نام کتاب : ........................ ریشه ها و جلوه های تشیّع و حوزۀ علمیّۀ اصفهان - جلد اوّل
مؤلّف: ........................میر سیّد حجّة موحّد أبطحی موسوی اصفهانی
حروفچینی و صفحه آرائی:........................محبّ الزّهراء علیها السلام اصفهان
لیتوگرافی و چاپ : ............................ أمیر - قم
تاریخ انتشار : ........................................... عید سعید غدیر خم 1418 قمری
ناشر : .............................. دفتر تبلیغات ألمهدی ( عج ) اصفهان
قیمت : .......................2000 تومان
اصفهان - حوزۀ علمیّه - مدرسۀ صدر و مدرسۀ ذوالفقار
میر سیّد حجّة موحّد أبطحی
ص:1
ص:2
نقش مساجد اصفهان
در فعّالیتهای درسی و حوزه ای
ص:3
بسم الله الرحمن الرحیم
اَلحَمدُلِلِّه رَبَّ العالَمین وَصَلَّی اللهُ عَلی سَیَّدِنا وَنَبِیَّنا البَشیرِ النَّذیر الَّذی بُعِثَ رَحمَةً لِلعالَمینَ مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّییِّنَ وَعَلی آلِهِ َوعِترَتِهِ الطَّیَّبینَ الطّاهِرینَ لاسِیّما بَقِیَّةِ اللهِ فی الاَرَضینَ، اَلحُجَّةِ بنِ الحَسَنِ العَسکَری؛عَجَّلَ اللهُ فَرَجَه وَلَعنَةُ اللهِ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنِ اِلی قیامِ یَومِ الّدینِ .
ص:4
از أوّلین روزهای تاریخ إسلام، مساجد، محلّ تعلیم و تعلّم ، و مذاکرۀ علمی بوده ، و مسجدهای بزرگ و درجه أوّل إسلامی ، همانند : «مسجد اَلحرام » و « مسجد اَلنّبی صَلّی اللَّهِ عَلَیْهِ وَ ألِه » و « مسجد کوفه » و ... ، جایگاه تشکیل مجالس درس و بحث و تحقیق بوده ، و در حوزه های بزرگ ، در شهرهای مختلف ، همانند : نجف أشرف ، قم ، اصفهان ، مشهد و ... ، برای فعّالیتهای درسی و علمی ، از مساجد بهره برداری شده و می شود .
در شهر و حوزۀ علمیّۀ اصفهان ، در طول تاریخ ، بسیاری از مساجد بزرگ و کوچک ، جایگاه تعلیم و تعلّم و مذاکره و مباحثۀ علمی بوده ، و ما در این بخش ، تعدادی از مساجد را ، مورد بحث قرار داده ، و پس از معرّفی إجمالی ، اشاره ای به نقش آنها در زمینۀ فعاّلیّت های حوزه ای می نمائیم .
و اینک با ترتیب تقریبی زمان فعالیّتِ علمی ، مساجدی را نام می بریم :
مسجد قدیمیِ بسیار بزرگی است در شهر تاریخیِ اصفهان ، در حوالی میدان کهنه ، در محلّۀ بوإسحاقیّه ، که در حال حاضر، در نزدیکیِ فلکۀ سبزه میدان (میدان قیام) و خیابان هاتف واقع گردیده است .
این مسجد عظیم و بی نظیر ، که تأسیس أوّلیۀ آن به دورۀ ورود اسلام ، به ایران و اصفهان بر می گردد، در حقیقت مجموعه ای از معماری ها و آثار هنریِ
ص:5
دوره های بعد از اسلامِ تاریخ ایران است ، و یادگارهائی أرزشمند از أدوار گوناگون ایران إسلامی را در خود جای داده است ، و می توان به خوبی ، تحوّلات معماریِ دوره های إسلامیِ تاریخ ایران را ، در مدّت هزار سال ، در آن مطالعه نمود . گنبد جنوبی و شمالی مسجد ، ایوانهای چهارگانه ، مناره های بلند و زیبا، صحن بسیار بزرگ و باشکوه ، سردربهای متعدّد و با عظمت ، چهل ستونها و شبستان های بزرگ و جالب ، غرفه ها و حجره ها ، گچ بری ها و کاشی کاری های متنوّع ، خطوط زیبا و کتیبه های جالب و گوناگون ، و نیز سایر خصوصیات متعدّد و متنوّع این مسجد ، هر بخشی از آن، نشانه ای از معماری و هنرِ دوره های سلجوقیان ، مغولها ، آل مظفّر ، تیموریان ، آق قویونلوها ، صفویّه ، قاجاریّه و ... می باشد .
مسجد جمعۀ اصفهان ، در نوشتۀ بزرگانی از دانشمندان و محقّقان و سیّاحان قدیم ، همانند : ابن حوقل و مَقْدسی و مافرّوخی و ناصر خسرو ، و ابن أثیر و یاقوت حموی ، مورد توجّه قرار گرفته ، و باستان شناسهای بزرگی ، همانند : پرفسور پوپ (صاحب شش جلد کتاب بررسی هنرهای ایران ) و آقای گُدار ( صاحب مجموعه ای در چند جلد تحت عنوان آثار ایران ) و ...، تحقیقات بسیار گسترده ای را در مورد این مجموعۀ بی نظیر أنجام داده ، و عرضه نموده اند ، و در کتابهای أرزشمندی ، همانند : گنجینه آثار تاریخی اصفهان ( أثر دکتر لطف الله هنرفر) و آثار ملّی اصفهان ( أثر رفیعی مهرآبادی ) و دیگر کتابهای تاریخ و جغرافیای اصفهان ، بخش بسیار وسیعی ، به معرّفی خصوصیّات و مزایای گوناگون این مسجد ، اختصاص یافته است .
به عنوان نمونه ، یک جمله کوتاه و گویا و أرزشمند ، از پرفسور پوپ ، ایران
ص:6
شناس مشهور ، دربارۀ این مسجد عظیم نقل مینمائیم ، او چنین نوشته است (1)
این بنا، با عظمت خاموش و جدّی و أسرار آمیزش
یکی از زیباترین آثار معماری جهان است
از زمانهای قدیم ، مسجد جامع محل تعلیم و تربیت دینی در اصفهان بوده ، تا آنجا که مافرّوخی اصفهانی ( که از علماء بزرگ اصفهان در قرن پنجم بوده ) در کتاب محاسن اصفهان ، چنین توضیح داده است : برای هر نماز ، کمتر از پنج هزار نفر در آن اجتماع نمیکنند ، پهلوی هر ستونی از مسجد ، استادی ( شیخی ) قرار دارد ، که جماعتی از طالبین علم ، گِرد او را گرفته ، به وظیفۀ درس و ریاضت نفس ، اشتغال دارند . آراستگیِ این محل ، به واسطۀ مناظرۀ فقهاء ، و مباحثۀ علماء و مجادلۀ متکلّمین و پند دادن واعظ ها، و ... ، است ... ، در برابر این مسجد ، کتابخانه ای با حجرات و مخزن کتاب وجود دارد، که استاد و رئیس ، أبواَلعبّاس ، أحمد ضبّی آن را ساخته ، و او کتب مربوط به همه گونه از علوم و دانشها را که به مرور ایّام ، فضلا و ادباء سابق انتخاب کرده اند ، در این کتابخانه جمع نموده است ، و فهرست این کتابخانه مشتمل بر سه جلد بزرگ است ، که در برگیرنده کتابهائی در تفسیر قرآن و حدیث و علم نحو و صرف و لغت و شعر و أدب و تاریخ و منطق و ریاضیّات و طبیعیّات و الهیّات و سایر علوم و دانشها می باشد (2).
در این مرکز علمی ، دانشمندان و بزرگانی ، همانند : حمزۀ اصفهانی و أبوعلی
ص:7
مسکویه و حافظ أبونعیم اصفهانی و اسماعیل ( صاحب ) ابن عبّاد ، و أبوعبداَلله معصومی و مفضّل بن سعد مافرّوخی اصفهانی و ... ، فعّالیّت علمی داشته اند (1) و از مفاخر علمی این مسجد تاریخی ، به شمار می روند .
در مسجد جمعه ( جامع ) اصفهان ، آثاری از دورۀ دیالمه مشاهده می شود ، و ایوانِ جنوبیِ مسجد، هنوز به نام صفۀ صاحب معروف است ، و معلوم می شود که صاحب ، اسمعیل بن عبّاد ( چهرۀ برجستۀ شیعه ) در بنائی که سابقاً در محلّ این ایوان سلجوقی وجود داشته ، به تدریس می پرداخته است (2) .
جدّ مادری علاّمۀ مجلسی ( کمال اَلدّین درویش محمّد اصفهانی (3) ) در صفۀ درویش ، درس حدیث میگفته است ، و علاّمه ، ملاّ محمّد تقی مجلسی ، در چهلستون مسجد ، در زاویۀ جنوب غربی مسجد جامع تدریس می نموده ، و علاّمه ملاّ محمّد باقر مجلسی، به جای پدر خود تدریس می کرده ، و لذا در زبان مردم ، این قسمت ، به عنوان مَدْرس مجلسی نامیده میشود . در أیّام زمستان که هوا سرد بوده ، روزهای آفتابی در صفۀ درویش ( محل تدریس کمال اَلدّین
ص:8
درویش محمّد ) و در مواقع برف و باران ، در شبستانِ چراغیِ مسجد ، معروف به طِنِبی ، تدریس می فرموده است (1).
در دوره ملاّ محمّد تقی مجلسی ، در هر گوشه ای از مسجد جامع ، حوزۀ درسی و جلسۀ مذاکرۀ مباحثِ علمی ، منعقد بوده است (2) .
عظمت و گسترش میدان فعّالیّت علمی علاّمه ، ملاّ محمّد باقر مجلسی ، از یک طرف ، و منصب های رسمیِ آن بزرگمرد در زمان خود ، از قبیل منصب شیخ ألإسلامی ، منصب إمامت جمعه و ...، از طرف دیگر، و خُلق و خوی أرزشمند آن پیشوای عالیقدر ، از دیگر سوی ، سبب شد که از شهرهای دور و نزدیک ، مهاجرت علماء و طلاّب علوم دینیّه ، به سوی اصفهان أنجام گیرد ، و خانۀ علاّمۀ مجلسی و مَدْرس او ( در مسجد جامع ) و کتابخانۀ پربرکت آن بزرگمرد ، کعبۀ آمالِ طالبان علم و تحقیق گردد، و حوزۀ درسی علاّمۀ مجلسی ، جمعیّت أنبوهی از طلاّب و علماء و فضلاء را در بر گیرد، تا جائی که دو نفر از بزرگان شاگردان علاّمۀ مجلسی ، یعنی : میرزا عبداَلله أفندی (صاحب ریاض اَلعلماء ) و سیّد نعمت اَلله جزائری ، که هر دو از مفاخر شیعه و حوزۀ علمیّۀ اصفهان ، و از مبرّزین شاگردان علاّمۀ مجلسی بوده اند ، تعداد شاگردان علاّمۀ مجلسی را متجاوز از یکهزار نفر نوشته اند (3) و این سخن نشانۀ رونق بسیار و جالب توجّه ، برای حوزۀ درسی علاّمۀ مجلسی می باشد .
ص:9
نسخه ای از کتاب من لا یحضره اَلفقیه شیخ صدوق را، شخصی به نام أبو اَلحسن بن معزّ اَلدّین محمّد قهجاورستانی ، در تاریخ ششم رجب 1060، در مسجد جامع قدیم اصفهان نوشته است ، و همین کتاب را کاتب یاد شده ، در نزد ملاّ محمّد تقی مجلسی خوانده ، و تصحیح نموده است ، و دستخطّ مرحوم مجلسی ( ملاّ محمّد تقی ) در زمینه تأیید تصحیح و قرائت کتاب یاد شده ، در آخر جزء چهارم کتاب ، مرقوم شده است ، نسخۀ یاد شده ، در کتابخانۀ آستان قدس رضوی موجود میباشد (1).
مفضّل بن سعد ( مافَرّوخی اصفهانی ) که از علماء بزرگ قرن پنجم هجری میباشد ، در کتاب محاسن اصفهان ، دو جامع بزرگ را مورد معرّفی قرار داده ، یکی جامع بزرگ عتیق ( مسجد جامع مشهور ) دوّم جامع جدید کوچک ، مشهور به جورجیر ، که این دوّمی را ، کافی آلکفاة ، صاحب بن عبّاد ساخته است، و از نظر استحکام و صلابت ، برتری دارد بر جامع عتیق.
... قَد اُوتِیَ فَضْلاً عَلی اَلْجامِعِ اَلأکْبَرِ ، فی صَلابَةِ اَلأطْیانِ وَ اَرْتِفاعِ اَلْمَکانِ وَ اَسْتِحْکامِ اَلْبُنْیانِ ، وَ اَلْمَنارَةِ اَلَّتی أجْمَعَ اَلْمُهَنْدِسُونَ عَلی أنَّهُ لَمْ یُبْنَ فی اَلْعالَمِ اَرْشَقُ مِنْها قَدّاً وَ اَتَّمُ مَدّاً وَ اَدَقُّ عَمَلاً وَ اَحْکَمُ تَفْضیلاً وَ جُمَلاً ... إرْتِفاعُها مِأةُ ذِراعٍ وَ سَطْحُها
ص:10
باعٌ فی باعٍ . وَ فی کَلِّ ما عَدَّدَتْهُ وَ سَرَّدَتْهُ مِنَ اَلْمَساجِدِ وَ اَلْخانِکاهاتِ وَدارِاَلْکُتُبِ ، لِلْفُقَهاءِ مَدارِسُ ، و لِلأُدَباءِ مَجالِسُ ، وَ لِلشُّعَراءِ مَواسِمُ وَ مَآنِسُ وَ ... (1).
چنانچه ملاحظه می نمائید ، مافرّوخی ، این مسجد را از نظر استحکام و اَرزشمندی و بلندی مناره ( یکصد ذراع = تقریباً پنجاه متر ) بر مسجد جامع کبیر ترجیح داده ، و سپس فعّالیّت های عمرانی اصفهان را ، در زمینۀ تأسیس مساجد و مدارس و کتابخانه ها و ... معرّفی نموده ، و توجّه اصفهانیها را ، به تأسیس پایگاههای علمی و تشکیل مجالس أدبی ، برای علماء و أدباء و شعراء و ...، روشن ساخته ، و طبیعتاً ، مسجد جامع جورجیر نیز ، در مسیر همان سیاست کلی بوده ، و میدانی برای فعّالیّت علمی و دینی به شمار می رفته است .
مسجد جامع جورجیر ، در حوادث تاریخی از بین رفته ، و به جای آن مسجد حکیم (که از مساجد جامع و تاریخی اصفهان می باشد ) ساخته شده است ، و تنها سردری از مسجد جامع جورجیر باقی مانده ، که از آثار تاریخی نیمۀ دوّم قرن چهارم هجری ( دورۀ وزارت اسمعیل بن عبّاد ) به شمار می رود (2).
مهمترین مسجد دورۀ صفویّه ، در شهر اصفهان ، از جهت عظمت معماری و وسعت و ظرافت کاشی کاری و تزئینات حیرت أنگیز ، مسجد جامع عباسی میباشد ، که با نام مسجد شاه شهرت یافته ، و أخیراً ( پس از انقلاب إسلامی) به نام « مسجد امام » نامیده میشود .
این مسجد در سال 1020 هجری به فرمان شاه عباس أوّل ( کبیر ) در طرف
ص:11
جنوب میدان عظیم نقش جهان ، شروع به تأسیس گردیده ، و در سال 1025 به منظور تکمیل آرایش میدان ، سردَرِ آن تکمیل شده ، و سپس ساختمان و تزیین سایر قسمتهای مسجد ، تا آخر عمر او ( شاه عبّاس ) و سپس تا سال 1077 ادامه یافته است (1) . بهترین مهندس ها و معمارها و استادکارها ، و نیز هنرمندان کاشیکار و خطّاط ، و هم چنین کارشناسان خُبره در شناخت سنگها و مصالح ساختمانی ، در تأسیس این مسجد به کار گرفته شدند ، و از عجائب وغرائبِ قضیّۀ ساختن مسجد ، پیدا شدن معدن سنگ مرمر در حوالی اصفهان بوده ، که در هیچ زمان ، کسی از آن نشان نیافته بوده است (2) و آن سنگهای بینظیر ، در تزیین مسجد، مورد استفاده قرار داده شده است .
سردَرِ ورودی مسجد ، که در جنوب میدان شاه ( میدان امام ) واقع شده ، از شکوه و زیبائی خیره کننده ای برخوردار است ، و معماران ماهر ، توانسته اند به شکل استادانه ای ، انحرافی را که از خطّ جنوب و شمال ( حالت میدان ) به خطّ قبله ( حالت ساخت مسجد و قبلۀ آن) وجود دارد ، در دالان مسجد تعبیه کنند ، به طوری که در أوّلین برخورد، تازه واردها احساس انحراف نمی نمایند
گنبد زیبا و با عظمت مسجد ، از سطح زمین 54 متر ارتفاع دارد، و بلندی دو منارۀ ایوان داخلی مسجد ، هرکدام 52 متر ، و ارتفاع دو منارۀ سردَرِ مسجد ، هرکدام 48 متر می باشد (3) . زیر گنبد عظیم و باشکوه مسجد ، حالت انعکاس
ص:12
صوت وجود دارد ، به نحوی که با زدنِ ضربه ، در مرکز گنبد ، صدا به خوبی منعکس می شود، و در زبان مردم (گنبد هفت صدا ) گفته میشود . صفۀ جلوی گنبد به ارتفاع 30/5 متر و به طول 18 متر می باشد . در طرف جنوب غربی مسجد ، مدرسۀ سلیمانیّه ، و در جنوب شرقی مسجد، مدرسۀ ناصریّه تأسیس شده ، که هر دو ، جزء مجموعۀ ساختمان مسجد می باشد ، و بر شکوه و أهمیّت مسجد افزوده است . مساحت مسجد ، از شرق به غرب، 146 متر و از شمال به جنوب ، 84 متر ، و مساحت صحن، 71/5×5/54متر می باشد (1).
در وقفنامه ای که برای جامع جدید عبّاسی ( مسجد شاه ) زیر نظر نابغۀ دوران ، و افتخار عالَم تشیع ، مرحوم شیخ بهائی أعلی اَلله مقامه ، در تاریخ شعبان 1023 تنظیم شده است ، بخشی به وظایف مدرّسین و طلاّب جامع عبّاسی ، و حقوق آنها اختصاص داده شده ، و شمار مدرّسین یازده نفر تعیین شده اند ، که موظّفند به جز دو روز در هفته ، تمام روزها مرتّباً به تدریس در مسجد ، اشتغال داشته باشند . در آن وقفنامه ، عدّه ای از مدرّسین که شخصأ نامشان ذکر شده است ، بدین قرار میباشند: 1- عالم ربّانی ، و فاضل موقحّد صمدانی ، آقا میرزا اسمعیل خاتون آبادی 2 - ملاّ محمّد تقی طبسی 3- ملاّ محمّد حسین بروجردی 4- ملاّ محمّد حسین گیلانی 5- میر محمّد صالح 6- صوفی رمضان 7- ملاّ محمّد ولد آقا حسین 8- ملاّ محمّد علی سمنانی 9- ملاّ محمّد رحیم یزدی 10 - ملاّ محمّد حسین گیلانی ، و همچنین برای طلبۀ ساکن حجرات مسجد جامع عبّاسی، حقوقی قرار داده شده ، که روزانه دریافت دارند ، و تعداد طلاّب، 37 نفر تعیین
ص:13
شده اند ، که کلّ حجرات دائر باشد ، و هیچگاه حجره ای تعطیل نگردد (1).
چنانچه ملاحظه می نمائید ، پایه گذاری این مسجد و مرکز دینی ، با راهنمائی مرحوم شیخ بهائی قُدِسُ سِرُّة ، بر مبنای فعّالیّت علمی و حوزه ای أنجام شده ، و در طبیعت این پایگاه بزرگ دینی ، فعّالیّت علمی و عبادی ، رابطۀ تنگاتنگ یافته است .
علاوه بر شخصیّتهای یاد شده ، در موقوفۀ جامع عبّاسی ، بسیاری از علماء و مدربّسین عالیقدر در این مسجد به افاضۀ علمی اشتغال یافته اند، که ذیلاً به برخی از آنها اشاره می نمائیم :
1- میر محمّد اسمعیل خاتون آبادی ، متوفای 1116 (2)، که به احترام او تکیه و بقعۀ خاتون آبادیها تأسیس شده ، و خود ، عالمی بزرگ و صاحب تفسیر قرآن در چهارده جلد میباشد ، و از مفاخر مدرّسین جامع عبّاسی است (3) .
جمعی از خاندان خاتون آبادی ، از مدرّسین جامع عبّاسی بوده اند .
2- حاج اسمعیل اصفهانی خاتون آبادی ، از علماء نیمۀ أوّل قرن دوازدهم ، که عالمی بسیار محقّق و مدقّق بوده ، و مباحث مشکل شفای بوعلی سینا را ، در جامع عبّاسی تدریس می کرده، و از نظر شخصیّت روحی و معنوی و اجتماعی
ص:14
مورد توجّه بوده است (1).
3 و 4 - میر محمّد رضا بن میرزا أبو اَلقاسم مدرّس ، متوفّای 1238، و فرزند او میر محمّد صادق ، متوفّای 1271 ، که صاحب تألیف بوده ، و هر دو از مدرّسین جامع عبّاسی بوده اند (2).
5- فقیه اصولی و مرجع نامدار ، آقا شیخ محمّد تقی رازی ( صاحب حاشیه بر معالم ، به نام هدایة اَلمسترشدین ) متوفّای 1248، که از چهره های برجستۀ علمی قرن سیزدهم در اصفهان بوده، و در حوزۀ درسی عظیم و مشهور او ، در مسجد شاه ( جامع عبّاسی) چند صد نفر شرکت می جسته اند ، که عدّه ای از آنها دارای شخصیت علمی و مقام اجتهاد بوده اند .
6- فقیه مجتهد و مرجع متنفّذ، مرحوم حاج شیخ محمّد باقر نجفی ، فرزند ، آقا شیخ محمّد تقی رازی ، و متوفّای 1301 قمری ، که از شاگردان شیخ أنصاری بوده و فرزندانی عالم و مجتهد و برجسته تربیت نموده ، و حوزۀ درسی او ، محلّ پرورش علماء و مجتهدین بزرگ بوده ، و از مفاخر مسجد جامع عبّاسی ( مسجد شاه ) به شمار می رود .
7- فقیه و پیشوای عالیقدر ، مرحوم آقا شیخ محمّد تقی ، معروف به آقا نجفی اصفهانی، متوفّای 1332 قمری ، و فرزند مرحوم آقا شیخ محمّد باقر نجفی مسجد شاهی ، که حوزۀ درسی مهمّی در جامع عبّاسی داشته است (3) .
ص:15
علاوه بر یادشدگان ، بسیاری از علماء و مدرّسین بزرگوار ، در طول زمان ، حوزه های درسی بزرگ و کوچکی ، در این مسجد تشکیل می داده اند ، و طلاّب حوزۀ علمیّه ، با درس و بحث خود، عامل شکوه این پایگاه علمی - عبادی ، بوده اند .
مسجد شاه « مسجد امام » منظور، مسجد جامع عبّاسی میباشد ، به عنوان یاد شده ، مراجعه شود
مسجدی است در جانب شرقی میدان بزرگ نقش جهان ، و این مسجد یکی از زیباترین آثار تاریخی اصفهان است ، که هر بیننده ای را خیره میکند ، و نسبت به هنرمندانی که در أنجام آن دخالت داشته اند ، به تحسین و إعجاب وامی دارد . کاشی کاری های معرّق داخل و خارج گنبدِ شکوهمند آن ، و کتیبه های تحسین برأنگیز آن ، که مقداری به خطّ علیرضا عبّاسی ( خطّاط نامدار زمان صفویّه ) می باشد ، از نظر ظرافت و دقّت و حسن سلیقه ، کمتر نظیر دارد، و در مجموع، از شاهکارهای بزرگ ایران در نیمه أوّل قرن یازدهم هجری میباشد .
پرفسور پوپ ، که چهره ای مبرّز در آشنائی با ایران و آثار معماری و هنری آن می باشد ، راجع به عظمت معماری و نفاستِ تزئیناتِ مسجد شیخ لطف اَلله ، چنین نوشته است: مسجدی که در سمت مشرق میدان شاه ، و مقابل ساختمان عالی قاپو قرار دارد، یکی از شاهکارهای بی نظیر معماری است ، که در سراسر آسیا خود نمائی میکند . این مسجد زیبا ، که همچون جواهری درخشان در تاریخ معماری ایرانیان می درخشد « مسجد شیخ لطف اَلله » نام دارد . در
ص:16
حقیقت میدان بزرگی که قصر باشکوه عالی قاپو ، در یک طرف آن قرار دارد ، به چنین گوهر گرانبهائی در برابر خود احتیاج داشت، و شاید همین نکته ، شاه عبّاس را بر آن داشت ، تا با ساختن این بنا ، که به سختی می توان آن را محصول دست بشر دانست ، زیبائی میدان را به کمال رساند .
زیبائی کاشی کاری این مسجد ( أعمّ از کاشی های معرّق یا کاشیهای هفت رنگ ) در نوع خود بی نظیر می باشد ... ، روشنائیِ داخل این مسجد نیز قابل توجّه است ، در أطراف گنبد به فواصل منظّم ، روزنه هائی در قطر گنبد تعبیه شده ، که به وسیلۀ پنجره های گچ بری ، از داخل و خارج مسدود می شود ، این گچ بریها عبارتند از : طرحهای منظّمی که به نسبت مساوی ، فضای خالی در میان آنها وجود دارد ، مجموع نورهائی که از این پنجره ها به داخل می تابد ، زیبائی آسمانی و خیال پروری ، به تزیینات کلّیِ صحن (1) می بخشد . کوچکترین نقطۀ ضعفی ، در این بنا دیده نمی شود ، أندازه ها بسیار مناسب ، نقشه و طرح بسیار قوی و زیبا . به طور خلاصه، توافقی است بین یک دنیا شور و هیجان ، و یک سکوت و آرامش باشکوهی که نمایندۀ ذوق سرشار زیبا شناسی بوده ، و منبعی
جز ایمان مذهبی و الهام آسمانی نمی تواند داشته باشد (2) و نیز پرفسور پوپ ، در یکی از کنفرانس هایش اظهار داشت : ذوق ایرانی سبب شده ، که شکلی مافوق تمام أشکال هندسی ، اختراع شود
ص:17
و آن شکل گنبد مسجد شیخ لطف اَلله است ، که با هیچ یک از أشکال هندسی ، منطبق نیست ، و در همین حال ، ذوق سلیم آن را یکی از بهترین أشکال میداند ، و از دیدن آن لذّت می برد ، و در عظمت آن دچار شگفتی می گردد ، و انسان در مقابل این صنعت عظیم ،
سر تعظیم و احترام ، فرود می آورد (1)
و در کتاب تاریخچۀ أبنیۀ تاریخی اصفهان ، در ضمن تشریحی مفصّل از مسجد شیخ لطف اَلله می نویسد : شبستان مسجد از زیباترین و گرانبهاترین بناهاست ، که به محض ورود ، بیننده را مبهوت ، و خواه و ناخواه ، زبان به تحسین بانی و سازنده میگشاید، و از تلؤلؤ و روشنائی و وضع ساختمان
کاشی های معرّق آن، آفرین می گوید،
تناسب ساختمان ، قدرت فنّ معماری ، و قشنگی و متجانس بودن مصالح شخص را به عظمت خداوندی و نیروی ایمان متوجّه ساخته و مات و مبهوت می شود ... محراب این مسجد که از أوّل ورود ، جلب توجّه می نماید یکپارچه جواهری است که آن را زیباترین محرابها می توان شمرد (2)
بلندی گنبد تا زیر سقف ، 32 متر است ، و روشنائی داخل شبستان ، از پنجره های 16 گانه معرّق و مشبّک میباشد ، و نور از هر طرف که می تابد ، جلوه خاصّی به کاشی های صحن میدهد . در زیر این صحن عالی مربع شکل ( 24 × 24 متر ) شبستان زیر زمینی ، روی 4 ستون منشوری شکل قطور قرار
ص:18
دارد، که از پنجره های أطراف ، روشنائی به داخل می رسد ، و در زمستان برای أدای فریضه به کار می رود .
گنبد مسجد، یک پوش ، و محیطش 70 متر و ارتفاعش از سطح زمین 42 متر است ، و نقش و نگار کاشی های خارج گنبد ، بی ا ندازه زیبا و مطبوع و دلپذیر است . میلۀ طلائین روی گنبد به ارتفاع 3 متر ، و دارای سه گو (گوی) می باشد ، که بزرگترین آنها ، محیطش دو متر می باشد (1). سردَرِ مسجد باشکوه می باشد ، و کاشی کاری بسیار ریز و ظریف دارد .
ساختمان مسجد شیخ لطف اَلله ، در أوائل قرن یازدهم هجری شروع گردیده ، و سردَرِ باشکوه و زیبای آن ( طبق کتیبۀ کاشی کاری ) در سال 1012 هجری به پایان رسیده ، و پایان ساختمان و کاشی کاریها و تزئینات مسجد ، در سال 1028 هجری بوده ، چنانچه در دو لوحه در محراب کاشیکاری معرّقِ بی نظیرِ مسجد نوشته شده است: « عمل فقیر حقیر ، محتاج به رحمت خدا ، محمّد رضا بن استاد حسین بناء اصفهانی 1028 (2) .
کتیبه های مسجد در بخشهای مختلف ، در برگیرندۀ آیات قرآنی و أحادیث أئمّۀ معصومین عَلَیهِم اَلسَّلامُ و أسماء مبارکه ، و أشعاری است که گویای أندیشه و أفکار دست أندرکاران بنای این مسجد عظیم می باشد ، مثلاً ، کتیبه های دو ضلع شرقی و غربیِ داخل گنبد مسجد شیخ لطف اَلله ، شامل أشعاری است به زبان عربی ، مشتمل بر أسامی چهارده معصوم عَلَیهِم اَلسَّلامُ ، و گویندۀ این أشعار ، نابغه دوران ، و افتخار عالَم تشیّع ، و آبروی ایران و اصفهان ، شیخ محمّد بن حسین
ص:19
بن عبد اَلصّمد عاملی ، معروف به « شیخ بهائی » می باشد (1)،
و أشعار یاد شده چنین است :
إلهې بِحَقِّ نَبِیِّ اَلأنامِ
شَفیعِ اَلذُّنُوبِ بِیَوْمِ اَلْقِیام
إلهې ، إلهی بِنَفْسِ اَلرَّسُول(2)
قَسیمِ اَلجِنانِ وَزَوْجِ اَلْبَتُول
إلهی بِحَقِّ اَلزَّکِیِّ اَلْحَسَن
بِحَقِّ اَلْحُسَیْنَ أسیْرِ ألْمِحَن
إلهی ، إلهی بِزَیْنِ اَلْعِباد
وَ بِالْباقِرِ ألطُّهْرِ کَرِّ اَلرَّشاد
إلهی وَ بِالصّادِقِ اَلْمُقْتَدی
وَ بِالْکاظِمِ اَلْغَیْظِ ، بَحْرِ اَلنَّذا
إلهی بِحَقِّ اَلإمامِ اَلْمُبین
عَلِیِّ اَلرِّضا، قِبْلَةِ اَلطّالِبین
إلهې ، إلهی بِحَقِّ اَلتَّقې
إلهی ، إلهی بِجاهِ اَلتَّقی
إلهی و بِالْعَسْگَرِیِّ اَلْحَسَن
إلهی وَ بِالْقائِمِ اَلْمُؤْتَمَن
تَلَطُّفْ بِعَفْوِکَ یا ذَا اَلْجَلال
عَلی هائِمٍ فی مَهاوِی اَلضَّلال بَهائِیِّکَ اَلْمُذْنِبِ اَلْمُسْتَهام
غَریقِ بِحارِ اَلْخَطایَا اَلْعِظام
وَ أعْتِقْهُ یارَبِّ یَوْمَ اَلْوُرُود
عَلَیْکَ مِنَ اَلنّارِ دَأْبَ اَلَودُود
وَ یَسِّرْلَهُ أمْرٍ عَسیر
فَأنْتَ عَلی کُلِّ شَیْئٍی قَډیر
و دنبال أشعار یاد شده ، حدیث لوح فاطمه عَلَیْها اَلسَّلام نوشته شده است ، بدین شکل
عَنْ جابِرٍ ، قالَ دَخَلْتُ عَلی فاطِمَةَ عَلَیْها اَلسَّلام وَ بَیْنَ یَدَیْها لوحٌ، فیها أسْماءُ اَلأوْصِیاءِ مِنْ وُلْدِها ، فَعَدَّدْتُ إثْنی عَشَرَ، أحَدَهُمُ اَلْقائِمُ، ثَلثَةَ مِنْهُم مُحَمَّدٌ، و أرْبَعَةٌ مِنْهُمْ عَلِیٌّ عَلَیهِم اَلسَّلامُ .
ص:20
و در دو کتیبۀ شمالی و جنوبی داخل مسجد شیخ لطف اَلله ، این اشعار ثبت
شده است :
إلهی بِحَقِّ اَلْهاشِمِیِّ مُحَمَّدٍ
حَبیبِکَ طه ، شافِعِ اَلْعَرَصاتِ
بِحَقِّ عَلِیٍّ نَفْسِه وَ وَصِیِّه
أبی وُلْدِهِ وَ اَلصِّهْرِ ذِی اَلْحَسَراتِ
وَفْاطِمَةَ اَلزَّهْراءِ قُرَّۃِ عَیْنِه
مُجَسَّمَةِ اَلأحْزانِ و اَلْعَبَراتِ
وَمَسْمُومِ أوْلادِ اَلزِّنا،اَلْحَسَنِ اَلُّذی
رَمَی اَلْکَبدَ اَلْحَری جَفاً قَطَعاتِ
وَمَقْتُولِ أوْلادِ اَلْبَغایا بِکَرْبَلاَ
اَلْحُسَیْنَ شَهیدِ اَللهِ فِی اَلْفَلَواتِ
وَ زَیْنِ عِبادِ اَللهِ ، ذِی اَلْحُزْنِ وَ اَلْبُکاءِ
عَلِیٍّ أبِی اَلأوْصابِ (1) وَ اَلزَّفَراتِ
وَباقِرِعِلْمِ اَلأوَّلینَ مُحَمَّدٍ
شَبیهِ رَسُولِ اَللهِ ذِی اَلدَّرَجاتِ
وَمَظْهَرِ دینِ اَلصِّدْقِ وَاَلْحَقِّ جَعْفَرٍ
وَمَظْهَرِهِ فِی اَلْجَهْرِ وَ اَلْخَلَواتِ
وَمُوسی شَهیدِ اَلأشْقِیاءِ وَنَجْلِهِ
عَلِیِّ اَلرِّضَا اَلمَسْمُومِ فِی اَلْعِنَباتِ
ص:21
وَمَعْدِنِ تَقْوَی اَللهِ اَلْجَوادِ وَ إبْنِهِ
مُحَمَّدٍ اَلْمَحْبُورٍ (1) بِالنِّعَماتِ
وَ هادِی اَلوَرئ نَجْلِ اَلتَّقِیِّ مَعْدِنِ اَلنُّقی
عَلِیِّ خَفیرِ (2) اَلْخَلْقِ فِی اَلْقَفَراتِ
وَ بِالْحَسَنِ اَلأصلِ اَلأصیلِ بِعَسْکَرٍ
أبِی اَلْعِزِّ وَ اَلْخَیَراتِ وَ اَلْبَرَکاتِ
بِصاحِبِ هَذَا اَلْعَصْرِ أغنی مُحَمَّدٍ
أیِ اَلْخاتَمِ اَلثّانی لِخَیْرٍ وُصاتٍ
أنِلْنې ، أنِلْنې بُغْیَتی بِوَلائِهِمْ
وَصَلِّ عَلَیْهِمْ أفْضَلَ اَلصَّلَواتِ
وَشَفِّعْهُمُ فی عَبْدِ عَبْدِ عَبیدِهِمْ
عُبَیْدِکَ ( لُطْفِ اَللهِ ) فِی اَلْعَرَصاتِ
وَبِالْباقِرِاَلْبَنّاءِ کاتِبِ هذِة
اَلْحُرُوف وَقاهُ اَلْبارِی ءُ (3) اَلْعَثَراتِ أشعار فوق که از شیخ لطف اَلله است ، همانند أشعار شیخ بهائی ، توسّل و التجائی است خاضعانه ، به ذیلِ عنایت چهارده معصوم عَلَیهِم اَلسَّلامُ ، و همین روحیّۀ بلند معنوی و استمداد از ألطاف غیبیّۀ الهیّه ، و استعانت از روح مقدّس معصومین عَلَیهِم اَلسَّلامُ است ، که مسجد شیخ لطف اَلله را به شکلی در آورده است که
ص:22
پرفسور پوپ دربارۀ آن می گوید:
توافقی است بین یک دنیا شور و هیجان،و یک سکوت و آرامش باشکوهی که نمایندۀ ذوق سرشار زیبا شناسی بوده ، و منبعی جز ایمان مذهبی و الهام آسمانی ،
نمی تواند داشته باشد و نیز پرفسور پوپ در اظهار نظر دیگری می نویسد : به سختی می توان آن را ( مسجد شیخ لطف اَلله ) محصول دست بشر دانست . و صاحب نظر دیگری می نویسد:
تناسب ساختمان ، قدرت فنّ معماری و قشنگی و متجانس بودن مصالح ، شخص را به عظمت خداوندی و نیروی ایمان متوجّه ساخته و مات و مبهوت می شود
علّت نامگذاری این مسجد باشکوه و عظمت ، این است که فقیه و محقق عظیم اَلشّأن ، شیخ لطف اَلله میسی عاملی ، متوفّای 1032 هجری ، که چهره ای درخشان در حوزۀ اصفهان بوده ، و از خاندان علمی مهمّی در جنوب لبنان ( جبل عامل ) برخاسته ، در این مسجد إمامت جماعت مینموده ، و در مدرسۀ عظیم مجاور آن ، یعنی مدرسۀ خواجه ملک ، تدریس و زعامت داشته است ، و بانی مسجد ( شاه عبّاس کبیر ) از ابتداء تأسیس ، تصمیم داشته است که آن بزرگمرد، پیشوائی و إمامت مسجد را بر عهده داشته باشد .
هم چنانکه در بخش ( مدارس علمیّه قبل از صفویّه « مدرسۀ خواجه ملک »)
ص:23
توضیح داده ایم ، وسعت و گستردگیِ صحن مدرسۀ خواجه ملک ، تا آنجا بوده ، که به خاطر آن ، در هنگامی که مسجد شیخ لطف اَلله را تأسیس می نمایند ، صحنی برایش در نظر نمی گیرند، و صحن مدرسۀ خواجه ملک را ، جانشین صحن جداگانه برای مسجد قرار می دهند ، و بدین وسیله ، رابطۀ تنگاتنگی بین مسجد شیخ لطف الله و مدرسۀ خواجه ملک برقرار بوده، و در جنبه های عبادی و علمی ، مکمّل یکدیگر بوده اند .
لنبان ، از محلاّت بسیار قدیمی اصفهان است ، و نام او در کتاب محاسن اصفهان ( از مافرّوخی اصفهانی ، از علماء قرن پنجم هجری ) به دفعات ذکر شده است . مسجد این محلّه، متعلّق به دوره های اَوّلیّۀ إسلامی می باشد ، و مترجم محاسن اصفهان ( حسین بن محمّد بن أبی اَلرّضا علوی آوی (1) ) از مسجد و عمارتی توصیف می نماید که یکی از أرکان اصفهان ، به نام محمّد دیلم دستجردی اصفهانی، در قرن هشتم هجری ساخته ، و مترجم کتاب یاد شده ، در بنیان گذاری آن ساختمان ، حضور داشته است (2) • مسجد یاد شده ، در زمان صفویّه ، تعمیر اساسی گردیده ، و کتیبه ای به قلم محمّد رضا إمامی اصفهانی ، در سال 1080 ، به صورت کاشی کاری ، در آن نصب گردیده است (3) .
ص:24
این مسجد ، مورد توجّه مردم با ایمان می باشد، و از نظر معنوی ، اعتقادی راسخ نسبت به آن دارند، و حوائج خود را در عریضه ای مینویسند و به نهر آبی که از این مسجد میگذرد ، می أندازند، و چنین شهرت دارد که ، حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام ، در این مسجد نماز گذارده اند (1) و علاّمه ، ملاّ محمّد تقی مجلسی ، شرح تشریف فرمائی آن حضرت را به اصفهان ، در شرح فارسی مَن لا یحضره اَلفقیه ، باب اَلخمس ، صفحه 44، نقل فرموده ، و در روضة اَلمتّقین نیز ، به نحو مختصر بیان نموده ، و نماز خواندن امام مجتبی عَلَیْهِ السَّلام را در این مسجد ، ذکر نموده است (2) . منبر مسجد لنبان ، معروف به منبر صاحب اَلزّمان (عج) است ، و در تاریخ 1114 ساخته شده ، و از نفیس ترین منبرهای عهد صفویّه به شمار می رود، و در لوحه هائی در دو طرف آن ، صلوات بر چهارده معصوم عَلَیهِم اَلسَّلامُ ، کنده شده است (3) .
مسجد لنبان ، از دیر زمانی محلّ فعّالیّت درسی بوده ، و علماء بزرگی همانند : مولی حسین لنبانی گیلانی ، متوفّای 1129، که فقیهی زاهد و صاحب تألیفات بوده ، در این مسجد إمامت و تدریس داشته است (4)، و هم چنین عدّه ای از خاندان علمیِ سادات بهشتی ، همانند : میرزا محمّد صادق بن میر
ص:25
عبد اَلباقی بن میر محمّد رضا حسینی بهشتی ، متوفّای 1308 قمری ، که از علماء زاهد و دارای شخصیّت اجتماعی بوده ، در این مسجد مبارک ، ارشاد دینی و تدریس و إمامت داشته اند (1).
یکی از بناهای تاریخی اصفهان ، که در مجاورت میدان قدیم و بازار بزرگ اصفهان می باشد ، و در جوار صحن و بارگاه إمامزاده هارون ولایت علیه السلام قرار گرفته ، مسجد علی است ، که گاهی با نام مسجد سنجریّه نام برده شده است (2) .
مسجد علی ، یکی از بناهای دورۀ سلجوقی است ، که قبل از عهد صفویّه منهدم شده ، و لذا در دورۀ شاه اسماعیل أوّل صفوی ، به وسیلۀ میرزا کمال اَلدّین شاه حسین اصفهانی ، که نام او در کتیبه أصلی سردَرِ مسجد آمده ، و از رجال دولت شاه اسماعیل بوده ، تجدید ساختمان شده، و به تزئینات کاشی کاری و مُقَرنَسْهای گچی ، آراسته شده است .
معماری مسجد ، و ساختن ایوانهای متعدّد أطراف آن ، در مساجد تاریخی اصفهان ، بی نظیر است ، و تزئینات اختصاصی آن ، قطار بندی های گچیِ جالب و تماشائی است . ایوان جنوبیِ آن ، از سایر ایوانها بزرگتر و شبستان گنبد دار مسجد ، با تزئینات بسیار جالب گچی ، در ضلع جنوبی این ایوان ، واقع شده است . سردَرِ مسجد ، باشکوه ، و مزین به خطوط بنّائی و کاشیکاری معرّق ، و مورّخ به تاریخ تجدید بنای مسجد ، در سال 929 هجری ، و با خطّ شمس اَلدّین تبریزی است .
ص:26
در وجه تسمیهٴمسجد ، وجوهی گفته اند ، که بعضاً ، توجیه کنندۀ این نامگذاری از زمان تأسیس و زمان سلجوقیان است ، و بعضاً نشان دهندۀ این که این نام گذاری ، در زمان تجدید بنای مسجد در زمان صفویّه ، و به احترام نام أمیراَلمؤمنین علی علیه السلام ، انجام شده است (1).
در گوشۀ شمال غربی مسجد علی ، منارۀ بسیار زیبا و بلندی از دوره سلجوقیان ( أواخر قرن پنجم یا أوائل قرن ششم ) جلب توجّه می کند ، که ارتفاع آن در زمان ساختمان ، بیش از ارتفاع فعلی بوده ، ولی در حال حاضر در حدود ( پنجاه و یک و نیم ) 51/5 متر بیشتر ارتفاع ندارد (2) . این مناره ، از بالا به پائین ، شامل پنج کتیبه است ، که بعضی با خطّ کوفی ، با کاشی فیروزه ای ، و بعضی دیگر با خطّ بنّائی گچی ، و بعضی دیگر با خطّ بنّائی آجری است . محیط قاعدۀ مناره در سطح زمین 16 متر ، و محیط مناره ، محاذی پشت بام مسجد علی ، 15 متر، و محیط نعلبکی مناره، 80/12، و محیط قاعدۀ منارچه ای که بر فراز مناره بنا شده است ، 7/75 متر می باشد ، و ارتفاع هرپلّه نعلبکی مناره ، 35 سانتیمتر و ارتفاع هر پلّه منارچه 30 سانتیمتر ، و تعداد پلّه های مناره ، از سطح زمین تا بالای منارچه، 164 پلّه است (3) . در سال 1342 شمسی ، تعمیر ۀساسی در مورد این مناره بلند ، أنجام گرفته است .
ص:27
در مسجد علی ، بعضی از علماء خاندان علمی اژه ای ، تدریس می نموده اند ، که به عنوان نمونه ، از فقیه و متکلّم متبحّر، مرحوم ملاّ علی أکبر اژه ای ، متوفّای 1232 قمری (1)، صاحب کتاب بزرگ و مفصّل زبدة اَلمعارف و پانزده أثر تألیفی دیگر ، می توان نام برد ، که در این مسجد تاریخی ، علاوه بر إمامت جماعت ، حوزۀ درسی داشته ، و به تربیت طلاّب علوم دینیّه ، می پرداخته است .
در محلّ آثار برجای مانده از مسجد جامع جورجیر ( که به وسیلۀ صاحب « اسمعیل بن عبّاد » ساخته شده ) (2) در فاصله سالهای 1067 تا 1073 هجری، به وسیله حکیم محمّد داود ، طبیب شاه عبّاس دوّم ، مسجد بسیار شکوهمندی ساخته شده ، که یکی از مساجد جامع و بزرگ اصفهان به شمار می رود، و به نام مسجد حکیم ، شهرت یافته است .
مسجد حکیم ، یکی از بناهای معظم و نفیس دورۀ صفویّه ، در اصفهان به شمار می آید ، که در برگیرندۀ آثار بسیار أرزشمند معماری ، آجرکاری ، کاشی کاری ، گچ بری ، خطّاطی و ... می باشد ، و چهار دَرْ دارد، که یکی از آنها در شمال غربی است و در میان أهالی محل به ( دَرِ جوجه ) یا ( جوجی) معروف است ، که تحریف شدۀ کلمۀ ( جورجیر ) می باشد ، و از نظر تاریخی ، أرزش فوق اَلعاده دارد، زیرا آن سردَرْ ، أثر موجود و مهم، از دوره ای است ، که
ص:28
اصفهان پایتخت آل بویه بوده است (1).
مسجد حکیم ، محلّ تدریس علماء بزرگ و مذاکرۀ علمی و مباحثۀ طلاّب بوده ، و از رونق حوزهای برخوردار بوده است . در این مسجد ، شخصیّتهای بزرگی تدریس نموده اند ، همانند : 1- فقیه و مرجع نامدار حاجی محمّد ابراهیم کلباسی ( کرباسی ) متوفّای 1261 قمری، 2 - فرزند بزرگوارشان ، فقیه عالی مقام و صاحب تألیفات فراوان ، آقا محمّد مهدی کلباسی، متوفّای 1278 قمری 3 و 4 - دو فرزند دیگر حاجی کلباسی ، مرحوم حاج آقا محمّد و آقا شیخ جعفر کلباسی ، که از علماء بزرگوار بوده اند . 5 و 6 - دو فرزند مرحوم آقا محمّد مهدی کلباسی ، به نام حاج میرزا عبد اَلجواد کلباسی و حاج میرزا محمود کلباسی ، که دارای مقام علمی بوده اند. و همچنین غیر از اینها ، از علماء و مدرّسین ، در این مسجد دارای حوزۀ درسی بوده اند ، و محفل علمی طلاّب حوزه را ، گرم نگاه می داشته اند .
مسجد حکیم ، دارای حجرات فراوانی می باشد ، که مدرسۀ مسجد حکیم را شکل می بخشد ، و در بخش مدرسۀ مسجد حکیم، مورد بحث قرار داده ایم .
یکی از بزرگترین و باشکوهترین مساجد شهر تاریخی و مذهبی اصفهان ، مسجدی است که به وسیلۀ فقیه و مرجع نامدار شیعه ، مرحوم آقا سیّد محمّد باقر شفتی ، متوفّای 1260 هجری قمری ، در محلّه بید آباد ساخته شده ، و هم اکنون یکی از خیابانهای مهم اصفهان ، به نام خیابان مسجد سیّد ، از مقابل سردَرِ بزرگ آن ، میگذرد . این مسجد ، یکی از بزرگترین بناهای قرن سیزدهم ، و از
ص:29
نشانه های بارز طبع و همّت بلند ، و قدرت و نفوذ و دقّت و هوشمندی بانیِ آن میباشد ، که یک فقیه و مرجع بزرگ دینی شیعه است، و این بنای باعظمت ، بدون امکانات و قدرت و ثروت یک سلطان ، یا یک صاحب منصب بزرگ و رسمی ساخته شده ، و تنها با نفوذ دینی و اجتماعی یک پیشوای روحانی و معنوی ، در عالَمِ بناهای تاریخی و میراثهای فرهنگی ، تجلّی یافته است .
صاحب روضات الجنّات ، که خود شخصیّتی بلند نظر است، دربارۀ این مسجد می نویسد: ... تنها مسجد أعظم او( سیّد حجّة اَلإسلام شفتی ) که در اصفهان بنیان شده ، شاهد عُلوّ مقام ، و دلیل بر رفعت بنیان او است ، بلکه مسجد مزبور ، آیتی از آیات مُلْک ، و نشانی از نشانه های سلطنت ( معنوی ) اوست (1) . و مرحوم تنکابنی در قصص اَلعلماء ، دربارۀ این مسجد میگوید :
(مرحوم سیّد شفتی حجّة اَلإسلام ) در محلّۀ بید آباد ، مسجدی بنا کرد که گویا در عالَم ، چنین مسجدی بنا نکرده اند . و مرحوم جابری أنصاری می نویسد : بنای جامع بید آباد ، بر عُلوّ همّتش فریاد میزند ، زیرا مساجد بزرگ را شاهان متعدّد ساخته اند ، و این مسجد را آن پادشاه علماء ، به تنهائی کفالت فرمود (2)
و آقا محمّد مهدی أرباب ، در کتاب محقّقانه « نصف جهان فی تعریف اَلإصفهان » صفحه 64، می نویسد : مسجد جامع چهارم ، مسجدی است که مرحوم حاجی سیّد محمّد باقر مجتهد رشتی ... ، در محلّۀ بیدآباد ساخته است .
صحن وسیع و مهتابی ها و حوض بزرگ در آن ساخته ، و گنبدی به قاعده در سمت قبله ، و دو طرف آن چهل ستون کرده اند ، و دو شبستان مواجه مشرق
ص:30
و مغرب برای آن ساخته ، و بر بالای آنها مهتابی و حجرات برای طلبۀ علم ، مهیّا داشته اند ... ، بالجمله ، مسجد مذکور کمال تعریف را دارد ، و حکایت همّت این سیّد بزرگ را مینماید ، و هیچ دخلی به مسجد حکیم (1) ندارد، و به درجات ، از آن بهتر و خوش نما تر، و جامعی نیکو است . مسجد سیّد ، مجموعاً 8075 متر (85 × 95) و به تعبیر دیگر ، هشت جریب و کسری می باشد (2) .
در طرف جنوب ، گنبد أصلی و ایرانی بزرگ و شبستانهای طرفین قرار گرفته و در طرف مشرق ، شبستانی بزرگ ، و بر روی آن دو مهتابی و حجرات و مَدْرس ( به عنوان مدرسۀ مسجد سیّد ) ، و در طرف مغرب ، شبستانی کوچکتر و بر روی آن دو مهتابی و حجرات برای سکونت طلاّب ، و در طرف شمال ، یک ایوان بزرگ و دو ایوان کوچک در طرفین ، و نیز بقعه و گنبد مقبرۀ مرحوم سیّد . قرار گرفته است .
مسجد سیّد ، با صحنی بزرگ و ترکیب خاصّ ایوانها و مهتابی ها و حجرات ، و نیز کاشیکاری بسیار زیبا ، از شکوه و جاذبۀ بسیار زیادی برخوردار است ، و به راستی از مفاخر اصفهان و روحانیّت شیعه ، و از میراثهای بزرگ فرهنگیِ قرن سیزدهم ایران است . این مسجد ، سردری بسیار عالی و رفیع دارد، که در طرف شمال مسجد و روبروی خیابان مسجد سیّد است ، و سردری مجلّل و باشکوه ، در جنوب شرقیِ مسجد دارد، که به طرف کوچۀ مشایخ بید آباد ، و جنب حمّام دوقلی می باشد ، و دری دیگر در جنوب غربی ، و همچنین دری
ص:31
به سوی مقبرۀ سیّد شفتی ( در طرف شمال مسجد ) باز می شود .
شروع ساختمان مسجد ، در سال 1240 قمری بوده (1)، و در زمان مرحوم سیّد شفتی ( مؤسّس مسجد ) سالها ، در آن اقامۀ جماعت و تدریس و سکونت طلاّب أنجام می گرفته ، ولیکن تزئینات و کاشیکاریهای گسترده و متنوّع قسمتهائی از مسجد و مقبره ، پس از وفات مرحوم سیّد ، و به وسیلۀ ذریّه ایشان در طول زمان ، انجام یافته است .
شخصیّتهائی ، همانند : فقیه و مرجع بزرگ ، حاج سیّد اسد اَلله شفتی بیدآبادی ، متوفّای 1290 ( فرزند مرحوم سیّد شفتی ) و مرحوم حاج سیّد جعفر شفتی ، متوفّای 1320، که کوچکترین فرزند مرحوم سیّد شفتی بوده، و از علماء متنفّذ به شمار می رفته ( و قسمت عمدۀ کاشیکاری مسجد ، به وسیلۀ این بزرگمرد بوده است ) و هم چنین ، مرحوم حاج سیّد محمّد باقر ثانی، فرزند مرحوم حاج سیّد أسد اّلله شفتی بید آبادی ، و متوفّای 1333 قمری ، که از علماء جامع ، ونافذ اَلقول و أدیب بوده ( و به وسیلۀ ایشان ، تعمیرات و تزئیناتی در داخل مسجد و نیز ، نصب ضریح جهت قبر مرحوم سیّد شفتی ( ره ) و هم چنین نصب ساعتی بسیار جالب و عظیم، در بالای ایوان بزرگ و جنوبی مسجد أنجام گرفته ) تداوم بخش راه مرحوم سیّد بوده اند .
در قسمتهای گوناگون مسجد ، و در ضمن نوشته های موجود در کاشی کاریهای مسجد و مقبرۀ مرحوم سیّد ، تاریخهای : 1255 و 1256 و 1259 و 1272 و 1288 و 1297 و 1298 و 1299 و 1308 و 1309 و 1311 و 1318 و 1322 و 1360 و 1368 و 1370 دیده می شود، که نشان دهندۀ أنجام
ص:32
کاشی کاری و تزیینات مسجد ، در دوره های مختلف است ، گرچه قسمت عمدۀ کاشی کاریها ، مربوط به دورۀ مرحوم حاج سیّد جعفر شفتی (ره) میباشد (1).
این مسجد عظیم ، به ضمیمه مَدْرس موجود در طرف شرق مسجد ، و حجرات وابستۀ به آن ، در طرف شرق و غرب مسجد (2) ، از زمان تأسیس تاکنون ( در بسیاری از دوره ها ) محلّ فعّالیّت در سی و سکونت طلاّب بوده ، و شخصیّتهائی در آن تدریس نموده اند ، همانند : 1- مؤسس مسجد و مدرسه ، فقیه و مرجع بزرگ شیعه ، آقا سیّد محمّد باقر شفتی قُدِسُ سره 2 - فرزند عالیقدر ایشان ، فقیه و مجتهد زاهد ، مرحوم حاج سیّد أسد اَلله بید آبادی قُدِسُ سره ، که أعلم أولاد مرحوم سیّد (ره) بوده است ، 3 - فرزند دیگر مرحوم سیّد ، مرحوم آقا سیّد مؤمن شفتی ، که در علم و تقوی مشهور و ملجأ خلق بوده ، و پس از مرحوم حاج سیّد أسد الله ، أعلم فرزندان مرحوم سیّد ، بوده است ، 4- آخوند ملاّ حسین نائینی ، که از أساتید مرحوم حاج میرزا رضا کلباسی (ره) بوده است ، 5- مرحوم آقا شیخ عبد اَلصّمد بن حسین محلاّتی اصفهانی ، که از شاگردان مرحوم حاج سیّد أسد اَلله شفتی بوده است ، 6- مرحوم شیخ عبداَلوهّاب زاهدی ، که عالمی فاضل بوده است (3) ، 7- مرحوم ملاّ تقی دِهَقی ، که از مقدّمات تا دورۀ سطح نیمۀ استدلالی تدریس می کرده ، و شاگردان خود را وادار به حفظ کردن شرح لمعه می نموده
ص:33
است (1) ،
8- ملاّ طاهر شهرکی که عالمی فاضل و مجتهد بوده است (2) .
در مسجد سیّد ، مکتبهائی نیز تشکیل میشده ، که زیر نظر معلمهائی با علم و فضیلت و دلسوز اداره می شده ، و نوجوانهای مسلمان ، در آنها ، مراحل مقدماتی تحصیل را می پیموده اند (3) .
مسجد بسیار شکوهمند و جالب و مستحکمی است ، واقع در بازارچه حاج محمّد جعفر ، در خیابان عبد اَلرّزاق ، که قسمتی از آن ، به وسیلۀ مجتهد و مرجع بزرگ اصفهان ، حاج محمّد جعفر آباده ای ، متوفّای 1280 قمری ، تأسیس گشته ، و بقیّه آن از سابق بوده است (4) .
این مسجد ، به نوشتۀ تاریخ اصفهان و ری ، قریب سه جریب است و سردَرِ جالب و ایوان شمالی و جنوبی دارد ، و شبستان أصلی و مهم آن ، که به وسیله حاجی آباده تأسیس شده ، در طرف جنوب مسجد می باشد، و در طرف غربی ، شبستانی داشت که در جریان بمبارانهای وحشیانۀ بعثی های عراقی ، در جنگ عراق و ایران ، در شب پنجشنبۀ شانزدهم بهمن 1365 شمسی ، به کلّی ویران گشت ، و سپس با سبک باستانی ، تجدید بنا گردید .
مسجد حاج محمّد جعفر ، و خصوصاً شبستان جنوبی او، از نظر استحکام و زیبائی و کاشیکاریهای متنوّع و جالب ، جزء مساجد مهم به شمار می رود ،
ص:34
و به ثبت تاریخی رسیده است . تاریخهائی که در جاهای مختلف مسجد دیده می شود ، ( 1280 - 1296 - 1367 - 1370 ) نشانۀ مراحل گوناگون ساختمانِ مسجد و تزیینات و کاشیکاری آن ، می باشد .
در این مسجد ، عدّه ای از علماء بزرگوار تدریس فرموده اند ، همانند :
١- مؤسّس مسجد ، فقیه و مرجع صاحب تألیف و محقّق ، حاج محمّد جعفرآباده ای قُدِسُ سره ، 2 و 3- دو عالم بزرگوار، فرزندان مرحوم آباده ای ، به نامهای آقا عبد اّلجواد ( که پس از پدر ، امام جماعت مسجد حاج محمّد جعفر بوده ) و آقا عطاء اَلله ( که فردی وارسته و زاهد بوده ، و پس از مدّتی ، به نجف أشرف مهاجرت نموده ، و مجاورت اختیار مینماید ) ، 4 - مجتهد محقّق و بزرگوار ، حاج میرزا عبد اَلغفّار تویسرکانی قُدِسُ سره ، متوفّای 1319 قمری (1) ، 5- و أخیراً در دورۀ معاصر ، یکی از علماء بزرگوار یعنی : مرحوم آیة اَلله ، حاج سیّد احمد فقیه إمامی قُدِسُ سره ، چندین سال ، علاوه بر إمامت جماعت ، و هدایت و ارشاد دینی ، برای طلاّب حوزۀ علمیّه ، در این مسجد ، تدریس می فرمودند .
مسجدی است در بازار بزرگ ، که با نامهای : پادرخت سوخته ، پادرخت ، پادرخت سوختۀ زنجانی ، نیز نامیده می شود . کتیبۀ سردَرِ آن ، به نام أبو اَلفتح ، سلطان أحمد میرزا ، پسر شاه طهماسب أوّل ، و در قدیمی آن ، مورّخ به سال 975 هجری میباشد (2) . در این مسجد ، حوزه های درسی مهمّی تشکیل می شده ، و بزرگانی از مفاخر حوزۀ علمیّۀ اصفهان ، در آن تدریس می نموده اند
ص:35
که به عنوان نمونه ، مواردی را ذکر مینمائیم :
1- فقیه و مجتهد اصولی ، حاج میرزا علی نقی موسوی زنجانی ، متوفّای 1258 قمری (که سر سلسلۀ خاندان علمی موسوی زنجانی و صاحب تألیفات بوده ) و در این مسجد إمامت جماعت و تدریس داشته است .
2 - فقیه اصولی و محقّق ، آقا میرزا محمّد باقر زنجانی ، متوفّای 1303، که از شاگردان حوزۀ علمیّۀ اصفهان و نجف اشرف ، و فرزند حاج میرزا علی نقی فوق اَلذّکر بوده، و پس از پدر ، در این مسجد تدریس می نموده است .
٣- فرزند آقا میرزا محمّد باقر ، به نام حاج میرزا أبو القاسم زنجانی ، متوفّای 1336 قمری ، که از علماء پرجوش و فعّال و دارای مرتبۀ اجتهاد بوده ، و در حوزۀ علمیّۀ اصفهان و نجف اشرف ، تحصیل علم نموده ، و از شاگردان آقامیرزا محمّد هاشم چهارسوقی و حاج میرزا حبیب اَلله رشتی بوده، و در این مسجد تدریس می نموده است .
4- آقامیرزا محمّد علی زنجانی ، برادر آقا میرزا أبو القاسم ، و متوفّای 1347 قمری ، که عالمی فاضل بوده ، و در این مسجد تدریس می نموده است (1).
5- فقیه جامع و عالیقدر ، حاج میرزا رضا کلباسی ، متوفّای 1383 قمری ، که از أحفاد حاجی کلباسی می باشد ، و خود ، از علماء صاحب تألیف و پر تلاش و خدمتگذار بوده، و در این مسجد، خارج فقه تدریس می نموده است (2) .
مسجدی است در محلّه و خیابان أحمد آباد ، که در دورۀ سلطنت شاه
ص:36
سلیمان صفوی ، به وسیله صاحب سطان بیگم ، دختر حکیم نظام اَلدّین محمّد ، ملقّب به حکیم اَلملک ایلچی، تأسیس شده است .
در کتیبه سردَرِ مسجد ، که به خطّ محسن إمامی ، و مورّخ به سال 1097 هجری میباشد ، نام بانی و دورۀ تأسیس ملاحظه می گردد ، و در ایوان بزرگ جنوبی مسجد ، تاریخ 1093 در دنبالۀ نوشتۀ سورۀ إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْح، دیده میشود . این مسجد ، گرچه از نظر مساحت ، جزء مساجد معمولی اصفهان است ، ولی از نظر استحکام و کاشی کاریهای زیبا و هنرهای معماری ، به خصوص در قسمت ایوان و سردَرْ ، جلب توجّه می نماید ، و در طول زمان ، محلّ عبادت و تبلیغ دینی بوده ، و کتابخانه داشته است .
عدّه ای از علماء بزرگ ، در این مسجد تاریخی تدریس می نموده اند، همانند : 1 - فقیه و اصولی و مرجع عالیقدر ، مرحوم حاج شیخ محمّد تقی رازی ، متوفّای 1248 ( سر سلسلۀ خاندان مسجد شاهی ) که از چهره های مبرّز علمی و تحقیقی و حوزه ای بوده اند . این بزرگمرد ، قبل از آنکه در مسجد جامع عبّاسی ( مسجد شاه ) حوزۀ درسی تشکیل دهند ، در مسجد ایلچی ، تدریس مینموده اند ، 2 - فقیه اصولی و مجتهد و مرجع عالیقدر ، و صاحب تألیفات ، حاج ملاّ حسینعلی تویسرکانی ، متوفّای حدود 1286 (1)، که در مسجد ایلچی إمامت و تدریس داشته اند ، 3 - فقیه محقّق و رجالی مدقّق ، حاج آقا منیر اَلدّین بروجردی ، متوفّای 1342 قمری ، که از علماء مبرّز و صاحب تألیفات بوده ، و در این مسجد امامت و تدریس داشته اند . و همچنین ، برخی دیگر از علماء ،
ص:37
در این پایگاه علم و دین ، تدریس می نموده ، و طلاّب علوم حوزه ای نیز ، به درس و بحث و مذاکرۀ علمی در آن اشتغال داشته اند .
مسجد بزرگی است در زمینی به مساحت تقریبی هفت جریب ، در بازار بزرگ اصفهان ، نزدیک مسجد و مدرسۀ ذو اَلفقار ، که در سال 1299 قمری ، قسمت عمدۀ آن ساخته شده ، و در سال 1305 قمری ، تمام جهات و تزئینات آن کامل شده است . تأسیس مسجد ، زیر نظر مجتهد و مرجع بزرگ ، مرحوم حاج شیخ محمّد باقر نجفی مسجد شاهی ، متوفّای 1301 قمری ، انجام گرفته ، و جشن افتتاح آن در سال 1299 با حضور مؤسّس عظیم اَلشّأن آن ، برگزار گردیده است (1). در طرف جنوب مسجد ، ایوانی بزرگ و بلند ، و گنبدی جالب ، و شبستانی وسیع ساخته شده ، و در طرف غرب مسجد ، شبستانی بسیار بزرگ ، پایین تر از سطحِ صحن مسجد ، مناسب برای فصل زمستان ، ایجاد شده ، و در طرف شمال ، ایوانی بزرگ و جالب ساخته شده ، و در طرف شرق مسجد ، ایوانچه های متعدّدی بنا شده است . مسجد نو ، در مجموع، مسجدی بزرگ ، همراه با تزئینات و کاشی کاری می باشد . در این مسجد ، از زمان تأسیس تا کنون ، حوزه های درسی مهمی تشکیل می شده ، و علماء و مدرّسین زیادی در آن تدریس می نموده اند ، و هم اکنون ، جلسات درسی متعدّد و مذاکره و مباحثۀ علمی ، در سطحی گسترده در آن انجام می شود ،
ص:38
و ذیلاً به عنوان نمونه، شخصیّتهائی از مدرّسین در این مسجد را نام می بریم (1)
1- فقیه و مجتهد اصولی ، حاج شیخ محمّد علی ( ثقة اَلإسلام ) متوفّای 1318 قمری ، مؤسّس مدرسۀ آقا شیخ محمّد علی .
2 - فقیه و حکیم زاهد و صاحب تألیف ، ملاّ حسن درّی ، متوفّای 1336 قمری،
3 - فقیه و محقّق نامدار ، و مدرّس و مرجع عالی مقام ، آخوند ملاّ عبداَلکریم گزی ، متوفّای 1339 قمری،
4- فقیه و پیشوای مبرّز و فعّال ، حاج شیخ مهدی نجفی مسجد شاهی ، معروف به حاج آقا نوراَلله ، متوفّای 1346 قمری ،
5- فقیه و مجتهد زاهد ، حاج سیّد مرتضی خراسانی، متوفّای 1357 قمری
6- فقیه و فیلسوف و ریاضی و متکلّم و استاد جامع ، آقا شیخ محمّد رضا نجفی مسجد شاهی ، متوفّای 1362 قمری ، که حوزۀ درسی با أهمیّتی داشته است .
7- فقیه و مجتهد اصولی ، آقا سیّد مهدی درچه ای ، متوفّای 1364 قمری ، که حوزۀ درسی پر رونقی داشته است ،
8 - فقه و اصولی زاهد ، آقا سیّد عبداَلله ثقة اَلإسلام، متوفّای 1382 قمری،
9- فقیه و مدرّس جامع ، آقا شیخ مجد اَلدّین نجفی ، متوفّای 1403 قمری .
در دورۀ أخیر ، عده ای از مدرّسین عالیقدر ، در مسجد نو تدریس مینمایند ، و به خصوص جلسات درسهای عقائد و أخلاق ، با شکوه هرچه تمامتر ، تشکیل می شود ، و در هر جلسه ، از پانصد تا هزار نفر طلبه و مدرّس ، در جلسات درسی یاد شده شرکت می جویند، و از همۀ رتبه های درسی ، و از همه
ص:39
مدارس علمیّه ، در جلسات درس اخلاق و عقائد یاد شده ، حاضر می شوند ، و به نوبت ، استاد عالیقدر ، حضرت آیة اَلله ، آقای حاج سیّد أحمد فقیه إمامی (1) و استاد بزرگوار، آیة اَلله ، آقای حاج سیّد حسن فقیه إمامی و نیز ، نویسندۀ این سطور ( حاج سیّد حجّة موحّد ابطحی ) ، عهده دار تدریس این درسها ، می باشیم علاوه بر اینها ، جلسات درسیِ فقه و اصول و رجال و درآیه و منطق و أدبیات ، در سطوح مختلف ، در این مسجد برگزار می شود ، و مدرّسین عالیقدر ، همانند : آیة اَلله ، حاج سیّد حسن فقیه إمامی و حجّة اَلإسلام و اَلمسلمین ، آقای حاج شیخ علی أکبر فقیه ، و هم چنین نویسندۀ کمترین ،(حاج سیّد حجّة موحّد ابطحی) و عدّه ای از مدرّسین عالیقدر مدرسۀ ذو اَلفقار عهده دار تدریس هستند .
و از نکات جالب توجّه این است که ، رونق در سی مسجد نو در دورۀ أخیر ، مرهون برنامۀ گستردۀ مدرسۀ ذو اَلفقار و مدارس وابسته میباشد ، که با زیر پوشش داشتن أکثر طلاّب جوان و فعّال و درس خوان حوزۀ علمیّۀ اصفهان ، تشکیل جلسات درسی و مباحثۀ طلاّب در مسجد نو (که نزدیک مدرسۀ ذواَلفقار میباشد ) از وسعت زیادی برخوردار گردیده است .
مسجدی است در بازار بزرگ اصفهان ، نزدیک مدرسه صدر بازار ، که در سال 1019 هجری ، به وسیلۀ ملک سلطان ، جارچی باشی شاه عبّاس کبیر ، بنا
ص:40
شده است (1) . این مسجد صحن ندارد، و به صورت شبستانی است و أطراف آن، با کاشیکاری معرّق ، تزیین شده است .
در این مسجد ، عدّه ای از علماء ، تدریس نموده ، و حوزۀ درسی تشکیل میداده اند ، که به عنوان نمونه ، از موارد زیر می توان یاد نمود:
1- حکیم نامدار و محقّق ، جهانگیرخان قشقائی ، متوفّای 1328 قمری،
2۔ آقا سیّد محمّد جواد خراسانی، مشهور به جارچی ، متوفّای 1352 قمری ، که از علماء بزرگوار و زاهد و صاحب تألیف بوده است،
3 - فقیه و مجتهد زاهد ، مرحوم حاج سیّد مرتضی خراسانی ، متوفّای 1357 قمری ، که از علماء و مدرّسین مورد توجّه بوده است ،
4- فقیه و مجتهد زاهد و صاحب تألیفات ، مرحوم آقا سیّد عبد اَلله ثقة اَلإسلام
میر محمّد صادقی ) ، متوفّای 1382 قمری که در این مسجد تدریس فقه و اصول مینموده اند ،
5- مرحوم آیة اَلله ، آقا سیّد محمّد رضا خراسانی ، متوفّای 1397 قمری ، که از زعمای بزرگ حوزۀ علمیّۀ اصفهان بودند ، و در بعضی از مواقع ، در این مسجد تدریس می نمودند . بنابر اظهارات نویسندۀ متتبّع، آقای سیّد مصلح اَلدّین مهدوی ، علاوه بر یاد شدگان ، عدۀ دیگری از علماء نیز ، در این مسجد حوزۀ درسی داشته اند .
مسجدی است قدیمی ، در خیابان عبد اَلرّزاق ، و در مجاورت بازار بزرگ ، که از زمان مرحوم آقا سیّد محمّد إمامی ( که از علماء زاهد و مدرّس مدرسه نیم آور بوده ) و فرزند ایشان ، مرحوم آیة اَلله ، حاج آقا عطاء اَلله فقیه إمامی قُدِسُ سرة ، ( که این بزرگمرد نیز ، از علماء مشهور به تقوی و أخلاق ، و مدرّس مدرسخ
ص:41
نیم آور بوده اند ) تا کنون ، به إمامت علماء خاندان علمی إمامی بوده است ، و به همین جهت نام قبلی آن ، ( بابا محمّد علی سقّا ) متروک شده ، و به نام « مسجد حاج آقا عطاء » و « مسجد امامی » ، شهرت یافته است .
در أواخر عمر مرحوم آیة اَلله ، حاج آقا عطاء اَلله إما می قُدِسُ سره ، و أوائل دورۀ إمامت جماعت دو فرزند گرانقدر ایشان، حضرت آیة اَلله ، آقای ، حاج سیّد أحمد فقیه إمامی و ، حضرت آیة اَلله ، آقای حاج سیّد حسن فقیه إمامی ، که از چهره های مبرّز حوزۀ علمیّه ، و از شخصیّتهای برجستۀ جامعۀ با ایمان اصفهان می باشند ، در سال 1387 قمری ( طبق کاشی سردَرِ مسجد ) توسعه یافته ، و به شکل جدید و باشکوه ، تجدید بناء گردیده است .
در سال 1397 قمری ، زیر نظر حضرت آیة اَلله ، آقای حاج سیَد أحمد فقیه إمامی ، قطعه زمینی نسبتاً بزرگ در مجاورت مسجد فوق ، خریداری گردید ، و در آن ساختمان بسیار شکوهمندی ساخته شد ، که در طبقۀ زیرزمین آن ، کتابخانۀ عظیم اَلزّهراء علیه السلام ، تأسیس یافته (1)، و در طبقۀ همکف ، شبستانی مجلّل با صحنی زیبا و سردری جالب توجّه ، ساخته شده است .
برای تزئین محراب و داخل شبستان و صحن و سردَرِ مسجد جدید ، از کاشیهای معرّق و معقّلی ، و ترکیب آجر و کاشی ، با خطّ بنّائی استفاده شده ، و در سال 1403 قمری ( طبق کتیبۀ داخل شبستان) پایان یافته است ، و در مجموع ، یکی از آثار معماری و هنریِ دورۀ معاصر می باشد .
در این مسجد ، استاد عالیقدر و مؤسّس مسجد و کتابخانۀ اَلزّهراء علیه السلام ، حضرت آیة اَلله ، آقای حاج سیّد أحمد فقیه إمامی ، تدریس فقه و اصول و درایه ،
ص:42
مینمایند (1) و به دنبال آن ، بحث و مذاکرۀ درسی بین طلاّب أنجام میشود ، و با توجّه به این که کتابخانۀ اَلزّهراء علیه السلام در این مسجد ، دربرگیرندۀ دهها هزار کتاب از بهترین منابع تحقیق می باشد، این مسجد پایگاهی مهم برای درس و بحث و تحقیق به حساب می آید ، و برای أساتید و طلاّب حوزۀ علمیّه ، جاذبۀ تحقیقی و علمی دارد.
همچنان که در أوّل بحث اشاره نمودیم ، همۀ مساجدی را که محلّ بحث و فعّالیّت تدریسی است، مورد معرفی قرار نمی دهیم ، و آنچه ذکر شد نمونه ای است از موارد فراوان ، و گرنه ، مسجدهائی ، همانند : مسجد ذکر اَلله ، مسجد درب کوشک ، مسجد آقا میرزا أحمد شهیدی ، مسجد سه راه نیم آور ، مسجد رحیم خان ، مسجد إمامزاده اسماعیل ، مسجد شیره پزها ، و ... ، در برخی از دوره ها ، محلّ درس مجتهدی بزرگ و مدرّسی عالیقدر بوده است .
سُوی گُنبد شیخ افکن نظر
زفیروزه بین گُنبدی جلوه گر
نه تنها تاج اصفهان را به سر
که تاجی است شایان به فرق ، مهز
چه تاجی که چون زد به سر اصفهان
از این تاج شد تاجِ فرق جهان
ص:43
هُوَ سبحانه الله
ستایشت کنم ای اصفهان که زیبایی
به حسن و جلوه چو خورشید عالم آرایی
از آن بشر هُنر شُهرۀ جهانی تو
که قبله گاه ، مَهز پروران دنیائی
( آیت دشتچی اصفهانی ) (آیت)معاصر
ص:44
ص:45
ص:46
شهر تاریخی اصفهان ، از دیر زمانی محلّ فعّالیّت علمی و پرورش علماء و محقّقین ، و جایگاه تحصیل علم و تحقیق و تدریس ، و نشر أندیشه های علمی و دینی بوده است ، و علاوه بر مساجد بزرگ و خانه های علماء ، مدرسه هائی وجود داشته ، که مرکز رسمی فعّالیّت های درسی و علمی بوده است .
در این بخش ، به أندازه ای که تحقیق و بررسی های ما یاری کرده ، به شماری از مدارس اصفهان که از قرن پنجم تا دورۀ حکومت صفویّه ، محلّ فعّالیّت علمی بوده ، و به آنها دست یافته ایم ، توجّه نموده ، و مورد بررسی قرار میدهیم .
البته باید توجّه داشت که برخی از آنها ، تاکنون باقی می باشد ، و أکثر آنها از بین رفته ، و فقط نام و نشانی از آنها یافته ایم و از این مجموعه ، تعداد قابل توجّهی ، متعلّق به شیعه ، و برخی از آنها مربوط به أهل سنّت بوده ، و برخی نیز ، وضعیت نامعلومی دارد .
و اینک به ترتیب حروف ألفباء ، از این مدارس یاد می نمائیم
شیخ اَلرّئیس أبوعلی سینا ، فیلسوف و طبیب بزرگ ایران ، مدّتی وزارت علاء اَلدّوله کاکویه را داشته ، و در آن زمان، در مدرسۀ بزرگی در محلّۀ دردشت ، تدریس می نموده است ، که از آن مدرسه ، فقط گنبدی آجری باقی مانده ، که گنبد مَدْرَسِ إبن سینا خوانده می شود (1).
برخی از مطّلعین ، اظهار نظر می کنند که ، مدرس ابن سینا محوّطۀ بزرگی بوده
ص:47
که تا پشت مدرسۀ شفیعیّه دردشت امتداد داشته است (1).
با توجّه به تشیّع علاء اَلدّوله کاکویه ( که از خاندان آل بویۀ شیعی می باشد ) انتساب مدرسۀ یاد شده به شیعه ، کاملاً روشن می باشد .
مدرسۀ بسیار جالبی است ، که در خیابان هاتف و در کنار بقعه باباقاسم قرار گرفته است ، و با توجّه به استحکام و نوع کاشی کاری و تزئینات آن ، که از آثار تاریخی أرزشمند اصفهان به شمار می رود ، از مدارس قابل توجّه محسوب می گردد . این مدرسه در سال 725 هجری ، برای تدریس باباقاسم ، که از عرفای مشهور قرن هشتم به شمار می رود ، ساخته شده ، و تاکنون باقی مانده است ، و تنها مدرسه ای است در اصفهان که توانسته است موجودیّت خود را در طول زمان ( از قرن هشتم تاکنون ) با حوادث گوناگون آن ، حفظ نماید .
أصل ساختمان ، متعلّق به زمان تأسیس مدرسه است ، ولی کاشی کاری ها و نوشته های موجود در جاهای مختلف آن ، بعضاً متعلّق به زمان تأسیس ( که تسنّن بر اصفهان حاکم بوده ) ، (2) و بعضی دیگر ، در ضمن تعمیراتی در دوره های بعد ، ( که تشیّع حاکم گردیده و به وجود آمده است .
این مدرسه قبلاً به ملاحظه نام مُدرّس آن ، ( مدرسۀ با با قاسم ) نامیده می شده
ص:48
ولی در زمان حاکمیّت مکتب امامت و ولایت بر شهر اصفهان ، به نام ( مدرسه امامیّه ) شهرت یافته است .
مدرسه امامیّه چهار ایوان در چهار طرف ، و 32 حجره دارد، که در ضمن دو طبقه ، تأسیس یافته است ، و نمای صحن با ایوانهای بزرگ و کوچک و کاشی کاری ها و مُقَرنسهای زیبا ، جاذبۀ خاصّی دارد، و کاشیها و رنگ و لعاب آنها ، مخصوص است ، و مشابه آن تنها در صفۀ عمر ، در مسجد جامع دیده می شود (1). خطوط بنّائی و کوفی و ثلث ، که در تزئینات مدرسه به کار رفته ، متنوّع و جالب و همراه با کاشی کاری ها ، نشانه ای از معماری و هنر قرن هشتم ، در ایران و اصفهان می باشد .
مساحت مدرسه ، سه هزار متر (50×60) می باشد (2) .
با گذشت زمان ، ویرانی زیادی بر حجرات و سردَرِ مدرسه وارد شده بود ، و بخصوص در دوران حکومت پهلوی ، با متروکه گردیدن مدرسه ، خرابی بسیاری بر حجرات طبقۀ دوّم وارد گردیده بود، که با همّت یکی از علماء و مدرّسین حوزۀ علمیّه اصفهان ، آیة اَلله ، آقای حاج سیّد حسن فقیه امامی دامت برکاته در حدود سال 1400 قمری تعمیرات اساسی مفصّلی در این مدرسۀ أنجام گرفت و طلاّب حوزۀ علمیّه ، در آن اسکان یافتند (3) .
در طول زمان ، علماء بزرگواری در این مدرسۀ تدریس نموده اند که فقیه
ص:49
و محدّث بزرگ شیعه ، ملاّ محمّد تقی مجلسی متوفّای 1070، در میان آنها از أهمیّت ویژه ای برخوردار است (1) . و بعضی احتمال داده اند که ، نابغۀ بزرگ اسلام و ایران ، شیخ بهائی متوفّای 1030 قمری ، در این مدرسۀ تاریخی تدریس نموده اند . یکی از علماء ، به نام شیخ محمّد ابراهیم بن محمّد علیّ بن محمّد بن مقصود علی طبسی خراسانی ، ( که دانشمندی صاحب تألیف بوده ، و آثاری همانند : « تعلیقات بر مشاعر ملاّصدرا » و « مرآت آگاهی » و « میزان اَلسّداد » و « قسطاس اَلغیّ و اَلرّشاد» و «سماء اَلهدایه » و « مظاهر اَلأنوار » و «منتخب وافی » داشته است ) ، کتابی به نام « تذکرة اَلمحدّثین » ( که مختصر کتاب « منیة اَلمرتاد » است ) ، در مدرسۀ باباقاسم تألیف نموده ، و آن را در سال 1235 به پایان رسانیده است (2) .
برای آشنائی بیشتر با وضعیّت معماری و تزئینات و خصوصیّات مدرسه امامیّه ، به گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحات 302 تا 310، و آثار ملّی اصفهان ، صفحات 433 تا 440 ، و فهرست بناهای تاریخی و أماکن باستانی ایران ، صفحۀ 38 و تاریخ فرهنگ اصفهان ، صفحۀ 71 - 72 مراجعه شود .
اوزون حسن ، که از مشهورترین سلاطین « آق قویونلو » بوده، و از سال 858 تا 882 سلطنت کرده ، مجموعه ای معماری به او منسوب است ، که در ضمن آن، مدرسه ای بوده در محلّۀ خواجو ، و قبر شاه حسن هم در آنجا بوده است (3)
ص:50
محلّ این مدرسه ، حدود دبیرستان صارمیّه فعلی ( بین چهارراه نقّاشی و مکینۀ خواجو ) ، در باغ نو بوده است (1).
با توجّه به این که اوزون حسن ، گرایش به سوی تشیّع داشته ، و در ترویج آن کوشیده ، و دختر خود را به عقد ازدواج شیخ حیدر صفوی در آورده ، که محصول آن ، تولد شاه اسماعیل أوّل صفوی ( پایه گذار حکومت رسمی شیعی در ایران ) می باشد (2) . به خوبی ، انتساب این مدرسه را به تشیّع ، می توان دریافت .
مقصود ، مدرسۀ امامیّه می باشد ، به عنوان یاد شده ، مراجعه شود .
در میان نسخه های خطّی مدرسۀ فیضیّه قم، مجموعه ای است به شماره 1157 ، به خطّ نستعلیق ، از عماد بن میر حیدر حسینی که در مدرسۀ باب اَلقصر اصفهان ، در تاریخ شوّال 1111 هجری نوشته شده است (3) .
و نیز یکی از علماء بافضیلت ، به نام شیخ محمّد حسین بسطامی ، در زمانی که در اصفهان اشتغال به تحصیل داشته ، کتاب « مبداء و معاد » ملاّ صدرای شیرازی را ، در مدرسۀ باب اَلقصر ، در سال 1217 استنساخ نموده ، و حاشیه هائی بر مطالب کتاب نوشته ، و در آخر آن ، مقاله ای بلیغ و مبسوط ، در زمینۀ تاریخ فراغت از استنساخ کتاب نوشته ، که نشانۀ فضل و تبحّر او در علوم أدبی می باشد نسخه یاد شده در کتابخانۀ حسینیّۀ شوشتریها ، در نجف أشرف موجود
ص:51
است (1) . به نظر نویسنده دار اَلعلم شرق ، ظاهر این است که مراد از مدرسۀ باب اَلقصر ، همان مدرسۀ درب کوشک می باشد ، که در مجاورت باب اَلقصر قرار داشته ، و به همین مناسبت ، به نام مدرسۀ باب اَلقصر نامیده شده است (2) .
آقای دکتر لطف اَلله هنرفر ، در گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، می نویسد : سردَرِ زاویۀ درب کوشک ، که مورّخ به سال 902 هجری ، از دوران حکمرانی أبو اَلمظفّر ، رستم بهادرخان آق قویونلو است ، تا سنوات أخیر در جای أصلی خود ( محلّه در بکوشک ) قرار داشته است ، و چون نزدیک به انهدام و ویرانی بوده ، در باغ چهلستون سردری بنا شده ، و کاشی های نفیس آن را به سردر جدید انتقال داده ، و نصب نموده اند . در مجاورت این سردر ، مقبره ای بوده ، که بسیاری از معاریف قرن نهم و دهم ، در آن مدفون بوده اند ، و اکنون جزء خانه ها شده است ، و یک شیر سنگی هم در آن محل بوده ، که شهرت محلّی دارد یک مدرسۀ قدیمی که سابقاً تزئیناتی از نوع کاشی های معرّق داشته است ، به نام مدرسۀ درب کوشک یا ( باقریّه ) در مجاورت سردَرِ مزبور و قبرستان سابق در بکوشک واقع شده ، که طلبه نشین است ، و فعلاً هیچ گونه تزئیناتی ندارد . کتیبۀ سردَرِ این زاویه ، به خطّ ثلث سفید معرّق بر زمینۀ کاشی لاجوردی ، حاکی از آن است که زاویۀ درب کوشک و مقبرۀ مجاور آن ، که از قرار معلوم ، گنبدی هم داشته ، در دورۀ حکمرانی رستم بهادر خان آق قویونلو بنا شده ، کتیبه سردَر که به
ص:52
خطّ معین منشی و مورّخ به سال 902 هجری می باشد ، به شرح زیر است ...(1)
مدرسۀ باقریّه درب کوشک ، به نام ( مدرسه باقریّه ) یا ( مدرسه درب کوشک) یا (مدرسه پاشیر ) یا ( مدرسۀ باب اَلقصر ) نیز ، نامیده می شود . برخی را اعتقاد بر این است که مدرسۀ درب کوشک ، غیر از باقریّۀ در بکوشک می باشد (2).
جابری أنصاری می نویسد : مدرسۀ درب کوشک ، کاشی کاری ممتازی داشته ، و أشعاری در عهد صفویّۀ بر کاشی های آنتیک ( قیمتی و عتیقۀ ) آن منقور شده ، که معلوم نگردید ، چگونه کاشی های سردر ، یک مرتبه از میان رفت (3) .
مرحوم حاج سیّد أسد اَلله شفتی مجتهد بزرگوار ، فرزند مرحوم سیّد شفتی ، این مدرسه را تعمیر نموده (4) ، چنانچه سرپرست فعلی مدرسه ، حجة اَلإسلام و اَلمسلمین ، آقای حاج شیخ محمّد حسین رشتی ( که از أحفاد دختری مرحوم سیّد شفتی می باشند و در سالهای 1392 - 1393 قمری ، تعمیراتی أساسی أنجام داده اند (5) .
مدرسه درب کوشک ، درحال حاضر 16 حجره دارد، و یک طبقه است و تزئینات آن از کاشی و آجر می باشد ، و کتیبۀ سردَرِ مدرسه از بین رفته ، و کاشی های نفیس مدرسه ، به خارج ایران برده شده است (6).
ص:53
در طرف غربی مدرسه ، در پشت ساختمان مدرسه ، بقعه ای وجود دارد که سازمان میراث فرهنگی ، تعمیراتی بر روی آن أنجام داده ، و اظهار نظر شده که این قسمت ، از آثار دورۀ تیموری می باشد (1).
جوی آب در وسط مدرسه و درختهای چنار بلند ، بر زیبائی مدرسه افزوده است ، و خیابان جدید آلإحداثی که از خیابان مسجد سیّد به سوی دروازه دولت (میدان امام حسین علیه السلام) کشیده شده ، و به نام آیة اَلله طیب نامیده شده ، موقعیّت محلّیِ مدرسه را أفزایش داده است .
حجرات مدرسۀ درب کوشک ، مسکونی می باشد ، و طلاّب آن در همین مدرسه و سایر مدارس علمیّه ، از محضر أساتید حوزۀ علمیّه ، کسب علم می نمایند . از مدرّسین بزرگواری که در این مدرسه تدریس می نموده اند ، به عنوان نمونه می توان به شخصیّت های ذیل اشاره کرد .
1- مرحوم حاج شیخ أبو اَلقاسم ، معروف به « حاج آخوند زفره ای » متوفّای 1352 قمری ، که در علوم أدبی ، مدرّسی بزرگ و نامدار بوده، و از عموم محلاّت و مدارس علمیّه ، به محضر و جلسۀ درس او حاضر می شده اند ، و أکثر علماء و فضلاء ، در مراحل أوّلیۀ علوم حوزه ای ( دورۀ مقدمات و سطوح اَوّلیه ) از محضر آن مدرّس عالیقدر ، استفاده می نموده اند .
مرحوم حاج آخوند زفره ای تألیفاتی داشته ، و در علوم غریبه و جفر و طلسمات زحماتی کشیده ، و موفقیّت هائی داشته است(2).
2-مرحوم حاج ملّا حسینعلی صدّیقین ، متوفّای 1368 قمری ، که علاوه بر علم
ص:54
و دانش ، مقام بزرگی در زمینۀ زهد و تقوی و سلوک معنوی و ریاضات نفسانی داشته و از محضر حاج محمّد جواد بید آبادی ، استفاده های شایان ، در زمینۀ مسائل اخلاقی و روحی برده ، و از مفاخر معنوی عالَم روحانیّت بوده است .
3- مرحوم حاج شیخ محمّد حسین أشنی قودجانی ، که مجتهدی مبرّز و عالمی زاهد بوده ، و در حوزۀ اصفهان و نجف ، تحصیل علم نموده ، و به مقام اجتهاد رسیده، و سالهائی در حوزۀ علمیّۀ اصفهان ، به تدریس خارج فقه و اصول اشتغال داشته ، و در سال 1375 قمری وفات یافته است (1).
4- مرحوم میرزا علی أصغر شریف ، متوفّای 1384 قمری ، که در مدرسۀ میرزا مهدی ، و أخیراً در مدرسۀ درب کوشک ، تا آخر عمر تدریس سطوح فقه و اصول می نموده است .
در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران ، نسخه ای از کتاب « سفینة اَلنّجاة » تألیف محمّد بن عبد اَلفتّاح تنکابنی ( فاضل سراب ) موجود است ، که آن را أبو اَلحسن بن میر یحیی کَسکری ، در روز چهارشنبه 26 ربیع اَلثانی سال 1103 در مدرسۀ دربکوشک به اتمام رسانیده است (2) .
و نیز در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران ، نسخه ای از «اثولوجیا » ، موجود است که محمّد جعفر بن مختار مازندرانی ، آن را در ماه صفر 1088، در مدرسۀ باقریّۀ اصفهان نوشته است (3) .
ص:55
و هم چنین شیخ محمّد صادق بن أبی اَلفتح اصفهانی ، در ابتداء تحصیل ، کتاب « مغنی اَللّبیب » و برخی از کتب درسیِ دیگر را ، در سال 1206 هجری ، در مدرسۀ باقریّۀ اصفهان نوشته است (1).
و در کتابخانۀ فرهنگ اصفهان ، ( کتابخانۀ عمومی ) ، نسخه ای از کتاب کافی وجود دارد، که آن را علی مازندرانی ، در شوّال 1068 وقف بر کتابخانه مدرسه باقریّه نموده ، و تولیت آن را به «آقا سیّد محمّد کاظم بن سیّد سلطان حسین حسینی» واگذار نموده است ، و احتمالاً آقا سیّد محمّد کاظم ، متولی و مدرّس مدرسه نیز بوده است (2) . به احتمال قوی ، به نظر می رسد ، که مراد از مدرسۀ باقریّه ، همین مدرسۀ باقریّۀ در بکوشک باشد .
مقصود ، مدرسۀ باقریّۀ در بکوشک می باشد ، به عنوان یاد شده ، مراجعه شود
مدرسه ای است که ، أبونصر ، تاج اَلملک ابن بهرام اَلقوهی ( کوهی ) وزیر شمس اَلدّولۀ دیلمی ، در اصفهان بنا کرد ، و در آن، علوم شرعی و سایر علوم تدریس می گردید (3) . این مدرسه متعلق به أوائل قرن پنجم و وابسته به مکتب تشیّع می باشد .
این مدرسه ، در زمان حاضر به نام «مدرسۀ امام هادی علیه السلام » نامیده می شود .
ص:56
أصل آن از دورۀ آق قویونلوها است و در دورۀ صفویّه تعمیر شده ، و سپس در زمان قاجاریّه ، به وسیله حاج محمّد ابراهیم تاجر ، تعمیر گشته و موقوفاتی بر آن معیّن گردیده (1)، و در دورۀ بازسازی و تعمیر مدارس دینیّه ، ( پس از تهاجم پهلوی أوّل بر مراکز و مدارس دینی ) به وسیلّۀ مرحوم آیة اَلله ، حاج آقا حسین خادمی ، و مرحوم آیة اَلله ، حاج سیّد عبد اَلحسین طیّب تعمیر گردید ، و محلّ سکونت طلاّب حوزه قرار گرفت ، و تاکنون ، معمور و مسکونی طلاّب می باشد ، و صحن کوچکی با نمای کاشی کاری دارد، و یک طبقه است .
محلّ مدرسه ، محلّۀ درب کوشک و در نزدیکی خیابان جدید اَلإحدائی است که ، به نام آیة اَلله طیّب نامیده شده است .
با توجّه به گرایش مهمترین چهره های « آق قویونلوها » همانند : اوزون حسن نسبت به تشیّع ، و نیز با توجّه به باقی ماندن مدرسۀ ترکها « امام هادی علیه السلام » در دورۀ حاکمیّت مطلق تشیّع در اصفهان ، به خوبی معلوم است که مربوط به تشیّع میباشد . در مدرسۀ ترکها شخصیّت هائی تحصیل علم نموده اند ، همانند :
١- نویسنده محقّق ، آقای أبو اَلقاسم رفیعی مهرآبادی ، که صاحب تألیفات أرزشمندی همانند : آثار ملّی اصفهان و آتشکده أردستان و تذکره خط و خطّاطان می باشد ، و از چهره های معروف و نویسندگان عالیقدر به شمار می رود .
2- نویسندۀ عالیقدر ، آقای سیّد مصلح اَلدّین مهدوی ، صاحب تألیفات بسیار (2) که صاحب حق ، در زمینه شناساندن چهره های علمی و دینی اصفهان
ص:57
و معرّفی عظمت تاریخی و علمی این شهر بزرگ و أرزشمند ، می باشند .
3- مرحوم حاج سیّد مصطفی « مؤیّد اَلأطبّاء » ، متوفّای 1373 قمری ، فرزند حاج سیّد محمّد تقی طبیب حسینی درب امامی ، که از أطبّاء معروف اصفهان بوده ، و عصرها ، در یکی از حجرات این مدرسه طبابت می نموده است (1)
یکی از مدارس بسیار مهم و أرزشمند شیعه در اصفهان ، که متعلّق به دوره های قبل از صفویّه می باشد ، و از نشانه های روشن تفکّر و اعتقاد شیعی در اصفهان ، در قرن هشتم به شمار می رود ، مدرسۀ جعفریّه است ، که در کنار بقعه و مزار امام زاده جعفر علیه السلام « جعفریّه » ( واقع در خیابان هاتف فعلی ) بوده است
این مدرسه ، به احترام و به مناسبت شخصیّت بزرگ علمی و اجتماعی و مبارزاتی عالِم شهید ، سیّد جعفر ( مشهور به امامزاده جعفر ) متوفّی و شهید در سال 725 هجری ، تأسیس گشته ، و به نام « مدرسۀ جعفریّه » نامیده می شده است (2) .
شاردن در سفرنامه خود می نویسد : سپس به مدرسۀ جعفریّه که با وجود قِدمت ساختمان ، بسیار زیبا است می رسیم . نقاط مهمّ این مسجد ( مدرسه ) از سنگ مرمر و کاشی بنا شده است (3) .
این عبارت نشان می دهد که همانند بقعه جعفریّه ، ساختمان مدرسه ، از
ص:58
استحکام و عظمت و زیبائی برجسته ای برخوردار بوده است .
و جابری أنصاری دربارۀ این مدرسه می نویسد : و مقبرۀ جعفریّه ، در صد و پنجاه ذرع تخمیناً ، فاصله با امامزاده اسماعیل علیه السلام است ، که گنبد و بقعه و ضریحی دارد ، که برابرش ، قبر سیّد مرتضی پدرش ، در آن صندوق است ، و این مقبره را بنائی عالی و وسیع بود ، و کاشیکاری معرّق ممتاز ، از بهترین کاشی کاریهای قدیم ، و مدرسۀ بزرگ نیز جنب آن بود ، دارای حجرات و کاشی کاریهای شگرف ، که از همه کاشیها بهتر می نمود ، و آن مدرسه را مجاورین ، جزو خانه های خود نموده ، و کاشی ها نیز ، مانند سایر کاشی ها و عتیقه جات ، راه برونی گرفت ، و خود جعفریّه ، سیّد جعفر بن سیّد مرتضی (1) و نسبش به سیّد حسن بن حسین بن محمّد بن علیّ بن اَلحسین می رسد ، که با امامزاده أحمد علیه السلام ، از نژاد حضرت امام محمّد باقر علیه السللام می باشند ، و شهامتی در سیّد بوده ، که روی سنگ قبرش نوشته ، صاحب شمشیر و قلم هر دو بوده ، و شجاع و پهلوان و رشید ، و پدر و پسر ، هر دو را شهید می نویسند ، و مقاماتی شامخ و ألقابی عالی ، برای آنها رقم می نمایند (2) .
آثاری از دورۀ آبادی و فعّالیّت علمی در این مدرسه ، باقی مانده است که ، ذیلاً به برخی از آنها اشاره می نمائیم :
1- در میان کتب خطّی دانشکدۀ حقوق ، نسخه ای از « لوایح جامی » ، به خطّ عبد الغفّار بن محمّد بن یحیی رشتی وجود دارد ، که در سال 1020 آن را در
ص:59
مدرسه جعفریّه نوشته است (1)
2- در فهرست کتابخانۀ مجلس شورای ملّی ، از نسخه ای از تفسیر « التّحریر » شرح تحریر مجسطی ، از نظام نیشابوری ، حسن بن محمّد (م - 730) یاد شده ، که به خطّ نستعلیق ریز نوشته شده ، و کاتب آن در سال 1026، نسخه را در مدرسۀ جعفریّه اصفهان نوشته ، و به پایان رسانیده است (2) .
٣- نسخه ای از کتاب مطوّل به خطّ نسخ صادق بن أمین ، در کتابخانۀ مدرسۀ عالی سپهسالار وجود دارد ، به شماره 1059، که در سال 1050 ، در مدرسۀ جعفریّه اصفهان نوشته شده است (3) .
4- در کتابخانۀ ملّی ملک ، نسخه ای از قواعد اَلأحکام علاّمه حلّی وجود دارد، به شمارۀ 1919، که به خطّ نستعلیق محمّد رضا بن قاضی محمّد چکانی می باشد ، و در سال 1053 در مدرسۀ جعفریّۀ اصفهان نوشته شده است (4) .
مدرسه جعفریّه ، از زمان تأسیس تا دورۀ صفویّه ، و سپس تا أوائل قرن چهاردهم ، باقی بوده ، چنانچه از عبارت مرحوم جابری أنصاری « متولّد 1287 و متوفّای 1376 قمری » بر می آید ، که نوشته است: (... و مدرسۀ بزرگ نیز جنب آن بود ، دارای حجرات و کاشی کاری های شگرف ، که از همه کاشی ها بهتر می نمود ... ) ، و پس از آن در أثر حوادث گوناگون ، بالأخص حاکمیّت و تهاجم ضدّ دینی حکومت پهلوی أوّل ، مدرسۀ جعفریّه ویران گردیده ، و فقط بقعه جعفریّه و بقعه امامزاده مرتضی ، باقی مانده ، و بخش مهمّی از
ص:60
صحن و ساختمانهای متعلّق به جعفریّه ، به تصرّف غاصبین در آمده ، و بقعه ها نیز ، تقریباً متروکه گردیده بود .
در سال 1407 قمری ، پس از فوت بانوی صالحه ، و زاهدۀ عابده « حاجیه خانم منصوره فقیه أحمد آبادی » ( مادر نویسندۀ کمترین ) بنت مرحوم آیة اَلله ، حاج سیّد محمّد تقی موسوی احمد آبادی ( صاحب کتاب مکیال اَلمکارم ) و دفن آن سیّدۀ صالحه ، در صحن امامزاده جعفر علیه السلام ، این کمترین ( با کمک پدر و برادرانم ) تعمیرات قابل توجهی را در مورد بقعه ها و صحن امامزاده أنجام دادم ، و بقعه ها از حالت متروکه در آمد، و پس از فوت پدر بزرگوارم « مرحوم آیة اَلله ، حاج سیّد مرتضی موحّد ابطحی قُدِسُ سره » در تاریخ نهم جمادی الثّانیه 1413 قمری ( أیّام فاطمیّه ) و دفن ایشان در بقعۀ جعفریّه عَلَیْهِ اَلسَّلام ، تعمیرات ادامه یافت ، و هم اکنون ، مزار شریف دو امامزادۀ بزرگوار ، مورد توجّه زائرین قرار گرفته ، و محلّ اجتماع و توسّل معنوی مردم با ایمان و ولایت می باشد .
مدرسه ای بوده که در سال 620 هجری ، با هزینۀ سه هزار دینار ، به وسیله جلال الدّین منکبرنی ساخته شده است (2) .
در کتاب « ألمختارات من الرّسائل » که مجموعه ای از منشئات و فرامین وأحکام دیوانی و شرعی و عرفیِ قرنهای پنجم و ششم و هفتم هجری است ، از
ص:61
مدرسه ای به نام جلالی یاد شده ، که ضیاع آن ، اختلال پذیر شده بوده است (1) .
در شمار مدارس قبل از صفویّه ، یکی نیز « مدرسه جوهان » ، نامبرده شده است (2) . محلّۀ جوهان ، یکی از محلاّت اصفهان در قرن ششم و هفتم بوده ، و برخی از چهره های خاندان معروف شَفَرْوَه ( شَفَرْوَه ، شَبْرُوِهْ ) در آن سکونت داشته اند ، که از آن جمله است : أبو اَلبرکات ، رزق اَلله بن هبة اَلله ، متوفّای 561 هجری ، و مدفون در مدرسۀ جوهان (3) .
از جملۀ بالا استفاده می شود که ، مدرسۀ جوهان ، در نیمۀ قرن ششم موجود و مورد توجّه بوده است .
گرچه خاندان علمی شفر وه ، به تشیّع شهرت ندارند ، و بسیاری از شخصیّت های آنها ، در شمار پیروان مذاهب دیگر می باشند ، ولی با این حال ، برخی از چهره های آن خاندان ، از مفاخر شیعه می باشند ، و آثار دوستی و محبت شدید نسبت به أمیر اَلمؤمنین علی علیه السلام ، در بعضی دیگر ، نمایان و آشکار می باشد ، که ذیلاً به دو نمونۀ جالب ، توجّه می نمائیم (4) .
ص:62
شیخ أبو اَلسّعادات ، أسعد بن عبد اَلقاهر بن أسعد اصفهانی ، که از مشایخ بزرگوارِ افتخار عالم تشیّع ، مرحوم سیّد رضی اَلدّین علی بن طاووس حلّی بوده ، از چهره های مبرّز شیعه و اصفهان ، و خاندان علمی شَفَرْوَه ( شَفَرْوَه ، شَفَرْوَیْه ) ، به شمار می رود . مرحوم حاج آقا بزرگ تهرانی در بارۀ او می نویسد : أسعد بن عبد اَلقاهر بن أسعد بن سفرویه ، أبو اَلسّعادات اصفهانی ، ( و شفروه به جای سفروه نیز نقل شده است ) ، او مؤلف کتاب «رشح اَلولاء فی شرح اَلدّعاء » می باشد و از بزرگان مشایخ رضی اَلدّین ، علی بن طاووس است ، و کتابهائی دارد از قبیل : « مجمع اَلبحرین » و « مطلع اَلسّعادتین » و « اکسیر اَلسّعادتین » و ..... (1).
و شیخ حّر عاملی ، در أمل الأمل درباره او می نویسد : شیخ أسعد بن عبد اَلقاهر بن أسعد اصفهانی ، أبو اَلسّعادات ، عالمی فاضل و محقّق بوده ، و کتابهائی دارد که از آنها است ، کتاب «رشح اَلولاء فی شرح اَلدّعاء » و کتاب « توجیه اَلسّئوالات فی حل اَلإشکالات » و کتاب «جامع اَلدّلائل و مجمع اَلفضائل » و غیر اینها . علیّ بن طاووس از او روایت میکند ، و محقّق ، بزرگ ، خواجه نصیراَلدّین طوسی ، و میثم بن علی بحرانی ، در نزد او تحصیل علم نموده اند (2) .
وصاحب أعیان اَلشّیعه ، آقا سیّد محسن امین جبل عاملی دربارۀ او مینویسد : مولی أبو اَلسّعادات بن عبد اَلقاهر بن أسعد اصفهانی ، عالمی فاضل و بزرگوار و محقّق است ، علیّ بن موسی بن طاووس ، همۀ کتب و اصول و مصنّفات را ، از او نقل می نماید ، چنانچه در أوّل « فلاح اَلسّائل »، تصریح
ص:63
نموده است ، و کفعمی نیز از او نقل حدیث مینماید ، در حواشی کتاب « جنّة اَلواقیه » و غیر او، و او را با عنوان ( اَلشّیخ اَلعالم ) ستوده است ، و علاّمه مجلسی ، در جلد 17 بحار او را یاد نموده ، و فرموده که او از أصحاب ما است ( و از علمای شیعۀ اثنی عشریّه می باشد ) ... (1) . و در کتاب اَلذّریعه آمده است:
« ألفائق علی اَلاربعین فی مناقب امیراَلمؤمنین عَلَیْهِ اَلسَّلام » یا ( کتاب اَلفائق ) از أبی اَلسّعادات ، أسعد بن عبد اَلقاهر بن سفرویه اصفهانی ، چنانچه در بعضی نسخ است ، و شاید شقروه باشد ، که اسم یا لقب جدّ او است ... سیّد بن طاووس ، در کتاب ( اَلطّرائف ) گفته است که ، در این کتاب ، أحادیث صریحی است از پیامبر أکرم صَلّی اللَّهِ عَلَیْهِ وَ ألِه در مورد خلافت علی عَلَیْهِ اَلسَّلام و مناقب بسیار أرزشمندی نقل نموده است ... و این أبو اَلسّعادات ، از مشایخ ابن طاووس می باشد (2).
و نیز در کتاب اَلذّریعه است : « اکسیر اَلسّعادتین » ، از شیخ أبی اَلسّعادات ، أسعد بن عبد اَلقاهر اصفهانی ، که سیّد رضی اَلدّین علیّ بن طاووس حلّی ، همۀ کتب و اصول و مصفّات را در سال 635 از او روایت کرده ، ( چنانچه در أوّل فلاح اَلسّائل تصریح نموده است ) (3) . و هم چنین در کتاب اَلذّریعه آمده است
رشح اَلولاء فی شرح اَلدّعاء » یعنی دعا صَنَمَیْ قریش ، از شیخ أبی اَلسَعادات ، أسعد بن عبد اَلقاهر بن أسعد اصفهانی ، که سیّد رضی اَلدّین ، جمال اَلسّالکین ، علیّ بن طاووس ، و محقّق ، نصیراَلدّین طوسی و شیخ میثم بحرانی از او روایت
ص:64
می نمایند ... (1) .
و هم چنین در کتاب اَلذّریعه ، جلد 4، پیرامون کتاب « توجیه اَلسّئوالات » و در جلد 5 در مورد معرّفی کتاب «جامع اَلدّلائل » و در جلد 20، به مناسبت ذکر « مجمع اَلبحرین و مطلع اَلسّعادتین » و در جلد 10، صفحۀ 9 - 10، و جلد 8، صفحۀ 192، و جلد 11، صفحۀ 236، و جلد 13 ، صفحۀ 256 - 257، در مورد کتاب « رشح اَلولاء، فی شرح دعاء صنمی قریش » ، مطالب جالبی آمده است .
یکی از چهره های خاندان شفر وه ، به نام حسین بن عبید اَلله نقل می کند که ، پدرش ، أبو اَلوفاء، عبید اَلله بن هبة اَلله ، متوفّای 585 هجری ، که در علم و فضل وأدب ، از أعیان اصفهان بوده، و در فصاحت و بلاغت و ظرافت و لطافت ، در نظم و نثر ، مقامی بلند داشته است ، در ضمن سفر حج وارد بغداد می شود ، و روزی در مدرسۀ ناجیۀ بغداد ، به ذکر مناقب حضرت علی بن أبی طالب عَلَیْهِ اَلسَّلام می پردازد ، و در این هنگام ، مقارن غروب آفتاب بوده ، بالبداهه این اشعار را انشاء می نماید:
لاتَعْجَلی یا شَمْسُ حَتّی یَنْتَهی
مَدْحی لِفَضْلِ اَلْمُرْتَضی وَ لِنَجْلِه
یَثْی عِنانَکِ إنْ غَرَبْتِ ثَناؤُهُ
أنَسیتِ یَوْماً قَدْ رُدِدْتِ لأجلِه
إنْ کانَ لِلْمَوْلی وُقُوفُکِ فَلْیَکُنْ
هَذَاَ اَلْوُقُوفُ لِخَیْلِه وَ (2) لِرَجْلِه
یعنی : عجله و شتاب نکن ای خورشید ( برای غروب کردن ) تا به پایان برسد ستایش من ، در مورد ( علیّ ) مرتضی و فرزندان او علیه السلام
ص:65
جمع میکند ( و می گیرد ) عنان تو را ، اگر غروب کنی ، ثنای او (1) آیا فراموش کردهای روزی را که به خاطر او باز گردانده شدی (2) .
اگر به خاطر مولی ( در آن روز ) توقّف کردی ، پس باید همین توقّف را ( امروز ) ، به خاطر سواره و پیادۀ او ، ( که از خدمت گذران اویند ) أنجام دهی .
این داستان جالب ، شور و محبّت و دوستی عمیق این دانشمند و سخنور اصفهانی شفروه ای را ، نسبت به مقام و فضائل مولی اَلموحّدین امیراَلمؤمنین علی علیه السلام ، به خوبی نشان می دهد ، و از نشانه های ارتباط قلبی مردم و علماء قدیم اصفهان با مقام ولایت أهل اَلبیت علیهم السلام ، به شمار می رود .
مشابه داستان یاد شده را ، سبط بن جوزی ، در کتاب «تذکرة خواصّ اَلاُمّة » صفحۀ 31، ( چاپ فرهاد میرزا ) با مقداری تفاوت ، از أبی منصور مظفّر بن أردشیر عبادی واعظ ، نقل نموده است ، و نیز گنجی شافعی در کتاب «کفایة الطّالب » و ابن حجر هِیتمی در « ألصّواعق اَلمحرقه » و شیخ سلیمان حنفی قندوزی در « ینابیع اَلموده » و دیگران ، عین قضیّۀ سبط بن جوزی را نقل نموده اند (3)
.مدرسه ای است در خیابان هارونیّه ، نزدیک به مزار شریف امامزاده
ص:66
هارون ولایت علیه السلام و متّصل به مسجد علی و منارۀ بزرگ مجاور آن ، که در حال حاضر معروف به ،
مدرسه حاج حسن می باشد ، و احتمال دارد که این مدرسه ، همان مدرسّ سلطان محمّد سلجوقی است (1) که در زمان صفویّه تعمیرات و تغییراتی اساسی یافته است .
در سردر این مدرسه ، پس از بسم اَلله اَلرّحمن اَلرّحیم و حدیث نبوی : أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا ، نوشته شده است :
سرمایۀ نجات بود مهر بوتراب
خواهی اگر نجات ، از او روی بر متاب
مدرسه حاج حسن دو طبقه است ، و أطراف آن حجرات و ایوانها قرار گرفته، و با آنکه از آثار تاریخی اصفهان به شمار رفته ، ولی دچار ویرانی شده ، و متروکه گردیده است .
نویسندۀ آثار ملّی اصفهان ، در سال 1308 شمسی ، از این مدرسه دیدار نموده ، و برخی از محصّلین علوم جدیده و کمی طلبه ، در آن سکونت داشته اند ، و به نظر همین نویسنده ، ساختمان مدرسه ، اگر هم مربوط به زمان سلجوقیان باشد ، ولی شکّی نیست که کتیبۀ آن ( که در بالا ذکر گردید ) از زمان صفویّه به بعد ایجاد شده ، و از همان موقع ، به عنوان مدرسۀ حاجی حسن شهرت یافته است ، و قاعدتاً باید در زمان صفویّه به حالت ویرانی در آمده باشد ، تا حاجی حسن ، در صدد احیاء و تعمیر آن بر آمده باشد (2).
حکیم و طبیب نامدار و عظیم اَلشّأن ، مرحوم آقا میرزا أبو اَلقاسم طبیب
ص:67
ناصر حکمت ) متوفّای 1371 قمری ( که در تقوی و فضیلت و علم و دانش و طبّ یونان ، علماً و عملاً سرآمد بوده و در این مدرسه به تدریس کتب طبّ قدیم و مداوای بیماران می پرداخته است (1) و پدر این نویسندۀ کمترین ، یعنی مرحوم آیة اَلله ، حاج سیّد مرتضی موحّد ابطحی قُدِسُ سره متوفّای 1413 قمری ، از شاگردان پرتلاش و مورد علاقۀ آن بزرگمرد در علم طب ، به شمار می رفتند .
مدرسه ای است در روستای نصر آباد ، در مغرب اصفهان ، که بانی آن ، صدراَلدّین علی طبیب ( جدّ اعلای مؤلف تذکره نصر آبادی ) می باشد ، و آن را در قرن نهم ، در کنار خانقاه شیخ أبو اَلقاسم نصر آبادی ، بنا کرده است .
این مدرسه که با خانقاه ، با عنوان ( تکیۀ میان ده نصر آباد ) اشتهار دارد ، قسمتی از کاشی های آن از بین رفته ، و در قسمت باقی مانده ، نام صدراَلدّین علی طبیب ( بانی مدرسه ) و تاریخ بناء ( سنه أربع و خمسین و ثمان مأة ) یعنی 854 هجری، دیده می شود ، و هم چنین این اشعار : کمترین بندگان آستانش صدر دین
کرد سال هشتصد و پنجاه و پنج ، این یادگار
عَلَی اَلله فی کُلِّ اَلأُمُورِ تَوَکُّلی
و بِالْخَمْسِ أصْحابِ اَلْکِساءِ تَوَسُّلی
مُحَمَّد اَلْمَبْعُوثِ وَ اَبْنَیْهِ بَعْدَهُ
وَ فاطِمَةَ اَلزَّهْراءِ و اَلْمُرْتَضی عَلی
دیده می شود (2) و به طور وضوح مشخّص می شود که این مدرسه متعلّق به شیعه بوده است .
ص:68
خواجه صدر اَلدّین علی طبیب ، علاوه بر مدرسه نصر آباد ، مدرسه ای در حوالی مسجد جامع قدیم ساخته ، و در جنب خانۀ میرزا هدایت اَلله طبیب ، که تا أوائل زمان میرزا طاهر نصرآبادی ، مؤلف « تذکرۂ نصرآبادی » درگاه آن باقی بوده، و در اواخر کار ، أثری از آن باقی نمانده است (1).
خواجه صدراَلدّین ، مدرسۀ دیگری هم در محله بابا قاسم در کوچه میرزا شریف حکیم ساخته ، و تا زمان میرزا طاهر نصرآبادی ( که از أحفاد وی می باشد ) باقی بوده است (2) . این دو مدرسه نیز ، متعلّق به شیعه بوده است .
این مدرسه در جوار مسجد شیخ لطف اَلله ، و میدان بزرگ نقش جهان بوده است . جنوب آن متّصل به مسجد شیخ لطف اَلله ، و شمال آن تا محلّ فعلی سرای بیگدلی ( واقع در خیابان حافظ ) امتداد داشته ، و در نتیجه ، از نظر وسعت و مساحت زمین ، بسیار بزرگ بوده است .
به نظر عدّه ای از صاحب نظران مسائل تاریخ و جغرافیای اصفهان ، مدرسه خواجه ملک ، همان مدرسه شیخ لطف اَلله است ، که شماری از نسخ خطّی موجود در کتابخانه های معاصر ، در آن مدرسه نوشته شده است ، و به مناسبت سرپرستی و تدریس شیخ لطف اَلله میسی در آن ، به نام آن بزرگمرد نامیده شده ،
ص:69
ولی در مقابل ، برخی دیگر از نویسندگان ، احتمال قوی داده اند که ، مدرسۀ شیخ لطف اَلله ، در جنوب مسجد شیخ لطف اَلله ، و مدرسۀ خواجه ملک ، در شمال مسجد بوده است .
آقای سیّد مصلح اَلدّین مهدوی می نویسند : به نظر نویسنده ، دو مدرسه در طرفین مسجد شیخ لطف اَلله قرار داشته است ، آن که به سمت جنوب بوده ، مدرسۀ شیخ لطف اَلله است ، که فعلاً کاروانسرای مخروبه ای است ، و آن که در جهت شمال قرار دارد ، ( سمت چپ کسی که روبروی دَرِ مسجد می ایستد )، مدرسۀ خواجه ملک نام داشته است (1).
و سیّد عبد اَلحجّة بلاغی می نویسد : ...، و نیز مدرسه خواجه ملک ...، ومدرسۀ شیخ لطف اَلله ، قرینۀ او ، که ألان کاروانسرا شده (2) .
و نویسندۀ کمترین ، نظریّۀ أوّل را ترجیح می دهم ، و بر این مبنی بررسی خود را دنبال می نمایم .
أصل مدرسۀ خواجه ملک ، متعلّق به قبل از صفویّه است (3) ولی خواجه ملک ، که از بزرگان اصفهان بوده ، و در زمان شاه اسماعیل صفوی زندگی میکرده ، مدرسه را توسعه می دهد ، و سرائی هم در کنار او بنا میکند (4) .
مدرسۀ خواجه ملک ، همان طوری که از نظر مساحت و وسعت برجستگی داشته ، از نظر علمی و معنوی نیز ، از اهمیّت فوق اَلعاده برخوردار بوده ، تا آنجا که بسیاری از شخصیّت های علمی و دینیِ آن زمان ، از طلبه ها و تربیت
ص:70
شده های این مرکز علمی و حوزه ای بوده اند .
صاحب روضات اَلجنّات ، که خود چهره و شخصیّت بزرگ علمیِ اصفهان ، در زمان خویش بوده، و نظری بلند دارد، در دو قسمت از کتاب نفیس «روضات اَلجنّات » به تعریف و تمجید از این مدرسه می پردازد ، که ذیلاً بیان می نمائیم :
1- در قسمت شرح حال شخصیّت برجسته و بارز شیعه و حوزۀ اصفهان ، یعنی محقّق عظیم اَلشّأن و استاد اَلکل ، آقا حسین خوانساری قُدِسُ سره متوفّای 1099 هجری ، و محلّ تحصیل آن بزرگمرد ، می نویسد :
وَنَزَلَ فی مَدْرَسَةِ خواجه مَلِک، اَلَّتی هِیَ بِجَنْبِ مَسْجِدِ اَلشَّیْخِ لُطْفِ اَللهِ ، اَلواقِع فی مِیدْانِ اَلشّاه ، وَهِیَ مِنْ أکْثَرِ مَدارِسِ اَلْبَلْدَةِ اَلْمُشارِ إلَیْهِ ، بَرَکَةً وَ أوْفَرِها تَأثیراً ، فی بُلُوغِ طَلَبَةِ اَلْعُلُومِ إلی مَعارِجِ اَلْعِلْمِ وَ اَلْیَقینِ وَقَدْ بُنِیَتْ مِنْ قَبْلِ ظُهُورِ اَلدَّولَةِ اَلصَّفَوِیَّةِ أوْ فی أوائِلِ تِلْکَ اَلدَّوْلَةِ ... وَکانَتِ اَلْمَدْرَسَةُ اَلْمَوصُوفَةُ مُنْذُ بُنِیَتْ مَحَطّاً لِرِحالِ أکابِرِ اَلْفُضَلاءِ وَ مَجْمَعَاً وَ مُحْتَشَداً لأعاظِمِ اَلْعُلَماءِ وَاَلْفُقَهاءِ ... فَبَقِیَ اَلأقا حُسَیْنُ اَلْمَذْکُورُ ، هُنالِکَ مَشْغُولاً بِالإفاضَةِ وَ اَلإرْشادِ ، ما غَبَّ إستِفاضَتُهُ عَلی حَسَبِ اَلمُرادِ ، مِنْ مَیامِنِ أنْفاسِ کُلِّ اُسْتادٍ (1).
چنانچه ملاحظه می نمائید ، در این عبارات جالب ، مدرسۀ خواجه ملک پربرکت ترین و مؤثّرترین مدارس ، در رساندن طلاّب علوم دینیّه ، به مرتبه های بلند علم و یقین معرّفی گردیده ، و توضیح داده شده ، که این مدرسه از ابتداء تأسیس ، محلّ بار فرود آوردن بزرگترین فضلاء ، و محلّ اجتماع بزرگترین فقهاء و شخصیّت های علمی بوده است ، و مرحوم آقا حسین خوانساری هم در این مدرسه ، علاوه بر استفادۀ علمی از أساتید بزرگ ، شخصاً به تدریس وأفاضه می پرداخته است .
ص:71
2 - در بخش شرح حال و معرّفی عالم عظیم اَلشّأن ، مولی محمّد زمان بن مولی کلبعلی تبریزی ( از علماء نیمۀ أوّل قرن دوازدهم ) که از شاگردان بزرگ علاّمه مجلسی و آقا حسین خوانساری و شیخ جعفر قاضی رضوان اَلله علیهم بوده ، مطالبی می نویسد ، که مفادش چنین است : او صاحب تصنیف های متعدّده است که از آن جمله ، شرح بر « زبدة اَلاصول » شیخ بهائی و ...، و نیز « فرائد اَلفوائد ، فی أحوال اَلمدارس و اَلمساجد » (1) می باشد .
این کتاب را در روزگاری که این بزرگمرد ، در مدرسه شیخ لطف اَلله (2) وارد شده ، و امور مدرسه ، از طرف سلطان ، به ایشان واگذار گردیده بوده ، تألیف نموده است .
ص:72
نویسنده ، در کتاب یاد شده ، در تعریف و تمجید از مدرسۀ نامبرده ، مبالغۀ بسیار نموده ، و بخشی از برکات این مدرسه ، که خود نویسنده تجربه نموده ، و آثار لطیفی که در تربیت طلاّب داشته (1) ذکر نموده است (2)، آنگاه عده ای از شخصیّت های برجستۀ علمی و دینی ، که در این مدرسۀ مبارکه تربیت گردیده ، و به ترقّیات کامله رسیده اند ، یاد میکند ، و ما نیز ، همانها را بر می شمریم :
1- ( استاد اَلفقهاء و اَلحکماء ، محقّق نامدار ) آقا حسین خوانساری قُدِسُ اَلصِرُة
2- مولی ، شمس اَلدّین گیلانی ، صاحب حاشیه بر شرح حکمة اَلعین و بر حاشیۀ خفری بر حاشیۀ قدیم .
3- مولی حسن گیلانی ، که در آن عصر، در فضیلت و تقوی ، نظیر نداشته است 4- ملاّ مراد تفرشی ، صاحب حاشیۀ بر فقیه و مختلف ، و دیگر آثار تألیفی . 5- أمیر سیّد حسین عاملی ، صاحب تألیفات گرانقدر ، همانند رسالۀ جمعه . 6- مولی علی قلی خلخالی ، که أدیبی ماهر بوده است . 7- زبدة اَلمحقّقین و أسوة اَلسّالکین ، مولی رجبعلی تبریزی
8- أمیر قوام اَلدّین طهرانی ، که شاگرد مولی رجبعلی تبریزی ، و مؤلف کتاب عین اَلحکمه بوده است .
9- عمدة اَلزّهاد، مولی موسی طبسی
10- فرزند عزیز او ، حاج محمّد مؤمن ، صاحب کتاب مناهج اَلعرفان ( که به نظر صاحب روضات اَلجَنّات ، وی از أجلاّء عرفاء متأخّرین بوده ، و کتابش بزرگ ،
ص:73
و در دو مجلّد میباشد ، که در زمینۀ خودش ، همانند ندارد ) .
11- میراسماعیل خاتون آبادی ، صاحب بقعه و تکیه معروفه در تخت فولاد
12 - فرزند او ، علاّمه ، رئیس فضلاء زمان ، میر محمّد باقر خاتون آبادی
13 - مولی محمّد صالح استر آبادی
14- مولی چلبی موصلی
15 - مولی محمّد حسین بروجردی
16- مولی سعدی رشتی
17- مولی محمّد علی طهرانی (1) ، آنگاه صاحب روضات ، می فرماید : و از جملۀ فضلاء بزرگی که در مدرسۀ خواجه ملک تحصیل علم کرده اند، همانا فاضل محقّق ، و متکلّم حکیم ، و فقیه بارع أدیب ، مولی أبو اَلقاسم بن محمّد ربیع جرفادقانی (2) صاحب تصنیفات بسیار ، و حواشی لطیف بر بسیاری از کتب معقول و منقول می باشد .
مدرسه خواجه ملک ، در دورۀ شاه عباس أوّل تعمیر گردیده ، و استادیِ رسمی آن به شیخ لطف اَلله میسی واگذار شده بوده است (3) .
وسعت و گستردگی صحن مدرسۀ خواجه ملک تا آنجا بوده ، که به خاطر آن در هنگامی که مسجد شیخ لطف اَلله را که از مساجد بسیار شکوهمند و زیبای اصفهان است تأسیس میکنند ، صحنی برایش در نظر نمی گیرند و صحن مدرسه
ص:74
خواجه ملک را ، جانشین صحن جداگانه برای مسجد قرار میدهند .
مدرسۀ خواجه ملک ، در أثر حوادث تاریخی پس از حکومت صفویّه از بین رفته ، و محلّ آن به صورت خانه های مسکونی و محلّ کسب و کار در آمده است
در میان کتابهای باقی مانده از دوره های گذشته ، نسخه های أرزشمندی ملاحظه می شود، که در این مدرسه نوشته شده ، و زینت بخش کتابخانه های معتبر معاصر می باشد ، که ذیلاً به برخی از آنها اشاره می شود .
١- نسخه ای از «تهذیب اَلوصول الی علم اَلاصول » علاّمه حلّی را ، یکی از علماء ، به نام أبو اَلقاسم بن محمّد بن میرزا علی گلپایگانی، در دهۀ آخر رمضان 1044 هجری، در مدرسۀ شیخ لطف اَلله ، به خطّ نستعلیق نوشته است (1).
2- نسخه ای از « شرائع اَلإسلام» محقّق حلّی را ، عبد اَلقادر بن حیدر قهپائی، در مدرسۀ شیخ لطف اَلله ، تحریر نموده است (2) .
٣- نسخه ای از « ألتّلخیص » ابن رشد أندلسی را شخصی به نام گدا علی مشهدی ، در مدرسۀ شیخ لطف اَلله اصفهان ، در پنجشنبه دوازدهم جمادی اَلأولی 1074 به پایان رسانیده است (3) .
4- نسخه ای از « قواعد » شهید أوّل را ، محمّد قاسم بن أحمد طبرستانی ما پطری ، در مدرسۀ شیخ لطف اَلله میسی عاملی ، در سال 1069 هجری نوشته
ص:75
و 76 ) و ریشه ها و جلوه های تشیع و حوزه علمیه اصفهان که
ج 2)
است (1) .
5- نسخه ای از « شافیه » ( در علم صرف ) را ، محمود بن محمّد کاظم اصفهانی ، در مدرسۀ شیخ لطف اَلله ، به خطّ نستعلیق نوشته است (2) .
پس از آنکه تحقیق و بررسی اینجانب دربارۀ مدرسۀ خواجه ملک پایان یافت ، و مقالۀ مربوط به آن را تکمیل نمودم ، به مقاله ای محقّقانه از استاد محقّق و نامدار ، مرحوم جلال اَلدّین همایی برخوردم ، که در مورد بوعلی سینا و رابطه اش با اصفهان ، تهیّه شده ، و در جلد دوّم جشن نامۀ ابن سینا ( از سلسله انتشارات انجمن آثار ملّی ) به چاپ رسیده است . در این مقاله ، بخشی دارد که مناسب با این قسمت می باشد ، و ذیلاً درج می گردد :
مدرسۀ خواجه ملک ( به فتح میم و کسر لام ) در قسمت شرقی میدان شاه ، أوائل بازار آهنگران ، جنب مسجد شیخ لطف اَلله ، از مدارس طلبگی بسیار قدیم اصفهان ، محلّ تحصیل جماعتی از علماء بزرگ بوده، و در فتنۀ أفاغنه ، خرابی کلّی بدان راه یافته ، تا کم کم خراب شده ، و در این أواخر زمین آن به خرید و فروش رفته ، أکنون محلّ آن به نام « تیمچۀ شیخ حیدر » معروف است . با این وصف ، خوشبختانه هنوز از بقایای عمارات قدیمش ، دو حجره در سمت شمال صحن بزرگ تیمچه موجود است ، به علاوۀ دو سه محلّ سنگ کاری و آجرکاری که وضع بنای قدیم را حکایت می کند، و از روی أطلال ( نشانه های ) باقی مانده معلوم می شود، که اَصل بِناء، متعلّق به دوره های قدیم قبل از صفویّه است .
ص:76
وضع این مدرسۀ را در حالتی که مخروبه و خالی از سکنه بود ، خودِ این بنده و بسیاری از أهالی اصفهان که سنّتشان کمتر از پنجاه نباشد ، تا این أواخر دیده ایم
چون از مسجد شیخ لطف اَلله ، وارد بازار آهنگران می شوی ، به فاصلۀ حدود پنجاه قدم ، مدرسۀ خواجه ملک در ضلع شرقی بازار واقع بود .
درب بزرگ مدرسه ، در طرف شمالی کوچه باز میشد ، که به « محلّۀ تحت گنبد » راه داشت ، در جلوخان مدرسه ، طاق مرتفع زیبائی بود ، مقابل درب مدرسه در ضلع جنوبی کوچه ، که پشت « مسجد شیخ لطف اَلله » می شود ، سردابِه ای وجود داشت ، که آن را نیز ، « مقبرۀ أبوعلی سینا » می گفتند .
سردابِه ، از بین رفته ، و تغییرات کلّی در آن واقع شده ، أما محلّ آن در حال حاضر ، قسمتی پشت دکّه أنبرسازی است ، که پهلوی درب تیمچۀ شیخ حیدر
مدرسۀ خواجه ملک قدیمی ) واقع شده است ، و قسمتی از آن سردابِه نیز ، به ولایت شرعیّه مرحوم حاج شیخ جمال اَلدّین مسجد شاهی ( مجتهد و روحانی معروف ) که امام جماعت مسجد شیخ لطف اَلله بود، جزو مُتَوَضَّأ و حوضخانۀ آن مسجد گردید .
خلاصه آنکه ، آن سردابِه نیز به «مدفن أبوعلی سینا » اشتهار داشت (1) و هنوز أشخاصی در آن محلّ هستند ، که وضع بنای مدرسۀ خواجه ملک و سردابِۀ مجاور آن ، و شهرت آن را به «مقبرۀ أبوعلی سینا » خوب به خاطر دارند .
یکی از فضلای منسوب به حاج شیخ جمال اَلدّین ، برای بنده حکایت کرد ، که چون برای ساختن مُتَوَضَّأ و حوضخانۀ جدید مسجد شیخ لطف اَلله ، در این
ص:77
حول و حوش ، کند و کوب می کردند، به سردابۀ بزرگ آجری رسیدند ، که در وسط آن قبری مجلّل با سنگ لوح قدیمی به خطّ کوفی بود ، أهل فّن خواندند و معلوم شده که « مدفن شیخ اَلرّئیس أبوعلی سینا » همین جا است ، امّا دانسته نشد که با سنگ قبر چه معامله کردند ؟ (1) .
مقاله مفصّل ( رابطه ابن سینا با اصفهان ) که توسط استاد جلال اَلدّین همائی ، ( که محقّقی بزرگ دربارۀ تاریخ اصفهان و بزرگان آن می باشد ) تهیه ، و در جشن هزارۀ ابن سینا ، در تاریخ یکشنبه پنجم اردیبهشت ماه 1333 (21 شعبان 1373 قمری ) به صورت سخنرانی ، توسّط آن بزرگمرد ایراد گردیده است .
سلطان محمود ، غازان بن أرغون خان مغول ، ( برادر سلطان محمّد خدابنده ) از دوستداران خاندان عصمت و طهارت علیه السلام بود ، و در سال 702، از مذهب أهل سنّت فاصله گرفت، و به مذهب حقّ شیعۀ امامیّه روی آورد (2) و همین أمر سبب شد که ایلخانان ایران ، نه تنها قبول اسلام نمودند ، بلکه در عهد جانشین غازان ، به تشیّع گرویدند، و خود مروّج آداب اسلامی شدند (3) .
غازان خان ، دو نوبت پیامبر أکرم صلی الله علیه وآله را به خواب دید ، و آن حضرت ، توجّه او را نسبت به أمیراَلمؤمنین و امام حسن و امام حسین علیهم السلام معطوف نمودند ، و در بیداری هم ، آثار و برکات زیادی را در اثر عنایت و توجّه به أهل البیت علیهم السلام دریافت نمود ، و به همین جهت ، توجّه به سادات و فرزندان
ص:78
پیامبر صلی الله علیه وآله را، در متن فعّالیّت های اجتماعی خود قرار داد ، و « مدارس » و «مساجد » و « دار اَلسّیادهائی » را تأسیس نمود ، که از جمله در اصفهان و شیراز وبغداد و تبریز و کاشان و چندین شهر دیگر (1) داراَلسّیاده هائی تأسیس نموده ، و موقوفه هائی برای آنها قرار داد، که سادات و ذراری رسول اَلله صلی الله علیه وآله در آن اجتماع نمایند ، و از درآمد آن موقوفه ها ، بهره مند گردند (2).
دار اَلسّیاده ها ، که یکی از آنها در شهر اصفهان تأسیس گشته ، منزلگاه سادات و نقباء و أشراف ، و محلّ تعلیم و تعلّم أولاد حضرت علی عَلَیْهِ اَلسَّلام بوده ، و بدین جهت ، باید داراَلسیاده را ، در شمار مدارس اصفهان به شمار آورد ، و ظاهراً این دار اَلسّیاده ، در قتل عام تیمور و خرابی های او ، ویران گردیده است (3) .
در کتاب تاریخ زنجان ، به نقل از مرحوم علاّمۀ مجلسی ، نقل شده که در اصفهان چند موضع وجود دارد، که در زمان شاه خدابنده بناشده ، و أسامی أئمّۀ اثنی عشر ، بر کتیبه های آنها نقش بسته ، و ثبت شده است ، که از جملۀ آنها ، مسجد جامع قدیم میباشد ، که در سه موضع آن ، أسامی آنها ثبت گردیده ...، و از جمله ، «منارۂ داراَلسّیاده » است ، که غازان خان برادر شاه خدابنده ، او را إحداث کرده، و خود خدابنده ، او را به اتمام رسانیده است (4) .
این مطلب نشان میدهد که ، داراَلسّیاده نه تنها از نظر ساختمانی ، دارای
ص:79
اهمیّت و عظمت بوده ( تا آنجا که برای آن مناره ایجاد شده ) بلکه با نقش بستن نام أئمّه اثنی عشر ، شعار تشیّع بر آن حاکم بوده ، و ظهور داشته است .
مراد ، مدرسه سلطان بخت آغا است ، به عنوان یاد شده ، مراجعه شود .
این مدرسه ، در محلّه خواجو ، مجاور قبر شاه حسن بوده است ، ولی در این زمان أثری از آن وجود ندارد (1).
احتمال دارد این مدرسه ، همان مدرسۀ شاه حسن « اوزون حسن » باشد ، و به علّت سکونت درویشان در او ، به این نام نامیده شده باشد ، و بنابراین ، از مدارس شیعه به شمار می رود .
در محلّۀ دردشت ، سردری بلند و دو مناره وجود دارد ، در کنار گنبد و مقبرۀ سلطان بخت آغا ، که حاکی از وجود مدرسه ای بزرگ و بنای مفصّل ، و مجموعه ای گسترده است ، که در طول زمان و در أثر حوادث تاریخی ، از بین رفته است .
سازندۀ مدرسه ، « خان سلطان » مشهور به « سلطان بخت آغا » دختر أمیر غیاث اَلدّین کیخسرواینجو ( مقتولۀ در 760 هجری ) است ، که پس از کشته شدن ، در بقعه ای که به نام او است ، و گنبدی زیبا و جالب دارد، و متّصل به دو منارۀ
ص:80
در دشت میباشد ، مدفون گردیده است ، و بر قبر او سنگ یکپارچۀ سماق نفیسی می باشد ، که خود او در زمان حیاتش ، در سال 753 هجری دستور داده آماده کنند ، و بر روی آن کتیبه ای را حجّاری نمایند .
دو منارۀ دردشت ، که قسمت بالای آنها خراب شده ، بر فراز سردَرِ بلندی به ارتفاع حدود پانزده متر قرار گرفته ، و ارتفاع باقی ماندۀ دو مناره ، از سطح پشت بامِ آن ، بیش از هشت متر نیست ، و مجموعاً حکایت از ساختمانهای گسترده و مفصّلی دارد ، که پشت این سردَرْ قرار داشته، و در أثر حوادث نامعلومی از بین رفته است .
آقای دکتر لطف اَلله هنرفر ، که چهره ای پرکار در زمینۀ شناخت و معرّفی آثار باستانی و تاریخی می باشد ، در کتاب گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان می نویسد
به طوری که معمّرین ساکن در أطراف این بنای تاریخی ، برای نگارنده نقل کرده اند ، تا یک قرن پیش ( أواخر قرن سیزدهم هجری قمری) هم، اطاقهای ویرانۀ أطراف مدرسۀ دردشت ، که مناره ها و سردر فعلی ، مدخل آن محسوب میشده ، باقی بوده است ، و تدریجاً ضمیمهۀ خانه های أطراف شده ، و تا یک قرن پیش ، به صورت تکیه ، محلّی برای اجتماع مردم محلّه دردشت بوده است . در أطراف گردنۀ گنبد آرامگاه سلطان بخت آغا نیز، آثاری مشاهده می شود ، که اتّصال بقعه را به بناهای دیگر، در أطراف آن ، می رساند، و چنین استنباط می شود که ، باقی ماندۀ آثاری از یک مجموعۀ ساختمانیِ مفصّل و وسیع بوده ، که به احتمال قوی ، بانی ساختمان آن ، خودِ ( سلطان بخت آقا ) و یا شوهر او « سلطان محمود آل مظفّر » بوده است . بقعۀ فعلی ، از طرف ضلع شمالی ، راهی به داخل مدرسه داشته است ، که فعلاً مسدود می باشد ، و ترتیب ساختمان بقعه ، در مجاورت سردر ، و راه داشتن آن به مدرسه ، باز مؤیّد این
ص:81
مطلب است که ، ساختمان مناره ها و سردَرِ فعلی مدرسه نیز ، از اقدامات خود سلطان بخت آغا بوده است (1). یک نام تاریخی از این محلّ، که تا این عصر باقی مانده ، نام شوری است ، که هم اکنون ، حمّام شوری نزدیک این بناء و « امامزاده شوری » ( امامزاده عبداَلله ) به این نام موجود است ، و احتمال داده شده ، مدرسۀ متصّل به مناره های در دشت هم « مدرسۀ شوری » نام داشته است (2) .
گرچه با توجّه به سوابق تسنّن در اصفهان ، به نظر ابتدائی حدس زده می شود که این مدرسۀ عظیم ، با سردَرْ و مناره های شکوهمند آن ، متعلّق به أهل تسنّن باشد ، ولی با توجّه به دلائل أرزشمندی که ذیلاً به چهار عدد آنها اشاره می شود ، این مدرسه ، از نشانه های جالب برای سابقۀ دیرینۀ تشیّع در اصفهان می باشد .
١- کتیبۀ مناره های دردشت ، که یکی از آنها ریخته و دیگری باقی است و به خطّ آجری بر زمینۀ کاشی فیروزه ای ، به شرح زیر است .
لا إِلهَ الَّا اَللَّهُ ، مُحَمَّدُ رَسُولُ اَللَّهِ ، عَلِیٌّ وَلِیُّ اَللَّهُ حَقّاً
شعار عَلِیٌّ وَلِیُّ اَللَّهُ ، آنهم با تأکید به وسیلۀ کلمۀ حَقّاً ، بر منارۀ بلند این ساختمان ، نشانه ای از وابستگی این بناء ، به تشیّع می باشد .
برای آشنائی با کتیبۀ یادشده ، به کتاب گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحۀ 320 و نیز آثار ملّی اصفهان ، صفحۀ 428 ، مراجعه شود (3) .
ص:82
2- سازندۀ این بنا ( سلطان بخت آغا ) دختر أمیر غیاث اَلدّین کیخسرو ( اینجو از آل اینجو ) و همسر سلطان محمود آل مظفّراست ، و آل اینجو و آل مظفّر ، از سلسلۀ سلاطین شیعه می باشند (1).
3- در دورۀ صفویّه ، که آثار و پایگاه های وابسته به تسنّن ، از بین می رفته ، نه تنها گنبد و بقعۀ سلطان بخت آغا ، از بین نرفته ، بلکه سنگ قبر نفیس با کتیبۀ تاریخ دار آن باقی مانده ، و جالب است بدانیم ، طبق تحقیق آقای دکتر هنرفر ، علّت این که سنگ قبر سلطان بخت آغا ، به غارت نرفته ، جنبۀ قداستی است که عامّۀ مردم برای این بقعه قائلند ، و آن را متبرک می دانسته اند ، و حتی امروز هم که هفت قرن از تاریخ بنای آن می گذرد ، مانند عموم زیارتگاهها ، بر مزار این بانوی مقتوله ، شمع روشن میکنند (2).
4- در مجموعۀ ساختمان تاریخی و باعظمت «امام زاده اسماعیل عَلَیْهِ اَلسَّلام » دَرِ نفیس و منبّت کاری شده ای وجود دارد، که « مرقد امامزاده اسماعیل » را به «مرقد شعیای نبی عَلَیْهِ اَلسَّلام » متصّل می سازد ، و از درهای نفیس بناهایِ تاریخیِ اصفهان است ، و در دورۀ پادشاهی سلطان محمود آل مظفّر ، در این مکان نصب شده است . در أطراف لنگۀ راست و چپِ در ، صلوات بر چهارده معصوم عَلَیهِم اَلسَّلامُ منقور است ، و نیز در یک قسمت ، چهار کلمۀ محمّد و در قسمت دیگر ، چهار کلمۀ علی ، نقش بسته، و جزء نوشته های این در ، چنین است : أمَرَ بِإحْداثِ هذَاَ اَلْبابِ إحْرازاَ لِلْمَغْفِرَةِ وَ اَلثَّوابِ فی أیّامِ ..... شاه مَحْمُودِ بْنِ اَلسُّلْطانِ اَلأعْظَمِ ، مُحَمَّدِ بْنِ
ص:83
اَلْمُظَفَّرِ ... (1).
و چنانچه ملاحظه می نمائید ، ساختن دربی برای امام زاده اسماعیل، آنهم با صلوات بر چهارده معصوم ، و نقش چهار محمّد و چهار علیّ ، نشانه ای از تشیّع سلطان محمود آل مظفّر ( همسر سلطان بخت آغا ) می باشد (2).
مدرسه ای بوده ، که به وسیلۀ علیّ بن أحمد بن علیّ بن عبد اَلله سمیرمی ، متوفّای 516، وزیر سلطان محمود بن محمّد بن ملکشاه سلجوقی ، تأسیس گشته است (3) .
مدرسه ای است که ، سلطان محمّد سلجوقی ، برای حنفی ها ساخته ، و قبر سلطان محمّد هم ، در آن مدرسه قرار گرفته ، و امروزه در محلّۀ داراَلبطیخ مشهور است (4) .
برخی معتقدند که ، مدرسۀ سلطان محمّد ، همان است که به نام «مدرسۀ حاج حسن » نامیده می شود، و در کنار مسجد علی و منارۀ بلند مجاور آن قرار دارد ،
ص:84
و در دورۀ صفویّه تجدید بنا شده است (1)
این مدرسه ، به همّت سیّد رکن اَلدّین محمّد یزدی ، بانی مدرسۀ رکنیّۀ یزد، متوفّای 732 هجری ( که عالم و سیّدی عالی مقام ، و خیر أندیشی نامدار بوده ، ونسبش به حضرت سیّد اَلشّهداء ، امام حسین علیه السلام می رسد ، و بناها و آثار دینی و عمرانیش ، زبانزد بوده ) ساخته شده است .
در کتاب « جامع مفیدی » ، جلد سوّم ، از صفحۀ 543 تا 558 ، شرح حال و گرفتاری و مظلومیّت او ، و عنایت خاصّ رسول خدا صلی الله علیه وآله نسبت به او و فرزندش ، ( أمیر شمس اَلدّین محمّد ) و نجات آنها ، و نیز جریان منصوب شدن او به مقام قضاوت ، از طرف سلطان أبوسعید بن سلطان محمّد خدابنده (2) را ، بیان نموده (3) و در ضمن آن شرح حال ، مرقوم داشته است : بر ضمائر أرباب توفیق ، پوشیده نخواهد بود که آن حضرت، آن مقدار بُقاع نَفّاع، و عمارات فلک ارتفاع که معمار همّت عالی نِهْمَتش (4) ، در أطراف جهان ، از مدارس و خوانق و مساجد
ص:85
وداراَلشّفاء و اربطه ( رباط ها ) و غیرها ساخته و پرداخته ، که هرگز هیچ پادشاهی ذوشوکت ، صاحب حشمت ، به عمارت عُشْر آن ، موفّق نگشته (1) .
سیّد رکن اَلدّین محمّد یزدی ، و فرزندش ، أمیر شمس اَلدّین محمّد ، متوفّای 733 ( یک سال پس از وفات پدر ) (2) وقف نامه ای دارند ، که موسوم به «جامع اَلخیرات » بوده ، و در آن ، به أبواب اَلخیری ، واقع در خارج یزد ، اشاره شده است (3) . بر پایه وقفنامۀ یاد شده ، مدرسه ای در کوی بازار خواجه محمود اصفهان ، به نام « مدرسۀ عصمتیّه » تأسیس نموده اند ، که شامل سه بنا بوده است 1- دار اَلحدیث 2- دار اَلأدویه 3- دار اَلکتب (4) از وقفنامۀ سیّد رکن اَلدّین بر می آید ، که موقوفات بسیاری از قبیل : تمامی بازار خواجه محمود ، حمّام مردانۀ متصّل به بازار ، چند دکّان واقع در همان محلّه ، تمام سرای نو، دکّان طباخی که سه طبقه بوده ، تمامیِ قصر مورّح ، واقع در بازار عسکر ، و دیگر موقوفه ها ، بر این مدرسه وقف نموده و شرط نموده اند ، که در داراَلحدیث و خانه های محلّ سکونت وابسته به آن ، ده نفر از فقهای
ص:86
أصحاب حدیث ، منزل نمایند، و سالیانه به هرکدام 1/3 680 دینار از پول رایج ، که هر روزی 2/3 1 دینار باشد ، ( تقریباً ) بدهند ، و برای تدریس و تعلیم طلبۀ علم وفقه ، مدرّس عالم متبحّر مُتَفّنِّن ، و مجتهد ذوفنون درعلم حدیث ، گمارده شود ، که هر روز بعد از نماز صبح ، و بعد از ختم قرآن و خطبه ، به إلقای درس بپردازد ، و هر سال 182 دینار ( یا نصف دینار در روز ) به او داده شود ، و در آن مدرسه ، مُعیدی (1) منصوب شود ، عالم و دانشمند ، که درس استاد را برای شاگردان تکرار کند، و سالی 1/4 91 دینار، یعنی هر روز 1/4 دینار به او داده شود، و امامی در آنجا نصب شود ، که عالم به أرکان نماز و شروطش باشد ، و مواظب بر إقامه جماعت ، در نمازهای پنجگانه باشد ، و در هر سال، 3/4 60 دینار ، یعنی روزی 1/6 دینار ، به او داده شود ، و هم چنین مؤذّن متدیّن و رسمی ، و چند نفر حافظ قرآن که مرتباً تلاوت قرآن کنند ، و نیز فرّاش و دربان و ناظر بر امور مدرسه نصب شود ، و حقوق مرتّب داده شود ، و نیز برای إطعام و أنجام مراسم لیلة اَلرّغائب (2) و مراسم عید فطر و قربان و مولد پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله ، و مراسم نیمۀ شعبان (3)، و مراسم شبهای رمضان ، و نیز مراسم تجهیز أموات و کمک و إطعام مسافران ، و مصالح بیت اَلأدویه ، هرکدام مبلغی معیّن شده است (4) .
از این وقفنامه بر می آید که، مدرسۀ عصمتیّه و دار اَلحدیث و دار اَلکتب ودار اَلأدویۀ آن ، مرکزی مهم برای فعّالیّت علمی و تبلیغی و اجتماعی ، به شمار
ص:87
میرفته، و از جامعیّت چشمگیری برخوردار بوده است .
مدرسۀ سیّد رکن اَلدّین محمّد یزدی ، ( چنانچه از شخصیّت بانی آن ، و نیز سلطان حاکم زمان ، سلطان أبوسعید ، فرزند سلطان محمّد خدابنده «که از سلاطین شیعه مذهب می باشد » بر می آید ) از مدارس متعلّق به شیعه بوده ، ولی در حال حاضر در أثر حوادث تاریخی ، أثری از آن باقی نمانده است .
قبل از آن که حکیم اَلملک أردستانی ، « مدرسۀ حکیمیّه » ( کاسه گران ) را در بازار ریسمان ، محلّۀ میدان کهنه بسازد، همین مدرسه ، قبل از ساختن مدرسۀ حکیمیّه، به نام « مدرسۀ شمسیّه » بوده است ، که به نظر آقای رفیعی مهرآبادی ، در کتاب آثار ملّی اصفهان ، گمان می رود که مدرسۀ ویرانه ای بوده ، که شمس اَلدّین محمّد یزدی (1) بانی آن بوده ، و چون مخروبه شده بوده ، توسّط حکیم اَلملک ، با صلاحدید و تصویب مراجع وقت ، تجدید بنا گردیده است (2)
یکی از علماء و سادات بزرگ اصفهان ، در قرن نهم هجری ، سیّد علاء اَلدّین
ص:88
محمّد بوده ، که به شاه شاهان ( شهشهان ) و شاه علاء اَلدّین محمّد ، شهرت یافته بوده است . به علّت عظمت شخصیّت او محلّه ، دَرْبِهْ یا دَریهْ یا حسینیّه ( که به اعتبار حسینیّۀ سیّد علاء اَلدّین محمّد ، به این نام خوانده می شده ) به نام محلّۀ شهشهان شهرت یافته است .
سیّد علاء اَلدّین محمّد ، در این محلّه ، حسینیّه و مدرسه داشته ، و پس از آنکه به دستور شاهرخ، به ساوه تبعید گردیده ، و در سال 850 هجری ، به شهادت می رسد ، پس از مرگ شاهرخ ، جنازۀ او را با احترام فراوان به اصفهان منتقل نموده ، و در حسینیّه و مدرسۀ او ، مدفون می نمایند ، و بقعه و گنبدی جالب برای او بنا می کنند ، که هم أکنون موجود است ، و از مزارات متبرّکۀ اصفهان به شمار می رود 0
مدرسۀ شهشهان و بقعه و مزار او ، یکی از نشانه های بارز نفوذ و موقعیّت و فعّالیّت علمی و رسمی شیعه در اصفهان ، در قرن نهم هجری می باشد .
بقعۀ شهشهان ، در نزدیکی مسجد صفا ، و با فاصلۀ نسبتاً کمی با خیابان ابن سینا ، قرار گرفته است (1).
آقای دکتر لطف اَلله هنرفر ، در دنبالۀ معرّفی مقبرۀ سلطان بخت آغا ، واقع در
ص:89
محلّۀ دردشت می نویسد : یک نام تاریخی از این محل ، که تا این عصر مانده « شوری » است که هم أکنون ، «حمّام شوری » نزدیک این بناء و «امامزاده شورئ» یا « امامزاده عبداَلله » به این نام موجود است ، و بعید نیست که مدرسۀ متصّل به مناره های در دشت هم ، « مدرسۀ شوری » نام داشته است (1)
به عنوان مدرسۀ سلطان بخت آغا ، رجوع شود .
شیخ أبومسعود رازی ، از بزرگان محدّثین قرن سوّم هجری است ، و بعضی او را از چهره های بسیار مؤثّر ، در توجّه مردم اصفهان ، نسبت به شخصیّت و عظمت مولای متّقیان امیراَلمؤمنین علی علیه السلام می دانند ، و داستان آمدن او به اصفهان ، و سخنرانی های او را در جامع رنگرزان، و نقش او را در جلوگیری از سبّ و جسارت به آن حضرت ، سندی بر تشیّع او میشمارند ، و در مقابل ، برخی دیگر ، او را از مشایخ صوفیّۀ أهل سنّت می دانند ، و بر همین مبنی ، بقعه و خانقاه و سایر امور متعلّق به آن را مورد تخریب قرار دادند .
خانقاه شیخ أبو مسعود ، از ابتدای قرن چهارم ، شهرت زیادی داشته ، و یک دستگاه ساختمانی وسیع ، شامل بازار و چهارسو و حمّام ، و باغی برای کورها و عاجزها و ... را در بر می گرفته است ، ولی در حال حاضر غیر از بقعه و سردر کاشی کاریِ آن ، چیزی از آنها باقی نمانده است (2) .
در کتاب محیط أدب ، مقالۀ اصفهان یا داراَلعلم شرق ، از مدرسه ای به نام
ص:90
شیخ أبو مسعود رازی یاد می کند (1).
برای آشنائی با شخصیّت شیخ ابو مسعود ، و مسائل مورد بحث در مورد بقعه و مزار وی ، و تاریخچۀ آن ، به کتاب «خلد برین » تألیف مرحوم حاج شیخ أحمد بیان اَلواعظین ، و کتاب «گنجینه آثار تاریخی اصفهان » از صفحۀ 353 تا 358، و نیز ، به بخش « فرازهائی درخشان ، از ریشه های تشیّع در اصفهان » در همین کتاب مراجعه شود .
شیخ یوسف بنّاء ، از عرفای معروف قرن سوّم بوده ، و از أجداد مادریِ حافظ أبونُعَیم اصفهانی می باشد ، و در محلّۀ روشاباد ، که جزء محلّۀ خواجوی دورۀ صفویّه بوده ، مدفون گردیده است (2) . مدرسه ای به نام او در محلّه شیخ یوسف ( جزء محلّۀ خواجو ) بوده (3)، که زمان تأسیس و خصوصیّات او را به دست نیاورده ایم ، بعضی آن را از مدارس دورۀ صفویّه شمرده اند ، ولی آقای سیّد مصلح اَلدّین مهدوی ، در « مقالۀ اصفهان یا داراَلعلم شرق » ( در مجموعه محیط أدب ) این مدرسه را ، جزء مدارس قبل از صفویّه به شمار آورده اند (4) و به نظر می رسد ، که همین نظریّۀ أخیر صحیح باشد .
در قرن ششم هجری ، مدرسه ای به وسیلۀ صدر منصور نظام اَلدّین ، در شهر
ص:91
اصفهان تأسیس گردیده ، که شاعر نامدار ایران ، جمال اَلدّین محمّد بن عبد اَلرزّاق اصفهانی ، قصیده ای مشتمل بر سی و پنج بیت ، در مدح مدرسه و بانی آن ، سروده است که از آن جمله است أشعار زیر:
زهی عالی بنای قصر معمور
که باد آفات دهر از ساحتت دور
چو قبله شرط اکرام تو واجب
چو کعبه حظّ تعظیم تو موفور
مفیدانت چو طوطی جمله منطق
فقیهانت چو غنچه جمله مستور(1)
نام دیگری است برای مدرسۀ نظامیّۀ اصفهان ، که به مناسبت عنوان صدر اَلدّین خجندی ( مدرّس و سرپرست آن ) صدریّه نامیده شده است (2) .
به عنوان مدرسۀ نظامیّه رجوع شود .
علیّ بن سهل ، از محدّثین و عرفای قرن سوّم ، و أوائل قرن چهارم هجری بوده، و در سال 307 وفات یافته است (3) .
در کتاب « محیط أدب » ( مقالۀ اصفهان یا داراَلعلم شرق ) از مدرسه ای به نام
ص:92
علیّ بن سهل یاد شده است (1)
در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران ، مجموعه ای است به نام دستور، به شماره 2144، که آن را تاج اَلدّین حسین صاعد ، جمع آوری نموده ، و در آنجا اظهار می دارد : روز شنبه 6 شوّال 986، نهمین روزی که در اصفهان رسیدم ، و در مدرسۀ شیخ علیّ بن سهل بسر می بردم ، آن را نوشتم (2) .
از بیان فوق استفاده می شود که ، در أواخر قرن دهم ، مدرسه ای با نام علیّ بن سهل موجود و مسکونی بوده ، و احتمالاً همان محلّ خانقاه علیّ بن سهل ، یا مجاور آن بوده است .
یکی از مدارس علمیۀ اصفهان ، که در قرن یازدهم ، دائر و مسکونی بوده ، مدرسه فخریّه میباشد ، نسخه ای از کتاب « معارف إلهیّه » تألیف محمّد رفیع ، مشهور به پیرزاده ، به خطّ أبی صالح حسینی مشهدی وجود دارد ، که در سال 1098، در « مدرسۀ فخریّۀ اصفهان » نوشته شده است (3)... او نیز همین أبو صالح حسینی مشهدی ، نسخه ای از « رسالۀ تَیاسُر قِبله » از محقّق حلّی را ، در مدرسۀ فخریّه ، در شهر اصفهان نوشته ، و این نسخه در کتابخانۀ دانشگاه تهران موجود است (4) .
ص:93
مرحوم رفیعی مهرآبادی ، با استناد به جلد سوّم فهرست کتب اهدائی مرحوم مشکوة ، این مدرسه را از آثار فخر اَلملک بن خواجه نظام اَلملک طوسی شمرده ، که تا قرن یازدهم باقی بوده است (1).
ولی آقای سیّد مصلح اَلدّین مهدوی (نویسندۀ معاصر ) اظهار می دارند که : بعید به نظر می رسد که مدرسۀ فخریّه ، که در فهرست مذکور است ، همان مدرسۀ إحداثی فخر اَلملک باشد ، زیرا کلیّۀ آثار دورۀ سلاجقه ، در عهد مغول از بین رفته است ، و اگر چیزی و أثری باقی باشد ، رنگ تشیّع به خود گرفته است (2) .
به نظر می رسد ، إظهار نظر قطعی در چنین مواردی ، نیاز به دلیلهای روشن تری دارد، که متأسّفانه به دست ما نرسیده است .
بعضی ، مدرسۀ کرّان را ، از آثار خواجه نظام اَلملک در محلّه کرّان ، برشمرده اند ، و سپس احتمال داده اند که این مدرسه ، همان نظامیّۀ مشهور اصفهان باشد (3) ، ولی با توجّه به این که ، نظامیّه اصفهان ، در محلّۀ دردشت بوده (4)، و کتاب « تجارب اَلسّلف » تأسیس مدرسۀ کرّان را ، به ملکشاه نسبت میدهد (5)، معلوم می شود که این مدرسۀ کرّان ، همان مدرسۀ ملکشاهی در محلّۀ داراَلبطیخ ( که جزء محلّۀ کرّان بوده است ) می باشد .
ص:94
برای آشنائی بیشتر با این مطلب به قسمت مربوط به مدرسۀ نظامیّه و مدرسۀ ملکشاهی در همین کتاب مراجعه شود .
در کتاب ایرانشهر جلد أوّل ، پس از مقداری توضیح دربارۀ مسجد جامع اصفهان ، و حریقی که در سال 515 هجری ، به وسیلۀ باطنیّه ، در آن رخ داده ، می نویسد :
بنای ( مسجد – مدرسه ) که با اَلحاق یک حیاط مدرسه ، به کوشک مساجد قدیمی ایرانی ، صورت می گرفت ، به سرعت در ایران رونق یافت (1).
و در کتاب فرهنگ اصفهان ، در بخش تشریح وضعیّت و معماری مسجد جامع آمده است :
ساختمانی در شمال شرقی به نام ( صفه ) « مسجد و مدرسۀ عمر» وجود دارد که به وسیلۀ عمر بن عبد اَلعزیز عجلی ، از خاندان أبی دُلف که والی همدان و اصفهان بود ( 281 هجری ) أنجام یافته ، و ضمیمۀ مسجد گردیده است (2) .
و در تاریخ مدارس ایران ، به نقل از تاریخ ایران پطروشفسکی ، آمده است : در قرن هشتم مدرسه ای در جنب مسجد جمعۀ اصفهان ساخته شد (3) .
البته باید توجّه داشت که ، آنچه در قرن هشتم در أیّام سلطنت سلطان محمود آل مظفّر أنجام شده ، ساختمان مجدّد همان قسمتی است که ، به وسیلۀ عمر
ص:95
بن عبد اَلعزیز عجلی ، أنجام یافته بوده است (1).
از مطالب بالا استفاده می شود که ، مسجد جامع اصفهان ، علاوه بر این که خودش ، محلّ تعلیم و تشکیل جلسات درس بوده ( چنانچه از نوشتۀ ، مافرّوخی اصفهانی در محاسن اصفهان ، صفحۀ 85 بر می آید ) و علاوه بر آنکه کتابخانۀ معظم و مفصّلی داشته ، که دارای حجرات و خزانۀ کتاب بوده ، و فهرست آن در سه جلد بزرگ تنظیم گشته (2) مدرسه ای هم داشته ، که رسماً با عنوان « مدرسه » نامیده می شده است .
این مدرسه ، از مدارسی است که در دورۀ سلجوقیان برای فعّالیّت علمی غیر شیعی ( حنفی و شافعی ) به وجود آمده ، و در محلّۀ داراَلبطّیخ أحمد آباد بوده ، که در حال حاضر ، مقبرۀ خواجه نظام اَلملک می باشد ، و به نام تربت نظّام مشهور شده است (3) .
ص:96
در کتاب « تجارب اَلسّلف » دربارۀ تأسیس این مدرسه آمده است :
سلطان ملکشاه در اصفهان مدرسه ای بنا کرد ، در محلّه کرّان (1) و سپس شرح می دهد که ، ملکشاه نخواست مدرسه را مخصوص حنفی ها کند، و چون ملکشاه حنفی ، و خواجه نظام اَلملک شافعی (2) بود، رعایت حال او را نمود، و دستور داد بنویسند :
وُقِفَ عَلی أصْحابِ اَلإمامَیْنِ ، إمامَیِ اَلأئمَّةِ ، صَدْرَیِ اَلإسْلامِ (3) آنچه در کتاب آثار ملّی اصفهان ، صفحۀ 45 آمده دربارۀ مدرسۀ کرّان ( که خواجه نظام اَلملک طوسی آن را بنا کرده ، و چون خواجه در مذهب حنفی اصرار و تعصّب داشته ، مقرّر کرده بود که بر بالای درب مدرسه ، نام شافعی را نویسند ، بلکه بنویسند « وقف علی أصحاب امامی آلأئمّه ، صدری آلإسلام» و سپس احتمال داده که این مدرسه ، همان مدرسۀ نظامیّه اصفهان باشد ) مطلب نادرستی است ، زیرا نظامیّه اصفهان در محلّۀ دردشت بوده ، و مدرسۀ محلّۀ کرّان ، مدرسۀ ملکشاهی است ، و خواجه نظام اَلملک شافعی بوده ، نه حنفی ، و نوشتۀ تجارب اَلسّلف ، مطالب کتاب یاد شده را مردود می نماید ..
ص:97
در کتاب « راحة اَلصّدور » ، از مدرسه ای به نام ملکه خاتون یاد می کند ، و چنین می نویسد : و پیش از وفات ملکشاه ، بر آن عزم بودند که در اصفهان ، به بازار لشکر ، ( اینجا که امروز مدرسۀ ملکه خاتون است ) داراَلخلافه و حرمی بسازند، و او را آنجا بنشانند (1). از عبارت یاد شده استفاده می شود که ، در زمان تألیف کتاب راحة اَلصّدور (سال 599) مدرسه ای در اصفهان بوده ، به نام مدرسۀ ملکه خاتون ، که آباد بوده است (2) .
مدرسه مهمّی بوده ، که خواجه نظام اَلملک طوسی ، متوفّای 485 هجری در اصفهان تأسیس کرده ، و در آن علوم و دانشها ، بر غیر طریقۀ تشیّع مطابق مذهب شافعی ) تدریس می شده است . در کتاب محاسن اصفهان ، مفضّل بن سعد ، مافَرّوخیِ اصفهانی ، در این زمینه نوشته است :
وَ أمَرَ بِإبْتِناءِ مَدْرَسَةٍ تُجاوِرُ جامِعَها ، لِلْفُقَهاءِ اَلشَّفْعَوِیَّةِ ، فَابْتُنِیَتْ کأحْسَنِ مارُؤِیَ هِیْأةً وَهَیْکَلاً وَ صَنْعَةً وَ عَمَلاً وَ مَحَلاٍّ وَ مَنْزِلاً ، وَ عَلی طَرَفِها مَنارَةٌ عَجیَبةُ اَلْوَضْعِ ، رائِقَةُ اَلْأصْلِ وَ اَلْفَرْعِ ، یَصْعَدُ ثَلاثُ أنْفُسٍ إلی أعْلاها فی ثَلاثِ دَرَجاتٍ، فَلا یَری أحَدٌ ضاحِبَهُ إلی أنْ یَعْلُوها ، وَ قَدْرُ مَا اَنْصُرِفَ فی نَفَقاتِها وَ اَلْمَوْقُوفِ عَلَیْها مِنَ اَلضِّیاعِ وَ اَلْمُسْتَغَلاّتِ اَلْمَوْسُومِ إبْتِیاعُها لِلْوَقْفِ عَلَیْها ، عَشَرَةُ آلافِ دینارٍ (3) .
و در گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان می نویسد: حسین بن محمّد بن أبی اَلرّضا
ص:98
علوی آوی ، که محاسن اصفهان مافرّوخی را ، در سال 729 هجری ، به فارسی ترجمه کرده ، در ذیل کتاب مزبور ، که خود بر آن أفزوده است ، دربارۀ مدرسۀ خواجه نظام اَلملک اصفهان گوید که : این مدرسه در محلّۀ ( دردشت ) و در نزدیک جامع بزرگ ، بر محلّت دردشت بر وصفی و أصلی هرچه خوبتر ، و هیئتی و شکلی هرچه مرغوبتر ، در غایت رفعت ، از جهت صنعت و عمل ، و نهایت رتبت ، از طرف منزلت و محل ، و بر در آن ، مناری چون ستون قبّۀ آسمان ، کشیده و دراز ، و با عیّوق و فرقدان ، همنشین و همراز ، عجیب شکل ، بر سه پایه آن ، صعود و عروج نمایند ، تا بر کنگره و قفصه نرسند ، خود را به یکدیکر ننمایند ، خرج بی پایان و بی حد بر آن صرف ، و ضیاع بی شمارِ بی عدد بر آن وقف ، چنان که هر سال مبلغ ده هزار دینار ، محصول مستغلات و موقوفات بوده ، و أکنون آن را بکلّی مستأکِلَه ، ربوده (1).
چنانچه ملاحظه می نمائید ، مدرسۀ مهمّی در نزدیکی جامع اصفهان بوده ، و موقوفه و درآمد بسیار هنگفت داشته ، منارۀ آن از عجائب بوده ، زیرا بسیار بلند بوده ، و سه پلکان داشته ، که تا قبل از رسیدن به سر مناره ، راه بهم نداشته ، و کسی که از یکی از آن پلکانها صعود می کرده ، کسانی را که در دو پلکان دیگر بوده اند نمی دیده است ، و در مجموع ، مدرسه ای با شکوه بوده ، که از نظر ساختمان و محل و نحوۀ اداره شدن و ... ، عالی ترین وضعیّت را داشته است .
البته باید توجّه داشت که ، متن عربی محاسن اصفهان ، با آنچه در ذیل ترجمه محاسن اصفهان آمده ، تقریباً یک نوع تشریح و توصیف است ، ولی جای سؤال است که چرا این مطلب ، در أصل ترجمه قرار نگرفته ، و به عنوان ذیل ترجمه
ص:99
و 100 ) و ریشه ها و جلوه های تشیع و حوزه علمیه اصفهان که
ج 2
و از مترجم کتاب ، دانسته شده است .
این مدرسه و منارۀ یادشده، تا نیمۀ أوّل قرن هشتم ، در اصفهان باقی بوده و فقط أملاک و مستغلاّت موقوفۀ آن را تصرّف کرده بوده اند ( چنانچه از ترجمۀ محاسن اصفهان که در سال 729 نوشته شده ، استفاده می شود ) ولی زمان خراب شدن ساختمان آن معلوم نیست (1).
قاضی أرجائی ( أرّجانی ) اصفهانی ، که نسبش به جابر أنصاری می رسیده ، از مدرّسین نظامیّۀ اصفهان ، در زمان خواجه نظام اَلملک ، بوده است (2) . و مدرسۀ نظامیّۀ اصفهان ، به خاطر عنوان مدرّس آن ( صدراَلدّین خُجندی ) به «صدریّه » هم ، مشهور بوده است (3) .
البته باید توجّه داشت که ، لقب «صدراَلدّین » در رؤسای شافعیّه ، جزء أَلقاب عمومی بوده ، و کسانی را که از خاندان خجندی ( آل خجند ) به ریاست شافعیّه می رسیده اند ، به لقب «صدراَلدّین » ملقّب می نموده اند ، و بیش از بیست نفر از آنها، لقب صدر اَلدّین داشته اند ، که محمّد بن ثابت بن علی خجندی ، متوفّای 483( سرسلسلۀ خاندان آل خجند ) از طرف خواجه نظام اَلملک ، مدرّس نظامیّۀ اصفهان گردیده است (4) .
در فهرست نسخه های خطّی کتابخانۀ مدرسۀ فیضیّۀ قم ( تألیف محقّق معاصر
ص:100
آقای شیخ رضا استادی ) نسخه ای از « شرح مختصر اَلاُصول » عضد اَلدّین ایجی مورد معرّفی قرار گرفته ، که به خطّ نستعلیق محمّد زمان حسینی اصفهانی می باشد ، و در یکشنبۀ 26 ربیع اَلثّانی 926، در مدرسۀ نظامیّۀ اصفهان ، نوشته شده است(1).
احتمال می رود که این مدرسه ، همان نظامیّۀ خواجه نظام اَلملک طوسی است ، که تا این زمان باقی مانده ، و احتمال داده می شود که ، مدرسۀ دیگری می باشد ، که بدین نام شهرت داشته است .
این مدرسه ، در تختگاه هارون ولایت شهر اصفهان واقع بوده ، و درویش یوسف کشمیری ( که از فنون علم بهره داشته ، و شعر می سروده ) مدّتی در آن ، سکونت داشته است (2) .
در « مقاله اصفهان یا داراَلعلم شرق » این مدرسه ، از مدارس قبل از دورۀ صفویّه به شمار آمده است (3) .
و در کتاب « داراَلعلم شرق » آمده است که : ظاهراً مدرسۀ نقّاشان ، همان مدرسه هرون ولایت می باشد (4) .
ص:101
اصفهان
شهرمزفزایِ بوَد بزرگ
زنده است زنده رود که ایران بوَد بزرگ
مست اصفهان زعلم و ، مزَشهره همچوپا
این خطّ از قیام دلیران بوَد بزرگ
راه ، هنربپوی که باشد ، رهی نکو
یعنی به دانش و مهز انسان بوَد بزرگ
ای اصفهان سپاس خدای غفور را
نام تو در تمام جهان همان بوَد بزرگ
صدها مَزتراست که باشد به اشتهآ
دنیا به اعتراف که ایران بوَد بزرگ
فَرَّت رسد به مهروشکوهت رسد به ماه
همواره رَتبت تو چوکیهان بوَد بزرگ
همواره باد نام تو همراه عزّوجاه
راهت چو کهکشان و چوکیهان بوَد بزرگ
ای شهر باهنر به جهان جاودان بمان
دی قدرتو بلند و به عنوان بوَد بزرگ
نامت نویدبخش (طلانی) به شعرتر
دریای بخشش تو چون عمّان بوَد بزرگ
ص:102
ص:103
ص:104
در دورۀ صفویّه ، که مدرسه سازی بر مبنای فرهنگ و أندیشه و اعتقاد اسلامی، و در مسیر مکتب غنیّ تشیّع ، و تحت تأثیر هدایتهای أهل اَلبیت عَلَیهِم اَلسَّلامُ ، رواج و گسترش داشته است ، بسیاری از علماء و ثروتمندان و معماران و هنرمندان و استادکارانِ حجّاری ، کاشی کاری ، گچ بری ، طرّاحی ، نقّاشی و خطّاطی و ... ، دست به دست هم داده ، و مدرسه هائی مستحکم ، زیبا ، و باشکوه ، و پر برکت ، ساخته و به یادگار گذارده اند ، که در طول چندین قرن، پابرجا مانده ، و در حوادث سخت و شکنندۀ طبیعی و تاریخی و اجتماعی ، نه تنها محفوظ مانده ، بلکه آثار و برکات مستمرّی داشته است .
و اینک به ترتیب حروف اَلفباء ، به شرح حال آن مدارس و گوشه ای از عظمت و استحکام و زیبائیِ آنها ، و نیز هنرها و إبتکاراتی که در آن مدارس ، به کار گرفته شده ، و هم چنین آثار و برکات علمی و دینی که از آن پایگاههای علم و دین به ظهور رسیده ، می پردازیم
مقصود ، مدرسۀ چهارباغ ، ( سلطانی ) می باشد ، و آن را تحت عنوان مدرسۀ چهارباغ بررسی نموده ایم به عنوان یاد شده ، مراجعه شود .
مقصود ، مدرسۀ إمامزاده إسماعیل است ، که به مناسبت نام بانی آن ، به نام مدرسۀ ابراهیم بیک هم ، خوانده شده است . به عنوان مدرسۀ إمام زاده اسماعیل رجوع شود .
ص:105
در کتاب آثار ملّی اصفهان ، از مدرسۀ جلالیّه ، با نام مدرسۀ أحمد آباد یاد شده است . به عنوان مدرسۀ جلالیّه مراجعه شود
مدرسه ای است در کوچۀ قصر منشی اَلممالک ، منشعب از بازارچۀ حسن آباد و در نزدیکی خیابان نشاط و مساحت آن 25 × 25 متر می باشد ، و به صورت دو طبقه است ، و ساختمان اَوّلیّۀ آن هنوز باقی میباشد .
این مدرسه به وسیلۀ شخصیّت بزرگ علمی ، مرحوم میر محمّد اسماعیل خواتون آبادی متوفّای 1116 هجری ، که مجتهدی بزرگ و زاهد و صاحب أثر بوده ، تأسیس گشته است (1).
وی تألیفاتی داشته ، که از آن جمله ، تفسیری بزرگ بر قرآن ، در چهارده جلد میباشد ، و صاحب مقامات معنوی و کرامات بوده است (2) .
مدرسۀ اسماعیلیّه ، همانند بسیاری از مدارس ، سالهای زیادی متروکه گردیده بود، ولی در سالهای أخیر ، معمور و مسکونی گردیده ، و عموم حجرات آن محل سکونت طلاّب حوزۀ علمیّه میباشد .
مدرسه ای است در محلّۀ چهارسوق مقصود ، و از مدارس نسبتاً کوچک اصفهان می باشد . بانی مدرسه ، حاج ألماس نامی، از غلامان دربار صفویّه بوده ،
ص:106
و به نوشته کتاب ( بخشی از گنجینۀ آثار ملّی ) وقفنامۀ مدرسه ، به تاریخ یکهزار و یکصد و چهار هجری ، باقی می باشد (1).
جابری أنصاری در حوادث سال 1355 قمری چنین می نویسد :
خرابی مدرسۀ ألماسیّه در چهارسوق مقصود ، و فروش آجرهای آن به دراهم معدود (2) .
ولی پس از گذشت چند سال ، مرحوم آیة اَلله ، حاج شیخ مهدی نجفی مسجد شاهی ، مدرسه را تجدید بنا نمودند ، ولی به جای دو طبقۀ قبلی ، تنها موفّق به ساختن یک طبقه گردیدند . مدرسۀ ألماسیّه ، در حال حاضر معمور و مسکونی طلاّب می باشد . در طول زمان، عده ای از فضلاء و علماء ، در مدرسۀ ألماسیّه تحصیل علم یا تدریس نموده اند، همانند :
١۔ مرحوم شیخ محمّد حسن بن ملاّ محمّد لاری بیضاوی ، متوفّای 1335 و مدفون در صحن إمامزاده أحمد ، که از فضلاء و مدرّسین بوده ، و از شاگردان حاج شیخ محمّد باقر مسجد شاهی ( نجفی ) به شمار رفته است .
2- مرحوم سیّد زین اَلعابدین أبرقوئی ، متوفّای 1372 قمری ، که از چهره های برجستۀ در زهد و تقوی ، و از شاگردان آقا سیّد محمّد باقر درچه ای و آخوند کاشی بوده است .
3- مرحوم آقای حاج سیّد مصطفی مهدوی هرستانی ، متوفّای 1409 قمری، که از شخصیّت های مبرز حوزۀ علمیّۀ اصفهان ، و از مراجع دینی در این شهر ،
ص:107
به شمار می رفتند ، و مورد توجّه مراجع بزرگ تقلید بوده ، و در مدرسۀ جدّه بزرگ تدریس می نمودند .
4- مرحوم آقای حاج شیخ عباسعلی أدیب حبیب آبادی ، متوفّای 1412 قمری، که از علماءِ جامع معقول و منقول و ریاضی ، و صاحب تألیفات متعدّده بودند ، و از مدرّسین نامدار حوزۀ علمیّۀ اصفهان به شمار می رفتند .
5- مرحوم آقای شیخ محمّد رضا محقّق خراسانی ، که از فضلاء و مدرّسین مدرسه ألماسیّه ، بوده است (1).
شخصی به نام محمد طیب هزار جریبی ، نسخه ای از کتاب حدود و دیات ، از علامه مجلسی را ، در سال 1952 برای مولانا ، آخوند محمد جعفر ، در مدرسه خواجه ألماس نوشته است (2) .
و هم چنین در سال 1304، محمد مهدی بن کربلائی محمد علی جابلقی ، در مدرسة ألماسیه ، کتاب رضوان الأملین را ، که حاشیه بر قوانین آلأصول میرزای قمی است ، و تألیف محمد بن عبد الصمد حسینی شهشهانی می باشد ، تحریر نموده است (3) .
یکی از مجموعه های بسیار أرزشمند تاریخی اصفهان ، بناهای جالب امامزاده اسماعیل عَلَیْهِ اَلسَّلام و مزار و مسجد شعیای نبیّ عَلَیْهِ اَلسَّلام و مدرسۀ إمامزاده
ص:108
اسماعیل است ، که از نظر سابقۀ تاریخی و معماری و کاشی کاری و هنرهای دیگر ، در ردیف مجموعه های أرزشمند و برجسته به شمار می رود .
در کتاب تاریخ اصفهان و ری آمده است:
صحن و بقعه و مسجد و مدرسه و مقبره ، تقریباً بیش از سه هزار ذرع، دارای مبانی شگرف بوده ، و کاشی کاری مُعَرَّق و نقّاشی مُنَقَّح و دربهای مُنَبَّت چوبی و فولاد کاری داشته ، دربِ دالانِ مستطیلِ ضریح، قطعۀ جواهر صنعتی بود ، که ذرّه ذرّه های زر را ، با چکش در پولاد به کار برده ، هر زمان به زیارت بقعه میرفتم تا نیم ساعت چشم از استادی آن پولاد ساز ، با زرکوبی و نازک کاری در آن ، بر نمی گرفتم ...، و گنبد چهارسوق إمامزاده ، بسی عالی بود ... ، درب منبّت داخل ، که راهرو ضریح به قبر شعیا است زمان شاه محمود بن أمیر مبارز اَلدّین مظفّری ، حدود هفتصد و کسری نصب شده ، أسامی دوازده إمام، میان درب و أطراف ، با خطّی خوش به صنعت درودگری بر آن مرقوم است ... ، دستگاه إمامزاده اسماعیل عَلَیْهِ اَلسَّلام بسیار عالی بوده ، خانه هائی أطراف داشته که در آن ، شمع مومی ریختندی ، و مخصوصاً دو شمع مومی ، شبهای جمعه روشن می کردند ، در شمعدان طلا، که بلندیِ شمع به حدّی بود که با نردبان آن را روشن می ساختند (1).
أطراف صحن إمامزاده اسماعیل عَلَیْهِ اَلسَّلام ، حجره های زیادی ساخته شده ، که از أوّل تأسیس ، به منظور تحصیل علم و سکونت طلاّب در نظر گرفته شده ، و عنوان « مدرسۀ علمیّۀ دینیّه » داشته است .
کتیبۀ سردَرِ أصلی إمامزاده اسماعیل عَلَیْهِ اَلسَّلام ، حاکی از اقدام حاج محمّد ابراهیم
ص:109
بیک یوز باشی ، نسبت به تعمیر و تزیین بنای تاریخی إمامزاده اسماعیل ، در دورۀ سلطان حسین صفوی می باشد ، که در سال 1115 به پایان رسیده است، و در طرفین در ، به خطّ نستعلیق سفید بر زمینۀ کاشی خشت لاجوردی رنگ ، أشعاری نوشته شده (1) ، که از آن جمله است:
أوّل ابراهیم، از أمر شهنشاه جهان *** آن که محمود دو کون ، از طالع مسعود شد
در صفای بقعه و سعی بنای مدرسه *** کین عمارات ، از علوّ همّتش موجود شد
و نیز ، در دو إسپر طرفین دَرِ چوبی صحن به خطّ بنّائی نوشته شده :
قالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّه عَلَیْهِ وَ ألِه : أنَا مَدینَةُ اَلْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بابُها
همانطوری که ملاحظه می نمائید ، عنوان مدرسه ، در متن برنامه ریزی برای این مجموعۀ ساختمانی عظیم و زیبا ، بوده است .
آقای رفیعی مهرآبادی ، پس از نقل أشعار مذکور می نویسد: از کتیبۀ مذکور معلوم می گردد ، که مجموعۀ بنای إمامزاده اسماعیل ، علاوه بر مسجد و مرقد شعیا عَلَیْهِ اَلسَّلام ، شامل مدرسه هم بوده است ، که به وسیلۀ ابراهیم بیک یوزباشی ، به فرمان سلطان حسین صفوی ، مورد تعمیر قرار گرفته است (2) .
و هم چنین در صفحۀ 433 آثار ملّی اصفهان ، می نویسد: این مدرسه ، مدرسۀ إمامزاده اسماعیل ) ، در صحن إمامزاده اسماعیل ، ساخته شده است .
مدرسۀ إمامزاده اسماعیل ، که به مناسبت نام بانیِ آن ، مدرسۀ ابراهیم بیک
ص:110
هم نامیده شده ، در حوادث تلخ تاریخی ، متروکه گردیده ، و در دورۀ حکومت پهلوی ، محلّ سکونت مساکین و آوارگانِ قحطی و خشکسالی گردیده بود، و نویسندۀ کمترین ، از دوران کودکی میدیدم ، که خانواده هائی از روستائیانِ مسکین ، در حجره های آن سکونت داشتند، تا آن که با کمک جمعی از مؤمنین ، و نظارت حضرت حجّة اَلإسلام و اَلمسلمین ، آقای حاج آقا محمّد فقیه أحمدآبادی ( دائی نویسنده ) ، حجرات و صحن إمامزاده تعمیر گردید ، و با موافقت ایشان، اینجانب ، در سال 1400 قمری ، عده ای از طلاّب حوزۀ علمیّه را ، در حجرات مدرسه إسکان دادم ، و در حال حاضر ، مدرسۀ یاد شده ، آباد و مسکونی طلاّب می باشد .
مرحوم آیة اَلله ، آقا سیّد محمّد تقی موسوی فقیه أحمد آبادی ، متوفّای 1348 قمری ، صاحب کتاب نفیس « مکیال اَلمکارم »، و پدرشان ، مرحوم آقا میرزا عبداَلرزّاق موسوی ، متوفّای 1319 قمری ، که از علماء جلیل اَلقدر بوده است ، در مسجد إمامزاده اسماعیل ، ( مسجد شعیای نبی ) إمامت جماعت داشته ، و بر این مجموعۀ عظیم مذهبی نظارت می نموده اند ، و هم چنین پدران آنها، تا زمان جّد أعلایشان ، میر محمّد تقی موسوی (1) در این مجموعۀ دینی و علمی ، دخالت و نظارت و کوشش علمی و ارشادی داشته اند .
مرحوم آیة اَلله اَلعظمی ، آقا سیّد أبواَلحسن اصفهانی ، در سالهای اقامت و تحصیلشان در حوزۀ علمیّۀ اصفهان ، مدّتی در مدرسۀ إمامزاده اسماعیل ، اقامت داشته اند .
ص:111
مرحوم آقا سید محمود کلیشادی ، متوفای 1324 قمری ، معروف به « سید مغنی گوی » ( که از مدرسین بزرگ و مشهور و أدیب و شاعر و صاحب تألیفات عدیده ، بوده (1) ) در مدرسه امامزاده اسماعیل ، تدریس می نموده ، و یکی از شاگردان مبرز آن بزرگمرد، مرحوم آیة الله سید محمد تقی فقیه أحمدآبادی ، بوده است (2) (3) .
در مدرسه در بازار بزرگ اصفهان ، و در نزدیکی یکدیگر، و در یک دوره ، ساخته شده است ، که هر دو به نام جدّه می باشند ، ولی یکی به نام جد بزرگ ، و دیگری به نام جده کوچک ، و گفته میشود ، مدرسة أول را جدّه کوچک شاه عباس ثانی ، و دومی را جده بزرگ او ، به نام دلارام خانم ، ساخته است (4) ولی به مناسبت مساحت و وسعت زیاد مدرسۂ اول ، او را به نام جده بزرگ نام برده ، و به دلیل فضای کوچکتر مدرسه دوم، آن را به نام جده کوچک ، نامیده اند (5) .
در یادکردن از این دو مدرسه ، عموماً با قید کوچک و بزرگ ، مقصود گوینده
ص:112
یا نویسنده، مشخص می شود ، ولی گاهی از قیدهای یاد شده ، استفاده نمی شود و با بکار بردن عنوان مدرسه جده ، همان
، اراده میشود چنانچه در تذکره نصرآبادی در چندین مورد، از شاگردان محقق نامدار و بزرگ قرن یازدهم، مرحوم آقاحسین خوانساری یاد نموده ، و نوشته است: در مدرسه جده ساکن هستند، و با توجه به اینکه مرحوم آقا حسین خوانساری ، تولیت و تدریس مدرسه جده بزرگ را بر عهده داشته ، و مرحوم آقاجمال خوانساری، فقیه و محقق بزرگ ، در همین مدرسه تدریس مینموده (1) و تا سال 1308 شمسی ( نیمه اول قرن چهاردهم قمری ) تولیت مدرسه با خاندان آقا جمال خوانساری بوده (2) و هم چنین با توجه به عظمت مدرسه جده بزرگ، در انظار طلاب و عموم مردم ، و تدریس مدرسین بزرگ هر زمان در آن مدرسه ، اطلاق عنوان مدرسه جده ، به مدرسه جده بزرگ منصرف می گردد .
و اینک هرکدام از دو مدرسه یاد شده را مورد بررسی قرار میدهیم . 4- مدرسه جد بزرگ
مدرسه باشکوهی است ، واقع در بازار بزرگ اصفهان ، و در نزدیکی چندین مدرسه مهم دیگر از قبیل : مدرسه صدر - مدرسة ملا عبد الله - مدرسه جده کوچک که در نیمه اول قرن یازدهم هجری تأسیس گشته ، و در تاریخ 1058 کتیبه آن نصب گردیده است .
قسمتی از این کتیبه ، که در سر در این مدرسه ، به خط ثلث سفید بر زمینه کاشی لاجوردی ، به خط محمد رضا إمامی نصب گردیده ، چنین است:
ص:113
قَد وفَّقَت عُلیاحَضرَت المُفخَمَّةَ ُالمُکَرَّمَهُ ...... جَدَّهُ السُِلطانِ آلأعظَمِ ، مُرَوَّجِ مَذهَبِ الأئِمَّةِ الإثنی عَشَر .. أبُو المُظَفَّر ، شاه عَبّاسِ الثانِی الصَّفَویَّ .... بِبِناءِ هذِهِ المَدرَسَةِ المُبارَکَةِ ، وَ وَقَفَها عَلَی الطَّلَبَةِ الاثنی عَشَرِیَّةِ ... فی ثَمانِ وَ خَمسینَ وَ ألفٍ ، کَتَبَهُ مُحَمَّد رِضَا الإمامیّ (1) .
مدرسه جدّه دو طبقه است ، و در طرف شمالی و جنوبی آن ، دو مدرس ، و در طرف شرقی آن ، یک مسجد ساخته شده ، و حجرات مدرسه که در حدود 70 باب میباشد ، در طبقه اول و دوم قرار گرفته ، و نمای مدرسه با کاشیکاری تزئین گردیده است .
در ضلع شرقی مدرسه ، به خطّ نستعلیق مشکی ، بر زمینه کاشی خشت زرد رنگ ، بالای درب مسجد ، این جمله نوشته شده است :
«گشت تعمیر این خجسته بنا 1334 »
مدرسه جدّه بزرگ ، همانند عموم مدارس دینیّه ، سالهای رکود و نیمه تعطیلی یا تمام تعطیلی دوره پهلوی أول را پشت سرگذاشت ، و در اواخر قرن چهاردهم ، با همت جمعی از مؤمنین تعمیری اساسی یافت ، و هم اکنون در زمره مدارس آباد و کاملاً مسکونی می باشد ، و محل تحصیل و سکونت طلاب حوزه علمیه است . جوی آبی که در وسط مدرسه بوده ، و بر زیبائی و صفای مدرسه می افزوده ، خشک شده ، و فعلا وجود ندارد . مرحوم جناب در کتاب «الإصفهان » ، طول و عرض مدرسه را 50 × 80 و تعداد حجرات آن را 67 و تعداد طلاب آن را ، پنجاه نفر می نویسد (2) .
ص:114
مدرسه جده بزرگ از ابتدای تأسیس ، محل تحصیل فضلاء ، و تدریس بزرگان حوزه علمیه بوده ، که ذیلا به جمعی از آنها اشاره می نماییم :
1- استاد الکلّ فی الکل، ذو الجمالین ، استاد الحکماء و المتکلّمین ، مربّی آلفقهاء و المحدّثین ، فرید الدّهر و وحید آلعصر ، علاّمه معقول و منقول، حلال مشکلات علمیّه ، و جامع بین فطانت و سرعت انتقال ذهنی و کوشش و تلاش تحقیقی ، مرحوم آقا حسین بن جمال الدین خوانساری ، مشهور به محقق خوانساری و متوقای 1098 یا 1099 قمری .
وی ، به نوشته نصرآبادی در تذکره اش « تولیت و تدریس مدرسه جدّه را بر عهده داشته ، و عمده فضلاء ، در حاشیه درس آن قبله عرفاء حاضر شده ، استفاده می نمایند، و خود در منزل به إفاده مشغولند(1)».
2 - فقیه محقّق ، حکیم مدقّق ، اصولی متفکّر ، جمال الدّین و المحقّقین ، مولی محمّد بن آقا حسین ، معروف به « آقا جمال خوانساری » ، متوفای 1121 یا 1125 هجری ، که از مفاخر علمی حوزه علمیّه اصفهان ، و از مدرّسین و مؤلّفین نامدار بوده، و حاشیه های او بر : «شرح لمعه » و « شرائع» و « شرح إشارات » و «شفاء» و « من لا یحضره الفقیه» و «غرر و درر آمدی » و دیگر تألیفات آن بزرگمرد ، نشانه قدرت اندیشه و تبحر علمی و جامعیت در علوم و فنون، میباشد . وی ، به نوشته تذکره نصرآبادی « هر روز به مدرسه جده می آمده ، و طلاب علوم دینیه ، از همان مدرسه و دیگر مدارس حوزه اصفهان ، از حوزه در سی او مستفید می شده اند (2).
ص:115
3 - ملاّ شعیبا خوانساری ، که عالمی وارسته و بسیار مؤدّب و مورد علاقه شدید مرحوم محقّق خوانساری بوده ، و در سال 1083 وفات یافته ، و از ساکنین مدرسه جده بوده است (1).
4- میرزا معزّ موسوی قمی ، متخلّص به فطرت ، که جوان لایق و فاضلی بوده و دو سال در مدرسه جدّه ساکن گردیده و از درس و محضر محقق خوانساری، استفاده نموده است (2) .
5- مولی محمد علی شوشتری ، که از شاگردان محقق خوانساری ، و ساکن مدرسه جده بوده است (3) .
6- ملاّ نصیرا، متخلّص به « مشتاق » ، که اصلاً تویسرکانی بوده، و در مدرسه جده ساکن گردیده ، و از شاگردان محقّق خوانساری بوده است (4) .
7- حسن بیک طهرانی ، که مدّتی در مدرسه جّده ساکن بوده ، و شعر نیز می سروده است (5) .
8- حکیم و شاعر و خطاط نامدار ، آقا محمد کاظم واله ، متوفّای 1229 قمری ، که مورد توجه مردم ، و از ساکنین مدرسه جده بوده است (6).
9- آخوند ملاّ محمد حسین کرمانی ، متوفّای 1330 قمری ، که مجتهدی زاهد و مرجعی متواضع بوده ، و استادهائی همانند : آقا شیخ محمّد باقر مسجد شاهی
ص:116
و آقا میرزا محمّد باقر چهارسوقی و ملاّ حسینعلی تویسرکانی داشته ، و از
طلاب مدرسة جدّه ، و سپس از مدرّسین همین مدرسه بوده ، و از آثار دینی و اجتماعی او ، علاوه بر قضاوت شرعی و حلّ مشکلات دینی و اجتماعی مردم، تجدید بنای مسجد نور و رضوان در اصفهان می باشد (1).
10 - شیخ حسن دشتکی ، که عالمی فاضل و از شاگردان : حاج میرزا بدیع درب إمامی و آخوند ملا حسین کرمانی و آقا سید محمد باقر درچه ای بوده ، و در مدرسه جده سکونت داشته ، و تدریس ادبیات و سطوح فقه مینموده ، و در سال 1344 وفات یافته است (2) .
11 - فقیه و مجتهد و محقّق و مرجع بزرگوار ، مرحوم حاج میر محمّد صادق مدرّس خواتون آبادی ، متوفای 1348 قمری ، که از رؤسای علماء و از مدرّسین افتخار آفرین حوزه علمیه اصفهان بوده ، و حوزه درسی او از عظمت برجسته ای برخوردار بوده است . وی در حوزه اصفهان و نجف تحصیل علم نموده، و از درس دو چهره علمی نامدار ، آقا سید محمّد کاظم یزدی و آخوند ملاّ محمّد کاظم خراسانی بهره گرفته ، و از خواص مرحوم آخوند خراسانی، و یاور ایشان در تألیف کتاب شریف کفایة الأصول بوده است ، و پس از مراجعت به اصفهان ، علاوه بر مرجعیت دینی و اجتماعی ، مدرس بزرگ مدرسه جده بوده ، و حوزه درسی او، « مجمع أفاضل » به شمار می رفته است .
12 - فقیه مجتهد و اصولی محقق ، آقا سیّد محمّد نجف آبادی ، متوفاّی 1358 قمری ، که از چهره های مبرّز علمی اصفهان و از مراجع دینی بوده ، و حوزه
ص:117
درسیّ برجسته داشته است .
وی از شاگردان بزرگانی ، همانند : آقا سید محمد کاظم یزدی و آخوند خراسانی و حاج آقا رضا همدانی و آقا سید محمد فشارکی و ... ، بوده ، و دو جلد حاشیه ایشان ، بر کفایة الأصول ، از حواشی برجسته آن کتاب شریف ، می باشد .
مرحوم آقا سیّد محمّد نجف آبادی ، در مدرسه جدّه بزرگ و مدرسه صدر و ... ، تدریس می نموده اند .
13 - مرحوم حاج شیخ محمد حسن نجف آبادی ، متوفّای 1384 قمری ، که عالمی مجتهد ، و فقیهی زاهد ، و مدرسی نامدار و متبحر بوده ، و استادهائی ، همانند : آخوند ملا محمد حسین کرمانی و آقا سید محمد باقر درچهای و آخوند کاشی و جهانگیر خان قشقائی ( در اصفهان ) ، و آخوند خراسانی ( در نجف اشرف ) داشته ، و خود ، در مدرسه جده ، به تدریس اشتغال داشته است .
حوزه درسی مرحوم نجف آبادی ، مجمع أفاضل بوده، و در زمینه علم و تقوی و زهد و معنویت و علاقه به خاندان رسالت ، و ایشان از مفاخر حوزه علمیه اصفهان به شمار می رود . نشانه علاقه شدید او به مقام أهل البیت علیهم السلام کتاب « فضیلة السیادة » او ، درباره سادات و اهمیت آنان می باشد ، و این کتاب به چاپ رسیده است (1).
14 - فقیه و مجتهد محقّق ، مرحوم آیة الله ، حاج سیّد علی علاّمه فانی ، متوفّای 1409 قمری ، که از چهرهای برجسته علمی و صاحب تألیفات بسیار و حوزه درسی مورد توجه در حوزه نجف و قم بودند، و چندین سال ، در فصل تابستان و ماه مبارک رمضان ، در هنگام اقامت در شهر اصفهان ، در مدرسه جدّه بزرگ،
ص:118
تدریس فقه و اصول و تفسیر می نمودند .
15 - فقیه زاهد و عالم ربّانی ، مرحوم آیة الله ، حاج سیّد مصطفی مهدوی هرستانی ، متوفّای 1409 قمری ، که از علماء متنقذ و محبوب اصفهان ، و مورد توجه مراجع عالیقدر تقلید ، و از چهره های شایسته حوزه علمیه اصفهان بودند ، و حوزه درسی ایشان، در مدرسه جدّه بزرگ تشکیل می گردید .
16 - مدرّس حکیم و ریاضی هَیَوی ، و فقیه اصولی و عالم جامع ، مرحوم آیة الله ، حاج شیخ عباسعلی أدیب ، متوفای 1412 قمری ، که از معمرین علماء اصفهان ، و از مدّرسین پر تلاش حوزه علمیه بودند ، و در چندین مدرسه و از جمله ، مدرسه جده بزرگ تدریس می نمودند .
علاوه بر مدرسین یاد شده ، در دوره های مختلف ، شخصیت های علمی دیگری نیز در این مدرسه ، تدریس و یا تحصیل داشته اند (1) که ذکر همه آنها به درازا میکشد .
در کتابخانه جامع گوهرشاد ، نسخه ای از کتاب « ألمطالع السعیده » فی شرح آلفریده ، تألیف سیوطی وجود دارد، که محمد مهدی بن محمد هاشم ، در ماه شوال 1105 در مدرسه جده کبیره اصفهان ، نوشته است (2) .
و نیز در کتابخانه آستانه قدس رضوی علیه السلام نسخه ای از کتاب « شرایع
ص:119
الإسلام » محقّق حلّی وجود دارد، که به خطّ کاظم بن حسنعلی می باشد ، و در ربیع الثانی 1231، در مدرسه جده بزرگ اصفهان نوشته شده است (1).
و در کتابخانه دانشکده حقوق ، نسخه ای از کتاب « مغنی اللّبیب » وجود دارد ، به خط عبد الحکیم حسینی تفرشی ، که آن را در مدرسه جده اصفهان نوشته است (2) و ظاهرا مراد ، مدرسه جدّه بزرگ می باشد .
و همچنین ، در کتابخانه جامع گوهرشاد ، نسخه ای از « شرح لمعه » موجود است، که در سال 1085، در مدرسه جده نوشته شده ، و نسخه ای از کتاب «نظم اللئالی » سید أبو القاسم استرآبادی موجود است ، که به وسیله محمد بن علی أصغر قائنی ، در رمضان 1254 در این مدرسه نوشته شده است (3) .
و نیز در کتابخانه آیة الله ، مرعشی نجفی ، مجموعه ای وجود دارد از رساله هائی در طب ، که به خط نستعلیق محمد حسن بن محمد رحیم خوئی می باشد ، و در سال 1240 در مدرسه جده اصفهان نوشته شده ، و به وسیله کاتب وقف شده است (4) .
مدرسه ای است واقع در بازار قهوه کاشیها ( منشعب از بازار بزرگ ) که در نزدیکی مدرسه جده بزرگ واقع شده است .
بانی مدرسه ، جدّه شاه عبّاس ثانی ، به نام دلارام خانم بوده ، و تاریخ نصب کتیبه داخل مدرسه ، 1057 میباشد . حجرات مدرسه 38 عدد و به صورت
ص:120
دو طبقه می باشد ، و به نوشته مرحوم جناب در ( آلإصفهان ) طول و عرض مدرسه 25 × 25 می باشد (1).
مدرسه جدّه کوچک ، از دو قسمت تشکیل شده ، یکی صحن أصلی و حجرات مدرسه ، و دوم صحنی کوچک و شبستانی که مدرس مدرسه ، به شمار می رود .
کتیبه سردر مدرسه ، مشتمل بر جمله هائی است که قسمتی از آن چنین است
قَد وُفَّقَت عُلیا حَضرَت المُفَخَّمَةُ المُکَرَّمَةُ المُعَظَّمَةُ، النَّبیلَةُ الجَلیلَةُ العالِیَهُ جَدَّةُ السُّلطانِ الأعظَمِ .. مُرَوَّجِ مَذهَبِ الأئِمَّةِ الإثنی عَشَر علیهم السلام ، أبُو المُظَفَّرِ شاهُ عَبّاسِ الثّانِی الحُسَینِیَّ الصَّفَویَّ ....... بِبِناءِ هذِهِ المَدرَسَةِ المُبارَکَةِ وَ وَقَفَها عَلَی الطَّلَبَةِ الإثنی عَشَرِیَّةِ ، و َجَعَلَتُ ثَوابَها هَدِیَِّهً لِرُوحِ خَلَفِ السَّلاطینِ العِظامِ ..... السُّلطانِ صَفیّ میرزا بِحَقَّ النَّیِیَّ سَیَّدِ الکَونَینِ ، کَتَبَهُ مُحَمَّد رِضَا الإمامیّ فی 1056 (2) .
مدرسه جدّه کوچک ، در طول تاریخ موجودیتش ، محلّ تحصیل و تدریس فضلاء و علماء بزرگی بوده است ، که ذیلاً به نام برخی از آنها اشاره می نمائیم .
1- حکیم متکلّم و فیلسوف فقیه ، آخوند ملاّ محمد کاشانی ، معروف به آخوند کاشی ، متوفای 1333 که از مفاخر علمی و از چهرهای مبرز در سیر و سلوک معنوی بوده ، و در دوران تحصیل ، در مدرسه جده کوچک سکونت داشته است .
2- عالم أدیب و مدرّس فقیه ، میرزا علی محمد نائینی ، متوفّای 1334 قمری که از شاگردان جهانگیر خان ( در اصفهان ) و آیة الله میرزا محمّد تقی شیرازی
ص:121
( در عراق ) بوده است . وی ، اجازه اجتهاد از حاج میر محمّد صادق مدرّس
خاتون آبادی ) داشته ، و حجره او در مدرسه جدّه کوچک بوده ، و در جوانی از دنیا رفته است (1).
3- مدرّس محقّق و عالم زاهد ، سیّد میرزا أردستانی ، متوفّای 1351 قمری ، که از ساکنین و مدرسین مدرسه جده کوچک بوده است .
4- عالم محقّق و مدرس موفّق و زاهد متّقی ، شیخ محمّد علی مدرّس فتحی دزفولی ، متوفای 1357 قمری که شخصیتی ارزشمند در علم و عمل ، و صاحب تألیف بوده، و در مدرسه جده کوچک تدریس می نموده است .
5- فقیه متکلّم و مجتهد مجاهد ، و جامع معقول و منقول ، سیّد حسن مدرّس سرابهای إسفهای قمشه ای ، اصفهانی ، شهید سال 1357 قمری ، که از چهره های برزگ و نامدار روحانیّت ، در عالم مبارزه و جهاد و شهادت است ، و مبارزات و مخالفتهای او با حکومت پهلوی اول ، و استعمار انگلیس ، عالمگیر میباشد . وی ، مدّتها ، در مدرسه جدّه کوچک ، تدریس فقه و اصول مینموده است .
6- مدرس محقّق و فاضل ، شیخ هبة الله هرندی ، متوفّای 1366قمری ، که از شاگردان آقا سیّد محمّد نجف آبادی و آقا میر سیّد علی نجف آبادی و حاج میر محمّد صادق خواتون آبادی بوده ، و در مدرسه صدر و جدّه کوچک ، تدریس می کرده است . علاوه بر یاد شدگان، عدّه دیگری از علماء و مدرّسین و فضلاء از ساکنین یا مدرّسین مدرسه جدّه کوچک بوده اند .
نسخه ای از « شرح فصوص الحکم » داود قیصری ، به خطّ نستعلیق حیدر
ص:122
علی سرحدی ، در کتابخانه جامع گوهرشاد موجود است ، که در سال 1228، در مدرسه جدّه کوچک ، نوشته شده است (1) . و در کتابخانه دانشکده حقوق، نسخه ای از کتاب « میراث » مولی محمّد تقی بن حسینعلی اصفهانی موجود است ، که آن را محمّد کریم بن حاج محمّد ابراهیم قمی ، در جمادی الأولی 1276 ، در مدرسه جدّه کوچک ، کتابت نموده است (2) .
6- مدرسة جلالیّه
مدرسه ای است در خیابان أحمد آباد ، که در دوره سلطان حسین صفوی ، به وسیله جلال الدّین محمّد طبیب ( پزشک خاصّ حرم سلطان صفوی )، متوفّای 1131 قمری ، ساخته شده ، و کتیبه آن که در سر درِ مدرسه ، نصب شده ، مشتمل بر این جملات می باشد :
قَد وُفَّقَ لِبناءِ هذِهِ اَلمَدرَسَةِ المُبارَکَةِ ،بِمَامِنِ دَولَةِ السُّلطانِ الأعظَمِ ، مُرَوَّجِ مَذهَبِ آبائِهِ آلأئِمَّةِ المَعصُومینَ .. أبُو اَلمُظَفَّرِ شاهُ سُلطان حُسَینِ المُوسَوِیَّ اَلصَّفَوِیَّ ... طَبیبُ خُدّامِ حَرَمِهِ العَلِیَّةِ الدَّاعی لِخُلُودِ دَولَتِه ، جَلالُ الدّین مُحَمَّد فی 1114
در پشت بغل سردَرِ مدرسه جلالیّه ، به خطّ نستعلیق سفید ، بر کاشی لاجوردی رنگ ، دو بیت زیر نوشته شده است :
أجر و تاریخ این بنای رفیع
خواستم از خدا و خیر أنام
بشنیدم ندا ز عالم غیب
بدهد ذو الجلال و الإکرام(3)
1114
ص:123
ولی با حساب دقیق ، مصرع ( بدهد ذو الجلال و الإکرام ) به حروف أبجد مطابق 1115 خواهد بود .
محل دفن جلال الدّین محمد طبیب ، در ضلع شمالی مدرسه ، در اطاق وسط می باشد ، که به عنوان مَدرس مورد استفاده قرار می گیرد .
12 حجرة أصلی در یک طبقه ، و 3 حجره در طبقه فوقانی دارد ، و مساحت آن 30 × 35 متر می باشد ، و جزء آثار تاریخی و میراثهای فرهنگی ، محسوب گردیده است .
در دوران حکومت پهلوی اول ، مدرسه جلالیّه به تصرف عدوانی اداره فرهنگ در آمد، و تبدیل به دبستان پسرانه گردید ، و در سال 1384 قمری ، ( آذرماه 1344 شمسی)، با اقدامات مرجع عالیقدر شیعه :
حضرت آیة الله العظمی ، آقای حاج سیّد محمّد رضا گلپایگانی قدس سره
به حوزه علمیّه باز گردانده شد، و با همت مرحوم آیة الله حاج شیخ مرتضی أردکانی ، تعمیر اساسی یافت ، و مسکونی طلاّب گردید (1) . و کتابخانه ای نیز در آن دائر گشت ، و عدّه ای از مدرّسین به تربیت و تعلیم طلاّب اشتغال یافتند .
مدرسة جلالیه در طول زمان ، محلّ تحصیل و تدریس جمعی از علماء و فضلاء بوده ، مثلاً: پدر نویسنده کمترین ، مرحوم آیة الله ، آقای حاج سیّد مرتضی موحد ابطحی ، متوفّای 1413 قمری ، و مرحوم حجّة الإسلام و المسلمین ، آقای حاج سید مصطفی موحّد محمّدی ، در دوران طلبگی در این مدرسه تحصیل
ص:124
علم نموده اند، و نویسنده این سطور ( حاج سیّد حجّة موحّد ابطحی) و نیز حجة الاسلام و المسلمین ، آقای حاج شیخ مهدی فقیه ایمانی ، و برخی دیگر از مدرسین ، پس از بازگرداندن مدرسه به حوزه علمیه ، از سال 1385 قمری به بعد ، در این مدرسه ، به تدریس علوم حوزهای اشتغال داشته ایم .
در کتابخانه مدرسه رضویه قم ، نسخه ای از کتاب « شوارق لاهیجی » موجود است ، که به خطّ أبو القاسم بن أحمد حسینی ، کزازی آلأصل، اصفهانی المسکن میباشد ، و در تاریخ 1243، کتابت آن را در مدرسه جلالیّه اصفهان به پایان رسانیده است (1).
در سال 1414 قمری ، نویسنده این سطور ( حاج سیّد حجّة موحّد ابطحی ) به یکی از نیکوکاران اصفهانی ، پیشنهاد نمودم که تعمیرات اساسی مدرسه جلالیه را ( که به صورت مخروبه ای در آمده بود ) بر عهده گیرد، و ایشان از محضر مرجع عالیقدر شیعه : حضرت آیة الله العظمی ، آقای حاج سیّد محمّد رضا موسوی گلپایگانی قدس سره ، کسب اجازه نمود، که بابت وجوهات شرعیّه ، این عمل شایسته را انجام دهد ، و ایشان مشروط به نظارت این کمترین ، اجازه فرمودند ، و از آن زمان تا این تاریخ ( ماه رمضان 1415 قمری)، در مدّت یک سال و نیم مرتباً تعمیرات اساسی و نوسازی وضوخانه و دستشوئی های مدرسه ، در حال انجام بوده و در حال حاضر نزدیک به پایان می باشد . و با هزینه ای سنگین ، این مجموعه علمی و دینی و تاریخی ، مطابق اصول باستان شناسی ، تعمیر گردیده و إنشاء الله تعالی در آینده ای نزدیک ، مجدداً تحت برنامه ای منظّم،
ص:125
محل سکونت و تحصیل و تدریس خواهد شد (1).
این مدرسه به مناسبت عنوان بانی آن ، ( سلطان حسین صفوی ) ، به نام سلطانی خوانده می شود ، و به مناسبت محل آن ( که حاشیه خیابان چهارباغ می باشد ) ، با عنوان مدرسه چهارباغ یاد میشود ، و پس از انقلاب اسلامی ایران ، ( در سال 1357 شمسی = 1399 قمری ) با نام مدرسه علمیه امام صادق علیه السلام نامیده شده است .
نویسندگان درباره این اثر بزرگ فرهنگی و هنری ، هرکدام تعبیراتی دارند که نشان دهنده عظمت این مجموعه تاریخی می باشد ، مثلاً : دکتر لطف الله هنرفر ، باستان شناس معاصر ، می نویسد:
مدرسه چهارباغ یا مدرسه سلطانی ...... مهمترین و زیباترین بنای شاهانه دوره سلطنت شاه سلطان حسین است . نهر فرشادی و چنارهای داخل مدرسه ، صحن این بنای تاریخی را ، روح أفراتر از بناهای دیگر دوره صفویّه ، در اصفهان نموده است . مدرسه چهارباغ ، أنواع کاشیکاری عهد صفویّه را در
ص:126
بر دارد ، و چون آخرین بنای باشکوه آن دوره است ، آخرین تحوّلات صنعت کاشی کاری را می توان در آن مطالعه نمود . أنواع کاشی کاری ( معقلّی ) و (گره کاری )، امتیازی مخصوص ، به این بنای تاریخی داده است (1).
محمّد مهدی اصفهانی، در کتاب « نصف جهان فی تعریف الإصفهان »، پس از شرح مفصّلی درباره بنای مدرسه ، می نویسد : مجملاً ، شرح حالات و صفات این مدرسه و مسجد شاه ( مسجد إمام واقع در میدان امام ) را کتابی علیحدّه و مُدَوّن بایست ، که به این اختصار راست نیاید ، و می توان ادعا نمود که مدرسه ای به این نفاست و خوبی ، در ایران ساخته نشده ، و در غیر آن هم به این وضع ، مشکل است (2) .
و آقای ابوالقاسم رفیعی مهر آبادی ، می نویسد : این مدرسه که از بهترین مدارس بنا شده در ایران است ...(3).
و آقای عبدالحسین سپنتا ، می نویسد: مدرسه سلطانی و کاروانسرای بزرگ سلطانی متّصل به آن ... از بناهای مهم اصفهان ، و یادگار دوران سلطان حسین صفوی است ... و به قول پرفسور پوپ ، بهترین دلیل بقای ذوق و قریحه هنری ایران ، در آن عصر است ... که جا دارد آن را بنای عظیم بنامیم (4) .
مدرسه چهارباغ با توجّه به بزرگی و انواع کارها و هنرهای گوناگون ، از
ص:127
قبیل معماری ، کاشیکاری ، حجّاری ، خطّاطی و نقّاشی و ... که در آن به کار رفته ، در مدّت چندین سال ساخته شده ، که مادّه تاریخهای موجود در کتیبه ها ، و تاریخهای مکتوب در کاشی کاری ها، و نیز قضایای تاریخی ثبت شده درباره تأسیس مدرسه و افتتاح رسمی آن ، گویای آن می باشد ، و ذیلاً به مواردی اشاره می نمائیم:
1- در داخل گنبد مدرسه چهارباغ ، که در جنوب مدرسه واقع است کتیبه های بسیار مفصّلی تعبیه شده ، که صلوات مفصل خواجه نصیر بر چهارده معصوم علیهم السلام ، در آن نوشته شده ، و در آخر صلوات بر امام زمان (عج) آمده : کتبه عبد الرّحیم فی 1104
2- در کتیبه های نمای خارجیِ ایوانِ جنوبیِ صحنِ مدرسه چهارباغ، به قلم عبد الرّحیم جزائری ، أحادیثی راجع به ارزش علم و عالم نوشته شده ، و در آخر آن آمده است : کتبه عبد الرحیم فی 1112
3- در سرسرای شمالی مدرسه ، به خطّ محمّد صالح اصفهانی ، در ألواح جداگانه ای ، أشعاری به خطّ نستعلیق نوشته شده ، که در آخر آن آمده است : بهر تاریخ بنا و سال اتمامش (نجیب)
و مطلعی چون مهر و مه ، گرداند زیب خافقین
مسجد سلطان عادل ، ماه اوج مشرقین 1118
مدرس عالیجناب شاه دین ، سلطان حسین
کتبه محمّد صالح
1119
4- در شبستان مُسَقَّفِ مِدرسه چهارباغ ، که در ضلع شرقی گنبد مدرسه بنا شده ، و به وسیله در مُنَبَّت کاری نفیسی ، به محوطه زیر گنبد ارتباط پیدا میکند ، سه محراب وجود دارد ، و در اطراف یکی از محرابها، کتیبه ای هست
ص:128
که با این عبارت ختم می شود : کتبه محمد مؤمن الحسینی 1118
5- در اطراف سرسرای مدخل مدرسه چهارباغ ، به خطّ محمد صالح اصفهانی أشعاری نوشته شده که در آخر آن آمده است:
قلم گرفت و نوشت ( أزهری ) بتاریخش
و به نام مدرسه شَه شُد، از کمال ، آباد1119
کتبه محمّد صالح
6- بر نمای خارجی ایوان شمالی مدرسه چهارباغ، درباره فضیلت علم و مقام معلم و وظیفه متعلّم ، أحادیثی نوشته شده ، به قلم علی نقی امامی ، که در آخر آن کتیبه است : کتبه علی نقی الإمامی سنه 1119
7- و در کتیبه داخل ایران ، أحادیثی جالب راجع به پیامبر ، و أمیر المؤمنین و فاطمه زهراء و امام حسن و امام حسین و امام زمان علیهم السلام ، نوشته شده ، و در آخر آن آمده است : کتبه ابن محمد محسن الإمامی ، علی نقی آلإصفهانی 1119
8- و در داخل ایوان شرقی ، کتیبه ای است مفضل ، که در آخر آن آمده :
ثُمَِ أمَرَ بِتَرصیفِ هذَا الإیوانِ الرَّفیعِ ، لِمُدارَسَةِ کُتُبِ العُلُومِ ، وَ سَنَهُ إثمامِهِ،
هُوَلِمِصباحِ العِلمِ مِشکوةُ
کتبه محمّد رضا 1119
9- در کتیبه قسمت فوقانی محراب و منبر مدرسه چهارباغ ، در زیر گنبد ، سه حدیث بسیار جالب راجع به فضائل مولی المتقین، أمیر المؤمنین علیه السلام ثبت شده ، و در آخر آن آمده است : کتبه عبد الرحیم الجزائری 1121
10 - در کتیبه سر درب مدرسه چهارباغ ، به سوی بازارچه بلند ، که در طرف شمال مدرسه قرار دارد ، دستور بنای مدرسه به أمر سلطان حسین صفوی ، شرح داده شده ، و در آخر آن آمده است : کتبه عبد الرّحیم فی 1121
ص:129
11- در سردَرِ اصلی مدرسه ، که به سوی خیابان چهارباغ می باشد ، کتیبه ای با کاشی معرّق نصب شده ، و در آن، پس از شرح نام بانی مدرسه ( سلطان حسین صفوی )، و انگیزه معنوی او براین کار، نوشته شده ، کتبه عبد الرحیم الجزائری فی1122
12 - و در اطراف گنبد مسجدِ مدرسه چهارباغ ، که در طرف جنوب مدرسه واقع است ، به خطّ ثلث سفید بر زمینه کاشی خشت لاجوردی ، کتیبه جالبی نقش بسته ، که بعد از بسم الله الرحمن الرحیم و حمد و ثنای خداوند و صلوات و سلام بر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله آل آنحضرت ، بالأخص أمیرالمومنین علیه السلام چنین آمده است : وَبَعدُ فَإنَّ عِمارَةَ المَساجِدِ لإِقامَةِ ذِکرِ اللهِ ، وَ تَأسیسَ المَدارِسِ لِتَنفیذِ أمرِ اللهِ ، مِن أعظَمِ المَثُوباتِ لَدَیهِ وَ أقرَبِ القُرُاتِ إلَیهِ ، و سپس در ادامه کتیبه ، نام بانی سلطان صفوی ) و انگیزه معنوی او ذکر شده ، و در آخر ، آمده است : کتبه عبد الرحیم الجزائری فی 1122
13 - در کتیبه فوقانی داخل گنبد مدرسه ، حدیث بسیار جالب و مفصّلی ، از أهل سنت درباره قضیه مؤاخاة بین أصحاب ، و نیز مؤاخاة بین پیامبر صلی الله علیه وآله و علی علیه السلام نقل شده، و در آخر آن نوشته شده : کتبه الفقیر عبد الرحیم الجزائری فی 1123
14 - در کتیبه های افقی داخل گنبد مدرسه ، أحادیث جالبی درباره أمیر المؤمنین علیه السلام نقش بسته ، و در بالای گوشواره شمال شرقی ، چنین نوشته شده است :
وَ قالَ أیضاً : حُبُّ عَلِیَّ بنِ أبی طالِبٍ حَسَنَةُ لأیَضُرُّ مَعَها سَیَئَةُ وَ بُغضَُهُ سَیَّئَةُ لأیَنفَعُ مَعَها عِبادَةُ ، وَ قالَ أیضاً : عَلِیُّ خَیرُ البَشَرِ فَمَن أبی فَقَد کَفَرَ ، فی 1126 علاوه بر تاریخهای یاد شده ، در کتاب وقایع آلسّنین و الأعوام ، درباره وقایع سال 1116 آمده است ... و بناء مدرسه ای نمود در چهارباغ اصفهان ، در هزار
ص:130
و صد و شانزده ، و در هزار و صد و هجده ، مدرسه مشرف بر تمام شدن شد، و در ذی الحجة الحرام آن سال (سال 1118) تدریس مدرسه مزبوره را ، به حضرت علاّمة العلماء ، آمیر محمد باقرا، سلمه الله تفویض نمود... (1) . و درباره وقایع سال 1122 آمده است: در ماه مبارک رجب المرجّب ، سنه هزار و یکصد و بیست و دو ، در روز جمعه دهم شهر مذکور ، أهل علم را در مدرسه جدید سلطانی ، که در جنب چهارباغ اصفهان است ، جا دادند و علاّمة العلمائی ، مجتهد الزّمانی ، آمیر محمّد باقرا ، خلف مرحمت پناه ، عمّ أمجد ، امیر اسماعیل ، در روز مذکور ، شروع به مباحثه کردند در آن مدرسه ... (2) . با توجّه به تمامی تاریخهای یاد شده ، در نظر ابتدائی ، یک نوع ناهماهنگی بین تاریخهای مکتوب در مدرسه ، و تاریخ موجود در وقایع آلسنین ، و هم چنین ناسازگاری بین گزارش مربوط به سال 1116 که در ضمن آن ، سال 1118 ذکر شده ، و گزارش سال 1122، به نظر می رسد زیرا:
أوّلاً : در وقایع السّنین ، سال بنای مدرسه را 1116، و سال اتمام آن را 1118، ذکر نموده ، در حالی که تاریخهای مکتوب در مدرسه ، از 1104 تا 1126 میباشد .
ثانیاً : در خود کتاب وقایع آلسنین ، تفویض تدریس مدرسه را در ذی الحجه سال 1118 ذکر نموده ، و در سال 1122 ، از شروع تدریس در مدرسه یاد نموده است .
أولاً: احتمال می دهیم که ساختمان ایوان و گنبد عظیم در طرف جنوب
ص:131
مدرسه ، ابتداءً تأسیس شده ، با نقشه و طرحی مستقل ، که تاریخهای 1104 و 1112( که هر دو در مجموعه گنبد و ایوان جلو او می باشد ) حاکی از آن است، و سپس تغییر رأی حاصل شده ، و در سال 1116، برنامه مدرسه چهارباغ در نظر گرفته شده ، و تاریخهای 1118 و 1119 و 1121 و 1122 و 1123 و 1126، حاکی از انجام مراحل گوناگون ساختمان و تزیینات و کاشیکاری و نماسازی مدرسه است .
ثانیاً : ذی الحجّه 1118، مربوط به تفویض منصب تدریس است ، ( نه انجام تدریس )، و تاریخ رجب 1122 مربوط به جلسه افتتاح رسمی مدرسه و عملی شدن و استفاده از منصب تدریس می باشد .
مرحوم رفیعی مهر آبادی ، مساحت زیر بنای مدرسه و صحن آن را، قریب 8500 متر ذکر نموده (1)، و مرحوم جناب در کتاب الإصفهان ، طول و عرض مدرسه را 110x
115 ذرع (2) دانسته ، ( که به 12650 متر مربّع بالغ میشود) و نویسنده کتاب تاریخ اصفهان ، مساحت مدرسه را 12000 متر نوشته است (3) و در هر صورت ، بزرگترین مدرسه دوره صفویه میباشد و از نظر مساحت ، با مدرسه صدر بازار ( مرکز حوزه علمیّه ) مشابهت دارد .
مدرسه چهارباغ به صورت دو طبقه است ، و در هر زاویه، صحن کوچکی
ص:132
دارد، که شمار حجرات صحن أصلیِ مدرسه 72 عدد ، و حجرات هر صحن کوچک زاویه ، 6 عدد ( جمعاً 24 عدد)، و مجموع حجرات یاد شده 96 میباشد ، و در کتاب « ألإصفهان » مرحوم جناب ، و نیز تاریخ اصفهان حسین نور صادقی ، فقط به همین حجره ها توجه شده ، و شماره آنها را 96 عدد دانسته اند . ولی در طبقه دوم مدرسه ، رو به خیابان چهارباغ و نیز رو به بازارچه بلند (1) در سراسر مدرسه ، حجرات متعددی وجود دارد، که با توجه به آنها و برخی دیگر از اطاق ها ، شمار حجرات مدرسه ، در کتاب وقایع آلتنین صفحه 557، و در کتاب آثار ملی اصفهان ، صفحه 469، و در کتاب گنجینه آثار تاریخی اصفهان صفحه 686، 150 عدد ، و در کتاب تاریخ مدارس ایران ، صفحه 292، شمار آنها ، 134 عدد ذکر شده است .
درب اصلی مدرسه ، با سر دربی بسیار شکوهمند ، به سوی خیابان چهارباغ باز میشود و درب دیگری ، با سر دربی جالب ، به سوی بازارچه بلند ( در طرف شمال مدرسه ) باز می گردد، و سرسرای جالب و شکوهمندی ، مسیر ورود مدرسه از طرف خیابان می باشد . چهار ایوان مجلّل در چهار طرف ، بر عظمت و شکوه ساختمان مدرسه می افزاید ، و دو مناره بلند در دو طرف ایوان بزرگ جنوبی ، و گنبد مجلل و عظیم در پشت ایوان و بر روی مسجد زیبای مدرسه ، جلوه و شکوه این بنای عظیم را مضاعف ساخته است .
ص:133
مهمترین هنرمندان نیمه اوّل قرن دوازدهم هجری، در زمینه معماری، قطاربندی ، کاشیکاری ، خطّاطی، نقّاشی، آجرکاری ، حجّاری و ... ، با کمک علماء و شعراء و ادباء ، همکاری نموده ، و زیبائی های خیره کننده ای را ، به وجود آورده اند ، تا جائی که پروفسور پوپ ، می گوید: این بنای عظیم ، بهترین دلیل بقای ذوق و قریحه هنری ایران ، در آن عصر میباشد (1). انسان با تماشای سر دَرِ مجلّل ، و ساختمان رفیع ، و گنبد و مناره های مجلل مدرسه ، تماشاگر صحنه ای بزرگ از هنر می شود ، و با دقّت در ریزه کاری ها و طرح و نقشه های کاشی کاری مدرسه ، مبهوت بعد دیگری از هنر می شود، و با دقت در کتیبه ها و مضامین بلند آنها ، و نیز، نحوه انتخاب أحادیث و آیات ، برای منعکس نمودن فرهنگ مکتب أهل البیت علیه السلام ، شیفته ایمان و اعتقاد و هنر دست اندرکاران امور مربوطه می گردد ، و با مطالعه أشعار نقش بسته در کتیبه ها ، و نیز مادّه تاریخ های گوناگون ، مجذوب شعر و ادب آن سرایندگان می شود ، و با دقت در خطهای کتیبه ها ، بارک الله گوی ، خطاطان هنرمند و زبردست آن زمان خواهد شد . و در یک کلام، تماشاگر چهره ایمان و اعتقاد ، در قالب هنرهای منسجم و هماهنگ و حیرت انگیز می گردد .
کتیبه های مدرسه ، نمایانگر مکتب أهل البیت علیهم السلام و ترویجی شایسته ، از ارزش های مکتب ولایت
مدرسه چهارباغ ( سلطانی ) ، از نظر داشتن کتیبه های متنوّع و فراوان، در ردیف اول میراثهای فرهنگی کشور، و بناهای عظیم دینی و علمی، در
ص:134
أعصار و قرون گذشته است ، و دست اندرکاران ساختن و پرداختن این مجموعه عظیم دینی ، عالی ترین پایه های اعتقادی مکتب ولایت و امامت ، ( مکتب أهل البیت علیه السلام ) و بالاترین رهنمودهای دینی ، در رابطه با ارزش علم و عالم و معلم، و نیز عمیق ترین شعارهای ارزشمند مذهب تشیّع را ، به صورت کتیبه هایی زیبا ، بر روی کاشی های نفیس معرق و خشت ، و با رنگهای متنوّع و زیبا و روح پرور ، به معرض دید و تماشای بینندگان در آورده اند ، و درسهای اعتقادی و عملی و اخلاقی بزرگی را ، در قالب هنر خطّاطی و طراحی و نقاشی بر روی کاشی های نفیس و أعلا ، به صورت عینی و دلپذیر ، به تماشاگران و بینندگان عرضه نموده اند .
این کتیبه ها ، که مشتمل بر أسماء الهی ، و أسماء معصومین علیهم السلام ( به نحو گسترده ) و نیز أحادیث فراوانی راجع به فضائل و مناقب بیشمار ، و خلافت بلافصل مولی الموحدین ، أمیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام می باشد ، و هم چنین در برگیرنده اخبار و آثار زیادی درباره فضائل و مکارم خاندان رسالت ( به نحو عموم ، یا با نام مبارک چهره های مقدس پنج نور پاک ) می باشد، و نیز ، در بر گیرنده أحادیث فراوانی درباره ارزش علم و عالم و معلم و وظایف طالب علم و معلم ، و نیز مشتمل بر أشعار زیادی راجع به فضلیت و منقبت خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام می باشد ، زیبائی های ظاهری و ارزشهای علمی و معنوی را در هم آمیخته ، و بر ذهن ها و اندیشه های تماشاگران ، عموماً ، و پژوهشگران و محقّقان ، خصوصاً ، عرضه کرده است .
از جالب ترین بخشهای کتیبه های مدرسه چهارباغ ، کتیبه های داخل گنبد مدرسه است ، که در برگیرنده تمامی صلوات مرحوم خواجه نصیر طوسی بر چهارده معصوم علیه السلام می باشد ، که بر هرکدام از معصومین ، صلواتی مفصل
ص:135
و مستقل فرستاده ، و از پیامبر أکرم حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه وآله شروع کرده ، و به امام دوازدهم حضرت حجة بن الحسن العسکری (عج) ختم نموده است . .
و در یک کلام ، آن چنان این مجموعه هنری و نفیس تاریخی ، با فرهنگ و شعائر مذهبی مکتب تشیع درهم آمیخته ، که هیچ گونه تفکیکی در آن راه پیدا نمی نماید .
و در اینجا مناسب می بینم ، که از زحمات فراوان باستان شناس پرکوش معاصر ، آقای دکتر لطف الله هنرفر ، که تمامی کتیبه ها را خوانده و در کتاب أرزشمند «گنجینه آثار تاریخی اصفهان » منعکس نموده ، قدردانی نمایم .
این مجموعه عظیم ، در طول تاریخ ، مرتبا برای حفظ و نگهداریش نیاز به تعمیرات جزئی و کلی داشته است ، و نمونه آنها تعمیرات سال 1335 هجری قمری ، و تعمیرات سال 1346 قمری ، و تعمیرات 1315 شمسی ( 1354 قمری ) و تعمیرات أواخر قرن چهاردهم می باشد ، که به برخی از آنها در داخل کتیبه هائی ، اشاره شده است .
مدرسه چهارباغ ، کتابخانه نفیسی داشته ، که شرح تأسیس و پیدایش آن را ، میرزا حسین خان ، فرزند محمد ابراهیم خان تحویلدار اصفهانی ، در کتاب جغرافیای اصفهان ، چنین نقل نموده است:
سلاطین صفوی ... کتب هر علمی را تصحیح و تنقیح کرده ، سه دسته از کل آنها را به خط خوش نویسانیده ، وقف فرموده اند)، یک دسته را در کتابخانه مبارکة إمام ثامن ، حضرت رضا علیه آلاف التحیة والثناء ، و نیز یک دسته را در کتابخانه
ص:136
شاه صفی (1) قدس الله سره به اردبیل فرستاده بودند ، دسته دیگرش را ، در کتابخانه دولتی مدرسه چهارباغ اصفهان ، ضبط و محفوظ می داشتند ، و از نسخ آنها بعضی دون بعض ، در کتابخانه های اهالی ولایت و مملکت بود، وقتی دولت روس بر اردبیل استیلاء یافت ، کتب و سایر أسباب نفیسه شاه صفی را از میان برد، کتابهای اصفهان را هم ، مدرس مدرسه ، در زمان غلبه أفغان، احتیاط کرد و در خانه خود به سردابی ریخت و در آن را مسدود نمود ، و هشت ، ه سال اغتشاش این طایفه و غیره ، سرکشی نشد ، بسیاری از این کتب به گرد و بید و موریانه ، ضایع شد ، پس از آن هم ، إلی آلان ، در همان سردابها مانده ، و به مرور دهور ، موریانه آنها را از حیّز انتفاع أنداخته ... (2) .
به جای آن کتابخانه قدیمی ، در سال 1323 شمسی ( 1362 قمری ) ، کتابخانه ای به نام کتابخانه فرهنگ تأسیس گشته ، که پس از انقلاب اسلامی ( در سال 1357 شمسی = 1399 قمری ) به نام کتابخانه عمومی امام جعفر صادق علیه السلام نام گذاری شده ، و در حال حاضر 24670 جلد کتاب ( أعم از خطی و چاپی) دارد، و مورد بهره برداری می باشد (3) .
در ذیل وقایع آلسّنین و الأعوامِ مرحوم آقا سیّد عبدالحسین خاتون آبادی، در باره وقایع سال 1122 هجری قمری آمده است : در ماه مبارک رجب المرجب 1122، در روز جمعه دهم شهر مذکور، أهل علم را در مدرسه جدی
ص:137
سلطانی ، که در جنب چهارباغ اصفهان است ، جا دادند و علامة العلمائی ، مجتهد الزمانی ، آمیر محمّد باقرا (1) خلف مرحمت پناه عم أمجد ، آمیر اسماعیل ، در روز مذکور ، شروع به مباحثه کردند در آن مدرسه (2) ، و امراء و علماء و نجباء را ، احضار فرمودند در مدرسه مبارکه جدید سلطانی (3) .. حجرات مدرسه مبارکه جدید سلطانی را فیما بین أهل علم قسمت نمودند ، و در آن روز ، عالیحضرت مجتهد آلمانی ، متفرد در جمیع فضائل ، یگانه زمانه ، آمیر محمد باقرا (سلمه الله تعالی ) شروع به درس کردند ، و جمیع أهل فضل در آن محضر حاضر بودند، و نجباء و سادات و پادشاهزادگان و أهل کمال ، همگی حاضر شدند ... ، و حاصل آن که ، در دولت صفویه ، چنین اجتماعی هرگز نشده بود . در وقت شروع، به جهت رعایت آداب ، عالیحضرت مجتهد آلمان تکلیف کردند علامة العلمائی ، آقا جمال را (4) تا أولاً ایشان ، و بعد از آن، خود شروع کردند(5) و به بیانی فصیح در کمال تنقیح ، درس گفتند (6).
ص:138
و هم چنین در کتاب وقایع السّنین و الأعوام آمده است : و حضّار آن مجلس عالی ، از فضلاء ، آقا جمال و آمیر محمد صالح شیخ الإسلام (1) و ملاّ بهاء الدّین ، مشهور به فاضل هندی (2) و ملا محمد جعفر و ملا محمد هادی ، أولاد محمد باقر خراسانی علیه الرحمه(3) و ملا محمد رضا ، ولد ملا محمد باقر شیخ الإسلام (4) و ملا محمد حسین ، ولد ملا شاه محمد تبریزی ، و شیخ زین الدین ، نوادخ شیخ زین الدین ، صاحب شرح لمعه (5) و سایر أهل فضل ، و از نجباء و سادات ، میرزا باقر صدر خاصه و سادات سلسله خلیفه سلطان مرعشی ، و میرزا سید محمد قاضی ( نواده میرزا مهدی اعتماد الدوله ) و میرزا داود ، متولی مشهد مقدس، و از آمراء ... (6) .
از این عبارت کتاب وقایع آلتنین بر می آید ، که در آن مجلس عظیم علمی و دینی ، حد اعلای کوشش انجام شده بود، و سران علماء و بزرگان عصر مجتمع گردیده بودند .
ص:139
کاروانسرای مادر شاه ، که در طرف شرق مدرسه چهارباغ میباشد، و از آثار تاریخی و مهّم اصفهان به شمار می رود، و به نام مادر سلطان حسین صفوی تأسیس گشته ، در حال حاضر با حفظ نماهای داخلی آن، و نیز با تعمیر و ترمیم کاشیکاری أطراف صحن آن ، و اضافات و إلحاقاتی به سبک و نمائی جدید ، به صورت مهمانخانه شکوهمند و بزرگی در آمده ، و مهمانسرای عباسی یا هتل عباسی نامیده میشود (1) و مهمترین و پرجاذبه ترین محلی است که برای پذیرایی از مسافرین خارجی و داخلی ، در نظر گرفته شده است .
نویسنده معاصر و محقق ، آقای حاج شیخ علی دوانی ، مطلبی را از روضة البهیه حاج سید شفیع جاپلقی ، درباره سید شفتی أعلی آله مقامه نقل می نماید، بدین شرح : ... بعد از فراغ از تحصیل ، از عتبات عالیات، به دیار عجم مراجعت کرد، و با حاج محمد ابراهیم کرباسی ، در اصفهان توطّن اختیار فرمود، و آن دو بزرگوار با هم صدیق و رفیق بودند، شنیده ام هنگامی که به اصفهان آمد ، از کتب جز یک جلد کتاب مدارک ، و از أموال غیر سفرۀ نانی ، چیزی نداشت .
در مدرسه شاه ، که درش به طرف مدرسه چهارباغ باز میشد ، سکونت گزید ، طالبان علم و محصلین ، از هر سو به گردش اجتماع نمودند ، مُدَرَّس مدرسه ، به وی رشک برد، و او را بیرون کرد، و او هم بدون هیچ عکس العملی از مدرسه بیرون رفت (2) .
ص:140
از این عبارت استفاده میشود که کاروانسرای مادر شاه ، در آن زمان، در اختیار حوزه علمیه ، و محل سکونت و تدریس طلاّب و علماء بوده ، و دری از آن ، به سوی مدرسه چهارباغ باز میشده ، و ضمنا با نام مدرسه شاه نامیده می شده است .
ولی در هیچ منبع و یا گزارش دیگری، تأییدی بر این مطلب ، به دست نیامده و نیاز به تحقیق بیشتری می باشد.
در طول تاریخ مدرسه علمیه سلطانیِ چهارباغ ، شخصیّت هائی در این مدرسه تدریس و تألیف نموده ، یا تحصیل و تعلّم داشته اند ، که ذیلاً به نام برخی از آنان اشاره می شود:
١- اولیّن مدرّس رسمی این مدرسه ، مرحوم آقا سیّد محمّد باقر خاتون آبادی ، متوفّای 1127 قمری ، که مقام اجتهاد داشته ، و در زمان خود، از نظر رسمی و طبقه بندی مناصب ( در دستگاه صفویّه ) عنوان رئیس کلّ علماء و أشراف و عظماء را داشته ، و هیچ کس را حقّ تقدّم بر آن مجتهد بزرگوار نبوده است (1)
چنانچه در بیان مجلس افتتاح مدرسه سلطانی نقل کردیم ، مرحوم آقا سیّد محمد باقر خاتون آبادی ، در آن مجلس به عنوان افتتاح برنامه های درسی ، با بیانی فصیح و در کمال تنقیح ، درس گفتند (2) .
2 - دوّمین مدرّس رسمی مدرسه ، مرحوم آقا میر سیّد محمد خاتون آبادی ، که در زمان حیات پدر ( آقا سید محمد باقر خاتون آبادی ) شروع به تدریس
ص:141
نمود، و پس از فوت پدر به منصب مدرسی منصوب گردید ، چنانچه ملاحظه می نمائید :
در هزار و صد و بیست و سه ، در ماه شوال ، به اعتبار کثرت اشتغال مجتهد الزمان ، و به اعتبار این که أکثر اوقات در خدمت نوّاب أشرف (1) بایست حاضر شوند ، در خلوات ، و فرصت مباحثه و مدارسه نمی شد ، و باعث تعطیل طلبه میشد ، مقرر فرمودند که : خلف الصدق آن مجتهد الزمان ، آمیر سیّد محمّدا، به نیابت والد ماجد خود ، به شغل تدریس اشتغال نمایند ، و حقا که به استحقاق ، به این شغل قیام می نمایند (2) .
در سال هزار و صد و بیست و هفت ، سیادت پناه ، علاّمی میر سیّد محمّد بن میر محمّد باقر الحسینی ، مدرس مدرسه جدید سلطانی گردید (3) که تاریخ 1127، مربوط به انتصاب رسمی آقا میر سیّد محمّد می باشد .
3 - میر معصوم بن میر عبدالحسین خاتون آبادی ، متوفای 1155 قمری ، که از چهره های معنوی قرن دوازدهم میباشد ، و مرحوم آقا محمّد بیدآبادی ( آن خداجوی سالک ، و بزرگ چهره عرفان و معنویّت ) به او ارادت پیدا کرده ، و وصیت نموده ، که او را در جوار قبر میر معصوم ، مدفون سازند (4) .
آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی ، نویسنده متتبّع و عالیقدر معاصر ، مرحوم میر معصوم خاتون آبادی را ، جزء چهره های علمی مدرسه سلطانی چهارباغ ،
ص:142
ذکر نموده است (1).
4- عالم فاضل ، و حکیم محقق ، آقا میر سیّد ابوالقاسم مدرّس خاتون آبادی ، متوفّای 1203 قمری ، که از شاگردان آقا محمّد بید آبادی و ملاّ اسماعیل خواجوئی و آقا سیّد مهدی بحرالعلوم ، قدس سر هم به شمار رفته ، و به نوشته أعیان الشیعه ، از مشاهیر مدرسین اصفهان بوده ، و تعلیقات و حاشیه هائی بر کتب أربعه ( کافی ، تهذیب ، استبصار ، و من لایحضره الفقیه ) و نیز تعلیقاتی بر تفسیر کاشی نوشته ، و شرحی بر نهج البلاغه و تفسیری فارسی ، تألیف نموده است (2)
مرحوم حاج آقا بزرگ طهرانی ، او را یکی از بزرگان علماء زمان خودش ، و چهره ای از مشاهیر مدرّسین فلسفه در آن عصر ، و جزء شخصیت های جامع، و دارای فنون گوناگون علمی برشمرده ، و او را به عنوان مدرّس رسمی و انتصابی حکمت ، در مدرسه شاه ذکر نموده ، و آنگاه فرموده است : وَ قالَ المُعاصِرُ الأنصارِیُّ، فی تاریخِ إصفَهانَ : إِنَّهُ کانَ مُدَرَّساً فِی المَعقُولِ وَ المَنقُولِ ، مِنَ الفِقهِ وَ الاُصُولِ ، مُجَرَّداً عَنِ التَّعَلُّقاتِ ، فی مَدرَسَةِ ( چهارباغ الشّاهی ) (3) .
5- مرجع و زعیم نامدار ، و فقیه و اصولی محقّق و عظیم الشّأن ، آقا سیّد محمّد باقر شفتی رشتی اصفهانی ، متوفّای 1260، که از چهره های برجسته حوزه های علمیّه شیعه ، در قرن سیزدهم میباشد ، و تألیفات ارزشمندی ، همانند : مجلدات بزرگ مطالع الأنوار از خود به جای گذاشته ، و آثار و برکات ریاست دینی و علمی و اجتماعی او ، از قبیل : بنای مسجد سیّد ( که یکی از
ص:143
مهمترین و بزرگترین و باشکوهترین مساجد اصفهان می باشد ) ، نشان دهنده قدرت اندیشه ، پشتکار ، ابتکار ، آینده نگری ، مدیریّت ، زهد و تقوی ، نفوذ اجتماعی و محبوبیّت عمیق آن بزرگمرد ، می باشد .
مرحوم سیّد شفتی ، مدّتی در مدرسه چهارباغ تدریس می نموده اند .
6- آقا شیخ أبو القاسم بن محمّد صادق نورائی سدهی ، متوفّای 1305، که عالمی محقّق بوده ، و پدرانش عموماً از اهل علم و فضل بوده اند، و نسب او به نور الدّین ، علیّ بن عبد العالی میسی کرکی ، میرسد (1).
وی ، تألیفاتی در زمینه فقه و اصول داشته ، و از شخصیّت های مدرسه سلطانی ، به شمار آمده است (2) .
7- حکیم و فیلسوف نامدار ، آقا شیخ محمّد رضا حکیم قمشه ای ، (متوفّای 1306 قمری ) که او را از أکابر مدرّسین أوائل قرن چهاردهم شمرده اند (3) .
تألیفاتی به صورت مستقل ، همانند : رساله ای در وحدت وجود ، و رسالهای در موضوع العلم ، و کتاب الخلافة الکبری ، و دیوان اشعار داشته ، و آثاری به صورت شرح و حاشیه بر کتب دیگر، همانند حاشیه أسفار ، و حاشیه تمهید القواعد ابن تُرکه ، و حاشیه شرح قیصری بر فصوص الحکم، و ... ، از خود به جای گذاشته است .
او استادهائی ، همانند : حاج محمّد لاریجانی ، و میرزا حسن نوری و حاج سیّد رضی لاهیجی داشته ، و شاگردانی همچون : جهانگیر قشقائی و آقا شیخ محمود
ص:144
بروجردی ، تربیت نموده است (1)
او شعر می سروده و ( صهبا ) تخلّص میکرده ، و در ابتدای امر ، در حوزه علمیّه اصفهان تدریس می نموده و سپس به تهران مهاجرت کرده، و در مدرسه صدر ( در جلوخان مسجد شاه ) اشتغال به تدریس داشته است .
وی شخصیّتی خوش اخلاق و با ادب بوده، و جامع کمالات علمی و اخلاقی به شمار آمده است (2) . این بزرگمرد ، مدتی از مدرّسین مدرسه چهارباغ ( سلطانی ) بوده است (3)
8- حکیم الهی و ریاضی متبحّر ، و زاهد مرتاض ، آقا شیح أسد الله قمشه ای ( متوفّای 1334 قمری ) ، که از شاگردان میرزا نصر الله حکیم قمشه ای بوده ، و در مدرسه چهارباغ ( سلطانی ) سکونت داشته ، و حکمت و ریاضیات قدیم و جدید تدریس می کرده است ، او أنواع خط (مخصوصاً خط شکسته ) را خوب می نوشته ، و زبان فرانسه را ، بدون استاد یاد گرفته ، و شعر می سروده ، و ( دیوانه ) تخلّص می کرده است (4) .
9- مجتهد بزرگوار و مدرّس عالیقدر ، مرحوم حاج میرزا عبدالحسین خاتون آبادی ، ملقب به ( سیّد العراقین ) و متوفّای 1350 قمری ، که در حوزه علمیّه اصفهان و نجف تحصیل علم نموده ، و به درجه اجتهاد رسیده است .
وی در اصفهان به تدریس و اقامه جماعت و حلّ و فصل امور طلاّب و مردم با ایمان اشتغال داشته است . مرحوم سیّد العراقین ، از خاندان علمی خاتون
ص:145
آبادی بوده ، و پدرانش تا مرحوم میر محمد اسماعیل خاتون آبادی ، عموماً از علماء بزرگوار و از رؤساء علمی و دینی اصفهان ، به شمار رفته اند (1) .
این بزرگمرد، آخرین مدرّس رسمی و معروف مدرسه چهارباغ ( سلطانی) میباشد (2) و پس از آن، در اثر حاکمیت ضد دینی پهلوی اول ، سالها مدرسه یاد شده تعطیل بوده ، ولی پس از شهریور 1320 شمسی، و سقوط پهلوی اوّل ، مدرسه چهارباغ به حوزه علمیه بازگشته ، و محلّ سکونت طلاّب و تدریس علماء گردیده است .
10- حکیم نامدار و فقیه زاهد ، مرحوم آقا شیخ محمود مفید ، متوفای 1382 قمری ، که سالها در مدرسه چهارباغ و مدرسه صدر بازار ، تدریس می نمودند ، و از مفاخر علمی حوزه اصفهان ، و آن دو مرکز علمی ، به شمار می روند .
در بخش « خاندانهای علمی اصفهان » و بخش « بقعه های علمی اصفهان » و نیز ، در بخش مربوط به مدرسه صدر ، در باره این بزرگمرد به نحو مفصّل بحث کرده ایم.
11 - مجتهد بزرگوار و مدرّس محقّق و زاهد ، آقا سیّد علی أصغر مدرّس برزانی ( متوفّای 1395 قمری ) ، که از مدرّسین برجسته مدرسه چهارباغ و مدرسه صدر بازار بودند ، و در مدّت زمانی طولانی ، جمعی از طلاّب و فضلاء ، از درس فقه و اصول ایشان استفاده علمی می نمودند .
12 - فقیه بزرگوار و مجتهد اصولی ، آیة الله ، آقا سیّد محمّد رضا خراسانی
ص:146
( متوفّای 1397قمری ) ، که از چهره های مبّرز حوزه علمیّه اصفهان به شمار می روند ، و نقش ایشان در احیاء مجدّد حوزه علمیّه اصفهان ( پس از حکومت خفقانی پهلوی اوّل ) بسیار جالب بوده ، و در إحیاء برنامه حوزوی مدرسه چهارباغ ، و نیز مدرسه صدر ، نقش اساسی داشته اند، و از مدرّسین درس خارج در مدرسه صدر و مدرسه چهارباغ بودند .
13 - مرجع عالیقدر شیعه ، و فقیه و اصولیِ عظیم الشّأن ، مرحوم آیة الله العظمی ، آقای حاج سیّد أحمد موسوی خوانساری رضوان الله تعالی علیه( متوفّای 1405 قمری ) که از مفاخر علمی و تقوائیِ جهان شیعه و حوزه های علمیّه ، در اواخر قرن چهاردهم ، و از مراجع بزرگ شیعه ، به شمار می روند، و با عنوانهای ( ثالی تِلوِ معصوم ) و ( اسوه تقوی و زهد ) و ( أورَع و أثقی ) ، ستوده شده ، و أثر گرانقدری به نام کتاب جامع المدارک ( هفت جلد ) در شرح مختصر النّافع ، از خود به جای گذاشته اند . مرحوم آیة الله العظمی ، آقای خوانساری ، شخصاً فرموده بودند ، که من مدّتی در مدرسه چهارباغ اصفهان سکونت داشته ، و مشغول به تحصیل علم بوده ام (1).
14 - فقیه و مجتهد محقّق ، مرحوم آیة الله ، حاج شیخ أحمد فیّاض ، ( متوقای 1407 قمری ) که از چهره های علم و تقوی و زهد در حوزه علمیّه اصفهان ، به شمار می رفتند ، و در مدرسه صدر بازار ، و مدرسه چهارباغ ، تدریس مینمودند .
15 - فقیه زاهد و مدرس بزرگوار ، مرحوم آیة الله ، حاج شیخ علی مشکوة
ص:147
سدهی ( متوفّای 1410 قمری ) ، که علاوه بر تدریس در مدرسه صدر بازار ، از مدرّسین عالی مقام مدرسه چهارباغ به شمار می رفتند .
16 - فقیه و اصولی و رجالی و مفسّر عالیقدر ، آیة الله ، آقای حاج سیّد محمّد علی موحد ابطحی دامت برکاته ، که از مفاخر علمی حوزه های علمیه قم و نجف و اصفهان به شمار می روند ، و صاحب تألیفات بسیار و تحقیقات برجسته ، میباشند ، و در حدود سالهای اول انقلاب اسلامی (1399 قمری ) ، مدّتی در مدرسه چهارباغ تدریس نموده اند .
ایشان در حال حاضر در حوزه علمیه قم ، دارای حوزه درسی خارج فقه و اصول هستند، و به تحقیق و تألیف و ... ، اشتغال دارند .
17 - فقیه و اصولی عظیم الشّأن ، مرحوم آیة الله ، آقای حاج شیخ حسن صافی اصفهانی ، متوفّای 1416 قمری، که از شخصیّت های برجسته علمی و دینی در اصفهان بوده ، و در مدرسه صدر بازار ، حوزه درسی گسترده ای داشتند، و از زعمای حوزه علمیه اصفهان به شمار می رفتند .
آن بزرگمرد، در أوائل انقلاب اسلامی ، ( 1357 شمسی = 1399 قمری) مدتی در مدرسه چهارباغ ، تدریس درس خارج می فرمودند .
علاوه بر شخصیّت های یاد شده ، جمع زیادی از علماء و بزرگان در طول تاریخ حیات مدرسه ، در این مرکز علمی و دینی سکونت نموده ، و به تحصیل، و یا تدریس و تألیف اشتغال داشته اند ( مخصوصاً ، از خاندان علمی خاتون آبادی ) همانند : آقا میرزا محمّد باقر ملاّباشی، و میر محمّد اسماعیل ثالث خاتون آبادی ، و آقا سیّد محمد رضا خاتون آبادی ، و آقا میر محمّد مهدی
ص:148
خاتون آبادی ، و آقا سید محمد نجف آبادی و ..... قدس الله سرهم .
١- شخصی به نام محمّد تقی هزار جریبی ، در ذی القعده 1130، نسخهای از « تعلیقه بر تفسیر بیضاوی » تألیف شیخ بهائی قدس سره را ، در مدرسه جدیده سلطانیه اصفهان نوشته است ، و این نسخه ، در کتابخانه فرهنگ مشهد موجود میباشد (1).
2 - شخصی به نام مهر علی ، نسخه ای از حاشیه ای بر شرح تجرید خواجه طوسی، از ملاّ عبد الرّزاق لاهیجی را ، باخطّ شکسته نستعلیق ، در جمادی الأولی 1199، در مدرسه چهارباغ نوشته است، و این نسخه در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود میباشد (2) .
٣- شخصی به نام قربانعلی بن طاهر ، در سال 1208 نسخه ای از ، مفاتیح الشرایع ملاّ محسن فیض کاشانی را نوشته ، و این نسخه در کتابخانه مسجد أعظم قم موجوداست (3) .
4- و نیز نسخه ای از کتاب شرح حکمة العین ، به خطّ نستعلیق ، در سال 1241 به وسیله صالح بن غلامعلی جیلانی ( گیلانی) نوشته شده ، و این نسخه به شماره 1217 ، در کتابخانه مدرسه فیضیّه قم موجود است (4) .
5- و هم چنین شخصی به نام سیّد معصوم بن جعفر حسینی دیلمانی ، کتاب
ص:149
أصل الأُصول محمّد نعیم طالقانی اصفهانی را ، که در علم کلام و فلسفه بوده ، در تاریخ 1241 در مدرسه چهارباغ اصفهان ، نسخه برداری نموده است، و این نسخه به شماره 992 ، در کتابخانه مدرسه فیضیّه موجود است (1).
6- در سال 1260 شخصی به نام نظر علیّ بن محمّد تقی ، نسخه ای از کتاب لوامع الأنوار العرشیّه ، در شرح صحیفه سجادیّه علیه السلام تألیف محمد باقر بن سید محمد موسوی حسینی شیرازی را در مدرسه سلطانیه ، مشهور به چهارباغ، تحریر نموده است، و این نسخه ، در کتابخانه مسجد اعظم قم ، به شماره 61 و 62 موجود است (2) .
در حال حاضر عدّه ای طالب علم ، در رتبه های درسی مقدّمات و سطح متوسط و عالی ، اشتغال به تحصیل دارند، و جمعی از علماء و مدرّسین ، به تدریس برای آنها مشغول می باشند، و در مجموع، یکی از مدارس معمور و مسکونی طلاّب میباشد .
یا مدرسة جدیدة سلطانی ، مقصود ، مدرسه چهارباغ میباشد ، به عنوان یاد شده مراجعه شود .
پس از آن که مدرسه سارو تقی ( واقع در بازارچه حسن آباد ) در اثر حوادث
ص:150
و مرور زمان، به ویرانی گرائید ، مجتهد عظیم الشّأن ، مرحوم آقا شیخ محمّد علی نجفی مسجد شاهی ، ملقّب به ثقة الإسلام، متوفّای 1318 قمری ، که از علماء صاحب تألیف ، و از شخصیّت های مبرّز خاندان علمی مسجد شاهی ، و از مدرسین عالیقدر بوده اند ، تصمیم گرفتند که مدرسه را تجدید بنا نمایند ، که تاکنون ساختمان آن باقی می باشد ، و به مناسبت نام این شخصیّت بزرگوار ، به نام مدرسه آقا شیخ محمّد علی و نیز مدرسه ثقة الاسلام نامیده می شود .
سال إتمام بنای جدید ، در ضمن مادّه تاریخی ، که در جبهه شمالیِ مدرسه ، کاشی کاری شده ، به تاریخ 1317 ثبت شده است ، بدین مضمون:
زد رقم ز الهام غیب از بهر تاریخش أدیب
هیهُنا دارُ السَّلام ، فَاد خُلُو ها آمِنین
و (1317) (1) ساختمان مدرسه ، یک طبقه و مشتمل بر 25 حجره در اطراف ، و یک مدرس بزرگ در طرف شمالی مدرسه ، و مساحت آن 40×40 (2) ، و در حال حاضر از مدارس مسکونی طلاّب میباشد .
مدرسه آقا شیخ محمّد علی ، محلّ تدریس علماء و مدرّسین بزرگی بوده . که ذیلاً به نام و شخصیت چند نفر از آنها اشاره مینمائیم :
١- مؤسس مدرسه ، مجتهد و صاحب تألیف ، مرحوم آقا شیخ محمد علی نجفی ( ثقة الإسلام ) ، متوفّای 1318 قمری .
2 - مجتهد و زاهد بزرگوار ، مرحوم حاج شیخ مهدی نجفی، که از علماء بزرگ اصفهان ، و از چهره های نامدار حوزه علمیّه بوده ، و در سال 1393 قمری
ص:151
وفات یافته اند .
3- مرحوم حاج شیخ فرج الله درّی ، متوفّای 1382، که از علماء زهّاد و از أوتاد زمان بوده ، و در زمره مفاخر مدرسه یاد شده، می باشند .
4- مرحوم حاج شیخ محمود کاشانی ، مشهور به ( سالک )، متوفّای 1389 که از مدرّسین سطوح بوده است .
5- مرحوم حاج شیخ محمّد حسین فقیه نطنزی ، متوفّای 1395 قمری ، که از علماء جلیل القدر، و از مدرّسین پرتلاش ، و إمام جماعت مسجد جامع عبّاسی ( مسجد شاه ) بوده اند ، و فرزند ایشان ، جناب حجة الإسلام و المسلمین ، آقای حاج شیخ علی أکبر فقیه، از مدرّسین عالیقدر معاصر حوزه علمیه اصفهان ، و از دوستان نویسنده این سطور می باشند ، و در حال حاضر ، به تدریس سطوح عالیه در حوزه علمیه ، و امامت جماعت در مسجد شاه ( مسجد امام فعلی) اشتغال دارند .
6- مدرّس و مجتهد بزرگوار ، مرحوم حاج شیخ مجد الدّین نجفی ، متوفّای 1403 قمری ، که از چهره های مشهور و از مدرّسین جامع ، در زمینه فقه و اصول و هیئت و ریاضی بوده اند .
و هم چنین مدرسه یاد شده ، محل سکونت و تحصیل فضلاء و طلاّب زیادی بوده ، که برخی از آنها به مدارج عالیه علمی و اجتماعی نائل گشته اند ، همانند : مرحوم حجة الإسلام و المسلمین ، حاج سید علی أکبر هاشمی ( طالخونچه ای )، متوقای 1388 قمری ، که از علماء و روحانیین بزرگوار ، و از چهره های مورد توجه ، و دارای مکارم اخلاقی بوده اند ، و نیز برادر ایشان ، حضرت آیة الله ، آقای حاج سید اسماعیل هاشمی دام عمره ، که از مدرّسین و دارای تألیفات و أوصاف حمیده و فضائل اخلاقی و روحی می باشند .
ص:152
منظور ، مدرسه کاسه گران است که ، به مناسبت عنوان بانی آن ، حکیم الملک اردستانی ، حکیمیّه نامیده شده است . به عنوان مدرسه کاسه گران مراجعه شود
منظور ، مدرسه خالصیه است به عنوان یاد شده رجوع شود .
مدرسه ای بوده ، که در قرن یازدهم ، در سال 1071 قمری ، شخصی به نام میرزا تقی ، فرزند مرحوم محمّد باقر دولت آبادی ، برای تدریس فقیه محدّث ، و محقق نامدار ، مرحوم سیّد نعمت الله جزائری ، ساخته است .
این مدرسه تا أوائل قرن چهاردهم باقی بوده، و سپس به صورت خانه مسکونی در آمده ، و آثار بنای قدیمی آن از بین رفته است، ولی در سال 1404 قمری ، زیر نظر آیة الله ، آقای حاج سیّد حسن فقیه إمامی دامت برکاته ، به حوزه علمیه برگردانده شده ، و از آن سال، به وسیله ایشان تجدید بنای آن شروع گردیده ، که بعد از این ، توضیح میدهیم .
این مدرسه ، در محلّه قدیمی جماله ، در کوچه حمام شاه علی ، با مقداری فاصله از حمّام شیخ بهائی ، و بازار بزرگ و خیابان عبد الرّزاق واقع گردیده ، و محله ای که مدرسه در آن واقع شده ، طبق تصمیم سازمان میراث فرهنگی کشور ، به سبک قدیمی و با حالت سنّتی ابقاء گردیده ، و تعمیرات اساسی یافته است ، و یادآور شکوه و جلوه کوچه ها و خانه های قدیم می باشد .
مدرسه خالصیّه ، به مناسبت نام بانی آن ، مدرسه میرزا تقی ، و به مناسبت نام مدرس عظیم الشّأن آن ( مرحوم سید نعمت الله جزائری ) مدرسة سیّد جزائری
ص:153
نامیده شده ، و هم چنین به نام مدرسه حوّا بیگم نیز ، خوانده شده است .
در وجه تسمیه مدرسه ، به نام حوّابیگم ، وجوه مختلفی را احتمال داده اند ، ولی در سنگ وقفنامه مدرسه و موقوفات آن ، که در سالهای اخیر پیدا شده ، و هم اکنون در دیوار راهرو ورودی مدرسه نصب گردیده ، واقف اصلی مدرسه میرزا تقی بن محمد باقر دولت آبادی میباشد ، و در ادامه عبارت ، همسر واقف ، به نام حوریزاد خانم ، بنت محمّد حسن دولت آبادی ذکر شده ، و او هم أموالی را بر طبق وقفنامه شوهر خود ، وقف نموده است ، و احتمال دارد حوریزاد خانم ، در زبان مشهور خانوادگی، و زبان رایج مردم آن زمان ، حوابیگم خوانده می شده ، و به مناسبت نام او ، مدرسه را به نام حوابیگم خوانده اند .
هنگامی که مدرسه خالصیه به حوزه علمیّه برگردانده شد، و شروع به تجدید بنا گردید ، دو قطعه سنگ قدیمی در خرابه های مدرسه پیدا شد، که یکی مشتمل بر وقفنامه مفصل مدرسه و سه مسجد آن، و نیز موقوفاتی بر مدرسه و مساجد یادشده، می باشد ، و با خطّ زیبا حجّاری شده ، و هم اکنون در دیوار راهرو ورودی مدرسه ، نصب گردیده است ، و دومی به خط محمد رضا امامی
خطاط مشهور آن زمان ) مشتمل بر عباراتی جالب ، و ماده تاریخ مدرسه است، بدین شرح :
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ قَد وُفَّقَ بِبِناءِ هذِهِ المَدرَسَةِ ، فی زَمَنِ دَولَةِ السُّلطانِ اَلأعظَمِ وَ الخاقانِ آلأکرَمِ ، مَؤلی مُلُوکِ العَرَبِ وَ العَجَمِ ، قَهرَمان الماءِ والطّینِ ، مُرَوَّجِ مَذهَبِ الأئِمَّةِ المَعصُومینَ علیهم السلام السُّلطانِ بنِ السُّلطان، وَ الخاقانِ بنِ الخاقانِ بنِ الخاقان ( یک قسمت که مشتمل بر نام سلطان آن عصر
ص:154
و نام بانی میباشد ، حجّاری نشده است ) (1) ابن مرحوم محمد باقر دولت آبادی ، کتبه محمد رضا الإمامی
این بنا را سه نام نامی آن
که فرح بخش شاب و هم شیخست
أولین مدرسه دوم طیبه
309 26
سیمین خالصیّه تاریخست
736
که مجموع کلمات ( مدرسه ، طیبه ، خالصیّه ) به حروف أبجد 1071 میشود که مادّه تاریخ مدرسه است .
این دو قطعه سنگ از اسناد ارزشمند تاریخی می باشد و موقوفه بودن یک سری از زمینها و دکّانها را اثبات می کند .
از سنگ نوشته وقفنامه بر می آید که ، مدرسه خالصیه دو طبقه بوده است .
هم چنان که قبلاً اشاره شد، در سال 1404 قمری ساکنین در محلّ مدرسه که به صورت منزل مسکونی در آمده بود ) مدرسه را تحویل آیة الله ، آقای حاج
ص:155
سیّد حسن فقیه إمامی دامت برکاته دادند ، و معظّم له ، با خریدن زمینی در مجاورت مدرسه ، به تجدید بنای آن پرداختند (1).
مدرسه خالصیّه ، به صورت دو طبقه ساخته شده ، که در طبقه أوّل 22 حجره، و نیز یک سالن بزرگ در طرف جنوبی برای تدریس و سخنرانی) و یک مسجد در طرف غربی ، و نیز آشپزخانه و سایر نیازهای مدرسه تأسیس شده است . و در طبقه دوم، 43 حجره ساخته شده ، و در هر کدام از طبقه ها ، یک منزل کوچک تأسیس گشته ، که برای مدرّس مدرسه یا مهمانی که از علماء بزرگ بر مدرسه وارد شود، مورد استفاده قرار گیرد .
شکل کلی نقشه مدرسه ، به صورت یک صحن بزرگ و یک حیاط خلوت کوچک ( در ضلع جنوب شرقی مدرسه ) می باشد ، که حجرات مدرسه در أطراف آنها ساخته شده است . نماسازی مدرسه از آجر تراش و کتیبه هائی زیبا و متعدد از کاشی معرق خوش رنگ ترکیب یافته ، و در کتیبه ها، شوز و آیاتی از قرآن مجید ، أحادیثی در باره علم و عالم، أشعار عربی درباره پیامبر أکرم صلی الله علیه وآله و فاطمه زهراء علیها السلام و أئمه معصومین علیهم السلام و نیز اشعار فارسی نظامی، درباره امام زمان(عج) نقش بسته است .
اوّلین و مهمترین مدرّس مدرسه خالصیّه ، فقیه و محدّث نامدار و محقّق ، مرحوم سیّد نعمت الله جزائری قدس سره ، متوفّای 1112 قمری میباشد ، که در علوم
ص:156
فقه و حدیث و رجال و تفسیر و فنون ادبی ، مجتهد و صاحب نظر بوده ، و تحقیقاتی برجسته داشته است ، و از شاگردان علاّمه مجلسی ، سیّد هاشم بحرانی ، ملاّ محسن فیض کاشانی ، شیخ حرّ عاملی و ... ، بوده ، و تألیفاتی ارزشمند از قبیل : أنوار النّعمانیّه (1) ، شرح بر نهج البلاغه، شرحی کبیر و صغیر بر صحیفه سجادیه ، و دو شرح بر تهذیب الحدیث ، ( یکی در هشت جلد و دیگری در دوازده جلد ) داشته ، که شمار آنها ، به بیش از 50 عنوان بالغ میشود (2) و تعدادی از آنها در ضمن چندین مجلد می باشد .
مرحوم سید جزائری ، در شهرهای هویزه ، بصره ، شیراز ، اصفهان ، تحصیل علم نموده ، و در شهر شوشتر سالها اقامت و توطّن داشته است .
آن بزرگوار، پس از آنکه سالها در شهرهای مختلف ، و در محضر بزرگان علم و اجتهاد و تحقیق ، تحصیل علم نموده ، به اصفهان مهاجرت می نماید ، و به محضر مقدس علامه ، ملاّ محمّد باقر مجلسی شرفیاب می شود ، و از علم و معنویت آن بزرگمرد بهره می گیرد ، و مدّت چهار سال در منزل علاّمه مجلسی اقامت نموده ، و سپس با تأسیس مدرسه خالصه ، به آن مدرسه نقل مکان
ص:157
می نماید ، و مدرّس رسمی آن پایگاه علم و دین ، میگردد .
مرحوم سیّد جزائری ، چهار سال در مدرسه خالصیّه تدریس نموده، و مجموعة هشت سال در حوزه علمیه اصفهان به تحصیل علم و یا تدریس و تحقیق و تألیف پرداخته است (1).
در دوره ای که حوزه علمیه اصفهان ( همانند تمامی حوزه های علمی ایران ) زیر فشار حکومت پهلوی تضعیف گردیده بود، و بسیاری از مدارس علمیه تعطیل گشته ، و یا غصب شده بود ، مجتهد بزرگوار ، مرحوم آیة الله ، حاج شیخ محمد حسین فشارکی تل ، متوای 1353 قمری ، به یکی از ملازمین و کمک کارهایشان ، به نام شیخ حسن چوب شکن ، اجازه می دهند که در مدرسه خالصه سکونت نماید ، و از این که مدرسه ، به طور کلی از اختیار حوزه علمیه خارج شود ( مثل بسیاری از مدارس دیگر)، جلوگیری شود (2) .
مدّت زمانی مدید ، عدّه ای از علماء بزرگوار ، در این مدرسه ، هفته ای دو جلسة مباحثه علمی برقرار میکردند ، که خود شیخ حسن چوب شکن هم، گرچه در ردیف آنها نبوده ، ولی علاقه مند به مباحث علمی بوده ) شرکت می کرده است ، و شخصیتهای یاد شده ، بدین قرار می باشند :
ص:158
١- حاج میرزا أبو الحسن بن حاج میرزا عبدالغفّار تویسرکانی ، متوفّای 1383 که از محترمین علمای اصفهان بوده است .
2 - آقا شیخ محمد اسماعیل بن محمّد حسن معزّی ، معروف به پشمی ، متوفّای 1363 که از مجتهدین بزرگوار بوده است .
٣- حاج میرزا محمّد باقر تویسرکانی ، متوفّای 1374 قمری که از مجتهدین و صاحب تألیفات بوده است .
4- آقا میرزا حسن بن ملاّ علی کاشانی ، متوفّای 1377 قمری
5- آقا میرزا رضا، فرزند حاج ملاّ طاهر شهرکی ، معروف به ( إلهی ) متوفّای 1374 قمری (1) .
مدرسه ای است در بازار بزرگ اصفهان ، در نزدیکی محلّه نیم آور ، و در مجاورت مسجد تو بازار ، که با مسجدی به همین نام ( ذو الفقار ) در قرن دهم هجری در زمان شاه طهماسب صفوی ، بنا شده است .
در ساختمان مدرسة ذو الفقار ، کتیبه یا أثری که سال تأسیس و نام بانی و دیگر خصوصیّات مدرسه را نشان بدهد وجود ندارد، ولی بالای دَرِ مسجد ، کتیبه ای به خط ثلث سفید با کاشی معرّق بر زمینه لاجوردی وجود دارد ، بدین شرح :
قَد عَمَّرَ للهِ هذَا المَسجِدَ المَوسُومَ بِذِی القَفارِ فی أیّامِ خِلافَةِ السُلطانِ الأعظَمِ الأکرَمِ ، أبُو المُظَفَّرِ ، شاه طَهماسِب الحُسَینیّ بَهادُرخان ، خَلَّدَ اللهُ مُلکَهُ وَأفاضَ عَلَی العالَمینَ عَدلَهُ ، أضعَفُ عِبادِ اللهِ شَیخ مُحَمَّدُ الصَّفِیَّ ، نَمَّقَهُ مُحَمَّد سِیاوش ، فی سَنَةِ 950
ص:159
از این کتیبه استفاده می شود که ، یکی از علماء آن دوره ( شیخ محمّد الصفیّ) این مسجد را در سالهای حدود نیم قرن دهم ، تأسیس یا تعمیر نموده ، و در سال 950 کتیبه آن را نصب نموده است . دکتر لطف الله هنرفر ، در کتاب گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 384، تاریخ 950 را مربوط به بنای اوّلیّه مسجد دانسته ، و آقای أبو القاسم رفیعی مهرآبادی ، در آثار ملی اصفهان ، صفحه 470 ، تاریخ 950 را مربوط به تعمیر مسجد شمرده ، و أصل بناء را از زمان جلوتری دانسته ، و معتقد است که مسجد ، در زمان شاه طهماسب تعمیر گردیده است .
لغت عَمَرَ ، به معنی بنا نمود ، و لغت عَمَّرَ ، به معنی آماده نمود بناء را ، و آن را مهیّای بهره برداری کرد می باشد ، و عبارت فوق گرچه احتمال می دهد (عَمَّر) باشد ( چنانچه در کاشیکاری تشدید وجود دارد که به معنی تعمیر نموده است می باشد ، ولی احتمال دیگری وجود دارد، که عبارت ( عَمَر ، بدون تشدید) و به معنی ( بنا نمود ) باشد ، و مجموعه قرائن ، از قبیل نام ذو الفقار ( که مناسب فرهنگ شیعی است ) و تاریخ 950 که أوائل حکومت شیعه مذهب صفویّه است، مؤیّد این است که این تاریخ ، مربوط به أصل تأسیس بنای مسجد میباشد . دلیل روشن و قانع کننده ای برای نام گذاری مسجد و مدرسه ، به نام ذوالفقار به دست نیامده است ، تنها شاردن در سفرنامه خود می نویسد:
محلّه نیم آور یکی از محلاّت پرجمعیت اصفهان است . نقاط مهّم این محلّه عبارتند از : کوچه جماله و مسجد ذوالفقار ، که وجه تسمیه آن به مناسبت نام شمشیر علی علیه السلام است (1) .
ص:160
و مؤیّد برای این که این نامگذاری به مناسبت نام شمشیر امام علی علیه السلام است ، و علاقه مذهبی ، و ارتباط قلبی بانی مسجد با أمیر المومنین علیه السلام ، أنگیزه چنین نام گذاری شده ، این است که بر روی در مسجد نیز که به طرف بازار باز می شود ، این اشعار به خط زیبا و برجسته نوشته شده است:
محمّد عربی آبروی هر دوسرای
کسی که خاک درش نیست ، خاک بر سر او
شنیده ام که تکلّم نمود همچو مسیح
بدین حدیث ، لب لعل روح پرور او
که من مدینة علمم، علی دراست مرا
عجب خجسته حدیث است ، من سگِ در او
مرحوم حاج شیخ محمّد باقر زند کرمانی ، متوفّای 1389 قمری ( 1348 شمسی ) ، که یکی از علماء متنقّذ و مشهور اصفهان بودند، و سالها در مدرسه ذوالفقار تدریس می کردند ، از سال 1344 شمسی ، دست به کار تجدید بنای مدرسه از طرف غربی شدند ، ( به سبک تلفیقی بین اسلوب قدیم و جدید و با استفاده از تیر آهن و سقف مسطّح ) ولی عمر ایشان کفاف نداد ، و در تاریخ 1349 شمسی (1390 قمری) پس از شروع برنامه منظّم و مفصّل درسی مدرسة ذو الفقار ، حضرت آیة الله ، آقای حاج سیّد حسن فقیه إمامی ، تجدید بنای مدرسه را ( به سبک قدیم ) ادامه دادند، و با مقداری تغییر در ساختمان مدرسه ، بنای آن را با کاشی کاری و نماسازی ، به پایان رساندند .
تاریخ 1392 قمری بالای دَرِ مدرسه ، مربوط به أوائل شروع تجدید بنای
ص:161
مدرسه ، و تاریخ 1402 قمری ، در کاشیکاری بالای حجره ضلع شمالِ شرقی ، مربوط به پایان تجدید بنا و تزئین مدرسه می باشد .
پس از گذشت سالهای خفقانی حکومت پهلوی اوّل ، و سپری شدن آثار شدید تهاجم های ضدّ دینی حکومت پهلوی ، بر حوزه های علمیّه ، و شروع حرکت مجدّد حوزه ای در بسیاری از مدارس دینی ، نیاز به یک تحوّل اساسی و فعّالیت منسجم، در حوزه علمیه اصفهان احساس گردید ، و به همین جهت عده ای از مدرسین فعال و پرجوش اصفهان ، آقایان : آیة الله ، حاج سیّد حسن فقیه امامی ، و حجة الإسلام و المسلمین ، آقای حاج شیخ محمّد علی ابراهیمی و حجة الإسلام و المسلمین ، آقای حاج شیخ علی أکبر فقیه و هم چنین نویسنده این سطور ( حاج سیّد حجّة موحّد ابطحی)، جلسه ای تشکیل داده ، و تصمیم گیری نمودیم ، که یک برنامه درسی منظّم و گسترده و پر تحرّکی را به وجود بیاوریم، که طلاب جوان را زیر پوشش قرار دهد ، و از نظر اخلاقی و تربیتی و درسی و انضباطی ، آنها را تحت مراقبت بگیرد، و نیروی جوان حوزه علمیّه را ، برای تکامل سریع و وسیع و مطلوب آماده سازد، و این اقدام مورد تأیید علماء بزرگ اصفهان قرار گرفت ، و به سرعت به نتیجه مطلوب رسید ، و به مناسبت این که شروع فعّالیت این برنامه درسی ، در مدرسه ذوالفقار بود، به نام برنامه ذوالفقار شهرت یافت ، گرچه تداوم و گسترش فعّالیت این برنامه ، در مدرسه های : محمودیّه ، جوادیّه ، الغدیر ، مسجد نو بازار ، انجام گرفت، و به تدریج ، طلاب جوان تمامِ مدارس علمیه را ، زیر نفوذ خود قرار داد، و أکثر مدارس علمیه اصفهان ، محلّ سکونت و خوابگاه طلاّب زیر پوشش برنامه ذو الفقار ، قرار گرفت .
گسترش فعالیت برنامه ذوالفقار، تا جائی رسید که در یک زمان با آماری
ص:162
از این قبیل مواجه گردید، 600 نفر طلبه تمام وقت با تمام برنامه ، 400 نفر طلبه نیمه برنامه، 60 مدرّس برای سطوح مختلف درسی ( مقدمات ، سطح أوّل و عالی و دوره خارج ) و بیست و دو ماده درسی (نحو ، صرف ، لغت ، معانی ، بیان ، بدیع ، منطق ، اصول فقه ، فقه ، عقائد و کلام ، تعلیم قرآن ، تجوید قرآن ،حفظ قرآن ، تفسیر قرآن ، شرح و تفسیر نهج البلاغه ، تاریخ اسلامی ، رجال، درایه ، حدیث ، فلسفه ، أخلاق ) إعزام مبلّغ در سطحی وسیع به شهرها و روستاها ، ادرات ، کارخانجات ، مدارس آموزش و پرورش و ...، و هم چنین کوشش در جزوه نویسی و تهیّه مقالات و کتابهای دینی ، و نیز انجام امتحانات متنوع و متعدد از طلاب ، در زمینه های مختلف درسی .
و در یک کلام، از ابتداء شروع برنامه ذوالفقار تا کنون ، متجاوز از دوازده هزار نفر طلبه ، زیر پوشش این برنامه قرار گرفته اند ، که عده زیادی از آنها پس از طّی مراحلی از تحصیل ، به حوزه علمیّه قم ، برای تکامل تحصیلی رفته اند، و شمار بسیاری از آنها، در حوزه ها و شهرهای دیگر، به تدریس و تربیت طلاّب ، و یا فعالیّت های دینی و تبلیغی و ارشادی اشتغال دارند، و جمعی از آنها نیز تاکنون، در زیر پوشش همین برنامه به ادامه تحصیل یا تدریس و تحقیق می پردازند، و جالب است بدانیم که طلاب یادشده ، از أکثر قریب به اتّفاق استانها و شهرهای ایران ، و هم چنین از کشورهای افغانستان و احیاناً از پاکستان و عراق و لبنان بوده و می باشند (1).
ص:163
از دیر زمانی علماء بزرگی در این مدرسه اشتغال به تدریس داشته اند ، که ذیلا به نام برخی از آنها اشاره می نمائیم :
١- مجتهد و فقیه زاهد ، مرحوم میرزا محمّد حسن نجفی ، متوفّای 1317 قمری ، که در لسان الأرض موقّتاً دفن شده ، و پس از آن، منتقل به نجف أشرف گردیده است . وی از أحفاد آقا محمّد باقر هزار جریبی ، و از شاگردان مرحوم آقا سیّد ابراهیم (صاحب ضوابط ) و نیز، شیخ أعظم أنصاری و میرزای شیرازی (1) و مورد اعتماد شدید شخصیّت أخیر بوده ، و جمعی از فضلاء و علماء اصفهان ، در شمار شاگردان آن بزرگمرد بوده اند .
مرحوم حاج آقا بزرگ طهرانی ، او را با عبارت : عالِمُ جَلیلُ وَ فَقیهُ کَبیرُ وَ رَئیسُ مَقبُول ، ستوده ، و تألیفات او را از قبیل : کتاب الطّهاره و حاشیه قوانین و حاشیه فصول و ... ، بر شمرده است (2) . ایشان ، در مسجد ذوالفقار إمامت ، و در مدرسه ذو الفقار تدریس می نموده است (3) .
2 - عالم مشهور و مجتهد مدرّس ، حاج شیخ محمّد باقر زند کرمانی ، متوفّای 1389 قمری ، که سالها مدرّس این مدرسه بوده است .
٣ - استاد معظّم ، آیة الله ، آقای حاج سیّد حسن فقیه إمامی دام توفیقه و عزّه، که در طول بیست و نه سال از تأسیس برنامه منظّم درسی مدرسه ذو الفقار تاکنون
ص:164
( سال 1417 قمری ) در زمینه های مختلف ، از قبیل : فقه، اصول ، عقائد، تفسیر شرح نهج البلاغه ، حدیث ، رجال و همچنین علوم أدبی ، در سطوح مختلف ( مقدمات و سطح أوّل و دوّم و دوره خارج ) تدریس نموده و می نمایند .
4- نویسنده این سطور ( حاج سیّد حجّة موحد ابطحی ) ، که از ابتداء تأسیس برنامه ذوالفقار تا کنون ، از دوره مقدّمات تاسطح عالی تدریس نموده و می نمایم ، و در زمینه های مختلف ، از قبیل : فقه و اصول و کلام و عقائد و تفسیر و اخلاق و شرح نهج البلاغه و حدیث و رجال و درایه و فلسفه و منطق و علوم ادبی و بلاغت ، تدریس نموده ، و هم اکنون به تدریس رسائل و مکاسب مرحوم شیخ انصاری ، و کفایة الأُصول مرحوم آخوند خراسانی و مستمسک العروة الوثقی ، اشتغال دارم .
5- حجّة الإسلام و المسلمین ، آقای حاج شیخ محمّد علی ابراهیمی ، که از پایه گذاران برنامه مدرسه ذو الفقار می باشند ، و در طول چندین سال ، از مدرسین فقال مدرسه ذوالفقار بوده اند ، و هم اکنون نیز در جریان اعزام مبلّغ و دیگر مسائل حوزه ای ، همکاری بسیار مطلوبی با مدرسه ذو الفقار دارند .
6- حجّة الإسلام و المسلمین ، آقای حاج شیخ علی أکبر فقیه ، که ایشان نیز ، از پایه گذاران برنامه مدرسه ذوالفقار بوده، و از ابتداء تا کنون ، از مدرّسین فعّال مدرسه بوده اند ، و در تدریس دروس أدبی و بلاغت و فقه و اصول برنقش اساسی داشته اند ، و هم اکنون به تدریس سطوح عالی اشتغال دارند .
و در پایان ، بایستی اشاره کنم که بسیاری از فضلاء و برجستگان طلاّب مدرسة ذو الفقار ، در شمار مدرّسین این مدرسه بوده و هستند ، که رقم آنها ( از
بتداء تاکنون ) به متجاوز از سیصد نفر می رسد ، که در رتبه های درسیِ مقدمات ، سطح أول ، سطح عالی تدریس نموده و می نمایند .
ص:165
و هم چنین بایستی توجّه خوانندگان را به این نکته جلب نمایم که ، عدهّ ای از علماء و مدرّسین بزرگ اصفهان ، گرچه در مدرسه ذو الفقار تدریس ننموده اند ، ولی شمار زیادی از طلاّب ِتحت پوششِ برنامه مدرسه ذو الفقار ، با برنامه و نظمی مشخّص ، از درس آن بزرگواران ، که در مدارس دیگر تدریس نموده یا می نمایند ، بهره علمی برده و می برند، که ذیلا به نام مبارک برخی از آنها اشاره مینمائیم :
1- مرحوم آیة الله ، حاج شیخ مجتبی لنکرانی قدس سره ، متوفّای 1406 قمری ، که از مدرسین نامدار در مدرسه صدر بازار بودند .
2- مرحوم آیة الله ، آقای حاج شیخ حسن صافی اصفهانی قدس سره ، متوفّای 1416 قمری ، که از چهره های برجسته علم و اجتهاد در حوزه علمیّه اصفهان بودند ، و در مدرسه صدر تدریس دوره خارج فقه و اصول می نمودند .
3 - مرحوم آیة الله ، آقای حاج سید محمد علی صادقی قدس سره ، متوفّای 1417 قمری، که از چهرهای مبرّز علمی و از مجتهدین بزرگوار حوزه علمیّه اصفهان بودند، و در مدرسه صدر تدریس می نمودند .
4- استاد معظّم ، مرحوم آیه الله ، آقای حاج سیّد أحمد فقیه إمامی ، متوفّای 1414 قمری، که از شخصیتّهای بزرگ و مدرّسین نامدار حوزه علمیّه اصفهان به شمار می رفتند ، و در مدرسه نیم آور و مسجد بابا محمد علی سقّا (معروف به مسجد امامی ) و مسجد سرنیم آور تدریس می نمودند ، و در زمینه فقه و اصول و تفسیر و درایه و حدیث و ...، جلسات درسی پرجمعیّتی داشتند .
در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران ، نسخه ای از شرح توحید مفضّل
ص:166
به شماره 3514 وجود دارد، که در ماه شعبان 1075، شخصی به نام شریف بن موسی بن رضا إمامی، آن را در مدرسه رفیعیّه سلیمانیه ، نوشته است (1) .
و در کتاب دانشمندان آذربایجان ، در شرح حال عبد الصّمد بن عاشور تبریزی ( در صفحه 256) آمده است : از علمای قرن یازدهم این ایالت است ، در تاریخ 1101، شرایع الإسلام محقّق حلّی را ، به نام سلطان سلیمان صفوی ، به عنوان سفینه توفیق ، در مدرسه سلیمانیّه اصفهان ، به پارسی ترجمه کرده است . نسخه ای از آن که در تاریخ مزبور به خطّ مترجم تحریر شده بود، در تبریز به نظر نگارنده در آمده است (2) .
با توجّه به این که مدرسه سلیمانیّه ، جنب مسجد جامع عبّاسی ( مسجد شاه ) حجره ندارد، و محلّ سکونت نیست (3) استنباط می شود که ، مدرسه دیگری وجود داشته ، که به نام مدرسه سلیمانیّه یا رفیعیّه سلیمانیّه ، خوانده می شده ، و طبق معمول مدارس حجره داشته ، و محلّ سکونت و فعّالیّت علمی ، از قبیل تألیف کتاب و نسخه برداری از کتب علمی بوده است .
و احتمال می رود ، که مراد از مدرسه مذکوره ، مدرسه ناصریّه ( واقع در ضلع جنوب شرقی مسجد إمام فعلی ) باشد ، زیرا ، گرچه این مدرسه در زمان ناصرالدّین شاه تعمیر گردیده ، و به نام ناصریّه یا ناصری ، خوانده شده ، ولی به علت این که در زمان شاه سلیمان صفوی ، کاشی کاری و مراحلی از آن انجام شده ( طبق کتیبه مورّخه 1077 ایوان جنوبی مدرسه ناصریّه ) ممکن است قبلاً به نام سلیمانیّه یا رفیعیّه سلیمانیّه خوانده می شده است ( به بخش مربوط به
ص:167
مدرسه ناصریّه و مدرسه سلیمانیّه رجوع شود ) .
سارو تقی ( مقتول در 1055) وزیر شاه صفی و شاه عبّاس دوّم ، که مردی لایق و شایسته و از رشوه خواری به دور بوده ، و شاه صفی با وجود او مسرور بوده است (1) در سال 1053 مدرسه ای در جوار مسجد و منزل خود بنا میکند ، که پس از ویرانی ، به وسیله یکی از علماء بزرگ اصفهان ، مرحوم حاج شیخ محمّد علی نجفی مسجد شاهی (ثقّة الاسلام ) مجدداً ساخته میشود ، و هم اکنون باقی و مشهور به مدرسه آقا شیخ محمّد علی ، و مدرسه ثقة الإسلام می باشد . محلّ مدرسه ، بازارچه حسن آباد و در نزدیکی امامزاده احمد علیه السلام و مدرسه عربان ( مدرسه مرحوم آیة الله خادمی ) می باشد .
میرزا طاهری نصرآبادی ، در ضمن معرّفی بهزاد بیک ، متخلّص به دوستاق ، از پدر او یاد کرده و می نویسد:
ولد سهراب بیک قورچی ... ، در سنّ چهل سالگی توفیق خواندن و نوشتن یافته ، ألحال طالب علم است ، و در مدرسه مرحوم سارو تقی ، واقع در محلّه باغات اصفهان است. (2) . برای آشنائی بیشتر ، به عنوان مدرسه حاج شیخ محمّد علی رجوع شود
مقصود ، مدرسه چهارباغ است ، به عنوان یاد شده مراجعه شود .
ص:168
مدرسه ای است که در گوشه جنوب غربی مسجد شاه ( مسجد إمام فعلی ) واقع شده ، و به وسیله دو مدخل بزرگ به صحن مسجد ، متّصل می گردد .
این مدرسه حجره ندارد و فقط ایوانهائی در أطراف آن قرار گرفته است و تزیینات مدرسه ، از سنگهای مرمر در پائین دیوارها، و کاشی های خشت هفت رنگ ، در بقیّه نماهای مدرسه تشکیل می گردد .
سنگ شاخص معروف مسجد شاه ، که معروف است با محاسبه نابغه دهر و اعجوبه روزگار ، شیخ بهاء الدّین محمّد ، معروف به شیخ بهائی ، متوفّای 1030 یا 1031 تهیّه شده ، در مدرسه سلیمانیّه ، در قسمت پائین یکی از جرزهای ضلع شمالی صحن این مدرسه ، تعبیه شده است (1).
تأسیس این مدرسه ، مطابق کتیبه سر دَرِ مدرسه ، به سمت کوچه پشت مسجد ، در اوائل سلطنت شاه سلیمان صفوی به پایان رسیده ، و مورّخ به سال 1078 هجری قمری است ، و در قسمتی از آن کتیبه چنین خوانده می شود :
جامِعِ کَبیرِ الأعظَم الشّاهی العَبّاسیَّ الصَّفَوِیَّ ، فی زَمَنِ دَولةِ السُّلطانِ وَ الخاقانِ الأکرَمِ مالِکِ رِقابِ الاُمَمِ ، مَولی مُلُوکِ العَرَبِ وَ العُجمِ ، مُرَوَّجِ مَذهَبِ الأئِمَّةِ المَعصُومینَ علیهم السلام ، السُّلطانِ بنِ السُّلطانِ ، أبُو المُظَفَّرِ ، شاه سُلَیمان المُوسَوِیَّ الصَّفَوِیَّ الحُسَینیّ ، بَهادُر خان ... ، فی ثَمان وَسَبعینَ وَ ألفٍ ، کَتَبَهُ مُحَمَّد رِضَا الإمامی (2) .
شاید دلیل این که این بناء را مدرسه می نامند ( با اینکه حجره و محلّ
ص:169
سکونت و فعالیّت علمی ندارد ) این باشد که، در خود مسجد و نیز مدرسه ناصریّه (در ضلع جنوب شرقی مسجد ) حجره هائی وجود دارد، و درسهای متعددی در مسجد و مدرسه گفته می شده ، و احتمالاً در ایوانهای أطراف مدرسه سلیمانیّه ، جلسه درس و بحث علمی تشکیل می شده ، و به همین جهت ، نام مدرسه ، بر این بنای تاریخی ، نهاده شده است .
منظور ، مدرسه خالصیّه است ، به عنوان یاد شده مراجعه شود .
مدرسه ای است که در محلّه دردشت ( جنب خیابان ابن سینا ) واقع گردیده ، و متعلّق به دوره شاه عبّاس ثانی است ، و تاریخ بنای آن 1067 میباشد .
نمای مدرسه ساده است ، و در داخل ایوانهای چهارگانه مدرسه ( که مسجد می باشد و ایوان جنوب غربی و پشت آن، حالت شبستان دارد قطار بندیهای گچی و نقّاشی شده ، وجود دارد .
کتیبه سردر مدرسه شفیعیّه ، به خطّ ثلث سفید بر زمینه کاشی لاجوردی ، به خطّ محمّد رضا إمامی چنین است :
قَد اتَّفَقَت عَمارَةُ هذِهِ المَدرَسَةِ الحَقیرَةِ وَ المَساجِدِ المَبنِیَّةِ فیها (1) ، فی أیّامِ خِلافَةِ السُّلطانِ الأعظَمِ وَ الخاقانِ الأکرَمِ، مُرَوَّجِ مَذهَبِ آبائِهِ ، أئِمَّةِ الطّاهِرینَ، السُلطانِ بنِ السُطانِ ، شاه عَبّاسِ الثّانِیَّ المُوسَوِیَّ الصَّفَوِیَّ الحُسَینیَّ ، بَهادُر خان ، خَلَّدَ اللهُ مُلکَهُ وَ وُفَّقَ یِإخذاثِه و إتمامِه ، أحقَرُ عِبادِ اللهِ وَأحوَجُهُم إلی عَفوِ رَبَّهِ الغَفُورِ، ابنُ جَمالِ الدّینِ ، مُحَمَّدِ الخُوزانی ، مُحَمَّد شَفیعُ
ص:170
الإصفَهانی ، عُفِیَ عَنهُما ، فی 1067 ، کَتَبَهُ مُحَمَّد رِضَا الإمامی (1) .
در مدخل ایوان بزرگ جنوب غربی مدرسه ، دو لوح بزرگ سنگی بر دیوارهای دو جانب ایوان نصب شده ، که در یکی از آنها ( که به طول 90/ 1 و عرض یک متر است ) مطالبی نقش بسته ، که بخشی از آن چنین است:
... وقف نموده أحوج المحتاجین الی عفو ربّه الغفور ، محمّد شفیع ابن جمال الدین محمّد خوزانی اصفاهانی ، کلّ این مدرسة حقیره؛ مُحدَثه خود را ، با بیوتات معیّنه معلومه مربوطه به آن ، که بیوتات مسفوره ، مشتمل است بر سه شاخه و حجرات تحتانی و فوقانی أطراف آنها ، و غسّالخانه مربوطه به مدرسه و ... ، ممّر بیوتات مذکوره ، از میان مدرسه مسطوره است ، واین چهار صفه و شبستان متصّله به کریاس دَرِ مدرسه که مسجد است ، بر طلبه علوم دینیّه اثنی عشری ، که ادای صلوات در مسجد و شبستان ، و تغسیل و تکفین أموات مؤمنین در غسّالخانه مزبوره ، و طلب علوم دینیّه در مساجد و مدرسه و بیوتات مذکوره نمایند ...(2)، و در کتیبه دوّم، در لوح سنگی واقع در ایوان جنوب غربی مدرسه ، که به خطّ نستعلیق محمّد رضا امامی و مورّخ به سال 1069 می باشد ، عباراتی است در دنباله وقفنامه مدرسه ، در لوح أوّل ، که بخشی از آن چنین است : .... ماه مبارک رمضان ، که همه ساله در مدرسه مزبوره روضة الشّهدا خوانده شود ، از رعایت قاری و اسراب مجمع و لوازم آن ... (3) .
از عبارات یاد شده در وقفنامه ، استفاده میشود ، که مدرسه شفیعیّه ،
ص:171
مجموعه ای بوده برای نماز ( برای عموم مردم ) و درس و بحث ( برای طلاّب ) و اقامه عزای حسینی ، و نیز تغسیل و تکفین أموات مؤمنین .
مرحوم جناب در کتاب الإصفهان صفحه 110، سکنه مدرسه را ده نفر ، و حجرات آن را 15 عدد (1) و مساحت آن را 45×25 ذکر کرده است .
در حال حاضر، عدهّ ای از طلاّب ( مخصوصاً طلاّب شیعه مهاجر أفغانستان) در این مدرسه سکونت دارند، و تحصیل علم می نمایند ، ولی عمدتاً از درسهای مدارس علمیّه ذو الفقار و صدر بازار استفاده می نمایند .
مرحوم محمّد مهدی بن محمّد رضا اصفهانی ، در کتاب «نصف جهان فی تعریف الإصفهان » ، از صفحه 282 تا 295 ، داستان بسیار مفصّلی را نقل نموده ، راجع به شفای دختری که کور شده بوده ، واز علاج او به طور قطع مأیوس گردیده بودند ، و همه مردم خبر داشتند و در اثر توسّل به حضرت أبی عبد الله الحسین علیه السلام و عنایت خاصّه آن إمام معصوم، آن دختر به طور کلّی و به نحو عجیبی شفا یافته ، و مردم ، أعم از عالم و جاهل ، زود باور و دیر باور را ، به إعجاب واداشته ، و خود مؤلّف ، تحقیق کاملی بر روی قضیّه انجام داده ، و صحت مطلب را به نحو یقین به دست آورده است . وی در ضمن نقل داستان بیان میکند که ، در زمان وقوع قضیّه ( 1299 قمری ) مدرسه شفیعیّه ( محلّ سکونت دختر یاد شده ، و پدر و مادر و بستگان او ) مخروبه بوده ، و طلبه
ص:172
نداشته (1) و شخص عالم فقیری ، به نام ملاّ محسن و برادر او و أهل و عیالش ، در آن مدرسه ، سکونت داشته اند ، و او شغل معلّمی أطفال ( اداره مکتب خانه ) را بر عهده داشته ، و آن دختر شفا یافته ، فرزند ملاّ محسن بوده است .
شخصی به نام نجم الدّین بن هاشم ، نسخه ای از کتاب شریف من لایحضره الفقیه را ، در مدرسه شفیعیّه اصفهان در سال 1094، به خطّ نسخ نوشته ، که در کتابخانه ملی ملک موجود است (2) .
و شخص دیگری به نام میر نصیر مازندرانی ، از فضلاء اصفهان ، دفتری را به قلم نستعلیق ، در مدرسه محمّد شفیع اصفهان نوشته ، که مشتمل است بر:
١- شرح تذکره نصیریّه در هیئت ، از شمس الدّین محمّد خفری
2 - شرح تذکره ، از مولی فتح الله شابرانی شیروانی
3 - الألفاظ السّقراطیّه از یعقوب بن اسحاق کِندی ، و کاتب نیز خودش حاشیه هائی بر این نسخه دارد، و این دفتر در کتابخانه مجلس شورای ملی به شماره 3887 موجود میباشد (3) .
از علماء بزرگواری که نامشان در لیست ساکنین یا مدرّسین مدرسه شفیعیّه ذکر گردیده ، یکی مرجع و فقیه و زعیم نامدار ، آقا سیّد محمّد باقر شفتی ، متوفّای 1260، و دیگری مرحوم آقا سیّد ابراهیم میر شفیعی و سوّم ، مرحوم آقا سیّد
ص:173
محمّد علی میر شفیعی می باشند (1).
مدرسه ای است واقع در نزدیکی بازارچه حسن آباد ، و در مجاورت امامزاده أحمد قدس سره و بقعه آقا نجفی ، که به مناسبت سکونت طلاّب عرب زبان، به این نام خوانده شده ، و أخیراً به مناسبت إقدام مرحوم آیة الله ، حاج آقا حسین خادمی قدس سره ، متوفّای 1405 قمری ، برای تجدید بنای آن ، به نام آن بزرگمرد خوانده میشود .
تأسیس اوّلیّه این مدرسه ، معلوم نیست در چه تاریخی انجام گرفته ، ولی در دوره صفویه ، در زمانی که شاردن ( سیّاح فرانسوی ) در اصفهان اقامت داشته ، این مدرسه موجود بوده ، و در آن زمان 40 حجره داشته است (2) .
مدرسه عربان در دوره پهلوی اوّل ، همانند عموم مدارس علمیّه ، متروکه و مخروبه گردید ، و پس از آن، مرحوم آیة الله ، آقا سیّد محمّد رضا خراسانی ، متوفّای 1397 قمری ، اقدام به تعمیر اساسی آن نمودند ، و جمعی از طلاّب حوزه علمیّه را در آن اسکان دادند .
مرحوم حاج میرزا حسن خان جابری انصاری ، أشعاری جالب درباره تعمیر مدرسه ، و مادّه تاریخ آن سروده ، بدین شرح:
ز آقای سیّد محمّد رضا
خراسانی آن آیت و مقتدا
بشد پایدار این أساس علوم
که ویران بُد ، از جهلِ أهلِ خطا
بلی ، سعی أشخاص همّت بلند
کند تازه آثار عالی بنا
ص:174
چو تاریخی از جابری خواستند
که باشد به تجدید بنیان ، سزا
چو روشن شد از علم ، این مدرسه
بگو(بُد زنور محمّد رضا)
که جمله ( بُد ز نور محمّد رضا ) به حروف أبجد 1362 میشود ، که تاریخ تعمیر مدرسه ، به سال قمری ، می باشد .
أشعار یاد شده را ، با جمله کتبه میر سیّد خلیقی پور 1362 ، بر روی کتیبه ای ثبت نموده ، و نصب کرده بودند .
مدرسة عربان ، در زمان مرحوم جناب 22 حجره داشته ، و مساحت آن را 40 × 40 ثبت کرده ، و شماره ساکنین آن را 9 نفر ، بر شمرده است (1) .
مرحوم آیة الله ، حاج آقا حسین خادمی قدس سره ، متوفّای 1405 قمری ، در حدود سال 1400 قمری ، با همکاری و اقدام مؤسّسه خیریّه مرحومَین علی و حسین همدانیان ، شروع به تجدید ساختمان مدرسه نموده ، و آن را به صورت سه طبقه در آوردند ، که در زمان حیات آن بزرگمرد ، أصل ساختمان تکمیل گردید ، و پس از آن ، زیر نظر آیة الله ، آقای حاج سید حسن فقیه إمامی دامت برکاته، نماسازی و تکمیل امکانات آن انجام پذیرفت ، و به صورت شکوهمندی در آمده است .
مسجد قدیمی مدرسه ، در طرف شرقی، إبقاء گردیده ، و به جای حجرات قبلی ، مجموعاً 65 حجره و 9 مَدرس و یک کتابخانه و سالن مطالعه و سایر لوازم ، ساخته شده است .
در حال حاضر ، علاوه بر طلاّبی که برای تحصیل علم ، رفت و آمد دارند ،
ص:175
تعداد هفتاد طلبه در این مدرسه ساکن می باشند ، و درسهای أصلی آنها تحت برنامه گسترده و مفصّل مدرسه ذو الفقار و مدارس وابسته ( در دوره مقدمات و سطح متوسّط و عالی ) می باشد ، و در داخل مدرسه برنامه های تربیتی و اخلاقی و مطالعات و تحقیقات و دروس جنبی ، انجام می گیرد ، و در حال حاضر، یکی از منظّم ترین و جالب ترین مدارس حوزه علمیّه اصفهان ، به شمار میرود ، و سرپرست داخلی آن ، حجة الإسلام آقای حاج شیخ علی محمّد گلپایگانی دام عزّه ، با مدیریّت و حسن تدبیر و أخلاق خوب ، در رشد و تکامل درسی و اخلاقی طلاّب مدرسه می کوشد .
در گذشته زمان ، عدّه ای از بزرگان و علماء ، در این مدرسه سکونت داشته ، و تحصیل علم یا تدریس و تحقیق و تألیف نموده اند ، که ذیلاً به برخی از آنها ، اشاره می نمائیم:
١- مدرّس فاضل ، مرحوم آقا شیخ محمّد جواد فریدنی ، فرزند آقاشیخ علی أصغر ( متوفّای 1375 قمری ) که از مدرّسین حوزه علمیّه اصفهان ، در أدبیّات و سطوح فقه و اصول ، و ساکن مدرسة عربان بوده است (1).
2 - عالم زاهد فاضل ، حاج ملاّ فرج الله درّی ، متوفّای 1382 قمری ، فرزند مرحوم آقا شیخ عبّاس . وی از شاگردان آقا سیّد محمّد باقر درچه ای و حکیم نامدار ، جهانگیر قشقائی ، و از شاگردان و مخصوصین آخوند ملاّ محمّد کاشانی قدس سره بوده ، و در مدرسه عربان ، تدریس می نموده است (2) .
ص:176
مرحوم استاد ، جلال الدّین همائی (سنا) در مرثیه و تمجید از او چنین سروده است:
واحسرتا که کوکب دری افول کرد
و در حالتی که نادره بی مثال بود
شیخ جلیل ما، فرج الله دُرّی آنک
أندر زمانه ، قدوه أرباب حال بود
فرزانه طبع ، شیخِ پسندیده روزگار
آزاده خوی ، مرد ستوده خصال بود
رفت از جهان و داشت به وقت فراق مرگ
حالی چنان که گفتی عید وصال بود
تاریخ را (سنا) به میان پانهاد و گفت
(دُرّی دَری زمخزن علم و کمال بود)
که شمار مصرع آخر ، با حساب حروف أبجد، 1381 میشود و با توجّه به اضافه شدن پایِ سنا ( الف ) که 1، میباشد ، عدد 1382 به دست می آید .
3 - مدرّس فاضل و زاهد ، آقا شیخ أمان الله گینکانی ، متوفّای 1383 قمری ، که از خواصّ مرحوم آقا شیخ محمّد رضا نجفی بوده ، و در مدرسه عربان سکونت و تدریس داشته است (1) .
مجموعه بناهائی مرکب از : مسجد و حمّام و بازار و سرای و چهارسو ، در محلّه بید آباد وجود دارد، که بانی آنها ، حاج علیقلی آقا ، یکی از خواجگان حرم
ص:177
شاه سلیمان و سلطان حسین صفوی بوده ، و این آثار ارزشمند و تاریخی را در دوره سلطان حسین صفوی ، از خود به جای گذارده است .
نهر باباحسن که به جوی باباحسن معروف است ، از جلو مسجد می گذرد و بر طراوت این ناحیه می أفزاید .
گرچه صحن مسجد علیقلی آقا کوچک است ، ولی سردَرِ بسیار زیبا و کاشیکاری جالب در أطراف صحن ، که از نوع گره کاری است ، منظرهای دلپذیر را به نمایش می گذارد ، و به راستی تزئینات و کاشیکاری این مسجد ، موجب تحسین و دعای خیر برای بانی، و هنرمندان دست اندرکار ایجاد این اثر دینی و تاریخی ، میباشد .
در طرف غربی مسجد ، در طبقه دوّم ( بالای سردَرِ مسجد و دو طرف آن ) 12 حجره وجود دارد، که به عنوان مدرسه ساخته شده ، و در وقفنامه مسجد ، برای طلاّب ساکن در این حجرات ، حقوق و مزایایی در نظر گرفته شده است . مدرسه علیقلی آقا در حال حاضر مسکونی طلآب نیست (1) .
تاریخ تأسیس مسجد و مدرسه 1122 میباشد ، که در کتیبه جالبی با خطّ زیبا ، روی سنگ مرمر بسیار نفیس حجاّری شده ، و به خطّ علی نقی إمامی میباشد ، و در سردَرِ مسجد ، جلب توجّه می نماید (2).
شخصی به نام ابراهیم مشهدی طوسی، نسخه ای از حاشیة ألوافیة ، سیّد صدرالدّین محمّد بن محمدّ باقر قمی را ، در مدرسه علیقلی آقا، به تاریخ
ص:178
پنجشنبه سوّم رجب 1229، کتابت نموده است (1).
مدرسه ای است واقع در بازار ریسمان ، منشعب از بازار بزرگ ، و از یک سو نزدیک میدان قیام ( فلکه سبزه میدان ) و از سوی دیگر ، نزدیک مسجد جامع اصفهان می باشد .
تأسیس آن ، در اوائل قرن دوازدهم ، به وسیله میر محمّد مهدی حسنی حسینی ، معروف به حکیم الملک انجام گرفته ، و وقف گردیده است . مدرسه یاد شده به علّت وقوعش در محلّه کاسه گران ، به این نام نامیده شده ، چنانچه به مناسبت عنوان حکیم الملک ، حکیمیّه نیز نامیده می شود، و در وقفنامه مورّخه 1104 نیز، همین نام حکیمیه مورد ذکر قرار گرفته است (2) .
مدرسه حکیمیّه ( کاسه گران ) دو طبقه است ، در زمینی به مساحت تقریبی دو هزار متر ، و 58 حجره ، و یک مَدرس در طبقه دوّم ( بالای راه ورودی مدرسه ) و یک مسجد زمستانی دارد ( که مقداری کتاب هم در آن هست ) و نیز یک مسجد ( که به صورت ایوان میباشد ، و سقف بلند دارد و روبروی دَرِ ورودی مدرسه است ) و بر زیبائی و اعتبار معنوی آن می افزاید .
مدرسه کاسه گران از بناهای مستحکم و زیبای اواخر دوره صفویّه می باشد ،
ص:179
و کاشیکاری های متنوع و دارای طرحهای گوناگون آن ، از آثار هنری آن دوران محسوب می باشد . سردَرِ بلند و شکوهمند آن ، که در بازار ریسمان میباشد ، مشتمل بر کتیبه ای جالب و عباراتی قابل توجه است ، بدین ترتیب :
حَمداً لِمَن وَقَفَ حُجُراتِ القُدسِ فِی السَّمواتِ ، وَ مَدارِسَ الحِکمَةِ فِی الأرَضینَ ، عَلی مُحَمَّدٍ فَخرِ المُرسَلینَ وَ عِترَتِهِ المَهدیّینَ صَلَواتُ اللهِ عَلَیهِم أجمَعینَ، وَ بَعدُ لَقَد وَفَّقَ أللهُ تَعالی فی ظِلَّ حِمایَةِ أشرَفِ السَّلاطینَ ، رافِعِ ألوِیَةِ الشَّرعِ المُبینِ ، مُشَیَّدِ؛ أساسِ العِلمِ و َالیَقینِ ، فَرعِ الشَّجَرَةِ الطَّیَّبَةِ الأحمَدیَّةِ ، غُصنِ الدَّوحةِ العَلَّیةِ العَلَوِیَّةِ ، ألخاقانِ بنِ الخاقانِ ، ألسُّلطان سُلَیمانَ الحُسَینِیَّ المُوسَوِیَّ ألصَّفَوِیَّ ، مَتَعَ اللهُ المِؤمِنینَ ببَقائِهِ إلی آخِرِ الزَّمانِ ، لِبناءِ هذِهِ المَدرَسَةِ الرَّفیعَةِ ، وَ المَأنَسَةِ المَنیعَِة، السَّیَّد الأید ، النَّجیبَ الفاضِلَ ، ألأمیرَ مُحَمَّد مَهدِیّ الحُسَینِیَّ الحُسَینِیَّ ، الشَّهیرَ بِحَکیمِ المُلکِ ، أطالَ اللهُ بقائَهُ ، وَ جَعَلَها مِن بُیُوتٍ أذِنَ اللهُ أن تُرفَعَ وَ یُذکَرَ فیهَا اسمُهُ ، یُسَمَّحُ لَهُ فیها بِالغُدُوَّ وُ ألأصالِ ، رِجالُ - کَتَبَهُ عَبدُ اللهِ 1105 (1).
علاوه بر تاریخ یاد شده، در سه مورد ( یکی در سردر مدرسه به سوی بازار ، و دیگری در سردر داخلی مدرسه ، و سوّم در ایوان شمالی مدرسه ، که مسجد میباشد ) تاریخ 1103 ثبت شده است ، و نشان دهنده مرحله دیگری از گچبری و کاشی کاری و تزئینات مفصّل مدرسه می باشد ، که نیازمند به زمان طولانی بوده است .
تاریخ شروع تأسیس مدرسه مشخّص نیست ، و احتمال دارد سال 1096 قمری باشد، که در کتاب تاریخچه أبنیه تاریخی اصفهان ، صفحه 148 به عنوان تاریخ بنای مدرسه یاد شده بیان گردیده است .
ص:180
وقفنامه مدرسه و موقوفات آن، در شوّال 1104 تنظیم شده ، و عدّه ای از علماء آن عصر ، و در رأس آنها علاّمه بزرگ ، ملاّ محمّد باقر مجلسی أعلی الله مقامه، در سال 1106، وقفنامه را امضاء و تأیید نموده اند (1).
حکیم الملک أردستانی ، همسر زینب بیگم ، ( سازنده و تأسیس کننده مدرسه نیم آور ) می باشد ، و به همین جهت ، در معماری و کاشیکاری و تزیینات این دو مدرسه ، مشابهت زیاد وجود دارد . .
در سال 1345 شمسی ، تعمیراتی گسترده و اساسی ، زیر نظر اداره اوقاف اصفهان، در این مدرسه انجام گرفته است (2) . در حال حاضر، یکصد و بیست طلبه أعمّ از ایرانی و مهاجر افغانی ( شیعه ) در مدرسه کاسه گران سکونت دارند ولی مدرسه نیاز شدید به تعمیر و ترمیم دارد .
در مدرسه کاسه گران ، جمع زیادی از بزرگان و دانشمندان، تحصیل علم نموده ، و یا تدریس داشته اند ، که ذیلا به برخی از آنها، اشاره می نمائیم:
١- فقیه و اصولی و محقّق نامدار ، میرزا أبو القاسم قمی ، معروف به میرزای قمی ، متوفّای 1231 قمری ، که نه تنها در فقه و اصول ، از چهره های نامدار میباشد ، و قوانین الأُصول او ، دورانی ممتد و طولانی ، از کتب درسی حوزه های علمیّه بوده ، و کتاب غنائم او ، مورد توجّه بزرگان می باشد ، بلکه در زمینه عقاید و کلام ، معانی و بیان ، شعر و ادب ، خطّ نیکو و ممتاز ، چهره ای درخشان به شمار می رود .
ص:181
آن بزرگمرد، سالها مرجع أعظم شیعه ، و زعیم حوزه علمیّه قم بوده ، و علماء و محقّقین بزرگی ، همانند : حاجی کلباسی و سیّد شفتی و صاحب مقابیس (شیخ أسد الله شوشتری ) و محقّق أعرجی و سیّد عبد الله شتر و ... ، در زمره شاگردان او به شمار می روند ، و تألیفات فراوان و متنوّع آن محقّق نامدار ، نشانه ای از قدرت تحقیق و تبحّر و نوآوری و ذوق لطیف آن بزرگمرد ، به حساب می آید ، و به خاطر جهات یاد شده ، عموم نویسندگان تراجم و رجال دینی و علمی ، از آن بزرگمرد یاد نموده ، و مورد تجلیل فراوان قرار داده اند .
مرحوم میرزای قمی ، پس از آنکه در أعتاب مقدّسه و کربلای معلاّ، به مقام اجتهاد نائل شدند، و از وحید بهبهانی اجازه اجتهاد دریافت نمودند، به اصفهان مهاجرت نموده ، و در مدرسه کاسه گران به تدریس پرداختند (1) و پس از مدتی به قم هجرت نموده ، و زعامت حوزه علمیّه و مرجعیّت عمومی یافتند .
2- حکیم و فیلسوف نامدار ، آخوند ملاّ علیّ بن جمشید نوری اصفهانی ، متوفّای 1246 قمری ، که فقیهی حکیم ، و شاعری أدیب ، و مدرّسی محقّق بوده، و در مدرسه کاسه گران تدریس می نموده (2) . و تألیفات متعدّدی دارد که قسمتی از آنها به صورت حاشیه بر کتب فلسفه و حکمت ، همانند : أسفار و مشاعر ملا صدرا ، و شواهد الرّبوبیّه ، می باشد .
این بزرگمرد مورد احترام شدید حاجی کلباسی و سید شفتی بوده ، و مرحوم صاحب روضات الجنات او را در علم حکمت مقدم بر أقرانش دانسته، و با أوصاف : حسن الإعتقاد ، جنید الإجتهاد ، مواظب سنن و آداب مأثوره ،
ص:182
مراعات کننده احتیاط شدید و ...، ستوده است (1).
3 - حکیم متبحّر و مُدرّس جامع ، آخوند ملاّ عبد الجواد مدرّس خراسانی، متوفّای 1281 قمری ، که به نوشته مأثر و آثار ( صفحه 183) از علماء مشهور اصفهان بوده ، و در فقه و اصول و طب و ریاضیات و أدبیات مهارت کلی و تدربی عظیم داشته است .
او از شاگردان ملاّ علی نوری بوده ، و خود مدرّسی کبیر به شمار رفته ، و به نوشته آقای مهدوی ، تدریس کتب به او منتهی می شده است (2) .
4- حکیم نامدار و بزرگوار، مرحوم حاج ملاّ هادی سبزواری ، متوفّای 1289 قمری ، که در قدرت تفکّر و عمق أندیشه ، و تکامل بخشیدن به مباحث عقلی و حِکَمی ، و تألیفات گسترده و پر محتوی ، از نوادر روزگار و أعجوبه های زمان بوده است ، و آثار قلمی و تحقیقات گسترده او ، محور بحثهای فلسفی در حوزه های علمیه است ، و منظومه و شرح منظومه او ( در منطق و حکمت ) از مهمترین کتب درسی ، در حوزه های علمیّه به شمار می رود .
او هشت سال در اصفهان ، از درس ملاّ اسماعیل اصفهانی و ملاّ علی نوری در رشته حکمت و فلسفه ، بهره گرفته است (3) .
5- حکیم نامدار و عظیم الشّأن ، میرزا أبو الحسن جلوه ، متوفّای 1314 قمری که از مفاخر علمی حوزه علمیّه اصفهان و تهران می باشد، و نسب او ، به میرزا رفیعای نائینی ( حکیم و فیلسوف نامدار) می رسد ، و خاندان او ، از خاندانهای
ص:183
علمی به شمار می رود، و عمری را به تدریس و تحقیق و تألیف گذارنده است .
حکیم جلوه ، سالیانی در این مدرسه ساکن بوده ، و به بحث و تحقیق و تدریس اشتغال داشته است (1).
6- مجتهد مدرّس ، آقا سیّد محمّد باقر ابطحی سدهی ، متوفّای 1367 قمری ، که از شاگردان آقا شیخ محمّد تقی نجفی و آقا سیّد محمّد باقر درچه ای و آخوند کاشی بوده ، و مدرسی خوش بیان به شمار آمده ، و در مدرسه کاسه گران و مدرسه صدر ، تدریس می نموده است .
7- مورّخ متتبّع ، و مدرّس متبحّر ، و شاعر ادیب ، آقا شیخ محمّد علی حبیب آبادی ، معروف به معلّم جبیب آبادی ، متوفّای 1396 قمری ، وی صاحب تألیفات متعدّده میباشد ، که از همه مهمتر ، مجلّدات کتاب « مکارم الاثار » است ، که در شرح حال علماء و بزرگان قرن 13 و 14 میباشد .
مرحوم معلّم جبیب آبادی ، در مدرسه کاسه گران تدریس می نموده ، و از مفاخر این پایگاه علمی میباشد (2) .
8- عالم جامع و مدرس کامل ، آیة الله ، حاج شیخ عباسعلی أدیب ، متوفّای 1412 قمری ، که بیش از هفتاد سال در حوزه علمیّه اصفهان ، به تدریس علوم أدبی ، فقه ، اصول ، فلسفه ، هیئت و نجوم ، و در یک کلام ، علوم عقلی و نقلی ، اشتغال داشتند و تألیفات گوناگون و متعدّدی از خود به جای گذاردند .
مرحوم آقای ادیب ، در مدرسه کاسه گران و مدرسه جدّه بزرگ و ...،
ص:184
تدریس می نمودند.
آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی نوشته اند ، در کتابخانه ایشان نسخه ای خطّی از کتاب ترکیب خالد ، موجود میباشد ، که آن را شخصی به نام محمّد باقر بن لقمان نیریزی ، در سال 1105، در مدرسه حکیمیّه ، نوشته است (1) .
مسجد حکیم ، یکی از مساجد بزرگ و جامع اصفهان می باشد ، و از نظر معماری و کاشی کاری و گچ بری و وسعت مساحت ، دارای اهمیّت و جالب توجه می باشد ، و به وسیله محمّد داود ملقّب به تقرّب خان ( طبیب شاه عباس دوّم ) بنا شده ، و در سال 1073، به پایان رسیده ، و این مسجد در جای مسجد قدیمیِ دوره دیلمیان ، به نام « مسجد جامع جورجیر » یا « جامع رنگرزان » ، تأسیس شده است .
در نقشه ساختمان مسجد حکیم ، که دارای چهار ایوان در چهار طرف ، و گنبد در طرف جنوب ، و سردرهای متعدّد میباشد ، حجراتی در طبقه اوّل و دوّم در نظر گرفته شده ، که رقم آنها به سی عدد می رسد ، و این حجرهها ، در اختیار طلاّب علوم دینیه قرار میگیرد، و در نتیجه ، مجموعه ساختمانی این بنای تاریخی ، ترکیبی از مسجد و مدرسه است .
در دوره حکومت پهلوی ، حجرات مدرسه مسجد حکیم ، متروکه و به تدریج ، مخروبه گردید ، ولی در سالهای اخیر ( از سال 1408 قمری به بعد) با همکاری جمعی از طلاّب و إمام جماعت مسجد ، جناب آقای حاج آقا کاظم
ص:185
کلباسی دام عزّه ، فرزند مرحوم حاج میرزا هاشم کلباسی قدس سره و نیز با حمایت و یاری سازمان اوقاف اصفهان ، به تدریج ، حدود بیست عدد از حجره ها ، که عموما در طبقه دوّم می باشد ، تعمیر گردیده و محل سکونت طلاّب گشته است . و در حال حاضر ( سال 1413 قمری ) در حدود سی نفر طلبه دارد، که در این حجرات سکونت یافته ، و درسهای خود را ( دوره مقدّمات تا سطوح ) در مدارس علمیّه مرکز حوزه علمیّه ( بالأخص مدرسة ذو الفقار ) در محضر اساتید حوزه ، فرا می گیرند .
شخصی به نام محمّد بن علی ( که از شاگردان فاضل هندی و مُجاز از سیّد نعمت اللہ جزائری بوده ) در ماه رجب 1117، در مسجد حکیم داود ، در دارالسلطنه اصفهان ، نسخه ای از « الإنتصار فی إنفرادات الإمامیّه » تألیف علم الهدی سیّد مرتضی را ، با خطّ نسخ نوشته ، و این نسخه ، در یکی از کتابخانه های شخصی قم ، موجود است (1).
و نیز محمّد بن علی جزائری ، در سال 1121 نسخه ریاض السّالکین سیّد علی خان مدنی را ، در مسجد حکیم اصفهان به خطّ نسخ نوشته ، و این نسخه در کتابخانه جامع گوهرشاد موجود میباشد (2) .
برای آشنائی بیشتر با نقش مدرسه و مسجد حکیم در حوزه علمیّه اصفهان ، به بخش مربوط به مسجد حکیم ( در قسمت مساجد مرکز فعالیت علمی در اصفهان ) مراجعه شود .
ص:186
مدرسه ای است واقع در بازار بزرگ اصفهان ، نزدیک میدان إمام ( میدان نقش جهان - میدان شاه ) که شاه عباس اوّل ، آن را به نام شخصیّت بزرگ علمی و معنوی عالم تدریس و تحقیق ، مولی عبدالله شوشتری ، متوفّای 1021 قمری ، تأسیس نموده است .
این مدرسه ، از نظر استحکام بنا ، و تزئینات و نماسازی و کاشیکاری، جالب توجه می باشد ، و دو طبقه است ، و پنجاه حجره و یک مسجد در طرف غربی و دو ایوان در طرف جنوبی و شمالی ، و نیز یک کتابخانه دارد، و به نوشته مرحوم جناب ، طول و عرض آن 50×60 می باشد (1) و تا چندین سال قبل ، شاخه ای از نهر فدین ، ( یکی از مادی های منشعب از زاینده رود ) در این مدرسه عبور می کرد، که موجب زیبایی بیشتر مدرسه ، میگردید .
تعمیراتی اساسی ، در سالهای 1158 و 1218 ( دوره نادر شاه و فتحعلی شاه ) در مورد آن به عمل آمده است (2) و هم چنین ، پس از آنکه در دوره پهلوی اول مدرسه های علمیه متروکه و مخروبه گشت ، مدرسه ملاّ عبدالله نیز از این وضعیت مصون نماند ، تا آنکه در اواخر قرن چهاردهم قمری ، عده ای از متدینین ، با همت مرحوم حاج میرزا أبو القاسم کوپائی ، و معماری حاج میرزا حسین شریف معمار ، و همکاری انجمن آثار ملی ، و اداره باستان شناسی ( سازمان میراث فرهنگی ) ، در تعمیر اساسی و تجدید حیات این مدرسه باشکوه ، اقدام نمودند ، و مدرسه را که به طور کلی در حال اضمحلال و نابودی
ص:187
بود ، به صورت مدرسه ای پابرجا ، زیبا ، و باشکوه ، در آوردند ، و مسکونی طلاّب گردید (1) و هم اکنون یکی از مدارس فعّال و با شکوه و پررونق حوزه علمیّه اصفهان می باشد ، و هشتاد نفر طلبه در آن ساکن هستند، و در مسجد آن اقامه جماعت میشود .
مدرسة ملاّ عبداللہ ، دو در دارد و دَرِ اصلی آن ، در بازار بزرگ ، مقابل بازار قنادها ، باز می شود ، و دارای سردری است با کاشیکاری ، که تاریخ تعمیر مدرسه را در دوره فتحعلی شاه قاجار ، به وسیله حاج محمِد حسین خان صدر اصفهانی ، در سال 1218 نشان می دهد (2).
در طول تاریخ مدرسه ، علماء و مجتهدین بزرگ ، در این مدرسه تدریس نموده، و یا مراحلی از تحصیل خود را ، در این مرکز علمی سپری نموده اند ، که ذیلاً برخی از آنها را یاد می نمائیم :
ملاّ عبد الله شوشتری ( تُستَری ) که به نام مبارک او ، مدرسه ملاّ عبدالله تأسیس گشته ، اوّلین و مهمترین مدرّس این مدرسه با برکت ، در طول چهار قرن بوده است ، که ذیلاً به برخی از فضائل علمی و تقوائی و آثار او ، اشاره می نمائیم
وی فقیهی محقّق ، و محدّثی رجالی، و جامع المعقول و المنقول ، و زاهدی عابد بوده ، و صائم الدّهر و قائم اللّیل خوانده شده ، و در علم و عمل ، و دقّت و فطانت ، و قدرت اندیشه و نیروی حافظه ، از چهره های برجسته ، به شمار
ص:188
رفته است . در مدّت چهارده سال اقامت خود در اصفهان ، آن چنان تأثیر عظیمی در رشد حوزه علمیّه به جای گذارده ، که در أوّل ورود ایشان ، در تمامی اصفهان ، فقط پنجاه نفر طلبه وجود داشته ، و در هنگام مرگ ایشان ( پس از چهارده سال اقامت ) بیش از هزار نفر از شاگردان این بزرگمرد ( از طلاب و فضلاء و بزرگان ) در این شهر ، به فعالیّت در سی و علمی اشتغال داشته اند ، که در میان آنها ، شخصیت هائی ، همانند : فقیه و محدّث نامدار ، ملاّ محمّد تقی مجلسی، و رجالی محقّق و عظیم الشّأن ، میر مصطفی تفرشی ( صاحب نقد الرجال ) ، و مولی حسنعلی تستری ( فرزند ملاّ عبد الله ) ، و میرزا رفیع الدین محمد بن حیدر نائینی (صاحب شرح اصول کافی )، و مولی شریف الدّین محمّد رویدشتی اصفهانی، و میر محمّد قاسم قهپائی ( از مشایخ اجازه صاحب روضات الجنّات ) ، بوده اند .
همزمان با اقامت ملاّ عبد الله تستری در اصفهان ، چهره های بزرگی همانند :
شیخ بهائی و میرداماد علیهما الرّحمه در همین شهر اقامت داشته اند، و از مفاخر علمی حوزه علمیّه اصفهان در اوائل قرن یازدهم ، به شمار می روند ، ولی با توجه به اشتغالات اجتماعی آنها ، فعّالیّتشان در تدریس و تربیت طلاّب ، محدود می گردیده است ، ولی ملاّ عبد الله تستری ، به جز تدریس و تربیت طالبین علم ، هیچ گونه فعالیّت اجتماعی بر عهده نمی گرفته است ، و به همین جهت ، تأثیر آن بزرگمرد در رشد حوزه علمیه و انتشار فقه و حدیث ، در عالیترین حدّ ممکن رسیده ، تا آنجا که میرزا محمّد علی مدرّس ، در ریحانة الأدب می نویسد:
ص:189
انتشار فقه و حدیث را به او منسوب داشتن أصلاً مستبعد نباشد (1)
و چهره بزرگ عالم فقه و حدیث ، ملا محمد تقی مجلسی فرموده :
وَ یُمکِنُ أن یُقالَ ، إنتِشارُ الفِقهِ وَ الحَدیثِ کاَن مِنهُ ، وَ إن کانَ غَیرُهُ مَوجُوداً ، لکِن کانَ لَهُم الأشغالُ الکَثیرةُ ، وَکانَ مُدَّةُ دَر سِهِم قَلیلاً بِخِلافِه (ره ) (2)
ملاّ عبد الله تستری، از محضر استادهائی همانند : شیخ نعمت الله ، علیّ بن أحمد ، و شیخ أحمد بن نعمت الله ( که هر دو معروف به ابن خاتون عاملی هستند، و از علماء بزرگ شیعه به شمار می روند، و خاندان بزرگ علمی دارند) استفاده نموده (3) ولی عمده استفاده علمی و معنوی ملاّ عبد الله ، از محضر فقیه نامدار و بزرگ شیعه ، مظهر کرامات و معنویات ، محقّق عظیم الشّأن ، مولی أحمد بن محمّد أردبیلی ، معروف به، مقدس اردبیلی ، متوفّای 993 قمری بوده است ، و آن چنان عظمت شخصیّت و فضائل روحی و معنوی مقدّس أردبیلی ، بر مرحوم ملاّ عبد الله، تأثیر گذارده بوده ، که در تمامیِ عمرِ این شاگردِ لایق، به صورت روزه داریِ پی در پی ، و شب زنده داریِ مستمر ، و زهد و تقوایِ شگفتی آفرین ، و عبادت و مناجات ، و ترک لذائذ مادّی ، ( حتی لذّت های مباح ) تجلّی داشته است ، و موجب إعجاب همه مردم بوده ، و نفوذ معنوی آن بزرگمرد را ، در جامعه تا حدّی بالا برده بوده ، که در روز وفات آن پیشوای دینی ، یکصد هزار نفر از خواص و عوام ، علماء و أقشار مردم ، به شکلی
ص:190
بی سابقه ، در تشییع جنازه شرکت داشته اند، و روز فوت آن پیشوای زاهد ، شهر اصفهان همانند روز عاشورای حسینی علیه السلام ، بوده است ، از جهت کثرت اجتماع و شور عزاداری ، که نشان دهنده نفوذ و تأثیر شدید تقوای آن بزرگمرد الهی، میباشد .
در میان شخصیّت های برجسته عالَم تحقیق و تألیف و معنویّت ، گاهی کسانی یافت میشوند که به خاطر عظمت روحی ، و جایگاه برجسته ای که در قلوب بزرگان دارند، مورد تجلیل و تعظیم خاّص قرار میگیرند ، و در زبان و قلم علماء بزرگ ، مورد تکریم و احترام فوق العاده واقع می شوند ، که ملاّ عبد الله تستری ، از این دسته میباشد ، و ذیلاً به برخی از موارد ، اشاره مینمائیم :
1۔ فقیه و محدّث بزرگ ، ملاً محمّد تقی مجلسی ، او را شیخ الطّائفه عصر ، و صاحب کرامات فراوان خوانده ، و چنین نوشته است:
... شَیخُِنا وَ إِمامُنا ، بَل والِدُنَا الأعظَمُ وَ شَیخُ الطّائِفَةُ فی عَصرِهِ الشَّریفِ ، کانَ غابِداً زاهِداً وَرِعاً صاحِبَ اکرَاماتِ الکَثیرَةِ ، ثِقَهً عَیناً ثَبتاً .. ماتَ فِی العَشرِ الأوَّلِ مِنَ المُحَرَّمِ ، سَنَهِ 1021 وَصَلَّتُ عَلَیهِ مَعَ مِأةِ ألفٍ مِنَ النّاسِ تَقریباً ، وَکانَ یَومُ وَفاتِهِ کَیَومِ عاشُوراءِ (1) .
٢- و هم چنین ملاّ محمّد تقی مجلسی ، در شرح مشیخه کتاب فقیه ، فرموده است :
ألمُحَقَّقُ المُدَقَّقُ آلزّاهِدُ العابِدُ الوَرِعُ ، وَ أکثَرُ فَوائِدِ هذَا الکِتابِ مِن إِفادَتِه ، حَقَّقَ الأخبارَ وَ الرَّجالَ وَ الأُصُولَ ، بِما لأمَزیدَ عَلَیهِ ، وَلَهُ تَصانیفُ ، مِنهَا ألتَّتیمُ لِشَرحِ نُورِ الدّینِ عَلِیًّ، عَلی قَواعِدِ الحِلّیَّ ، سَبعُ مُجَلَّداتٍ ، مِنها یُغرَفُ فَضلُهُ وَ تَحقیقُهُ
ص:191
وَتَدقیقُهُ ...
٣- محقّق و رجالیِ نامدار ، میر مصطفی تفرشی ، استاد خود، یعنی ملاّ عبدالله تستری را ، یگانه روزگار، و با ورع ترین أهل زمان ، خوانده و می نویسد :
عَبدُ اللهِ بُن الحُسَینِ التُّستَرِیُّ مُدَّظِلُّه العالی ، شَیخُنا وَ أستادُنا ، الإمامُ اَلعَلاّمَةُ المُحَقَّقُ المُدَقَّقُ، جَلیلُ القَدرِ ، عَظیمُ المَنزِلَةِ ، دَقیقُ الفِطنَةِ ، کَثیرُ الحِفظِ ، وَحیدُ عَصره وفَریدُ دَفرِه وَ أورَعُ أهلِ زَمانِه ، ماَرأیتُ أحَداً أوثَقَ مِنهُ ، لأیُحصی مَناقِبُهُ وَ فَضائِلُهُ ، قائِمُ اللَّیلِ ، صائِمُ النَّهارِ ، وَ أکثَرُ فَوائِدِ هذَا الکِتابِ ( نَقد الرجَّالِ ) مِن تَحقیقاتِه ، جَزاهُ اللهُ تَعالی عَنّی أفضَلَ جَزاءِ المُخسِنینَ ، لَهُ کُتُبُ مِنها شَرحُ قَواعِدِ الحِلَّیَّ (1).
4- در تاریخ عالم آرای عبّاسی چنین آمده است : جناب مولانا ، در کمالات نفسانی و تقوی و پرهیزکاری و ترک مستلذّات دنیا ، درجه عالی داشت ، از مأکول و مشروب به سدّ رمق قناعت نموده ، أکثر أیّام صائم بود ، و به شوربای بی گوشت افطار میکرد ، و قریب به سی سال ، در نجف و کربلای معلاّ ساکن گشته ، در خدمت مجتهد مغفور ، مولانا أحمد أردبیلی بسر برده ، از خدمتش اکتساب فضائل و استفاده مسائل مینمود. در روز وفاتش ، آواز ناله و نفیر صغیر و کبیر خلائق ، به اوج آسمان می رسید ، أشراف و أعیان سعی می نمودند که به تیتن و تبرّک ، دستی به زیر جنازه مغفرت اندازه اش ، رسانند از غلوی (2) خلایق میسّر نمیشد (3).
5- محقّق نامدار و فقیه و اصولی و رجالیِ عظیم الشأن ، آقا میرزا محمّد
ص:192
باقر «صاحب روضات آلجنّات » درباره ملاّ عبدالله نوشته است :
کانَ مِنَ العُلَماءِ الأعیانِ وَ نُبَلاءِ الأزمانِ ، جامِعاً لِلمَنقُولِ وَ المَنقُولِ ، مُجتَهِداً فِی الفُرُوعِ وَ الاُصُولِ ، مُحقَّقاً فی عِلمِ الفِقهِ وَ الحَدیثِ ، مُدَقَّقاً فی طَریقِ الرَّوایَةِ وَ التَّحدیثِ ، وَرِعاً صالِحاً المَعِیَّاً فی أعلی دَرَجَةٍ مِنَ التَّقوی وَ الجَلالَةِ وَ الفَضلِ وَ ألنَّبالَةِ وَ العَمَلِ وَ العِبادَةِ وَالوَرَعِ وَ الزَّهادَةِ .. (1) .
6- و در ریحانة الأدب آمده است : مُرَوَّجُ المِلَّةِ وُ الدّینِ ، مُرَبی الفُقَهاءِ وَالمُحَدَّثینَ ، تاجَ آلزُّهادِ وَ السّالِکینَ ، بسیار عابد و زاهد و با ورع و تقوی ، قائم اللّیل و صائم الدّهر بود ، هیچ کدام از نوافل از وی فوت نمی شد ، در خوراک و پوشاک خود، به سدّ رمق و أقل قلیل قانع بود (2).و این بود نمونه ای از قضاوتهای صاحب نظران بزرگ ، و بزرگان عالم فقه و رجال و تاریخ و تراجم ، درباره فقیهی بزرگ ، و مدرّسی عالیقدر ، که حوزه علمیّه اصفهان ، رشد و عظمت علمی خود را ، مرهون علم و تقوی و تدریس و تربیت او است ، و به حقیقت باید گفت :
ملاّعبدالله تستسری،پدر حوزه علمیّه اصفهان می باشد
برخی ، وفات آن بزرگمرد را در سال 1023 ضبط نموده اند ، ولی ملاّ محمّد تقی مجلسی ، و رجالیِ نامدار ، میر مصطفی تفرشی، و تاریخ عالَم آرای عبّاسی و دیگر کتب معتمده ، 1021 نوشته اند ، که بایستی بر همین نقل اعتماد نمود، و در هر صورت ، جنازه ملاّ عبد الله تستری پس از اقامه نماز میّت در مسجد
ص:193
جامع عتیق ، و تشییع جنازه یکصد هزار نفری ، در مزار امام زاده عظیم الشّأن ، اسماعیل بن زید بن حسن ( إمامزاده اسماعیل ) به شکل أمانت ، دفن گردید ، و پس از یک سال ، بدون هیچگونه تغییری در بدن آن بزرگوار ، جنازه به کربلای معلّی منتقل و مدفون گردید (1).
فقیه و مجتهد محقّق ، جامع علوم عقلی و نقلی ، ملاّ حسنعلی تستری، متوفّای 1069 قمری، فرزند ملاّ عبد الله تستری . وی از بزرگان فقهای أواسط قرن یازدهم ، و از مشایخ علاّمه مجلسی ، و از معاصرین ملاّ محمّد تقی مجلسی (2)، و از شاگردان شیخ بهائی (3) و پدر خود می باشد .
نصر آبادی ، او را یگانه گوهر بحرین علوم عقلی و نقلی ، و همانند خورشید که محتاج به تعریف و توصیف نیست ، و نیّر سپهر فضیلت ، و بدر فلک فطانت ، و جامع علوم و حاوی فروع و اصول ، و دارای جودت طبع و حدّت ذهن و طلاقت لسان و حاضر جوابی دانسته است (4) .
علاّمه بزرگوار، ملاّ محمّد باقر مجلسی ، در ضمن معرّفی مشایخ اجازه
ص:194
خود، او را با عبارت ، ألأفضَلُ الأکمَلُ، مَولانا حَسَنعَلِی التُّستَریّ ، ستوده است (1) .
و صاحب ریاض العلماء ، او را با عناوین :
أفاضِلُ ألعامِلُ الکامِلُ ، الفَقیهُ الاُصُولِیُّ المَعروفُ فی عَصرِ السُّلطان شاه صَفِیَّ الصََّفَوِیَّ وَ السُّلطان ، شاه عَبّاسِ الثّانِیَّ ستوده ، و کتاب تبیان او را در فقه ، بسیار تمجید کرده ، و عبارات آن کتاب را ، از قواعد علاّمه حلّی و دروس شهید أوّل ، دقیق تر دانسته ، و فرزندان و أحفاد او را از صلحاء و عباد و مشتغلین به تحصیل علوم ، معرّفی نموده است (2) .
عدّه ای از علماء و بزرگان ، همانند پدر صاحب ریاض العلماء (3) در نزد او تحصیل علم نموده ، و از شاگردان او می باشند (4) .
و هم چنین شیخ محمّد بن الحسن حُرّ عاملی در أمل الأمل و نیز سیّد علی خان مدنی شیرازی در سلافة العصر ، و هم چنین محدّث نامدار ، میرزا حسین نوری ، در مستدرک الوسائل ، این بزرگ فقیه و عالم دینی را ستوده اند . و ما در اینجا عین تعبیرات چهار چهره بزرگ علمی آن زمان را ، که برای ملاّ حسنعلی تستری اجازه نوشته اند نقل مینمائیم ، که نشانگر عظمت علمی و نبوغ آن بزرگمرد میباشد .
الف - ملاّ عبد الله تستری در اجازه ای که برای فرزند خود نوشته ، چنین بیان نموده است :
أجَزتُ لِوَلَدی وَ فِلذَةِ کَبِدی ، المُتَرَقّی مِن حَضیضِ التَّقلیدِ إلی أوجِ الیَقینِ ، السّالِکِ مَسالِکَ المُتَّقینَ ، الصّاعِدِ مَصاعِدَ الإجتِهادِ ، أبُو الحَسَنِ ، الشَّهیرِ
ص:195
بِحَسَنعَلی ، بَعدَ أن قَرَأ عَلَیَّ فی فُنُونِ العِلمِ ، کُتُباً کَثیرَةً فی فُنُونِ عُلُومِ الدّین ، مِنَ الاُصُولِ وَ الفُرُوعِ وَ الحَدیثِ ، وَ بَلَغَ مِعَ صِغَرِ سِنَّه أعلَی المَراتِبِ وَ فاقَ فی أوائِلِ سِنهِ بِأسنَی المَطالِبِ ، مَدَّ اللهُ فی عُمرِه ، وَ وَقاهُ جَمیعَ الشُّرُورِ ، وَ جَعَلَنی فِداهُ مِن کُلَّ مَخدُورٍ ، أن یَرویّ عَنّی .. (1) .
چنانچه ملاحظه می نمائید ، ملاّ حسنعلی در سنین جوانی و أوائل دورة زندگی ، به أعلی المراتب و أسنی المطالب دست یافته ، و شخصیّت معنوی کم نظیری ، همانند : ملاّ عبد الله تستری ، در یک اجازۀ علمی (نه یک برخورد عاطفیِ پدر و فرزندی ) « جعلنی فداه » ، برای او می نویسد .
ب - میر أبو القاسم استرآبادی ، معروف به میر فندرسکی ، دراجازه ای که برای او نوشته ، وی را ، « ألعلاّمة الفهّامه و مجتهد الزمان » دانسته است (2).
ج - شیخ أجلّ بهائی، نابغه بزرگ عالم اسلام و تشیّع ، در باره او نوشته است
أجَزتُ لِلوَلَدِ آلأعَزَّ الفاضِلِ الذَّکِیَّ الألمَعِیَّ ، ذِی الفِطنَةِ الوَقّادَةِ ، وَ الفِطرَةِ النَّقّادَةِ ،
مُحرِزِ قَصَبِ السَّبقِ فی مِضمارِ الفَضَائِلِ ، صاحِبِ القَدحِ المُحَلّی بَینَ الأقرانِ وَ آلأماثِل، المُتَرَقّی فی مَعارِجِ الفَضلِ وَ الکَمالِ إلی أوجِ التَّرجیحِ وَ الإستِدلالِ ، شَمسِ الإفادَةِ وَالإفاضَةِ وَ المَجدِ الجَلِیَّ ، مَولانا حَسَنعَلی .. (3) .
د- قاضی عزّ الدّین محمّد ، در اجازه ای که برای آن بزرگمرد نوشته ، او را چنین توصیف کرده است : إلتَمَسَ مِنَّی آلأخُ الذَّکُِّیُّ الألمَعِیُّ ، العامِلُ الکامِلُ الفاضِلُ سَیَّدُ العُلَماءِ وَ الأفاضِلِ المُتَرَقّی مِن رُتبَةِ التَّقلیدِ إلی رُتبَةِ الاجِتهادِ وَ الإستِدلالِ ،
ص:196
المُحرِزُ فَضیلَةَ السَّبقِ فی مِضمارِ الفَضلِ وَ الکَمالِ ، شَمسُ فَلَکِ الإفادَةِ وَ بَدرُ سَماءِ الإفاضَةِ ، صاحِبُ المَزایا وَ الکَمالاتِ وَ المَجدِ اَلبَهِیّ ، مَولانا حَسَنعَلی ...(1).
وفات ملاّ حسنعلی تستری را ، بعضی 1029، و بعضی 1075 نوشته اند ، ولی صحیح همان است که در أوّل بحث آوردیم که 1069 میباشد ( به أعیان الشیعه ، چاپ جدید ، جلد 5، صفحه 202 ، مراجعه شود).
سوّمین مدرّس عمده و بزرگ مدرسه ملاّ عبد الله ، فقیه نامدار و محقّق عظیم الشّأن ، علاّمه ، مولی محمّد باقر بن محمّد مؤمن سبزواری ، معروف به (محقّق سبزواری ) صاحب کتاب ذخیره و کفایه ( در فقه ) می باشد ، که پس از کناره رفتن ملاّ حسنعلی تستری از مقام تدریس رسمی مدرسه ملاّ عبدالله ، به عنوان مدّرس رسمیِ این مدرسه ، تعیین گردیدند (2).
درباره شخصیت علمی و آثار محقّق سبزواری ، در بخش « خاندانهای علمی اصفهان » بررسی نموده ایم
چهارمین مدرّس رسمی بزرگ مدرسه ملاّ عبد الله ، فقیه محقّق و مدرّس عالی مقام ، میرزا جعفر شیخ الإسلام ، فرزند محقّق سبزواری قدس سره بوده است (3)
ص:197
و هم چنین ، عدّه ای از خاندان علمی شیخ الإسلام ( خاندان محقّق سبزواری ) در این مدرسه تدریس می نموده ، و تولیت موقوفات مدرسه ملاّ عبدالله را ، بر عهده داشته اند (1).
وی فرزند آقا سیّد محمّد علی ، معروف به آقا مجتهد میباشد ، و عالمی کامل و مجتهدی بارع بوده ، و در مدرسه ملاّ عبد الله ، إمام جماعت و مدرس بوده ، و در سال 1357 قمری وفات یافته است(2) .
آقا سیّد محمّد جواد مسجد شاهی ، درس پرجمعیتی داشته ، و مردی زاهد بوده ، و درس خارج می گفته است (3) ..
فقیه جامع و عالم زاهد و مدرّس مقدّس ، مرحوم آیة الله ، حاج میرزا أبو الفضل خاتون آبادی ، متوفّای 1388 قمری (4) .
وی فرزند حاج میرزا حسین نائب الصّدر ، و برادر فقیه و اصولی عظیم الشّأن ، مرحوم حاج میر محمّد صادق مدرّس خاتون آبادی ، (که از چهره های مبرّز علمی و اجتماعی و از رؤسا علماء اصفهان بوده ) می باشد .
ص:198
معظّم له ، در مدرسه ملاّ عبد الله تدریس می نموده ، و إمام جماعت مسجد مدرسه بوده است .
و هم چنین در مدرسه ملاّ عبد الله ، علماء و فضلاء دیگری در طول زمان ، اقامت و تحصیل علم داشته ، و یا تدریس و تألیف نموده اند ، که به عنوان نمونه از : ضیاء کفرانی ، متوفّای 1052 ، که از نویسندگان دفتر دیوان و شاعری خوش طبع بوده ، و حاج میرزا بهاء خواجوئی ، که شاعری آدیب و خوش خط بوده ، و مرحوم آیة الله ، حاج سیّد مصطفی مهدوی هرستانی ، متوفّای 1409 قمری ، که از علماء بزرگوار و مورد توجه عمومی علماء و مردم با ایمان بوده ، و در مسجد مدرسه ، اقامه جماعت می نمودند ، و مرحوم آیة الله ، حاج شیخ علی قدیری کفرانی ، متوفّای 1407 قمری ، که در مدرسه ملاّ عبد الله ، تدریس مینمودند ، می توان یاد نمود .
محمد مقیم بن ملاّ أحمد گیلانی رانکوئی ، در روز شنبه بیست و سوّم جمادی الثّانیه 1073، در مدرسه ملاّ عبد الله ، نسخه ای از کتاب من لا یحضره الفقیه شیخ صدوق را ، به پایان رسانیده ، که این نسخه به خطّ نسخ میباشد ، و در کتابخانه ملّی ملک موجود است (1).
و شخصی به نام سعید بن میر محمّد یوسف حسینی ، در سال 1097، نسخه ای از حاشیه شرح اشارات خواجه طوسی را ، که از میرزاجان باغنُوی متوفّای 994 میباشد ، در مدرسه ملاّ عبدالله نوشته است (2) .
ص:199
مقصود ، مدرسه هارونیّه است ، به عنوان یاد شده ، مراجعه شود .
منظور ، مدرسه خالصیّه است ، به عنوان یاد شده ، مراجعه شود .
مدرسه ای است در بازار چه بید آباد ، و در جوار مسجد مرحوم سیّد شفتی ، که در تاریخ 1099 ، ساختمان آن به پایان رسیده است .
تأسیس و وقف مدرسه ، از « عزّت نساء خانم » دختر میرزا خانا قمی می باشد ، که جهت سکونت طلاّب علوم دینیّه ، از فرقه اثنی عشریّه ، معیّن نموده ، و تولیت آن را در مرتبه اول ، برعهده محقّق نامدار ، آقا حسین خوانساری قرار داده و به علّت رحلت آن بزرگمرد ، در سال 1099 ، أمر تولیت را بر عهده فرزند ایشان ، فقیه بزرگ ، آقا جمال خوانساری ، مقرّر کرده ، و پس از ایشان ، أعلم و یا أسن أولاد آن بزرگمرد را ، متولّی قرار داده است (1) . تاریخ وقفنامه 1104 و اضافات آن، به تاریخهای 1106 و 1107 میباشد (2)
أشعاری که در کتیبه سردَرِ مدرسه نوشته شده ، از شاعری متخلّص به (سامی ) می باشد ، و نشان میدهد که تأسیس مدرسه در دوره شاه سلیمان صفوی است ، و آخرین شعر کتیبه ، چنین می باشد :
بهر تاریخ این بنا (سامی)
( مجمع أهل فضل ) کرد رقم
1099
ص:200
میرزا حسین ، ظاهراً از أولاد و أحفاد عزّت نساء خانم ، و میرزا مهدی ( شوهر او ) بوده ، که پس از فتنه أفغان ، متصدّی تعمیر مدرسه ، و إسکان طلاّب در آن بوده ، و مدرسه به تدریج ، به نام او شهرت یافته است (1) .
مدرسه میرزا حسین یک طبقه است ، و 27 حجره دارد ، و مدرس و مسجد آن در طرف غربی ، و دَرِ و دالان آن ، در طرف شرقیِ مدرسه می باشد ، و در تزئینات آن ، از کاشی و آجر استفاده شده ، و مساحت آن 45 × 50 متر می باشد ، و مجموعاً مدرسه ای آباد و جالب توجّه است .
سنگاب مدرسه مورّخ به تاریخ 23 ذی الحجّه 1275 میباشد ، که نشان میدهد در آن دوره ، آباد و معمور بوده است .
در حال حاضر ، 30 نفر از طلاّب علوم دینیه در آن ساکن می باشند ، و در رتبه های درسی مقدّمات و سطوح و خارج، اشتغال به تحصیل دارند، و عموماً در درسهای مدرسه های صدر و ذو الفقار و ... ، شرکت می کنند .
عدّه ای از علماء و فضلاء بزرگ ، در طول تاریخ مدرسه ، در این مجمع علمی ، تحصیل و یا تدریس نموده اند ، که ذیلاً به نام و شخصیت برخی از آنها اشاره می نمائیم :
١- مرجع بزرگوار و فقیه و زعیم نامدار ، مرحوم آقا سیّد محمّد باقر شفتی متوفّای 1260، ( بانی مدرسه و مسجد سیّد ) که قبل از تأسیس مسجد سید ، در مدرسه میرزا حسین ، تدریس می نموده اند (2) .
2 - مرحوم آیة الله ، آقا سیّد محمّد حسین نجف آبادی ، متوفّای 1331 قمری
ص:201
که از شاگردان مرحوم میرزا محمّد حسن شیرازی و مرحوم آخوند خراسانی و آقا سیّد محمّد کاظم یزدی بوده ، و به مقام اجتهاد نائل گردیده بوده است . وی هشت سال در حوزه علمیّه اصفهان اقامت داشته ، و در مدرسه میرزا حسین ساکن بوده ، و سطوح فقه و اصول را ، تحصیل کرده است (1).
3 - أدیب و شاعر و مدرّس نامدار ، مرحوم میرزا یحیی مدرّس بید آبادی ، متوفّای 1349 قمری ، که از أحفاد ملاّ محمّد باقر ( محقّق سبزواری ) بوده ، و در اصفهان و نجف تحصیل علم کرده ، و از شاگردان شیخ انصاری و حاج شیخ محمّد باقر مسجد شاهی و آخوند ملاّ محمّد کاشانی و صاحب روضات ، و دیگر بزرگان بوده است (2) . وی حوزه درسی مورد توجّهی داشته ، و در شعر و أدب ، دارای مقامی بلند بوده ، و مجمع أدبیِ او ، مورد علاقه مدّاحان و مرثیه سرایان خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام بوده است ، و دیوان شعری دارد (3) که از شهرت زیادی برخوردار می باشد . مرحوم میرزا یحیی مدرّس ، در خانه خود ، و نیز در مدرسه میرزا حسین تدریس می نموده است .
4- مرجع عالیقدر جهان شیعه ، فقیه نامدار ، مرحوم آیة الله العظمی ، آقا سیّد ابوالحسن مدیسه ای اصفهانی ، متوفّای 1365 قمری ، که در علوم عقلی و نقلی ، جامع ، و در تدبیر و لیاقت اداره امور حوزه علمیّه و جامعهٴشیعه ، سرآمد بوده است . آن بزرگمرد، مدّتی در اصفهان ، در مدرسه میرزا حسین تحصیل و تدریس نموده است (4) .
ص:202
5 - حاج آقا جمال الدّین خوانساری ، متوفّای 1391 قمری ، که عالمی فاضل و خلیق ، و آخرین شخصیّت علمی - دینی ، از خاندان علمی خوانساری میباشد . وی در مدرسه میرزا حسین تدریس می نموده است (1) .
نسخه ای از حاشیه بر شرح اشارات ، که مُحَشَّی آن ، ملاّ عبد الرّزاق لاهیجی میباشد ، به وسیله علی أکبر بن محمّد کریم طبیب ، در مدرسه میرزا حسین نوشته شده ، به تاریخ 24 ربیع الثانی 1256 ، و این نسخه در کتابخانه آستان قدس رضوی علیه السلام موجود است (2) .
و هم چنین ، همین کاتب ( علی أکبر بن محمّد کریم طیّب ) نسخه ای از حکمت عرشیّه ملاّ صدرای شیرازی را ، به خطّ نستعلیق و شکسته ، در مدرسه میرزا حسین اصفهان ، در ذی الحجّهٴ1263، کتابت نموده است (3) .
مدرسه ای است در ضلع جنوب شرقی مسجد جامع عبّاسی ( مسجد شاه = مسجد إمام ) که در دوره شاه عبّاس أوّل پایه گذاری شده ، و در دوره شاه سلیمان صفوی تکمیل گردیده ، و در زمان ناصرالدّین شاه قاجار ، تعمیرات أساسی یافته ، و به همین مناسبت ، به نام (ناصریّه ) و (ناصری ) خوانده می شود .
حجرات مدرسه ، فقط در طرف شرق مدرسه است ، و تزئینات آن به وسیله
ص:203
کاشی خشت هفت رنگ انجام گرفته ، و نمای جالبی دارد .
ایوان جنوبیِ مدرسه ، دارای لوحه ها و کتیبه هائی است ، که در ضمن آنها صلوات بر چهارده معصوم نقش بسته ، و با چنین عبارتی ختم شده ، و تاریخ گذاری گردیده است : کتبه محمّد رضا الإمامی 1077(1) .
کتیبه داخل محراب ایوان یاد شده ، که در زمان شاه سلیمان صفوی نصب گردیده ، به خطّ ثلث سفید بر زمینه کاشی لاجوردی ، و به قلم محمّد محسن امامی، به این شرح است:
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ قالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ، لَو أنَّ الغیاضَ (2)
أقلامُ، وَ البَحرَ مِدادُ ، وَ اَلأرضَ قِرطاسُ ، وَ الجِنَّ وَالإنسَ حُسّابُ وَ کُتّابُ ، ما أحصَوا فَضائِلَ عَلِیَّ بنِ أبی طالِبٍ صَلَواتُ اللهِ عَلَیهِ ، کَتَبَهُ مُحَمَّد مُحسِن الإمامی 1095 (3) .
مدرسهٴناصریّه و مسجد جامع عبّاسی ( مسجد شاه ) ، از نظر داشتن مفاخر علمی و سکونت و تدریس علماء بزرگ ، در رابطه نزدیک میباشند (4) ولی بالخصوص ، نام بعضی از بزرگان ، در زمره ساکنین یا مدرّسین مدرسهٴناصریّه ، ذکر گردیده ، که به دو نفر اشاره مینمائیم :
١- مجتهد اصولی و مدرّس نامدار ، آقا شیخ أحمد مدرّس زنجانی اصفهانی ،
ص:204
متوفّای 1369 قمری ، که تحصیلات خود را در حوزه های علمیّه زنجان و قزوین و نجف اشرف انجام داده ، و پس از نیل به مقام اجتهاد ، به حوزه اصفهان مهاجرت کرده ، و در مدرسه ناصریّه ، سکونت نموده است (1) . وی معروف به مدرّس صدری می باشد . مرحوم زنجانی ، عالمی محقّق ، و شاعری أدیب ، و صاحب أثرِ قلمی به نام وجیزه در فرق بین سحر و معجزه ، و أثر دیگری به نام هدایة الأنام ( منظومه ای در کلام ) بوده است (2) .
2- عالم فاضل و مجتهد ، حاج ملاّ اسماعیل بن ملاّ محمد نقنه ای ، متوفّای 1350 قمری ، که از یاران و نزدیکان خاندان علمی نجفی ( آقایان مسجد شاهی ) بوده است (3)
مدرسه ای است در بازار بزرگ اصفهان ، نزدیک مسجد جامع از یکطرف ، و مدرسه کاسه گران از طرف دیگر، و دَرِ آن ، مقابل بازار ریسمان باز می شود
مساحت آن در حدود یک هزار و سیصد متر (30 × 45 ) می باشد ، و 22 حجره و یک مَدرس به صورت ایران در طرف غرب ، و یک کتابخانه در طرف شرق دارد، و به شکل یک طبقه است .
بانی مدرسه ، میرزا نور الدّین محمد جابری أنصاری ( از أجداد میرزا حسن خان جابری أنصاری ، صاحب کتاب تاریخ اصفهان و ری ) می باشد . طبق نوشته کاشی کاریهای سردَرِ مدرسه ، که در ضمن تعمیرات دورة أخیر ( در سال 1347 شمسی ) نصب گردیده ، تاریخ وقف مدرسه ، 1064 هجری قمری
ص:205
می باشد ، ولی به نوشته جابری أنصاری در تاریخ اصفهان و ری صفحهٴ307، بنای مدرسه متعلّق به دورهٴسلطنت شاه سلیمان صفوی و سلطان حسین صفوی می باشد، و با توجّه به این که ، جلوس شاه سلیمان به سلطنت، در سال 1077، و جلوس سلطان حسین ، در سال 1105 میباشد ، تفاوت و ناهماهنگی بین دو نقل ، روشن میگردد ) ، و به نظر میرسد که ، نوشته جابری انصاری ، که
1- در کتاب تاریخچه أوقاف اصفهان ، به قلم عبدالحسین سپنتا ، از صفحه 74 تا 110 ، وقفنامه نور الدّین محمّد جابر أنصاری اصفهانی را نقل کرده ، و در ابتداء أمر ، به عنوان تیتر ، این عبارت را ذکر نموده است ( وقفنامهٴمدرسهٴنوریّهٴاصفهان ) و سپس شرحی راجع به مدرسه نوریّه نوشته ، و اشاره ای به تعمیرات مسجد جامع اصفهان ، که در سال 996 به وسیله نور الدّین محمّد بن جلال الدّین محمّد حکیم اصفهانی انجام گرفته ، و اشاره ای به مسجد آقانور ، که در زمان شاه عبّاس أوّل شروع شده ، و کتیبه های آن ، به سال 1039 و 1043 میباشد ، نموده است ، در حالیکه : أوّلاً ، وقفنامه نور الدّین محمّد جابر انصاری ، هیچ اسمی از مدرسه ندارد، و وقفنامهای است برای مصارفی که در متن وقفنامه چنین ذکر شده ...، وقف مخلّد و حبس مؤبّد نمود، بر مرقد منور ، و مشهد معنبر معطّر آن حضرت ( مقصود ، إمام علی بن أبی طالب علیه السلام می باشند ) و باقی مشاهد شریفه ، همگی و جملگی و تمامی گری و ... ( به صفحه 80 تاریخچه اوقاف اصفهان مراجعه شود ) و با مطالعه تمام وقفنامه می یابیم ، هیچگونه اسم و اثری از مدرسه نوریه در وقفنامه وجود ندارد . ثانیا ، اشتراک نام نور الدّین محمّد جابر انصاری ، و نور الدّین محمّد بن جلال الدّین محمّد حکیم اصفهانی ، نباید منشأ اشتباه شود ، در حالی که وقفنامه و آثار نور الدّین محمّد جابر انصاری ، متعلق به سالهای 1058 به بعد است، و تعمیرات مسجد جامع و تأسیس مسجد آقانور ، متعلّق به سالهای 1996 و 1039 و 1043 میباشد ، و به خوبی روشن است ، که موارد یاد شده ، هیچ ربطی به هم ندارد، مخصوصاً با توجّه به سنّ نور الدّین محمّد جابر انصاری ، که هنگام تنظیم وقفنامه (سال 1058) 52 ساله بوده ، و معلوم است که در سال 996 هنوز متولّد نگردیده ، و شرائط ستی او در سال 1039 و 1043 ، مناسب برای کارهای بزرگ نبوده است .( در صفحات 78 و 90 کتاب تاریخچه أوقاف اصفهان ، دقّت شود).
ص:206
دانشمندی محقّق بوده ، و از أحفاد بانی مدرسه می باشد ، از ارزش علمی بیشتری برخوردار است.
بالای دَرِ کتابخانه ، در کتیبه ای در کاشی کاری نوشته شده : با همکاری سازمان اداره اوقاف اصفهان ، کتابخانه و تعمیرات مدرسه نوریّه ، و کاشیکاری آن ، بإتمام رسید 1347 شمسی .
و در کتیبه ای ، که دور تا دور مدرسه ، بالای حجره ها به صورت کاشیکاری نصب گردیده ، أحادیثی از پیامبر أکرم صلی الله علیه وآله و فاطمه زهراء علیها السلام و أئمة معصومین علیهم السلام ، راجع به ارزش علم و عالم و تفقّه در دین ، جلب توجه مینماید ، و در طرف غرب مدرسه ، جنب ایوان چنین نوشته شده است:
به همّت أحمد نور الدّین ، نماینده تولیت مدرسه ، کاشی و تعمیرات مدرسه به اتمام رسید 1389 قمری .
در حال حاضر، جمعی از طلاّب حوزه علمیّه ، در مدرسهٴنوریّه سکونت دارند، و آباد میباشد .
در طول تاریخ مدرسه نوریّه ، عدّه ای از فضلاء و علماء در این مدرسه تحصیل علم نموده ، و یا تدریس و تربیت طلاّب را بر عهده داشته اند ، که ذیلاً به نام برخی از آنها اشاره می شود:
١- عالم زاهد و مجتهد بزرگوار ، مرحوم آقا شیخ اسماعیل معزّی ، متوفّای 1363 قمری ، که از شاگردان مرحوم آخوند خراسانی و آقا شیخ هادی تهرانی بوده ، و در حوزه علمیّه اصفهان ، به تدریس و تربیت طلاّب اشتغال داشته ، و در حل و فصل خصومات ، و إفتاء و سایر برنامه های دینی ، همکار و یاور مرحوم آخوند فشارکی بوده است . تألیفاتی از قبیل : 1 اصول الایمان، 2- تقریرات
ص:207
درس اصول مرحوم آخوند خراسانی ، 3- شرح بر کفایة الأُصول، 4- مجالس الموحّدین ، 5- شانزده رساله در مباحث مختلف فقه و اصول، 6- قضایای غریبه و عجیبه و ... ، داشته است (1).
مرحوم آقا شیخ اسماعیل معزّی ، پس از آنکه سالهای سخت و خفقانی شدید حکومت پهلوی سپری گردید ، و مدرسه نوره ، به صورت مخروبه ای در آمده بود، در إحیاء آن کوشیدند ، و چند نفر طلبه در آن إسکان دادند (2) و در نتیجه نه تنها مُدرّس مدرسه ، بلکه احیاگرِ آن نیز ، بوده اند .
2- شاعر و ادیب و خطّاط أرزشمند ، میرزا علیرضا فرزند محمّد علی ، و متخلّص به ( پرتو ) و معروف به میرزا آقاجان، و متوفّای 1304 قمری، (3) که صاحب کتاب مآثر و آثار ، او را در خطّ نسخ ، استاد أجَلّ خطّاطین اصفهان دانسته و برخی او را در زمینه شعر ، مقدّم بر شعرای اصفهان و غیر آن ، شمرده اند (4) 3 - آقا محمّد علی مُذهَّب ، فرزند أبوطالب اصفهانی، متوفّای 1275 قمری ، و صاحب تذکرهٴیخچالیّه ، که در صنعت تذهیب و صناعت شعر ( مخصوصاً غزل ) مقام استادی داشته است (5) .
دانشمندی به نام سیّد علی أصغر بن قاسم طباطبائی زواره ای ، در 27
ص:208
شوّال 1232 ، نسخه ای از شوارع الهدایه فی شرح الکفایه را ، که تألیف حاج محمّد ابراهیم کلباسی میباشد ، در مدرسه نوریّه به پایان برده است (1).
یکی از مدارس مهم دوره صفویّه است ، که تاریخ بنای آن ، أوائل قرن دوازدهم می باشد، و هنوز بر استحکام و زیبائی و آبادیِ خود باقی است ، و از میراثهای گرانبهای فرهنگی اصفهان و حوزه علمیه ، به شمار می رود .
در مدرسه نیم آور ، کتیبه ای که ، نشان دهنده تاریخ تأسیس آن باشد ، وجود ندارد، و نویسندگان ، با توجه به نشانه هائی ، اظهار نظرهائی نموده اند .
جابری أنصاری می نویسد: دیگر از مدارس عهد صفویّه ، مدرسهٴنم آورد است ، و مدرسه کاسه گران ، که این دو مدرسه به سلطنت شاه سلطان حسین . به همت حکیم الملک و زنش ساخته شد ، مدرسه نم آورد را ، زینت بیگم ، زن حکیم الملک ، در 1117 بنا نمود ، و مدرسهٴکاسه گران را خود حکیم الملک ، قبل از 1117(2) .
و مرحوم رفیعی مهر آبادی می نویسد : متولّی پیشین مدرسه ( آقا عطاء الله جدلی ، فرزند میرزا محمّد علی متولّی ، که أوّلی در 1313 و دوّمی در 1340 قمری وفات یافته اند ) که او هم از پدرش شنیده بود، می گفت : تاریخ وقفنامه مدرسه ، 1111 قمری بوده ، و مرحوم آقا جمال خوانساری ، مجری صیغهٴوقف ، و نیز ناظر قرار داده شده بوده است (3) .
ص:209
و باستانشناس محقّق ، دکتر لطف الله هنرفر ، نقل می نماید : .... بعضی آن را از بناهای دوره شاه سلیمان پنداشته اند ، امّا جابری أنصاری ... (1) .
و آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی ، دربارهٴوجه جمع بین قول کسانی که مدرسه را مربوط به دوره شاه سلیمان می دانند، و کسانی که مربوط به دوره سلطان حسین صفوی می شناسند، می نویسد : و وجه جمع این دو قول آنکه ، در عهد شاه سلیمان شروع به ساختمان شده ، و در عهد شاه سلطان حسین ، تمام گردیده است (2) .
مدرسهٴنیم آورد در جریب است (3) و تزئینات فراوان دارد ، و گچبری های جالبی در آن بکار رفته ، که بر زیبائی آن می افزاید ، و جالب توجه است که ، استادان فن ، به وسیله گچ های رنگارنگ ، نوعی مخصوص از معرق ، ترتیب داده اند ، که در أبنیهٴتاریخی دیگر نظیر ندارد (4) .
مقرنسهای گچ بری و کاشی کاری های سردَرِ ، و داخل مدرسه نیم آورد ، و خطوط بنائی موجود در تزئینات مدرسه نیم آور ، از یک طرف ، نشانه هنر و ذوق هنرمندان مؤمن اصفهانی ، و از طرف دیگر، نمایشگر اعتقادات راسخ مردم اصفهان نسبت به أهل البیت علیه السلام می باشد . کتیبه أطراف سردَرِ مدرسه نیم آورد ، به خطّ ثلث سفید بر زمینه کاشی لاجوردی ، شامل سورهٴتوحید و چند آیه میباشد ، و در آخر کتیبه آمده است : قالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ
ص:210
وَسَلَّمَ ، لَو أنَّ الغِیاضَ (1) أقلامُ، وَ البَحرَ قِرطاسُ ، وَ الجِنَّ حُسّابُ ، وَ الإنسَ کُتّابُ ، ما أحصَوا فَضائِلَ عَلِیَّ بنِ أبی طالِبٍ ، سنه 1349 (2) .
عدد 1349 ، گویای تعمیرات و اقداماتی است که در تاریخ یاد شده انجام گرفته ، چنانچه تاریخ 1327 ، در دو محراب مَدرس جنوبی و شمالی مدرسه ، نشانه تعمیرات دیگری ، در آن تاریخ میباشد.
مدرسه نیم آور،در سالهای حدود 1410 قمری ، به وسیله آقای جدلی ، متولّی موقوفات مدرسه ، و با نظارت سازمان اوقاف اصفهان ، و با استفاده از کمک های مالی و معنوی آیة الله حاج آقا حسن فقیه إمامی دام عزّه ، و نیز در آمد موقوفات مدرسه ، تعمیراتی بسیار جالب و اساسی یافته ، و به راستی ، إحیاء گردیده است .
مدرسهٴنیم آور دو طبقه است ، و دارای 64 حجره می باشد (3) ، و دو مَدرس ( مسجد ) به صورت ایوان ، در دو طرف جنوب و شمال آن وجود دارد، و یک مدرس نیز در طرف شرق مدرسه هست ، چنانچه حجره بالای سردَرِ مدرسه ( در طبقهٴدوّم ) نیز ، گاهی به عنوان مَدرس استفاده می شده است .
مدرسه نیم آورد ، از پربرکت ترین مدارس علمیّهٴاصفهان می باشد ، و در
ص:211
طول زمان ، محلّ اقامت و تدریس علماء بزرگ بوده است ، و شخصیّت های برجسته ای در عالَم فقه و اصول و حکمت و أدبیّات و ... ، در این مرکز دینی و علمی ، پرورش یافته اند ، که ذیلاً به برخی از آنها اشاره می شود، و البته برخی از این بزرگان ، در فصول دیگر کتاب ، به نحو مفصل تری مورد ذکر قرار گرفته اند .
١- عالم فاضل و فقیه جامع ، حاج شیخ محمد رفیع جیلانی (گیلانی)، متوفّای حدود 1245 قمری (1) که در حوزهٴاصفهان و نجف تحصیل علم کرده ، و از شاگردان سیّد بحرالعلوم بوده ، و تألیفاتی از قبیل : أصل الأُصول ( در شرح معالم به نحو مفصّل ) و جواهر آلأُصول ( حاشیه بر معالم) و حواشی بر در بحر العلوم و اللّئالی الثّمینه ، در شرح نهج البلاغه و ... ، داشته است (2) .
وی مدتی در مدرسه نیم آور بوده است .
2- حکیم ریاضی و عارف زاهد ، حاج ملاّ حسن آرندی نائینی ، متوفّای 1270 قمری . وی در مدرسه نیم آور ساکن بوده ، و تدریس می نموده ، و استاد علوم حکمت و ریاضی بوده است ، و بزرگان ، به او ارادت می ورزیده اند .
مرحوم حاج آقا بزرگ طهرانی ، درباره او می نویسند :
إشتَهَرَ عَنهُ أَنَّهُ لَو ألقِیَ عَلَیهِ ألفُ مَسئَلَةٍ فی أنواعِ العُلُومِ وَ شَتَّی الفُنُونِ ، أجابَ عَنها فِی الحالِ ، مِن دُونِ مُراجَعَةِ أیًّ مَصدَرٍ ، وَکانَ مِن أهلِ الکَشفِ وَ الأسرارِ وَ ذُوِی الباطِنِ (3) .
و در کتاب مآثر و آثار دربارهٴاین بزرگمرد آمده است : در أنواع علوم ظاهر
ص:212
و باطن ، به مقام کشف و شهود بود، اگر فی المثل در یک روز ، از هزار کتاب در فنون شتّی ، از وی حلّ مشکلات و رفع شبهات می خواستند ، بدون هیچ تأمّل ، همه را جواب می فرمود ، با آنکه ، أصلاً کتاب نداشت ، و أبداً به مطالعه وقت نمیگذاشت ، و این معنی در تسلّم، به مقامی است که هزاران کس از محصّلین اصفهان و مدرّسین آن سامان ، بارها آزموده اند، و به أشخاصهم احساس نموده اند ، و این نیست جز حقیقت مکاشفه، و این دعوی را ، براهین دیگر نیز ، از قبیل إخبار به انتشار تلگراف در ایران ، و صدمات شریعت از ظهور باب ( منظور میرزا علی محمّد باب رهبر فرقه ضالّهٴبابیّه است ) و غیرهما، که به طور تحقیق از وی شنیده شده است (1) .
ملاّ حسن آرندی ، قبلاً شبانی می کرده و با هدایت حاج محمّد حسن نائینی ، به راه علم و ریاضت های نفسانی ، کشیده شده است .
3- میرزا أبو القاسم رشتی ، فرزند حاج محمّد ابراهیم رشتی ، صاحب کتاب « تحفة النّاصریّه فی الفنون الأدبیّه » که در طهران ، در سال 1278 به صورت مجلدی بزرگ ، چاپ شده است (2) . او در اصفهان ساکن بوده، و در مدرسه نیم آور ، تدریس ادبیّات عرب مینموده ، و پس از وفات ، در بقعه هارون ولایت ( هارونیّه ) مدفون شده است (3) .
4- فقیه و مجتهد زاهد و جامع ، حاج میرزا بدیع درب إمامی ، متوفّای 1318 قمری ، که از چهره های مبرّز علمی و تقوائی بوده ، و پدرانش عموماً از فضلاء
ص:213
و علماء اصفهان بوده اند، و خودش علاوه بر مقام علمی ، در زمینه های فقه و اصول و سایر علوم حوزه ای ، تألیفاتی گوناگون در آن علوم ، و خطّی نیکو داشته ، و شعر می سروده است ، و جزء تألیفات او ، دیوان اشعار میباشد .
مرحوم حاج میرزا بدیع درب إمامی ، از مدرسین بزرگ مدرسه نیم آورد بوده است (1).
5- فقیه جامع ، و عالم فاضل ، و حکیم زاهد ، حاج ملاّحسن درّی ، متوفّای 1336 قمری ، که صاحب تألیفاتی از قبیل : یک دوره فقه استدلالیِ فارسی ، و مناسک حجّ عربی استدلالی و مفصّل ، بوده است (2) .
آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی ، ایشان را از چهره های برجسته در مدرسه نیم آورد بر شمرده اند (3) .
6- مجتهد عظیم الشّأن و فقیه محقّق ، مرحوم آقا شیخ عبدالکریم گزی معروف به ، آخوند گزی ، متوفّای 1339 قمری . وی از چهره های مبرّز علمی و اجتماعی حوزه علمیّه اصفهان در قرن چهاردهم می باشد ، و دارای سلیقهٴممتاز ، أخلاق پسندیده ، حسن تشخیص ، دقّت نظر و زهد واقعی بوده ، و در نتیجه ، در حوزه علمیّه ، و در میان طلاّب و در بین عموم مردم ، أعمّ از شهری و روستائی ، محبوبیّت عظیمی داشته است ، و لذا مرجع عام و خاص گردیده ، و در حلّ مرافعات و مخاصمات ، شخصیّتی بی نظیر و بی رقیب بوده است ، و همه به نظریاّت او احترام نموده ، و عمل می کرده اند.
ص:214
تألیفات گوناگون ، تدریس دروس متعدّد ، و پاسخگوئی به سؤالات فراوان و متنوع ، از نشانه های قدرت علمی و تبحّر و تسلّط آن بزرگمرد میباشد .
مرحوم آخوندگزی ، از مفاخر حوزه علمیّه اصفهان ، و از مدرّسین برجسته مدرسه نیم آور بوده اند .
7 - فقیه و اصولی عظیم الشّأن ، و مرجع عالی مقام ، مرحوم آیة الله العظمی ، آقا سیّد محمّد باقر درچه ای ، متوفّای 1342 قمری ، که از مفاخر حوزه علمیّه اصفهان ، و مدرسه نیم آور می باشند ، و حوزه درسی فقه و اصول اجتهادی ایشان، مورد توجّه فضلاء و محقّقین بوده ، و از شاگردان درس آن بزرگمرد ، در مدرسه نیم آور ، مرجع عالیقدر جهان شیعه ، آیة الله العظمی ، حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی قدس سره بوده اند .
8- عالم کامل و زاهد و مدرّس عالیقدر، مرحوم آقا سیّد محمّد امامی ( درب إمامی ) متوفّای 1359 قمری ، که از علماء معمّر و مشهور به زهد بوده ، و در مدرسه نیم آور ، تدریس فقه و اصول مینموده است .
9- فقیه و اصولی مجتهد و بزرگوار ، و مرجع عظیم الشّأن ، مرحوم آیة الله ، آقا سیّد مهدی درچهای ، متوفّای 1364 قمری ، که از چهره های مبرّز در فقه و اصول بوده ، و از أکابر فقهاء و مدرّسین حوزه علمیّه اصفهان ، به شمار می رود . وی در مدرسه نیم آور و مسجد نو بازار ، تدریس می نموده ، و حوزه در سی او ، مجمع أفاضل بوده است .
10- عالم فقیه و مدرّس مجتهد ، مرحوم آیة الله ، حاج آقا عطاء الله فقیه إمامی ، متوفّای 1387 قمری ، که در حوزه اصفهان و نجف ، و در محضر بزرگانی همچون ، آقا ضیاء الدین عراقی و آقا سیّد محمّد فیروز آبادی ( از اعلام نجف ) و آقا شیخ محمّد رضا مسجد شاهی و آقا سیّد محمّد باقر درچه ای و آقا سیّد
ص:215
مهدی درچه ای ( از أعلام حوزه اصفهان ) کسب علم نموده ، و به مقام اجتهاد رسیدند . ایشان در مدرسه نیم آور ، به تدریس فقه و اصول و دیگر علوم حوزه ای ، اشتغال داشته اند .
11 - عالم زاهد و مجتهد عادل ، مرحوم آیة الله ، حاج شیخ مرتضی مظاهری نجفی اصفهانی ، متوفّای 1409 قمری ، که در حوزه علمیّه اصفهان و نجف ، از محضر بزرگانی ، همانند : فقهای عظیم الشأن ، آخوند فشارکی و آخوند گزی و آقا سیّد أبو القاسم دهکردی و حاج میر محمّد صادق خاتون آبادی و نیز آیات عظام ، مرحوم آقا شیخ محمّد حسین نائینی ، و آقا ضیاء الدین عراقی و آقا سیّد أبو الحسن اصفهانی و حاج شیخ جواد بلاغی قدس سرهم ، بهرۀ علمی گرفت، و به مقام منیع اجتهاد نائل گردید، و از عدّه ای از أعلام و مراجع بزرگوار به کسب اجازه اجتهاد مفتخر شد، و پس از مراجعت به اصفهان ، در مدرسه نیم آور به تحقیق و تألیف و تدریس پرداخت .
مرحوم آیة الله مظاهری ، کتابها و رساله های گوناگون در مسائل فقهی و اصولی و رجالی و اخلاقی نوشته اند ، که مجموعه آنها را در کتاب گنجینه دانشمندان، 10 کتاب و 11 رساله ، ذکر نموده است (1).
12 - عالم جامع ، و استاد عظیم الشّأن ، و مدافع حریم ولایت ، مرحوم آیة الله آقای حاج سید أحمد فقیه إمامی ، متوفّای 1414 قمری ، که چهره ای مبرز و شخصیتی جامع علم و عمل و أخلاق داشتند ، و در سنگرهای تدریس و تألیف و خطابه و محراب ، آثاری برجسته در راه حفظ و حراست از دین و مکتب أهل البیت علیهم السلام ، از خود به جای گذاشتند، و نه تنها برای مدرسه
ص:216
نیم آور ( محلّ عمده تدریس ایشان ) بلکه برای حوزه علمیّه و شهر تاریخی و مذهبی و با ولایت اصفهان ، افتخاری بزرگ به شمار می آیند .
مرحوم آیة الله إمامی ، در مدرسه نیم آور و مسجد سه راه نیم آور و مسجد بابا محمّد علی سقّا ( معروف به مسجد إمامی) و ... ، تدریس می نمودند ، و در زمینه های فقه و اصول و حکمت و تفسیر و حدیث ( شرح بحار الأنوار و نهج البلاغه و ...) و درایه و اخلاق ، جمع زیادی از فضلاء و طلاب حوزه علمیه را بهره مند می نمودند (1).
13 - عالم جامع و استاد عظیم الشّأن ، آیة الله ، آقای حاج سیّد حسن فقیه إمامی دامت برکاته ، که از چهرهای مبرّز علمی و اجتماعیِ معاصر می باشند ، و در حوزه اصفهان ، از نظر تأسیس و یا تجدید بناء و تعمیر مدارس علمیه ، و نیز تدریس و تربیت طلاب ، نقش بسیار اساسی دارند ، و در حال حاضر، یکی از ارکان عظیم حوزه علمیّه اصفهان ، و از مفاخر جامعه روحانیّت می باشند، و جلسات درسی ایشان در مدرسه نیم آور ، از امتیازات این مرکز علمی ، می باشد (2) .
14 - عالم زاهد و مدرس بزرگوار، آیة الله ، آقای حاج شیخ حیدر علی محقق دامت برکاته ، که از چهره های شایسته ، و در حال حاضر، معمر ترین عالم دینی ، در حوزه علمیّه اصفهان می باشند ، و با لطف خدا ، به نحو مرتّب و منظّم، به تدریس
ص:217
در مدرسه نیم آور و إمامت جماعت در مسجد ذوالفقار ( در مجاورت مدرسه ذوالفقار ) و ایراد سخنرانی های دینی ، در مسجد خودشان ، و نیز در مجالس مذهبی ، می پردازند .
آقای محقّق ، در حوزه اصفهان ، از محضر بزرگانی ، همانند : آقا شیخ محمّد رضا نجفی ، و آقا سیّد محمّد نجف آبادی ، و آقا سیّد علی نجف آبادی ، و درحوزه نجف ، از درس شخصیّت هایی همانند : آقا شیخ محمّد کاظم شیرازی و آقا میرزا ابراهیم اصطهباناتی و ... ، کسب علم نموده اند، و هم اکنون در مدرسه نیم آور ، به تدریس فقه و اصول استدلالی ، اشتغال دارند . این بزرگمرد ، دارای بیانی دلنشین می باشند، و گفتگوهای ایشان در مورد قضایا و شرح حال علماء و بزرگان دین ، شنیدنی و دوست داشتنی است (أدام الله عمره الشریف) .
و هم چنین در مدرسه نیم آور ، علماء بزرگ و مدرّسین عالیقدر و نویسندگان عظیم الشّأنی ، همانند : مرحوم میرزا محمّد حسین همدانی ، متوفّای 1325، و آقا میرزا محمّد علی تویسرکانی ، متوفّای 1329، و آقا میرزا محمّد حسن میردامادی ، متوفای 1333، و آقا میرزا أحمد ( مدرس خراسانی اصفهانی ) متوقای 1348، و آقا سیّد محمّد نوربخش ، ( مشهور به آقا سیّد آقاجان ) متوفای 1364، و حاج شیخ محمّد باقر قزوینی ، متوفّای 1365، و آقا سیّد محمّود درب إمامی ، متوفّای 1372 ، و مرحوم آقاسیّد جمال الدّین صهری ، متوفّای 1388، و آقاشیخ محمّد باقر ناصری دولت آبادی ، و آقا شیخ محمّد علی عالم حبیب آبادی ، متوفّای 1396، و استاد جلال الدّین همائی ، متوفای 1400، و مرحوم آقای أبو القاسم رفیعی مهر آبادی (صاحب کتاب آثار ملی اصفهان ) ، و حضرت آیة الله ، آقای حاج شیخ محمّد ناصری دولت آبادی دامت برکاته ، و جمع دیگری از علماء و فضلاء،
ص:218
تحصیل علم یا تألیف و تدریس نموده و مینمایند ، و متأسّفانه در اثر کمبود فرصت ، از آشنائی با شرح حال آنها محروم گردیده ایم .
در فهرست کتابخانه مجلس شورای ملّی (شورای اسلامی ) نسخه ای از کتاب گوهر یگانه ، از تألیفات صدرالدّین محمد شیرازی ( ملاّصدرا ) مورد معرفی قرار گرفته که در مدرسه نیم آور ، به دست أحمد بن علی محمّد رشتی، در سال 1218 نوشته شده است (1).
مدرسه نیم آور ، در حال حاضر از مدارس معمور و آباد میباشد ، و عموم حجرات آن مسکونی است ، و درسهای گوناگون در آن تدریس می شود .
مدرسه ای است در مجاورت صحن و بارگاه إمامزاده هارون ولایت (هارونیه ) در نزدیکیِ بازار بزرگ و مناره و مسجد علی ، که در دوره حکومت شاه اسماعیل أوّل صفوی ، تأسیس گشته ، و تاریخ آن، 918 میباشد .
مدرسه ، سردَرِ مجلّلی دارد ، که به طرف صحن شمالیِ هارون ولایت ، باز می شود و کتیبه همین سردر است که ، ایجاد ساختمانهای فعلی را ، به زمان شاه اسماعیل أول ، منتسب می دارد ، و عبارت آن چنین است:
بِسمِه تَیَمُّناً بِذِکِرِه ، قَد اتَّفَقَت عِمارَةُ دارِ الوِلایَةِ وَ مَشهَدِ قِبلَةِ الإسلامِ بِمَیامِنِ فَیضِ بَحرِ وُجُودِ جَدَّ العَلِیَّ ، الَّذی قالَ النَّبِیُّ فی شَأنِهِ ، أنتَ مِنّی بِمَنزِلَةِ هارُونَ مِن مُوسی ، فی أَیّامِ خِّلافَةِ والِی
ص:219
لِواءِ الوِلایَةِ فِی الأفاق ، مالِکِ سَریرِ الخِلافَةِ بِالإستحقاقِ ، الغازِی المُجاهِدِ فی سَبی اللهِ یِقاطِعِ البُّرهانِ ، ناصِرِ المُؤمنینَ ، أبِی المُظَفَّرِ ، السُّلطانِ شاه إسماعیل بَهادُرخان لأزال أبوابُ الخَیراتِ بِعَمیمِ لُطفِهِ مَفتُوحَةً، وَ أقطارُ الأرضِ بِأنوارِ مَعدِلَتِهِ مَحضُورَةً وَالأمصارُ بِسَعِی معمارِ إخشانِه مَعمُورَةً، وَ لبانی بِعَینِ عِنایَتِةِ مَلحُوظاً ، وَ مُموَفَّق لِلحَسَناتِ ، وَکانَ سَعیُهُ مَشکُوراً ، کُتِبَ فی أوائِلِ شَهرِ رَبیعِ الأوَّلِ مِن سَنَةِ 918(1)
و در یک لوحه ، بالای در ورودی به خطّ نستعلیق سفید ، بر روی کاشی لاجوردی ، نام بانی ساختمان ، در یک شعر بدین ترتیب ، آمده است:
به اقبال خان دورمش کامکار
بماند از حسین این بنا یادگار
دورمش خان ، وزیر أعظم سلطان صفوی ، و حسین ، بانی و سازنده این بنای عظیم بوده است ، ولی جابری انصاری ، در تاریخ اصفهان و ری ، نظریّه دیگری را مطرح ساخته ، بدین شرح : ... مقابلش فرونیه است ، و آن مشتمل است بر بقعه امامزاده هرونیّه ، که در حاشیه روضات ، مرحوم آقا میرزا محمّد باقر چهارسوقی ، نبیره حضرت امام هادیش میدانند ، و صحنی بزرگ دارد ، و مدرسه جنب آن ، و بنای فرونیه ، بسی قبل از صفویه بوده ، چو سنگ بتی را که نوشته اند محمود (2) از بتخانه سومنات به اصفهان آورد، و در آستانه مدرسه به رو، أنداخت، و پس از پانصد و سی سال، دو نیمه کرده ، نیمی را در مدرسه میرزا شاه حسین ، وزیر طهماسب ( که به دست شاه قلی کشته شد) سنگاب ساختند ، گواه قِدمت آن مبانی ( = ساختمانها ) است . چو آن مدرسه ، جنب هرونیّه است ، تعمیرات هرونیّه ، قسمتی از حسین خان برادر دورمیش خان
ص:220
شاملو ، به شاهیِ اسماعیل و طهماسب أوّل است ، حدود نهصد و هیجده تا نهصد و سی و هشت ...(1).
بنابر این نظریّه ، أصل بنای مدرسه ، مربوط به قبل از صفویّه ، و تعمیرات یا تجدید بنای آن، مربوط به دوره شاه اسماعیل و شاه طهماسب صفوی است .
و به همین جهت ، احتمال داده شده ، که اصل مدرسه ، متعلّق به دوره غزنویان یا سلجوقیان باشد (2) . مدرسه هارونیّه صحن متوسّطی دارد، و در أطراف آن ، حجُراتی قرار گرفته است ، و علاوه بر سردر باشکوه و جالبِ آن ، که کاشی کاری و تزئینات نفیس و ارزشمندی دارد ، ایوان جنوبیِ آن هم ، دارای محرابی است ، که با کاشیکاری معرّق نفیس ، تزئین شده است .
مدرسه هارونیّه ، در حال حاضر ، مسکونی طلاّب نمی باشد ، و فقط ، در برنامه های مذهبی و عزاداری ها و جشنهای دینی ، که وابسته به بقعه و امامزاده هارونیه است، مورد بهره برداری قرار میگیرد .
ص:221
عکس
ص:222
ص:223
ص:224
در دوره صفویّه ، که اصفهان مهد علم و دانش و مرکز اجتماع علماء و فضلاء و چهره های مبّرز تحقیق و تألیف و تدریس بوده ، نیاز به تأسیس مدارس و مراکز فعّالیّت علمی در سطح وسیع ، احساس می شده است ، و لذا، مدرسه سازی جزء فرهنگ اجتماعی آن دوره ، قرار گرفته ، و شمار زیادی مدرسه ، تأسیس گردیده ، که برخی از آنها ، هنوز باقی است و در بخش جداگانه ، معرفی نموده ایم ) و تعداد بیشتری ، در اثر حوادث طبیعی یا تاریخی یا اجتماعی ، به ویرانی و در نهایت به نابودی کشیده شده است ، و ما در اثر تحقیق ممتد و بررسی کتاب ها و مدارک تاریخی گوناگون ، نام و محلّ و مشخّصات برخی از آن مدارس را به دست آورده ، و در این بخش ، ( به ترتیب حروف الفباء) مورد توجّه قرار می دهیم :
شاردن ، در سفرنامه اش از مدرسه ای به نام آقا شیر علی ، در کوچه ای به همین نام یاد میکند که در مجاورت حمّام و مسجدی با نام یاد شده بوده است (1) .
احتمال دارد ، که مراد از آقا شیر علی همان آقا شاه علی دولت آبادی مستوفی
ص:225
شاه عبّاس کبیر باشد (1).
در زمان شاه عبّاس ثانی ، مدرسه ای به وسیله حاجی آقا کافور ، صاحب جمع خزائن شاه عبّاس دوّم ، در نزدیکی بازار توپچی باشی و بازار محمّد أمین ، تأسیس گردیده ، که در حوادث تاریخی پس از صفویّه از بین رفته است ، تنها أثر باقی مانده مدرسه ، کتبیه سنگی نفیسی است که سالها در مسجد خان ، در محلّه دار البطّیخ ، نگهداری می گردید و نویسنده این سطور آن را دیده ام .
در این کتبیة نفیس که به خطّ خوب نستعلیق برجسته ، بر سنگ مرمر حجّاری شده و به قلم محمّد رضا امامی و مورّخ به سال 1069 هجری میباشد آمده است :
... کمترینِ این آستان ، حاجی کافور ... بنای این مدرسه عالیه کرد و وقف بر طلبة علوم اثناعشریّه نمود که طلبة علوم دینیّیة اثناعشریّه ، در محّل مزبور سکنی نموده و به إفاده و استفاده علوم دینیّیه و معارف یقینیّه مشغول شوند، باشد که ثواب آن به روح پرفتوح حضرات أئمّه معصومین صلوات الله علیهم أجعین ... عاید گردد بحقّ النّبی و آله (2) .
نویسنده متتبّع ، آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی می نویسند :
به نظر می رسد محّل مدرسه ، در حوالی مسجد خان و شاید خانه مجاور آن قرار داشته و در اثر مرور زمان خراب گردیده و کتیبه مدرسه را به مسجد منتقل
ص:226
نموده و زمین آن را تصرّف نموده اند (1) و آقای عبّاس بهشتیان ، محلّ مدرسه را یکی از دو محل ، حدس می زنند :
١- همین خانه مجاور مسجد که آن را در قدیم دیده اند و نهر وسط خانه و طرز ساختمان اطاقها ، بی شباهت به مدرسه نبوده است .
2- باغ و خانه ای که معروف به خانه پینه دوزها بوده و در این اواخر آقایان حسین و حسن معروف به دائی جواد ، آن را خریده و ساختمان کرده اند (2) .
نعمت الله بن محمّد أمیر حسنی لاریجانی در تاریخ 1108 هجری ، مجموعه ای مرکّب از : 1- مائة منقبة من مناقب علیّ علیه السلام ، ( از ابن شاذان ) 2 - ألتّحصین لأسرار مازاد من أخبار کتاب الیقین ، ( از رضی الدّین علیّ بن موسی بن طاووس حلّی ) ٣- کلمات حکمیّه را ، به خطّ نسخ در مدرسه کافوریّه اصفهان به پایان برده است (3) و این مطلب نشان میدهد که در آن تاریخ ، مدرسه معمور بوده است .
و در کتابخانه فرهنگ اصفهان ، نسخه ای از شرح قواعد حلّی موجود است که آن را آقا کافور در تاریخ جمادی الثانیه 1074 وقف بر مدرسه خود واقع در دروازه کرّان اصفهان نموده ، و تولیت آن را به سید روح الأمین نائینی ، مدرس مدرسه یاد شده (4) محوّل نموده است (5).
ص:227
این مدرسه در محلّه مستهلک نزدیک شاهزاده ابراهیم بوده ، که به وسیله آقا کمال خازن ، صاحب جمع خزانه سلطان حسین صفوی ساخته شده ، و در سال 1108 هجری پایان یافته است .
قطعات کتبیه سنگی این مدرسه ، که زمان تأسیس و نام بانی ( آقا کمال خازن) و نام کاتب (عبد الرّحیم جزائری) و سلطان زمان ( سلطان حسین صفوی )، روی آن نقش بسته ، در سال 1343 شمسی به وسیله آقای دکتر هنرفر در مسجد رحیم خان ، رؤیت و قرائت شده است (1) و از ساختمان و دیگر آثار مدرسه ، چیزی باقی نمانده است .
آقا مبارک از خواجگان شاه سلمیان صفوی بوده و مدرسه ای در شهر اصفهان در محلّه گلبهار ، ساخته که تاریخ دقیق بنای آن مشخّص نیست . در سال 1100 این مدرسه دائر بوده و رجالیِ نامدار و محقّق ، مرحوم حاج محمّد بن علی اردبیلی صاحب کتاب جامع الرّواة ، در آن سکونت داشته است.
پس از آن که تألیف کتاب یاد شده به اتمام رسید ، و مورد توجّه علماء بزرگ حوزه اصفهان قرار گرفت ، سلطان صفوی ( شاه سلیمان ) دستور داد که از این کتاب ، نسخه برداری شود ، در این هنگام ، مرحوم أردبیلی ( مؤلف عالیقدر کتاب ) جمعی از بزرگان علماء اصفهان ، همانند علاّمه ملاّ محمّد باقر مجلسی، و محقّق نامدار آقا جمال خوانساری ، و عالم و محقّق بزرگوار ، سیّد میرزا علاء الدّین گلستانه ، و فقیه و محقّق عظیم الشّأن ، شیخ جعفر قاضی ، و نیز بزرگان
ص:228
و چهره های مبّرز دیگری همانند : فاضل سراب، آقا رضی الدّین محمد خوانساری ، ( برادر آقا جمال خوانساری ) ، و عدّه دیگری از علماء را ، دعوت نمود و در یک مجلس بزرگ علمی ، در این مدرسه با برکت ، همه را مجتمع نمود ، و نسخه ای از این کتاب ، که به دستور شاه سلیمان صفوی قرار بود تهیه شود ، هرکدام از بزرگان مجلس ، کلمه ای از خطبه آن را نوشتند ، مثلاً : علاّمه مجلسی(بسم الله الرّحمن الرّحیم ) و آقا جمال خوانساری ( ألحمد لله ) و میرزا محمّد گلستانه (الذی) و میرزا محمّد رحیم عقیلی (زیَّنَ قلوبَنا ) و شیخ جعفر قاضی (بمعرفة الثَّقات) و آقا محمّد رضی (و آلعدول ) و فاضل سراب ( و الأثبات و الأعیان ) و هرکدام از علماء حاضر ، کلمه ای از خطبه و مقدّمه کتاب را نوشتند ، و سپس کاتب تعیین شده ، کتاب را نسخه برداری نمود و در همان سال ، کتاب پایان یافت و علاّمه مجلسی آن را از طرف شاه سلیمان صفوی وقف نمودند ، و با خطّ خودشان صورت وقف را در پشت نسخه ، مرقوم فرمودند (1).
تشکیل چنین جلسه عظیمی ، با حضور علماء بزرگ و چنین مقدّمه نویسی ، کاملاً جالب و بی نظیر و از مفاخر تاریخی این مدرسه است .
محلّ این مدرسه ، در کوچه ای که از خیابان حافظ به سوی خیابان مشیر منتهی می شود ، بوده و در سال 1313 شمسی ( در دوره حکومت پهلوی اوّل ) این مدرسه تخریب گردیده و از طرف اداره فرهنگ ، دبستانی به نام ناموس در محلّ آن ایجاد گردیده (2) و هم اکنون در اختیار آموزش و پرورش می باشد
ص:229
و برای دوّمین بار تجدید بنا گردیده ، و به صورت دبیرستانی به نام علاّمه مجلسی در آمده است .
قبر آقا مبارک در دالان مدرسه قرار داشته ، و شکل مدرسه مستطیل و دارای پانزده حجره بوده ، و در هنگام بازدید مرحوم صدر هاشمی در سال 1313 شمسی ، چند طلبه در آن سکونت داشته اند (1) .
رفیع الدّین محمّد بن محمّد قاسم رشتی کوچصفهانی در تاریخ چهارشنبه 6 صفر سال 1105 نسخه ای ، از محاکمات قطب رازی را در این مدرسه به پایان رسانیده و استنساخ کرده است(2) .
و نیز نسخه ای از مفاتیح الغیب تألیف علاّمه مجلسی در تاریخ 1128 هجری در مدرسه آقا مبارک اصفهان تحریر شده است (3). و هم چنین دو کتاب از یک مجموعه خطّی ، در کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی به خطّ محمّد جعفر بن محمّد علی حائری ، موجود است که در مدرسه مبارکیّه اصفهان به خطّ نسخ نوشته شده است و تاریخ تحریر آن 1229 می باشد (4).
مدرسه ای بوده در بازار اصفهان (5) و این غیر از مدرسه نوریّه (نزدیک مسجد جامع ) است . از تاریخ تأسیس مدرسه مطلبی به دست نیامده
واحتمالاً
ص:230
متعلّق به دوره های پس از صفویّه است چنانچه احتمال میرود که مراد از این مدرسه ، همان مدرسه آقانور جولا( مسجد آقانور ) باشد .
شاردن در ضمن گزارش از وضعیّت محلّه حسینی و در دشت مینویسد : بعد از این خانه ( منزل میرزا جعفر قاضی ) به مدرسه باغ سهیل و خانه کلانتر می رسیم، سپس مدرسه آقانور جولا است که بالای محراب آن دو سنگ مرمر بزرگ یکی سفید رنگ و دیگری یشمی رنگ نصب شده و روی هریک جای پائی است که آنها را منسوب به حضرت علی (علیه السلام) می دانند (1)
در مسجد آقانور در محلّه در دشت ، هنوز جای قدمی که شاردن می نویسد موجود است بنابراین ، مراد از مدرسه آقانور ، همان مسجد آقانور است که شاردن در جائی با نام مدرسه و در جایی دیگر با نام مسجد ، از آن یاد می کند و دلیل آن هم این است که ، در مساجد جامع و مهم اصفهان ، حجره هائی ساخته می شده برای سکونت طلاّب و مجموعة (مسجد – مدرسه) شکل می گرفته است .
به نظر آقای مهدوی ( نویسنده معاصر)، ممکن است در قسمتی از مسجد که در دوره های بعد از تأسیس أوّلیه ، شبستان ایجاد گردیده ، مدرسه ای وجود داشته است که زیر نظر امام جماعت مسجد ( مرحوم حاج محمّد ابراهیم قزوینی) به علّت خالی از سکنه بودن حجرات ، تبدیل به شبستان مسجد شده باشد (2) .
اسفندیارییک ، یکی از امرای شاه عباس کبیر و مشاور او بوده و ریاست
ص:231
تشریفات حرم را داشته و در سال 1023 فوت شده است . وی مدرسه ای ساخته در کوچه ای که به نام اسفندیارییک نامیده می شود ، در جنب بازار چهارسو نقّاشی(1).
این مدرسه تا أواخر عهد قاجاریّه ( 1298 قمری ) باقی بوده و با چند مدرسه دیگر به عنوان هفت مدرسه یاد می شده در محلّه چرخاب و چهارسوق نقّاشی ، که همه آنها مخروبه گردیده و زمین هایش رها شده (2) و از مصالح آنها ، طبق حکم و اجازه یکی از مجتهدین بزرگ ، در ساختن مساجد مورد لزوم ، استفاده گردیده است (3) .
از این مدرسه تحت عنوان مدرسه خاتون آبادی در تخت فولاد برده ایم
مدرسه ای بوده در محلّه شیخ یوسف بناء ، به نام بانی آن ، بانو افتخار الملک (4) که از این مدرسه و مشخّصات آن چیزی در دست نیست.
آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی می نویسند : کلمه افتخارالملک از ألقاب مردان است و اگر بانی مدرسه زنی بدین نام می بوده باید افتخار الدّوله باشد(5) ولی این تفسیر جای تأمّل است .
ص:232
تحت عنوان مدرسه میرزا عبدالله افندی مورد بررسی قرار داده ایم .
مدرسه ای بوده در محلّه احمد آباد و کتابخانه ای هم داشته که تا سال 1238 قمری دائر بوده و از این کتابخانه ، کتابهائی در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است (1)
نسخه ای از روضة الأنوار ، تألیف محقّق سبزواری به خطّ نستعیلق محمّد علیّ بن محمّد اسماعیل به تاریخ رجب 1242 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است که در مدرسه ایلچی اصفهان ، نوشته شده است (2) .
نسخه ای از برهان قاطع ، تألیف محمّد حسین بن خلف تبریزی را ، شخصی به نام محمّد علی بن اسماعیل ، به خطّ نستعلیقِ خوب ، در سال 1238 در مدرسه ایلچی ، واقع در محلّه أحمدِ آباد اصفهان ، نوشته است و این کتاب به شماره 847 در کتابخانه مجلس شورای ملی موجود می باشد (3).
شاردن در ضمن گزارش از وضعیّت محلّه حسینی و در دست می نویسد :
بعد از این خانه ( منزل میرزا جعفر قاضی ) به مدرسه باغ سهیل و خانه کلانتر میرسیم ، سپس مدرسه آقانور جولا است(4).
ص:233
ظاهراً مدرسهٴباغ سهیل ، حدود قبرستان ( شیر سبز ) بوده است که در این محل ، مقبره ای بوده منسوب به سیّد جعفر گلستانه ( از وزراء و مستوفیان عهد زندیه ) و عدّه ای از سادات خاندان گلستانه در همین حدود مدفون بوده اند و فعلاً ، آن مقبره به صورت مسجد در آمده است (1).
بانی این مدرسه یکی از بانوان حرم صفویّه بوده و مدرسه را در نزدیکی چهارسوق نقّاشی و چرخاب ( خیابان سیّد علی خان فعلی ) تأسیس کرده بوده و در أواخر دوره قاجاریّه ، همانند شش مدرسهٴدیگر، در همین منطقه ، مخروبه گردیده بوده و بنابر نوشته مرحوم جابری انصاری در تاریخ اصفهان و ری ، طبق حکم یکی از مجتهدین بزرگ ، از مصالح آنها در ساختن چندین مسجد بهره گیری می شود (2).
مقصود ، مدرسه نجفیّه می باشد ، به عنوان یاد شده ، مراجعه شود .
نصر آبادی در تذکرهٴخود ضمن شرح حال میرأبوالقاسم فرزند سیّد میر علی ، که از سادات موسوی ، و أصلاً بیضاوی ، و از بنی أعمام سادات شولستانی می باشد ، می نویسد : مشارالیه جوانِ قابل صالحی است ، به کمال صورت و معنی آراسته ،
ص:234
و به حُلیة شرم و آداب پیراسته ، چهار سال است که جهت تحصیل علوم به اصفهان آمده ، ألحال در مدرس حاج طاهر شیرازی به تحصیل مشغول است .
احتمال دارد که حاج طاهر شیرازی در مدرسه ای مخصوص و به نام خود، تدریس می کرده ، و ممکن است محلّ درس او ، یکی از مدارس یا مساجد یا خانه شخصی وی بوده است، و از عبارت بالا، مطلب قطعی درباره محلّ تدریس آن استاد و مدرّس علوم ، به دست نمی آید .
مدرسه ای بوده در نزدیکیِ مسجد حکیم ، که توسّط حاج عبدالغفّار صرّاف ساخته شده بوده و توسّط موقوفه خواران ، تبدیل به خانه شده است (1)
نویسندهٴمعاصر، آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی ، طیّ بررسی هائی ، به نتیجه رسیده اند که این مدرسه ، همان مدرسهٴحاجی کلباسی است ، که حاج عبدالغفّار صرّاف در آن تعمیراتی نموده ، و تا اواخر کار ، مرحوم عبد الغفّار ورشوساز زاهدی در آن روضه خوانی می نموده است (2) .
در فهرست کتابخانه آستان قدس رضوی ، در بخش معرفی یک نسخه خطّی از شرح بدایه شهید ثانی آمده ، که این نسخه را محمّد علی بن نورالله بیابانکی ، در 18 ذیحجّهٴ1076 در شهر اصفهان در مدرسه حاج باقر تحریر نموده است (3) .
و در کتاب آثار ملّی اصفهان و تاریخ مدارس ایران ، از همین مدرسه ،
ص:235
به عنوان مدرسه حاج محمّد باقر مهابادی یاد شده است .
چنانچه در تذکرهٴ
نصر آبادی ، در شرح حال ملا محمد أمین ، متخلص به « واصل » می نویسد : جوانِ قابل آدمی رَوشی است ، تحصیل علوم نموده ، از گیلان به تبریز رفته ، بعد از آن به مشهد مقدّس رفته ، با ملاّ محمّد أمین اسطرلاب ساز ، مباحثه داشتند ، به اصفهان آمده ، به مدرسه حاج محمّد باقر مهابادی ساکن و به تحصیل مشغول شده است (1).
مدرسه ای بوده در چهار راه کرمانی ( أوّل کوچهٴمشیرالملک ) که تبدیل به مغازه هائی شده است (2) . احتمالاً این مدرسه متعلّق به در و پس از صفویّه است ، ولی دلیلی مستند بر تاریخ آن به دست نیامد .
در فهرست کتابخانهٴمرکزی دانشگاه تهران ، در مورد مجموعه ای به شماره 3830 آمده است : اسماعیل ، آن را در سال 1173 در اصفهان خریده و در آخر آن ، شعر فارسی از آقا أسد الله ، مدرّس مدرسه حکیم نوشته شده است(3) .
از عبارت بالا به خوبی وجود مدرسهٴحکیم مشخّص می شود ، ولی محلّ مدرسه معلوم نگردیده ، به نظر می رسد که ممکن است ، مقصود از این عبارت ، مدرسه شاهزاده ها باشد ، که به علّت نزدیکی آن به مسجد حکیم ، و نیز عنوان
ص:236
مدرّس بزرگ و نامدار آن ، « آخوند ملاّ عبد الجواد حکیم خراسانی » ، متوفّای 1281 قمری (که حکمیی ریاضی ، و طبیبی أدیب بوده ) به نام «مدرسٴحکیم » خوانده می شده است (1) .
نویسندهٴمعاصر ، آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی ، در زمینهٴعبارت بالا در مورد مجموعه خطّی شماره 3830، چنین اظهار نظر نموده اند :
بیان مزبور حاکی است که در سال 1173 مدرسه ای به نام مدرسه حکیم در اصفهان وجود داشته است (2) .
ولی با دقّت بیشتر در عبارت یاد شده معلوم می شود ، که سال 1173 تاریخ خرید کتاب است ، ولی شعر فارسی آقا أسد الله مشخّص نگردیده ، که در چه تاریخی نوشته شده است ، و احتمال داده می شود که تاریخ آن ، همزمان بوده با دوره نامیدن مدرسه شاهزاده ها به نام مدرسه حکیم ، و در هر صورت ، اظهار نظر قطعی ، در مورد مدرسه حکیم ، احتیاج به دلائل روشن تری دارد .
برای آشنائی بیشتر، به بخش مربوط به مدرسه شاهزاده ها مراجعه شود .
یکی از مهمترین تکیه های تاریخی و ارزشمند تخت فولاد، که محلّ دفن علماء بزرگی از خاندان خاتون آبادی است ، تکیه خاتون آبادی میباشد ، که دارای گنبدی زیبا و کاشی کاری شده است .
أصل این تکیه مدرسه بوده ، و هفت حجره داشته ، و طلاّب علوم دینیّه در آن ساکن بوده اند ، چنانچه در کتاب وقایع آلسّنین و الأعوام خاتون آبادی، در ضمن
ص:237
وقایع سال 1116 آمده است : فوت فاضل عالم عامل مجتهد ، عمّ أمجد ، میراسماعیل ، الشّهیر ب خواتون آبادی ، روز چهارشنبه چهارم ربیع الثّانی سنه هزار و یکصد و شانزده ، دفن او در مقبره ای که خود ساخته بودند ، در قبرستان بابا رکن الدّین (1) و مشتمل بر گنبدی است ، و هفت حجره دارد ، و هفت نفر طالب علم در آنجا سکنی دارند و موظّفند ، و هر ساله چهارده تومان ، در وجه طلبه آنجا مقرّر است (2) .
در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران ، نسخه ای از کتاب مختلف الشّیعه تألیف علاّمه حلّی ، به شماره 1472 موجود است که آن را شاهزاده بانوئی ، در یازدهم شوّال 1129، برای طلاّب مدرسهٴخارج درب دروازه حسن آباد سپاهان (اصفهان ) وقف نموده است (3).
به نظر نویسنده معاصر ، آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی ، مقصود از این مدرسه ، مدرسهٴمریم بیگم و واقف کتاب یاد شده ، همان مریم بیگم ( دختر شاه صفی ) می باشد (4) ولی دلیلی بر این اظهار نظر ، اقامه ننموده اند .
در کتاب فهرست کتابخانه مدرسه فیضیّه ، در ضمن معرفی یک نسخه خطّی از
ص:238
حاشیه شیروانی بر شرح حکمة العین ، آمده است :
تَمَّت الرَّسالَهُ فی یَومِ الخَمیسِ مِن شَهرِ رَمَضانَ المُبارَکِ فی المَدرَسَةِ خَرابَةِ دارِ السَّلطَنَةِ إصفَهانَ ، فی سَنَةِ ثَلثَ وَعِشرُونَ وَ مِأتَینِ بَعدَ الألفِ ، مِنَ الهِجرَةِ النَّبَوِیَّةِ (1) .
از این عبارت معلوم می شود که محل نوشتن نسخه خطّی یاد شده ، مدرسه ای بوده مشهور به خرابه ، و این مدرسه در سال 1223 هجری ، مسکونی و محلّ استفاده بوده است .
آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی نویسنده متتبّع معاصر می نویسند :
نگارنده را عقیده بر این است که در جنب این مسجد ( مسجد خرابه = مسجد خاکی واقع در محلّه خواجو ) مدرسه ای بوده، و یا آن که خودِ مسجد فعلی ، در قدیم ، مدرسه بوده به همین نام ، و تا تاریخ 1223 معمور و آباد بوده ، و سپس مخروبه گشته است (2) .
در فهرست کتابخانه ملّی ملک ، نسخه ای از کتاب حاشیة تحریر القواعد المنطقیّه ، فی شرح الرّسالة الشّمسیّه ، مورد معرّفی قرار گرفته ، که به خطّ نستعلیق محمّد سلیم بن محمّد تقی رودباری می باشد ، و در سال 1064 در مدرسة سلطان العلماء، خلیفه سلطان نوشته شده است (3) .
این مدرسه متعلّق به میر سیّد علاء الدّین حسین ، مشهور و ملقّب به سشلطان العلماء و خلیفة السّلطان میباشد ، که از چهره های مبّرز علمی شیعه در فقه
ص:239
و اصول و کلام و تفسیر بوده ، و حاشیه هایش بر شرح لمعه و معالم و دیگر کتب علمی ، از شهرت و عظمت علمی برخوردار است ، و خاندانی بزرگ و علمی دارد ( چنانچه در بخش خاندان های علمی ، مذکور داشته ایم ) و خود، علاوه بر مقام علمی و قدرت تحقیق و تفکّر، سالها مورد مشورت و تبادل نظر سلطان صفوی ( شاه عبّاس کبیر ) بوده، و سالهائی مقام وزارت چندین سلطان را داشته، و در سال 1064 وفات یافته است(1).
ظاهراً منزل او در حدود محلّه ستّی فاطمه علیها السلام ( در نزدیکی مقبره سادات خلیفه سلطانی و قبرستان ستّی فاطمه علیها السلام ) بوده ، و احتمالاً مدرسه یاد شده در همان حوالی بوده است (2) .
مدرسه ای بوده در اصفهان ، که محمّد داود تویسرکانی ، برادر زاده قاضی حسن تویسرکانی ، در هنگامی که به قصد تحصیل علم به اصفهان می آید ، در این مدرسه اقامت می جوید ، و شاگردی عالم بزرگ ، نوّاب ، خلیفه سلطان را می نماید ، و خود، شخصی بوده با نهایت صلاح (3) .
از بیان فوق استفاده می شود که ، محقّق و متفکّر نامدار ، مرحوم سیّد حسین خلیفة السلطان ، ملقّب به علاء الدّین ، و مشهور به سلطان العلماء ( چهره مبرّز خاندان علمی خلیفه سلطانی ، و وزیر و مشاور شاه عبّاس أوّل صفوی ، و متوفّای 1064)، در مدرسه خواجه محبّت ، تدریس می نموده است .
ص:240
در فهرست کتابخانه مدرسه فیضیّه قم ، حاشیه ای از من لایحضره الفقیه به شماره مسلسل 2875 از مولی مراد تفرشی ، نقل می کند و گوید:
مولی مراد، مدرّس مدرسه محبّتیّه بوده ، و محلّ آن را محلّه باغات می نویسد ، و تحریر نسخه را ، در سال 1082 نقل می نماید (1) . و نیز در فهرست کتابهای خطّی مدرسه فیضیّه ، نسخه ای از مطوّل تفتازانی ، مورد معرّفی قرار گرفته ، به خطّ محمّد زمان یارعلی ، که در سال 1071، در مدرسه خواجه محّب اصفهان ، نوشته شده است (2). و همچنین نسخه ای از شرح موجز القانون در کتابخانه مجلس شورای ملی موجود است ، به خط نستعلیق و شکسته نستعلیق ، از کاتبی به نام حسین بن اسماعیل لاهیجانی ، که در تاریخ پنجشنبه 22 جمادی الثانیه 1059 در اصفهان ، در «مدرسه محبتیه » نوشته شده است (3) . به نظر می رسد ، عنوان «خواجه محبت » و « خواجه محب » و « محبتیه » مربوط به یک مدرسه باشد ، و در هر صورت ، اثری از این مدرسه ، در حال حاضر ، وجود ندارد .
مقصود ، مدرسه خواجه محبّت می باشد ، به عنوان یاد شده ، مراجعه شود . ُ
مقصود ، مدرسه محرّمیّه می باشد ، به عنوان یاد شده ، مراجعه شود .
شاردن ، در محلّه دار البطّیخ ، از مدرسه دارالبطیّخ و مدرسه گلگوز یاد
ص:241
میکند که در زمان صفویه در اصفهان ، وجود داشته است (1)
به جز این نقل تاریخی ، أثر و نشانه ای از این دو مدرسه باقی نمانده است .
نویسنده معاصر ، آقای سید مصلح الدین مهدوی ، اظهار نظر نموده و نوشته اند : ظاهرة مدرسة دار البطیخ ، همان مدرسه تربت نظام است (2)
محمّد طاهر نصرآبادی ، در تذکره اش ، در شرح حال غیاثای حلوائی شیرازی می نویسد:
از أقران ملاّ ملهمی و میرزا نظام دستغیب است ، در فنّ قصیده و غزل قدرت کامل داشته ، از شیراز به اصفهان آمده ... و در دارالشّفای شهر ، که جنب قیصریّه است حجرهای در مرتبه فوقانی گرفته ، متوطّن شده است (3) .
و در کتاب تاریخچه اوقاف اصفهان ، در میان بناهای خیر و موقوفات شاه عبّاس کبیر ، از مسجد شاه و میدان شاه و مسجد شیخ لطف الله و مدرسه دار الشفاء و ...، یاد شده است (4).
از عبارات یاد شده ، استفاده می شود که مدرسه دارالشّفاء ، متعلّق به دوره شاه عبّاس أوّل ، و دارای دو طبقه بوده ، که غیاثای شیرازی ، در حجره طبقه فوقانی آن ، سکونت داشته است .
گفته می شود که محلّ مدرسه دارالشّفاء ، همان جایی است که هم اکنون مسجد
ص:242
دار الشفاء ( واقع در بازار نجّارها و مقابل بازار قیصریّه ) می باشد ، و از مساجد مهم بازار اصفهان ، به شمار می رود (1)
در کتابخانه دانشگاه تهران ، نسخه ای از کتاب « تأویل الأیات الظّاهرة فی فضائل العترة الطّاهرة » تألیف : سیّد شرف الدّین علیّ حسینی استرآبادی نجفی ( از أعلام بزرگ شیعه در قرن دهم ) وجود دارد، که ناصر بن محمّد نجفی ، آن را در سال 1065، در مدرسه دارالعلم اصفهان نوشته است (2) . از مطلب بالا ، معلوم می شود که در قرن یازدهم ، مدرسه ای با عنوان دارالعلم، در شهر اصفهان وجود داشته ، که فعلاً نشانه و اثری از آن باقی نمانده است .
این مدرسه نیز به وسیله یکی از بانوان حرم صفویّه ، به نام دده خاتون، تأسیس گشته ، در همان منطقه چهارسوق نقّاشی و چرخاب ( نزدیک خیابان سیّد علی خان فعلی) و تا أواخر قاجاریّه باقی بوده و به حکم یکی از مجتهدین بزرگ ، مصالح آن مدرسه و چند مدرسه دیگر در همان محل، که در معرض نابودی بوده، در ساختن چندین مسجد مورد استفاده قرار داده می شود (3) .
به نوشته وقایع السّنین و الأعوام خاتون آبادی ( صفحه 553) دَدِه خاتون جزء حجّاج و زائرین بیت الله الحرام در سال 1115 بوده ، که جمع زیادی از
ص:243
بزرگان و رجال رسمی ، به زیارت عتبات عراق و مدینه و مکّه مشرّف شدند ، وضریح کاظمین علیها السلام را بردند و نصب نمودند ، و تعمیراتی در کربلا نمودند .
نزدیک مسجد ایلچی ، واقع در محلّه أحمد آباد ، مسجدی است به نام مسجد الزهراء علیها السلام که قبلاً به نام مسجد زهرا بیگم شهرت داشت .
به نوشته آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی ، در جنب آن مدرسه ای وجود داشته ، که در زمان نوشتن کتاب دارالعلم شرق ، خرابه آن باقی بوده است ، وکتیبه سنگی ، در اطاق قدیمی مسجد زهرا بیگم ، وجود داشته که به نام ضیاء الدّین بوده ، و نشان می داده که بانی اساس و بناء ، ضیاء الدّین بوده است . و آنگاه آقای مهدوی احتمال می دهند که ، مدرسه زهرا بیگم و مسجد زهرا بیگم یکی باشد (1).
این مدرسه نیز از آثار یکی از بانوان حرم صفویّه ، و محلّ آن در نزدیکی چهارسوق نقّاشی و چرخاب بوده است ، و پس از ویرانی ، در اواخر دوره قاجاریه ، مصالح آن در ساختن برخی از مساجد شهر به کار می رود (2).
در کتاب دارالعلم شرق ( مخطوط ) صفحه 121 آمده است :
زینب بیگم ، بانی مدرسه و بانی حمام زینب بیگم در محلّه درب کوشک ، دختر سلطان حسین صفوی می باشد .
ص:244
به عنوان مدرسه عیدیّه رجوع شود .
در بخش معرّفی مساجدی که در شهر اصفهان مرکز فعّالیّت علمی و حوزه ای بوده ، نام مسجد جامع عبّاسی ( مسجد شاه ، مسجد امام فعلی) را ذکر کردیم و آن را یکی از پایگاه های مهم علمی در حوزه علمیّه اصفهان ، به شمار آوردیم و هم اکنون ( در بخش مدارس ) بیان می نمائیم:
مسجد جامع عبّاسی ، واقع در میدان نقش جهان ، که از مهمترین مساجد اصفهان و مشتمل بر ، برجسته ترین آثار معماری و کاشی کاری دوران صفوی می باشد ، در قسمت شمالی ، در طبقه دوّم ده حجره دارد ، و تا زمان تألیف کتاب « الإصفهان » به وسیله مرحوم جناب ، مسکونی طلاّب بوده ، و تعداد پانزده طلبه ساکن داشته است (1).
مرحوم سیّد عبدالله شوشتری جزائری ( نوه سیّد نعمت الله جزائری ) دربارة میر محمّد حسین بن سیّد محمّد شاه می نویسد:
ذهنی ثاقب و فکری صائب و شعوری بلند و فطرتی أرجمند داشت ، و در أواسط حال به اصفهان انتقال و مدّتی مدید ، در مدرسه شاه ساکن ، و بعد از آن به محلّ جعفر آباد اختیار سُکنی کرد و در آنجا وفات نمود (2).
و نیز درباره خواجه أفضل ، فرزند خواجه علی ، می نویسد : او در مبادی حال بعد از تحصیل مقدمات ، به اصفهان رفته ، و در مدرسه شاه حجره گرفته ،
ص:245
هشت سال در آنجا مقیم بود (1).
و در کتاب دارالعلم شرق ، به نقل از فهرست کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران ، از نسخه ای از رساله ( ایمنی از بطلان نفس در پناه خرد ) تألیف کاشانی یاد می کند ، که به وسیله شیخ علیّ بن محمود کاتب ، استنساخ گردیده ، و در تاریخ چهارشنبه 21 شوّال 1062 در مسجد جامع عبّاسی اصفهان ، از کتابت آن فارغ گردیده است(2) . و در همین کتاب ، به نقل از فهرست کتابخانه مدرسه فیضیّه ، از نسخه ای از « حاشیه خفری » بر إلهیّات شرح تجرید قوشجی یاد می کند ، که در ( مدرسه ) جامع عبّاسی اصفهان ، در تاریخ 1072 به وسیله محمد باقر حسینی لاریجانی ، به خط نستعلیق نوشته شده است (3) .
هم چنان که در بخش ، مسجد جامع عبّاسی متذکّر شده ایم ، مسجد و مدرسه شاه ، محلّ فعّالیّت درسی و تحصیل و تدریس شخصیّت هائی بوده که بعضاً ، از مفاخر حوزه های علمیه و از چهره های برجسته شیعه می باشند و در اینجا نیز ، به برخی از کسانی که در این مرکز علمی تحصیل یا تدریس داشته اند ، اشاره می نمائیم :
1- فقیه نامدار و مرجع عالیقدر شیعه ، مرحوم آقا سیّد محمّد کاظم طباطبائی یزدی قدس سره متوفای 1337 قمری ، که از مفاخر علمی ، و از مراجع شیعه در حوزه علمیّه نجف بوده اند و کتاب عروة الوثقی از میان آثار علمی ایشان ، محور مهمّی در فقه ، شناخته شده ، و عموم مراجع تقلید شیعه ، پس از آن بزرگمرد ، حاشیه بر آن نوشته اند ، و در ابتداء أمر ، از طلاّب این مرکز دینی و علمی بوده (4) و در
ص:246
محضر بزرگانی همانند : صاحب روضات الجنّات و مرحوم آقا شیخ محمّد باقر نجفی مسجد شاهی ، و جمعی دیگر از فحول علماء اصفهان ، تحصیل علم نموده ، و به مرحله اجتهاد رسیده اند(1)
2 - فقیه اصولی و حکیم متکلّم و رجالی مفسّر ، ملاّ فتح الله بن محمّد جواد ، مشهور به شیخ الشّریعه و شریعت اصفهانی متوفّای 1339 قمری ، که شخصیّتی ممتاز و جامع علوم عقلی و نقلی بوده، و از مراجع بزرگ شیعه در حوزه علمیّه نجف ، به شمار می رود . وی در اصفهان تحصیلات زیاد داشته ، و تدریس خود را در این حوزه، موافق اصول شیخ أعظم أنصاری قدس سره قرار داده (2) و از طلاّب و مدرسین مسجد و مدرسه شاه بوده است .
3- مرحوم آقا سیّد محمّد تُرک ( خوئی ) ( متوفّای 1266 قمری ) که عالمی محقّق و مدرّسی فاضل بوده ، و امام جماعت و مدرّس مدرسه و مسجد شاه ، بوده است .
4- مرحوم آقا سیّد محمّد جواد مسائلی ( خوئی ) فرزند آقا سیّد محمّد تُرک ، و متوفّای 1340 قمری ، که عالمی فاضل و امام جماعت و مدرّس مسجد و مدرسه شاه بوده است .
5- مرحوم ملاّ اسماعیل نقنه ای ، متوفّای 1350 قمری که از مجتهدین (3) وعلماء بزرگوار ، و مدرّسین عظیم الشّأن به شمار رفته ، و از طلاّب و نیز مدرّسین مسجد و مدرسه شاه بوده است .
ص:247
علاوه بر یادشدگان ، عدّه دیگری از علماء و مدرّسین ، در این مرکز علمی و دینی ، تحصیل و یا تدریس داشته اند ، که در بخش معرّفی مدرسه ناصریّه ، نیز به نام برخی دیگر ، اشاره می نمائیم .
در کتابخانه عمومی اصفهان ، ( متعلّق و متّصل به مدرسه سلطانی چهارباغ ) نسخه ای از إرشاد الأذهان علاّمه حلّی، به خط نسخ محمّد زمان بن درویش علی هزار جریبی ، موجود است ، که در شهر اصفهان ، در مدرسه شاهپوریّه ، به تاریخ محرّم 1087 تحریر شده است (1).
از این مدرسه و بانی و محلّ و سایر مشخّصات آن چیزی به دست نیامد .
مدرسه ای بوده در نزدیکی مسجد حکیم ، و در انتهای بازار رنگرزها ، که شهربانو خانم ، دختر سلطان حسین صفوی، آن را در زمینی به مساحت یک جریب و کسری ، به صورت دو طبقه تأسیس کرده بوده است (2) .
این مدرسه ، در دوره حکومت پهلوی اوّل تخریب گردیده ، و به جای آن دبستانی به وسیله اداره فرهنگ آن زمان ، ساخته می شود . آقای رفیعی مهر آبادی (نویسنده آثار ملّی اصفهان ) در حال آبادیِ مدرسه ، آن را مشاهده نموده در حالی که پر از طلاّب علوم دینیه و به شکل دو طبقه بوده است(3) .
علماء بزرگی در این مدرسه تدریس می نموده اند ، همانند :
ص:248
1- آخوند ملاّ عبد الجواد حکیم خراسانی متوفّای 1281 قمری (که حکیمی ریاضی و مدرسی طبیب و أدیب بوده است ) .
2- آقا سیّد مهدی نحوی متوفّای 1307 قمری ( که از علماء و ادباء مشهور بوده ، و به علّت تخصص ایشان در تدریس علم نحو ، به «نحوی » مشهور گردیده اند ) (1).
3- مرحوم آقا سیّد محمود مغنیگو ، متوفّای 1324 قمری ( که صاحب تألیفات و مدرّسی توانا و مشهور بوده ، و تخصّص ویژه ، در تدریس کتاب مغنی اللّبیب داشته است) (2) .
4- حاج میرزا محمّد باقر حکیم باشی ، متوفّای 1327 قمری ( که طبیبی حکیم وفقیهی أدیب و جامع ، به شمار رفته، و از شاگردان پدرش ملاّ عبد الجواد حکیم خراسانی ، و نیز علماء بزرگی همانند : آقا میر سیّد محمّد شهشهانی ، و حاج سیّد أسد الله شفتی ، و ملاّ حسینعلی تویسرکانی بوده است ) (3) .
5- سیّد شهاب الدّین نحوی ، متوفّای 1340 قمری ( که در علوم حکمت و فقه و اصول و ریاضی ، به مقامی أرزشمند نائل گشته ، و از شاگردان ملاّ حسینعلی تویسرکانی و میر سیّد محمّد شهشهانی و ملاّ عبد الجواد حکیم خراسانی و حاج سیّد اسدالله بیدآبادی بوده است) (4) .
در فهرست کتب اهدائی مرحوم مشکوة به دانشگاه تهران ، از نسخه ای از کتاب وجیزه شیخ بهائی یاد شده ، که به خطّ نستعلیق می باشد ، و در سال 1222
ص:249
در مدرسه شاهزاده ها ، کتابت شده است (1) .
این مدرسه ، به مناسبت شخصیّت مُدرّس نامدار آن ( مرحوم ملاّ عبد الجواد حکیم ) و هم چنین ، به مناسبت نزدیکیِ آن به مسجد حکیم ، به نام «مدرسه حکیم » نیز ، خوانده شده است (2) .
در محلّه میدان کهنه و نزدیک قیصریّه کهنه ( که قبل از قیصریّه نو شاه عبّاس کبیر ، از مجلّل ترین أمکنه شهر بوده است ) مدرسه ای بوده ، به نام مدرسه شاه طهماسب (3) که در حال حاضر اثری از آن وجود ندارد .
استاد سعید نفیسی ، در شرح حالی که برای شیخ بهائی نوشته ، در مقدّمه دیوان کامل شیخ بهائی ، از نسخه ای از رساله درایة شیخ بهائی یاد می کند ، که به خطّ عبد الله بن ابراهیم نعامی می باشد ، و کاتب در آخر آن نوشته است :
تَمَّت الرَّساَلُة المُبارَکَهُ فی تاریخِ یَومِ الجُمُعَةِ خامِسِ وَ العِشرینَ مِن شَهرِ ذِی الحَجَّةِ الحَرامِ ، أحَدِ شُهُورِ السَّنَةِ التّاسِعَة عَشَرَ بَعدَ ألألفِ هِجریَّةٍ نَبَویَّةٍ، عَلی مُهاجِرِها أفضَلُ الصَّلاةِ وَ السَّلامِ ، بِیَدِ لأقَلً الأذَلَّ ، تُرابِ أَقدامِ العُلَماءِ العامِلینَ ، الَّذینَ بِآثارِ أهلِ بَیتِ النُّبُوَّة ِمُقتَفینَ ، عَبدِ اللهُ بِن إِبراهیمَ الغُّامیِ الحواویزی بِبَلدَةِ إِصفَهانَ حَرَسَهَا اللهُ مِن آفاتِ آلزَّمانِ ، بِمَدرَسَةِ شاه عَبّاس ، نَصَرَهُ اللهُ عَلی أعدائِهِ (4).
ص:250
و در تاریخ عالم آرای عبّاسی ، در ضمن معرّفی آثار شاه عبّاس در اصفهان ، پس از ذکر مسجد جامع عبّاسی ( مسجد شاه ) ، و مسجد شیخ لطف الله ( در میدان نقش جهان ) ، می نویسد:
و مدرسه و دارالشّفاء وحمامات و قیصریّه و بازارگاه دور میدان ، و کاروانسراهای عالی و ... (1).
و در فهرست کتابخانه مجلس شورای ملّی، نسخه ای از کتاب قواعد الأحکام علاّمه حلّی ، مورد معرفی قرار گرفته ، که در ذیل آن آمده است :
تَمَّ المُجَلَّدُ الثّانی مِن کِتابِ قَواعِدِ الأحکامِ ... فی مِصرِ اصفَهانَ فِی المَدرَسَةِ الشّاهیَّةِ الشَّهَنشاهِیَّةِ العَبّاسِیَّةِ ... عَلی یَدِ ... مُحَمَّد حُسَین بن مَحمُودِ بنِِِِِِِِِِِِِِِ عَلیَّ السَّلیمِی المازَندَرانی ... فی شُهُور سَنَةِ تِسعَ عَشَرَ وَ ألف هِجریَّةِ (2) .
و نیز در پشت ورق دوّم ، از نسخه ای از جلد دوّم قواعد علاّمه حلّی ( که در کتابخانه شخصی علاّمه محقّق آقای سیّد محمّد علی روضاتی موجود می باشد ) چنین نوشته شده است :
قَد تَشَرَّفَ بِتَمَلُّکِ هذَا الکِتابِ المُستَطابِ بِعَونِ اللهِ المَلِکِ الکَریمِ ..... بِالبَیعِ الصَّحیحِ الشَّرعی ... مُحَمَّد کاظِم بن عَلاءِ الدَّولَةِ المَنُوچِهریَّ النّائینی ، فِی المَدرَسَةِ المِبارَکَةِ المُوسُومَةِ بِمَدرَسَةِ الشّاهیَّةِ مِن جُملَةِ مَدارِسِ دارِ السَّلطَنَةِ إصفَهانَ ، فی غُرَّةِ شَهرِ رَبیعِ الثّانی مِن شُهُورِ سَنَةِ أَربَعینَ وَ ألفٍ مِن الهِجرَةِ (3) .
از عبارات یاد شده ، استفاده می شود، که مدرسه ای از آثار شاه عبّاس بوده ،
ص:251
که در یک عبارت ، با نام مدرسه شاه عبّاس ، و در دیگری ، با عنوان مدرسه شاهیّه شهنشاهیّه عبّاسیّه ، و در سوّمی ، با عنوان مدرسه شاهیّه ، ذکر شده است ، ولی از محل و خصوصیّات این مدرسه چیزی به دست نیامد ، جز این که در نیمه أوّل قرن یازدهم ( تاریخهای 1019 - 1040 ) آباد و مسکونی و محلّ فعّالیّت علمی بوده است ، چنانچه از نوشته های فوق ، با صراحت استفاده می شود .
و البته با توجّه به این که مسجد جامع جدید عبّاسی ( که مشتمل بر حجرات درسی است و ما به نام مدرسه شاه « تحت شماره 27 » از آن حجرات ، یاد نمودیم ) فرمان تأسیس آن ، از ناحیه شاه عبّاس صفوی در سال 1020 صادر گردیده ، در حالی که ( هم چنان که ملاحظه نمودید ) ، تاریخ نوشتن نسخه درایة شیخ بهائی و نیز تاریخ کتابت نسخه قواعد الأحکام علاّمه حلّی 1019( یک سال قبل از شروع ساخته شدن مسجد جامع عبّاسی و حجرات آن) می باشد .
بنابراین ، مدرسه شاه عبّاس ( مورد بحث ) غیر از مدرسه جامع عبّاسی می باشد، که در مجموعه مسجد قرار گرفته است .
جابری انصاری به دنبال ذکر مدرسه شفیعیّۀ دردشت ، از مدرسه شفیعیّۀ دیگری ، در اوائل محلّۀ أحمد آباد ، نام می برد که مساحت آن یک جریب وکسری بوده است ، و چنین می نویسد :
و در اوائل محلّۀ أحمد آباد نیز ، مدرسۀ شفیعیّۀ دیگری هست ، که آن نیز به همین میزان بود ( یک جریب و کسری ) و آن ساختمان محمد شفیع میرزای حسینی ، و سردری کاشی معرّق ، أشعاری داشت ، تاریخ آن هزار و نود و چهار به سلطنت شاه سلیمان ، و مادّه تاریخ مناسبی گوید:
ص:252
خرد سال آغاز و انجام آن را
(در فیض ) گفت و ( مقام أفاضل)
این مدرسه در حوادث تاریخی گذشته ، از بین رفته ، ولی با توجّه به عبارت فوق ، تا زمان تألیف ( تاریخ اصفهان و ری ) باقی بوده است .
آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی ، اظهار داشته اند که : محلّ مدرسه شفیعیّه ، کوچه نواّب ( مقابل کوی دولت آبادی ) در فضائی که منسوب به نوابّها می باشد، قرار داشته و دبستان دخترانه کاوه ، به جای مدرسه شفیعیّه ساخته شده است (3)
مدرسه ای است در محلّۀ شمس آباد ، واقع در حاشیه خیابان شیخ بهائی ، که در زمان سلطان حسین صفوی ، به وسیله میرزا محمد مهدی عباس آبادی ، در سال 1125 قمری تأسیس شده است .
کتبیۀ سر در این مدرسه ، به خطّ ثلث سفید بر زمینه کاشی خشت لاجوردی ، حاکی از تاریخ تأسیس و نام بانیِ مدرسه و سلطان وقت ، می باشد . این مدرسه جزء بناهای تاریخی به ثبت رسمی رسیده است (4) . مدرسة شمس آباد ، در مقایسه با سایر مدارس دوره صفویّه ، وسعت زیادی
ص:253
ندارد، و تزئینات آن از نوع کارهای آجری ، شبیه به دو بنای دیگر عهد صفوی مسجد شیخ علیخان و کاروانسرای مهیار ) می باشد (1).
قسمتی از مدرسۀ شمس آباد ، در هنگام تعریض خیابان شیخ بهائی خراب گردیده و جزء خیابان قرار گرفته(2) و در حال حاضر، فقط چند حجره دارد و بیشتر به عنوان مسجد ، از آن استفاده میشود (3).
این مدرسه در شهرستان ( چی قدیم ) اصفهان واقع بوده است ، و به مرور زمان از بین رفته است (4) . در میان کتب خطّی کتابخانه شخصی آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی ، نسخه ای از حاشیه خطائی وجود دارد، که در آخر آن آمده است : قَد فَرَغتُ مِن تَسویدِ هذِهِ الحاشِیَةِ المُسَمّی بِحاشِیَةِ الخَطائی ، إبنُ میرزاخان بنِ میرباقِرِ الحُسَینی ، حَیدَرُ ، مِن تاریخِ ذی قَعدَةِ الحَرامِ فی مَدرَسَةِ شَهرِستانَ مِن قُری الإصفَهانَ فی سَنَةِ سَبعَ وَثَمانینَ بَعدَ الألفِ مِنَ الهِجرَةِ النَّبَویَّةِ (5) .
عبارت بالا ( گرچه از نظر قواعد أدبی محلّ اشکال است ) نشان می دهد که مدرسه شهرستان در سال 1087 ، معمور و مسکون بوده است .
یکی از بزرگترین چهره های علمی اصفهان در قرن یازدهم ، فقیه و حکیم
ص:254
و متکلّم و رجالی و محدّث و محقّق نامدار شیعه ، ملا محمد باقر سبزواری
صاحب کتاب ذخیره و کفایه ، در فقه ) متوفّای 1090 میباشد ، که شیخ الإسلام اصفهان بوده است . آقای رفیعی مهرآبادی ، به نقل از تذکرۀ نصرآبادی می نویسد : مدرسة شیخ الإسلام ، مدرسه ای بوده در شهر اصفهان ، که آخوند ملاّ محمّد باقر سبزواری ، در آن تحصیل می کرده است (1).
نویسنده معاصر ، آقای مهدوی می نویسند : خانه شیخ الإسلام و مسجد شیخ الاسلام و حمّام شیخ الإسلام ، در مجاورت یکدیگر ، در محلّه سینه پائینی نزدیک چهار راه تختی فعلی ) قرار دارد، و احتمالاً مدرسه یاد شده نیز در همین محلّ قرار داشته است (2) . شخصی به نام محمّد أمین بن محمّد مؤمن أسترآبادی ، کتاب اکرثاوذوسیوس را در تاریخ چهارشنبه 20 ذی الحجّه 1052 در نزد یکی از اساتید بزرگ و محقق و مدقق ، به نام محمد تقی استرآبادی ( که از علماء ریاضی بوده ) در مدرسه شیخ الإسلام در اصفهان ، شروع به تحصیل نموده ، و در تاریخ پنجشنبه پنجم محرم سال 1053 ، در همان مدرسه به پایان برده است (3) . از چگونگی این مدرسه ، و سال تأسیس ، و زمان ، و علّت نابودی آن ، چیزی به دست نیامد .
مرحوم شیخ بهائی قدس سره مدرسه ای داشته ، در جوار مسجد جامع ، که در آن
ص:255
به فعالیّت علمی می پرداخته است ، و مرحوم ملاّ محمّد تقی مجلسی ( پدر علاّمۀ مجلسی ) شیخ بهائی را در حال مقابله صحیفه سجادیه علیه السلام ، در آن مدرسه ملاقات نموده ، و جریان تشرف خود را به محضر مقدّس امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشّریف ) عرضه داشته است (1).
شیخ علی خان زنگنه ، که صدر أعظم ایران در زمان شاه سلیمان صفوی بوده ، و در دوره شاه عبّاس ثانی ، حکومت کرمانشاه را داشته ، مسجد باشکوهی را در محله خواجو ، به طرف تلواسکان ( تل واژگون ، ترواسکان ) در تاریخ 1090 هجری ساخته ، که هنوز باقی می باشد ، و به نام مسجد خان تلواسکان ، نامیده می شود ، با فاصله ای از همین مسجد ، و در نزدیکی قلعه طبرک ، مدرسه ای تأسیس نموده ، که هم اکنون وجود ندارد (2) و آثاری از آن باقی نمانده است .
مدرسه ای بوده ، که شیخ لطف الله میسی ، در آن ، رسماً عهده دار تدریس بوده ، و مولانا رجبعلی تبریزی ( متوفاّی 1070 که از علماء و زهّاد و تلاشگران عالم علم بوده ، نیز در آن تدریس می نموده است (3) . این مدرسه ، همان مدرسۀ خواجه ملک است ، که از مهمترین مدارس اصفهان و مرکز تجمّع علماء وفضلاء بوده ، و به علّت این که شیخ لطف الله میسی ، به صورت رسمی ، مدرّس و سرپرست أصلی آن بوده ، به نام آن بزرگمرد نیز، نامیده می شده است ،
ص:256
چنانچه به نام بانی آن ، خواجه ملک نیز نامبرده می شده و می شود .
شاردن ، در دنباله ذکر بازار لوّافان و بازار خرّاطان ، می نویسد :
و بعد بازار حلاّجان ، که به مسجد صدر ختم می شود ( مراد ، همان مسجد شیخ لطف الله است ) ... وصل به مسجد ، سر در قصر محمّد مهدی ، نخست وزیر و برادرش شیخ الإسلام است ، که هر دو دارای یک سردر می باشد . بالاتر از آن، مدرسه بزرگی است که همنام مسجد ، و در یک زمان ، و به وسیله یک بانی ، ساخته شده است . بالای سردر و داخل این مدرسه ، کتیبه هائی است که أندرزهای بسیار عالی دارد، و محض نمونه چند تای آن را ذیلاً مینگاریم :
« سنگ بدخشان به تربیت آفتاب لعل شود» - « آنچه توانی بیاموز ، چه علم ناقص ، بهتر از جهل کامل است » - « از زمین دل خویش بیخ درخت بدی را بیرون آر ، و این کار را در جوانی بکن و به پیری حوالت مده » - « اگر می پنداری که بدی آن چنان بزرگ است که نمی توان آن را از بین برأفکند ، به تو می گویم هنگامی که بزرگتر می شود ، چگونه آن را ریشه کن میکنی » (1) .
ظاهراً این مدرسه ، همان مدرسۀ خواجه ملک است ، و مشخّص نیست که ، آیا عبارات پند آموز فوق ، به صورت عربی یا فارسی ، و در قالب شعر یا حدیث بوده است .
مقصود ، مدرسۀ وزیر می باشد ، به عنوان یاد شده ، مراجعه شود .
ص:257
مدرسه ای بوده در پشت باغ شرکت هند و هلند ، در محلّه بی نقابان ، و این مدرسه در زمان شاه عبّاس اوّل ( کبیر ) دائر و طلبه نشین بوده است (1).
شاه صفی ، قبل از آن که به سلطنت برسد ، ساکن این مدرسه بوده ، و جریان خواب عجیب ملاّ محمّد تقی مجلسی ، در همانجا به او خبر داده شده است (2).
ملاّ محمّد شولستانی متوفّای 1085، که از شخصیّت های معروف و مشهور
ص:258
به شمار می رفته ، و مدرّس مدرسۀ صفویّه ، بوده است (1).
ظاهراً مدرسة صفویّه ، از مدارس تأسیس شده دوران حکومت صفویّه است ،
ولی در کتابخانه ملّی ملک ، نسخه ای از کتاب « ألموجز » تألیف علی بن حزم قرشی (2) موجود است ، به خط نسخ مسعود بن محمد بن محمد ، که در تاریخ سه شنبه سلخ جمادی الاولی 772 در مدرسه صفویّه دار آلملک اصفهان ، استنساخ شده (3) که نشان میدهد ، مدرسه صفویّه در قرن هشتم ( قبل از دوره سلطنت صفویّه ) دائر ، و محلّ سکونت و فعّالیّت علمی بوده است .
اظهار نظر قطعی در این باره ، نیازمند بررسی دقیق تر و به دست آمدن اسناد بیشتری می باشد .
نسخه ای از تهذیب الأحکام شیخ طوسی (کتاب طهارة و صلوة ) به خطّ نسخ محمّد تقی بن محمّد صالح بن حاجی گنجی اردبیلی ، به تاریخ غرّة محرّم 1058 موجود است ، که در مدرسۀ صفویّۀ اصفهان نوشته شده ، و در آخر کتاب طهارة وصلوة ، ملا محمد تقی مجلسی ، در تاریخهای 1060 و 1062 دو إنهاء ، برای
ص:259
کاتب نوشته است(1) .
یکی از هفت مدرسۀ محلّه عبّاس آباد و کوی مستهلک ( نزدیک شاهزاده ابراهیم ) مدرسه ای بوده ، در محلّ فعلی تقاطع خیابان عبّاس آباد و خیابان أبوذر ، که در حال حاضر أثری از آن وجود ندارد .
این مدرسه از آثار دوره صفویّه می باشد ، و در جوار مسجد معروف عبّاس آباد بوده ، و جزء مساجدی است که مرحوم علامۀ ملاّ محمّد باقر مجلسی قدس سره ، اعتکاف در آنها را جایز می شمرده است (2) .
نصرآبادی ، در تذکرۀ خود در شرح حال شیخ عماد ، برادر زاده ملاّ گرامی ، می نویسد : در مسجد جامع عباس آباد اصفهان حجره دارد، و به داده خدا، قانع شده ممنون کسی نمی باشد (3).
از این عبارت معلوم می شود که ، مسجد جامع عباس آباد و مدرسه وحجرات آن ، حالت ترکیب مسجد و مدرسه داشته ، همانند شمار دیگری از مساجد جامع اصفهان ، که ترکیبی از مسجد و مدرسه است .
در فهرست کتابخانۀ ملّی ملک ، از نسخه ای از کتاب « معین ألفکر » تألیف إبن أبی جمهور احسائی یاد شده ، که به خطّ نستعلیق هدایة الله بن عبد الله جزائری می باشد ، و در ربیع الأول 1017 در شهر اصفهان ، در مدرسۀ عیدیۀ یا
ص:260
سعیدیّه ، استنساخ آن پایان یافته است (1).
از این مدرسه و خصوصیّات آن چیزی به دست نیامد ، جز این که طبق مطلب بالا ، در نیمه أوّل قرن یازدهم معمور و مسکون بوده است .
در کتاب أنساب خاندانهای مردم نائین ، به مناسبت ذکری از محلّۀ کرّان اصفهان ، آمده است :
مسجد و مدرسۀ فاضل هندی ، و موقوفات زری بافها ، و مسجد نیمه تمامی که مرحوم حجّة الإسلام حاج آقا منیر ، بنا نهاد ، و منزل نگارنده ، در این محلّه واقع است ، ولی از مدرسۀ مزبور ، که در نقشه سال 1299 شمسی اصفهان ، ترسیم سیّد رضاخان هویدا است ، اکنون أثری باقی نیست (2) .
از عبارت فوق معلوم می شود که این مدرسۀ فاضل هندی ، از زمان آن بزرگمرد تا زمان شروع حکومت پهلوی أوّل ، باقی بوده ، و همانند بسیاری از مساجد و مدارس و أبنیۀ دینی ، در دوره حکومت پهلوی ، از بین رفته است .
از مدارسی است که در قرن یازدهم دائر بوده، و به نوشته آثار ملّی اصفهان ، در 1067، طلبه نشین بوده است (3) ولی هم اکنون اثری از آن نیست ، و در
ص:261
حوادث دورانهای پس از صفویّه ، از بین رفته است .
در کتابخانۀ دانشکده حقوق طهران ، نسخه ای از جلد دوّم « من لایحضره الفقیه » به شماره 421 موجود است ، که شمس الدّین بن اسماعیل طالش ، آن را در رمضان 1067 ، در این مدرسه در شهر اصفهان کتابت نموده ، و همین نویسنده نسخه ای از « مشیخة من لا یحضر » را در سال 1093 نوشته است (1) .
مدرسه ای بوده در محلّۀ باغ مراد اصفهان ( که هم اکنون خیابان گلزار از آن می گذرد ) و روحانیّت خاصّی داشته است ، و در حال حاضر از آن اثری نیست ، ولی در سال 1116 هجری ، کتابی در آن مدرسه نوشته شده ، که نسخه آن نزد سید عبد الحجه بلاغی بوده است ، و ظاهراً این مدرسه در فتنه أفغانها از بین رفته است (2) .
مدرسه ای بوده در نزدیکی مسجد حکیم ، که به وسیلۀ قرچقای بیک ، در زمان شاه صفی تأسیس گشته است ، و حاجی نصرت ، که خواجۀ او بوده ، سنگابی در سال 1075 در زمان شاه عبّاس دوّم وقف می کند ، که در کتبیه آن سنگاب ،
ص:262
أشعاری نقش بسته ، که اشاره به تأسیس مدرسه ، توسّط قرچقای بیک دارد(1)
احتمال دارد ، حاجی کلباسی ( مرحوم حاج محمّد ابراهیم ) متوقّای 1261 ، مدرسه دیگری در همین منطقه تأسیس نموده باشد ، که وسعت آن یک جریب بوده است (2) و مدّتی پس از فوت آن بزرگمرد ، در سال 1357 قمری تخریب گردیده ، و تبدیل به خانه شده است (3) .
ولی احتمال دیگری هست ، و آن این که ، مدرسۀ کلباسی ( یا مدرسۀ کوچۀ کلباسی ) و مدرسۀ قرچقای بیک یکی بوده ، با این توضیح ، که حاجی کلباسی ، مدرسه قرچقای بیک را تعمیر نموده، و یا در آن تدریس نموده ، و لذا به نام آن بزرگمرد نامیده شده است ، نه آن که مدرسه جداگانه ای را آن پیشوا و مرجع دینی ، تأسیس نموده است (4) .
فقیه و اصولی و محقّق عظیم الشّأن ، آقا سیّد محمّد حسن مجتهد اصفهانی ، متوفّای 1263 که از شاگردان ملاّ علی نوری و حاجی کلباسی بوده ، و صاحب تألیفات زیاد و از جمله ، یک دوره فقه در 6 جلد ، و کتاب « مهجة الفؤاد » در
ص:263
شرح إرشاد علاّمه ، در چهارده جلد (1) می باشد ، از ساکنین مدرسۀ حاجی کلباسی به شمار آمده است (2) .
و نیز مرجع بزرگ جهان شیعه ، مرحوم آیة الله العظمی حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی قدس سره متوفّای 1381 قمری ، در دوره إقامت خود در اصفهان ، مدّتی در این مدرسه ، تحصیل علم نموده اند (3) .
نسخه ای از التّلخیص إبن رشد أندلسی ( در علم منطق ) ، در کتابخانه ملّی ملک وجود دارد، که در آغاز نسخه ، چند سطر ( ألجوهر النّضید ) علاّمۀ حلّی است ، به خطّ نویسندۀ نسخه یاد شده ، که در مدرسۀ قرچقای بیک ، در سال 1071 نوشته شده است(4) .
و شخصی به نام صفیّ الدّین بن فخر الدّین بن نور الدّین بن علیّ عاملی ، در سال 1104، در مدرسۀ قرچقای بیک ساکن بوده ، و دو رساله به نامهای : « ألصّحیفه » و « ألوجیزه » از آثار شیخ بهائی را ، کتابت نموده است (5) .
میرزا طاهر نصرآبادی ، صاحب تذکرة الشّعراء ، درباره میرزا باقر تبریزی ، تو قاضی زین العابدین تبریزی ، می نویسد :
میرزا باقر ، نواده اش جوان قابل صالح فاضلی است ، در تحصیل علوم سعی
ص:264
بسیار نموده ، حقّاً که باقر علوم و جامع کمالات است . استفادۀ علوم از خدمت بندگان علامی ، آقا حسین (1) نموده ، و باب توفیق به هدایت ایشان ، بر وی گشوده ، تدریس مدرسۀ تطبیّه و تقسیم گندم و گوسفند تبارزه (2) به طریقی که با جدّ مرحومش بود ، ألحال با او است (3) .
میرزا حسین بن أمیرخسرو قهپائی ، در سال 1056 نسخه ای از شرائع را ، که به خطّ عبد القادر بن حیدر قهپائی نوشته شده بوده ، نزد جمال الدّین أردستانی در مدرسۀ قطبیّه قرائت کرده است (4) .
نویسنده متتبّع آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی ، احتمال بسیار قوی داده اند که ، مدرسه قطبیّه ، جزء مدارس هفت گانۀ محلّۀ مستهلک و عبّاس آباد باشد (5).
شاردن ، پس از ذکر بازار غاز ، و حمّام خواجه عالَم ، و گودی که محلّ مرغ فروشی بوده است ، می نویسد : نزدیک این گود ، کوچۀ عربان است ، و به قیصریّۀ کهنه ختم می شود، که بالای آن ، عمارت نقاره خانه قدیم بوده ، و قبل از شاه عباس کبیر ، به هنگام شام و سحر نقاره می زده اند ، تا آنکه میدان شاه را ساخته و نقاره خانه بدانجا انتقال یافت . این محلّه دارای مدارس (6)
ص:265
و کاروانسراها است ، که معروفترین آنها ، کاروانسرای أردستانی ها، و کوچۀ ای نیز به نام کوچه یهودی ها در آنجا است ، و کنیسۀ مهّم آنها در آن است ... ، کمی پائین تر ، قبرستانی است که مردم اصفهان ، به سبب قبر کمال اسماعیل ، آن را مقدّس می دانند (1).
عبارات بالا ، که در مورد تمام یا قسمتی از محلّۀ جهانباره ( جوباره ، جویباره ) است ، نشان می دهد که مدرسه هائی در این قسمت وجود داشته ( در دوره صفویه ) که نه شاردن نام مشخّص آنها را ذکر میکند ، و نه از طریق دیگر ، از خصوصیات این مدارس آگاهی حاصل شده است .
مدرسه ای بوده در کوچۀ شیخ یوسف ، ( مابین خیابان نشاط و خیابان ملک ) که تا حدود شصت سال قبل ، ( دورۀ حکومت پهلوی أوّل ) حیاط مدرسه و چندین حجره آن باقی بوده، و در آن دوره ، به وسیله همسایگان ، غصب و تصرف گردیده ، و به صورت خانه مسکونی در آمده است (2) . از سال تأسیس و بانی آن ، مطلبی به دست نیامد .
شاردن ، در محلّۀ میدان کهنه ، از حمّام و مدرسه و مسجد کمرزرّین یاد میکند (3) ، که در حال حاضر به جز مسجد کمرزرین ، از بقیۀ بناهای یادشده ، چیزی باقی نمانده است .
ص:266
در کتاب محیط أدب ( مقالۀ اصفهان دارالعلم شرق ) این مدرسه را جزء مدراس قبل از دوره صفویّه برشمرده است (1).
مرحوم سیّد جزائری در شرح زندگی خود می نویسد :
... فَسافَرنا إلی إصفَهانَ وَ کُنّا جَماعَةً کَثیرَةً ...... فَجَلَسنا فی مَدرَسَةٍ لَیسِ فیها إِلاّ أربَعُ
حُجُراتٍ فی (سَرنیم آوَرد ) وَجَلَسنا فی حُجرَةٍ واحِدَةٍ وَکُنّا جَماعَةً کَثیرةً فَکُنّا إِذانُئنا فی تِلکَ الحُجُرَةِ وَ أرادَ واحِدُ مِنَّا الإنتِباهَ فِی اللَّیلِ لِحاجَةٍ ، إنتَبَهنا جَمیعاً .. (2) .
از این عبارت ، دو مطلب مهم استفاده می شود .
1- فراوانی طلاّب ، تا جائی که جمعی زیاد آن هم با سابقۀ علمی ، در یک حجره سکونت یافته اند .
2- مدرسه ای در سرنیم آور بوده ، که فقط چهار حجره داشته است ، و این مدرسه غیر از مدرسۀ نیم آور است ، که دو طبقه می باشد و حُجُرات فراوان دارد و غیر از کاروانسرای مجاور مدرسه نیم آورد است که ، مدّتهائی در حکم مدرسۀ ابتدائی برای مدرسه نیم آورد بوده ، و طلاب مبتدی در آن تحصیل می کرده ، و سپس به مدرسۀ نیم آورد نقل مکان می نموده اند ، زیرا مرحوم سید جزائری در هنگام اقامت در مدرسه یاد شده ، از علماء بوده ، و پس از مدّّتی اقامت در
ص:267
مدرسه ، با علاّمۀ مجلسی آشنا می شود، و آن بزرگوار او را به خانۀ خود می برند، چنانچه مرحوم سیّد ، می نویسند : .
... ثُمَّ بَعدَ هذا ، مَنَّ اللهُ عَلَیَّ بِالمَعرَفَةِ مَعَ اُستادِنَا المُجلِسی أدامَ اللهُ أیّامَ سَلأمَتِهِ ، فَأخَذَنی إلی مَنزِلِهِ وَبَقَیَتُ عِندَهُم فی ذلِک المَنزِلِ أربَعَ سِنینَ تَقریباً وَقَد عَرَّفتُ أصحابی عِندَهُ فَأیَّدَهُم بِأسبابِِ المَعاشِ وَ قَرَأنا عَلَیهِ الحَدیثَ (1) که از این عبارت استفاده میشود که مرحوم سید جزائری و دوستانش ، با حمایت علامه مجلسی ، مشکلات مالیشان حل شده ، و همگی از شاگردان علامه مجلسی گردیده اند (2)
به بخش مدرسه های قیصریُّۀ کهنه مراجعه شود .
مقصود ، مدرسۀ قرچقای بیک می باشد ، به عنوان یاد شده ، مراجعه شود .
شاردن ، در سفرنامۀ خود در محلۀ میدان کهنه و بازار غاز ، دو مدرسه دیده ، یکی به نام «گچ کُنان » و دیگری به نام « مقصود عصّار » که نزدیک به هم
ص:268
بوده اند (1)
در مقالۀ اصفهان یا دارالعلم شرق ، مدرسۀ گچ کُنان ، در زمرۀ مدارس قبل از صفویّه به شمار آمده است(2).
ولی دلیلی بر کیفیّت و سال تأسیس مدرسه ، به دست نیامده است ، و لذا در کتابهای « تاریخ فرهنگ اصفهان » و « تاریخ مدارس ایران » تنها به دلیل وجود این دو مدرسه در زمان صفویّه ، ( و در هنگام سیاحت شاردن ، و دیدار او از اصفهان ) ، این دو را ، از مدراس دوره صفویّه شمرده اند .
مدرسۀ مادر شاه ، بزرگترین مدرسۀ محلّۀ عبّاس آباد و محلّۀ مستهلک بوده و محلّ آن در نزدیکی امامزاده شاهزاده إبراهیم ) بوده است (3) .
بانی این مدرسه ، مادر شاه عبّاس دوّم بوده ، و این مدرسه ، به کار مسجد نیز می رفته و محرابی که در جنب آن ساخته شده بوده، بسیار بزرگ بوده است(4).
ولی در کتاب گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان صفحه 685، در بخش معرّفی مدرسه چهارباغ ( مدرسۀ سلطانی ) می نویسد : مدرسۀ چهارباغ یا مدرسۀ سلطانی ، که آن را مدرسۀ ( مادر شاه ) نیز نامیده اند ...
ص:269
ملاّ یحیی طالقانی ، متخلّص به فکری ، در این مدرسه ساکن بوده است (1) .
مدرسه ای بوده در محلّۀ طوقچی ، که مرحوم جناب در کتاب ( ألإصفهان ) می نویسد ، مکتب آقامیرزا عبدالحسین در آنجا بوده است .
البته این مدرسه ، غیر از مدرسۀ مبارکیّه ( آقا مبارک ) در آخر محلّۀ گلبهار (کوچۀ کرمانی نزدیک خیابان مشیر ) می باشد ، زیرا مرحوم جناب، از مدرسۀ مبارکۀ محلّۀ گلبهار نیز ، جداگانه یاد می کند (2).
مقصود ، مدرسۀ آقا مبارک می باشد ، به عنوان یاد شده ، مراجعه شود .
مقصود ، مدرسۀ خواجه محبّت می باشد ، به عنوان یاد شده ، مراجعه شود .
این مدرسه در شهر اصفهان ، در تاریخ جمادی الاولی 1108 هجری ، دائر بوده ، و محمّد بن غنی جبلی ، در آن اقامت داشته است (3) .
ظاهراً ، این مدرسه همان است که خواجه محرّم ( مهتر و سوگلی شاه صفی) در محلّۀ یزد آباد ساخته ، و در جوار آن مدرسه ، کاروانسرائی بوده به نام خواجه محرّم ، که خود او ساخته بوده ، و درآمد آن به مصرف شاگردان آن
ص:270
مدرسه می رسیده است (1) .
در فهرست کتابخانه آستان قدس رضوی علیه السلام رساله ای در نمازجمعه، تألیف مولانا محمّد بن قاسم ، از علماء نیمۀ دوّم قرن یازدهم، مورد معرّفی قرار گرفته که نسخه ای از آن، به خطّ محمّد بن عبد الغنی جبلی ، در مدرسۀ محرّمیّۀ اصفهان در تاریخ 26 جمادی الاولی 1108، تحریر یافته است (2) .
در محلّۀ شیخ یوسف بنّا ، در سمت چپ محلّۀ خواجو ، در سمت مشرق، مدرسه ای بوده ، به نام محمّد صالح بیک ، که حمّامی متّصل و متعلّق به آن بوده است (3) و در حال حاضر اثری از این مدرسه وجود ندارد .
مدرسه ای بوده در اصفهان ، که در سال (1111) دائر بوده است (4)، ولی از تاریخ تأسیس و نام بانی و خصوصیات بنای آن، و نیز تاریخ از بین رفتن آن ، چیزی در دست نیست .
یکی از مدارس مورد توجّه ، که وقفنامه و محتوای آن ، مورد نظر و دقّت قرار گرفته ، و توجّه مورّخین و دانشمندان صاحب نظر ، در مسائل میراث فرهنگی را
ص:271
به خود معطوف داشته ، مدرسۀ مریم بیگم می باشد .
این مدرسه ، در مجاورت چهارسوق نقّاشی ، و أوّل محلّۀ خواجو بوده ، و در حال حاضر در اختیار اداره آموزش و پرورش است ، و به صورت مدارس جدیده محلّ تحصیل دختران می باشد .
بانی مدرسه ، مریم بیگم دختر شاه صفی بوده ، و این مدرسه را در سال 1115 هجری ساخته ، و وقف کرده است (1).
مدرسۀ مریم بیگم دالان بلندی داشته ، و پس از آن ، صحن مدرسه بوده و در أطراف آن حجرات محلّ سکونت طلاّب ، قرار داشته است .
در طرف راست و چپ ایوان شرقی مدرسه ، دو لوح سنگی مرمر نصب شده بوده ، که مضمون آنها متمّم وقفنامه و شرائط سکونت در مدرسه بوده ، و این دو لوح ، در مدرسه مریم بیگم فعلی ، نگاهداری می شود و هر دو لوح به تاریخ 1116 هجری و به قلم علی نقی امامی ( خطّاط مشهور آن زمان ) می باشد (2).
بخشی از وقفنامه مدرسه چنین است :
... و از جملۀ شروط این است که باید سکنۀ مدرسۀ مذکوره ، مشغول تحصیل علوم دینی ، که فقه و حدیث و تفسیر و مقدّمات آنها است ، و صالح و متّقی و پرهیزکار و از أهل قناعت باشند، و از زمره أرباب بطالت و کسالت و شرارت نبوده ، حجره خود را معطّل و مُقَفَّل نگذارند ، بلکه شب و روز در حجره خود به مباحثه و مطالعه و عبادت مشغول باشند ، و اگر یک سال برأحدی بگذرد که
ص:272
ترقّی در حال او به حسب علم و عمل نشده باشد، یا مظنون مدرّس شود ، که قابل ترقّی نیست ، از مدرسه إخراج نماید ، و جماعتی که در عَرض یک سال ، به حسب علم و عمل ترقّی کنند ، یا مظنون شود قابلیّت و ترقّی ایشان ، باید که زیاده از پنج سال ، در آن مدرسه ساکن نشوند ... (1).
وقفنامۀ یاد شده ، مشتمل بر شرائط سنگین ، و مقرّرات مشکل می باشد ، و چه بسا همین سخت گیری ها ، در متروکه و مخروبه شدن مدرسه ، وعدم تجدید بنای آن به صورت مدراس حوزه علمیّه ، مؤثر بوده است .
سازندۀ مدرسه ، با نظر بلند و دقّت خاصّی که به کار می گرفته ، موقوفات بسیاری برای مدرسه و مدرّس و طلاّب آن قرار داده بوده ، که برخی از آن موقوفات ، در تبریز و بسطام و قزوین ( علاوه بر شهر اصفهان ) بوده است(2) .
متن وقفنامۀ مدرسۀ مریم بیگم ، از صفحه 302 تا 316 تاریخچۀ اوقاف اصفهان ، نوشته مرحوم عبد الحسین سپنتا نقل شده که چندین قسمت است و هر قسمتی ، مربوط به بخشی از موقوفه میباشد ، که در تاریخی معین ، وقف شده است بدین ترتیب : « سوّم شعبان المعظّم 1128» - « چهاردهم رمضان المبارک 1129» - « نوزدهم شوّال المکرّم 1129» - « بیست و هفتم شوّال المکرّم 1129» - « شانزدهم شوّال المکرّم 1130» - « یازدهم ربیع المولود 1131 » « بیست و ششم رجب المرجب 1131»، و چندین تاریخ دیگر ، که هرکدام مربوط به رقباتی است که خریداری و وقف می شده است .
ص:273
مهر و امضاء عالم و مرجع بزرگوار زمان ، میر محمّد صالح خاتون آبادی ، و عالم دیگری ، به نام محمّد باقر بن سیّد حسین ، به علاوۀ شخص مریم بیگم ، در این وقفنامه ، جلب توجّه می نماید .
مدرّس رسمی مدرسۀ مریم بیگم ، شخصی به نام آقا شیخ علی بوده ، که در هنگام انتخاب شخصی برای منصب شیخ الاسلامی اصفهان، یکی از چهارنامزد برای این منصب بوده است (1).
مریم بیگم ، زنی با فضیلت و علم دوست و مورد توجّه بوده ، و لذا شیخ رضی الدّین ، محمّد بن بهاء الدّین محمّد بن مولی حسن علی بن مولی عبد الله تستری ، کتاب ( شرح أدعیة السّر ) را به نام او تألیف نموده است (2) .
معصوم بن میر إسحق حسنی ساوجبلاغی ، در شوّال 1125 نسخه ای از کتاب « ریاض الفتیان » را در مدرسۀ نوّاب عالیه ، مریم بیگم ، در اصفهان نوشته و نسخه یاد شده ، در کتابخانه جامع گوهرشاد می باشد (3) .
مقصود ، مدرسه شاه ( مدرسۀ شاه عبّاس ) می باشد ، به عنوان یاد شده ، و نیز در شرح حال مساجدی که محلّ فعّالیّت علمی بوده ، بخش مربوط به ( جامع
ص:274
عباسی ) مراجعه شود .
مدرسه ای بوده ، در حدود کوچۀ کرمانی و بازارچۀ کلانتر ، که از مشخصّات آن چیزی در دست نیست (1).
در محلّۀ بازار غاز ، ( أوائل خیابان ولی عصر علیه السلام فعلی ، و نزدیک فلکۀ سبزه میدان ) ، دو کاروانسرا و دو مدرسه ، یکی به نام مقصود عصّار ، و دیگری به نام گچ کُنان ( نزدیک به هم ) واقع بوده است(2) .
در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران ، نسخه ای از کتاب خلاصة الأذکار، تألیف مرحوم فیض کاشانی ، به شماره 3810 موجود است ، که آن را ، بایزید بن نظام الدّین عبد الرّزاق بسطامی ، در پنج شنبه 2 ربیع الثّانی سال 1099 ، در مدرسه مقصودیّه ناظریّه ، کتابت نموده است .
بنا به نظر آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی ( نویسنده معاصر ) ظاهراً مراد از مقصودیّه ناظریّه ، مدرسه ای است که بانی آن ، مقصود بیک ، ناظر شاه عبّاس و بانی چهارسوق مقصود بوده ، و احتمالاً محل مدرسه ، در همان محدودۀ چهارسوق مقصود و مسجد شاه ، ( جامع عبّاسی ) بوده است (3) .
ص:275
شاردن در حدود محلّۀ دارالبطیّخ ، از خانه و مدرسه ای به نام میرزا خان یاد می کند (1) . وی از حاکم های زمان شاه عباس کبیر بوده است .
شاردن ، پس از ذکر کاخ میرزا رضی ، می نویسد :
وصل به کاخ میرزا رضی ، مسجدی است بدین نام ، که او خود بنا نهاده ، و دو طبقه و اطاقهای زیادی دارد ، که در آن طلاّب علوم دینی و ادباء ، مسکن می گزینند ، حوضی مقابل شبستان است . این مسجد دری بزرگ دارد و مانند سایر مساجد ، زنجیری از آن در آویخته است (2) .
عبارات بالا نشان میدهد که این مسجد ، دارای شبستان بوده ، وحجرات زیادی در دو طبقه داشته ، که مسکن طلاّب و ادباء بوده ، و مجموعۀ ( مسجد و مدرسه ) را شکل می بخشیده است .
در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران ، نسخه ای از کتاب تهذیب الأحکام شیخ طوسی ، به شماره 1719 وجود دارد، که محمّد کاظم بن ملاّ محمّد تقی لقمانی مازندرانی ، در سال 1993 در مدرسه میرزا رضی ، در اصفهان از نوشتن آن فارغ گردیده است (3). و هم چنین نسخه ای از کتاب « برهان شفاء - نفس شفاء - نبات شفاء » به وسیلۀ محمّد رضا قمی ، در سال 1080 در مدرسۀ میرزا رضی نوشته شده ، که این نسخه ، در کتابخانۀ شخصی آقای سیّد مصلح الدّین
ص:276
مهدوی ، موجود می باشد(1) . محلّ مدرسۀ میرزا رضی ، در حوالی قصر منشی ( منشی الممالک ) نزدیک خیابان نشاط فعلی بوده ، و میرزا رضی ، پسر حوّا بیگم ، دختر شاه عبّاس کبیر می باشد (2).
شاردن ، در مورد میرزا رضی و عجائبی که از او دیده ، مطالبی می نویسد که ، قسمت هائی از آن را عیناً نقل می نمائیم :
... حوّا بیگم ، دختر شاه عبّاس کبیر است ، که با صدر خاصّه (3) ازدواج کرد، و میرزا رضی ، تنها پسر صدر خاصه و حوا بیگم بوده ، صدر ، در جوانی مرد و حوا بیگم به عقد ازدواج یک روحانی دیگر در آمد ، که او را برای تجلیل واحترام ، به مقام صدارت خاصّه رساندند ، حوّا بیگم باز فرزندانی آورد ، که دو نفرشان پسر بودند ... ، این سه پسر همه کور هستند ( در اینجا علّت این که آنها را عمداً کور کرده اند ، ذکر می کند ) . میرزا رضی با وجود کوری ، زیباروی و
ص:277
خوش منظراست ، و نه تنها فاقد بینائی است ، بلکه چشم هم ندارد ... ، مهارت و لیاقت شاهزادگان کور ایران ، در امور صنعتی و هنرهای دستی ، باور نکردنی است ، خانواده مذکور ، نمونه های عجیبی در این باره دارند . میرزا رضی ، عالم ریاضیات به ویژه در جبر و مقابله است ، که تصاویر و محاسبات ریاضی را، با چوبهای کوچکی انجام میدهد ، و علاقۀ شدیدی به ساعت های جیبی و ساعت های دیواری دارد، و به همین نسبت که آنها را دوست می دارد ، از ساختمان آنها نیز سر رشته و اطلاّع کافی دارد . قریب دویست عدد ساعتهای خود را به من نشان داد . ساعت را باز و بسته می کند ، و کوچک ترین قطعات وأسباب آن را که مخلوط باهم باشد ، از یکدیگر جدا ، و ساعت را مجدّداً سوار می نماید ، این کار با چنان سرعتی انجام می گیرد ، که اگر انسان نوار جلوی چشم او را مشاهده نکند ، تصور کوری او مشکل می باشد ، این نوار دستمال آبریشمی کوچکی است ، که برای پنهان داشتن منظر، موَحِشِ کوری ، روی چشم می بندد ... هنگامی ، من یک ساعت معمولی را که جعبه آن طلاکاری و مینا بود ، با ساعت های دیگری که جعبه های آنها نقاشی جنگی داشت ، و بسیار ظریف بودند ، درهم کرده و به او دادم ، که اشخاص بینا ، که چندان اطلاعی از ساعت نداشتند ، به زحمت آنها را از هم تمیز می دادند ، به محض این که به دست او رسید ، فورا شناخته ، آنها را کنار گذارد، و به من گفت : چرا این ساعت معمولی را با ساعتهای دیگر که بسیار زیبا هستند مخلوط کرده ای ؟
او یک چرخ یا یک عقربک بدی را ، میان بیست عدد آنها که با هم کار می کردند ، می شناخت و بیرون می آورد، و خورد می کرد ... من مطلب دیگری درباره مقایسه این دو برادر ( میرزا رضی و برادر او ) و معرفت و مهارت ایشان در علوم ریاضی ، که در آن کتابها تألیف می کنند ، و آن را تدریس می نمایند ،
ص:278
نمی گویم ، فقط راجع به برادر أرشد ( میرزا رضی) مطالبی می نگارم ، و نسبت به برادر کهتر به همین اکتفا میکنم ، که تقریبا برابر و مانند برادر بزرگتر است ....
این کور عجیب ، محاسبه حرکات سماوی را با دقّت أنجام می دهد و معادلات سه مجهولی را مانند بهترین منجّمین اروپا ، حل می کند .
من مکرّر عملیّات ریاضی و تدریس این شخص را ، دیده ام که با نیروی سر انگشتان خویش ، می خواند و می نویسد ( البته با توجّه به این که خطوط و نقوش مخصوص نابینایان ، در آن زمان وجود نداشته، أهمیّت مطلب معلوم می شود ) ... برادر کِھتر ، یک هنر عجیب و باور نکردنی دارد، که هیچ شخص کوری ندارد، و آن این است که به کمک قطعات چوب ، شکل انسان و حیوانات و گل وأشکال دیگر را ، مانند بهترین نمونه و سرمشق ، میسازد . من از دیدار این شخص و مشاهدة أعمال ماهرانه ، و تند دستیِ او ، بسیار در شگفت ماندم (1) .
میرزا رضی ، که ریاضی دان بزرگی بوده ، در زمره علماء روحانی به شمار می رفته ، چنانچه خود او برای اثبات اولویتش ، برای تولیت موقوفه ای خانوادگی ، که طبق دستور واقف و وقفنامه ، باید تولیت آن بر عهده أعلم و أعقل أفراد خانواده باشد ، این عبارت را گفت : چگونه با وجودی که من کورم ، لیاقت و شایستگی تولیت را ندارم ، من از هرکس طبق نظر واقف ، بیشتر صلاحیّت این کار را دارم ، زیرا ، هم عالمی روحانیم ، و هم از نسل شاهم (2) .
محقّق بزرگ ، میرزا عبدالله أفندی جیرانی اصفهانی ، که عالمی بسیار متتبّع
ص:279
و دانای به فنون متداوله بوده است ، در جوار منزل خود ، مدرسه ای ساخته بوده ، که در آن ، به إفاده و تدریس ، اشتغال داشته است (1).
میرزا عبد الله أفندی ، صاحب کتاب نفیس و ارزشمند «ریاض العلماء » ، میباشد و ظاهراً ساکن محلّۀ جیران بوده ، و طبق تحقیق آقای عبّاس بهشتیان ، محلّۀ جیران ، جنب کارخانۀ پروین ، ( واقع در خیابان پروین فعلی ) در قسمت شرقی کوهسار، قرار داشته است (2) و بر این مبنا، محلّ مدرسۀ یاد شده در محلّۀ جیران ( خیابان پروین فعلی ) بوده ، و در دوران آبادی و گسترش اصفهان ، معمور بوده، و در فتنه أفغان ، متروکه و مخروبه گردیده است .
شاردن در ضمن شرح محلّه نیم آورد می نویسد : میان این محلّه ، گود نسبتاً بزرگی است به نام گود نیم آورد ، که بالاتر از آن ، کاروانسرای فیل و کوچه موتابان ، و سپس قصر و مدرسه میرزاقاضی شیخ الإسلام است (3).
مقصود ، مدرسه مقصودیّۀ ناظریه می باشد ، به عنوان یاد شده ، مراجعه شود
مدرسه ای بوده که نجفقلی بیک ناظر ، در اصفهان ساخته و در تاریخ 1104 هجری ، معمور بوده و در آن تاریخ ، جلال الدّین محمّد بن عماد الدّین محمود
ص:280
لاهیجی ، نسخه ای از « تهذیب » را از کتاب زکوة تا آخر باب اجارات ، تحریر نموده است (1). در حال حاضر از این مدرسه ، اثری وجود ندارد .
مدرسه ای بوده ، که در اواخر قرن یازدهم دائر بوده، و در سال 1084 هجری ، محمّد طاهر بن حاج محمود اشتهاردی ، نسخه ای از «شفاء» بوعلی را ، در آن نوشته است . نسخه یاد شده در کتابخانه فرهنگ اصفهان ( وابسته به مدرسه سلطانی ، چهارباغ ) موجود میباشد (3) .
از مدرسۀ یاد شده و اطلاّع دیگری در زمینۀ سال تأسیس و بانی و چگونگی ساختمان و ... ، به دست نیامده است .
مدرسه ای بوده از هفت مدرسۀ محلّۀ عبّاس آباد ( متعلّق به دوره صفویّه ) ، در نزدیکی مسجد لنبان ، در دنباله کوچۀ نگارستان ، که باقی مانده آن ، به صورت نمازخانه کوچکی در خیابان اردیبهشت در آمده است (4) .
در کتابخانۀ آیة الله العظمی مرعشی نجفی ، نسخه ای از « من لا یحضره الفقیه » شیخ صدوق ، به خطّ نسخ محمّد علی بن محمّد رضا تونی خراسانی ، وجود دارد،
ص:281
که در سال 1145 در اصفهان ، در مدرسه نوّاب نوشته است (1) . و در کتابخانه مسجد أعظم قم ، نسخه ای از « مقاصد العلیّه فی شرح الألفیّه » از شهید ثانی وجود دارد، که به خطّ رفیع بن محمّد بن مظفّر حسینی دیهوکی طبسی گیلکی ، نوشته شده در تاریخ 1100، در شهر اصفهان ، در مدرسۀ نّواب (2) می باشد .
احتمال داده می شود که ، مدرسۀ نوّاب همان مدرسۀ شفیعیّۀ أحمد آباد باشد، که در کوچه نواب بوده است . به بخش مدرسه شفیعیّۀ أحمد آباد، مراجعه شود .
شاردن ، در نزدیکی حمّام شیخ بهائی ، و کوچۀ آقا شیر علی ، از مدرسه ای به نام وزیر موقوفات ( صدر عامه ) یاد می کند (3).
در تعیین محل دقیق این مدرسه و خصوصیات آن ، احتمالاتی داده شده ، ولی دلائل قطعی و قانع کننده برای این مطلب ، به دست نیامد .
مقصود ، مدرسۀ قاسمیۀ هاشمیۀ می باشد ، به عنوان یاد شده ، مراجعه شود .
عنوان بالا ، در بسیاری از کتابهای تاریخ و جغرافیا مطرح گردیده ، که مراد از آن، مدارسی است در محلّۀ خواجو ، به نامهای :
1- مدرسۀ پریخان خانم ، 2 - مدرسۀ زینب بیگم ، 3 - مدرسۀ اسفند یار بیک ،
ص:282
4- مدرسۀ دده خاتون ، 5- مدرسۀ سارو تقی ( که در محلّ آن ، مدرسه آقا شیخ محمد علی ساخته شده است ) 6- مدرسۀ مریم بیگم 7- مدرسۀ شاه حسن ( اوزون حسن) (1).
البتّه شاردن ، در سفرنامه اش ، شمار مدارس محلّۀ خواجو را در زمان صفویه ، هشت عدد میداند ، و چنین نوشته است:
محلّۀ خواجو ، که آن را محلّۀ حسن آباد نیز می نامند ... ، شامل یکهزار و یکصد و یازده خانه ، و دوازده مسجد کوچک و بزرگ ، و پانزده کاروانسرای بزرگ و کوچک ، و هشت مدرسه ، و پیست حمّام ، و دوازده بازار است (2) .
در دنبال نهر فرشادی ، ( در محله عباس آباد و کوی مستهلک ) هفت مدرسه وجود داشته است ، که در کتب تاریخ و جغرافیا ، با همین عنوان ( هفت مدرسه ) از آن یاد می شود ، و ما برخی از آنها را جداگانه مورد معرفی قرار داده ایم ، و اینک نام پنج عدد از آنها را که یافته ایم ، به دنبال هم ذکر می کنیم: 1- مدرسه شمس آباد 2 - مدرسه آقا کمال خازن ، 3- مدرسه عباس آباد ، 4- مدرسه نزدیک
ص:283
مسجد لنبان ( در دنباله کوچه نگارستان ) ، 5- مدرسۀ مادر شاه (1).
در کتاب أرزشمند گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، در صفحات 803 و 804 و 830، به نحو إجمال و با عنوان هفت مدرسه ، از این آثار دورۀ صفویّه ، یاد شده ، و محلۀ آنها أطراف و جنب شاهزاده ابراهیم ( واقع در محلّۀ مستهلک ، خیابان ابوذر فعلی ) ذکر شده است .
آن رشک جنان را که لقب نصف جهانست
زان نصف جهانست که نصفش به جنانست
خُلد است بدان نصفه که آن نصفه عیانست
ماه است بدین نیمه که این نیمه عیانست
گر کُلّ جهان نیست ولی کمتر از آن نیست
ور نصف جهانست ولی خوشتر از آن است
در هر قدمش صد أثر از دانش و علم است
وز هر رقمش صد هنر از پیشه وران است
از لطف إله آنهمه آوازۂ توحید
از مسجد وی خاسته با بانگ أذان است
آن مسجد شاهی نسبش از در نسبت
گر کعبۀ خُرد است ولی مهد اَمان است
وان گنبدش از گنبد گردنده باواز
لبّیک اجابت را پیغام رسان است
امیری فیروز کوهی
ص:284
ص:285
ص:286
با این که حوزۀ علمیّۀ اصفهان پس از قرن یازدهم و دوران پرفروغ و درخشش خود ، با وجود شیخ بهائی ها و میردامادها ، مجلسیها و فاضل هندی ( اصفهانی ) ها ، در أثر حوادث تلخ تاریخی ، گرفتار سخت ترین مشکلات و نابسامانی ها گردید ، و شهر اصفهان در أثر ضربه های گوناگون ، به رکود و ویرانی شدید دچار گردید ، و در طول سالیان ممتد ، از تأسیس مساجد و مدارس جدید آلإحداث ، در سطحی وسیع و مناسب شئون و عظمت شهری بزرگ و تاریخی محروم گردید ، ولی با این حال، در قرن سیزدهم و چهاردهم ، و بالخصوص در سی ساله أخیر ، نه تنها مساجدی بزرگ و جالب همانند : مسجد سیّد و مسجد رحیم خان ( مسجد الرّحیم ) و مسجد حاج محمد جعفر آباده ای و مسجد آیة الله امامی و مسجد آلبی و ... ، باهمت علماء و مجتهدین عالیقدر و مردم با ایمان این شهر ، تأسیس گردید ، بلکه مدرسه های علمیه ای ساخته شد ، و مدارس علمیه قدیمی ، تعمیر اساسی و در بعضی موارد ، تجدید بنا گردید ، و مخصوصاً در ربعِ قرن أخیر ، حرکت بسیار جالبی در تجدید رونق مدارس علمیّه ، و ایجاد تحرک علمی و توسعه و گسترش فعالیت علمی و تبلیغی حوزه علمیّه ، در این شهر بزرگ و تاریخی انجام گرفته ، و در حال رشد می باشد ، و علمای بزرگ و مدرّسین عالیقدر ، نقش أرزشمند خود را ایفا نموده و مینمایند .
ص:287
و اینک ، در این بخش ، مدارس علمیّه ای را که در قرن سیزدهم و چهاردهم ، و أوائل قرن پانزدهم ( تا زمان تنظیم این نوشتار ، در سال 1413 قمری ) تأسیس گشته ، مورد بحث و معرفی قرار می دهیم ، و به ترتیب حروف الفباء ، از آنها یاد می کنیم :
مدرسه ای است در منتهی الیه خیابان مشیر أنصاری ، در کوچه ای که به خیابان هارونیّه ، متّصل می گردد ، و در أصل ، منزلی مجلّل و مسکونی بوده ، که جزء میراثهای فرهنگی به شمار می رود ، و در سال 1405 قمری ، تبدیل به مدرسه علمیّه گردیده است .
مساحت این مدرسه ، 2400 متر می باشد ، و تغییرات و تجدید بنا ( در قسمتی از ساختمان ) و تعمیراتی أساسی یافته ، و زیر نظر آیة الله ، آقای حاج سیّد حسن فقیه إمامی دامت برکاته ، در اختیار حوزه علمیّه قرار گرفته ، و محلّ تشکیل شماری از جلسات درسی برنامه مفصّل مدرسۀ ذو الفقار (1) می باشد .
سردَری مجلّل و باشکوه برای مدرسۀ الغدیر تأسیس گشته ، که با کاشی های معرّق و آجر نما و قطار بندی های زیبا ، تزیین گشته ، و بر شکوه مدرسه أفزوده است . بالای درب أصلی مدرسه ، در کتیبه ای زیبا ، بر روی کاشی معرّق ، چنین نوشته شده است :
با تأییدات خداوند متعال و عنایات خاصّۀ حضرت بقیة الله الأعظم ، حجة بن
ص:288
الحسن العسکری ( عج ) ، این مدرسۀ مبارکه ، به عنوان یادبود مرحوم مغفور ، حاج ملاّ حسین سمائیان رحمة الله علیه ، جهت تحصیل طلاّب حوزه علمیّۀ اصفهان وقف خاص مؤبّد گردید ، و استفاده برای هیچ کس و هیچ کار دیگر ، جز به موارد مقره در وقفنامه ، جایز نیست . تاریخ أوّلِ محرم 1405.
علاوه بر کتبیۀ یاد شده ، در مجموع کاشی کاری سر دَرِ جالب مدرسه ، سورۀ ( علق ) و أسماء مبارکۀ چهارده معصوم علیهم السلام و ... ، با خطّ زیبا، نوشته شده است
پس از آن که مدرسۀ یاد شده آماده بهره برداری گردید ، نویسندۀ این سطور (حاج سیۀد حجّة موحد ابطحی ) با توجّه به شرایط آن روزِ جامعه و فعّالیّتهای عناصر مغرض و مفسد ، برای تضعیف أمر ولایت ائمه معصومین علیه السلام و بالأخص أمیر المؤمنین علی علیه السلام ، به حضرت آیة الله فقیه إمامی دامت برکاته پیشنهاد کردم که نام مدرسه را ( الغدیر ) بگذارند، و ضمناً جشن باعظمتی را نیز همه ساله در عید سعید غدیر خم (18 ذی الحجّة الحرام ) در این مدرسه بر پا سازند، و آن بزرگمرد، با توجّه به علاقۀ شدیدشان نسبت به مسئله ولایت أهل البیت علیهم السلام عموماً ، و ولایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام خصوصاً ، و هر دو پیشنهاد را پذیرفتند ، و مدرسه ، به نام ( ألغدیر ) نامگذاری شد ، و در کاشی کاریِ بالای درب مدرسه ، این نام مبارک نصب گردید ، و همه ساله ، جشنی بسیار جالب و پرشکوه ، به مناسبت مراسم عید غدیر خم ، و انتصاب مولی الموحّدین ، أمیر المؤمنین علی علیه السلام به خلافت و جانشینیِ بلافصل حضرت خاتم الأنبیاء ، حضرت محمِد بن عبد الله صلی الله علیه وآله ، برگزار می گردد ، و طبقات مختلف از حوزه علمیّه و دانشگاه ، و تمامی مراکز اجتماعی و ادارات دولتی و أصناف و کسبه ، شرکت می نمایند .
ص:289
مدرسه ای است که در نزدیکیِ فلکۀ قدس ( طوقچی ) و در محلّ مصلاّی قدیم طوقچی ، در کنار مسجد بزرگ و با اهمیّتی ، تأسیس گردیده است .
مدرسۀ یاد شده، دو طبقه است با 80 حجره و امکانات مناسب ، که 20 حجرۀ آن تکمیل شده و محلّ سکونت طلاّب می باشد ، و در حال حاضر 30 نفر طلبه دارد . فعلاً ، کتابخانه ای با حدود ده هزار جلد کتاب و امکانات کامپیوتری ، در مدرسه علمیه أمیر المؤمنین علی علیه السلام فعالیّت دارد، ولی در آینده ، در قطعه زمینی که تهیّه شده ، بنا دارند کتابخانه مفصّل و مستقلّی تأسیس نمایند ، که مجموعۀ ( مسجد – مدرسه - کتابخانه عمومی ) در کنار هم قرار گیرد .
تأسیس مسجد و مدرسۀ یاد شده ، در دورۀ أخیر ، در سال 1400 قمری ، به وسیلۀ یکی از روحانیّون پر تلاش اصفهان ، حجة الإسلام و المسلمین ، آقای حاج سیّد نورالدّین جعفریان انجام شده ، و در حال تکمیل و توسعه می باشد .
مراد ، مدرسۀ صدر خواجو می باشد ، که عبد الله خان أمین الدّولۀ صدری ، فرزند حاج محمّد حسین خان صدر أعظم اصفهانی ، ساخته است (1) به عنوان مدرسۀ صدر خواجو ، مراجعه شود .
مدرسه ای است واقع در خیابان أحمد آباد، نزدیک آزمایشگاه و رادیولوژی ( مهدیّه ) ، که در حدود سال 1405 قمری ، زیر نظر یکی از روحانیّون اصفهان ،
ص:290
حجّة الإسلام و المسلمین ، آقای حاج سیّد کمال فقیه ایمانی ، تأسیس گشته است
مدرسۀ یاد شده دو طبقه است ، با حدود 25 حجره ، که تعدادی از آنها برای تدریس ، و شماری برای سکونت طلاّب ، مورد استفاده قرار می گیرد .
درسهای مدرسه باقر العلوم علیه السلام ، در دوره مقدّمات و سطح می باشد ، و سردَرِ آن، با کاشی های معرّق و کتبیه های زیبا ، با خطّی نیکو تزیین گردیده است .
حاج محمّد حسین خان صدر اصفهانی ، که مردی دیندار و علاقه مند به حفظ آثار گذشته بوده ، تا جائی که درباره او گفته شده : اگر علاقه و دلسوزیِ آن مرحوم نبود بسیاری از أبنیة عهد صفویه ، همان وقت از بین می رفت (1).
وی علاوه بر تعمیر و إحیاء آثار ارزشمند دوره حاکمیّت صفویّه ، بناهائی به سبک دوره صفویّه ایجاد نمود ، و مدرسه ها و آثار دینیِ دیگری ، از خود به جای گذارد .
مدرسۀ صدر پاقلعه ، که در محلّۀ پاقلعه ، و در نزدیکیِ قلعه طبرک (طبره) قرار گرفته ، یکی از آثار مرحوم صدر میباشد . این مدرسه دارای شبستانی جالب برای اقامه نماز جماعت و دَۀ حجره برای طلاّب علوم دینیّه می باشد ، ومجموعۀ ( مسجد - مدرسه ) را شکل می بخشد، و سالهائی است که فقط به عنوان مسجد و فعّالیّت های تبلیغی از آن استفاده می شود .
به نوشته مرحوم جناب ، طول و عرض مدرسه 32 × 32 میباشد (2)، و یک طبقه است ، و سر دَر و دالانی جالب دارد ، و أطراف صحن آن ، با کاشی های
ص:291
خشت هفت رنگ ، تزیین شده است .
کتیبه سر دَرِ مدرسه ، که تاریخ 1217 قمری را نشان می دهد ، مشتمل بر چنین عباراتی می باشد :
لَقَد بنی هذِهِ العِمارَةَ المُشتَمِلَةَ عَلَی المَسجِدِ الشَّریفَةِ (1) وَالمَدرَسَةِ الرَّفیعَةِ، فی زَمَنِ دَولَةِ السُّلطانِ الأعظَمِ وَ الخاقانِ الأکرَمِ، مُحیی مَراسِمِ الشَّریعَةِ الغَرّاءِ وَ مُشَیَّدِ مِلَّةِ البَیضاءِ، مُرَوَّجِ آثارِ أئِمَّةِ ألطّاهِرینَ(2) ... فَتحعَلی شاهِ قاجار .. أعدَلِ حُکّامِ الزَّمانِ وَزائِرِ بَیتِ اللهِ الحَرامِ ، حاجی مُحَمَّد حُسَین خان ... الوالی فی دارِ السَّلطَنَةِ إصفَهانَ .. فی عامِ سَبعَ عَشَرَةَ وَ مِأتَینِ بَعدَ الأُلفِ 1217(3) . تولیت این مسجد و مدرسه ، با خاندان سیّد العراقین و از جمله ، مرحوم حاج سیّد عبدالحسین سیّد العراقین متوفّای 1350 قمری می باشد ( که از مجتهدین بزرگوار ، و از علماء و مدرّسین عالیقدر ، و از خاندان بزرگ و علمی سادات پاقلعه بوده، و سالهائی عهده دار سرپرستی و تولیت مدرسه و مسجد بوده است ) (4) .
مدرسه ای است متصّل به مدرسۀ محمودیّه ، و در فاصلۀ نزدیکی با مدرسۀ ذوالفقار ، که در أصل منزل مسکونی بوده و با تغییراتی ، به صورت مدرسه در آمده ، و در حال حاضر ، محلّ تشکیل جلسات درسیِ برنامۀ وسیع مدرسۀ ذو الفقار و مدارس وابسته ، می باشد .
ص:292
مدرسه ای است متّصل و وابسته به مسجد رکن الملک ، واقع در خیابان فیض در أوّل تخت فولاد اصفهان ، که به وسیلۀ « رکن الملک شیرازی » ، تأسیس گشته است . سر دَرِ مسجد و مدرسه ، در خیابان فیض ، از زیبائی و شکوه خاصّی برخوردار می باشد ، و سپس حیاط مدرسه است ، که شش حجره دارد ، و از آنجا به صحن مسجد منتهی می شود .
صحن مسجد بزرگ است ، و در قسمت جنوبیِ آن ، ایرانی زیبا و گنبدی بزرگ و باشکوه ساخته شده ، که بر ستونهای سنگی بلندی استوار است ، و چهار مادّۀ تاریخ از چهار شاعر ، بر روی ستونهای سنگی ، منقوش گردیده است .
ساختمان مدرسه و مسجد رکن آلملک ، با سر در زیبا و نماسازی کاشی کاری ، و گنبد بزرگ و زیبا و صحن وسیع و حوض بزرگ و استحکام بناء ، و کتبیه های گوناگون ، و سایر مزایای این مجموعه دینی و علمی ، نشانه بلند نظری و اعتقاد دینی و ذوق و لطافت روحیِ رکن الملک و شعرای معاصر و معاشر با او ، و هم چنین هنر و ذوق هنرمندان و معماران آن دوره می باشد .
ساختمان مدرسه و مسجد ، چندین سال طول کشیده و تاریخهای گوناگون از 1319 تا 1324 قمری ، در آن دیده می شود ، که تاریخ پایان بناء ، همان 1324 می باشد (1). مدرسۀ رکن الملک ، در حال حاضر به علّت دوریِ از مرکز حوزۀ علمیّه و علل دیگر ، مورد سکونت و استفادۀ طلاّب علوم دینیّه
ص:293
نمی باشد ، و در اختیار امور مسجد و أهالی محل قرار دارد .
مرحوم رکن آلملک ، بانی مسجد و مدرسه ، سلیمان خان شیرازی ، متخلّص به ( خلف ) و ملقّب به ( رکن الملک ) و متوفّای 1331 قمری می باشد . وی در ابتدای أمر ، به تحصیل علم و دانش و خطّ نسخ تعلیق ( نستعلیق ) و شکسته پرداخت ، و در زمینۀ خط ، به مقامی بلند دست یافت ، که محسود أقران گردید (1) و در زمینه شعر و ادب تا آنجا اقدام نمود که دیوان شعرش مشتمل بر پنجاه هزار شعر ، از غزل و قصیده و قطعه و مثنوی می باشد ، و در فن انشاء، مهارتی بسزا داشته است (2) .
مرحوم رکن الملک ، با آنکه نائب الحکومۀ اصفهان بوده ، و با ستمگری جنایت پیشه ، همانند ظلّ السّلطان ، معاشرت داشته ، ولی به علّت اعتقاد و ایمان مذهبی از یک طرف ، و علم و دانش و ذوق أدبی و شعر از طرف دیگر، به دادِ مظلومان می رسیده ، و به دانشمندان و شعراء، احترام می گذارده ، و در ترویج علم و دین ، می کوشیده است (3) .
از آثار زیاد او ، علاوه بر مسجد و مدرسۀ رکن آلملک ، بنای بقعۀ آقا محمّد بید آبادی ، و بنای بقعۀ حاج محمّد جعفر آباده ای ، و تعمیر و مرمّت تکیۀ میرفندرسکی ، و تعمیر مسجد سرخی « سفره چی » ( که متعلّق به جدّ أعلای خودش بوده ) و آئینه کاری ایران حرم عسکریین علیهم السلام ، در سامراء ، و چاپ قرآنهای رکن آلملکی ، و زاد المعاد رکن آلملکی ، و تأسیس شرکت اسلامیّه ،
ص:294
و تأسیس ادارۀ دعوتخانه اسلامی ، ( جهت تبلیغ اسلام ) ، و تأسیس مجلّۀ ( الإسلام ) ، یا (گفتگوی صفاخانه اصفهان ) می باشد ، که برای مبارزه با تبلیغات مسیحیان انجام گرفته است (1)، و هم چنین از آثار او ، چاپ صحیفهۀ سجادیّۀ حضرت امام زین العابدین علی بن الحسین علیه السلام می باشد ، که نسخه های زیادی از آن را همانند نسخه های قرآن و زاد المعاد ) به رایگان در اختیار مردم گذارده است (2) .
منظور ، مدرسۀ صدر پاقلعه است ، که گاهی به احترام متولّیِ آن ، مرحوم حاج سیّد عبدالحسین سیّد العراقین ، متوفّای 1350 قمری (که از مجتهدین بزرگوار بوده ، و از خاندان بزرگ و علمی خاتون آبادی می باشد ) ، به نام « مدرسة سیّد العراقین » نامیده می شود . به عنوان مدرسۀ پاقلعه ، مراجعه گردد .
مدرسه ای است در مرکز بازار بزرگ و تاریخیِ اصفهان ، در نزدیکیِ دروازه أشرف ، و در مجاورت مسجد دارالشّفاء و بازار نجّارها ، که در حال حاضر مرکز حوزۀ علمیّۀ اصفهان می باشد ، و از نظر موقعیّت علمی و اجتماعی ، مهمترین مدرسۀ علمیّۀ اصفهان ، به حساب می آید .
مدرسۀ صدر ، در طول تاریخ ، ( از ابتدای تأسیس تا کنون ) مرکز اجتماع علماء و فضلاء ، و محلّ تدریس چهره های مبرّز علمی ، در رشته های فقه و اصول و کلام و فلسفه و عقائد و سایر علوم حوزه ای بوده است ، و در این
ص:295
بررسی ، دانستنیهای مفیدی را درباره این پایگاه بزرگ علمی ، در ضمن چند بخش ، عرضه می نمائیم :
مدرسۀ صدر ، با أراده و همّت بلند و روح با سخاوت مرحوم مغفور ، محمّد حسین خان صدر اصفهانی (1) ، در قطعه زمینی در حدود هشت جریب ساخته
ص:296
شده (1)، و تأسیس آن ، در أواسط نیمه أوّل قرن سیزدهم انجام یافته است ، زیرا فوت آن بزرگمرد ، در سال 1239 قمری اتّفاق افتاده (2)، و تأسیس چنین بنای عظیمی ، به مدّت زمانی قابل توجّه ، نیاز داشته است ، بنابراین می توان به نحو تقریبی ، حدود زمان پایه گذرای این بنای عظیم و تاریخی را به دست آورد و بر همین مبنا است که ، در کتاب « آثار ملّی اصفهان » (3)به نقل از ( بخشی از گنجینه آثار ملّی)، و نیز در کتاب « فرهنگ اصفهان » (4) ، تاریخ بنای مدرسه را ، سال 1220 ذکر کرده اند .
مدرسۀ صدر ، با نقشهای مشابه نقشۀ مدرسۀ چهارباغ « مدرسۀ سلطانی » پایه گذاری شده ، ولی مرحوم صدر در زمان حیات خود ، نه تنها موفّق به ساختن طبقه دوم آن نگردیده ، بلکه نماکاری و کاشی کاری و تزیینات و تکمیل سردر آن را نیز ، انجام نداده ، و بدرود حیات گفته است .
در طبقۀ أوّل مدرسۀ صدر 36 حجره در حیاط بزرگ ، و 22 حجره در چهار
ص:297
زاویۀ آن ساخته شده ، و 6 حجره در طبقه دوّم بنا گردیده ، و در طرف شمالیِ مدرسه ، یک ایوان بزرگ با سقف بسیار بلند ، به عنوان مَدرَس ساخته شده ، و در طرف شرقی و جنوبیِ مدرسه ، هرکدام یک ایوان ( کوچکتر از ایوان شمالی ) بنا گشته ، که آنها هم به عنوان مدرس می باشد ، و در طرف غربی مدرسه ، به جای ایوان ، کتابخانه مدرسه صدر است ، که در زمان مرحوم آیة الله خراسانی تأسیس گشته ، و در بخش های بعدی ، از آن بحث خواهیم کرد .
شکل حجره ها و ایوانهای جلو آنها ، و مدرسها ( ایوانهای بزرگ با سقف بلند ) و حیاط بسیار وسیع ، و باغچه های متناسب ، و نسبتاً بزرگ ، بسیار جالب است و نشانه بلند نظری و همّت والای بانی مدرسه می باشد، و معماری و طرح و نقشه مدرسه ، موجب جلب توجه ، و از آثار هنر و اندیشه و ابتکار مردم با هوش و هنرمند و مبتکر اصفهان ، در نیمه اول قرن سیزدهم می باشد ، و درختهای کاج کهن و بسیار بلند ، بر زیبائیِ مدرسه أفزوده است .
در زمان تولیت حاج محمّد حسین خان بن میرزا علیخان صدری ، سال 1341 قمری ، سر دَرِ أصلیِ مدرسه ، به سوی بازار بزرگ ، کاشی کاری و تزیین گشته ، و أشعاری جالب ، مشتمل بر مادّه تاریخ از مرحوم استاد ( جلال الدّین همائی ) متخّلص به (سنا) باخطّ زیبای خطاط و شاعر و أدیب و خطیب نامدار زمان ، ( میرزا عبد الجواد خطیب ) در آن گنجانیده شده ، که هنوز جلب توجّه می نماید ، و مادّۀ تاریخ این نما سازی و کاشی کاری ، در شعر استاد همائی (سنا) چنین می باشد :
ص:298
نوشت کِلک ( سنا ) از برای تاریخش
«گشوده شد بِرَهِ دل ، دَر از مدینۀ علم »
1341
در سال 1364 قمری ، مرحوم آیة الله ، آقا سیّد محمّد رضا خراسانی قدس سره زمینی را که ، در طرفِ غربیِ مدرسه ، به جای ایوان ، قرار داشت به منظور تأسیس کتابخانه در نظر گرفتند، و به صورت دو طبقه و به شکل جالب و با نما سازی باشکوه ، ساختمان نمودند .
در سر دَرِ کتابخانه ، به خطّ سفید بر زمینه کاشی خشت لاجوردی ، این جمله ها نقش بسته است:
بَعدَ الحَمدِ وَ الصَّلوةِ عَلی مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله فَقَد أقدَمَ السَّیَّدُ السَّنَدُ الفَقیهُ وَ آیَهُ اللهِ المَلِکِ الجَلیلِ ، السَّیَّدُ مُحَمَّد رِضَا الخُراسانی ، لِتَأسیسِ هذَا البِنَاءِ وَ تَکمیلِه إحیاءً لِلعُلُومِ وَالمَعارِفِ الدّینیَّةِ وَ حِفظاً لِلکُتُبِ العِلمِیَّةِ ، حَرَّرَهُ خَلیقی پُور
و در اطراف نمای خارجیِ کتابخانۀ ، أشعاری جالب از شاعر و استاد نامدار، جلال الدّین همائی (سنا ) نوشته شده ، درباره أهمیّت علم و ارزش کتابخانه و تجلیل از آیة الله خراسانی ( بانی کتابخانه ) و در آخرِ آن أشعار ، چنین آمده است :
بشنو دو جمله از پی تاریخ این بنا
کان هر دو ، یادگار ، زِ طبع ( سنا) بود
« از این کتابخانه بجو علم دین » سپس
برگو «بنای علم ز سعی رضا بود »
که جملۀ ( از این کتابخانه بجو علم دین ) و جملۀ (بنای علم ز سعی رضا بُوَد)
ص:299
هر دو ، مادّه تاریخ می باشد ، و هر کدام مستقلاًّ مساوی با عدد 1363 است (1) .
و هم چنین در نماسازی کتابخانه ، نوشته شده :
قَد تَمَّ هذَا البِناءُ فی مُنتَصَفِ شَعبان 1365 ، که مربوط به آخرین مرحله نما سازی و کاشی کاریِ این ساختمان ، می باشد .
به وسیلۀ ادارۀ اوقاف اصفهان در دهۀ آخر قرن چهاردهم هجری قمری ، تعمیراتی گسترده در حجره ها و مَدرَس های مدرسۀ صدر أنجام گرفت ، و أطراف مدرسه و مَدرَس ها به وسیلۀ کاشی تزیین گردید ، که در این کاشی کاریها ، در کتیبه أطراف مَدرَس بزرگ مدرسه ، در طرف شمال ، سورۀ هل أتی ( دهر ) به خطّ استاد حبیب الله فضائلی ، نوشته شده ، و در کتیبۀ أطراف مَدرس جنوبی ، سورۀ عمّ یتسائلون ( نبأ ) به خطّ آقای حسین سلطانی به تاریخ رمضان المبارک 1394 قمری ، نوشته شده، و در کتیبه أطراف مدرس شرقی ، سورۀ جمعه ، با خطّ آقای فضائلی ، به تاریخ 1394 دیده می شود .
و هم چنین در نیمه دوم قرن چهاردهم ، در حدود سال 1385 قمری ، در پشت مدرس بزرگ شمالیِ مدرسۀ صدر ، در زمین های برف أنداز مدرسه ، سالنی بزرگ برای محلّ تدریس و اقامۀ جماعت تأسیس گردیده، زیر نظر مرحوم آیة الله ، آقای حاج آقا حسین خادمی و مرحوم آیة الله ، آقا سیّد عبدالحسین
ص:300
طیّب ( قدس سرّهما) ، به وسیلۀ کمک مالی مرحوم حاج میرزا محمّد جعفر کازرونی ، و این سالن بزرگ ، برای تشکیل جلسات درس خارج فقه و اصول و نیز نماز جماعت و مراسم دینی و تبلیغی که در مدرسه صدر تشکیل می شود، مورد استفاده قرار می گیرد .
در دورة أخیر ، از اواخر دهۀ أوّل از قرن پانزدهم هجری ، چهار اقدام مهم به وسیلۀ سازمان اوقاف و امور خیریّۀ اصفهان ، و با نظارت امام جمعۀ محترم شهر اصفهان ، آیة الله طاهری و هیئت امناء مدرسة صدر و با نظارت فنّی سازمان میراث فرهنگی استان اصفهان ، و معماری حاج أحمد أعظمی ، و با بودجه های موقوفات وابستۀ به مدرسه ، در حال أنجام است ، که ذیلاً ، اشاره می نمائیم :
1- تعمیرات أساسی حجرات و سایر قسمتهای مدرسه و ایجاد کانال و هواکش بسیار جالب و أساسی ، برای برطرف نمودن نَم و رطوبت ، از ساختمان مدرسه .
2 - ساختن طبقۀ دوّم مدرسه ، با طرح و نقشۀ سنّتی مدارس ، مطابق أهداف بانی أصلیِ مدرسه ( مرحوم صدر ) ، که تاکنون بخش أعظم آن أنجام شده ، و قسمتی از آن در حال انجام می باشد (1).
٣- تأسیس یک ساختمان سه طبقه ( با محاسبۀ زیر زمین ) در پشت حجره های ضلع شمالِ غربی مدرسه ، به جای حیاط خلوت و حوضخانۀ
ص:301
قدیمی، که این ساختمان جدید ، برای کتابخانه ای مفصّل و ملحق و متّصل به کتابخانۀ سابق ، و نیز ، سالن اجتماعات و سخنرانی ، و هم چنین برای تأسیسات بهداشتی و سایر احتیاجات مدرسه ، در نظر گرفته شده است .
4- تأسیس دو مدرس نسبتاً بزرگ در پشت حجرههای ضلع شمالِ شرقی ( در دو طبقه ) که از یک طرف به زاویۀ ضلع شمال شرقی ، راه دارد و از طرف دیگر ، به مَدرَس بزرگ و أصلیِ طرف شمالی مدرسه ، راه پیدا میکند .
علاوه بر موارد یاد شده ، وضوخانه و سرویس بهداشتیِ مدرسه ، که در مجاورت درب أصلیِ مدرسه می باشد ، نوسازی و تجدید بنا گردیده است .
1- مرحوم صدر ، در زمان حیات خود موفّق به تکمیل مدرسۀ صدر و وقف آن نمی شود ، و فرزند او ، عبدالله خان ( أمین الدّوله ) در تکمیل آن اقدام می نماید، و چندین بار نذر شرعی میکند که مدرسه را به مرحله ای برساند که بتواند آن را به نحو مطلوب وقف نماید ، و اگر در زمان حیات ، موقق نگردید ، پس از او این اقدام ، صورت پذیرد .
2- أمر وقف و تولیت مدرسۀ صدر و موقوفات آن ، در دوره أوّل ، با دو نفر از علماء شهر به نامهای : آقا شیخ بهاء الدّین و آقا شیخ علی بوده است .
٣- نظارت عالیۀ وقف ، متعلّق به فقیه محقّق و مجتهد عظیم الشّأن ، مرحوم آقا میرزا محمّد هاشم چهارسوقی ( خوانساری ) متوفّای 1318 قمری ، بوده است .
4- مدرسۀ صدر به نام مدرسۀ صدریّه می باشد .
5- زاویة شرقیِ مدرسۀ صدر ، به نام زاویۀ صدر بوده ، و إسکان أولاد وأحفاد مرحوم صدر ، اگر در سِلک طلاّب باشند ، در این زاویه ، در اولویّت
ص:302
وقفی قرار داشته است .
6- حقوقی برای مُدَرس ، امام جماعت ، طلاّب ، مؤذّن ، خادم ، آبکش ، باغبان مدرسه در نظر گرفته شده است .
7- در متن وقفنامه ، عبارتی ذکر شده در زمینه شرط إسکان مدرسه ، بدین ترتیب : شرط مدرسه این است که ، بَطّالین و مُضَیَّعین علم را ، راه ندهند ، و مرتکب فسق و فجور نشوند ، و أعمال ناشایسته که موجب فساد و بی نظمی مدرسه باشد انجام ندهند ، و مهمانی که وارد مدرسه می شود ، هرگاه مانع تحصیل نباشد ، مسکن بدهند ، که در سُکنی شریک باشد ، البته با نظر متولّی مدرسه .
از زمان تأسیس مدرسۀ صدر تاکنون ، جمع زیادی از مجتهدین و فقهای بزرگ و حکماء و فلاسفه و ادباءِ جلیل القدر ، در این مجمع با برکت تحصیل علم نموده ، و یا تدریس و تألیف داشته اند ، که احصاء کامل نام مبارک همه آنها ، مقدور نیست ، و تنها به ذکر شماری از آنها ، اکتفا میکنیم ، و اشاره ای گذرا به شخصیت علمی آنها می نمائیم ، و توضیح اعلام می داریم که : در باره برخی از این شخصیّتها، در بخشهای دیگر کتاب ، به نحو مفصّل تری بحث شده است .
1- مجتهد محقّق و ادیب و عالم فاضلِ جامع ، مرحوم آقا شیخ عبد الحسین محلاّتی ، متوفّای 1323 قمری ، که تحصیلات خود را در اصفهان و قم و نجف انجام داده ، و از شاگردان حاج میرزا حبیب الله رشتی بوده است .
وی پس از نیل به مقام اجتهاد وارد اصفهان گردیده ، و در مدرسۀ صدر درس خارج استدلالی می فرموده ، و جمعی از أفاضل و طلاّب برجسته ، در درس او حاضر می شده اند .
ص:303
مرحوم حاج آقا بزرگ طهرانی ، در « نقباء البشر » ، او را از أجلاّء علماء وأفاضل فقهاء ، و از أهل ورع و دین و تقوی شمرده ، و او را با عبارت :
کانَ مِن رِجالِ اللهِ الأبزارِ الأصفِیاءِ
ستوده ، و نماز جماعت او را مورد توجه خواص و عوام شمرده ، و کتابها و رساله های متعدّدی را ( بیش از 20 کتاب و رساله و حاشیه ) از آثار آن بزرگمرد ذکر نموده است (1).
2- حکیم نامدار و زاهد پارسا ، مرحوم جهانگیر خان قشقائی ، متوفّای 1328 قمری ، که از حکماء بزرگ أوائل قرن چهاردهم و جامع معقول و منقول به شمار رفته ، و درس حکمت او مورد توجه طالبین علوم عقلی بوده است .
وی در مدرسۀ صدر سکونت داشته ، و تدریس می کرده ، و از مفاخر علمی این مدرسه به شمار می رود .
3- حکیم و زاهد نامدار ، آخوند ملاّ محمّد کاشانی ، معروف به آخوند کاشی ، متوفّای 1333 قمری که از جمله نوادر روزگار ، و أهل مکاشفه بوده ، و حقایقی را از عالَم غیب ، مشاهده می نموده است .
مرحوم آخوند کاشی ، گرچه علومی همانند : فقه و اصول و تفسیر و ... را ، دارا بوده ، ولی عمدتاً به تدریس حکمت می پرداخته ، و حوزه درس او از نظر حکمت و أخلاق نظری و عملی ، مورد توجه بزرگان بوده است .
آخوند کاشی ، در دوره تحصیل علم ، در مدرسۀ جدّه ساکن بوده (2) و در دورة تدریس ، در مدرسۀ صدر سکونت داشته است .
ص:304
4- حکیم فقیه زاهد ، حاج ملاّ محمّد جواد آدینه ، متوفّای 1339 قمری ، که از مبرّزین شاگردان جهانگیر خان قشقائی به شمار رفته ، و خود ، مدرّس حکمت در مدرسه صدر بوده ، و مرحوم حاج آقا بزرگ طهرانی او را با چنین عبارتی :
و یُعَدُّ فی طَلیعَةِ عُلَماءِ عَصرِه وَ حُکَمائِه (1) توصیف نموده ، و او را ، از حکماء و پیشگامان علمی در زمان خودش ، دانسته است .
5- فقیه و مجتهد اصولی ، آقا سیّد ابوالقاسم دهکردی ، متوفّای 1353 قمری ، که در حوزه علمیّۀ سامراء و حوزه نجف و اصفهان ، تحصیل علم نموده ، و از شاگردان میرزای بزرگ شیرازی و حاجی نوری بوده (2) ، و به مقام شامخ اجتهاد نائل گشته ، و در مدرسه صدر اصفهان ، حوزه درسی داشته است .
وی مرکز فتوی و مراجعات مردم بوده ، و رساله عملیّه برای مقلّدین خود داشته و بیش از 16 کتاب و رساله از آثار او ضبط شده است (3) .
6- فقیه عظیم الشّأن و مجتهد عالیقدر و مرجع بزرگوار ، مرحوم آخوند ملاّ محمّد حسین فشارکی ، متوفّای 1353 قمری ، که در زمان خود و در میان معاصرین ، به کثرت علم و زهد مشهور بوده است (4) .
مرحوم فشارکی ، حوزۀ درسی مهمّی در مدرسه صدر داشته ، و عدّه ای از علماء و فضلاء از شاگردان او بوده اند (5) .
ص:305
مرحوم جابری أنصاری ، در مرثیۀ آن بزرگمرد أشعاری سروده که عظمت علمی و تقوائی او را نشان می دهد ، برخی از آن سروده چنین است (1)
ما شارَکَ الفِشار کې عَلیمُ
إنَّ ألعُلی عَن مِثِله عَقیمُ
مَلَکُ أتی فی صُورَةِ الإنسانِ
حِبرُفَقیةُ زاهِدُ فَهیمُ
أحیَی الاُصُولَ وَ ارتَقی فِی الفِقهِ
بِمُؤتَقی ما زادَهُ مَعلُومُ
*****
بِمَؤتِه یا جابِریُّ أَرَّخ
«ما شارَکَ الفِشارکی عَلیمُ»
7- مدرّس محقّق و زاهد ، مرحوم آقا شیخ علی یزدی ، متوفّای 1353 قمری ، که مدرّسی نامدار و پرکار بوده ، و از صبح تا ظهر ، و بعد از ظهر تا شب ، در مدرسه صدر تدریس می نموده ، و تمامی دروس أدبی و دوره سطح ( فقه واُصول ) را تدریس می کرده و عدّۀ زیادی از فضلاء وطلاّب ، از محضر او استفاده می نموده اند (2).
8- حکیم فرزانه ، و مدرّس محقّق ، مرحوم آقا شیخ محمّد حکیم خراسانی ، متوفّای 1355 قمری ، که از شاگردان دو حکیم نامدار : مرحوم آخوند کاشی و مرحوم جهانگیر خان قشقائی بوده ، و محضر درس حکمت او در مدرسۀ صدر ،
ص:306
مجمع أرباب فضل و کمال ، و حوزۀ درسیِ او مشحون از عدّۀ کثیری از فضلاء و دانشمندان بوده است (1).
9- مجتهد اصولی ، و فقیه بزرگ ، و مرجع عالیقدر ، مرحوم آقا سیّد محمّد نجف آبادی ، متوفّای 1358 قمری ، که از شاگردان برجستۀ مرحوم آخوند خراسانی و آقا سیّد محمّد کاظم یزدی و آقا سیّد محمّد فشارکی و ... بوده ، و در اصفهان، حوزه درس خارج فقه و اصول ایشان ، مجمع فضلاء و دانشمندان بوده است . مرحوم آقا سیّد محمّد نجف آبادی ، از مراجع بزرگ دینی در اصفهان ، و از مفاخر علمی حوزه علمیّه بوده ، و دو جلد حاشیه ایشان بر «کفایة الاُصول » از بهترین حاشیه های آن کتاب عظیم می باشد .
10- علاّمۀ عظیم الشّأن ، و مجتهد محقّق ، و فقیه اصولی ، حاج میر سیّد علی نجف آبادی ، متوفّای 1362 قمری ، که در قدرت اندیشه و کثرت تحقیق و مطالعه و جامعی در علوم ، حائز مقام بزرگی بوده، و در علم کلام ، احاطۀ کاملی داشته است . حوزۀ درسی آن بزرگمرد ، مجمع فضلاء و محقّقین بوده ، و از مفاخر علمی حوزه علمیّۀ اصفهان در زمان خود، به شمار می رود .
به نقل نویسندۀ بزرگوار ، آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی ، در زمان پهلوی أوّل ، تصمیم گرفته بودند ، که مدرسۀ صدر را خراب کنند ، و این پایگاه عظیم علمی را نابود سازند ، ولی مرحوم آیة الله ، حاج میر سیّد علی نجف آبادی ، در أسرع وقت ، خبر را به مرجع عالیقدر جهان شیعه ، آیة الله العظمی ، آقاسیّد أبو الحسن اصفهانی می رسانند ، و با اقدامات آن بزرگ مرجع دینی ، از آن جنایت هولناک جلوگیری می شود .
ص:307
مرحوم نجف آبادی ، در مدرسّۀ صدر حجره ای داشتند ، در طرف شمال غربی مدرسه ( در طرفی که مَدرس بزرگ مدرسه است ) ، که کتابخانۀ شخصی و نفیس و مشتمل بر نسخه های کمیاب و خطّیِ آن مرحوم ، در آن قرار داشت ، وبعد مرحوم آیة الله ، آقا سید عبدالحسین طب ، در آن حجره تدریس می فرمودند ، و بعد از ایشان أخوی بزرگوارم ، آیة الله ، آقا سیّد محمّد علی موحّد ابطحی دام ظلّه ، تدریس درس خارج فقه و اصول و تفسیر می نمودند ، و هم اکنون نویسنده این سطور ( حاج سیّد حجّة موحّد ابطحی ) تدریس فقه و اصول ( مکاسب مرحوم شیخ أعظم أنصاری ، و کفایة الاُصول مرحوم آخوند خراسانی « قدّس سرّهما » ) می نمایم .
11- جامع المعقول و آلمنقول ، آقا شیخ محمّد رضا مسجد شاهی نجفی ، متو،فّای 1362 قمری ، که در فقه و اصول و حکمت و فلسفه و ریاضی و هیأت و نجوم و شعر و ادب ، سر آمد أقران بوده ، و چهره درخشان علمی در حوزۀ اصفهان ، به شمار می رفته است . تألیفات متعدّد ، تحقیقات گسترده ، جامعیّت در علوم، محسن خلق و نیکوئی معاشرت آن بزرگمرد، نقش او را در تربیت و تعلیم طلاّب و هدایت و ارشاد مردم ، فعّال کرده بود . مرحوم آقا شیخ محمّد رضا نجفی ، در مدرسه صدر ، تدریس دوره خارج فقه ، و در مسجد نو بازار ، تدریس اصول می نموده اند ، و فضلاء و دانشمندان ، در محضر درس آن بزرگمرد شرکت می جستند .
12- مدرّس فاضل ، مرحوم آقا شیخ هبة الله هرندی ، متوفّای 1366 قمری ، که از شاگردان حاج میر محمّد صادق خاتون آبادی و آقا سیّد محمّد نجف آبادی
ص:308
و حاج میر سیّد علی نجف آبادی بوده (1)و در مدرسۀ صدر ، دروس أدبی و سطح فقه و اصول را تدریس می نموده ، و شاگردان زیادی را بهره مند ساخته است .
13 - مدرّس محقّق و مجتهد بزرگوار ، مرحوم حاج سیّد محمّد باقر ابطحی سِدِهی متوفّای 1367 قمری ، که در مدرسه صدر و مدرسۀ کاسه گران تدریس می نموده ، و عدّه ای از فضلاء ، از محضر و درس او بهره می گرفته اند .
14 - عالم زاهد و فقیه حکیم و مفسّر بارع ، مرحوم حاج آقا صدر الدین هاطلی کوپائی معروف به حاج آقا صدر کوپائی ، متوفّای 1372 قمری ، که از شاگردان آخوند کاشی و جهانگیر خان قشقائی ( در اصفهان ) ، و هم چنین ، از شاگردان شیخ الشریعه اصفهانی و آقا سیّد محمّد فیروز آبادی و آخوند ملاّ محمّد کاظم خراسانی و آقا سیّد محمّد کاظم یزدی ، ( در نجف ) بوده است .
آن بزرگمرد، در مدرسۀ صدر تدریس حکمت و فلسفه مینموده ، و در جلسات خصوصی ، تفسیر می گفته ، و از چهره های برجسته در زمینه زهد وأخلاق و مَلَکات نفسانی ، به شمار رفته است .
15- عالم جامع و ادیب زاهد و مدرّس کامل ، مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی ، متوفّای 1375 قمری ، که از چهره های برجسته در علم و عمل و زهد و تقوی ، و از نشانه های بارزِ تجسم ایمان و اعتقاد ، به شمار رفته است .
این عالم بزرگوار ، در حوزه علمیّۀ اصفهان ، از محضر آقا سیّد محمّد باقر درچه ای و آخوند کاشی و ... ، در زمینۀ فقه و اصول و حکمت ، و از حاج میرزا محمد باقر حکیم باشی ، در علم طب استفاده نموده ، و در حوزه نجف ، از محضر
ص:309
شیخ الشّریعۀ اصفهانی و آخوند خراسانی و آقا سیّد محمّد کاظم یزدی ، بهره گیری نمود (1)، و به مدارج بلند علمی نائل گردیده است .
وی سالها در مدرسه صدر ، تدریس أدبیّات و شرح نهج البلاغه مینمود ، و در میان جامعه با استفاده از سنگر منبر ، به وعظ و ارشاد می پرداخت ، و با توجّه به این که ، از علم و دانش سرشار و جامع ، از یک طرف ، و روحِ سیرابِ از زلال ایمان و ولایتِ أهل البیت علیهم السلام ، از طرف دیگر، و بیان فصیح و شیرین ، از جانب سوم و برخوردار بود ، تدریس و موعظه او ، نقش بسیار موثری در تربیت نفوس و تهذیب اخلاق و تزکیه جانها داشت ، و شخصیت معنوی آن بزرگمرد، مورد توجّه عموم مردم و علماء و مراجع دینی بود .
16- مرجع عالیقدر جهان تشیّع ، و زعیم أعظم حوزه های علمیّه شیعه ، مرحوم آیة الله العظمی ، آقای حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی قدّس سرّه ، متوفّای 1380 قمری ، که یکی از برجستگان زعماء شیعه در دوران غیبت کبری، و از مفاخر علمی و مرجعیت جهان تشیع در قرن چهاردهم می باشند .
در دوران مرجعیّت ایشان ، حوزۀ علمیّه قم به رشد و گسترش کُمّی و کَیفَی بسیار چشمگیر نائل گردید ، و هزاران نفر مجتهد ، نویسنده ، محقّق ، مدرّس و ... ، پرورش یافتند ، و صدای شیعه ، از ایران و قم ، به دورترین نقاط جهان رسید ، و در واشنگتن وهامبورک ( در آمریکا و آلمان ) مسجد برای شیعیان تأسیس گردید ، و مذهب شیعه از جانب شیخ الأزهر مصر ( شیخ محمود شلتوت ) مورد تأیید و رسمیّت قرار گرفت
مرحوم آیة الله بروجردی ، در مدّت تحصیل خود در حوزه علمیّۀ اصفهان ، نه تنها در مدرسۀ صدر حجره ای برای سکونت داشتند ، بلکه در این مدرسه ،
ص:310
تدریس می نموده اند ، و عدّه ای از فضلاء از درس ایشان بهره مند می شده اند ، که از آن جمله، مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی ( مذکور در فوق ) می باشند .
17- حکیم و فقیه بزرگوار ، مرحوم آقا شیخ محمود مفید ، متوفّای 1382 قمری ، که از چهره های برجسته علم حکمت در حوزه علمیه اصفهان بوده ، و شهرت آن بزرگمرد در زمینه حکمت و فلسفه ، مقام علمی او را ، در زمینه أدبیات و ریاضی و طب و فقه و اصول ، تحت الّشعاع قرار داده است .
مرحوم مفید ، چهل سال در مدرسۀ صدر به تدریس حکمت و فقه و اصول وریاضی اشتغال داشتند (1) و شاگردان زیادی را پرورش دادند .
برادر آن بزرگمرد ، مرحوم حاج شیخ علی مفید ، متوفّای 1345 قمری، نیز ، عالمی حکیم و زاهد ، و مدرّسی محقّق و جامع بوده ، و در مدرسۀ صدر تدریس فقه و اصول و حکمت و أدبیّات می نموده است (2) .
18 - مجتهد و مدرّس جامع ، مرحوم حاج میرزا رضا کلباسی ، متوفّای 1383 قمری ، که از أحفاد مرحوم حاجی محمّد ابراهیم کلباسی بوده ، و در ترویج اسلام و احکام و هدایت مردم ، نقش بزرگی داشته ، و مراسم دعای کمیل وإحیای شب جمعه آن بزرگمرد، عنوان و تأثیر عجیبی داشته است .
آن بزرگمرد ، علاوه بر تألیف کتب متعدّده ، در مدرسۀ صدر ، تدریس مینموده ، و جمعی از فضلاء از محضر او مستفید می شده اند .
مرحوم حاج آقا بزرگ طهرانی ، شخصیّت علمی و دینی و اجتماعیِ آن
ص:311
بزرگمرد را ستوده ، و او را از مراجع دینیِ مردم بر شمرده است (1).
19 - فقیه و اصولی عالیقدر و مجتهد محقّق ، مرحوم آیة الله العظمی ، آقا سیّد علی بهبهانی رامهرمزی ، متوفّای 1395 قمری ، که از چهره های برجستۀ روحانیّت و مرجعیّت در ایران بودند ، و با تألیف کتابهای گوناگون ، و تأسیس مدارس و مراکز دینی ، و تربیت طلاّب ، نقش بزرگی در راه إحیاء دین بر عهده داشتند . ایشان در سالهای آخر عمرشان ، شش ماه از هر سال را ، در اصفهان ، اقامت می جستند ، و در مدرسه صدر تدریس فقه و اصول و کلام می فرمودند ، و حوزه درسی مهمّی در محضر ایشان ، شکل می گرفت ، که بر رونق حوزۀ علمیّه می أفزود .
20 - مدرّس محقّق و مجتهد زاهد ، مرحوم حاج سیّد علی اصغر مدرّس برزانی ، متوفّای 1395 قمری ، که از مدرسین نامدار در مدرسۀ صدر بودند ، و عدّه ای از فضلاء از محضر و درس ایشان ، در زمینۀ فقه و اصول ، استفاده می نمودند .
21 - شهید راه ولایت و إمامت ، مرحوم آیة الله ، آقا سیّد ابوالحسن شمس آبادی ، شهید در سال 1396 قمری ، که مجتهدی زاهد و پیشوائی پر تلاش و مجاهدی خستگی ناپذیر بودند، و از زعمای حوزه علمیّه اصفهان به شمار می رفتند ، و در مدرسۀ صدر به تدریس و حلّ مشکلات اجتماعی و اقتصادی طلاّب ، می پرداختند (2)
22 - فقیه و مجتهد عالیقدر ، آقا سیّد محمّد رضا خراسانی ، متوفّای 1397
ص:312
قمری ، که دورانی ممتد ، عهده دار ریاست حوزۀ علمیّۀ اصفهان بودند ، و در مدرسۀ صدر و مدرسۀ چهارباغ ، به تدریس درس خارج فقه و اصول ، اشتغال داشتند ، و از خصوصیّات آن بزرگمرد ، وقار و متانت چشمگیر ، اُبهّت و قیافۀ جذّاب بود . مرحوم آیة الله خراسانی ، نه تنها با تأسیس کتابخانه زیبائی در مدرسه صدر و تدریس و تربیت طلاّب و زعامت و سرپرستی حوزه علمیّه ، نقش ارزشمند خود را ایفاء نمودند ، بلکه در دوران خفقانیِ پهلوی أوّل و در هنگامی که عمّامه از سر بزرگان دین و علماء و طلاّب بر می داشتند، آن بزرگمرد به عدّه ای از علماء آن دوره ، پیغام فرستاده بودند که ، از خانه ها بیرون نیائید که مجبور نشوید عمّامه را از سر بردارید ، من مخارج شما را می دهم (1) و اینگونه دلسوزانه در حفظ حوزه علمیه و أرزشهای آن ، می کوشیدند .
23 - فقه و اصولیِ مجتهد ، و مدرّس جامع و زاهد ، حاج شیخ مجتبی لنکرانی نجفی اصفهانی ، متوفّای 1406 قمری . ایشان در حوزه های سامراء و نجف وأخیرا حوزه علمیّۀ اصفهان ، استادی نامدار به شمار می رفتند ، و در سالهای آخر عمرشان ، در مدرسه صدر به تدریس فقه و اصول ( رسائل و مکاسب شیخ أنصاری و ... ) اشتغال داشتند ، و جمعی از فضلاء و طلاّب ، از محضر ایشان بهرۀ علمی می گرفتند .
24 - مجتهد زاهد و فقیه اصولی ، مرحوم آیة الله ، حاج شیخ أحمد فیّاض ، متوفّای 1407 قمری ، که از چهره های برجستۀ حوزۀ علمیّۀ اصفهان به شمار می رفتند، و در مدرسۀ صدر و مدرسۀ چهارباغ تدریس می نمودند ، و جمعی از فضلاء و طلاب در دوره سطح عالی ، و أخیرا در دوره خارج فقه و اصول
ص:313
ایشان، شرکت می جستند ، و عدّۀ زیادی از علماء و مدرّسین و فضلاء اصفهان ، در زمرۀ شاگردان آن بزرگمرد می باشند .
25 - فقیه و اصولی مجتهد ، و زعیم مُجِدّ و موفّق ، مرحوم آیة الله ، حاج آقا حسین خادمی ، متوفّای 1405 قمری ، که از چهره های برجستۀ أواخر قرن چهاردهم ، در حوزۀ علمیّۀ اصفهان ، به شمار می روند ، و حوزه درسی ایشان در زمینه فقه و اصول اجتهادی ( درس خارج ) ( و نیز در زمینه کلام و عقائد ، مورد توجه بود و در ردیف أوّلِ درسهای حوزه ای در اصفهان ، به شمار می رفت .
مرحوم آیة الله خادمی ، در راه مبارزه با حکومت فاسد پهلوی ، و مبارزه با گروههای منحرف ( الحادی و التقاطی ) و دفاع از حریم ولایت أهل البیت علیهم السلام و ارزشهای روحانیّت و حوزۀ علمیّۀ ، بسیار می کوشیدند ، و زعامت حوزۀ علمیّۀ اصفهان و جامعه روحانیّت این شهر تاریخی ، سالها بر عهدۀ آن بزرگمرد بود . تأسیس مَدرَس جدید مدرسۀ صدر ( پشت ایوان و مَدرس بزرگ ) زیر نظر مرحوم آیة الله خادمی ، و مرحوم آیة الله طیّب بود، و آیة الله خادمی ، از زمان تأسیس این مَدرَس ، درس فقه و اصول و کلام خود را ، برای فضلاء و علماء ، در این مکان شریف بیان می فرمودند .
26 - مجتهد و مدرّس زاهد ، مرحوم آیة الله ، حاج شیخ علی مشکوة سدهی ، متوفّای 1410 قمری ، که از مدرّسین نامدار در مدرسۀ صدر بودند ، و جمعی از فضلاء و علماء اصفهان در زمره شاگردان آن بزرگمرد به شمار می آیند .
27 - فقیه مفسّر و متکلّم اصولی و مدرّس مجتهد ، مرحوم آیة الله ، حاج سیّد عبد الحسین طیّب ، متوفّای 1412 قمری ، که از صاحبان تألیف و از مفسّرین بزرگ و دانشمندان علم کلام بودند ، و در مدرسۀ صدر ( در حجره ای که هم
ص:314
اکنون این حقیر تدریس می نمایم ) (1) تدریس می نمودند ، و جمع زیادی از فضلاء از محضر و درس ایشان استفاده می کردند ، و نویسنده این سطور ، بخش قابل توجهی از کتاب « مکاسب » مرحوم شیخ أنصاری را ، در محضر و جلسه درس ایشان ، بهره مند گردیدم .
28 - فقیه اصولی ، و متکلّم رجالی ، و مفسّر مجتهد ، آیة الله ، آقای حاج سیّد محمّد علی موحّد ابطحی ( دام عمره الشریف ) ، که پس از مراجعت از نجف أشرف ، به تألیف و تحقیق پرداختند ، و در مدرسۀ صدر ، به تدریس فقه و اصول و تفسیر کلام اجتهادی اشتغال یافتند ، و هم اکنون نیز که در شهر مقدس قم اقامت و تدریس دارند ، تابستانها در حوزه علمیّۀ اصفهان و مدرسۀ صدر ، به تدریس می پردازند ، و جمع کثیری مستفید می شوند .
29 - فقیه اصولی ، و مجتهد بزرگوار ، آیة الله ، آقای حاج شیخ حسن صافی اصفهانی دام عمره الشریف (2) که از زمان مراجعت از نجف اشرف تاکنون ، در مدرسه صدر، حوزه درسی فقه و اصول اجتهادی ( درس خارج ) دارند ، و جمع کثیری از فضلاء و علماء ، از محضر و درس ایشان بهره مند می شوند .
30 - فقیه أصولی و مجتهد بزرگوار، آیة الله ، آقای حاج سیّد محمّد علی صادقی « میر محمّد صادقی » ( دام عمره الشّریف ) که سالهای طولانی ، در مدرسۀ صدر به تدریس خارج فقه و اصول اشتغال داشتند ، و حوزۀ درسی گسترده و پر جمعیّتی را تشکیل داده بودند ، ولی متأسّفانه مدتی است در اثر کسالت، طلاّب
ص:315
حوزه علمیّه ، از تدریس ایشان محروم می باشند (1).
با توجّه به این که مدرسه صدر مرکز حوزه علمیه است ، جمع زیادی از علماء و آیات عظیم الشأن و فضلاء بزرگوار ، همانند : آیة الله ، آقای حاج سیّد مصطفی شریعت موسوی ، و آیة الله ، حاج شیخ محمّد تقی مجلسی و آیة الله ، آقای حاج شیخ مجتبی بهشتی ، و امام جمعه محترم اصفهان ، آیة الله ، آقای حاج سیّد جلال الدّین طاهری ، و آیة الله ، آقای حاج سیّد مجتبی میر محمّد صادقی ، و جمعی دیگر از علماء و فضلاء ، در زمینه های گوناگون علمی و در سطوح مختلف ، تدریس می نمایند.
تذکّر : هم چنان که در أوّل این بخش اشاره کردیم ، بسیاری از مدرّسین بزرگوار مدرسۀ صدر که در این قسمت ذکر گردیدند ، در بخش های :
خاندانهای علمی » ، یا « بقعه های علمی » یا « چهره های علمی اصفهان در دورة أخیر » ، به نحو مفصّل تر ، مورد بحث قرار گرفته اند .
مقصود ، مدرسۀ پاقلعه است ، که به خاطر عنوان بانی آن ، مرحوم حاج محمّد حسین خان صدر اعظم اصفهانی ، به نام مدرسۀ صدر ، نامیده می شود .
یکی از مدارس آباد و معمور، حوزه علمیه اصفهان می باشد . این مدرسه از
ص:316
آثار مرحوم حاج محمّد حسین خان صدر أعظم اصفهانی ، متوفّای 1239 قمری می باشد ، که در هنگام ایجاد خیابان چهارباغ صدر ( مشهور به چهارباغ خواجو) به تقلید از چهارباغ عباسی و مدرسۀ سلطانی چهارباغ ، تأسیس گشته است .
گرچه مؤسّس این مدرسه ، مرحوم صدر می باشد (1) ، ولی به علت این که تکمیل آن به وسیله فرزند او ( أمین الدوله ) انجام گرفته، برخی از نویسندگان ، این مدرسه را ، از آثار عبد الله خان أمین الدوله ( که او هم مردی نیکوکار بوده ) ثبت کرده اند (2).
مدرسۀ صدر خواجو ، مدّتی متروکه گردید ، و سپس در دورۀ حکومت پهلوی ، به تصرّف غاصبانۀ شهرداری در آمد، و به شکلی رقّت بار ، مورد بهره برداری قرار گرفت، تا آن که با همت جمعی از مردم با ایمان و اقدام مرجع جهانی عالَم تشیّع ، مرحوم آیة الله العظمی ، آقای حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی قدس سره ، متوفّای 1380 قمری ، به حوزه علمیّۀ باز گردانده شد، و پس از تعمیرات اساسی و لازم ، محلُ سکونت طلاّب حوزۀ علمیّه ، قرار گرفت .
این مدرسه ، دارای بیست حجره ، و دو مَدرس ( در طرف شرقی و شمالی ) ، و یک کتابخانه ( در طرف جنوبی ) ، و یک صحن بزرگ با حوض و باغچه