصور أعیانا ثابتة و شئونا إلهیة و هی التی سماها الحکماء بالماهیات و تخرج من مکمن الغیب العلمی إلی مشهد الشهادة العینیة تدریجا علی حسب استعداداتها.

یا من أرقدنی أی أنامنی قبل هذا الصباح فی مهاد أمنه و أمانه المهد مهد الصبی و المهاد الفراش و الأمن طمأنینة النفس و زوال الخوف و الأمان و الأمانة فی الأصل مصدران و قد یستعمل الأمان فی الحالة التی یکون علیها الإنسان فی الأمن.

و یا من أیقظنی أی نبهنی من النوم متوجها إلی ما منحنی أی أعطانی یقال منحه یمنحه و یمنحه بالفتح و الکسر و الاسم المنحة بالکسر و هی العطیة به الضمیر راجع إلی ما من مننه و إحسانه بیان لما و المنن جمع منة و هی النعمة الثقیلة.

ص: 251


1- 1. الأنعام: 103.

و «یا من کف أکف السوء عنی» الأکف با ضمه کاف جمع کف است و «السوء» چیزی است که انسان را اندوهگین سازد و اندوه را دارای دست دانسته هم چنان که برای آرزو چنگ و پنجه آورده می شود. «بیده» یعنی با قدرت چشم گیر خود و «سلطانه» یعنی با سلطنت چیره خود. خداوند فرمود: «و هر کس با ظلم کشته شد، برای ولی او قدرتی قرار می دهیم(1)».

«صل» درود از طرف خداوند یعنی رحمت و از جانب فرشته طلب آمرزش و از طرف انسان دعاست. و «الصلاة» به معنای نوع خاص عبادت، اصل آن دعاست و «صلیت علیه» یعنی برای او دعا کردم. و چنین گفته می شود: «صلیت صلاة» و گفته نمی شود: تصلیة «اللهم» یعنی ای پروردگار و «میم» به جای «یا» آورده شده و به همین دلیل با هم نمی آیند. و نیز گفته شده اصل آن «یا الله أمنا بخیر» بوده که با حذف یاء و وابستگان فعل و همزه آن سبک شده و «الأم» قصد است. و برخی گمان می کنند اللهم در اصل چنین بوده: «یا الله آتنا بالخیر» و رضی –خدا او را رحمت کند- نقض آن را وارد کرده بر این اساس که می گوییم «یا الله لا تأتهم بالخیر» و بعید نیست که بگوییم کلمه اللهم را در غیر از جایگاه طلب رحمت به کار نمی بریم،

بلکه بعید نیست که بگوییم میم کوتاه شده ارحم باشد وتشدید به جای چیزی است که حذف شده است، بیان آن چنین است که «یا الله ارحم» و نتیجه این که این کلمه را در غیر از دعا و طلب رحمت نمی توان به کار برد. و اگر گفته شود: بسیار است آن چه در جایگاه نفرین برای دشمن استفاده شده، می گوییم نفرین دشمن به منزله دعا برای خود فرد است. و گفته شده اگر ریشه اللهم یا الله، یا آتنا بالخیر بوده باشد، رواست که برای ذکر گفته شود «اللهم اللهم اللهم» هم چنان که گفته می شود «یا الله یا الله یا الله» .

«علی الدلیل إلیک» یعنی آن کس که راهنمای ما بوده و منظور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم است. «فی اللیل الألیل» یعنی بسیار تیره و تاریک. و این مانند سخن آن هاست که می گویند: «ظل ظلیل» و «عرب عرباء» و منظور از آن زمان پایان یافتن آگاهی و شناخت است. و «الماسک» به دلیل بازمی گردد. و «إمساک الشی ء» تعلق به آن و نگهداری آن است. «من أسبابک» سبب ریسمان است و هرچیزی که به وسیله آن به چیز دیگری وصل می شوند. «بحبل الشرف» یعنی بزرگی. «الأطول» ویژگی ریسمان است. و منظور آن چیزی است که با

ص: 252


1- . اسری / 33[1]

و یا من کف أکف السوء عنی الأکف بضم الکاف جمع الکف و السوء ما یغم الإنسان و أثبت للسوء أکفا کما یثبتون للمنیة أظفارا و مخالب بیده أی قدرته الباهرة و سلطانه أی سلطنته القاهرة قال تعالی وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً(1). صل الصلاة من الله الرحمة و من الملک الاستغفار و من البشر الدعاء و الصلاة التی هی العبادة المخصوصة أصلها الدعاء و صلیت علیه أی دعوت له و یقال صلیت صلاة و لا یقال تصلیة اللهم أی یا الله و المیم عوض عن یا و لذلک لا یجتمعان و قیل أصله یا الله أمنا بخیر فخفف بحذف حرف النداء و متعلقات الفعل و همزته و الأم القصد و بعضهم زعموا أن الأصل اللهم یا الله آتنا بالخیر و أورد الرضی رحمه الله النقض بما إذا قلنا یا الله (2) لا تأتهم بالخیر و لا یبعد أن یقال لا نسلم إطلاق لفظة اللهم فی غیر مقام الاسترحام بل لا یبعد أن یقال إن المیم اختصار من ارحم و التشدید عوض عما أسقط تقدیره یا الله ارحم و الحاصل أنا لم نظفر باستعمالهم هذه اللفظة فی غیر مقام الدعاء و الاسترحام.

فإن قیل کثیرا ما ورد فی مقام الدعوة علی العدو قلنا الدعاء علی العدو یرجع إلی الدعاء لنفسه و قیل لو کان اللهم أصله یا الله أو آتنا بالخیر لجاز أن یقال حالة الذکر اللهم اللهم اللهم کما یقال یا الله یا الله یا الله.

علی الدلیل إلیک أی من کان هادیا لنا و المراد به النبی صلی الله علیه و آله فی اللیل الألیل أی البالغ فی الظلمة و هذا مثل قولهم ظل ظلیل و عرب عرباء و المراد به زمان انقطاع العلم و المعرفة و الماسک عطف علی الدلیل و إمساک الشی ء التعلق به و حفظه من أسبابک السبب الحبل و کل شی ء یتوصل به إلی غیره بحبل الشرف أی العلو(3) الأطول صفة الحبل و المراد الذی یمسک من حبالک

ص: 252


1- 1. أسری: 33.
2- 2. اللّهمّ لا تأتهم ظ.
3- 3. أی العلو و المکان العالی و المجد و علو الحسب، کذا أفاده فی کتاب الصلاة.

ریسمان بلند شرف حفظ می کند. و «الناصع» یعنی هر چیز خالصی. گفته می شود: «أبیض ناصع و أصفر ناصع» و «نصح الأمر» یعنی واضح و آشکار شد. «الحسب» چیزی است که انسان به پدران خود افتخار می کند. و ابن سکیت گفته است: حسب و بزرگواری در انسان وجود دارد هرچند در پدران او نبوده باشد، و شرف و بزرگی تنها از طریق پدران است. «فی ذروة الکاهل» آن چه میان دو کتف است. و «ذری الشی ء» با ضمه بالاترین بخش آن است، مفرد آن ذروة با کسره ی ذال است و با ضمه نیز گفته می شود، و نیز بالاترین نقطه ی کوهان شتر است. و «فلان یذری حسبه» یعنی آن را می ستاید و جایگاه خود را بزرگ می شمارد. و «الأعبل» یعنی ضخیم و درشت، و منظور پیامبر است که نسبش روشن و یا خالص است و در بالاترین مراتب بزرگی و شرافت است.

«الثابت القدم علی زحالیفها» ضمیر برای «قدم» است چرا که آن مؤنث سماعی است. و «الزحلفة» با ضمه زاء اثر لیز خوردن کودکان از روی بلندی به پایین آن است. و این زبان اهل عالیه است، و تمیم آن را با قاف می گویند ( الزحلقة ). و جمع آن زحالف و زحالیف است و ابن اعرابی گفته است: زحلوفة مکان سراشیب و لیز بوده است، چون از روی آن سر می خورند. و «الزحلفة» مانند «الدحرجة و الدفع» است. گفته می شود: «زحلفته فتزحلف». «فی الزمن» یعنی در زمان های ابتدایی. منظور پیامبر صلی الله علیه و آله است که پیش از پیامبری یا در ابتدای آن گام های خود را در جایگاهی استوار کرد که گمان می رفت لغزشگاه است .

«و علی آله» کسانی است که با خویشاوندی ظاهری یا معنوی به او می رسند. «الأخیار» جمع خیر است مانند «شر و أشرار» و گفته می شود جمع خیر یا خیر بدون تشدید است، مانند «أموات که جمع میت یا میت است. «المصطفین من الناس» گفته می شود: «اصطفیته» یعنی او را برگزیدم. «الأبرار» صاحب کشاف گفته: جمع بر و بار است. پس آن چه جوهری آورده در باره این که جمع فاعل با افعال بسته نمی شود، درست نیست. و از علی علیه السلام آورده شده که هر دعایی پوشیده می ماند تا این که بر محمد و خاندان او درود فرستاده شود. و طبرانی در معجم اوسط آن را آورده است. و أبو سلیمان دارانی گفته: وقتی حاجتی را از خدا درخواست می کنی، ابتدا بر پیامبر و خاندان ایشان درود فرست، سپس هر دعایی که می خواهی بخوان و پس از آن نیز با صلوات بر ایشان به پایان برسان. پس به راستی که خداوند

ص: 253

بالحبل الأطول من الشرف.

و الناصع أی الخالص من کل شی ء یقال أبیض ناصع و أصفر ناصع و نصح الأمر وضح و بان الحسب هو ما یعده الإنسان من مفاخر آبائه و قال ابن السکیت الحسب و الکرم یکونان فی الرجل و إن لم یکن آباء لهم شرف و الشرف و المجد لا یکونان إلا بالآباء فی ذروة الکاهل هو ما بین الکتفین و ذری الشی ء بالضم أعالیه الواحدة ذروة بکسر الذال و ذروة بالضم أیضا و هی أیضا أعلی السنام و فلان یذری حسبه أی یمدحه و یرفع شأنه و الأعبل أی الضخیم الغلیظ(1) و المراد النبی الخالص حسبه أو الواضح حسبه فی أعلی مراتب المجد الراسخ و الشرف الشامخ.

و الثابت القدم علی زحالیفها الضمیر للقدم فإنها مؤنث سماعی و الزحلفة بضم الزاء آثار تزلج الصبیان من فوق التل إلی أسفله و هی لغة أهل العالیة و تمیم یقوله بالقاف و الجمع زحالف و زحالیف و قال ابن الأعرابی الزحلوفة مکان منحدر یملس لأنهم یزحلفون فیه و الزحلفة کالدحرجة و الدفع یقال زحلفته فتزحلف فی الزمن أی الزمان الأول المراد النبی صلی الله علیه و آله الذی ثبت قدمه علی المواضع التی هی مظان مزلة القدم قبل النبوة أو فی أوائل زمان النبوة.

و علی آله هو من یئول إلیه بالقرابة الصوریة أو المعنویة الأخیار جمع خیر کشر و أشرار و قیل جمع خیر أو خیر علی تخفیفه کأموات فی جمع میت أو میت المصطفین من الناس یقال اصطفیته أی اخترته الأبرار قال صاحب الکشاف هو جمع بر و بار فلا یصح ما ذکره الجوهری من أن فاعلا لا یجمع علی أفعال و عن علی علیه السلام کل دعاء محجوب حتی یصلی علی محمد صلی الله علیه و آله رواه الطیرانی فی المعجم الأوسط و قال أبو سلیمان الدارانی إذا سألت الله حاجة فابدأ بالصلاة علی النبی صلی الله علیه و آله ثم ادع ما شئت ثم اختم بالصلاة علیه فإن الله

ص: 253


1- 1. یقال رجل عبل الذراعین: ای ضخمهما، و فرس عبل الشوی أی غلیظ القوائم و امرأة عبلة أی تامّة الخلق. کذا أفاده فی کتاب الصلاة.

هر دو صلوات را اجابت می کند و او بزرگوارتر است از آن که مابین آن دو را رها کند. و به همین دلیل علی علیه السلام این دعا را با صلوات آغاز نموده و در پایان نیز صلوات فرستاده است.

«افتح اللهم لنا» عطف به صل است. «مصاریع الصباح» جمع مصراع است. و المصراعان دو لنگه در است . و مصراع در شعر هم به آن تشبیه شده است. «بمفاتیح» جمع مفتاح است. «الرحمة» زلال بودن قلب است که باعث نیکی می شود و به واسطه پایانش به آن اضافه می شود. و «الفلاح» همان پیروزی و رسیدن به آرزو است. و در برخی نسخه ها به جای الفلاح، النجاح آورده شده و «النجح و النجاح» رسیدن به حاجت است. و «ألبسنی» از إلباس است، یعنی من را پوشاند با یکی از بهترین «خلع» که جمع خلعه است. «الهدایة» به نمایاندن راه گفته می شود، مانند سخن خداوند که «اما مردم ثمود را هدایت کردیم، و آنان نابینایی را بر هدایت ترجیح دادند(1)»

و نیز به نمایاندن راه و رساندن به مقصد گفته می شود، مانند این سخن خداوند: «تو هر که را دوست بداری هدایت نمی کنی(2)»

و «الصلاح» مخالف فساد است. و «اغرز اللهم» یا با مقدم کردن راء بر زاء است: مانند: «غرزت الجرادة بذنبها فی الأرض تغریزا» و یا «غرزت الشی ء بالإبرة أغرزه غرزا» و یا با مقدم داشتن زاء در باب افعال است،

آن گونه که در برخی نسخه ها آورده شده است. و «الغزارة» به معنای فراوانی است. و «قد غزر الشی ء» با ضمه «یغزر فهو غزر» و «غزرت الناقة غزارة» یعنی شیر آن فراوان شد. «بعظمتک» بزرگی چیزی است. و در اصل بزرگی استخوان بوده و سپس برای هر چیز بزرگی به کار گرفته شده و مانند آن گفته شده، خواه از حس شدنی ها باشد یا از اندیشه ها، و عین هرچیز باشد یا معنای آن. «فی شرب» با کسره شین، یعنی بهره از آب. «جنانی» با فتحه قلب است. «ینابیع» جمع ینبوع و به معنای چشمه آب است. از ریشه: نبع الماء. «ینبع و نبع نبوعا» یعنی خارج شدن. «الخشوع» یعنی فروتنی و بیشتر در مورد اعضای و جوارح به کار می رود و «الضراعة» بیشتر درمورد قلب استفاده می شود. و «أجر» از إجراء است. «بهیبتک» برای بزرگی و ترس است. «من آماقی» موق چشم به کناره آن گفته می شود که به سمت بینی و گوش می رود. و «لحاظ» کناره ای است که به سوی گوش می رود. و جمع آن آماق و أمآق است. «زفرات الدموع» جمع دمع است

ص: 254


1- . فصلت / 17[1]
2- . قصص / 56[2]

سبحانه یقبل الصلاتین و هو أکرم من أن یدع بینهما و لذا بدأ علی علیه السلام هذا الدعاء بالصلاة علی النبی صلی الله علیه و آله و صلی علیه فی آخره.

و افتح اللهم لنا عطف علی صل مصاریع الصباح جمع مصراع و المصراعان من الأبواب و به شبه المصراعان فی الشعر بمفاتیح هو جمع مفتاح الرحمة و هی رقة فی القلب تقتضی الإحسان و یضاف إلیها باعتبار غایتها و الفلاح هو الظفر و إدراک البغیة و فی بعض النسخ بدل الفلاح النجاح و النجح و النجاح الظفر بالحوائج.

و ألبسنی من الإلباس أی ألبسنی خلعة من أفضل خلع و هی جمع خلعة الهدایة قد تطلق علی إراءة الطریق کما فی قوله تعالی وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَیْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمی عَلَی الْهُدی (1) و قد تطلق علی الإراءة و الإیصال إلی المقصد کما فی قوله تعالی إِنَّکَ لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ (2) و الصلاح هو ضد الفساد.

و اغرز اللهم إما بتقدیم الراء المهملة علی المعجمة یقال غرزت الجرادة بذنبها فی الأرض تغریزا و غرزت الشی ء بالإبرة أغرزه غرزا و إما بتقدیم المعجمة من باب الإفعال کما فی بعض النسخ و الغزارة الکثرة و قد غزر الشی ء بالضم یغزر فهو غزر و غزرت الناقة غزارة کثر لبنها بعظمتک عظم الشی ء و أصله کبر عظمه ثم استعیر لکل کبیر فأجری مجراه محسوسا کان أو معقولا عینا کان أو معنی فی شرب هو بکسر الشین الحظ من الماء جنانی هو بالفتح القلب ینابیع جمع ینبوع و هو عین الماء من نبع الماء ینبع و نبع نبوعا أی خروجا الخشوع هو الضراعة و أکثر ما یستعمل فیما یوجد فی الجوارح و الضراعة أکثر ما یستعمل فیما

یوجد فی القلب و أجر من الإجراء بهیبتک علی الإجلال و المخافة من آماقی موق العین طرفها مما یلی الأنف و الأذن و اللحاظ طرفها الذی یلی الأذن و الجمع آماق و أمآق زفرات الدموع هی جمع دمع

ص: 254


1- 1. فصّلت: 17.
2- 2. القصص: 56.

و «الزفرة» با کسره مَشک است. و به همین دلیل به کنیزانی که مشک برمی دارند گفته می شود «زوافر».

«أدب اللهم» از تأدیب است. «نزق الخرق منی» نزق همان سبک سری است. «الخرق» مخالف رفق و ملائمت است. و «قد خرق یخرق خرقا» و اسم آن الخرق با ضمه است. و در قاموس آمده: خرق با ضمه و با حرکت مخالف رفق است. پایان. و در نهایة گفت: و در حدیث آمده است: رفق مبارک و خرق شوم است. «الخرق» با ضمه نادانی و حماقت است «بأزمة» جمع زمام و آن نخی است که در برة یا در خشاش است، سپس مقود را به کنار آن می بندند، و به مقود زمام گفته می شود. و خشاش با کسره چیزی است که در بینی شتر می کنند و از چوب خشک است، و برة از برنز و خزامة از موی درست می شود.

«القنوع» با ضمه یعنی سؤال و التماس در درخواست، و امام علیه السلام خرق، یعنی بی باکی ناشی از درشتی طبیعت را به حیوانی تشبیه نموده که نیازمند افسار است .

«اللهم إن لم تبتدئنی الرحمة منک» یعنی اگر مهربانی ات کارم را با توفیق نیک آغاز نکند. یعنی خداوند تدبیر ما را در کارها با تقدیر خود سازگار قرار داد. پس «من» با فتحه برای پرسش است . «السالک» سلوک به معنای راه رفتن استوار است. «بی» مشهور این است که مانند این باء برای تعدیه است، و ممکن است گفته شود منظور این است که: چه کسی در این راه با من است، یعنی مرا همراهی می کند. و پوشیده نیست که آن دورتر از تکلف است. «واضح الطریق» اضافه صفت به موصوف، یعنی راه روشن.

«إن أسلمتنی» یعنی مرا تسلیم کند. «أناتک» یعنی بردباری ات، و گفته می شود: «تأنی فی الأمر» یعنی مهربانی کرد و منتظر ماند. و اسم آن «الأناة» است، مانند «قناة». «لقائد الأمل» یعنی امید، و گفته می شود: «قدت الفرس و غیره، أقوده قودا و مقاودة و قیدودة». و «المنی» با ضمه جمع منیة است و یعنی حالت به وجود آمده در روح از آرزوی رسیدن به چیزی. «فمن المقیل» گفته می شود: «أقلت البیع إقالة» یعنی آن را به هم زدم، «عثراتی» عثرة به معنای لغزش است، یعنی پس چه کسی نابود می کند و برهم می زند لغزش های مرا که به وجود آمده از «کبوات» گفته می شود: «کبا بوجهه یکبو» یعنی افتاد. «الهوی» به معنای میل نفس است، و جمع آن أهواء است. «و إن خذلنی نصرک» گفته می شود: «خذله خذلانا» یعنی او را یاری نکرد، «عند محاربة النفس» یعنی هنگامی که با نفس اماره و «شیطان» می جنگم، و آن در نزد صوفیة نفس کلی است که گاهی به شکل جسم درمی آید. و نیز گفته شده قوه خیال پردازی است. «فقد وکلنی» گفته می شود: «وکله إلی نفسه وکلا و وکولا» و «هذا الأمر موکول إلی رأیک» این کار

ص: 255

و الزفرة بالکسر القربة و منه قیل للإماء اللواتی یحملن القرب زوافر.

و أدب اللهم من التأدیب نزق الخرق منی النزق هو الخفة و الطیش و الخرق ضد الرفق و قد خرق یخرق خرقا و الاسم الخرق بالضم و قال فی القاموس الخرق بالضم و بالتحریک ضد الرفق انتهی و قال فی النهایة و فی الحدیث الرفق یمن و الخرق شوم الخرق بالضم الجهل و الحمق بأزمة جمع زمام و هو الخیط الذی فی البرة أو فی الخشاش ثم یشد فی طرفه المقود و قد یسمی المقود زماما و الخشاش بالکسر الذی فی أنف البعیر و هو من خشب و البرة من صفر و الخزامة من شعر القنوع هی بالضم السؤال و التذلل للمسألة و قد شبه علیه السلام نزق الخرق أی الطیش الناشی من غلظة الطبیعة بحیوان یحتاج إلی أن یؤدب بالأزمة.

اللهم إن لم تبتدئنی الرحمة منک أی لم تبتدئنی شأنی رحمتک بحسن التوفیق هو جعل الله تدبیرنا موافقا لتقدیره فمن بالفتح للاستفهام السالک السلوک النفاذ فی الطریق بی المشهور أن مثل هذه الباء للتعدیة و یمکن أن یقال المراد فمن السالک معی أی بمصاحبتی و لا یخفی أنه أبعد عن التکلف واضح الطریق من إضافة الصفة إلی الموصوف أی الطریق الواضح.

و إن أسلمتنی أی سلمتنی أناتک أی حلمک و یقال تأنی فی الأمر ترفق و انتظر و الاسم الأناة مثل قناة لقائد الأمل أی الرجاء و یقال قدت الفرس و غیره أقوده قودا و مقاودة و قیدودة و المنی بالضم جمع منیة و هی الصورة الحاصلة فی النفس من تمنی الشی ء فمن المقیل یقال أقلت البیع إقالة أی فسخته عثراتی العثرة الزلة أی فمن یفسخ و یمحو زلاتی الحاصلة من کبوات یقال کبا بوجهه یکبو سقط الهوی هو بالقصر هوی النفس و جمعه أهواء.

و إن خذلنی نصرک یقال خذله خذلانا أی ترک عونه و نصره عند محاربة النفس أی وقت محاربتی للنفس الأمارة بالسوء و محاربة الشیطان و هو عند الصوفیة النفس الکلیة التی تتمثل أحیانا بالصور الجسمانیة و قیل هو القوة الواهمة فقد وکلنی یقال وکله إلی نفسه وکلا و وکولا و هذا الأمر موکول

ص: 255

به نظر تو واگذار شده است. «نصرک» و در برخی نسخه ها «خذلانک إلی حیث النصب» یعنی در مکانی که در آن «نصب» است، و آن با فتحه نون و صاد یعنی رنج و سختی. و «الحرمان» یعنی محرومی که به او همانند غیر او مال و روزی داده نشده است.

«إلهی» یعنی ای پروردگار من، از ریشه «أله إلهیة» یعنی پرستیده شد. «أ ترانی» از ریشه الرؤیة است و همزه استفهام در این جا به معنای انکار آورده شده است. «ما أتیتک» از ریشه الإتیان و منظور از آن توجه به سوی خداوند متعال است .

«إلا من حیث الآمال» یعنی توجه من به سوی تو تنها برای رسیدن به آرزوهاست، اما توجه پاک و خالص از اهداف نفسانی در من وجود ندارد. «أم (ترانی) علقت» با کسره لام یعنی آویخته شدم، گفته می شود: «علق به علقا» یعنی خود را آویخت به آن. «بأطراف حبالک» یعنی ریسمان بخشش و بزرگواری ات، «إلا حین باعدتنی» یعنی دورم کرد، و در برخی نسخه ها به جای آن «أبعدتنی» آمده است، «ذنوبی» جمع ذنب و به معنای تیرگی به وجود آمده در آینه دل است که به سبب انجام زشتی هاست. «عن ضربة الوصال» الضربة با کسره خانه های جمع شده در یک مکان است، «فبئس المطیة» مفرد «المطی» است که هم مؤنث و هم مذکر به کار می رود، «التی امتطأت نفسی» یعنی آن را مرکب نفسم قرار دادم، گفته می شود: «امتطأتها» یعنی آن را مرکب خود نمودم، «من هواها» توصیف مطیه است و ضمیر به نفس بازمی گردد، چون مؤنث سماعی است. «فواها لها» کلمه ی تعجب است، پس وقتی از چیزی متعجب شوند، گویند: «واها له».

«لما سولت لها» ما مصدری است و «سولت له نفسه» یعنی گمان های باطل و آرزوهای بی فایده اش آن را زینت داد، و «تبا لها» التباب زیان و نابودی است، گفته می شود:«تبا لفلان» و منصوب مصدر به خاطر پوشیده بودن فعل است، یعنی خدا او را نابود و زیان دیده کند. «لجرأتها» یعنی برای شجاعتش، «علی سیدها» منظور خداوند متعال است، گفته می شود: «ساد قومه یسودهم سیادة و سؤددا و سیدودة فهو سید» و «مولاها» همان آزادکننده است و آزاد شده و پسر عمو و هم پیمان و هم سایه و یاری رسان و سرپرست همه امور، و در این جا منظور یاری رسان یا سرپرست همه امور . پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه» هر کس من مولای او هستم، این علی نیز مولای اوست. و مولی در این حدیث به معنای آخر اختصاص دارد.

«إلهی قرعت» یعنی به شدت کوبیدم «در» بوستان «مهربانی ات را با دست امیدم» ید در اصل «یدی» بوده با سکون دال. و «هربت» یعنی گریختم به سویت .

این مانند فرموده خداوند است که

ص: 256

إلی رأیک نصرک و فی بعض النسخ خذلانک إلی حیث النصب أی إلی مکان فیه النصب و هو بفتح النون و الصاد التعب و الحرمان أی المحروم الذی لم یوسع علیه فی الرزق کما وسع علی غیره إلهی أی یا معبودی من أله إلهیة أی عبد أ ترانی من الرؤیة و همزة الاستفهام هاهنا للإنکار ما أتیتک من الإتیان و المراد به التوجه إلیه تعالی إلا من حیث الآمال أی لیس توجهی إلیک إلا لأجل الآمال و أما التوجه الخالص الصافی عن الأغراض النفسانیة فلم یوجد منی أم ترانی علقت بکسر اللام أی تعلقت یقال علق به علقا أی تعلق به بأطراف حبالک أی حبال فضلک و کرمک إلا حین باعدتنی أی أبعدتنی و فی بعض النسخ أبعدتنی ذنوبی جمع ذنب و هو الکدورة الحاصلة لمرآة القلب من ارتکاب القبائح عن ضربة الوصال الضربة بالکسر أبیات مجتمعة فبئس المطیة هی واحد المطی یذکر و یؤنث التی امتطأت نفسی أی امتطأته نفسی یقال امتطأتها أی اتخذتها مطیة من هواها بیان المطیة و الضمیر راجع إلی النفس فإنها مؤنث سماعی.

فواها لها کلمة تعجب فإذا تعجبت من شی ء قلت واها له لما سولت لها ما مصدریة و سولت له نفسه أی زینته ظنونها الباطلة و مناها العاطلة و تبا لها التباب الخسران و الهلاک تقول تبا لفلان تنصبه علی المصدر بإضمار فعل أی ألزمه الله هلاکا و خسرانا له لجرأتها أی شجاعتها علی سیدها المراد به هو الله تعالی یقال ساد قومه یسودهم سیادة و سؤددا و سیدودة فهو سید و مولاها هو المعتق و المعتق و ابن العم و الجار و الحلیف و الناصر و المتولی للأمر و المراد هاهنا الناصر أو المتولی للأمر قال النبی صلی الله علیه و آله من کنت مولاه فعلی مولاه و المولی فی هذا الحدیث یختص بالمعنی الأخیر. إلهی قرعت أی ضربت ضربا شدیدا باب روضة رحمتک بید رجائی أصل ید یدی بسکون الدال و هربت أی فررت إلیک هذا ناظر إلی قوله

ص: 256

{به سوی خداوند بگریزید(1)}.

«لاجیا» یعنی پناه جوینده، گفته می شود: «لجأت لجأ» با حرکت، و «ملجأ». «من فرط أهوائی» الفرط با سکون راء یعنی از حد گذراندن، و دانستی که «الهوی» با یاء مقصوره یعنی میل نفس و جمع آن الأهواء است. و «علقت» یعنی درآویختم «بأطراف حبالک» یعنی ریسمان بخشندگی ات. «أنامل ولائی» أنامل جمع أنملة و به معنای سرانگشتان است. و گفته می شود: «بینهما ولاء»

با فتحه یعنی خویشاوندی.

«فاصفح اللهم» گفته می شود: «صفحت عن فلان» وقتی که از گناه او چشم پوشی می کنم. «عما أجرمته» الجرم و الجریمة به معنای گناه است، گفته می شود: «جرم و اجترم» هر دو به یک معنی. و در برخی نسخه ها چنین آمده: «عما کان من زللی» گفته می شود: «زللت یا فلان تزل زلیلا» وقتی در گل لغزد یا در سخن گفتن اشتباه کند. و فراء گفته: «زللت بالکسر تزل زللا» و اسم آن الزلة است. و «خطائی» الخطاء به صورت مقصور، ضد صواب است، و با حرکت کشیده نیز خوانده می شود و به هر دو صورت نیز خوانده شده مانند آیه «وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً(2)».

و «أقلنی» از ریشه الإقالة یعنی مرا رها کن. «من صرعة دائی» یعنی از بیماری ام. گفته می شود: «صارعته فصرعته صرعا» با کسره لهجه ی قیس است و صرعا با فتحه برای قبیله تمیم است. و «الصرعة» مانند «الرکبة و الجلسة» و صرع بیماری شناخته شده ای است. «سیدی و مولای» یعنی ای یاری رساننده و برعهده گیرنده کارم، و «معتمدی» یعنی ای جایگاه تکیه من یا ای کسی که به او اعتماد نموده ام. و «رجائی» یعنی ای مورد امیدم، و «غایة منای» یعنی پایان مقصدم. «فی منقلبی» گفته می شود «قلبت الشی ء فانقلبت» یعنی پشت و رو شد، «المنقلب» مصدر و اسم مکان می باشد مانند «منصرف» و در این جا منظور مکان است، خداوند متعال فرمود: {و کسانی که ظلم نمودند به زودی خواهند دانست به چه جایگاهی بازخواهند گشت(3)}.

«مثوای» گفته می شود: «ثوی بالمکان یثوی ثواء و ثویا» یعنی اقامت گزید .

«إلهی کیف تطرد» الطرد یعنی دور ساختن، و الطرد با حرکت، گفته می شود: «طردته فذهب». «مسکینا» گفته شده: او کسی است که چیزی ندارد، و از فقر شدیدتر است. و فرموده خداوند که: {اما کشتی برای تهیدستان بود(4)}.

یعنی مسکین هستند اگر کشتی از دستشان برود ، یا دلیل بکار بردن مسکین برای آنها این باشد

ص: 257


1- . ذاریات / 50[1]
2- . نساء / 92[2]
3- . شعراء / 227[3]
4- . کهف / 79[1]

تعالی فَفِرُّوا إِلَی اللَّهِ (1) لاجیا أی ملتجیا یقال لجأت لجأ بالتحریک و ملجأ من فرط أهوائی الفرط بسکون الراء التجاوز عن الحد و قد عرفت أن الهوی بالقصر هوی النفس و الأهواء جمعه و علقت أی تعلقت بأطراف حبالک أی حبال کرمک أنامل ولائی أنامل جمع أنملة و هی رءوس الأصابع و یقال بینهما ولاء بالفتح أی قرابة.

فاصفح اللهم یقال صفحت عن فلان إذا أعرضت عن ذنبه عما أجرمته الجرم و الجریمة الذنب یقال جرم و اجترم بمعنی و فی بعض النسخ عما کان من زللی یقال زللت یا فلان تزل زلیلا إذا زل فی الطین أو منطق و قال الفراء زللت بالکسر تزل زللا و الاسم الزلة و خطائی الخطاء بالقصر نقیض الصواب و قد یمد و قرئ بهما وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً(2).

و أقلنی من الإقالة أی خلصنی من صرعة دائی أی مرضی یقال صارعته فصرعته صرعا بالکسر لقیس و صرعا بالفتح لتمیم و الصرعة مثل الرکبة و الجلسة و الصرع علة معروفة سیدی و مولای أی ناصری و متولی أمری و معتمدی أی محل اعتمادی أو الذی اعتمدت علیه و رجائی أی مرجوی و غایة منای أی نهایة مقاصدی فی منقلبی قلبت الشی ء فانقلبت أی انکب و المنقلب یکون مصدرا و مکانا مثل منصرف و المراد هاهنا هو المکان قال الله تعالی وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ (3) و مثوای یقال ثوی بالمکان یثوی ثواء و ثویا أی أقام.

إلهی کیف تطرد الطرد الإبعاد و الطرد بالتحریک تقول طردته فذهب مسکینا قیل هو الذی لا شی ء له و هو أبلغ من الفقر و قوله تعالی أَمَّا السَّفِینَةُ فَکانَتْ لِمَساکِینَ (4) فإنه جعلهم مساکین بعد ذهاب سفینتهم أو لأن

ص: 257


1- 1. الذاریات: 50.
2- 2. النساء: 92.
3- 3. الشعراء: 227.
4- 4. الکهف: 79.

که باوجود شدت فقر و مسکنتی که آنان داشتند ، داشتند کشتی چیزی محسوب نمیشد . و فرموده خداوند متعال: {خواری و تهیدستی بر آنان نوشته شد(1)}.

پس بر اساس درست ترین گفته ها میم در آن اضافه است. «التجأ إلیک من الذنوب» باز می گردد به «هاربا» یعنی چیزی که از آن دور شود. «أم کیف تخیب» گفته می شود: «خاب الرجل خیبة» هنگامی که به خواسته خود نرسد. و «خیبته أنا تخییبا». «مسترشدا» یعنی جویای راهنمایی که مخالف گمراهی است. «قصد» القصد یعنی چیزی را آوردن، می گویند: «قصدته و قصدت إلیه» هر دو به یک معنی هستند. «إلی جنابک» جناب با فتحه به معنای پیشگاه خانه، و با کسره یعنی آن چه به محله مردم نزدیک باشد، «صاقبا» گفته می شود: «صقب داره» با کسره یعنی نزدیک، و در برخی نسخه ها ساعیا آورده شده، و گفته می شود: «سعی الرجل یسعی سعیا» هنگامی که کوشش کند، و نیز هنگامی که کاری را انجام داده یا چیزی بنویسد.

«أم کیف ترد» گفته می شود: «رده عن وجهه یرده ردا و مردا» یعنی او را بازگرداند. «ظمآن» یعنی تشنه، گفته می شود: «ظمأ ظمأ» یعنی تشنه شد، «ورد» الورود در اصل به آب خواستن بوده، سپس برای غیر آن نیز استفاده شده است. خداوند متعال فرمود: و هنگامی که به آب مدین وارد شد. «إلی حیاضک» جمع حوض است. «شاربا کلا» یعنی نه دور شدن و نه ناامیدی و نه رانده شدن. «و حیاضک» واو برای حال است، «مترعة» گفته می شود: «حوض تَرَع» با حرکت و نیز «کوز تَرَع» یعنی پرشده. و «قد ترع الإناء» با کسره یعنی پر شد، و «أترعته أنا» آن را پر کردم، و «جفنة مترعة» خوشه پرآب .

«فی ضنک المحول» یعنی در زمان تنگنا که نتیجه قحطی است، و المحل یعنی خشکسالی، که عبارت است از نباریدن باران و خشکی زمین، و «بابک مفتوح للطلب» یعنی برای درخواستِ درخواست کنندگان، و «الوغول» یعنی وارد شدن و پنهان گشتن، گفته می شود: «وغل الرجل یغل وغولا» یعنی به درون درخت رفت و در آن پنهان شد، «و أنت غایة المسئول» یعنی بالاترین چیزی که درخواست می شود و پیش از تو از کسی درخواست نمی شود. «سألته الشی ء و سألته عن الشی ء سؤالا و مسألة» و در برخی نسخه ها « السؤل» آمده است، که به معنای چیزی است که انسان درخواست می کند، و «نهایة المأمول» یعنی امید بسته شده و پس از تو به کسی امید بسته نمی شود. «إلهی هذه أزمة نفسی عقلتها» العقل یعنی نگاه داشتن، و ضمیر برای نفس است، «بعقال

ص: 258


1- . بقره / 61[2]

سفینتهم غیر معتد بها فی جنب ما کان بهم من المسکنة و قوله تعالی ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ(1) فالمیم فی ذلک زائدة فی أصح القولین التجأ إلیک من الذنوب متعلق بقوله هاربا أی ما یباعد عنها.

أم کیف تخیب یقال خاب الرجل خیبة إذا لم ینل ما طلب و خیبته أنا تخییبا مسترشدا أی طالبا للرشاد و هو ضد الغی قصد القصد إتیان الشی ء تقول قصدته و قصدت إلیه بمعنی إلی جنابک الجناب بالفتح الفناء و بالکسر ما قرب من محلة القوم صاقبا یقال صقب داره بالکسر أی قریب و فی بعض النسخ ساعیا و یقال سعی الرجل یسعی سعیا إذا عدا و کذا إذا عمل و کتب.

أم کیف ترد یقال رده عن وجهه یرده ردا و مردا صرفه ظمآن أی عطشان یقال ظمأ ظمأ أی عطش ورد الورود أصله قصد الماء ثم یستعمل فی غیره قال الله تعالی وَ لَمَّا وَرَدَ ماءَ مَدْیَنَ (2) إلی حیاضک هی جمیع حوض.

شاربا کلا أی لا طرد و لا تخییب و لا رد و حیاضک الواو للحال مترعة یقال حوض ترع بالتحریک و کوز ترع أیضا أی ممتل و قد ترع الإناء بالکسر ترعا أی امتلأ و أترعته أنا و جفنة مترعة فی ضنک المحول أی فی زمان ضیق حاصل من المحول و المحل الجدب و هو انقطاع المطر و یبس الأرض و بابک مفتوح للطلب أی لطلب السائلین و الوغول أی الدخول و التواری یقال وغل الرجل یغل وغولا أی دخل فی الشجر و تواری فیه و أنت غایة المسئول أی نهایة ما یسأل و لیس قبلک مسئول سألته الشی ء و سألته عن الشی ء سؤالا و مسألة و فی بعض النسخ السؤل و هو ما یسأله الإنسان و نهایة المأمول أی المرجو و لیس بعدک مأمول.

إلهی هذه أزمة نفسی عقلتها العقل الإمساک و الضمیر للنفس بعقال

ص: 258


1- 1. البقرة: 61.
2- 2. القصص: 23.

مشیتک» یعنی اراده ات، و «العقال» با کسره عبارت است از نخی که برای نگاه داشتن شتر به کار می رود، «و هذه أعباء ذنوبی» العباء با کسره یعنی بار، و جمع آن أعباء است، «درأتها» یعنی از خود دور کردم، «بعفوک» گفته می شود: «عفوت عن ذنبه» هنگامی که او را رها کرده و مجازات نکنند، و «رحمتک و هذه أهوائی المضلة» یعنی به وجود آورنده گمراهی، و در اصل چنین بوده: آن را ضایع کرد و نابود ساخت. «وکلتها» یعنی آن را سپردم، «إلی جناب لطفک» هدایت کننده هرچیز به سوی آن چه آمادگی آن را دارد، و «رأفتک» بالاترین مرتبه مهربانی است.

«فاجعل اللهم صباحی هذا» که آن صفت برای «صباحی» است، «نازلا علی» النزول یعنی فروآمدن، می گویند: «نزلت نزولا و منزلا».«بضیاء الهدی» یعنی رشد و راهنمایی، هم مذکر و هم مؤنث می آید. و «السلامة» همان دوری از آفت هاست «فی الدین» که همان اطاعت و پاداش است، و به جای شریعت نیز استفاده می شود. خداوند متعال فرمود: {همانا دین در نزد خداوند اسلام است(1)}، و «الدنیا» مؤنث أدنی است که از ریشه الدنو یا الدناءة است، یعنی خانه ای که نسبت به آخرت بسیار به ما نزدیک تر باشد، و یا نسبت به آخرت پایین تر باشد، و دار مؤنث سماعی است .

و «اجعل مسائی» مخالف صباح است، «جنة» با ضمه جیم چیزی از سلاح هاست که با آن خود را می پوشانند. «من کید الأعداء» یعنی حیله آن ها، و الأعداء جمع عدو است که مخالف صدیق می باشد. و «وقایة» یعنی نگه داشتن هر چیز از آن چه به آن آسیب رساند، و نیز به چیزی که آن را حفظ کند نیز گفته می شود و در این جا منظور همین است. «من مردیات الهوی» یعنی چیزهایی از امیال نفسانی که باعث نابودی شود، گفته می شود: «ردی» با کسره یعنی نابود کرد، و «أردأه غیره». «فإنک قادر» القدرة مخالف ناتوانی است، «علی ما تشاء» یعنی اراده کنی.

«تُؤْتِی» یعنی عطا کنی، ریشه آن «الإتیان» و به به معنای بخشش است. «الْمُلْک» یعنی قدرت دستور دادن و بازداشتن مردم از کارها، و آن مخصوص مدیریت عاقلان است و به همین دلیل گفته می شود: « مَلِکِ النَّاسِ» و نمی گویند: «ملک الأشیاء» «مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ» گفته می شود: « نزعت الشی ء من مکانه أنزعه نزعا» یعنی بیرون آوردم، «وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ» العزة حالتی است که مانع شکست خوردن انسان می شود، مانند این سخن که: «أرض عزاز» یعنی سخت، «وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ» الذل با ضمه مخالف عزت است، و با کسره به معنای نرمی است. و «أذله و استذله و ذلله» هر سه یک معنی دارند. «بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیر»ٌ خیر را

ص: 259


1- . آل عمران / 19[1]

مشیتک أی إرادتک و العقال بالکسر خیط یکون آلة لإمساک البعیر و هذه أعباء ذنوبی العباء بالکسر الحمل و الجمع أعباء درأتها أی دفعتها عن نفسی بعفوک یقال عفوت عن ذنبه إذا ترکته و لم تعاقبه و رحمتک و هذه أهوائی المضلة أی الموجبة للضلالة و أصله أضاعه و أهلکه وکلتها أی جعلتها موکولة إلی جناب لطفک الهادی لکل شی ء إلی ما یستعده و رأفتک هی أشد الرحمة.

فاجعل اللهم صباحی هذا هو صفة صباحی نازلا علی النزول الحلول تقول نزلت نزولا و منزلا بضیاء الهدی هو الرشاد و الدلالة یذکر و یؤنث و السلامة هی التعری عن الآفات فی الدین و هو الطاعة و الجزاء و استعیر للشریعة قال الله تعالی إِنَّ الدِّینَ عِنْدَاللَّهِ الْإِسْلامُ (1) و الدنیا مؤنث أدنی من الدنو أو الدناءة أی الدار التی لها زیادة قرب إلینا بالنسبة إلی الآخرة أو لها زیادة دناءة بالنسبة إلی الآخرة و الدار مؤنث سماعی.

و اجعل مسائی هو ضد الصباح جنة بضم الجیم هو ما استترت به من سلاح من کید الأعداء أی مکرهم و الأعداء جمع عدو و هو ضد الصدیق و وقایة هی حفظ الشی ء مما یضره و قد یطلق علی ما به ذلک الحفظ و هو المراد هاهنا من مردیات الهوی أی المهالک الناشئة من هوی النفس یقال ردی بالکسر ردی أی هلک و أردأه غیره فإنک قادر القدرة ضد العجز علی ما تشاء أی ترید.

تُؤْتِی أی تعطی من الإتیان و هو الإعطاء الْمُلْکِ هو التصرف بالأمر و النهی فی الجمهور و ذلک مختص بسیاسة الناطقین و لذا یقال مَلِکِ النَّاسِ و لا یقال ملک الأشیاء مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ یقال نزعت الشی ء من مکانه أنزعه نزعا قلعته وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ العزة حالة مانعة للإنسان من أن یغلب من قولهم أرض عزاز أی صلبة وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ الذل بالضم ضد العز و بالکسر اللین و أذله و استذله و ذلله بمعنی بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ ذکر الخیر

ص: 259


1- 1. آل عمران: 19.

به تنهایی آورده، چرا که خیر ذاتا قصد و انجام میشود و شر به عرض انجام می شود ، چرا که هیچ شر اندکی وجود ندارد که دربردارنده خیری کلی نباشد. و یا برای رعایت ادب در سخن بوده است. و هم چنین اشاره کرده به این که بدی نیز در اختیار اوست، با این سخن که «تو بر هر چیز... تا پایان آیه»

«تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهار» یعنی از نیمه شب کاسته و به نیمه روز اضافه می کنی. و «الولوج» یعنی وارد شدن در مکان تنگ، «وَ تُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ» یعنی از نیمه روز کاسته و به نیمه شب اضافه می کنی. «وَ تُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ» با تشدید یاء و نیز بدون تشدید آن خوانده می شود. و آن به وجود آوردن حیوان از نطفه است. «وَ تُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ» و آن با ایجاد حیوان از نطفه است. «وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ» رزق به بخشش دائم و بهره و چیزی که به درون می رسد و از آن تغذیه می شود گفته می شود. خداوند متعال فرمود: «و انفقوا مما رزقناکم» «و تجعلون رزقکم أنکم» «بغیر حساب»(1)

به معنای شمارش است، «لا إله» یعنی هیچ معبود راستینی جز تو نیست، و معبود را با راستی مخصوص گرداندیم زیرا هرکس جز خدا پرستیده شود، باطل است، مانند بت ها و ستارگان. و برخی از صوفیه معبود را کلی می دانند و می گویند هرچیزی که پرستیده شود در حقیقت خداست، زیرا موجود حقیقی نور واحد است که در نقش عالم آشکار شده، و نسبت حق به عالم مانند نسبت دریا به امواج است. «سبحانک اللهم» تسبیح یعنی پاک دانستن، و سبحان در اصل مصدر است، مانند غفران و در این جا مفعول مطلق است، یعنی تو را پاک و منزه می دانم پاک دانستنی. و «بحمدک» یعنی این تسبیح با سپاس از تو همراه است، و حمد در نزد صوفیه عبارت است از بیان صفات کمال خداوند.

«من ذا یعرف» ذا در این جا به معنای «الذی» است. و معرفة و عرفان دریافتن چیزی با فکر و اندیشه در آثار است. و آن بالاتر از علم است و مخالف انکار است. «قدرک» قدر هر چیز مقدار آن است، و در برخی نسخه ها «قدرتک» آمده است. «فلا یخافک» خوف مخالف رجاء است. و «من ذا یعلم» علم یعنی دریافت حقیقت هر چیز، و آن بر دو نوع است: دریافت ذات هر چیز و حکم به وجود آن یا نبودن آن. و معنای اول با یک مفعول می آید، مانند این آیه: «لاتَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ(2)»

آن ها را نمی شناسید، اما خداوند به آن ها آگاه است.

ص: 260


1- . بقره / 254، واقعه / 82، کهف / 19[1]
2- . انفال / 60[2]

وحده لأنه المقضی بالذات و الشر مقضی بالعرض إذ لا یوجد شر جزئی ما لم یتضمن خیرا کلیا أو لمراعاة الأدب فی الخطاب و نبه علی أن الشر أیضا بیده بقوله إنک علی اه.

تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ أی تنقص من قوس اللیل و تزید فی قوس النهار و الولوج الدخول فی مضیق وَ تُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ أی تنقص من قوس النهار و تزید فی قوس اللیل وَ تُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ بتشدید الیاء و تسکینها و ذلک بإنشاء الحیوان من النطفة وَ تُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِ و ذلک بإنشاء النطفة من الحیوان وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ الرزق یقال للعطاء الجاری و للنصیب و لما یصل إلی الجوف و یتغدی به قال الله تعالی أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناکُمْ وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَکُمْ أَنَّکُمْ فَلْیَأْتِکُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ (1) بِغَیْرِ حِسابٍ هو استعمال العدد.

لا إله أی لا معبود بالحق إلا أنت و إنما خصصنا المعبود بالحق لأن غیر الله قد یعبد بالباطل کالأصنام و الکواکب و بعض الصوفیة یطلقون المعبود و یقولون کل ما یعبد فهو الله فی الحقیقة لأن الموجود الحقیقی نور واحد ظهر بصورة العالم و نسبة الحق إلی العالم کنسبة البحر إلی الأمواج سبحانک اللهم التسبیح التنزیه و سبحان فی الأصل مصدر کغفران و هو هاهنا مفعول مطلق أی أسبحک تسبیحا و بحمدک أی و کان ذلک التسبیح مقرونا بحمدک و الحمد عند الصوفیة إظهار صفات الکمال.

من ذا یعرف ذا هاهنا بمعنی الذی و المعرفة و العرفان إدراک الشی ء بفکر و تدبر لأثر و هو أخص من العلم و یضاده الإنکار قدرک قدر الشی ء مبلغه و فی بعض النسخ قدرتک فلا یخافک الخوف ضد الرجاء و من ذا یعلم العلم إدراک الشی ء بحقیقته و ذلک ضربان إدراک ذات الشی ء و الحکم بوجود الشی ء له أو نفی الشی ء عنه و الأول یتعدی إلی مفعول واحد نحو لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ (2).

ص: 260


1- 1. البقرة 254 الواقعة: 82، الکهف: 19.
2- 2. الأنفال: 60.

و مورد دوم با دو مفعول می آید، مانند این آیه: «فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِناتٍ(1)» پس اگر آن زنان را مؤمن یافتید. «ما أنت» یعنی تو چه چیزی هستی. «فلا یهابک» یعنی از تو نترسد.

«ألفت» امام راغب گفته است: مؤلَّف چیزی است که از اجزاء متفاوت تشکیل شده باشد، و ترتیب در آن رعایت شده باشد، آن چه شایستگی پیشی گرفتن دارد پیشی گرفته و هرکدام که باید دیرتر بیاید، دیرتر آمده باشد. «بمشیتک» یعنی به اراده ازلی تو. «الفرق» یعنی تکه های جدا از هم، و مانند آن است «الفرق» به معنای گروه جدایی از مردم. و «فلقت بقدرتک الفلق» یعنی پاره کردن چیزی و جدا کردن قسمتی از آن از بخش دیگر. «الفلق» همان صبح است، و نیز گفته شده به معنای «انهار» در این آیه است: «أَمَّنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَراراً وَ جَعَلَ خِلالَها أَنْهاراً(2)».

«أنرت» از ریشه الإنارة است، «بکرمک دیاجی الغسق» جوهری گفته است: دیاجیِ شب به معنای حنادس آن است، و حندس با کسره یعنی شب بسیار تاریک. و «الغسق» به ابتدای تاریکی شب گفته می شود. و «أنهرت المیاه» گفته می شود: «أنهرت الدم» یعنی خون را جاری کردم، و در برخی نسخه ها «أهمرت» آمده است، و «الهمر» به معنای فروریختن است. مانند «قد همر الدمع» «و الماء یهمره همرا». «من الصم» گفته می شود: «حجر صم» یعنی سفت و سخت. «الصیاخید» جمع صیخود است، و «صخرة صیخود» یعنی سخت. «عذبا» به آب گوارا گفته می شود، و «قد عذب عذوبة». و «أُجاجاً» ماء أجاج یعنی آب شور، و «أنزلت مِنَ الْمُعْصِراتِ» به ابرهای باران زا گفته می شود. «ماءً» چیزی است که نوشیده می شود. و همزه در آن به جای هاء آمده است. به دلیل مویه و در اصل موه با حرکت است، چرا که برای آب های اندک و آب زیاد جمع بسته می شود. «ثَجَّاجاً» گفته می شود: «ثججت الدم و الماء» وقتی آن را روی زمین جاری می کند، «یثججه» یعنی آن را روان می سازد، و «مطر ثجاج» زمانی گفته می شود که بسیار ریزش داشته باشد.

«جعلت الشمس و القمر للبریة» گفته می شود: یقال «برأ الله الخلق برءا و هو البارئ» و بریة یعنی آفریده ها. و عرب همزه آن را ترک کرده است. و فراء گفته است: اگر بریه از بری به معنای خاک گرفته شده باشد، اصل آن بدون همزه است. «سِراجاً» به معنای درخشان به وسیله شعله یا روغن که به هرچیز درخشان گفته می شود. «وَهَّاجاً» الوهج با سکون مصدر است. گفته می شود: «وهجت النار وهجانا» هنگامی که شعله ور شود.

ص: 261


1- . ممتحنه /10[3]
2- . نمل/ 61[1]

و الثانی یتعدی إلی مفعولین نحو فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِناتٍ (1) ما أنت أَیْ أَیُّ شی ء أنت فلا یهابک أی لا یخافک ألفت قال الإمام الراغب المؤلف ما جمع من أجزاء مختلفة و رتب ترتیبا قدم فیه ما حقه أن یقدم و أخر فیه ما حقه أن یؤخر بمشیتک أی إرادتک الأزلیة الفرق هی القطعة المنفصلة و منه الفرق للجماعة المنفردة من الناس و فلقت بقدرتک الفلق هو شق الشی ء و إبانة بعضه عن بعض الفلق هو الصبح و قیل الأنهار المذکورة فی قوله تعالی أَمَّنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَراراً وَ جَعَلَ خِلالَها أَنْهاراً(2). و أنرت من الإنارة بکرمک دیاجی الغسق قال الجوهری دیاجی اللیل حنادسه و الحندس بالکسر اللیل الشدید الظلمة و الغسق هو أول ظلمة اللیل و أنهرت المیاه یقال أنهرت الدم أی أسلته و فی بعض النسخ أهمرت و الهمر الصب و قد همر الدمع و الماء یهمره همرا من الصم یقال حجر صم أی صلب مصمت الصیاخید هی جمع صیخود و صخرة صیخود أی شدیدة عذبا هو الماء الطیب و قد عذب عذوبة و أُجاجاً ماء أجاج أی ملح و أنزلت مِنَ الْمُعْصِراتِ هی السحاب التی تعصر بالمطر ماءً هو الذی یشرب و الهمزة فیه مبدلة من الهاء بدلیل مویه و أصله موه بالتحریک لأنه یجمع علی أمواه فی القلة و میاه فی الکثرة ثَجَّاجاً یقال ثججت الدم و الماء إذا أسلته بالوادی یثججه أی یسیله و مطر ثجاج إذا انصب جدا.

و جعلت الشمس و القمر للبریة یقال برأ الله الخلق برءا و هو البارئ و البریة الخلق و قد ترک العرب همزه و قال الفراء إن أخذت البریة من البری و هو التراب فأصلها غیر الهمز سِراجاً هو الزاهر بفتیلة و دهن و یعبر به عن کل مضی ء وَهَّاجاً الوهج بالتسکین مصدر وهجت النار وهجانا إذا اتقدت

ص: 261


1- 1. الممتحنة: 10.
2- 2. النمل: 61.

«من غیر أن تمارس» المراس و الممارسة یعنی اقدام به انجام کار، و منظور این است که بدون آن که کاری انجام دهی. «فیما ابتدأت به لغوبا» به معنای خستگی است، و «لا علاجا» گفته می شود: «عالجت الشی ء معالجة و علاجا» هنگامی که آن کار را از پیش ببرد .

«فیا من توحد» یعنی یگانه شد، «بالعز و البقاء» به معنای ادامه وجود است، و یگانگی او به عزت از این روست که هر موجودی، وجود و همه ویژگی های خود را از خداوند گرفته است، پس هر یک در حد ذات خود ذلیل است و عزت تنها برای خداست. و یگانگی او به جاودانگی از این جهت است که هرچیزی جز خداوند متعال محکوم به نابودی است، و «قهر» یعنی چیره گشت، «عباده» عبودیت به معنای اظهار خاکساری است و عبادت بالاتر از آن است، زیرا نهایت خاکساری با مرگ است که روح از بدن خارج می شود، و «الفناء» به معنای نابودی پس از وجود است.

«صل علی محمد و آله الأتقیاء» التقی المتقی گفته می شود: «اتقی یتقی» و چنین پنداشتند که تاء از خود کلمه است و گفتند: «تقی یتقی» مانند «قضی یقضی» و این فرموده پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مناسب آن است که: «کل تقی آلی» هر انسان پرهیزکار از خاندان من است. و «استمع» گفته می شود: «استمعت له» یعنی به آن گوش فرا دادم. «ندائی» یعنی صدایم، و «استجب دعائی» الإجابة و الاستجابة به یک معنی هستند. و الدعاء مفرد الأدعیة و أصل آن دعاو است، چون از دعوت آمده است، جز این که واو چون پس از الف آمده تبدیل همزه شده است، و «حقق» یعنی پایدار گردان، از ریشه «حق یحق» به معنای استوار کردن. «بفضلک» یعنی نیکی و بخشش. «أملی» در دنیا و «رجائی» در آخرت.

«یا خیر من دعی» گفته می شود: «دعوت فلانا» یعنی او را صدا زدم و او را خواندم، «لدفع الضر» با ضمه به معنای ضعف و بدحالی است، و در برخی نسخه ها چنین آمده: «لکشف الضر» گفته می شود: «کشفت الثوب عن الوجه و کشفت غمه» خداوند متعال فرمود: و اگر خداوند از بدی به تو برساند کسی جز او نمی تواند آن را برطرف کند. «المأمول» یعنی چیزی که بدان امید بسته باشند. «فی کل عسر» منظور برطرف کردن آن است، و عسر مخالف یسر و آسایش است. عیسی بن عمر گفت: هر اسمی که سه حرف باشد که ابتدای آن ضمه داشته و حرف وسط آن ساکن باشد، برخی از اعراب آن را سنگین می خوانند و برخی دیگر آن را سبک می خوانند. مانند عُسر و عُسُر و رُحم و رُحُم و حُکم و حُکُم .

ص: 262

من غیر أن تمارس المراس و الممارسة المعالجة و المراد من غیر أن ترتکب فیما ابتدأت به لغوبا هو التعب و الإعیاء و لا علاجا یقال عالجت الشی ء معالجة و علاجا إذا زاولته.

فیا من توحد أی تفرد بالعز و البقاء هو دوام الوجود و توحده بالعز لأن کل ممکن فوجوده و جمیع صفاته مستعارة من الله فهو فی حد ذاته ذلیل و إنما العزة لله و توحده بالبقاء لأن کل شی ء هالک إلا وجهه و قهر أی غلب عباده العبودیة التذلل و العبادة أبلغ منها لأنها غایة التذلل بالموت هو مفارقة الروح من البدن و الفناء هو العدم بعد الوجود.

صل علی محمد و آله الأتقیاء التقی المتقی یقال اتقی یتقی و توهموا أن التاء من نفس الکلمة و قالوا تقی یتقی مثل قضی یقضی و ناسب هذا الوصف قول النبی صلی الله علیه و آله کل تقی آلی و استمع یقال استمعت له أی أصغیت إلیه ندائی أی صوته و استجب دعائی الإجابة و الاستجابة بمعنی و الدعاء واحد الأدعیة و أصله دعاو لأنه من دعوت إلا أن الواو لما جاءت بعد الألف همزت و حقق أی ثبت من حق یحق بمعنی ثبت بفضلک هو و الإفضال الإحسان أملی فی الدنیا و رجائی فی الآخرة.

یا خیر من دعی یقال دعوت فلانا أی صحت به و استدعیته لدفع الضر هو بالضم الهزال و سوء الحال و فی بعض النسخ لکشف الضر یقال کشفت الثوب عن الوجه و کشفت غمه قال الله تعالی وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا کاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ(1) و المأمول أی المرجو فی کل عسر یراد دفعه و العسر نقیض الیسر قال عیسی بن عمر کل اسم علی ثلاثة أحرف أوله مضموم و أوسطه ساکن فمن العرب من یثقله و منهم من یخففه مثل عسر و عسر و رحم و رحم و حکم و حکم.

ص: 262


1- 1. الأنعام: 17 و یونس: 107.

و «فی کل» در هر آسایشی «بک» نه به غیر تو «أنزلت حاجتی» حاجتم را عرضه می کنم. حاجت به هر چیز، یعنی نیاز به آن و همراه با محبت آن، «فلا تردنی» صیغه نهی در دعاء است. «من باب موهبتک» گفته می شود: «وهبت له الشی ء وهبا و وهبا» با حرکت خوانده می شود و «هبة» و اسم آن الموهب و الموهبة با کسره هاء است. «فیهما خائبا» یعنی بدون دستیابی به خواسته ام. «یا کریم یا کریم یا کریم» این خطاب را به نام کریم تکرار کرده تا به بخشش خداوند تکیه کند، «لا حول» یعنی در ظاهر نیرویی نیست، و «لا قوة» یعنی در باطن، «إلا بالله العلی» به ذات او «العظیم» و به صفات او.

و بدان که این دعای شریف را به همراه شرح آن در کتاب نماز و در ابواب دعاهای روز و شب آوردیم و تنها به دلیل فاصله بسیار با آن باب و نیز به خاطر بسیار مناسب بودنش در این جایگاه، آن را دوباره تکرار کردیم .

ص: 263

و فی کل یسر بک لا بغیرک أنزلت حاجتی الحاجة إلی الشی ء الفقر إلیه مع محبته فلا تردنی صیغة نهی للدعاء من باب موهبتک وهبت له الشی ء وهبا و وهبا بالتحریک و هبة و الاسم الموهب و الموهبة بکسر الهاء فیهما خائبا أی غیر واجد للمطلوب یا کریم یا کریم یا کریم کرر النداء بعنوان الکریم إظهارا للاعتماد علی کرم الحق لا حول أی لا قوة فی الظاهر و لا قوة أی فی الباطن إلا بالله العلی بذاته العظیم بصفاته (1).

و اعلم أنا قد أوردنا هذا الدعاء الشریف مع شرحه فی کتاب الصلاة فی أبواب أدعیة الصباح و المساء و إنما کررناه للفاصلة الکثیرة و لشدة مناسبته بهذا المقام أیضا(2).

ص: 263


1- 1. ثم اعلم أن السجود و الدعاء فیه غیر موجود فی أکثر النسخ، و فی بعضها موجود و کان فی الاختیار مکتوبا علی الهامش هکذا: الهی قلبی محجوب، و عقلی مغلوب، و نفسی معیوبة، و لسانی مقر بالذنوب، و أنت ستار العیوب، فاغفر لی ذنوبی یا غفار الذنوب، یا شدید العقاب، یا غفور یا شکور، یا حلیم اقض حاجتی بحق الصادق رسولک الکریم و آله الطاهرین برحمتک یا أرحم الراحمین. و المشهور قراءته بعد فریضة الفجر، و ابن الباقی رواه بعد النافلة، و الکل حسن، کذا أفاده قدّس سرّه فی کتاب الصلاة، و نقلته من هامش طبعة الکمبانیّ.
2- 2. فی نسخة الأصل المحفوظة بمکتبة ملک بطهران تحت الرقم 1001 هاهنا ورقة علی حدة الصقت بالکراسة و مضمونها ما مر أن الدعاء- دعاء الصباح- وجد بخط مولانا أمیر المؤمنین بالتاریخ المذکور، لا بأس بمراجعته، و انما أضربنا عن نقلها لما کتب فی هامش تلک الورقة« مکرر نوشته شده و باید بعد از مقابله ...» یعنی أنّها کتبت مکرّرا و لا بد أن یقابل مع ما مر فی صدر البیان.

باب چهل و یکم : حرزهای دو مولای رادمرد ما، حسن و حسین صلوات الله علیهما و بعضی از دعاها و عوذات آن ها

روایات

روایت1.

مهج الدعوات: حرزی از دو امام همام، حسن و حسین علیهما السلام: امام صادق علیه السلام از پدرش از پدرانش نقل کرده است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم، حسن و حسین علیهما السلام را به این دعا پناه می دادند و یاران خود را نیز به آن دستور می دادند و آن این دعاست: به نام خداوند بخشنده مهربان. خودم را و دین و مال و خانواده ام و پایان کارم را و هرچه خداوند روزی ام کرده و به من واگذارده را پناه می دهم به عزت خداوند و بزرگی و جبروت و سلطنت و رحمت و مهربانی و عزت و آمرزش و نیرو و توانایی و بخشش ها و ساخته ها و پشتوانه های او و به جمع خداوند عز و جل و به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و قدرت خداوند بر هر چه می خواهد، از شر هر جانور زهرآگین و گزنده و از شر جن و انسان و هرچه در زمین می جنبد و از آن بیرون می رود و از شر هرچه از آسمان فرومی آید و به سوی آن بالا می رود و از شر هر جنبنده ای که جانش به دست پروردگارم است، همانا پروردگارم بر مسیر مستقیم است و او بر هر کار تواناست، و هیچ نیرو و جنبشی مگر از جانب خداوند بزرگ و بلند مرتبه نیست. و درود خداوند بر آقای ما محمد و همه خاندانش باد(1).

ص: 264


1- . مهج الدعوات: 13

باب 41 أحراز مولانا الإمامین الهمامین الحسن و الحسین صلوات الله علیهما و بعض أدعیتهما و عوذاتهما علیهما السلام

الأخبار

«1»

مهج، [مهج الدعوات] حِرْزٌ لِلْإِمَامَیْنِ الْهُمَامَیْنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ علیهما السلام عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ الصَّمَدِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ الصَّمَدِ التَّمِیمِیِّ عَنْ وَالِدِهِ أَبِی الْحَسَنِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُعَاذِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنِ ابْنِ الْوَلِیدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ الْبَرْقِیِّ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ یَحْیَی عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله یُعَوِّذُ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ علیهما السلام بِهَذِهِ الْعُوذَةِ وَ کَانَ یَأْمُرُ علیه السلام ِذَلِکَ أَصْحَابَهُ وَ هُوَ هَذَا الدُّعَاءُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أُعِیذُ نَفْسِی وَ دِینِی وَ أَهْلِی وَ مَالِی وَ وُلْدِی وَ خَوَاتِیمَ عَمَلِی وَ مَا رَزَقَنِی رَبِّی وَ خَوَّلَنِی بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ عَظَمَةِ اللَّهِ وَ جَبَرُوتِ اللَّهِ وَ سُلْطَانِ اللَّهِ وَ رَحْمَةِ اللَّهِ وَ رَأْفَةِ اللَّهِ وَ عِزَّةِ اللَّهِ وَ غُفْرَانِ اللَّهِ وَ قُوَّةِ اللَّهِ وَ قُدْرَةِ اللَّهِ وَ بِآلَاءِ اللَّهِ وَ بِصَنِیعِ اللَّهِ وَ بِأَرْکَانِ اللَّهِ وَ بِجَمْعِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ قُدْرَةِ اللَّهِ عَلَی مَا یَشَاءُ مِنْ شَرِّ السَّامَّةِ وَ الْهَامَّةِ وَ مِنْ شَرِّ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ مِنْ شَرِّ مَا دَبَّ فِی الْأَرْضِ وَ مِنْ شَرِّ مَا یَخْرُجُ مِنْهَا وَ مِنْ شَرِّ ما یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما یَعْرُجُ فِیها وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّةٍ رَبِّی آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ (1).

ص: 264


1- 1. مهج الدعوات ص 13 و ما جعل فی صدر الصفحة الآتیة من تتمة هذا الحرز کما فی الأصل و هکذا طبعة الکمبانیّ، لکنه فی المصدر من تتمة حرز أمیر المؤمنین علیه السلام کما مرّ فی ذیل ص 229.

روایت2.

مهج الدعوات: حرزی از امام حسن علیه السلام. به نام خداوند بخشنده مهربان، پروردگارا، از تو درخواست می کنم به مکانت و جایگاه های عزتت و ساکنان آسمانت و پیامبران و فرشتگانت، که دعای مرا مستجاب کنی. پس به راستی که سختی کارم مرا ناتوان کرده است. خداوندا، از تو می خواهم بر محمد و خاندانش درود فرستی و سختی کارم را آسان گردانی (1).

روایت3.

مهج الدعوات: حرزی از امام حسین علیه السلام. به نام خداوند بخشنده مهربان. ای همیشگی، ای پایدار، ای زنده، ای استوار، ای برطرف کننده ی اندوه، ای گشایش دهنده ی گرفتاری، ای برانگیزاننده ی فرستادگان، ای راست گو در وعده، پروردگارا، اگر نزد تو دوستی و خرسندی دارم مرا بیامرز و پیروان مرا از برادرانم و یارانم بیامرز. و نسلم را پاکیزه گردان، به مهربانی ات ای مهربان ترین مهربانان. و درود خداوند بر محمد و همه خاندانش باد (2) .

باب چهل و دوم : حرزهای امام سجاد صلوات الله علیه و بعضی از دعاها و عوذات ایشان

روایات

روایت1.

مهج الدعوات حرز امام زین العابدین علیه السلام. به نام خداوند بخشنده مهربان. ای شنواترین شنوایان، ای بیناترین بینایان، ای شتابان ترین حسابرسان، ای عادل ترین حاکمان، ای آفریدگار آفریدگان، ای یاری رسان پیروزمندان، ای مهربان ترین مهربانان، ای رهنمای گمگشتگان، ای پناه پناه جویان، مرا پناه ده

ص: 265


1- . مهج الدعوات : 13
2- . مهج الدعوات : 13

تصویر

«2»

مهج، [مهج الدعوات] حِرْزٌ لِلْإِمَامِ الْحَسَنِ علیه السلام: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِمَکَانِکَ وَ مَعَاقِدِ عِزِّکَ وَ سُکَّانِ سَمَاوَاتِکَ وَ أَنْبِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ أَنْ تَسْتَجِیبَ لِی فَقَدْ رَهِقَنِی مِنْ أَمْرِی عُسْرٌ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَ لِی مِنْ عُسْرِی یُسْراً(1).

«3»

مهج، [مهج الدعوات] حِرْزٌ لِلْإِمَامِ الْحُسَیْنِ علیه السلام: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یَا دَائِمُ یَا دَیْمُومُ یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ یَا کَاشِفَ الْغَمِّ یَا فَارِجَ الْهَمِّ یَا بَاعِثَ الرُّسُلِ یَا صَادِقَ الْوَعْدِ اللَّهُمَّ إِنْ کَانَ لِی عِنْدَکَ رِضْوَانٌ وَ وُدٌّ فَاغْفِرْ لِی وَ مَنِ اتَّبَعَنِی مِنْ إِخْوَانِی وَ شِیعَتِی وَ طَیِّبْ مَا فِی صُلْبِی بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ (2).

باب 42 أحراز السجاد صلوات الله علیه و بعض أدعیته و عوذاته

الأخبار

«1»

مهج، [مهج الدعوات] حِرْزُ الْإِمَامِ زَیْنِ الْعَابِدِینَ علیه السلام: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یَا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ یَا أَسْرَعَ الْحَاسِبِینَ یَا أَحْکَمَ الْحَاکِمِینَ یَا خَالِقَ الْمَخْلُوقِینَ یَا رَازِقَ الْمَرْزُوقِینَ یَا نَاصِرَ الْمَنْصُورِینَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا دَلِیلَ الْمُتَحَیِّرِینَ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ أَغِثْنِی

ص: 265


1- 1. مهج الدعوات ص 13.
2- 2. مهج الدعوات ص 13.

ای مالک روز جزا، تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم. ای فریادرس گرفتاران، ای پاسخ دهنده ی دعای پریشان حالان، تو الله هستی، پروردگار عالمیان. تو الله هستی، که معبودی جز تو نیست. پادشاه راستین و آشکار، در کبریاء پوشیده شده ای. خداوندا، درود فرست بر محمد مصطفی و بر علی مرتضی و فاطمه زهراء و خدیجه کبری و حسن مجتبی و حسین شهید کربلاء و علی بن حسین زین العابدین و محمد بن علی باقر و جعفر بن محمد صادق و موسی بن جعفر کاظم و علی بن موسی رضا و محمد بن علی تقی و علی بن محمد نقی و حسن بن علی عسکری و حجة قائم مهدی امام منتظر صلوات الله علیهم أجمعین. خداوندا، دوستان آنان را دوست بدار و کسانی را که با ایشان دشمنی کنند دشمن دار. هر کس آن ها را یاری کند یاری کن و آن را که حق ایشان را نادیده بگیرد، خوار گردان. کسانی را که به آن ها ستم کنند لعنت کن و گشایش کار خاندان محمد را نزدیک گردان. پیروان محمد و خاندان محمد را پیروز گردان و دشمنان آن ها را نابود گردان و دیدار قائم آل محمد را روزی من کن و مرا از پیروان و یاران و خشنودان از کار ایشان قرار بده. به مهربانی ات ای مهربان ترین مهربانان (1) .

باب چهل و سوم : حرزهای امام باقر علیه السلام و بعضی از دعاها و عوذات ایشان

روایات

روایت1.

مهج الدعوات: حرز امام محمد بن علی باقر صلوات الله علیه. آن را می نویسند و بر بازو می بندند. خودم را به پروردگار بزرگم پناهنده می سازم از آن چه پیدا و آشکار است و از شر هر مؤنث و مذکر، و از شر هر آن چه خورشید و ماه دیده اند. مقدس است، مقدس است، پروردگار فرشتگان و روح. ای جن و انس، شما را به مهربان آگاه می خوانم. و شما را به آن چه با مهرپروردگار عالمیان مهر کردم و با مهر جبرئیل و میکائیل و اسرافیل، و با نگین انگشتر سلیمان بن داود و نگین انگشتر محمد، آقای پیامبران و فرستادگان صلی الله علیه و علیهم أجمعین، دور شوید در آن

ص: 266


1- . مهج الدعوات :19

یَا مَالِکَ یَوْمِ الدِّینِ إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ یَا صَرِیخَ الْمَکْرُوبِینَ یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ أَنْتَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْمَلِکُ الْحَقُّ الْمُبِینُ الْکِبْرِیَاءُ رِدَاؤُکَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَی وَ عَلَی عَلِیٍّ الْمُرْتَضَی وَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ وَ خَدِیجَةَ الْکُبْرَی وَ الْحَسَنِ الْمُجْتَبَی وَ الْحُسَیْنِ الشَّهِیدِ بِکَرْبَلَاءَ وَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ زَیْنِ الْعَابِدِینَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ وَ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ الْکَاظِمِ وَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ التَّقِیِّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ النَّقِیِّ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ

الْعَسْکَرِیِّ وَ الْحُجَّةِ الْقَائِمِ الْمَهْدِیِّ الْإِمَامِ الْمُنْتَظَرِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُمْ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُمْ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُمْ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُمْ وَ الْعَنْ مَنْ ظَلَمَهُمْ وَ عَجِّلْ فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ انْصُرْ شِیعَةَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِکْ أَعْدَاءَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقْنِی رُؤْیَةَ قَائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَتْبَاعِهِ وَ أَشْیَاعِهِ وَ الرَّاضِینَ بِفِعْلِهِ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ (1).

باب 43 أحراز الباقر علیه السلام و بعض أدعیته و عوذاته صلوات الله علیه

الأخبار

«1»

مهج، [مهج الدعوات]: حِرْزُ الْإِمَامِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ یُکْتَبُ وَ یُشَدُّ عَلَی الْعَضُدِ أُعِیذُ نَفْسِی بِرَبِّیَ الْأَکْبَرِ مِمَّا یَخْفَی وَ یَظْهَرُ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ أُنْثَی وَ ذَکَرٍ وَ مِنْ شَرِّ مَا رَأَتِ (2) الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ قُدُّوسٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ أَدْعُوکُمْ أَیُّهَا الْجِنُّ وَ الْإِنْسُ إِلَی اللَّطِیفِ الْخَبِیرِ وَ أَدْعُوکُمْ أَیُّهَا الْجِنُّ وَ الْإِنْسُ إِلَی الَّذِی خَتَمْتُهُ بِخَاتَمِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ بِخَاتَمِ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ إِسْرَافِیلَ وَ بِخَاتَمِ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ وَ خَاتَمِ مُحَمَّدٍ سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ وَ النَّبِیِّینَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ اخْسَئُوا فِیهَا

ص: 266


1- 1. مهج الدعوات ص 19.
2- 2. وارت ظ.

و سخن نگویید. دور شوید از فلانی فرزند فلانی، هر جان دار یا عقرب یا جادوگر یا شیطان رانده شده یا پادشاه ستمگر را بازدار، از او گرفتم هر آن چه را که دیده می شود و یا از دیده ها پنهان است، هرآن چه چشمان بیدار یا خواب ببینند، به خداوند توکل کردم که شریکی ندارد. و درود خداوند بر پیامبر و فرستاده درس نخوانده، آقای ما محمد و بر خاندان پاک او باد و سلام فراوان بر او باد. به نام خداوند بخشنده مهربان. و از مردمان موسی گروهی به سوی حق راه یافتند و به وسیله آن عدل پیشه کردند. یا حی یا قیوم یا دیان یا دیان یا اهیا یا شراهیا آذونا اصباؤث آل شدای از تو درخواست می کنم به حق این نام های پاک و پاک شده، که همه بلاها را از صاحب این نوشته دور کنی و حاجت های او را برآورده سازی. همانا تو مهربان ترین مهربانان هستی. و درود خداوند بر محمد و خاندان پاک او باد. پروردگارا، کهکهیج هسط مهجها مسلع دوره مهفتام و به یاری ات که زبان همه پسران آدم و دختران حوا را از فلانی فرزند فلانی بگیری مگر به نیکی. ای مهربان ترین مهربانان. پس خداوند آن ها را کفایت خواهد نمود و او شنوا و داناست. و درود خداوند بر محمد و خاندان پاک او باد (1).

ص: 267


1- . مهج الدعوات :20- 22.

وَ لَا تُکَلِّمُونِ اخْسَئُوا عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ کُلَّمَا یَعْدُو وَ یَرُوحُ مِنْ ذِی حَیٍّ أَوْ عَقْرَبٍ أَوْ سَاحِرٍ أَوْ شَیْطَانٍ رَجِیمٍ أَوْ سُلْطَانٍ عَنِیدٍ أَخَذْتُ عَنْهُ مَا یُرَی وَ مَا لَا یُرَی وَ مَا رَأَتْ عَیْنُ نَائِمٍ أَوْ یَقْظَانَ تَوَکَّلْتُ عَلَی اللَّهِ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ الرَّسُولِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً کَثِیراً

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ مِنْ قَوْمِ مُوسی أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ

أَسْأَلُکَ بِحَقِّ هَذِهِ الْأَسْمَاءِ الطَّاهِرَةِ الْمُطَهَّرَةِ أَنْ تَدْفَعَ عَنْ صَاحِبِ هَذَا الْکِتَابِ جَمِیعَ الْبَلَایَا وَ تَقْضِی حَوَائِجَهُ إِنَّکَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ وَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ اللَّهُمَّ کهکهیج هسط مهجها مسلع دوره مهفتام وَ بِعَوْنِکَ إِلَّا مَا أَخَذْتَ لِسَانَ جَمِیعِ بَنِی آدَمَ وَ بَنَاتِ حَوَّاءَ عَلَی فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ إِلَّا بِالْخَیْرِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ (1).

ص: 267


1- 1. مهج الدعوات ص 20- 22.

روایت2.

مهج الدعوات: حرز دیگری از امام باقر علیه السلام.

به نام خداوند بخشنده مهربان. ای نزدیکی که سستی نمی کند، ای مهربان ترین مهربانان. برای پیروان من پوششی از آتش قرار بده و از آنان خشنود شو. گناهان آن ها را ببخش و کارهایشان را آسان گردان و قرض هایشان را ادا کن و عیب هایشان را بپوشان و گناهان بزرگی را که میان تو و آن هاست به آن ها ببخش. ای آن که از ستم او نمی ترسند و خواب و سال او را درنمی یابد. از هر غصه و اندوه برایم گشایش و راه نجاتی قرار بده، به درستی که تو بر هر کار توانایی(1).

روایت3.

مهج الدعوات: دعاء دیگری از محمد بن علی باقر علیه السلام: جابر از ابو جعفر علیه السلام نقل می کند: جبرئیل گفت: ای پیامبر خدا، بدان که من هیچ یک از پیامبران خدا را به اندازه تو دوست نمی دارم. پس بسیار بگو: پروردگارا، تو می بینی و دیده نمی شوی و تو در جایگاه والا قرار داری، و پایان و بازگشت به سوی توست و دنیا و آخرت و مرگ و زندگی برای توست. پروردگارا، به تو پناه می برم از این که خوار و ناامید شوم (2).

و دعای دیگری از امام باقر علیه السلام که دعای جامع نام دارد: محمد بن یعقوب کلینی با اسناد خود از ابوجعفر محمد بن علی علیه السلام نقل کرده است: به نام خداوند بخشنده مهربان. گواهی می دهم که معبودی جز الله نیست، یگانه است و شریکی ندارد، و گواهی می دهم محمد بنده و فرستاده اوست. به خدا و همه پیامبرانش ایمان آوردم و به همه آن چه پیامبران او آوردند، وعده خداوند راست است و دیدار او راست است. خداوند راست گفت و فرستادگان پیام را رساندند و سپاس مخصوص خداوند پروردگار عالمیان است. خداوند منزه است هرگاه چیزی تسبیح خداوند را می گوید و همان گونه که او دوست می دارد تسبیحش گفته شود. و سپاس مخصوص خداوند است، هرگاه چیزی خداوند را سپاس می گوید و همان گونه که او دوست می دارد سپاس گزارده شود. معبودی جز خداوند نیست، هرگاه چیزی لااله الا الله می گوید و همان گونه که او دوست می دارد

ص: 268


1- . مهج الدعوات :22.
2- . مهج الدعوات :213.
«2»

مهج، [مهج الدعوات] حِرْزٌ آخَرُ لِلْبَاقِرِ علیه السلام: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یَا دَانٍ غَیْرَ مُتَوَانٍ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ اجْعَلْ لِشِیعَتِی مِنَ النَّارِ وِقَاءً وَ لَهُمْ عِنْدَکَ رِضًا فَاغْفِرْ ذُنُوبَهُمْ وَ یَسِّرْ أُمُورَهُمْ وَ اقْضِ دُیُونَهُمْ وَ اسْتُرْ عَوْرَاتِهِمْ وَ هَبْ لَهُمُ الْکَبَائِرَ الَّتِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُمْ یَا مَنْ لَا یَخَافُ الضَّیْمَ وَ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لَا نَوْمٌ اجْعَلْ لِی مِنْ کُلِّ غَمٍّ فَرَجاً وَ مَخْرَجاً إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ(1).

«3»

مهج، [مهج الدعوات] دُعَاءٌ آخَرُ عَنِ الْبَاقِرِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام رَوَیْنَاهُ بِإِسْنَادِنَا إِلَی مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ فِی کِتَابِ فَضْلِ الدُّعَاءِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ وَ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ أَبِی جَمِیلَةَ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: قَالَ جَبْرَئِیلُ یَا نَبِیَّ اللَّهِ اعْلَمْ أَنِّی لَمْ أُحِبَّ نَبِیّاً مِنَ الْأَنْبِیَاءِ کَحُبِّی إِیَّاکَ فَأَکْثِرْ أَنْ تَقُولَ اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَرَی وَ لَا تُرَی وَ أَنْتَ بِالْمَنْظَرِ الْأَعْلَی وَ أَنَّ إِلَیْکَ الْمُنْتَهَی وَ الرُّجْعَی وَ أَنَّ لَکَ الْآخِرَةَ وَ الْأُولَی وَ أَنَّ لَکَ الْمَمَاتَ وَ الْمَحْیَا رَبِّ أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَذِلَّ أَوْ أَخْزَی (2).

وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءٌ آخَرُ عَنِ الْبَاقِرِ علیه السلام وَ کَانَ یُسَمِّیهِ الْجَامِعَ رَوَیْنَاهُ بِإِسْنَادِنَا إِلَی سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هِلَالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ قَالَ أَخَذْتُ هَذَا الدُّعَاءَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام وَ کَانَ یُسَمِّیهِ الْجَامِعَ وَ رُوِّینَاهُ أَیْضاً بِإِسْنَادِنَا إِلَی مُحَمَّدِ بْنِ یَعْقُوبَ الْکُلَیْنِیِّ بِإِسْنَادِهِ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ بِجَمِیعِ رُسُلِ اللَّهِ وَ بِجَمِیعِ مَا أُرْسِلَ بِهِ رُسُلُ اللَّهِ وَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لِقَاءَهُ حَقٌّ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ بَلَّغَ الْمُرْسَلُونَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ سُبْحَانَ اللَّهِ کُلَّمَا سَبَّحَ اللَّهَ شَیْ ءٌ وَ کَمَا یُحِبُّ اللَّهُ أَنْ یُسَبَّحَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ کُلَّمَا حَمِدَ اللَّهَ شَیْ ءٌ وَ کَمَا یُحِبُّ اللَّهُ أَنْ یُحْمَدَ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ کُلَّمَا هَلَّلَ اللَّهَ شَیْ ءٌ وَ کَمَا یُحِبُّ اللَّهُ

ص: 268


1- 1. مهج الدعوات ص 22.
2- 2. مهج الدعوات ص 213.

لااله الا الله گویند. و خداوند بزرگ تر است، هرگاه که او را تکبیر میکنند و همان گونه که دوست می دارد بزرگ داشته شود. پروردگارا، از تو کلیدهای خوبی را درخواست می کنم و پایان های آن را، و راه های آن را و گستردگی و فواید و فراوانی اش را و هرچه را که دانش من به آن رسیده ویا از شمارش آن ناتوان شده ام. خداوندا، اسباب شناخت آن را به من بنمایان و درهای آن را برایم بگشا و برکت های رحمتت را بر من بپوشان. بر من منت گذار و مرا از بی دینی نگاه دار، و قلبم را از شک پاک گردان و قلبم را به دنیا مشغول نساز و با زندگی دنیا از پاداش آخرت بازندار، و قلبم را به حفظ آن چه نادانی آن را از من نمی پذیری مشغول کن، زبانم را برای هر خوبی رام گردان و قلبم را از ریا پاک گردان و آن را در بندهایم جاری نساز و عملم را برای خودت خالص گردان. بارالها، از هر بدی و انواع زشتی ها، آشکار و پنهان وفراموشی های آن، و از هر چه شیطان رانده شده و یا حاکم ستم کار برایم می خواهد به تو پناه می برم. هرآن چه از آن آگاهی و در برطرف کردن آن توانایی. خداوندا، به تو پناه می برم از آفت های جن و انس و حرکت ها و زیردستان و سختی ها و فریب های آن ها، و از گواهان فاسق جن و انس، و از لغزش در دینم که آخرتم را نابود گرداند، و یا ضرری که در زندگی دنیا به من وارد کنند یا بلایی که از سوی آنان به من برسد و نیرو و شکیبایی در آن ندارم. پس مرا مبتلا به رنج آن نکن ای پروردگارم که مرا از یاد تو بازدارد و مرا از عبادت تو مشغول کند. تو نگهدارنده و بازدارنده ای، و دور کننده و حفظ کننده از همه آن هستی. از تو آسایش در دنیا می خواهم تا زمانی که مرا زنده می داری، زندگی که در فرمانبرداری از تو نیرومند باشم و با آن به خشنودی تو دست یابم و از آن به سرای جاودانگی درآیم. و روزی ام مرا به سرکشی وادار نسازد و مرا با فقر و تنگ دستی آزمایش نکن. بهره فراوان در آخرت و روزی گسترده و گوارا در دنیا به من ببخش و دنیا را برایم زندان قرار نده و دوری از آن را مایه اندوهم نگردان. مرا از بلاهای آن در امان بدار و از من راضی باش، عملم را درآن بپذیر و تلاشم را در آن مورد سپاس قرار ده. بارالها، هر که را اراده بدی برایم داشته، با همان اراده بد و هر که برای من حیله ای نموده همان حیله را برایش قرار ده. و تلاش هرآنکه را علیه من کاری کرده باطل کن و با فریب کاران فریب کن، چرا که تو بهترین مکرکنندگانی. دیدگان کافران ستم کار و سرکشان حسود را از من کور گردان. خدایا، از سوی خودت برای من آرامشی قرار بده

ص: 269

أَنْ یُهَلَّلَ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ کُلَّمَا کَبَّرَ اللَّهَ شَیْ ءٌ وَ کَمَا یُحِبُّ اللَّهُ أَنْ یُکَبَّرَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مَفَاتِیحَ الْخَیْرِ وَ خَوَاتِیمَهُ وَ شَرَائِعَهُ وَ سَوَابِغَهُ وَ فَوَائِدَهُ وَ بَرَکَاتِهِ وَ مَا بَلَغَ عِلْمَهُ عِلْمِی وَ مَا قَصُرَ عَنْ إِحْصَائِهِ حِفْظِی اللَّهُمَّ أَنْهِجْ لِی أَسْبَابَ مَعْرِفَتِهِ وَ افْتَحْ لِی أَبْوَابَهُ وَ غَشِّنِی بَرَکَاتِ رَحْمَتِکَ وَ مُنَّ عَلَیَّ بِعِصْمَةٍ عَنِ الْإِزَالَةِ عَنْ دِینِکَ وَ طَهِّرْ قَلْبِی مِنَ الشَّکِّ وَ لَا تَشْغَلْ قَلْبِی بِدُنْیَایَ وَ عَاجِلِ مَعَاشِی عَنْ آجِلِ ثَوَابِ آخِرَتِی وَ اشْغَلْ قَلْبِی بِحِفْظِ مَا لَا تَقْبَلُ مِنِّی جَهْلَهُ وَ ذَلِّلْ لِکُلِّ خَیْرٍ لِسَانِی وَ طَهِّرْ قَلْبِی مِنَ الرِّیَاءِ وَ لَا تُجْرِهِ فِی مَفَاصِلِی وَ اجْعَلْ عَمَلِی خَالِصاً لَکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الشَّرِّ وَ أَنْوَاعِ الْفَوَاحِشِ کُلِّهَا ظَاهِرِهَا وَ بَاطِنِهَا وَ غَفَلَاتِهَا وَ جَمِیعِ مَا یُرِیدُنِی بِهِ الشَّیْطَانُ الرَّجِیمُ وَ مَا یُرِیدُنِی بِهِ السُّلْطَانُ الْعَنِیدُ مِمَّا أَحَطْتُ بِعِلْمِهِ وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی صَرْفِهِ عَنِّی اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ طَوَارِقِ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ زَوَابِعِهِمْ وَ تَوَابِعِهِمْ وَ بَوَائِقِهِمْ وَ مَکَائِدِهِمْ وَ مَشَاهِدِ الْفَسَقَةِ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ أَنْ أُسْتَزَلَّ عَنْ دِینِی فَتَفْسُدَ عَلَیَّ آخِرَتِی وَ یَکُونُ ذَلِکَ مِنْهُمْ ضَرَراً عَلَیَّ فِی مَعَاشِی أَوْ یَعْرِضُ بَلَاءٌ یُصِیبُنِی مِنْهُمْ لَا قُوَّةَ لِی بِهِ وَ لَا صَبْرَ لِی عَلَی احْتِمَالِهِ فَلَا تَبْتَلِنِی یَا إِلَهِی بِمُقَاسَاتِهِ فَیَمْنَعَنِی ذَلِکَ مِنْ ذِکْرِکَ وَ یَشْغَلَنِی عَنْ عِبَادَتِکَ أَنْتَ الْعَاصِمُ الْمَانِعُ وَ الدَّافِعُ الْوَاقِی مِنْ ذَلِکَ کُلِّهِ أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ الرَّفَاهِیَةَ فِی مَعِیشَتِی مَا أَبْقَیْتَنِی فِی مَعِیشَةٍ أَقْوَی بِهَا عَلَی طَاعَتِکَ وَ أَبْلُغُ بِهَا رِضْوَانَکَ وَ أَصِیرُ بِهَا مِنْکَ إِلَی دَارِ الْحَیَوَانِ غَداً وَ لَا تَرْزُقْنِی رِزْقاً یُطْغِینِی وَ لَا تَبْتَلِنِی بِفَقْرٍ أَشْقَی بِهِ مُضَیِّقاً عَلَیَّ أَعْطِنِی حَظّاً وَافِراً فِی آخِرَتِی وَ مَعَاشاً وَاسِعاً هَنِیئاً مَرِیئاً فِی دُنْیَایَ وَ لَا تَجْعَلِ الدُّنْیَا عَلَیَّ سِجْناً وَ لَا تَجْعَلْ فِرَاقَهَا عَلَیَّ حُزْناً أَجِرْنِی مِنْ فِتْنَتِهَا مَرْضِیّاً عَنِّی وَ اجْعَلْ عَمَلِی فِیهَا مَقْبُولًا وَ سَعْیِی فِیهَا مَشْکُوراً اللَّهُمَّ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَأَرِدْهُ بِمِثْلِهِ وَ مَنْ کَادَنِی فِیهَا فَکِدْهُ وَ اصْرِفْ عَنِّی هَمَّ مَنْ أَدْخَلَ عَلَیَّ هَمَّهُ وَ امْکُرْ بِمَنْ مَکَرَ بِی فَإِنَّکَ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ وَ افْقَأْ عَنِّی عُیُونَ الْکَفَرَةِ الظَّلَمَةِ الطُّغَاةِ الْحَسَدَةِ اللَّهُمَّ وَ أَنْزِلْ عَلَیَّ مِنْکَ السَّکِینَةَ وَ الْوَقَارَ

ص: 269

و زره محکم خودت را بر من بپوشان و با پرده پوشیت مرا حفظ فرما و با عافیت سودمندت مرا گرامی دار. کردار و گفتارم را راست کن و در فرزندان و خانواده و مالم برکت ده، و هرآنچه از من که گذشته و پیش آید، و هر چه آن را فراموش کردم یا به عمد انجام دادم و آن چه در آن سستی نمودم و هر چه نهانی و آشکار داشتم را بر من ببخش، ای مهربان ترین مهربانان (1).

می گویم: این روایت پایانی از سعد بن عبد الله از کتاب فضیلت دعا است که آن را روایت کردیم. محمد بن حسن صفار با اسناد خود از امام باقر علیه السلام روایت می کند که می گفت: بارالها، هر کس از این و آن حاجتی دارد، اما حاجت من از توست، یگانه ای و شریکی نداری (2).

حرز دیگری از مولای ما صادق علیه السلام به روایتی دیگر:

به نام خداوند بخشنده مهربان. ای آفریدگار مردم و ای گستراننده روزی، ای شکافنده بذر و ای پدید آرنده موجودات، و زنده کننده مردگان و میراننده زنده ها، ای همیشگی و بیرون آورنده گیاهان. آن چه را خودت شایسته آنی با من انجام بده و چنان که من شایسته ام با من مکن. و تو شایسته پرهیزکاری و آمرزشی(3). پایان سخن ابن طاوس در مهج .

باب چهل و چهارم : حرزهای روایت شده از امام صادق صلوات الله علیه و بعضی از دعاها و عوذات ایشان

روایات

می گویم

برخی از حرزهای ایشان در باب حرزهای پدرش امام باقر آمده است.

روایت1.

مهج الدعوات: یاسر غلام ربیع گفت: شنیدم که ربیع می گفت: هنگامی که منصور به حج رفت و وارد مدینه شد گفت: ای ربیع، هم اکنون

ص: 270


1- . مهج الدعوات :214
2- . مهج الدعوات :215
3- . مهج الدعوات :28 ، 29

وَ أَلْبِسْنِی دِرْعَکَ الْحَصِینَةَ وَ احْفَظْنِی بِسِتْرِکَ الْوَاقِی وَ جَلِّلْنِی عَافِیَتَکَ النَّافِعَةَ وَ صَدِّقْ قَوْلِی وَ فِعَالِی وَ بَارِکْ لِی فِی وُلْدِی وَ أَهْلِی وَ مَالِی وَ مَا قَدَّمْتُ وَ مَا أَخَّرْتُ وَ مَا أَغْفَلْتُ وَ مَا تَعَمَّدْتُ وَ مَا تَوَانَیْتُ وَ مَا أَعْلَنْتُ وَ مَا أَسْرَرْتُ فَاغْفِرْ لِی یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ (1).

أَقُولُ هَذَا آخِرُ رِوَایَتِنَا عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ مِنْ کِتَابِ فَضْلِ الدُّعَاءِ وَ رُوِّینَاهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْبَاقِرِ علیه السلام أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ: اللَّهُمَّ مَنْ کَانَتْ لَهُ حَاجَةٌ هَاهُنَا وَ هَاهُنَا فَإِنَّ حَاجَتِی إِلَیْکَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ (2).

حِرْزٌ آخَرُ لِمَوْلَانَا الصَّادِقِ علیه السلام بِرِوَایَةٍ أُخْرَی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یَا خَالِقَ الْخَلْقِ وَ یَا بَاسِطَ الرِّزْقِ یَا فَالِقَ الْحَبِّ وَ یَا بَارِئَ النَّسَمِ وَ مُحْیِیَ الْمَوْتَی وَ مُمِیتَ الْأَحْیَاءِ وَ دَائِمَ الثَّبَاتِ وَ مُخْرِجَ النَّبَاتِ افْعَلْ بِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ لَا تَفْعَلْ بِی مَا أَنَا أَهْلُهُ وَ أَنْتَ أَهْلُ التَّقْوی وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ(3) انْتَهَی کَلَامُ ابْنِ طَاوُسٍ فِی الْمُهَجِ (4).

باب 44 الأحراز المرویة عن الصادق صلوات الله علیه و بعض أدعیته و عوذاته علیه السلام

الأخبار

أقول

قد مضی بعض أحرازه علیه السلام فی جملة أحراز أبیه الباقر علیه السلام.

«1»

مهج، [مهج الدعوات] بِالْإِسْنَادِ إِلَی هَارُونَ بْنِ مُوسَی التَّلَّعُکْبَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الصَّیْرَفِیِّ عَنِ ابْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنْ یَاسِرٍ مَوْلَی الرَّبِیعِ قَالَ سَمِعْتُ الرَّبِیعَ یَقُولُ: لَمَّا حَجَّ الْمَنْصُورُ وَ صَارَ بِالْمَدِینَةِ سَهِرَ لَیْلَةً فَدَعَانِی فَقَالَ یَا رَبِیعُ انْطَلِقْ فِی وَقْتِکَ هَذَا عَلَی

ص: 270


1- 1. مهج الدعوات ص 214.
2- 2. مهج الدعوات ص 215.
3- 3. مهج الدعوات ص 28 و 29.
4- 4. کذا فی الأصل.

با نهایت فروتنی و نرمش روانه شو و اگر می توانی تنها برو تا به ابوعبدالله جعفر بن محمد برسی و بگو: عموزاده ات به تو سلام رسانده و می گوید: هرچند خانه دور و حال دگرگون شده است، اما خویشاوندی بین ما از دست راست به چپ و حلقه کفش بدان چسبیده تر است (1)

و او از تو می خواهد هم اکنون به سویش بروی. پس اگر همراه تو آمد با او فروتن باش، و اگر با بهانه یا بدون آن خودداری کرد کار را به او واگذار کن. پس اگر به تو دستور به رفتن در آرامش داد بر او آسان بگیر و سخت گیری نکن، گذشت را پیش بگیر و در گفتار و رفتار درشتی نکن. ربیع گفت: به در خانه ایشان رفتم و امام را در اتاقشان تنها دیدم، پس بدون اجازه وارد شدم و دیدم ایشان صورت را بر خاک نهاده، با پشت دستان زاری می کند و جای خاک در صورت و پیشانی ایشان نقش بسته است. برایم سخت بود که چیزی بگویم، تا این که نماز و دعایشان به پایان رسید. سپس به من رو کرد و گفتم: سلام بر شما ای اباعبدالله. فرمود: سلام برتو برادر، چه چیز باعث شده به این جا بیایی؟ گفتم: پسر عمویت سلام رسانده و گفت:... تا پایان سخن او .

پس گفت: وای بر تو ای ربیع، آیا زمان آن نرسیده که دل های مؤمنان برای یاد خدا و آن چه از حق نازل کرده فروتن گردد و مانند کسانی نباشد که در گذشته به آنان کتاب آسمانی داده شد، سپس زمانی طولانی بر آنان گذشت و قلب هایشان قساوت پیدا کرد. وای بر تو ای ربیع، آیا مردم آبادی ها ایمنند از این که عذاب ما شبانه و در خواب به سراغشان بیاید؟ آیا اهل آبادی ها ایمنند از این که عذاب ما در روز و در حالی که مشغول بازی هستند به سراغشان آید؟ آیا آن ها خود را از مکر الهی در امان می دانند؟ در حالی که تنها زیان کاران خود را از مکر خداوند ایمن می دانند. سلام و رحمت و برکات خداوند به امیرالمومنین برسان . سپس به نماز برخاست و روی خود را از من برگرداند. پس گفتم: آیا به جز سلام، عتاب یا پاسخی برای او دارید؟ گفت: بله، به او بگو: آیا دیدی آن کس را که روی گردان شد؟ و کمی عطا کرد و از بیشتر خودداری نمود؟ آیا او از غیب آگاه است و می بیند؟ آیا از آن چه در صحف موسی نازل شده باخبر نگردیده است؟ و ابراهیم که وظیفه خود را به طور کامل ادا کرد. که هیچ کسی بار گناه دیگری را به دوش نمی کشد، و برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش او نیست، و این که تلاش او دیده می شود. به خدا قسم ای امیرمؤمنان ما از شما ترسیدیم و به خاطر ترس ما زنانی هم که تو به آن ها آگاه تری ترسیدند و ما چاره ای جز توضیح آن نداریم. پس اگر دست برنداری روزی پنج بار به هنگام نماز، نامت را نزد خداوند عز و جل می بریم. و تو خودت از پدرت از جدت روایت کردی که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: دعای چهار کس از خداوند متعال پوشیده نمی ماند، دعای پدر برای فرزندش، برادر که

ص: 271


1- . قبال النعل ، بندی است میان انگشت وسط و انگشت کناری آن .

أَخْفَضِ جَنَاحٍ وَ أَلْیَنِ مَسِیرٍ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَکُونَ وَحْدَکَ فَافْعَلْ حَتَّی تَأْتِیَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ فَقُلْ لَهُ هَذَا ابْنُ عَمِّکَ یَقْرَأُ عَلَیْکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ إِنَّ الدَّارَ وَ إِنْ نَأَتْ وَ الْحَالَ وَ إِنِ اخْتَلَفَتْ فَإِنَّا نَرْجِعُ إِلَی رَحِمٍ أَمَسَّ مِنْ یَمِینٍ بِشِمَالٍ وَ نَعْلٍ بِقِبَالٍ (1) وَ هُوَ یَسْأَلُکَ الْمَصِیرَ إِلَیْهِ فِی وَقْتِکَ هَذَا فَإِنْ سَمَحَ بِالْمَسِیرِ مَعَکَ فَأَوْطِهِ خَدَّکَ وَ إِنِ امْتَنَعَ بِعُذْرٍ أَوْ غَیْرِهِ فَارْدُدِ الْأَمْرَ إِلَیْهِ فِی ذَلِکَ فَإِنْ أَمَرَکَ بِالْمَصِیرِ إِلَیْهِ فِی تَأَنٍّ فَیَسِّرْ وَ لَا تُعَسِّرْ وَ اقْبَلِ الْعَفْوَ وَ لَا تُعَنِّفْ فِی قَوْلٍ وَ لَا فِعْلٍ قَالَ الرَّبِیعُ فَصِرْتُ إِلَی بَابِهِ فَوَجَدْتُهُ فِی دَارِ خَلْوَتِهِ فَدَخَلْتُ عَلَیْهِ مِنْ غَیْرِ اسْتِئْذَانٍ فَوَجَدْتُهُ مُعَفِّراً خَدَّیْهِ مُبْتَهِلًا بِظَهْرِ یَدَیْهِ قَدْ أَثَّرَ التُّرَابُ فِی وَجْهِهِ وَ خَدَّیْهِ فَأَکْبَرْتُ أَنْ أَقُولَ شَیْئاً حَتَّی فَرَغَ مِنْ صَلَاتِهِ وَ دُعَائِهِ ثُمَّ انْصَرَفَ بِوَجْهِهِ فَقُلْتُ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ فَقَالَ وَ عَلَیْکَ السَّلَامُ یَا أَخِی مَا جَاءَ بِکَ فَقُلْتُ ابْنُ عَمِّکَ یَقْرَأُ عَلَیْکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ حَتَّی بَلَغْتُ آخِرَ الْکَلَامِ فَقَالَ وَیْحَکَ یَا رَبِیعُ أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لا یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَیْحَکَ یَا رَبِیعُ أَ فَأَمِنَ أَهْلُ الْقُری أَنْ یَأْتِیَهُمْ بَأْسُنا بَیاتاً وَ هُمْ نائِمُونَ أَ وَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُری أَنْ یَأْتِیَهُمْ بَأْسُنا ضُحًی وَ هُمْ یَلْعَبُونَ أَ فَأَمِنُوا مَکْرَ اللَّهِ فَلا یَأْمَنُ مَکْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ قَرَأْتُ عَلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلَامَ وَ رَحْمَةَ اللَّهِ وَ بَرَکَاتِهِ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَی صَلَاتِهِ وَ انْصَرَفَ إِلَیَّ بِوَجْهِهِ فَقُلْتُ هَلْ بَعْدَ السَّلَامِ مِنْ مُسْتَعْتَبٍ عَلَیْهِ أَوْ إِجَابَةٍ فَقَالَ نَعَمْ قُلْ لَهُ أَ فَرَأَیْتَ الَّذِی تَوَلَّی وَ أَعْطی قَلِیلًا وَ أَکْدی أَ عِنْدَهُ عِلْمُ الْغَیْبِ فَهُوَ یَری أَمْ لَمْ یُنَبَّأْ بِما فِی صُحُفِ مُوسی وَ إِبْراهِیمَ الَّذِی وَفَّی أَلَّا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعی وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُری إِنَّا وَ اللَّهِ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَدْ خِفْنَاکَ وَ خَافَتْ لِخَوْفِنَا النِّسْوَةُ اللَّاتِی أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِنَّ وَ لَا بُدَّ لَنَا مِنَ الْإِیضَاحِ بِهِ فَإِنْ کَفَفْتَ وَ إِلَّا أَجْرَیْنَا اسْمَکَ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کُلِّ یَوْمٍ خَمْسَ مَرَّاتٍ وَ أَنْتَ حَدَّثْتَنَا عَنْ أَبِیکَ عَنْ جَدِّکَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ أَرْبَعُ دَعَوَاتٍ لَا یُحْجَبْنَ عَنِ اللَّهِ تَعَالَی دُعَاءُ الْوَالِدِ لِوَلَدِهِ وَ الْأَخُ

ص: 271


1- 1. قبال النعل ککتاب زمام بین الاصبع الوسطی و التی تلیها.

در نبود برادرش برای او دعا کند، کسی که مورد ستم قرار گرفته و کسی که اخلاص دارد. ربیع گفت: سخنش به پایان نرسیده بود که فرستادگان منصور به دنبالم آمدند و از من خبر می گرفتند. پس بازگشتم و او را از آن چه رخ داده بود آگاه کردم. پس گریست و گفت: به سوی او بازگرد و به او بگو: درباره دیدار با شما و نیامدن نزد ما اختیار با توست، اما زنانی که گفتی، پس سلام بر آنان باد که خداوند ترس و اندوهشان را برطرف کند. گفت: پس به سوی ایشان بازگشتم و سخن منصور را رساندم. پس فرمود: خداوند تو را رحمت کند و خیر ببینی. سپس چشمانش پر از اشک گردید تا آن که اشک هایش بر زمین ریخت. سپس گفت: ای ربیع، همانا این دنیا هرچه از زیبایی های آن بهره مند گردی و زیورهای آن تو را بفریبد، چیزی نیست جز بهاری که سبزی هایش چشم نواز است اما در پایان زرد و خشک می شود. پس هر کس خیرخواه خویش است و حق و وظیفه خود را می شناسد باید با دیده کسی که پروردگار خود را می شناسد به آن بنگرد و از بازگشت بد خود را دور دارد، پس همانا این دنیا گروهی را فریب داده است که از آن جدا شدند پس از آنکه در آن بسیار شادمان و خوش حال بودند، مرگ هایشان به سراغشان رفت شبانه و درحالی که خواب بودند، یا در روز که سرگرم بازی بودند. پس چگونه از آن بیرون شدند و پس از آن به سوی چه چیزی رفتند؟ رنج ها آنان را دنبال کرد و پشیمانی بر جای گذاشتند. به آن ها تلخ کامی را چشاند و آن ها را با جام جدایی گلوگیر کرد. پس وای بر آن که در دنیا به آن خشنود گردد یا دیده اش را به آن روشن دارد. آیا مرگ پدرانش را و دوستان و دشمنان گذشته اش را ندید؟ ای ربیع، چه حسرت طولانی و چه فراوانی زشتی و چه معامله زیانباری و چه اندوه بزرگی است آن گاه که فریفته آن مرگ خود را ببیند و آرزوهایش قطع گردد. و او چنان بود که گمان می کرد طولانی ترین عمر به او داده شده و به همه آرزوهایش خواهد رسید. آیا پایان کوشش او چیزی جز سالخوردگی و نهایت کارش چیزی جز نابودی است؟ از خدا می خواهیم ما و تو را به کار نیک در فرمانبرداری اش و بازگشت به سوی رحمتش و دوری از نافرمانی اش و شناخت حق خودش موفق کند. پس همانا که این به دست او و برای اوست. پس گفتم: ای ابوعبدالله، از تو می خواهم به همه حقی که میان تو و خداوند بزرگ و والاست، دعایی را که به هنگام زاری به درگاه خداوند می خواندی و آن را مانعی میان خودت و ترس از دشمنت قرار دادی به من بیاموزی. شاید خداوند با داروی تو شکسته ای را بهبود بخشد و نیازمندی را بی نیاز گرداند، به خدا قسم من کسی جز خود را بی نیاز نمی کنم. ربیع گفت: پس

ص: 272

لِظَهْرِ الْغَیْبِ لِأَخِیهِ وَ الْمَظْلُومُ وَ الْمُخْلِصُ.

قَالَ الرَّبِیعُ فَمَا اسْتَتَمَّ الْکَلَامَ حَتَّی أَتَتْ رُسُلُ الْمَنْصُورِ تَقْفُو أَثَرِی وَ تَعْلَمُ خَبَرِی فَرَجَعْتُ وَ أَخْبَرْتُهُ بِمَا کَانَ فَبَکَی ثُمَّ قَالَ ارْجِعْ إِلَیْهِ وَ قُلْ لَهُ الْأَمْرُ فِی لِقَائِکَ إِلَیْکَ وَ الْجُلُوسُ عَنَّا وَ أَمَّا النِّسْوَةُ اللَّاتِی ذَکَرْتَهُنَّ فَعَلَیْهِنَّ السَّلَامُ فَقَدْ آمَنَ اللَّهُ رَوْعَهُنَّ وَ جَلَّی هَمَّهُنَّ قَالَ فَرَجَعْتُ إِلَیْهِ فَأَخْبَرْتُهُ بِمَا قَالَ الْمَنْصُورُ فَقَالَ لَهُ وَصَلْتَ رَحِماً وَ جُزِیتَ خَیْراً ثُمَّ اغْرَوْرَقَتْ عَیْنَاهُ حَتَّی قَطَرَ مِنَ الدَّمْعِ فِی حَجْرِهِ قَطَرَاتٌ ثُمَّ قَالَ یَا رَبِیعُ إِنَّ هَذِهِ الدُّنْیَا وَ إِنْ أَمْتَعَتْ بِبَهْجَتِهَا وَ غَرَّتْ بِزِبْرِجِهَا فَإِنَّ آخِرَهَا لَا یَعْدُو أَنْ یَکُونَ کَآخِرِ الرَّبِیعِ الَّذِی یَرُوقُ بِخُضْرَتِهِ ثُمَّ یَهِیجُ عِنْدَ انْتِهَاءِ مُدَّتِهِ وَ عَلَی مَنْ نَصَحَ لِنَفْسِهِ وَ عَرَفَ حَقَّ مَا عَلَیْهِ وَ لَهُ أَنْ یَنْظُرَ إِلَیْهَا نَظَرَ مَنْ عَقَلَ عَنْ رَبِّهِ جَلَّ وَ عَلَا وَ حَذِرَ سُوءَ مُنْقَلَبِهِ فَإِنَّ هَذِهِ الدُّنْیَا قَدْ خَدَعَتْ قَوْماً فَارَقُوهَا أَسَرَّ مَا کَانُوا إِلَیْهَا وَ أَکْثَرَ مَا کَانُوا اغْتِبَاطاً بِهَا طَرَقَتْهُمْ آجَالُهُمْ بَیاتاً وَ هُمْ نائِمُونَ أَوْ ضُحًی وَ هُمْ یَلْعَبُونَ فَکَیْفَ أَخْرَجُوا عَنْهَا وَ إِلَی مَا صَارُوا بَعْدَهَا أَعْقَبَتْهُمُ الْأَلَمَ وَ أَوْرَثَتْهُمُ النَّدَمَ وَ جَرَّعَتْهُمْ مُرَّ الْمَذَاقِ وَ غَصَّصَتْهُمْ بِکَأْسِ الْفِرَاقِ فَیَا وَیْحَ مَنْ رَضِیَ عَنْهَا بِهَا أَوْ أَقَرَّ عَیْناً أَ مَا رَأَی مَصْرَعَ آبَائِهِ وَ مَنْ سَلَفَ مِنْ أَعْدَائِهِ وَ أَوْلِیَائِهِ یَا رَبِیعُ أَطْوِلْ بِهَا حَسْرَةً وَ أَقْبِحْ بِهَا کَثْرَةً وَ أَخْسِرْ بِهَا صَفْقَةً وَ أَکْبِرْ بِهَا تَرَحَةً(1)

إِذَا عَایَنَ الْمَغْرُورُ بِهَا أَجَلَهُ وَ قُطِعَ بِالْأَمَانِیِّ أَمَلُهُ وَ لْیَعْمَلْ عَلَی أَنَّهَا أُعْطِیَ أَطْوَلَ الْأَعْمَارِ وَ أَمَدَّهَا وَ بَلَغَ فِیهَا جَمِیعَ الْآمَالِ هَلْ قُصَارَاهُ إِلَّا الْهَرَمُ أَوْ غَایَتُهُ إِلَّا الْوَخَمُ (2) نَسْأَلُ اللَّهَ لَنَا وَ لَکَ عَمَلًا صَالِحاً بِطَاعَتِهِ وَ مَآباً إِلَی رَحْمَتِهِ وَ نُزُوعاً عَنْ مَعْصِیَتِهِ وَ بَصِیرَةً فِی حَقِّهِ فَإِنَّمَا ذَلِکَ لَهُ وَ بِهِ فَقُلْتُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَسْأَلُکَ بِکُلِّ حَقٍّ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اللَّهِ جَلَّ وَ عَلَا إِلَّا عَرَّفْتَنِی مَا ابْتَهَلْتَ بِهِ إِلَی رَبِّکَ تَعَالَی وَ جَعَلْتَهُ حَاجِزاً بَیْنَکَ وَ بَیْنَ حَذَرِکَ وَ خَوْفِکَ لَعَلَّ اللَّهَ یَجْبُرُ بِدَوَائِکَ کَسِیراً وَ یُغْنِی بِهِ فَقِیراً وَ اللَّهِ مَا أُغْنِی غَیْرَ نَفْسِی قَالَ الرَّبِیعُ فَرَفَعَ

ص: 272


1- 1. الترح محرکة: الهم.
2- 2. طعام و خیم: غیر موافق.

دستانش را بلند کرده و به محل سجده خود روی کرد، در حالی که خواندن دعا را بدون حضور قلب و بدون نیت ، ناپسند می دانست، پس گفت: پروردگارا، از تو درخواست می کنم ای دریابنده فراریان، ای پناه دهنده بیمناکان، ای فریادرس فریاد زنان، ای دادرس پناهندگان، ای هدف نهایی درخواست کنندگان، و ای پاسخ دهنده صدای پریشان حالان، ای مهربان ترین مهربانان، ای راستین، ای آشکار، ای دارای کید پایدار، ای ستاننده حق ستم دیدگان از ستم کاران، ای ایمن گرداننده دوستانش از عذاب خوار کننده، ای آن که نگاه های پنهانی چشم ها را با اشاره گوشه های پلک و نهان قلب ها و آن چه را بوده و خواهد بود می داند. ای پروردگار آسمان ها و زمین ها و فرشتگان مقرب و پیامبران فرستاده و پروردگار همه جن و انس، ای حاضری که پنهان نمی شود، ای پیروزمندی که شکست نمی خورد، ای آن که مراقب همه چیز است و حساب همه چیز را دارد، به هر بنده ای نزدیک است و هر دعایی را پاسخ می دهد، ای معبود گذشتگان و سپری شدگان و اعتراف کنندگان و انکار کنندگان، ای معبود خاموشان و سخن گویان و پروردگار زنده ها و مردگان، ای الله، ای پروردگار، ای عزیز، ای حکیم، ای آمرزنده، ای مهربان، ای ابتدا، ای همیشگی، ای سپاس گزار، ای بردبار، ای شنوا، ای بینا، ای دارای لطف، ای آگاه، ای دانا، ای توانا، ای چیره دست، ای آمرزنده، ای جبار، ای آفریدگار، ای روزی دهنده، ای اصلاح گر، ای شکافنده، ای راست گو، ای یکتا، ای بی نیاز، ای یگانه، ای بزرگ، ای بخشنده، ای تنها، ای منت گذار، ای منزه، ای دلسوز، ای مقدس، ای مهربان، ای نگاهبان، ای ستوده، ای شکوهمند، ای آغازگر، ای بازگرداننده، ای سرپرست، ای والا، ای توانمند، ای توانگر، ای پدیدآور، ای تصویرگر، ای پادشاه، ای قدرتمند، ای برانگیزاننده، ای برجای گذارنده، ای متکبر، ای بزرگ، ای گستراننده، ای بازدارنده، ای سلامتی، ای ایمن دهنده، ای نیکی کننده، ای یگانه، ای عطا بخش، ای منع کننده، ای زیان دهنده، ای سودرسان، ای پراکنده کننده، ای جمع آوری کننده، ای راستین، ای آشکار، ای پاینده، ای دوست دار، ای بازگرداننده، ای خواهنده، ای پیروزمند، ای دریابنده، ای شکوه مند، ای بخشنده، ای بزرگوار، ای سخاوت مند، ای لطف کننده،

ص: 273

یَدَهُ وَ أَقْبَلَ عَلَی مَسْجِدِهِ کَارِهاً أَنْ یَتْلُوَ الدُّعَاءَ صُحُفاً وَ لَا یَحْضُرَ ذَلِکَ بِنِیَّةٍ(1) فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ یَا مُدْرِکَ الْهَارِبِینَ وَ یَا مَلْجَأَ الْخَائِفِینَ وَ یَا صَرِیخَ الْمُسْتَصْرِخِینَ وَ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ وَ یَا مُنْتَهَی غَایَةِ السَّائِلِینَ وَ یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا حَقُّ یَا مُبِینُ یَا ذَا الْکَیْدِ الْمَتِینِ یَا مُنْصِفَ الْمَظْلُومِینَ مِنَ الظَّالِمِینَ یَا مُؤْمِنَ أَوْلِیَائِهِ مِنَ الْعَذَابِ الْمُهِینِ یَا مَنْ یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ بِخَافِیَاتِ لَحْظِ الْجُفُونِ (2) وَ سَرَائِرِ الْقُلُوبِ وَ مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ یَا رَبَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ وَ الْمَلَائِکَةِ الْمُقَرَّبِینَ وَ الْأَنْبِیَاءِ الْمُرْسَلِینَ وَ رَبَّ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَجْمَعِینَ یَا شَاهِداً لَا یَغِیبُ یَا غَالِباً غَیْرَ مَغْلُوبٍ یَا مَنْ هُوَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ رَقِیبٌ (3)

وَ عَلَی کُلِّ أَمْرٍ حَسِیبٌ وَ مِنْ کُلِّ عَبْدٍ قَرِیبٌ وَ لِکُلِّ دَعْوَةٍ مُسْتَجِیبٌ یَا إِلَهَ الْمَاضِینَ وَ الْغَابِرِینَ وَ الْمُقِرِّینَ وَ الْجَاحِدِینَ وَ إِلَهَ الصَّامِتِینَ وَ النَّاطِقِینَ وَ رَبَّ الْأَحْیَاءِ وَ الْمَیِّتِینَ یَا اللَّهُ یَا رَبَّاهْ یَا عَزِیزُ یَا حَکِیمُ یَا غَفُورُ یَا رَحِیمُ یَا أَوَّلُ یَا قَدِیمُ یَا شَکُورُ یَا حَلِیمُ یَا قَاهِرُ یَا عَلِیمُ یَا سَمِیعُ یَا بَصِیرُ یَا لَطِیفُ یَا خَبِیرُ یَا عَالِمُ یَا قَدِیرُ یَا قَهَّارُ یَا غَفَّارُ یَا جَبَّارُ یَا خَالِقُ یَا رَازِقُ یَا رَاتِقُ یَا فَاتِقُ یَا صَادِقُ یَا أَحَدُ یَا صَمَدُ یَا وَاحِدُ یَا مَاجِدُ یَا رَحْمَانُ یَا فَرْدُ یَا مَنَّانُ یَا سُبُّوحُ یَا حَنَّانُ یَا قُدُّوسُ یَا رَءُوفُ یَا مُهَیْمِنُ یَا حَمِیدُ یَا مَجِیدُ یَا مُبْدِئُ یَا مُعِیدُ یَا وَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا قَوِیُّ یَا غَنِیُّ یَا بَارِئُ یَا مُصَوِّرُ یَا مَلِکُ یَا مُقْتَدِرُ یَا بَاعِثُ یَا وَارِثُ یَا مُتَکَبِّرُ یَا عَظِیمُ یَا بَاسِطُ یَا قَابِضُ یَا سَلَامُ یَا مُؤْمِنُ یَا بَارُّ یَا وَتْرُ یَا مُعْطِی یَا مَانِعُ یَا ضَارُّ یَا نَافِعُ یَا مُفَرِّقُ یَا جَامِعُ یَا حَقُّ یَا مُبِینُ یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ یَا وَدُودُ یَا مُعِیدُ یَا طَالِبُ یَا غَالِبُ یَا مُدْرِکُ یَا جَلِیلُ یَا مُفْضِلُ یَا کَرِیمُ یَا مُتَفَضِّلُ یَا مُتَطَوِّلُ یَا أَوَّابُ یَا سَمِحُ.

ص: 273


1- 1. التلاوة صحفا: القراءة عن ظهر قلب لاه ساه.
2- 2. العیون: خ ل.
3- 3. قدیر، خ ل.

ای رفع کننده ناراحتی ها، ای برطرف کننده غم و اندوه، ای فرو فرستاننده حق، ای پذیرنده راستی، ای آفریدگار آسمان ها و زمین، ای استوار کننده آسمان ها و زمین، ای نگهدارنده آسمان ها و زمین، ای صاحب آزمون زیبا و بخشش بزرگ، ای دارای سلطنتی که رام نمی شود و عزتی که به آن ستم نمی شود، ای شناخته شده به نیکی، ای وصف شده با نعمت ها، ای آشکار بدون رویارویی، ای پنهان بدون لمس کردن، ای پیشی گرفته از چیزها، ای آغازین بدون آغاز ، ای پاینده بی پایان، ای برپای بدون برپاداشتن ، ای دانای بدون دریافت کردن، ای دارنده نام های نیکو و صفات بی نظیر و مثال والا، ای آن که زبان های وصف کنندگان از توصیف او ناتوان است و اندیشه های اندیشمندان از او بازمانده و از صفت های ملحدان برتر است و از نقص عیب جویان دور است و از دروغ های دروغ گویان و باطل گویی های باطل کنندگان و گفته های منحرفان برتر است، ای آن که پنهان شد و باز آگاهی یافت، و آشکار شد و توانمند گردید و بخشید و سپاس گزارد و برتری یافت و چیره شد . ای پروردگار چشم و نشانه، و جن و انسان، و زن و مرد، و جستجو و نگریستن، و قطره و باران، و خورشید و ماه. ای بیننده ی هر نجوا، ای برطرف کننده اندوه ها، ای دور کننده ی بلا، ای نهایت هر شکایت، ای بهترین یاری رسان و مولا، ای آن که بر عرش راست گردیده و هر چه در آسمان ها و زمین و میان آن ها و زیر زمین است برای اوست. ای نعمت بخش، ای بخشنده، ای گرد آورنده، ای نیکوکار، ای کفایت کننده، ای شفابخش، ای زنده کننده، ای میراننده، ای آن که می بیند و دیده نمی شود و از روشنایی نور یاری نمی گیرد. ای شمارنده ی تعداد اشیاء، ای دارای جدّیت و سپاه پیروز، ای آن که بر همه چیز قدرت دارد و در همه چیز نیرومند است، ای آن که نه کوچک او را از بزرگ بازمی دارد و نه بی ارزش از مهم و نه آسان از دشوار. ای آن که بدون رویارویی انجام می دهد و بدون آموزش داناست. ای آن که پیش از شایستگی نعمت می بخشد و پیش از پاسخ خواستن برتری می بخشد، ای آن که بر مؤمن و کافر نعمت می بخشد، و نیکوکار و بدکار از او نیکی می خواهند و دشمن و رانده شده از او بازگردانده می شوند، ای آن که پس از دلیل نابود می کند و پس از پایان عذر مؤاخذه می کند ، دلیل را برپاداشت و شبهه را از دل ها بیرون کرد، دلیل را استوار کرد و برای

ص: 274

یَا فَارِجَ الْهَمِّ وَ یَا کَاشِفَ الْغَمِّ یَا مُنْزِلَ الْحَقِّ یَا قَابِلَ الصِّدْقِ یَا فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یَا عِمَادَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یَا مُمْسِکَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یَا ذَا الْبَلَاءِ الْجَمِیلِ وَ الطَّوْلِ الْعَظِیمِ یَا ذَا السُّلْطَانِ الَّذِی لَا یَذِلُّ وَ الْعِزِّ الَّذِی لَا یُضَامُ یَا مَعْرُوفاً بِالْإِحْسَانِ یَا مَوْصُوفاً بِالامْتِنَانِ یَا ظَاهِراً بِلَا مُشَافَهَةٍ یَا بَاطِناً بِلَا مُلَامَسَةٍ یَا سَابِقَ الْأَشْیَاءِ بِنَفْسِهِ یَا أَوَّلًا بِغَیْرِ غَایَةٍ یَا آخِراً بِغَیْرِ نِهَایَةٍ یَا قَائِماً بِغَیْرِ انْتِصَابٍ یَا عَالِماً بِلَا اکْتِسَابٍ یَا ذَا الْأَسْمَاءِ الْحُسْنَی وَ الصِّفَاتِ الْمُثْلَی وَ الْمَثَلِ الْأَعْلَی یَا مَنْ قَصُرَتْ عَنْ وَصْفِهِ أَلْسُنُ الْوَاصِفِینَ وَ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَفْکَارُ الْمُتَفَکِّرِینَ وَ عَلَا وَ تَکَبَّرَ عَنْ صِفَاتِ الْمُلْحِدِینَ وَ جَلَّ وَ عَزَّ عَنْ عَیْبِ الْعَائِبِینَ وَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَنْ کِذْبِ الْکَاذِبِینَ وَ أَبَاطِیلِ الْمُبْطِلِینَ وَ أَقَاوِیلِ الْعَادِلِینَ یَا مَنْ بَطَنَ (1)

فَخَبَرَ وَ ظَهَرَ فَقَدَرَ وَ أَعْطَی فَشَکَرَ وَ عَلَا فَقَهَرَ: یَا رَبَّ الْعَیْنِ وَ الْأَثَرِ وَ الْجِنِّ وَ الْبَشَرِ وَ الْأُنْثَی وَ الذَّکَرِ وَ الْبَحْثِ وَ النَّظَرِ وَ الْقَطْرِ وَ الْمَطَرِ وَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ یَا شَاهِدَ النَّجْوَی وَ کَاشِفَ الْغُمَّی وَ دَافِعَ الْبَلْوَی وَ غَایَةَ کُلِّ شَکْوَی یَا نِعْمَ النَّصِیرُ وَ الْمَوْلَی یَا مَنْ هُوَ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّری یَا مُنْعِمُ یَا مُفْضِلُ یَا مُجْمِلُ یَا مُحْسِنُ یَا کَافِی یَا شَافِی یَا مُحْیِی یَا مُمِیتُ یَا مَنْ یَرَی وَ لَا یُرَی وَ لَا یَسْتَعِینُ بِسَنَاءِ الضِّیَاءِ یَا مُحْصِیَ عَدَدِ الْأَشْیَاءِ یَا عَلِیَّ الْجَدِّ یَا غَالِبَ الْجُنْدِ یَا مَنْ لَهُ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ یَدٌ وَ فِی کُلِّ شَیْ ءٍ کَبِدٌ یَا مَنْ لَا یَشْغَلُهُ صَغِیرٌ عَنْ کَبِیرٍ وَ لَا حَقِیرٌ عَنْ خَطِیرٍ وَ لَا یَسِیرٌ عَنْ عَسِیرٍ یَا فاعل [فَاعِلًا] بِغَیْرِ مُبَاشَرَةٍ یَا عالم [عَالِماً] مِنْ غَیْرِ تَعَلُّمٍ (2)

یَا مَنْ بَدَأَ بِالنِّعْمَةِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا وَ الْفَضِیلَةِ قَبْلَ اسْتِیجَابِهَا یَا مَنْ أَنْعَمَ عَلَی الْمُؤْمِنِ وَ الْکَافِرِ وَ اسْتَصْلَحَ الْفَاسِدَ وَ الصَّالِحَ عَلَیْهِ وَ رَدَّ الْمُعَانِدَ وَ الشَّارِدَ عَنْهُ یَا مَنْ أَهْلَکَ بَعْدَ الْبَیِّنَةِ وَ أَخَذَ بَعْدَ قَطْعِ الْمَعْذِرَةِ وَ أَقَامَ الْحُجَّةَ وَ دَرَأَ عَنِ الْقُلُوبِ الشُّبْهَةَ وَ أَقَامَ الدَّلَالَةَ وَ قَادَ إِلَی

ص: 274


1- 1. نطق خ ل.
2- 2. معلم خ ل.

دیدن نشانه رهنمون شد. ای پدید آرنده ی کالبد و گسترش دهنده ی فرزندان و جریان دهنده روزی و پراکنده کننده استخوان ها پس از مرگ، ای فرستاننده باران و شنونده ی صدا و دریابنده گذشته. ای پروردگار نشانه ها و معجزه ها، باران و گیاه و پدران و مادران و پسران و دختران و رونده و آینده و شب تیره و آسمان دارای برج ها و چراغ فروزان، دریای دودآلود و ستارگان پراکنده و روح های در گردش و آب های خروشان و گهواره های قرار گرفته و پرده برافراشته و بادها و بلای برطرف شده و سخن شنیده شده و رؤیا و درندگان و چارپایان و جنبندگان و شیرها و ابرها و خزندگان و کارهای منظم از زمستان و تابستان و بهار و پاییز. تو، ای پروردگارم تو این ها را آفریدی و نیکو کردی، اندازه گیری نمودی و کامل کردی، راست گرداندی و حکم نمودی، به اندیشیدن آگاه نمودی و نعمت دادی، زندگان را صدا زدی و فهماندی، بنابراین چیزی جز سپاس تو و یادآوری نیکی هایت و گردن نهادن به فرمانت و گوش سپردن به دعوت کننده ات بر من باقی نمانده است. پس اگر نافرمانی ات کنم حجت از آن توست و اگر تو را اطاعت کنم تو بر من منت داری. ای آن که مهلت می دهد و شتاب نمی کند، و می داند و ناآگاه نیست، می بخشد و بخل نمی ورزد. ای سزاوارترین کس به پرستش و سپاس و درخواست و امید و اطمینان، از تو درخواست می کنم به همه نام های مقدس و پاک و نهفته که برای خودت برگزیدی و همه ستایش های والا و ارزشمند و بزرگ که به ستوده شدن با آن خشنود شوی، و به حق همه فرشتگانی که جایگاهی نزدیک به تو دارند و به حق همه پیامبرانی که به سوی بندگانت فرستادی و به حق هر چیزی که تصدیق کننده پیامبرانت قرار دادی و به حق هر کتابی که آن را شرح دادی و بیان کردی و استوار کردی و آشکار کردی و باطل نمودی و به هر دعایی که شنیدی و اجابت کردی و عملی که بالا بردی. و از تو می خواهم به حق هر کس که حقش را بزرگ گرداندی و ارزشش را بالا بردی و پایه اش را شرافت دادی، از همه کسانی که یادش را به ما گوش ما رساندی و او را به ما شناساندی و هر کس که جایگاهش را به ما نشناساندی و شأن او را برای ما آشکار نکردی، از هر کس که او را در آغاز آفرینش آفریدی و تا پایان علمت می آفرینی. و از تو درخواست می کنم به یگانگی ات که عقل ها را با دانستن آن آفریدی و پیمان ها را بر آن گرفتی و پیامبران را برای آن فرستادی و کتاب ها را برای آن نازل کردی و آن را اولین واجباتت و نهایت فرمانت قرار دادی. پس نیکی ها را تنها با آن می پذیری و گناهان را تنها پس از پذیرش آن می آمرزی. و به تو توجه می کنم به سخاوتت و بزرگی ات و بزرگواری ات و عزتت و شکوهت و گذشت و نعمت ها و توانگری ات و به حقی که بزرگ تر از حقوق آفریدگان توست.

ص: 275

مُعَایَنَةِ الْآیَةِ.

یَا بَارِئَ الْجَسَدِ وَ مُوسِعَ الولد [الْبَلَدِ] وَ مُجْرِیَ الْقُوتِ وَ مُنْشِرَ الْعِظَامِ بَعْدَ الْمَوْتِ وَ مُنْزِلَ الْغَیْثِ یَا سَامِعَ الصَّوْتِ وَ سَابِقَ الْفَوْتِ یَا رَبَّ الْآیَاتِ وَ الْمُعْجِزَاتِ مَطَرٍ وَ نَبَاتٍ وَ آبَاءٍ وَ أُمَّهَاتٍ وَ بَنِینَ وَ بَنَاتٍ وَ ذَاهِبٍ وَ آتٍ وَ لَیْلٍ دَاجٍ وَ سَمَاءٍ ذَاتِ أَبْرَاجٍ وَ سِرَاجٍ وَهَّاجٍ وَ بَحْرٍ عَجَّاجٍ وَ نُجُومٍ تَمُورُ وَ أَرْوَاحٍ تَدُورُ وَ مِیَاهٍ تَفُورُ وَ مِهَادٍ مَوْضُوعٍ وَ سِتْرٍ مَرْفُوعٍ وَ رِیَاحٍ وَ بَلَاءٍ مَدْفُوعٍ وَ کَلَامٍ مَسْمُوعٍ وَ مَنَامٍ وَ سِبَاعٍ وَ أَنْعَامٍ وَ دَوَابَّ وَ هَوَامَّ وَ غَمَامٍ وَ آکَامٍ وَ أُمُورٍ ذَاتِ نِظَامٍ مِنْ شِتَاءٍ وَ مَصِیفٍ وَ رَبِیعٍ وَ خَرِیفٍ أَنْتَ أَنْتَ خَلَقْتَ هَذَا یَا رَبِّ فَأَحْسَنْتَ وَ قَدَّرْتَ فَأَتْقَنْتَ وَ سَوَّیْتَ فَأَحْکَمْتَ وَ نَبَّهْتَ عَلَی الْفِکْرَةِ فَأَنْعَمْتَ وَ نَادَیْتَ الْأَحْیَاءَ فَأَفْهَمْتَ فَلَمْ یَبْقَ عَلَیَّ إِلَّا الشُّکْرُ لَکَ وَ الذِّکْرُ لِمَحَامِدِکَ وَ الِانْقِیَادُ إِلَی طَاعَتِکَ وَ الِاسْتِمَاعُ لِلدَّاعِی إِلَیْکَ فَإِنْ عَصَیْتُکَ فَلَکَ الْحُجَّةُ وَ إِنْ أَطَعْتُکَ فَلَکَ الْمِنَّةُ یَا مَنْ یُمْهِلُ فَلَا یَعْجَلُ وَ یَعْلَمُ فَلَا یَجْهَلُ وَ یُعْطِی فَلَا یَبْخَلُ یَا أَحَقَّ مَنْ عُبِدَ وَ حُمِدَ وَ سُئِلَ وَ رُجِیَ وَ اعْتُمِدَ أَسْأَلُکَ بِکُلِّ اسْمٍ مُقَدَّسٍ مُطَهَّرٍ مَکْنُونٍ اخْتَرْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ کُلِّ ثَنَاءٍ عَالٍ رَفِیعٍ کَرِیمٍ رَضِیتَ بِهِ مِدْحَةً لَکَ وَ بِحَقِّ کُلِّ مَلَکٍ قَرِیبٍ مَنْزِلَتُهُ عِنْدَکَ وَ بِحَقِّ کُلِّ نَبِیٍّ أَرْسَلْتَهُ إِلَی عِبَادِکَ وَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ جَعَلْتَهُ مُصَدِّقاً لِرُسُلِکَ وَ بِکُلِّ کِتَابٍ فَصَّلْتَهُ وَ بَیَّنْتَهُ وَ أَحْکَمْتَهُ وَ شَرَعْتَهُ وَ نَسَخْتَهُ وَ بِکُلِّ دُعَاءٍ سَمِعْتَهُ فَأَجَبْتَهُ وَ عَمَلٍ رَفَعْتَهُ وَ أَسْأَلُکَ بِکُلِّ مَنْ عَظَّمْتَ حَقَّهُ وَ أَعْلَیْتَ قَدْرَهُ وَ شَرَّفْتَ بُنْیَانَهُ مِمَّنْ أَسْمَعْتَنَا ذِکْرَهُ وَ عَرَّفْتَنَا أَمْرَهُ وَ مِمَّنْ لَمْ تُعَرِّفْنَا مَقَامَهُ وَ لَمْ تُظْهِرْ لَنَا شَأْنَهُ مِمَّنْ خَلَقْتَهُ مِنْ أَوَّلِ مَا ابْتَدَأْتَ بِهِ خَلْقَکَ وَ مِمَّنْ تَخْلُقُهُ إِلَی انْقِضَاءِ عِلْمِکَ وَ أَسْأَلُکَ بِتَوْحِیدِکَ الَّذِی فَطَرْتَ عَلَیْهِ الْعُقُولَ وَ أَخَذْتَ بِهِ الْمَوَاثِیقَ وَ أَرْسَلْتَ بِهِ الرُّسُلَ وَ أَنْزَلْتَ عَلَیْهِ الْکُتُبَ وَ جَعَلْتَهُ أَوَّلَ فُرُوضِکَ وَ نِهَایَةَ طَاعَتِکَ فَلَمْ تَقْبَلْ حَسَنَةً إِلَّا مَعَهَا وَ لَمْ تَغْفِرْ سَیِّئَةً إِلَّا بَعْدَهَا وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِجُودِکَ وَ مَجْدِکَ وَ کَرَمِکَ وَ عِزِّکَ وَ جَلَالِکَ وَ عَفْوِکَ وَ امْتِنَانِکَ وَ تَطَوُّلِکَ وَ بِحَقِّکَ الَّذِی هُوَ أَعْظَمُ مِنْ حُقُوقِ خَلْقِکَ.

ص: 275

و از تو می خواهم ای الله، ای الله، ای الله، ای پروردگارم، ای پروردگارم، ای پروردگارم، ای پروردگارم، ای پروردگارم، و به تو روی می آورم ویژه و عمومی، در آغاز و پایان، و به حق محمد امین فرستاده ات، آقای فرستادگان و پیامبرت، پیشوای پرهیزکاران، و به رسالتی که به انجام رساند و عبادتی که در آن کوشش نمود و رنجی که بر آن شکیبایی کرد و آمرزشی که به سوی آن دعوت کرد، و آیینی که از زمان برانگیخته شدن به آن تشویق کرد، تا آن که او را از دنیا بردی، به حق آن چه بیان کرد از گفتارهای حکیمانه و کارهای بزرگوارانه اش و مقام های شناخته شده اش و ساعت های مشخصش ( از نظر تعداد )، تا آن چنان که به او وعده دادی بر او درود فرستی، و برترین پاداشی را که به آن امید بسته به او عطا کنی و جایگاهش را نزد خودت نزدیک گردانی و درجه اش را نزد خودت ارجمند سازی و او را به مقام شایسته برسانی و بر حوض کرامت و بخشش واردش گردانی و برکتی عام و کامل و ویژه و مهم و پاک و بلندمرتبه و عالی به او بدهی، که پایداری اش پایان نیابد و کمالش کم نگردد و چیزی جز قدرت تو بر آن نیفزاید، و پس از آن از آن چه تو به آن آگاه تر و تواناتر و بخشنده تری بیفزایی. و همه آن را ببخشی تا بصیرت را در ایمان به او و پایداری و حجت را در دوستی اش بیفزاید. و بر خاندان پاک و پاکیزه و نیک و برگزیده و نیکوکارش و بر جبرئیل و میکائیل و فرشتگان مقرب و حاملان عرشت، بر همگی و همه پیامبران و فرستادگان و صدیقان و شهیدان و شایستگان، بر او و بر همه آن ها سلام و رحمت و برکات خداوند باد. خدایا، شب را به روز رسانیدم در حالی که هیچ سود و زیانی و مرگ و حیات و برانگیخته شدنی را در اختیار ندارم. مرگم فرارسیده و خواهشم قطع شده و یاری کننده ام خوار گشته و خانواده و فرزندانم مرا واگذار کرده اند ، پس از اقامه دلیل و آشکار شدن نشانه هایت نزد من و روشنی دلیل هایت. پروردگارا، به راستی خواهش بی نتیجه مانده و چاره ها جز از نزد تو ناتوان شده اند. راه ها بسته شده و روش ها جز به سوی تو تنگ گشته است. آرزوها نابود شده و تنها امید به توست که باقی مانده، گمان دروغ شده و همه وعده ها جز وعده تو عملی نشده است. خداوندا، همانا دیدگان امید به فضل تو سرشار اشک است، و درهای دعا برای کسانی که تو را می خوانند گشوده است و دادرسی برای کسی که فریادش را به سوی تو آورد مجاز است. و تو برای کسی که تو را بخواند در جایگاه پاسخ گویی هستی، و آن کس که فریادش را به سوی تو آورد دارای فریادرسی است. آن کس که تو را قصد کند زود به مقصد می رسد و وعده تو جانشینی بهتر از بخل بخیلان و بی نیازی از اندوخته ای است که در دست گنهکاران و پیوستن به ریسمان سنجش هاست. و آن کس که به سوی تو سفر کند راهش نزدیک است و تو از بندگانت پوشیده نمی مانی مگر این که کارهای بدشان آن ها را از

ص: 276

وَ أَسْأَلُکَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا رَبَّاهْ یَا رَبَّاهْ یَا رَبَّاهْ یَا رَبَّاهْ یَا رَبَّاهْ وَ أَرْغَبُ إِلَیْکَ خَاصّاً وَ عَامّاً وَ أَوَّلًا وَ آخِراً وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ الْأَمِینِ رَسُولِکَ سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ وَ نَبِیِّکَ إِمَامِ الْمُتَّقِینَ وَ بِالرِّسَالَةِ الَّتِی أَدَّاهَا وَ الْعِبَادَةِ الَّتِی اجْتَهَدَ فِیهَا وَ الْمِحْنَةِ الَّتِی صَبَرَ عَلَیْهَا وَ الْمَغْفِرَةِ الَّتِی دَعَا إِلَیْهَا وَ الدِّیَانَةِ الَّتِی أَحْرَضَ عَلَیْهَا مُنْذُ وَقْتِ رِسَالَتِکَ إِیَّاهُ إِلَی أَنْ تَوَفَّیْتَهُ بِمَا بَیَّنَ ذَلِکَ مِنْ أَقْوَالِهِ الْحَکِیمَةِ وَ أَفْعَالِهِ الْکَرِیمَةِ وَ مَقَامَاتِهِ الْمَشْهُورَةِ وَ سَاعَاتِهِ الْمَعْدُودَةِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَیْهِ کَمَا وَعَدْتَهُ مِنْ نَفْسِکَ وَ تُعْطِیَهُ أَفْضَلَ مَا أَمَّلَ مِنْ ثَوَابِکَ وَ تُزْلِفَ لَدَیْکَ مَنْزِلَتَهُ وَ تُعْلِیَ عِنْدَکَ دَرَجَتَهُ وَ تَبْعَثَهُ الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ وَ تُورِدَهُ حَوْضَ الْکَرَمِ وَ الْجُودِ وَ تُبَارِکَ عَلَیْهِ بَرَکَةً عَامَّةً تَامَّةً خَاصَّةً مَاسَّةً زَاکِیَةً عَالِیَةً سَامِیَةً لَا انْقِطَاعَ لِدَوَامِهَا وَ لَا نَقِیصَةَ فِی کَمَالِهَا وَ لَا مَزِیدَ إِلَّا فِی قُدْرَتِکَ عَلَیْهَا وَ تَزِیدَهُ بَعْدَ ذَلِکَ مِمَّا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ وَ أَقْدَرُ عَلَیْهِ وَ أَوْسَعُ لَهُ وَ تُؤْتِیَ ذَلِکَ حَتَّی ازْدَادَ فِی الْإِیمَانِ بِهِ بَصِیرَةً وَ فِی مَحَبَّتِهِ ثَبَاتاً وَ حُجَّةً وَ عَلَی آلِهِ الطَّاهِرِینَ الطَّیِّبِینَ الْأَخْیَارِ الْمُنْتَجَبِینَ الْأَبْرَارِ وَ عَلَی جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ الْمَلَائِکَةِ الْمُقَرَّبِینَ وَ حَمَلَةِ عَرْشِکَ أَجْمَعِینَ وَ عَلَی جَمِیعِ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِینَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ.

اللَّهُمَّ إِنِّی أَصْبَحْتُ لَا أَمْلِکُ لِنَفْسِی ضَرّاً وَ لَا نَفْعاً وَ لَا مَوْتاً وَ لَا حَیَاةً وَ لَا نُشُوراً قَدْ زَلَّ مَصْرَعِی وَ انْقَطَعَ مَسْأَلَتِی وَ ذَلَّ نَاصِرِی وَ أَسْلَمَنِی أَهْلِی وَ وُلْدِی بَعْدَ قِیَامِ حُجَّتِکَ وَ ظُهُورِ بَرَاهِینِکَ عِنْدِی وَ وُضُوحِ دَلَائِلِکَ اللَّهُمَّ إِنَّهُ قَدْ أَکْدَی الطَّلَبُ وَ أَعْیَتِ الْحِیَلُ إِلَّا عِنْدَکَ وَ انْغَلَقَتِ الطُّرُقُ وَ ضَاقَتِ الْمَذَاهِبُ إِلَّا إِلَیْکَ وَ دَرَسَتِ الْآمَالُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ إِلَّا مِنْکَ وَ کَذَبَ الظَّنُّ وَ أُخْلِفَتِ الْعِدَاتُ إِلَّا عِدَتَکَ اللَّهُمَّ إِنَّ مَنَاهِلَ الرَّجَاءِ لِفَضْلِکَ مُتْرَعَةٌ وَ أَبْوَابَ الدُّعَاءِ لِمَنْ دَعَاکَ مُفَتَّحَةٌ وَ الِاسْتِغَاثَةَ لِمَنِ اسْتَغَاثَ بِکَ مُبَاحَةٌ وَ أَنْتَ لِدَاعِیکَ بِمَوْضِعِ الْإِجَابَةِ وَ الصَّارِخَ إِلَیْکَ وَلِیُّ الْإِغَاثَةِ وَ الْقَاصِدَ إِلَیْکَ قَرِیبُ الْمَسَافَةِ وَ إِنَّ مَوْعِدَکَ عِوَضٌ عَنْ مَنْعِ الْبَاخِلِینَ وَ مَنْدُوحَةٌ عَمَّا فِی أَیْدِی الْمُسْتَأْثِمِینَ وَ دَرَکٌ مِنْ حَبْلِ الْمَوَازِینِ وَ الرَّاحِلَ إِلَیْکَ یَا رَبِّ قَرِیبُ الْمَسَافَةِ مِنْکَ وَ أَنْتَ لَا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِکَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ السَّیِّئَةُ

ص: 276

تو پنهان کند. و من خویشتن را از آن بی گناه نمی دانم و خود را برتر از آن نمی پندارم. به راستی من بر خودم بسیار ستمکارم و به مرتبه ی خویش بسیار نادان هستم، مگر این که بر من رحم کنی و با فضل خود به سویم بازگردی و مجازاتت را از من دور کنی و با من مهربان باشی و با دیده ات که با آن مرا از سرگردانی شک و گمراهی و مرگ با نادانی و از پیروزی ( یا راه های ) گمراه کننده نجات دادی به من نگاه کنی. پروردگارا، دانستم که بهترین توشه ی مسافر به سوی تو اراده قوی و نیت پاک است، پس با اراده محکم و درون پاک و نیت راستم تو را می خوانم. پس این منم، نیازمندت، درمانده ات، اسیرت، فقیرت، درخواست کننده از تو که خود را برابرت افکنده و درگاه امیدت را می کوبد و تو هم نشین دوستانت هستی که با تو انس می گیرند، و بر بی نیاز کردن توکل کننده بر خودت سزاوارتری، و به یاری امیدوار به خودت شایسته تری و به رسیدگی به آن کس که از همه بریده و به تو پیوسته سزاوارتری. راز من برای تو آشکار است و فریادم را به درگاه تو آورده ام، من ناتوانم و تو توانایی، و کوچکم و تو بزرگی، و ضعیفم و تو قوی هستی، نیازمندم و تو توانگری. آن هنگام که تنهایی مرا به وحشت انداخت یاد تو همراهم شد، و آن گاه که کارم سخت شد به تو پناهنده شدم، و هنگامی که سختی ها به هم پیوست و محکم شد به تو امید بستم. و غیر از تو به کجا روم که تو از رگ گردن به من نزدیک تری و از همدستانم مطمئن تری و از مکانم حاضرتری و از آن چه در اندیشه ام می گذرد درست تری، و افسار همه کارها به دست توست، با اختیار تو انجام می شود و برای قدرت تو اظهار فروتنی می کند، به گذشت تو نیازمند است و به اندک مقداری از رحمت تو بسیار نیازمند است. و به راستی که من فقیر شده ام و پریشانی و نداری به من رسیده و نیازمندی و احتیاج حالتم شده و ذلت نشانه ام ، درماندگی بر من چیره شده و عذاب بر من واجب شده و گناهان مرا در بر گرفته، و این زمانی است که وعده اجابت در آن را به دوستانت داده بودی، پس با آن چه در دست شفابخش توست ما را عافیت ببخش، و با دیده مهربانی ات به من بنگر و مرا در رحمت بی کرانت داخل کن و به من روی آور ای دارای شکوه و بزرگی؛ پس همانا هنگامی که تو بر اسیری روی آوری او را آزاد می کنی و چون به گمشده ای رو کنی او را هدایت می کنی و سرگردان را پناه می دهی، و ناتوان را نیرو می بخشی و بیمناک را ایمن می گردانی. خداوندا، به من نعمت دادی و من سپاست نگفتم، مرا آزمودی و شکیبایی نکردم، پس ناتوانی ام در شکرت باعث نشد بخشش خود را از امیدوارانت دریغ کنی، بلکه ناتوانی ام از شکیبایی در بلاها باعث برطرف کردن آن و بارش رحمتت شد. پس ای آن که به هنگام آزمونش شکیبایی ام اندک بود و او مرا عافیت داد، و در هنگام نعمت هایش شکرم اندک بود و او بر من عطا کرد، از تو می خواهم لطفت را بر من بیفزایی و

ص: 277

دُونَکَ وَ مَا أُبَرِّئُ نَفْسِی مِنْهَا وَ لَا أَرْفَعُ قَدْرِی عَنْهَا إِنِّی لِنَفْسِی یَا سَیِّدِی لَظَلُومٌ وَ بِقَدْرِی لَجَهُولٌ إِلَّا أَنْ تَرْحَمَنِی وَ تَعُودَ بِفَضْلِکَ عَلَیَّ وَ تَدْرَأَ عِقَابَکَ عَنِّی وَ تَرْحَمَنِی وَ تَلْحَظَنِی بِالْعَیْنِ الَّتِی أَنْقَذْتَنِی بِهَا مِنْ حَیْرَةِ الشَّکِّ وَ رَفَعْتَنِی مِنْ هُوَّةِ الضَّلَالَةِ وَ أَنْعَشْتَنِی مِنْ مِیْتَةِ الْجَهَالَةِ وَ هَدَیْتَنِی بِهَا مِنَ الْأَنْجَاحِ (1) الْحَائِرَةِ اللَّهُمَّ وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّ أَفْضَلَ زَادِ الرَّاحِلِ إِلَیْکَ عَزْمُ إِرَادَةٍ وَ إِخْلَاصُ نِیَّةٍ وَ قَدْ دَعَوْتُکَ بِعَزْمِ إِرَادَتِی وَ إِخْلَاصِ طَوِیَّتِی وَ صَادِقِ نِیَّتِی فَهَا أَنَا ذَا مِسْکِینُکَ بَائِسُکَ أَسِیرُکَ فَقِیرُکَ سَائِلُکَ مُنِیخٌ بِفِنَائِکَ قَارِعٌ بَابَ رَجَائِکَ وَ أَنْتَ آنَسُ الْآنَسِینَ لِأَوْلِیَائِکَ وَ أَحْرَی بِکِفَایَةِ الْمُتَوَکِّلِ عَلَیْکَ وَ أَوْلَی بِنَصْرِ الْوَاثِقِ بِکَ وَ أَحَقُّ بِرِعَایَةِ الْمُنْقَطِعِ إِلَیْکَ سِرِّی لَکَ (2) مَکْشُوفٌ وَ أَنَا إِلَیْکَ مَلْهُوفٌ وَ أَنَا عَاجِزٌ وَ أَنْتَ قَدِیرٌ وَ أَنَا صَغِیرٌ وَ أَنْتَ کَبِیرٌ وَ أَنَا ضَعِیفٌ وَ أَنْتَ قَوِیٌّ وَ أَنَا فَقِیرٌ وَ أَنْتَ غَنِیٌّ إِذَا أَوْحَشَتْنِی الْغُرْبَةُ آنَسَنِی ذِکْرُکَ وَ إِذَا صُبَّتْ عَلَیَّ الْأُمُورُ اسْتَجَرْتُ بِکَ وَ إِذَا تَلَاحَکَتْ عَلَیَّ الشَّدَائِدُ أَمَّلْتُکَ وَ أَیْنَ یُذْهَبُ بِی عَنْکَ وَ أَنْتَ أَقْرَبُ مِنْ وَرِیدِی وَ أَحْصَنُ مِنْ عَدِیدِی وَ أَوْجَدُ مِنْ مَکَانِی وَ أَصَحُّ فِی مَعْقُولِی وَ أَزِمَّةُ الْأُمُورِ کُلِّهَا بِیَدِکَ صَادِرَةٌ عَنْ قَضَائِکَ مُذْعِنَةٌ بِالْخُضُوعِ لِقُدْرَتِکَ فَقِیرَةٌ إِلَی عَفْوِکَ ذَاتُ فَاقَةٍ إِلَی قَارِبٍ مِنْ رَحْمَتِکَ وَ قَدْ مَسَّنِی الْفَقْرُ وَ نَالَنِی الضُّرُّ وَ شَمِلَتْنِی الْخَصَاصَةُ وَ عَرَّتْنِی الْحَاجَةُ وَ تَوَسَّمْتُ بِالذِّلَّةِ وَ غَلَبَتْنِی الْمَسْکَنَةُ وَ حَقَّتْ عَلَیَّ الْکَلِمَةُ وَ أَحَاطَتْ بِیَ الْخَطِیئَةُ وَ هَذَا الْوَقْتُ الَّذِی وَعَدْتَ أَوْلِیَاءَکَ فِیهِ الْإِجَابَةَ فَامْسَحْ مَا بِی بِیَمِینِکَ الشَّافِیَةِ وَ انْظُرْ إِلَیَّ بِعَیْنِکَ الرَّاحِمَةِ وَ أَدْخِلْنِی فِی رَحْمَتِکَ الْوَاسِعَةِ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ بِوَجْهِکَ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ فَإِنَّکَ إِذَا أَقْبَلْتَ عَلَی أَسِیرٍ فَکَکْتَهُ وَ عَلَی ضَالٍّ هَدَیْتَهُ وَ عَلَی حَائِرٍ آوَیْتَهُ وَ عَلَی ضَعِیفٍ قَوَّیْتَهُ وَ عَلَی خَائِفٍ آمَنْتَهُ اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَمْ أَشْکُرْهُ وَ ابْتَلَیْتَنِی فَلَمْ أَصْبِرْ فَلَمْ یُوجِبْ عَجْزِی عَنْ شُکْرِکَ مَنْعَ الْمُؤَمِّلِ مِنْ فَضْلِکَ وَ أَوْجَبَ عَجْزِی عَنِ الصَّبْرِ عَلَی بَلَائِکَ کَشْفَ ضُرِّکَ وَ إِنْزَالَ رَحْمَتِکَ فَیَا مَنْ قَلَّ عِنْدَ بَلَائِهِ صَبْرِی فَعَافَانِی وَ عِنْدَ نَعْمَائِهِ شُکْرِی فَأَعْطَانِی أَسْأَلُکَ الْمَزِیدَ مِنْ فَضْلِکَ

ص: 277


1- 1. الانهاج، خ ل.
2- 2. الیک خ ل.

سپاس گزاری ات را و شمار کردن نعمت هایت را به من ببخشی، در بهترین عافیت و گسترده ترین نعمت، همانا تو بر هر چیز توانایی. بارالها، مرا از دست خودت رها نکن، و در برابر دشمنت و دشمن خودم تنها مگذار، و از لطف های پنهانت و حمایت زیبایت محرومم نساز، اگر از تو دور شدم مرا بازگردان و اگر فساد کردم نیکویم کن. به راستی که تو رانده را باز می گردانی و فاسد را نیکو می گردانی و تو بر هرکار توانایی. خداوندا، این جایگاه کسی است که به تو پناه آورده و به گذشتت پناهنده شده و به عزت شکوهت پناه آورده، نشانه های قدرتت را دیده است، پس آثار مهربانی ات را نیز به او نشان بده، پس به راستی که تو آفرینش را آغاز می کنی و آن را باز می گردانی و آن برایت آسان تر است. و نشانه والاتر در آسمان ها و زمین از آن توست و تو دارای عزت و حکمت هستی. بارخدایا، پس مرا چنان تحت سرپرستی بگیر که از غیر تو بی نیاز شوم، و به من هدیه ای عطا کن که با آن به دیگری نیازمند نگردم،

چرا که این کار از نوآوری های سرپرستی تو نیست و در بخشش هایت ناشناخته نیست و از کفایت تو سزاوارتر نیست. بلا را برطرف ساز و افتاده را جان تازه ببخش، و از لغزش درگذر، توبه را بپذیر و به درماندگی رحم کن، از نابودی نجات بده و از خطا درگذر، ای نهایت آرزو و فریادرس اندوه و صاحب بلا [نعمت] و همراه من در سختی، و بخشنده دنیا و آخرت. تو بر من بخشنده ای، مرا به که وامی گذاری؟ به بیگانگانی که با من کینه و دشمنی کنند؟ یا دشمنی که کارم را به عهده گیرد؟ و اگر بر من خشمگین نباشی به چیز دیگری توجه ندارم، جز این که گذشتت بر من تنگ نمی گیرد و خشنودی ات به من سود می رساند و حمایتت مرا دربرمی گیرد و دست گسترده ات از من دفاع می کند. پس با دست خودت مرا از نابودی خواری نگاه دار. پس به راستی لغزیده ام، مرا بر راه راست استوار بدار و راه را به من نشان بده که در غیر این صورت گمراه می شوم، ای نمایان کننده راه، ای رها کننده از تنگی، ای معبود راستین من، ای همسایه به من پیوسته، ای پشتوانه محکم من، ای گنج گرانبهای من، سختی را از من بردار و شر آن چه بر آن توانایی دارم و آن چه از آن ناتوانم کفایت کن، ای شایسته پرهیزکاری و آمرزش، و ای صاحب عزت و توانایی و نعمت و بزرگی. ای مهربان ترین مهربانان و بهترین آمرزندگان و بزرگوارترین بینندگان و پروردگار عالمیان، امیدم را از خودت نبر و دعایم را نومید نگردان، آزمونم را دشوار نگردان و سرنوشتم را تباه نکن و آتش را جایگاهم نساز و بهشت را خانه ام گردان و خواهشم را در دنیا به من ببخش و امید و

ص: 278

وَ الْإِیزَاعَ لِشُکْرِکَ وَ الِاعْتِدَادَ بِنَعْمَائِکَ فِی أَعْفَی الْعَافِیَةِ وَ أَسْبَغِ النِّعْمَةِ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ اللَّهُمَّ لَا تُخَلِّنِی مِنْ یَدِکَ وَ لَا تَتْرُکْنِی لِقَاءَ عَدُوِّکَ وَ لَا لِعَدُوِّی وَ لَا تُوحِشْنِی مِنْ لَطَائِفِکَ الْخَفِیَّةِ وَ کِفَایَتِکَ الْجَمِیلَةِ وَ إِنْ شَرَدْتُ عَنْکَ فَارْدُدْنِی إِلَیْکَ وَ إِنْ فَسَدْتُ عَلَیْکَ فَأَصْلِحْنِی لَکَ فَإِنَّکَ تَرُدُّ الشَّارِدَ وَ تُصْلِحُ الْفَاسِدَ وَ أَنْتَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ اللَّهُمَّ هَذَا مَقَامُ الْعَائِذِ بِکَ اللَّائِذِ بِعَفْوِکَ الْمُسْتَجِیرِ بِعِزِّ جَلَالِکَ قَدْ رَأَی أَعْلَامَ قُدْرَتِکَ فَأَرِهِ آثَارَ رَحْمَتِکَ فَإِنَّکَ تُبْدِئُ الْخَلْقَ ثُمَّ تُعِیدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَیْکَ وَ لَکَ الْمَثَلُ الْأَعْلَی فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ اللَّهُمَّ فَتَوَلَّنِی وَلَایَةً تُغْنِینِی بِهَا عَنْ سِوَاهَا وَ أَعْطِنِی عَطِیَّةً لَا أَحْتَاجُ إِلَی غَیْرِکَ مَعَهَا فَإِنَّهَا لَیْسَتْ بِبَدْعٍ مِنْ وَلَایَتِکَ وَ لَا بِنُکْرٍ مِنْ عَطِیَّتِکَ وَ لَا بِأَوْلَی مِنْ کِفَایَتِکَ ادْفَعِ الصَّرْعَةَ وَ انْعَشِ السَّقْطَةَ وَ تَجَاوَزْ عَنِ الزَّلَّةِ وَ اقْبَلِ التَّوْبَةَ وَ ارْحَمِ الْهَفْوَةَ وَ أَنْجِ مِنَ الْوَرْطَةِ وَ أَقِلِ الْعَثْرَةَ یَا مُنْتَهَی الرَّغْبَةِ وَ غِیَاثَ الْکُرْبَةِ وَ وَلِیَّ النقمة [النِّعْمَةِ] وَ صَاحِبِی فِی الشِّدَّةِ وَ رَحْمَانَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ أَنْتَ رَحْمَانِی إِلَی مَنْ تَکِلُنِی إِلَی بَعِیدٍ یَتَجَهَّمُنِی أَوْ عَدُوٍّ یَمْلِکُ أَمْرِی وَ إِنْ لَمْ تَکُ (1)

عَلَیَّ سَاخِطاً فَمَا أُبَالِی غَیْرَ أَنَّ عَفْوَکَ لَا یَضِیقُ عَنِّی وَ رِضَاکَ یَنْفَعُنِی وَ کَنَفَکَ یَسَعُنِی وَ یَدَکَ الْبَاسِطَةَ تَدْفَعُ عَنِّی فَخُذْ بِیَدِی مِنْ دَحْضِ الذِّلَّةِ فَقَدْ کَبَوْتُ فَثَبِّتْنِی عَلَی الصِّرَاطِ الْمُسْتَقِیمِ وَ اهْدِنِی وَ إِلَّا غَوَیْتُ یَا هَادِیَ الطَّرِیقِ یَا فَارِجَ الْمَضِیقِ یَا إِلَهِی بِالتَّحْقِیقِ یَا جَارِیَ اللَّصِیقَ یَا رُکْنِیَ الْوَثِیقَ یَا کَنْزِیَ الْعَتِیقَ احْلُلْ عَنِّی الْمَضِیقَ وَ اکْفِنِی شَرَّ مَا أُطِیقُ وَ مَا لَا أُطِیقُ یَا أَهْلَ التَّقْوَی وَ أَهْلَ الْمَغْفِرَةِ وَ ذَا الْعِزِّ وَ الْقُدْرَةِ وَ الْآلَاءِ وَ الْعَظَمَةِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ خَیْرَ الْغَافِرِینَ وَ أَکْرَمَ النَّاظِرِینَ وَ رَبَّ الْعَالَمِینَ لَا تَقْطَعْ مِنْکَ رَجَائِی وَ لَا تُخَیِّبْ دُعَائِی وَ لَا تُجْهِدْ بَلَائِی وَ لَا تُسِئْ قَضَائِی وَ لَا تَجْعَلِ النَّارَ مَأْوَایَ وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ مَثْوَایَ وَ أَعْطِنِی مِنَ الدُّنْیَا سُؤْلِی وَ مُنَایَ وَ بَلِّغْنِی مِنَ الْآخِرَةِ

ص: 278


1- 1. لم تکن خ ل.

خرسندی ام را در آخرت به من عطا کن. و در دنیا و آخرت به من نیکی عطا کن و به مهربانی ات ما را از عذاب آتش حفظ کن، ای مهربان ترین مهربانان، به راستی که تو بر هر کار توانایی و به همه چیز احاطه داری و بهترین جانشین هستی (1). نویسنده آن گفت: آن را از جمع آوری شده ی دست خط شیخ بزرگوار ابو حسین محمد بن هارون تلعکبری أدام الله تأییده نوشتم و در اصل چنین بود.

و از آن جمله دعای امام صادق علیه السلام است زمانی که منصور پس از بازگشت از مکه به مدینه برای دومین بار ایشان را فراخواند. ابومحمد حسن بن محمد بن نوفلی گفت: ربیع دوست ابوجعفر منصور گفت: به همراه ابوجعفر منصور به حج رفتم، پس هنگامی که بین راه بودیم منصور به من گفت: ای ربیع، وقتی به مدینه رسیدیم جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی را به یاد من بیاور، پس به خدای بزرگ قسم کسی جز من او را نخواهد کشت، بترس از این که او را به من یادآوری نکنی. گفت: پس وقتی به مدینه رسیدیم خداوند عزوجل یادآوری را از یاد من برد. گفت: سپس هنگامی که به مکه رسیدیم به من گفت: ای ربیع، آیا به تو دستور ندادم وقتی وارد مدینه شدیم جعفربن محمد را به من یادآوری کنی؟ گفت: گفتم: ای امیر مؤمنان آن را فراموش کردم، گفت: به من گفت: هنگامی که به مدینه بازگشتیم آن را به من یادآوری کن که چاره ای جز کشتن او ندارم. پس اگر چنین نکنی گردنت را می زنم. پس گفتم: بله ای امیرمؤمنان، سپس به برده ها و یارانم گفتم اگر خدای متعال خواست و وارد مدینه شدیم جعفربن محمد را به من یادآوری کنید. پس برده ها و یارانم پیوسته و در هر منزلی که فرود می آمدیم او را به یاد من می آوردند تا این که به مدینه رسیدیم، پس هنگامی که فرود آمدیم به سوی منصور رفتم و به او گفتم: ای امیرمؤمنان، جعفربن محمد. گفت: پس خندید و به من گفت: بله ای ربیع، برو و او را نزد من بیاور، و باید او را کشان کشان نزد من بیاوری. گفت: پس گفتم: ای امیرمؤمنان، از روی دوستی و بزرگواری و من این کار را برای فرمانبرداری از دستور تو انجام می دهم. گفت: سپس برخاستم در حالی که به خاطر انجام این کار حالم دگرگون بود، گفت: پس نزد امام صادق جعفر بن محمد علیهما السلام رفتم و ایشان در وسط خانه نشسته بودند. پس به ایشان گفتم: فدایت شوم، امیرمؤمنان شما را می خواند که به سویش بروید. پس از دستور اطاعت کرد و برخاست و همراه من به راه افتاد، گفت: پس به ایشان

ص: 279


1- . مهج الدعوات :216- 226

أَمَلِی وَ رِضَایَ وَ آتِنِی فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنَا بِرَحْمَتِکَ عَذَابَ النَّارِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ مُحِیطٌ وَ أَنْتَ حَسْبِی وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ (1) قَالَ مُؤَلِّفُهُ کَتَبْتُهُ مِنْ مَجْمُوعٍ بِخَطِّ الشَّیْخِ الْجَلِیلِ أَبِی الْحُسَیْنِ مُحَمَّدِ بْنِ هَارُونَ التَّلَّعُکْبَرِیِّ أَدَامَ اللَّهُ تَأْیِیدَهُ هَکَذَا کَانَ فِی الْأَصْلِ.

وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءُ الصَّادِقِ علیه السلام لَمَّا اسْتَدْعَاهُ الْمَنْصُورُ مَرَّةً ثَانِیَةً بَعْدَ عَوْدِهِ مِنْ مَکَّةَ إِلَی الْمَدِینَةِ حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ النَّوْفَلِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی الرَّبِیعُ صَاحِبُ أَبِی جَعْفَرٍ الْمَنْصُورِ قَالَ: حَجَجْتُ مَعَ أَبِی جَعْفَرٍ الْمَنْصُورِ فَلَمَّا کُنَّا فِی بَعْضِ الطَّرِیقِ قَالَ لِیَ الْمَنْصُورُ یَا رَبِیعُ إِذَا نَزَلْتُ الْمَدِینَةَ فَاذْکُرْ لِی جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ فَوَ اللَّهِ الْعَظِیمِ لَا یَقْتُلُهُ أَحَدٌ غَیْرِی احْذَرْ [أَنْ] تَدَعَ أَنْ تُذَکِّرَنِی بِهِ قَالَ فَلَمَّا صِرْنَا إِلَی الْمَدِینَةِ أَنْسَانِیَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذِکْرَهُ: قَالَ فَلَمَّا صِرْنَا إِلَی مَکَّةَ قَالَ لِی یَا رَبِیعُ أَ لَمْ آمُرْکَ أَنْ تُذَکِّرَنِی بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ إِذَا دَخَلْنَا الْمَدِینَةَ قَالَ فَقُلْتُ نَسِیتُ ذَلِکَ یَا مَوْلَایَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ فَقَالَ لِی إِذَا رَجَعْتُ إِلَی الْمَدِینَةِ فَاذْکُرْنِی بِهِ فَلَا بُدَّ مِنْ قَتْلِهِ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ لَأَضْرِبَنَّ عُنُقَکَ فَقُلْتُ نَعَمْ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ثُمَّ قُلْتُ لِغِلْمَانِی وَ أَصْحَابِی اذْکُرُونِی بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ إِذَا دَخَلْنَا الْمَدِینَةَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی فَلَمْ یَزَلْ غِلْمَانِی وَ أَصْحَابِی یُذَکِّرُونِی بِهِ فِی کُلِّ وَقْتٍ وَ مَنْزِلٍ نَدْخُلُهُ وَ نَنْزِلُ فِیهِ حَتَّی قَدِمْنَا الْمَدِینَةَ فَلَمَّا نَزَلْنَا بِهَا دَخَلْتُ إِلَی الْمَنْصُورِ فَوَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ قُلْتُ لَهُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ قَالَ فَضَحِکَ وَ قَالَ لِی نَعَمْ اذْهَبْ یَا رَبِیعُ فَأْتِنِی بِهِ وَ لَا تَأْتِنِی بِهِ إِلَّا مَسْحُوباً قَالَ فَقُلْتُ لَهُ یَا مَوْلَایَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ حُبّاً وَ کَرَامَةً وَ أَنَا أَفْعَلُ ذَلِکَ طَاعَةً لِأَمْرِکَ قَالَ ثُمَّ نَهَضْتُ وَ أَنَا فِی حَالٍ عَظِیمٍ مِنِ ارْتِکَابِی ذَلِکَ قَالَ فَأَتَیْتُ الْإِمَامَ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ علیهما السلام وَ هُوَ جَالِسٌ فِی وَسَطِ دَارِهِ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ یَدْعُوکَ إِلَیْهِ فَقَالَ لِیَ السَّمْعَ وَ الطَّاعَةَ ثُمَّ نَهَضَ وَ هُوَ مَعِی یَمْشِی قَالَ:

ص: 279


1- 1. مهج الدعوات ص 216- 226.

گفتم: ای فرزند پیامبرخدا، او به من دستور داده شما را کشان کشان نزدش ببرم، گفت: پس امام فرمود: ای ربیع، آن چه را به تو دستور داده انجام بده، گفت: پس گوشه آستین ایشان را گرفتم و ایشان را به سویش بردم، وقتی بر او وارد شدم دیدم روی تختش نشسته و گرزی آهنی در دست دارد و می خواهد با آن امام را بکشد، به جعفربن محمد علیهما السلام نگاه کردم و دیدم لب هایش تکان می خورد، شک نداشتم که ایشان را خواهد کشت و نمی فهمیدم امام زیر لب چه می گوید. پس ایستادم و آن دو را تماشا می کردم. ربیع گفت: پس هنگامی که جعفربن محمد علیهماالسلام به او نزدیک شد، منصور به او گفت: ای عموزاده ام نزدیک من بیا، و چهره اش از خوشحالی روشن شد و او را به خود نزدیک کرد تا همراه خود بر تخت نشانید. سپس گفت: ای غلام، کوزه را بیاور. پس کوزه ای برایش آوردند که درآن ظرف مشکی بود. پس با دست خود ایشان را خوشبو نمود. سپس امام را بر استری سوار کرد و دستور داد به ایشان لباسی گرانبها و کیسه ای درهم و دینار بدهند و دستور به بازگشت داد. گفت: هنگامی که از نزد او برخاست به دنبالش رفتم تا به خانه اش رسید. پس به ایشان گفتم: پدر و مادرم فدایتان باد ای فرزند پیامبر خدا، من شک نداشتم که وقتی بر او وارد شوید شما را خواهد کشت و هنگامی که وارد شدید دیدم لب هایتان تکان می خورد، پس چه گفتید؟ گفت: بله ای ربیع، بدان که من گفتم: پروردگار برای من از پرورده ها بس است، آفریدگار برای من از آفریده ها بس است، آن کس که همواره برایم کافی بوده برایم بس است، خداوندی برایم بس است که معبودی جز او نیست و به او توکل کردم و او پروردگار عرش بزرگ است. آن کس که همواره برایم کافی بوده برایم بس است، برایم بس است، برایم بس است، برایم بس است، الله برایم بس است و او بهترین جانشین است. بارالها، با چشمت که هرگز به خواب نمی رود نگهبان من باش و با پشتوانه ات که خمیده نمی شود مرا حمایت کن، و با عزت خود مرا حفظ کن، و با قدرتت شر او را از من دور گردان، با یاری ات بر من منت گذار که اگر چنین نکنی نابود می شوم و تو پروردگار منی. خداوندا، تو بزرگ تر و بهتری از آن چه از آن می ترسم و نگرانم. خدایا، با کمک تو او را از خود دور می کنم و از شر او به تو پناه می برم و دربرابر او از تو یاری می جویم و از تو کفایت می طلبم. ای کفایت کننده ی موسی از شر فرعون ، و احزاب از محمد صلی الله علیه و آله، کسانی که مردم به آن ها گفتند: همانا مردم برای جنگ با شما گرد هم آمده اند، پس از ایشان بترسید، و این سخن بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند برای ما بس است و او بهترین جانشین است. آن ها کسانی هستند که خداوند بر دل ها و گوش ها و دیده هایشان مهر زده و آن ها همان غافلان هستند. شکی نیست که در آخرت آن ها همان زیان کارانند. و از مقابل ایشان مانعی قرار دادیم و از پشت سرشان هم مانعی و آن ها را پوشانیدیم ، بنابراین نمی بینند (1).

ص: 280


1- . مهج الدعوات :226- 228

فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّهُ أَمَرَنِی أَنْ لَا آتِیَهُ بِکَ إِلَّا مَسْحُوباً قَالَ فَقَالَ الصَّادِقُ امْتَثِلْ یَا رَبِیعُ مَا أَمَرَکَ بِهِ قَالَ فَأَخَذْتُ بِطَرَفِ کُمِّهِ أَسُوقُهُ إِلَیْهِ فَلَمَّا أَدْخَلْتُهُ إِلَیْهِ رَأَیْتُهُ وَ هُوَ جَالِسٌ عَلَی سَرِیرِهِ وَ فِی یَدِهِ عَمُودُ حَدِیدٍ یُرِیدُ أَنْ یَقْتُلَهُ بِهِ وَ نَظَرْتُ إِلَی جَعْفَرٍ علیه السلام وَ هُوَ یُحَرِّکُ شَفَتَیْهِ فَلَمْ أَشُکَّ أَنَّهُ قَاتِلُهُ وَ لَمْ أَفْهَمِ الْکَلَامَ الَّذِی کَانَ جَعْفَرٌ علیه السلام یُحَرِّکُ بِهِ شَفَتَیْهِ بِهِ فَوَقَفْتُ أَنْظُرُ إِلَیْهِمَا قَالَ الرَّبِیعُ فَلَمَّا قَرُبَ مِنْهُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ لَهُ الْمَنْصُورُ ادْنُ مِنِّی یَا ابْنَ عَمِّی وَ تَهَلَّلَ وَجْهُهُ وَ قَرَّبَهُ مِنْهُ حَتَّی أَجْلَسَهُ مَعَهُ عَلَی السَّرِیرِ ثُمَّ قَالَ یَا غُلَامُ ائْتِنِی بِالْحُقَّةِ فَأَتَاهُ بِالْحُقَّةِ فَإِذَا فِیهَا قَدَحُ الْغَالِیَةِ فَغَلَفَهُ (1) مِنْهَا بِیَدِهِ ثُمَّ حَمَلَهُ عَلَی بَغْلَةٍ وَ أَمَرَ لَهُ بِبَدْرَةٍ وَ خِلْعَةٍ ثُمَّ أَمَرَهُ بِالانْصِرَافِ قَالَ فَلَمَّا نَهَضَ مِنْ عِنْدِهِ خَرَجْتُ بَیْنَ یَدَیْهِ حَتَّی وَصَلَ إِلَی مَنْزِلِهِ فَقُلْتُ لَهُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّی لَمْ أَشُکَّ فِیهِ سَاعَةَ تَدْخُلُ عَلَیْهِ یَقْتُلُکَ وَ رَأَیْتُکَ تُحَرِّکُ شَفَتَیْکَ فِی وَقْتِ دُخُولِکَ فَمَا قُلْتَ قَالَ لِی نَعَمْ یَا رَبِیعُ اعْلَمْ أَنِّی قُلْتُ حَسْبِیَ الرَّبُّ مِنَ الْمَرْبُوبِینَ حَسْبِیَ الْخَالِقُ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ حَسْبِی مَنْ لَمْ یَزَلْ حَسْبِی حَسْبِیَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ حَسْبِیَ الَّذِی لَمْ یَزَلْ حَسْبِی حَسْبِی حَسْبِی حَسْبِیَ اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ اللَّهُمَّ احْرُسْنِی بِعَیْنِکَ الَّتِی لَا تَنَامُ وَ اکْنُفْنِی بِرُکْنِکَ الَّذِی لَا یُرَامُ وَ احْفَظْنِی بِعِزِّکَ وَ اکْفِنِی شَرَّهُ بِقُدْرَتِکَ وَ مُنَّ عَلَیَّ بِنَصْرِکَ وَ إِلَّا هَلَکْتُ وَ أَنْتَ رَبِّی اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَجَلُّ وَ أَخْیَرُ مِمَّا أَخَافُ وَ أَحْذَرُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَدْرَأُ بِکَ فِی نَحْرِهِ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّهِ وَ أَسْتَعِینُکَ عَلَیْهِ وَ أَسْتَکْفِیکَ إِیَّاهُ یَا کَافِیَ مُوسَی فِرْعَوْنَ وَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله الْأَحْزَابَ الَّذِینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ أُولئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ لا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِی الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ (2).

ص: 280


1- 1. أی طیبه بالغالیة.
2- 2. مهج الدعوات ص 226- 228.

و پس از این دعا چیزی به نام عوذه ( پناه ) مولای ما جعفر صادق علیه السلام دیدم، زمانی که منصور ایشان را فراخواند، به نقل از ربیع: از خداوند گشایش می جویم و از خداوند پیروزی می خواهم و از پیامبرش و امیر مؤمنان صلی الله علیه شافعت می خواهم و از حسن و حسین صلی الله علیهما نزدیکی می خواهم، پروردگارا، دشواری آن را بر من آسان گردان و اندوهش را برایم ساده کن و گوش و چشم و همه اعضای او را با مهربانی و رحمت به من متوجه گردان، و خشمش را از من دور کن و آسیبش را و حیله و سربازان و گروه هایش را از من دور گردان، و مرا بر او پیروز کن به حق هر فرشته ای که در باغ های قدسی ات و فضای نورانی ات در گردش است و از آب جاودانگی ات می نوشد. و با یاری همه گیرت مرا نجات بده. جبرئیل از سمت راستم و میکائیل از سمت چپم و محمد صلی الله علیه و آله در مقابلم و خداوند سرپرست و نگهدارم و یاری رسانم و امانم، پس به راستی که گروه خداوند پیروزمندان هستند. خود را پنهان کردم و پوشاندم و بازداشتم و عزیز گرداندم با کلمه ی یگانگی و ازلی و الهی خداوند که هر که با آن خود را بپوشاند حفظ می شود. به راستی سرپرست من خداوندی است که کتاب آسمانی را فرو فرستاد و او سرپرست شایستگان است. ربیع گفت: پس آن را در کاغذی نوشتم و در حمایل شمشیرم قرار دادم. و به خدا سوگند پس از آن هرگز از منصور نترسیدم.

کتاب عتیق غروی ابو محمد حسین بن محمد نوفلی مانند آن را نقل کرده تا آن جا که: پس از آن هرگز از منصور نترسیدم(1).

روایت2.

مهج الدعوات: می گویم در کتاب عتیق وقف مادر خلیفه ناصر که آغاز آن داستان واقعه حره است ، دیدم با اسناد آن به ابوعبد الله علیه السلام گفت: در شب قدر که بر ابو جعفر وارد شدم و او می خواست مرا بکشد، سوره قدر را خواندم. پس خداوند میان من و او مانع شد. ( راوی می گوید ) هنگامی که آن را خواند ( منصور ) به او نگریست وقتی به سوی او رفت با او مهربانی کرد. پس به ایشان گفته شد: چگونه خود را حفظ کردید؟ فرمود: با خداوند و با خواندن سوره قدر، و سپس هفت بار گفتم: یا الله، همانا من به وسیله محمد صلی الله علیه و آله از تو درخواست شفاعت می کنم که او را از من برگردانی، پس هرکس به مانند آن دچار شد باید مانند

ص: 281


1- . مهج الدعوات :228- 229

وَ وَجَدْتُ عَقِیبَ هَذَا الدُّعَاءِ مَا هَذَا لَفْظُهُ عُوذَةُ مَوْلَانَا جَعْفَرٍ الصَّادِقِ علیه السلام حِینَ اسْتَدْعَاهُ الْمَنْصُورُ بِرِوَایَةِ الرَّبِیعِ: بِاللَّهِ أَسْتَفْتِحُ وَ بِاللَّهِ أَسْتَنْجِحُ وَ بِرَسُولِهِ صلی الله علیه و آله (1) وَ بِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ أَتَشَفَّعُ وَ بِالْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِمَا أَتَقَرَّبُ اللَّهُمَّ لَیِّنْ لِی صُعُوبَتَهُ وَ سَهِّلْ لِی حُزُونَتَهُ وَ وَجِّهْ سَمْعَهُ وَ بَصَرَهُ وَ جَمِیعَ جَوَارِحِهِ إِلَیَّ بِالرَّأْفَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ أَذْهِبْ عَنِّی غَیْظَهُ وَ بَأْسَهُ وَ مَکْرَهُ وَ جُنُودَهُ وَ أَحْزَابَهُ وَ انْصُرْنِی عَلَیْهِ بِحَقِّ کُلِّ مَلَکٍ سَائِحٍ فِی رِیَاضِ قُدْسِکَ وَ فَضَاءِ نُورِکَ وَ شَرِبَ مِنْ حَیْوَانِ مَائِکَ وَ أَنْقِذْنِی بِنَصْرِکَ الْعَامِّ الْمُحِیطِ جَبْرَئِیلُ عَنْ یَمِینِی وَ مِیکَائِیلُ عَنْ یَسَارِی وَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله أَمَامِی وَ اللَّهُ وَلِیِّی وَ حَافِظِی وَ نَاصِرِی وَ أَمَانِی فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ اسْتَتَرْتُ وَ احْتَجَبْتُ وَ امْتَنَعْتُ وَ تَعَزَّزْتُ بِکَلِمَةِ اللَّهِ الْوَحْدَانِیَّةِ الْأَزَلِیَّةِ الْإِلَهِیَّةِ الَّتِی مَنِ امْتَنَعَ بِهَا کَانَ مَحْفُوظاً إِنَّ وَلِیِّیَ اللَّهُ الَّذِی نَزَّلَ الْکِتابَ وَ هُوَ یَتَوَلَّی الصَّالِحِینَ قَالَ الرَّبِیعُ فَکَتَبْتُهُ فِی رَقٍّ وَ جَعَلْتُهُ فِی حَمَائِلِ سَیْفِی فَوَ اللَّهِ مَا هِبْتُ الْمَنْصُورَ بَعْدَهَا.

ق، کتاب العتیق الغروی حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ النَّوْفَلِیُّ: وَ ذَکَرَهُ نَحْوَهُ إِلَی قَوْلِهِ مَا هِبْتُ الْمَنْصُورَ بَعْدَهَا(2).

«2»

مهج، [مهج الدعوات] أَقُولُ وَ قَدْ رَأَیْتُ فِی کِتَابٍ عَتِیقٍ مِنْ وَقْفِ أُمِّ الْخَلِیفَةِ النَّاصِرِ أَوَّلُهُ أَخْبَارُ وَقْعَةِ الْحَرَّةِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قَرَأْتُ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ حِینَ دَخَلْتُ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ وَ هُوَ یُرِیدُ قَتْلِی فَحَالَ اللَّهُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ ذَلِکَ فَلَمَّا قَرَأَهَا حِینَ نَظَرَ إِلَیْهِ لَمْ یَخْرُجْ إِلَیْهِ حَتَّی أَلْطَفَهُ وَ قِیلَ لَهُ بِمَا احْتَرَسْتَ (3)

قَالَ بِاللَّهِ وَ بِقِرَاءَةِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ ثُمَّ قُلْتُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ سَبْعاً إِنِّی أَتَشَفَّعُ إِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله مِنْ أَنْ تُقَلِّبَهُ لِی فَمَنِ ابْتُلِیَ بِمِثْلِ ذَلِکَ فَلْیَصْنَعْ

ص: 281


1- 1. برسول اللّه خ ل.
2- 2. مهج الدعوات ص 228- 229.
3- 3. احترزت خ ل.

کار مرا انجام دهد. و اگر چنین نبود که ما آن را می خواندیم و شیعیانمان را به خواندن آن دستور می دادیم، مردم آنان را می ربودند، اما به خدا سوگند این پناه گاه آن هاست (1).

و از آن جمله دعای امام صادق علیه السلام است هنگامی که منصور برای سومین بار در ربذه ایشان را فراخواند. آن را با اسناد خود از محمد بن حسن صفار با اسناد او از کتاب دعاء از ابراهیم بن جبلة عن مکرمة [مخرمة] کندی نقل می کنیم که گفت: هنگامی که ابوجعفر منصور به ربذه رسید و جعفر بن محمد علیهما السلام نیز در آن روز آن جا بود، گفت: چه کسی عذر ابوجعفر را از من می خواهد که یک پایش را پیش گذاشته و دیگری را عقب تر داشته (2)می گوید:

از محمد دوری می کنم. می گویم: یعنی محمد بن عبد الله بن حسن. پس اگر پیروز شود تنها به فرمان من خواهد بود، و اگر طور دیگری شود پس من خود را از او دور داشته ام. به خدا قسم که او را خواهم کشت. سپس به ابراهیم بن جبله ور کرد و گفت: ای ابن جبله، به سوی او برو و لباسش را بر گردنش بپیچ و او را کشان کشان نزد من آور. ابراهیم گفت: بیرون رفتم تا به خانه ایشان رسیدم، اما آن جا نبود. پس در مسجد ابوذر به دنبالشان گشتم و او را مقابل در مسجد دیدم. گفت پس شرم کردم که آن چه را به من دستور داده بود انجام دهم، پس آستین ایشان را گرفتم و گفتم: امیرمؤمنان را پاسخ بده. پس فرمود: همانا ما از آن خداییم و به سوی او بازمی گردیم. رهایم کن تا دو رکعت نماز بخوانم. سپس گریه شدید کرد و من پشت سرش بودم. سپس گفت: پروردگارا، تو در هر اندوهی پشتیبان منی و در هر سختی امیدم هستی. و تو در هر کاری که برایم پیش آید پشتوانه و مورد اطمینان من هستی. پس چه بسیار اندوهی که قلب ها از تحمل آن ناتوانند و چاره ها در آن اندک می شوند و نزدیک را خوار می کند و دشمن را شاد می سازد و کارها را بر من دشوار می کند، آن را بر تو عرضه کردم و از آن به تو شکایت آوردم، در آن به تو توجه کردم و از دیگران نومید شدم، پس آن را برطرف نمودی و گشایش دادی

ص: 282


1- . مهج الدعوات :229
2- . یعنی او با محمد بن عبد الله بن حسن (و او بر منصور قیام کرده بود به این عنوان که او مهدی و نفس زکیه است) در برخی مسائل موافق است و او را تشویق به قیام کرده و در ظاهر از او دوری می کند، یا مردم را از اطراف ما منحرف می کند و با او در قیام موافق نیست. [می گوید] یعنی امام صادق علیه السلام: از محمد بن عبد الله بن حسن بیزاری می جویم؛ پس اگر پیروز شود، به دلیل فراوانی پیروانم حکومت به من می رسد، چون مردم می دانند من از او داناتر و برای حکومت شایسته تر هستم. اگر هم شکست خورده و کشته شود من خود را از مرگ نجات داده ام. از اوست که خداوند رحمتش کند.

بِمِثْلِ صُنْعِی وَ لَوْ لَا أَنَّنَا نَقْرَؤُهَا وَ نَأْمُرُ بِقِرَاءَتِهَا شِیعَتَنَا لَتَخْطَفُهُمُ النَّاسُ وَ لَکِنْ هِیَ وَ اللَّهِ لَهُمْ کَهْفٌ (1).

وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءُ الصَّادِقِ علیه السلام لَمَّا اسْتَدْعَاهُ الْمَنْصُورُ مَرَّةً ثَالِثَةً بِالرَّبَذَةِ رَوَیْنَاهُ بِإِسْنَادِنَا إِلَی مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ بِإِسْنَادِهِ فِی کِتَابِ الدُّعَاءِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ مکرمة(2)

[مَخْرَمَةَ] الْکِنْدِیِّ قَالَ: لَمَّا نَزَلَ أَبُو جَعْفَرٍ الْمَنْصُورُ الرَّبَذَةَ وَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ یَوْمَئِذٍ بِهَا قَالَ مَنْ یَعْذِرُنِی مِنْ أَبِی جَعْفَرٍ هَذَا قَدَّمَ رِجْلًا وَ أَخَّرَ أُخْرَی (3)

یَقُولُ أَتَنَحَّی عَنْ مُحَمَّدٍ أَقُولُ یَعْنِی مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ فَإِنْ یَظْفَرْ فَإِنَّمَا الْأَمْرُ لِی وَ إِنْ تَکُنِ الْأُخْرَی فَکُنْتُ قَدْ أَحْرَزْتُ نَفْسِی أَمَا وَ اللَّهِ لَأَقْتُلَنَّهُ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَی إِبْرَاهِیمَ بْنِ جَبَلَةَ قَالَ یَا ابْنَ جَبَلَةَ قُمْ إِلَیْهِ فَضَعْ فِی عُنُقِهِ ثِیَابَهُ ثُمَّ ائْتِنِی بِهِ سَحْباً قَالَ إِبْرَاهِیمُ فَخَرَجْتُ حَتَّی أَتَیْتُ مَنْزِلَهُ فَلَمْ أُصِبْهُ فَطَلَبْتُهُ فِی مَسْجِدِ أَبِی ذَرٍّ فَوَجَدْتُهُ فِی بَابِ الْمَسْجِدِ قَالَ فَاسْتَحْیَیْتُ أَنْ أَفْعَلَ مَا أُمِرْتُ بِهِ فَأَخَذْتُ بِکُمِّهِ فَقُلْتُ لَهُ أَجِبْ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ دَعْنِی حَتَّی أُصَلِّیَ رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ بَکَی بُکَاءً شَدِیداً وَ أَنَا خَلْفَهُ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِی فِی کُلِّ کَرْبٍ وَ رَجَائِی فِی کُلِّ شِدَّةٍ وَ أَنْتَ لِی فِی کُلِّ أَمْرٍ نَزَلَ بِی ثِقَةٌ وَ عُدَّةٌ فَکَمْ مِنْ کَرْبٍ یَضْعُفُ عَنْهُ الْفُؤَادُ وَ تَقِلُّ فِیهِ الْحِیلَةُ وَ یَخْذُلُ فِیهِ الْقَرِیبُ وَ یَشْمَتُ بِهِ الْعَدُوُّ وَ تُعْیِینِی فِیهِ الْأُمُورُ أَنْزَلْتُهُ بِکَ وَ شَکَوْتُهُ إِلَیْکَ رَاغِباً فِیهِ إِلَیْکَ عَمَّنْ سِوَاکَ فَفَرَّجْتَهُ وَ کَشَفْتَهُ

ص: 282


1- 1. مهج الدعوات ص 229.
2- 2. مخرمة خ ل.
3- 3. یعنی انه وافق محمّد بن عبد اللّه بن الحسن( و هو الخارج علی المنصور بعنوان أنه المهدی و انه النفس الزکیة) فی بعض الامر و حثه علی الخروج و تنحی عنه ظاهرا أو حرف الناس عن ناحیتنا و لم یوافقه فی الخروج[ یقول] أی الصادق( ع) أتنحی عن محمّد بن عبد اللّه بن الحسن فان یظفر محمّد فالامر لی لکثرة شیعتی و علم الناس بأنی أعلم و أصلح لذلک و ان انهزم و قتل فقد نجیت نفسی من القتل، منه رحمه اللّه.

و مرا از آن بی نیاز کردی. پس تو صاحب هر نعمت و پاداشی و نهایت هر حاجتی هستی. سپاس فراوان و منت برتر از آن توست.

می گویم: اضافه این دعا را از مولایمان امام رضا علیه السلام یافتم: پروردگارا، نیکی ها با نعمت تو کامل می شوند، ای آن که با نیکی شناخته شده و با نیکی وصف می شود، از نیکی هایت به من ببخش آن چنان که مرا از نیکی های دیگران بی نیاز گرداند. به مهربانی ات ای مهربان ترین مهربانان.

سپس گفت: آن چه را به تو دستور داده اند انجام بده. پس گفتم: به خدا قسم چنین نمی کنم هر چند مرا به قتل رساند. پس دستش را گرفتم و با او رفتم، به خدا قسم شک نداشتم که او را خواهد کشت. گفت: پس هنگامی که به پرده درگاه رسیدیم، گفت: ای معبود جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و خدای ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و محمد صلی الله علیه و آله، در این روز عافیت مرا بر عهده گیر و هیچ یک از بندگانت را با چیزی که بر آن توانایی ندارم بر من مسلط نساز. سپس ابراهیم گفت: پس هنگامی که او را وارد کردم نشست و همان سخن را تکرار کرد. پس گفت: یک پایت را پیش گذاشتی و پای دیگرت را پس می کشی، به خدا قسم تو را خواهم کشت. پس امام گفت: ای امیرمؤمنان، دست از من بردار و مهربان باش که به خدا سوگند از زمان همراهی من با تو اندک زمانی باقی مانده است. پس ابو جعفر به او گفت: بازگرد. سپس به عیسی بن علی رو کرد و گفت: ای ابوعباس، به دنبالش برو و از او بپرس با مرگ من یا مرگ او؟ گفت: پس او به سرعت بیرون رفت تا به امام رسید و گفت: امیرمؤمنان می پرسد: آیا با مرگ شما یا مرگ او؟ فرمود: نه، بلکه با مرگ من. پس ابوجعفر گفت: راست گفت. ابراهیم گفت: سپس بیرون رفتم و ایشان را دیدم که ایستاده و از کار من با ایشان از من سپاس گزاری می کنند و خداوند را سپاس می گزارد و می گوید: سپاس خداوندی را سزاست که او را خواندم و پاسخم داد، هرچند هنگامی که او مرا خواند کندی نمودم، و سپاس خداوندی را سزاست که چون از او درخواست کردم به من عطا کرد، هر چند به هنگام قرض گرفتن او از من بخیل بودم، و سپاس مخصوص خداوندی است که سپاس از لطفش بر من واجب شده هرچند سپاس من از او اندک بوده است. و سپاس مخصوص خدایی است که مردم مرا به او واگذاردند و او گرامی ام داشت و مرا به آن ها واگذار نکرد تا خوارم کنند. پس در میان لطف ها به لطف تو و به کفایت تو برای جانشینی راضی شدم. بارالها، ای پروردگارم، آن چه را دوست می داشتم و به من بخشیدی نیرویی برای انجام آن چه تو دوست می داری قرار بده. خداوندا،

ص: 283

وَ کَفَیْتَنِیهِ فَأَنْتَ وَلِیُّ کُلِّ نِعْمَةٍ وَ صَاحِبُ کُلِّ حَسَنَةٍ وَ مُنْتَهَی کُلِّ حَاجَةٍ فَلَکَ الْحَمْدُ کَثِیراً وَ لَکَ الْمَنُّ فَاضِلًا.

أَقُولُ وَ وَجَدْتُ زِیَادَةَ هَذَا الدُّعَاءِ عَنْ مَوْلَانَا الرِّضَا علیه السلام: بِنِعْمَتِکَ اللَّهُمَّ تَتِمُّ الصَّالِحَاتُ یَا مَعْرُوفاً بِالْمَعْرُوفِ یَا مَنْ هُوَ بِالْمَعْرُوفِ مَوْصُوفٌ أَنِلْنِی مِنْ مَعْرُوفِکَ مَعْرُوفاً تُغْنِینِی بِهِ عَنْ مَعْرُوفِ مَنْ سِوَاکَ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ ثُمَّ قَالَ اصْنَعْ مَا أُمِرْتَ بِهِ فَقُلْتُ وَ اللَّهِ لَا أَفْعَلُ وَ لَوْ ظَنَنْتُ أَنِّی أُقْتَلُ فَأَخَذْتُ بِیَدِهِ فَذَهَبْتُ بِهِ لَا وَ اللَّهِ مَا أَشُکُّ إِلَّا أَنَّهُ یَقْتُلُهُ قَالَ فَلَمَّا انْتَهَیْتُ إِلَی بَابِ السَّتْرِ قَالَ یَا إِلَهَ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ إِسْرَافِیلَ وَ إِلَهَ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله تَوَلَّ فِی هَذِهِ الْغَدَاةِ عَافِیَتِی وَ لَا تُسَلِّطْ عَلَیَّ فِی هَذِهِ الْغَدَاةِ أَحَداً مِنْ خَلْقِکَ بِشَیْ ءٍ لَا طَاقَةَ لِی بِهِ ثُمَّ قَالَ إِبْرَاهِیمُ فَلَمَّا أَدْخَلْتُهُ عَلَیْهِ قَالَ فَاسْتَوَی جَالِساً ثُمَّ أَعَادَ عَلَیْهِ الْکَلَامَ فَقَالَ قَدَّمْتَ رِجْلًا وَ أَخَّرْتَ أُخْرَی أَمَا وَ اللَّهِ لَأَقْتُلَنَّکَ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مَا فَعَلْتُ فَارْفُقْ بِی فَوَ اللَّهِ لَقَلَّ مَا أَصْحَبُکَ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ انْصَرِفْ ثُمَّ قَالَ الْتَفَتَ إِلَی عِیسَی بْنِ عَلِیٍّ فَقَالَ لَهُ یَا أَبَا الْعَبَّاسِ الْحَقْهُ فَسَلْهُ أَ بِی أَمْ بِهِ قَالَ فَخَرَجَ یَشْتَدُّ حَتَّی لَحِقَهُ فَقَالَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ یَقُولُ لَکَ أَ بِکَ أَمْ بِهِ فَقَالَ لَا بَلْ بِی فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ صَدَقَ قَالَ إِبْرَاهِیمُ ثُمَّ خَرَجْتُ فَوَجَدْتُهُ قَاعِداً یَنْتَظِرُنِی یَتَشَکَّرُ لِی صُنْعِی بِهِ وَ إِذَا بِهِ یَحْمَدُ اللَّهَ وَ یَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَدْعُوهُ فَیُجِیبُنِی وَ إِنْ کُنْتُ بَطِیئاً حِینَ یَدْعُونِی وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَسْأَلُهُ فَیُعْطِینِی وَ إِنْ کُنْتُ بَخِیلًا حِینَ یَسْتَقْرِضُنِی وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی اسْتَوْجَبَ الشُّکْرَ عَلَیَّ بِفَضْلِهِ وَ إِنْ کُنْتُ قَلِیلًا شُکْرِی وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَکَلَنِی النَّاسُ إِلَیْهِ فَأَکْرَمَنِی وَ لَمْ یَکِلْنِی إِلَیْهِمْ فَیُهِینُونِی فَرَضِیتُ بِلُطْفِکَ یَا رَبِّ لُطْفاً وَ بِکِفَایَتِکَ خَلَفاً اللَّهُمَّ یَا رَبِّ مَا أَعْطَیْتَنِی مِمَّا أُحِبُّ فَاجْعَلْهُ قُوَّةً لِی فِیمَا تُحِبُّ اللَّهُمَ

ص: 283

و آن چه را دوست داشتم و به من نرسید وسیله پایداری در آن چه دوست می داری قرار بده. بارخدایا، آن چه را دوست می دارم به من عطا کن و آن را برایم خیر قرار بده، و آن چه را دوست نمی دارم از من دور گردان و آن را برایم خیر قرار بده. خدایا، هر کاری را که از من پنهان شده پس مرا از حفظ خودت پنهان نگردان و هر چه را از دست دادم پس یاری تو را از دست نمی دهم و آن چه را فراموش کردم پس یادت را فراموش نمی کنم. و آن چه را مالک شدم پس از شکر تو خسته نمی شوم. بر تو توکل نمودم و خداوند برایم کافی است و او بهترین جانشین است (1).

و از آن جمله دعای امام صادق علیه السلام است هنگامی که منصور برای چهارمین بار ایشان را به کوفه فراخواند. ابوربیع پرده دار گفت: منصور ابراهیم بن جبلة را به مدینه فرستاد تا جعفر بن محمد را همراه خود بیاورد. پس ابراهیم بعد از آوردن امام صادق علیه السلام به من گفت: هنگامی که بر او وارد شدم و پیغام منصور را به ایشان دادم شنیدم که می گفت: پروردگارا، در هر اندوه تو مورد اطمینان من هستی، و در هر سختی تو امید منی، و در هر بلایی که به من رسد تکیه گاهم تویی، اطمینان و نیروی من به توست. پس چه بسیار اندوهی که نیروها در آن ناتوان می شوند و چاره ها اندک می گردد و نزدیک را خوار می کند و دشمن را به شماتت وادار می کند، آن را به تو عرضه کردم و شکایت آن را به درگاهت آوردم، به تو روی آوردم و از غیر تو بریدم، پس آن را برطرف نمودی و گشایش دادی. تو سرپرست هر نعمت و منتهای هر حاجتی هستی سپاس فراوان و منت برتر برای توست.

ص: 284


1- . مهج الدعوات :229- 231

وَ مَا زَوَیْتَ عَنِّی مِمَّا أُحِبُّ فَاجْعَلْهُ قَوَاماً فِیمَا تُحِبُّ اللَّهُمَّ أَعْطِنِی مَا أُحِبُّ وَ اجْعَلْهُ خَیْراً لِی وَ اصْرِفْ عَنِّی مَا أَکْرَهُ وَ اجْعَلْهُ خَیْراً لِی اللَّهُمَّ مَا غَیَّبْتَ عَنِّی مِنَ الْأُمُورِ فَلَا تُغَیِّبْنِی عَنْ حِفْظِکَ وَ مَا فَقَدْتُ فَلَا أَفْقِدُ عَوْنَکَ وَ مَا نَسِیتُ فَلَا أَنْسَی ذِکْرَکَ وَ مَا مَلَکْتُ فَمَا أَمَلُّ شُکْرَکَ عَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ حَسْبِیَ اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ (1).

وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءُ الصَّادِقِ علیه السلام لَمَّا اسْتَدْعَاهُ الْمَنْصُورُ مَرَّةً رَابِعَةً إِلَی الْکُوفَةِ حَدَّثَ الشَّیْخُ الْعَالِمُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی الْقَاسِمِ الطَّبَرِیُّ بِمَشْهَدِ مَوْلَانَا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فِی شَوَّالٍ مِنْ سَنَةِ خَمْسٍ وَ خَمْسِینَ وَ خَمْسِمِائَةٍ قَالَ حَدَّثَنَا الشَّیْخُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ شَهْرِیَارَ الْخَازِنُ بِمَشْهَدِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فِی صَفَرٍ سَنَةَ سِتَّةَ عَشَرَ وَ خَمْسِمِائَةٍ قَالَ أَخْبَرَنَا الشَّیْخُ أَبُو مَنْصُورٍ مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ الْعُکْبَرِیُّ الْمُعَدِّلُ بِبَغْدَادَ فِی ذِی الْقَعْدَةِ مِنْ سَنَةِ سَبْعِینَ وَ أَرْبَعِمِائَةٍ قَالَ قَالَ أَخْبَرَنَا أَبُو الْحُسَیْنِ مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ بْنِ حلویة الْقَطَّانُ قِرَاءَةً عَلَیْهِ بِعُکْبَرَا قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ خَلَفِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ ملیح الشروطی بِعُکْبَرَا عَنِ الْقَاضِی أَبِی بَکْرٍ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ الْهَمْدَانِیِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَصْرِیِّ عَنِ الْهَیْثَمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الرُّمَّانِیِّ وَ الْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ الْعَظِیمِ الْعَنْبَرِیِّ قَالَ

حَدَّثَنَا(2)

الْفَضْلُ بْنُ الرَّبِیعِ قَالَ قَالَ أَبِی الرَّبِیعُ الْحَاجِبُ بَعَثَ الْمَنْصُورُ إِبْرَاهِیمَ بْنَ جَبَلَةَ إِلَی الْمَدِینَةِ لِیُشْخِصَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ فَحَدَّثَنِی إِبْرَاهِیمُ بَعْدَ قُدُومِهِ بِجَعْفَرٍ أَنَّهُ لَمَّا دَخَلَ إِلَیْهِ فَأَخْبَرَهُ بِرِسَالَةِ الْمَنْصُورِ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: اللَّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِی فِی کُلِّ کَرْبٍ (3)

وَ رَجَائِی فِی کُلِّ شِدَّةٍ وَ اتِّکَالِی فِی کُلِّ أَمْرٍ نَزَلَ بِی عَلَیْکَ ثِقَةٌ وَ بِکَ عُدَّةٌ فَکَمْ مِنْ کَرْبٍ یَضْعُفُ فِیهِ الْقُوَی وَ تَقِلُّ فِیهِ الْحِیلَةُ وَ تَعْیَا فِیهِ الْأُمُورُ وَ یَخْذُلُ فِیهِ الْقَرِیبُ وَ یَشْمَتُ فِیهِ الْعَدُوُّ وَ أَنْزَلْتُهُ بِکَ وَ شَکَوْتُهُ إِلَیْکَ رَاغِباً فِیهِ إِلَیْکَ عَمَّنْ سِوَاکَ فَفَرَّجْتَهُ وَ کَشَفْتَهُ فَأَنْتَ وَلِیُّ کُلِّ نِعْمَةٍ وَ مُنْتَهَی کُلِّ حَاجَةٍ لَکَ الْحَمْدُ کَثِیراً وَ لَکَ الْمَنُّ فَاضِلًا

ص: 284


1- 1. مهج الدعوات ص 229- 231.
2- 2. عن الفضل خ ل.
3- 3. کربة خ ل.

پس آن گاه که مرکب ایشان را آوردند و برای سوار شدن بیرون رفت، شنیدم که می گفت: بارالها، از تو گشایش و پیروزی می طلبم، و به وسیله محمد صلی الله علیه و آله به تو توجه می کنم. پروردگارا، اندوه آن را و هر اندوهی را برایم رام گردان، و دشواری آن را و هر دشواری را برایم آسان کن و از خیر به من روزی بده بیش تر از آن چه که به آن امیدوارم و بدی ها را از من برطرف کن بیش از آن چه از آن می ترسم، پس به راستی که تو هر چه را بخواهی ناپدید می کنی و پایدار می گردانی و ام الکتاب نزد توست. گفت: پس هنگامی که وارد کوفه شدیم، پیاده شد و دو رکعت نماز خواند، سپس دستش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: خداوندا، ای پروردگار آسمان های هفت گانه و آن چه بر آن سایه افکنده و پروردگار زمین های هفت گانه و آن چه بر آن قرار گرفته، و بادها و آن چه پراکنده است، و شیطان ها و آن چه گمراه نموده اند، و فرشتگان و آن چه انجام داده اند. و از تو درخواست می کنم بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و خوبی این شهر را و ساکنان آن را و آن چه برای آن پیش داشته ای نصیبم کنی، و شر آن را و آن چه در آن است و هر چه برای آن پیش داشته ای از من برطرف سازی. ربیع گفت: پس هنگامی که به حضور منصور رسید من داخل رفتم و خبر آمدن جعفر بن محمد و ابراهیم را به او دادم، پس مسیب بن زهیر ضبی را فراخواند و شمشیری به او داد و به او گفت: هنگامی که جعفربن محمد وارد شد و با او سخن گفتم و به تو اشاره کردم گردنش را بزن و مشورت نکن. پس به سوی امام بیرون رفتم و با ایشان دوست بودم و هنگامی که به حج می رفتم با ایشان رفت و آمد و ملاقات می کردم. پس گفتم: ای فرزند پیامبر خدا، این ستمگر دستور به کاری درباره شما داده است که من کراهت دارم به شما بگویم . اگر سخنی یا وصیتی دارید به من بگویید. پس گفت: تو را نترساند، اگر مرا ببیند همه این ها برطرف می­شود. سپس پرده ها را گرفت و گفت:

ای خدای جبرئیل و میکائیل و إسرافیل و خدای ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و محمد صلی الله علیه و علیهم، در این روز سرپرست من باش و هیچ یک از بندگانت را با آن چه توانایی ندارم بر من مسلط نگردان. سپس وارد شد و زیر لب چیزی گفت که آن را نفهمیدم. پس به منصور نگریستم و شبیه آتشی بود که آبی بر آن ریخته باشند و خاموش شده است. سپس خشمش فرو نشست تا این که جعفر بن محمد علیه السلام به او و به تخت او نزدیک شد. پس منصور ایستاد و او را بر تخت نشاند و به او

ص: 285

فَلَمَّا قَدَّمُوا رَاحِلَتَهُ وَ خَرَجَ لِیَرْکَبَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ اللَّهُمَّ بِکَ أَسْتَفْتِحُ وَ بِکَ أَسْتَنْجِحُ وَ بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله أَتَوَجَّهُ اللَّهُمَّ ذَلِّلْ لِی حُزُونَتَهُ وَ کُلَّ حُزُونَةٍ وَ سَهِّلْ لِی صُعُوبَتَهُ وَ کُلَّ صُعُوبَةٍ وَ ارْزُقْنِی مِنَ الْخَیْرِ فَوْقَ مَا أَرْجُو وَ اصْرِفْ عَنِّی مِنَ الشَّرِّ فَوْقَ مَا أَحْذَرُ فَإِنَّکَ تَمْحُو مَا تَشَاءُ وَ تُثْبِتُ وَ عِنْدَکَ أُمُّ الْکِتَابِ قَالَ فَلَمَّا دَخَلْنَا الْکُوفَةَ نَزَلَ فَصَلَّی رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ رَفَعَ یَدَهُ إِلَی السَّمَاءِ فَقَالَ اللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ مَا أَظَلَّتْ وَ رَبَّ الْأَرَضِینَ السَّبْعِ وَ مَا أَقَلَّتْ وَ الرِّیَاحِ وَ مَا ذَرَأَتْ وَ الشَّیَاطِینِ وَ مَا أَضَلَّتْ وَ الْمَلَائِکَةِ وَ مَا عَمِلَتْ وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَرْزُقَنِی خَیْرَ هَذِهِ الْبَلْدَةِ وَ خَیْرَ مَا فِیهَا وَ خَیْرَ أَهْلِهَا وَ خَیْرَ مَا قَدِمْتُ لَهُ وَ أَنْ تَصْرِفَ عَنِّی شَرَّهَا وَ شَرَّ مَا فِیهَا وَ شَرَّ أَهْلِهَا وَ شَرَّ مَا قَدِمْتُ لَهُ: قَالَ الرَّبِیعُ فَلَمَّا وَافَی إِلَی حَضْرَةِ الْمَنْصُورِ دَخَلْتُ فَأَخْبَرْتُهُ بِقُدُومِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ إِبْرَاهِیمَ فَدَعَا الْمُسَیَّبَ بْنَ زُهَیْرٍ الضَّبِّیَّ فَدَفَعَ إِلَیْهِ سَیْفاً وَ قَالَ لَهُ إِذَا دَخَلَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ فَخَاطَبْتُهُ وَ أَوْمَأْتُ إِلَیْکَ فَاضْرِبْ عُنُقَهُ وَ لَا تَسْتَأْمِرْ فَخَرَجْتُ إِلَیْهِ وَ کَانَ صَدِیقاً لِی أُلَاقِیهِ وَ أُعَاشِرُهُ إِذَا حَجَجْتُ فَقُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ هَذَا الْجَبَّارَ قَدْ أَمَرَ فِیکَ بِأَمْرٍ کَرِهْتُ أَنْ أَلْقَاکَ بِهِ وَ إِنْ کَانَ فِی نَفْسِکَ شَیْ ءٌ تَقُولُ أَوْ تُوصِینِی بِهِ فَقَالَ لَا یَرُوعُکَ ذَلِکَ فَلَوْ قَدْ رَآنِی لَزَالَ ذَلِکَ کُلُّهُ ثُمَّ أَخَذَ بِمَجَامِعِ السِّتْرِ فَقَالَ یَا إِلَهَ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ إِسْرَافِیلَ وَ إِلَهَ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ تَوَلَّنِی فِی هَذِهِ الْغَدَاةِ وَ لَا تُسَلِّطْ عَلَیَّ أَحَداً مِنْ خَلْقِکَ بِشَیْ ءٍ لَا طَاقَةَ لِی بِهِ ثُمَّ دَخَلَ بِهِ فَحَرَّکَ شَفَتَیْهِ بِشَیْ ءٍ لَمْ أَفْهَمْهُ فَنَظَرْتُ إِلَی الْمَنْصُورِ فَمَا شَبَّهْتُهُ إِلَّا بِنَارٍ صُبَّ عَلَیْهَا مَاءٌ فَخَمَدَتْ ثُمَّ جَعَلَ یَسْکُنُ غَضَبُهُ حَتَّی دَنَا مِنْهُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ علیهما السلام وَ صَارَ مَعَ سَرِیرِهِ فَوَثَبَ الْمَنْصُورُ فَأَخَذَ بِیَدِهِ وَ رَفَعَهُ عَلَی سَرِیرِهِ ثُمَ

ص: 285

گفت: ای ابوعبدالله، خستگی ات برای من سخت است و تو را فراخواندم تا فقط از خاندانت به تو شکایت کنم که خویشاوندی ما را بریده اند و در دین من عیب جویی می کنند و مردم را دچار شک و تردید می کنند. و اگر کسی جز من حکومت را در دست می داشت که در خویشاوندی دورتر از من می بود از او اطاعت می کردند. پس امام گفت: ای امیرمؤمنان، چه چیز باعث شده از پیشینیان شایسته ات منحرف شوی؟ همانا ایوب مبتلا شد و شکیبایی کرد، و به یوسف ستم شد و او بخشید، و به سلیمان عطا شد و او سپاس گزاری کرد. پس منصور گفت: به راستی که شکیبایی کردم و بخشیدم و سپاس گزاردم. سپس گفت: ای ابوعبدالله، حدیثی را برایمان بگو که درباره نزدیکی با خویشان از تو شنیده ام. گفت: بله، پدرم از جدم روایت کرد که فرمود: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر که دوست می دارد عمرش طولانی گردد و بدنش سالم باشد باید به خویشانش نیکی کند. گفت: آن این نیست. گفت: بله، پدرم از جدم روایت کرد که فرمود: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خویشاوندی را دیدم که به عرش آویخته و از کسی که او را بریده به خدا شکایت می کند. پس گفتم: ای جبرئیل، میان آن ها چه مقدار فاصله است؟ گفت: هفت نسل. پس منصور گفت: آن این نیست. امام فرمود : پدرم از جدم روایت کرد که فرمود: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مردی نیکوکار که در همسایگی او مرد عاق شده ای بود در بستر مرگ افتاد. خداوند به فرشته مرگ گفت: ای فرشته مرگ، چه قدر تا زمان مرگ مرد عاق شده مانده است؟ گفت: سی سال، فرمود: آن را به این مرد نیکوکار بده. پس منصور گفت: ای غلام، مشک را برایم بیاور، پس آن را آورد. پس با دستان خود امام را خوشبو نمود و پس از آن چهار هزار درهم به ایشان داد و مرکب خود را خواست و آن را آوردند. پس می گفت: پیش بیا،

پیش بیا، تا آن که آن را نزدیک تخت آوردند. پس جعفر بن محمد علیهما السلام را سوار کرد و من مقابل ایشان می دویدم و شنیدم که می گوید: سپاس خداوندی را سزاست که او را خواندم و پاسخم داد، هرچند هنگامی که او مرا خواند کندی نمودم، و سپاس خداوندی را سزاست که چون از او درخواست کردم به من عطا کرد، هر چند به هنگام قرض گرفتن او از من بخیل بودم، و سپاس مخصوص خداوندی است که سپاس از لطفش بر من واجب شده هرچند سپاس من از او اندک بوده است. و سپاس مخصوص خدایی است که مردم مرا به او واگذاردند و او گرامی ام داشت و مرا به آن ها واگذار نکرد تا خوارم کنند. پروردگارا، در میان لطف ها برای من لطف تو کافی است و کفایت تو در جانشینی من بس است. پس گفتم: ای فرزند پیامبر خدا، این ستمگر برای هر کار کوچکی شمشیر می کشد (1) و مسیب بن زهیر را فراخوانده بود و شمشیری به او داده و به او دستور داده بود گردنت را بزند. و من دیدم هنگامی که وارد شدی، لب هایت تکان می خورد و چیزی می گفتی که من نفهمیدم. پس گفت: این جا جایش نیست.

ص: 286


1- .[1] یعنی او خون ریز است: برای هر کار کوچکی به قتل دستور می دهد، یا در هر زمان اندکی.

قَالَ لَهُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ یَعِزُّ عَلَیَّ تَعَبُکَ وَ إِنَّمَا أَحْضَرْتُکَ لِأَشْکُوَ إِلَیْکَ أَهْلَکَ قَطَعُوا رَحِمِی وَ طَعَنُوا فِی دِینِی وَ أَلَّبُوا النَّاسَ عَلَیَّ وَ لَوْ وَلِیَ هَذَا الْأَمْرَ غَیْرِی مِمَّنْ هُوَ أَبْعَدُ رَحِماً مِنِّی لَسَمِعُوا لَهُ وَ أَطَاعُوا فَقَالَ جَعْفَرٌ علیه السلام یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَأَیْنَ یُعْدَلُ بِکَ عَنْ سَلَفِکَ الصَّالِحِ إِنَّ أَیُّوبَ علیه السلام ابْتُلِیَ فَصَبَرَ وَ إِنَّ یُوسُفَ ظُلِمَ فَغَفَرَ وَ إِنَّ سُلَیْمَانَ أُعْطِیَ فَشَکَرَ فَقَالَ الْمَنْصُورُ قَدْ صَبَرْتُ وَ غَفَرْتُ وَ شَکَرْتُ ثُمَّ قَالَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ حَدِّثْنَا حَدِیثاً کُنْتُ سَمِعْتُهُ مِنْکَ فِی صِلَةِ الْأَرْحَامِ قَالَ نَعَمْ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَنْ أَحَبَّ أَنْ یُنْسَأَ فِی أَجَلِهِ وَ یُعَافَی فِی بَدَنِهِ فَلْیَصِلْ رَحِمَهُ قَالَ لَیْسَ هَذَا هُوَ قَالَ نَعَمْ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ

رَأَیْتُ رَحِماً مُتَعَلِّقاً بِالْعَرْشِ یَشْکُو إِلَی اللَّهِ تَعَالَی عَزَّ وَ جَلَّ قَاطِعَهَا فَقُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ کَمْ بَیْنَهُمْ فَقَالَ سَبْعَةُ آبَاءٍ فَقَالَ لَیْسَ هَذَا هُوَ قَالَ نَعَمْ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله احْتَضَرَ رَجُلٌ بَارٌّ فِی جِوَارِهِ رَجُلٌ عَاقٌّ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَلَکِ الْمَوْتِ یَا مَلَکَ الْمَوْتِ کَمْ بَقِیَ مِنْ أَجَلِ الْعَاقِّ قَالَ ثَلَاثُونَ سَنَةً قَالَ حَوِّلْهَا إِلَی هَذَا الْبَارِّ فَقَالَ الْمَنْصُورُ یَا غُلَامُ ائْتِنِی بِالْغَالِیَةِ فَأَتَاهُ بِهَا فَجَعَلَ یُغَلِّفُهُ بِیَدَیْهِ ثُمَّ دَفَعَ إِلَیْهِ أَرْبَعَةَ آلَافٍ وَ دَعَا بِدَابَّتِهِ فَأَتَاهُ بِهَا فَجَعَلَ یَقُولُ قَدِّمْ قَدِّمْ إِلَی أَنْ أَتَی بِهَا إِلَی عِنْدِ سَرِیرِهِ فَرَکِبَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ علیهما السلام وَ عَدَوْتُ بَیْنَ یَدَیْهِ فَسَمِعْتُهُ یَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَدْعُوهُ فَیُجِیبُنِی وَ إِنْ کُنْتُ بَطِیئاً حِینَ یَدْعُونِی وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَسْأَلُهُ فَیُعْطِینِی وَ إِنْ کُنْتُ بَخِیلًا حِینَ یَسْأَلُنِی وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی اسْتَوْجَبَ مِنِّی الشُّکْرَ وَ إِنْ کُنْتُ قَلِیلًا شُکْرِی وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَکَلَنِی النَّاسُ إِلَیْهِ فَأَکْرَمَنِی وَ لَمْ یَکِلْنِی إِلَیْهِمْ فَیُهِینُونِی یَا رَبِّ کَفَی بِلُطْفِکَ لُطْفاً وَ بِکِفَایَتِکَ خَلَفاً فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ هَذَا الْجَبَّارَ یَعْرِضُنِی عَلَی السَّیْفِ کُلَّ قَلِیلٍ (1)

وَ قَدْ دَعَا الْمُسَیَّبَ بْنَ زُهَیْرٍ فَدَفَعَ إِلَیْهِ سَیْفاً وَ أَمَرَهُ أَنْ یَضْرِبَ عُنُقَکَ وَ إِنِّی رَأَیْتُکَ تُحَرِّکُ شَفَتَیْکَ حِینَ دَخَلْتَ بِشَیْ ءٍ لَمْ أَفْهَمْهُ عَنْکَ فَقَالَ لَیْسَ هَذَا مَوْضِعُهُ.

ص: 286


1- 1. یعنی أنّه سفاک: یأمر بالقتل لکل أمر قلیل، أو فی کل زمان قلیل.

پس شب هنگام به سویش رفتم. گفت: بله،

پدرم از جدم روایت کرده که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله هنگامی که یهودیان و فزارة و غطفان به جنگ ایشان رفتند و آن سخن خداست که فرمود: {هنگامی که از بالا و پایین بر شما وارد شدند و چشم ها از شدت وحشت خیره شده و جان ها به لب رسیده بود و گمان های گوناگونی به خدا بردید}(1).

و آن روز سخت ترین روز برای پیامبر خدا بود، پیوسته بیرون رفته و داخل می شدند و به آسمان نگاه می کردند و می گفتند: تنگ شو و گسترده شو. سپس نیمه های شب بیرون رفت و مردی را دید که مشغول نگهبانی و جستجو بود . پس به حذیفه فرمود: برو و ببین او کیست. پس گفت: ای پیامبر خدا، او علی بن ابی طالب است. پس پیامبر فرمود: ای ابوالحسن، آیا نمی ترسی چشمی بر تو بیفتد؟ گفت: من جان خود را برای خدا و پیامبرش بخشیده ام و امشب برای نگهبانی از مسلمانان بیرون آمده ام. پس سخنشان به پایان نرسیده بود که جبرئیل نازل شد و گفت: ای محمد، همانا خداوند به تو سلام می رساند و می گوید: جایگاه علی بن ابی طالب را در امشب دیدم و کلماتی را از نهان گاه دانشم برای او هدیه کردم که اگر به آن پناه ببرد ، هیچ شیطان سرکش و هیچ حاکم ستمگر ، و نه آتش سوزی و نه غرق شدن و نه خرابی و نه آوار و نه حیوان درنده ونه دزدی نیست مگر این که خداوند او را از آنها ایمن گرداند و دعا این است که بگوید: پروردگارا، با چشمت که هرگز به خواب نرود نگهدار ما باش، و با پشتوانه ات که خمیده نگردد ما را حمایت کن، و با سلطنتت که مورد ستم قرار نمی گیرد ما را عزیز دار، و با قدرتت بر ما رحم نما، و ما را نابود نکن که تو امید ما هستی. پروردگارا ، چه بسیار نعمتی که به من عطا کردی و شکرم در آن کم بود و چه بسیار بلایی که مرا با آن آزمودی و صبرم در آن اندک بود . پس ای آن که شکر من در نعمت هایش کم بود و او مرا محروم نساخت، و به هنگام بلا صبرم اندک بود و او مرا خوار نکرد، ای دارای نیکی همیشگی که هرگز به پایان نمی رسد، و ای صاحب نعمت هایی که تعداد آن به شماره نیاید، از تو درخواست می کنم بر محمد و خاندان پاک او درود فرستی. به وسیله تو دشمنان و ستمگران را از خود را دور می گردانم. خداوندا، به وسیله دنیایم مرا در دینم یاری کن و با پرهیزکاری در آخرت یاری ام کن، و در آن چه از آن غایب هستم مرا حفظ کن و در آن چه نزد خود دارم مرا به خودم وامگذار. ای آن که آمرزش چیزی از او نمی کاهد و نافرمانی به او زیانی نمی رساند. از تو گشایش نزدیک و صبری زیبا و روزی گسترده و عافیت از هر بلا و شکر در عافیت می خواهم، ای مهربان ترین مهربانان.

ص: 287


1- .[2] احزاب: 10

فَرُحْتُ إِلَیْهِ عَشِیّاً قَالَ نَعَمْ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَمَّا أَلَّبَتْ عَلَیْهِ الْیَهُودُ وَ فَزَارَةُ وَ غَطَفَانُ وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَی إِذْ جاؤُکُمْ مِنْ فَوْقِکُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْکُمْ وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا(1) وَ کَانَ ذَلِکَ الْیَوْمُ مِنْ أَغْلَظِ یَوْمٍ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَجَعَلَ یَدْخُلُ وَ یَخْرُجُ وَ یَنْظُرُ إِلَی السَّمَاءِ وَ یَقُولُ ضَیِّقِی تَتَّسِعِی ثُمَّ خَرَجَ فِی بَعْضِ اللَّیْلِ فَرَأَی شَخْصاً حَفِیّاً فَقَالَ لِحُذَیْفَةَ انْظُرْ مَنْ هَذَا فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ هَذَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَا أَبَا الْحَسَنِ أَ مَا خَشِیتَ أَنْ تَقَعَ عَلَیْکَ عَیْنٌ قَالَ إِنِّی وَهَبْتُ نَفْسِی لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ خَرَجْتُ حَارِساً لِلْمُسْلِمِینَ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ فَمَا انْقَضَی کَلَامُهُمَا حَتَّی نَزَلَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام وَ قَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ قَدْ رَأَیْتُ مَوْقِفَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام مُنْذُ اللَّیْلَةِ وَ أَهْدَیْتُ لَهُ مِنْ مَکْنُونِ عِلْمِی کَلِمَاتٍ لَا یَتَعَوَّذُ بِهَا عِنْدَ شَیْطَانٍ مَارِدٍ وَ لَا سُلْطَانٍ جَائِرٍ وَ لَا حَرَقٍ وَ لَا غَرَقٍ وَ لَا هَدْمٍ وَ لَا رَدْمٍ وَ لَا سَبُعٍ ضَارٍ وَ لَا لِصٍّ قَاطِعٍ إِلَّا آمَنَهُ اللَّهُ مِنْ ذَلِکَ وَ هُوَ أَنْ یَقُولَ اللَّهُمَّ احْرُسْنَا بِعَیْنِکَ الَّتِی لَا تَنَامُ وَ اکْنُفْنَا بِرُکْنِکَ الَّذِی لَا یُرَامُ وَ أَعِزَّنَا(2)

بِسُلْطَانِکَ الَّذِی لَا یُضَامُ وَ ارْحَمْنَا بِقُدْرَتِکَ عَلَیْنَا وَ لَا تُهْلِکْنَا فَأَنْتَ الرَّجَاءُ رَبِّ کَمْ مِنْ نِعْمَةٍ أَنْعَمْتَ بِهَا عَلَیَّ قَلَّ لَکَ عِنْدَهَا شُکْرِی وَ کَمْ بَلِیَّةٍ ابْتَلَیْتَنِی بِهَا قَلَّ لَکَ عِنْدَهَا صَبْرِی فَیَا مَنْ قَلَّ عِنْدَ نِعْمَتِهِ شُکْرِی فَلَمْ یَحْرِمْنِی وَ یَا مَنْ قَلَّ عِنْدَ بَلِیَّتِهِ (3)

صَبْرِی فَلَمْ یَخْذُلْنِی یَا ذَا الْمَعْرُوفِ الدَّائِمِ الَّذِی لَا یَنْقَضِی أَبَداً وَ یَا ذَا النَّعْمَاءِ الَّتِی لَا تُحْصَی عَدَداً أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ (4)

وَ أَدْرَأُ بِکَ فِی نُحُورِ الْأَعْدَاءِ وَ الْجَبَّارِینَ اللَّهُمَّ أَعِنِّی عَلَی دِینِی بِدُنْیَایَ وَ عَلَی آخِرَتِی بِتَقْوَایَ وَ احْفَظْنِی فِیمَا غِبْتُ عَنْهُ وَ لَا تَکِلْنِی إِلَی

نَفْسِی فِیمَا حَضَرْتُهُ یَا مَنْ لَا تَنْقُصُهُ الْمَغْفِرَةُ وَ لَا تَضُرُّهُ الْمَعْصِیَةُ أَسْأَلُکَ فَرَجاً عَاجِلًا وَ صَبْراً جَمِیلًا وَ رِزْقاً وَاسِعاً وَ الْعَافِیَةَ مِنْ جَمِیعِ الْبَلَاءِ وَ الشُّکْرَ عَلَی الْعَافِیَةِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ

ص: 287


1- 1. الأحزاب: 10.
2- 2. و أعذنا خ ل.
3- 3. بلائه خ ل.
4- 4. و آل محمّد خ ل.

ربیع گفت: به خدا قسم منصور تا کنون سه بار مرا فراخوانده و قصد کشتن مرا داشته و من به این کلمات پناهنده شده ام و خداوند میان او و کشتن من مانع شده است. حسن بن علی گفت: عباس بن عبد العظیم گفت: هر بار که شب هنگام از دکان خود خارج می شدم این کلمات را می خواندم. اما یکی از شب ها فراموش کردم پیش از بازگشت آن را بخوانم، پس نیمه های شب که خوابیده بودم بیدار شدم و به یادم آمد که آن را نخوانده ام. پس برخاستم و دکانم را با آن پناه دادم در حالی که در بستر خود خوابیده بودم و دستم را گرد آن می چرخاندم. پس وقتی روز شد بیدار شدم و مردی را در دکانم دیدم در حالی که در دکان بسته بود. پس به او گفتم: چه می خواهی و این جا چه می کنی؟ گفت: وارد دکانت شدم تا دزدی کنم، اما هر بار می خواستم بیرون روم حصاری از آهن مانع می شد(1).

و از آن جمله دعای مولای ما امام صادق علیه السلام است هنگامی که منصور برای بار پنجم او را به بغداد فراخواند، پیش از کشته شدن محمد و ابراهیم پسران عبد الله بن حسن علیه السلام، و آن را در پایان کتاب عتیق یافتم: محمد بن ربیع پرده دار گفت: امیرمؤمنان منصور روزی به قصر خود، گنبد سبزرنگ رفت، که پیش از کشته شدن محمد و ابراهیم به آن قصر سرخ رنگ می گفتند، و روزی بود که به آن قصر می رفت و آن روز را روز ذبح می گفتند. و جعفربن محمد علیهما السلام را از مدینه احضار کرده بود. پس تمام روز را در قصر سرخ رنگ خود باقی ماند تا شب فرارسید و بیش تر شب نیز گذشت. سپس ربیع را صدا زد و به او گفت: ای ربیع، تو جایگاه خودت را نزد من می دانی و بسیار رازهایی را برای تو آشکار می کنم که خانواده ام از آن آگاه نیستند. پس گفت: گفتم ای امیرمؤمنان، این از لطف خداوند و امیرمؤمنان بر من است و در خیرخواهی برای حکومت نیز کسی از من بالاتر نیست. گفت: همین طور است. هم اکنون به نزد جعفر بن محمد فرزند فاطمه برو و در هر حالتی که او را یافتی نزد من بیاور و اجازه ی هیچ تغییری به او نده. پس گفتم: همانا ما از خدا هستیم و به سوی او بازمی گردیم. به خدا سوگند این همان نابودی است. اگر با این خشمی که اکنون دارد امام را برایش

ص: 288


1- .[1] مهج الدعوات :233- 235

قَالَ الرَّبِیعُ وَ اللَّهِ لَقَدْ دَعَانِی الْمَنْصُورُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ یُرِیدُ قَتْلِی فَتَعَوَّذْتُ بِهَذِهِ الْکَلِمَاتِ فَیَحُولُ اللَّهُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ قَتْلِی قَالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ قَالَ الْعَبَّاسُ بْنُ عَبْدِ الْعَظِیمِ مَا انْصَرَفْتُ لَیْلَةً مِنْ حَانُوتِی إِلَّا دَعَوْتُ بِهَذِهِ الْکَلِمَاتِ فَأُنْسِیتُ لَیْلَةً مِنَ اللَّیَالِی أَنْ أَقْرَأَهَا قَبْلَ انْصِرَافِی فَلَمَّا کَانَ فِی بَعْضِ اللَّیْلِ وَ أَنَا نَائِمٌ اسْتَیْقَظْتُ فَذَکَرْتُ أَنِّی لَمْ أَقْرَأْهَا فَجَعَلْتُ أُعَوِّذُ حَانُوتِی بِهَا وَ أَنَا فِی فِرَاشِی وَ أُدِیرُ یَدِی عَلَیْهِ فَلَمَّا کَانَ فِی الْغَدِ بَکَّرْتُ فَوَجَدْتُ فِی حَانُوتِی رَجُلًا وَ إِذَا الْحَانُوتُ مُغْلَقٌ عَلَیْهِ فَقُلْتُ لَهُ مَا شَأْنُکَ وَ مَا تَصْنَعُ هَاهُنَا فَقَالَ دَخَلْتُ إِلَی حَانُوتِکَ لِأَسْتَرِقَ مِنْهُ شَیْئاً وَ کُلَّمَا أَرَدْتُ الْخُرُوجَ حِیلَ بَیْنِی وَ بَیْنَ ذَلِکَ بِسُورٍ مِنْ حَدِیدٍ(1).

وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءٌ لِمَوْلَانَا الصَّادِقِ علیه السلام لَمَّا اسْتَدْعَاهُ الْمَنْصُورُ مَرَّةً خَامِسَةً إِلَی بَغْدَادَ قَبْلَ قَتْلِ مُحَمَّدٍ وَ إِبْرَاهِیمَ ابْنَیْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ علیهم السلام وَجَدْتُهَا فِی کِتَابٍ عَتِیقٍ فِی آخِرِهِ وَ کَتَبَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ هِنْدٍ بِخَطِّهِ فِی شَوَّالٍ سَنَةَ سِتٍّ وَ تِسْعِینَ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ صَفْوَةَ الْهَمْدَانِیُّ بِالْمِصِّیصَةِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ بْنِ دَاوُدَ الْعَاصِمِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ الرَّبِیعِ الْحَاجِبِ قَالَ: قَعَدَ الْمَنْصُورُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ یَوْماً فِی قَصْرِهِ فِی الْقُبَّةِ الْخَضْرَاءِ وَ کَانَتْ قَبْلَ قَتْلِ مُحَمَّدٍ وَ إِبْرَاهِیمَ تُدْعَی الْحَمْرَاءَ وَ کَانَ لَهُ یَوْمٌ یَقْعُدُ فِیهِ یُسَمَّی ذَلِکَ الْیَوْمُ یَوْمَ الذَّبْحِ وَ قَدْ کَانَ أَشْخَصَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ علیهما السلام مِنَ الْمَدِینَةِ فَلَمْ یَزَلْ فِی الْحَمْرَاءِ نَهَارُهُ کُلُّهُ حَتَّی جَاءَ اللَّیْلُ وَ مَضَی أَکْثَرُهُ قَالَ ثُمَّ دَعَا أَبِی الرَّبِیعَ فَقَالَ لَهُ یَا رَبِیعُ إِنَّکَ تَعْرِفُ مَوْضِعَکَ مِنِّی وَ أَنِّی یَکُونُ لِیَ الْخَبَرُ وَ لَا تُظْهِرْ عَلَیْهِ أُمَّهَاتِ الْأَوْلَادِ وَ تَکُونُ أَنْتَ الْمُعَالِجُ لَهُ فَقَالَ قُلْتُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ذَلِکَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ عَلَیَّ وَ فَضْلِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَا فَوْقِی فِی النُّصْحِ غَایَةٌ قَالَ کَذَلِکَ أَنْتَ سِرِ السَّاعَةَ إِلَی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ فَاطِمَةَ فَأْتِنِی بِهِ عَلَی الْحَالِ الَّذِی تَجِدُهُ عَلَیْهِ لَا تُغَیِّرْ شَیْئاً مِمَّا هُوَ عَلَیْهِ فَقُلْتُ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ هَذَا وَ اللَّهِ هُوَ الْعَطَبُ إِنْ

ص: 288


1- 1. مهج الدعوات ص 233- 235.

بیاورم او را خواهد کشت، و اگر او را نیاورم و در کارش سستی کنم مرا و همه فرزندانم را خواهد کشت و اموالم را خواهد گرفت. پس میان دنیا و آخرت مخیر شدم، پس نفسم به دنیا تمایل پیدا کرد. محمد بن ربیع گفت: پدرم مرا صدا زد و من بد خلق ترین فرزندان او و سنگدل ترین آن ها بودم، پس به من گفت: به سوی جعفر بن محمد بن علی روانه شو و از دیوارش بالا برو و دری را بر ایشان نگشا که حالت خود را تغییر خواهد داد، بلکه یکباره براو فرود بیا و در همان حالتی که قرار دارد او را بیاور. گفت: پس رفتم در حالی که بیشتر شب گذشته بود، پس دستور دادم نردبان هایی گذاشتند و از دیوار بالا رفتم، پس وارد خانه شدم و او را دیدم که به نماز ایستاده و پیراهن و دستاری دارد که با آن خود را پوشانده است. پس هنگامی که سلام نماز را گفت، به او گفتم: امیرمؤمنان را پاسخ بده، پس گفت: رهایم کن تا دعا بخوانم و لباسم را بپوشم. گفتم: نه، راهی برای انجام این کار نیست. پس گفت: به حمام بروم و خود را پاک کنم،

گفت: گفتم: برای این کار هم راهی نیست، خود را نشوی که من اجازه هیچ تغییری به تو نمی دهم. گفت: پس او را که بیش از هفتاد سال از عمرش گذشته بود با پای برهنه و پیراهن و دستاری بر سر بیرون آوردم. در میانه راه ضعف بر او چیره شد، پس دلم برایش به رحم آمد و او را بر استر خدمتکار خود سوار کردم سپس به سوی ربیع رفتیم و شنیدم که خلیفه به او می گفت: وای بر تو ای ربیع، مرد دیر کرده و نیامد. پس هنگامی که چشم ربیع به جعفربن محمد علیهما السلام افتاد و ایشان را در آن حالت دید گریست، چرا که او از پیروان امام بود. پس جعفربن محمد علیهما السلام گفت: ای ربیع من میل تو را به خودمان می دانم، پس اجازه بده دو رکعت نماز بخوانم و دعا کنم. ربیع گفت: آن چه می خواهی انجام بده، پس دو رکعت نماز به سرعت خواند و پس از آن دعایی خواند که آن را نفهمیدم جز این که دعایی طولانی بود، و منصور در تمام این مدت به ربیع اصرار می کرد. پس هنگامی که دعای امام به پایان رسید ربیع بازوان ایشان را گرفت و او را بر منصور وارد کرد، پس هنگامی که به آستان ایوان رسید ایستاد و زیر لب چیزی گفت که

ص: 289

أَتَیْتُ بِهِ عَلَی مَا أَرَاهُ مِنْ غَضَبِهِ قَتَلَهُ وَ ذَهَبَتِ الْآخِرَةُ وَ إِنْ لَمْ آتِ بِهِ وَ أَدْهَنْتُ فِی أَمْرِهِ قَتَلَنِی وَ قَتَلَ نَسْلِی وَ أَخَذَ أَمْوَالِی فَخُیِّرْتُ بَیْنَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ فَمَالَتْ نَفْسِی إِلَی الدُّنْیَا قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الرَّبِیعِ فَدَعَانِی أَبِی وَ کُنْتُ أَفَظَّ وُلْدِهِ وَ أَغْلَظَهُمْ قَلْباً(1) فَقَالَ لِیَ امْضِ إِلَی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ فَتَسَلَّقْ (2)

عَلَی حَائِطِهِ وَ لَا تَسْتَفْتِحْ عَلَیْهِ بَاباً فَیُغَیِّرَ بَعْضَ مَا هُوَ عَلَیْهِ وَ لَکِنْ انْزِلْ عَلَیْهِ نُزُولًا فَأْتِ بِهِ عَلَی الْحَالِ الَّتِی هُوَ فِیهَا قَالَ فَأَتَیْتُهُ وَ قَدْ ذَهَبَ اللَّیْلُ إِلَّا أَقَلَّهُ فَأَمَرْتُ بِنَصْبِ السَّلَالِیمِ وَ تَسَلَّقْتُ عَلَیْهِ الْحَائِطَ فَنَزَلْتُ عَلَیْهِ دَارَهُ فَوَجَدْتُهُ قَائِماً یُصَلِّی وَ عَلَیْهِ قَمِیصٌ وَ مِنْدِیلٌ قَدِ ائْتَزَرَ بِهِ فَلَمَّا سَلَّمَ مِنْ صَلَاتِهِ قُلْتُ لَهُ أَجِبْ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ دَعْنِی أَدْعُو وَ أَلْبَسُ ثِیَابِی فَقُلْتُ لَهُ لَیْسَ إِلَی تَرْکِکَ وَ ذَلِکَ سَبِیلٌ قَالَ وَ أَدْخُلُ الْمُغْتَسَلَ فَأَتَطَهَّرُ قَالَ قُلْتُ وَ لَیْسَ إِلَی ذَلِکَ سَبِیلٌ فَلَا تَغْسِلْ نَفْسَکَ فَإِنِّی لَا أَدَعُکَ تُغَیِّرَ شَیْئاً قَالَ فَأَخْرَجْتُهُ حَافِیاً حَاسِراً فِی قَمِیصِهِ وَ مِنْدِیلِهِ وَ کَانَ علیه السلام قَدْ جَاوَزَ السَّبْعِینَ فَلَمَّا مَضَی بَعْضُ الطَّرِیقِ ضَعُفَ الشَّیْخُ فَرَحِمْتُهُ فَقُلْتُ لَهُ ارْکَبْ فَرَکِبَ بَغْلَ شَاکِرِیٍ (3)

کَانَ مَعَنَا ثُمَّ صِرْنَا إِلَی الرَّبِیعِ فَسَمِعْتُهُ وَ هُوَ یَقُولُ لَهُ وَیْلَکَ یَا رَبِیعُ قَدْ أَبْطَأَ الرَّجُلُ وَ جَعَلَ یَسْتَحِثُّهُ اسْتِحْثَاثاً شَدِیداً فَلَمَّا أَنْ وَقَعَتْ عَیْنُ الرَّبِیعِ عَلَی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ هُوَ بِتِلْکَ الْحَالِ بَکَی وَ کَانَ الرَّبِیعُ یَتَشَیَّعُ فَقَالَ لَهُ جَعْفَرٌ علیه السلام یَا رَبِیعُ أَنَا أَعْلَمُ مَیْلَکَ إِلَیْنَا فَدَعْنِی أُصَلِّی رَکْعَتَیْنِ وَ أَدْعُو قَالَ شَأْنَکَ وَ مَا تَشَاءُ فَصَلَّی رَکْعَتَیْنِ خَفَّفَهُمَا ثُمَّ دَعَا بَعْدَهُمَا بِدُعَاءٍ لَمْ أَفْهَمْهُ إِلَّا أَنَّهُ دُعَاءٌ طَوِیلٌ وَ الْمَنْصُورُ فِی ذَلِکَ کُلِّهِ یَسْتَحِثُّ الرَّبِیعَ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَی طُولِهِ أَخَذَ الرَّبِیعُ بِذِرَاعَیْهِ فَأَدْخَلَهُ عَلَی الْمَنْصُورِ فَلَمَّا صَارَ فِی صَحْنِ الْإِیوَانِ وَقَفَ ثُمَّ حَرَّکَ شَفَتَیْهِ بِشَیْ ءٍ مَا لَمْ

ص: 289


1- 1. الفظ: الغلیظ السیئ الخلق، الخشن الکلام و الجمع افظاظ، و الغلیظ القلب: ذو القساوة الذی لا یرحم.
2- 2. تسلق هنا فعل امر، یقال: تسلق الجدار: تسوره و علاه.
3- 3. الشاکری: الاجیر و المستخدم معرب چاکر- بالفتح.

نفهمیدم چه بود. سپس او را وارد کردم و مقابل او ایستاد، پس هنگامی که به او نگریست گفت: تو ای جعفر، چرا حسادت و دشمنی و فساد درباره اهل این خانه و بنی عباس را ترک نمی کنی؟ و خداوند نتیجه ای جز حسادت و رنج بیشتر از این کار به تو نخواهد داد. پس گفت: ای امیرمؤمنان، به خدا قسم من چنین نکرده ام، و من پیش از این در زمان بنی امیه که دشمن ترین مردم برای ما و شما بودند و هیچ حقی در حکومت نداشتند هرگز دشمنی نکردم و با وجود ستم آن ها به ما هیچ بدی از جانب من به آنان نرسید، پس ای امیرمؤمنان چگونه اکنون چنین کنم در حالی که تو پسر عموی من و نزدیک ترین مردم در خویشاوندی و بخشنده ترین آنان به من هستی. پس چگونه چنین کنم؟ پس منصور ساعتی ساکت ماند و در آن زمان بر نمدی نشسته بود و بر بالشی جرمقانی(1)

تکیه داده بود و زیر نمدش شمشیری دوسر بود که وقتی به آن قصر می رفت آن را از خود جدا نمی کرد. گفت: دروغ گفتی،سپس دست در زیر تکیه گاه خود کرد و از آن جا نامه های بسیاری بیرون آورد پس آن ها را به سوی او انداخت و گفت: این ها نامه های تو برای مردم خراسان است، آن ها را برای شکستن پیمانشان با من و بیعت با خودت دعوت کردی. پس گفت: ای امیر مؤمنان، به خدا قسم من چنین نکردم و آن را جایز نیز نمی دانم و نه این روش من است. و به راستی من از کسانی هستم که به فرمانبرداری از تو در هر حال اعتقاد دارند. اگر هم چنین کاری را بخواهم اکنون پیر شده ام و از این کار ناتوانم، اگر می خواهی مرا در میان سپاهیان خودت قرار بده تا مرگم فرا رسد، چرا که آن به من نزدیک است. پس گفت: نه، و نه از روی بزرگداشت، و دستش را به شمشیر برد و به اندازه یک شبر آن را از غلاف بیرون آورد، پس گفتم: ما از آنِ خداییم، به خدا قسم او را شهید خواهد کرد، سپس شمشیر را برگرداند و گفت: ای جعفر، آیا با این کهولت سن و این نسب شرم نمی کنی که سخن باطل بگویی و جمع مسلمانان را پراکنده می کنی که خون ها ریخته شود و میان مردم فتنه به پا شود؟ گفت: قسم به خدا نه ای امیر مؤمنان، من چنین نکرده ام و این نامه ها را ننوشته ام و این خط من و مهر من نیست، پس به اندازه ی یک ذراع از شمشیر را بیرون آورد. پس گفتم: ما از آنِ خداییم، به خدا سوگند او را شهید خواهد کرد، و با خود تصمیم گرفتم اگر مرا دستور

ص: 290


1- . الجرمقانی منسوب به جرامقه است: و آن ها مردمی از عجم هستند که در آغاز اسلام به موصل رفتند و آن جا ماندند.

أَدْرِ مَا هُوَ ثُمَّ أَدْخَلْتُهُ فَوَقَفَ بَیْنَ یَدَیْهِ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهِ قَالَ وَ أَنْتَ یَا جَعْفَرُ مَا تَدَعُ حَسَدَکَ وَ بَغْیَکَ وَ إِفْسَادَکَ عَلَی أَهْلِ هَذَا الْبَیْتِ مِنْ بَنِی الْعَبَّاسِ وَ مَا یَزِیدُکَ اللَّهُ بِذَلِکَ إِلَّا شِدَّةَ حَسَدٍ وَ نَکَدٍ مَا یُبْلَغُ بِهِ مَا تَقْدِرُهُ فَقَالَ لَهُ وَ اللَّهِ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مَا فَعَلْتُ شَیْئاً مِنْ هَذَا وَ لَقَدْ کُنْتُ فِی وِلَایَةِ بَنِی أُمَیَّةَ وَ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ أَعْدَی الْخَلْقِ لَنَا وَ لَکُمْ وَ أَنَّهُمْ لَا حَقَّ لَهُمْ فِی هَذَا الْأَمْرِ فَوَ اللَّهِ مَا بَغَیْتُ عَلَیْهِمْ وَ لَا بَلَغَهُمْ عَنِّی سُوءٌ مَعَ جَفَاهُمُ الَّذِی کَانَ بِی وَ کَیْفَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَصْنَعُ الْآنَ هَذَا وَ أَنْتَ ابْنُ عَمِّی وَ أَمَسُّ الْخَلْقِ بِی رَحِماً وَ أَکْثَرُهُمْ عَطَاءً وَ بِرّاً فَکَیْفَ أَفْعَلُ هَذَا فَأَطْرَقَ الْمَنْصُورُ سَاعَةً وَ کَانَ عَلَی لِبْدٍ وَ عَنْ یَسَارِهِ مِرْفَقَةٌ جُرْمُقَانِیَّةٌ(1)

وَ تَحْتَ لِبْدِهِ سَیْفٌ ذُو فَقَارٍ کَانَ لَا یُفَارِقُهُ إِذَا قَعَدَ فِی الْقُبَّةِ قَالَ أَبْطَلْتَ وَ أَثِمْتَ ثُمَّ رَفَعَ ثَنِیَّ الْوِسَادَةِ فَأَخْرَجَ مِنْهَا إِضْبَارَةَ کُتُبٍ (2) فَرَمَی بِهَا إِلَیْهِ وَ قَالَ هَذِهِ کُتُبُکَ إِلَی أَهْلِ خُرَاسَانَ تَدْعُوهُمْ إِلَی نَقْضِ بَیْعَتِی وَ أَنْ یُبَایِعُوکَ دُونِی فَقَالَ وَ اللَّهِ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مَا فَعَلْتُ وَ لَا أَسْتَحِلُّ ذَلِکَ وَ لَا هُوَ مِنْ مَذْهَبِی وَ إِنِّی لَمِمَّنْ یَعْتَقِدُ طَاعَتَکَ عَلَی کُلِّ حَالٍ وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ السِّنِّ مَا قَدْ أَضْعَفَنِی عَنْ ذَلِکَ لَوْ أَرَدْتُهُ فَصَیِّرْنِی فِی بَعْضِ جُیُوشِکَ حَتَّی تَأْتِیَنِی الْمَوْتُ فَهُوَ مِنِّی قَرِیبٌ فَقَالَ لَا وَ لَا کَرَامَةَ ثُمَّ أَطْرَقَ وَ ضَرَبَ یَدَهُ إِلَی السَّیْفِ فَسَلَّ مِنْهُ مِقْدَارَ شِبْرٍ وَ أَخَذَ بِمِقْبَضِهِ فَقُلْتُ إِنَّا لِلَّهِ ذَهَبَ وَ اللَّهِ الرَّجُلُ ثُمَّ رَدَّ السَّیْفَ ثُمَّ قَالَ یَا جَعْفَرُ أَ مَا تَسْتَحْیِی مَعَ هَذِهِ الشَّیْبَةِ وَ مَعَ هَذَا النَّسَبِ أَنْ تَنْطِقَ بِالْبَاطِلِ وَ تَشُقَّ عَصَا الْمُسْلِمِینَ تُرِیدُ أَنْ تُرِیقَ الدِّمَاءَ وَ تَطْرَحَ الْفِتْنَةَ بَیْنَ الرَّعِیَّةِ وَ الْأَوْلِیَاءِ فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مَا فَعَلْتُ وَ لَا هَذِهِ کُتُبِی وَ لَا خَطِّی وَ لَا خَادِمِی فَانْتَضَی مِنَ السَّیْفِ ذِرَاعاً فَقُلْتُ إِنَّا لِلَّهِ مَضَی الرَّجُلُ وَ جَعَلْتُ فِی نَفْسِی إِنْ أَمَرَنِی فِیهِ

ص: 290


1- 1. اللبد: الصوف المتلبد، و المرفقة: المتکأ و المخدة و الجرمقانی منسوب الی الجرامقة: و هم قوم من الاعاجم صاروا بالموصل و نزلوا بها فی اوائل الإسلام.
2- 2. الاضبارة بالفتح و الکسر: الحزمة من الصحف.

به کاری داد فرمانش را انجام ندهم، چرا که گمان کردم به من دستور دهد شمشیر را بگیرم و جعفر را با آن بکشم، پس گفتم: اگر به من دستور داد منصور را خواهم کشت، هرچند بلایی سر من و فرزندانم آورد، و از آن چه پیش تر درباره ایشان قصد کرده بودم به درگاه خداوند توبه کردم. پس منصور امام را سرزنش می کرد و ایشان پیوسته عذر می آورد تا این که منصور بیشتر شمشیر را از غلاف بیرون کشیده و تنها کمی از آن در غلاف مانده بود، پس گفتم: ما از آنِ خداییم، به خدا قسم او را خواهد کشت. سپس شمشیر را فروبرد و مدتی ساکت بود، سپس سرش را بلند کرد و گفت: گمان می کنم راست بگویی. ای ربیع، از فلان مکان بسته را بیاور، پس آن را برایش آوردم و گفت: دستت را داخل آن ببر، پس درون آن پر از مشک گرانبها بود، و آن را به محاسن ایشان مالید و آن را که سفید بود سیاه گرداند. و به من گفت: او را بر بهترین مرکب من که همواره بر آن سوار می شوم سوار کن و ده هزار درهم به او بده و او را با احترام تا خانه اش همراهی کن و هنگامی که او را به خانه اش رساندی او را مخیر کن بین این که نزد ما بماند و او را گرامی بداریم یا این که به مدینه جدش پیامبر خدا صلی الله علیه و آله برود. پس از نزد او بیرون آمدیم و من برای سلامتی موسی بن جعفر علیهما السلام بسیار خوشحال و شادمان بودم و از آن چه منصور می خواست انجام دهد و آن چه پیش آمد شگفت زده بودم. پس هنگامی که به حیاط رسیدیم به ایشان گفتم: ای فرزند پیامبر خدا، من از آن چه او در ابتدا برای شما اراده کرده بود و آن چه خداوند از کفایت و دفاع خود برایتان پیش آورد شگفت زده ام، و از فرمان خداوند بزرگ و بلندمرتبه جای شگفتی نیست، و من شنیدم که پس از نماز دعایی می خواندی که نفهمیدم چه بود جز این که دعایی طولانی بود و دیدم در همین جا یعنی حیاط، لب هایتان به گفتن چیزی جنبید که نفهمیدم چه بود. پس به من فرمود: اما اولی دعای اندوه و سختی ها بود که پیش از این برای کسی نخوانده بودم و آن را در ازای دعای زیادی قرار دادم که وقتی نمازم به پایان می رسد آن را می خوانم. زیرا من خواندن این دعا را ترک نمی کنم. اما آن چه لب هایم به گفتن آن حرکت کرد دعای پیامبر خدا صلی الله علیه و آله است که در جنگ احزاب خواند. پدرم آن را از جدش از امیرمؤمنان صلوات الله علیه برایم گفته است که در روز احزاب مدینه از سربازان مشرکان مانند ابری پرده مانند شده بود، همان گونه که خداوند متعال فرمود: {آن هنگام که از بالا و پایین شهر بر شما وارد شوند و چشم ها از ترس خیره شود و جان ها به گلوگاه رسد، و شما گمان هایی گوناگون به خداوند بردید. آن جا بود که مؤمنان آزموده شدند

ص: 291

بِأَمْرٍ أَنْ أَعْصِیَهُ لِأَنَّنِی ظَنَنْتُ أَنَّهُ یَأْمُرُنِی أَنْ آخُذَ السَّیْفَ فَأَضْرِبَ بِهِ جَعْفَراً فَقُلْتُ إِنْ أَمَرَنِی ضَرَبْتُ الْمَنْصُورَ وَ إِنْ أَتَی ذَلِکَ عَلَیَّ وَ عَلَی وُلْدِی وَ تُبْتُ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِمَّا کُنْتُ نَوَیْتُ فِیهِ أَوَّلًا: فَأَقْبَلَ یُعَاتِبُهُ وَ جَعْفَرٌ یَعْتَذِرُ ثُمَّ انْتَضَی السَّیْفَ إِلَّا شَیْئاً یَسِیراً مِنْهُ فَقُلْتُ إِنَّا لِلَّهِ مَضَی وَ اللَّهِ الرَّجُلُ ثُمَّ أَغْمَدَ السَّیْفَ وَ أَطْرَقَ سَاعَةً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ أَظُنُّکَ صَادِقاً یَا رَبِیعُ هَاتِ الْعَیْبَةَ مِنْ مَوْضِعٍ کَانَتْ فِیهِ مِنَ الْقُبَّةِ فَأَتَتْهُ بِهَا فَقَالَ أَدْخِلْ یَدَکَ فِیهَا فَکَانَتْ مَمْلُوءَةً غَالِیَةً وَ ضَعْهَا فِی لِحْیَتِهِ وَ کَانَتْ بَیْضَاءَ فَاسْوَدَّتْ وَ قَالَ لِی احْمِلْهُ عَلَی فَارِهٍ (1) مِنْ دَوَابِّیَ الَّتِی أَرْکَبُهَا وَ أَعْطِهِ عَشَرَةَ آلَافِ دِرْهَمٍ وَ شَیِّعْهُ إِلَی مَنْزِلِهِ مُکَرَّماً وَ خَیِّرْهُ إِذَا أَتَیْتَ بِهِ إِلَی الْمَنْزِلِ بَیْنَ الْمُقَامِ عِنْدَنَا فَنُکْرِمُهُ وَ الِانْصِرَافِ إِلَی مَدِینَةِ جَدِّهِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَخَرَجْنَا مِنْ عِنْدِهِ وَ أَنَا مَسْرُورٌ فَرِحٌ بِسَلَامَةِ جَعْفَرٍ علیه السلام وَ مُتَعَجِّبٌ مِمَّا أَرَادَ الْمَنْصُورُ وَ مَا صَارَ إِلَیْهِ مِنْ أَمْرِهِ فَلَمَّا صِرْنَا فِی الصَّحْنِ قُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّی لَأَعْجَبُ مِمَّا عَمَدَ إِلَیْهِ هَذَا فِی بَابِکَ (2)

وَ مَا أَصَارَکَ اللَّهُ إِلَیْهِ مِنْ کِفَایَتِهِ وَ دِفَاعِهِ وَ لَا عَجَبَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَدْ سَمِعْتُکَ تَدْعُو فِی عَقِیبِ الرَّکْعَتَیْنِ بِدُعَاءٍ لَمْ أَدْرِ مَا هُوَ إِلَّا أَنَّهُ طَوِیلٌ وَ رَأَیْتُکَ قَدْ حَرَّکْتَ شَفَتَیْکَ هَاهُنَا أَعْنِی الصَّحْنَ بِشَیْ ءٍ لَمْ أَدْرِ مَا هُوَ فَقَالَ لِی أَمَّا الْأَوَّلُ فَدُعَاءُ الْکَرْبِ وَ الشَّدَائِدِ لَمْ أَدْعُ بِهِ عَلَی أَحَدٍ قَبْلَ یَوْمِئِذٍ جَعَلْتُهُ عِوَضاً مِنْ دُعَاءٍ کَثِیرٍ أَدْعُو بِهِ إِذَا قَضَیْتُ صَلَاتِی لِأَنِّی لَمْ أَتْرُکْ أَنْ أَدْعُوَ مَا کُنْتُ أَدْعُو بِهِ وَ أَمَّا الَّذِی حَرَّکْتُ بِهِ شَفَتِی فَهُوَ دُعَاءُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَوْمَ الْأَحْزَابِ حَدَّثَنِی بِهِ أَبِی عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ قَالَ لَمَّا کَانَ یَوْمُ الْأَحْزَابِ کَانَتِ الْمَدِینَةُ کَالْإِکْلِیلِ مِنْ جُنُودِ الْمُشْرِکِینَ کَانُوا کَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ إِذْ جاؤُکُمْ مِنْ فَوْقِکُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْکُمْ وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا هُنالِکَ ابْتُلِیَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا

ص: 291


1- 1. الفاره من الدوابّ: الحسن الجمیل منها، و یقال للبرذون و البغل و الحمار فاره و لا یقال للفرس فاره.
2- 2. شأنک خ ل.

و تکان سختی خوردند}(1). پس پیامبرخدا صلی الله علیه و آله این دعا را خواندند و امیرمؤمنان نیز هر گاه چیزی ایشان را اندوهگین می کرد آن را می خواندند:

خداوندا ، با چشمت که به خواب نمی رود نگهبان من باش و با پشتوانه ات که خمیده نشود حمایتم کن، و با قدرتت مرا بیامرز پروردگارا نابود نشوم حال آن که تو امیدم هستی. پروردگارا، تو عزیزتر و بزرگ تری از آن چه از آن می ترسم و بیم دارم. از خداوند گشایش می طلبم و پیروزی می خواهم و به محمد صلی الله علیه و آله توجه می کنم، ای کفایت کننده ی ابراهیم بر برابر نمرود، و موسی از فرعون، مرا از آن چه درآن هستم کفایت کن . خداوند پروردگار من است و چیزی همراه او نیست. پروردگار برای من از پرورده ها کافی است، آفریدگار برایم از آفریده ها بس است. بازدارنده برایم از بازداشته های کافی است. آن کس برایم بس است که همواره برایم کافی بوده است. خداوندی که معبودی جز او نیست برایم بس است، بر او توکل کردم و او پروردگار عرش بزرگ است.

سپس گفت: اگر ترس از امیرمؤمنان نبود این مال را به تو می دادم، اما پیش از این زمینی را که در مدینه دارم از من خواستی و ده هزار دینار برای آن به من دادی و من آن را به تو ندادم، اکنون آن را به تو می بخشم. گفتم: ای فرزند پیامبر خدا، من دعای اول را و دوم می خواهم. پس اگر آن ها را به من بدهی نیکی کرده ای و اکنون نیازی به زمین ندارم. پس فرمود: ما اهل بیت کار نیکی را که انجام داده ایم باز پس نمی گیریم، دعا را به تو می آموزم و زمین را نیز به تو می دهم. با من به خانه ام بیا. پس همراه ایشان رفتم همان گونه که نزد منصور آمد. نوشته ای برای مالکیت زمین به من داد و دعای پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را و دعایی را که پس دو رکعت نماز خوانده بود برایم املا کرد و من نوشتم.

سپس در این روایت دعایی را که ما در روایت اول بیان کردیم آورده است، و ابتدای آن دعا چنین بود: پروردگارا، از تو درخواست می کنم ای دریابنده نابود شوندگان، ای پناه گاه بیمناکان، و در نسخه قدیمی نزدیک شش ورق کتاب است، تا پایان دعا. سپس گفت: و سخن او که: و تو پروردگار منی و تو برایم بس هستی و بهترین جانشین و یاوری، گفت: گفتم: ای فرزند پیامبر خدا، منصور اصرار زیادی برای آمدن شما داشت و شما با آرامش این دعای طولانی را می خواندی،

گویی از منصور نمی ترسیدی. گفت: پس فرمود: بله، پس از نماز صبح دعایی است که باید آن را بخوانم. اما دو رکعت،

ص: 292


1- . احزاب آیه 10.

زِلْزالًا شَدِیداً(1) فَدَعَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِهَذَا الدُّعَاءِ وَ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ یَدْعُو بِهِ إِذَا حَزَنَهُ أَمْرٌ اللَّهُمَّ احْرُسْنِی بِعَیْنِکَ الَّتِی لَا تَنَامُ وَ اکْنُفْنِی بِرُکْنِکَ الَّذِی لَا یُضَامُ وَ اغْفِرْ لِی بِقُدْرَتِکَ عَلَیَّ رَبِّ لَا أَهْلِکُ وَ أَنْتَ الرَّجَاءُ اللَّهُمَّ أَنْتَ أَعَزُّ وَ أَکْبَرُ مِمَّا أَخَافُ وَ أَحْذَرُ بِاللَّهِ أَسْتَفْتِحُ وَ بِاللَّهِ أَسْتَنْجِحُ وَ بِمُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَتَوَجَّهُ یَا کَافِیَ إِبْرَاهِیمَ نُمْرُودَ وَ مُوسَی فِرْعَوْنَ اکْفِنِی مِمَّا أَنَا فِیهِ (2) اللَّهُ رَبِّی لَا أُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً حَسْبِیَ الرَّبُّ مِنَ الْمَرْبُوبِینَ حَسْبِیَ الْخَالِقُ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ حَسْبِیَ الْمَانِعُ مِنَ الْمَمْنُوعِینَ حَسْبِی مَنْ لَمْ یَزَلْ حَسْبِی مُذْ قَطُّ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ ثُمَّ قَالَ لَوْ لَا الْخَوْفُ مِنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ لَدَفَعْتُ إِلَیْکَ هَذَا الْمَالَ وَ لَکِنْ قَدْ کُنْتَ طَلَبْتَ مِنِّی أَرْضِی بِالْمَدِینَةِ وَ أَعْطَیْتَنِی بِهَا عَشَرَةَ آلَافِ دِینَارٍ فَلَمْ أَبِعْکَ وَ قَدْ وَهَبْتُهَا لَکَ قُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّمَا رَغْبَتِی فِی الدُّعَاءِ الْأَوَّلِ وَ الثَّانِی فَإِذَا فَعَلْتَ هَذَا فَهُوَ الْبِرُّ وَ لَا حَاجَةَ لِیَ الْآنَ فِی الْأَرْضِ فَقَالَ إِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ لَا نَرْجِعُ فِی مَعْرُوفِنَا نَحْنُ نَنْسَخُکَ الدُّعَاءَ وَ نُسَلِّمُ إِلَیْکَ الْأَرْضَ صِرْ مَعِی إِلَی الْمَنْزِلِ فَصِرْتُ مَعَهُ کَمَا تَقَدَّمَ الْمَنْصُورُ وَ کَتَبَ لِی بِعَهْدِهِ الْأَرْضَ وَ أَمْلَی عَلَیَّ دُعَاءَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ أَمْلَی عَلَیَّ الَّذِی دَعَا هُوَ بَعْدَ الرَّکْعَتَیْنِ ثُمَّ ذَکَرَ فِی هَذِهِ الرِّوَایَةِ الدُّعَاءَ الَّذِی قَدَّمْنَاهُ نَحْنُ فِی الرِّوَایَةِ الْأُولَی الَّذِی أَوَّلُهُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ یَا مُدْرِکَ الْهَارِبِینَ یَا مَلْجَأَ الْخَائِفِینَ وَ هُوَ فِی النُّسْخَةِ الْعَتِیقَةِ نَحْوَ سِتِّ قَوَائِمَ بِالطَّالِبِیِّ إِلَی آخِرِهِ ثُمَّ قَالَ وَ قَوْلُهُ أَنْتَ رَبِّی وَ أَنْتَ حَسْبِی وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ وَ الْمُعِینُ قَالَ فَقُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَقَدْ کَثُرَ اسْتِحْثَاثُ الْمَنْصُورِ وَ اسْتِعْجَالُهُ إِیَّایَ وَ أَنْتَ تَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ الطَّوِیلِ مُتَمَهِّلًا کَأَنَّکَ لَمْ تَخْشَهُ قَالَ فَقَالَ لِی نَعَمْ قَدْ کُنْتُ أَدْعُو بِهِ بَعْدَ صَلَاةِ الْفَجْرِ بِدُعَاءٍ لَا بُدَّ مِنْهُ وَ أَمَّا الرَّکْعَتَانِ

ص: 292


1- 1. الأحزاب ص 10.
2- 2. ما أنا فیه خ ل.

نماز صبح بود که آن را کوتاه کردم و آن دعا را پس از آن خواندم. پس گفتم: آیا از ابوجعفر نترسیدی در حالی که او آن چه را در سر داشت برایت آماده کرده بود؟ گفت: ترس از خدا به جای ترس از اوست. و خداوند عز و جل در قلب من بزرگ تر از اوست.

ربیع گفت: خشم و کینه ای که از منصور بر امام صادق علیه السلام در آن ساعت دیده بودم را در هیچ انسانی گمان نمی کردم. پس هنگامی که پنداشتم خلوت کرده و خوش حال است گفتم: ای امیرمؤمنان، از تو کار شگفتی دیدم، تو را در حال خشمی بر جعفربن محمد علیهما السلام دیدم که تا کنون برای هیچ کس چنین خشمی نکرده بودی، نه برای عبد الله بن حسن و نه کس دیگری از مردم. تا آن که می خواستی او را با شمشیر بکشی و حتی به اندازه یک وجب از شمشیر را بیرون آوردی، سپس آن را در غلاف فرو بردی، سپس او را سرزنش کردی و دوباره به اندازه یک ذراع از شمشیر را بیرون آوردی و سپس غلافش کردی، سپس همه آن را مگر مقدرا اندکی بیرون آوردی و من شک نداشتم که او را خواهی کشت، اما به یک باره همه آن برطرف شد و خشنود شدی تا آن که به من دستور دادی محاسن ایشان را مشک اندود کنم، با مشکی که تنها خودت از آن استفاده می کنی و فرزندت مهدی یا ولی عهد تو و دیگر نزدیکانت هم با آن خود را خوشبو نمی کنند. سپس او را پاداش دادی و سوارش نمودی و به من دستور دادی او را با احترام همراهی کنم. گفت: وای بر تو ای ربیع، چیزی نیست که بتوانی از آن سخن بگویی، بلکه باید آن را پوشیده داری تا باعث افتخار و مباهات فرزندان فاطمه سلام الله علیها نشود، آن چه در آن هستیم برای ما کافی است. اما من چیزی را از تو پنهان نمی کنم. ببین کسی در خانه نباشد. پس همه را بیرون کردم. سپس به من گفت: بازگرد و هیچ کس را نگذار بماند. چنین کردم. پس گفت: غیر از من و تو کسی این جا نیست و به خدا قسم اگر آن چه را نزد تو می گویم بشنوم تو را و همه خانواده و فرزندانت را خواهم کشت و اموالت را نیز می گیرم. گفت: گفتم: ای امیرمؤمنان، پناه می برم به خدا. گفت: ای ربیع، من اصرار داشتم جعفر بن محمد را بکشم و هیچ سخنی را از او نشنوم و هیچ بهانه ای را نپذیرم، وکار او برای من از عبد الله بن حسن سخت تر بود و خشم من بر او بیشتر بود؛ هرچند او بر من شمشیر نکشیده بود. و من درباره ی او و پدرانش در زمان بنی امیه نیز آگاه تر بودم، اما همین که قصد کشتن او را برای بار اول نمودم گویی پیامبر خدا برابرم مجسم شد در حالی که میان من و او

ص: 293

فَهُمَا صَلَاةُ الْغَدَاةِ خَفَّفْتُهُمَا وَ دَعَوْتُ بِذَلِکَ الدُّعَاءِ بَعْدَهُمَا فَقُلْتُ لَهُ أَ مَا خِفْتَ أَبَا جَعْفَرٍ وَ قَدْ أَعَدَّ لَکَ مَا أَعَدَّ قَالَ خِیفَةُ اللَّهِ دُونَ خِیفَتِهِ وَ کَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی صَدْرِی أَعْظَمَ مِنْهُ قَالَ الرَّبِیعُ کَانَ فِی قَلْبِی مَا رَأَیْتُ مِنَ الْمَنْصُورِ وَ مِنْ غَضَبِهِ وَ حَنَقِهِ عَلَی جَعْفَرٍ وَ مِنَ الْجَلَالَةِ لَهُ فِی سَاعَةٍ مَا لَمْ أَظُنُّهُ یَکُونُ فِی بَشَرٍ فَلَمَّا وَجَدْتُ مِنْهُ خَلْوَةً وَ طِیبَ نَفْسٍ قُلْتُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ رَأَیْتُ مِنْکَ عَجَباً قَالَ مَا هُوَ قُلْتُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ رَأَیْتُ غَضَبَکَ عَلَی جَعْفَرٍ غَضَباً لَمْ أَرَکَ غَضِبْتَهُ عَلَی أَحَدٍ قَطُّ وَ لَا عَلَی عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ وَ لَا عَلَی غَیْرِهِ مِنْ کُلِّ النَّاسِ حَتَّی بَلَغَ بِکَ الْأَمْرُ أَنْ تَقْتُلَهُ بِالسَّیْفِ وَ حَتَّی أَنَّکَ أَخْرَجْتَ مِنْ سَیْفِکَ شِبْراً ثُمَّ أَغْمَدْتَهُ ثُمَّ عَاتَبْتَهُ ثُمَّ أَخْرَجْتَ مِنْهُ ذِرَاعاً ثُمَّ عَاتَبْتَهُ ثُمَّ أَخْرَجْتَهُ کُلَّهُ إِلَّا شَیْئاً یَسِیراً فَلَمْ أَشُکَّ فِی قَتْلِکَ لَهُ ثُمَّ انْجَلَی ذَلِکَ کُلُّهُ فَعَادَ رِضًی حَتَّی أَمَرْتَنِی فَسَوَّدْتُ لِحْیَتَهُ بِالْغَالِیَةِ الَّتِی لَا یَتَغَلَّفُ مِنْهَا إِلَّا أَنْتَ وَ لَا یغلف [یَتَغَلَّفُ](1)

مِنْهَا وَلَدُکَ الْمَهْدِیُّ وَ لَا مَنْ وَلَّیْتَهُ عَهْدَکَ وَ لَا عُمُومَتُکَ وَ أَجَزْتَهُ وَ حَمَلْتَهُ وَ أَمَرْتَنِی بِتَشْیِیعِهِ مُکَرَّماً فَقَالَ وَیْحَکَ یَا رَبِیعُ لَیْسَ هُوَ کَمَا یَنْبَغِی أَنْ تُحَدِّثَ بِهِ وَ سَتْرُهُ أَوْلَی وَ لَا أُحِبُّ أَنْ یَبْلُغَ وُلْدَ فَاطِمَةَ علیها السلام فَیَفْتَخِرُونَ وَ یَتِیهُونَ بِذَلِکَ عَلَیْنَا حَسْبُنَا مَا نَحْنُ فِیهِ وَ لَکِنْ لَا أَکْتُمُکَ شَیْئاً انْظُرْ مَنْ فِی الدَّارِ فَنَحِّهِمْ قَالَ فَنَحَّیْتُ کُلَّ مَنْ فِی الدَّارِ ثُمَّ قَالَ لِی ارْجِعْ وَ لَا تُبْقِ أَحَداً فَفَعَلْتُ ثُمَّ قَالَ لِی لَیْسَ إِلَّا أَنَا وَ أَنْتَ وَ اللَّهِ لَئِنْ سَمِعْتُ مَا أَلْقَیْتُهُ إِلَیْکَ مِنْ أَحَدٍ لَأَقْتُلَنَّکَ وَ وُلْدَکَ وَ أَهْلَکَ أَجْمَعِینَ وَ لَآخُذَنَّ مَالَکَ قَالَ قُلْتُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أُعِیذُکَ بِاللَّهِ قَالَ یَا رَبِیعُ قَدْ کُنْتُ مُصِرّاً عَلَی قَتْلِ جَعْفَرٍ وَ لَا أَسْمَعَ لَهُ قَوْلًا وَ لَا أَقْبَلَ لَهُ عُذْراً وَ کَانَ أَمْرُهُ وَ إِنْ کَانَ مِمَّنْ لَا یَخْرُجُ بِسَیْفٍ أَغْلَظَ عِنْدِی وَ أَهَمَّ عَلَیَّ مِنْ أَمْرِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ وَ قَدْ کُنْتُ أَعْلَمُ هَذَا مِنْهُ وَ مِنْ آبَائِهِ عَلَی عَهْدِ بَنِی أُمَیَّةَ فَلَمَّا هَمَمْتُ بِهِ فِی الْمَرَّةِ الْأُولَی تَمَثَّلَ لِی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَإِذَا هُوَ

ص: 293


1- 1. غلف لحیته بالغالیة: ضمخها بها، و عن ابن درید أنّها عامیّة، و الصواب غللها تغللیة.

مانع شده بود و دست ها را گشوده بود و آستین ها را بالا زده و ترش روی به من می نگریست، پس صورتم را از او برگرداندم، سپس برای بار دوم قصد او را نمودم و شمشیر را بیش از آن چه بار اول بیرون آورده بودم بیرون کشیدم، پس دیدم پیامبر خدا به من نزدیک شده و بسیار خشم گین است، و چنان است که اگر کاری می کردم او نیز مرا می کشت. پس دست نگه داشتم. سپس جسارت کردم و گفتم: این ها از کارهای جن است. سپس برای بار سوم شمشیر را کشیدم، پس پیامبر خدا را دیدم که آستین ها را بالا زده و برافروخته شده و اخم و تندی می کند و نزدیک است دستش به من برسد، پس ترسیدم و به خدا قسم اگر کاری می کردم او نیز می کرد. و با آن چه من از فرزندان فاطمه صلوات الله علیهم دیدم، تنها نادانی که هیچ بهره ای از اسلام نبرده است حق آن ها را نادیده می گیرد. برحذر باش از این که کسی این ها را از تو بشنود. محمد بن ربیع گوید: پدرم آن را برایم نگفت تا زمانی که منصور مرد و من نیز آن را برای کسی نگفتم تا زمانی که مهدی و موسی و هارون مردند و محمد کشته شد(1).

و از آن جمله دعایی است از مولای ما جعفر بن محمد صادق که برترین درودها بر او باد، هنگامی که منصور برای ششمین بار او را فراخواند و دومین بار بود که پس از قتل محمد و ابراهیم، پسران عبدالله بن حسن ایشان را به بغداد دعوت می کرد. آن را به خط حسین بن علی بن هند در کتاب عتیق غروی دیدم که پیش تر نامش را آوردم. گفت: محمد بن جعفر رزاز قرشی از محمد بن عیسی بن عبید بن یقطین از بشیر بن حماد از صفوان بن مهران جمال نقل کرده است که مردی از قریش مدینه، از بنی مخزوم پس از کشته شدن محمد و ابراهیم پسران عبدالله بن حسن به دست ابوجعفر منصور، به او خبر رساند که جعفربن محمد غلام خود معلی بن خنیس را به همراه محمد بن عبدالله برای جمع آوری اموال پیروانش فرستاده است. و منصور از شدت خشم بر امام صادق علیه السلام دست خود را می گزید و نزدیک بود آن را بخورد. به عمویش داود که در آن زمان فرمانروای

ص: 294


1- . مهج الدعوات :236- 243

حَائِلٌ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ بَاسِطٌ کَفَّیْهِ حَاسِرٌ عَنْ ذِرَاعَیْهِ قَدْ عَبَسَ وَ قَطَبَ (1)

فِی وَجْهِی فَصَرَفْتُ وَجْهِی عَنْهُ ثُمَّ هَمَمْتُ بِهِ فِی الْمَرَّةِ الثَّانِیَةِ وَ انْتَضَیْتُ مِنَ السَّیْفِ أَکْثَرَ مِمَّا انْتَضَیْتُ مِنْهُ فِی الْمَرَّةِ الْأُولَی فَإِذَا أَنَا بِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَدْ قَرُبَ مِنِّی وَ دَنَا شَدِیداً وَ هَمَّ بِی أَنْ لَوْ فَعَلْتُ لَفَعَلَ فَأَمْسَکْتُ ثُمَّ تَجَاسَرْتُ وَ قُلْتُ هَذَا بَعْضُ أَفْعَالِ الرَّئِیِ (2)

ثُمَّ انْتَضَیْتُ السَّیْفَ فِی الثَّالِثَةِ فَتَمَثَّلَ لِی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بَاسِطَ ذِرَاعَیْهِ قَدْ تَشَمَّرَ وَ احْمَرَّ وَ عَبَسَ وَ قَطَبَ حَتَّی کَادَ أَنْ یَضَعَ یَدَهُ عَلَیَّ فَخِفْتُ وَ اللَّهِ لَوْ فَعَلْتُ لَفَعَلَ وَ کَانَ مِنِّی مَا رَأَیْتَ وَ هَؤُلَاءِ مِنْ بَنِی فَاطِمَةَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ لَا یَجْهَلُ حَقَّهُمْ إِلَّا جَاهِلٌ لَا حَظَّ لَهُ فِی الشَّرِیعَةِ فَإِیَّاکَ أَنْ یَسْمَعَ هَذَا مِنْکَ أَحَدٌ قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الرَّبِیعِ فَمَا حَدَّثَنِی بِهِ أَبِی حَتَّی مَاتَ الْمَنْصُورُ وَ مَا حَدَّثْتُ أَنَا بِهِ حَتَّی مَاتَ الْمَهْدِیُّ وَ مُوسَی وَ هَارُونُ وَ قُتِلَ مُحَمَّدٌ(3).

وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءٌ لِمَوْلَانَا الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ أَفْضَلُ الصَّلَاةِ وَ السَّلَامِ لَمَّا اسْتَدْعَاهُ الْمَنْصُورُ بِهِ مَرَّةً سَادِسَةً وَ هِیَ ثَانِی مَرَّةٍ إِلَی بَغْدَادَ بَعْدَ قَتْلِ مُحَمَّدٍ وَ إِبْرَاهِیمَ ابْنَیْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ وَجَدْتُهَا فِی الْکِتَابِ الْعَتِیقِ الَّذِی قَدَّمْتُ ذِکْرَهُ بِخَطِّ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ هِنْدٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الرَّزَّازُ الْقُرَشِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَی بْنِ عُبَیْدِ بْنِ یَقْطِینٍ قَالَ حَدَّثَنَا بَشِیرُ بْنُ حَمَّادٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ الْجَمَّالِ قَالَ: رَفَعَ رَجُلٌ مِنْ قُرَیْشِ الْمَدِینَةِ مِنْ بَنِی مَخْزُومٍ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ الْمَنْصُورِ وَ ذَلِکَ بَعْدَ قَتْلِهِ لِمُحَمَّدٍ وَ إِبْرَاهِیمَ ابْنَیْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ أَنَّ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ بَعَثَ مَوْلَاهُ الْمُعَلَّی بْنَ خُنَیْسٍ بِجِبَایَةِ الْأَمْوَالِ مِنْ شِیعَتِهِ وَ أَنَّهُ کَانَ یُمِدُّ بِهَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ فَکَادَ الْمَنْصُورُ أَنْ یَأْکُلَ کَفَّهُ عَلَی جَعْفَرٍ غَیْظاً وَ کَتَبَ إِلَی عَمِّهِ دَاوُدَ وَ دَاوُدُ إِذْ ذَاکَ أَمِیرُ

ص: 294


1- 1. قطب و قطب: أی زوی ما بین عینیه و کلح.
2- 2. الرئی: التابع من الجن یری فیحب، و فی نسخة المصدر و هکذا فی نسخة الکمبانیّ« الذی» و هو تصحیف ظاهر، و قد صححنا الکلمة طبقا لما صححه المؤلّف قدّس سرّه فی تاریخ مولانا الصادق علیه السلام راجع ج 47 ص 200.
3- 3. مهج الدعوات ص 236- 243.

مدینه بود نوشت که جعفربن محمد را به سویش روانه کند و به او اجازه ی ایستادن و درنگ کردن را ندهد. پس داود نامه ی منصور را برای امام فرستاد و گفت فردا برای حرکت به سوی امیر مؤمنان آماده شو و دیر نکن. صفوان می گوید: آن روز در مدینه بودم که ابوجعفر کسی را به سویم فرستاد و نزد ایشان رفتم. فرمودند: وسایل سفر ما را آماده کن که ما فردا به سوی عراق خواهیم رفت. در آن هنگام برخاستیم و به مسجد پیامبر رفتیم و بین نماز ظهر و عصر بود و ایشان دو رکعت نماز خوانده و دست ها را به سوی آسمان بلند کردند و دعایی خواندند که جملاتی از آن را به خاطر سپردم:

ای کسی که آغاز و پایانی ندارد، ای کسی که حد و کرانه ای ندارد، ای صاحب عرش بزرگ و انتقام سخت، ای کسی که بر هر کار که بخواهد تواناست. ای آن که هیچ سخنی از او پوشیده نیست و صداها بر او مشتبه نمی شوند و ای آن که آسمان ها و زمین با قدرت او برافراشته شده اند، ای نیکو همنشین ، ای آمرزنده و ای بخشنده، بر محمد و خاندانش درود فرست و در سفر و جایگاهم، و در حرکت و جابجایی ام با دیده ات که به خواب نمی رود نگهدار من باش و با پشتوانه ات که مورد ظلم قرار نمی گیرد مرا پشتیبانی کن. بارالها، در این سفر به تو توجه دارم و به کسی جز تو اطمینان ندارم و امیدم تنها به سوی توست که پناهم دهی. و نیرویی برای تکیه دادن و چاره ای برای پناهنده شدن ندارم به جز درخواست بخشش تو و خواهش از عافیت و لطف تو و پاداشی که با بهترین نیکی ات به من بدهی. خداوندا، تو به آن چه در این سفرم بر من گذشت از آن چه دوست داشتم یا ناپسند دانستم آگاه تری، پس هرچه به تقدیر تو بوده، آزمایشت در آن نیکو است و فرمانت خیرخواهانه است و تو آن چه را بخواهی ناپدید می کنی و آن چه را بخواهی پایدار می گردانی و ام الکتاب در نزد توست. خدایا، هر آسیب و بلایی را از من دور گردان و یاوری از مهربانی خود بر من بگمار و لطفی از گذشت خود و کامل کننده ی نعمت هایت را بر من ببخش تا به بهترین شکلی که مؤمنی را در نبودش نگهداری کرده ای و بدی هایش را پوشانده و او را از آسیب حفظ نموده ای، مرا حفظ کنی و در این سفر به من امنیت و ایمان و بهبودی و آسایش و شکیبایی و سپاس گزاری عطا کن و مرا در سلامت به سالمان بازگردان ای مهربان ترین مهربانان.

صفوان می گوید: از ابوعبدالله صادق علیه السلام درخواست کردم دعا را تکرار کند، پس ایشان چنین کرد و من آن را

ص: 295

الْمَدِینَةِ أَنْ یُسَیِّرَ إِلَیْهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ لَا یُرَخِّصَ لَهُ فِی التَّلَوُّمِ (1)

وَ الْمُقَامِ فَبَعَثَ إِلَیْهِ دَاوُدُ بِکِتَابِ الْمَنْصُورِ وَ قَالَ اعْمَلْ فِی الْمَسِیرِ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ فِی غَدٍ وَ لَا تَتَأَخَّرْ قَالَ صَفْوَانُ وَ کُنْتُ بِالْمَدِینَةِ یَوْمَئِذٍ فَأَنْفَذَ إِلَیَّ جَعْفَرٌ علیه السلام فَصِرْتُ إِلَیْهِ فَقَالَ لِی تَعَهَّدْ رَاحِلَتَنَا فَإِنَّا غَادُونَ فِی غَدٍ هَذَا إِنْ شَاءَ اللَّهُ الْعِرَاقَ وَ نَهَضَ مِنْ وَقْتِهِ وَ أَنَا مَعَهُ إِلَی مَسْجِدِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وَ کَانَ ذَلِکَ بَیْنَ الْأُولَی وَ الْعَصْرِ فَرَکَعَ فِیهِ رَکَعَاتٍ ثُمَّ رَفَعَ یَدَیْهِ فَحَفِظْتُ یَوْمَئِذٍ مِنْ دُعَائِهِ: یَا مَنْ لَیْسَ لَهُ ابْتِدَاءٌ وَ لَا انْتِهَاءٌ یَا مَنْ لَیْسَ لَهُ أَمَدٌ وَ لَا نِهَایَةٌ وَ لَا مِیقَاتٌ وَ لَا غَایَةٌ یَا ذَا الْعَرْشِ الْمَجِیدَ وَ الْبَطْشِ الشَّدِیدِ یَا مَنْ هُوَ فَعَّالٌ لِما یُرِیدُ یَا مَنْ لَا یَخْفَی عَلَیْهِ اللُّغَاتُ وَ لَا تَشْتَبِهُ عَلَیْهِ الْأَصْوَاتُ یَا مَنْ قَامَتْ بِجَبَرُوتِهِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاوَاتُ یَا حَسَنَ الصُّحْبَةِ یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ یَا کَرِیمَ الْعَفْوِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ احْرُسْنِی فِی سَفَرِی وَ مُقَامِی وَ فِی حَرَکَتِی وَ انْتِقَالِی بِعَیْنِکَ الَّتِی لَا تَنَامُ وَ اکْنُفْنِی بِرُکْنِکَ الَّذِی لَا یُضَامُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَوَجَّهُ فِی سَفَرِی هَذَا بِلَا ثِقَةٍ مِنِّی لِغَیْرِکَ وَ لَا رَجَاءٍ یَأْوِی بِی إِلَّا إِلَیْکَ وَ لَا قُوَّةَ لِی أَتَّکِلُ عَلَیْهَا وَ لَا حِیلَةَ أَلْجَأُ إِلَیْهَا إِلَّا ابْتِغَاءَ فَضْلِکَ وَ الْتِمَاسَ عَافِیَتِکَ وَ طَلَبَ فَضْلِکَ وَ إِجْرَائِکَ لِی عَلَی أَفْضَلِ عَوَائِدِکَ عِنْدِی اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِمَا سَبَقَ لِی فِی سَفَرِی هَذَا مِمَّا أُحِبُّ وَ أَکْرَهُ فَمَهْمَا أَوْقَعْتَ عَلَیْهِ قَدَرَکَ فَمَحْمُودٌ فِیهِ بَلَاؤُکَ مُنْتَصِحٌ فِیهِ قَضَاؤُکَ وَ أَنْتَ تَمْحُو مَا تَشَاءُ وَ تُثْبِتُ وَ عِنْدَکَ أُمُّ الْکِتَابِ اللَّهُمَّ فَاصْرِفْ عَنِّی فِیهِ مَقَادِیرَ کُلِّ بَلَاءٍ وَ مَقْضِیَّ کُلِّ لَأْوَاءٍ وَ ابْسُطْ عَلَیَّ کَنَفاً مِنْ رَحْمَتِکَ وَ لُطْفاً مِنْ عَفْوِکَ وَ تَمَاماً مِنْ نِعْمَتِکَ حَتَّی تَحْفَظَنِی فِیهِ بِأَحْسَنِ مَا حَفِظْتَ بِهِ غَائِباً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ خَلَقْتَهُ فِی سَتْرِ کُلِّ عَوْرَةٍ وَ کِفَایَةِ کُلِّ مَضَرَّةٍ وَ صَرْفِ کُلِّ مَحْذُورٍ وَ هَبْ لِی فِیهِ أَمْناً وَ إِیمَاناً وَ عَافِیَةً وَ یُسْراً وَ صَبْراً وَ شُکْراً وَ ارْجِعْنِی فِیهِ سَالِماً إِلَی سَالِمِینَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ قَالَ صَفْوَانُ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقَ علیه السلام بِأَنْ یُعِیدَ الدُّعَاءَ عَلَیَّ فَأَعَادَهُ وَ

ص: 295


1- 1. التلوم: التمکث و الانتظار.

نوشتم. هنگامی که صبح شد، امام صادق علیه السلام سوار بر شتری شده و به سوی عراق روانه شدند تا به شهر ابوجعفر رسیده و آمدند و اجازه خواستند و او نیز اجازه داد. صفوان گوید: برخی از حاضران به من گفتند: هنگامی که ابوجعفر امام را دید، ایشان را نزدیک خود گرداند و داستانی را که به او رسانده بودند بیان کرد که در آن گفته بود: همانا معلی بن خنیس غلام جعفربن محمد اموالی را برای ایشان جمع آوری می کند و محمد بن عبد الله نیز او را همراهی می کند. پس داستان را به ابوعبدالله داده و امام آن را خواندند. سپس منصور به امام رو کرده و گفت: ای جعفر بن محمد، این اموالی که معلی بن خنیس برایت جمع می کند چیست؟ امام فرمودند: پناه بر خدا از آن ای امیرمؤمنان. او گفت: آیا به بی گناهی ات سوگند یاد میکنی ؟ امام فرمود: بله، به خدا سوگند چیزی نبوده است. ابوجعفر گفت: نه، بلکه باید به طلاق و آزاد کردن برده قسم بخوری. امام فرمود: آیا راضی نمی شوی به سوگند من به خداوندی که معبودی جز او نیست؟ ابوجعفر گفت: مرا آموزش نده. امام صادق علیه السلام فرمود: تو ای امیرمؤمنان، از آگاهی من به کجا فرار می کنی؟ او گفت: این سخنان را رها کن که اکنون مردی را که از تو شکایت کرده با تو روبرو می کنم. پس مرد را آوردند و در محضر امام صادق علیه السلام از او پرسیدند. پس گفت: بله درست است، او جعفربن محمد است و آن چه درباره او گفتم همان گونه است که بیان کردم. امام صادق علیه السلام فرمودند: ای مرد، قسم بخور آن چه گفتی راست است. سپس مرد شروع به سوگند کرده و گفت: سوگند به خدایی که معبودی جز او نیست و او توانا و درخواست کننده و زنده و پایدار است. امام علیه السلام به او فرمودند: در سوگند خود عجله نکن که من به تو می گویم چگونه سوگند یاد کنی. منصور گفت: در این سوگند چه چیز را ناپسند دیدی؟ امام فرمود: همانا خداوند بزرگوار است و از مجازات بنده ای که او را ستایش کرده شرم دارد، اما ای مرد چنین بگو: از نیرو و جنبش خداوند دوری کرده و به نیرو و جنبش خود تکیه می کنم که در سخن خود راست گو و نیکوکردار هستم.

ص: 296

کَتَبْتُهُ فَلَمَّا أَصْبَحَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام رَحَّلْتُ لَهُ النَّاقَةَ وَ سَارَ مُتَوَجِّهاً إِلَی الْعِرَاقِ حَتَّی قَدِمَ مَدِینَةَ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَقْبَلَ حَتَّی اسْتَأْذَنَ فَأَذِنَ لَهُ قَالَ صَفْوَانُ فَأَخْبَرَنِی بَعْضُ مَنْ شَهِدَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ قَالَ فَلَمَّا رَآهُ أَبُو جَعْفَرٍ قَرَّبَهُ وَ أَدْنَاهُ ثُمَّ اسْتَدْعَی قِصَّةَ الرَّافِعِ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ فِی قِصَّتِهِ إِنَّ مُعَلَّی بْنَ خُنَیْسٍ مَوْلَی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ یَجْبِی لَهُ الْأَمْوَالَ مِنْ جَمِیعِ الْآفَاقِ وَ أَنَّهُ مَدَّ بِهَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ فَدَفَعَ إِلَیْهِ الْقِصَّةَ فَقَرَأَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَأَقْبَلَ عَلَیْهِ الْمَنْصُورُ فَقَالَ یَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ مَا هَذِهِ الْأَمْوَالُ (1) الَّتِی یَجْبِیهَا لَکَ مُعَلَّی بْنُ خُنَیْسٍ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مَعَاذَ اللَّهِ مِنْ ذَلِکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ لَهُ تَحْلِفُ عَلَی بَرَاءَتِکَ مِنْ ذَلِکَ قَالَ نَعَمْ أَحْلِفُ بِاللَّهِ أَنَّهُ مَا کَانَ مِنْ ذَلِکَ شَیْ ءٌ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ لَا بَلْ تَحْلِفُ بِالطَّلَاقِ وَ الْعَتَاقِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ أَ مَا تَرْضَی یَمِینِی بِاللَّهِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ فَلَا تَفَقَّهْ عَلَیَّ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ وَ أَیْنَ تَذْهَبُ بِالْفِقْهِ مِنِّی یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ لَهُ دَعْ عَنْکَ هَذَا فَإِنِّی أَجْمَعُ السَّاعَةَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ الرَّجُلِ الَّذِی رَفَعَ عَنْکَ حَتَّی یُوَاجِهَکَ فَأَتَوْا بِالرَّجُلِ وَ سَأَلُوهُ بِحَضْرَةِ جَعْفَرٍ فَقَالَ نَعَمْ هَذَا صَحِیحٌ وَ هَذَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ الَّذِی قُلْتُ فِیهِ کَمَا قُلْتُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام تَحْلِفُ أَیُّهَا الرَّجُلُ أَنَّ هَذَا الَّذِی رَفَعْتَهُ صَحِیحٌ قَالَ نَعَمْ ثُمَّ ابْتَدَأَ الرَّجُلُ بِالْیَمِینِ فَقَالَ وَ اللَّهِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الطَّالِبُ الْغَالِبُ الْحَیُّ الْقَیُّومُ فَقَالَ لَهُ جَعْفَرٌ علیه السلام لَا تَعْجَلْ فِی یَمِینِکَ فَإِنِّی أَنَا أَسْتَحْلِفُ قَالَ الْمَنْصُورُ وَ مَا أَنْکَرْتَ مِنْ هَذِهِ الْیَمِینِ قَالَ علیه السلام إِنَّ اللَّهَ حَیِیٌّ کَرِیمٌ یَسْتَحْیِی مِنْ عَبْدِهِ إِذَا أَثْنَی عَلَیْهِ أَنْ یُعَاجِلَهُ بِالْعُقُوبَةِ لِمَدْحِهِ لَهُ وَ لَکِنْ قُلْ یَا أَیُّهَا الرَّجُلُ أَبْرَأُ إِلَی اللَّهِ مِنْ حَوْلِهِ وَ قُوَّتِهِ وَ أَلْجَأُ إِلَی حَوْلِی وَ قُوَّتِی إِنِّی لَصَادِقٌ بَرٌّ فِیمَا أَقُولُ

ص: 296


1- 1. ما بین العلامتین ساقط من نسخة الکمبانیّ و هکذا فی تاریخ مولانا الصادق علیه السلام ج 47 ص 201 فراجع.

منصور به مرد قریشی گفت: چنان که ابوعبدالله از تو خواسته سوگند یاد کن. پس مرد به همین شکل قسم خورد و سخنش به پایان نرسیده بود که به جذام مبتلا شده و افتاد و مرد. ابوجعفر از این حادثه ترسید و بدنش به لرزه افتاد و گفت: ای ابوعبدالله، اگر می خواهی همین فردا به سوی حرم جدت روانه شو و اگر هم مایلی بمانی ما در نیکی و بزرگداشت تو کوتاهی نمی کنیم و از این پس هیچ سخنی را علیه تو نخواهم پذیرفت(1).

ص: 297


1- مهج الدعوات :243- 247

فَقَالَ الْمَنْصُورُ لِلْقُرَشِیِّ احْلِفْ بِمَا اسْتَحْلَفَکَ بِهِ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ فَحَلَفَ الرَّجُلُ بِهَذِهِ الْیَمِینِ فَلَمْ یَسْتَتِمَّ الْکَلَامَ حَتَّی أَجْذَمَ وَ خَرَّ مَیِّتاً فَرَاعَ أَبَا جَعْفَرٍ ذَلِکَ وَ ارْتَعَدَتْ فَرَائِصُهُ فَقَالَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ سِرْ مِنْ غَدٍ إِلَی حَرَمِ جَدِّکَ إِنِ اخْتَرْتَ ذَلِکَ وَ إِنِ اخْتَرْتَ الْمُقَامَ عِنْدَنَا لَمْ نَأْلُ فِی إِکْرَامِکَ وَ بِرِّکَ فَوَ اللَّهِ لَا قَبِلْتُ عَلَیْکَ قَوْلَ أَحَدٍ بَعْدَهَا أَبَداً(1).

ص: 297


1- 1. مهج الدعوات ص 243- 247. و هاهنا فی هامش طبعة الکمبانیّ ما یلی: یقول: أحقر السادات علما و عملا محمّد خلیل بن محمّد حسین الموسوی الأصفهانیّ غفر لهما المتصدی لجمع نسخ مجلدات بحار الأنوار بتمامه فی أقطار البلاد و مقابلته باعتضاد العلماء الاعلام بقدر الوسع و الطاقة و جمع کتب أخبار المتقدمین و الرجوع إلیها فی تصحیح الاخبار و غیره من کتب التفسیر و اللغة و غیرهما فی مدة زمان احدی عشر سنة و بذل کمال جهده فی اللیل و النهار فی طبعه و تنقیحه و غیره طلبا لمرضات اللّه و ذخیرة لیوم معاده. انی رایت فی سنة سبعین و مأتین بعد الالف بعد صلاة الفجر خلف شیخنا المحقق المدقق استاد العلماء و المجتهدین الرئیس الذی لیس له ثانی أستادنا و مولانا الشیخ عبد الحسین الطهرانیّ الملقب بشیخ العراقین نور اللّه ضریحه و خلد فی جنان الخلد روحه حین قراءتی دعاء التوسل بالائمة الاطهار علیهم سلام اللّه الملک الغفار فی الیوم و الیقظة دخلت فی حدیقة أنیقة لم یر مثلها فی الدنیا و أنا أسیر فیها فإذا فی وسط تلک الحدیقة دکة عظیمة و فی وسط تلک الدکة رجل عظیم الشأن جلیل القدر و رجلان جلیلان قائمان بین یدیه. فسألتهما من هذا السیّد؟ فقالا هذا امامنا و امامک بالحق جعفر بن محمّد الصادق صلوات اللّه علیه فلما عرفته خررت علی رجلیه مغشیا و شرعت بالبکاء و الحنین فقمت و قلت له بأبی أنت و امی یا ابن رسول اللّه انی غریب فی هذا البلد و أستوحش من اهله و تلاطم علی الهموم و الغموم فاسألک بحق آبائک المعصومین أن تعلمنی دعاء لدفع الهموم و الغموم. فقال( ع) علیک بقراءة الدعاء الذی قرأته حین أحضرنی المنصور الدوانیقی و أراد قتلی فببرکة قراءتی هذا الدعاء حفظنی اللّه من شره و من القتل فانتبهت. و أنا اسأل الدعاء منکم أیها الناظرون.

ترجمه نشده

و از آن جمله دعای امام صادق علیه السلام است هنگامی که برای هفتمین بار منصور ایشان را فراخواند و آن را در دعاها از امام صادق علیه السلام آوردیم. اما در این جا چیزی بیشتر از آن می آوریم و ممکن است آن پیش از ماجرای بدگویی مرد قریشی باشد و به روایت محمد بن عبد الله اسکندری است که گفت: من از خدمت گزاران نزدیک به امیرمؤمنان، ابوجعفر منصور بودم و از میان همه رازدار او بودم. روزی بر او وارد شدم و دیدم اندوهگین نشسته و آه سردی می کشد. گفتم: به چه می اندیشی ای امیرمؤمنان؟ پس به من گفت: ای محمد، تا کنون بیش از صد تن از فرزندان فاطمه را کشته ایم و آقا و پیشوای آن ها زنده مانده است. پرسیدم: او کیست؟ گفت:جعفر بن محمد صادق. پس گفتم: ای امیر مؤمنان، او مردی است که عبادت فراوان او را لاغر و نحیف کرده و به جای درخواست حکومت به خدا مشغول شده است. پس گفت: ای محمد، می دانم تو او و امامتش را قبول داری، اما حکومت فرزندی ندارد و من قسم خورده ام امروز را به شب نرسانم مگر این که از دست او خلاص شده باشم. محمد گوید: به خدا قسم گویی زمین با همه وسعتش بر من تنگ شد. سپس جلادی را فراخواند و به او گفت: هنگامی که ابوعبدالله صادق را احضار کردم و مشغول سخن گفتن شدیم و کلاهم را از سرم برداشتم، این علامتی میان من و تو باشد و گردنش را بزن. سپس ابوعبدالله-درود خداوند بر او باد- را در آن زمان حاضر کرده و ایشان را در اتاقی قرار داد در حالی که لب های او می جنبید و من نمی دانستم چه می خواند. پس دیدم قصر مانند کشتی در میان امواج خروشان دریا در تلاطم است. سپس ابوجعفر منصور را دیدم که با سر و پای برهنه مقابل ایشان راه می رود و دندان هایش به هم می خورد و بدنش می لرزد، چهره اش گاهی سرخ و گاهی زرد می شود و بازوی امام صادق علیه السلام را گرفته و او را بر تخت خود نشانده و مانند برده ای که مقابل مولای خود زانو زده، مقابل امام بر زمین افتاده بود. سپس گفت: ای فرزند پیامبر خدا، چه چیز باعث شده در این ساعت به این جا بیایید؟ امام فرمود:

ص: 298

وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءُ الصَّادِقِ علیه السلام لَمَّا اسْتَدْعَاهُ الْمَنْصُورُ مَرَّةً سَابِعَةً وَ قَدْ قَدَّمْنَا فِی الْأَحْرَازِ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام لَکِنْ فِیهِ هَاهُنَا زِیَادَةٌ عَمَّا ذَکَرْنَا وَ لَعَلَّ هَذِهِ الزِّیَادَةَ کَانَتْ قَبْلَ اسْتِدْعَائِهِ لِسِعَایَةِ الْقُرَشِیِّ وَ هَذِهِ بِرِوَایَةِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْإِسْکَنْدَرِیِّ وَ هُوَ دُعَاءٌ جَلِیلٌ مَضْمُونُ الْإِجَابَةِ نَقَلْنَاهُ مِنْ کِتَابٍ قَالَبُهُ نِصْفُ الثُّمُنِ یَشْتَمِلُ عَلَی عِدَّةِ کُتُبٍ أَوَّلُهَا کِتَابُ التَّنْبِیهِ لِمَنْ یَتَفَکَّرُ فِیهِ وَ هَذَا الدُّعَاءُ فِی آخِرِهِ فَقَالَ مَا هَذَا لَفْظُهُ رَوَی مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْإِسْکَنْدَرِیُّ أَنَّهُ قَالَ: کُنْتُ مِنْ جُمْلَةِ نُدَمَاءِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ الْمَنْصُورِ أَبِی جَعْفَرٍ وَ خَوَاصِّهِ وَ کُنْتُ صَاحِبَ سِرِّهِ مِنْ بَیْنِ الْجَمِیعِ فَدَخَلْتُ عَلَیْهِ یَوْماً فَرَأَیْتُهُ مُغْتَمّاً وَ هُوَ یَتَنَفَّسُ نَفَساً بَارِداً فَقُلْتُ مَا هَذِهِ الْفِکْرَةُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ لِی یَا مُحَمَّدُ لَقَدْ هَلَکَ مِنْ أَوْلَادِ فَاطِمَةَ مِقْدَارُ مِائَةٍ أَوْ یَزِیدُونَ وَ قَدْ بَقِیَ سَیِّدُهُمْ وَ إِمَامُهُمْ فَقُلْتُ لَهُ مَنْ ذَلِکَ قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّادِقُ فَقُلْتُ لَهُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنَّهُ رَجُلٌ أَنْحَلَتْهُ الْعِبَادَةُ وَ اشْتَغَلَ بِاللَّهِ عَنْ طَلَبِ الْمُلْکِ وَ الْخِلَافَةِ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّکَ تَقُولُ بِهِ وَ بِإِمَامَتِهِ وَ لَکِنَّ الْمُلْکَ عَقِیمٌ وَ قَدْ آلَیْتُ عَلَی نَفْسِی أَنْ لَا أُمْسِیَ عَشِیَّتِی هَذِهِ أَوْ أَفْرُغَ مِنْهُ قَالَ مُحَمَّدٌ وَ اللَّهِ لَقَدْ ضَاقَتْ عَلَیَّ الْأَرْضُ بِرُحْبِهَا ثُمَّ دَعَا سَیّافاً وَ قَالَ لَهُ إِذَا أَنَا أَحْضَرْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقَ وَ شَغَلْتُهُ بِالْحَدِیثِ وَ وَضَعْتُ قَلَنْسُوَتِی عَنْ رَأْسِی فَهُوَ الْعَلَامَةُ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ فَاضْرِبْ عُنُقَهُ ثُمَّ أَحْضَرَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ فِی تِلْکَ السَّاعَةِ وَ لَحِقَتْهُ فِی الدَّارِ وَ هُوَ یُحَرِّکُ شَفَتَیْهِ فَلَمْ أَدْرِ مَا الَّذِی قَرَأَ فَرَأَیْتُ الْقَصْرَ یَمُوجُ کَأَنَّهُ سَفِینَةٌ فِی لُجَجِ الْبِحَارِ فَرَأَیْتُ أَبَا جَعْفَرٍ الْمَنْصُورَ وَ هُوَ یَمْشِی بَیْنَ یَدَیْهِ حَافِیَ الْقَدَمَیْنِ مَکْشُوفَ الرَّأْسِ قَدِ اصْطَکَّتْ أَسْنَانُهُ وَ ارْتَعَدَتْ فَرَائِصُهُ یَحْمَرُّ سَاعَةً وَ یَصْفَرُّ أُخْرَی وَ أَخَذَ بِعَضُدِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ علیه السلام وَ أَجْلَسَهُ عَلَی سَرِیرِ مُلْکِهِ وَ جَثَا بَیْنَ یَدَیْهِ کَمَا یَجْثُو الْعَبْدُ بَیْنَ یَدَیْ مَوْلَاهُ ثُمَّ قَالَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا الَّذِی جَاءَ بِکَ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ قَالَ جِئْتُکَ

ص: 298

ای امیر مؤمنان، برای پیروی از خداوند و پیامبرش و امیر مؤمنان که خداوند عزتش را پایدار کند، به این جا آمدم. گفت: من شما را دعوت نکردم و فرستاده اشتباه کرده است. سپس گفت: حاجت خود را بخواه. پس گفت: از تو می خواهم بدون کاری مرا فرانخوانی. گفت: این و غیر از این برای تو باشد. سپس ابوعبدالله به سرعت بازگشت و من بسیار خدا را شکر کردم و ابوجعفر منصور لحافی خواست و خوابید و نیمه های شب برخاست و هنگامی که بیدار شد من بالای سرش بودم و او خوشحال شد و گفت: بیرون نرو تا من نمازم را که قضا شده به جای آورم. پس وقتی نمازش را خواند به من رو کرد و گفت: هنگامی که ابوعبدالله صادق را احضار کردم و آن چه از بدی که در سر داشتم درباره او قصد کردم، اژدهایی را دیدم که تمام خانه و قصرم را با دمش دربرگرفته و لب بالایی اش را در بالاترین مکان گذاشته و لب پایینی اش را در پایین ترین مکان و با زبان عربی فصیح و واضح و آشکار به من می گوید: ای منصور، همانا خداوند بلند مرتبه مرا فرستاده و دستور داده اگر پیشامدی برای ابوعبدالله صادق علیه السلام به وجود آوری تو را و هرچه در خانه توست ببلعم. پس من شگفت زده شدم و بدنم به لرزه افتاد و دندان هایم به هم می خورد. محمدبن عبدالله اسکندری گوید: به او گفتم: ای امیرمؤمنان، این جای شگفتی ندارد، به راستی که ابوعبدالله وارث علم پیامبر و جدش امیرمؤمنان علی بن ابی طالب است و از اسماء خداوند و دعاهای دیگر چیزهایی دارد که اگر بر شب خوانده شود روشن می شود و اگر بر روز بخوانند تاریک گردد و اگر بر موج های دریا خوانده شود آرام می گیرند. محمد می گوید: چند روز بعد به او گفتم:ای امیرمؤمنان، آیا به من اجازه می دهی به زیارت ابوعبدالله صادق علیه السلام بروم؟ پس پاسخ داد و مانع نشد. سپس نزد ابوعبدالله علیه السلام رفتم و به ایشان سلام کردم و گفتم: ای مولای من، به حق جدت از تو درخواست می کنم دعایی را که هنگام وارد شدن بر ابوجعفر منصور خواندی به من بیاموزی. گفت: آن را به تو می دهم.

ص: 299

یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ طَاعَةً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ أَدَامَ اللَّهُ عِزَّهُ قَالَ مَا دَعَوْتُکَ وَ الْغَلَطُ مِنَ الرَّسُولِ ثُمَّ قَالَ سَلْ حَاجَتَکَ فَقَالَ أَسْأَلُکَ أَنْ لَا تَدْعُوَنِی لِغَیْرِ شُغُلٍ قَالَ لَکَ ذَلِکَ وَ غَیْرُ ذَلِکَ ثُمَّ انْصَرَفَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ سَرِیعاً وَ حَمِدْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ کَثِیراً وَ دَعَا أَبُو جَعْفَرٍ الْمَنْصُورُ بِالدَّوَاوِیجِ (1) وَ نَامَ وَ لَمْ یَنْتَبِهْ إِلَّا فِی نِصْفِ اللَّیْلِ فَلَمَّا انْتَبَهَ کُنْتُ عِنْدَ رَأْسِهِ جَالِساً فَسَرَّهُ ذَلِکَ وَ قَالَ لِی لَا تَخْرُجْ حَتَّی أَقْضِیَ مَا فَاتَنِی مِنْ صَلَاتِی فَأُحَدِّثُکَ بِحَدِیثٍ فَلَمَّا قَضَی صَلَاتَهُ أَقْبَلَ عَلَیَّ وَ قَالَ لِی لَمَّا أَحْضَرْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقَ وَ هَمَمْتُ بِهِ مَا هَمَمْتُ مِنَ السُّوءِ رَأَیْتُ تِنِّیناً قَدْ حَوَی بِذَنَبِهِ جَمِیعَ دَارِی وَ قَصْرِیْ وَ قَدْ وَضَعَ شَفَتَیْهِ الْعُلْیَا فِی أَعْلَاهَا وَ السُّفْلَی فِی أَسْفَلِهَا وَ هُوَ یُکَلِّمُنِی بِلِسَانٍ طَلْقٍ ذَلْقٍ عَرَبِیٍّ مُبِینٍ یَا مَنْصُورُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی جَدُّهُ قَدْ بَعَثَنِی إِلَیْکَ وَ أَمَرَنِی إِنْ أَنْتَ أَحْدَثْتَ فِی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ علیه السلام حَدَثاً فَأَنَا أَبْتَلِعُکَ وَ مَنْ فِی دَارِکَ جَمِیعاً فَطَاشَ عَقْلِی وَ ارْتَعَدَتْ فَرَائِصِی وَ اصْطَکَّتْ أَسْنَانِی قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْإِسْکَنْدَرِیُّ قُلْتُ لَهُ لَیْسَ هَذَا بِعَجِیبٍ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَإِنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَارِثُ عِلْمِ النَّبِیِّ وَ جَدُّهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ عِنْدَهُ مِنَ الْأَسْمَاءِ وَ سَائِرِ الدَّعَوَاتِ الَّتِی لَوْ قَرَأَهَا عَلَی اللَّیْلِ لَأَنَارَ وَ لَوْ قَرَأَهَا عَلَی النَّهَارِ لَأَظْلَمَ وَ لَوْ قَرَأَهَا عَلَی الْأَمْوَاجِ فِی الْبَحْرِ لَسَکَنَتْ قَالَ مُحَمَّدٌ فَقُلْتُ لَهُ بَعْدَ أَیَّامٍ أَ تَأْذَنُ لِی یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْ أَخْرُجَ إِلَی زِیَارَةِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ علیه السلام فَأَجَابَ فَلَمْ یَأْبَ فَدَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ سَلَّمْتُ وَ قُلْتُ لَهُ أَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ بِحَقِّ جَدِّکَ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنْ تُعَلِّمَنِی الدُّعَاءَ الَّذِی کُنْتَ تَقْرَؤُهُ عِنْدَ دُخُولِکَ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ الْمَنْصُورِ قَالَ لَکَ ذَلِکَ.

ص: 299


1- 1. الدواویج جمع دواج کرمان و غراب: اللحاف یلبس، ذکره الفیروزآبادی و فی المصدر کما فی طبعة الکمبانیّ« بالرواویح» و التصحیح من المؤلّف قدّس سرّه فی تاریخ مولانا الصادق علیه السلام ج 47 ص 303.

سپس به من فرمود: ای محمد، این دعاء، حرزی با ارزش و دعایی بزرگ است که از پدران بزرگوارم آن را گرفته ام و حرزی است که از کتاب خداوند عزیز و بلندمرتبه به دست آمده، کتابی که نه از مقابل آن و نه از پشت سر باطلی در آن راه ندارد و سخنی است که از جانب حکیم و پسندیده فروفرستاده شده است. و فرمود: من می خوانم و تو بنویس و آن حرزی باارزش و دعایی بزرگ و بابرکت و مستجاب است، پس هنگامی که ابو مخلد عبد الله بن یحیی از بغداد برای پیغامی به خراسان و نزد امیر ابوحسن نصر بن احمد در بخارا آمد، این حرز در دفتری که کاغذهای آن از نقره بود، با آب طلا نوشته شده بود و از شیخ ابوالفضل محمد بن عبد الله بلعمی آن را گرفته بود و گفت: این از باارزش ترین هدیه هاست و هرکس که خداوند توفیق خواندن آن را هر روز صبح به او بدهد، او را از همه بلاها در امان می دارد و از شر جنیان و انسان های سرکش و شیاطین و حاکم ستم گر و درندگان و از شر بیماری ها و آسیب ها و همه اندوه ها او را حفظ می کند. و این تجربه شده است، مگر این که برای خداوند خالص نشده باشد. و این ابتدای دعا است:

معبودی جز الله نیست به راستی و برای همیشه، معبودی جز الله نیست از روی ایمان و راستی، معبودی جز الله نیست از روی پرستش و بندگی، معبودی جز الله نیست از روی مهربانی و لطف، معبودی جز الله نیست به حقیقت و درستی. معبودی جز الله نیست و محمد فرستاده اوست –درود و سلام خداوند بر او باد- خودم را و مو و پوستم و دین و خانواده و مال و فرزندان و نسلم را به او پناهنده می سازم، از هر آن چه مرا به رنج و سختی اندازد یا آزارم دهد،

خودم را و هرآن چه را پروردگارم به من بخشیده به او پناه می دهم و هرآن چه را که پشت درهایم قرار گرفته و دیوارهایم آن را در برگرفته اند و هرنعمت و لطفی که از جانب خداوند بزرگ و بلندمرتبه به من می رسد، خود را و همه برادران و خواهران مؤمن خود را به خداوند والا و بزرگ پناه می دهم، و به نام های کامل و درست و بلندمرتبه و بزرگ و با شرافت و شفابخش و بزرگوار و پاکیزه و برتر و بابرکت و پاک و پاک شده و بزرگ و پنهان شده ی خداوند که هیچ نیکوکردار و هیچ سرکشی از آن نمی گذرد، و به ام الکتاب و آغاز و پایان آن و آن چه میان آن هاست از سوره های شریف و آیه های کریمه و استوار آن و شفاء و رحمت و پناه و برکت؛ و به تورات و انجیل و زبور و قرآن بزرگ و به صحف ابراهیم و موسی و به همه کتاب هایی که خداوند بزرگ و والا فروفرستاده است و به همه پیامبرانی که خداوند بزرگ فرستاده است و به همه نشانه هایی که آشکار کرده است و به نعمت های خداوند و عزت او، و قدرت و شکوه و توانایی و بزرگی و

ص: 300

ثُمَّ قَالَ لِی یَا مُحَمَّدُ هَذَا الدُّعَاءُ حِرْزٌ جَلِیلٌ وَ دُعَاءٌ عَظِیمٌ حَفِظْتُهُ عَنْ آبَائِیَ الْکِرَامِ علیهم السلام وَ هُوَ حِرْزٌ مُسْتَخْرَجٌ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الْعَزِیزِ الَّذِی لَا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٍ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ وَ قَالَ اکْتُبْ وَ أَمْلَی عَلَیَّ ذَلِکَ وَ هُوَ حِرْزٌ جَلِیلٌ وَ دُعَاءٌ عَظِیمٌ مُبَارَکٌ مُسْتَجَابٌ فَلَمَّا وَرَدَ أَبُو مَخْلَدٍ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ یَحْیَی مِنْ بَغْدَادَ لِرِسَالَةِ خُرَاسَانَ إِلَی عِنْدِ الْأَمِیرِ أَبِی الْحَسَنِ نَصْرِ بْنِ أَحْمَدَ بِبُخَارَا کَانَ هَذَا الْحِرْزُ مَکْتُوباً فِی دَفْتَرٍ أَوْرَاقُهَا مِنْ فِضَّةٍ وَ کِتَابَتُهَا بِمَاءِ الذَّهَبِ وَهَبَهَا مِنَ الشَّیْخِ أَبِی الْفَضْلِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْبَلْعَمِیِّ وَ قَالَ لَهُ إِنَّ هَذِهِ مِنْ أَسْنَی التُّحَفِ وَ أَجَلِّ الْهِبَاتِ فَمَنْ وَفَّقَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِقِرَاءَتِهَا صَبِیحَةَ کُلِّ یَوْمٍ حَفِظَهُ اللَّهُ مِنْ جَمِیعِ الْبَلَایَا وَ أَعَاذَهُ مِنْ شَرِّ مَرَدَةِ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الشَّیَاطِینِ وَ السُّلْطَانِ الْجَائِرِ وَ السِّبَاعِ وَ مِنْ شَرِّ الْأَمْرَاضِ وَ الْآفَاتِ وَ الْعَاهَاتِ کُلِّهَا وَ هُوَ مُجَرَّبٌ إِلَّا أَنْ لَا یُخْلِصَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هَذَا أَوَّلُ الدُّعَاءِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ أَبَداً حَقّاً حَقّاً لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ إِیمَاناً وَ صِدْقاً لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تَعَبُّداً وَ رِقّاً لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تَلَطُّفاً وَ رِفْقاً لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حَقّاً حَقّاً لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أُعِیذُ نَفْسِی وَ شَعْرِی وَ بَشَرِی وَ دِینِی وَ أَهْلِی وَ مَالِی وَ وُلْدِی وَ ذُرِّیَّتِی وَ دُنْیَایَ وَ جَمِیعَ مَنْ أَمْرُهُ یَعْنِینِی مِنْ شَرِّ کُلِّ مَنْ یُؤْذِینِی أُعِیذُ نَفْسِی وَ جَمِیعَ مَا رَزَقَنِی رَبِّی وَ مَا أُغْلِقَتْ عَلَیْهِ أَبْوَابِی وَ أَحَاطَتْ بِهِ جُدْرَانِی وَ جَمِیعَ مَا أَتَقَلَّبُ فِیهِ مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِحْسَانِهِ وَ جَمِیعِ إِخْوَانِی وَ أَخَوَاتِی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ وَ بِأَسْمَائِهِ التَّامَّةِ الْکَامِلَةِ الْمُتَعَالِیَةِ الْمُنِیفَةِ الشَّرِیفَةِ الشَّافِیَةِ الْکَرِیمَةِ الطَّیِّبَةِ الْفَاضِلَةِ الْمُبَارَکَةِ الطَّاهِرَةِ الْمُطَهَّرَةِ الْعَظِیمَةِ الْمَخْزُونَةِ الْمَکْنُونَةِ الَّتِی لَا یُجَاوِزُهُنَّ بَرٌّ وَ لَا فَاجِرٌ وَ بِأُمِّ الْکِتَابِ وَ فَاتِحَتِهِ وَ خَاتِمَتِهِ وَ مَا بَیْنَهُمَا مِنْ سُورَةٍ شَرِیفَةٍ وَ آیَةٍ کَرِیمَةٍ مُحْکَمَةٍ وَ شِفَاءٍ وَ رَحْمَةٍ وَ عُوذَةٍ وَ بَرَکَةٍ وَ بِالتَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الزَّبُورِ وَ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ وَ بِصُحُفِ إِبْرَاهِیمَ وَ مُوسَی وَ بِکُلِّ کِتَابٍ أَنْزَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بِکُلِّ رَسُولٍ أَرْسَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بِکُلِّ بُرْهَانٍ أَظْهَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بِآلَاءِ اللَّهِ وَ عِزَّةِ اللَّهِ وَ قُدْرَةِ اللَّهِ وَ جَلَالِ اللَّهِ وَ قُوَّةِ اللَّهِ وَ عَظَمَةِ اللَّهِ

ص: 300

سلطه او، و به ارجمندی و منت و بردباری و گذشت و آمرزش خداوند و به فرشتگان و کتاب ها و پیامبران و فرستادگان خداوند و محمد صلی الله علیه و آله و سلم فرستاده خداوند پناه می دهم.

و به خدا پناه می برم از خشم او و مجازات و ناخشنودی و عقوبت و کینه جویی و روی گردانی و خوار کردن و کفر و نفاق و سرگردانی و شرک و شک در دین خداوند و از بدی روز برانگیخته شدن و برخاستن و جایگاه توقف و حساب و از شر نامه ای که از پیش فرستاده شده و از پایان نعمت و رسیدن بلا و دگرگونی عافیت و اسباب نابودی و جایگاه های خواری و رسوایی در دنیا و آخرت به او پناه می برم. و پناه می برم به خدا از امیال سرکش و همراه بد و حیله گر و همسایه آزار دهنده و دارایی هایی که به نافرمانی کشاند و فقری که به فراموشی وادار کند. و به خدای بزرگ پناه می برم از قلبی که فروتن نشود و نمازی که سودی نداشته باشد. دعایی که شنیده نشود و چشمی که نمی گرید و شکمی که سیر نمی شود و از زحمت و کوششی که باعث عذاب شود و از بازگشت به سوی آتش و ظاهر بد در خویش و خانواده و فرزندان و به هنگام دیدن فرشته مرگ .

و پناه می برم به خداوند بزرگ از شر هر جنبنده ای که جانش به دست اوست و از شر هر صاحب شری و شر هرچه از آن پرهیز دارم و می ترسم و از شر فاسقان عرب و عجم و فاسقان جن وانسان و شیطان ها و از شر ابلیس و سربازانش و پیروان و همراهانش و از شر حاکمان و پیروان آن ها و از شر هر چه از آسمان نازل می شود و به سوی آن بالا می رود و از شر هر چه در زمین فرو می رود و از آن بیرون می آید و از شر هر بیماری و آسیب و غم و اندوه و نداری و نبودی و از شر هر چه در خشکی و دریاست و از شر گنهکاران و ستم گران و ترسندگان و حسودان و بدکاران و دزدان و از شر هر جنبنده ای که جانش در اختیار خداست. همانا پروردگارم در مسیر درست است. خداوندا، من از شر هر آن چه آفریده ای به وسیله تو خود را نگاه می دارم و حفظ می کنم و به خداوند بزرگ پناه می برم از سوختن و غرق شدن و شکاف و فرو ریختن و فرو بردن زمین و تغییر صورت و سنگ و عذاب و زلزله و فتنه ها و چشم زخم و رعد و برق و دیوانگی و جذام و پیسی و بیماری ها و آسیب ها

ص: 301

وَ سُلْطَانِ اللَّهِ وَ مَنَعَةِ اللَّهِ وَ مَنِّ اللَّهِ وَ حِلْمِ اللَّهِ وَ عَفْوِ اللَّهِ وَ غُفْرَانِ اللَّهِ وَ مَلَائِکَةِ اللَّهِ وَ کُتُبِ اللَّهِ وَ أَنْبِیَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِ اللَّهِ وَ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله.

وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ غَضَبِ اللَّهِ وَ عِقَابِهِ وَ سَخَطِ اللَّهِ وَ نَکَالِهِ وَ مِنْ نَقِمَتِهِ وَ إِعْرَاضِهِ وَ صُدُودِهِ وَ خِذْلَانِهِ وَ مِنَ الْکُفْرِ وَ النِّفَاقِ وَ الْحَیْرَةِ وَ الشِّرْکِ وَ الشَّکِّ فِی دِینِ اللَّهِ وَ مِنْ شَرِّ یَوْمِ الْحَشْرِ وَ النُّشُورِ وَ الْمَوْقِفِ وَ الْحِسَابِ وَ مِنْ شَرِّ کِتَابٍ قَدْ سَبَقَ وَ مِنْ زَوَالِ النِّعْمَةِ وَ حُلُولِ النِّقْمَةِ وَ تَحَوُّلِ الْعَافِیَةِ وَ مُوجِبَاتِ الْهَلَکَةِ وَ مَوَاقِفِ الْخِزْیِ وَ الْفَضِیحَةِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ مِنْ هَوًی مُرْدٍ وَ قَرِینِ سَوْءٍ مُکْدٍ(1)

وَ جَارٍ مُوذٍ وَ غِنًی مُطْغٍ وَ فَقْرٍ مُنْسٍ وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ مِنْ قَلْبٍ لَا یَخْشَعُ وَ صَلَاةٍ لَا تَنْفَعُ وَ دُعَاءٍ لَا یُسْمَعُ وَ عَیْنٍ لَا تَدْمَعُ وَ بَطْنٍ لَا یَشْبَعُ وَ مِنْ نَصَبٍ وَ اجْتِهَادٍ یُوجِبَانِ الْعَذَابَ وَ مِنْ مَرَدٍّ إِلَی النَّارِ وَ سُوءِ الْمَنْظَرِ فِی النَّفْسِ وَ الْأَهْلِ وَ الْمَالِ وَ الْوَلَدِ وَ عِنْدَ مُعَایَنَةِ مَلَکِ الْمَوْتِ علیه السلام.

وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّةٍ هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ ذِی شَرٍّ وَ مِمَّا أَخَافُ وَ أَحْذَرُ وَ مِنْ شَرِّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَ الْعَجَمِ وَ مِنْ شَرِّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الشَّیَاطِینِ وَ مِنْ شَرِّ إِبْلِیسَ وَ جُنُودِهِ وَ أَشْیَاعِهِ وَ أَتْبَاعِهِ وَ مِنْ شَرِّ السَّلَاطِینِ وَ أَتْبَاعِهِمْ وَ مِنْ شَرِّ ما یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما یَعْرُجُ فِیها وَ مِنْ شَرِّ ما یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَ ما یَخْرُجُ مِنْها وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ سُقْمٍ وَ آفَةٍ وَ غَمٍّ وَ هَمٍّ وَ فَاقَةٍ وَ عُدْمٍ وَ مِنْ شَرِّ مَا فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ مِنْ شَرِّ الْفُسَّاقِ وَ الْفُجَّارِ وَ الذُّعَّارِ وَ الْحُسَّادِ وَ الْأَشْرَارِ وَ السُّرَّاقِ وَ اللُّصُوصِ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّةٍ هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ اللَّهُمَّ إِنِّی أَحْتَجِزُ بِکَ مِنْ شَرِّ کُلِّ شَیْ ءٍ خَلَقْتَهُ وَ أَحْتَرِسُ بِکَ مِنْهُمْ وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ مِنَ الْحَرَقِ وَ الْغَرَقِ وَ الشَّرَقِ وَ الْهَدْمِ وَ الْخَسْفِ وَ الْمَسْخِ وَ الْحِجَارَةِ وَ الصَّیْحَةِ وَ الزَّلَازِلِ وَ الْفِتَنِ وَ الْعَیْنِ وَ الصَّوَاعِقِ وَ الْجُنُونِ وَ الْجُذَامِ وَ الْبَرَصِ وَ الْأَمْرَاضِ وَ الْآفَاتِ

ص: 301


1- 1. مله خ ل.

و مصیبت ها و اندوه ها و خورده شدن توسط درندگان و مرگ بد و همه بلاها در دنیا و آخرت. و به خدا پناه می برم از شر هرآن چه فرشتگان مقرب خداوند از آن پناه برده اند و هرچه پیامبران و فرستادگان خداوند از آن به او پناه برده اند و به ویژه از شر هر چه محمد بنده و فرستاده تو از آن به تو پناهنده شده است، از تو درخواست می کنم بهترین چیزهایی را که آن ها از تو درخواست کرده اند به من ببخشی و از شر هر آن چه آن ها از آن پناهنده شده اند مرا پناه دهی و از همه خوبی های دنیا و آخرت، هر آن چه من می دانم و هر چه از آن آگاهی ندارم به من عطا کنی.

به نام خداوند و به یاری او، و سپاس مخصوص خداوند است و من به او متوسل شده ام و به او پناهنده شده ام و توفیقی ندارم مگر از جانب خداوند و آن چه او بخواهد و کارم را به او واگذار می کنم و پیروزی تنها از جانب اوست و شکیبایی ام تنها برای خداوند است و چه نیکو توانایی است چه نیکو مولا و یاری رسانی است و کسی جز او نیکی نمی کند و تنها اوست که بدی ها را برطرف می کند و تنها او به سوی خیر راهنمایی می کند و همه کارها به اراده ی خداست و از خداوند کفایت می خواهم و از او بی نیازی می جویم و از او طلب بخشش کرده و پناه می جویم و آمرزش می خواهم و درود خداوند بر محمد فرستاده اش و تمامی پیامبران و فرستادگان و فرشتگان او باد و بر بندگان او.

این از جانب سلیمان است و به نام خداوند بخشنده مهربان است که بر من برتری نجویید و با تسلیم به سوی من آیید، خداوند چنین نوشته است که من وفرستادگانم پیروز می شویم، به راستی که خداوند عزیز و توانا است. حیله آنان آسیبی به شما نمی رساند، همانا خداوند به آن چه انجام می دهند احاطه دارد. و از سوی خود برای ما یاوری قرار ده در آن هنگام که گروهی از ایشان خواستند دست هایشان را به سوی شما دراز کنند، پس دست های آن ها را از شما بازداشت و خداوند تو را از مردم حفظ می کند، به درستی که خداوند گروه کافران را هدایت نمی کند. هرگاه آتشی برای جنگ برافروختند خداوند آن را فرونشاند. گفتیم ای آتش، برای ابراهیم سرد و سلامت باش، ودر آفرینش به شما وسعت و افزونی داد، پس نعمت های خداوند را به یاد آرید باشد که رستگار شوید. او فرشتگانی دسته دسته دارد که شب و روز فرود آیند و به فرمان خدا او را حفظ می کنند.

بارالها، مرا از ورودی درست وارد کن و از خروجی درست خارج گردان و و برای من از سوی خودت نیروی یاری کننده ای قرار ده. و او را نزدیک گردانده و نجات دادیم و به جایگاه بلندی برتری دادیم، خداوند مهربان برای آن ها دوستی و محبتی قرار خواهد داد، و از جانب خود محبتی بر تو افکندم تا در مقابل دیدگان من بزرگ شوی، هنگامی که خواهرت راه می رفت و می گفت: آیا کسی را به شما نشان دهم که سرپرستی او را به عهده بگیرد؟ پس تو را به مادرت بازگرداندیم تا دیدگانش روشن شود و غمگین نباشد، و تو کسی را به قتل رساندی، پس از اندوه نجاتت دادیم و به آزمون هایی تو را آزمایش کردیم. نترس که از گروه ستمگر نجات یافتی، نترس که تو برتری، از پایان هیچ چیز نمی ترسی و هراسان نمی شوی، نترسید که من با شما دو نفر هستم، می بینم و می شنوم، نترس که ما تو را

ص: 302

وَ الْمُصِیبَاتِ وَ الْعَاهَاتِ وَ أَکْلِ السَّبُعِ وَ مِیتَةِ السَّوْءِ وَ جَمِیعِ أَنْوَاعِ الْبَلَایَا فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ مِنْ شَرِّ مَا اسْتَعَاذَ مِنْهُ الْمَلَائِکَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَ الْأَنْبِیَاءُ الْمُرْسَلُونَ وَ خَاصَّةً مِمَّا اسْتَعَاذَ مِنْهُ بِهِ مُحَمَّدٌ عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ صلی الله علیه و آله أَسْأَلُکَ أَنْ تُعْطِیَنِی مِنْ خَیْرِ مَا سَأَلُوا وَ أَنْ تُعِیذَنِی مِنْ شَرِّ مَا اسْتَعَاذُوا وَ أَسْأَلُکَ مِنَ الْخَیْرِ کُلِّهِ عَاجِلِهِ وَ آجِلِهِ مَا عَلِمْتُ مِنْهُ وَ مَا لَمْ أَعْلَمْ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ اعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ وَ أَلْجَأْتُ ظَهْرِی إِلَی اللَّهِ وَ ما تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ وَ ما شاءَ اللَّهُ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللَّهِ وَ مَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ مَا صَبْرِی إِلَّا بِاللَّهِ وَ نِعْمَ الْقَادِرُ اللَّهُ وَ نِعْمَ الْمَوْلَی اللَّهُ وَ نِعْمَ النَّصِیرُ اللَّهُ وَ لَا یَأْتِی بِالْحَسَنَاتِ إِلَّا اللَّهُ وَ لَا یَصْرِفُ السَّیِّئَاتِ إِلَّا اللَّهُ وَ لَا یَسُوقُ الْخَیْرَ إِلَّا اللَّهُ وَ إِنَّ الْأَمْرَ کُلَّهُ بِیَدِ اللَّهِ وَ أَسْتَکْفِی اللَّهَ بِاللَّهِ وَ أَسْتَغْنِی بِاللَّهِ وَ أَسْتَقِیلُ اللَّهَ وَ أَسْتَغِیثُ بِاللَّهِ وَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلَی أَنْبِیَاءِ اللَّهِ وَ عَلَی رُسُلِ اللَّهِ وَ مَلَائِکَةِ اللَّهِ وَ عَلَی الصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ إِنَّهُ مِنْ سُلَیْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أَلَّا تَعْلُوا عَلَیَّ وَ أْتُونِی مُسْلِمِینَ کَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِی إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ لا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئاً إِنَّ اللَّهَ بِما یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیراً إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ فَکَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنْکُمْ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ کُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ قُلْنا یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ وَ زادَکُمْ فِی الْخَلْقِ بَصْطَةً فَاذْکُرُوا آلاءَ اللَّهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصِیراً وَ قَرَّبْناهُ نَجِیًّا وَ رَفَعْناهُ مَکاناً عَلِیًّا سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا وَ أَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّةً مِنِّی وَ لِتُصْنَعَ عَلی عَیْنِی إِذْ تَمْشِی أُخْتُکَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلی مَنْ یَکْفُلُهُ فَرَجَعْناکَ إِلی أُمِّکَ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُها وَ لا تَحْزَنَ وَ قَتَلْتَ نَفْساً فَنَجَّیْناکَ مِنَ الْغَمِّ وَ فَتَنَّاکَ فُتُوناً لا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ لا تَخَفْ إِنَّکَ أَنْتَ الْأَعْلی لا تَخافُ دَرَکاً وَ لا تَخْشی لا تَخافا إِنَّنِی مَعَکُما أَسْمَعُ وَ أَری لا تَخَفْ ... إِنَّا مُنَجُّوکَ

ص: 302

و خانواده ات را نجات می دهیم. و خداوند پیروزی با عزتی به تو می دهد، و هر کس به خداوند توکل کند خدا برایش کافی است، به راستی خداوند فرمانش را اجرا می کند و همانا خداوند برای هر چیز اندازه ای تعیین کرده است. پس خداوند آن ها را از شر آن روز نگه داشت و به آن ها شادمانی و خوشنودی عطا کرد و شادمان به سوی خانواده اش بازمی گردد. و نام تو را بلندمرتبه گرداندیم، او را دوست می دارند مانند دوستی خداوند، و کسانی که ایمان آورده اند خدا را بیشتر دوست دارند. پروردگارا، بر ما شکیبایی فرو ریز و گام هایمان را استوار گردان و ما را بر گروه کافران پیروز گردان. کسانی که مردم به آن ها گفتند: به راستی مردم علیه شما جمع شده اند پس از آن ها بترسید، پس این سخن ایمانشان را بیش تر کرد و گفتند: خداوند برای ما کافی است. پس با نعمت و بخششی از جانب خداوند باز گشتند و هیچ بدی به آن ها نرسید، پروردگارا، ما به خود ستم روا داشتیم و اگر تو ما را نبخشی و به ما رحم نکنی به یقین از زیان کاران خواهیم بود. بارخدایا، عذاب جهنم را از ما دور گردان که همانا عذاب آن هلاک کننده است، به راستی که آن بد جایگاه و محل قرار گرفتنی است. خداوندا، این ها را بیهوده نیافریدی، تو پاک و منزهی و ما را از عذاب آتش نگاه دار. و بگو سپاس مخصوص خداوندی است که که فرزندی ندارد و در پادشاهی شریکی برای او نیست و کسی او را یاری نمی کند و او را به بزرگی یاد کن. و چرا به خدا تکیه نکنیم در حالی که او ما را به راه هایمان هدایت کرده و ما بر آزارهای شما شکیبایی می کنیم و مؤمنان بایستی بر خدا تکیه کنند. فرمان او تنها این گونه است که وقتی چیزی را بخواهد به آن می گوید: باش، پس می شود. پس منزه است کسی که توانایی همه چیز به دست اوست و به سوی او باز می گردید. و کسی که مرده بوده و او را زنده گردانیدیم و نوری به او بخشیدیم که با آن در میان مردم راه برود. اوست آن کس که با پیروزی خود و مؤمنان تو را یاری کرد و دل های آنان را به هم نزدیک گرداند. اگر همه آن چه را در زمین است بخشش می کردی نمی توانستی دل های آنان را مهربان گردانی اما خداوند دل هایشان را به یکدیگر نزدیک گرداند، به راستی او عزیز و دارای حکمت است. بازوی تو را به وسیله برادرت محکم می کنیم و برای شما نیرویی قرار می دهیم، پس آن ها با نشانه های ما به شما نخواهند رسید و شما و هر که از شما پیروی کند پیروز خواهید بود.

به خدا تکیه کردیم، پرودگارا میان ما و مردمان ما با حق گشایش کن که تو بهترین گشایندگانی. من به خداوند توکل کردم، پروردگار من و شما، هیچ جنبنده ای نیست مگر این که جانش به دست خداوند است، همانا پروردگارم در راه راست است. پس به یاد خواهید آورد آن چه را به شما می گویم و من کارم را به خداوند واگذار می کنم که همانا او بر بندگانش بینا است. خداوند برای ما کافی است، معبودی جز او نیست، به او توکل نمودم و او پروردگار عرش بزرگ است. همانا مصیبتی به من رسیده است و تو مهربان ترین مهربانانی، معبودی جز تو نیست، منزهی و من از ستم کاران بودم.

به نام خداوند بخشنده مهربان، الف لام میم، معبودی جز خداوند زنده و پایدار نیست. الف لام میم، آن کتابی است که

ص: 303

وَ أَهْلَکَ وَ یَنْصُرَکَ اللَّهُ نَصْراً عَزِیزاً وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْ ءٍ قَدْراً فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِکَ الْیَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً وَ یَنْقَلِبُ إِلی أَهْلِهِ مَسْرُوراً وَ رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ الَّذِینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذابَها کانَ غَراماً إِنَّها ساءَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً وَ ما لَنا أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَی اللَّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلی ما آذَیْتُمُونا وَ عَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ فَسُبْحانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ أَ وَ مَنْ کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِینَ وَ أَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ما أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِیکَ وَ نَجْعَلُ لَکُما سُلْطاناً فَلا یَصِلُونَ إِلَیْکُما بِآیاتِنا أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغالِبُونَ عَلَی اللَّهِ تَوَکَّلْنا رَبَّنَا افْتَحْ بَیْنَنا وَ بَیْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَیْرُ الْفاتِحِینَ إِنِّی تَوَکَّلْتُ عَلَی اللَّهِ رَبِّی وَ رَبِّکُمْ ما مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ فَسَتَذْکُرُونَ ما أَقُولُ لَکُمْ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الم اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ الم ذلِکَ الْکِتابُ

ص: 303

هیچ شکی در آن نیست و هدایتی برای پرهیزکاران است، کسانی که به غیب ایمان دارند و نماز را به پا می دارند. خداوندی که معبودی جز او نیست، زنده و پاینده است و چرت و خواب او را درنمی یابند. آن چه در آسمان ها و زمین است برای اوست، کیست که بدون اجازه ی او شفاعت کند؟ هرچه مقابل آن هاست یا پشت سرشان است را می داند و آن ها به چیزی از دانش او احاطه ندارند مگر آن چه را که او بخواهد. پادشاهی اش آسمان ها و زمین را در برگرفته و کسی جز او آن ها را نگاه نمی دارد و او بزرگ و بلند مرتبه است. اجباری در دین نیست، چرا که فهم از گمراهی آشکار شده است، پس هر که به طاغوت کافر شود و به خداوند ایمان آورد همانا به ریسمان محکمی چنگ زده که جداشدنی نیست و خدا شنوا و داناست. خداوند گواه است که معبودی جز او نیست و فرشتگان و دانشمندانی که با عدالت رفتار می کنند، معبودی جز الله نیست و او دارای عزت و حکمت است. به راستی که دین در نزد خداوند اسلام است.

بگو ای خداوند و مالک حکومت که آن را به هر که بخواهی می بخشی و از هر که بخواهی باز پس می گیری، و هر که را بخواهی بزرگ می گردانی و هر که را بخواهی خوار می کنی، خوبی ها به اراده توست و همانا تو بر هر کار توانایی. شب را در روز وارد می کنی و روز را داخل در شب می گردانی و زنده را از مرده بیرون می آوری و مرده را از زنده خارج می کنی و به هر کس که بخواهی بی حساب روزی می دهی. بارالها، پس از آن که مارا هدایت کردی دل هایمان را به زنگار آلوده نگردان و از سوی خودت رحمتی بر ما فرست، به راستی که تو بسیار بخشنده ای. همانا پیامبری از خودتان به سوی شما آمد که زحمت شما برایش سخت است و به شما مشتاق است و با مؤمنان مهربان و دلسوز است. پس اگر سرپیچی کردند، پس بگو خداوند برای من کافی است، معبودی جز او نیست و به او تکیه کردم و او پروردگار عرش بزرگ است.

سپاس مخصوص خدایی است که ما را از گروه ستم کار نجات داد. سپاس مخصوص خدایی است که اندوه را از ما برداشت، به راستی که پروردگار ما آمرزنده و سپاس گزار است. آن کس که از بخشش خود ما را در جایگاه امنی قرار داد که در آن به ما سختی نمی رسد و خستگی در آن احساس نمی کنیم. سپاس از آن خدایی است که ما را به این امر هدایت کرد، و اگر او ما را هدایت نمی کرد ما هرگز هدایت نمی شدیم، سپاس مخصوص خدایی است که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمنش برتری داد. پس گروه ستم گر را از ریشه کند و حمد مخصوص خداوند پروردگار عالمیان است. پس سپاس برای پروردگار آسمان ها و زمین است و او دارای عزت و حکمت است. خداوند منزه است آن هنگام که شبانگاه بر شما می رسد و هنگامی که صبح می کنید و سپاس از آن اوست در شامگاهان و آن هنگام که پرده ها را برمی دارید. زنده را از مرده بیرون می آورد و زمین را پس از مرگ آن زنده می گرداند و این چنین شما را بیرون می آورد. منزه است خدایی که توانایی همه چیز به دست اوست و به سوی او باز می گردید. همانا پروردگار شما خداوندی است که آسمان ها و زمین را در شش روز آفرید و سپس بر

ص: 304

لا رَیْبَ فِیهِ هُدیً لِلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحِیطُونَ بِشَیْ ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِما شاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا یَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی لَا انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ الْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ وَ تُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی نَجَّانا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَکُورٌ الَّذِی أَحَلَّنا دارَ الْمُقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لا یَمَسُّنا فِیها نَصَبٌ وَ لا یَمَسُّنا فِیها لُغُوبٌ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی فَضَّلَنا عَلی کَثِیرٍ مِنْ عِبادِهِ الْمُؤْمِنِینَ فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّماواتِ وَ رَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ لَهُ الْکِبْرِیاءُ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ فَسُبْحانَ اللَّهِ حِینَ تُمْسُونَ وَ حِینَ تُصْبِحُونَ وَ لَهُ الْحَمْدُ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ عَشِیًّا وَ حِینَ تُظْهِرُونَ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ کَذلِکَ تُخْرَجُونَ فَسُبْحانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوی عَلَی

ص: 304

عرش خود قرار گرفت. شب را به روز می پوشاند و شتابان از پی آن می رود و خورشید و ماه و ستارگان تحت فرمان او هستند. همانا آفرینش و دستور ازجانب اوست و مبارک است خداوند، پروردگار عالمیان. پروردگارتان را به التماس و پنهانی بخوانید، به درستی که او تجاوزکاران را دوست ندارد. و پس از آبادانی زمین، در آن فساد نکنید و او را از روی ترس و طمع بخوانید، به درستی که مهربانی اش به نیکوکاران نزدیک است.

همان کس که مرا آفرید و اوست که هدایتم می کندو همان کس که به من خوراک داده و سیرابم می کند و چون بیمار می شوم بهبودی ام می بخشد و آن کس که مرا می میراند سپس زنده ام می کند و همان کس که طمع دارم در روز قیامت گناهان مرا ببخشد. پروردگارا، به من دانشی عطا کن و مرا به نیکوکاران ملحق گردان و زبان راست گویی با دیگران به من ببخش و مرا از وارثان بهشت پرنعمت قرار ده و پدرم را ببخش که او از گمراهان بوده است. و در آن روز که برانگیخته شوند مرا خوار نکن،روزی که مال و فرزندان سودی ندارد مگر آن کس که با قلب سلیم نزد خداوند آید. به نام خداوند بخشنده مهربان، سپاس مخصوص خدایی است که آسمان ها و زمین را آفرید و روشنایی و تاریکی را قرار داد، سپس کافران از پرورگار خود منحرف شدند.

به نام خداوند بخشنده مهربان، قسم به فرشتگان صف در صف، و قسم به فرشتگان منع کننده باران، و قسم به تلاوت کنندگان قرآن، همانا معبودتان یگانه است، پروردگار آسمان ها و زمین و آن چه میان آن هاست و پروردگار مشرق ها. همانا آسمان را با زیور ستارگان آراستیم و از هر شیطان سرکشی آن را حفظ کردیم. آن ها به عالم بالاتر گوش نمی سپارند و از هر سو به آن ها سنگ پرتاب شده و رانده می شوند و عذابی همیشگی برایشان است. مگر کسی که برباید پس او را با سنگ سوراخ کننده ای دنبال می کنیم. ای گروه جنیان و انسان ها، اگر می توانید در لایه های آسمان ها و زمین نفوذ کنید، چنین کنید. نخواهید توانست مگر به وسیله نیروی خداوند. پس کدام یک از نعمت های پروردگارتان را دروغ می شمارید؟ شعله ای از آتش و دود بر شما می فرستد و کسی یاری تان نمی کند.

به نام خداوند بخشنده ی مهربان. سپاس مخصوص خداوندی است که آسمان ها و زمین را شکافت و برای فرشتگان دو یا سه و یا چهار بال قرار داد، هر چه بخواهد در آفرینش خود می افزاید، به راستی خداوند بر هرچه بخواهد تواناست. اگر خدا برای مردم رحمتی بفرستد کسی نمی تواند آن را بازگیرد و آن چه را که او مانع شود کسی نمی تواند پس از او بفرستد و او دارای بزرگی و دانش است. لطف و بخشش در اختیار خداست، به هر که بخواهد عطا می کند و او بزرگ و داناست. هر کس را که بخواهد با رحمت خود مخصوص می گرداند و خداوند صاحب بخشش بزرگ است. و در قرآن شفا و رحمتی

ص: 305

الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ وَ الَّذِی هُوَ یُطْعِمُنِی وَ یَسْقِینِ وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ وَ الَّذِی یُمِیتُنِی ثُمَّ یُحْیِینِ وَ الَّذِی أَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَوْمَ الدِّینِ رَبِّ هَبْ لِی حُکْماً وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ وَ اجْعَلْ لِی لِسانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ وَ اجْعَلْنِی مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِیمِ وَ اغْفِرْ لِأَبِی إِنَّهُ کانَ مِنَ الضَّالِّینَ وَ لا تُخْزِنِی یَوْمَ یُبْعَثُونَ یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَی اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا فَالزَّاجِراتِ زَجْراً فَالتَّالِیاتِ ذِکْراً إِنَّ إِلهَکُمْ لَواحِدٌ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما وَ رَبُّ الْمَشارِقِ إِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزِینَةٍ الْکَواکِبِ وَ حِفْظاً مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ مارِدٍ لا یَسَّمَّعُونَ إِلَی الْمَلَإِ الْأَعْلی وَ یُقْذَفُونَ مِنْ کُلِّ جانِبٍ دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطارِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ فَانْفُذُوا لا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطانٍ فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ یُرْسَلُ عَلَیْکُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنْتَصِرانِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جاعِلِ الْمَلائِکَةِ رُسُلًا أُولِی أَجْنِحَةٍ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ یَزِیدُ فِی الْخَلْقِ ما یَشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ ما یَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِکَ لَها وَ ما یُمْسِکْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ إِنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ

ص: 305

برای مؤمنان فرو فرستادیم، و هنگامی که قرآن می خوانی میان تو و کسانی که به آخرت ایمان ندارند پرده پوشیده ای قرار دادیم و بر دل هایشان پرده هایی قرار دادیم که مانع فهمیدن آن ها شود و گوش هایشان را نیز سنگین کردیم. و هنگامی که پروردگارت را به تنهایی در قرآن یاد می کنی با نفرت روی می گردانند. آیا دیدی آن کس را که میل خود را به عنوان معبود می پرستد و خداوند او را با آگاهی گمراه نموده و بر گوش و قلبش مهر زده و دیده اش را نابینا کرده، پس چه کسی پس از خدا او را هدایت می کند، آیا پند نمی گیرید؟ آن ها کسانی هستند که خدا بر دل ها و گوش و دیده هایشان مهر زده و آن ها غافلان هستند. و در مقابلشان و پشت سرشان مانعی قرار دادیم که آن ها را پوشانده پس آن ها نمی بینند.

توفیقی جز از سوی خداوند ندارم و به او توکل کرده و به درگاه او پناهنده می شوم. بر آن ها اندوهگین نشو و از حیله هایشان دلتنگ نباش، همانا خداوند همراه کسانی است که تقوا دارند و نیکوکارند. و پادشاه گفت: او را نزد من بیاورید تا برای خود خالصش گردانم. پس هنگامی که با او سخن گفت، گفت: امروز تو نزد ما محترم و امین هستی. و صداها برای خداوند مهربان فروتن شده است، پس چیزی به جز نجوایی آهسته نمی شنوی. پس خداوند تو را در برابر آن ها کفایت خواهد کرد و او شنوای بیناست. من به خداوند پروردگار خودم و شما تکیه کرده ام. جنبنده ای نیست مگر این که جانش در دست اوست و همانا پروردگارم در راه راست قرار دارد. معبودتان خداوند یگانه ای است که خدایی جز او نیست و او بخشنده و مهربان است. پروردگار شما چنین است و او آفریدگار همه چیز است، پس او را بپرستید و او هرچیز را بر عهده گرفته است. بگو او پروردگار من است که معبودی جز او نیست و به او تکیه کرده ام و به سوی او باز می گردم. ای مردم، نعمت خدا را بر خودتان به یاد آرید، آیا آفریدگاری جز او هست که شما را از آسمان و زمین روزی دهد؟ معبودی جز او نیست پس چگونه دروغ می بندید؟ پروردگار شما چنان است، پس مبارک است خداوند پروردگار عالمیان. او زنده است معبودی جز او نیست، پس با اخلاص او را بخوانید که دین برای اوست، سپاس مخصوص پروردگار عالمیان، پروردگار مشرق و مغرب است. معبودی جز او نیست، پس کار خود را به او واگذار .

خداوندا، بر ما شکیبایی فروریز و گام هایمان را استوار گردان و بر گروه کافران پیروزمان کن.

اگر این قرآن را بر کوه نازل می کردیم، می دیدی که از فروتنی و ترس از خدا شکاف می خورد، و این ها مثل هایی است که برای مردم می زنیم باشد که اندیشه کنند. اوست خداوندی که معبودی جز او نیست و آگاه بر پیدا و پنهان است، اوست بخشنده مهربان، اوست خدایی که معبودی جز او نیست و حاکم و مالک اصلی اوست، از هر عیب پاک و منزه است، به کسی ستم نمی کند، امنیت بخش است، مراقب همه چیز و قدرتمندی شکست ناپذیر است که با اراده ی نافذ خود همه چیز را اصلاح می کند و شایسته ی عظمت است. خداوند از آن چه برای او شریک قرار می دهند منزه است. او خالق و آفریننده ای بی سابقه است و صورت گری بی مانند که نام های نیک برای اوست،

ص: 306

لِلْمُؤْمِنِینَ.

وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً وَ جَعَلْنا عَلی قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فِی آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِذا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِی الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلی أَدْبارِهِمْ نُفُوراً أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلی عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلی سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلی بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ أُولئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ: وَ ما تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أُنِیبُ وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ لا تَکُ فِی ضَیْقٍ مِمَّا یَمْکُرُونَ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ الَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ وَ قالَ الْمَلِکُ ائْتُونِی بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِی فَلَمَّا کَلَّمَهُ قالَ إِنَّکَ الْیَوْمَ لَدَیْنا مَکِینٌ أَمِینٌ وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ فَلا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْساً فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ إِنِّی تَوَکَّلْتُ عَلَی اللَّهِ رَبِّی وَ رَبِّکُمْ ما مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ وَ إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ خالِقُ کُلِّ شَیْ ءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ وَکِیلٌ قُلْ هُوَ رَبِّی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ مَتابِ یا أَیُّهَا النَّاسُ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ هَلْ مِنْ خالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّی تُؤْفَکُونَ ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَتَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ هُوَ الْحَیُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَکِیلًا رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنی یُسَبِّحُ

ص: 306

آن چه در آسمان ها و زمین است تسبیح او را می گویند و دارای عزت و حکمت است.

به نام خداوند بخشنده مهربان، بگو اوست خدای یکتا، خدایی که بی نیاز است ، نه زاده و نه زاییده شده و نه همتایی ندارد. به نام خداوند بخشنده مهربان، بگو پناه می برم به خداوند سپیده دم، از شر هرآن چه آفریده است، و از شر هر موجود شرور که شبانه وارد می شود، و از شر افسون گرانی که در گره ها می دمند و از شر حسود هنگامی که حسد می ورزد. به نام خداوند بخشنده مهربان، بگو پناه می برم به پروردگار مردم، پادشاه مردم، معبود مردم، از شر وسوسه گر پنهان کار، که درون سینه های انسان ها وسوسه می کند، از جنیان و انسان ها. خداوندا، هر کس برای من بدی خواسته یا برای خانواده ام بدی و آسیب و زیانی خواسته است، پس سرش را قطع کن و بدی او را از من بازدار و زبانش را درباره من ببند و حیله اش را بگیر و اراده اش را از من برگردان. خداوندا برترین درودهایی را که بر بندگانت فرستاده ای بر محمد و خاندانش فرست، هم چنان که به وسیله او ما را از کفر هدایت کردی. و بر محمد و خاندانش درود فرست چنان که ذکر کنندگان تو را یاد کردند. و ما و پدران و مادران و فرزندان ما را بیامرز و همه مردان و زنان مؤمن و مسلمان را، زندگان و مردگان را بیامرز و میان ما و آن ها نیکی های پی درپی قرار بده. همانا تو برآورده کننده دعاها و نازل کننده برکت ها و برطرف کننده ی بدی های هستی و تو بر هر کار توانایی. خداوندا، دینم و دنیایم را و خانواده و فرزندان و همسرم و امانت هایم را و همه آن چه را که در دنیا و آخرت به من نعمت داده ای را به تو می سپارم، به راستی که تو کار خود را ضایع نمی کنی و امانت های خود را نابود نمی کنی و کسی مرا از تو پناه نمی دهد. خدایا، بارالها،

در دینا و آخرت به ما نیکی عطا کن و از عذاب آتش ما را نگه دار.

تا این جا، و اضافه بر این از کتاب است: پس من به تو امید بسته ام و به کسی جز تو امیدی ندارم، پس به راستی که تو خداوند آمرزنده و مهربانی. خداوندا، مرا وارد بهشت گردان و با مهربانی ات از آتش نجاتم بده، ای مهربان ترین مهربانان. در نسخه ای که تا این جا را از آن نقل کردیم، آورده شده پایان دعا، و اضافه آن از نسخه کتاب است که از آن نقل شد(1).

می­گویم: به خط شیخ محمد علی جبعی رحمه الله به نقل از خط شهید محمد بن مکی رحمه الله دعاهایی از امام صادق دیدم که در آنها دعاهایی از امام کاظم و

ص: 307


1- 1. مهج الدعوات :247 -260

لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِی الْعُقَدِ وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ مَلِکِ النَّاسِ إِلهِ النَّاسِ مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ اللَّهُمَّ مَنْ أَرَادَ بِی شَرّاً أَوْ بِأَهْلِی شَرّاً أَوْ بَأْساً أَوْ ضَرّاً فَاقْمَعْ رَأْسَهُ وَ اصْرِفْ عَنِّی سُوءَهُ وَ مَکْرُوهَهُ وَ اعْقِدْ عَنِّی لِسَانَهُ وَ احْبِسْ کَیْدَهُ وَ ارْدُدْ عَنِّی إِرَادَتَهُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا هَدَیْتَنَا بِهِ مِنَ الْکُفْرِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ(1) کَمَا ذَکَرَکَ الذَّاکِرُونَ وَ اغْفِرْ لَنَا وَ لآِبَائِنَا وَ لِأُمَّهَاتِنَا وَ ذُرِّیَّاتِنَا وَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ الْأَحْیَاءِ مِنْهُمْ وَ الْأَمْوَاتِ وَ تَابِعْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُمْ بِالْخَیْرَاتِ إِنَّکَ مُجِیبُ الدَّعَوَاتِ وَ مُنْزِلُ الْبَرَکَاتِ وَ دَافِعُ السَّیِّئَاتِ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَوْدِعُکَ دِینِی وَ دُنْیَایَ وَ أَهْلِی وَ أَوْلَادِی وَ عِیَالِی وَ أَمَانَتِی وَ جَمِیعَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ فَإِنَّهُ لَا تَضِیعُ صَنَائِعُکَ وَ لَا تَضِیعُ وَدَائِعُکَ وَ لَا یُجِیرُنِی مِنْکَ أَحَدٌ اللَّهُمَ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ إِلَی هُنَا وَ الزِّیَادَةُ عَلَی هَذَا مِنَ الْکِتَابِ فَإِنِّی أَرْجُوکَ وَ لَا أَرْجُو أَحَداً سِوَاکَ فَإِنَّکَ اللَّهُ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ اللَّهُمَّ أَدْخِلْنِی الْجَنَّةَ وَ نَجِّنِی مِنَ النَّارِ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ ذُکِرَ فِی النُّسْخَةِ الَّتِی نُقِلَ مِنْهَا إِلَی هَاهُنَا آخِرُ الدُّعَاءِ وَ الزِّیَادَةُ مِنْ کِتَابِ النُّسْخَةِ الَّتِی نُقِلَ مِنْهَا(2).

أَقُولُ وَجَدْتُ بِخَطِّ الشَّیْخِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْجُبَعِیِّ رَحِمَهُ اللَّهُ نَقْلًا مِنْ خَطِّ الشَّهِیدِ مُحَمَّدِ بْنِ مَکِّیٍّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ لِلصَّادِقِ علیه السلام وَ قَدْ کَانَ فِیهِ أَدْعِیَةٌ لِلْکَاظِمِ

ص: 307


1- 1. کلما ظ.
2- 2. مهج الدعوات ص 247- 260.

امام رضا علیهم السلام وجود داشت و این لفظ آن است:

این یکی از دعاهای امام صادق علیه السلام در زمان ورود ایشان بر منصور دوانیقی است که صاحب استدراک بیست و سه مورد از آنها را ذکر کرده است. دراین روایت از تهدید امام به قتل توسط منصور و رویارویی گهگاه وی با حضرت سخن به میان آمده است. وقتی ابراهیم بن جبله از سوی منصور عازم مدینه شد و پیام او را ابلاغ نمود، حضرت این دعا را خواند:

خداوندا! تو در هر سختی مورد اعتماد منی، تا آخر بر اساس روایت سید.

سپس دعای حضرت را به هنگام خروج و سوار شدن بر مرکب اینگونه نقل کرد: خداوندا! به یاری تو آغاز می­کنم تا آخر دعا؛

سپس گفت: وقتی حضرت داخل کوفه شد و دو رکعت نماز خواند، اینگونه عرضه داشت: خداوندا! ای پروردگار آسمانهای هفت گانه تا آخر دعا .

سپس گفت: منصور، مسیب بن زهیر را به کشتن حضرت مأمور کرده بود و حضرت در حالی که پرده­های آویخته بر خانه منصور را به دست گرفته بود، اینگونه در لحظه ورود دعا می کند: ای خداوند جبرئیل تا عرض کرد: در این بامداد متولی من باش و او را بر من و بر هیچ یک از بندگانت به چیزی که طاقت آن را ندارم، مسلط نفرما.

سپس گفت: و وقتی نگاهش در منصور افتاد، دعایی خواند که از جدش رسول خدا صلوات الله علیه وآله روایت فرموده بود که جبرئیل در شب جنگ احزاب برای دفع شرّ شیطان و حکام و غرق شدن و سوختن و ماندن زیر آوار و حیوانات وحشی و دزد به امیرالمؤمنین هدیه کرد. و اینگونه مکر منصور از ایشان برگشت و به پوزش و کرنش در مقابل حضرت وادار شد: خداوندا ما را با آن چشمان مراقبت فرما که خواب ندارند تا آخر دعا.

سپس گفت: و وقتی با اکرام از نزد منصور برمی­گشت، اینگونه حمد خدا می­گفت: شکر خدایی را که آنگاه که می خوانمش، مرا اجابت می کند تا آخر دعا.

سپس گفت: دعایی از ورود دیگر امام به نزد منصور و تکریم امام روایت می­کند که عرض کرد: خدایا ای آفریدگار پنج تن و ای پروردگار پنج تن! به حق پنج تن از تو می­خواهم که بر محمد و آل محمد درود بفرستی و آزار و بدیهای او را از من دور سازی و نیکی و محبتش را به من روزی کنی.

ص: 308

وَ الرِّضَا عَلَیْهِمَا السَّلَامُ أَیْضاً وَ هَذَا لَفْظُهُ هَذِهِ مِنْ دَعَوَاتِ مَوْلَانَا الْإِمَامِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ علیه السلام فِی دَخَلَاتِهِ عَلَی الْمَنْصُورِ وَ قَدْ ذَکَرَ صَاحِبُ الِاسْتِدْرَاکِ مِنْهَا ثَلَاثاً وَ عِشْرِینَ وَ هُوَ یَرْوِی عَنِ الشَّیْخِ أَبِی الْقَاسِمِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ قُولَوَیْهِ وَ طَبَقَتِهِ وَ عَنْ جَمَاعَةٍ بِمِصْرَ وَ خُرَاسَانَ وَ قَدْ کَانَ فِی الرِّوَایَةِ تَهَدُّدُ الْمَنْصُورِ لَهُ بِالْقَتْلِ وَ مُشَافَهَتُهُ بِهِ بَعْضَ الْأَحْیَانِ: دُعَاؤُهُ عَلَیْهِ السَّلَامُ لَمَّا قَدِمَ إِبْرَاهِیمُ بْنُ جَبَلَةَ إِلَی الْمَدِینَةِ عَنِ الْمَنْصُورِ وَ أَبْلَغَهُ رِسَالَتَهُ اللَّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِی فِی کُلِّ کَرْبٍ إِلَی آخِرِ مَا مَرَّ بِرِوَایَةِ السَّیِّدِ ثُمَّ قَالَ دُعَاؤُهُ علیه السلام عِنْدَ خُرُوجِهِ إِلَیْهِ لِلرُّکُوبِ اللَّهُمَّ بِکَ أَسْتَفْتِحُ إِلَی آخِرِ الدُّعَاءِ ثُمَّ قَالَ لَمَّا دَخَلَ الْکُوفَةَ وَ صَلَّی رَکْعَتَیْنِ اللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ إِلَی آخِرِ الدُّعَاءِ ثُمَّ قَالَ دُعَاؤُهُ علیه السلام وَ قَدْ أَخَذَ بِمَجَامِعِ سِتْرِ الْمَنْصُورِ وَ کَانَ أَمَرَ الْمُسَیَّبَ بْنَ زُهَیْرٍ بِقَتْلِهِ إِذَا دَخَلَ یَا إِلَهَ جَبْرَئِیلَ إِلَی قَوْلِهِ تَوَلَّنِی فِی هَذِهِ الْغَدَاةِ وَ لَا تُسَلِّطْهُ عَلَیَّ وَ لَا عَلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ بِشَیْ ءٍ لَا طَاقَةَ لِی بِهِ ثُمَّ قَالَ دُعَاؤُهُ علیه السلام عِنْدَ نَظَرِهِ إِلَی الْمَنْصُورِ وَ رَوَاهُ عَنْ جَدِّهِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنَّ جَبْرَئِیلَ أَهْدَاهُ إِلَی عَلِیٍّ علیه السلام لَیْلَةَ الْأَحْزَابِ لِدَفْعِ الشَّیْطَانِ وَ السُّلْطَانِ وَ الْغَرَقِ وَ الْحَرَقِ وَ الْهَدْمِ وَ السَّبُعِ وَ اللِّصِّ فَصُرِفَ عَنْهُ کَیْدُ الْمَنْصُورِ وَ اعْتَذَرَ إِلَیْهِ وَ حَبَاهُ اللَّهُمَّ احْرُسْنَا بِعَیْنِکَ الَّتِی لَا تَنَامُ إِلَی آخِرِ الدُّعَاءِ ثُمَّ قَالَ تَحْمِیدُهُ علیه السلام عِنْدَ انْصِرَافِهِ عَنْهُ مُکَرَّماً الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَدْعُوهُ فَیُجِیبُنِی إِلَی آخِرِ الدُّعَاءِ ثُمَّ قَالَ دُعَاؤُهُ علیه السلام فِی دَخْلَةٍ أُخْرَی فَأَکْرَمَهُ رَوَاهُ وَلَدُهُ مُوسَی علیه السلام اللَّهُمَّ یَا خَالِقَ الْخَمْسَةِ وَ رَبَّ الْخَمْسَةِ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ الْخَمْسَةِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَصْرِفَ أَذِیَّتَهُ وَ مَعَرَّتَهُ عَنِّی وَ تَرْزُقَنِی مَعْرُوفَهُ وَ مَوَدَّتَهُ.

ص: 308

دعای دیگری مربوط به ورود دیگر امام بر منصور است که فضل بن ربیع آن را روایت کرده و حضرت به او خبر داده که این دعا امان است از غرق شدن و سوختن و شر دشمنان و جبرئل آن را در جنگ احزاب نازل کرد، و من آن را از روایات جمع کردم:

گواهی داد خداوند که خدایی جز او نیست – تا - و او در حسابرسی سریع است.

خداوندا از شر تمامی آفات و آلودگی ها و هر جن و انسی که شبانگاهان جز به خیر بر من وارد شود، به نور قدس تو و عظمت طهارتت و پاکی جلالت پناه می­آورم. خداوندا پناه من تویی، پس به تو پناه می­آورم و ایمن گاهمن تویی، پس به تو امان می­آورم. ای کسی که گردنکشان در مقابل او سر ذلت فرود آوردند و گردنکشی فرعونها در مقابل او خاضع شد، از رسوا کردن و کنار زدن حجاب و فراموشی یادت و رویگردانی از شکرت به جلال وجهت و کرامت جلالت پناه می­آورم. من در شب و روزم و خواب و قرارم و در زمان کارها و آرامشم در سایه حمایت توام. یاد تو لباس زیرین من است و ثنای تو لباس رویینم. گواهی می­دهم خدایی جز تو نیست تا وجهت را منزه سازم و تسبیح تو را تکریم نمایم. بر محمد و آل او درود فرست و سایه حمایتت را بر من بگستران و مرا از شر عذابت در امان دار و خیمه های حفظ خود را بر سرم برافراز و به حرمت خودت مرا از ترسها و نگرانی­هایم برهان و عنایت خود را برایم باقی دار ای مهربانترین مهربانان. و اضطرابم را به خیر و امان و حجاب و حفظ خود از من دور ساز.

خداوندا تسبیح و سپاس از آن توست به عدد ریگها و سنگریزه ها، تسبیح و حمد از آن توست به عدد قطرات آب دریاها، تسبیح و حمد تو را سزاست به عدد قطرات باران، تسبیح و حمد از آن توست به تعداد شمارش شمارش کنندگان و سخن سخنوران و بیشتر از آن و به مقدار آن تا نهایت قدرتت ای صاحب جلالت و کرم.

دعای حضرت به روایت ربیع در ورود دیگری در مجلس منصور که به تندی با حضرت سخن گفته بود و شمشیرش را کامل از غلاف بیرون کشیده بود، و بر اثر دعا به تکریم حضرت پرداخته بود:

خدایا از تو به واسطه چشمت می­خواهم که خواب ندارد و تکیه­گاهت که فرو نمی­پاشد و به قدرتت بر آفریده­هایت و به صفاتی که پیامبرت محمد صلوات الله علیه وآله را بدان مخصوص کرده ای؛ خدایا تویی که از هلاکتها نجات می­بخشی. به حرمت محمد صلوات الله علیه وآله به تو نزدیکی می­جویم و تو را پیش می­اندازم، پس مرا از شر او کفایت کن ای کفایت کننده محمد صلوات الله علیه وآله در جنگ احزاب و ابراهیم در مقابل نمرود. خدا را می­خوانم، خدا را می­خوانم، خدا را می خوانم، خدایی که پروردگار من است و چیزی را شریک او قرار نمی­دهم. خدای روزی دهنده مرا از روزی خوران کافی است، پروردگارم مرا از

ص: 309

دُعَاؤُهُ علیه السلام فِی دَخْلَةٍ أُخْرَی عَلَیْهِ رَوَاهُ الْفَضْلُ بْنُ الرَّبِیعِ وَ أَخْبَرَهُ أَنَّهُ أَمَانٌ مِنَ الْغَرَقِ وَ الْحَرَقِ وَ الْأَعْدَاءِ وَ أَنَّهُ نَزَلَ بِهِ جَبْرَئِیلُ علیه السلام یَوْمَ الْأَحْزَابِ جَمَعْتُهُ مِنْ رِوَایَاتٍ شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ إِلَی سَرِیعُ الْحِسابِ (1) اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِنُورِ قُدْسِکَ وَ عَظَمَةِ طَهَارَتِکَ وَ تَزْکِیَةِ جَلَالِکَ مِنْ کُلِّ آفَةٍ وَ عَاهَةٍ وَ طَارِقِ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ إِلَّا طَارِقاً یَطْرُقُ بِخَیْرٍ اللَّهُمَّ أَنْتَ عِیَاذِی فَبِکَ أَعُوذُ وَ أَنْتَ مَلَاذِی فَبِکَ أَلُوذُ یَا مَنْ ذَلَّتْ لَهُ رِقَابُ الْجَبَابِرَةِ وَ خَضَعَتْ لَهُ مَغَالِیظُ الْفَرَاعِنَةِ أَعُوذُ بِجَلَالِ وَجْهِکَ وَ کَرَمِ جَلَالِکَ مِنْ خِزْیِکَ وَ کَشْفِ سِتْرِکَ وَ نِسْیَانِ ذِکْرِکَ وَ الْإِضْرَابِ عَنْ شُکْرِکَ أَنَا فِی کَنَفِکَ مِنْ لَیْلِی وَ نَهَارِی وَ نَوْمِی وَ قَرَارِی وَ ظَعْنِی وَ اسْتِقْرَارِی ذِکْرُکَ شِعَارِی وَ ثَنَاؤُکَ دِثَارِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ تَنْزِیهاً لِوَجْهِکَ وَ کَرَماً لِسُبُحَاتِ وَجْهِکَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَجْرِ لِی کَنَفَکَ وَ قِنِی شَرَّ عَذَابِکَ وَ اضْرِبْ عَلَیَّ سُرَادِقَاتِ حِفْظِکَ وَ وَقِّ رُوعِی بِحُرْمَتِکَ وَ احْفَظْ عِنَایَتَکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ وَقِّ رَوْعَتِی بِخَیْرٍ وَ أَمْنٍ وَ سَتْرٍ وَ حِفْظٍ مِنْکَ سُبْحَانَکَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَدَدَ الرَّمْلِ وَ الْحَصَی سُبْحَانَکَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَدَدَ قَطَرَاتِ مَاءِ الْبِحَارِ سُبْحَانَکَ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَدَدَ قَطَرَاتِ الْأَمْطَارِ سُبْحَانَکَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَدَدَ مَا أَحْصَاهُ الْمُحْصُونَ وَ تَکَلَّمَ بِهِ الْمُتَکَلِّمُونَ وَ فَوْقَ ذَلِکَ وَ قَدْرَ ذَلِکَ إِلَی مُنْتَهَی قُدْرَتِکَ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ.

دُعَاؤُهُ علیه السلام فِی دَخْلَةٍ أُخْرَی رَوَاهُ الرَّبِیعُ: وَ قَدْ أَغْلَظَ لَهُ الْقَوْلَ وَ جَذَبَ السَّیْفَ إِلَی آخِرِهِ فَأَکْرَمَهُ: اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِعَیْنِکَ الَّتِی لَا تَنَامُ وَ بِرُکْنِکَ الَّذِی لَا یُضَامُ وَ بِقُدْرَتِکَ عَلَی خَلْقِکَ وَ بِاخْتِصَاصِکَ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله أَنْتَ الْمُنْجِی مِنَ الْهَلَکَاتِ أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ أَدْرَأُ بِکَ فِی نَحْرِهِ فَاکْفِنِیهِ یَا کَافِیَ مُحَمَّدٍ الْأَحْزَابَ وَ إِبْرَاهِیمَ النُّمْرُودَ اللَّهُ اللَّهُ اللَّهُ رَبِّی لَا أُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً حَسْبِیَ الرَّازِقُ مِنَ الْمَرْزُوقِینَ حَسْبِیَ الرَّبُّ مِنَ

ص: 309


1- 1. آل عمران ص 18- 19.

پرورش یافتگان کافی است، خداوند آفریننده مرا از آفریده شدگان کافی است، کافی است برای من آن کسی که همیشه کافی است، کافی است و باز کافی است، خدا برایم کافی است و او بهترین وکیل است. خدایی جز او نیست، بر او توکل کردم و او پروردگار عرش عظیم است. خدایا مرا با چشمت که خواب ندارد محافظت فرما، و در رکن شکست ناپذیرت و به قدرتت بر بندگانت حفظ کن،

خدایا امیدم تویی پس هلاک نمی­شوم، تو برتر و بزرگتر از چیزی هستی که من از آن بیم و هراس دارم، با یاد خدا آغاز می­کنم و از او توفیق می­خواهم و به محمد صلوات الله علیه وآله اعتماد می­کنم. خداوندا ای پروردگار جبرئیل و میکائیل، تو را برای رفع شرّ او پیشقدم می­کنم و از تو بر ضد او مدد می­جویم، پس مرا از شر او کفایت کن ای کفایت کننده کننده موسی از فرعون و محمد صلوات الله علیه وآله از احزاب.

دعای حضرت در ورود دیگرش به روایت سید زید علوی عریضی در مصر: ای آن که بر او ستم نمی­شود و نابود نمی شود ، ای آن که به دست او ارحام به هم ارتباط پیدا می­کنند، از تو می­خواهم به حق محمد و آل محمد که حقشان بر تو از فضل حق تو بر ایشان است، ای نگه دارنده دو فرزند برای صلاح پدرشان، مرا برای رسول خدا صلی الله علیه وآله حفظ فرما.

مؤلف گوید: شایسته است فردی که دعا را می­خواند، در وقت گفتن مرا برای رسول خدا حفظ کن، اضافه کند و برای اهل بیت پاک او، چرا که راه رسیدن به رسول خدا، فقط از طریق اهل بیت اوست و تنها راه رسیدن به خداوند عز و جل پیامبر اوست و ما جزو اهل بیت پیامبر صلوات الله علیهم نیستیم.

دعای حضرت در ورود دیگرش بر مجلس منصور که در روایت آمده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله این دعا را در خواب به ایشان آموخته است:

خدایا خواسته­های ما به سختی افتاد و گریزگاه جز بسوی تو تنگ گشت، آرزوهایمان رنگ کهنگی گرفت و امیدها از غیر تو قطع شد، اطمینان از بین رفت و گمانها جز به تو نادرست گشت و زبانها دروغ گفت و وعده ها جز وعده تو عمل نشد. خداوندا آبراههای درخواستها را بسوی تو روان می­بینم و سرچشمه­های دعا را برای تو گشوده می­یابم، و تو را برای دعاکنندگانت در موضع اجابت و برای کمک طلبان از تو در گذرگاه فریاد رسی می­بینم. خداوندا سوز و عطش به بخشش تو و رضایت به ضمانت تو، جایگزین بخل اهل بخل و گسترده تر از آن چیزی است که در دست خودخواهان و سودجویان وجود دارد. خدایا می­دانم که تو از مخلوقات خود در حجاب نیستی و این اعمال آنهاست که میان تو و ایشان فاصله انداخته است. خدایا بهترین توشه مسافر بسوی تو سختی اراده و فروتنی در مددجویی از توست، درونم تو را با اراده قوی و استغاثه خاشعانه نجوا کرده است، خدایا از تو می­خواهم به همه دعاهایی که هر امیدواری تو را به آن خوانده و تو او را به آرزویش رسانده­ای، یا با فریاد از تو کمک خواسته و به فریاد او پاسخ داده­ای یا دردمند غمگینی تو را خوانده و او را گشایش داده­ای

ص: 310

الْمَرْبُوبِینَ حَسْبِیَ الْخَالِقُ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ حَسْبِی مَنْ لَمْ یَزَلْ حَسْبِی حَسْبِی ثُمَّ هُوَ حَسْبِی وَ حَسْبِیَ اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ اللَّهُمَّ احْرُسْنِی بِعَیْنِکَ الَّتِی لَا تَنَامُ وَ احْفَظْنِی بِرُکْنِکَ الَّذِی لَا یُرَامُ وَ بِقُدْرَتِکَ عَلَی خَلْقِکَ اللَّهُمَّ لَا أَهْلِکُ وَ أَنْتَ رَجَائِی أَنْتَ أَجَلُّ وَ أَکْبَرُ مِمَّا أَخَافُ وَ أَحْذَرُ بِاللَّهِ أَسْتَفْتِحُ وَ بِاللَّهِ أَسْتَنْجِحُ وَ بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله أَثِقُ اللَّهُمَّ رَبَّ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ فَإِنِّی أَدْرَأُ بِکَ فِی نَحْرِهِ وَ أَسْتَعِینُ بِکَ عَلَیْهِ فَاکْفِنِیهِ یَا کَافِیَ مُوسَی فِرْعَوْنَ وَ یَا کَافِیَ مُحَمَّدٍ الْأَحْزَابَ.

دُعَاؤُهُ علیه السلام فِی دَخْلَةٍ أُخْرَی رَوَاهُ عَنِ السَّیِّدِ زَیْدٍ الْعَلَوِیِّ الْعُرَیْضِیِّ بِمِصْرَ: یَا مَنْ لَا یُضَامُ وَ لَا یُرَامُ یَا مَنْ تَوَاصَلَتْ بِهِ الْأَرْحَامُ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الَّذِینَ حَقُّهُمْ عَلَیْکَ مِنْ فَضْلِ حَقِّکَ عَلَیْهِمْ یَا حَافِظَ الْغُلَامَیْنِ لِصَلَاحِ أَبِیهِمَا احْفَظْنِی لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله.

قَالَ الْمُؤَلِّفُ یَنْبَغِی إِذَا قَالَ الدَّاعِی احْفَظْنِی لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنْ یَقُولَ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّاهِرِینَ لِأَنَّهُ لَا وُصُولَ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ إِلَّا بِأَهْلِ بَیْتِهِ وَ لَا وُصُولَ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا بِنَبِیِّهِ صلی الله علیه و آله وَ لِأَنَّا لَسْنَا لَهُمْ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِمْ.

دُعَاؤُهُ علیه السلام فِی دَخْلَةٍ أُخْرَی رُوِیَ أَنَّهُ عَلَّمَهُ إِیَّاهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی مَنَامِهِ: اللَّهُمَّ قَدْ أَکْدَی الطَّلَبُ وَ أَعْیَتِ الْحِیلَةُ إِلَّا إِلَیْکَ وَ دَرَسَتِ الْآمَالُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ إِلَّا مِنْکَ وَ خَابَتِ الثِّقَةُ وَ أَخْلَفَ الظَّنُّ إِلَّا بِکَ وَ کَذَبَتِ الْأَلْسُنُ وَ أُخْلِفَتِ الْعِدَاتُ إِلَّا عِدَتَکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَجِدُ سُبُلَ الْمَطَالِبِ إِلَیْکَ مُشْرَعَةً وَ مَنَاهِلَ الدُّعَاءِ(1) لَکَ مُفَتَّحَةً(2)

وَ أَجِدُکَ لِدُعَاتِکَ بِمَوْضِعِ إِجَابَةٍ وَ لِلصَّارِخِ إِلَیْکَ بِمَرْصَدِ إِغَاثَةٍ وَ أَنَّ فِی اللَّهْفِ إِلَی جُودِکَ مِنَ الرِّضَا بِضِمَانِکَ عِوَضاً مِنْ مَنْعِ الْبَاخِلِینَ وَ مَنْدُوحَةً عَمَّا فِی أَیْدِی الْمُسْتَأْثِرِینَ وَ أَعْلَمُ أَنَّکَ لَا تَحْجُبُ عَنْ خَلْقِکَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَکَ فَاعْلَمْ أَنَّ أَفْضَلَ زَادِ الرَّاحِلِ إِلَیْکَ عَزْمُ الْإِرَادَةِ وَ خُضُوعُ الِاسْتِغَاثَةِ وَ قَدْ نَاجَاکَ بِعَزْمِ الْإِرَادَةِ وَ خُضُوعِ الِاسْتِکَانَةِ قَلْبِی فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِکُلِّ دَعْوَةٍ دَعَاکَ بِهَا رَاجٍ بَلَّغْتَهُ بِهَا أَمَلَهُ أَوْ صَارِخٌ أَغَثْتَ صَرْخَتَهُ أَوْ مَلْهُوفٌ مَکْرُوبٌ فَرَّجْتَ عَنْهُ (3)

ص: 310


1- 1. الرجاء خ ل.
2- 2. مترعة خ ل.
3- 3. کربته، أو غنی أتممت نعمک علیه، أو فقیر أهدیت إلیه غناک.

و آن دعاها حقی بر تو و در نزدت جایگاهی دارند، از تو می­خواهم که بر محمد و آل او درود فرستی و مرا از هر بدی رهایی بخشی و فلان و فلان حاجتم را برآورده سازی.

دعایی امام در ورود دیگرش بر منصور:

خدایا حمد از آن تو و شکایتها بسوی توست و هیچ توان و قدرتی نیست مگر به دست خداوند بزرگ و بلند مرتبه. خداوندا تو اول ازلی و آخر همیشگی و حکمران روز قیامتی. هر چه را خواهی بدون رقابت انجام می­دهی و به هر که بخواهی بدون منت می­بخشی، در هر چه خواهی بدون ظلم حکم می­کنی و روزها را به نوبت میان مردم می­گردانی و مردم از حالی به حال دیگر می­نشینند. خدایا و از خیر تو، خیری که امید آن را دارم و ندارم، طلب می­کنم و از شر بدی­هایی که از آن حذر دارم و ندارم، به تو پناه می­آورم. اگر خوارم کنی بعد از اتمام حجت است و اگر حفظم کنی، نعمتت را تمام کرده­ای. ای یاور محمد صلی الله علیه وآله در جنگ حنین و ای یاور علی علیه السلام در جنگ صفین، ای هلاک کننده ظالمان و ای نگه دارنده پیامبران، از تو به حرمت یس والقرآن الحکیم می­خواهم، از تو به حرمت طه والقرآن العظیم می­خواهم که بر محمد و آل او درود فرستی و تأییدی بر من روزی کنی که دلم را قوی دارد و ضعفهایم را برطرف سازد و با آن تو را در مقابل دشمنان پیش روی خود قرار دهم. ای کریم! این منم که روبروی تو ایستاده­ام، با من آنگونه که می­خواهی معامله کن که هرگز جز آنچه نوشته­ای، بر من نخواهد رسید. تو مرا کفایت می­کنی و بهترین وکیل هستی، خدایی جز تو نیست، از هر عیبی منزهی و من از ظالمان بودم. سرنوشت خود را به خدا وامی­گذارم که خداوند به احوال بندگانش بیناست، هر چه خدا بخواهد می­شود که قدرتی جز قدرت خدا نیست، او ما را کافی است و او بهترین وکیلان است.

دعای دیگری از حضرت در ورود دیگری بر مجلس منصور که حضرت آن را از جدش صلی الله علیه وآله روایت کرده است که شامل هفت کلمه­ای است که به همراه سوره حمد بر حضرت نازل گشته است: خداوندا ای کفایت کننده همه اشیاء که چیزی از او کفایت نمی­کند، ای پروردگار همه اشیاء ما را از همه چیز کفایت کن تا با وجود اسمت، چیزی ما را زیان نرساند.

دعای حضرت در ورود دیگری بر مجلس منصور که در تعقیب نماز چهار رکعتی سه مرتبه خواند: خداوندا ای کفایت کننده از هر چیزی که چیزی از تو کفایت نمی­کند، مرا از شر و خشم فلانی حفظ کن.

دعای حضرت در نجف در تعقیب نماز، زمانی که منصور ایشان را به کوفه فرا خوانده و حکم قتل حضرت را امضا کرده بود: ای یاور مظلومانی که در حقشان ستم شده است، ای حافظ دو فرزند برای پدرشان،

ص: 311

وَ لِتِلْکَ الدَّعْوَةِ عَلَیْکَ حَقٌّ وَ عِنْدَکَ مَنْزِلَةٌ إِلَّا صَلَّیْتَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ خَلَّصْتَنِی مِنْ کُلِّ مَکْرُوهٍ وَ فَعَلْتَ بِی کَذَا وَ کَذَا.

دُعَاؤُهُ علیه السلام فِی دَخْلَةٍ أُخْرَی: اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَی وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْأَوَّلُ الْقَدِیمُ وَ الْآخِرُ الدَّائِمُ وَ الدَّیَّانُ یَوْمَ الدِّینِ تَفْعَلُ مَا تَشَاءُ بِلَا مُغَالَبَةٍ وَ تُعْطِی مَنْ تَشَاءُ بِلَا مَنٍّ وَ تَقْضِی مَا تَشَاءُ بِلَا ظُلْمٍ وَ تُدَاوِلُ الْأَیَّامَ بَیْنَ النَّاسِ وَ یَرْکَبُونَ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ وَ أَسْأَلُکَ مِنْ خَیْرِکَ خَیْرَ مَا أَرْجُو وَ مَا لَا أَرْجُو وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا أَحْذَرُ وَ مَا لَا أَحْذَرُ إِنْ خَذَلْتَ فَبَعْدَ تَمَامِ الْحُجَّةِ وَ إِنْ عَصَمْتَ فَتَمَامُ النِّعْمَةِ یَا صَاحِبَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله یَوْمَ حُنَیْنٍ وَ یَا صَاحِبَ عَلِیٍّ یَوْمَ صِفِّینَ وَ یَا مُبِیرَ الْجَبَّارِینَ وَ یَا عَاصِمَ النَّبِیِّینَ أَسْأَلُکَ بِیس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ وَ أَسْأَلُکَ بِطه وَ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تَرْزُقَنِی تَأْیِیداً تَرْبِطُ بِهِ أجاشی [جَأْشِی] وَ تَسُدُّ بِهِ خَلَلِی وَ أدرؤک [أَدْرَأُ بِکَ] فِی نُحُورِ الْأَعْدَاءِ یَا کَرِیمُ هَا أَنَا ذَا فَاصْنَعْ بِی مَا شِئْتَ لَنْ یُصِیبَنِی إِلَّا مَا کَتَبْتَ لِی أَنْتَ حَسْبِی وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ.

دُعَاؤُهُ علیه السلام فِی دَخْلَةٍ أُخْرَی رَوَاهُ عَنْ جَدِّهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ هِیَ السَّبْعُ الْکَلِمَاتُ الْمُنَزَّلَةُ عَلَیْهِ مَعَ السَّبْعِ الْمَثَانِی: اللَّهُمَّ یَا کَافِیَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ لَا یَکْفِی مِنْهُ شَیْ ءٌ یَا رَبَّ کُلِّ شَیْ ءٍ اکْفِنَا کُلَّ شَیْ ءٍ حَتَّی لَا یَضُرَّ مَعَ اسْمِکَ شَیْ ءٌ.

دُعَاؤُهُ علیه السلام فِی دَخْلَةٍ أُخْرَی عَقِیبَ صَلَاةِ أَرْبَعِ رَکَعَاتٍ قَالَهُ ثَلَاثاً اللَّهُمَّ یَا کَافِیَ مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ لَا یَکْفِی مِنْکَ شَیْ ءٌ اکْفِنِی عَادِیَةَ فُلَانٍ.

دُعَاؤُهُ علیه السلام عَلَی النَّجَفِ عَقِیبَ الصَّلَاةِ وَ کَانَ قَدْ اسْتَدْعَاهُ الْمَنْصُورُ إِلَی الْکُوفَةِ وَ وَقَّعَ بِدَمِهِ یَا نَاصِرَ الْمَظْلُومِینَ الْمَبْغِیِّ عَلَیْهِمْ یَا حَافِظَ الْغُلَامَیْنِ لِأَبِیهِمَا

ص: 311

امروز مرا برای پدرانم محمد و علی و حسن و حسین و علی بن حسین و محمد بن علی صلی الله علیهم أجمعین حفظ فرما و مهر ذلت بر صورت و پیشانی او [منصور ] بزن. به یاری خدا رفتن را آغاز می­کنم و از او توفیق می­خواهم و به واسطه محمدصلی الله علیه وآله به خدا روی می­کنم. خداوندا تو هر چه را خواهی محو یا اثبات می­کنی و اصل کتاب نزد توست.

مؤلف می­گوید: کسی که این دعا را می­خواند، باید اینگونه بگوید که مرا امروز حفظ کن به حق پدران مولایم امام صادق محمد و علی علیهم السلام تا انتها.

دعای امام صادق در ورود دیگرش بر منصور که دستور داده بود وقتی حضرت سرش را بالا آورد، گردنش را بزنند: خداوندا مراهیچ یک از مخلوقاتت کفایت نمی­کند، و تو مرا از همه مخلوقاتت کفایت می­کنی، مرا از شر عبدالله بن محمد و آنچه از سلاح بر من آماده کرده، کفایت فرما. عبدالله بن محمد گفت: به خدا قسم تو را ندیدم و میان و من تو مانعی پدید آمد .

دعای حضرت در ورود دیگرش بر منصور: ای خدایی که از همه بندگانش کفایت می­کند و کسی از او کفایت نمی­کند، مرا از شر عبدالله بن محمد بن علی حفظ کن.

دعایی از حضرت که آن را به برخی از اصحابش برای رفع نگرانی و اندوه آموخت: برای هر پیشامد بزرگ جمله لا اله الا الله را آماده کردم و برای هر غم و اندوهی لا حول و لا قوة إلا بالله را. محمد صلی الله علیه وآله نور اول است و علی علیه السلام نور دوم و ائمه اطهار علیهم السلام ذخیره­ای برای روز ملاقات با خدا و حجاب از دشمنان خدایند. همه اشیاء در برابر عظمت خدا ذلیلند و من از خداوند عز و جل کفایت او را می­خواهم.

دعایی است که حضرت آن را به حسن عطار آموخت که حاکم وقت دارایی­اش - زمین زراعتی - را از دستش گرفته بود. بعد از نماز صبح جانب راست صورت بر زمین نهاده می­شود و این جمله گفته می­شود: یَاحَیُّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ تا نفس تمام شود، سپس این جمله انْقَطَعَ الرَّجَاءُ إِلَّا مِنْکَ تا نفس تمام شود، سپس این جمله یَا أَحَدَ مَنْ لَا أَحَدَ لَهُ تا نفس قطع شود، سپس این جمله ارْزُقْنِی مِنْ حَیْثُ أَحْتَسِبُ وَ مِنْ حَیْثُ لَا أَحْتَسِبُ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ تا نفس قطع شود. حسن عطار می گوید: این کار را سه روز انجام دادم، تا اینکه همه اموالم با صدهزار درهم اضافه به من برگردانیده شد.

دعای حضرت به هنگام ورود بر مجلس منصور بدون نامه از جانب منصور و حضرت آن را از رسول خدا صلی الله علیه وآله روایت کرده است که ایشان آن را به علی علیه السلام آموخت تا در سختی­ها بخواند:خدایا تو را برای مقابله با او پیشقدم می­کنم و از شر او به تو پناه می­برم واز تو بر ضد او یاری می­طلبم ای کفایت کننده، ای شفابخش، ای عافیت بخش، مرا از همه چیز کفایت

ص: 312

احْفَظْنِی الْیَوْمَ لآِبَائِی مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ اضْرِبْ بِالذُّلِّ بَیْنَ عَیْنَیْهِ بِاللَّهِ أَسْتَفْتِحُ وَ بِهِ أَسْتَنْجِحُ وَ بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله أَتَوَجَّهُ اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَمْحُو مَا تَشَاءُ وَ تُثْبِتُ وَ عِنْدَکَ أُمُّ الْکِتَابِ.

قَالَ الْمُؤَلِّفُ لِیَقُلِ الدَّاعِی احْفَظْنِی الْیَوْمَ بِآبَاءِ مَوْلَایَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ إِلَی آخِرِهِمْ.

دُعَاؤُهُ علیه السلام فِی دَخْلَةٍ أُخْرَی وَ قَدْ أُمِرَ بِضَرْبِ عُنُقِهِ عِنْدَ رَفْعِ رَأْسِهِ اللَّهُمَّ لَا یَکْفِینِی مِنْکَ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِکَ وَ أَنْتَ تَکْفِی مِنْ خَلْقِکَ أَجْمَعِینَ فَاکْفِنِی شَرَّ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مَا نَصَبَ لِی مِنْ حَرْبِهِ فَقَالَ الْغُلَامُ وَ اللَّهِ مَا أَبْصَرْتُکَ وَ لَقَدْ حِیلَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ.

دُعَاؤُهُ علیه السلام فِی دَخْلَةٍ أُخْرَی یَا مَنْ یَکْفِی مِنْ خَلْقِهِ کُلِّهِ وَ لَا یَکْفِیهِ أَحَدٌ اکْفِنِی شَرَّ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ.

دُعَاؤُهُ علیه السلام عَلَّمَهُ لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ لِدَفْعِ الْهَوْلِ وَ الْغَمِّ أَعْدَدْتُ لِکُلِّ عَظِیمَةٍ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ لِکُلِّ هَمٍّ وَ غَمٍّ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ مُحَمَّدٌ النُّورُ الْأَوَّلُ وَ عَلِیٌّ النُّورُ الثَّانِی وَ الْأَئِمَّةُ الْأَبْرَارُ عُدَّةٌ لِلِقَاءِ اللَّهِ وَ حِجَابٌ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ ذَلَّ کُلُّ شَیْ ءٍ لِعَظَمَةِ اللَّهِ وَ أَسْأَلُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ الْکِفَایَةَ.

دُعَاءٌ عَلَّمَهُ علیه السلام لِحَسَنِ الْعَطَّارِ وَ کَانَ قَدْ أَخَذَ السُّلْطَانُ ضِیَاعَهُ یُدْعَی بِهِ عَقِیبَ رَکْعَتَیِ الْفَجْرِ وَ الْخَدُّ الْأَیْمَنُ عَلَی الْأَرْضِ یَا حَیُّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ حَتَّی یَنْقَطِعَ النَّفَسُ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ إِلَّا مِنْکَ حَتَّی یَنْقَطِعَ النَّفَسُ یَا أَحَدَ مَنْ لَا أَحَدَ لَهُ حَتَّی یَنْقَطِعَ النَّفَسُ ارْزُقْنِی مِنْ حَیْثُ أَحْتَسِبُ وَ مِنْ حَیْثُ لَا أَحْتَسِبُ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ حَتَّی یَنْقَطِعَ النَّفَسُ قَالَ فَفَعَلْتُ ذَلِکَ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ فَرُدَّ عَلَیَّ مَالِی وَ زِیدَ مِائَةَ أَلْفِ دِرْهَمٍ.

دُعَاؤُهُ علیه السلام عِنْدَ دُخُولِهِ عَلَی الْمَنْصُورِ مِنْ غَیْرِ الْکِتَابِ وَ رَوَاهُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ عَلَّمَهُ عَلِیّاً علیه السلام عِنْدَ النَّائِبَةِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَدْرَأُ بِکَ فِی نَحْرِهِ وَ أَسْتَعِیذُ بِکَ مِنْ شَرِّهِ وَ أَسْتَعِینُ بِکَ عَلَیْهِ یَا کَافِی یَا شَافِی یَا مُعَافِی اکْفِنِی کُلَّ شَیْ ءٍ حَتَّی لَا أَخَافَ

ص: 312

کن تا با وجود تو از چیزی نترسم.

دعای حضرت در ورود دیگری بر منصور که به قتل امام فرمان داده بود، اما با دیدن حضرت از جای خود برخاست و پیش روی حضرت نشست و دستور داد سی بدره به حضرت بدهند. این دعا را جبرئیل به رسول خدا صلی الله علیه وآله هدیه کرد: خدایا از تو می­خواهم ای فروریزنده نعمتها، ای برطرف کننده سختی­ها، ای آفریننده انسانها، ای دانای بدون آموزگار، ای آگاه به همه امتها، ای همنشین وحشت زدگان در دل تاریکی­ها،

همه سختی­ها و درد را از من دور ساز و از هر عیب و بیماری و از شر هر عرب و عجمی که از تو نمی­ترسد، رهایم کن. و به زودی خداوند شر آنان را از تو کفایت خواهد کرد، که او شنوای داناست.

دعای مولایمان امام صادق علیه السلام به روایت دیگر و با برخی تغییرات که ابن انجب در تاریخ دوازده امام علیهم السلام ذکر کرده است. منصور به ربیع دستور داد امام علیه السلام را احضار کند و قصد کشتن او را داشت. اما آنگاه که نگاهش به حضرت افتاد، عرض کرد: خیر مقدم به آقای پاک آستان و منزه از حیله و خیانت، برادر و پسر عمویم. سپس امام را بر تخت خود نشانید و از احوال و نیازهای امام جویا شد و با مشک و عنبر حضرت را معطر کرد. ربیع خدمت امام عرض کرد: ای فرزند رسول خدا در حالی شما را آوردم که یقین داشتم منصور شما را به قتل می­رساند، اما این حرکات را از او دیدم و شما را هم می­دیدم که در لحظه ورود چیزی را زیر لبهایت زمزمه می­کردی. آن جملات چه بود؟ حضرت فرمود: اینها را می­خواندم که خداوندا مرا با چشمانی که خواب در آنها راه ندارد، حفاظت فرما و مرا در پناه رکن آسیب ناپذیرت محافظت کن و با قدرت خود از من نگهداری کن و مرا هلاک نکن که امیدم تویی. خدایا چه بسیار نعمتی که با آن بر من انعام کردی و شکر من بر آنها اندک شد، و چه بسیار بلایی که مرا بدان مبتلا نمودی و من بر آنها کم صبری نمودم. پس ای خدایی که بر نعمتش کم شکری نمودم اما محرومم نساخت و با وجود ناشکیبایی­ام بر بلاها مرا خوار و ذلیل نساخت، و ای خدایی که مرا در حال گناه دید، اما رسوایم نساخت. ای صاحب نعمتهای بی­شمار و ای صاحب نیکی­هایی که هرگز قطع نمی­شود، با امکانات دنیا مرا بر دینم و با تقوا بر آخرتم یاری کن و از چیزهایی که بر من پوشیده است، حفظ کن. و در

اموری که بر آن واقفم به خودم وامگذار. ای کسی که گناهان زیانی به او نمی­رساند و آمرزیدن گناهان چیزی از او نمی کاهد، آنچه را که برایت زیانی ندارد بر من ببخش و آنچه را که از تو نمی­کاهد بر من ارزانی دار. ای بسیار بخشنده، از تو گشایشی زود هنگام و صبری زیبا و عافیت از هر بلا و شکر عافیت مسألت می­نمایم.

در کتاب دعایی از امام کاظم علیه السلام در زیر ناودان کعبه وارد شده و روایت شده است که

ص: 313

مَعَکَ شَیْئاً.

دُعَاؤُهُ علیه السلام فِی دُخُولٍ آخَرَ عَلَیْهِ وَ کَانَ قَدْ أَمَرَ بِقَتْلِهِ فَلَقِیَهُ وَ أَمَرَ لَهُ بِثَلَاثِینَ بَدْرَةً بَعْدَ أَنْ قَامَ لَهُ وَ جَلَسَ بَیْنَ یَدَیْهِ أَهْدَاهُ جَبْرَئِیلُ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِمَا وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ یَا سَابِغَ النِّعَمِ یَا دَافِعَ النِّقَمِ یَا بَارِئَ النَّسَمِ وَ عَالِماً غَیْرَ مُعَلَّمٍ وَ عَالِماً بِجَمِیعِ الْأُمَمِ وَ یَا مُونِسَ الْمُسْتَوْحِشِینَ فِی الظُّلَمِ ادْفَعْ عَنِّی کُلَّ بَأْسٍ وَ أَلَمٍ وَ عَافِنِی مِنْ کُلِّ عَاهَةٍ وَ سُقْمٍ وَ مِنْ شَرِّ مَنْ لَا یَخْشَاکَ مِنْ جَمِیعِ الْعَرَبِ وَ الْعَجَمِ فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ.

دُعَاءُ مَوْلَانَا الصَّادِقِ علیه السلام بِرِوَایَةٍ أُخْرَی وَ قَدْ مَرَّ بِبَعْضِ التَّغْیِیرِ وَ هَذَا ذَکَرَهُ ابْنُ أَنْجَبَ فِی تَوَارِیخِ الْأَئِمَّةِ الِاثْنَیْ عَشَرَ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ: لَمَّا أَمَرَ الْمَنْصُورُ الرَّبِیعَ بِإِحْضَارِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ وَ عَزَمَ عَلَی قَتْلِهِ فَلَمَّا بَصُرَ بِهِ قَالَ مَرْحَباً بِالنَّقِیِّ السَّاحَةِ الْبَرِی ءِ مِنَ الدَّغَلِ وَ الْخِیَانَةِ أَخِی وَ ابْنِ عَمِّی وَ أَجْلَسَهُ عَلَی سَرِیرِهِ وَ سَأَلَهُ عَنْ حَالِهِ وَ حَوَائِجِهِ وَ طَیَّبَهُ بِالْغَالِیَةِ فَقَالَ الرَّبِیعُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَتَیْتُ بِکَ وَ لَا أَشُکُّ أَنَّهُ قَاتِلُکَ وَ کَانَ مِنْهُ مَا رَأَیْتَ وَ قَدْ رَأَیْتُکَ تُحَرِّکُ شَفَتَیْکَ بِشَیْ ءٍ عِنْدَ الدُّخُولِ فَمَا هُوَ قَالَ قُلْتُ اللَّهُمَّ احْرُسْنِی بِعَیْنِکَ الَّتِی لَا تَنَامُ وَ اکْنُفْنِی بِرُکْنِکَ الَّذِی لَا یُرَامُ وَ احْفَظْنِی بِقُدْرَتِکَ عَلَیَّ وَ لَا تُهْلِکْنِی وَ أَنْتَ رَجَائِی رَبِّ کَمْ مِنْ نِعْمَةٍ أَنْعَمْتَ بِهَا عَلَیَّ قَلَّ لَکَ عِنْدَهَا شُکْرِی وَ کَمْ مِنْ بَلِیَّةٍ ابْتَلَیْتَنِی بِهَا قَلَّ لَکَ عِنْدَ بَلِیَّتِی صَبْرِی فَیَا مَنْ قَلَّ عِنْدَ نِعْمَتِهِ شُکْرِی فَلَمْ یَحْرِمْنِی وَ یَا مَنْ قَلَّ عِنْدَ بَلِیَّتِهِ صَبْرِی فَلَمْ یَخْذُلْنِی وَ یَا مَنْ رَآنِی عَلَی الْمَعَاصِی فَلَمْ یَفْضَحْنِی یَا ذَا النَّعْمَاءِ الَّتِی لَا تُحْصَی عَدَداً وَ یَا ذَا الْمَعْرُوفِ الَّذِی لَا یَنْقَطِعُ أَبَداً أَعِنِّی عَلَی دِینِی بِدُنْیَا وَ عَلَی آخِرَتِی بِتَقْوَی وَ احْفَظْنِی فِیمَا غِبْتُ عَنْهُ وَ لَا تَکِلْنِی إِلَی نَفْسِی فِیمَا حَضَرْتُ یَا مَنْ لَا تَضُرُّهُ الذُّنُوبُ وَ لَا تَنْقُصُهُ الْمَغْفِرَةُ اغْفِرْ لِی مَا لَا یَضُرُّکَ وَ أَعْطِنِی مَا لَا یَنْقُصُکَ یَا وَهَّابُ أَسْأَلُکَ لِی فَرَجاً قَرِیباً وَ صَبْراً جَمِیلًا وَ الْعَافِیَةَ مِنْ کُلِّ بَلَاءٍ وَ شُکْرَ الْعَافِیَةِ.

مِنَ الْکِتَابِ (1): دُعَاءُ الْإِمَامِ أَبِی الْحَسَنِ الْکَاظِمِ علیه السلام تَحْتَ الْمِیزَابِ وَ رُوِیَ

ص: 313


1- 1. فی هامش نسخة الأصل مکتوب هکذا: لا بد أن یکتب فی أدعیة الکاظم علیه السلام ان شاء اللّه».

در آن اسم اعظم وجود دارد: یا نور یا قدوس سه مرتبه، یَا حی یا قیوم سه مرتبه، یَا حَیُّ لا یَموتُ سه مرتبه، یَا حیُّ حینَ لا حَیّ سه مرتبه، یَاحَیُّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سه مرتبه، أَسْأَلُکَ یَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ چهار مرتبه، یَا حَیُّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَسْأَلُکَ بِلَاإِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سه مرتبه، أَسْأَلُکَ بِلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ دو مرتبه، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ الْعَزِیزِ الْمُبِینِ سه مرتبه.

دعای حضرت در زندان رشید که موجب آزادی حضرت شد و آن را ابوالحسن رازی مؤذن حرم امام حسین علیه السلام برایم روایت کرد:

ای شنوای همه صداها، ای زنده کننده جانها پس از مرگ، من خدایی جز تو ندارم تا او را بخوانم، و شریکی نداری تا به او امیدوار باشم، بر محمد و آل او درود فرست و مرا از بلایی که در آنم رهایی بخش و از آنچه از آن هراسناک و نگرانم حفظ فرما به توان و قدرتت و به حق محمد و آل محمد، همانگونه که با رحمتت بچه را از تنگی پرده رحم و گوشت رهایی می بخشی، بر محمد و آل او درود فرست و به حق محمد و آل محمد علیهم السلام به مشیت و اراده­ات مرا از بلایی که در آنم و از آن هراسناک و نگرانم نجات بده، همانگونه که به قدرت و جلال خود میوه را از میان آب و گِل و شن خارج می کنی. و بر محمد و آل محمد درود فرست و همانگونه که تخم را از شکم پرنده رها می­سازی، به توان و قدرتت مرا از بلایی که در آنم واز آن بیمناک و نگرانم رهایی بخش، و بر محمد و آل او درود فرست و به حق محمد و آل محمد علیهم السلام به نعمت و بزرگی ات مرا از بلایم و از آنچه از آن نگران و ترسانم خلاص کن. و بر محمد و آل او درود فرست و و به حق محمد و آل محمد، همانگونه که به عزتت پرنده را از داخل تخم رها می کنی، به قدرتت مرا از این بلا و از آنچه از آن خائف و نگرانم خلاص عطا فرما که تو بر همه چیز توانایی .

دعای حضرت در لحظه ورود بر مهدی عباسی: به قدرت و اراده خدا، اراده و قدرت تو را از خود باز می­دارم و به پروردگار سپیده­دم پناه می­برم از شر همه مخلوقاتش و اینگونه می­گویم هر چه خدا بخواهد می­شود و هیچ توان و نیرویی نیست مگر به دست خداوند بلند مرتبه و عظیم.

دعای حضرت در زندان که در سجده و در حالی که گونه هایش را بر خاک می مالید، می خواند: ای ذلیل کننده هر گردنکش و

ص: 314

أَنَّهُ فِیهِ الِاسْمُ الْأَعْظَمُ یَا نُورُ یَا قُدُّوسُ ثَلَاثاً یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ ثَلَاثاً یَا حَیُّ لَا یَمُوتُ ثَلَاثاً یَا حَیُّ حِینَ لَا حَیَّ ثَلَاثاً یَا حَیُّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ثَلَاثاً أَسْأَلُکَ یَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَرْبَعاً یَا حَیُّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَسْأَلُکَ بِلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ثَلَاثاً أَسْأَلُکَ بِلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ مَرَّتَیْنِ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ الْعَزِیزِ الْمُبِینِ ثَلَاثاً.

دُعَاؤُهُ علیه السلام فِی حَبْسِ الرَّشِیدِ فَأُطْلِقَ أَخْرَجَهُ إِلَیَّ أَبُو الْحَسَنِ الرَّازِیُّ الْمُؤَذِّنُ بِمَشْهَدِ الْحُسَیْنِ علیه السلام یَا سَامِعَ کُلِّ صَوْتٍ یَا مُحْیِیَ النُّفُوسِ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ مَا لِی إِلَهٌ غَیْرُکَ فَأَدْعُوَهُ وَ لَا شَرِیکَ لَکَ فَأَرْجُوَهُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ خَلِّصْنِی یَا رَبِّ مِمَّا أَنَا فِیهِ وَ مِمَّا

أَخَافُ وَ أَحْذَرُ بِحَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ کَمَا تُخَلِّصُ الْوَلَدَ مِنْ ضِیقِ الْمَشِیمَةِ وَ اللَّحْمِ (1) بِرَحْمَتِکَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ خَلِّصْنِی یَا رَبِّ مِمَّا أَنَا فِیهِ وَ مِمَّا أَخَافُ وَ أَحْذَرُ بِمَشِیَّتِکَ وَ إِرَادَتِکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا تُخَلِّصُ الثَّمَرَةَ مِنْ بَیْنِ مَاءٍ وَ طِینٍ وَ رَمْلٍ بِقُدْرَتِکَ وَ جَلَالِکَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ خَلِّصْنِی یَا رَبِّ مِمَّا أَنَا فِیهِ وَ مِمَّا أَخَافُ وَ أَحْذَرُ بِحَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ کَمَا تُخَلِّصُ الْبَیْضَةَ مِنْ جَوْفِ الطَّائِرِ بِعَفْوِکَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ خَلِّصْنِی یَا رَبِّ مِمَّا أَنَا فِیهِ وَ مِمَّا أَخَافُ وَ أَحْذَرُ بِنِعْمَتِکَ وَ تَکَبُّرِکَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ خَلِّصْنِی مِمَّا أَنَا فِیهِ وَ مِمَّا أَخَافُ وَ أَحْذَرُ بِقُوَّتِکَ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا تُخَلِّصُ الطَّائِرَ مِنْ جَوْفِ الْبَیْضَةِ بِعِزَّتِکَ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ.

دُعَاؤُهُ علیه السلام حِینَ دَخَلَ عَلَی الْمَهْدِیِّ امْتَنَعْتُ بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ مِنْ حَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ وَ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ وَ أَقُولُ مَا شَاءَ اللَّهُ کَانَ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ.

دُعَاؤُهُ علیه السلام مَحْبُوساً وَ هُوَ سَاجِدٌ یَقْلِبُ خَدَّیْهِ عَلَی التُّرَابِ یَا مُذِلَّ کُلِّ جَبَّارٍ

ص: 314


1- 1. الرحم ظ.

عزیز کننده هر ذلیل، به حقت قسم، رنج و سختی­ام به اوج رسیده است، پس بر محمد وآل محمد درود فرست و مرا رهایی ببخش.

دعای آقایمان امام رضا علیه السلام زمانی که مأمون بر ایشان خشم گرفته بود و بر اثر دعا آرام شد: به نام خدا آغاز می کنم و از خدا نجات می­خواهم و به وسیله محمد صلی الله علیه وآله رو می­کنم. خداوندا تمامی غصه­های امورم را بر من راحت ساز و و سختی هایش را بر من آسان ساز که تو هر چه را خواهی محو یا اثبات می­کنی و اصل کتاب در نزد توست.

و به سند از علی علیه السلام روایت کرده که فرمود: هیچ امری مرا غمگین نکرد و هیچ تنگنایی در معیشتم پدید نیامد و با هیچ سختی رو به رو نشدم مگر اینکه این دعا را در آن خواندم و خداوند غم و غصه­ام را برطرف ساخت و مرا بر دشمنانم پیروز کرد. این آخرین مطلبی بود که به خط شیخ محمد بن علی جُبَعی یافتم.

روایت3.

العدد القویة. پرده دار منصور روایت می کند، آنگاه که خلافت او مستقر گشت، به ربیع گفت: فردی را دنبال جعفر بن محمد بفرست. سپس بعد از ساعتی گفت: مگر به تو نگفتم دنبال جعفر بن محمد بفرستی؟ به خدا قسم او را نزد من می­آوری وگرنه تو را می­کشم. من نیز چاره­ای ندیدم و پیش امام رفتم و گفتم: یا اباعبدالله، دعوت امیرالمومنین را اجابت فرما. حضرت با من به راه افتاد. وقتی نزدیک در رسیدیم، حضرت را دیدم که لبانش را حرکت می­داد. سپس امام داخل شد و بر منصور سلام کرد، اما او جواب امام را نداد، حضرت ایستاد اما منصور او را دعوت به نشستن نکرد. سپس سرش را بلند کرد و به امام عرض کرد: ای جعفر! تویی که مدتهاست برضد من سخن می­گویی و نیرو جمع می کنی ، پدرم از پدرش از جدش از پیامبر نقل کرد که : نقل می­کند که هر پیمان شکنی در روز قیامت پرچمی دارد که بدان شناخته می شود؟! حضرت فرمود: و پدرم از پدرش از جدش روایت کرد که پیامبر فرمود: در روز قیامت یک منادی از دل عرش ندا در می­دهد که هر کسی پاداشی بر گردن من دارد، برخیزد؛ و هیچ کسی بر نمی­خیزد مگر کسی که برادرش را عفو کند. حضرت سخنانش را ادامه داد تا اینکه خشم منصور فرو نشست و با امام نرم شد و گفت: یا اباعبدالله بنشین، یا اباعبدالله برخیز. سپس روغن عطری خواست و با دست خود بر امام زد، به طوری که روغن از میان انگشتان امیرالمومنین منصور فرو می­ریخت. سپس به امام عرض کرد: یا اباعبدالله در پناه خدا برگرد. و به من گفت: هدیه امام صادق علیه السلام را به دنبالش ببر و آن را برایش دو برابر کن. ربیع می گوید: به دنبال حضرت رفتم و به او گفتم: یا اباعبدالله از محبتم به خودتان خبر دارید. فرمود: بلی ای ربیع تو از مایی و من از پدرم از پدرش از جدش از رسول خدا صلی الله علیه وآله شنیدم که حضرت فرمود: دوستدار یک قوم از آنهاست، و تو نیز از مایی. عرض کردم: چیزی دیدم که قبلاً ندیده بودیم و چیزی شنیدم که قبلاً نشنیده بودیم. شما در حالی بر منصور وارد

ص: 315

وَ مُعِزَّ کُلِّ ذَلِیلٍ قَدْ وَ حَقِّکَ بَلَغَ مَجْهُودِی فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ فَرِّجْ عَنِّی.

دُعَاءُ(1)

مَوْلَانَا الْإِمَامِ الرِّضَا علیه السلام وَ قَدْ غَضِبَ عَلَیْهِ الْمَأْمُونُ فَسَکَنَ بِاللَّهِ أَسْتَفْتِحُ وَ بِاللَّهِ أَسْتَنْجِحُ وَ بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله أَتَوَجَّهُ اللَّهُمَّ سَهِّلْ لِی حُزُونَةَ أَمْرِی کُلَّهُ وَ یَسِّرْ لِی صُعُوبَتَهُ إِنَّکَ تَمْحُو مَا تَشَاءُ وَ تُثْبِتُ وَ عِنْدَکَ أُمُّ الْکِتَابِ وَ أَسْنَدَهُ عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ مَا أَهَمَّنِی أَمْرٌ قَطُّ وَ لَا ضَاقَ عَلَیَّ مَعَاشِی قَطُّ وَ لَا بَارَزْتُ قَرْناً قَطُّ فَقُلْتُهُ إِلَّا فَرَّجَ اللَّهُ هَمِّی وَ غَمِّی وَ رَزَقَنِی النَّصْرَ عَلَی أَعْدَائِی هَذَا آخِرُ مَا وَجَدْنَاهُ بِخَطِّ الشَّیْخِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْجُبَعِیِّ.

«3»

الْعَدَدُ الْقَوِیَّةُ، لِأَخِی الْعَلَّامَةِ نَقْلًا مِنْ کِتَابِ الرَّوْضَةِ بِحَذْفِ الْإِسْنَادِ عَنِ الرَّبِیعِ حَاجِبِ الْمَنْصُورِ قَالَ: لَمَّا اسْتَوَتِ الْخِلَافَةُ لَهُ قَالَ یَا رَبِیعُ ابْعَثْ إِلَی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ مَنْ یَأْتِینِی بِهِ ثُمَّ قَالَ بَعْدَ سَاعَةٍ أَ لَمْ أَقُلْ لَکَ أَنْ تَبْعَثَ إِلَی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ فَوَ اللَّهِ لَتَأْتِیَنَّنِی بِهِ وَ إِلَّا قَتَلْتُکَ فَلَمْ أَجِدْ بُدّاً فَذَهَبْتُ إِلَیْهِ فَقُلْتُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَجِبْ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَامَ مَعِی فَلَمَّا دَنَوْنَا مِنَ الْبَابِ رَأَیْتُهُ یُحَرِّکُ شَفَتَیْهِ ثُمَّ دَخَلَ فَسَلَّمَ عَلَیْهِ فَلَمْ یَرُدَّ عَلَیْهِ وَ وَقَفَ فَلَمْ یُجْلِسْهُ ثُمَّ رَفَعَ إِلَیْهِ رَأْسَهُ فَقَالَ یَا جَعْفَرُ أَنْتَ الَّذِی ألببت [أَلَّبْتَ] عَلَیَّ وَ کَثَّرْتَ فَقَدْ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ أَنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله قَالَ یُنْصَبُ لِکُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یُعْرَفُ بِهِ فَقَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ علیهما السلام وَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ أَنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله قَالَ یُنَادِی مُنَادٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مِنْ بُطْنَانِ الْعَرْشِ أَلَا فَلْیَقُمْ کُلُّ مَنْ أَجْرُهُ عَلَیَّ فَلَا یَقُومُ إِلَّا مَنْ عَفَا عَنْ أَخِیهِ فَمَا زَالَ یَقُولُ حَتَّی سَکَنَ مَا بِهِ وَ لَانَ لَهُ فَقَالَ اجْلِسْ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ارْتَفِعْ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ثُمَّ دَعَا بِمِدْهَنٍ مِنْ غَالِیَةٍ فَجَعَلَ یُغَلِّفُهُ بِیَدِهِ وَ الْغَالِیَةُ تَقْطُرُ مِنْ بَیْنِ أَنَامِلِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ثُمَّ قَالَ انْصَرِفْ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ فِی حِفْظِ اللَّهِ وَ قَالَ لِی یَا رَبِیعُ أَتْبِعْ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَائِزَتَهُ وَ أَضْعِفْهَا لَهُ قَالَ فَخَرَجْتُ فَقُلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ تَعْلَمُ مَحَبَّتِی لَکَ قَالَ نَعَمْ یَا رَبِیعُ أَنْتَ مِنَّا حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله قَالَ مَوْلَی الْقَوْمِ مِنْ أَنْفُسِهِمْ فَأَنْتَ مِنَّا قُلْتُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ شَهِدْتُ مَا لَمْ نَشْهَدْ وَ سَمِعْتُ مَا لَمْ نَسْمَعْ وَ قَدْ دَخَلْتَ

ص: 315


1- 1. فی هامش الأصل: لا بد ان یکتب فی ادعیة الرضا علیه السلام ان شاء اللّه».

شدی که لبانتان به هم می­خورد. حضرت فرمود: دعایی را می­خواندم. عرض کردم: آیا آن را در هنگام ورود حفظ کردید یا از پدران پاکتان به شما رسیده است؟ فرمود: از خودم نبود، بلکه پدرم از پدرش از جدش از رسول خدا صلی الله علیه وآله روایت کرد که هرگاه چیزی حضرت را غمگین می­ساخت، این دعا را می­خواند که به آن دعای فرج گفته می­شد و دعا این است:

خداوند ا مرا با چشمانی که خواب در آنها راه ندارد، حفاظت فرما و مرا در پناه رکن آسیب ناپذیرت محافظت کن و با قدرت خود بر من رحم کن و مرا هلاک نکن که امیدم تویی. خدایا چه بسیار نعمتی که با آن بر من انعام کردی و شکر من بر آنها اندک شد، و چه بسیار بلایی که مرا بدان مبتلا نمودی که بر آنها کم صبری نمودم. پس ای خدایی که بر نعمتش کم شکری نمودم، اما محرومم نساخت و با وجود ناشکیبایی ام بر بلاها مرا خوار و دلیل نساخت، و ای خدایی که مرا در حال گناه دید ولی رسوایم نساخت. از تو می خواهم که بر محمد وآل محمد درود فرستی، خدایا با امکانات دنیا مرا بر دینمم و با تقوا بر آخرتمیاری کن و از چیزهایی که بر من پوشیده است، حفظ کن و در اموری که بر آن واقفم به خودم وامگذار. ای کسی که گناهان به او زیانی نمی رساند و آمرزیدن گناهان چیزی از او نمی­کاهد، آنچه را که برایت زیانی ندارد بر من ببخش و آنچه را که از تو نمی­کاهد بر من ارزانی دار. که تو پروردگار بسیار بخشنده ای، از تو گشایشی زود هنگام و صبری زیبا و روزی فراخ عافیت از هر بلا و شکر عافیت مسألت می­نمایم.

و در روایت دیگر و از تو عافیتی کامل و دائمی می­خواهم و بی­نیازی از مردم را از تو مسألت دارم و هیچ توان و اراده ای جز به دست خداوند بلند مرتبه و عظیم نیست.

ربیع گوید: این دعا را از امام صادق علیه السلام در کاغذی نوشتم و الان در جیبم است. موسی بن سهل نیز می گوید: من نیز آن را از روی ربیع نوشتم و الان در جیبم است. محمد بن هارون نیز می گوید: من هم از روی عیسی نوشتم و در جیبم است و علی بن احمد حسابدار نیز می گوید که من هم از روی نسخه محمد بن هارون نوشتم و الان در جیبم دارم. علی بن حسن نیز گفت: من از روی محتسب نوشتم و الان در جیبم دارم. و سُلّمی و ابوصالح و ابومنصور نگهبان نیز مانند این مطلب را گفته اند.

می­گویم

این دعا از از ادعیه عظیم الشأن است، اما اختلافات اساسی در الفاظ و فقرات آن در روایات وجود دارد. برخی روایات مطابق نخستین روایتمان از مهج سید بن طاووس رضوان الله علیه است، و برخی از آنها مطابق روایتی است که به خط شیخ محمد بن علی جبعی از دعاهای حضرت یافتیم. و برخی دیگر نیز مطابق روایتمان از کتاب العدد القویة است. البته در برخی

ص: 316

عَلَیْهِ وَ رَأَیْتُکَ تُحَرِّکُ شَفَتَیْکَ عِنْدَ الدُّخُولِ عَلَیْهِ قَالَ نَعَمْ دُعَاءٌ کُنْتُ أَدْعُو بِهِ فَقُلْتُ أَ دُعَاءٌ کُنْتَ تَلْقَنُهُ عِنْدَ الدُّخُولِ أَوْ بِشَیْ ءٍ تَأْثُرُهُ عَنْ آبَائِکَ الطَّیِّبِینَ فَقَالَ بَلْ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ أَنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله کَانَ إِذَا حَزَنَهُ أَمْرٌ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ وَ کَانَ یُقَالُ لَهُ دُعَاءُ الْفَرَجِ وَ هُوَ اللَّهُمَّ احْرُسْنِی بِعَیْنِکَ الَّتِی لَا تَنَامُ وَ اکْنُفْنِی بِرُکْنِکَ الَّذِی لَا یُرَامُ وَ ارْحَمْنِی بِقُدْرَتِکَ عَلَیَّ وَ لَا أَهْلِکُ وَ أَنْتَ رَجَایَ فَکَمْ مِنْ نِعْمَةٍ أَنْعَمْتَ بِهَا عَلَیَّ قَلَّ لَکَ بِهَا شُکْرِی وَ کَمْ مِنْ بَلِیَّةٍ ابْتَلَیْتَنِی قَلَّ لَکَ بِهَا صَبْرِی فَیَا مَنْ قَلَّ عِنْدَ نِعْمَتِهِ شُکْرِی فَلَمْ یَحْرِمْنِی وَ یَا مَنْ قَلَّ عِنْدَ بَلِیَّتِهِ صَبْرِی فَلَمْ یَخْذُلْنِی وَ یَا مَنْ رَآنِی عَلَی الْخَطَایَا فَلَمْ یَفْضَحْنِی أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اللَّهُمَّ أَعِنِّی عَلَی دِینِی بِالدُّنْیَا وَ عَلَی آخِرَتِی بِالتَّقْوَی وَ احْفَظْنِی فِیمَا غِبْتُ عَنْهُ وَ لَا تَکِلْنِی إِلَی نَفْسِی فِیمَا حَضَرْتُهُ یَا مَنْ لَا تَضُرُّهُ الذُّنُوبُ وَ لَا تَنْقُصُهُ الْمَغْفِرَةُ هَبْ لِی مَا لَا یَنْقُصُکَ وَ اغْفِرْ لِی مَا لَا یَضُرُّکَ إِنَّکَ رَبٌّ وَهَّابٌ أَسْأَلُکَ فَرَجاً قَرِیباً وَ صَبْراً جَمِیلًا وَ رِزْقاً وَاسِعاً وَ الْعَافِیَةَ مِنَ الْبَلَاءِ وَ شُکْرَ الْعَافِیَةِ وَ فِی رِوَایَةٍ وَ أَسْأَلُکَ تَمَامَ الْعَافِیَةِ وَ أَسْأَلُکَ دَوَامَ الْعَافِیَةِ وَ أَسْأَلُکَ الْغِنَی عَنِ النَّاسِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ قَالَ الرَّبِیعُ فَکَتَبْتُهُ مِنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام فِی رُقْعَةٍ وَ هَا هُوَ ذَا فِی جَیْبِی وَ قَالَ مُوسَی بْنُ سَهْلٍ کَتَبْتُهُ مِنَ الرَّبِیعِ وَ هَا هُوَ فِی جَیْبِی وَ قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ هَارُونَ کَتَبْتُهُ مِنَ الْعَبْسِیِّ وَ هَا هُوَ فِی جَیْبِی وَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ الْمُحْتَسِبُ کَتَبْتُهُ مِنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَارُونَ وَ هَا هُوَ فِی جَیْبِی وَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحَسَنِ کَتَبْتُهُ مِنَ الْمُحْتَسِبِ وَ هَا هُوَ فِی جَیْبِی وَ قَالَ السُّلَمِیُّ مِثْلَهُ وَ قَالَ أَبُو صَالِحٍ مِثْلَهُ وَ قَالَ الْحَافِظُ أَبُو مَنْصُورٍ مِثْلَهُ.

أقول

و هذا الدعاء من الأدعیة الجلیلة العظیمة الشأن و لکن الروایات فی ألفاظها و فقراتها مختلفة جدا ففی بعضها کما نقلناه أولا من المهج لابن طاوس رضوان الله علیه و فی بعضها کما ذکرناه فی طی ما وجدناه من خط الشیخ محمد بن علی الجبعی من أدعیته علیه السلام و فی بعضها کما حکیناه من کتاب العدد القویة المشار إلیه و قد

ص: 316

کتب نیز دعا اینگونه روایت شده است:

خداوندا ما را با چشمانی که خواب در آنها راه ندارد، حفاظت فرما و در پناه رکن آسیب ناپذیرت محافظت کن و با قدرت خود بر ما رحم کن و ما را هلاک نکن که امید ما تویی. خدایا چه بسیار نعمتی که با آن بر من انعام کردی و شکر من بر آنها اندک شد، و چه بسیار بلایی که مرا بدان مبتلا نمودی و بر آنها کم صبری نمودم. پس ای خدایی که بر نعمتش کم شکری نمودم اما محرومم نساخت و با وجود ناشکیبایی ام بر بلاها مرا خوار و دلیل نساخت، و ای خدایی که مرا در حال گناه دید ولی رسوایم نساخت. ای اهل نیکی­های دائمی و تمام ناشدنی، و ای صاحب نعماتی که قابل شمارش نیست، بر محمد وآل مطهر او درود فرست، خدایا تو را در مقابله با دشمنان و گردنکشان پیشقدم می کنم. خدایا با امکانات دنیا مرا بر دینم و با تقوا بر آخرتم یاری کن و از چیزهایی که بر من پوشیده است، حفظ کن. و در اموری که بر آن واقفم به خودم وامگذار.ای کسی که بخشش چیزی از او نمی­کاهد و گناه زیانی به او نمی­رساند، از تو گشایشی زود هنگام و صبری زیبا و روزی فراخ و عافیت از هر بلا و شکر عافیت مسألت می­نمایم ای صاحب عافیت. به رحمتت ای مهربانترین مهربانان و درود خداوند بر مولایمان محمد و اهل بیت مطهر او. خداوندا ما را ببخش و بر ما رحم کن .

باب چهل و پنجم : بعضی از دعاهای موسی بن جعفر صلوات الله علیه و حرزها و عوذات ایشان

روایات

می گویم

برخی از دعاهای ایشان در باب دعاهای پدرشان امام صادق علیه السلام نیز آمده بود که یادآوری می شود. از آن جمله دعای معروف به جوشن صغیر است.

روایت1.

مهج الدعوات:

ص: 317

وقع فی بعض الکتب هکذا

اللَّهُمَّ احْرُسْنَا بِعَیْنِکَ الَّتِی لَا تَنَامُ وَ اکْنُفْنَا بِرُکْنِکَ الَّذِی لَا یُرَامُ وَ ارْحَمْنَا بِقُدْرَتِکَ وَ لَا تُهْلِکْنَا فَأَنْتَ الرَّجَاءُ رَبِّ کَمْ مِنْ نِعْمَةٍ أَنْعَمْتَ بِهَا عَلَیَّ قَلَّ لَکَ عِنْدَهَا شُکْرِی وَ کَمْ مِنْ بَلِیَّةٍ ابْتَلَیْتَنِی بِهَا قَلَّ لَکَ عِنْدَهَا صَبْرِی فَیَا مَنْ قَلَّ عِنْدَ نِعْمَتِهِ شُکْرِی فَلَمْ یَحْرِمْنِی وَ یَا مَنْ قَلَّ عِنْدَ بَلَائِهِ صَبْرِی فَلَمْ یَخْذُلْنِی وَ یَا مَنْ رَآنِی عَلَی الْمَعَاصِی فَلَمْ یَفْضَحْنِی وَ یَا ذَا الْمَعْرُوفِ الدَّائِمِ الَّذِی لَا یَنْقَضِی أَبَداً وَ یَا ذَا النَّعْمَاءِ الَّتِی لَا تُحْصَی عَدَداً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبِینَ وَ أَدْرَأُ بِکَ فِی نَحْرِ الْأَعْدَاءِ وَ الْجَبَّارِینَ اللَّهُمَّ أَعِنِّی عَلَی دِینِی بِدُنْیَایَ وَ عَلَی آخِرَتِی بِتَقْوَایَ وَ احْفَظْنِی فِیمَا غِبْتُ عَنْهُ وَ لَا تَکِلْنِی إِلَی نَفْسِی فِیمَا حَذَّرْتَهُ یَا مَنْ لَا تَنْقُصُهُ الْمَغْفِرَةُ وَ لَا تَضُرُّهُ الْمَعْصِیَةُ أَسْأَلُکَ فَرَجاً عَاجِلًا وَ صَبْراً جَمِیلًا وَ رِزْقاً وَاسِعاً وَ الْعَافِیَةَ مِنْ جَمِیعِ الْبَلَاءِ وَ الشُّکْرَ عَلَی الْعَافِیَةِ یَا وَلِیَّ الْعَافِیَةِ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ.

باب 45 بعض أدعیة موسی بن جعفر صلوات الله علیه و أحرازه و عوذاته

الأخبار

أقول

قد سبق بعض أدعیته علیه السلام فی طی باب أدعیة أبیه الصادق علیه السلام أیضا فتذکر.

فمنها الدعاء المعروف بالجوشن الصغیر.

«1»

مهج، [مهج الدعوات] أَبُو عَلِیٍّ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الطُّوسِیُّ وَ عَبْدُ الْجَبَّارِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِیٍّ الرَّازِیُّ وَ أَبُو الْفَضْلِ مُنْتَهَی بْنُ أَبِی زَیْدٍ الْحُسَیْنِیُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ شَهْرِیَارَ الْخَازِنُ جَمِیعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الطُّوسِیِّ عَنِ ابْنِ الْغَضَائِرِیِّ وَ أَحْمَدَ

ص: 317

محمد بن عبدالله نهشلی از پدر خود روایت می کند که گفت: از امام ابوحسن موسی بن جعفر علیه السلام شنیدم که می فرمود: سخن گفتن از نعمت های خداوند شکر است و انجام ندادن این کار کفر است. پس از نعمت های پروردگارتان سپاس گزاری کنید و اموالتان را با زکات بیمه کنید و بلاها را با دعا برطرف سازید، به راستی که دعا سپری نجات بخش است که بلا را برطرف می کند، هرچند سخت و شدید شده باشد. هنگامی که حسین بن علی صاحب فخّ کشته شد، - او حسین بن علی بن حسن بن حسن بود - بر سر چاه فخّ، و مردم از اطرافش

پراکنده شدند، سر او را به همراه یارانش که اسیر شده بودند، نزد موسی بن مهدی بردند. هنگامی که چشمش به آن ها افتاد چنین سرود:

ای عموزادگان ما، پس از این شعری نگویید

چرا که قافیه ها را در دشت غمیم دفن کرده اید

پس ما هم چون کسی نیستیم که آرزوی رسیدن به او را داشته اید

تا ستم را بپذیریم یا کسی را قاضی کنیم

بلکه شمشیر میان ما حکم می کند و اگر شمشیر راضی شود، ما هم راضی هستیم

جنگی که میان ما در گرفت، برایم ناپسند بود

ای عموزادگان ما، اگر این کار نزدیک شده بود

پس اگر بگویید ما ستم کردیم ما ظلمی نکرده ایم

اما در داوری اشتباه و بدی کردیم

سپس یکی از اسیران را آورده و او را توبیخ کرد و کشت، و همین کار را با گروهی از فرزندان امیرمؤمنان علیه السلام انجام داد و به سراغ طالبیین رفت و آن ها را دشنام می داد. پس وقتی نام موسی بن جعفر علیه السلام را برد او را نیز دشنام داد.

سپس گفت: به خدا سوگند حسین - صاحب فخ - تنها به فرمان او قیام کرد و فقط از دوستی ایشان پیروی کرده است، چرا که او صاحب وصیت - جانشینی پیامبر- در این خاندان است و خدا مرا بکشد اگر او را زنده بگذارم. پس ابویوسف یعقوب بن ابراهیم قاضی که با جرأت و جسارت بود پرسید: ای امیرمؤمنان، آیا بگویم یا ساکت شوم؟ گفت: خدا مرا بکشد اگر موسی بن جعفر را ببخشم، اما اگر نبود چیزی که از مهدی منصور شنیدم درباره برتری آشکاری که جعفر -علیه السلام- در خاندان خود در دین و دانش و بزرگی دارد، و آن چه سفاح در ستایش و برتری او گفته است، قبر او را می شکافتم و او را به شدت با آتش می سوزاندم.

ص: 318

بْنِ عُبْدُونٍ وَ أَبِی طَالِبِ بْنِ الْغَرُورِ وَ أَبِی الْحَسَنِ الصَّفَّارِ وَ الْحَسَنِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ أَشْنَاسَ جَمِیعاً عَنْ أَبِی الْمُفَضَّلِ الشَّیْبَانِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَزِیدَ بْنِ أَبِی الْأَزْهَرِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ النَّهْشَلِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ سَمِعْتُ الْإِمَامَ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ علیه السلام یَقُولُ: التَّحَدُّثُ بِنِعَمِ اللَّهِ شُکْرٌ وَ تَرْکُ ذَلِکَ کُفْرٌ فَارْتَبِطُوا نِعَمَ رَبِّکُمْ تَعَالَی بِالشُّکْرِ وَ حَصِّنُوا أَمْوَالَکُمْ بِالزَّکَاةِ وَ ادْفَعُوا الْبَلَاءَ بِالدُّعَاءِ فَإِنَّ الدُّعَاءَ جُنَّةٌ مُنْجِیَةٌ یَرُدُّ الْبَلَاءَ وَ قَدْ أُبْرِمَ إِبْرَاماً.

قَالَ أَبُو الْوَضَّاحِ وَ أَخْبَرَنِی أَبِی قَالَ: لَمَّا قُتِلَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ صَاحِبُ فَخٍّ وَ هُوَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحَسَنِ بِفَخٍّ وَ تَفَرَّقَ النَّاسُ عَنْهُ حُمِلَ رَأْسُهُ وَ الْأَسْرَی مِنْ أَصْحَابِهِ إِلَی مُوسَی بْنِ الْمَهْدِیِّ فَلَمَّا بَصُرَ بِهِمْ أَنْشَأَ یَقُولُ مُتَمَثِّلًا:

بَنِی عَمِّنَا لَا تَنْطِقُوا الشِّعْرَ بَعْدَ مَا***دَفَنْتُمْ بِصَحْرَاءِ الْغَمِیمِ الْقَوَافِیَا

فَلَسْنَا کَمَنْ کُنْتُمْ تُصِیبُونَ نَیْلَهُ (1)***فَنَقْبَلُ ضَیْماً أَوْ نُحَکِّمُ قَاضِیاً

وَ لَکِنَّ حُکْمَ السَّیْفِ فِینَا مُسَلَّطٌ***فَنَرْضَی إِذَا مَا أَصْبَحَ السَّیْفُ رَاضِیاً

وَ قَدْ سَاءَنِی مَا جَرَتِ الْحَرْبُ بَیْنَنَا***بَنِی عَمِّنَا لَوْ کَانَ أَمْراً مُدَانِیاً

فَإِنْ قُلْتُمْ إِنَّا ظَلَمْنَا فَلَمْ نَکُنْ***ظَلَمْنَا وَ لَکِنْ قَدْ أَسَأْنَا التَّقَاضِیَا

ثُمَّ أَمَرَ بِرَجُلٍ مِنَ الْأَسْرَی فَوَبَّخَهُ ثُمَّ قَتَلَهُ ثُمَّ صَنَعَ مِثْلَ ذَلِکَ بِجَمَاعَةٍ مِنْ وُلْدِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَ أَخَذَ مِنَ الطَّالِبِیِّینَ وَ جَعَلَ یَنَالُ مِنْهُمْ إِلَی أَنْ ذَکَرَ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ علیه السلام فَنَالَ مِنْهُ ثُمَّ قَالَ وَ اللَّهِ مَا خَرَجَ حُسَیْنٌ إِلَّا عَنْ أَمْرِهِ لَا اتَّبَعَ إِلَّا مَحَبَّتَهُ لِأَنَّهُ صَاحِبُ الْوَصِیَّةِ فِی أَهْلِ هَذَا الْبَیْتِ قَتَلَنِیَ اللَّهُ إِنْ أَبْقَیْتُ عَلَیْهِ فَقَالَ لَهُ أَبُو یُوسُفَ یَعْقُوبُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الْقَاضِی وَ کَانَ جَرِیّاً عَلَیْهِ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَقُولُ أَمْ أَسْکُتُ فَقَالَ قَتَلَنِیَ اللَّهُ إِنْ عَفَوْتُ عَنْ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَ لَوْ لَا مَا سَمِعْتُ مِنَ الْمَهْدِیِّ الْمَنْصُورِ(2)

فِیمَا أَخْبَرَ بِهِ الْمَنْصُورُ مَا کَانَ بِهِ جَعْفَرٌ مِنَ الْفَضْلِ الْمُبَرِّزِ عَنْ أَهْلِهِ فِی دِینِهِ وَ عِلْمِهِ وَ فَضْلِهِ وَ مَا بَلَغَنِی عَنِ السَّفَّاحِ فِیهِ مِنْ تقریضه [تَقْرِیظِهِ] وَ تَفْضِیلِهِ لَنَبَشْتُ قَبْرَهُ وَ أَحْرَقْتُهُ بِالنَّارِ إِحْرَاقاً.

ص: 318


1- 1. سلة خ ل.
2- 2. کذا و لعله وصف للمهدی.

پس ابویوسف گفت: زنان او همگی مطلقه باشند و جمیع کنیزان و غلامان او آزاد باشند و همه اموال او در راه خدا صدقه باشد و تمام چهار پایان او در راه خدا وقف باشد و بر او حج خانه پیاده لازم باشد که اگر شیوه عمل موسی بن جعفر علیه السلام یا کسی از فرزندان او خروج نمودن بر تو باشد. و سزاوار نیست آنکه این خیال در خاطر ایشان گذرد. سپس زیدیه و عقیده آنان را یادکرد و گفت: از زیدیه کسی باقی نمانده به جز همین گروهی که به همراه حسین قیام کرده بودند و امیرمؤمنان بر آن ها پیروز شده است، و پیوسته با او مهربانی نمود تا خشم او آرام گرفت.

راوی گوید: علی بن یقطین همه این حکایت و صورت واقعه را نوشته، به خدمت حضرت امام موسی کاظم علیه السلام فرستاد. پس چون کتابت به خدمت آن حضرت رسید و صبح گردید، آن حضرت اهل بیت و شیعیان خود را حاضر نمودند و همگی را از مضمون کتابت مطلع گردانیده، فرمودند که چه مصلحت می دانید و رأی شما در این باب چیست؟ پس همگی گفتند که: خدای تعالی حال ترا و ما را اصلاح کند، چنین صلاح می دانیم که باید بدن خود را از این جبار لعین دور سازی و پنهان نمایی. زیرا از شرّ او و دشمنی او و خشم او ایمن نمی توان بود. خصوصا آنکه ترا و ما را تهدید نموده است. پس موسی بن جعفر علیهما السلام لبخندی زده و این شعر را از کعب بن مالک از قبیله بنی سلمة(1)

خواندند:

سخینه

پنداشت بر آفریننده خود پیروز می شود

پس باید

بر ستیزه جویی بسیار چیره دست پیروز گردد

سپس به کسانی از خاندان و پیروان ایشان که حاضر بودند رو کرده و فرمودند: نباید بترسید چرا که اولین نامه ای که از عراق برسد، خبر مرگ و نابودی موسی بن مهدی را خواهد آورد. گفتند: خداوند کار تو را نیکو گرداند، چگونه چنین است؟ پس فرمود: سوگند به حرمت این قبر که او همین امروز مرده است و به خدا سوگند این خبر مانند سخن گفتن شما راست است، به شما خواهم گفت که من در نمازخانه خود نشسته بودم و از ذکر فارغ شده بودم که چشمانم را خواب فراگرفت و جدم پیامبر خدا را در خواب دیدم، پس به ایشان از موسی

ص: 319


1- . او از شاعران پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بوده که آزارها را از ایشان بازمی داشته است، و سخن او: «زعمت سخینة» یعنی قریش، و السخینة غذایی است که از آرد درست می شود، غلظت آن از حلوا کمتر و از شوربا بیشتر است. قریش را به خاطر خوردن آن به این نام می­خوانند.

فَقَالَ أَبُو یُوسُفَ نِسَاؤُهُ طَوَالِقُ وَ عَتَقَ جَمِیعُ مَا یَمْلِکُ مِنَ الرَّقِیقِ وَ تَصَدَّقَ بِجَمِیعِ مَا یَمْلِکُ مِنَ الْمَالِ وَ حَبَسَ دَوَابَّهُ وَ عَلَیْهِ الْمَشْیُ إِلَی بَیْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ إِنْ کَانَ مَذْهَبُ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیهما السلام الْخُرُوجَ وَ لَا یَذْهَبُ إِلَیْهِ وَ لَا مَذْهَبُ أَحَدٍ مِنْ وُلْدِهِ وَ لَا یَنْبَغِی أَنْ یَکُونَ هَذَا مِنْهُمْ ثُمَّ ذَکَرَ الزَّیْدِیَّةَ وَ مَا یَنْتَحِلُونَ فَقَالَ وَ مَا کَانَ بَقِیَ مِنَ الزَّیْدِیَّةِ إِلَّا هَذِهِ الْعِصَابَةُ الَّذِینَ کَانُوا قَدْ خَرَجُوا مَعَ حُسَیْنٍ وَ قَدْ ظَفِرَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ بِهِمْ وَ لَمْ یَزَلْ یَرْفُقُ بِهِ حَتَّی سَکَنَ غَضَبُهُ قَالَ وَ کَتَبَ عَلِیُّ بْنُ یَقْطِینٍ إِلَی أَبِی الْحَسَنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیهما السلام بِصُورَةِ الْأَمْرِ فَوَرَدَ الْکِتَابُ فَلَمَّا أَصْبَحَ أَحْضَرَ أَهْلَ بَیْتِهِ وَ شِیعَتَهُ فَأَطْلَعَهُمْ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام عَلَی مَا وَرَدَ عَلَیْهِ مِنَ الْخَبَرِ وَ قَالَ لَهُمْ مَا تُشِیرُونَ فِی هَذَا فَقَالُوا نُشِیرُ عَلَیْکَ أَصْلَحَکَ اللَّهُ وَ عَلَیْنَا مَعَکَ أَنْ تُبَاعِدَ شَخْصَکَ عَنْ هَذَا الْجَبَّارِ وَ تُغَیِّبَ شَخْصَکَ دُونَهُ فَإِنَّهُ لَا یُؤْمَنُ شَرُّهُ وَ عَادِیَتُهُ وَ غَشْمُهُ سِیَّمَا وَ قَدْ تَوَعَّدَکَ وَ إِیَّانَا مَعَکَ فَتَبَسَّمَ مُوسَی علیه السلام ثُمَّ تَمَثَّلَ بِبَیْتِ کَعْبِ بْنِ مَالِکٍ أَخِی بَنِی سَلِمَةَ(1) وَ هُوَ:

زَعَمَتْ سَخِینَةُ أَنْ سَتَغْلِبُ رَبَّهَا***فَلَیُغْلَبَنَّ مُغَالِبُ الْغَلَّابِ

ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَی مَنْ حَضَرَهُ مِنْ مَوَالِیهِ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ فَقَالَ لِیُفْرِخْ رَوْعُکُمْ (2)

إِنَّهُ لَا یَرِدُ أَوَّلُ کِتَابٍ مِنَ الْعِرَاقِ إِلَّا بِمَوْتِ مُوسَی بْنِ الْمَهْدِیِّ وَ هَلَاکِهِ فَقَالُوا وَ مَا ذَاکَ أَصْلَحَکَ اللَّهُ فَقَالَ قَدْ وَ حُرْمَةِ هَذَا الْقَبْرِ مَاتَ فِی یَوْمِهِ هَذَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّکُمْ تَنْطِقُونَ سَأُخْبِرُکُمْ بِذَلِکَ بَیْنَمَا أَنَا جَالِسٌ فِی مُصَلَّایَ بَعْدَ فَرَاغِی مِنْ وِرْدِی وَ قَدْ تَنَوَّمَتْ (3)

عَیْنَایَ إِذْ سَنَحَ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی مَنَامِی فَشَکَوْتُ إِلَیْهِ مُوسَی

ص: 319


1- 1. هو کعب بن مالک بن أبی کعب عمرو بن القین بن کعب بن سواد بن غنم بن کعب ابن سلمة بن سعید بن علیّ بن أسد بن ساردة بن یزید بن جشم بن الخزرج الأنصاریّ السلمی یکنی أبا عبد اللّه کان أحد شعراء رسول اللّه الذین کانوا یردون عنه الاذی، و قوله:« زعمت سخینة» یعنی قریشا، و السخینة طعام یتّخذ من الدقیق دون العصیدة فی الرقة و فوق الحساء لقبت به قریش لاتخاذها ایاه.
2- 2. فرخ روعه: أی زال.
3- 3. و فی بعض النسخ: هومت، و التهویم: النعاس.

بن مهدی شکایت کردم و آن چه درباره خاندان او انجام داده گفتم و از ظلم و ستم او بیمناک بودم، پس به من فرمودند: شادمان باش ای موسی، چرا که خداوند راهی به سوی تو برایش نخواهد گذاشت. و ایشان در حال سخن گفتن با من بودند تا این که دستم را گرفته و فرمودند: همانا خداوند دشمنت را نابود کرده است پس باید به شایستگی از او سپاس گزاری نمایی. گفت: سپس ابوحسن رو به قبله کرد و دستانش را به سوی آسمان بلند کرده و دعا کرد.

ابو وضاح از پدرش روایت کرده که گفت: گروهی از نزدیکان ابوالحسن علیه السلام از پیروان و خانواده ایشان در مجلس او حاضر بودند و در آستین های خود ورق های نازک آبنوس و قلم هایی داشتند و هنگامی که ابوالحسن سخنی می گفت یا درمورد مسئله­ای فتوا می داد، مردم آن چه را شنیده بودند می نوشتند. گفت: و شنیدیم که در دعای خود می گفت: سپاس از آن خداست که بزرگی اش شکوهمند است:

دعاء: پروردگارا، چه بسیار دشمنانی که شمشیر دشمنی خود بر من کشیده و سرنیزه و شمشیرش را برای من تیز نموده و کناره های آن را صیقل داده و زهری کشنده برایم حل کرده و تیرهایی که به خطا نمی رود به سویم روانه کرده و چشم دیده بانی اش از من به خواب نمی رود و اندیشه بدترین آزارها را برایم دارد و جام سختی های کشنده را به من می نوشاند. پس ناتوانی ام را در تحمل ناگواری ها و پیروزی بر کسی که قصد جنگ با مرا دارد و تنهایی ام را در برابر تعداد زیاد آن ها دیدم و کمین هایی برایم گذاشته اند که اندیشه ام به آن نمی رسد، اما تو با نیروی خود یاری ام کردی و بازویم را با کمکی از جانب خودت نیرومند ساختی و تیزی شمشیرش را کند کردی و پس از جمع آوری نفرات بسیار، او را خوار نمودی و مرا بر آنان برتری بخشیدی و حیله هایی را که برای من اندیشیده بود به خودش بازگرداندی، جوش و خروش او آرام نگرفت و شعله های خشمش فروکش نکرد و از شدت خشم سرانگشت را به دندان می گزید و در حالی که سپاهیانش شکست خورده بودند بازگشت.

پس سپاس برای توست پروردگارم، توانمندی هستی که هرگز شکست نمی خورد و بردباری هستی که هرگز تندی نمی کند. بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا سپاس گزار نعمت های خود و یادکننده بخشش هایت قرار ده. بارالها، چه بسیار ستمکاری که با حیله هایش به من ستم کرده و دام های خود را برای من گسترانده و پیوسته در جستجوی من است و مانند درنده ای که خود را برای شکار پنهان می کند در انتظار فرصت است، در حالی که با چاپلوسی

ص: 320

بْنَ الْمَهْدِیِّ وَ ذَکَرْتُ مَا جَرَی مِنْهُ فِی أَهْلِ بَیْتِهِ وَ أَنَا مُشْفِقٌ مِنْ غَوَائِلِهِ فَقَالَ لِی لِتَطِبْ نَفْسُکَ یَا مُوسَی فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لِمُوسَی عَلَیْکَ سَبِیلًا فَبَیْنَمَا هُوَ یُحَدِّثُنِی إِذْ أَخَذَ بِیَدِی وَ قَالَ لِی قَدْ أَهْلَکَ اللَّهُ آنِفاً عَدُوَّکَ فَلْیَحْسُنْ لِلَّهِ شُکْرُکَ قَالَ ثُمَّ اسْتَقْبَلَ أَبُو الْحَسَنِ الْقِبْلَةَ وَ رَفَعَ یَدَیْهِ إِلَی السَّمَاءِ یَدْعُو.

فَقَالَ أَبُو الْوَضَّاحِ فَحَدَّثَنِی أَبِی قَالَ: کَانَ جَمَاعَةٌ مِنْ خَاصَّةِ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ شِیعَتِهِ یَحْضُرُونَ مَجْلِسَهُ وَ مَعَهُمْ فِی أَکْمَامِهِمْ أَلْوَاحُ آبَنُوسٍ لِطَافٌ وَ أَمْیَالٌ (1)

فَإِذَا نَطَقَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام بِکَلِمَةٍ أَوْ أَفْتَی فِی نَازِلَةٍ أَثْبَتَ الْقَوْمُ مَا سَمِعُوا مِنْهُ فِی ذَلِکَ قَالَ فَسَمِعْنَاهُ وَ هُوَ یَقُولُ فِی دُعَائِهِ شُکْراً لِلَّهِ جَلَّتْ عَظَمَتُهُ الدُّعَاءُ إِلَهِی کَمْ مِنْ عَدُوٍّ انْتَضَی عَلَیَّ سَیْفَ عَدَاوَتِهِ وَ شَحَذَ لِی ظُبَةَ مُدْیَتِهِ وَ أَرْهَفَ لِی شَبَا حَدِّهِ وَ دَافَ لِی قَوَاتِلَ سُمُومِهِ وَ سَدَّدَ نَحْوِی صَوَائِبَ (2) سِهَامِهِ وَ لَمْ تَنَمْ عَنِّی عَیْنُ حِرَاسَتِهِ وَ أَضْمَرَ أَنْ یَسُومَنِی الْمَکْرُوهَ وَ یُجَرِّعَنِی ذُعَافَ مَرَارَتِهِ فَنَظَرْتَ إِلَی ضَعْفِی عَنِ احْتِمَالِ الْفَوَادِحِ وَ عَجْزِی عَنِ الِانْتِصَارِ مِمَّنْ قَصَدَنِی بِمُحَارَبَتِهِ وَ وَحْدَتِی فِی کَثِیرِ مَنْ نَاوَانِی وَ إِرْصَادِهِمْ لِی فِیمَا لَمْ أُعْمِلْ فِیهِ فِکْرِی فِی الْإِرْصَادِ لَهُمْ بِمِثْلِهِ فَأَیَّدْتَنِی بِقُوَّتِکَ وَ شَدَدْتَ أَزْرِی بِنَصْرِکَ وَ فَلَلْتَ شَبَا حَدِّهِ وَ خَذَلْتَهُ بَعْدَ جَمْعِ عَدِیدِهِ (3) وَ حَشْدِهِ وَ أَعْلَیْتَ کَعْبِی عَلَیْهِ وَ وَجَّهْتَ مَا سَدَّدَ إِلَیَّ مِنْ مَکَائِدِهِ إِلَیْهِ وَ رَدَدْتَهُ وَ لَمْ یَشْفِ غَلِیلَهُ وَ لَمْ تَبْرُدْ حَزَازَاتُ غَیْظِهِ وَ قَدْ عَضَّ عَلَیَّ أَنَامِلَهُ وَ أَدْبَرَ مُوَلِّیاً قَدْ أَخْفَقَتْ سَرَایَاهُ فَلَکَ الْحَمْدُ یَا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا یُغْلَبُ وَ ذِی أَنَاةٍ لَا یَعْجَلُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی لِأَنْعُمِکَ مِنَ الشَّاکِرِینَ وَ لِآلَائِکَ مِنَ الذَّاکِرِینَ إِلَهِی وَ کَمْ مِنْ بَاغٍ بَغَانِی بِمَکَائِدِهِ وَ نَصَبَ لِی أَشْرَاکَ مَصَائِدِهِ وَ وَکَّلَ بِی تَفَقُّدَ رِعَایَتِهِ وَ أَضْبَأَ إِلَیَّ إِضْبَاءَ السَّبُعِ (4)

لِطَرِیدَتِهِ انْتِظَاراً لِانْتِهَازِ فُرْصَتِهِ وَ هُوَ

ص: 320


1- 1. جمع میل: الملمول الذی یکتحل به، و کانوا یکتبون به علی الالواح.
2- 2. انتضی سیفه: استله من غمده، و المدیة: الشفرة: و الظبة بالضم و التخفیف: حد السیف و السنان و مثله الشبا و الشحذ: التحدید کالتشحیذ و مثله الارهاف. و الدوف: تخلیط الدواء، و الصوائب جمع الصائب: و هو من السهام: الذی لا یخطئ.
3- 3. عدده خ ل.
4- 4. أضبأ الصائد: اختبأ و استتر لیختل.

تظاهر به خوشرویی می کند و به دروغ گشاده رویی می نماید. پس هنگامی که تبهکاری درونش را دیدی و زشتی هایی را که برای شریک خود پنهان داشته و در ستم کاری خود بر من پرخاش و تندی کرد، او را با سر واژگون کردی و از اساس او را ریشه کن نمودی، پس او را در گودالی که خودش برای شکار کنده بود بر زمین زدی و در حفره خودش او را هلاک کردی و گونه اش را ظرف خاک کف پایش قرار دادی و او را با بدن و روزی اش مشغول کردی و او را با سنگ خودش زدی و با ریسمان خودش گریبانش را گرفتی و با تیرهای او گلویش را بریدی و او را به روی بینی اش افکندی و حیله اش را به مقابل خودش بازگرداندی و پشیمانی اش را بر او ثابت نمودی و با حسرتش او را نابود کردی، و بعد از خودبینی و غرور احساس خواری و ناتوانی و حقارت کرد و پس از تکبر با ذلت و خواری با ریسمانی که در روز چیرگی امیدوار بود مرا با آن ببیند، درهم شکسته شد و تو با او حیله کردی ای پروردگارم، اگر مهربانی تو نبود آن چه بر سر او آمد اکنون برای من رخ داده بود. پس سپاس مخصوص توست، ای نیرومندی که شکست نمی خورد و ای بردباری که تندی نمی کند. بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا سپاس گزار نعمت هایت و یادکننده نیکی هایت قرار ده.

پروردگارا، چه بسیار حسودی که با حسادت خود به من روی کرده و با خشم خود اختلاف افکند و با زبان تند خود مرا آزرد و با گوشه چشمش مرا اندوهگین کرد و آبرویم را هدف مقاصد خود قرار داده و غلاف شمشیری را که پیوسته با آن بود بر گردنم آویخت، پس تو را خواندم ای پروردگارم در حالی که به تو پناهنده شده بودم و به پاسخ سریع تو اطمینان داستم و به دفاع نیکویی که از تو می شناختم توکل کرده بودم و می دانستم آن کس که به سایه حمایت تو پناه آورد ستمدیده نخواهد شد، و بلاها به کسی که خود را در پناهگاه یاری تو پناه دهد روی نمی کند. پس با قدرت خودت مرا از آسیب او نگاه داشتی. پس سپاس مخصوص توست، ای توانایی که شکست نمی خورد و بردباری که تندی نمی کند. بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا سپاس گزار نعمت هایت و به یاد نیکی هایت قرار ده.

بارالها، چه بسیار ابرهای بلایی که آن را دور کردی و آسمان نعمتی که آن را به بارش واداشتی و ستون های بزرگواری که آنها را جاری ساختی و چشم های گورستان هایی که آن را کور کردی و ابرهای رحمتی که آن را گستراندی و لباس عافیتی که آن را پوشاندی و ویرانی های اندوهی که آن را برطرف نمودی و کارهای پیوسته ای که وقتی آن را درخواست نمودم از آن ناتوان نبودی و چون آن را خواستم برایت غیرممکن نبود. پس سپاس مخصوص توست، ای توانایی که شکست نمی خورد و بردباری که تندی نمی کند. بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا سپاس گزار نعمت هایت و یادکننده نیکی هایت قرار ده.

ص: 321

یُظْهِرُ لِی بَشَاشَةَ الْمَلَقِ وَ یَبْسُطُ لِی وَجْهاً غَیْرَ طَلِقٍ فَلَمَّا رَأَیْتَ دَغَلَ سَرِیرَتِهِ وَ قُبْحَ مَا انْطَوَی عَلَیْهِ لِشَرِیکِهِ فِی مُلَبِّهِ وَ أَصْبَحَ مُجْلِباً إِلَیَّ فِی بَغْیِهِ أَرْکَسْتَهُ لِأُمِّ رَأْسِهِ وَ أَتَیْتَ بُنْیَانَهُ مِنْ أَسَاسِهِ فَصَرَعْتَهُ فِی زُبْیَتِهِ وَ أَرْدَیْتَهُ فِی مَهْوَی حُفْرَتِهِ (1)

وَ جَعَلْتَ خَدَّهُ طَبَقاً لِتُرَابِ رِجْلِهِ وَ شَغَلْتَهُ فِی بَدَنِهِ وَ رِزْقِهِ وَ رَمَیْتَهُ بِحَجَرِهِ وَ خَنَقْتَهُ بِوَتَرِهِ وَ ذَکَّیْتَهُ بِمَشَاقِصِهِ وَ کَبَبْتَهُ لِمَنْخِرِهِ وَ رَدَدْتَ کَیْدَهُ فِی نَحْرِهِ وَ وَثَّقْتَهُ بِنَدَامَتِهِ وَ فَنَیْتَهُ (2)

بِحَسْرَتِهِ فَاسْتَخْذَلَ وَ اسْتَخْذَأَ وَ تَضَاءَلَ بَعْدَ نَخْوَتِهِ وَ انْقَمَعَ بَعْدَ اسْتِطَالَتِهِ ذَلِیلًا مَأْسُوراً فِی رِبْقِ حَبَائِلِهِ الَّتِی کَانَ یُؤَمِّلُ أَنْ یَرَانِی فِیهَا یَوْمَ سَطْوَتِهِ وَ قَدْ کِدْتُ یَا رَبِّ لَوْ لَا رَحْمَتُکَ یَحُلُّ بِی مَا حَلَّ بِسَاحَتِهِ فَلَکَ الْحَمْدُ یَا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا یُغْلَبُ وَ ذِی أَنَاةٍ لَا یَعْجَلُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی لِأَنْعُمِکَ مِنَ الشَّاکِرِینَ وَ لِآلَائِکَ مِنَ الذَّاکِرِینَ إِلَهِی وَ کَمْ مِنْ حَاسِدٍ

شَرِقَ بِحَسَدِهِ وَ شَجِیَ بِغَیْظِهِ وَ سَلَقَنِی بِحَدِّ لِسَانِهِ وَ وَخَزَنِی بِمُوقِ عَیْنِهِ وَ جَعَلَ عِرْضِی غَرَضاً لِمَرَامِیهِ وَ قَلَّدَنِی خِلَالًا لَمْ تَزَلْ فِیهِ فَنَادَیْتُ (3) یَا رَبِّ مُسْتَجِیراً بِکَ وَاثِقاً بِسُرْعَةِ إِجَابَتِکَ مُتَوَکِّلًا عَلَی مَا لَمْ أَزَلْ أَعْرِفُهُ مِنْ حُسْنِ دِفَاعِکَ عَالِماً أَنَّهُ لَمْ یُضْطَهَدْ مَنْ أَوَی إِلَی ظِلِّ کَنَفِکَ وَ أَنْ لَا تَقْرَعَ الْفَوَادِحُ مَنْ لَجَأَ إِلَی مَعْقِلِ الِانْتِصَارِ بِکَ فَحَصَّنْتَنِی مِنْ بَأْسِهِ بِقُدْرَتِکَ فَلَکَ الْحَمْدُ یَا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا یُغْلَبُ وَ ذِی أَنَاةٍ لَا یَعْجَلُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی لِأَنْعُمِکَ مِنَ الشَّاکِرِینَ وَ لِآلَائِکَ مِنَ الذَّاکِرِینَ إِلَهِی وَ کَمْ مِنْ سَحَائِبِ مَکْرُوهٍ قَدْ جَلَّیْتَهَا وَ سَمَاءِ نِعْمَةٍ أَمْطَرْتَهَا وَ جَدَاوِلِ کَرَامَةٍ أَجْرَیْتَهَا وَ أَعْیُنِ أَجْدَاثٍ طَمَسْتَهَا وَ نَاشِئَةِ رَحْمَةٍ نَشَرْتَهَا وَ جُنَّةِ عَافِیَةٍ أَلْبَسْتَهَا وَ غَوَامِرِ کُرُبَاتٍ کَشَفْتَهَا وَ أُمُورٍ جَارِیَةٍ قَدَّرْتَهَا لَمْ تُعْجِزْکَ إِذْ طَلَبْتَهَا وَ لَمْ تَمْتَنِعْ عَلَیْکَ إِذْ أَرَدْتَهَا فَلَکَ الْحَمْدُ یَا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا یُغْلَبُ وَ ذِی أَنَاةٍ لَا یَعْجَلُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی لِأَنْعُمِکَ مِنَ الشَّاکِرِینَ وَ لِآلَائِکَ مِنَ الذَّاکِرِینَ.

ص: 321


1- 1. حفیرته خ ل و هی بمعنی الزبیة تحفر لصید الفرس.
2- 2. و فتنته خ ل.
3- 3. فنادیتک خ ل.

خداوندا، چه بسیار گمان نیکی که آن را راست گرداندی و بدون تنگ دستی توانگر کردی و چه بسیار بلای سختی که آن را دگرگون ساختی و چه بسیار زمین خورده ای که او را زنده گرداندی و سختی هایی که برطرف نمودی. آقای من، از کرده تو سؤال نمی شود و آن ها مورد سؤال قرار می گیرند. نیکی های تو چیزی از تو نمی کاهد، چرا که از تو درخواست شده و تو بخشیدی و آن جا که درخواستی از تو نشد نیز آغاز کننده بخشش بودی، آستان بخششت مورد خواهش بوده و هرگاه چیزی درخواست کردم جز نیکی و منت و بخشش نکردی ای پروردگارم، و من کاری جز نادیده گرفتن حرمت های تو و نافرمانی ات و دست اندازی به حدود و فراموشی وعده ات و فرمانبرداری از دشمن تو و دشمن خودم نکردم، ای معبود و ای یاری کننده ام، سستی من در سپاس تو مانع کامل کردن نیکی هایت نشد و نیکی های تو نیز مرا از انجام کارهایی که تو را به خشم وامی دارد بازنداشت. بارالها، پس این جایگاه بنده خواری است که به یگانگی ات اعتراف کرده و به کوتاهی خویش در ادا کردن حق تو اقرار می کند و به نعمت های فراوان و به رفتار نیک تو با خودش و نیکی های تو به او گواهی می دهد. پس ای پروردگار و معبود و آقای من، از فضل خودت آن چه را خواسته ام به سوی مهربانی ات به من ببخش تا آن را پله ای سازم که به سوی خشنودی ات بالا روم و از خشمت ایمن گردم، به عزت و بخشندگی ات و به حق پیامبرت محمد و امامان صلوات الله علیه و علیهم. پس سپاس مخصوص توست، ای توانایی که شکست نمی خورد و بردباری که تندی نمی کند. بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا سپاس گزار نعمت هایت و به یاد نیکی هایت قرار ده.

خداوندا، چه بسیار بنده ای که صبح و شام می کند در اندوه مرگ و رفت و آمد روح در گلو و نگریستن به آن چه لرزه بر اندام می اندازد و دل ها را می ترساند و من از همه آن ها در امان هستم. پس سپاس مخصوص توست، ای توانایی که شکست نمی خورد و بردباری که تندی نمی کند. بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا سپاس گزار نعمت هایت و به یاد نیکی هایت قرار ده.

ص: 322

إِلَهِی وَ کَمْ مِنْ ظَنٍّ حَسَنٍ حَقَّقْتَ وَ مِنْ عُدْمِ إِمْلَاقٍ جَبَرْتَ وَ مِنْ مَسْکَنَةٍ فَادِحَةٍ حَوَّلْتَ وَ مِنْ صَرْعَةٍ مُهْلِکَةٍ أَنْعَشْتَ وَ مِنْ مَشَقَّةٍ أَزَحْتَ لَا تُسْأَلُ یَا سَیِّدِی عَمَّا تَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ وَ لَا یَنْقُصُکَ مَا أَنْفَقْتَ وَ لَقَدْ سُئِلْتَ فَأَعْطَیْتَ وَ لَمْ تُسْأَلْ فَابْتَدَأْتَ وَ اسْتُمِیحَ بَابُ فَضْلِکَ فَمَا أَکْدَیْتَ أَبَیْتَ إِلَّا إِنْعَاماً وَ امْتِنَاناً وَ إِلَّا تَطَوُّلًا یَا رَبِّ وَ إِحْسَاناً وَ أَبَیْتَ یَا رَبِّ إِلَّا انْتِهَاکاً لِحُرُمَاتِکَ وَ اجْتِرَاءً عَلَی مَعَاصِیکَ وَ تَعَدِّیاً لِحُدُودِکَ وَ غَفْلَةً عَنْ وَعِیدِکَ وَ طَاعَةً لِعَدُوِّی وَ عَدُوِّکَ لَمْ یَمْنَعْکَ یَا إِلَهِی وَ نَاصِرِی إِخْلَالِی بِالشُّکْرِ عَنْ إِتْمَامِ إِحْسَانِکَ وَ لَا حَجَزَنِی ذَلِکَ عَنِ ارْتِکَابِ مَسَاخِطِکَ اللَّهُمَّ فَهَذَا مَقَامُ عَبْدٍ ذَلِیلٍ اعْتَرَفَ لَکَ بِالتَّوْحِیدِ وَ أَقَرَّ عَلَی نَفْسِهِ بِالتَّقْصِیرِ فِی أَدَاءِ حَقِّکَ وَ شَهِدَ لَکَ بِسُبُوغِ نِعْمَتِکَ عَلَیْهِ وَ جَمِیلِ عَادَاتِکَ (1) عِنْدَهُ وَ إِحْسَانِکَ إِلَیْهِ فَهَبْ لِی یَا إِلَهِی وَ سَیِّدِی مِنْ فَضْلِکَ مَا أُرِیدُهُ إِلَی رَحْمَتِکَ وَ أَتَّخِذُهُ سُلَّماً أَعْرُجُ فِیهِ إِلَی مَرْضَاتِکَ وَ آمَنُ بِهِ مِنْ سَخَطِکَ بِعِزَّتِکَ وَ طَوْلِکَ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ نَبِیِّکَ وَ الْأَئِمَّةِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ فَلَکَ الْحَمْدُ یَا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا یُغْلَبُ وَ ذِی أَنَاةٍ لَا یَعْجَلُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی لِأَنْعُمِکَ مِنَ الشَّاکِرِینَ وَ لِآلَائِکَ مِنَ الذَّاکِرِینَ إِلَهِی وَ کَمْ مِنْ عَبْدٍ أَمْسَی وَ أَصْبَحَ فِی کَرْبِ الْمَوْتِ وَ حَشْرَجَةِ الصَّدْرِ وَ النَّظَرِ إِلَی مَا تَقْشَعِرُّ مِنْهُ الْجُلُودُ وَ تَفْزَعُ إِلَیْهِ الْقُلُوبُ وَ أَنَا فِی عَافِیَةٍ مِنْ ذَلِکَ کُلِّهِ فَلَکَ الْحَمْدُ یَا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا یُغْلَبُ وَ ذِی أَنَاةٍ لَا یَعْجَلُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی لِأَنْعُمِکَ مِنَ الشَّاکِرِینَ وَ لِآلَائِکَ مِنَ الذَّاکِرِینَ إِلَهِی وَ کَمْ مِنْ عَبْدٍ أَمْسَی وَ أَصْبَحَ سَقِیماً مُوجَعاً مُدْنِفاً فِی أَنِینٍ وَ عَوِیلٍ یَتَقَلَّبُ فِی غَمِّهِ وَ لَا یَجِدُ مَحِیصاً وَ لَا یُسِیغُ طَعَاماً وَ لَا یَسْتَعْذِبُ شَرَاباً وَ لَا یَسْتَطِیعُ ضَرّاً وَ لَا نَفْعاً وَ هُوَ فِی حَسْرَةٍ وَ نَدَامَةٍ وَ أَنَا فِی صِحَّةٍ مِنَ الْبَدَنِ وَ سَلَامَةٍ مِنَ الْعَیْشِ کُلُّ ذَلِکَ مِنْکَ فَلَکَ الْحَمْدُ یَا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا یُغْلَبُ وَ ذِی أَنَاةٍ لَا یَعْجَلُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی لِأَنْعُمِکَ مِنَ الشَّاکِرِینَ وَ لِآلَائِکَ مِنَ الذَّاکِرِینَ.

ص: 322


1- 1. عادتک خ صح.

پروردگارا، چه بسیار بنده ای که صبح و شب را در بیماری و ناراحتی و با ناله و زاری سپری می کند، در غم و اندوه خود پهلو به پهلو می شود و هیچ گریزی ندارد و هیچ غذایی از گلویش پایین نمی رود و هیچ نوشیدنی برایش شیرین نیست، نه بر سودی توانایی دارد و نه می تواند زیانی را برطرف سازد و پیوسته در حسرت و پشیمانی است. و من در سلامتی جسم و آسودگی از همه آن ها هستم و این ها همه از جانب توست. پس سپاس مخصوص توست، ای توانایی که شکست نمی خورد و بردباری که تندی نمی کند. بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا سپاس گزار نعمت هایت و به یاد نیکی هایت قرار ده.

معبودا، چه بسیار بنده ای که صبح و شب در ترس و وحشت و بیم بیداری می کشد و نگران و تنها و هراسان و رانده شده و گریزان است، در تنگنایی گرفتار شده و یا در پناه گاهی پنهان شده است. زمین با همه وسعتش برای او تنگ گردیده و هیچ چاره و راه نجات و جان پناه و گریز گاهی نمی یابد. و من از همه آن ها در امان و آرامش و عافیت هستم و همگی از سوی توست. پس سپاس مخصوص توست، ای توانایی که شکست نمی خورد و بردباری که تندی نمی کند. بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا سپاس گزار نعمت هایت و به یاد نیکی هایت قرار ده.

پروردگارم و آقای من، چه بسیار بنده ای که پیوسته در غل و زنجیرهای آهنین در اختیار دشمنانی است که به او رحم نمی کنند، از خانواده و فرزندانش دور افتاده و از برادران و سرزمینش جدا شده، همواره در انتظار است که چگونه کشته می شود و چگونه او را قطعه قطعه می کنند . و من از همه آن در عافیت هستم. پس سپاس مخصوص توست، ای توانایی که شکست نمی­خورد و بردباری که تندی نمی کند. بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا سپاس گزار نعمت هایت و به یاد نیکی هایت قرار ده. بارخدایا، ای مولای من، چه بسیار بنده ای که به تنهایی و از نزدیک جنگ و درگیری را تحمل می کند در حالی که دشمنان از هر طرف او را در بر گرفته اند و شمشیرها و نیزه ها و ابزار جنگی با همه توان خود در یکدیگر می پیچند و او هیچ چاره ای ندارد و راه فراری نمی یابد، زخم ها او را سنگین کرده و یا در خون خود می غلطد و زیر سم چارپایان و پای سواران افتاده است، آرزوی جرعه ای آب دارد یا این که خانواده و فرزندان خود را ببیند اما نمی تواند. و من از همه آن در امان هستم و این از جانب توست. پس سپاس مخصوص توست، ای توانایی که شکست نمی خورد و بردباری که تندی نمی کند. بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا سپاس گزار نعمت هایت و به یاد نیکی هایت قرار ده.

بارخدایا، چه بسیار بنده ای که روز و شب را در تاریکی های دریاها و برابر تندبادها و امواج و بلاها سپری می کند. در انتظار غرق شدن و نابودی است و بر هیچ چاره ای توانایی ندارد. یا دچار صاعقه یا خرابی یا غرق شدن یا سوختگی و یا شکافتگی یا فرورفتن زمین یا تغییر صورت و یا سنگ شده است و من از همه آن ها در عافیت هستم و این از جانب توست. پس سپاس مخصوص توست، ای توانایی که شکست نمی خورد و بردباری که تندی نمی کند. بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا سپاس گزار نعمت هایت و به یاد نیکی هایت قرار ده.

خدایا، چه بسیار بنده ای که صبح و شام در حال سفر و دور از خانواده و سرزمین و فرزندان خود به سر می برد، در صحراهای سوزان سرگردان است و یکه و تنها با حیوانات وحشی و چارپایان و شیران بیشه راه می سپارد و نه چاره ای دارد و نه

ص: 323

إِلَهِی وَ کَمْ عَبْدٍ أَمْسَی وَ أَصْبَحَ خَائِفاً مَرْعُوباً مُسَهَّداً مُشْفِقاً وَحِیداً وَجِلًا هَارِباً طَرِیداً وَ مُنْحَجِزاً فِی مَضِیقٍ أَوْ مَخْبَأَةٍ مِنَ الْمَخَابِی قَدْ ضَاقَتْ عَلَیْهِ الْأَرْضُ بِرُحْبِهَا لَا یَجِدُ حِیلَةً وَ لَا مَنْجًی وَ لَا مَأْوًی وَ لَا مَهْرَباً وَ أَنَا فِی أَمْنٍ وَ طُمَأْنِینَةٍ وَ عَافِیَةٍ مِنْ ذَلِکَ کُلِّهِ فَلَکَ الْحَمْدُ یَا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا یُغْلَبُ وَ ذِی أَنَاةٍ لَا یَعْجَلُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی لِأَنْعُمِکَ مِنَ الشَّاکِرِینَ وَ لِآلَائِکَ مِنَ الذَّاکِرِینَ: إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ کَمْ مِنْ عَبْدٍ أَمْسَی وَ أَصْبَحَ مَغْلُولًا مُکَبَّلًا بِالْحَدِیدِ بِأَیْدِی الْعُدَاةِ لَا یَرْحَمُونَهُ فَقِیداً مِنْ أَهْلِهِ وَ وَلَدِهِ مُنْقَطِعاً عَنْ إِخْوَانِهِ وَ بَلَدِهِ یَتَوَقَّعُ کُلَّ سَاعَةٍ بِأَیَّةِ قَتْلَةٍ یُقْتَلُ وَ بِأَیِّ مُثْلَةٍ یُمَثَّلُ بِهِ وَ أَنَا فِی عَافِیَةٍ مِنْ ذَلِکَ کُلِّهِ فَلَکَ الْحَمْدُ یَا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا یُغْلَبُ وَ ذِی أَنَاةٍ لَا یَعْجَلُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی لِأَنْعُمِکَ مِنَ الشَّاکِرِینَ وَ لِآلَائِکَ مِنَ الذَّاکِرِینَ إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ کَمْ مِنْ عَبْدٍ أَمْسَی وَ أَصْبَحَ یُقَاسِی الْحَرْبَ وَ مُبَاشَرَةَ الْقِتَالِ بِنَفْسِهِ قَدْ غَشِیَتْهُ الْأَعْدَاءُ مِنْ کُلِّ جَانِبٍ وَ السُّیُوفُ وَ الرِّمَاحُ وَ آلَةُ الْحَرْبِ یَتَقَعْقَعُ فِی الْحَدِیدِ مَبْلَغَ مَجْهُودِهِ وَ لَا یَعْرِفُ حِیلَةً وَ لَا یَجِدُ مَهْرَباً قَدْ أُدْنِفَ بِالْجِرَاحَاتِ أَوْ مُتَشَحِّطاً بِدَمِهِ تَحْتَ السَّنَابِکِ وَ الْأَرْجُلِ یَتَمَنَّی شَرْبَةً مِنْ مَاءٍ أَوْ نَظْرَةً إِلَی أَهْلِهِ وَ وَلَدِهِ وَ لَا یَقْدِرُ عَلَیْهَا وَ أَنَا فِی عَافِیَةٍ مِنْ ذَلِکَ کُلِّهِ فَلَکَ الْحَمْدُ یَا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا یُغْلَبُ وَ ذِی أَنَاةٍ لَا یَعْجَلُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی لِأَنْعُمِکَ مِنَ الشَّاکِرِینَ وَ لِآلَائِکَ مِنَ الذَّاکِرِینَ إِلَهِی وَ کَمْ مِنْ عَبْدٍ أَمْسَی وَ أَصْبَحَ فِی ظُلُمَاتِ الْبِحَارِ وَ عَوَاصِفِ الرِّیَاحِ وَ الْأَهْوَالِ وَ الْأَمْوَاجِ یَتَوَقَّعُ الْغَرَقَ وَ الْهَلَاکَ لَا یَقْدِرُ عَلَی حِیلَةٍ أَوْ مُبْتَلًی بِصَاعِقَةٍ أَوْ هَدْمٍ أَوْ غَرَقٍ أَوْ حَرَقٍ أَوْ شَرَقٍ أَوْ خَسْفٍ أَوْ مَسْخٍ أَوْ قَذْفٍ وَ أَنَا فِی عَافِیَةٍ مِنْ ذَلِکَ کُلِّهِ فَلَکَ الْحَمْدُ یَا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا یُغْلَبُ وَ ذِی أَنَاةٍ لَا یَعْجَلُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی لِأَنْعُمِکَ مِنَ الشَّاکِرِینَ وَ لِآلَائِکَ مِنَ الذَّاکِرِینَ إِلَهِی وَ کَمْ مِنْ عَبْدٍ أَمْسَی وَ أَصْبَحَ مُسَافِراً شَاخِصاً(1) عَنْ أَهْلِهِ وَ وَطَنِهِ وَ وُلْدِهِ مُتَحَیِّراً فِی الْمَفَاوِزِ تَائِهاً مَعَ الْوُحُوشِ وَ الْبَهَائِمِ وَ الْهَوَامِّ وَحِیداً فَرِیداً لَا یَعْرِفُ حِیلَةً وَ لَا یَهْتَدِی

ص: 323


1- 1. شاحطا خ، کما فی المصدر.

راهی را می شناسد. یا به وسیله سرما یا گرما، گرسنگی و یا برهنگی و سختی های دیگر آزار می بیند که من از آن در امان و عافیت هستم و همه آن از جانب توست. پس سپاس مخصوص توست، ای توانایی که شکست نمی خورد و بردباری که تندی نمی کند. بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا سپاس گزار نعمت هایت و به یاد نیکی هایت قرار ده.

پروردگارا، چه بسیار بنده ای که پیوسته فقیرو نیازمند و بدهکار و تهیدست و پریشان و هراسان و گرسنه و تشنه است و در انتظار کسی است که به او نیکی کند. و یا بنده ای آبرومندتر از من نزد تو که عبادات بیش تری از من دارد اما در بند و شکست خورده است، از رنج عبادت طولانی یا شدت بندگی و یا خسارت فراوان، پشتش سنگین شده است. یا این که دچار بلای سختی شده که جز به لطف تو نمی تواند بر آن طاقت بیاورد. ومن خدمت گزارده دارای نعمت و بزرگ داشته شده در عافیت از همه آن ها هستم، پس سپاس مخصوص توست، ای توانایی که شکست نمی خورد و بردباری که تندی نمی کند. بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا سپاس گزار نعمت هایت و به یاد نیکی هایت قرار ده.

بارخدایا، ای آقا و مولای من، چه بسیار بنده ای که پیوسته رانده شده و فراری و سرگشته و حیران و گرسنه و بیمناک و زیان دیده در صحرا و خشکی هاست. گرما و سرما او را سوزانده و زندگی سخت و دشوار و جایگاه فرومایه ای دارد. با دیده حسرت به خویش می نگرد و بر سود و زیان خود توانایی ندارد. و من با لطف و بخشش تو از آن در امان هستم. پس معبودی جز تو نیست، منزهی و سپاس مخصوص توست، ای توانایی که شکست نمی خورد و بردباری که تندی نمی کند. بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا سپاس گزار نعمت هایت و به یاد نیکی هایت قرار ده و با مهربانی ات بر من رحم کن ای مهربان ترین مهربانان.

مولا و آقای من، چه بسیار بنده ای که ناتوان و بیمار و ناخوش در بستر بیماری افتاده و پیوسته پهلو به پهلو می شود. از لذت خوراک و نوشیدنی ها چیزی درک نمی کند و با دیده حسرت به خود می نگرد و قادر به هیچ سود و زیانی برای خویش نیست. و من با لطف و بخشش تو از همه آن در عافیت هستم. پس نیست معبودی جز تو، منزهی ای توانایی که شکست نمی خورد و بردباری که تندی نمی کند. بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا سپاس گزار نعمت هایت و به یاد نیکی هایت قرار ده و با مهرت خود بر من رحم فرما ای پادشاه همه مهربانان.

ص: 324

سَبِیلًا أَوْ مُتَأَذِّیاً بِبَرْدٍ أَوْ حَرٍّ أَوْ جُوعٍ أَوْ عُرْیٍ أَوْ غَیْرِهِ مِنَ الشَّدَائِدِ مِمَّا أَنَا مِنْهُ خِلْوٌ وَ فِی عَافِیَةٍ مِنْ ذَلِکَ کُلِّهِ فَلَکَ الْحَمْدُ یَا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا یُغْلَبُ وَ ذِی أَنَاةٍ لَا یَعْجَلُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی لِأَنْعُمِکَ مِنَ الشَّاکِرِینَ وَ لِآلَائِکَ مِنَ الذَّاکِرِینَ إِلَهِی وَ کَمْ مِنْ عَبْدٍ أَمْسَی وَ أَصْبَحَ فَقِیراً عَائِلًا عَارِیاً مُمْلِقاً مُخْفِقاً مَهْجُوراً(1)

خَائِفاً جَائِعاً ظَمْآنَ یَنْتَظِرُ مَنْ یَعُودُ عَلَیْهِ بِفَضْلٍ أَوْ عَبْدٍ وَجِیهٍ هُوَ أَوْجَهُ مِنِّی عِنْدَکَ وَ أَشَدُّ عِبَادَةً لَکَ مَغْلُولًا مَقْهُوراً قَدْ حُمِّلَ ثِقْلًا مِنْ تَعَبِ الْعَنَاءِ وَ شِدَّةِ الْعُبُودِیَّةِ وَ کُلْفَةِ الرِّقِّ وَ ثِقْلِ الضَّرِیبَةِ أَوْ مُبْتَلًی بِبَلَاءٍ شَدِیدٍ لَا قِبَلَ لَهُ بِهِ إِلَّا بِمَنِّکَ عَلَیْهِ وَ أَنَا الْمَخْدُومُ الْمُنْعَمُ الْمُعَافَی الْمُکَرَّمُ فِی عَافِیَةٍ مِمَّا هُوَ فِیهِ فَلَکَ الْحَمْدُ یَا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا یُغْلَبُ وَ ذِی أَنَاةٍ لَا یَعْجَلُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی لِأَنْعُمِکَ مِنَ الشَّاکِرِینَ وَ لِآلَائِکَ مِنَ الذَّاکِرِینَ إِلَهِی مَوْلَایَ وَ سَیِّدِی وَ کَمْ مِنْ عَبْدٍ أَمْسَی وَ أَصْبَحَ شَرِیداً طَرِیداً حَیْرَانَ مُتَحَیِّراً جَائِعاً خَائِفاً خَاسِراً(2) فِی الصَّحَارِی وَ الْبَرَارِی قَدْ أَحْرَقَهُ الْحَرُّ وَ الْبَرْدُ وَ هُوَ فِی ضُرٍّ مِنَ الْعَیْشِ وَ ضَنْکٍ مِنَ الْحَیَاةِ وَ ذُلٍّ مِنَ الْمُقَامِ یَنْظُرُ إِلَی نَفْسِهِ حَسْرَةً لَا یَقْدِرُ لَهَا عَلَی ضَرٍّ وَ لَا نَفْعٍ وَ أَنَا خِلْوٌ مِنْ ذَلِکَ کُلِّهِ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ فَلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا یُغْلَبُ وَ ذِی أَنَاةٍ لَا یَعْجَلُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی لِأَنْعُمِکَ مِنَ الشَّاکِرِینَ وَ لِآلَائِکَ مِنَ الذَّاکِرِینَ وَ ارْحَمْنِی بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ (3)

مَوْلَایَ وَ سَیِّدِی وَ کَمْ مِنْ عَبْدٍ أَمْسَی وَ أَصْبَحَ عَلِیلًا مَرِیضاً سَقِیماً مُدْنِفاً عَلَی فُرُشِ الْعِلَّةِ وَ فِی لِبَاسِهَا یَتَقَلَّبُ یَمِیناً وَ شِمَالًا لَا یَعْرِفُ شَیْئاً مِنْ لَذَّةِ الطَّعَامِ وَ لَا مِنْ لَذَّةِ الشَّرَابِ یَنْظُرُ إِلَی نَفْسِهِ حَسْرَةً لَا یَسْتَطِیعُ لَهَا ضَرّاً وَ لَا نَفْعاً وَ أَنَا خِلْوٌ مِنْ ذَلِکَ کُلِّهِ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ فَلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا یُغْلَبُ وَ ذِی أَنَاةٍ لَا یَعْجَلُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی لَکَ مِنَ الْعَابِدِینَ وَ لِأَنْعُمِکَ مِنَ الشَّاکِرِینَ وَ لِآلَائِکَ مِنَ الذَّاکِرِینَ وَ ارْحَمْنِی بِرَحْمَتِکَ یَا مَالِکَ الرَّاحِمِینَ (4)

ص: 324


1- 1. مجهودا خ ل.
2- 2. حاسرا خ ل.
3- 3. زاد فی المصدر: یا مالک الراحمین.
4- 4. یا أرحم الراحمین خ ل.

ای مولا و آقای من، چه بسیار بنده ای که روز و شب بر او می گذرد در حالی که روز مرگش نزدیک شده و فرشته ی مرگ در میان یارانش به او چشم دوخته، با سختی های مرگ روبرو شده و چشمانش به راست و چپ می گردند، به دوستان و یارانش نگاه نمی کند. قادر به سخن گفتن نیست و با دیده ی حسرت به خود می نگرد و قادر به هیچ سود و زیانی برای خویش نیست. و من با لطف و بخشش تو از همه آن در عافیت هستم. پس نیست معبودی جز تو، منزهی ای توانایی که شکست نمی خورد و بردباری که تندی نمی کند. بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا عبادت کننده ات و سپاس گزار نعمت هایت و به یاد نیکی هایت قرار ده و با مهر خود بر من رحم فرما ای پادشاه همه مهربانان.

مولا و آقای من، چه بسیار بنده ای که در تنگنای زندان ها و بندها و با اندوه و خواری و پاره های آهن سپری می کند. شعله هاو زندانبانان او را میان خود می گردانند و نمی داند با او چه می کنند و چه مجازاتی در انتظار اوست. او در پریشانی و زندگی بسیار سختی است. با دیده حسرت به خود می نگرد و قادر به هیچ سود و زیانی برای خویش نیست. و من با لطف و بخشش تو از همه آن در عافیت هستم. پس نیست معبودی جز تو، منزهی ای توانایی که شکست نمی­خورد و بردباری که تندی نمی کند. بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا عبادت کننده ات و سپاس گزار نعمت هایت و به یاد نیکی هایت قرار ده و با مهربانی خود بر من رحم فرما ای پادشاه همه مهربانان.

مولا و آقای من، چه بسیار بنده ای که صبح و شام را سپری می کند در حالی که قضا و بلا او را دربرگرفته و دوستان و یارانش از او جدا شده اند. خوار و کوچک و اسیر دست کافران شده و پیوسته او را به راست و چپ می گردانند. در سیاه چال ها افکنده شده و آهن ها بر او سنگینی می کند. روشنایی و آرامش دنیا را نمی بیند و با دیده حسرت به خود می نگرد و قادر به هیچ سود و زیانی برای خویش نیست. و من با لطف و بخشش تو از همه آن در عافیت هستم. پس نیست معبودی جز تو، منزهی ای توانایی که شکست نمی خورد و بردباری که تندی نمی کند. بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا

ص: 325

مَوْلَایَ وَ سَیِّدِی وَ کَمْ مِنْ عَبْدٍ أَمْسَی وَ أَصْبَحَ قَدْ دَنَا یَوْمُهُ مِنْ حَتْفِهِ وَ قَدْ أَحْدَقَ بِهِ مَلَکُ الْمَوْتِ فِی أَعْوَانِهِ یُعَالِجُ سَکَرَاتِ الْمَوْتِ وَ حِیَاضَهُ تَدُورُ عَیْنَاهُ یَمِیناً وَ شِمَالًا لا یَنْظُرُ إِلَی أَحِبَّائِهِ وَ أَوِدَّائِهِ وَ أَخِلَّائِهِ قَدْ مُنِعَ مِنَ الْکَلَامِ وَ حُجِبَ عَنِ الْخِطَابِ یَنْظُرُ إِلَی نَفْسِهِ حَسْرَةً فَلَا یَسْتَطِیعُ لَهَا نَفْعاً وَ لَا ضَرّاً وَ أَنَا خِلْوٌ مِنْ ذَلِکَ کُلِّهِ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ فَلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا یُغْلَبُ وَ ذِی أَنَاةٍ لَا یَعْجَلُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی لَکَ مِنَ الْعَابِدِینَ وَ لِأَنْعُمِکَ (1)

مِنَ الشَّاکِرِینَ وَ لِآلَائِکَ مِنَ الذَّاکِرِینَ وَ ارْحَمْنِی بِرَحْمَتِکَ یَا مَالِکَ الرَّاحِمِینَ (2) مَوْلَایَ وَ سَیِّدِی وَ کَمْ مِنْ عَبْدٍ أَمْسَی وَ أَصْبَحَ فِی مَضَایِقِ الْحُبُوسِ وَ السُّجُونِ وَ کُرَبِهَا(3) وَ ذُلِّهَا وَ حَدِیدِهَا تَتَدَاوَلُهُ أَعْوَانُهَا وَ زَبَانِیَتُهَا فَلَا یَدْرِی أَیُّ حَالٍ یُفْعَلُ بِهِ وَ أَیُّ مُثْلَةٍ یُمَثَّلُ بِهِ فَهُوَ فِی ضُرٍّ مِنَ الْعَیْشِ وَ ضَنْکٍ مِنَ الْحَیَاةِ یَنْظُرُ إِلَی نَفْسِهِ حَسْرَةً لَا یَسْتَطِیعُ لَهَا ضَرّاً وَ لَا نَفْعاً وَ أَنَا خِلْوٌ مِنْ ذَلِکَ کُلِّهِ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ فَلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا یُغْلَبُ وَ ذِی أَنَاةٍ لَا یَعْجَلُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی لَکَ مِنَ الْعَابِدِینَ وَ لِنَعْمَائِکَ مِنَ الشَّاکِرِینَ وَ لِآلَائِکَ مِنَ الذَّاکِرِینَ وَ ارْحَمْنِی بِرَحْمَتِکَ یَا مَالِکَ الرَّاحِمِینَ (4)

مَوْلَایَ وَ سَیِّدِی وَ کَمْ مِنْ عَبْدٍ أَمْسَی وَ أَصْبَحَ قَدِ اسْتَمَرَّ عَلَیْهِ الْقَضَاءُ وَ أَحْدَقَ بِهِ الْبَلَاءُ وَ فَارَقَ أَوِدَّاءَهُ وَ أَحِبَّاءَهُ وَ أَخِلَّاءَهُ وَ أَمْسَی حَقِیراً أَسِیراً ذَلِیلًا فِی أَیْدِی الْکُفَّارِ وَ الْأَعْدَاءِ یَتَدَاوَلُونَهُ یَمِیناً وَ شِمَالًا قَدْ حُمِّلَ فِی الْمَطَامِیرِ وَ ثُقِّلَ بِالْحَدِیدِ لَا یَرَی شَیْئاً مِنْ ضِیَاءِ الدُّنْیَا وَ لَا مِنْ رَوْحِهَا یَنْظُرُ إِلَی نَفْسِهِ حَسْرَةً لَا یَسْتَطِیعُ لَهَا ضَرّاً وَ لَا نَفْعاً وَ أَنَا خِلْوٌ مِنْ ذَلِکَ کُلِّهِ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ فَلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا یُغْلَبُ وَ ذِی أَنَاةٍ لَا یَعْجَلُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی لَکَ مِنَ

ص: 325


1- 1. و لنعمائک خ ل کما فی المصدر.
2- 2. یا أرحم الرحمین خ ل.
3- 3. و کرهها خ ل.
4- 4. یا أرحم الراحمین خ ل. و هکذا فی کل المواضع.

عبادت کننده ات و سپاس گزار نعمت هایت و به یاد نیکی هایت قرار ده و با مهر خود بر من رحم فرما ای پادشاه همه مهربانان.

مولا و آقای من، چه بسیار بنده ای که صبح و شام را می گذراند در حالی که مشتاق و آرزومند دنیاست تا جایی که خودش و اموالش را از روی حرص به آن به خطر انداخته و سوار بر کشتی شده و آن را شکسته است و اکنون روی کناره های دریاها و تاریکی های آن است. با دیده حسرت به خود می نگرد و قادر به هیچ سود و زیانی برای خویش نیست. و من با لطف و بخشش تو از همه آن در عافیت هستم. پس نیست معبودی جز تو، منزهی ای توانایی که شکست نمی خورد و بردباری که تندی نمی کند. بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا عبادت کننده ات و سپاس گزار نعمت هایت و به یاد نیکی هایت قرار ده و با مهرت بر من رحم فرما ای پادشاه همه مهربانان.

مولا و آقای من، چه بسیار بنده ای که صبح و شام را سپری می کند درحالی که قضا بر او تداوم یافته و بلا و کافران و دشمنان به او چشم دوخته اند. نیزه ها و شمشیرها و تیرها او را گرفته اند و بر زمین افتاده و زمین از خونش نوشیده و درندگان و پرندگان گوشتش را خورده اند و من با لطف و بخشش تو از همه آن در عافیت هستم نه با شایستگی خویش. ای آن که معبودی جز تو نیست، منزهی ای توانایی که شکست نمی­خورد و بردباری که تندی نمی کند. بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا سپاس گزار نعمت هایت و به یاد نیکی هایت قرار ده و با مهر خود بر من رحم فرما ای پادشاه همه مهربانان.

قسم به عزتت ای بخشنده، آن چه را نزد توست درخواست می کنم و به تو اصرار می ورزم و به تو پناهنده می شوم و دستانم را با همه گناهکاری اش به سویت دراز می کنم. پس به چه کس پناهنده شوم و به که پناه ببرم من که جز تو کسی را ندارم. آیا مرا رد می کنی در حالی که تکیه گاه من تویی؟ از تو درخواست می کنم به نامت که آن را بر آسمان قرار دادی و آرام گرفت، و بر کوهها پس ثابت شدند و بر زمین پس اسقرار یافت و بر شب نهادی پس تاریک شد، و بر روز گذاشتی و نورانی گردید، تا بر محمد و خاندانش درود فرستی و همه حاجت هایم را برآورده سازی و همه گناهانم را از بزرگ و کوچک ببخشی و روزی ام را چنان گسترده سازی که با آن مرا به بزرگی دنیا و آخرت برسانی. ای مهربان ترین مهربانان.

مولای من، از تو یاری خواستم،

ص: 326

الْعَابِدِینَ وَ لِنَعْمَائِکَ مِنَ الشَّاکِرِینَ وَ لِآلَائِکَ مِنَ الذَّاکِرِینَ وَ ارْحَمْنِی بِرَحْمَتِکَ یَا مَالِکَ الرَّاحِمِینَ.

مَوْلَایَ وَ سَیِّدِی وَ کَمْ مِنْ عَبْدٍ أَمْسَی وَ أَصْبَحَ قَدِ اشْتَاقَ إِلَی الدُّنْیَا لِلرَّغْبَةِ فِیهَا إِلَی أَنْ خَاطَرَ بِنَفْسِهِ وَ مَالِهِ حِرْصاً مِنْهُ عَلَیْهَا قَدْ رَکِبَ الْفُلْکَ وَ کُسِرَتْ بِهِ وَ هُوَ فِی آفَاقِ الْبِحَارِ وَ ظُلَمِهَا یَنْظُرُ إِلَی نَفْسِهِ حَسْرَةً لَا یَقْدِرُ لَهَا عَلَی ضَرٍّ وَ لَا نَفْعٍ وَ أَنَا خِلْوٌ مِنْ ذَلِکَ کُلِّهِ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ فَلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا یُغْلَبُ وَ ذِی أَنَاةٍ لَا یَعْجَلُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی لَکَ مِنَ الْعَابِدِینَ وَ لِنَعْمَائِکَ مِنَ الشَّاکِرِینَ وَ لِآلَائِکَ مِنَ الذَّاکِرِینَ وَ ارْحَمْنِی بِرَحْمَتِکَ یَا مَالِکَ الرَّاحِمِینَ مَوْلَایَ وَ سَیِّدِی وَ کَمْ مِنْ عَبْدٍ أَمْسَی وَ أَصْبَحَ قَدِ اسْتَمَرَّ عَلَیْهِ الْقَضَاءُ وَ أَحْدَقَ بِهِ الْبَلَاءُ وَ الْکُفَّارُ وَ الْأَعْدَاءُ وَ أَخَذَتْهُ الرِّمَاحُ وَ السُّیُوفُ وَ السِّهَامُ وَ جُدِّلَ صَرِیعاً وَ قَدْ شَرِبَتِ الْأَرْضُ مِنْ دَمِهِ وَ أَکَلَتِ السِّبَاعُ وَ الطَّیْرُ مِنْ لَحْمِهِ وَ أَنَا خِلْوٌ مِنْ ذَلِکَ کُلِّهِ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ لَا بِاسْتِحْقَاقٍ مِنِّی یَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا یُغْلَبُ وَ ذِی أَنَاةٍ لَا یَعْجَلُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی لِنَعْمَائِکَ مِنَ الشَّاکِرِینَ وَ لِآلَائِکَ مِنَ الذَّاکِرِینَ وَ ارْحَمْنِی بِرَحْمَتِکَ یَا مَالِکَ الرَّاحِمِینَ وَ عِزَّتِکَ یَا کَرِیمُ لَأَطْلُبَنَّ مِمَّا لَدَیْکَ وَ لَأُلِحَّنَّ عَلَیْکَ وَ لألجن (1) [لَأُلْجِئَنَ] إِلَیْکَ وَ لَأَمُدَّنَ یَدِی نَحْوَکَ مَعَ جُرْمِهَا إِلَیْکَ فَبِمَنْ أَعُوذُ یَا رَبِّ وَ بِمَنْ أَلُوذُ لَا أَحَدَ لِی إِلَّا أَنْتَ أَ فَتَرُدُّنِی وَ أَنْتَ مُعَوَّلِی وَ عَلَیْکَ مُتَّکَلِی وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی وَضَعْتَهُ عَلَی السَّمَاءِ فَاسْتَقَلَّتْ وَ عَلَی الْجِبَالِ فَرَسَتْ وَ عَلَی الْأَرْضِ فَاسْتَقَرَّتْ وَ عَلَی اللَّیْلِ فَأَظْلَمَ وَ عَلَی النَّهَارِ فَاسْتَنَارَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَقْضِیَ لِی جَمِیعَ حَوَائِجِی وَ تَغْفِرَ لِی ذُنُوبِی کُلَّهَا صَغِیرَهَا وَ کَبِیرَهَا وَ تُوَسِّعَ عَلَیَّ مِنَ الرِّزْقِ مَا تُبَلِّغُنِی بِهِ شَرَفَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ مَوْلَایَ بِکَ اسْتَعَنْتُ (2) فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعِنِّی (3) وَ بِکَ اسْتَجَرْتُ

ص: 326


1- 1. و لألجئن، خ کما فی المصدر.
2- 2. استغثت خ ل.
3- 3. و أغثنی خ ل.

پس بر محمد و خاندانش درود فرست و یاری ام کن. و به تو پناه آوردم، پس بر محمد و خاندانش درود فرست و پناهم بده و با فرمانبرداری از خودت مرا از فرمانبرداری بندگانت بی نیاز گردان، و با درخواست از خودت مرا از درخواست از آفریدگانت بی نیاز کن و از خواری فقر مرا به عزت بی نیازی و از فرومایگی گناهان به عزت اطاعتت منتقل فرما. پس به راستی که از روی بخشش و لطف و نه از روی شایستگی ام مرا بر بسیاری از آفریدگانت برتری دادی. پس سپاس برای همه آن ها مخصوص توست. بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا سپاس گزار نعمت هایت و به یاد نیکی هایت قرار ده و با مهرت بر من رحم کن ای مهربان ترین مهربانان.

گفت: پس از آن مولای ما ابوالحسن علیه السلام به ما رو کرد. سپس گفت: شنیدم از ابوجعفر بن محمد که از پدرش علی بن حسین نقل می کرد از پدرش از جدش أمیرمؤمنان علیه و علیهم السلام که از پیامبر خدا صلی الله علیه وآله شنید که فرمود: به نعمت خداوند پروردگارتان اعتراف کنید و از همه گناهانتان به سوی او بازگردید و توبه کنید، پس به راستی که خداوند بندگان سپاس گزار خود را دوست می دارد.

گفت: سپس برای نماز برخاستیم و مردم پراکنده شدند و گرد هم نیامدند تا این که نامه مرگ موسی بن مهدی و بیعت برای هارون الرشید رسید(1).

کتاب عتیق غروی: ابومفضل شیبانی با اسناد یاد شده مانند آن را آورده است.

می گویم: در نسخه های مهج پس از پایان شرح جوشن مطلبی را با این لفظ دیدم: و از جمله، شرح معروف برای دعای جوشن است. نویسنده آن که نیازمند به درگاه خداوند متعال است، أبو طالب بن رجب می گوید: دعای جوشن را و داستان و فضیلت آن را در یکی از کتاب های جد رستگارم تقی الدین حسن بن داود با روایتی جز این دیدم، و دوست داشتم آن را در آین جا به ثبت برسانم (2). سپس حدیثی را که ما در شرح دعاء جوشن صغیر(3)

آورده ایم بیان می کند. و این از سخنان سید بن طاوس نیست و فقط فرزند شیخ رجب آن را آورده و شاید در هر دوی آن ها آمده باشد، هرچند به نظر می رسد شیخ در مورد آن به اشتباه افتاده است.

روایت3.

مهج الدعوات: حرز مولای ما حضرت کاظم صلوات الله علیه هنگامی که ایشان را در گودال درندگان افکندند:

به نام خداوند بخشنده مهربان، معبودی جز الله نیست، یکتا و یگانه است، وعده خود را به انجام رسانده و بنده اش را یاری نموده و سپاه خود را ارجمند کرده و گروه ها را به تنهایی شکست داد . و سپاس برای خداوند پروردگار عالمیان است.

ص: 327


1- . مهج الدعوات :268- 281
2- . مهج الدعوات :281
3- . در شرح دعای جوشن کبیر خواهد آمد.

فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَجِرْنِی وَ أَغْنِنِی بِطَاعَتِکَ عَنْ طَاعَةِ عِبَادِکَ وَ بِمَسْأَلَتِکَ عَنْ مَسْأَلَةِ خَلْقِکَ وَ انْقُلْنِی مِنْ ذُلِّ الْفَقْرِ إِلَی عِزِّ الْغِنَی وَ مِنْ ذُلِّ الْمَعَاصِی إِلَی عِزِّ الطَّاعَةِ فَقَدْ فَضَّلْتَنِی عَلَی کَثِیرٍ مِنْ خَلْقِکَ جُوداً مِنْکَ وَ کَرَماً لَا بِاسْتِحْقَاقٍ مِنِّی إِلَهِی فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی ذَلِکَ کُلِّهِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی لِنَعْمَائِکَ مِنَ الشَّاکِرِینَ وَ لِآلَائِکَ مِنَ الذَّاکِرِینَ وَ ارْحَمْنِی بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ قَالَ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَیْنَا مَوْلَانَا أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام ثُمَّ قَالَ سَمِعْتُ مِنْ أَبِی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ یُحَدِّثُ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ أَنَّهُ سَمِعَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ اعْتَرِفُوا بِنِعْمَةِ اللَّهِ رَبِّکُمْ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تُوبُوا إِلَیْهِ مِنْ جَمِیعِ ذُنُوبِکُمْ فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الشَّاکِرِینَ مِنْ عِبَادِهِ قَالَ ثُمَّ قُمْنَا إِلَی الصَّلَاةِ وَ تَفَرَّقَ الْقَوْمُ فَمَا اجْتَمَعُوا إِلَّا لِقِرَاءَةِ الْکِتَابِ الْوَارِدِ بِمَوْتِ مُوسَی الْمَهْدِیِّ وَ الْبَیْعَةِ لِهَارُونَ الرَّشِیدِ(1).

ق، [الکتاب العتیق الغرویّ] أبو المفضل الشیبانی بالإسناد المذکور: مثله أقول وجدت فی نسخ المهج بعد إتمام شرح الجوشن ما هذا لفظه و من ذلک الشرح المعروف بدعاء الجوشن یقول کاتبه الفقیر إلی الله تعالی أبو طالب بن رجب وجدت دعاء الجوشن و

خبره و فضله فی کتاب من کتب جدی السعید تقی الدین الحسن بن داود بغیر هذه الروایة فأحببت إثباته فی هذا المکان (2)

ثم ذکر الخبر الذی أوردناه فی شرح دعاء الجوشن الصغیر(3)

و هذا لیس من کلام السید ابن طاوس و إنما زاده ابن الشیخ رجب و لعله روی فی کلیهما و إن کان الظاهر أنه اشتبه علی هذا الشیخ.

«3»

مهج، [مهج الدعوات]: عُوذَةُ مَوْلَانَا الْکَاظِمِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ لَمَّا أُلْقِیَ فِی بِرْکَةِ السِّبَاعِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ أَنْجَزَ وَعْدَهُ وَ نَصَرَ عَبْدَهُ وَ أَعَزَّ جُنْدَهُ وَ هَزَمَ الْأَحْزَابَ وَحْدَهُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ

ص: 327


1- 1. مهج الدعوات ص 268- 281.
2- 2. مهج الدعوات ص 281.
3- 3. بل سیأتی فی شرح دعاء الجوشن الکبیر.

روز و شب را سپری کردم در پناه خداوند که آسیبی در آن راه ندارد و پرده او که بادها آن را نمی درند و نیزه ها آن را نمی شکافند و پناه خداوند که هرگز شکسته نمی شود و عزتش که خواری در آن نیست و شکست نمی خورد و در حزب او که کسی بر آن پیروز نمی شود و سپاه او که پراکنده نمی گردد. از خداوند گشایش می طلبم و از او پیروزی می جویم و بزرگی و پیروزی و نیرومندی می طلبم و پناهنده می شوم و از خداوند یاری می جویم و به نیروی خدا دشمنان خود را می زنم و با جنبشی از سوی خداوند بر آن ها پیروز می گردم و از خداوند در برابر آنان یاری می طلبم و کارم را به او وامی گزارم، خداوند برای من کافی است و او بهترین برعهده گیرنده است. آن ها را می بینی که به تو می نگرند و چیزی نمی بینند. چهره های دشمنانم سیاه شد و آن ها چیزی نمی بینند. آن ها کر و گنگ و کورند و به همین دلیل بازنمی گردند.

با کلمه خدا بر دشمنان پیروز شدم، حجت خداوند بر دشمنان بدکار و همه سربازان ابلیس پیروز شد. به شما آزاری نمی رسانند جز اندکی، و اگر با شما بجنگند به شما پشت کرده و می گریزند و کسی آن ها را یاری نخواهد کرد. هر جا یافت شوند مهر خواری بر آنان خورده است، آن ها را می گیرند و به قتل می رسانند. آن ها هرگز با همه شما نمی جنگند مگر در دژهای مستحکم یا از پشت دیوارها، پیکار آن ها در میان خودشان شدید است، آن ها را متحد می پنداری در حالی که دل هایشان پراکنده است، این به خاطر آن است که آنان قومی نادان هستند. از شر آن ها در پناه مستحکمی پناه گرفتم، پس قادر نبودند از آن بالاروند و نمی توانستند در آن سوراخی ایجاد کنند. پس به تکیه گاه محکمی پناهنده شدم و به غار بلند و نگهدارنده ای پناه بردم و به ریسمان استواری چنگ زدم و هیبت امیرمؤمنان را بر خود پوشاندم و به پناه سلیمان بن داود پناهنده شدم و با انگشتر او خود را نگاه می دارم. پس هر کجا که باشم در امنیت و آرامش هستم و دشمنم در وحشت ها سرگردان است و با خواری و پستی پوشیده شده و به دست کو چک ها نابود شده است .

پرده های قدرت را بر خود انداختم و کالبد هیبت را به خود آویختم و تاج کرامت را بر سر گذاشتم و شمشیر عزت را که هرگز کند نمی شود حمایل کردم، و از گمان ها پنهان شدم و از دیده ها خود را پوشاندم و روحم را ایمن گرداندم و از دشمنانم در سلامت ماندم، در حالی که آنان از من می ترسند و برایم فروتنی می کنند و می گریزند. گویی گورخرانی رمیده اند که از مقابل شیران می گریزند. دستانشان از رسیدن به من کوتاه مانده و گوش هایشان از شنیدن سخنم ناتوان است و دیده هایشان از دیدن من نابینا شده و زبان هایشان از یاد من لال گشته و خردهایشان از شناختن من غافل شده و دل هایشان هراسان است

ص: 328

أَصْبَحْتُ وَ أَمْسَیْتُ فِی حِمَی اللَّهِ الَّذِی لَا یُسْتَبَاحُ وَ سِتْرِهِ الَّذِی لَا تَهْتِکُهُ الرِّیَاحُ وَ لَا تُخْرِقُهُ الرِّمَاحُ وَ ذِمَّةِ اللَّهِ الَّتِی لَا تُخْفَرُ وَ فِی عِزَّةِ اللَّهِ الَّتِی لَا تُسْتَذَلُّ وَ لَا تُقْهَرُ وَ فِی حِزْبِهِ الَّذِی لَا یُغْلَبُ وَ فِی جُنْدِهِ الَّذِی لَا یُهْزَمُ بِاللَّهِ اسْتَفْتَحْتُ وَ بِهِ اسْتَنْجَحْتُ وَ تَعَزَّزْتُ وَ انْتَصَرْتُ وَ تَقَوَّیْتُ وَ احْتَرَزْتُ وَ اسْتَعَنْتُ بِاللَّهِ وَ بِقُوَّةِ اللَّهِ ضَرَبْتُ عَلَی أَعْدَائِی وَ قَهَرْتُهُمْ بِحَوْلِ اللَّهِ وَ اسْتَعَنْتُ عَلَیْهِمْ بِاللَّهِ وَ فَوَّضْتُ أَمْرِی إِلَی اللَّهِ حَسْبِیَ اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ وَ تَراهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ وَ هُمْ لا یُبْصِرُونَ شَاهَتْ وُجُوهُ أَعْدَائِی فَهُمْ لَا یُبْصِرُونَ صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَرْجِعُونَ غُلِبَتْ أَعْدَاءُ اللَّهِ بِکَلِمَةِ اللَّهِ (1) فَلَجَتْ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَی أَعْدَاءِ اللَّهِ الْفَاسِقِینَ وَ جُنُودِ إِبْلِیسَ أَجْمَعِینَ لَنْ یَضُرُّوکُمْ إِلَّا أَذیً وَ إِنْ یُقاتِلُوکُمْ یُوَلُّوکُمُ الْأَدْبارَ ثُمَّ لا یُنْصَرُونَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ أَیْنَ ما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِیلًا لا یُقاتِلُونَکُمْ جَمِیعاً إِلَّا فِی قُریً مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَراءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَیْنَهُمْ شَدِیدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِیعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّی ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْقِلُونَ: تَحَصَّنْتُ مِنْهُمْ بِالْحِصْنِ الْحَصِینِ فَمَا اسْطاعُوا أَنْ یَظْهَرُوهُ وَ مَا اسْتَطاعُوا لَهُ نَقْباً فَأَوَیْتُ إِلی رُکْنٍ شَدِیدٍ وَ الْتَجَأْتُ إِلَی الْکَهْفِ الْمَنِیعِ الرَّفِیعِ وَ تَمَسَّکْتُ بِالْحَبْلِ الْمَتِینِ وَ تَدَرَّعْتُ بِهَیْبَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ تَعَوَّذْتُ بِعُوذَةِ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ علیه السلام وَ احْتَرَزْتُ بِخَاتَمِهِ فَأَنَا أَیْنَ کُنْتُ کُنْتُ آمِناً مُطْمَئِنّاً وَ عَدُوِّی فِی الْأَهْوَالِ حَیْرَانُ وَ قَدْ حُفَّ بِالْمَهَانَةِ وَ أُلْبِسَ الذُّلَّ وَ قُمِّعَ بِالصَّغَارِ وَ ضَرَبْتُ عَلَی نَفْسِی سُرَادِقَ الْحِیَاطَةِ وَ عَلِقْتُ (2) عَلَی هَیْکَلِ الْهَیْبَةِ وَ تَتَوَّجْتُ بِتَاجِ الْکَرَامَةِ وَ تَقَلَّدْتُ بِسَیْفِ الْعِزِّ الَّذِی لَا یُفَلُّ وَ خَفِیتُ عَنِ الظُّنُونِ وَ تَوَارَیْتُ عَنِ الْعُیُونِ وَ أَمِنْتُ عَلَی رُوحِی وَ سَلِمْتُ مِنْ أَعْدَائِی وَ هُمْ لِی خَاضِعُونَ وَ مِنِّی خَائِفُونَ وَ عَنِّی نَافِرُونَ کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ قَصُرَتْ أَیْدِیهِمْ عَنْ بُلُوغِی وَ صَمَّتْ آذَانُهُمْ عَنِ اسْتِمَاعِ کَلَامِی وَ عَمِیَتْ أَبْصَارُهُمْ عَنْ رُؤْیَتِی وَ خَرِسَتْ أَلْسِنَتُهُمْ عَنْ ذِکْرِی وَ ذَهَلَتْ عُقُولُهُمْ عَنْ مَعْرِفَتِی وَ تَخَوَّفَتْ قُلُوبُهُمْ وَ ارْتَعَدَتْ

ص: 328


1- 1. زاد فی المصدر: ان من یغلب بکلمة اللّه.
2- 2. و دخلت فی هیکل الهیبة خ ل.

و بندهایشان از ترس من به خود می لرزد، تیزی هایشان کند شده و شکوهشان در هم شکسته و سرهایشان به زیر افکنده و اراده هایشان سست شده و اجتماعشان پراکنده شده و سخنانشان متفاوت گردیده و کارهایشان پراکنده شده و سپاهشان ناتوان گشته است، پشت کرده و می گریزند، به زودی جمعشان شکست خورده و پا به فرار می گذارند، رستاخیز موعد آن هاست، و مجازات قیامت تلخ تر و دردناک تر است.

به برتری محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله و سلم و با برتری خداوند که با آن بر صاحبان جنگ ها برتری یافته بر آنان برتری یافتم، سر فروافکننده اسبان و نابودکننده تیرها و شمشیرها. با نام های نیکوی خدا و کلمات والای او بر آن ها عزت می جویم و با نیروی خداوند خود را دربرابر دشمنانم آماده می کنم، آسیبی سخت و فرمانی آماده. آنان را خوار کردم و سرهایشان را جمع نمودم و گردن هایشان را پایمال کردم، پس با فروتنی گردن ها را برایم خم نمودند.

هر کس اندیشه بدی درباره من کرد ناامید شد و هر که با من دشمنی نمود نابود شد. من تأیید شده و شادمان و پیروزمند یاری شده هستم. کلمه تقوی مرا گرامی داشت و به ریسمان محکم چنگ زدم، پس تا همیشه نه ستم ستمگران به من آسیبی می رساند و نه فریب فریب کاران و نه حسادت حسودان. هیچ کسی به من دسترسی نخواهد داشت و هیچ کسی ضرری برایم نداشته و کسی بر من توانایی نمی یابد. بلکه من پروردگارم را می خوانم و برای او هیچ کس را شریک قرار نمی دهم .

ای بخشنده، با امنیت و سلامت از دشمنان بر من لطف کن و میان من و آن ها فرشتگان سخت گیر و تندخو را حائل قرار بده و و با سربازان انبوه و ارواح فرمانبردار مرا یاری کن تا آن ها را با دلایل رسا برانند (سنگسار کنند) و سنگ های خردکننده به سویشان پرتاب کنند و با شمشیر بران آن ها را بزنند و با شهاب سوراخ کننده و آتش سوزان و شعله های گدازان و دود نافذ آن ها را برانند. از هر سو رانده می شوند و عذاب دائمی و همیشگی برای آن هاست.

آن ها را خوار گرداندم و شکنجه دادم و بر آنان برتری یافتم با بسم الله الرحمن الرحیم، با طه و یس و ذاریات و طواسین و تنزیل و حوامیم و کهیعص و حم عسق و ق و قرآن بزرگ و تبارک و ن و قلم و آن چه با آن می نویسند و با جایگاه های ستارگان و با طور و کتاب نوشته شده در سطرها در صفحه ای گسترده و بیت المعمور و سقف برافراشته و دریای مملو برافروخته،

که عذاب پروردگارت واقع می شود و چیزی از آن مانع نخواهد بود. پس پشت کرده و می گریزند و عقب نشینی می کنند و در خانه هایشان

ص: 329

فَرَائِصُهُمْ مِنْ مَخَافَتِی وَ انْفَلَّ حَدُّهُمْ وَ انْکَسَرَتْ شَوْکَتُهُمْ وَ نُکِسَتْ رُءُوسُهُمْ وَ انْحَلَّ عَزْمُهُمْ وَ تَشَتَّتْ جَمْعُهُمْ وَ اخْتَلَفَتْ کَلِمَتُهُمْ وَ تَفَرَّقَتْ أُمُورُهُمْ وَ ضَعُفَ جُنْدُهُمْ وَ انْهَزَمَ جَیْشُهُمْ وَلَّوْا مُدْبِرِینَ سَیُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ یُوَلُّونَ الدُّبُرَ بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَ السَّاعَةُ أَدْهی وَ أَمَرُّ عَلَوْتُ عَلَیْهِمْ بِمُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ بِعُلُوِّ اللَّهِ الَّذِی کَانَ یَعْلُو بِهِ عَلِیٌّ صَاحِبُ الْحُرُوبِ مُنَکِّسُ الْفُرْسَانِ وَ مُبِیدُ الْأَقْرَانِ وَ تَعَزَّزْتُ مِنْهُمْ بِأَسْمَاءِ اللَّهِ الْحُسْنَی وَ کَلِمَاتِهِ الْعُلْیَا وَ تَجَهَّزْتُ عَلَی أَعْدَائِی بِبَأْسِ اللَّهِ بَأْسٍ شَدِیدٍ وَ أَمْرٍ عَتِیدٍ وَ أَذْلَلْتُهُمْ وَ جَمَعْتُ رُءُوسَهُمْ وَ وَطِئْتُ رِقَابَهُمْ فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لِی خَاضِعِینَ خَابَ مَنْ نَاوَانِی وَ هَلَکَ مَنْ عَادَانِی وَ أَنَا الْمُؤَیَّدُ الْمَحْبُورُ الْمُظَفَّرُ الْمَنْصُورُ قَدْ کَرَّمَتْنِی کَلِمَةُ التَّقْوَی وَ اسْتَمْسَکْتُ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَی وَ اعْتَصَمْتُ بِالْحَبْلِ الْمَتِینِ فَلَا یَضُرُّنِی بَغْیُ الْبَاغِینَ وَ لَا کَیْدُ الْکَائِدِینَ وَ لَا حَسَدُ الْحَاسِدِینَ أَبَدَ الْآبِدِینَ فَلَنْ یَصِلَ إِلَیَّ أَحَدٌ وَ لَنْ یَضُرَّنِی أَحَدٌ وَ لَنْ یَقْدِرَ عَلَیَّ أَحَدٌ بَلْ أَنَا أَدْعُوا رَبِّی وَ لا أُشْرِکُ بِهِ أَحَداً یَا مُتَفَضِّلُ تَفَضَّلْ عَلَیَّ بِالْأَمْنِ وَ السَّلَامَةِ مِنَ الْأَعْدَاءِ وَ حُلْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ بِالْمَلَائِکَةِ الْغِلَاظِ الشِّدَادِ وَ مُدَّنِی بِالْجُنْدِ الْکَثِیفِ وَ الْأَرْوَاحِ الْمُطِیعَةِ یَحْصِبُونَهُمْ بِالْحُجَّةِ الْبَالِغَةِ وَ یَقْذِفُونَهُمْ بِالْأَحْجَارِ الدَّامِغَةِ وَ یَضْرِبُونَهُمْ بِالسَّیْفِ الْقَاطِعِ وَ یَرْمُونَهُمْ بِالشِّهَابِ الثَّاقِبِ وَ الْحَرِیقِ الْمُلْتَهِبِ وَ الشُّوَاظِ الْمُحْرِقِ وَ النُّحَاسِ النَّافِذِ وَ یُقْذَفُونَ مِنْ کُلِّ جانِبٍ دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ ذَلَّلْتُهُمْ وَ زَجَرْتُهُمْ وَ عَلَوْتُهُمْ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِ طه وَ یس وَ الذَّارِیاتِ وَ الطَّوَاسِینِ وَ تَنْزِیلٍ وَ الْحَوَامِیمِ وَ کهیعص وَ حم عسق وَ ق وَ الْقُرْآنِ الْمَجِیدِ وَ تَبَارَکَ وَ ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ وَ بِمَواقِعِ النُّجُومِ وَ بِ الطُّورِ وَ کِتابٍ مَسْطُورٍ فِی رَقٍّ مَنْشُورٍ وَ الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ وَ السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ وَ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ إِنَّ عَذابَ رَبِّکَ لَواقِعٌ ما لَهُ مِنْ دافِعٍ فَ وَلَّوْا مُدْبِرِینَ وَ عَلَی أَعْقَابِهِمْ نَاکِصِینَ وَ فِی دِیارِهِمْ

ص: 329

با سینه می افتند. پس حق آشکار شده و آن چه ساخته بودند باطل شد. پس آن جا بود که همگی شکست خورده و خوار شدند و ساحران به سجده افتادند. پس خداوند بدی های نیرنگ آنان را از او بازداشت و آن چه را مسخره می کردند بر آن ها فرود آورد. عذاب سخت بر خاندان فرعون فرود آمد. و حیله کردند و خداوند نیز حیله کرد و او بهترین مکرکنندگان است.

کسانی که مردم به آن ها گفتند: «به راستی مردم علیه شما جمع شده اند، پس از ایشان بترسید» و ایمانشان از شنیدن این سخن بیشتر شد و گفتند: خدا برای ما کافی است و او بهترین برعهده گیرندگان است. سپس با نعمتی از جانب خداوند بازگشتند و هیچ بدی به آن ها نرسید و خشنودی خدا را دنبال کردند و خداوند دارای بخشش بی کران است.

خداوند ا، از بدی های آن ها به تو پناه می آوردم و به وسیله تو آنان را دفع می کنم و بهترین هایی را که نزد توست از تو درخواست می کنم. و خداوند شر آن ها را بازخواهد داشت و او شنوا و داناست. جبرئیل از جانب راست من و میکائیل از جانب چپم و اسرافیل از پشت سرم و محمد صلی الله علیه و آله شفیع من در مقابلم باشد و خداوند بر من اشراف دارد. ای آن که میان دو دریا مانعی قرار دادی، میان من و دشمنانم مانعی بگذار تا هرگز با هیچ بدی به من نرسند. میان من و آن ها پوشش خداوند است که با آن پیامبران را از فرعون ها پوشاند و هر کس در پوشش خدا درآید حفظ می شود.

خداوند برای من کافی است، او که مرا کفایت می کند از آن چه هیچ کس از خلقش مرا کفایت نمی کند. و هنگامی که قرآن می خوانی میان تو و آنان که به آخرت ایمان ندارند حجابی پوشیده قرار می دهیم. در گردن هایشان زنجیرهایی افکنده ایم که تا چانه ها ادامه دارد، پس سرهایشان به بالا نگاه داشته شده است. و در مقابل و پشت سر آنان مانعی قرار دادیم و آنان را پوشانیدیم و آنان چیزی نمی بینند .

خداوند ا، پرده های نگهبانی ات را که بادها آن را نمی درد و نیزه ها آن را نمی شکافد بر من بیفکن، و روحم را با روح قدسی خودت نگاه دار که هر که را با آن نگاه داشتی در دیده ها و در قلب های همه مردم بزرگ گشته است. و با نام های نیکو و نقش های والایت مرا در خیر همه آن چه در دنیا و آخرت به آن امید دارم موفق گردان. دیده های بینندگان را از من بازدار و قلب هایشان را از بدی هایی که درباره من پنهان می دارند برگردان به سوی آن چه کسی جز تو مالک آن نیست.

خداوند ا، پناه من تویی و به تو پناه آورم، و تو پناه گاه من هستی و به تو پناهنده می شوم. پروردگارا، همانا ترس من شب و روز را سپری می کند در حالی که به چهره پایدار تو که هرگز نابود نمی شود پناهنده شده، ای مهربان ترین مهربانان. منزه است خدایی که با قدرت خود دریاها را به تلاطم واداشت و با سخن خود آتش را بر ابراهیم خاموش کرد و با بزرگی اش بر عرش راست گردیده،

ص: 330

جاثِمِینَ فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ فَغُلِبُوا هُنالِکَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرِینَ وَ أُلْقِیَ السَّحَرَةُ ساجِدِینَ فَوَقاهُ اللَّهُ سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرِینَ الَّذِینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللَّهِ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ شُرُورِهِمْ وَ أَدْرَأُ بِکَ فِی نُحُورِهِمْ وَ أَسْأَلُکَ خَیْرَ مَا عِنْدَکَ فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ جَبْرَئِیلُ عَنْ یَمِینِی وَ مِیکَائِیلُ عَنْ یَسَارِی وَ إِسْرَافِیلُ مِنْ وَرَائِی وَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله شَفِیعِی مِنْ بَیْنِ یَدَیَّ وَ اللَّهِ مُطِلٌّ عَلَیَّ یَا مَنْ جَعَلَ بَیْنَ الْبَحْرَیْنِ حاجِزاً احْجُزْ بَیْنِی وَ بَیْنَ أَعْدَائِی فَلَنْ یَصِلُوا إِلَیَّ بِسُوءٍ أَبَداً بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ سِتْرُ اللَّهِ الَّذِی سَتَرَ بِهِ الْأَنْبِیَاءُ عَنِ الْفَرَاعِنَةِ وَ مَنْ کَانَ فِی سِتْرِ اللَّهِ کَانَ مَحْفُوظاً حَسْبِیَ اللَّهُ الَّذِی یَکْفِینِی مَا لَا یَکْفِینِی أَحَدٌ مِنْ خَلْقِهِ وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً إِنَّا جَعَلْنا فِی أَعْناقِهِمْ أَغْلالًا فَهِیَ إِلَی الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ اللَّهُمَّ اضْرِبْ عَلَی سُرَادِقِ حِفْظِکَ الَّذِی لَا تَهْتِکُهُ الرِّیَاحُ وَ لَا تَخْرِقُهُ الرِّمَاحُ وَ وَقِّ رُوحِی بِرُوحِ قُدْسِکَ الَّذِی مَنْ أَلْقَیْتَهُ عَلَیْهِ کَانَ مُعْظَماً فِی أَعْیُنِ النَّاظِرِینَ وَ کَبِیراً فِی صُدُورِ الْخَلْقِ أَجْمَعِینَ وَ وَفِّقْنِی بِأَسْمَائِکَ الْحُسْنَی وَ أَمْثَالِکَ الْعُلْیَا لِصَلَاحِی فِی جَمِیعِ مَا أُؤَمِّلُهُ مِنْ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ اصْرِفْ عَنِّی أَبْصَارَ النَّاظِرِینَ وَ اصْرِفْ عَنِّی قُلُوبَهُمْ مِنْ شَرِّ مَا یُضْمِرُونَ إِلَی مَا لَا یَمْلِکُهُ أَحَدٌ غَیْرُکَ اللَّهُمَّ أَنْتَ مَلَاذِی فَبِکَ أَلُوذُ وَ أَنْتَ مَعَاذِی فَبِکَ أَعُوذُ اللَّهُمَّ إِنَّ خَوْفِی أَمْسَی وَ أَصْبَحَ مُسْتَجِیراً بِوَجْهِکَ الْبَاقِی الَّذِی لَا یَبْلَی یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ سُبْحَانَ مَنْ أَلَجَّ الْبِحَارُ بِقُدْرَتِهِ وَ أَطْفَأَ نَارَ إِبْرَاهِیمَ بِکَلِمَتِهِ وَ اسْتَوَی عَلَی الْعَرْشِ بِعَظَمَتِهِ

ص: 330

و به موسی گفت: پیش بیا و نترس که تو از ایمن شدگان هستی. به راستی فرستادگان نزد من نمی ترسند. نترس که از گروه ستمگران نجات یافته ای. تو از پایان و عاقبت هیچ چیز نمی ترسی و هراسان نمی شوی. نترس که همانا تو برتری. و توفیق من تنها از جانب خداست، به او توکل کردم و به درگاه او زاری می کنم. و هر کس از خدا پروا کند برایش راه نجاتی قرار می دهد و او را از جایی که گمان نمی کند روزی می دهد. و هر کس بر خدا توکل کند، خداوند برایش کافی است، همانا خداوند فرمان خود را می رساند و به راستی که او برای هر چیز اندازه ای قرار داده است. آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست؟ و هیچ نیرو و جنبشی مگر از سوی خدای بزرگ و بلند مرتبه نیست و هر چه او بخواهد می شود(1).

روایت4.

مهج الدعوات: و از آن جمله دعایی است که پیامبر صلی الله علیه و آله در زندان به موسی بن جعفر علیهما السلام آموختند. با سند صحیح از عبدالله بن مالک روایت شده است که گفت: هارون الرشید مرا فراخواند و گفت: ای ابوعبدالله، تو در رازداری چگونه هستی؟ پس گفتم: ای امیرمؤمنان، من تنها بنده ای از بندگان تو هستم. پس گفت: به سوی آن اتاق برو و کسی را که آن جاست بگیر و از او نگه داری کن تا از تو درباره او سؤال کنم. گفت: وارد شدم و موسی بن جعفر علیهما السلام را در آن دیدم، پس هنگامی که مرا دید به ایشان سلام کردم و او را بر مرکب خودم سوار کرده و به خانه ام بردم و او را در سرای خود قرار دادم و در را بر او قفل نمودم و پیوسته به خدمت گزاری ایشان مشغول بودم. روزها گذشت و روزی متوجه شدم فرستاده هارون الرشید آمده و می گوید: پاسخ امیر مؤمنان را بده. پس برخاستم و بر او وارد شدم و دیدم نشسته و در سمت راست و چپش بستری گسترده است. پس به او سلام کردم، تنها پاسخی که داد این بود که گفت: با امانت چه کردی؟ گویی من سخنش را نفهمیدم، پس گفت: همراهت چه کرد؟ گفتم: او نیکوکار است. گفت: به سویش برو و سه هزار درهم به او بده و او را به منزل و خانواده اش بازگردان. بلند شدم و خواستم بازگردم که گفت: می دانی دلیل این کار چیست؟ گفتم: نه ای امیرمؤمنان، گفت: در بستر سمت راست خود خوابیده بودم که در خواب دیدم کسی به من می گوید: ای هارون، موسی بن جعفر را آزاد کن. بیدار شدم و گفتم شاید به خاطر اندیشه ای است که درون خویش داشته ام. پس به بستر دیگرم رفتم و باز همان شخص را دیدم که می گوید: ای هارون به تو دستور دادم موسی بن جعفر را آزاد کنی اما چنین نکردی. پس بیدار شدم و از شیطان به خدا پناه بردم. سپس روی این بستری که اکنون هستم قرار گرفتم و باز

ص: 331


1- . مهج الدعوات :300- 304

وَ قَالَ لِمُوسَی أَقْبِلْ وَ لا تَخَفْ إِنَّکَ مِنَ الْآمِنِینَ إِنِّی لا یَخافُ لَدَیَّ الْمُرْسَلُونَ لا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ لا تَخافُ دَرَکاً وَ لا تَخْشی لا تَخَفْ إِنَّکَ أَنْتَ الْأَعْلی وَ ما تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أُنِیبُ وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْ ءٍ قَدْراً أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ مَا شَاءَ اللَّهُ کَانَ (1).

«4»

مهج، [مهج الدعوات]: وَ مِنْ ذَلِکَ الدُّعَاءُ الَّذِی عَلَّمَهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله لِمُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیه السلام فِی السِّجْنِ بِإِسْنَادٍ صَحِیحٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَالِکٍ الْخُزَاعِیِّ قَالَ دَعَانِی هَارُونُ الرَّشِیدُ فَقَالَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ کَیْفَ أَنْتَ وَ مَوْضِعَ السِّرِّ مِنْکَ فَقُلْتُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مَا أَنَا إِلَّا عَبْدٌ مِنْ عَبِیدِکَ فَقَالَ امْضِ إِلَی تِلْکَ الْحُجْرَةِ وَ خُذْ مَنْ فِیهَا وَ احْتَفِظْ بِهِ إِلَی أَنْ أَسْأَلَکَ عَنْهُ قَالَ فَدَخَلْتُ فَوَجَدْتُ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ علیه السلام فَلَمَّا رَآنِی سَلَّمْتُ عَلَیْهِ وَ حَمَلْتُهُ عَلَی دَابَّتِی إِلَی مَنْزِلِی فَأَدْخَلْتُهُ دَارِی وَ جَعَلْتُهُ عَلَی حَرَمِی وَ قَفَّلْتُ عَلَیْهِ وَ الْمِفْتَاحُ مَعِی وَ کُنْتُ أَتَوَلَّی خِدْمَتَهُ وَ مَضَتِ الْأَیَّامُ فَلَمْ أَشْعُرْ إِلَّا بِرَسُولِ الرَّشِیدِ یَقُولُ أَجِبْ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَنَهَضْتُ وَ دَخَلْتُ عَلَیْهِ وَ هُوَ جَالِسٌ وَ عَنْ یَمِینِهِ فِرَاشٌ وَ عَنْ یَسَارِهِ فِرَاشٌ فَسَلَّمْتُ عَلَیْهِ فَلَمْ یَرُدَّ غَیْرَ أَنَّهُ قَالَ مَا فَعَلْتَ بِالْوَدِیعَةِ فَکَأَنِّی لَمْ أَفْهَمْ مَا قَالَ فَقَالَ مَا فَعَلَ صَاحِبُکَ فَقُلْتُ صَالِحٌ فَقَالَ امْضِ إِلَیْهِ وَ ادْفَعْ إِلَیْهِ ثَلَاثَةَ آلَافِ دِرْهَمٍ وَ اصْرِفْهُ إِلَی مَنْزِلِهِ وَ أَهْلِهِ فَقُمْتُ وَ هَمَمْتُ بِالانْصِرَافِ فَقَالَ لَهُ أَ تَدْرِی مَا السَّبَبُ فِی ذَلِکَ وَ مَا هُوَ قُلْتُ لَا یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ نِمْتُ عَلَی الْفِرَاشِ الَّذِی عَنْ یَمِینِی فَرَأَیْتُ فِی مَنَامِی قَائِلًا یَقُولُ لِی یَا هَارُونُ أَطْلِقْ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ فَانْتَبَهْتُ فَقُلْتُ لَعَلَّهَا لِمَا فِی نَفْسِی مِنْهُ فَقُمْتُ إِلَی هَذَا الْفِرَاشِ الْآخَرِ فَرَأَیْتُ ذَلِکَ الشَّخْصَ بِعَیْنِهِ وَ هُوَ یَقُولُ یَا هَارُونُ أَمَرْتُکَ أَنْ تُطْلِقَ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ فَلَمْ تَفْعَلْ فَانْتَبَهْتُ وَ تَعَوَّذْتُ مِنَ الشَّیْطَانِ ثُمَّ قُمْتُ إِلَی هَذَا الْفِرَاشِ الَّذِی أَنَا عَلَیْهِ وَ إِذَا بِذَلِکَ الشَّخْصِ

ص: 331


1- 1. مهج الدعوات ص 300- 304.

همان شخص را دیدم که خنجری در دست دارد که یک سر آن در مشرق و سر دیگر آن در مغرب است و به من اشاره می کند و می گوید: ای هارون به خدا سوگند اگر موسی بن جعفر را آزاد نکنی این خنجر را در سینه ات فرو می کنم و از پشتت بیرون می آورم. پس به سوی تو فرستادم. بنابراین آن چه را به تو فرمان دادم انجام بده و آن را برای کسی آشکار نکن که تو را می کشم، پس به خودت رحم کن. گفت: پس به خانه ام بازگشتم و اتاق را گشودم و بر موسی بن جعفر وارد شدم و دیدم در سجده اش به خواب رفته است. پس کنارش نشستم تا بیدار شد و سرش را بلند کرد و گفت: ای ابوعبدالله، آن چه به تو دستور داده اند انجام بده. پس به ایشان گفت: ای مولای من، شما را به خدا و به حق جدتان قسم، آیا امروز خداوند بلندمرتبه را برای گشایش خواندید؟ گفت: بلی، نماز واجبم را خواندم و سجده کردم، در سجده به خواب رفتم و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را دیدم که به من گفت: ای موسی آیا دوست داری آزاد شوی؟ گفتم: بله ای پیامبر خدا، درود خداوند بر شما باد. پس فرمود: این دعا را بخوان:

ای فرستنده نعمت ها، ای برطرف کننده بلاها، ای پدیدآورنده جانها، ای از بین برنده اندوه، ای دربرگیرنده تاریکی، ای برطرف کننده بیچارگی و بیماری، ای صاحب سخاوت و بخشش، ای شنوا بر هر صدا و ای دریابنده هر گذشته و ای زنده گرداننده استخوان های پوسیده و برانگیزاننده آن ها پس از مرگ، بر محمد و خاندانش درود فرست و در کار من گشایش و راه نجاتی قرار بده، ای صاحب شکوه و بزرگی. پس به راستی من این دعا را خواندم و پیامبر خدا آن را بر زبانم قرار داد تا این که صدای تو را شنیدم. گفتم: به راستی که خداوند آن را برایت مستجاب کرد. سپس دستور هارون الرشید را به ایشان گفتم و درهم ها را با ایشان دادم(1).

روایت5.

مهج الدعوات: حرزی از مولای ما موسی بن جعفر علیه السلام. شیخ علی بن عبد الصمد رحمه الله گفت: در کتاب های یاران ما به روایت از بزرگان رحمهم الله دیدم که: هنگامی که هارون الرشید تصمیم به قتل موسی بن جعفر علیهماالسلام گرفت، فضل بن ربیع را فراخواند و به او گفت: حاجتی از تو برایم پیش آمده و از تو می خواهم آن را برآورده کنی و صدهزار درهم به تو می دهم. گفت: پس در این هنگام فضل به سجده افتاد و پرسید: این درخواست است یا دستور؟ گفت: درخواست است. سپس گفت: دستور می دهم هم اکنون صدهزار درهم به خانه ات ببرند و از تو می خواهم به خانه موسی بن جعفر رفته و سر او را برایم بیاوری. فضل گفت: به آن خانه رفتم و موسی بن جعفر را آن جا دیدم که

ص: 332


1- . مهج الدعوات :305- 306

بِعَیْنِهِ وَ بِیَدِهِ حَرْبَةٌ کَانَ أَوَّلُهَا بِالْمَشْرِقِ وَ آخِرُهَا بِالْمَغْرِبِ وَ قَدْ أَوْمَأَ إِلَیَّ وَ هُوَ یَقُولُ وَ اللَّهِ یَا هَارُونُ لَئِنْ لَمْ تُطْلِقْ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ لَأَضَعَنَّ هَذِهِ الْحَرْبَةَ فِی صَدْرِکَ وَ أُطْلِعُهَا مِنْ ظَهْرِکَ فَأَرْسَلْتُ إِلَیْکَ فَامْضِ فِیمَا أَمَرْتُکَ بِهِ وَ لَا تُظْهِرْهُ إِلَی أَحَدٍ فَأَقْتُلَکَ فَانْظُرْ لِنَفْسِکَ قَالَ فَرَجَعْتُ إِلَی مَنْزِلِی وَ فَتَحْتُ الْحُجْرَةَ وَ دَخَلْتُ عَلَی مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ فَوَجَدْتُهُ قَدْ نَامَ فِی سُجُودِهِ فَجَلَسْتُ حَتَّی اسْتَیْقَظَ وَ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ افْعَلْ مَا أُمِرْتَ بِهِ فَقُلْتُ لَهُ یَا مَوْلَایَ سَأَلْتُکَ بِاللَّهِ وَ بِحَقِّ جَدِّکَ رَسُولِ اللَّهِ هَلْ دَعَوْتَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِی یَوْمِکَ هَذَا بِالْفَرَجِ فَقَالَ أَجَلْ إِنِّی صَلَّیْتُ الْمَفْرُوضَةَ وَ سَجَدْتُ وَ غَفَوْتُ فِی سُجُودِی فَرَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ یَا مُوسَی أَ تُحِبُّ أَنْ تُطْلَقَ فَقُلْتُ نَعَمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ فَقَالَ ادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ یَا سَابِغَ النِّعَمِ یَا دَافِعَ النِّقَمِ یَا بَارِئَ النَّسَمِ یَا مُجَلِّیَ الْهِمَمِ یَا مُغَشِّیَ الظُّلَمِ یَا کَاشِفَ الضُّرِّ وَ الْأَلَمِ یَا ذَا الْجُودِ وَ الْکَرْمِ وَ یَا سَامِعَ کُلِّ صَوْتٍ وَ یَا مُدْرِکَ کُلِّ فَوْتٍ وَ یَا مُحْیِیَ الْعِظَامِ وَ هِیَ رَمِیمٌ وَ مُنْشِئَهَا بَعْدَ الْمَوْتِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْ لِی مِنْ أَمْرِی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ فَلَقَدْ دَعَوْتُ بِهِ وَ رَسُولُ اللَّهِ یُلَقِّنُنِیهِ حَتَّی سَمِعْتُکَ فَقُلْتُ قَدِ اسْتَجَابَ اللَّهُ فِیکَ ثُمَّ قُلْتُ لَهُ مَا أَمَرَنِی بِهِ الرَّشِیدُ وَ أَعْطَیْتُهُ ذَلِکَ (1).

«5»

مهج، [مهج الدعوات]: حِرْزٌ لِمَوْلَانَا مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ الشَّیْخُ عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ الصَّمَدِ رَحِمَهُ اللَّهُ وَجَدْتُ فِی کُتُبِ أَصْحَابِنَا مَرْوِیّاً عَنِ الْمَشَایِخِ رَحِمَهُمُ اللَّهُ أَنَّهُ لَمَّا هَمَّ هَارُونُ الرَّشِیدُ بِقَتْلِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیهما السلام دَعَا الْفَضْلَ بْنَ الرَّبِیعِ وَ قَالَ لَهُ قَدْ وَقَعَتْ لِی إِلَیْکَ حَاجَةٌ أَسْأَلُکَ أَنْ تَقْضِیَهَا وَ لَکَ مِائَةُ أَلْفِ دِرْهَمٍ قَالَ فَخَرَّ الْفَضْلُ عِنْدَ ذَلِکَ سَاجِداً وَ قَالَ أَمْرٌ أَمْ مَسْأَلَةٌ قَالَ بَلْ مَسْأَلَةٌ ثُمَّ قَالَ أَمَرْتُ بِأَنْ تَحْمِلَ إِلَی دَارِکَ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ مِائَةَ أَلْفِ دِرْهَمٍ وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تَصِیرَ إِلَی دَارِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَ تَأْتِیَنِی بِرَأْسِهِ قَالَ الْفَضْلُ فَذَهَبْتُ إِلَی ذَلِکَ الْبَیْتِ فَرَأَیْتُ فِیهِ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ

ص: 332


1- 1. مهج الدعوات ص 305- 306.

به نماز ایستاده بود. پس نشستم تا این که نمازش تمام شد و به من رو کرده و لبخند زد. و گفت: می دانم برای چه آمده ای. به من فرصت بده دو رکعت نماز بخوانم. پس به او فرصت دادم، برخاست و وضو گرفت و وضو را تمام کرد و دو رکعت خواند و نماز را با رکوع و سجده نیکو به پایان رساند و پس از نماز این دعا را خواند. پس در جایی که بود فرو رفت و ناپدید شد و من ندانستم آیا زمین او را بلعید یا آسمان پنهانش کرد. پس به سوی هارون بازگشتم و داستان را برایش بازگو کردم. گفت: پس هارون گریه شدیدی کرد، سپس گفت: همانا خداوند او را از من پناه داد.

و از ایشان روایت شده که هر کس در هر روز با نیت خالص و درونی راستین آن را بخواند، خداوند او را از هر بلا و آسیبی مصون می دارد و اگر اندوهی داشته باشد خداوند او را از آن اندوه رها می سازد و شر آن را کفایت می کند. و هر کس خواندن بلد نیست باید برای تبرک آن را همراه خود داشته باشد تا خداوند به او سود برساند و به وسیله آن سختی ها و وحشت ها را از او دور گرداند، به راستی که او صاحب آن است و بر این کار تواناست. دعا چنین است:

به نام خداوند بخشنده مهربان. خداوند بزرگ است، خداوند بزرگ است، خداوند بزرگ و والاتر و باشکوه تر است از هر چه از آن می ترسم و بیمناکم، و به خدا پناه می برم –آن را سه بار بگوید- پناه خداوند قدرتمند است و ستایش او ارجمند است و معبودی جز او نیست،

یگانه است و شریکی ندارد. و درود خداوند بر محمد و خاندان او باد. پروردگارا، با دیده ات که به خواب نمی رود مرا حفظ کن و با پشتوانه ات که خمیده نمی شود مرا حمایت کن و با قدرت خود مرا ببخش که تو امید من هستی. بارالها، چه بسیار نعمتی که به من بخشیدی و سپاس گزاری من برایت اندک بوده و چه بسیار بلاهایی که مرا به آن آزمودی و شکیبایی ام در آن کم بوده است. پس ای آن که در نعمت هایش شکر کمی گزاردم و مرا محروم نساخت، و ای آن که در بلاهایش کم شکیبا بودم و خوارم نکرد، و ای کسی که مرا در حال گناه دید و رسوایم ننمود. ای صاحب نیکی هایی که هرگز به پایان نمی رسد، ای دارنده نعمت هایی که به شمارش درنمی آید، بر محمد و خاندانش درود فرست. پروردگارا، در مواجهه با او به وسیله تو از خود دفاع می کنم و از شر او به تو پناه می برم.

خداوند ا، با دنیا مرا در دینم یاری کن و با پرهیزکاری در آخرت کمکم کن و درپیشامدها مرا به خودم وامگذار. ای کسی که گناهان ضرری برایت ندارد و آمرزش از تو نمی کاهد، آن چه را برایت ضرری ندارد بر من ببخش و آن چه را از تو نمی کاهد به من عطا کن که تو بسیار بخشنده ای. از تو گشایشی

ص: 333

وَ هُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی فَجَلَسْتُ حَتَّی قَضَی صَلَاتَهُ وَ أَقْبَلَ إِلَیَّ وَ تَبَسَّمَ وَ قَالَ عَرَفْتُ لِمَا ذَا حَضَرْتَ أَمْهِلْنِی حَتَّی أُصَلِّیَ رَکْعَتَیْنِ قَالَ فَأَمْهَلْتُهُ فَقَامَ وَ تَوَضَّأَ فَأَسْبَغَ الْوُضُوءَ وَ صَلَّی رَکْعَتَیْنِ وَ أَتَمَّ الصَّلَاةَ بِحُسْنِ رُکُوعِهَا وَ سُجُودِهَا وَ قَرَأَ خَلْفَ صَلَاتِهِ بِهَذَا الْحِرْزِ فَانْدَرَسَ وَ سَاخَ فِی مَکَانِهِ فَلَا أَدْرِی أَ أَرْضٌ ابْتَلَعَتْهُ أَمِ السَّمَاءُ اخْتَطَفَتْهُ فَذَهَبْتُ إِلَی هَارُونَ وَ قَصَصْتُ عَلَیْهِ الْقِصَّةَ قَالَ فَبَکَی هَارُونُ الرَّشِیدُ ثُمَّ قَالَ قَدْ أَجَارَهُ اللَّهُ مِنِّی وَ رُوِیَ عَنْهُ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ مَنْ قَرَأَهُ کُلَّ یَوْمٍ بِنِیَّةٍ خَالِصَةٍ وَ طَوِیَّةٍ صَادِقَةٍ صَانَهُ اللَّهُ عَنْ کُلِّ مَحْذُورٍ وَ آفَةٍ وَ إِنْ کَانَتْ بِهِ مِحْنَةٌ خَلَّصَهُ اللَّهُ مِنْهَا وَ کَفَاهُ شَرَّهَا وَ مَنْ لَمْ یُحْسِنِ الْقِرَاءَةَ فَلْیُمْسِکْهُ مَعَ نَفْسِهِ مُتَبَرِّکاً بِهِ حَتَّی یَنْفَعَهُ اللَّهُ بِهِ وَ یَکْفِیهِ الْمَحْذُورَ وَ الْمَخُوفَ إِنَّهُ وَلِیُّ ذَلِکَ وَ الْقَادِرُ عَلَیْهِ الدُّعَاءُ: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ وَ أَعْلَی وَ أَجَلُّ مِمَّا أَخَافُ وَ أَحْذَرُ وَ أَسْتَجِیرُ بِاللَّهِ یَقُولُهَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ عَزَّ جَارُ اللَّهِ وَ جَلَّ ثَنَاءُ اللَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اللَّهُمَّ احْرُسْنِی بِعَیْنِکَ الَّتِی لَا تَنَامُ وَ اکْنُفْنِی بِرُکْنِکَ الَّذِی لَا یُرَامُ وَ اغْفِرْ لِی بِقُدْرَتِکَ فَأَنْتَ رَجَائِی رَبِّ کَمْ مِنْ نِعْمَةٍ أَنْعَمْتَ بِهَا عَلَیَّ قَلَّ لَکَ عِنْدَهَا شُکْرِی وَ کَمْ مِنْ بَلِیَّةٍ ابْتَلَیْتَنِی بِهَا قَلَّ لَکَ عِنْدَهَا صَبْرِی فَیَا مَنْ قَلَّ عِنْدَ نِعْمَتِهِ شُکْرِی فَلَمْ یَحْرِمْنِی وَ یَا مَنْ قَلَّ عِنْدَ بَلِیَّتِهِ صَبْرِی فَلَمْ یَخْذُلْنِی وَ یَا مَنْ رَآنِی عَلَی الْخَطَایَا فَلَمْ یَفْضَحْنِی یَا ذَا الْمَعْرُوفِ الَّذِی لَا یَنْقَضِی أَبَداً یَا ذَا النِّعَمِ الَّتِی لَا تُحْصَی عَدَداً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اللَّهُمَّ بِکَ أَدْفَعُ وَ أَدْرَأُ فِی نَحْرِهِ وَ أَسْتَعِیذُ بِکَ مِنْ شَرِّهِ اللَّهُمَّ أَعِنِّی عَلَی دِینِی بِدُنْیَایَ وَ عَلَی آخِرَتِی بِتَقْوَایَ وَ احْفَظْنِی فِیمَا غِبْتُ عَنْهُ وَ لَا تَکِلْنِی إِلَی نَفْسِی فِیمَا حَضَرْتُهُ یَا مَنْ لَا تَضُرُّهُ الذُّنُوبُ وَ لَا تَنْقُصُهُ (1) الْمَغْفِرَةُ اغْفِرْ لِی مَا لَا یَضُرُّکَ وَ أَعْطِنِی مَا لَا یَنْقُصُکَ (2) إِنَّکَ وَهَّابٌ أَسْأَلُکَ فَرَجاً

ص: 333


1- 1. تنفعه خ ل.
2- 2. ینفعک خ ل.

نزدیک و راه نجاتی فراخ و روزی گسترده و شکیبایی زیبا و بهبودی از همه بلاها درخواست می کنم، به راستی که تو بر هر کار توانایی.

پروردگارا، از تو درخواست گذشت و عافیت و امنیت و سلامت و شکیبایی و پایداری عافیت و سپاس گزاری در عافیت دارم و از تو می خواهم بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و مرا با عافیت در دینم و خودم و خانواده ام و مالم بپوشانی و نیز درباره برادران و خواهران مؤمنم و همه نعمت هایی که به من بخشیده ای، و ای پروردگار، همه آن ها را نزد تو به امانت می نهم و از تو درخواست می کنم مرا در پناه خودت و در نزدیکی خودت و نگهداری و پناه خودت قرار دهی. پناهت نیرومند و ستایشت ارجمند است و معبودی جز تو نیست.

بارخدایا قلبم را برای محبت و یاد خودت فارغ کن و در همه روزهای زندگی ام با ترس از خودت آن را زنده کن و توشه ام را از دنیا، پرهیزکاری قرار ده و نیرویی به من ببخش که به همه دستوراتت گردن نهم و همه موجبات خشنودی تو را فراهم آورم و فرارم را به سوی خودت قرار ده و میلم را به آن چه نزد توست قرار ده، و وحشت از مخلوقات پلیدت را و انس با دوستان و فرمانبردارانت را به قلبم بپوشان و برای هیچ کافر و ستم گری بر من منتی قرار نده و تسلطی برای آن ها بر من نگذار و مرا نیازمند آن ها نگردان .

معبودا، همانا جایگاه مرا می بینی و سخنم را می شنوی و پنهان و آشکارم را می دانی و هیچ چیز از کارهای من بر تو پوشیده نیست. ای کسی که توصیف وصف کنندگان او را به وصف نمی آورد و امید امیدواران از او نمی گذرد. ای کسی که پاداش نیکوکاران نزد او نادیده گرفته نمی شود، ای کسی که پیروزی اش برای ستم دیدگان نزدیک است. ای کسی که یاری اش از ستم گران دور است. بلایی را که از فلانی به من رسیده می دانی و پرده دری آن چه بازداشته بودم از روی طغیان او در نعمت هایت و فریفته شدن به پرده پوشی ات، پروردگارا، او را با توانایی ات از ستم بر من بازدار و شمشیرش را بر من کند گردان، و او را از کاری که می خواهد مشغول گردان و در آن چه نیت کرده ناتوانش کن. خداوندا اجازه ظلم بر من را به او مده و یاری ات را به من دربرابر او نیکو ساز و مرا از کارهای او نگاه دار و حالم را هم چون او قرار نده، ای مهربان ترین مهربانان.

بارالها، به تو پناهنده شدم و به تو تکیه کردم و کارم را به تو واگذاردم و تو را تکیه گاه خویش قرار دادم و ناتوانی پشتوانه ام

ص: 334

قَرِیباً وَ مَخْرَجاً رَحِیباً وَ رِزْقاً وَاسِعاً وَ صَبْراً جَمِیلًا وَ عَافِیَةً مِنْ جَمِیعِ الْبَلَایَا إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْعَفْوَ وَ الْعَافِیَةَ وَ الْأَمْنَ وَ الصِّحَّةَ وَ الصَّبْرَ وَ دَوَامَ الْعَافِیَةِ وَ الشُّکْرَ عَلَی الْعَافِیَةِ وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُلْبِسَنِی عَافِیَتَکَ فِی دِینِی وَ نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ مَالِی وَ إِخْوَانِی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ جَمِیعِ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ وَ أَسْتَوْدِعُکَ ذَلِکَ کُلَّهُ یَا رَبِّ وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تَجْعَلَنِی فِی کَنَفِکَ وَ فِی جِوَارِکَ وَ فِی حِفْظِکَ وَ حِرْزِکَ وَ عِیَاذِکَ عَزَّ جَارُکَ وَ جَلَّ ثَنَاؤُکَ وَ لَا إِلَهَ غَیْرُکَ اللَّهُمَّ فَرِّغْ قَلْبِی لِمَحَبَّتِکَ وَ ذِکْرِکَ وَ انْعَشْهُ بِخَوْفِکَ أَیَّامَ حَیَاتِی کُلَّهَا وَ اجْعَلْ زَادِی مِنَ الدُّنْیَا تَقْوَاکَ وَ هَبْ لِی قُوَّةً أَحْتَمِلُ بِهَا جَمِیعَ طَاعَتِکَ وَ أَعْمَلُ بِهَا جَمِیعَ مَرْضَاتِکَ وَ اجْعَلْ فِرَارِی إِلَیْکَ وَ رَغْبَتِی فِیمَا عِنْدَکَ وَ أَلْبِسْ قَلْبِیَ الْوَحْشَةَ مِنْ شِرَارِ خَلْقِکَ وَ الْأُنْسَ بِأَوْلِیَائِکَ وَ أَهْلِ طَاعَتِکَ وَ لَا تَجْعَلْ لِفَاجِرٍ وَ لَا لِکَافِرٍ عَلَیَّ مِنَّةً وَ لَا لَهُ عِنْدِی یَداً وَ لَا لِی إِلَیْهِ حَاجَةً إِلَهِی قَدْ تَرَی مَکَانِی وَ تَسْمَعُ کَلَامِی وَ تَعْلَمُ سِرِّی وَ عَلَانِیَتِی وَ لَا یَخْفَی عَلَیْکَ شَیْ ءٌ مِنْ أَمْرِی یَا مَنْ لَا یَصِفُهُ نَعْتُ النَّاعِتِینَ وَ یَا مَنْ لَا یُجَاوِزُهُ رَجَاءُ الرَّاجِینَ یَا مَنْ لَا یَضِیعُ لَدَیْهِ أَجْرُ الْمُحْسِنِینَ یَا مَنْ قَرُبَتْ نُصْرَتُهُ مِنَ الْمَظْلُومِینَ یَا مَنْ بَعُدَ عَوْنُهُ عَنِ الظَّالِمِینَ قَدْ عَلِمْتَ مَا نَالَنِی مِنْ فُلَانٍ مِمَّا حَظَرْتَ وَ انْهَتَکَ (1)

مِنِّی مَا حَجَرْتَ بَطَراً فِی نِعْمَتِکَ عِنْدَهُ وَ اغْتِرَاراً بِسَتْرِکَ عَلَیْهِ اللَّهُمَّ فَخُذْهُ عَنْ ظُلْمِی بِعِزَّتِکَ وَ افْلُلْ حَدَّهُ عَنِّی بِقُدْرَتِکَ عَلَیْهِ وَ اجْعَلْ لَهُ شُغُلًا فِیمَا یَلِیهِ وَ عَجْزاً عَمَّا یَنْوِیهِ اللَّهُمَّ لَا تُسَوِّغْهُ ظُلْمِی وَ أَحْسِنْ عَلَیْهِ عَوْنِی وَ اعْصِمْنِی مِنْ مِثْلِ فِعَالِهِ وَ لَا تَجْعَلْنِی بِمِثْلِ حَالِهِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ اللَّهُمَّ إِنِّی اسْتَجَرْتُ بِکَ وَ تَوَکَّلْتُ علیه [عَلَیْکَ] وَ فَوَّضْتُ أَمْرِی إِلَیْکَ وَ أَلْجَأْتُ ظَهْرِی إِلَیْکَ وَ ضَعْفَ رُکْنِی إِلَی قُوَّتِکَ مُسْتَجِیراً بِکَ مِنْ ذِی (2) التَّعَزُّزِ عَلَیَ

ص: 334


1- 1. انتهک خ ل.
2- 2. ذوی التعزز خ ل.

به نیرومندی تو پناه آورده، به کسی که بر من بزرگی و توانایی دارد، پس من در پناه تو هستم و پناهنده تو مورد ظلم قرار نمی گیرد. پروردگارا، با قدرت خود بر کسی که بر من غلبه یافته چیره شو و با عزت خود آن کس را که مرا خوار کرده خوار گردان، و با عدالتت آن کس را که بر من ستم روا داشته بگیر و حق مرا از او بازستان.

پروردگارم، مرا در پناه خودت پناه ده، و با پناه خود پناهنده ات را حفظ کن و مرا در همسایگی خودت قرار ده، که همسایگی تو ارجمند و ستایشت شکوهمند است و معبودی جز تو نیست و پرده ات را که هرکس به آن پوشیده شود در امان است، بر من بیفکن و مرا در حمایت خود گیر که هر کس را تو در پناه خود گیری حفظ شده و در امان است. نیرو و جنبش و مکری مگر به فرمان خدا نیست، او که همسر و فرزندی ندارد و در پادشاهی شریکی برایش نیست و کسی او را کمک و یاری نمی رساند و او را به بزرگی یاد کن.

چه کسی جز خدا می تواند درباره خویش چاره ای اندیشد یا نیرویی در کارهایش به کار گیرد؟ پس همانا نیرو و جنبش و چاره من همگی از جانب خدای یگانه و بی نیاز و یکتاست که نه زاده و نه زاییده شده و هیچ کس همتای او نمی باشد. هر دارنده ای خود جزو دارایی خداست و هر توانایی در برابر نیروی او ناتوان است و هر نیرومندی در مقابل خداوند، شکست­پذیر است و همه چیز در اختیار خداست. هر قدرتمندی به هنگام جلوه خداوند خوار می گردد و هر بزرگی در برابر بزرگی او کوچک می شود و هر چیره ای در مقابل سلطنت او فروتن گردد و من با یاری خداوند بر هر دشمنی پیروزی و سلطه یافتم و دشمنی هر ستمگری را به وسیله خداوند دفع نمودم.

به فرمان خدا میان خود و هر ستمکار دارای قدرت و هر سخت دل متکبری و هر توانمند دارای قدرتی و فرمانروای صاحب حکمی و هر قدرتمند بزرگ و دشمن کینه توز و حیله گری و هر صیاد حیله گر (1) و هر حسود قدرتمند و فریب کار نیرنگ بازی و هر کس که با گفتار فریبنده و بدخواهی خشمگین کننده (2) یا تزویر آزاردهنده و مصیبت سرکشی علیه من کاری کرده و یا هر گردن کش دارای جاه و هر خودبین متکبری، با هر مذهب و هر وسیله ای،

ص: 335


1- . یعنی بازدارنده ی فریبنده. مسلبة خ چنان که در اصل آمده، و در برخی دعاها از مکارم اخلاق آمده « مثلبة».
2-

وَ الْقُوَّةِ عَلَی ضَیْمِی فَإِنِّی فِی جِوَارِکَ فَلَا ضَیْمَ عَلَی جَارِکَ رَبِّ فَاقْهَرْ عَنِّی قَاهِرِی بِقُوَّتِکَ وَ أَوْهِنْ عَنِّی مُسْتَوْهِنِی بِعِزَّتِکَ وَ اقْبِضْ عَنِّی ضَائِمِی بِقِسْطِکَ وَ خُذْ لِی مِمَّنْ ظَلَمَنِی بِعَدْلِکَ رَبِّ فَأَعِذْنِی بِعِیَاذِکَ فَبِعِیَاذِکَ امْتَنَعَ عَائِذُکَ وَ أَدْخِلْنِی فِی جِوَارِکَ عَزَّ جَارُکَ وَ جَلَّ ثَنَاؤُکَ وَ لَا إِلَهَ غَیْرُکَ وَ أَسْبِلْ عَلَیَّ سِتْرَکَ مَنْ تَسْتُرُهُ فَهُوَ الْآمِنُ الْمُحْصَنُ الَّذِی لَا یُرَاعُ رَبِّ وَ اضْمُمْنِی فِی ذَلِکَ إِلَی کَنَفِکَ فَمَنْ تَکْنُفُهُ فَهُوَ الْآمِنُ الْمَحْفُوظُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ وَ لَا حِیلَةَ إِلَّا بِاللَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لَا وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً مَنْ یَکُنْ ذَا حِیلَةٍ فِی نَفْسِهِ أَوْ حَوْلٍ یَتَقَلَّبُهُ (1) أَوْ قُوَّةٍ فِی أَمْرِهِ بِشَیْ ءٍ سِوَی اللَّهِ فَإِنَّ حَوْلِی وَ قُوَّتِی وَ کُلَّ حِیلَتِی بِاللَّهِ الْوَاحِدِ الْأَحَدِ الصَّمَدِ الَّذِی لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ وَ کُلُّ ذِی مِلْکٍ فَمَمْلُوکٌ لِلَّهِ وَ کُلُّ قَوِیٍّ ضَعِیفٌ عِنْدَ قُوَّةِ اللَّهِ وَ کُلُّ ذِی عِزٍّ فَغَالِبُهُ اللَّهُ وَ کُلُّ شَیْ ءٍ فِی قَبْضَةِ اللَّهِ ذَلَّ کُلُّ عَزِیزٍ لِبَطْشِ اللَّهِ صَغُرَ کُلُّ عَظِیمٍ عِنْدَ عَظَمَةِ اللَّهِ خَضَعَ کُلُّ جَبَّارٍ عِنْدَ سُلْطَانِ اللَّهِ وَ اسْتَظْهَرْتُ وَ اسْتَطَلْتُ عَلَی کُلِّ عَدُوٍّ لِی بِتَوَلِّی اللَّهِ دَرَأْتُ فِی نَحْرِ کُلِّ عَادٍ(2) عَلَی اللَّهِ ضَرَبْتُ بِإِذْنِ اللَّهِ بَیْنِی وَ بَیْنَ کُلِّ مُتْرَفٍ ذِی سَوْرَةٍ وَ جَبَّارٍ ذِی نَخْوَةٍ وَ مُتَسَلِّطٍ ذِی قُدْرَةٍ وَ وَالٍ ذِی إِمْرَةٍ وَ مُسْتَعْدٍ ذِی أُبَّهَةٍ وَ عَنِیدٍ ذِی ضَغِینَةٍ وَ عَدُوٍّ ذِی غِیلَةٍ وَ مُدْرِئٍ (3) ذِی حِیلَةٍ وَ حَاسِدٍ ذِی قُوَّةٍ وَ مَاکِرٍ ذِی مَکِیدَةٍ وَ کُلِّ مُعِینٍ أَعَانَ (4) عَلَیَّ بِمَقَالَةٍ مُغْوِیَةٍ أَوْ سِعَایَةٍ مُشْلِیَةٍ(5)

أَوْ حِیلَةٍ مُؤْذِیَةٍ أَوْ غَائِلَةٍ مُرْدِیَةٍ أَوْ کُلِّ طَاغٍ ذِی کِبْرِیَاءَ أَوْ مُعْجَبٍ ذِی خُیَلَاءَ عَلَی کُلِّ سَبَبٍ وَ بِکُلِّ مَذْهَبٍ

ص: 335


1- 1. فی تقلبه خ ل بتقلبه خ ل.
2- 2. عات خ ل.
3- 3. أی مدافع مخاتل.
4- 4. أو معان خ ل، کما فی المصدر.
5- 5. مسلبة خ کما فی المصدر و قد مر فی بعض الأدعیة عن مکارم الأخلاق« مثلبة».

پس برای خود و مالم حجابی از آن چه در کتابت نازل کردی و فرمانی را که با وحی فرو فرستادی دربرابر آن قرار دادم، که هیچ سوره ای مانند آن نیامده و آن فرمان عادلانه و کتابی است که باطلی در آن راه ندارد، نه از مقابل آن و نه از پشت سرش و از جانب حکیم ستوده ای فرو فرستاده شده است.

پروردگارا، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و سپاس و ستایش مرا برای خودت قرار ده همواره و پیوسته، در عافیت و بلا و سختی و آسایش، که پایان نیابد و از بین نرود. توکل می کنم به زنده پاینده ای که هرگز نمی میرد. بارالها، به تو پناه آورم و به تو متوسل می شوم و تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری جویم و به تو توکل می کنم و دشمنانم را دفع می کنم و در برابر آن ها از تو یاری می جویم و از تو کفایت می جویم، پس شر آن ها را از من بازدار با هرچه می خواهی و هر گونه که می خواهی و از هرچه می خواهی. به یاری و نیروی تو، که تو بر هر کار توانایی. پس خداوند آن ها را کفایت خواهد کرد و او شنوا و داناست.

گفت ما بازویت را به وسیله برادرت نیرومند ساختیم و برای شما دو نفر نیرویی قرار خواهیم داد، پس با نشانه های ما به شما نمی رسند. شما و هر که از شما پیروی نماید پیروز هستید، نترسید که من با شما هستم، می بینم و می شنوم. گفت: دور شوید و با من سخن نگویید. شنوایی بدخواهان مرا با شنوایی خداوند و بینایی و توانایی اش را به نیروی خداوند و ریسمان محکم او گرفتم، پس هیچ راهی و نیرویی بر او ندارند. و از مقابل آن ها و از پشتشان مانعی قرار دادیم و آنها را پوشانیدیم پس چیزی نمی بینند.

بارخدایا، دست تو بالای دست هر نیرومندی است و توانایی ات ارجمندتراز هر نیرویی است و سلطنت تو بالاتر از همه سلطنت هاست. پس بر محمد و خاندانش درود فرست و در آن چه پناه و دادرسی جز تو نمی یابم، همراه من باش. به راستی که من می دانم عدالت تو از ستم ستم گران گسترده تر است و انصاف تو فراتر از ظلم ظالمان است. بر محمد و همه خاندانش درود فرست و مرا پناه ده ای مهربان ترین مهربانان. خودم را و دینم و خانواده ام و مالم و فرزندانم و هر کس را که توجه من به او می رسد و همه نعمت های خدا را که در اختیار من است پناه می دهم به نام خداوند که گردن ها در برابرش فروتن شوند، به نام خداوند که دل ها از آن هراسان است و روح ها از آن بیمناک است و به نامی که با آن اندوه داود را برطرف ساخت، و به نام خداوند که به آتش گفت:

ص: 336

فَأَخَذْتُ لِنَفْسِی وَ مَالِی حِجَاباً دُونَهُمْ بِمَا أَنْزَلْتَ مِنْ کِتَابِکَ وَ أَحْکَمْتَ مِنْ وَحْیِکَ الَّذِی لَا یُؤْتَی مِنْ سُورَةٍ بِمِثْلِهِ وَ هُوَ الْحَکَمُ الْعَدْلُ وَ الْکِتَابُ الَّذِی لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْ حَمْدِی لَکَ وَ ثَنَائِی عَلَیْکَ فِی الْعَافِیَةِ وَ الْبَلَاءِ وَ الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ دَائِماً لَا یَنْقَضِی وَ لَا یَبِیدُ تَوَکَّلْتُ عَلَی الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ اللَّهُمَّ بِکَ أَعُوذُ وَ بِکَ أَلُوذُ وَ بِکَ أَصُولُ وَ إِیَّاکَ أَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ أَسْتَعِینُ وَ عَلَیْکَ أَتَوَکَّلُ وَ أَدْرَأُ بِکَ فِی نَحْرِ أَعْدَائِی وَ أَسْتَعِینُ بِکَ عَلَیْهِمْ وَ أَسْتَکْفِیکَهُمْ فَاکْفِنِیهِمْ بِمَا شِئْتَ وَ کَیْفَ شِئْتَ وَ مِمَّا شِئْتَ بِحَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ قالَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِیکَ وَ نَجْعَلُ لَکُما سُلْطاناً فَلا یَصِلُونَ إِلَیْکُما بِآیاتِنا أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغالِبُونَ لا تَخافا إِنَّنِی مَعَکُما أَسْمَعُ وَ أَری قالَ اخْسَؤُا فِیها وَ لا تُکَلِّمُونِ أَخَذْتُ بِسَمْعِ مَنْ یُطَالِبُنِی بِالسُّوءِ بِسَمْعِ اللَّهِ وَ بَصَرِهِ وَ قُوَّتِهِ بِقُوَّةِ اللَّهِ وَ حَبْلِهِ الْمَتِینِ وَ سُلْطَانِهِ الْمُبِینِ فَلَیْسَ لَهُمْ عَلَیْهَا سُلْطَانٌ وَ لَا سَبِیلَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ اللَّهُمَّ یَدُکَ فَوْقَ کُلِّ ذِی قُدْرَةٍ(1)

وَ قُوَّتُکَ أَعَزُّ مِنْ کُلِّ قُوَّةٍ وَ سُلْطَانُکَ أَجَلُّ مِنْ کُلِّ سُلْطَانٍ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ کُنْ عِنْدَ ظَنِّی فِیمَا لَمْ أَجِدْ فِیهِ مَفْزَعاً غَیْرَکَ وَ لَا مَلْجَأَ سِوَاکَ فَإِنَّنِی أَعْلَمُ أَنَّ عَدْلَکَ أَوْسَعُ مِنْ جَوْرِ الْجَبَّارِینَ (2)

وَ أَنَّ إِنْصَافَکَ مِنْ وَرَاءِ ظُلْمِ الظَّالِمِینَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَجْمَعِینَ وَ أَجِرْنِی مِنْهُمْ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ أُعِیذُ نَفْسِی وَ دِینِی وَ أَهْلِی وَ مَالِی وَ وُلْدِی وَ مَنْ تَلْحَقُهُ عِنَایَتِی وَ جَمِیعَ نِعَمِ اللَّهِ عِنْدِی بِبِسْمِ اللَّهِ الَّذِی خَضَعَتْ لَهُ الرِّقَابُ وَ بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی خَافَتْهُ الصُّدُورُ وَ وَجِلَتْ مِنْهُ النُّفُوسُ وَ بِالاسْمِ الَّذِی نَفَّسَ عَنْ دَاوُدَ کُرْبَتَهُ وَ بِسْمِ اللَّهِ (3) الَّذِی قَالَ لِلنَّارِ

ص: 336


1- 1. فوق کل ید خ ل.
2- 2. الجائرین خ ل.
3- 3. و بالاسم الذی خ ل.

برای ابراهیم سرد و سلامت باش، و برای او حیله ای کردند پس آن ها را زیان کارترین قرار دادیم. و به اراده خداوند که در شمار نیاید و به نیروی مسلط او بر همه آفریدگانش، از شر فلانی و از شر همه آن چه خداوند مهربان آفریده است و از شر حیله و فریب و جنبش و نیرو و حیله های آنان، به راستی که تو بر هر کار توانایی.

خداوند ا، از تو یاری می جویم و به تو پناه آورم و به تو توکل می کنم و تو پروردگار عرش بزرگ هستی. پروردگارا، بر محمد و خاندان او درود فرست و مرا از هر مصیبتی که در این روز و در این شب بر من فرود آمده آزاد گردان و در تمامی روزها و شب ها از آسمان تا زمین، به راستی که تو بر هر کار توانایی. و برای من سهمی از هر نیکی در امروز و امشب و در همه روزها و شب ها از آسمان تا زمین قرار ده، به راستی که تو بر هر کار توانایی،

بارخدایا، از تو گشایش و پیروزی می طلبم و به وسیله محمد صلی الله علیه و آله به سوی تو روی می آورم و به کتابت توسل می جویم تا با لطف پنهان خود بر من مهر بورزی، به راستی که تو بر هر کار توانایی. جبرئیل از جانب راست من و میکائیل از جانب چپم و اسرافیل از مقابلم می باشد، و هیچ نیرو و جنبشی مگر از خداوند بزرگ و بلندمرتبه نیست، از پشت سر و از مقابلم، معبودی جز تو نیست، منزهی و همانا من از ستمکاران بوده ام، و درود خداوند بر محمد و خاندان پاکش باد و سلام فراوان همراه با تسلیم بر او باد(1).

روایت6.

مهج الدعوات: حرز دیگری در معنای آن از ایشان آمده است:

ص: 337


1- . مهج الدعوات :29- 34

کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ وَ أَرادُوا بِهِ کَیْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَخْسَرِینَ وَ بِعَزِیمَةِ اللَّهِ الَّتِی لَا تُحْصَی وَ بِقُدْرَةِ اللَّهِ الْمُسْتَطِیلَةِ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِهِ مِنْ شَرِّ فُلَانٍ وَ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَهُ الرَّحْمَنُ وَ مِنْ شَرِّ مَکْرِهِمْ وَ کَیْدِهِمْ وَ حَوْلِهِمْ وَ قُوَّتِهِمْ وَ حِیَلِهِمْ [حِیلَتِهِمْ] إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ اللَّهُمَّ بِکَ أَسْتَعِینُ وَ بِکَ أَسْتَغِیثُ وَ عَلَیْکَ أَتَوَکَّلُ وَ أَنْتَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ خَلِّصْنِی مِنْ کُلِّ مُصِیبَةٍ نَزَلَتْ فِی هَذَا الْیَوْمِ وَ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ وَ فِی جَمِیعِ اللَّیَالِی وَ الْأَیَّامِ مِنَ السَّمَاءِ إِلَی الْأَرْضِ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ اجْعَلْ لِی سَهْماً فِی کُلِّ حَسَنَةٍ نَزَلَتْ فِی هَذَا الْیَوْمِ وَ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ وَ فِی جَمِیعِ اللَّیَالِی وَ الْأَیَّامِ مِنَ السَّمَاءِ إِلَی الْأَرْضِ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ اللَّهُمَّ بِکَ أَسْتَفْتِحُ وَ بِکَ أَسْتَنْجِحُ وَ بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله إِلَیْکَ أَتَوَجَّهُ وَ بِکِتَابِکَ أَتَوَسَّلُ أَنْ تَلْطُفَ لِی بِلُطْفِکَ الْخَفِیِ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ جَبْرَئِیلُ عَنْ یَمِینِی وَ مِیکَائِیلُ عَنْ یَسَارِی وَ إِسْرَافِیلُ أَمَامِی وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ خَلْفِی وَ بَیْنَ یَدَیَ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً کَثِیراً(1).

«6»

مهج، [مهج الدعوات] حِرْزٌ آخَرُ فِی مَعْنَاهُ عَنْهُ علیه السلام قَالَ عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ الصَّمَدِ أَخْبَرَنِی الشَّیْخُ جَدِّی قِرَاءَةً عَلَیْهِ وَ أَنَا أَسْمَعُ فِی شَوَّالٍ سَنَةَ تِسْعٍ وَ عِشْرِینَ وَ خَمْسِمِائَةٍ قَالَ الشَّیْخُ حَدَّثَنِی الشَّیْخُ وَالِدِی الْفَقِیهُ أَبُو الْحَسَنِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنِی السَّیِّدُ أَبُو الْبَرَکَاتِ رَحِمَهُ اللَّهُ فِی سَنَةِ أَرْبَعَ عَشْرَةَ وَ أَرْبَعِمِائَةٍ قَالَ حَدَّثَنِی الشَّیْخُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُوسَی بْنِ بَابَوَیْهِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَی بْنِ الْمُتَوَکِّلِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ قَالَ ابْنُ بَابَوَیْهِ وَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ یَحْیَی الْکَاتِبُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الطَّیِّبِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْوَرَّاقُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ هَارُونَ بْنِ سُلَیْمَانَ النَّوْفَلِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی

ص: 337


1- 1. مهج الدعوات ص 29- 34.

علی بن یقطین گفته است: خبر تصمیم موسی بن مهدی را به ابوالحسن موسی بن جعفر علیه السلام رساندم و گروهی از خاندان او نزدش بودند. پس به اهل بیتش فرمود: نظرتان چیست؟ گفتند: به نظر ما از او دوری کن و خودت را از او پنهان کن، چرا که از شر او در امان نخواهی بود. پس ابوالحسن لبخندی زد و گفت:

سخینه

پنداشت بر آفریننده خود پیروز می شود

پس باید بر ستیزه جویی بسیار چیره دست پیروز گردد

سپس دست به آسمان گشود و گفت:

پروردگارا، چه بسیار دشمنانی که شمشیر دشمنی خود بر من کشیده و سرنیزه و شمشیرش را برای من تیز نموده و کناره های آن را صیقل داده و زهری کشنده برایم حل کرده و چشم دیده بانی اش از من به خواب نمی رود پس هنگامی که ناتوانی ام را در برابر تحمل بلاها دیدی با نیرو و جنبش خودت آن را از من دور گرداندی، نه با نیرو و جنبش من. پس او را در گودالی که برای من کنده بود انداختی، از آن چه آرزویش را در دنیا داشت ناامیدش نمودی و از آن چه در آخرت به آن امید بسته بود دورش ساختی. پس سپاسی شایسته تو مخصوص توست برای آن ای آقای من،

پروردگارا، او را با عزت خودت بگیر و با توانایی ات شمشیرش را بر من کند گردان و او را از آن چه می خواهد انجام دهد مشغول کن و در نیتش او را ناتوان گردان. پروردگارا، مرا با شکایت آماده ای پناه ده که خشمم را آرام گرداند و کینه ام را به وفاداری تبدیل کند؛ و دعایم را ای خدا به اجابت برسان، و شکایتم را با تغییر سامان بده و او را بزودی از آنچه که به ستمکاران وعده دادی آگاه کن و مرا به آن چه به پاسخ بیچارگان وعده دادی آگاه گردان، همانا تو دارای بخشش فراوان و منت بزرگوارانه هستی.

گفت: سپس مردم پراکنده شدند و پس از آن فقط برای خواندن نامه مرگ موسی بن مهدی گرد هم آمدند (1).

ص: 338


1- . مهج الدعوات: 34- 35

عَنْ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ أَنَّهُ قَالَ: أُنْمِیَ الْخَبَرُ إِلَی أَبِی الْحَسَنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیه السلام وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ بِمَا عَزَمَ عَلَیْهِ مُوسَی بْنُ الْمَهْدِیِّ فِی أَمْرِهِ فَقَالَ لِأَهْلِ بَیْتِهِ مَا تَرَوْنَ قَالُوا نَرَی أَنْ تَتَبَاعَدَ مِنْهُ وَ أَنْ تُغَیِّبَ شَخْصَکَ عَنْهُ فَإِنَّهُ لَا یُؤْمَنُ مِنْ شَرِّهِ فَتَبَسَّمَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام ثُمَّ قَالَ:

زَعَمَتْ سَخِینَةُ أَنْ سَتَغْلِبُ رَبَّهَا***فَلَیُغْلَبَنَّ مُغَالِبُ الْغَلَّابِ

ثُمَّ رَفَعَ یَدَهُ إِلَی السَّمَاءِ وَ قَالَ:

إِلَهِی کَمْ مِنْ عَدُوٍّ شَحَذَ لِی ظُبَةَ مُدْیَتِهِ وَ أَرْهَفَ لِی شَبَا حَدِّهِ وَ دَافَ لِی قَوَاتِلَ سُمُومِهِ وَ لَمْ تَنَمْ عَنِّی عَیْنُ حِرَاسَتِهِ فَلَمَّا رَأَیْتَ ضَعْفِی عَنِ احْتِمَالِ الْفَوَادِحِ وَ عَجْزِی عَنْ مُلِمَّاتِ الْجَوَائِحِ صَرَفْتَ ذَلِکَ عَنِّی بِحَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ لَا بِحَوْلٍ مِنِّی وَ لَا بِقُوَّةٍ فَأَلْقَیْتَهُ فِی الْحَفِیرِ الَّذِی احْتَفَرَهُ لِی خَائِباً مِمَّا أَمَّلَهُ فِی الدُّنْیَا مُتَبَاعِداً مِمَّا رَجَاهُ فِی الْآخِرَةِ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی ذَلِکَ قَدْرَ اسْتِحْقَاقِکَ سَیِّدِی اللَّهُمَّ فَخُذْهُ بِعِزَّتِکَ وَ افْلُلْ حَدَّهُ عَنِّی بِقُدْرَتِکَ وَ اجْعَلْ لَهُ شُغُلًا فِیمَا یَلِیهِ وَ عَجْزاً عَمَّا یُنَاوِیهِ اللَّهُمَّ وَ أعذنی [أَعْدِنِی] عَلَیْهِ عَدْوَی (1) حَاضِرَةً تَکُونُ مِنْ غَیْظِی شِفَاءً وَ مِنْ حَنَقِی عَلَیْهِ وَفَاءً(2) وَ صِلِ اللَّهُمَّ دُعَائِی بِالْإِجَابَةِ وَ انْظِمْ شِکَایَتِی بِالتَّغْیِیرِ وَ عَرِّفْهُ عَمَّا قَلِیلٍ مَا أَوْعَدْتَ الظَّالِمِینَ وَ عَرِّفْنِی مَا وَعَدْتَ فِی إِجَابَةِ الْمُضْطَرِّینَ إِنَّکَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ وَ الْمَنِّ الْکَرِیمِ قَالَ ثُمَّ تَفَرَّقَ الْقَوْمُ فَمَا اجْتَمَعُوا إِلَّا لِقِرَاءَةِ الْکِتَابِ بِمَوْتِ مُوسَی بْنِ الْمَهْدِیِ (3).

ص: 338


1- 1. العدوی: استغاثتک و طلبک الی زعیم أو وال لیعدیک و یعینک علی من ظلمک فینتقم لک منه، یقال: أعداه علی فلان: ای نصره و أعانه و قواه.
2- 2. وقاء خ ل.
3- 3. مهج الدعوات 34- 35، و قد مر مثله ص 317- 327 مع دعاء طویل و فی أمالی الطوسیّ ج 2 ص 35 مثل ما فی المتن و تراه فی أمالی الصدوق ص 226، عیون الأخبار ج 1 ص 76 و بعدها ستة أبیات لبعض أهل البیت فی هذه القصة.

و با همین اسناد از علی بن یقطین گوید: من بالای سر هارون الرشید ایستاده بودم هنگامی که موسی بن جعفر را فراخوانده بود و به شدت از ایشان خشمگین بود. پس هنگامی که وارد شد لب هایش به گفتن چیزی جنبید، پس هارون به ایشان رو کرده و با امام مهربانی نموده و به ایشان نیکی کرد و به ایشان اجازه بازگشت داد. پس گفتم: فدایت شوم ای فرزند پیامبر خدا، در حالی بر هارون وارد شدی که از شما خشمگین بود و من شک نداشتم که دستور قتل شما را خواهد داد، اما خداوند شما را از او ایمن کرد، پس چیزی که زیر لب گفتی چه بود؟

امام علیه السلام فرمود: من دو دعا خواندم که یکی از آن ها خاص و دیگری عمومی بود، پس خداوند شر او را از من بازداشت. پس گفتم آن دو چه بودند؟ فرمود: اما دعای خاص این بود: پروردگارا، تو دو فرزند را برای نیکی پدر و مادرشان نگه داشتی، پس مرا نیز برای نیکی پدرانم حفظ کن. اما دعای عام چنین بود: خداوندا، تو از همه کس کفایت می کنی و کسی نیست که از تو کفایت کند، پس مرا با آن چه می خواهی و آن چنان که می خواهی و هرجا که می خواهی کفایت کن. پس خداوند شر او را از من کفایت کرد (1).

روایت7.

مهج الدعوات: امام صادق علیه السلام آیه هایی از قرآن را انتخاب کرده و آن را حرزی برای فرزندش موسی کاظم علیه السلام قرار داد و پیوسته آن را می خواند و خود را به آن پناهنده می کرد، و آن ها این است:

به نام خداوند بخشنده مهربان، به تحقیق معبودی جز الله نیست، از روی ایمان و راستی معبودی جز خداوند نیست، پروردگاری جز الله نیست از روی بندگی و عبودیت، پروردگاری جز الله نیست در لطف و مهربانی، معبودی جز خداوند نیست. به نام خدا و سپاس از آن خداست و به او پناه برده ام و به او تکیه زده ام. هر چه خداوند بخواهد، نیرویی جز از سوی خدا نیست و توفیق تنها از جانب اوست و یاری تنها از اوست، شکیبایی ام تنها برای اوست و کارم را به او واگذار می کنم و چه نیکو توانایی است خداوند و چه نیکو مولا و یاوری است و نیکی ها تنها از جانب خداوند می آید و بدی ها را تنها او برطرف می کند و هر نعمتی به ما می رسد از سوی خداوند است و کارها تنها به دستور خداوند است.

از او کفایت می خواهم و از او یاری می جویم و از او بخشش می طلبم و آمرزش می خواهم و به او پناه می برم. و درود خداوند بر محمد پیامبر خدا و خاندان ایشان و بر پیامبران و فرشتگان خدا و بندگان شایسته ی او باد، این از جانب سلیمان است و به نام خداوند بخشنده ی مهربان است که بر من برتری نجویید و با تسلیم به سوی من آیید، خداوند چنین نوشته است که من وفرستادگانم پیروز می شویم، به راستی که خداوند توانا و شکست ناپذیر است. حیله آنان آسیبی به شما نمی رساند،

ص: 339


1- . مهج الدعوات :36

وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ قَالَ: کُنْتُ وَاقِفاً عَلَی رَأْسِ هَارُونَ الرَّشِیدِ إِذْ دَعَا مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ وَ هُوَ یَتَلَظَّی عَلَیْهِ فَلَمَّا دَخَلَ حَرَّکَ شَفَتَیْهِ بِشَیْ ءٍ فَأَقْبَلَ هَارُونُ عَلَیْهِ وَ لَاطَفَهُ وَ بَرَّهُ وَ أَذِنَ لَهُ فِی الرُّجُوعِ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاکَ إِنَّکَ دَخَلْتَ عَلَی هَارُونَ وَ هُوَ یَتَلَظَّی عَلَیْکَ فَلَمْ أَشُکَّ إِلَّا أَنَّهُ یَأْمُرُ بِقَتْلِکَ فَسَلَّمَکَ اللَّهُ مِنْهُ فَمَا الَّذِی کُنْتَ تُحَرِّکُ بِهِ شَفَتَیْکَ فَقَالَ علیه السلام إِنِّی دَعَوْتُ بِدُعَاءَیْنِ أَحَدُهُمَا خَاصٌّ وَ الْآخَرُ عَامٌّ فَصَرَفَ اللَّهُ شَرَّهُ عَنِّی فَقُلْتُ مَا هُمَا یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ أَمَّا الْخَاصُّ اللَّهُمَّ إِنَّکَ حَفِظْتَ الْغُلَامَیْنِ لِصَلَاحِ أَبَوَیْهِمَا فَاحْفَظْنِی لِصَلَاحِ آبَائِی وَ أَمَّا الْعَامُّ اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَکْفِی مِنْ کُلِّ أَحَدٍ وَ لَا یَکْفِی مِنْکَ أَحَدٌ فَاکْفِنِیهِ بِمَا شِئْتَ وَ کَیْفَ شِئْتَ وَ أَنَّی شِئْتَ فَکَفَانِیَ اللَّهُ شَرَّهُ (1).

«7»

مهج، [مهج الدعوات] وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ بِرِوَایَتِهِ قَالَ: إِنَّ الصَّادِقَ علیه السلام أَخْرَجَ آیَاتٍ مِنَ الْقُرْآنِ وَ جَعَلَهَا حِرْزاً لِابْنِهِ مُوسَی الْکَاظِمِ علیه السلام وَ کَانَ یَقْرَؤُهُ وَ یُعَوِّذُ نَفْسَهُ بِهِ وَ هُوَ هَذَا بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ أَبَداً حَقّاً حَقّاً لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ إِیمَاناً وَ صِدْقاً لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تَعَبُّداً وَ رِقّاً لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تَلَطُّفاً وَ رِفْقاً لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ بِسْمِ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ اعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ وَ أَلْجَأْتُ ظَهْرِی إِلَی اللَّهِ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ وَ ما تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ وَ مَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ مَا صَبْرِی إِلَّا بِاللَّهِ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللَّهِ وَ نِعْمَ الْقَادِرُ اللَّهُ وَ نِعْمَ الْمَوْلَی اللَّهُ وَ نِعْمَ النَّصِیرُ اللَّهُ وَ لَا یَأْتِی بِالْحَسَنَاتِ إِلَّا اللَّهُ وَ لَا یَصْرِفُ السَّیِّئَاتِ إِلَّا اللَّهُ وَ مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ إِنَّ الْأَمْرَ کُلَّهُ لِلَّهِ وَ أَسْتَکْفِی اللَّهَ وَ أَسْتَعِینُ اللَّهَ وَ أَسْتَقِیلُ اللَّهَ وَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَسْتَغِیثُ اللَّهَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ وَ آلِهِ وَ عَلَی أَنْبِیَاءِ اللَّهِ وَ عَلَی مَلَائِکَةِ اللَّهِ وَ عَلَی الصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ إِنَّهُ مِنْ سُلَیْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أَلَّا تَعْلُوا عَلَیَّ وَ أْتُونِی مُسْلِمِینَ کَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِی إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ لا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ

ص: 339


1- 1. مهج الدعوات ص 36.

همانا خداوند به آن چه انجام می دهید احاطه دارد. و از سوی خود برای ما یاوری مسلط قرار ده در آن هنگام که گروهی از ایشان خواستند دست هایشان را به سوی شما دراز کنند، پس دست های آن ها را از شما بازداشت و از خدا پروا کنید و خداوند تو را از مردم حفظ می کند، به درستی که خداوند گروه کافران را هدایت نمی کند .

هرگاه آتشی برای جنگ برافروختند خداوند آن را فرونشاند و در زمین فساد نمودند، گفتیم ای آتش، برای ابراهیم سرد و سلامت باش، ودر آفرینش به شما وسعت و افزونی داد، پس نعمت های خداوند را به یاد آرید باشد که رستگار شوید.

او فرشتگانی دسته دسته دارد که شب و روز فرود آیند از مقابل و از پشت سر و به فرمان خدا او را حفظ می کنند. بارالها، مرا از ورودی درستی وارد کن و از خروجی درست خارج گردان و و برای من از سوی خودت نیروی یاری کننده ای قرار ده. و او را نزدیک گردانده و نجات دادیم و به جایگاه بلندی برتری دادیم، خداوند مهربان برای آن ها دوستی و محبتی قرار خواهد داد، و از جانب خود محبتی بر تو افکندم تا در مقابل دیدگان من بزرگ شوی، هنگامی که خواهرت راه می رفت و می گفت: آیا کسی را به شما نشان دهم که سرپرستی او را به عهده بگیرد؟ پس تو را به مادرت بازگرداندیم تا دیدگانش روشن شود و غمگین نباشد، و تو کسی را به قتل رساندی، پس از اندوه نجاتت دادیم و به آزمون هایی تو را آزمایش کردیم. نترس که تو در امان هستی ، نترس که تو برتری، از پایان هیچ چیز نمی ترسی و هراسان نمی شوی، نترس که از گروه ستمکاران نجات یافتی ، نترس که که خوت و خانواده ات را نجات خواهیم داد ، نترسید که من با شما دو نفر هستم، می بینم و می شنوم.

و خداوند پیروزی با عزتی به تو می دهد، و هر کس به خداوند توکل کند خدا برایش کافی است، به راستی خداوند فرمانش را اجرا می کند و همانا خداوند برای هر چیز اندازه ای تعیین کرده است. پس خداوند آن ها را از شر آن روز نگه داشت و به آن ها شادمانی و خوشنودی عطا کرد و شادمان به سوی خانواده اش بازمی گردد. و نام تو را بلندمرتبه گرداندیم، او را دوست می دارند مانند دوستی خداوند، و کسانی که ایمان آورده اند خدا را بیشتر دوست دارند. پروردگارا، بر ما شکیبایی فرو ریز و گام هایمان را استوار گردان و ما را بر گروه کافران پیروز گردان.

کسانی که مردم به آن ها گفتند: به راستی مردم علیه شما جمع شده اند پس از آن ها بترسید، پس این سخن ایمانشان را بیش تر کرد و گفتند: خداوند برای ما کافی است. پس با نعمت و بخششی از جانب خداوند باز گشتند و هیچ بدی به آن ها نرسید، و به دنبال خشنودی خداوند بودند . و کسی که مرده بوده و او را زنده گردانیدیم و نوری به او بخشیدیم که با آن در میان مردم راه برود. اوست آن کس که با پیروزی خود و مؤمنان تو را یاری کرد و دل های آنان را به هم نزدیک گرداند. اگر همه آن چه را در زمین است بخشش می کردی نمی توانستی دل های آنان را مهربان گردانی اما خداوند دل هایشان را به یکدیگر نزدیک گرداند، به راستی او عزیز و دارای حکمت است.

بازوی تو را به وسیله برادرت محکم می کنیم و برای شما نیرویی قرار می دهیم، پس آن ها با نشانه های ما به شما نخواهند رسید و شما و هر که از شما پیروی کند پیروز خواهید بود. به خدا تکیه کردیم، پرودگارا میان ما و مردمان ما با حق گشایش کن که تو بهترین گشایندگانی. من به خداوند توکل کردم، پروردگار من و شما، هیچ جنبنده ای نیست مگر این که جانش به دست خداوند است،

ص: 340

شَیْئاً إِنَّ اللَّهَ بِما یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ وَ اجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصِیراً إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ فَکَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ کُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ وَ زادَکُمْ فِی الْخَلْقِ بَصْطَةً فَاذْکُرُوا آلاءَ اللَّهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصِیراً وَ قَرَّبْناهُ نَجِیًّا وَ رَفَعْناهُ مَکاناً عَلِیًّا سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا وَ أَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّةً مِنِّی وَ لِتُصْنَعَ عَلی عَیْنِی إِذْ تَمْشِی أُخْتُکَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلی مَنْ یَکْفُلُهُ فَرَجَعْناکَ إِلی أُمِّکَ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُها وَ لا تَحْزَنَ وَ قَتَلْتَ نَفْساً فَنَجَّیْناکَ مِنَ الْغَمِّ وَ فَتَنَّاکَ فُتُوناً لا تَخَفْ إِنَّکَ مِنَ الْآمِنِینَ لا تَخَفْ إِنَّکَ أَنْتَ الْأَعْلی لا تَخافُ دَرَکاً وَ لا تَخْشی لا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ لا تَخَفْ ... إِنَّا مُنَجُّوکَ وَ أَهْلَکَ لا تَخافا إِنَّنِی مَعَکُما أَسْمَعُ وَ أَری وَ یَنْصُرَکَ اللَّهُ نَصْراً عَزِیزاً وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْ ءٍ قَدْراً فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِکَ الْیَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً وَ یَنْقَلِبُ إِلی أَهْلِهِ مَسْرُوراً وَ رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ الَّذِینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللَّهِ أَ وَ مَنْ کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِینَ وَ أَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ما أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِیکَ وَ نَجْعَلُ لَکُما سُلْطاناً فَلا یَصِلُونَ إِلَیْکُما بِآیاتِنا أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغالِبُونَ عَلَی اللَّهِ تَوَکَّلْنا رَبَّنَا افْتَحْ بَیْنَنا وَ بَیْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَیْرُ الْفاتِحِینَ إِنِّی تَوَکَّلْتُ عَلَی اللَّهِ رَبِّی وَ رَبِّکُمْ ما مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها

ص: 340

همانا پروردگارم در راه راست است. پس به یاد خواهید آورد آن چه را به شما می گویم و من کارم را به خداوند واگذار می کنم که همانا او بر بندگانش بینا است. خداوند برای ما کافی است، معبودی جز او نیست، به او توکل نمودم و او پروردگار عرش بزرگ است.

همانا مصیبتی به من رسیده است و تو مهربان ترین مهربانانی، معبودی جز تو نیست، منزهی و من از ستم کاران بودم. الف لام میم، آن کتابی است که هیچ شکی در آن نیست و هدایتی برای پرهیزکاران است، کسانی که به غیب ایمان دارند. خداوندی که معبودی جز او نیست و او پروردگار عرش عظیم است ، خداوندی که معبودی جز او نیست و او زنده و پاینده است و چرت و خواب او را درنمی یابند. آن چه در آسمان ها و زمین است برای اوست، کیست که بدون اجازه او شفاعت کند؟ هرچه را مقابل آن ها یا پشت سرشان است می داند و آن ها به چیزی از دانش او احاطه ندارند مگر آن چه را که او بخواهد. پادشاهی اش آسمان ها و زمین را در برگرفته و کسی جز او آن ها را نگاه نمی دارد و او بزرگ و بلند مرتبه است. چهره ها برای زنده ی پاینده فروتن شده است و هر که ستمی روا دارد نومید گشته است. پس بلند مرتبه است پادشاه راستینی که معبودی جز او نیست و پروردگار عرش بزرگ است. پس سپاس از آن پروردگار آسمان هاست، پروردگار زمین و پروردگار عالمیان، و اوست دارای دانش و بزرگی. و هنگامی که قرآن می خوانی میان تو و کسانی که به آخرت ایمان ندارند پرده ی پوشیده ای قرار دادیم و بر دل هایشان پرده هایی قرار دادیم که مانع فهمیدن آن ها شود و گوش هایشان را نیز سنگین کردیم. و هنگامی که پروردگارت را به تنهایی در قرآن یاد می کنی با نفرت روی می گردانند.

آیا دیدی آن کس را که میل خود را به عنوان معبود می پرستد و خداوند او را با آگاهی گمراه نموده و بر گوش و قلبش مهر زده و دیده اش را نابینا کرده، و در مقابلشان و پشت سرشان مانعی قرار دادیم که آن ها را پوشانده پس آن ها نمی بینند. و توفیقی جز از سوی خداوند ندارم و به او توکل کرده و به درگاه او پناهنده می شوم. همانا خداوند همراه کسانی است که تقوا دارند و نیکوکارند. و پادشاه گفت: او را نزد من بیاورید تا برای خود خالصش گردانم. پس هنگامی که با او سخن گفت، گفت: امروز تو نزد ما محترم و امین هستی. و صداها برای خداوند مهربان فروتن شده است، پس چیزی به جز نجوایی آهسته نمی شنوی. پس خداوند تو را از آن ها کفایت خواهد کرد و او شنوای بیناست.

اگر این قرآن را بر کوه نازل می کردیم، می دیدی که از فروتنی و ترس از خدا شکاف می خورد، و این ها مثل هایی است که برای مردم می زنیم باشد که اندیشه کنند. اوست خداوندی که معبودی جز او نیست و آگاه بر

ص: 341

إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ فَسَتَذْکُرُونَ ما أَقُولُ لَکُمْ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ رَبِ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ الم ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدیً لِلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحِیطُونَ بِشَیْ ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِما شاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا یَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّومِ وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً فَتَعالَی اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْکَرِیمِ فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّماواتِ وَ رَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ لَهُ الْکِبْرِیاءُ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً وَ جَعَلْنا عَلی قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فِی آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِذا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِی الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلی أَدْبارِهِمْ نُفُوراً أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلی عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلی سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلی بَصَرِهِ غِشاوَةً وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ وَ ما تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أُنِیبُ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ الَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ وَ قالَ الْمَلِکُ ائْتُونِی بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِی فَلَمَّا کَلَّمَهُ قالَ إِنَّکَ الْیَوْمَ لَدَیْنا مَکِینٌ أَمِینٌ وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ فَلا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْساً فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عالِمُ الْغَیْبِ

ص: 341

پیدا و پنهان است، اوست بخشنده مهربان، اوست خدایی که معبودی جز او نیست و حاکم و مالک اصلی اوست، از هر عیب پاک و منزه است، به کسی ستم نمی کند، امنیت بخش است، مراقب همه چیز و قدرتمندی شکست ناپذیر است که با اراده نافذ خود همه چیز را اصلاح می کند و شایسته عظمت است. خداوند از آن چه برای او شریک قرار می دهند منزه است. او خالق و آفریننده ای بی سابقه است و صورت گری بی مانند که نام های نیک برای اوست، آن چه در آسمان ها و زمین است تسبیح او را می گویند و دارای عزت و حکمت است.

پروردگارا، ما به خود ستم روا داشتیم و اگر تو ما را نبخشی و به ما رحم نکنی به یقین از زیان کاران خواهیم بود. بارخدایا، عذاب جهنم را از ما دور گردان که همانا عذاب آن هلاک کننده است، به راستی که آن بد جایگاه و محل قرار گرفتنی است. خداوندا، این ها را بیهوده نیافریدی، تو پاک و منزهی و ما را از عذاب آتش نگاه دار. و بگو سپاس مخصوص خداوندی است که که فرزندی ندارد و در پادشاهی شریکی برای او نیست و کسی او را یاری نمی کند و او را به بزرگی یاد کن. و چرا به خدا تکیه نکنیم در حالی که او ما را به راه هایمان هدایت کرده و ما بر آزارهای شما شکیبایی می کنیم و مؤمنان بایستی بر خدا تکیه کنند. فرمان او تنها این گونه است که وقتی چیزی را بخواهد به آن می گوید: باش، پس می شود. پس منزه است کسی که توانایی همه چیز به دست اوست و به سوی او باز می گردید.

خداوند ا، هر کس برای من و خانواده ام و فرزندانم و اهل عنایتم بدی یا آسیب و زیانی خواسته است، پس سرش را قطع کن و بدی او را از من بازدار و زبانش را ببند و دهانش را لگام بزن و بین من و او مانع شو به هر نحو که خواهی و به هر جایی که خواهی و ما را از شرّ او و از شر هر جنبنده ای که جانش به دست توست - و به راستی پروردگارم در راه راست است -. داخل در پرده­ای بگردان که زایل نمی شود و پادشاهی خودت که ظلم کرده نمی شود، پس همانا حجاب تو بسیار منع کننده است و پناه آورنده به سوی تو عزیز است و فرمان تو غالب است و پادشاهی تو چیره است و تو بر هر چیزی بسیار توانائی.

خداوند ا برترین درودهایی را که بر بندگانت فرستاده ای بر محمد و خاندانش فرست، و بر محمد و خاندانش درود فرست هم چنان که به وسیله او ما را از گمراهی هدایت کردی. و ما و پدران و مادران و فرزندان ما را بیامرز و همه مردان و زنان مؤمن و مسلمان را، زندگان و مردگان را بیامرز و میان ما و آن ها نیکی های پی درپی قرار بده. همانا تو برآورده کننده دعاها و نازل کننده برکت ها و برطرف کننده بدی های هستی و تو بر هر کار توانایی.

خداوند ا، دینم و دنیایم را و خانواده و فرزندان و همسرم و امانت هایم را و همه آن چه را که در دنیا و آخرت به من نعمت داده ای را به تو می سپارم، به راستی کار تو ضایع نمی شود و امانت های تو نابود نمی گردد و کسی مرا از تو پناه نمی دهد و پناهی جز او نمی یابم. خدایا، بارالها، در دنیا و آخرت به ما نیکی عطا کن و از عذاب آتش ما را نگه دار

ص: 342

وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنی یُسَبِّحُ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذابَها کانَ غَراماً إِنَّها ساءَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ

یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً وَ ما لَنا أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَی اللَّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلی ما آذَیْتُمُونا وَ عَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ فَسُبْحانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ اللَّهُمَّ مَنْ أَرَادَ بِی وَ بِأَهْلِی وَ أَوْلَادِی وَ أَهْلِ عِنَایَتِی شَرّاً أَوْ بَأْساً أَوْ ضَرّاً فَاقْمَعْ رَأْسَهُ وَ اعْقِلْ لِسَانَهُ وَ أَلْجِمْ فَاهُ وَ حُلْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ کَیْفَ شِئْتَ وَ أَنَّی شِئْتَ وَ اجْعَلْنَا مِنْهُ وَ مِنْ کُلِّ دَابَّةٍ أَنْتَ آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ فِی حِجَابِکَ الَّذِی لَا یُرَامُ وَ فِی سُلْطَانِکَ الَّذِی لَا یُسْتَضَامُ فَإِنَّ حِجَابَکَ مَنِیعٌ وَ جَارَکَ عَزِیزٌ وَ أَمْرَکَ غَالِبٌ وَ سُلْطَانَکَ قَاهِرٌ وَ أَنْتَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا هَدَیْتَنَا بِهِ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ اغْفِرْ لَنَا وَ لآِبَائِنَا وَ لِأُمَّهَاتِنَا وَ لِجَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ الْأَحْیَاءِ مِنْهُمْ وَ الْأَمْوَاتِ وَ تَابِعْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُمْ بِالْخَیْرَاتِ إِنَّکَ مُجِیبُ الدَّعَوَاتِ وَ أَنْتَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَوْدِعُکَ نَفْسِی وَ دِینِی وَ أَمَانَتِی وَ أَهْلِی وَ مَالِی وَ عِیَالِی وَ أَهْلَ حُزَانَتِی وَ خَوَاتِیمَ عَمَلِی وَ جَمِیعَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ مِنْ أَمْرِ دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی فَإِنَّهُ لَا یَضِیعُ مَحْفُوظُکَ وَ لَا تَرْزَأُ وَدَائِعُکَ وَ لَنْ یُجِیرَنِی مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَ لَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً اللَّهُمَ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ وَ صَلَّی اللَّهُ

ص: 342

و بر محمد و همه خاندانش درود فرست (1).

روایت8.

حرز امام کاظم علیه السلام:

به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوندا، به من هدایت عطا کن و مرا بر آن استوار بدار و مرا در پناه آن برانگیخته فرما با امنیتی که هیچ ترس و اندوه و نگرانی با آن نباشد. به راستی که تو شایسته آمرزش و پرهیزکاری هستی(2) .

باب چهل و ششم : برخی از دعاها و حرزها و عوذات امام رضا علیه السلام و مطالب متناسب با آن

روایات

می­گویم

برخی از ادعیه حضرت، در لابلای دعاهای رسیده از جدشان حضرت صادق علیه السلام ذکر گردید.

روایت1.

مهج الدعوات: حرز رقعة الجیب از امام رضا علیه السلام: از یاسر خادم روایت است زمانی که امام رضا علیه السّلام وارد قصر حمید بن قحطبه شد، لباس خودشان را درآورده و به حمید دادند و حمید آن را برای شستن به کنیز خود داد. طولی نکشید که کنیز با رقعه­ای در دست بازگشت. کنیز رقعه را به حمید داد و اظهار کرد این رقعه در جیب لباس حضرت بوده است. حمید می­گوید: به آن حضرت عرض کردم: فدایت شوم! کنیز این رقعه را آورده و می­گوید در جیب پیراهن شما یافته است. حضرت فرمود: این رقعه، حرزی است که ما از خود جدا نمی ­کنیم. عرض کردم: ای کاش مرا به تعلیم آن مفتخر می­فرمودید! حضرت فرمود: این حرزی است که هر کس آن را به همراه داشته باشد، بلاها از او دفع می­شود و این حرز پناهی است برای او از شرّ شیطان رانده شده. سپس حضرت آن دعا و حرز را اینگونه به حمید املاء فرمود :

بسم الله الرحمن الرحیم، بنام خدا پناه می­برم به خداوند رحمان از تو، چه خداترس باشی و چه نباشی، چشم و گوش تو را به یاری خداوند شنوا و بینا بستم، و تو هیچ قدرت و غلبه­ای بر من نخواهی داشت، نه بر من و نه

ص: 343


1- . مهج الدعوات :36- 40
2- . مهج الدعوات :41

عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ (1).

«8»

حِرْزُ الْکَاظِمِ عَلَیْهِ السَّلَامُ: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ أَعْطِنِی الْهُدَی وَ ثَبِّتْنِی عَلَیْهِ وَ احْشُرْنِی عَلَیْهِ آمِناً أَمْنَ مَنْ لَا خَوْفَ عَلَیْهِ وَ لَا حُزْنَ وَ لَا جَزَعَ إِنَّکَ أَهْلُ التَّقْوی وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ(2).

باب 46 بعض أدعیة الرضا علیه السلام و أحرازه و عوذاته و ما یناسب ذلک

الأخبار

أقول

قد مضی فی طی باب أدعیة جده الصادق علیه السلام بعض أدعیته علیه السلام أیضا.

«1»

مهج، [مهج الدعوات] حِرْزُ رُقْعَةِ الْجَیْبِ عَنِ الرِّضَا صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ الصَّمَدِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ وَالِدِهِ أَبِی الْحَسَنِ عَنِ السَّیِّدِ أَبِی الْبَرَکَاتِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ الْحَسَنِیِّ عَنِ الصَّدُوقِ مُحَمَّدِ بْنِ بَابَوَیْهِ عَنِ ابْنِ الْمُتَوَکِّلِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ یَاسِرٍ الْخَادِمِ قَالَ: لَمَّا نَزَلَ أَبُو الْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ مُوسَی الرِّضَا علیه السلام قَصْرَ حُمَیْدِ بْنِ قَحْطَبَةَ نَزَعَ ثِیَابَهُ وَ نَاوَلَهَا حُمَیْداً فَاحْتَمَلَهَا وَ نَاوَلَهَا جَارِیَةً لَهُ لِتَغْسِلَهَا فَمَا لَبِثَتْ أَنْ جَاءَتْ وَ مَعَهَا رُقْعَةٌ فَنَاوَلَتْهَا حُمَیْداً وَ قَالَتْ وَجَدْتُهَا فِی جَیْبِ أَبِی الْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلَامُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ الْجَارِیَةَ وَجَدَتْ رُقْعَةً فِی جَیْبِ قَمِیصِکَ فَهَا هِیَ قَالَ یَا حُمَیْدُ هَذِهِ عُوذَةٌ لَا نُفَارِقُهَا فَقُلْتُ لَوْ شَرَّفْتَنِی بِهَا فَقَالَ هَذِهِ عُوذَةٌ مَنْ أَمْسَکَهَا فِی جَیْبِهِ کَانَ الْبَلَاءُ مَدْفُوعاً عَنْهُ وَ کَانَتْ لَهُ حِرْزاً مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ ثُمَّ أَمْلَی عَلَی حُمَیْدٍ الْعُوذَةَ وَ هِیَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْکَ إِنْ کُنْتَ تَقِیًّا أَوْ غَیْرَ تَقِیٍّ أَخَذْتُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْبَصِیرِ عَلَی سَمْعِکَ وَ بَصَرِکَ لَا سُلْطَانَ لَکَ عَلَیَّ وَ لَا

ص: 343


1- 1. مهج الدعوات ص 36- 40.
2- 2. مهج الدعوات ص 41.

بر گوشم، و نه بر چشمم، و نه بر مویم و نه بر پوستم و نه بر گوشتم و نه بر خونم، و نه بر مغزم، و نه بر عصبم، و نه بر استخوانم، و نه بر مالم، و نه بر آنچه پروردگارم روزیم فرموده. من میان خود و تو را با ستر انبیای الهی پرده کشیدم، همان ستری که پیامبران الهی خود را به آن از شر فرعونهای زمان حفظ کردند، جبرائیل از جانب راستم مانع من از توست و میکائیل از جانب چپ و اسرافیل از پشت سر و محمّد صلی اللَّه علیه و آله از پیش رویم، و خداوند بر من آگاه است و ترا و شیطان را از من مانع می شود. پروردگارا! ناآگاهی او بر صبر و شکیب تو غالب نگردد و موجب نشود که مرا از جای برکند و به وحشت اندازد و کوچک و حقیرم شمارد. خداوندا! به تو پناهنده می­شوم، خداوندا! به تو پناهنده می­شوم، خداوند ا! به تو پناهنده می­شوم.

گفتم: این حرز حکایت شیرین و عجیبی دارد. اباصلت هروی اینگونه روایت می کند که روزی در منزل حضرت نشسته بودم که فرستاده هارون الرشید بر ایشان وارد شد و عرض کرد: دعوت امیرالمومنین را اجابت کن. حضرت برخاست و به من فرمود: هارون این ساعت مرا جز برای شرّ دعوت نمی­کند، اما به خدا قسم، به خاطر کلماتی که از جدم رسول خدا صلی الله علیه وآله به من رسیده، نخواهد توانست بلایی بر سر من بیاورد. اباصلت می­گوید: با حضرت حرکت کردم تا به نزد هارون داخل شدیم. وقتی نگاه حضرت بر هارون افتاد این حرز را تا انتها خواند. وقتی حضرت مقابل وی ایستاد، هارون نگاهی بر ایشان انداخت و عرض کرد: ای ابالحسن، دستور دادیم صدهزار درهم به تو بدهند، شما نیز نیازهای اهل و عیالت را بنویس. وقتی حضرت از نزد او برگشت، هارون از پشت سر نگاهی به حضرت انداخت و گفت: چیزی را من اراده

نمودم و چیزی را خداوند اراده فرمود و اراده خدا بهتر است(1).

روایت2.

مهج الدعوات:

ص: 344


1- . مهج الدعوات: 41-42[1]

عَلَی سَمْعِی وَ لَا عَلَی بَصَرِی وَ لَا عَلَی شَعْرِی وَ لَا عَلَی بَشَرِی وَ لَا عَلَی لَحْمِی وَ لَا عَلَی دَمِی وَ لَا عَلَی مُخِّی وَ لَا عَلَی عَصَبِی وَ لَا عَلَی عِظَامِی وَ لَا عَلَی مَالِی وَ لَا عَلَی مَا رَزَقَنِی رَبِّی سَتَرْتُ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ بِسِتْرِ النُّبُوَّةِ الَّذِی اسْتَتَرَ أَنْبِیَاءُ اللَّهِ بِهِ مِنْ سَطَوَاتِ الْجَبَابِرَةِ وَ الْفَرَاعِنَةِ جَبْرَئِیلُ عَنْ یَمِینِی وَ مِیکَائِیلُ عَنْ یَسَارِی وَ إِسْرَافِیلُ عَنْ وَرَائِی وَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله أَمَامِی وَ اللَّهُ مُطَّلِعٌ عَلَیَّ یَمْنَعُکَ مِنِّی وَ یَمْنَعُ الشَّیْطَانَ مِنِّی اللَّهُمَّ لَا یَغْلِبُ جَهْلُهُ أَنَاتَکَ أَنْ یَسْتَفِزَّنِی وَ یَسْتَخِفَّنِی اللَّهُمَّ إِلَیْکَ الْتَجَأْتُ (1)

اللَّهُمَّ إِلَیْکَ الْتَجَأْتُ اللَّهُمَّ إِلَیْکَ الْتَجَأْتُ.

قُلْتُ وَ لِهَذَا الْحِرْزِ قِصَّةٌ مُونِقَةٌ وَ حِکَایَةٌ عَجِیبَةٌ کَمَا رَوَاهُ أَبُو الصَّلْتِ الْهَرَوِیُّ قَالَ: کَانَ ذَاتَ یَوْمٍ جَالِساً فِی مَنْزِلِهِ إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ رَسُولُ هَارُونَ الرَّشِیدِ فَقَالَ أَجِبْ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَامَ عَلِیُّ بْنُ مُوسَی الرِّضَا علیه السلام فَقَالَ لِی یَا أَبَا الصَّلْتِ إِنَّهُ لَا یَدْعُونِی فِی هَذَا الْوَقْتِ إِلَّا لِدَاهِیَةٍ وَ اللَّهِ لَا یُمْکِنُهُ أَنْ یَعْمَلَ بِی شَیْئاً أَکْرَهُهُ لِکَلِمَاتٍ وَقَعَتْ إِلَیَّ مِنْ جَدِّی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله.

قَالَ فَخَرَجْتُ مَعَهُ حَتَّی دَخَلْنَا عَلَی هَارُونَ الرَّشِیدِ فَلَمَّا نَظَرَ بِهِ (2) الرِّضَا عَلَیْهِ السَّلَامُ قَرَأَ هَذَا الْحِرْزَ إِلَی آخِرِهِ فَلَمَّا وَقَفَ بَیْنَ یَدَیْهِ نَظَرَ إِلَیْهِ هَارُونُ الرَّشِیدُ وَ قَالَ یَا أَبَا الْحَسَنِ قَدْ أَمَرْنَا لَکَ بِمِائَةِ أَلْفِ دِرْهَمٍ وَ اکْتُبْ حَوَائِجَ أَهْلِکَ فَلَمَّا وَلَّی عَنْهُ عَلِیُّ بْنُ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیهم السلام وَ هَارُونُ یَنْظُرُ إِلَیْهِ فِی قَفَاهُ وَ یَقُولُ أَرَدْتُ وَ أَرَادَ اللَّهُ وَ مَا أَرَادَ اللَّهُ خَیْرٌ(3).

«2»

مهج، [مهج الدعوات] رُقْعَةُ الْجَیْبِ بِرِوَایَةٍ أُخْرَی حَدَّثَنِی السَّیِّدُ أَبُو الْبَرَکَاتِ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ الْحُسَیْنِیُّ عَنْ عَبْدِ الْجَبَّارِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْمُقْرِی عَنْ شَیْخِ الطَّائِفَةِ أَبِی جَعْفَرٍ الطُّوسِیِّ وَ أَخْبَرَنِی الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجُوَیْنِیُّ وَ أَخْبَرَنِی الْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ طَحَّالٍ الْمِقْدَادِیُّ عَنْ أَبِی عَلِیِّ بْنِ شَیْخِ الطَّائِفَةِ عَنْ أَبِیهِ وَ أَخْبَرَنِی جَدِّی عَنْ وَالِدِهِ أَبِی الْحَسَنِ عَنْ شَیْخِ الطَّائِفَةِ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِهِ عَنِ ابْنِ عُقْدَةَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ

ص: 344


1- 1. لجأت خ ل، فی المواضع.
2- 2. بصر به ظ.
3- 3. مهج الدعوات ص 41- 42.

بزنطی از امام رضا علیه السلام روایت می کند که حضرت فرمود: رقعه جیبی نگاهدارنده از هر چیزی است و آن این است:

بسم الله الرحمن الرحیم، به نام خدا دور شوید و در جهنم باشید و با من سخن نگوئید. همانا پناه می برم به خدای بخشنده از تو اگر پرهیزگار باشی. به سبب شنیدن و دیدن خدا گوشها و چشمهای شما را بستم و به توانائی خدا بر قوّت شما غالب شدم، هیچ قدرتی برای شما بر فلانی پسر فلان زن و بر اولاد و عیال و اهل خانه او نیست. میان او و شما مانع قرار دادم به ستر انبیاء که پوشانیدند خود را به آن از حمله گردنکشان متکبر و ظالمان زورگو. جبرئیل در سمت راست شماست و میکائیل در سمت چپ و حضرت محمّد صلی الله علیه وآله پیش روی شماست و خداوند بر شما مشرف است، همانگونه که پیغمبر و اولاد او را از شر شما و شیاطین حفظ فرمود. آنچه خداوند آن را اراده فرموده، شدنی است و هیچ حرکت و توانائی جز به دست خداوند بلند مرتبه و بزرگ نیست. خداوندا! نادانی او به حلم تو نمی رسد و بر آن کارساز نیست و او را به هدفش نمی­رساند، بر تو اعتماد نموده ام و تو مولا و یاری­رسان نیکویی هستی. ای فلانی پسر فلان زن! خداوند، ترا و اولاد ترا از هر مخلوقی که از آن می­ترسی، محافظت فرماید و رحمت خداوند بر محمّد و آل او.

سپس در ادامه حرز، آیت الکرسی آنگونه که نازل شده، نوشته می­شود و پس از آن این جملات نوشته می­شود: هیچ قدرت و حرکتی جز به دست خداوند بلندمرتبه و بزرگ نیست، راه گریزی از خداوند جز به سوی او وجود ندارد، خداوند برایم کافی است و او وکیل نیکویی است «أسلم فی رأس الشهباء فیها طالسلسبیلا» و در پایان جمله و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین نوشته می­شود(1).

حرز دیگری از امام رضا علیه السلام با روایت دیگر: بسم الله الرحمن الرحیم، ای کسی که شبیه و مانندی ندارد، تو خدایی و خداوندی جز تو وجود ندارد و آفریننده ای جز تو نیست. همه آفریده هایت را فانی می سازی و خود باقی می­مانی، در مقابل کسی که بر تو نافرمانی کرده شکیبایی می­ورزی و رضایتت در بخشش است(2).

حرز دیگری هم از امام رضا علیه السلام هست که با این متفاوت است : بنام خداوند بخشنده مهربان ای کسی که نه مشابهی دارد و نه مانندی تو خدایی هستی که هیچ معبود و هیچ خالقی جز تو نیست ، خلق شدگان جملگی نابود می شوند و فقط تو باقی می مانی ، بردباری کردی در برابر کسی که نافرمانی ات کرد و رضایتت در بخشش است . (3)

روایت3.

مهج الدعوات: حرزی است که در میان لباس امام رضا علیه السلام یافت شد : وقتی حضرت رحلت نمودند، تعویذی یافته شد که بر آن حضرت بسته بود و در آخر آن تعویذی بود که گفته شده که پدران حضرت

ص: 345


1- . مهج الدعوات: 42-43[1]
2- . مهج الدعوات: 44[2]
3- - مهج الدعوات : 44

بْنِ فَضَّالٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أُورَمَةَ عَنِ الْبَزَنْطِیِّ عَنِ الرِّضَا علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: رُقْعَةُ الْجَیْبِ عُوذَةٌ لِکُلِّ شَیْ ءٍ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ اخْسَؤُا فِیها وَ لا تُکَلِّمُونِ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْکَ إِنْ کُنْتَ تَقِیًّا أَخَذْتُ بِسَمْعِ اللَّهِ وَ بَصَرِهِ عَلَی أَسْمَاعِکُمْ وَ أَبْصَارِکُمْ وَ بِقُوَّةِ اللَّهِ عَلَی قُوَّتِکُمْ لَا سُلْطَانَ لَکَ عَلَی فُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ وَ لَا عَلَی ذُرِّیَّتِهِ وَ لَا عَلَی أَهْلِهِ وَ لَا عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ سَتَرْتُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَکُمْ بِسِتْرِ النُّبُوَّةِ الَّذِی اسْتَتَرُوا بِهِ مِنْ سَطَوَاتِ الْجَبَابِرَةِ وَ الْفَرَاعِنَةِ جَبْرَئِیلُ عَنْ أَیْمَانِکُمْ وَ مِیکَائِیلُ عَنْ یَسَارِکُمْ وَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله أَمَامَکُمْ وَ اللَّهُ یُظِلُ (1) [مُطِلٌ] عَلَیْکُمْ بِمَنْعِهِ نَبِیَّ اللَّهِ وَ بِمَنْعِ ذُرِّیَّتِهِ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ مِنْکُمْ وَ مِنَ الشَّیَاطِینِ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ اللَّهُمَّ إِنَّهُ لَا یَبْلُغُ جَهْلُهُ أَنَاتَکَ وَ لَا تَبْتَلِهِ (2) وَ لَا یَبْلُغُ مَجْهُودَ نَفْسِهِ عَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ وَ أَنْتَ نِعْمَ الْمَوْلی وَ نِعْمَ النَّصِیرُ حَرَسَکَ اللَّهُ یَا فُلَانَ بْنَ فُلَانَةَ وَ ذُرِّیَّتَکَ مِمَّا یُخَافُ عَلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ یُکْتَبُ آیَةُ الْکُرْسِیِّ عَلَی التَّنْزِیلِ وَ یُکْتَبُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَیْهِ وَ حَسْبِیَ اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ وَ أَسْلَمَ فِی رَأْسِ الشَّهْبَاءِ فِیهَا طالسلسبیلا وَ یُکْتَبُ (3)

وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ (4).

حِرْزٌ آخَرُ لِلرِّضَا علیه السلام بِغَیْرِ تِلْکَ الرِّوَایَةِ: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یَا مَنْ لَا شَبِیهَ لَهُ وَ لَا مِثَالَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَ لَا خَالِقَ إِلَّا أَنْتَ تُفْنِی الْمَخْلُوقِینَ وَ تَبْقَی أَنْتَ حَلُمْتَ عَمَّنْ عَصَاکَ وَ فِی الْمَغْفِرَةِ رِضَاکَ (5).

«3»

9- مهج، [مهج الدعوات] عُوذَةٌ وَجَدْتُ فِی ثِیَابِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: لَمَّا مَاتَ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا عَلِیُّ بْنُ مُوسَی صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وُجِدَ عَلَیْهِ تَعْوِیذٌ مُعَلَّقٌ وَ فِی آخِرِهِ عُوذَةٌ ذُکِرَ أَنَّ آبَاءَهُ

ص: 345


1- 1. مطل خ.
2- 2. و لا سبیله خ.
3- 3. کذا فی النسخ.
4- 4. مهج الدعوات ص 42- 43.
5- 5. مهج الدعوات ص 44.

می فرمودند که جد ایشان حضرت علی علیه السلام به برکت این دعا از شر دشمنان پناه می جستند و دائما این تعویذ را در بند شمشیر خود آویخته بودند و در آخر این دعا نامهای خدا عزّ و جلّ است و آن حضرت بر اولاد و اهل خود شرط نمودند آنکه این دعا را بر هلاکت و ضرر مؤمنی نخوانند، پس همانا هر کس این دعا را بخواند دعای او نزد خدا عزّ و جلّ برنمی گردد. و دعا این است:

خداوند ا به وسیله تو طلب فتح و نصرت می نمایم و از تو پیروزی و رستگاری می جویم و به وسیله حضرت محمّد صلی الله علیه وآله به تو روی می کنم. خداوندا، دشواری و ناهمواری دشمن و هر امر دشواری را بر من آسان گردان و سختی و سرکشی او و هر امر سخت و دشوار را رام و نرم فرما و مرا از سلطه او و هر سلطه و تحمیل دیگری کفایت کن و احسان و دوستی او را بر من روزی گردان و زیان و ضرر و بدی و ایذاء او را از من برگردان، بدرستی که تو آنچه را که خواهی برطرف می کنی

و آنچه را که خواهی ثابت می داری و اصل کتاب در نزد توست. آگاه باشید که ترسی بر دوستان خدا نیست و اندوهی بر ایشان نمی رسد، بدرستی که ما فرستادگان پروردگار توایم، دشمنان به تو دست نمی یابند. طه حم ، آنها تو را نمی بینند. ما در گردنهای آنان، تا چانه هایشان غلهایی نهاده ایم، به طوری که سرهایشان را بالا نگاه داشته و دیده فرو هشته اند. و ما از پیش روی ایشان حاجب و مانعی و از پشت سرشان مانع دیگری نهادیم و چشمانشان را پوشانیدیم، پس ایشان نمی بینند. کافران آن جماعتی هستند که خداوند بر دلها و گوشها و چشمهای ایشان مهر نهاده است و ایشان از عذاب خدا غافلانند. حق است کلام خدا که او به همه مکرهای پنهانشان و دشمنی آشکارشان آگاه است، پس خداوند بزودی تو را از شر ایشان کفایت می­کند و او شنوای بسیار دانا است. و ایشان را می بینی که بسوی تو نگاه می کنند اما تو را نمی بینند، آنها در حقیقت کر و گنگ و کورند و اهل تعقل و اندیشه نیستند. طسم اینها آیات کتاب روشن است. مگر میخواهی خود را به سبب عدم ایمان ایشان هلاک سازی، اگر بخواهیم آیه و نشانه­ای از آسمان بر ایشان فرو می فرستیم تا گردنهای ایشان در مقابل آن خاضع و خم گردد.

نامها: خداوندا، من از تو به حق آن چشمی می خواهم که به خواب نمی رود و به آن عزّت و غلبه ای که زائل نمی شود و به حق آن پادشاهی که مورد ستم قرار نمی گیرد و به حق آن روشنایی که خاموشی ندارد و به آن ذات دائمی که کهنگی در آن راه ندارد و به حق آن زندگی ای که نمی میرد و به آن بی نیازی ای که مغلوب نمی گردد و به آن ذات همیشگی که فناپذیر نیست و به حرمت آن نامی که برگردانیده نمی شود و به حق ربوبیتی که ذلیل نمی شود. از تو می خواهم که بر محمّد و بر آل محمّد درود فرستی و این امور را در حق من انجام دهی. پس حاجت خود را ذکر می کنی که ان شاء الله تعالی برآورده می شود.(1)

روایت4.

مهج الدعوات: و از آن جمله دعائی است از امام رضا علیه السلام که یافتیم آن را در کتاب اصل از مصنّفات یونس بن بکیر است. یونس گفته که از مولای خود حضرت امام رضا علیه السلام خواستم دعائی را به من تعلیم نماید که آن را در سختیها بخوانم. حضرت به من فرمودند آنچه را که برای تو

ص: 346


1- . مهج الدعوات: 307- 308[1]

عَلَیْهِمُ السَّلَامُ کَانُوا یَقُولُونَ إِنَّ جَدَّهُمْ عَلِیّاً صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ کَانَ یَتَعَوَّذُ بِهَا مِنَ الْأَعْدَاءِ وَ کَانَتْ مُعَلَّقَةً فِی قِرَابِ سَیْفِهِ وَ فِی آخِرِهَا أَسْمَاءُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَنَّهُ علیه السلام شَرَطَ عَلَی وُلْدِهِ وَ أَهْلِهِ أَنْ لَا یَدْعُوا بِهَا عَلَی أَحَدٍ فَإِنَّ مَنْ دَعَا بِهِ لَمْ یُحْجَبْ دُعَاؤُهُ عَنِ اللَّهِ جَلَّ اسْمُهُ وَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ وَ هُوَ اللَّهُمَّ بِکَ أَسْتَفْتِحُ وَ بِکَ أَسْتَنْجِحُ وَ بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله أَتَوَجَّهُ اللَّهُمَّ سَهِّلْ لِی حُزُونَتَهُ وَ کُلَّ حُزُونَةٍ وَ ذَلِّلْ لِی صُعُوبَتَهُ وَ کُلَّ صُعُوبَةٍ وَ اکْفِنِی مَئُونَتَهُ وَ کُلَّ مَئُونَةٍ وَ ارْزُقْنِی مَعْرُوفَهُ وَ وُدَّهُ وَ اصْرِفْ عَنِّی ضَرَّهُ وَ مَعَرَّتَهُ إِنَّکَ تَمْحُو مَا تَشَاءُ وَ تُثْبِتُ وَ عِنْدَکَ أُمُّ الْکِتَابِ أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ إِنَّا رُسُلُ رَبِّکَ لَنْ یَصِلُوا إِلَیْکَ طه حم لَا یُبْصِرُونَ جَعَلْنا فِی أَعْناقِهِمْ أَغْلالًا فَهِیَ إِلَی الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ أُولئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ لا جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ وَ تَراهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ وَ هُمْ لا یُبْصِرُونَ صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ (1) طسم تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْمُبِینِ لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ الْأَسْمَاءُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِالْعَیْنِ الَّتِی لَا تَنَامُ وَ بِالْعِزِّ الَّذِی لَا یُرَامُ وَ بِالْمُلْکِ الَّذِی لَا یُضَامُ وَ بِالنُّورِ الَّذِی لَا یُطْفَی وَ بِالْوَجْهِ الَّذِی لَا یَبْلَی وَ بِالْحَیَاةِ

الَّتِی لَا تَمُوتُ وَ بِالصَمَدِیَّةِ الَّتِی لَا تَقْهَرُ وَ بِالدَّیْمُومِیَّةِ الَّتِی لَا تَفْنَی وَ بِالاسْمِ الَّذِی لَا یُرَدُّ وَ بِالرُّبُوبِیَّةِ الَّتِی لَا تُسْتَذَلُّ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَفْعَلَ بِی کَذَا وَ کَذَا وَ تَذْکُرُ حَاجَتَکَ تُقْضَی إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی (2).

«4»

مهج، [مهج الدعوات] وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءُ الرِّضَا علیه السلام وَجَدْنَاهُ فِی أَصْلِ یُونُسَ بْنِ بُکَیْرٍ قَالَ: وَ سَأَلْتُ سَیِّدِی أَنْ یُعَلِّمَنِی دُعَاءً أَدْعُو بِهِ عِنْدَ الشَّدَائِدِ فَقَالَ لِی یَا یُونُسُ تَحَفَّظْ مَا

ص: 346


1- 1. لا یرجعون خ ل، لا یبصرون خ ل.
2- 2. مهج الدعوات ص 307- 308.

می نویسم محافظت کن و آن را در هر سختی بخوان که حاجتت برآورده می شود و آنچه را که آرزو نمایی، به دست می آوری. سپس این دعا را برای من نوشتند:

بسم الله الرحمن الرحیم، خداوندا! گناهان من و بسیاری آنها رویم را نزد تو بی طراوت نموده و مانع اهلیت من از رحمت تو شده و مرا از استحقاق آمرزش تو دور نموده است، و اگر تعلق من به نعمتهای تو و دستاویزم به دعا نبود، و اگر نبود آنچه که وعده نموده ای به امثال من از ستمکاران و خطاپیشگان، و به ناامیدان از رحمتت با این کلامت وعده فرموده ای که ای بندگان من که بر خویشتن زیاده روی روا داشته اند، از رحمت خدا ناامید نشوید که در حقیقت، خدا همه گناهان را می آمرزد که او خود آمرزنده مهربان است. و مأیوسان از رحمتت را برحذر داشته و فرموده­ای: کیست که از رحمت پروردگار خود ناامید گردد مگر جماعت گمراهان؟ پس با شفقت و مهربانی ات ما را به دعایت فراخوانده و فرموده ای: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم. در حقیقت کسانی که از پرستش من کبر می ورزند به زودی خوار در دوزخ درمی آیند.

خداوند ا اگر اینها نبود، ناامیدی بر من مسلط می­شد و یأس از رحمتت مرا در بر می­گرفت. خداوندا به کسی که گمان نیک به تو دارد، وعده ثواب و به بدگمانان به تو وعده عذاب داده­ای. خداوندا خوش گمانی­ام به رهایی­ام از آتش و بخشش لغزشها و گناهانم، حیاتم را نگاه داشته است. خداوندا! گفته تو راست و حق است و خلاف و تغییری در آن نیست که فرمودی: روزی که هر قومی را با امامش فرا می­خوانیم و آن روز قیامت است، وقتی که در صور دمیده شود و همه آنچه در قبرهاست، برانگیخته شوند.

خداوند ا، پس من به عهد خود وفا می کنم و گواهی می دهم و اقرار می کنم و امتناع نمی ورزم و انکار نمی کنم و در پنهان و آشکار و نهان اعتراف می­کنم که تو خدایی هستی که خدائی جز تو نیست، یگانه­ای و شریکی نداری و محمد صلوات الله علیه وآله بنده و فرستاده توست و علی بن ابی طالب امیرالمومنین سرور جانشینان پیامبر و وارث علم انبیا، و نشانه و پرچم دین و نابود کننده مشرکان و تمییز دهنده منافقان و جهادکننده با جماعت خارجان از دین، امام و دلیل و دستاویز من است و او همان کسی است که من اعتماد ندارم به کردارهای خود و اگر چه پاکیزه باشند و آنها را نجاتبخش خود نمی­دانم هر چند که نیکو باشند، مگر به ولایت و پیروی از او و اقرار به فضیلتهای او و قبول آن از راویان و حاملان این اخبار. و اقرار می کنم که جانشینان او از فرزندانش، امام و حجت و دلیل و چراغ هدایت و پرچم و نشانه و بزرگ و نیکوکارند

ص: 347

أَکْتُبُهُ لَکَ وَ ادْعُ بِهِ فِی کُلِّ شَدِیدَةٍ تُجَابُ وَ تُعْطَی مَا تَتَمَنَّاهُ ثُمَّ کَتَبَ لِی بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ إِنَّ ذُنُوبِی وَ کَثْرَتَهَا قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهِی عِنْدَکَ وَ حَجَبَتْنِی عَنِ اسْتِئْهَالِ رَحْمَتِکَ وَ بَاعَدَتْنِی عَنِ اسْتِیجَابِ مَغْفِرَتِکَ وَ لَوْ لَا تَعَلُّقِی بِآلَائِکَ وَ تَمَسُّکِی بِالدُّعَاءِ وَ مَا وَعَدْتَ أَمْثَالِی مِنَ الْمُسْرِفِینَ وَ أَمْثَالِی مِنَ الْخَاطِئِینَ وَ وَعَدْتَ الْقَانِطِینَ مِنْ رَحْمَتِکَ بِقَوْلِکَ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ وَ حَذَّرْتَ الْقَانِطِینَ مِنْ رَحْمَتِکَ فَقُلْتَ- وَ مَنْ یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ ثُمَّ نَدَبْتَنَا بِرَأْفَتِکَ إِلَی دُعَائِکَ فَقُلْتَ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ إِلَهِی لَقَدْ کَانَ الْإِیَاسُ عَلَیَّ مُشْتَمِلًا وَ الْقُنُوطُ مِنْ رَحْمَتِکَ عَلَیَّ مُلْتَحِفاً إِلَهِی لَقَدْ وَعَدْتَ الْمُحْسِنَ ظَنَّهُ بِکَ ثَوَاباً وَ أَوْعَدْتَ الْمُسِی ءَ ظَنَّهُ بِکَ عِقَاباً اللَّهُمَ (1)

وَ قَدْ(2) أَمْسَکَ رَمَقِی حُسْنُ الظَّنِّ بِکَ فِی عِتْقِ رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ وَ تَغَمُّدِ زَلَّتِی وَ إِقَالَةِ عَثْرَتِی (3) اللَّهُمَّ قَوْلُکَ الْحَقُّ الَّذِی لَا خُلْفَ لَهُ وَ لَا تَبْدِیلَ یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ وَ ذَلِکَ یَوْمُ النُّشُورِ إِذَا نُفِخَ فِی الصُّورِ وَ بُعْثِرَ ما فِی الْقُبُورِ اللَّهُمَّ فَإِنِّی أُوفِی وَ أَشْهَدُ وَ أُقِرُّ وَ لَا أُنْکِرُ وَ لَا أَجْحَدُ وَ أُسِرُّ وَ أُعْلِنُ وَ أُظْهِرُ وَ أُبْطِنُ بِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ صلی الله علیه و آله وَ أَنَّ عَلِیّاً أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ سَیِّدُ الْأَوْصِیَاءِ وَ وَارِثُ عِلْمِ الْأَنْبِیَاءِ عَلَمُ الدِّینِ وَ مُبِیرُ الْمُشْرِکِینَ وَ مُمَیِّزُ الْمُنَافِقِینَ وَ مُجَاهِدُ الْمَارِقِینَ إِمَامِی وَ حُجَّتِی وَ عُرْوَتِی وَ صِرَاطِی وَ دَلِیلِی وَ مَحَجَّتِی وَ مَنْ لَا أَثِقُ بِأَعْمَالِی وَ لَوْ زَکَتْ وَ لَا أَرَاهَا مُنْجِیَةً لِی وَ لَوْ صَلَحَتْ إِلَّا بِوَلَایَتِهِ وَ الِائْتِمَامِ بِهِ وَ الْإِقْرَارِ بِفَضَائِلِهِ وَ الْقَبُولِ مِنْ حَمَلَتِهَا وَ التَّسْلِیمِ لِرُوَاتِهَا وَ أُقِرُّ بِأَوْصِیَائِهِ مِنْ أَبْنَائِهِ أَئِمَّةً وَ حُجَجاً وَ أَدِلَّةً وَ سُرُجاً وَ أَعْلَاماً وَ مَنَاراً وَ سَادَةً وَ أَبْرَاراً

ص: 347


1- 1. الهی خ ل.
2- 2. لقد خ ل.
3- 3. عثاری خ ل.

و من به پنهان و آشکار و ظاهر و باطن و غائب و حاضر و زنده و مرده ایشان ایمان دارم و هیچ شک و تغییری و برگشتی در این اعتقاد وجود ندارد.

پس ای خدای من! در روز حشر و نشر مرا با امامت ایشان فرا بخوان و ای مولای من به حق ایشان مرا از حرارت آتش رهایی ببخش هرچند آرامش بهشت را نصیبم نسازی، چرا که اگر مرا از آتش جهنم آزاد سازی، از پیروزمندان خواهم بود. خداوندا! امروز در حالی صبح کردم که امید و اعتماد و پناه و گریزگاه و محل نجاتی ندارم، جز کسانی که به وسیله ایشان به تو متوسّل شده و نزدیکی جسته ام، بسوی فرستاده ات حضرت محمّد صلی الله علیه وآله، سپس به امیرالمومنین علی علیه السلام و سرور زنان عالم حضرت زهرا سلام الله علیها و حضرت امام حسن و امام حسین و علیّ بن الحسین و امام محمد باقر و امام جعفر صادق و امام موسی کاظم و امام رضا و امام محمّد تقی و امام علیّ نقی و امام حسن عسکری و فرزند او که بعد از ایشان دین را تا به حجت و دلیل روز قیامت برپا می­دارد و بعد از او امید امت است.

خداوند ا! ایشان را در امروز و روزهای دیگر حصار من از ناخوشیها و پناهم از ترسها قرار بده و به واسطه ایشان مرا از هر دشمن و سرکش و متجاوز و فاسق و از شر هر آنچه می­شناسم و نمی­شناسم و می­بینم و نمی­بینم و از شر هر جنبده­ای که مهار هستی­اش را در دست داری، در امان دار که تو بر راه راستی.

خداوند ا! پس به حرمت توسلم به ایشان به سوی تو و نزدیکی جستن من به وسیله دوستی ایشان و متحصن شدن من به اقرار به امامت ایشان، در این روز درهای روزی­ات را بر من بگشای و رحمتت را بر من بگستران و مرا در نزد مخلوقاتت محبوب گردان و کینه و عداوتشان را از من دور بدار که تو بر همه چیز توانائی. خداوندا! هر متوسلی ثوابی دارد و هر صاحب شفاعتی حقی دارد، پس به حق کسی که او را وسیله قرار دادم و او را در مقابل حاجاتم پیش داشته­ام، از تو می­خواهم که برکت امروز و این ماه و این سالم را به من بشناسانی. خداوندا! و ایشان در سختی و خوشی و در عافیت و بلا و در خواب و بیداری و در سفر و حضر و در دشواری و آسانی و در صبحگاهان و شامگاهان و دربازگشت و قرار و در پنهان و پیدایم پناهگاه و محل یاری من هستند. خداوند ا پس به برکت ایشان مرا از بخشش خود ناامید نگردان و امیدم را از رحمتت قطع نفرما و مرا از روح و مرحمتت مأیوس مکن و با بستن درهای روزی و بندآوردن راههای آن، مرا امتحان نکن.

ص: 348

وَ أُومِنُ بِسِرِّهِمْ وَ جَهْرِهِمْ وَ ظَاهِرِهِمْ وَ بَاطِنِهِمْ وَ غَائِبِهِمْ وَ شَاهِدِهِمْ وَ حَیِّهِمْ وَ مَیِّتِهِمْ لَا شَکَّ فِی ذَلِکَ وَ لَا ارْتِیَابَ عِنْدَ تَحَوُّلِکَ وَ لَا انْقِلَابَ اللَّهُمَّ فَادْعُنِی یَوْمَ حَشْرِی وَ نَشْرِی بِإِمَامَتِهِمْ وَ أَنْقِذْنِی بِهِمْ یَا مَوْلَایَ مِنْ حَرِّ النِّیرَانِ وَ إِنْ لَمْ تَرْزُقْنِی رُوحَ الْجِنَانِ فَإِنَّکَ إِنْ أَعْتَقْتَنِی مِنَ النَّارِ کُنْتُ مِنَ الْفَائِزِینَ اللَّهُمَّ وَ قَدْ أَصْبَحْتُ یَوْمِی هَذَا لَا ثِقَةَ لِی وَ لَا رَجَاءَ وَ لَا لَجَأَ وَ لَا مَفْزَعَ وَ لَا مَنْجَی غَیْرُ مَنْ تَوَسَّلْتُ بِهِمْ إِلَیْکَ مُتَقَرِّباً إِلَی رَسُولِکَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله ثُمَّ عَلِیٍّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الزَّهْرَاءِ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ عَلِیٍّ وَ مُحَمَّدٍ وَ جَعْفَرٍ وَ مُوسَی وَ عَلِیٍّ وَ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ الْحَسَنِ وَ مَنْ بَعْدَهُمْ تُقِیمُ الْحِجَّةَ إِلَی الْحُجَّةِ الْمَنْشُورَةِ(1)

مِنْ وُلْدِهِ الْمَرْجُوِّ لِلْأُمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ اللَّهُمَّ فَاجْعَلْهُمْ فِی هَذَا الْیَوْمِ وَ مَا بَعْدَهُ حِصْنِی مِنَ الْمَکَارِهِ وَ مَعْقِلِی مِنَ الْمَخَاوِفِ وَ نَجِّنِی بِهِمْ مِنْ کُلِّ عَدُوٍّ وَ طَاغٍ وَ بَاغٍ وَ فَاسِقٍ وَ مِنْ شَرِّ مَا أَعْرِفُ وَ مَا أُنْکِرُ وَ مَا اسْتَتَرَ عَنِّی وَ مَا أُبْصِرُ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّةٍ رَبِّ أَنْتَ (2) آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا إِنَّکَ عَلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ اللَّهُمَّ فَبِتَوَسُّلِی بِهِمْ إِلَیْکَ وَ تَقَرُّبِی بِمَحَبَّتِهِمْ وَ تَحَصُّنِی بِإِمَامَتِهِمْ افْتَحْ عَلَیَّ فِی هَذَا الْیَوْمِ أَبْوَابَ رِزْقِکَ وَ انْشُرْ عَلَیَّ رَحْمَتَکَ وَ حَبِّبْنِی إِلَی خَلْقِکَ وَ جَنِّبْنِی بُغْضَهُمْ وَ عَدَاوَتَهُمْ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ اللَّهُمَّ وَ لِکُلِّ مُتَوَسِّلٍ ثَوَابٌ وَ لِکُلِّ ذِی شَفَاعَةٍ حَقٌّ فَأَسْأَلُکَ بِمَنْ جَعَلْتُهُ إِلَیْکَ سَبَبِی وَ قَدَّمْتُهُ أَمَامَ طَلِبَتِی أَنْ تُعَرِّفَنِی بَرَکَةَ یَوْمِی هَذَا وَ شَهْرِی هَذَا وَ عَامِی هَذَا اللَّهُمَّ وَ هُمْ مَفْزَعِی وَ مَعُونَتِی فِی شِدَّتِی وَ رَخَائِی وَ عَافِیَتِی وَ بَلَائِی وَ نَوْمِی وَ یَقَظَتِی وَ ظَعْنِی وَ إِقَامَتِی وَ عُسْرِی وَ یُسْرِی وَ عَلَانِیَتِی وَ سِرِّی وَ إِصْبَاحِی وَ إِمْسَائِی وَ تَقَلُّبِی وَ مَثْوَایَ وَ سِرِّی وَ جَهْرِی اللَّهُمَّ فَلَا تُخَیِّبْنِی بِهِمْ مِنْ نَائِلِکَ وَ لَا تَقْطَعْ رَجَائِی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ لَا تُؤْیِسْنِی مِنْ رَوْحِکَ وَ لَا تَبْتَلِنِی بِانْغِلَاقِ أَبْوَابِ الْأَرْزَاقِ وَ سَدَادِ مَسَالِکِهَا وَ ارْتِتَاجِ مَذَاهِبِهَا

ص: 348


1- 1. مقیم المحجة الی الحجة المستورة خ ل.
2- 2. فی المصدر: ربی آخذ.

و از نزد خود گشایش آسانی بر من بگشای و از هر تنگی برایم راه خروجی قرار بده و راهی برای گشایش برایم قرار بده که تو رحم کننده ترین رحم کنندگانی و رحمت و دورد خدا بر محمّد و بر آل پاک و مطهر او آمین یا رب العالمین(1).

روایت5.

مهج الدعوات: از آن جمله حرزی از حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام است که حضرت در وقتی که در محوطه­ای انداخته شدند که در آن محوطه جانوران درنده بسته شده بود، به آن پناه جستند.

فضل بن ربیع روایت کرده که روزی هارون الرّشید صبح شراب خورده و مست شده بود، سپس دربان خود را طلبید و به او گفت: به نزد علی بن موسی علوی برو و او را از زندان خارج کن و او را در محوطه حیوانات درنده بینداز. هر چه من التماس و ملایمت نمودم تا خشمش را فرو نشانم، غضب او سخت تر و زیاده تر گردید و گفت: به خدا قسم اگر او را به پیش درندگان نیندازی، من ترا به عوض او می اندازم.

راوی می­گوید: من به نزد حضرت علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام رفتم و چون داخل شدم گفتم: امیر المؤمنین مرا به من چنین و چنین امر فرموده است. حضرت فرمودند: آنچه را که بدان مامور شده ای، انجام بده که من از خداوند متعال طلب یاری می­کنم. و با خواندن این دعا به راه افتاد و با من آمد تا آنکه به محوطه درندگان رسیدیم. من در را گشودم و حضرت را در حالی که چهل حیوان درنده در آن بود، وارد محوطه نمودم و غم و نگرانی وجودم را فراگرفت که چرا قتل چنین شخصی به دست من واقع شد، و به جای خود برگشتم. چون نصف شب فرا رسید، یکی از ملازمان هارون آمد و گفت: امیرالمؤمنین ترا می طلبد. وقتی نزد او رفتم، گفت: ظاهراً من امشب مرتکب خطا یا کار قبیحی شده­ام که خواب هولناکی دیدم که مرا به هراس انداخته است، و خواب این است که جماعتی از مردان را دیدم که در حالی که سلاح در دست داشتند و در وسط ایشان مردی بود که در جمال همچون ماه بود و از او هیبتی عظیم در دل من افتاد. کسی گفت که این امیرالمؤمنین علیّ بن ابی طالب صلوات اللَّه علیه و اولاد او هستند. من پیش رفتم تا قدمهایش را ببوسم، اما حضرت روی از من گردانید و این آیه را خواند: آیا امید بستید که چون سرپرست مردم شدید، در روی زمین فساد کنید و خویشاوندی­های خود را از هم بگسلید؟ و دوباره روی از من گردانید و از دری بیرون رفت. و من با اضطراب و ترس از خواب بیدار شدم.

ص: 349


1- . مهج الدعوات: 315- 317[1]

وَ افْتَحْ لِی مِنْ لَدُنْکَ فَتْحاً یَسِیراً وَ اجْعَلْ لِی مِنْ کُلِّ ضَنْکٍ مَخْرَجاً وَ إِلَی کُلِّ سَعَةٍ مَنْهَجاً(1) إِنَّکَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ (2).

«5»

مهج، [مهج الدعوات]: وَ مِنْ ذَلِکَ عُوذَةُ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا علیه السلام الَّتِی تَعَوَّذَ بِهَا لَمَّا أُلْقِیَ فِی بِرْکَةِ السِّبَاعِ وَجَدْتُ مَا هَذَا لَفْظُهُ قَالَ الْفَضْلُ بْنُ الرَّبِیعِ لَمَّا اصْطَبَحَ الرَّشِیدُ یَوْماً ثُمَّ اسْتَدْعَی حَاجِبَهُ فَقَالَ لَهُ امْضِ إِلَی عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الْعَلَوِیِّ وَ أَخْرِجْهُ مِنَ الْحَبْسِ وَ أَلْقِهِ فِی بِرْکَةِ السِّبَاعِ فَمَا زِلْتُ أَلْطَفُ بِهِ وَ أَرْفَقُ وَ لَا یَزْدَادُ إِلَّا غَضَباً وَ قَالَ وَ اللَّهِ لَئِنْ لَمْ تُلْقِهِ إِلَی السِّبَاعِ لَأُلْقِیَنَّکَ عِوَضَهُ قَالَ فَمَضَیْتُ إِلَی عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا علیه السلام فَدَخَلْتُ عَلَیْهِ فَقُلْتُ لَهُ إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَمَرَنِی بِکَذَا وَ بِکَذَا قَالَ افْعَلْ مَا أُمِرْتَ بِهِ فَإِنِّی مُسْتَعِینٌ بِاللَّهِ تَعَالَی عَلَیْهِ وَ أَقْبَلَ بِهَذِهِ الْعُوذَةِ وَ هُوَ یَمْشِی مَعِی إِلَی أَنِ انْتَهَیْتُ إِلَی الْبِرْکَةِ فَفَتَحْتُ بَابَهَا وَ أَدْخَلْتُهُ فِیهَا وَ فِیهَا أَرْبَعُونَ سَبُعاً وَ عِنْدِی مِنَ الْغَمِّ وَ الْقَلَقِ أَنْ یَکُونَ قَتْلُ مِثْلِهِ عَلَی یَدَیَّ وَ عُدْتُ إِلَی مَوْضِعِی فَلَمَّا انْتَصَفَ اللَّیْلُ أَتَانِی خَادِمٌ فَقَالَ لِی إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ یَدْعُوکَ فَصِرْتُ إِلَیْهِ فَقَالَ لَعَلِّی أَخْطَأْتُ الْبَارِحَةَ بِخَطِیئَةٍ أَوْ أَتَیْتُ مُنْکَراً فَإِنِّی رَأَیْتُ الْبَارِحَةَ مَنَاماً هَالَنِی وَ ذَاکَ أَنِّی رَأَیْتُ جَمَاعَةً مِنَ الرِّجَالِ دَخَلُوا عَلَیَّ وَ بِأَیْدِیهِمْ سَائِرُ السِّلَاحِ وَ فِی وَسْطِهِمْ رَجُلٌ کَأَنَّهُ الْقَمَرُ وَ دَخَلَ إِلَی قَلْبِی هَیْبَتُهُ فَقَالَ لِی قَائِلٌ هَذَا

أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلَی أَبْنَائِهِ فَتَقَدَّمْتُ إِلَیْهِ لِأُقَبِّلَ قَدَمَیْهِ فَصَرَفَنِی عَنْهُ وَ قَالَ فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَکُمْ (3) ثُمَّ حَوَّلَ وَجْهَهُ فَدَخَلَ بَاباً فَانْتَبَهْتُ مَذْعُوراً لِذَلِکَ

ص: 349


1- 1. برحمتک و معافاتک، و منک و فضلک، و لا تفقرنی الی أحد من خلقک، برحمتک یا ارحم الراحمین، انک علی کل شی ء محیط، و حسبنا اللّه و نعم الوکیل خ.
2- 2. مهج الدعوات ص 315- 317.
3- 3. القتال ص 22.

راوی می­گوید: عرض کردم یا امیرالمؤمنین شما به من امر کردید تا علیّ بن موسی الرّضا را نزد جانوران درّنده بیندازم. هارون گفت: وای بر تو! حضرت را در محوطه انداختی؟! گفتم: بلی بخدا قسم. هارون گفت: برو و ببین در چه حالی است. من شمعی در دست گرفتم و به آن محوطه رفتم. ناگهان حضرت را دیدم که به نماز ایستاده و جانوران درّنده گردش را گرفته­اند. برگشتم و ماجرا را به هارون خبر دادم. هارون حرفم را باور نکرد و برخاست و خود به به مشاهده اوضاع رفت و امام را در همان حال دید و گفت: پسر عمو السّلام علیک. حضرت جواب او را نداد تا وقتی که از نماز فارغ شد و گفت: و علیک السّلام پسرعمو، من از تو انتظار نداشتم که در چنین موضعی بر من سلام کنی. هارون گفت: از تقصیر و گناه من درگذر که از شما معذرت می­خواهم. حضرت فرمود: خدای متعال به لطف خود مرا نجات داد، شکر و سپاس از آن اوست.

هارون امر کرد حضرت را بیرون آورند. وقتی حضرت را بیرون آوردند، به خدا قسم هیچ درنده ای او را دنبال نکرد. وقتی حضرت نزد هارون رسید، هارون دست در گردن آن حضرت کرد و او را بر بالای تخت خود نشانید و گفت: پسرعمو اگر می­خواهی در پیش ما اقامت کنی، اقامتت همراه با رفاه و آرامش خواهد بود و دستور دادم تا به تو و خانواده ات مال و لباس بدهند. حضرت فرمود: من نیازی به مال و لباس ندارم اما در میان قریش گروهی هستند که این اموال در بین ایشان توزیع شود، سپس نشانی ایشان را فرمود و هارون دستور داد تا به ایشان صله و لباس بدهند. سپس امر کرد که آن حضرت را بر استری خوش راه سوار کنند و به هر جا که ایشان دوست دارد، ببرند. حضرت با این حرف موافقت فرمود. فضل می­گوید: هارون به من گفت حضرت را مشایعت کن.

من ایشان را در مقداری از راه مشایعت کردم و به ایشان عرض کردم: لطف کنید و آن تعویذ را به من بیاموزید. حضرت فرمود: ما منع شده­ایم از اینکه تعویذ و تسبیح خود را به هر کسی بیاموزیم اما تو بر من حق خدمت و رفاقت داری، پس از آن مراقبت کن. فضل می­گوید: من آن را در کاغذی نوشتم و در پارچه ای محکم بسته در آستین خود جای دادم و پس از آن هرگز نزد هارون نرفتم مگر آنکه او را نسبت به خودم خندان یافتم و حوائجم را برایم برآورده کرد و به سفری نرفتم مگر اینکه برایم از هر ترسی حرز و امان بود و در هیچ شدّت و بلائی نیفتادم مگر اینکه این دعا را خواندم و سختی از من برطرف شد.

علیّ بن طاوس رحمه اللَّه مصنف این کتاب می­گوید: چه بسا این روایت منسوب به حضرت امام موسی کاظم علیه السلام باشد، زیرا که آن حضرت در زندان هارون الرّشید بودند. اما من همانگونه که دیدم نقل کردم و دعا این است:

بسم الله الرحمن الرحیم، خدایی جز الله وجود ندارد، او یگانه است و شریکی ندارد، وعده خود را بجای آورده و بنده خود را یاری فرمود، و سپاه احزاب را به تنهایی شکست داد. ملک و حمد از آن اوست. همه سپاسها از آن پروردگار

ص: 350

فَقُلْتُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَمَرْتَنِی أَنْ أُلْقِیَ عَلِیَّ بْنَ مُوسَی لِلسِّبَاعِ فَقَالَ وَیْلَکَ أَلْقَیْتَهُ فَقُلْتُ إِی وَ اللَّهِ فَقَالَ امْضِ وَ انْظُرْ مَا حَالُهُ فَأَخَذْتُ الشَّمْعَ بَیْنَ یَدَیَّ وَ طَالَعْتُهُ فَإِذَا هُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی وَ السِّبَاعُ حَوْلَهُ فَعُدْتُ إِلَیْهِ فَأَخْبَرْتُهُ فَلَمْ یُصَدِّقْنِی وَ نَهَضَ وَ اطَّلَعَ إِلَیْهِ فَشَاهَدَهُ فِی تِلْکَ الْحَالِ فَقَالَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ عَمِّ فَلَمْ یُجِبْهُ حَتَّی فَرَغَ مِنْ صَلَاتِهِ ثُمَّ قَالَ وَ عَلَیْکَ السَّلَامُ یَا ابْنَ عَمِّ قَدْ کُنْتُ أَرْجُو أَنْ لَا تُسَلِّمَ عَلَیَّ فِی مِثْلِ هَذَا الْمَوْضِعِ فَقَالَ أَقِلْنِی فَإِنِّی مُعْتَذِرٌ إِلَیْکَ فَقَالَ لَهُ قَدْ نَجَّانَا اللَّهُ تَعَالَی بِلُطْفِهِ فَلَهُ الْحَمْدُ ثُمَّ أَمَرَ بِإِخْرَاجِهِ فَأُخْرِجَ فَقَالَ فَلَا وَ اللَّهِ مَا تَبِعَهُ سَبُعٌ فَلَمَّا حَضَرَ بَیْنَ یَدَیِ الرَّشِیدِ عَانَقَهُ ثُمَّ حَمَلَهُ إِلَی مَجْلِسِهِ وَ رَفَعَهُ إِلَی فَوْقِ سَرِیرِهِ وَ قَالَ لَهُ یَا ابْنَ عَمِّ إِنْ أَرَدْتَ الْمُقَامَ عِنْدَنَا فَفِی الرَّحْبِ وَ السَّعَةِ وَ قَدْ أَمَرْنَا لَکَ وَ لِأَهْلِکَ بِمَالٍ وَ ثِیَابٍ فَقَالَ لَهُ لَا حَاجَةَ لِی فِی الْمَالِ وَ لَا الثِّیَابِ وَ لَکِنْ فِی قُرَیْشٍ نَفَرٌ یُفَرَّقُ ذَلِکَ عَلَیْهِمْ وَ ذَکَرَ لَهُ قَوْماً وَ أَمَرَ لَهُ بِصِلَةٍ وَ کِسْوَةٍ ثُمَّ أَمَرَهُ أَنْ یَرْکَبَ عَلَی بِغَالِ الْبَرِیدِ إِلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی یُحِبُّ فَأَجَابَهُ إِلَی ذَلِکَ وَ قَالَ لِی شَیِّعْهُ فَشَیَّعْتُهُ إِلَی بَعْضِ الطَّرِیقِ وَ قُلْتُ لَهُ یَا سَیِّدِی إِنْ رَأَیْتَ أَنْ تَطَوَّلَ عَلَیَّ بِالْعُوذَةِ فَقَالَ مُنِعْنَا أَنْ نَدْفَعَ عُوَذَنَا وَ تَسْبِیحَنَا إِلَی کُلِّ أَحَدٍ وَ لَکِنْ لَکَ عَلَیَّ حَقُّ الصُّحْبَةِ وَ الْخِدْمَةِ فَاحْتَفِظْ بِهَا فَکَتَبْتُهَا فِی دَفْتَرٍ وَ شَدَدْتُهَا فِی مِنْدِیلٍ فِی کُمِّی فَمَا دَخَلْتُ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ إِلَّا ضَحِکَ إِلَیَّ وَ قَضَی حَوَائِجِی وَ لَا سَافَرْتُ إِلَّا کَانَتْ حِرْزاً وَ أَمَاناً مِنْ کُلِّ مَخُوفٍ وَ لَا وَقَعْتُ فِی شِدَّةٍ إِلَّا دَعَوْتُ بِهَا فَفُرِّجَ عَنِّی ثُمَّ ذَکَرَهَا یَقُولُ عَلِیُّ بْنُ مُوسَی بْنِ طَاوُسٍ مُصَنِّفُ هَذَا الْکِتَابِ رُبَّمَا کَانَ هَذَا الْحَدِیثُ عَنِ الْکَاظِمِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ لِأَنَّهُ کَانَ مَحْبُوساً عِنْدَ الرَّشِیدِ لَکِنَّنِی ذَکَرْتُ هَذَا کَمَا وَجَدْتُهُ الدُّعَاءُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ أَنْجَزَ وَعْدَهُ وَ نَصَرَ عَبْدَهُ وَ أَعَزَّ جُنْدَهُ وَ هَزَمَ الْأَحْزَابَ وَحْدَهُ فَ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِ

ص: 350

عالمیان است. در حمایت خداوند داخل در صبح و شام شدم که این حرمت شکستنی نیست و در ذمه اویم که زائل و خوار شدنی نیست و در عزّت خدایم که ذلیل و مقهور نمی شود و در حزب او داخل می شوم که مغلوب شدنی نیست و جزو سپاه اویم که شکست نمی پذیرد و در حریم اویم که برای تجاوز مباح نمی­شود، بخدا پناه برده و به یاری خدا داخل در صبح شده ام و از خدا طلب رستگاری و عزت و نصرت و قدرت نموده ام و به عزت خدا بر دشمنانم قدرت یافتم و به عظمت خدا و بزرگواری او بر ایشان غالب شدم و به قدرت خدا و توانائی او مقهورشان ساختم، از خداوند بر ضد ایشان مدد جستم و کار خود را به خدا وا گذاشتم که خداوند برایم کافی است و او وکیل نیکویی است. آنان را می بینی که در تو می­نگرند اما تو را نمی­بینند. امر خدا فرا رسید، حجت خداوند ظفر یافته و کلمه او بر دشمنان فاسق خداوند و تمامی سربازان شیطان غالب شده است. جز آزاری اندک هرگز به شما زیانی نخواهند رساند؛ و اگر با شما بجنگند، به شما پشت نمایند، سپس یاری نیابند. ذلت و خواری بر آنها نوشته شده و هر کجا یافته شوند گرفته و سخت کشته خواهند شد. آنان، به صورت دسته جمعی، جز در قریه هایی که دارای استحکاماتند، یا از پشت دیوارها، با شما نخواهند جنگید. جنگشان میان خودشان سخت است. آنان را متّحد می پنداری ولی دلهایشان پراکنده است، زیرا آنان مردمانی اند که نمی اندیشند.

قلعه خود قرار دادم از شرّ ایشان نگاه داشتن تو را که محفوظ است برای پناه آورندگان، نه توانستند که از آن بالا روند و نه توانستند سوراخی در آن ایجاد کنند. در حصن محکمی جای گرفتم و به پناهگاه بلندی پناه آوردم و به ریسمان محکم چنگ زدم و زره محکم الهی را تن پوش خود کردم و سپر امیرالمومنین را سپر خود قرار دادم، به حرز سلیمان بن داود پناه بردم و انگشتری او را بر دست کردم. پس من به هر کجا که روم آرام و ایمن هستم و دشمنانم در هول و هراس حیرانند، در ذلت فرو رفته اند و لباس ذلت بر تن و کلاهخود حقارت بر سر دارند. بر جان خود سراپرده محافظت را برافراشتم و زره حفظ بر تن نمودم و مجسمه هیبت را بر خود آویختم و تاج کرامت بر سر نهادم و شمشیر خلل ناپذیر عزت بر میان بستم و از دیدگان ظالمان و متجاوزان پنهان گشتم، از گمانهای بد مخفی شدم و بر نفس خود ایمن گشتم و به بزرگواری خدا از شر دشمنانم ایمن گشتم و آنها در برابر من خاضعند و از من گریزانند، آنان همانند گوره خرهای رم کننده ای هستند که از شیران می گریزند، دستهایشان از رسیدن به من کوتاه و چشمانشان برای دیدنم کور است، عقلهایشان از شناختن من غافل است و دلهایشان ترسان، نفسها و پهلوهایشان از ترس من لرزان و مضطرب است؛ به برکت خدائی که

ص: 351

الْعالَمِینَ أَمْسَیْتُ وَ أَصْبَحْتُ فِی حِمَی اللَّهِ الَّذِی لَا یُسْتَبَاحُ وَ ذِمَّتِهِ الَّتِی لَا تُرَامُ وَ لَا تُخْفَرُ وَ فِی عِزِّهِ الَّذِی لَا یَذِلُّ وَ لَا یُقْهَرُ وَ فِی حِزْبِهِ الَّذِی لَا یُغْلَبُ وَ فِی جُنْدِهِ الَّذِی لَا یُهْزَمُ وَ حَرِیمِهِ الَّذِی لَا یُسْتَبَاحُ بِاللَّهِ اسْتَجَرْتُ وَ بِاللَّهِ أَصْبَحْتُ (1) وَ بِاللَّهِ اسْتَنْجَحْتُ وَ تَعَزَّزْتُ وَ تَعَوَّذْتُ وَ انْتَصَرْتُ وَ تَقَوَّیْتُ وَ بِعِزَّةِ اللَّهِ قَوِیتُ عَلَی أَعْدَائِی وَ بِجَلَالِ اللَّهِ وَ کِبْرِیَائِهِ ظَهَرْتُ عَلَیْهِمْ وَ قَهَرْتُهُمْ بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ اسْتَعَنْتُ عَلَیْهِمْ بِاللَّهِ وَ فَوَّضْتُ أَمْرِی إِلَی اللَّهِ وَ حَسْبِیَ اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ وَ تَراهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ وَ هُمْ لا یُبْصِرُونَ أَتی أَمْرُ اللَّهِ فَلَجَتْ حُجَّةُ اللَّهِ وَ غَلَبَتْ کَلِمَةُ اللَّهِ عَلَی أَعْدَاءِ اللَّهِ الْفَاسِقِینَ وَ جُنُودِ إِبْلِیسَ أَجْمَعِینَ لَنْ یَضُرُّوکُمْ إِلَّا أَذیً وَ إِنْ یُقاتِلُوکُمْ یُوَلُّوکُمُ الْأَدْبارَ ثُمَّ لا یُنْصَرُونَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ أَیْنَ ما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِیلًا لا یُقاتِلُونَکُمْ جَمِیعاً إِلَّا فِی قُریً مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَراءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَیْنَهُمْ شَدِیدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِیعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّی ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْقِلُونَ تَحَصَّنْتُ مِنْهُمْ بِالْحِفْظِ الْمَحْفُوظِ فَمَا اسْطَاعُوا

أَنْ یُظْهِرُوهُ وَ مَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْباً آوَیْتُ إِلَی رُکْنٍ شَدِیدٍ وَ الْتَجَأْتُ إِلَی کَهْفٍ رَفِیعٍ (2) وَ تَمَسَّکْتُ بِالْحَبْلِ الْمَتِینِ وَ تَدَرَّعْتُ بِدِرْعِ اللَّهِ الْحَصِینَةِ وَ تَدَرَّقْتُ بِدَرَقَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ تَعَوَّذْتُ بِعُوذَةِ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ وَ تَخَتَّمْتُ بِخَاتَمِهِ فَأَنَا حَیْثُمَا سَلَکْتُ آمِنٌ مُطْمَئِنٌّ وَ عِدَایَ فِی الْأَهْوَالِ حَیْرَانُ قَدْ حُفَّ بِالْمِهَانَةِ وَ أُلْبِسَ الذُّلَّ وَ قَنِعَ بِالصَّغَارِ ضَرَبْتُ عَلَی نَفْسِی سُرَادِقَ الْحِیَاطَةِ وَ لَبِسْتُ دِرْعَ الْحِفْظِ وَ عَلِقْتُ عَلَی هَیْکَلِ الْهَیْبَةِ وَ تَتَوَّجْتُ بِتَاجِ الْکَرَامَةِ وَ تَقَلَّدْتُ بِسَیْفِ الْعِزِّ الَّذِی لَا یُفَلُّ وَ خَفِیْتُ عَنْ أَعْیُنِ الْبَاغِینَ النَّاظِرِینَ وَ تَوَارَیْتُ عَنِ الظُّنُونِ وَ أَمِنْتُ عَلَی نَفْسِی وَ سَلِمْتُ مِنْ أَعْدَائِی بِجَلَالِ اللَّهِ فَهُمْ لِی خَاضِعُونَ وَ عَنِّی نَافِرُونَ کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ قَصُرَتْ أَیْدِیهِمْ عَنْ بُلُوغِی وَ عَمِیَتْ أَبْصَارُهُمْ عَنْ رُؤْیَتِی وَ خَرِسَتْ أَلْسِنَتُهُمْ عَنْ ذِکْرِی وَ ذَهَلَتْ عُقُولُهُمْ عَنْ مَعْرِفَتِی وَ تَخَوَّفَتْ قُلُوبُهُمْ وَ ارْتَعَدَتْ فَرَائِصُهُمْ وَ نُفُوسُهُمْ مِنْ مَخَافَتِی بِاللَّهِ الَّذِی

ص: 351


1- 1. أصبحت و أمسیت، و باللّه استفتحت خ ل.
2- 2. منیع خ ل.

نیست خدائی جز او.

ای خدایی که خدایی جز او نیست! تندی حمله سربازانشان را کند کن و شأن و شوکت ایشان را بشکن و سرهایشان را افکنده ساز و چشمانشان را کور نما. گردنهایشان در مقابل من خاضع شد و سپاهشان به عقب گریخت. بزودی جمع کافران شکست می­خورند و به عقب فرار می کنند، بلکه روز قیامت وعده گاه عذاب ایشان است و عذاب قیامت سخت تر و تلخ تر است و فرمان قیام قیامت فقط مانند یک چشم برهم زدن است.

به برکت بلندی خدا بر بلندیشان فائق آمدم، همان بلندی که علی بن ابی طالب صاحب جنگهای عظیم و سرنگون کننده بیرق کافران و هلاک کننده سرکرده های دشمنان با آن بر دشمن فائق می آمد و پناه بردم به نامهای نیکوی خدا و به کلمات بلند او، و با عقوبت شدید و امر صحیح بر دشمنانم چیره شدم و آنان را ذلیل ساختم و سرهایشان را کوبیدم و گردنهایشان در مقابل من خاضع گشت، هر که قصد مرا نمود، ناامید باد و هرکه با من دشمنی ورزید هلاک شود. من تأیید و یاری شده­ام و پیروز تاجدار نعمت داده شده هستم. همنشین کلمه تقوا شدم و به دستاویز محکم چنگ زدم و از ریسمان متین آویزان گشتم، پس مکر ماکران و حسد حاسدان تا ابد و آخر روزگار آسیبی به من نمی رساند. هرگز کسی مرا نخواهد دید و نخواهد ترسانید.

بگو خدا را می خوانم و کسی را شریک او قرار نمی­دهم. ای اهل فضل بسیار از تو می خواهم تا امن و ایمان را بر جانم و سلامت از دشمنان را بر روحم ارزانی کنی و میان من و شرّ آنها توسط ملائکه تندخو و سختگیرنده مانع شوی، ملائکه ای که نافرمانی خدا نمی کنند و هر چه را بدان فرمان داده شوند، انجام می­دهند. و مرا با سپاهیان پرتعداد و ارواح عظیم فرمانبردار یاری فرما، تا آنکه ایشان دشمنان را با برهان قاطع پاسخ گویند و با سنگهای به دماغ رسیده ایشان را سنگباران کنند و با شمشیرهای بران ایشان را ضربه بزنند و با شهابهای سوزان و آتش شعله ور و زبانه های آتشین آنها را هدف قرار دهند، و دشمنان از هر سو با تیرهای شهاب رانده می شوند و عذابی دائمی در انتظار ایشان است.

ایشان را راندم و تیرباران کردم به فضل بسم الله الرحمن الرحیم و به حق طه و یس و به حق بادهای پراکنده سازنده ابرها و به حق طسم ها و بحق نازل شده که قرآن بزرگ است و به حق حم ها و به حق کهیعص و به حرف کاف کفایت شدم و به حرف هاء هدایت یافتم و به حرف یا امور بر من آسان گشت وبه حرف عین برتری یافتم و به حرف صاد اقرار نمودم من به اینکه خدایی جز او نیست .

و به حق نون و قلم و به حق آنچه فرشتگان می نویسند و به جایگاه ستارگان و به حقّ کوه طور و به حقّ کتاب نوشته شده در صحیفه ای گشوده و به حقّ بیت المعمور و به حقّ سقف برافراشته و به حقّ دریای مملوّ. همانا که عذاب

ص: 352

لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ.

یَا هُوَ یَا مَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ افْلُلْ جُنُودَهُمْ وَ اکْسِرْ شَوْکَتَهُمْ وَ نَکِّسْ رُءُوسَهُمْ وَ أَعْمِ أَبْصَارَهُمْ فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لِی خَاضِعِینَ وَ انْهَزَمَ جَیْشُهُمْ وَ وَلَّوْا مُدْبِرِینَ سَیُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ یُوَلُّونَ الدُّبُرَ بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَ السَّاعَةُ أَدْهی وَ أَمَرُّ وَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا کَلَمْحِ الْبَصَرِ عَلَوْتُ عَلَیْهِمْ بِعُلُوِّ اللَّهِ الَّذِی کَانَ یَعْلُو بِهِ عَلِیٌّ صَاحِبُ الْحُرُوبِ مُنَکِّسُ الرَّایَاتِ وَ مُبِیدُ الْأَقْرَانِ وَ تَعَوَّذْتُ بِأَسْمَاءِ اللَّهِ الْحُسْنَی وَ کَلِمَاتِهِ الْعُلْیَا وَ ظَهَرْتُ عَلَی أَعْدَائِی بِبَأْسٍ شَدِیدٍ وَ أَمْرٍ رَشِیدٍ وَ أَذْلَلْتُهُمْ وَ قَمَعْتُ رُءُوسَهُمْ وَ ظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لِی خَاضِعِینَ فَخَابَ مَنْ نَاوَانِی وَ هَلَکَ مَنْ عَادَانِی وَ أَنَا الْمُؤَیَّدُ الْمَنْصُورُ وَ الْمُظَفَّرُ الْمُتَوَّجُ الْمَحْبُورُ وَ قَدْ لَزِمْتُ کَلِمَةَ التَّقْوَی وَ اسْتَمْسَکْتُ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَی وَ اعْتَصَمْتُ بِحَبْلِ اللَّهِ الْمَتِینِ فَلَنْ یَضُرَّنِی کَیْدُ الْکَائِدِینَ وَ حَسَدُ الْحَاسِدِینَ أَبَدَ الْآبِدِینَ وَ دَهْرَ الدَّاهِرِینَ فَلَنْ یَرَانِی أَحَدٌ وَ لَنْ یُنْذِرَنِی أَحَدٌ قُلْ إِنَّما أَدْعُوا رَبِّی وَ لا أُشْرِکُ بِهِ أَحَداً أَسْأَلُکَ یَا مُتَفَضِّلُ أَنْ تَفَضَّلَ عَلَیَّ بِالْأَمْنِ وَ الْإِیمَانِ عَلَی نَفْسِی وَ رُوحِی بِالسَّلَامَةِ مِنْ أَعْدَائِی وَ أَنْ تَحُولَ بَیْنِی وَ بَیْنَ شَرِّهِمْ بِالْمَلَائِکَةِ الْغِلَاظِ الشِّدَادِ لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ وَ أَیِّدْنِی بِالْجُنْدِ الْکَثِیفَةِ وَ الْأَرْوَاحِ الْعَظِیمَةِ الْمُطِیعَةِ فَیُجِیبُونَهُمْ بِالْحُجَّةِ الْبَالِغَةِ وَ یَقْذِفُونَهُمْ بِالْحَجَرِ الدَّامِغِ وَ یَضْرِبُونَهُمْ بِالسَّیْفِ الْقَاطِعِ وَ یَرْمُونَهُمْ بِالشِّهَابِ الثَّاقِبِ وَ الْحَرِیقِ الْمُلْتَهِبِ وَ الشُّوَاظِ الْمُحْرِقِ وَ یُقْذَفُونَ مِنْ کُلِّ جانِبٍ دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ قَذَفْتُهُمْ وَ زَجَرْتُهُمْ بِفَضْلِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِ طه وَ یس وَ الذَّارِیاتِ وَ الطَّوَاسِینِ وَ تَنْزِیلِ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ وَ الْحَوَامِیمِ وَ بِ کهیعص وَ بِکَافٍ کُفِیتُ وَ بِهَاءٍ هُدِیْتُ وَ بِیَاءٍ یُسِّرَ لِی وَ بِعَیْنٍ عَلَوْتُ وَ بِصَادٍ صَدَّقْتُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَ بِ ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ وَ بِمَواقِعِ النُّجُومِ وَ بِ الطُّورِ وَ کِتابٍ مَسْطُورٍ فِی رَقٍّ مَنْشُورٍ وَ الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ وَ السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ وَ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ إِنَّ عَذابَ

ص: 352

پروردگارت حتمی است و هیچ مانعی در برابر آن نیست پس آنان پشت کرده و فرار کردند و عقب بازگشتند و در شهرهای خود هم ترسانند ، پس حقیقت آشکار گردید و کارهایی که می کردند باطل شد و در آنجا مغلوب و خوار گردیدند و ساحران به سجده درافتادند. پس خدا او را از عواقب سوء آنچه نیرنگ می کردند حمایت فرمود و فرعونیان را عذاب سخت فروگرفت. و دشمنان مکر ورزیدند، و خدا در پاسخشان مکر در میان آورد و خداوند بهترین مکرانگیزان است.

آن کسانی که برخی از مردم به ایشان گفتند: مردمان برای جنگ با شما گرد آمده اند؛ پس از آن بترسید، ولی این سخن بر ایمانشان افزود و گفتند: خدا ما را بس است و نیکو حمایتگری است. پس با نعمت و بخششی از جانب خدا، از میدان نبرد بازگشتند، در حالی که هیچ آسیبی به آنان نرسیده بود، و همچنان خشنودی خدا را پیروی کردند، و خداوند دارای بخششی عظیم است.

پروردگارا، از وسوسه های شیطانها به تو پناه می برم. و پروردگارا، از اینکه آنها به پیش من حاضر شوند، به تو پناه می برم. خداوندا! از شر آنچه از آن می ترسم و در حذرم، به تو پناه می برم و از تو بهترین هایی را که در نزد توست طلب می کنم. پس زود باشد که خداوند ترا از شرّ ایشان نگاه دارد و اوست شنوای دانا، هیچ حرکت و قدرتی جز به دست خداوند بلندمرتبه و بزرگ نیست، جبرئیل در سمت راست من است و میکائیل در سمت چپ من و حضرت محمّد صلی الله علیه وآله در پیش روی من است و خدای عز و جل بر من مشرف و مطلع است و مرا از شر شما و شیطان رانده شده حفاظت می­کند. ای آنکه میان دو دریا حائلی ایجاد کرده است، میان من و دشمنانم حائل شو تا آسیبی به من نرسانند. میان خود و ایشان پرده و حجاب خدا را قرار دادم، آن چنان پرده ای که پیامبران به سبب آن از خشم و حملات فرعونها خود را حفظ کرده اند و هر که در پس پرده حمایت خدا باشد از همه بلاها در امان است .

کفایت می­کند مرا خدایی که کسی جز او کفایت نمی­کند. و ما از پیش رویشان و از پشت سرشان پرده زدیم و ایشان را پوشانندیم، پس ایشان نمی­بینند.

خداوند ا خیمه­های مراقبتت را که بادها آنها را از هم نمی­درند و نیزه­ها آن را سوراخ نمی­سازند، بر سر من بگستران. و به روح قدست مرا از شر آنچه از آن می ترسم کفایت کن که هر کسی را که توجه روحت را بر او بیفکنی از دیدگان بینندگان پنهان خواهد بود و در دل تمامی خلائق بزرگ خواهد بود. و مرا به حق نامهای نیکویت و کلمات بلند مرتبه­ات به صلاح همه آنچه که از خیر دنیا و آخرت آرزومندم موفق دار و شر دورنشان و شر همه آنچه را که پنهان می­کنند به سوی خیری که مالک آن جز تو نیست برگردان.

خداوند ا! تو مولا و پناه منی، به تو پناه می­برم که پناهگاه من تویی و امیدگاه من تویی و به تو امید می­آورم، ای خدایی که گردنهای گردنکشان در مقابل او ذلیل است و طاغوتها در مقابل او فروتنی می کنند، خداوند ا مرا از خوار نمودن خودت و برداشتن پرده­ات و فراموشی یادت و رویگردانی از شکر نعمتت در امان دار. من شب و روز و در

ص: 353

رَبِّکَ لَواقِعٌ ما لَهُ مِنْ دافِعٍ فَ وَلَّوْا مُدْبِرِینَ وَ عَلَی أَعْقَابِهِمْ نَاکِصِینَ وَ فِی دِیَارِهِمْ خَائِفِینَ فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ فَغُلِبُوا هُنالِکَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرِینَ وَ أُلْقِیَ السَّحَرَةُ ساجِدِینَ فَوَقاهُ اللَّهُ سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرِینَ الَّذِینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللَّهِ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطِینِ وَ

أَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَنْ یَحْضُرُونِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا أَخَافُ وَ أَحْذَرُ وَ أَسْأَلُکَ مِنْ خَیْرِ مَا عِنْدَکَ فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ جَبْرَئِیلُ عَنْ یَمِینِی وَ مِیکَائِیلُ عَنْ شِمَالِی وَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله أَمَامِی وَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یُطِلُّ عَلَیَّ یَمْنَعُکُمْ مِنِّی وَ یَمْنَعُ الشَّیْطَانَ الرَّجِیمَ یَا مَنْ جَعَلَ بَیْنَ الْبَحْرَیْنِ حاجِزاً احْجُزْ بَیْنِی وَ بَیْنَ أَعْدَائِی حَتَّی لَا یَصِلُوا إِلَیَّ بِسُوءٍ سَتَرْتُ بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ بِسِتْرِ اللَّهِ الَّذِی یُسْتَتَرُ بِهِ مِنْ سَطَوَاتِ الْفَرَاعِنَةِ وَ مَنْ کَانَ فِی سِتْرِ اللَّهِ کَانَ مَحْفُوظاً حَسْبِیَ الَّذِی یَکْفِی مَا لَا یَکْفِی أَحَدٌ سِوَاهُ وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ اللَّهُمَّ اضْرِبْ عَلَیَّ سُرَادِقَاتِ حِفْظِکَ الَّذِی لَا یَهْتِکُهُ الرِّیَاحُ وَ لَا تَخْرِقُهُ الرِّمَاحُ وَ اکْفِنِی شَرَّ مَا أَخَافُهُ بِرُوحِ قُدْسِکَ الَّذِی مَنْ أَلْقَیْتَهُ عَلَیْهِ کَانَ مَسْتُوراً عَنْ عُیُونِ النَّاظِرِینَ وَ کَبِیراً فِی صُدُورِ الْخَلَائِقِ أَجْمَعِینَ وَ وَفِّقْ لِی بِأَسْمَائِکَ الْحُسْنَی وَ کَلِمَاتِکَ الْعُلْیَا صَلَاحِی فِی جَمِیعِ مَا أُؤَمِّلُهُ مِنْ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ اصْرِفْ عَنِّی شَرَّ قُلُوبِهِمْ وَ شَرَّ مَا یُضْمِرُونَ إِلَی خَیْرِ مَا لَا یَمْلِکُهُ غَیْرُکَ اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَنْتَ مَوْلَایَ وَ مَلَاذِی فَبِکَ أَلُوذُ وَ أَنْتَ مَعَاذِی فَبِکَ أَعُوذُ یَا مَنْ دَانَ لَهُ رِقَابُ الْجَبَابِرَةِ وَ خَضَعَتْ لَهُ عَمَالِیقُ الْفَرَاعِنَةِ أَجِرْنِی اللَّهُمَّ مِنْ خِزْیِکَ وَ کَشْفِ سِتْرِکَ وَ نِسْیَانِ ذِکْرِکَ وَ الْإِضْرَابِ عَنْ شُکْرِکَ أَنَا فِی کَنَفِکَ لَیْلِی وَ نَهَارِی

ص: 353

خواب و آرام و توجه و مشغولیتم در پناه محافظت توام. یاد تو جامه پایینی من است و ثنایت جامه بالایی من.

خداوند ا! ترسم مرا در حالی وارد صبح و شام می کند که از ترست و بدی عقوبتت به تو و به امانت پناه آورده­ام. بر سر من سراپرده های حفظت را بگستران و حفظ در سایه عنایتت را روزی من ساز به رحمتت ای رحم کننده­ترین رحم کنندگان، مستجاب گردان مستجاب گردان ای پروردگار عالمیان(1) .

باب چهل و هفتم : حرزها و عوذات و بعضی از دعاهای مولای ما امام جواد صلوات الله علیه

روایات

روایت1.

مهج الدعوات حرز محمد بن علی جواد علیه السلام: حکیمه دختر محمد بن علی بن موسی علیهم السلام هنگامی که محمد بن علی رضا علیه السلام از دنیا رفت گفت به نزد همسر او ام عیسی دختر مأمون رفتم و به او تسلیت گفتم و دیدم که بسیار غمگین است و جزع و فزع میکند و نزدیک است که از شدت گریه و شیون خودش را بکشد. من ترسیدم زهره­اش بترکد. پس در همان حال که ما مشغول صحبت کردن بودیم و اخلاق نیک و کرم او را و آنچه را که خداوند از شرف و اخلاص به او داده است و آنچه که از عزت و کرامت به او داده است توصیف میکردیم، ام عیسی گفت : آیا میخواهی به تو از چیز بزرگ و عجیبی خبر دهم که ماورای توصیف و اندازه است؟ من پرسیدم که آن چیز چیست؟ او گفت که من نسبت به او بسیار غیرت داشتم و بسیار مراقب او بودم و گاهی چیزی می شنیدم و من از این موضوع به پدرم شکایت میبردم و او به من گفت که ای دخترم تحمل کن که او تکه ای از جان رسول الله است.

ص: 354


1- . مهج الدعوات: 308-315[1]

وَ نَوْمِی وَ قَرَارِی وَ انْتِبَاهِی وَ انْتِشَارِی ذِکْرُکَ شِعَارِی وَ ثَنَاؤُکَ دِثَارِی اللَّهُمَّ إِنَّ خَوْفِی أَمْسَی وَ أَصْبَحَ مُسْتَجِیراً بِکَ وَ بِأَمَانِکَ مِنْ خَوْفِکَ وَ سُوءِ عَذَابِکَ وَ اضْرِبْ عَلَیَّ سُرَادِقَاتِ حِفْظِکَ وَ ارْزُقْنِی حِفْظَ عِنَایَتِکَ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ آمِینَ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ (1).

باب 47 أحراز مولانا الجواد و عوذاته و بعض أدعیته صلوات الله علیه

الأخبار

«1»

أقول (2).

مهج، [مهج الدعوات] حِرْزُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْجَوَادِ علیهما السلام عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ الصَّمَدِ عَنْ عَمِّ وَالِدِهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی الْحَسَنِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الدُّورْیَسْتِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الصَّدُوقِ مُحَمَّدِ بْنِ بَابَوَیْهِ قَالَ وَ أَخْبَرَنِی جَدِّی عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ عَنْ جَمَاعَةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا مِنْهُمُ السَّیِّدُ أَبُو الْبَرَکَاتِ وَ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الْمُعَاذِیُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الْمَعْمَرِیُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الْمَدَائِنِیُّ جَمِیعاً عَنِ الصَّدُوقِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَبِی نَصْرٍ الْهَمْدَانِیِّ قَالَ حَدَّثَتْنِی حَکِیمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی علیه السلام قَالَتْ: لَمَّا مَاتَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الرِّضَا علیه السلام أَتَیْتُ زَوْجَتَهُ أُمَّ عِیسَی بِنْتَ الْمَأْمُونِ فَعَزَّیْتُهَا فَوَجَدْتُهَا شَدِیدَ الْحُزْنِ وَ الْجَزَعِ عَلَیْهِ تَقْتُلُ نَفْسَهَا بِالْبُکَاءِ وَ الْعَوِیلِ فَخِفْتُ عَلَیْهَا أَنْ تَتَصَدَّعَ مَرَارَتُهَا فَبَیْنَمَا نَحْنُ فِی حَدِیثِهِ وَ کَرَمِهِ وَ وَصْفِ خُلُقِهِ وَ مَا أَعْطَاهُ اللَّهُ تَعَالَی مِنَ الشَّرَفِ وَ الْإِخْلَاصِ وَ مَنَحَهُ مِنَ الْعِزِّ وَ الْکَرَامَةِ إِذْ قَالَتْ أُمُّ عِیسَی أَ لَا أُخْبِرُکِ عَنْهُ بِشَیْ ءٍ عَجِیبٍ وَ أَمْرٍ جَلِیلٍ فَوْقَ الْوَصْفِ وَ الْمِقْدَارِ قُلْتُ وَ مَا ذَاکِ قَالَتْ کُنْتُ أَغَارُ عَلَیْهِ کَثِیراً وَ أُرَاقِبُهُ أَبَداً وَ رُبَّمَا یُسْمِعُنِی الْکَلَامَ فَأَشْکُو ذَلِکِ إِلَی أَبِی فَیَقُولُ یَا بُنَیَّةِ احْتَمِلِیهِ فَإِنَّهُ بَضْعَةٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله.

ص: 354


1- 1. مهج الدعوات ص 308- 315.
2- 2. کذا فی الأصل.

روزی نشسته بودم که کنیزی به نزد من آمد و به من سلام کرد من گفتم تو کیستی؟ گفت من کنیزی از فرزندان عماربن یاسر هستم و همسر ابو جعفر محمد بن علی رضا، شوهر تو

هستم. در اینجا حس غیرت و حسادت به من دست داد که قادر به تحمل آن نبودم. قصد کردم که از آنجا بیرون روم و در شهرها سرگردان شوم و شیطان هم مرا وسوسه میکرد که به آن زن آسیبی برسانم. اما خشم خود را فرو بردم و به او نیکی کردم و بر تن او لباسی پوشاندم .

وقتی آن زن از نزد من رفت، برخاستم و به نزد پدرم رفتم و این خبر را به او رساندم در حالیکه او مست بود و عقل خود را به کلی از دست داده بود. او به من گفت ای غلام شمشیری میخواهم شمشیر را برای او آوردند و او سوار بر مرکب خود شد و گفت به خدا سوگند که او را خواهم کشت. من وقتی این موضوع را دیدم گفتم: همه از آن خداییم و به سوی او باز میگردیم. من با خودم و همسرم چه کردم؟ و شروع به سیلی زدن به صورت خود کردم. پدرم به نزد او رفت و همچنان داشت با شمشیر ضربه میزد تا اینکه او را قطعه قطعه کرد و بعد از نزد او رفت و من هم از پشت سر او گریختم. و آن شب را تا صبح نخوابیدم. وقتی ظهر شد به نزد پدرم رفتم و به او گفتم آیا میدانی که دیشب چه کردی؟ گفت چه کردم؟ گفتم ابن رضا را کشتی. چشمانش برقی زد و بیهوش شد و پس از مدتی هوشیاری او بازگشت و گفت وای بر تو چه میگویی؟ گفتم بله به خدا سوگند ای پدر که به نزد او رفتم و آنقدر او را باشمشیر زدی که او را کشتی او از این گفته من مضطرب شد و گفت یاسر خادم را به نزد من بیاورید. یاسر آمد و مأمون به او نگاهی انداخت گفت وای بر تو اینها چیست که دختر من میگوید؟ خادم گفت که دختر شما راست میگوید. او با دست خود به سینه و گونه اش اش زد و گفت: همه ما از آن خداییم و به سوی خدا باز میگردیم. به خدا سوگند که هلاک گشتیم و نابود شدیم و تا روز قیامت رسوا شدیم. وای بر تو ای یاسر ببین که ماجرا از چه قرار است و خیلی زود خبر آن را برایم بیاور که نزدیک است همین الان جانم از تن به در رود.

یاسر بیرون رفت و من به صورت خود ضربه میزدم و خیلی زود بازگشت و گفت مژده ای امیر مومنان! گفتم بشارت بر تو باد جریان چیست؟ یاسر گفت که به نزد او رفتم درحالیکه او نشسته بود و پیراهنی به تن داشت و بر روی آن کمربندی بسته شده بود. اومسواک میکرد و من به او سلام کردم و گفتم ای فرزند رسول خدا دوست دارم که این پیراهن را به من ببخشی تا با آن نماز بخوانم و به آن تبرک بجویم و منظور من از آن کار این بود که

ص: 355

فَبَیْنَمَا أَنَا جَالِسَةٌ ذَاتَ یَوْمٍ إِذْ دَخَلَتْ عَلَیَّ جَارِیَةٌ فَسَلَّمَتْ عَلَیَّ فَقُلْتُ مَنْ أَنْتِ فَقَالَتْ أَنَا جَارِیَةٌ مِنْ وُلْدِ عَمَّارِ بْنِ یَاسِرٍ وَ أَنَا زَوْجَةُ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الرِّضَا علیه السلام زَوْجِکِ فَدَخَلَنِی مِنَ الْغَیْرَةِ مَا لَا أَقْدِرُ عَلَی احْتِمَالِ ذَلِکِ وَ هَمَمْتُ أَنْ أَخْرُجَ وَ أَسِیحَ فِی الْبِلَادِ وَ کَانَ الشَّیْطَانُ یَحْمِلُنِی عَلَی الْإِسَاءَةِ إِلَیْهَا فَکَظَمْتُ غَیْظِی وَ أَحْسَنْتُ رِفْدَهَا وَ کِسْوَتَهَا فَلَمَّا خَرَجَتْ مِنْ عِنْدِی الْمَرْأَةُ نَهَضْتُ وَ دَخَلْتُ عَلَی أَبِی وَ أَخْبَرْتُهُ بِالْخَبَرِ وَ کَانَ سَکْرَانَ لَا یَعْقِلُ فَقَالَ یَا غُلَامُ عَلَیَّ بِالسَّیْفِ فَأُتِیَ بِهِ فَرَکِبَ وَ قَالَ وَ اللَّهِ لَأَقْتُلَنَّهُ فَلَمَّا رَأَیْتُ ذَلِکَ قُلْتُ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ مَا ذَا صَنَعْتُ بِنَفْسِی وَ بِزَوْجِی وَ جَعَلْتُ أَلْطِمُ حُرَّ وَجْهِی (1)

فَدَخَلَ عَلَیْهِ وَالِدِی وَ مَا زَالَ یَضْرِبُهُ بِالسَّیْفِ حَتَّی قَطَعَهُ ثُمَّ خَرَجَ مِنْ عِنْدِهِ وَ خَرَجْتُ هَارِبَةً مِنْ خَلْفِهِ فَلَمْ أَرْقُدْ لَیْلَتِی فَلَمَّا ارْتَفَعَ النَّهَارُ أَتَیْتُ أَبِی فَقُلْتُ أَ تَدْرِی مَا صَنَعْتَ الْبَارِحَةَ قَالَ وَ مَا صَنَعْتُ قُلْتُ قَتَلْتَ ابْنَ الرِّضَا فَبَرَقَ عَیْنُهُ وَ غُشِیَ عَلَیْهِ ثُمَّ أَفَاقَ بَعْدَ حِینٍ وَ قَالَ وَیْلَکِ مَا تَقُولِینَ قُلْتُ نَعَمْ وَ اللَّهِ یَا أَبَتِ دَخَلْتَ عَلَیْهِ وَ لَمْ تَزَلْ تَضْرِبُهُ بِالسَّیْفِ حَتَّی قَتَلْتَهُ فَاضْطَرَبَ مِنْ ذَلِکَ اضْطِرَاباً شَدِیداً وَ قَالَ عَلَیَّ بِیَاسِرٍ الْخَادِمِ فَجَاءَ یَاسِرٌ فَنَظَرَ إِلَیْهِ الْمَأْمُونُ وَ قَالَ وَیْلَکَ مَا هَذَا الَّذِی تَقُولُ هَذِهِ ابْنَتِی قَالَ صَدَقَتْ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَضَرَبَ بِیَدِهِ عَلَی صَدْرِهِ وَ خَدِّهِ وَ قَالَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ هَلَکْنَا بِاللَّهِ وَ عَطِبْنَا وَ افْتَضَحْنَا إِلَی آخِرِ الْأَبَدِ وَیْلَکَ یَا یَاسِرُ فَانْظُرْ مَا الْخَبَرُ وَ الْقِصَّةُ عَنْهُ وَ عَجِّلْ عَلَیَّ بِالْخَبَرِ فَإِنَّ نَفْسِی تَکَادُ أَنْ تَخْرُجَ السَّاعَةَ فَخَرَجَ یَاسِرٌ وَ أَنَا أَلْطِمُ حُرَّ وَجْهِی فَمَا کَانَ بِأَسْرَعَ مِنْ أَنْ رَجَعَ یَاسِرٌ فَقَالَ الْبُشْرَی یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ لَکَ الْبُشْرَی فَمَا عِنْدَکَ قَالَ یَاسِرٌ دَخَلْتُ عَلَیْهِ فَإِذَا هُوَ جَالِسٌ وَ عَلَیْهِ قَمِیصٌ وَ دُوَّاجٌ (2) وَ هُوَ یَسْتَاکُ فَسَلَّمْتُ عَلَیْهِ وَ قُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أُحِبُّ أَنْ تَهَبَ لِی قَمِیصَکَ هَذَا أُصَلِّی فِیهِ وَ أَتَبَرَّکُ بِهِ وَ إِنَّمَا أَرَدْتُ أَنْ أَنْظُرَ

ص: 355


1- 1. حر الوجه- بالضم- ما بدا من الوجنة.
2- 2. الدواج کزنار و غراب: اللحاف الذی یلبس.

ببینم آیا اثری از زخم شمشیر بر بدن او هست یا نه. به خدا سوگند که بدن او همچون عاج سفیدی بود که کمی زردی به آن رسیده بود و هیچ اثر و ردی بر آن نبود .

مامون بسیار گریه کرد و گفت: پس دراین صورت دیگر حرفی برای گفتن باقی نمی ماند. این عبرتی است برای اولین و آخرین. و گفت ای یاسر من همین قدر به یاد می آورم که شمشیر را برداشته و بر او وارد شدم و بعد هم از نزد او بیرون شدم. و چیزی غیر از آن یادم نیست. و اینکه به مجلس خود بازگشته و از چگونگی رفنتنم به سوی او چیزی به یاد ندارم. لعنت بسیار خداوند بر این دختر باد. پس به نزد آن دختر برو و به او بگو که پدرت گفت به خدا سوگند که از این روز به بعد اگر بار دیگربه نزد من آیی و از او شکایت کنی و یا بدون اجازه او به جایی بروی، انتقام او را از تو خواهم گرفت. سپس به نزد ابن رضا برو و سلام مرا به او برسان و بیست هزار دینار برای او ببر و مرکبی را که شب گذشته بر آن سوار بودم به او ببخش. سپس بعد از آن به هاشمی­ها دستور داد که به نزد او بروند و به او سلام گویند.

یاسر گفت که من این دستور را به آنها دادم و خود نیز به همراه آنان رفتم و به او سلام کردم و سلام بقیه را نیز رساندم و مالی را که به همراه داشتتم به او دادم و مرکب را نیز به او بخشیدم. او دقایقی به آن نگاه کرد و لبخند زد و گفت: ای یاسر پیمان بین ما و بین پدرم و او همین بود تا وقتی که با شمشیر به من حمله کرد آیا نمی دانست که من یاورانی دارم و کسانی دارم که از من در برابر او دفاع کنند؟ گفتم ای سرور من، ای فرزند رسول خدا، ماجرا را فراموش کن به خدا سوگند و به حق جد تو رسول الله که او از کار خود آگاه نبود و نمیدانست که کجاست. او برای خدا نذر راستینی کرد و سوگند یاد کرد که از آن زمان به بعد دیگر هیچگاه مست نشود که این یکی از دامهای شیطان است. پس ای رسول الله وقتی تو به سوی او رفتی، چیزی را به یاد او نیاور و او را به خاطر کارهایش سرزنش نکن. اوگفت که من خود نیز همین تصمیم را داشتم.

سپس دستور داد که لباسهایش را برای او بیاورند. و برخاست و همه مردم هم با او برخاستند. سپس به نزد مأمون آمد و مامون وقتی او را دید، به سوی او رفت و او را به سینه اش چسباند و به او خوشامد گفت و به هیچکس اجازه ورود نداد و همچنان با او صحبت میکرد .

وقتی از صحبت فارغ شد، ابو جعفر محمد بن علی رضا به او گفت ای امیر مومنان! پاسخ داد بله گفت: نصیحتی به تو میکنم و تو آن را بپذیر. مأمون گفت با کمال میل. ای فرزند رسول خدا آن نصیحت چیست؟ گفت دوست ندارم که شب به جایی بروی چون

ص: 356

إِلَیْهِ وَ إِلَی جَسَدِهِ هَلْ بِهِ أَثَرُ السَّیْفِ فَوَ اللَّهِ کَأَنَّهُ الْعَاجُ الَّذِی مَسَّهُ صُفْرَةٌ مَا بِهِ أَثَرٌ فَبَکَی الْمَأْمُونُ طَوِیلًا وَ قَالَ مَا بَقِیَ مَعَ هَذَا شَیْ ءٌ إِنَّ هَذَا لَعِبْرَةٌ لِلْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ قَالَ یَا یَاسِرُ أَمَّا رُکُوبِی إِلَیْهِ وَ أَخْذِیَ السَّیْفَ وَ دُخُولِی عَلَیْهِ فَإِنِّی ذَاکِرٌ لَهُ وَ خُرُوجِی عَنْهُ فَلَا أَذْکُرُ شَیْئاً غَیْرَهُ وَ لَا أَذْکُرُ أَیْضاً انْصِرَافِی إِلَی مَجْلِسِی فَکَیْفَ کَانَ أَمْرِی وَ ذَهَابِی إِلَیْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی هَذِهِ الِابْنَةِ لَعْناً وَبِیلًا تَقَدَّمْ إِلَیْهَا وَ قُلْ لَهَا یَقُولُ لَکِ أَبُوکِ وَ اللَّهِ لَئِنْ جِئْتِنِی بَعْدَ هَذَا الْیَوْمِ وَ شَکَوْتِ مِنْهُ أَوْ خَرَجْتِ بِغَیْرِ إِذْنِهِ لَأَنْتَقِمَنَّ لَهُ مِنْکِ ثُمَّ سِرْ إِلَی ابْنِ الرِّضَا وَ أَبْلِغْهُ عَنِّی السَّلَامَ وَ احْمِلْ إِلَیْهِ عِشْرِینَ أَلْفَ دِینَارٍ وَ قَدِّمْ إِلَیْهِ الشِّهْرِیَ (1)

الَّذِی رَکِبْتُهُ الْبَارِحَةَ ثُمَّ أْمُرْ بَعْدَ ذَلِکَ الْهَاشِمِیِّینَ أَنْ یَدْخُلُوا عَلَیْهِ بِالسَّلَامِ وَ یُسَلِّمُوا عَلَیْهِ قَالَ یَاسِرٌ فَأَمَرْتُ لَهُمْ بِذَلِکَ وَ دَخَلْتُ أَنَا أَیْضاً مَعَهُمْ وَ سَلَّمْتُ عَلَیْهِ وَ أَبْلَغْتُ التَّسْلِیمَ وَ وَضَعْتُ الْمَالَ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ عَرَضْتُ الشِّهْرِیَّ عَلَیْهِ فَنَظَرَ إِلَیْهِ سَاعَةً ثُمَّ تَبَسَّمَ فَقَالَ یَا یَاسِرُ هَکَذَا کَانَ الْعَهْدُ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ أَبِی وَ بَیْنَهُ حَتَّی یَهْجُمَ عَلَیَّ بِالسَّیْفِ أَ مَا عَلِمَ أَنَّ لِی نَاصِراً وَ حَاجِزاً یَحْجُزُ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ فَقُلْتُ یَا سَیِّدِی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ دَعْ عَنْکَ هَذَا الْعِتَابَ وَ اللَّهِ وَ حَقِّ جَدِّکَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَا کَانَ یَعْقِلُ شَیْئاً مِنْ أَمْرِهِ وَ مَا عَلِمَ أَیْنَ هُوَ مِنْ أَرْضِ اللَّهِ وَ قَدْ نَذَرَ لِلَّهِ نَذْراً صَادِقاً وَ حَلَفَ أَنْ لَا یُسْکِرَ بَعْدَ ذَلِکَ أَبَداً فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ حَبَائِلِ الشَّیْطَانِ فَإِذَا أَنْتَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَتَیْتَهُ فَلَا تَذْکُرْ لَهُ شَیْئاً وَ لَا تُعَاتِبْهُ عَلَی مَا کَانَ مِنْهُ فَقَالَ علیه السلام هَکَذَا کَانَ عَزْمِی وَ رَأْیِی وَ اللَّهِ ثُمَّ دَعَا بِثِیَابِهِ وَ لَبِسَ وَ نَهَضَ وَ قَامَ مَعَهُ النَّاسُ أَجْمَعُونَ حَتَّی دَخَلَ عَلَی الْمَأْمُونِ فَلَمَّا رَآهُ قَامَ إِلَیْهِ وَ ضَمَّهُ إِلَی صَدْرِهِ وَ رَحَّبَ بِهِ وَ لَمْ یَأْذَنْ لِأَحَدٍ فِی الدُّخُولِ عَلَیْهِ وَ لَمْ یَزَلْ یُحَدِّثُهُ وَ یُسَامِرُهُ فَلَمَّا انْقَضَی ذَلِکَ قَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الرِّضَا علیه السلام یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ لَبَّیْکَ وَ سَعْدَیْکَ قَالَ لَکَ عِنْدِی نَصِیحَةٌ فَاقْبَلْهَا قَالَ الْمَأْمُونُ بِالْحَمْدِ وَ الشُّکْرِ فَمَا ذَاکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ أُحِبُّ لَکَ أَنْ لَا تَخْرُجَ بِاللَّیْلِ فَإِنِّی لَا آمَنُ عَلَیْکَ

ص: 356


1- 1. الشهری: بالکسر: ضرب من البراذین.

از این مردم پیمان شکن احساس خطر میکنم و من دعایی بلدم که به واسطه آن خود را در امان میداری و از شرها و بلایا و مکرها و آفات و مصایب ایمنی. همانطور که خداوند در شب گذشته مرا نجات داد و اگر با این دعا به جنگ سپاه روم و ترک و همه اهل زمین بروی به اذن خداوند قاهر باز هم شکست نخواهی خورد و اگر دوست داشته باشی آن حرز را برایت میفرستم تا از همه چیزهایی که گفتم در امان بمانی. گفت بله آن ذکر را با خط خودت بنویس و برایم بفرست. او هم قبول کرد.

یاسر گفت که وقتی صبح شد ابو جعفر فردی را به نزد من فرستاد و و مرا به نزد خود خواند. وقتی به نزد او رفتم و در مقابلش نشستم، پوست آهویی از سرزمین تهامه طلب کرد و سپس با خط خود این حرز را بر رویش نوشت. و گفت ای یاسر این ذکر را به نزد امیر مومنان ببر و بگو که این ذکر را برایش بر روی قطعه ای از نقره حکاکی کند. و اگر خواست آن را به بازویش ببندد، باید آن ذکر را به بازوی راستش ببندد و وضو بسازد و چهار رکعت نماز گزارد و در هر رکعت یک بار سوره حمد و هفت بار آیه الکرسی را بخواند و هفت بار آیه شهد الله و هفت بار سوره شمس و هفت بار و اللیل إذا یغشی و هفت بار قل هو الله أحد را بخواند و وقتی این اذکار به پایان رسید، در هنگام بلایا و سختیها آن را به بازوی راست خود ببندد تابه حول و قوت خدا از هر آنچه که میترسد در امان بماند و شایسته است که در آن هنگام قمر در عقرب نباشد و در این هنگام حتی اگر به جنگ سپاه روم هم بروی، به اذن خدا و برکت این حرز بر آنها غلبه خواهی کرد.

روایت شده است که وقتی مأمون ماجرای این حرز و خواصش را از ابو جعفر شنید، به جنگ سپاه روم رفت و خداوند او را بر آنها پیروز گردانید و غنایم بسیاری را به آنها داد. و مأمون همیشه در هر جنگی این حرز را به همراه داشت و خداوند به فضل خود او را یاری میکرد و به اراده خود او را پیروز میگردانید. همه اینها با حول و قوه خداوند صورت میگیرد. متن حرز از این قرار است:

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر. شکر و سپاس برای پروردگار جهانیان است تا پایان سوره. آیا ندیدی که

ص: 357

هَذَا الْخَلْقَ الْمَنْکُوسَ وَ عِنْدِی عَقْدٌ تُحَصِّنُ بِهِ نَفْسَکَ وَ تَحْتَرِزُ بِهِ مِنَ الشُّرُورِ وَ الْبَلَایَا وَ الْمَکَارِهِ وَ الْآفَاتِ وَ الْعَاهَاتِ کَمَا أَنْقَذَنِیَ اللَّهُ مِنْکَ الْبَارِحَةَ وَ لَوْ لَقِیتَ بِهِ جُیُوشَ الرُّومِ وَ التُّرْکِ وَ اجْتَمَعَ عَلَیْکَ وَ عَلَی غَلَبَتِکَ أَهْلُ الْأَرْضِ جَمِیعاً مَا تَهَیَّأَ لَهُمْ مِنْکَ شَیْ ءٌ بِإِذْنِ اللَّهِ الْجَبَّارِ وَ إِنْ أَحْبَبْتَ بَعَثْتُ بِهِ إِلَیْکَ لِتَحْتَرِزَ بِهِ مِنْ جَمِیعِ مَا ذَکَرْتُ لَکَ قَالَ نَعَمْ فَاکْتُبْ ذَلِکَ بِخَطِّکَ وَ ابْعَثْهُ إِلَیَّ قَالَ نَعَمْ قَالَ یَاسِرٌ فَلَمَّا أَصْبَحَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام بَعَثَ إِلَیَّ فَدَعَانِی فَلَمَّا سِرْتُ إِلَیْهِ وَ جَلَسْتُ بَیْنَ یَدَیْهِ دَعَا بِرَقِّ ظَبْیٍ مِنْ أَرْضِ تِهَامَةَ ثُمَّ کَتَبَ بِخَطِّهِ هَذَا الْعَقْدَ قَالَ یَا یَاسِرُ احْمِلْ هَذَا إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ قُلْ حَتَّی یُسَاقَ لَهُ قَصَبَةٌ مِنْ فِضَّةٍ مَنْقُوشٌ عَلَیْهَا مَا أَذْکُرُهُ بَعْدَهُ فَإِذَا أَرَادَ شَدَّهُ عَلَی عَضُدِهِ فَلْیَشُدَّهُ عَلَی عَضُدِهِ الْأَیْمَنِ وَ لْیَتَوَضَّأْ وُضُوءاً حَسَناً سَابِغاً وَ لْیُصَلِّ أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ یَقْرَأُ فِی کُلِّ رَکْعَةٍ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ مَرَّةً وَ سَبْعَ مَرَّاتٍ آیَةَ الْکُرْسِیِّ وَ سَبْعَ مَرَّاتٍ شَهِدَ اللَّهُ وَ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ الشَّمْسِ وَ ضُحَاهَا وَ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ اللَّیْلِ إِذَا یَغْشَی وَ سَبْعَ مَرَّاتٍ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ فَإِذَا فَرَغَ مِنْهَا فَلْیَشُدَّهُ عَلَی عَضُدِهِ الْأَیْمَنِ عِنْدَ الشَّدَائِدِ وَ النَّوَائِبِ یَسْلَمُ بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ یَخَافُهُ وَ یَحْذَرُهُ وَ یَنْبَغِی أَنْ لَا یَکُونَ طُلُوعُ الْقَمَرِ فِی بُرْجِ الْعَقْرَبِ وَ لَوْ أَنَّهُ غَزَا أَهْلَ الرُّومِ وَ مَلِکَهُمْ لَغَلَبَهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ بَرَکَةِ هَذَا الْحِرْزِ وَ رُوِیَ أَنَّهُ لَمَّا سَمِعَ الْمَأْمُونُ مِنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام مِنْ أَمْرِ هَذَا الْحِرْزِ هَذِهِ الصِّفَاتِ کُلَّهَا غَزَا أَهْلَ الرُّومِ فَنَصَرَهُ اللَّهُ تَعَالَی عَلَیْهِمْ وَ مَنَحَ مِنْهُمْ مِنَ الْمَغْنَمِ مَا شَاءَ اللَّهُ وَ لَمْ یُفَارِقْ هَذَا الْحِرْزَ عِنْدَ کُلِّ غَزَاةٍ وَ مُحَارَبَةٍ وَ کَانَ یَنْصُرُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِفَضْلِهِ وَ یَرْزُقُهُ الْفَتْحَ بِمَشِیَّتِهِ إِنَّهُ وَلِیُّ ذَلِکَ بِحَوْلِهِ وَ قُوَّتِهِ (1)

الْحِرْزُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ إِلَی آخِرِهَا أَ لَمْ تَرَ

ص: 357


1- 1. روی القصة باختلاف یسیر فی سردها، القطب الراوندیّ فی الخرائج و الجرائح کما فی مختاره ص 207 و 208، و قد مر فی ج 50 ص 69- 72 من تاریخ الامام محمّد الجواد علیه الصلاة و السلام، و فیه نقل کلام من صاحب کشف الغمّة ینظر فی صحة هذا الخبر، راجعه.

خداوند هر آنچه را که در زمین است مسخر شما نمود؟ و کشتی به امر او در دریا شناور است و اوست که حافظ آسمانهاست تا بر روی زمین نیفتد مگر به اذن او. خداوند نسبت به مومنان رؤوف و رحیم است. خداوندا تو یکتایی و پادشاهی و صاحب روز قیامت هستی و هر چه بخواهی انجام میدهی و هیچکس بر تو غلبه نمیکند و به هر کس بخواهی بدون منت میدهی و هر چه بخواهی میکنی و هر حکمی بخواهی میدهی و روزها را بر مردم میگذرانی و نسل به نسل آنها را بر روی زمین می آوری.

از تو میخواهم که به حق نام ثبت شده خود بر سراپرده مجد و بزرگی و اسم ثبت شده تو بر سراپرده اسرار که پیروز زیبا و نیکو و شاداب است، ای پروردگار هشت فرشته و عرشی که حرکت نمیکند و از تو میخواهم به حق چشمی که نمیخوابد و عمری که تمام نمیشود و به نور روی تو که خاموشی ندارد و به اسم بزرگ بزرگ بزرگ و اسم اعظم اعظم اعظمی که بر ملکوت آسمان و زمین احاطه دارد و به اسمی که خورشید به واسطه آن تابندگی یافت و ماه نورانی گشت و دریاها ژرف گردید و کوهها منصوب گشت و به اسمی که عرش و کرسی به آن قوام یافت و به اسم تو که بر سراپرده عرش نوشته شده است و اسم تو که بر سراپرده عزت و عظمت بهاء و قدرت نوشته شده است و به اسم عزیز تو و به اسم های مقدس و صاحب کرامت تو که در گنجینه علم غیبت مخزون گشته اند.

از خیر تو بهترین آنچه را که امید دارم میخواهم و از شر آنچه که از آن ترس و واهمه دارم و آنچه که نمیترسم به تو پناه میبرم ای یاور محمد صلی الله علیه و آله در روز حنین و ای یاور علی علیه السلام در روز صفین ای پروردگار که در هم شکننده ستمگران و در هم کوبنده متکبران، از تو میخواهم به حق طه و یس و القرآن الحکیم و الفرقان الحکیم بر محمد و آل محمد درود بفرستی و به واسطه او صاحب این حرز را نیرومند گردانی و از تو میخواهم که به قدرت خود گردن هر ستمگر و جباری و هر شیطان رانده شده­ای و دشمن سرسخت و زیرپاگذارنده اخلاقیات را در برار من پایین بیاوری و او را از کسانی قرار ده که خود را در برابر تو تسلیم کرده­اند و امر خود را به تو واگذاره­اند و به تو پناه آورده­اند. خداوندا به حق این اسم هایی که ذکر کردم و آن را خواندم و تو حق آن را بهتر از من میدانی از

ص: 358

أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ وَ الْفُلْکَ تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ یُمْسِکُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَی الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْوَاحِدُ الْمَلِکُ الدَّیَّانُ (1)

یَوْمَ الدِّینِ تَفْعَلُ مَا تَشَاءُ بِلَا مُغَالَبَةٍ وَ تُعْطِی مَنْ تَشَاءُ بِلَا مَنٍّ وَ تَفْعَلُ مَا تَشَاءُ وَ

تَحْکُمُ مَا تُرِیدُ وَ تُدَاوِلُ الْأَیَّامَ بَیْنَ النَّاسِ وَ تُرْکِبُهُمْ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْمَکْتُوبِ عَلَی سُرَادِقِ الْمَجْدِ وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْمَکْتُوبِ عَلَی سُرَادِقِ السَّرَائِرِ السَّابِقِ الْفَائِقِ الْحَسَنِ الْجَمِیلِ النَّضِیرِ رَبَّ الْمَلَائِکَةِ الثَّمَانِیَةِ وَ الْعَرْشِ الَّذِی لَا یَتَحَرَّکُ وَ أَسْأَلُکَ بِالْعَیْنِ الَّتِی لَا تَنَامُ وَ بِالْحَیَاةِ الَّتِی لَا تَمُوتُ وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الَّذِی لَا یُطْفَأُ وَ بِالاسْمِ الْأَکْبَرِ الْأَکْبَرِ الْأَکْبَرِ وَ بِالاسْمِ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الَّذِی هُوَ مُحِیطٌ بِمَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ بِالاسْمِ الَّذِی أَشْرَقَتْ بِهِ الشَّمْسُ وَ أَضَاءَ بِهِ الْقَمَرُ وَ سُجِّرَتْ بِهِ الْبُحُورُ وَ نُصِبَتْ بِهِ الْجِبَالُ وَ بِالاسْمِ الَّذِی قَامَ بِهِ الْعَرْشُ وَ الْکُرْسِیُّ وَ بِاسْمِکَ الْمَکْتُوبِ عَلَی سُرَادِقِ الْعَرْشِ وَ بِاسْمِکَ الْمَکْتُوبِ عَلَی سُرَادِقِ الْعِزَّةِ وَ بِاسْمِکَ الْمَکْتُوبِ عَلَی سُرَادِقِ الْعَظَمَةِ وَ بِاسْمِکَ الْمَکْتُوبِ عَلَی سُرَادِقِ الْبَهَاءِ وَ بِاسْمِکَ الْمَکْتُوبِ عَلَی سُرَادِقِ الْقُدْرَةِ وَ بِاسْمِکَ الْعَزِیزِ وَ بِأَسْمَائِکَ الْمُقَدَّسَاتِ الْمُکَرَّمَاتِ الْمَخْزُونَاتِ (2)

فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ وَ أَسْأَلُکَ مِنْ خَیْرِکَ خَیْراً مِمَّا أَرْجُو وَ أَعُوذُ بِعِزَّتِکَ وَ قُدْرَتِکَ مِنْ شَرِّ مَا أَخَافُ وَ أَحْذَرُ وَ مَا لَا أَحْذَرُ یَا صَاحِبَ مُحَمَّدٍ یَوْمَ حُنَیْنٍ وَ یَا صَاحِبَ عَلِیٍّ یَوْمَ صِفِّینَ أَنْتَ یَا رَبِّ مُبِیرُ الْجَبَّارِینَ وَ قَاصِمُ الْمُتَکَبِّرِینَ أَسْأَلُکَ بِحَقِ طه وَ یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ وَ الْفُرْقَانِ الْحَکِیمِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَشُدَّ بِهِ عَضُدَ صَاحِبِ هَذَا الْعَقْدِ وَ أَدْرَأُ بِکَ فِی نَحْرِ کُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ وَ کُلِّ شَیْطَانٍ مَرِیدٍ وَ عَدُوٍّ شَدِیدٍ وَ عَدُوٍّ مُنْکَرِ الْأَخْلَاقِ وَ اجْعَلْهُ مِمَّنْ أَسْلَمَ إِلَیْکَ نَفْسَهُ وَ فَوَّضَ إِلَیْکَ أَمْرَهُ وَ أَلْجَأَ إِلَیْکَ ظَهْرَهُ اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذِهِ الْأَسْمَاءِ الَّتِی ذَکَرْتَهَا وَ قَرَأْتَهَا وَ أَنْتَ أَعْرَفُ بِحَقِّهَا مِنِّی

ص: 358


1- 1. دیان یوم الدین خ ل.
2- 2. المکنونات خ ل.

تو میخواهم ای صاحب منّتهای فراوان و بخشندگی بسیار و برآورنده دعاها و صاحب کلمات تامه و اسمهای نافذ، از تو میخواهم ای روشنایی روز و ای نور شب و ای نور آسمان و زمین و ای نور النور و ای نوری که همه چیز به واسطه آن روشنایی می یابد ای دانای غیبهای دریا و خشکی و زمین و آسمان و کوهها.

و از تو میخواهم ای کسی که پایان نمیپذیرد و نابود نمیگردد و از بین نمیرود و هیچ صفتی ندارد و هیچ اندازه و حدی ندارد و هیچ معبودی جز او نیست و هیچ شریکی در خدایی ندارد و عزت فقط خاص اوست و او همواره عالم به علوم است و به همه امور آگاه است و نظم دهنده کارها و عالم هستی است و مدبر امور است و بینای خلق است و نسبت به همه چیز داناست.

تو همان کسی هستی که صداها در برابر تو پایین می­آید و وهمها عظمت تو را درک نمیکنند و راهها به سوی تو بسته است و نور تو همه چیز را پر کرده است و همه چیز در برابر تو خاشع و خاضع است و همه به سوی تو میگریزند و همه به تو توکل دارند و تو درجلال و جبروت خود بلند مرتبه هستی و در زیبایی خود گرانی و در قدرت خود عظیمی و هیچ کس تو را درک نمیکند و تو بزرگ و عظیم هستی و اجابت کننده دعاهایی و برآورنده حاجاتی و گشاینده سختی هایی و از بین برنده بلایایی.

ای کسی که در عین بزرگی متواضعی و در عین تواضع بزرگی و بسیار نورانی هستی و در سلطنت خود قوی هستی و عزت داری. بر محمد و آل او درود فرست و صاحب این حرز و این نامه را نگه دار با چشمت که هرگز نمیخوابد و او را نگه دار با ستون خود که نابود نمی شود . با قدرت خود به او رحم کن که او روزی خوار توست .

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر به نام خدا و به خدایی که هیچ همسر و فرزندی ندارد به نام خداوند قدرتمند عظیم صاحب شان، خداوند ی که صاحب براهین قوی و سلطنت محکم است. هر آنچه که خدا بخواهد به تحقق میرسد و هر چه که نخواهد اتفاق نمی افتد. گواهی میدهم که نوح پیامبر خداست و ابراهیم خلیل الله است و موسی کلیم الله است و عیسی پسر مریم روح الله و کلمه خداوند است. صلوات و درود خدا بر او و بر همه آنها و محمد خاتم پیامبران است و هیچ پیامبری پس از او نیست.

ص: 359

وَ أَسْأَلُکَ یَا ذَا الْمَنِّ الْعَظِیمِ وَ الْجُودِ الْکَرِیمِ وَلِیَّ الدَّعَوَاتِ الْمُسْتَجَابَاتِ وَ الْکَلِمَاتِ التَّامَّاتِ وَ الْأَسْمَاءِ النَّافِذَاتِ وَ أَسْأَلُکَ یَا نُورَ النَّهَارِ وَ یَا نُورَ اللَّیْلِ وَ نُورَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ نُورَ النُّورِ وَ نُوراً یُضِی ءُ بِهِ کُلُّ نُورٍ یَا عَالِمَ الْخَفِیَّاتِ کُلِّهَا فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ وَ الْجِبَالِ: وَ أَسْأَلُکَ یَا مَنْ لَا یَفْنَی وَ لَا یَبِیدُ وَ لَا یَزُولُ وَ لَا لَهُ شَیْ ءٌ مَوْصُوفٌ وَ لَا إِلَیْهِ حَدٌّ مَنْسُوبٌ وَ لَا مَعَهُ إِلَهٌ وَ لَا إِلَهَ سِوَاهُ وَ لَا لَهُ فِی مُلْکِهِ شَرِیکٌ وَ لَا تُضَافُ الْعِزَّةُ إِلَّا إِلَیْهِ وَ لَمْ یَزَلْ بِالْعُلُومِ عَالِماً وَ عَلَی الْعُلُومِ وَاقِفاً وَ لِلْأُمُورِ نَاظِماً وَ بِالْکَیْنُونِیَّةِ عَالِماً وَ لِلتَّدْبِیرِ مُحْکِماً وَ بِالْخَلْقِ بَصِیراً وَ بِالْأُمُورِ خَبِیراً أَنْتَ الَّذِی خَشَعَتْ لَکَ الْأَصْوَاتُ وَ ضَلَّتْ فِیکَ الْأَوْهَامُ (1)

وَ ضَاقَتْ دُونَکَ الْأَسْبَابُ وَ مَلَأَ کُلَّ شَیْ ءٍ نُورُکَ وَ وَجِلَ کُلُّ شَیْ ءٍ مِنْکَ وَ هَرَبَ کُلُّ شَیْ ءٍ إِلَیْکَ وَ تَوَکَّلَ کُلُّ شَیْ ءٍ عَلَیْکَ وَ أَنْتَ الرَّبِیعُ فِی جَلَالِکَ وَ أَنْتَ الْبَهِیُّ فِی جَمَالِکَ وَ أَنْتَ الْعَظِیمُ فِی قُدْرَتِکَ وَ أَنْتَ الَّذِی لَا یُدْرِکُکَ شَیْ ءٌ وَ أَنْتَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ الْعَظِیمُ وَ مُجِیبُ الدَّعَوَاتِ قَاضِی الْحَاجَاتِ مُفَرِّجُ الْکُرُبَاتِ وَلِیُّ النَّقِمَاتِ (2)

یَا مَنْ هُوَ فِی عُلُوِّهِ دَانٍ وَ فِی دُنُوِّهِ عَالٍ وَ فِی إِشْرَاقِهِ مُنِیرٌ وَ فِی سُلْطَانِهِ قَوِیٌّ وَ فِی مُلْکِهِ عَزِیزٌ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ احْرُسْ صَاحِبَ هَذَا الْعَقْدِ وَ هَذَا الْحِرْزِ وَ هَذَا الْکِتَابِ بِعَیْنِکَ الَّتِی لَا تَنَامُ وَ اکْنُفْهُ (3)

بِرُکْنِکَ الَّذِی لَا یُرَامُ وَ ارْحَمْهُ بِقُدْرَتِکَ عَلَیْهِ فَإِنَّهُ مَرْزُوقُکَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ الَّذِی لَا صَاحِبَةَ لَهُ وَ لَا وَلَدَ بِسْمِ اللَّهِ قَوِیِّ الشَّأْنِ عَظِیمِ الْبُرْهَانِ شَدِیدِ السُّلْطَانِ مَا شَاءَ اللَّهُ کَانَ وَ مَا لَمْ یَشَأْ لَمْ یَکُنْ أَشْهَدُ أَنَّ نُوحاً رَسُولُ اللَّهِ وَ أَنَّ إِبْرَاهِیمَ

خَلِیلُ اللَّهِ وَ أَنَّ مُوسَی کَلِیمُ اللَّهِ وَ نَجِیُّهُ وَ أَنَّ عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ (4)

رُوحُ اللَّهِ وَ کَلِمَتُهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ وَ أَنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله خَاتَمُ النَّبِیِّینَ لَا نَبِیَّ بَعْدَهُ

ص: 359


1- 1. الاحلام خ ل.
2- 2. النعمات خ ل.
3- 3. و اکنفنی خ ل.
4- 4. و أن عیسی بن مریم صلوات اللّه علیه و علیهم أجمعین کلمته و روحه خ.

و از تو میخواهم به حق ساعتی که در روز قیامت ابلیس لعین آورده میشود و آن لعین در آن روز میگوید که به خدا سوگند که من فریب دهنده بندگان نبوده ام. خدا نور آسمانها و زمین است و او قاهر و غالب است و قدرت همیشگی دارد و او حکیم و آگاه است. خداوندا از تو میخواهم که به حق این نامها و صفات آن و تصویر آن که چنین است:

منزه است خداوندی که عرش و کرسی را آفرید و بر آن استوار شد از تو میخواهم که از صاحب این نامه هر بدی و ترسی را دور کنی او بنده توست و پسر بنده توست و فرزند امت توست. و تو مولای او هستی پس او را نگهدار.

ای پروردگار، بدیها را از او دور کن و چشم ستمگران را از او برگردان و زبان دشمنان را از او قطع کن و کسانی که برای او بد میخواهند و هر ترس و هراسی را از او دور کن و شر هر مرد و زن و هر پادشاه ستمگر و شیطان و جن و غول ی که قصد ظلم به صاحب این نامه را داشته باشد و قصد ضرر رساندن یا حیله و فریب یا سخن چینی و بدخواهی یا فساد یا غرق کردن یا غارت یا شکست دادن یا نیرنگ یا افشای راز یا آفت و بلا و قتل و سوزاندن و انتقام و قطع و جادو و سحر و بیماری و پیسی و برص و جذام و فقر و تنگدستی و تشنگی و وسوسه و نقص در دین و معیشت و او را با هر آنچه که خواستی کفایت کن و هرگونه که خواستی و هر کجا که خواستی. تو بر هر

ص: 360

وَ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ السَّاعَةِ الَّتِی یُؤْتَی فِیهَا بِإِبْلِیسَ اللَّعِینِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ یَقُولُ اللَّعِینُ فِی تِلْکَ السَّاعَةِ وَ اللَّهِ مَا أَنَا مُهَیِّجُ مَرَدَةٍ اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْقَاهِرُ(1) وَ هُوَ الْغَالِبُ لَهُ الْقُدْرَةُ السَّابِقَةُ وَ هُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ اللَّهُمَّ وَ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ هَذِهِ الْأَسْمَاءِ کُلِّهَا وَ صِفَاتِهَا وَ صُورَتِهَا وَ هِیَ

سُبْحَانَ اللَّهِ الَّذِی خَلَقَ الْعَرْشَ وَ الْکُرْسِیَّ وَ اسْتَوَی عَلَیْهِ أَسْأَلُکَ أَنْ تَصْرِفَ عَنْ صَاحِبِ کِتَابِی هَذَا کُلَّ سُوءٍ وَ مَحْذُورٍ فَهُوَ عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ وَ ابْنُ أَمَتِکَ وَ أَنْتَ مَوْلَاهُ فَقِهِ اللَّهُمَّ یَا رَبِّ ادْفَعْ عَنْهُ الْأَسْوَاءَ کُلَّهَا وَ اقْمَعْ عَنْهُ أَبْصَارَ الظَّالِمِینَ وَ أَلْسِنَةَ الْمُعَانِدِینَ وَ الْمُرِیدِینَ لَهُ السُّوءَ وَ الضَّرَّ وَ ادْفَعْ عَنْهُ کُلَّ مَحْذُورٍ وَ مَخُوفٍ وَ أَیُّ عَبْدٍ مِنْ عَبِیدِکَ أَوْ أَمَةٍ مِنْ إِمَائِکَ أَوْ سُلْطَانٍ مَارِدٍ أَوْ شَیْطَانٍ أَوْ شَیْطَانَةٍ أَوْ جِنِّیٍّ أَوْ جِنِّیَّةٍ أَوْ غُولٍ أَوْ غُولَةٍ أَرَادَ صَاحِبَ کِتَابِی هَذَا بِظُلْمٍ أَوْ ضَرٍّ أَوْ مَکْرٍ أَوْ مَکْرُوهٍ أَوْ کَیْدٍ أَوْ خَدِیعَةٍ أَوْ نِکَایَةٍ أَوْ سِعَایَةٍ أَوْ فَسَادٍ أَوْ غَرَقٍ أَوِ اصْطِلَامٍ أَوْ عَطَبٍ أَوْ مُغَالَبَةٍ أَوْ غَدْرٍ أَوْ قَهْرٍ أَوْ هَتْکِ سِتْرٍ أَوِ اقْتِدَارٍ أَوْ آفَةٍ أَوْ عَاهَةٍ أَوْ قَتْلٍ أَوْ حَرَقٍ أَوِ انْتِقَامٍ أَوْ قَطْعٍ أَوْ سِحْرٍ أَوْ مَسْخٍ أَوْ مَرَضٍ أَوْ سَقَمٍ أَوْ بَرَصٍ أَوْ جُذَامٍ أَوْ بُؤْسٍ أَوْ فَاقَةٍ أَوْ آعَةٍ أَوْ سَغَبٍ أَوْ عَطَشٍ أَوْ وَسْوَسَةٍ أَوْ نَقْصٍ فِی دِینٍ أَوْ مَعِیشَةٍ فَاکْفِنِیهِ بِمَا شِئْتَ وَ کَیْفَ شِئْتَ وَ أَنَّی شِئْتَ إِنَّکَ عَلی کُلِ

ص: 360


1- 1. و هو القادر و هو الظاهر خ.

چیز توانایی و سلام و درود خدا بر سید ما محمد و آل او و هیچ نیرویی جز قدرت خداوند نیست. و سپاس برای پروردگار عالمیان است.

و اما آنچه که بر روی این قطعه از نقره خالص نوشته شده است: ای کسی درآسمانها و زمین شناخته شده­ای. ای کسی که در دنیا و آخرت همه تو را میشناسند. ستمگران و پادشاهان همواره سعی داشتند که نور تو را خاموش کنند و ذکر و یاد و را از خاطر ببرند. پس خداوند نور تو را تمام گردانید و نام تو را بر همه زبانها انداخت، حتی اگر مشرکان با آن مخالف باشند.

و در نسخه ای دیگر دیدم که چنین نوشته شده بود: و او اراده کرد که نور تو را تمام گرداند.

می­گویم: و اما قول او که گفت «خداوند خواست که نور تو را تمام گرداند» شاید - منظور از تو این باشد : - ای اسم اعظم نوشته شده در این حرزکه به صورت طلسم است.

و در جزء سوم یک کتاب یافتم که مراد از این قول این است که ای کسی که در آسمانها مشهور هستی... تا پایان ذکر، او مولای ما امیر مومنان علی بن ابی طالب علیه السلام است.

حرز دیگری که متعلق به امام نهم است با روایتی دیگر: ای نور، ای برهان، ای روشنگر، ای نورانی ، ای پروردگار! مرا از شرور باز دار و از آفات روزگار در امان بدار. از تو نجات و پیروزی میخواهم در روزی که در صور دمیده میشود(1) .

باب چهل و هشتم : برخی از دعاها و حرزها و عوذات امام هادی علیه السلام

روایات

روایت1.

مهج الدعوات: حرز مولای ما امام علی بن محمد تقی علیه ­السلام: از عبد العظیم بن عبدالله الحسنی نقل است

ص: 361


1- . مهج الدعوات: 44052[1]

شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً کَثِیراً وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ فَأَمَّا مَا یُنْقَشُ عَلَی هَذِهِ الْقَصَبَةِ مِنْ فِضَّةٍ غَیْرِ مَغْشُوشَةٍ یَا مَشْهُوراً فِی السَّمَاوَاتِ یَا مَشْهُوراً فِی الْأَرَضِینَ یَا مَشْهُوراً فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ جَهَدَتِ الْجَبَابِرَةُ وَ الْمُلُوکُ عَلَی إِطْفَاءِ نُورِکَ وَ إِخْمَادِ ذِکْرِکَ فَأَبَی اللَّهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَکَ وَ یَبُوحَ بِذِکْرِکَ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ وَ رَأَیْتُ فِی نُسْخَةٍ وَ أَبَیْتَ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَکَ أَقُولُ وَ أَمَّا قَوْلُهُ فَأَبَی اللَّهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَکَ لَعَلَّهُ نُورَکَ أَیُّهَا الِاسْمُ الْأَعْظَمُ الْمَکْتُوبُ فِی هَذَا الْحِرْزِ بِصُورَةِ الطِّلِسْمِ وَ وَجَدْتُ فِی الْجُزْءِ الثَّالِثِ مِنْ کِتَابِ الْوَاحِدِ أَنَّ الْمُرَادَ بِقَوْلِهِ یَا مَشْهُوراً فِی السَّمَاوَاتِ إِلَی آخِرِهِ هُوَ مَوْلَانَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام.

حِرْزٌ آخَرُ لِلتَّقِیِّ علیه السلام بِغَیْرِ تِلْکَ الرِّوَایَةِ: یَا نُورُ یَا بُرْهَانُ یَا مُبِینُ یَا مُنِیرُ یَا رَبِّ اکْفِنِی الشُّرُورَ وَ آفَاتِ الدُّهُورِ وَ أَسْأَلُکَ النَّجَاةَ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ(1).

باب 48 بعض أدعیة الهادی و أحرازه و عوذاته صلوات الله و سلامه علیه

الأخبار

«1»

مهج، [مهج الدعوات] حِرْزٌ لِمَوْلَانَا عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ التَّقِیِّ علیه السلام عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ الصَّمَدِ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِهِ مِنْهُمْ جَدُّهُ عَنْ أَبِیهِ أَبِی الْحَسَنِ عَنْ شَیْخِ الطَّائِفَةِ قَالَ وَ أَخْبَرَنِی الْحُسَیْنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ طَحَّالٍ الْمِقْدَادِیُّ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ بَابَوَیْهِ عَنْ شَیْخِ الطَّائِفَةِ عَنْ جَمَاعَةٍ مِنْ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی الْمُفَضَّلِ الشَّیْبَانِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ الْعَلَوِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ الْعَظِیمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِیِّ: أَنَ

ص: 361


1- 1. مهج الدعوات ص 44- 52.

که ابو جعفر محمد بن علی الرضا علیه السلام این حرز را برای پسرش ابو الحسن علی بن محمد علیه السلام که کودکی در گهواره بود نوشت و به وسیله این حرز فرزند خود را از بلایا در امان نگه می­داشت و به یاران خود نیز دستور می­داد که از آن استفاده کنند. متن این حرز این بود:

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر. هیچ نیرو و توانی جز به خداوند بزرگ متعال نیست. خداوندا، ای پروردگار فرشتگان و روح و پیامبران و فرستاده شدگان و ای چیره و پیروز بر هر کسی که در آسمان­ها و زمین است و ای آفریننده هر چیز و مالک همه چیز، ای پروردگار یکتا دشمنی دشمنان و بدخواهان انس و جن را از ما دور نگه دار و چشم­ها و دل­های آنان را کور بگردان و بین ما و آنان حجابی قرار ده و شر آنان را از ما دور بگردان. تو پروردگار ما هستی و هیچ نیرو و توانی جز در نزد خداوند نیست. بر او توکل می­کنیم و به سوی او باز می­گردیم و سرنوشت همه به سوی اوست. ای پروردگار ما، ما را مایه آزمایش کافران قرار مده و ما را ببخش و بیامرز که تو عزیز و حکیم هستی. پروردگارا ما را از هر بدی و از شر هر جانداری که اختیار آن در دست توست در امان نگه دار ، و نیز از شر آنانکه در شب زندگی می کنند و آنان که در روز ، و نیز از شر هر دارای شری .

ای پروردگار جهانیان و ای خداوند پیامبران، بر محمد و آل او و دیگر اولیاءت درود فرست و پیامبر اکرم و آل او را به کاملترین درود و سلام اختصاص بده و هیچ نیرو و توانی جز خداوندمتعال نیست .

به نام خدا و پناه می­برم به خدا و از او امان می­خواهم و به عزت و بزرگی خدا از خود دور می­کنم شر شیاطین انس و جن و سپاهیان پیاده و سواره آنها و حمله بردنشان و بازگشتشان و مکرشان و شر آنها و شر هر کاری را که در شب و روز انجام می­دهند از نزدیک و دور، از شر حاضر و غایب و آنکه هست و آنکه در سفر است و زنده ومرده و کور و بینا و عام و خاص و از شر نفس و وسوسه آن و از شر جن­هاو تماس با آنان و مشتبه شدن امر بر من در رابطه با آنان و از چشم انس و جن و به اسمی که عرش بلقیس با آن لرزید؛

دینم و خودم و جمیع چیزهایی را که پیرامونم هست، از شر هرگونه خیال یا تصور یا سفید و سیاهی و هر هیبتی، یا هم پیمان و غیر هم پیمان و از هر آنکس که در هوا و ابر و تاریکی و نور و سایه و آفتاب و خشکی و دریا و دشت و تپه و خرابه و آبادی و بیشه و جنگل و برکه و کلیسا و گورستان و دشتها و بیابان­ها زندگی می­کند و از شر هر کسی که می­آید و هر کسی که می­رود و هرکسی که در شب خود را نمایان می­کند و در روز خود را پنهان می­کند. در هنگام غروب و صبح، هنگام شامگاه و صبحگاه ما را در امان نگه دار از شر ترسانندگان و جادوگران و شیطان­ها و فرعون­ها و ابلیس­ها و از

ص: 362

أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الرِّضَا علیهما السلام کَتَبَ هَذِهِ الْعُوذَةَ لِابْنِهِ أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام وَ هُوَ صَبِیٌّ فِی الْمَهْدِ وَ کَانَ یُعَوِّذُهُ بِهَا وَ یَأْمُرُ أَصْحَابَهُ بِهَا الْحِرْزُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ اللَّهُمَّ رَبَّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ وَ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ قَاهِرَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ وَ خَالِقَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ مَالِکَهُ کُفَّ عَنَّا بَأْسَ أَعْدَائِنَا وَ مَنْ أَرَادَ بِنَا سُوءاً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ أَعْمِ أَبْصَارَهُمْ وَ قُلُوبَهُمْ وَ اجْعَلْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُمْ حِجَاباً وَ حَرَساً وَ مَدْفَعاً إِنَّکَ رَبُّنَا لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ لَنَا إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْنَا وَ إِلَیْهِ أَنَبْنَا وَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلَّذِینَ کَفَرُوا وَ اغْفِرْ لَنا رَبَّنا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ رَبَّنَا عَافِنَا مِنْ کُلِّ سُوءٍ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّةٍ أَنْتَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا وَ مِنْ شَرِّ مَا یَسْکُنُ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ ذِی شَرٍّ رَبَّ الْعَالَمِینَ وَ إِلَهَ الْمُرْسَلِینَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ وَ أَوْلِیَائِکَ وَ خُصَّ مُحَمَّداً وَ آلَهُ أَجْمَعِینَ بِأَتَمِّ ذَلِکَ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ أُومِنُ بِاللَّهِ وَ بِاللَّهِ أَعُوذُ وَ بِاللَّهِ أَعْتَصِمُ وَ بِاللَّهِ أَسْتَجِیرُ وَ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ مَنَعَتِهِ أَمْتَنِعُ مِنْ شَیَاطِینِ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ وَ رَجِلِهِمْ وَ خَیْلِهِمْ وَ رَکْضِهِمْ وَ عَطْفِهِمْ وَ رَجْعَتِهِمْ وَ کَیْدِهِمْ وَ شَرِّهِمْ وَ شَرِّ مَا یَأْتُونَ بِهِ تَحْتَ اللَّیْلِ وَ تَحْتَ النَّهَارِ مِنَ الْقُرْبِ وَ الْبُعْدِ وَ مِنْ شَرِّ الْغَائِبِ وَ الْحَاضِرِ وَ الشَّاهِدِ وَ الزَّائِرِ أَحْیَاءً وَ أَمْوَاتاً أَعْمَی وَ بَصِیراً وَ مِنْ شَرِّ الْعَامَّةِ وَ الْخَاصَّةِ وَ مِنْ شَرِّ نَفْسٍ وَ وَسْوَسَتِهَا وَ مِنْ شَرِّ الدَّنَاهِشِ وَ الْحِسِّ وَ اللَّمْسِ وَ اللَّبْسِ وَ مِنْ عَیْنِ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ بِالاسْمِ الَّذِی اهْتَزَّ بِهِ عَرْشُ بِلْقِیسَ وَ أُعِیذُ دِینِی وَ نَفْسِی وَ جَمِیعَ مَا تَحُوطُهُ عِنَایَتِی مِنْ شَرِّ کُلِّ صُورَةٍ أَوْ خَیَالٍ أَوْ بَیَاضٍ أَوْ سَوَادٍ أَوْ تِمْثَالٍ أَوْ مُعَاهَدٍ أَوْ غَیْرِ مُعَاهَدٍ مِمَّنْ یَسْکُنُ الْهَوَاءَ وَ السَّحَابَ وَ الظُّلُمَاتِ وَ النُّورَ وَ الظِّلَّ وَ الْحَرُورَ وَ الْبَرَّ وَ الْبُحُورَ وَ السَّهْلَ وَ الْوُعُورَ وَ الْخَرَابَ وَ الْعُمْرَانَ وَ الْآکَامَ وَ الْآجَامَ وَ الغِیَاضَ وَ الْکَنَائِسَ وَ النَّوَاوِیسَ وَ الْفَلَوَاتِ وَ الْجَبَّانَاتِ وَ مِنْ شَرِّ الصَّادِرِینَ وَ الْوَارِدِینَ مِمَّنْ یَبْدُو بِاللَّیْلِ وَ یَسْتَتِرُ بِالنَّهَارِ وَ بِالْعَشِیِّ وَ الْإِبْکَارِ وَ الْغُدُوِّ وَ الْآصَالِ وَ الْمُرِیبِینَ وَ الْأَسَامِرَةِ وَ الْأَفَاتِرَةِ وَ الْفَرَاعِنَةِ وَ الْأَبَالِسَةِ وَ مِنْ

ص: 362

سپاهیان آنها و همسرانشان و قوم و قبیله آنان و از آسیب رساندن و لطمه زدن آنان و جادوی آنها و کوباندن آنها و گرفتن وسحرشان و زدنشان و نابود کردنشان و تهدیدشان و حیله گریشان و رفت و آمدشان و ازشر هر شر رسانی از جادوگران و غول­ها و ام صبیان و همه فرزندانشان و هرجا که وارد شدند. و از شر هر شر رسانی که داخل و یا خارج است، عارض و متعرض و ساکن و متحرک است و از هر درد و مرضی و تپیدن رگ (تپش شدید قلب) و سردرد و درد نیمه سر و صورت و انواع تب از جمله تب سخت و شدید و تبی که در روز سوم و یا چهارم بیماری به سراغ انسان می­آید و تب نوبه و تب سرد و تب گرم (تب و لرز) و درون و بیرون و از شر هر جانداری که تو اختیارش را در دست داری. تو بر راه راست هستی و درود و سلام خداوند بر پیامبرش محمد و بر آل طیب و طاهر او(1).

روایت2.

مهج الدعوات حرز علی بن محمد نقی علیه السلام:

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر. ای کسی که در عزت خود بسیار عزیز هستی ، عجب عزتی دارد عزت بخشنده ی عزت در عزت خود، ای عزیز ، مرا به عزت خود عزیز گردان و به نصر و ظفر خود پیروز گردان و وسوسه­های شیاطین را از امن دور گردان و خودت شر آنان را از من دور کن و با خواست و اراده خود، شر آنها را از من دور بگردان و مرا ازبندگان خوبت قرار بده، ای یکتای بی همتا ای تنهای بی­نیاز(2) .

باب چهل و نهم : برخی از دعاهاو حرزها و عوذات امام حسن عسکری علیه السلام

روایات

روایت1.

مهج الدعوات: حرزامام حسن عسکری علیه السلام:

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر به حجاب و پوشش خداوند پوشاندم خود را، همان نوری که به وسیله آن از چشم­ها پوشیده گشت و خود و خانواده­ و فرزندانم و هر آنچه را که تحت تصرف من است، به وسیله بسم الله الرحمن الرحیم در امان نگه می­دارم و خود و همه اینها را از هر آنچه که می­ترسم و از آن بیم دارم به خدا پناه دادم خدایی که جز او خدایی نیست و او زنده و پاینده است و هیچ چرت و خوابی او را در بر نمی­گیرد و هر آنچه که در آسمان­ها و زمین است از آن اوست.

ص: 363


1- . مهج الدعوات: 53[1]
2- . مهج الدعوات: 55[2]

جُنُودِهِمْ وَ أَزْوَاجِهِمْ وَ عَشَائِرِهِمْ وَ قَبَائِلِهِمْ وَ مِنْ هَمْزِهِمْ وَ لَمْزِهِمْ وَ نَفْثِهِمْ وَ وِقَاعِهِمْ وَ أَخْذِهِمْ وَ سِحْرِهِمْ وَ ضَرْبِهِمْ وَ عَیْثِهِمْ وَ لَمْحِهِمْ وَ احْتِیَالِهِمْ وَ اخْتِلَافِهِمْ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ ذِی شَرٍّ مِنَ السَّحَرَةِ وَ الْغِیلَانِ وَ أُمِّ الصِّبْیَانِ وَ مَا وَلَدُوا وَ مَا وَرَدُوا وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ ذِی شَرٍّ دَاخِلٍ وَ خَارِجٍ وَ عَارِضٍ وَ مُتَعَرِّضٍ وَ سَاکِنٍ وَ مُتَحَرِّکٍ وَ ضَرَبَانِ عِرْقٍ وَ صُدَاعٍ وَ شَقِیقَةٍ وَ أُمِّ مِلْدَمٍ وَ الْحُمَّی وَ الْمُثَلَّثَةِ وَ الرِّبْعِ

وَ الْغِبِّ وَ النَّافِضَةِ وَ الصَّالِبَةِ وَ الدَّاخِلَةِ وَ الْخَارِجَةِ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّةٍ أَنْتَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا إِنَّکَ عَلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی نَبِیِّهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ (1).

«2»

مهج، [مهج الدعوات] حِرْزٌ لِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ النَّقِیِّ علیه السلام: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یَا عَزِیزَ الْعِزِّ فِی عِزِّهِ مَا أَعَزَّ عَزِیزَ الْعِزِّ فِی عِزِّهِ یَا عَزِیزُ أَعِزَّنِی بِعِزِّکَ وَ أَیِّدْنِی بِنَصْرِکَ وَ ادْفَعْ عَنِّی هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ وَ ادْفَعْ عَنِّی بِدَفْعِکَ وَ امْنَعْ عَنِّی بِصُنْعِکَ وَ اجْعَلْنِی مِنْ خِیَارِ خَلْقِکَ یَا وَاحِدُ یَا أَحَدُ یَا فَرْدُ یَا صَمَدُ(2).

باب 49 بعض أدعیة العسکری علیه السلام و أحرازه و عوذاته صلوات الله علیه

الأخبار

«1»

مهج، [مهج الدعوات] حِرْزُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْعَسْکَرِیِّ علیه السلام: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ احْتَجَبْتُ بِحِجَابِ اللَّهِ النُّورِ الَّذِی احْتَجَبَ بِهِ عَنِ الْعُیُونِ وَ أَحَطْتُ عَلَی نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ وُلْدِی وَ مَا اشْتَمَلَتْ عَلَیْهِ عِنَایَتِی بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ أَحْرَزْتُ نَفْسِی (3) [وَ] ذَلِکَ کُلَّهُ مِنْ کُلِّ مَا أَخَافُ وَ أَحْذَرُ بِاللَّهِ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مَنْ

ص: 363


1- 1. و احترزت من ذلک کله، و من کل ما أخاف خ.
2- 2. مهج الدعوات ص 53 و قد مر فی ص 204 مع توضیح یسیر فی الذیل راجعه.
3- 3. مهج الدعوات ص 55.

هیچکس جز به اذن او اجازه شفاعت کردن برای بندگان را ندارد. او هر آنچه را که در آشکار و نهان مردم است می داند و مردم جز بر آنچه از علمش که اوبخواهد دست نمی­یابند. قلمرو سلطه او زمین و آسمان­ها را در بر گرفته و حفظ آن برای او هیچ سختی و مشقتی ندارد. اوست بزرگ و متعال.

و کیست ظالم­تر از آنکه آیات خداوند را شنید و از آن روی گردانید؟ و آنچه را که از اعمالش پیش فرستاده بود فراموش کرد، ما بر دل­های آنان مهر زدیم که هیچ چیز را نفهمند و گوش­هایشان را سنگین گرداندیم و هر چقدر که آنها را به سوی هدایت بخوانی، آنها هیچگاه هدایت نخواهند شد. آیا دیدی کسی را که معبود خود را هوای نفس خود قرار داد و خداوند با علم و آگاهی او را گمراه کرد و بر گوش و قلب او مهر زد و بر چشمانش پرده­ای کشید و پس از خدا هیچکس نمی­تواند او را هدایت کند. آیا متذکر نمی­شوید؟ آنها کسانی هستند که خداوند بر دل­های آنان و گوش و چشمشان مهر زده است آنها از یاد خدا غافلند و هنگامی که قرآن می­خوانی، بین تو و کسانی که به آخرت ایمان ندارند، حجابی قرار می­دهیم و بر دل­های آنان مهر می­زنیم تا سخن آن را نفهمند و گوش­های آنان را سنگین می­گردانیم و هنگامی که خداوندت را در قرآن کریم به صفت یکتایی و احدیت می خوانی، آنها رو به فرار گذاشتند و سلام و صلوات خداوند بر محمد و خاندان پاک او.(1)

روایت2.

مهج الدعوات: حرز دیگری از امام حسن عسکری علیه السلام:

به نام خداوند بخشنده مهربان. ای توشه من و ای قدرت من در سختیها، ای فریادرس من در هنگام شدائد و بلایا، ای همدم من در حال تنهایی، مرا با چشم خود که هیچگاه نمی­خوابد حفظ کن و مرا با ستون خود که هیچگاه فرو نمی­ریزد حفظ کن.(2)

ص: 364


1- 1. مهج الدعوات :55
2- 2. مهج الدعوات :56

ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحِیطُونَ بِشَیْ ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِما شاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا یَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُکِّرَ بِآیاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْها وَ نَسِیَ ما قَدَّمَتْ یَداهُ إِنَّا جَعَلْنا عَلی قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فِی آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ تَدْعُهُمْ إِلَی الْهُدی فَلَنْ یَهْتَدُوا إِذاً أَبَداً أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلی عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلی سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلی بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ أُولئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً وَ جَعَلْنا عَلی قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فِی آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِذا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِی الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلی أَدْبارِهِمْ نُفُوراً وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ (1).

«2»

مهج، [مهج الدعوات] حِرْزٌ آخَرُ لِلْعَسْکَرِیِّ ع: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یَا عُدَّتِی عِنْدَ شِدَّتِی وَ یَا غَوْثِی عِنْدَ کُرْبَتِی یَا مُونِسِی عِنْدَ وَحْدَتِی احْرُسْنِی بِعَیْنِکَ الَّتِی لَا تَنَامُ وَ اکْنُفْنِی بِرُکْنِکَ الَّذِی لَا یُرَامُ (2).

ص: 364


1- 1. مهج الدعوات ص 55.
2- 2. مهج الدعوات ص 56.

باب پنجاهم : برخی از دعاها و احراز و عوذات حضرت قائم صلوات الله علیه

روایات

روایت1.

مهج الدعوات، حرز مولای ما حضرت قائم علیه السلام.

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر، ای صاحب جانها و ای در هم کوبنده لشکرها، ای گشاینده درها ای سبب­ساز همه کارها، اسباب کارهایی را که ما قادر به طلب کردن آن نیستم، برای ما فراهم کن، به حق کلمه شهادتین که می­گوید خدایی جز خدای یگانه نیست و محمد نبی و فرستاده اوست و درود و سلام خدا بر پیامبر و آل پاکش باد.(1)

روایت2.

العدد القویة: امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود که گویا می بینم حضرت قائم علیه السلام را وقتی که از وادی السلام به سمت مسیل سهله بر روی اسبی نشسته که پاها و پیشانی سفید دارد و می­درخشد او دعا می کند و گوید:

حقیقتا حقیقتا هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست، خدایی جز خدای یگانه نیست به او ایمان داریم و او را تصدیق می­نماییم خدایی جز خدای یگانه نیست او را می­پرستیم و بنده اوییم. خداوندا تو تنها عزت دهنده همه مومنانی و خوار کننده همه زورگویان و ستمگرانی و پناه من هستی، وقتی مکتب­ها و مذهب­های گوناگون مرا خسته می­کنند و زمین با همه گستردگی­اش بر من تنگ می­آید. خداوندا تو مرا آفریدی در حالیکه از آفرینش من بی­نیاز بودی واگر یار و یاوری تو نبود، من از خاسرین و زیانکاران بودم. ای کسی که رحم و بخشش را از موضع خود پراکنده می­کنی

ص: 365


1- . مهج الدعوات: 56[1]

باب 50 بعض أدعیة القائم علیه السلام و أحرازه و عوذاته صلوات الله علیه

الأخبار

«1»

مهج، [مهج الدعوات] حِرْزٌ لِمَوْلَانَا الْقَائِمِ علیه السلام: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یَا مَالِکَ الرِّقَابِ وَ یَا هَازِمَ الْأَحْزَابِ یَا مُفَتِّحَ الْأَبْوَابِ یَا مُسَبِّبَ الْأَسْبَابِ سَبِّبْ لَنَا سَبَباً لَا نَسْتَطِیعُ لَهُ طَلَباً بِحَقِّ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ أَجْمَعِینَ (1).

«2»

د، [العدد القویة] قَالَ (2) أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: کَأَنَّنِی بِالْقَائِمِ قَدْ عَبَرَ مِنْ وَادِی السَّلَامِ إِلَی مَسِیلِ السَّهْلَةِ عَلَی فَرَسٍ مِحْجَلٍ لَهُ شِمْرَاخٌ (3) یَزْهَرُ یَدْعُو وَ یَقُولُ فِی دُعَائِهِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حَقّاً حَقّاً لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ إِیمَاناً وَ صِدْقاً لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تَعَبُّداً وَ رِقّاً اللَّهُمَّ مُعِزَّ کُلِّ مُؤْمِنٍ وَحِیدٍ وَ مُذِلَّ کُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ أَنْتَ کَنَفِی حِینَ تُعْیِینِی الْمَذَاهِبُ وَ تَضِیقُ عَلَیَّ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ اللَّهُمَّ خَلَقْتَنِی وَ کُنْتَ غَنِیّاً عَنْ خَلْقِی وَ لَوْ لَا نَصْرُکَ إِیَّایَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبِینَ یَا مُنْشِرَ الرَّحْمَةِ مِنْ مَوَاضِعِهَا

ص: 365


1- 1. مهج الدعوات ص 56.
2- 2. هذا هو الصحیح کما فی المصدر و کما مرّ فی تاریخ الإمام الثانی عشر علیه السلام ج 52 ص 391 و الدعاء هناک مشکول بالاعراب راجعه، و أمّا فی طبعة الکمبانیّ« و قال» عطفا علی رمز المهج و هو تصحیف.
3- 3. التحجیل: بیاض فی قوائم الفرس کلها و یکون فی رجلین و ید. و فی رجلین فقط و فی رجل و فقط. و لا یکون فی الیدین خاصّة إلّا مع الرجلین و لا فی ید واحدة دون الأخری إلّا مع الرجلین. و الشمراخ غرة الفرس إذا دقت و سالت و جللت الخیشوم و لم تبلغ الجحفلة.

و برکت­ها و خیرات را از معادنش استخراج می­کنی و ای کسی که خودش را به رفعت و بلندی و دوستان ، خود را به عزت و سربلندی اختصاص داده است. ای کسی که پادشاهان یوغ بردگی او را بر گردن خود انداخته­اند و از سلطه او در هراسند. از تو می­خواهم به حق اسم خود که همه بندگانت را به واسطه آن آفریدی و همه به آن اذعان دارند، از تو می­خواهم که بر محمد و آل او درود فرستی و امر مرا محتوم گردانی و فرج مرا نزدیک گردانی و مرا کفایت کنی و به من سلامتی و عافیت عطا کنی و نیازها و حوائج مرا برآورده سازی در همین ساعت در همین ساعت و در همین شب در همین شب که تو برهمه چیز توانایی .

باب پنجاه و یکم : دیگر حرزها و عوذات منقول و آنچه که با این مقام متناسب است

روایات

می­گویم

حرز یمانی و حرزهای دیگر در باب دعاهای فرج و... می­آید

روایت1.

به نقل از خط شهید رحمة الله علیه مطلبی به خط شیخ محمد بن علی جباعی یافتم. حرزی بود برای در امان ماندن از هر غم و اندوهی.

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر، حقیقتا حقیقتا خدایی جز خدای یگانه نیست خدایی جز خدای یگانه نیست او را می­پرستم و بنده اویم خدایی جز خدای یگانه نیست و من در قول خود درستی این حقیقت را تصدیق می­کنم. خدایی جز خدای یگانه نیست او ذخیره­ای است که باقی می­ماند. خدایی جز خدای یگانه نیست به سوی او اشتیاق دارم. به نام خداوند و به حق او و شکر و سپاس برای خداست از خدا امان می­خواهم و به او پناه می­برم و به او تکیه می­دهم و فقط خداست که مرا توفیق عنایت می­کند. بهترین توانا فقط خداست و بهترین یاور تنها اوست و فقط اوست که خیر و برکت می­بخشد و هر آنچه که از نعمت­ها داریم، از جانب خداست و اختیار همه امور به دست اوست . خدا را پشیبان خود قرار می­دهم و از او یاری می­خواهم و از او طلب مغفرت می­کنم و سلام ودرود بر رسول خدا و بر فرشتگانش و بر بندگان صالحش. این از جانب سلیمان نبی است و آن این است: به نام خداوند بخشنده بخشایشگر در نزد من کبر نورزید و در برابر من سر تسلیم فرود آورید خداوند اینگونه مقررکرده که من و فرستادگانم پیروز گردیم. همانا خداوند صاحب قدرت و عزت است و

ص: 366

وَ مُخْرِجَ الْبَرَکَاتِ مِنْ مَعَادِنِهَا وَ یَا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِشُمُوخِ الرِّفْعَةِ وَ أَوْلِیَاؤُهُ بِعِزِّهِ یَتَعَزَّزُونَ یَا مَنْ وَضَعَتْ لَهُ الْمُلُوکُ نِیرَ(1) الْمَذَلَّةِ عَلَی أَعْنَاقِهَا فَهُمْ مِنْ سَطْوَتِهِ خَائِفُونَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی فَطَرْتَ بِهِ خَلْقَکَ فَکُلٌّ لَهُ مُذْعِنُونَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُنْجِزَ لِی أَمْرِی وَ تُعَجِّلَ لِی فِی الْفَرَجِ وَ تَکْفِیَنِی وَ تُعَافِیَنِی وَ تَقْضِیَ حَوَائِجِی السَّاعَةَ السَّاعَةَ اللَّیْلَةَ اللَّیْلَةَ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ.

باب 51 سائر الأحراز المرویة و العوذات المنقولة و ما یناسب هذا المعنی

الأخبار

أقول

و سیجی ء الحرز الیمانی و غیره فی باب أدعیة الفرج و غیر ذلک.

«1»

وَ وَجَدْتُ بِخَطِّ الشَّیْخِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْجُبَاعِیِّ نَقْلًا مِنْ خَطِّ الشَّهِیدِ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا: حِرْزٌ مِنْ کُلِّ هَمٍّ وَ غَمٍ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حَقّاً حَقّاً لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عُبُودِیَّةً وَ رِقّاً لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ قَوْلًا وَ صِدْقاً لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ ذُخْراً یَبْقَی لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ شَوْقاً شَوْقاً بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ اعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ وَ أَلْجَأْتُ ظَهْرِی إِلَی اللَّهِ وَ ما تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ نِعْمَ الْقَادِرُ اللَّهُ وَ نِعْمَ النَّصِیرُ اللَّهُ

لَا یَأْتِی بِالْخَیْرَاتِ إِلَّا اللَّهُ وَ مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ إِنَّ الْأَمْرَ کُلَّهُ لِلَّهِ أَسْتَظْهِرُ بِاللَّهِ وَ أَسْتَعِینُ بِاللَّهِ وَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ الصَّلَاةُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلَی مَلَائِکَتِهِ وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِهِ إِنَّهُ مِنْ سُلَیْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أَلَّا تَعْلُوا عَلَیَّ وَ أْتُونِی مُسْلِمِینَ کَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِی إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ لا یَضُرُّکُمْ

ص: 366


1- 1. النیر: الخشبة المعترضة فی عنقی الثورین بأداتها، و یسمی بالفارسیة« یوغ» و« جوغ».

نقشه های آنان هیچ زیانی به شما نمی­رساند و خداوند به تمام آنچه که انجام می دهند احاطه دارد .

آن گاه که دست خود را به سوی شما دراز کردند پس او دست آنها را از شما کوتاه کرد و خداوند تو را از شر مردم در امان نگه می­دارد. خداوند کافران را هدایت نخواهد کرد و هر چقدر که آتش جنگ بیفروزند، خداوند آن را خاموش خواهد کرد. ما به آتش گفتیم که ای آتش سرد و سلامت باش بر ابراهیم و آنها خواستند که در مورد او حیله و مکری به کار برند پس آنها را از جمله زیانکاران قرار دادیم. خداوند تعداد شما را زیاد کرد تا قلمرو فرمانروایی خود را گسترش دهد، اوهمواره نگهبانانی در روبرو و پشت سر خود دارد که به دستور خدا از او مراقبت می­کنند. پروردگارا مرا در جایگاه صدق وارد کن و خروج مرا نیز ازجایگاه صدق قرار بده و از نزد خود به من قدرت و یاری عطا کن و ما او را به خود نزدیک کردیم و نجاتش دادیم و به او جایگاه ومکانت بلند مرتبه­ای بخشیدیم. خداوند برای آنها مهری قرار می­دهد ومحبتی را از جانب خود برای توقرار دادم، نهراس که تو برتری، از هیچ نابودی نترس که تو درامانی و خداوند به تو یاری و عزت خواهد داد و هرکس که به خدا توکل کند خداوند برای او بس است. خداوند امر خود را به انجام می­رساند و او برای هر چیزی سرنوشتی قرار داده است. خداوند آنها را از شر آن روز در امان نگه داشت و به آنها سرور و شادابی بخشید و به پاداش صبر و تحمل آنان، به آنان بهشت و حریر بخشید. ما نام تو را بلند گرداندیم و با هر سختی آسانی است، محبت آنها نسبت به آن همچون محبتشان نسبت به خداوند است و کسانی که ایمان آورند محبت بیشتری به خداوند دارند. خداوندا به ما صبر و شکیبایی عنایت کن و ما را ثابت قدم گردان، ما را برکافران پیروزگردان . آن کسانی که مردم به آنها گفتند گروه زیادی برای جنگ با شما آماده شده­اند، از ایشان بترسید و خداوند بر ایمان آنان افزود و گفتند خدا برای ما کافی است و او بهترین حافظ است، پس به برکت فضل و نعمتی از خداوند رهسپار شدند و هیچ شری به آنان نرسید . همان خدایی که با یاری خود و مومنان تو را پیروز گردانید و بین دلهای آنان انس و الفت ایجاد کرد الفتی که اگر هر آنچه در زمین بود را می­دادی نمی­توانستی آن را ایجاد کنی اما خداوند این کار را انجام داد که او صاحب عزت و داناست. ما تو را به وسیله برادرت قدرتمند می­گردانیم و برای شما نیرو و سلطه­ای قرار می­دهیم و آنها به خاطر نشانه­هایی که می­فرستیم، به شما نمی­رسند و شما و هر کس از شما پیروی کند پیروز است. خداوندا به تو توکل کردیم و به سوی بازگشتیم وسرنوشت همه به سوی توست خداوندا در کار ما و قوم ما گشایشی حاصل کن که تو بهترین گشایش­دهندگان هستی من به پروردگار خودم و شما توکل کردم، هیچ جانوری در روی زمین نیست مگر اینکه تحت تصرف و قدرت اوست پروردگار من بر راه راست است. به زودی آنچه را که به شما می­گویم به خاطر خواهید آورد و همه کارهایم را به خدا واگذار می­کنم که خداوند به بندگانش بیناست اگر به تو پشت کردند ، پس بگو که خدا برای من بس است هیچ خدایی جز او نیست به او توکل کردم و او پروردگار بزرگ عرش است، خداوندا من دچار ضرر و زیان شده­ام و تو مهربان­ترین مهربانانی هیچ خدایی جز تو نیست و تو پاک و منزهی،

ص: 367

کَیْدُهُمْ شَیْئاً إِنَّ اللَّهَ بِما یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ فَکَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنْکُمْ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ کُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ قُلْنا یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ وَ أَرادُوا بِهِ کَیْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَخْسَرِینَ وَ زادَکُمْ فِی الْخَلْقِ بَصْطَةً لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصِیراً وَ قَرَّبْناهُ نَجِیًّا وَ رَفَعْناهُ مَکاناً عَلِیًّا سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا وَ أَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّةً مِنِّی لا تَخَفْ إِنَّکَ أَنْتَ الْأَعْلی لا تَخافُ دَرَکاً وَ لا تَخْشی لا تَخَفْ إِنَّکَ مِنَ الْآمِنِینَ وَ یَنْصُرَکَ اللَّهُ نَصْراً عَزِیزاً وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْ ءٍ قَدْراً فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِکَ الْیَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِیراً وَ رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ الَّذِینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللَّهِ هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِینَ وَ أَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ما أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِیکَ وَ نَجْعَلُ لَکُما سُلْطاناً فَلا یَصِلُونَ إِلَیْکُما بِآیاتِنا أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغالِبُونَ رَبَّنا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنا وَ إِلَیْکَ أَنَبْنا وَ إِلَیْکَ الْمَصِیرُ رَبَّنَا افْتَحْ بَیْنَنا وَ بَیْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَیْرُ الْفاتِحِینَ إِنِّی تَوَکَّلْتُ عَلَی اللَّهِ رَبِّی وَ رَبِّکُمْ ما مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ فَسَتَذْکُرُونَ ما أَقُولُ لَکُمْ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ رَبِ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی

ص: 367

من از ستمگران بودم. «الم»، آن کتاب هدایتی است برای متقین و شکی در آن نیست ، همانانی که ایمان به بع غیب اند و نماز را به پا می دارند و از آنچه با آنان داده ایم انفاق می کنند ، همانانی که به تمام آنچه که بر تو و پیامبران پیش از تو نازل شد ایمان دارند و به قیامت یقین دارند آنان بر هدایت الهی هستند و همانان رستگارانند . خداست که معبودی جز او نیست؛ زنده و پاینده است؛ نه خوابی سبک او را فرو می گیرد و نه خوابی گران؛ آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن اوست. کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟ آنچه در پیش روی آنان و آنچه در پشت سرشان است می داند. و به چیزی از علم او، جز به آنچه بخواهد، احاطه نمی یابند. کرسی او آسمانها و زمین را در بر گرفته، و نگهداری آنها بر او دشوار نیست، و اوست والای بزرگ ، و چهره ها برای آن [خدای] زنده پاینده خضوع می کنند، و آن کس که ظلمی بر دوش دارد نومید می ماند پس والاست خدا، فرمانروای برحق، خدایی جز او نیست. [اوست] پروردگار عرش گرانمایه. پس سپاس از آن خداست: پروردگار آسمانها و پروردگار زمین، پروردگار جهانیان. و در آسمانها و زمین، بزرگی از آن اوست، و اوست شکست ناپذیر سنجیده کار .

و چون قرآن بخوانی، میان تو و کسانی که به آخرت ایمان ندارند پرده ای پوشیده قرار می دهیم. و بر دلهایشان پوششها می نهیم تا آن را نفهمند و در گوشهایشان سنگینی [قرار می دهیم] و چون در قرآن پروردگار خود را به یگانگی یاد کنی با نفرت پشت می کنند پس آیا دیدی کسی را که هوس خویش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانیده و بر گوش او و دلش مُهر زده و بر دیده اش پرده نهاده است؟ آنها همان کسانی هستند که خداوند بر دلها و گوشها و چشمهایشان مهر زد و آنها همان غافلان هستند و [ما] فراروی آنها سدی و پشت سرشان سدی نهاده و پرده ای بر [چشمان] آنان فرو گسترده ایم، در نتیجه نمی توانند ببینند .و هیچکس جز خدا توفیق دهنده من نیست بر او توکل کردم و به سوی او توبه میکنم و بر آنان اندوهگین مشو و از آنچه نیرنگ می کنند دل تنگ مدار در حقیقت، خدا با کسانی است که پروا داشته اند و [با] کسانی [است] که آنها نیکوکارند. صداها در مقابل [خدای] رحمان خاشع می گردد، و جز صدایی آهسته نمی شنوی. پس خداوند برای آنها کافی است تو را و اوست شنوای دانا.

خداوند ا هر کس برای من بدی خواست، سر او را قطع گردان و زبانش را بیرون کش و بر دهانش مهر بزن و مکر و حیله او را به خودش بازگردان و بین من و او هرچه خواستی و هرکجا خواستی قرار بده و هرگونه خواستی بین ما حکم کن و من را از او و از هر جنبنده­ای را که تحت تصرف توست، تحت حمایت خود قرار بده چرا که هر آنکس در حمایت توست عزت دارد و همسایه تو بلند رتبه است و سلطه تو پیروز است و دستور تو غالب و چیره است و تو بر هر چیز توانایی.

خداوند ا بر محمد و آل او درود فرست همانگونه که ما را بوسیله او از گمراهی نجات دادی ، بهترین سلامی را که بر مخلوقاتت فرستادی و بر محمد و آل او درود فرست همانگونه که ما را بوسیله او از نادانی نجات بخشیدی و ما و پدران ما و

ص: 368

کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ الم ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدیً لِلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ أُولئِکَ عَلی هُدیً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحِیطُونَ بِشَیْ ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِما شاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا یَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّومِ وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً فَتَعالَی اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْکَرِیمِ فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّماواتِ وَ رَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ لَهُ الْکِبْرِیاءُ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً وَ جَعَلْنا عَلی قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فِی آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِذا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِی الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلی أَدْبارِهِمْ نُفُوراً أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلی عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلی سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلی بَصَرِهِ غِشاوَةً أُولئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ وَ ما تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أُنِیبُ وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ لا تَکُ فِی ضَیْقٍ مِمَّا یَمْکُرُونَ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ الَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ فَلا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْساً فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ اللَّهُمَّ مَنْ أَرَادَ بِی سُوءاً أَوْ مَکْرُوهاً فَاقْمَعْ رَأْسَهُ وَ اعْقِلْ لِسَانَهُ وَ أَلْجِمْ فَاهُ وَ رُدَّ کَیْدَهُ فِی نَحْرِهِ وَ اجْعَلْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ کَیْفَ شِئْتَ وَ أَنَّی شِئْتَ وَ اجْعَلْنِی مِنْهُ وَ مِنْ کُلِّ دَابَّةٍ أَنْتَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا فِی حِمَاکَ فَإِنَّ حِمَاکَ عَزِیزٌ وَ جَارَکَ مَنِیعٌ وَ سُلْطَانَکَ قَاهِرٌ وَ أَمْرَکَ غَالِبٌ وَ أَنْتَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ کَمَا هَدَیْتَنَا بِهِ مِنَ الضَّلَالَةِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ کَمَا هَدَیْتَنَا بِهِ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ اغْفِرْ لَنَا وَ لآِبَائِنَا

ص: 368

مادران ما و فرزاندانمان را و جمیع مردان و زنان مومن را ببخش و بیامرز به رحمت خود ای مهربان­ترین مهربانان و سپاس و ستایش برای خداست به تنهایی و سلام و درود خدا بر محمد و خاندان پاک او.

حرزی که به خط برخی از فضلا یافت شد: پناه می­برم به پادشاه زنده­ای که نمیرد و چنگ می­زنم به دستاویزی که صاحب قدرت و عزت و جبروت است و یاری می­خواهم از او که صاحب نعمتها و بزرگی و ملکوت است و توکل می­کنم بر زنده­ای که نمی­میرد شکر و سپاس برای خدایی است که هیچ فرزندی اختیار نکرد و هیچ شریکی در پادشاهی ندارد و هیچ شریکی از روی نیاز و ذلت ندارد و او را بزرگ بدار و به بزرگی یاد کن . ای کسی که هیچکس همانند تو نیست ای کسی که هیچکس شبیه تو نیست ای کفایت کننده همه کس مرا از همه چیز کفایت کن که تو بر هر چیز توانایی ای کسی که لطف پنهان داری مرا مورد لطف پنهان خودت قراربده ای تنها کس بی کسان ، امید از همه قطع شد جز تو. ای مهربان­ترین مهربانان ای صاحب کارهای نیک که هیچگاه قطع نمی­شود و هیچکس جز او نمی­تواند آن را به شماره در آورد.

حرزی که سید داماد آن را از استادان و پیشینیان خود رضوان الله تعالی علیهم نقل کرد. متن حرز چنین است:

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر و تمسک می­جویم به بزرگ عظیم و درود وسلام او بر سید ما و پیامبر کریم و خاندان پاک او.

حرزی بسیار مؤثر که آن را به شیوه خودم و با اسناد خودم از استادانم و پیشینیانم رضوان الله تعالی علیهم که خداوند ضریح آنان را نورانی گرداند روایت کردم:

من خود و خانواده و مالم را و فرزندانم و هر کس و هر چیز را که با من بود به چیزی سپردم که محمد سقف آن است و علی درب آن است و فاطمة و حسن و حسین و علی و محمد و جعفر و موسی و علی و محمد و علی و احسن و قائم منتظر دیوارهای آن هستند و فرشتگان پاسبانان آنند و خداوند آن را در احاطه خود و تحت حفاظت خود دارد و از پشت سر آنها حافظ همه آنهاست، که آن همان قرآن مجید در لوح محفوظ است.

حرز دیگری که به حرز اول شبیه است و همان سید آن را ذکر کرده است و من با طریق دیگری آن را از سید مطمئنی که مورد اعتماد است و در فقه به او تکیه می­شود در حدیث مورد اطمینان است از نظر قرائت و سماع و اجازه نقل کردم و او علی بن ابی الحسن عاملی رحمه الله است در سال 988 از هجرت مبارک نبوی که در مشهد سید و مولای خود امام رضا صلوات الله و تسلیماته علیه در سناباد طوس بودیم، از زینت اصحاب متأخر، زین الدین احمد بن علی بن احمد

ص: 369

وَ لِأُمَّهَاتِنَا وَ لِذُرِّیَّاتِنَا وَ لِجَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَحْدَهُ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ عِتْرَتِهِ الطَّاهِرِینَ.

حِرْزٌ وَجَدْتُ بِخَطِّ بَعْضِ الْأَفَاضِلِ: تَحَصَّنْتُ بِالْمَلِکِ الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ وَ اعْتَصَمْتُ بِذِی الْقُدْرَةِ وَ الْعِزَّةِ وَ الْجَبَرُوتِ وَ اسْتَعَنْتُ بِذِی الْآلَاءِ وَ الْعَظَمَةِ وَ الْمَلَکُوتِ وَ تَوَکَّلْتُ عَلَی الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً یَا مَنْ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ یَا مَنْ لَا یُشْبِهُهُ شَیْ ءٌ یَا کَافِیَ کُلِّ شَیْ ءٍ اکْفِنِی کُلَّ شَیْ ءٍ فَإِنَّکَ قَادِرٌ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ یَا خَفِیَّ اللُّطْفِ الْطُفْ بِی بِلُطْفِکَ الْخَفِیِّ یَا مَنْ یَکْفِی مِنْ خَلْقِهِ جَمِیعاً وَ لَا یَکْفِی مِنْهُ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِهِ یَا أَحَدَ مَنْ لَا أَحَدَ لَهُ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ إِلَّا عَنْکَ أَغِثْنِی یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا ذَا الْمَعْرُوفِ الَّذِی لَا یَنْقَطِعُ أَبَداً وَ لَا یُحْصِیهِ غَیْرُهُ.

حِرْزٌ رَوَاهُ السَّیِّدُ الدَّامَادُ عَنْ مَشَایِخِهِ وَ أَسْلَافِهِ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ قَالَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ الِاعْتِصَامُ بِالْعَلِیِّ الْعَظِیمِ وَ صَلَوَاتُهُ عَلَی سَیِّدِنَا النَّبِیِّ الْکَرِیمِ وَ عِتْرَتِهِ الطَّاهِرِینَ.

حِرْزٌ حَارِزٌ: رَوَیْتُهُ فِیمَا رَوَیْتُهُ بِطُرُقِی وَ أَسَانِیدِی عَنْ مَشِیخَتِی وَ مَشَایِخِی وَ سُلَّافِی وَ أَسْلَافِی رِضْوَانُ اللَّهِ تَعَالَی عَلَیْهِمْ وَ نَوَّرَ ضَرَائِحَهُمْ وَ قَدَّسَ أَسْرَارَهُمْ أَوْدَعْتُ نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ مَالِی وَ وُلْدِی وَ مَنْ مَعِی وَ مَا مَعِی فِی أَرْضٍ مُحَمَّدٌ سَقْفُهَا وَ عَلِیٌّ بَابُهَا وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ عَلِیٌّ وَ مُحَمَّدٌّ وَ جَعْفَرٌ وَ مُوسَی وَ عَلِیٌّ وَ مُحَمَّدٌّ وَ عَلِیٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُجَّةُ الْمُنْتَظَرُ حِیطَانُهَا وَ الْمَلَائِکَةُ حُرَّاسُهَا وَ اللَّهُ مُحِیطٌ بِهَا وَ حَفِیظُهَا وَ اللَّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحِیطٌ بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِیدٌ فِی لَوْحٍ مَحْفُوظٍ.

حِرْزٌ آخَرُ قَرِیبٌ مِنَ الْأَوَّلِ رَوَاهُ السَّیِّدُ الْمَذْکُورُ أَیْضاً وَ مِنْ طَرِیقٍ آخَرَ رَوَیْتُهُ عَنِ السَّیِّدِ الثِّقَةِ الثَّبْتِ الْمَرْکُونِ إِلَیْهِ فِی فِقْهِهِ الْمَأْمُونِ فِی حَدِیثِهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی الْحَسَنِ الْعَامِلِیِّ رَحِمَهُ اللَّهُ تَعَالَی قِرَاءَةً وَ سَمَاعاً وَ إِجَازَةً سَنَةَ 988 مِنَ الْهِجْرَةِ الْمُبَارَکَةِ النَّبَوِیَّةِ فِی مَشْهَدِ سَیِّدِنَا وَ مَوْلَانَا أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ تَسْلِیمَاتُهُ عَلَیْهِ بِسَنَابَادِ طُوسَ عَنْ زَیْنِ أَصْحَابِنَا الْمُتَأَخِّرِینَ زَیْنِ الدِّینِ أَحْمَدَ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَحْمَدَ

ص: 369

بن محمد بن علی بن جمال الدین بن تقی الدین صالح بن شرف عاملی که خداوند مقام و رتبه او را در والاترین مقامات شهدا و صالحین و صدیقین قرار دهد شنیدیم که چنین است:

خود و خانواده و مالم و فرزندانم را به سرزمینی سپردم که خداوند سقف آن است و محمد دیوارهای آن است و علی درب آن است و حسن و حسین و امامان معصوم و فرشتگان پاسبانان آنند و خداوند بر آن احاطه دارد و خداوند از هر سو بر ایشان محیط است، آری آن قرآنی ارجمند است که در لوحی محفوط است.

حرز دیگری نیز در دست است از آنچه که سید داماد نقل کرده و آن را از استادان خود روایت کرده است. او آن را در خواب دیده و بر امیر مومنان نیز عرضه داشته است. از نکات ظریفی که من آن را از بین فیوضات ربانی و منت­های خداوند که فیض بسیار دارد و سبحان و منزه است و فضل و منت عظیم دارد و مجد و بزرگی او بیشمار است و سلطان او عزیز است برچیدم، وقتی که در شهر ایمان و در حرم اهل بیت رسول خداوند صلی الله علیه و آله در شهر قم که از مصیبت­های روزگار و بلایای دوران در امان بماند، در یکی از روزهای ماه اعظم خدا در سال 1011 هجرت مبارک نبوی. در روزی از این روزها بعد از ظهر که نشسته بودم و تعقیب نماز عصر را میخواندم، حالی شبیه به خواب سبک به من دست داد و من رو به قبله نشسته بودم. در خواب دیدم که نور پرتوناکی بر یک هیبت نورانی که شبیه به جسم انسان بود می­درخشد، انسانی که گویا بر سمت راست خود دراز کشیده بود و یک شخص دیگر را نیز دیدم که هیکل بزرگی دارد و نور بسیار تابان و درخشانی از او ساطع است، او پشت سر شخصی که دراز کشیده بود نشسته بود گویا من از پیش خود فهمیدم یا اینکه کسی به من فهماند که آن شخصی که خوابیده امیر مومنان صلوات الله علیه است و آن کسی که پشت سر او نشسته است، سید و شفیع ما رسول الله صلوات الله علیه است. من در مقابل آن شخص زانو زدم و روبروی سینه­اش بودم و او دراز کشیده بود. پس امام صلوات الله علیه را دیدم در حالیکه بشاش و خنده رو بود و به من لبخند می­زد و دست مبارک خود را برپیشانی و گونه­ها و محاسنم کشید، گویا برای من بشارتی داشت از اندوه نجات می یافتم. گویا او قلب

ص: 370

بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ جَمَالِ الدِّینِ بْنِ تَقِیِّ الدِّینِ صَالِحِ بْنِ شَرَفٍ الْعَامِلِیِّ رَفَعَ اللَّهُ تَعَالَی دَرَجَتَهُ فِی أَعْلَی مَقَامَاتِ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ الصِّدِّیقِینَ: أَوْدَعْتُ نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ مَالِی وَ وُلْدِی فِی أَرْضٍ اللَّهُ سَقْفُهَا وَ مُحَمَّدٌ حِیطَانُهَا وَ عَلِیٌّ بَابُهَا وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ الْأَئِمَّةُ الْمَعْصُومُونَ وَ الْمَلَائِکَةُ حُرَّاسُهَا وَ اللَّهُ مُحِیطٌ بِهَا وَ اللَّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحِیطٌ بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِیدٌ فِی لَوْحٍ مَحْفُوظٍ.

حِرْزٌ آخَرُ مِمَّا نَقَلَهُ السَّیِّدُ الدَّامَادُ وَ رَوَاهُ عَنْ مَشَایِخِهِ وَ رَآهُ فِی الْمَنَامِ وَ عَرَضَهُ عَلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَیْضاً: وَ مِنْ لَطَائِفِ مَا اخْتَلَسْتُهُ وَ اخْتَطَفْتُهُ مِنَ الْفُیُوضِ الرَّبَّانِیَّةِ وَ الْمِنَنِ السُبْحَانِیَّةِ بِجَزِیلِ فَیْضِهِ وَ سَیْبِهِ سُبْحَانَهُ وَ عَظِیمِ فَضْلِهِ وَ مَنِّهِ جَلَّ مَجْدُهُ وَ عَزَّ سُلْطَانُهُ حَیْثُ کُنْتُ بِمَدِینَةِ الْإِیمَانِ حَرَمِ أَهْلِ بَیْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ قُمَّ الْمَحْرُوسَةِ صِینَتْ عَنْ دَوَاهِی الدَّهْرِ وَ نَوَائِبِ الْأَدْوَارِ فِی بَعْضِ أَیَّامِ شَهْرِ اللَّهِ الْأَعْظَمِ لِعَامِ 1011 مِنَ الْمُهَاجَرَةِ الْمُبَارَکَةِ الْمُقَدَّسَةِ النَّبَوِیَّةِ أَنَّهُ قَدْ غَشِیَتْنِی ذَاتَ یَوْمٍ مِنْ تِلْکَ الْأَیَّامِ فِی هَزِیعٍ (1)

بَقِیَ مِنَ النَّهَارِ سِنَةٌ شِبْهُ خَلْسَةٍ وَ أَنَا جَالِسٌ فِی تَعْقِیبِ صَلَاةِ الْعَصْرِ تَاجِهاً(2) تُجَاهَ الْقِبْلَةِ فَأُرِیتُ فِی سِنَتِی نُوراً شَعْشَعَانِیّاً عَلَی أُبَّهَةٍ ضَوْءَانِیَّةٍ فِی شِبْحِ هَیْکَلٍ إِنْسَانِیٍّ مُضْطَجِعٍ عَلَی یَمِینِهِ وَ آخَرَ کَذَلِکَ عَلَی هَیَابَةٍ عَظِیمَةٍ وَ مَهَابَةٍ کَبِیرَةٍ فِی بَهَاءِ ضَوْءٍ لَامِعٍ وَ جَلَالِ نُورٍ سَاطِعٍ جَالِساً مِنْ وَرَاءِ ظَهْرِ الْمُضْطَجِعِ کَأَنِّی أَنَا دَارٍ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِی أَوْ أَنَّهُ أَدْرَانِی أَحَدٌ غَیْرِی أَنَّ الْمُضْطَجِعَ مَوْلَانَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ تَسْلِیمَاتُهُ عَلَیْهِ وَ الْجَالِسَ مِنْ وَرَاءِ ظَهْرِهِ سَیِّدُنَا وَ شَفِیعُنَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ أَنَا جَاثٍ عَلَی رُکْبَتَیَّ وُجَاهَ الْمُضْطَجِعِ وَ قُبَالَتَهُ وَ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ حِذَاءَ صَدْرِهِ فَأَرَاهُ عَلَیْهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ تَسْلِیمَاتُهُ مُتَهَشِّشاً مُتَبَشِّشاً مُتَبَسِّماً فِی وَجْهِی مُمِرّاً یَدَهُ الْمُبَارَکَةَ عَلَی جَبْهَتِی وَ خَدِّی وَ لِحْیَتِی کَأَنَّهُ مُسْتَبْشِرٌ مُتَبَشِّرٌ بِی مُنَفِّسٌ عَنِّی کُرْبَتِی جَابِرٌ

ص: 370


1- 1. هزیع من النهار طائفة منه: ثلثه أو ربعه، و قیل ساعة، و الخلسة نومة مختلسة تملک العین من دون اختیار.
2- 2. أی مستقبلا متوجها، لغة عامیّة مأخوذة من کلمة التّجاه- مثلثة- و أصلها الوجاه.

شکسته مرا بند می­زد و با این کار غم واندوه را از جان من می­زدود و غصه را از خاطرم می­برد. در این هنگام من آن حرز را همانگونه که شنیده بودم و در یادم مانده بود برای او بیان کردم و او به من گفت که به این صورت بخوان یا بخوان به این صورت:

محمد نبی خدا که صلوات خدا بر او باد روبروی من و فاطمه دختر او که صلوات خدا بر او باد بالای سر من و امیر مومنان علی بن ابیطالب که صلوات خدا بر او باد وصی رسول خدا در سمت راستم و حسن و حسین و علی و محمد و جعفر و موسی و علی و محمد و علی و حسن و قائم منتظر امامان من که درود و سلام خداوند بر آنان باد، روبروی من و ابوذر و سلمان و مقداد و حذیفة و عمار و یاران رسول خدا که خداوند ازآنان راضی باد پشت سر من و فرشتگان پیرامون من هستند و خداوند پروردگار من که شان و منزلت عظیم دارد و نام­های او پاکیزه و طیب است گرداگرد من و او حافظ من و نگاهدار من است؛ و خداوند از هر سو بر ایشان محیط است، آری آن قرآنی ارجمند است که در لوحی محفوط است، خدا بهترین حافظ است و او مهربان ترین مهربانان است.

وقتی صحبت من تمام شد، ایشان فرمود: تکرار کن ومن مانند خود او برایش خواندم. سپس فرمود: بس است و خود او آن را برایم تکرار کرد و بدین ترتیب من دعا را برایش می­خواندم و هر وقت که سخنم به پایان می­رسید، او آن را تا آنجا که حفظ کرده بودم برایم تکرار می­کرد تا اینکه کامل حفظ کردم. پس از خواب خود بیدار شدم و آه و ناله سر دادم و تا روز قیامت بسیار به آن شخصی که در خواب دیده بودم مشتاق بودم، این بیداری بیداری حقیقی بود و بیداری مردم عادی دربرابر آن خوابی بیش نبود و زندگی فقط همین بود و زندگی دیگران درمقابل آن مرگی بیش نبود. حروف را به حکایت از خود، با دست راست فقیر و ناتوانش نوشت که حقیرترین بندگان و محتاج ترین آنان به رحم پروردگار حمید و غنی خود است، محمد بن محمد است که باقر الداماد حسینی خوانده می­شود، خداوند هم در دنیا و هم در آخرت برای او خیر بخواهد و در بازگشت او به سوی خود او را از جام مقربان سیراب کند همانان که به او نزدیکند، و بهترین روزهای او را فرادایش قراردهد و او را ازچنگ زدن به ریسمان فضل خود ناتوان نکند و در حالی که شکرگزار، نمازگزار، مسلمان و توبه کننده است و شکر و سپاس برای خداست و حق، تنها اوست .

ص: 371

انْکِسَارَ قَلْبِی مُسْتَنْفِضٌ بِذَلِکَ عَنْ نَفْسِی حُزْنِی وَ عَنْ خَلَدِی کَآبَتِی وَ إِذَا أَنَا عَارِضٌ عَلَیْهِ ذَلِکَ الْحِرْزَ عَلَی مَا هُوَ مَأْخُوذٌ سَمَاعِی وَ مَحْفُوظٌ جَنَانِی فَیَقُولُ لِی هَکَذَا اقْرَأْ أَوْ اقْرَأْ هَکَذَا مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَمَامِی وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهَا فَوْقَ رَأْسِی وَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَصِیُّ رَسُولِ اللَّهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ سَلَامُهُ عَلَیْهِ عَنْ یَمِینِی وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ عَلِیٌّ وَ مُحَمَّدٌّ وَ جَعْفَرٌ وَ مُوسَی وَ عَلِیٌّ وَ مُحَمَّدٌ وَ عَلِیٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُجَّةُ الْمُنْتَظَرُ أَئِمَّتِی صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ سَلَامُهُ عَلَیْهِمْ عَنْ شِمَالِی وَ أَبُو ذَرٍّ وَ سَلْمَانُ وَ الْمِقْدَادُ وَ حُذَیْفَةُ وَ عَمَّارٌ وَ أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ رَضِیَ اللَّهُ تَعَالَی عَنْهُمْ مِنْ وَرَائِی وَ الْمَلَائِکَةُ علیهم السلام حَوْلِی وَ اللَّهُ رَبِّی تَعَالَی شَأْنُهُ وَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ مُحِیطٌ بِی وَ حَافِظِی وَ حَفِیظِی وَ اللَّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحِیطٌ بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِیدٌ فِی لَوْحٍ مَحْفُوظٍ فَاللَّهُ خَیْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ وَ إِذْ قَدْ بَلَغَ بِیَ التَّمَامُ فَقَالَ علیه السلام لِی کَرِّرْ فَقَرَأَ وَ قَرَأْتُ عَلَیْهِ بِقِرَاءَتِهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ أَبْلِغْ وَ أَعَادَهُ عَلَیَّ فَعُدْتُ فِیهِ وَ هَکَذَا کُلَّمَا بَلَغْتُ مِنْهُ النِّهَایَةَ یُعِیدُهُ عَلَیَّ إِلَی حَیْثُ حَفِظْتُهُ وَ تَحَفَّظْتُهُ فَانْتَبَهْتُ مِنْ سِنَتِی مُتَلَهِّفاً لُهُوفاً عَلَیْهَا شَیِّقاً حَنُوناً إِلَیْهَا إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ فَلَقَدْ کَانَتْ هِیَ الْیَقَظَةُ الْحَقَّةُ وَ مَا لَدَی الْجَمَاهِیرِ یَقَظَةٌ فَهِیَ هَجْعَةٌ عِنْدَهَا وَ لَقَدْ کَانَتْ هِیَ الْحَیَاةَ الصِّرْفَةَ وَ مَا عِنْدَ الْأَقْوَامِ حَیَاةٌ فَهِیَ مَوْتَةٌ بِالنِّسْبَةِ إِلَیْهَا وَ کَتَبَ الْأَحْرُفَ حِکَایَةً وَ عِبَارَةً عَنْهَا بِبَنَانِ یُمْنَاهُ الفَاقِرَةِ الدَّاثِرَةِ أَفْقَرُ الْمَرْبُوبِینَ وَ أَحْوَجُ الْمُفْتَاقِینَ إِلَی رَحْمَةِ رَبِّهِ الْحَمِیدِ الْغَنِیِّ- مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ یُدْعَی بَاقِرَ الدَّامَادَ الْحُسَیْنِیَّ خَتَمَ اللَّهُ لَهُ فِی نَشْأَتَیْهِ بِالْحُسْنَی وَ سَقَاهُ فِی الْمَصِیرِ إِلَیْهِ مِنْ کَأْسِ الْمُقَرَّبِینَ مِمَّنْ لَهُ لَدَیْهِ الزُّلْفَی وَ جَعَلَ خَیْرَ یَوْمَیْهِ غَدَهُ وَ لَا أَوْهَنَ مِنَ الِاعْتِصَامِ بِحَبْلِ فَضْلِهِ الْعَظِیمِ یَدَهُ حَامِداً مُصَلِّیاً مُسَلِّماً مُسْتَغْفِراً وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَحْدَهُ حَقَّ حَمْدِهِ.

ص: 371

باب پنجاه و دوم : حجاب های روایت شده از پیامبر و امامان صلوات الله و سلامه علیه و علیهم أجمعین و آن چه از دعاهای معروف و حرزهای مشهور که مناسب آن هاست، و بیانی از دعای جوشن کبیرو صغیر و نظایر آنها

روایات

روایت1.

مهج الدعوات: بیان آن چه که از حجاب های روایت شده از پیامبر و امامان علیهم السلام انتخاب کردیم که با آن از کسانی که به آنان بدی می کردند پنهان می شدند.

حجاب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:

و بر دل هایشان پرده هایی قرار دادیم تا نفهمند و گوش هایشان را سنگین کردیم تا نشنوند. و هنگامی که یگانگی خداوند را در قرآن یاد می کنی از تو روی برمی گردانند و به تو پشت می کنند. پروردگارا، به آن شوکت و زیباییت که پرده ها آن را پوشانده اند سوگند و به آن چه از بزرگی کمالت که عرش تو پیرامون آن در گردش است و به جایگاه های عزت تو در عرشت و به آن چه قدرت و سلطنت تو بر آن احاطه یافته، ای آن که فرمانش بازداشته نمی شود و دستورش نقض نمی شود. میان من و دشمنانم پرده ای بیانداز که نه بادهای تند و نه شمشیرهای برنده آن را نشکافد و سنان نیزه ها نیز به آن راهی نیابد. ای دریابنده ی شدید، میان من و هرکس با حیله و مکر و یا آسیبی به من می رساند حائل شو. و همه غم و اندوهم را برطرف کن، ای آن که اندوه یعقوب را برطرف کرد اندوهم را بر طرف کن، ای آن که پریشانی را از ایوب برداشت، پریشانی ام را درمان کن و بر کسانی که بر من پیروز شده اند غلبه کن، ای پیروزمند شکست ناپذیر. و خداوند کافران را با خشمشان بازگرداند در حالی که به هیچ خیری نمی رسند ، و خداوند مؤمنان را از جنگ بی نیاز کرد و خداوند نیرومند شکست ناپذیر است. پس کسانی را که ایمان آورده بودند در برابر دشمنانشان یاری کردیم و سرانجام پیروز شدند.

حجاب أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب صلوات الله علیه:

به نام خداوند بخشنده مهربان. بگو خداوندا، ای مالک حکومت ها، حکومت را به هر کس بخواهی می بخشی و آن را از هر کس بخواهی باز پس می گیری، هر که را بخواهی عزیز می گردانی و هر که را بخواهی خوار می کنی، تمام خوبی ها به دست توست، تو بر هر چیز توانایی. شب را در روز داخل می کنی و روز را در شب، زنده را از مرده بیرون می آوری

ص: 372

باب 52 الاحتجابات المرویة عن الرسول و الأئمة صلوات الله و سلامه علیه و علیهم أجمعین و ما یناسب ذلک من الأدعیة المعروفة و الأحراز المشهورة و فیه ذکر دعاء الجوشن الکبیر و الصغیر و ما شاکلهما أیضا

الأخبار

«1»

مهج، [مهج الدعوات] ذِکْرُ مَا نَخْتَارُهُ مِنَ الْحُجُبِ الْمَرْوِیَّةِ عَنِ النَّبِیِّ وَ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام الَّتِی احْتَجَبُوا بِهَا مِمَّنْ أَرَادَ الْإِسَاءَةَ إِلَیْهِمْ حِجَابُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: وَ جَعَلْنا عَلی قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فِی آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِذا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِی الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلی أَدْبارِهِمْ نُفُوراً اللَّهُمَّ بِمَا وَارَتِ الْحُجُبُ مِنْ جَلَالِکَ وَ جَمَالِکَ وَ بِمَا أَطَافَ بِهِ الْعَرْشُ مِنْ بَهَاءِ کَمَالِکَ وَ بِمَعَاقِدِ الْعِزِّ مِنْ عَرْشِکَ وَ بِمَا تُحِیطُ بِهِ قُدْرَتُکَ مِنْ مَلَکُوتِ سُلْطَانِکَ یَا مَنْ لَا رَادَّ لِأَمْرِهِ وَ لَا مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ اضْرِبْ بَیْنِی وَ بَیْنَ أَعْدَائِی بِسِتْرِکَ الَّذِی لَا تُفَرِّقُهُ الْعَوَاصِفُ مِنَ الرِّیَاحِ وَ لَا تَقْطَعُهُ الْبَوَاتِرُ مِنَ الصُّفَّاحِ وَ لَا تَنْفُذُهُ عَوَامِلُ الرِّمَاحِ حُلْ یَا شَدِیدَ الْبَطْشِ بَیْنِی وَ بَیْنَ مَنْ یَرْمِینِی بِخَوَافِقِهِ وَ مَنْ تَسْرِی إِلَیَّ طَوَارِقُهُ وَ فَرِّجْ عَنِّی کُلَّ هَمٍّ وَ غَمٍّ یَا فَارِجَ هَمِّ یَعْقُوبَ فَرِّجْ هَمِّی یَا کَاشِفَ ضُرِّ أَیُّوبَ اکْشِفْ ضُرِّی وَ اغْلِبْ لِی مَنْ غَلَبَنِی یَا غَالِباً غَیْرَ مَغْلُوبٍ وَ رَدَّ اللَّهُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِغَیْظِهِمْ لَمْ یَنالُوا خَیْراً وَ کَفَی اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ الْقِتالَ وَ کانَ اللَّهُ قَوِیًّا عَزِیزاً فَأَیَّدْنَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلی عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظاهِرِینَ حِجَابُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ وَ تُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ

ص: 372

و مرده را از زنده، و به هر کس بخواهی بدون حساب روزی می دهی. خدا بزرگ است، خدا بزرگ است، خدا بزرگ است، آفریدگان همگی برای بزرگی شکوهش فروتن شده اند و عزت هر متکبری در برابر عظمتش خوار شده است و کسی از آن ها به من نخواهد رسید، بلکه خداوند آن ها را رانده و پراکنده می کند و در سختی گردن کشی شان آن ها را نابود می سازد. به وسیله « بگو پناه می برم به خدای مردم، پادشاه مردم، معبود مردم، از شر وسوسه گر پنهان، که در سینه های مردم وسوسه می کند، از انسان ها و جنیان» درهای کسانی از شما که عقب تر آمدند بسته شده و گمراه و رانده و سرگردان می شوند. با فرشتگان صف در صف، با بادهای به حرکت درآورنده، با فرشتگانی که پیوسته فرومی آیند، با فرشتگان برکشنده ی جان ها، شما را از حرکت باز می دارم. خاکستر شوید و دست از من بردارید. امروز بر دهان هایشان مهر می زنیم و دست هایشان با ما به سخن می آیند و پاهایشان بر آن چه به دست آورده اند گواهی می دهند. این روزی است که سخنی نمی گویند و به آن ها اجازه داده نمی شود تا عذرخواهی کنند. چشم ها خشک شده و زبان ها لال شده و گردن ها برای پادشاه آفریننده فرود آمده است،

خدایا به عین و میم و فاء و دو حاء، به نور سایه ها و درخشندگی روشنایی سپیده دم، و به تقدیر تو برای من ای توانا. در صبح و شام مرا از شر هر خزنده و رونده و ستمکار و سرکش نجات بده. خداوند، خداوند پیروز که هیچ گریزانی از او پناهی ندارد. یاری و پیروزی نزدیک از خداوند است، هنگامی که یاری خداوند و پیروزی فرا رسد. اگر خداوند شما را یاری کند کسی بر شما غلبه نمی کند، خداوند چنین نوشته که من و فرستادگانم پیروزیم، به راستی که خداوند پیروزمند شکست ناپذیر است. آن کس که به خدا پناهنده شد در امان است. نیرو و جنبشی مگر از جانب خداوند بزرگ و بلندمرتبه نیست.

حجاب حسن بن علی علیهما السلام:

پروردگارا، ای کسی که میان دو دریا مانع و حائلی قرار داد، ای دارای نیرو و سلطنت، ای دارای جایگاه بلند، چگونه بترسم در حالی که تو امید منی و چگونه مورد ستم واقع شوم با این که تکیه گاهم تویی. پس مرا با پوشش خودت از دشمنان بپوشان و شکیبایی خودت را بر من فرو ریز و با فرمان خودت مرا بر دشمنانم پیروز کن و با یاری ات مرا تأیید کن. پناه به سوی توست و توسل به تو میشود. پس برای من راه نجات و گشایشی در کارم قرار ده، ای کفایت کننده ی ساکنان حرم از فیل سواران، و ای فرستاننده پرندگان ابابیل به سوی آن ها، که سنگ های سجیل را به سوی آن ها پرتاب کردند، هر کس را که با من دشمنی نماید خوار گردان. خدایا، از تو درمانی برای هر بیماری و پیروزی بر دشمنان و موفقیت به آن چه تو دوست می داری و خشنود می شوی درخواست می کنم. ای معبود هر که در آسمان ها و زمین است و هرچه میان آن هاست و هرچه در زیر زمین است، از تو بهبودی می طلبم و از تو بخشش می خواهم

ص: 373

وَ تُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ خَضَعَتِ الْبَرِیَّةُ لِعَظَمَةِ جَلَالِهِ أَجْمَعُونَ وَ ذَلَّتْ لِعَظَمَتِهِ عِزَّةُ کُلِّ مُتَعَاظِمٍ مِنْهُمْ وَ لَا یَجِدُ أَحَدٌ مِنْهُمْ إِلَیَّ مَخْلَصاً بَلْ یَجْعَلُهُمُ اللَّهُ شَارِدِینَ مُتَمَزِّقِینَ فِی عِزِّ طُغْیَانِهِمْ هَالِکِینَ بِ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ مَلِکِ النَّاسِ إِلهِ النَّاسِ مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ انْغَلَقَ عَنِّی بَابُ الْمُتَأَخِّرِینَ مِنْکُمْ وَ تِهْتُمْ ضَالِّینَ مَطْرُودِینَ بِالصَّافَّاتِ بِالذَّارِیَاتِ بِالْمُرْسَلَاتِ بِالنَّازِعَاتِ أَزْجُرُکُمْ عَنِ الْحَرَکَاتِ کُونُوا رَمَاداً لَا تَبْسُطُوا إِلَیَّ یَداً الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ هذا یَوْمُ لا یَنْطِقُونَ وَ لا یُؤْذَنُ لَهُمْ فَیَعْتَذِرُونَ جَمَدَتِ الْأَعْیُنُ وَ خَرِسَتِ الْأَلْسُنُ وَ خَضَعَتِ الرِّقَابُ لِلْمَلِکِ الْخَلَّاقِ اللَّهُمَّ بِالْعَیْنِ وَ الْمِیمِ وَ الْفَاءِ وَ الْحَاءَیْنِ بِنُورِ الْأَشْبَاحِ وَ بِتَلَأْلُؤِ ضِیَاءِ الْإِصْبَاحِ وَ بِتَقْدِیرِکَ لِی یَا قَدِیرُ فِی الْغُدُوِّ وَ الرَّوَاحِ اکْفِنِی شَرَّ مَنْ دَبَّ وَ مَشَی وَ تَجَبَّرَ وَ عَتَا اللَّهُ اللَّهُ الْغَالِبُ لَا لَجَأَ مِنْهُ لِهَارِبٍ نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِیبٌ إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَکُمْ کَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِی إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ أَمِنَ مَنِ اسْتَجَارَ بِاللَّهِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ حِجَابُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام اللَّهُمَّ یَا مَنْ جَعَلَ بَیْنَ الْبَحْرَیْنِ حاجِزاً وَ بَرْزَخاً وَ حِجْراً مَحْجُوراً یَا ذَا الْقُوَّةِ وَ السُّلْطَانِ یَا عَلِیَّ الْمَکَانِ کَیْفَ أَخَافُ وَ أَنْتَ أَمَلِی وَ کَیْفَ أُضَامُ وَ عَلَیْکَ مُتَّکَلِی فَغُطَّنِی مِنْ أَعْدَائِکَ بِسِتْرِکَ وَ أَفْرِغْ عَلَیَّ مِنْ صَبْرِکَ وَ أَظْهِرْنِی عَلَی أَعْدَائِی بِأَمْرِکَ وَ أَیِّدْنِی بِنَصْرِکَ إِلَیْکَ اللَّجَأُ وَ نَحْوَکَ الْمُلْتَجَأُ فَاجْعَلْ لِی مِنْ أَمْرِی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً یَا کَافِیَ أَهْلِ الْحَرَمِ مِنْ أَصْحَابِ الْفِیلِ وَ الْمُرْسِلَ عَلَیْهِمْ طَیْراً أَبابِیلَ تَرْمِیهِمْ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّیلٍ ارْمِ مَنْ

عَادَانِی بِالتَّنْکِیلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الشِّفَاءَ مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ النَّصْرَ عَلَی الْأَعْدَاءِ وَ التَّوْفِیقَ لِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَی یَا إِلَهَ مَنْ فِی السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا بَیْنَهُمَا وَ مَا تَحْتَ الثَّرَی بِکَ أَسْتَشْفِی وَ بِکَ أَسْتَعْفِی وَ عَلَیْکَ

ص: 373

و به تو توکل می کنم. پس خداوند تو را از آنها کفایت خواهد کرد و او شنوا و داناست.

حجاب حسین بن علی علیهما السلام:

ای کسی که کفایت کردن مقام اوست و رسیدگی کردن سراپرده اوست و او آغاز و پایان است. ای برطرف کننده بدی و پریشانی و بلاها، آزارهای همه عالمیان را از جنیان و انسان ها از من برطرف کن، با سایه های نورانی و با نام های سریانی و قلم های یونانی و کلمات عبرانی و به آن چه از ایمان روشن در لوح ها فرو فرستادی. خداوندا مرا در پناه خودت قرار ده و در حزب خودت و در پناه گاه و پوشش و حمایت خودت از هر شیطان سرکش و دشمن در کمین و فرومایه دشمنی کننده و مخالف نافرمان و از شر هر حسودی نگاه دار. به نام خداوند بهبودی می طلبم و به نام خداوند درخواست بی نیازی می کنم و به خداوند توکل کرده ام و از او یاری می جویم در برابر هر ظالمی که ظلم کند و هر ستمگری که ستم روا دارد و هر کوبنده ای که ضربه زند و هر آزاردهنده ای که سرزنش کند. پس خداوند بهترین نگهبان است و او مهربان ترین مهربانان است.

حجاب علی بن حسین علیهما السلام:

به نام خداوند یاری می جویم و به نام خداوند پناهنده می شوم و به او چنگ زدم و توفیقی جز از سوی او ندارم، به او توکل نمودم. بارخدایا، مرا از هر کوبنده ای که در شب تیره و یا صبح روشن ضربه زند نجات ده و از حیله ی هر فریب کار یا مخالف یا حسودی که حسد ورزد، آن ها را دور ساختم به وسیله «بگو او خدای یکتاست، خداوند بی نیاز است، نزاییده و زاده نشده و هیچ کس همتای او نیست.» و به نام پنهانی که میان کاف و نون قرار گرفته و به نام راز آلودی که همه وجود از آن پدید آمده پیش از آن که وجود داشته باشد، سپر میسازم از آن در برابر همه آن چه دیده ها بینند و گمان ها به آن راه یابند. و از مقابل آن ها مانعی قرار دادیم و از پشت سرشان، پس آن ها را پوشاندیم و به همین خاطر نمی بینند. و خداوند برای گواه و یاوری کافی است.

حجاب محمد بن علی باقر علیهما السلام:

خداوند روشنایی همه آسمان ها و زمین است. هر متکبری برای روشنایی او فروتن شده و

ص: 374

أَتَوَکَّلُ فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ حِجَابُ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام یَا مَنْ شَأْنُهُ الْکِفَایَةُ وَ سُرَادِقُهُ الرِّعَایَةُ یَا مَنْ هُوَ الْغَایَةُ وَ النِّهَایَةُ یَا صَارِفَ السُّوءِ وَ السَّوَایَةِ وَ الضُّرِّ اصْرِفْ عَنِّی أَذِیَّةَ الْعَالَمِینَ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَجْمَعِینَ بِالْأَشْبَاحِ النُّورِیَّةِ(1)

وَ بِالْأَسْمَاءِ السُّرْیَانِیَّةِ وَ بِالْأَقْلَامِ الْیُونَانِیَّةِ وَ بِالْکَلِمَاتِ الْعِبْرَانِیَّةِ وَ بِمَا نُزِّلَ فِی الْأَلْوَاحِ مِنْ یَقِینِ الْإِیضَاحِ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ فِی حِرْزِکَ وَ فِی حِزْبِکَ وَ فِی عِیَاذِکَ وَ فِی سِتْرِکَ وَ فِی کَنَفِکَ مِنْ کُلِّ شَیْطَانٍ مَارِدٍ وَ عَدُوٍّ رَاصِدٍ وَ لَئِیمٍ مُعَانِدٍ وَ ضِدٍّ کَنُودٍ وَ مِنْ کُلِّ حَاسِدٍ بِبِسْمِ اللَّهِ اسْتَشْفَیْتُ وَ بِسْمِ اللَّهِ اسْتَکْفَیْتُ (2)

وَ عَلَی اللَّهِ تَوَکَّلْتُ وَ بِهِ اسْتَعَنْتُ (3)

عَلَی کُلِّ ظَالِمٍ ظَلَمَ وَ غَاشِمٍ غَشَمَ وَ طَارِقٍ طَرَقَ وَ زَاجِرٍ زَجَرَ فَاللَّهُ خَیْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ حِجَابُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیه السلام بِسْمِ اللَّهِ اسْتَعَنْتُ وَ بِبِسْمِ اللَّهِ اسْتَجَرْتُ وَ بِهِ اعْتَصَمْتُ وَ ما تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ اللَّهُمَّ نَجِّنِی مِنْ طَارِقٍ یَطْرُقُ فِی لَیْلٍ غَاسِقٍ أَوْ صُبْحٍ بَارِقٍ وَ مِنْ کَیْدِ کُلِّ مَکِیدٍ أَوْ ضِدٍّ أَوْ حَاسِدٍ حَسَدَ زَجَرْتُهُمْ بِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ وَ بِالاسْمِ الْمَکْنُونِ الْمُنْفَرِجِ بَیْنَ الْکَافِ وَ النُّونِ وَ بِالاسْمِ الْغَامِضِ الْمَکْنُونِ الَّذِی تَکُونُ مِنْهُ الْکَوْنُ قَبْلَ أَنْ یَکُونَ أَتَدَرَّعُ بِهِ مِنْ کُلِّ مَا نَظَرَتِ الْعُیُونُ وَ خَفَقَتِ الظُّنُونُ وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ وَ کَفی بِاللَّهِ شَهِیداً وَ کَفی بِاللَّهِ نَصِیراً حِجَابُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ علیه السلام اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جَمِیعاً خَضَعَ لِنُورِهِ کُلُّ جَبَّارٍ وَ خَمَدَ لِهَیْبَتِهِ

ص: 374


1- 1. النورانیة خ ل.
2- 2. اکتفیت خ ل.
3- 3. استعدیت خ ل.

ساکنان همه سرزمین ها برای بزرگی اش خاموش شده اند و پلیدان همگی نابود و پراکنده شده اند و با نام های پروردگار عالمیان خاضع و رانده شده اند، برای قدرتمندان هوا و آنان که دزدانه به صداهای آسمان گوش می دهند و ساکنان خانه ها و منازل و آنان که هنگام سحر پنهان می شوند و در میانه روز آشکار می گردند. شما را می پوشانم و دور می سازم ای گروه جنیان و انسان ها با نام های خداوند پادشاه نیرومند که هر چیز را به اندازه آفریده است. دیده ها او را درنمی یابند و او دیده ها را دریابد و او مهربان و آگاه است هیچ راه نجاتی برای شما نیست و آن کس از شما که وارد شود پناهی ندارد و هیچ یک از سرکشان شما از صاعقه های قرآن آشکار و نام های بزرگ پروردگار عالمیان نجات نمی یابند، فراریان شما از پلیدی یأس و اختلاف فرود آمدن و پلیدی های بیراهه ها راهی نمی یابد، پس بازمانده ی شما گرفتار شده و ستاره ی سرنوشت شما شوم است، پرچم برافراشته تان سرنگون است، پس گاه و بیگاه واژگون می شوند و گروه گروه و پراکنده می شوند و با نام های خداوند مانند مردگان بر زمین می افتند. خداوند پیروز شده و او قدرتمند است و همه چیز به سوی او باز می گردد و او دانای آگاه است.

حجاب جعفر بن محمد علیهما السلام:

ای کسی که هرگاه به او پناهنده شدم پناهم داد و به هنگام سختی ها به او تضرع نمودم و پاسخم داد و در بلاها فریاد خود به درگاه او بردم و مرا اجابت کرد و در برابر دشمنم از او یاری جستم و یاری ام کرد. دادخواهی به سوی توست و تو مورد اطمینان هستی، پس هر کس را اراده ی بدی برای من دارد نابود گردان و هر کس که برایم حیله ای اندیشد شکست بده. ای آن که فرمود: اگر خداوند شما را یاری کند کسی بر شما پیروز نمی شود، ای آن که نوح را از مردم ستمگر و لوط را از گروه گنهکار نجات داد، ای آن که هود را از مردمانی که با او دشمنی می کردند نجات داد ای آن که محمد صلی الله علیه و آله را از گروه کافران نجات داد، مرا از دشمنانم و دشمنان خودت نجات ده، به حق نام هایت ای بخشنده، ای مهربان، آن ها به سوی کسی که به قرآن پناه آورد و به بخشنده مهربان زاری کند، راهی ندارند، خداوند بخشنده بر عرش راست گردیده، همانا انتقام پروردگارت سخت شدید است، به راستی که او آغاز کننده و بازگرداننده است و او آمرزنده و مهربان است، هر چه را بخواهد انجام می دهد. پس اگر روی گردان شدند بگو خداوند برای من کافی است، معبودی جز

ص: 375

أَهْلُ الْأَقْطَارِ وَ هَمَدَ وَ لَبَدَ جَمِیعُ الْأَشْرَارِ خَاضِعِینَ خَاسِئِینَ لِأَسْمَاءِ رَبِّ الْعَالَمِینَ لِجَبَّارِی الْهَوَاءِ وَ مُسْتَرِقِی السَّمْعِ مِنَ السَّمَاءِ وَ حُلَّالِ الْمَنَازِلِ وَ الدِّیَارِ وَ الْمُتَغَیِّبِینَ (1)

فِی الْأَسْحَارِ وَ الْبَارِزِینَ فِی أَظْهَارِ النَّهَارِ حَجَبْتُکُمْ وَ زَجَرْتُکُمْ مَعَاشِرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ بِأَسْمَاءِ اللَّهِ الْمَلِکِ الْجَبَّارِ خَالِقِ کُلِّ شَیْ ءٍ بِمِقْدَارٍ لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ(2) لَا مَنْجَی لَکُمْ وَ لَا مَلْجَأَ لِوَارِدِکُمْ وَ لَا مُنْقِذَ لِمَارِدِکُمْ جَمِیعاً مِنْ صَوَاعِقِ الْقُرْآنِ الْمُبِینِ وَ عَظِیمِ أَسْمَاءِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ لَا مَنْفَذَ لِهَارِبِکُمْ مِنْ رَکْسَةِ التَّثْبِیطِ وَ نِزَاعِ التَّهْبِیطِ وَ رَوَاجِسِ التَّخْبِیطِ فَرَابِعُکُمْ مَحْبُوسٌ وَ نَجْمُ طَالِعِکُمْ مَنْحُوسٌ مَطْمُوسٌ وَ شَامِخُ عِلْمِکُمْ مَنْکُوسٌ فَاسْتَکِبُّوا أَحْیَاناً وَ تَمَزَّقُوا أَشْتَاتاً وَ تَوَاقَعُوا بِأَسْمَاءِ اللَّهِ أَمْوَاتاً اللَّهُ أَغْلَبُ وَ هُوَ غَالِبٌ وَ إِلَیْهِ یَرْجِعُ کُلُّ شَیْ ءٍ وَ هُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ حِجَابُ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام یَا مَنْ إِذَا اسْتَعَذْتُ بِهِ أَعَاذَنِی وَ إِذَا اسْتَجَرْتُ بِهِ عِنْدَ الشَّدَائِدِ أَجَارَنِی وَ إِذَا اسْتَغَثْتُ بِهِ عِنْدَ النَّوَائِبِ أَغَاثَنِی وَ إِذَا اسْتَنْصَرْتُ بِهِ عَلَی عَدُوِّی نَصَرَنِی وَ أَعَانَنِی إِلَیْکَ الْمَفْزَعُ وَ أَنْتَ الثِّقَةُ فَاقْمَعْ عَنِّی مَنْ أَرَادَنِی وَ اغْلِبْ لِی مَنْ کَادَنِی یَا مَنْ قَالَ إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَکُمْ یَا مَنْ نَجَا نُوحاً مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ یَا مَنْ نَجَا لُوطاً مِنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ یَا مَنْ نَجَا هُوداً مِنَ الْقَوْمِ الْعَادِینَ (3)

یَا مَنْ نَجَا مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله مِنَ الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ نَجِّنِی مِنْ أَعْدَائِی وَ أَعْدَائِکَ بِأَسْمَائِکَ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ لَا سَبِیلَ لَهُمْ عَلَی مَنْ تَعَوَّذَ بِالْقُرْآنِ وَ اسْتَجَارَ بِالرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ الرَّحْمنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی إِنَّ بَطْشَ رَبِّکَ لَشَدِیدٌ إِنَّهُ هُوَ یُبْدِئُ وَ یُعِیدُ وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ ذُو الْعَرْشِ الْمَجِیدُ فَعَّالٌ لِما یُرِیدُ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا

ص: 375


1- 1. المتعبثین خ ل.
2- 2. و فی نسخة من المهج: لا منجا لکم جمیعا من صواعق القرآن المبین، لا ملجأ لواردکم، و لا منقذ لهاربکم، و لا منفذ لما ردکم من رکسة التثبیط، الخ.
3- 3. الغادرین خ ل.

الله نیست و به او توکل می کنم و او پروردگار عرش بزرگ است.

حجاب موسی بن جعفر علیهما السلام:

به زنده ای که هرگز نمی میرد توکل نمودم و به دارنده عزت و جبروت پناهنده شدم، و از صاحب کبریاء و ملکوت یاری جستم. مولای من، خود را به تو تسلیم نمودم پس مرا فروگذار نکن، و به تو توکل نمودم، پس خوارم نگردان. به سایه گسترده تو پناهنده شدم، پس مرا از خود مران، تو مورد خواهش هستی و گریز به سوی توست. آن چه را آشکار و نهان داشته ام می دانی و اشارات پنهانی دید ه ها را و آن چه را در دل ها پنهان شده می دانی، پس دستان همه ستمگاران جن و انسان را از من بازدار و مرا بهبودی و عافیت ببخش، ای مهربان ترین مهربانان.

حجاب علی بن موسی علیهما السلام:

خود را به تو تسلیم نمودم و فرمانبردار تو شدم و در همه کارهایم به تو توکل نمودم، من بنده تو و فرزند دو بنده تو (پدرو مادرم) هستم. مرا از آفریدگان شَرورت در پرده خودت پنهان کن و از هر آزار و بدی با منت خودت مرا نگاه دار و با قدرت خود شر هر شروری را از من بازدار. پروردگارا، هر کس اندیشه و اراده ی بدی برای من داشته باشد، به وسیله تو او را از خود دور می سازم و با جنبش و نیروی تو از او به تو پناه می آورم، چون تو یاور من بودی دستان ستمکاران از من ناتوان شد. معبودی جز تو نیست ای مهربان ترین مهربانان و معبود عالمیان، از تو درخواست می کنم آزارها را از من کفایت کنی و عافیت و بهبودی و پیروزی بر دشمنان و موفقیت در انجام آن چه تو را خشنود می کند و دوست می داری به من ببخشی، ای معبود عالمیان، ای فرمان روای آسمان ها و زمین ها، ای پروردگار محمد و خاندان پاک و پاکیزه اش، درود تو بر همه آنان باد.

حجاب محمد بن علی علیهما السلام.:

آفریننده از آفریدگانش بزرگ تر است، و روزی دهنده از روزی خوران بخشنده تر است و آتش خداوند فروبسته شده، و در ستون هایی کشیده شده است، دل های سرکشان را فریب می دهد و حیله ی حسودان را بازمی گرداند. با قسم ها، با دستورها، با لوح نگه داشته شده و حجاب افکنده، با عرش بزرگ پنهان شدم و خود را مخفی نمودم و پناه بردم و چنگ زدم و سنگر بندی کردم، با الف لام میم و با کهیعص و با طه و با طسم و با حم و با حم عسق و ن و با طس و با ق و سوگند به قرآن مجید، که اگر می دانستید این سوگندی بزرگ است. خداوند یاور من است و او بهترین یاور و برعهده گیرنده است.

ص: 376

هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ حِجَابُ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیهما السلام تَوَکَّلْتُ عَلَی الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ وَ تَحَصَّنْتُ بِذِی الْعِزَّةِ وَ الْجَبَرُوتِ وَ اسْتَعَنْتُ بِذِی الْکِبْرِیَاءِ وَ الْمَلَکُوتِ مَوْلَایَ اسْتَسْلَمْتُ إِلَیْکَ فَلَا تُسَلِّمْنِی وَ تَوَکَّلْتُ عَلَیْکَ فَلَا تَخْذُلْنِی وَ لَجَأْتُ إِلَی ظِلِّکَ الْبَسِیطِ فَلَا تَطْرَحْنِی أَنْتَ الطَّلَبُ وَ إِلَیْکَ الْمَهْرَبُ تَعْلَمُ مَا أُخْفِیَ وَ مَا أُعْلِنَ وَ تَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ فَأَمْسِکْ عَنِّی اللَّهُمَّ أَیْدِی الظَّالِمِینَ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَجْمَعِینَ وَ اشْفِنِی وَ عَافِنِی یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ حِجَابُ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی علیه السلام اسْتَسْلَمْتُ مَوْلَایَ لَکَ وَ أَسْلَمْتُ نَفْسِی إِلَیْکَ وَ تَوَکَّلْتُ فِی کُلِّ أُمُورِی عَلَیْکَ وَ أَنَا عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدَیْکَ اخْبَأْنِی اللَّهُمَّ فِی سِتْرِکَ عَنْ شِرَارِ خَلْقِکَ وَ اعْصِمْنِی مِنْ کُلِّ أَذًی وَ سُوءٍ بِمَنِّکَ وَ اکْفِنِی شَرَّ کُلِّ ذِی شَرٍّ بِقُدْرَتِکَ اللَّهُمَّ مَنْ کَادَنِی وَ أَرَادَنِی فَإِنِّی أَدْرَأُ بِکَ فِی نَحْرِهِ وَ أَسْتَعِیذُ مِنْهُ بِحَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ وَ شُدَّ عَنِّی أَیْدِی الظَّالِمِینَ إِذْ کُنْتَ نَاصِرِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ إِلَهَ الْعَالَمِینَ أَسْأَلُکَ کِفَایَةَ الْأَذَی وَ الْعَافِیَةَ وَ الشِّفَاءَ وَ النَّصْرَ عَلَی الْأَعْدَاءِ وَ التَّوْفِیقَ لِمَا تُحِبُّ رَبَّنَا وَ تَرْضَی یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ یَا جَبَّارَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ یَا رَبَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ حِجَابُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ الْخَالِقُ أَعْظَمُ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ وَ الرَّازِقُ أَبْسَطُ یَداً مِنَ الْمَرْزُوقِینَ وَ نَارُ اللَّهِ الْمُوصَدَةُ فِی عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ تَکِیدُ أَفْئِدَةَ الْمَرَدَةِ وَ تَرُدُّ کَیْدَ الْحَسَدَةِ بِالْأَقْسَامِ بِالْأَحْکَامِ بِاللَّوْحِ الْمَحْفُوظِ وَ الْحِجَابِ الْمَضْرُوبِ بِالْعَرْشِ الْعَظِیمِ (1)

احْتَجَبْتُ وَ اسْتَتَرْتُ وَ اسْتَجَرْتُ وَ اعْتَصَمْتُ وَ تَحَصَّنْتُ بِألم وَ بِ کهیعص وَ بِ طه وَ بِ طسم وَ بِ حم وَ بِ حم عسق وَ ن (2) وَ بِ طس وَ بِ ق وَ الْقُرْآنِ الْمَجِیدِ وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ وَ اللَّهُ وَلِیِّی وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ.

ص: 376


1- 1. فی المصدر المطبوع: بعرش ربّنا العظیم.
2- 2. و بنون ظ.

حجاب علی بن محمد علیهما السلام: و هنگامی که قرآن را خواندی میان تو وکسانی که به آخرت ایمان ندارند حجابی پوشیده افکندیم، و بر دل هایشان پرده هایی انداختیم تا نفهمند، و گوش هایشان را سنگین کردیم. پس هنگامی که قرآن می خوانی از شر شیطان رانده شده به خداوند پناه ببر، همانا او بر کسانی که ایمان آورده و به پروردگارشان توکل کردند، سلطه ندارد. مولای من، به تو توکل می کنم و تو برایم کافی هستی و امید من تویی. هر کس به خداوند توکل کند پس او برایش کافی است. مبارک است معبود ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب، پروردگار اربابان، مالک پادشاهان، جبار متکبران و پادشاه دنیا و آخرت. پروردگارا، رحمتی از جانب خودت بر من فرست ای مهربان، عافیت از سوی خودت بر من بپوشان و روشنایی ات را در قلب من برویان و مرا از دشمنت پنهان کن و در شب و روزم با دیده ات مرا حفظ فرما. ای مونس هر هراسان و ای معبود عالمیان. بگو چه کس در شب و روز شما را از خداوند بخشنده نگاه می دارد، بلکه آنان از یاد پروردگارشان روی گردانند. خداوند برای کفایت و یاری رسانی و عافیت بخشی من کافی است. پس اگر روی گردان شدند بگو خداوند برای من کافی است،

معبودی جز او نیست به او توکل کردم و او پروردگار عرش بزرگ است.

حجاب حسن بن علی عسکری علیهما السلام:

پروردگارا، گواهی می دهم با حقیقت ایمانم و تصمیم محکم و متیقنم و توحید روشن و خالصم و رازهای نهانی و پوشیده ام و مو و پوست و گوشت و خونم و صمیم قلبم و اعضای بدنم و اندیشه ام، که تو خداوندی، معبودی جز تو نیست، پادشاه پادشاهی ها و جبار متکبران و پادشاه دنیا و آخرت هستی. هر کس را بخواهی عزیز گردانی و هر که را بخواهی خوار می سازی. همه نیکی به دست توست و بر هر کار توانایی. پس مرا با عزت خودت عزیز دار و با قدرت خودت هرکس اراده ی مرا کرده نابود کن، و مرا با پوشش خودت دشمنانم پنهان دار. گنگ و لال و نابینا هستند و به همین دلیل بازنمی گردند. و از مقابلشان و پشت سرشان سدی قرار دادیم، و چشمانشان را پوشاندیم بنابراین نمی بینند. به عزت خداوند پناهنده شدیم و با نام های خدا شما را از خود دور کردیم، بر او توکل نمودیم و او برای ما کافی است و بهترین نماینده است. نیرو و جنبشی مگر از سوی خداوند بزرگ و بلند مرتبه نیست. و درود خداوند بر آقای ما محمد و خاندان نیک و پاکش باد. و خداوند برای ما کافی و او بهترین جانشین و یاری کننده است. چرا به خداوند توکل نکنیم در حالی که او ما را به راه هایمان هدایت نموده، و یقینا بر آزارهای شما شکیبایی می کنیم و توکل کنندگان باید فقط بر خدا توکل کنند. و هر کس به خدا توکل کند او برایش کافی است. به راستی که خداوند فرمانش را به انجام می رساند و همانا او برای هر چیز اندازه ای قرار داده است.

ص: 377

حِجَابُ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً وَ جَعَلْنا عَلی قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فِی آذانِهِمْ وَقْراً فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَلی رَبِّهِمْ

یَتَوَکَّلُونَ عَلَیْکَ یَا مَوْلَایَ تَوَکُّلِی وَ أَنْتَ حَسْبِی وَ أَمَلِی وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ تَبَارَکَ إِلَهُ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ رَبُّ الْأَرْبَابِ وَ مَالِکُ الْمُلُوکِ وَ جَبَّارُ الْجَبَابِرَةِ وَ مَلِکُ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ رَبِّ أَرْسِلْ إِلَیَّ مِنْکَ رَحْمَةً یَا رَحِیمُ أَلْبِسْنِی مِنْکَ عَافِیَةً وَ ازْرَعْ فِی قَلْبِی مِنْ نُورِکَ وَ اخْبَأْنِی مِنْ عَدُوِّکَ وَ احْفَظْنِی فِی لَیْلِی وَ نَهَارِی بِعَیْنِکَ یَا أُنْسَ کُلِّ مُسْتَوْحِشٍ وَ إِلَهَ الْعَالَمِینَ قُلْ مَنْ یَکْلَؤُکُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ مِنَ الرَّحْمنِ بَلْ هُمْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِمْ مُعْرِضُونَ حَسْبِیَ اللَّهُ کَافِیاً وَ مُعِیناً وَ مُعَافِیاً فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ.

حِجَابُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْعَسْکَرِیِّ علیهما السلام اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ بِحَقِیقَةِ إِیمَانِی وَ عَقْدِ عَزَمَاتِ یَقِینِی وَ خَالِصِ صَرِیحِ تَوْحِیدِی وَ خَفِیِّ سَطَوَاتِ سِرِّی وَ شَعْرِی وَ بَشَرِی وَ لَحْمِی وَ دَمِی وَ صَمِیمِ قَلْبِی وَ جَوَارِحِی وَ لُبِّی بِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ مَالِکُ الْمُلْکِ وَ جَبَّارُ الْجَبَابِرَةِ وَ مَلِکُ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ فَأَعِزَّنِی بِعِزِّکَ وَ اقْهَرْ لِی مَنْ أَرَادَنِی بِسَطْوَتِکَ وَ اخْبَأْنِی مِنْ أَعْدَائِی بِسِتْرِکَ صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَرْجِعُونَ وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ بِعِزَّةِ اللَّهِ اسْتَجَرْنَا وَ بِأَسْمَاءِ اللَّهِ إِیَّاکُمْ طَرَدْنَا وَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْنا وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ وَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ وَ هُوَ نِعْمَ النَّصِیرُ وَ ما لَنا أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَی اللَّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلی ما آذَیْتُمُونا وَ عَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْ ءٍ قَدْراً.

ص: 377

حجاب مولای ما صاحب الزمان علیه السلام.:

خداوند ا، مرا از چشمان دشمنانم پنهان کن و میان من و دوستانت جمع کن، و آن چه را به من وعده دادی محقق گردان، و مرا در غیبتم حفظ کن تا آن که به من اجازه ی آشکار شدن دهی. و به وسیله من واجبات و سنت هایت را که از بین رفتند زنده گردان، گشایشم را نزدیک کن و راه نجاتم را آسان گردان و از سوی خودت برایم نیروی یاری کننده ای قرار بده، و پیروزی آشکاری برایم بگشا و مرا به راه مستقیم هدایت فرما و مرا از همه ستمگرانی که از آن ها می ترسم نگاه دار و مرا از دیدگان کینه توزان و دشمنان اهل بیت پیامبرت پنهان کن، تا بدی هیچ یک از آن ها به من نرسد . و هنگامی که به من اجازه آشکار شدن دادی مرا با سپاه خودت تأیید کن و پیروانم را برای یاری دینت مؤید بدار و آن ها در راه خودت تلاش گر قرار ده و بر کسانی که اراده ی بدی برای ما و آنان کرده اند پیروز گردان و مرا برای برپاداشتن حدودت موفق بدار و دربرابر کسانی که به حدود تو تجاوز نموده اند یاریم کن و حق را یاری فرما و باطل را نابود گردان. به راستی که باطل نابود شده است. و شیعیان و یارانم و کسانی را که دیده گان را روشن می گردانند و نیرو می بخشند بر من وارد گردان و آنان را در پناه و امن خودت نگاه دار. به مهربانی ات ای مهربان ترین مهربانان.

و این حجاب ها از جمله چیزهایی است که خواندن آن را بیان کردیم در روزی که آب ها از همه طرف احاطه کنند و خطر غرق شدن باشد و از فراوانی آب مشکلات ایجاد شود و مکان ها از بین روند، و جایگاه اجابت دعاها و برطرف شدن بلا و ایمنی از این حوادث به وجود آید و سپاس مخصوص خداوند است (1) این پایان حجاب هایی است که در کتاب مهج به آن ها اشاره شده است.

روایت2.

حجاب روایت شده از برخی کتاب ها:

با نور همیشگی و کامل وجه خداوند خود را پنهان نمودم، و در پناه مستحکم و گسترده خداوند پناه گرفتم و کسانی را که بر من ستم روا داشتند با تیر خداوند و شمشیر نابود کننده ی او زدم. خداوندا، ای آن که در کار خود پیروز است و بر آفریدگانش پایدار است، و میان انسان و قلبش حائل می شود، میان من و شیطان و وسوسه هایش و هر یک از بندگانت که بر او توانایی ندارم مانع شو، زبان هایشان را از من کفایت کن و دست ها و پاهایشان را از من بازدار و میان من و آن ها مانعی از نور بزرگی ات و حجابی از قدرتت و سپاهی از

ص: 378


1- . مهج الدعوات :368- 377

حِجَابُ مَوْلَانَا صَاحِبِ الزَّمَانِ علیه السلام اللَّهُمَّ احْجُبْنِی عَنْ عُیُونِ أَعْدَائِی وَ اجْمَعْ بَیْنِی وَ بَیْنَ أَوْلِیَائِی وَ أَنْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی وَ احْفَظْنِی فِی غَیْبَتِی إِلَی أَنْ تَأْذَنَ لِی فِی ظُهُورِی وَ أَحْیِ بِی مَا دَرَسَ مِنْ فُرُوضِکَ وَ سُنَنِکَ وَ عَجِّلْ فَرَجِی وَ سَهِّلْ مَخْرَجِی وَ اجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَاناً نَصِیراً وَ افْتَحْ لِی فَتْحاً مُبِیناً وَ اهْدِنِی صِرَاطاً مُسْتَقِیماً وَ قِنِی جَمِیعَ مَا أُحَاذِرُهُ مِنَ الظَّالِمِینَ وَ احْجُبْنِی عَنْ أَعْیُنِ الْبَاغِضِینَ النَّاصِبِینَ الْعَدَاوَةَ لِأَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکَ وَ لَا یَصِلْ مِنْهُمْ إِلَیَّ أَحَدٌ بِسُوءٍ فَإِذَا أَذِنْتَ فِی ظُهُورِی فَأَیِّدْنِی بِجُنُودِکَ وَ اجْعَلْ مَنْ یَتْبَعُنِی لِنُصْرَةِ دِینِکَ مُؤَیَّدِینَ وَ فِی سَبِیلِکَ مُجَاهِدِینَ وَ عَلَی مَنْ أَرَادَنِی وَ أَرَادَهُمْ بِسُوءٍ مَنْصُورِینَ وَ وَفِّقْنِی لِإِقَامَةِ حُدُودِکَ وَ انْصُرْنِی عَلَی مَنْ تَعَدَّی مَحْدُودَکَ وَ انْصُرِ الْحَقَّ و أَزْهِقِ الْبَاطِلَ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً وَ أَوْرِدْ عَلَیَّ مِنْ شِیعَتِی وَ أَنْصَارِی [وَ] مَنْ تَقَرُّ بِهِمُ الْعَیْنُ وَ یُشَدُّ بِهِمُ الْأُزُرُ وَ اجْعَلْهُمْ فِی حِرْزِکَ وَ أَمْنِکَ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

وَ هَذِهِ الْحُجُبُ مِمَّا أُلْهِمْنَا أَیْضاً تِلَاوَتَهَا یَوْمَ أَحَاطَتِ الْمِیَاهُ وَ الْغَرَقُ وَ أَصْعَبَتِ السَّلَامَةُ بِکَثْرَةِ الْمِیَاهِ وَ زَادَتْ عَلَی إِحَاطَتِهَا بِهَدْمِ مَوَاضِعَ دَخَلَ بِهَا مَاءُ الزِّیَادَاتِ وَ أَمْکَنَ الْمُقَامُ بِإِجَابَةِ الدَّعَوَاتِ وَ رَفْعِ تِلْکَ الْمَحْذُورَاتِ وَ سَلَامَتِنَا مِنَ الدُّخُولِ فِی تِلْکَ الْحَادِثَاتِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ (1)

هَذَا آخِرُ مَا فِی الْمُهَجِ مِنَ الْحِجَابَاتِ الْمُشَارِ إِلَیْهَا.

«2»

حِجَابٌ مَنْقُولٌ مِنْ بَعْضِ الْمَوَاضِعِ: احْتَجَبْتُ بِنُورِ وَجْهِ اللَّهِ الْقَدِیمِ الْکَامِلِ وَ تَحَصَّنْتُ بِحِصْنِ اللَّهِ الْقَوِیِّ الشَّامِلِ وَ رَمَیْتُ مَنْ بَغَی عَلَیَّ بِسَهْمِ اللَّهِ وَ سَیْفِهِ الْقَاتِلِ اللَّهُمَّ یَا غَالِباً عَلَی أَمْرِهِ وَ یَا قَائِماً فَوْقَ خَلْقِهِ وَ یَا حَائِلًا بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ حُلْ بَیْنِی وَ بَیْنَ الشَّیْطَانِ وَ نَزْغِهِ وَ بَیْنَ مَا لَا طَاقَةَ لِی بِهِ مِنْ أَحَدٍ مِنْ عِبَادِکَ کُفَّ عَنِّی أَلْسِنَتَهُمْ وَ اغْلُلْ أَیْدِیَهُمْ وَ أَرْجُلَهُمْ وَ اجْعَلْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ سَدّاً مِنْ نُورِ عَظَمَتِکَ وَ حِجَاباً مِنْ قُدْرَتِکَ وَ جُنْداً مِنْ

ص: 378


1- 1. مهج الدعوات ص 368- 377.

توانایی ات قرار بده، که تو زنده و توانمند هستی. بارالها، چشمان بینندگان را از من بپوشان تا این که راه ها وارد شوم. و دیدگان روشنایی و تاریکی را از من بپوشان تا از دیدگان آن ها هراسی نداشته باشم. نزدیک است درخشندگی برق آن دیدگان را نابینا کند. خداوند شب و روز را جابجا می کند، همانا در آن عبرتی است برای صاحبان بصیرت. به نام خداوند بخشنده مهربان. کاف یاء هاء عین صاد. به نام خداوند بخشنده مهربان. حاء میم عین سین قاف، مانند آبی که از آسمان فرو فرستادیم، پس گیاهان زمین با آن درهم فرومی رود؛ اما پس از مدتی می خشکد و بادها آن را به هرسو پراکنده می کند. اوست خداوندی که معبودی جز او نیست، دانای پیدا و پنهان، او بخشنده و مهربان است، روز نزدیک، هنگامی که جان ها از وحشت به گلوگاه برسد، ستمگران نه حامی ای دارند و نه شفاعت کننده ای که شفاعتش پذیرفته شود. هر کس می داند چه چیزی را آماده کرده است، پس سوگند به ستارگانی که بازمی گردند، حرکت کرده و از دیده ها پنهان می شوند، و به شب هنگامی که پایان یافته و پنهان می شود، و قسم به صبح آن گاه که تنفس می کند. صاد، سوگند به قرآنی که دارای ذکر است، اما کافران گرفتار غرور و اختلاف هستند. چهره ها زشت شدند، چهره ها زشت شدند، و دیده ها نابینا گشته و زبان ها بند آمدند. بارخدایا، خیر آن ها را مقابل دیدگانشان و شرشان را زیر پاهایشان و نگین انگشتر سلیمان را میان شانه هایشان قرار بده، پس خداوند آن ها را از تو کفایت خواهد کرد و او شنوا وداناست. و درود خداوند بر محمد و همه خاندان او باد.

روایت3.

مهج الدعوات: از کتاب خصائص تالیف محمد بن علی اصفهانی از قیس بن ربیع از پدرش نقل می کند که گفت: روزی منصور مرا فراخواند و گفت: آیا می بینی از این حبشی چه خبری به من رسیده است؟ گفتم: او کیست مولای من؟ گفت: جعفر بن محمد. و به خدا قسم او را ریشه کن خواهم کرد. سپس یکی از فرماندهانش را فراخواند و گفت: با هزار مرد به سوی مدینه برو و به جعفر بن محمد حمله کرده و سر خودش و فرزندش موسی بن جعفر را برایم بیاور. پس فرمانده همان ساعت به سوی مدینه حرکت کرد تا به آن جا رسید. به جعفر بن محمد خبر داده شد، پس دستور داد دو شتر را آورده و آنها را جلوی در خانه اش بست و فرزندانش موسی و إسماعیل و محمد و عبد الله را فراخوانده و آن ها را جمع کرد. سپس در محراب نشست و شروع کرد به زمزمه کردن. ابونصر گفت: آقایم موسی بن جعفر به من گفت که فرمانده به او هجوم برد، پس

ص: 379

سُلْطَانِکَ إِنَّکَ حَیٌّ قَادِرٌ اللَّهُمَّ اغْشُ عَنِّی أَبْصَارَ النَّاظِرِینَ حَتَّی أَرُدَّ الْمَوَارِدَ وَ اغْشُ عَنِّی أَبْصَارَ النُّورِ وَ أَبْصَارَ الظُّلْمَةِ حَتَّی لَا أُبَالِیَ عَنْ أَبْصَارِهِمْ یَکادُ سَنا بَرْقِهِ یَذْهَبُ بِالْأَبْصارِ یُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصارِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ کهیعص بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ حم عسق کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِیماً تَذْرُوهُ الرِّیاحُ هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ یَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَی الْحَناجِرِ کاظِمِینَ ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَ لا شَفِیعٍ یُطاعُ عَلِمَتْ نَفْسٌ ما أَحْضَرَتْ فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ الْجَوارِ الْکُنَّسِ وَ اللَّیْلِ إِذا عَسْعَسَ وَ الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ ص وَ الْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ بَلِ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی عِزَّةٍ وَ شِقاقٍ شَاهَتِ الْوُجُوهُ شَاهَتِ الْوُجُوهُ شَاهَتِ الْوُجُوهُ وَ عَمِیَتِ الْأَبْصَارُ وَ کَلَّتِ الْأَلْسُنُ اللَّهُمَّ اجْعَلْ خَیْرَهُمْ بَیْنَ عَیْنَیْهِمْ وَ شَرَّهُمْ تَحْتَ قَدَمَیْهِمْ وَ خَاتَمَ سُلَیْمَانَ بَیْنَ أَکْتَافِهِمْ فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ.

«3»

مهج، [مهج الدعوات] مِنْ کِتَابِ الْخَصَائِصِ تَأْلِیفِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْأَصْفَهَانِیِّ عَنْ عَبْدِ الْوَاحِدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ أَحْمَدَ الصَّیْرَفِیِّ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ الرَّبِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مِهْرَانَ الْأَصْفَهَانِیِّ عَنْ خَلَّادِ بْنِ یَحْیَی عَنْ قَیْسِ بْنِ الرَّبِیعِ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: دَعَانِی الْمَنْصُورُ یَوْماً قَالَ أَ مَا تَرَی مَا هُوَ هَذَا یَبْلُغُنِی عَنْ هَذَا الْحَبَشِیِّ قُلْتُ وَ مَنْ هُوَ یَا سَیِّدِی قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ اللَّهِ لَأَسْتَأْصِلَنَّ شَافَتَهُ ثُمَّ دَعَا بِقَائِدٍ مِنْ قُوَّادِهِ فَقَالَ انْطَلِقْ إِلَی الْمَدِینَةِ فِی أَلْفِ رَجُلٍ فَاهْجُمْ عَلَی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ خُذْ رَأْسَهُ وَ رَأْسَ ابْنِهِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ فِی مَسِیرِکَ فَخَرَجَ الْقَائِدُ مِنْ سَاعَتِهِ حَتَّی قَدِمَ الْمَدِینَةَ- وَ أُخْبِرَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ فَأَمَرَ فَأُتِیَ بِنَاقَتَیْنِ فَأَوْثَقَهُمَا عَلَی بَابِ الْبَیْتِ وَ دَعَا بِأَوْلَادهِ مُوسَی وَ إِسْمَاعِیلَ وَ مُحَمَّدٍ وَ عَبْدِ اللَّهِ فَجَمَعَهُمْ وَ قَعَدَ فِی الْمِحْرَابِ وَ جَعَلَ یُهَمْهِمُ قَالَ أَبُو نَصْرٍ فَحَدَّثَنِی سَیِّدِی مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ أَنَّ الْقَائِدَ هَجَمَ عَلَیْهِ فَرَأَیْتُ

ص: 379

پدرم را دیدم که دعا را زمزمه می­کرد. پس فرمانده و هرکس با او بود نزدیک آمدند. گفت: سرهای این دو نفر را که ایستاده اند از تن جدا کنید، پس سرهای آن ها را بریدند و به سوی منصور بردند.

هنگامی که بر او وارد شدند منصور توبره ای را که سرها در آن بود گشود و دید سر دو شتر در آن است. منصور گفت: این دیگر چیست؟ گفت: مولای من، وقتی وارد خانه ای شدم که جعفر بن محمد در آن بود، چیزی طول نکشید که سرم گیج رفت و مقابلم را ندیدم، پس دو نفر را دیدم که مقابل من ایستاده اند، گمان کردم آن ها جعفر و فرزندش موسی هستند. پس سرشان را جدا کردم. منصور گفت: این حادثه را مخفی نگه دار. پس با کسی در این مورد سخن نگفتم تا زمانی که او مرد. ربیع گفت: از موسی بن جعفر علیهما السلام در مورد دعا پرسیدم. فرمود: از پدرم درباره دعا پرسیدم و ایشان فرمود: این دعای حجاب است: به نام خداوند بخشنده مهربان. و هنگامی که قرآن می خوانی میان تو و کسانی که به آخرت ایمان ندارند حجابی پوشیده قرار می دهیم و بر دل هایشان پرده هایی می اندازیم تا نفهمند و گوش هایشان را سنگین می کنیم. و هنگامی که خداوند را به یگانگی در قرآن یاد می کنی پشت کرده و با نفرت باز می گردند. پروردگارا، از تو درخواست می کنم به نامی که با آن زنده می گردانی و می میرانی و روزی می دهی و می بخشی و منع می کنی، ای صاحب شکوه و بزرگواری. خداوندا، هر کس از آفریدگانت که اراده بدی برای ما داشت، دیده او را از ما نابینا گردان و گوشش را از ما ناشنوا قرار بده و قلبش را از ما مشغول کن و دستش را از ما بازدار و حیله اش را از ما بازگیر و او را از مقابل و پشت سرش و از سمت راست و چپش و از زیر پایش و بالای سرش بگیر، ای صاحب شکوه و بزرگی.

موسی علیه السلام فرمود: پدرم فرمود: این دعای حجابِ از همه دشمنان است(1).

و از آن جمله دعای تضرع است که ابوعبدالله علیه السلام در سختی ها آن را می خواندند و ساق دست ها را برهنه کرده و صدایشان را بلند می نمودند و گریه بلند و شدیدی می کردند: خداوندا و اگر نه آن می بود که انداخته می شدم من بدست خود در هلاکت و خود یاری می نمودم بر ضرر رسانیدن نفس خود و مخالفت می کردم قرآن ترا به سبب ترک نمودن دعا ، و حال آنکه تو گفتی: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم، پس به راستی که من نزدیک هستم و ندای کسی را که مرا بخواند پاسخ می گویم، قلبم و زبانم برای خواندن و درخواست کردن از تو گشاده نمی شد، حال آن که آن چه را میان من و توست می دانم. خداوندا، چه کسی از من گناهکارتر است و من گناهی را که

ص: 380


1- . مهج الدعوات :264

أَبِی وَ قَدْ هَمْهَمَ بِالدُّعَاءِ فَأَقْبَلَ الْقَائِدُ وَ کُلُّ مَنْ کَانَ مَعَهُ قَالَ خُذُوا رَأْسَیْ هَذَیْنِ الْقَائِمَیْنِ فَاحْتَزُّوا رَأْسَهُمَا فَفَعَلُوا وَ انْطَلَقُوا إِلَی الْمَنْصُورِ فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَیْهِ اطَّلَعَ الْمَنْصُورُ فِی الْمِخْلَاةِ الَّتِی کَانَ فِیهَا الرَّأْسَانِ فَإِذَا هُمَا رَأْسَا نَاقَتَیْنِ فَقَالَ الْمَنْصُورُ وَ أَیُّ شَیْ ءٍ هَذَا قَالَ یَا سَیِّدِی مَا کَانَ بِأَسْرَعَ مِنْ أَنْ دَخَلْتُ الْبَیْتَ الَّذِی فِیهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ فَدَارَ رَأْسِی وَ لَمْ أَنْظُرْ مَا بَیْنَ یَدَیَّ فَرَأَیْتُ شَخْصَیْنِ قَائِمَیْنِ خُیِّلَ إِلَیَّ أَنَّهُمَا جَعْفَرٌ وَ مُوسَی ابْنُهُ فَأَخَذْتُ رَأْسَیْهِمَا فَقَالَ الْمَنْصُورُ اکْتُمْ عَلَیَّ فَمَا حَدَّثْتُ بِهِ أَحَداً حَتَّی مَاتَ قَالَ الرَّبِیعُ فَسَأَلْتُ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ علیهما السلام عَنِ الدُّعَاءِ فَقَالَ سَأَلْتُ أَبِی عَنِ الدُّعَاءِ فَقَالَ هُوَ دُعَاءُ الْحِجَابِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً وَ جَعَلْنا عَلی قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فِی آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِذا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِی الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلی أَدْبارِهِمْ نُفُوراً اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِالاسْمِ الَّذِی بِهِ تُحْیِی وَ تُمِیتُ وَ تَرْزُقُ وَ تُعْطِی وَ تَمْنَعُ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ اللَّهُمَّ مَنْ أَرَادَنَا بِسُوءٍ مِنْ جَمِیعِ خَلْقِکَ فَأَعْمِ عَنَّا عَیْنَهُ وَ أَصْمِمْ عَنَّا سَمْعَهُ وَ اشْغَلْ عَنَّا قَلْبَهُ وَ اغْلُلْ عَنَّا یَدَهُ

وَ اصْرِفْ عَنَّا کَیْدَهُ وَ خُذْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ وَ مِنْ تَحْتِهِ وَ مِنْ فَوْقِهِ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ: قَالَ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ أَبِی عَلَیْهِ السَّلَامُ إِنَّهُ دُعَاءُ الْحِجَابِ مِنْ جَمِیعِ الْأَعْدَاءِ(1)

وَ مِنْ ذَلِکَ دُعَاءُ التَّضَرُّعِ وَ کَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ یَدْعُو بِهِ فِی الشَّدَائِدِ وَ یَکْشِفُ عَنْ ذِرَاعَیْهِ وَ یَرْفَعُ بِهِ صَوْتَهُ وَ یَنْتَحِبُ وَ یُکْثِرُ الْبُکَاءَ اللَّهُمَّ لَوْ لَا أَنْ أُلْقِیَ بِیَدِی وَ أُعِینَ عَلَی نَفْسِی وَ أُخَالِفَ کِتَابَکَ وَ قَدْ قُلْتَ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ لَمَا انْشَرَحَ قَلْبِی وَ لِسَانِی لِدُعَائِکَ وَ الطَّلَبِ مِنْکَ وَ قَدْ عَلِمْتَ مِنْ نَفْسِی فِیمَا بَیْنِی وَ بَیْنَکَ مَا عَرَفْتَ اللَّهُمَّ مَنْ أَعْظَمُ جُرْماً مِنِّی وَ قَدْ سَاوَرْتُ مَعْصِیَتَکَ الَّتِی زَجَرْتَنِی عَنْهَا بِنَهْیِکَ

ص: 380


1- 1. مهج الدعوات ص 264.

مرا از آن بازداشتی انجام دادم و گناهان بزرگی را مرتکب شدم که تو آتش را برای هریک از بندگانت که آن را انجام دهند قرار دادی، و همه این گناهان را مرتکب شدم و خویش را نابود و خوار نمودم. پروردگارا، پس مرا دریاب با مهربانی ات که با آن همه نیکی ها را برای دوستانت جمع می کنی و بدی ها را از عزیزانت دور می کنی.

پروردگارا، از تو توبه ی حقیقی می خواهم، پس مرا اجابت کن و به اشک دیده ام رحم نما و از لغزش هایم درگذر.

بارالها، اگر امیدم به گذشت تو نبود دعا نمی کردم، اما معبود من، تو در هر حال نهایت آرزوی درخواست کنندگان و پایان شوق مشتاقان و پناه پناهندگان هستی. خداوندا، از خشم تو و شدت مجازات و بلایت و از شر خودم و هر دارای شری به تو پناه می آورم. و از همه گناهان از تو آمرزش می طلبم و از تو درخواست بهره مندی در ادامه ی زندگی ام دارم، همراه با عافیت تا زمانی که زنده ام می داری و از تو درخواست رستگاری با بهشت و رحمت به هنگام مرگم دارم، پس همانا تو مهربانی و بر آن توانایی. خداوندا، از هر حاجتی که هیچ کس جز تو مرا از آن پناه نمی دهد به تو شکایت می کنم. ای آن که در هر سختی و آسایش ذخیره من است، ای آن که آزمایشش نزد من نیکوست، ای آن که گذشتش از من همیشگی است، به راستی من به کسی جز تو امید ندارم و اگر تو پاسخم ندهی غیر تو را نمی خوانم. پروردگارا، پس مرا به خاطر سپاس اندکم محروم نساز و به خاطر گناهان بسیارم مرا ناامید نکن. به راستی که تو شایسته ی پرهیزکاری و آمرزش هستی.

خدایا، من آنم که می دانی بدترین بنده هستم و بهترین سرپرست و مولا تویی. پس ای آن که انتقامش هراس انگیز و مجازاتش وحشت ناک است. ای آن که به نیکی شناخته شده، من از چیزی جز عدل تو نمی ترسم و تنها به گذشت و بخشش تو امید بسته ام. و من بنده تو هستم و هیچ بنده دیگری سزاوارتر از من به عقوبت به خاطر گناهانش نیست. اما گذشت و بردباری تو مرا در بر گرفته و مرا تا امروز مهلت داده است.

پس ای کاش می دانستم آیا برای افزایش گناهانم مرا مهلت داده ای یا برای آن که امیدم را به تو کامل کنم و گمان نیکم به توراست گردد؟ پس اما با عملم تو را آگاه کرده ام که من با گناهانم سزاوار همه مجازاتت هستم، جز این که تو مهربان ترین مهربانان هستی و تو از من به من آگاه تری و امید به رحمت نزد مهربان ترین مهربانان است. پس ای مهربان ترین مهربانان، چهره ام را با آتش زشت نگردان و رگ هایم را با آتش قطع نکن ای الله، و کاسه ی سرم را با آتش نشکاف ای بخشنده، و بندهایم را با آتش از هم جدا نکن ای بزرگوار، و

ص: 381

إِیَّایَ وَ کَاثَرْتُ الْعَظِیمَ مِنْهَا الَّتِی أَوْجَبْتَ النَّارَ لِمَنْ عَمِلَهَا مِنْ خَلْقِکَ وَ کُلُّ ذَلِکَ عَلَی نَفْسِی جَنَیْتُ وَ إِیَّایَ أَوْبَقْتُ إِلَهِی فَتَدَارَکْنِی بِرَحْمَتِکَ الَّتِی بِهَا تَجْمَعُ الْخَیْرَاتِ لِأَوْلِیَائِکَ وَ بِهَا تَصْرِفُ السَّیِّئَاتِ عَنْ أَحِبَّائِکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ التَّوْبَةَ النَّصُوحَ فَاسْتَجِبْ دُعَائِی وَ ارْحَمْ عَبْرَتِی وَ أَقِلْنِی عَثْرَتِی اللَّهُمَّ لَوْ لَا رَجَائِی لِعَفْوِکَ لَصَمَتُّ عَنِ الدُّعَاءِ وَ لَکِنَّکَ عَلَی کُلِّ حَالٍ یَا إِلَهِی غَایَةَ الطَّالِبِینَ وَ مُنْتَهَی رَغْبَةِ الرَّاغِبِینَ وَ اسْتَعَاذَةَ الْعَائِذِینَ اللَّهُمَّ فَأَنَا أَسْتَعِیذُکَ مِنْ غَضَبِکَ وَ سُوءِ سَخَطِکَ وَ عِقَابِکَ وَ نَقِمَتِکَ وَ مِنْ شَرِّ نَفْسِی وَ شَرِّ کُلِّ ذِی شَرٍّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ مِنْ جَمِیعِ الذُّنُوبِ وَ أَسْأَلُکَ الْغَنِیمَةَ فِیمَا بَقِیَ مِنْ عُمُرِی بِالْعَافِیَةِ أَبَداً مَا أَبْقَیْتَنِی وَ أَسْأَلُکَ الْفَوْزَ بِالْجَنَّةِ وَ الرَّحْمَةَ إِذَا تَوَفَّیْتَنِی فَإِنَّکَ بِذَلِکَ لَطِیفٌ وَ عَلَیْهِ قَادِرٌ اللَّهُمَّ إِنِّی أَشْکُو إِلَیْکَ کُلَّ حَاجَةٍ لَا یُجِیرُنِی مِنْهَا إِلَّا أَنْتَ یَا مَنْ هُوَ عُدَّتِی فِی کُلِّ عُسْرٍ وَ یُسْرٍ یَا مَنْ هُوَ حَسَنُ الْبَلَاءِ عِنْدِی یَا قَدِیمَ الْعَفْوِ عَنِّی إِنَّنِی لَا أَرْجُو غَیْرَکَ وَ لَا أَدْعُو سِوَاکَ إِذَا لَمْ تُجِبْنِی اللَّهُمَّ فَلَا تَحْرِمْنِی لِقِلَّةِ شُکْرِی وَ لَا تُؤْیِسْنِی لِکَثْرَةِ ذُنُوبِی فَإِنَّکَ أَهْلُ التَّقْوی وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ إِلَهِی أَنَا مَنْ قَدْ عَرَفْتَ بِئْسَ الْعَبْدُ أَنَا وَ خَیْرُ الْمَوْلَی أَنْتَ فَیَا مَخْشِیَّ الِانْتِقَامِ وَ یَا مَرْهُوبَ الْبَطْشِ یَا مَعْرُوفاً بِالْمَعْرُوفِ إِنَّنِی لَیْسَ أَخَافُ مِنْکَ إِلَّا عَدْلَکَ وَ لَا أَرْجُو الْفَضْلَ وَ الْعَفْوَ إِلَّا مِنْ عِنْدِکَ وَ أَنَا عَبْدُکَ وَ لَا عَبْدَ لَکَ أَحَقُّ بِاسْتِیجَابِ جَمِیعِ الْعُقُوبَةِ بِذُنُوبِهِ مِنِّی وَ لَکِنِّی وَسِعَنِی عَفْوُکَ وَ حِلْمُکَ وَ أَخَّرْتَنِی إِلَی الْیَوْمِ فَلَیْتَ شِعْرِی یَا إِلَهِی أَ لِأَزْدَادَ إِثْماً أَخَّرْتَنِی أَمْ لِیَتِمَّ لِی رَجَائِی مِنْکَ وَ یَتَحَقَّقَ حُسْنُ ظَنِّی بِکَ فَأَمَّا بِعَمَلِی فَقَدْ أَعْلَمْتُکَ إِلَهِی إِنَّنِی مُسْتَحِقٌّ لِجَمِیعِ عُقُوبَتِکَ بِذُنُوبِی غَیْرَ أَنَّکَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ وَ أَنْتَ بِی أَعْلَمُ مِنْ نَفْسِی وَ عِنْدَ أَرْحَمِ الرَّاحِمِینَ رَجَاءُ الرَّحْمَةِ فَیَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ لَا تُشَوِّهْ خَلْقِی بِالنَّارِ وَ لَا تَقْطَعْ عَصَبِی بِالنَّارِ یَا اللَّهُ وَ لَا تَفْلِقْ قِحْفَ رَأْسِی بِالنَّارِ یَا رَحْمَانُ وَ لَا تُفَرِّقْ بَیْنَ أَوْصَالِی بِالنَّارِ یَا کَرِیمُ وَ لَا تَهْشِمْ

ص: 381

استخوان هایم را با آتش خرد نکن ای باگذشت، و هیچ یک از اعضایم را به آتش نرسان ای مهربان. گذشت تو، گذشت تو، باز هم گذشت تو، گذشت تو. پس به راستی که کسی جز تو بر آن توانایی ندارد و تو بر هر کار توانایی.

ای آن که به ملکوت آسمان ها و زمین احاطه دارد و کارهای آن دو را از آغاز تا پایان تدبیر می کند، دنیا و آخرتم را نیکو گردان و جان و مال و هرچه به من بخشیده ای را نیکو گردان. ای الله مرا از اشتباهاتم رها کن. ای الله، با ترک اشتباهات بر من منت گذار. ای مهربان با لطف خود بر من مهر بورز. ای درگذرنده، با گذشتت بر من ببخش. ای دلسوز، با عافیت گسترده ات به من عطا کن. ای بخشنده، با رهایی از آتش بر من منت گذار. ای صاحب شکوه و بزرگواری، بهشتی را که رحمت تو پیرامون آن را فراگرفته و فرشتگانت در آن ساکن هستند بر من واجب گردان. ای صاحب بزرگی و شکوه، مرا گرامی دار و تا زمانی که مرا زنده می داری برای هیچ یک از آفریدگانت راهی به سوی من قرار نده. به راستی که نیرو و جنبشی جز از سوی تو نیست و تو بر هر چیز توانایی. منزهی و معبودی جز تو نیست و تو پروردگار عرش بزرگ هستی. نام های نیکو برای توست و تو به درون سینه ها آگاهی. سپس حاجتت را یاد کن(1).

می گویم

و از دعاهای معروف، دعای جوشن کبیر است و آن دعایی است که از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده و گروهی از اصحاب متأخر ما رضوان الله علیهم آن را روایت کرده اند. کفعمی و دیگران گفتند: خلاصه شرع دعای جوشن این است:

این دعا والا، دارای جایگاهی بلندمرتبه و بسیار ارزشمند است. از حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده است که جبرئیل آن را بر ایشان فروآورد و ایشان در یکی از جنگ ها بود و کار بسیار سخت شده بود، و زرهی سنگین بر تن داشت که ایشان را خسته کرده بود. پس خداوند متعال را خواند و جبرئیل نازل شد و گفت: ای محمد، پروردگارت به تو سلام می رساند و می گوید: این زره را از تن بیرون آور و این دعا را بخوان که برای تو و امت تو امان است. پس هر کس که به هنگام خارج شدن از خانه اش آن را بخواند یا آن را همراه خود دارد، خداوند او را حفظ کرده و بهشت را برایش واجب می کند و او را به کارهای شایسته موفق می گرداند. و او مانند کسی خواهد بود که کتاب های آسمانی چهارگانه را خوانده است و در ازای هر حرف، به او در بهشت دو همسر و دو خانه از خانه های بهشتی داده می شود. و مانند پاداش ابراهیم و موسی و عیسی به او داده می شود، و پاداش همه آفریدگان خداوند در زمین سفید پشت مغرب به او داده می شود که خدا را می پرستند و حتی چشم بر هم زدنی او را نافرمانی نمی کنند؛ پوست هایشان از شدت گریه از ترس خدا تکه تکه شده و کسی جز خداوند تعداد آن ها را نمی داند. مسیر

ص: 382


1- . مهج الدعوات :265- 267

عِظَامِی بِالنَّارِ یَا عَفُوُّ وَ لَا تَصِلْ شَیْئاً مِنْ جَسَدِی بِالنَّارِ یَا رَحْمَانُ عَفْوَکَ عَفْوَکَ ثُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ فَإِنَّهُ لَا یَقْدِرُ عَلَی ذَلِکَ غَیْرُکَ وَ أَنْتَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ یَا مُحِیطاً بِمَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مُدَبِّرَ أُمُورِهِمَا أَوَّلِهَا وَ آخِرِهَا أَصْلِحْ لِی دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی وَ أَصْلِحْ لِی نَفْسِی وَ مَالِی وَ مَا خَوَّلْتَنِی یَا اللَّهُ خَلِّصْنِی مِنَ الْخَطَایَا یَا اللَّهُ مُنَّ عَلَیَّ بِتَرْکِ الْخَطَایَا یَا رَحِیمُ تَحَنَّنْ عَلَیَّ بِفَضْلِکَ یَا عَفُوُّ تَفَضَّلْ عَلَیَّ بِعَفْوِکَ یَا حَنَّانُ جُدْ عَلَیَّ بِسَعَةِ عَافِیَتِکَ یَا مَنَّانٌ امْنُنْ عَلَیَّ بِالْعِتْقِ مِنَ النَّارِ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ أَوْجِبْ لِیَ الْجَنَّةَ

الَّتِی حَشْوُهَا رَحْمَتُکَ وَ سُکَّانُهَا مَلَائِکَتُکَ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ أَکْرِمْنِی وَ لَا تَجْعَلْ لِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ عَلَیَّ سَبِیلًا أَبَداً مَا أَبْقَیْتَنِی فَإِنَّهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِکَ وَ أَنْتَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ سُبْحَانَکَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ لَکَ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی وَ أَنْتَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ وَ تُسَمِّی حَاجَتَکَ (1).

أقول

و من الأدعیة المعروفة دعاء الجوشن الکبیر و هو مروی عن النبی صلی الله علیه و آله رواه جماعة من متأخری أصحابنا رضوان الله علیهم قال الکفعمی و غیره ملخص شرح دعاء الجوشن هذا الدعاء رفیع الشأن عظیم المنزلة جلیل القدر.

مَرْوِیٌّ عَنِ السَّجَّادِ زَیْنِ الْعَابِدِینَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله: نَزَلَ بِهِ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلَامُ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وَ هُوَ فِی بَعْضِ غَزَوَاتِهِ وَ قَدِ اشْتَدَّتْ وَ عَلَیْهِ جَوْشَنٌ ثَقِیلٌ آلَمَهُ فَدَعَا اللَّهَ تَعَالَی فَهَبَطَ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلَامُ وَ قَالَ یَا مُحَمَّدُ رَبُّکَ یَقْرَأُ عَلَیْکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ اخْلَعْ هَذَا الْجَوْشَنَ وَ اقْرَأْ هَذَا الدُّعَاءَ فَهُوَ أَمَانٌ لَکَ وَ لِأُمَّتِکَ فَمَنْ قَرَأَهُ عِنْدَ خُرُوجِهِ مِنْ مَنْزِلِهِ أَوْ حَمَلَهُ حَفِظَهُ اللَّهُ وَ أَوْجَبَ الْجَنَّةَ عَلَیْهِ وَ وَفَّقَهُ لِصَالِحِ الْأَعْمَالِ وَ کَانَ کَأَنَّمَا قَرَأَ الْکُتُبَ الْأَرْبَعَ وَ أُعْطِیَ بِکُلِّ حَرْفٍ زَوْجَتَیْنِ فِی الْجَنَّةِ وَ بَیْتَیْنِ مِنْ بُیُوتِ الْجَنَّةِ وَ أُعْطِیَ مِثْلَ ثَوَابِ إِبْرَاهِیمَ وَ مُوسَی وَ عِیسَی وَ ثَوَابِ خَلْقٍ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ فِی أَرْضٍ بَیْضَاءَ خَلْفَ الْمَغْرِبِ یَعْبُدُونَ اللَّهَ تَعَالَی وَ لَا یَعْصُونَهُ طَرْفَةَ عَیْنٍ قَدْ تَمَزَّقَتْ جُلُودُهُمْ مِنَ الْبُکَاءِ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ لَا یَعْلَمُ عَدَدَهُمْ إِلَّا اللَّهُ وَ مَسِیرَةُ

ص: 382


1- 1. مهج الدعوات ص 265- 267.

خورشید در سرزمین های آن ها چهل روز است.

ای محمد، همانا بیت المعمور در آسمان هفتم است که در هر روز هفتاد هزار فرشته وارد آن می شوند و از آن بیرون می روند و تا روز قیامت به سوی آن باز نمی گردند. و به راستی خداوند متعال به هرکس که این دعا را بخواند پاداش آن فرشتگان را می دهد و پاداش همه مردان و زنان مؤمن را تا روز قیامت به او می دهد. و هرکه آن را بنویسد و در خانه بگذارد از دزد و آتش سوزی در امان است.

هر کس آن را بر پوست آهو یا کاغذ بنویسد و با خود داشته باشد از همه چیز در امان است. هر کس این دعا را بخواند و بمیرد، مانند شهید مرده است و پاداش نهصد هزار شهید از شهیدان بدر برایش نوشته می شود و خداوند به او نگاه می کند و هر چه درخواست کرده به او می بخشد. و هر کس آن را هفتاد بار با نیت خالص بخواند، هر بیماری داشته برطرف می شود، خواه دیوانگی باشد یا جذام یا پیسی.

هر کس آن را با کافور یا مشک در کاسه ای بنویسد، سپس آن را بشوید و بر کفن مرده بپاشد، خداوند متعال هزار نور بر او فرو می فرستد و از وحشت نکیر و منکر او را در امان می دارد و هفتاد هزار فرشته را به قبرش می فرستد تا به او مژده ی بهشت دهند و با او انس گیرند. و دری به سوی بهشت برایش می گشاید و قبرش را تاجایی که چشمش کار می کند فراخ می گرداند. و هر کس آن را بر کفنش بنویسد خداوند از مجازات او با آتش شرم می کند. و به راستی که خداوند پنجاه هزار سال پیش از آفرینش دنیا این دعا را بر پایه های عرش نوشت. و هر کس در ابتدای ماه رمضان آن را با نیت درست بخواند، خداوند متعال پاداش شب قدر را به او می دهد و هفتاد هزار فرشته برای او می آفریند که پیوسته خدا را سپاس و ستایش می کنند و پاداش آن ها را برای او قرار می دهد.

ای محمد، هر کس این دعا را بخواند میان او و خداوند حجابی باقی نمی ماند و هر درخواستی از خداوند داشته باشد آن را به او می بخشد و هنگام بیرون آمدنش از قبر، خداوند هفتاد هزار فرشته را به سویش روانه می کند که در دست هر یک افسار مرکبی از نور است، شکم آن از مروارید و پشتش از زبرجد و پاهایش یاقوت است و بر پشت هر یک از آن ها گنبدی از نور است که چهارصد در دارد و بر هر یک پرده ای از سندس و استبرق آویخته است. در هر گنبد ندیمه ای است که بر سر هر یک تاجی از طلای سرخ قرار دارد و رایحه مشک تیزبوی از آن ها به مشام می رسد. پس همه آن را به او می بخشد. سپس خداوند هفتاد هزار فرشته را به سوی او می فرستد که همراه هر یک از آن ها کاسه ای از مروارید سفید است و در آن نوشیدنی های بهشتی است. بر روی هر کاسه نوشته شده: معبودی جز الله نیست، یگانه است و شریکی ندارد. هدیه ای از خداوند بزرگ و شکوهمند برای فلانی فرزند فلانی است. و خداوند متعال ندا می دهد: ای بنده ام، بدون حساب وارد بهشت شو.

ص: 383

الشَّمْسِ فِی بِلَادِهِمْ الْأَرْبَعُونَ یَوْماً یَا مُحَمَّدُ وَ إِنَّ الْبَیْتَ الْمَعْمُورَ فِی السَّمَاءِ السَّابِعَةِ یَدْخُلُهُ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ یَخْرُجُونَ مِنْهُ وَ لَا یَعُودُونَ إِلَیْهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یُعْطِی لِمَنْ قَرَأَ هَذَا الدُّعَاءَ ثَوَابَ تِلْکَ الْمَلَائِکَةِ وَ یُعْطِیهِ ثَوَابَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ مَنْ کَتَبَهُ وَ جَعَلَهُ فِی مَنْزِلِهِ لَمْ یُسْرَقْ وَ لَمْ یَحْتَرِقْ وَ مَنْ کَتَبَ فِی رَقِّ غَزَالٍ أَوْ کَاغَذٍ وَ حَمَلَهُ کَانَ آمِناً مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ مَنْ دَعَا بِهِ ثُمَّ مَاتَ مَاتَ شَهِیداً وَ کُتِبَ لَهُ ثَوَابُ تِسْعِمِائَةِ أَلْفِ شَهِیدٍ مِنْ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ نَظَرَ اللَّهُ إِلَیْهِ وَ أَعْطَاهُ مَا سَأَلَهُ وَ مَنْ قَرَأَهُ سَبْعِینَ مَرَّةً بِنِیَّةٍ خَالِصَةٍ عَلَی أَیِّ مَرَضٍ کَانَ لَزَالَ مِنْ جُنُونٍ أَوْ جُذَامٍ أَوْ بَرَصٍ وَ مَنْ کَتَبَ فِی جَامٍ بِکَافُورٍ أَوْ مِسْکٍ ثُمَّ غَسَلَهُ وَ رَشَّهُ عَلَی کَفَنِ مَیِّتٍ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی فِی قَبْرِهِ أَلْفَ نُورٍ وَ آمَنَهُ مِنْ هَوْلِ مُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ وَ رَفَعَ عَنْهُ عَذَابَ الْقَبْرِ وَ بَعَثَ سَبْعِینَ أَلْفَ مَلَکٍ إِلَی قَبْرِهِ یُبَشِّرُونَهُ بِالْجَنَّةِ وَ یُؤْنِسُونَهُ وَ یَفْتَحُ لَهُ بَاباً إِلَی الْجَنَّةِ وَ یُوَسِّعُ عَلَیْهِ قَبْرَهُ مَدَی بَصَرِهِ وَ مَنْ کَتَبَهُ عَلَی کَفَنِهِ اسْتَحْیَا اللَّهُ تَعَالَی أَنْ یُعَذِّبَهُ بِالنَّارِ وَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی کَتَبَ هَذَا الدُّعَاءَ عَلَی قَوَائِمِ الْعَرْشِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ الدُّنْیَا بِخَمْسِینَ أَلْفَ عَامٍ وَ مَنْ دَعَا بِهِ بِنِیَّةٍ خَالِصَةٍ فِی أَوَّلِ شَهْرِ رَمَضَانَ أَعْطَاهُ اللَّهُ تَعَالَی ثَوَابَ لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ خَلَقَ لَهُ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ یُسَبِّحُونَ اللَّهَ وَ یُقَدِّسُونَهُ وَ جَعَلَ ثَوَابَهُمْ لِمَنْ دَعَا بِهِ: یَا مُحَمَّدُ مَنْ دَعَا بِهِ لَمْ یَبْقَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ تَعَالَی حِجَابٌ وَ لَمْ یَطْلُبْ مِنَ اللَّهِ تَعَالَی شَیْئاً إِلَّا أَعْطَاهُ وَ بَعَثَ اللَّهُ إِلَیْهِ عِنْدَ خُرُوجِهِ مِنْ قَبْرِهِ سَبْعِینَ أَلْفَ مَلَکٍ فِی یَدِ کُلِّ مَلَکٍ زِمَامَةُ نَجِیبٍ مِنْ نُورٍ بَطْنُهُ مِنَ اللُّؤْلُؤِ وَ ظَهْرُهُ مِنَ الزَّبَرْجَدِ وَ قَوَائِمُهُ مِنَ الْیَاقُوتِ عَلَی ظَهْرِ کُلِّ نَجِیبٍ قُبَّةٌ مِنْ نُورٍ لَهَا أَرْبَعُمِائَةِ بَابٍ عَلَی کُلِّ بَابٍ سِتْرٌ مِنَ السُّنْدُسِ وَ الْإِسْتَبْرَقِ فِی کُلِّ قُبَّةٍ أَلْفُ وَصِیفَةٍ عَلَی رَأْسِ کُلِّ وَصِیفَةٍ تَاجٌ مِنَ الذَّهَبِ الْأَحْمَرِ تستطع [تَسْطَعُ] مِنْهُنَّ رَائِحَةُ الْمِسْکِ الْأَذْفَرِ فَیُعْطَی جَمِیعَ ذَلِکَ ثُمَّ یَبْعَثُ اللَّهُ إِلَیْهِ بَعْدَ ذَلِکَ سَبْعِینَ أَلْفَ مَلَکٍ مَعَ کُلِّ مَلَکٍ کَأْسٌ مِنْ لُؤْلُؤٍ بَیْضَاءَ فِیهَا شَرَابٌ مِنَ الْجَنَّةِ مَکْتُوبٌ عَلَی کُلِّ کَأْسٍ مِنْهَا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ هَدِیَّةٌ مِنَ الْبَارِئِ عَزَّ وَ جَلَّ لِفُلَانِ بْنِ فُلَانٍ وَ یُنَادِیهِ اللَّهُ تَعَالَی یَا عَبْدِی ادْخُلِ الْجَنَّةَ بِغَیْرِ حِسَابٍ.

ص: 383

ای محمد، و هر کس در ماه رمضان سه بار یا یک بار آن را بخواند خداوند بدنش را بر آتش حرام می کند و بهشت را بر او واجب می گرداند. و خداوند دو فرشته را مأمور می کند تا او را از گناهان بازدارند و در تمام مدت زندگی و پس از مرگ در امان خداوند خواهد بود.

ای محمد، آن را جز به مؤمنان پرهیزکار یاد نده و آن را به مشرکان یاد نده که با آن درخواست می کنند و اجابت می شود .

امام حسین علیه السلام می فرماید: پدرم به من سفارش کرد آن را حفظ کنم و گرامی بدارم و بر کفنش بنویسم. و آن را به خانواده ام بیاموزم و آنان را به خواندنش تشویق کنم. و آن هزار و یک اسم است.

دعای جوشن کبیر از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده است و صد بند دارد که هر بند شامل ده نام است و ابتدای هر بند بسم الله گفته می شود و در پایان آن گفته می شود: منزهی ای آن که معبودی جز تو نیست، به فریادم برس، به فریادم برس، و ما را از آتش نجات بده ای پروردگار، ای صاحب بزرگی و شکوه، ای مهربان ترین مهربانان.

الف - خدایا از تو خواستارم به نامت، ای خدا، ای بخشنده، ای مهربان، ای گرامی، ای پایدار، ای بزرگ، ای دیرینه ای دانا، ای شکیبا، ای دارای حکمت .

ب - ای سرور سروران، ای برآورنده دعاها، ای بلندی بخش جایگاهها، ای سرچشمه نیکیها، ای درگذرنده از خطاها، ای عطابخش خواسته ها، ای پذیرنده توبه ها، ای شنونده نداها، ای دانای رازها، ای دور کننده بلاها .

ج - ای بهترین آمرزندگان، ای بهترین گشایشگران ای بهترین یاوران، ای بهترین داوران، ای بهترین روزی دهان، ای بهترین وارثان، ای بهترین ستایشگران ای بهترین یادآوران، ای بهترین عطابخشان، ای بهترین نیکوکاران،

د - ای آن که شکوه و زیبایی تنها از آن اوست ای آن که توانایی و برازندگی تنها از آن اوست، ای آن که فرمانروایی و شوکت تنها از آن اوست، ای آنکه اوست بزرگ و برتر، ای پدیدآورنده ابرهای پرباران، ای آن که نیرومند، و پرتوان است، ای آن که حسابرسی چالاک است، ای آن که کیفرش سخت و شدید است، ای آن که پاداش نیک تنها نزد اوست، ای آن که ام الکتاب پیش روی اوست .

ه - خدایا!از تو خواستارم به نامت ای پرمهر، ای بخشایشگر، ای جزادهنده، ای روشنی خرد، ای

ص: 384

یَا مُحَمَّدُ وَ مَنْ دَعَا بِهِ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ أَوْ مَرَّةً وَاحِدَةً حَرَّمَ اللَّهُ جَسَدَهُ عَلَی النَّارِ وَ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ وَ وَکَّلَ اللَّهُ بِهِ مَلَکَیْنِ یَحْفَظَانِهِ مِنَ الْمَعَاصِی وَ کَانَ فِی أَمَانِ اللَّهِ تَعَالَی طُولَ حَیَاتِهِ وَ عِنْدَ مَمَاتِهِ یَا مُحَمَّدُ وَ لَا تُعَلِّمْهُ إِلَّا لِمُؤْمِنٍ تَقِیٍّ وَ لَا تُعَلِّمْهُ مُشْرِکاً فَیَسْأَلَ بِهِ وَ یُعْطَی قَالَ الْحُسَیْنُ علیه السلام أَوْصَانِی أَبِی علیه السلام بِحِفْظِهِ وَ تَعْظِیمِهِ وَ أَنْ أَکْتُبَهُ عَلَی کَفَنِهِ وَ أَنْ أُعَلِّمَهُ أَهْلِی وَ أَحُثَّهُمْ عَلَیْهِ وَ هُوَ أَلْفُ اسْمٍ وَ اسْمُ (1)

دُعَاءِ الْجَوْشَنِ الْکَبِیرِ مَرْوِیٌّ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وَ هُوَ مِائَةُ فَصْلٍ کُلُّ فَصْلٍ عَشَرَةُ أَسْمَاءٍ وَ تُبَسْمِلُ فِی أَوَّلِ کُلِّ فَصْلٍ مِنْهَا وَ تَقُولُ فِی آخِرِهِ سُبْحَانَکَ یَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ خَلِّصْنَا مِنَ النَّارِ یَا رَبِّ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

ا- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا کَرِیمُ یَا مُقِیمُ یَا عَظِیمُ یَا قَدِیمُ یَا عَلِیمُ یَا حَلِیمُ یَا حَکِیمُ.

ب- یَا سَیِّدَ السَّادَاتِ یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ یَا رَافِعَ الدَّرَجَاتِ یَا وَلِیَّ الْحَسَنَاتِ یَا غَافِرَ الْخَطِیئَاتِ یَا مُعْطِیَ الْمَسْأَلَاتِ یَا قَابِلَ التَّوْبَاتِ یَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ یَا عَالِمَ الْخَفِیَّاتِ یَا دَافِعَ الْبَلِیَّاتِ

ج- یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ یَا خَیْرَ الْفَاتِحِینَ یَا خَیْرَ النَّاصِرِینَ یَا خَیْرَ الْحَاکِمِینَ یَا خَیْرَ الرَّازِقِینَ یَا خَیْرَ الْوَارِثِینَ یَا خَیْرَ الْحَامِدِینَ یَا خَیْرَ الذَّاکِرِینَ یَا خَیْرَ الْمُنْزِلِینَ یَا خَیْرَ الْمُحْسِنِینَ

د- یَا مَنْ لَهُ الْعِزَّةُ وَ الْجَمَالُ یَا مَنْ لَهُ الْقُدْرَةُ وَ الْکَمَالُ یَا مَنْ لَهُ الْمُلْکُ وَ الْجَلَالُ یَا مَنْ هُوَ الْکَبِیرُ الْمُتَعَالُ یَا مُنْشِئَ السَّحَابِ الثِّقَالِ یَا مَنْ هُوَ شَدِیدُ الْمِحَالِ یَا مَنْ هُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ یَا مَنْ هُوَ شَدِیدُ الْعِقَابِ یَا مَنْ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ یَا مَنْ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتَابِ

ه- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا حَنَّانُ یَا مَنَّانُ یَا دَیَّانُ یَا بُرْهَانُ یَا

ص: 384


1- 1. انتهی ما ذکره الکفعمی فی المصباح، و ما بعده إلی آخر الدعاء روایة الکفعمی فی البلد الأمین ص 402، و سیأتی شرح الدعاء نقلا من کتاب مهج الدعوات مفصلا.

فرمانروا، ای خشنودی، ای آمرزش، ای پاک، ای پشتوانه، ای صاحب نعمت و بیان .

و - ای آن که همه در برابر عظمتش فروتن، ای آن که همه در برابر قدرتش تسلیم، ای آن که همه در برابر عزّتش خوار، ای آن که همه در برابر هیبتش هراسان، ای آن که همه از ترسش فرمانبردار، ای آن که کوهها از بیمش شکافته، ای آن که آسمانها به امرش بر پا، ای آن که زمینها به اجازه اش بر جا، ای آن که رعد به ستایشش تسبیح گو است، ای آن که بر اهل مملکتش ستم نمی کند .

ز – ای بخشنده خطاها، ای برطرف کننده بلاها، ای اوج امیدواریها، ای بسیاردهنده عطاها، ای بخشنده هدایا، ای روزی رسان آفریده ها، ای برآورنده آرزوها، ای شنوای گلایه ها، ای برانگیزنده بندگان، ای بندگشای دربندان .

ح - ای صاحب سپاس و ستایش، ای صاحب فخر و ارزش، ای صاحب بزرگواری و والایی، ای صاحب پیمان و وفا، ای صاحب گذشت و رضا، ای صاحب بخشش و عطاء، ای صاحب دادرسی و داوری، ای صاحب عزّت و بقا، ای صاحب کرم و بخشش، ای صاحب عطاها و نعمتها .

ط - خدایا از تو خواستارم به نامت ای بازدارنده، ای دور کننده، ای بردارنده، ای سازنده، ای سودبخش، ای شنوا، ای گرد آوردنده، ای شفاعت کننده، ای مهرگستر، ای وسعت بخش .

ی - ای سازنده هر ساخته، ای آفریننده هر آفریده، ای روزی بخش هر روزی خوار، ای دارای هر دارایی، ای غمگسار هر غمزده، ای فرج بخش هر اندوهگین، ای مهرورز بر هر مهرجو ای یاور هر بی یاور، ای پرده پوش هر کاستی، ای پناه هر رانده.

یا - ای توشه ام در سختی، ای امیدم در ناگواری، ای همدم در وحشت، ای همرهم در غربت ای سرپرستم در نعمت، ای فریادرسم در گرفتاری، ای رهنمایم در سرگردانی، ای توانگری ام در تنگدستی ای پناهم در دماندگی، ای مددرسانم در پریشانی .

یب - ای دانای نهانها، ای آمرزنده گناهان، ای پرده پوش عیبها، ای غمگسار غمها، ای دگرگون ساز دلها، ای پزشک قلبها، ای روشنی بخش دلها، ای همدم جانها، ای گره گشای اندوهها، ای گشایشگر دلتنگیها .

یج - خدایا!از تو درخواست می کنم به نامت ای والا، ای زیبا، ای وکیل ، ای سرپرست،

ص: 385

سُلْطَانُ یَا رِضْوَانُ یَا غُفْرَانُ یَا سُبْحَانُ یَا مُسْتَعَانُ یَا ذَا الْمَنِّ وَ الْبَیَانِ.

و- یَا مَنْ تَوَاضَعَ کُلُّ شَیْ ءٍ لِعَظَمَتِهِ یَا مَنِ اسْتَسْلَمَ کُلُّ شَیْ ءٍ لِقُدْرَتِهِ یَا مَنْ ذَلَّ کُلُّ شَیْ ءٍ لِعِزَّتِهِ یَا مَنْ خَضَعَ کُلُّ شَیْ ءٍ لِهَیْبَتِهِ یَا مَنِ انْقَادَ کُلُّ شَیْ ءٍ مِنْ خَشْیَتِهِ یَا مَنْ تَشَقَّقَتِ الْجِبَالُ مِنْ مَخَافَتِهِ یَا مَنْ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ بِأَمْرِهِ یَا مَنِ اسْتَقَرَّتِ الْأَرَضُونَ بِإِذْنِهِ یَا مَنْ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ یَا مَنْ لَا یَعْتَدِی عَلَی أَهْلِ مَمْلَکَتِهِ.

ز- یَا غَافِرَ الْخَطَایَا یَا کَاشِفَ الْبَلَایَا یَا مُنْتَهَی الرَّجَایَا یَا مُجْزِلَ الْعَطَایَا یَا وَاهِبَ الْهَدَایَا یَا رَازِقَ الْبَرَایَا یَا قَاضِیَ الْمَنَایَا یَا سَامِعَ الشَّکَایَا یَا بَاعِثَ الْبَرَایَا یَا مُطْلِقَ الْأُسَارَی.

ح- یَا ذَا الْحَمْدِ وَ الثَّنَاءِ یَا ذَا الْفَخْرِ وَ الْبَهَاءِ یَا ذَا الْمَجْدِ وَ السَّنَاءِ یَا ذَا الْعَهْدِ وَ الْوَفَاءِ یَا ذَا الْعَفْوِ وَ الرِّضَا یَا ذَا الْمَنِّ وَ الْعَطَاءِ یَا ذَا الْفَضْلِ وَ الْقَضَاءِ یَا ذَا الْعِزِّ وَ الْبَقَاءِ یَا ذَا الْجُودِ وَ السَّخَاءِ یَا ذَا الْآلَاءِ وَ النَّعْمَاءِ.

ط- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا مَانِعُ یَا دَافِعُ یَا رَافِعُ یَا صَانِعُ یَا نَافِعُ یَا سَامِعُ یَا جَامِعُ یَا شَافِعُ یَا وَاسِعُ یَا مُوَسِّعُ.

ی- یَا صَانِعَ کُلِّ مَصْنُوعٍ یَا خَالِقَ کُلِّ مَخْلُوقٍ یَا رَازِقَ کُلِّ مَرْزُوقٍ یَا مَالِکَ کُلِّ مَمْلُوکٍ یَا کَاشِفَ کُلِّ مَکْرُوبٍ یَا فَارِجَ کُلِّ مَهْمُومٍ یَا رَاحِمَ کُلِّ مَرْحُومٍ یَا نَاصِرَ کُلِّ مَخْذُولٍ یَا سَاتِرَ کُلِّ مَعْیُوبٍ یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ.

یا- یَا عُدَّتِی عِنْدَ شِدَّتِی یَا رَجَائِی عِنْدَ مُصِیبَتِی یَا مُونِسِی عِنْدَ وَحْشَتِی یَا صَاحِبِی عِنْدَ غُرْبَتِی یَا وَلِیِّی عِنْدَ نِعْمَتِی یَا غِیَاثِی عِنْدَ کُرْبَتِی یَا دَلِیلِی عِنْدَ حَیْرَتِی یَا غَنَائِی عِنْدَ افْتِقَارِی یَا مَلْجَئِی عِنْدَ اضْطِرَارِی یَا مُغِیثِی عِنْدَ مَفْزَعِی.

یب- یَا عَلَّامَ الْغُیُوبِ یَا غَفَّارَ الذُّنُوبِ یَا سَتَّارَ الْعُیُوبِ یَا کَاشِفَ الْکُرُوبِ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ یَا طَبِیبَ الْقُلُوبِ یَا مُنَوِّرَ الْقُلُوبِ یَا أَنِیسَ الْقُلُوبِ یَا مُفَرِّجَ الْهُمُومِ یَا مُنَفِّسَ الْغُمُومِ.

یج- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا جَلِیلُ یَا جَمِیلُ یَا وَکِیلُ یَا کَفِیلُ

ص: 385

ای راهنما، ای پذیرا، ای گرداننده، ای عطابخش، ای درگذرنده، ای حال گردان .

ید - ای رهنمای گمگشتگان، ای مددرس مددجویان، ای فریادرس فریادکنان، ای پناه پناهندگان، ای ایمنی بخش هراسندگان، ای یاور مؤمنان، ای مهرورز بر خاک نشستگان، ای پناه عصیانگران، ای آمرزنده گنهگاران، ای اجابت کننده دعای بیچارگان.

یه - ای صاحب جود و نیکی، ای صاحب بخش و عطا، ای صاحب امن و امان، ای صاحب قدس و پاکی، ای صاحب حکمت و بیان، ای صاحب رحمت و رضوان ای صاحب حجّت و برهان، ای صاحب عظمت و سلطان، ای صاحب مهر و ای پشتیبان، ای صاحب گذشت و غفران .

یو - ای آن که پروردگار همه اوست، ای آن که معبود همه، اوست، ای آن که آفریننده همه، اوست ای آن که سازنده همه، اوست، ای آن که پیش از همه بود، ای آن که بعد از همه هست، ای آن که از هر چیز برتر است، ای آن که به همه چیز داناست، ای آن که بر هر چیز توانا است، ای آن که او همیشگی است و همه چیز رفتنی است.

یز - خدایا!از تو می خواهم به نامت ای ایمنی بخش، ای چیره بر همه، ای هستی آفرین، ای الهام کننده، ای روشن کننده ، ای سادگی بخش، ای توان ده، ای زینت بخش، ای نمایانگر، ای تقسیم کننده.

یح - ای آن که در فرمانروایی اش پابرجاست ای آن که در پادشاهی اش دیرینه است، ای آن که در شکوهش بزرگ است، ای آن که بر بندگانش مهربان است، ای ای آن که به هرچیز داناست، ای آن که بر نافرمانان بردبار است، ای آن که بر امیدواران اکرام ورزد، ای آن که در آفرینش حکمت نماید، ای آن که در حکمتش مهر ورزد، ای آن که در مهرش دیرینه است.

یط - ای آن که جز به فضلش امید نیست، ای آن که جز عفوش خواهش نشود، ای آن که جز به نیکی اش چشم ندوزند، ای آن که جز از عدلش نهراسند، ای آن که پایدار نماند جز فرمانروایی اش، ای آن که جز سلطنتش چیزی با دوام نیست، ای آن که رحمتش همه را فرا گرفته، ای آن که رحمتش بر خشمش پیشی گرفته، ای آن که دانشش همه را فرو گرفته، ای آن که هیچکس همانندش نیست.

ک - ای گشاینده اندوه، ای برطرف کننده غم، ای آمرزنده گناه، ای پذیرنده توبه، ای آفریننده آفریدگان، ای راست وعده، ای وفادار به پیمان، ای دانای راز نهان، ای شکافنده دانه، ای روزی دهنده

ص: 386

یَا دَلِیلُ یَا قَبِیلُ یَا مُدِیلُ یَا مُنِیلُ یَا مُقِیلُ یَا مُحِیلُ.

ید- یَا دَلِیلَ الْمُتَحَیِّرِینَ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ یَا صَرِیخَ الْمُسْتَصْرِخِینَ یَا جَارَ الْمُسْتَجِیرِینَ یَا أَمَانَ الْخَائِفِینَ یَا عَوْنَ الْمُؤْمِنِینَ یَا رَاحِمَ الْمَسَاکِینَ یَا مَلْجَأَ الْعَاصِینَ یَا غَافِرَ الْمُذْنِبِینَ یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ

یه- یَا ذَا الْجُودِ وَ الْإِحْسَانِ یَا ذَا الْفَضْلِ وَ الِامْتِنَانِ یَا ذَا الْأَمْنِ وَ الْأَمَانِ یَا ذَا الْقُدْسِ وَ السُّبْحَانِ یَا ذَا الْحِکْمَةِ وَ الْبَیَانِ یَا ذَا الرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ یَا ذَا الْحُجَّةِ وَ الْبُرْهَانِ یَا ذَا الْعَظَمَةِ وَ السُّلْطَانِ یَا ذَا الرَّأْفَةِ وَ الْمُسْتَعَانِ یَا ذَا الْعَفْوِ وَ الْغُفْرَانِ

یو- یَا مَنْ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْ ءٍ یَا مَنْ هُوَ إِلَهُ کُلِّ شَیْ ءٍ یَا مَنْ هُوَ صَانِعُ کُلِّ شَیْ ءٍ یَا مَنْ هُوَ خَالِقُ کُلِّ شَیْ ءٍ یَا مَنْ هُوَ قَبْلَ کُلِّ شَیْ ءٍ یَا مَنْ هُوَ بَعْدَ کُلِّ شَیْ ءٍ یَا مَنْ هُوَ فَوْقَ کُلِّ شَیْ ءٍ یَا مَنْ هُوَ عَالِمٌ بِکُلِّ شَیْ ءٍ یَا مَنْ هُوَ قَادِرٌ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ یَا مَنْ یَبْقَی وَ یَفْنَی کُلُّ شَیْ ءٍ.

یز- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا مُؤْمِنُ یَا مُهَیْمِنُ یَا مُکَوِّنُ یَا مُلَقِّنُ یَا مُبَیِّنُ یَا مُهَوِّنُ یَا مُمَکِّنُ یَا مُزَیِّنُ یَا مُعْلِنُ یَا مُقَسِّمُ.

یح- یَا مَنْ هُوَ فِی مُلْکِهِ مُقِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی سُلْطَانِهِ قَدِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی جَلَالِهِ عَظِیمٌ یَا مَنْ هُوَ عَلَی عِبَادِهِ رَحِیمٌ یَا مَنْ هُوَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلِیمٌ یَا مَنْ هُوَ بِمَنْ عَصَاهُ حَلِیمٌ یَا مَنْ هُوَ بِمَنْ رَجَاهُ کَرِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی صُنْعِهِ حَکِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی حِکْمَتِهِ لَطِیفٌ یَا مَنْ هُوَ فِی لُطْفِهِ قَدِیمٌ.

یط- یَا مَنْ لَا یُرْجَی إِلَّا فَضْلُهُ یَا مَنْ لَا یُسْأَلُ إِلَّا عَفْوُهُ یَا مَنْ لَا یُنْظَرُ إِلَّا بِرُّهُ یَا مَنْ لَا یُخَافُ إِلَّا عَدْلُهُ یَا مَنْ لَا یَدُومُ إِلَّا مُلْکُهُ یَا مَنْ لَا سُلْطَانَ إِلَّا سُلْطَانُهُ یَا مَنْ وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ ءٍ رَحْمَتُهُ یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ یَا مَنْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عِلْمُهُ یَا مَنْ لَیْسَ أَحَدٌ مِثْلَهُ.

ک- یَا فَارِجَ الْهَمِّ یَا کَاشِفَ الْغَمِّ یَا غَافِرَ الذَّنْبِ یَا قَابِلَ التَّوْبِ یَا خَالِقَ الْخَلْقِ یَا صَادِقَ الْوَعْدِ یَا مُوفِیَ الْعَهْدِ یَا عَالِمَ السِّرِّ یَا فَالِقَ الْحَبِّ یَا رَازِقَ

ص: 386

بندگان.

کا - خدایا!از تو خواستارم به نامت ای والا، ای وفادار، ای توانگر، ای امان ده، ای پرمهر، ای خشنود، ای پاک، ای نمایان، ای پرتوان، ای سرپرست.

کب - ای آن که زیبایی را پدیدار نمودی، ای آن که زشتی را پوشاندی ای آن که بر گناه سرزنش نکردی، ای آن که پرده دری ننمودی،ای که گذشتت بزرگ، ای که نیکو درگذری، ای آمرزگانیت فراگیر، ای دستت به مهر گشوده، ای شنوای هر نجوی، ای سرانجام هر گلایه.

کج - ای دارای نعمت فراوان، ای دارای رحمت فراگیر، ای دارای بخشش آغازین، ای دارای حکمت رسا، ای دارای نیروی کامل ، ای دارای برهان قطعی، ای دارای کرامت هویدا، ای دارای عزّت پایدار، ای دارای توان استوار، ای دارای عظمت بلندپایه.

کد - ای پدیدآورنده آسمانها ای برنهنده تاریکیها، ای رحم کننده اشکهای ریزان، ای درگذرنده از لغزشها، ای پوشنده زشتیها، ای زندگی بخش مردگان، ای فرودآور آیات، ای دوچندان کننده خوبیها، ای ناپدید کننده بدیها، ای سخت شکنجه.

که - خدایا!از تو درخواست می کنم به نامت ای صورتگر، ای سنجیده کار، ای گرداننده، ای پاک کننده، ای روشنی بخش، ای ساده ساز، ای مژده ده، ای بیم ده، ای پیش آورنده ، ای پس اندازنده.

کو - ای پروردگار خانه محترم، ای پرودگار ماه محترم، ای پرودگار شهر محترم، ای پروردگار رکن و مقام، ای پروردگار مشعر الحرام، ای پروردگار مسجد الحرام، ای پروردگار حلال و حرام، ای پروردگار روشنی و تاریکی، ای پروردگار تحیّت و سلام، ای پرورنده نیرو در مردمان .

کز - ای داورترین داوران، ای دادگرترین دادگران، ای راستگوترین راستگویان، ای پاکترین پاکان، ای بهترین آفرینندگان، ای چابکترین حسابگران، ای شنواترین شنوندگان، ای بیناترین بینندگان، ای برترین شفاعت کنندگان، ای گرامی ترین گرامیان.

کح - ای تکیه گاه آن که تکیه گاه ندارد، ای پشتیبان آن که پشتیبانی ندارد، ای اندوخته آن که اندوخته ای ندارد ای پناه آن که پناهی ندارد، ای فریادرس آن که فریادرسی ندارد، ای افتخار آن که افتخاری ندارد، ای عزّت آن که عزّتی ندارد ای مددرسان آن که مددی ندارد، ای همدم آن که همدمی ندارد، ای ایمنی بخش آن که ایمنی ندارد .

ص: 387

الْأَنَامِ.

کا- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا عَلِیُّ یَا وَفِیُّ یَا غَنِیُّ یَا مَلِیُّ یَا حَفِیُّ یَا رَضِیُّ یَا زَکِیُّ یَا بَدِی ءُ یَا قَوِیُّ یَا وَلِیُّ.

کب- یَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِیلَ یَا مَنْ سَتَرَ الْقَبِیحَ یَا مَنْ لَمْ یُؤَاخِذْ بِالْجَرِیرَةِ یَا مَنْ لَمْ یَهْتِکِ السِّتْرَ یَا عَظِیمَ الْعَفْوِ یَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ یَا صَاحِبَ کُلِّ نَجْوَی یَا مُنْتَهَی کُلِّ شَکْوَی.

کج- یَا ذَا النِّعْمَةِ السَّابِغَةِ یَا ذَا الرَّحْمَةِ الْوَاسِعَةِ یَا ذَا الْمِنَّةِ السَّابِقَةِ یَا ذَا الْحِکْمَةِ الْبَالِغَةِ یَا ذَا الْقُدْرَةِ الْکَامِلَةِ یَا ذَا الْحُجَّةِ الْقَاطِعَةِ یَا ذَا الْکَرَامَةِ الظَّاهِرَةِ یَا ذَا الْعِزَّةِ الدَّائِمَةِ یَا ذَا الْقُوَّةِ الْمَتِینَةِ یَا ذَا الْعَظَمَةِ الْمَنِیعَةِ.

کد- یَا بَدِیعَ السَّمَاوَاتِ یَا جَاعِلَ الظُّلُمَاتِ یَا رَاحِمَ الْعَبَرَاتِ یَا مُقِیلَ الْعَثَرَاتِ یَا سَاتِرَ الْعَوْرَاتِ یَا مُحْیِیَ الْأَمْوَاتِ یَا مُنَزِّلَ الْآیَاتِ یَا مُضَعِّفَ الْحَسَنَاتِ یَا مَاحِیَ السَّیِّئَاتِ یَا شَدِیدَ النَّقِمَاتِ.

که- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا مُصَوِّرُ یَا مُقَدِّرُ یَا مُدَبِّرُ یَا مُطَهِّرُ یَا مُنَوِّرُ یَا مُیَسِّرُ یَا مُبَشِّرُ یَا مُنْذِرُ یَا مُقَدِّمُ یَا مُؤَخِّرُ.

کو- یَا رَبَّ الْبَیْتِ الْحَرَامِ یَا رَبَّ الشَّهْرِ الْحَرَامِ یَا رَبَّ الْبَلَدِ الْحَرَامِ یَا رَبَّ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ یَا رَبَّ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ یَا رَبَّ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ یَا رَبَّ الْحِلِّ وَ الْحَرَامِ یَا رَبَّ النُّورِ وَ الظَّلَامِ یَا رَبَّ التَّحِیَّةِ وَ السَّلَامِ یَا رَبَّ الْقُدْرَةِ فِی الْأَنَامِ.

کز- یَا أَحْکَمَ الْحَاکِمِینَ یَا أَعْدَلَ الْعَادِلِینَ یَا أَصْدَقَ الصَّادِقِینَ یَا أَطْهَرَ الطَّاهِرِینَ یَا أَحْسَنَ الْخَالِقِینَ یَا أَسْرَعَ الْحَاسِبِینَ یَا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ یَا أَشْفَعَ الشَّافِعِینَ یَا أَکْرَمَ الْأَکْرَمِینَ.

کح- یَا عِمَادَ مَنْ لَا عِمَادَ لَهُ یَا سَنَدَ مَنْ لَا سَنَدَ لَهُ یَا ذُخْرَ مَنْ لَا ذُخْرَ لَهُ یَا حِرْزَ مَنْ لَا حِرْزَ لَهُ یَا غِیَاثَ مَنْ لَا غِیَاثَ لَهُ یَا فَخْرَ مَنْ لَا فَخْرَ لَهُ یَا عِزَّ مَنْ لَا عِزَّ لَهُ یَا مُعِینَ مَنْ لَا مُعِینَ لَهُ یَا أَنِیسَ مَنْ لَا أَنِیسَ لَهُ یَا أَمَانَ مَنْ لَا أَمَانَ لَهُ.

ص: 387

کط - خدایا!از تو می خواهم به نامت ای نگهدار، ای پایدار، ای پاینده، ای مهرورز، ای سلامتی بخش، ای داور، ای دانا، ای تقسیم کن، ای بازگیر، ای فراخی بخش.

ل - ای نگهدار آن که از او نگهداری جوید، ای مهربان بر آن که از او مهر جوید، ای آمرزنده آن که از او آمرزش خواهد ای یاور آن که از او یاری طلبد، ای حافظ آن که از او حفاظت خواهد، ای اکرام کننده آن که از او اکرام خواهد، ای راهنمای آن که از او راهنمایی جوید، ای دادرس آن که از او دادرسی خواهد، ای مددیار آن که از او مدد جوید، ای فریادرس آن که از او فریادرسی خواهد

لا - ای عزیزی که خوار نگردد، ای لطیفی که دست اندازی نشود، ای پایداری که خواب او را درنیابد، ای پاینده ای که فنا نپذیرد، ای زنده ای که نمی میرد، ای پادشاهی که از بین نمی رود، ای همیشگی ای که فانی نمی شود، ای دانایی که نادانی ندارد، ای بی نیازی که خوراک نخواهد، ای توانایی که ناتوان نمی گردد

لب - خدایا!از تو درخواست می کنم به نامت ای یکتا، ای یگانه، ای گواه، ای بزرگوار، ای ستایش پذیر، ای راهنما ای برانگیزنده، ای میراث برنده، ای زیان رسان، ای سودبخش

لج - ای بزرگ تر از هر بزرگ، ای کریم تر از هر کریم، ای

مهربان تر از هر مهربان، ای داناتر از هر دانا، ای حکیم تر از هر حکیم، ای دیرینه تر از هر دیرینه، ای بزرگ تر از هر بزرگ، ای لطیف تر از هر لطیف، ای باشکوه تر از هر باشکوه، ای عزیزتر از هر عزیز.

لد - ای گذشتت کریمانه، ای نعمتت بزرگ، ای خیرت بسیار، ای فضلت دیرینه، ای لطفت همیشگی، ای صنعت چشم نواز، ای گره گشای گرفتاری، ای بردارنده زیان، ای پادشاه هستی، ای داور بر حق.

له - ای آن که در پیمانش وفادار است، ای آن که در وفاداری اش پایدار است، ای آن که در پایداری اش والاست، ای آن که در والایی اش نزدیک است، ای آن که در نزدیکی اش با نرمی است، ای آن که در نرمی اش شریف است، ای آن که در شرفش با عزّت است، ای آن که در عزّتش بزرگ است، ای آن که در بزرگی اش شکوهمند است، ای آن که در شکوهش ستوده است.

لو - خدایا!از تو درخواست می کنم به نامت ای بسنده، ای درمان بخش، ای تمام، ای تندرستی ده ای راهنما، ای به نیکی خوان، ای داور، ای خشنود، ای بلندمرتبه، ای ماندگار.

لز - ای آن که هرچیز برایش فروتن است، ای آن که هر چیز از او هراسان است، ای آن که هستی هرچیز از او است، ای آن که هرچیز به او پدیدار است، ای آن که هرچیز به سوی او بازگشت کند، ای آن که هرچیز از او

ص: 388

کط- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ یَا عَاصِمُ یَا قَائِمُ یَا دَائِمُ یَا رَاحِمُ یَا سَالِمُ یَا حَاکِمُ یَا عَالِمُ یَا قَاسِمُ یَا قَابِضُ یَا بَاسِطُ.

ل- یَا عَاصِمَ مَنِ اسْتَعْصَمَهُ یَا رَاحِمَ مَنِ اسْتَرْحَمَهُ یَا غَافِرَ مَنِ اسْتَغْفَرَهُ یَا نَاصِرَ مَنِ اسْتَنْصَرَهُ یَا حَافِظَ مَنِ اسْتَحْفَظَهُ یَا مُکْرِمَ مَنِ اسْتَکْرَمَهُ یَا مُرْشِدَ مَنِ اسْتَرْشَدَهُ یَا صَرِیخَ مَنِ اسْتَصْرَخَهُ یَا مُعِینَ مَنِ اسْتَعَانَهُ یَا مُغِیثَ مَنِ اسْتَغَاثَهُ.

لا- یَا عَزِیزاً لَا یُضَامُ یَا لَطِیفاً لَا یُرَامُ یَا قَیُّوماً لَا یَنَامُ یَا دَائِماً لَا یَفُوتُ یَا حَیّاً لَا یَمُوتُ یَا مَلِکاً لَا یَزُولُ یَا بَاقِیاً لَا یَفْنَی یَا عَالِماً لَا یَجْهَلُ یَا صَمَداً لَا یُطْعَمُ یَا قَوِیّاً لَا یَضْعُفُ.

لب- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا أَحَدُ یَا وَاحِدُ یَا شَاهِدُ یَا مَاجِدُ یَا حَامِدُ یَا رَاشِدُ یَا بَاعِثُ یَا وَارِثُ یَا ضَارُّ یَا نَافِعُ.

لج- یَا أَعْظَمَ مِنْ کُلِّ عَظِیمٍ یَا أَکْرَمَ مِنْ کُلِّ کَرِیمٍ یَا أَرْحَمَ مِنْ کُلِّ رَحِیمٍ یَا أَعْلَمَ مِنْ کُلِّ عَلِیمٍ یَا أَحْکَمَ مِنْ کُلِّ حَکِیمٍ یَا أَقْدَمَ مِنْ کُلِّ قَدِیمٍ یَا أَکْبَرَ مِنْ کُلِّ کَبِیرٍ یَا أَلْطَفَ مِنْ کُلِّ لَطِیفٍ یَا أَجَلَّ مِنْ کُلِّ جَلِیلٍ یَا أَعَزَّ مِنْ کُلِّ عَزِیزٍ.

لد- یَا کَرِیمَ الصَّفْحِ یَا عَظِیمَ الْمَنِّ یَا کَثِیرَ الْخَیْرِ یَا قَدِیمَ الْفَضْلِ یَا دَائِمَ اللُّطْفِ یَا لَطِیفَ الصُّنْعِ یَا مُنَفِّسَ الْکَرْبِ یَا کَاشِفَ الضُّرِّ یَا مَالِکَ الْمُلْکِ یَا قَاضِیَ الْحَقِّ.

له- یَا مَنْ هُوَ فِی عَهْدِهِ وَفِیٌّ یَا مَنْ هُوَ فِی وَفَائِهِ قَوِیٌّ یَا مَنْ هُوَ فِی قُوَّتِهِ عَلِیٌّ یَا مَنْ هُوَ فِی عُلُوِّهِ قَرِیبٌ یَا مَنْ هُوَ فِی قُرْبِهِ لَطِیفٌ یَا مَنْ هُوَ فِی لُطْفِهِ شَرِیفٌ یَا مَنْ هُوَ فِی شَرَفِهِ عَزِیزٌ یَا مَنْ هُوَ فِی عِزِّهِ عَظِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی عَظَمَتِهِ مَجِیدٌ یَا مَنْ هُوَ فِی مَجْدِهِ حَمِیدٌ.

لو- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا کَافِی یَا شَافِی یَا وَافِی یَا مُعَافِی یَا هَادِی یَا دَاعِی یَا قَاضِی یَا رَاضِی یَا عَالِی یَا بَاقِی.

لز- یَا مَنْ کُلُّ شَیْ ءٍ خَاضِعٌ لَهُ یَا مَنْ کُلُّ شَیْ ءٍ خَاشِعٌ لَهُ یَا مَنْ کُلُّ شَیْ ءٍ کَائِنٌ لَهُ یَا مَنْ کُلُّ شَیْ ءٍ مَوْجُودٌ بِهِ یَا مَنْ کُلُّ شَیْ ءٍ مُنِیبٌ إِلَیْهِ یَا مَنْ کُلُّ شَیْ ءٍ

ص: 388

ترسان است، ای آن که هرچیز به او بر پاست، ای آن که هر چیز به سوی او دگرگون می شود، ای آن که هر چیز به ستایش او تسبیه گو است، ای آن که هرچیز جز جلوه اش نابود است .

لح - ای آن که گریزگاهی نیست جز به بارگاهش، ای آن که پناهی جز به درگاهش نیست، ای آن که مقصدی جز به سوی او نیست، ای آن که از او نجاتی نیست جز به سوی خودش، ای آن که جز به سوی او میلی نیست، ای آن که جنبش و نیرویی نیست جز به او، ای آن که جز از او مدد نجویند، ای آن که جز بر او توکلّ نشود، ای آن که جز به او امیدی نیست، ای آن که جز او پرستیده نشود.

لط - ای بهترین هراس انگیزان، ای بهترین خواسته شده ها، ای بهترین جویاشدگان، ای بهترین درخواست شده از او ، ای بهترین قصد شدگان ای بهترین یادشدگان، ای بهترین ستودگان، ای بهترین دلبران، ای بهترین خواندگان، ای بهترین همدمان.

م - خدایا!از تو خواستارم به نامت ای آمرزنده، ای پرده پوش، ای توانا، ای چیره، ای آفریننده ای شکننده، ای جبران کننده، ای یادآور، ای بینا، ای یاور.

ما - ای آن که آفرید پس متناسب نمود، ای آن که اندازه نهاد پس رهنمون شد ای آن که بلا را برگیرد، ای آن که زمزمه نهان را بشنود، ای آن که غرق شدگان را برهاند، ای آن که از نابودی رهایی بخشد، ای آن که بیماران را شفا دهد. ای آن که خنداند و گریاند، ای آن که میراند و زنده کند، ای آن که دوگونه مرد و زن آفرید.

مب - ای آن که در خشکی و دریا راه اوست، ای آن که در کرانه های هستی نشانه های اوست، ای آن که در نشانه هایش برهان روشن اوست، ای آن که در مرگ آفریدگان قدرت نمایی اوست، ای آن که در قبرها پندآموزی اوست، ای آن که در رستاخیز فرمانروایی بی حدّ اوست، ای آن که در حسابرسی اعمال شکوه اوست، ای آن که در سنجش کردارها داوری اوست، ای آن که در بهشت پاداش اوست، ای آن که در دوزخ کیفر اوست .

مج - ای آن که هراسندگان به درگاه او گریزند، ای آن که گنهکاران به سوی او پناه برند، ای آن که پشیمانان آهنگ او کنند، ای آن که پارسایان به او میل نمایند، ای آن که سرگشتگان به او پناه برند، ای آن که ارادتمندان به او انس گیرند، ای آن که شیفتگان به او افتخار کنند، ای آن که خطاکاران در عفوش طمع ورزند، ای آن که یقین یافتگان به سوی او آرام گیرند، ای آن که توکّل کنندگان بر او توکّل کنند.

مد - خدایا!از تو درخواست می کنم به نامت ای دوست داشتنی، ای شفابخش، ای نزدیک، ای دیده بان، ای حسابرس، ای هراس انگیز، ای پاداش ده، ای اجابت کننده، ای آگاه ای بینا.

ص: 389

خَائِفٌ مِنْهُ یَا مَنْ کُلُّ شَیْ ءٍ قَائِمٌ بِهِ یَا مَنْ کُلُّ شَیْ ءٍ صَائِرٌ إِلَیْهِ یَا مَنْ کُلُّ شَیْ ءٍ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ یَا مَنْ کُلُّ شَیْ ءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ.

لح- یَا مَنْ لَا مَفَرَّ إِلَّا إِلَیْهِ یَا مَنْ لَا مَفْزَعَ إِلَّا إِلَیْهِ یَا مَنْ لَا مَقْصَدَ إِلَّا إِلَیْهِ یَا مَنْ لَا مَنْجَی مِنْهُ إِلَّا إِلَیْهِ یَا مَنْ لَا یُرْغَبُ إِلَّا إِلَیْهِ یَا مَنْ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِهِ یَا مَنْ لَا یُسْتَعَانُ إِلَّا بِهِ یَا مَنْ لَا یُتَوَکَّلُ إِلَّا عَلَیْهِ یَا مَنْ لَا یُرْجَی إِلَّا هُوَ یَا مَنْ لَا یُعْبَدُ إِلَّا إِیَّاهُ.

لط- یَا خَیْرَ الْمَرْهُوبِینَ یَا خَیْرَ الْمَطْلُوبِینَ یَا خَیْرَ الْمَرْغُوبِینَ یَا خَیْرَ الْمَسْئُولِینَ یَا خَیْرَ الْمَقْصُودِینَ یَا خَیْرَ الْمَذْکُورِینَ یَا خَیْرَ الْمَشْکُورِینَ یَا خَیْرَ الْمَحْبُوبِینَ یَا خَیْرَ الْمَدْعُوِّینَ یَا خَیْرَ الْمُسْتَأْنِسِینَ.

م- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا غَافِرُ یَا سَاتِرُ یَا قَادِرُ یَا قَاهِرُ یَا فَاطِرُ یَا کَاسِرُ یَا جَابِرُ یَا ذَاکِرُ یَا نَاظِرُ یَا نَاصِرُ: ما یَا مَنْ خَلَقَ فَسَوَّی یَا مَنْ قَدَّرَ فَهَدی یَا مَنْ یَکْشِفُ الْبَلْوَی یَا مَنْ یَسْمَعُ النَّجْوَی یَا مَنْ یُنْقِذُ الْغَرْقَی یَا مِنْ یُنْجِی الْهَلْکَی یَا مَنْ یَشْفِی الْمَرْضَی یَا مَنْ أَضْحَکَ وَ أَبْکی یَا مَنْ أَماتَ وَ أَحْیا یَا مَنْ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثی.

مب- یَا مَنْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ سَبِیلُهُ یَا مَنْ فِی الْآفَاقِ آیَاتُهُ یَا مَنْ فِی الْآیَاتِ بُرْهَانُهُ یَا مَنْ فِی الْمَمَاتِ قُدْرَتُهُ یَا مَنْ فِی الْقُبُورِ عِبْرَتُهُ یَا مَنْ فِی الْقِیَامَةِ مُلْکُهُ یَا مَنْ فِی الْحِسَابِ هَیْبَتُهُ یَا مَنْ فِی الْمِیزَانِ قَضَاؤُهُ یَا مَنْ فِی الْجَنَّةِ ثَوَابُهُ یَا مَنْ فِی النَّارِ عِقَابُهُ.

مج- یَا مَنْ إِلَیْهِ یَهْرَبُ الْخَائِفُونَ یَا مَنْ إِلَیْهِ یَفْزَعُ الْمُذْنِبُونَ یَا مَنْ إِلَیْهِ یَقْصِدُ الْمُنِیبُونَ یَا مَنْ إِلَیْهِ یَرْغَبُ الزَّاهِدُونَ یَا مَنْ إِلَیْهِ یَلْجَأُ الْمُتَحَیِّرُونَ یَا مَنْ بِهِ یَسْتَأْنِسُ الْمُرِیدُونَ یَا مَنْ بِهِ یَفْتَخِرُ الْمُحِبُّونَ یَا مَنْ فِی عَفْوِهِ یَطْمَعُ الْخَاطِئُونَ یَا مَنْ إِلَیْهِ یَسْکُنُ الْمُوقِنُونَ یَا مَنْ عَلَیْهِ یَتَوَکَّلُ الْمُتَوَکِّلُونَ.

مد- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا حَبِیبُ یَا طَبِیبُ یَا قَرِیبُ یَا رَقِیبُ یَا حَسِیبُ یَا مُهِیبُ یَا مُثِیبُ یَا مُجِیبُ یَا خَبِیرُ یَا بَصِیرُ.

ص: 389

مه - ای نزدیک تر از هر نزدیک، ای محبوب تر از هر محبوب، ای بیناتر از هر بینا، ای آگاه تر از هر آگاه، ای شریف تر از هر شریف، ای برتر از هر بلند، ای تواناتر از هر توانا، ای توانگرتر از هر توانگر، ای بخشنده تر از هر بخشنده، ای مهربان تر از هر مهربان .

مو - ای چیره شکست ناپذیر، ای سازنده ناساخته، ای آفریننه ناآفریده، ای مالک غیر مملوک، ای چیره چیره گی ناپذیر، ای بلندی بخش بلندی ناپذیر، ای نگهدار بی نگهدار، ای یاری کننده یاری نشده، ای شاهد بدون غیبت ، ای نزدیک دوری ناپذیر .

مز - ای روشنایی نور، ای روشنی بخش نور ای آفریننده نور، ای گرداننده نور، ای به اندازه ساز نور، ای روشنی هر نور، ای روشنایی پیش از هر نور، ای روشنایی پس از هر نور، ای روشنایی بر فراز هر نور، ای نوری که همانندش نوری نیست .

مح - ای آن که عطایش چشمگیر است، ای آن که کارش نوازشگر است، ای آن که نوازشش پایدار است، ای آن که نیکی اش دیرینه است، ای آن که سخنش حق است ای آن که وعده اش راست است، ای آن که گذشتش فضیلت است، ای آن که کیفرش عدل است، ای آن که یادش شیرین است، ای آن که عطایش همگانی است.

مط - خدایا!از تو درخواست می کنم به نامت ای آسان ساز، ای جدایی بخش، ای دگرگون ساز، ای هموار کن، ای فرودآور، ای عطابخش، ای فزون ده، ای بسیاربخش، ای امان ده، ای زیبایی آفرین .

ن - ای آن که بیند و دیده نشود، ای آن که بیافرینده و آفریده نشود، ای آن که راهنمایی کند و راهنمایی نشود، ای آن که زنده کند و زنده اش نکنند، ای آن که پرسد و پرسیده نشود، ای آن که خوراند و خورانده نشو د، ای آن که پناهد دهد و پناه نجوید، ای آن که داوری کند و بر او داوری نشود، ای آن که فرمان دهد و فرمانش ندهند، ای آن که نزاده، و زاده نشده، و برای او همتایی نبوده است.

نا - ای بهترین حسابگر، ای که بهترین طبیب، ای بهترین مراقب ، ای بهترین نزدیک، ای بهترین پاسخ دهنده ، ای بهترین محبوب ، ای بهترین ضامن ، ای بهترین کارگشا، ای بهترین مولا، ای بهترین یاور .

نب - ای شادی عارفان، ای آرزوی شیفتگان، ای همدم مریدان، ای دوست توبه کاران، ای روزی دهنده بی چیزان، ای امید گنهکاران، ای نور چشم عبادت کنندگان، ای گشاینده اندوه

ص: 390

مه- یَا أَقْرَبَ مِنْ کُلِّ قَرِیبٍ یَا أَحَبَّ مِنْ کُلِّ حَبِیبٍ یَا أَبْصَرَ مِنْ کُلِّ بَصِیرٍ یَا أَخْبَرَ مِنْ کُلِّ خَبِیرٍ یَا أَشْرَفَ مِنْ کُلِّ شَرِیفٍ یَا أَرْفَعَ مِنْ کُلِّ رَفِیعٍ یَا أَقْوَی مِنْ کُلِّ قَوِیٍّ یَا أَغْنَی مِنْ کُلِّ غَنِیٍّ یَا أَجْوَدَ مِنْ کُلِّ جَوَادٍ یَا أَرْأَفَ مِنْ کُلِّ رَءُوفٍ.

مو- یَا غَالِباً غَیْرَ مَغْلُوبٍ یَا صَانِعاً غَیْرَ مَصْنُوعٍ یَا خَالِقاً غَیْرَ مَخْلُوقٍ یَا مَالِکاً غَیْرَ مَمْلُوکٍ یَا قَاهِراً غَیْرَ مَقْهُورٍ یَا رَافِعاً غَیْرَ مَرْفُوعٍ یَا حَافِظاً غَیْرَ مَحْفُوظٍ یَا نَاصِراً غَیْرَ مَنْصُورٍ یَا شَاهِداً غَیْرَ غَائِبٍ یَا قَرِیباً غَیْرَ بَعِیدٍ.

مز- یَا نُورَ النُّورِ یَا مُنَوِّرَ النُّورِ یَا خَالِقَ النُّورِ یَا مُدَبِّرَ النُّورِ یَا مُقَدِّرَ النُّورِ یَا نُورَ کُلِّ نُورٍ یَا نُوراً قَبْلَ کُلِّ نُورٍ یَا نُوراً بَعْدَ کُلِّ نُورٍ یَا نُوراً فَوْقَ کُلِّ نُورٍ یَا نُوراً لَیْسَ کَمِثْلِهِ نُورٌ.

مح- یَا مَنْ عَطَاؤُهُ شَرِیفٌ یَا مَنْ فِعْلُهُ لَطِیفٌ یَا مَنْ لُطْفُهُ مُقِیمٌ یَا مَنْ إِحْسَانُهُ قَدِیمٌ یَا مَنْ قَوْلُهُ حَقٌّ یَا مَنْ وَعْدُهُ صِدْقٌ یَا مَنْ عَفْوُهُ فَضْلٌ یَا مَنْ عَذَابُهُ عَدْلٌ یَا مَنْ ذِکْرُهُ حُلْوٌ یَا مَنْ فَضْلُهُ عَمِیمٌ.

مط- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا مُسَهِّلُ یَا مُفَصِّلُ یَا مُبَدِّلُ یَا مُذَلِّلُ یَا مُنَزِّلُ یَا مُنَوِّلُ یَا مُفْضِلُ یَا مُجْزِلُ یَا مُمْهِلُ یَا مُجْمِلُ.

ن- یَا مَنْ یَرَی وَ لَا یُرَی یَا مَنْ یَخْلُقُ وَ لَا یُخْلَقُ یَا مَنْ یَهْدِی وَ لَا یُهْدَی یَا مَنْ یُحْیِی وَ لَا یُحْیَا یَا مَنْ یَسْأَلُ وَ لَا یُسْأَلُ یَا مَنْ یُطْعِمُ وَ لا یُطْعَمُ یَا مَنْ یُجِیرُ وَ لا یُجارُ عَلَیْهِ یَا مَنْ یَقْضِی وَ لَا یُقْضَی عَلَیْهِ یَا مَنْ یَحْکُمُ وَ لَا یُحْکَمُ عَلَیْهِ یَا مَنْ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ.

نا- یَا نِعْمَ الْحَسِیبُ یَا نِعْمَ الطَّبِیبُ یَا نِعْمَ الرَّقِیبُ یَا نِعْمَ الْقَرِیبُ یَا نِعْمَ الْمُجِیبُ یَا نِعْمَ الْحَبِیبُ یَا نِعْمَ الْکَفِیلُ یَا نِعْمَ الْوَکِیلُ یَا نِعْمَ الْمَوْلَی یَا نِعْمَ النَّصِیرُ.

نب- یَا سُرُورَ الْعَارِفِینَ یَا مُنَی الْمُحِبِّینَ یَا أَنِیسَ الْمُرِیدِینَ یَا حَبِیبَ التَّوَّابِینَ یَا رَازِقَ الْمُقِلِّینَ یَا رَجَاءَ الْمُذْنِبِینَ یَا قُرَّةَ عَیْنِ الْعَابِدِینَ یَا مُنَفِّسَ

ص: 390

دلگیران، ای غمگسار غمزدگان، ای معبود گذشتگان و آیندگان .

نج - خدایا!من از تو درخواست می کنم به نامت ای پروردگار ما، ای معبود ما، ای سرور ما ای مولای ما، ای یاور ما، ای نگهدار ما، ای راهنمای ما، ای مددرسان ما، ای محبوب ما، ای طبیب ما،

ند - ای پروردگار پیامبران و نیکان، ای پروردگار صدّیقان و خوبان، ای پروردگار بهشت و دوزخ، ای پروردگار خردسالان و بزرگسالان، ای پروردگار دانه ها و میوه ها، ای پروردگار نهرها و درختان، ای پروردگار دشتها و بیشه ها، ای پروردگار خشیکیها و دریاها، ای پروردگار شب و روز، ای پروردگار آشکارها و نهانها .

نه - ای آن که فرمانش در هرچیز نفوذ یافته، ای آن که دانشش به هر چیز رسیده، ای آن که قدرتش هر چیز را دربر گرفته، ای آن که بندگان از شمردن نعمتهایش ناتوانند، ای آن که آفریدگان به سپاسش نرسند، ای آن که فهمها بزرگی اش را درنیابند، ای آن که پندارها به ژرفای هستی اش نرسند، ای آن که بزرگی و بزرگ منشی پوشش اوست، ای که بندگان توان برگرداندن حکمش را ندارند، ای آن که فرمانروایی جز فرمانروایی او نیست، ای آن که عطایی جز عطای او نیست .

نو - ای آن که نمونه اعلی از آن اوست، ای آن که صفات برتر برای اوست، ای آن که سرانجام و سرآغاز از آن اوست، ای آن که بهشت پناهگاه از آن اوست، ای آن که نشانه های بزرگ از آن اوست، ای آن که نامهای نیکوتر از آن اوست، ای آن که فرمان و داوری از آن اوست، ای آن هوا و فضا از آن اوست، ای آن که عرش و فرش از آن اوست، ای آن که آسمانهای برافراشته از آن اوست.

نز - خدایا!از تو می خواهم به نامت ای درگذرنده، ای آمرزنده، ای شکیبا، ای ستایش پذیر، ای مهربان، ای مهرورز، ای خواسته شده ، ای دوستدار، ای پاک، ای منزّه.

نح - ای آن که بزرگی اش در آسمان است، ای آن که نشانه هایش در زمین است، ای آن که دلایلش در هرچیز است، ای آن که شگفتیهایش در دریاست، ای آن که گنیجنه هایش در کوههاست، ای آن که آفرینش را آغاز کند سپس بازش گرداند، ای آن که همه امور به به سوی او بازگردد، ای آن که لطفش را در هر چیز نمایان ساخته، ای آن که آفرینش هر چیز را نیکو پرداخته، ای آن که توانش در آفریدگان کارگر افتاده است.

نط - ای دوست آن که دوستی ندارد، ای درمانگر آن که درمانگری ندارد، ای پاسخگوی آن که پاسخگویی ندارد، ای مهربان آن که مهربانی ندارد، ای همراه بی همرهان، ای فریادرس آن که فریادرسی ندارد، ای رهنمای آن که رهنمایی ندارد، ای همدم آن که همدمی ندارد، ای رحم کننده آن که رحم کننده ای ندارد

ص: 391

عَنِ الْمَکْرُوبِینَ یَا مُفَرِّجَ عَنِ الْمَغْمُومِینَ یَا إِلَهَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ.

نج- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا رَبَّنَا یَا إِلَهَنَا یَا سَیِّدَنَا یَا مَوْلَانَا یَا نَاصِرَنَا یَا حَافِظَنَا یَا دَلِیلَنَا یَا مُعِینَنَا یَا حَبِیبَنَا یَا طَبِیبَنَا.

ند- یَا رَبَّ النَّبِیِّینَ وَ الْأَبْرَارِ یَا رَبَّ الصِّدِّیقِینَ وَ الْأَخْیَارِ یَا رَبَّ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ یَا رَبَّ الصِّغَارِ وَ الْکِبَارِ یَا رَبَّ الْحُبُوبِ وَ الثِّمَارِ یَا رَبَّ الْأَنْهَارِ وَ الْأَشْجَارِ یَا رَبَّ الصَّحَارِی وَ الْقِفَارِ یَا رَبَّ الْبَرَارِی وَ الْبِحَارِ یَا رَبَّ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا رَبَّ الْأَعْلَانِ وَ الْأَسْرَارِ.

نه- یَا مَنْ نَفَذَ فِی کُلِّ شَیْ ءٍ أَمْرُهُ یَا مَنْ لَحِقَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عِلْمُهُ یَا مَنْ بَلَغَتْ إِلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قُدْرَتُهُ یَا مَنْ لَا تُحْصِی الْعِبَادُ نِعَمَهُ یَا مَنْ لَا تَبْلُغُ الْخَلَائِقُ شُکْرَهُ یَا مَنْ لَا تُدْرِکُ الْأَفْهَامُ جَلَالَهُ یَا مَنْ لَا تَنَالُ الْأَوْهَامُ کُنْهَهُ یَا مَنِ الْعَظَمَةُ وَ الْکِبْرِیَاءُ رِدَاؤُهُ یَا مَنْ لَا تَرُدُّ الْعِبَادُ قَضَاءَهُ یَا مَنْ لَا مُلْکَ إِلَّا مُلْکُهُ یَا مَنْ لَا عَطَاءَ إِلَّا عَطَاؤُهُ.

نو- یَا مَنْ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَی یَا مَنْ لَهُ الصِّفَاتُ الْعُلْیَا یَا مَنْ لَهُ الْآخِرَةُ وَ الْأُولَی یَا مَنْ لَهُ الْجَنَّةُ الْمَأْوَی یَا مَنْ لَهُ الْآیَاتُ الْکُبْرَی یَا مَنْ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی یَا مَنْ لَهُ الْحُکْمُ وَ الْقَضَاءُ یَا مَنْ لَهُ الْهَوَاءُ وَ الْفَضَاءُ یَا مَنْ لَهُ الْعَرْشُ وَ الثَّرَی یَا مَنْ لَهُ السَّمَاوَاتُ الْعُلَی.

نز- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا عَفُوُّ یَا غَفُورُ یَا صَبُورُ یَا شَکُورُ یَا رَءُوفُ یَا عَطُوفُ یَا مَسْئُولُ یَا وَدُودُ یَا سُبُّوحُ یَا قُدُّوسُ.

نح- یَا مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ عَظَمَتُهُ یَا مَنْ فِی الْأَرْضِ آیَاتُهُ یَا مَنْ فِی کُلِّ شَیْ ءٍ دَلَائِلُهُ یَا مَنْ فِی الْبِحَارِ عَجَائِبُهُ یَا مَنْ فِی الْجِبَالِ خَزَائِنُهُ یَا مَنْ یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ یَا مَنْ إِلَیْهِ یَرْجِعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ یَا مَنْ أَظْهَرَ فِی کُلِّ شَیْ ءٍ لُطْفَهُ یَا مَنْ أَحْسَنَ کُلَّ شَیْ ءٍ خَلَقَهُ یَا مَنْ تَصَرَّفَ فِی الْخَلَائِقِ قُدْرَتُهُ.

نط- یَا حَبِیبَ مَنْ لَا حَبِیبَ لَهُ یَا طَبِیبَ مَنْ لَا طَبِیبَ لَهُ یَا مُجِیبَ مَنْ لَا مُجِیبَ لَهُ یَا شَفِیقَ مَنْ لَا شَفِیقَ لَهُ یَا رَفِیقَ مَنْ لَا رَفِیقَ لَهُ یَا مُغِیثَ مَنْ لَا مُغِیثَ لَهُ یَا دَلِیلَ مَنْ لَا دَلِیلَ لَهُ یَا أَنِیسَ مَنْ لَا أَنِیسَ لَهُ یَا رَاحِمَ مَنْ لَا رَاحِمَ لَهُ

ص: 391

ای همنشینی آن که همنشینی ندارد .

س - ای کفایت کننده هرکه از او کفایت خواهد، ای راهنمای هرکه از او راهنمایی جوید، ای نگاهبان هرکه از او نگاهبانی خواهد، ای رعایت کننده هرکه از او رعایت خواهد، ای شفادهنده هرکه از او شفا طلبد، ای داور هرکه از او داوری خواهد، ای بی نیاز کننده هرکه از او بی نیازی جوید، ای وفادار به هر که از او وفا جوید، ای نیروبخش هرکه از او نیرو خواهد، ای سرپرست هرکه از او سرپرستی خواهد.

سا - خدایا!از تو می خواهم به نامت ای آفریننده، ای روزی دهنده، ای گویا، ای راستگو ای شکافنده، ای جدا کننده، ای گشاینده، ای پیونددهنده، ای پیشی گیرنده، ای بلند جایگاه.

سب - ای آن که شب و روز را دگرگون سازد، ای آن که تاریکیها و روشنایی ها را قرار داد، ای آن که سایه خنک و گرما را آفرید، ای آن که خورشید و ماه را مسّخر ساخت، ای آن که خیر و شر را مقدّر نمود، ای آن که مرگ و زندگی را آفرید، ای آن که خلق و امر از آن اوست، ای آن که فرزندی نگرفت، ای آن که در فرمانروای یشریکی برایش نیست، ای آن که از روی خواری سرپرستی نخواهد.

سج - ای آن که خواهش خواهشمندان را می داند، ای آن که از نهاد خاموشان آگاه است، ای آن که ناله درماندگان را می شنود، ای آن که گریه هراسیدگان را می بیند، ای آن که نیازهای نیازمندان به دست اوست، ای آن بهانه توبه کاران را می پذیرد، ای آن که عمل تبهکاران را صلاح نبخشد، ای آن که پاداش نیکوکاران را تباه نکند، ای آن که از دل عارفان دور نباشد ای بخشنده ترین بخشندگان .

سد - ای همیشه ماندگار، ای شنونده دعا، ای گسترده عطا، ای آمرزنده خطا، ای پدید آورنده آسمان، ای نیک آزمون، ای نیکو ستایش، ای دیرینه بر فراز، ای بسیار وفادار، ای شریف پاداش.

سه - خدایا!از تو می خواهم به نامت ای پرده پوش ای آمرزگار، ای چیره، ای جاهمند، ای بس شکیبا، ای نیک بخش، ای برگزیننده، ای گشاینده، ای روح بخش، ای راحتی بخش .

سو - ای آن که مرا آفرید و بیاراست، ای آن که مرا روزی داد و پرورید، ای آن که به من خورانید و نوشانید، ای آن که مرا نزدیک نمود و به کنار خویش برد، ای آن که مرا نگاه داشت و کفایت نمود، ای آن که مرا حفظ کرد و حمایت نمود، ای آن که به من عزّت بخشید و بی نیازم ساخت، ای آن که توفیقم داد و راهنمایی کرد، ای آن که همدمم شد و جایم داد، ای آن که مرا بمیراند و زنده کند.

سز - ای آن که حق را با کلماتش استوار و برجا کند، ای آن که توبه را از بندگانش بپذیرد، ای آن که میان انسان و دلش قرار گیرد، ای آن که شفاعت جز با اجازه اش سود نبخشد، ای آن که به گمراه شدگان

ص: 392

یَا صَاحِبَ مَنْ لَا صَاحِبَ لَهُ.

س- یَا کَافِیَ مَنِ اسْتَکْفَاهُ یَا هَادِیَ مَنِ اسْتَهْدَاهُ یَا کَالِیَ مَنِ اسْتَکْلَاهُ یَا رَاعِیَ مَنِ اسْتَرْعَاهُ یَا شَافِیَ مَنِ اسْتَشْفَاهُ یَا قَاضِیَ مَنِ اسْتَقْضَاهُ یَا مُغْنِیَ مَنِ اسْتَغْنَاهُ یَا مُوفِیَ مَنِ اسْتَوْفَاهُ یَا مُقَوِّیَ مَنِ اسْتَقْوَاهُ یَا وَلِیَّ مَنِ اسْتَوْلَاهُ.

سا- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا خَالِقُ یَا رَازِقُ یَا نَاطِقُ یَا صَادِقُ یَا فَالِقُ یَا فَارِقُ یَا فَاتِقُ یَا رَاتِقُ یَا سَابِقُ یَا سَامِقُ.

سب- یَا مَنْ یُقَلِّبُ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ یَا مَنْ جَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَ الْأَنْوَارَ یَا مَنْ خَلَقَ الظِّلَّ وَ الْحَرُورَ یَا مَنْ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ یَا مَنْ قَدَّرَ الْخَیْرَ وَ الشَّرَّ یَا مَنْ خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ یَا مَنْ لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ یَا مَنْ لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً یَا مَنْ لَیْسَ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ یَا مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِ.

سج- یَا مَنْ یَعْلَمُ مُرَادَ الْمُرِیدِینَ یَا مَنْ یَعْلَمُ ضَمِیرَ الصَّامِتِینَ یَا مَنْ یَسْمَعُ أَنِینَ الْوَاهِنِینَ یَا مَنْ یَرَی بُکَاءَ الْخَائِفِینَ یَا مَنْ یَمْلِکُ حَوَائِجَ السَّائِلِینَ یَا مَنْ یَقْبَلُ عُذْرَ التَّائِبِینَ یَا مَنْ لَا یُصْلِحُ أَعْمَالَ الْمُفْسِدِینَ یَا مَنْ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ یَا مَنْ لَا یَبْعُدُ عَنْ قُلُوبِ الْعَارِفِینَ یَا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِینَ.

سد- یَا دَائِمَ الْبَقَاءِ یَا سَامِعَ الدُّعَاءِ یَا وَاسِعَ الْعَطَاءِ یَا غَافِرَ الْخَطَاءِ یَا بَدِیعَ السَّمَاءِ یَا حَسَنَ الْبَلَاءِ یَا جَمِیلَ الثَّنَاءِ یَا قَدِیمَ السَّنَاءِ یَا کَثِیرَ الْوَفَاءِ یَا شَرِیفَ الْجَزَاءِ.

سه- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا سَتَّارُ یَا غَفَّارُ یَا قَهَّارُ یَا جَبَّارُ یَا صَبَّارُ یَا بَارُّ یَا مُخْتَارُ یَا فَتَّاحُ یَا نَفَّاحُ یَا مُرْتَاحُ.

سو- یَا مَنْ خَلَقَنِی وَ سَوَّانِی یَا مَنْ رَزَقَنِی وَ رَبَّانِی یَا مَنْ أَطْعَمَنِی وَ سَقَانِی یَا مَنْ قَرَّبَنِی وَ أَدْنَانِی یَا مَنْ عَصَمَنِی وَ کَفَانِی یَا مَنْ حَفِظَنِی وَ کَلَانِی یَا مَنْ أَعَزَّنِی وَ أَغْنَانِی یَا مَنْ وَفَّقَنِی وَ هَدَانِی یَا مَنْ آنَسَنِی وَ آوَانِی یَا مَنْ أَمَاتَنِی وَ أَحْیَانِی.

سز- یَا مَنْ یُحِقُّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ یَا مَنْ یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ یَا مَنْ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ یَا مَنْ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلَّا بِإِذْنِهِ یَا مَنْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ

ص: 392

راهش داناتر است، ای آن که حکمش دگرگونی نپذیرد، ای آن که رأیش را بازگرداننده ای نیست، ای آن که هرچیز فرمانش را گردن نهد، ای آن که آسمانها به دست قدرتش پیچیده گشته، ای آن که از روی رحمتش بادها را مژده دهنده فرستد.

سح - ای آن که زمین را بستر زندگی قرار داد، ای آن که کوهها را میخهای زمین نهاد، ای آن که خورشدی را چراغ جهانش کرد، ای آن که ماه را تابان ساخت، ای آن که شب را جامه آرامش گرداند، ای آن که روز را مایه روزی قرار داد، ای آن که خواب را وسیله آرامش ساخت، ای آن که آسمان را بنا نهاد، ای آن که همه اشیاء را جفت قرار داد، ای آن که آتش را کمینگاه قرار داد.

سط - خدایا!از تو می خواهم به نامت ای شنوا، ای همیار، ای بلندپایه، ای فرازمند، ای شتابنده، ای نوآفرین، ای بزرگ، ای توانا، ای آگاه، ای پناه ده .

ع - ای زنده پیش از هر زنده، ای زنده پس از هر زنده، ای زنده ای که مانند او زنده ای نیست، ای زنده ای که هیچ زنده ای شریک او نیست، ای زنده ای که به زنده ای نیاز ندارد، ای زنده ای که همه زندگان را می میراند، ای زنده ای که به زنده ها روزی می دهد، ای زنده ای که زندگی را از زنده ای دیگر به ارث نبرده، ای زنده ای که مردگان را زنده می کند، ای زنده ای به خود پاینده ای که او را چرت و خواب درنگیرد.

عا - ای آن که یادی دارد فراموش نشدنی، ای آن که نوری دارد خاموش نشدنی، ای آن که نعمتهایی بخشیده ناشمردنی، ای آن که فرمانروایی اش بی زوال است، ای آن که ستایشش بی شمار است، ای آن که شکوهش چگونگی نپذیرد، ای آن که کمالی دارد درک ناشدنی، ای آن که داوری اش رد نشدنی است، ای آن که صفاتی دارد دگرگون ناپذیر ای آن که خصوصیاتی دارد غیر قابل تغییر.

عب - ای پروردگار جهانیان، ای مالک روز جزا، ای مقصود جویندگان ای پشت و پناه پناهندگان، ای دریابنده فراریان، ای آن که شکیبایان را دوست دارد، ای آن که توبه کنندگان را دوست دارد ای آن که پاکیزگان را دوست دارد، ای آن که نیکوکاران را دوست دارد، ای آن که اوست داناتر به راه یافتگان.

عج - خدایا!از تو خواستارم به نامت ای مهربان، ای همراه، ای نگهدار، ای فراگیر، ای روزی بخش، ای فریادرس، ای عزّت بخش، ای خوارکن، ای آغازگر، ای برگرداننده.

عد - ای آن که یکتاست و ضدّ ندارد، ای آن که یگانه است و بی مانند، ای آن که بی نیاز و کاستی است، ای آن که بی همتای بدون چگونگی است، ای آن که داوری بی ستم است، ای آن که پروردگاری بی وزیر است، ای آن که

ص: 393

سَبِیلِهِ یَا مَنْ لا مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ یَا مَنْ لَا رَادَّ لِقَضَائِهِ یَا مَنِ انْقَادَ کُلُّ شَیْ ءٍ لِأَمْرِهِ یَا مَنِ السَّماواتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ یَا مَنْ یُرْسِلُ الرِّیاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ.

سح- یَا مَنْ جَعَلَ الْأَرْضَ مِهَاداً یَا مَنْ جَعَلَ الْجِبَالَ أَوْتَاداً یَا مَنْ جَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجاً یَا مَنْ جَعَلَ الْقَمَرَ نُوراً یَا مَنْ جَعَلَ اللَّیْلَ لِبَاساً یَا مَنْ جَعَلَ النَّهَارَ مَعَاشاً یَا مَنْ جَعَلَ النَّوْمَ سُبَاتاً یَا مَنْ جَعَلَ السَّمَاءَ بِنَاءً یَا مَنْ جَعَلَ الْأَشْیَاءَ أَزْوَاجاً یَا مَنْ جَعَلَ النَّارَ مِرْصَاداً.

سط- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا سَمِیعُ یَا شَفِیعُ یَا رَفِیعُ یَا مَنِیعُ یَا سَرِیعُ یَا بَدِیعُ یَا کَبِیرُ یَا قَدِیرُ یَا مُنِیرُ یَا مُجِیرُ.

ع- یَا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَیٍّ یَا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَیٍّ یَا حَیُّ الَّذِی لَیْسَ کَمِثْلِهِ حَیٌّ یَا حَیُّ الَّذِی لَا یُشَارِکُهُ حَیٌّ یَا حَیُّ الَّذِی لَا یَحْتَاجُ إِلَی حَیٍّ یَا حَیُّ الَّذِی یُمِیتُ کُلَّ حَیٍّ یَا حَیُّ الَّذِی یَرْزُقُ کُلَّ حَیٍّ یَا حَیّاً لَمْ یَرِثِ الْحَیَاةَ مِنْ حَیٍّ یَا حَیُّ الَّذِی یُحْیِی الْمَوْتَی یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لَا نَوْمٌ.

عا- یَا مَنْ لَهُ ذِکْرٌ لَا یُنْسَی یَا مَنْ لَهُ نُورٌ لَا یُطْفَی یَا مَنْ لَهُ نِعَمٌ لَا تُعَدُّ یَا مَنْ لَهُ مُلْکٌ لَا یَزُولُ یَا مَنْ لَهُ ثَنَاءٌ لَا یُحْصَی یَا مَنْ لَهُ جَلَالٌ لَا یُکَیَّفُ یَا مَنْ لَهُ کَمَالٌ لَا یُدْرَکُ یَا مَنْ لَهُ قَضَاءٌ لَا یُرَدُّ یَا مَنْ لَهُ صِفَاتٌ لَا تُبَدَّلُ یَا مَنْ لَهُ نُعُوتٌ لَا تُغَیَّرُ.

عب- یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ یَا مَالِکَ یَوْمِ الدِّینِ یَا غَایَةَ الطَّالِبِینَ یَا ظَهْرَ اللَّاجِینَ یَا مُدْرِکَ الْهَارِبِینَ یَا مَنْ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ یَا مَنْ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ یَا مَنْ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ یَا مَنْ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ یَا مَنْ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ.

عج- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا شَفِیقُ یَا رَفِیقُ یَا حَفِیظُ یَا مُحِیطُ یَا مُقِیتُ یَا مُغِیثُ یَا مُعِزُّ یَا مُذِلُّ [یَا مُبْدِئُ] یَا مُعِیدُ.

عد- یَا مَنْ هُوَ أَحَدٌ بِلَا ضِدٍّ یَا مَنْ هُوَ فَرْدٌ بِلَا نِدٍّ یَا مَنْ هُوَ صَمَدٌ بِلَا عَیْبٍ یَا مَنْ هُوَ وِتْرٌ بِلَا کَیْفٍ یَا مَنْ هُوَ قَاضٍ بِلَا حَیْفٍ یَا مَنْ هُوَ رَبٌّ بِلَا وَزِیرٍ یَا مَنْ

ص: 393

عزّتمندی بی خواری است، ای آن که توانگری بی نیاز است، ای آن که پادشاهی عزل ناپذیر است، ای آن که اوصافش بی مانند است.

عه - ای آن که ذکرش برای ذاکران شرف است، ای آن که شکرش برای شاکران رستگاری است، ای آن که ستایشش برای ستایشگران عزّت است، ای آن که طاعتش برای مطعیان مایه نجات است، ای آن که درگاهش گشوده است به روی جویندگان، ای آن که راهش برای توبه کاران هموار است، ای آن که نشانه هایش برای بینندگان دلیل قاطع است، ای آن که کتابش برای پرواپیشگان مایه پند و یادآوری است، ای آن که روزی اش همه مطیعان و گنهکاران را فراگیرد، ای آن که رحمتش به نیکوکاران نزدیک است.

عو - ای آن که نامش خجسته است، ای آن که عنایتش بس بلند است، ای آن که معبودی جز او نیست، ای آن که ستایشش والا است، ای آن که نامهایش مقدس است، ای آن که هستی اش پایدار است، ای آن که بزرگی جلوه ارزش اوست، ای آن که بزرگمنشی پوشش اوست، ای آن که بخششهایش در شمار نیاید، ای آن که نعمتهایش شمرده نشود.

عز - خدایا! از تو می خواهم به نامت ای مددرسان، ای امین، ای آشکار ای استوار، ای ارجمند، ای راهنما، ای ستوده، ای بزرگوار، ای سختگیر(گنهکاران)، ای گواه.

عح - ای صاحب عرش پرشکوه، ای صاحب سخن استوار، ای صاحب کردار برازنده، ای صاحب کوبش سخت، ای صاحب نوید و و تهدید، ای آن که سرپرست ستوده است، ای آن که به نیکی انجام دهد آنچه را خواهد، ای آن که نزدیک دوری ناپذیر است، ای آن که بر هر چیز گواه است، ای آن که بر بندگان ستمکار نیست.

عط - ای آن که شریک و وزیری ندارد، ای آن که مثل و مانندی ندارد، ای آفریننده خورشید و ماه تابان، ای بی نیاز کننده درمانده تهیدست، ای روزی دهنده کودک خردسال، ای مهرورز بر پیر بزرگسال، ای پیونددهنده استخوان شکسته، ای پناه ترسان پناه جو، ای آن که بر بندگانش آگاه و بیناست، ای آن که بر هر چیز تواناست.

ف - ای صاحب جود و بخشش ای صاحب فضل و کرم، ای آفریننده لوح و قلم، ای پدیدآورنده موران و مردمان، ای صاحب عذاب و انتقام ای الهام بخش عرب و عجم، ای بردارنده زیان و درد، ای دانای رازها و قصدها، ای پروردگار کعبه و حرم، ای آفریننده هرچیز از نیستی.

فا - خدایا!از تو خواستارم به نامت ای کردگار، ای هستی بخش، ای پذیرنده، ای برازنده، ای جدا، ای پیونددهنده، ای دادگر، ای چیره، ای جویا، ای بخشنده، فب - ای آن که به کرمش بخشید، ای آن که به جودش گرامی داشت، ای آن که به لطفش کرم ورزید، ای آن که به

ص: 394

هُوَ عَزِیزٌ بِلَا ذُلٍّ یَا مَنْ هُوَ غَنِیٌّ بِلَا فَقْرٍ یَا مَنْ هُوَ مَلِکٌ بِلَا عَزْلٍ یَا مَنْ هُوَ مَوْصُوفٌ بِلَا شَبِیهٍ.

عه- یَا مَنْ ذِکْرُهُ شَرَفٌ لِلذَّاکِرِینَ یَا مَنْ شُکْرُهُ فَوْزٌ لِلشَّاکِرِینَ یَا مَنْ حَمْدُهُ عِزٌّ لِلْحَامِدِینَ یَا مَنْ طَاعَتُهُ نَجَاةٌ لِلْمُطِیعِینَ یَا مَنْ بَابُهُ مَفْتُوحٌ لِلطَّالِبِینَ یَا مَنْ سَبِیلُهُ وَاضِحٌ لِلْمُنِیبِینَ

یَا مَنْ آیَاتُهُ بُرْهَانٌ لِلنَّاظِرِینَ یَا مَنْ کِتَابُهُ تَذْکِرَةٌ لِلْمُتَّقِینَ یَا مَنْ رِزْقُهُ عُمُومٌ لِلطَّائِعِینَ وَ الْعَاصِینَ یَا مَنْ رَحْمَتُهُ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ.

عو- یَا مَنْ تَبَارَکَ اسْمُهُ یَا مَنْ تَعَالَی جَدُّهُ یَا مَنْ لَا إِلَهَ غَیْرُهُ یَا مَنْ جَلَّ ثَنَاؤُهُ یَا مَنْ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ یَا مَنْ یَدُومُ بَقَاؤُهُ یَا مَنِ الْعَظَمَةُ بَهَاؤُهُ یَا مَنِ الْکِبْرِیَاءُ رِدَاؤُهُ یَا مَنْ لَا یُحْصَی آلَاؤُهُ یَا مَنْ لَا تُعَدُّ نَعْمَاؤُهُ.

عز- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا مُعِینُ یَا أَمِینُ یَا مُبِینُ یَا مَتِینُ یَا مَکِینُ یَا رَشِیدُ یَا حَمِیدُ یَا مَجِیدُ یَا شَدِیدُ یَا شَهِیدُ.

عح- یَا ذَا الْعَرْشِ الْمَجِیدَ یَا ذَا الْقَوْلِ السَّدِیدِ یَا ذَا الْفِعْلِ الرَّشِیدِ یَا ذَا الْبَطْشِ الشَّدِیدِ یَا ذَا الْوَعْدِ وَ الْوَعِیدِ یَا مَنْ هُوَ الْوَلِیُّ الْحَمِیدُ یَا مَنْ هُوَ فَعَّالٌ لِما یُرِیدُ یَا مَنْ هُوَ قَرِیبٌ غَیْرُ بَعِیدٍ یَا مَنْ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ شَهِیدٌ یَا مَنْ هُوَ لَیْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ.

عط- یَا مَنْ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ لَا وَزِیرَ یَا مَنْ لَا شَبِیهَ لَهُ وَ لَا نَظِیرَ یَا خَالِقَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ الْمُنِیرِ یَا مُغْنِیَ الْبَائِسِ الْفَقِیرِ یَا رَازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ یَا رَاحِمَ الشَّیْخِ الْکَبِیرِ یَا جَابِرَ الْعَظْمِ الْکَسِیرِ یَا عِصْمَةَ الْخَائِفِ الْمُسْتَجِیرِ یَا مَنْ هُوَ بِعِبَادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ یَا مَنْ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ.

ف- یَا ذَا الْجُودِ وَ النِّعَمِ یَا ذَا الْفَضْلِ وَ الْکَرَمِ یَا خَالِقَ اللَّوْحِ وَ الْقَلَمِ یَا بَارِئَ الذَّرِّ وَ النَّسَمِ یَا ذَا الْبَأْسِ وَ النِّقَمِ یَا مُلْهِمَ الْعَرَبِ وَ الْعَجَمِ یَا کَاشِفَ الضُّرِّ وَ الْأَلَمِ یَا عَالِمَ السِّرِّ وَ الْهِمَمِ یَا رَبَّ الْبَیْتِ وَ الْحَرَمِ یَا مَنْ خَلَقَ الْأَشْیَاءَ مِنَ الْعَدَمِ.

فا- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا فَاعِلُ یَا جَاعِلُ یَا قَابِلُ یَا کَامِلُ یَا فَاضِلُ یَا فَاصِلُ (1) یَا عَادِلُ یَا غَالِبُ یَا طَالِبُ یَا وَاهِبُ.

فب- یَا مَنْ أَنْعَمَ بِطَوْلِهِ یَا مَنْ أَکْرَمَ بِجُودِهِ یَا مَنْ جَادَ بِلُطْفِهِ یَا مَنْ تَعَزَّزَ

ص: 394


1- 1. فی البلد الأمین: یا فاصل یا واصل.

نیرویش عزّت داد، ای آن که به حکمتش سامان داد، ای آن که به تدبیر خود حکم کرد، ای آنکه با علم خود تدبیر کرد، ای آن که با بردباری اش درگذرد، ای آن که در عین برتری اش نزدیک است، ای آن که در عین نزدیکی اش برتر است.

فج - ای آن که هرچه خواهد آفریند، ای آن که هرچه بخواهد بکند، ای آن که هرکه را بخواهد راهنمایی کند، ای آن که هرکه را بخواهد گمراه سازد، ای آن که هرکه را بخواهد عذاب کند، ای آن که هرکه را بخواهد بیامرزد، ای آن که هرکه را بخواهد عزّت بخشد، ای آن که هرکه را بخواهد خوار گرداند، ای آن که در رحم مادران هرچه خواهد صورت بخشد، ای آن که هرکه را بخواهد به رحمتش مخصوص گرداند.

فد - ای آن که همسر و فرزندی نگرفت، ای آن که برای هرچیز اندازه نهاد، ای آن که در حکمش کسی را شریک نساخت، ای آن که فرشتگان را فرستادگان خویش قرار داد، ای آن که در آسمانها برجهایی گذارد، ای آن که زمین را زیستگاه شایسته نمود، ای آن که آدمی را از آب آفرید، ای آن که برای هرچیز سرانجامی قرار داد، ای آن که با علم خویش هرچیز را دربر گرفته است، ای آن که تعداد هرچیز را شماره نموده است.

فه - خدایا!از تو درخواست می کنم به نامت ای آغاز، ای انجام، ای آشکار، ای نهان، ای نیکوکار، ای حق، ای یگانه، ای یکتا، ای بی نیاز، ای همیشگی.

فو - ای بهترین شناخته شده ای که شناخته شده، ای برترین معبودی که عبادت شده، ای والاترین ثناپذیری که سپاس شده، ای عزیزترین یاد شده ای که یاد شده ای برترین ستوده ای که ستایش شده، ای دیرینه ترین موجودی که خواسته شده، ای بلندترین وصف شده ای که به وصف آمده، ای بزرگترین مقصودی که قصد شده، ای گرامی ترین پرسیده شده ای که از او خواهش شده، ای شریف ترین محبوبی که دانسته شده .

فز - ای محبوب مسکینان، ای سرور توکّل کنندگان، ای راهنمای گمراهان، ای سرپرست مؤمنان، ای همدم ذاکران، ای پناه جان سوختگان ای رهایی بخش راستگویان، ای تواناترین توانایان، ای داناترین دانایان، ای پرستیده همه آفریدگان.

فح - ای آن که بالاست و چیره گشت، ای آن که داراست و توان یافت، ای آن که نهان شد و آگاهی یافت، ای آن که پرستش شد و ارج نهاد، ای آن که نافرمانی شد و آمرزید، ای آنکه اندیشه ها او را فرا نگیرد، ای آن که دیده ای او را در نیابد، ای آن که اثری بر او پوشیده نماند، ای روزی دهنده آدمیان، ای اندازه دهنده هر انداه.

فط - خدایا!از تو درخواست می کنم به نامت ای نگهدار، ای آفریننده، ای پدید آورنده، ای بسیار بخشنده، ای گشایشگر، ای فراخی بخش، ای کشف کننده، ای ضمانت کننده، ای فرمان ده، ای بازدارنده.

ص - ای آن که جز او غیب نداند، ای آن که برنگرداند بدی را جز او، ای آن که

ص: 395

بِقُدْرَتِهِ یَا مَنْ قَدَّرَ بِحِکْمَتِهِ یَا مَنْ حَکَمَ بِتَدْبِیرِهِ یَا مَنْ دَبَّرَ بِعِلْمِهِ یَا مَنْ تَجَاوَزَ بِحِلْمِهِ یَا مَنْ دَنَا فِی عُلُوِّهِ یَا مَنْ عَلَا فِی دُنُوِّهِ.

فج- یَا مَنْ یَخْلُقُ ما یَشاءُ یَا مَنْ یَفْعَلُ ما یَشاءُ یَا مَنْ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ یَا مَنْ یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ یَا مَنْ یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ یَا مَنْ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشاءُ یَا مَنْ یُعِزُّ مَنْ یَشَاءُ یَا مَنْ یُذِلُّ مَنْ یَشَاءُ یَا مَنْ یُصَوِّرُ فِی الْأَرْحَامِ مَا یَشَاءُ یَا مَنْ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ.

فد- یَا مَنْ لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لَا وَلَداً یَا مَنْ جَعَلَ لِکُلِّ شَیْ ءٍ قَدْراً یَا مَنْ لا یُشْرِکُ فِی حُکْمِهِ أَحَداً یَا مَنْ جَعَلَ الْمَلَائِکَةَ رُسُلًا یَا مَنْ جَعَلَ فِی السَّماءِ بُرُوجاً یَا مَنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَراراً یَا مَنْ خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً یَا مَنْ جَعَلَ لِکُلِّ شَیْ ءٍ أَمَداً یَا مَنْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عِلْماً یَا مَنْ أَحْصی کُلَّ شَیْ ءٍ عَدَداً.

فه- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا أَوَّلُ یَا آخِرُ یَا ظَاهِرُ یَا بَاطِنُ یَا بَرُّ یَا حَقُّ یَا فَرْدُ یَا وَتْرُ یَا صَمَدُ یَا سَرْمَدُ.

فو- یَا خَیْرَ مَعْرُوفٍ عُرِفَ یَا أَفْضَلَ مَعْبُودٍ عُبِدَ یَا أَجَلَّ مَشْکُورٍ شُکِرَ یَا أَعَزَّ مَذْکُورٍ ذُکِرَ یَا أَعْلَی مَحْمُودٍ حُمِدَ یَا أَقْدَمَ مَوْجُودٍ طُلِبَ یَا أَرْفَعَ مَوْصُوفٍ وُصِفَ یَا أَکْبَرَ مَقْصُودٍ قُصِدَ یَا أَکْرَمَ مَسْئُولٍ سُئِلَ یَا أَشْرَفَ مَحْبُوبٍ عُلِمَ.

فز- یَا حَبِیبَ الْمَسَاکِینِ (1) یَا سَیِّدَ الْمُتَوَکِّلِینَ یَا هَادِیَ الْمُضِلِّینَ یَا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِینَ یَا أَنِیسَ الذَّاکِرِینَ یَا مَفْزَعَ الْمَلْهُوفِینَ یَا مُنْجِیَ الصَّادِقِینَ یَا أَقْدَرَ الْقَادِرِینَ یَا أَعْلَمَ الْعَالِمِینَ یَا إِلَهَ الْخَلْقِ أَجْمَعِینَ.

فح- یَا مَنْ عَلَا فَقَهَرَ یَا مَنْ مَلَکَ فَقَدَرَ یَا مَنْ بَطَنَ فَخَبَرَ یَا مَنْ عُبِدَ فَشَکَرَ یَا مَنْ عُصِیَ فَغَفَرَ یَا مَنْ لَا تَحْوِیهِ الْفِکَرُ یَا مَنْ لَا تُدْرِکُهُ بَصُرٌ یَا مَنْ لَا یَخْفَی عَلَیْهِ أَثَرٌ یَا رَازِقَ الْبَشَرِ یَا مُقَدِّرَ کُلِّ قَدَرٍ.

فط- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا حَافَظُ یَا بَارِئُ یَا ذَارِئُ یَا بَاذِخُ یَا فَارِجُ یَا فَاتِحُ یَا کَاشِفُ یَا ضَامِنُ یَا آمِرُ یَا نَاهِی.

ص- یَا مَنْ لَا یَعْلَمُ الْغَیْبَ إِلَّا هُوَ یَا مَنْ لَا یَصْرِفُ السُّوءَ إِلَّا هُوَ یَا مَنْ

ص: 395


1- 1. فی البلد الأمین: یا حبیب الباکین.

آفریدگان را جز او نیافریند، ای آن که گناه را جز او نیامرزد، ای آن که نعمت را جز او کامل نکند، ای آن که دلها را جز او دگرگون نکند، ای آن که کارها را جز او تدبیر ننماید، ای آن که باران را جز او فرو نبارد، ای آن که روزی را جز او نگستراند، ای آن که مردگان را جز او زنده نسازد.

صا - ای یاور ضعیفان، ای همراه غریبان، ای یار دوستان، ای چیره بر دشمنان ای بالا برنده آسمان، ای مونس برگزیدگان، ای محبوب پروا پیشگان، ای گنجینه تهیدستان، ای معبود توانگران ای کریم ترین کریمان.

صب - ای کفایت کننده از هرچیز، ای پاینده بر هرچیز، ای آن که چیزی مانند او نیست، ای آن که چیزی بر فرمانروایی اش نیفزاید، ای آن که چیزی بر او پوشیده نیست، ای آن که چیزی از خزانه هایش نکاهد، ای آن که مانندش کسی نیست، ای آن که چیزی از علمش پنهان نماند، ای آن که به همه چیز آگاه است، ای آن که همه رحمتش همه چیز را فرا گرفته است.

صج - خدایا!از تو درخواست می کنم به نامت ای اکرام کننده، ای روزی بخش ای نعمت دهنده، ای عطابخش، ای بی نیازکننده، ای ذخیره گذار، ای نابودکننده، ای زنده ساز، ای خشنودکننده، ای رهایی بخش .

صد - ای آغاز و انجام هرچیز، ای پرستیده و دارنده هرچیز، ای پروردگار و سازنده هرچیز، ای آفریننده و برآورنده هرچیز، ای گیرنده و گشاینده هرچیز، ای آغاز کننده هرچیز و بازگرداننده آن، ای پدیدآورنده و اندازه بخش هرچیز، ای هستی بخش و جنباننده هرچیز، ای زنده کننده و میراننده هرچیز، ای آفریننده و وارث بر هرچیز

صه - ای بهترین یادکننده و یادشده، ای بهترین ثناپذیر و ثناشده، ای بهترین ستاینده و ستوده، ای بهترین گواه و گواه پذیر، ای بهترین خواهنده و خوانده شده، ای بهترین پاسخ دهنده و پاسخ داده شده، ای بهترین یار و همدم، ای بهترین همراه و همنشین، ای بهترین هدف و خواسته، ای بهترین دوستدار و دوستی پذیر.

صو - ای آن که به خواهنده اش پاسخ گوید، ای آن که برای فرمانبرش دوست است، ای آن که به دوستدارش نزدیک است، ای آن که برای کسی که از او نگهداری طلبد دیده بان است، ای آن که به هرکه به او امید بندد کریم است، ای آن که هرکه از او نافرمانی کند بردبار است، ای ان که در بزرگی اش مهربان است، ای آن که در فرزانگی بزرگ است، ای آن که در نیکی اش دیرینه است، ای آن که به هر که او را خواهد دانا است.

صز - خدایا!از تو درخواست می کنم به نامت ای سبب ساز، ای شوق آفرین، ای برگرداننده، ای پیگیر، ای سامان بخش، ای هراس آور، ای برحذردار، ای یادآور، ای تسخیرگر، ای دگرگون ساز

ص: 396

لَا یَخْلُقُ الْخَلْقَ إِلَّا هُوَ یَا مَنْ لَا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا هُوَ یَا مَنْ لَا یُتِمُّ النِّعْمَةَ إِلَّا هُوَ یَا مَنْ لَا یُقَلِّبُ الْقُلُوبَ إِلَّا هُوَ یَا مَنْ لَا یُدَبِّرُ الْأَمْرَ إِلَّا هُوَ یَا مَنْ لَا یُنَزِّلُ الْغَیْثَ إِلَّا هُوَ یَا مَنْ لَا یَبْسُطُ الرِّزْقَ إِلَّا هُوَ یَا مَنْ لَا یُحْیِی الْمَوْتَی إِلَّا هُوَ.

صا- یَا مُعِینَ الضُّعَفَاءِ یَا صَاحِبَ الْغُرَبَاءِ یَا نَاصِرَ الْأَوْلِیَاءِ یَا قَاهِرَ الْأَعْدَاءِ یَا رَافِعَ السَّمَاءِ یَا أَنِیسَ الْأَصْفِیَاءِ یَا حَبِیبَ الْأَتْقِیَاءِ یَا کَنْزَ الْفُقَرَاءِ یَا إِلَهَ الْأَغْنِیَاءِ یَا أَکْرَمَ الْکُرَمَاءِ.

صب- یَا کَافِیاً مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ یَا قَائِماً عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ یَا مَنْ لَا یُشْبِهُهُ شَیْ ءٌ یَا مَنْ لَا یَزِیدُ فِی مُلْکِهِ شَیْ ءٌ یَا مَنْ لا یَخْفی عَلَیْهِ شَیْ ءٌ یَا مَنْ لَا یَنْقُصُ مِنْ خَزَائِنِهِ شَیْ ءٌ یَا مَنْ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ یَا مَنْ لَا یَعْزُبُ عَنْ عِلْمِهِ شَیْ ءٌ یَا مَنْ هُوَ خَبِیرٌ بِکُلِّ شَیْ ءٍ یَا مَنْ وَسِعَتْ رَحْمَتُهُ کُلَّ شَیْ ءٍ.

صج- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا مُکْرِمُ یَا مُطْعِمُ یَا مُنْعِمُ یَا مُعْطِی یَا مُغْنِی یَا مُقْنِی یَا مُفْنِی یَا مُحْیِی یَا مُرْضِی یَا مُنْجِی.

صد- یَا أَوَّلَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ آخِرَهُ یَا إِلَهَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ مَلِیکَهُ یَا رَبَّ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ صَانِعَهُ یَا بَارِئَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ خَالِقَهُ یَا قَابِضَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ بَاسِطَهُ یَا مُبْدِئَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ مُعِیدَهُ یَا مُنْشِئَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ مُقَدِّرَهُ یَا مُکَوِّنَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ مُحَوِّلَهُ یَا مُحْیِیَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ مُمِیتَهُ یَا خَالِقَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ وَارِثَهُ.

صه- یَا خَیْرَ ذَاکِرٍ وَ مَذْکُورٍ یَا خَیْرَ شَاکِرٍ وَ مَشْکُورٍ یَا خَیْرَ حَامِدٍ وَ مَحْمُودٍ یَا خَیْرَ شَاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ یَا خَیْرَ دَاعٍ وَ مَدْعُوٍّ یَا خَیْرَ مُجِیبٍ وَ مُجَابٍ یَا خَیْرَ مُونِسٍ وَ أَنِیسٍ یَا خَیْرَ صَاحِبٍ وَ جَلِیسٍ یَا خَیْرَ مَقْصُودٍ وَ مَطْلُوبٍ یَا خَیْرَ حَبِیبٍ وَ مَحْبُوبٍ.

صو- یَا مَنْ هُوَ لِمَنْ دَعَاهُ مُجِیبٌ یَا مَنْ هُوَ لِمَنْ أَطَاعَهُ حَبِیبٌ یَا مَنْ هُوَ إِلَی مَنْ أَحَبَّهُ قَرِیبٌ یَا مَنْ هُوَ بِمَنِ اسْتَحْفَظَهُ رَقِیبٌ یَا مَنْ هُوَ بِمَنْ رَجَاهُ کَرِیمٌ یَا هُوَ بِمَنْ عَصَاهُ حَلِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی عَظَمَتِهِ رَحِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی حِکْمَتِهِ عَظِیمٌ یَا مَنْ هُوَ فِی إِحْسَانِهِ قَدِیمٌ یَا مَنْ هُوَ بِمَنْ أَرَادَهُ عَلِیمٌ.

صز- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا مُسَبِّبُ یَا مُرَغِّبُ یَا مُقَلِّبُ یَا مُعَقِّبُ یَا مُرَتِّبُ یَا مُخَوِّفُ یَا مُحَذِّرُ یَا مُذَکِّرُ یَا مُسَخِّرُ یَا مُغَیِّرُ.

ص: 396

صح - ای آن که علمش پیش است، ای آن که وعده اش راست است، ای آن که لطفش آشکار است، ای آن که فرمانش چیره است، ای آن که کتابش استوار است. ای آن که حکمش شدنی است، ای آن که قرآنش باشکوه است، ای آن که فرمانروایی اش دیرین است، ای آن که بخشش فراگیر است، ای آن که پایگاهش بس بزرگ است.

صط - ای آن که شنیدنی از شنیدن دیگر بازش ندارد، ای آن که کاری از کار دیگر منعش نکند، ای آن که گفتاری از گفتار دیگر سرگرمش نکند، ای آن که درخواستی از درخواست دیگر او را بازندارد، ای آن که چیزی از چیز دیگر پرده اش نشود، ای آن که اصرار اصرارکنندگان او را به ستوه نیاورد، ای آن که آرمان واپسین جویندگان است، ای آن که نهایت همّت عارفان است، ای آن که پایان جستجوی جویندگان است، ای آن که ذره ای در سراسر هستی بر او پوشیده نیست

یکصد - ای بردباری که شتاب نکند، ای بخشنده ای که بخل نورزد، ای راستگویی که تخلّف نکند، ای عطاکننده ای که خستگی نپذیرد، ای چیره ای که شکست ناپذیر است، ای بزرگی که به وصف در نیاید، ای دادگری که ستم ننماید، ای توانگری که نیازمند نشود، ای بزرگی که کوچک نگردد، ای نگهداری که غفلت ننماید.منزّهی تو ای که معبودی جز تو نیست، فریادرس، فریادرس، ما را از آتش رهایی بخش پروردگار. یا ذالجلال و الاکرام یا ارحم الراحمین(1).

روایت4.

مهج الدعوات: از جمله دعاها، شرح معروف به دعای جوشن است. کاتب نیازمند به در گاه الهی، ابوطالب بن رجب می­گوید: دعای جوشن و خبر و فضیلت آن را در یکی از کتابهای جد نیکبختم تقی الدین حسن بن داود رحمة الله علیه یافتم که با مهج الدعوات و سایر منابع متفاوت بود و این روایت بر دعای مذکور مقدم است، فلذا خواستم آن را در اینجا بیاورم تا فضیلت دعای مذکور روشن گردد. در اینجا آنچه را یافتم عینا نقل می­کنم:

خبر دعای جوشن و فضیلت آن و ثواب خواننده و حامل آن با حذف سند از امام کاظم علیه السلام به واسطه پدران بزرگوارش از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت شده است.

ص: 397


1- . بلد الامین :402-411

صح- یَا مَنْ عِلْمُهُ سَابِقٌ یَا مَنْ وَعْدُهُ صَادِقٌ یَا مَنْ لُطْفُهُ ظَاهِرٌ یَا مَنْ أَمْرُهُ غَالِبٌ یَا مَنْ کِتَابُهُ مُحْکَمٌ یَا مَنْ قَضَاؤُهُ کَائِنٌ یَا مَنْ قُرْآنُهُ مَجِیدٌ یَا مَنْ مُلْکُهُ قَدِیمٌ یَا مَنْ فَضْلُهُ عَمِیمٌ یَا مَنْ عَرْشُهُ عَظِیمٌ.

صط- یَا مَنْ لَا یَشْغَلُهُ سَمْعٌ عَنْ سَمْعٍ یَا مَنْ لَا یَمْنَعُهُ فِعْلٌ عَنْ فِعْلٍ یَا مَنْ لَا یُلْهِیهِ قَوْلٌ عَنْ قَوْلٍ یَا مَنْ لَا یُغَلِّطُهُ سُؤَالٌ عَنْ سُؤَالٍ یَا مَنْ لَا یَحْجُبُهُ شَیْ ءٌ عَنْ شَیْ ءٍ یَا مَنْ لَا یُبْرِمُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّینَ یَا مَنْ هُوَ غَایَةُ مُرَادِ الْمُرِیدِینَ یَا مَنْ هُوَ مُنْتَهَی هِمَمِ الْعَارِفِینَ یَا مَنْ هُوَ مُنْتَهَی طَلَبِ الطَّالِبِینَ یَا مَنْ لَا یَخْفَی عَلَیْهِ ذَرَّةٌ فِی الْعَالَمِینَ.

المائة- یَا حَلِیماً لَا یَعْجَلُ یَا جَوَاداً لَا یَبْخَلُ یَا صَادِقاً لَا یُخْلِفُ یَا وَهَّاباً لَا یَمَلُّ یَا قَاهِراً لَا یُغْلَبُ یَا عَظِیماً لَا یُوصَفُ یَا عَدْلًا لَا یَحِیفُ یَا غَنِیّاً لَا یَفْتَقِرُ یَا کَبِیراً لَا یَصْغُرُ یَا حَافِظاً لَا یَغْفُلُ سُبْحَانَکَ یَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ خَلِّصْنَا مِنَ النَّارِ یَا رَبِّ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ (1).

«4»

مهج، [مهج الدعوات] وَ مِنْ ذَلِکَ الشَّرْحُ الْمَعْرُوفُ بِدُعَاءِ الْجَوْشَنِ یَقُولُ کَاتِبُهُ الْفَقِیرُ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی أَبُو طَالِبِ بْنُ رَجَبٍ وَجَدْتُ دُعَاءَ الْجَوْشَنِ وَ خَبَرَهُ وَ فَضْلَهُ فِی کِتَابٍ مِنْ کُتُبِ جَدِّیَ السَّعِیدِ تَقِیِّ الدِّینِ الْحَسَنِ بْنِ دَاوُدَ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ یَتَضَمَّنُ مُهَجَ الدَّعَوَاتِ وَ غَیْرَهُ بِغَیْرِ هَذِهِ الرِّوَایَةِ وَ الْخَبَرُ مُقَدَّمٌ عَلَی الدُّعَاءِ الْمَذْکُورِ فَأَحْبَبْتُ إِثْبَاتَهُ فِی هَذَا الْمَکَانِ لِیُعْلَمَ فَضْلُ الدُّعَاءِ الْمَذْکُورِ(2)

وَ هَذَا

صِفَةُ مَا وَجَدْتُهُ بِعَیْنِهِ خَبَرُ دُعَاءِ الْجَوْشَنِ وَ فَضْلِهِ وَ مَا لِقَارِئِهِ وَ لِحَامِلِهِ مِنَ الثَّوَابِ بِحَذْفِ الْإِسْنَادِ عَنْ مَوْلَانَا وَ سَیِّدِنَا مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرٍ الصَّادِقِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَبِیهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ.

ص: 397


1- 1. رواه الکفعمیّ فی البلد الأمین تراه مشکولا بالاعراب ص 402- 411 و رواه فی مصباحه أیضا لکنه غیر مطبوع، و نقله المحدث الکبیر الشیخ عبّاس القمّیّ فی مفاتیحه ص 86- 100 ط المکتبة الإسلامیة.
2- 2. قد مر الإشارة الی ذلک فی ص 327 و أنّه قد اشتبه علیه دعاء الجوشن الصغیر بالکبیر و دعاء الجوشن الکبیر غیر مذکور فی المهج.

فرمود: پدرم امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: آیا دوست داری سرّی از اسرار خداوند عزوجل را که پیامبر خدا صلی الله علیه وآله به من آموخته و کسی دیگری از آن باخبر نیست، به تو بیاموزم؟ عرض کردم: بلی ای پدر جانم به فدایت. فرمود: جبرئیل در جنگ احد بر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نازل شد. جنگ احد روزی هولناک و بسیار گرم بود و پیامبر زرهی بر تن داشت که از شدت گرمای هوا و حرارت زره، تحمل آن برای حضرت غیرممکن بود.

پیامبر فرمود: سرم را به سوی آسمان برداشتم و دعا کردم. درهای آسمان را دیدم که باز شد و جبرئیل غرق در نور بر من نازل شد و عرض کرد: سلام بر تو ای پیامبر خدا. پاسخ دادم: علیک السلام ای برادرم جبرئیل. عرض کرد: خداوند بزرگ و والا مرتبه بر تو سلام می­فرستد و تو را به زنده باد و گرامیباد مخصوص می­دارد و می­فرماید: ای زره را از تن دربیاور و این دعا را بخوان، که اگر آن را بخوانی و همراه داشته باشی، همانند زرهی بر تن تو خواهدبود.

گفتم: ای برادرم جبرئیل، آیا این دعا مخصوص من است یا برای خودم و امتم است؟ عرض کرد: این هدیه­ای است از جانب خداوند متعال برای شما و امت شما. پرسیدم: ای برادرم جبرئیل، ثواب این دعا چیست؟ عرض کرد: هر کس این دعا را صبحگاهان یا شامگاهان قرائت کند، خداوند متعال او را به اعمال نیکو ملحق می­سازد و این دعا در تورات و انجیل و زبور و فرقان و صحف ابراهیم مذکور است.

پس گفتم: ای برادرم جبرئیل، آیا خداوند این ثواب را برای همه خوانندگان آن عطا می­کند؟ عرض کرد: بلی و علاوه بر آن خداوند برای هر حرف آن یک جفت حورالعین می­بخشد و وقتی خواننده دعا از خواندن آن فارغ شود، خداوند خانه­ای در بهشت برایش بنا می­کند و به تعداد حروف تورات و انجیل و زبور و فرقان عظیم به او ثواب می­بخشد. گفتم: آیا همه این پاداشها برای کسی است که این دعا را بخواند؟! عرض کرد: بلی یا رسول الله، قسم به آنکه تو را به حقیقت پیامبر و فرستاده خود مبعوث فرمود، خداوند متعال به او مثل ثواب ابراهیم خلیل و موسای کلیم و عیسای روح الامین و محمد حبیب را عطا می­فرماید. گفتم: آیا این همه پاداش برای دارنده اهل این دعاست؟! عرض کرد: بلی یا رسول الله هر که این دعا را قرائت کند و آن را با خود نگه دارد، اجری بیشتر از آنچه ذکر نمودم دارد، و قسم به آنکه تو را به حقیقت به پیامبری مبعوث فرمود، در پشت مغرب، سرزمین سفیدی وجود دارد و

ص: 398

قَالَ قَالَ أَبِی أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: یَا بُنَیَّ أَ لَا أُعَلِّمُکَ سِرّاً مِنْ أَسْرَارِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَّمَنِیهِ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ کَانَ مِنْ أَسْرَارِهِ لَمْ یَطَّلِعْ عَلَیْهِ أَحَدٌ قُلْتُ بَلَی یَا أَبَاهْ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ نَزَلَ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الرُّوحُ الْأَمِینُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فِی یَوْمِ الْأَحَدِ یَوْمَ أُحُدٍ وَ کَانَ یَوْمَ مَهُولٍ شَدِیدَ الْحَرِّ وَ کَانَ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله جَوْشَنٌ لَا یَقْدِرُ حَمْلَهُ لِشِدَّةِ الْحَرِّ وَ حَرَارَةِ الْجَوْشَنِ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله فَرَفَعْتُ رَأْسِی نَحْوَ السَّمَاءِ فَدَعَوْتُ اللَّهَ تَعَالَی فَرَأَیْتُ أَبْوَابَ السَّمَاءِ قَدْ فُتِحَتْ وَ نَزَلَ عَلَیَّ الطَّوْقُ النُّورُ(1) جَبْرَئِیلُ علیه السلام وَ قَالَ لِی السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقُلْتُ عَلَیْکَ السَّلَامُ یَا أَخِی جَبْرَئِیلُ فَقَالَ الْعَلِیُّ الْأَعْلَی یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یَخُصُّکَ بِالتَّحِیَّةِ وَ الْإِکْرَامِ وَ یَقُولُ لَکَ اخْلَعْ هَذَا الْجَوْشَنَ وَ اقْرَأْ هَذَا الدُّعَاءَ فَإِذَا قَرَأْتَهُ وَ حَمَلْتَهُ فَهُوَ مِثْلُ الْجَوْشَنِ الَّذِی عَلَی جَسَدِکَ فَقُلْتُ یَا أَخِی جَبْرَئِیلُ هَذَا الدُّعَاءُ لِی خَاصَّةً أَوْ لِی وَ لِأُمَّتِی قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ هَذَا هَدِیَّةٌ مِنَ اللَّهِ تَعَالَی إِلَیْکَ وَ إِلَی أُمَّتِکَ قُلْتُ لَهُ یَا أَخِی جَبْرَئِیلُ مَا ثَوَابُ هَذَا الدُّعَاءِ قَالَ یَا نَبِیَّ اللَّهِ ثَوَابُ هَذَا الدُّعَاءِ لَا یَعْلَمُهُ إِلَّا اللَّهُ لِأَنَّ کُلَّ مَنْ یَقْرَأُ هَذَا الدُّعَاءَ عِنْدَ خُرُوجِهِ مِنْ مَنْزِلِهِ وَقْتَ الصُّبْحِ أَوْ وَقْتَ الْعِشَاءِ أَلْحَقَهُ اللَّهُ تَعَالَی بِصَالِحِ الْأَعْمَالِ وَ هُوَ فِی التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الزَّبُورِ وَ الْفُرْقَانِ وَ صُحُفِ إِبْرَاهِیمَ قُلْتُ یَا أَخِی جَبْرَئِیلُ کُلُّ مَنْ یَقْرَأُ هَذَا الدُّعَاءَ یُعْطِیهِ اللَّهُ هَذَا الثَّوَابَ قَالَ نَعَمْ وَ یُعْطِیهِ اللَّهُ بِکُلِّ حَرْفٍ زَوْجَتَیْنِ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ فَإِذَا فَرَغَ مِنْ قِرَاءَتِهِ بَنَی اللَّهُ لَهُ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ یُعْطِیهِ مِنَ الثَّوَابِ بِعَدَدِ حُرُوفِ التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الزَّبُورِ وَ الْفُرْقَانِ الْعَظِیمِ قُلْتُ کُلُّ هَذَا الثَّوَابِ لِمَنْ قَرَأَ هَذَا الدُّعَاءَ قَالَ نَعَمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ الَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ نَبِیّاً وَ رَسُولًا إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یُعْطِیهِ مِثْلَ ثَوَابِ إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلِ وَ مُوسَی الْکَلِیمِ وَ عِیسَی الرُّوحِ الْأَمِینِ وَ مُحَمَّدٍ الْحَبِیبِ قُلْتُ کُلُّ هَذَا الثَّوَابِ لِصَاحِبِ هَذَا الدُّعَاءِ قَالَ نَعَمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ کُلُّ مَنْ قَرَأَ هَذَا الدُّعَاءَ وَ حَمَلَهُ کَانَ لَهُ أَکْثَرُ مِمَّا ذَکَرْتُ وَ الَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ نَبِیّاً إِنَّ خَلْفَ الْمَغْرِبِ أَرْضَ بَیْضَاءَ

ص: 398


1- 1. فی المصدر: الطواف بالنور.

در آن آفریده­هایی از خداوند هستند که او را می پرستند و از او سرپیچی نمی­کنند و گوشت تن و چهرهایشان از شدت گریه از هم دریده شده است. خداوند به ایشان وحی فرمود: چرا گریه می­کنید و به اندازه یک چشم برهم زدنی هم نافرمانی مرا نمی­کنید؟ عرض کردند: می ترسیم خداوند بر ما خشم گیرد و با آتش عذابمان کند.

علی علیه­السلام می­فرماید: عرض کردم یا رسول الله، آیا آنجا هیچ شیطانی یا فردی از بنی آدم وجود ندارد؟ پیامبر فرمود: قسم به کسی که مرا به حق به پیامبری مبعوث فرمود، آنها خبر ندارند که خداوند آدم و نیز ابلیس را آفریده است و تعداد آنها را جز خداوند کسی نمی­داند، و مدت حرکت خورشید در سرزمین ایشان چهل روز است، نه چیزی می­خورند و نه می­آشامند. و خداوند متعال برای این دعا، ثوابی به تعداد آنها و مقدار عبادتشان عطا می­فرماید. پیامبر فرمود: آیا خداوند همه این ثواب را می بخشد؟! جبرئیل عرض کرد: قسم به کسی که تو را به حق به پیامبری مبعوث فرمود، خداوند در آسمان چهارم خانه­ای بنا نموده که به آن بیت المعمور گفته می­شود، هر روز هفتاد هزار ملک به آن وارد و از آن خارج می­شوند و تا روز قیامت به آن برنمی­گردند و خداوند عزو جل ثواب این ملائکه و ثوابی به تعداد همه مؤمنین و مؤمنات از انس و جن از اولین روز خلقتشان تا زمان دمیده شدن در صور اسرافیل، به خواننده دعا عطا می­فرماید. و ادامه داد: قسم به کسی که تو را به حق به پیامبری مبعوث فرمود، هرکس این دعا را با آب باران و زعفران در ظرف تمیزی بنویسد، سپس آن را بشوید و به آن مقدار که بتواند از آن بیاشامد، خداوند متعال او را از هر دردی در جسمش رهایی می­بخشد و از هر درد و مرضی شفا می­بخشد.

گفتم: ای برادرم جبرئیل، آیا همه این فضیلتها برای این دعاست و همه این ثوابها را خداوند به اهل این دعا عطا می فرماید؟! عرض کرد: قسم به کسی که تو را به حق به پیامبری مبعوث فرمود، هر کسی آن را بخواند به مرگ شهدا بمیرد. پرسیدم: مرگ شهدای دریا یا شهدای صحرا؟ عرض کرد: قسم به کسی که تو را به حق به پیامبری مبعوث فرمود، خداوند متعال اجر هفتصد هزار شهید از شهدای صحرا را برای او می نویسد.

گفتم: ای برادرم جبرئیل، آیا خداوند همه این اجر را برای او می نویسد؟! قسم به کسی که تو را به حق به پیامبری مبعوث فرمود، در شبی که انسان این دعا را می­خواند خداوند به او روی می­کند و بر او نظر می­افکند و همه آنچه از حوائج دنیا و آخرت را که بخواهد به او عطا می­کند.

گفتم: ای برادرم جبرئیل بیشتر بگو. عرض کرد: در شبی که انسان این دعا را می­خواند خداوند شر و مکر شیاطین را از او دفع می­سازد و همه اعمالش را می­پذیرد و دارایی­اش را تطهیر می­کند و همه اعمال مؤمنین و مؤمنات را نیز می­پذیرد .

ص: 399

فِیهَا خَلْقٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ تَعَالَی یَعْبُدُونَهُ وَ لَا یَعْصُونَهُ قَدْ تَمَزَّقَتْ لُحُومُهُمْ وَ وُجُوهُهُمْ مِنَ الْبُکَاءِ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِمْ لِمَ تَبْکُونَ وَ لَمْ تَعْصُونِی طَرْفَةَ عَیْنٍ قَالُوا نَخْشَی أَنْ یَغْضَبَ اللَّهُ عَلَیْنَا وَ یُعَذِّبَنَا بِالنَّارِ. فَقَالَ عَلِیٌّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ لَیْسَ هُنَاکَ إِبْلِیسٌ أَوْ أَحَدٌ مِنْ بَنِی آدَمَ فَقَالَ وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً مَا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ آدَمَ وَ لَا إِبْلِیسَ وَ لَا یُحْصِی عَدَدَهُمْ إِلَّا اللَّهُ وَ مَسِیرُ الشَّمْسِ فِی بِلَادِهِمْ أَرْبَعِینَ یَوْماً لَا یَأْکُلُونَ وَ لَا یَشْرَبُونَ وَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یُعْطِی صَاحِبَ هَذَا الدُّعَاءِ ثَوَابَ عَدَدِهِمْ وَ عِبَادَتِهِمْ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله أَ یُعْطِیهِمْ ثَوَابَ هَذَا کُلَّهُ قَالَ وَ الَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ نَبِیّاً إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی بَنَی فِی السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ بَیْتاً یُقَالُ لَهُ الْبَیْتُ الْمَعْمُورُ یَدْخُلُهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ وَ یَخْرُجُونَ مِنْهُ وَ لَا یَعُودُونَ إِلَیْهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُعْطِیهِ ثَوَابَ هَؤُلَاءِ الْمَلَائِکَةِ وَ یُعْطِیهِ ثَوَاباً بِعَدَدِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ مِنَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ مِنْ یَوْمَ خَلَقَهُمُ اللَّهُ إِلَی یَوْمِ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ وَ قَالَ وَ الَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ نَبِیّاً مَنْ کَتَبَ هَذَا الدُّعَاءَ فِی إِنَاءٍ نَظِیفٍ بِمَاءِ مَطَرٍ وَ زَعْفَرَانٍ ثُمَّ یَغْسِلُهُ وَ یَشْرَبُهُ بِهِ حَسَبَ مَا یَقْدِرُ أَنْ یَشْرَبَ عَافَاهُ اللَّهُ تَعَالَی مِنْ کُلِّ دَاءٍ فِی جَسَدِهِ وَ یَشْفِیهِ مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ سُقْمٍ قُلْتُ یَا أَخِی جَبْرَئِیلُ کُلُّ هَذِهِ الْفَضِیلَةِ لِهَذَا الدُّعَاءِ وَ کُلُّ هَذَا الثَّوَابِ یُعْطِیهِ اللَّهُ لِصَاحِبِهِ قَالَ وَ الَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ نَبِیّاً إِنَّ کُلَّ مَنْ قَرَأَهُ مَاتَ مَوْتَةَ الشُّهَدَاءِ قُلْتُ مِنْ شُهَدَاءِ الْبَحْرِ أَمْ مِنْ شُهَدَاءِ الْبَرِّ قَالَ وَ الَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ نَبِیّاً إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یَکْتُبُ لَهُ ثَوَابَ سَبْعِمِائَةِ أَلْفِ شَهِیدٍ مِنْ شُهَدَاءِ الْبَرِّ قُلْتُ یَا أَخِی جَبْرَئِیلُ أَ یُعْطِیهِ اللَّهُ کُلَّ هَذَا الثَّوَابِ قَالَ وَ الَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ نَبِیّاً إِنَّ لَیْلَةَ یَقْرَأُ الْإِنْسَانُ هَذَا الدُّعَاءَ فَإِنَّ اللَّهَ یُقْبِلُ عَلَیْهِ وَ یَنْظُرُ إِلَیْهِ وَ یُعْطِیهِ جَمِیعَ مَا یَسْأَلُهُ مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ قُلْتُ یَا أَخِی جَبْرَئِیلُ زِدْنِی قَالَ وَ لَیْلَةَ یَقْرَأُ هَذَا الدُّعَاءَ یَدْفَعُ اللَّهُ عَنْهُ شَرَّ الشَّیَاطِینِ وَ کَیْدَهُمْ وَ یَقْبَلُ أَعْمَالَهُ کُلَّهَا وَ یُطَهِّرُ مَالَهُ وَ کَذَلِکَ بِأَعْمَالِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ.

ص: 399

گفتم: ای برادرم جبرئیل بیشتر بگو. عرض کرد: یا رسول الله، اسرافیل به من گفت که خداوند فرمود: به عزتم قسم، هرکسی به من ایمان آورد و این دعا را تصدیق نماید به او مُلکی می­بخشم و به درستی که خداوند منم و خزانه هایم کم نمی­شود و عطایایم نابود نمی­شود و اگر همه بهشت را به بنده­ای از بندگانم مخصوص کنم، نه کم و نه زیادی از خزانه­هایم نمی­کاهد. ای محمد من هستم آن کسی که هرگاه چیزی را اراده کنم، به او می­گویم باش و هر چه خواسته­ام موجود می­شود. من به حقیقت هرگاه به بنده­ای عطا کنم، عطایی به اندازه عظمت و سلطنت و قدرتم به او می بخشم، ای محمد، هر بنده­ای از بندگانم این دعا را هفتاد مرتبه با نیتی خالص و یقینی صادق بر بالای سر همه مبتلایان به پیسی و خوره و دیوانگی دنیا بخواند، البته آنها را از این بلاها رهایی می­بخشم وبیماریها را از بدنشان خارج می­سازم.

خوشا به کسی که به خداوند ایمان آورد و پیامبرش را تصدیق کند و به این دعا و ثواب آن باور داشته باشد و وای و صد وای بر کسی که آن را انکار و نفی کند و به آن ایمان نیاورد. ای پیامبر خدا، اگر انسان این دعا را با کافور و مشک در ظرفی بنویسد و آن را بر کفن مرده ای بپاشد، خداوند صدهزار نور بر قبرش نازل می­نماید و هول نکیر و منکر را از او دفع می­فرماید و از عذاب قبر ایمن می­شود و خداوند هفتادهزار ملک بر قبرش فرو می­فرستد و با هر ملک طبقی از نور است که بر او پخش می­کنند و او را به بهشت حمل می­کنند و به او می­گویند: خداوند تبارک و تعالی ما را به این کار امر فرموده و ما تا روز قیامت همنشین تو خواهیم بود. خداوند قبرش را به اندازه­ای که چشم کار کند، برایش فراخ می­گرداند و برای او دری بسوی بهشت قرار می­دهد و ملائکه به حرمت و عظمت این دعا او را مانند عروسی در حجله می­خوابانند و خداوند متعال می­فرماید: من حقیقتاً از بنده­ای که این دعا در کفنش باشد، حیا می­کنم.

جبرئیل عرض کرد: ای محمد صلی الله علیه وآله، شنیدم که خداوند آفریننده فرمود: این دعا پنج هزار سال قبل از آنکه دنیا را بیافرینم بر سراپرده عرش نوشته شده بود و هر بنده­ای این دعا را با نیت پاک و درست و عاری از تردید در اول ماه رمضان بخواند، خداوند ثواب شب قدر به او عطا می­فرماید و در هر آسمان هفتادهزار ملک و در بیت المقدس هفتادهزار ملک و در مشرق هفتادهزار ملک و در مغرب هفتادهزار ملک می آفریند که هر ملکی بیست هزار سر دارد و در هر سر بیست هزار دهان و در هر دهانی بیست هزار زبان است که خداوند را به زبانهای مختلف تسبیح می کنند و ثواب تسبیحشان را به کسانی می دهند که این دعا را بخواند.

ص: 400

قُلْتُ یَا أَخِی جَبْرَئِیلُ زِدْنِی قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ لِی إِسْرَافِیلُ إِنَّ اللَّهَ قَالَ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی إِنَّهُ مَنْ آمَنَ بِی وَ صَدَّقَ بِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ صَدَّقَ بِهَذَا الدُّعَاءِ أَعْطَیْتُهُ مُلْکاً وَ إِنِّی أَنَا اللَّهُ لَا یَنْقُصُ خَزَائِنِی وَ لَا یَفْنَی نَائِلِی وَ لَوْ جَعَلْتُ الْجَنَّةَ لِعَبْدٍ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ لَمْ یَنْقُصْ ذَلِکَ مِنْ خَزَائِنِی قَلِیلًا وَ لَا کَثِیراً یَا مُحَمَّدُ أَنَا الَّذِی إِذَا أَرَدْتُ أَمْراً قُلْتُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ مَا أُرِیدُ إِنِّی إِذَا أَعْطَیْتُ عَبْداً عَطِیَّةً أَعْطَیْتُهُ عَلَی قَدْرِ عَظَمَتِی وَ سُلْطَانِی وَ قُدْرَتِی یَا مُحَمَّدُ لَوْ أَنَّ عَبْداً مِنْ عِبَادِی قَرَأَهُ بِنِیَّةٍ خَالِصَةٍ وَ یَقِینٍ صَادِقٍ سَبْعِینَ مَرَّةً عَلَی رُءُوسِ أَهْلِ الْبَلَاءِ فِی الدُّنْیَا مِنَ الْبَرَصِ وَ الْجُذَامِ وَ الْجُنُونِ لَعَافَیْتُهُمْ مِنْ ذَلِکَ وَ أَخْرَجْتُهَا مِنْ أَجْسَادِهِمْ طُوبَی لِمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ صَدَّقَ بِنَبِیِّهِ وَ صَدَّقَ بِهَذَا الدُّعَاءِ وَ الثَّوَابِ وَ الْوَیْلُ کُلُّ الْوَیْلِ لِمَنْ أَنْکَرَهُ وَ جَحَدَهُ وَ لَمْ یُؤْمِنْ بِهِ یَا نَبِیَّ اللَّهِ لَوْ کَتَبَ إِنْسَانٌ هَذَا الدُّعَاءَ فِی جَامٍ بِکَافُورٍ وَ مِسْکٍ وَ غَسَلَهُ وَ رَشَّ ذَلِکَ عَلَی کَفَنِ مَیِّتٍ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِ فِی قَبْرِهِ مِائَةَ أَلْفِ نُورٍ وَ یَدْفَعُ اللَّهُ عَنْهُ هَوْلَ مُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ وَ یَأْمَنُ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ وَ یَبْعَثُ اللَّهُ إِلَیْهِ فِی قَبْرِهِ سَبْعِینَ أَلْفَ مَلَکٍ مَعَ کُلِّ مَلَکٍ طَبَقٌ مِنَ النُّورِ یَنْثُرُونَهُ عَلَیْهِ وَ یَحْمِلُونَهُ إِلَی الْجَنَّةِ وَ یَقُولُونَ لَهُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَمَرَنَا بِهَذَا وَ نُؤْنِسُکَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ یُوَسِّعُ اللَّهُ عَلَیْهِ فِی قَبْرِهِ مَدَّ بَصَرِهِ وَ یَفْتَحُ اللَّهُ لَهُ بَاباً إِلَی الْجَنَّةِ وَ یُوَسِّدُونَهُ مِثْلَ الْعَرُوسِ فِی حَجَلَتِهَا مِنْ حُرْمَةِ هَذَا الدُّعَاءِ وَ عَظَمَتِهِ وَ یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَی إِنَّنِی أَسْتَحْیِی مِنْ عَبْدٍ یَکُونُ هَذَا الدُّعَاءُ عَلَی کَفَنِهِ: قَالَ جَبْرَئِیلُ یَا مُحَمَّدُ سَمِعْتُ الْبَارِئَ یَقُولُ کَانَ هَذَا الدُّعَاءُ مَکْتُوباً عَلَی سُرَادِقِ الْعَرْشِ قَبْلَ أَنْ أَخْلُقَ الدُّنْیَا بِخَمْسَةِ آلَافِ عَامٍ وَ أَیُّ عَبْدٍ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ بِنِیَّةٍ صَادِقَةٍ خَالِصَةٍ لَا یُخَالِطُهَا شَکٌّ فِی أَوَّلِ شَهْرِ رَمَضَانَ أَعْطَاهُ اللَّهُ ثَوَابَ لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ یَخْلُقُ اللَّهُ فِی کُلِّ سَمَاءٍ سَبْعِینَ أَلْفَ مَلَکٍ وَ بِبَیْتِ الْمَقْدِسِ سَبْعِینَ أَلْفَ مَلَکٍ وَ بِالْمَشْرِقِ سَبْعِینَ أَلْفَ مَلَکٍ وَ بِالْمَغْرِبِ سَبْعِینَ أَلْفَ مَلَکٍ لِکُلِّ مَلَکٍ عِشْرُونَ أَلْفَ رَأْسٍ فِی کُلِّ رَأْسٍ عِشْرُونَ أَلْفَ فَمٍ فِی کُلِّ فَمٍ عِشْرُونَ أَلْفَ لِسَانٍ یُسَبِّحُونَ اللَّهَ تَعَالَی بِلُغَاتٍ مُخْتَلِفَةٍ وَ یَجْعَلُونَ ثَوَابَ تَسْبِیحِهِمْ لِمَنْ یَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ.

ص: 400

ای پیامبر خدا، هیچ پیامبری نبوده مگر اینکه این دعا را خوانده است و هیچ بنده ای این دعا را نخوانده مگر اینکه میان دعاکننده و میان خداوند جز یک حجاب باقی نمانده است و چیزی از خداوند نخواسته مگر اینکه به او عطا فرموده است و هر کسی این دعا را بخواند خداوند متعال در لحظه خروجش از قبر هفتادهزار ملک به سوی او می­فرستد که در دست هر ملکی علَمی از نور است و هفتاد هزار غلام که در دست هر کدام افسار مرکبی است که شکمش از مروارید و پشتش از زبرجد سبز و دست و پایش از یاقوت سرخ است، و در پشت هر شتری قبّه­ای است و بر روی هر قبه چهارصد فرش از پرنیانِ نازک و دیبای ستبر است و بر روی هر فرش چهارصد حوری و چهارصد کنیزک است و هر حوری و کنیزکی چهارصد گیسو از مشک خالص دارند و بر سر هر گیسو تاجی از طلای سرخ وجود دارد که خداوند را تقدیس و تسبیح می­کنند و ثواب آن را به خواننده این دعا هدیه می­کنند. و پس از آن هفتادهزار ملک نزد او می آیند که با هر کدام کاسه­ای از مروارید سفید است که در آن چهار نوع نوشیدنی و آب زلال و شیر تغییر نیافته و شراب لذتبخش و عسل صاف شده وجود دارد. بر سر هر ملک طبقی است که بر روی آن دستمالی انداخته شده که بر آن لا إله إلا الله لا شریک له نوشته شده است. و در زیر این جمله، نوشته شده است: این هدیه­ای است از طرف خداوند متعال به فلانی پسر فلانی به خاطر مواظبت بر این دعا. این شخص با این هیبت در حالی در صحنه قیامت حاضر می­شود که همه خلائق او را تماشا می­کنند و می­پرسند: این کیست که غلامان و کنیزکان سوار بر شتران و ملائکه در پیش رو و پشت سر، گردش گرفته و او را به زیر عرش می­برند؟ در اینحال ندادهنده­ای از سوی خداوند رحمان ندا در می­دهد که ای بنده من بدون حساب وارد بهشت شو .

یا رسول­الله، هر بنده­ای این دعا را بخواند، ملائکه در نوشتن حسنات او و پاک نمودن گناهانش به رنج و سختی می­افتند.

رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: هیچ بنده­ای از امت من نیست که این دعا را در ماه رمضان سه مرتبه یا یکبار در سه جزء بخواند مگر اینکه خداوند پیکرش را بر آتش حرام و بهشت را بر او واجب می­گرداند و چنین شخصی ارزشش نزد خداوند بزرگ و منزلتش باشکوه است، و هرکه این دعا را بخواند خدای عزوجل ملائکه­ای بر او موکل می فرمایدتا او را از گناه بازدارند و تسبیح و تقدیس خدا گویند و او را از همه بلایا محافظت نمایند و درهای بهشت را بر رویش گشوده و درهای جهنم را بر او ببندند.

ص: 401

یَا نَبِیَّ اللَّهِ لَمْ یَبْقَ نَبِیٌّ إِلَّا دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ وَ مَا مِنْ عَبْدٍ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ إِلَّا لَمْ یَبْقَ بَیْنَ الدَّاعِی وَ بَیْنَ اللَّهِ سِوَی حِجَابٍ وَاحِدٍ وَ لَا یَسْأَلُ اللَّهَ شَیْئاً إِلَّا أَعْطَاهُ وَ کُلُّ مَنْ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ بَعَثَ اللَّهُ تَعَالَی إِلَیْهِ عِنْدَ خُرُوجِهِ مِنَ الْقَبْرِ سَبْعِینَ أَلْفَ مَلَکٍ فِی یَدِ کُلِّ مَلَکٍ عَلَمٌ مِنْ نُورٍ وَ سَبْعِینَ أَلْفَ غُلَامٍ فِی یَدِ کُلِّ غُلَامٍ زِمَامُ نَجِیبٍ بَطْنُهُ مِنْ لُؤْلُؤٍ وَ ظَهْرُهُ مِنْ زَبَرْجَدٍ أَخْضَرَ وَ قَوَائِمُهُ مِنْ یَاقُوتٍ أَحْمَرَ وَ عَلَی ظَهْرِ کُلِّ نَجِیبٍ قُبَّةٌ مِنْ نُورٍ لِکُلِّ قُبَّةٍ أَرْبَعُمِائَةِ بَابٍ فِی کُلِّ بَابٍ أَرْبَعُمِائَةِ سَرِیرٍ عَلَی کُلِّ سَرِیرٍ أَرْبَعُمِائَةِ فِرَاشٍ مِنْ سُنْدُسٍ وَ

إِسْتَبْرَقٍ عَلَی کُلِّ فِرَاشٍ أَرْبَعُمِائَةِ حُورِیَّةٍ وَ أَرْبَعُمِائَةِ وَصِیفَةٍ لِکُلِّ حُورِیَّةٍ وَ وَصِیفَةٍ أَرْبَعُمِائَةِ ذُؤَابَةٍ مِنَ الْمِسْکِ الْأَذْفَرِ وَ عَلَی رَأْسِ کُلِّ وَصِیفَةٍ تَاجٌ مِنَ الذَّهَبِ الْأَحْمَرِ یُسَبِّحُونَ اللَّهَ وَ یُقَدِّسُونَهُ وَ یَجْعَلُونَ ثَوَابَهَا لِمَنْ یَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ بَعْدَ ذَلِکَ یَأْتِیهِ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ مَعَ کُلِّ مَلَکٍ کَأْسٌ مِنْ لُؤْلُؤٍ أَبْیَضَ فِیهِ أَرْبَعَةُ أَلْوَانٍ مِنَ الشَّرَابِ وَ ماءٍ غَیْرِ آسِنٍ وَ لَبَنٍ لَمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ وَ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِینَ وَ عَسَلٍ مُصَفًّی عَلَی رَأْسِ کُلِّ طَبَقٍ مِنْدِیلٌ عَلَیْهِ مَکْتُوبٌ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ تَحْتَ هَذِهِ الْکِتَابَةِ هَذِهِ هَدِیَّةٌ مِنَ اللَّهِ تَعَالَی إِلَی فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ الْمُوَاظِبِ عَلَی قِرَاءَةِ هَذَا الدُّعَاءِ فِی عَرَصَاتِ الْقِیَامَةِ وَ الْخَلْقُ کُلُّهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْهِ وَ یَقُولُونَ مَنْ هَذَا مِمَّا یَکُونُ حَوْلَهُ مِنَ الْغِلْمَانِ وَ الْوَصَائِفِ وَ هُمْ عَلَی النُّجُبِ وَ الْمَلَائِکَةُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَسُوقُونَهُ إِلَی تَحْتِ الْعَرْشِ فَیُنَادِی مُنَادٍ مِنْ قِبَلِ الرَّحْمَنِ یَا عَبْدِی ادْخُلِ الْجَنَّةَ بِغَیْرِ حِسَابٍ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَیُّ عَبْدٍ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ یَکُونُ مَلَائِکَتُهُ فِی تَعَبٍ مِمَّا یَکْتُبُونَ لَهُ مِنَ الْحَسَنَاتِ وَ یَمْحُونَ عَنْهُ السَّیِّئَاتِ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَا مِنْ عَبْدٍ مِنْ أُمَّتِی دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ إِنْ قَرَأَ مَرَّةً وَاحِدَةً أَجْزَأَهُ إِلَّا وَ قَدْ حَرَّمَ اللَّهُ جَسَدَهُ عَلَی النَّارِ وَ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ فَقَدْرُهُ عَلَی اللَّهِ عَظِیمٌ وَ مَنْزِلَتُهُ جَلِیلَةٌ وَ مَنْ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ وَکَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ مَلَکَیْنِ یَحْفَظُونَهُ مِنَ الْمَعَاصِی وَ یُسَبِّحُونَ وَ یُقَدِّسُونَ اللَّهَ وَ یَحْفَظُونَهُ مِنَ الْبَلَاءِ کُلِّهَا وَ یَفْتَحُونَ لَهُ أَبْوَابَ الْجَنَّةِ وَ یُغْلِقُونَ عَنْهُ أَبْوَابَ جَهَنَّمَ وَ مَا دَامَ حَیّاً

ص: 401

و تا زمانی که زنده است و در لحظه وفاتش در امان خداست، و خداوند همه آنچه را که برایت وصف نمودم، برای او آماده ساخته است.

پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: ای برادرم جبرئیل مرا درباره این دعا به شوق انداختی! جبرئیل عرض کرد: یا محمد صلی الله علیه وآله، ای دعا را تنها به مؤمنی بیاموز که شایسته آن است و در حفظ آن سستی نمی کند و آن را مسخره نمی­پندارد و هر گاه آن را می­خواند با نیت پاک و خالص بخواند و اگر آن را بر خود بست با وضو بر خود ببندد، چرا که جز اهل طهارت آن را لمس نمی­کنند.

حسین بن علی علیهما السلام فرمود: پدرم امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب، سفارش بسیاری درباره این دعا و حفظ آن به من فرمود و گفت: این دعا را بر کفنم بنویس. و فرمود: من نیز آنگونه که پدرم امر فرموده بود، انجام دادم.

و آن دعایی است سریع الاجابة که خداوند بندگان مقربش را بدان مخصوص گردانده و از اولیا و برگزیدگان منع نفرموده است و گنجی است از گنجهای الهی که به دعای جوشن معروف است.

ای نگهدارنده و حافظ این دعا و آگاه بر آن، تو را به خداوند قسم می­دهم این دعا را جز در اختیار مؤمن دوستدار اهل بیت که شایسته حق من باشد، نگذاری و اگر به فرد ناشایستی که حق آن را نشناخته و آن را به تمسخر بگیرد، گذاشتی، از خداوند عظیم می­خواهم تا او را از اجر آن محروم سازد و نفع دعا را به ضرر تبدیل سازد، و این وصیت من به تو درباره این حرز و دعای معروف به حرز جوشن است که خداوند آن را برای خوانندگان آن حرز و امان از آفات دنیا و آخرت قرار دهد.

و پیامبر اکرم به علی بن ابی طالب صلوات الله علیهما وآلهما فرمود: این دعا را به اهل بیت خود و فرزندانت بیاموز و آنها را به خواندن آن و توسل به خدای متعال و اعتراف به نعمتهای او ترغیب کن و بر ایشان حرام کردم که این دعا را به مشرکی بیاموزند، چرا که هر کس حاجتی از خدا بخواهد به او عطا می­کند و او را کفایت و نگاهداری می­فرماید. و ایشان به امیرالمؤمنین فرمودند: یا علی! جبرئیل آن اندازه مرا با فضیلت این دعا آشنا کرده که قدرت بیان و شمارش آن را ندارم و اینکار تنها از خداوند عزیز و متعال ساخته است والحمدلله رب العالمین.(1)

روایت5.

مهج الدعوات: فراء از محمد بن علی بن ابی طالب از پیامبر صلوات الله علیهما وآلهما روایت می­کند که فرمود: هر کس با این

ص: 402


1- . مهج الدعوات :281- 288

فَهُوَ فِی أَمَانِ اللَّهِ عِنْدَ وَفَاتِهِ وَ قَدْ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُ مَا وُصِفَ لَکَ.

فَقَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله یَا أَخِی جَبْرَئِیلُ شَوَّقْتَنِی إِلَی هَذَا الدُّعَاءِ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ لَا تُعَلِّمْ هَذَا الدُّعَاءَ إِلَّا لِمُؤْمِنٍ یَسْتَحِقُّهُ لَا یَتَوَانَی فِی حِفْظِهِ وَ یَسْتَهْزِئُ بِهِ وَ إِذَا قَرَأَهُ یَقْرَؤُهُ بِنِیَّةٍ خَالِصَةٍ صَادِقَةٍ وَ إِذَا عَلَّقَهُ عَلَیْهِ یَکُونُ عَلَی طَهَارَةٍ لِأَنَّهُ لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ قَالَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا أَوْصَانِی أَبِی أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَصِیَّةً عَظِیمَةً بِهَذَا الدُّعَاءِ وَ حِفْظِهِ وَ قَالَ لِی یَا بُنَیَّ اکْتُبْ هَذَا الدُّعَاءَ عَلَی کَفَنِی وَ قَالَ الْحُسَیْنُ علیه السلام فَعَلْتُ کَمَا أَمَرَنِی أَبِی وَ هُوَ دُعَاءٌ سَرِیعُ الْإِجَابَةِ خَصَّ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ الْمُقَرَّبِینَ وَ مَا مَنَعَهُ عَنِ الْأَوْلِیَاءِ وَ الْأَصْفِیَاءِ وَ هُوَ کَنْزٌ مِنْ کُنُوزِ اللَّهِ وَ هُوَ الْمَعْرُوفُ بِدُعَاءِ الْجَوْشَنِ أَیُّهَا الْحَامِلُ لِهَذَا الدُّعَاءِ الْمُطَّلِعُ عَلَیْهِ نَاشَدْتُکَ اللَّهَ لَا تُسْمِعْ بِهَذَا الدُّعَاءِ إِلَّا لِمُؤْمِنٍ مُوَالٍ یَسْتَحِقُّهُ حَفِیٌّ بِهِ وَ إِنْ بَذَلْتَهُ لِغَیْرِ مُسْتَحِقِّهِ مِمَّنْ لَا یَعْرِفُ حَقَّهُ وَ مَنْ یَسْتَهْزِئُ بِهِ فَأَسْأَلُ اللَّهَ الْعَظِیمَ أَنْ تَحْرِمَکَ ثَوَابَهُ وَ أَنْ یَجْعَلَ النَّفْعَ ضَرّاً وَ هَذِهِ وَصِیَّتِی إِلَیْکَ فِی الْحِرْزِ وَ الدُّعَاءِ الْمَعْرُوفِ بِحِرْزِ الْجَوْشَنِ جَعَلَهُ اللَّهُ حِرْزاً وَ أَمَاناً لِمَنْ یَدْعُو بِهِ مِنْ آفَاتِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام یَا عَلِیُّ عَلِّمْهُ لِأَهْلِکَ وَ وُلْدِکَ وَ حُثَّهُمْ عَلَی الدُّعَاءِ وَ التَّوَسُّلِ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی بِهِ وَ بِالاعْتِرَافِ بِنِعْمَتِهِ وَ قَدْ حَرَّمْتُ عَلَیْهِمْ أَلَّا یُعَلِّمُوهُ مُشْرِکاً فَإِنَّهُ لَا یَسْأَلُ اللَّهَ حَاجَةً إِلَّا أَعْطَاهُ وَ کَفَاهُ وَ وَقَاهُ وَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله یَا عَلِیُّ قَدْ عَرَّفَنِی جَبْرَئِیلُ علیه السلام مِنْ فَضِیلَةِ هَذَا الدُّعَاءِ مَا لَا أَقْدِرُ أَنْ أَصِفَهُ وَ لَا یُحْصِیهِ إِلَّا اللَّهُ تَعَالَی عَزَّ جَلَالُهُ وَ تَعَالَی شَأْنُهُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ (1).

«5»

مهج، [مهج الدعوات] عَبْدُ اللَّهِ عَنْ حُمَیْدٍ الْبَصْرِیِّ قَالَ بَلَغَنَا عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ نَیْسَابُورَ یُقَالُ لَهُ عَبْدُ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ أَدْهَمَ عَنْ مُوسَی عَنِ الْفَرَّاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله قَالَ: مَنْ دَعَا بِهَذِهِ (2)

ص: 402


1- 1. مهج الدعوات ص 281- 288.
2- 2. فی المصدر: من دعا بهذا الدعاء.

نامها دعا کند، خداوند عزوجل دعایش را مستجاب می­فرماید و فرمود: اگر این دعا بر صفحات آهن خوانده شود، آهن به اذن خداوند ذوب می­شود و فرمود: قسم به آنکه مرا به حق به پیامبری برانگیخت، اگر تشنگی و گرسنگی بر کسی غلبه کند و او این دعا را بخواند، گرسنگی و تشنگی­اش برطرف می­شود وقسم به آنکه مرا به حق به پیامبری برانگیخت، اگر کسی این دعا را بر کوهی که میان او و مقصدش مانع است، بخواند آنگونه که می­خواهد در کوه نابود می­شود تا از آن عبور ­کند. و قسم به آنکه مرا به حق به پیامبری برانگیخت، اگر این دعا را در نزد دیوانه­ای بخوانند از دیوانگی رهایی می­یابد و اگر این دنیا نزد زنی خوانده شود که زایمانش سخت گردیده، خداوند آن را برایش آسان گرداند.

و حضرت صلی الله علیه وآله فرمود: اگر کسی این دنیا را در شهری بخواند که در حال سوختن است و منزل او در وسط شهر است، منزلش از آتش نجات می­یابد و دچار حریق نمی­شود. و اگر کسی این دعا را در چهل شب جمعه بخواند، خداوند متعال تمامی گناهان میان او و خداوند را می­بخشد، و اگر با مادر خود نیز مرتکب حرام شده باشد، خداوند متعال گناهش را بر او می­بخشد. و قسم به آنکه مرا به حق به پیامبری برانگیخت، هیچ غمزده­ای این دعا را نمی­خواند مگر اینکه خداوند بزرگوار به رحمت خود غم او را در دنیا و آخرت برطرف می­سازد. و قسم به آنکه مرا به حق به پیامبری برانگیخت، هیچ کسی این دعا را نزد سلطان ظالمی قبل از ورود به نزد سلطان و نگاه بر وی نمی­خواند مگر اینکه خداوند آن سلطان را فرمانبردار او ساخته و از شرش در امان می­دارد إن شاء الله تعالی. و آن نامها این است، می­گویی:

خداوند ا از تو مسألت می نمایم ای کسی که در پرتو نورش از دیدگان آفریدگانش پنهان شده است؛ ای کسی که لباس جلال و عظمت بر تن کرده و به جبروت در تنزهش مشهور است، ای کسی که بلند مرتبه است به سبب جلالت و بزرگواری در تنهایی شرف خود، ای کسی که تمامی امور بر فرمانش از سر اطاعت سرنهاده است، ای کسی که آسمانها و زمین ها برپا خاسته­اند در حالی که دعوتش را اجابت کرده­اند، ای کسی که آسمانها را با ستارگان درخشان زینت داده و آنها را مایه راهنمایی آفریده­هایش قرار داده است، ای کسی که به لطف خود ماه درخشان را در سیاهی شبهای تاریک روشن کرده ، ای کسی که خورشید نورانی را نور داده و آن را مایه کسب معاش بندگانش قرار داده و به عظمت خودش آن را موجب اختلاف میان شب و روز قرار داده است، ای کسی که به سبب گستراندن ابرهای نعمتش سزاوار شکر است، از تو به حق جایگاههای عزت در عرشت و نهایت رحمتت در کتابت و به حق هر نامی که از آن توست و خود را بدان نامیده­ای یا آن را در علم غیب نزد خود برگزیده­ای، و به حق هر نامی که از آن توست و آن را در کتابت نازل یا در دلهای ملائکه صف بسته بر گرد عرشت ثابت فرموده­ای، و دلها از بیان اخلاص در یگانگی­ات

ص: 403

الْأَسْمَاءِ اسْتَجَابَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ وَ قَالَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ لَوْ دُعِیَ بِهَذِهِ الْأَسْمَاءِ عَلَی صَفَائِحَ مِنْ حَدِیدٍ لَذَابَ الْحَدِیدُ بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَالَ علیه السلام وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَوْ أَنَّ رَجُلًا بَلَغَ بِهِ الْجُوعُ وَ الْعَطَشُ شِدَّةً ثُمَّ دَعَا بِهَذِهِ الْأَسْمَاءِ لَسَکَنَ عَنْهُ الْجُوعُ وَ الْعَطَشُ وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَوْ أَنَّ رَجُلًا دَعَا بِهَذِهِ الْأَسْمَاءِ عَلَی جَبَلٍ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْمَوْضِعِ الَّذِی یُرِیدُهُ لَنَفِدَ الْجَبَلُ کَمَا یُرِیدُهُ حَتَّی یَسْلُکَهُ وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَوْ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ عِنْدَ مَجْنُونٍ لَأَفَاقَ مِنْ جُنُونِهِ وَ إِنْ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ عِنْدَ امْرَأَةٍ قَدْ عَسُرَ عَلَیْهَا الْوَلَدُ لَسَهَّلَ اللَّهُ ذَلِکَ عَلَیْهَا وَ قَالَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ لَوْ دَعَا بِهَا رَجُلٌ فِی مَدِینَةٍ وَ الْمَدِینَةُ تَحْتَرِقُ وَ مَنْزِلُهُ فِی وَسَطِهَا لَنَجَا مَنْزِلُهُ وَ لَمْ یَحْتَرِقْ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا دَعَا بِهَا أَرْبَعِینَ لَیْلَةً مِنْ لَیَالِی الْجُمُعَةِ لَغَفَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ کُلَّ ذَنْبٍ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ وَ لَوْ فَجَرَ بِأَمَةٍ لَغَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذَلِکَ وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً مَا دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ مَغْمُومٌ إِلَّا صَرَفَ اللَّهُ الْکَرِیمُ عَنْهُ غَمَّهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ بِرَحْمَتِهِ وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً مَا دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ أَحَدٌ عِنْدَ سُلْطَانٍ جَابِرٍ قَبْلَ أَنْ یَدْخُلَ عَلَیْهِ وَ یَنْظُرَهُ إِلَّا جَعَلَ اللَّهُ ذَلِکَ السُّلْطَانَ طَوْعاً لَهُ وَ کَفَی شَرَّهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی وَ هِیَ هَذِهِ الْأَسْمَاءُ تَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ یَا مَنِ احْتَجَبَ بِشُعَاعِ نُورِهِ عَنْ نَوَاظِرِ خَلْقِهِ یَا مَنْ تَسَرْبَلَ بِالْجَلَالِ وَ الْعَظَمَةِ وَ اشْتَهَرَ بِالتَّجَبُّرِ فِی قُدْسِهِ یَا مَنْ تَعَالَی بِالْجَلَالِ وَ الْکِبْرِیَاءِ فِی تَفَرُّدِ مَجْدِهِ یَا مَنِ انْقَادَتِ الْأُمُورُ بِأَزِمَّتِهَا طَوْعاً لِأَمْرِهِ یَا مَنْ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ مُجِیبَاتٌ لِدَعْوَتِهِ یَا مَنْ زَیَّنَ السَّمَاءَ بِالنُّجُومِ الطَّالِعَةِ وَ جَعَلَهَا هَادِیَةً لِخَلْقِهِ یَا مَنْ أَنَارَ الْقَمَرَ الْمُنِیرَ فِی سَوَادِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ بِلُطْفِهِ یَا مَنْ أَنَارَ الشَّمْسَ الْمُنِیرَةَ وَ جَعَلَهَا مَعَاشاً لِخَلْقِهِ وَ جَعَلَهَا مُفَرِّقَةً بَیْنَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ بِعَظَمَتِهِ یَا مَنِ اسْتَوْجَبَ الشُّکْرَ بِنَشْرِ سَحَائِبِ نِعَمِهِ أَسْأَلُکَ بِمَعَاقِدِ الْعِزِّ مِنْ عَرْشِکَ وَ مُنْتَهَی الرَّحْمَةِ مِنْ کِتَابِکَ وَ بِکُلِّ اسْمٍ هُوَ لَکَ سَمَّیْتَ بِهِ نَفْسَکَ أَوِ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ وَ بِکُلِّ اسْمٍ هُوَ لَکَ أَنْزَلْتَهُ فِی کِتَابِکَ أَوْ أَثْبَتَّهُ فِی قُلُوبِ الصَّافِّینَ الْحَافِّینَ حَوْلَ عَرْشِکَ فَتَرَاجَعَتِ الْقُلُوبُ إِلَی الصُّدُورِ عَنِ الْبَیَانِ بِإِخْلَاصِ الْوَحْدَانِیَّةِ

ص: 403

و تحقیق در فردانیتت، با اقرار به بندگی به سینه ها برگشته­اند، تو به حقیقت خدا هستی، تو خدا هستی، تو خدا هستی که خدایی جز تو نیست .

و از تو به حق آن اسامی می­خواهم که با آنها در کوه عظیم برای موسی تجلی کردی، و آنگاه که پرتو نورهای پشت پرده از روشنایی عظمتت پدیدار گشت، کوهها از عظمت و شکوه و هیبتت با از هم پاشیدگی به کرنش و از ترست به لرزش افتادند، خدایی جز تو نیست، خدایی جز تو نیست، خدایی جز تو نیست، از تو به حق آن اسمی می­خواهم که چسبیدگی بزرگ کاسه چشمان ناظران را شکاف دادی، همان اسمی که تدبیر حکمتت و شواهد حجتهای پیامبرانت به آن است و تو را با زیرکی دلهایشان می شناسند و تو در پنهان ترین پنهان­های عالم غیبی، از تو به عزت آن اسم مسألت می­کنم که بر محمد وآل محمد درود فرستی و از من و خویشانم و همه مؤمنین و مؤمنات، تمامی آفات و عیوب و ناراحتی ها و بیماریها و خطاها و گناهان و تردید و شرک و کفر و دودستگی و دو رویی و خشم و نادانی و بغض و گمراهی و سختی و تنگی و فساد درون و وارد آمدن عقوبت و شماتت دشمنان و غلبه دشمنان دور فرمایی که تو شنونده دعایی و در هر چه اراده کنی لطیفی و هیچ حرکت و قدرتی جز به دست خداوند بلندمرتبه و بزرگ نیست.

روایت است که سلمان فارسی رحمت الله علیه خدمت پیامبر صلوات الله علیه وآله عرض کرد: یا رسول الله پدر و مادرم به فدایت، آیا این دعا را به مردم نیاموزم؟ فرمود: نه ای اباعبدالله، چرا که مردم نماز را ترک می­کنند و بر مرکب کردارهای زشت سوار می­شوند و هرگاه با این نامها دعا کنند، گناهان خودشان و اهل بیتشان و همسایگان و اهل مسجدشان و اهل شهرشان آمرزیده می­شود.

می­گویم

خواندن این دعا در روز سه­شنبه در هنگام ابتلای شدید به بلاها به من الهام شد، و حاجتم برآورده شد و به مقصود خود رسیده و با رسیدن به مطلب خود از شر اهل حسد در امان شدیم بامید خداوند متعال.(1)

روایت6.

دعوات راوندی از امام زین العابدین علیه­السلام روایت است که فرمود: کلماتی است که هرگاه آنها را ذکر کردم از هیچ شیطانی و پادشاهی و جانور درنده­ای و دزد شبانه­ای نترسیدم و آن کلمات اینها است: آیت الکرسی، آیه سُخره (دو آیه آخر حم سجده)، آیه إن ربکم الله الذی خلق السموات والأرض از سوره اعراف و ده آیه نخست صافات و سه آیه از سوره الرحمن از آیه یا معشر الجن و الإنس و آخر سوره

ص: 404


1- . مهج الدعوات :95- 97

وَ تَحْقِیقِ الْفَرْدَانِیَّةِ مُقِرَّةً لَکَ بِالْعُبُودِیَّةِ وَ أَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ أَنْتَ اللَّهُ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَ أَسْأَلُکَ بِالْأَسْمَاءِ الَّتِی تَجَلَّیْتَ بِهَا لِلْکَلِیمِ عَلَی الْجَبَلِ الْعَظِیمِ فَلَمَّا بَدَا شُعَاعُ نُورِ الْحُجُبِ مِنْ بَهَاءِ الْعَظَمَةِ خَرَّتِ الْجِبَالُ مُتَدَکْدِکَةً لِعَظَمَتِکَ وَ جَلَالِکَ وَ هَیْبَتِکَ وَ خَوْفاً مِنْ سَطْوَتِکَ رَاهِبَةً مِنْکَ فَلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ فَلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ فَلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَ أَسْأَلُکَ بِالاسْمِ الَّذِی فَتَقْتَ بِهِ رَتْقَ عَظِیمِ جُفُونِ عُیُونِ النَّاظِرِینَ الَّذِی بِهِ تَدْبِیرُ(1)

حِکْمَتِکَ وَ شَوَاهِدُ حُجَجِ أَنْبِیَائِکَ یَعْرِفُونَکَ بِفِطَنِ الْقُلُوبِ وَ أَنْتَ فِی غَوَامِضِ مُسَرَّاتِ سَرِیرَاتِ الْغُیُوبِ أَسْأَلُکَ بِعِزَّةِ ذَلِکَ الِاسْمِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَصْرِفَ عَنِّی جَمِیعَ الْآفَاتِ وَ الْعَاهَاتِ وَ الْأَعْرَاضِ وَ الْأَمْرَاضِ وَ الْخَطَایَا وَ الذُّنُوبِ وَ الشَّکِّ وَ الشِّرْکِ وَ الْکُفْرِ وَ النِّفَاقِ وَ الشِّقَاقِ وَ الْغَضَبِ وَ الْجَهْلِ وَ الْمَقْتِ وَ الضَّلَالَةِ وَ الْعُسْرِ وَ الضِّیقِ وَ فَسَادِ الضَّمِیرِ وَ حُلُولِ النَّقِمَةِ وَ شَمَاتَةِ الْأَعْدَاءِ وَ غَلَبَةِ الرِّجَالِ إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاءِ لَطِیفٌ لِمَا تَشَاءُ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ (2) قِیلَ إِنَّ سَلْمَانَ الْفَارِسِیَّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی أَ لَا أُعَلِّمُهُ النَّاسَ قَالَ لَا یَا بَا عَبْدِ اللَّهِ یَتْرُکُونَ الصَّلَاةَ وَ یَرْکَبُونَ الْفَوَاحِشَ وَ یُغْفَرُ لَهُمْ وَ لِأَهْلِ بَیْتِهِمْ وَ جِیرَانِهِمْ وَ مَنْ فِی مَسْجِدِهِمْ وَ لِأَهْلِ مَدِینَتِهِمْ إِذَا دَعَوْهُ بِهَذِهِ الْأَسْمَاءِ.

أقول

و هذا الدعاء مما ألهمت تلاوته طلبا للسلامة یوم البلایا عند شدة(3) فظفرنا بإجابة الدعاء و بلوغ الرجاء و کفینا شر الحساد ببلوغ المراد إن شاء الله تعالی (4).

«6»

دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهما السلام: کَلِمَاتٌ مَا قُلْتُهُنَّ فَخِفْتُ شَیْطَاناً وَ لَا سُلْطَاناً وَ لَا سَبُعاً ضَارِیاً وَ لَا لِصّاً طَارِقاً بِلَیْلٍ آیَةُ الْکُرْسِیِّ وَ آیَةُ السُّخْرَةِ وَ آیَةٌ فِی الْأَعْرَافِ إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ عَشْرُ آیَاتٍ مِنْ أَوَّلِ الصَّافَّاتِ وَ ثَلَاثُ آیَاتٍ مِنَ الرَّحْمَنِ قَوْلُهُ یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ آخِرُ

ص: 404


1- 1. تدبر خ ل.
2- 2. فی المصدر: لما تشاء و لا حول و لا قوة الا باللّه العلی العظیم.
3- 3. فی المصدر: یوم الثلثاء عند شدة الابتلاء.
4- 4. مهج الدعوات ص 95- 97.

حشر و آیه سُبْحانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ وَ سَلامٌ عَلَی الْمُرْسَلِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین.

و از دعاهای حضرت صادق علیه السلام است که: پناه می برم به زره در امان و نابود نشدنی تو که مرگ مرا در حالت غمناک و یا در حالتی که از جایی پرت شده، و یا دیواری روی من بریزد، و یا غرق شوم، و یا بسوزم قرار مده، و یا در حالت تشنگی و یا در حالتی که به زور نگاهم دارند و بکشند، و یا در حالتی که به من آسیب برسانند و کشته شوم و یا خوراک درندگان گردم، یا در خاک غریب یا مرگ بد قرار مده. و در رختخوابم در حالت عافیت یا در ردیف کسانی که آنان را در کتاب خود ستوده و فرموده ای: «به گونه ای در ایمان محکم و استوارند که گویی ساختمانی از سرب هستند» بمیران، در حالتی که در طاعت تو و پیروی رسولت صلّی اللَّه علیه و آله باشم.

روایت7.

اختیار ابن باقی: از دعاهای حضرت صادق علیه السلام است که روایت فرمود: جبرئیل در شب جنگ احزاب آن را برای دفع شر شیطان و پادشاهان و حفظ از غرق شدن و سوختن و نابودی و درندگان و راهزنان به امیرالمؤمنین هدیه آورد و شرح بلندی دارد که از خوف اطاله کلام ذکر نکردیم. این دعا منافع بسیاری دارد و حرزی است از هر آفت و شدت و ترس، و دعا این است:

بسم الله الرحمن الرحیم، خداوندا ما را با چشمانی محافظت فرما که خواب در آنها راه ندارد و در رکن خود حفظ کن که سستی نمی­پذیرد و با سلطانت عزیزمان گردان که مورد ظلم واقع نمی شود، و با قدرتت بر ما رحم کن و ما را هلاک نفرما که تویی امید ما. پروردگارا چه بسیار نعمتی که تو به من ارزانی داشتی و شکر من از تو برای آنها کم شد و چه بسیار بلایی که تو مرا بدان مبتلا ساختی و من در مقابل آن کم صبری نمودم. پس ای خداوندی که با کم شکری­ام در مقابل نعماتش، مرا از آنها محروم نساخت، و ای کسی که در بلایایش کم صبری نمودم اما تنهایم نگذاشت. ای صاحب نیکی­های دائمی که هرگز از بین نمی روند و ای صاحب نعمتهایی که قابل شمارش نیستند، از تو می­خواهم که بر محمد وآل مطهر او درود فرستی و تو را در رویارویی با دشمنان و گردنکشان در مقابل خود قرار می­دهم .

خداوند ا با دنیایم مرا در دینم یاری کن و با تقوایم در امر آخرتم و در چیزهایی که بر من پوشیده است، مرا حفظ کن و در چیزهایی که در آن حاضرم مرا به خود وامگذار، ای کسی که مغفرتش چیزی از او نمی­کاهد و گناهان بندگانش ضرری به او نمی­رساند، از تو فرجی زودهنگام و صبری زیبا و روزی فراخ و عافیت از همه بلایا و شکر بر عافیت می­خواهم

ص: 405

الْحَشْرِ وَ سُبْحانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ وَ سَلامٌ عَلَی الْمُرْسَلِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ.

وَ مِنْ دُعَاءِ الصَّادِقِ علیه السلام: أَعُوذُ بِدِرْعِکَ الْحَصِینَةِ الَّتِی لَا تُرَامُ أَنْ تُمِیتَنِی غَمّاً أَوْ هَمّاً أَوْ مُتَرَدِّیاً أَوْ هَدْماً أَوْ رَدْماً أَوْ غَرَقاً أَوْ حَرَقاً أَوْ عَطَشاً أَوْ شَرَقاً أَوْ صَبْراً أَوْ تَرَدِّیاً أَوْ أَکِیلَ سَبُعٍ أَوْ فِی أَرْضِ غُرْبَةٍ أَوْ مِیتَةَ سَوْءٍ وَ أَمِتْنِی عَلَی فِرَاشِی فِی عَافِیَةٍ أَوْ فِی الصَّفِّ الَّذِی نَعَتَّ أَهْلَهُ فِی کِتَابِکَ فَقُلْتَ کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ عَلَی طَاعَتِکَ وَ طَاعَةِ رَسُولِکَ.

«7»

اخْتِیَارُ ابْنِ الْبَاقِی، مِنْ أَدْعِیَةِ الصَّادِقِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: إِنَّهُ نَزَلَ بِهِ جَبْرَئِیلُ علیه السلام هَدِیَّةً إِلَی عَلِیٍّ علیه السلام لَیْلَةَ الْأَحْزَابِ لِدَفْعِ الشَّیْطَانِ وَ السُّلْطَانِ وَ الْغَرَقِ وَ الْحَرَقِ وَ الْهَدْمِ وَ السَّبُعِ وَ اللِّصِّ وَ لَهُ شَرْحٌ طَوِیلٌ وَ قَدْ تَرَکْنَاهُ خَوْفَ الْإِطَالَةِ وَ فِیهِ مَنَافِعُ کَثِیرَةٌ وَ هُوَ حِرْزٌ مِنْ کُلِّ آفَةٍ وَ شِدَّةٍ وَ خَوْفٍ وَ هُوَ هَذَا الدُّعَاءُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ احْرُسْنَا بِعَیْنِکَ الَّتِی لَا تَنَامُ وَ اکْنُفْنَا بِرُکْنِکَ الَّذِی لَا یُرَامُ وَ أَعِزَّنَا بِسُلْطَانِکَ الَّذِی لَا یُضَامُ وَ ارْحَمْنَا بِقُدْرَتِکَ عَلَیْنَا وَ لَا تُهْلِکْنَا وَ أَنْتَ الرَّجَاءُ رَبِّ کَمْ مِنْ نِعْمَةٍ أَنْعَمْتَ بِهَا عَلَیَّ قَلَّ لَکَ عِنْدَهَا شُکْرِی وَ کَمْ مِنْ بَلِیَّةٍ ابْتَلَیْتَنِی بِهَا قَلَّ لَکَ عِنْدَهَا صَبْرِی فَیَا مَنْ قَلَّ عِنْدَ نِعَمِهِ شُکْرِی فَلَمْ یَحْرِمْنِی وَ یَا مَنْ قَلَّ عِنْدَ بَلَائِهِ (1)

صَبْرِی فَلَمْ یَخْذُلْنِی فَیَا مَنْ رَآنِی عَلَی الْمَعَاصِی فَلَمْ یَفْضَحْنِی یَا ذَا الْمَعْرُوفِ الدَّائِمِ الَّذِی لَا یَنْقَضِی أَبَداً وَ یَا ذَا النَّعْمَاءِ الَّتِی لَا تُحْصَی عَدَداً أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ وَ أَدْرَأُ بِکَ فِی نُحُورِ الْأَعْدَاءِ وَ الْجَبَّارِینَ اللَّهُمَّ أَعِنِّی عَلَی دِینِی بِدُنْیَایَ وَ عَلَی آخِرَتِی بِتَقْوَایَ وَ احْفَظْنِی فِیمَا غِبْتُ عَنْهُ وَ لَا تَکِلْنِی إِلَی نَفْسِی فِیمَا حَضَرْتُهُ یَا مَنْ لَا تَنْقُصُهُ الْمَغْفِرَةُ وَ لَا تَضُرُّهُ الْمَعْصِیَةُ أَسْأَلُکَ فَرَجاً عَاجِلًا وَ صَبْراً وَاسِعاً وَ الْعَافِیَةَ مِنْ جَمِیعِ الْبَلَاءِ وَ الشُّکْرَ عَلَی الْعَافِیَةِ

ص: 405


1- 1. بلیته خ ل.

ای رحم کننده­ترین رحم کنندگان.

و برای شخص مستحب است که این دعا را در حالی بر چیزی که خواهان حفظ و مراقبت آن است، بخواند که دستش را به قصد تعویذ بر آن می گرداند چه در نزد او باشد و چه نباشد.

روایت8.

امالی شیخ طوسی: از زریق خلقانی روایت است که خدمت امام صادق علیه السلام عرض کردم دعایی به ­من بیاموز که هرگاه چیزی را نگهداری کردم، ترسی از گم شدن آن نداشته باشم. فرمود: اینگونه می­گویی: ای نگهدارنده دو پسر برای صلاح پدرشان، مرا حفظ کن و دین و امانت و مالم را برایم نگهداری کن که هیچ نگهدارنده ای برای حفظ چیزهای گمشده بهتر از تو برای حفظ مالم نیست که تو نگهدارنده نگاهبان هستی. با گوش و چشم و قَدَر خداوند، هر کسی را که قصد مرا و مال مرا دارد، بستم که هیچ حرکت و توانی جز به دست خداوند بلند مرتبه و بزرگ نیست.(1)

ناشر دیجیتالی : مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان

[کلمة المصحّح الأولی]

ص: 406


1- . أمالی طوسی 2 : 311

یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ یُسْتَحَبُّ لِلْإِنْسَانِ أَنْ یَقْرَأَ هَذَا الدُّعَاءَ عَلَی مَا أَحَبَّ کِلَاءَتَهُ وَ حِفْظَهُ وَ یُدِیرَ یَدَهُ عَلَیْهِ تَعْوِیذاً لَهُ حَاضِراً کَانَ عِنْدَهُ أَوْ غَائِباً عَنْهُ.

«8»

ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی الْحُسَیْنُ بْنُ عُبَیْدِ اللَّهِ عَنِ التَّلَّعُکْبَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَمَّامٍ عَنِ الْحِمْیَرِیِّ عَنِ الطَّیَالِسِیِّ عَنْ زُرَیْقٍ الْخُلْقَانِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَلِّمْنِی دُعَاءً إِذَا أَنَا أَحْرَزْتُ شَیْئاً لَمْ أَخَفْ عَلَیْهِ ضَیْعَةً قَالَ تَقُولُ یَا اللَّهُ یَا حَافِظَ الْغُلَامَیْنِ بِصَلَاحِ أَبِیهِمَا احْفَظْنِی وَ احْفَظْ عَلَیَّ دِینِی وَ أَمَانَتِی وَ مَالِی فَإِنَّهُ لَا حَافِظَ حِفْظِ ضَیْعَةٍ أَحْفَظُ عَلَی مَالِی مِنْکَ إِنَّکَ حَافِظٌ حَفِیظٌ أَخَذْتُ بِسَمْعِ اللَّهِ وَ بَصَرِهِ وَ قَدَرِهِ عَلَی کُلِّ مَنْ أَرَادَنِی وَ أَرَادَ مَالِی وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ (1).

[کلمة المصحّح الأولی]

إلی هنا إنتهی الجزء الثالث من المجلّد التاسع عشر و هو الجزء الواحد و التسعون حسب تجزئتنا یحتوی علی خمسة و عشرین بابا من أبواب الذکر و الدعاء.

و لقد بذلنا جهدنا فی تصحیحه و مقابلته فخرج بعون اللّه و مشیئته نقیّا من الأغلاط إلّا نزراً زهیداً زاغ عنه البصر و کلّ عنه النظر و من اللّه نسأل العصمة و التوفیق.

السیّد إبراهیم المیانجی محمّد الباقر البهبودی

ص: 406


1- 1. أمالی الطوسیّ ج 2 ص 311.

کلمة المصحّح [الثانیة]

ص: 407

کلمة المصحّح [الثانیة]

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

الحمد للّه و الصلاة و السلام علی رسول اللّه و علی آله أمناء اللّه.

و بعد: فقد تفضّل اللّه علینا و له الفضل و المنّ حیث اختارنا لخدمة الدین و أهله و قیّضنا لتصحیح هذه الموسوعة الکبری و هی الباحثة عن المعارف الإسلامیّة الدائرة بین المسلمین: أعنی بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمّة الأطهار علیهم السلام.

و هذا الجزء الذی نخرجه إلی القرّاء الکرام، هو الجزء الثالث من المجلّد التاسع عشر (کتاب الذکر و الدعاء) و قد قابلناه علی نسخة الکمبانیّ ثمّ علی نسخة الأصل التی هی بخطّ ید المؤلّف العلّامة رضوان اللّه علیه و هی محفوظة فی خزانة مکتبة ملک بطهران تحت الرقم 1001 و معذلک قابلناه علی نصّ المصادر أو علی الأخبار الأخر المشابهة للنصّ فی سائر الکتب، فسددنا

ما کان فی النسخة من خلل و بیاض و سقط و تصحیف فإنّ المجلّد التاسع عشر أیضا من مسوّدات قلمه الشریف رحمة اللّه علیه و لم یخرج فی حیاته إلی البیاض.

محمد الباقر البهبودیّ

ص: 407

فهرس ما فی هذا الجزء من الأبواب

ص: 408

فهرس ما فی هذا الجزء من الأبواب

عناوین الأبواب/ رقم الصفحة

«28»

باب الاستشفاع بمحمّد و آل محمّد فی الدعاء و أدعیة التوجّه إلیهم و الصلوات علیهم و التوسّل بهم صلوات اللّه علیهم 47- 1

«29»

باب فضل الصلاة علی النبیّ و آله صلّی اللّه علیهم أجمعین و اللعن علی أعدائهم زائدا علی ما فی الباب السابق 72- 47

«30»

باب الصلوات الکبیرة المرویّة مفصّلا علی الأئمّة صلوات اللّه علیهم أجمعین 88- 73

«31»

باب جواز أن یدعی بکلّ دعاء و الرخصة فی تألیفه 89

«32»

باب أدعیة المناجاة 173- 89

«33»

باب أدعیة التمجید و الشکر 178- 174

«34»

باب أدعیة الشهادات و العقائد 184- 179

«35»

باب الأدعیة المختصرة المختصّة بکلّ إمام علیهم السلام بنوع خصوصیة بکل واحد واحد منهم زائدا علی ما سبق 191- 184

«36»

باب عوذات الأئمة علیهم السلام للحفظ و غیره من الفوائد 197- 192

«37»

باب عوذات الأیّام 198

أبواب أحراز النبیّ و الأئمّة و عوذاتهم و أدعیتهم علیهم السلام زائدا علی ما سبق و یأتی

«38»

باب أحراز النبیّ صلّی اللّه علیه و آله و أزواجه الطاهرات و عوذاته و بعض أدعیته علیه السلام أیضا 224- 208

ص: 408

ص: 409

«39»

باب أحراز مولاتنا فاطمة الزهراء صلوات اللّه علیها و بعض أدعیتها 227- 225

«40»

باب أحراز مولانا أمیر المؤمنین صلوات اللّه علیه و بعض أدعیته و عوذاته و من جملتها دعاء الصباح و المساء له علیه السلام و ما یناسب ذلک المعنی و فی مطاویها بعض أدعیة النبیّ صلی اللّه علیه و آله أیضا 263- 228

«41»

باب أحراز مولانا الإمامین الهمامین الحسن و الحسین و بعض أدعیتهما و عوذاتهما علیهما السلام 264

«42»

باب أحراز السجّاد صلوات اللّه علیه و بعض أدعیته و عوذاته 265- 264

«43»

باب أحراز الباقر علیه السلام و بعض أدعیته و عوذاته 270- 266

«44»

باب الأحراز المرویة عن الصادق علیه السلام و بعض أدعیته و عوذاته 317- 270

«45»

باب بعض أدعیة موسی بن جعفر علیه السلام و أحرازه و عوذاته 343- 317

«46»

باب بعض أدعیة الرضا علیه السلام و أحرازه و عوذاته و ما یناسب ذلک 354- 343

«47»

باب أحراز مولانا الجواد علیه السلام و عوذاته و بعض أدعیته 361- 354

«48»

باب بعض أدعیة الهادی و أحرازه و عوذاته صلوات اللّه علیه 363- 361

«49»

باب بعض أدعیة العسکری علیه السلام و أحرازه و عوذاته 364- 363

«50»

باب بعض أدعیة القائم علیه السلام 366- 365

«51»

باب سائر الأحراز المرویّة و العوذات المنقولة و ما یناسب هذا المعنی 371- 366

«52»

باب الاحتجابات المرویّة عن الرسول و الأئمة علیهم السلام و ما یناسب ذلک من الأدعیة المعروفة و الأحراز المشهورة و فیه ذکر دعاء الجوشن الکبیر و الصغیر و ما شاکلهما أیضا 406- 372

ص: 409

ص: 410

ص: 410

رموز الکتاب

ص: 411

رموز الکتاب

ب: لقرب الإسناد.

بشا: لبشارة المصطفی.

تم: لفلاح السائل.

ثو: لثواب الأعمال.

ج: للإحتجاج.

جا: لمجالس المفید.

جش: لفهرست النجاشیّ.

جع: لجامع الأخبار.

جم: لجمال الأسبوع.

جُنة: للجُنة.

حة: لفرحة الغریّ.

ختص: لکتاب الإختصاص.

خص: لمنتخب البصائر.

د: للعَدَد.

سر: للسرائر.

سن: للمحاسن.

شا: للإرشاد.

شف: لکشف الیقین.

شی: لتفسیر العیاشیّ

ص: لقصص الأنبیاء.

صا: للإستبصار.

صبا: لمصباح الزائر.

صح: لصحیفة الرضا علیه السلام .

ضا: لفقه الرضا علیه السلام .

ضوء: لضوء الشهاب.

ضه: لروضة الواعظین.

ط: للصراط المستقیم.

طا: لأمان الأخطار.

طب: لطبّ الأئمة.

ع: لعلل الشرائع.

عا: لدعائم الإسلام.

عد: للعقائد.

عدة: للعُدة.

عم: لإعلام الوری.

عین: للعیون و المحاسن.

غر: للغرر و الدرر.

غط: لغیبة الشیخ.

غو: لغوالی اللئالی.

ف: لتحف العقول.

فتح: لفتح الأبواب.

فر: لتفسیر فرات بن إبراهیم.

فس: لتفسیر علیّ بن إبراهیم.

فض: لکتاب الروضة.

ق: للکتاب العتیق الغرویّ

قب: لمناقب ابن شهر آشوب.

قبس: لقبس المصباح.

قضا: لقضاء الحقوق.

قل: لإقبال الأعمال.

قیة: للدُروع.

ک: لإکمال الدین.

کا: للکافی.

کش: لرجال الکشیّ.

کشف: لکشف الغمّة.

کف: لمصباح الکفعمیّ.

کنز: لکنز جامع الفوائد و تأویل الآیات الظاهرة معا.

ل: للخصال.

لد: للبلد الأمین.

لی: لأمالی الصدوق.

م: لتفسیر الإمام العسکریّ علیه السلام .

ما: لأمالی الطوسیّ.

محص: للتمحیص.

مد: للعُمدة.

مص: لمصباح الشریعة.

مصبا: للمصباحین.

مع: لمعانی الأخبار.

مکا: لمکارم الأخلاق.

مل: لکامل الزیارة.

منها: للمنهاج.

مهج: لمهج الدعوات.

ن: لعیون أخبار الرضا علیه السلام .

نبه: لتنبیه الخاطر.

نجم: لکتاب النجوم.

نص: للکفایة.

نهج: لنهج البلاغة.

نی: لغیبة النعمانیّ.

هد: للهدایة.

یب: للتهذیب.

یج: للخرائج.

ید: للتوحید.

یر: لبصائر الدرجات.

یف: للطرائف.

یل: للفضائل.

ین: لکتابی الحسین بن سعید او لکتابه و النوادر.

یه: لمن لا یحضره الفقیه.

ص: 411

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109