سرشناسه: مجلسی محمد باقربن محمدتقی 1037 - 1111ق.
عنوان و نام پدیدآور: بحارالانوار: الجامعة لدرر أخبار الائمة الأطهار تالیف محمدباقر المجلسی.
مشخصات نشر: بیروت داراحیاء التراث العربی [ -13].
مشخصات ظاهری: ج - نمونه.
یادداشت: عربی.
یادداشت: فهرست نویسی بر اساس جلد بیست و چهارم، 1403ق. [1360].
یادداشت: جلد108،103،94،91،92،87،67،66،65،52،24(چاپ سوم: 1403ق.=1983م.=[1361]).
یادداشت: کتابنامه.
مندرجات: ج.24.کتاب الامامة. ج.52.تاریخ الحجة. ج67،66،65.الایمان و الکفر. ج.87.کتاب الصلاة. ج.92،91.الذکر و الدعا. ج.94.کتاب السوم. ج.103.فهرست المصادر. ج.108.الفهرست.
موضوع: احادیث شیعه — قرن 11ق
رده بندی کنگره: BP135/م3ب31300 ی ح
رده بندی دیویی: 297/212
شماره کتابشناسی ملی: 1680946
ص: 1
مَجَالِسُ الْمُفِیدِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّوْلِیِّ عَنِ الْجَلُودِیِّ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْحُمَیْدِ عَنْ مُخَوَّلِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ صَالِحِ بْنِ أَبِی الْأَسْوَدِ عَنْ مَحْفُوظِ بْنِ عُبَیْدِ اللَّهِ عَنْ شَیْخٍ مِنْ أَهْلِ حَضْرَمَوْتَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَنَفِیَّةِ عَلَیْهِ الرَّحْمَةُ قَالَ: بَیْنَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام یَطُوفُ بِالْبَیْتِ إِذَا رَجُلٌ مُتَعَلِّقٌ بِالْأَسْتَارِ وَ هُوَ یَقُولُ یَا مَنْ لَا یَشْغَلُهُ سَمْعٌ عَنْ سَمْعٍ یَا مَنْ لَا یُغَلِّطُهُ السَّائِلُونَ یَا مَنْ لَا یُبْرِمُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّینَ أَذِقْنِی بَرْدَ عَفْوِکَ وَ مَغْفِرَتِکَ وَ حَلَاوَةَ رَحْمَتِکَ فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام هَذَا دُعَاؤُکَ قَالَ لَهُ الرَّجُلُ وَ قَدْ سَمِعْتَهُ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَادْعُ بِهِ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ فَوَ اللَّهِ مَا یَدْعُو بِهِ أَحَدٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فِی أَدْبَارِ الصَّلَاةِ إِلَّا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ کَانَتْ عَدَدَ نُجُومِ السَّمَاءِ وَ قَطْرِهَا وَ حَصَا الْأَرْضِ وَ ثَرَاهَا فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام إِنَّ عِلْمَ ذَلِکَ عِنْدِی وَ اللَّهُ وَاسِعٌ کَرِیمٌ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ وَ هُوَ الْخَضِرُ علیه السلام صَدَقْتَ وَ اللَّهِ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ فَوْقَ کُلِّ ذِی عِلْمٍ عَلِیمٌ (1).
المناقب، لابن شهرآشوب و البلد الأمین مرسلا: مثله (2)
ترجمه بحارالانوار جلد 83: کتاب نماز - 4
مشخصات کتاب
سرشناسه : مجلسی، محمد باقربن محمدتقی، 1037 - 1111ق.
عنوان قراردادی : بحار الانوار .فارسی .برگزیده
عنوان و نام پدیدآور : ترجمه بحارالانوار/ مترجم گروه مترجمان؛ [برای] نهاد کتابخانه های عمومی کشور.
مشخصات نشر : تهران: نهاد کتابخانه های عمومی کشور، موسسه انتشارات کتاب نشر، 1392 -
مشخصات ظاهری : ج.
شابک : دوره : 978-600-7150-66-5 ؛ ج.1 : 978-600-7150-67-2 ؛ ج.2 : 978-600-7150-68-9 ؛ ج.3 : 978-600-7150-69-6 ؛ ج.4 978-600-715070-2 : ؛ ج.5 978-600-7150-71-9 : ؛ ج.6 978-600-7150-72-6 : ؛ ج.7 978-600-7150-73-3 : ؛ ج.8 : 978-600-7150-74-0 ؛ ج.10 978-600-7150-76-4 : ؛ ج.11 978-600-7150-83-2 : ؛ ج.12 978-600-7150-66-5 : ؛ ج.13 978-600-7150-85-6 : ؛ ج.14 978-600-7150-86-3 : ؛ ج.15 978-600-7150-87-0 : ؛ ج.16:978-600-7150-88-7 ؛ ج.17:978-600-7150-89-4 ؛ ج.18: 978-600-7150-90-0 ؛ ج.19:978-600-7150-91-7 ؛ ج.20:978-600-7150-92-4 ؛ ج.21: 978-600-7150-93-1 ؛ ج.22:978-600-7150-94-8 ؛ ج.23:978-600-7150-95-5
مندرجات : ج.1. کتاب عقل و علم و جهل.- ج.2. کتاب توحید.- ج.3. کتاب عدل و معاد.- ج.4. کتاب احتجاج و مناظره.- ج. 5. تاریخ پیامبران.- ج.6. تاریخ حضرت محمد صلی الله علیه وآله.- ج.7. کتاب امامت.- ج.8. تاریخ امیرالمومنین.- ج.9. تاریخ حضرت زهرا و امامان والامقام حسن و حسین و سجاد و باقر علیهم السلام.- ج.10. تاریخ امامان والامقام حضرات صادق، کاظم، رضا، جواد، هادی و عسکری علیهم السلام.- ج.11. تاریخ امام مهدی علیه السلام.- ج.12. کتاب آسمان و جهان - 1.- ج.13. آسمان و جهان - 2.- ج.14. کتاب ایمان و کفر.- ج.15. کتاب معاشرت، آداب و سنت ها و معاصی و کبائر.- ج.16. کتاب مواعظ و حکم.- ج.17. کتاب قرآن، ذکر، دعا و زیارت.- ج.18. کتاب ادعیه.- ج.19. کتاب طهارت و نماز و روزه.- ج.20. کتاب خمس، زکات، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، عقود و معاملات و قضاوت
وضعیت فهرست نویسی : فیپا
ناشر دیجیتالی : مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان
یادداشت : ج.2 - 8 و 10 - 16 (چاپ اول: 1392) (فیپا).
موضوع : احادیث شیعه -- قرن 11ق.
شناسه افزوده : نهاد کتابخانه های عمومی کشور، مجری پژوهش
شناسه افزوده : نهاد کتابخانه های عمومی کشور. موسسه انتشارات کتاب نشر
رده بندی کنگره : BP135/م3ب3042167 1392
رده بندی دیویی : 297/212
شماره کتابشناسی ملی : 3348985
ص: 1
ادامه باب ها از جلد 82 کتاب الصلاة
سی و هشتم : سایر چیزهایی که مستحب است بعد از هر نمازی خوانده شود.
روایات
روایت1.
مجالس المفید: محمد بن حنفیه که درود بر او باد گفته است: امیرالمؤمنین علیه السلام در حال طواف خانه خدا بود که دید مردی به پردهها دست آویخته و میگوید: ای کسی که شنیدن سخن کسی او را از شنیدن سخن دیگری باز نمیدارد، ای کسی که نیازخواهان او را به اشتباه نیندازند، ای کسی که پافشاری اصرار کنندگان او را به سختی وا نمیدارد، لذت گذشت و بخشش و شیرینی مهربانیات را به من بچشان.
امیرالمؤمنین علیه السلام به او فرمود: آیا این دعای توست؟ آن مرد به او گفت: آیا آن را شنیدی؟ فرمود: بلی. گفت: در دنباله هر نمازت این دعا را بخوان؛ به خدا سوگند هیچ مؤمنی این دعا را در دنباله نمازهایش نمیخواند مگر اینکه خدا همه گناهان او را میبخشد، هر چند به تعداد ستارگان آسمان و قطرههای باران باشند و یا به اندازه شنهای روی زمین و خاکهای آن باشند. پس امیرالمؤمنین علیه السلام به او فرمود: به درستی که دانش آنها نزد من است و خدا وسعت دهنده و بزرگوار است. آن مرد که خضر علیه السلام بود گفت: ای امیرالمؤمنین، به خدا سوگند که راست گفتی و برتر از هر صاحب دانشی، دانندهای هست.(1)
المناقب: که برای ابن شهر آشوب است و بلد الأمین نیز همین روایت را به صورت مرسل آوردهاند.(2)
توضیح
السمع مصدر است به معنای شنیدن یا به معنای شنیده شده؛ و اولی آشکارتر است. «یا من لا یغلِّطه السائلون»، یعنی زیادی صدای نیازخواهان در یک زمان، باعث اشتباه شدن کار بر او و نشناختن منظور آنان، آن چنان که در مورد آفریدگان وجود دارد، نمیشود. «برد عفوک»، یعنی آسایش و گوارا بودن و لذت آن.
مؤلف
این روایت را سیّد نیز در فلاح السائل از مجالس روایت کرده است.(3)
روایت2.
مکارم الاخلاق: از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت است که فرمود: هر کس بعد از هر نماز واجب این دعا را بخواند، خداوند او را و خانه و دارایی و فرزندانش را حفظ می کند. دعا این است: خدایا، تمام گناهان گذشته و آیندهام، چه آنها که آشکار ساختهام و چه آنها که مخفی کردهام و نیز زیاده روی که نسبت به نفس خودم کردهام را ببخش و نیز هر آنچه را که تو از من به آن آگاهتر هستی. خدایا، تو قبل از هر چیزی بودهای و بعد از هر چیزی خواهی بود، هیچ معبودی جز تو نیست، با دانش غیبیات و با قدرتی که بر تمام آفریدگان داری، تا زمانی که زندگی را برای من دارای خیر بدانی، مرا زنده بدار و هرگاه که مرگ را برای من خیر دانستی، مرا بمیران. خدایا، ترسیدن از تو در آشکار و نهان، و گفتن سخن حق در هنگام خشم و رضایت، میانه روی در هنگام ناداری و بی نیازی را از تو خواستارم. از تو نعمتی میخواهم که پایان نپذیرد، و روشنی چشم که قطع نگردد، و راضی بودن به تقدیر و زندگی راحت بعد از مرگ و لذت نگریستن به تو و اشتیاق به دیدارت، بدون اینکه با سختی آسیب زننده و یا به فتنه گمراه کننده همراه باشد.
خدایا، ما را با زیبایی ایمان مزیّن بگردان و ما را راهنمایانی هدایت یافته قرار بده. خدایا، ما را در زمره هدایت یافتگان هدایت فرما. خدایا، از تو راهنمایی بزرگ و استواری در کار و راه حق را خواستارم. از تو توفیق شکرگزاری از نعمت هایت و بخشش نیک تو و به جای آوردن حق تو را میخواهم. ای پروردگار، از تو دلی سالم و زبانی راستگو میخواهم و از تو نسبت به آنچه میدانی آمرزش میطلبم و بهترین آن چیزی را که میدانی میخواهم؛ از شر و بدی آنچه که میدانی به تو پناه میآورم؛ چرا که تو می دانی، نه اینکه یاد گرفته باشی و تو داننده کامل همه نهانها هستی.(4)
توضیح
این دعا در الکافی با استناد به امام جواد علیه السلام روایت شده است و این همان روایتی است که در بیشتر کتابهای دعایی ما روایت شده و مخالفان ما نیز آن را با طرق روایی خودشان در کتابهایشان آوردهاند. «ما قدّمت و ما أخّرت»، شاید منظور از «آنچه پیشاپیش فرستاده میشود»، هر آن چیزی باشد که در زندگی انجام میدهد و به خاطر آن مستحق عذاب میشود و «آنچه در پی میآید»، هر آن چیزی باشد که بر کارهای او و بعد از مرگش مترتب میشود؛ مثل اینکه بدعتی به وجود آورده باشد و بعد از مرگ او به آن عمل شود یا به چیز بدی وصیت کرده باشد و کارهای دیگری از این قبیل. یا اینکه منظور از آن،
ص: 2
السمع مصدر بمعناه أو بمعنی المسموع و الأول أظهر یا من لا یغلطه السائلون أی لا تصیر کثرة أصوات السائلین فی وقت واحد سببا لاشتباه الأمر علیه و عدم فهم مقاصدهم کما فی المخلوقین برد عفوک أی راحته و لذته.
رواه السید أیضا فی فلاح السائل عن المجالس (1).
مَکَارِمُ الْأَخْلَاقِ، عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله: أَنَّهُ مَنْ دَعَا بِهِ عَقِیبَ کُلِّ صَلَاةٍ مَکْتُوبَةٍ حُفِظَ فِی نَفْسِهِ وَ دَارِهِ وَ مَالِهِ وَ وُلْدِهِ وَ هُوَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی مَا قَدَّمْتُ وَ مَا أَخَّرْتُ وَ مَا أَعْلَنْتُ وَ مَا أَسْرَرْتُ وَ إِسْرَافِی عَلَی نَفْسِی وَ مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّی اللَّهُمَّ أَنْتَ الْمُقَدِّمُ وَ أَنْتَ الْمُؤَخِّرُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ بِعِلْمِکَ الْغَیْبَ وَ بِقُدْرَتِکَ عَلَی الْخَلْقِ أَجْمَعِینَ مَا عَلِمْتَ الْحَیَاةَ خَیْراً لِی فَأَحْیِنِی وَ تَوَفَّنِی إِذَا عَلِمْتَ الْوَفَاةَ خَیْراً لِی اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ خَشْیَتَکَ فِی السِّرِّ وَ الْعَلَانِیَةِ وَ کَلِمَةَ الْحَقِّ فِی الْغَضَبِ وَ الرِّضَا وَ الْقَصْدَ فِی الْفَقْرِ وَ الْغِنَی وَ أَسْأَلُکَ نَعِیماً لَا یَنْفَدُ وَ قُرَّةَ عَیْنٍ لَا تَنْقَطِعُ وَ الرِّضَا بِالْقَضَاءِ وَ بَرْدَ الْعَیْشِ بَعْدَ الْمَوْتِ وَ لَذَّةَ النَّظَرِ إِلَی وَجْهِکَ وَ شَوْقاً لِلِقَائِکَ مِنْ غَیْرِ ضَرَّاءَ مُضِرَّةٍ وَ لَا فِتْنَةٍ مُضِلَّةٍ اللَّهُمَّ زَیِّنَّا بِزِینَةِ الْإِیمَانِ وَ اجْعَلْنَا هُدَاةً مُهْتَدِینَ اللَّهُمَّ اهْدِنَا فِیمَنْ هَدَیْتَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ عَظِیمَةَ الرَّشَادِ وَ الثَّبَاتَ فِی
الْأَمْرِ وَ الرُّشْدِ وَ أَسْأَلُکَ شُکْرَ نِعْمَتِکَ وَ حُسْنَ عَافِیَتِکَ وَ أَدَاءَ حَقِّکَ وَ أَسْأَلُکَ یَا رَبِّ قَلْباً سَلِیماً وَ لِسَاناً صَادِقاً وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِمَا تَعْلَمُ وَ أَسْأَلُکَ خَیْرَ مَا تَعْلَمُ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا تَعْلَمُ فَإِنَّکَ تَعْلَمُ وَ لَا تَعَلَّمُ وَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ (2).
روی هذا الدعاء فی الکافی (3)
بسنده عن أبی جعفر الثانی علیه السلام و هو مروی فی أکثر کتب دعواتنا و بطرق المخالفین فی کتبهم أیضا ما قدمت و ما أخرت لعل المراد بما قدم ما صنعه فی حیاته و استحق به العقاب و بما أخر ما یترتب علی أفعاله بعد موته من بدعة أحدثها یعمل بها بعد موته أو وصیة بشر و غیر ذلک أو المراد
ص: 2
مقدم کردن هر آن چیزی بوده که خداوند بر تأخیر انداختن آن امر کرده و به تأخیر انداختن هر آن چیزی که خداوند بر مقدم کردن آن دستور داده است. اسراف، در گذشتن از حد، در اشتباه است.
«أنت المقدَّم»، یعنی تو اشیاء را مقدم میداری، به حسب زمانها و مکانها و تو اشیاء را مؤخر میداری، به حسب زمانها و مکانها یا به حسب مراتب دنیایی. پس این دو، به صفتهای عزت دهنده و ذلیل کننده خدا برمیگردند؛ یا اینکه به مراتب آخرت اشاره دارد، همان طور که پیامبران و جانشینان آنها را مقدم کرد و به عنوان امام قرار داد و دیگران را بعد از آنها و پیروان آنها قرار داد. این احتمال نیز وجود دارد که منظور از آن چیزی باشد که به بداء مربوط است و شاید در اینجا، همین مناسبتر باشد. در عبارت «بعلمک الغیب»، حرف باء برای سوگند است و احتمال دارد برای بیان سبب باشد. در عبارت «خشیّتک فی السِّرِّ و العلانیة»، شاید منظور از خشیت، اثر آن باشد که عبارت است از به جای آوردن طاعت و ترک گناه؛ یعنی اثر خشیت در من، هم در حضور دیگران و هم در نبود آنها، نمایان شود. «فی الغضب» یعنی بر آفریدگان و «الرضا» از همانان. معنی عبارت، این است که خشم من بر کسی باعث نشود که جز حقیقت را درباره او بگویم و خشنودی من از کسی باعث نشود که چیزی را که برای او نیست، در حق او به اثبات برسانم. «القصد»، یعنی میانه روی در مخارج زندگی.
«نعیماً لا ینفد» یعنی نعمت در دنیا، یا در آخرت، یا شامل هر دو، به این صورت که روزی دنیا به روزی آخرت پیوند بخورد که مرتبه کاملتر آن است. «قُرَّة العین» نیز مثل آن است و آن، چیزی است که باعث سرور میشود و گفته شده است: منظور از آن، نسلی است که قطع نشود؛ به دلیل این آیه که «هَب لنا مِن أزواجِنا و ذُریّاتِنا قرَّة أعین»(1){از
همسران و فرزندانمان روشنی چشمانمان قرار ده.} یا منظور از آن، مراقبت از نمازها است؛ به دلیل این فرمایش پیامبر صلی الله علیه و آله که «و قرة عینی فی الصلاة»،{و روشنی چشم من در نماز است.}
در النهایه گفته است: در روایت آمده: «الصوم فی الشتاء الغنیمة البارده»، روزه در زمستان، غنیمت بارده است؛ یعنی نه رنجی در آن هست و نه سختی؛ و هر چیزی که نزد آنها دوست داشتنی باشد، «بارد» نامیده میشود. منظور از «النظر الی الوجه»، نگریستن با چشم دل به ذات خدای متعال است؛ یا اینکه منظور، نگریستن با چشم سر به حجتهای او علیهم السلام است؛ زیرا آنان صورتهای خدا هستند که به واسطه آنها، به او یعنی خدا توجه میشود و هر کس خواستار توجه به خدا باشد، به آنان رو میکند. همچنین منظور از دیدار خداوند متعال، دیدار آنان است؛ یا اینکه منظور، رسیدن به ثواب خداست. در هر دو صورت، اشتیاق به مرگ و آخرت و بریدن وابستگی به دنیا را خواستار است.
و این سخنش: «من غیر ضرّاء»، مربوط به آن یعنی لقاء است؛ یعنی راضی شدنم به مرگ به خاطر گرفتاریهای سخت نباشد که توان شکیبایی در مقابل آن را نداشته باشم و به خاطر آن، آرزوی مرگ کنم. «و المضرة» تأکید «ضراء» یا صفت برای آن است؛ زیرا در هر صورت، دنیا خالی از گرفتاری نیست، ولی نوعی گرفتاری نباشد که توان صبر در مقابل آن را نداشته باشم؛ یا اینکه منظور از آن، گرفتاری آخرت است. همچنین گفته شده است: این کلمه مربوط به «أحینی» است و نیز احتمال دارد مربوط به همه آنها باشد؛ یعنی همه آنها را به من ارزانی دار، بدون اینکه گرفتاری سخت برایم باشد.
ص: 3
تقدیم ما أمر الله بتأخیره و تأخیر ما أمر بتقدیمه و الإسراف تجاوز الحد فی الخطاء.
أنت المقدم أی الأشیاء بحسب الأزمنة و الأمکنة و المؤخر لها بحسبهما أو بحسب المراتب الدنیویة فیرجعان إلی المعز و المذل أو الأخرویة کما قدم الأنبیاء و الأوصیاء أنهم أئمة و أخر غیرهم عنهم فجعلهم أتباعا لهم و یحتمل أن یراد بهما ما یرجع إلی البداء و لعله أنسب بالمقام بعلمک الغیب الباء للقسم و یحتمل السببیة خشیتک فی السر و العلانیة لعل المراد بالخشیة أثرها و هو فعل الطاعة و ترک المعصیة أی یظهر أثر الخشیة منی فی حضور الخلق و غیبتهم فی الغضب أی عن المخلوقین و الرضا أی عنهم و المعنی لا یکون غضبی علی أحد سببا لأن لا أقول الحق فیه و لا رضای عن أحد سببا لأن أثبت له ما لیس له و القصد التوسط فی النفقة.
نعیما لا ینفد أی فی الآخرة أو فی الدنیا أو الأعم بأن یتصل نعیم الدنیا بنعیم الآخرة و هو أتم و مثله قرة العین و هو ما یوجب السرور و قیل أرید به النسل الذی لا ینقطع لقوله تعالی هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ (1) أو المحافظة علی الصلوات لِقَوْلِهِ صلی الله علیه و آله: وَ قُرَّةُ عَیْنِی فِی الصَّلَاةِ.
و قال فی النهایة فیه الصوم فی الشتاء الغنیمة الباردة أی لا تعب فیه و لا مشقة و کل محبوب عندهم بارد و النظر إلی الوجه المراد به النظر بعین القلب إلی ذاته تعالی أو بعین الرأس إلی حججه علیهم السلام فإنهم وجه الله الذی یتوجه بهم إلیه و من أراد التوجه إلی الله یتوجه إلیهم و کذا المراد بلقائه تعالی إما لقاؤهم أو لقاء ثوابه و علی التقدیرین أرید به الشوق إلی الموت و الآخرة و قطع التعلق عن الدنیا.
و قوله من غیر ضراء متعلق به أی لا یکون رضای بالموت بسبب البلایا الشدیدة التی لا یمکننی الصبر علیها فأتمنی الموت لها و المضرة تأکید للضراء أو وصف لها لأنه لا یکون الدنیا بدون الضراء فی الجملة و لکن لا یکون ضراء لا یمکننی الصبر علیها أو المراد بها مضرة الآخرة و قیل متعلق بأحینی و یحتمل تعلقه بالجمیع أی أعطنی جمیع ذلک من غیر أن یکون بی ضراء شدیدة.
ص: 3
«بِزینَةِ الایمان» اضافه بیانی است؛ یا به معنی زینتی است که از ایمان به دست میآید و آن همان آراسته گردیدن به اخلاق و اعمال نیکوست.
«فیمن هدیتَ»، یعنی با هدایتهای مخصوص از ناحیه پیامبران و دوستداران خودت؛ یا به این معنی که من استحقاق هدایت را ندارم، پس خودت از طریق آنان و به برکت آنان مرا هدایت فرما؛ یا اینکه تو این کار را در حق بسیاری به انجام رساندهای و اگر در مورد من هم انجام دهی، کار جدیدی نیست. در این صورت، نوعی درخواست عطوفت است.
«عزیمة الرشاد»، رشاد، مخالف گمراهی است؛ یعنی تصمیم جدی بر رشد بگیرم. «الثبات فی الأمر»، یعنی در دین و عباداتی که لازمه آن است. احتمال دارد «الثبات» عطف بر «العزیمة» و یا بر «الرشاد» باشد؛ همان گونه که احتمال دارد «الرشد» عطف بر «الأمر» و یا بر «الثبات» باشد.
روایت3.
المکارم: دعای دیگر؛ امام صادق علیه السلام فرموده است: هر کس این کلمات را هنگام هر نماز واجب بگوید، خداوند او را و خانه و فرزندان و داراییاش را حفظ میکند؛ دعا این است: {خودم را و مال و فرزندان و خانواده و خانه و هر چه را که از من است، به خدای یگانه بی نیازی که نه زاده شده و نه زاییده شده است و هیچ کسی برای او همتایی نمیکند، میسپارم؛ خودم را و مال و فرزندان و تمام آنچه را که از من است، به خدای سپیده دم میسپارم، از شر هر آنچه آفریده شده است.} تا آخر سوره فلق و «بربِّ الناس ملک الناس»{و به خدای مردم؛ پادشاه مردم} تا آخر سوره ناس و «بالله الّذی لا إله إلا هو الحیُّ القیّوم»{به خدایی که معبودی جز او وجود ندارد، زنده و پاینده است} آیة الکرسی تا آخر آن.(1)
توضیح
این روایت را در الکافی(2)
با سند حسن از آن حضرت علیه السلام نقل کرده است و در المصباح و کتابهای معتبر دیگر نیز ذکر شده است. جوهری گفته است: «الولد» هم ممکن است مفرد باشد و هم جمع؛ «الوُلد» با ضمه نیز همین طور است. پایان. مشهور این است که آیة الکرسی تا «العلی العظیم» است و از بعضی روایات چنین به دست میآید که تا «خالدون» است؛ توضیح این مطلب در جای خود خواهد آمد.
روایت4.
المکارم: این دعای دیگری است از شنیدههای سید ناصح الدین ابی البرکات: از دعای سرّ: ای محمد، هر کس بخواهد نمازش را دوچندان بالا ببرم، پس به دنبال هر نمازی که برایش واجب گردانیدهام، دستانش را بالا برده و بگوید: {ای پدیدار کننده رازها و ای آشکار کننده نهانیها و ای قرار دهنده احکام و ای به وجود آورنده چهارپایان و ای آفریدگار مردمان و ای واجب گرداننده طاعت و لازم کننده دین و ای واجب کننده بندگی،
ص: 4
بزینة الإیمان الإضافة بیانیة أو المعنی الزینة التی تحصل من الإیمان و هو التحلی بمکارم الأخلاق و الأعمال.
فیمن هدیت أی بالهدایات الخاصة من الأنبیاء و الأولیاء أو المعنی أنی لا أستحق الهدایة فاهدنی من بینهم و ببرکتهم أو أنک فعلت ذلک بکثیر فإن فعلت بی فلیس ببدیع فیکون نوع استعطاف.
عزیمة الرشاد الرشاد خلاف الغی أی أکون عازما جازما علی الرشاد و الثبات فی الأمر أی فی الدین و ما یلزمه من العبادات و الثبات یحتمل عطفه علی العزیمة و علی الرشاد کما أن الرشد یحتمل عطفه علی الأمر و علی الثبات.
الْمَکَارِمُ، دُعَاءٌ آخَرُ قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام: مَنْ قَالَ هَذِهِ الْکَلِمَاتِ عِنْدَ کُلِّ صَلَاةٍ مَکْتُوبَةٍ حُفِظَ فِی نَفْسِهِ وَ دَارِهِ وَ وُلْدِهِ وَ مَالِهِ- أُجِیرُ نَفْسِی وَ مَالِی وَ وُلْدِی وَ أَهْلِی وَ دَارِی وَ کُلَّ مَا هُوَ مِنِّی بِاللَّهِ الْوَاحِدِ الصَّمَدِ الَّذِی لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ وَ أُجِیرُ نَفْسِی وَ مَالِی وَ وُلْدِی وَ کُلَّ مَا هُوَ مِنِّی- بِرَبِّ الْفَلَقِ مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ إِلَی آخِرِهَا وَ بِرَبِّ النَّاسِ مَلِکِ النَّاسِ إِلَی آخِرِهَا وَ بِاللَّهِ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ آیَةِ الْکُرْسِیِّ إِلَی آخِرِهَا(1).
رواه فی الکافی (2)
بسند حسن عنه علیه السلام و مذکور فی المصباح و سائر الکتب المعتبرة و قال الجوهری الولد قد یکون واحدا و جمعا و کذلک الولد بالضم انتهی و المشهور أن آیة الکرسی إلی الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ و یظهر من بعض الأخبار أنها إلی خالِدُونَ و سیأتی فی محله.
الْمَکَارِمُ، هَذَا دُعَاءٌ آخَرُ مِنْ مَسْمُوعَاتِ السَّیِّدِ نَاصِحِ الدِّینِ أَبِی الْبَرَکَاتِ: وَ مِنْ دُعَاءِ السِّرِّ یَا مُحَمَّدُ مَنْ أَرَادَ أَنْ أَرْفَعَ صَلَاتَهُ مُضَاعَفَةً فَلْیَقُلْ خَلْفَ کُلِّ مَا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ وَ یَرْفَعُ یَدَیْهِ یَا مُبْدِئَ الْأَسْرَارِ وَ یَا مُبِینَ الْکِتْمَانِ وَ یَا شَارِعَ الْأَحْکَامِ وَ یَا ذَارِئَ الْأَنْعَامِ وَ یَا خَالِقَ الْأَنَامِ وَ یَا فَارِضَ الطَّاعَةِ وَ مُلْزِمَ الدِّینِ وَ یَا مُوجِبَ التَّعَبُّدِ
ص: 4
از تو به حق پاکیزگی هر نمازی که آن را پاکیزه گردانیدی و به حق کسی که آن نماز را برای او پاکیزه گردانیدی، میخواهم که این نماز مرا پاکیزه و مورد قبول خودت قرار دهی و به خاطر آن دینم را پاکیزه نمایی و بهترین مراقبت از آن را بر دلم الهام کنی تا اینکه مرا از اهل نماز قرار دهی، همان کسانی که با خشوع در نماز یادشان کردهای؛ تو سزاوار تمام ستایشها هستی و هیچ معبودی جز تو نیست. پس تمام ستایشها با ستایشی که تو سزاوار آن هستی، برای تو باد؛ تو سزاوار تمام یگانگی هستی، هیچ معبودی جز تو نیست، پس تمام یگانگی با یگانه دانستنی که تو سزاوار آن هستی، برای تو باد؛ تو سزاوار تمام معبود بودن هستی، پس تمام معبود بودن، آن چنان که تو سزاوار آن هستی، برای تو باد؛ تو سزاوار تمام منزّه بودن هستی، پس تمام منزّه بودن، آن چنان که تو سزاوار آن هستی، برای تو باد؛ تو سزاوار تمام بزرگی هستی، پس تمام بزرگی، آن چنان که تو سزاوار آن هستی، برای تو باد؛ پروردگارا، با بالا بردن این نماز من به صورت پاک و مورد قبول خودت، به من رو کن که به راستی تو شنوای دانا هستی.} پس هرگاه این را بگوید، نماز او را در لوح محفوظ، دو چندان بالا برم.(1)
مؤلف
این از دعاهای سرّ است که شیخ و کفعمی(2)
در دو کتابشان آوردهاند و در آن آمده است: ای محمد، هر کسی از امت تو بخواهد نماز او را دو چندان بالا ببرم، به دنبال هر نمازی که برایش واجب کردهام، دستانش را تا آنجا که ممکن است، بالا برده و این دعا را بگوید...؛ پس هر گاه این را گفت، نماز او را در لوح محفوظ، دوچندان بالا می برم؛ پایان. پس سزاوار است همان طور که شیخ و دیگران گفتهاند، آن را در پایان تعقیبات بخواند.
روایت5.
المکارم: هرگاه خواستی از تعقیب نماز برخیزی، بگو: «سبحان ربِّک ربِّ العزِّة عمّا یَصفون و سلامٌ علی المرسلین و الحمد لله ربِّ العالمین»،{منزه است پروردگار تو، پروردگار عزت، از آنچه که توصیفش میکنند و سلام بر فرستادگان و سپاس خدایی را که پروردگار جهانیان است.} که از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت شده که فرموده است: هر کس میخواهد اعمالش با کاملترین ترازو سنجیده شود، این آخرین سخن او باشد که برایش از سوی هر مسلمانی، حسنهای خواهد بود.(3)
از حسن بن حماد است که امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس در دنباله نماز واجب، قبل از اینکه پاهایش را جمع کند{از حالت دو زانو خارج شود}، بگوید: «أستغفر الله الذی لا إله إلا هو الحیُّ القیّوم ذو الجلال و الإکرام و أتوب إلیه»،{از خدایی که هیچ معبودی جز او نیست، زنده و پاینده و دارای شکوه و بزرگواری است، آمرزش میخواهم و به سوی او بازمیگردم.} خداوند گناهانش را میبخشد، هرچند به اندازه کف دریا
باشد. در روایت دیگری آمده، هر کس روزانه این را بگوید،
ص: 5
أَسْأَلُکَ بِحَقِّ تَزْکِیَةِ کُلِّ صَلَاةٍ زَکَّیْتَهَا وَ بِحَقِّ مَنْ زَکَّیْتَهَا لَهُ أَنْ تَجْعَلَ صَلَاتِی هَذِهِ زَاکِیَةً مُتَقَبَّلَةً بِتَقَبُّلِکَهَا وَ تَصْیِیرِکَ بِهَا دِینِی زَاکِیاً وَ إِلْهَامِکَ قَلْبِی حُسْنَ الْمُحَافَظَةِ عَلَیْهَا حَتَّی تَجْعَلَنِی مِنْ أَهْلِهَا الَّذِینَ ذَکَرْتَهُمْ بِالْخُشُوعِ فِیهَا أَنْتَ وَلِیُّ الْحَمْدِ کُلِّهِ فَلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ فَلَکَ الْحَمْدُ کُلُّهُ بِکُلِّ حَمْدٍ أَنْتَ لَهُ وَلِیٌّ وَ أَنْتَ وَلِیُّ التَّوْحِیدِ کُلِّهِ فَلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ فَلَکَ التَّوْحِیدُ کُلُّهُ بِکُلِّ تَوْحِیدٍ أَنْتَ لَهُ وَلِیٌّ وَ أَنْتَ وَلِیُّ التَّهْلِیلِ کُلِّهِ فَلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ فَلَکَ التَّهْلِیلُ کُلُّهُ بِکُلِّ تَهْلِیلٍ أَنْتَ لَهُ وَلِیٌّ وَ أَنْتَ وَلِیُّ التَّسْبِیحِ کُلِّهِ فَلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ فَلَکَ التَّسْبِیحُ کُلُّهُ بِکُلِّ تَسْبِیحٍ أَنْتَ لَهُ وَلِیٌّ وَ أَنْتَ وَلِیُّ التَّکْبِیرِ کُلِّهِ فَلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ فَلَکَ التَّکْبِیرُ کُلُّهُ بِکُلِّ تَکْبِیرٍ أَنْتَ لَهُ وَلِیٌّ رَبِّ عُدْ عَلَیَّ فِی صَلَاتِی هَذِهِ بِرَفْعِکَهَا زَاکِیَةً مُتَقَبَّلَةً- إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ فَإِنَّهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ رُفِعَتْ صَلَاتُهُ مُضَاعَفَةً فِی اللَّوْحِ الْمَحْفُوظِ(1).
هذا من أدعیة السر أورده الشیخ و الکفعمی (2) فی کتابیه و فیها یا محمد من أراد من أمتک أن أرفع صلاته مضاعفة فلیقل خلف کل صلاة افترضتها علیه و هو رافع یدیه آخر کل شی ء فإنه إذا قال ذلک رفعت له صلاته مضاعفة فی اللوح المحفوظ انتهی فینبغی أن یقرأه آخر التعقیب کما ذکره الشیخ و غیره.
الْمَکَارِمُ،: وَ إِذَا أَرَدْتَ النُّهُوضَ مِنَ التَّعْقِیبِ فَقُلْ سُبْحانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ وَ سَلامٌ عَلَی الْمُرْسَلِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ فَقَدْ رُوِیَ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَکْتَالَ بِالْمِکْیَالِ الْأَوْفَی فَلْیَکُنْ هَذَا آخِرَ قَوْلِهِ فَإِنَّ لَهُ مِنْ کُلِّ مُسْلِمٍ حَسَنَةً(3).
وَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ حَمَّادٍ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: مَنْ قَالَ فِی دُبُرِ صَلَاةِ الْفَرِیضَةِ قَبْلَ أَنْ یَثْنِیَ رِجْلَیْهِ- أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ذُو الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ کَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْرِ وَ فِی خَبَرٍ آخَرَ مَنْ قَالَهُ فِی
ص: 5
خدا چهل گناه کبیره او را میبخشد.(1)
مؤلف
در الکافی با سند صحیح - ولی حسن بن حمّاد توثیق نشده است- از حسین بن حماد، این روایت را تا عبارت «مثل زبد البحر» روایت کرده است. در بعضی نسخهها «ذا الجلال» ذکر شده که در این صورت، «الحی و القیوم» نیز به صورت منصوب خواهند بود و همه اینها صفت برای اسم جلاله الله هستند. ولی نوشتن آن به صورت «ذو الجلال» و مرفوع بودن «الحی و القیوم»، یا به خاطر مدح و ستایش است، یا طبق روش کسایی، صفتی برای ضمیر است؛ زیرا مشهور بین علمای نحو این است که ضمیر قابل وصف نیست ولی کسایی، وصف گرفتن ضمیر غایب را در عبارتی مثل آیه «لا إله إلا هو العزیز الحکیم»،{خدایی جز او، که عزیز و حکیم است، وجود ندارد.} جایز دانسته است و یا در مثل این که بگویی: «مررت به المسکین»،{به او که مسکین بود، گذر کردم.} ولی بیشتر آنها مثل این مورد را حمل بر بدل میکنند؛ زیرا بدل گرفتن از ضمیر غایب، همچنان که همه آنها اتفاق نظر دارند، جایز است.
روایت6.
فلاح السائل: وهب بن عبد ربه گفته است: از امام صادق علیه السلام شنیدم که میفرمود: هر کس تسبیح حضرت زهرا فاطمه سلام الله علیها را بگوید و از تکبیر خدای عزّوجلّ شروع کند و سی و چهار مرتبه الله اکبر بگوید و سی و سه مرتبه تسبیح بگوید و سبحان الله را به الله اکبر پیوند دهد و سی و سه مرتبه الحمد لله بگوید و الحمد لله را به سبحان الله پیوند دهد و بعد از اینکه از گفتن الحمد لله فارغ شد، بگوید: {هیچ معبودی جز خدا وجود ندارد؛ همانا خدا و فرشتگان او بر پیامبر درود می فرستند، ای کسانی که ایمان آوردهاید، شما [نیز] بر او درود بفرستید و سلام کنید؛ تو را اطاعت میکنم ای خدا، تو را اطاعت میکنم؛ خدایا، بر محمد و خاندان او درود فرست؛ بر اهل بیت و فرزندان او درود فرست؛ و سلام و رحمت خدا و برکتهای او بر او و بر آنان باد؛ به تسلیم بودن خودمان نسبت به آنان و سرسپردگیمان به آنها و راست دانستن آنها گواهی میدهم؛ پروردگارا، ما ایمان آوردیم و تصدیق کردیم و از پیامبر پیروی کردیم، پس ما را با گواهان بنویس.
خدایا، روزی را فراوان بر ما ارزانی کن؛ به گونهای که در آخرت و دنیا به دست ما برسد، بدون اینکه با رنج طاقت فرسا و دشواری همراه باشد، یا از سوی آفریدگانت منتی بر آن صورت گیرد، بلکه تنها از روزی فراوان تو سرچشمه گیرد و از فراخ دادن پاکیزه تو باشد؛ از دست پربار تو که آکنده از عفت و پاکیزگی است باشد؛ نه از دستان آفریدگان پست طینت، که تو بر هر چیزی توانایی. خدایا، در دیدهام روشنایی، و در دینم بصیرت، و در دلم یقین و در کارهایم اخلاص و در روزیام فراوانی
ص: 6
کُلِّ یَوْمٍ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ أَرْبَعِینَ کَبِیرَةً(1).
رواه فی الکافی (2) عن الحسین بن حماد بسند صحیح و الحسن غیر موثق إلی قوله مثل زبد البحر و فی بعض نسخه ذا الجلال فقوله الحی و القیوم أیضا منصوبان و الکل صفات للجلالة و أما نسخة ذو الجلال و رفع الحی و القیوم فهو إما رفع علی المدح أو صفة للضمیر علی مذهب الکسائی إذ المشهور بین النحاة أن الضمیر لا یوصف و أجاز الکسائی وصف ضمیر الغائب فی نحو قوله تعالی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ و قولک مررت به المسکین و الجمهور یحملون مثله علی البدلیة إذ یجوز الإبدال من ضمیر الغائب اتفاقا.
فَلَاحُ السَّائِلِ، بِإِسْنَادِهِ إِلَی التَّلَّعُکْبَرِیِّ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُوسَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی الْیَقْطِینِیِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ وَهْبِ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ: مَنْ سَبَّحَ تَسْبِیحَ الزَّهْرَاءِ فَاطِمَةَ علیها السلام بَدَأَ وَ کَبَّرَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعاً وَ ثَلَاثِینَ تَکْبِیرَةً وَ سَبَّحَهُ ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِینَ تَسْبِیحَةً وَ وَصَلَ التَّسْبِیحَ بِالتَّکْبِیرِ وَ حَمِدَ اللَّهَ ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِینَ مَرَّةً وَ وَصَلَ التَّحْمِیدَ بِالتَّسْبِیحِ وَ قَالَ بَعْدَ مَا یَفْرُغُ مِنَ التَّحْمِیدِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ- إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً لَبَّیْکَ رَبَّنَا لَبَّیْکَ وَ سَعْدَیْکَ- اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَی ذُرِّیَّةِ مُحَمَّدٍ وَ السَّلَامُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ التَّسْلِیمَ مِنَّا لَهُمْ وَ الِایتِمَامَ بِهِمْ وَ التَّصْدِیقَ لَهُمْ رَبَّنَا آمَنَّا وَ صَدَّقْنَا وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاکْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِینَ اللَّهُمَّ صُبَّ الرِّزْقَ عَلَیْنَا صَبّاً صَبّاً بَلَاغاً لِلْآخِرَةِ وَ الدُّنْیَا مِنْ غَیْرِ کَدٍّ وَ لَا نَکَدٍ وَ لَا مِنْ مَنِّ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ إِلَّا سَعَةً مِنْ رِزْقِکَ وَ طَیِّباً مِنْ وُسْعِکَ مِنْ یَدِکَ الْمَلْأَی عَفَافاً لَا مِنْ أَیْدِی لِئَامِ خَلْقِکَ إِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ اللَّهُمَّ اجْعَلِ النُّورَ فِی بَصَرِی وَ الْبَصِیرَةَ فِی دِینِی وَ الْیَقِینَ فِی قَلْبِی وَ الْإِخْلَاصَ فِی عَمَلِی وَ السَّعَةَ فِی رِزْقِی
ص: 6
و بر زبانم، یاد شبانه روزی خودت را و سپاسگزاری از تو را تا آن دم که پابرجایم داشته باشی، قرار بده. خدایا، مرا در جایی که از آن نهی کردهای، میاب و در آنچه به من بخشیدهای، برکت و فزونی قرار ده و آنگاه که مرا میراندی، بر من رحم کن که تو بر هر چیزی توانایی.}
خداوند تمام گناهان او را میبخشد و او را در روز و ساعت و ماه و سالش، تا یک سال، از ناداری و تنگدستی و دیوانگی و جذام و برص و از بد مردن و از هر بلایی که از آسمان به زمین فرود میآید، در امان نگه میدارد و به خاطر این، برایش گواهی اخلاص در کارش با ثواب آن تا روز قیامت - و البته، ثواب آن بهشت است - نوشته میشود.
به او گفتم: آیا این همه ثواب برای او در مقابل گفتن این ذکر در هر روز از روزهای سال است؟ گفت: نه؛ این برای گفتن سالیانه یک بار است که برای او نوشته میشود و او را تا همان روز و ساعت و ماه در سال آیندهاش کفایت میکند.(1)
توضیح
«إنّ التسلیم منا لهم» یعنی تسلیم بودن ما فقط در مقابل آنان باشد. دو عبارت دیگر هم این گونه معنا میشود. «البلاغ»، یعنی کافی بودن؛ جوهری اینگونه گفته است. همچنین گفته است: «نکد عیشهم» با کسره، «ینکد، نکداً»، یعنی وقتی زندگیشان سخت میشود؛ «رجل نکد»، یعنی شخص سختگیر.
روایت7.
فلاح السائل: از مطالب مهم این است که هرکس میخواهد عمرش طولانی باشد، این تعقیب را بعد از هر نمازش بخواند: ابن دراج گفته است: شخصی پیش امام صادق علیه السلام آمد و عرض کرد: ای سرور من، سن من بالا رفته و خویشانم از دنیا رفتهاند و میترسم در حالی از دنیا بروم که کسی مونس و پناهگاه من نباشد .
امام صادق علیه السلام به او فرمود: از میان برادران مؤمن تو، کسانی هستند که از خویشاوندان سببی و نسبی به تو نزدیکترند و انس گرفتن تو با آنان، بهتر از انس گرفتنت با وابستگان نزدیکت میباشد؛ با وجود این، باید دعا کنی و بعد از نماز بگویی:{خدایا، بر محمد و خاندان محمد درود بفرست. خدایا، همانا صادق علیه السلام گفت: تو گفتهای: در چیزی که خود انجام دهنده آن هستم، مانند گرفتن روح بنده مؤمنم تردید نمیکنم، چرا که مرگ را بد میپندارد و من دوست ندارم بد حالی او را ببینم؛ خدایا، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و گشایش و امان و یاری دوستدارت را برای ولیّات زودتر برسان و
ص: 7
وَ ذِکْرَکَ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ عَلَی لِسَانِی وَ الشُّکْرَ لَکَ أَبَداً مَا أَبْقَیْتَنِی اللَّهُمَّ لَا تَجِدُنِی حَیْثُ نَهَیْتَنِی وَ بَارِکْ لِی فِیمَا أَعْطَیْتَنِی وَ ارْحَمْنِی إِذَا تَوَفَّیْتَنِی إِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ کُلَّهَا وَ عَافَاهُ مِنْ یَوْمِهِ وَ سَاعَتِهِ وَ شَهْرِهِ وَ سَنَتِهِ إِلَی أَنْ یَحُولَ الْحَوْلُ مِنَ الْفَقْرِ وَ الْفَاقَةِ وَ الْجُنُونِ وَ الْجُذَامِ وَ الْبَرَصِ وَ مِنْ مِیتَةِ السَّوْءِ وَ مِنْ کُلِّ بَلِیَّةٍ تَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَی الْأَرْضِ وَ کَتَبَ لَهُ بِذَلِکَ شَهَادَةَ الْإِخْلَاصِ بِثَوَابِهَا إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ ثَوَابُهَا الْجَنَّةُ الْبَتَّةَ فَقُلْتُ لَهُ هَذَا لَهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ فِی کُلِّ یَوْمٍ مِنَ الْحَوْلِ إِلَی الْحَوْلِ فَقَالَ لَا وَ لَکِنْ هَذَا لِمَنْ قَالَ مِنَ الْحَوْلِ إِلَی الْحَوْلِ مَرَّةً وَاحِدَةً یُکْتَبُ لَهُ وَ أَجْزَأَ لَهُ إِلَی مِثْلِ یَوْمِهِ وَ سَاعَتِهِ وَ شَهْرِهِ وَ مِنَ الْحَوْلِ الْجَائِی الْحَائِلِ عَلَیْهِ (1).
إن التسلیم منا لهم أی منحصر فیهم و کذا قرینتاها و البلاغ الکفایة ذکره الجوهری و قال نکد عیشهم بالکسر ینکد نکدا إذا اشتد و رجل نکد أی عسر.
فَلَاحُ السَّائِلِ، وَ مِنَ الْمُهِمَّاتِ مَنْ یُرِیدُ طُولَ الْبَقَاءِ أَنْ یَکُونَ مِنْ تَعْقِیبِهِ بَعْدَ کُلِّ صَلَاةٍ مَا رَوَاهُ أَبُو مُحَمَّدٍ هَارُونُ بْنُ مُوسَی عَنْ أَبِی الْحُسَیْنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ یَعْقُوبَ الْعِجْلِیِّ الْکِسَائِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حَکِیمٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ: دَخَلَ رَجُلٌ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقَالَ لَهُ یَا سَیِّدِی عَلَتْ سِنِّی وَ مَاتَ أَقَارِبِی وَ أَنَا خَائِفٌ أَنْ یُدْرِکَنِی الْمَوْتُ وَ لَیْسَ لِی مَنْ آنَسُ بِهِ وَ أَرْجِعُ إِلَیْهِ فَقَالَ لَهُ إِنَّ مِنْ إِخْوَانِکَ الْمُؤْمِنِینَ مَنْ هُوَ أَقْرَبُ نَسَباً أَوْ سَبَباً وَ أُنْسُکَ بِهِ خَیْرٌ مِنْ أُنْسِکَ بِقَرِیبٍ وَ مَعَ هَذَا فَعَلَیْکَ بِالدُّعَاءِ وَ أَنْ تَقُولَ عَقِیبَ کُلِّ صَلَاةٍ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اللَّهُمَّ إِنَّ الصَّادِقَ علیه السلام قَالَ إِنَّکَ قُلْتَ مَا تَرَدَّدْتُ
فِی شَیْ ءٍ أَنَا فَاعِلُهُ کَتَرَدُّدِی فِی قَبْضِ رُوحِ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ یَکْرَهُ الْمَوْتَ وَ أَکْرَهُ مَسَاءَتَهُ اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَ الْعَافِیَةَ وَ النَّصْرَ وَ لَا
ص: 7
مرا نه در مورد خودم و نه هیچ یک از دوستانم ناراحت مگردان.} اگر خواستی همه آنها را یک به یک یا پراکنده و یا دسته جمعی اسم ببری، این کار را انجام بده.
شخص گفت: به خدا سوگند، آن قدر زندگی کردم که از آن بیزار شدم. ابو محمد بن موسی که رحمت خدا بر او باد، گفته است: محمد بن حسن بن شمّون بصری همواره این دعا را میخواند و تا 128 سال در آسایش زندگی کرد تا آنجا که از زندگی خسته شد و این دعا را ترک کرد و بعد از آن مرد. (1)
رحمت خدا بر او باد.
المکارم و دعوات الراوندی و مصباح الشیخ و جنة الامان و البلد الأمین(2): روایت شده که هرکس بعد از نماز واجب این دعا را بخواند و بر آن مداومت کند، آن قدر زندگی میکند که از آن خسته شود. در المکارم آمده است که پیامبر راستگو و تصدیق شدهات، که درود تو بر او و خاندانش باد، فرموده است... و در بلد الأمین این گونه آمده است: خدایا، - پیامبر - راستگو و امانت دار، که درود تو بر او و خاندانش باد، فرموده است... عبارت المصباح با عبارت متن سازگارتر است.
توضیح
گفته شده است: در مورد «التردّد» که در روایت آمده است، چند احتمال وجود دارد: اول اینکه، در این سخن اضمار وجود دارد؛ یعنی جمله در واقع چنین بوده است: اگر بر من روا باشد که در چیزی تردید داشته باشم، در هیچ چیزی مثل میراندن مؤمن تردید نمیکنم .
دوم اینکه، چون عادت بر این است که شخص، در بدی و آزار کسی مانند دوستی که به او احترام میکند و او را بزرگ میدارد، درنگ میکند و در مقابل در بدی و آزار کسی که نزد او ارزش و احترامی ندارد، مانند دشمن و سایر اذیت کنندگان، درنگ نمیکند، بنابراین صحیح است که از درنگ در بدی شخص، به احترام و بزرگداشت او، و از درنگ نکردن، به خوار کردن و پست شمردن شخص، تعبیر شود. پس معنی این میشود که برای آفریدگانم پیش من ارزش و احترامی مثل ارزش و احترام بنده مؤمنم وجود ندارد. پس این سخن از قبیل استعاره تمثیلی است.
سوم، پیش از این گفته شد و آن اینکه خداوند سبحان برای بنده مؤمن، هنگام جان کندن لطف و بزرگواری نموده و او را به بهشت مژده میدهد تا به وسیله آن، زشتی مرگ نزد او از بین رود و باعث علاقه او به رفتن به خانه ابدی گردد و به این ترتیب اذیت او کم شود و از آمدن مرگ راضی باشد و برای رسیدن به آن علاقمند گردد. پس این شبیه معامله کسی است که دوستش را با ناراحتی بزرگی متأثر سازد و به دنبال آن، سود فراوانی به وی برساند و از این رو تردید دارد که این ناراحتی را
ص: 8
تَسُؤْنِی فِی نَفْسِی وَ لَا فِی أَحَدٍ مِنْ أَحِبَّتِی إِنْ شِئْتَ أَنْ تُسَمِّیَهُمْ وَاحِداً وَاحِداً فَافْعَلْ وَ إِنْ شِئْتَ مُتَفَرِّقِینَ وَ إِنْ شِئْتَ مُجْتَمِعِینَ قَالَ الرَّجُلُ وَ اللَّهِ لَقَدْ عِشْتُ حَتَّی سَئِمْتُ الْحَیَاةَ قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ هَارُونُ بْنُ مُوسَی رَحِمَهُ اللَّهُ إِنَّ مُحَمَّدَ بْنَ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ الْبَصْرِیَّ کَانَ یَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ فَعَاشَ مِائَةً وَ ثَمَانَ وَ عِشْرِینَ سَنَةً فِی خَفْضٍ إِلَی أَنْ مَلَّ الْحَیَاةَ فَتَرَکَهُ فَمَاتَ ره (1).
الْمَکَارِمُ، وَ دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، وَ مِصْبَاحُ الشَّیْخِ، وَ جُنَّةُ الْأَمَانِ، وَ الْبَلَدُ الْأَمِینُ (2)، رُوِیَ: أَنَّ مَنْ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ عَقِیبَ کُلِّ فَرِیضَةٍ وَ وَاظَبَ عَلَی ذَلِکَ عَاشَ حَتَّی یَمَلَّ الْحَیَاةَ.
و فی المکارم إِنَّ رَسُولَکَ الصَّادِقَ الْمُصَدَّقَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ و فی البلد الأمین اللَّهُمَّ إِنَّ الصَّادِقَ الْأَمِینَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ و المصباح موافق للمتن.
قیل فی التردد الوارد فی الخبر وجوه الأول أن فی الکلام إضمارا و التقدیر لو جاز علی التردد ما ترددت فی شی ء کترددی فی وفاة المؤمن.
الثانی أنه لما جرت العادة بأن یتردد الشخص فی مساءة من یحترمه و یوقره کالصدیق و الخل و أن لا یتردد فی مساءة من لیس له عنده قدر و لا حرمة کالعدو و الموذیات صح أن یعبر بالتردد و التوانی فی مساءة الرجل من توقیره و احترامه و بعدمها عن إذلاله و احتقاره فالمعنی لیس لشی ء من مخلوقاتی عندی قدر و حرمة کقدر عبدی المؤمن و حرمته فالکلام من قبیل الاستعارة التمثیلیة.
الثالث أنه قد مر أن الله سبحانه یظهر للعبد المؤمن عند الاحتضار من اللطف و الکرامة و البشارة بالجنة ما یزیل عنه کراهة الموت و یوجب رغبته فی الانتقال إلی دار القرار فیقل تأذیه به و یصیر راضیا بنزوله راغبا فی حصوله فأشبهت هذه المعاملة معاملة من یرید أن یؤلم حبیبه ألما یتعقبه نفع عظیم فهو یتردد فی أنه
ص: 8
چگونه به وی برساند که باعث اذیت کمتری برای وی باشد. پس همواره آن لذت بزرگی را که باعث تشویق او میشود، به او نشان میدهد تا آنکه آن ناراحتی را بپذیرد.
عبارت «یکره الموت» جمله استینافیه است؛ گویا سؤال کننده از علت تردید میپرسد و اینگونه پاسخ داده میشود. نیز احتمال دارد جمله حال برای «المؤمن» باشد. «المساءة» مصدر میمی از «ساء» است؛ یعنی کاری انجام دهد که باعث ناراحتی او گردد.
این عبارت حضرت علیه السلام: «إن شئت متفرِّقین»، یعنی هر یک از دوستداران را در نمازهای جداگانه نام ببر. «و إن شئت مجتمعین»، یعنی همه آنها را در یک نماز اسم ببری. یا اینکه منظور از تکرار، فعل باشد؛ یعنی در مورد هر یک از دوستان، فعل را تکرار کنی و بگویی: لا تسؤنی... (یعنی مرا در مورد این فرد ناراحت مکن. مرا در مورد این ... ناراحت مکن...). «تفرق» و با هم گفتن، بر عکس این حالت باشد؛ (یعنی بگویی: خداوندا، مرا در مورد دوستانم ناراحت مکن.) یا اینکه منظور از اولی، نام بردن آنها به صورت تک تک و منظور از دومی، نام بردن به صورت گروه گروه باشد؛ زیرا منظور از اولی، اسم بردن بعضی از آنها به صورت خاص و بعض دیگر به صورت عام است و منظور از دومی، اسم بردن همه آنها با یک لفظ به صورت عام است؛ همان طور که در اصل روایت آمده است. در المصباح اینگونه آمده است: «فی نفسی و لا فی اهلی و لا فی مالی و لا فی أحد من أحبتی».
روایت8.
فلاح السائل: از جمله مهمترین دعاها، دعایی است که پیامبر صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام یاد داد تا هر چه را شنید، حفظ کند. روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه و آله به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: اگر میخواهی همه آنچه را که میشنوی و میخوانی، به خاطر بسپاری، بعد از هر نماز این دعا را بخوان: {منزه است آنکه بر زیردستانش تجاوز نمی کند؛ منزه است آنکه اهل زمین را با انواع مجازات ها مؤاخذه نمی کند؛ منزه است خدای مهربان و بخشایشگر؛ خدایا در قلب من نور و بصیرت و فهم و علم قرار بده که تو بر هر کاری توانایی.}
نیز از جمله دعاهای مهم برای کسی که میخواهد نیازهایش برآورده شود، این است که بعد از تمام شدن هر نماز، دعایی را که از امام صادق علیه السلام روایت شده بخواند. ادریس بن عبدالله گفته است: از امام صادق علیه السلام شنیدم که میفرمود: هرگاه از نماز فارغ شدی، بگو: {خدایا، من با پذیرش اطاعت تو و ولایت تو و ولایت پیامبر تو و ولایت امامان، از اولین تا آخرین آنها - هر کدام را یک به یک اسم میبری- به دین تو میگرایم. - سپس میگویی:- خدایا، من با اطاعت از آنان و قبول سرپرستی آنان و خشنودی از فضیلتی که به آنان بخشیدهای، به دین تو روی میآورم؛ بدون اینکه نسبت به آنچه در کتاب خودت نازل کردهای و نیز به آن
ص: 9
کیف یوصل ذلک الألم إلیه علی وجه یقل تأذیه به فلا یزال یظهر له ما یرغبه فیما یتعقبه من اللذة الجسیمة إلی أن یتلقاه بالقبول.
و قوله یکره الموت جملة مستأنفة کأن سائلا یسأل ما سبب التردد فأجیب بذلک و یحتمل الحالیة من المؤمن و المساءة مصدر میمی من ساءه إذا فعل به ما یکرهه.
قوله علیه السلام و إن شئت متفرقین أی فرقت الأحبة علی الصلوات و إن شئت مجتمعین أی ذکرت الجمیع فی کل صلاة أو التفرق إعادة الفعل أعنی لا تسؤنی فی کل واحد و الاجتماع عدمها أو الأول ذکرهم أفرادا و الثانی ذکرهم أصنافا إذ المراد بالأول ذکر بعضهم علی الخصوص و بعضهم علی العموم و بالثانی ذکر جمیعهم علی العموم بلفظ واحد کما فی أصل الدعاء و فی المصباح هکذا فی نفسی و لا فی أهلی و لا فی مالی و لا فی أحد من أحبتی.
فَلَاحُ السَّائِلِ، وَ مِنَ الْمُهِمَّاتِ الدُّعَاءُ الَّذِی عَلَّمَهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام لِیَحْفَظَ کُلَّ مَا یَسْمَعُ رُوِیَ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَحْفَظْ کُلَّ مَا تَسْمَعُ وَ تَقْرَأُ فَادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ وَ هُوَ سُبْحَانَ مَنْ لَا یَعْتَدِی عَلَی أَهْلِ مَمْلَکَتِهِ سُبْحَانَ مَنْ لَا یَأْخُذُ أَهْلَ الْأَرْضِ بِأَلْوَانِ الْعَذَابِ سُبْحَانَ الرَّءُوفِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی فِی قَلْبِی نُوراً وَ بَصَراً وَ فَهْماً وَ عِلْماً إِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ.
وَ مِنَ الْمُهِمَّاتِ لِمَنْ یُرِیدُ قَضَاءَ الْحَاجَاتِ أَنْ یَقُولَ إِذَا فَرَغَ مِنَ الصَّلَاةِ مَا رَوَاهُ أَبُو مُحَمَّدٍ هَارُونُ بْنُ مُوسَی ره عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ یَعْقُوبَ الْکِسَائِیِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ ثَعْلَبَةَ بْنِ مَیْمُونٍ عَنْ عَبْدِ الْمَلِکِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْقُمِّیِّ عَنْ أَخِیهِ إِدْرِیسَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ: إِذَا فَرَغْتَ مِنَ الصَّلَاةِ فَقُلْ- اللَّهُمَّ إِنِّی أَدِینُکَ بِطَاعَتِکَ وَ وَلَایَتِکَ وَ وَلَایَةِ رَسُولِکَ صلی الله علیه و آله وَ وَلَایَةِ الْأَئِمَّةِ مِنْ أَوَّلِهِمْ إِلَی آخِرِهِمْ وَ تُسَمِّیهِمْ وَاحِداً وَاحِداً وَ تَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَدِینُکَ بِطَاعَتِهِمْ وَ وَلَایَتِهِمْ وَ الرِّضَا بِمَا فَضَّلْتَهُمْ بِهِ غَیْرَ مُتَکَبِّرٍ وَ لَا مُسْتَکْبِرٍ عَلَی مَعْنَی مَا أَنْزَلْتَ فِی کِتَابِکَ
ص: 9
مقداری که برایمان در قرآن آمده و آنچه که نیامده، خود بزرگی نشان دهم یا به دنبال آن باشم؛ بلکه به آن ایمان دارم و اعتراف میکنم؛ به آنچه مورد رضای توست راضیام. پروردگارا، به وسیله آن، روی تو را و سرای آخرت را میخواهم که در مورد آن، در هراس و به سوی تو روی آور باشم؛ پس مرا با آن زنده بدار و اگر خواستی بمیرانی، با آن بمیران و مرا با آن مبعوث کن. اگر در گذشته کوتاهی داشتهام، پس از آن به سوی تو بازمیگردم و به آنچه پیش توست، روی میآورم و از تو میخواهم با سرپرستی خود مرا از نافرمانیات بازداری و مرا به اندازه چشم به هم زدنی و یا کمتر و یا بیشتر از آن، به خودم وانگذاری؛ چرا که نفس پیوسته به بدیها دستور میدهد، مگر اینکه تو خودت رحم کنی، ای مهرباترین مهربانان. از تو میخواهم مرا تا هنگام مردنم بر طاعت خودت نگهداری و آن هنگام از من راضی باشی و عاقبت مرا ختم به خوشبختی نمایی و هرگز مرا از آن جدا نگردانی، که همه نیروها با توست. خدایا، به احترام ذات بخشندهات و به احترام اسم بزرگت و به احترام پیامبرت، که درود تو نثار او و خاندان او باد، و به احترام اهل بیت پیامبرت علیهم السلام - آنها را اسم میبری- از تو میخواهم بر محمد و خاندان او درود فرستی و در مورد من اینگونه کنی.} و درخواستهای خود را میگویی(1).
انشاءالله
مصباح الشیخ: همانند این را در کنار دعاهای بدون سند ذکر کرده است و از عبارت «أن تعصمنی بطاعتک» تا «اللهم إنی أسئلک» در نسخههای فلاح السائل وجود ندارد، ولی چون در المصباح و دیگر کتابها وجود داشت، آن را اضافه کردیم. همچنین از عبارت «فیما مضی» تا «بولایتک» در المصباح وجود ندارد و شاید از قلم نویسنده افتاده است. شیخ مثل این را در التهذیب(2)
در زمره دعاهای ماه رمضان ذکر کرده است که در ادامه خواهد آمد.
توضیح
عبارت «علی معنی ما أنزلت» شاید به این معنا باشد که به آنها و به فضیلتهایشان، به همان صورتی که در کتابت نازل کردهای، ایمان بیاورم؛ هرچند دانش من به آن اندازه نرسد و از کتاب تو آن را متوجه نشوم. نتیجه اینکه من دانشی که به واسطه آن به فضیلتهای آنان و شرایط و مقدار اطاعت از آنان آگاهی یابم، ندارم، پس اجمالاً به آن ایمان میآورم. همچنین احتمال دارد متعلق به «و لا مستکبر» باشد؛ یعنی نسبت به هیچ یک از معانی و محتواهای کتاب تو در آن حدی که به آنها آگاهی یافتهام یا نیافتهام، سرکشی نشان نمیدهم؛ بلکه همه آنها را میپذیرم و به آن اعتراف میکنم و تصمیم جدی بر به جای آوردن آن میگیرم. نیز احتمال دارد به این معنی باشد که میپذیرم، آنچه را که برای ما آورده است، اثبات کرده است و آنچه را که برای ما نیاورده است، نفی کرده است. ولی احتمال اول، آشکارتر است.
ص: 10
عَلَی حُدُودِ مَا أَتَانَا فِیهِ وَ مَا لَمْ یَأْتِنَا مُؤْمِنٌ مُعْتَرِفٌ مُسَلِّمٌ بِذَلِکَ رَاضٍ بِمَا رَضِیتَ بِهِ یَا رَبِّ أُرِیدُ بِهِ وَجْهَکَ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ مَرْهُوباً وَ مَرْغُوباً إِلَیْکَ فِیهِ فَأَحْیِنِی عَلَی ذَلِکَ وَ أَمِتْنِی إِذَا أَمَتَّنِی عَلَی ذَلِکَ وَ ابْعَثْنِی عَلَی ذَلِکَ وَ إِنْ کَانَ مِنِّی تَقْصِیرٌ فِیمَا مَضَی فَإِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ مِنْهُ وَ أَرْغَبُ إِلَیْکَ فِیمَا عِنْدَکَ وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تَعْصِمَنِی بِوَلَایَتِکَ عَنْ مَعْصِیَتِکَ وَ لَا تَکِلْنِی إِلَی نَفْسِی طَرْفَةَ عَیْنٍ وَ لَا أَقَلَّ مِنْ ذَلِکَ وَ لَا أَکْثَرَ- إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمْتَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تَعْصِمَنِی بِطَاعَتِکَ حَتَّی تَتَوَفَّانِی عَلَیْهَا وَ أَنْتَ عَنِّی رَاضٍ وَ أَنْ تَخْتِمَ لِی بِالسَّعَادَةِ وَ لَا تُحَوِّلْنِی عَنْهَا أَبَداً وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحُرْمَةِ وَجْهِکَ الْکَرِیمِ وَ بِحُرْمَةِ اسْمِکَ الْعَظِیمِ وَ بِحُرْمَةِ رَسُولِکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ بِحُرْمَةِ أَهْلِ بَیْتِ رَسُولِکَ علیهم السلام وَ تُسَمِّیهِمْ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَفْعَلَ بِی کَذَا وَ کَذَا وَ تَذْکُرُ حَوَائِجَکَ (1) إِنْ شَاءَ اللَّهُ.
مصباح الشیخ، مثله ذکره فی سیاق الأدعیة من غیر إسناد و من قوله أن تعصمنی بطاعتک إلی قوله اللهم إنی أسألک لم یکن فی نسخ فلاح السائل و کان فی المصباح و غیره فألحقناه و من قوله فیما مضی إلی قوله بولایتک لم یکن فی المصباح و لعله
سقط من النساخ و رواه الشیخ فی التهذیب (2)
فی أدعیة نوافل شهر رمضان عن علی بن حاتم عن محمد بن أبی عبد الله عن سعد بن عبد الله عن أحمد بن محمد عن محمد بن سنان عن عبد الملک القمی عن أخیه عنه مثله و سیأتی.
قوله علیه السلام علی معنی ما أنزلت لعل المعنی أومن بهم و بفضائلهم علی الوجه الذی أنزلته فی کتابک و إن لم یحط به علمی و لم أفهمه من الکتاب و الحاصل أنی لا أحیط علما بفضائلهم و بشرائط طاعتهم و حدودها فأومن بذلک مجملا و یحتمل تعلقه بقوله و لا مستکبر أی لا أتکبر علی شی ء من معانی کتابک علی الحدود التی أحطنا بها أو لم نحط بل أقبل جمیعها و أذعن بها و أعزم علی الإتیان بها و یحتمل أن یکون المعنی أدین بما أتانا به إثباتا و بما لم یأتنا به نفیا و الأول أظهر.
ص: 10
روایت9.
فلاح السائل: از دیگر دعاهای مهم پس از نماز و برای کسب سعادت بیشتر، دعای امام صادق علیه السلام است که در اینجا از مهج الدعوات نقل میکنیم. امام صادق علیه السلام فرمود: روزی پیش پدرم رفتم و او در حال دادن صدقه به میزان هشت هزار دینار به فقرای شهر و آزاد کردن یازده برده بود. دیدن این وضعیت مرا به شگفت آورد. پس به من نگاه کرد و فرمود: آیا میخواهی کاری بعد از هر نماز واجب انجام دهی و با فضیلتتر از کاری که دیدی من انجام دادم، باشد، حتی اگر به اندازه عمر نوح آن را انجام دهم؟ گفتم: آن چه کاری است؟ فرمود: بعد از هر نماز واجب میگویی:{گواهی میدهم که خدایی جز الله وجود ندارد، تنهاست و شریکی برای او وجود ندارد؛ پادشاهی برای اوست و ستایش از آن اوست؛ زنده میکند و میمیراند و میمیراند و زنده میگرداند، خیر در دست اوست و او بر هر کاری تواناست. هیچ نیرو و هیچ قدرتی جز با یاری خدای بلند مرتبه بزرگ نیست. منزه است خدای صاحب فرمانروایی و ملکوت؛ منزه است خدای صاحب شکوه و جبروت؛ منزه است خدای صاحب بزرگی و عظمت؛ منزه است خدایی که نمیمیرد؛ منزه است پروردگار بلند مرتبه من، منزه است پروردگار بزرگ من؛ منزه است خدا و او را ستایش میکنم. همه اینها ای پروردگار من، اندک است، حتی اگر به تعداد آفریدگان و گنجایش عرش تو باشند؛ تا آنجا که راضی شوی و تا آنجا که مشیت تو بر آن قرار گیرد و به تعداد آنچه در کتاب تو شمارش شده و گنجایش آنچه در کتاب تو شمارش شده و به سنگینی آنچه در کتاب تو شمارش شده و مانند آن به چندین برابری که در شمارش نگنجد؛ و به تعداد آفریدههایت و گنجایش آفریدگان و به سنگینی آفریدگانت و مانند آن به چندین برابری که در شمارش نیاید؛ و به تعداد آنچه میدانی و به وزن آنچه میدانی و گنجایش آنچه میدانی و چند برابر مانند آن که قابل شمارش نباشد؛ و از سپاس گفتن و بزرگ داشتن و پاک شمردن و ستایش و شکر و خیر و ستودن و درود بر پیامبر و اهل بیت او، که درود خدا بر او و بر آنان باد، به اندازه آن و چندین برابر آن و به تعداد همه آنچه آفریدهای و به وجود آوردهای و ایجاد کردهای و تعداد آنچه تو آفریننده آن بودهای و به گنجایش همه آنها و چند برابر آنها اگر میآفریدی، پس به واسطه آن از همان دم تا به ابد بی وقفه به سخن در آمدند و آن گونه سخن میگویند و خسته نمیشوند و سست نمیشوند، سریعتر از به هم زدن چشم و آنگونه که سزاوار توست و تو سزاوار آنی و چند برابر آنچه گفتم و سنگینی آنچه گفتم و تعداد آنچه گفتم، مانند همه آنها؛ همه اینها اندک است ای خدای من، تو مبارک و مقدسی و بینهایت برتری، ای صاحب شکوه و بزرگواری. به دنبال این دعا و به احترام اسمهای نیکو و مثالهای والا و کلمات تامّهات از تو میخواهم که مرا در دنیا و آخرت در امان بداری.} ابو یحیی گفته است: از امام صادق علیه السلام شنیدم که میفرمود: دعایی این گونه، اجابت شده است.(1)
ص: 11
فَلَاحُ السَّائِلِ، وَ مِنَ الْمُهِمَّاتِ فِی تَعْقِیبِ الصَّلَاةِ لِزِیَادَةِ السَّعَادَاتِ الِاقْتِدَاءُ بِالصَّادِقِ علیه السلام فِیمَا نَذْکُرُهُ مِنَ الدَّعَوَاتِ کَمَا رُوِیَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی یَوْماً وَ هُوَ یَصَّدَّقُ عَلَی فُقَرَاءِ أَهْلِ الْمَدِینَةِ بِثَمَانِیَةِ آلَافِ دِینَارٍ وَ أَعْتَقَ أَهْلَ بَیْتٍ بَلَغُوا أَحَدَ عَشَرَ مَمْلُوکاً فَکَانَ ذَلِکَ أَعْجَبَنِی فَنَظَرَ إِلَیَّ ثُمَّ قَالَ هَلْ لَکَ فِی أَمْرٍ إِذَا فَعَلْتَهُ مَرَّةً وَاحِدَةً خَلْفَ کُلِّ صَلَاةٍ مَکْتُوبَةٍ کَانَ أَفْضَلَ مِمَّا رَأَیْتَنِی صَنَعْتُ وَ لَوْ صَنَعْتُهُ کُلَّ عُمُرِ نُوحٍ قَالَ قُلْتُ مَا هُوَ قَالَ تَقُولُ خَلْفَ الصَّلَاةِ- أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ یُمِیتُ وَ یُحْیِی بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ سُبْحَانَ ذِی الْمُلْکِ وَ الْمَلَکُوتِ سُبْحَانَ ذِی الْعِزَّةِ وَ الْجَبَرُوتِ سُبْحَانَ ذِی الْکِبْرِیَاءِ وَ الْعَظَمَةِ سُبْحَانَ الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ سُبْحَانَ رَبِّیَ الْأَعْلَی سُبْحَانَ رَبِّیَ الْعَظِیمِ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ بِحَمْدِهِ کُلُّ هَذَا قَلِیلٌ یَا رَبِّ وَ عَدَدَ خَلْقِکَ وَ مِلْ ءَ عَرْشِکَ وَ رِضَا نَفْسِکَ وَ مَبْلَغَ مَشِیَّتِکَ وَ عَدَدَ مَا أَحْصَی کِتَابُکَ وَ مِلْ ءَ مَا أَحْصَی کِتَابُکَ وَ زِنَةَ مَا أَحْصَی کِتَابُکَ وَ مِثْلَ ذَلِکَ أَضْعَافاً لَا تُحْصَی وَ عَدَدَ خَلْقِکَ وَ مِلْ ءَ خَلْقِکَ وَ زِنَةَ خَلْقِکَ وَ مِثْلَ ذَلِکَ أَضْعَافاً لَا تُحْصَی وَ عَدَدَ بَرِیَّتِکَ وَ مِلْ ءَ بَرِیَّتِکَ وَ زِنَةَ بَرِیَّتِکَ وَ مِثْلَ ذَلِکَ أَضْعَافاً لَا تُحْصَی وَ عَدَدَ مَا تَعْلَمُ وَ زِنَةَ مَا تَعْلَمُ وَ مِلْ ءَ مَا تَعْلَمُ وَ مِثْلَ ذَلِکَ أَضْعَافاً لَا تُحْصَی وَ مِنَ التَّحْمِیدِ وَ التَّعْظِیمِ وَ التَّقْدِیسِ وَ الثَّنَاءِ وَ الشُّکْرِ وَ الْخَیْرِ وَ الْمَدْحِ وَ الصَّلَاةِ عَلَی النَّبِیِّ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ مِثْلَ ذَلِکَ وَ أَضْعَافَ ذَلِکَ وَ عَدَدَ مَا خَلَقْتَ وَ ذَرَأْتَ وَ بَرَأْتَ وَ عَدَدَ مَا أَنْتَ خَالِقُهُ مِنْ شَیْ ءٍ وَ مِلْ ءَ ذَلِکَ کُلِّهِ وَ أَضْعَافَ ذَلِکَ کُلِّهِ أَضْعَافاً لَوْ خَلَقْتَهُمْ فَنَطَقُوا بِذَلِکَ مُنْذُ قَطُّ إِلَی الْأَبَدِ لَا انْقِطَاعَ لَهُ یَقُولُونَ کَذَلِکَ وَ لَا یَسْأَمُونَ وَ لَا یَفْتُرُونَ أَسْرَعَ مِنْ لَحْظِ الْبَصَرِ وَ کَمَا یَنْبَغِی لَکَ وَ کَمَا أَنْتَ لَهُ أَهْلٌ وَ أَضْعَافَ مَا ذَکَرْتُ وَ زِنَةَ مَا ذَکَرْتُ وَ عَدَدَ مَا ذَکَرْتُ وَ مِثْلَ جَمِیعِ ذَلِکَ کُلُّ هَذَا قَلِیلٌ یَا إِلَهِی تَبَارَکْتَ وَ تَقَدَّسْتَ وَ تَعَالَیْتَ عُلُوّاً کَبِیراً یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ أَسْأَلُکَ عَلَی أَثَرِ هَذَا الدُّعَاءِ بِأَسْمَائِکَ الْحُسْنَی وَ أَمْثَالِکَ الْعُلْیَا وَ کَلِمَاتِکَ التَّامَّاتِ أَنْ تُعَافِیَنِی فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ قَالَ أَبُو یَحْیَی سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام یَقُولُ الدُّعَاءُ هَذَا مُسْتَجَابٌ (1).
ص: 11
توضیح
«یصدق» با تشدید صاد و دال، یعنی صدقه میدهد؛ حرف تاء تبدیل به صاد شده و در صاد ادغام شده است؛ در قرآن کریم نیز به صورت «المصَّدِّقین و المُصَّدِّقات»(1)
به کار رفته است که «المصدق» بدون تشدید، یعنی گیرنده صدقه و با تشدید، یعنی صدقه دهنده است. و «الملکوت» از ملک گرفته شده است، مانند «الجبروت» که از جبر گرفته شده است. گاهی «الملکوت» بر آسمانیان و «الملک» بر زمینیان اطلاق میشود. نیز گفته شده است: ملکوت همان موجودات مجرد و ملک، موجودات مادی هستند. در النهایه، «الکبریاء»، به معنی عظمت و فرمانروایی آمده است؛ گفته شده است: آن عبارت است از کمال ذات و کمال وجود که جز خدای بلند مرتبه، کس دیگری با آن توصیف نمیشود .
کلام آن حضرت «عدد خلقک»، یعنی میخواهم با آن تسبیحات و به این تعداد تو را تسبیح گویم؛ یا اینکه تو سزاوار آن به این تعداد هستی. «ملء عرشک» تشبیه موجودات ذهنی به موجودات حسی است. «و رضا نفسک»، یعنی تو را به آن تعداد که از من راضی باشی و به آن تعدادی که اراده کردهای و از آفریدههایت خواستهای، تسبیح میگویم. یا با تعداد آفریدههایت برابر شود که بی پایان است. «الکتاب»، یعنی لوح یا همان قرآن. «قطّ» ظرف زمان است برای شامل شدن همه آنچه سپری شده است و در اصل، برای نفی قرار داده شده است ولی در جملات مثبت نیز استعمال میشود. فیروزآبادی گفته است: قط برای نفی در زمان گذشته است و بخاری در پارهای موارد آن را بعد از جمله مثبت به کار برده است. در سنن أبی داود «توضّأ ثلاثاً قط» آمده و ابن مالک آن را در شواهدی برای اثبات، استعمال کرده است. پایان. همچنین «قُطَّ» به معنای «قطع کرد» نیز خوانده شده است که کنایه از آفریدن است، ولی اولی آشکارتر است.
روایت10.
فلاح السائل: یکی دیگر از امور مهم، پیروی از کلام سرورمان امام جعفر صادق فرزند امام محمد باقر علیهما السلام است که فرموده است: در ادامه هر یک از نمازهای واجب، اینگونه دعا کنید: {خدایا، از تو به حق محمد و خاندان محمد، دوری از آتش را خواستارم؛ پس این دوری را برای ما قرار بده و ما را در آتش قرار نده و در عذاب و خواریات ما را گرفتار نکن و از ضریع و زقوم به ما نچشان و با شیاطین موجود در آتش، ما را یک جا قرار نده و ما را با صورت در آتش میانداز و از پیراهنهای آتشین و لباسهای
ص: 12
یصدق بتشدید الصاد و الدال أی یتصدق قلبت التاء صادا و أدغمت و فی التنزیل الکریم إِنَّ الْمُصَّدِّقِینَ وَ الْمُصَّدِّقاتِ (1) و المصدق بالتخفیف آخذ الصدقات و بالتشدید معطیها و الملکوت مأخوذ من الملک کالجبروت من الجبر و قد یطلق الملکوت علی السماویات و الملک علی الأرضیات و قیل الملکوت المجردات و الملک المادیات و فی النهایة الکبریاء العظمة و الملک و قیل هی عبارة عن کمال الذات و کمال الوجود و لا یوصف بها إلا الله تعالی.
قوله علیه السلام و عدد خلقک أی أرید أن أسبحک بتلک التسبیحات بهذا العدد أو أنت مستحق لها بهذا العدد و مل ء عرشک تشبیه للمعقول بالمحسوس و رضا نفسک أی أسبحک بعدد ترضی به عنی و بعدد یبلغ ما شئته و أردته من خلقک أو یوافق عدد مشیاتک فی خلقک و هی لا تتناهی و الکتاب اللوح أو القرآن و قط ظرف زمان لاستغراق ما مضی و یختص بأصل وضعه بالنفی و قد یستعمل فی الإثبات قال الفیروزآبادی قط للنفی فی الزمان الماضی و فی مواضع من البخاری جاء بعد المثبت و فی سنن أبی داود توضأ ثلاثا قط و أثبته ابن مالک فی الشواهد انتهی و قد یقرأ قط بمعنی قطع کنایة عن الخلق و الأول أظهر.
فَلَاحُ السَّائِلِ، وَ مِنَ الْمُهِمَّاتِ الِامْتِثَالُ لِقَوْلِ مَوْلَانَا الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا فِی الدُّعَاءِ عَقِیبَ کُلِّ فَرِیضَةٍ کَمَا رَوَاهُ أَبُو الْفَرَجِ مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَی بْنِ عَلِیٍّ الْقَزْوِینِیُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی الْعَطَّارِ فِی کِتَابِهِ عَلَی یَدَیْ أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَدَّادِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِکٍ الْفَزَارِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مَالِکِ بْنِ الْحَارِثِ الْأَشْتَرِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: تَدْعُو فِی أَعْقَابِ الصَّلَوَاتِ الْفَرَائِضِ بِهَذِهِ الْأَدْعِیَةِ- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ بَرَاءَةً مِنَ النَّارِ فَاکْتُبْ لَنَا بَرَاءَتَنَا وَ فِی جَهَنَّمَ فَلَا تَجْعَلْنَا وَ فِی عَذَابِکَ وَ هَوَانِکَ فَلَا تَبْتَلِنَا وَ مِنَ الضَّرِیعِ وَ الزَّقُّومِ فَلَا تُطْعِمْنَا وَ مَعَ الشَّیَاطِینِ فِی النَّارِ فَلَا تَجْمَعْنَا وَ عَلَی وُجُوهِنَا فِی النَّارِ فَلَا تَکْبُبْنَا وَ مِنْ ثِیَابِ النَّارِ وَ سَرَابِیلِ
ص: 12
گداخته مسی بر ما نپوشان و از هر بدی، ای خدایی که هیچ خدایی جز تو نیست، در روز قیامت ما را نجات ده و با رحمت خود، ما را در گروه نیکوکاران داخل کن و در جایگاه افراد بلند مرتبه ما را بالا ببر و از جام نوشیدنی گوارا و چشمه سلسبیل ما را سیراب کن و حوریان درشت چشم را به ازدواج ما در آور و از فرزندان جاویدان که گویی مروارید پنهان و درخشنده هستند، به خدمت ما در آور و از میوههای بهشتی و گوشتهای پرندگان به ما بخوران و از لباسهای ابریشمی و دیبایی و استبرق بر اندام ما بپوشان و درک شب قدر و حج خانه با احترام خودت را روزیمان کن و ما را پایدار و به خودت نزدیکتر بگردان و خواستههایمان را نیکو و مورد اجابت قرار بده.
ای آفریدگار ما، به ما گوش فرا دار و مورد اجابت قرار بده و آنگاه که همه آفریدگان را از اولین تا آخرینشان در روز قیامت جمع کردی، بر ما رحم نما؛ ای پروردگار، پناهنده به تو عزیز است و ستایش تو راست، بزرگواری و هیچ خدایی جز تو نیست.}(1)
توضیح
«الضریع» و «الزقّوم» از غذاهای جهنمیان است. - خدا ما را از آن در امان بدارد. - خداوند فرموده است: «سرابیلهم من قطران»،(2){تن پوشهایشان
از «قطران» است.} «السربال» یعنی پیراهن و «القطران» با فتحه قاف و کسره طاء، یعنی دوایی که با آن پشت شتری را که مرض گری گرفته، چرب میکنند که آن را با گرمی و حرارتش میسوزاند. جرب از شیره درخت عرعر گرفته شده و سپس با آب میپزند و با آن شتر را چرب میکنند. در لغت به سکون طاء و فتحه و کسره قاف نیز آمده است. همچنین «من قطرآن» نیز خوانده شده است؛ یعنی مسی که سوزشش پایان یافته است.
«من کأس» از این کلام خدا که فرموده است: «یطاف علیهم بکأس معین»،(3){با
جامی از باده ناب، پیرامونشان به گردش درمی آیند.} گرفته شده است؛ یعنی نوشیدنی گوارا، یا چشمه گوارا، یا آنچه از چشمهها ظاهر میشود یا آنچه از چشمهها بیرون میآید که این صفت آب است و از «عان» به معنای جوشیدن آب میباشد. شرابهای بهشتی اینگونه توصیف شدهاند، زیرا مانند آب روان هستند؛ بیضاوی این را گفته است. وی همچنین گفته است: در این کلام خداوند که فرموده است: «عیناً فیها تُسمّی سَلسَبیلاً»،(4){از
چشمه ای در آنجا که «سلسبیل» نامیده می شود.} «السلاسة»، یعنی فرو رفتن در حلق و گوارایی. وقتی گفته میشود «شراب سلسل و سلسال و سلسبیل» - به همین معنا است.- «الحور» جمع حوراء، به کسی میگویند که سفیدی و سیاهی چشمانش چشمگیر باشد؛ و گفته شده، حوراء، یعنی بسیار سفید و عیناء، یعنی درشت چشم.
«و من الولدان المخلّدین»، یعنی پسرانی که همانطور جوان باقی بمانند و تغییری پیدا نکنند و پیر نشوند. نیز گفته شده است:
ص: 13
الْقَطِرَانِ فَلَا تُلْبِسْنَا وَ مِنْ کُلِّ سُوءٍ یَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَنَجِّنَا وَ بِرَحْمَتِکَ فِی الصَّالِحِینَ فَأَدْخِلْنَا وَ فِی عِلِّیِّینَ فَارْفَعْنَا وَ بِکَأْسٍ مِنْ مَعِینٍ وَ سَلْسَبِیلٍ فَاسْقِنَا وَ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ بِرَحْمَتِکَ فَزَوِّجْنَا وَ مِنَ الْوِلْدَانِ الْمُخَلَّدِینَ کَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَکْنُونٌ مَنْثُورٌ فَأَخْدِمْنَا وَ مِنْ ثِمَارِ الْجَنَّةِ وَ لُحُومِ الطَّیْرِ فَأَطْعِمْنَا وَ مِنْ ثِیَابِ الْحَرِیرِ وَ السُّنْدُسِ وَ الْإِسْتَبْرَقِ فَاکْسُنَا وَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ وَ حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرَامِ فَارْزُقْنَا وَ سَدِّدْنَا وَ قَرِّبْنَا إِلَیْکَ زُلْفَی وَ صَالِحَ الدُّعَاءِ وَ الْمَسْأَلَةِ فَاسْتَجِبْ لَنَا یَا خَالِقَنَا اسْمَعْ لَنَا وَ اسْتَجِبْ وَ إِذَا جَمَعْتَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَارْحَمْنَا یَا رَبِّ عَزَّ جَارُکَ وَ جَلَّ ثَنَاؤُکَ وَ لَا إِلَهَ غَیْرُکَ (1).
الضریع و الزقوم من طعام أهل النار أعاذنا الله منها و قال سبحانه سَرابِیلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ (2) السربال القمیص و القطران بفتح القاف و کسر الطاء الذی یطلی به الإبل التی بها الجرب فیحرق بحدته و حرارته الجرب یتخذ من حمل شجر العرعر فیطبخ بماء ثم یهنأ به و سکون الطاء و فتح القاف و کسرها لغة و قرئ من قطران أی نحاس قد انتهی حره.
و من کأس مأخوذ من قوله تعالی یُطافُ عَلَیْهِمْ بِکَأْسٍ مِنْ مَعِینٍ (3) أی شراب معین أو نهر معین أی ظاهر للعیون أو خارج من العیون و هو صفة الماء من عان الماء إذا نبع وصف به خمر الجنة لأنها تجری کالماء ذکره البیضاوی و قال فی قوله تعالی عَیْناً فِیها تُسَمَّی سَلْسَبِیلًا(4) السلاسة انحدارها فی الحلق و السهولة مساغها یقال شراب سلسل و سلسال و سلسبیل و الحور جمع الحوراء و هی التی اشتد بیاض عینها و سوادها و قیل الحوراء البیضاء و العیناء عظیم العینین.
و من الولدان المخلدین أی المبقین ولدانا لا یتغیرون و لا یشیبون و قیل:
ص: 13
یعنی با گوشواره آراسته شدگان و تشبیه آنها به مروارید پراکنده، به خاطر درخشندگی رنگهای آنان یا زیاد بودنشان و پراکنده شدنشان در مجالس آنان و بازتاب نور بعضی از آنها در بعضی دیگر است. است. «السندس»، یعنی بافت ظریف دیبایی یا ابریشمی؛ «الاستبرق» بافت ضخیم آن است؛ یا دیبایی که با طلا دوخته شود. «عزَّ جارُک»، یعنی همسایه که تو به او ایمنی بخشیدهای؛ به عبارت دیگر، هر کس در پناه تو باشد، عزیز و پیروز خواهد بود.
مؤلف
شیخ این دعا را در المصباح در تعقیبات مخصوص نماز ظهر آورده و در آن «و لیلة القدر فارحَمنا و حجَّ بیتک...» تا آخر دعا وجود دارد.
روایت11.
فلاح السائل: از جمله کارهای مهم بعد از فارغ شدن از نماز، به منظور جبران غفلتها و خطاهایی که قبلاً رخ داده است، دعایی است از کتاب احمد بن عبدالله بن خابنه که جد سعادتمندم ابو جعفر طوسی در کتاب الفهرست، او را از اصحاب مورد اطمینان ما شمرده و یادآور شده که عمل کردن به دعاهای موجود در کتابش را برای ما چنین روایت نموده است: ابو محمد هارون بن موسی که رحمت خدا بر او باد، از ابی علی اشعری که رهبری از رهبران بوده، به ما گفت که سعد بن عبد الله اشعری گفته است: احمد بن عبدالله بن خانبه، کتابش را به سرور ما ابی محمد حسن بن علی بن محمد، (امام عسکری دوم) عرضه کرد و او آن را خواند و فرمود: - محتوای کتاب - درست است، به آن عمل کنید. احمد بن خانبه در این کتابش در مورد دعا و مناجات گفته است: بعد از تمام شدن نماز بگویید:
{خدایا، برای تو نماز خواندم و تنها از تو درخواست کردم و به راستی دانستی که در نماز و درخواستم چه کاستی و عجله و اشتباه و غفلت و تنبلی و سستی و فراموشی و درگیری و ریا و خودنمایی و تردید و فکر نابجا و شک و مشغولیت ذهنی و نگاه بازدارنده از به جا آوردن حق واجب تو در آن وجود داشت؛ پس بر محمد و خاندان او درود فرست و به جای کاستی آن نمازم، تمامی قرار ده و به جای شتابم در آن، استواری و آرامش و به جای اشتباهم، هوشیاری و به جای غفلتم، یادآوری و به جای تنبلیام، نشاط و به جای سستیام، توانایی و به جای فراموشیام، دقت و به جای درگیری ذهنیام، مواظبت و به جای ریا، اخلاص و به جای خودنماییام، پوشاندن و به جای تردیدم، روشنگری و به جای فکر نابجا، خشوع و به جای شک، یقین و به جای گرفتاری، آسودگی و به جای نگاهم خشوع قرار ده که من برای تو نماز خواندم و از تو درخواست کردم و رضایت تو را اراده کردم و به سوی تو روی آوردم و به تو ایمان آوردم و تنها بر تو توکل کردم و آنچه در نزد توست، آن را خواستم؛ پس بر محمد و بر خاندان او درود فرست و در نماز و دعایم رحمت و برکتی قرار ده که با آن، گناهانم را بپوشانی و خوبیهایم را با آن دو چندان کنی و مرتبهام را با آن بالا ببری و با آن، جایگاهم را بزرگوار گردانی و رویم را سفید نمایی و به آن، بار گناهم را سبک گردانی و با آن، اعمال واجب و مستحبم را مورد قبول خودت قرار دهی.
ص: 14
أی المقرطین و تشبیههم باللؤلؤ المنثور لصفاء ألوانهم و کثرتهم و انبثاثهم فی مجالسهم و انعکاس شعاع بعضهم إلی بعض و السندس رقیق الدیباج و الحریر و الإستبرق غلیظة أو دیباج یعمل بالذهب عز جارک الجار من أمنته أی من کان فی أمانک فهو عزیز غالب.
أورد الشیخ فی المصباح هذا الدعاء فی التعقیبات المختصة بصلاة الظهر و فیه و لیلة القدر فارحمنا و حج بیتک إلخ.
فَلَاحُ السَّائِلِ،: وَ مِنَ الْمُهِمَّاتِ بَعْدَ فَرَاغِهِ مِنَ الصَّلَوَاتِ لِتَلَافِی مَا یَکُونُ حَصَلَ فِیهَا مِنَ الْغَفَلَاتِ وَ الْجِنَایَاتِ مِنْ کِتَابِ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ خَانِبَةَ وَ قَدْ ذَکَرَ جَدِّیَ السَّعِیدُ أَبُو جَعْفَرٍ الطُّوسِیُّ فِی کِتَابِ الْفِهْرِسْتِ أَنَّهُ مِنْ أَصْحَابِنَا الثِّقَاتِ وَ رَوَی لَنَا الْعَمَلَ بِمَا تَضَمَّنَهُ کِتَابُهُ فِی الدَّعَوَاتِ حَدَّثَ أَبُو مُحَمَّدٍ هَارُونُ بْنُ مُوسَی رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ عَنْ أَبِی عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیِّ وَ کَانَ قَائِداً مِنَ الْقُوَّادِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَشْعَرِیِّ قَالَ عَرَضَ أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ خَانِبَةَ کِتَابَهُ عَلَی مَوْلَانَا- أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ صَاحِبِ الْعَسْکَرِ الْآخِرِ فَقَرَأَهُ وَ قَالَ صَحِیحٌ فَاعْمَلُوا بِهِ.
فَقَالَ أَحْمَدُ بْنُ خَانِبَةَ فِی کِتَابِهِ الْمُشَارِ إِلَیْهِ: فِی الدُّعَاءِ وَ الْمُنَاجَاةِ بَعْدَ الْفَرَاغِ مِنَ الصَّلَاةِ یَقُولُ اللَّهُمَّ لَکَ صَلَّیْتُ وَ إِیَّاکَ دَعَوْتُ وَ فِی صَلَاتِی وَ دُعَائِی مَا قَدْ عَلِمْتَ مِنَ النُّقْصَانِ وَ الْعَجَلَةِ وَ السَّهْوِ وَ الْغَفْلَةِ وَ الْکَسَلِ وَ الْفَتْرَةِ وَ النِّسْیَانِ وَ الْمُدَافَعَةِ وَ الرِّیَاءِ وَ السُّمْعَةِ وَ الرَّیْبِ وَ الْفِکْرَةِ وَ الشَّکِّ وَ الْمَشْغَلَةِ وَ اللَّحْظَةِ الْمُلْهِیَةِ عَنْ إِقَامَةِ فَرَائِضِکَ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ مَکَانَ نُقْصَانِهَا تَمَاماً وَ عَجَلَتِی تَثَبُّتاً وَ تَمَکُّناً وَ سَهْوِی تَیَقُّظاً وَ غَفْلَتِی تَذَکُّراً وَ کَسَلِی نَشَاطاً وَ فُتُورِی قُوَّةً وَ نِسْیَانِی مُحَافَظَةً وَ مُدَافَعَتِی مُوَاظَبَةً وَ رِئَائِی إِخْلَاصاً وَ سُمْعَتِی تَسَتُّراً وَ رَیْبِی بَیَاناً وَ فِکْرِی خُشُوعاً وَ شَکِّی یَقِیناً وَ تَشَاغُلِی فَرَاغاً وَ لِحَاظِی خُشُوعاً فَإِنِّی لَکَ صَلَّیْتُ وَ إِیَّاکَ دَعَوْتُ وَ وَجْهَکَ أَرَدْتُ وَ إِلَیْکَ تَوَجَّهْتُ وَ بِکَ آمَنْتُ وَ عَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ وَ مَا عِنْدَکَ طَلَبْتُ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْ لِی فِی صَلَاتِی وَ دُعَائِی رَحْمَةً وَ بَرَکَةً تُکَفِّرْ بِهَا سَیِّئَاتِی وَ تُضَاعِفْ بِهَا حَسَنَاتِی وَ تَرْفَعْ بِهَا دَرَجَتِی وَ تُکْرِمْ بِهَا مَقَامِی وَ تُبَیِّضْ بِهَا وَجْهِی وَ تَحُطَّ بِهَا وِزْرِی وَ تَقْبَلْ بِهَا فَرْضِی وَ نَفْلِی
ص: 14
خدایا، بر محمد و بر خاندان محمد درود فرست و به آن، بارم را سبک گردان و آنچه را که نزد توست برایم سودمندتر از آنچه از من جدا میشود قرار ده. سپاس خدایی را که این نماز را از من، انجام شده گردانید که نماز برای مؤمنان واجب وقتدار است. ای مهربانترین مهربانان؛ سپاس خدایی را که ما را به این هدایت کرد و اگر هدایت او نبود، ما هرگز هدایت نمییافتیم؛ سپاس خدایی را که چهرهام را از سجده جز بر او بزرگوار قرار داد؛ خدایا، همان طور که صورتم را از سجده بر غیر خودت بزرگوار کردی، پس بر محمد و خاندان محمد درود فرست و آن را از درخواست کردن جز از تو، محفوظ بدار.
خدایا، بر محمد و بر خاندان او درود فرست و نمازم را به بهترین صورت از من قبول فرما و مرا به خاطر کاستی در آن و به خاطر آنچه که قلبم از آن غافل بود مؤاخذه نکن و آن را با رحمت خودت کامل بگردان، ای مهربانترین مهربانان. خدایا، بر محمد و خاندان محمد درود فرست، همان صاحبان فرمان که دستور به اطاعت کردن از آنان دادهای و همان خویشانی که دستور به پیوستن با آنان دادهای و همان نزدیکانی که دستور به دوستی آنان دادهای؛ و همان اهل ذکر که دستور به پرسیدن از آنان دادهای و همان سرورانی که دستور به پیروی از آنان و شناختن حقشان دادهای و همان اهل بیت که ناپاکی را از آنان برده و کاملاً پاکشان کردهای.
خدایا، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و ثواب نماز و ثواب نشستنم را رضایت و بهشت خودت قرار ده و همه آنها را پاک و پاکیزه و در راستای رحمت و اجابت خودت قرار ده و تمام آنچه را که از تو درخواست خیر کردم، برای من قرار بده و از فضل خودت به من فزونی ببخش که من از روی آورندگان به تو هستم، ای مهربانترین مهربانان؛ ای صاحب نعمتی که هرگز قطع نمیشود؛ ای صاحب خوبیهایی که هرگز پایان نمیپذیرد؛ ای صاحب بخششهایی که هرگز به شمارش در نمیآید؛ ای بخشنده؛ ای بخشنده؛ ای بخشنده؛ بر محمد و بر خاندان محمد درود فرست و مرا از کسانی قرار ده که به تو ایمان آورده، پس تو هدایتش کردهای؛ بر تو توکل کرده، پس تو او را کفایت کردی؛ از تو درخواست کرده، پس تو به او بخشیدهای؛ به تو روی آورده، پس تو خشنودش کردهای؛ برای تو پاک شده، پس تو نجاتش دادهای.
خدایا، بر محمد و بر خاندان محمد درود فرست و از فضل خود، ما را به اقامتگاهی وارد گردان که در آن به ما نه سختی برسد و نه ناراحتی. خدایا، من با خواری و ناداری از تو درخواست میکنم که بر محمد و خاندان او درود فرستی و تمام گناهان مرا ببخشی و با برآورده ساختن تمام نیازهایم، مرا به سوی خودت برگردانی که تو بیتردید بر هر چیزی توانایی.
خدایا، آنچه خواسته من دربارهاش نارسا و نیرویم از بیان آن کم بود و هوشیاریام به آن نرسید، از هر کاری که تو مصلحت دنیا و آخرتم را در آن میبینی، پس بر محمد و خاندان محمد درود فرست و آن را از روی رحمتت و در عافیت، برای من به انجام رسان، ای خدایی که جز تو خدایی نیست؛
ص: 15
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ احْطُطْ بِهَا وِزْرِی وَ اجْعَلْ مَا عِنْدَکَ خَیْراً لِی مِمَّا یَنْقَطِعُ عَنِّی الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی قَضَی عَنِّی صَلَاتِی إِنَّ الصَّلاةَ کانَتْ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ- الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَکْرَمَ وَجْهِی عَنِ السُّجُودِ إِلَّا لَهُ اللَّهُمَّ کَمَا أَکْرَمْتَ وَجْهِی عَنِ السُّجُودِ إِلَّا لَکَ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ صُنْهُ عَنِ الْمَسْأَلَةِ إِلَّا مِنْکَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ تَقَبَّلْهَا مِنِّی بِأَحْسَنِ قَبُولِکَ وَ لَا تُؤَاخِذْنِی بِنُقْصَانِهَا وَ مَا سَهَا عَنْهُ قَلْبِی مِنْهَا فَتَمِّمْهُ لِی بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ أَمَرْتَ بِطَاعَتِهِمْ وَ أُوْلِی الْأَرْحَامِ الَّذِینَ أَمَرْتَ بِصِلَتِهِمْ وَ ذَوِی الْقُرْبَی الَّذِینَ أَمَرْتَ بِمَوَدَّتِهِمْ وَ أَهْلِ الذِّکْرِ الَّذِینَ أَمَرْتَ بِمَسْأَلَتِهِمْ وَ الْمَوَالِی الَّذِینَ أَمَرْتَ بِمُوَالاتِهِمْ وَ مَعْرِفَةِ حَقِّهِمْ وَ أَهْلِ الْبَیْتِ الَّذِینَ أَذْهَبْتَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرْتَهُمْ تَطْهِیراً اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْ ثَوَابَ صَلَاتِی وَ ثَوَابَ مَجْلِسِی رِضَاکَ وَ الْجَنَّةَ وَ اجْعَلْ ذَلِکَ کُلَّهُ خَالِصاً مُخْلَصاً یُوَافِقُ مِنْکَ رَحْمَةً وَ إِجَابَةً وَ افْعَلْ بِی جَمِیعَ مَا سَأَلْتُکَ مِنْ خَیْرٍ وَ زِدْنِی مِنْ فَضْلِکَ إِنِّی إِلَیْکَ مِنَ الرَّاغِبِینَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا ذَا الْمَنِّ الَّذِی لَا یَنْقَطِعُ أَبَداً یَا ذَا الْمَعْرُوفِ الَّذِی لَا یَنْفَدُ أَبَداً یَا ذَا النَّعْمَاءِ الَّتِی لَا تُحْصَی عَدَداً یَا کَرِیمُ یَا کَرِیمُ یَا کَرِیمُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ آمَنَ بِکَ فَهَدَیْتَهُ وَ تَوَکَّلَ عَلَیْکَ فَکَفَیْتَهُ وَ سَأَلَکَ فَأَعْطَیْتَهُ وَ رَغِبَ إِلَیْکَ فَأَرْضَیْتَهُ وَ أَخْلَصَ لَکَ فَأَنْجَیْتَهُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَحْلِلْنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِنْ فَضْلِکَ لَا یَمَسُّنَا فِیهَا نَصَبٌ وَ لَا یَمَسُّنَا فِیهَا لُغُوبٌ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مَسْأَلَةَ الذَّلِیلِ الْفَقِیرِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تَغْفِرَ لِی جَمِیعَ ذُنُوبِی وَ تَقْلِبَنِی بِقَضَاءِ جَمِیعِ حَوَائِجِی إِلَیْکَ إِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ اللَّهُمَّ مَا قَصُرَتْ عَنْهُ مَسْأَلَتِی وَ عَجَزَتْ عَنْهُ قُوَّتِی وَ لَمْ تَبْلُغْهُ فِطْنَتِی مِنْ أَمْرٍ تَعْلَمُ فِیهِ صَلَاحَ أَمْرِ دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْهُ بِی یَا لَا إِلَهَ إِلَّا
ص: 15
هر چه خدا اراده کند و هیچ نیرو و قوتی جز با خدا وجود ندارد.} سیّد - که خدا از او راضی باد - گفته است: این دعا از مولایمان حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام نقل شده که از اول تا عبارت «کانت علی المؤمنین کتابا موقوتاً» است و بعد از آن گفته است: «یا أرحمَ الراحمین». در دو روایت اختلاف وجود دارد.(1)
مصباح الشیخ: و دیگری نیز مثل آن، ولی مرسل است و بیشتر فقها آن را به عنوان پایان بخش تعقیبات دانستهاند.(2)
[و آن از دعاهای سرّ است که کفعمی در آنجا روایت کرده است(3) و در آن آمده: «ای محمد، هر کس از امت تو بخواهد بین دعای او و من هیچ مانعی نباشد و هر چه میخواهد، اجابت کنم، خواه خواستهاش بزرگ باشد یا کوچک، خواه پنهان از من یا دیگران باشد و یا آشکار، پس در پایان دعایش بگوید: «یا الله المانع»{ای خدای بازدارنده}... تا آخر دعا»]
توضیح
در النهایه در شرح حال ابن مسعود گفته است: وی مریض شد و گریست و سپس گفت: به خاطر این گریه میکنم که [مریضی] در حالت سستی بر من عارض شده نه در حالت فعالیت؛ یعنی در حالت بی تحرکی و کم شدن عبادات و تلاشها. پایان. «المدافعة»، یعنی نافرمانی نفس برای طاعت. «الریب» که در نسخهها با حرف باء و در برخی دیگر با حرف ثاء آمده، همان کندی است؛ در دو نسخه موجود هم همین گونه است. در عبارت «و ریبی بیاناً»، بیان با اولی تناسب بیشتری دارد. در بعضی نسخهها «ثباتاً» آمده که با دومی تناسب دارد. همچنین بعید نیست که «بیاتاً» باشد؛ یعنی با تلاش، شب را میگذرانم و یا آن را در شب انجام میدهم.
جوهری گفته است: «اللحاظ» با کسره، مصدر «لاحظته» است؛ یعنی او را مراعات کردی .
عبارت «دار المقامة»، یعنی محل اقامت. «من فضلک»، یعنی از بخشیدن و فزونی دادن تو، بدون اینکه چیزی بر تو واجب باشد. «فیها نصب»، یعنی خستگی. «و لا یمسّنا فیها لغوب»، یعنی سنگینی و رنجوری.
مؤلف
ظاهراً روایتی از امیرالمؤمنین علیه السلام که به آن اشاره کرد، همان روایتی است که ما در ادامه از کتاب العتیق نقل خواهیم کرد. سید نیز در کتابهای خودش، از این کتاب فراوان روایت نقل کرده است و ما آن را دوباره آوردیم، چون اختلاف زیادی بین آنها وجود دارد.
ص: 16
أَنْتَ بِحَقِّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ بِرَحْمَتِکَ فِی عَافِیَةٍ مَا شَاءَ اللَّهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ.
قال السید رضی الله عنه روی هذا الدعاء عن مولانا علی بن أبی طالب علیه السلام من أوله إلی قوله فی الدعاء کانَتْ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً ثم قال یا أرحم الراحمین و فی الروایتین اختلاف (1)
مِصْبَاحُ الشَّیْخِ، وَ غَیْرُهُ مُرْسَلًا: مِثْلَهُ وَ جَعَلَهُ الْأَکْثَرُ مِمَّا یُخْتَمُ بِهِ التَّعْقِیبُ (2)
وَ هُوَ مِنْ أَدْعِیَةِ السِّرِّ رَوَاهُ الْکَفْعَمِیُ (3)
فِیهَا وَ فِیهِ یَا مُحَمَّدُ وَ مَنْ أَرَادَ مِنْ أُمَّتِکَ أَنْ لَا یَحُولَ بَیْنَ دُعَائِهِ وَ بَیْنِی حَائِلٌ وَ أَنْ أُجِیبَهُ لِأَیِّ أَمْرٍ شَاءَ عَظِیماً کَانَ أَوْ صَغِیراً فِی السِّرِّ وَ الْعَلَانِیَةِ إِلَیَّ أَوْ إِلَی غَیْرِی فَلْیَقُلْ آخِرَ دُعَائِهِ یَا اللَّهُ الْمَانِعُ إِلَی آخِرِ الدُّعَاءِ.
قال فی النهایة فی حدیث ابن مسعود: أنه مرض و بکی فقال إنما أبکی لأنه أصابنی علی حال فترة و لم یصبنی فی حال اجتهاد.
أی فی حال سکون و تقلیل من العبادات و المجاهدات انتهی و المدافعة عدم انقیاد النفس للطاعة و الریب فی بعض النسخ بالباء الموحدة و فی بعضها بالثاء المثلثة و هو الإبطاء و کذا النسختان موجودتان فی قوله و ریبی بیانا و البیان بالأول أنسب و فی بعض النسخ ثباتا فهو أنسب بالثانی و لا یبعد أن یکون بیاتا أی أبیت علی العمل و آتی به بیاتا.
و قال الجوهری اللحاظ بالکسر مصدر لاحظته إذا راعیته.
قوله دار المقامة أی دار الإقامة من فضلک أی من إنعامک و تفضلک من غیر أن یجب علیک شی ء فیها نصب أی تعب و لا یمسنا فیها لغوب أی کلال و إعیاء.
الظاهر أن الروایة التی أشار إلیها عن أمیر المؤمنین علیه السلام ما نرویه بعد ذلک عن الکتاب العتیق و کثیرا ما یروی السید عن الکتاب المذکور فی کتبه و إنما أعدناها للاختلاف الکثیر بینهما.
ص: 16
روایت12.
فلاح السائل و مصباح الشیخ و البلد الأمین: سپس بگو:{ای خدایی که قدرتش مانع آفریدگان میگردد و مالکیتش مایه فرمانرواییاش بر آنها میشود؛ بر آنچه در دست دارد، چیرگی دارد؛ به هر کس غیر از تو امید بسته شود، امیدش به نومیدی تبدیل میشود و امیدوار به تو خوشحال است و ناامید نمیگردد؛ از تو، با تمام رضایتی که از تو دارم، همه آن چیزهایی را میخواهم که تو در آن هستی و همه آن چیزی که دوست داری با آن یاد شوی. تو را قسم میدهم به خودت ای خدا که چیزی نظیر تو نیست، بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و مرا و برادرانم و فرزندانم را در پناه خود بگیری و با مراقبت خودت، نگه داری و خواستهام را درباره ... بر آورده سازی؛ و آنچه را که میخواهی، ذکر میکنی.}
از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده که فرمود است: اگر این دعا را بخواند، قبل از آنکه تمام کند، خواستهاش برآورده میشود.(1)
مؤلف
در بلد الأمین گفته است:(2) این دعایی بزرگ داشتنی و گرانقدر است و در حدیث قدسی چنین آمده است: ای محمد، هر کس از امت تو بخواهد بین دعای او و من هیچ مانعی نباشد و هر چه میخواهد اجابت کنم، خواه خواستهاش بزرگ باشد یا کوچک، خواه پنهان از من یا دیگران باشد و یا در آشکار، پس در پایان دعایش بگوید: «یا الله المانع»{ای خدای بازدارنده}... تا آخر دعا و این از جمله دعاهای سرّ است.
روایت13.
فلاح السائل: از جمله مهمترین کارهای دیگر، دعا کردن با آن دسته از دعاهایی است که اختصاص به بعد از نماز دارند. ابو غالب احمد بن محمد بن سلیمان زراری گفته است: این دعا، باید آخرین دعایی باشد که بعد از نمازها خوانده میشود: {خدایا، من با نمازم، صورتم را به سوی تو گرداندم و با دعایم به سوی تو روی آوردم، در حالی که به اجابت تو امیدوار و به بخشش تو چشم دوخته ام؛ آنچه را که به سبب آن بر خودت عهد کردی، از تو میخواهم و وعده تو را عملی میخواهم، چرا که خود فرمودهای: «اُدعونی أستجب لکم»،{بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را.} پس بر محمد و خاندان محمد درود فرست و با صورتت به من رو کن و مرا ببخش و بر من مهربانی نما و دعایم را اجابت فرما؛ ای خدای جهانیان.}(3)
روایت14.
کتاب فضائل الشیعه از صدوق: امام صادق
ص: 17
فَلَاحُ السَّائِلِ، وَ مِصْبَاحُ الشَّیْخِ، وَ الْبَلَدُ الْأَمِینُ،: ثُمَّ قُلْ یَا اللَّهُ الْمَانِعُ قُدْرَتُهُ خَلْقَهُ وَ الْمَالِکُ بِهَا سُلْطَانَهُ وَ الْمُتَسَلِّطُ بِمَا فِی یَدَیْهِ کُلُّ مَرْجُوٍّ دُونَکَ یُخَیِّبُ رَجَاءَ رَاجِیهِ وَ رَاجِیکَ مَسْرُورٌ لَا یَخِیبُ أَسْأَلُکَ بِکُلِّ رِضاً لَکَ مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ أَنْتِ فِیهِ وَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ تُحِبُّ أَنْ تُذْکَرَ بِهِ وَ بِکَ یَا اللَّهُ فَلَیْسَ یَعْدِلُکَ شَیْ ءٌ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَحُوطَنِی وَ إِخْوَانِی وَ وُلْدِی وَ تَحْفَظَنِی بِحِفْظِکَ وَ أَنْ تَقْضِیَ حَاجَتِی فِی کَذَا وَ کَذَا وَ تَذْکُرُ مَا تُرِیدُ.
فَقَدْ رُوِیَ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ: إِذَا قَالَ ذَلِکَ قُضِیَتْ حَاجَتُهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَزُولَ (1).
قال فی البلد الأمین (2)
هذا الدعاء عظیم الشأن رفیع المنزلة ففی الحدیث القدسی یا محمد من أحب من أمتک أن لا یحول بین دعائه و بینی حائل و أن لا أخیبه لأی أمر شاء عظیما کان أو صغیرا فی السر و العلانیة إلی أو إلی غیری فلیقل آخر دعائه یا الله إلی آخره و هو من أدعیة السر.
فَلَاحُ السَّائِلِ، وَ مِنَ الْمُهِمَّاتِ الدُّعَاءُ بِآخِرِ مَا یُدْعَی بِهِ بَعْدَ الصَّلَوَاتِ حَدَّثَ أَبُو غَالِبٍ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ الزُّرَارِیُّ ره رَفَعَهُ قَالَ: هَذَا الدُّعَاءُ یَجِبُ أَنْ یَکُونَ آخِرَ مَا یُدْعَی بِهِ بَعْدَ الصَّلَوَاتِ- اللَّهُمَّ إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِی إِلَیْکَ وَ أَقْبَلْتُ بِدُعَائِی عَلَیْکَ رَاجِیاً إِجَابَتَکَ طَامِعاً فِی مَغْفِرَتِکَ طَالِباً مَا وَأَیْتَ بِهِ عَلَی نَفْسِکَ مُسْتَنْجِزاً وَعْدَکَ إِذْ تَقُولُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَقْبِلْ إِلَیَّ بِوَجْهِکَ وَ اغْفِرْ لِی وَ ارْحَمْنِی وَ اسْتَجِبْ دُعَائِی یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ (3).
کِتَابُ فَضَائِلِ الشِّیعَةِ، لِلصَّدُوقِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ
ص: 17
علیه السلام فرموده است: هنگامی که مؤمن به نماز میایستد، خداوند حوریان درشت چشمی را برمیانگیزد که به دور او حلقه بزنند؛ پس هنگامی که از نماز فارغ شود و از خدا آنها را درخواست نکند، با تعجب از گرد او پراکنده میشوند.(1)
اعلام الدین و العدة: مثل همین روایت را از ابی حمزه نقل کردهاند.(2)
روایت15.
کنز الکراجکی: انس بن مالک گفته است: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به دنبال نماز، دعا میکرد و میگفت: {خدایا، از علمی که فایدهای در آن نباشد به تو پناه میآورم؛ و از قلبی که خشوع نداشته باشد، و نفسی که سیر نشود، و و دعایی که شنیده نشود؛ خدایا، از این چهار چیز به تو پناه میآورم.}
روایت16.
أعلام الدین: ابن عباس گفته است: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: هر کس بگوید: «سبحان الله حین تمسون»، یعنی نماز مغرب و عشا، «و حین تصبحون»، یعنی نماز صبح، «و عشیاً»، یعنی نماز عصر، «و حین تظهرون»، یعنی نماز ظهر، این آیه نمازهای پنجگانه شما را در خود جمع کرده است؛ پس هر کس این سه آیه از سوره روم و سوره صافات، - یعنی آیه - «سبحان ربّک ربِّ العزة عما یصفون»، {منزه است پروردگار تو، پروردگار شکوه و بزرگی، از آنچه توصیف میکنند.} را سه مرتبه بعد از نماز مغرب بخواند، آنچه را در آن روز از دست داده است، به دست میآورد و نمازش مورد قبول واقع میشود و اگر بعد از هر نماز واجب یا مستحبی که میخواند، آن را بخواند، برایش نیکیهایی به تعداد ستارگان آسمان و قطرههای باران و برگهای درختان و خاک زمین نوشته میشود و هنگامی که از دنیا برود، در قبر برایش به جای هر نیکی، ده نیکی پاداش داده میشود.
توضیح
آن سه آیه از سوره روم عبارتند از: «فسبحان الله حین تمسون و حین تصبحون * و له الحمد فی السموات و الأرض و عشیاً و حین تظهرون * یخرج الحی من المیت و یخرج المیت من الحی و یحیی الأرض بعد موتها و کذلک تخرجون»،(3){پس خدا را تسبیح گویید، آن گاه که به شب درمی آیید و آن گاه که به بامداد درمی شوید. و ستایش از آنِ اوست در آسمانها و زمین و شامگاهان و وقتی که به نیمروز می رسید. زنده را از مرده بیرون می آورد، و مرده را از زنده بیرون می آورد، و زمین را بعد از مرگش زنده می سازد و بدین گونه [از گورها] بیرون آورده می شوید.} همچنین احتمال دارد
ص: 18
علیه السلام قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: إِذَا قَامَ الْمُؤْمِنُ فِی الصَّلَاةِ بَعَثَ اللَّهُ الْحُورَ الْعِینَ حَتَّی یَحْدِقْنَ بِهِ فَإِذَا انْصَرَفَ وَ لَمْ یَسْأَلِ اللَّهَ مِنْهُنَّ تَفَرَّقْنَ وَ هُنَّ مُتَعَجِّبَاتٌ (1).
أعلام الدین، و العدة، [عدة الداعی] عن أبی حمزة: مثله (2).
کَنْزُ الْکَرَاجُکِیِّ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْهَرَوِیِّ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مَجِیدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجُنَیْدِ عَنِ الْمُعَافَا بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ زُهَیْرِ بْنِ مُعَاوِیَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حِجَارَةَ عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَدْعُو فِی أَثَرِ الصَّلَوَاتِ فَیَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ عِلْمٍ لَا یَنْفَعُ وَ قَلْبٍ لَا یَخْشَعُ وَ نَفْسٍ لَا تَشْبَعُ وَ دُعَاءٍ لَا یُسْمَعُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَؤُلَاءِ الْأَرْبَعِ.
أَعْلَامُ الدِّینِ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ قَالَ فَسُبْحانَ اللَّهِ حِینَ تُمْسُونَ یَعْنِی صَلَاتَیِ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ- وَ حِینَ تُصْبِحُونَ صَلَاةَ الْغَدَاةِ وَ عَشِیًّا صَلَاةَ الْعَصْرِ- وَ حِینَ تُظْهِرُونَ صَلَاةَ الظُّهْرِ هَذِهِ الْآیَةُ تَجْمَعُ صَلَوَاتِکُمُ الْخَمْسَ فَمَنْ قَرَأَ هَذِهِ الثَّلَاثَ الْآیَاتِ مِنْ سُورَةِ الرُّومِ وَ آخِرَ الصَّافَّاتِ (3) سُبْحانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ دُبُرَ صَلَاةِ الْمَغْرِبِ أَدْرَکَ مَا فَاتَ فِی یَوْمِهِ ذَلِکَ وَ قُبِلَتْ صَلَاتُهُ فَإِنْ قَرَأَهَا دُبُرَ کُلِّ صَلَاةٍ یُصَلِّیهَا مِنْ فَرِیضَةٍ أَوْ تَطَوُّعٍ کُتِبَ لَهُ مِنَ الْحَسَنَاتِ عَدَدَ نُجُومِ السَّمَاءِ وَ قَطْرِ الْمَطَرِ وَ عَدَدَ وَرَقِ الشَّجَرِ وَ عَدَدَ تُرَابِ الْأَرْضِ فَإِذَا مَاتَ أَجْرَی لَهُ بِکُلِّ حَسَنَةٍ عَشْرَ حَسَنَاتٍ فِی قَبْرِهِ.
الثلاث الآیات من الروم هی هذه فَسُبْحانَ اللَّهِ حِینَ تُمْسُونَ وَ حِینَ تُصْبِحُونَ وَ لَهُ الْحَمْدُ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ عَشِیًّا وَ حِینَ تُظْهِرُونَ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ کَذلِکَ تُخْرَجُونَ و یحتمل
ص: 18
تا «تظهرون» باشد که به اعتقاد آنان، سه آیه میشود.
روایت17.
الخصال: از امام صادق علیه السلام نقل شده که امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده است: بنده از نمازش فارغ نمیشود تا اینکه از خدا بهشت را بخواهد و از آتش به او پناه آورد و از خدا بخواهد، ازدواج با حوریان درشت چشم را نصیب او بگرداند.
امام صادق علیه السلام فرمود: چهار کلمه شنیده شده است: پیامبر، بهشت، آتش و حورالعین. پس وقتی مؤمن از شمارش فارغ میشود، بر پیامبر و آل او درود بفرستد و از خداوند بهشت را بخواهد و به خدا وند از آتش پناه ببرد و از خداوند بخواهد که حورالعین را به او تزویج کند. پس هر کس بر پیامبر صلی الله علیه و آله درود بفرستد، درخواستش بالا میرود و هر کس از خدا بهشت را درخواست نماید، بهشت عرضه میدارد: پروردگارا، آنچه را میخواهد به او بده و هر کس از آتش پناهنده شود، آتش میگوید: پروردگارا، بندهات را از آنچه پناهنده شده، در امان دار و هر کس حوری درشت چشم را بخواهد، حوری میگوید: پروردگارا، خواسته بندهات را به او بده.(1)
روایت18.
ثواب الأعمال و مجالس الصدوق: از ابی جعفر امام باقر علیه السلام نقل شده که فرموده است: مردی که به او شیبة الهذلی میگفتند نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت: ای رسول خدا، من پیرمردی هستم که به کهنسالی رسیدهام و از به جای آوردن آنچه از نماز و روزه و حج و جهاد که پیوسته انجام میدادم، ناتوان شدهام؛ پس چیزی به من یاد بده تا به وسیله آن، خدا به من سود رساند و بر من آسان گیرد. پس فرمود: [حرف خود را] تکرار کن؛ او نیز سه مرتبه تکرار کرد. سپس پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: پیرامون تو هیچ درخت و سنگ کلوخی نبود، جز اینکه از دلسوزی بر تو گریست؛ پس هنگامی که نماز صبح را خواندی، ده مرتبه بگو: «سبحان الله العظیم و بحمده و لا حول و لا قوة إلا بالله العلی العظیم»،{منزه است خدای بزرگ و او را میستایم و هیچ نیرو و هیچ قوتی جز با خدای والا مرتبه و بزرگ نیست.} که خدای شکوهمند و بزرگوار به سبب آن، تو را از نابینایی و دیوانگی و مبتلا شدن به جذام و تهیدستی و پیری در امان میدارد.
گفت: ای رسول خدا، این برای دنیا است؛ برای آخرت چه؟ حضرت فرمود: بعد از هر نمازت بگو:
ص: 19
أن یکون إلی تُظْهِرُونَ عندهم ثلاث آیات.
الْخِصَالُ، عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی الْیَقْطِینِیِّ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ یَحْیَی عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: لَا یَنْفَتِلُ الْعَبْدُ مِنْ صَلَاتِهِ حَتَّی یَسْأَلَ اللَّهَ الْجَنَّةَ وَ یَسْتَجِیرَ بِهِ مِنَ النَّارِ وَ یَسْأَلَهُ أَنْ یُزَوِّجَهُ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ (1).
وَ قَالَ علیه السلام: أُعْطِیَ السَّمْعَ أَرْبَعَةٌ- النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله وَ الْجَنَّةُ وَ النَّارُ وَ الْحُورُ الْعِینُ فَإِذَا فَرَغَ الْعَبْدُ مِنْ صَلَاتِهِ فَلْیُصَلِّ عَلَی النَّبِیِّ وَ آلِهِ وَ یَسْأَلُ اللَّهَ الْجَنَّةَ وَ یَسْتَجِیرُ بِاللَّهِ مِنَ النَّارِ وَ یَسْأَلُهُ أَنْ یُزَوِّجَهُ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ فَإِنَّهُ مَنْ صَلَّی عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله رُفِعَتْ دَعْوَتُهُ وَ مَنْ سَأَلَ اللَّهَ الْجَنَّةَ قَالَتِ الْجَنَّةُ یَا رَبِّ أَعْطِ عَبْدَکَ مَا سَأَلَ وَ مَنِ اسْتَجَارَ مِنَ النَّارِ قَالَتِ النَّارُ یَا رَبِّ أَجِرْ عَبْدَکَ مِمَّا اسْتَجَارَکَ وَ مَنْ سَأَلَ الْحُورَ الْعِینَ قُلْنَ الْحُورُ یَا رَبِّ أَعْطِ عَبْدَکَ مَا سَأَلَ (2).
ثَوَابُ الْأَعْمَالِ، وَ مَجَالِسُ الصَّدُوقِ، عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ نَهِیکٍ عَنْ سَلَّامٍ الْمَکِّیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ قَالَ: أَتَی رَجُلٌ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله یُقَالُ لَهُ شَیْبَةُ الْهُذَلِیُّ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی شَیْخٌ قَدْ کَبِرَتْ سِنِّی وَ ضَعُفَتْ قُوَّتِی عَنْ عَمَلٍ کُنْتُ عَوَّدْتُهُ نَفْسِی مِنْ صَلَاةٍ وَ صِیَامٍ وَ حَجٍّ وَ جِهَادٍ فَعَلِّمْنِی یَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله کَلَاماً یَنْفَعُنِی اللَّهُ بِهِ وَ خَفِّفْ عَلَیَّ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ أَعِدْهَا فَأَعَادَهَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَا حَوْلَکَ شَجَرَةٌ وَ لَا مَدَرَةٌ إِلَّا وَ قَدْ بَکَتْ مِنْ رَحْمَتِکَ فَإِذَا صَلَّیْتَ الصُّبْحَ فَقُلْ عَشْرَ مَرَّاتٍ سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُعَافِیکَ بِذَلِکَ مِنَ الْعَمَی وَ الْجُنُونِ وَ الْجُذَامِ وَ الْفَقْرِ وَ الْهَرَمِ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ هَذَا لِلدُّنْیَا فَمَا لِلْآخِرَةِ فَقَالَ تَقُولُ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ
ص: 19
«اللهم اهدنی من عندک و أفضِ علیَّ من فضلک...»{خدایا، مرا از ناحیه خودت راهنمایی کن و از فضل خودت بر من فزونی ببخش و رحمتت را بر من گسترده ساز و از برکتهای خودت بر من فرود آور.} - گفت: - و آنها را محکم به دستش گرفت {به خاطر سپرد تا بدان عمل کند} و رفت. شخصی به ابن عباس گفت: دایی تو چقدر محکم آنها را گرفت! پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: اما اگر تا روز قیامت به آن وفاداری نماید و عمدا آن را ترک نکند، برای او هشت درب بهشت باز خواهد بود که از هر کدام بخواهد، وارد میشود.(1)
توضیح
«الهذلی» با ضمه هاء و ذال ساکن، منسوب به قبیله هذیل با ضمه، است و بر وزن قیاسی فعیل فعیلی، با ثابت دانستن حرف یاء است، نه بر وزن فعلیّ؛ و یاء از کلمه فعیلة که مضاعف نیست، حذف شده است؛ مانند «جهنیّ»؛ البته هر دو کلمه هذلی و جهنی، کمیاباند. «فقال أعدها»، یعنی آن کلمات را یا حکایت ضعیف شدنت یا خواستهات را دوباره بگو. «فأعادها ثلاث مرات»؛ پس آن را سه مرتبه تکرار کردند، شاید برای تغلیب باشد و منظور از آن، این است که او سه مرتبه تکرار کرد. اگر اعاده بر معنایش حمل شود، گفتن، چهار مرتبه واقع شده است.
«و المدرة» با فتحه هر سه حرف، همان تکه گِل خشک است. «الحول»، یعنی توانایی بر اقدام کردن یا خودداری از گناهان، همان طور که خواهد آمد. «الهرم» با فتحه تمام حروف، یعنی بالاترین سالهای پیری؛ گفته شده است: منظور از آن در اینجا، ناتوانی و سستی ناشی از آن است که از باب نامگذاری لازم با اسم ملزوم میباشد. «اللهم اهدنی من عندک»، یعنی با هدایت مخصوص خودت. در عبارت «و أفض علی من فضلک» استعاره مکنیّه و تخیل است؛ «الفضل» بیشتر بر نعمتهای دنیایی اطلاق میشود و «الرحمة» بر نعمتهای آخرت و «البرکات» اعم از آن دو است و درجات نزدیک شدن به خدا و به دست آوردن شناخت اراده شده است؛ البته تعمیم دادن آن بهتر است. همچنین احتمال دارد این تعمیم دادن در همه آنها وجود داشته باشد؛ زیرا اصرار و پافشاری در دعا، همواره مطلوب است.
شیخ بهایی - که رحمت خدا بر او باد - گفته است: «من برکاتک»، یعنی از بزرگداشتنها و بزرگواریهای تو، رساندن آنها به ما از سوی خدای سبحان، از باب استعاره، نازل کردن نامیده شده و برتری و پستی در رتبه، به برتری و پستی در مکان تشبیه شده است. در مورد «فقبض علیهنَّ بیده» نیز گفته است: ظاهراً ضمیر به چهار کلمه آخر بازگشت دارد و قرینه آن، این کلام حضرت صلی الله علیه و آله است که فرمود: «إن وافی بها یوم القیامة» و شاید منظور از «قبض علیهنّ» شمارش آنها با انگشتان و چسباندن انگشتان به آنها باشد. «ما أشد ما قبض علیها خالک»، یعنی رفیق تو؛ گفته میشود: «أنا خال هذا الفرس»، یعنی صاحب آن؛ و نیز امکان دارد منظور از آن، معنای حقیقی «خال» - یعنی دایی - باشد و ابن عباس از طرف مادر، به هذیل منتسب باشد.
ص: 20
اللَّهُمَّ اهْدِنِی مِنْ عِنْدِکَ وَ أَفِضْ عَلَیَّ مِنْ فَضْلِکَ وَ انْشُرْ عَلَیَّ مِنْ رَحْمَتِکَ وَ أَنْزِلْ عَلَیَّ مِنْ بَرَکَاتِکَ قَالَ فَقَبَضَ عَلَیْهِنَّ بِیَدِهِ ثُمَّ مَضَی فَقَالَ رَجُلٌ لِابْنِ عَبَّاسٍ مَا أَشَدَّ مَا قَبَضَ عَلَیْهَا خَالُکَ فَقَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله أَمَا إِنَّهُ إِنْ وَافَی بِهَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ لَمْ یَدَعْهَا مُتَعَمِّداً فُتِحَتْ لَهُ ثَمَانِیَةُ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ یَدْخُلُهَا مِنْ أَیِّهَا شَاءَ(1).
الهذلیّ بضم الهاء و الذال المعجمة منسوب إلی هُذَیْل بالضم طائفة و قیاس النسبة إلی فُعَیل فُعَیْلیّ بإثبات الیاء لا فعلیّ و إنما تحذف الیاء من فعیلة غیر المضاعفة کجهنی فقولهم هذلیّ و جهمیّ شاذّ فقال أعدها أی تلک الکلمات أو أعد حکایة ضعفک أو مسألتک فأعادها ثلاث مرات لعل فیه تغلیبا و المراد ذکرها ثلاثا و إن حملت الإعادة علی معناها فالذکر وقع أربعا.
و المدرة بالفتحات قطعة الطین الیابس و الحول القدرة علی التصرف أو المنع عن المعاصی کما سیأتی و الهرم محرکة أقصی کبر السن قیل و المراد هنا الضعف و الاسترخاء الناشی منه تسمیة اللازم باسم الملزوم اللهم اهدنی من عندک أی بهدایتک الخاصة و أفض علی من فضلک فی الکلام استعارة مکنیة و تخییل و یطلق الفضل غالبا علی النعم الدنیویة و الرحمة علی الأخرویة و البرکات أعم منهما و أرید درجات القرب و المعارف و التعمیم أولی و یمکن التعمیم فی الجمیع فإن التأکید و الإلحاح مطلوب فی الدعاء.
و قال الشیخ البهائی ره من برکاتک أی من تشریفاتک و کراماتک سمی إیصالها إلینا منه سبحانه إنزالا علی سبیل الاستعارة تشبیها للعلو و التسفل الرتبیین بالعلو و التسفل المکانیین فقبض علیهن بیده قال ره الظاهر عود الضمیر إلی الکلمات الأربع الأخرویة بقرینة قوله صلی الله علیه و آله إن وافی بها یوم القیامة و لعل المراد بالقبض علیهن عدهن بالأصابع و ضمها لهن ما أشد ما قبض علیها خالک أی صاحبک یقال أنا خال هذا الفرس أی صاحبه و یمکن أن یراد بالخال معناه الحقیقی و یکون ابن عباس منتسبا من جانب الأم إلی هذیل.
ص: 20
روایت19.
مجالس الصدوق: امام صادق علیه السلام فرموده است: هر کس بعد از هر نماز واجب و قبل از اینکه پاهای خود را باز کند، چهل مرتبه «سبحان الله و الحمد لله و لا إله إلا الله و الله أکبر»،{خدا منزه است و ستایش، مخصوص اوست و هیچ خدای دیگری جز او وجود ندارد و خدا بزرگتر است.} بگوید و سپس از خداوند درخواست نماید، هر چه خواسته است، به او داده میشود.(1)
همان کتاب: با همان سند از ابن ابی عمیر، از هشام بن سالم، از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود: هر کس نماز واجبی را به جای آورد و به دنبال آن، سی مرتبه سبحان الله بگوید، خداوند هیچ گناهی بر بدن او باقی نمیگذارد و همه را میریزد.(2)
روایت20.
الخصال: عبد الله بن عباس گفته است: قبیصه بن مخارق هلالی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفت و بر او سلام داد و حضرت به او خوش آمد گفته و فرمود: چه بر سر تو آمده است، ای قبیصه؟ گفت: ای رسول خدا، سنم زیاد شده و توانم کاهش یافته؛ نسبت به خانوادهام سست شدهام و از برداشتن چیزهایی که قبلاً حمل میکردم، ناتوان گشتهام؛ پس کلماتی به من بیاموز که خدا به سبب آنها به من سود رساند و کوتاه باشد که من مردی فراموشکار هستم. پیامبر فرمود: چه گفتی ای قبیصه؟ دوباره بگو؛ پس او تکرار کرد. پیامبر بار دیگر فرمود: چه گفتی؟ او نیز تکرار کرد. باز فرمود: چه گفتی؟ وی نیز تکرار کرد. سپس پیامبر فرمود: پیرامون تو هر چه بود، از سنگ و درخت و تکه کلوخ، همگی از روی دلسوزی بر تو گریستند، ای قبیصه؛ پس آنچه را میگویم، از من به خاطر بسپار .
در مورد دنیایت، بعد از نماز صبح سه مرتبه بگو:«سبحان الله و بحمده، سبحان الله العظیم و بحمده، لا حول و لا قوة إلا بالله»، {منزه است خدا و هیچ نیرو و قوتی جز از سوی خدا وجود ندارد.} که زمانی که اینها را بگویی، از نابینایی و جذام و برص و فلج شدن در امان خواهی بود. و اما برای آخرتت، بگو: «اللهم اهدنی من عندک و أفض علی من فضلک و انشر علی من رحمتک و أنزل علی من بر کاتک»،{خدایا، مرا از ناحیه خودت راهنمایی کن و از فضل خودت بر من فزونی ببخش و رحمتت را بر من گسترده ساز و از برکتهای خودت بر من فرود آور.}
- گفت:- پیامبر صلی الله علیه و آله آنها را میگفت و قبیصه انگشتانش را همزمان با آنها میبست. ابوبکر و عمر گفتند: این یاور تو، ای رسول خدا، انگشتانش را برای آنها، یعنی آن چهار کلمه، چقدر محکم بسته! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: اگر تا روز قیامت نسبت به آنها وفادار بماند و عمداً آنها را ترک نکند، برایش
ص: 21
مَجَالِسُ الصَّدُوقِ، عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ نَاتَانَةَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ یَحْیَی الْحَلَبِیِّ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِیرَةِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ قَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ أَرْبَعِینَ مَرَّةً فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ فَرِیضَةٍ قَبْلَ أَنْ یَثْنِیَ رِجْلَیْهِ ثُمَّ سَأَلَ اللَّهَ أُعْطِیَ مَا سَأَلَ (1).
وَ مِنْهُ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ صَلَّی صَلَاةً مَکْتُوبَةً ثُمَّ سَبَّحَ فِی دُبُرِهَا ثَلَاثِینَ مَرَّةً لَمْ یَبْقَ عَلَی بَدَنِهِ شَیْ ءٌ مِنَ الذُّنُوبِ إِلَّا تَنَاثَرَ(2).
الْخِصَالُ، عَنْ عُبْدُوسِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنْ بُنْدَارَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عِیسَی عَنْ عَمَّارِ بْنِ رَجَاءٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ دَاوُدَ عَنْ نَافِعِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَطَاءِ بْنِ أَبِی رَبَاحٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: قَدِمَ قَبِیصَةُ بْنُ مُخَارِقٍ الْهِلَالِیُّ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَسَلَّمَ عَلَیْهِ وَ
رَحَّبَ بِهِ ثُمَّ قَالَ مَا جَاءَ بِکَ یَا قَبِیصَةُ قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ کَبِرَتْ سِنِّی وَ ضَعُفَتْ قُوَّتِی وَ هُنْتُ عَلَی أَهْلِی وَ عَجَزْتُ عَنْ أَشْیَاءَ کُنْتُ أَحْمِلُهَا فَعَلِّمْنِی کَلِمَاتٍ یَنْفَعُنِی اللَّهُ بِهِنَّ وَ أَوْجِزْ فَإِنِّی رَجُلٌ نَسِی ءٌ فَقَالَ لَهُ کَیْفَ قُلْتَ یَا قَبِیصَةُ فَأَعَادَهُ ثُمَّ قَالَ لَهُ کَیْفَ قُلْتَ فَأَعَادَهُ ثُمَّ قَالَ لَهُ کَیْفَ قُلْتَ فَأَعَادَهُ فَقَالَ مَا بَقِیَ حَوْلَکَ حَجَرٌ وَ لَا شَجَرٌ وَ لَا مَدَرٌ إِلَّا وَ بَکَی رَحْمَةً لَکَ یَا قَبِیصَةُ احْفَظْ عَنِّی أَمَّا لِدُنْیَاکَ فَقُلْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ إِذَا صَلَّیْتَ الْغَدَاةَ- سُبْحَانَ اللَّهِ وَ بِحَمْدِهِ سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنَّکَ إِذَا قُلْتَهُنَّ أَمِنْتَ مِنْ عَمًی وَ جُذَامٍ وَ بَرَصٍ وَ فَالِجٍ وَ أَمَّا لِآخِرَتِکَ فَقُلِ اللَّهُمَّ اهْدِنِی مِنْ عِنْدِکَ وَ أَفِضْ عَلَیَّ مِنْ فَضْلِکَ وَ انْشُرْ عَلَیَّ مِنْ رَحْمَتِکَ وَ أَنْزِلْ عَلَیَّ مِنْ بَرَکَاتِکَ قَالَ فَجَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُهُنَّ وَ قَبِیصَةُ یَعْقِدُ عَلَیْهِنَّ أَصَابِعَهُ فَقَالَ أَبُو بَکْرٍ وَ عُمَرُ إِنَّ خَالَکَ هَذَا یَا رَسُولَ اللَّهِ لَشَدَّ مَا عَقَدَ عَلَیْهِنَّ أَصَابِعَهُ یَعْنِی الْکَلِمَاتِ الْأَرْبَعَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِنْ وَافَی بِهِنَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ لَمْ یَدَعْهُنَّ مُتَعَمِّداً فُتِحَ لَهُ
ص: 21
چهار در از بهشت گشوده میشود که از هر کدام بخواهد، وارد بهشت شود. نافع گفته است: این حدیث را به همسایهام که از همنشینان امام حسن علیه السلام بود گفتم و او نیز به ایشان گفت. حضرت فرمود: او را برایم بیاور. من نزد او رفتم. از من درباره آن حدیث پرسید و من هم ماجرا را گفتم. سپس فرمود: ای خراسانی، این حدیث تو چقدر برای من ارزشمند است و چقدر برای تو کم ارزش؛ به خدا سوگند شخصی برای رسیدن به صاحب این حدیث، مرکبش را به راه انداخته و او فرماندار مصر است. سپس گفت: من از آنچه در دست توست، چیزی به تو ندادم؛ سپس از حدیث سؤال کرد و بعد از آن، روانه شد.(1)
روایت21.
العلل: مفضل بن عمر گفته است که به امام صادق علیه السلام گفتم: برای چه نمازگزار بعد از سلام دادن سه مرتبه دستها را بالا برده و تکبیر میگوید؟ فرمود: به خاطر اینکه وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله مکه را فتح کرد، با یارانش کنار حجر الأسود نماز ظهر گزارد و بعد از اینکه سلام نماز را داد، دستانش را بالا برد و سه مرتبه تکبیر گفت و گفت: «لا إله إلا الله وحده وحده وحده، أنجز وعده و نصر عبده...»{خدایی جز خدای یکتای یکتای یکتا وجود ندارد؛ هم او که وعدهاش را عملی کرد و بندهاش را یاری رساند و همه گروهها را به تنهایی شکست داد؛ پس فرمانروایی برای اوست و ستایش مخصوص اوست، زنده میکند و میمیراند، و او بر هر چیزی تواناست.} سپس رو به یارانش کرده و فرمود: این تکبیر و این کلام را بعد از هر نماز واجب هرگز ترک نکنید؛ چرا که هر کس بعد از سلام نماز این کار را انجام دهد و این سخن را بر زبان بیاورد، آنچه از شکر خدای متعال بر تقویت اسلام و رزمندگان آن بر او واجب بود، به جای آورده است.(2)
روایت22.
فلاح السائل: جعفر بن احمد قمی در کتاب أدب الإمام و المأموم نقل کرده است که امام باقر علیه السلام فرموده است: بعد از سلام نماز، دستانت را همراه با گفتن تکبیر، سه مرتبه بالا ببر.
توضیح
در الذکری گفته است: اصحاب - امامیه - گفتهاند: نمازگزار بعد از سلام دادن، سه مرتبه دستانش را بالا برده و همان گونه که گفته شد، تکبیر میگوید و در هر بار، دستانش را تا رسیدن به رانها یا نزدیک آنها میآورد. شیخ مفید که رحمت خدا بر او باد، گفته است:
ص: 22
أَرْبَعَةُ أَبْوَابٍ مِنَ الْجَنَّةِ یَدْخُلُ مِنْ أَیِّهَا شَاءَ قَالَ نَافِعٌ فَحَدَّثْتُ بِهَذَا الْحَدِیثِ جَاراً لِی جَلِیساً لِلْحَسَنِ فَحَدَّثَ بِهِ الْحَسَنَ فَقَالَ لَهُ ائْتِنِی بِهِ فَأَتَیْتُهُ فَسَأَلَنِی عَنِ الْحَدِیثِ فَحَدَّثْتُهُ فَقَالَ مَا أَغْلَی حَدِیثَکَ هَذَا یَا خُرَاسَانِیُّ عِنْدِی وَ أَرْخَصَهُ عِنْدَکَ وَ اللَّهِ لَقَدْ أَوْطَأَ رَجُلٌ رَاحِلَتَهُ حَتَّی قَدِمَ عَلَی صَاحِبِ الْحَدِیثِ وَ هُوَ وَالِی مِصْرَ فَقَالَ إِنِّی لَمْ آتِکَ لِشَیْ ءٍ مِمَّا فِی یَدِکَ ثُمَّ سَأَلَهُ عَنِ الْحَدِیثِ ثُمَّ انْصَرَفَ (1).
الْعِلَلُ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ الْقَاسِمِ الْعَلَوِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِکٍ الْفَزَارِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لِأَیِّ عِلَّةٍ یُکَبِّرُ الْمُصَلِّی بَعْدَ التَّسْلِیمِ ثَلَاثَةً یَرْفَعُ بِهَا یَدَیْهِ فَقَالَ لِأَنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله لَمَّا فَتَحَ مَکَّةَ صَلَّی بِأَصْحَابِهِ الظُّهْرَ عِنْدَ الْحَجَرِ الْأَسْوَدِ فَلَمَّا سَلَّمَ رَفَعَ یَدَیْهِ وَ کَبَّرَ ثَلَاثاً وَ قَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ أَنْجَزَ وَعْدَهُ وَ نَصَرَ عَبْدَهُ وَ أَعَزَّ جُنْدَهُ وَ غَلَبَ الْأَحْزَابَ وَحْدَهُ فَلَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ هُوَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَی أَصْحَابِهِ فَقَالَ لَا تَدَعُوا هَذَا التَّکْبِیرَ وَ هَذَا القَوْلَ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ مَکْتُوبَةٍ فَإِنَّ مَنْ فَعَلَ ذَلِکَ بَعْدَ التَّسْلِیمِ وَ قَالَ هَذَا الْقَوْلَ کَانَ قَدْ أَدَّی مَا یَجِبُ عَلَیْهِ مِنْ شُکْرِ اللَّهِ تَعَالَی ذِکْرُهُ عَلَی تَقْوِیَةِ الْإِسْلَامِ وَ جُنْدِهِ (2).
فَلَاحُ السَّائِلِ، رَوَی جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ الْقُمِّیُّ فِی کِتَابِ أَدَبِ الْإِمَامِ وَ الْمَأْمُومِ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُوسَی عَنْ أَبِی عَلِیِّ بْنِ هَمَّامٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْفَزَارِیِّ عَنِ الْحُسَیْنِ الزَّیَّاتِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ مِثْلَهُ وَ رَوَاهُ أَیْضاً عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: إِذَا سَلَّمْتَ فَارْفَعْ یَدَیْکَ بِالتَّکْبِیرِ ثَلَاثاً.
قال فی الذکری قال الأصحاب یکبر بعد التسلیم ثلاثا رافعا بها یدیه کما تقدم و یضعهما فی کل مرة إلی أن یبلغ فخذیه أو قریبا منهما و قال المفید ره
ص: 22
دستها را در حالتی که پشت دست به سمت چهره و کف دست به سمت قبله باشد، تا مقابل صورت میآورد، سپس آنها را به سمت ران پایین میآورد و هر سه مرتبه را اینگونه میکند. پایان.
«أنجز وعده»، یعنی با تقویت اسلام و یاری رساندن به پیامبر صلی الله علیه و آله در مقابل کافران. «غلب الأحزاب وحده»، یعنی بدون نبردی میان افراد، به این صورت که باد و سپاهیانی فرستاد؛ و آنان گروههایی بودند که در روز خندق جمع شده بودند؛ نیز احتمال دارد، گروههای کافران در تمام زمانها و مکانها باشد.
روایت23.
قرب الاسناد: امام صادق علیه السلام فرموده است که امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده است: هر کس میخواهد با ترازوی پر به او پاداش داده شود، پس بعد از هر نماز بگوید: «سبحان ربِّک ربِّ العزة عمّا یصفونَ * و سلامٌ علی المرسلینَ * و الحمدُ لله ربِّ العالمین»،(1){منزه است پروردگار تو، پروردگار با عزت از آنچه توصیف میکنند؛ و سلام بر فرستادگان؛ و ستایش باد خدا را که پروردگار تمام جهانیان است.}(2)
توضیح
عبارت «یکتال له»، در الفقیه(3)
و در سایر کتابها «له» وجود ندارد. بنابراین در روایت، به صورت مفعول خوانده میشود؛ یعنی اجر او در قیامت به صورت پر و کامل داده میشود. اگر هم ظرف در نظر گرفته نشود، ظاهر آن است که به صورت معلوم خوانده شود؛ یعنی اجر آن را تمام میگیرد. چه بسا به صورت مجهول نیز خوانده شود؛ یعنی برای او، یا وجود خودش را با پیمانه کامل میسنجند؛ به عبارت دیگر، او در نزد خدا دارای وزن و ارزش و منزلت میباشد. آنچه ما بیان کردیم، آشکارتر است.
جوهری گفته است: «کلته»، یعنی برای او وزن نمودی؛ خدواند متعال میفرماید: «و إذا کالوهم»، یعنی برای آنان وزن میکنند. «اکتلت علیه» یعنی از او گرفتی. گفته میشود: «کال المعطی و اکتال الآخذ و کیل الطعام» - به همین معنا است.- پایان. «سبحان ربّک»، یعنی منزه و آراسته است؛ آراستن از آنچه که به ذات و صفات و افعال او در نیاید. «ربِّ العزة» همان عظمت و والایی و چیرگی است. اضافه شدن عزت به آن، به خاطر اختصاصی بودن آن است؛ چرا که عزت جز برای پروردگار یا کسی که پروردگار عزیزش گرداند، نیست. «عمّا یَصفون» مربوط به «االعزة» یا «التسبیح» است، ولی دومی آشکارتر است. در آن، تمام صفات ثبوتی و سلبی خداوند گنجانده شده است، در عین حال که اشارهای نیز به توحید و یگانگی او شده است. بهتر آن است که این ذکر به عنوان آخرین تعقیب برای نماز قرار گیرد؛ زیرا در الفقیه و غیر آن، آمده بود که آخرین سخن، «سبحانَ ربِّک» تا آخرش، باشد. همچنین در روایات وارد شده که کفاره مجلس آن است که هنگام برخاستن از آن، این کلام را بگویی.
ص: 23
یرفعهما حیال وجهه مستقبلا بظاهرهما وجهه و بباطنهما القبلة ثم یخفض یدیه إلی نحو فخذیه و هکذا ثلاثا انتهی أنجز وعده أی بتقویة الإسلام و نصر النبی صلی الله علیه و آله علی الکفار و غلب الأحزاب وحده أی من غیر قتال من الآدمیین بأن أرسل ریحا و جنودا و هم أحزاب اجتمعوا یوم الخندق و یحتمل أحزاب الکفار فی جمیع الدهر و المواطن.
قُرْبُ الْإِسْنَادِ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ بَکْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَزْدِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: مَنْ أَرَادَ أَنْ یُکْتَالَ لَهُ بِالْمِکْیَالِ الْأَوْفَی فَلْیَقُلْ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ سُبْحانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ وَ سَلامٌ عَلَی الْمُرْسَلِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ (1).
یکتال له لیس فی الفقیه (2)
و سائر الکتب له فعلی ما فی هذه الروایة یقرأ علی بناء المفعول أی یعطی الأجر فی القیامة وافیا کاملا و علی تقدیر عدم الظرف فالأظهر أن یقرأ علی بناء المعلوم أی یأخذ الأجر وافیا و ربما یقرأ علی بنا المجهول أیضا أی یکتال له أو یکال نفسه بالمکیال الأوفی أی یکون ذا وزن و خطر و منزلة عند الله و ما ذکرناه أظهر.
قال الجوهری کلته بمعنی کلت له قال تعالی وَ إِذا کالُوهُمْ أی کالوا لهم و اکتلت علیه أخذت منه یقال کال المعطی و اکتال الآخذ و کیل الطعام انتهی سبحان ربک أی تنزه أو نزهه تنزیها عمّا لا یلیق بذاته و صفاته و أفعاله رب العزة هی العظمة و المنعة و الغلبة و إضافة الرب إلیها لاختصاصها به إذ لا عزة إلا له أو لمن أعزه عما یصفون متعلق بالعزة أو بالتسبیح و الأخیر أظهر و قد أدرج فیه جمیع صفاته السلبیة و الثبوتیة مع الإشعار بالتوحید و الأفضل أن یکون هذا مما یختم به التعقیب إذ فی الفقیه و غیره فلیکن آخر قوله سُبْحانَ رَبِّکَ إلی آخره و قد ورد أیضا أن کفارة المجلس أن یقول عند القیام منه هذا القول.
ص: 23
روایت24.
قرب الاسناد: امام صادق علیه السلام از پدرش نقل کرده که فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود: ای علی، بعد از هر نماز واجب آیة الکرسی را بخوان که فقط پیامبر یا صدیق یا شهید بر این کار مداومت و محافظت میکند.(1)
المکارم: مثل این روایت را به صورت مرسل از آن حضرت نقل کرده است.(2)
روایت25.
قرب الاسناد: عبد الله بن بکیر گفته است: از امام صادق علیه السلام در مورد این کلام خداوند که میفرماید: «اذکروا الله ذکراً کثیراً» سؤال کردم و گفتم: کمترین «ذکر کثیر» چیست؟ فرمود: بعد از هر نماز سی بار تسبیح گفتن.(3)
همان کتاب: احمد بن محمد بزنطی گفته است: به امام رضا علیه السلام گفتم: نحوه صلوات فرستادن بعد از نماز واجب بر پیامبر صلی الله و آله چگونه است؟ سلام دادن به چه نحوی است؟ حضرت فرمود: میگویی: {سلام بر تو ای فرستاده خدا؛ سلام بر تو ای محمد بن عبد الله؛ سلام بر تو ای برگزیده خدا؛ سلام بر تو ای محبوب خدا؛ سلام بر تو ای انتخاب شده خدا؛ سلام بر تو ای امانتدار خدا؛ گواهی میدهم که تو فرستاده خدایی؛ گواهی میدهم که تو محمد بن عبد الله هستی؛ گواهی میدهم که تو برای امتت خیرخواهی کردی و در راه پروردگارت، تلاش فراوان نمودی و آن قدر او را اطاعت کردی تا به یقین دست یافتی؛ پس ای رسول خدا، خدا بهترین پاداشی را که به هر پیامبری از امتش داده، برای تو قرار دهد؛ خدایا، برترین درودهایی را که بر ابراهیم و خاندان ابراهیم فرستادی، بر محمد و خاندان او فرست که تو ستوده و گرامی هستی.}(4)
توضیح
جوهری گفته است: «الخیرة» اسم است که از جمله «خار الله لک فی هذا الأمر» گرفته شده است؛ «الخیرة» مثل «العنبة» اسم است و از «اختاره الله» گرفته شده است. گفته میشود: «محمد خیرة الله من خلقه»،{خداوند محمد را از میان آفریدگانش برگزید.} همچنین «خیرة الله» با سکون، به معنای برگزیدن و انتخاب نمودن است. گفته است: «صفوة الله»، یعنی خالص شده چیزی؛ محمد خالص شده خدا از میان
ص: 24
قُرْبُ الْإِسْنَادِ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ طَرِیفٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عُلْوَانَ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِیهِ علیهما السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام یَا عَلِیُّ عَلَیْکَ بِتِلَاوَةِ آیَةِ الْکُرْسِیِّ فِی دُبُرِ صَلَاةِ الْمَکْتُوبَةِ فَإِنَّهُ لَا یُحَافِظُ عَلَیْهَا إِلَّا نَبِیٌّ أَوْ صِدِّیقٌ أَوْ شَهِیدٌ(1).
المکارم، عنه علیه السلام مرسلا: مثله (2).
قُرْبُ الْإِسْنَادِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْوَلِیدِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً قُلْتُ مَا أَدْنَی الذِّکْرِ الْکَثِیرِ قَالَ فَقَالَ التَّسْبِیحُ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ ثَلَاثِینَ مَرَّةً(3).
وَ مِنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عِیسَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَزَنْطِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا علیه السلام کَیْفَ الصَّلَاةُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی دُبُرِ الْمَکْتُوبَةِ وَ کَیْفَ السَّلَامُ عَلَیْهِ فَقَالَ علیه السلام تَقُولُ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا خِیَرَةَ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حَبِیبَ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا صَفْوَةَ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّکَ رَسُولُ اللَّهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ نَصَحْتَ لِأُمَّتِکَ وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِ رَبِّکَ وَ عَبَدْتَهُ حَتَّی أَتَاکَ الْیَقِینُ فَجَزَاکَ اللَّهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَفْضَلَ مَا جَزَی نَبِیّاً عَنْ أُمَّتِهِ- اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ(4).
قال الجوهری الخیرة الاسم من قولک خار الله لک فی هذا الأمر و الخیرة مثال العنبة الاسم من قولک اختاره الله یقال محمد خیرة الله من خلقه و خیرة الله أیضا بالتسکین الاختیار و الاصطفاء و قال صفوة الشی ء خالصه و محمد صفوة الله من
ص: 24
آفریدگانش و برگزیده اوست. ابو عبیده میگوید: «له صَفوة مالی و صِفوة مالی و صُفوة مالی» - به هر سه شکل خواندن درست است.- ولی اگر حرف هاء از آن گرفته شود، میگویند: «له صَفو مالی»؛ و فقط با فتحه میآید، نه به شکل دیگر. پایان. «الحبیب»: دوستدار و مورد دوستی واقع شده. «أنک محمد بن عبد الله»، یعنی همان اسم برده شده در کتابهای پیشینیان که پیامبران به آن وعده داده اند؛ یا منظور این است که از آنجا که آن حضرت صلی الله علیه و آله به فضائل و کمالات مشهور بوده است، اسم مقدس آن حضرت را میگوید تا کنایه از ذکر همه آن اسامی باشد؛ یعنی تو به کمالاتی مشهور هستی که آوردن نامت ما را از ذکر آن کمالات بی نیاز میکند، مانند این سخن که «أنا ابو النجم و شعری و شعری». «الیقین»، یعنی مرگ.
روایت26.
معانی الاخبار: امیر المؤمنین علیه السلام فرموده است: هر کس دوست دارد مانند خالص شدن طلا، از گناهان پاک شود و اینگونه از دنیا خارج شود و هیچ کس از او دادخواهی نداشته باشد، پس به دنبال نمازهای پنجگانه، دوازده مرتبه قل هو الله أحد را نسبت به خداوند عزتمند و بزرگ بخواند و سپس دستش را گشوده و بگوید:{خدایا، از تو میخواهم به اسم پوشیده و در گنجینه و پاک و پاکیزه و پر برکتت؛ و از تو میخواهم به اسم بزرگت و فرمانروایی دیرینهات؛ ای بخشنده هدایا و آزاد کننده اسیران؛ ای گشاینده بند گردنها از آتش؛ بر محمد و خاندان محمد درود فرست و بند گردنم را از آتش بگشا و مرا با ایمنی از دنیا خارج گردان و با سلامت وارد بهشت نما و ابتدای دعای مرا رستگاری، میانه آن را سعادتمندی و پایان آن را صلاح و بهبودی قرار ده که تو بهترین داننده نهانها هستی.}
سپس حضرت علیه السلام فرمود: این از دعاهای سرّ است که رسول خدا صلی الله علیه و آله به من آموخت و دستور داد به حسن و حسین علیهما السلام یاد دهم.(1)
مصباح الشیخ: مثل این روایت را به صورت مرسل ذکر کرده که ادامه آن، چنین آمده است: {ای گشاینده بند گردنها از آتش، از تو میخواهم بر محمد و خاندان محمد درود فرستی، و گردن مرا از آتش بگشا و مرا با ایمنی از دنیا خارج گردان و با سلامتی وارد بهشت نما و ابتدای دعای مرا رستگاری، میانه آن را سعادتمندی و پایان آن را صلاح و بهبودی قرار بده که تو بهترین داننده نهانها هستی.} عبارت «اسئلک» در بعضی نسخهها نیامده است.
ص: 25
خلقه و مصطفاه أبو عبیدة یقال له صفوة مالی و صفوة مالی و صفوة مالی فإذا نزعوا الهاء قالوا له صفو مالی بالفتح لا غیر انتهی و الحبیب المحب أو المحبوب أنک محمد بن عبد الله أی المذکور فی الکتب السالفة المبشر به الأنبیاء أو أنه صلی الله علیه و آله لما کان مشهورا بالکمالات الجلیة فذکر اسمه المقدس کنایة عن ذکر جمیعها أی أنت المشتهر بالکمالات التی یغنی اسمک عن ذکرها کقوله أنا أبو النجم و شعری شعری و الیقین الموت.
مَعَانِی الْأَخْبَارِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِیدِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی مَعاً عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِیفٍ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ: مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَخْرُجَ مِنَ الدُّنْیَا وَ قَدْ خَلَصَ مِنَ الذُّنُوبِ کَمَا یَخْلُصُ الذَّهَبُ لَا کَدَرَ فِیهِ وَ لَیْسَ أَحَدٌ یُطَالِبُهُ بِمَظْلِمَةٍ فَلْیَقْرَأْ فِی دُبُرِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ بِنِسْبَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ مَرَّةً ثُمَّ یَبْسُطُ یَدَهُ وَ یَقُولُ- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْمَکْنُونِ الْمَخْزُونِ الطَّاهِرِ الطُّهْرِ الْمُبَارَکِ وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْعَظِیمِ وَ سُلْطَانِکَ الْقَدِیمِ یَا وَاهِبَ الْعَطَایَا یَا مُطْلِقَ الْأُسَارَی یَا فَکَّاکَ الرِّقَابِ مِنَ النَّارِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ فُکَّ رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ وَ أَخْرِجْنِی مِنَ الدُّنْیَا آمِناً وَ أَدْخِلْنِی الْجَنَّةَ سَالِماً وَ اجْعَلْ دُعَائِی أَوَّلَهُ فَلَاحاً وَ أَوْسَطَهُ نَجَاحاً وَ آخِرَهُ صَلَاحاً إِنَّکَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ ثُمَّ قَالَ علیه السلام هَذَا مِنَ الْمَخْبِیَّاتِ مِمَّا عَلَّمَنِی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ أَمَرَنِی أَنْ أُعَلِّمَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ علیهما السلام (1).
مِصْبَاحُ الشَّیْخِ، مُرْسَلًا: مِثْلَهُ إِلَی قَوْلِهِ یَا فَکَّاکَ الرِّقَابِ مِنَ النَّارِ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُعْتِقَ رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ وَ أَنْ تُخْرِجَنِی مِنَ الدُّنْیَا سَالِماً وَ تُدْخِلَنِی الْجَنَّةَ آمِناً وَ أَنْ تَجْعَلَ دُعَائِی أَوَّلَهُ صَلَاحاً وَ أَوْسَطَهُ نَجَاحاً وَ آخِرَهُ فَلَاحاً- إِنَّکَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ وَ لَیْسَ أَسْأَلُکَ فِی بَعْضِ النُّسَخِ.
ص: 25
روایت27.
فلاح السائل:(1)
روایتی مثل آنچه که در المصباح وجود داشت روایت شده، جز اینکه عبارت «و أخرجنی و أدخلنی و اجعل یومی أوله فلاحاً»{و مرا خارج ساز و وارد کن و اول روزم را رستگاری قرار بده} تا آخر روایت معانی الاخبار در آن آمده است.
در الفقیه و التهذیب(2)
عبارت «الطهر الطاهر» و نیز بعد از «سلطانک القدیم» عبارت «أن تصلی علی محمد و آل محمد، یا واهب العطایا»،{که بر محمد و خاندان محمد درود فرستی؛ ای بخشنده هدایا} تا آخر آنچه در المصباح آمده، وجود دارد. ولی در بیشر نسخهها به جای «سالماً»، «آمناً» آمده است یا برعکس؛ علاوه بر این در بعضی نسخههای دعا، «یا فاک الرقاب» آمده است. همه اینها خوب است ولی آنچه در المعانی و المصباح آمده، بهتر است.
توضیح
احتمال دارد عبارت «و لیس أحد یطالبه» از طریق صرف نظر کردن از او و دادن عوض به صاحبان حق باشد؛ یا اینکه خدا او را موفق میکند که در زمان زنده بودن، حقوق دیگران را رد کند. منظور از «نسبة الله» سوره توحید است؛ زیرا وقتی یهودیان از رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد نسبت پروردگار سؤال کردند، این سوره نازل شد. «الاسم المکنون» آن اسم خدای سبحان است که تنها خودش آن را میداند و آن را به کسی نیاموخته است؛ نیز احتمال دارد که منظور، اعم از آن باشد .
«من الدنیا آمناً»، یعنی ایمن از عذاب تو، یا از گناهانی که بین من و تو وجود دارد؛ به این صورت که توفیق دهی از آنها توبه کنم یا قبل از مرگ، از آنها در گذری و نیز از گناهانی که بین من و آفریدگان تو وجود دارد، به این صورت که توفیق دهی از آنها رهایی یابم یا صاحبان آنها را عوض دهی و آن را به من اعلام کنی. «و تدخلنی الجنة سالماً»، یعنی قبل از اینکه وارد بهشت شوم، از عذاب در سلامت باشم، به این صورت که از گناهانم در گذری و سپس وارد بهشتم کنی و این از قبیل تأکید برای عبارت قبلی میباشد. «فلاحاً»، یعنی موجب رستن از عذابها در آخرت شود. «نجاحاً»، یعنی سبب رسیدن به اهداف دنیایی و از آن طریق، رسیدن به اهداف جهان آخرت شود. «صلاحاً»، یعنی آنچه باعث اصلاح مسائل مربوط به جهان رستاخیزم شود؛ یا اینکه معنای عام آن منظور باشد و شامل امور دنیا و آخرت باشد. شهید در الذکری گفته است: «المخبیات» از «خبی» گرفته شده است و به چیزی گفته میشود که فاعلش اسم برده نشود و اگر از مخبیات نباشد مخبوات است و هر دو آنها صحیح میباشد.
روایت28.
معانی الاخبار: زراره گفته است: امام باقر علیه السلام فرمود: دو موجب را فراموش نکنید؛
ص: 26
فَلَاحُ السَّائِلِ (1)، عَنْ أَبِی الْمُفَضَّلِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ سَعِیدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ مُوسَی عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ بْنِ الزُّبَیْرِ عَنْ أَبِیهِ: مِثْلَ مَا فِی الْمِصْبَاحِ إِلَّا أَنَّ فِیهِ وَ أَخْرِجْنِی وَ أَدْخِلْنِی وَ اجْعَلْ یَوْمِی أَوَّلَهُ فَلَاحاً إِلَی آخِرِ مَا فِی مَعَانِی الْأَخْبَارِ.
و فی الفقیه و التهذیب (2)
الطهر الطاهر و بعد سلطانک القدیم أن تصلی علی محمد و آل محمد یا واهب العطایا إلی آخر ما فی المصباح إلا أن فی أکثر النسخ آمنا مکان سالما و بالعکس و فی بعض نسخ الدعاء یا فاک الرقاب و الکل حسن و ما فی المعانی و المصباح أحسن.
و لیس أحد یطالبه یحتمل کونه بطریق الإسقاط عنه و إعطاء العوض لأصحاب الحقوق أو بأن یوفقه الله فی حیاته لرد المظالم و نسبة الله سورة التوحید و إنما سمیت بها لأن الیهود لما سألوا رسول الله صلی الله علیه و آله عن نسبة الرب تعالی نزلت و الاسم المکنون الاسم الذی استبد سبحانه بعلمه و لم یعلمه أحدا و یحتمل الأعم.
من الدنیا آمنا أی من عقابک و من الذنوب التی بینی و بینک بأن توفقنی للتوبة منها أو تعفو عنها قبل الموت و من الذنوب التی بینی و بین خلقک بأن توفقنی للتخلص منها أو تعوض أربابها و تعلمنی ذلک و تدخلنی الجنة سالما أی من العقاب قبل دخولها بأن تعفو عن ذنوبی و تدخلنیها و هذه کالمؤکدة لسابقتها فلاحا أی موجبا للنجاة فی الآخرة من العقوبات نجاحا أی سببا للوصول إلی المقاصد الدنیویة و ما یتوصل به إلی المقاصد الأخرویة صلاحا أی ما یصلح به أمر آخرتی أو الأعم قال الشهید فی الذکری المخبیات من خبئ لما لم یسم فاعله و لولاه لکان المخبوات و کلاهما صحیح.
مَعَانِی الْأَخْبَارِ، عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام: لَا تَنْسَوُا الْمُوجِبَتَیْنِ أَوْ
ص: 26
یا فرمود: بر شما باد به دو موجب بعد از هر نماز. پرسیدم: منظور از دو موجب چیست؟ فرمود: از خدا بهشت را میخواهی و از آتش به او پناه میبری.(1)
توضیح
«الموجبتان» با کسره، یعنی دو چیزی که موجب نعمت یا رهایی از آتش میشوند. یا با فتحه خوانده شود، یعنی آن دو بر شما واجب و لازم باشند و برای شما گریزی از آن دو نباشد.
روایت29.
ثواب الاعمال: امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس به خدا ایمان دارد، خواندن «قل هو الله أحد» بعد از هر نماز واجب را ترک نکند؛ چرا که هر کس آن را بخواند، خداوند خیر دنیا و آخرت را برای او یکجا و با هم قرار میدهد و او و پدر و مادرش و هر چه فرزند داشته باشند را میآمرزد.(2)
روایت30.
المحاسن: اسحاق بن عمار گفته است: امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس بعد از تمام شدن نماز و قبل از اینکه زانوهایش از زمین جدا شود، ده مرتبه بگوید: «أشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شریک له إلها واحدا أحدا صمداً لم یتخذ صاحبة و لا ولداً»،{ گواهی میدهم که هیچ خدایی جز الله وجود ندارد، یگانه است و شریکی برای او نیست، خدای یکتای یگانه و بینیازی است که نه یاوری میگیرد و نه فرزندی.} خداوند از او چهل هزار هزار بدی را پاک میکند و برای او چهل هزار هزار خوبی مینویسد و مانند کسی است که دوازده مرتبه قرآن خوانده است. سپس حضرت رو به من کرد و فرمود: من قبل از اینکه زانوهایم را از زمین بردارم، صد مرتبه آن را میخوانم، ولی شما ده مرتبه بخوانید.(3)
توضیح
این ذکر در کتابها ذکر شده و برای خواندن آن در تعقیب نماز و جاهای دیگر، فضیلتهای بسیاری وارد شده که بعضی از آنها را بیان خواهیم کرد. و در بعضی نسخهها «رکبتیه» به صورت منصوب آمده و «زال، یزول» به صورت متعدی ذکر نشده است. این احتمال نیز وجود دارد که بر وزن تفعیل خوانده شود. جوهری گفته است: «زال الشیء من مکانه، یزول، زوالاً»، چیز از جایگاهش کاملاً کنار میرود و از «اله غیره و زوّله» یعنی یا خودش آن را از بین برد، پس از بین رفت. و گفته است: «زلت الشیء من مکانه، أزیله، زیلاً»، چیزی را از جایش کاملاً دور کردم و در لغت به معنی زایل کردن است.
روایت31.
غیبة الشیخ: ابی نعیم محمد بن احمد انصاری از حضرت قائم علیه السلام نقل کرده که فرمود: امیر المؤمنین علیه السلام بعد از نماز واجب میگفت:
ص: 27
قَالَ عَلَیْکُمْ بِالْمُوجِبَتَیْنِ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ قُلْتُ وَ مَا الْمُوجِبَتَانِ قَالَ قَالَ تَسْأَلُ اللَّهَ الْجَنَّةَ وَ تَتَعَوَّذُ بِهِ مِنَ النَّارِ(1).
الموجبتان بالکسر أی توجبان النعیم و النجاة من العذاب أو بالفتح أی أوجبتا و ألزمتا علیکم و لا بد لکم منهما.
ثَوَابُ الْأَعْمَالِ، عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الْأَشْعَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَطَائِنِیِّ عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ عَنْ أَبِی بَکْرٍ الْحَضْرَمِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ فَلَا یَدَعْ أَنْ یَقْرَأَ فِی دُبُرِ الْفَرِیضَةِ بِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ فَإِنَّهُ مَنْ قَرَأَهَا جَمَعَ اللَّهُ لَهُ خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ غَفَرَ لَهُ وَ لِوَالِدَیْهِ وَ مَا وَلَدَا(2).
الْمَحَاسِنُ، عَنْ أَبِیهِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: مَنْ قَالَ بَعْدَ فَرَاغِهِ مِنَ الصَّلَاةِ قَبْلَ أَنْ یُزَوِّلَ رُکْبَتَیْهِ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ إِلَهاً وَاحِداً أَحَداً صَمَداً لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لَا وَلَداً عَشْرَ مَرَّاتٍ مَحَا اللَّهُ عَنْهُ أَرْبَعِینَ أَلْفَ أَلْفِ سَیِّئَةٍ وَ کَتَبَ لَهُ أَرْبَعِینَ أَلْفَ أَلْفِ حَسَنَةٍ وَ کَانَ مِثْلَ مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ مَرَّةً ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَیَّ فَقَالَ أَمَّا أَنَا فَلَا أُزَوِّلُ رُکْبَتَیَّ حَتَّی أَقُولَهَا مِائَةَ مَرَّةٍ وَ أَمَّا أَنْتُمْ فَقُولُوهَا عَشْرَ مَرَّاتٍ (3).
هذا التهلیل مذکور فی الکتب و وردت فیه فضائل کثیرة فی التعقیب و غیره و سیأتی بعضها و فی النسخ رکبتیه بالنصب و زال یزول لم یأت متعدیا و یمکن أن یقرأ علی بناء التفعیل قال الجوهری زال الشی ء من مکانه یزول زوالا و إزالة غیره و زوله فانزال و قال زلت الشی ء من مکانه أزیله زیلا لغة فی أزلته.
غَیْبَةُ الشَّیْخِ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَلِیٍّ الرَّازِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عَائِذٍ الرَّازِیِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ وَجْنَا النَّصِیبِیِّ عَنْ أَبِی نُعَیْمٍ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الْأَنْصَارِیِّ عَنِ الْقَائِمِ علیه السلام قَالَ: کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام یَقُولُ بَعْدَ صَلَاةِ الْفَرِیضَةِ.
ص: 27
{خدایا، تنها به سوی توست که صداها بالا آمده و دعاها خوانده شده؛ برای توست که صورتها پایین انداخته شده؛ برای توست که گردنها خم شده؛ داوری در کارها به سوی توست؛ ای بهترین درخواست شونده و ای بهترین عطا کننده؛ ای راستین؛ ای آفریننده، ای آنکه خلف وعده نمیکند؛ ای کسی که دستور به دعا کردن داده و اجابت آن را بر عهده گرفته؛ ای کسی که فرموده است: «ادعونی استجب لکم»،(1){«مرا
بخوانید تا شما را اجابت کنم.} ای کسی که فرموده است: «و إذا سألک عبادی عنّی فإنّی قریبٌ اُجیب دعوة الداعی إذا دعانِ فلیستجیبوا لی و لیؤمنوا بی لعلهم یرشدون»،(2){و
هر گاه بندگان من، از تو در باره من بپرسند، [بگو] من نزدیکم، و دعای دعاکننده را به هنگامی که مرا بخواند، اجابت می کنم، پس آنان باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند.} ای کسی که فرموده است: «قل یا عبادی الّذین أسرفوا علی أنفسهم لا تَقنطوا من رحمة الله إنّ الله یغفر الذنوب جمیعاً إنه هو الغفور الرحیم»،(3){بگو:
«ای بندگان من که بر خویشتن زیاده روی روا داشته اید، از رحمت خدا نومید مشوید. در حقیقت، خدا همه گناهان را می آمرزد، که او خود آمرزنده مهربان است.}؛ میپذیرم و اطاعت میکنم؛ این منم که در مقابل تو، بر نفس خودم زیاده روی کردم و تو فرمودهای: «لا تقنطوا من رحمة الله إن الله یغفر الذنوب جمیعاً»،{از رحمت خدا نومید مشوید. در حقیقت، خدا همه گناهان را می آمرزد.}(4)
اکمال الدین: همین روایت را تا عبارت «هو الغفور الرحیم» از ابی نعیم انصاری نقل کرده است.(5)
المصباح:
که برای شیخ است، و بلد الأمین(6)
و جنة الأمان مثل همین روایت را نقل کردهاند و در آن، «المُسرف علی نفسه و أنت القائل یا عبادی الذین أسرفوا علی أنفسهم» تا عبارت «الغفور الرحیم» وجود دارد.
مؤلف
این روایت را در باب «من رأی القائم»،{کسی که حضرت قائم علیه السلام را دیده.} با سندهای مختلف نقل کردهایم.(7)
روایت32.
فقه الرضا: حضرت رضا علیه السلام فرمود: بعد از اینکه از نمازت فارغ شدی، در حالت نشسته دستانت را بالا ببر و سه مرتبه تکبیر بگو و بگو: {هیچ خدایی جز الله وجود ندارد، تنهاست و شریکی برای او نیست، وعدهاش را به انجام رساند و بندهاش را یاری کرد و گروهها را به تنهایی شکست داد و خود به تنهایی سپاهیانش را عزتمند کرد؛ پس فرمانروایی و ستایش مخصوص اوست؛ زنده میکند و میمیراند؛ خیر تنها به دست اوست و او بر هر چیزی تواناست.}
سپس تسبیح حضرت فاطمه سلام الله علیها را میگویی که سی و چهار مرتبه الله اکبر و سی و سه مرتبه سبحان الله و سی و سه مرتبه الحمد لله است. سپس بگو: {خدایا، تو خود سلامی و سلام از تو و برای توست
ص: 28
إِلَیْکَ رُفِعَتِ الْأَصْوَاتُ وَ دُعِیتَ الدَّعْوَةَ وَ لَکَ عَنَتِ الْوُجُوهُ وَ لَکَ خَضَعَتِ الرِّقَابُ وَ إِلَیْکَ التَّحَاکُمُ فِی الْأَعْمَالِ یَا خَیْرَ مَنْ سُئِلَ وَ یَا خَیْرَ مَنْ أَعْطَی یَا صَادِقُ یَا بَارِئُ یَا مَنْ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ یَا مَنْ أَمَرَ بِالدُّعَاءِ وَ تَکَفَّلَ بِالْإِجَابَةِ یَا مَنْ قَالَ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ یَا مَنْ قَالَ وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ وَ یَا مَنْ قَالَ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ لَبَّیْکَ وَ سَعْدَیْکَ هَا أَنَا ذَا بَیْنَ یَدَیْکَ الْمُسْرِفُ عَلَی نَفْسِی وَ أَنْتَ الْقَائِلُ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً(1).
إِکْمَالُ الدِّینِ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ زِیَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمْدَانِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ أَحْمَدَ الْعَلَوِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَحْمَدَ الْعَقِیقِیِّ عَنْ أَبِی نُعَیْمٍ الْأَنْصَارِیِّ: مِثْلَهُ إِلَی قَوْلِهِ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ (2).
الْمِصْبَاحُ لِلشَّیْخِ، وَ الْبَلَدُ الْأَمِینُ (3)، وَ جُنَّةُ الْأَمَانِ،: مِثْلَهُ وَ فِیهَا الْمُسْرِفُ عَلَی نَفْسِی وَ أَنْتَ الْقَائِلُ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا إِلَی قَوْلِهِ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ.
أوردناه بأسانید فی باب من رأی القائم علیه السلام (4).
فِقْهُ الرِّضَا، قَالَ علیه السلام: إِذَا فَرَغْتَ مِنْ صَلَاتِکَ فَارْفَعْ یَدَیْکَ وَ أَنْتَ جَالِسٌ فَکَبِّرْ ثَلَاثاً وَ قُلْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ أَنْجَزَ وَعْدَهُ وَ نَصَرَ عَبْدَهُ وَ هَزَمَ الْأَحْزَابَ وَحْدَهُ وَ أَعَزَّ جُنْدَهُ وَحْدَهُ فَلَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ تُسَبِّحُ بِتَسْبِیحِ فَاطِمَةَ وَ هُوَ أَرْبَعٌ وَ ثَلَاثُونَ تَکْبِیرَةً وَ ثَلَاثٌ وَ ثَلَاثُونَ تَسْبِیحَةً وَ ثَلَاثٌ وَ ثَلَاثُونَ تَحْمِیدَةً ثُمَّ قُلِ اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلَامُ وَ مِنْکَ السَّلَامُ وَ لَکَ
ص: 28
و به سوی تو باز میگردد. منزّه است پروردگار تو، پروردگار شکوهمند، از آنچه وصف می کنند و سلام بر فرستادگان، و سپاس مخصوص خدایی است که پروردگار جهانیان است.} و میگویی: «السلام علیک أیها النبی و رحمة الله و برکاته، السلام علی الأئمة الراشدین المهدیین من آل طه و یس»،{سلام بر تو ای پیامبر خدا و درود و برکتهای او بر تو باد، سلام بر امامان پیشگام و هدایت یافته از خاندان طه و یس باد.}
سپس بعد از نماز واجبت، هر دعایی که برایت ممکن بود، میخوانی و میگویی: {خدایا، از تو میخواهم بر محمد و بر خاندان محمد درود بفرستی و از تو، هر چیز خوبی را که به آن علم داری، خواستارم و از هر بدی که به آن علم داری، به تو پناه میآورم. خدایا، از تو ایمنی در تمام کارهایم را میخواهم و از رسوایی دنیا و آخرت به تو پناه میآورم؛ هرچه را که محمد و خاندان او از تو درخواست کرده اند، میخواهم و از هرچه محمد و خاندان او از آن به تو پناه آورده اند، به تو پناه می آورم که تو ستوده و گرامی هستی.}(1)
توضیح
صدوق در کتاب الفقیه(2) گفته است: بعد از تسبیح فاطمه سلام الله علیها «اللهم أنت السلام» را بگو و ادامه آن تا این عبارت «السلام علی أئمة الهادین المهدیین، السلام علی جمیع أنبیاء الله و رسله و ملائکته، السلام علینا و علی عباد الله الصالحین»،{سلام بر امامان هدایت یافته هدایتگر؛ سلام بر تمام پیامبران خدا و فرستادگان و فرشتگان او؛ سلام بر ما و بر بندگان نیک خدا.} سپس به یک یک امامان سلام بده و به دلخواه خودت دعای کن.
این کلام حضرت علیه السلام که فرمود: «أنت السلام»، یعنی سالم از هر عیب و کاستی و فنایی که به آفریدگان میرسد. «منک السلام»، یعنی سالم بودن آفریدگان از گرفتاریها و کمبودهایی که از ناحیه تو اتفاق میافتد. «لک السلام»، یعنی تحیتها و ستایشها برای تو و سزاوار توست و هر ستایش و سپاس و تحیت به تو برمیگردد، هر چند در ظاهر به دیگران نسبت داده شود؛ یا اینکه از جهت علییت، همه سلام ها به تو بر میگردد؛ زیرا تو علت همه آنها هستی، خواه با واسطه و خواه بدون آن. گفته شده است: «أنت السلام»، یعنی کسی که دوستدارانت را در سلامت نگه میداری و بر آنها سلام میفرستی و آغاز سلام از توست و در دو حالت وجود و عدم نیز، برگشت آن به سوی توست.
روایت33.
العیاشی: ابی سیار از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود: جبرئیل نزد یوسف در زندان آمد و گفت: بعد از هر نماز واجب بگو: «اللهم اجعل لی فرجا و مخرجا و ارزقنی من حیث أحتسب و من حیث لا أحتسب»،{خدایا، برای من گشایش و راه گریزی قرار ده و برایم از جایی که گمان میبرم و از جایی که گمان نمیبرم، روزی رسان.}(3)
ص: 29
السَّلَامُ وَ إِلَیْکَ یَعُودُ السَّلَامُ- سُبْحانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ وَ سَلامٌ عَلَی الْمُرْسَلِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ تَقُولُ السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّبِیُّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ السَّلَامُ عَلَی الْأَئِمَّةِ الرَّاشِدِینَ الْمَهْدِیِّینَ مِنْ آلِ طه وَ یس ثُمَّ تَدْعُو بِمَا بَدَا لَکَ مِنَ الدُّعَاءِ بَعْدَ الْمَکْتُوبَةِ وَ تَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَسْأَلُکَ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ کُلِّ شَرٍّ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ عَافِیَتَکَ فِی جَمِیعِ أُمُورِی کُلِّهَا وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ خِزْیِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَسْأَلُکَ مِنْ کُلِّ مَا سَأَلَکَ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ وَ أَسْتَعِیذُ بِکَ مِنْ کُلِّ مَا اسْتَعَاذَ بِهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ(1).
قَالَ الصَّدُوقُ فِی الْفَقِیهِ (2): بَعْدَ تَسْبِیحِ فَاطِمَةَ علیها السلام فَقُلِ اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلَامُ إِلَی قَوْلِهِ السَّلَامُ عَلَی الْأَئِمَّةِ الْهَادِینَ الْمَهْدِیِّینَ السَّلَامُ عَلَی جَمِیعِ أَنْبِیَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلَائِکَتِهِ السَّلَامُ عَلَیْنَا وَ عَلَی عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِینَ ثُمَّ تُسَلِّمُ عَلَی الْأَئِمَّةِ وَاحِداً وَاحِداً وَ تَدْعُو بِمَا أَحْبَبْتَ.
قوله علیه السلام أنت السلام أی السالم مما یلحق الخلق من العیب و النقص و الفناء و منک السلام أی سلامة الخلق من البلایا و النقائص حصلت منک و لک السلام أی التحیات و المحامد لک و تلیق بک و إلیک یعود کل ثناء و مدح و تحیة و إن توجهت ظاهرا إلی غیرک أو من جهة العلیة ترجع إلیک فإنک علة جمیع ذلک بواسطة أو بغیرها و قیل أنت السلام أی المسلم أولیاءک و المسلم علیهم و منک بدء السلام و إلیک عوده فی حالتی الإیجاد و الإعدام.
الْعَیَّاشِیُّ، عَنْ أَبِی سَیَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: جَاءَ جَبْرَئِیلُ إِلَی یُوسُفَ فِی السِّجْنِ وَ قَالَ قُلْ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ فَرِیضَةٍ اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً وَ ارْزُقْنِی مِنْ حَیْثُ أَحْتَسِبُ وَ مِنْ حَیْثُ لَا أَحْتَسِبُ (3).
ص: 29
المکارم: مثل همین روایت را از آن حضرت علیه السلام نقل کرده است.(1)
مجالس الصدوق: مثل همین روایت را از طریق ابی سیار از آن حضرت علیه السلام نقل کرده،(2)
با این تفاوت که در آخر آن، عبارت «ثلاث مرات»{سه مرتبه} را افزوده است.
مؤلف
در الکافی(3)
همین روایت را از طریق سیف بن عمیره از آن حضرت علیه السلام نقل کرده، ولی در آن، عبارت «ثلاث مرات» وجود ندارد .
روایت34.
العیاشی: صفوان جمال نقل کرده است: پشت سر امام صادق علیه السلام نماز خواندم. سپس لحظهای ساکت شد و بعد فرمود: «اللهم لا تقنطنی من رحمتک»، {خدایا، مرا از رحمت خودت نا امید مگردان} سپس با صدای بلند فرمود: «و من یَقنط من رحمة ربّه إلا الضّالون»،(4){چه
کسی جز ستمکاران از رحمت خدایش نومید میگردد؟!}(5)
روایت35.
معانی الاخبار: امام صادق علیه السلام فرمود: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله به یارانش فرمود: آیا آنچه را که از ظرفها و اشیا پیش خود جمع میکنید، دیدهاید که به آسمان برسد؟ گفتند: خیر؛ ای رسول خدا. فرمود: آیا نمیخواهید شما را به چیزی راهنمایی کنم که ریشهاش در زمین و شاخهاش در آسمان است؟ گفتند: بلی ای رسول خدا. فرمود: هر یک از شما بعد از تمام شدن نماز واجبش سی مرتبه بگوید: «سبحان الله و الحمد لله و لا إله إلا الله والله أکبر»،{منزه است خدا و ستایش مخصوص اوست و جز الله، خدایی وجود ندارد و خدا بزرگتر است.} که ریشه اینها در زمین و شاخه هایشان در آسمان است. همینها جلوی آتش سوزی و غرق شدن و ویرانی و افتادن در چاه و بد مردن را میگیرند؛ همینها نیکیهای ماندگار هستند.(6)
ص: 30
المکارم، عنه علیه السلام: مثله (1)
مَجَالِسُ الصَّدُوقِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَی بْنِ الْمُتَوَکِّلِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مِسْمَعٍ أَبِی سَیَّارٍ عَنْهُ علیه السلام: مِثْلَهُ (2)
وَ زَادَ فِی آخِرِهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ.
رواه فی الکافی (3)
بسند حسن عن سیف بن عمیرة عنه علیه السلام و لیس فیه ثلث مرات.
الْعَیَّاشِیُّ، عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ قَالَ: صَلَّیْتُ خَلْفَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَأَطْرَقَ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ لَا تُقَنِّطْنِی مِنْ رَحْمَتِکَ ثُمَّ جَهَرَ فَقَالَ وَ مَنْ یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ (4).
مَعَانِی الْأَخْبَارِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَی بْنِ الْمُتَوَکِّلِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لِأَصْحَابِهِ ذَاتَ یَوْمٍ أَ تَرَوْنَ لَوْ جَمَعْتُمْ مَا عِنْدَکُمْ مِنَ الْآنِیَةِ وَ الْمَتَاعِ أَ کُنْتُمْ تَرَوْنَهُ یَبْلُغُ السَّمَاءَ قَالُوا لَا یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَ فَلَا أَدُلُّکُمْ عَلَی شَیْ ءٍ أَصْلُهُ فِی الْأَرْضِ وَ فَرْعُهُ فِی السَّمَاءِ قَالُوا بَلَی یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ یَقُولُ أَحَدُکُمْ إِذَا فَرَغَ مِنْ صَلَاةِ الْفَرِیضَةِ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ ثَلَاثِینَ مَرَّةً فَإِنَّ أَصْلَهُنَّ فِی الْأَرْضِ وَ فَرْعَهُنَّ فِی السَّمَاءِ وَ هُنَّ یَدْفَعْنَ الْحَرَقَ وَ الْغَرَقَ وَ الْهَدْمَ وَ التَّرَدِّیَ فِی الْبِئْرِ وَ مِیتَةَ السَّوْءِ وَ هُنَّ الْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ (5).
ثَوَابُ الْأَعْمَالِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی الْقَاسِمِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِیِّ عَنْ أَبِیهِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَبِی أَیُّوبَ الْخَزَّازِ
ص: 30
ثواب الاعمال: امام صادق علیه السلام فرموده است: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله به یارانش فرمود: آیا آنچه را که از لباس و ظرف پیش خود جمع کرده سپس بر روی هم انباشته کرده باشید، دیدهاید... و حدیث را همان گونه که قبلاً بیان شد، ادامه داده تا آنجا که گفته: آنها جلوی ویرانی و غرق شدن و آتش سوزی و افتادن در چاه و خوراک درندگان شدن و بد مردن و بلایی را که در آن روز از آسمان بر بنده نازل میشود، میگیرند و آنها نیکیهای ماندگار هستند.(1)
روایت36.
فلاح السائل: مثل همان روایت را آورده و در پایان آن، عبارت «و هنَّ معقّبات»،{و آنها در پی آیندگان هستند.} وجود دارد.
أربعین الشهید: مثل همین روایت را تا عبارت «و هنّ معقّبات» آورده است.
توضیح
این خبر در کتابهای اصلی حدیث با سندهای زیاد تکرار شده است.(2) عبارت «اصلهنّ فی الأرض»، یعنی سر آغاز و پیدایش آن در زمین است و اثر آن در آسمان ظاهر میشود؛ زیرا ثوابهای آخرت در آن است؛ یا اینکه تشبیهی است به درخت که ریشههایش در زمین است و شاخههایش که میوهها و سود و خیر و استواری در آن است، به آسمان میرسند.
بعید نیست اشاره به این کلام خداوند باشد که فرموده است: «ألم تر کیف ضرب الله مثلاً کلمة طیبة کشجرة طیبة أصلها ثابت و فرعها فی السماء تؤتی اُکلها کل حین بإذن ربها»،(3){آیا ندیدی خدا چگونه مَثَل زده: سخنی پاک که مانند درختی پاک است که ریشه اش استوار و شاخه اش در آسمان است و هر لحظه به اذن پروردگارش ثمر میدهد.} به این که منظورش از کلمه طیبه، هر آن چیزی باشد که حقیقت داشته و در آخرت سود رساند؛ پس امثال آن کلمههای پاک را شامل میشود. و احتمال دارد کنایه از این باشد که اثر آن در زمین و در دنیا پدیدار میشود و به دنبال آن، پیدایش اثرش در آسمان یا در آخرت اتفاق میافتد که در این صورت، آن کلمات، هسته و معنی توحید پروردگار متعال و متصف بودن او به صفتهای کمال و منزه بودنش از وصفهایی که دلالت بر نقص دارند یا نشانههایی که حاکی از عجز باشند، هستند.
ص: 31
عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لِأَصْحَابِهِ ذَاتَ یَوْمٍ أَ رَأَیْتُمْ لَوْ جَمَعْتُمْ مَا عِنْدَکُمْ مِنَ الثِّیَابِ وَ الْآنِیَةِ ثُمَّ وَضَعْتُمْ بَعْضَهُ عَلَی بَعْضٍ أَ کُنْتُمْ تَرَوْنَهُ وَ سَاقَ الْحَدِیثَ کَمَا مَرَّ إِلَی أَنْ قَالَ وَ هُنَّ یَدْفَعْنَ الْهَدْمَ وَ الْغَرَقَ وَ الْحَرَقَ وَ التَّرَدِّیَ فِی الْبِئْرِ وَ أَکْلَ السَّبُعِ وَ مِیتَةَ السَّوْءِ وَ الْبَلِیَّةَ الَّتِی تَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ عَلَی الْعَبْدِ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ وَ هُنَّ الْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ (1).
فَلَاحُ السَّائِلِ، بِإِسْنَادِهِ إِلَی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِیرَةِ عَنْ أَبِی أَیُّوبَ: مِثْلَهُ وَ فِی آخِرِهِ وَ هُنَّ الْمُعَقِّبَاتُ (2).
أَرْبَعِینُ الشَّهِیدِ، بِإِسْنَادِهِ إِلَی شَیْخِ الطَّائِفَةِ عَنِ ابْنِ أَبِی جِیدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِیدِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبَانٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ سَعِیدِ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِیرَةِ: مِثْلَهُ إِلَی قَوْلِهِ وَ هُنَّ الْمُعَقِّبَاتُ.
هذا الخبر متکرر فی الأصول بأسانید(3)
جمة قوله أصلهن فی الأرض أی منشؤها و حصولها فی الأرض و یظهر أثرها فی السماء لکون المثوبات الأخرویة فیها أو شبهت بشجرة نشبت عروقها فی الأرض و بلغت أغصانها السماء فی کثرة الثمار و النفع و الخیر و الثبات. و لا یبعد أن یکون إشارة إلی قوله أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ تُؤْتِی أُکُلَها کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّها(4) بأن یکون المراد بالکلمة الطیبة کل ما یکون حقا و نافعا فی الآخرة فتشمل أمثال تلک الکلمات الطیبة و یحتمل أن یکون کنایة عن أنه یظهر أثرها فی الأرض فی الدنیا و یتبع ذلک ظهور أثرها فی السماء أی فی الآخرة فإن تلک الکلمات مغزاها و معناها توحید الرب تعالی و اتصافه بالصفات الکمالیة و تنزیهه عن صفات النقص و سمات العجز
ص: 31
و نیز اقرار به اینکه همه نعمتها از سوی از خدای متعال است و او سزاوار ستایش بر آن نعمتها میباشد و همین، نهایت شناخت اوست و شناخت، علت نهایی آفرینش جهان است و به سبب آن، نظام آفرینش کامل میشود و اثر آن در زمین پدیدار میگردد و پاداشهای گرانقدر جهان آخرت که در آسمان حاصل میشود، بر پایه آن است .
و سؤال کردن آن حضرت صلی الله علیه و آله در ابتدا از قرار دادن بعضی چیزها روی بعضی دیگر، که آیا به آسمان میرسد یا خیر، از قبیل همانند کردن یک مسئله عقلی به چیز حسی است. یعنی آنچه از اشیاء قابل حس در دنیا میبینید، اگر همه آنها را روی هم جمع کنید، به گونهای که زمین و فضا را پر کرده و به آسمان برسد، نمیشود؛ ولی اثر این کلمات کامل، سراسر زمین را پر کرده و سود آنها به آسمان میرسد و این بهتر از همه آن چیزهایی که خورشید بر آنها میتابد؛ همان گونه که در روایتهای دیگر وارد شده است.
شاید همه این صورتهایی که گفته شد، از آنچه بعضی عرفا گفتهاند، بهتر باشد، مبنی بر اینکه اگر خواستید به دست خودتان جلوی بلایی که از آسمان نازل میشود را بگیرید، به این صورت که به آسمان بروید و مانع فرود آمدن آن شوید، نخواهید توانست؛ مگر اینکه از راهی دیگر آن را انجام دهید؛ یعنی آن کلمات را بعد از نماز بگویید. پایان.
«الباقیات الصالحات» اشاره است به آیه «و الباقیات الصالحات خیرٌ عند ربک ثواباً و خیرٌ أملاً»،(1){و نیکیهای ماندگار از نظر پاداش نزد پروردگارت بهتر و از نظر امید [نیز] بهتر است.} بیضاوی گفته است: یعنی کارهای نیکی که نتیجه آنها تا ابد برای ما باقی میماند و طبق تفسیری که صورت گرفته، کارهایی مثل نمازهای پنجگانه و اعمال حج و روزه ماه رمضان و «سبحان الله و الحمد لله و لا إله إلا الله و الله أکبر» و نیز کلمات طیب در زمره آنها قرار میگیرند.
عبارت «و هن المعقبات» اشاره به این کلام خدای سبحان است که میفرماید: «له معقّبات من بین یدیه و من خلفه یحفظونه من أمر الله»،(2){
برای او فرشتگانی است که پی در پی، او را به فرمان خدا از پیش رو و از پشت سرش پاسداری می کنند.} عده زیادی آن را به فرشتگان شب و روز تفسیر کردهاند که پشت سر هم میآیند و همان نگهبانان هستند که برای نگهبانی به دنبال هم میآیند؛ معقبات جمع «معقبة»، صیغه مبالغه و از «عقّب» است. «عقّب» زمانی که یکی پشت سر دیگری بیاید، گویی عدهای از آنها عده دیگر را تعقیب میکنند؛ یا به این دلیل که آنها سخنان و کارهای او را پیگیری کرده و مینویسند. نیز گفته شده است: آنها ده فرشته برای هر شخص هستند که او را از شر هلاکتگاهها محافظت میکنند. «من بین یدیه و من خلفه»، یعنی از پیرامون او؛ و گفته شده: یعنی از اعمالی که پیشاپیش فرستاده و آنهایی که بعداً فرستاده میشود. «یحفظونه من أمر الله»، یعنی از عذاب خدا؛ یا به دستور خدا.
ص: 32
و الإقرار بکون النعم کلها منه تعالی و هو المستحق للحمد علیها و هی غایة عرفانه تعالی و المعرفة هی العلة الغائیة لخلق العالم و بها یکمل نظامه فیظهر أثرها فی الأرض و یتفرع علیه المثوبات الجلیلة الأخرویة الحاصلة فی السماء.
و سؤاله علیه السلام أولا عن أن وضع ما فی الدنیا بعضه فوق بعض هل یبلغ السماء من قبیل تشبیه المعقول بالمحسوس أی ما ترونه فی الدنیا من المحسوسات لو جمعتموها کلها لا یکون بحیث یملأ الأرض و الجو یبلغ السماء و هذه الکلمات الکاملات یملأ الأرض أثرها و یبلغ السماء نفعها فهی خیر مما طلعت علیه الشمس کما ورد فی غیرها.
و لعل هذه الوجوه کلها أحسن مما قاله بعض العرفاء یعنی لو أردتم أن تدفعوا البلاء النازل من السماء بأیدیکم بأن تصعدوا إلی السماء و تمنعوه من النزول ما قدرتم علیه إلا أن لکم أن تدفعوه بنحو آخر و هو أن تقولوا ذلک بعد صلاتکم انتهی.
و الباقیات الصالحات إشارة إلی قوله تعالی وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أَمَلًا(1) و قال البیضاوی أی أعمال الخیرات التی تبقی لنا ثمراتها أبد الآباد و یندرج فیها ما فسرت به من الصلوات الخمس و أعمال الحج و صیام رمضان و سبحان الله و الحمد لله و لا إله إلا الله و الله أکبر و الکلام الطیب.
قوله علیه السلام و هن المعقبات إشارة إلی قوله سبحانه لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ (2) و فسرها الأکثر بملائکة اللیل و النهار یتعاقبون و هم الحفظة یعقب بعضهم بعضها فی حفظه جمع معقبة من عقب مبالغة عقبه إذا جاء عقبه کأن بعضهم یعقب بعضا أو لأنهم یعقبون أقواله و أفعاله فیکتبونها و قیل هم عشرة أملاک علی کل آدمی تحفظه من شر المهالک و المعاطب مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ أی من جوانبه و قیل أی ما قدم و أخر من الأعمال یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ أی من بأس الله أو بأمر الله.
ص: 32
طبق آنچه در روایت آمده، منظور از آن، مطلق تسبیحات أربعه یا به همان تعداد است، یا اینکه آن هم از جمله تعقیبات است که در این صورت، منظور همه اعمال نیک خواهد بود، یا آن دسته که در حفظ انسان از هلاکت و نابودی تأثیر دارند و نامیدن آنها به «معقبات»، یا به این دلیل است که یکی پس از دیگری فرود آیند؛ یا همان طور که گفته شد، به این دلیل که بعد از نماز واقع میشوند؛ یا به این دلیل که مانند گروهی، پشت سر شخص برای محافظت از او قرار میگیرند.
عیاشی از طریق فضیل بن عثمان سکّرة از امام صادق علیه السلام در مورد این آیه روایت کرده(1)
که حضرت فرمود: آنها همان پیش فرستادهها و پس فرستادههایی است که به دنبال هم میآیند و نیکیهای ماندگار است. شاید آن حضرت علیه السلام به این تسبیحات یا به اعم از آنها و سایر نیکیها اشاره کرده باشد.
روایت37.
معانی الاخبار: امام صادق علیه السلام فرمود: کمترین مقدار دعایی که خواندن آن بعد از نماز واجب کفایت میکند، این است که بگویی: {خدایا، بر محمد و خاندان او درود فرست؛ خدایا، همه خوبیهایی را که به آن علم داری، از تو خواستارم و از همه بدیهایی که تو به آن علم داری، به تو پناه میآورم؛ خدایا، ایمنی در تمام کارهایم را از تو میخواهم و از رسوایی دنیا و عذاب آخرت به تو پناه میآورم.}(2)
المکارم: مثل همین روایت را از آن حضرت علیه السلام نقل کرده،(3) با این تفاوت که همه ضمیرها و فعلها را به صیغه متکلم مع الغیر آورده است.
توضیح
این دعا در المصباح و دیگر کتابهای دعا آورده شده و در کافی در در روایت حسنی که مانند صحیح است، ذکر کرده است(4)
ولی در ابتدای آن، نماز وجود ندارد. صدوق در کتاب المقنع از میان سایر تعقیبات به همین بسنده کرده و گفته است: کمترین دعایی که بعد از نماز واجب کفایت میکند، این است که بگویی: «اللهم صلِّ...» تا آخر دعا. سپس گفته: اگر امام جماعت باشی، روا نیست که آن را طول دهی؛ زیرا امام صادق علیه السلام فرموده است: هر گاه با گروهی نماز خواندی، آسان بگیر و اگر تنها بودی، سنگین؛ که این خود، عبادت است.
ص: 33
و علی ما فی الخبر المراد بها التسبیحات الأربع مطلقا أو بتلک العدد أو هی من جملة المعقبات فیراد به کل الأعمال الصالحة أو ما لها مدخل فی حفظ الإنسان من المهالک و تسمیتها بالمعقبات إما لأنها یعدن مرة بعد أخری أو لأنهن یعقبن الصلاة کما مر أو لأنها بمنزلة جماعة یعقبون المرء لحفظه.
وَ رَوَی الْعَیَّاشِیُ (1)
بِإِسْنَادِهِ عَنْ فُضَیْلِ بْنِ عُثْمَانَ سُکَّرَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: فِی هَذِهِ الْآیَةِ قَالَ هُنَّ الْمُقَدِّمَاتُ الْمُؤَخِّرَاتُ الْمُعَقِّبَاتُ الْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ.
و لعله علیه السلام أشار إلی هذه التسبیحات أو الأعم منها و من سائر الصالحات.
مَعَانِی الْأَخْبَارِ، عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی بِإِسْنَادٍ مُتَّصِلٍ إِلَی الصَّادِقِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: أَدْنَی مَا یُجْزِئُ مِنَ الدُّعَاءِ بَعْدَ الْمَکْتُوبَةِ أَنْ یَقُولَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ کُلِّ شَرٍّ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ عَافِیَتَکَ فِی أُمُورِی کُلِّهَا وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ خِزْیِ الدُّنْیَا وَ عَذَابِ الْآخِرَةِ(2).
الْمَکَارِمُ، عَنْهُ علیه السلام: مِثْلَهُ (3) إِلَّا أَنَّهُ غَیَّرَهُ إِلَی الْمُتَکَلِّمِ مَعَ الْغَیْرِ فِی الضَّمَائِرِ وَ الْأَفْعَالِ کُلِّهَا.
هذا الدعاء مذکور فی المصباح و سائر کتب الدعوات و رواه فی الکافی فی الحسن کالصحیح (4)
و لیس فی أوله الصلاة و الصدوق فی المقنع (5)
اکتفی بهذا فی سائر التعقیبات حیث قال إن أدنی ما یجزئ من الدعاء بعد المکتوبة أن تقول اللهم صل إلی آخر الدعاء ثم قال فإن کنت إماما لم یجز لک أن تطول
فَإِنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِذَا صَلَّیْتَ بِقَوْمٍ فَخَفِّفْ وَ إِذَا کُنْتَ وَحْدَکَ فَثَقِّلْ فَإِنَّهَا الْعِبَادَةُ.
ص: 33
روایت38.
الخصال: امام صادق علیه السلام فرمود: چهار گروه هستند که صدای آفریدگان را میشنوند: پیامبر صلی الله علیه و آله، حور العین، بهشت و آتش؛ پس هر بندهای که بر پیامبر صلی الله علیه و آله صلوات یا سلام بفرستد، به او میرسد و او میشنود؛ هر کس بگوید: «اللهم زوِّجنا من حور العین»،{خدایا، حورالعین را به ازدواج ما در بیاور.} آنها میشنوند و میگویند: پروردگارا، فلانی از ما خواستگاری کرد، پس ما را به ازدواج او در آور؛ هر کس بگوید: «اللهم أدخلنی الجنة»،{خدایا، مرا وارد بهشت نما.}، بهشت میگوید: خدایا، او را در من سکونت ده؛ هر کس از آتش به خدا پناهنده شود، آتش میگوید: پروردگارا، او را از من، در پناه خود گیر.(1)
روایت39.
دعوات الراوندی: براء بن عازب گوید که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: آیا میخواهی تو را به چیزی راهنمایی کنم که اگر انجام دهی، دوست حقیقی خداوند باشی؟ گفتم: بلی. فرمود: بعد از هر نماز، ده مرتبه سبحان الله میگویی و ده مرتبه الحمد لله و ده مرتبه الله اکبر و ده مرتبه لا إله إلا الله میگویی؛ این کار از تو هزار بلا را در دنیا که کمترین آنها برگشتن از دین است، دور میکند و در آخرت، هزار جایگاه را برای تو ذخیره میکند که آسانترین آن، همجواری با پیامبرت، محمد صلی الله علیه و آله است. و پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده است: هر بندهای که بعد از نماز دستانش را گشوده و بگوید: ای خدای من و خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب و خدای جبرئیل و میکائیل و اسرافیل، از تو میخواهم که دعایم را مستجاب کنی که من درماندهام، و در دینم نگه داری که من گرفتارم، و رحمت خودت را بر من برسانی که من گناهکارم، و تهیدستی را از من دور کنی که من بیچارهام؛ قطعاً بر عهده خدا خواهد بود که دستانش را نومید بر نگرداند.
همچنین فرمود: هر کس آیة الکرسی را بعد از هر نماز واجب بخواند، نمازش پذیرفته میشود و در پناه و نگهداری خدا خواهد بود.
ابی جعفر احول گفته است: در زانوهایم نوعی ناراحتی پیش آمد و از آن به امام صادق علیه السلام شکایت کردم؛ پس فرمود: وقتی نماز خواندی، بگو: «یا أجوَد مَن أعطی و خیرَ ما سُئِل، یا أرحمَ مَن استرحَم، اِرحم ضعفی و قلَّةَ حیلَتی و عافِنی مِن وَجَعی»،{ای بزرگوارترین کسی که میبخشد و بهترین کسی که از او درخواست میشود، ای مهربانترین کسی که از او طلب رحمت میشود؛ بر ناتوانی و بیچارگی ام رحم کن و مرا از بیماریام بهبودی بخش.} وی گفته است: این را گفتم و بهبودی یافتم.
روایت40.
عدة الداعی: ابن ابی عمیر از معاویة بن عمار نقل کرده که گفته است: هر کس در
ص: 34
الْخِصَالُ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ زِیَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمْدَانِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَائِذٍ الْأَحْمَسِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: أَرْبَعَةٌ أُوتُوا سَمْعَ الْخَلَائِقِ- النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله وَ حُورُ الْعِینِ وَ الْجَنَّةُ وَ النَّارُ فَمَا مِنْ عَبْدٍ یُصَلِّی عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله أَوْ یُسَلِّمُ عَلَیْهِ إِلَّا بَلَغَهُ ذَلِکَ وَ سَمِعَهُ وَ مَا مِنْ أَحَدٍ قَالَ اللَّهُمَّ زَوِّجْنَا مِنَ الْحُورِ الْعِینِ إِلَّا سَمِعَتْهُ وَ قُلْنَ یَا رَبَّنَا فُلَاناً قَدْ خَطَبَنَا إِلَیْکَ فَزَوِّجْنَا مِنْهُ وَ مَا مِنْ أَحَدٍ یَقُولُ اللَّهُمَّ أَدْخِلْنِی الْجَنَّةَ إِلَّا قَالَتِ الْجَنَّةُ اللَّهُمَّ أَسْکِنْهُ فِیَّ وَ مَا مِنْ أَحَدٍ یَسْتَجِیرُ بِاللَّهِ مِنَ النَّارِ إِلَّا قَالَتِ النَّارُ یَا رَبِّ أَجِرْهُ مِنِّی (1).
دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ،: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام لِلْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ أَ لَا أَدُلُّکَ عَلَی أَمْرٍ إِذَا فَعَلْتَهُ کُنْتَ وَلِیَّ اللَّهِ حَقّاً قُلْتُ بَلَی قَالَ تُسَبِّحُ اللَّهَ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ عَشْراً وَ تَحْمَدُهُ عَشْراً وَ تُکَبِّرُهُ عَشْراً وَ تَقُولُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عَشْراً یَصْرِفُ ذَلِکَ عَنْکَ أَلْفَ بَلِیَّةٍ فِی الدُّنْیَا أَیْسَرُهَا الرِّدَّةُ عَنْ دِینِکَ وَ یَدَّخِرُ لَکَ فِی الْآخِرَةِ أَلْفَ مَنْزِلَةٍ أَیْسَرُهَا مُجَاوَرَةُ نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله مَا مِنْ عَبْدٍ یَبْسُطُ کَفَّیْهِ دُبُرَ صَلَاتِهِ ثُمَّ یَقُولُ إِلَهِی وَ إِلَهَ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ إِلَهَ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ إِسْرَافِیلَ أَسْأَلُکَ أَنْ تَسْتَجِیبَ دَعْوَتِی فَإِنِّی مُضْطَرٌّ وَ تَعْصِمَنِی فِی دِینِی فَإِنِّی مُبْتَلًی وَ تَنَالَنِی بِرَحْمَتِکَ فَإِنِّی مُذْنِبٌ وَ تَنْفِیَ عَنِّی الْفَقْرَ فَإِنِّی مِسْکِینٌ إِلَّا کَانَ حَقّاً عَلَی اللَّهِ أَنْ لَا یَرُدَّ یَدَیْهِ خَائِبَتَیْنِ.
وَ قَالَ علیه السلام: مَنْ قَرَأَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ مَکْتُوبَةٍ تُقُبِّلَتْ صَلَاتُهُ وَ یَکُونُ فِی أَمَانِ اللَّهِ وَ بِعِصْمَةِ اللَّهِ.
وَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْأَحْوَلِ قَالَ: عَرَضَ لِی وَجَعٌ فِی رُکْبَتِی فَشَکَوْتُ ذَلِکَ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقَالَ إِذَا أَنْتَ صَلَّیْتَ فَقُلْ یَا أَجْوَدَ مَنْ أَعْطَی وَ خَیْرَ مَا سُئِلَ یَا أَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ ارْحَمْ ضَعْفِی وَ قِلَّةَ حِیلَتِی وَ عَافِنِی مِنْ وَجَعِی قَالَ فَقُلْتُ فَعُوفِیتُ.
عِدَّةُ الدَّاعِی، رَوَی ابْنُ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: مَنْ قَالَ فِی
ص: 34
دنباله نماز سه بار بگوید: «یا من یفعل ما یشاء و لا یفعل ما یشاء أحد غیره»،{ای کسی که هر چه اراده کند انجام میدهد، و دیگری هر چه اراده کند انجام نمیدهد.} و سپس درخواست نماید، خواستهاش به او داده میشود.
توضیح
این را در الکافی با سند حسن -که مانند صحیح است- روایت کرده است(1)
و عبارت «أحد غیره» یا فاعل همزمان هر دو فعل است و نفی، مربوط به عموم است؛ یعنی کس دیگری غیر از او وجود ندارد که بتواند هر چه را اراده کرد، انجام دهد؛ یا اینکه فاعل «یفعل» ضمیری است که به موصول برمیگردد؛ یعنی خدا هر چه را که دیگری بخواهد، انجام نمیدهد، بلکه انجام دادن او، به مصلحت آن کارها بستگی دارد.
روایت41.
دعائم الاسلام: برای ما روایت شده که علی علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس از امت من نمازش را به جای آورد و پس از آن، دست راستش را به پیشانیاش بکشد و بگوید: {خدایا، ستایش مخصوص توست، هیچ خدایی جز تو وجود ندارد؛ داننده غیب و آشکار هستی؛ خدایا، ناراحتی و غصه و گرفتاریها را خواه آشکار باشند و خواه نهانی، از ما ببر.} قطعاً خداوند خواسته او را به او عطا میکند.(2)
همچنین از علی علیه السلام روایت شده است که بعد از هر نماز واجب میگفت:{خدایا، نورت کامل است و هدایت کردی، پس سپاس تو را؛ بردباریات عظیم است و گذشت کردی، پس سپاس تو را؛ دستت را گشودی و بخشیدی، پس سپاس تو را؛ ای پروردگار ما، چهرهات بزرگوارترین چهرههاست و جایگاهت بهترین جایگاه و هدیه تو سودمندترین هدیه و شیرینترین آنها است؛ اطاعت میشوی ای پروردگار ما، پس تشکر میکنی؛ و نافرمانی میشوی ای پروردگار ما و باز میبخشی؛ درمانده را اجابت میکنی و بدی را برطرف مینمایی و دردمند را از اندوه، بهبودی میدهی و توبه را میپذیری و گناهان را میآمرزی و هیچ کس به سبب بخششهای تو مجازات نمیشود و هیچ شمارندهای نمیتواند نعمتهای تو را به شمارش در آورد و ستایش هیچ ستایندهای به آنچه سزاوار تو است، نمیرسد.}(3)
از امام جعفر صادق فرزند امام محمد باقر علیهما السلام نقل شده است که فرموده است: هرگاه نماز خواندی، در دنباله نمازت بگو:{خدایا، برای تو نماز خواندم و برای تو دعا کردم و به تو امیدوار گشتم، پس از تو میخواهم در نماز و دعایم برکتی قرار دهی که با آن، بدیهایم را بپوشانی و رویم را سفید گردانی و جایگاهم را با آن بزرگوارانه کنی و به خاطر آن، بارم را سبک کنی. خدایا، بارم را سبک گردان و آنچه را پیش توست، مایه خیر و خوشی من قرار ده؛ سپاس خدایی را که نماز را که بر مؤمنان، نوشته شده وقتدار است، از من به جا آورده ساخت.}(4)
ص: 35
دُبُرِ الْفَرِیضَةِ یَا مَنْ یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ وَ لَا یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ أَحَدٌ غَیْرُهُ ثَلَاثاً ثُمَّ سَأَلَ أُعْطِیَ مَا سَأَلَ.
رواه فی الکافی بسند حسن (1)
کالصحیح و قوله أحد غیره إما فاعل الفعلین معا و النفی متعلق بالعموم أی لیس أحد غیره بحیث یقدر أن یفعل ما یشاء أو فاعل یفعل الضمیر الراجع إلی الموصول أی لا یفعل الله کل ما یشاء غیره بل فعله منوط بالمصالح.
دَعَائِمُ الْإِسْلَامِ، رُوِّینَا عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ أُمَّتِی قَضَی الصَّلَاةَ ثُمَّ مَسَحَ جَبْهَتَهُ بِیَدِهِ الْیُمْنَی ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهَادَةِ اللَّهُمَّ أَذْهِبْ عَنَّا الْحَزَنَ وَ الْهَمَّ وَ الْفِتَنَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ إِلَّا أَعْطَاهُ اللَّهُ مَا سَأَلَ (2).
وَ عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام: أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ اللَّهُمَّ تَمَّ نُورُکَ فَهَدَیْتَ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ عَظُمَ حِلْمُکَ فَعَفَوْتَ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ بَسَطْتَ یَدَکَ فَأَعْطَیْتَ فَلَکَ الْحَمْدُ رَبَّنَا وَجْهُکَ أَکْرَمُ الْوُجُوهِ وَ جَاهُکَ خَیْرُ الْجَاهِ وَ عَطِیَّتُکَ أَنْفَعُ الْعَطِیَّةِ وَ أَهْنَؤُهَا، تُطَاعُ رَبَّنَا فَتَشْکُرُ وَ تُعْصَی رَبَّنَا فَتَغْفِرُ تُجِیبُ الْمُضْطَرَّ وَ تَکْشِفُ السُّوءَ وَ تَشْفِی السَّقِیمَ مِنَ الْکَرْبِ وَ تَقْبَلُ التَّوْبَةَ وَ تَغْفِرُ الذُّنُوبَ لَا یَجْزِی بِآلَائِکَ أَحَدٌ وَ لَا یُحْصِی نِعْمَتَکَ عَادٌّ وَ لَا یَبْلُغُ مِدْحَتَکَ قَوْلُ قَائِلٍ (3).
وَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام أَنَّهُ قَالَ: إِذَا صَلَّیْتَ فَقُلْ بِعَقِبِ صَلَاتِکَ اللَّهُمَّ لَکَ صَلَّیْتُ وَ لَکَ دَعَوْتُ وَ إِلَیْکَ رَجَوْتُ فَأَسْأَلُکَ أَنْ تَجْعَلَ لِی فِی صَلَاتِی وَ دُعَائِی بَرَکَةً تُکَفِّرُ بِهَا سَیِّئَاتِی وَ تُبَیِّضُ بِهَا وَجْهِی وَ تُکْرِمُ بِهَا مَقَامِی وَ تَحُطُّ بِهَا عَنِّی وِزْرِی اللَّهُمَّ احْطُطْ عَنِّی وِزْرِی وَ اجْعَلْ مَا عِنْدَکَ خَیْراً لِی الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی قَضَی عَنِّی صَلَاةً- کانَتْ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً(4).
ص: 35
و از علی علیه السلام نقل شده است که بعد از سلامِ نماز میگفت: {خدایا، آنچه را پیش از این مرتکب شدهام و آنچه را بعد از این مرتکب میشوم و آنچه را که پنهان داشتهام و آنچه را آشکار ساختهام و آنچه را بهتر از من نسبت به آنها علم داری، همه را بیامرز؛ تنها تو قبل از همه چیز بودهای و تنها تو بعد از همه چیز خواهی بود، هیچ خدایی جز تو وجود ندارد.}(1)
و نیز از علی علیه السلام نقل شده است که فرمود: از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که میفرمود: هر کس در دنباله هر نماز واجب، صد مرتبه «قل هو الله أحد» بخواند، در قیامت در حالی از پل صراط عبور میکند که هشت ذراع در طرف راست او و هشت ذراع در طرف چپ او جا باشد و جبرئیل اختیار او را به دست گرفته باشد و او از سمت راست و چپ به آتش مینگرد، پس اگر کسی از آشنایان را ببیند که به گناهی غیر از شرک در آنجا وارد شده باشد، دستش را میگیرد و با شفاعت خود، وارد بهشت میسازد.(2)
همچنین از جعفر بن محمد علیهما السلام نقل شده است که فرمود: هر گاه سلام نماز را دادی، سه مرتبه تکبیر بگو و بعد از آن بگو: {هیچ خدایی جز الله وجود ندارد، تنهاست و شریکی برای او نیست؛ فرمانروایی و ستایش مخصوص اوست؛ خوبی تنها به دست اوست و او بر هر چیزی توانا است. هیچ خدایی جز الله وجود ندارد، تنهاست، وعدهاش را به انجام رساند و بندهاش را یاری کرد و به تنهایی همه گروهها را شکست داد، پس فرمانروایی و ستایش مخصوص اوست، سپاس خدایی را که پروردگار جهانیان است.} سپس ده مرتبه «لا إله إلا الله و الله أکبر سبحان الله و الحمد لله»،{هیچ خدایی جز الله وجود ندارد و خدا بزرگتر است، خدا منزه و پاک است و ستایش مخصوص خدا است.} را بگو که مستحب است.(3)
و نیز از آن حضرت علیه السلام است که تسبیح بعد از نماز را سی مرتبه اعلام کرد و فرمود: اگر تسبیح و تحمید و تکبیر، صد مرتبه باشد، با فضیلتتر است.(4)
از امامان علیهم السلام برای ما اینگونه روایت شده که بعد از آن و بعد از هر نماز واجب، دستور دادهاند تقرب صورت گیرد و آن، عبارت است از این است که نمازگزار بعد از تمام شدن نماز و قبل از اینکه از جای خود برخیزد و بعد از آنکه دعای دلخواه خود را خواند، دستانش را بگشاید - و اگر خواست، میتواند آن دعای دلخواه خود را بعد از این بخواند که همین بهتر است - و کف دستانش را به طرف بالا و پشت آنها را رو به پایین بگیرد و بگوید:{خدایا، من به واسطه محمد، فرستاده و پیامبر تو به تو نزدیکی میجویم؛ و نیز به واسطه علی، که جانشین او و دوستدار تو بود؛ و نیز به امامان پاک از نسل او، حسن و حسین و علی بن حسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد علیهم السلام - و همین طور تک تک امامان را اسم میبرد تا اینکه به امام زمان خودش برسد، سپس میگوید:- خدایا، من به واسطه اینان به تو نزدیکی میجویم و آنان را دوست میدارم و از دشمنان آنان، بیزاری میجویم و گواهی میدهم ای خدا، به حقیقت اخلاص و به درستی یقین، که آنها جانشینان تو در زمین و حجتهای تو برای بندگان و وسیله ارتباط آنان با تو و درهای رحمت تو هستند.
ص: 36
وَ عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام: أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ بَعْدَ السَّلَامِ- اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی مَا قَدَّمْتُ وَ مَا أَخَّرْتُ وَ مَا أَسْرَرْتُ وَ مَا أَعْلَنْتُ وَ مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّی أَنْتَ الْمُقَدِّمُ أَنْتَ الْمُؤَخِّرُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ (1).
وَ عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ: مَنْ قَرَأَ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ مَکْتُوبَةٍ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ مِائَةَ مَرَّةٍ جَازَ الصِّرَاطَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ عَنْ یَمِینِهِ ثَمَانِیَةَ أَذْرُعٍ وَ عَنْ شِمَالِهِ ثَمَانِیَةَ أَذْرُعٍ وَ جَبْرَئِیلُ آخِذٌ بِحُجْزَتِهِ وَ هُوَ یَنْظُرُ فِی النَّارِ یَمِیناً وَ شِمَالًا فَمَنْ رَأَی فِیهَا مِمَّنْ یَعْرِفُهُ دَخَلَ بِذَنْبٍ غَیْرِ شِرْکٍ أَخَذَ بِیَدِهِ فَأَدْخَلَهُ الْجَنَّةَ بِشَفَاعَتِهِ (2).
وَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: إِذَا سَلَّمْتَ مِنَ الصَّلَاةِ فَکَبِّرْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ قُلْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ أَنْجَزَ وَعْدَهُ وَ نَصَرَ عَبْدَهُ وَ غَلَبَ الْأَحْزَابَ وَحْدَهُ فَلَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ثُمَّ قُلْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَشْرَ مَرَّاتٍ فَإِنَّ ذَلِکَ کَانَ یُسْتَحَبُ (3).
وَ عَنْهُ علیه السلام: أَنَّهُ قَالَ فِی التَّسْبِیحِ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ ثَلَاثِینَ مَرَّةً فَإِنْ بَلَغَ مِائَةً فِی التَّسْبِیحِ وَ التَّحْمِیدِ وَ التَّکْبِیرِ فَهُوَ أَفْضَلُ (4).
وَ رُوِّینَا عَنِ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام: أَنَّهُمْ أَمَرُوا بَعْدَ ذَلِکَ بِالتَّقَرُّبِ بِعَقِبِ کُلِّ صَلَاةٍ فَرِیضَةٍ وَ التَّقَرُّبُ أَنْ یَبْسُطَ الْمُصَلِّی یَدَیْهِ بَعْدَ فَرَاغِهِ مِنَ الصَّلَاةِ وَ قَبْلَ أَنْ یَقُومَ مِنْ مَقَامِهِ وَ بَعْدَ أَنْ یَدْعُوَ إِنْ شَاءَ مَا أَحَبَّ وَ إِنْ شَاءَ جَعَلَ الدُّعَاءَ بَعْدَ التَّقَرُّبِ وَ هُوَ أَحْسَنُ وَ یَرْفَعُ بَاطِنَ کَفَّیْهِ وَ یُقَلِّبُ ظَاهِرَهُمَا وَ یَقُولُ- اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ رَسُولِکَ وَ نَبِیِّکَ وَ بِعَلِیٍّ وَصِیِّهِ وَ وَلِیِّکَ وَ بِالْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ الطَّاهِرِینَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ یُسَمِّی الْأَئِمَّةَ إِمَاماً إِمَاماً حَتَّی یُسَمِّیَ إِمَامَ عَصْرِهِ ثُمَّ یَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِهِمْ وَ أَتَوَلَّاهُمْ وَ أَتَبَرَّأُ مِنْ أَعْدَائِهِمْ وَ أَشْهَدُ اللَّهُمَّ بِحَقَائِقِ الْإِخْلَاصِ وَ صِدْقِ الْیَقِینِ أَنَّهُمْ خُلَفَاؤُکَ فِی أَرْضِکَ وَ حُجَجُکَ عَلَی عِبَادِکَ وَ الْوَسَائِلُ إِلَیْکَ وَ أَبْوَابُ رَحْمَتِکَ
ص: 36
خدایا، مرا با آنان محشور کن و مرا از زمره دوستداران آنان بیرون ساز و بر پیمان آنان، استواریام ده و به احترام آنان، در دنیا و آخرت مرا آبرومند و از نزدیکانشان قرار ده و یقین را در دلم همیشگی ساز و بر هدایت و نور من بیفزای.
خدایا، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و از بزرگترین هدایایی که به بندگان مؤمن خودت دادهای، به من عطا کن تا موجب ایمنی من از عذاب تو باشد و مستوجب رضایت و رحمتت بگردم و به اذن خود، مرا به حقیقت آنچه در آن اختلاف میورزند، راهنمایی کن که تو هر کسی را بخواهی به راه راست هدایت میکنی؛ از تو میخواهم ای پروردگار، در دنیا و در آخرت برای من نیکی قرار دهی و از تو میخواهم که مرا از عذاب آتش نگه داری.}(1)
روایت42.
ثواب الاعمال: امام رضا علیه السلام فرمود: هر کس بعد از هر نماز، آیة الکرسی بخواند، هیچ [جانور] نیشداری به او ضرر نمیرساند.(2)
دعوات الراوندی: مثل این روایت را به صورت مرسل نقل کرده است.
توضیح
فیروز آبادی گفته است: «الحمة» جای جمع شدن سم است؛ یا نیشی که زنبور یا مار یا امثال آن میزنند و با آن میگزند. پایان. العکبری در شرح المقامات گفته است: «الحمة» در اصل، سم عقرب و زنبور و مانند آن است و هر کس معنی آن را عقرب بداند، در اشتباه است.
روایت43.
کتاب الزهد: امام صادق علیه السلام فرمود: اگر یکی از حوریان بهشت بر اهل دنیا آشکار شود و یکی از گیسوان خود را نمایان سازد، همه اهل دنیا دلباخته او میشوند. اگر نمازگزاری بعد از خواندن نماز، ازدواج با حوریان را از خداوند نخواهد، آنان میگویند: این چقدر به ما بی رغبت است!
روایت44.
جنة الامان و اختیار ابن الباقی و البلد الأمین: در دست نوشته شهید - که رحمت خدا بر او باد- دیدم که پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده است: هر کس میخواهد در روز قیامت خداوند از کارهای زشت او بازخواست نکند و پرونده او را نگشاید، بعد از هر نماز این دعا را بخواند: {خدایا، آمرزش تو امیدوار کنندهتر از
ص: 37
اللَّهُمَّ احْشُرْنِی مَعَهُمْ وَ لَا تُخْرِجْنِی مِنْ جُمْلَةِ أَوْلِیَائِهِمْ وَ ثَبِّتْنِی عَلَی عَهْدِهِمْ وَ اجْعَلْنِی بِهِمْ عِنْدَکَ وَجِیهاً فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ وَ ثَبِّتِ الْیَقِینَ فِی قَلْبِی وَ زِدْنِی هُدًی وَ نُوراً اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعْطِنِی مِنْ جَزِیلِ مَا أَعْطَیْتَ عِبَادَکَ الْمُؤْمِنِینَ مَا آمَنُ بِهِ مِنْ عِقَابِکَ وَ أَسْتَوْجِبُ بِهِ رِضَاکَ وَ رَحْمَتَکَ وَ اهْدِنِی إِلَی مَا اخْتُلِفَ فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِکَ إِنَّکَ تَهْدِی مَنْ تَشَاءُ إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ وَ أَسْأَلُکَ یَا رَبِّ فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تَقِیَنِی عَذَابَ النَّارِ(1).
ثَوَابُ الْأَعْمَالِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِیدِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مِهْزَمٍ عَنْ رَجُلٍ عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: مَنْ قَرَأَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ دُبُرَ کُلِّ صَلَاةٍ لَمْ یَضُرَّهُ ذُو حُمَةٍ(2).
دعوات الراوندی، مرسلا: مثله
قال الفیروزآبادی الحمة کثبة السم أو الإبرة یضرب بها الزنبور و الحیة و نحو ذلک و یلذع بها انتهی و قال العکبری فی شرح المقامات الحمة فی الأصل السم من العقرب و الزنبور و غیرها و من جعلها شوکة العقرب فقد أخطأ.
کِتَابُ الزُّهْدِ، لِلْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ عَنْ دُرُسْتَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: لَوْ أَنَّ حُوراً مِنْ حُورِ الْجَنَّةِ أَشْرَفَتْ عَلَی أَهْلِ الدُّنْیَا وَ أَبْدَتْ ذُؤَابَةً مِنْ ذَوَائِبِهَا لَافْتَتَنَ بِهَا أَهْلُ الدُّنْیَا وَ إِنَّ الْمُصَلِّی لَیُصَلِّی فَإِنْ لَمْ یَسْأَلْ رَبَّهُ أَنْ یُزَوِّجَهُ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ قُلْنَ مَا أَزْهَدَ هَذَا فِینَا.
جُنَّةُ الْأَمَانِ، وَ اخْتِیَارُ ابْنِ الْبَاقِی، وَ الْبَلَدُ الْأَمِینُ، رَأَیْتُ بِخَطِّ الشَّهِیدِ ره أَنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله قَالَ: مَنْ أَرَادَ أَنْ لَا یَقِفَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَی قَبِیحِ أَعْمَالِهِ وَ لَا یُنْشَرَ لَهُ دِیوَانٌ فَلْیَقْرَأْ هَذَا الدُّعَاءَ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ وَ هُوَ اللَّهُمَّ إِنَّ مَغْفِرَتَکَ أَرْجَی مِنْ
ص: 37
عمل من است و رحمت تو گستردهتر از گناه من؛ خدایا، اگر گناه من پیش تو بزرگ است، پس گذشت تو بزرگتر از گناه من است؛ خدایا، گرچه من سزاوار نیستم که مرا مورد رحمت خودت قرار دهی، ولی رحمت تو این قابلیت را دارد که به من برسد و مرا در بر بگیرد، چرا که رحمت تو بر همه چیز گسترده است؛ به مهربانیات ای مهربانترین مهربانان.}(1)
روایت45.
البلد الأمین: در کتاب «الفرج بعد الشدة» از ابن ابی الدنیا از پیامبر صلی الله علیه وآله نقل شده است که فرمود: هر کس از ابتدای بقره تا «المفلحون»(2)
و آیه «إلهکم إله واحد»(3)
و آیة الکرسی تا «خالدون» و «إن ربکم الله» در سوره اعراف تا «المحسنین»(4)
و از ابتدای صافات تا «لازب»(5)
و «یا معشر الجن و الإنس» در سوره الرحمن، تا «تنتصران»(6) و آخر سوره حشر و «قل اُوحی» تا «شططاً»(7)
را بخواند، خدای متعال شر هر شیطان عصیانگر و فرمانروای سرکش را از او دور میکند.(8)
همان کتاب: آنچه را که از علی علیه السلام روایت شده است، بعد از هر نماز واجب میگویی: {ای خدای من، این نماز من بود که آن را نه به خاطر نیاز تو به آن و نه به خاطر رغبتی که در آن داشته باشی، بلکه فقط به خاطر بزرگ داشتن و اطاعت و اجابت کردن آنچه مرا به آن امر کرده بودی، به جای آوردم. ای معبود من، اگر در رکوع یا سجده آن، اشتباه یا نقصی وجود داشت، پس مرا مورد بازخواست قرار مده و با قبول کردن آن و آمرزش خودت، بر من تقضل نما؛ به مهربانیات ای مهربانترین مهربانان.}
همان کتاب: در کتاب نزهة الخواطر از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمود: هر کس بعد از هر نماز واجب، ده مرتبه توحید را بخواند، خداوند حور العین را به ازدواج او در میآورد .
روایت46.
نهایة الشیخ: بعد از تسبیح حضرت زهرا سلام الله علیها میگویی: {خدایا، تو خود سلام هستی و سلام از توست
ص: 38
عَمَلِی وَ إِنَّ رَحْمَتَکَ أَوْسَعُ مِنْ ذَنْبِی اللَّهُمَّ إِنْ کَانَ ذَنْبِی عِنْدَکَ عَظِیماً فَعَفْوُکَ أَعْظَمُ مِنْ ذَنْبِی اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ أَکُنْ أَهْلًا أَنْ تَرْحَمَنِی فَرَحْمَتُکَ أَهْلٌ أَنْ تَبْلُغَنِی وَ تَسَعَنِی لِأَنَّهَا وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ ءٍ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ (1).
الْبَلَدُ الْأَمِینُ، فِی کِتَابِ الْفَرَجِ بَعْدَ الشِّدَّةِ لِابْنِ أَبِی الدُّنْیَا عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ: مَنْ قَرَأَ أَوَّلَ الْبَقَرَةِ إِلَی الْمُفْلِحُونَ (2) وَ إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ الْآیَةَ(3) وَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ إِلَی خالِدُونَ وَ إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ فِی الْأَعْرَافِ إِلَی الْمُحْسِنِینَ (4) وَ أَوَّلَ الصَّافَّاتِ إِلَی لازِبٍ (5) وَ یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فِی الرَّحْمَنِ إِلَی تَنْتَصِرانِ (6) وَ آخِرَ سُورَةِ الْحَشْرِ وَ قُلْ أُوحِیَ إِلَی قَوْلِهِ شَطَطاً(7) کَفَی اللَّهُ تَعَالَی عَنْهُ شَرَّ کُلِّ شَیْطَانٍ مَارِدٍ وَ سُلْطَانٍ عَاتٍ (8).
وَ مِنْهُ: تَقُولُ مَا رُوِیَ عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام عَقِیبَ کُلِّ فَرِیضَةٍ- إِلَهِی هَذِهِ صَلَاتِی صَلَّیْتُهَا لَا لِحَاجَةٍ مِنْکَ إِلَیْهَا وَ لَا رَغْبَةٍ مِنْکَ فِیهَا إِلَّا تَعْظِیماً وَ طَاعَةً وَ إِجَابَةً لَکَ إِلَی مَا أَمَرْتَنِی إِلَهِی إِنْ کَانَ فِیهَا خَلَلٌ أَوْ نَقْصٌ مِنْ رُکُوعِهَا أَوْ سُجُودِهَا فَلَا تُؤَاخِذْنِی وَ تَفَضَّلْ عَلَیَّ بِالْقَبُولِ وَ الْغُفْرَانِ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
وَ مِنْهُ فِی کِتَابِ نُزْهَةِ الْخَوَاطِرِ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله: مَنْ قَرَأَ التَّوْحِیدَ دُبُرَ کُلِّ فَرِیضَةٍ عَشْراً زَوَّجَهُ اللَّهُ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ.
نِهَایَةُ الشَّیْخِ،: تَقُولُ بَعْدَ تَسْبِیحِ الزَّهْرَاءِ اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلَامُ وَ مِنْکَ السَّلَامُ
ص: 38
و برای توست و به سوی توست و به سوی تو باز میگردد؛ مبارک گشتهای، ای صاحب شکوه و بزرگی؛ سلام بر فرستاده خدا؛ سلام بر پیامبر خدا؛ سلام بر محمد بن عبد الله، آخرین پیامبران؛ سلام بر امامان هدایتگر هدایت یافته؛ سلام بر جبرئیل و میکائیل و عزرائیل و اسرافیل و فرشته مرگ و فرشتگان حمل کننده عرش؛ سلام بر رضوان که کلیددار بهشت است؛ سلام بر مالک که کلیددار آتش جهنم است؛ سلام بر آدم و محمد صلی الله علیه و آله و تمام پیامبران و جانشینان و شهدا و نیکانی که بین این دو بوده اند؛ سلام بر ما و بر بندگان نیک خدا.} سپس بر تکتک امامان علیهم السلام، سلام میفرستی.
روایت47.
مصباح الشیخ و کتاب الکفعمی: از جمله دعاهای سرّ، این است: ای محمد، هر کس از امت تو بخواهد واجبات و مستحباتش پذیرفته شود، بعد از هر نماز واجب یا مستحب بگوید: {ای کسی که برای فرشتگانش دین استواری را که از سوی آنها برای خودش مورد رضایت است، قرار داده است؛ ای کسی که همه آفریدگان خود به جز فرشتگان را برای آزمودن با دین آفرید؛ ای کسی که برای دینش، کسانی از آفریدههایش را برگزید و به سوی کسانی که پایینتر از آنان بودند، فرستاد؛ ای کسی که دینداران را به خاطر آنکه به دین عمل میکنند، پاداش میدهی؛ به حق آن اسمت که همه خوبیها به آنها منسوب است، از دینداران خودت که حق آن را بر آنان الزامی کردهای و به سبب آن، بر دیگران برگزیدهای و دلهای مشتاقان را برای ادای حقت در آن فارغ کردهای و به احترام آن اسمت که شرح همه چیز در آن است، هیچ چیز به جز دینت را نزد من با آشکارترین فضیلت و برایم دوست داشتنیترین و طوری که به من، بیشترین پیوستگی را داشته باشد، قرار نده و مرا از آن جدا شده مگردان و آن را بر عقل و خواهش و نهان و آشکار من، پیروز قرار ده، و در اطاعت از تو در دین، اختیار مرا به هر آن چیزی که رضایت خودت را از من در آن میبینی، قرار ده.}(1)
توضیح
«المؤثر به»، یعنی دینی که انتخاب کردهای و به سبب آن، بعضی از آفریدههایت را بر سایرین برگزیدهای. «اغلب بالی»، یعنی ذهن مرا مغلوب خود قرار ده تا آن گونه که تو دوست میداری، تصرف کند؛ پس منظور از غلبه، لازم آن است و آنچه ما در نسخهها مشاهده کردیم، همین طور با «غین» بود و شاید «قاف» مناسبتر باشد. جوهری گفته است: «سفعت بناصیته»، یعنی گرفتی. این کلام خداوند متعال که فرموده است: «لَنَسفَعاً بالنّاصیة»،(2){موی
پیشانی [او] را سخت بگیریم.} نیز از همین قبیل است.
روایت48.
الاقبال: از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرموده است: بعد از تمام شدن نمازت، این دعا را بخوان: «اللهم إنی أدینک بطاعتک و ولایتک و ولایة رسولک و ولایة الأئمة من أولهم
ص: 39
وَ لَکَ السَّلَامُ وَ إِلَیْکَ السَّلَامُ وَ إِلَیْکَ یَرْجِعُ السَّلَامُ تَبَارَکْتَ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ السَّلَامُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَی نَبِیِّ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَی مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ السَّلَامُ عَلَی الْأَئِمَّةِ الْهَادِینَ الْمَهْدِیِّینَ السَّلَامُ عَلَی جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ عِزْرَائِیلَ وَ إِسْرَافِیلَ وَ مَلَکِ الْمَوْتِ وَ حَمَلَةِ الْعَرْشِ السَّلَامُ عَلَی رِضْوَانَ خَازِنِ الْجِنَانِ السَّلَامُ عَلَی مَالِکٍ خَازِنِ النِّیرَانِ السَّلَامُ عَلَی آدَمَ وَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ مَنْ بَیْنَهُمَا مِنَ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْأَوْصِیَاءِ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصُّلَحَاءِ السَّلَامُ عَلَیْنَا وَ عَلَی عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِینَ ثُمَّ یُسَلِّمُ عَلَی الْأَئِمَّةِ علیهم السلام وَاحِداً وَاحِداً.
مِصْبَاحُ الشَّیْخِ، وَ کِتَابُ الْکَفْعَمِیِّ، مِنْ أَدْعِیَةِ السِّرِّ: یَا مُحَمَّدُ وَ مَنْ أَرَادَ مِنْ أُمَّتِکَ أَنْ تُقْبَلَ الْفَرَائِضُ وَ النَّوَافِلُ مِنْهُ فَلْیَقُلْ خَلْفَ کُلِّ فَرِیضَةٍ أَوْ تَطَوُّعٍ- یَا شَارِعاً لِمَلَائِکَتِهِ الدِّینَ الْقَیِّمَ دِیناً رَاضِیاً بِهِ مِنْهُمْ لِنَفْسِهِ وَ یَا خَالِقَ مَنْ سِوَی الْمَلَائِکَةِ مِنْ خَلْقِهِ لِلِابْتِلَاءِ بِدِینِهِ وَ یَا مُسْتَخِصّاً مِنْ خَلْقِهِ لِدِینِهِ رُسُلًا بِدِینِهِ إِلَی مَنْ دُونَهُمْ وَ یَا مُجَازِی أَهْلِ الدِّینِ بِمَا عَمِلُوا فِی الدِّینِ اجْعَلْنِی بِحَقِّ اسْمِکَ الَّذِی کُلُّ شَیْ ءٍ مِنَ الْخَیْرَاتِ مَنْسُوبٌ إِلَیْهِ مِنْ أَهْلِ دِینِکَ الْمُؤْثَرِ بِهِ بِإِلْزَامِکَهُمْ حَقَّهُ وَ تَفْرِیغِکَ قُلُوبَهُمُ الْمُرَغَّبَةِ فِی أَدَاءِ حَقِّکَ فِیهِ إِلَیْکَ لَا تَجْعَلْ بِحَقِّ اسْمِکَ الَّذِی فِیهِ تَفْصِیلُ الْأُمُورِ کُلِّهَا شَیْئاً سِوَی دِینِکَ عِنْدِی أَبْیَنَ فَضْلًا وَ لَا إِلَیَّ أَشَدَّ تَحَبُّباً وَ لَا بِی لَاصِقاً وَ لَا أَنَا إِلَیْهِ مُنْقَطِعاً وَ اغْلِبْ بَالِی وَ هَوَایَ وَ سَرِیرَتِی وَ عَلَانِیَتِی وَ اسْفَعْ بِنَاصِیَتِی إِلَی کُلِّ مَا تَرَاهُ لَکَ مِنِّی رِضًی مِنْ طَاعَتِکَ فِی الدِّینِ (1).
المؤثر به أی الدین الذی تأثر و تختار بسببه بعض الخلق علی بعض و اغلب بالی أی صر غالبا علیها حتی تصرفها إلی ما تحب فالمراد بالغلبة لازمها و ما رأینا من النسخ هکذا بالغین و لعل القاف أنسب و قال الجوهری سفعت بناصیته أی أخذت و منه قوله تعالی لنسفعا بالناصیة.
الْإِقْبَالُ رُوِیَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِذَا فَرَغْتَ مِنْ صَلَاتِکَ فَقُلْ هَذَا الدُّعَاءَ- اللَّهُمَّ إِنِّی أَدِینُکَ بِطَاعَتِکَ وَ وَلَایَتِکَ وَ وَلَایَةِ رَسُولِکَ وَ وَلَایَةِ الْأَئِمَّةِ مِنْ أَوَّلِهِمْ
ص: 39
إلی آخرهم»،{خدایا، من با اطاعت از تو و ولایت تو و ولایت پیامبرت و ولایت امامان، از اولین آنها تا آخرینشان، دینداری میکنم.} و همه آنان را نام ببر و بگو: {آمین. به اطاعت و ولایت آنها دینداری میکنم و به برتریهایی که به آنان دادهای، راضیام، نه اینکه انکار یا سرکشی کنم، به معنی و محتوای آنچه در کتاب خودت و با حدود آن به ما دادهای و آنچه به ما ندادهای، ایمان دارم و به آن اقرار میکنم؛ به آنچه تو بدان راضی هستی، من هم تسلیم میشوم و رضایت دارم. خدایا، به خاطر آن، رضایت تو را و سرای آخرت را خواستارم و در مورد آن، از تو هراسان و به سوی تو روی میآورم؛ پس مرا تا زمانی که زنده میداری، بر آن پایبند زنده بدار و آنگاه که میمیرانی، بر آن پایبند بمیران و هنگام بر انگیختن نیز، مرا پایبند به آن برانگیز و اگر در گذشته کوتاهیای داشته ام، پس از آن به سوی تو بازمیگردم و به آنچه پیش توست، به تو شوق دارم و از تو میخواهم که مرا از نافرمانی هایت نگاه داری و تا زمانی که زندهام میداری، مرا به اندازه چشم به هم زدنی و نه کمتر از آن و نه بیشتر از آن، به خودم وامگذار که نفس، دستور فراوان به بدی میدهد، مگر اینکه تو رحم کنی، ای بهترین رحم کنندگان. و از تو میخواهم مرا بر اطاعت از خودت نگاه داری، تا آن دم که جانم را در پایبندی به آن بگیری و خود، از من راضی باشی و پایان زندگیام را خوشبختی قرار دهی و مرا هرگز از آن رویگردان ننمایی و هیچ توانی جز به سبب تو، وجود ندارد.}(1)
روایت49.
الکافی: عبد الملک قمی از برادرش ادریس نقل کرده که از امام صادق علیه السلام شنیدم که میفرمود: بعد از تمام شدن نمازت بگو:... و دعا را گفت تا رسید به اینجا که «سپس بگو: من به اطاعت و ولایت تو و ولایت آنان دینداری میکنم» ... «نه از روی انکار و نه سرکشی» ... «به آن اقرار میکنم و تسلیم میشوم و به آنچه تو درباره من راضی هستی، راضی ام» ... «تا آن دم که مرا در پایبندی به آن زنده بداری و آنگاه که میمیرانی، در پایبندی به آن بمیرانی» ... «تا اینکه مرا در پایبندی به آن بمیرانی».(2)
بیان آن قبل از این گذشت و تکرار آن در اینجا به خاطر اختلاف زیاد در آن و قابل اعتماد بودن سند آن نزد خودم، بوده است.
و از همو به نقل از العدّة از برقی از بعضی از اصحاب به صورت مرفوع نقل شده که فرمود: هر کس بعد از هر نماز واجب، محاسنش را به دست راست بگیرد و در حالی که کف دست چپش به سمت آسمان باشد، سه مرتبه بگوید: «یا ذا الجلال و الإکرام، ارحمنی من النّار»،{ای صاحب شکوه و بزرگواری، از آتش به من رحم کن.} سپس سه مرتبه بگوید: «أجرنی من العذاب الألیم»،{مرا از عذاب دردناک پناه بده.} سپس دستش را از محاسنش برمیدارد و بالا میبرد و کف دستش را به سمت آسمان میگیرد و میگوید: «یا عزیز یا کریم یا رحمن یا رحیم»،{ای شکست ناپذیر، ای بزرگوار، ای مهربان، ای بخشایشگر.} و دستانش را میچرخاند و کف دستانش را به سمت آسمان گرفته و میگوید: «أجرنی من العذاب»، {مرا از عذاب پناه بده.} وسه مرتبه «صل علی محمد و الملائکة و الروح»،{بر محمد و فرشتگان و روح، صلوات فرست.} آمرزیده میشود و از او خشنود میگردد و تا مرگ همه آفریدگان و دو گروه بزرگ
ص: 40
إِلَی آخِرِهِمْ وَ سَمِّهِمْ ثُمَّ قُلْ آمِینَ أَدِینُکَ بِطَاعَتِهِمْ وَ وَلَایَتِهِمْ وَ الرِّضَا بِمَا فَضَّلْتَهُمْ بِهِ غَیْرَ مُنْکِرٍ وَ لَا مُسْتَکْبِرٍ عَلَی مَعْنَی مَا أَنْزَلْتَ فِی کِتَابِکَ عَلَی حُدُودِ مَا أَتَانَا فِیهِ وَ مَا لَمْ یَأْتِنَا مُؤْمِنٌ مُقِرٌّ بِذَلِکَ مُسَلِّمٌ رَاضٍ عَمَّا رَضِیتَ بِهِ یَا رَبِّ أُرِیدُ بِهِ وَجْهَکَ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ مَرْهُوباً وَ مَرْغُوباً إِلَیْکَ فِیهِ فَأَحْیِنِی مَا أَحْیَیْتَنِی عَلَیْهِ وَ أَمِتْنِی إِذَا أَمَتَّنِی عَلَیْهِ وَ ابْعَثْنِی إِذَا بَعَثْتَنِی عَلَی ذَلِکَ وَ إِنْ کَانَ مِنِّی تَقْصِیرٌ فِیمَا مَضَی فَإِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ مِنْهُ وَ أَرْغَبُ إِلَیْکَ فِیمَا عِنْدَکَ وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تَعْصِمَنِی مِنْ مَعَاصِیکَ وَ لَا تَکِلَنِی إِلَی نَفْسِی طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَداً مَا أَحْیَیْتَنِی لَا أَقَلَّ مِنْ ذَلِکَ وَ لَا أَکْثَرَ- إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمْتَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تَعْصِمَنِی بِطَاعَتِکَ حَتَّی تَوَفَّانِی عَلَیْهَا وَ أَنْتَ عَنِّی رَاضٍ وَ أَنْ تَخْتِمَ لِی بِالسَّعَادَةِ وَ لَا تُحَوِّلْنِی عَنْهَا أَبَداً وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِکَ (1).
الْکَافِی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَبْدِ الْمَلِکِ الْقُمِّیِّ عَنْ إِدْرِیسَ أَخِیهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ: إِذَا فَرَغْتَ مِنْ صَلَاتِکَ فَقُلْ وَ ذَکَرَ الدُّعَاءَ إِلَی قَوْلِهِ ثُمَّ قُلْ- إِنِّی أَدِینُکَ بِطَاعَتِکَ وَ وَلَایَتِکَ وَ وَلَایَتِهِمْ إِلَی قَوْلِهِ غَیْرَ مُتَکَبِّرٍ وَ لَا مُسْتَکْبِرٍ إِلَی قَوْلِهِ مُقِرٌّ مُسَلِّمٌ بِذَلِکَ رَاضٍ بِمَا رَضِیتَ بِهِ إِلَی قَوْلِهِ مَا أَحْیَیْتَنِی عَلَی ذَلِکَ وَ أَمِتْنِی إِذَا أَمَتَّنِی عَلَی ذَلِکَ إِلَی قَوْلِهِ حَتَّی تَتَوَفَّانِی عَلَیْهَا(2) وَ قَدْ مَرَّ وَ إِنَّمَا کَرَّرْنَا لِلِاخْتِلَافِ الْکَثِیرِ وَ وَثَاقَةِ سَنَدِهِ عِنْدِی.
وَ مِنْهُ عَنِ الْعِدَّةِ عَنِ الْبَرْقِیِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ رَفَعَهُ قَالَ: مَنْ قَالَ بَعْدَ کُلِّ صَلَاةٍ وَ هُوَ آخِذٌ بِلِحْیَتِهِ بِیَدِهِ الْیُمْنَی- یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ ارْحَمْنِی مِنَ النَّارِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ یَدُهُ الْیُسْرَی مَرْفُوعَةٌ بَطْنُهَا إِلَی مَا یَلِی السَّمَاءَ ثُمَّ یَقُولُ أَجِرْنِی مِنَ الْعَذَابِ الْأَلِیمِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ یُؤَخِّرُ یَدَهُ عَنْ لِحْیَتِهِ ثُمَّ یَرْفَعُ یَدَهُ وَ یَجْعَلُ بَطْنَهَا مِمَّا یَلِی السَّمَاءَ ثُمَّ یَقُولُ یَا عَزِیزُ یَا کَرِیمُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ وَ یَقْلِبُ یَدَیْهِ وَ یَجْعَلُ بُطُونَهُمَا مِمَّا یَلِی السَّمَاءَ ثُمَّ یَقُولُ أَجِرْنِی مِنَ الْعَذَابِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ غُفِرَ لَهُ وَ رُضِیَ مِنْهُ وَ وُصِلَ بِالاسْتِغْفَارِ لَهُ حَتَّی یَمُوتَ جَمِیعُ الْخَلَائِقِ إِلَّا الثَّقَلَیْنِ
ص: 40
انس و جن، به طلب آمرزش او ترتیب اثر داده میشود.(1)
گفته است: وقتی از تشهدت فارغ شدی، دستانت را بالا ببر و بگو: {خدایا، مرا بیامرز، آمرزیدنی که هیچ گناهی را باقی نگذارد و بعد از آن هرگز هیچ حرامی را مرتکب نشوم و مرا در ایمنی دار، آن ایمنی که بعد از آن هرگز هیچ نوع گرفتاری نباشد و مرا آن گونه هدایت نما که بعد از آن هرگز گمراه نشوم و از آنچه به من آموختهای ای پروردگار، به من سود رسان و آن را به سود من و نه به ضرر من، قرار بده و به من روزی کافی برسان و مرا به آن راضی گردان، ای پروردگار، و توبهام را بپذیر ای خدا، ای خدا، ای خدا، ای بخشایشگر، ای بخشایشگر، ای بخشایشگر، ای مهربان، ای مهربان، ای مهربان. در مقابل آتش که زبانه میکشد، بر من رحم کن، و دست مرا بر روزی گسترده خود باز نما و با اذن خود، مرا در آن چیزی که در آن در باره حق اختلاف وجود دارد، راهنمایی کن و مرا از شیطان رانده شده نگاه دار و از من به محمد صلی الله علیه و آله درود و سلام فراوان برسان و مرا با هدایت خودت راهنمایی نما و با بینیازی خود، مرا بینیاز کن و مرا در زمره دوستداران پاک خودت قرار ده و درود خدا بر محمد و خاندان محمد را اجابت فرما.}
گفته است: هر کس بعد از هر نمازش این را بگوید، خدا روح او را در قبرش به او برمیگرداند و او تا روز قیامت، زنده و روزی خور و در نعمت و خوشی خواهد بود.(2)
توضیح
آشکارتر آن است که عبارت «و یجعل بطونهما ظهرهما»، پشت دو دست باشد، همان طور که در کتابهای دیگر است. طبق آن، ممکن است منظور از اولی، بالا بردن فقط دست راست، بعد از برداشتن از محاسن باشد، همان طور ظاهر «یده» همین است؛ و گفته شده است: یعنی بعد از چرخاندن، کف دستها را به سمت آسمان قرار میدهد. در عبارت «و وصل»، فاعل وصل، «جمیع الخلایق» و فاعل «یموت»، همان دعا کننده است؛ و گفته شده: کلمه «إلا» در عبارت «إلا الثقلین» به معنای واو عطف است، همانطور که در این فرمایش خداوند متعال به کار رفته است: «لئلا یکون للناس علیکم حجة إلا الذین ظلموا» یعنی «و لا الذین ظلموا» که همان ذکر خاص بعد از عام است و برای اهتمام به کار میرود و پوشیده نماند که آن، تکلف است و نیازی به آن نیست.
«و لا تغادر»، یعنی آمرزش را؛ یا اینکه تو رو به سوی خدای متعال کنی، و جوهری گفته است: «المغادرة»، یعنی ترک کردن؛ و گفته است: «الکفاف» نیز از روزی و به معنای غذا است و آن، چیزی است که از مردم باز دارد؛ یعنی بینیاز کند و در حدیث: «اللهم اجعل رزق آل محمد کفافاً»،{خدایا، روزی خاندان محمد را بینیاز کننده قرار ده.}
ص: 41
الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ (1)
وَ قَالَ إِذَا فَرَغْتَ مِنْ تَشَهُّدِکَ فَارْفَعْ یَدَیْکَ وَ قُلِ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی مَغْفِرَةً عَزْماً لَا تُغَادِرُ ذَنْباً وَ لَا أَرْتَکِبُ بَعْدَهَا مُحَرَّماً أَبَداً وَ عَافِنِی مُعَافَاةً لَا بَلْوَی بَعْدَهَا أَبَداً وَ اهْدِنِی هُدًی لَا أَضِلُّ بَعْدَهُ أَبَداً وَ انْفَعْنِی یَا رَبِّ بِمَا عَلَّمْتَنِی وَ اجْعَلْهُ لِی وَ لَا تَجْعَلْهُ عَلَیَّ وَ ارْزُقْنِی کَفَافاً وَ رَضِّنِی بِهِ یَا رَبَّاهْ وَ تُبْ عَلَیَّ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا رَحِیمُ ارْحَمْنِی مِنَ النَّارِ ذَاتِ السَّعِیرِ وَ ابْسُطْ عَلَیَّ مِنْ سَعَةِ رِزْقِکَ وَ اهْدِنِی لِمَا اخْتُلِفَ فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِکَ وَ اعْصِمْنِی مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ وَ أَبْلِغْ
مُحَمَّداً عَنِّی تَحِیَّةً کَثِیرَةً وَ سَلَاماً وَ اهْدِنِی بِهُدَاکَ وَ أَغْنِنِی بِغِنَاکَ وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَوْلِیَائِکَ الْمُخْلَصِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ آمِینَ قَالَ مَنْ قَالَ هَذَا بَعْدَ کُلِّ صَلَاةٍ رَدَّ اللَّهُ عَلَیْهِ رُوحَهُ فِی قَبْرِهِ وَ کَانَ حَیّاً مَرْزُوقاً نَاعِماً مَسْرُوراً إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ(2).
قوله علیه السلام و یجعل بطونهما الأظهر ظهورهما کما فی سائر الکتب و علیه یمکن أن یراد بالأول رفع الیمنی فقط بعد رفعها عن اللحیة کما هو ظاهر یده و قیل أی ثم یجعل بعد القلب بطونهما إلی السماء قوله علیه السلام و وصل فاعل وصل جمیع الخلائق و فاعل یموت هو الداعی و قیل کلمة إلا فی قوله إلا الثقلین بمعنی واو العطف کما فی قوله تعالی لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ إِلَّا الَّذِینَ ظَلَمُوا(3) أی و لا الذین ظلموا و هو تخصیص بعد التعمیم للاهتمام و لا یخفی أنه تکلف مستغنی عنه.
و لا تغادر أی المغفرة أو أنت مخاطبا إلیه تعالی و قال الجوهری المغادرة الترک و قال الکفاف أیضا من الرزق القوت و هو ما کف عن الناس أی أغنی و فی الحدیث: اللهم اجعل رزق آل محمد کفافا.
ص: 41
روایت50.
مصباح الشیخ و البلد الأمین و جنة الامان: مستحب است انسان بعد از تمام شدن نمازش دعا کند: {خدایا، بر محمد، برگزیده و آخرین پیامبران درود فرست؛ خدایا، بر علی، زمامدار مؤمنان درود فرست، و دشمنان او را دشمن بدار و کسانی را که به او ستم کرده اند، از رحمت خود دور کن و کسانی را که حسن و حسین علیهما السلام را به قتل رساندند، به قتل برسان و کسانی را که در خون آنها شریک شدند، از رحمت خود دور کن و بر فاطمه، دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله درود فرست و کسانی را که درباره او، پیامبرت را اذیت کردند، از رحمت خود دور کن و بر رقیه و زینب درود فرست و کسانی را که در باره آن دو، پیامبرت را اذیت کردند، از رحمت خودت دور کن و بر ابراهیم و قاسم، دو فرزند پیامبرت درود فرست و بر امامان از اهل بیت پیامبرت که امامان هدایت و نشانههای دین و امامان مؤمنان هستند، درود فرست و بر نسل پیامبرت که درودهای خدا بر او و بر آنان باد، درود فرست، و سلام و رحمت خدا و برکتهای او بر آنان باد.}(1)
روایت51.
التهذیب: محمد بن سلیمان دیلمی گفته است: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: فدایت شوم، شیعیان تو میگویند: ایمان، دائمی و موقت است؛ پس چیزی به من بیاموز که با گفتن آن، ایمانم کامل شود. فرمود: بعد از هر نماز واجب بگو: {به پروردگاری خدا و به پیامبری محمد و به اسلام بودن دینم و به قرآن بودن کتابم و به کعبه بودن قبلهام و به ولی و امام بودن علی و حسن و حسین و امامان، درودهای خدا بر آنان، راضیام. خدایا، من به امام بودن آنان راضیام، پس تو نیز مرا مورد رضایت آنان قرار ده که تو بر هر چیزی توانایی.}(2)
روایت52.
الکافی: ابو جعفر بن امام رضا(امام جواد) علیهما السلام فرموده است: وقتی از نماز واجب فارغ شدی، بگو:{ به پروردگاری خدا و به پیامبری محمد و به اسلام بودن دینم و به قرآن بودن کتابم و به امام بودن فلانی و فلانی راضیام. خدایا، فلانی را که ولی توست، از پیش رو و از پشت سر و از راست و از چپ و از بالای سر و از زیر آن، محافظت نما و عمر او را طولانی کن او را به دستور خودت، برپا کننده و یاری کننده دینت قرار ده و آنچه را که دوست دارد، به او بنمایان و چشم او را در خودش و نسلش و خانوادهاش و مالش و بین پیروانش و بین دشمنانش روشن بگردان و آنچه را که از جانب او ازآن بیم دارند، به آنان بنمایان و آنچه را که او در مورد آنان دوست دارد و مایه روشنی چشمش میشود، به او نشان ده و دلهای ما و گروه مؤمنان را شفا ده.}(3)
ص: 42
مِصْبَاحُ الشَّیْخِ، وَ الْبَلَدُ الْأَمِینُ، وَ جُنَّةُ الْأَمَانِ،: یُسْتَحَبُّ أَنْ یَدْعُوَ الْإِنْسَانُ بَعْدَ الْفَرَاغِ مِنْ صَلَاتِهِ- اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَی خَاتَمِ النَّبِیِّینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِیٍّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ الْعَنْ مَنْ ظَلَمَهُ وَ اقْتُلْ مَنْ قَتَلَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ الْعَنْ مَنْ شَرِکَ فِی دَمِهِمَا وَ صَلِّ عَلَی فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ الْعَنْ مَنْ آذَی نَبِیَّکَ فِیهَا وَ صَلِّ عَلَی رُقَیَّةَ وَ زَیْنَبَ وَ الْعَنْ مَنْ آذَی نَبِیَّکَ فِیهِمَا وَ صَلِّ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ الْقَاسِمِ ابْنَیْ نَبِیِّکَ وَ صَلِّ عَلَی الْأَئِمَّةِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکَ أَئِمَّةِ الْهُدَی وَ أَعْلَامِ الدِّینِ أَئِمَّةِ الْمُؤْمِنِینَ وَ صَلِّ عَلَی ذُرِّیَّةِ نَبِیِّکَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ وَ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ (1).
التَّهْذِیبُ، بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ الدَّیْلَمِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ شِیعَتَکَ تَقُولُ إِنَّ الْإِیمَانَ مُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ فَعَلِّمْنِی شَیْئاً إِذَا أَنَا قُلْتُهُ اسْتَکْمَلْتُ الْإِیمَانَ قَالَ قُلْ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ فَرِیضَةٍ رَضِیتُ بِاللَّهِ رَبّاً وَ بِمُحَمَّدٍ نَبِیّاً وَ بِالْإِسْلَامِ دِیناً وَ بِالْقُرْآنِ کِتَاباً وَ بِالْکَعْبَةِ قِبْلَةً وَ بِعَلِیٍّ وَلِیّاً وَ إِمَاماً وَ بِالْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ الْأَئِمَّةِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ اللَّهُمَّ إِنِّی رَضِیتُ بِهِمْ أَئِمَّةً فَارْضَنِی لَهُمْ إِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ(2).
الْکَافِی، عَنِ الْعِدَّةِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَرَجِ عَنْ أَبِی جَعْفَرِ بْنِ الرِّضَا علیهما السلام قَالَ: إِذَا انْصَرَفْتَ مِنْ صَلَاةٍ مَکْتُوبَةٍ فَقُلْ رَضِیتُ بِاللَّهِ رَبّاً وَ بِ مُحَمَّدٍ نَبِیّاً وَ بِالْإِسْلَامِ دِیناً وَ بِالْقُرْآنِ کِتَاباً وَ بِفُلَانٍ وَ فُلَانٍ أَئِمَّةً اللَّهُمَّ وَلِیُّکَ فُلَانٌ فَاحْفَظْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ وَ مِنْ فَوْقِهِ وَ مِنْ تَحْتِهِ وَ امْدُدْ لَهُ فِی عُمُرِهِ وَ اجْعَلْهُ الْقَائِمَ بِأَمْرِکَ وَ الْمُنْتَصِرَ
لِدِینِکَ وَ أَرِهِ مَا یُحِبُّ وَ تَقَرُّ بِهِ عَیْنُهُ فِی نَفْسِهِ وَ ذُرِّیَّتِهِ وَ فِی أَهْلِهِ وَ مَالِهِ وَ فِی شِیعَتِهِ وَ فِی عَدُوِّهِ وَ أَرِهِمْ مِنْهُ مَا یَحْذَرُونَ وَ أَرِهِ فِیهِمْ مَا یُحِبُّ وَ تَقَرُّ بِهِ عَیْنُهُ وَ اشْفِ صُدُورَنَا وَ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِینَ (3).
ص: 42
الکافی: امام صادق علیه السلام فرمود: امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده است: وقتی که از نمازت فارغ شدی، بگو: {خدایا، در هر ایمنی و گرفتاری، مرا در کنار محمد و خاندان محمد قرار ده و در هر جایگاه و بازگشتگاه، مرا کنار محمد و آل محمد قرار ده؛ خدایا، زندگی مرا زندگی آنان و مرگ مرا، مرگ آنان قرار ده و در همه جا، مرا کنار آنان قرار ده و بین من و آنان جدایی مینداز که تو بر هر چیزی توانایی.}(1)
روایت53.
کتاب عاصم بن حمید: محمد بن مسلم گفته است: بر ابی جعفر (امام باقر) علیه السلام وارد شدم و نشستم تا نمازش تمام شود؛ پس پایان دعایش را به یاد سپردم که میخواند: «قل هو الله أحد»... تا آخر سوره، سپس تکرار کرد و بعد از آن، «قل یا أیها الکافرون» را خواند تا به پایان رسید، سپس گفت: «لا أعبد إلا الله، لا أعبد إلا الله، و الاسلام دینی»،{جز خدا را نمیپرستم؛ جز خدا را نمیپرستم؛ اسلام دین من است.} سپس سوره های فلق و ناس را خواند و بعد، آنها را تکرار کرد و سپس گفت: «اللهم صل علی محمد و آل محمد من اتبعه منهم بإحسان»،{خدایا، بر محمد و خاندان محمد درود فرست؛ هر کسی که با نیکی از آنان پیروی نماید.}
توضیح
شاید تکرار سورههای سه گانه با انداختن «قل» در آنها باشد که هنگام قرائت، به صورت کلی، مستحب است و منظور از «آل» در آنجا، تمام نسل و خویشان است.
روایت54.
مصباح الشیخ، و البلد الأمین،(2)
و جنة الامان، و مکارم الاخلاق،(3)
و اختیار ابن الباقی: عبارت از المصباح است؛ سپس سلام میدهد و دستانش را برای تکبیر تا برابر گوشها بالا میآورد و سه مرتبه یکنواخت تکبیر میگوید؛ سپس آنچه را که برای گفتن بعد از هر نماز واجب سزاوار است، میگوید و آن عبارت است از: «لا إله إلا الله إلهاً واحدا و نحن له مسلمون، لا إله إلا الله و لا نعبد إلا إیاه مخلصین له الدین و لو کره المشرکون...»،{هیچ خدایی جز الله وجود ندارد، خدای یکتا، و ما تسلیم اوییم؛ هیچ خدایی جز الله وجود ندارد و ما تنها او را، از روی اخلاص، میپرستیم هر چند مشرکان را خوش نیاید؛ هیچ خدایی جز الله وجود ندارد، پروردگار ما و پدران پیشین ما؛ هیچ خدایی جز الله وجود ندارد، یکتاست، یکتاست، یکتاست؛ به بندهاش راست گفت و وعدهاش را عملی کرد و بندهاش را یاری و سپاهیانش را عزتمند نمود و به تنهایی دشمنانش را شکست داد؛ پس فرمانروایی مخصوص او و ستایش مخصوص اوست؛ زنده میکند و میمیراند و میمیراند و زنده میگرداند و او زندهای است که هرگز نمیمیرد؛ خیر و خوشی به دست اوست و او بر هر چیزی تواناست.} سپس سه مرتبه میگوید: «أستغفر الله الذی لا إله إلا هو الحی القیوم و أتوب إلیه»،{از خدایی که جز او هیچ خدای دیگری نیست، زنده و پایدار است، آمرزش میخواهم و به سوی او باز میگردم.}
ص: 43
وَ مِنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: إِذَا انْصَرَفْتَ مِنَ الصَّلَاةِ قُلْتَ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِی کُلِّ عَافِیَةٍ وَ بَلَاءٍ وَ اجْعَلْنِی مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِی کُلِّ مَثْوًی وَ مُنْقَلَبٍ اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیَایَ مَحْیَاهُمْ وَ مَمَاتِی مَمَاتَهُمْ وَ اجْعَلْنِی مَعَهُمْ فِی الْمَوَاطِنِ کُلِّهَا وَ لَا تُفَرِّقْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ إِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ(1).
کِتَابُ عَاصِمِ بْنِ حُمَیْدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فَجَلَسْتُ حَتَّی فَرَغَ مِنْ صَلَاتِهِ فَحَفِظْتُ فِی آخِرِ دُعَائِهِ وَ هُوَ یَقُولُ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ إِلَی آخِرِ السُّورَةِ ثُمَّ أَعَادَهَا ثُمَّ قَرَأَ قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ حَتَّی خَتَمَهَا تَمَّ قَالَ لَا أَعْبُدُ إِلَّا اللَّهَ لَا أَعْبُدُ إِلَّا اللَّهَ وَ- الْإِسْلَامُ دِینِی ثُمَّ قَرَأَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ ثُمَّ أَعَادَهُمَا ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ مَنِ اتَّبَعَهُ مِنْهُمْ بِإِحْسَانٍ.
لعل إعادة السور الثلاث بإسقاط قل فیهما کما هو المستحب مطلقا عند القراءة و المراد بالآل هنا مطلق الذریة و القرابة.
مِصْبَاحُ الشَّیْخِ، وَ الْبَلَدُ الْأَمِینُ (2)، وَ جُنَّةُ الْأَمَانِ، وَ مَکَارِمُ الْأَخْلَاقِ (3)، وَ اخْتِیَارُ ابْنِ الْبَاقِی، وَ اللَّفْظُ لِلْمِصْبَاحِ: ثُمَّ یُسَلِّمُ ثُمَّ یَرْفَعُ یَدَیْهِ بِالتَّکْبِیرِ إِلَی حِیَالِ أُذُنَیْهِ فَیُکَبِّرُ ثَلَاثَ تَکْبِیرَاتٍ فِی تَرَسُّلٍ وَاحِدٍ ثُمَّ یَقُولُ مَا یَنْبَغِی أَنْ یُقَالَ عَقِیبَ کُلِّ فَرِیضَةٍ وَ هُوَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ إِلَهاً وَاحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَا نَعْبُدُ إِلَّا إِیَّاهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ رَبُّنَا وَ رَبُّ آبَائِنَا الْأَوَّلِینَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ صَدَقَ عَبْدَهُ وَ أَنْجَزَ وَعْدَهُ وَ نَصَرَ عَبْدَهُ وَ أَعَزَّ جُنْدَهُ وَ هَزَمَ الْأَحْزَابَ وَحْدَهُ فَلَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ یُمِیتُ وَ یُحْیِی وَ هُوَ حَیٌّ لَا یَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ ثُمَّ یَقُولُ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ.
ص: 43
سپس میگوید:{خدایا، مرا از پیش خودت هدایت نما و از فضل خودت بر من ارزانی دار و از رحمتت بر من بگستران و از برکتهایت بر من فرو ببار؛ منزهی تو، هیچ خدایی جز تو وجود ندارد، همه گناهان مرا به طور کامل بیامرز که کسی جز تو همه گناهان را به طور کامل نمیبخشد؛ خدایا، از همه خوبیهایی که به آن علم داری، از تو میخواهم و از همه بدیهایی که تو به آن علم داری، به تو پناه میآورم؛ خدایا، ایمنی دادن تو در همه کارهایم را از تو میخواهم و از رسوایی دنیا و شکنجه آخرت به تو پناه میآورم؛ از بدی دنیا و آخرت و بدی هر گرفتاری سخت و از بدی هر جنبندهای که جانش در دست توست، به بزرگواری و شکوهمندیات که از بین نمیرود، و قدرتت که هیچ چیزی نمیتواند جلوگیر آن باشد، پناه میآورم؛ همانا پروردگارم به راه راست قرار دارد و هیچ نیرو و قوتی جز به سبب خدای والا مرتبه و بزرگوار وجود ندارد؛ بر زندهای که هرگز نمیرد، سر سپردهام؛ و ستایش مخصوص خدایی است که نه فرزندی میگیرد و نه کسی در فرمانروایی شریک او میگردد و نه خوار بوده که [نیاز به] سرپرست داشته باشد و او را بسیار بزرگ شمار.}
سپس تسبیح زهرا سلام الله علیها را که شرح آن را قبلاً آوردیم، گفته و بعد از آن میگویی: {هیچ خدایی جز الله وجود ندارد؛ محمد فرستاده خداست؛ علی، ولی خداست؛ خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود می فرستند، ای کسانی که ایمان آورده اید، بر او درود و سلام فراوان بفرستید؛ اطاعت میکنم تو را ای خدا، اطاعت میکنم، و نیکنامی برای تو باد؛ خدایا، بر محمد و خاندان محمد درود فرست، و بر اهل بیت محمد و بر نسل محمد، سلام و رحمت خدا و برکتهای او بر وی و بر آنان؛ و گواهی میدهم که سرسپردگی و اقتدا کردن ما به آنها و راست دانستن آنها از طرف ما وجود دارد؛ پروردگارا، به تو ایمان داریم و فرستادهات را تصدیق میکنیم و کاملا تسلیم هستیم. خدایا، به آنچه فرو فرستادهای ایمان آوردیم و از رسول و خاندان او پیروی کردیم، پس ما را جزو گواهان بنویس.}
سپس میگوید: {خدا، هر آن مقدار که موجودات او را منزه بدارند، و همان گونه که خدا دوست میدارد منزه دانسته شود و همان گونه که سزاوار آن است، و به بزرگواری و شکوه عزتش زیبنده است، معبودی جز الله وجود ندارد، آنگونه که هر چیز او را به یکتایی میستاید، آنگونه که خداوند دوست دارد به یکتایی ستایش شود و آنگونه که او شایسته آن است و آنگونه که سزاوار بزرگواری و شکوهمندی عظمت اوست. منزه است؛ ستایش مخصوص خداست. هیچ خدایی جز الله وجود ندارد، هر آن مقدار که موجودات خدایی جز او ندانند و آن گونه که خدا دوست دارد جز او خدایی دانسته نشود و آنگونه که او سزاوار آن است و همان گونه که به بزرگواری صورت و شکوه عزتش زیبنده است؛ و خدا بزرگتر است، هر آن مقدار که موجودات او را بزرگ تر بدانند و همانگونه که خدا دوست دارد بزرگتر دانسته شود و همانگونه که او سزاوار آن است و به بزرگواری وجهش و شکوه عزتش زیبنده است؛ و خدا منزه است و ستایش مخصوص اوست و هیچ خدایی جز الله وجود ندارد و خدا بزرگتر است، به خاطر هر نعمتی که خدا به سبب آن، به من و به هر یک از آفریدگانش، چه آنها که وجود دارند و چه آنهایی که تا روز قیامت به وجود خواهند آمد، روزی بخشیده است؛
ص: 44
ثُمَّ یَقُولُ اللَّهُمَّ اهْدِنِی مِنْ عِنْدِکَ وَ أَفِضْ عَلَیَّ مِنْ فَضْلِکَ وَ انْشُرْ عَلَیَّ مِنْ رَحْمَتِکَ وَ أَنْزِلْ عَلَیَّ مِنْ بَرَکَاتِکَ سُبْحَانَکَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی کُلَّهَا جَمِیعاً فَإِنَّهُ لَا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ کُلَّهَا جَمِیعاً إِلَّا أَنْتَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ کُلِّ شَرٍّ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ عَافِیَتَکَ فِی أُمُورِی کُلِّهَا وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ خِزْیِ الدُّنْیَا وَ عَذَابِ الْآخِرَةِ وَ أَعُوذُ بِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ وَ عِزَّتِکَ الَّتِی لَا تُرَامُ وَ قُدْرَتِکَ الَّتِی لَا یَمْتَنِعُ مِنْهَا شَیْ ءٌ مِنْ شَرِّ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ شَرِّ الْأَوْجَاعِ کُلِّهَا وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّةٍ أَنْتَ آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ تَوَکَّلْتُ عَلَی الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً ثُمَّ یُسَبِّحُ تَسْبِیحَ الزَّهْرَاءِ علیها السلام وَ قَدْ قَدَّمْنَا شَرْحَهُ وَ تَقُولُ عَقِیبَ ذَلِکَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ- مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِیٌّ وَلِیُّ اللَّهِ- إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْکَ وَ سَعْدَیْکَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَی ذُرِّیَّةِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ التَّسْلِیمَ مِنَّا لَهُمْ وَ الِایتِمَامَ بِهِمْ وَ التَّصْدِیقَ لَهُمْ رَبَّنَا آمَنَّا بِکَ وَ صَدَّقْنَا رَسُولَکَ وَ سَلَّمْنَا تَسْلِیماً- رَبَّنا آمَنَّا بِما أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ وَ آلَ الرَّسُولِ فَاکْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِینَ ثُمَّ یَقُولُ سُبْحَانَ اللَّهِ کُلَّمَا سَبَّحَ اللَّهَ شَیْ ءٌ وَ کَمَا یُحِبُّ اللَّهُ أَنْ یُسَبَّحَ وَ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ وَ کَمَا یَنْبَغِی لِکَرَمِ وَجْهِهِ وَ عِزِّ جَلَالِهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ کُلَّمَا حَمِدَ اللَّهَ شَیْ ءٌ وَ کَمَا یُحِبُّ اللَّهُ أَنْ یُحْمَدَ وَ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ وَ کَمَا یَنْبَغِی لِکَرَمِ وَجْهِهِ وَ عِزِّ جَلَالِهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ کُلَّمَا هَلَّلَ اللَّهَ شَیْ ءٌ وَ کَمَا یُحِبُّ اللَّهُ أَنْ یُهَلَّلَ وَ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ وَ کَمَا یَنْبَغِی لِکَرَمِ وَجْهِهِ وَ عِزِّ جَلَالِهِ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ کُلَّمَا کَبَّرَ اللَّهَ شَیْ ءٌ وَ کَمَا یُحِبُّ اللَّهُ أَنْ یُکَبَّرَ وَ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ وَ کَمَا یَنْبَغِی لِکَرَمِ وَجْهِهِ وَ عِزِّ جَلَالِهِ وَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ عَلَی کُلِّ نِعْمَةٍ أَنْعَمَ بِهَا عَلَیَّ وَ عَلَی کُلِّ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ مِمَّنْ کَانَ أَوْ یَکُونُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ اللَّهُمَ
ص: 44
خدایا، از تو میخواهم بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و از تو خوبیها را، چه آنها که امید دارم و آنچه که امید ندارم، میخواهم و از بدیها، چه آنها که بیم دارم و چه آنها که بیم ندارم، به تو پناه میآورم.}
سپس حمد و آیة الکرسی و شهد الله و آیه ملک و آیه سخره را میخوانی و بعد از آن، سه مرتبه میگویی: «سبحان ربک رب العزة عما یصفون و سلام علی المرسلین و الحمد لله رب العالمین»،{منزه است پروردگار تو، پروردگار شکوهمندی، از آنچه توصیف میکنند و سلام بر فرستادگان و سپاس خدایی را که پروردگار جهانیان است.} سپس سه مرتبه میگویی: {خدایا، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و برای کار من گشایش و راه گریزی قرار ده و از راهی که گمان میبرم و از راهی که گمان نمیبرم، به من روزی برسان و از جایی که مواظب هستم و از جایی که مواظب نیستم، از من نگهبانی کن؛ ای پروردگار محمد و خاندان محمد، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و در گشایش کار خاندان محمد شتاب بفرما و گردنم را از آتش برهان.} و در حالی که با دست راست، ریش خود را گرفته و دست چپ تو باز و کف آن به سمت آسمان باشد، هفت مرتبه بگو: «یا ربّ محمد و آل محمد، صلِّ علی محمد و آل محمد، و عجِّل فرج آل محمد»، {ای پروردگار محمد و خاندان محمد، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و در گشایش کار خاندان محمد شتاب بفرما.} و مثل آن حالت، هفت مرتبه «یا ربّ محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و أعتق رقبتی من النّار»،{ای پروردگار محمد و خاندان محمد، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و گردنم را از آتش برهان.} و چهل مرتبه «سبحان الله و الحمد لله و لا إله إلا الله و الله أکبر»،{خدا منزه است و ستایش مخصوص اوست و هیچ خدایی جز الله وجود ندارد و خدا بزرگتر است.}
سپس بگو:{ای بهترین شنوندگان و ای بهترین بینندگان و ای سریعترین حسابرسان و ای مهربانترین مهربانان و ای بهترین حکم کنندگان و ای فریادرس اندوه داران و ای اجابت کننده دعای گرفتاران؛ تو خدایی هستی که جز تو پروردگار جهانیان، هیچ خدایی نیست؛ تو خدایی هستی که جز تو والا مرتبه بزرگ، هیچ خدایی نیست؛ تو خدایی هستی که جز تو شکست ناپذیر حکیم، هیچ خدایی نیست؛ تو خدایی هستی که جز تو بخشنده مهربان، هیچ خدایی نیست؛ تو خدایی هستی که جز تو مهربان بخشایشگر، هیچ خدایی نیست؛ تو خدایی هستی که جز تو صاحب روز جزا، هیچ خدایی نیست؛ تو خدایی هستی که جز تو که آغاز آفرینش از توست و به سوی تو باز میگردد، هیچ خدایی نیست؛ تو خدایی هستی که جز تو، که از ازل بودهای و تا ابد خواهی بود، هیچ خدایی نیست؛ تو خدایی هستی که جز تو، صاحب اختیار خوبی و بدی، هیچ خدایی نیست؛ تو خدایی هستی که جز تو، آفریننده بهشت و آتش، هیچ خدایی نیست.
تو خدایی هستی که جز تو، یکتای یگانه بینیاز که نه میزاید و نه زاییده میشود و نه برای او همتایی است، هیچ خدایی نیست؛ تو خدایی هستی که جز تو، داننده نهان و آشکار، همان مهربان بخشایشگر، هیچ خدایی وجود ندارد؛ تو خدایی هستی که جز تو، فرمانروای پاک سلامت [بخش، و] مؤمن [به حقیقت حقّه خود] نگهبان، عزیز، جبّار [و] متکبّر، هیچ خدایی نیست؛ پاک است خدا از آنچه [با او] شریک می گردانند؛ تو خدایی هستی که جز تو، خدای خالق نوساز صورتگر [که] بهترین نامها از آنِ توست،
ص: 45
إِنِّی أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَسْأَلُکَ مِنْ خَیْرِ مَا أَرْجُو وَ خَیْرِ مَا لَا أَرْجُو وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا أَحْذَرُ وَ مِنْ شَرِّ مَا لَا أَحْذَرُ ثُمَّ تَقْرَأُ الْحَمْدَ وَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ وَ شَهِدَ اللَّهُ وَ آیَةَ الْمُلْکِ وَ آیَةَ السُّخْرَةِ ثُمَّ تَقُولُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ سُبْحانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ وَ سَلامٌ عَلَی الْمُرْسَلِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ ثُمَّ تَقُولُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْ لِی مِنْ أَمْرِی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً وَ ارْزُقْنِی مِنْ حَیْثُ أَحْتَسِبُ وَ مِنْ حَیْثُ لَا أَحْتَسِبُ وَ احْرُسْنِی مِنْ حَیْثُ أَحْتَرِسُ وَ مِنْ حَیْثُ لَا أَحْتَرِسُ یَا رَبَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعْتِقْ رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ وَ تَقُولُ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ أَنْتَ آخِذٌ بِلِحْیَتِکَ بِیَدِکَ الْیُمْنَی وَ یَدُکَ الْیُسْرَی مَبْسُوطَةٌ بَاطِنُهَا مِمَّا یَلِی السَّمَاءَ یَا رَبَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ سَبْعَ مَرَّاتٍ مِثْلَ ذَلِکَ یَا رَبَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعْتِقْ رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ وَ تَقُولُ أَرْبَعِینَ مَرَّةً سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ ثُمَّ قُلْ یَا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ وَ یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ وَ یَا أَسْرَعَ الْحَاسِبِینَ وَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ یَا أَحْکَمَ الْحَاکِمِینَ وَ یَا صَرِیخَ الْمَکْرُوبِینَ وَ یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ رَبُّ الْعَالَمِینَ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ مَالِکُ یَوْمِ الدِّینِ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ مِنْکَ بَدْءُ الْخَلْقِ وَ إِلَیْکَ یَعُودُ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ لَمْ تَزَلْ وَ لَنْ تَزَالَ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ مَالِکُ الْخَیْرِ وَ الشَّرِّ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ خَالِقُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْوَاحِدُ الْأَحَدُ الصَّمَدُ لَمْ تَلِدْ وَ لَمْ تُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَکَ کُفُواً أَحَدٌ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ- عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَکَ الْأَسْمَاءُ
ص: 45
هیچ خدایی نیست، آنچه در آسمانها و زمین است، تسبیح تو می گویند و تو خدای شکست ناپذیر و حکیم هستی؛ تو خدایی هستی که جز تو، بزرگ و والا مرتبهای که بزرگی پوشش توست، هیچ خدایی نیست.
خدایا، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و مرا بیامرز، آمرزیدنی که قطعا هیچ گناهی را باقی نگذارد و بعد از آن هرگز هیچ حرامی را مرتکب نشوم و مرا در ایمنی دار، آن ایمنی که بعد از آن هرگز هیچ نوعی گرفتاری نباشد و مرا آنگونه هدایت نما که بعد از آن هرگز گمراه نشوم و به من بیاموز آنچه را که به من سود میرساند و از آنچه به من آموختهای ای پروردگار، به من سود رسان و آن را برهانی به سود من و نه به ضرر من، قرار بده و از فضل خود، به مقدار فراوان و کافی بر من بباران و مرا نسبت به آن، راضی بگردان ای پروردگار، و بر من عنایت نما ای خدا، ای مهربان، ای مهر گستر؛ بر محمد و خاندان او درود فرست و بر من رحم کن و مرا از آتش پناه بده، و ای صاحب دوزخ، در روزی گسترده خود بر من، دستم را گشوده ساز و مرا با هدایت خودت، راهنمایی فرما و با بی نیازی خودت، بی نیازم نما و به تقدیرت راضی ام کن و مرا از دوستداران پاک و خالص خودت قرار بده و از سوی من به محمد صلی الله علیه و آله، درود فراوان و سلام برسان و به اذن خود، در آنچه اختلاف وجود دارد، مرا به حقیقت راهنمایی کن که تو، هر کسی را بخواهی، به راه راست راهنمایی میکنی، و مرا از تمام نافرمانیها و از شیطان رانده شده، نگاه دار، و بپذیر ای پروردگار جهانیان.}
بعد از آن، سه مرتبه میگویی: {خدایا، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و از تو خوبی خوب، رضوان تو و بهشت را خواستارم و از بدی بد، خشم تو و آتش، به تو پناه میآورم.} و در حالی که ریش خود را با دست راست گرفته و کف دست چپ را گشوده و به سمت آسمان گرفتهای، سه مرتبه بگو: «یا ذا الجلال و الإکرام صل علی محمد و آل محمد و ارحمنی و أجرنی من النار»،{ای صاحب شکوه و بزرگواری، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و بر من رحم کن و مرا از آتش برهان.} سپس دستت را بالا ببر و کف دستت را به سمت آسمان بگیر و سه مرتبه بگو: «یا عزیز یا کریم، یا غفور یا رحیم»،{ای شکست ناپذیر، ای بزرگوار، ای آمرزنده، ای بسیار مهربان.} سپس دستانت را بچرخان و پشت آنها را به سمت آسمان قرار بده و سه مرتبه بگو: «یا عزیز یا کریم، صل علی محمد و آل محمد و ارحمنی و أجرنی من العذاب الألیم»،{ای شکست ناپذیر، ای بزرگوار، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و بر من رحم کن و مرا از شکنجه دردناک برهان.} سپس آنها را فرود بیاور و بگو: {خدایا، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و مرا در دین، فقیه بگردان و محبوب مسلمانان قرار ده و از من، زبان راستینی نزد دیگران قرار ده و شکوه پرهیزکاران را روزیام کن. ای خدا، ای خدا، ای خدا، از تو به حق کسی که حق او بر تو بزرگ است، میخواهم که بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و مرا در آنچه از حق خود به من شناساندهای، به کار گیر و از روزی خود، آنچه را که از من بازداشتهای، دستم را بر آن گشوده ساز.}
و سه مرتبه بگو: {گواهی میدهم که هیچ خدایی جز الله وجود ندارد، تنهاست و هیچ شریکی برای او نیست؛ فرمانروایی و ستایش مخصوص اوست؛ زنده میکند و میمیراند و میمیراند و زنده میگرداند و او زندهای است که نمیمیرد؛ خیر و خوبی به دست اوست و او بر هر چیزی تواناست.}
ص: 46
الْحُسْنَی یُسَبِّحُ لَکَ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَنْتَ اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْکَبِیرُ الْمُتَعالِ وَ الْکِبْرِیَاءُ رِدَاؤُکَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِی مَغْفِرَةً عَزْماً جَزْماً لَا تُغَادِرُ لِی خَطِیئَةً وَ لَا ذَنْباً وَ لَا أَرْتَکِبُ بَعْدَهَا مُحَرَّماً وَ عَافِنِی مُعَافَاةً لَا تَبْتَلِیَنِّی بَعْدَهَا أَبَداً وَ اهْدِنِی هُدًی لَا أَضِلُّ بَعْدَهَا أَبَداً وَ عَلِّمْنِی مَا یَنْفَعُنِی وَ انْفَعْنِی بِمَا عَلَّمْتَنِی وَ اجْعَلْهُ حُجَّةً لِی لَا عَلَیَّ وَ ارْزُقْنِی مِنْ فَضْلِکَ صَبّاً صَبّاً کَفَافاً کَفَافاً وَ رَضِّنِی بِهِ یَا رَبَّاهْ وَ تُبْ عَلَیَّ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ارْحَمْنِی وَ أَجِرْنِی مِنَ النَّارِ ذَاتِ السَّعِیرِ وَ ابْسُطْ لِی فِی سَعَةِ رِزْقِکَ عَلَیَّ وَ اهْدِنِی بِهُدَاکَ وَ أَغْنِنِی بِغِنَاکَ وَ أَرْضِنِی بِقَضَائِکَ وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَوْلِیَائِکَ الْمُخْلَصِینَ وَ أَبْلِغْ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله عَنِّی تَحِیَّةً کَثِیرَةً وَ سَلَاماً وَ اهْدِنِی لِمَا اخْتُلِفَ فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِکَ إِنَّکَ تَهْدِی مَنْ تَشَاءُ إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ وَ اعْصِمْنِی مِنَ الْمَعَاصِی کُلِّهَا وَ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ ثُمَّ تَقُولُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَسْأَلُکَ خَیْرَ الْخَیْرِ رِضْوَانَکَ وَ الْجَنَّةَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ الشَّرِّ سَخَطِکَ وَ النَّارِ وَ قُلْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ أَنْتَ آخِذٌ بِلِحْیَتِکَ بِیَدِکَ الْیُمْنَی وَ الْیَدُ الْیُسْرَی مَبْسُوطَةٌ بَاطِنُهَا مِمَّا یَلِی السَّمَاءَ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْحَمْنِی وَ أَجِرْنِی مِنَ النَّارِ ثُمَّ ارْفَعْ یَدَکَ وَ اجْعَلْ بَاطِنَهَا مِمَّا یَلِی السَّمَاءَ وَ قُلْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ یَا عَزِیزُ یَا کَرِیمُ یَا غَفُورُ یَا رَحِیمُ ثُمَّ اقْلِبْهُمَا وَ اجْعَلْ ظَاهِرَهُمَا مِمَّا یَلِی السَّمَاءَ وَ قُلْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ یَا عَزِیزُ یَا کَرِیمُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْحَمْنِی وَ أَجِرْنِی مِنَ الْعَذَابِ الْأَلِیمِ ثُمَّ اخْفِضْهُمَا وَ قُلِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ فَقِّهْنِی فِی الدِّینِ وَ حَبِّبْنِی إِلَی الْمُسْلِمِینَ- وَ اجْعَلْ لِی لِسانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ وَ ارْزُقْنِی هَیْبَةَ الْمُتَّقِینَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مَنْ حَقُّهُ عَلَیْکَ عَظِیمٌ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَسْتَعْمِلَنِی بِمَا عَرَّفْتَنِی مِنْ حَقِّکَ وَ أَنْ تَبْسُطَ عَلَیَّ مَا حَظَرْتَ مِنْ رِزْقِکَ وَ قُلْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ یُمِیتُ وَ یُحْیِی وَ هُوَ حَیٌّ لَا یَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ
ص: 46
و سه مرتبه بگو: «یا الله یا رحمان یا رحیم، یا حی یا قیوم، برحمتک أستغیث»،{ای خدا، ای بخشایشگر ، ای مهربان ، ای زنده، ای پایدار، به رحمت تو پناهندهام.} و بگو: {خدایا، تو پشتوانه من هستی؛ تو امید من در هر سختی هستی؛ در هر کاری که برای من پیش بیاید، تو برای من پشتیبان و مایه اعتمادی، پس همه گناهان مرا بیامرز و ناراحتیام را برطرف نما و اندوهم را بگشا و به حلال خودت، مرا از حرام و به فضل خودت، از غیر خودت بینیاز کن و مرا در همه کارها ایمنی دار و مرا از رسوایی دنیا و عذاب آخرت ایمن بدار، از بدی خودم و بدی سایرین و بدی فرمانروا و شیطان و بدکاران، چه از جنیان باشد و چه از انسانها، و بدکاران عرب و عجم و از ارتکاب هر کار حرام و از رویارویی با دوستداران خدا، به تو پناه میآورم. خودم را از هر بدی به خدا میسپارم و تنها بر او توکل میکنم و او پروردگار عرش بزرگ است.} و سه مرتبه بگو: {دینم و خودم و خانوادهام و داراییام و فرزندانم و برادران و خواهران مؤمنم و تمام آنچه را که پروردگارم به من روزی داده است و هر آن کسی را که کارش به من مربوط است، به خدای والا مرتبه و از همه برتر و بزرگوار و بزرگ میسپارم؛ دینم و جانم و خانوادهام و داراییام و فرزندانم و برادران مؤمنم و تمام آنچه را که پروردگارم به من روزی داده است و هر آن کسی را که کارش به من مربوط است، به خدای سزاوار ترس و بیم که همه چیز در برابر بزرگی اش فروتنی میکنند، میسپارم.}
و سه مرتبه بگو: {خودم و دینم و خانوادهام و داراییام و فرزندانم و برادرانم در دین و هر آنچه را که خدا به من روزی داده است و هر آن کسی را که کارش به من واگذار شده است، به خدای یگانه یکتای بینیازی که نه زاده و نه زاییده شده و نه همتایی برای او وجود دارد و به پروردگار شکافنده صبح، از بدی هر آنچه آفریده و از بدی تاریکی، آنگاه که فراگیر شود و از بدی دمندگان افسون در گرهها و از بدی حسود، آنگاه که حسادت بورزد، و به پروردگار مردم، فرمانروای مردم، خداوندگار مردم، از بدی وسوسهگر نهانی که در سینههای مردم وسوسه میکند، چه از جن و [چه از] انس، میسپارم.}
و میگویی: {پروردگارم برایم بسنده است، هیچ خدایی جز او نیست، بر او توکل کردهام و او پروردگار عرش بزرگ است؛ هرچه او خواسته است، وجود دارد و هرچه او نخواهد، به وجود نمیآید؛ گواهی میدهم و میدانم که خداوند بر هر چیزی تواناست و علم خداوند بر هر چیزی احاطه دارد و تعداد هر چیزی را به شمارش میداند. خدایا، من از بدی نفس خودم و از بدی هر جنبندهای که تو زندگیاش را به دست گرفتهای، به تو پناه میآورم؛ همانا پروردگار من بر راه راست قرار دارد.}
ص: 47
وَ قُلْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ بِرَحْمَتِکَ أَسْتَغِیثُ وَ قُلِ اللَّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِی فِی کُلِّ کُرْبَةٍ وَ أَنْتَ رَجَائِی فِی کُلِّ شِدَّةٍ وَ أَنْتَ لِی فِی کُلِّ أَمْرٍ نَزَلَ بِی ثِقَةٌ وَ عُدَّةٌ فَاغْفِرْ لِی ذُنُوبِی کُلَّهَا وَ اکْشِفْ هَمِّی وَ فَرِّجْ غَمِّی وَ أَغْنِنِی بِحَلَالِکَ عَنْ حَرَامِکَ وَ بِفَضْلِکَ عَمَّنْ سِوَاکَ وَ عَافِنِی فِی أُمُورِی کُلِّهَا وَ عَافِنِی مِنْ خِزْیِ الدُّنْیَا وَ عَذَابِ الْآخِرَةِ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ نَفْسِی وَ مِنْ شَرِّ غَیْرِی وَ مِنْ شَرِّ السُّلْطَانِ وَ الشَّیْطَانِ وَ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَ الْعَجَمِ وَ رُکُوبِ الْمَحَارِمِ کُلِّهَا وَ مَنْ نَصَبَ لِأَوْلِیَاءِ اللَّهِ أُجِیرُ نَفْسِی بِاللَّهِ مِنْ کُلِّ سُوءٍ- عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ وَ قُلْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ أَسْتَوْدِعُ اللَّهَ الْعَلِیَّ الْأَعْلَی الْجَلِیلَ الْعَظِیمَ دِینِی وَ نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ مَالِی وَ وُلْدِی وَ إِخْوَانِیَ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَخَوَاتِیَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ جَمِیعَ مَا رَزَقَنِی رَبِّی وَ جَمِیعَ مَنْ یَعْنِینِی أَمْرُهُ أَسْتَوْدِعُ اللَّهَ الْمَرْهُوبَ الْمَخُوفَ الْمُتَضَعْضِعَ لِعَظَمَتِهِ کُلُّ شَیْ ءٍ دِینِی وَ نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ مَالِی وَ وُلْدِی وَ إِخْوَانِیَ الْمُؤْمِنِینَ وَ جَمِیعَ مَا رَزَقَنِی رَبِّی وَ جَمِیعَ مَنْ یَعْنِینِی أَمْرُهُ وَ قُلْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ أُعِیذُ نَفْسِی وَ دِینِی وَ أَهْلِی وَ مَالِی وَ وُلْدِی وَ إِخْوَانِی فِی دِینِی وَ مَا رَزَقَنِی رَبِّی وَ مَنْ یَعْنِینِی أَمْرُهُ بِاللَّهِ الْوَاحِدِ الْأَحَدِ الصَّمَدِ الَّذِی لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ وَ بِرَبِّ الْفَلَقِ مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِی الْعُقَدِ وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ وَ بِرَبِّ النَّاسِ مَلِکِ النَّاسِ إِلهِ النَّاسِ مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ وَ تَقُولُ حَسْبِیَ اللَّهُ رَبِّی اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ مَا شَاءَ اللَّهُ کَانَ وَ مَا لَمْ یَشَأْ لَمْ یَکُنْ أَشْهَدُ وَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عِلْماً وَ أَحْصی کُلَّ شَیْ ءٍ عَدَداً اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ نَفْسِی وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّةٍ أَنْتَ آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ
ص: 47
سپس میگویی: {به نام خداوند بخشنده مهربان؛ خداوند برای دین من بسنده است؛ خداوند برای دنیای من بسنده است؛ خداوند برای آخرت من بسنده است؛ خداوند برای آنچه برایم مهم است، بسنده است؛ خداوند برای آنکه به من ستم میکند بسنده است؛ خداوند برای من به هنگام مرگ بسنده است؛ خداوند برای من به هنگام سؤال در قبر بسنده است؛ خداوند برای من هنگام سنجش اعمال بسنده است؛ خداوند برای من هنگام گذشتن از صراط بسنده است؛ خداوند برای من بسنده است؛ هیچ خدایی جز او وجود ندارد؛ بر او توکل کردهام و او پروردگار عرش بزرگ است.}(1)
شرح و توضیح
مؤلف:
شیخ این تعقیبات را از جاهای گوناگون و روایتهای مختلف جمع کرده است. تهلیلهای اول تا عبارت «رب آبائنا الأولین» را در هیچ روایتی ندیدم و در النهایه، دو مورد نخست را تا عبارت «و لو کره الکافرون» بیان کرده و سومی را نیاورده است و عبارت «لا إله إلا الله وحده» در روایات با اختلافاتی وارد شده که بعضی از آنها گذشت. در النهایه بعد از عبارت «و هو علی کل شیء قدیر»، «اللهم اهدنی لما اختلف فیه من الحق بإذنک إنک تهدی من تشاء إلی صراط مستقیم»،{خدایا، در آنچه اختلاف میکنند، به اذن خود مرا راهنمایی نما که تو هر که را خواهی، به راه راست هدایت میکنی.} را افزوده است. در التهذیب(2) با سند موثق از طریق ابی بصیر، از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرموده است: بعد از سلام دادن بگو:{خدا بزرگتر است؛ هیچ خدایی جز الله وجود ندارد؛ تنهاست و شریکی برای او نیست؛ فرمانروایی و ستایش مخصوص اوست؛ زنده میکند و میمیراند و میمیراند و زنده میگرداند و او زندهای است که نمیمیرد؛ خیر و خوبی تنها به دست اوست و او بر هر چیزی تواناست. هیچ خدایی جز الله وجود ندارد؛ تنهاست؛ وعدهاش را راست گردانید و بندهاش را یاری رساند و همه گروهها را به تنهایی در هم شکست؛ خدایا، در آنچه اختلاف وجود دارد، به اذن خودت مرا به حقیقت راهنمایی کن که تو هر کسی را بخواهی به راه راست هدایت میکنی.} که روایتهای مربوط به آمرزش خواستن قبلاً ذکر شد.(3)
در الکافی(4)
با ذکر سند روایت کرده و گفته است: محمد بن ابراهیم به امام أبی الحسن علیه السلام نوشت: ای سرور من، میخواهم دعایی به من یاد دهی که در ادامه نمازهایم آن دعا را بخوانم و خدا خیر دنیا و آخرت را برای من یکجا قرار دهد. پس حضرت علیه السلام به او نوشت: میگویی: «أعوذ بوجهک الکریم و عزتک التی لا ترام و قدرتک التی لا یمتنع منها شیء من شر الدنیا و الآخرة و من شر الأوجاع کلها»،{از بدی های دنیا و آخرت و از بدی همه دردها، به مقام بزرگوارت و آن عزتت که از بین نرود و آن قدرتت که هیچ چیزی نمیتواند جلوگیر آن باشد، پناه میآورم.}
شیخ بهایی - که رحمت خدا بر او باد - گفته است: در عبارت «لا یمتنع منها شیء»، به ناراستی
ص: 48
ثُمَّ تَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ حَسْبِیَ اللَّهُ لِدِینِی وَ حَسْبِیَ اللَّهُ لِدُنْیَایَ وَ حَسْبِیَ اللَّهُ لِآخِرَتِی وَ حَسْبِیَ اللَّهُ لِمَا هَمَّنِی وَ حَسْبِیَ اللَّهُ لِمَنْ بَغَی عَلَیَّ وَ حَسْبِیَ اللَّهُ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ حَسْبِیَ اللَّهُ عِنْدَ الْمَسْأَلَةِ فِی الْقَبْرِ وَ حَسْبِیَ اللَّهُ عِنْدَ الْمِیزَانِ وَ حَسْبِیَ اللَّهُ عِنْدَ الصِّرَاطِ وَ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ (1).
أقول
جمع الشیخ تلک التعقیبات من مواضع شتی و أخبار مختلفة فأما التهلیلات الأول إلی قوله رب آبائنا الأولین فلم أرها فی روایة و فی النهایة ذکر الأولیین إلی قوله و لو کره الکافرون و ترک الثالثة و قوله لا إله إلا الله وحده ورد فی روایات باختلافات سبق بعضها و زاد فی النهایة بعد قوله و هو علی کل شی ء قدیر اللهم اهدنی لما اختلف فیه الحق بإذنک إنک تهدی من تشاء إلی صراط مستقیم
وَ رَوَاهُ فِی التَّهْذِیبِ (2)
بِسَنَدٍ مُوَثَّقٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قُلْ بَعْدَ التَّسْلِیمِ اللَّهُ أَکْبَرُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ هُوَ حَیٌّ لَا یَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ صَدَقَ وَعْدَهُ وَ نَصَرَ عَبْدَهُ وَ هَزَمَ الْأَحْزَابَ وَحْدَهُ اللَّهُمَّ اهْدِنِی لِمَا اخْتُلِفَ فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِکَ إِنَّکَ تَهْدِی مَنْ تَشَاءُ إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ.
و قد مرت أخبار الاستغفار(3)
وَ رَوَی فِی الْکَافِی (4)
بِإِسْنَادِهِ قَالَ: کَتَبَ مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ إِلَی أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام إِنْ رَأَیْتَ یَا سَیِّدِی أَنْ تُعَلِّمَنِی دُعَاءً أَدْعُو بِهِ فِی دُبُرِ صَلَوَاتِی یَجْمَعُ اللَّهُ لِی بِهِ خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ فَکَتَبَ علیه السلام تَقُولُ أَعُوذُ بِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ وَ عِزَّتِکَ الَّتِی لَا تُرَامُ وَ قُدْرَتِکَ الَّتِی لَا یَمْتَنِعُ مِنْهَا شَیْ ءٌ مِنْ شَرِّ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنْ شَرِّ الْأَوْجَاعِ کُلِّهَا.
و قال الشیخ البهائی ره قوله لا یمتنع منها شی ء فیه إشارة إلی عدم
ص: 48
شیء بودن در مورد امور محال، اشاره شده است.
کفعمی گفته است:(1)
در کتاب الفرج بعد الشدة از ابن ابی الدنیا آمده است که پیامبر به فلانی از یاران خود، که او را پریشان دید، فرمود: چه بدی به تو رسیده که اینگونه هستی؟ گفت: ای رسول خدا، از ناتوانی و تهیدستی است. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: در دنباله هر نماز واجب بگو: «توکلت علی الحیِّ الذی لا یموت»،{بر زندهای که مرگ در او راه ندارد، توکل کردهام.} تا عبارت «تکبیراً».
گفته است: و از پیامبر صلی الله علیه و آله است که فرمود: هیچ سختی برایم پیش نیامد جز اینکه جبرئیل بر من ظاهر شد و گفت: ای محمد، بگو: «توکلت» تا آخر آن. کفعمی گفته است: «کرثنی»، یعنی بر من تنگ و سخت شد. پایان.
کلینی(2)
و دیگران روایتهای زیادی را در مورد این دعا برای ادای بدهی و برطرف شدن وسوسههای دل و وسعت پیدا کردن روزی نقل کردهاند که بعضی از آنها خواهد آمد و در بیشتر آنها «لم یتخذ صاحبة و لا ولداً»،{همسر و فرزندی اختیار نکرده است.} وجود دارد و در بیشتر آنها، خواندن بعد نماز، وجود ندارد؛ بلکه مطلق خواندن و تکرار کردن آن آمده است. عبارت «و کبره»{بزگ بدار.} در آیه،(3)
عطف به «قل»{بگو} است و بیان کردن آن در اینجا، یا از قبیل حکایت از آنچه در آیه اول آمده بود، است یا وصف با تأویل است که به جای آن گفته شده است یا اینکه خطاب عام برای هر گویندهای است. چه بسا «و کبِّره» به صورت فعل گذشته خوانده شود؛ یعنی هر کس او را بزرگ داشت، و بعید نیست در اصل «و اُکبّره»،{و بزرگ میدارم.} و به صیغه متکلم باشد که نویسندگان آن را به دلیل ناسازگار بودنش با آنچه در قرآن است، تغییر دادهاند.
کفعمی گفته است:(4)
صاحب کتاب شرح نهج البلاغه در حدیث معراج گفته است که پیامبر صلی الله علیه و آله فرشتهای را دید که هزار هزار سر داشت، در هر سر هزار هزار صورت، در هر صورت، هزار هزار دهان، در هر دهان، هزار هزار زبان و در هر زبان، هزار هزار واژه. روزی این فرشته از خداوند پرسید: آیا در میان بندگانت کسی هست که عبادتی مثل عبادت من داشته باشد؟ پس خداوند متعال به او وحی کرد که من بندهای در زمین دارم که عبادت او از تو با ثوابتر و تسبیح او بیشتر است. پس فرشته برای زیارت او اجازه خواست و خدا اجازه داد. فرشته نزد او آمد و سه روزی که پیش او بود، از او علاوه بر واجباتش چیزی بیشتر از این سخن او بعد از هر نمازش نیافت: «سبحان الله
ص: 49
صدق الشیئیة علی الممتنعات.
وَ قَالَ الْکَفْعَمِیُ (1) فِی کِتَابِ الْفَرَجِ بَعْدَ الشِّدَّةِ لِابْنِ أَبِی الدُّنْیَا: إِنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله قَالَ لِفُلَانٍ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ قَدْ رَآهُ مُتَغَیِّراً مَا هَذَا الَّذِی بِکَ مِنَ السَّوْءِ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مِنَ الضَّعْفِ وَ قِلَّةِ مَا فِی الْیَدِ فَقَالَ صلی الله علیه و آله قُلْ فِی دُبُرِ کُلِّ فَرِیضَةٍ- تَوَکَّلْتُ عَلَی الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ إِلَی قَوْلِهِ تَکْبِیراً.
قَالَ وَ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله قَالَ: مَا کَرَثَنِی أَمْرٌ إِلَّا تَمَثَّلَ لِی جَبْرَئِیلُ وَ قَالَ یَا مُحَمَّدُ قُلْ تَوَکَّلْتُ إِلَی آخِرِهِ.
قال الکفعمی کرثنی بالثاء المثلثة أی اشتد علی انتهی و روی الکلینی (2) و غیره أخبارا کثیرة فی هذا الدعاء لأداء الدین و رفع وساوس الصدر و سعة الرزق و سیأتی بعضها و فی أکثرها لم یتخذ صاحبة و لا ولدا و لیس فی أکثرها القراءة فی أعقاب الصلاة بل قراءته و تکراره مطلقا قوله وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً فی الآیة(3)
عطف علی قُلِ و ذکره هنا إما علی سبیل الحکایة عما فی الآیة أو وصف بتأویل مقول فی حقه أو خطاب عام لکل قائل له و ربما یقرأ و کبره علی صیغة الماضی أی کل أحد و لا یبعد أن یکون فی الأصل و أکبره علی صیغة التکلم فغیرته النساخ لمخالفته لما فی القرآن.
وَ قَالَ الْکَفْعَمِیُ (4)
ذَکَرَ صَاحِبُ شَرْحِ نَهْجِ الْبَلَاغَةِ فِی حَدِیثِ الْمِعْرَاجِ: أَنَّهُ رَأَی مَلَکاً لَهُ أَلْفُ أَلْفِ رَأْسٍ فِی کُلِّ رَأْسٍ أَلْفُ أَلْفِ وَجْهٍ فِی کُلِّ وَجْهٍ أَلْفُ أَلْفِ فَمٍ فِی کُلِّ فَمٍ أَلْفُ أَلْفِ لِسَانٍ وَ فِی کُلِّ لِسَانٍ أَلْفُ أَلْفِ لُغَةٍ وَ هُوَ قَدْ سَأَلَ اللَّهَ تَعَالَی یَوْماً هَلْ لَکَ فِی عِبَادِکَ مَنْ لَهُ مِثْلُ عِبَادَتِی فَأَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَیْهِ أَنَّ لِی فِی الْأَرْضِ عَبْداً أَعْظَمَ ثَوَاباً مِنْکَ وَ أَکْثَرَ تَسْبِیحاً فَاسْتَأْذَنَ الْمَلَکُ فِی زِیَارَتِهِ فَأَذِنَ لَهُ فَأَتَاهُ فَکَانَ عِنْدَهُ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ فَمَا وَجَدَهُ یَزِیدُ عَلَی فَرَائِضِهِ شَیْئاً غَیْرَ قَوْلِهِ بَعْدَ کُلِّ فَرِیضَةٍ سُبْحَانَ اللَّهِ
ص: 49
کلَّما سبح الله شیء»،{منزه است خدا، هر آن مقدار که موجودات او را تسبیح گویند.}... تا آخر تسبیحات.
کلینی(1)
با سند موثق از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود: هنگامی که خداوند به این آیات دستور داد که بر زمین فرود بیایند، به عرش آویزان شدند و گفتند: ای پروردگار، کجا ما را بر خطاکاران و گناهکاران فرود میفرستی؟ پس خداوند شکست ناپذیر و شکوهمند به آنان وحی کرد فرود بیایید که به عزت و جلالم سوگند، هر کس از خاندان محمد و پیروان آنها، شما را پس از آنچه برایش واجب کردهام، تلاوت کند، قطعاً در هر روز هفتاد مرتبه با چشم پوشیده خودم به او نظر خواهم کرد و در هر نظر، هفتاد نیاز او را برآورده سازم و او را با وجود همه گناهانی که در آن روز داشته باشد، خواهم پذیرفت. این آیات، امّ الکتاب هستند، و نیز «شهد الله انّه لا إله إلا هو» و آیة الکرسی و آیه ملک .
صدوق در ثواب الاعمال(2)
با سند موثق از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که فرمود: همانا خداوند در شبانه روز، خود را سه مرتبه تمجید میکند؛ پس هر کس با آنچه خداوند خود را تمجید میکند، او را گرامی بدارد و سپس به بدبختی افتد، خدا حال او را به خوشبختی تغییر میدهد. گفتم: این گرامی داشتن چگونه است؟ فرمود: میگویی: «أنت الله لا إله إلا أنت»،{تو خدایی هستی که جز تو، پروردگار جهانیان، خدایی نیست.} تا عبارت «و الکبریاء ردائک»،{بزرگی، پوشش تو است.} ولی روایتی که آن را مخصوص به تعقیبات گرداند، ندیدهام و دعاهای بعد از این را با اندکی تغییر، از کافی روایت کردیم.
کفعمی گفته است «ما حظرت»، یعنی باز داشتی؛ و «الحظر»، یعنی بازداشتن. در کتاب اختیار سید ابن الباقی، «ما قدَّرتَ من رزقک»، یعنی آنچه از روزیات که تنگ کردی؛ و «قتّر» مثل «قدّر» است و این کلام خداوند که فرموده است: «و ظنَّ أن لن نَقدرَ علیه» از همین قبیل است؛ یعنی تنگ نمیگیریم. پایان. در مکارم الاخلاق، «و أن تبسط علیّ من حلال رزقک»،{و اینکه بر من از روزی حلالت فراوان سازی.} آمده است.
در الکافی(3)
با ذکر سند از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود: هر کس در دنباله نماز واجب بگوید: {خودم و خانوادهام و فرزندانم و هر آن کسی را که کارش به من مربوط میشود، به خدای والا مرتبه و از همه برتر و بزرگوار و بزرگ میسپارم؛ خودم و خانوادهام و داراییام و فرزندانم و هر آن کسی را که کارش به من مربوط میشود، به خدای سزاوار ترس و بیم که همه چیز در برابر بزرگیاش، فروتنی میکنند، میسپارم.} با بالی از بالهای جبرئیل زیر پوشش گرفته میشود و خودش و خانوادهاش و داراییاش مراقبت میشوند.
ص: 50
کُلَّمَا سَبَّحَ اللَّهَ شَیْ ءٌ إِلَی آخِرِ التَّسْبِیحَاتِ.
وَ رَوَی الْکُلَیْنِیُ (1) بِسَنَدٍ مُوَثَّقٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: لَمَّا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ هَذِهِ الْآیَاتِ أَنْ یَهْبِطْنَ إِلَی الْأَرْضِ تَعَلَّقْنَ بِالْعَرْشِ وَ قُلْنَ أَیْ رَبِّ إِلَی أَیْنَ تُهْبِطُنَا إِلَی أَهْلِ الْخَطَایَا وَ الذُّنُوبِ فَأَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِنَّ أَنِ اهْبِطْنَ فَوَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَا یَتْلُوکُنَّ أَحَدٌ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ شِیعَتِهِمْ فِی دُبُرِ مَا افْتُرِضَ عَلَیْهِ إِلَّا نَظَرْتُ إِلَیْهِ بِعَیْنِیَ الْمَکْنُونَةِ فِی کُلِّ یَوْمٍ سَبْعِینَ نَظْرَةً أَقْضِی إِلَیْهِ فِی کُلِّ نَظْرَةٍ سَبْعِینَ حَاجَةً وَ قَبِلْتُهُ عَلَی مَا فِیهِ مِنَ الْمَعَاصِی وَ هِیَ أُمُّ الْکِتَابِ وَ شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَ آیَةُ الْکُرْسِیِّ وَ آیَةُ الْمُلْکِ.
وَ رَوَی الصَّدُوقُ فِی ثَوَابِ الْأَعْمَالِ (2) فِی الْمُوَثَّقِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ اللَّهَ یُمَجِّدُ نَفْسَهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَمَنْ مَجَّدَ اللَّهَ بِمَا مَجَّدَ بِهِ نَفْسَهُ ثُمَّ کَانَ فِی حَالِ شِقْوَةٍ حَوَّلَهُ اللَّهُ إِلَی سَعَادَةٍ فَقُلْتُ کَیْفَ هَذَا التَّمْجِیدُ قَالَ تَقُولُ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ رَبُّ الْعَالَمِینَ إِلَی قَوْلِهِ وَ الْکِبْرِیَاءُ رِدَاؤُکَ.
و لم أر روایة تخصه بالتعقیب و الأدعیة بعد ذلک روینا بعضها عن الکافی بتغییر ما.
قوله ما حظرت قال الکفعمی أی منعت و الحظر المنع و فی اختیار السید ابن الباقی ما قدرت من رزقک أی ما قترت من رزقک و قتر مثل قدر و منه قوله تعالی فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ أی لن نضیق انتهی و فی مکارم الأخلاق و أن تبسط علی من حلال رزقک.
وَ رُوِیَ فِی الْکَافِی (3)
بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ قَالَ فِی دُبُرِ الْفَرِیضَةِ أَسْتَوْدِعُ اللَّهَ الْعَظِیمَ الْجَلِیلَ نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ وُلْدِی وَ مَنْ یَعْنِینِی أَمْرُهُ وَ أَسْتَوْدِعُ اللَّهَ الْمَرْهُوبَ الْمَخُوفَ الْمُتَضَعْضِعَ لِعَظَمَتِهِ کُلُّ شَیْ ءٍ نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ مَالِی وَ وُلْدِی وَ مَنْ یَعْنِینِی أَمْرُهُ حُفَّ بِجَنَاحٍ مِنْ أَجْنِحَةِ جَبْرَئِیلَ وَ حُفِظَ فِی نَفْسِهِ وَ أَهْلِهِ وَ مَالِهِ.
ص: 50
با سندی دیگر از او نقل شده است(1) که فرمود: گفتن «اعیذ نفسی و ما رزقنی ربی بالله الواحد الصمد»،{خودم و آنچه را که خداوند به من روزی داده است، به خدای یکتای بینیاز میسپارم.} تا پایان آن و «و اعیذ نفسی و ما رزقنی ربی برب الفلق»{خودم و خانوادهام را میسپارم به خدای صبحگاه} تا پایان آن و «و اعیذ نفسی و ما رزقنی ربی برب الناس»{خودم و آنچه را که خدا به من روزی داده است، میسپارم به پروردگار مردم.} تا پایان آن را بعد از هر نماز، ترک نکن.
کفعمی گفته است:(2)
از امام صادق علیه السلام روایت شده است: هر کس بعد از نماز واجب سه مرتبه بگوید: «اعیذ نفسی و دینی» تا آخر؛ خدای متعال، خود او و دارایی و فرزندان و خانهاش را حفظ میکند.
گفته است: از ابی الدرداء روایت شده است که روزی به او گفته شد: خانهات آتش گرفته است. پس او گفت: آتش نمیگیرد. دومی و سومی آمدند و همان خبر را دادند و او گفت: آتش نمیگیرد. سپس مشخص شد که اطراف آن، به جز خانه او آتش گرفته است. به او گفته شد: از کجا آن را فهمیدی؟ گفت: از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیدم که میفرمود: هر کس صبحگاه این کلمات را بگوید، در آن روز بدی به او نمیرسد و هر کس شبانگاه بگوید، در آن شب بدی به او نمیرسد و من آنها را گفتم و آنها عبارتند از: «حسبی الله ربی... تا صراط المستقیم». ابن فهد نیز این را در کتاب «عدّه»اش روایت کرده است.
کفعمی در کتاب «رؤیا القوم» گفته است: هر کس روزانه هفت مرتبه «حسبی الله ربی الله لا إله إلا هو علیه توکلت و هو رب العرش العظیم»،{پروردگارم برای من بسنده است؛ هیچ خدایی جز او نیست؛ بر او توکل کردهام و او پروردگار عرش بزرگ است.} بگوید؛ خداوند عزّوجلّ، همه تلاشهای او در هر دو سرا کفایت میکند.
روایت55.
المقنعه: گفت: بعد از تسبیح فاطمه سلام الله علیها، به هر مقداری که ممکن باشد، طلب آمرزش میکنی و بر محمد و خاندان محمد درود میفرستی و میگویی: {خدایا، به سبب دانش به ما سود برسان و به سبب بردباری، زینتمان ده و با سلامتی، زیبایمان گردان، و به سبب تقوا، بزرگواری ما را بیشتر کن؛ همانا سرپرست من خدایی است که کتاب را فرود آورد و او همه نیکان را سرپرستی میکند.}(3)
روایت56.
جنة الامان: در تعقیب هر نمازی؛ سپس بگو: {راضی ام به این که خدا، پروردگار من است و محمد صلی الله علیه و آله، پیامبر من و علی، امام من و حسن و حسین و علی و محمد و جعفر و موسی و علی و محمد و علی و حسن و آن جانشین صالح علیهم السلام، امامان و سروران و راهنمایان هستند و من، با آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان بیزاری میجویم.} سپس سه مرتبه بگو: «اللهم إنی أسألک العفو و العافیة و المعافاة فی الدنیا و الآخرة»،{خدایا، از تو، گذشت و ایمنی و در امان بودن را در
ص: 51
وَ بِسَنَدٍ آخَرَ عَنْهُ (1) قَالَ: لَا تَدَعْ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ- أُعِیذُ نَفْسِی وَ مَا رَزَقَنِی رَبِّی بِاللَّهِ الْوَاحِدِ الصَّمَدِ حَتَّی تَخْتِمَهَا وَ أُعِیذُ نَفْسِی وَ مَا رَزَقَنِی رَبِّی بِرَبِّ الْفَلَقِ حَتَّی تَخْتِمَهَا وَ أُعِیذُ نَفْسِی وَ مَا رَزَقَنِی رَبِّی بِرَبِّ النَّاسِ حَتَّی تَخْتِمَهَا.
وَ قَالَ الْکَفْعَمِیُ (2) رُوِیَ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام: مَنْ قَالَ عَقِیبَ کُلِّ فَرِیضَةٍ ثَلَاثاً أُعِیذُ نَفْسِی وَ دِینِی إِلَی آخِرِهِ حَفِظَهُ اللَّهُ تَعَالَی فِی نَفْسِهِ وَ مَالِهِ وَ وُلْدِهِ وَ دَارِهِ.
وَ قَالَ رُوِیَ عَنْ أَبِی الدَّرْدَاءِ: أَنَّهُ قِیلَ ذَاتَ یَوْمٍ احْتَرَقَتْ دَارُکَ فَقَالَ لَمْ تَحْتَرِقْ فَجَاءَ ثَانٍ وَ ثَالِثٌ فَأَخْبَرَاهُ بِذَلِکَ فَقَالَ لَمْ تَحْتَرِقْ ثُمَّ انْکَشَفَ الْأَمْرُ عَنِ احْتِرَاقِ مَا حَوْلَهَا سِوَاهَا فَقِیلَ لَهُ بِمَا عَلِمْتَ ذَلِکَ فَقَالَ سَمِعْتُ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله یَقُولُ مَنْ قَالَ هَذِهِ الْکَلِمَاتِ صَبِیحَةَ یَوْمٍ لَمْ یُصِبْهُ سُوءٌ فِیهِ وَ مَنْ قَالَ فِی مَسَاءِ لَیْلَتِهِ لَمْ یُصِبْهُ سُوءٌ فِیهِ وَ قَدْ قُلْتُهَا وَ هِیَ حَسْبِیَ اللَّهُ رَبِّی إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ.
و رواه ابن فهد فی عدته: أیضا.
وَ قَالَ الْکَفْعَمِیُّ فِی کِتَابِ رُؤْیَا الْقَوْمِ: مَنْ قَرَأَ کُلَّ یَوْمٍ سَبْعاً حَسْبِیَ اللَّهُ رَبِّی اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ کَفَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَا أَهَمَّهُ مِنْ أَمْرِ دَارَیْهِ.
الْمُقْنِعَةُ، قَالَ: بَعْدَ تَسْبِیحِ فَاطِمَةَ علیها السلام وَ تَسْتَغْفِرُ اللَّهَ بَعْدَ ذَلِکَ بِمَا تَیَسَّرَ وَ تُصَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ تَدْعُو فَتَقُولُ اللَّهُمَّ انْفَعْنَا بِالْعِلْمِ وَ زَیِّنَّا بِالْحِلْمِ وَ جَمِّلْنَا بِالْعَافِیَةِ وَ کَرِّمْنَا بِالتَّقْوَی- إِنَّ وَلِیِّیَ اللَّهُ الَّذِی نَزَّلَ الْکِتابَ وَ هُوَ یَتَوَلَّی الصَّالِحِینَ (3).
جُنَّةُ الْأَمَانِ،: فِی تَعْقِیبِ مُطْلَقِ الصَّلَوَاتِ ثُمَّ قُلْ رَضِیتُ بِاللَّهِ رَبّاً وَ بِالْإِسْلَامِ دِیناً وَ بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله نَبِیّاً وَ بِعَلِیٍّ إِمَاماً وَ بِالْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ عَلِیٍّ وَ مُحَمَّدٍ وَ جَعْفَرٍ وَ مُوسَی وَ عَلِیٍّ وَ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْخَلَفِ الصَّالِحِ علیه السلام أَئِمَّةً وَ سَادَةً وَ قَادَةً بِهِمْ أَتَوَلَّی وَ مِنْ أَعْدَائِهِمْ أَتَبَرَّأُ ثُمَّ قُلْ ثَلَاثاً اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْعَفْوَ وَ الْعَافِیَةَ وَ الْمُعَافَاةَ فِی
ص: 51
دنیا و در آخرت، خواستارم.}
توضیح
کفعمی - که رحمت خدا بر او باد- گفته است: در حدیث «سلو العفو و العافیة و المعافاة»، «العافیة»، یعنی از بیماریها و گرفتاریها در ایمن باشد و «المعافاة»، یعنی از مردم در امان باشد و آنان نیز از او در امان باشند. در کتاب شرح الفاکهانی از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده است که هیچ دعایی نزد خدای متعال دوست داشتنیتر از آن نیست که بندهاش، با آن او را بخواند و بگوید: «اللهم إنی أسألک العفو» تا آخر دعا.
روایت57.
اختیار ابن الباقی: از جمله دعاهایی که بعد از هر نماز واجب خوانده میشود، این دعاست: {به نام خداوند بخشنده مهربان؛ خدایا، از نعمتهای تو، تمامشان را و از پاکدامنی، همیشگی بودن آن را و از رحمت، گسترده بودنش را و از عافیت، به دست آمدنش را و از زندگی، با رفاهترین آن را و از عمر، با سعادتترینش را و از نیکی، کاملترین آن را و از روزیها، شاملترین آن را و از فضل تو، آمادهترین آن را و از لطف تو، سودمندترینش را خواستارم. خدایا، به نفع ما باش و نه علیه ما؛ خدایا، عمرهای ما را به خوشبختی ختم کن و آرزوهای ما را با افزونی برآورده ساز و صبح و شام ما را با ایمنی همراه ساز و گرایش و سرانجام ما را به سوی رحمت خودت قرار ده؛ آب گذشتت را بر گناهان ما فرو بریز و با برطرف کردن عیبهای ما، بر ما نیکی کن و تقوا را ره توشه ما بساز و سعی و تلاش ما را در دین خودت قرار بده. بر تو توکل کردهایم، ما را در راه پایداری استوار بگردان و از آنچه موجب پشیمانی در روز قیامت میشود، در پناه گیر؛ سنگینی بارمان را کمتر کن و زندگی نیکان را روزیمان کن؛ ما را بسنده باش و بدی بدها را از ما دور نما و گردنهایمان و گردن پدران و مادرانمان را از آتش برهان، ای شکست ناپذیر، ای بسیار بخشنده، ای بزرگوار، ای پوشاننده، ای بردبار، ای در هم شکننده، به خاطر رحمتی که داری، ای بهترین رحم کنندگان.}
و از همان کتاب: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: هنگامی که به آسمان پایین، بالا برده شدم، به قصری از جواهر سرخ برخورد کردم... پس گفتم: ای دوست من، جبرئیل، این قصر برای کیست؟ گفت: برای کسی که نماز صبح را میخواند و بعد از آن چهل مرتبه میگوید: «یا باسط الیدین بالرحمة ارحمنی»،{ای کسی که دو دستش برای رحمت گشوده است، بر من رحم کن.}
هنگامی که به آسمان دوم برده شدم، به قصری برخورد کردم که هفتاد در داشت.... گفتم: ای دوست من، جبرئیل، این برای کیست؟ گفت: برای کسی که نماز ظهر را بخواند و بعد از آن، هفتاد مرتبه بگوید: «یا واسع المغفرة اغفر لی»،{ای گسترده بخشنده، مرا ببخش.}
هنگامی که به آسمان سوم برده شدم، به قصری برخورد کردم که در هوا معلق بود.... گفتم: ای دوست من، جبرئیل، این برای کیست؟ گفت: برای کسی که نماز عصر را بخواند و بعد از آن، هفده مرتبه بگوید: «لا إله إلا الله قبل
ص: 52
الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ.
قَالَ الْکَفْعَمِیُّ ره فِی الْحَدِیثِ: سَلُوا اللَّهَ الْعَفْوَ وَ الْعَافِیَةَ وَ الْمُعَافَاةَ فَالْعَافِیَةُ أَنْ یُعَافَی مِنَ الْأَسْقَامِ وَ الْبَلَایَا وَ الْمُعَافَاةُ أَنْ یُعَافِیَهُ مِنَ النَّاسِ وَ یُعَافِیَهُمْ مِنْهُ.
وَ فِی کِتَابِ شَرْحِ الْفَاکِهَانِیِّ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله: مَا مِنْ دَعْوَةٍ أَحَبَّ إِلَیْهِ تَعَالَی أَنْ یَدْعُوَ بِهَا عَبْدُهُ أَنْ یَقُولَ- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْعَفْوَ آخِرَ الدُّعَاءِ.
اخْتِیَارُ ابْنِ الْبَاقِی،: مِمَّا یُدْعَی عَقِیبَ کُلِّ فَرِیضَةٍ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنَ النِّعْمَةِ تَمَامَهَا وَ مِنَ الْعِصْمَةِ دَوَامَهَا وَ مِنَ الرَّحْمَةِ شُمُولَهَا وَ مِنَ الْعَافِیَةِ حُصُولَهَا وَ مِنَ الْعَیْشِ أَرْغَدَهُ وَ مِنَ الْعُمُرِ أَسْعَدَهُ وَ مِنَ الْإِحْسَانِ أَتَمَّهُ وَ مِنَ الْإِنْعَامِ أَعَمَّهُ وَ مِنَ الْفَضْلِ أَعَدَّهُ وَ مِنَ اللُّطْفِ أَنْفَعَهُ اللَّهُمَّ کُنْ لَنَا وَ لَا تَکُنْ عَلَیْنَا اللَّهُمَّ اخْتِمْ بِالسَّعَادَةِ آجَالَنَا وَ حَقِّقْ بِالزِّیَادَةِ آمَالَنَا وَ اقْرِنْ بِالْعَافِیَةِ غُدُوَّنَا وَ آصَالَنَا وَ اجْعَلْ إِلَی رَحْمَتِکَ مَصِیرَنَا وَ مَآلَنَا اصْبُبْ سِجَالَ عَفْوِکَ عَلَی ذُنُوبِنَا وَ مُنَّ عَلَیْنَا بِإِصْلَاحِ عُیُوبِنَا اجْعَلِ التَّقْوَی زَادَنَا وَ فِی دِینِکَ اجْتِهَادَنَا وَ عَلَیْکَ تَوَکُّلَنَا ثَبِّتْنَا عَلَی نَهْجِ الِاسْتِقَامَةِ وَ أَعِذْنَا مِنْ مُوجِبَاتِ النَّدَامَةِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ خَفِّفْ عَنَّا ثِقْلَ الْأَوْزَارِ وَ ارْزُقْنَا عِیشَةَ الْأَبْرَارِ وَ اکْفِنَا وَ اصْرِفْ عَنَّا شَرَّ الْأَشْرَارِ وَ أَعْتِقْ رِقَابَنَا وَ رِقَابَ آبَائِنَا وَ أُمَّهَاتِنَا مِنَ النَّارِ یَا عَزِیزُ یَا غَفَّارُ یَا کَرِیمُ یَا سَتَّارُ یَا حَلِیمُ یَا جَبَّارُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
وَ مِنْهُ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله: لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَی سَمَاءِ الدُّنْیَا مَرَرْتُ عَلَی قَصْرٍ مِنْ جَوْهَرَةٍ حَمْرَاءَ الْحَدِیثَ فَقُلْتُ یَا حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ لِمَنْ هَذَا الْقَصْرُ قَالَ لِمَنْ یُصَلِّی فَرْضَ الصُّبْحِ وَ یَقُولُ بَعْدَهُ یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ ارْحَمْنِی أَرْبَعِینَ مَرَّةً وَ لَمَّا عُرِجَ بِهِ إِلَی السَّمَاءِ الثَّانِیَةِ مَرَّ بِقَصْرٍ لَهُ سَبْعُونَ بَاباً إِلَی آخِرِهِ قَالَ یَا حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ لِمَنْ هَذَا فَقَالَ لِمَنْ صَلَّی الظُّهْرَ وَ قَالَ بَعْدَهَا یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ اغْفِرْ لِی سَبْعِینَ مَرَّةً وَ لَمَّا عُرِجَ بِهِ إِلَی السَّمَاءِ الثَّالِثَةِ مَرَّ عَلَی قَصْرٍ مُعَلَّقٍ فِی الْهَوَاءِ إِلَی آخِرِهِ فَقَالَ یَا حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ لِمَنْ هَذَا فَقَالَ لِمَنْ صَلَّی الْعَصْرَ وَ قَالَ بَعْدَهَا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ قَبْلَ
ص: 52
کل أحد، لا إله إلا الله بعد کل أحد، لا إله إلا الله یبقی وجه ربنا و یفنی کل أحد»،{قبل از هر کسی، هیچ خدایی جز الله وجود نداشته و بعد از هر کسی، هیچ خدایی جز الله وجود نخواهد داشت؛ هیچ خدایی جز الله وجود ندارد، ذات پروردگار ما باقی میماند و هر کسی از بین میرود.}
هنگامی که به آسمان چهارم برده شدم، به قصری از مروارید و گوهرهای زمرّد .... برخورد کردم و گفتم: ای برادر من، جبرئیل، این برای کیست؟ گفت: برای کسی که نماز مغرب را بخواند و بعد از آن، چهل مرتبه بگوید: «یا کریم، العفو؛ انشر علیّ رحمتک، یا أرحم الراحمین»،{ای صاحب گذشت بزرگوارانه؛ رحمتت را بر من گسترده ساز، ای بهترین رحم کنندگان.}
هنگامی که به آسمان پنجم بالا برده شدم، به قصری ارغوانی.... برخورد کردم؛ گفتم: ای دوست من، جبرئیل، این قصر برای کیست؟ گفت: برای کسی که نماز عشا را بخواند و بعد از آن، هفتاد مرتبه بگوید: «یا عالم خفیتی، اغفر لی خطیئتی»،{ای داننده نهان من، خطاهای مرا ببخش.}
هنگامی که به آسمان ششم بالا برده شدم، به گنبدی سفید برخورد کردم؛ گفتم: این برای کیست؟ گفت: برای کسی که شب، بیدار باشد و سه بار بگوید: «یا حی یا قیوم، یا حی لا یموت، ارحم عبدک الخاطی المعترف بذنبه یا أرحم الراحمین»،{ای زنده، ای پایدار، ای زندهای که مرگ در او راه ندارد، بر بنده خطاکار خودت که به گناهش اعتراف میکند، رحم کن، ای بهترین رحم کنندگان.}
و هنگامی که به آسمان هفتم برده شدم، به قصری از مروارید سفید برخورد کردم؛ گفتم: این برای کیست، ای دوست من، جبرئیل؟ گفت برای کسی که هر روز پانزده مرتبه بخواند: «سبحان الله بعدد ما خلق، سبحان الله بعدد ما هو خالق إلی یوم القیامة»،{منزه است خدا، به تعداد آنچه آفریده شده است؛ منزه است خدا، به تعداد آنچه تا روز قیامت آفریده خواهد شد.} و سپاس مخصوص خدایی است که پروردگار جهانیان است.
روایت58.
الکتاب العتیق: بعضی از علمای قدیم ما از ابی الحسن احمد بن عنان، به صورت مرفوع از معاویة بن وهب الجبلی نقل کردهاند که گفته است: در میان نوشتههای پدرم، دست نوشتهای به خط سرورمان موسی بن جعفر، که درودهای خداوند بر آن دو باد، یافتم که - نوشته بود - از حق واجب ما بر شیعیان ما این است که پاهایشان را از نماز واجب جمع نکنند، مگر اینکه بگویند: {خدایا، به نیکی دیرینهات و مهربانیات، به پرورش زیبایت و شرافتت، به آفرینش استوارت و قدرتت، به پوشاندن زیبایت و علمت، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و دلهایمان را با یاد خودت زنده بدار و گناهانمان را بخشیده شده و عیبهای ما را پوشیده و عبادتهای ما را سپاسگزاری شده و اعمال مستحب ما را نیکو داشته و دلهای ما را با یاد خودت آباد و جانهای ما را با طاعتت سرزنده و عقلهای ما را بر یکتایی خودت، مجبور و روحهای ما را با دین خودت سرشته و اعضای ما را به اطاعتت مکلف و نامهای ما را در میان برگزیدگانت معروف و نیازهای ما را نزد خودت، قابل دسترس و روزیهای ما از خزائن خودت همیشگی قرار ده. تو خدایی هستی که جز تو هیچ خدایی نیست، هر کسی تو را به سرپرستی گرفته باشد، رستگار میشود و هر کس تو را نجوا کند، خوشبخت شود و هر کس تو را بخواند، عزت مییابد و هر کس به تو
ص: 53
کُلِّ أَحَدٍ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ بَعْدَ کُلِّ أَحَدٍ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ یَبْقَی رَبُّنَا وَ یَفْنَی کُلُّ أَحَدٍ سَبْعَ عَشْرَةَ مَرَّةً وَ لَمَّا عُرِجَ بِهِ إِلَی السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ مَرَّ عَلَی قَصْرٍ مِنَ اللُّؤْلُؤِ وَ شَرَائِفُهُ مِنْ زَبَرْجَدٍ إلخ فَقَالَ یَا أَخِی جَبْرَئِیلُ لِمَنْ هَذَا قَالَ لِمَنْ صَلَّی الْمَغْرِبَ وَ قَالَ بَعْدَهَا یَا کَرِیمَ الْعَفْوِ انْشُرْ عَلَیَّ رَحْمَتَکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ أَرْبَعِینَ مَرَّةً وَ لَمَّا عُرِجَ بِهِ إِلَی السَّمَاءِ الْخَامِسَةِ مَرَّ عَلَی قَصْرٍ مِنْ أُرْجُوَانٍ إلخ قَالَ یَا حَبِیبِی لِمَنْ هَذَا قَالَ لِمَنْ صَلَّی الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ وَ قَالَ بَعْدَهَا یَا عَالِمَ خَفِیَّتِی اغْفِرْ لِی خَطِیئَتِی سَبْعِینَ مَرَّةً وَ لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ السَّادِسَةِ مَرَرْتُ عَلَی قُبَّةٍ بَیْضَاءَ قُلْتُ لِمَنْ هَذَا قَالَ لِمَنِ انْتَبَهَ بِاللَّیْلِ وَ قَالَ یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ یَا حَیُّ لَا یَمُوتُ ارْحَمْ عَبْدَکَ الْخَاطِئَ الْمُعْتَرِفَ بِذَنْبِهِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَی السَّابِعَةِ مَرَرْتُ عَلَی قَصْرٍ مِنْ لُؤْلُؤَةٍ بَیْضَاءَ إلخ فَقُلْتُ لِمَنْ هَذَا یَا حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ قَالَ لِمَنْ یَقْرَأُ کُلَّ یَوْمٍ سُبْحَانَ اللَّهِ بِعَدَدِ مَا خَلَقَ سُبْحَانَ اللَّهِ بِعَدَدِ مَا هُوَ خَالِقٌ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ خَمْسَ عَشْرَةَ مَرَّةً وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ.
الْکِتَابُ الْعَتِیقُ، لِبَعْضِ قُدَمَاءِ عُلَمَائِنَا عَنْ أَبِی الْحَسَنِ أَحْمَدَ بْنِ عِنَانٍ یَرْفَعُهُ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ الْبَجَلِیِّ قَالَ: وَجَدْتُ فِی أَلْوَاحِ أَبِی بِخَطِّ مَوْلَانَا مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا إِنَّ مِنْ وُجُوبِ حَقِّنَا عَلَی شِیعَتِنَا أَنْ لَا یَثْنُوا أَرْجُلَهُمْ مِنْ صَلَاةِ الْفَرِیضَةِ أَوْ یَقُولُوا- اللَّهُمَّ بِبِرِّکَ الْقَدِیمِ وَ رَأْفَتِکَ بِتَرْبِیَتِکَ اللَّطِیفَةِ وَ شَرَفِکَ بِصَنْعَتِکَ الْمُحْکَمَةِ وَ قُدْرَتِکَ بِسَتْرِکَ الْجَمِیلِ وَ عِلْمِکَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَحْیِ قُلُوبَنَا بِذِکْرِکَ وَ اجْعَلْ ذُنُوبَنَا مَغْفُورَةً وَ عُیُوبَنَا مَسْتُورَةً وَ فَرَائِضَنَا مَشْکُورَةً وَ نَوَافِلَنَا مَبْرُورَةً وَ قُلُوبَنَا بِذِکْرِکَ مَعْمُورَةً وَ نُفُوسَنَا بِطَاعَتِکَ مَسْرُورَةً وَ عُقُولَنَا عَلَی تَوْحِیدِکَ مَجْبُورَةً وَ أَرْوَاحَنَا عَلَی دِینِکَ مَفْطُورَةً وَ جَوَارِحَنَا عَلَی خِدْمَتِکَ مَقْهُورَةً وَ أَسْمَاءَنَا فِی خَوَاصِّکَ مَشْهُورَةً وَ حَوَائِجَنَا لَدَیْکَ مَیْسُورَةً وَ أَرْزَاقَنَا مِنْ خَزَائِنِکَ مَدْرُورَةً أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ لَقَدْ فَازَ مَنْ وَالاکَ وَ سَعِدَ مَنْ نَاجَاکَ وَ عَزَّ مَنْ نَادَاکَ وَ ظَفِرَ
ص: 53
امیدوار باشد، پیروز میگردد و هر کس تو را نیت کند، نفع میبرد و هر کس با تو معامله کند، سود میکند و تو بر هر چیزی توانایی. خدایا، و بر محمد و خاندان محمد درود فرست و همان گونه که نیازم به خودت را میدانی، دعایم را بشنو که تو بر هرچیزی توانایی.}
روایت59.
مصباح الشیخ و البلد الامین و جنة الامان و اختیار ابن الباقی و غیرها: گفتهاند: امام ابو الحسن موسی بن جعفر علیهما السلام بعد از هر نماز واجب دعا میکرد و میگفت: «اللهم ببرِّک القدیم و رأفتک، ببریتک اللطیفة، و شفقتک، بصنعتک المحکمة، و قدرتک، بسترک الجمیل، صل علی محمد و آل محمد»،{ خدایا، به نیکی دیرینهات و مهربانیات، به نیکی زیبایت و دلسوزیات، به آفرینش استوارت و قدرتت، به پوشاندن زیبایت، بر محمد و خاندان محمد درود فرست.} تا عبارت «و ربح من تاجرک»{و هر کس با تو معامله کرد، سود برد.}(1)
توضیح
کفعمی در کتاب «عدّة السفر» طبرسی - که رحمت خدا بر او باد - گفته است: «بتربیتک» همان جایگزین «ببریتک» است و عمده در نسخههای صحیح نیز اینگونه است و کسی که آن را «ببریتک» بخواند، در واقع آن را تحریف کرده است. این دعا از کتاب عدّة السفر للسفر و عدّة الحضر شیخ ابی علی فضل بن حسن طبرسی است. پایان.
مؤلف
آنچه که به ذهن بیشتر بزرگان متبادر میشود، این است که ظرف در عبارتهای «ببریّتک»، و «بصنعتک»، و «بسترک» مربوط به مصدرهای قبلی است و در بعضی از آنها ضعفهایی است که پوشیده نیست. آشکارتر آن است که حرف باء در همه آنها برای قسم است؛ پس همه آنها قسمهایی هستند که بدون عطف، پشت سر هم آمدهاند؛ مخصوصاً با توجه به آنچه در کتاب العتیق آمده که عبارت «و شرفک» به جای «شفقتک» آمده و «علمک» بعد از عبارت «بسترک الجمیل» افزوده شده که در این صورت، فقرات دعا با هم یکسان میشوند. ظاهراً کفعمی نیز حمل بر این حالت نموده است؛ همان طور که بر فرد اندیشهگر پوشیده نیست.
روایت60.
الکتاب العتیق: دعایی بعد از نماز واجب، از امیرالمؤمنین علیه السلام: {خدایا، برای تو نماز خواندم و تو دانستی که در نمازم چقدر کاستی و شتاب و از یاد بردن و غفلت و تنبلی و سستی و فراموشی و ریا و خودنمایی و شک و دو دلی و تردید و خود بینی و فکر و درنگ کردن از ادای کامل واجب تو وجود داشت. پس از تو میخواهم ای خدای من، که بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و کاستی آن را به تمام بودن و شتابم را در آن، به استواری و آرامش و از یاد بردنم را به هوشیاری و غفلتم را به مواظبت و تنبلیام را به سرزندگی و سستیام را به دلگرمی و فراموشیام را به محافظت و دو دلیام را به توجه و ریایم را به اخلاص و خودنماییام را به پوشیدگی و شکم را به
ص: 54
مَنْ رَجَاکَ وَ غَنِمَ مَنْ قَصَدَکَ وَ رَبِحَ مَنْ تَاجَرَکَ وَ أَنْتَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِی کَمَا تَعْلَمُ فَقْرِی إِلَیْکَ إِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ.
مِصْبَاحُ الشَّیْخِ، وَ الْبَلَدُ الْأَمِینُ، وَ جُنَّةُ الْأَمَانِ، وَ اخْتِیَارُ ابْنِ الْبَاقِی، وَ غَیْرُهَا، قَالُوا: کَانَ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ علیهما السلام یَدْعُو عَقِیبَ کُلِّ فَرِیضَةٍ فَیَقُولُ اللَّهُمَّ بِبِرِّکَ الْقَدِیمِ وَ رَأْفَتِکَ بِبَرِیَّتِکَ اللَّطِیفَةِ وَ شَفَقَتِکَ بِصَنْعَتِکَ الْمُحْکَمَةِ وَ قُدْرَتِکَ بِسَتْرِکَ الْجَمِیلِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ إِلَی قَوْلِهِ وَ رَبِحَ مَنْ تَاجَرَکَ (1).
قال الکفعمی فی کتاب عدة السفر للطبرسی ره بتربیتک أی مکان قوله ببریتک و کذا فی جل النسخ الصحیحة و من قرأ ببریتک فقد حرف و هذا الدعاء من کتاب عدة السفر للسفر و عدة الحضر للشیخ أبی علی الفضل بن الحسن الطبرسی قدس سره انتهی.
المتبادر إلی أذهان أکثر الأفاضل تعلق الظروف فی قوله ببریتک و بصنعتک و بسترک بالمصادر المتقدمة و فی بعضها حزازة لا تخفی و الأظهر أن الباء فی الجمیع للقسم فهی أقسام متتابعة من غیر عاطف لا سیما علی ما فی الکتاب العتیق من قوله و شرفک مکان شفقتک و زیادة علمک بعد قوله بسترک الجمیل و علی هذا الوجه تتطابق الفقرات و تتقابل و تنتظم و الظاهر أن الکفعمی أیضا حمله علی هذا الوجه کما لا یخفی علی المتأمل.
الْکِتَابُ الْعَتِیقُ،: دُعَاءٌ بَعْدَ الصَّلَاةِ الْمَکْتُوبَةِ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام اللَّهُمَّ لَکَ صَلَّیْتُ وَ فِی صَلَاتِی مَا قَدْ عَلِمْتَ مِنَ النُّقْصَانِ وَ الْعَجَلَةِ وَ السَّهْوِ وَ الْغَفْلَةِ وَ الْکَسَلِ وَ الْفَتْرَةِ وَ النِّسْیَانِ وَ الرِّیَاءِ وَ السُّمْعَةِ وَ الشَّکِّ وَ الْمُدَافَعَةِ وَ الرَّیْبِ وَ الْعُجْبِ وَ الْفِکْرِ وَ التَّلَبُّثِ عَنْ إِقَامَةِ کَمَالِ فَرْضِکَ فَأَسْأَلُکَ یَا إِلَهِی أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تُحَوِّلَ نُقْصَانَهَا تَمَاماً وَ عَجَلَتِی فِیهَا تَثَبُّتاً وَ تَمَکُّناً وَ سَهْوِی تَیَقُّظاً وَ غَفْلَتِی مُوَاظَبَةً وَ کَسَلِی نَشَاطاً وَ فَتْرَتِی قرة [قُوَّةً] وَ نِسْیَانِی مُحَافَظَةً وَ مُدَافَعَتِی مُرَابَطَةً وَ رِیَائِی إِخْلَاصاً وَ سُمْعَتِی تَسَتُّراً وَ شَکِّی
ص: 54
یقین و تردیدم را به روشنگری و فکرم را به خشوع و سرگردانیام را به خضوع تبدیل کنی که من تنها برای تو نماز خواندم و تنها به سوی تو روی کردم و به تو ایمان آوردم و تنها تو را در نظر گرفتم؛ پس در نماز و دعایم برای من رحمت و برکتی قرار ده که به سبب آن، بدیهایم را بپوشانی و جایگاهم را گرامی بداری و رویم را سفید بگردانی و با آن، کردارم را پاکیزه نمایی و به سبب آن، بارم را سبک کنی. خدایا، به وسیله آن، سنگینیام را از من سبک کن و آنچه را که نزد توست، از آنچه از من قطع شده، بهتر قرار ده.
سپاس خدایی را که یکی از نمازهای واجب را که بر مؤمنان واجبی وقتدار نوشته شده، را از من به انجام رساند و برداشت؛ ای خدا، ای بهترین رحم کنندگان.}
از همان کتاب: دعایی که در دنباله نمازها خوانده میشود: {هر پادشاهی نزد فرمانروایی خدا، برده است و هر توانمندی نزد قدرت خدا، ناتوان است و هر پیروزمندی نزد قهر خدا، از هم پاشیده است. هر ستمکاری در مقابل عذاب خدا پناهگاهی ندارد، هر گردنکشی در برابر عظمت خدا، کوچک میشود. در برابر هر دشمنی به خدا تکیه میکنم، بر سینه هر کسی که نسبت به خدا سرکشی میکنند، میتازم، و رابطهام را با هر سرخوش بیدادگر و گردنکش متکبر و سرکش دارای ابهت و چیره شده توانمند و ستیزه جوی قدرتمند و فرماندار دارای کینه و هر کسی که بر ضد من برای سخن گمراه کننده یا سخن چینی شرمساز یا نیرنگ زیان رسان یا آشوب گمراه کننده یاری کرده یا یاری شده، بر هر طریق و آیینی که باشند، بریدهام و بین خودم و او، پردهای از خدای شکست ناپذیر غلبهگر قرار دادهام؛ خدا برایم بسنده است؛ هیچ خدایی جز او نیست؛ بر او توکل کردهام و او پروردگار عرش بزرگ است.
از تو میخواهم، ای آنکه به نعمت دادن آغازیدهای، ای کسی که بخشش و بزرگواری را گشودهای، ای هدف خواهندگان در نیازها و اندوهها، ای پروردگار خانه و حرم، دلم آویخته به بخشش توست و زبانم باز گشوده به یاد تو، به همین خاطر بر امیدم ترس نومیدی و بر آرزویم، ترس دروغ بودن ندارم؛ ای سرور من، با بخشش خودت، مرا از خواستنها به دور دار و با بزرگواری خودت، بر من لباس بسندگی بپوشان که به عزتت سوگند، آن هنگام که نافرمانیات کردم، به خشم تو نادان نبودم و مجازات تو را از یاد نبرده بودم، ولی نفس من، آن را برای من آراست و بعد از اینکه برایم روشن شده بود، شیطان مرا به لغزش کشاند؛ پس تو حق سرزنش و عتاب داری و تو در دیدهبان والا قرار داری؛ حق خودت را بر من ببخش و آفریدههایت را از من خشنود بگردان، ای شنونده صدا، ای پیشی گیرنده در - جبران - آنچه از دست رفته، ای پوشاننده گوشت به استخوانها بعد از مرگ، قبل از مرگ به من روزی رسان و قبل از اینکه از دستش بدهم، افزونش کن؛ خدایا، این دعای من است و بر توست که اجابت کنی و این تلاش من است و توکل بر توست؛ و هیچ توان و نیرویی جز به سبب خدای والا مرتبه بزرگ نیست؛ بپذیر ای پروردگار جهانیان.}
توضیح
فیروز آبادی گفته است: «سطا علیه و به سطواً و سطوة»: چیره شد؛ یا با زور غلبه یافت.
ص: 55
یَقِیناً وَ رَیْبِی بَیَاناً وَ فِکْرِی خُشُوعاً وَ تَحَیُّرِی خُضُوعاً فَإِنِّی لَکَ صَلَّیْتُ وَ إِلَیْکَ تَوَجَّهْتُ وَ بِکَ آمَنْتُ وَ إِیَّاکَ قَصَدْتُ فَاجْعَلْ لِی فِی صَلَاتِی وَ دُعَائِی رَحْمَةً وَ بَرَکَةً تُکَفِّرُ بِهَا سَیِّئَاتِی وَ تُکْرِمُ بِهَا مَقَامِی وَ تُبَیِّضُ بِهَا وَجْهِی وَ تُزَکِّی بِهَا عَمَلِی وَ تَحُطُّ بِهَا وِزْرِی اللَّهُمَّ احْطُطْ بِهَا عَنِّی ثِقْلِی وَ اجْعَلْ مَا عِنْدَکَ خَیْراً لِی مِمَّا تَقْطَعُ عَنِّی الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی قَضَی عَنِّی فَرِیضَةً مِنَ الصَّلَوَاتِ الَّتِی کانَتْ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً یَا اللَّهُ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
وَ مِنْهُ: دُعَاءٌ یُدْعَی بِهِ عَقِیبَ الصَّلَوَاتِ کُلُّ مَلِکٍ فَهُوَ مَمْلُوکٌ عِنْدَ مُلْکِ اللَّهِ وَ کُلُّ قَوِیٍّ فَهُوَ ضَعِیفٌ عِنْدَ قُوَّةِ اللَّهِ وَ کُلُّ سَاطٍ هَامِدٌ لِسَطْوَةِ اللَّهِ وَ کُلُّ ظَالِمٍ فَلَا مَحِیصَ لَهُ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ صَغُرَ کُلُّ جَبَارٍ لِعَظَمَةِ اللَّهِ أَسْتَظْهِرُ عَلَی کُلِّ عَدُوٍّ لِی بِتَوَلِّی اللَّهِ دَرَأْتُ فِی نَحْرِ کُلِّ عَاتٍ بِاللَّهِ ضَرَبْتُ بَیْنِی وَ بَیْنَ کُلِّ مُتْرَفٍ ذِی سَوْرَةٍ وَ جَبَّارٍ ذِی نَخْوَةٍ وَ عَاتٍ ذِی أُبَّهَةٍ وَ مُتَسَلِّطٍ ذِی قُوَّةٍ وَ عَنِیدٍ ذِی قُدْرَةٍ وَ وَالٍ ذِی إِمْرَةٍ وَ کُلِّ مُعَانٍ وَ مُعِینٍ عَلَیَّ بِمَقَالَةٍ مُغْوِیَةٍ أَوْ سِعَایَةٍ مُثْلِبَةٍ أَوْ حِیلَةٍ مُؤْذِیَةٍ أَوْ غَائِلَةٍ مُرْدِیَةٍ عَلَی کُلِّ سَبَبٍ وَ مَذْهَبٍ وَ اتَّخَذْتُ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ حِجَاباً مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْقَهَّارِ- حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ أَسْأَلُکَ یَا بَادِیاً بِالْفَوَائِدِ وَ النِّعَمِ یَا فَتَّاحَ الْجُودِ وَ الْکَرَمِ یَا غَایَةَ الطَّالِبِ فِی الْحَوَائِجِ وَ الْهِمَمِ یَا رَبَّ الْبَیْتِ وَ الْحَرَمِ قَلْبِی مُعَلَّقٌ بِجُودِکَ وَ لِسَانِی مُنْطَلِقٌ بِذِکْرِکَ فَلَا عَلَی رَجَائِی أَخَافُ التَّخْیِیبَ وَ لَا عَلَی مُنَایَ أَخَافُ التَّکْذِیبَ جَنِّبْنِی یَا مَوْلَایَ عَنِ الْمَطَالَبِ بِجُودِکَ وَ أَلْبِسْنِی ثَوْبَ الْکِفَایَةِ بِکَرَمِکَ فَوَ عِزَّتِکَ مَا عَصَیْتُکَ إِذْ عَصَیْتُکَ وَ أَنَا بِنَکَالِکَ جَاهِلٌ وَ لَا عَنْ عُقُوبَتِکَ سَاهٍ وَ لَکِنْ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی وَ اسْتَزَلَّنِی الشَّیْطَانُ بَعْدَ الْبَیَانِ فَلَکَ الْعُتْبَی وَ أَنْتَ بِالْمَنْظَرِ الْأَعْلَی هَبْ لِی حَقَّکَ وَ أَرْضِ عَنِّی خَلْقَکَ یَا سَامِعَ الصَّوْتِ یَا سَابِقَ الْفَوْتِ یَا کَاسِیَ الْعِظَامِ لَحْماً بَعْدَ الْمَوْتِ ارْزُقْنِی قَبْلَ الْمَوْتِ وَ زِیَادَةً قَبْلَ الْفَوْتِ اللَّهُمَّ هَذَا الدُّعَاءُ وَ عَلَیْکَ الْإِجَابَةُ وَ هَذَا الْجُهْدُ وَ عَلَیْکَ التَّوَکُّلُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ.
قال الفیروزآبادی سطا علیه و به سطوا و سطوة صال أو قهر بالبطش
ص: 55
و گفته است: «الهمود»، یعنی مرگ، و خاموش شدن آتش یا رفتن گرمای آن و «الهامد»: پوسیده سیاه به هم ریخته و خشکیده از روییدنیها. عبارت «بتولی الله» به این کلام خداوند «و هو یتولّی الصّالحین»،(1){و همو دوستدار و سرپرست شایستگان است.} اشاره دارد. در النهایه، در دعا آمده است: «اللهم إنی أدرء بک فی نحورهم» یعنی به یاری تو، بر گلوی آنها فشار میآورم تا در برابر آنان مرا کفایت کنی، و به طور خاص از گلو سخن گفته، زیرا فشار بر گلو روشی سریعتر و قویتر در راندن و تسلط بر فرد رانده شده است.
جوهری گفته است: «أترفته النعمة»، یعنی نعمت او را طغیانگر کرده است؛ و گفته است: «سورة السلطان»، یعنی خشم و تجاوزکاری او؛ و گفته است: «النخوة» یعنی تکبر و بزرگ بینی؛ «الابّهة» نیز اینگونه است؛ و گفته است: «یعر قومه»، یعنی به روشی ناپسند بر آنها وارد میشود و آنها را آلوده میکند؛ «المعرّة» یعنی گناه؛ و گفته است: «سعی به إلی الوالی»، یعنی وقتی که برای فرماندار سخن چینی کرده باشد.
در بعضی نسخهها، «أو سعایة مشلیة» آمده؛ یعنی فریب دهنده. جوهری گفته است: ثعلب گفته است: این که مردم میگویند: «أشلیت الکلب علی الصید»، اشتباه است و ابو زید گفته است: «أشلیت الکلب» یعنی صدایش کردم و ابن السکیت گفته است: گفته میشود: «أوسدت الکلب بالصید و آسدته» یعنی تحریک کردم؛ نه اینکه گفته شود: «أشلیته»؛ «الإشلاء» یعنی صدا زدن؛ گفته میشود: «أشلیت الشاة و الناقة»، یعنی آنها را برای دوشیدن، به اسمشان صدا زدم. پایان.
صدا زدن، اگر درست باشد، دلیل بر علیه آنها است؛ هر چند حمل آن بر معنای صدا زدن در اینجا به سختی ممکن باشد.
عبارت «علی کل سبب» شاید متعلق به عبارت «ضربت» باشد؛ همان طور که در کلام خداوند که فرموده است: «فضربنا علی آذانهم»،(2){پس در آن غار، سالیانی چند بر گوشهایشان پرده زدیم.} چنین است. در مورد آن گفتهاند: یعنی بر آنها پردهای زدهایم که مانع شنیدن میشود؛ به این معنی که آنها را به خوابی فرو بردهایم که صداها آنها را به هوش نمیآورد، که مفعول حذف شده است. یا اینکه گفته میشود مفعول، همان عبارت «حجاب» است که در تقدیر گرفته شده است. عبارت «علی کل سبب» برای شامل کردن حجاب است؛ یعنی در برابر من به هیچ صورتی و به هیچ طریقی، توانی ندارند و نیز احتمال دارد حجاب، مفعول برای هر دو فعل «ضربت» و «اتخذت» و از طریق تنازع باشد و شاید همین آشکارتر باشد.
«عن المطالب»، یعنی از آفریدگان؛ در بعضی از نسخهها «المعاطب» آمده و شاید همین آشکارتر باشد. «العتبی» بازگشت از گناه و بدکاری است. «أنت بالمنظر الأعلی»، «المنظر المرقب» یعنی در دیده بانی بالا که بندگانش را زیر نظر دارد و بر تمام حالات آنان اطلاع دارد؛ یا اینکه مکان او، بالاتر از دیدگاه آفریدگان و تفکرات آنها است. «یا سابق الفوت»، یعنی هر چه را که اراده کند، به دست میآورد و هیچ چیزی از دستش نمیرود، پس او بر
ص: 56
و قال الهمود الموت و طفوء النار أو ذهاب حرارتها و الهامد البالی المسود المتغیر و الیابس من النبات قوله بتولی الله إشارة إلی قوله تعالی وَ هُوَ یَتَوَلَّی الصَّالِحِینَ (1) و فی النهایة فیه اللهم إنی أدرأ بک فی نحورهم أی أدفع بک فی نحورهم لتکفینی أمرهم و إنما خص النحور لأنه أسرع و أقوی فی الدفع و التمکن من المدفوع.
و قال الجوهری أترفته النعمة أطغته و قال سورة السلطان سطوته و اعتداؤه و قال النخوة الکبر و العظمة و کذا الأبهة و قال یعر قومه أی یدخل علیهم مکروها یلطخهم به و المعرة الإثم و قال سعی به إلی الوالی إذا وشی به.
و فی بعض النسخ أو سعایة مشلیة أی مغریة قال الجوهری قال ثعلب و قول الناس أشلیت الکلب علی الصید خطأ و قال أبو زید أشلیت الکلب دعوته و قال ابن السکیت یقال أوسدت الکلب بالصید و آسدته إذا أغریته و لا یقال أشلیته إنما الإشلاء الدعاء یقال أشلیت الشاة و الناقة إذا دعوتهما بأسمائهما لتحلبهما انتهی.
و الدعاء مع صحته حجة علیهم و إن أمکن حمله هنا علی معنی الدعاء أیضا بتکلف.
قوله علی کل سبب لعله متعلق بقوله ضربت کما فی قوله تعالی فَضَرَبْنا عَلَی آذانِهِمْ (2) قالوا فیه أی ضربنا علیهم حجابا یمنع السماع بمعنی أنمناهم إنامة لا تنبههم فیها الأصوات فحذف المفعول أو یقال المفعول و هو قوله حجابا مقدر و قوله علی کل سبب لتعمیم الحجاب أی لا یقدرون علی فی وجه من الوجوه و طریق من الطرق و یحتمل أن یکون حجابا مفعولا لفعلی ضربت و اتخذت علی التنازع و لعله أظهر.
عن المطالب أی إلی المخلوقین و فی بعض النسخ المعاطب و لعله أظهر و العتبی الرجوع عن الذنب و الإساءة و أنت بالمنظر الأعلی المنظر المرقب أی فی المرقب الأعلی یرقب عباده و یطلع علی جمیع أحوالهم أو محله أعلی من مناظر الخلق و أفکارهم یا سابق الفوت أی یدرک کل ما یرید و لا یفوت منه شی ء فهو
ص: 56
ناپدید شدنش پیشی گرفته است؛ یا ذات او، مقدم بر وجود و عدم است، پس پیش آمدن فنا و نابودی بر او، محال است؛ همانطور که وارد شده، وجودش بر نبودش مقدم است؛ ولی اولی آشکارتر است. «و زیادة» یعنی در بینشها و طاعتها. «قبل الفوت» یعنی قبل از اینکه از دست من برود، یا قبل از مرگ.
روایت61.
تفسیر الامام: امام علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: بنده خدا وقتی صبح میکند، یا کنیز خدا وقتی صبح میکند، خدا و فرشتگانش به او رو میکنند تا با نمازش رو به سوی خدای عزّوجلّ کند و خدا نیز رحمتش را متوجه او سازد و بزرگواریاش را بر او ارزانی دارد. پس اگر به عهدی که از او گرفته شده وفا کند و آن نمازی را که خدا بر او واجب ساخته، بجا بیاورد، خداوند به فرشتگانش، نگهبانان بهشت و حمل کنندگان عرش خود میفرماید: این بنده من وفا کرد، پس شما هم وفا کنید. ولی اگر وفا نکند، خداوند میفرماید: این بنده من وفا نکرد، و من بسیار بردبار و بزرگوارم، پس اگر توبه کند و بازگردد، من هم بر او باز میگردم و اگر به طاعت من روی آورد، من هم با رضوان و رحمت خودم بر او روی میآورم .
سپس پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: خدای متعال فرموده است: و اگر از آنچه میخواهد، تنبلی کند، از زیبایی و ارزش و شکوه قصرهای او کم میکنم و در بهشت به این مشهور میشود که صاحب این قصر، کوتاهی کرده است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: و آن از این رو است که خداوند در شب معراج به جبرئیل دستور داد و او قصرهای بهشت را بر من نشان داد؛ پس دیدم همگی از طلا و نقره هستند، ملاط آنها مشک و عنبر است؛ ولی دیدم بعضی از آنها شکوه بالایی داشتند که بعضی دیگر نداشتند. گفتم: ای حبیب من، چرا بعضی از این قصرها مانند بعضی دیگر شکوهمند نیستند؟ گفت: ای محمد، اینها قصرهای نمازگزاران نمازهای واجب است که بعد از نماز از صلوات فرستادن بر تو و بر خاندان تو، تنبلی میکردند؛ پس وقتی چیزی برای ساختن شرافت از صلوات بر محمد و خاندان پاک او میفرستاد، برای او شرافتی ایجاد میگشت و در غیر این صورت، همین گونه باقی میماند. از این رو هنگام شناسایی اهل بهشت گفته میشود که قصری که از شکوه برخوردار نیست، از آن کسی است که صاحب آن از صلوات فرستادن بر محمد و خاندان پاک او کوتاهی کرده است. همچنین در آنجا قصرهای شکوهمند و فوقالعاده زیبا دیدم که در مقابلشان، راهرو و در روبرو و پشت، باغ نداشتند. گفتم: چرا این قصرها در مقابلشان راهرو و در جلو و پشت، باغ ندارند؟ گفت: ای محمد، این قصرهای نمازگزاران نمازهای پنجگانه است که مقداری از توان خود را صرف برآورده ساختن نیازهای برادران مؤمن خود میکردند؛ و نه همه توانشان را؛ به همین خاطر قصرهایشان پوشیده و بدون راهرو در مقابل و باغهایی در پشت میباشند. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: آگاه باشید و به ولایت تنها اتکا نکنید و بعد از آن، از واجبات دیگر خدا و بر آورده ساختن حقوق برادران و عمل به تقیّه را به جای آورید که آن دو، چیزی هستند
ص: 57
یسبق فوتها أو یسبق ذاته الفوت و العدم فیستحیل طرو الفناء و الفوت علیه کما ورد سبق وجوده عدمه و الأول أظهر و زیادة أی فی المعارف و الطاعات قبل الفوت أی قبل أن تفوت منی أو قبل الموت.
تَفْسِیرُ الْإِمَامِ، قَالَ علیه السلام قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا أَصْبَحَ أَوِ الْأَمَةَ إِذَا أَصْبَحَتْ أَقْبَلَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ مَلَائِکَتُهُ لِیَسْتَقْبِلَ رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِصَلَاتِهِ فَیُوَجِّهَ إِلَیْهِ رَحْمَتَهُ وَ یُفِیضَ عَلَیْهِ کَرَامَتَهُ فَإِنْ وَفَی بِمَا أَخَذَ عَلَیْهِ فَأَدَّی الصَّلَاةَ عَلَی مَا فُرِضَتْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْمَلَائِکَةِ خُزَّانِ جِنَانِهِ وَ حَمَلَةِ عَرْشِهِ قَدْ وَفَی عَبْدِی هَذَا فَفُوا لَهُ وَ إِنْ لَمْ یَفِ قَالَ اللَّهُ لَمْ یَفِ عَبْدِی هَذَا وَ أَنَا الْحَلِیمُ الْکَرِیمُ فَإِنْ تَابَ تُبْتُ عَلَیْهِ وَ إِنْ أَقْبَلَ عَلَی طَاعَتِی أَقْبَلْتُ عَلَیْهِ بِرِضْوَانِی وَ رَحْمَتِی ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ اللَّهُ تَعَالَی وَ إِنْ کَسِلَ عَمَّا یُرِیدُ قَصَّرْتُ فِی قُصُورِهِ حُسْناً وَ بَهَاءً وَ جَلَالًا وَ شَهَّرْتُ فِی الْجِنَانِ بِأَنَّ صَاحِبَهَا مُقَصِّرٌ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ ذَلِکَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَ جَبْرَئِیلَ لَیْلَةَ الْمِعْرَاجِ فَعَرَضَ عَلَیَّ قُصُورَ الْجِنَانِ فَرَأَیْتُهَا مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ مِلَاطُهَا الْمِسْکُ وَ الْعَنْبَرُ غَیْرَ أَنِّی رَأَیْتُ لِبَعْضِهَا شُرَفاً عَالِیَةً وَ لَمْ أَرَ لِبَعْضِهَا فَقُلْتُ یَا حَبِیبِی مَا بَالُ هَذِهِ بِلَا شُرَفٍ کَمَا لِسَائِرِ تِلْکَ الْقُصُورِ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ هَذِهِ قُصُورُ الْمُصَلِّینَ فَرَائِضَهُمْ الَّذِینَ یَکْسَلُونَ عَنِ الصَّلَاةِ عَلَیْکَ وَ عَلَی آلِکَ بَعْدَهَا فَإِنْ بَعَثَ مَادَّةً لِبِنَاءِ الشُّرَفِ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ بُنِیَتْ لَهُ الشُّرَفُ وَ إِلَّا بَقِیَتْ هَکَذَا فَیُقَالُ حِینَ یَعْرِفُ سُکَّانُ الْجِنَانِ إِنَّ الْقَصْرَ الَّذِی لَا شُرَفَ لَهُ هُوَ الَّذِی کَسِلَ صَاحِبُهُ بَعْدَ صَلَاتِهِ عَنِ الصَّلَاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ وَ رَأَیْتُ فِیهَا قُصُوراً مُشْرِفَةً عَجِیبَةَ الْحُسْنِ لَیْسَ لَهَا أَمَامَهَا دِهْلِیزٌ وَ لَا بَیْنَ یَدَیْهِ بُسْتَانٌ وَ لَا خَلْفَهَا فَقُلْتُ مَا بَالُ هَذِهِ الْقُصُورِ لَا دِهْلِیزَ بَیْنَ یَدَیْهَا وَ لَا بُسْتَانَ خَلْفَ قُصُورِهَا فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ هَذِهِ قُصُورُ الْمُصَلِّینَ الْخَمْسَ الصَّلَوَاتِ الَّذِینَ یَبْذُلُونَ بَعْضَ وُسْعِهِمْ فِی قَضَاءِ حُقُوقِ إِخْوَانِهِمُ الْمُؤْمِنِینَ دُونَ جَمِیعِهَا فَلِذَلِکَ قُصُورُهُمْ مُسَتَّرَةٌ بِغَیْرِ دِهْلِیزٍ أَمَامَهَا وَ غَیْرِ بَسَاتِینَ خَلْفَهَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَلَا وَ لَا تَتَّکِلُوا عَلَی الْوَلَایَةِ وَحْدَهَا وَ أَدُّوا مَا بَعْدَهَا مِنْ فَرَائِضِ اللَّهِ وَ قَضَاءِ حُقُوقِ الْإِخْوَانِ وَ اسْتِعْمَالِ التَّقِیَّةِ فَإِنَّهُمَا اللَّذَانِ یُتِمَّانِ
ص: 57
که اعمال را کامل میکنند و با - نبود - آنها، ناقص میشوند.(1)
توضیح
ظاهر آن، صلوات فرستادن بر محمد و خاندان محمد در تعقیب نماز باشد و نیز احتمال دارد منظور، تشهد آخری باشد.
روایت62.
الکافی: با اسناد به داود عجلی نقل کرده که گفته است: از امام صادق علیه السلام شنیدم که میفرمود: سه چیز وجود دارد که شنیدن سخن آفریدگان به آنها داده شده است: بهشت، آتش، و حور العین؛ پس هنگامی که بنده نماز بگزارد و بگوید: «اللهم أعتقنی من النار و أدخلنی الجنة و زوجنی الحور العین»،{خدایا، مرا از آتش برهان و وارد بهشت نما و حوریان درشت چشم را به ازدواج من در آور.} آتش میگوید: ای پروردگار، بنده تو از تو خواست او را از من برهانی، پس او را برهان؛ و بهشت میگوید: ای پروردگار، بنده تو از تو مرا خواست، پس او را در من ساکن نما؛ و حور العین میگوید: ای پروردگار، بنده تو از تو ما را خواستگاری کرد، پس او را با ما تزویج نما. ولی اگر از نمازش روانه شود و چیزی از اینها را نخواهد، حوریان درشت چشم میگویند: این بنده در مورد ما بی رغبت است و بهشت میگوید: این بنده در مورد من، بی رغبت است و آتش میگوید: این بنده در مورد من، نادان است.(2)
روایت63.
الکافی و التهذیب: حسین بن سویر و ابی سلمه السراج گفتهاند: از امام صادق علیه السلام شنیدیم که در دنباله هر نماز واجب، چهار مرد و چهار زن را لعن میکرد: تیمیّ و عدویّ و فُعلان و معاویه و آنها را اسم میبرد؛ و فلان زن و فلان زن و هند و امّ الحکم خواهر معاویه.(3)
روایت64.
التهذیب: جابر از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود: هنگام برگشتن از نماز واجب، جز با لعن بنی امیه برنگرد.(4)
روایت65.
البلد الامین: امام رضا علیه السلام فرمود: برای خواستن روزی، در دنباله هر نماز واجب بگو: {ای کسی که نیازهای خواهندگان را در اختیار داری؛ ای کسی که برای هر نیازی نزد تو شنیدنی حاضر و جوابی آماده، و برای هر سکوت کردهای از سوی تو علمی باطنی و دربرگیرنده وجود دارد؛ به خاطر وعدههای راستین که دادهای و دستهای پر بخشش که داری و رحمت گستردهات و فرمانروایی پیروزمندت و حکومت همیشگیات و کلمات کامل شدهات، از تو درخواست میکنم؛ ای کسی که طاعت
ص: 58
الْأَعْمَالَ وَ یَقْصُرَانِ بِهَا(1).
ظاهره الصلاة علی محمد و آله فی التعقیب و یحتمل التشهد الأخیر.
الْکَافِی، بِإِسْنَادِهِ عَنْ دَاوُدَ الْعِجْلِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ: ثَلَاثٌ أُعْطِینَ سَمْعَ الْخَلَائِقِ- الْجَنَّةُ وَ النَّارُ وَ الْحُورُ الْعِینُ فَإِذَا صَلَّی الْعَبْدُ وَ قَالَ اللَّهُمَّ أَعْتِقْنِی مِنَ النَّارِ وَ أَدْخِلْنِی الْجَنَّةَ وَ زَوِّجْنِی الْحُورَ الْعِینَ قَالَتِ النَّارُ یَا رَبِّ إِنَّ عَبْدَکَ قَدْ سَأَلَکَ أَنْ تُعْتِقَهُ مِنِّی فَأَعْتِقْهُ وَ قَالَتِ الْجَنَّةُ یَا رَبِّ إِنَّ عَبْدَکَ قَدْ سَأَلَکَ إِیَّایَ فَأَسْکِنْهُ وَ قَالَتِ الْحُورُ الْعِینُ یَا رَبِّ إِنَّ عَبْدَکَ قَدْ خَطَبَنَا إِلَیْکَ فَزَوِّجْهُ مِنَّا فَإِنْ هُوَ انْصَرَفَ مِنْ صَلَاتِهِ وَ لَمْ یَسْأَلْ إِلَیْهِ شَیْئاً مِنْ هَذَا قُلْنَ الْحُورُ الْعِینُ هَذَا الْعَبْدُ فِینَا لَزَاهِدٌ وَ قَالَتِ الْجَنَّةُ إِنَّ هَذَا الْعَبْدَ فِیَّ لَزَاهِدٌ وَ قَالَتِ النَّارُ إِنَّ هَذَا الْعَبْدَ فِیَّ لَجَاهِلٌ (2).
الْکَافِی، وَ التَّهْذِیبُ، بِإِسْنَادِهِمَا عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سویر [ثُوَیْرٍ] وَ أَبِی سَلَمَةَ السَّرَّاجِ قَالا سَمِعْنَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: وَ هُوَ یَلْعَنُ فِی دُبُرِ کُلِّ مَکْتُوبَةٍ أَرْبَعَةً مِنَ الرِّجَالِ وَ أَرْبَعاً مِنَ النِّسَاءِ- التَّیْمِیَّ وَ الْعَدَوِیَّ وَ فعلان [فُلَانَ] وَ مُعَاوِیَةَ وَ یُسَمِّیهِمْ وَ فُلَانَةَ وَ فُلَانَةَ وَ هِنْداً وَ أُمَّ الْحَکَمِ أُخْتَ مُعَاوِیَةَ(3).
التَّهْذِیبُ، عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: إِذَا انْحَرَفْتَ عَنْ صَلَاةٍ مَکْتُوبَةٍ فَلَا تَنْحَرِفْ إِلَّا بِانْصِرَافِ لَعْنِ بَنِی أُمَیَّةَ(4).
الْبَلَدُ الْأَمِینُ، عَنِ الرِّضَا علیه السلام: قُلْ فِی طَلَبِ الرِّزْقِ عَقِیبَ کُلِّ فَرِیضَةٍ- یَا مَنْ یَمْلِکُ حَوَائِجَ السَّائِلِینَ یَا مَنْ لِکُلِّ مَسْأَلَةٍ مِنْکَ سَمْعٌ حَاضِرٌ وَ جَوَابٌ عَتِیدٌ وَ لِکُلِّ صَامِتٍ مِنْکَ عِلْمٌ بَاطِنٌ مُحِیطٌ أَسْأَلُکَ بِمَوَاعِیدِکَ الصَّادِقَةِ وَ أَیَادِیکَ الْفَاضِلَةِ وَ رَحْمَتِکَ الْوَاسِعَةِ وَ سُلْطَانِکَ الْقَاهِرِ وَ مُلْکِکَ الدَّائِمِ وَ کَلِمَاتِکَ التَّامَّاتِ یَا مَنْ لَا تَنْفَعُهُ طَاعَةُ
ص: 58
اطاعت کنندگان او را سودی و نافرمانی گناهکاران او را ضرری نرساند، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و بر من روزی رسان و در آن روزیای که به من میبخشی، از فضل خود، ایمنی قرار ده؛ به رحمت خودت، ای بهترین رحم کنندگان.}(1)
روایت66.
دلایل الامامة: امام قائم علیه السلام فرموده است: حضرت زین العابدین علیه السلام در دعای خود بعد از نماز میگفت: {خدایا، از تو به احترام آن اسمت که آسمان و زمین با آن برپا داشته شده اند و به آن اسمت که پراکندگان جمع میشوند و به آن اسمت که با آن بین حق و باطل جدایی میافتد و به آن اسمت که با آن گنجایش دریاها و تعداد شنها و وزن کوهها را میدانی، میخواهم که در مورد من چنین و چنان کنی.}(2)
روایت67.
مهج الدعوات: در مجموعهای با خط قدیمی که نویسندهاش همان مصنفش بود، نوشته بود که اسمش محمد بن محمد بن عبد الله بن فاطر است و از بزرگانش نقل کرده و گفته است: این سخنان از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود: از حقوق ما بر دوستداران و پیروان ما این است که هیچ یک از آنها از نمازش برنخیزد مگر اینکه این دعا را بخواند: {خدایا، از تو به حق بزرگ بزرگت میخواهم که بر محمد و خاندان پاک او درود فرستی و بر آنها درودی کامل و همیشگی فرستی و به برکت دعای من، بر محمد و خاندان محمد و دوستداران و رهروان آنها، هرگونه و هر کجا که باشند، خواه در دشت و خواه در کوه، خواه در خشکی و خواه در دریا، آنچه را که باعث روشنی چشمشان میشود، برسانی. ای سرور من، غائبان آنها را محافظت کن و آنها را سالم به خانواده هایشان برگردان و به اندوهداران، راحتی برسان و بر گرفتاران، گشایش قرار ده و برهنگان را لباس بپوشان و گرسنگان را سیر و تشنگان را سیراب نما
ص: 59
الْمُطِیعِینَ وَ لَا تَضُرُّهُ مَعْصِیَةُ الْعَاصِینَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقْنِی وَ أَعْطِنِی فِیمَا تَرْزُقُنِی الْعَافِیَةَ مِنْ فَضْلِکَ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ (1).
دَلَائِلُ الْإِمَامَةِ، لِمُحَمَّدِ بْنِ جَرِیرٍ الطَّبَرِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِیٍّ الْمُطَّلِبِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ السَّمُرِیِّ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْمَحْمُودِیِّ عَنْ أَبِی عَلِیِّ بْنِ أَحْمَدَ الْمَحْمُودِیِّ عَنِ الْقَائِمِ علیه السلام قَالَ: کَانَ زَیْنُ الْعَابِدِینَ علیه السلام یَقُولُ فِی دُعَائِهِ عَقِیبَ الصَّلَاةِ- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی بِهِ تَقُومُ السَّمَاءُ وَ الْأَرْضُ وَ بِاسْمِکَ الَّذِی بِهِ تَجْمَعُ الْمُتَفَرِّقَ وَ بِهِ تُفَرِّقُ الْمُجْتَمِعَ وَ بِاسْمِکَ الَّذِی تُفَرِّقُ بِهِ بَیْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ وَ بِاسْمِکَ الَّذِی تَعْلَمُ بِهِ کَیْلَ الْبِحَارِ وَ عَدَدَ الرِّمَالِ وَ وَزْنَ الْجِبَالِ أَنْ تَفْعَلَ بِی کَذَا وَ کَذَا(2).
مُهَجُ الدَّعَوَاتِ، وَجَدْتُ فِی مَجْمُوعٍ بِخَطٍّ قَدِیمٍ ذَکَرَ نَاسِخُهُ وَ هُوَ مُصَنِّفُهُ أَنَّ اسْمَهُ مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ فَاطِرٍ رَوَاهُ عَنْ شُیُوخِهِ فَقَالَ مَا هَذَا لَفْظُهُ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الرَّقَّاقِ الْقُمِّیُّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَاذَانَ الْقُمِّیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ بَابَوَیْهِ الْقُمِّیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی بْنِ عُبَیْدٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ أَبِی هَاشِمٍ عَنْ أَبِی یَحْیَی الْمَدَائِنِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: مِنْ حَقِّنَا عَلَی أَوْلِیَائِنَا وَ أَشْیَاعِنَا أَنْ لَا یَنْصَرِفَ الرَّجُلُ مِنْهُمْ مِنْ صَلَاتِهِ حَتَّی یَدْعُوَ بِهَذَا الدُّعَاءِ وَ هُوَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّکَ الْعَظِیمِ الْعَظِیمِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَیْهِمْ صَلَاةً تَامَّةً دَائِمَةً وَ أَنْ تُدْخِلَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مُحِبِّیهِمْ وَ أَوْلِیَائِهِمْ حَیْثُ کَانُوا وَ أَیْنَ کَانُوا فِی سَهْلٍ أَوْ جَبَلٍ أَوْ بَرٍّ أَوْ بَحْرٍ مِنْ بَرَکَةِ دُعَائِی مَا تُقِرُّ بِهِ عُیُونَهُمْ احْفَظْ یَا مَوْلَایَ الْغَائِبِینَ مِنْهُمْ وَ ارْدُدْهُمْ إِلَی أَهَالِیهِمْ سَالِمِینَ وَ نَفِّسْ عَنِ الْمَهْمُومِینَ وَ فَرِّجْ عَنِ الْمَکْرُوبِینَ وَ اکْسُ الْعَارِینَ وَ أَشْبِعِ الْجَائِعِینَ وَ أَرْوِ الظَّامِئِینَ وَ اقْضِ
ص: 59
و بدهی بدهکاران را ادا نما و مجردان را تزویج کن و بیماران مسلمانان را شفا ده و بر مردگانشان، آنچه را که باعث روشنی چشمشان شود، برسان و بر ستمدیدگان از دوستداران خاندان محمد که سلام بر آنان باد را یاری کن و آتش مخالفان را خاموش کن.
خدایا، لعنت و خشم و غضب و عذاب خود را بر آن دو که نعمت تو را ناسپاسی و به فرستاده تو نسبت خیانت دادند و او را متهم کردند و او را کنار گذاشتند و پیمانش در باره وصی او را گسستند و بعد از او، عهدش را درباره جانشین او شکستند و مقام او را ادعا کردند و احکام او را تغییر دادند و سنتش را دگرگون ساختند و دینش را زیرورو کردند و ارزش راهنماهای تو را کوچک کردند و شروع به ظلم و ستم به ایشان نمودند و راه نیرنگ را بر آنها و مخالفت با دستوراتشان، و کشتن آنها، و به پا کردن جنگ بر ضد آنان، و بازداشتن جانشین تو از جلوگیری از رخنه و راست گردانیدن کجی و برابر کردن ناراستیها و تأیید احکام و نمایان کردن دین اسلام و برپا داشتن حدود قرآن، هموار کردند. خدایا، آن دو را و فرزندان آن دو را و هر کسی را که به خواسته آنها تمایل پیدا کرده و پا، جای پای آنها گذاشته و راه آنان را رفته و به بدعت آنان، سینه سپر کرده، لعنت کن، لعنتی که به هیچ ذهنی نرسیده و اهل آتش از آن پناهنده میشوند؛ لعنت کن خدایا، هر کس را که به سخن آنان عمل کند و از دستورشان پیروی کند و به دوستی آنان دعوت کند و در کفر آنان تردید داشته باشد، از اولین و آخرین.} سپس به دلخواه خودت دعا کن.(1)
البلد الامین: محمد بن محمد بن عبدالله بن فاطر در مجموعه خود، مثل این را از امام صادق علیه السلام نقل کرده است.
توضیح
«خوَّنا رسولَک»، یعنی به او نسبت خیانت دادند. «أرهج الغبار» یعنی غبار را برانگیخت؛ در اینجا کنایه از برانگیختن جنگها است. «الثلم» جمع «الثلمة» با ضمه، همان شکاف در دیوار و چیزهای دیگر است. «تثقیف الرماح»، برابر کردن آن، و «الأود» با فتحه، یعنی کجی و ناراستی. «تصدّر» یعنی در نشستن، سینهاش را جلو گرفته، یا در بالای مجلس نشسته؛ در اینجا شاید کنایه از ادعای فرمانروایی و ولایت باشد.
روایت68.
المجتبی: از کتاب «العملیات، الموصلة إلی ربِّ الأرضین و السَّماوات» نوشته یوسف بن محمد، معروف به ابن خوارزمی، با اسناد آن به ابن عباس، گفته است: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: شب و روز از عذاب در هراس بودم تا اینکه جبرئیل سوره «قل هو الله أحد» را برایم آورد، پس فهمیدم که خداوند بعد از آن، امتم را عذاب نمیکند و همانا این سوره، نسب خدای عزّوجلّ است، پس هر کس بر خواندن آن را بعد از هر نماز عهد بندد، نیکی از آسمان بر
ص: 60
دَیْنَ الْغَارِمِینَ وَ زَوِّجِ الْعَازِبِینَ وَ اشْفِ مَرْضَی الْمُسْلِمِینَ وَ أَدْخِلْ عَلَی الْأَمْوَاتِ مَا تَقَرُّ بِهِ عُیُونُهُمْ وَ انْصُرِ الْمَظْلُومِینَ مِنْ أَوْلِیَاءِ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام وَ أَطْفِ نَائِرَةَ الْمُخَالِفِینَ اللَّهُمَّ وَ ضَاعِفْ لَعْنَتَکَ وَ بَأْسَکَ وَ نَکَالَکَ وَ عَذَابَکَ عَلَی اللَّذَیْنِ کَفَرا نِعْمَتَکَ وَ خَوَّنَا رَسُولَکَ وَ اتَّهَمَا نَبِیَّکَ وَ بَایَنَاهُ وَ حَلَّا عَقْدَهُ فِی وَصِیِّهِ وَ نَبَذَا عَهْدَهُ فِی خَلِیفَتِهِ مِنْ بَعْدِهِ وَ ادَّعَیَا مَقَامَهُ وَ غَیَّرَا أَحْکَامَهُ وَ بَدَّلَا سُنَّتَهُ وَ قَلَّبَا دِینَهُ
وَ صَغَّرَا قَدْرَ حُجَجِکَ وَ بَدَءَا بِظُلْمِهِمْ وَ طَرَقَا طَرِیقَ الْغَدْرِ عَلَیْهِمْ وَ الْخِلَافِ عَنْ أَمْرِهِمْ وَ الْقَتْلِ لَهُمْ وَ إِرْهَاجِ الْحُرُوبِ عَلَیْهِمْ وَ مَنْعِ خَلِیفَتِکَ مِنْ سَدِّ الثَّلْمِ وَ تَقْوِیمِ الْعِوَجِ وَ تَثْقِیفِ الْأَوَدِ وَ إِمْضَاءِ الْأَحْکَامِ وَ إِظْهَارِ دِینِ الْإِسْلَامِ وَ إِقَامَةِ حُدُودِ الْقُرْآنِ اللَّهُمَّ الْعَنْهُمَا وَ ابنیهما [ابْنَتَیْهِمَا] وَ کُلَّ مَنْ مَالَ مَیْلَهُمْ وَ حَذَا حَذْوَهُمْ وَ سَلَکَ طَرِیقَتَهُمْ وَ تَصَدَّرَ بِبِدْعَتِهِمْ لَعْناً لَا یَخْطُرُ عَلَی بَالٍ وَ یَسْتَعِیذُ مِنْهُ أَهْلُ النَّارِ الْعَنِ اللَّهُمَّ مَنْ دَانَ بِقَوْلِهِمْ وَ اتَّبَعَ أَمْرَهُمْ وَ دَعَا إِلَی وَلَایَتِهِمْ وَ شَکَّ فِی کُفْرِهِمْ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ ثُمَّ ادْعُ بِمَا شِئْتَ (1).
البلد الأمین، ذکر محمد بن محمد بن عبد الله بن فاطر فی مجموعه عن الصادق علیه السلام و ذکر: مثله
خونا رسولک أی نسباه إلی الخیانة أرهج الغبار أی أثاره استعیر هنا لتهییج الحروب و الثلم جمع الثلمة بالضم و هی الخلل فی الحائط و غیره و تثقیف الرماح تسویتها و الأود بالتحریک الاعوجاج و تصدر نصب صدره فی الجلوس أو جلس فی صدر المجلس و لعله هنا کنایة عن ادعاء الإمارة و الولایة.
الْمُجْتَبَی، مِنْ کِتَابِ الْعَمَلِیَّاتِ الْمُوصِلَةِ إِلَی رَبِّ الْأَرَضِینَ وَ السَّمَاوَاتِ تَأْلِیفِ یُوسُفَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمَعْرُوفِ بِابْنِ الْخُوارِزْمِیِّ بِإِسْنَادِهِ إِلَی ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: کُنْتُ أَخْشَی الْعَذَابَ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ حَتَّی جَاءَنِی جَبْرَئِیلُ بِسُورَةِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ فَعَلِمْتُ أَنَّ اللَّهَ لَا یُعَذِّبُ أُمَّتِی بَعْدَ نُزُولِهَا فَإِنَّهَا نِسْبَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَنْ تَعَاهَدَ قِرَاءَتَهَا بَعْدَ کُلِّ صَلَاةٍ تَنَاثَرَ الْبِرُّ مِنَ السَّمَاءِ عَلَی
ص: 60
فرق سرش فرو میریزد و آرامشی بر او نازل میشود که نوای آن، پیرامون عرش را میگیرد تا اینکه خدای عزّوجلّ به گوینده آن مینگرد، پس او را آنگونه میآمرزد که بعد از آن، هیچ عذاب نمیشود و بعد از آن، هرچه از خدا بخواهد، خدا آن را به او عطا میکند و آن را در خانواده او قرار میدهد؛... تا آخر، که در کتاب القرآن خواهد آمد.
روایت69.
اختیار ابن الباقی: از امام صادق علیه السلام است که فرموده است: هر کس بعد از هر نماز واجب، این دعا را بخواند، امام م ح م د بن امام حسن، سلام بر او و بر پدرانش، را در بیداری یا خواب میبیند:
{خدایا، به سرور ما، صاحب الزمان، هر کجا و هر گونه که باشد، در مشرقهای زمین و مغربهایش، همواریاش و کوهش، خشکیاش و دریایش، و از طرف من و پدر و مادرم و فرزندان و برادرانم، به تعداد آفریدگان خدا و سنگینی عرش خدا و آن مقدار که کتابش برشمرده و علمش به آن احاطه یافته، درود و سلام بفرست. خدایا، در صبح این روز و تا - آخرین - روزهای زندگیام، برای او عهد و پیمان و بیعتم را بر گردنم تجدید می کنم که از آن روی نگردانم و هیچ گاه دست برندارم. خدایا، مرا از یاران و مددکاران او و دفاع کنندگان از او و از به جا آورندگان دستورات و بازداشتنهایش و از کشته شدگان در پیشگاهش قرار ده. خدایا، اگر بین من و او مرگی که بر بندگانت حتمی و قطعی ساختهای، فاصله انداخت، مرا کفن پوشیده از قبر بیرون آور، در حالی که با شمشیر از غلاف برکشیده و نیزه برهنه، در میان شهرنشین و بادیه نشین، پاسخگو به دعوت آن دعوت کننده باشم.
خدایا، آن جمال با رشادت و پیشانی ستوده را به من بنمایان و دیده ام را با یک نگاهم به او سرمه بنه و در گشایش امرش شتاب فرما و درآمدنش را آسان گردان؛ خدایا، پشتش را محکم و کمرش را قوی و عمرش را طولانی گردان؛ خدایا، به دست او شهرهایت را آباد و بندگانت را به وسیله او زنده فرما که تو فرمودهای و گفته ات حق است که «ظهَر الفَسادُ فی البَرِّ و البَحر بما کسبَت أیدِی النّاس»،{فساد در خشکی و دریا، در اثر اعمال مردم نمایان شد.}؛ پس خدایا، ولیّ ات و فرزند دختر پیامبرت که به نام رسولت، درود تو بر او و خاندانش، نامیده شده را آشکار کن تا به چیزی از باطل دست نیابد، مگر آن را از هم بپاشد و خدا حق را با کلمات خود پابرجا نماید و به آن تحقق بخشد؛ خدایا، این اندوه را از این امت، به ظهور او برطرف کن که آنها آن را دور می بینند، ولی ما نزدیک می بینیم و درودهای خدا بر محمد و خاندان او باد .
ص: 61
مَفْرِقِ رَأْسِهِ وَ نَزَلَتْ عَلَیْهِ السَّکِینَةُ لَهَا دَوِیٌّ حَوْلَ الْعَرْشِ حَتَّی یَنْظُرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی قَارِئِهَا فَیَغْفِرُ اللَّهُ لَهُ مَغْفِرَةً لَا یُعَذِّبُهُ بَعْدَهَا ثُمَّ لَا یَسْأَلُ اللَّهَ شَیْئاً إِلَّا أَعْطَاهُ اللَّهُ إِیَّاهُ وَ یَجْعَلُهُ فِی کِلَاءَتِهِ إِلَی آخِرِ مَا سَیَأْتِی فِی کِتَابِ الْقُرْآنِ.
اخْتِیَارُ ابْنِ الْبَاقِی، عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: مَنْ قَرَأَ بَعْدَ کُلِّ فَرِیضَةٍ هَذَا الدُّعَاءَ فَإِنَّهُ یَرَی الْإِمَامَ م ح م د بْنَ الْحَسَنِ عَلَیْهِ وَ عَلَی آبَائِهِ السَّلَامُ فِی الْیَقَظَةِ أَوْ فِی الْمَنَامِ- بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلَانَا صَاحِبَ الزَّمَانِ أَیْنَمَا کَانَ وَ حَیْثُمَا کَانَ مِنْ مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا عَنِّی وَ عَنْ وَالِدَیَّ وَ عَنْ وُلْدِی وَ إِخْوَانِی التَّحِیَّةَ وَ السَّلَامَ عَدَدَ خَلْقِ اللَّهِ وَ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ وَ مَا أَحْصَاهُ کِتَابُهُ وَ أَحَاطَ عِلْمُهُ اللَّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَةِ هَذَا الْیَوْمِ وَ مَا عِشْتُ فِیهِ مِنْ أَیَّامِ حَیَاتِی عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فِی عُنُقِی لَا أَحُولُ عَنْهَا وَ لَا أَزُولُ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ نُصَّارِهِ الذَّابِّینَ عَنْهُ وَ الْمُمْتَثِلِینَ لِأَوَامِرِهِ وَ نَوَاهِیهِ فِی أَیَّامِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ اللَّهُمَّ فَإِنْ حَالَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَی عِبَادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی مُؤْتَزِراً کَفَنِی شَاهِراً سَیْفِی مُجَرِّداً قَنَاتِی مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدَّاعِی فِی الْحَاضِرِ وَ الْبَادِی اللَّهُمَّ أَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشِیدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِیدَةَ وَ اکْحُلْ بَصَرِی بِنَظْرَةٍ مِنِّی إِلَیْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ اللَّهُمَّ اشْدُدْ أَزْرَهُ وَ قَوِّ ظَهْرَهُ وَ طَوِّلْ عُمُرَهُ اللَّهُمَّ اعْمُرْ بِهِ بِلَادَکَ وَ أَحْیِ بِهِ عِبَادَکَ فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُ ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ فَأَظْهِرِ اللَّهُمَّ لَنَا وَلِیَّکَ وَ ابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمَّی بِاسْمِ رَسُولِکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَتَّی لَا یَظْفَرَ بِشَیْ ءٍ مِنَ الْبَاطِلِ إِلَّا مَزَّقَهُ- وَ یُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ یُحَقِّقُهُ اللَّهُمَّ اکْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِظُهُورِهِ- إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیداً وَ نَراهُ قَرِیباً وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ.
ص: 61
باب سی و نهم : آنچه که اختصاص به تعقیبات نماز ظهر دارد
روایات
روایت1.
فلاح السائل: از مهمترین کارها در دنباله نماز ظهر، اقتدا کردن به امام صادق علیه السلام در دعا کردن برای امام مهدی علیه السلام است؛ همان کسی که طبق روایتهای صحیح، محمد، رسول خدا صلی الله علیه و آله بشارت او را به امتش داده و وعده کرده است که او در آخرالزمان ظهور میکند؛ همان طور که عباد بن محمد المداینی روایت کرده که: در مدینه در حالی بر امام صادق علیه السلام وارد شدم که از نماز ظهر فارغ شده بود و دو دستش را بالا برده بود و میگفت: {ای شنونده هر صدا، ای جمع کننده هر ازدست رفتهای، ای به وجود آورنده هر جان بعد از مرگ، ای برانگیزاننده، ای ارث برنده، ای سرور همه بزرگان، ای خدای خدایان، ای غالب بر همه گردنکشان، ای فرمانروای دنیا و آخرت، ای پروردگار پروردگاران، ای پادشاه پادشاهان، ای خشم گیرنده، ای صاحب قدرت شدید، ای انجام دهنده آنچه اراده میکند، ای شمارنده تعداد نفسها و برداشت گامها، ای کسی که نهان پیش او آشکار است، ای آغازگر، ای برگرداننده، از تو به حقی که بر برگزیدهات از آفریدههایت داری، و به حق آنان که برایشان از طرف خودت لازم گردانیدهای، میخواهم که بر محمد و خاندان محمد - اهل بیت او - درود فرستی و همین لحظه بر من منت بگذاری و گردنم را از آتش برهانی و وعده ولیّات و پسر پیامبرت که به اذن تو، دعوت کننده به سوی توست و امانتدار تو در میان آفریدهها و چشم تو در میان بندگان و دلیل تو بر مخلوقات است، درودها و برکتهای تو بر او را وفا کنی؛ خدایا، او را با یاری خودت تأیید کن و بندهات را یاوری کن و یاران او را توانمند ساز و شکیبایشان نما و از نزد خودت برایشان تسلطی یاریبخش بگشا و در گشایش او شتاب نما و او را در برابر دشمنانت و دشمنان فرستادهات توانمند بدار؛ ای بهترین رحم کنندگان.}
گفتم: فدایت شوم، آیا برای خودت دعا نکردی؟ فرمود: برای نور خاندان محمد و پیشترین آنها و انتقام گیرنده از دشمنانشان به دستور خدا، دعا کردم. گفتم: خدا مرا فدای شما قرار دهد! ظهور او کی خواهد بود؟ فرمود: هر موقع کسی که آفرینش و دستور با اوست، بخواهد. گفتم: آیا برای او نشانهای قبل از آن وجود دارد؟ فرمود: بلی؛ نشانههای پراکندهای. گفتم: مثل چه چیزی؟ فرمود: خارج شدن جنبندهای از مشرق و پرچمی از مغرب، و فتنهای که اهل
ص: 62
فَلَاحُ السَّائِلِ، مِنَ الْمُهِمَّاتِ عَقِیبَ صَلَاةِ الظُّهْرِ الِاقْتِدَاءُ بِالصَّادِقِ علیه السلام فِی الدُّعَاءِ لِلْمَهْدِیِّ علیه السلام الَّذِی بَشَّرَ بِهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أُمَّتَهُ فِی صَحِیحِ الرِّوَایَاتِ وَ وَعَدَهُمْ أَنَّهُ یَظْهَرُ فِی أَوَاخِرِ الْأَوْقَاتِ کَمَا رَوَاهُ أَبُو مُحَمَّدٍ وَهْبَانُ الدنبلی [الدُّبَیْلِیُ] عَنْ أَبِی عَلِیٍّ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ الْعَمِّیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحُسَیْنِ السُّکَّرِیِّ عَنْ عَبَّادِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمَدَائِنِیِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام بِالْمَدِینَةِ حِینَ فَرَغَ مِنْ مَکْتُوبَةِ الظُّهْرِ وَ قَدْ رَفَعَ یَدَیْهِ إِلَی السَّمَاءِ وَ هُوَ یَقُولُ أَیْ سَامِعَ کُلِّ صَوْتٍ أَیْ جَامِعَ کُلِّ فَوْتٍ أَیْ بَارِئَ کُلِّ نَفْسٍ بَعْدَ الْمَوْتِ أَیْ بَاعِثُ أَیْ وَارِثُ أَیْ سَیِّدَ السَّادَةِ أَیْ إِلَهَ الْآلِهَةِ أَیْ جَبَّارَ الْجَبَابِرَةِ أَیْ مَلِکَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ أَیْ رَبَّ الْأَرْبَابِ أَیْ مَلِکَ الْمُلُوکِ أَیْ بَطَّاشُ أَیْ ذَا الْبَطْشِ الشَّدِیدِ أَیْ فَعَّالًا لِمَا یُرِیدُ أَیْ مُحْصِیَ عَدَدِ الْأَنْفَاسِ وَ نَقْلِ الْأَقْدَامِ أَیْ مَنِ السِّرُّ عِنْدَهُ عَلَانِیَةٌ أَیْ مُبْدِئُ أَیْ مُعِیدُ أَسْأَلُکَ بِحَقِّکَ عَلَی خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ وَ بِحَقِّهِمُ الَّذِی أَوْجَبْتَ لَهُمْ عَلَی نَفْسِکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ أَنْ تَمُنَّ عَلَیَّ السَّاعَةَ بِفَکَاکِ رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ وَ أَنْجِزْ لِوَلِیِّکَ وَ ابْنِ نَبِیِّکَ الدَّاعِی إِلَیْکَ بِإِذْنِکَ وَ أَمِینِکَ فِی خَلْقِکَ وَ عَیْنِکَ فِی عِبَادِکَ وَ حُجَّتِکَ عَلَی خَلْقِکَ عَلَیْهِ صَلَوَاتُکَ وَ بَرَکَاتُکَ وَعْدَهُ اللَّهُمَّ أَیِّدْهُ بِنَصْرِکَ وَ انْصُرْ عَبْدَکَ وَ قَوِّ أَصْحَابَهُ وَ صَبِّرْهُمْ وَ افْتَحْ لَهُمْ مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَاناً نَصِیراً وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ أَمْکِنْهُ مِنْ أَعْدَائِکَ وَ أَعْدَاءِ رَسُولِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ قَالَ أَ لَیْسَ قَدْ دَعَوْتَ لِنَفْسِکَ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ قَدْ دَعَوْتُ لَنُورِ آلِ مُحَمَّدٍ وَ سَابِقِهِمْ وَ الْمُنْتَقِمِ بِأَمْرِ اللَّهِ مِنْ أَعْدَائِهِمْ قُلْتُ مَتَی یَکُونُ خُرُوجُهُ جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاکَ قَالَ إِذَا شَاءَ مَنْ لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ قُلْتُ فَلَهُ عَلَامَةٌ قَبْلَ ذَلِکَ قَالَ نَعَمْ عَلَامَاتٌ شَتَّی قُلْتُ مِثْلُ مَا ذَا قَالَ خُرُوجُ دَابَّةٍ مِنَ الْمَشْرِقِ وَ رَایَةٍ مِنَ الْمَغْرِبِ وَ فِتْنَةٌ تُظِلُّ أَهْلَ
ص: 62
باطل را گمراه میکند، و خارج شدن مردی از خاندان عمویم زید در یمن و غارت شدن پرده خانه مکه؛ و خدا هر چه را بخواهد انجام میدهد.(1)
مصباح الشیخ، و البلد الامین، و جنة الامان، و الاختیار: از دعاهایی که به بعد از نماز ظهر اختصاص دارد، «یا سامع الاصوات» تا آخر دعاست و در همه آنها بجای «أی»، «یا» آمده است.
توضیح
شیخ ما بهایی، که رحمت خدا بر او باد، گفته است: «یا جامع کل فوت»، یعنی هر از بین رونده؛ و بعد از آن، «یا باریء النفوس بعد الموت»، یعنی آفریدگار و برگرداننده آن، از قبیل تفسیر برای آن است. «یا بطّاش ذا البطش الشدید»، «البطش» گرفتن با زور است و به «سطوة»، «بطشة» گفته میشود. ممکن است «بطاش» بر این معنی و «ذا البطش الشدید» بر معنی اول حمل شود.
مؤلف
تفسیر این قسمتها و نظائر آن گذشت و بعداً نیز خواهد آمد.
روایت2.
فلاح السائل: از مهمترین کارها بعد از نماز ظهر، دعا با آنچه از رسول خدا صلی الله علیه و آله است که طبق روایت، امام صادق علیه السلام از امیرالمؤمنین علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده و فرموده است: از دعای او، صلی الله علیه و آله بعد از نماز ظهر این بود: {هیچ معبودی جز خدای بزرگ بردبار وجود ندارد؛ هیچ معبودی جز خدا، پروردگار عرش با کرامت وجود ندارد؛ ستایش خداوندی را که پروردگار جهانیان است. خدایا، از تو آنچه را که باعث رحمت تو و سبب آمرزش تو میشود، و بهرهمندی از هر خوبی و سالم ماندن از هر گناه را میخواهم؛ خدایا، هیچ گناهی برایم باقی مگذار جز آنکه آمرزیده باشی، و هیچ اندوهی را جز اینکه برطرف کرده باشی، و هیچ دردی را جز آنکه شفا داده باشی، و هیچ عیبی را جز آنکه پوشانده باشی، و هیچ روزیای را جز آنکه فراوانش نموده باشی، و هیچ ترسی را جز آنکه ایمن کرده باشی، و هیچ بدی را جز آنکه برگردانده باشی، و هیچ خواستهای که در آن خشنودی تو و سامان کار من باشد، جز آنکه برآورده نموده باشی، ای بهترین رحم کنندگان، بپذیر، ای پروردگار جهانیان.}(2)
توضیح
«موجبات رحمتک»، یعنی کارهایی که رحمت تو را سبب میشوند و موجب آن میشوند؛ «عزائم مغفرتک»، یعنی از تو کارهایی را میخواهم که آمرزش تو را استوار و حتمی میکند.
ص: 63
الزَّوْرَا وَ خُرُوجُ رَجُلٍ مِنْ وُلْدِ عَمِّی زَیْدٍ بِالْیَمَنِ وَ انْتِهَابُ سِتَارَةِ الْبَیْتِ وَ یَفْعَلُ اللَّهُ ما یَشاءُ(1).
مِصْبَاحُ الشَّیْخِ، وَ الْبَلَدُ الْأَمِینُ، وَ جُنَّةُ الْأَمَانِ، وَ الِاخْتِیَارُ،: مِمَّا یَخْتَصُّ عَقِیبَ الظُّهْرِ یَا سَامِعَ کُلِّ صَوْتٍ إِلَی آخِرِ الدُّعَاءِ وَ فِی الْجَمِیعِ یَا مَکَانَ أَیْ فِی الْمَوَاضِعِ کُلِّهَا.
یا جامع کل فوت قال شیخنا البهائی ره أی کل فائت و ما بعده أعنی یا بارئ النفوس بعد الموت أی خالقها و معیدها کالتفسیر له یا بطاش ذا البطش الشدید البطش الأخذ بالعنف و یقال للسطوة بطشة و یمکن حمل البطاش علی هذا المعنی و ذا البطش علی المعنی الأول.
قد مر و سیأتی هنا تفسیر تلک الفقرات و أشباهها.
فَلَاحُ السَّائِلِ، وَ مِنَ الْمُهِمَّاتِ الدُّعَاءُ عَقِیبَ صَلَاةِ الظُّهْرِ بِمَا رُوِیَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ دَعَا بِهِ عَقِیبَهَا عَلَی مَا رَوَاهُ أَبُو الْمُفَضَّلِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ التَّمِیمِیُّ عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ التَّمِیمِیِّ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ صَاحِبِ الْعَسْکَرِ علیه السلام عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ: کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَقِیبَ صَلَاةِ الظُّهْرِ- لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْعَظِیمُ الْحَلِیمُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ رَبُّ الْعَرْشِ الْکَرِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مُوجِبَاتِ رَحْمَتِکَ وَ عَزَائِمَ مَغْفِرَتِکَ وَ الْغَنِیمَةَ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ وَ السَّلَامَةَ مِنْ کُلِّ إِثْمٍ اللَّهُمَّ لَا تَدَعْ لِی ذَنْباً إِلَّا غَفَرْتَهُ وَ لَا هَمّاً إِلَّا فَرَّجْتَهُ وَ لَا سُقْماً إِلَّا شَفَیْتَهُ وَ لَا عَیْباً إِلَّا سَتَرْتَهُ وَ لَا رِزْقاً إِلَّا بَسَطْتَهُ وَ لَا خَوْفاً إِلَّا آمَنْتَهُ وَ لَا سُوءاً إِلَّا صَرَفْتَهُ وَ لَا حَاجَةً هِیَ لَکَ رِضًی وَ لِی صَلَاحٌ إِلَّا قَضَیْتَهَا یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ (2).
موجبات رحمتک أی أعمالا تتسبب لرحمتک و توجبها و عزائم مغفرتک أی أسألک أعمالا ینعزم و یتأکد بها مغفرتک
ص: 63
مصابیح الشیخ، و الکفعمی، و ابن الباقی و غیرها: سپس میگویی: «اللهم إنی أسألک بحق محمد و آل محمد براءة من النار فاکتب لنا»،{خدایا، به حق محمد و خاندان محمد از تو
دوری از آتش را میخواهم؛ پس بنویس برای ما} تا عبارت «و لا إله غیرک»{و هیچ خدایی جز تو نیست.} که در بخش تعقیبات مشترک برای همه نمازها، به روایت ابی بصیر بیان شد.(1)
روایت3.
فلاح السائل: از مهمترین کارها، اقتدا کردن به سرورمان امیرالمؤمنین علیه السلام در دعا بعد از نمازهای واجب پنجگانه است که از دعاهای او بعد از نماز ظهر، این است: {خدایا، همه ستایش برای توست؛ همه خوبیها به دست توست؛ همه کارها، چه آشکار باشند و چه نهانی، به سوی تو باز میگردند؛ و تو پایان همه کارها هستی؛ خدایا، ستایش تو را به خاطر گذشتت، با اینکه قدرت داری و ستایش تو را باد به خاطر بخششت، با وجود اینکه غضب داری؛ خدایا، سپاس تو را باد که دارای مراتب والا، اجابت کننده دعاها، فرود آورنده برکتها از بالای هفت آسمان، بخشنده خواستهها، و تبدیل کننده بدیها به خوبیها، و قرار دهنده خوبیها به عنوان درجه، و بیرون آورنده از تاریکیها به نور هستی.
خدایا، سپاس تو را باد که بخشنده گناه، و پذیرنده توبه، شدید عذاب کننده و صاحب نعمت هستی که هیچ خدایی جز تو نیست و بازگشت به سوی توست؛ خدایا، در شب آنگاه که فراگیر شود، تو را سپاس باد؛ و در روز آنگاه که پدیدار گردد، تو را سپاس باد؛ و در آخرت و - سرای - نخستین تو را سپاس باد؛ خدایا، سپاس تو را در شب، آنگاه که پشت گرداند؛ و سپاس تو را در صبح، آنگاه که دمیده گردد؛ و سپاس تو را هنگام برآمدن خورشید و هنگام فرو رفتن آن؛ و سپاس تو را به خاطر نعمتهایت که به شمارش نمیآید و هیچ دورهای تا آخر از بین نمیرود؛ خدایا، سپاس تو را در آنچه گذشته و سپاس تو را در آنچه باقی مانده است.
خدایا، تو پشتیبان من در هر کاری و ذخیرهام در هر نیازی و یاورم در هر خواستهای و مونسم در هر وحشتی و نگاهدارم در هر گرفتاری هستی؛ خدایا، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و روزی مرا گسترده ساز و در آنچه به من عطا میکنی، برکت قرار ده و بدهیام را از من بردار و کارم را اصلاح کن که تو بسیار مهربان و رحم کنندهای؛ هیچ خدایی جز الله بردبار بزرگوار نیست؛ هیچ خدایی جز الله، پروردگار جهانیان نیست؛ هیچ خدایی جز الله، پروردگار عرش بزرگ نیست.
خدایا، از تو آنچه را باعث رحمت تو و سبب آمرزش تو میگردد، و بهرهمندی از هر خوبی و سالم ماندن از هر گناه و دستیابی به بهشت و نجات یافتن از آتش را میخواهم؛ خدایا، هیچ گناهی برایم باقی مگذار جز آنکه
ص: 64
مَصَابِیحُ الشَّیْخِ، وَ الْکَفْعَمِیُّ، وَ ابْنُ الْبَاقِی، وَ غَیْرُهَا،: ثُمَّ تَقُولُ- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ بَرَاءَةً مِنَ النَّارِ فَاکْتُبْ لَنَا إِلَی قَوْلِهِ وَ لَا إِلَهَ غَیْرُکَ کَمَا مَرَّ بِرِوَایَةِ أَبِی بَصِیرٍ فِی تَعْقِیبِ کُلِّ صَلَاةٍ(1).
فَلَاحُ السَّائِلِ،: وَ مِنَ الْمُهِمَّاتِ الِاقْتِدَاءُ بِمَوْلَانَا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فِی الدُّعَاءِ عَقِیبَ الْخَمْسِ الصَّلَوَاتِ الْمَفْرُوضَاتِ فَمِنْ دُعَائِهِ عَقِیبَ فَرِیضَةِ الظُّهْرِ اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ کُلُّهُ وَ بِیَدِکَ الْخَیْرُ کُلُّهُ وَ إِلَیْکَ یَرْجِعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ عَلَانِیَتُهُ وَ سِرُّهُ وَ أَنْتَ مُنْتَهَی الشَّأْنِ کُلِّهِ اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی عَفْوِکَ بَعْدَ قُدْرَتِکَ وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی غُفْرَانِکَ بَعْدَ غَضَبِکَ اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ رَفِیعَ الدَّرَجَاتِ مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ مُنْزِلَ الْبَرَکَاتِ مِنْ فَوْقِ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ مُعْطِیَ السُّؤْلَاتِ وَ مُبَدِّلَ السَّیِّئَاتِ حَسَنَاتٍ وَ جَاعِلَ الْحَسَنَاتِ دَرَجَاتٍ وَ الْمُخْرِجَ إِلَی النُّورِ مِنَ الظُّلُمَاتِ اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ غَافِرَ الذَّنْبِ وَ قَابِلَ التَّوْبِ شَدِیدَ الْعِقَابِ ذَا الطَّوْلِ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَ إِلَیْکَ الْمَصِیرُ اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ فِی اللَّیْلِ إِذا یَغْشی وَ لَکَ الْحَمْدُ فِی النَّهارِ إِذا تَجَلَّی وَ لَکَ الْحَمْدُ فِی الْآخِرَةِ وَ الْأُولَی اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ فِی اللَّیْلِ إِذا عَسْعَسَ وَ لَکَ الْحَمْدُ فِی الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ وَ لَکَ الْحَمْدُ عِنْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ عِنْدَ غُرُوبِهَا وَ لَکَ الْحَمْدُ وَ عَلَی نِعَمِکَ الَّتِی لَا تُحْصَی عَدَداً وَ لَا تَنْقَضِی مَدَداً اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ فِیمَا مَضَی وَ لَکَ الْحَمْدُ فِیمَا بَقِیَ اللَّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِی فِی کُلِّ أَمْرٍ وَ عُدَّتِی فِی کُلِّ حَاجَةٍ وَ صَاحِبِی فِی کُلِّ طَلِبَةٍ وَ أُنْسِی فِی کُلِّ وَحْشَةٍ وَ عِصْمَتِی عِنْدَ کُلِّ هَلَکَةٍ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ وَسِّعْ لِی فِی رِزْقِی وَ بَارِکْ لِی فِیمَا آتَیْتَنِی وَ اقْضِ عَنِّی دَیْنِی وَ أَصْلِحْ لِی شَأْنِی إِنَّکَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْحَلِیمُ الْکَرِیمُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مُوجِبَاتِ رَحْمَتِکَ وَ عَزَائِمَ مَغْفِرَتِکَ وَ الْغَنِیمَةَ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ وَ السَّلَامَةَ مِنْ کُلِّ إِثْمٍ وَ الْفَوْزَ بِالْجَنَّةِ وَ النَّجَاةَ مِنَ النَّارِ اللَّهُمَّ لَا تَدَعْ لِی ذَنْباً إِلَّا
ص: 64
آمرزیده باشی، و هیچ اندوهی را جز اینکه آن را زدوده باشی، و هیچ گرفتاری را جز اینکه برطرف کرده باشی، و هیچ دردی را جز آنکه شفا داده باشی، و هیچ بدهی را جز اینکه ادا نموده باشی، و هیچ ترسی را جز اینکه ایمن کرده باشی، و هیچ خواستهای را جز آنکه با منت و لطف خودت برآورده نموده باشی، به سبب رحمتی که داری، ای بهترین رحم کنندگان.}(1)
توضیح
«و إلیک یرجع الأمر کله»، یعنی از جهت علییت یا در آخرت، برای سزا دادن؛ با ادامه دعا، دومی مناسبتر است. «و أنت منتهی الشأن کله» شأن، یعنی کار و حال. خدای متعال میفرماید: «کل یوم هو فی شأن»،(2){هر
زمان، او در کاری است.} یعنی در هر وقت و لحظه کارهایی را ایجاد و حالتهایی را به وجود میآورد؛ از قبیل هلاک کردن و نجات دادن، محروم کردن و بخشیدن، و دیگر چیزها؛ پس «منتهی الشأن» بودن خدای سبحان ممکن است صورتهایی داشته باشد؛ نخست، انتها از جهت علییت، یعنی همان طور که گذشت، او علت همه علتها است؛ دوم اینکه منزلت خدای متعال بزرگترین منزلتها و بزرگوارترین آنها است؛ سوم اینکه هر کار و چیزی بعد از نومید شدن از آفریدگان و ناتوانی آنها به سوی او بالا میرود؛ نیز احتمال دارد منظور، پایان بودن در آخرت باشد که این احتمال در اینجا بعید است.
«رفیع الدرجات»، یعنی مراتب کمال او بالا هستند؛ به گونهای که کمالات پایینتر از آنها کمالی نمایان نیست. و گفته شده است: درجات، همان مراتب مخلوقات است، یا بالا رفتن فرشتگان به عرش یا آسمانها، یا درجات ثواب از بالای آسمانهای هفتگانه؛ زیرا محل قرار دادن و تقدیر ثواب، آنجاست و فرود آوردن آن، مَجاز است. «مبدل السیئات» اشاره به کلام خداوند «اولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات»،(3){پس خداوند بدیهایشان را به نیکیها تبدیل میکند.} دارد. گفته شده است: تبدیل بدیها به نیکیها به این صورت است که بدیهای گذشته آنان را با توبه پاک میکند و به جای آنها اطاعتهای بعدی آنها را قرار میدهد؛ یا اینکه روحیه گناه را در وجود آنها به روحیه طاعت تبدیل میکند؛ یا اینکه او را به انجام کارهایی مخالف با آنچه در گذشته انجام میداده است، توفیق میدهد؛ یا اینکه به جای هر مجازات او، ثواب جایگزین میکند.
«و جاعل الحسنات درجات»، یعنی در برابر آنها در بهشت درجاتی عطا میکند؛ یا صاحب درجات و منازل و مراتب، به حسب آن مقدار از معرفت و اخلاص و شرایط دیگری که در بر داشته باشد. «و المخرج»، یعنی با هدایت و توفیق خودش. «إلی النور»،
به هدایتی که رساننده به ایمان و دیگر خوبیها و کمالات باشد.
ص: 65
غَفَرْتَهُ وَ لَا هَمّاً إِلَّا فَرَّجْتَهُ وَ لَا غَمّاً إِلَّا کَشَفْتَهُ وَ لَا سُقْماً إِلَّا شَفَیْتَهُ وَ لَا دَیْناً إِلَّا قَضَیْتَهُ وَ لَا خَوْفاً إِلَّا آمَنْتَهُ وَ لَا حَاجَةً إِلَّا قَضَیْتَهَا بِمَنِّکَ وَ لُطْفِکَ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ (1).
و إلیک یرجع الأمر کله أی من جهة العلیة أو فی الآخرة للجزاء و الأخیر أنسب بالتتمة و أنت منتهی الشأن کله الشأن الأمر و الحال قال تعالی کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ (2) أی فی کل وقت و حین یحدث أمورا و یجدد أحوالا من إهلاک و إنجاء و حرمان و إعطاء و غیر ذلک فکونه سبحانه منتهی الشأن یحتمل وجوها الأول الانتهاء من جهة العلیة کما مر فإنه علة العلل الثانی أن شأنه تعالی أعظم الشئون و أجلها الثالث أن کل أمر و شی ء بعد الیأس عن المخلوقین و عجزهم یرفع إلیه و یحتمل الانتهاء فی الآخرة و هو هنا بعید رفیع الدرجات أی درجات کماله رفیعة بحیث لا یظهر دونها کمال و قیل الدرجات مراتب المخلوقات أو مصاعد الملائکة إلی العرش أو السماوات أو درجات الثواب عن فوق سبع سماوات لأن تقدیرها هناک و الإنزال مجاز مبدل السیئات إشارة إلی قوله تعالی فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ (3) قیل بأن یمحو سوابق معاصیهم بالتوبة و یثبت مکانها لواحق طاعاتهم أو یبدل ملکة المعصیة فی النفس بملکة الطاعة أو بأن یوفقه لأضداد ما سلف منه أو بأن یثبت له بدل کل عقاب ثوابا.
و جاعل الحسنات درجات أی یعطی عوضها درجات فی الجنة أو ذوی درجات و منازل و مراتب بحسب ما ینضم إلیها من المعرفة و الإخلاص و سائر الشرائط و المخرج أی بهدایته و توفیقه إلی النور أی إلی الهدی الموصل إلی الإیمان و سائر الخیرات و الکمالات.
ص: 65
«من الظلمات»، یعنی از تاریکیهای نادانی و پیروی از هوای نفس و پذیرفتن وسوسهها و شبههها که به کفر و گناه میانجامد. به این دلیل نور را مفرد و ظلمات را جمع آورده است که حق، یک راه بیشتر نیست ولی باطل راههای گوناگونی دارد. «التوب» مانند «التوبة» مصدر است و گفته شده است: آن جمع «التوبة» است. «شدید العقاب» یعنی مجازات شدید یا شدید کننده آن و «الطول» یعنی فضل و بخشش و «الیه المسیر»، یعنی برای پاداش فرمانبردار و نافرمان.
«لک الحمد فی اللیل»، یعنی به خاطر آن و به خاطر نعمتهایی که در آن به وجود میآیند، سزاوار ستایش هستی؛ یا اینکه تو را در آن حالتها ستایش میکنم؛ ولی اولی آشکارتر است. «إذا یغشی» یعنی خورشید یا روز را بپوشاند، یا هر چیزی که با تاریکیاش آن را فراگیرد. «إذا تجلی»، یعنی با از بین رفتن تاریکی شب یا با طلوع خورشید، پدیدار شود. «إذا عسعس»، یعنی به تاریکی روی آورد یا پشت کند. این از کلمات اضداد است. و گفته شده است: از آن به روی آوردن نشاط و نسیم تعبیر میشود و در تقسیر علی بن ابراهیم،(1)
«إذا عسعس»، یعنی وقتی تاریک شود و «إذا تنفس»، یعنی بالا رود. اسناد در «إلا شفیته» و نیز در «إلا أمنته» از نوع اسناد مَجازی است.(2)
روایت4.
فلاح السائل: از امور مهم، خواندن دعاهایی است که بعد از نمازهای واجب پنجگانه به شیوه حضرت زهرا، فاطمه سرور زنان جهانیان است. از جمله آنها دعای او بعد از نماز ظهر است که عبارت است از: {منزّه است خداوند دارای شکوه افراشته و بلند، منزّه است خدای صاحب شوکت والا و بزرگ، منزّه است خدای دارنده فرمانروایی پر افتخار دیرینه، سپاس خدایی را که با نعمت او به این درجه از دانایی نسبت به او و کار برای او و روی آوردن به سوی او و اطاعت از دستورش، رسیدم، سپاس خدایی را که مرا نسبت به چیزی از کتابش ناسپاس قرار نداد و در هیچ بخشی از دستورش سرگردانم ننمود، سپاس خدایی را که مرا به دینش هدایت نمود و عبادت کننده چیز دیگری قرار نداد.
خدایا، از تو گفتار و کردار توبه کنندگان و رستن و ثواب رزمندگان و باور و توکل مؤمنان و آسایش در هنگام مرگ و ایمنی در هنگام حسابرسی را خواستارم؛ مرگ را برایم بهترین ناپیدایی که انتظارش را میکشم و بهترین پدیدهای که بر من پدیدار میشود، قرار ده؛ و در هنگام حضور مرگ و فرود آمدن و سختیهای آن و هنگام بالا آمدن جان از میان ترقوه و رسیدن به گلو و در حال بیرون رفتنم از دنیا و آن لحظهای که برای خودم هیچ ضرر و سودی و هیچ سختی و آسانی را دارا نباشم، برایم
ص: 66
من الظلمات أی ظلمات الجهل و اتباع الهوی و قبول الوساوس و الشبه المؤدیة إلی الکفر و المعاصی و توحید النور و جمع الظلمات لأن الحق طریق واحد و الباطل طرق شتی و الثوب مصدر کالتوبة و قیل هو جمع التوبة شدید العقاب أی مشدده أو الشدید عقابه و الطول الفضل إلیک المصیر أی لجزاء المطیع و العاصی.
لک الحمد فی اللیل أی تستحق الحمد بسببه و بسبب النعم التی تحدث فیه أو أحمدک فی تلک الأحوال و الأول أظهر إذا یغشی أی یغشی الشمس أو النهار أو کل ما یواریه بظلامه إذا تجلی أی ظهر بزوال ظلمة اللیل أو تبین بطلوع الشمس إذا عسعس أی أقبل بظلامه أو أدبر و هو من الأضداد و قیل عبر به عن إقبال روح و نسیم و فی تفسیر علی بن إبراهیم (1) إِذا عَسْعَسَ إذا أظلم و إذا تنفس إذا ارتفع إلا شفیته الإسناد فیه و فی آمنته مجازی.
فَلَاحُ السَّائِلِ،: وَ مِنَ الْمُهِمَّاتِ الدُّعَاءُ عَقِیبَ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ الْمَفْرُوضَاتِ بِمَا کَانَتِ الزَّهْرَاءُ فَاطِمَةُ سَیِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ تَدْعُو بِهِ فَمِنْ ذَلِکَ دُعَاؤُهَا عَقِیبَ فَرِیضَةِ الظُّهْرِ وَ هُوَ سُبْحَانَ ذِی الْعِزِّ الشَّامِخِ الْمُنِیفِ سُبْحَانَ ذِی الْجَلَالِ الْبَاذِخِ الْعَظِیمِ سُبْحَانَ ذِی الْمُلْکِ الْفَاخِرِ الْقَدِیمِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی بِنِعْمَتِهِ بَلَغْتُ مَا بَلَغْتُ مِنَ الْعِلْمِ بِهِ وَ الْعَمَلِ لَهُ وَ الرَّغْبَةِ إِلَیْهِ وَ الطَّاعَةِ لِأَمْرِهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَجْعَلْنِی جَاحِداً لِشَیْ ءٍ مِنْ کِتَابِهِ وَ لَا مُتَحَیِّراً فِی شَیْ ءٍ مِنْ أَمْرِهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانِی لِدِینِهِ وَ لَمْ یَجْعَلْنِی أَعْبُدُ شَیْئاً غَیْرَهُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ قَوْلَ التَّوَّابِینَ وَ عَمَلَهُمْ وَ نَجَاةَ الْمُجَاهِدِینَ وَ ثَوَابَهُمْ وَ تَصْدِیقَ الْمُؤْمِنِینَ وَ تَوَکُّلَهُمْ وَ الرَّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ الْأَمْنَ عِنْدَ الْحِسَابِ وَ اجْعَلِ الْمَوْتَ خَیْرَ غَائِبٍ أَنْتَظِرُهُ وَ خَیْرَ مُطَّلِعٍ یَطَّلِعُ عَلَیَّ وَ ارْزُقْنِی عِنْدَ حُضُورِ الْمَوْتِ وَ عِنْدَ نُزُولِهِ وَ فِی غَمَرَاتِهِ وَ حِینَ تَنْزِلُ النَّفْسُ مِنْ بَیْنِ التَّرَاقِی وَ حِینَ تَبْلُغُ الْحُلْقُومَ وَ فِی حَالِ خُرُوجِی مِنَ الدُّنْیَا وَ تِلْکَ السَّاعَةِ الَّتِی لَا أَمْلِکُ لِنَفْسِی فِیهَا ضَرّاً وَ لَا نَفْعاً وَ لَا شِدَّةً وَ لَا رَخَاءً
ص: 66
آسودگی از رحمت خودت و بهرهای از رضوان و مژدهای از بزرگواریات را روزی کن، قبل از اینکه جانم را بستانی و روحم را بگیری و فرشته مرگ را برای خارج ساختن جانم بر من مسلط سازی؛ با مژدهای از سوی خودت، نه از سوی کسی غیر از تو، تا سینهام را با آن، خنک سازی و جانم را با آن به نشاط آوری و باعث روشنی چشمم شوی و چهرهام را با آن، درخشنده سازی، رنگم را با آن شاداب نمایی، و دلم را با آن آرامش بخشی، و سایر اعضای بدنم را با آن خشنود سازی، که هر کسی از آفریدگانت که نزد من حاضر باشند و از بندگانت که صدای مرا بشنوند، به آن غبطه بخورند؛ و با آن سختیهای مرگ را بر من آسان نمایی، و این گونه ناگواری آن را از من بر طرف کنی و به وسیله آن، سختی مرگ را از من کم کنی و با آن، بیماریاش را از من دور کنی و با آن، غصه و حسرتش را از من ببری و مرا به سبب آن، از پشیمانی و گرفتاری آن نگاه داری، و از بدی آن و هر بدی دیگری که صاحبش با خود میآورد، ایمن گردانی و با آن خوبیهایش را و خوبیهای دیگری که صاحبش با خود میآورد و هر خوبی دیگری که بعد از آن به وجود خواهد آمد، روزیام کنی.
سپس آنگاه که جانم را ستاندی و روحم را گرفتی، روحم را میان روحهای به آرامش رسیده و جانم را میان جانهای نیک و بدنم را میان بدنهای پاک و کارهایم را در زمره کارهای پذیرفته شده قرار ده. سپس در قبرم و جایگاه بهشتم {بهشت برزخی} که گوشتم را از بین میبرد و استخوانم را در خود میپوشاند و من تنها رها میشوم و چارهای ندارم، در حالی که زمین مرا از خود بیرون انداخته و بندگان مرا رها کردهاند و من تنها به رحمت تو نیاز آورم و به کار نیک خود محتاج گردم و آنچه را برای خودم مهیا کرده بودم و برای آخرتم پیش فرستاده بودم و در زندگی دنیا تلاش کرده بودم، برای به دست آوردن رحمت تو و پرتوی از نور تو و پا بر جا بودنی از بزرگواری تو، با گفتار استوار در زندگی دنیا و آخرت عرضه کنم که تو ستمکاران را گمراه میکنی و آنچه را بخواهی، به انجام میرسانی.
سپس در رستاخیز و حسابرسی، آنگاه که زمین از - روی - من شکافته شود و بندگان مرا رها کنند و ندای آسمانی مرا در بر گیرد و دمیدن در صور مرا به فزع آورد و بعد از مرگ، مرا زنده گردانی و برای حساب برانگیزی، بر من خجستگی قرار ده و همراه من ای پروردگار، نوری از رحمتت برانگیز که پیشاپیش و از سمت راست من راه رود و به وسیله آن، ایمنیام دهی و قلبم را با آن آرامش دهی و عذرم را با آن، آشکار نمایی و رویم را با آن سفید گردانی و گفتارم را با آن، راست به شمار آوری و دلیلم را با آن قوی گردانی، و به سبب آن، مرا به آن ریسمان نهایی رحمتت برسانی و مرا به مرتبه بالای بهشتت وارد کنی و با آن، همنشینی با محمد صلی الله علیه و آله، پیامبر و فرستادهات را در بالاترین مرتبه و با فضیلتترین و بهترین و با ارزشترین جای بهشت، به همراه کسانی که بر آنان نعمت دادی، از پیامبران و راستان و شهدا و نیکان، که بهترین همنشینان هستند، روزیام کنی.
ص: 67
رَوْحاً مِنْ رَحْمَتِکَ وَ حَظّاً مِنْ رِضْوَانِکَ وَ بُشْرَی مِنْ کَرَامَتِکَ قَبْلَ أَنْ تَتَوَفَّی نَفْسِی وَ تَقْبِضَ رُوحِی وَ تُسَلِّطَ مَلَکَ الْمَوْتِ عَلَی إِخْرَاجِ نَفْسِی بِبُشْرَی مِنْکَ یَا رَبِّ لَیْسَتْ مِنْ أَحَدٍ غَیْرِکَ تُثْلِجُ بِهَا صَدْرِی وَ تَسُرُّ بِهَا نَفْسِی وَ تَقِرُّ بِهَا عَیْنِی وَ یَتَهَلَّلُ بِهَا وَجْهِی وَ یَسْفُرُ بِهَا لَوْنِی وَ یَطْمَئِنُّ بِهَا قَلْبِی وَ یَتَبَاشَرُ بِهَا سَائِرُ جَسَدِی یَغْبِطُنِی بِهَا مَنْ حَضَرَنِی مِنْ خَلْقِکَ وَ مَنْ سَمِعَ بِی مِنْ عِبَادِکَ تُهَوِّنُ بِهَا عَلَیَّ سَکَرَاتِ الْمَوْتِ وَ تُفَرِّجُ عَنِّی بِهَا کُرْبَتَهُ وَ تُخَفِّفُ بِهَا عَنِّی شِدَّتَهُ وَ تَکْشِفُ عَنِّی بِهَا سُقْمَهُ وَ تُذْهِبُ عَنِّی بِهَا هَمَّهُ وَ حَسْرَتَهُ وَ تَعْصِمُنِی بِهَا مِنْ أَسَفِهِ وَ فِتَنِهِ وَ تُجِیرُنِی بِهَا مِنْ شَرِّهِ وَ شَرِّ مَا یَحْضُرُ أَهْلُهُ وَ تَرْزُقُنِی بِهَا خَیْرَهُ وَ خَیْرَ مَا یَحْضُرُ عِنْدَهُ وَ خَیْرَ مَا هُوَ کَائِنٌ بَعْدَهُ ثُمَّ إِذَا تَوَفَّیْتَ نَفْسِی وَ قَبَضْتَ رُوحِی فَاجْعَلْ رُوحِی فِی الْأَرْوَاحِ الرَّائِحَةِ وَ اجْعَلْ نَفْسِی فِی الْأَنْفُسِ الصَّالِحَةِ وَ اجْعَلْ جَسَدِی فِی الْأَجْسَادِ الْمُطَهَّرَةِ وَ اجْعَلْ عَمَلِی فِی الْأَعْمَالِ الْمُتَقَبَّلَةِ ثُمَّ ارْزُقْنِی فِی خِطَّتِی مِنَ الْأَرْضِ وَ مَوْضِعِ جَنَّتِی حَیْثُ یُرْفَتُ لَحْمِی وَ یُدْفَنُ عَظْمِی وَ أُتْرَکُ وَحِیداً لَا حِیلَةَ لِی قَدْ لَفَظَتْنِی الْبِلَادُ وَ تَخَلَّا مِنِّی الْعِبَادُ وَ افْتَقَرْتُ إِلَی رَحْمَتِکَ وَ احْتَجْتُ إِلَی صَالِحِ عَمَلِی وَ أَلْقَی مَا مَهَّدْتُ لِنَفْسِی وَ قَدَّمْتُ لِآخِرَتِی وَ عَمِلْتُ فِی أَیَّامِ حَیَاتِی فَوْزاً مِنْ رَحْمَتِکَ وَ ضِیَاءً مِنْ نُورِکَ وَ تَثْبِیتاً مِنْ کَرَامَتِکَ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِنَّکَ تُضِلُّ الظَّالِمِینَ وَ تَفْعَلُ مَا تَشَاءُ ثُمَّ بَارِکْ لِی فِی الْبَعْثِ وَ الْحِسَابِ إِذَا انْشَقَّتِ الْأَرْضُ عَنِّی وَ تَخَلَّا الْعِبَادُ مِنِّی وَ غَشِیَتْنِی الصَّیْحَةُ وَ أَفْزَعَتْنِی النَّفْخَةُ وَ نَشَرْتَنِی بَعْدَ الْمَوْتِ وَ بَعَثْتَنِی لِلْحِسَابِ فَابْعَثْ مَعِی یَا رَبِّ نُوراً مِنْ رَحْمَتِکَ یَسْعَی بَیْنَ یَدَیَّ وَ عَنْ یَمِینِی تُؤْمِنُنِی بِهِ وَ تَرْبِطُ بِهِ عَلَی قَلْبِی وَ تُظْهِرُ بِهِ عُذْرِی وَ تُبَیِّضُ بِهِ وَجْهِی وَ تُصَدِّقُ بِهِ حَدِیثِی وَ تُفْلِجُ بِهِ حُجَّتِی وَ تُبْلِغُنِی بِهِ الْعُرْوَةَ الْقُصْوَی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ تَحُلَّنِی الدَّرَجَةَ الْعُلْیَا مِنْ جَنَّتِکَ وَ تَرْزُقُنِی بِهِ مُرَافَقَةَ مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ فِی أَعْلَی الْجَنَّةِ دَرَجَةً وَ أَبْلَغَهَا فَضِیلَةً وَ أَبَرَّهَا عَطِیَّةً وَ أَرْفَعَهَا نُفْسَةً مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً.
ص: 67
خدایا، بر محمد که آخرین پیامبران است، و به تمام پیامبران و فرستادگان و بر تمام فرشتگان و بر خاندان پاک و پاکیزه او و بر تمام امامان هدایت، درود فرست؛ بپذیر ای پروردگار جهانیان. خدایا، بر محمد، همان طور که ما را به وسیله او هدایت کردی، درود فرست و بر محمد، همان طور که بر ما به واسطه او رحم کردی، درود فرست و بر محمد، همان گونه که ما را به خاطر او عزت بخشیدی، درود فرست و بر محمد، آن گونه که ما را به سبب او برتری دادی، درود فرست و بر محمد، همان گونه که ما را به سبب او شرافت بخشیدی، درود فرست و بر محمد، آن گونه که ما را به وسیله او از پرتگاه آتش نجاتمان دادی، درود فرست .
خدایا، چهرهاش را نورانی و مقامش را رفیع و دلیلش را قوی و نورش را تمام و ترازویش را سنگین و برهانش را بزرگ گردان؛ خدایا، جایش را فراخ قرار ده تا آنجا که راضی شود، و او را به مرتبه و دستاویزی از بهشتت برسان، و او را به مقام پسندیدهای که وعده دادهای برگزین و او را از حیث منزلت و واسطه بودن، نزد خود، برترین پیامبران و فرستادگان قرار ده و ما را پیرو آثار او قرار ده و از جام او به ما بنوشان و ما را بر حوض او وارد نما و در گروه یاران او محشورمان کن و ما را بر دین او بمیران و ما را در راه او قرار ده و طبق سنت او به کار گیر، بدون اینکه رسوا و پشیمان شویم و یا در تردید و دگرگونی اعتقادمان قرار بگیریم.
ای کسی که درش برای خواهندگان باز است و پردهاش برای امیدواران برداشته است، ای پوشاننده زشتی و درمان کننده دلهای مجروح - یا گناهکار - در صحنه قیامت، مرا با زشتی گناهان مهلک رسوا مکن و در میان آفریدگان، روی بزرگوارت را از من بر مگردان؛ ای آخرین امید بیچاره تهیدست و ای التیام دهنده استخوان شکسته، آثار بد گناهان را بر من ببخش و از رسواییهای نهانیام در گذر و قلبم را از بار اشتباهات بشوی و بهترین توانایی برای تحمل مصائب را روزیام کن.
ای بزرگوارترین بزرگواران، و آخرین امید نیازخواهان، تو سرور من هستی. درِ دعا و بازگشت را برایم گشودی، پس درِ پذیرش و اجابت را برایم مبند و با رحمت خودت، مرا از آتش نجات ده، و در خانههای بهشتی اسکانم ده، و مرا چنگ زده به ریسمان محکم قرار ده، و پایان مرا خوشبختی قرار ده، و مرا با سلامتی زنده بدار، ای دارای برتری و کمال، و شکوه و بزرگواری؛ و هیچ دشمن و حسودی را شماتت کننده من قرار نده و هیچ فرمانروای کینه توز و شیطان سرکشی را بر من مسلط نساز، به خاطر رحمتی که داری، ای بهترین رحم کنندگان؛ و هیچ نیرو و قوتی جز به سبب خدای والا مرتبه بزرگ وجود ندارد، و درودهای خدا و بهترین سلامها بر محمد و خاندان او باد.}(1)
ص: 68
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ وَ عَلَی جَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ عَلَی الْمَلَائِکَةِ أَجْمَعِینَ وَ عَلَی آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ وَ عَلَی أَئِمَّةِ الْهُدَی أَجْمَعِینَ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا هَدَیْتَنَا بِهِ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا رَحِمْتَنَا بِهِ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ
کَمَا عَزَّزْتَنَا بِهِ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا فَضَّلْتَنَا بِهِ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا شَرَّفْتَنَا بِهِ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا نَصَرْتَنَا بِهِ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا أَنْقَذْتَنَا بِهِ مِنْ شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ اللَّهُمَّ بَیِّضْ وَجْهَهُ وَ أَعْلِ کَعْبَهُ وَ أَفْلِجْ حُجَّتَهُ وَ أَتْمِمْ نُورَهُ وَ ثَقِّلْ مِیزَانَهُ وَ عَظِّمْ بُرْهَانَهُ وَ افْسَحْ لَهُ حَتَّی یَرْضَی وَ بَلِّغْهُ الدَّرَجَةَ وَ الْوَسِیلَةَ مِنَ الْجَنَّةِ وَ ابْعَثْهُ الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ الَّذِی وَعَدْتَهُ وَ اجْعَلْهُ أَفْضَلَ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ عِنْدَکَ مَنْزِلَةً وَ وَسِیلَةً وَ اقْصُصْ بِنَا أَثَرَهُ وَ اسْقِنَا بِکَأْسِهِ وَ أَوْرِدْنَا حَوْضَهُ وَ احْشُرْنَا فِی زُمْرَتِهِ وَ تَوَفَّنَا عَلَی مِلَّتِهِ وَ اسْلُکْ بِنَا سُبُلَهُ وَ اسْتَعْمِلْنَا بِسُنَّتِهِ غَیْرَ خَزَایَا وَ لَا نَادِمِینَ وَ لَا شَاکِّینَ وَ لَا مُبَدِّلِینَ یَا مَنْ بَابُهُ مَفْتُوحٌ لِدَاعِیهِ وَ حِجَابُهُ مَرْفُوعٌ لِرَاجِیهِ یَا سَاتِرَ الْأَمْرِ الْقَبِیحِ وَ مُدَاوِی الْقَلْبِ الْجَرِیحِ لَا تَفْضَحْنِی فِی مَشْهَدِ الْقِیَامَةِ بِمُوبِقَاتِ الْآثَامِ وَ لَا تُعْرِضْ بِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ عَنِّی مِنْ بَیْنِ الْأَنَامِ یَا غَایَةَ الْمُضْطَرِّ الْفَقِیرِ وَ یَا جَابِرَ الْعَظْمِ الْکَسِیرِ هَبْ لِی مُوبِقَاتِ الْجَرَائِرِ وَ اعْفُ عَنْ فَاضِحَاتِ السَّرَائِرِ وَ اغْسِلْ قَلْبِی مِنْ وِزْرِ الْخَطَایَا وَ ارْزُقْنِی حُسْنَ الِاسْتِعْدَادِ لِنُزُولِ الْمَنَایَا یَا أَکْرَمَ الْأَکْرَمِینَ وَ مُنْتَهَی أُمْنِیَّةِ السَّائِلِینَ أَنْتَ مَوْلَایَ فَتَحْتَ لِی بَابَ الدُّعَاءِ وَ الْإِنَابَةِ فَلَا تُغْلِقْ عَنِّی بَابَ الْقَبُولِ وَ الْإِجَابَةِ وَ نَجِّنِی بِرَحْمَتِکَ مِنَ النَّارِ وَ بَوِّئْنِی غُرُفَاتِ الْجِنَانِ وَ اجْعَلْنِی مُتَمَسِّکاً بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَی وَ اخْتِمْ لِی بِالسَّعَادَةِ وَ أَحْیِنِی بِالسَّلَامَةِ یَا ذَا الْفَضْلِ وَ الْکَمَالِ وَ الْعِزَّةِ وَ الْجَلَالِ وَ لَا تُشْمِتْ بِی عَدُوّاً وَ لَا حَاسِداً وَ لَا تُسَلِّطْ عَلَیَّ سُلْطَاناً عَنِیداً وَ لَا شَیْطَاناً مَرِیداً بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً(1).
ص: 68
توضیح
«الشامخ»، یعنی بلند مرتبه و والا، مانند «البازخ»؛ «أناف علی الشیء»، یعنی نزدیک شد؛ «غمرات الموت»، یعنی سختیهای آن. عبارت «روحاً» مفعول «ارزقنی» است. جوهری گفته است: «ثلجت نفسی، تثلج، ثلوجاً»، یعنی مطمئن شد؛ «ثلجت نفسی - با کسره- تثلج، ثلجاً» از همین قبیل است. و در القاموس آمده است: «تهلل الوجه» یعنی درخشید، و گفته است: «سفر الصبح، یسفر» یعنی نورانی و روشن کرد؛ مانند «أسفر». پایان.
عبارت «فی خطّتی من الأرض» با کسره، یعنی قبر من؛ در النهایه گفته است: «الخطة» با کسره، یعنی زمینی که انسان برای خودش علامت زنی میکند، به این صورت که نشانهای و خطی بر آن میکشد تا مشخص شود که آن را در اختیار خود گرفته است. در القاموس آمده است: «الخطّ» با کسره، یعنی در زمینی که قبلاً کسی در آن فرود نیامده است، فرود آیی؛ مانند «الخطة» و در بعضی نسخهها، «حصتی» آمده که خطا در نوشته است، هر چند بتوان آن را توجیه کرد. «حیث یرفت لحمی»، با راء مهمله و در بعضی نسخهها با راء معجمه است؛ فیروز آبادی گفته است: «رفته، یرفته و یرفته»، یعنی شکستن و کوفتن. «انکسر و اندقّ» لازم و متعدی است و «انقطع» در همه آنها مانند «أرفت، ارفتاتاً» است. و گفته است: «الزفت»، یعنی راندن و دور کردن و بردن و به رنج انداختن. عبارت «فوزاً» مفعول «ارزقنی» است. تفسیر «قول الثابت» در کتاب الجنایز گذشت و مناسبتر در اینجا، مربوط بودن هر دو ظرف به «الثابت» است.
«الربط علی القلب»، محکم کردن و تقویت آن است؛ خدای متعال فرموده است: «و ربطنا علی قلوبهم»، یعنی دلهایشان را استوار کردیم و شکیبایی را بر دل آنان افکندیم. جوهری گفته است: «فلج الرجل علی خصمه، یفلج، فلجاً، أفلجه الله علیه و أفلج الله حجته»، یعنی نیرویش بخشید و پدیدارش نمود. «أرفعها نفسة»، یعنی ارزش یا گستردگی؛ جوهری گفته است: «النفس»، یک بار آشامیدن و «أنت فی نفس من أمرک»، یعنی در گشایش، و «شیء نفیس»، یعنی در آن رقابت و رغبت میشود، و «هذا أنفس مالی»، یعنی دوست داشتنیترین و بهترین دارایی نزد من است، و «لک فی هذا الأمر نفسة» یعنی مهلتی؛ و در النهایه آمده است: «نفس الروضة»، یعنی خوشبویی عطرهای آن؛ و در القاموس آمده است: «النفس» با فتحه حروف، یعنی گشایش و فراخی در کار؛ و «الجرعة و الری و شراب ذو نفس»، یعنی در آن، فراخی وجود دارد؛ و گفته است: «النفس»، یعنی بزرگی و شکوه؛ و «لک نفسة» با ضمه، مهلتی داری.
عبارت «کما أنقذتنا» به کلام خدای متعال: «کنتم علی شفا حفرة من النار فأنقذکم منها»،(1){بر
کنار پرتگاه آتش بودید که شما را از آن رهانید.} اشاره دارد. «شفا البئر و شفتها»، یعنی لبه آن؛ یعنی شما به خاطر کفرتان، در لبه افتادن در آتش جهنم بودید؛
ص: 69
الشامخ المرتفع العالی کالباذخ و أناف علی الشی ء أشرف و غمرات الموت شدائده و قولها روحا مفعول ارزقنی و قال الجوهری ثلجت نفسی تثلج ثلوجا اطمأنت و ثلجت نفسی بالکسر تثلج ثلجا لغة فیه و فی القاموس تهلل الوجه تلألأ و قال سفر الصبح یسفر أضاء و أشرق کأسفر انتهی.
قولها فی خطتی من الأرض بالکسر أی قبری قال فی النهایة الخطة بالکسر هی الأرض یختطها الإنسان لنفسه بأن یعلم علیها علامة و یخط علیها خطا لیعلم أنه قد أحازها و فی القاموس الخط بالکسر الأرض التی تنزلها و لم ینزلها نازل قبلک کالخطة و فی بعض النسخ حصتی و هو تصحیف و إن أمکن توجیهه قولها حیث یرفت لحمی بالراء المهملة و فی بعض النسخ بالمعجمة قال الفیروزآبادی رفته یرفته و یرفته کسره و دقه و انکسر و اندق لازم متعد و انقطع کأرفت ارفتاتا فی الکل و قال الزفت الطرد و الدقع و الإزهاق و الإتعاب و قولها فوزا مفعول ارزقنی و قد مر تفسیر القول الثابت فی کتاب الجنائز و الأنسب هنا تعلق الظرفین بالثابت.
و الربط علی القلب تسدیده و تقویته قال الله تعالی وَ رَبَطْنا عَلی قُلُوبِهِمْ (1) أی ثبتنا قلوبهم و ألهمناهم الصبر و قال الجوهری فلج الرجل علی خصمه یفلج فلجا و أفلجه الله علیه و أفلج الله حجته قوّمها و أظهرها و أرفعها نفسة أی نفاسة أو سعة قال الجوهری النفس الجرعة و أنت فی نفس من أمرک فی سعة و شی ء نفیس أی یتنافس فیه و یرغب و هذا أنفس مالی أحبه و أکرمه عندی و لک فی هذا الأمر نفسة أی مهلة و فی النهایة نفس الروضة طیب روائحها و فی القاموس النفس بالتحریک السعة و الفسحة فی الأمر و الجرعة و الری و شراب ذو نفس فیه سعة و ری و قال النفس العظمة و العزة و لک نفسة بالضم مهلة.
قولها کما أنقذتنا إشارة إلی قوله تعالی کُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها(2) و شفا البئر و شفتها طرقها أی کنتم مشفین علی الوقوع فی نار جهنم لکفرکم
ص: 69
زیرا اگر در آن حال میمردید، در آتش میافتادید، ولی خداوند با اسلام شما را از آن نجات داد. در النهایه گفته است: در حدیث قیلة آمده است: «و الله لا یزال کعبک عالیاً»، دعایی برای شرافت و والایی است. آن در اصل «کعب القناة» بوده که عبارت است از پیوند نی، که بین دو پیوند آنها «کعب» قرار دارد؛ هر چیزی که والا شود و بالا رود، «کعب» است. پایان.
مؤلف
احتمال دارد منظور از آن در اینجا، برآمدگی روی پا باشد، چنانکه پوشیده نیست.
در النهایه آمده است: «منزل فسیح» یعنی وسیع؛ از این گونه کاربرد، حدیث علی علیه السلام است: «اللهم افسح له مفسحاً فی عدلک»، یعنی در خانه عدل خودت، روز قیامت، بر او وسعت فراوان قرار ده. پایان. «و اقصص بنا أثره»، یعنی ما را دنباله رو او در تمام گفتارها و کردارها قرار ده. فیروزآبادی گفته است: «قص إثره»، یعنی دنباله روی کرده است؛ و گفته است: «خرج فی أثره و إثره»، یعنی به دنبال آثار او رفت و اثر او به دنبال اوست. «أحینی بالسلامة»، یعنی از اشتباهات و گناهان و بلاها و بیماریها.
روایت5.
فلاح السائل: معاویة بن عمار گفته است: این دعای سرورم ابی عبدالله جعفر بن محمد علیهما السلام در ادامه نمازهایش است که بر من خواند و ابتدا از نماز ظهر شروع کرد و به این دلیل به اولی نام گرفت؛ زیرا اولین نمازی که خدا بر بندگانش واجب گردانید، خواندن نماز ظهر بود: {ای بهترین شنوندگان و ای بهترین بینندگان و ای سریعترین حسابرسان و ای بهترین بخشندگان و ای بهترین بزرگواران، با فضیلتترین و بزرگترین و شاملترین و کاملترین و نیکوترین و زیباترین و بیشترین و پاکترین و پاکیزهترین و نورانیترین و والاترین و روشنترین و عالیترین و فزایندهترین و باداوامترین و پایدارترین درود و برکت و نعمت و سلام و مهربانی که بر ابراهیم و خاندان ابراهیم قرار دادی، بر محمد و خاندان محمد فرست که تو ستوده گرامی هستی.
خدایا، آن گونه که بر موسی و هارون منت نهادی، بر محمد و خاندان محمد منت بگذار و آن گونه که به نوح در - بین - جهانیان سلام فرستادی، بر محمد و خاندان محمد سلام بفرست؛ خدایا، از فرزندان و همسران و اهل بیت و یاران و پیروان او، آنهایی که چشمش با آنها روشنی مییابد، بر او وارد نما و ما را از آنان و از کسانی که از کاسه او آب مینوشانی و بر حوض او وارد میکنی قرار ده، و در زمره او و زیر پرچمش محشور کن و ما را در هر خوبی که محمد و خاندان محمد را در آن وارد کردی، وارد کن و از هر بدی که محمد صلی الله علیه و آله و خاندان محمد را از آن خارج ساختی، ما را نیز بیرون ساز، و به اندازه چشم به هم زدنی و نه کمتر از آن و نه بیشتر، بین ما و محمد و خاندان محمد جدایی میانداز.
ص: 70
إذ لو أدرککم الموت فی تلک الحال لوقعتم فیها فأنقذکم بالإسلام منها و قال فی النهایة فی حدیث قیلة و الله لا یزال کعبک عالیا هو دعاء لها بالشرف و العلو و الأصل فیها کعب القناة و هو أنبوبها و ما بین کل عقدتین منها کعب و کل شی ء علا و ارتفع فهو کعب انتهی.
یحتمل أن یکون المراد هنا کعب الرجل کما لا یخفی.
و فی النهایة منزل فسیح أی واسع و منه حدیث علی علیه السلام اللهم افسح له مفسحا فی عدلک أی أوسع له سعة فی دار عدلک یوم القیامة انتهی و اقصص بنا أثره أی اجعلنا نتبعه فی جمیع أقواله و أفعاله قال الفیروزآبادی قص أثره تتبعه و قال خرج فی أثره و إثره بعده و أحینی بالسلامة أی من الخطایا و الآثام و البلایا و الأسقام.
فَلَاحُ السَّائِلِ، رَوَی أَبُو الْمُفَضَّلِ الشَّیْبَانِیُّ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعْدَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَنْصُورِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنِ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: هَذَا دُعَاءُ سَیِّدِی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام فِی عَقِیبِ صَلَوَاتِهِ أَمْلَاهُ عَلَیَّ فَأَوَّلُ الصَّلَاةِ الظُّهْرُ وَ بِذَلِکَ سُمِّیَتِ الْأُولَی لِأَنَّهَا أَوَّلُ صَلَاةٍ افْتَرَضَهَا اللَّهُ عَلَی عِبَادِهِ دُعَاءُ صَلَاةِ الظُّهْرِ یَا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ وَ یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ وَ یَا أَسْرَعَ الْحَاسِبِینَ وَ یَا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِینَ وَ یَا أَکْرَمَ الْأَکْرَمِینَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَأَفْضَلِ وَ أَجْزَلِ وَ أَوْفَی وَ أَکْمَلِ وَ أَحْسَنِ وَ أَجْمَلِ وَ أَکْثَرِ وَ أَطْهَرِ وَ أَزْکَی وَ أَنْوَرِ وَ أَعْلَی وَ أَبْهَی وَ أَسْنَی وَ أَنْمَی وَ أَدْوَمِ وَ أَبْقَی مَا صَلَّیْتَ وَ بَارَکْتَ وَ مَنَنْتَ وَ سَلَّمْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ اللَّهُمَّ امْنُنْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا مَنَنْتَ عَلَی مُوسَی وَ هَارُونَ وَ سَلِّمْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا سَلَّمْتَ عَلَی نُوحٍ فِی الْعَالَمِینَ اللَّهُمَّ وَ أَوْرِدْ عَلَیْهِ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ وَ أَزْوَاجِهِ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ أَصْحَابِهِ وَ أَتْبَاعِهِ مَنْ تَقَرُّ بِهِمْ عَیْنُهُ وَ اجْعَلْنَا مِنْهُمْ وَ مِمَّنْ تَسْقِیهِ بِکَأْسِهِ وَ تُورِدُهُ حَوْضَهُ وَ احْشُرْنَا فِی زُمْرَتِهِ وَ تَحْتَ لِوَائِهِ وَ أَدْخِلْنَا فِی کُلِّ خَیْرٍ أَدْخَلْتَ فِیهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ أَخْرِجْنَا مِنْ کُلِّ سُوءٍ أَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ لَا تُفَرِّقْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَداً وَ لَا أَقَلَّ مِنْ ذَلِکَ وَ لَا أَکْثَرَ.
ص: 70
خدایا، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و در هر سلامتی و گرفتاری مرا همراه آنان قرار ده، و در هر گشایش و تنگی مرا همراه آنان قرار ده، و در هر ایمنی و ترس مرا همراه آنان قرار ده، و در هر مکان دائمی یا موقتی مرا همراه آنان قرار ده؛ خدایا، مرا چون زندگی آنان زنده بدار و چون مرگ آنان بمیران و مرا در دنیا و آخرت به آنان آبرومند و از نزدیکان آنان قرار ده؛ خدایا، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و به خاطر آنان، هر گرفتاری را از من بردار، و به خاطر آنان هر اندوهی را از من بر طرف کن، و به خاطر آنان هر غصهای را از من بگشا، و به خاطر آنان، در هر ترسی مرا بسنده باش، و به خاطر آنان بلاهای حتمی و قضاهای بد و بدبخت شدن و سرزنش دشمنان را از من دور کن .
خدایا، بر محمد و خاندان محمد درود فرست، و گناهم را بیامرز، و درآمدم را برایم پاک قرار ده، و به آنچه روزیام دادهای، قانع گردان، و در آن برکت قرار ده، و مرا به دنبال چیزی که از من گرداندهای، مکشان؛ خدایا، از دنیایی که خوبی آخرت را و از نعمت فوری که خوبی آینده را و از زندگیای که خوبی مرگ را و از آرزویی که خوبی عمل را از من بازدارد، به تو پناه میآورم؛ خدایا، از تو شکیبایی در طاعتت و شکیبایی در مقابل نافرمانیات و بپا خاستن در حق تو را خواستارم؛ از تو حقیقتهای ایمان و راستی یقین در همه جایگاهها را میخواهم؛ از تو گذشت و سلامتی و بخشش همدیگر در دنیا و آخرت و ایمنی از بلا در دنیا و ایمنی از بدبختی در آخرت را خواستارم.
خدایا، از تو سلامتی و کمال سلامتی و دوام سلامتی و شکر بر سلامتی را خواستارم، ای صاحب اختیار سلامتی؛ از تو موفقیت و سلامت، و وارد شدن در خانه کرامت و بزرگواری را میخواهم؛ خدایا، به من در نماز و دعایم ترس از خودت و اشتیاق به سوی خودت و آرامشی که با آن بر من منت بنهی، قرار ده؛ خدایا، مرا به سبب بدیهایی که دارم، از رحمت بیکران و نعمت فراوان و سلامتی فراگیرت و بخششهای بزرگ و موهبتهایی که عطا کردهای، محروم نکن و به خاطر کردار زشتم، مجازات نکن و روی بزرگوارت را از من بر متاب.
خدایا، آن هنگام که تو را میخوانم، مرا محرومم نکن و آن هنگام که امید تو را دارم، مرا نا امید مگردان و به اندازه چشم به هم زدنی مرا به خودم و به هیچ یک از آفریدههایت وا مگذار که مرا محرومم میکند و خود را بر من مقدم میدارد.
خدایا، تو هر چه را بخواهی از بین میبری و ثابت میگردانی و نزد تو امّ الکتاب است؛ از تو به احترام آل یاسین، برگزیدهات از میان آفریدههایت و خالص گردیده از میان مخلوقاتت درخواست میکنم و آنها را پیشاپیش خواستههایم و روی آوردنم به سوی تو قرار میدهم؛ خدایا، اگر نزد خودت در امّ الکتاب مرا بدبخت و محروم و تنگ گرفته شده در روزی نوشتهای، پس بدبختی و محرومیتم را از امّ
ص: 71
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی مَعَهُمْ فِی کُلِّ عَافِیَةٍ وَ بَلَاءٍ وَ اجْعَلْنِی مَعَهُمْ فِی کُلِّ شِدَّةٍ وَ رَخَاءٍ وَ اجْعَلْنِی مَعَهُمْ فِی کُلَّ أَمْنٍ وَ خَوْفٍ وَ اجْعَلْنِی مَعَهُمْ فِی کُلِّ مَثْوًی وَ مُنْقَلَبٍ اللَّهُمَّ أَحْیِنِی مَحْیَاهُمْ وَ أَمِتْنِی مَمَاتَهُمْ وَ اجْعَلْنِی بِهِمْ عِنْدَکَ وَجِیهاً فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اکْشِفْ عَنِّی بِهِمْ کُلَّ کَرْبٍ وَ نَفِّسْ عَنِّی بِهِمْ کُلَّ هَمٍّ وَ فَرِّجْ عَنِّی بِهِمْ کُلَّ غَمٍّ وَ اکْفِنِی بِهِمْ کُلَّ خَوْفٍ وَ اصْرِفْ عَنِّی بِهِمْ مَقَادِیرَ الْبَلَاءِ وَ سُوءِ الْقَضَاءِ وَ دَرَکِ الشَّقَاءِ وَ شَمَاتَةِ الْأَعْدَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی
مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِی ذَنْبِی وَ طَیِّبْ لِی کَسْبِی وَ قَنِّعْنِی بِمَا رَزَقْتَنِی وَ بَارِکْ لِی فِیهِ وَ لَا تَذْهَبْ بِنَفْسِی إِلَی شَیْ ءٍ صَرَفْتَهُ عَنِّی اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ دُنْیَا تَمْنَعُ خَیْرَ الْآخِرَةِ وَ عَاجِلٍ یَمْنَعُ خَیْرَ الْآجِلِ وَ حَیَاةً تَمْنَعُ خَیْرَ الْمَمَاتِ وَ أَمَلٍ یَمْنَعُ خَیْرَ الْعَمَلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الصَّبْرَ عَلَی طَاعَتِکَ وَ الصَّبْرَ عَنْ مَعْصِیَتِکَ وَ الْقِیَامَ بِحَقِّکَ وَ أَسْأَلُکَ حَقَائِقَ الْإِیمَانِ وَ صِدْقَ الْیَقِینِ فِی الْمَوَاطِنِ کُلِّهَا وَ أَسْأَلُکَ الْعَفْوَ وَ الْعَافِیَةَ وَ الْمُعَافَاةَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ عَافِیَةَ الدُّنْیَا مِنَ الْبَلَاءِ وَ عَافِیَةَ الْآخِرَةِ مِنَ الشَّقَاءِ: اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْعَافِیَةَ وَ تَمَامَ الْعَافِیَةِ وَ دَوَامَ الْعَافِیَةِ وَ الشُّکْرَ عَلَی الْعَافِیَةِ یَا وَلِیَّ الْعَافِیَةِ وَ أَسْأَلُکَ الظَّفَرَ وَ السَّلَامَةَ وَ حُلُولَ دَارِ الْکَرَامَةِ اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی فِی صَلَاتِی وَ دُعَائِی رَهْبَةً مِنْکَ وَ رَغْبَةً إِلَیْکَ وَ رَاحَةً تَمُنُّ بِهَا عَلَیَّ اللَّهُمَّ لَا تَحْرِمْنِی سَعَةَ رَحْمَتِکَ وَ سُبُوغَ نِعْمَتِکَ وَ شُمُولَ عَافِیَتِکَ وَ جَزِیلَ عَطَایَاکَ وَ مِنَحَ مَوَاهِبِکَ بِسُوءِ مَا عِنْدِی وَ لَا تُجَازِنِی بِقَبِیحِ عَمَلِی وَ لَا تَصْرِفْ وَجْهَکَ الْکَرِیمَ عَنِّی اللَّهُمَّ لَا تَحْرِمْنِی وَ أَنَا أَدْعُوکَ وَ لَا تُخَیِّبْنِی وَ أَنَا أَرْجُوکَ وَ لَا تَکِلْنِی إِلَی نَفْسِی طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَداً وَ لَا إِلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ فَیَحْرِمَنِی وَ یَسْتَأْثِرَ عَلَیَّ اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَمْحُو مَا تَشَاءُ وَ تُثْبِتُ وَ عِنْدَکَ أُمُّ الْکِتَابِ أَسْأَلُکَ بِآلِ یس خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ وَ صَفْوَتِکَ مِنْ بَرِیَّتِکَ وَ أُقَدِّمُهُمْ بَیْنَ یَدَیْ حَوَائِجِی وَ رَغْبَتِی إِلَیْکَ اللَّهُمَّ إِنْ کُنْتَ کَتَبْتَنِی عِنْدَکَ فِی أُمِّ الْکِتَابِ شَقِیّاً مَحْرُوماً مُقَتَّراً عَلَیَّ فِی الرِّزْقِ فَامْحُ مِنْ أُمِ
ص: 71
الکتاب پاک کن و مرا نزد خودت خوشبخت و روزی داده شده ثبت بفرما که تو هر چه را بخواهی از بین میبری و هر چه را بخواهی، ثابت میگردانی و نزد تو، امّ الکتاب است؛ خدایا، من به هر خیری که برایم فرو میفرستی نیازمندم، و من از تو ترسان و به تو پناهندهام، من کوچک و بیچارهای هستم و تو را آن گونه که خود فرمودهای، میخوانم؛ پس تو همان گونه که وعده دادهای مرا اجابت فرما که تو پیمان شکنی نمیکنی.
ای کسی که فرمودی «اُدعونی أستجب لکم»،(1){مرا
بخوانید تا شما را اجابت کنم.} چه خوب اجابت کنندهای هستی تو ای سرور من، و چه خوب پروردگار و چه خوب سرپرستی هستی؛ و چه بد بندهای هستم من، این جایگاه پناهنده به تو از آتش است؛ ای برطرف کننده اندوه و ای برگیرنده غصه، ای اجابت کننده دعای درماندگان، ای بخشاینده دنیا و آخرت و ای مهربان در آن دو، بر من آن گونه رحمی بنما که مرا از رحم کردن هر کسی جز تو بینیاز کند و با رحمت خود، مرا در زمره بندگان نیک خودت داخل کن؛ سپاس خدایی را که نمازی را که بر مؤمنان نوشته شده و وقتدار است، از عهده من برداشت؛ به رحمت خودت، ای بهترین رحم کنندگان.}(2)
مصباح الشیخ،(3)
و البلد الامین، و الجنة و الاختصار و جز آن: مثل همین را از معاویة بن عمار نقل کردهاند.(4)
توضیح
«أجزل»، یعنی بزرگترین، و در مورد چیزی، یعنی تمام و بیشتر شد. «أزکی»، یعنی فزایندهتر شد، یا پاکیزهتر گشت. «البهاء»، نیکویی و «أسنی»، یعنی والاتر یا نورانیتر. «و أورد علیه»، یعنی در بهشت. کفعمی گفته است: جایز است «تسقیه» با فتحه تاء و ضمه آن باشد و در - سوره - المؤمنون نیز «نسقیه» با رفع نون آمده که فعل گذشته آن «أسقی» است و «نسقیکم» با فتحه نون، فعل گذشتهاش «سقی» است و فرق بین «سقیت» و «أسقیت» این است که «سقیت»، یعنی آب را به او رساندم تا بنوشد ولی «أسقیت»، یعنی آنچه را که میخواهد بنوشد، برای او قرار دادم؛ و گفته شده است: «سقیته» برای نوشیدن او و «أسقیته» برای بستان و کشتزار و چهارپای است؛ و گفته شده است: «سقیته» وقتی است که به او آب دادی تا با دهانش از دستان تو بنوشد؛ و گفته شده است: هنگامی که یک بار به او آب دهی، «سقیته» گفته میشود و اگر پیوسته آب دهی، «أسقیته» گفته میشود؛ و گفته شده است: «سقیته»، یعنی آب به او دادی تا بنوشد و «أسقیته»، یعنی به او گفتی «سقیاً»، یا «سقاک الله»، {خدا تو را سیراب گرداند.} و گفته شده که آن دو به یک معنی هستند. این را طبرسی در مجمع البیان آورده است.(5)
«المثوی»، یعنی محل الثوی که همان اقامت است و «المنقلب» اسم مکان مصدر میشود و «الانقلاب»، یعنی
ص: 72
الْکِتَابِ شَقَائِی وَ حِرْمَانِی وَ أَثْبِتْنِی عِنْدَکَ سَعِیداً مَرْزُوقاً فَإِنَّکَ تَمْحُو مَا تَشَاءُ وَ تُثْبِتُ وَ عِنْدَکَ أُمُّ الْکِتَابِ اللَّهُمَ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ وَ أَنَا مِنْکَ خَائِفٌ وَ بِکَ مُسْتَجِیرٌ وَ أَنَا حَقِیرٌ مِسْکِینٌ أَدْعُوکَ کَمَا أَمَرْتَنِی فَاسْتَجِبْ لِی کَمَا وَعَدْتَنِی إِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمِیعادَ یَا مَنْ قَالَ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ نِعْمَ الْمُجِیبُ أَنْتَ یَا سَیِّدِی وَ نِعْمَ الرَّبُّ وَ نِعْمَ الْمَوْلَی وَ بِئْسَ الْعَبْدُ أَنَا وَ هَذَا مَقَامُ الْعَائِذِ بِکَ مِنَ النَّارِ یَا فَارِجَ الْهَمِّ وَ یَا کَاشِفَ الْغَمِّ یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ یَا رَحْمَانَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ رَحِیمَهُمَا ارْحَمْنِی رَحْمَةً تُغْنِینِی بِهَا عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِوَاکَ وَ أَدْخِلْنِی بِرَحْمَتِکَ فِی عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی قَضَی عَنِّی صَلَاةً کانَتْ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ (1).
مصباح الشیخ (2)، و البلد الأمین، و الجنة و الاختصار، و غیرها عن معاویة بن عمار: مثله (3)
أجزل أی أعظم و فی الشی ء تم و کثر و أزکی أی أنمی أو أطهر البهاء الحسن و أسنی أی أرفع أو أنور و أورد علیه أی فی الجنة و قال الکفعمی یجوز تسقیه بفتح التاء و ضمها و فی النحل و فی المؤمنین أیضا نسقیه برفع النون ماضیه أسقی و نسقیکم بفتح النون ماضیه سقی و الفرق بین سقیت و أسقیت أن سقیت ناولته لیشرب و أسقیت جعلت له ما یشرب و قیل سقیته لسقیه و أسقیته لبستانه أو زرعه أو ماشیته و قیل سقیته إذا عرضته لیشرب من یدک بفیه و قیل إذا أسقیته مرة قلت سقیته و إذا أسقیته دائما قلت أسقیته و قیل سقیته ناولته الماء لیشرب و أسقیته قلت له سقیا أی سقاک الله و قیل هما بمعنی ذکر ذلک الطبرسی فی مجمع البیان (4).
و المثوی محل الثوی و هو الإقامة و المنقلب یکون اسم مکان مصدرا و الانقلاب
ص: 72
حرکت و تصرف و دگرگون شدن حالات. «مقادیر البلاء»، یعنی مقدر شدههایش. در النهایه در شرح این دعا: «أعوذ بک من درک الشقاء» آمده، «الدرک»، یعنی پیوستن و رسیدن به چیزی و «أدرکته، إدراکاً و درکاً» - از همین کاربرد است. - «الشقا» مقابل سعادت است؛ شیخ بهایی - که رحمت خدا بر او باد- گفته است: «الدرک» با فتحه حروف، به مکان و طبقههای آن اطلاق میشود و گفته میشود: «النار درکات و الجنة درجات»،{درکات آتش و درجات بهشت.}، همچنین بر پایینترین جای چیزی اطلاق میشود. پایان. شاید معنی نخست در اینجا مناسبتر باشد و اشاره نکردن به آن از سوی وی، عجیب است.
«حقایق الایمان»، یعنی شرایط و اجزای آن، یا هر چیزی که سزاوار است ایمان نامیده شود، یا به همه آن چیزهایی که واجب است ایمان بیاورم، آنگونه که شایسته ایمان است، ایمان میآورم. «و صدق الیقین» همان یقینی است که عمل، آن را تصدیق میکند. «فی المواطن کلها»، یعنی در تمام جاهایی که راست انگاشتن آن لازم است، یا اثر یقین من در نهانها و اجتماعات و در همه حالتها از قبیل تنگی و گشایش و ایمنی و گرفتاری، آشکار میشود. «الظفر» دست یافتن به آنچه مورد درخواست بود. «سبوغ النعمة»، یعنی گستردگی آن و «شمول عافیتک»، یعنی فراگیر شدن آن بر تمام اعضایم و در تمام حالاتم. «المنحة» با کسره، یعنی هدیه، اضافه موجود در آن برای تأکید است؛ به این معنا که آنچه را که میبخشی به قصد عوض نیست. «الاستیثار» یعنی جدا کردن چیزی. توضیح «المحو» و «الاثبات» در باب بداء گذشت و از دعا چنین پیداست که منظور از «امّ الکتاب»، لوح بین بردن و ثابت گردانیدن است، نه لوح محفوظ، که مشهور است. «من خیرٍ» یعنی خیر دنیا و آخرت.
روایت6.
جامع الاخبار: بعد از نماز ظهر، در حالی که با دست راست ریشش را گرفته و دست چپش را بالا برده، میگوید: «یا رب محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و أعتق رقبتی من النار»،{ای پروردگار محمد و خاندان محمد، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و گردنم را از آتش برهان.}
روایت7.
فلاح السائل: احمد بن شجاع المؤدب گفته است: شنیدم فضل بن جراح کوفی از پدرش و او از خادم امام صادق علیه السلام نقل میکرد که حضرت علیه السلام چند دعا داشت که بعد از هر نماز واجب آنها را میخواند؛ به او گفتم: ای پسر رسول خدا - صلی الله علیه و آله -، این دعاهایی را که میخوانی، به من بیاموز؛ پس فرمود: وقتی نماز ظهر را خواندی، ده مرتبه بگو: «بالله اعتصمت و بالله أثق و علیه أتوکل»،{به خدا متوسل شدهام و به خدا دل بستهام و بر او توکل نمودهام.} سپس بگو: {خدایا، هرچند گناهان من عظیم هستند، ولی تو با عظمتتر هستی
ص: 73
الحرکة و التصرف و تبدل الأحوال و مقادیر البلاء تقادیره و فی النهایة فیه أعوذ بک من درک الشقاء الدرک اللحاق و الوصول إلی الشی ء و أدرکته إدراکا و درکا و الشقا ضد السعادة و قال الشیخ البهائی ره الدرک بالتحریک یطلق علی المکان و طبقاته و یقال النار درکات و الجنة درجات و یطلق أیضا علی أقصی قعر الشی ء انتهی و المعنی الأول لعله أنسب بالمقام و عدم تعرضه قدس سره له غریب.
حقائق الإیمان أی شرائطه و أجزاؤه أو ما یحق أن یسمی إیمانا أی أومن بجمیع ما یجب الإیمان به حق الإیمان و صدق الیقین هو الیقین الذی یصدقه العمل فی المواطن کلها أی فی جمیع ما یلزم التصدیق به أو یظهر أثر یقینی فی الخلوات و المجامع و علی جمیع الأحوال من الشدة و الرخاء و العافیة و البلاء و الظفر الفوز بالمطلوب و سبوغ النعمة اتساعها و شمول عافیتک أی إحاطتها بجمیع أعضائی و جمیع أحوالی و المنحة بالکسر العطیة و الإضافة للتأکید أو المعنی ما تهبه من غیر قصد عوض و الاستیثار الانفراد بالشی ء و قد مر تحقیق المحو و الإثبات فی باب البداء و یظهر من الدعاء أن أم الکتاب لوح المحو و الإثبات لا اللوح المحفوظ کما هو المشهور من خیر أی خیر الدنیا و الآخرة.
جَامِعُ الْأَخْبَارِ،: یَقُولُ بَعْدَ فَرِیضَةِ الظُّهْرِ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ یَأْخُذُ بِیَدِهِ الْیُمْنَی مَحَاسِنَهُ وَ یَرْفَعُ یَدَهُ الْیُسْرَی- یَا رَبَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعْتِقْ رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ(1).
فَلَاحُ السَّائِلِ، رَوَی مُحَمَّدُ بْنُ حَامِدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْمُغِیرَةِ الثَّلَّاجِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَی الْمَعْرُوفِ بِالسَّلَامِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ شُجَاعٍ الْمُؤَدِّبِ قَالَ سَمِعْتُ الْفَضْلَ بْنَ الْجَرَّاحِ الْکُوفِیَّ یَحْکِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ خَادِمِ الصَّادِقِ علیه السلام: أَنَّهُ کَانَ لَهُ علیه السلام دَعَوَاتٌ یَدْعُو بِهِنَّ فِی عَقِیبِ کُلِّ صَلَاةٍ مَفْرُوضَةٍ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلِّمْنِی دَعَوَاتِکَ هَذِهِ الَّتِی تَدْعُو بِهَا فَقَالَ علیه السلام إِذَا صَلَّیْتَ الظُّهْرَ فَقُلْ بِاللَّهِ اعْتَصَمْتُ وَ بِاللَّهِ أَثِقُ وَ عَلَیْهِ أَتَوَکَّلُ عَشْرَ مَرَّاتٍ ثُمَّ قُلِ اللَّهُمَّ إِنْ عَظُمَتْ ذُنُوبِی فَأَنْتَ أَعْظَمُ
ص: 73
و هرچند کم کاری من بزرگ است، ولی تو بزرگتر هستی و هرچند تنگ نظری من ادامه دارد، ولی تو بخشندهترین هستی؛ خدایا، گناهان عظیم مرا با گذشت عظیم خودت و کم کاری بزرگ مرا با بزرگواری آشکار خودت بیامرز و بخل مرا با بخشندگی فزاینده خودت نابود کن؛ خدایا، هر نعمتی داریم از سوی توست، هیچ خدایی جز تو نیست، از تو آمرزش میخواهم و به سوی تو باز میگردم.}(1)
مصباح الشیخ(2)
و الکفعمی و ابن الباقی و غیرها، مثل این را به صورت مرسل نقل کردهاند.(3)
توضیح
کفعمی گفته است: «کبر الشیء» همان بزرگ بودن آن است و «أکبرت الشیء»، یعنی آن را بزرگ کرد و اگر عبارت «و إن کبر تفریطی» را با باء در نظر بگیریم، همین معنا مراد خواهد بود، ولی اگر در آن «کثر» را در نظر بگیریم، در این صورت، در مقابل کم بودن خواهد بود. در المتهجد آن را «کبر» در نظر گرفته و در مصباح و ابن الباقی، با سه نقطه - به صورت «کثر»-؛ هر دو نوع خواندن جایز است ولی به دلیل اشتقاقی که در «کبر» و «أکبر» وجود دارد، بهتر، خواندن - با حرف باء- است؛ پس وقتی خواننده دعا را به عبارت «و کبر تفریطی» ختم کند، در اینجا نیز باید با «باء» بخواند تا ضمیر به چیزی که بیان نشده، بازگشت پیدا نکند و اگر بخواند «و کثر تفریطی»، باید «فأنت أکبر» بخواند، چون خداوند متعال با صفت «کثرة» خوانده نمیشود؛ بلکه با صفتهای «الکبریاء و العظمة» خوانده میشود. فرق بین کثیر و کبیر این است که از کثیر، عدد اراده میشود و یا وزن و اندازه و مانند آن، با آن تناسب دارد؛ ولی کبیر چیزی است که از آن، والایی منزلت و شرافت یا ضخامت و بزرگی اراده میشود.
روایت8.
فقه الرضا: حضرت رضا علیه السلام فرمود: وقتی از نماز نیمروز فارغ شدی، دستانت را بالا ببر و بگو: {خدایا، با بخشندگی و بزرگواریات به تو نزدیکی میجویم؛ و با محمد، بنده و فرستادهات به تو نزدیکی میجویم؛ با فرشتگان و پیامبرانت و فرستادگانت به تو نزدیکی میجویم و از تو میخواهم که بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و و از تو میخواهم که لغزش مرا نادیده بگیری و زشتی مرا بپوشانی و گناهانم را بیامرزی و خواستهام را برآورده سازی و مرا به خاطر کردار ناشایستم عذاب نکنی که بخشندگی و بزرگواری تو مرا فرا میگیرد.}
سپس سجدهکنان صورت را بر زمین میگذاری و در سجدهات میگویی: {ای سزاوار تقوی و آمرزش، ای بهترین رحم کنندگان، تو سرپرست و سرور و روزی دهنده من هستی، تو برای من از پدر و مادرم و از تمام مردم بهتر هستی؛ ناداری و تنگدستی من به سوی توست ولی تو بینیاز از من هستی؛ به ذات بزرگوارت از تو خواهش میکنم و از تو میخواهم که بر محمد و خاندان محمد
ص: 74
وَ إِنْ کَبُرَ تَفْرِیطِی فَأَنْتَ أَکْبَرُ وَ إِنْ دَامَ بُخْلِی فَأَنْتَ أَجْوَدُ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی عَظِیمَ ذُنُوبِی بِعَظِیمِ عَفْوِکَ وَ کَبِیرَ تَفْرِیطِی بِظَاهِرِ کَرَمِکَ وَ اقْمَعْ بُخْلِی بِفَضْلِ جُودِکَ اللَّهُمَّ مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنْکَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَسْتَغْفِرُکَ وَ أَتُوبُ إِلَیْکَ (1).
مصباح الشیخ (2)، و الکفعمی، و ابن الباقی و غیرها مرسلا: مثله (3)
قال الکفعمی کبر الشی ء معظمه و أکبرت الشی ء استعظمته و هذا المعنی هو المراد إن رقمنا و إن کبر تفریطی بالباء المفردة و إن رقمنا فیه و إن کثر فالمعنی ضد القلة و فی المتهجد رقم ذلک بالمفردة و فی مصباح ابن الباقی بالمثلثة و القراءتان جائزتان غیر أنه ینبغی أن یکون کبر هنا بالمفرد لأجل الاشتقاق فی کبر و أکبر فإذا انتهی الداعی فی الدعاء إلی قوله و کبر تفریطی فلیقرأ بالباء المفردة أیضا لئلا یعود الضمیر إلی غیر مذکور و إن قرئ و کثر تفریطی بالمثلثة قرئ فأنت أکبر بالمفردة لأنه تعالی لا یوصف بالکثرة بل بالکبریاء و العظمة و الفرق بین الکثیر و الکبیر أن الکثیر ما یراد به العدد و یلیق به أو الوزن و الذرع و شبهه و الکبیر ما یراد به علو المنزلة و الشرف أو یراد به الضخامة و العظم.
فِقْهُ الرِّضَا، قَالَ علیه السلام: إِذَا فَرَغْتَ مِنْ صَلَاةِ الزَّوَالِ فَارْفَعْ یَدَیْکَ ثُمَّ قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ وَ أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِمَلَائِکَتِکَ وَ أَنْبِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُقِیلَ عَثْرَتِی وَ تَسْتُرَ عَوْرَتِی وَ تَغْفِرَ ذُنُوبِی وَ تَقْضِیَ حَاجَتِی وَ لَا تُعَذِّبَنِی بِقَبِیحِ فِعَالِی فَإِنَّ جُودَکَ وَ عَفْوَکَ یَسَعُنِی ثُمَّ تَخِرُّ سَاجِداً وَ تَقُولُ فِی سُجُودِکَ یَا أَهْلَ التَّقْوَی وَ الْمَغْفِرَةِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ أَنْتَ مَوْلَایَ وَ سَیِّدِی وَ رَازِقِی أَنْتَ خَیْرٌ لِی مِنْ أَبِی وَ أُمِّی وَ مِنَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ بِی إِلَیْکَ فَقْرٌ وَ فَاقَةٌ وَ أَنْتَ غَنِیٌّ عَنِّی أَسْأَلُکَ بِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
ص: 74
و بر برادران پیامبر او و بر امامان پاک درود فرستی و دعای مرا اجابت کنی و بر بیچارگیام رحم آوری و هرگونه بلا را از من دور نمایی، ای مهربان.}(1)
مؤلف
احتمال دارد این دعا از تعقیبات نافلههای ظهر باشد، چنانکه نظیر آن در تعقیب بعضی از آنها آمده است.
روایت9.
السرائر: ابی بصیر، به نقل از جامع بزنطی گفته است: از امام صادق علیه السلام شنیدم که میفرمود: صلوات بر محمد و خاندان محمد در بین نماز ظهر و عصر، برابر با هفتاد رکعت نماز است.(2)
روایت10.
البلد الامین و الجنة: گفته است: از دعاهای مخصوص بعد از نماز ظهر، دعای نجاح است: {خدایا، پروردگار آسمانهای هفتگانه و زمینهای هفتگانه و آنچه در آنها و آنچه بین آنها است و پروردگار عرش بزرگ، و پروردگار جبرئیل و میکائیل و اسرافیل، و پروردگار سبع المثانی و قرآن عظیم، و پروردگار محمد صلی الله علیه و آله، آخرین پیامبران، بر محمد و خاندان او درود فرست؛ و از تو به اسم بسیار بزرگت که آسمان و زمین با آن پابرجا شدهاند و با آن، مردگان را زنده میکنی و زندگان را روزی میرسانی و بین گردآمدگان، پراکندگی و بین پراکنده شدگان، اجتماع به وجود میآوری و با آن، تعداد لحظات را و سنگینی کوهها را و پیمانه دریاها را شماره میکنی؛ ای کسی که این گونهای، از تو میخواهم بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و در مورد من این کار را انجام دهی.} و نیازت را بخواه.(3)
همان کتاب: دعای اهل خانه آباد گشته: {ای کسی که زیبایی را آشکار میکنی و زشتی را میپوشانی؛ ای کسی که به خاطر گناه، بازخواست نمیکند و پرده دری نمینماید؛ ای دارای بزرگترین گذشت؛ ای بهترین درگذرنده؛ ای گشاینده دو دست به رحمت؛ ای کسی که هر نیازی را در اختیار دارد؛ ای دارنده گستردهترین بخشش؛ ای گشاینده هر گرفتاری؛ ای نادیده گیرنده لغزشها؛ ای دارنده بزرگوارانهترین برخورد؛ ای صاحب بزرگترین منت؛ ای کسی که قبل از استحقاق، شروع به نعمت بخشیدن کرده است؛ ای پروردگار؛
ص: 75
وَ عَلَی إِخْوَانِهِ النَّبِیِّینَ وَ الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرِینَ وَ تَسْتَجِیبَ دُعَائِی وَ تَرْحَمَ تَضَرُّعِی وَ تَصْرِفَ عَنِّی أَنْوَاعَ الْبَلَاءِ یَا رَحْمَانُ (1).
یحتمل أن یکون هذا الدعاء من تعقیب نوافل الزوال کما ورد شبیهه فی تعقیب بعضها.
السَّرَائِرُ، نَقْلًا مِنْ جَامِعِ الْبَزَنْطِیِّ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ: الصَّلَاةُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِیمَا بَیْنَ الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ تَعْدِلُ سَبْعِینَ رَکْعَةً(2).
الْبَلَدُ الْأَمِینُ، وَ الْجُنَّةُ، [جُنَّةُ الْأَمَانِ]: قَالَ مِمَّا یَخْتَصُّ عَقِیبَ الظُّهْرِ دُعَاءُ النَّجَاحِ- اللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبَّ الْأَرَضِینَ السَّبْعِ وَ مَا فِیهِنَّ وَ مَا بَیْنَهُنَّ وَ رَبَّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ وَ رَبَّ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ إِسْرَافِیلَ وَ رَبَّ السَّبْعِ الْمَثَانِی وَ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ وَ رَبَّ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله خَاتَمِ النَّبِیِّینَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْأَعْظَمِ الَّذِی بِهِ تَقُومُ السَّمَاءُ وَ الْأَرْضُ وَ بِهِ تُحْیِی الْمَوْتَی وَ
تَرْزُقُ الْأَحْیَاءَ وَ تُفَرِّقُ بَیْنَ الْجَمْعِ وَ تَجْمَعُ بَیْنَ الْمُتَفَرِّقِ وَ بِهِ أَحْصَیْتَ عَدَدَ الْآجَالِ وَ وَزْنَ الْجِبَالِ وَ کَیْلَ الْبِحَارِ أَسْأَلُکَ یَا مَنْ هُوَ کَذَلِکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَفْعَلَ بِی کَذَا وَ کَذَا وَ سَلْ حَاجَتَکَ (3).
وَ مِنْهَا: دُعَاءُ أَهْلِ الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ(4)
یَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِیلَ وَ سَتَرَ الْقَبِیحَ یَا مَنْ لَمْ یُؤَاخِذْ بِالْجَرِیرَةِ وَ لَمْ یَهْتِکِ السِّتْرَ یَا عَظِیمَ الْعَفْوِ یَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ یَا صَاحِبَ کُلِّ حَاجَةٍ یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ یَا مُفَرِّجَ کُلِّ کُرْبَةٍ یَا مُقِیلَ الْعَثَرَاتِ یَا کَرِیمَ الصَّفْحِ یَا عَظِیمَ الْمَنِّ یَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا یَا رَبَّاهْ
ص: 75
ای سرپرست؛ ای پایان اشتیاقها؛ به حق خودت و به حق محمد صلی الله علیه و آله و علی و فاطمه و حسن و حسین و علی بن حسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و مهدی قائم، امامان هدایتگر علیهم السلام، از تو میخواهم بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و میخواهم ای خدا، ای خدا، که اندام مرا با آتش، زشت نگردانی و در مورد من، آنگونه که سزاوار توست، رفتار نمایی.}
سپس کفعمی گفته است: این دعای معروف به دعای «اهل البیت المعمور»، دعایی با منزلت و گرانقدر است و شیخ مقداد کتابش شرح النهج و شیخ احمد بن فهد، کتابش عدة الداعی و فخر الدین رازی بعضی از کتابهایش را با آن به پایان بردهاند و صاحب العدة ثواب بزرگی برای آن ذکر کرده است که خلاصه آن چنین است: پیامبر صلی الله علیه و آله از جبرئیل در باره ثواب آن پرسید، جبرئیل علیه السلام عرض کرد: ای محمد، اگر فرشتگان آسمانها و زمینها جمع گردند تا از هزار جزء آن، یک قسمتش را بشمارند، نخواهند توانست و خداوند متعال، خواننده آن را در دنیا و آخرت با هزار پوشش میپوشاند و گناهانش، حتی گناهان کبیره را میآمرزد، هرچند به اندازه کف دریا باشد و برای او هفتاد در از رحمت میگشاید که به طور کامل در آن فرو رود و پاداشی به اندازه ثواب هر مصیبت زده و هر فرد سالم، و هر بیچیز و دردمند و هر تنگدست و بیمار به او عطا میکند و او را به گونه پیامبران تکریم مینماید و خواستهاش را در قیامت به او میدهد و پاداشی به تعداد تمام آفریدگان خدا در بهشت و آتش، و در آسمانهای هفتگانه و زمینهای هفتگانه و خورشید و ماه و ستارگان و به تعداد دانههای باران و انواع آفریدهها و کوهها و ریگها و خاکها و ستارگان و عرش و کرسی و جز آن، به او عطا میکند.
و خداوند دلش را از ایمان پر میکند و فرشتگانش برای او گواهی میدهند که گردنش را از آتش برهاند و پدر و مادرش و برادران و خانوادهاش و فرزندان و همسایگانش را نیز آزاد میکند و در مورد هزار شخص که آتش برایشان واجب شده است، شفاعت میکند و آن را ای محمد، به پرهیزکاران آموخت و به منافقان نیاموخت و به سبب آن، دعا اجابت میشود و آن همان دعای اهل البیت المعمور است و با آن، به دور خانه طواف میکنند.(1)
مؤلف
در روایات چیزی که دلالت بر اختصاص داشتن این دو دعا به تعقیبات ظهر داشته باشد، ندیدم
ص: 76
یَا سَیِّدَاهْ یَا غَایَةَ رَغْبَتَاهْ أَسْأَلُکَ بِکَ وَ بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ الْقَائِمِ الْمَهْدِیِّ الْأَئِمَّةِ الْهَادِیَةِ علیهم السلام أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَسْأَلُکَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ أَلَّا تُشَوِّهَ خَلْقِی بِالنَّارِ وَ أَنْ تَفْعَلَ بِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ ثُمَّ قَالَ الْکَفْعَمِیُّ هَذَا الدُّعَاءُ الْمُسَمَّی بِدُعَاءِ أَهْلِ الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ جَلِیلُ الشَّأْنِ عَظِیمُ الْقَدْرِ وَ خَتَمَ بِهِ الشَّیْخُ الْمِقْدَادُ کِتَابَهُ شَرْحَ النَّهْجِ وَ خَتَمَ بِهِ الشَّیْخُ أَحْمَدُ بْنُ فَهْدٍ کِتَابَهُ عُدَّةَ الدَّاعِی وَ خَتَمَ بِهِ الرَّازِیُّ فَخْرُ الدِّینِ بَعْضَ کُتُبِهِ وَ ذَکَرَ فِیهِ صَاحِبُ الْعُدَّةِ ثَوَاباً عَظِیماً مُلَخَّصُهُ أَنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله سَأَلَ جَبْرَئِیلَ عَنْ ثَوَابِهِ فَقَالَ علیه السلام یَا مُحَمَّدُ لَوِ اجْتَمَعَتْ مَلَائِکَةُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ عَلَی أَنْ یَصِفُوا مِنْ أَلْفِ جُزْءٍ جُزْءاً وَاحِداً مَا قَدَرُوا وَ سَتَرَ اللَّهُ تَعَالَی قَائِلَهُ بِأَلْفِ سِتْرٍ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ یَغْفِرُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ کَانَتْ کَزَبَدِ الْبَحْرِ حَتَّی الْکَبَائِرَ وَ یُفْتَحُ لَهُ سَبْعِینَ بَاباً مِنَ الرَّحْمَةِ حَتَّی یَخُوضَ فِیهَا خَوْضاً وَ یُعْطَی مِنَ الْأَجْرِ ثَوَابَ کُلِّ مُصَابٍ وَ کُلِّ سَالِمٍ وَ کُلِّ مِسْکِینٍ وَ کُلِّ ضَرِیرٍ وَ فَقِیرٍ وَ مَرِیضٍ وَ یُکْرِمُهُ کَرَامَةَ الْأَنْبِیَاءِ وَ یُعْطَی أُمْنِیَّتَهُ فِی الْقِیَامَةِ وَ یُعْطَی مِنَ الْأَجْرِ بِعَدَدِ مَنْ خَلَقَهُ اللَّهُ فِی الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ الْأَرَضِینَ السَّبْعِ وَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ وَ النُّجُومِ وَ قَطْرِ الْأَمْطَارِ وَ أَنْوَاعِ الْخَلْقِ وَ الْجِبَالِ وَ الْحَصَی وَ الثَّرَی وَ النُّجُومِ وَ الْعَرْشِ وَ الْکُرْسِیِّ وَ غَیْرِ ذَلِکَ وَ مَلَأَ اللَّهُ قَلْبَهُ إِیمَاناً وَ أَشْهَدَ لَهُ مَلَائِکَتَهُ أَنَّهُ أَعْتَقَهُ مِنَ النَّارِ وَ عَتَقَ أَبَوَیْهِ وَ إِخْوَتَهُ وَ أَهْلَهُ وَ وُلْدَهُ وَ جِیرَانَهُ وَ شَفَّعَهُ فِی أَلْفِ رَجُلٍ مِمَّنْ وَجَبَتْ لَهُمُ النَّارُ فَعَلِّمْهُ یَا مُحَمَّدُ الْمُتَّقِینَ وَ لَا تُعَلِّمْهُ الْمُنَافِقِینَ وَ بِهِ یُسْتَجَابُ الدُّعَاءُ وَ هُوَ دُعَاءُ أَهْلِ الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ وَ بِهِ یَطُوفُونَ حَوْلَهُ (1).
لم أر فی الروایات ما یدل علی اختصاص الدعاءین بتعقیب الظهر و
ص: 76
و دعای دومی را شیخ در تعقیبات نافلههای عصر، همان طور که خواهد آمد، با اندکی تغییر آورده است.
روایت11.
جنة الامان: از امام صادق علیه السلام: هر کس بعد از نماز صبح و بعد از نماز ظهر بگوید: «اللهم صلِّ علی محمد و آل محمد و عجِّل فرجهم»،{خدایا، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و در فرج آنان شتاب فرما.} قبل از مرگش، قائم از خاندان محمد صلی الله علیه و آله را درک میکند .
ص: 77
الدعاء الثانی أورده الشیخ (1) فی تعقیب نوافل العصر بتغییر ما کما سیأتی (2).
جُنَّةُ الْأَمَانِ، عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام: مَنْ قَالَ بَعْدَ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَ بَعْدَ صَلَاةِ الظُّهْرِ- اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ لَمْ یَمُتْ حَتَّی یُدْرِکَ الْقَائِمَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله.
ص: 77
باب چهلم : تعقیبات مخصوص نماز عصر
روایات
روایت1.
مجالس الشیخ: امام رضا از پدرانش علیهم السلام نقل کرده و فرموده است: شخصی به پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: ای رسول خدا، کاری به من بیاموز که بین آن و بهشت، جدایی نیست. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: خشم نگیر و از مردم چیزی مخواه و چیزی را که برای خود میپسندی، برای مردم نیز بپسند. گفت: ای رسول خدا، بیشتر برایم بگو؛ فرمود: وقتی نماز عصر را خواندی، هفتاد و هفت مرتبه آمرزش بخواه که هفتاد و هفت گناه را از تو برمیدارد. گفت: من هفتاد و هفت گناه انجام ندادهام. رسول خدا به او فرمود: برای خودت و پدرت قرار بده. گفت: من و پدرم هفتاد و هفت گناه انجام ندادهایم. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: برای خودت و پدرت و مادرت قرار بده. گفت: من و پدرم و مادرم هفتاد و هفت گناه انجام ندادهایم. پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: برای خودت و پدرت و مادرت و خویشانت قرار بده.(1)
روایت2.
مجالس الصدوق: امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس بعد از - نماز- عصر، هفتاد مرتبه از خدای عزّوجلّ آمرزش بخواهد، خداوند در آن روز هفتصد گناه را از او میآمرزد و اگر گناهی نداشته باشد، از - گناهان - پدرش و اگر پدرش گناهی نداشته باشد، از - گناهان - مادرش و اگر مادرش گناهی نداشته باشد، از - گناهان - برادرش و اگر برادرش گناهی نداشته باشد، از - گناهان - خواهرش و اگر خواهرش - گناهی - نداشته باشد، از خویشان او به ترتیب نزدیک بودن، میآمرزد.(2)
روایت3.
المحاسن: حماد بن عثمان از امام صادق علیه السلام سؤال کرد و گفت: ما را از بهترین کارها [ی روز جمعه] آگاه ساز؛ فرمود: صد مرتبه صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد
ص: 78
مَجَالِسُ الشَّیْخِ، عَنْ جَمَاعَةٍ عَنْ أَبِی الْمُفَضَّلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ الرَّزَّازِ عَنْ جَدِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ: قَالَ رَجُلٌ لِلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله یَا رَسُولَ اللَّهِ عَلِّمْنِی عَمَلًا لَا یُحَالُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْجَنَّةِ- قَالَ صلی الله علیه و آله لَا تَغْضَبْ وَ لَا تَسْأَلِ النَّاسَ شَیْئاً وَ ارْضَ لِلنَّاسِ مَا تَرْضَی لِنَفْسِکَ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ زِدْنِی قَالَ إِذَا صَلَّیْتَ الْعَصْرَ فَاسْتَغْفِرِ اللَّهَ سَبْعاً وَ سَبْعِینَ مَرَّةً تَحُطَّ عَنْکَ عَمَلَ سَبْعٍ وَ سَبْعِینَ سَیِّئَةً قَالَ مَا لِی سَبْعٌ وَ سَبْعُونَ سَیِّئَةً فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ فَاجْعَلْهَا لَکَ وَ لِأَبِیکَ قَالَ مَا لِی وَ لِأَبِی سَبْعٌ وَ سَبْعُونَ سَیِّئَةً فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله اجْعَلْهَا لَکَ وَ لِأَبِیکَ وَ لِأُمِّکِ قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا لِی وَ لِأَبِی وَ أُمِّی سَبْعٌ وَ سَبْعُونَ سَیِّئَةً- فَقَالَ صلی الله علیه و آله لَهُ اجْعَلْهَا لَکَ وَ لِأَبِیکَ وَ لِأُمِّکَ وَ لِقَرَابَتِکَ (1).
مَجَالِسُ الصَّدُوقِ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی الْعَطَّارِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنْ عَمْرِو بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَخِیهِ سُفْیَانَ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: مَنِ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَعْدَ الْعَصْرِ سَبْعِینَ مَرَّةً غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذَلِکَ الْیَوْمَ سَبْعَمِائَةِ ذَنْبٍ فَإِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ ذَنْبٌ فَلِأَبِیهِ وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ لِأَبِیهِ فَلِأُمِّهِ فَإِنْ لَمْ یَکُنْ لِأُمِّهِ فَلِأَخِیهِ فَإِنْ لَمْ یَکُنْ لِأَخِیهِ فَلِأُخْتِهِ فَإِنْ لَمْ یَکُنْ لِأُخْتِهِ فَلِلْأَقْرَبِ وَ الْأَقْرَبِ (2).
الْمَحَاسِنُ، عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ: أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ أَخْبِرْنَا عَنْ أَفْضَلِ الْأَعْمَالِ یَوْمَ الْجُمُعَةِ فَقَالَ الصَّلَاةُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ
ص: 78
بعد از نماز عصر، و هرچه به آن بیفزایی، فضیلت بیشتری دارد.(1)
روایت4.
السرائر: به نقل از جامع بزنطی، ابی بصیر گفته است: از امام صادق علیه السلام شنیدم که میفرمود: هرکس بعد از نماز عصر روز جمعه بگوید: {خدایا، بر محمد و خاندان محمد، جانشینان مورد پسند، با پرفضیلتترین درودهایت درود فرست و با پرفضیلتترین برکتهایت، خجستگی قرار بده و سلام و رحمت خدا و برکتهای او بر آنها و بر روحهایشان و بدنهایشان باد.} برای او در آن روز ثوابی مثل ثواب عبادت انس و جن خواهد بود.(2)
روایت5.
جامع الاخبار: از امام جعفر صادق علیه السلام از پدرانشان از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل کرده که فرمود: هرکس بعد از عصر، هفتاد مرتبه آمرزش بخواهد، خداوند برای او گناهان هفتاد سال را میآمرزد.(3)
روایت6.
فلاح السائل: وقتی از نماز عصر فارغ شد، همان طور که گفتیم، با سلام از نماز خارج شده و سپس با تسبیح زهرا سلام الله علیها تسبیح میگوید و سپس با آنچه گفتیم، به تعقیبات میپردازد؛ و از دعاهای مهمی که برای دنباله نمازهای واجب پنجگانه وجود دارد، دعا میکند. و اما از از جمله آن تعقیبها و دعاهایی که گفتیم اختصاص به نماز واجب عصر دارد، این است که هفتاد مرتبه از خداوند آمرزش میخواهد و هنگامی که از محضر خدای بزرگواری که همه نهانها را میداند، آمرزش میخواهد، در چهرهاش و در دلش و درونش، حالات جنایتکاران و اهل گناه باشد؛ چرا که اگر موقع آمرزش خواستن از محضر خدای بزرگوار، دلش در غفلت و یا عقلش در حال فراموشی و کاهلی باشد، آمرزش خواستنش با این صفات، خود از جمله جنایتهاست و همچون مسخره کنندهای است که از زود رسیدن عذابها ایمنی ندارد.(4)
از روایتهایی که در مورد هفتاد مرتبه آمرزش خواستن بعد از نماز عصر وجود دارد، روایت ابی جریر از امام صادق علیه السلام است که فرمود: هرکس در ادامه عصر، هفتاد مرتبه از خدا آمرزش بخواهد، گناهان پنجاه سال او آمرزیده میشود و اگر او گناهی نداشته باشد، خداوند پدر و مادرش را میبخشد و اگر آنها گناهی نداشته باشند، خویشان او را
ص: 79
مُحَمَّدٍ مِائَةَ مَرَّةٍ بَعْدَ الْعَصْرِ وَ مَا زِدْتَ فَهُوَ أَفْضَلُ (1).
السَّرَائِرُ، نَقْلًا مِنْ جَامِعِ الْبَزَنْطِیِّ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ: مَنْ قَالَ بَعْدَ الْعَصْرِ یَوْمَ الْجُمُعَةِ- اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْأَوْصِیَاءِ الْمَرْضِیِّینَ بِأَفْضَلِ صَلَوَاتِکَ وَ بَارِکْ عَلَیْهِمْ بِأَفْضَلِ بَرَکَاتِکَ وَ السَّلَامُ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی أَرْوَاحِهِمْ وَ أَجْسَادِهِمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ کَانَ لَهُ مِثْلُ ثَوَابِ عِبَادَةِ الثَّقَلَیْنِ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ (2).
جَامِعُ الْأَخْبَارِ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله قَالَ: مَنِ اسْتَغْفَرَ بَعْدَ الْعَصْرِ سَبْعِینَ مَرَّةً غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَ سَبْعِینَ سَنَةً(3).
فَلَاحُ السَّائِلِ،: فَإِذَا فَرَغَ مِنْ صَلَاةِ الْعَصْرِ خَرَجَ مِنْهَا بِالتَّسْلِیمِ کَمَا ذَکَرْنَاهُ فَیُسَبِّحُ تَسْبِیحَ الزَّهْرَاءِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهَا ثُمَّ یُعَقِّبُ بَعْدَ ذَلِکَ بِمَا ذَکَرْنَا أَنَّهُ یُعَقِّبُ بِهِ أَوْ یَدْعُو بِهِ عَقِیبَ الْخَمْسِ الْمَفْرُوضَاتِ مِنْ تِلْکَ الْمُهِمَّاتِ وَ أَمَّا مَا نَذْکُرُهُ مِمَّا یَخْتَصُّ بِصَلَاةِ فَرِیضَةِ الْعَصْرِ مِنَ التَّعْقِیبِ وَ الدَّعَوَاتِ فَمِنْ ذَلِکَ أَنَّهُ یَسْتَغْفِرُ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ سَبْعِینَ مَرَّةً وَ یَکُونُ فِی حَالِ اسْتِغْفَارِهِ عَلَی وَجْهِهِ وَ عِنْدَ قَلْبِهِ وَ إِسْرَارِهِ صِفَاتُ الْجُنَاةِ وَ أَصْحَابِ الذُّنُوبِ إِذَا سَأَلُوا الْمَغْفِرَةَ مِنْ جَلَالَةِ عَلَّامِ الْغُیُوبِ فَإِنَّهُ إِنِ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ وَ قَلْبُهُ غَافِلٌ أَوْ عَقْلُهُ ذَاهِلٌ أَوْ مُتَکَاسِلٌ فَإِنَّ اسْتِغْفَارَهُ عَلَی هَذِهِ الصِّفَاتِ مِنْ جُمْلَةِ الْجِنَایَاتِ وَ یَکُونُ کَالْمُسْتَهْزِئِ الَّذِی لَا یَأْمَنُ تَعْجِیلَ النَّقِمَاتِ (4).
وَ مِمَّا رُوِیَ فِی الِاسْتِغْفَارِ سَبْعِینَ مَرَّةً بَعْدَ صَلَاةِ الْعَصْرِ مَا رَوَاهُ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ وَ سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ الْحَکَمِ بْنِ مِسْکِینٍ الْأَعْمَی عَنْ أَبِی جَرِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنِ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ فِی أَثَرِ الْعَصْرِ سَبْعِینَ مَرَّةً غُفِرَتْ لَهُ ذُنُوبُ خَمْسِینَ عَاماً فَإِنْ لَمْ یَکُنْ غَفَرَ اللَّهُ لِوَالِدَیْهِ فَإِنْ لَمْ یَکُنْ فَلِقَرَابَتِهِ
ص: 79
و اگر آنان نیز گناهی نداشته باشند، همسایگانش را میآمرزد.(1)
از جمله آنها روایتی از امام صادق علیه السلام است که فرمود: هرکس بعد از نماز عصر، هفتاد مرتبه از خدا آمرزش بخواهد، خدا هفتصد گناه او را میآمرزد؛ و گفته است: سپس فرمود: کدام یک از شما در شبانه روز هفتصد گناه انجام میدهد؟!(2)
مصباح الشیخ و غیره: از او علیه السلام مثل همین را تا عبارت «سبع مائة ذنب»،{هفتصد گناه} نقل کردهاند.(3)
روایت7.
فلاح السائل: از مهمترین کارها بعد از نماز عصر، خواندن ده مرتبه «إنا أنزلناه فی لیلة القدر»،{همانا ما آن را در شب قدر فرو فرستادیم.} است؛ پس اگر خواستی آن را بخوانی، باید به حالت کسی باشی که روبروی فرمانروای زمینها و آسمانهاست؛ کلام آن عزیز بزرگوار را با زیبایی و احترام و بزرگ داشتن و به قصد عبادت برای آن عزیز بزرگوار میخوانی؛ چرا که او سزاوار عبادت است، نه اینکه برای ثواب بردن در سرای اقامت باشد. از جمله روایتهایی که در مورد قرائت آن وجود دارد، روایتی است از امام محمد تقی علیه السلام که فرمود: هرکس بعد از نماز عصر، ده مرتبه «إنا أنزلناه فی لیلة القدر» را بخواند، برای او مثل اعمال نیک همه آفریدگان نوشته میشود.(4)
مصباح الشیخ(5)
و الکفعمی و غیرهما: از امام محمد تقی علیه السلام مثل این روایت را روایت کرده و در آخر آن، «یوم القیامة»،{در روز قیامت} و در بعضی نسخه ها «فی ذلک الیوم»،{در آن روز} را افزودهاند.(6)
روایت8.
فلاح السائل: از کارهای مهم بعد از نماز عصر، پیروی کردن از مولایمان حضرت موسی بن جعفر، امام کاظم علیهما السلام در دعا برای سرورمان مهدی صلوات الله علیه است.
ص: 80
فَإِنْ لَمْ یَکُنْ فَلِجِیرَانِهِ (1).
وَ مِنْ ذَلِکَ مَا حَدَّثَ بِهِ أَبُو الْمُفَضَّلِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ ره عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ الْعَیَّاشِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْبَخْتَرِیِّ الْعَطَّارِ عَنْ أَبِی دَاوُدَ الْمُسْتَرِقِّ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنِ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ تَعَالَی بَعْدَ صَلَاةِ الْعَصْرِ سَبْعِینَ مَرَّةً غَفَرَ اللَّهُ سَبْعَمِائَةِ ذَنْبٍ قَالَ ثُمَّ قَالَ وَ أَیُّکُمْ یُذْنِبُ فِی الْیَوْمِ وَ اللَّیْلَةِ سَبْعَمِائَةِ ذَنْبٍ (2).
مِصْبَاحُ الشَّیْخِ، وَ غَیْرُهُ عَنْهُ علیه السلام: مِثْلَهُ إِلَی قَوْلِهِ سَبْعَمِائَةِ ذَنْبٍ (3).
فَلَاحُ السَّائِلِ،: وَ مِنَ الْمُهِمَّاتِ فِی تَعْقِیبِ الْعَصْرِ قِرَاءَةُ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ عَشْرَ مَرَّاتٍ فَإِذَا أَرَدْتَ قِرَاءَتَهَا فَلْتَکُنْ أَنْتَ عَلَی صِفَاتِ مَنْ هُوَ بَیْنَ یَدَیْ سُلْطَانِ الْأَرَضِینَ وَ السَّمَاوَاتِ یَقْرَأُ کَلَامَهُ جَلَّ جَلَالُهُ فِی حَضْرَتِهِ بِالْهَیْبَةِ وَ الِاحْتِرَامِ وَ الْإِعْظَامِ وَ بِقَصْدِ الْعِبَادَةِ لَهُ جَلَّ جَلَالُهُ لِأَنَّهُ أَهْلٌ لِلْعِبَادَةِ لَا لِأَجْلِ ثَوَابٍ فِی دَارِ الْمُقَامِ فَمِمَّا رُوِیَ فِی قِرَاءَتِهَا مَا ذَکَرَهُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْیَزْدَآبَادِیُّ- عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی الْعَطَّارِ عَنْ أَبِیهِ- عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْعَبَّاسِ بْنِ جَرِیشٍ الرَّازِیِّ- عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ مَنْ قَرَأَ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ بَعْدَ صَلَاةِ الْعَصْرِ عَشْرَ مَرَّاتٍ مَرَّتْ لَهُ عَلَی مِثَالِ أَعْمَالِ الْخَلَائِقِ (4).
مِصْبَاحُ الشَّیْخِ (5)
وَ الْکَفْعَمِیُّ، وَ غَیْرُهُمَا عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام: مِثْلَهُ وَ زَادَ فِی آخِرِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ فِی بَعْضِ النُّسَخِ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ (6).
فَلَاحُ السَّائِلِ، وَ مِنَ الْمُهِمَّاتِ بَعْدَ صَلَاةِ الْعَصْرِ الِاقْتِدَاءُ بِمَوْلَانَا مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ الْکَاظِمِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا فِی الدُّعَاءِ لِمَوْلَانَا الْمَهْدِیِّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ کَمَا رَوَاهُ مُحَمَّدُ
ص: 80
یحیی بن فضل نوفلی گفته است: در بغداد، بر امام موسی کاظم علیه السلام وارد شدم، در حالی که از نماز عصر فارغ شده بود، پس از آن دستانش را به آسمان بلند کرد و شنیدم که میگفت: {تو خدایی هستی که هیچ خدایی جز تو وجود ندارد، اول و آخر و ظاهر و باطن، هستی؛ تو خدایی هستی که جز تو خدایی وجود ندارد و زیاده و نقصان همه چیز به تو باز میگردد؛ تو خدایی هستی که جز تو خدایی وجود ندارد، تو آفریدههایت را بدون یاری دیگری و نیاز به آنها آفریدی؛ تو خدایی هستی که جز تو خدایی وجود ندارد، اراده کردن از تو و آغاز به سوی توست؛ تو خدایی هستی که جز تو خدایی وجود ندارد، قبل از - زمان - قبل بودهای و آفریدگار قبل - از این - هستی؛ تو خدایی هستی که جز تو خدایی وجود ندارد، بعد از - زمان - بعد خواهی بود و خود، آفریدگار بعد - از این - هستی؛ تو خدایی هستی که جز تو خدایی وجود ندارد، هرچه را بخواهی، پاک میگردانی و ثابت میگردانی و نزد تو، امّ الکتاب است.
تو خدایی هستی که جز تو خدایی وجود ندارد، پایان هر چیز و وارث آن هستی؛ تو خدایی هستی که جز تو خدایی وجود ندارد، هیچ کوچک و بزرگ از تو پنهان نمیماند؛ تو خدایی هستی که جز تو خدایی وجود ندارد، واژهها بر تو پوشیده نمیماند و صداها بر تو مشتبه نمیشوند؛ تو هر زمانی در کاری هستی و هیچ کاری تو را از کار دیگر باز نمیدارد؛ داننده غیب و نهان و چیره و حسابرس روز جزا، برانگیزاننده همه اهل قبور و زنده کننده استخوانهای پوسیده هستی؛ از تو به احترام آن اسم پوشیده و در خزانه نهاده شدهات، زنده پایداری که هرکس از تو درخواست کند، نومید نمیگردد؛ میخواهم بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و در فرج انتقام گیرنده تو از دشمنانت شتاب کنی و آنچه را که به او وعده دادهای، به انجام رسانی، ای صاحب شکوه و بزرگواری.}
گفته است: پرسیدم: کسی که برای او دعا میکنی، کیست؟ فرمود: آن، مهدی از خاندان محمد صلی الله علیه و آله است.
سپس فرمود: پدرم فدای او باد که سینه گشاده دارد و ابروانش به هم پیوسته، ساقهایش باریک و فاصله بین شانههایش زیاد، گندمگون است و با وجود گندمگون بودنش، زردی شببیداری در چهرهاش پیداست، پدرم فدای او باد که در شبهایش، ستارگان آسمان را ، با حالت سجده و رکوع نظاره میکند، پدرم فدای او باد که در راه خدا به سرزنش هیچ ملامتگری توجه نمیکند، چراغ تاریکی است، پدرم فدای او باد که به دستور خدا قیام میکند. گفتم: بیرون آمدن او چه زمانی خواهد بود؟ فرمود: وقتی که لشکرها را در الأنبار و در کرانه فرات و ضراة و دجله، و ویرانی پل کوفه و آتش سوزی بعضی از خانههای کوفه را ببینی؛ هرگاه این را دیدی؛ که همانا خدا هرچه را بخواهد، به انجام میرساند و برای امر خدا هیچ سلطهای وجود ندارد و برای حکمش، هیچ برگشتی نیست.(1)
ص: 81
بْنُ بَشِیرٍ الْأَزْدِیُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ الْکَاتِبِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ الْعَمِّیِّ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ یَحْیَی بْنِ الْفَضْلِ النَّوْفَلِیِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی الْحَسَنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیه السلام بِبَغْدَادَ حِینَ فَرَغَ مِنْ صَلَاةِ الْعَصْرِ فَرَفَعَ یَدَیْهِ إِلَی السَّمَاءِ وَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ إِلَیْکَ زِیَادَةُ الْأَشْیَاءِ وَ نُقْصَانُهَا وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ خَلَقْتَ خَلْقَکَ بِغَیْرِ مَعُونَةٍ مِنْ غَیْرِکَ وَ لَا حَاجَةٍ إِلَیْهِمْ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ مِنْکَ الْمَشِیَّةُ وَ إِلَیْکَ الْبَدَاءُ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ قَبْلَ الْقَبْلِ وَ خَالِقُ الْقَبْلِ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ بَعْدَ الْبَعْدِ وَ خَالِقُ الْبَعْدِ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ تَمْحُو مَا تَشَاءُ وَ تُثْبِتُ وَ عِنْدَکَ أُمُّ الْکِتَابِ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ غَایَةُ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ وَارِثُهُ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ لَا یَعْزُبُ عَنْکَ الدَّقِیقُ وَ لَا الْجَلِیلُ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ لَا تَخْفَی عَلَیْکَ اللُّغَاتُ وَ لَا تَتَشَابَهُ عَلَیْکَ الْأَصْوَاتُ کُلَّ یَوْمٍ أَنْتَ فِی شَأْنٍ لَا یَشْغَلُکَ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ عَالِمُ الْغَیْبِ وَ أَخْفَی دَیَّانُ یَوْمِ الدِّینِ مُدَبِّرُ الْأُمُورِ بَاعِثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ مُحْیِی الْعِظَامِ وَ هِیَ رَمِیمٌ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْمَکْنُونِ الْمَخْزُونِ الْحَیِّ الْقَیُّومِ الَّذِی لَا یُخَیَّبُ مَنْ سَأَلَکَ بِهِ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ الْمُنْتَقِمِ لَکَ مِنْ أَعْدَائِکَ وَ أَنْجِزْ لَهُ مَا وَعَدْتَهُ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ.
قَالَ: قُلْتُ مَنِ الْمَدْعُوُّ لَهُ قَالَ ذَاکَ الْمَهْدِیُّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله.
ثُمَّ قَالَ بِأَبِی الْمُنْتَدَحُ الْبَطْنَ الْمَقْرُونُ الْحَاجِبَیْنِ أَحْمَشُ السَّاقَیْنِ بَعِیدُ مَا بَیْنَ الْمَنْکِبَیْنِ أَسْمَرُ اللَّوْنِ یَعْتَوِرُهُ مَعَ سُمْرَتِهِ صُفْرَةٌ مِنْ سَهَرِ اللَّیْلِ بِأَبِی مَنْ لَیْلُهُ یَرْعَی النُّجُومَ سَاجِداً وَ رَاکِعاً بِأَبِی مَنْ لَا یَأْخُذُهُ فِی اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ مِصْبَاحُ الدُّجَی بِأَبِی الْقَائِمُ بِأَمْرِ اللَّهِ قُلْتُ وَ مَتَی خُرُوجُهُ قَالَ إِذَا رَأَیْتَ الْعَسَاکِرَ بِالْأَنْبَارِ عَلَی شَاطِئِ الْفُرَاتِ وَ الصَّرَاةِ وَ دِجْلَةَ وَ هَدْمَ قَنْطَرَةِ الْکُوفَةِ وَ إِحْرَاقَ بَعْضِ بُیُوتَاتِ الْکُوفَةِ فَإِذَا رَأَیْتَ ذَلِکَ فَإِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ لَا غَالِبَ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ لَا مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ (1).
ص: 81
مصباح الشیخ(1)
و البلد الامین(2)
و جنة الامان و الاختیار و غیرها: حضرت ابی الحسن، امام موسی کاظم علیه السلام بعد از عصر میگفت: «أنت الله»... تا آخر دعا.
توضیح
«غایة کل شیء»، یعنی پایان آن؛ یا به این دلیل که انتهای همه اشیاء به سوی خدای متعال است، یا به این خاطر که چون بعد از نابود شدن همه چیز، باقی خواهد بود، به منزله پایان آنها است و ادامه وجود آنها به او منتهی میشود. «و وارثه»، یعنی باقی مانده بعد از او؛ در النهایه گفته است: در میان اسمهای خدای متعال، «الوارث»، یعنی کسی است که همه آفریدگان را به ارث میبرد و بعد از نابودی همه آنها باقی میماند. در القاموس، «العزوب»، به معنی پنهان شدن آمده است؛ «یعزب و یعزب و الذهاب» - نیز به این معنی هستند. - البیضاوی در مورد کلام خداوند منزه و والا مرتبه که میفرماید: «کل یوم هو فی شأن»، گفته است: طبق قضاء قبلیاش، هر لحظه افراد جدیدی را ایجاد و حالتها را تازه میکند، و در حدیث هست که از کارهای او این است که گناهی را بیامرزد و گرفتاری را بگشاید و گروهی را بالا ببرد و دیگران را به زیر بکشاند و این رد این سخن یهود است که گفتهاند: خداوند روز شنبه، تصمیمی نمیگیرد.
«عالم الغیب»، یعنی هرچه از حواس پنهان باشد و «أخفی»، یعنی هرچه از عقلها نیز پنهان باشد. فیروزآبادی گفته است: «الدین» با کسره، یعنی پاداش و اسلام و عادت، و عبادت و طاعت و خواری و محاسبه و چیره شدن و غلبه و برتری جویی و سلطان و فرمانروا، و اسم برای هر چیزی که خدا با آن عبادت میشود. «الدیّان»، یعنی کاملاً چیره و دادرس و فرمانروا و حسابرس و پاداش دهندهای که هیچ عملی را ضایع نمیکند.
احتمال ضعیفی وجود دارد که عبارت «الحی القیوم» در اینجا اسم در غیر محلش باشد که در این صورت، همه صفتهایی است که برای ذات پاک خدا به کار رفته، یا اینکه اسم به خاطر متصف بودن صاحب اسم به این دو صفت، به صورت مجازی با اینها توصیف شده و عطف بیان بودن «الحی القیوم» برای اسم خدا، بعید است. «المنتدح»، یعنی گشاده؛ و در القاموس آمده است: «الضراة» رودی در عراق است.
روایت9.
فلاح السائل: از جمله کارهای مهم بعد از نماز عصر، دعایی است که امام صادق علیه السلام از پدرانش از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل کرده و فرموده است: هرکس در هر روز بعد از نماز عصر یک مرتبه بگوید: { از خدایی که هیچ خدایی جز او نیست، زنده پاینده و مهربان و بخشاینده و دارای شکوه و بزرگواری، آمرزش میخواهم و از او میخواهم توبهام را که توبه بنده خوار
ص: 82
مِصْبَاحُ الشَّیْخِ (1)، وَ الْبَلَدُ الْأَمِینُ (2)، وَ جُنَّةُ الْأَمَانِ، وَ الِاخْتِیَارُ، وَ غَیْرُهَا: کَانَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام یَقُولُ بَعْدَ الْعَصْرِ- أَنْتَ اللَّهُ إِلَی آخِرِ الدُّعَاءِ.
غایة کل شی ء أی نهایته إما لانتهاء علل الأشیاء إلیه تعالی أو لأنه لما کان موجودا بعد فناء کل شی ء فکأنه غایته فانتهی امتداد وجوده إلیه و وارثه أی الباقی بعده قال فی النهایة فی أسماء الله تعالی الوارث هو الذی یرث الخلائق و یبقی بعد فنائهم و فی القاموس العزوب الغیبة یعزب و یعزب و الذهاب و قال البیضاوی فی قوله سبحانه و تعالی کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ کل وقت یحدث 55: 29 أشخاصا و یجدد أحوالا علی ما سبق به قضاؤه و فی الحدیث من شأنه أن یغفر ذنبا و یفرج کربا و یرفع قوما و یضع آخرین و هو رد لقول الیهود إن الله لا یقضی یوم السبت.
عالم الغیب أی ما غاب عن الحواس و أخفی أی ما غاب عن العقول أیضا و قال الفیروزآبادی الدین بالکسر و الجزاء و الإسلام و العادة و العبادة و الطاعة و الذل و الحساب و القهر و الغلبة و الاستعلاء و السلطان و الملک و اسم لجمیع ما یتعبد الله به و الدیان القهار و القاضی و الحاکم و المحاسب و المجازی لا یضیع عملا.
قوله علیه السلام الحی القیوم یحتمل أن یکون الاسم مقحما هنا فتجری الأوصاف کلها علی الذات الأقدس أو یکون توصیف الاسم بهما علی المجاز لاتصاف مسماه بهما و کون الحی القیوم عطف بیان للاسم بعید و المنتدح المتسع و فی القاموس الصراة نهر بالعراق.
فَلَاحُ السَّائِلِ، وَ مِنَ الْمُهِمَّاتِ بَعْدَ صَلَاةِ الْعَصْرِ مَا رَوَاهُ أَبُو مُحَمَّدٍ هَارُونُ بْنُ مُوسَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَمَّامٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ الْعَمِّیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَیُّوبَ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ أَبِیهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ قَالَ بَعْدَ صَلَاةِ الْعَصْرِ فِی کُلِّ یَوْمٍ مَرَّةً وَاحِدَةً- أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ ذُو الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ وَ أَسْأَلُهُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیَّ تَوْبَةَ عَبْدٍ ذَلِیلٍ
ص: 82
فروتن نیازمند پریشان بینوای درمانده و پناهندهای که مالک هیچ سود و زیان و مرگ و زندگی و رستاخیزی برای خود نیست، بپذیرد.} خداوند به دو فرشته دستور میدهد که پرونده او را با هرچه در آن است، پاره کنند.(1)
مصباح الشیخ(2): و کتابهای دیگر، مثل این را به صورت مرسل بیان روایت کردهاند.(3)
فلاح السائل: پیش از این، تو را از صفت آمرزش خواهان آگاه ساختیم، پس اکنون به این حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله بنگر و تا میتوانی، آداب آن را رعایت کن و در گفتار خودت راستگو باش، چرا که تو به گونه بنده خوار توبه میکنی، پس خواری باید در خواستهات و در زبان حال تو پدیدار باشد؛ و گفتی توبه خاضعانه، پس خضوع و فروتنی باید در ظاهر گفتار و کردار تو نمایان باشد؛ و گفتی توبه فقیرانه، پس باید نحوه درخواست تو به صورت بنده فقیری در برابر صاحب اختیار بینیاز و بزرگ باشد؛ و گفتی توبه شخص پریشان، پس باید حالت تو مانند آن حالتی که از افراد پریشان به هنگام درخواست از بزرگترین افراد دیده میشود، باشد؛ و گفتی توبه بینوا، پس باید در دلت و چهرهات و اعضای تو اثر بینوایی و زاری همراه با راستی و پشیمانی وجود داشته باشد؛ و گفتی توبه پناهنده، پس باید گریختن تو در آن حال به سوی خدا، مانند گریختن کسی باشد که هولناکترین ترسها بر او چیره شده و از این رو به سوی صاحب اختیار خود میگریزد و همچون پناهنده شدن کسی که برای خود، نه اختیار سودی دارد و نه اختیار ضرری، به او پناهنده میشود و در همه حالتها با دل و جسم و گفتار و کردار از دیگران بریده و به او رو آورده است؛ پس تو ای بنده، اگر در این جایگاهها صداقت داشته باشی، خدای باشکوه سزاوار آن است که به دو فرشته دستور دهد، پرونده گناهان تو را پاره کنند .
پس گمان مبر اگر در حال غفلت و یا به صورت دروغ این دعاها و آمرزش خواستنها را بر زبان آوری، از گناهان بیشمار در سلامت خواهی بود.(4)
توضیح
«الحی القیوم» و صفتهای دیگر بعد از آن دو، در بعضی نسخهها به عنوان صفت اسم جلاله الله و به صورت منصوب و در بعضی دیگر به عنوان بدل از ضمیر و به صورت مرفوع آمدهاند. در بیشتر موارد، این دو صورت درست است، پس بیتوجه مباش.
روایت10.
فلاح السائل: از کارهای مهم، پیروی کردن از سرورمان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه
ص: 83
خَاضِعٍ فَقِیرٍ بِائِسٍ مِسْکِینٍ مُسْتَکِینٍ مُسْتَجِیرٍ لَا یَمْلِکُ لِنَفْسِهِ نَفْعاً وَ لَا ضَرّاً وَ لَا مَوْتاً وَ لَا حَیَاةً وَ لَا نُشُوراً أَمَرَ اللَّهُ تَعَالَی الْمَلَکَیْنِ بِتَخْرِیقِ صَحِیفَتِهِ کَائِنَةً مَا کَانَتْ (1).
مصباح الشیخ (2)، و سائر الکتب مرسلا: مثله (3) فلاح السائل،: قد نبهناک علی صفة المستغفرین فانظر إلی هذا الحدیث الآن عن النبی صلی الله علیه و آله و تأدب بغایة الإمکان و کن صادقا فی قولک إنک تتوب توبة عبد ذلیل فلیظهر الذل علی سؤالک و علی لسان حالک و قلت خاضع فلیکن الخضوع علی وجه مقالک و فعالک و قلت فقیر فلیکن صورة مسألتک صورة عبد فقیر لمولی غنی کبیر و قلت بائس فلتکن صفتک ما تعرفه من أهل البأساء إذا تعرضوا لسؤال أعظم العظماء و قلت مسکین فلیکن علی قلبک و وجهک و جوارحک أثر المسکنة و الاستکانة بالصدق و الإنابة و قلت مستجیر فلیکن هربک إلی الله جل جلاله فی تلک الحال هرب من قد أحاطت به عظائم الأهوال فهرب إلی مولاه و استجار به استجارة من لا یملک لنفسه نفعا و لا ضرا و لا دفعا و انقطع إلیه علی کل الأحوال بالقلب و القالب و المقال و الفعال فإنک أیها العبد إذا صدقت فی هذه المقامات کان الله جل جلاله أهلا أن یأمر الملکین بتخریق صحیفتک من الجنایات فلا تحسب أنک إذا قلت ذلک و أنت غافل أو کاذب فی هذه الدعاوی و الاستغفار أنک تکون قد سلمت من زیادة الجنایات (4)
الحی القیوم و سائر الأوصاف بعدهما فی بعض النسخ منصوب بکونهما صفة للجلالة و فی بعضها مرفوع بکونها بدلا من الضمیر و یجزی فی أکثر الموارد هذان الوجهان فلا تغفل.
فَلَاحُ السَّائِلِ، وَ مِنَ الْمُهِمَّاتِ الِاقْتِدَاءُ بِمَوْلَانَا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ
ص: 83
در تعقیبات نمازهای پنجگانه است؛ از آن جمله، دعای او در تعقیب نماز عصر، این است: {منزه است خدا و ستایش مخصوص اوست و هیچ خدایی جز الله وجود ندارد و خدا بزرگتر است، و هیچ نیرو و قدرتی جز به سبب خدای والای مرتبه بزرگ وجود ندارد؛ منزه است خدا، در صبحگاهان و شامگاهان، منزه است خدا، در شبانگاهان و بامدادان؛ پس منزه است خدا، در آن هنگامی که در شب وارد میشوید و آن هنگامی که در صبح وارد میشوید؛ و سپاس او را در آسمانها و زمین و شبانه و هنگامی که ظهر بر شما فرا میرسد؛ منزه است پروردگار تو، پروردگار دارای عزت، از آنچه توصیف میکنند؛ و سلام بر فرستادگان، و سپاس خدایی را که پروردگار جهانیان است؛ منزه است خدای دارای فرمانروایی و ملکوت، منزه است خدای دارای عزت و جبروت، منزه است زندهای که هرگز نمیمیرد، منزه است پایدار همیشگی، منزه است خدای زنده پاینده، منزه است والا مرتبه از همه والاتر، منزه است و والا مرتبه گشته است، بسیار منزه و پاک است، پروردگار فرشتگان و روح.
خدایا، گناهم مرا پناهنده به گذشت تو کرده و ترسم مرا پناهنده به ایمنی تو نموده و نیازمندیام مرا پناهنده به بینیازی تو کرده و خواریام مرا پناهنده به عزت تو نموده است .
خدایا، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و مرا بیامرز و بر من مهربانی کن که تو ستوده گرامی هستی. خدایا، نورت کامل شد و هدایت یافتم، پس سپاس باد تو را؛ و بردباریات بزرگ گشت و گذشت کردی، پس سپاس باد تو را؛ ذات تو ای پروردگار ما، بزرگوارترین ذاتها است و مقام تو بزرگترین مقامها و بخشش تو برترین بخششها است؛ اطاعت میشوی ای پروردگار ما، پس تشکر میکنی؛ و نافرمانی میشوی و سپس میآمرزی؛ درمانده را اجابت میکنی و سختی را برطرف میکنی و از گرفتاری نجات میدهی و نیازمند را بینیاز میکنی و بیمار را شفا میدهی و هیچ کسی نمیتواند موهبتهای تو را سپاسگزاری کند و تو بهترین رحم کنندگان هستی.}(1)
توضیح
جوهری گفته است: «الغدوّ» در مقابل «رواح» است و «غدا، یغدوا، غدوّاً» - از همین کاربرد است. - کلام خدای متعال «بالغدوّ و الآصال»(2)،
یعنی در بامدادان، که از وقت، تعبیر به فعل کرده است، چنانکه گفته میشود: «أتیتک طلوع الشمس»، یعنی هنگام طلوع خورشید؛ و گفته است: «الأصیل» وقت بین عصر تا مغرب است و جمع آن، «الاُصل» و «الآصال» است. بیضاوی در مورد کلام خداوند متعال «و سبح بالعشیّ»(3)
گفته است: یعنی از نیمروز تا غروب، و گفته شده است: از عصر تا غروب، تا رفتن ابتدای شب؛ «الابکار»، یعنی از
ص: 84
عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی الدُّعَاءِ عَقِیبَ الْخَمْسِ الصَّلَوَاتِ: فَمِنْ دُعَائِهِ عَقِیبَ صَلَاةِ الْعَصْرِ- سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ سُبْحَانَ اللَّهِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ سُبْحَانَ اللَّهِ بِالْعَشِیِّ وَ الْإِبْکارِ- فَسُبْحانَ اللَّهِ حِینَ تُمْسُونَ وَ حِینَ تُصْبِحُونَ وَ لَهُ الْحَمْدُ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ عَشِیًّا وَ حِینَ تُظْهِرُونَ- سُبْحانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ وَ سَلامٌ عَلَی الْمُرْسَلِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ سُبْحَانَ ذِی الْمُلْکِ وَ الْمَلَکُوتِ سُبْحَانَ ذِی الْعِزِّ وَ الْجَبَرُوتِ سُبْحَانَ الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ سُبْحَانَ الْقَائِمِ الدَّائِمِ سُبْحَانَ اللَّهِ الْحَیِّ الْقَیُّومِ سُبْحَانَ الْعَلِیِّ الْأَعْلَی سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ اللَّهُمَّ إِنَّ ذَنْبِی أَمْسَی مُسْتَجِیراً بِعَفْوِکَ وَ خَوْفِی أَمْسَی مُسْتَجِیراً بِأَمْنِکَ وَ فَقْرِی أَمْسَی مُسْتَجِیراً بِغِنَاکَ وَ ذُلِّی أَمْسَی مُسْتَجِیراً بِعِزِّکَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِی وَ ارْحَمْنِی إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ اللَّهُمَّ تَمَّ نُورُکَ فَهَدَیْتَ فَلَکَ الْحَمْدُ وَ عَظُمَ حِلْمُکَ فَعَفَوْتَ
فَلَکَ الْحَمْدُ وَجْهُکَ رَبَّنَا أَکْرَمُ الْوُجُوهِ وَ جَاهُکَ أَعْظَمُ الْجَاهِ وَ عَطِیَّتُکَ أَفْضَلُ الْعَطَاءِ، تُطَاعُ رَبَّنَا وَ تَشْکُرُ وَ تُعْصَی فَتَغْفِرُ وَ تُجِیبُ الْمُضْطَرَّ وَ تَکْشِفُ الضُّرَّ وَ تُنَجِّی مِنَ الْکَرْبِ وَ تُغْنِی الْفَقِیرَ وَ تَشْفِی السَّقِیمَ وَ لَا یُجَازِی آلَاءَکَ أَحَدٌ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ (1).
قال الجوهری الغدو نقیض الرواح و قد غدا یغدو غدوا و قوله تعالی بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ (2) أی بالغدوات فعبر بالفعل عن الوقت کما یقال أتیتک طلوع الشمس أی وقت طلوع الشمس و قال الأصیل الوقت بعد العصر إلی المغرب و جمعه الأصل و الآصال و قال البیضاوی فی قوله تعالی وَ سَبِّحْ بِالْعَشِیِ (3) أی من الزوال إلی الغروب و قیل من العصر إلی الغروب إلی ذهاب صدر اللیل وَ الْإِبْکارِ من
ص: 84
طلوع سپیده دم تا هنگام برآمدن آفتاب؛ طبرسی در مورد کلام خداوند سبحان «فسبحان الله»(1)
گفته است: یعنی او را تسبیح گویید و از چیزی که سزاوار او نیست یا با بزرگ داشتن او از صفتهای نقص منافات دارد، پاک بدانید، به این صورت که او را به صفتها و اسمهایی که شایسته اوست، توصیف کنید. «الامساء»، یعنی وارد شدن در «مساء» و آن عبارت است از تاریکی شب؛ «الاصباح» مخالف آن است، یعنی آمدن روشنی روز؛ «له الثناء و المدح فی السماوات و الأرض» یعنی او سزاوار ستایش اهل آسمانها و زمین است، زیرا بر آنها نعمت بخشیده است. «و عشیّاً»، یعنی در وقت عشاء؛ « و حین تظهرون»، یعنی وقتی که در آن داخل میشوید و آن همان نیمروز است.(2) در النهایه، «القیوم» از صیغههای مبالغه بیان شده است، یعنی کسی که به امور آفریدگان و گرداندن جهان در تمام حالتها بپا خاسته است، یا کسی که خود به خود، و نه با کمک دیگری، پابرجا است و با این وجود، هر موجودی به سبب او پابرجا است، به گونهای که وجود و دوام هیچ موجودی جز به سبب او قابل تصور نیست. «السبوح» و «القدوس» با ضمه، از صیغههای مبالغه هستند و حرف اول آنها با فتحه نیز خوانده میشود و دربردارنده پاکی و آراستگی از عیبها و کاستیها هستند؛ میتوان یکی را به آراستگی ذات و دیگری را به آراستگی صفات و افعال خدا اختصاص داد.
روایت11.
فلاح السائل: و از کارهای مهم بعد از نماز عصر، دعایی است که فاطمه زهرا سلام الله علیها با آن در میان نمازهای پنجگانه دعا میکرد و آن عبارت است از: {منزه است خدایی که درد دلها را میداند، منزه است خدایی که تعداد گناهان را به شماره میآورد، منزه است خدایی که هیچ پوشیدهای در زمین و آسمان بر او پوشیده نمیماند، و سپاس خدایی را که مرا نسبت به نعمتهایش ناسپاس و نسبت به برتریاش انکارکننده قرار نداد، پس هر چه خیر است در اوست و او سزاوار آن است؛ و سپاس خدایی را که دلیل کاملی برای تمام آفریدگان، چه آنها که او را اطاعت کنند و چه آنها که نافرمانی ورزند، دارد؛ پس اگر رحم کند، از منت نهادن اوست و اگر عذاب کند، به خاطر آن چیزی است که خودشان پیش فرستادهاند و خدا، به هیچ وجه ستم کننده به بندگان نیست.
سپاس مخصوص خدایی است که والا مرتبه، بلند جایگاه، قوی پایه، فرمانروای باشکوه، بزرگ منزلت، روشن دلیل، مهربان بخشنده ، نعمت رساننده منت گزار است؛ سپاس مخصوص خدایی است که از تمام آفریدگان که حقیقت پروردگاری و قدرت یگانگی او را میبینند، پوشیده است؛ پس دیدگان او را نبینند و آگاهیها به آن نرسند و اندازه تعیین کردن او را به تعیّن نکشاند و هیچ تفسیری او را به پندار نیاورد، چرا که او فرمانروای قدرتمند است.
خدایا، جایگاه مرا میبینی و صدایم را میشنوی و بر کارهایم آگاهی داری و آنچه را که در دل دارم میدانی
ص: 85
طلوع الفجر إلی الضحی و قال الطبرسی فی قوله سبحانه فَسُبْحانَ اللَّهِ (1) أی فسبحوه و نزهوه عما لا یلیق به أو ینافی تعظیمه من صفات النقص بأن تصفوه بما یلیق به من الصفات و الأسماء و الإمساء الدخول فی المساء و هو مجی ء ظلام اللیل و الإصباح نقیضه و هو مجی ء ضیاء النهار و له الثناء و المدح فی السماوات و الأرض أی هو المستحق لحمد أهلها لإنعامه علیهم وَ عَشِیًّا أی و فی العشی وَ حِینَ تُظْهِرُونَ أی تدخلون فی الظهیرة و هی نصف النهار(2)
و فی النهایة القیوم من أبنیة المبالغة أی القائم بأمور الخلق و مدبر العالم فی جمیع أحواله أو القائم بنفسه مطلقا لا بغیره و هو مع ذلک یقوم به کل موجود حتی لا یتصور وجود شی ء و لا دوام وجوده إلا به و السبوح و القدوس بالضم من أبنیة المبالغة و قد یفتح أولهما و مفادهما الطاهر النزه عن العیوب و النقائص و یمکن تخصیص أحدهما بتنزیه الذات و الآخر بتنزیه الصفات و الأفعال.
فَلَاحُ السَّائِلِ،: وَ مِنَ الْمُهِمَّاتِ الدُّعَاءُ عَقِیبَ الْعَصْرِ بِمَا کَانَتِ الزَّهْرَاءُ فَاطِمَةُ سَیِّدَةُ النِّسَاءِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهَا تَدْعُو بِهِ فِی جُمْلَةِ دُعَائِهَا لِلْخَمْسِ الصَّلَوَاتِ وَ هُوَ سُبْحَانَ مَنْ یَعْلَمُ جَوَارِحَ الْقُلُوبِ سُبْحَانَ مَنْ یُحْصِی عَدَدَ الذُّنُوبِ سُبْحَانَ مَنْ لَا یَخْفَی عَلَیْهِ خَافِیَةٌ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی السَّمَاءِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَجْعَلْنِی کَافِراً لِأَنْعُمِهِ وَ لَا جَاحِداً لِفَضْلِهِ فَالْخَیْرُ فِیهِ وَ هُوَ أَهْلُهُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی حُجَّتِهِ الْبَالِغَةِ عَلَی جَمِیعِ مَنْ خَلَقَ مِمَّنْ أَطَاعَهُ وَ مِمَّنْ عَصَاهُ فَإِنْ رَحِمَ فَمِنْ مَنِّهِ وَ إِنْ عَاقَبَ فَبِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ وَ مَا اللَّهُ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الْعَلِیِّ الْمَکَانِ وَ الرَّفِیعِ الْبُنْیَانِ الشَّدِیدِ الْأَرْکَانِ الْعَزِیزِ السُّلْطَانِ الْعَظِیمِ الشَّأْنِ الْوَاضِحِ الْبُرْهَانِ الرَّحِیمِ الرَّحْمَنِ الْمُنْعِمِ الْمَنَّانِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی احْتَجَبَ عَنْ کُلِّ مَخْلُوقٍ یَرَاهُ بِحَقِیقَةِ الرُّبُوبِیَّةِ وَ قُدْرَةِ الْوَحْدَانِیَّةِ فَلَمْ تُدْرِکْهُ الْأَبْصَارُ وَ لَمْ تُحِطْ بِهِ الْأَخْبَارُ وَ لَمْ یُعَیِّنْهُ مِقْدَارٌ وَ لَمْ یَتَوَهَّمْهُ اعْتِبَارٌ لِأَنَّهُ الْمَلِکُ الْجَبَّارُ اللَّهُمَّ قَدْ تَرَی مَکَانِی وَ تَسْمَعُ کَلَامِی وَ تَطَّلِعُ عَلَی أَمْرِی وَ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی
ص: 85
و هیچ چیز از کارهایم بر تو پوشیده نیست؛ برای خواستهام به سوی تو آمدم و نیازم را از تو خواستم و در خواستنم به تو، زاری کردم و به خاطر فقر و نیازمندی و خواری و تنگی و پریشانی و بینوایی، از تو درخواست کردم و تو پروردگاری بخشنده در آمرزش هستی. غیر مرا برای عذاب مییابی ولی من کسی غیر از تو که مرا بیامرزد نمییابم، در حالی که تو از شکنجه کردن من بینیازی و من به رحمت تو نیازمند، پس به فقری که نسبت به تو دارم و به بینیازی که از من داری، و به قدرتی که بر من داری و ناتوانی که نسبت به تو دارم، از تو میخواهم این دعای مرا دعایی همراه با اجابت از سوی خودت، و این نشستن مرا نشستنی همراه با رحمت خودت، و این خواسته مرا خواستهای همراه با کامیابی از سوی خودت قرار دهی و هر کاری که بیم سختی آن را دارم، آسان سازی و هر چه از اشیاء که بیم ناتوانی آن را دارم بازگشایی، و هرکس از میان تمام آفریدههایت که قصد بدی کردن به مرا داشته باشد، خودت بر او چیره باش. بپذیر ای بهترین رحم کنندگان، و هرچه را که از سختی آن بیم دارم، بر من سبک کن، و هرچه را که از گرفتاری آن بیم دارم، از من برطرف کن و هرچه را که از سختی آن بیم دارم، بر من آسان ساز. بپذیر ای پروردگار جهانیان.
خدایا، خودبینی و خودنمایی و تکبر و ستم و رشک و ناتوانی و تردید و سستی و زیان و بیماریها و خواری و نیرنگ و فریبکاری و گرفتاری و تباهکاری را از گوش و چشم و تمام اعضای بدنم ریشهکن کن و اختیارم را در آنچه که دوست داری و مورد رضایت توست، به دست بگیر، ای بهترین رحم کنندگان.
خدایا، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و گناهم را بیامرز و زشتیام را بپوشان و ترسم را ایمنی بخش و سختیام را تلافی کن و نیازمندیام را برآورده ساز و خواستهام را آسان کن و لغزشم را نادیده بگیر و کارهای پراکندهام را سامان ده و در برابر آنچه اندوهبارم میسازد، چه آنها که از من پوشیده و چه برایم آشکار است و نیز در برابر آنچه مرا از تو میترساند، خودت مرا بسنده باش، ای بهترین رحم کنندگان.
خدایا، کارم را به تو واگذار کردهام و پشتوانهام را در پناه تو قرار دادم و خود را با جنایتی که درباره آن انجام دادهام، به خاطر ترس از تو و با بیم و امید، به تو تسلیم کردهام، و تو همان بزرگواری هستی که رشته امید را قطع نمیکند و از خواستن مأیوس نمیگرداند؛ پس به حق ابراهیم دوست تو و موسی همسخن تو و عیسی روح تو و محمد صلی الله علیه و آله برگزیده و پیامبر تو، از تو میخواهم روی بزرگوارت را از من بازنگردانی تا اینکه توبهام را بپذیری و بر گریه و اندوهم رحم آوری و اشتباهم را ببخشی، ای بهترین رحم کنندگان و ای بهترین حکم کنندگان.
خدایا، انتقام مرا بر کسی که به من ستم کرده، قرار بده و در برابر کسی که با من دشمنی میکند، یاریام کن؛ خدایا، گرفتاری مرا در دینم قرار نده و دنیا را بزرگترین هدف من و نهایت داناییام مگردان؛ خدایا، دینم را که همان اصل و اساس کارهایم است، برایم نیکو قرار بده؛ و دنیایم را که زندگی من در آن است، برایم سامان ده؛ و آخرتم را که بازگشتم به آن است، نیکو بنما؛ و زندگی را برایم افزونی از هر خوبی و مرگ را برایم آسودگی از
ص: 86
وَ لَیْسَ یَخْفَی عَلَیْکَ شَیْ ءٌ مِنْ أَمْرِی وَ قَدْ سَعَیْتُ إِلَیْکَ فِی طَلِبَتِی وَ طَلَبْتُ إِلَیْکَ فِی حَاجَتِی وَ تَضَرَّعْتُ إِلَیْکَ فِی مَسْأَلَتِی وَ سَأَلْتُکَ لِفَقْرٍ وَ حَاجَةٍ وَ ذِلَّةٍ وَ ضِیقَةٍ وَ بُؤْسٍ وَ مَسْکَنَةٍ وَ أَنْتَ الرَّبُّ الْجَوَادُ بِالْمَغْفِرَةِ تَجِدُ مَنْ تُعَذِّبُ غَیْرِی وَ لَا أَجِدُ مَنْ یَغْفِرُ لِی غَیْرَکَ وَ أَنْتَ غَنِیٌّ عَنْ عَذَابِی وَ أَنَا فَقِیرٌ إِلَی رَحْمَتِکَ فَأَسْأَلُکَ بِفَقْرِی إِلَیْکَ وَ غِنَاکَ عَنِّی وَ بِقُدْرَتِکَ عَلَیَّ وَ قِلَّةِ امْتِنَاعِی مِنْکَ أَنْ تَجْعَلَ دُعَائِی هَذَا دُعَاءً وَافَقَ مِنْکَ إِجَابَةً وَ مَجْلِسِی هَذَا مَجْلِساً وَافَقَ مِنْکَ رَحْمَةً وَ طَلِبَتِی هَذِهِ طَلِبَةً وَافَقَتْ نَجَاحاً وَ مَا خِفْتُ عُسْرَتَهُ مِنَ الْأُمُورِ فَیَسِّرْهُ وَ مَا خِفْتُ عَجْزَهُ مِنَ الْأَشْیَاءِ فَوَسِّعْهُ وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ مِنَ الْخَلَائِقِ کُلِّهِمْ فَاغْلِبْهُ آمِینَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ هَوِّنْ عَلَیَّ مَا خَشِیتُ شِدَّتَهُ وَ اکْشِفْ عَنِّی مَا خَشِیتُ کُرْبَتَهُ وَ یَسِّرْ لِی مَا خَشِیتُ عُسْرَتَهُ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ اللَّهُمَّ انْزِعِ الْعُجْبَ وَ الرِّیَاءَ وَ الْکِبْرَ وَ الْبَغْیَ وَ الْحَسَدَ وَ الضَّعْفَ وَ الشَّکَّ وَ الْوَهْنَ وَ الضُّرَّ وَ الْأَسْقَامَ وَ الْخِذْلَانَ وَ الْمَکْرَ وَ الْخَدِیعَةَ وَ الْبَلِیَّةَ وَ الْفَسَادَ مِنْ سَمْعِی وَ بَصَرِی وَ جَمِیعِ جَوَارِحِی وَ خُذْ بِنَاصِیَتِی إِلَی مَا تُحِبُّ وَ تَرْضَی یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ ذَنْبِی وَ اسْتُرْ عَوْرَتِی وَ آمِنْ رَوْعَتِی وَ اجْبُرْ مُصِیبَتِی وَ أَغْنِ فَقْرِی وَ یَسِّرْ حَاجَتِی وَ أَقِلْنِی عَثْرَتِی وَ اجْمَعْ شَمْلِی وَ اکْفِنِی مَا أَهَمَّنِی وَ مَا غَابَ عَنِّی وَ مَا حَضَرَنِی وَ مَا أَتَخَوَّفُهُ مِنْکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ اللَّهُمَّ فَوَّضْتُ أَمْرِی إِلَیْکَ وَ أَلْجَأْتُ ظَهْرِی إِلَیْکَ وَ أَسْلَمْتُ نَفْسِی إِلَیْکَ بِمَا جَنَیْتُ عَلَیْهَا فَرَقاً مِنْکَ وَ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ أَنْتَ الْکَرِیمُ الَّذِی لَا یَقْطَعُ الرَّجَاءَ وَ لَا یُخَیِّبُ الدُّعَاءَ فَأَسْأَلُکَ بِحَقِّ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِکَ وَ مُوسَی کَلِیمِکَ وَ عِیسَی رُوحِکَ وَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله صَفِیِّکَ وَ نَبِیِّکَ أَلَّا تَصْرِفَ وَجْهَکَ الْکَرِیمَ عَنِّی حَتَّی تَقْبَلَ تَوْبَتِی وَ تَرْحَمَ عَبْرَتِی وَ تَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ یَا أَحْکَمَ الْحَاکِمِینَ اللَّهُمَّ اجْعَلْ ثَارِی عَلَی مَنْ ظَلَمَنِی وَ انْصُرْنِی عَلَی مَنْ عَادَانِی اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ مُصِیبَتِی فِی دِینِی وَ لَا تَجْعَلِ الدُّنْیَا أَکْبَرَ هِمَّتِی وَ لَا مَبْلَغَ عِلْمِی إِلَهِی أَصْلِحْ لِی دِینِیَ الَّذِی هُوَ عِصْمَةُ أَمْرِی وَ أَصْلِحْ لِی دُنْیَایَ الَّتِی فِیهَا مَعَاشِی وَ أَصْلِحْ لِی آخِرَتِیَ الَّتِی إِلَیْهَا مَعَادِی وَ اجْعَلِ الْحَیَاةَ زِیَادَةً لِی مِنْ کُلِّ خَیْرٍ وَ اجْعَلِ الْمَوْتَ رَاحَةً لِی مِنْ
ص: 86
هر بدی قرار ده.
خدایا، تو بسیار بخشندهای و گذشت کردن را دوست میداری، پس از من درگذر؛ خدایا، تا زمانی که زندگی را برایم خوب میدانی، مرا زنده بدار و آن هنگام را که مرگ برایم خوب باشد، مرا بمیران؛ ترسیدن از تو در نهان و آشکار و به کار بستن انصاف در هنگام خشم و خشنودی را از تو خواستارم؛ از تو میانه روی در هنگام نیازمندی و بینیازی را میخواهم؛ از تو نعمتی میخواهم که هرگز از دست نرود و روشنی چشمی که پایان نپذیرد؛ از تو رضایت بعد از حتمی شدن تقدیر را خواستارم؛ از تو لذت نگریستن به رویت را خواستارم.
خدایا، از تو راهنمایی میخواهم که کارم روبراه شود و از بدی رساندن نفس خودم، به تو پناه میآورم؛ خدایا، بد کردم و به خودم ستم نمودم، پس مرا بیامرز که هیچ کسی جز تو گناهان را نمیآمرزد؛ خدایا، از تو زود رساندن سلامتیات را و شکیبایی در برابر گرفتاریات را و بیرون آمدن از دنیا به سوی رحمتت را میخواهم.
خدایا، تو را و فرشتگانت را و حمل کنندگان عرش تو را گواه میگیرم و هرچه در آسمانها و هرکه در زمین است، همه را گواه میگیرم که تو خدایی هستی که جز تو هیچ خدایی نیست و یگانهای و هیچ شریکی برای تو وجود ندارد، و اینکه محمد صلی الله علیه و آله بنده و فرستاده توست، و از تو میخواهم که سپاس مخصوص تو باشد که هیچ خدایی جز تو، نو کننده آسمانها و زمین، وجود ندارد؛ ای موجود قبل از وجود هر چیزی، و ایجاد کننده هر چیز و موجود بعد از آنکه هیچ چیزی نباشد.
خدایا، به سوی رحمت تو چشمم را بالا آوردهام و به سوی بخشندگی تو دستم را دراز کردهام، پس محرومم نکن که من از تو درخواست میکنم و عذابم نکن که من از تو آمرزش میخواهم؛ خدایا، مرا بیامرز که تو بر من دانایی و عذابم نکن که تو بر من توانایی، به خاطر رحمتی که داری، ای بهترین رحم کنندگان.
خدایا، دارنده رحمت گسترده و درود سودمند و بالابرنده، بر بزرگوارترین آفریدهات نسبت به تو و دوست داشتنیترین آنها برای تو و آبرومندترینشان در پیشگاه تو، محمد، بنده و فرستادهات، اختصاص یافته به پرفضیلتترین دستاویزها، درودی باشکوهتر و کاملتر و والاتر و بزرگتر و گرامیتر از آنچه بر هر ابلاغ کننده از سوی تو و امانتدار وحی خودت فرستادهای، بفرست؛ خدایا، همچنان که نابینایی را با او برطرف کردی و راه هدایت را با او گشودی، راههای پیمودنی او را شیوه عمل ما، و دلایل برهانش را سببی برای ما قرار ده تا با اقتدا به او، به سوی تو گام برداریم.
خدایا، به اندازه گنجایش آسمانهای هفتگانه و گنجایش طبقات آن و گنجایش زمینها و گنجایش بین آن دو، و گنجایش عرش پروردگار بزرگوار ما، و میزان پروردگار بخشنده ما، و مداد کلمات پروردگار واقعاً چیره ما، و گنجایش بهشت و گنجایش آتش، و به تعداد آب و خاک و به تعداد آنچه دیده میشود و آنچه به دیده نمیآید، تو را سپاس باد .
خدایا، درودها و خجستگیها و بخششها و آمرزش و مهربانی و خشنودی و فضل
ص: 87
کُلِّ شَرٍّ.
اللَّهُمَّ إِنَّکَ عَفُوٌّ تُحِبُّ الْعَفْوَ فَاعْفُ عَنِّی اللَّهُمَّ أَحْیِنِی مَا عَلِمْتَ الْحَیَاةَ خَیْراً لِی وَ تَوَفَّنِی إِذَا کَانَتِ الْوَفَاةُ خَیْراً لِی وَ أَسْأَلُکَ خَشْیَتَکَ فِی الْغَیْبِ وَ الشَّهَادَةِ وَ الْعَدْلَ فِی الْغَضَبِ وَ الرِّضَا وَ أَسْأَلُکَ الْقَصْدَ فِی الْفَقْرِ وَ الْغِنَی وَ أَسْأَلُکَ نَعِیماً لَا یَبِیدُ وَ قُرَّةَ عَیْنٍ لَا یَنْقَطِعُ وَ أَسْأَلُکَ الرِّضَا بَعْدَ الْقَضَاءِ وَ أَسْأَلُکَ لَذَّةَ النَّظَرِ إِلَی وَجْهِکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَهْدِیکَ لِإِرْشَادِ أَمْرِی وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ نَفْسِی اللَّهُمَّ عَمِلْتُ سُوءً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی إِنَّهُ لَا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ تَعْجِیلَ عَافِیَتِکَ وَ صَبْراً عَلَی بَلِیَّتِکَ وَ خُرُوجاً مِنَ الدُّنْیَا إِلَی رَحْمَتِکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ وَ أُشْهِدُ مَلَائِکَتَکَ وَ حَمَلَةَ عَرْشِکَ وَ أُشْهِدُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ أَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ وَ أَسْأَلُکَ بِأَنَّ لَکَ الْحَمْدَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یَا کَائِنُ قَبْلَ أَنْ یَکُونَ شَیْ ءٌ وَ الْمُکَوِّنُ لِکُلِّ شَیْ ءٍ وَ الْکَائِنُ بَعْدَ مَا لَا یَکُونُ شَیْ ءٌ اللَّهُمَّ إِلَی رَحْمَتِکَ رَفَعْتُ بَصَرِی وَ إِلَی جُودِکَ بَسَطْتُ کَفِّی فَلَا تَحْرِمْنِی وَ أَنَا أَسْأَلُکَ وَ لَا تُعَذِّبْنِی وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُکَ اللَّهُمَّ فَاغْفِرْ لِی فَإِنَّکَ بِی عَالِمٌ وَ لَا تُعَذِّبْنِی فَإِنَّکَ عَلَیَّ قَادِرٌ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ اللَّهُمَّ ذَا الرَّحْمَةِ الْوَاسِعَةِ وَ الصَّلَاةِ النَّافِعَةِ الرَّافِعَةِ صَلِّ عَلَی أَکْرَمِ خَلْقِکَ عَلَیْکَ وَ أَحَبِّهِمْ إِلَیْکَ وَ أَوْجَهِهِمْ لَدَیْکَ مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ الْمَخْصُوصِ بِفَضَائِلِ الْوَسَائِلِ أَشْرَفَ وَ أَکْمَلَ وَ أَرْفَعَ وَ أَعْظَمَ وَ أَکْرَمَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی مُبَلِّغٍ عَنْکَ مُؤْتَمَنٍ عَلَی وَحْیِکَ اللَّهُمَّ کَمَا سَدَدْتَ بِهِ الْعَمَی وَ فَتَحْتَ بِهِ الْهُدَی فَاجْعَلْ مَنَاهِجَ سُبُلِهِ لَنَا سُنَناً وَ حُجَجَ بُرْهَانِهِ لَنَا سَبَباً نَأْتَمَّ بِهِ إِلَی الْقُدُومِ عَلَیْکَ اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ مِلْ ءَ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ مِلْ ءَ طِبَاقِهِنَّ وَ مِلْ ءَ الْأَرَضِینَ السَّبْعِ وَ مِلْ ءَ مَا بَیْنَهُمَا وَ مِلْ ءَ عَرْشِ رَبِّنَا الْکَرِیمِ وَ مِیزَانَ رَبِّنَا الْغَفَّارِ وَ مِدَادَ کَلِمَاتِ رَبِّنَا الْقَهَّارِ وَ مِلْ ءَ الْجَنَّةِ وَ مِلْ ءَ النَّارِ وَ عَدَدَ الْمَاءِ وَ الثَّرَی وَ عَدَدَ مَا یُرَی وَ مَا لَا یُرَی اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْ صَلَوَاتِکَ وَ بَرَکَاتِکَ وَ مَنَّکَ وَ مَغْفِرَتَکَ وَ رَحْمَتَکَ وَ رِضْوَانَکَ وَ فَضْلَکَ
ص: 87
و سلامت و یاد و نور و شکوه و نعمت و خوبیات را بر محمد و خاندان محمد قرار ده، همچنان که بر ابراهیم و خاندان ابراهیم درود فرستادی و بخشش کردی و مهربانی نمودی، که تو ستوده گرامی هستی؛ خدایا، به محمد بزرگترین دستاویز و بزرگوارانهترین پاداش را در سرای دیگر عطا کن تا در روز قیامت او را بزرگ داشته باشی، ای خدای هدایت.
خدایا، بر محمد و خاندان محمد و بر تمام فرشتگانت و پیامبرانت و فرستادگانت درود فرست. سلام بر جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و حمل کنندگان عرش و فرشتگان نزدیکی جسته به خودت و نویسندگان بزرگوار و مقرب درگاه خدا، و سلام بر همه فرشتگان تو، و سلام بر پدرمان آدم و مادرمان حوا، و سلام بر همه پیامبران و راستان و شهدا و نیکان، و سلام بر همه فرستادگان، و ستایش مخصوص خدای پروردگار جهانیان است و هیچ نیرو و قوتی جز به سبب خدای والا مرتبه بزرگ وجود ندارد، خدا برای من بسنده است و او خوب حمایتگری است، و درود خدا و سلام فراوان بر محمد و خاندان او.}(1)
توضیح
جوهری گفته است: «جمع الله شملهم»، یعنی کارهای پراکندهشان را، و «فرق الله شمله»، یعنی کارهای گردآمدهاش را؛ و گفته است: «ثأرت القتیل و بالقتیل ثأراً و ثورة»، یعنی کشندهاش را کشتم؛ گفته میشود: «ثأرتک بکذا»، یعنی به وسیله آن، انتقام خونم را از تو گرفتم. «فی الغیب» یعنی در نبود آفریدگان و «الشهادة»، یعنی در هنگام شاهد بودن و حضور آنان. «القصد»، یعنی میانه روی بین اسراف و سخت گرفتن؛ «باد الشیء، یبید»: از بین رفت.
«إلی وجهک»، یعنی ثواب و بزرگواری تو، یا روی دوستداران تو و جهتی که از آن جهت، دوستدارانت را مورد خطاب قرار میدهی، یا اینکه منظور از دیدن، دیدن به چشم دل باشد. جوهری گفته است: «السنن» یعنی روش؛ گفته میشود: «استقام فلان علی سنن واحد» - به همان معنی است. - و گفته میشود: «امض علی سنّتک و سننک»، یعنی به راه و روشت. فیروزآبادی گفته است: «الکروبیّون» بدون تشدید راء، یعنی مهتران فرشتگان. پایان. - ولی در بیشتر کتابهای دعا، با تشدید نوشته شده است. -
روایت12.
فلاح السائل: و از کارهای مهم، دعاهایی بود که از امام صادق علیه السلام برای ادامه هریک از نمازهای واجب قبلاً ذکر کردیم.
از مهمترینها، دعای امام صادق علیه السلام بعد از نماز عصر است که پیش از این، سند آن را در دعای مخصوص تعقیب نماز ظهر، که از معاویة بن عمار روایت شده بود، بیان کردیم. برای هر نماز واجبی، دعای مخصوصی وجود دارد و دعای مخصوص بعد
ص: 88
وَ سَلَامَتَکَ وَ ذِکْرَکَ وَ نُورَکَ وَ شَرَفَکَ وَ نِعْمَتَکَ وَ خِیَرَتَکَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ وَ بَارَکْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ اللَّهُمَّ أَعْطِ مُحَمَّداً الْوَسِیلَةَ الْعُظْمَی وَ کَرِیمَ جَزَائِکَ فِی الْعُقْبَی حَتَّی تُشَرِّفَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یَا إِلَهَ الْهُدَی اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَی جَمِیعِ مَلَائِکَتِکَ وَ أَنْبِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ سَلَامٌ عَلَی جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ إِسْرَافِیلَ وَ حَمَلَةِ الْعَرْشِ وَ مَلَائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ وَ الْکِرَامِ الْکَاتِبِینَ وَ الْکَرُوبِیِّینَ وَ سَلَامٌ عَلَی مَلَائِکَتِکَ أَجْمَعِینَ وَ سَلَامٌ عَلَی أَبِینَا آدَمَ وَ عَلَی أُمِّنَا حَوَّاءَ وَ سَلَامٌ عَلَی النَّبِیِّینَ أَجْمَعِینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ سَلَامٌ عَلَی الْمُرْسَلِینَ أَجْمَعِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ لَا حَوْلَ وَ قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ وَ حَسْبِیَ اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ کَثِیراً(1).
قال الجوهری جمع الله شملهم أی ما تشتت من أمرهم و فرق الله شمله أی ما اجتمع من أمره و قال ثارت القتیل و بالقتیل ثارا و ثورة أی قتلت قاتله یقال ثارتک بکذا أی أدرکت به ثاری منک فی الغیب أی فی غیبة الخلق و الشهادة أی عند شهودهم و حضورهم و القصد التوسط بین الإسراف و التقتیر و باد الشی ء یبید هلک.
إلی وجهک أی ثوابک و کرامتک أو وجوه أولیائک و الجهة التی منها تخاطب أحباءک أو المراد بالنظر النظر بعین القلب و قال الجوهری السنن الطریقة یقال استقام فلان علی سنن واحد و یقال امض علی سنتک و سننک أی علی وجهک و قال الفیروزآبادی الکروبیون مخففة الراء سادة الملائکة انتهی و المضبوط فی أکثر کتب الدعاء بالتشدید.
فَلَاحُ السَّائِلِ،: وَ مِنَ الْمُهِمَّاتِ دَعَوَاتٌ قَدَّمْنَاهَا عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام عَقِیبَ کُلِّ وَاحِدَةٍ مِنَ الصَّلَوَاتِ الْمَفْرُوضَاتِ وَ مِنَ الْمُهِمَّاتِ دُعَاءُ الصَّادِقِ علیه السلام بَعْدَ الْعَصْرِ وَ قَدْ قَدَّمْنَا إِسْنَادَهُ عِنْدَ مَا یَخْتَصُّ بِفَرِیضَةِ الظُّهْرِ بِرِوَایَةِ مُعَاوِیَةِ بْنِ عَمَّارٍ لِکُلِّ صَلَاةٍ مِنَ الْمَفْرُوضَاتِ الدُّعَاءُ
ص: 88
از نماز عصر این است:
{سپاس خدایی را که پروردگار جهانیان است، و درود خدا بر محمد، آخرین پیامبران و بر خاندان پاک او؛ خدایا، بر محمد و خاندان او، در شب، آنگاه که فراگیر شود، درود فرست؛ بر محمد و خاندان او در روز، آنگاه که روشن گردد، درود فرست؛ بر محمد و خاندان او در آخرت و دنیا درود فرست؛ بر محمد و آل محمد درود فرست تا آن زمان که شب و روز پدیدار میشوند و مشرق و مغرب پابرجا هستند و شب و روز آواز میخوانند و تا آن زمان که شب، پشت میگرداند - یا روی میآورد - و تاریکی، فراگیر میشود و صبح دمیده میشود و سپیدی صبح، روشن میگردد.
خدایا، محمد را سخنران گروه مؤمنان وارد شده بر خودت و آراسته شده به لباس ایمنی به هنگام ایستادن در پیشگاه خودت، و ستایش گوینده تو در آن هنگامی که زبانها همه گنگ شوند، قرار ده؛ خدایا، منزلت او عالی کن و درجهاش را بالا ببر و دلیلش را پیروز گردان و شفاعتش را بپذیر و او را به مقام ستودهای که وعده دادهای، برگزین، و هرچه را که ایجاد کنندگان از امت او بعد از او ایجاد میکنند، بر او ببخش؛ خدایا، به روح محمد و خاندان محمد از جانب من درود و سلام بفرست و از جانب آنان بر من درود فراوان و سلام برگردان، ای صاحب شکوه و بزرگواری، و برتری و بخشش .
خدایا، از گمراهیهای فتنهها، چه آشکار باشند و چه پنهانی، و از گناه و ستم ناروا و از اینکه بدون دلیل، شریکی برایت قرار دهم، یا بدون آگاهی، چیزی در باره تو بگویم، به تو پناه میآورم. خدایا، از تو سببهای رحمت تو را و آنچه را که باعث آمرزش تو میگردد، و بهره بردن از هر خوبی و سالم ماندن از هر بدی را میخواهم. از تو، دستیابی به بهشت و رهایی از آتش را خواستارم. خدایا، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و در نماز و دعایم برکتی قرار ده که با آن، دلم را پاک گردانی و گرفتاریام را با آن بزدایی و ترسم را با آن به ایمنی رسانی و گناهم را با آن بیامرزی و کارم را با آن، نیکو سازی و نیازمندیام را با آن به بینیازی رسانی و سختیام را با آن ببری و غصهام را با آن برطرف کنی و غمم را با آن آرام نمایی و بیماری ام را با آن درمان کنی و بیمم را با آن، ایمن سازی و ناراحتیام را با آن از بین ببری و بدهیام را با آن ادا کنی و کارهای پراکندهام را با آن، جمع نمایی و رویم را با آن سفید گردانی، و آنچه را که پیش توست، برای من خوبی قرار ده.
خدایا، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و هیچ گناهی را برای من باقی مگذار جز آنکه بخشیده باشی و هیچ گرفتاری را جز آنکه برداشته باشی و هیچ ترسی را جز آنکه به ایمنی رسانده باشی و هیچ بیماری را جز آنکه شفا داده باشی و هیچ اندوهی را جز آنکه بازگشوده باشی و هیچ غصهای را جز آنکه برده باشی و هیچ ناراحتی را جز آنکه برگرفته باشی و هیچ بدهی را جز آنکه ادا کرده باشی و هیچ دشمنی را جز آنکه مرا در برابر او بسنده باشی و هیچ نیازی را جز آنکه برآورده باشی و هیچ دعایی را جز آنکه اجابت کرده باشی و هیچ خواستهای را جز آنکه بخشیده باشی و هیچ امانتی را جز آنکه برگردانده باشی
ص: 89
بَعْدَ صَلَاةِ الْعَصْرِ:
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ وَ عَلَی آلِهِ الطَّاهِرِینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِی اللَّیْلِ إِذَا یَغْشَی وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فِی النَّهَارِ إِذَا تَجَلَّی وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فِی الْآخِرَةِ وَ الْأُولَی وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ مَا لَاحَ الْجَدِیدَانِ وَ مَا اطَّرَدَ الْخَافِقَانِ وَ مَا حَدَا الْحَادِیَانِ وَ مَا عَسْعَسَ لَیْلٌ وَ مَا ادْلَهَمَّ ظَلَامٌ وَ مَا تَنَفَّسَ صُبْحٌ وَ مَا أَضَاءَ فَجْرٌ اللَّهُمَّ اجْعَلْ مُحَمَّداً خَطِیبَ وَفْدِ الْمُؤْمِنِینَ إِلَیْکَ وَ الْمَکْسُوَّ حُلَلَ الْأَمَانِ إِذَا وَقَفَ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ النَّاطِقَ إِذَا خَرِسَتِ الْأَلْسُنُ بِالثَّنَاءِ عَلَیْکَ اللَّهُمَّ أَعْلِ مَنْزِلَتَهُ وَ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ وَ أَظْهِرْ حُجَّتَهُ وَ تَقَبَّلْ شَفَاعَتَهُ وَ ابْعَثْهُ الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ الَّذِی وَعَدْتَهُ وَ اغْفِرْ لَهُ مَا أَحْدَثَ الْمُحْدِثُونَ مِنْ أُمَّتِهِ بَعْدَهُ اللَّهُمَّ بَلِّغْ رُوحَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ مِنِّی التَّحِیَّةَ وَ السَّلَامَ وَ ارْدُدْ عَلَیَّ مِنْهُمْ تَحِیَّةً کَثِیرَةً وَ سَلَاماً یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ وَ الْفَضْلِ وَ الْإِنْعَامِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ مَضَلَّاتِ الْفِتَنِ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الْإِثْمَ وَ الْبَغْیَ بِغَیْرِ الْحَقِ وَ أَنْ أُشْرِکَ بِهِ مَا لَمْ تُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَاناً أَوْ أَقُولَ عَلَیْکَ مَا لَا أَعْلَمُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مُوجِبَاتِ رَحْمَتِکَ وَ عَزَائِمَ مَغْفِرَتِکَ وَ الْغَنِیمَةَ مِنْ کُلِّ بِرٍّ وَ السَّلَامَةَ مِنْ کُلِّ إِثْمٍ وَ أَسْأَلُکَ الْفَوْزَ بِالْجَنَّةِ وَ النَّجَاةَ مِنَ النَّارِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْ لِی فِی صَلَاتِی وَ دُعَائِی بَرَکَةً تُطَهِّرُ بِهَا قَلْبِی وَ تَکْشِفُ بِهَا کَرْبِی وَ تُؤْمِنُ بِهَا رَوْعَتِی وَ تَغْفِرُ بِهَا ذَنْبِی وَ تُصْلِحُ بِهَا أَمْرِی وَ تُغْنِی بِهَا فَقْرِی وَ تُذْهِبُ بِهَا ضُرِّی وَ تُفَرِّجُ بِهَا هَمِّی وَ تُسَلِّی بِهَا غَمِّی وَ تَشْفِی بِهَا سُقْمِی وَ تُؤْمِنُ بِهَا خَوْفِی وَ تَجْلُو بِهَا حُزْنِی وَ تَقْضِی بِهَا دَیْنِی وَ تَجْمَعُ بِهَا شَمْلِی وَ تُبَیِّضُ بِهَا وَجْهِی وَ اجْعَلْ مَا عِنْدَکَ خَیْراً لِی اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لَا تَدَعْ لِی ذَنْباً إِلَّا غَفَرْتَهُ وَ لَا کَرْباً إِلَّا کَشَفْتَهُ وَ لَا خَوْفاً إِلَّا آمَنْتَهُ وَ لَا سُقْماً إِلَّا شَفَیْتَهُ وَ لَا هَمّاً إِلَّا فَرَّجْتَهُ وَ لَا غَمّاً إِلَّا أَذْهَبْتَهُ وَ لَا حُزْناً إِلَّا سَلَبْتَهُ وَ لَا دَیْناً إِلَّا قَضَیْتَهُ وَ لَا عَدُوّاً إِلَّا کَفَیْتَهُ وَ لَا حَاجَةً إِلَّا قَضَیْتَهَا وَ لَا دَعْوَةً إِلَّا أَجَبْتَهَا وَ لَا مَسْأَلَةً إِلَّا أَعْطَیْتَهَا وَ لَا أَمَانَةً إِلَّا أَدَّیْتَهَا
ص: 89
و هیچ فتنهای را جز آنکه دور کرده باشی.
خدایا، سختیها و آفتها و بلاها را از من دور کن، چه توان دور کردن آن را جز با کمک تو داشته باشم و چه نداشته باشم؛ خدایا، ستمم مرا پناهنده به گذشت تو کرده و گناهانم مرا پناهنده به آمرزش تو نموده و ترسم مرا پناهنده به ایمنی تو کرده و نیازمندیام مرا پناهنده به بینیازی تو نموده و خواریام مرا پناهنده به عزت تو نموده و ناتوانیام مرا پناهنده به نیروی تو کرده و وجود گناهکار از بین رفتنیام مرا پناهنده به ذات پایدار و جاودانه تو کرده است.
ای موجود قبل از هر چیز و ای به وجود آورنده هر چیز، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و از من و خانوادهام و داراییام و فرزندانم و کسانی که غمخوار آنهایم و برادران دینیام، بدی هر دارنده بدی و بدی هر ستمگر کینه توز و شیطان سرکش و فرمانروای ستمکار و دشمن سلطه گر و رشک خورنده ستیزه جو و آشوبگر راهزن و بدی هر نیش دار و گزنده و هر جنبنده در شب و روز و بدی بدکاران عرب و عجم و بدکاران جن و انس را دور کن و به دژ محکم تو که نابود نمیشود، پناه میآورم. از تو میخواهم مرا با غم و غصه و با افتادن و خفه شدن و غرق شدن و سوختن و با تشنگی و با مرگ تدیجی و یا به خاطر قصاص و یا خوراک درندگان شدن نمیرانی، بلکه با سلامتی در بستر یا در صفی که اهل آن را در کتابت ستوده و فرمودهای: «کأنهم بنیان مرصوص»،{گویی بنایی ریخته شده از سُرب اند.}، با حالت رو آورنده و نه پشت کرده، به اطاعت از تو و فرستاده تو صلی الله علیه و آله و بپا خاسته برای حق تو، بدون اینکه موهبتهای تو را انکار کنم و یا با دوستدارانت دشمنی ورزم و یا با دشمنانت دوستی کنم، بمیران، ای بزرگوار.
خدایا، دعایم را در جایگاه بالا، اجابت شده قرار ده و مرا در دنیا و آخرت، نزد خودت آبرومند و از نزدیک شدهها بگردان، همان کسانی که نه ترسی برای آنان هست و نه اندوهگین میشوند، و مرا و پدر و مادرم را و همه فرزندان پدر و مادرم و فرزندان خودم و فرزندان آنها از مردان و زنان مؤمن را بیامرز، ای بهترین آمرزندگان؛ سپاس مخصوص خدایی است که نماز را که بر مؤمنان نوشته شده وقتدار است، از ناحیه من ادا نمود.}(1)
مصباح الشیخ(2)، و البلد الامین(3)،
و جنة الامان و منهاج
ص: 90
وَ لَا فِتْنَةً إِلَّا صَرَفْتَهَا اللَّهُمَّ اصْرِفْ عَنِّی مِنَ الْعَاهَاتِ وَ الْآفَاتِ وَ الْبَلِیَّاتِ مَا أُطِیقُ وَ مَا لَا أُطِیقُ صَرْفَهُ إِلَّا بِکَ اللَّهُمَّ أَمْسَی ظُلْمِی مُسْتَجِیراً بِعَفْوِکَ وَ أَمْسَتْ ذُنُوبِی مُسْتَجِیرَةً بِمَغْفِرَتِکَ وَ أَمْسَی خَوْفِی مُسْتَجِیراً بِأَمَانِکَ وَ أَمْسَی فَقْرِی مُسْتَجِیراً بِغِنَاکَ وَ أَمْسَی ذُلِّی مُسْتَجِیراً بِعِزِّکَ وَ أَمْسَی ضَعْفِی مُسْتَجِیراً بِقُوَّتِکَ وَ أَمْسَی وَجْهِی الْبَالِی الْفَانِی مُسْتَجِیراً بِوَجْهِکَ الدَّائِمِ الْبَاقِی یَا کَائِناً قَبْلَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ یَا مُکَوِّنَ کُلِّ شَیْ ءٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اصْرِفْ عَنِّی وَ عَنْ أَهْلِی وَ مَالِی وَ وُلْدِی وَ أَهْلِ حُزَانَتِی وَ إِخْوَانِی فِیکَ شَرَّ کُلِّ ذِی شَرٍّ وَ شَرَّ کُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ وَ شَیْطَانٍ مَرِیدٍ وَ سُلْطَانٍ جَائِرٍ وَ عَدُوٍّ قَاهِرٍ وَ حَاسِدٍ مُعَانِدٍ وَ بَاغٍ مُرَاصِدٍ وَ مِنْ شَرِّ السَّامَّةِ وَ الْهَامَّةِ وَ مَا دَبَّ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ مِنْ شَرِّ فُسَّاقِ الْعَرَبِ وَ الْعَجَمِ وَ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ أَعُوذُ بِدِرْعِکَ الْحَصِینَةِ الَّتِی لَا تُرَامُ وَ أَسْأَلُکَ أَلَّا تُمِیتَنِی غَمّاً وَ لَا هَمّاً وَ لَا مُتَرَدِّیاً وَ لَا رَدْماً وَ لَا غَرَقاً وَ لَا حَرَقاً وَ لَا عَطَشاً وَ صَبْراً وَ لَا قَوَداً وَ لَا أَکِیلَ السَّبُعِ وَ أَمِتْنِی عَلَی فِرَاشِی فِی عَافِیَةٍ أَوْ فِی الصَّفِّ الَّذِی نَعَتَّ أَهْلَهُ فِی کِتَابِکَ فَقُلْتَ کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ مُقْبِلِینَ غَیْرَ مُدْبِرِینَ عَلَی طَاعَتِکَ وَ طَاعَةِ رَسُولِکَ صلی الله علیه و آله قَائِماً بِحَقِّکَ غَیْرَ جَاحِدٍ لِآلَائِکَ وَ لَا مُعَانِداً لِأَوْلِیَائِکَ وَ لَا مُوَالِیاً لِأَعْدَائِکَ یَا کَرِیمُ.: اللَّهُمَّ اجْعَلْ دُعَائِی فِی الْمَرْفُوعِ الْمُسْتَجَابِ وَ اجْعَلْنِی عِنْدَکَ وَجِیهاً فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ الَّذِینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ وَ اغْفِرْ لِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ مَا وَلَدَا وَ مَا وَلَدْتُ وَ مَا تَوَالَدُوا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی قَضَی عَنِّی صَلَاةً- کانَتْ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً(1).
مِصْبَاحُ الشَّیْخِ (2)، وَ الْبَلَدُ الْأَمِینُ (3)، وَ جُنَّةُ الْأَمَانِ، وَ مِنْهَاجُ
ص: 90
الصلاح و غیرها: مثل همین را به صورت مرسل ذکر کردهاند؛ با این تفاوت که صلوات بر خاندان پیامبر علیهم السلام در همه آنها ذکر شده است، و در آنجا، به جای «أمسی» در تمام موارد، «أصبح» آمده است و این، همانطور که کفعمی گفته است، مناسبتر است. وی گفته است: واژه «أمسی» در اینجا شایستهتر از «أصبح» است؛ زیرا هر چیزی که قبل از نیمروز باشد، در آن، «أصبح» و به بعد از آن، «أمسی» گفته میشود.(1) پایان. و در آن آمده است: «و أعوذ بدرعک الحصینة التی لا ترام أن تمیتنی غماً أو همّاً...»،{و از اینکه مرا با غم و غصه و با افتادن و خفه شدن و غرق شدن و سوختن و با تشنگی و با مرگ تدریجی و یا به خاطر قصاص و یا خوراک درندگان شدن یا در سرزمین غربت و یا با بد مردن بمیرانی، به دژ محکم تو که نابود نمیشود، پناه میآورم؛ مرا در بسترم بمیران.} تا عبارت «کأنهم بنیان مرصوص»،{گویی بنایی ریخته شده از سُرب اند.}، در اطاعت از تو و از فرستاده تو صلی الله علیه و آله با حالت رو در رو با دشمن تو و نه پشت کرده به آنها، و بپا خاسته برای حق تو، بدون اینکه موهبتهای تو را انکار کنم و یا با دوستدارانت دشمنی ورزم و یا به دشمنانت متمایل گردم، بمیران، ای بزرگوار.... تا آخر دعا.
توضیح بعضی از واژگان آن: «لاح»، یعنی آشکار و ظاهر شد؛ «الجدیدان»، یعنی شب و روز؛ «الخافقان»، مشرق و مغرب؛ «اطرادهما»، یعنی باقی بودن آن دو؛ «الحادیان»، شب و روز، گویی برای مردم آواز میخوانند تا به سوی قبرهایشان روند، همانند کسی که برای شتر آواز میخواند. کفعمی گفته است: «الحادیان»، یعنی کسی که شب برای شتر آواز میخواند و کسی که روز برای آن آواز میخواند؛ ولی اولی آشکارتر است. «ما عسعس» همانگونه که گذشت، یعنی رو کند و پشت کند. «و ما ادلهمّ ظلام» بر وزن «اقشعرّ»، یعنی تاریکیاش بیشتر شد؛ و «الظلام»، یعنی رفتن روشنایی و ابتدای شب. «و ما تنفس صبح»، یعنی پدیدار شود؛ به خاطر وزیدن باد در صبح که گویی با آن نفس میکشد، از آن تعبیر به «تنفس» شده است.
«خطیب القوم» در لغت یعنی بزرگ آنان، کسی که با حاکم روبرو میشود و درباره نیازهای آنان با او سخن میگوید. در النهایه آمده است: «الوفد»، یعنی کسانی که جمع میشوند و شهرها را میگردند و هر یک از آنان، «وافد» است. اینگونه افراد به خاطر زیاده خواهی یا یاری و احسان خواستن و چیزهای دیگر، به سوی فرمانروایان میروند. پایان. معنای عبارت این است که پیامبر صلی الله علیه و آله در قیامت از طرف امتش سخن میگوید و برای آنان شفاعت میکند.
«المسکوّ حلل الأمان»، شیخ بهایی - که رحمت خدا بر او باد - گفته است: منظور از آن، امان دادن امتش از آتش است؛ چرا که خداوند متعال به او فرموده است: «و لَسوف یُعطیک ربُّک فتَرضی»،(2){و بزودی پروردگارت تو را عطا خواهد داد، تا خرسند گردی.} و او صلی الله علیه و آله، همان طور که در روایت آمده است، با وارد شدن حتی یک نفر از امتش در آتش راضی نمیشود و «حلل الأمان» استعاره است و ذکر «الکسوة» برای زیبا ساختن آن است.
ص: 91
الصَّلَاحِ، وَ غَیْرُهَا مُرْسَلًا: مِثْلَهُ إِلَّا أَنَّ الصَّلَاةَ عَلَی الْآلِ علیهم السلام مَذْکُورٌ فِی الْجَمِیعِ فِی الْمَوَاضِعِ.
و فیها أصبح بدل أمسی فی المواضع و هو أنسب کما ذکره الکفعمی حیث قال لفظ أمسی هنا ألیق من أصبح لأنه ما کان قبل الزوال یقال فیه أصبح و ما بعده أمسی (1) انتهی و فیها و أعوذ بدرعک الحصینة التی لا ترام أن تمیتنی غما أو هما أو متردیا أو هدما أو ردما أو غرقا أو حرقا أو عطشا أو شرقا أو صبرا أو قودا أو تردیا أو أکیل سبع أو فی أرض غربة أو میتة سوء و أمتنی علی فراشی إلی قوله کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ علی طاعتک و طاعة رسولک مقبلا علی عدوک غیر مدبر عنه قائما بحقک غیر جاحد لآلائک و لا معاند لأولیائک و لا ممال لأعدائک یا کریم إلی آخر الدعاء.
و لنوضح بعض ألفاظه لاح بدا و ظهر و الجدیدان اللیل و النهار و الخافقان المشرق و المغرب و اطرادهما بقاؤهما و الحادیان اللیل و النهار کأنهما یحدوان بالناس لیسیروا إلی قبورهم کالذی یحدو بالإبل و قال الکفعمی الحادیان الذی یحدو للإبل لیلا و الذی یحدو لها نهارا و الأول أظهر ما عسعس أی أقبل أو أدبر کما مر و ما ادلهم ظلام علی وزن اقشعر أی اشتدت ظلمته و الظلام ذهاب النور و أول اللیل و ما تنفس صبح أی ظهر و عبر عنه بالتنفس لهبوب النسیم عنده فکأنه تنفس به.
و خطیب القوم فی اللغة کبیرهم الذی یخاطب السلطان و یکلمه فی حوائجهم و فی النهایة الوفد هم الذین یجتمعون و یردون البلاد واحدهم وافد و کذلک الذین یقصدون الأمراء لزیادة أو استرفاد و انتجاع و غیر ذلک انتهی و المعنی أنه صلی الله علیه و آله فی القیامة یکلم عن أمته عند الله و یشفع لهم.
المکسو حلل الأمان قال الشیخ البهائی ره المراد أمان أمته من النار فإن الله تعالی قال له وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی (2) و هو صلی الله علیه و آله لا یرضی بدخول أحد من أمته فی النار کما ورد فی الحدیث و حلل الأمان استعارة و ذکر الکسوة ترشیح.
ص: 91
کفعمی گفته است: «أحزنه أمر» یعنی غمگین ساخت و «الحُزن» و «الحَزَن» مخالف شادی است و «أحزنه غیره و حزنه» - به همین معنا است. - جوهری این را گفته است. فرق بین «الغمّ» و «الحزن» و «الهمّ» این است که همّ، قبل از پیش آمدن کاری است و آن، خواب را میبرد؛ و غمّ، بعد از اتفاق افتادن کاری است و آن، باعث خواب میشود؛ و حزن، افسوس خوردن بر چیزی است که از دست رفته است. فرق بین «الخوف» و «الحزن» این است که حزن، افسوس خوردن بر چیزی است که از دست رفته است و مترادف با غمّ است ولی خوف، تأسف خوردن بر چیزی است که به دست نیامده است و مترادف با همّ است و حزن، ناراحتی درونی به خاطر اتفاق ناپسندی است که دور کردن آن، دشوار بوده یا فرصت آن از دست رفته باشد، یا مورد علاقه بوده ولی جبران آن، ناممکن باشد. شیخ مقداد در شرح النصیریه(1) این را گفته است. فرق بین «الحزن» و «الغضب» این است که اتفاق اگر از سوی کسی بالاتر از تو باشد، باعث حزن تو و اگر از سوی کسی پایینتر باشد، باعث غضب تو میگردد؛ این را ابراهیم بن محمد بن ابی عون الکاتب در کتاب «الأجوبة» گفته است. پایان.
در القاموس «حزانتک»، یعنی اهل خانواده ات که به خاطر کار آنها اندوهگین میشوی و «المارد» و «المرید»، یعنی بسیار سرکش؛ و «المراصد»، یعنی کمینگاههایی که در آنجا برای جستن کمین میگیرند؛ و «الراصد»، یعنی شیر. در النهایه، در این دعا آورده است: «اعیذ کما من کل سامّة و هامّة»، «سامّة»، یعنی هر چیزی که سم دارد ولی نمیکشد؛ مثل عقرب و زنبور و مانند این دو، و «الهامّة»، یعنی هر سم داری که میکشد. در حدیث ابن مسیب به هنگام صبح کردن میگفتیم: «نعوذ بالله من شرّ السامّة و الهامّة» که در اینجا، «السامّة» فقط مرد است؛ هنگامی که اختصاصی شود، گفته میشود: «سمّ». پایان.
جوهری گفته است: «ردی فی البئر، تردَّی»: وقتی که در چاه افتاده باشد، یا از کوه پرت شود؛ عبارت «لا ردماً»، یعنی به این صورت که در خانهای قرار داده شود و در آن بسته شود تا اینکه در آنجا بمیرد، یا اینکه بین در بسته شده گذاشته شود، یا دیوار بر روی او فرو ریخته شود؛ فیروزآبادی گفته است: «ردم الباب و الثلمة»، یعنی بستن تمام یا یک سوم آن، و «الردم» با سکون، یعنی چیزی که از دیوار خراب شده بیافتد؛ و کفعمی گفته است: «ردماً» یعنی فاصله انداخته شده؛ یعنی بین او و زندگی مانعی روی مانع انداخته شده است و «الردم» سدی است که قسمتی از آن روی
ص: 92
و قال الکفعمی أحزنه أمر غمه و الحزن و الحزن خلاف السرور و أحزنه غیره و حزنه قاله الجوهری و الفرق بین الغم و الحزن و الهم أن الهم قبل نزول الأمر و هو یطرد النوم و الغم بعد نزوله و هو یجلب النوم و الحزن أسفک علی ما فات و الفرق بین الخوف و الحزن أن الحزن أسفک علی ما فات و یرادفه الغم و الخوف علی ما لم یأت و یرادفه الهم و الحزن تألم الباطل بسبب وقوع مکروه یتعذر دفعه أو فوات فرصته أو مرغوب فیه یتعذر تلافیه و الخوف تألم الباطن بسبب مکروه یمکن حصول أسبابه
أو توقع فوات مرغوب فیه تعذر تلافیه قاله الشیخ مقداد فی شرح النصیریة(1)
و الفرق بین الحزن و الغضب أن الأمر إن کان ممن فوقک أحزنک و إن کان ممن دونک أغضبک قاله إبراهیم بن محمد بن أبی عون الکاتب فی کتاب الأجوبة انتهی.
و فی القاموس حزانتک عیالک الذین تتحزن لأمرهم و المارد و المرید العاتی الشدید و المراصد المراقب الذی یرصد الوثوب و الراصد الأسد و فی النهایة فیه أعیذکما من کل سامة و هامة السامة ما یسم و لا یقتل مثل العقرب و الزنبور و نحوهما و الهامة کل ذات سم یقتل و فی حدیث ابن المسیب کنا نقول إذا أصبحنا نعوذ بالله من شر السامة و العامة السامة هاهنا خاصة الرجل یقال سم إذا خص انتهی.
و قال الجوهری ردی فی البئر و تردی إذا سقط فی بئر أو تهور من جبل و قوله لا ردما أی بأن یجعل فی بیت و یردم بابه حتی یموت أو بأن یجعل بین ردم مبنی أو بأن یسقط علیه جدار قال الفیروزآبادی ردم الباب و الثلمة سده کله أو ثلثه و الردم بالتسکین ما یسقط من الجدار المنهدم و قال الکفعمی ردما أی مردوما أی ضرب الردم بینه و بین الحیاة حاجزا فوق حاجز و الردم السد المتراکب
ص: 92
قسمت دیگر فشرده شده است؛ و «الثوب المردّم»، یعنی لباس پاره دوزی که بعضی از وصلهها روی بعضی دیگر قرار داشته باشد.
«الشرق»، یعنی اندوه و غصهای که انسان از آن دو میمیرد؛ در حدیث آمده است که «یؤخِّرون الصلاة إلی شرق الموتی»، یعنی تا زمانی که از خورشید، چیزی به اندازه زندگی کسی که اندوه در رگهایش هنگام مرگ رخنه کرده، باقی بماند. عبارت «أو صبراً»، یعنی به خاطر کشتن دیگری زندانی کند تا اینکه بمیرد؛ در حدیث از کشتن حیوانات به صورت «صبراً» نهی شده و آن عبارت است از اینکه آنها را زندانی کند و سپس سنگ بزند تا اینکه بمیرد؛ و از آن جمله، حدیثی درباره کسی است که شخصی را بگیرد و دیگری او را بکشد، پس فرموده است: کشنده را بکشید و نگهدارنده را نگهدارید؛ یعنی کسی را که برای مردن نگه داشته بود، زندانی کنید تا همانند کاری که با او کرده بود، خودش نیز بمیرد؛ و از همین رو به کسی که گردنش زده شده باشد، «قتل صبراً» گفته میشود، یعنی زندانی شده و گرفته شده برای کشتن؛ هر کسی که برای کشته شدن نگه داشته شود، «قتیل صبر» است؛ این را جوهری و هروی گفتهاند. پایان.
فیروزآبادی گفته است: «القود» با فتحه حروف، یعنی قصاص. اصل عبارت حضرت علیه السلام: «و لا ممال» مهموز است؛ گفته میشود: «ملأه علی الأمر، مالأه»، یعنی او را کمک و پیروی کرد؛ و «تمالئوا علیه»، یعنی گرد آمدند.
روایت13.
البلد الامین: در کتاب «الحلیة» که برای ابی نعیم است، آمده است: هرکس هر روز بعد از نماز صبح و نماز عصر صد مرتبه {هیچ خدایی جز الله وجود ندارد، یگانه است و شریکی برای او نیست، فرمانروایی و ستایش مخصوص اوست، زنده میکند و میمیراند و میمیراند و زنده میگرداند و او خود، زندهای است که نمیمیرد، خوبی فقط به دست اوست و او بر هر چیزی تواناست.} و صد مرتبه «سبحان الله و بحمده»،{منزه است خدا و او را ستایش میکنم.} را بگوید، از دسته غافلان نوشته نمیشود و اشتباهاتش، هرچند به اندازه کف دریا باشند، پاک میگردند.(1)
روایت14.
کتاب الصفین که برای نصر بن مزاحم است، گفته است: وقتی علی علیه السلام از کوفه به طرف صفین خارج شد و به دیر ابی موسی رسید، در آنجا نماز عصر را خواند و بعد از اینکه تمام شد، گفت: «سبحان الله ذی الطول و النعم، سبحان ذی القدرة و الافضال، أسأل الله الرضا بقضائه و العمل بطاعته و الانابة إلی أمره فانه سمیع الدعاء»،{منزه است صاحب بخشش و نعمت، منزه است دارنده قدرت و برتری. از خداوند، خشنودی به قضایش و عمل کردن برای طاعت او و بازگشتن به دستورش را خواستارم که او شنونده دعا است.}
روایت15.
مصباح المتهجد و الکفعمی و غیرها: در تعقیب نماز عصر میگویی:
{نور تو کامل شد و در پی آن هدایت کردی، پس تو را سپاس باد؛ بردباری تو افزون گشت و در پی آن مرا آمرزیدی، پس تو را سپاس باد؛ دستت را گشودی و در پی آن عطا کردی،
ص: 93
بعضه علی بعض و الثوب المردم هو المرقع الذی رقاعه بعضها علی بعض.
و الشرق الشجا و الغصة اللذان یموت الإنسان منهما و فی الحدیث یؤخرون الصلاة إلی شرق الموتی أی إلی أن یبقی من الشمس ما یبقی من حیاة من شرق بریقه عند الموت و قوله أو صبرا أن یحبس للقتل حتی یموت و فی الحدیث نهی عن قتل الدواب صبرا و هو أن تحبس ثم ترمی حتی تقتل و منه الحدیث فی الذی أمسک رجلا و قتله آخر فقال اقتلوا القاتل و اصبروا الصابر أی احبسوا الذی حبسه للموت حتی یموت کفعله به و منه یقال للمضروب عنقه قتل صبرا أی محبوسا ممسکا علی القتل و کل من حبس لقتل فهو قتیل صبر قاله الجوهری و الهروی انتهی.
و قال الفیروزآبادی القود بالتحریک القصاص قوله علیه السلام و لا ممال أصله مهموز یقال ملأه علی الأمر و مالأه ساعده و شایعه و تمالئوا علیه اجتمعوا.
الْبَلَدُ الْأَمِینُ، فِی الْحِلْیَةِ لِأَبِی نُعَیْمٍ: مَنْ قَالَ کُلَّ یَوْمٍ بَعْدَ صَلَاةِ الصُّبْحِ وَ صَلَاةِ الْعَصْرِ- لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ یُمِیتُ وَ یُحْیِی وَ هُوَ حَیٌّ لَا یَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ مِائَةَ مَرَّةٍ وَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ بِحَمْدِهِ مِائَةَ مَرَّةٍ لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغَافِلِینَ وَ مَحَوْا خَطَایَاهُ وَ لَوْ کَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْرِ(1).
کِتَابُ الصِّفِّینَ، لِنَصْرِ بْنِ مُزَاحِمٍ قَالَ: لَمَّا خَرَجَ عَلِیٌّ علیه السلام مِنْ کُوفَةَ إِلَی صِفِّینَ وَ أَتَی دَیْرَ أَبِی مُوسَی صَلَّی بِهَا الْعَصْرَ فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ ذِی الطَّوْلِ وَ النِّعَمِ سُبْحَانَ ذِی الْقُدْرَةِ وَ الْإِفْضَالِ أَسْأَلُ اللَّهَ الرِّضَا بِقَضَائِهِ وَ الْعَمَلَ بِطَاعَتِهِ وَ الْإِنَابَةَ إِلَی أَمْرِهِ فَإِنَّهُ سَمِیعُ الدُّعَاءِ.
پس تو را سپاس باد؛ ذات تو بزرگوارترین ذاتها و مقام تو، بهترین مقامها و هدیه تو بزرگترین هدایا و شیرینترین آنهاست؛ پروردگار ما اطاعت میشود و او سپاسگزاری میکند، و نافرمانی میشود و او میبخشد، درمانده را میپذیرد و سختی را برمیدارد و از گرفتاری نجات میدهد و گناه را میآمرزد و نیازمند را بینیاز میکند و عمل کم را سپاس میگوید، هیچ کسی نمیتواند سپاس نعمتهای تو را بجای آورد و سخن هیچ گویندهای به ستایش درخور تو نمیرسد.}
و نیز میگویی: {خدایا، آسانترین سلامتی را برایم همیشگی ساز و مرا در دنیا و آخرت در گروه پیامبر صلی الله علیه و آله قرار بده و مرا به هدف برسان و سختیها و آسیبها را از من دور کن و در همه کارهایم، بهترینها را برایم حتمی کن، و با راهنمایی، عزم مرا بیشتر کن و هرگز مرا به خودم وامگذار، ای دارنده شکوه و بزرگواری؛ خدایا، گشایش و فراخی را برای من مداوم ساز و مرا از آنچه بر من حرام کردهای، به دور دار و با سلامتی و سلامت و خجستگی به من رو کن و دشمنان را سرزنش کننده من قرار نده و گرفتاریها را از من بگشا و نعمتت را بر من تمام کن و داراییام را در راه نیکو ساختن دنیا و رستاخیزم، پاک و نیکو بگردان و مرا از هر بدی، سالم و از سختی، در امان بدار و در نهایت سپاسگزاری و سلامتی قرار ده و درود خدا و سلام بر محمد، پیامبر او و خاندانش باد.}
سپس میگویی: {خدایا، از سرشتی که سیر نشود، و از قلبی که فروتن نگردد، و از دانشی که سود نرساند، و از نمازی که بالا نرود، و از دعایی که شنیده نشود، به تو پناه میآورم؛ خدایا، از تو آسانی بعد از دشواری، و گشایش بعد از گرفتاری، و آسایش بعد از سختی را میخواهم؛ خدایا، هر نعمتی که داریم، از آن توست، هیچ خدایی جز تو وجود ندارد، از تو آمرزش میخواهم و به سوی تو باز میگردم.}(1)
توضیح
در القاموس گفته است: «الحرث»، یعنی درآمد، و جمع کردن مال، و میانه راه رنج آور با چاه کندن و کشت کردن و جست و جو کردن و پرس و جو نمودن؛ پایان. بیشتر این معانی، چه به صورت مَجاز یا بدون آن، متناسب هستند. «فی منتهی الشکر»، یعنی حالتی که در منتهای شکر باشم .
ص: 94
فَلَکَ الْحَمْدُ وَجْهُکَ أَکْرَمُ الْوُجُوهِ وَ جَاهُکَ خَیْرُ الْجَاهِ وَ عَطِیَّتُکَ أَعْظَمُ الْعَطَایَا وَ أَهْنَؤُهَا یُطَاعُ رَبُّنَا فَیَشْکُرُ وَ یُعْصَی فَیَغْفِرُ وَ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ وَ یَکْشِفُ الضُّرَّ وَ یُنْجِی مِنَ الْکَرْبِ وَ یَغْفِرُ مِنَ الذَّنْبِ وَ یُغْنِی الْفَقِیرَ وَ یَشْکُرُ الیسر [الْیَسِیرَ] لَا یُجَازِی بِآلَائِکَ أَحَدٌ وَ لَا یَبْلُغُ مِدْحَتَکَ قَوْلُ قَائِلٍ وَ یَقُولُ أَیْضاً اللَّهُمَّ مُدَّ لِی أَیْسَرَ الْعَافِیَةِ وَ اجْعَلْنِی فِی زُمْرَةِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فِی الْعَاجِلَةِ وَ الْآجِلَةِ وَ بَلِّغْ بِیَ الْغَایَةَ وَ اصْرِفْ عَنِّی الْعَاهَاتِ وَ الْآفَاتِ وَ اقْضِ لِی بِالْحُسْنَی فِی أُمُورِی کُلِّهَا وَ اعْزِمْ لِی بِالرَّشَادِ وَ لَا تَکِلْنِی إِلَی نَفْسِی أَبَداً یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ اللَّهُمَّ مُدَّ لِی فِی السَّعَةِ وَ الدَّعَةِ وَ جَنِّبْنِی مَا حَرَّمْتَهُ عَلَیَّ وَ وَجِّهْ لِی بِالْعَافِیَةِ وَ السَّلَامَةِ وَ الْبَرَکَةِ وَ لَا تُشْمِتْ بِیَ الْأَعْدَاءَ وَ فَرِّجْ عَنِّی الْکُرُوبَ وَ أَتْمِمْ عَلَیَّ نِعْمَتَکَ وَ أَصْلِحْ لِیَ الْحَرْثَ فِی الْإِصْلَاحِ لِأَمْرِ آخِرَتِی وَ دُنْیَایَ وَ اجْعَلْنِی سَالِماً مِنْ کُلِّ سُوءٍ مُعَافًی مِنَ الضَّرُورَةِ فِی مُنْتَهَی الشُّکْرِ وَ الْعَافِیَةِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ثُمَّ تَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَفْسٍ لَا تَشْبَعُ وَ مِنْ قَلْبٍ لَا یَخْشَعُ وَ مِنْ عِلْمٍ لَا یَنْفَعُ وَ مِنْ صَلَاةٍ لَا تُرْفَعُ وَ مِنْ دُعَاءٍ لَا یُسْمَعُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْیُسْرَ بَعْدَ الْعُسْرِ وَ الْفَرَجَ بَعْدَ الْکَرْبِ وَ الرَّخَاءَ بَعْدَ الشِّدَّةِ اللَّهُمَّ مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنْکَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَسْتَغْفِرُکَ وَ أَتُوبُ إِلَیْکَ (1).
قال فی القاموس الحرث الکسب و جمع المال و المحجة المکدودة بالحوافر و الزرع و التفتیش و التفقه انتهی و أکثر المعانی متناسبة مع تجوز أو بدونه فی منتهی الشکر أی حال کونی فی منتهاه.
ص: 94
باب چهل و یکم : تعقیبات نماز مغرب
روایات
روایت1.
مجالس الشیخ و پسرش: امام صادق علیه السلام فرمود: هرکس بعد از نماز، پیش از آنکه سخن بگوید: «بسم الله الرحمن الرحیم، لا حول و لا قوة إلا بالله العلی العظیم»،{به نام خدای بخشنده مهربان؛ هیچ نیرو و قوتی جز به سبب خدای والا مرتبه بزرگ وجود ندارد.} را هفت مرتبه تکرار کند، خداوند هفتاد نوع گرفتاری را از او دور میکند؛ و هر کس که نماز مغرب را خواند، پیش از سخن گفتن، آن را بگوید، خداوند هفتاد نوع گرفتاری را که کمترین آنها، جذام و برص است، از او دور میکند.(1)
روایت2.
مجالس ابن الشیخ و مجالس المفید: پدر محمد جعفی گفته است: با افراد زیادی در مورد چشمم شکوه میکردم، در مورد آن با امام صادق علیه السلام شکوه کردم. فرمود: آیا دعایی برای دنیا و آخرتت و کفایت کننده تو برای بیماری چشمت، به تو بیاموزم؟ گفتم: بلی؛ فرمود: در دنباله نماز صبح و نماز مغرب میگویی: {خدایا، از تو به حق محمد و خاندان محمد بر تو، میخواهم که بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و نور را در دیدگانم، و روشنگری را در دینم، و یقین را در دلم، و وارستگی را در کارم، و سلامت را در جانم، و گستردگی را در روزیام، و سپاسگزاری از تو را تا زمانی که مرا پابرجا داشتهای، قرار دهی.}(2)
روایت3.
ثواب الاعمال: ابی مغیره گفته است: از ابی الحسن علیه السلام شنیدم که میفرمود: هرکس در دنباله نماز صبح و نماز مغرب، قبل از اینکه پاهایش را بگشاید و یا با کسی سخن بگوید، بگوید: «إن الله و ملائکته یصلون علی النبی یا أیها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیماً، اللهم صل علی محمد و ذریته»،{خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود می فرستند؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، بر او درود فرستید و به فرمانش بخوبی گردن نهید؛ خدایا، بر محمد و نسل او درود فرست.}
ص: 95
مَجَالِسُ الشَّیْخِ، وَ وَلَدِهِ عَنِ الْمُفِیدِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ ابْنِ عِیسَی عَنْ یُونُسَ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ الرَّزِینِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ قَالَ بَعْدَ صَلَاةِ الصُّبْحِ قَبْلَ أَنْ یَتَکَلَّمَ- بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ
إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ یُعِیدُهَا سَبْعَ مَرَّاتٍ دَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ سَبْعِینَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلَاءِ وَ مَنْ قَالَهَا إِذَا صَلَّی الْمَغْرِبَ قَبْلَ أَنْ یَتَکَلَّمَ دَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ سَبْعِینَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلَاءِ أَهْوَنُهَا الْجُذَامُ وَ الْبَرَصُ (1).
مَجَالِسُ ابْنِ الشَّیْخِ، وَ مَجَالِسُ الْمُفِیدِ، عَنِ الْمُفِیدِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ قُولَوَیْهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مُحَمَّدٍ الْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: کُنْتُ کَثِیراً مَا أَشْتَکِی عَیْنِی فَشَکَوْتُ ذَلِکَ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقَالَ أَلَا أُعَلِّمُکَ دُعَاءً لِدُنْیَاکَ وَ آخِرَتِکَ وَ تُکْفَی بِهِ وَجَعَ عَیْنِکَ فَقُلْتُ بَلَی فَقَالَ تَقُولُ فِی دُبُرِ الْفَجْرِ وَ دُبُرِ الْمَغْرِبِ- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَ النُّورَ فِی بَصَرِی وَ الْبَصِیرَةَ فِی دِینِی وَ الْیَقِینَ فِی قَلْبِی وَ الْإِخْلَاصَ فِی عَمَلِی وَ السَّلَامَةَ فِی نَفْسِی وَ السَّعَةَ فِی رِزْقِی وَ الشُّکْرَ لَکَ أَبَداً مَا أَبْقَیْتَنِی (2).
ثَوَابُ الْأَعْمَالِ، عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی الْمُغِیرَةِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام یَقُولُ: مَنْ قَالَ فِی دُبُرِ صَلَاةِ الصُّبْحِ وَ صَلَاةِ الْمَغْرِبِ قَبْلَ أَنْ یَثْنِیَ رِجْلَیْهِ أَوْ یُکَلِّمَ أَحَداً- إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ ذُرِّیَّتِهِ
ص: 95
خدا، صد نیاز او را برآورده میکند که هفتاد در دنیا و سی در آخرت خواهد بود. - گفته است: - به او گفتم: معنی درود خدا و درود فرشتگان و درود مؤمنان چیست؟ فرمود: درود خدا، رحمت اوست؛ درود فرشتگان، پاکیزگی برای او از جانب آنان است؛ و درود مؤمنان، دعای آنان برای اوست.
از اسرار خاندان محمد صلی الله علیه و آله، - درود فرستادن بر آنان، بعد از - درود بر پیامبر و خاندان اوست. {خدایا، بر محمد و خاندان محمد، در میان گذشتگان درود فرست؛ و بر محمد و خاندان محمد، در میان باقیماندگان درود فرست؛ و بر محمد و خاندان محمد در جایگاه والاتر درود فرست؛ و بر محمد و خاندان محمد، در میان فرستادگان درود فرست؛ خدایا، به محمد، دستاویز و شرافت و برتری و مرتبه بزرگتری عطا کن؛ خدایا، من به محمد ایمان آوردهام، ولی او را ندیدهام؛ پس در قیامت از دیدن او محرومم نکن و همنشینی با او را روزیام کن و جانم را در پایبندی به دین او بستان و مرا از حوض او، نوشیدنی که گوارا و خوشگوار باشد و بعد از آن، هرگز تشنگی نباشد، بنوشان، که تو بر هر چیزی توانایی؛ خدایا، چنان که بدون دیدن، به محمد ایمان آوردم، تو نیز در بهشت صورت او را به من بشناسان؛ خدایا، از طرف من درود فراوان و سلام به روح محمد صلی الله علیه و آله برسان.}
هرکس با این صلواتها بر پیامبر صلی الله علیه و آله درود فرستد، گناهانش از بین رفته و اشتباهاتش پاک میشوند و شادیاش ادامه مییابد و دعایش پذیرفته شده و خواستهاش به او داده میشود و روزیاش گسترده میگردد و در برابر دشمنانش یاری میشود و این برای او باعث انواع خوبی میگردد و در بالاترین بهشت از یاران پیامبرش قرار میگیرد؛ اگر آنها را سه مرتبه صبحگاه و سه مرتبه در شبانگاه بگوید.(1)
روایت4.
المحاسن: از پدرش که آن را به صورت مرفوع نقل کرده و گفته است: امام علی فرزند امام حسین علیهما السلام، بعد از نماز مغرب زیاد مینشست و از خدا، یقین میخواست.(2)
روایت5.
فلاح السائل: وقتی سلام نماز مغرب را داد و از تسبیح زهرا سلام الله علیها و موارد دیگر که گذشت، فارغ شد، پس باید آنچه را که از امام صادق علیه السلام روایت شده، بگوید. حضرت فرمود: در شبانگاه و صبحگاه، در دنباله نماز واجب مغرب و عشاء ده مرتبه بگو: «أستعیذ بالله من الشیطان الرجیم»، {از بدی شیطان رانده شده، به خدا پناهنده میشوم.}
سپس بگو: «اکتبا رحمکما الله»،{بنویسید، خدا بر شما دو تا رحمت فرستد.}
ص: 96
قَضَی اللَّهُ لَهُ مِائَةَ حَاجَةٍ سَبْعِینَ فِی الدُّنْیَا وَ ثَلَاثِینَ فِی الْآخِرَةِ قَالَ قُلْتُ لَهُ مَا مَعْنَی صَلَاةِ اللَّهِ وَ صَلَاةِ مَلَائِکَتِهِ وَ صَلَاةِ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ صَلَاةُ اللَّهِ رَحْمَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ صَلَاةُ مَلَائِکَتِهِ تَزْکِیَةٌ مِنْهُمْ لَهُ وَ صَلَاةُ الْمُؤْمِنِینَ دُعَاءٌ مِنْهُمْ لَهُ وَ مِنْ سِرِّ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فِی الصَّلَاةِ عَلَی النَّبِیِّ وَ آلِهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِی الْأَوَّلِینَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِی الْآخِرِینَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِی الْمَلَإِ الْأَعْلَی وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِی الْمُرْسَلِینَ اللَّهُمَّ أَعْطِ مُحَمَّداً الْوَسِیلَةَ وَ الشَّرَفَ وَ الْفَضِیلَةَ وَ الدَّرَجَةَ الْکَبِیرَةَ اللَّهُمَّ إِنِّی آمَنْتُ بِمُحَمَّدٍ وَ لَمْ أَرَهُ فَلَا تَحْرِمْنِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ رُؤْیَتَهُ وَ ارْزُقْنِی صُحْبَتَهُ وَ تَوَفَّنِی عَلَی مِلَّتِهِ وَ اسْقِنِی مِنْ حَوْضِهِ مَشْرَباً رَوِیّاً سَائِغاً هَنِیئاً لَا أَظْمَأُ بَعْدَهُ أَبَداً إِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ اللَّهُمَّ کَمَا آمَنْتُ بِمُحَمَّدٍ وَ لَمْ أَرَهُ فَعَرِّفْنِی فِی الْجِنَانِ وَجْهَهُ اللَّهُمَّ بَلِّغْ رُوحَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله عَنِّی تَحِیَّةً کَثِیرَةً وَ سَلَاماً فَإِنَّ مَنْ صَلَّی عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله بِهَذِهِ الصَّلَوَاتِ هُدِمَتْ ذُنُوبُهُ وَ مُحِیَتْ خَطَایَاهُ وَ دَامَ سُرُورُهُ وَ اسْتُجِیبَ دُعَاؤُهُ وَ أُعْطِیَ أَمَلَهُ وَ بُسِطَ لَهُ فِی رِزْقِهِ وَ أُعِینَ عَلَی عَدُوِّهِ وَ هِیَ لَهُ سَبَبُ أَنْوَاعِ الْخَیْرِ وَ یُجْعَلُ مِنْ رُفَقَاءِ نَبِیِّهِ فِی الْجِنَانِ الْأَعْلَی یَقُولُهُنَّ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ غُدْوَةً وَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ عَشِیَّةً(1).
الْمَحَاسِنُ، عَنْ أَبِیهِ رَفَعَهُ قَالَ: کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام یُطِیلُ الْقُعُودَ بَعْدَ الْمَغْرِبِ یَسْأَلُ اللَّهَ الْیَقِینَ (2).
فَلَاحُ السَّائِلِ،: إِذَا سَلَّمَ مِنْ صَلَاةِ الْمَغْرِبِ وَ فَرَغَ مِمَّا مَرَّ مِنْ تَسْبِیحِ الزَّهْرَاءِ علیها السلام وَ غَیْرِهِ فَلْیَقُلْ مَا رَوَاهُ عَلِیُّ بْنُ الصَّلْتِ عَنْ إِسْحَاقَ وَ إِسْمَاعِیلَ ابْنَیْ مُحَمَّدِ بْنِ عَجْلَانَ عَنْ أَبِیهِمَا قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِذَا أَمْسَیْتَ وَ أَصْبَحْتَ فَقُلْ فِی دُبُرِ الْفَرِیضَةِ فِی صَلَاةِ الْمَغْرِبِ وَ صَلَاةِ الْفَجْرِ- أَسْتَعِیذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ عَشْرَ مَرَّاتٍ ثُمَّ قُلْ اکْتُبَا رَحِمَکُمَا اللَّهُ
ص: 96
{به نام خدای بخشنده مهربان؛ با ایمان به خدا، شب و روز میکنم و بر دین و سنت محمد صلی الله علیه و آله و بر دین و سنت علی علیه السلام و بر دین و سنت فاطمه سلام الله علیها و بر دین و سنت جانشینان آنها صلوات الله علیهم پایبند هستم و به نهان و آشکار آنان و به پنهان و پیدای آنان ایمان آوردهام؛ و در این شب و این روزم، از آنچه که محمد و علی و فاطمه و جانشینانشان صلی الله علیهم به خدا پناهنده شدهاند، پناهنده میشوم؛ و در آنچه به خدا روی آوردهاند، من نیز روی میآورم؛ و هیچ نیرو و قوتی جز به سبب خدا وجود ندارد.}(1)
سپس آنچه را که معاویة بن عمار از امام صادق علیه السلام روایت کرده، میگویی. فرموده است: هرکس در دنباله نماز صبح و نماز مغرب، قبل از اینکه پاهایش را بگشاید و یا با کسی سخن بگوید، یک بار بگوید: «إن الله و ملائکته یصلون علی النبی یا أیها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیماً، اللهم صل علی محمد و ذریته و علی أهل بیته»،{خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود می فرستند؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، بر او درود فرستید و به فرمانش بخوبی گردن نهید؛ خدایا، بر محمد و نسل او و بر افراد خانه او درود فرست.} خدا، صد نیاز او را برآورده میکند: هفتاد تا از آنها در آخرت و سی تا در دنیا.(2)
و نیز آنچه را که اسماعیل بن همام از ابی الحسن یعنی امام رضا علیه السلام روایت کرده است، میگوید. حضرت فرمود: امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده است: هرکس بعد از نماز مغرب، در حالی که دو زانو نشسته و پیش از اینکه سخن بگوید، و بعد از نماز صبح و پیش از اینکه سخن بگوید، هفت مرتبه بگوید: «بسم الله الرحمن الرحیم، لا حول و لا قوة إلا بالله العلی العظیم»،{به نام خدای بخشنده مهربان؛ هیچ نیرو و توانی جز به سبب خدای والا مرتبه بزرگ وجود ندارد.} خداوند هفتاد نوع گرفتاری را که کمترین آن، جذام و برص و فرمانروای سلطهگر و شیطان است، از او دور میکند.(3)
از آنچه با اسناد به محمد بن یعقوب کلینی روایت کردیم، روایتی همراه با اسناد آن در کتاب الدعاء کتاب الکافی از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: هرکس نماز صبح را بخواند و قبل از اینکه حالت زانوهایش را تغییر دهد، ده مرتبه بگوید: {هیچ خدایی جز الله وجود ندارد؛ تنهاست و شریکی برای او نیست؛ فرمانروایی و ستایش مخصوص اوست؛ زنده میکند و میمیراند و میمیراند و زنده میگرداند؛ و او زندهای است که نمیمیرد؛ هر خوبی به دست اوست و او بر هر چیزی تواناست.} و در
ص: 97
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ أَمْسَیْتُ وَ أَصْبَحْتُ بِاللَّهِ مُؤْمِناً عَلَی دِینِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ سُنَّتِهِ وَ عَلَی دِینِ عَلِیٍّ علیه السلام وَ سُنَّتِهِ وَ عَلَی دِینِ فَاطِمَةَ علیها السلام وَ سُنَّتِهَا وَ عَلَی دِینِ الْأَوْصِیَاءِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ وَ سُنَّتِهِمْ وَ آمَنْتُ بِسِرِّهِمْ وَ عَلَانِیَتِهِمْ وَ بِغَیْبِهِمْ وَ شَهَادَتِهِمْ وَ أَسْتَعِیذُ بِاللَّهِ فِی لَیْلَتِی هَذِهِ وَ یَوْمِی هَذَا مِمَّا اسْتَعَاذَ مِنْهُ مُحَمَّدٌ وَ عَلِیٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْأَوْصِیَاءُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ أَرْغَبُ إِلَی اللَّهِ فِیمَا رَغِبُوا فِیهِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ (1).
ثُمَّ یَقُولُ مَا رَوَاهُ أَبُو غَالِبٍ أَحْمَدُ بْنُ سُلَیْمَانَ الزُّرَارِیُّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیِّ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مَهْزِیَارَ عَنْ أَخِیهِ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ قَالَ بَعْدَ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَ بَعْدَ صَلَاةِ الْمَغْرِبِ قَبْلَ أَنْ یَثْنِیَ رِجْلَهُ أَوْ یُکَلِّمَ أَحَداً- إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ وَ عَلَی ذُرِّیَّتِهِ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ مَرَّةً وَاحِدَةً قَضَی اللَّهُ تَعَالَی لَهُ مِائَةَ حَاجَةٍ سَبْعِینَ مِنْهَا لِلْآخِرَةِ وَ ثَلَاثِینَ لِلدُّنْیَا(2).
وَ یَقُولُ أَیْضاً مَا رَوَاهُ أَبُو مُحَمَّدٍ هَارُونُ بْنُ مُوسَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِیدِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبَانٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ هَمَّامٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ یَعْنِی الرِّضَا علیه السلام قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: مَنْ قَالَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ هُوَ ثَانٍ رِجْلَهُ بَعْدَ الْمَغْرِبِ قَبْلَ أَنْ یَتَکَلَّمَ وَ بَعْدَ الصُّبْحِ قَبْلَ أَنْ یَتَکَلَّمَ صَرَفَ اللَّهُ تَعَالَی عَنْهُ سَبْعِینَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلَاءِ أَدْنَاهَا الْجُذَامُ وَ الْبَرَصُ وَ السُّلْطَانُ وَ الشَّیْطَانُ (3).
وَ مِمَّا رَوَیْنَاهُ بِإِسْنَادِنَا إِلَی مُحَمَّدِ بْنِ یَعْقُوبَ الْکُلَیْنِیِّ بِإِسْنَادِهِ فِی کِتَابِ الدُّعَاءِ مِنْ کِتَابِ الْکَافِی عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ صَلَّی الْغَدَاةَ فَقَالَ قَبْلَ أَنْ یَنْقُضَ رُکْبَتَیْهِ عَشْرَ مَرَّاتٍ- لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ یُمِیتُ وَ یُحْیِی وَ هُوَ حَیٌّ لَا یَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ فِی
ص: 97
مغرب نیز اینگونه کند، هیچ بندهای با کاری با فضیلتتر از این کار او، خدا را دیدار نمیکند؛ مگر اینکه او نیز چنین کرده باشد.(1)
و نیز بعد از نماز مغرب و بعد از نماز صبح بگوید: «سبحانک لا إله إلا أنت اغفر لی ذنوبی کلها جمیعاً فانه لا یغفر الذنوب کلها جمیعاً إلا أنت»،{تو منزهی، هیچ خدایی جز تو وجود ندارد، همه گناهان مرا به طور کامل بیامرز که هیچ کسی جز تو، همه گناهان را بطور کلی نمیآمرزد.} در حدیثی از امام باقر علیه السلام که از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل کرده، اینگونه برداشت میشود که وقتی بنده آن را میگوید، خداوند باشکوه به نویسندگانش میفرماید: به خاطر این بینش بندهام که بخشنده همه گناهان به طور کلی را جز من نمیداند، برای او آمرزش بنویسید.(2)
توضیح
«ثان الرجل»، یعنی پایش را از حالتی که در تشهد بود، با باز کردن هنگام برخاستن و جز آن، تغییر ندهد. منظور از عبارت «قبل أن ینقض رکبتیه» نیز همین است. در بعضی از نسخهها «قبل أن یقبض» آمده، یعنی آنها را بالا و در نزدیکی بدن آورد. در «یحیی و یمیت و یمیت و یحیی»، زنده کردن اول و همینطور میراندن اول، در دنیا است و میراندن دوم، در قبر است، پس به طور ضمنی بر زنده کردن دیگر نیز دلالت میکند؛ ولی از آنجا که مدت این زنده کردن کوتاه است، آن را به صراحت بیان نکرده است؛ و زنده کردن دوباره، در آخرت است. زنده کردن و میراندن در رجعت را به خاطر عمومی نبودن و شامل همه نشدن آن، ذکر نکرده است؛ هرچند احتمال دارد میراندن دومی اشاره به آن باشد. همچنین بعید نیست منظور از هر قسمت، جنس میراندن و زنده کردن باشد و تکرار، برای بیان استمرار داشتن و فراوان بودن آن است.
عبارت «إلا من جاء» این اشکال را دارد که اگر عملی مانند عمل او بیاورد، چگونه با فضیلتتر از عمل او میشود؟ مگر اینکه گفته شود: اعمال دیگری همراه آن عمل داشته باشد؛ نتیجه اینکه هیچ عمل دیگری با فضیلتتر از این عمل نیست، مگر اینکه - عملهای دیگری - به آن ضمیمه شود که در این صورت، مجموع آنها با فضیلتتر میشود.
مؤلف
شیخ و کفعمی و ابن الباقی و دیگران، بیشتر دعاهای پیش گفته را آوردهاند و بر آن، افزودهاند: سپس ده مرتبه بگو: «ما شاء الله لا قوّة إلّا بالله أستغفر الله»،{هرچه خدا بخواهد؛ هیچ توانی جز به سبب خدا وجود ندارد؛ از خدا آمرزش میخواهم.} و میگوید: {خدایا، از تو آنچه را که موجب رحمتت و سبب آمرزشت میشود، و سالم بودن از هر گناه و بهره بردن از هر
ص: 98
الْمَغْرِبِ مِثْلَهَا لَمْ یَلْقَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَبْدٌ بِعَمَلٍ أَفْضَلَ مِنْ عَمَلِهِ إِلَّا مَنْ جَاءَ بِمِثْلِ عَمَلِهِ (1).
وَ یَقُولُ أَیْضاً: بَعْدَ صَلَاةِ الْمَغْرِبِ وَ بَعْدَ صَلَاةِ الْفَجْرِ- سُبْحَانَکَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی کُلَّهَا جَمِیعاً فَإِنَّهُ لَا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ کُلَّهَا جَمِیعاً إِلَّا أَنْتَ فَقَدْ رَوَی الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی أَیُّوبَ- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ یَرْفَعُهُ إِلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فِی حَدِیثٍ هَذَا الْمُرَادُ مِنْهُ أَنَّ الْعَبْدَ إِذَا قَالَ ذَلِکَ قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ لِلْکَتَبَةِ اکْتُبُوا لِعَبْدِیَ الْمَغْفِرَةَ بِمَعْرِفَتِهِ أَنَّهُ لَا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ کُلَّهَا جَمِیعاً إِلَّا أَنَا(2).
ثان رجله أی لم یغیرها عما کانت علیه فی التشهد ببسطها بالقیام أو غیر ذلک و هو المراد بقوله قبل أن ینقض رکبتیه و فی بعض النسخ قبل أن یقبض أی یرفعهما مقربا لهما إلی بدنه یحیی و یمیت و یمیت و یحیی الإحیاء الأول فی الدنیا و کذا الإماتة أولا و الإماتة الثانیة فی القبر فتدل ضمنا علی إحیاء آخر و لما کانت مدة تلک الحیاة قلیلة لم یذکرها صریحا و الإحیاء ثانیا فی الآخرة و لم یذکر الإحیاء و الإماتة فی الرجعة لعدم عمومهما و شمولهما لکل أحد مع أنه یحتمل أن تکون الإماتة الثانیة إشارة إلیه و لا یبعد أن یکون المراد بکل من الفقرتین جنس الإماتة و الإحیاء و التکریر لبیان استمرارهما و کثرتهما.
قوله علیه السلام إلا من جاء فیه أنه إذا جاء بمثل عمله کیف یکون أفضل من عمله إلا أن یقال المراد أنه جاء بأعمال أخر مع هذا العمل و الحاصل أنه لا یکون عمل آخر أفضل من هذا العمل إلا إذا انضم إلیه فیکون المجموع أفضل.
وَ ذَکَرَ الشَّیْخُ (3) وَ الْکَفْعَمِیُّ وَ ابْنُ الْبَاقِی وَ غَیْرُهُمْ أَکْثَرَ الْأَدْعِیَةِ الْمُتَقَدِّمَةِ وَ زَادُوا عَلَیْهَا: ثُمَّ قُلْ عَشْراً مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ یَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مُوجِبَاتِ رَحْمَتِکَ وَ عَزَائِمَ مَغْفِرَتِکَ وَ السَّلَامَةَ مِنْ کُلِّ إِثْمٍ وَ الْغَنِیمَةَ مِنْ کُلِ
ص: 98
نیکی و نجات یافتن از آتش و از هر گرفتاری و دستیابی به بهشت و رضوان و خانه سلامت و همسایگی پیامبرت محمد صلی الله علیه و آله را خواستارم؛ خدایا، هر نعمتی برای ما وجود دارد، از آن توست، هیچ خدایی جز تو وجود ندارد، از تو آمرزش میخواهم و به سوی تو باز میگردم.}(1) سپس به خاطر کم بودن وقت نافلههای مغرب، بیشتر تعقیبات را بعد از نافلهها ذکر کردهاند.
سید - که روانش پاک باد - در فلاح السائل گفته است: قبل از خواندن نافلههای مغرب، زیاد تعقیبات به جای نیاور؛ چرا که برترین وقت بجای آوردن نافلههای نماز مغرب، تا از بین رفتن شفق از کرانه مغرب است. پایان.(2)
شهید - که خدا روانش را پاک گرداند- در الذکری گفته است: شیخ مفید گفته است: نافله مغرب را بعد از تسبیح و قبل از تعقیب انجام بده؛ چنانکه پیامبر صلی الله علیه و آله، زمانی که به - تولد امام - حسن علیه السلام مژده داده شد، چنین کرد و دو رکعت نماز شکر به جای آورد و زمانی که به - تولد امام - حسین علیه السلام مژده داده شد، دو رکعت نماز خواند و تا فارغ شدن از آن، تعقیب به جای نیاورد. ابن جنید، سخن گفتن و نیز انجام هیچ کاری را بین نافله مغرب و نماز مغرب مستحب نمیداند.
سپس گفته است: اگر گفته شود وقت آن، یعنی نافله تا وقت خود نماز مغرب، ادامه دارد، چنین چیزی امکان دارد؛ زیرا نافله مغرب تابع نماز مغرب است، هرچند با فضیلتتر آن است که قبل از هر چیزی به جز تسبیح، به آن اقدام شود. وی - که رحمت خدا بر او باد- در النفلیه، به تأخیر انداختن تعقیب آن تا زمان فارغ شدن از نافلههای آن را از امور اختصاصی نماز مغرب برشمرده است.
مؤلف
شاید رعایت هر دو امر باهم، بهتر باشد؛ به این صورت که ابتدا آن تعقیبات را که با نافلههایی که میخواهد بجای آورد، منافات نداشته باشد، انجام دهد، سپس باقیمانده آنها را با تأخیر انجام میدهد؛ چرا که در خبر آمده است که تعقیب نماز واجب از نماز نافله برتر است و روایاتی نیز در این باره که در زمان نماز واجب نافلهای وجود ندارد، وارد شده است.(3)
ص: 99
بِرٍّ وَ النَّجَاةَ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ کُلِّ بَلِیَّةٍ وَ الْفَوْزَ بِالْجَنَّةِ وَ الرِّضْوَانَ فِی دَارِ السَّلَامِ وَ جِوَارَ نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله اللَّهُمَّ مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنْکَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَسْتَغْفِرُکَ وَ أَتُوبُ إِلَیْکَ (1).
ثم ذکروا أکثر التعقیبات بعد النوافل لضیق وقت النوافل.
قال السید قدس سره فی فلاح السائل و لا تکثر فی تعقیب المغرب قبل أن تصلی نوافلها لأن أفضل وقت نوافل صلاة المغرب إلی زوال الشفق من أفق المغرب انتهی (2).
و قال الشهید قدس الله سره فی الذکری قال المفید تفعل نافلة المغرب بعد التسبیح و قبل التعقیب کما فعلها النبی صلی الله علیه و آله لما بشَّر بالحسن علیه السلام فإنه صلی رکعتین شکرا فلما بشر بالحسین علیه السلام صلی رکعتین و لم یعقب حتی فرغ منها و ابن الجنید لا یستحب الکلام و لا عمل شی ء بینها و بین المغرب.
ثم قال و لو قیل بامتداد وقتها أی النافلة بوقت المغرب أمکن لأنها تابعة لها و إن کان الأفضل المبادرة بها قبل کل شی ء سوی التسبیح و عد ره فی النفلیة مما یختص بالمغرب تأخیر تعقیبها إلی الفراغ من راتبتها.
و لعل الأولی رعایة الأمرین معا بأن یأتی بالتعقیبات ما لا ینافی ما یرید الإتیان به من النوافل ثم یؤخر البقیة إذ یأتی فی الخبر أن تعقیب الفریضة أفضل من النافلة و قد وردت الأخبار بأن لا نافلة فی وقت الفریضة(3).
ص: 99
و آنچه به تأخیر انداختن تعقیبات مغرب را تأیید میکند، روایتی است که شیخ مفید در کتاب ارشادش از امام محمد تقی علیه السلام نقل کرده است که زمانی که با دختر مأمون ازدواج کرد و خواست او را به مدینه ببرد، در حالی که مردم او را همراهی میکردند، به طرف خیابان باب الکوفه حرکت کرد و هنگام غروب خورشید، به دارالمسیب رسید؛ در آنجا فرود آمد و وارد مسجد شد و در فضای آن، درخت سدری بود که دیگر میوه نمیآورد؛ کوزهای خواست و در کنار تنه درخت وضو گرفت و برای خواندن نماز مغرب با جماعت، ایستاد؛ در رکعت اول، حمد و «إذا جاء نصر الله و الفتح» و در رکعت دوم، حمد و «قل هو الله أحد» را خواند و قبل از رکوع، قنوت گرفت و رکعت سوم را نیز خواند و تشهد را گفت و سلام داد؛ سپس اندکی، در حالی که ذکر میگفت، نشست و بدون اینکه تعقیب بگوید، برخاست چهار رکعت نافله خواند و بعد از آن، تعقیب خواند و دوتا سجده شکر بجای آورد .
وقتی تمام شد، مردم به درخت سدر نگاه کردند و دیدند میوهای تازه آورده است، پس شگفت زده شدند و از آن خوردند و آن را سدری شیرین و بدون هسته یافتند؛ سپس آن را ترک کردند و از بین رفت.(1)
مؤلف
این خبر در قسمت نافلههای مغرب نیز به نقل از خرائج، خواهد آمد. این، همان طور که ما گفتیم، اشاره به فاصله انداختن دارد؛ به این دلیل که سخن او: «من غیر أن یعقب»، حمل بر این میشود که او زیاد تعقیبات را نخواند، به دلیل عبارت قبلی او که «یذکر الله»،{ذکر خدا را میگفت.} و آنچه خواهد آمد، به این تصریح کرده است.
همچنین در خبر رجاء بن ابی ضحاک خواهد آمد که امام رضا علیه السلام، بعد از اینکه سلام نماز مغرب را داد، در محل نمازش نشست و «سبحان الله و الحمد لله و الله اکبر و لا إله إلا الله و ما شاء الله» میگفت؛ سپس یک سجده شکر کرد و سرش را بالا آورد و بدون اینکه سخنی بگوید، برخاست و چهار رکعت نماز خواند، سپس بعد از سلام دادن، نشست و فراوان تعقیبات گفت.
شیخ از ابی العلاء خفّاف، از امام جعفر صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود: هرکس بعد از خواندن نماز
ص: 100
وَ یُؤَیِّدُ التَّأْخِیرَ مَا رَوَاهُ الْمُفِیدُ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ فِی إِرْشَادِهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الثَّانِی علیه السلام: أَنَّهُ لَمَّا تَزَوَّجَ بِنْتَ الْمَأْمُونِ وَ حَمَلَهَا قَاصِداً إِلَی الْمَدِینَةِ سَارَ إِلَی شَارِعِ بَابِ الْکُوفَةِ وَ النَّاسُ مَعَهُ یُشَیِّعُونَهُ فَانْتَهَی إِلَی دَارِ الْمُسَیَّبِ عِنْدَ مَغِیبِ الشَّمْسِ فَنَزَلَ وَ دَخَلَ الْمَسْجِدَ وَ کَانَ فِی صَحْنِهِ نَبْقَةٌ لَمْ تَحْمِلْ بَعْدُ فَدَعَا بِکُوزٍ فِیهِ مَاءٌ فَتَوَضَّأَ فِی أَصْلِ النَّبْقَةِ وَ قَامَ فَصَلَّی بِالنَّاسِ صَلَاةَ الْمَغْرِبِ فَقَرَأَ فِی الْأُولَی الْحَمْدَ وَ إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ وَ قَرَأَ فِی الثَّانِیَةِ الْحَمْدَ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ قَنَتَ قَبْلَ رُکُوعِهِ وَ صَلَّی الثَّالِثَةَ وَ تَشَهَّدَ وَ سَلَّمَ ثُمَّ جَلَسَ هُنَیْئَةً یَذْکُرُ اللَّهَ وَ قَامَ مِنْ غَیْرِ أَنْ یُعَقِّبَ فَصَلَّی النَّوَافِلَ أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ وَ عَقَّبَ بَعْدَهُ وَ سَجَدَ سَجْدَتَیِ الشُّکْرِ فَلَمَّا انْتَهَی النَّاسُ إِلَی النَّبْقَةِ رَأَوْهَا وَ قَدْ حَمَلَتْ حَمْلًا جَنِیّاً فَتَعَجَّبُوا وَ أَکَلُوا مِنْهَا فَوَجَدُوهُ نَبْقاً حُلْواً لَا عَجَمَ لَهُ فَوَدَّعُوهُ وَ مَضَی (1).
سیأتی هذا الخبر فی نوافل المغرب نقلا عن الخرائج أیضا و هو یومی إلی ما ذکرنا من التوسط لأن قوله من غیر أن یعقب محمول علی أنه لم یعقب کثیرا لقوله قبل ذلک یذکر الله و ما سیأتی مصرح بذلک.
وَ سَیَأْتِی أَیْضاً فِی خَبَرِ رَجَاءِ بْنِ أَبِی الضَّحَّاکِ: أَنَّ الرِّضَا علیه السلام کَانَ إِذَا سَلَّمَ عَنِ الْمَغْرِبِ جَلَسَ فِی مُصَلَّاهُ یُسَبِّحُ اللَّهَ وَ یُحَمِّدُهُ وَ یُکَبِّرُهُ وَ یُهَلِّلُهُ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ سَجَدَ سَجْدَةَ الشُّکْرِ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ لَمْ یَتَکَلَّمْ حَتَّی یَقُومَ فَیُصَلِّی أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ ثُمَّ یَجْلِسُ بَعْدَ التَّسْلِیمِ فِی التَّعْقِیبِ مَا شَاءَ اللَّهُ.
وَ رَوَی الشَّیْخُ عَنْ أَبِی الْعَلَاءِ الْخَفَّافِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام قَالَ: مَنْ صَلَّی
ص: 100
مغرب، به تعقیبات بپردازد و بدون اینکه سخنی بگوید، دو رکعت نماز بخواند، آن دو رکعت برای او در علیین نوشته میشود و اگر چهار رکعت بخواند، برای او یک حج پذیرفته شده نوشته میشود؛ و این به طور خلاصه، دلالت بر مقدم بودن تعقیبات دارد.
شگفت آنکه شیخ این خبر را دلیلی برای شیخ مفید بیان کرده است. مقدم بودن سجده شکر و یا مؤخر بودن آن را در قسمت خودش به طور مفصل خواهیم آورد؛ إنشاءالله.
روایت6.
الکافی: امام کاظم علیه السلام فرموده است: بعد از خواندن نماز مغرب، پایت را دراز نکن و با کسی سخن نگو، مگر اینکه صد مرتبه گفته باشی: «بسم الله الرحمن الرحیم، و لا حول و لا قوة إلا بالله العلی العظیم»،{به نام خدای بخشنده مهربان؛ و هیچ نیرو و توانی جز به سبب خدای والا مرتبه بزرگ وجود ندارد.} هر کس آن را صد مرتبه در مغرب و صد مرتبه در صبح بگوید، خداوند صد نوع گرفتاری را که کمترین آن، جذام و برص و فرمانروای سلطهگر و شیطان است، از او دور میکند.(1)
روایت7.
فلاح السائل: از تعقیبات مخصوص نماز مغرب، آن است که از امیرالمؤمنین علیه السلام، برای دعا در دنباله نمازهای واجب پنجگانه، و از جمله نماز مغرب روایت شده است:{خدایا، هر چیز نیکویی از سوی من را بپذیر و هر چیز ناشایستی از سوی من را نیکو گردان؛ خدایا، ناشایستی را که از من نیکو گردانیدهای، مرا بر آن چیره نگردان، و هرچه را که از نفسم تباه کرده ام، برایم نیکو گردان. خدایا، از هر گناهی که بدنم با سلامتی داده شده از سوی تو، بر آن توانا گشته، و دستم به کمک نعمت بخشیده شده از سوی تو، به آن یازیده است، و با وجود گستردگی نعمت تو، به سوی آن دست دراز کردم، و با پوشش تو، آن را از مردم پنهان کردم، و در آن به گذشت بزرگوارانه تو دل بستم، آمرزش میخواهم. خدایا، از هر گناهی که از آن به سوی تو توبه کرده و بر انجام آن پشیمان شدهام، و از تو شرمسار گشته ولی بر آن مصمم بودهام، و به سوی تو گریختهام و خود در فکر ادامه آن بودهام، از آن برگشته و باز به طرف آن روی آوردهام، از تو آمرزش میخواهم. خدایا، از هر گناهی که آن را میدانستم یا به آن نادان بودم، به یاد آن بودم یا فراموش کرده بودم، از روی اشتباه انجام دادم یا عمداً مرتکب شدم، که آن از گناهانی است که بیتردید جانم در گرو آن است، هرچند آن را فراموش کرده یا نسبت به آن بیتوجه بودهام، از تو آمرزش میخواهم.
خدایا، از هر گناهی که با دست خودم بر خودم جنایت کردم، و در آن از هوسم پیروی کردم؛ یا در آن برای دیگری تلاش کردم؛؛ یا از طریق آن، کسی را که از من پیروی میکرد، به گمراهی کشاندم؛ یا با کسی که مرا منع میکرد، ستیز کردم؛ یا از روی نادانی او را از خود راندم؛ یا در راه آن، به راهنمایی دیگری خوشرویی نشان دادم؛ یا میل و هوسم مرا به طرف آن لغزاند، از تو آمرزش میخواهم. خدایا، از همه چیزهایی که در آن، تو را اراده کرده بودم ولی آنچه که برای تو نبود، در نیت من وارد
ص: 101
الْمَغْرِبَ ثُمَّ عَقَّبَ وَ لَمْ یَتَکَلَّمْ حَتَّی یُصَلِّیَ رَکْعَتَیْنِ کُتِبَتَا لَهُ فِی عِلِّیِّینَ فَإِنْ صَلَّی أَرْبَعاً کُتِبَتْ لَهُ حَجَّةٌ مَبْرُورَةٌ.
و هذا یدل علی تقدیم التعقیب فی الجملة.
و العجب أن الشیخ ذکر هذا الخبر حجة للمفید و أما تقدیم سجدة الشکر و تأخیرها فسنفصل الکلام فی بابه إن شاء الله.
الْکَافِی، بِسَنَدِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ زَیْدٍ قَالَ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام: إِذَا صَلَّیْتَ الْمَغْرِبَ فَلَا تَبْسُطْ رِجْلَکَ وَ لَمْ تُکَلِّمْ أَحَداً حَتَّی تَقُولَ مِائَةَ مَرَّةٍ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ مِائَةَ مَرَّةٍ فِی الْمَغْرِبِ وَ مِائَةَ مَرَّةٍ فِی الْغَدَاةِ فَمَنْ قَالَهَا رَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ مِائَةَ نَوْعٍ مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلَاءِ أَدْنَی نَوْعٍ مِنْهَا الْبَرَصُ وَ الْجُذَامُ وَ الشَّیْطَانُ وَ السُّلْطَانُ (1).
فَلَاحُ السَّائِلِ: وَ مِنْ تَعْقِیبِ فَرِیضَةِ الْمَغْرِبِ مَا یَخْتَصُّ بِهَا مَا رُوِیَ عَنْ مَوْلَانَا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام مِنَ الدُّعَاءِ عَقِیبَ الْخَمْسِ الْمَفْرُوضَاتِ فَمِنْهَا بَعْدَ صَلَاةِ الْمَغْرِبِ اللَّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنِّی مَا کَانَ صَالِحاً وَ أَصْلِحْ مِنِّی مَا کَانَ فَاسِداً اللَّهُمَّ لَا تُسَلِّطْنِی عَلَی فَسَادِ مَا أَصْلَحْتَ مِنِّی وَ أَصْلِحْ لِی مَا أَفْسَدْتُهُ مِنْ نَفْسِی اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَغْفِرُ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ قَوِیَ عَلَیْهِ بَدَنِی بِعَافِیَتِکَ وَ نَالَتْهُ یَدِی بِفَضْلِ نِعْمَتِکَ وَ بَسَطْتُ إِلَیْهِ یَدِی بِسَعَةِ رِزْقِکَ وَ احْتَجَبْتُ فِیهِ عَنِ النَّاسِ بِسِتْرِکَ وَ اتَّکَلْتُ فِیهِ عَلَی کَرِیمِ عَفْوِکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَغْفِرُکَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ تُبْتُ إِلَیْکَ مِنْهُ وَ نَدِمْتُ عَلَی فِعْلِهِ وَ اسْتَحْیَیْتُ مِنْکَ وَ أَنَا عَلَیْهِ وَ رَهِبْتُکَ وَ أَنَا فِیهِ رَاجَعْتُهُ وَ عُدْتُ إِلَیْهِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَغْفِرُکَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ عَلِمْتُهُ أَوْ جَهِلْتُهُ ذَکَرْتُهُ أَوْ نَسِیتُهُ أَخْطَأْتُهُ أَوْ تَعَمَّدْتُهُ هُوَ مِمَّا لَا أَشُکُّ أَنَّ نَفْسِی مُرْتَهَنَةٌ بِهِ وَ إِنْ کُنْتُ أُنْسِیتُهُ وَ غَفَلْتُ عَنْهُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَغْفِرُکَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ جَنَیْتُهُ عَلَیَّ بِیَدِی وَ آثَرْتُ فِیهِ شَهْوَتِی أَوْ سَعَیْتُ فِیهِ لِغَیْرِی أَوِ اسْتَغْوَیْتُ فِیهِ مَنْ تَابَعَنِی أَوْ کَابَرْتُ فِیهِ مَنْ مَنَعَنِی أَوْ قَهَرْتُهُ بِجَهْلِی أَوْ لَطُفْتُ فِیهِ بِحِیلَةٍ غَیْرِی أَوِ اسْتَزَلَّنِی إِلَیْهِ مَیْلِی وَ هَوَایَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَغْفِرُکَ مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ أَرَدْتُ بِهِ وَجْهَکَ فَخَالَطَنِی فِیهِ مَا لَیْسَ لَکَ وَ شَارَکَنِی
ص: 101
شد، و چیزی که موجب ناخالصی عمل نسبت به تو میشد، با من در آن شریک شد، از تو آمرزش میخواهم. درباره چیزی که بر خودم عهد کرده بودم ولی هوسم با آن مخالفت کرد، از تو آمرزش میخواهم. خدایا، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و مرا از آتش برهان، و با فضل خودت بر من ببخش.
خدایا، از تو به احترام ذات بزرگوار و جاودانه و پایدارت که با نور آن، آسمانها و زمین نورانی گشته و با آن، تاریکیهای خشکی و دریا برچیده شده و با آن، امور جن و انسان اداره میشود، میخواهم که بر محمد و آل محمد درود فرستی و جایگاه مرا نیکو بگردانی، به خاطر رحمتی که داری، ای بهترین رحم کنندگان.}(1)
توضیح
«فخالطنی فیه ما لیس لک»، یعنی نیتی که خوش نمیداری؛ یا اینکه به سوی تو برنمیگردد، مانند اینکه هدف از آن، بهشت یا رهایی از آتش باشد، که این دو به سوی او باز میگردند؛ یا بدعتی باشد که با دستور یا رضایت تو سازگار نباشد؛ بند بعدی نیز چنین است.
روایت8.
فلاح السائل: همچنین از تعقیبات مخصوص نماز مغرب، آن است که از سرورمان فاطمه سلام الله علیها برای دعا در دنباله نمازهای پنجگانه روایت شده و آن عبارت است از: {سپاس خدایی را که ستایشش را گویندگان نمیتوانند به شمارش آورند؛ و سپاس خدایی را که نعمتهایش را شمارندگان نمیتوانند بشمارند؛ و سپاس خدایی را که حق او را تلاشگران نمیتوانند به جای آورند؛ و هیچ خدایی جز الله اول و آخر وجود ندارد؛ و هیچ خدایی جز الله ظاهر و باطن وجود ندارد؛ و هیچ خدایی جز الله زنده کننده و میراننده وجود ندارد؛ و خدای صاحب نعمت بزرگتر است؛ و خدای صاحب پایداری همیشگی بزرگتر است؛ و سپاس خدایی را که دانشمندان نمیتوانند علم او را درک کنند؛ و نادانان از بردباری او نمیکاهند؛ و ستایشگران به ستایش او نمیرسند، و توصیفگران، قادر به وصف او نیستند و آفریدگان، تعریف او را به نیکویی نمیتوانند.
سپاس مخصوص خدایی است که دارنده حکومت و ملکوت، و بزرگی و جبروت، و عزت و بزرگی و زیبایی و بزرگواری، و ترس و زیبایی، و عزت و قدرت، و توان و نیرو، و بخشش و چیرگی، و برتری و بخشش، و عدل و حق، و آفرینش و برتری، و والایی و بزرگواری، و فضیلت و حکمت، و توانگری و گشایش، و دادن و گرفتن، و بردباری و دانایی، و دلیل قاطع، و نعمت فراوان، و ستایش نیکوی زیبا، و موهبتهای بزرگوارانه، فرمانروای دنیا و آخرت و بهشت و آتش و هرچه در آنها است، میباشد؛ خدایی که مبارک و والامرتبه گشته است.
سپاس مخصوص خدایی است که اسرار نهانها را میداند و بر آنچه دلها در خود پوشیده دارند، آگاهی دارد و از این رو، از او
ص: 102
فِیهِ مَا لَمْ یَخْلُصْ لَکَ وَ أَسْتَغْفِرُکَ بِمَا عَقَدْتُهُ عَلَی نَفْسِی ثُمَّ خَالَفَهُ هَوَایَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعْتِقْنِی مِنَ النَّارِ وَ جُدْ عَلَیَّ بِفَضْلِکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ الْبَاقِی الدَّائِمِ الَّذِی أَشْرَقَتْ بِنُورِهِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ وَ کُشِفَتْ بِهِ ظُلُمَاتُ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ دُبِّرَتْ بِهِ أُمُورُ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُصْلِحَ شَأْنِی بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ (1).
فخالطنی فیه ما لیس لک أی نیة لا ترضاها أو لا ترجع إلیک کما إذا کان الغرض الجنة أو الخلاص من النار فإنهما یرجعان إلیه تعالی أو بدعة لا توافق أمرک و رضاک و کذا الفقرة التی تلیها.
فَلَاحُ السَّائِلِ،: وَ مِنْ تَعْقِیبِ فَرِیضَةِ الْمَغْرِبِ أَیْضاً مَا یَخْتَصُّ بِهَا مِمَّا رُوِیَ عَنْ مَوْلَاتِنَا فَاطِمَةَ علیها السلام مِنَ الدُّعَاءِ عَقِیبَ الْخَمْسِ الصَّلَوَاتِ وَ هُوَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا یُحْصِی مَدْحَهُ الْقَائِلُونَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا یُحْصِی نَعْمَاءَهُ الْعَادُّونَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا یُؤَدِّی حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُونَ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْمُحْیِی الْمُمِیتُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ ذُو الطَّوْلِ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ ذُو الْبَقَاءِ الدَّائِمُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا یُدْرِکُ الْعَالِمُونَ عِلْمَهُ وَ لَا یَسْتَخِفُّ الْجَاهِلُونَ حِلْمَهُ وَ لَا یَبْلُغُ الْمَادِحُونَ مِدْحَتَهُ وَ لَا یَصِفُ الْوَاصِفُونَ صِفَتَهُ وَ لَا یُحْسِنُ الْخَلْقُ نَعْتَهُ.: وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ ذِی الْمُلْکِ وَ الْمَلَکُوتِ وَ الْعَظَمَةِ وَ الْجَبَرُوتِ وَ الْعِزِّ وَ الْکِبْرِیَاءِ وَ الْبَهَاءِ وَ الْجَلَالِ وَ الْمَهَابَةِ وَ الْجَمَالِ وَ الْعِزَّةِ وَ الْقُدْرَةِ وَ الْحَوْلِ وَ الْقُوَّةِ وَ الْمِنَّةِ وَ الْغَلَبَةِ وَ الْفَضْلِ وَ الطَّوْلِ وَ الْعَدْلِ وَ الْحَقِّ وَ الْخَلْقِ وَ العَلَاءِ وَ الرِّفْعَةِ وَ الْمَجْدِ وَ الْفَضِیلَةِ وَ الْحِکْمَةِ وَ الْغِنَاءِ وَ السَّعَةِ وَ الْبَسْطِ وَ الْقَبْضِ وَ الْحِلْمِ وَ الْعِلْمِ وَ الْحُجَّةِ الْبَالِغَةِ وَ النِّعْمَةِ السَّابِغَةِ وَ الثَّنَاءِ الْحَسَنِ الْجَمِیلِ وَ الْآلَاءِ الْکَرِیمَةِ مَلِکِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ مَا فِیهِنَّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی عَلِمَ أَسْرَارَ الْغُیُوبِ وَ اطَّلَعَ عَلَی مَا تُجِنُّ الْقُلُوبُ فَلَیْسَ عَنْهُ
ص: 102
هیچ رفتن و گریزی نیست؛ سپاس مخصوص خدایی است که در فرمانرواییاش بزرگمنش و در جایگاهش با عزت و در حکومتش غلبهگر و در انتقامش قوی و در بالای عرش خود قرار گرفته، بر آفرینش خود آگاه و به آنچه از علم خود اراده کند، رسنده است. سپاس مخصوص خدایی است که با کلماتش آسمانهای محکم برپا داشته شدهاند و زمینهای هموار ثابت گردیدهاند و کوههای استوار میخ مانند نصب گردیدهاند و بادهای بارورکننده به جریان میافتند و ابرها در فضای آسمان به حرکت در میآیند و دریاها در محدوده خود میایستند و دلها از هراس او به لرزه میافتند و اربابان در مقابل پروردگاری او در هم میشکنند؛ مبارک گشتهای ای شمارنده قطرههای باران و برگهای درختان و زنده کننده بدنهای مردگان برای گرد آوردن.
منزهی تو ای صاحب شکوه و بزرگواری؛ با دور افتاده نیازمندی که به صورت پناهنده و دادخواه به سوی تو آمده، و با کسی که به درگاه تو بار انداخته و به دنبال رضایت تو بوده و بامدادان به سوی تو آمده و در پیشگاه تو به زانو نشسته و از آنچه که بر تو پوشیده نیست، برای تو شکایت آورده، چه میکنی؟ پس ای خدا، بهره من از دعایم را محرومیت، و سهم من از آنچه که از تو آرزو میکردم، خواری نباشد؛ ای کسی که ازلی بوده و خواهد بود و همانند آن، برای همیشه بر هر کسی، نسبت به آنچه انجام میدهد، برپای است؛ ای کسی که روزهای دنیا را از بین رونده، و ماههایش را جابجا شونده و سالهایش را دور زننده قرار داده است؛ و تو دائمی بوده و زمانها در تو تأثیر و روزگاران در تو تغییر ایجاد نمیکند؛ ای کسی که هر روزی نزد او تازه، و هر نوع روزی نزد او، برای ناتوان و توانمند و زورمند، آماده است؛ روزیها را بین آفریدگان نقسیم کرده و بین مور و گنجشک، برابر قرار دادهای.
خدایا، آن هنگام که ایستادن و اقامت گزیدن برای مردم تنگ گردد، از تنگی اقامتگاه به تو پناه میآوریم؛ خدایا، وقتی که روز قیامت بر گناهکاران طولانی شود، آن روز را برای ما، مانند فاصله بین دو نماز، کوتاه کن؛ خدایا، آن هنگام که خورشید به جمجمهها نزدیک میشود، به گونهای که بین آن و جمجمهها به اندازه یک میل فاصله باشد، و بر گرمای آن به مقدار گرمای دهها سال افزوده گردد، پس ما از تو میخواهیم ما را در سایه ابر خود بگیری و در حالی که مردم در آن جایگاه رها باشند، برای ما منبرها و تختهایی قرار دهی که بر آنها بنشینیم؛ بپذیر ای پروردگار جهانیان.
از تو میخواهم ای خدا، به حق این ستایشها که مرا بیامرزی و از من بگذری و به بدنم لباس سلامتی بپوشاندی و سلامت در دینم را به من روزی گردانی، پس در حالی که به اجابت تو در مورد خواستهام امیدوارم، از تو میخواهم؛ و در حالی که میدانم دعای مرا میشنوی، تو را میخوانم؛ پس دعایم را بشنو و امیدم را قطع مکن و ستودنم را برمگردان و خواستهام را از من دریغ مدار که من نیازمند خشنودی تو هستم و به آمرزش تو نیاز دارم؛ از تو درخواست میکنم و از رحمت تو مأیوس نیستم؛ تو را میخوانم و از خشم تو در امان نیستم؛ ای پروردگار، پس برای من اجابت کن و با بخششت بر من منت گذار و در حال مسلمان بودنم جانم را بستان و مرا به نیکان ملحق کن؛ پروردگارا، فضل خودت را از من باز ندار، ای نعمت دهنده، و مرا خوار شده به خودم
ص: 103
مَذْهَبٌ وَ لَا مَهْرَبٌ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُتَکَبِّرِ فِی سُلْطَانِهِ الْعَزِیزِ فِی مَکَانِهِ الْمُتَجَبِّرِ فِی مُلْکِهِ الْقَوِیِّ فِی بَطْشِهِ الرَّفِیعِ فَوْقَ عَرْشِهِ الْمُطَّلِعِ عَلَی خَلْقِهِ وَ الْبَالِغِ لِمَا أَرَادَ مِنْ عِلْمِهِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی بِکَلِمَاتِهِ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ الشِّدَادُ وَ ثَبَتَتِ الْأَرَضُونَ الْمِهَادُ وَ انْتَصَبَتِ الْجِبَالُ الرَّوَاسِی الْأَوْتَادُ وَ جَرَتِ الرِّیَاحُ اللَّوَاقِحُ وَ سَارَ فِی جَوِّ السَّمَاءِ السَّحَابُ وَ وَقَفَتْ عَلَی حُدُودِهَا الْبِحَارُ وَ وَجِلَتِ الْقُلُوبُ مِنْ مَخَافَتِهِ وَ انْقَمَعَتِ الْأَرْبَابُ لِرُبُوبِیَّتِهِ تَبَارَکْتَ یَا مُحْصِیَ قَطْرِ الْمَطَرِ وَ وَرَقِ الشَّجَرِ وَ مُحْیِیَ أَجْسَادِ الْمَوْتَی لِلْحَشْرِ سُبْحَانَکَ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ مَا فَعَلْتَ بِالْغَرِیبِ الْفَقِیرِ إِذَا أَتَاکَ مُسْتَجِیراً مُسْتَغِیثاً مَا فَعَلْتَ بِمَنْ أَنَاخَ بِفِنَائِکَ وَ تَعَرَّضَ لِرِضَاکَ وَ غَدَا إِلَیْکَ فَجَثَا بَیْنَ یَدَیْکَ یَشْکُو إِلَیْکَ مَا لَا یَخْفَی عَلَیْکَ فَلَا یَکُونَنَّ یَا رَبِّ حَظِّی مِنْ دُعَائِی الْحِرْمَانَ وَ لَا نَصِیبِی مِمَّا أَرْجُو مِنْکَ الْخِذْلَانَ یَا مَنْ لَمْ یَزَلْ وَ لَا یَزُولُ کَمَا لَمْ یَزَلْ قَائِماً عَلَی کُلِّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ یَا مَنْ جَعَلَ أَیَّامَ الدُّنْیَا تَزُولُ وَ شُهُورَهَا تَحُولُ وَ سِنِیهَا تَدُورُ وَ أَنْتَ الدَّائِمُ لَا تُبْلِیکَ الْأَزْمَانُ وَ لَا تُغَیِّرُکَ الدُّهُورُ یَا مَنْ کُلُّ یَوْمٍ عِنْدَهُ جَدِیدٌ وَ کُلُّ رِزْقٍ عِنْدَهُ عَتِیدٌ لِلضَّعِیفِ وَ الْقَوِیِّ وَ الشَّدِیدِ قَسَمْتَ الْأَرْزَاقَ بَیْنَ الْخَلَائِقِ فَسَوَّیْتَ بَیْنَ الذَّرَّةِ وَ الْعُصْفُورِ اللَّهُمَّ إِذَا ضَاقَ الْمُقَامُ بِالنَّاسِ فَنَعُوذُ بِکَ مِنْ ضِیقِ الْمُقَامِ اللَّهُمَّ إِذَا طَالَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ عَلَی الْمُجْرِمِینَ فَقَصِّرْ ذَلِکَ الْیَوْمَ عَلَیْنَا کَمَا بَیْنَ الصَّلَاةِ إِلَی الصَّلَاةِ اللَّهُمَّ إِذَا أَدْنَیْتَ الشَّمْسَ مِنَ الْجَمَاجِمِ فَکَانَ بَیْنَهَا وَ بَیْنَ الْجَمَاجِمِ مِقْدَارَ مِیلٍ وَ زِیدَ فِی حَرِّهَا حَرُّ عَشْرِ سِنِینَ فَإِنَّا نَسْأَلُکَ أَنْ تُظِلَّنَا بِالْغَمَامِ وَ تَنْصِبَ لَنَا الْمَنَابِرَ وَ الْکَرَاسِیَّ نَجْلِسُ عَلَیْهَا وَ النَّاسُ یَنْطَلِقُونَ فِی الْمُقَامِ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذِهِ الْمَحَامِدِ إِلَّا غَفَرْتَ لِی وَ تَجَاوَزْتَ عَنِّی وَ أَلْبَسْتَنِی الْعَافِیَةَ فِی بَدَنِی وَ رَزَقْتَنِی السَّلَامَةَ فِی دِینِی فَإِنِّی أَسْأَلُکَ وَ أَنَا وَاثِقٌ بِإِجَابَتِکَ إِیَّایَ فِی مَسْأَلَتِی وَ أَدْعُوکَ وَ أَنَا عَالِمٌ بِاسْتِمَاعِکَ دَعْوَتِی فَاسْتَمِعْ دُعَائِی وَ لَا تَقْطَعْ رَجَائِی وَ لَا تَرُدَّ ثَنَائِی وَ لَا تُخَیِّبْ دُعَائِی أَنَا مُحْتَاجٌ إِلَی رِضْوَانِکَ وَ فَقِیرٌ إِلَی غُفْرَانِکَ وَ أَسْأَلُکَ وَ لَا آیَسُ مِنْ رَحْمَتِکَ وَ أَدْعُوکَ وَ أَنَا غَیْرُ مُحْتَرِزٍ مِنْ سَخَطِکَ یَا رَبِّ وَ اسْتَجِبْ لِی وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِعَفْوِکَ وَ تَوَفَّنِی مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ رَبِّ لَا تَمْنَعْنِی فَضْلَکَ یَا مَنَّانُ وَ لَا تَکِلْنِی
ص: 103
وامگذار، ای مهربان.
خدایا، هنگام بر زمین افتادنم به هنگام دوری از دوستانم و بر تنهاییام، به هنگام قرار گرفتنم بر قبر و بر غربتم، به هنگام روبرو شدنم با تو برای حساب، رحم کن؛ پروردگارا، از آتش به تو پناه میآورم، پس مرا پناه ده؛ پروردگارا، از آتش به تو پناه میآورم، پس مرا پناه ده؛ پروردگارا، از آتش به تو میگریزم، پس مرا از آن دور کن؛ پروردگارا، به خاطر گرفتاریها از تو رحم میخواهم، پس بر من رحم کن؛ پروردگارا، در مورد آنچه نادانی کردهام، از تو آمرزش میخواهم، پس مرا بیامرز؛ پروردگارا، به خاطر نیازمندی، دعا مرا به پیشگاه تو آورد، پس نومیدم نکن؛ ای بزرگوار دارنده نعمتها و نیکی و بخشش.
سرور من، ای نیک و ای مهربان، در میان کسانی که به سوی تو زاری میکنند، دعای مرا نیز بپذیر؛ و در میان کسانی که با شیون ناله و فریاد میزنند، بر گریه من رحم کن؛ و آسایش مرا در روزی که از دنیا بیرون میآیم، در دیدارت قرار بده؛ و در بین مردگان، ای بزرگ امید، زشتی مرا بپوشان؛ و هنگام تنها روانه شدنم به گودال خود، بر من مهربانی کن؛ تویی آرزوی من و خواستگاه من، و آگاه به آنچه در توجیه خواسته خود اراده میکنم؛ پس ای برآورده کننده حاجتها، حاجت مرا برآورده ساز که شکایت به سوی توست و تو، یاریگر و مورد امید هستی؛ از گناهان به سوی تو میگریزم، پس مرا بپذیر؛ و از عدل تو به آمرزشت پناه میجویم، پس مرا دریاب؛ و از انتقام تو به بخششت امان میگیرم، پس مرا ببخش؛ و از عذاب تو به سوی رحمتت آسایش میجویم، پس نجاتم بده؛ و با اسلام به تو نزدیکی میجویم، پس نزدیکم گردان؛ و از ترس بزرگ مرا ایمن ساز، و در سایه عرش خودت بر من سایه افکن، و دو برابر از رحمت خود را بر من ارزانی دار، و از دنیا به طور سالم نجاتم ده، و از تاریکیها به سوی روشنایی بیرونم آور، و در روز قیامت روسفیدم گردان، و به آسان از من حساب بگیر، و مرا به خاطر پوشیدههایم رسوا مساز و در برابر آزمایش خودت، بر من شکیبایی ده، و همان طور که از یوسف بدی و کار زشت را دور کردی، از من نیز دور کن، و آنچه را که توان تحمل آن را ندارم، بر عهده من قرار نده، و به سوی خانه سلامت راهنماییام کن، و با قرآن به من سود رسان، و با گفتار استوار، مرا استوار ساز، و از شیطان رانده شده، مرا نگاه دار، و با نیرو و توان و غلبه خودت، مرا در امان گیر، و با بردباری و علم و رحمت بیکران خودت، مرا از جهنم نجات ده، و در بهشت فردوس خودت سکونت بده، و نگریستن به روی خودت را روزیام کن، و مرا به پیامبرت محمد صلی الله علیه و آله ملحق کن، و مرا از شیطانها و رهروان آنها و بدی هر دارنده بدی بسنده باش.
خدایا، دشمنانم و هرکسی را که با من نیرنگ کند، اگر دست به کار شوند، دلاوریشان را به ترس تبدیل کن و جمعشان را پراکنده ساز و سلاحشان را کند گردان و چهارپایانشان را زمینگیر نما و بادهای شدید و تندرهای شکننده را تا زمانی که آتش آنان را در بر بگیرد، بر آنان مسلط گردان. آنان را از دژهایشان فرود آور و در اختیار گرفتن آنان را برای ما ممکن ساز، بپذیر ای پروردگار جهانیان؛ خدایا، بر محمد و خاندان محمد درود فرست،
ص: 104
إِلَی نَفْسِی مَخْذُولًا یَا حَنَّانُ رَبِّ ارْحَمْ عِنْدَ فِرَاقِ الْأَحِبَّةِ صَرْعَتِی وَ عِنْدَ سُکُونِ الْقَبْرِ وَحْدَتِی وَ فِی مَفَازَةِ الْقِیَامَةِ غُرْبَتِی وَ بَیْنَ یَدَیْکَ مَوْقُوفاً لِلْحِسَابِ فَاقَتِی رَبِّ أَسْتَجِیرُ بِکَ مِنَ النَّارِ فَأَجِرْنِی رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنَ النَّارِ فَأَعِذْنِی رَبِّ أَفْزَعُ إِلَیْکَ مِنَ النَّارِ فَأَبْعِدْنِی رَبِّ أَسْتَرْحِمُکَ مَکْرُوباً فَارْحَمْنِی رَبِّ أَسْتَغْفِرُکَ لِمَا جَهِلْتُ فَاغْفِرْ لِی رَبِّ قَدْ أَبْرَزَنِی الدُّعَاءُ لِلْحَاجَةِ إِلَیْکَ فَلَا تُؤْیِسْنِی یَا کَرِیمُ ذَا الْآلَاءِ وَ الْإِحْسَانِ وَ التَّجَاوُزِ سَیِّدِی یَا بَرُّ یَا رَحِیمُ اسْتَجِبْ بَیْنَ الْمُتَضَرِّعِینَ إِلَیْکَ دَعْوَتِی وَ ارْحَمْ مِنَ الْمُنْتَحِبِینَ بِالْعَوِیلِ عَبْرَتِی وَ اجْعَلْ فِی لِقَائِکَ یَوْمَ الْخُرُوجِ مِنَ الدُّنْیَا رَاحَتِی وَ اسْتُرْ بَیْنَ الْأَمْوَاتِ یَا عَظِیمَ الرَّجَاءِ عَوْرَتِی وَ اعْطِفْ عَلَیَّ عِنْدَ التَّحَوُّلِ وَحِیداً إِلَی حُفْرَتِی إِنَّکَ أَمَلِی وَ مَوْضِعُ طَلِبَتِی وَ الْعَارِفُ بِمَا أُرِیدُ فِی تَوْجِیهِ مَسْأَلَتِی فَاقْضِ یَا قَاضِیَ الْحَاجَاتِ حَاجَتِی فَإِلَیْکَ الْمُشْتَکَی وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ الْمُرْتَجَی أَفِرُّ إِلَیْکَ هَارِباً مِنَ الذُّنُوبِ فَاقْبَلْنِی وَ أَلْتَجِئُ مِنْ عَدْلِکَ إِلَی مَغْفِرَتِکَ فَأَدْرِکْنِی وَ أَلْتَاذُ بِعَفْوِکَ مِنْ بَطْشِکَ فَامْنَعْنِی وَ أَسْتَرْوِحُ رَحْمَتَکَ مِنْ عِقَابِکَ فَنَجِّنِی وَ أَطْلُبُ الْقُرْبَةَ مِنْکَ بِالْإِسْلَامِ فَقَرِّبْنِی وَ مِنَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ فَآمِنِّی وَ فِی ظِلِّ عَرْشِکَ فَظَلِّلْنِی وَ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِکَ فَهَبْ لِی وَ مِنَ الدُّنْیَا سَالِماً فَنَجِّنِی وَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ فَأَخْرِجْنِی وَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَبَیِّضْ وَجْهِی وَ حِسَاباً یَسِیراً فَحَاسِبْنِی وَ بِسَرَائِرِی فَلَا تَفْضَحْنِی وَ عَلَی بَلَائِکَ فَصَبِّرْنِی وَ کَمَا صَرَفْتَ عَنْ یُوسُفَ السُّوءَ وَ الْفَحْشَاءَ فَاصْرِفْهُ عَنِّی وَ مَا لَا طَاقَةَ لِی بِهِ فَلَا تُحَمِّلْنِی وَ إِلَی دَارِ السَّلَامِ فَاهْدِنِی وَ بِالْقُرْآنِ فَانْفَعْنِی وَ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فَثَبِّتْنِی وَ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ فَاحْفَظْنِی وَ بِحَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ وَ جَبَرُوتِکَ فَاعْصِمْنِی وَ بِحِلْمِکَ وَ عِلْمِکَ وَ سَعَةِ رَحْمَتِکَ مِنْ جَهَنَّمَ فَنَجِّنِی وَ جَنَّتَکَ الْفِرْدَوْسَ فَأَسْکِنِّی وَ النَّظَرَ إِلَی وَجْهِکَ فَارْزُقْنِی وَ بِنَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فَأَلْحِقْنِی وَ مِنَ الشَّیَاطِینِ وَ أَوْلِیَائِهِمْ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ ذِی شَرٍّ فَاکْفِنِی اللَّهُمَّ وَ أَعْدَائِی وَ مَنْ کَادَنِی إِنْ أَتَوْا بَرّاً فَجَبِّنْ شَجِعَهُمْ فُضَّ جُمُوعَهُمْ کَلِّلْ سِلَاحَهُمْ عَرْقِبْ دَوَابَّهُمْ سَلِّطْ عَلَیْهِمُ الْعَوَاصِفَ وَ الْقَوَاصِفَ أَبَداً حَتَّی تُصْلِیَهُمُ النَّارَ أَنْزِلْهُمْ مِنْ صَیَاصِیهِمْ وَ أَمْکِنَّا مِنْ نَوَاصِیهِمْ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
ص: 104
درودی که اولینها را با نیکان و پیشوای فرستادگان و آخرین پیامبران و راهبر خوبی و کلید رحمت، حاضر کند.
خدایا، ای پروردگار خانه حرام، و ماه حرام، و پروردگار مشعر الحرام، و پروردگار رکن و مقام، و پروردگار حل و احرام، از ما به روح محمد، درود و سلام فرست؛ سلام بر تو ای فرستاده خدا، سلام بر تو ای امانتدار خدا، سلام بر تو ای محمد بن عبدالله، سلام و رحمت خدا و برکتهای او بر تو باد، که او، همان طور که توصیف کردهای، نسبت به مؤمنان بسیار دلسوز و مهربان بود؛ خدایا، به او برترین چیزی را که از تو بخواهد، و برترین چیزی را که تو برای او بخواهی، و برترین چیزی را که تا روز قیامت از تو برای او درخواست شود، عطا کن؛ بپذیر ای پروردگار جهانیان.}(1)
توضیح
«و لا یستخف الجاهلون حمله»، یعنی نادانی آنان سبب کم و سبک شدن بردباری او نمیشود که خشم گیرد و در انتقام گرفتن شتاب ورزد. فیروزآبادی گفته است: «الحول»، یعنی زیرکی و ظریف بینی و قدرت تصرف، جمع «الحیلة» است؛ و گفته است: «جنه اللیل و علیه جنّاً و أجنّه»، یعنی رو را پوشاند، و هر چیزی که از تو پوشیده باشد، بر تو «جنّ» شده است. عبارت «فی مکانه»، یعنی در مرتبه و منزلت والایش، و کلمه «فی» نزد بیشتر علما حمل بر - حرف جر - تعلیلیه میشود. «فوق عرشه»، یعنی بر عرش چیرگی دارد، یا عرش بزرگی و شکوه. در عبارت «البالغ لما أراد»، لام، زیاده است، مانند این کلام خداوند «نزاعة للشوی»،(2){پوستِ سر و اندام را برکننده است.}، یا به معنی «إلی»{به} است، مانند «أوحی لها»،(3){ بدان وحی کرده است.}. «من علمه»، یعنی از معلوماتش، یا به سبب علمی که به آن دارد، آن را اراده کند، ولی اولی آشکارتر است. «بکلماته»، یعنی با تقدیراتش، یا داناییهایش، یا با ارادههایش که آن را با لفظ کن (باش) اظهار میکند، یا منظور از کلمات، نامهای بزرگش میباشد.
«قامت السموات الشداد»، یعنی آسمانهای محکم شده، که گذشت روزگاران در آن تأثیر نمیگذارد. در عبارت «و تثبت الأرضون المهاد»، «المهاد» یعنی گهواره، مفرد بودن آن با در نظر گرفتن تک تک آنها بوده، یا اینکه همه آنها را به منزله یک گهواره در نظر گرفته است. همانا به خاطر هماهنگ کردن با کلام خداوند «ألم نجعل الأرض مهاداً»،(4){آیا زمین را گهواره ای نگردانیدیم؟} آن را مفرد آورده است که در اینجا جمع «المهد» است و آن چیزی است که برای بچه تهیه میشود، مانند «سهم» که جمع آن «سهام» است. «الرواسی»، یعنی استوار شدهها؛ «الأوتاد» به این خاطر است که مانند میخ در زمین، آن را از لرزیدن و متلاشی شدن باز میدارد؛ همان گونه که خدای متعال فرموده است: «و ألقی فی الأرض رواسی
ص: 105
صَلَاةً یَشْهَدُ الْأَوَّلُونَ مَعَ الْأَبْرَارِ وَ سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ وَ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ وَ قَائِدِ الْخَیْرِ وَ مِفْتَاحِ الرَّحْمَةِ اللَّهُمَّ رَبَّ الْبَیْتِ الْحَرَامِ وَ الشَّهْرِ الْحَرَامِ وَ رَبَّ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَ رَبَّ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ وَ رَبَّ الْحِلِّ وَ الْإِحْرَامِ بَلِّغْ رُوحَ مُحَمَّدٍ مِنَّا التَّحِیَّةَ وَ السَّلَامَ سَلَامٌ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ سَلَامٌ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللَّهِ سَلَامٌ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ فَهُوَ کَمَا وَصَفْتَهُ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ اللَّهُمَّ أَعْطِهِ أَفْضَلَ مَا سَأَلَکَ وَ أَفْضَلَ مَا سُئِلْتَ لَهُ وَ أَفْضَلَ مَا أَنْتَ مَسْئُولٌ لَهُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ آمِینَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ (1).
و لا یستخف الجاهلون حلمه أی لا یصیر جهلهم سببا لقلة حلمه و خفته لیغضب و یعاجل بالنقمة و قال الفیروزآبادی الحول الحذق و جودة النظر و القدرة علی التصرف و جمع الحیلة و قال جنّه اللیل و علیه جنا و أجنه ستره و کل ما ستر عنک فقد جنّ عنک قوله علیه السلام فی مکانه أی فی درجته و منزلته الرفیعة و کلمة فی الأکثر تحتمل التعلیلیة فوق عرشه أی مسلّطا علیه أو عرش العظمة و الجلال البالغ لما أراد اللام زائدة کما فی قوله تعالی نَزَّاعَةً لِلشَّوی (2) أو بمعنی إلی نحو أَوْحی لَها(3) من علمه أی من معلوماته أو إرادة بسبب علمه به و الأول أظهر بکلماته أی تقدیراته أو علومه أو إراداته المعبر عنها بکن أو أسماؤه العظام.
قامت السماوات الشداد أی المحکمات التی لا یؤثر فیها مرور الدهور و ثبتت الأرضون المهاد المهاد الفراش و الوحدة باعتبار کل واحدة منها أو الجمیع بمنزلة فراش واحد و إنما وحد موافقة لقوله تعالی أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً(4) و هنا جمع المهد الذی یتهیأ للصبی کسهم و سهام و الرواسی الثوابت و الأوتاد لأنها بمنزلة الوتد فی الأرض تمنعها عن التزلزل و التفتت کما قال تعالی وَ أَلْقی فِی الْأَرْضِ رَواسِیَ
ص: 105
أن تمید بکم»،(1){و در زمین کوه های استوار بیفکند تا [مبادا زمین] شما را بجنباند.} یعنی به این خاطر که مبادا شما را بجنباند و حرکت دهد. امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده است: «وتّد بالصخور میدان أرضه»،{به وسیله صخرهها، صحنه زمین را میخکوب کرد.} سخن در این مورد، پیش از این در کتاب آسمان و جهان گذشت.
«و الریاح اللواقح» اشاره به کلام خدای سبحان «و أرسلنا الریاح لواقح»،(2){و
بادها را باردارکننده فرستادیم.} دارد. و «ملاقح»، جمع «ملقحة»، یعنی درخت و ابر را بارور میسازد، به خاطر اینکه آن را برمیانگیزد؛ و گفته میشود «لواقح»، یعنی حمل کنندگان، زیرا ابرها را حمل میکند و متراکم میسازد و دور میکند و سپس بر آنها میگذرد و آن را فرو میریزد؛ این کلام خدای متعال: «حتی إذا أقلت سحاباً»،(3) {تا آن گاه که ابرهای گرانبار را بردارند.} دلالت بر آن دارد؛ یعنی حمل کرد. ضمیر در «حدودها» به آسمان برمیگردد؛ زیرا در کرانههای آن دیده میشود. جوهری گفته است: «قمعته و أقمعته، فانقمع» به معنی این است که بر او چیره شدم و او را به خواری کشاندم و او ذلیل شد.
«یا من کل یوم عنده جدید»، یعنی در آن روز از ابتدا شروع میکند، نه اینکه بنا را بر کارهای روز گذشته بنهد، مانند این کلام او «کل یوم هو فی شأن»،(4){هر زمان، او در کاری است.} یا به این معنا است که او زمانبردار نیست که زمانهایی بر او بگذرد و او را کهنه سازد، بلکه هر روزی پیش او تازه است، گویی در مقایسه با آن، قبلاً در نزد او زمانی نبوده است؛ یا به این معنی که هر روز از زمانهای گذشته و آینده پیش علم او حاضر است و به آنچه در آنها هست، آگاه است. جوهری گفته است: «العتید»، یعنی حاضر و آماده.
«فسوَّیت بین الذرة و العصفور»، یعنی میان آن دو و میان هر چیزی که بزرگتر از آن دو است، و از آنها غافل نبوده و آنها را به خاطر کوچکی و پستیشان فروگذار نکرده است؛ یا روزی را بین افراد این دو گروه نیز برابر تقسیم کردهای و هیچ یک از آنان را ترک نگفتهای، چه رسد به آنچه که بزرگتر از آن اوست. «إذا ضاق المقام»، یعنی در روز برپا شدن رستاخیز. در عبارت «للحاجة إلیک»، ظرف متعلق به «الحاجة» یا «أبرزنی» یا هر دو، به گونه تنازع است. «النحیب» و «الانتحاب»، بلند کردن صدا با گریه است، مانند «العویل» و «الاعوال». «و اجعل فی لقائک» یعنی رسیدن به رحمت تو، یا دیدن امور آخرت. «المشتکی» مصدر است .
در القاموس آمده است: «اللوذ بالشیء» به معنی پوشاندن با چیزی و سنگر گرفتن در آن است، مانند «اللواذ و اللیاذ»، و
ص: 106
أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ (1) أی لئلا تمید و تتحرک بکم وَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: وَتَّدَ بِالصُّخُورِ مَیَدَانَ أَرْضِهِ.
و قد مر الکلام فیه فی کتاب السماء و العالم.
و الریاح اللواقح إشارة إلی قوله سبحانه وَ أَرْسَلْنَا الرِّیاحَ لَواقِحَ (2) یعنی ملاقح جمع ملقحة أی تلحق الشجر و السحاب لأنها تهیجه و یقال لواقح أی حوامل لأنها تحمل السحاب و تقله و تصرفه ثم تمر به فتذره یدل علیه قوله تعالی حَتَّی إِذا أَقَلَّتْ سَحاباً(3) أی حملت و الضمیر فی حدودها راجع إلی السماء لأنها تری علی آفاقها و قال الجوهری قمعته و أقمعته بمعنی أی قهرته و أذللته فانقمع.
یا من کل یوم عنده جدید أی یستأنف فیه ما یرید و لا یبنیه علی الیوم السابق کقوله کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ (4) أو المعنی أنه لیس بزمانی یرد عل