ریشه ها و جلوه های تشیع حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ جلد 2

مشخصات کتاب

نام کتاب : ........................ ریشه ها و جلوه های تشیّع و حوزۀ علمیّۀ اصفهان - جلد اوّل

مؤلّف: ........................میر سیّد حجّة موحّد أبطحی موسوی اصفهانی

حروفچینی و صفحه آرائی:........................محبّ الزّهراء علیها السلام اصفهان

لیتوگرافی و چاپ : ............................ أمیر - قم

تاریخ انتشار : ........................................... عید سعید غدیر خم 1418 قمری

ناشر : .............................. دفتر تبلیغات ألمهدی ( عج ) اصفهان

قیمت : .......................2000 تومان

اصفهان - حوزۀ علمیّه - مدرسۀ صدر و مدرسۀ ذوالفقار

میر سیّد حجّة موحّد أبطحی

ص:1

اشاره

ص:2

نقش مساجد اصفهان

در فعّالیتهای درسی و حوزه ای

ص:3

1-نقش مساجد اصفهان در فعّالیتهای درسی و حوزه ای

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

اَلحَمدُلِلِّه رَبَّ العالَمین وَصَلَّی اللهُ عَلی سَیَّدِنا وَنَبِیَّنا البَشیرِ النَّذیر الَّذی بُعِثَ رَحمَةً لِلعالَمینَ مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّییِّنَ وَعَلی آلِهِ َوعِترَتِهِ الطَّیَّبینَ الطّاهِرینَ لاسِیّما بَقِیَّةِ اللهِ فی الاَرَضینَ، اَلحُجَّةِ بنِ الحَسَنِ العَسکَری؛عَجَّلَ اللهُ فَرَجَه وَلَعنَةُ اللهِ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنِ اِلی قیامِ یَومِ الّدینِ .

ص:4

نقش مساجد در فعّالیتهای درسی و حوزهای

از أوّلین روزهای تاریخ إسلام، مساجد، محلّ تعلیم و تعلّم ، و مذاکرۀ علمی بوده ، و مسجدهای بزرگ و درجه أوّل إسلامی ، همانند : «مسجد اَلحرام » و « مسجد اَلنّبی صَلّی اللَّهِ عَلَیْهِ وَ ألِه » و « مسجد کوفه » و ... ، جایگاه تشکیل مجالس درس و بحث و تحقیق بوده ، و در حوزه های بزرگ ، در شهرهای مختلف ، همانند : نجف أشرف ، قم ، اصفهان ، مشهد و ... ، برای فعّالیتهای درسی و علمی ، از مساجد بهره برداری شده و می شود .

در شهر و حوزۀ علمیّۀ اصفهان ، در طول تاریخ ، بسیاری از مساجد بزرگ و کوچک ، جایگاه تعلیم و تعلّم و مذاکره و مباحثۀ علمی بوده ، و ما در این بخش ، تعدادی از مساجد را ، مورد بحث قرار داده ، و پس از معرّفی إجمالی ، اشاره ای به نقش آنها در زمینۀ فعاّلیّت های حوزه ای می نمائیم .

و اینک با ترتیب تقریبی زمان فعالیّتِ علمی ، مساجدی را نام می بریم :

1-مسجد جمعه ( جامع)

مسجد قدیمیِ بسیار بزرگی است در شهر تاریخیِ اصفهان ، در حوالی میدان کهنه ، در محلّۀ بوإسحاقیّه ، که در حال حاضر، در نزدیکیِ فلکۀ سبزه میدان (میدان قیام) و خیابان هاتف واقع گردیده است .

این مسجد عظیم و بی نظیر ، که تأسیس أوّلیۀ آن به دورۀ ورود اسلام ، به ایران و اصفهان بر می گردد، در حقیقت مجموعه ای از معماری ها و آثار هنریِ

ص:5

دوره های بعد از اسلامِ تاریخ ایران است ، و یادگارهائی أرزشمند از أدوار گوناگون ایران إسلامی را در خود جای داده است ، و می توان به خوبی ، تحوّلات معماریِ دوره های إسلامیِ تاریخ ایران را ، در مدّت هزار سال ، در آن مطالعه نمود . گنبد جنوبی و شمالی مسجد ، ایوانهای چهارگانه ، مناره های بلند و زیبا، صحن بسیار بزرگ و باشکوه ، سردربهای متعدّد و با عظمت ، چهل ستونها و شبستان های بزرگ و جالب ، غرفه ها و حجره ها ، گچ بری ها و کاشی کاری های متنوّع ، خطوط زیبا و کتیبه های جالب و گوناگون ، و نیز سایر خصوصیات متعدّد و متنوّع این مسجد ، هر بخشی از آن، نشانه ای از معماری و هنرِ دوره های سلجوقیان ، مغولها ، آل مظفّر ، تیموریان ، آق قویونلوها ، صفویّه ، قاجاریّه و ... می باشد .

مسجد جمعۀ اصفهان ، در نوشتۀ بزرگانی از دانشمندان و محقّقان و سیّاحان قدیم ، همانند : ابن حوقل و مَقْدسی و مافرّوخی و ناصر خسرو ، و ابن أثیر و یاقوت حموی ، مورد توجّه قرار گرفته ، و باستان شناسهای بزرگی ، همانند : پرفسور پوپ (صاحب شش جلد کتاب بررسی هنرهای ایران ) و آقای گُدار ( صاحب مجموعه ای در چند جلد تحت عنوان آثار ایران ) و ...، تحقیقات بسیار گسترده ای را در مورد این مجموعۀ بی نظیر أنجام داده ، و عرضه نموده اند ، و در کتابهای أرزشمندی ، همانند : گنجینه آثار تاریخی اصفهان ( أثر دکتر لطف الله هنرفر) و آثار ملّی اصفهان ( أثر رفیعی مهرآبادی ) و دیگر کتابهای تاریخ و جغرافیای اصفهان ، بخش بسیار وسیعی ، به معرّفی خصوصیّات و مزایای گوناگون این مسجد ، اختصاص یافته است .

به عنوان نمونه ، یک جمله کوتاه و گویا و أرزشمند ، از پرفسور پوپ ، ایران

ص:6

شناس مشهور ، دربارۀ این مسجد عظیم نقل مینمائیم ، او چنین نوشته است (1)

این بنا، با عظمت خاموش و جدّی و أسرار آمیزش

یکی از زیباترین آثار معماری جهان است

مسجد جامع مرکز تعلیم و تربیت اسلامی

از زمانهای قدیم ، مسجد جامع محل تعلیم و تربیت دینی در اصفهان بوده ، تا آنجا که مافرّوخی اصفهانی ( که از علماء بزرگ اصفهان در قرن پنجم بوده ) در کتاب محاسن اصفهان ، چنین توضیح داده است : برای هر نماز ، کمتر از پنج هزار نفر در آن اجتماع نمیکنند ، پهلوی هر ستونی از مسجد ، استادی ( شیخی ) قرار دارد ، که جماعتی از طالبین علم ، گِرد او را گرفته ، به وظیفۀ درس و ریاضت نفس ، اشتغال دارند . آراستگیِ این محل ، به واسطۀ مناظرۀ فقهاء ، و مباحثۀ علماء و مجادلۀ متکلّمین و پند دادن واعظ ها، و ... ، است ... ، در برابر این مسجد ، کتابخانه ای با حجرات و مخزن کتاب وجود دارد، که استاد و رئیس ، أبواَلعبّاس ، أحمد ضبّی آن را ساخته ، و او کتب مربوط به همه گونه از علوم و دانشها را که به مرور ایّام ، فضلا و ادباء سابق انتخاب کرده اند ، در این کتابخانه جمع نموده است ، و فهرست این کتابخانه مشتمل بر سه جلد بزرگ است ، که در برگیرنده کتابهائی در تفسیر قرآن و حدیث و علم نحو و صرف و لغت و شعر و أدب و تاریخ و منطق و ریاضیّات و طبیعیّات و الهیّات و سایر علوم و دانشها می باشد (2).

در این مرکز علمی ، دانشمندان و بزرگانی ، همانند : حمزۀ اصفهانی و أبوعلی

ص:7


1- اصفهان ، از دکتر هنرفر ، صفحه 106
2- محاسن اصفهان ، صفحه 84 و 85

مسکویه و حافظ أبونعیم اصفهانی و اسماعیل ( صاحب ) ابن عبّاد ، و أبوعبداَلله معصومی و مفضّل بن سعد مافرّوخی اصفهانی و ... ، فعّالیّت علمی داشته اند (1) و از مفاخر علمی این مسجد تاریخی ، به شمار می روند .

صفۀ صاحب ، محل تدریس صاحب بن عبّاد

در مسجد جمعه ( جامع ) اصفهان ، آثاری از دورۀ دیالمه مشاهده می شود ، و ایوانِ جنوبیِ مسجد، هنوز به نام صفۀ صاحب معروف است ، و معلوم می شود که صاحب ، اسمعیل بن عبّاد ( چهرۀ برجستۀ شیعه ) در بنائی که سابقاً در محلّ این ایوان سلجوقی وجود داشته ، به تدریس می پرداخته است (2) .

مسجد جامع و فعّالیّتهای درسی علاّمۀ مجلسی و أجداد او

جدّ مادری علاّمۀ مجلسی ( کمال اَلدّین درویش محمّد اصفهانی (3) ) در صفۀ درویش ، درس حدیث میگفته است ، و علاّمه ، ملاّ محمّد تقی مجلسی ، در چهلستون مسجد ، در زاویۀ جنوب غربی مسجد جامع تدریس می نموده ، و علاّمه ملاّ محمّد باقر مجلسی، به جای پدر خود تدریس می کرده ، و لذا در زبان مردم ، این قسمت ، به عنوان مَدْرس مجلسی نامیده میشود . در أیّام زمستان که هوا سرد بوده ، روزهای آفتابی در صفۀ درویش ( محل تدریس کمال اَلدّین

ص:8


1- تاریخ فرهنگ اصفهان ، صفحه 34 و 35
2- گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 43
3- ملاّ محمد تقی مجلسی ، این بزرگمرد را با عنوان «شیخ الفقهاء و المحدّثین ، در زمان خودش» یاد کرده ، و علاّمه مجلسی ، او را این گونه مورد ستایش قرار داده : نخستین دانشمندی که حدیث شیعه را در زمان دولت صفویه ، در اصفهان نشر داد . به کتاب ( علامه مجلسی بزرگمرد علم و دین ، صفحات 18 و 19) مراجعه شود

درویش محمّد ) و در مواقع برف و باران ، در شبستانِ چراغیِ مسجد ، معروف به طِنِبی ، تدریس می فرموده است (1).

در دوره ملاّ محمّد تقی مجلسی ، در هر گوشه ای از مسجد جامع ، حوزۀ درسی و جلسۀ مذاکرۀ مباحثِ علمی ، منعقد بوده است (2) .

رونق علمی مسجد جامع در زمان علاّمۀ مجلسی

عظمت و گسترش میدان فعّالیّت علمی علاّمه ، ملاّ محمّد باقر مجلسی ، از یک طرف ، و منصب های رسمیِ آن بزرگمرد در زمان خود ، از قبیل منصب شیخ ألإسلامی ، منصب إمامت جمعه و ...، از طرف دیگر، و خُلق و خوی أرزشمند آن پیشوای عالیقدر ، از دیگر سوی ، سبب شد که از شهرهای دور و نزدیک ، مهاجرت علماء و طلاّب علوم دینیّه ، به سوی اصفهان أنجام گیرد ، و خانۀ علاّمۀ مجلسی و مَدْرس او ( در مسجد جامع ) و کتابخانۀ پربرکت آن بزرگمرد ، کعبۀ آمالِ طالبان علم و تحقیق گردد، و حوزۀ درسی علاّمۀ مجلسی ، جمعیّت أنبوهی از طلاّب و علماء و فضلاء را در بر گیرد، تا جائی که دو نفر از بزرگان شاگردان علاّمۀ مجلسی ، یعنی : میرزا عبداَلله أفندی (صاحب ریاض اَلعلماء ) و سیّد نعمت اَلله جزائری ، که هر دو از مفاخر شیعه و حوزۀ علمیّۀ اصفهان ، و از مبرّزین شاگردان علاّمۀ مجلسی بوده اند ، تعداد شاگردان علاّمۀ مجلسی را متجاوز از یکهزار نفر نوشته اند (3) و این سخن نشانۀ رونق بسیار و جالب توجّه ، برای حوزۀ درسی علاّمۀ مجلسی می باشد .

ص:9


1- زندگینامه علامه مجلسی، ج 1، ص 185 و علامه مجلسی ، بزرگمرد علم و دین ، ص 209
2- زندگینامه علامه مجلسی ، جلد 2، صفحه 382
3- زندگینامه علامه مجلسی ، جلد 2، صفحه 3

یادگاری از دورۀ رونق علمی مسجد جامع

نسخه ای از کتاب من لا یحضره اَلفقیه شیخ صدوق را، شخصی به نام أبو اَلحسن بن معزّ اَلدّین محمّد قهجاورستانی ، در تاریخ ششم رجب 1060، در مسجد جامع قدیم اصفهان نوشته است ، و همین کتاب را کاتب یاد شده ، در نزد ملاّ محمّد تقی مجلسی خوانده ، و تصحیح نموده است ، و دستخطّ مرحوم مجلسی ( ملاّ محمّد تقی ) در زمینه تأیید تصحیح و قرائت کتاب یاد شده ، در آخر جزء چهارم کتاب ، مرقوم شده است ، نسخۀ یاد شده ، در کتابخانۀ آستان قدس رضوی موجود میباشد (1).

2-مسجد جامع جورجیر از آثار صاحب بن عبّاد

(2)

مفضّل بن سعد ( مافَرّوخی اصفهانی ) که از علماء بزرگ قرن پنجم هجری میباشد ، در کتاب محاسن اصفهان ، دو جامع بزرگ را مورد معرّفی قرار داده ، یکی جامع بزرگ عتیق ( مسجد جامع مشهور ) دوّم جامع جدید کوچک ، مشهور به جورجیر ، که این دوّمی را ، کافی آلکفاة ، صاحب بن عبّاد ساخته است، و از نظر استحکام و صلابت ، برتری دارد بر جامع عتیق.

... قَد اُوتِیَ فَضْلاً عَلی اَلْجامِعِ اَلأکْبَرِ ، فی صَلابَةِ اَلأطْیانِ وَ اَرْتِفاعِ اَلْمَکانِ وَ اَسْتِحْکامِ اَلْبُنْیانِ ، وَ اَلْمَنارَةِ اَلَّتی أجْمَعَ اَلْمُهَنْدِسُونَ عَلی أنَّهُ لَمْ یُبْنَ فی اَلْعالَمِ اَرْشَقُ مِنْها قَدّاً وَ اَتَّمُ مَدّاً وَ اَدَقُّ عَمَلاً وَ اَحْکَمُ تَفْضیلاً وَ جُمَلاً ... إرْتِفاعُها مِأةُ ذِراعٍ وَ سَطْحُها

ص:10


1- فهرست کتابخانه آستان قدس رضوی ، جلد 5، صفحه 191
2- یاقوت حموی ، در معجم البلدان چنین آورده است : محله بإضفهان و بها جامع غرف بها وکان بها جماعة من الائتة قدیما وحدیثا ، که از این جمله استفاده می شود ، محله جورجیر ، محل زندگی علماء و بزرگان دینی بوده است

باعٌ فی باعٍ . وَ فی کَلِّ ما عَدَّدَتْهُ وَ سَرَّدَتْهُ مِنَ اَلْمَساجِدِ وَ اَلْخانِکاهاتِ وَدارِاَلْکُتُبِ ، لِلْفُقَهاءِ مَدارِسُ ، و لِلأُدَباءِ مَجالِسُ ، وَ لِلشُّعَراءِ مَواسِمُ وَ مَآنِسُ وَ ... (1).

چنانچه ملاحظه می نمائید ، مافرّوخی ، این مسجد را از نظر استحکام و اَرزشمندی و بلندی مناره ( یکصد ذراع = تقریباً پنجاه متر ) بر مسجد جامع کبیر ترجیح داده ، و سپس فعّالیّت های عمرانی اصفهان را ، در زمینۀ تأسیس مساجد و مدارس و کتابخانه ها و ... معرّفی نموده ، و توجّه اصفهانیها را ، به تأسیس پایگاههای علمی و تشکیل مجالس أدبی ، برای علماء و أدباء و شعراء و ...، روشن ساخته ، و طبیعتاً ، مسجد جامع جورجیر نیز ، در مسیر همان سیاست کلی بوده ، و میدانی برای فعّالیّت علمی و دینی به شمار می رفته است .

مسجد جامع جورجیر ، در حوادث تاریخی از بین رفته ، و به جای آن مسجد حکیم (که از مساجد جامع و تاریخی اصفهان می باشد ) ساخته شده است ، و تنها سردری از مسجد جامع جورجیر باقی مانده ، که از آثار تاریخی نیمۀ دوّم قرن چهارم هجری ( دورۀ وزارت اسمعیل بن عبّاد ) به شمار می رود (2).

3-مسجد جامع عبّاسی « مسجد امام »

مهمترین مسجد دورۀ صفویّه ، در شهر اصفهان ، از جهت عظمت معماری و وسعت و ظرافت کاشی کاری و تزئینات حیرت أنگیز ، مسجد جامع عباسی میباشد ، که با نام مسجد شاه شهرت یافته ، و أخیراً ( پس از انقلاب إسلامی) به نام « مسجد امام » نامیده میشود .

این مسجد در سال 1020 هجری به فرمان شاه عباس أوّل ( کبیر ) در طرف

ص:11


1- محاسن اصفهان ، صفحه 86
2- گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 40 الی 43

جنوب میدان عظیم نقش جهان ، شروع به تأسیس گردیده ، و در سال 1025 به منظور تکمیل آرایش میدان ، سردَرِ آن تکمیل شده ، و سپس ساختمان و تزیین سایر قسمتهای مسجد ، تا آخر عمر او ( شاه عبّاس ) و سپس تا سال 1077 ادامه یافته است (1) . بهترین مهندس ها و معمارها و استادکارها ، و نیز هنرمندان کاشیکار و خطّاط ، و هم چنین کارشناسان خُبره در شناخت سنگها و مصالح ساختمانی ، در تأسیس این مسجد به کار گرفته شدند ، و از عجائب وغرائبِ قضیّۀ ساختن مسجد ، پیدا شدن معدن سنگ مرمر در حوالی اصفهان بوده ، که در هیچ زمان ، کسی از آن نشان نیافته بوده است (2) و آن سنگهای بینظیر ، در تزیین مسجد، مورد استفاده قرار داده شده است .

سردَرِ ورودی مسجد ، که در جنوب میدان شاه ( میدان امام ) واقع شده ، از شکوه و زیبائی خیره کننده ای برخوردار است ، و معماران ماهر ، توانسته اند به شکل استادانه ای ، انحرافی را که از خطّ جنوب و شمال ( حالت میدان ) به خطّ قبله ( حالت ساخت مسجد و قبلۀ آن) وجود دارد ، در دالان مسجد تعبیه کنند ، به طوری که در أوّلین برخورد، تازه واردها احساس انحراف نمی نمایند

گنبد زیبا و با عظمت مسجد ، از سطح زمین 54 متر ارتفاع دارد، و بلندی دو منارۀ ایوان داخلی مسجد ، هرکدام 52 متر ، و ارتفاع دو منارۀ سردَرِ مسجد ، هرکدام 48 متر می باشد (3) . زیر گنبد عظیم و باشکوه مسجد ، حالت انعکاس

ص:12


1- گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 427
2- عالم آرای عباسی ، جلد دوم، صفحه 831
3- فرهنگ معین ، جلد 6، صفحه 1971 ، ولی در کتاب اصفهان و نیز گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، نوشته دکتر هنرفر ، ارتفاع مناره های داخل مسجد 48 متر ، و ارتفاع مناره های سردر مسجد، 42 متر ، ذکر گردیده است

صوت وجود دارد ، به نحوی که با زدنِ ضربه ، در مرکز گنبد ، صدا به خوبی منعکس می شود، و در زبان مردم (گنبد هفت صدا ) گفته میشود . صفۀ جلوی گنبد به ارتفاع 30/5 متر و به طول 18 متر می باشد . در طرف جنوب غربی مسجد ، مدرسۀ سلیمانیّه ، و در جنوب شرقی مسجد، مدرسۀ ناصریّه تأسیس شده ، که هر دو ، جزء مجموعۀ ساختمان مسجد می باشد ، و بر شکوه و أهمیّت مسجد افزوده است . مساحت مسجد ، از شرق به غرب، 146 متر و از شمال به جنوب ، 84 متر ، و مساحت صحن، 71/5×5/54متر می باشد (1).

تأسیس جامع جدید ، بر مبنای فعّالیّت علمی

در وقفنامه ای که برای جامع جدید عبّاسی ( مسجد شاه ) زیر نظر نابغۀ دوران ، و افتخار عالَم تشیع ، مرحوم شیخ بهائی أعلی اَلله مقامه ، در تاریخ شعبان 1023 تنظیم شده است ، بخشی به وظایف مدرّسین و طلاّب جامع عبّاسی ، و حقوق آنها اختصاص داده شده ، و شمار مدرّسین یازده نفر تعیین شده اند ، که موظّفند به جز دو روز در هفته ، تمام روزها مرتّباً به تدریس در مسجد ، اشتغال داشته باشند . در آن وقفنامه ، عدّه ای از مدرّسین که شخصأ نامشان ذکر شده است ، بدین قرار میباشند: 1- عالم ربّانی ، و فاضل موقحّد صمدانی ، آقا میرزا اسمعیل خاتون آبادی 2 - ملاّ محمّد تقی طبسی 3- ملاّ محمّد حسین بروجردی 4- ملاّ محمّد حسین گیلانی 5- میر محمّد صالح 6- صوفی رمضان 7- ملاّ محمّد ولد آقا حسین 8- ملاّ محمّد علی سمنانی 9- ملاّ محمّد رحیم یزدی 10 - ملاّ محمّد حسین گیلانی ، و همچنین برای طلبۀ ساکن حجرات مسجد جامع عبّاسی، حقوقی قرار داده شده ، که روزانه دریافت دارند ، و تعداد طلاّب، 37 نفر تعیین

ص:13


1- فرهنگ معین ، جلد 6، صفحه 1971

شده اند ، که کلّ حجرات دائر باشد ، و هیچگاه حجره ای تعطیل نگردد (1).

چنانچه ملاحظه می نمائید ، پایه گذاری این مسجد و مرکز دینی ، با راهنمائی مرحوم شیخ بهائی قُدِسُ سِرُّة ، بر مبنای فعّالیّت علمی و حوزه ای أنجام شده ، و در طبیعت این پایگاه بزرگ دینی ، فعّالیّت علمی و عبادی ، رابطۀ تنگاتنگ یافته است .

چهره هائی از مدرّسین مسجد جامع عبّاسی

علاوه بر شخصیّتهای یاد شده ، در موقوفۀ جامع عبّاسی ، بسیاری از علماء و مدربّسین عالیقدر در این مسجد به افاضۀ علمی اشتغال یافته اند، که ذیلاً به برخی از آنها اشاره می نمائیم :

1- میر محمّد اسمعیل خاتون آبادی ، متوفای 1116 (2)، که به احترام او تکیه و بقعۀ خاتون آبادیها تأسیس شده ، و خود ، عالمی بزرگ و صاحب تفسیر قرآن در چهارده جلد میباشد ، و از مفاخر مدرّسین جامع عبّاسی است (3) .

جمعی از خاندان خاتون آبادی ، از مدرّسین جامع عبّاسی بوده اند .

2- حاج اسمعیل اصفهانی خاتون آبادی ، از علماء نیمۀ أوّل قرن دوازدهم ، که عالمی بسیار محقّق و مدقّق بوده ، و مباحث مشکل شفای بوعلی سینا را ، در جامع عبّاسی تدریس می کرده، و از نظر شخصیّت روحی و معنوی و اجتماعی

ص:14


1- رونوشت وقفنامه مفصّل مسجد جامع عبّاسی ، در کتاب تاریخچه اوقاف اصفهان ، از صفحه 50 تا 62 نقل گردیده است
2- این بزرگمرد ، غیر از آقا میرزا اسمعیل خاتون آبادی نامبرده شده در وقفنامه می باشد ، که از علمای نیمه اول قرن یازدهم بوده است
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 91

مورد توجّه بوده است (1).

3 و 4 - میر محمّد رضا بن میرزا أبو اَلقاسم مدرّس ، متوفّای 1238، و فرزند او میر محمّد صادق ، متوفّای 1271 ، که صاحب تألیف بوده ، و هر دو از مدرّسین جامع عبّاسی بوده اند (2).

5- فقیه اصولی و مرجع نامدار ، آقا شیخ محمّد تقی رازی ( صاحب حاشیه بر معالم ، به نام هدایة اَلمسترشدین ) متوفّای 1248، که از چهره های برجستۀ علمی قرن سیزدهم در اصفهان بوده، و در حوزۀ درسی عظیم و مشهور او ، در مسجد شاه ( جامع عبّاسی) چند صد نفر شرکت می جسته اند ، که عدّه ای از آنها دارای شخصیت علمی و مقام اجتهاد بوده اند .

6- فقیه مجتهد و مرجع متنفّذ، مرحوم حاج شیخ محمّد باقر نجفی ، فرزند ، آقا شیخ محمّد تقی رازی ، و متوفّای 1301 قمری ، که از شاگردان شیخ أنصاری بوده و فرزندانی عالم و مجتهد و برجسته تربیت نموده ، و حوزۀ درسی او ، محلّ پرورش علماء و مجتهدین بزرگ بوده ، و از مفاخر مسجد جامع عبّاسی ( مسجد شاه ) به شمار می رود .

7- فقیه و پیشوای عالیقدر ، مرحوم آقا شیخ محمّد تقی ، معروف به آقا نجفی اصفهانی، متوفّای 1332 قمری ، و فرزند مرحوم آقا شیخ محمّد باقر نجفی مسجد شاهی ، که حوزۀ درسی مهمّی در جامع عبّاسی داشته است (3) .

ص:15


1- أعیان الشیعه ، چاپ قدیم، جلد 11، صفحه 185
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 91-92
3- در باره شخصیت علمی و آثار آقا شیخ محمد تقی رازی ، و آقا شیخ محمد باقر نجفی ، و آقا شیخ محمد تقی نجفی، در بخش ( خاندانهای علمی اصفهان ) « خاندان مسجد شاهی» و نیز بخش ( بقعه های علمی و تخت فولاد ) بحث و بررسی داریم

علاوه بر یادشدگان ، بسیاری از علماء و مدرّسین بزرگوار ، در طول زمان ، حوزه های درسی بزرگ و کوچکی ، در این مسجد تشکیل می داده اند ، و طلاّب حوزۀ علمیّه ، با درس و بحث خود، عامل شکوه این پایگاه علمی - عبادی ، بوده اند .

مسجد شاه « مسجد امام » منظور، مسجد جامع عبّاسی میباشد ، به عنوان یاد شده ، مراجعه شود

4-مسجد شیخ لطف الله

مسجدی است در جانب شرقی میدان بزرگ نقش جهان ، و این مسجد یکی از زیباترین آثار تاریخی اصفهان است ، که هر بیننده ای را خیره میکند ، و نسبت به هنرمندانی که در أنجام آن دخالت داشته اند ، به تحسین و إعجاب وامی دارد . کاشی کاری های معرّق داخل و خارج گنبدِ شکوهمند آن ، و کتیبه های تحسین برأنگیز آن ، که مقداری به خطّ علیرضا عبّاسی ( خطّاط نامدار زمان صفویّه ) می باشد ، از نظر ظرافت و دقّت و حسن سلیقه ، کمتر نظیر دارد، و در مجموع، از شاهکارهای بزرگ ایران در نیمه أوّل قرن یازدهم هجری میباشد .

پرفسور پوپ ، که چهره ای مبرّز در آشنائی با ایران و آثار معماری و هنری آن می باشد ، راجع به عظمت معماری و نفاستِ تزئیناتِ مسجد شیخ لطف اَلله ، چنین نوشته است: مسجدی که در سمت مشرق میدان شاه ، و مقابل ساختمان عالی قاپو قرار دارد، یکی از شاهکارهای بی نظیر معماری است ، که در سراسر آسیا خود نمائی میکند . این مسجد زیبا ، که همچون جواهری درخشان در تاریخ معماری ایرانیان می درخشد « مسجد شیخ لطف اَلله » نام دارد . در

ص:16

حقیقت میدان بزرگی که قصر باشکوه عالی قاپو ، در یک طرف آن قرار دارد ، به چنین گوهر گرانبهائی در برابر خود احتیاج داشت، و شاید همین نکته ، شاه عبّاس را بر آن داشت ، تا با ساختن این بنا ، که به سختی می توان آن را محصول دست بشر دانست ، زیبائی میدان را به کمال رساند .

زیبائی کاشی کاری این مسجد ( أعمّ از کاشی های معرّق یا کاشیهای هفت رنگ ) در نوع خود بی نظیر می باشد ... ، روشنائیِ داخل این مسجد نیز قابل توجّه است ، در أطراف گنبد به فواصل منظّم ، روزنه هائی در قطر گنبد تعبیه شده ، که به وسیلۀ پنجره های گچ بری ، از داخل و خارج مسدود می شود ، این گچ بریها عبارتند از : طرحهای منظّمی که به نسبت مساوی ، فضای خالی در میان آنها وجود دارد ، مجموع نورهائی که از این پنجره ها به داخل می تابد ، زیبائی آسمانی و خیال پروری ، به تزیینات کلّیِ صحن (1) می بخشد . کوچکترین نقطۀ ضعفی ، در این بنا دیده نمی شود ، أندازه ها بسیار مناسب ، نقشه و طرح بسیار قوی و زیبا . به طور خلاصه، توافقی است بین یک دنیا شور و هیجان ، و یک سکوت و آرامش باشکوهی که نمایندۀ ذوق سرشار زیبا شناسی بوده ، و منبعی

جز ایمان مذهبی و الهام آسمانی نمی تواند داشته باشد (2) و نیز پرفسور پوپ ، در یکی از کنفرانس هایش اظهار داشت : ذوق ایرانی سبب شده ، که شکلی مافوق تمام أشکال هندسی ، اختراع شود

ص:17


1- منظور ، صحن زیر گنبد است ، وگرنه مسجد شیخ لطف اَلله ، صحن ندارد
2- گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 410 411 به نقل از بررسی هنرهای ایران تألیف پرفسور پوپ

و آن شکل گنبد مسجد شیخ لطف اَلله است ، که با هیچ یک از أشکال هندسی ، منطبق نیست ، و در همین حال ، ذوق سلیم آن را یکی از بهترین أشکال میداند ، و از دیدن آن لذّت می برد ، و در عظمت آن دچار شگفتی می گردد ، و انسان در مقابل این صنعت عظیم ،

سر تعظیم و احترام ، فرود می آورد (1)

و در کتاب تاریخچۀ أبنیۀ تاریخی اصفهان ، در ضمن تشریحی مفصّل از مسجد شیخ لطف اَلله می نویسد : شبستان مسجد از زیباترین و گرانبهاترین بناهاست ، که به محض ورود ، بیننده را مبهوت ، و خواه و ناخواه ، زبان به تحسین بانی و سازنده میگشاید، و از تلؤلؤ و روشنائی و وضع ساختمان

کاشی های معرّق آن، آفرین می گوید،

تناسب ساختمان ، قدرت فنّ معماری ، و قشنگی و متجانس بودن مصالح شخص را به عظمت خداوندی و نیروی ایمان متوجّه ساخته و مات و مبهوت می شود ... محراب این مسجد که از أوّل ورود ، جلب توجّه می نماید یکپارچه جواهری است که آن را زیباترین محرابها می توان شمرد (2)

بلندی گنبد تا زیر سقف ، 32 متر است ، و روشنائی داخل شبستان ، از پنجره های 16 گانه معرّق و مشبّک میباشد ، و نور از هر طرف که می تابد ، جلوه خاصّی به کاشی های صحن میدهد . در زیر این صحن عالی مربع شکل ( 24 × 24 متر ) شبستان زیر زمینی ، روی 4 ستون منشوری شکل قطور قرار

ص:18


1- آثار ملی اصفهان ، صفحه 694
2- آثار ملی اصفهان صفحه 699- 700 به نقل از تاریخچه أبنیه تاریخی اصفهان

دارد، که از پنجره های أطراف ، روشنائی به داخل می رسد ، و در زمستان برای أدای فریضه به کار می رود .

گنبد مسجد، یک پوش ، و محیطش 70 متر و ارتفاعش از سطح زمین 42 متر است ، و نقش و نگار کاشی های خارج گنبد ، بی ا ندازه زیبا و مطبوع و دلپذیر است . میلۀ طلائین روی گنبد به ارتفاع 3 متر ، و دارای سه گو (گوی) می باشد ، که بزرگترین آنها ، محیطش دو متر می باشد (1). سردَرِ مسجد باشکوه می باشد ، و کاشی کاری بسیار ریز و ظریف دارد .

ساختمان مسجد شیخ لطف اَلله ، در أوائل قرن یازدهم هجری شروع گردیده ، و سردَرِ باشکوه و زیبای آن ( طبق کتیبۀ کاشی کاری ) در سال 1012 هجری به پایان رسیده ، و پایان ساختمان و کاشی کاریها و تزئینات مسجد ، در سال 1028 هجری بوده ، چنانچه در دو لوحه در محراب کاشیکاری معرّقِ بی نظیرِ مسجد نوشته شده است: « عمل فقیر حقیر ، محتاج به رحمت خدا ، محمّد رضا بن استاد حسین بناء اصفهانی 1028 (2) .

کتیبه های مسجد در بخشهای مختلف ، در برگیرندۀ آیات قرآنی و أحادیث أئمّۀ معصومین عَلَیهِم اَلسَّلامُ و أسماء مبارکه ، و أشعاری است که گویای أندیشه و أفکار دست أندرکاران بنای این مسجد عظیم می باشد ، مثلاً ، کتیبه های دو ضلع شرقی و غربیِ داخل گنبد مسجد شیخ لطف اَلله ، شامل أشعاری است به زبان عربی ، مشتمل بر أسامی چهارده معصوم عَلَیهِم اَلسَّلامُ ، و گویندۀ این أشعار ، نابغه دوران ، و افتخار عالَم تشیّع ، و آبروی ایران و اصفهان ، شیخ محمّد بن حسین

ص:19


1- آثار ملی اصفهان ، صفحه 0701
2- گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 0402

بن عبد اَلصّمد عاملی ، معروف به « شیخ بهائی » می باشد (1)،

و أشعار یاد شده چنین است :

إلهې بِحَقِّ نَبِیِّ اَلأنامِ

شَفیعِ اَلذُّنُوبِ بِیَوْمِ اَلْقِیام

إلهې ، إلهی بِنَفْسِ اَلرَّسُول(2)

قَسیمِ اَلجِنانِ وَزَوْجِ اَلْبَتُول

إلهی بِحَقِّ اَلزَّکِیِّ اَلْحَسَن

بِحَقِّ اَلْحُسَیْنَ أسیْرِ ألْمِحَن

إلهی ، إلهی بِزَیْنِ اَلْعِباد

وَ بِالْباقِرِ ألطُّهْرِ کَرِّ اَلرَّشاد

إلهی وَ بِالصّادِقِ اَلْمُقْتَدی

وَ بِالْکاظِمِ اَلْغَیْظِ ، بَحْرِ اَلنَّذا

إلهی بِحَقِّ اَلإمامِ اَلْمُبین

عَلِیِّ اَلرِّضا، قِبْلَةِ اَلطّالِبین

إلهې ، إلهی بِحَقِّ اَلتَّقې

إلهی ، إلهی بِجاهِ اَلتَّقی

إلهی و بِالْعَسْگَرِیِّ اَلْحَسَن

إلهی وَ بِالْقائِمِ اَلْمُؤْتَمَن

تَلَطُّفْ بِعَفْوِکَ یا ذَا اَلْجَلال

عَلی هائِمٍ فی مَهاوِی اَلضَّلال بَهائِیِّکَ اَلْمُذْنِبِ اَلْمُسْتَهام

غَریقِ بِحارِ اَلْخَطایَا اَلْعِظام

وَ أعْتِقْهُ یارَبِّ یَوْمَ اَلْوُرُود

عَلَیْکَ مِنَ اَلنّارِ دَأْبَ اَلَودُود

وَ یَسِّرْلَهُ أمْرٍ عَسیر

فَأنْتَ عَلی کُلِّ شَیْئٍی قَډیر

و دنبال أشعار یاد شده ، حدیث لوح فاطمه عَلَیْها اَلسَّلام نوشته شده است ، بدین شکل

عَنْ جابِرٍ ، قالَ دَخَلْتُ عَلی فاطِمَةَ عَلَیْها اَلسَّلام وَ بَیْنَ یَدَیْها لوحٌ، فیها أسْماءُ اَلأوْصِیاءِ مِنْ وُلْدِها ، فَعَدَّدْتُ إثْنی عَشَرَ، أحَدَهُمُ اَلْقائِمُ، ثَلثَةَ مِنْهُم مُحَمَّدٌ، و أرْبَعَةٌ مِنْهُمْ عَلِیٌّ عَلَیهِم اَلسَّلامُ .

ص:20


1- شیخ بهائی ، أصلا از جبل عامل ( جنوب لبنان ) می باشد ، ولی درخشیدن و تجلّی آثار و برکات علمی و معنوی او ، در ایران و اصفهان بوده ، و أفکار بی نظیر و أنفاس قدسی او ، در جهت دادن به شاه عباس کبیر ، و تحقق اقدامات سازنده و مثبت ، برای مکتب مقدس أهل البیت عَلَیهِم اَلسَّلامُ ، و عمران و آبادی اصفهان ، و تأسیس مراکز بزرگ دینی و علمی ، نقش اساسی داشته است
2- مراد از نفس رسول الله صلی الله علیه وآله ، وجود مقدس أمیر المؤمنین علی عَلَیْهِ اَلسَّلام می باشد

و در دو کتیبۀ شمالی و جنوبی داخل مسجد شیخ لطف اَلله ، این اشعار ثبت

شده است :

إلهی بِحَقِّ اَلْهاشِمِیِّ مُحَمَّدٍ

حَبیبِکَ طه ، شافِعِ اَلْعَرَصاتِ

بِحَقِّ عَلِیٍّ نَفْسِه وَ وَصِیِّه

أبی وُلْدِهِ وَ اَلصِّهْرِ ذِی اَلْحَسَراتِ

وَفْاطِمَةَ اَلزَّهْراءِ قُرَّۃِ عَیْنِه

مُجَسَّمَةِ اَلأحْزانِ و اَلْعَبَراتِ

وَمَسْمُومِ أوْلادِ اَلزِّنا،اَلْحَسَنِ اَلُّذی

رَمَی اَلْکَبدَ اَلْحَری جَفاً قَطَعاتِ

وَمَقْتُولِ أوْلادِ اَلْبَغایا بِکَرْبَلاَ

اَلْحُسَیْنَ شَهیدِ اَللهِ فِی اَلْفَلَواتِ

وَ زَیْنِ عِبادِ اَللهِ ، ذِی اَلْحُزْنِ وَ اَلْبُکاءِ

عَلِیٍّ أبِی اَلأوْصابِ (1) وَ اَلزَّفَراتِ

وَباقِرِعِلْمِ اَلأوَّلینَ مُحَمَّدٍ

شَبیهِ رَسُولِ اَللهِ ذِی اَلدَّرَجاتِ

وَمَظْهَرِ دینِ اَلصِّدْقِ وَاَلْحَقِّ جَعْفَرٍ

وَمَظْهَرِهِ فِی اَلْجَهْرِ وَ اَلْخَلَواتِ

وَمُوسی شَهیدِ اَلأشْقِیاءِ وَنَجْلِهِ

عَلِیِّ اَلرِّضَا اَلمَسْمُومِ فِی اَلْعِنَباتِ

ص:21


1- وصب : بیماری ، لاغری أندام

وَمَعْدِنِ تَقْوَی اَللهِ اَلْجَوادِ وَ إبْنِهِ

مُحَمَّدٍ اَلْمَحْبُورٍ (1) بِالنِّعَماتِ

وَ هادِی اَلوَرئ نَجْلِ اَلتَّقِیِّ مَعْدِنِ اَلنُّقی

عَلِیِّ خَفیرِ (2) اَلْخَلْقِ فِی اَلْقَفَراتِ

وَ بِالْحَسَنِ اَلأصلِ اَلأصیلِ بِعَسْکَرٍ

أبِی اَلْعِزِّ وَ اَلْخَیَراتِ وَ اَلْبَرَکاتِ

بِصاحِبِ هَذَا اَلْعَصْرِ أغنی مُحَمَّدٍ

أیِ اَلْخاتَمِ اَلثّانی لِخَیْرٍ وُصاتٍ

أنِلْنې ، أنِلْنې بُغْیَتی بِوَلائِهِمْ

وَصَلِّ عَلَیْهِمْ أفْضَلَ اَلصَّلَواتِ

وَشَفِّعْهُمُ فی عَبْدِ عَبْدِ عَبیدِهِمْ

عُبَیْدِکَ ( لُطْفِ اَللهِ ) فِی اَلْعَرَصاتِ

وَبِالْباقِرِاَلْبَنّاءِ کاتِبِ هذِة

اَلْحُرُوف وَقاهُ اَلْبارِی ءُ (3) اَلْعَثَراتِ أشعار فوق که از شیخ لطف اَلله است ، همانند أشعار شیخ بهائی ، توسّل و التجائی است خاضعانه ، به ذیلِ عنایت چهارده معصوم عَلَیهِم اَلسَّلامُ ، و همین روحیّۀ بلند معنوی و استمداد از ألطاف غیبیّۀ الهیّه ، و استعانت از روح مقدّس معصومین عَلَیهِم اَلسَّلامُ است ، که مسجد شیخ لطف اَلله را به شکلی در آورده است که

ص:22


1- محبور : خوشحال شده
2- خفیر : نگهبان ، پناه دهنده
3- گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 413 - 0415 در بعضی از کلمات اشعار یاد شده ، جای تأمُل وجود دارد، و نیازمند به تحقیق می باشد

پرفسور پوپ دربارۀ آن می گوید:

توافقی است بین یک دنیا شور و هیجان،و یک سکوت و آرامش باشکوهی که نمایندۀ ذوق سرشار زیبا شناسی بوده ، و منبعی جز ایمان مذهبی و الهام آسمانی ،

نمی تواند داشته باشد و نیز پرفسور پوپ در اظهار نظر دیگری می نویسد : به سختی می توان آن را ( مسجد شیخ لطف اَلله ) محصول دست بشر دانست . و صاحب نظر دیگری می نویسد:

تناسب ساختمان ، قدرت فنّ معماری و قشنگی و متجانس بودن مصالح ، شخص را به عظمت خداوندی و نیروی ایمان متوجّه ساخته و مات و مبهوت می شود

وجه نامگذاری مسجد

علّت نامگذاری این مسجد باشکوه و عظمت ، این است که فقیه و محقق عظیم اَلشّأن ، شیخ لطف اَلله میسی عاملی ، متوفّای 1032 هجری ، که چهره ای درخشان در حوزۀ اصفهان بوده ، و از خاندان علمی مهمّی در جنوب لبنان ( جبل عامل ) برخاسته ، در این مسجد إمامت جماعت مینموده ، و در مدرسۀ عظیم مجاور آن ، یعنی مدرسۀ خواجه ملک ، تدریس و زعامت داشته است ، و بانی مسجد ( شاه عبّاس کبیر ) از ابتداء تأسیس ، تصمیم داشته است که آن بزرگمرد، پیشوائی و إمامت مسجد را بر عهده داشته باشد .

ارتباط مسجد شیخ لطف الله و مدرسۀ خواجه ملک

هم چنانکه در بخش ( مدارس علمیّه قبل از صفویّه « مدرسۀ خواجه ملک »)

ص:23

توضیح داده ایم ، وسعت و گستردگیِ صحن مدرسۀ خواجه ملک ، تا آنجا بوده ، که به خاطر آن ، در هنگامی که مسجد شیخ لطف اَلله را تأسیس می نمایند ، صحنی برایش در نظر نمی گیرند، و صحن مدرسۀ خواجه ملک را ، جانشین صحن جداگانه برای مسجد قرار می دهند ، و بدین وسیله ، رابطۀ تنگاتنگی بین مسجد شیخ لطف الله و مدرسۀ خواجه ملک برقرار بوده، و در جنبه های عبادی و علمی ، مکمّل یکدیگر بوده اند .

5- مسجد لُنْبان

لنبان ، از محلاّت بسیار قدیمی اصفهان است ، و نام او در کتاب محاسن اصفهان ( از مافرّوخی اصفهانی ، از علماء قرن پنجم هجری ) به دفعات ذکر شده است . مسجد این محلّه، متعلّق به دوره های اَوّلیّۀ إسلامی می باشد ، و مترجم محاسن اصفهان ( حسین بن محمّد بن أبی اَلرّضا علوی آوی (1) ) از مسجد و عمارتی توصیف می نماید که یکی از أرکان اصفهان ، به نام محمّد دیلم دستجردی اصفهانی، در قرن هشتم هجری ساخته ، و مترجم کتاب یاد شده ، در بنیان گذاری آن ساختمان ، حضور داشته است (2) • مسجد یاد شده ، در زمان صفویّه ، تعمیر اساسی گردیده ، و کتیبه ای به قلم محمّد رضا إمامی اصفهانی ، در سال 1080 ، به صورت کاشی کاری ، در آن نصب گردیده است (3) .

ص:24


1- نام مترجم محاسن اصفهان را در کتاب گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، و مقدّمۀ طبقات اَلمحدّثین بإصبهان ، جلد 1، صفحه 49 ، به شکل بالا ذکر نموده اند ، ولی محقّق بزرگوار، آقای سیّد جلال اَلدّین حسینی طهرانی ، در مقدّمۀ محاسن اصفهان ، نام مترجم را ، محمّد بن عبد اَلرّضا حسینی علوی ، ذکر نموده است
2- گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحۀ 626
3- آثار ملّی اصفهان ، صفحه 723

این مسجد ، مورد توجّه مردم با ایمان می باشد، و از نظر معنوی ، اعتقادی راسخ نسبت به آن دارند، و حوائج خود را در عریضه ای مینویسند و به نهر آبی که از این مسجد میگذرد ، می أندازند، و چنین شهرت دارد که ، حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام ، در این مسجد نماز گذارده اند (1) و علاّمه ، ملاّ محمّد تقی مجلسی ، شرح تشریف فرمائی آن حضرت را به اصفهان ، در شرح فارسی مَن لا یحضره اَلفقیه ، باب اَلخمس ، صفحه 44، نقل فرموده ، و در روضة اَلمتّقین نیز ، به نحو مختصر بیان نموده ، و نماز خواندن امام مجتبی عَلَیْهِ السَّلام را در این مسجد ، ذکر نموده است (2) . منبر مسجد لنبان ، معروف به منبر صاحب اَلزّمان (عج) است ، و در تاریخ 1114 ساخته شده ، و از نفیس ترین منبرهای عهد صفویّه به شمار می رود، و در لوحه هائی در دو طرف آن ، صلوات بر چهارده معصوم عَلَیهِم اَلسَّلامُ ، کنده شده است (3) .

فعّالیّت علمی در مسجد لنبان

مسجد لنبان ، از دیر زمانی محلّ فعّالیّت درسی بوده ، و علماء بزرگی همانند : مولی حسین لنبانی گیلانی ، متوفّای 1129، که فقیهی زاهد و صاحب تألیفات بوده ، در این مسجد إمامت و تدریس داشته است (4)، و هم چنین عدّه ای از خاندان علمیِ سادات بهشتی ، همانند : میرزا محمّد صادق بن میر

ص:25


1- گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، و آثار ملّی اصفهان
2- به بخش ( فرازهای درخشان از نشانه ها و ریشه های تشیع در اصفهان « ورود امام حسن عَلَیْهِ اَلسَّلام به اصفهان » ) در همین کتاب مراجعه فرمائید
3- گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 627
4- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 288

عبد اَلباقی بن میر محمّد رضا حسینی بهشتی ، متوفّای 1308 قمری ، که از علماء زاهد و دارای شخصیّت اجتماعی بوده ، در این مسجد مبارک ، ارشاد دینی و تدریس و إمامت داشته اند (1).

6- مسجد علی

یکی از بناهای تاریخی اصفهان ، که در مجاورت میدان قدیم و بازار بزرگ اصفهان می باشد ، و در جوار صحن و بارگاه إمامزاده هارون ولایت علیه السلام قرار گرفته ، مسجد علی است ، که گاهی با نام مسجد سنجریّه نام برده شده است (2) .

مسجد علی ، یکی از بناهای دورۀ سلجوقی است ، که قبل از عهد صفویّه منهدم شده ، و لذا در دورۀ شاه اسماعیل أوّل صفوی ، به وسیلۀ میرزا کمال اَلدّین شاه حسین اصفهانی ، که نام او در کتیبه أصلی سردَرِ مسجد آمده ، و از رجال دولت شاه اسماعیل بوده ، تجدید ساختمان شده، و به تزئینات کاشی کاری و مُقَرنَسْهای گچی ، آراسته شده است .

معماری مسجد ، و ساختن ایوانهای متعدّد أطراف آن ، در مساجد تاریخی اصفهان ، بی نظیر است ، و تزئینات اختصاصی آن ، قطار بندی های گچیِ جالب و تماشائی است . ایوان جنوبیِ آن ، از سایر ایوانها بزرگتر و شبستان گنبد دار مسجد ، با تزئینات بسیار جالب گچی ، در ضلع جنوبی این ایوان ، واقع شده است . سردَرِ مسجد ، باشکوه ، و مزین به خطوط بنّائی و کاشیکاری معرّق ، و مورّخ به تاریخ تجدید بنای مسجد ، در سال 929 هجری ، و با خطّ شمس اَلدّین تبریزی است .

ص:26


1- اظهارات آقای سیّد مصلح اَلدّین مهدوی ، نویسنده کتب متعدّده در تراجم و رجال اصفهان
2- سفرنامه شاردن ، صفحه 108

در وجه تسمیهٴمسجد ، وجوهی گفته اند ، که بعضاً ، توجیه کنندۀ این نامگذاری از زمان تأسیس و زمان سلجوقیان است ، و بعضاً نشان دهندۀ این که این نام گذاری ، در زمان تجدید بنای مسجد در زمان صفویّه ، و به احترام نام أمیراَلمؤمنین علی علیه السلام ، انجام شده است (1).

منارۀ مسجد علی

در گوشۀ شمال غربی مسجد علی ، منارۀ بسیار زیبا و بلندی از دوره سلجوقیان ( أواخر قرن پنجم یا أوائل قرن ششم ) جلب توجّه می کند ، که ارتفاع آن در زمان ساختمان ، بیش از ارتفاع فعلی بوده ، ولی در حال حاضر در حدود ( پنجاه و یک و نیم ) 51/5 متر بیشتر ارتفاع ندارد (2) . این مناره ، از بالا به پائین ، شامل پنج کتیبه است ، که بعضی با خطّ کوفی ، با کاشی فیروزه ای ، و بعضی دیگر با خطّ بنّائی گچی ، و بعضی دیگر با خطّ بنّائی آجری است . محیط قاعدۀ مناره در سطح زمین 16 متر ، و محیط مناره ، محاذی پشت بام مسجد علی ، 15 متر، و محیط نعلبکی مناره، 80/12، و محیط قاعدۀ منارچه ای که بر فراز مناره بنا شده است ، 7/75 متر می باشد ، و ارتفاع هرپلّه نعلبکی مناره ، 35 سانتیمتر و ارتفاع هر پلّه منارچه 30 سانتیمتر ، و تعداد پلّه های مناره ، از سطح زمین تا بالای منارچه، 164 پلّه است (3) . در سال 1342 شمسی ، تعمیر ۀساسی در مورد این مناره بلند ، أنجام گرفته است .

ص:27


1- به گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 369 و 370 (پاورقی ) رجوع شود
2- گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 198 و آثار ملّی اصفهان ، صفحۀ 430
3- گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحۀ 199

فعّالیّت علمی در مسجد علی

در مسجد علی ، بعضی از علماء خاندان علمی اژه ای ، تدریس می نموده اند ، که به عنوان نمونه ، از فقیه و متکلّم متبحّر، مرحوم ملاّ علی أکبر اژه ای ، متوفّای 1232 قمری (1)، صاحب کتاب بزرگ و مفصّل زبدة اَلمعارف و پانزده أثر تألیفی دیگر ، می توان نام برد ، که در این مسجد تاریخی ، علاوه بر إمامت جماعت ، حوزۀ درسی داشته ، و به تربیت طلاّب علوم دینیّه ، می پرداخته است .

7- مسجد حکیم

در محلّ آثار برجای مانده از مسجد جامع جورجیر ( که به وسیلۀ صاحب « اسمعیل بن عبّاد » ساخته شده ) (2) در فاصله سالهای 1067 تا 1073 هجری، به وسیله حکیم محمّد داود ، طبیب شاه عبّاس دوّم ، مسجد بسیار شکوهمندی ساخته شده ، که یکی از مساجد جامع و بزرگ اصفهان به شمار می رود، و به نام مسجد حکیم ، شهرت یافته است .

مسجد حکیم ، یکی از بناهای معظم و نفیس دورۀ صفویّه ، در اصفهان به شمار می آید ، که در برگیرندۀ آثار بسیار أرزشمند معماری ، آجرکاری ، کاشی کاری ، گچ بری ، خطّاطی و ... می باشد ، و چهار دَرْ دارد، که یکی از آنها در شمال غربی است و در میان أهالی محل به ( دَرِ جوجه ) یا ( جوجی) معروف است ، که تحریف شدۀ کلمۀ ( جورجیر ) می باشد ، و از نظر تاریخی ، أرزش فوق اَلعاده دارد، زیرا آن سردَرْ ، أثر موجود و مهم، از دوره ای است ، که

ص:28


1- رجال اصفهان ، صفحه 52، و دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 439، ولی در کتاب سیری در تخت فولاد ، صفحه 64، تاریخ وفات این بزرگمرد، اشتباهاً، 1332 ، ذکر شده است
2- قبلاً دربارۀ مسجد جامع جورجیر بحث و بررسی داشته ایم

اصفهان پایتخت آل بویه بوده است (1).

مسجد حکیم ، محلّ تدریس علماء بزرگ و مذاکرۀ علمی و مباحثۀ طلاّب بوده ، و از رونق حوزهای برخوردار بوده است . در این مسجد ، شخصیّتهای بزرگی تدریس نموده اند ، همانند : 1- فقیه و مرجع نامدار حاجی محمّد ابراهیم کلباسی ( کرباسی ) متوفّای 1261 قمری، 2 - فرزند بزرگوارشان ، فقیه عالی مقام و صاحب تألیفات فراوان ، آقا محمّد مهدی کلباسی، متوفّای 1278 قمری 3 و 4 - دو فرزند دیگر حاجی کلباسی ، مرحوم حاج آقا محمّد و آقا شیخ جعفر کلباسی ، که از علماء بزرگوار بوده اند . 5 و 6 - دو فرزند مرحوم آقا محمّد مهدی کلباسی ، به نام حاج میرزا عبد اَلجواد کلباسی و حاج میرزا محمود کلباسی ، که دارای مقام علمی بوده اند. و همچنین غیر از اینها ، از علماء و مدرّسین ، در این مسجد دارای حوزۀ درسی بوده اند ، و محفل علمی طلاّب حوزه را ، گرم نگاه می داشته اند .

مسجد حکیم ، دارای حجرات فراوانی می باشد ، که مدرسۀ مسجد حکیم را شکل می بخشد ، و در بخش مدرسۀ مسجد حکیم، مورد بحث قرار داده ایم .

8- مسجد سیّد

یکی از بزرگترین و باشکوهترین مساجد شهر تاریخی و مذهبی اصفهان ، مسجدی است که به وسیلۀ فقیه و مرجع نامدار شیعه ، مرحوم آقا سیّد محمّد باقر شفتی ، متوفّای 1260 هجری قمری ، در محلّه بید آباد ساخته شده ، و هم اکنون یکی از خیابانهای مهم اصفهان ، به نام خیابان مسجد سیّد ، از مقابل سردَرِ بزرگ آن ، میگذرد . این مسجد ، یکی از بزرگترین بناهای قرن سیزدهم ، و از

ص:29


1- گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحۀ 41

نشانه های بارز طبع و همّت بلند ، و قدرت و نفوذ و دقّت و هوشمندی بانیِ آن میباشد ، که یک فقیه و مرجع بزرگ دینی شیعه است، و این بنای باعظمت ، بدون امکانات و قدرت و ثروت یک سلطان ، یا یک صاحب منصب بزرگ و رسمی ساخته شده ، و تنها با نفوذ دینی و اجتماعی یک پیشوای روحانی و معنوی ، در عالَمِ بناهای تاریخی و میراثهای فرهنگی ، تجلّی یافته است .

صاحب روضات الجنّات ، که خود شخصیّتی بلند نظر است، دربارۀ این مسجد می نویسد: ... تنها مسجد أعظم او( سیّد حجّة اَلإسلام شفتی ) که در اصفهان بنیان شده ، شاهد عُلوّ مقام ، و دلیل بر رفعت بنیان او است ، بلکه مسجد مزبور ، آیتی از آیات مُلْک ، و نشانی از نشانه های سلطنت ( معنوی ) اوست (1) . و مرحوم تنکابنی در قصص اَلعلماء ، دربارۀ این مسجد میگوید :

(مرحوم سیّد شفتی حجّة اَلإسلام ) در محلّۀ بید آباد ، مسجدی بنا کرد که گویا در عالَم ، چنین مسجدی بنا نکرده اند . و مرحوم جابری أنصاری می نویسد : بنای جامع بید آباد ، بر عُلوّ همّتش فریاد میزند ، زیرا مساجد بزرگ را شاهان متعدّد ساخته اند ، و این مسجد را آن پادشاه علماء ، به تنهائی کفالت فرمود (2)

و آقا محمّد مهدی أرباب ، در کتاب محقّقانه « نصف جهان فی تعریف اَلإصفهان » صفحه 64، می نویسد : مسجد جامع چهارم ، مسجدی است که مرحوم حاجی سیّد محمّد باقر مجتهد رشتی ... ، در محلّۀ بیدآباد ساخته است .

صحن وسیع و مهتابی ها و حوض بزرگ در آن ساخته ، و گنبدی به قاعده در سمت قبله ، و دو طرف آن چهل ستون کرده اند ، و دو شبستان مواجه مشرق

ص:30


1- روضات اَلجنّات صفحۀ 124
2- بیان آلمفاخر ، جلد 2، صفحۀ 85

و مغرب برای آن ساخته ، و بر بالای آنها مهتابی و حجرات برای طلبۀ علم ، مهیّا داشته اند ... ، بالجمله ، مسجد مذکور کمال تعریف را دارد ، و حکایت همّت این سیّد بزرگ را مینماید ، و هیچ دخلی به مسجد حکیم (1) ندارد، و به درجات ، از آن بهتر و خوش نما تر، و جامعی نیکو است . مسجد سیّد ، مجموعاً 8075 متر (85 × 95) و به تعبیر دیگر ، هشت جریب و کسری می باشد (2) .

در طرف جنوب ، گنبد أصلی و ایرانی بزرگ و شبستانهای طرفین قرار گرفته و در طرف مشرق ، شبستانی بزرگ ، و بر روی آن دو مهتابی و حجرات و مَدْرس ( به عنوان مدرسۀ مسجد سیّد ) ، و در طرف مغرب ، شبستانی کوچکتر و بر روی آن دو مهتابی و حجرات برای سکونت طلاّب ، و در طرف شمال ، یک ایوان بزرگ و دو ایوان کوچک در طرفین ، و نیز بقعه و گنبد مقبرۀ مرحوم سیّد . قرار گرفته است .

مسجد سیّد ، با صحنی بزرگ و ترکیب خاصّ ایوانها و مهتابی ها و حجرات ، و نیز کاشیکاری بسیار زیبا ، از شکوه و جاذبۀ بسیار زیادی برخوردار است ، و به راستی از مفاخر اصفهان و روحانیّت شیعه ، و از میراثهای بزرگ فرهنگیِ قرن سیزدهم ایران است . این مسجد ، سردری بسیار عالی و رفیع دارد، که در طرف شمال مسجد و روبروی خیابان مسجد سیّد است ، و سردری مجلّل و باشکوه ، در جنوب شرقیِ مسجد دارد، که به طرف کوچۀ مشایخ بید آباد ، و جنب حمّام دوقلی می باشد ، و دری دیگر در جنوب غربی ، و همچنین دری

ص:31


1- مسجد حکیم ، سوّمین جامع اصفهان است ، و یکی از مهمترین مساجد تاریخی و بزرگ اصفهان به شمار می رود
2- تاریخ اصفهان و ری ، صفحه 286، و بیان آلمفاخر ، جلد 2، صفحه86

به سوی مقبرۀ سیّد شفتی ( در طرف شمال مسجد ) باز می شود .

شروع ساختمان مسجد ، در سال 1240 قمری بوده (1)، و در زمان مرحوم سیّد شفتی ( مؤسّس مسجد ) سالها ، در آن اقامۀ جماعت و تدریس و سکونت طلاّب أنجام می گرفته ، ولیکن تزئینات و کاشیکاریهای گسترده و متنوّع قسمتهائی از مسجد و مقبره ، پس از وفات مرحوم سیّد ، و به وسیلۀ ذریّه ایشان در طول زمان ، انجام یافته است .

شخصیّتهائی ، همانند : فقیه و مرجع بزرگ ، حاج سیّد اسد اَلله شفتی بیدآبادی ، متوفّای 1290 ( فرزند مرحوم سیّد شفتی ) و مرحوم حاج سیّد جعفر شفتی ، متوفّای 1320، که کوچکترین فرزند مرحوم سیّد شفتی بوده، و از علماء متنفّذ به شمار می رفته ( و قسمت عمدۀ کاشیکاری مسجد ، به وسیلۀ این بزرگمرد بوده است ) و هم چنین ، مرحوم حاج سیّد محمّد باقر ثانی، فرزند مرحوم حاج سیّد أسد اّلله شفتی بید آبادی ، و متوفّای 1333 قمری ، که از علماء جامع ، ونافذ اَلقول و أدیب بوده ( و به وسیلۀ ایشان ، تعمیرات و تزئیناتی در داخل مسجد و نیز ، نصب ضریح جهت قبر مرحوم سیّد شفتی ( ره ) و هم چنین نصب ساعتی بسیار جالب و عظیم، در بالای ایوان بزرگ و جنوبی مسجد أنجام گرفته ) تداوم بخش راه مرحوم سیّد بوده اند .

در قسمتهای گوناگون مسجد ، و در ضمن نوشته های موجود در کاشی کاریهای مسجد و مقبرۀ مرحوم سیّد ، تاریخهای : 1255 و 1256 و 1259 و 1272 و 1288 و 1297 و 1298 و 1299 و 1308 و 1309 و 1311 و 1318 و 1322 و 1360 و 1368 و 1370 دیده می شود، که نشان دهندۀ أنجام

ص:32


1- تاریخ اصفهان و ری ، صفحۀ 288

کاشی کاری و تزیینات مسجد ، در دوره های مختلف است ، گرچه قسمت عمدۀ کاشی کاریها ، مربوط به دورۀ مرحوم حاج سیّد جعفر شفتی (ره) میباشد (1).

مسجد و مدرسۀ سیّد، مرکز علم و تدریس

این مسجد عظیم ، به ضمیمه مَدْرس موجود در طرف شرق مسجد ، و حجرات وابستۀ به آن ، در طرف شرق و غرب مسجد (2) ، از زمان تأسیس تاکنون ( در بسیاری از دوره ها ) محلّ فعّالیّت در سی و سکونت طلاّب بوده ، و شخصیّتهائی در آن تدریس نموده اند ، همانند : 1- مؤسس مسجد و مدرسه ، فقیه و مرجع بزرگ شیعه ، آقا سیّد محمّد باقر شفتی قُدِسُ سره 2 - فرزند عالیقدر ایشان ، فقیه و مجتهد زاهد ، مرحوم حاج سیّد أسد اَلله بید آبادی قُدِسُ سره ، که أعلم أولاد مرحوم سیّد (ره) بوده است ، 3 - فرزند دیگر مرحوم سیّد ، مرحوم آقا سیّد مؤمن شفتی ، که در علم و تقوی مشهور و ملجأ خلق بوده ، و پس از مرحوم حاج سیّد أسد الله ، أعلم فرزندان مرحوم سیّد ، بوده است ، 4- آخوند ملاّ حسین نائینی ، که از أساتید مرحوم حاج میرزا رضا کلباسی (ره) بوده است ، 5- مرحوم آقا شیخ عبد اَلصّمد بن حسین محلاّتی اصفهانی ، که از شاگردان مرحوم حاج سیّد أسد اَلله شفتی بوده است ، 6- مرحوم شیخ عبداَلوهّاب زاهدی ، که عالمی فاضل بوده است (3) ، 7- مرحوم ملاّ تقی دِهَقی ، که از مقدّمات تا دورۀ سطح نیمۀ استدلالی تدریس می کرده ، و شاگردان خود را وادار به حفظ کردن شرح لمعه می نموده

ص:33


1- گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحۀ 764 تا 788
2- شمار حجرات مدرسه ، در دار اَلعلم شرق (مخطوط) صفحۀ 133 ، 28 عدد ذکر شده است
3- کتاب بیان اَلمفاخر ، جلد 2 صفحۀ 95 – 97

است (1) ،

8- ملاّ طاهر شهرکی که عالمی فاضل و مجتهد بوده است (2) .

در مسجد سیّد ، مکتبهائی نیز تشکیل میشده ، که زیر نظر معلمهائی با علم و فضیلت و دلسوز اداره می شده ، و نوجوانهای مسلمان ، در آنها ، مراحل مقدماتی تحصیل را می پیموده اند (3) .

9- مسجد حاج محمّد جعفر آباده ای

مسجد بسیار شکوهمند و جالب و مستحکمی است ، واقع در بازارچه حاج محمّد جعفر ، در خیابان عبد اَلرّزاق ، که قسمتی از آن ، به وسیلۀ مجتهد و مرجع بزرگ اصفهان ، حاج محمّد جعفر آباده ای ، متوفّای 1280 قمری ، تأسیس گشته ، و بقیّه آن از سابق بوده است (4) .

این مسجد ، به نوشتۀ تاریخ اصفهان و ری ، قریب سه جریب است و سردَرِ جالب و ایوان شمالی و جنوبی دارد ، و شبستان أصلی و مهم آن ، که به وسیله حاجی آباده تأسیس شده ، در طرف جنوب مسجد می باشد، و در طرف غربی ، شبستانی داشت که در جریان بمبارانهای وحشیانۀ بعثی های عراقی ، در جنگ عراق و ایران ، در شب پنجشنبۀ شانزدهم بهمن 1365 شمسی ، به کلّی ویران گشت ، و سپس با سبک باستانی ، تجدید بنا گردید .

مسجد حاج محمّد جعفر ، و خصوصاً شبستان جنوبی او، از نظر استحکام و زیبائی و کاشیکاریهای متنوّع و جالب ، جزء مساجد مهم به شمار می رود ،

ص:34


1- اظهارات آقای سیّد مصلح اَلدّین مهدوی
2- اظهارات آقای سیّد مصلح اَلدّین مهدوی
3- بیان اَلمفاخر ، جلد 2، صفحۀ 97 - 99
4- آثار ملّی اصفهان ، صفحه 596

و به ثبت تاریخی رسیده است . تاریخهائی که در جاهای مختلف مسجد دیده می شود ، ( 1280 - 1296 - 1367 - 1370 ) نشانۀ مراحل گوناگون ساختمانِ مسجد و تزیینات و کاشیکاری آن ، می باشد .

در این مسجد ، عدّه ای از علماء بزرگوار تدریس فرموده اند ، همانند :

١- مؤسّس مسجد ، فقیه و مرجع صاحب تألیف و محقّق ، حاج محمّد جعفرآباده ای قُدِسُ سره ، 2 و 3- دو عالم بزرگوار، فرزندان مرحوم آباده ای ، به نامهای آقا عبد اّلجواد ( که پس از پدر ، امام جماعت مسجد حاج محمّد جعفر بوده ) و آقا عطاء اَلله ( که فردی وارسته و زاهد بوده ، و پس از مدّتی ، به نجف أشرف مهاجرت نموده ، و مجاورت اختیار مینماید ) ، 4 - مجتهد محقّق و بزرگوار ، حاج میرزا عبد اَلغفّار تویسرکانی قُدِسُ سره ، متوفّای 1319 قمری (1) ، 5- و أخیراً در دورۀ معاصر ، یکی از علماء بزرگوار یعنی : مرحوم آیة اَلله ، حاج سیّد احمد فقیه إمامی قُدِسُ سره ، چندین سال ، علاوه بر إمامت جماعت ، و هدایت و ارشاد دینی ، برای طلاّب حوزۀ علمیّه ، در این مسجد ، تدریس می فرمودند .

10- مسجد خیّاطها

مسجدی است در بازار بزرگ ، که با نامهای : پادرخت سوخته ، پادرخت ، پادرخت سوختۀ زنجانی ، نیز نامیده می شود . کتیبۀ سردَرِ آن ، به نام أبو اَلفتح ، سلطان أحمد میرزا ، پسر شاه طهماسب أوّل ، و در قدیمی آن ، مورّخ به سال 975 هجری میباشد (2) . در این مسجد ، حوزه های درسی مهمّی تشکیل می شده ، و بزرگانی از مفاخر حوزۀ علمیّۀ اصفهان ، در آن تدریس می نموده اند

ص:35


1- اظهارات آقای سیّد مصلح اَلدّین مهدوی
2- آثار ملّی اصفهان ، صفحۀ 734

که به عنوان نمونه ، مواردی را ذکر مینمائیم :

1- فقیه و مجتهد اصولی ، حاج میرزا علی نقی موسوی زنجانی ، متوفّای 1258 قمری (که سر سلسلۀ خاندان علمی موسوی زنجانی و صاحب تألیفات بوده ) و در این مسجد إمامت جماعت و تدریس داشته است .

2 - فقیه اصولی و محقّق ، آقا میرزا محمّد باقر زنجانی ، متوفّای 1303، که از شاگردان حوزۀ علمیّۀ اصفهان و نجف اشرف ، و فرزند حاج میرزا علی نقی فوق اَلذّکر بوده، و پس از پدر ، در این مسجد تدریس می نموده است .

٣- فرزند آقا میرزا محمّد باقر ، به نام حاج میرزا أبو القاسم زنجانی ، متوفّای 1336 قمری ، که از علماء پرجوش و فعّال و دارای مرتبۀ اجتهاد بوده ، و در حوزۀ علمیّۀ اصفهان و نجف اشرف ، تحصیل علم نموده ، و از شاگردان آقامیرزا محمّد هاشم چهارسوقی و حاج میرزا حبیب اَلله رشتی بوده، و در این مسجد تدریس می نموده است .

4- آقامیرزا محمّد علی زنجانی ، برادر آقا میرزا أبو القاسم ، و متوفّای 1347 قمری ، که عالمی فاضل بوده ، و در این مسجد تدریس می نموده است (1).

5- فقیه جامع و عالیقدر ، حاج میرزا رضا کلباسی ، متوفّای 1383 قمری ، که از أحفاد حاجی کلباسی می باشد ، و خود ، از علماء صاحب تألیف و پر تلاش و خدمتگذار بوده، و در این مسجد، خارج فقه تدریس می نموده است (2) .

11-مسجد ایلچی

مسجدی است در محلّه و خیابان أحمد آباد ، که در دورۀ سلطنت شاه

ص:36


1- اظهارات آقای سید مصلح الدین مهدوی
2- اظهارات آقای سیّد مصلح اَلدّین مهدوی

سلیمان صفوی ، به وسیله صاحب سطان بیگم ، دختر حکیم نظام اَلدّین محمّد ، ملقّب به حکیم اَلملک ایلچی، تأسیس شده است .

در کتیبه سردَرِ مسجد ، که به خطّ محسن إمامی ، و مورّخ به سال 1097 هجری میباشد ، نام بانی و دورۀ تأسیس ملاحظه می گردد ، و در ایوان بزرگ جنوبی مسجد ، تاریخ 1093 در دنبالۀ نوشتۀ سورۀ إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْح، دیده میشود . این مسجد ، گرچه از نظر مساحت ، جزء مساجد معمولی اصفهان است ، ولی از نظر استحکام و کاشی کاریهای زیبا و هنرهای معماری ، به خصوص در قسمت ایوان و سردَرْ ، جلب توجّه می نماید ، و در طول زمان ، محلّ عبادت و تبلیغ دینی بوده ، و کتابخانه داشته است .

عدّه ای از علماء بزرگ ، در این مسجد تاریخی تدریس می نموده اند، همانند : 1 - فقیه و اصولی و مرجع عالیقدر ، مرحوم حاج شیخ محمّد تقی رازی ، متوفّای 1248 ( سر سلسلۀ خاندان مسجد شاهی ) که از چهره های مبرّز علمی و تحقیقی و حوزه ای بوده اند . این بزرگمرد ، قبل از آنکه در مسجد جامع عبّاسی ( مسجد شاه ) حوزۀ درسی تشکیل دهند ، در مسجد ایلچی ، تدریس مینموده اند ، 2 - فقیه اصولی و مجتهد و مرجع عالیقدر ، و صاحب تألیفات ، حاج ملاّ حسینعلی تویسرکانی ، متوفّای حدود 1286 (1)، که در مسجد ایلچی إمامت و تدریس داشته اند ، 3 - فقیه محقّق و رجالی مدقّق ، حاج آقا منیر اَلدّین بروجردی ، متوفّای 1342 قمری ، که از علماء مبرّز و صاحب تألیفات بوده ، و در این مسجد امامت و تدریس داشته اند . و همچنین ، برخی دیگر از علماء ،

ص:37


1- در منابع مختلف همانند أعیان اَلشّیعه و رجال اصفهان و سیری در تخت فولاد ، سال وفات مرحوم تویسرکانی با مقداری تفاوت نقل شده است

در این پایگاه علم و دین ، تدریس می نموده ، و طلاّب علوم حوزه ای نیز ، به درس و بحث و مذاکرۀ علمی در آن اشتغال داشته اند .

12- مسجد نوبازار

مسجد بزرگی است در زمینی به مساحت تقریبی هفت جریب ، در بازار بزرگ اصفهان ، نزدیک مسجد و مدرسۀ ذو اَلفقار ، که در سال 1299 قمری ، قسمت عمدۀ آن ساخته شده ، و در سال 1305 قمری ، تمام جهات و تزئینات آن کامل شده است . تأسیس مسجد ، زیر نظر مجتهد و مرجع بزرگ ، مرحوم حاج شیخ محمّد باقر نجفی مسجد شاهی ، متوفّای 1301 قمری ، انجام گرفته ، و جشن افتتاح آن در سال 1299 با حضور مؤسّس عظیم اَلشّأن آن ، برگزار گردیده است (1). در طرف جنوب مسجد ، ایوانی بزرگ و بلند ، و گنبدی جالب ، و شبستانی وسیع ساخته شده ، و در طرف غرب مسجد ، شبستانی بسیار بزرگ ، پایین تر از سطحِ صحن مسجد ، مناسب برای فصل زمستان ، ایجاد شده ، و در طرف شمال ، ایوانی بزرگ و جالب ساخته شده ، و در طرف شرق مسجد ، ایوانچه های متعدّدی بنا شده است . مسجد نو ، در مجموع، مسجدی بزرگ ، همراه با تزئینات و کاشی کاری می باشد . در این مسجد ، از زمان تأسیس تا کنون ، حوزه های درسی مهمی تشکیل می شده ، و علماء و مدرّسین زیادی در آن تدریس می نموده اند ، و هم اکنون ، جلسات درسی متعدّد و مذاکره و مباحثۀ علمی ، در سطحی گسترده در آن انجام می شود ،

ص:38


1- تاریخ اصفهان و ری ، صفحه 297 و 298 و آثار ملّی اصفهان ، صفحه 741 و تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان ، صفحه 330-331

و ذیلاً به عنوان نمونه، شخصیّتهائی از مدرّسین در این مسجد را نام می بریم (1)

1- فقیه و مجتهد اصولی ، حاج شیخ محمّد علی ( ثقة اَلإسلام ) متوفّای 1318 قمری ، مؤسّس مدرسۀ آقا شیخ محمّد علی .

2 - فقیه و حکیم زاهد و صاحب تألیف ، ملاّ حسن درّی ، متوفّای 1336 قمری،

3 - فقیه و محقّق نامدار ، و مدرّس و مرجع عالی مقام ، آخوند ملاّ عبداَلکریم گزی ، متوفّای 1339 قمری،

4- فقیه و پیشوای مبرّز و فعّال ، حاج شیخ مهدی نجفی مسجد شاهی ، معروف به حاج آقا نوراَلله ، متوفّای 1346 قمری ،

5- فقیه و مجتهد زاهد ، حاج سیّد مرتضی خراسانی، متوفّای 1357 قمری

6- فقیه و فیلسوف و ریاضی و متکلّم و استاد جامع ، آقا شیخ محمّد رضا نجفی مسجد شاهی ، متوفّای 1362 قمری ، که حوزۀ درسی با أهمیّتی داشته است .

7- فقیه و مجتهد اصولی ، آقا سیّد مهدی درچه ای ، متوفّای 1364 قمری ، که حوزۀ درسی پر رونقی داشته است ،

8 - فقه و اصولی زاهد ، آقا سیّد عبداَلله ثقة اَلإسلام، متوفّای 1382 قمری،

9- فقیه و مدرّس جامع ، آقا شیخ مجد اَلدّین نجفی ، متوفّای 1403 قمری .

در دورۀ أخیر ، عده ای از مدرّسین عالیقدر ، در مسجد نو تدریس مینمایند ، و به خصوص جلسات درسهای عقائد و أخلاق ، با شکوه هرچه تمامتر ، تشکیل می شود ، و در هر جلسه ، از پانصد تا هزار نفر طلبه و مدرّس ، در جلسات درسی یاد شده شرکت می جویند، و از همۀ رتبه های درسی ، و از همه

ص:39


1- در این قسمت ، علاوه بر کتابهای دانشمندان و بزرگان اصفهان ، و تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان ، و اطلاعات شخصی ، از اظهارات نویسنده متتبّع ، آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی ، بهره جسته ایم

مدارس علمیّه ، در جلسات درس اخلاق و عقائد یاد شده ، حاضر می شوند ، و به نوبت ، استاد عالیقدر ، حضرت آیة اَلله ، آقای حاج سیّد أحمد فقیه إمامی (1) و استاد بزرگوار، آیة اَلله ، آقای حاج سیّد حسن فقیه إمامی و نیز ، نویسندۀ این سطور ( حاج سیّد حجّة موحّد ابطحی ) ، عهده دار تدریس این درسها ، می باشیم علاوه بر اینها ، جلسات درسیِ فقه و اصول و رجال و درآیه و منطق و أدبیات ، در سطوح مختلف ، در این مسجد برگزار می شود ، و مدرّسین عالیقدر ، همانند : آیة اَلله ، حاج سیّد حسن فقیه إمامی و حجّة اَلإسلام و اَلمسلمین ، آقای حاج شیخ علی أکبر فقیه ، و هم چنین نویسندۀ کمترین ،(حاج سیّد حجّة موحّد ابطحی) و عدّه ای از مدرّسین عالیقدر مدرسۀ ذو اَلفقار عهده دار تدریس هستند .

و از نکات جالب توجّه این است که ، رونق در سی مسجد نو در دورۀ أخیر ، مرهون برنامۀ گستردۀ مدرسۀ ذو اَلفقار و مدارس وابسته میباشد ، که با زیر پوشش داشتن أکثر طلاّب جوان و فعّال و درس خوان حوزۀ علمیّۀ اصفهان ، تشکیل جلسات درسی و مباحثۀ طلاّب در مسجد نو (که نزدیک مدرسۀ ذواَلفقار میباشد ) از وسعت زیادی برخوردار گردیده است .

13- مسجد جارچی

مسجدی است در بازار بزرگ اصفهان ، نزدیک مدرسه صدر بازار ، که در سال 1019 هجری ، به وسیلۀ ملک سلطان ، جارچی باشی شاه عبّاس کبیر ، بنا

ص:40


1- هم أکنون که مراحل چاپ کتاب ( در سال 1417 قمری ) در حال أنجام است ، سه سال از ارتحال این بزرگمرد میگذرد ، و حوزۀ علمیّه و جامعۀ با ایمان اصفهان ، در غم فقدان این عالم بزرگ دینی ، گرفتار می باشند

شده است (1) . این مسجد صحن ندارد، و به صورت شبستانی است و أطراف آن، با کاشیکاری معرّق ، تزیین شده است .

در این مسجد ، عدّه ای از علماء ، تدریس نموده ، و حوزۀ درسی تشکیل میداده اند ، که به عنوان نمونه ، از موارد زیر می توان یاد نمود:

1- حکیم نامدار و محقّق ، جهانگیرخان قشقائی ، متوفّای 1328 قمری،

2۔ آقا سیّد محمّد جواد خراسانی، مشهور به جارچی ، متوفّای 1352 قمری ، که از علماء بزرگوار و زاهد و صاحب تألیف بوده است،

3 - فقیه و مجتهد زاهد ، مرحوم حاج سیّد مرتضی خراسانی ، متوفّای 1357 قمری ، که از علماء و مدرّسین مورد توجّه بوده است ،

4- فقیه و مجتهد زاهد و صاحب تألیفات ، مرحوم آقا سیّد عبد اَلله ثقة اَلإسلام

میر محمّد صادقی ) ، متوفّای 1382 قمری که در این مسجد تدریس فقه و اصول مینموده اند ،

5- مرحوم آیة اَلله ، آقا سیّد محمّد رضا خراسانی ، متوفّای 1397 قمری ، که از زعمای بزرگ حوزۀ علمیّۀ اصفهان بودند ، و در بعضی از مواقع ، در این مسجد تدریس می نمودند . بنابر اظهارات نویسندۀ متتبّع، آقای سیّد مصلح اَلدّین مهدوی ، علاوه بر یاد شدگان ، عدۀ دیگری از علماء نیز ، در این مسجد حوزۀ درسی داشته اند .

14- مسجد بابا محمّد علی سقّا ( مسجد إمامی)

مسجدی است قدیمی ، در خیابان عبد اَلرّزاق ، و در مجاورت بازار بزرگ ، که از زمان مرحوم آقا سیّد محمّد إمامی ( که از علماء زاهد و مدرّس مدرسه نیم آور بوده ) و فرزند ایشان ، مرحوم آیة اَلله ، حاج آقا عطاء اَلله فقیه إمامی قُدِسُ سرة ، ( که این بزرگمرد نیز ، از علماء مشهور به تقوی و أخلاق ، و مدرّس مدرسخ

ص:41


1- گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحۀ 477

نیم آور بوده اند ) تا کنون ، به إمامت علماء خاندان علمی إمامی بوده است ، و به همین جهت نام قبلی آن ، ( بابا محمّد علی سقّا ) متروک شده ، و به نام « مسجد حاج آقا عطاء » و « مسجد امامی » ، شهرت یافته است .

در أواخر عمر مرحوم آیة اَلله ، حاج آقا عطاء اَلله إما می قُدِسُ سره ، و أوائل دورۀ إمامت جماعت دو فرزند گرانقدر ایشان، حضرت آیة اَلله ، آقای ، حاج سیّد أحمد فقیه إمامی و ، حضرت آیة اَلله ، آقای حاج سیّد حسن فقیه إمامی ، که از چهره های مبرّز حوزۀ علمیّه ، و از شخصیّتهای برجستۀ جامعۀ با ایمان اصفهان می باشند ، در سال 1387 قمری ( طبق کاشی سردَرِ مسجد ) توسعه یافته ، و به شکل جدید و باشکوه ، تجدید بناء گردیده است .

در سال 1397 قمری ، زیر نظر حضرت آیة اَلله ، آقای حاج سیَد أحمد فقیه إمامی ، قطعه زمینی نسبتاً بزرگ در مجاورت مسجد فوق ، خریداری گردید ، و در آن ساختمان بسیار شکوهمندی ساخته شد ، که در طبقۀ زیرزمین آن ، کتابخانۀ عظیم اَلزّهراء علیه السلام ، تأسیس یافته (1)، و در طبقۀ همکف ، شبستانی مجلّل با صحنی زیبا و سردری جالب توجّه ، ساخته شده است .

برای تزئین محراب و داخل شبستان و صحن و سردَرِ مسجد جدید ، از کاشیهای معرّق و معقّلی ، و ترکیب آجر و کاشی ، با خطّ بنّائی استفاده شده ، و در سال 1403 قمری ( طبق کتیبۀ داخل شبستان) پایان یافته است ، و در مجموع ، یکی از آثار معماری و هنریِ دورۀ معاصر می باشد .

در این مسجد ، استاد عالیقدر و مؤسّس مسجد و کتابخانۀ اَلزّهراء علیه السلام ، حضرت آیة اَلله ، آقای حاج سیّد أحمد فقیه إمامی ، تدریس فقه و اصول و درایه ،

ص:42


1- دربارۀ کتابخانۀ اَلزّهراء علیه السلام، در بخش ( کتابخانه های اصفهان ) ، بررسی و توضیح داریم

مینمایند (1) و به دنبال آن ، بحث و مذاکرۀ درسی بین طلاّب أنجام میشود ، و با توجّه به این که کتابخانۀ اَلزّهراء علیه السلام در این مسجد ، دربرگیرندۀ دهها هزار کتاب از بهترین منابع تحقیق می باشد، این مسجد پایگاهی مهم برای درس و بحث و تحقیق به حساب می آید ، و برای أساتید و طلاّب حوزۀ علمیّه ، جاذبۀ تحقیقی و علمی دارد.

اشاره ای قابل توجّه

همچنان که در أوّل بحث اشاره نمودیم ، همۀ مساجدی را که محلّ بحث و فعّالیّت تدریسی است، مورد معرفی قرار نمی دهیم ، و آنچه ذکر شد نمونه ای است از موارد فراوان ، و گرنه ، مسجدهائی ، همانند : مسجد ذکر اَلله ، مسجد درب کوشک ، مسجد آقا میرزا أحمد شهیدی ، مسجد سه راه نیم آور ، مسجد رحیم خان ، مسجد إمامزاده اسماعیل ، مسجد شیره پزها ، و ... ، در برخی از دوره ها ، محلّ درس مجتهدی بزرگ و مدرّسی عالیقدر بوده است .

سُوی گُنبد شیخ افکن نظر

زفیروزه بین گُنبدی جلوه گر

نه تنها تاج اصفهان را به سر

که تاجی است شایان به فرق ، مهز

چه تاجی که چون زد به سر اصفهان

از این تاج شد تاجِ فرق جهان

ص:43


1- هم أکنون که مراحل چاپ کتاب در حال انجام است (1417 قمری ) سه سال از ارتحال آن بزرگمرد می گذرد، و حوزۀ درسی ایشان ، تعطیل گردیده است

هُوَ سبحانه الله

ستایشت کنم ای اصفهان که زیبایی

به حسن و جلوه چو خورشید عالم آرایی

از آن بشر هُنر شُهرۀ جهانی تو

که قبله گاه ، مَهز پروران دنیائی

( آیت دشتچی اصفهانی ) (آیت)معاصر

ص:44

2-مدارس علمیه اصفهان ، قبل از دوره صفویه

اشاره

ص:45

ص:46

مدارس علمیّۀ اصفهان قبل از دورۀ صفویّه

شهر تاریخی اصفهان ، از دیر زمانی محلّ فعّالیّت علمی و پرورش علماء و محقّقین ، و جایگاه تحصیل علم و تحقیق و تدریس ، و نشر أندیشه های علمی و دینی بوده است ، و علاوه بر مساجد بزرگ و خانه های علماء ، مدرسه هائی وجود داشته ، که مرکز رسمی فعّالیّت های درسی و علمی بوده است .

در این بخش ، به أندازه ای که تحقیق و بررسی های ما یاری کرده ، به شماری از مدارس اصفهان که از قرن پنجم تا دورۀ حکومت صفویّه ، محلّ فعّالیّت علمی بوده ، و به آنها دست یافته ایم ، توجّه نموده ، و مورد بررسی قرار میدهیم .

البته باید توجّه داشت که برخی از آنها ، تاکنون باقی می باشد ، و أکثر آنها از بین رفته ، و فقط نام و نشانی از آنها یافته ایم و از این مجموعه ، تعداد قابل توجّهی ، متعلّق به شیعه ، و برخی از آنها مربوط به أهل سنّت بوده ، و برخی نیز ، وضعیت نامعلومی دارد .

و اینک به ترتیب حروف ألفباء ، از این مدارس یاد می نمائیم

1- مَدْرَس إبن سینا

شیخ اَلرّئیس أبوعلی سینا ، فیلسوف و طبیب بزرگ ایران ، مدّتی وزارت علاء اَلدّوله کاکویه را داشته ، و در آن زمان، در مدرسۀ بزرگی در محلّۀ دردشت ، تدریس می نموده است ، که از آن مدرسه ، فقط گنبدی آجری باقی مانده ، که گنبد مَدْرَسِ إبن سینا خوانده می شود (1).

برخی از مطّلعین ، اظهار نظر می کنند که ، مدرس ابن سینا محوّطۀ بزرگی بوده

ص:47


1- گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحۀ 47 ، آثار ملّی اصفهان ، صفحۀ 431 ، تاریخ مدارس ایران ، صفحه 99

که تا پشت مدرسۀ شفیعیّه دردشت امتداد داشته است (1).

با توجّه به تشیّع علاء اَلدّوله کاکویه ( که از خاندان آل بویۀ شیعی می باشد ) انتساب مدرسۀ یاد شده به شیعه ، کاملاً روشن می باشد .

2 - مدرسۀ امامیّه

مدرسۀ بسیار جالبی است ، که در خیابان هاتف و در کنار بقعه باباقاسم قرار گرفته است ، و با توجّه به استحکام و نوع کاشی کاری و تزئینات آن ، که از آثار تاریخی أرزشمند اصفهان به شمار می رود ، از مدارس قابل توجّه محسوب می گردد . این مدرسه در سال 725 هجری ، برای تدریس باباقاسم ، که از عرفای مشهور قرن هشتم به شمار می رود ، ساخته شده ، و تاکنون باقی مانده است ، و تنها مدرسه ای است در اصفهان که توانسته است موجودیّت خود را در طول زمان ( از قرن هشتم تاکنون ) با حوادث گوناگون آن ، حفظ نماید .

أصل ساختمان ، متعلّق به زمان تأسیس مدرسه است ، ولی کاشی کاری ها و نوشته های موجود در جاهای مختلف آن ، بعضاً متعلّق به زمان تأسیس ( که تسنّن بر اصفهان حاکم بوده ) ، (2) و بعضی دیگر ، در ضمن تعمیراتی در دوره های بعد ، ( که تشیّع حاکم گردیده و به وجود آمده است .

این مدرسه قبلاً به ملاحظه نام مُدرّس آن ، ( مدرسۀ با با قاسم ) نامیده می شده

ص:48


1- دار اَلعلم شرق ( مخطوط ) ، صفحۀ 23
2- به نظر نویسندۀ معاصر آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی ، نوشته هائی که نشانه تسنّن است، متعلّق به دورۀ حاکمیّت أفغانهای مهاجم و سنّی مذهب در اصفهان است ، وگرنه در دوران حکومت صفویّه ، تمامی آثار و علائم تسنّن از شهر و ساختمانهای آن از بین رفته ، آن هم در مدرسه ای که محلّ نشر و ترویج مکتب تشیّع و تعلیم معارف أهل اَلبیت عَلَیهِم اَلسَّلامُ بوده است داراَلعلم شرق « مخطوط » ، صفحۀ 36)

ولی در زمان حاکمیّت مکتب امامت و ولایت بر شهر اصفهان ، به نام ( مدرسه امامیّه ) شهرت یافته است .

مدرسه امامیّه چهار ایوان در چهار طرف ، و 32 حجره دارد، که در ضمن دو طبقه ، تأسیس یافته است ، و نمای صحن با ایوانهای بزرگ و کوچک و کاشی کاری ها و مُقَرنسهای زیبا ، جاذبۀ خاصّی دارد، و کاشیها و رنگ و لعاب آنها ، مخصوص است ، و مشابه آن تنها در صفۀ عمر ، در مسجد جامع دیده می شود (1). خطوط بنّائی و کوفی و ثلث ، که در تزئینات مدرسه به کار رفته ، متنوّع و جالب و همراه با کاشی کاری ها ، نشانه ای از معماری و هنر قرن هشتم ، در ایران و اصفهان می باشد .

مساحت مدرسه ، سه هزار متر (50×60) می باشد (2) .

با گذشت زمان ، ویرانی زیادی بر حجرات و سردَرِ مدرسه وارد شده بود ، و بخصوص در دوران حکومت پهلوی ، با متروکه گردیدن مدرسه ، خرابی بسیاری بر حجرات طبقۀ دوّم وارد گردیده بود، که با همّت یکی از علماء و مدرّسین حوزۀ علمیّه اصفهان ، آیة اَلله ، آقای حاج سیّد حسن فقیه امامی دامت برکاته در حدود سال 1400 قمری تعمیرات اساسی مفصّلی در این مدرسۀ أنجام گرفت و طلاّب حوزۀ علمیّه ، در آن اسکان یافتند (3) .

در طول زمان ، علماء بزرگواری در این مدرسۀ تدریس نموده اند که فقیه

ص:49


1- گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحۀ 303 و آثار ملّی اصفهان ، صفحۀ 435
2- تاریخ فرهنگ اصفهان ، صفحۀ 72
3- هم اکنون که مراحل چاپ کتاب أنجام میگیرد ( در سال 1417 قمری ) برای بار دوّم نیز، آیة اَلله امامی ، تعمیرات مفصّل دیگری را در مدرسۀ امامیّه أنجام داده اند ، جزاء اَلله عن اَلإسلام خیر اَلجزاء

و محدّث بزرگ شیعه ، ملاّ محمّد تقی مجلسی متوفّای 1070، در میان آنها از أهمیّت ویژه ای برخوردار است (1) . و بعضی احتمال داده اند که ، نابغۀ بزرگ اسلام و ایران ، شیخ بهائی متوفّای 1030 قمری ، در این مدرسۀ تاریخی تدریس نموده اند . یکی از علماء ، به نام شیخ محمّد ابراهیم بن محمّد علیّ بن محمّد بن مقصود علی طبسی خراسانی ، ( که دانشمندی صاحب تألیف بوده ، و آثاری همانند : « تعلیقات بر مشاعر ملاّصدرا » و « مرآت آگاهی » و « میزان اَلسّداد » و « قسطاس اَلغیّ و اَلرّشاد» و «سماء اَلهدایه » و « مظاهر اَلأنوار » و «منتخب وافی » داشته است ) ، کتابی به نام « تذکرة اَلمحدّثین » ( که مختصر کتاب « منیة اَلمرتاد » است ) ، در مدرسۀ باباقاسم تألیف نموده ، و آن را در سال 1235 به پایان رسانیده است (2) .

برای آشنائی بیشتر با وضعیّت معماری و تزئینات و خصوصیّات مدرسه امامیّه ، به گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحات 302 تا 310، و آثار ملّی اصفهان ، صفحات 433 تا 440 ، و فهرست بناهای تاریخی و أماکن باستانی ایران ، صفحۀ 38 و تاریخ فرهنگ اصفهان ، صفحۀ 71 - 72 مراجعه شود .

3- مدرسۀ اوزون حسن

اوزون حسن ، که از مشهورترین سلاطین « آق قویونلو » بوده، و از سال 858 تا 882 سلطنت کرده ، مجموعه ای معماری به او منسوب است ، که در ضمن آن، مدرسه ای بوده در محلّۀ خواجو ، و قبر شاه حسن هم در آنجا بوده است (3)

ص:50


1- اظهارات آقای سیّد مصلح اَلدّین مهدوی
2- نابعۀ فقه و حدیث ، صفحه 309.
3- تاریخ مدارس ایران ، صفحۀ 221، و تاریخچۀ محلّۀ خواجو ، صفحۀ 13

محلّ این مدرسه ، حدود دبیرستان صارمیّه فعلی ( بین چهارراه نقّاشی و مکینۀ خواجو ) ، در باغ نو بوده است (1).

با توجّه به این که اوزون حسن ، گرایش به سوی تشیّع داشته ، و در ترویج آن کوشیده ، و دختر خود را به عقد ازدواج شیخ حیدر صفوی در آورده ، که محصول آن ، تولد شاه اسماعیل أوّل صفوی ( پایه گذار حکومت رسمی شیعی در ایران ) می باشد (2) . به خوبی ، انتساب این مدرسه را به تشیّع ، می توان دریافت .

مدرسۀ باباقاسم

مقصود ، مدرسۀ امامیّه می باشد ، به عنوان یاد شده ، مراجعه شود .

4-مدرسۀ باب القصر

در میان نسخه های خطّی مدرسۀ فیضیّه قم، مجموعه ای است به شماره 1157 ، به خطّ نستعلیق ، از عماد بن میر حیدر حسینی که در مدرسۀ باب اَلقصر اصفهان ، در تاریخ شوّال 1111 هجری نوشته شده است (3) .

و نیز یکی از علماء بافضیلت ، به نام شیخ محمّد حسین بسطامی ، در زمانی که در اصفهان اشتغال به تحصیل داشته ، کتاب « مبداء و معاد » ملاّ صدرای شیرازی را ، در مدرسۀ باب اَلقصر ، در سال 1217 استنساخ نموده ، و حاشیه هائی بر مطالب کتاب نوشته ، و در آخر آن ، مقاله ای بلیغ و مبسوط ، در زمینۀ تاریخ فراغت از استنساخ کتاب نوشته ، که نشانۀ فضل و تبحّر او در علوم أدبی می باشد نسخه یاد شده در کتابخانۀ حسینیّۀ شوشتریها ، در نجف أشرف موجود

ص:51


1- آثار ملّی اصفهان ، صفحۀ 0221
2- دائرة اَلمعارف تشیّع ، جلد 1 ، صفحۀ 132 - 133
3- فهرست نسخه های خطّی کتابخانۀ مدرسۀ فیضیّه قم، از رضا استادی ، جلد 2 ص 61

است (1) . به نظر نویسنده دار اَلعلم شرق ، ظاهر این است که مراد از مدرسۀ باب اَلقصر ، همان مدرسۀ درب کوشک می باشد ، که در مجاورت باب اَلقصر قرار داشته ، و به همین مناسبت ، به نام مدرسۀ باب اَلقصر نامیده شده است (2) .

5- مدرسۀ باقریّۀ دربکوشک

آقای دکتر لطف اَلله هنرفر ، در گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، می نویسد : سردَرِ زاویۀ درب کوشک ، که مورّخ به سال 902 هجری ، از دوران حکمرانی أبو اَلمظفّر ، رستم بهادرخان آق قویونلو است ، تا سنوات أخیر در جای أصلی خود ( محلّه در بکوشک ) قرار داشته است ، و چون نزدیک به انهدام و ویرانی بوده ، در باغ چهلستون سردری بنا شده ، و کاشی های نفیس آن را به سردر جدید انتقال داده ، و نصب نموده اند . در مجاورت این سردر ، مقبره ای بوده ، که بسیاری از معاریف قرن نهم و دهم ، در آن مدفون بوده اند ، و اکنون جزء خانه ها شده است ، و یک شیر سنگی هم در آن محل بوده ، که شهرت محلّی دارد یک مدرسۀ قدیمی که سابقاً تزئیناتی از نوع کاشی های معرّق داشته است ، به نام مدرسۀ درب کوشک یا ( باقریّه ) در مجاورت سردَرِ مزبور و قبرستان سابق در بکوشک واقع شده ، که طلبه نشین است ، و فعلاً هیچ گونه تزئیناتی ندارد . کتیبۀ سردَرِ این زاویه ، به خطّ ثلث سفید معرّق بر زمینۀ کاشی لاجوردی ، حاکی از آن است که زاویۀ درب کوشک و مقبرۀ مجاور آن ، که از قرار معلوم ، گنبدی هم داشته ، در دورۀ حکمرانی رستم بهادر خان آق قویونلو بنا شده ، کتیبه سردَر که به

ص:52


1- اَلکرام اَلبرره ، جلد 1، صفحۀ 379
2- دار اَلعلم شرق ( مخطوط) ، صفحۀ 46

خطّ معین منشی و مورّخ به سال 902 هجری می باشد ، به شرح زیر است ...(1)

مدرسۀ باقریّه درب کوشک ، به نام ( مدرسه باقریّه ) یا ( مدرسه درب کوشک) یا (مدرسه پاشیر ) یا ( مدرسۀ باب اَلقصر ) نیز ، نامیده می شود . برخی را اعتقاد بر این است که مدرسۀ درب کوشک ، غیر از باقریّۀ در بکوشک می باشد (2).

جابری أنصاری می نویسد : مدرسۀ درب کوشک ، کاشی کاری ممتازی داشته ، و أشعاری در عهد صفویّۀ بر کاشی های آنتیک ( قیمتی و عتیقۀ ) آن منقور شده ، که معلوم نگردید ، چگونه کاشی های سردر ، یک مرتبه از میان رفت (3) .

مرحوم حاج سیّد أسد اَلله شفتی مجتهد بزرگوار ، فرزند مرحوم سیّد شفتی ، این مدرسه را تعمیر نموده (4) ، چنانچه سرپرست فعلی مدرسه ، حجة اَلإسلام و اَلمسلمین ، آقای حاج شیخ محمّد حسین رشتی ( که از أحفاد دختری مرحوم سیّد شفتی می باشند و در سالهای 1392 - 1393 قمری ، تعمیراتی أساسی أنجام داده اند (5) .

مدرسه درب کوشک ، درحال حاضر 16 حجره دارد، و یک طبقه است و تزئینات آن از کاشی و آجر می باشد ، و کتیبۀ سردَرِ مدرسه از بین رفته ، و کاشی های نفیس مدرسه ، به خارج ایران برده شده است (6).

ص:53


1- گنجینّ آثار تاریخی اصفهان ، صفحۀ 358 - 359
2- تاریخ فرهنگ اصفهان ، صفحۀ 78
3- تاریخ اصفهان و ری ، صفحه 238
4- تاریخ اصفهان و ری ، صفحۀ 238
5- متأسفانه در حال أنجام مراحل چاپ کتاب ، مرحوم آقای رشتی دار دنیا را وداع گفته اند ، رحمة اَلله علیه ، و حشره مع أولیائه اَلطّاهرین
6- اظهارات آقای رشتی ، سرپرست مدرسه

در طرف غربی مدرسه ، در پشت ساختمان مدرسه ، بقعه ای وجود دارد که سازمان میراث فرهنگی ، تعمیراتی بر روی آن أنجام داده ، و اظهار نظر شده که این قسمت ، از آثار دورۀ تیموری می باشد (1).

جوی آب در وسط مدرسه و درختهای چنار بلند ، بر زیبائی مدرسه افزوده است ، و خیابان جدید آلإحداثی که از خیابان مسجد سیّد به سوی دروازه دولت (میدان امام حسین علیه السلام) کشیده شده ، و به نام آیة اَلله طیب نامیده شده ، موقعیّت محلّیِ مدرسه را أفزایش داده است .

حجرات مدرسۀ درب کوشک ، مسکونی می باشد ، و طلاّب آن در همین مدرسه و سایر مدارس علمیّه ، از محضر أساتید حوزۀ علمیّه ، کسب علم می نمایند . از مدرّسین بزرگواری که در این مدرسه تدریس می نموده اند ، به عنوان نمونه می توان به شخصیّت های ذیل اشاره کرد .

1- مرحوم حاج شیخ أبو اَلقاسم ، معروف به « حاج آخوند زفره ای » متوفّای 1352 قمری ، که در علوم أدبی ، مدرّسی بزرگ و نامدار بوده، و از عموم محلاّت و مدارس علمیّه ، به محضر و جلسۀ درس او حاضر می شده اند ، و أکثر علماء و فضلاء ، در مراحل أوّلیۀ علوم حوزه ای ( دورۀ مقدمات و سطوح اَوّلیه ) از محضر آن مدرّس عالیقدر ، استفاده می نموده اند .

مرحوم حاج آخوند زفره ای تألیفاتی داشته ، و در علوم غریبه و جفر و طلسمات زحماتی کشیده ، و موفقیّت هائی داشته است(2).

2-مرحوم حاج ملّا حسینعلی صدّیقین ، متوفّای 1368 قمری ، که علاوه بر علم

ص:54


1- اظهارات آقای رشتی ، سرپرست مدرسه
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان صفحۀ 100

و دانش ، مقام بزرگی در زمینۀ زهد و تقوی و سلوک معنوی و ریاضات نفسانی داشته و از محضر حاج محمّد جواد بید آبادی ، استفاده های شایان ، در زمینۀ مسائل اخلاقی و روحی برده ، و از مفاخر معنوی عالَم روحانیّت بوده است .

3- مرحوم حاج شیخ محمّد حسین أشنی قودجانی ، که مجتهدی مبرّز و عالمی زاهد بوده ، و در حوزۀ اصفهان و نجف ، تحصیل علم نموده ، و به مقام اجتهاد رسیده، و سالهائی در حوزۀ علمیّۀ اصفهان ، به تدریس خارج فقه و اصول اشتغال داشته ، و در سال 1375 قمری وفات یافته است (1).

4- مرحوم میرزا علی أصغر شریف ، متوفّای 1384 قمری ، که در مدرسۀ میرزا مهدی ، و أخیراً در مدرسۀ درب کوشک ، تا آخر عمر تدریس سطوح فقه و اصول می نموده است .

آثاری از سابقۀ مدرسۀ دربکوشک

در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران ، نسخه ای از کتاب « سفینة اَلنّجاة » تألیف محمّد بن عبد اَلفتّاح تنکابنی ( فاضل سراب ) موجود است ، که آن را أبو اَلحسن بن میر یحیی کَسکری ، در روز چهارشنبه 26 ربیع اَلثانی سال 1103 در مدرسۀ دربکوشک به اتمام رسانیده است (2) .

و نیز در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران ، نسخه ای از «اثولوجیا » ، موجود است که محمّد جعفر بن مختار مازندرانی ، آن را در ماه صفر 1088، در مدرسۀ باقریّۀ اصفهان نوشته است (3) .

ص:55


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 551
2- فهرست کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران ، جلد 10، صفحۀ 1991
3- دار العلم شرق ( مخطوط ) صفحۀ 49

و هم چنین شیخ محمّد صادق بن أبی اَلفتح اصفهانی ، در ابتداء تحصیل ، کتاب « مغنی اَللّبیب » و برخی از کتب درسیِ دیگر را ، در سال 1206 هجری ، در مدرسۀ باقریّۀ اصفهان نوشته است (1).

و در کتابخانۀ فرهنگ اصفهان ، ( کتابخانۀ عمومی ) ، نسخه ای از کتاب کافی وجود دارد، که آن را علی مازندرانی ، در شوّال 1068 وقف بر کتابخانه مدرسه باقریّه نموده ، و تولیت آن را به «آقا سیّد محمّد کاظم بن سیّد سلطان حسین حسینی» واگذار نموده است ، و احتمالاً آقا سیّد محمّد کاظم ، متولی و مدرّس مدرسه نیز بوده است (2) . به احتمال قوی ، به نظر می رسد ، که مراد از مدرسۀ باقریّه ، همین مدرسۀ باقریّۀ در بکوشک باشد .

مدرسۀ پاشیر دربکوشک

مقصود ، مدرسۀ باقریّۀ در بکوشک می باشد ، به عنوان یاد شده ، مراجعه شود

6- مدرسۀ تاج الملک

مدرسه ای است که ، أبونصر ، تاج اَلملک ابن بهرام اَلقوهی ( کوهی ) وزیر شمس اَلدّولۀ دیلمی ، در اصفهان بنا کرد ، و در آن، علوم شرعی و سایر علوم تدریس می گردید (3) . این مدرسه متعلق به أوائل قرن پنجم و وابسته به مکتب تشیّع می باشد .

7- مدرسۀ ترکها

این مدرسه ، در زمان حاضر به نام «مدرسۀ امام هادی علیه السلام » نامیده می شود .

ص:56


1- ألکرام اَلبرره ، صفحۀ 635
2- دار اَلعلم شرق ( مخطوط ) صفحۀ 49
3- آثار ملّی اصفهان ، صفحۀ 37 - 38

أصل آن از دورۀ آق قویونلوها است و در دورۀ صفویّه تعمیر شده ، و سپس در زمان قاجاریّه ، به وسیله حاج محمّد ابراهیم تاجر ، تعمیر گشته و موقوفاتی بر آن معیّن گردیده (1)، و در دورۀ بازسازی و تعمیر مدارس دینیّه ، ( پس از تهاجم پهلوی أوّل بر مراکز و مدارس دینی ) به وسیلّۀ مرحوم آیة اَلله ، حاج آقا حسین خادمی ، و مرحوم آیة اَلله ، حاج سیّد عبد اَلحسین طیّب تعمیر گردید ، و محلّ سکونت طلاّب حوزه قرار گرفت ، و تاکنون ، معمور و مسکونی طلاّب می باشد ، و صحن کوچکی با نمای کاشی کاری دارد، و یک طبقه است .

محلّ مدرسه ، محلّۀ درب کوشک و در نزدیکی خیابان جدید اَلإحدائی است که ، به نام آیة اَلله طیّب نامیده شده است .

با توجّه به گرایش مهمترین چهره های « آق قویونلوها » همانند : اوزون حسن نسبت به تشیّع ، و نیز با توجّه به باقی ماندن مدرسۀ ترکها « امام هادی علیه السلام » در دورۀ حاکمیّت مطلق تشیّع در اصفهان ، به خوبی معلوم است که مربوط به تشیّع میباشد . در مدرسۀ ترکها شخصیّت هائی تحصیل علم نموده اند ، همانند :

١- نویسنده محقّق ، آقای أبو اَلقاسم رفیعی مهرآبادی ، که صاحب تألیفات أرزشمندی همانند : آثار ملّی اصفهان و آتشکده أردستان و تذکره خط و خطّاطان می باشد ، و از چهره های معروف و نویسندگان عالیقدر به شمار می رود .

2- نویسندۀ عالیقدر ، آقای سیّد مصلح اَلدّین مهدوی ، صاحب تألیفات بسیار (2) که صاحب حق ، در زمینه شناساندن چهره های علمی و دینی اصفهان

ص:57


1- تاریخ اصفهان و ری ، صفحۀ 245
2- از قبیل رجال اصفهان ، دانشمندان و بزرگان اصفهان ، زندگینامۀ علاّمه مجلسی ، ( دو جلد ) تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان ( سه جلد ) ، بیان اَلمفاخر (دو جلد ) ، سیری در تخت فولاد ، تاریخچه محلّۀ خواجو و شمار دیگری از تألیفات أرزشمند

و معرّفی عظمت تاریخی و علمی این شهر بزرگ و أرزشمند ، می باشند .

3- مرحوم حاج سیّد مصطفی « مؤیّد اَلأطبّاء » ، متوفّای 1373 قمری ، فرزند حاج سیّد محمّد تقی طبیب حسینی درب امامی ، که از أطبّاء معروف اصفهان بوده ، و عصرها ، در یکی از حجرات این مدرسه طبابت می نموده است (1)

8- مدرسۀ جعفریّه

یکی از مدارس بسیار مهم و أرزشمند شیعه در اصفهان ، که متعلّق به دوره های قبل از صفویّه می باشد ، و از نشانه های روشن تفکّر و اعتقاد شیعی در اصفهان ، در قرن هشتم به شمار می رود ، مدرسۀ جعفریّه است ، که در کنار بقعه و مزار امام زاده جعفر علیه السلام « جعفریّه » ( واقع در خیابان هاتف فعلی ) بوده است

این مدرسه ، به احترام و به مناسبت شخصیّت بزرگ علمی و اجتماعی و مبارزاتی عالِم شهید ، سیّد جعفر ( مشهور به امامزاده جعفر ) متوفّی و شهید در سال 725 هجری ، تأسیس گشته ، و به نام « مدرسۀ جعفریّه » نامیده می شده است (2) .

شاردن در سفرنامه خود می نویسد : سپس به مدرسۀ جعفریّه که با وجود قِدمت ساختمان ، بسیار زیبا است می رسیم . نقاط مهمّ این مسجد ( مدرسه ) از سنگ مرمر و کاشی بنا شده است (3) .

این عبارت نشان می دهد که همانند بقعه جعفریّه ، ساختمان مدرسه ، از

ص:58


1- دارالعلم شرق ( مخطوط ) ، صفحۀ 57
2- دربارۀ بقعه جعفریّه ، و شخصیّت امامزاده جعفر ، در بخش « بقعه های علمی » بحث و بررسی داریم ، مراجعه شود
3- سفرنامه شاردن ، صفحه 75

استحکام و عظمت و زیبائی برجسته ای برخوردار بوده است .

و جابری أنصاری دربارۀ این مدرسه می نویسد : و مقبرۀ جعفریّه ، در صد و پنجاه ذرع تخمیناً ، فاصله با امامزاده اسماعیل علیه السلام است ، که گنبد و بقعه و ضریحی دارد ، که برابرش ، قبر سیّد مرتضی پدرش ، در آن صندوق است ، و این مقبره را بنائی عالی و وسیع بود ، و کاشیکاری معرّق ممتاز ، از بهترین کاشی کاریهای قدیم ، و مدرسۀ بزرگ نیز جنب آن بود ، دارای حجرات و کاشی کاریهای شگرف ، که از همه کاشیها بهتر می نمود ، و آن مدرسه را مجاورین ، جزو خانه های خود نموده ، و کاشی ها نیز ، مانند سایر کاشی ها و عتیقه جات ، راه برونی گرفت ، و خود جعفریّه ، سیّد جعفر بن سیّد مرتضی (1) و نسبش به سیّد حسن بن حسین بن محمّد بن علیّ بن اَلحسین می رسد ، که با امامزاده أحمد علیه السلام ، از نژاد حضرت امام محمّد باقر علیه السللام می باشند ، و شهامتی در سیّد بوده ، که روی سنگ قبرش نوشته ، صاحب شمشیر و قلم هر دو بوده ، و شجاع و پهلوان و رشید ، و پدر و پسر ، هر دو را شهید می نویسند ، و مقاماتی شامخ و ألقابی عالی ، برای آنها رقم می نمایند (2) .

آثاری از دورۀ آبادی و فعّالیّت علمی در این مدرسه ، باقی مانده است که ، ذیلاً به برخی از آنها اشاره می نمائیم :

1- در میان کتب خطّی دانشکدۀ حقوق ، نسخه ای از « لوایح جامی » ، به خطّ عبد الغفّار بن محمّد بن یحیی رشتی وجود دارد ، که در سال 1020 آن را در

ص:59


1- دربارۀ نام پدر سیّد جعفر « در بخش بقعه های علمی » بحث نموده ایم ، و طبق دقت در نوشته سنگ قبر امامزاده جعفر ، نام پدر ایشان را « حسن » نشان داده ایم ، مراجعه شود
2- تاریخ اصفهان و ری ، صفحه 190- 191

مدرسه جعفریّه نوشته است (1)

2- در فهرست کتابخانۀ مجلس شورای ملّی ، از نسخه ای از تفسیر « التّحریر » شرح تحریر مجسطی ، از نظام نیشابوری ، حسن بن محمّد (م - 730) یاد شده ، که به خطّ نستعلیق ریز نوشته شده ، و کاتب آن در سال 1026، نسخه را در مدرسۀ جعفریّه اصفهان نوشته ، و به پایان رسانیده است (2) .

٣- نسخه ای از کتاب مطوّل به خطّ نسخ صادق بن أمین ، در کتابخانۀ مدرسۀ عالی سپهسالار وجود دارد ، به شماره 1059، که در سال 1050 ، در مدرسۀ جعفریّه اصفهان نوشته شده است (3) .

4- در کتابخانۀ ملّی ملک ، نسخه ای از قواعد اَلأحکام علاّمه حلّی وجود دارد، به شمارۀ 1919، که به خطّ نستعلیق محمّد رضا بن قاضی محمّد چکانی می باشد ، و در سال 1053 در مدرسۀ جعفریّۀ اصفهان نوشته شده است (4) .

مدرسه جعفریّه ، از زمان تأسیس تا دورۀ صفویّه ، و سپس تا أوائل قرن چهاردهم ، باقی بوده ، چنانچه از عبارت مرحوم جابری أنصاری « متولّد 1287 و متوفّای 1376 قمری » بر می آید ، که نوشته است: (... و مدرسۀ بزرگ نیز جنب آن بود ، دارای حجرات و کاشی کاری های شگرف ، که از همه کاشی ها بهتر می نمود ... ) ، و پس از آن در أثر حوادث گوناگون ، بالأخص حاکمیّت و تهاجم ضدّ دینی حکومت پهلوی أوّل ، مدرسۀ جعفریّه ویران گردیده ، و فقط بقعه جعفریّه و بقعه امامزاده مرتضی ، باقی مانده ، و بخش مهمّی از

ص:60


1- دار اَلعلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه 68، محیط أدب ، صفحه 103
2- فهرست کتابخانۀ مجلس شورای ملّی ، جلد 10، بخش چهارم ، صفحۀ 1881
3- فهرست کتابخانۀ مدرسهۀ عالی سپهسالار ، جلد 2، صفحۀ 421
4- فهرست کتابهای خطّی کتابخانۀ ملّی ملک ، جلد 1 ، صفحۀ 573

صحن و ساختمانهای متعلّق به جعفریّه ، به تصرّف غاصبین در آمده ، و بقعه ها نیز ، تقریباً متروکه گردیده بود .

در سال 1407 قمری ، پس از فوت بانوی صالحه ، و زاهدۀ عابده « حاجیه خانم منصوره فقیه أحمد آبادی » ( مادر نویسندۀ کمترین ) بنت مرحوم آیة اَلله ، حاج سیّد محمّد تقی موسوی احمد آبادی ( صاحب کتاب مکیال اَلمکارم ) و دفن آن سیّدۀ صالحه ، در صحن امامزاده جعفر علیه السلام ، این کمترین ( با کمک پدر و برادرانم ) تعمیرات قابل توجهی را در مورد بقعه ها و صحن امامزاده أنجام دادم ، و بقعه ها از حالت متروکه در آمد، و پس از فوت پدر بزرگوارم « مرحوم آیة اَلله ، حاج سیّد مرتضی موحّد ابطحی قُدِسُ سره » در تاریخ نهم جمادی الثّانیه 1413 قمری ( أیّام فاطمیّه ) و دفن ایشان در بقعۀ جعفریّه عَلَیْهِ اَلسَّلام ، تعمیرات ادامه یافت ، و هم اکنون ، مزار شریف دو امامزادۀ بزرگوار ، مورد توجّه زائرین قرار گرفته ، و محلّ اجتماع و توسّل معنوی مردم با ایمان و ولایت می باشد .

9-مدرسۀ جلال الدّین مِنْکُبِرْنی

(1)

مدرسه ای بوده که در سال 620 هجری ، با هزینۀ سه هزار دینار ، به وسیله جلال الدّین منکبرنی ساخته شده است (2) .

10- مدرسۀ جلالی

در کتاب « ألمختارات من الرّسائل » که مجموعه ای از منشئات و فرامین وأحکام دیوانی و شرعی و عرفیِ قرنهای پنجم و ششم و هفتم هجری است ، از

ص:61


1- لقب جلال الدّین خوارزمشاه می باشد ، و تلفّظ و معنی دقیق کلمه ، هنوز معلوم نیست ( به لغتنامۀ دهخدا ، لغت مِنْکُبِرْنی مراجعه شود )
2- تاریخ مدارس ایران ، صفحه 129

مدرسه ای به نام جلالی یاد شده ، که ضیاع آن ، اختلال پذیر شده بوده است (1) .

11- مدرسۀ جوهان

در شمار مدارس قبل از صفویّه ، یکی نیز « مدرسه جوهان » ، نامبرده شده است (2) . محلّۀ جوهان ، یکی از محلاّت اصفهان در قرن ششم و هفتم بوده ، و برخی از چهره های خاندان معروف شَفَرْوَه ( شَفَرْوَه ، شَبْرُوِهْ ) در آن سکونت داشته اند ، که از آن جمله است : أبو اَلبرکات ، رزق اَلله بن هبة اَلله ، متوفّای 561 هجری ، و مدفون در مدرسۀ جوهان (3) .

از جملۀ بالا استفاده می شود که ، مدرسۀ جوهان ، در نیمۀ قرن ششم موجود و مورد توجّه بوده است .

خاندان بزرگ و علمی شفروه و تشیّع

گرچه خاندان علمی شفر وه ، به تشیّع شهرت ندارند ، و بسیاری از شخصیّت های آنها ، در شمار پیروان مذاهب دیگر می باشند ، ولی با این حال ، برخی از چهره های آن خاندان ، از مفاخر شیعه می باشند ، و آثار دوستی و محبت شدید نسبت به أمیر اَلمؤمنین علی علیه السلام ، در بعضی دیگر ، نمایان و آشکار می باشد ، که ذیلاً به دو نمونۀ جالب ، توجّه می نمائیم (4) .

ص:62


1- ألمختارات من اَلرّسائل ، صفحه 293
2- مقاله دار اَللعلم شرق ، در مجموعۀ محیط أدب ، صفحۀ 104
3- مجلّه یادگار ، سال پنجم، شماره 6 و 7 صفحۀ 115
4- برای آشنایی با خاندان شفر وه ، به مجلّه یادگار ، سال پنجم، شماره 6 و 7 و دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 57 - 58، و آثار ملّی اصفهان ، صفحه 48 و لغتنامۀ دهخدا و فرهنگ معین ، تحت عنوان شفروه و شفروه ای ، مراجعه شود

شخصیّتی بزرگ و شیعه مذهب ، از خاندان شفروه

شیخ أبو اَلسّعادات ، أسعد بن عبد اَلقاهر بن أسعد اصفهانی ، که از مشایخ بزرگوارِ افتخار عالم تشیّع ، مرحوم سیّد رضی اَلدّین علی بن طاووس حلّی بوده ، از چهره های مبرّز شیعه و اصفهان ، و خاندان علمی شَفَرْوَه ( شَفَرْوَه ، شَفَرْوَیْه ) ، به شمار می رود . مرحوم حاج آقا بزرگ تهرانی در بارۀ او می نویسد : أسعد بن عبد اَلقاهر بن أسعد بن سفرویه ، أبو اَلسّعادات اصفهانی ، ( و شفروه به جای سفروه نیز نقل شده است ) ، او مؤلف کتاب «رشح اَلولاء فی شرح اَلدّعاء » می باشد و از بزرگان مشایخ رضی اَلدّین ، علی بن طاووس است ، و کتابهائی دارد از قبیل : « مجمع اَلبحرین » و « مطلع اَلسّعادتین » و « اکسیر اَلسّعادتین » و ..... (1).

و شیخ حّر عاملی ، در أمل الأمل درباره او می نویسد : شیخ أسعد بن عبد اَلقاهر بن أسعد اصفهانی ، أبو اَلسّعادات ، عالمی فاضل و محقّق بوده ، و کتابهائی دارد که از آنها است ، کتاب «رشح اَلولاء فی شرح اَلدّعاء » و کتاب « توجیه اَلسّئوالات فی حل اَلإشکالات » و کتاب «جامع اَلدّلائل و مجمع اَلفضائل » و غیر اینها . علیّ بن طاووس از او روایت میکند ، و محقّق ، بزرگ ، خواجه نصیراَلدّین طوسی ، و میثم بن علی بحرانی ، در نزد او تحصیل علم نموده اند (2) .

وصاحب أعیان اَلشّیعه ، آقا سیّد محسن امین جبل عاملی دربارۀ او مینویسد : مولی أبو اَلسّعادات بن عبد اَلقاهر بن أسعد اصفهانی ، عالمی فاضل و بزرگوار و محقّق است ، علیّ بن موسی بن طاووس ، همۀ کتب و اصول و مصنّفات را ، از او نقل می نماید ، چنانچه در أوّل « فلاح اَلسّائل »، تصریح

ص:63


1- طبقات أعلام اَلشّیعه ، الأنوار اَلسّاطعه ( مربوط به قرن هفتم ) ، صفحۀ 17
2- أمل اَلأمل ، قسم دوم ، صفحه 32

نموده است ، و کفعمی نیز از او نقل حدیث مینماید ، در حواشی کتاب « جنّة اَلواقیه » و غیر او، و او را با عنوان ( اَلشّیخ اَلعالم ) ستوده است ، و علاّمه مجلسی ، در جلد 17 بحار او را یاد نموده ، و فرموده که او از أصحاب ما است ( و از علمای شیعۀ اثنی عشریّه می باشد ) ... (1) . و در کتاب اَلذّریعه آمده است:

« ألفائق علی اَلاربعین فی مناقب امیراَلمؤمنین عَلَیْهِ اَلسَّلام » یا ( کتاب اَلفائق ) از أبی اَلسّعادات ، أسعد بن عبد اَلقاهر بن سفرویه اصفهانی ، چنانچه در بعضی نسخ است ، و شاید شقروه باشد ، که اسم یا لقب جدّ او است ... سیّد بن طاووس ، در کتاب ( اَلطّرائف ) گفته است که ، در این کتاب ، أحادیث صریحی است از پیامبر أکرم صَلّی اللَّهِ عَلَیْهِ وَ ألِه در مورد خلافت علی عَلَیْهِ اَلسَّلام و مناقب بسیار أرزشمندی نقل نموده است ... و این أبو اَلسّعادات ، از مشایخ ابن طاووس می باشد (2).

و نیز در کتاب اَلذّریعه است : « اکسیر اَلسّعادتین » ، از شیخ أبی اَلسّعادات ، أسعد بن عبد اَلقاهر اصفهانی ، که سیّد رضی اَلدّین علیّ بن طاووس حلّی ، همۀ کتب و اصول و مصفّات را در سال 635 از او روایت کرده ، ( چنانچه در أوّل فلاح اَلسّائل تصریح نموده است ) (3) . و هم چنین در کتاب اَلذّریعه آمده است

رشح اَلولاء فی شرح اَلدّعاء » یعنی دعا صَنَمَیْ قریش ، از شیخ أبی اَلسَعادات ، أسعد بن عبد اَلقاهر بن أسعد اصفهانی ، که سیّد رضی اَلدّین ، جمال اَلسّالکین ، علیّ بن طاووس ، و محقّق ، نصیراَلدّین طوسی و شیخ میثم بحرانی از او روایت

ص:64


1- أعیان اَلشّیعه ، چاپ جدید ، جلد 3، صفحۀ 297
2- اَلذّریعه ، جلد 16 ، صفحۀ 90
3- اَلذّریعه ، جلد 2 ، صفحۀ 278

می نمایند ... (1) .

و هم چنین در کتاب اَلذّریعه ، جلد 4، پیرامون کتاب « توجیه اَلسّئوالات » و در جلد 5 در مورد معرّفی کتاب «جامع اَلدّلائل » و در جلد 20، به مناسبت ذکر « مجمع اَلبحرین و مطلع اَلسّعادتین » و در جلد 10، صفحۀ 9 - 10، و جلد 8، صفحۀ 192، و جلد 11، صفحۀ 236، و جلد 13 ، صفحۀ 256 - 257، در مورد کتاب « رشح اَلولاء، فی شرح دعاء صنمی قریش » ، مطالب جالبی آمده است .

حادثه ای جالب ، و أشعاری بدیع ، و شور و عشقی ریشه دار

یکی از چهره های خاندان شفر وه ، به نام حسین بن عبید اَلله نقل می کند که ، پدرش ، أبو اَلوفاء، عبید اَلله بن هبة اَلله ، متوفّای 585 هجری ، که در علم و فضل وأدب ، از أعیان اصفهان بوده، و در فصاحت و بلاغت و ظرافت و لطافت ، در نظم و نثر ، مقامی بلند داشته است ، در ضمن سفر حج وارد بغداد می شود ، و روزی در مدرسۀ ناجیۀ بغداد ، به ذکر مناقب حضرت علی بن أبی طالب عَلَیْهِ اَلسَّلام می پردازد ، و در این هنگام ، مقارن غروب آفتاب بوده ، بالبداهه این اشعار را انشاء می نماید:

لاتَعْجَلی یا شَمْسُ حَتّی یَنْتَهی

مَدْحی لِفَضْلِ اَلْمُرْتَضی وَ لِنَجْلِه

یَثْی عِنانَکِ إنْ غَرَبْتِ ثَناؤُهُ

أنَسیتِ یَوْماً قَدْ رُدِدْتِ لأجلِه

إنْ کانَ لِلْمَوْلی وُقُوفُکِ فَلْیَکُنْ

هَذَاَ اَلْوُقُوفُ لِخَیْلِه وَ (2) لِرَجْلِه

یعنی : عجله و شتاب نکن ای خورشید ( برای غروب کردن ) تا به پایان برسد ستایش من ، در مورد ( علیّ ) مرتضی و فرزندان او علیه السلام

ص:65


1- اَلذّریعة إلی تصانیف اَلشّیعة ، جلد 11 ، صفحۀ 236
2- مجلّۀ یادگار ، سال پنجم ، شماره 6 و7، صفحۀ 114 و 115

جمع میکند ( و می گیرد ) عنان تو را ، اگر غروب کنی ، ثنای او (1) آیا فراموش کردهای روزی را که به خاطر او باز گردانده شدی (2) .

اگر به خاطر مولی ( در آن روز ) توقّف کردی ، پس باید همین توقّف را ( امروز ) ، به خاطر سواره و پیادۀ او ، ( که از خدمت گذران اویند ) أنجام دهی .

این داستان جالب ، شور و محبّت و دوستی عمیق این دانشمند و سخنور اصفهانی شفروه ای را ، نسبت به مقام و فضائل مولی اَلموحّدین امیراَلمؤمنین علی علیه السلام ، به خوبی نشان می دهد ، و از نشانه های ارتباط قلبی مردم و علماء قدیم اصفهان با مقام ولایت أهل اَلبیت علیهم السلام ، به شمار می رود .

مشابه داستان یاد شده را ، سبط بن جوزی ، در کتاب «تذکرة خواصّ اَلاُمّة » صفحۀ 31، ( چاپ فرهاد میرزا ) با مقداری تفاوت ، از أبی منصور مظفّر بن أردشیر عبادی واعظ ، نقل نموده است ، و نیز گنجی شافعی در کتاب «کفایة الطّالب » و ابن حجر هِیتمی در « ألصّواعق اَلمحرقه » و شیخ سلیمان حنفی قندوزی در « ینابیع اَلموده » و دیگران ، عین قضیّۀ سبط بن جوزی را نقل نموده اند (3)

.مدرسه ای است در خیابان هارونیّه ، نزدیک به مزار شریف امامزاده

ص:66


1- اشاره به این که عظمت معنوی ثناخوانی علی عَلَیهِم اَلسَّلامُ ، آنقدر است که نمی گذارد تو غروب کنی ، و عنان گیر تو خواهد شد
2- اشاره است به حدیث مشهور ردّ شمس ( بازگرداندن خورشید ) برای علی عَلَیهِم اَلسَّلامُ که در میان کتب شیعه و سنّی مشهور و معروف می باشد
3- احقاق اَلحق ( با تعلیقات آیة اَلله مرعشی نجفی ) ، جلد 5، صفحۀ 522 - 524

هارون ولایت علیه السلام و متّصل به مسجد علی و منارۀ بزرگ مجاور آن ، که در حال حاضر معروف به ،

12-مدرسۀ حاج حسن

مدرسه حاج حسن می باشد ، و احتمال دارد که این مدرسه ، همان مدرسّ سلطان محمّد سلجوقی است (1) که در زمان صفویّه تعمیرات و تغییراتی اساسی یافته است .

در سردر این مدرسه ، پس از بسم اَلله اَلرّحمن اَلرّحیم و حدیث نبوی : أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا ، نوشته شده است :

سرمایۀ نجات بود مهر بوتراب

خواهی اگر نجات ، از او روی بر متاب

مدرسه حاج حسن دو طبقه است ، و أطراف آن حجرات و ایوانها قرار گرفته، و با آنکه از آثار تاریخی اصفهان به شمار رفته ، ولی دچار ویرانی شده ، و متروکه گردیده است .

نویسندۀ آثار ملّی اصفهان ، در سال 1308 شمسی ، از این مدرسه دیدار نموده ، و برخی از محصّلین علوم جدیده و کمی طلبه ، در آن سکونت داشته اند ، و به نظر همین نویسنده ، ساختمان مدرسه ، اگر هم مربوط به زمان سلجوقیان باشد ، ولی شکّی نیست که کتیبۀ آن ( که در بالا ذکر گردید ) از زمان صفویّه به بعد ایجاد شده ، و از همان موقع ، به عنوان مدرسۀ حاجی حسن شهرت یافته است ، و قاعدتاً باید در زمان صفویّه به حالت ویرانی در آمده باشد ، تا حاجی حسن ، در صدد احیاء و تعمیر آن بر آمده باشد (2).

حکیم و طبیب نامدار و عظیم اَلشّأن ، مرحوم آقا میرزا أبو اَلقاسم طبیب

ص:67


1- گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحۀ 379
2- آثار ملّی اصفهان ، صفحۀ 469

ناصر حکمت ) متوفّای 1371 قمری ( که در تقوی و فضیلت و علم و دانش و طبّ یونان ، علماً و عملاً سرآمد بوده و در این مدرسه به تدریس کتب طبّ قدیم و مداوای بیماران می پرداخته است (1) و پدر این نویسندۀ کمترین ، یعنی مرحوم آیة اَلله ، حاج سیّد مرتضی موحّد ابطحی قُدِسُ سره متوفّای 1413 قمری ، از شاگردان پرتلاش و مورد علاقۀ آن بزرگمرد در علم طب ، به شمار می رفتند .

13- مدرسۀ خواجه صدرالدّین علی طبیب

مدرسه ای است در روستای نصر آباد ، در مغرب اصفهان ، که بانی آن ، صدراَلدّین علی طبیب ( جدّ اعلای مؤلف تذکره نصر آبادی ) می باشد ، و آن را در قرن نهم ، در کنار خانقاه شیخ أبو اَلقاسم نصر آبادی ، بنا کرده است .

این مدرسه که با خانقاه ، با عنوان ( تکیۀ میان ده نصر آباد ) اشتهار دارد ، قسمتی از کاشی های آن از بین رفته ، و در قسمت باقی مانده ، نام صدراَلدّین علی طبیب ( بانی مدرسه ) و تاریخ بناء ( سنه أربع و خمسین و ثمان مأة ) یعنی 854 هجری، دیده می شود ، و هم چنین این اشعار : کمترین بندگان آستانش صدر دین

کرد سال هشتصد و پنجاه و پنج ، این یادگار

عَلَی اَلله فی کُلِّ اَلأُمُورِ تَوَکُّلی

و بِالْخَمْسِ أصْحابِ اَلْکِساءِ تَوَسُّلی

مُحَمَّد اَلْمَبْعُوثِ وَ اَبْنَیْهِ بَعْدَهُ

وَ فاطِمَةَ اَلزَّهْراءِ و اَلْمُرْتَضی عَلی

دیده می شود (2) و به طور وضوح مشخّص می شود که این مدرسه متعلّق به شیعه بوده است .

ص:68


1- دار اَلعلم شرق ( مخطوط ) ، صفحۀ 76
2- گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، از 329 تا 333 ، آثار ملّی اصفهان ، صفحۀ 820 - 821

14- مدرسۀ دوّم خواجه صدرالدّین علی طبیب

خواجه صدر اَلدّین علی طبیب ، علاوه بر مدرسه نصر آباد ، مدرسه ای در حوالی مسجد جامع قدیم ساخته ، و در جنب خانۀ میرزا هدایت اَلله طبیب ، که تا أوائل زمان میرزا طاهر نصرآبادی ، مؤلف « تذکرۂ نصرآبادی » درگاه آن باقی بوده، و در اواخر کار ، أثری از آن باقی نمانده است (1).

15- مدرسۀ سوّم خواجه صدر الدّین علی طبیب

خواجه صدراَلدّین ، مدرسۀ دیگری هم در محله بابا قاسم در کوچه میرزا شریف حکیم ساخته ، و تا زمان میرزا طاهر نصرآبادی ( که از أحفاد وی می باشد ) باقی بوده است (2) . این دو مدرسه نیز ، متعلّق به شیعه بوده است .

16- مدرسۀ خواجه ملک « مدرسۀ شیخ لطف الله »

این مدرسه در جوار مسجد شیخ لطف اَلله ، و میدان بزرگ نقش جهان بوده است . جنوب آن متّصل به مسجد شیخ لطف اَلله ، و شمال آن تا محلّ فعلی سرای بیگدلی ( واقع در خیابان حافظ ) امتداد داشته ، و در نتیجه ، از نظر وسعت و مساحت زمین ، بسیار بزرگ بوده است .

به نظر عدّه ای از صاحب نظران مسائل تاریخ و جغرافیای اصفهان ، مدرسه خواجه ملک ، همان مدرسه شیخ لطف اَلله است ، که شماری از نسخ خطّی موجود در کتابخانه های معاصر ، در آن مدرسه نوشته شده است ، و به مناسبت سرپرستی و تدریس شیخ لطف اَلله میسی در آن ، به نام آن بزرگمرد نامیده شده ،

ص:69


1- تاریخ مدارس ایران ، صفحه 180
2- تاریخ مدارس ایران ، صفحۀ 180

ولی در مقابل ، برخی دیگر از نویسندگان ، احتمال قوی داده اند که ، مدرسۀ شیخ لطف اَلله ، در جنوب مسجد شیخ لطف اَلله ، و مدرسۀ خواجه ملک ، در شمال مسجد بوده است .

آقای سیّد مصلح اَلدّین مهدوی می نویسند : به نظر نویسنده ، دو مدرسه در طرفین مسجد شیخ لطف اَلله قرار داشته است ، آن که به سمت جنوب بوده ، مدرسۀ شیخ لطف اَلله است ، که فعلاً کاروانسرای مخروبه ای است ، و آن که در جهت شمال قرار دارد ، ( سمت چپ کسی که روبروی دَرِ مسجد می ایستد )، مدرسۀ خواجه ملک نام داشته است (1).

و سیّد عبد اَلحجّة بلاغی می نویسد : ...، و نیز مدرسه خواجه ملک ...، ومدرسۀ شیخ لطف اَلله ، قرینۀ او ، که ألان کاروانسرا شده (2) .

و نویسندۀ کمترین ، نظریّۀ أوّل را ترجیح می دهم ، و بر این مبنی بررسی خود را دنبال می نمایم .

أصل مدرسۀ خواجه ملک ، متعلّق به قبل از صفویّه است (3) ولی خواجه ملک ، که از بزرگان اصفهان بوده ، و در زمان شاه اسماعیل صفوی زندگی میکرده ، مدرسه را توسعه می دهد ، و سرائی هم در کنار او بنا میکند (4) .

مدرسۀ خواجه ملک ، همان طوری که از نظر مساحت و وسعت برجستگی داشته ، از نظر علمی و معنوی نیز ، از اهمیّت فوق اَلعاده برخوردار بوده ، تا آنجا که بسیاری از شخصیّت های علمی و دینیِ آن زمان ، از طلبه ها و تربیت

ص:70


1- دار اَلعلم شرق ( مخطوط ) ، صفحۀ 157
2- أنساب خاندانهای مردم نائین ، صفحۀ 123
3- گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحۀ 657 و دار اَلعلم شرق ( مخطوط ) صفحۀ 101
4- تاریخ فرهنگ اصفهان ، صفحۀ 82

شده های این مرکز علمی و حوزه ای بوده اند .

صاحب روضات اَلجنّات ، که خود چهره و شخصیّت بزرگ علمیِ اصفهان ، در زمان خویش بوده، و نظری بلند دارد، در دو قسمت از کتاب نفیس «روضات اَلجنّات » به تعریف و تمجید از این مدرسه می پردازد ، که ذیلاً بیان می نمائیم :

1- در قسمت شرح حال شخصیّت برجسته و بارز شیعه و حوزۀ اصفهان ، یعنی محقّق عظیم اَلشّأن و استاد اَلکل ، آقا حسین خوانساری قُدِسُ سره متوفّای 1099 هجری ، و محلّ تحصیل آن بزرگمرد ، می نویسد :

وَنَزَلَ فی مَدْرَسَةِ خواجه مَلِک، اَلَّتی هِیَ بِجَنْبِ مَسْجِدِ اَلشَّیْخِ لُطْفِ اَللهِ ، اَلواقِع فی مِیدْانِ اَلشّاه ، وَهِیَ مِنْ أکْثَرِ مَدارِسِ اَلْبَلْدَةِ اَلْمُشارِ إلَیْهِ ، بَرَکَةً وَ أوْفَرِها تَأثیراً ، فی بُلُوغِ طَلَبَةِ اَلْعُلُومِ إلی مَعارِجِ اَلْعِلْمِ وَ اَلْیَقینِ وَقَدْ بُنِیَتْ مِنْ قَبْلِ ظُهُورِ اَلدَّولَةِ اَلصَّفَوِیَّةِ أوْ فی أوائِلِ تِلْکَ اَلدَّوْلَةِ ... وَکانَتِ اَلْمَدْرَسَةُ اَلْمَوصُوفَةُ مُنْذُ بُنِیَتْ مَحَطّاً لِرِحالِ أکابِرِ اَلْفُضَلاءِ وَ مَجْمَعَاً وَ مُحْتَشَداً لأعاظِمِ اَلْعُلَماءِ وَاَلْفُقَهاءِ ... فَبَقِیَ اَلأقا حُسَیْنُ اَلْمَذْکُورُ ، هُنالِکَ مَشْغُولاً بِالإفاضَةِ وَ اَلإرْشادِ ، ما غَبَّ إستِفاضَتُهُ عَلی حَسَبِ اَلمُرادِ ، مِنْ مَیامِنِ أنْفاسِ کُلِّ اُسْتادٍ (1).

چنانچه ملاحظه می نمائید ، در این عبارات جالب ، مدرسۀ خواجه ملک پربرکت ترین و مؤثّرترین مدارس ، در رساندن طلاّب علوم دینیّه ، به مرتبه های بلند علم و یقین معرّفی گردیده ، و توضیح داده شده ، که این مدرسه از ابتداء تأسیس ، محلّ بار فرود آوردن بزرگترین فضلاء ، و محلّ اجتماع بزرگترین فقهاء و شخصیّت های علمی بوده است ، و مرحوم آقا حسین خوانساری هم در این مدرسه ، علاوه بر استفادۀ علمی از أساتید بزرگ ، شخصاً به تدریس وأفاضه می پرداخته است .

ص:71


1- روضات اَلجّنات ، چاپ قدیم ، صفحه 196

2 - در بخش شرح حال و معرّفی عالم عظیم اَلشّأن ، مولی محمّد زمان بن مولی کلبعلی تبریزی ( از علماء نیمۀ أوّل قرن دوازدهم ) که از شاگردان بزرگ علاّمه مجلسی و آقا حسین خوانساری و شیخ جعفر قاضی رضوان اَلله علیهم بوده ، مطالبی می نویسد ، که مفادش چنین است : او صاحب تصنیف های متعدّده است که از آن جمله ، شرح بر « زبدة اَلاصول » شیخ بهائی و ...، و نیز « فرائد اَلفوائد ، فی أحوال اَلمدارس و اَلمساجد » (1) می باشد .

این کتاب را در روزگاری که این بزرگمرد ، در مدرسه شیخ لطف اَلله (2) وارد شده ، و امور مدرسه ، از طرف سلطان ، به ایشان واگذار گردیده بوده ، تألیف نموده است .

ص:72


1- نسخه کتاب فرائد اَلفوائد ، که مورد استفادۀ صاحب روضات اَلجنّات بوده ، در دسترس محقّقین متأخّر نبوده است ، تا آنجا که گمان میرفته نسخۀ آن از بین رفته باشد ، تا آن که آقای ایرج افشار ، به نسخۀ منحصر به فرد این کتاب ، در کتابخانۀ پادشاهی برلین ، برخورد می نماید ، و ضمن مقاله ای ، آن را مورد معرّفی قرار داده ، و در ضمن آن مقاله می نویسد : این کتاب ، که رساله ای است به فارسی ، در أحوال مدارس و مساجد ، و در باب تعلیم و تربیت اسلامی است ، و علی اَلظاهر ، کتابی است مستقل و یکتا در زبان فارسی ، با مزایائی از قبیل بعضی اطلاّعات تاریخی مربوط به اصفهانِ دورۀ صفوی ، و علماء آن عهد ، و تألیف شخصی است به نام ( محمّد زمان بن کلبعلی تبریزی ) که خود ساکن مدرسۀ خواجه ملک بوده ، و در سال 1122 از تألیف آن فارغ شده است . وی ( ملاّ محمّد زمان ) راجع به مدرسۀ خواجه ملک ، در فصل ششم کتاب ، می نویسد : این مدرسه در نزد فرقۀ محقّه ( یعنی شیعۀ اثنی عشریّه ) چون مدرسۀ نظامیّه است ، پیش أهل سنّت ( تاریخ فرهنگ اصفهان صفحۀ 265 - 266)
2- به اعتبار این که در زمان مرحوم شیخ لطف اَلله میسی ، مدرسۀ خواجه ملک ، زیر نظر آن بزرگمرد بوده ، مدرسۀ شیخ لطف اَلله می نامند

نویسنده ، در کتاب یاد شده ، در تعریف و تمجید از مدرسۀ نامبرده ، مبالغۀ بسیار نموده ، و بخشی از برکات این مدرسه ، که خود نویسنده تجربه نموده ، و آثار لطیفی که در تربیت طلاّب داشته (1) ذکر نموده است (2)، آنگاه عده ای از شخصیّت های برجستۀ علمی و دینی ، که در این مدرسۀ مبارکه تربیت گردیده ، و به ترقّیات کامله رسیده اند ، یاد میکند ، و ما نیز ، همانها را بر می شمریم :

1- ( استاد اَلفقهاء و اَلحکماء ، محقّق نامدار ) آقا حسین خوانساری قُدِسُ اَلصِرُة

2- مولی ، شمس اَلدّین گیلانی ، صاحب حاشیه بر شرح حکمة اَلعین و بر حاشیۀ خفری بر حاشیۀ قدیم .

3- مولی حسن گیلانی ، که در آن عصر، در فضیلت و تقوی ، نظیر نداشته است 4- ملاّ مراد تفرشی ، صاحب حاشیۀ بر فقیه و مختلف ، و دیگر آثار تألیفی . 5- أمیر سیّد حسین عاملی ، صاحب تألیفات گرانقدر ، همانند رسالۀ جمعه . 6- مولی علی قلی خلخالی ، که أدیبی ماهر بوده است . 7- زبدة اَلمحقّقین و أسوة اَلسّالکین ، مولی رجبعلی تبریزی

8- أمیر قوام اَلدّین طهرانی ، که شاگرد مولی رجبعلی تبریزی ، و مؤلف کتاب عین اَلحکمه بوده است .

9- عمدة اَلزّهاد، مولی موسی طبسی

10- فرزند عزیز او ، حاج محمّد مؤمن ، صاحب کتاب مناهج اَلعرفان ( که به نظر صاحب روضات اَلجَنّات ، وی از أجلاّء عرفاء متأخّرین بوده ، و کتابش بزرگ ،

ص:73


1- وَقَدْ بالَغَ فی اَلثَّناءِ عَلی تِلْکَ اَلْمَدْرَسَةِ اَلْمُبارَکَةِ وَ أشارَ فیهِ إلی نَبْذَةٍ مِنْ بَرَکاتِهَا اَلْمُجَرَّبَةِ ، وَ مَیامِنِ تَأثیراتِهَا اَللَّطیفَةِ فی حَقِّ اَلطَّلَبَةِ ...
2- روضات اَلجنّات ، چاپ قدیم ، صفحۀ 288 - 289

و در دو مجلّد میباشد ، که در زمینۀ خودش ، همانند ندارد ) .

11- میراسماعیل خاتون آبادی ، صاحب بقعه و تکیه معروفه در تخت فولاد

12 - فرزند او ، علاّمه ، رئیس فضلاء زمان ، میر محمّد باقر خاتون آبادی

13 - مولی محمّد صالح استر آبادی

14- مولی چلبی موصلی

15 - مولی محمّد حسین بروجردی

16- مولی سعدی رشتی

17- مولی محمّد علی طهرانی (1) ، آنگاه صاحب روضات ، می فرماید : و از جملۀ فضلاء بزرگی که در مدرسۀ خواجه ملک تحصیل علم کرده اند، همانا فاضل محقّق ، و متکلّم حکیم ، و فقیه بارع أدیب ، مولی أبو اَلقاسم بن محمّد ربیع جرفادقانی (2) صاحب تصنیفات بسیار ، و حواشی لطیف بر بسیاری از کتب معقول و منقول می باشد .

سرگذشت مدرسۀ خواجه ملک

مدرسه خواجه ملک ، در دورۀ شاه عباس أوّل تعمیر گردیده ، و استادیِ رسمی آن به شیخ لطف اَلله میسی واگذار شده بوده است (3) .

وسعت و گستردگی صحن مدرسۀ خواجه ملک تا آنجا بوده ، که به خاطر آن در هنگامی که مسجد شیخ لطف اَلله را که از مساجد بسیار شکوهمند و زیبای اصفهان است تأسیس میکنند ، صحنی برایش در نظر نمی گیرند و صحن مدرسه

ص:74


1- روضات اَلجنّات ، صفحۀ 288
2- جرفادقان معرّب گلپایگان میباشد ( فرهنگ معین )
3- تاریخ فرهنگ اصفهان ، صفحه 84

خواجه ملک را ، جانشین صحن جداگانه برای مسجد قرار میدهند .

مدرسۀ خواجه ملک ، در أثر حوادث تاریخی پس از حکومت صفویّه از بین رفته ، و محلّ آن به صورت خانه های مسکونی و محلّ کسب و کار در آمده است

آثاری از مدرسۀ خواجه ملک

در میان کتابهای باقی مانده از دوره های گذشته ، نسخه های أرزشمندی ملاحظه می شود، که در این مدرسه نوشته شده ، و زینت بخش کتابخانه های معتبر معاصر می باشد ، که ذیلاً به برخی از آنها اشاره می شود .

١- نسخه ای از «تهذیب اَلوصول الی علم اَلاصول » علاّمه حلّی را ، یکی از علماء ، به نام أبو اَلقاسم بن محمّد بن میرزا علی گلپایگانی، در دهۀ آخر رمضان 1044 هجری، در مدرسۀ شیخ لطف اَلله ، به خطّ نستعلیق نوشته است (1).

2- نسخه ای از « شرائع اَلإسلام» محقّق حلّی را ، عبد اَلقادر بن حیدر قهپائی، در مدرسۀ شیخ لطف اَلله ، تحریر نموده است (2) .

٣- نسخه ای از « ألتّلخیص » ابن رشد أندلسی را شخصی به نام گدا علی مشهدی ، در مدرسۀ شیخ لطف اَلله اصفهان ، در پنجشنبه دوازدهم جمادی اَلأولی 1074 به پایان رسانیده است (3) .

4- نسخه ای از « قواعد » شهید أوّل را ، محمّد قاسم بن أحمد طبرستانی ما پطری ، در مدرسۀ شیخ لطف اَلله میسی عاملی ، در سال 1069 هجری نوشته

ص:75


1- فهرست کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران ، جلد 8، صفحۀ 481
2- فهرست نسخه های خطّی کتابخانۀ مسجد اعظم قم ، صفحۀ 234)
3- فهرست کتابهای خطّی کتابخانۀ ملّی ملک ، جلد 1، صفحۀ 167

و 76 ) و ریشه ها و جلوه های تشیع و حوزه علمیه اصفهان که

ج 2)

است (1) .

5- نسخه ای از « شافیه » ( در علم صرف ) را ، محمود بن محمّد کاظم اصفهانی ، در مدرسۀ شیخ لطف اَلله ، به خطّ نستعلیق نوشته است (2) .

مدفن ابن سینا ، نزدیک مدرسۀ خواجه ملک

پس از آنکه تحقیق و بررسی اینجانب دربارۀ مدرسۀ خواجه ملک پایان یافت ، و مقالۀ مربوط به آن را تکمیل نمودم ، به مقاله ای محقّقانه از استاد محقّق و نامدار ، مرحوم جلال اَلدّین همایی برخوردم ، که در مورد بوعلی سینا و رابطه اش با اصفهان ، تهیّه شده ، و در جلد دوّم جشن نامۀ ابن سینا ( از سلسله انتشارات انجمن آثار ملّی ) به چاپ رسیده است . در این مقاله ، بخشی دارد که مناسب با این قسمت می باشد ، و ذیلاً درج می گردد :

مدرسۀ خواجه ملک ( به فتح میم و کسر لام ) در قسمت شرقی میدان شاه ، أوائل بازار آهنگران ، جنب مسجد شیخ لطف اَلله ، از مدارس طلبگی بسیار قدیم اصفهان ، محلّ تحصیل جماعتی از علماء بزرگ بوده، و در فتنۀ أفاغنه ، خرابی کلّی بدان راه یافته ، تا کم کم خراب شده ، و در این أواخر زمین آن به خرید و فروش رفته ، أکنون محلّ آن به نام « تیمچۀ شیخ حیدر » معروف است . با این وصف ، خوشبختانه هنوز از بقایای عمارات قدیمش ، دو حجره در سمت شمال صحن بزرگ تیمچه موجود است ، به علاوۀ دو سه محلّ سنگ کاری و آجرکاری که وضع بنای قدیم را حکایت می کند، و از روی أطلال ( نشانه های ) باقی مانده معلوم می شود، که اَصل بِناء، متعلّق به دوره های قدیم قبل از صفویّه است .

ص:76


1- فهرست نسخه های خطّی کتابخانۀ مسجد اعظم قم ، صفحۀ 444
2- یادداشتهای آقای مهدوی به نقل از فهرست کتابخانۀ رضویۀ قم ، صفحۀ 48

وضع این مدرسۀ را در حالتی که مخروبه و خالی از سکنه بود ، خودِ این بنده و بسیاری از أهالی اصفهان که سنّتشان کمتر از پنجاه نباشد ، تا این أواخر دیده ایم

چون از مسجد شیخ لطف اَلله ، وارد بازار آهنگران می شوی ، به فاصلۀ حدود پنجاه قدم ، مدرسۀ خواجه ملک در ضلع شرقی بازار واقع بود .

درب بزرگ مدرسه ، در طرف شمالی کوچه باز میشد ، که به « محلّۀ تحت گنبد » راه داشت ، در جلوخان مدرسه ، طاق مرتفع زیبائی بود ، مقابل درب مدرسه در ضلع جنوبی کوچه ، که پشت « مسجد شیخ لطف اَلله » می شود ، سردابِه ای وجود داشت ، که آن را نیز ، « مقبرۀ أبوعلی سینا » می گفتند .

سردابِه ، از بین رفته ، و تغییرات کلّی در آن واقع شده ، أما محلّ آن در حال حاضر ، قسمتی پشت دکّه أنبرسازی است ، که پهلوی درب تیمچۀ شیخ حیدر

مدرسۀ خواجه ملک قدیمی ) واقع شده است ، و قسمتی از آن سردابِه نیز ، به ولایت شرعیّه مرحوم حاج شیخ جمال اَلدّین مسجد شاهی ( مجتهد و روحانی معروف ) که امام جماعت مسجد شیخ لطف اَلله بود، جزو مُتَوَضَّأ و حوضخانۀ آن مسجد گردید .

خلاصه آنکه ، آن سردابِه نیز به «مدفن أبوعلی سینا » اشتهار داشت (1) و هنوز أشخاصی در آن محلّ هستند ، که وضع بنای مدرسۀ خواجه ملک و سردابِۀ مجاور آن ، و شهرت آن را به «مقبرۀ أبوعلی سینا » خوب به خاطر دارند .

یکی از فضلای منسوب به حاج شیخ جمال اَلدّین ، برای بنده حکایت کرد ، که چون برای ساختن مُتَوَضَّأ و حوضخانۀ جدید مسجد شیخ لطف اَلله ، در این

ص:77


1- هم چنانکه گنبد مدرس ابن سینا در محلّۀ دردشت اصفهان به مدفن ابن سینا اشتهاری دارد (صفحۀ 287 از کتاب جشن نامۀ ابن سینا جلد 2) .

حول و حوش ، کند و کوب می کردند، به سردابۀ بزرگ آجری رسیدند ، که در وسط آن قبری مجلّل با سنگ لوح قدیمی به خطّ کوفی بود ، أهل فّن خواندند و معلوم شده که « مدفن شیخ اَلرّئیس أبوعلی سینا » همین جا است ، امّا دانسته نشد که با سنگ قبر چه معامله کردند ؟ (1) .

مقاله مفصّل ( رابطه ابن سینا با اصفهان ) که توسط استاد جلال اَلدّین همائی ، ( که محقّقی بزرگ دربارۀ تاریخ اصفهان و بزرگان آن می باشد ) تهیه ، و در جشن هزارۀ ابن سینا ، در تاریخ یکشنبه پنجم اردیبهشت ماه 1333 (21 شعبان 1373 قمری ) به صورت سخنرانی ، توسّط آن بزرگمرد ایراد گردیده است .

17- دار السّیاده

سلطان محمود ، غازان بن أرغون خان مغول ، ( برادر سلطان محمّد خدابنده ) از دوستداران خاندان عصمت و طهارت علیه السلام بود ، و در سال 702، از مذهب أهل سنّت فاصله گرفت، و به مذهب حقّ شیعۀ امامیّه روی آورد (2) و همین أمر سبب شد که ایلخانان ایران ، نه تنها قبول اسلام نمودند ، بلکه در عهد جانشین غازان ، به تشیّع گرویدند، و خود مروّج آداب اسلامی شدند (3) .

غازان خان ، دو نوبت پیامبر أکرم صلی الله علیه وآله را به خواب دید ، و آن حضرت ، توجّه او را نسبت به أمیراَلمؤمنین و امام حسن و امام حسین علیهم السلام معطوف نمودند ، و در بیداری هم ، آثار و برکات زیادی را در اثر عنایت و توجّه به أهل البیت علیهم السلام دریافت نمود ، و به همین جهت ، توجّه به سادات و فرزندان

ص:78


1- جشن نامه ابن سینا ، جلد 2، صفحه 289 - 290
2- مجالس اَلمؤمنین ، قاضی نوراَلله تستری ، ج 2، ص 254 ، به نقل از تاریخ حافظ أبرو
3- فرهنگ معین جلد 5، صفحۀ 1234

پیامبر صلی الله علیه وآله را، در متن فعّالیّت های اجتماعی خود قرار داد ، و « مدارس » و «مساجد » و « دار اَلسّیادهائی » را تأسیس نمود ، که از جمله در اصفهان و شیراز وبغداد و تبریز و کاشان و چندین شهر دیگر (1) داراَلسّیاده هائی تأسیس نموده ، و موقوفه هائی برای آنها قرار داد، که سادات و ذراری رسول اَلله صلی الله علیه وآله در آن اجتماع نمایند ، و از درآمد آن موقوفه ها ، بهره مند گردند (2).

دار اَلسّیاده ها ، که یکی از آنها در شهر اصفهان تأسیس گشته ، منزلگاه سادات و نقباء و أشراف ، و محلّ تعلیم و تعلّم أولاد حضرت علی عَلَیْهِ اَلسَّلام بوده ، و بدین جهت ، باید داراَلسیاده را ، در شمار مدارس اصفهان به شمار آورد ، و ظاهراً این دار اَلسّیاده ، در قتل عام تیمور و خرابی های او ، ویران گردیده است (3) .

در کتاب تاریخ زنجان ، به نقل از مرحوم علاّمۀ مجلسی ، نقل شده که در اصفهان چند موضع وجود دارد، که در زمان شاه خدابنده بناشده ، و أسامی أئمّۀ اثنی عشر ، بر کتیبه های آنها نقش بسته ، و ثبت شده است ، که از جملۀ آنها ، مسجد جامع قدیم میباشد ، که در سه موضع آن ، أسامی آنها ثبت گردیده ...، و از جمله ، «منارۂ داراَلسّیاده » است ، که غازان خان برادر شاه خدابنده ، او را إحداث کرده، و خود خدابنده ، او را به اتمام رسانیده است (4) .

این مطلب نشان میدهد که ، داراَلسّیاده نه تنها از نظر ساختمانی ، دارای

ص:79


1- دار اَلعلم شرق ( مخطوط ) ، صفحۀ 105 ، تعداد داراَلسّیاده ها را ده عدد شمرده است ( به نقل از نفایس اَلفنون )
2- مجالس اَلمؤمنین ، جلد 2، صفحۀ 355
3- دار اَلعلم شرق ( مخطوط ) صفحۀ 105 ، به نقل از مجلّۀ نامه آستان قدس شماره 38
4- تاریخ زنجان ، صفحۀ 198

اهمیّت و عظمت بوده ( تا آنجا که برای آن مناره ایجاد شده ) بلکه با نقش بستن نام أئمّه اثنی عشر ، شعار تشیّع بر آن حاکم بوده ، و ظهور داشته است .

مدرسۀ دردشت

مراد ، مدرسه سلطان بخت آغا است ، به عنوان یاد شده ، مراجعه شود .

18-مدرسۀ درویشان

این مدرسه ، در محلّه خواجو ، مجاور قبر شاه حسن بوده است ، ولی در این زمان أثری از آن وجود ندارد (1).

احتمال دارد این مدرسه ، همان مدرسۀ شاه حسن « اوزون حسن » باشد ، و به علّت سکونت درویشان در او ، به این نام نامیده شده باشد ، و بنابراین ، از مدارس شیعه به شمار می رود .

19- مدرسۀ سلطان بخت آغا از نشانه های مهمّ تشیّع در اصفهان

در محلّۀ دردشت ، سردری بلند و دو مناره وجود دارد ، در کنار گنبد و مقبرۀ سلطان بخت آغا ، که حاکی از وجود مدرسه ای بزرگ و بنای مفصّل ، و مجموعه ای گسترده است ، که در طول زمان و در أثر حوادث تاریخی ، از بین رفته است .

سازندۀ مدرسه ، « خان سلطان » مشهور به « سلطان بخت آغا » دختر أمیر غیاث اَلدّین کیخسرواینجو ( مقتولۀ در 760 هجری ) است ، که پس از کشته شدن ، در بقعه ای که به نام او است ، و گنبدی زیبا و جالب دارد، و متّصل به دو منارۀ

ص:80


1- آثار ملّی اصفهان ، صفحۀ 46

در دشت میباشد ، مدفون گردیده است ، و بر قبر او سنگ یکپارچۀ سماق نفیسی می باشد ، که خود او در زمان حیاتش ، در سال 753 هجری دستور داده آماده کنند ، و بر روی آن کتیبه ای را حجّاری نمایند .

دو منارۀ دردشت ، که قسمت بالای آنها خراب شده ، بر فراز سردَرِ بلندی به ارتفاع حدود پانزده متر قرار گرفته ، و ارتفاع باقی ماندۀ دو مناره ، از سطح پشت بامِ آن ، بیش از هشت متر نیست ، و مجموعاً حکایت از ساختمانهای گسترده و مفصّلی دارد ، که پشت این سردَرْ قرار داشته، و در أثر حوادث نامعلومی از بین رفته است .

آقای دکتر لطف اَلله هنرفر ، که چهره ای پرکار در زمینۀ شناخت و معرّفی آثار باستانی و تاریخی می باشد ، در کتاب گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان می نویسد

به طوری که معمّرین ساکن در أطراف این بنای تاریخی ، برای نگارنده نقل کرده اند ، تا یک قرن پیش ( أواخر قرن سیزدهم هجری قمری) هم، اطاقهای ویرانۀ أطراف مدرسۀ دردشت ، که مناره ها و سردر فعلی ، مدخل آن محسوب میشده ، باقی بوده است ، و تدریجاً ضمیمهۀ خانه های أطراف شده ، و تا یک قرن پیش ، به صورت تکیه ، محلّی برای اجتماع مردم محلّه دردشت بوده است . در أطراف گردنۀ گنبد آرامگاه سلطان بخت آغا نیز، آثاری مشاهده می شود ، که اتّصال بقعه را به بناهای دیگر، در أطراف آن ، می رساند، و چنین استنباط می شود که ، باقی ماندۀ آثاری از یک مجموعۀ ساختمانیِ مفصّل و وسیع بوده ، که به احتمال قوی ، بانی ساختمان آن ، خودِ ( سلطان بخت آقا ) و یا شوهر او « سلطان محمود آل مظفّر » بوده است . بقعۀ فعلی ، از طرف ضلع شمالی ، راهی به داخل مدرسه داشته است ، که فعلاً مسدود می باشد ، و ترتیب ساختمان بقعه ، در مجاورت سردر ، و راه داشتن آن به مدرسه ، باز مؤیّد این

ص:81

مطلب است که ، ساختمان مناره ها و سردَرِ فعلی مدرسه نیز ، از اقدامات خود سلطان بخت آغا بوده است (1). یک نام تاریخی از این محلّ، که تا این عصر باقی مانده ، نام شوری است ، که هم اکنون ، حمّام شوری نزدیک این بناء و « امامزاده شوری » ( امامزاده عبداَلله ) به این نام موجود است ، و احتمال داده شده ، مدرسۀ متصّل به مناره های در دشت هم « مدرسۀ شوری » نام داشته است (2) .

مدرسۀ در دشت ، از مدارس متعلّق به شیعه است

گرچه با توجّه به سوابق تسنّن در اصفهان ، به نظر ابتدائی حدس زده می شود که این مدرسۀ عظیم ، با سردَرْ و مناره های شکوهمند آن ، متعلّق به أهل تسنّن باشد ، ولی با توجّه به دلائل أرزشمندی که ذیلاً به چهار عدد آنها اشاره می شود ، این مدرسه ، از نشانه های جالب برای سابقۀ دیرینۀ تشیّع در اصفهان می باشد .

١- کتیبۀ مناره های دردشت ، که یکی از آنها ریخته و دیگری باقی است و به خطّ آجری بر زمینۀ کاشی فیروزه ای ، به شرح زیر است .

لا إِلهَ الَّا اَللَّهُ ، مُحَمَّدُ رَسُولُ اَللَّهِ ، عَلِیٌّ وَلِیُّ اَللَّهُ حَقّاً

شعار عَلِیٌّ وَلِیُّ اَللَّهُ ، آنهم با تأکید به وسیلۀ کلمۀ حَقّاً ، بر منارۀ بلند این ساختمان ، نشانه ای از وابستگی این بناء ، به تشیّع می باشد .

برای آشنائی با کتیبۀ یادشده ، به کتاب گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحۀ 320 و نیز آثار ملّی اصفهان ، صفحۀ 428 ، مراجعه شود (3) .

ص:82


1- گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحۀ 317 - 318
2- آثار ملّی اصفهان ، صفحۀ 45 و 427 و گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحۀ 320
3- هم اکنون که مراحل چاپ کتاب در حال أنجام میباشد ، تعمیراتی أساسی بر روی این مناره ، به وسیلۀ سازمان میراث فرهنگی ، أنجام گرفته است

2- سازندۀ این بنا ( سلطان بخت آغا ) دختر أمیر غیاث اَلدّین کیخسرو ( اینجو از آل اینجو ) و همسر سلطان محمود آل مظفّراست ، و آل اینجو و آل مظفّر ، از سلسلۀ سلاطین شیعه می باشند (1).

3- در دورۀ صفویّه ، که آثار و پایگاه های وابسته به تسنّن ، از بین می رفته ، نه تنها گنبد و بقعۀ سلطان بخت آغا ، از بین نرفته ، بلکه سنگ قبر نفیس با کتیبۀ تاریخ دار آن باقی مانده ، و جالب است بدانیم ، طبق تحقیق آقای دکتر هنرفر ، علّت این که سنگ قبر سلطان بخت آغا ، به غارت نرفته ، جنبۀ قداستی است که عامّۀ مردم برای این بقعه قائلند ، و آن را متبرک می دانسته اند ، و حتی امروز هم که هفت قرن از تاریخ بنای آن می گذرد ، مانند عموم زیارتگاهها ، بر مزار این بانوی مقتوله ، شمع روشن میکنند (2).

4- در مجموعۀ ساختمان تاریخی و باعظمت «امام زاده اسماعیل عَلَیْهِ اَلسَّلام » دَرِ نفیس و منبّت کاری شده ای وجود دارد، که « مرقد امامزاده اسماعیل » را به «مرقد شعیای نبی عَلَیْهِ اَلسَّلام » متصّل می سازد ، و از درهای نفیس بناهایِ تاریخیِ اصفهان است ، و در دورۀ پادشاهی سلطان محمود آل مظفّر ، در این مکان نصب شده است . در أطراف لنگۀ راست و چپِ در ، صلوات بر چهارده معصوم عَلَیهِم اَلسَّلامُ منقور است ، و نیز در یک قسمت ، چهار کلمۀ محمّد و در قسمت دیگر ، چهار کلمۀ علی ، نقش بسته، و جزء نوشته های این در ، چنین است : أمَرَ بِإحْداثِ هذَاَ اَلْبابِ إحْرازاَ لِلْمَغْفِرَةِ وَ اَلثَّوابِ فی أیّامِ ..... شاه مَحْمُودِ بْنِ اَلسُّلْطانِ اَلأعْظَمِ ، مُحَمَّدِ بْنِ

ص:83


1- زندگینامه علاّمۀ مجلسی ، جلد 1 ، صفحۀ 13
2- گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحۀ 319

اَلْمُظَفَّرِ ... (1).

و چنانچه ملاحظه می نمائید ، ساختن دربی برای امام زاده اسماعیل، آنهم با صلوات بر چهارده معصوم ، و نقش چهار محمّد و چهار علیّ ، نشانه ای از تشیّع سلطان محمود آل مظفّر ( همسر سلطان بخت آغا ) می باشد (2).

20- مدرسۀ سمیرمی

مدرسه ای بوده ، که به وسیلۀ علیّ بن أحمد بن علیّ بن عبد اَلله سمیرمی ، متوفّای 516، وزیر سلطان محمود بن محمّد بن ملکشاه سلجوقی ، تأسیس گشته است (3) .

21- مدرسۀ سلطان محمّد سلجوقی

مدرسه ای است که ، سلطان محمّد سلجوقی ، برای حنفی ها ساخته ، و قبر سلطان محمّد هم ، در آن مدرسه قرار گرفته ، و امروزه در محلّۀ داراَلبطیخ مشهور است (4) .

برخی معتقدند که ، مدرسۀ سلطان محمّد ، همان است که به نام «مدرسۀ حاج حسن » نامیده می شود، و در کنار مسجد علی و منارۀ بلند مجاور آن قرار دارد ،

ص:84


1- گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحۀ 529 - 0530
2- برای آشنائی کاملتر با این بناء و بانی آن ، به گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحات 314 تا 321 ، و آثار ملّی اصفهان صفحات 424 تا 429 ، و صفحۀ 45 ، و تاریخ مدارس ایران ، صفحۀ 179 ، و فهرست بناهای تاریخی و أماکن باستانی ایران، صفحۀ 39، و تاریخ فرهنگ اصفهان ، صفحات 72 تا 74 ، مراجعه شود
3- تاریخ مدارس ایران ، صفحۀ 129
4- تاریخ اصفهان و ری ، صفحۀ 22

و در دورۀ صفویّه تجدید بنا شده است (1)

22- مدرسۀ عظیم سیّد رکن الدّین محمّد یزدی

این مدرسه ، به همّت سیّد رکن اَلدّین محمّد یزدی ، بانی مدرسۀ رکنیّۀ یزد، متوفّای 732 هجری ( که عالم و سیّدی عالی مقام ، و خیر أندیشی نامدار بوده ، ونسبش به حضرت سیّد اَلشّهداء ، امام حسین علیه السلام می رسد ، و بناها و آثار دینی و عمرانیش ، زبانزد بوده ) ساخته شده است .

در کتاب « جامع مفیدی » ، جلد سوّم ، از صفحۀ 543 تا 558 ، شرح حال و گرفتاری و مظلومیّت او ، و عنایت خاصّ رسول خدا صلی الله علیه وآله نسبت به او و فرزندش ، ( أمیر شمس اَلدّین محمّد ) و نجات آنها ، و نیز جریان منصوب شدن او به مقام قضاوت ، از طرف سلطان أبوسعید بن سلطان محمّد خدابنده (2) را ، بیان نموده (3) و در ضمن آن شرح حال ، مرقوم داشته است : بر ضمائر أرباب توفیق ، پوشیده نخواهد بود که آن حضرت، آن مقدار بُقاع نَفّاع، و عمارات فلک ارتفاع که معمار همّت عالی نِهْمَتش (4) ، در أطراف جهان ، از مدارس و خوانق و مساجد

ص:85


1- برای آشنائی بیشتر، به گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحات 234، 235 ، 238 ، 379 و 668 و تاریخ مدارس ایران ، صفحه 128 و آثار ملّی اصفهان صفحات 39، 469 و 790 و تاریخ فرهنگ اصفهان ، صفحۀ 67 - 69 مراجعه شود
2- سلطان أبوسعید ، از سلاطین شیعه مذهب مغول ، و شخصی عدالت دوست و رعیّت پرور بوده است ، ( مجالس اَلمؤمنین ، جلد 2، صفحۀ 363
3- جریانات یاد شده ، در تاریخ جدید یزد ، تألیف أحمد بن حسین بن علی کاتب نیز از صفحۀ 125 تا 129 نقل شده است
4- نهمت = همّت و اهتمام در رسیدن به مقصود ( مخصوصاً مقصودهای معنوی ) ، منتهای همّت و اهتمام ، ( فرهنگ معین ).

وداراَلشّفاء و اربطه ( رباط ها ) و غیرها ساخته و پرداخته ، که هرگز هیچ پادشاهی ذوشوکت ، صاحب حشمت ، به عمارت عُشْر آن ، موفّق نگشته (1) .

سیّد رکن اَلدّین محمّد یزدی ، و فرزندش ، أمیر شمس اَلدّین محمّد ، متوفّای 733 ( یک سال پس از وفات پدر ) (2) وقف نامه ای دارند ، که موسوم به «جامع اَلخیرات » بوده ، و در آن ، به أبواب اَلخیری ، واقع در خارج یزد ، اشاره شده است (3) . بر پایه وقفنامۀ یاد شده ، مدرسه ای در کوی بازار خواجه محمود اصفهان ، به نام « مدرسۀ عصمتیّه » تأسیس نموده اند ، که شامل سه بنا بوده است 1- دار اَلحدیث 2- دار اَلأدویه 3- دار اَلکتب (4) از وقفنامۀ سیّد رکن اَلدّین بر می آید ، که موقوفات بسیاری از قبیل : تمامی بازار خواجه محمود ، حمّام مردانۀ متصّل به بازار ، چند دکّان واقع در همان محلّه ، تمام سرای نو، دکّان طباخی که سه طبقه بوده ، تمامیِ قصر مورّح ، واقع در بازار عسکر ، و دیگر موقوفه ها ، بر این مدرسه وقف نموده و شرط نموده اند ، که در داراَلحدیث و خانه های محلّ سکونت وابسته به آن ، ده نفر از فقهای

ص:86


1- جامع مفیدی ، جلد 3، صفحۀ 557
2- وی از طرف سلطان أبوسعید ، به منصب صدارت نائل گردیده بود ، و همانند پدرش مردی خیر أندیش و رعیّت پرور بود ، و در تأسیس بناهای دینی و علمی و بهداشتی و غیر آن، کوشش می نمود ، و دستور داده بود وکلایش در یزد و اصفهان و قم و کاشان و ساوه و همدان و ری و قزوین و سلطانیّه و تبریز و شیراز و اْبرقوه و کازرون ، مدارس و مساجد وبُقاع و أرْبِطَه و کاروانسرا و حمّام بسازند ( جامع مفیدی ، جلد 3، صفحۀ 559)
3- مجموع بناها و آثاری که وقفنامۀ جامع اَلخیرات ، آنها را دربر می گیرد ، 45 باب میباشد 0( فرهنگ اصفهان ، صفحۀ 262)
4- تاریخ مدارس ایران ، صفحۀ 179، آثار ملّی اصفهان ، صفحۀ 35 و فرهنگ اصفهان . صفحۀ 262 - 263

أصحاب حدیث ، منزل نمایند، و سالیانه به هرکدام 1/3 680 دینار از پول رایج ، که هر روزی 2/3 1 دینار باشد ، ( تقریباً ) بدهند ، و برای تدریس و تعلیم طلبۀ علم وفقه ، مدرّس عالم متبحّر مُتَفّنِّن ، و مجتهد ذوفنون درعلم حدیث ، گمارده شود ، که هر روز بعد از نماز صبح ، و بعد از ختم قرآن و خطبه ، به إلقای درس بپردازد ، و هر سال 182 دینار ( یا نصف دینار در روز ) به او داده شود ، و در آن مدرسه ، مُعیدی (1) منصوب شود ، عالم و دانشمند ، که درس استاد را برای شاگردان تکرار کند، و سالی 1/4 91 دینار، یعنی هر روز 1/4 دینار به او داده شود، و امامی در آنجا نصب شود ، که عالم به أرکان نماز و شروطش باشد ، و مواظب بر إقامه جماعت ، در نمازهای پنجگانه باشد ، و در هر سال، 3/4 60 دینار ، یعنی روزی 1/6 دینار ، به او داده شود ، و هم چنین مؤذّن متدیّن و رسمی ، و چند نفر حافظ قرآن که مرتباً تلاوت قرآن کنند ، و نیز فرّاش و دربان و ناظر بر امور مدرسه نصب شود ، و حقوق مرتّب داده شود ، و نیز برای إطعام و أنجام مراسم لیلة اَلرّغائب (2) و مراسم عید فطر و قربان و مولد پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله ، و مراسم نیمۀ شعبان (3)، و مراسم شبهای رمضان ، و نیز مراسم تجهیز أموات و کمک و إطعام مسافران ، و مصالح بیت اَلأدویه ، هرکدام مبلغی معیّن شده است (4) .

از این وقفنامه بر می آید که، مدرسۀ عصمتیّه و دار اَلحدیث و دار اَلکتب ودار اَلأدویۀ آن ، مرکزی مهم برای فعّالیّت علمی و تبلیغی و اجتماعی ، به شمار

ص:87


1- معید ، کسی است که درس را تکرار میکند تا شاگردان خوب یاد بگیرند
2- لیلة اَلرّغائب ، أوّلین شب جمعۀ ماه رجب را گویند
3- شب تولّد امام زمان ، حضرت حجّة بن اَلحسن اَلعسکری ( عج )
4- شرح موقوفات مدرسۀ سیّد رکن اَلدّین ، و مصارف آنها ، در کتاب أرزشمند آثار ملّی اصفهان ، از صفحۀ 35 تا 27 نقل شده است

میرفته، و از جامعیّت چشمگیری برخوردار بوده است .

مدرسۀ سیّد رکن اَلدّین محمّد یزدی ، ( چنانچه از شخصیّت بانی آن ، و نیز سلطان حاکم زمان ، سلطان أبوسعید ، فرزند سلطان محمّد خدابنده «که از سلاطین شیعه مذهب می باشد » بر می آید ) از مدارس متعلّق به شیعه بوده ، ولی در حال حاضر در أثر حوادث تاریخی ، أثری از آن باقی نمانده است .

23- مدرسۀ شمسیّه

قبل از آن که حکیم اَلملک أردستانی ، « مدرسۀ حکیمیّه » ( کاسه گران ) را در بازار ریسمان ، محلّۀ میدان کهنه بسازد، همین مدرسه ، قبل از ساختن مدرسۀ حکیمیّه، به نام « مدرسۀ شمسیّه » بوده است ، که به نظر آقای رفیعی مهرآبادی ، در کتاب آثار ملّی اصفهان ، گمان می رود که مدرسۀ ویرانه ای بوده ، که شمس اَلدّین محمّد یزدی (1) بانی آن بوده ، و چون مخروبه شده بوده ، توسّط حکیم اَلملک ، با صلاحدید و تصویب مراجع وقت ، تجدید بنا گردیده است (2)

24- مدرسۀ شهشهان

یکی از علماء و سادات بزرگ اصفهان ، در قرن نهم هجری ، سیّد علاء اَلدّین

ص:88


1- شمس اَلدّین محمّد یزدی ، متوفّای 733 هجری ، فرزند سیّد رکن اَلدّین محمّد یزدی است که این پدر و پسر در تأسیس بناهای علمی و اجتماعی و بهداشتی و عام اَلمنفعه ، خدمات زیاد داشته اند و مخصوصاً پسر ، که وزیر سلطان أبوسعید بوده ، در شهرهای یزد و اصفهان و قم و کاشان و ساوه و همدان و ری و قزوین و سلطانیّه و تبریز و شیراز و أبرقوه و کازرون ، مدارس و مساجد و بقاع و کاروانسرا و حمّام ساخته است و در یزد ، مدرسۀ شمسیّه را بنا نهاده است ( جامع مفیدی ، جلد 3، صفحۀ 559 و صفحۀ 655 و نیز به بررسی ما ، در مورد مدرسۀ سیّد رکن اَلدّین یزدی مراجعه شود
2- آثار ملّی اصفهان ، صفحۀ 483

محمّد بوده ، که به شاه شاهان ( شهشهان ) و شاه علاء اَلدّین محمّد ، شهرت یافته بوده است . به علّت عظمت شخصیّت او محلّه ، دَرْبِهْ یا دَریهْ یا حسینیّه ( که به اعتبار حسینیّۀ سیّد علاء اَلدّین محمّد ، به این نام خوانده می شده ) به نام محلّۀ شهشهان شهرت یافته است .

سیّد علاء اَلدّین محمّد ، در این محلّه ، حسینیّه و مدرسه داشته ، و پس از آنکه به دستور شاهرخ، به ساوه تبعید گردیده ، و در سال 850 هجری ، به شهادت می رسد ، پس از مرگ شاهرخ ، جنازۀ او را با احترام فراوان به اصفهان منتقل نموده ، و در حسینیّه و مدرسۀ او ، مدفون می نمایند ، و بقعه و گنبدی جالب برای او بنا می کنند ، که هم أکنون موجود است ، و از مزارات متبرّکۀ اصفهان به شمار می رود 0

مدرسۀ شهشهان و بقعه و مزار او ، یکی از نشانه های بارز نفوذ و موقعیّت و فعّالیّت علمی و رسمی شیعه در اصفهان ، در قرن نهم هجری می باشد .

بقعۀ شهشهان ، در نزدیکی مسجد صفا ، و با فاصلۀ نسبتاً کمی با خیابان ابن سینا ، قرار گرفته است (1).

مدرسۀ شوری

آقای دکتر لطف اَلله هنرفر ، در دنبالۀ معرّفی مقبرۀ سلطان بخت آغا ، واقع در

ص:89


1- دربارۀ مدرسه و حسینیّه و بقعۀ شهشهان ، و شخصیّت شاه علاء اَلدّین محمّد ، به گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحات 333 تا 341، و آثار ملّی اصفهان ، صفحۀ 45 و 237 - 238 و تاریخ مدارس ایران ، صفحۀ 179 ، و فهرست بناهای تاریخی و أماکن باستانی ایران ، صفحۀ 42 ، و شماری از کتب تراجم و رجال ، همانند رجال اصفهان ، و دانشمندان و بزرگان اصفهان ، می توان مراجعه نمود

محلّۀ دردشت می نویسد : یک نام تاریخی از این محل ، که تا این عصر مانده « شوری » است که هم أکنون ، «حمّام شوری » نزدیک این بناء و «امامزاده شورئ» یا « امامزاده عبداَلله » به این نام موجود است ، و بعید نیست که مدرسۀ متصّل به مناره های در دشت هم ، « مدرسۀ شوری » نام داشته است (1)

به عنوان مدرسۀ سلطان بخت آغا ، رجوع شود .

25- مدرسۀ شیخ أبومسعود رازی

شیخ أبومسعود رازی ، از بزرگان محدّثین قرن سوّم هجری است ، و بعضی او را از چهره های بسیار مؤثّر ، در توجّه مردم اصفهان ، نسبت به شخصیّت و عظمت مولای متّقیان امیراَلمؤمنین علی علیه السلام می دانند ، و داستان آمدن او به اصفهان ، و سخنرانی های او را در جامع رنگرزان، و نقش او را در جلوگیری از سبّ و جسارت به آن حضرت ، سندی بر تشیّع او میشمارند ، و در مقابل ، برخی دیگر ، او را از مشایخ صوفیّۀ أهل سنّت می دانند ، و بر همین مبنی ، بقعه و خانقاه و سایر امور متعلّق به آن را مورد تخریب قرار دادند .

خانقاه شیخ أبو مسعود ، از ابتدای قرن چهارم ، شهرت زیادی داشته ، و یک دستگاه ساختمانی وسیع ، شامل بازار و چهارسو و حمّام ، و باغی برای کورها و عاجزها و ... را در بر می گرفته است ، ولی در حال حاضر غیر از بقعه و سردر کاشی کاریِ آن ، چیزی از آنها باقی نمانده است (2) .

در کتاب محیط أدب ، مقالۀ اصفهان یا داراَلعلم شرق ، از مدرسه ای به نام

ص:90


1- گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحۀ 320
2- گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحۀ 353 - 354 ، در حال حاضر سازمان میراث فرهنگی استان اصفهان ، به تعمیر بقعۀ شیخ أبومسعود مشغول می باشد

شیخ أبو مسعود رازی یاد می کند (1).

برای آشنائی با شخصیّت شیخ ابو مسعود ، و مسائل مورد بحث در مورد بقعه و مزار وی ، و تاریخچۀ آن ، به کتاب «خلد برین » تألیف مرحوم حاج شیخ أحمد بیان اَلواعظین ، و کتاب «گنجینه آثار تاریخی اصفهان » از صفحۀ 353 تا 358، و نیز ، به بخش « فرازهائی درخشان ، از ریشه های تشیّع در اصفهان » در همین کتاب مراجعه شود .

26- مدرسۀ شیخ یوسف بنّاء

شیخ یوسف بنّاء ، از عرفای معروف قرن سوّم بوده ، و از أجداد مادریِ حافظ أبونُعَیم اصفهانی می باشد ، و در محلّۀ روشاباد ، که جزء محلّۀ خواجوی دورۀ صفویّه بوده ، مدفون گردیده است (2) . مدرسه ای به نام او در محلّه شیخ یوسف ( جزء محلّۀ خواجو ) بوده (3)، که زمان تأسیس و خصوصیّات او را به دست نیاورده ایم ، بعضی آن را از مدارس دورۀ صفویّه شمرده اند ، ولی آقای سیّد مصلح اَلدّین مهدوی ، در « مقالۀ اصفهان یا داراَلعلم شرق » ( در مجموعه محیط أدب ) این مدرسه را ، جزء مدارس قبل از صفویّه به شمار آورده اند (4) و به نظر می رسد ، که همین نظریّۀ أخیر صحیح باشد .

27 - مدرسۀ صدر منصور

در قرن ششم هجری ، مدرسه ای به وسیلۀ صدر منصور نظام اَلدّین ، در شهر

ص:91


1- محیط أدب ، صفحه 104
2- آثار ملّی اصفهان ، صفحۀ 232
3- آثار ملّی اصفهان ، صفحۀ 34
4- محیط أدب ، صفحه 104

اصفهان تأسیس گردیده ، که شاعر نامدار ایران ، جمال اَلدّین محمّد بن عبد اَلرزّاق اصفهانی ، قصیده ای مشتمل بر سی و پنج بیت ، در مدح مدرسه و بانی آن ، سروده است که از آن جمله است أشعار زیر:

زهی عالی بنای قصر معمور

که باد آفات دهر از ساحتت دور

چو قبله شرط اکرام تو واجب

چو کعبه حظّ تعظیم تو موفور

مفیدانت چو طوطی جمله منطق

فقیهانت چو غنچه جمله مستور(1)

مدرسۀ صدریّه

نام دیگری است برای مدرسۀ نظامیّۀ اصفهان ، که به مناسبت عنوان صدر اَلدّین خجندی ( مدرّس و سرپرست آن ) صدریّه نامیده شده است (2) .

به عنوان مدرسۀ نظامیّه رجوع شود .

28- مدرسۀ علیّ بن سهل بن أزهر

علیّ بن سهل ، از محدّثین و عرفای قرن سوّم ، و أوائل قرن چهارم هجری بوده، و در سال 307 وفات یافته است (3) .

در کتاب « محیط أدب » ( مقالۀ اصفهان یا داراَلعلم شرق ) از مدرسه ای به نام

ص:92


1- دیوان جمال اَلدّین محمّد بن عبد اَلرزّاق اصفهانی ، صفحۀ 181 - 183
2- لغتنامه دهخدا ، عنوان نظامیّه
3- ذکر أخبار اصفهان ، از حافظ أبی نعیم ، جلد دوّم ، صفحۀ 14 ، ولی در کتاب گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحۀ 296 ، علیّ بن سهل از بزرگان قرن هشتم هجری به شمار آمده ، و این یک سهو اَلقلم است

علیّ بن سهل یاد شده است (1)

در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران ، مجموعه ای است به نام دستور، به شماره 2144، که آن را تاج اَلدّین حسین صاعد ، جمع آوری نموده ، و در آنجا اظهار می دارد : روز شنبه 6 شوّال 986، نهمین روزی که در اصفهان رسیدم ، و در مدرسۀ شیخ علیّ بن سهل بسر می بردم ، آن را نوشتم (2) .

از بیان فوق استفاده می شود که ، در أواخر قرن دهم ، مدرسه ای با نام علیّ بن سهل موجود و مسکونی بوده ، و احتمالاً همان محلّ خانقاه علیّ بن سهل ، یا مجاور آن بوده است .

29- مدرسۀ فخریّه

یکی از مدارس علمیۀ اصفهان ، که در قرن یازدهم ، دائر و مسکونی بوده ، مدرسه فخریّه میباشد ، نسخه ای از کتاب « معارف إلهیّه » تألیف محمّد رفیع ، مشهور به پیرزاده ، به خطّ أبی صالح حسینی مشهدی وجود دارد ، که در سال 1098، در « مدرسۀ فخریّۀ اصفهان » نوشته شده است (3)... او نیز همین أبو صالح حسینی مشهدی ، نسخه ای از « رسالۀ تَیاسُر قِبله » از محقّق حلّی را ، در مدرسۀ فخریّه ، در شهر اصفهان نوشته ، و این نسخه در کتابخانۀ دانشگاه تهران موجود است (4) .

ص:93


1- محیط أدب ، صفحه 104
2- داراَلعلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه 186
3- اَلذّریعه ، جلد 21 ، صفحه 191
4- دار اَلعلم شرق ( مخطوط ) ، صفحۀ 194 ، برگۀ ضمیمه به نقل از فهرست کتب اهدائی مرحوم مشکوة به دانشگاه

مرحوم رفیعی مهرآبادی ، با استناد به جلد سوّم فهرست کتب اهدائی مرحوم مشکوة ، این مدرسه را از آثار فخر اَلملک بن خواجه نظام اَلملک طوسی شمرده ، که تا قرن یازدهم باقی بوده است (1).

ولی آقای سیّد مصلح اَلدّین مهدوی (نویسندۀ معاصر ) اظهار می دارند که : بعید به نظر می رسد که مدرسۀ فخریّه ، که در فهرست مذکور است ، همان مدرسۀ إحداثی فخر اَلملک باشد ، زیرا کلیّۀ آثار دورۀ سلاجقه ، در عهد مغول از بین رفته است ، و اگر چیزی و أثری باقی باشد ، رنگ تشیّع به خود گرفته است (2) .

به نظر می رسد ، إظهار نظر قطعی در چنین مواردی ، نیاز به دلیلهای روشن تری دارد، که متأسّفانه به دست ما نرسیده است .

30- مدرسۀ کرّان

بعضی ، مدرسۀ کرّان را ، از آثار خواجه نظام اَلملک در محلّه کرّان ، برشمرده اند ، و سپس احتمال داده اند که این مدرسه ، همان نظامیّۀ مشهور اصفهان باشد (3) ، ولی با توجّه به این که ، نظامیّه اصفهان ، در محلّۀ دردشت بوده (4)، و کتاب « تجارب اَلسّلف » تأسیس مدرسۀ کرّان را ، به ملکشاه نسبت میدهد (5)، معلوم می شود که این مدرسۀ کرّان ، همان مدرسۀ ملکشاهی در محلّۀ داراَلبطیخ ( که جزء محلّۀ کرّان بوده است ) می باشد .

ص:94


1- آثار ملّی اصفهان ، ص 44 ، بنقل از فهرست کتب اهدائی مرحوم مشکوة ج 3، ص 277
2- دار اَلعلم شرق ( مخطوط ) ، صفحۀ 195
3- آثار ملّی اصفهان ، صفحۀ 45
4- به محاسن اصفهان ، صفحۀ 104، و گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحۀ 62 با نقلی که از ترجمۀ محاسن اصفهان ، نموده مراجعه شود
5- تجارب اَلسّلف ، صفحۀ 277 - 278

برای آشنائی بیشتر با این مطلب به قسمت مربوط به مدرسۀ نظامیّه و مدرسۀ ملکشاهی در همین کتاب مراجعه شود .

31- مدرسۀ مسجد جامع (جمعه)

در کتاب ایرانشهر جلد أوّل ، پس از مقداری توضیح دربارۀ مسجد جامع اصفهان ، و حریقی که در سال 515 هجری ، به وسیلۀ باطنیّه ، در آن رخ داده ، می نویسد :

بنای ( مسجد – مدرسه ) که با اَلحاق یک حیاط مدرسه ، به کوشک مساجد قدیمی ایرانی ، صورت می گرفت ، به سرعت در ایران رونق یافت (1).

و در کتاب فرهنگ اصفهان ، در بخش تشریح وضعیّت و معماری مسجد جامع آمده است :

ساختمانی در شمال شرقی به نام ( صفه ) « مسجد و مدرسۀ عمر» وجود دارد که به وسیلۀ عمر بن عبد اَلعزیز عجلی ، از خاندان أبی دُلف که والی همدان و اصفهان بود ( 281 هجری ) أنجام یافته ، و ضمیمۀ مسجد گردیده است (2) .

و در تاریخ مدارس ایران ، به نقل از تاریخ ایران پطروشفسکی ، آمده است : در قرن هشتم مدرسه ای در جنب مسجد جمعۀ اصفهان ساخته شد (3) .

البته باید توجّه داشت که ، آنچه در قرن هشتم در أیّام سلطنت سلطان محمود آل مظفّر أنجام شده ، ساختمان مجدّد همان قسمتی است که ، به وسیلۀ عمر

ص:95


1- ایرانشهر ، جلد 1 ، صفحۀ 832
2- فرهنگ اصفهان ، صفحۀ 26
3- تاریخ مدارس ایران ، صفحۀ 179

بن عبد اَلعزیز عجلی ، أنجام یافته بوده است (1).

از مطالب بالا استفاده می شود که ، مسجد جامع اصفهان ، علاوه بر این که خودش ، محلّ تعلیم و تشکیل جلسات درس بوده ( چنانچه از نوشتۀ ، مافرّوخی اصفهانی در محاسن اصفهان ، صفحۀ 85 بر می آید ) و علاوه بر آنکه کتابخانۀ معظم و مفصّلی داشته ، که دارای حجرات و خزانۀ کتاب بوده ، و فهرست آن در سه جلد بزرگ تنظیم گشته (2) مدرسه ای هم داشته ، که رسماً با عنوان « مدرسه » نامیده می شده است .

32- مدرسۀ ملکشاهی

این مدرسه ، از مدارسی است که در دورۀ سلجوقیان برای فعّالیّت علمی غیر شیعی ( حنفی و شافعی ) به وجود آمده ، و در محلّۀ داراَلبطّیخ أحمد آباد بوده ، که در حال حاضر ، مقبرۀ خواجه نظام اَلملک می باشد ، و به نام تربت نظّام مشهور شده است (3) .

ص:96


1- تاریخ فرهنگ اصفهان ، ص 27 ، و در کتاب آثار ملّی اصفهان ، صفحۀ 44 بنای مدرسه را از آثار عمر بن عبد اَلعزیز ، و سلطان محمّد آل مظفّر را ، تعمیر کنندۀ مدرسه دانسته است ، ولی در گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحۀ 136 و 137 با توجّه به کتیبۀ تاریخی صفۀ عمر ، از دورۀ سلطان محمود آل مظفّر و جملّه های ( و ممّن بادر و أجاز ، و آثر فأجاد ، و آجتهد فی أیّام سلطنة سلطان محمود ... ببناء هذا اَلإیوان اَلعالی لابتغاء مرضاة ربّه و إضافة الی اَلمسجد اَلجامع باصفهان ... أضعف عباد اَلله ، مرتضی بن اَلحسن اَلعباسی اَلزّینبی ...) این قسمت را ، غیر مربوط به عمر بن عبد اَلعزیز می داند ، و بانی آن را ، مرتضی بن اَلحسن اَلعباسی اَلزّینبی می شناسد
2- محاسن اصفهان ، صفحۀ 85
3- گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحۀ 238

در کتاب « تجارب اَلسّلف » دربارۀ تأسیس این مدرسه آمده است :

سلطان ملکشاه در اصفهان مدرسه ای بنا کرد ، در محلّه کرّان (1) و سپس شرح می دهد که ، ملکشاه نخواست مدرسه را مخصوص حنفی ها کند، و چون ملکشاه حنفی ، و خواجه نظام اَلملک شافعی (2) بود، رعایت حال او را نمود، و دستور داد بنویسند :

وُقِفَ عَلی أصْحابِ اَلإمامَیْنِ ، إمامَیِ اَلأئمَّةِ ، صَدْرَیِ اَلإسْلامِ (3) آنچه در کتاب آثار ملّی اصفهان ، صفحۀ 45 آمده دربارۀ مدرسۀ کرّان ( که خواجه نظام اَلملک طوسی آن را بنا کرده ، و چون خواجه در مذهب حنفی اصرار و تعصّب داشته ، مقرّر کرده بود که بر بالای درب مدرسه ، نام شافعی را نویسند ، بلکه بنویسند « وقف علی أصحاب امامی آلأئمّه ، صدری آلإسلام» و سپس احتمال داده که این مدرسه ، همان مدرسۀ نظامیّه اصفهان باشد ) مطلب نادرستی است ، زیرا نظامیّه اصفهان در محلّۀ دردشت بوده ، و مدرسۀ محلّۀ کرّان ، مدرسۀ ملکشاهی است ، و خواجه نظام اَلملک شافعی بوده ، نه حنفی ، و نوشتۀ تجارب اَلسّلف ، مطالب کتاب یاد شده را مردود می نماید ..

ص:97


1- محلّه داراَلبطّیخ ، جزء محلّه کرّان بوده است
2- صاحب أعیان اَلشّیعه ، خواجه نظام اَلملک را ، جزء وزراء شیعه مذهب سلجوقیان ، دانسته است ( أعیان اَلشّیعه ، چاپ جدید ، جلد 1 ، صفحۀ 192) و البته باید دانست که ، این نظریّۀ منافات ندارد با شهرت شافعی بودن خواجه ، زیرا بسیاری از بزرگان اجتماعی ، که واقعاً شیعه بوده اند ، زیر پوشش شافعی بودن ، حرکتهای خود را عملی می ساخته اند، و از روی تقیّه ، خود را شافعی مینامیده اند ، زیرا نزدیک ترین مذاهب چهارگانۀ أهل تسنّن ، به تشیّع ، مذهب شافعی میباشد .
3- تجارب اَلسّلف ، صفحۀ 277 - 278

33- مدرسۀ ملکه خاتون

در کتاب « راحة اَلصّدور » ، از مدرسه ای به نام ملکه خاتون یاد می کند ، و چنین می نویسد : و پیش از وفات ملکشاه ، بر آن عزم بودند که در اصفهان ، به بازار لشکر ، ( اینجا که امروز مدرسۀ ملکه خاتون است ) داراَلخلافه و حرمی بسازند، و او را آنجا بنشانند (1). از عبارت یاد شده استفاده می شود که ، در زمان تألیف کتاب راحة اَلصّدور (سال 599) مدرسه ای در اصفهان بوده ، به نام مدرسۀ ملکه خاتون ، که آباد بوده است (2) .

34- مدرسۀ نظامیّۀ اصفهان

مدرسه مهمّی بوده ، که خواجه نظام اَلملک طوسی ، متوفّای 485 هجری در اصفهان تأسیس کرده ، و در آن علوم و دانشها ، بر غیر طریقۀ تشیّع مطابق مذهب شافعی ) تدریس می شده است . در کتاب محاسن اصفهان ، مفضّل بن سعد ، مافَرّوخیِ اصفهانی ، در این زمینه نوشته است :

وَ أمَرَ بِإبْتِناءِ مَدْرَسَةٍ تُجاوِرُ جامِعَها ، لِلْفُقَهاءِ اَلشَّفْعَوِیَّةِ ، فَابْتُنِیَتْ کأحْسَنِ مارُؤِیَ هِیْأةً وَهَیْکَلاً وَ صَنْعَةً وَ عَمَلاً وَ مَحَلاٍّ وَ مَنْزِلاً ، وَ عَلی طَرَفِها مَنارَةٌ عَجیَبةُ اَلْوَضْعِ ، رائِقَةُ اَلْأصْلِ وَ اَلْفَرْعِ ، یَصْعَدُ ثَلاثُ أنْفُسٍ إلی أعْلاها فی ثَلاثِ دَرَجاتٍ، فَلا یَری أحَدٌ ضاحِبَهُ إلی أنْ یَعْلُوها ، وَ قَدْرُ مَا اَنْصُرِفَ فی نَفَقاتِها وَ اَلْمَوْقُوفِ عَلَیْها مِنَ اَلضِّیاعِ وَ اَلْمُسْتَغَلاّتِ اَلْمَوْسُومِ إبْتِیاعُها لِلْوَقْفِ عَلَیْها ، عَشَرَةُ آلافِ دینارٍ (3) .

و در گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان می نویسد: حسین بن محمّد بن أبی اَلرّضا

ص:98


1- راحة اَلصّدور ، صفحۀ 140
2- تاریخ مدارس ایران ، صفحه 128
3- محاسن اصفهان ، صفحۀ 104

علوی آوی ، که محاسن اصفهان مافرّوخی را ، در سال 729 هجری ، به فارسی ترجمه کرده ، در ذیل کتاب مزبور ، که خود بر آن أفزوده است ، دربارۀ مدرسۀ خواجه نظام اَلملک اصفهان گوید که : این مدرسه در محلّۀ ( دردشت ) و در نزدیک جامع بزرگ ، بر محلّت دردشت بر وصفی و أصلی هرچه خوبتر ، و هیئتی و شکلی هرچه مرغوبتر ، در غایت رفعت ، از جهت صنعت و عمل ، و نهایت رتبت ، از طرف منزلت و محل ، و بر در آن ، مناری چون ستون قبّۀ آسمان ، کشیده و دراز ، و با عیّوق و فرقدان ، همنشین و همراز ، عجیب شکل ، بر سه پایه آن ، صعود و عروج نمایند ، تا بر کنگره و قفصه نرسند ، خود را به یکدیکر ننمایند ، خرج بی پایان و بی حد بر آن صرف ، و ضیاع بی شمارِ بی عدد بر آن وقف ، چنان که هر سال مبلغ ده هزار دینار ، محصول مستغلات و موقوفات بوده ، و أکنون آن را بکلّی مستأکِلَه ، ربوده (1).

چنانچه ملاحظه می نمائید ، مدرسۀ مهمّی در نزدیکی جامع اصفهان بوده ، و موقوفه و درآمد بسیار هنگفت داشته ، منارۀ آن از عجائب بوده ، زیرا بسیار بلند بوده ، و سه پلکان داشته ، که تا قبل از رسیدن به سر مناره ، راه بهم نداشته ، و کسی که از یکی از آن پلکانها صعود می کرده ، کسانی را که در دو پلکان دیگر بوده اند نمی دیده است ، و در مجموع ، مدرسه ای با شکوه بوده ، که از نظر ساختمان و محل و نحوۀ اداره شدن و ... ، عالی ترین وضعیّت را داشته است .

البته باید توجّه داشت که ، متن عربی محاسن اصفهان ، با آنچه در ذیل ترجمه محاسن اصفهان آمده ، تقریباً یک نوع تشریح و توصیف است ، ولی جای سؤال است که چرا این مطلب ، در أصل ترجمه قرار نگرفته ، و به عنوان ذیل ترجمه

ص:99


1- گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحۀ 62، به نقل از ترجمۀ محاسن اصفهان، صفحه 142

و 100 ) و ریشه ها و جلوه های تشیع و حوزه علمیه اصفهان که

ج 2

و از مترجم کتاب ، دانسته شده است .

این مدرسه و منارۀ یادشده، تا نیمۀ أوّل قرن هشتم ، در اصفهان باقی بوده و فقط أملاک و مستغلاّت موقوفۀ آن را تصرّف کرده بوده اند ( چنانچه از ترجمۀ محاسن اصفهان که در سال 729 نوشته شده ، استفاده می شود ) ولی زمان خراب شدن ساختمان آن معلوم نیست (1).

قاضی أرجائی ( أرّجانی ) اصفهانی ، که نسبش به جابر أنصاری می رسیده ، از مدرّسین نظامیّۀ اصفهان ، در زمان خواجه نظام اَلملک ، بوده است (2) . و مدرسۀ نظامیّۀ اصفهان ، به خاطر عنوان مدرّس آن ( صدراَلدّین خُجندی ) به «صدریّه » هم ، مشهور بوده است (3) .

البته باید توجّه داشت که ، لقب «صدراَلدّین » در رؤسای شافعیّه ، جزء أَلقاب عمومی بوده ، و کسانی را که از خاندان خجندی ( آل خجند ) به ریاست شافعیّه می رسیده اند ، به لقب «صدراَلدّین » ملقّب می نموده اند ، و بیش از بیست نفر از آنها، لقب صدر اَلدّین داشته اند ، که محمّد بن ثابت بن علی خجندی ، متوفّای 483( سرسلسلۀ خاندان آل خجند ) از طرف خواجه نظام اَلملک ، مدرّس نظامیّۀ اصفهان گردیده است (4) .

قابل توجّه

در فهرست نسخه های خطّی کتابخانۀ مدرسۀ فیضیّۀ قم ( تألیف محقّق معاصر

ص:100


1- گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحۀ 62
2- آثار ملّی اصفهان ، صفحۀ 183 ، تاریخ اصفهان و ری ، صفحۀ 215 - 216
3- تاریخ مدارس ایران ، صفحۀ 119
4- لغتنامۀ دهخدا ، ( عنوان خجندیان ) و تاریخ فرهنگ اصفهان ، صفحۀ 58 - 59

آقای شیخ رضا استادی ) نسخه ای از « شرح مختصر اَلاُصول » عضد اَلدّین ایجی مورد معرّفی قرار گرفته ، که به خطّ نستعلیق محمّد زمان حسینی اصفهانی می باشد ، و در یکشنبۀ 26 ربیع اَلثّانی 926، در مدرسۀ نظامیّۀ اصفهان ، نوشته شده است(1).

احتمال می رود که این مدرسه ، همان نظامیّۀ خواجه نظام اَلملک طوسی است ، که تا این زمان باقی مانده ، و احتمال داده می شود که ، مدرسۀ دیگری می باشد ، که بدین نام شهرت داشته است .

35- مدرسۀ نقّاشان

این مدرسه ، در تختگاه هارون ولایت شهر اصفهان واقع بوده ، و درویش یوسف کشمیری ( که از فنون علم بهره داشته ، و شعر می سروده ) مدّتی در آن ، سکونت داشته است (2) .

در « مقاله اصفهان یا داراَلعلم شرق » این مدرسه ، از مدارس قبل از دورۀ صفویّه به شمار آمده است (3) .

و در کتاب « داراَلعلم شرق » آمده است که : ظاهراً مدرسۀ نقّاشان ، همان مدرسه هرون ولایت می باشد (4) .

ص:101


1- فهرست نسخه های خطّی مدرسۀ فیضیّۀ قم، جلد 1، صفحۀ 157
2- تذکرۀ نصر آبادی ، صفحۀ 204
3- محیط أدب ، صفحۀ ، 104
4- دار اَلعلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه252

اصفهان

شهرمزفزایِ بوَد بزرگ

زنده است زنده رود که ایران بوَد بزرگ

مست اصفهان زعلم و ، مزَشهره همچوپا

این خطّ از قیام دلیران بوَد بزرگ

راه ، هنربپوی که باشد ، رهی نکو

یعنی به دانش و مهز انسان بوَد بزرگ

ای اصفهان سپاس خدای غفور را

نام تو در تمام جهان همان بوَد بزرگ

صدها مَزتراست که باشد به اشتهآ

دنیا به اعتراف که ایران بوَد بزرگ

فَرَّت رسد به مهروشکوهت رسد به ماه

همواره رَتبت تو چوکیهان بوَد بزرگ

همواره باد نام تو همراه عزّوجاه

راهت چو کهکشان و چوکیهان بوَد بزرگ

ای شهر باهنر به جهان جاودان بمان

دی قدرتو بلند و به عنوان بوَد بزرگ

نامت نویدبخش (طلانی) به شعرتر

دریای بخشش تو چون عمّان بوَد بزرگ

ص:102

3-مدارس علمیّۀ دورۀ صفویّه که باقی مانده است

اشاره

ص:103

ص:104

مدارس علمیّۀ اصفهان از دورۀ صفویّه که تاکنون باقی مانده است

در دورۀ صفویّه ، که مدرسه سازی بر مبنای فرهنگ و أندیشه و اعتقاد اسلامی، و در مسیر مکتب غنیّ تشیّع ، و تحت تأثیر هدایتهای أهل اَلبیت عَلَیهِم اَلسَّلامُ ، رواج و گسترش داشته است ، بسیاری از علماء و ثروتمندان و معماران و هنرمندان و استادکارانِ حجّاری ، کاشی کاری ، گچ بری ، طرّاحی ، نقّاشی و خطّاطی و ... ، دست به دست هم داده ، و مدرسه هائی مستحکم ، زیبا ، و باشکوه ، و پر برکت ، ساخته و به یادگار گذارده اند ، که در طول چندین قرن، پابرجا مانده ، و در حوادث سخت و شکنندۀ طبیعی و تاریخی و اجتماعی ، نه تنها محفوظ مانده ، بلکه آثار و برکات مستمرّی داشته است .

و اینک به ترتیب حروف اَلفباء ، به شرح حال آن مدارس و گوشه ای از عظمت و استحکام و زیبائیِ آنها ، و نیز هنرها و إبتکاراتی که در آن مدارس ، به کار گرفته شده ، و هم چنین آثار و برکات علمی و دینی که از آن پایگاههای علم و دین به ظهور رسیده ، می پردازیم

مدرسۀ امام صادق علیه السلام

مقصود ، مدرسۀ چهارباغ ، ( سلطانی ) می باشد ، و آن را تحت عنوان مدرسۀ چهارباغ بررسی نموده ایم به عنوان یاد شده ، مراجعه شود .

مدرسه ابراهیم بیک

مقصود ، مدرسۀ إمامزاده إسماعیل است ، که به مناسبت نام بانی آن ، به نام مدرسۀ ابراهیم بیک هم ، خوانده شده است . به عنوان مدرسۀ إمام زاده اسماعیل رجوع شود .

ص:105

مدرسة أحمد آباد

در کتاب آثار ملّی اصفهان ، از مدرسۀ جلالیّه ، با نام مدرسۀ أحمد آباد یاد شده است . به عنوان مدرسۀ جلالیّه مراجعه شود

1-مدرسة إسماعیلیه

مدرسه ای است در کوچۀ قصر منشی اَلممالک ، منشعب از بازارچۀ حسن آباد و در نزدیکی خیابان نشاط و مساحت آن 25 × 25 متر می باشد ، و به صورت دو طبقه است ، و ساختمان اَوّلیّۀ آن هنوز باقی میباشد .

این مدرسه به وسیلۀ شخصیّت بزرگ علمی ، مرحوم میر محمّد اسماعیل خواتون آبادی متوفّای 1116 هجری ، که مجتهدی بزرگ و زاهد و صاحب أثر بوده ، تأسیس گشته است (1).

وی تألیفاتی داشته ، که از آن جمله ، تفسیری بزرگ بر قرآن ، در چهارده جلد میباشد ، و صاحب مقامات معنوی و کرامات بوده است (2) .

مدرسۀ اسماعیلیّه ، همانند بسیاری از مدارس ، سالهای زیادی متروکه گردیده بود، ولی در سالهای أخیر ، معمور و مسکونی گردیده ، و عموم حجرات آن محل سکونت طلاّب حوزۀ علمیّه میباشد .

2- مدرسة ألماسیه

مدرسه ای است در محلّۀ چهارسوق مقصود ، و از مدارس نسبتاً کوچک اصفهان می باشد . بانی مدرسه ، حاج ألماس نامی، از غلامان دربار صفویّه بوده ،

ص:106


1- وقایع اَلسّنین و اَلأعوام ، صفحۀ 555 - 556
2- رجال اصفهان ( تذکرة اَلقبور ) ، صفحه 100

و به نوشته کتاب ( بخشی از گنجینۀ آثار ملّی ) وقفنامۀ مدرسه ، به تاریخ یکهزار و یکصد و چهار هجری ، باقی می باشد (1).

جابری أنصاری در حوادث سال 1355 قمری چنین می نویسد :

خرابی مدرسۀ ألماسیّه در چهارسوق مقصود ، و فروش آجرهای آن به دراهم معدود (2) .

ولی پس از گذشت چند سال ، مرحوم آیة اَلله ، حاج شیخ مهدی نجفی مسجد شاهی ، مدرسه را تجدید بنا نمودند ، ولی به جای دو طبقۀ قبلی ، تنها موفّق به ساختن یک طبقه گردیدند . مدرسۀ ألماسیّه ، در حال حاضر معمور و مسکونی طلاّب می باشد . در طول زمان، عده ای از فضلاء و علماء ، در مدرسۀ ألماسیّه تحصیل علم یا تدریس نموده اند، همانند :

١۔ مرحوم شیخ محمّد حسن بن ملاّ محمّد لاری بیضاوی ، متوفّای 1335 و مدفون در صحن إمامزاده أحمد ، که از فضلاء و مدرّسین بوده ، و از شاگردان حاج شیخ محمّد باقر مسجد شاهی ( نجفی ) به شمار رفته است .

2- مرحوم سیّد زین اَلعابدین أبرقوئی ، متوفّای 1372 قمری ، که از چهره های برجستۀ در زهد و تقوی ، و از شاگردان آقا سیّد محمّد باقر درچه ای و آخوند کاشی بوده است .

3- مرحوم آقای حاج سیّد مصطفی مهدوی هرستانی ، متوفّای 1409 قمری، که از شخصیّت های مبرز حوزۀ علمیّۀ اصفهان ، و از مراجع دینی در این شهر ،

ص:107


1- آثار ملّی اصفهان ، صفحۀ 46
2- تاریخ اصفهان و ری ، صفحۀ 412، و نیز به أنساب خاندانهای مردم نائین صفحۀ 123 مراجعه شود . تخریب یاد شده ، در دورۀ حاکمیت پهلوی أوّل ، و تهاجم او بر حوزه های علمیّه ، و مراکز دینی بوده است

به شمار می رفتند ، و مورد توجّه مراجع بزرگ تقلید بوده ، و در مدرسۀ جدّه بزرگ تدریس می نمودند .

4- مرحوم آقای حاج شیخ عباسعلی أدیب حبیب آبادی ، متوفّای 1412 قمری، که از علماءِ جامع معقول و منقول و ریاضی ، و صاحب تألیفات متعدّده بودند ، و از مدرّسین نامدار حوزۀ علمیّۀ اصفهان به شمار می رفتند .

5- مرحوم آقای شیخ محمّد رضا محقّق خراسانی ، که از فضلاء و مدرّسین مدرسه ألماسیّه ، بوده است (1).

آثاری از مدرسه ألماسیه

شخصی به نام محمد طیب هزار جریبی ، نسخه ای از کتاب حدود و دیات ، از علامه مجلسی را ، در سال 1952 برای مولانا ، آخوند محمد جعفر ، در مدرسه خواجه ألماس نوشته است (2) .

و هم چنین در سال 1304، محمد مهدی بن کربلائی محمد علی جابلقی ، در مدرسة ألماسیه ، کتاب رضوان الأملین را ، که حاشیه بر قوانین آلأصول میرزای قمی است ، و تألیف محمد بن عبد الصمد حسینی شهشهانی می باشد ، تحریر نموده است (3) .

3- مدرسه امامزاده اسماعیل (( مدرسه ابراهیم بیک ))

یکی از مجموعه های بسیار أرزشمند تاریخی اصفهان ، بناهای جالب امامزاده اسماعیل عَلَیْهِ اَلسَّلام و مزار و مسجد شعیای نبیّ عَلَیْهِ اَلسَّلام و مدرسۀ إمامزاده

ص:108


1- داراَلعلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه 34
2- فهرست نسخه های خطی کتابخانه مسجد اعظم قم ، صفحه 151
3- فهرست نسخه های خطی کتابخانه مسجد اعظم قم ، صفحه 206 - 0207

اسماعیل است ، که از نظر سابقۀ تاریخی و معماری و کاشی کاری و هنرهای دیگر ، در ردیف مجموعه های أرزشمند و برجسته به شمار می رود .

در کتاب تاریخ اصفهان و ری آمده است:

صحن و بقعه و مسجد و مدرسه و مقبره ، تقریباً بیش از سه هزار ذرع، دارای مبانی شگرف بوده ، و کاشی کاری مُعَرَّق و نقّاشی مُنَقَّح و دربهای مُنَبَّت چوبی و فولاد کاری داشته ، دربِ دالانِ مستطیلِ ضریح، قطعۀ جواهر صنعتی بود ، که ذرّه ذرّه های زر را ، با چکش در پولاد به کار برده ، هر زمان به زیارت بقعه میرفتم تا نیم ساعت چشم از استادی آن پولاد ساز ، با زرکوبی و نازک کاری در آن ، بر نمی گرفتم ...، و گنبد چهارسوق إمامزاده ، بسی عالی بود ... ، درب منبّت داخل ، که راهرو ضریح به قبر شعیا است زمان شاه محمود بن أمیر مبارز اَلدّین مظفّری ، حدود هفتصد و کسری نصب شده ، أسامی دوازده إمام، میان درب و أطراف ، با خطّی خوش به صنعت درودگری بر آن مرقوم است ... ، دستگاه إمامزاده اسماعیل عَلَیْهِ اَلسَّلام بسیار عالی بوده ، خانه هائی أطراف داشته که در آن ، شمع مومی ریختندی ، و مخصوصاً دو شمع مومی ، شبهای جمعه روشن می کردند ، در شمعدان طلا، که بلندیِ شمع به حدّی بود که با نردبان آن را روشن می ساختند (1).

أطراف صحن إمامزاده اسماعیل عَلَیْهِ اَلسَّلام ، حجره های زیادی ساخته شده ، که از أوّل تأسیس ، به منظور تحصیل علم و سکونت طلاّب در نظر گرفته شده ، و عنوان « مدرسۀ علمیّۀ دینیّه » داشته است .

کتیبۀ سردَرِ أصلی إمامزاده اسماعیل عَلَیْهِ اَلسَّلام ، حاکی از اقدام حاج محمّد ابراهیم

ص:109


1- تاریخ اصفهان و ری ، از جابری أنصاری ، صفحۀ 187- 190

بیک یوز باشی ، نسبت به تعمیر و تزیین بنای تاریخی إمامزاده اسماعیل ، در دورۀ سلطان حسین صفوی می باشد ، که در سال 1115 به پایان رسیده است، و در طرفین در ، به خطّ نستعلیق سفید بر زمینۀ کاشی خشت لاجوردی رنگ ، أشعاری نوشته شده (1) ، که از آن جمله است:

أوّل ابراهیم، از أمر شهنشاه جهان *** آن که محمود دو کون ، از طالع مسعود شد

در صفای بقعه و سعی بنای مدرسه *** کین عمارات ، از علوّ همّتش موجود شد

و نیز ، در دو إسپر طرفین دَرِ چوبی صحن به خطّ بنّائی نوشته شده :

قالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّه عَلَیْهِ وَ ألِه : أنَا مَدینَةُ اَلْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بابُها

همانطوری که ملاحظه می نمائید ، عنوان مدرسه ، در متن برنامه ریزی برای این مجموعۀ ساختمانی عظیم و زیبا ، بوده است .

آقای رفیعی مهرآبادی ، پس از نقل أشعار مذکور می نویسد: از کتیبۀ مذکور معلوم می گردد ، که مجموعۀ بنای إمامزاده اسماعیل ، علاوه بر مسجد و مرقد شعیا عَلَیْهِ اَلسَّلام ، شامل مدرسه هم بوده است ، که به وسیلۀ ابراهیم بیک یوزباشی ، به فرمان سلطان حسین صفوی ، مورد تعمیر قرار گرفته است (2) .

و هم چنین در صفحۀ 433 آثار ملّی اصفهان ، می نویسد: این مدرسه ، مدرسۀ إمامزاده اسماعیل ) ، در صحن إمامزاده اسماعیل ، ساخته شده است .

مدرسۀ إمامزاده اسماعیل ، که به مناسبت نام بانیِ آن ، مدرسۀ ابراهیم بیک

ص:110


1- گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحۀ 540
2- آثار ملّی اصفهان ، صفحۀ 0759

هم نامیده شده ، در حوادث تلخ تاریخی ، متروکه گردیده ، و در دورۀ حکومت پهلوی ، محلّ سکونت مساکین و آوارگانِ قحطی و خشکسالی گردیده بود، و نویسندۀ کمترین ، از دوران کودکی میدیدم ، که خانواده هائی از روستائیانِ مسکین ، در حجره های آن سکونت داشتند، تا آن که با کمک جمعی از مؤمنین ، و نظارت حضرت حجّة اَلإسلام و اَلمسلمین ، آقای حاج آقا محمّد فقیه أحمدآبادی ( دائی نویسنده ) ، حجرات و صحن إمامزاده تعمیر گردید ، و با موافقت ایشان، اینجانب ، در سال 1400 قمری ، عده ای از طلاّب حوزۀ علمیّه را ، در حجرات مدرسه إسکان دادم ، و در حال حاضر ، مدرسۀ یاد شده ، آباد و مسکونی طلاّب می باشد .

مرحوم آیة اَلله ، آقا سیّد محمّد تقی موسوی فقیه أحمد آبادی ، متوفّای 1348 قمری ، صاحب کتاب نفیس « مکیال اَلمکارم »، و پدرشان ، مرحوم آقا میرزا عبداَلرزّاق موسوی ، متوفّای 1319 قمری ، که از علماء جلیل اَلقدر بوده است ، در مسجد إمامزاده اسماعیل ، ( مسجد شعیای نبی ) إمامت جماعت داشته ، و بر این مجموعۀ عظیم مذهبی نظارت می نموده اند ، و هم چنین پدران آنها، تا زمان جّد أعلایشان ، میر محمّد تقی موسوی (1) در این مجموعۀ دینی و علمی ، دخالت و نظارت و کوشش علمی و ارشادی داشته اند .

مرحوم آیة اَلله اَلعظمی ، آقا سیّد أبواَلحسن اصفهانی ، در سالهای اقامت و تحصیلشان در حوزۀ علمیّۀ اصفهان ، مدّتی در مدرسۀ إمامزاده اسماعیل ، اقامت داشته اند .

ص:111


1- میر محمّد تقی موسوی ، وزیر شاه صفیّ صفوی بوده است ( سیری در تاریخ تخت فولاد صفحۀ 134)

مرحوم آقا سید محمود کلیشادی ، متوفای 1324 قمری ، معروف به « سید مغنی گوی » ( که از مدرسین بزرگ و مشهور و أدیب و شاعر و صاحب تألیفات عدیده ، بوده (1) ) در مدرسه امامزاده اسماعیل ، تدریس می نموده ، و یکی از شاگردان مبرز آن بزرگمرد، مرحوم آیة الله سید محمد تقی فقیه أحمدآبادی ، بوده است (2) (3) .

مدرسه جده

در مدرسه در بازار بزرگ اصفهان ، و در نزدیکی یکدیگر، و در یک دوره ، ساخته شده است ، که هر دو به نام جدّه می باشند ، ولی یکی به نام جد بزرگ ، و دیگری به نام جده کوچک ، و گفته میشود ، مدرسة أول را جدّه کوچک شاه عباس ثانی ، و دومی را جده بزرگ او ، به نام دلارام خانم ، ساخته است (4) ولی به مناسبت مساحت و وسعت زیاد مدرسۂ اول ، او را به نام جده بزرگ نام برده ، و به دلیل فضای کوچکتر مدرسه دوم، آن را به نام جده کوچک ، نامیده اند (5) .

در یادکردن از این دو مدرسه ، عموماً با قید کوچک و بزرگ ، مقصود گوینده

ص:112


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 494 ، و سیری در تخت فولاد ، صفحه 149
2- اظهارات فرزند ایشان ، حاج آقا محمد فقیه أحمد آبادی دام عزه
3- در باره مجموعه مسجد و مدرسه و مزار امامزاده اسماعیل ، در بخش امامزاده ها) و نیز بخش ( بقعه های علمی بررسی های دیگری داریم
4- در کتاب آثار ملی اصفهان ، صفحه 443، احتمال داده شده ، که بانی هر دو مدرسه ، یک نفر باشد به نام دلارام خانم ، ( جده شاه عباس ثانی ) و عنوان بزرگ و کوچک ، منحصرا مربوط به وسعت و مساحت مدرسه است
5- گنجینه آثار تاریخی اصفهان - آثار ملی اصفهان - تاریخ فرهنگ اصفهان - تاریخ مدارس ایران - دار العلم شرق

یا نویسنده، مشخص می شود ، ولی گاهی از قیدهای یاد شده ، استفاده نمی شود و با بکار بردن عنوان مدرسه جده ، همان

4-مدرسه جد بزرگ

، اراده میشود چنانچه در تذکره نصرآبادی در چندین مورد، از شاگردان محقق نامدار و بزرگ قرن یازدهم، مرحوم آقاحسین خوانساری یاد نموده ، و نوشته است: در مدرسه جده ساکن هستند، و با توجه به اینکه مرحوم آقا حسین خوانساری ، تولیت و تدریس مدرسه جده بزرگ را بر عهده داشته ، و مرحوم آقاجمال خوانساری، فقیه و محقق بزرگ ، در همین مدرسه تدریس مینموده (1) و تا سال 1308 شمسی ( نیمه اول قرن چهاردهم قمری ) تولیت مدرسه با خاندان آقا جمال خوانساری بوده (2) و هم چنین با توجه به عظمت مدرسه جده بزرگ، در انظار طلاب و عموم مردم ، و تدریس مدرسین بزرگ هر زمان در آن مدرسه ، اطلاق عنوان مدرسه جده ، به مدرسه جده بزرگ منصرف می گردد .

و اینک هرکدام از دو مدرسه یاد شده را مورد بررسی قرار میدهیم . 4- مدرسه جد بزرگ

مدرسه باشکوهی است ، واقع در بازار بزرگ اصفهان ، و در نزدیکی چندین مدرسه مهم دیگر از قبیل : مدرسه صدر - مدرسة ملا عبد الله - مدرسه جده کوچک که در نیمه اول قرن یازدهم هجری تأسیس گشته ، و در تاریخ 1058 کتیبه آن نصب گردیده است .

قسمتی از این کتیبه ، که در سر در این مدرسه ، به خط ثلث سفید بر زمینه کاشی لاجوردی ، به خط محمد رضا إمامی نصب گردیده ، چنین است:

ص:113


1- تذکره نصر آبادی ، صفحه 152
2- آثار ملی اصفهان ، صفحه 442

قَد وفَّقَت عُلیاحَضرَت المُفخَمَّةَ ُالمُکَرَّمَهُ ...... جَدَّهُ السُِلطانِ آلأعظَمِ ، مُرَوَّجِ مَذهَبِ الأئِمَّةِ الإثنی عَشَر .. أبُو المُظَفَّر ، شاه عَبّاسِ الثانِی الصَّفَویَّ .... بِبِناءِ هذِهِ المَدرَسَةِ المُبارَکَةِ ، وَ وَقَفَها عَلَی الطَّلَبَةِ الاثنی عَشَرِیَّةِ ... فی ثَمانِ وَ خَمسینَ وَ ألفٍ ، کَتَبَهُ مُحَمَّد رِضَا الإمامیّ (1) .

مدرسه جدّه دو طبقه است ، و در طرف شمالی و جنوبی آن ، دو مدرس ، و در طرف شرقی آن ، یک مسجد ساخته شده ، و حجرات مدرسه که در حدود 70 باب میباشد ، در طبقه اول و دوم قرار گرفته ، و نمای مدرسه با کاشیکاری تزئین گردیده است .

در ضلع شرقی مدرسه ، به خطّ نستعلیق مشکی ، بر زمینه کاشی خشت زرد رنگ ، بالای درب مسجد ، این جمله نوشته شده است :

«گشت تعمیر این خجسته بنا 1334 »

مدرسه جدّه بزرگ ، همانند عموم مدارس دینیّه ، سالهای رکود و نیمه تعطیلی یا تمام تعطیلی دوره پهلوی أول را پشت سرگذاشت ، و در اواخر قرن چهاردهم ، با همت جمعی از مؤمنین تعمیری اساسی یافت ، و هم اکنون در زمره مدارس آباد و کاملاً مسکونی می باشد ، و محل تحصیل و سکونت طلاب حوزه علمیه است . جوی آبی که در وسط مدرسه بوده ، و بر زیبائی و صفای مدرسه می افزوده ، خشک شده ، و فعلا وجود ندارد . مرحوم جناب در کتاب «الإصفهان » ، طول و عرض مدرسه را 50 × 80 و تعداد حجرات آن را 67 و تعداد طلاب آن را ، پنجاه نفر می نویسد (2) .

ص:114


1- گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 553
2- الإصفهان ، چاپ دوم، صفحه 110

چهره های علمی مدرسه ی جده بزرگ

مدرسه جده بزرگ از ابتدای تأسیس ، محل تحصیل فضلاء ، و تدریس بزرگان حوزه علمیه بوده ، که ذیلا به جمعی از آنها اشاره می نماییم :

1- استاد الکلّ فی الکل، ذو الجمالین ، استاد الحکماء و المتکلّمین ، مربّی آلفقهاء و المحدّثین ، فرید الدّهر و وحید آلعصر ، علاّمه معقول و منقول، حلال مشکلات علمیّه ، و جامع بین فطانت و سرعت انتقال ذهنی و کوشش و تلاش تحقیقی ، مرحوم آقا حسین بن جمال الدین خوانساری ، مشهور به محقق خوانساری و متوقای 1098 یا 1099 قمری .

وی ، به نوشته نصرآبادی در تذکره اش « تولیت و تدریس مدرسه جدّه را بر عهده داشته ، و عمده فضلاء ، در حاشیه درس آن قبله عرفاء حاضر شده ، استفاده می نمایند، و خود در منزل به إفاده مشغولند(1)».

2 - فقیه محقّق ، حکیم مدقّق ، اصولی متفکّر ، جمال الدّین و المحقّقین ، مولی محمّد بن آقا حسین ، معروف به « آقا جمال خوانساری » ، متوفای 1121 یا 1125 هجری ، که از مفاخر علمی حوزه علمیّه اصفهان ، و از مدرّسین و مؤلّفین نامدار بوده، و حاشیه های او بر : «شرح لمعه » و « شرائع» و « شرح إشارات » و «شفاء» و « من لا یحضره الفقیه» و «غرر و درر آمدی » و دیگر تألیفات آن بزرگمرد ، نشانه قدرت اندیشه و تبحر علمی و جامعیت در علوم و فنون، میباشد . وی ، به نوشته تذکره نصرآبادی « هر روز به مدرسه جده می آمده ، و طلاب علوم دینیه ، از همان مدرسه و دیگر مدارس حوزه اصفهان ، از حوزه در سی او مستفید می شده اند (2).

ص:115


1- تذکره نصرآبادی ، صفحه 152
2- تذکره نصرآبادی ، صفحه 152

3 - ملاّ شعیبا خوانساری ، که عالمی وارسته و بسیار مؤدّب و مورد علاقه شدید مرحوم محقّق خوانساری بوده ، و در سال 1083 وفات یافته ، و از ساکنین مدرسه جده بوده است (1).

4- میرزا معزّ موسوی قمی ، متخلّص به فطرت ، که جوان لایق و فاضلی بوده و دو سال در مدرسه جدّه ساکن گردیده و از درس و محضر محقق خوانساری، استفاده نموده است (2) .

5- مولی محمد علی شوشتری ، که از شاگردان محقق خوانساری ، و ساکن مدرسه جده بوده است (3) .

6- ملاّ نصیرا، متخلّص به « مشتاق » ، که اصلاً تویسرکانی بوده، و در مدرسه جده ساکن گردیده ، و از شاگردان محقّق خوانساری بوده است (4) .

7- حسن بیک طهرانی ، که مدّتی در مدرسه جّده ساکن بوده ، و شعر نیز می سروده است (5) .

8- حکیم و شاعر و خطاط نامدار ، آقا محمد کاظم واله ، متوفّای 1229 قمری ، که مورد توجه مردم ، و از ساکنین مدرسه جده بوده است (6).

9- آخوند ملاّ محمد حسین کرمانی ، متوفّای 1330 قمری ، که مجتهدی زاهد و مرجعی متواضع بوده ، و استادهائی همانند : آقا شیخ محمّد باقر مسجد شاهی

ص:116


1- تذکره نصرآبادی ، صفحه 194
2- تذکره نصرآبادی صفحه 176
3- تذکره نصرآبادی ، صفحه 185
4- تذکره نصرآبادی ، صفحه 196
5- تذکره نصرآبادی ، صفحه 206
6- دار العلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه 62

و آقا میرزا محمّد باقر چهارسوقی و ملاّ حسینعلی تویسرکانی داشته ، و از

طلاب مدرسة جدّه ، و سپس از مدرّسین همین مدرسه بوده ، و از آثار دینی و اجتماعی او ، علاوه بر قضاوت شرعی و حلّ مشکلات دینی و اجتماعی مردم، تجدید بنای مسجد نور و رضوان در اصفهان می باشد (1).

10 - شیخ حسن دشتکی ، که عالمی فاضل و از شاگردان : حاج میرزا بدیع درب إمامی و آخوند ملا حسین کرمانی و آقا سید محمد باقر درچه ای بوده ، و در مدرسه جده سکونت داشته ، و تدریس ادبیات و سطوح فقه مینموده ، و در سال 1344 وفات یافته است (2) .

11 - فقیه و مجتهد و محقّق و مرجع بزرگوار ، مرحوم حاج میر محمّد صادق مدرّس خواتون آبادی ، متوفای 1348 قمری ، که از رؤسای علماء و از مدرّسین افتخار آفرین حوزه علمیه اصفهان بوده ، و حوزه درسی او از عظمت برجسته ای برخوردار بوده است . وی در حوزه اصفهان و نجف تحصیل علم نموده، و از درس دو چهره علمی نامدار ، آقا سید محمّد کاظم یزدی و آخوند ملاّ محمّد کاظم خراسانی بهره گرفته ، و از خواص مرحوم آخوند خراسانی، و یاور ایشان در تألیف کتاب شریف کفایة الأصول بوده است ، و پس از مراجعت به اصفهان ، علاوه بر مرجعیت دینی و اجتماعی ، مدرس بزرگ مدرسه جده بوده ، و حوزه درسی او، « مجمع أفاضل » به شمار می رفته است .

12 - فقیه مجتهد و اصولی محقق ، آقا سیّد محمّد نجف آبادی ، متوفاّی 1358 قمری ، که از چهره های مبرّز علمی اصفهان و از مراجع دینی بوده ، و حوزه

ص:117


1- دارالعلم شرق ( مخطوط) ، صفحه 61- 62
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 249

درسیّ برجسته داشته است .

وی از شاگردان بزرگانی ، همانند : آقا سید محمد کاظم یزدی و آخوند خراسانی و حاج آقا رضا همدانی و آقا سید محمد فشارکی و ... ، بوده ، و دو جلد حاشیه ایشان ، بر کفایة الأصول ، از حواشی برجسته آن کتاب شریف ، می باشد .

مرحوم آقا سیّد محمّد نجف آبادی ، در مدرسه جدّه بزرگ و مدرسه صدر و ... ، تدریس می نموده اند .

13 - مرحوم حاج شیخ محمد حسن نجف آبادی ، متوفّای 1384 قمری ، که عالمی مجتهد ، و فقیهی زاهد ، و مدرسی نامدار و متبحر بوده ، و استادهائی ، همانند : آخوند ملا محمد حسین کرمانی و آقا سید محمد باقر درچهای و آخوند کاشی و جهانگیر خان قشقائی ( در اصفهان ) ، و آخوند خراسانی ( در نجف اشرف ) داشته ، و خود ، در مدرسه جده ، به تدریس اشتغال داشته است .

حوزه درسی مرحوم نجف آبادی ، مجمع أفاضل بوده، و در زمینه علم و تقوی و زهد و معنویت و علاقه به خاندان رسالت ، و ایشان از مفاخر حوزه علمیه اصفهان به شمار می رود . نشانه علاقه شدید او به مقام أهل البیت علیهم السلام کتاب « فضیلة السیادة » او ، درباره سادات و اهمیت آنان می باشد ، و این کتاب به چاپ رسیده است (1).

14 - فقیه و مجتهد محقّق ، مرحوم آیة الله ، حاج سیّد علی علاّمه فانی ، متوفّای 1409 قمری ، که از چهرهای برجسته علمی و صاحب تألیفات بسیار و حوزه درسی مورد توجه در حوزه نجف و قم بودند، و چندین سال ، در فصل تابستان و ماه مبارک رمضان ، در هنگام اقامت در شهر اصفهان ، در مدرسه جدّه بزرگ،

ص:118


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 276

تدریس فقه و اصول و تفسیر می نمودند .

15 - فقیه زاهد و عالم ربّانی ، مرحوم آیة الله ، حاج سیّد مصطفی مهدوی هرستانی ، متوفّای 1409 قمری ، که از علماء متنقذ و محبوب اصفهان ، و مورد توجه مراجع عالیقدر تقلید ، و از چهره های شایسته حوزه علمیه اصفهان بودند ، و حوزه درسی ایشان، در مدرسه جدّه بزرگ تشکیل می گردید .

16 - مدرّس حکیم و ریاضی هَیَوی ، و فقیه اصولی و عالم جامع ، مرحوم آیة الله ، حاج شیخ عباسعلی أدیب ، متوفای 1412 قمری ، که از معمرین علماء اصفهان ، و از مدّرسین پر تلاش حوزه علمیه بودند ، و در چندین مدرسه و از جمله ، مدرسه جده بزرگ تدریس می نمودند .

علاوه بر مدرسین یاد شده ، در دوره های مختلف ، شخصیت های علمی دیگری نیز در این مدرسه ، تدریس و یا تحصیل داشته اند (1) که ذکر همه آنها به درازا میکشد .

آثاری از مدرسه جده بزرگ

در کتابخانه جامع گوهرشاد ، نسخه ای از کتاب « ألمطالع السعیده » فی شرح آلفریده ، تألیف سیوطی وجود دارد، که محمد مهدی بن محمد هاشم ، در ماه شوال 1105 در مدرسه جده کبیره اصفهان ، نوشته است (2) .

و نیز در کتابخانه آستانه قدس رضوی علیه السلام نسخه ای از کتاب « شرایع

ص:119


1- همانند : آقا شیخ محمد حسن مشکینی ، فرزند آقا شیخ علی بن شیخ أبو القاسم عاملی ( از أعقاب شهید ثانی ) ، متوفای 1368 قمری ، که عالمی فاضل و حکیمی فقیه بوده ، و مدرس فقه و اصول و حکمت در مدرسه جده بوده است (سیری در تخت فولاد، صفحه 75).
2- دارالعلم شرق (مخطوط ) ، صفحه 61( برگه ضمیمه)

الإسلام » محقّق حلّی وجود دارد، که به خطّ کاظم بن حسنعلی می باشد ، و در ربیع الثانی 1231، در مدرسه جده بزرگ اصفهان نوشته شده است (1).

و در کتابخانه دانشکده حقوق ، نسخه ای از کتاب « مغنی اللّبیب » وجود دارد ، به خط عبد الحکیم حسینی تفرشی ، که آن را در مدرسه جده اصفهان نوشته است (2) و ظاهرا مراد ، مدرسه جدّه بزرگ می باشد .

و همچنین ، در کتابخانه جامع گوهرشاد ، نسخه ای از « شرح لمعه » موجود است، که در سال 1085، در مدرسه جده نوشته شده ، و نسخه ای از کتاب «نظم اللئالی » سید أبو القاسم استرآبادی موجود است ، که به وسیله محمد بن علی أصغر قائنی ، در رمضان 1254 در این مدرسه نوشته شده است (3) .

و نیز در کتابخانه آیة الله ، مرعشی نجفی ، مجموعه ای وجود دارد از رساله هائی در طب ، که به خط نستعلیق محمد حسن بن محمد رحیم خوئی می باشد ، و در سال 1240 در مدرسه جده اصفهان نوشته شده ، و به وسیله کاتب وقف شده است (4) .

5- مدرسه جده کوچک

مدرسه ای است واقع در بازار قهوه کاشیها ( منشعب از بازار بزرگ ) که در نزدیکی مدرسه جده بزرگ واقع شده است .

بانی مدرسه ، جدّه شاه عبّاس ثانی ، به نام دلارام خانم بوده ، و تاریخ نصب کتیبه داخل مدرسه ، 1057 میباشد . حجرات مدرسه 38 عدد و به صورت

ص:120


1- فهرست کتابخانه آستانه قدس رضوی ، جلد 5، صفحه 454
2- دار العلم شرق ( مخطوط)، صفحه 59
3- دار العلم شرق ( مخطوط ) صفحه 161 برگه ضمیمه)
4- فهرست نسخه های خطی کتابخانه آیة الله ، مرعشی نجفی قم، جلد 12، صفحه 122- 124

چهره های علمی مدرسه ی جده کوچک

دو طبقه می باشد ، و به نوشته مرحوم جناب در ( آلإصفهان ) طول و عرض مدرسه 25 × 25 می باشد (1).

مدرسه جدّه کوچک ، از دو قسمت تشکیل شده ، یکی صحن أصلی و حجرات مدرسه ، و دوم صحنی کوچک و شبستانی که مدرس مدرسه ، به شمار می رود .

کتیبه سردر مدرسه ، مشتمل بر جمله هائی است که قسمتی از آن چنین است

قَد وُفَّقَت عُلیا حَضرَت المُفَخَّمَةُ المُکَرَّمَةُ المُعَظَّمَةُ، النَّبیلَةُ الجَلیلَةُ العالِیَهُ جَدَّةُ السُّلطانِ الأعظَمِ .. مُرَوَّجِ مَذهَبِ الأئِمَّةِ الإثنی عَشَر علیهم السلام ، أبُو المُظَفَّرِ شاهُ عَبّاسِ الثّانِی الحُسَینِیَّ الصَّفَویَّ ....... بِبِناءِ هذِهِ المَدرَسَةِ المُبارَکَةِ وَ وَقَفَها عَلَی الطَّلَبَةِ الإثنی عَشَرِیَّةِ ، و َجَعَلَتُ ثَوابَها هَدِیَِّهً لِرُوحِ خَلَفِ السَّلاطینِ العِظامِ ..... السُّلطانِ صَفیّ میرزا بِحَقَّ النَّیِیَّ سَیَّدِ الکَونَینِ ، کَتَبَهُ مُحَمَّد رِضَا الإمامیّ فی 1056 (2) .

مدرسه جدّه کوچک ، در طول تاریخ موجودیتش ، محلّ تحصیل و تدریس فضلاء و علماء بزرگی بوده است ، که ذیلاً به نام برخی از آنها اشاره می نمائیم .

1- حکیم متکلّم و فیلسوف فقیه ، آخوند ملاّ محمد کاشانی ، معروف به آخوند کاشی ، متوفای 1333 که از مفاخر علمی و از چهرهای مبرز در سیر و سلوک معنوی بوده ، و در دوران تحصیل ، در مدرسه جده کوچک سکونت داشته است .

2- عالم أدیب و مدرّس فقیه ، میرزا علی محمد نائینی ، متوفّای 1334 قمری که از شاگردان جهانگیر خان ( در اصفهان ) و آیة الله میرزا محمّد تقی شیرازی

ص:121


1- الإصفهان ، چاپ دوم، صفحه 110
2- گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 555 - 556

( در عراق ) بوده است . وی ، اجازه اجتهاد از حاج میر محمّد صادق مدرّس

خاتون آبادی ) داشته ، و حجره او در مدرسه جدّه کوچک بوده ، و در جوانی از دنیا رفته است (1).

3- مدرّس محقّق و عالم زاهد ، سیّد میرزا أردستانی ، متوفّای 1351 قمری ، که از ساکنین و مدرسین مدرسه جده کوچک بوده است .

4- عالم محقّق و مدرس موفّق و زاهد متّقی ، شیخ محمّد علی مدرّس فتحی دزفولی ، متوفای 1357 قمری که شخصیتی ارزشمند در علم و عمل ، و صاحب تألیف بوده، و در مدرسه جده کوچک تدریس می نموده است .

5- فقیه متکلّم و مجتهد مجاهد ، و جامع معقول و منقول ، سیّد حسن مدرّس سرابهای إسفهای قمشه ای ، اصفهانی ، شهید سال 1357 قمری ، که از چهره های برزگ و نامدار روحانیّت ، در عالم مبارزه و جهاد و شهادت است ، و مبارزات و مخالفتهای او با حکومت پهلوی اول ، و استعمار انگلیس ، عالمگیر میباشد . وی ، مدّتها ، در مدرسه جدّه کوچک ، تدریس فقه و اصول مینموده است .

6- مدرس محقّق و فاضل ، شیخ هبة الله هرندی ، متوفّای 1366قمری ، که از شاگردان آقا سیّد محمّد نجف آبادی و آقا میر سیّد علی نجف آبادی و حاج میر محمّد صادق خواتون آبادی بوده ، و در مدرسه صدر و جدّه کوچک ، تدریس می کرده است . علاوه بر یاد شدگان، عدّه دیگری از علماء و مدرّسین و فضلاء از ساکنین یا مدرّسین مدرسه جدّه کوچک بوده اند .

آثاری از مدرسه جده کوچک

نسخه ای از « شرح فصوص الحکم » داود قیصری ، به خطّ نستعلیق حیدر

ص:122


1- رجال اصفهان ، صفحه 221

علی سرحدی ، در کتابخانه جامع گوهرشاد موجود است ، که در سال 1228، در مدرسه جدّه کوچک ، نوشته شده است (1) . و در کتابخانه دانشکده حقوق، نسخه ای از کتاب « میراث » مولی محمّد تقی بن حسینعلی اصفهانی موجود است ، که آن را محمّد کریم بن حاج محمّد ابراهیم قمی ، در جمادی الأولی 1276 ، در مدرسه جدّه کوچک ، کتابت نموده است (2) .

6- مدرسة جلالیّه

مدرسه ای است در خیابان أحمد آباد ، که در دوره سلطان حسین صفوی ، به وسیله جلال الدّین محمّد طبیب ( پزشک خاصّ حرم سلطان صفوی )، متوفّای 1131 قمری ، ساخته شده ، و کتیبه آن که در سر درِ مدرسه ، نصب شده ، مشتمل بر این جملات می باشد :

قَد وُفَّقَ لِبناءِ هذِهِ اَلمَدرَسَةِ المُبارَکَةِ ،بِمَامِنِ دَولَةِ السُّلطانِ الأعظَمِ ، مُرَوَّجِ مَذهَبِ آبائِهِ آلأئِمَّةِ المَعصُومینَ .. أبُو اَلمُظَفَّرِ شاهُ سُلطان حُسَینِ المُوسَوِیَّ اَلصَّفَوِیَّ ... طَبیبُ خُدّامِ حَرَمِهِ العَلِیَّةِ الدَّاعی لِخُلُودِ دَولَتِه ، جَلالُ الدّین مُحَمَّد فی 1114

در پشت بغل سردَرِ مدرسه جلالیّه ، به خطّ نستعلیق سفید ، بر کاشی لاجوردی رنگ ، دو بیت زیر نوشته شده است :

أجر و تاریخ این بنای رفیع

خواستم از خدا و خیر أنام

بشنیدم ندا ز عالم غیب

بدهد ذو الجلال و الإکرام(3)

1114

ص:123


1- دار العلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه 65(برگه ضمیمه)
2- دار العلم شرق ( مخطوط) ، صفحه 66
3- گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 661

ولی با حساب دقیق ، مصرع ( بدهد ذو الجلال و الإکرام ) به حروف أبجد مطابق 1115 خواهد بود .

محل دفن جلال الدّین محمد طبیب ، در ضلع شمالی مدرسه ، در اطاق وسط می باشد ، که به عنوان مَدرس مورد استفاده قرار می گیرد .

6-مدرسة جلالته

12 حجرة أصلی در یک طبقه ، و 3 حجره در طبقه فوقانی دارد ، و مساحت آن 30 × 35 متر می باشد ، و جزء آثار تاریخی و میراثهای فرهنگی ، محسوب گردیده است .

در دوران حکومت پهلوی اول ، مدرسه جلالیّه به تصرف عدوانی اداره فرهنگ در آمد، و تبدیل به دبستان پسرانه گردید ، و در سال 1384 قمری ، ( آذرماه 1344 شمسی)، با اقدامات مرجع عالیقدر شیعه :

حضرت آیة الله العظمی ، آقای حاج سیّد محمّد رضا گلپایگانی قدس سره

به حوزه علمیّه باز گردانده شد، و با همت مرحوم آیة الله حاج شیخ مرتضی أردکانی ، تعمیر اساسی یافت ، و مسکونی طلاّب گردید (1) . و کتابخانه ای نیز در آن دائر گشت ، و عدّه ای از مدرّسین به تربیت و تعلیم طلاّب اشتغال یافتند .

مدرسة جلالیه در طول زمان ، محلّ تحصیل و تدریس جمعی از علماء و فضلاء بوده ، مثلاً: پدر نویسنده کمترین ، مرحوم آیة الله ، آقای حاج سیّد مرتضی موحد ابطحی ، متوفّای 1413 قمری ، و مرحوم حجّة الإسلام و المسلمین ، آقای حاج سید مصطفی موحّد محمّدی ، در دوران طلبگی در این مدرسه تحصیل

ص:124


1- در لوحه ای از کاشی ، در سردرب مدرسه، چنین کتیبه شده است : هو العلیم ، به أمر مبارک حضرت آیة الله العظمی ، آقای گلپایگانی ، و همت عالی حضرت حجة الاسلام آقای اردکانی ، مدرسة جلالته ، در تاریخ آذرماه 1344 ، به تصرّف وقف و طلاّب علوم دینیّه در آمد

علم نموده اند، و نویسنده این سطور ( حاج سیّد حجّة موحّد ابطحی) و نیز حجة الاسلام و المسلمین ، آقای حاج شیخ مهدی فقیه ایمانی ، و برخی دیگر از مدرسین ، پس از بازگرداندن مدرسه به حوزه علمیه ، از سال 1385 قمری به بعد ، در این مدرسه ، به تدریس علوم حوزهای اشتغال داشته ایم .

در کتابخانه مدرسه رضویه قم ، نسخه ای از کتاب « شوارق لاهیجی » موجود است ، که به خطّ أبو القاسم بن أحمد حسینی ، کزازی آلأصل، اصفهانی المسکن میباشد ، و در تاریخ 1243، کتابت آن را در مدرسه جلالیّه اصفهان به پایان رسانیده است (1).

تعمیرات اساسی جدید مدرسه جلالیه

در سال 1414 قمری ، نویسنده این سطور ( حاج سیّد حجّة موحّد ابطحی ) به یکی از نیکوکاران اصفهانی ، پیشنهاد نمودم که تعمیرات اساسی مدرسه جلالیه را ( که به صورت مخروبه ای در آمده بود ) بر عهده گیرد، و ایشان از محضر مرجع عالیقدر شیعه : حضرت آیة الله العظمی ، آقای حاج سیّد محمّد رضا موسوی گلپایگانی قدس سره ، کسب اجازه نمود، که بابت وجوهات شرعیّه ، این عمل شایسته را انجام دهد ، و ایشان مشروط به نظارت این کمترین ، اجازه فرمودند ، و از آن زمان تا این تاریخ ( ماه رمضان 1415 قمری)، در مدّت یک سال و نیم مرتباً تعمیرات اساسی و نوسازی وضوخانه و دستشوئی های مدرسه ، در حال انجام بوده و در حال حاضر نزدیک به پایان می باشد . و با هزینه ای سنگین ، این مجموعه علمی و دینی و تاریخی ، مطابق اصول باستان شناسی ، تعمیر گردیده و إنشاء الله تعالی در آینده ای نزدیک ، مجدداً تحت برنامه ای منظّم،

ص:125


1- دار العلم شرق ( مخطوط)، صفحه 70، ( برگه ضمیمه ) به نقل از : فهرست کتابخانه رضویّه قم

محل سکونت و تحصیل و تدریس خواهد شد (1).

7- مدرسه چهارباغ « مدرسه امام صادق »

این مدرسه به مناسبت عنوان بانی آن ، ( سلطان حسین صفوی ) ، به نام سلطانی خوانده می شود ، و به مناسبت محل آن ( که حاشیه خیابان چهارباغ می باشد ) ، با عنوان مدرسه چهارباغ یاد میشود ، و پس از انقلاب اسلامی ایران ، ( در سال 1357 شمسی = 1399 قمری ) با نام مدرسه علمیه امام صادق علیه السلام نامیده شده است .

نویسندگان درباره این اثر بزرگ فرهنگی و هنری ، هرکدام تعبیراتی دارند که نشان دهنده عظمت این مجموعه تاریخی می باشد ، مثلاً : دکتر لطف الله هنرفر ، باستان شناس معاصر ، می نویسد:

مدرسه چهارباغ یا مدرسه سلطانی ...... مهمترین و زیباترین بنای شاهانه دوره سلطنت شاه سلطان حسین است . نهر فرشادی و چنارهای داخل مدرسه ، صحن این بنای تاریخی را ، روح أفراتر از بناهای دیگر دوره صفویّه ، در اصفهان نموده است . مدرسه چهارباغ ، أنواع کاشیکاری عهد صفویّه را در

ص:126


1- هم اکنون که مراحل چاپ کتاب ، در حال انجام است (نیمه سال 1417قمری = 1375 شمسی) یکسال و سه ماه از تاریخ إتمام تعمیرات کامل و نوسازی قسمتی از مدرسه ، میگذرد ولی متأسفانه ، جمعی از افراد ناآگاه زیر نظر برخی از اشخاص ... !! به مجرد تکمیل و آماده سازی مدرسه ، به غصب حجرات آن شتافتند ، و با این که بسیاری از مراجع معظم تقلید، عمل آنها را خلاف شرع دانستند، آنها دست از آن اقدام خلاف أخلاق و خلاف عرف و خلاف شرع، برنداشتند ، ولی امیدواریم همچنان که غصب مدرسه، تکرار شد ، بازگشت آن به مسیر دینی ، و مطابق قواعد فقه أهل البیت علیه السلام نیز ، تکرار گردد

بر دارد ، و چون آخرین بنای باشکوه آن دوره است ، آخرین تحوّلات صنعت کاشی کاری را می توان در آن مطالعه نمود . أنواع کاشی کاری ( معقلّی ) و (گره کاری )، امتیازی مخصوص ، به این بنای تاریخی داده است (1).

محمّد مهدی اصفهانی، در کتاب « نصف جهان فی تعریف الإصفهان »، پس از شرح مفصّلی درباره بنای مدرسه ، می نویسد : مجملاً ، شرح حالات و صفات این مدرسه و مسجد شاه ( مسجد إمام واقع در میدان امام ) را کتابی علیحدّه و مُدَوّن بایست ، که به این اختصار راست نیاید ، و می توان ادعا نمود که مدرسه ای به این نفاست و خوبی ، در ایران ساخته نشده ، و در غیر آن هم به این وضع ، مشکل است (2) .

و آقای ابوالقاسم رفیعی مهر آبادی ، می نویسد : این مدرسه که از بهترین مدارس بنا شده در ایران است ...(3).

و آقای عبدالحسین سپنتا ، می نویسد: مدرسه سلطانی و کاروانسرای بزرگ سلطانی متّصل به آن ... از بناهای مهم اصفهان ، و یادگار دوران سلطان حسین صفوی است ... و به قول پرفسور پوپ ، بهترین دلیل بقای ذوق و قریحه هنری ایران ، در آن عصر است ... که جا دارد آن را بنای عظیم بنامیم (4) .

تاریخ بنای مدرسه

مدرسه چهارباغ با توجّه به بزرگی و انواع کارها و هنرهای گوناگون ، از

ص:127


1- گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 685
2- نصف جهان ، صفحه 71
3- آثار ملی اصفهان ، صفحه 444
4- تاریخچه اوقاف اصفهان ، صفحه 117

قبیل معماری ، کاشیکاری ، حجّاری ، خطّاطی و نقّاشی و ... که در آن به کار رفته ، در مدّت چندین سال ساخته شده ، که مادّه تاریخهای موجود در کتیبه ها ، و تاریخهای مکتوب در کاشی کاری ها، و نیز قضایای تاریخی ثبت شده درباره تأسیس مدرسه و افتتاح رسمی آن ، گویای آن می باشد ، و ذیلاً به مواردی اشاره می نمائیم:

1- در داخل گنبد مدرسه چهارباغ ، که در جنوب مدرسه واقع است کتیبه های بسیار مفصّلی تعبیه شده ، که صلوات مفصل خواجه نصیر بر چهارده معصوم علیهم السلام ، در آن نوشته شده ، و در آخر صلوات بر امام زمان (عج) آمده : کتبه عبد الرّحیم فی 1104

2- در کتیبه های نمای خارجیِ ایوانِ جنوبیِ صحنِ مدرسه چهارباغ، به قلم عبد الرّحیم جزائری ، أحادیثی راجع به ارزش علم و عالم نوشته شده ، و در آخر آن آمده است : کتبه عبد الرحیم فی 1112

3- در سرسرای شمالی مدرسه ، به خطّ محمّد صالح اصفهانی ، در ألواح جداگانه ای ، أشعاری به خطّ نستعلیق نوشته شده ، که در آخر آن آمده است : بهر تاریخ بنا و سال اتمامش (نجیب)

و مطلعی چون مهر و مه ، گرداند زیب خافقین

مسجد سلطان عادل ، ماه اوج مشرقین 1118

مدرس عالیجناب شاه دین ، سلطان حسین

کتبه محمّد صالح

1119

4- در شبستان مُسَقَّفِ مِدرسه چهارباغ ، که در ضلع شرقی گنبد مدرسه بنا شده ، و به وسیله در مُنَبَّت کاری نفیسی ، به محوطه زیر گنبد ارتباط پیدا میکند ، سه محراب وجود دارد ، و در اطراف یکی از محرابها، کتیبه ای هست

ص:128

که با این عبارت ختم می شود : کتبه محمد مؤمن الحسینی 1118

5- در اطراف سرسرای مدخل مدرسه چهارباغ ، به خطّ محمد صالح اصفهانی أشعاری نوشته شده که در آخر آن آمده است:

قلم گرفت و نوشت ( أزهری ) بتاریخش

و به نام مدرسه شَه شُد، از کمال ، آباد1119

کتبه محمّد صالح

6- بر نمای خارجی ایوان شمالی مدرسه چهارباغ، درباره فضیلت علم و مقام معلم و وظیفه متعلّم ، أحادیثی نوشته شده ، به قلم علی نقی امامی ، که در آخر آن کتیبه است : کتبه علی نقی الإمامی سنه 1119

7- و در کتیبه داخل ایران ، أحادیثی جالب راجع به پیامبر ، و أمیر المؤمنین و فاطمه زهراء و امام حسن و امام حسین و امام زمان علیهم السلام ، نوشته شده ، و در آخر آن آمده است : کتبه ابن محمد محسن الإمامی ، علی نقی آلإصفهانی 1119

8- و در داخل ایوان شرقی ، کتیبه ای است مفضل ، که در آخر آن آمده :

ثُمَِ أمَرَ بِتَرصیفِ هذَا الإیوانِ الرَّفیعِ ، لِمُدارَسَةِ کُتُبِ العُلُومِ ، وَ سَنَهُ إثمامِهِ،

هُوَلِمِصباحِ العِلمِ مِشکوةُ

کتبه محمّد رضا 1119

9- در کتیبه قسمت فوقانی محراب و منبر مدرسه چهارباغ ، در زیر گنبد ، سه حدیث بسیار جالب راجع به فضائل مولی المتقین، أمیر المؤمنین علیه السلام ثبت شده ، و در آخر آن آمده است : کتبه عبد الرحیم الجزائری 1121

10 - در کتیبه سر درب مدرسه چهارباغ ، به سوی بازارچه بلند ، که در طرف شمال مدرسه قرار دارد ، دستور بنای مدرسه به أمر سلطان حسین صفوی ، شرح داده شده ، و در آخر آن آمده است : کتبه عبد الرّحیم فی 1121

ص:129

11- در سردَرِ اصلی مدرسه ، که به سوی خیابان چهارباغ می باشد ، کتیبه ای با کاشی معرّق نصب شده ، و در آن، پس از شرح نام بانی مدرسه ( سلطان حسین صفوی )، و انگیزه معنوی او براین کار، نوشته شده ، کتبه عبد الرحیم الجزائری فی1122

12 - و در اطراف گنبد مسجدِ مدرسه چهارباغ ، که در طرف جنوب مدرسه واقع است ، به خطّ ثلث سفید بر زمینه کاشی خشت لاجوردی ، کتیبه جالبی نقش بسته ، که بعد از بسم الله الرحمن الرحیم و حمد و ثنای خداوند و صلوات و سلام بر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله آل آنحضرت ، بالأخص أمیرالمومنین علیه السلام چنین آمده است : وَبَعدُ فَإنَّ عِمارَةَ المَساجِدِ لإِقامَةِ ذِکرِ اللهِ ، وَ تَأسیسَ المَدارِسِ لِتَنفیذِ أمرِ اللهِ ، مِن أعظَمِ المَثُوباتِ لَدَیهِ وَ أقرَبِ القُرُاتِ إلَیهِ ، و سپس در ادامه کتیبه ، نام بانی سلطان صفوی ) و انگیزه معنوی او ذکر شده ، و در آخر ، آمده است : کتبه عبد الرحیم الجزائری فی 1122

13 - در کتیبه فوقانی داخل گنبد مدرسه ، حدیث بسیار جالب و مفصّلی ، از أهل سنت درباره قضیه مؤاخاة بین أصحاب ، و نیز مؤاخاة بین پیامبر صلی الله علیه وآله و علی علیه السلام نقل شده، و در آخر آن نوشته شده : کتبه الفقیر عبد الرحیم الجزائری فی 1123

14 - در کتیبه های افقی داخل گنبد مدرسه ، أحادیث جالبی درباره أمیر المؤمنین علیه السلام نقش بسته ، و در بالای گوشواره شمال شرقی ، چنین نوشته شده است :

وَ قالَ أیضاً : حُبُّ عَلِیَّ بنِ أبی طالِبٍ حَسَنَةُ لأیَضُرُّ مَعَها سَیَئَةُ وَ بُغضَُهُ سَیَّئَةُ لأیَنفَعُ مَعَها عِبادَةُ ، وَ قالَ أیضاً : عَلِیُّ خَیرُ البَشَرِ فَمَن أبی فَقَد کَفَرَ ، فی 1126 علاوه بر تاریخهای یاد شده ، در کتاب وقایع آلسّنین و الأعوام ، درباره وقایع سال 1116 آمده است ... و بناء مدرسه ای نمود در چهارباغ اصفهان ، در هزار

ص:130

و صد و شانزده ، و در هزار و صد و هجده ، مدرسه مشرف بر تمام شدن شد، و در ذی الحجة الحرام آن سال (سال 1118) تدریس مدرسه مزبوره را ، به حضرت علاّمة العلماء ، آمیر محمد باقرا، سلمه الله تفویض نمود... (1) . و درباره وقایع سال 1122 آمده است: در ماه مبارک رجب المرجّب ، سنه هزار و یکصد و بیست و دو ، در روز جمعه دهم شهر مذکور ، أهل علم را در مدرسه جدید سلطانی ، که در جنب چهارباغ اصفهان است ، جا دادند و علاّمة العلمائی ، مجتهد الزّمانی ، آمیر محمّد باقرا ، خلف مرحمت پناه ، عمّ أمجد ، امیر اسماعیل ، در روز مذکور ، شروع به مباحثه کردند در آن مدرسه ... (2) . با توجّه به تمامی تاریخهای یاد شده ، در نظر ابتدائی ، یک نوع ناهماهنگی بین تاریخهای مکتوب در مدرسه ، و تاریخ موجود در وقایع آلسنین ، و هم چنین ناسازگاری بین گزارش مربوط به سال 1116 که در ضمن آن ، سال 1118 ذکر شده ، و گزارش سال 1122، به نظر می رسد زیرا:

أوّلاً : در وقایع السّنین ، سال بنای مدرسه را 1116، و سال اتمام آن را 1118، ذکر نموده ، در حالی که تاریخهای مکتوب در مدرسه ، از 1104 تا 1126 میباشد .

ثانیاً : در خود کتاب وقایع آلسنین ، تفویض تدریس مدرسه را در ذی الحجه سال 1118 ذکر نموده ، و در سال 1122 ، از شروع تدریس در مدرسه یاد نموده است .

راه حلی برای مشکل تفاوت در نقل

أولاً: احتمال می دهیم که ساختمان ایوان و گنبد عظیم در طرف جنوب

ص:131


1- وقایع آلتنین و الأعوام ، صفحه 556
2- وقایع آلسنین و الأعوام ، صفحه 559

مدرسه ، ابتداءً تأسیس شده ، با نقشه و طرحی مستقل ، که تاریخهای 1104 و 1112( که هر دو در مجموعه گنبد و ایوان جلو او می باشد ) حاکی از آن است، و سپس تغییر رأی حاصل شده ، و در سال 1116، برنامه مدرسه چهارباغ در نظر گرفته شده ، و تاریخهای 1118 و 1119 و 1121 و 1122 و 1123 و 1126، حاکی از انجام مراحل گوناگون ساختمان و تزیینات و کاشیکاری و نماسازی مدرسه است .

ثانیاً : ذی الحجّه 1118، مربوط به تفویض منصب تدریس است ، ( نه انجام تدریس )، و تاریخ رجب 1122 مربوط به جلسه افتتاح رسمی مدرسه و عملی شدن و استفاده از منصب تدریس می باشد .

مساحت مدرسه چهارباغ

مرحوم رفیعی مهر آبادی ، مساحت زیر بنای مدرسه و صحن آن را، قریب 8500 متر ذکر نموده (1)، و مرحوم جناب در کتاب الإصفهان ، طول و عرض مدرسه را 110x

115 ذرع (2) دانسته ، ( که به 12650 متر مربّع بالغ میشود) و نویسنده کتاب تاریخ اصفهان ، مساحت مدرسه را 12000 متر نوشته است (3) و در هر صورت ، بزرگترین مدرسه دوره صفویه میباشد و از نظر مساحت ، با مدرسه صدر بازار ( مرکز حوزه علمیّه ) مشابهت دارد .

حجرات مدرسه چهارباغ

مدرسه چهارباغ به صورت دو طبقه است ، و در هر زاویه، صحن کوچکی

ص:132


1- آثار ملی اصفهان ، صفحه 469
2- ألاصفهان ، چاپ دوم، صفحه 109
3- تاریخ اصفهان ، صفحه 130

دارد، که شمار حجرات صحن أصلیِ مدرسه 72 عدد ، و حجرات هر صحن کوچک زاویه ، 6 عدد ( جمعاً 24 عدد)، و مجموع حجرات یاد شده 96 میباشد ، و در کتاب « ألإصفهان » مرحوم جناب ، و نیز تاریخ اصفهان حسین نور صادقی ، فقط به همین حجره ها توجه شده ، و شماره آنها را 96 عدد دانسته اند . ولی در طبقه دوم مدرسه ، رو به خیابان چهارباغ و نیز رو به بازارچه بلند (1) در سراسر مدرسه ، حجرات متعددی وجود دارد، که با توجه به آنها و برخی دیگر از اطاق ها ، شمار حجرات مدرسه ، در کتاب وقایع آلتنین صفحه 557، و در کتاب آثار ملی اصفهان ، صفحه 469، و در کتاب گنجینه آثار تاریخی اصفهان صفحه 686، 150 عدد ، و در کتاب تاریخ مدارس ایران ، صفحه 292، شمار آنها ، 134 عدد ذکر شده است .

وضعیت کلی و ترکیب عمومی مدرسه چهارباغ

درب اصلی مدرسه ، با سر دربی بسیار شکوهمند ، به سوی خیابان چهارباغ باز میشود و درب دیگری ، با سر دربی جالب ، به سوی بازارچه بلند ( در طرف شمال مدرسه ) باز می گردد، و سرسرای جالب و شکوهمندی ، مسیر ورود مدرسه از طرف خیابان می باشد . چهار ایوان مجلّل در چهار طرف ، بر عظمت و شکوه ساختمان مدرسه می افزاید ، و دو مناره بلند در دو طرف ایوان بزرگ جنوبی ، و گنبد مجلل و عظیم در پشت ایوان و بر روی مسجد زیبای مدرسه ، جلوه و شکوه این بنای عظیم را مضاعف ساخته است .

ص:133


1- درحال حاضر حجره های رو به بازارچه بلند وجود ندارد، و به بازارچه ملحق گردیده است

زیبائیهای مدرسه چهارباغ

مهمترین هنرمندان نیمه اوّل قرن دوازدهم هجری، در زمینه معماری، قطاربندی ، کاشیکاری ، خطّاطی، نقّاشی، آجرکاری ، حجّاری و ... ، با کمک علماء و شعراء و ادباء ، همکاری نموده ، و زیبائی های خیره کننده ای را ، به وجود آورده اند ، تا جائی که پروفسور پوپ ، می گوید: این بنای عظیم ، بهترین دلیل بقای ذوق و قریحه هنری ایران ، در آن عصر میباشد (1). انسان با تماشای سر دَرِ مجلّل ، و ساختمان رفیع ، و گنبد و مناره های مجلل مدرسه ، تماشاگر صحنه ای بزرگ از هنر می شود ، و با دقّت در ریزه کاری ها و طرح و نقشه های کاشی کاری مدرسه ، مبهوت بعد دیگری از هنر می شود، و با دقت در کتیبه ها و مضامین بلند آنها ، و نیز، نحوه انتخاب أحادیث و آیات ، برای منعکس نمودن فرهنگ مکتب أهل البیت علیه السلام ، شیفته ایمان و اعتقاد و هنر دست اندرکاران امور مربوطه می گردد ، و با مطالعه أشعار نقش بسته در کتیبه ها ، و نیز مادّه تاریخ های گوناگون ، مجذوب شعر و ادب آن سرایندگان می شود ، و با دقت در خطهای کتیبه ها ، بارک الله گوی ، خطاطان هنرمند و زبردست آن زمان خواهد شد . و در یک کلام، تماشاگر چهره ایمان و اعتقاد ، در قالب هنرهای منسجم و هماهنگ و حیرت انگیز می گردد .

کتیبه های مدرسه ، ترویجی ازارزش های مکتب أهل البیت

کتیبه های مدرسه ، نمایانگر مکتب أهل البیت علیهم السلام و ترویجی شایسته ، از ارزش های مکتب ولایت

مدرسه چهارباغ ( سلطانی ) ، از نظر داشتن کتیبه های متنوّع و فراوان، در ردیف اول میراثهای فرهنگی کشور، و بناهای عظیم دینی و علمی، در

ص:134


1- تاریخچه اوقاف اصفهان ، صفحه 117

أعصار و قرون گذشته است ، و دست اندرکاران ساختن و پرداختن این مجموعه عظیم دینی ، عالی ترین پایه های اعتقادی مکتب ولایت و امامت ، ( مکتب أهل البیت علیه السلام ) و بالاترین رهنمودهای دینی ، در رابطه با ارزش علم و عالم و معلم، و نیز عمیق ترین شعارهای ارزشمند مذهب تشیّع را ، به صورت کتیبه هایی زیبا ، بر روی کاشی های نفیس معرق و خشت ، و با رنگهای متنوّع و زیبا و روح پرور ، به معرض دید و تماشای بینندگان در آورده اند ، و درسهای اعتقادی و عملی و اخلاقی بزرگی را ، در قالب هنر خطّاطی و طراحی و نقاشی بر روی کاشی های نفیس و أعلا ، به صورت عینی و دلپذیر ، به تماشاگران و بینندگان عرضه نموده اند .

این کتیبه ها ، که مشتمل بر أسماء الهی ، و أسماء معصومین علیهم السلام ( به نحو گسترده ) و نیز أحادیث فراوانی راجع به فضائل و مناقب بیشمار ، و خلافت بلافصل مولی الموحدین ، أمیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام می باشد ، و هم چنین در برگیرنده اخبار و آثار زیادی درباره فضائل و مکارم خاندان رسالت ( به نحو عموم ، یا با نام مبارک چهره های مقدس پنج نور پاک ) می باشد، و نیز ، در بر گیرنده أحادیث فراوانی درباره ارزش علم و عالم و معلم و وظایف طالب علم و معلم ، و نیز مشتمل بر أشعار زیادی راجع به فضلیت و منقبت خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام می باشد ، زیبائی های ظاهری و ارزشهای علمی و معنوی را در هم آمیخته ، و بر ذهن ها و اندیشه های تماشاگران ، عموماً ، و پژوهشگران و محقّقان ، خصوصاً ، عرضه کرده است .

از جالب ترین بخشهای کتیبه های مدرسه چهارباغ ، کتیبه های داخل گنبد مدرسه است ، که در برگیرنده تمامی صلوات مرحوم خواجه نصیر طوسی بر چهارده معصوم علیه السلام می باشد ، که بر هرکدام از معصومین ، صلواتی مفصل

ص:135

و مستقل فرستاده ، و از پیامبر أکرم حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه وآله شروع کرده ، و به امام دوازدهم حضرت حجة بن الحسن العسکری (عج) ختم نموده است . .

و در یک کلام ، آن چنان این مجموعه هنری و نفیس تاریخی ، با فرهنگ و شعائر مذهبی مکتب تشیع درهم آمیخته ، که هیچ گونه تفکیکی در آن راه پیدا نمی نماید .

و در اینجا مناسب می بینم ، که از زحمات فراوان باستان شناس پرکوش معاصر ، آقای دکتر لطف الله هنرفر ، که تمامی کتیبه ها را خوانده و در کتاب أرزشمند «گنجینه آثار تاریخی اصفهان » منعکس نموده ، قدردانی نمایم .

تعمیرات مدرسه چهارباغ

این مجموعه عظیم ، در طول تاریخ ، مرتبا برای حفظ و نگهداریش نیاز به تعمیرات جزئی و کلی داشته است ، و نمونه آنها تعمیرات سال 1335 هجری قمری ، و تعمیرات سال 1346 قمری ، و تعمیرات 1315 شمسی ( 1354 قمری ) و تعمیرات أواخر قرن چهاردهم می باشد ، که به برخی از آنها در داخل کتیبه هائی ، اشاره شده است .

کتابخانه مدرسه چهارباغ

مدرسه چهارباغ ، کتابخانه نفیسی داشته ، که شرح تأسیس و پیدایش آن را ، میرزا حسین خان ، فرزند محمد ابراهیم خان تحویلدار اصفهانی ، در کتاب جغرافیای اصفهان ، چنین نقل نموده است:

سلاطین صفوی ... کتب هر علمی را تصحیح و تنقیح کرده ، سه دسته از کل آنها را به خط خوش نویسانیده ، وقف فرموده اند)، یک دسته را در کتابخانه مبارکة إمام ثامن ، حضرت رضا علیه آلاف التحیة والثناء ، و نیز یک دسته را در کتابخانه

ص:136

شاه صفی (1) قدس الله سره به اردبیل فرستاده بودند ، دسته دیگرش را ، در کتابخانه دولتی مدرسه چهارباغ اصفهان ، ضبط و محفوظ می داشتند ، و از نسخ آنها بعضی دون بعض ، در کتابخانه های اهالی ولایت و مملکت بود، وقتی دولت روس بر اردبیل استیلاء یافت ، کتب و سایر أسباب نفیسه شاه صفی را از میان برد، کتابهای اصفهان را هم ، مدرس مدرسه ، در زمان غلبه أفغان، احتیاط کرد و در خانه خود به سردابی ریخت و در آن را مسدود نمود ، و هشت ، ه سال اغتشاش این طایفه و غیره ، سرکشی نشد ، بسیاری از این کتب به گرد و بید و موریانه ، ضایع شد ، پس از آن هم ، إلی آلان ، در همان سردابها مانده ، و به مرور دهور ، موریانه آنها را از حیّز انتفاع أنداخته ... (2) .

به جای آن کتابخانه قدیمی ، در سال 1323 شمسی ( 1362 قمری ) ، کتابخانه ای به نام کتابخانه فرهنگ تأسیس گشته ، که پس از انقلاب اسلامی ( در سال 1357 شمسی = 1399 قمری ) به نام کتابخانه عمومی امام جعفر صادق علیه السلام نام گذاری شده ، و در حال حاضر 24670 جلد کتاب ( أعم از خطی و چاپی) دارد، و مورد بهره برداری می باشد (3) .

مجلس عظیم افتتاح مدرسه سلطانی ( چهارباغ)

در ذیل وقایع آلسّنین و الأعوامِ مرحوم آقا سیّد عبدالحسین خاتون آبادی، در باره وقایع سال 1122 هجری قمری آمده است : در ماه مبارک رجب المرجب 1122، در روز جمعه دهم شهر مذکور، أهل علم را در مدرسه جدی

ص:137


1- صحیح شیخ صفی است
2- جغرافیای اصفهان ، صفحه 81
3- جزوه کتابخانه ابن مسکویه، صفحه 14 - 15

سلطانی ، که در جنب چهارباغ اصفهان است ، جا دادند و علامة العلمائی ، مجتهد الزمانی ، آمیر محمّد باقرا (1) خلف مرحمت پناه عم أمجد ، آمیر اسماعیل ، در روز مذکور ، شروع به مباحثه کردند در آن مدرسه (2) ، و امراء و علماء و نجباء را ، احضار فرمودند در مدرسه مبارکه جدید سلطانی (3) .. حجرات مدرسه مبارکه جدید سلطانی را فیما بین أهل علم قسمت نمودند ، و در آن روز ، عالیحضرت مجتهد آلمانی ، متفرد در جمیع فضائل ، یگانه زمانه ، آمیر محمد باقرا (سلمه الله تعالی ) شروع به درس کردند ، و جمیع أهل فضل در آن محضر حاضر بودند، و نجباء و سادات و پادشاهزادگان و أهل کمال ، همگی حاضر شدند ... ، و حاصل آن که ، در دولت صفویه ، چنین اجتماعی هرگز نشده بود . در وقت شروع، به جهت رعایت آداب ، عالیحضرت مجتهد آلمان تکلیف کردند علامة العلمائی ، آقا جمال را (4) تا أولاً ایشان ، و بعد از آن، خود شروع کردند(5) و به بیانی فصیح در کمال تنقیح ، درس گفتند (6).

ص:138


1- این سبک تجلیل با آوردن (ی ) در آخر کلمة العلماء و الزمان و نیز آوردن ( الف ) ، در آخر کلمه باقر ، در آن زمان مرسوم بوده و مشابه آن ، ملا خلیلا، ملا شفیعا ، ملا تاجا و ... می باشد که در آن زمان به کار می رفته است
2- منظور از مباحثه در اینجا ، تدریس نمودن است ، و منظور این است که آقا میر محمد باقر خاتون آبادی ، به عنوان افتتاح مدرسه ، شروع به تدریس نمودند
3- وقایع آلسنین و الأعوام ، صفحه 559
4- منظور ، فقیه نامدار و عظیم الشأن ، آقا جمال خوانساری ، فرزند استاد الکل فی الکل ، آقا حسین خوانساری میباشد
5- منظور این است که ، گرچه اولین مدرس رسمی مدرسه ، آقامیر محمد باقر خاتون آبادی بوده اند ، ولی با توجه به حضور آقا جمال خوانساری در مجلس ، و با توجه به عظمت علمی برتری که داشته اند، به عنوان احترام و تشریف رسمی ، مرحوم آقا جمال ، ابتداء به تدریس نموده اند
6- وقایع آلسنین و الأعوام ، صفحه 559 و 560

جمعی از بزرگان حاضر در مجلس افتتاح مدرسه

و هم چنین در کتاب وقایع السّنین و الأعوام آمده است : و حضّار آن مجلس عالی ، از فضلاء ، آقا جمال و آمیر محمد صالح شیخ الإسلام (1) و ملاّ بهاء الدّین ، مشهور به فاضل هندی (2) و ملا محمد جعفر و ملا محمد هادی ، أولاد محمد باقر خراسانی علیه الرحمه(3) و ملا محمد رضا ، ولد ملا محمد باقر شیخ الإسلام (4) و ملا محمد حسین ، ولد ملا شاه محمد تبریزی ، و شیخ زین الدین ، نوادخ شیخ زین الدین ، صاحب شرح لمعه (5) و سایر أهل فضل ، و از نجباء و سادات ، میرزا باقر صدر خاصه و سادات سلسله خلیفه سلطان مرعشی ، و میرزا سید محمد قاضی ( نواده میرزا مهدی اعتماد الدوله ) و میرزا داود ، متولی مشهد مقدس، و از آمراء ... (6) .

از این عبارت کتاب وقایع آلتنین بر می آید ، که در آن مجلس عظیم علمی و دینی ، حد اعلای کوشش انجام شده بود، و سران علماء و بزرگان عصر مجتمع گردیده بودند .

ص:139


1- منظور آقا میر محمد صالح خاتون آبادی ، داماد علاّمه مجلسی است ، که امام جمعه اصفهان ، و نیز دارای منصب شیخ الاسلامی بوده است
2- مراد ، محمد بن حسن بن محمد ، ملقب به بهاء الدین و صاحب کشف اللثام میباشد ، که از مفاخر علماء شیعه ، در دوره آخر صفویه است
3- منظور از محمد باقر خراسانی ، محقق نامدار ملا محمد باقر سبزواری صاحب کتاب ذخیره و کفایه می باشد
4- منظور علامه ملا محمد باقر مجلسی رضوان الله تعالی علیه میباشد
5- منظور از شیخ زین الدین دوم، شهید ثانی علیه الرحمه است
6- وقایع آلسنین و الأعوام ، صفحه 560

مطلبی مورد توجه و قابل بررسی دربارۀ کاروانسرای مجاور مدرسه

کاروانسرای مادر شاه ، که در طرف شرق مدرسه چهارباغ میباشد، و از آثار تاریخی و مهّم اصفهان به شمار می رود، و به نام مادر سلطان حسین صفوی تأسیس گشته ، در حال حاضر با حفظ نماهای داخلی آن، و نیز با تعمیر و ترمیم کاشیکاری أطراف صحن آن ، و اضافات و إلحاقاتی به سبک و نمائی جدید ، به صورت مهمانخانه شکوهمند و بزرگی در آمده ، و مهمانسرای عباسی یا هتل عباسی نامیده میشود (1) و مهمترین و پرجاذبه ترین محلی است که برای پذیرایی از مسافرین خارجی و داخلی ، در نظر گرفته شده است .

نویسنده معاصر و محقق ، آقای حاج شیخ علی دوانی ، مطلبی را از روضة البهیه حاج سید شفیع جاپلقی ، درباره سید شفتی أعلی آله مقامه نقل می نماید، بدین شرح : ... بعد از فراغ از تحصیل ، از عتبات عالیات، به دیار عجم مراجعت کرد، و با حاج محمد ابراهیم کرباسی ، در اصفهان توطّن اختیار فرمود، و آن دو بزرگوار با هم صدیق و رفیق بودند، شنیده ام هنگامی که به اصفهان آمد ، از کتب جز یک جلد کتاب مدارک ، و از أموال غیر سفرۀ نانی ، چیزی نداشت .

در مدرسه شاه ، که درش به طرف مدرسه چهارباغ باز میشد ، سکونت گزید ، طالبان علم و محصلین ، از هر سو به گردش اجتماع نمودند ، مُدَرَّس مدرسه ، به وی رشک برد، و او را بیرون کرد، و او هم بدون هیچ عکس العملی از مدرسه بیرون رفت (2) .

ص:140


1- برای آشنایی با کاروانسرای مادر شاه ، به گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 711 و 723 و آثار ملی اصفهان ، صفحه 412 و 413 مراجعه شود
2- وحید بهبهانی ، نوشته علی دوانی ، صفحه 221

از این عبارت استفاده میشود که کاروانسرای مادر شاه ، در آن زمان، در اختیار حوزه علمیه ، و محل سکونت و تدریس طلاّب و علماء بوده ، و دری از آن ، به سوی مدرسه چهارباغ باز میشده ، و ضمنا با نام مدرسه شاه نامیده می شده است .

ولی در هیچ منبع و یا گزارش دیگری، تأییدی بر این مطلب ، به دست نیامده و نیاز به تحقیق بیشتری می باشد.

چهره های علمی در مدرسه چهارباغ ( سلطانی)

در طول تاریخ مدرسه علمیه سلطانیِ چهارباغ ، شخصیّت هائی در این مدرسه تدریس و تألیف نموده ، یا تحصیل و تعلّم داشته اند ، که ذیلاً به نام برخی از آنان اشاره می شود:

١- اولیّن مدرّس رسمی این مدرسه ، مرحوم آقا سیّد محمّد باقر خاتون آبادی ، متوفّای 1127 قمری ، که مقام اجتهاد داشته ، و در زمان خود، از نظر رسمی و طبقه بندی مناصب ( در دستگاه صفویّه ) عنوان رئیس کلّ علماء و أشراف و عظماء را داشته ، و هیچ کس را حقّ تقدّم بر آن مجتهد بزرگوار نبوده است (1)

چنانچه در بیان مجلس افتتاح مدرسه سلطانی نقل کردیم ، مرحوم آقا سیّد محمد باقر خاتون آبادی ، در آن مجلس به عنوان افتتاح برنامه های درسی ، با بیانی فصیح و در کمال تنقیح ، درس گفتند (2) .

2 - دوّمین مدرّس رسمی مدرسه ، مرحوم آقا میر سیّد محمد خاتون آبادی ، که در زمان حیات پدر ( آقا سید محمد باقر خاتون آبادی ) شروع به تدریس

ص:141


1- وقایع آلسّنین و الأعوام ، صفحه 566
2- وقایع آلسنین ، صفحه 560

نمود، و پس از فوت پدر به منصب مدرسی منصوب گردید ، چنانچه ملاحظه می نمائید :

در هزار و صد و بیست و سه ، در ماه شوال ، به اعتبار کثرت اشتغال مجتهد الزمان ، و به اعتبار این که أکثر اوقات در خدمت نوّاب أشرف (1) بایست حاضر شوند ، در خلوات ، و فرصت مباحثه و مدارسه نمی شد ، و باعث تعطیل طلبه میشد ، مقرر فرمودند که : خلف الصدق آن مجتهد الزمان ، آمیر سیّد محمّدا، به نیابت والد ماجد خود ، به شغل تدریس اشتغال نمایند ، و حقا که به استحقاق ، به این شغل قیام می نمایند (2) .

در سال هزار و صد و بیست و هفت ، سیادت پناه ، علاّمی میر سیّد محمّد بن میر محمّد باقر الحسینی ، مدرس مدرسه جدید سلطانی گردید (3) که تاریخ 1127، مربوط به انتصاب رسمی آقا میر سیّد محمّد می باشد .

3 - میر معصوم بن میر عبدالحسین خاتون آبادی ، متوفای 1155 قمری ، که از چهره های معنوی قرن دوازدهم میباشد ، و مرحوم آقا محمّد بیدآبادی ( آن خداجوی سالک ، و بزرگ چهره عرفان و معنویّت ) به او ارادت پیدا کرده ، و وصیت نموده ، که او را در جوار قبر میر معصوم ، مدفون سازند (4) .

آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی ، نویسنده متتبّع و عالیقدر معاصر ، مرحوم میر معصوم خاتون آبادی را ، جزء چهره های علمی مدرسه سلطانی چهارباغ ،

ص:142


1- منظور سلطان حسین صفوی است
2- وقایع آلتنین و الأعوام ، صفحه 563
3- وقایع آلتنین و الأعوام ، صفحه 569
4- به بخش مربوط به ( بقعه های علمی اصفهان ) ، قسمت مربوط به « تخت فولاد ، بقعه آقا محمّد بید آبادی » مراجعه شود

ذکر نموده است (1).

4- عالم فاضل ، و حکیم محقق ، آقا میر سیّد ابوالقاسم مدرّس خاتون آبادی ، متوفّای 1203 قمری ، که از شاگردان آقا محمّد بید آبادی و ملاّ اسماعیل خواجوئی و آقا سیّد مهدی بحرالعلوم ، قدس سر هم به شمار رفته ، و به نوشته أعیان الشیعه ، از مشاهیر مدرسین اصفهان بوده ، و تعلیقات و حاشیه هائی بر کتب أربعه ( کافی ، تهذیب ، استبصار ، و من لایحضره الفقیه ) و نیز تعلیقاتی بر تفسیر کاشی نوشته ، و شرحی بر نهج البلاغه و تفسیری فارسی ، تألیف نموده است (2)

مرحوم حاج آقا بزرگ طهرانی ، او را یکی از بزرگان علماء زمان خودش ، و چهره ای از مشاهیر مدرّسین فلسفه در آن عصر ، و جزء شخصیت های جامع، و دارای فنون گوناگون علمی برشمرده ، و او را به عنوان مدرّس رسمی و انتصابی حکمت ، در مدرسه شاه ذکر نموده ، و آنگاه فرموده است : وَ قالَ المُعاصِرُ الأنصارِیُّ، فی تاریخِ إصفَهانَ : إِنَّهُ کانَ مُدَرَّساً فِی المَعقُولِ وَ المَنقُولِ ، مِنَ الفِقهِ وَ الاُصُولِ ، مُجَرَّداً عَنِ التَّعَلُّقاتِ ، فی مَدرَسَةِ ( چهارباغ الشّاهی ) (3) .

5- مرجع و زعیم نامدار ، و فقیه و اصولی محقّق و عظیم الشّأن ، آقا سیّد محمّد باقر شفتی رشتی اصفهانی ، متوفّای 1260، که از چهره های برجسته حوزه های علمیّه شیعه ، در قرن سیزدهم میباشد ، و تألیفات ارزشمندی ، همانند : مجلدات بزرگ مطالع الأنوار از خود به جای گذاشته ، و آثار و برکات ریاست دینی و علمی و اجتماعی او ، از قبیل : بنای مسجد سیّد ( که یکی از

ص:143


1- دار العلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه 74، برگه فرعی
2- أعیان الشیعه ، چاپ جدید ، جلد 2، صفحۀ 405
3- ألکرام البرره ، جلد 1، صفحۀ 50-51

مهمترین و بزرگترین و باشکوهترین مساجد اصفهان می باشد ) ، نشان دهنده قدرت اندیشه ، پشتکار ، ابتکار ، آینده نگری ، مدیریّت ، زهد و تقوی ، نفوذ اجتماعی و محبوبیّت عمیق آن بزرگمرد ، می باشد .

مرحوم سیّد شفتی ، مدّتی در مدرسه چهارباغ تدریس می نموده اند .

6- آقا شیخ أبو القاسم بن محمّد صادق نورائی سدهی ، متوفّای 1305، که عالمی محقّق بوده ، و پدرانش عموماً از اهل علم و فضل بوده اند، و نسب او به نور الدّین ، علیّ بن عبد العالی میسی کرکی ، میرسد (1).

وی ، تألیفاتی در زمینه فقه و اصول داشته ، و از شخصیّت های مدرسه سلطانی ، به شمار آمده است (2) .

7- حکیم و فیلسوف نامدار ، آقا شیخ محمّد رضا حکیم قمشه ای ، (متوفّای 1306 قمری ) که او را از أکابر مدرّسین أوائل قرن چهاردهم شمرده اند (3) .

تألیفاتی به صورت مستقل ، همانند : رساله ای در وحدت وجود ، و رسالهای در موضوع العلم ، و کتاب الخلافة الکبری ، و دیوان اشعار داشته ، و آثاری به صورت شرح و حاشیه بر کتب دیگر، همانند حاشیه أسفار ، و حاشیه تمهید القواعد ابن تُرکه ، و حاشیه شرح قیصری بر فصوص الحکم، و ... ، از خود به جای گذاشته است .

او استادهائی ، همانند : حاج محمّد لاریجانی ، و میرزا حسن نوری و حاج سیّد رضی لاهیجی داشته ، و شاگردانی همچون : جهانگیر قشقائی و آقا شیخ محمود

ص:144


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 524
2- دار العلم شرق ( مخطوط)، صفحه 74 برگه فرعی
3- ریحانة الأدب ، جلد 4، صفحه 496

بروجردی ، تربیت نموده است (1)

او شعر می سروده و ( صهبا ) تخلّص میکرده ، و در ابتدای امر ، در حوزه علمیّه اصفهان تدریس می نموده و سپس به تهران مهاجرت کرده، و در مدرسه صدر ( در جلوخان مسجد شاه ) اشتغال به تدریس داشته است .

وی شخصیّتی خوش اخلاق و با ادب بوده، و جامع کمالات علمی و اخلاقی به شمار آمده است (2) . این بزرگمرد ، مدتی از مدرّسین مدرسه چهارباغ ( سلطانی ) بوده است (3)

8- حکیم الهی و ریاضی متبحّر ، و زاهد مرتاض ، آقا شیح أسد الله قمشه ای ( متوفّای 1334 قمری ) ، که از شاگردان میرزا نصر الله حکیم قمشه ای بوده ، و در مدرسه چهارباغ ( سلطانی ) سکونت داشته ، و حکمت و ریاضیات قدیم و جدید تدریس می کرده است ، او أنواع خط (مخصوصاً خط شکسته ) را خوب می نوشته ، و زبان فرانسه را ، بدون استاد یاد گرفته ، و شعر می سروده ، و ( دیوانه ) تخلّص می کرده است (4) .

9- مجتهد بزرگوار و مدرّس عالیقدر ، مرحوم حاج میرزا عبدالحسین خاتون آبادی ، ملقب به ( سیّد العراقین ) و متوفّای 1350 قمری ، که در حوزه علمیّه اصفهان و نجف تحصیل علم نموده ، و به درجه اجتهاد رسیده است .

وی در اصفهان به تدریس و اقامه جماعت و حلّ و فصل امور طلاّب و مردم با ایمان اشتغال داشته است . مرحوم سیّد العراقین ، از خاندان علمی خاتون

ص:145


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 327-328
2- ریحانة الادب ، جلد 4، صفحه 496 - 4907
3- آقای سید مصلح الدین مهدوی ، در اظهاراتی حضوری
4- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 128

آبادی بوده ، و پدرانش تا مرحوم میر محمد اسماعیل خاتون آبادی ، عموماً از علماء بزرگوار و از رؤساء علمی و دینی اصفهان ، به شمار رفته اند (1) .

این بزرگمرد، آخرین مدرّس رسمی و معروف مدرسه چهارباغ ( سلطانی) میباشد (2) و پس از آن، در اثر حاکمیت ضد دینی پهلوی اول ، سالها مدرسه یاد شده تعطیل بوده ، ولی پس از شهریور 1320 شمسی، و سقوط پهلوی اوّل ، مدرسه چهارباغ به حوزه علمیه بازگشته ، و محلّ سکونت طلاّب و تدریس علماء گردیده است .

10- حکیم نامدار و فقیه زاهد ، مرحوم آقا شیخ محمود مفید ، متوفای 1382 قمری ، که سالها در مدرسه چهارباغ و مدرسه صدر بازار ، تدریس می نمودند ، و از مفاخر علمی حوزه اصفهان ، و آن دو مرکز علمی ، به شمار می روند .

در بخش « خاندانهای علمی اصفهان » و بخش « بقعه های علمی اصفهان » و نیز ، در بخش مربوط به مدرسه صدر ، در باره این بزرگمرد به نحو مفصّل بحث کرده ایم.

11 - مجتهد بزرگوار و مدرّس محقّق و زاهد ، آقا سیّد علی أصغر مدرّس برزانی ( متوفّای 1395 قمری ) ، که از مدرّسین برجسته مدرسه چهارباغ و مدرسه صدر بازار بودند ، و در مدّت زمانی طولانی ، جمعی از طلاّب و فضلاء ، از درس فقه و اصول ایشان استفاده علمی می نمودند .

12 - فقیه بزرگوار و مجتهد اصولی ، آیة الله ، آقا سیّد محمّد رضا خراسانی

ص:146


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 360
2- ایشان تولیت مدرسه را نیز بر عهده داشته اند ، و در زمان سرپرستی آن بزرگمرد ، تعمیرات مهم و اساسی در مدرسه انجام گرفته است . (گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 721 - 722)

( متوفّای 1397قمری ) ، که از چهره های مبّرز حوزه علمیّه اصفهان به شمار می روند ، و نقش ایشان در احیاء مجدّد حوزه علمیّه اصفهان ( پس از حکومت خفقانی پهلوی اوّل ) بسیار جالب بوده ، و در إحیاء برنامه حوزوی مدرسه چهارباغ ، و نیز مدرسه صدر ، نقش اساسی داشته اند، و از مدرّسین درس خارج در مدرسه صدر و مدرسه چهارباغ بودند .

13 - مرجع عالیقدر شیعه ، و فقیه و اصولیِ عظیم الشّأن ، مرحوم آیة الله العظمی ، آقای حاج سیّد أحمد موسوی خوانساری رضوان الله تعالی علیه( متوفّای 1405 قمری ) که از مفاخر علمی و تقوائیِ جهان شیعه و حوزه های علمیّه ، در اواخر قرن چهاردهم ، و از مراجع بزرگ شیعه ، به شمار می روند، و با عنوانهای ( ثالی تِلوِ معصوم ) و ( اسوه تقوی و زهد ) و ( أورَع و أثقی ) ، ستوده شده ، و أثر گرانقدری به نام کتاب جامع المدارک ( هفت جلد ) در شرح مختصر النّافع ، از خود به جای گذاشته اند . مرحوم آیة الله العظمی ، آقای خوانساری ، شخصاً فرموده بودند ، که من مدّتی در مدرسه چهارباغ اصفهان سکونت داشته ، و مشغول به تحصیل علم بوده ام (1).

14 - فقیه و مجتهد محقّق ، مرحوم آیة الله ، حاج شیخ أحمد فیّاض ، ( متوقای 1407 قمری ) که از چهره های علم و تقوی و زهد در حوزه علمیّه اصفهان ، به شمار می رفتند ، و در مدرسه صدر بازار ، و مدرسه چهارباغ ، تدریس مینمودند .

15 - فقیه زاهد و مدرس بزرگوار ، مرحوم آیة الله ، حاج شیخ علی مشکوة

ص:147


1- یکی از آقایان روحانیون محترم ، به نام آقای حاج شیخ مرتضی تمنائی دام عزه ، در شرفیابی به محضر آن بزرگوار ، از زبان ایشان شنیده بود

سدهی ( متوفّای 1410 قمری ) ، که علاوه بر تدریس در مدرسه صدر بازار ، از مدرّسین عالی مقام مدرسه چهارباغ به شمار می رفتند .

16 - فقیه و اصولی و رجالی و مفسّر عالیقدر ، آیة الله ، آقای حاج سیّد محمّد علی موحد ابطحی دامت برکاته ، که از مفاخر علمی حوزه های علمیه قم و نجف و اصفهان به شمار می روند ، و صاحب تألیفات بسیار و تحقیقات برجسته ، میباشند ، و در حدود سالهای اول انقلاب اسلامی (1399 قمری ) ، مدّتی در مدرسه چهارباغ تدریس نموده اند .

ایشان در حال حاضر در حوزه علمیه قم ، دارای حوزه درسی خارج فقه و اصول هستند، و به تحقیق و تألیف و ... ، اشتغال دارند .

17 - فقیه و اصولی عظیم الشّأن ، مرحوم آیة الله ، آقای حاج شیخ حسن صافی اصفهانی ، متوفّای 1416 قمری، که از شخصیّت های برجسته علمی و دینی در اصفهان بوده ، و در مدرسه صدر بازار ، حوزه درسی گسترده ای داشتند، و از زعمای حوزه علمیه اصفهان به شمار می رفتند .

آن بزرگمرد، در أوائل انقلاب اسلامی ، ( 1357 شمسی = 1399 قمری) مدتی در مدرسه چهارباغ ، تدریس درس خارج می فرمودند .

سایر مدرّسین و طلاّب برجسته مدرسه چهارباغ

علاوه بر شخصیّت های یاد شده ، جمع زیادی از علماء و بزرگان در طول تاریخ حیات مدرسه ، در این مرکز علمی و دینی سکونت نموده ، و به تحصیل، و یا تدریس و تألیف اشتغال داشته اند ( مخصوصاً ، از خاندان علمی خاتون آبادی ) همانند : آقا میرزا محمّد باقر ملاّباشی، و میر محمّد اسماعیل ثالث خاتون آبادی ، و آقا سیّد محمد رضا خاتون آبادی ، و آقا میر محمّد مهدی

ص:148

خاتون آبادی ، و آقا سید محمد نجف آبادی و ..... قدس الله سرهم .

آثاری از فعالیت علمی در مدرسه چهارباغ

١- شخصی به نام محمّد تقی هزار جریبی ، در ذی القعده 1130، نسخهای از « تعلیقه بر تفسیر بیضاوی » تألیف شیخ بهائی قدس سره را ، در مدرسه جدیده سلطانیه اصفهان نوشته است ، و این نسخه ، در کتابخانه فرهنگ مشهد موجود میباشد (1).

2 - شخصی به نام مهر علی ، نسخه ای از حاشیه ای بر شرح تجرید خواجه طوسی، از ملاّ عبد الرّزاق لاهیجی را ، باخطّ شکسته نستعلیق ، در جمادی الأولی 1199، در مدرسه چهارباغ نوشته است، و این نسخه در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود میباشد (2) .

٣- شخصی به نام قربانعلی بن طاهر ، در سال 1208 نسخه ای از ، مفاتیح الشرایع ملاّ محسن فیض کاشانی را نوشته ، و این نسخه در کتابخانه مسجد أعظم قم موجوداست (3) .

4- و نیز نسخه ای از کتاب شرح حکمة العین ، به خطّ نستعلیق ، در سال 1241 به وسیله صالح بن غلامعلی جیلانی ( گیلانی) نوشته شده ، و این نسخه به شماره 1217 ، در کتابخانه مدرسه فیضیّه قم موجود است (4) .

5- و هم چنین شخصی به نام سیّد معصوم بن جعفر حسینی دیلمانی ، کتاب

ص:149


1- دار العلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه 128، برگه فرعی
2- فهرست کتابخانه مجلس شورای ملی ، جلد 16، صفحه 261
3- فهرست کتابخانه مسجد اعظم قم، صفحه 377
4- دار العلم شرق ( مخطوط)، صفحه 74، برگه فرعی

أصل الأُصول محمّد نعیم طالقانی اصفهانی را ، که در علم کلام و فلسفه بوده ، در تاریخ 1241 در مدرسه چهارباغ اصفهان ، نسخه برداری نموده است، و این نسخه به شماره 992 ، در کتابخانه مدرسه فیضیّه موجود است (1).

6- در سال 1260 شخصی به نام نظر علیّ بن محمّد تقی ، نسخه ای از کتاب لوامع الأنوار العرشیّه ، در شرح صحیفه سجادیّه علیه السلام تألیف محمد باقر بن سید محمد موسوی حسینی شیرازی را در مدرسه سلطانیه ، مشهور به چهارباغ، تحریر نموده است، و این نسخه ، در کتابخانه مسجد اعظم قم ، به شماره 61 و 62 موجود است (2) .

وضعیت کنونی مدرسه چهارباغ از نظر درسی

در حال حاضر عدّه ای طالب علم ، در رتبه های درسی مقدّمات و سطح متوسط و عالی ، اشتغال به تحصیل دارند، و جمعی از علماء و مدرّسین ، به تدریس برای آنها مشغول می باشند، و در مجموع، یکی از مدارس معمور و مسکونی طلاّب میباشد .

مدرسه سلطانی

یا مدرسة جدیدة سلطانی ، مقصود ، مدرسه چهارباغ میباشد ، به عنوان یاد شده مراجعه شود .

8- مدرسه حاج شیخ محمد علی

پس از آن که مدرسه سارو تقی ( واقع در بازارچه حسن آباد ) در اثر حوادث

ص:150


1- فهرست کتابخانه های خطی مدرسه فیضیه قم، از رضا استادی ، بخش سوم ، صفحه 46 - 47
2- فهرست نسخه های خطی کتابخانه مسجد اعظم قم، صفحه 341

و مرور زمان، به ویرانی گرائید ، مجتهد عظیم الشّأن ، مرحوم آقا شیخ محمّد علی نجفی مسجد شاهی ، ملقّب به ثقة الإسلام، متوفّای 1318 قمری ، که از علماء صاحب تألیف ، و از شخصیّت های مبرّز خاندان علمی مسجد شاهی ، و از مدرسین عالیقدر بوده اند ، تصمیم گرفتند که مدرسه را تجدید بنا نمایند ، که تاکنون ساختمان آن باقی می باشد ، و به مناسبت نام این شخصیّت بزرگوار ، به نام مدرسه آقا شیخ محمّد علی و نیز مدرسه ثقة الاسلام نامیده می شود .

سال إتمام بنای جدید ، در ضمن مادّه تاریخی ، که در جبهه شمالیِ مدرسه ، کاشی کاری شده ، به تاریخ 1317 ثبت شده است ، بدین مضمون:

زد رقم ز الهام غیب از بهر تاریخش أدیب

هیهُنا دارُ السَّلام ، فَاد خُلُو ها آمِنین

و (1317) (1) ساختمان مدرسه ، یک طبقه و مشتمل بر 25 حجره در اطراف ، و یک مدرس بزرگ در طرف شمالی مدرسه ، و مساحت آن 40×40 (2) ، و در حال حاضر از مدارس مسکونی طلاّب میباشد .

نمونه ای از مدرسین مدرسه حاج شیخ محمّد علی

مدرسه آقا شیخ محمّد علی ، محلّ تدریس علماء و مدرّسین بزرگی بوده . که ذیلاً به نام و شخصیت چند نفر از آنها اشاره مینمائیم :

١- مؤسس مدرسه ، مجتهد و صاحب تألیف ، مرحوم آقا شیخ محمد علی نجفی ( ثقة الإسلام ) ، متوفّای 1318 قمری .

2 - مجتهد و زاهد بزرگوار ، مرحوم حاج شیخ مهدی نجفی، که از علماء بزرگ اصفهان ، و از چهره های نامدار حوزه علمیّه بوده ، و در سال 1393 قمری

ص:151


1- تاریخچه محله خواجو ، صفحه 29 ، تاریخ فرهنگ اصفهان ، صفحه 102
2- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان ، جلد 3، صفحه 292

وفات یافته اند .

3- مرحوم حاج شیخ فرج الله درّی ، متوفّای 1382، که از علماء زهّاد و از أوتاد زمان بوده ، و در زمره مفاخر مدرسه یاد شده، می باشند .

4- مرحوم حاج شیخ محمود کاشانی ، مشهور به ( سالک )، متوفّای 1389 که از مدرّسین سطوح بوده است .

5- مرحوم حاج شیخ محمّد حسین فقیه نطنزی ، متوفّای 1395 قمری ، که از علماء جلیل القدر، و از مدرّسین پرتلاش ، و إمام جماعت مسجد جامع عبّاسی ( مسجد شاه ) بوده اند ، و فرزند ایشان ، جناب حجة الإسلام و المسلمین ، آقای حاج شیخ علی أکبر فقیه، از مدرّسین عالیقدر معاصر حوزه علمیه اصفهان ، و از دوستان نویسنده این سطور می باشند ، و در حال حاضر ، به تدریس سطوح عالیه در حوزه علمیه ، و امامت جماعت در مسجد شاه ( مسجد امام فعلی) اشتغال دارند .

6- مدرّس و مجتهد بزرگوار ، مرحوم حاج شیخ مجد الدّین نجفی ، متوفّای 1403 قمری ، که از چهره های مشهور و از مدرّسین جامع ، در زمینه فقه و اصول و هیئت و ریاضی بوده اند .

و هم چنین مدرسه یاد شده ، محل سکونت و تحصیل فضلاء و طلاّب زیادی بوده ، که برخی از آنها به مدارج عالیه علمی و اجتماعی نائل گشته اند ، همانند : مرحوم حجة الإسلام و المسلمین ، حاج سید علی أکبر هاشمی ( طالخونچه ای )، متوقای 1388 قمری ، که از علماء و روحانیین بزرگوار ، و از چهره های مورد توجه ، و دارای مکارم اخلاقی بوده اند ، و نیز برادر ایشان ، حضرت آیة الله ، آقای حاج سید اسماعیل هاشمی دام عمره ، که از مدرّسین و دارای تألیفات و أوصاف حمیده و فضائل اخلاقی و روحی می باشند .

ص:152

مدرسه حکیمیه

منظور ، مدرسه کاسه گران است که ، به مناسبت عنوان بانی آن ، حکیم الملک اردستانی ، حکیمیّه نامیده شده است . به عنوان مدرسه کاسه گران مراجعه شود

مدرسه حوابیگم

منظور ، مدرسه خالصیه است به عنوان یاد شده رجوع شود .

9- مدرسه خالصیّه

مدرسه ای بوده ، که در قرن یازدهم ، در سال 1071 قمری ، شخصی به نام میرزا تقی ، فرزند مرحوم محمّد باقر دولت آبادی ، برای تدریس فقیه محدّث ، و محقق نامدار ، مرحوم سیّد نعمت الله جزائری ، ساخته است .

این مدرسه تا أوائل قرن چهاردهم باقی بوده، و سپس به صورت خانه مسکونی در آمده ، و آثار بنای قدیمی آن از بین رفته است، ولی در سال 1404 قمری ، زیر نظر آیة الله ، آقای حاج سیّد حسن فقیه إمامی دامت برکاته ، به حوزه علمیه برگردانده شده ، و از آن سال، به وسیله ایشان تجدید بنای آن شروع گردیده ، که بعد از این ، توضیح میدهیم .

این مدرسه ، در محلّه قدیمی جماله ، در کوچه حمام شاه علی ، با مقداری فاصله از حمّام شیخ بهائی ، و بازار بزرگ و خیابان عبد الرّزاق واقع گردیده ، و محله ای که مدرسه در آن واقع شده ، طبق تصمیم سازمان میراث فرهنگی کشور ، به سبک قدیمی و با حالت سنّتی ابقاء گردیده ، و تعمیرات اساسی یافته است ، و یادآور شکوه و جلوه کوچه ها و خانه های قدیم می باشد .

مدرسه خالصیّه ، به مناسبت نام بانی آن ، مدرسه میرزا تقی ، و به مناسبت نام مدرس عظیم الشّأن آن ( مرحوم سید نعمت الله جزائری ) مدرسة سیّد جزائری

ص:153

نامیده شده ، و هم چنین به نام مدرسه حوّا بیگم نیز ، خوانده شده است .

در وجه تسمیه مدرسه ، به نام حوّابیگم ، وجوه مختلفی را احتمال داده اند ، ولی در سنگ وقفنامه مدرسه و موقوفات آن ، که در سالهای اخیر پیدا شده ، و هم اکنون در دیوار راهرو ورودی مدرسه نصب گردیده ، واقف اصلی مدرسه میرزا تقی بن محمد باقر دولت آبادی میباشد ، و در ادامه عبارت ، همسر واقف ، به نام حوریزاد خانم ، بنت محمّد حسن دولت آبادی ذکر شده ، و او هم أموالی را بر طبق وقفنامه شوهر خود ، وقف نموده است ، و احتمال دارد حوریزاد خانم ، در زبان مشهور خانوادگی، و زبان رایج مردم آن زمان ، حوابیگم خوانده می شده ، و به مناسبت نام او ، مدرسه را به نام حوابیگم خوانده اند .

دو سنگ نوشته تاریخی ، در رابطه با مدرسه

هنگامی که مدرسه خالصیه به حوزه علمیّه برگردانده شد، و شروع به تجدید بنا گردید ، دو قطعه سنگ قدیمی در خرابه های مدرسه پیدا شد، که یکی مشتمل بر وقفنامه مفصل مدرسه و سه مسجد آن، و نیز موقوفاتی بر مدرسه و مساجد یادشده، می باشد ، و با خطّ زیبا حجّاری شده ، و هم اکنون در دیوار راهرو ورودی مدرسه ، نصب گردیده است ، و دومی به خط محمد رضا امامی

خطاط مشهور آن زمان ) مشتمل بر عباراتی جالب ، و ماده تاریخ مدرسه است، بدین شرح :

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ قَد وُفَّقَ بِبِناءِ هذِهِ المَدرَسَةِ ، فی زَمَنِ دَولَةِ السُّلطانِ اَلأعظَمِ وَ الخاقانِ آلأکرَمِ ، مَؤلی مُلُوکِ العَرَبِ وَ العَجَمِ ، قَهرَمان الماءِ والطّینِ ، مُرَوَّجِ مَذهَبِ الأئِمَّةِ المَعصُومینَ علیهم السلام السُّلطانِ بنِ السُّلطان، وَ الخاقانِ بنِ الخاقانِ بنِ الخاقان ( یک قسمت که مشتمل بر نام سلطان آن عصر

ص:154

و نام بانی میباشد ، حجّاری نشده است ) (1) ابن مرحوم محمد باقر دولت آبادی ، کتبه محمد رضا الإمامی

این بنا را سه نام نامی آن

که فرح بخش شاب و هم شیخست

أولین مدرسه دوم طیبه

309 26

سیمین خالصیّه تاریخست

736

که مجموع کلمات ( مدرسه ، طیبه ، خالصیّه ) به حروف أبجد 1071 میشود که مادّه تاریخ مدرسه است .

این دو قطعه سنگ از اسناد ارزشمند تاریخی می باشد و موقوفه بودن یک سری از زمینها و دکّانها را اثبات می کند .

از سنگ نوشته وقفنامه بر می آید که ، مدرسه خالصیه دو طبقه بوده است .

تجدید بنای مدرسه خالصیه

هم چنان که قبلاً اشاره شد، در سال 1404 قمری ساکنین در محلّ مدرسه که به صورت منزل مسکونی در آمده بود ) مدرسه را تحویل آیة الله ، آقای حاج

ص:155


1- در کتاب گنجینه دانشمندان ، صفحه 610، و آثار ملی اصفهان ، صفحه 41 و دار العلم شرق (مخطوط ) ، صفحه 229 مشخص نبودن یک قسمت از کتیبه را چنین توجیه کرده اند ، که ( عمدة تراشیده شده که اگر روزی این سنگ پیدا شود مشخص نباشد که این سنگ متعلق به کدام بنا و کدام بانی است ، ولی اینجانب ، عین سنگ را بررسی کردم ، و هم اکنون این سنگ در مدرسه خالصیه موجود است ، این قسمت از نوشته أصلا حجاری نشده ، نه اینکه خطوط نوشته شده ، تراشیده شده باشد، و احتمال دارد که تأسیس مدرسه و انجام ساختمان آن ، چند سال به طول انجامیده ، و چون می خواسته اند که در هنگام افتتاح مدرسه ، نام شاه همان زمان برده شود، تمامی سنگ قبلا حجاری شده ، و قسمتی که نام پادشاه باید ذکر شود ، باقی گذاشته شده ، تا در زمان لازم ، هر پادشاهی که حاکم و زنده است نام ببرند، و فقط برای حجاری ، همان قسمت باقی مانده باشد ، ولی موفق به انجام این کار نشده اند ، و العلم عند الله

سیّد حسن فقیه إمامی دامت برکاته دادند ، و معظّم له ، با خریدن زمینی در مجاورت مدرسه ، به تجدید بنای آن پرداختند (1).

مدرسه خالصیّه ، به صورت دو طبقه ساخته شده ، که در طبقه أوّل 22 حجره، و نیز یک سالن بزرگ در طرف جنوبی برای تدریس و سخنرانی) و یک مسجد در طرف غربی ، و نیز آشپزخانه و سایر نیازهای مدرسه تأسیس شده است . و در طبقه دوم، 43 حجره ساخته شده ، و در هر کدام از طبقه ها ، یک منزل کوچک تأسیس گشته ، که برای مدرّس مدرسه یا مهمانی که از علماء بزرگ بر مدرسه وارد شود، مورد استفاده قرار گیرد .

شکل کلی نقشه مدرسه ، به صورت یک صحن بزرگ و یک حیاط خلوت کوچک ( در ضلع جنوب شرقی مدرسه ) می باشد ، که حجرات مدرسه در أطراف آنها ساخته شده است . نماسازی مدرسه از آجر تراش و کتیبه هائی زیبا و متعدد از کاشی معرق خوش رنگ ترکیب یافته ، و در کتیبه ها، شوز و آیاتی از قرآن مجید ، أحادیثی در باره علم و عالم، أشعار عربی درباره پیامبر أکرم صلی الله علیه وآله و فاطمه زهراء علیها السلام و أئمه معصومین علیهم السلام و نیز اشعار فارسی نظامی، درباره امام زمان(عج) نقش بسته است .

سیّد نعمت الله جزائری ، أوّلین مدرّس مدرسه خالصیّه

اوّلین و مهمترین مدرّس مدرسه خالصیّه ، فقیه و محدّث نامدار و محقّق ، مرحوم سیّد نعمت الله جزائری قدس سره ، متوفّای 1112 قمری میباشد ، که در علوم

ص:156


1- هم اکنون که مراحل چاپ کتاب انجام می گیرد ( رمضان المبارک 1417 قمری ) مراحل ساختمانی و تزیینات مدرسه خالصه تکمیل گردیده ، و مراسم افتتاح مدرسه در سالروز میلاد صدیقه کبری ، فاطمه زهراء ع ( 20 جمادی الثانی، 1417 قمری ) برگزار گردیده است

فقه و حدیث و رجال و تفسیر و فنون ادبی ، مجتهد و صاحب نظر بوده ، و تحقیقاتی برجسته داشته است ، و از شاگردان علاّمه مجلسی ، سیّد هاشم بحرانی ، ملاّ محسن فیض کاشانی ، شیخ حرّ عاملی و ... ، بوده ، و تألیفاتی ارزشمند از قبیل : أنوار النّعمانیّه (1) ، شرح بر نهج البلاغه، شرحی کبیر و صغیر بر صحیفه سجادیه ، و دو شرح بر تهذیب الحدیث ، ( یکی در هشت جلد و دیگری در دوازده جلد ) داشته ، که شمار آنها ، به بیش از 50 عنوان بالغ میشود (2) و تعدادی از آنها در ضمن چندین مجلد می باشد .

مرحوم سید جزائری ، در شهرهای هویزه ، بصره ، شیراز ، اصفهان ، تحصیل علم نموده ، و در شهر شوشتر سالها اقامت و توطّن داشته است .

آن بزرگوار، پس از آنکه سالها در شهرهای مختلف ، و در محضر بزرگان علم و اجتهاد و تحقیق ، تحصیل علم نموده ، به اصفهان مهاجرت می نماید ، و به محضر مقدس علامه ، ملاّ محمّد باقر مجلسی شرفیاب می شود ، و از علم و معنویت آن بزرگمرد بهره می گیرد ، و مدّت چهار سال در منزل علاّمه مجلسی اقامت نموده ، و سپس با تأسیس مدرسه خالصه ، به آن مدرسه نقل مکان

ص:157


1- أنوار نعمانیّه ، کتابی است پرفایده ، که دو جلد بوده ، ولی بعداً به صورت چهار جلد به چاپ رسیده است ، و در خاتمه آن ( از صفحه 302 تا 326) شرح زندگی و شدائدی که آن بزرگمرد در راه تحصیل علم متحمل گردیده ، از سال 1050 تا 1089( سنّ سی و نه سالگی سیّد جزائری ) به قلم خود آن بزرگمرد ، به رشته تحریر در آمده است ، و مطالعه آن برای طالبین علم، بسیار آموزنده است ، و نشان میدهد که : نابرده رنج گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
2- در کتاب نابغه فقه و حدیث ، در شرح حال سید جزائری، تألیفات آن بزرگمرد به تفصیل مورد معرفی قرار گرفته ، و از صفحه 22 تا 90 به این امر اختصاص یافته است

می نماید ، و مدرّس رسمی آن پایگاه علم و دین ، میگردد .

مرحوم سیّد جزائری ، چهار سال در مدرسه خالصیّه تدریس نموده، و مجموعة هشت سال در حوزه علمیه اصفهان به تحصیل علم و یا تدریس و تحقیق و تألیف پرداخته است (1).

جلسات بحث علمی در مدرسه خالصیه

در دوره ای که حوزه علمیه اصفهان ( همانند تمامی حوزه های علمی ایران ) زیر فشار حکومت پهلوی تضعیف گردیده بود، و بسیاری از مدارس علمیه تعطیل گشته ، و یا غصب شده بود ، مجتهد بزرگوار ، مرحوم آیة الله ، حاج شیخ محمد حسین فشارکی تل ، متوای 1353 قمری ، به یکی از ملازمین و کمک کارهایشان ، به نام شیخ حسن چوب شکن ، اجازه می دهند که در مدرسه خالصه سکونت نماید ، و از این که مدرسه ، به طور کلی از اختیار حوزه علمیه خارج شود ( مثل بسیاری از مدارس دیگر)، جلوگیری شود (2) .

مدّت زمانی مدید ، عدّه ای از علماء بزرگوار ، در این مدرسه ، هفته ای دو جلسة مباحثه علمی برقرار میکردند ، که خود شیخ حسن چوب شکن هم، گرچه در ردیف آنها نبوده ، ولی علاقه مند به مباحث علمی بوده ) شرکت می کرده است ، و شخصیتهای یاد شده ، بدین قرار می باشند :

ص:158


1- أنوار النعمانیه جلد 4، صفحه 312
2- بر خلاف آنچه مشهور است ، که شیخ حسن چوب شکن ، غاصب مدرسه بوده ، او به عنوان نگهداری مدرسه از تصرف غاصبانه به وسیله حکومت پهلوی ، اجازه سکونت از مرحوم فشارکی داشته است ، و فرزندان شیخ حسن ، خودشان مراجعه نموده ، و مدرسه را تحویل داده اند ، و تجدید بنای آن شروع گردیده است اظهارات آیة الله ، حاج سید حسن فقیه إمامی ، که قسمت اجازه مرحوم فشارکی را از قول پدرشان ، مرحوم آیة الله ، حاج آقا عطاء الله فقیه إمامی نیا نقل نمودند )

١- حاج میرزا أبو الحسن بن حاج میرزا عبدالغفّار تویسرکانی ، متوفّای 1383 که از محترمین علمای اصفهان بوده است .

2 - آقا شیخ محمد اسماعیل بن محمّد حسن معزّی ، معروف به پشمی ، متوفّای 1363 که از مجتهدین بزرگوار بوده است .

٣- حاج میرزا محمّد باقر تویسرکانی ، متوفّای 1374 قمری که از مجتهدین و صاحب تألیفات بوده است .

4- آقا میرزا حسن بن ملاّ علی کاشانی ، متوفّای 1377 قمری

5- آقا میرزا رضا، فرزند حاج ملاّ طاهر شهرکی ، معروف به ( إلهی ) متوفّای 1374 قمری (1) .

10- مدرسة ذو الفقار

مدرسه ای است در بازار بزرگ اصفهان ، در نزدیکی محلّه نیم آور ، و در مجاورت مسجد تو بازار ، که با مسجدی به همین نام ( ذو الفقار ) در قرن دهم هجری در زمان شاه طهماسب صفوی ، بنا شده است .

در ساختمان مدرسة ذو الفقار ، کتیبه یا أثری که سال تأسیس و نام بانی و دیگر خصوصیّات مدرسه را نشان بدهد وجود ندارد، ولی بالای دَرِ مسجد ، کتیبه ای به خط ثلث سفید با کاشی معرّق بر زمینه لاجوردی وجود دارد ، بدین شرح :

قَد عَمَّرَ للهِ هذَا المَسجِدَ المَوسُومَ بِذِی القَفارِ فی أیّامِ خِلافَةِ السُلطانِ الأعظَمِ الأکرَمِ ، أبُو المُظَفَّرِ ، شاه طَهماسِب الحُسَینیّ بَهادُرخان ، خَلَّدَ اللهُ مُلکَهُ وَأفاضَ عَلَی العالَمینَ عَدلَهُ ، أضعَفُ عِبادِ اللهِ شَیخ مُحَمَّدُ الصَّفِیَّ ، نَمَّقَهُ مُحَمَّد سِیاوش ، فی سَنَةِ 950

ص:159


1- دار العلم شرق ( مخطوط) ، صفحه 231، و برگه فرعی

از این کتیبه استفاده می شود که ، یکی از علماء آن دوره ( شیخ محمّد الصفیّ) این مسجد را در سالهای حدود نیم قرن دهم ، تأسیس یا تعمیر نموده ، و در سال 950 کتیبه آن را نصب نموده است . دکتر لطف الله هنرفر ، در کتاب گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 384، تاریخ 950 را مربوط به بنای اوّلیّه مسجد دانسته ، و آقای أبو القاسم رفیعی مهرآبادی ، در آثار ملی اصفهان ، صفحه 470 ، تاریخ 950 را مربوط به تعمیر مسجد شمرده ، و أصل بناء را از زمان جلوتری دانسته ، و معتقد است که مسجد ، در زمان شاه طهماسب تعمیر گردیده است .

لغت عَمَرَ ، به معنی بنا نمود ، و لغت عَمَّرَ ، به معنی آماده نمود بناء را ، و آن را مهیّای بهره برداری کرد می باشد ، و عبارت فوق گرچه احتمال می دهد (عَمَّر) باشد ( چنانچه در کاشیکاری تشدید وجود دارد که به معنی تعمیر نموده است می باشد ، ولی احتمال دیگری وجود دارد، که عبارت ( عَمَر ، بدون تشدید) و به معنی ( بنا نمود ) باشد ، و مجموعه قرائن ، از قبیل نام ذو الفقار ( که مناسب فرهنگ شیعی است ) و تاریخ 950 که أوائل حکومت شیعه مذهب صفویّه است، مؤیّد این است که این تاریخ ، مربوط به أصل تأسیس بنای مسجد میباشد . دلیل روشن و قانع کننده ای برای نام گذاری مسجد و مدرسه ، به نام ذوالفقار به دست نیامده است ، تنها شاردن در سفرنامه خود می نویسد:

محلّه نیم آور یکی از محلاّت پرجمعیت اصفهان است . نقاط مهّم این محلّه عبارتند از : کوچه جماله و مسجد ذوالفقار ، که وجه تسمیه آن به مناسبت نام شمشیر علی علیه السلام است (1) .

ص:160


1- سفرنامه شاردن ، صفحه 89

و مؤیّد برای این که این نامگذاری به مناسبت نام شمشیر امام علی علیه السلام است ، و علاقه مذهبی ، و ارتباط قلبی بانی مسجد با أمیر المومنین علیه السلام ، أنگیزه چنین نام گذاری شده ، این است که بر روی در مسجد نیز که به طرف بازار باز می شود ، این اشعار به خط زیبا و برجسته نوشته شده است:

محمّد عربی آبروی هر دوسرای

کسی که خاک درش نیست ، خاک بر سر او

شنیده ام که تکلّم نمود همچو مسیح

بدین حدیث ، لب لعل روح پرور او

که من مدینة علمم، علی دراست مرا

عجب خجسته حدیث است ، من سگِ در او

تجدید بنای مدرسه ذوالفقار

مرحوم حاج شیخ محمّد باقر زند کرمانی ، متوفّای 1389 قمری ( 1348 شمسی ) ، که یکی از علماء متنقّذ و مشهور اصفهان بودند، و سالها در مدرسه ذوالفقار تدریس می کردند ، از سال 1344 شمسی ، دست به کار تجدید بنای مدرسه از طرف غربی شدند ، ( به سبک تلفیقی بین اسلوب قدیم و جدید و با استفاده از تیر آهن و سقف مسطّح ) ولی عمر ایشان کفاف نداد ، و در تاریخ 1349 شمسی (1390 قمری) پس از شروع برنامه منظّم و مفصّل درسی مدرسة ذو الفقار ، حضرت آیة الله ، آقای حاج سیّد حسن فقیه إمامی ، تجدید بنای مدرسه را ( به سبک قدیم ) ادامه دادند، و با مقداری تغییر در ساختمان مدرسه ، بنای آن را با کاشی کاری و نماسازی ، به پایان رساندند .

تاریخ 1392 قمری بالای دَرِ مدرسه ، مربوط به أوائل شروع تجدید بنای

ص:161

مدرسه ، و تاریخ 1402 قمری ، در کاشیکاری بالای حجره ضلع شمالِ شرقی ، مربوط به پایان تجدید بنا و تزئین مدرسه می باشد .

برنامه مفصل و گسترده مدرسه ذو الفقار

پس از گذشت سالهای خفقانی حکومت پهلوی اوّل ، و سپری شدن آثار شدید تهاجم های ضدّ دینی حکومت پهلوی ، بر حوزه های علمیّه ، و شروع حرکت مجدّد حوزه ای در بسیاری از مدارس دینی ، نیاز به یک تحوّل اساسی و فعّالیت منسجم، در حوزه علمیه اصفهان احساس گردید ، و به همین جهت عده ای از مدرسین فعال و پرجوش اصفهان ، آقایان : آیة الله ، حاج سیّد حسن فقیه امامی ، و حجة الإسلام و المسلمین ، آقای حاج شیخ محمّد علی ابراهیمی و حجة الإسلام و المسلمین ، آقای حاج شیخ علی أکبر فقیه و هم چنین نویسنده این سطور ( حاج سیّد حجّة موحّد ابطحی)، جلسه ای تشکیل داده ، و تصمیم گیری نمودیم ، که یک برنامه درسی منظّم و گسترده و پر تحرّکی را به وجود بیاوریم، که طلاب جوان را زیر پوشش قرار دهد ، و از نظر اخلاقی و تربیتی و درسی و انضباطی ، آنها را تحت مراقبت بگیرد، و نیروی جوان حوزه علمیّه را ، برای تکامل سریع و وسیع و مطلوب آماده سازد، و این اقدام مورد تأیید علماء بزرگ اصفهان قرار گرفت ، و به سرعت به نتیجه مطلوب رسید ، و به مناسبت این که شروع فعّالیت این برنامه درسی ، در مدرسه ذوالفقار بود، به نام برنامه ذوالفقار شهرت یافت ، گرچه تداوم و گسترش فعّالیت این برنامه ، در مدرسه های : محمودیّه ، جوادیّه ، الغدیر ، مسجد نو بازار ، انجام گرفت، و به تدریج ، طلاب جوان تمامِ مدارس علمیه را ، زیر نفوذ خود قرار داد، و أکثر مدارس علمیه اصفهان ، محلّ سکونت و خوابگاه طلاّب زیر پوشش برنامه ذو الفقار ، قرار گرفت .

گسترش فعالیت برنامه ذوالفقار، تا جائی رسید که در یک زمان با آماری

ص:162

از این قبیل مواجه گردید، 600 نفر طلبه تمام وقت با تمام برنامه ، 400 نفر طلبه نیمه برنامه، 60 مدرّس برای سطوح مختلف درسی ( مقدمات ، سطح أوّل و عالی و دوره خارج ) و بیست و دو ماده درسی (نحو ، صرف ، لغت ، معانی ، بیان ، بدیع ، منطق ، اصول فقه ، فقه ، عقائد و کلام ، تعلیم قرآن ، تجوید قرآن ،حفظ قرآن ، تفسیر قرآن ، شرح و تفسیر نهج البلاغه ، تاریخ اسلامی ، رجال، درایه ، حدیث ، فلسفه ، أخلاق ) إعزام مبلّغ در سطحی وسیع به شهرها و روستاها ، ادرات ، کارخانجات ، مدارس آموزش و پرورش و ...، و هم چنین کوشش در جزوه نویسی و تهیّه مقالات و کتابهای دینی ، و نیز انجام امتحانات متنوع و متعدد از طلاب ، در زمینه های مختلف درسی .

و در یک کلام، از ابتداء شروع برنامه ذوالفقار تا کنون ، متجاوز از دوازده هزار نفر طلبه ، زیر پوشش این برنامه قرار گرفته اند ، که عده زیادی از آنها پس از طّی مراحلی از تحصیل ، به حوزه علمیّه قم ، برای تکامل تحصیلی رفته اند، و شمار بسیاری از آنها، در حوزه ها و شهرهای دیگر، به تدریس و تربیت طلاّب ، و یا فعالیّت های دینی و تبلیغی و ارشادی اشتغال دارند، و جمعی از آنها نیز تاکنون، در زیر پوشش همین برنامه به ادامه تحصیل یا تدریس و تحقیق می پردازند، و جالب است بدانیم که طلاب یادشده ، از أکثر قریب به اتّفاق استانها و شهرهای ایران ، و هم چنین از کشورهای افغانستان و احیاناً از پاکستان و عراق و لبنان بوده و می باشند (1).

ص:163


1- نویسنده این سطور ، کتابی مستقل در باره مدرسه ذو الفقار و مدارس وابسته ، و چگونگی برنامه مفصّل درسی و تربیتی آن ، نوشته ام که مخطوط میباشد ، و در آنجا در مورد برنامه ها و موفقیت های علمی، تربیتی ، تبلیغی و اجتماعی این برنامه ، و تلاش گران آن به تفصیل بحث نمودهام

مدرسین مدرسه ذو الفقار

از دیر زمانی علماء بزرگی در این مدرسه اشتغال به تدریس داشته اند ، که ذیلا به نام برخی از آنها اشاره می نمائیم :

١- مجتهد و فقیه زاهد ، مرحوم میرزا محمّد حسن نجفی ، متوفّای 1317 قمری ، که در لسان الأرض موقّتاً دفن شده ، و پس از آن، منتقل به نجف أشرف گردیده است . وی از أحفاد آقا محمّد باقر هزار جریبی ، و از شاگردان مرحوم آقا سیّد ابراهیم (صاحب ضوابط ) و نیز، شیخ أعظم أنصاری و میرزای شیرازی (1) و مورد اعتماد شدید شخصیّت أخیر بوده ، و جمعی از فضلاء و علماء اصفهان ، در شمار شاگردان آن بزرگمرد بوده اند .

مرحوم حاج آقا بزرگ طهرانی ، او را با عبارت : عالِمُ جَلیلُ وَ فَقیهُ کَبیرُ وَ رَئیسُ مَقبُول ، ستوده ، و تألیفات او را از قبیل : کتاب الطّهاره و حاشیه قوانین و حاشیه فصول و ... ، بر شمرده است (2) . ایشان ، در مسجد ذوالفقار إمامت ، و در مدرسه ذو الفقار تدریس می نموده است (3) .

2 - عالم مشهور و مجتهد مدرّس ، حاج شیخ محمّد باقر زند کرمانی ، متوفّای 1389 قمری ، که سالها مدرّس این مدرسه بوده است .

٣ - استاد معظّم ، آیة الله ، آقای حاج سیّد حسن فقیه إمامی دام توفیقه و عزّه، که در طول بیست و نه سال از تأسیس برنامه منظّم درسی مدرسه ذو الفقار تاکنون

ص:164


1- زندگی و شخصیت شیخ انصاری ، چاپ اول ، صفحه 240
2- نقباء البشر ، جلد 1، صفحه 421
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 266 ، و دار العلم شرق ( مخطوط ) صفحه 115 ( برگه ضمیمه) و اظهارات شفاهی آقای سید مصلح الدّین مهدوی

( سال 1417 قمری ) در زمینه های مختلف ، از قبیل : فقه، اصول ، عقائد، تفسیر شرح نهج البلاغه ، حدیث ، رجال و همچنین علوم أدبی ، در سطوح مختلف ( مقدمات و سطح أوّل و دوّم و دوره خارج ) تدریس نموده و می نمایند .

4- نویسنده این سطور ( حاج سیّد حجّة موحد ابطحی ) ، که از ابتداء تأسیس برنامه ذوالفقار تا کنون ، از دوره مقدّمات تاسطح عالی تدریس نموده و می نمایم ، و در زمینه های مختلف ، از قبیل : فقه و اصول و کلام و عقائد و تفسیر و اخلاق و شرح نهج البلاغه و حدیث و رجال و درایه و فلسفه و منطق و علوم ادبی و بلاغت ، تدریس نموده ، و هم اکنون به تدریس رسائل و مکاسب مرحوم شیخ انصاری ، و کفایة الأُصول مرحوم آخوند خراسانی و مستمسک العروة الوثقی ، اشتغال دارم .

5- حجّة الإسلام و المسلمین ، آقای حاج شیخ محمّد علی ابراهیمی ، که از پایه گذاران برنامه مدرسه ذو الفقار می باشند ، و در طول چندین سال ، از مدرسین فقال مدرسه ذوالفقار بوده اند ، و هم اکنون نیز در جریان اعزام مبلّغ و دیگر مسائل حوزه ای ، همکاری بسیار مطلوبی با مدرسه ذو الفقار دارند .

6- حجّة الإسلام و المسلمین ، آقای حاج شیخ علی أکبر فقیه ، که ایشان نیز ، از پایه گذاران برنامه مدرسه ذوالفقار بوده، و از ابتداء تا کنون ، از مدرّسین فعّال مدرسه بوده اند ، و در تدریس دروس أدبی و بلاغت و فقه و اصول برنقش اساسی داشته اند ، و هم اکنون به تدریس سطوح عالی اشتغال دارند .

و در پایان ، بایستی اشاره کنم که بسیاری از فضلاء و برجستگان طلاّب مدرسة ذو الفقار ، در شمار مدرّسین این مدرسه بوده و هستند ، که رقم آنها ( از

بتداء تاکنون ) به متجاوز از سیصد نفر می رسد ، که در رتبه های درسیِ مقدمات ، سطح أول ، سطح عالی تدریس نموده و می نمایند .

ص:165

و هم چنین بایستی توجّه خوانندگان را به این نکته جلب نمایم که ، عدهّ ای از علماء و مدرّسین بزرگ اصفهان ، گرچه در مدرسه ذو الفقار تدریس ننموده اند ، ولی شمار زیادی از طلاّب ِتحت پوششِ برنامه مدرسه ذو الفقار ، با برنامه و نظمی مشخّص ، از درس آن بزرگواران ، که در مدارس دیگر تدریس نموده یا می نمایند ، بهره علمی برده و می برند، که ذیلا به نام مبارک برخی از آنها اشاره مینمائیم :

1- مرحوم آیة الله ، حاج شیخ مجتبی لنکرانی قدس سره ، متوفّای 1406 قمری ، که از مدرسین نامدار در مدرسه صدر بازار بودند .

2- مرحوم آیة الله ، آقای حاج شیخ حسن صافی اصفهانی قدس سره ، متوفّای 1416 قمری ، که از چهره های برجسته علم و اجتهاد در حوزه علمیّه اصفهان بودند ، و در مدرسه صدر تدریس دوره خارج فقه و اصول می نمودند .

3 - مرحوم آیة الله ، آقای حاج سید محمد علی صادقی قدس سره ، متوفّای 1417 قمری، که از چهرهای مبرّز علمی و از مجتهدین بزرگوار حوزه علمیّه اصفهان بودند، و در مدرسه صدر تدریس می نمودند .

4- استاد معظّم ، مرحوم آیه الله ، آقای حاج سیّد أحمد فقیه إمامی ، متوفّای 1414 قمری، که از شخصیتّهای بزرگ و مدرّسین نامدار حوزه علمیّه اصفهان به شمار می رفتند ، و در مدرسه نیم آور و مسجد بابا محمد علی سقّا (معروف به مسجد امامی ) و مسجد سرنیم آور تدریس می نمودند ، و در زمینه فقه و اصول و تفسیر و درایه و حدیث و ...، جلسات درسی پرجمعیّتی داشتند .

11- مدرسه رفیعه سلیمانیه

در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران ، نسخه ای از شرح توحید مفضّل

ص:166

به شماره 3514 وجود دارد، که در ماه شعبان 1075، شخصی به نام شریف بن موسی بن رضا إمامی، آن را در مدرسه رفیعیّه سلیمانیه ، نوشته است (1) .

و در کتاب دانشمندان آذربایجان ، در شرح حال عبد الصّمد بن عاشور تبریزی ( در صفحه 256) آمده است : از علمای قرن یازدهم این ایالت است ، در تاریخ 1101، شرایع الإسلام محقّق حلّی را ، به نام سلطان سلیمان صفوی ، به عنوان سفینه توفیق ، در مدرسه سلیمانیّه اصفهان ، به پارسی ترجمه کرده است . نسخه ای از آن که در تاریخ مزبور به خطّ مترجم تحریر شده بود، در تبریز به نظر نگارنده در آمده است (2) .

با توجّه به این که مدرسه سلیمانیّه ، جنب مسجد جامع عبّاسی ( مسجد شاه ) حجره ندارد، و محلّ سکونت نیست (3) استنباط می شود که ، مدرسه دیگری وجود داشته ، که به نام مدرسه سلیمانیّه یا رفیعیّه سلیمانیّه ، خوانده می شده ، و طبق معمول مدارس حجره داشته ، و محلّ سکونت و فعّالیّت علمی ، از قبیل تألیف کتاب و نسخه برداری از کتب علمی بوده است .

و احتمال می رود ، که مراد از مدرسه مذکوره ، مدرسه ناصریّه ( واقع در ضلع جنوب شرقی مسجد إمام فعلی ) باشد ، زیرا ، گرچه این مدرسه در زمان ناصرالدّین شاه تعمیر گردیده ، و به نام ناصریّه یا ناصری ، خوانده شده ، ولی به علت این که در زمان شاه سلیمان صفوی ، کاشی کاری و مراحلی از آن انجام شده ( طبق کتیبه مورّخه 1077 ایوان جنوبی مدرسه ناصریّه ) ممکن است قبلاً به نام سلیمانیّه یا رفیعیّه سلیمانیّه خوانده می شده است ( به بخش مربوط به

ص:167


1- دار العلم شرق ( مخطوط) ، صفحه 129
2- دار العلم شرق ( مخطوط ) صفحه 129
3- علاوه بر اینکه کارشیکاری سر در مدرسه سلیمانیّه به تاریخ 1078 میباشد ، و تاریخ نسخه برداری نسخه شرح توحید مفضّل ، سه سال قبل از آن یعنی 1075 میباشد

مدرسه ناصریّه و مدرسه سلیمانیّه رجوع شود ) .

12 - مدرسه سارو تقی « مدرسه آقا شیخ محمد علی »

سارو تقی ( مقتول در 1055) وزیر شاه صفی و شاه عبّاس دوّم ، که مردی لایق و شایسته و از رشوه خواری به دور بوده ، و شاه صفی با وجود او مسرور بوده است (1) در سال 1053 مدرسه ای در جوار مسجد و منزل خود بنا میکند ، که پس از ویرانی ، به وسیله یکی از علماء بزرگ اصفهان ، مرحوم حاج شیخ محمّد علی نجفی مسجد شاهی (ثقّة الاسلام ) مجدداً ساخته میشود ، و هم اکنون باقی و مشهور به مدرسه آقا شیخ محمّد علی ، و مدرسه ثقة الإسلام می باشد . محلّ مدرسه ، بازارچه حسن آباد و در نزدیکی امامزاده احمد علیه السلام و مدرسه عربان ( مدرسه مرحوم آیة الله خادمی ) می باشد .

میرزا طاهری نصرآبادی ، در ضمن معرّفی بهزاد بیک ، متخلّص به دوستاق ، از پدر او یاد کرده و می نویسد:

ولد سهراب بیک قورچی ... ، در سنّ چهل سالگی توفیق خواندن و نوشتن یافته ، ألحال طالب علم است ، و در مدرسه مرحوم سارو تقی ، واقع در محلّه باغات اصفهان است. (2) . برای آشنائی بیشتر ، به عنوان مدرسه حاج شیخ محمّد علی رجوع شود

مدرسه سلطانی چهارباغ

مقصود ، مدرسه چهارباغ است ، به عنوان یاد شده مراجعه شود .

ص:168


1- تاریخ مدارس ایران ، صفحه 268
2- تذکره نصرآبادی ، صفحه 147

13 - مدرسه سلیمانیه

مدرسه ای است که در گوشه جنوب غربی مسجد شاه ( مسجد إمام فعلی ) واقع شده ، و به وسیله دو مدخل بزرگ به صحن مسجد ، متّصل می گردد .

این مدرسه حجره ندارد و فقط ایوانهائی در أطراف آن قرار گرفته است و تزیینات مدرسه ، از سنگهای مرمر در پائین دیوارها، و کاشی های خشت هفت رنگ ، در بقیّه نماهای مدرسه تشکیل می گردد .

سنگ شاخص معروف مسجد شاه ، که معروف است با محاسبه نابغه دهر و اعجوبه روزگار ، شیخ بهاء الدّین محمّد ، معروف به شیخ بهائی ، متوفّای 1030 یا 1031 تهیّه شده ، در مدرسه سلیمانیّه ، در قسمت پائین یکی از جرزهای ضلع شمالی صحن این مدرسه ، تعبیه شده است (1).

تأسیس این مدرسه ، مطابق کتیبه سر دَرِ مدرسه ، به سمت کوچه پشت مسجد ، در اوائل سلطنت شاه سلیمان صفوی به پایان رسیده ، و مورّخ به سال 1078 هجری قمری است ، و در قسمتی از آن کتیبه چنین خوانده می شود :

جامِعِ کَبیرِ الأعظَم الشّاهی العَبّاسیَّ الصَّفَوِیَّ ، فی زَمَنِ دَولةِ السُّلطانِ وَ الخاقانِ الأکرَمِ مالِکِ رِقابِ الاُمَمِ ، مَولی مُلُوکِ العَرَبِ وَ العُجمِ ، مُرَوَّجِ مَذهَبِ الأئِمَّةِ المَعصُومینَ علیهم السلام ، السُّلطانِ بنِ السُّلطانِ ، أبُو المُظَفَّرِ ، شاه سُلَیمان المُوسَوِیَّ الصَّفَوِیَّ الحُسَینیّ ، بَهادُر خان ... ، فی ثَمان وَسَبعینَ وَ ألفٍ ، کَتَبَهُ مُحَمَّد رِضَا الإمامی (2) .

شاید دلیل این که این بناء را مدرسه می نامند ( با اینکه حجره و محلّ

ص:169


1- گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 455
2- گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 457

سکونت و فعالیّت علمی ندارد ) این باشد که، در خود مسجد و نیز مدرسه ناصریّه (در ضلع جنوب شرقی مسجد ) حجره هائی وجود دارد، و درسهای متعددی در مسجد و مدرسه گفته می شده ، و احتمالاً در ایوانهای أطراف مدرسه سلیمانیّه ، جلسه درس و بحث علمی تشکیل می شده ، و به همین جهت ، نام مدرسه ، بر این بنای تاریخی ، نهاده شده است .

مدرسه سید جزائری

منظور ، مدرسه خالصیّه است ، به عنوان یاد شده مراجعه شود .

14- مدرسه شفیعیه دردشت

مدرسه ای است که در محلّه دردشت ( جنب خیابان ابن سینا ) واقع گردیده ، و متعلّق به دوره شاه عبّاس ثانی است ، و تاریخ بنای آن 1067 میباشد .

نمای مدرسه ساده است ، و در داخل ایوانهای چهارگانه مدرسه ( که مسجد می باشد و ایوان جنوب غربی و پشت آن، حالت شبستان دارد قطار بندیهای گچی و نقّاشی شده ، وجود دارد .

کتیبه سردر مدرسه شفیعیّه ، به خطّ ثلث سفید بر زمینه کاشی لاجوردی ، به خطّ محمّد رضا إمامی چنین است :

قَد اتَّفَقَت عَمارَةُ هذِهِ المَدرَسَةِ الحَقیرَةِ وَ المَساجِدِ المَبنِیَّةِ فیها (1) ، فی أیّامِ خِلافَةِ السُّلطانِ الأعظَمِ وَ الخاقانِ الأکرَمِ، مُرَوَّجِ مَذهَبِ آبائِهِ ، أئِمَّةِ الطّاهِرینَ، السُلطانِ بنِ السُطانِ ، شاه عَبّاسِ الثّانِیَّ المُوسَوِیَّ الصَّفَوِیَّ الحُسَینیَّ ، بَهادُر خان ، خَلَّدَ اللهُ مُلکَهُ وَ وُفَّقَ یِإخذاثِه و إتمامِه ، أحقَرُ عِبادِ اللهِ وَأحوَجُهُم إلی عَفوِ رَبَّهِ الغَفُورِ، ابنُ جَمالِ الدّینِ ، مُحَمَّدِ الخُوزانی ، مُحَمَّد شَفیعُ

ص:170


1- منظور از مساجد ساخته شدۀ در مدرسه ، ایوانهای مدرسه است ، که به عنوان مسجد میباشد

الإصفَهانی ، عُفِیَ عَنهُما ، فی 1067 ، کَتَبَهُ مُحَمَّد رِضَا الإمامی (1) .

در مدخل ایوان بزرگ جنوب غربی مدرسه ، دو لوح بزرگ سنگی بر دیوارهای دو جانب ایوان نصب شده ، که در یکی از آنها ( که به طول 90/ 1 و عرض یک متر است ) مطالبی نقش بسته ، که بخشی از آن چنین است:

... وقف نموده أحوج المحتاجین الی عفو ربّه الغفور ، محمّد شفیع ابن جمال الدین محمّد خوزانی اصفاهانی ، کلّ این مدرسة حقیره؛ مُحدَثه خود را ، با بیوتات معیّنه معلومه مربوطه به آن ، که بیوتات مسفوره ، مشتمل است بر سه شاخه و حجرات تحتانی و فوقانی أطراف آنها ، و غسّالخانه مربوطه به مدرسه و ... ، ممّر بیوتات مذکوره ، از میان مدرسه مسطوره است ، واین چهار صفه و شبستان متصّله به کریاس دَرِ مدرسه که مسجد است ، بر طلبه علوم دینیّه اثنی عشری ، که ادای صلوات در مسجد و شبستان ، و تغسیل و تکفین أموات مؤمنین در غسّالخانه مزبوره ، و طلب علوم دینیّه در مساجد و مدرسه و بیوتات مذکوره نمایند ...(2)، و در کتیبه دوّم، در لوح سنگی واقع در ایوان جنوب غربی مدرسه ، که به خطّ نستعلیق محمّد رضا امامی و مورّخ به سال 1069 می باشد ، عباراتی است در دنباله وقفنامه مدرسه ، در لوح أوّل ، که بخشی از آن چنین است : .... ماه مبارک رمضان ، که همه ساله در مدرسه مزبوره روضة الشّهدا خوانده شود ، از رعایت قاری و اسراب مجمع و لوازم آن ... (3) .

از عبارات یاد شده در وقفنامه ، استفاده میشود ، که مدرسه شفیعیّه ،

ص:171


1- گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 589
2- گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 590
3- گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 592

مجموعه ای بوده برای نماز ( برای عموم مردم ) و درس و بحث ( برای طلاّب ) و اقامه عزای حسینی ، و نیز تغسیل و تکفین أموات مؤمنین .

مرحوم جناب در کتاب الإصفهان صفحه 110، سکنه مدرسه را ده نفر ، و حجرات آن را 15 عدد (1) و مساحت آن را 45×25 ذکر کرده است .

در حال حاضر، عدهّ ای از طلاّب ( مخصوصاً طلاّب شیعه مهاجر أفغانستان) در این مدرسه سکونت دارند، و تحصیل علم می نمایند ، ولی عمدتاً از درسهای مدارس علمیّه ذو الفقار و صدر بازار استفاده می نمایند .

داستانی عجیب و معجزه ای بزرگ

مرحوم محمّد مهدی بن محمّد رضا اصفهانی ، در کتاب «نصف جهان فی تعریف الإصفهان » ، از صفحه 282 تا 295 ، داستان بسیار مفصّلی را نقل نموده ، راجع به شفای دختری که کور شده بوده ، واز علاج او به طور قطع مأیوس گردیده بودند ، و همه مردم خبر داشتند و در اثر توسّل به حضرت أبی عبد الله الحسین علیه السلام و عنایت خاصّه آن إمام معصوم، آن دختر به طور کلّی و به نحو عجیبی شفا یافته ، و مردم ، أعم از عالم و جاهل ، زود باور و دیر باور را ، به إعجاب واداشته ، و خود مؤلّف ، تحقیق کاملی بر روی قضیّه انجام داده ، و صحت مطلب را به نحو یقین به دست آورده است . وی در ضمن نقل داستان بیان میکند که ، در زمان وقوع قضیّه ( 1299 قمری ) مدرسه شفیعیّه ( محلّ سکونت دختر یاد شده ، و پدر و مادر و بستگان او ) مخروبه بوده ، و طلبه

ص:172


1- در حال حاضر حجرات مدرسه 12 عدد میباشد ، که هشت عدد آن ها در طبقه همکف و چهار حجره فوقانی می باشد

نداشته (1) و شخص عالم فقیری ، به نام ملاّ محسن و برادر او و أهل و عیالش ، در آن مدرسه ، سکونت داشته اند ، و او شغل معلّمی أطفال ( اداره مکتب خانه ) را بر عهده داشته ، و آن دختر شفا یافته ، فرزند ملاّ محسن بوده است .

آثاری از فعالیت علمی در مدرسه شفیعیه

شخصی به نام نجم الدّین بن هاشم ، نسخه ای از کتاب شریف من لایحضره الفقیه را ، در مدرسه شفیعیّه اصفهان در سال 1094، به خطّ نسخ نوشته ، که در کتابخانه ملی ملک موجود است (2) .

و شخص دیگری به نام میر نصیر مازندرانی ، از فضلاء اصفهان ، دفتری را به قلم نستعلیق ، در مدرسه محمّد شفیع اصفهان نوشته ، که مشتمل است بر:

١- شرح تذکره نصیریّه در هیئت ، از شمس الدّین محمّد خفری

2 - شرح تذکره ، از مولی فتح الله شابرانی شیروانی

3 - الألفاظ السّقراطیّه از یعقوب بن اسحاق کِندی ، و کاتب نیز خودش حاشیه هائی بر این نسخه دارد، و این دفتر در کتابخانه مجلس شورای ملی به شماره 3887 موجود میباشد (3) .

از علماء بزرگواری که نامشان در لیست ساکنین یا مدرّسین مدرسه شفیعیّه ذکر گردیده ، یکی مرجع و فقیه و زعیم نامدار ، آقا سیّد محمّد باقر شفتی ، متوفّای 1260، و دیگری مرحوم آقا سیّد ابراهیم میر شفیعی و سوّم ، مرحوم آقا سیّد

ص:173


1- مرحوم محمد مهدی اصفهانی ، احتمال داده است که ، این خرابی در زمان فتنه افغان حاصل شده و ادامه داشته است ( نصف جهان ، صفحه 283)
2- فهرست کتابهای خطّی کتابخانه ملّی ملک ، جلد 1 ، صفحه 720
3- فهرست نسخه های خطّی کتابخانه مجلس شورای ملّی ، ج 10، بخش چهارم ، ص 1914

محمّد علی میر شفیعی می باشند (1).

15 - مدرسه عربان « مدرسة آیة الله خادمی»

مدرسه ای است واقع در نزدیکی بازارچه حسن آباد ، و در مجاورت امامزاده أحمد قدس سره و بقعه آقا نجفی ، که به مناسبت سکونت طلاّب عرب زبان، به این نام خوانده شده ، و أخیراً به مناسبت إقدام مرحوم آیة الله ، حاج آقا حسین خادمی قدس سره ، متوفّای 1405 قمری ، برای تجدید بنای آن ، به نام آن بزرگمرد خوانده میشود .

تأسیس اوّلیّه این مدرسه ، معلوم نیست در چه تاریخی انجام گرفته ، ولی در دوره صفویه ، در زمانی که شاردن ( سیّاح فرانسوی ) در اصفهان اقامت داشته ، این مدرسه موجود بوده ، و در آن زمان 40 حجره داشته است (2) .

مدرسه عربان در دوره پهلوی اوّل ، همانند عموم مدارس علمیّه ، متروکه و مخروبه گردید ، و پس از آن، مرحوم آیة الله ، آقا سیّد محمّد رضا خراسانی ، متوفّای 1397 قمری ، اقدام به تعمیر اساسی آن نمودند ، و جمعی از طلاّب حوزه علمیّه را در آن اسکان دادند .

مرحوم حاج میرزا حسن خان جابری انصاری ، أشعاری جالب درباره تعمیر مدرسه ، و مادّه تاریخ آن سروده ، بدین شرح:

ز آقای سیّد محمّد رضا

خراسانی آن آیت و مقتدا

بشد پایدار این أساس علوم

که ویران بُد ، از جهلِ أهلِ خطا

بلی ، سعی أشخاص همّت بلند

کند تازه آثار عالی بنا

ص:174


1- دار الملم شرق ( مخطوط) ، صفحه 146 برگه فرعی
2- سفرنامه شاردن ، صفحه 21

چو تاریخی از جابری خواستند

که باشد به تجدید بنیان ، سزا

چو روشن شد از علم ، این مدرسه

بگو(بُد زنور محمّد رضا)

که جمله ( بُد ز نور محمّد رضا ) به حروف أبجد 1362 میشود ، که تاریخ تعمیر مدرسه ، به سال قمری ، می باشد .

أشعار یاد شده را ، با جمله کتبه میر سیّد خلیقی پور 1362 ، بر روی کتیبه ای ثبت نموده ، و نصب کرده بودند .

مدرسة عربان ، در زمان مرحوم جناب 22 حجره داشته ، و مساحت آن را 40 × 40 ثبت کرده ، و شماره ساکنین آن را 9 نفر ، بر شمرده است (1) .

تجدید بنای مدرسه

مرحوم آیة الله ، حاج آقا حسین خادمی قدس سره ، متوفّای 1405 قمری ، در حدود سال 1400 قمری ، با همکاری و اقدام مؤسّسه خیریّه مرحومَین علی و حسین همدانیان ، شروع به تجدید ساختمان مدرسه نموده ، و آن را به صورت سه طبقه در آوردند ، که در زمان حیات آن بزرگمرد ، أصل ساختمان تکمیل گردید ، و پس از آن ، زیر نظر آیة الله ، آقای حاج سید حسن فقیه إمامی دامت برکاته، نماسازی و تکمیل امکانات آن انجام پذیرفت ، و به صورت شکوهمندی در آمده است .

مسجد قدیمی مدرسه ، در طرف شرقی، إبقاء گردیده ، و به جای حجرات قبلی ، مجموعاً 65 حجره و 9 مَدرس و یک کتابخانه و سالن مطالعه و سایر لوازم ، ساخته شده است .

در حال حاضر ، علاوه بر طلاّبی که برای تحصیل علم ، رفت و آمد دارند ،

ص:175


1- الإصفهان ، چاپ دوّم، صفحه 109

تعداد هفتاد طلبه در این مدرسه ساکن می باشند ، و درسهای أصلی آنها تحت برنامه گسترده و مفصّل مدرسه ذو الفقار و مدارس وابسته ( در دوره مقدمات و سطح متوسّط و عالی ) می باشد ، و در داخل مدرسه برنامه های تربیتی و اخلاقی و مطالعات و تحقیقات و دروس جنبی ، انجام می گیرد ، و در حال حاضر، یکی از منظّم ترین و جالب ترین مدارس حوزه علمیّه اصفهان ، به شمار میرود ، و سرپرست داخلی آن ، حجة الإسلام آقای حاج شیخ علی محمّد گلپایگانی دام عزّه ، با مدیریّت و حسن تدبیر و أخلاق خوب ، در رشد و تکامل درسی و اخلاقی طلاّب مدرسه می کوشد .

علماء و مدرسین مدرسة آیة الله خادمی

در گذشته زمان ، عدّه ای از بزرگان و علماء ، در این مدرسه سکونت داشته ، و تحصیل علم یا تدریس و تحقیق و تألیف نموده اند ، که ذیلاً به برخی از آنها ، اشاره می نمائیم:

١- مدرّس فاضل ، مرحوم آقا شیخ محمّد جواد فریدنی ، فرزند آقاشیخ علی أصغر ( متوفّای 1375 قمری ) که از مدرّسین حوزه علمیّه اصفهان ، در أدبیّات و سطوح فقه و اصول ، و ساکن مدرسة عربان بوده است (1).

2 - عالم زاهد فاضل ، حاج ملاّ فرج الله درّی ، متوفّای 1382 قمری ، فرزند مرحوم آقا شیخ عبّاس . وی از شاگردان آقا سیّد محمّد باقر درچه ای و حکیم نامدار ، جهانگیر قشقائی ، و از شاگردان و مخصوصین آخوند ملاّ محمّد کاشانی قدس سره بوده ، و در مدرسه عربان ، تدریس می نموده است (2) .

ص:176


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 244
2- دار العلم شرق ( مخطوط)، صفحه 183

مرحوم استاد ، جلال الدّین همائی (سنا) در مرثیه و تمجید از او چنین سروده است:

واحسرتا که کوکب دری افول کرد

و در حالتی که نادره بی مثال بود

شیخ جلیل ما، فرج الله دُرّی آنک

أندر زمانه ، قدوه أرباب حال بود

فرزانه طبع ، شیخِ پسندیده روزگار

آزاده خوی ، مرد ستوده خصال بود

رفت از جهان و داشت به وقت فراق مرگ

حالی چنان که گفتی عید وصال بود

تاریخ را (سنا) به میان پانهاد و گفت

(دُرّی دَری زمخزن علم و کمال بود)

که شمار مصرع آخر ، با حساب حروف أبجد، 1381 میشود و با توجّه به اضافه شدن پایِ سنا ( الف ) که 1، میباشد ، عدد 1382 به دست می آید .

3 - مدرّس فاضل و زاهد ، آقا شیخ أمان الله گینکانی ، متوفّای 1383 قمری ، که از خواصّ مرحوم آقا شیخ محمّد رضا نجفی بوده ، و در مدرسه عربان سکونت و تدریس داشته است (1) .

16- مدرسه و مسجد علیقلی آقا

مجموعه بناهائی مرکب از : مسجد و حمّام و بازار و سرای و چهارسو ، در محلّه بید آباد وجود دارد، که بانی آنها ، حاج علیقلی آقا ، یکی از خواجگان حرم

ص:177


1- سیری در تخت فولاد اصفهان ، صفحه 191 و دار العلم شرق ، صفحه 183

شاه سلیمان و سلطان حسین صفوی بوده ، و این آثار ارزشمند و تاریخی را در دوره سلطان حسین صفوی ، از خود به جای گذارده است .

نهر باباحسن که به جوی باباحسن معروف است ، از جلو مسجد می گذرد و بر طراوت این ناحیه می أفزاید .

گرچه صحن مسجد علیقلی آقا کوچک است ، ولی سردَرِ بسیار زیبا و کاشیکاری جالب در أطراف صحن ، که از نوع گره کاری است ، منظرهای دلپذیر را به نمایش می گذارد ، و به راستی تزئینات و کاشیکاری این مسجد ، موجب تحسین و دعای خیر برای بانی، و هنرمندان دست اندرکار ایجاد این اثر دینی و تاریخی ، میباشد .

در طرف غربی مسجد ، در طبقه دوّم ( بالای سردَرِ مسجد و دو طرف آن ) 12 حجره وجود دارد، که به عنوان مدرسه ساخته شده ، و در وقفنامه مسجد ، برای طلاّب ساکن در این حجرات ، حقوق و مزایایی در نظر گرفته شده است . مدرسه علیقلی آقا در حال حاضر مسکونی طلآب نیست (1) .

تاریخ تأسیس مسجد و مدرسه 1122 میباشد ، که در کتیبه جالبی با خطّ زیبا ، روی سنگ مرمر بسیار نفیس حجاّری شده ، و به خطّ علی نقی إمامی میباشد ، و در سردَرِ مسجد ، جلب توجّه می نماید (2).

شخصی به نام ابراهیم مشهدی طوسی، نسخه ای از حاشیة ألوافیة ، سیّد صدرالدّین محمّد بن محمدّ باقر قمی را ، در مدرسه علیقلی آقا، به تاریخ

ص:178


1- هم اکنون که مراحل چاپ کتاب انجام می گیرد ، جمعی از طلاّب حوزه علمیّه ، در این حجرات ساکن گردیده اند
2- در کتاب گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، ص 682 تا 684، و در کتاب آثار ملّی اصفهان ، صفحه 717 تا 719، کتیبه ها و خصوصیات این بنای تاریخی مورد بحث قرار گرفته است

پنجشنبه سوّم رجب 1229، کتابت نموده است (1).

17- مدرسه کاسه گران

مدرسه ای است واقع در بازار ریسمان ، منشعب از بازار بزرگ ، و از یک سو نزدیک میدان قیام ( فلکه سبزه میدان ) و از سوی دیگر ، نزدیک مسجد جامع اصفهان می باشد .

تأسیس آن ، در اوائل قرن دوازدهم ، به وسیله میر محمّد مهدی حسنی حسینی ، معروف به حکیم الملک انجام گرفته ، و وقف گردیده است . مدرسه یاد شده به علّت وقوعش در محلّه کاسه گران ، به این نام نامیده شده ، چنانچه به مناسبت عنوان حکیم الملک ، حکیمیّه نیز نامیده می شود، و در وقفنامه مورّخه 1104 نیز، همین نام حکیمیه مورد ذکر قرار گرفته است (2) .

مدرسه حکیمیّه ( کاسه گران ) دو طبقه است ، در زمینی به مساحت تقریبی دو هزار متر ، و 58 حجره ، و یک مَدرس در طبقه دوّم ( بالای راه ورودی مدرسه ) و یک مسجد زمستانی دارد ( که مقداری کتاب هم در آن هست ) و نیز یک مسجد ( که به صورت ایوان میباشد ، و سقف بلند دارد و روبروی دَرِ ورودی مدرسه است ) و بر زیبائی و اعتبار معنوی آن می افزاید .

مدرسه کاسه گران از بناهای مستحکم و زیبای اواخر دوره صفویّه می باشد ،

ص:179


1- فهرست کتابهای خطی کتابخانه آیة الله ، مرعشی ، جلد 11، صفحه 175
2- آثار ملی اصفهان ، صفحه 482 ، به نظر آقای رفیعی مهر آبادی ( نویسنده کتاب آثار ملّی اصفهان ) این مدرسه را شمسیّه نیز می خوانده اند ، و گمان می رود دلیلش این بوده ، که این مدرسه ویرانه ای بوده ، از مدرسه شمسی؛ شمس الدّین محمّد یزدی ، فرزند سیّد رکن الدّین یزدی ، و چون مخروبه شده بوده ، حکیم الملک ، با صوابدید علماء و مراجع وقت ، تجدید بنا کرده ، و به نام حکیمیه نامیده است ( آثار ملّی اصفهان ، صفحه 483)

و کاشیکاری های متنوع و دارای طرحهای گوناگون آن ، از آثار هنری آن دوران محسوب می باشد . سردَرِ بلند و شکوهمند آن ، که در بازار ریسمان میباشد ، مشتمل بر کتیبه ای جالب و عباراتی قابل توجه است ، بدین ترتیب :

حَمداً لِمَن وَقَفَ حُجُراتِ القُدسِ فِی السَّمواتِ ، وَ مَدارِسَ الحِکمَةِ فِی الأرَضینَ ، عَلی مُحَمَّدٍ فَخرِ المُرسَلینَ وَ عِترَتِهِ المَهدیّینَ صَلَواتُ اللهِ عَلَیهِم أجمَعینَ، وَ بَعدُ لَقَد وَفَّقَ أللهُ تَعالی فی ظِلَّ حِمایَةِ أشرَفِ السَّلاطینَ ، رافِعِ ألوِیَةِ الشَّرعِ المُبینِ ، مُشَیَّدِ؛ أساسِ العِلمِ و َالیَقینِ ، فَرعِ الشَّجَرَةِ الطَّیَّبَةِ الأحمَدیَّةِ ، غُصنِ الدَّوحةِ العَلَّیةِ العَلَوِیَّةِ ، ألخاقانِ بنِ الخاقانِ ، ألسُّلطان سُلَیمانَ الحُسَینِیَّ المُوسَوِیَّ ألصَّفَوِیَّ ، مَتَعَ اللهُ المِؤمِنینَ ببَقائِهِ إلی آخِرِ الزَّمانِ ، لِبناءِ هذِهِ المَدرَسَةِ الرَّفیعَةِ ، وَ المَأنَسَةِ المَنیعَِة، السَّیَّد الأید ، النَّجیبَ الفاضِلَ ، ألأمیرَ مُحَمَّد مَهدِیّ الحُسَینِیَّ الحُسَینِیَّ ، الشَّهیرَ بِحَکیمِ المُلکِ ، أطالَ اللهُ بقائَهُ ، وَ جَعَلَها مِن بُیُوتٍ أذِنَ اللهُ أن تُرفَعَ وَ یُذکَرَ فیهَا اسمُهُ ، یُسَمَّحُ لَهُ فیها بِالغُدُوَّ وُ ألأصالِ ، رِجالُ - کَتَبَهُ عَبدُ اللهِ 1105 (1).

علاوه بر تاریخ یاد شده، در سه مورد ( یکی در سردر مدرسه به سوی بازار ، و دیگری در سردر داخلی مدرسه ، و سوّم در ایوان شمالی مدرسه ، که مسجد میباشد ) تاریخ 1103 ثبت شده است ، و نشان دهنده مرحله دیگری از گچبری و کاشی کاری و تزئینات مفصّل مدرسه می باشد ، که نیازمند به زمان طولانی بوده است .

تاریخ شروع تأسیس مدرسه مشخّص نیست ، و احتمال دارد سال 1096 قمری باشد، که در کتاب تاریخچه أبنیه تاریخی اصفهان ، صفحه 148 به عنوان تاریخ بنای مدرسه یاد شده بیان گردیده است .

ص:180


1- گنجینیة آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 652 آثار ملی اصفهان ، صفحه 483 با کمی تفاوت

وقفنامه مدرسه و موقوفات آن، در شوّال 1104 تنظیم شده ، و عدّه ای از علماء آن عصر ، و در رأس آنها علاّمه بزرگ ، ملاّ محمّد باقر مجلسی أعلی الله مقامه، در سال 1106، وقفنامه را امضاء و تأیید نموده اند (1).

حکیم الملک أردستانی ، همسر زینب بیگم ، ( سازنده و تأسیس کننده مدرسه نیم آور ) می باشد ، و به همین جهت ، در معماری و کاشیکاری و تزیینات این دو مدرسه ، مشابهت زیاد وجود دارد . .

در سال 1345 شمسی ، تعمیراتی گسترده و اساسی ، زیر نظر اداره اوقاف اصفهان، در این مدرسه انجام گرفته است (2) . در حال حاضر، یکصد و بیست طلبه أعمّ از ایرانی و مهاجر افغانی ( شیعه ) در مدرسه کاسه گران سکونت دارند ولی مدرسه نیاز شدید به تعمیر و ترمیم دارد .

علما ومدرسین در مدرسه کاسه گران

در مدرسه کاسه گران ، جمع زیادی از بزرگان و دانشمندان، تحصیل علم نموده ، و یا تدریس داشته اند ، که ذیلا به برخی از آنها، اشاره می نمائیم:

١- فقیه و اصولی و محقّق نامدار ، میرزا أبو القاسم قمی ، معروف به میرزای قمی ، متوفّای 1231 قمری ، که نه تنها در فقه و اصول ، از چهره های نامدار میباشد ، و قوانین الأُصول او ، دورانی ممتد و طولانی ، از کتب درسی حوزه های علمیّه بوده ، و کتاب غنائم او ، مورد توجّه بزرگان می باشد ، بلکه در زمینه عقاید و کلام ، معانی و بیان ، شعر و ادب ، خطّ نیکو و ممتاز ، چهره ای درخشان به شمار می رود .

ص:181


1- در کتاب آثار ملی اصفهان ، از صفحه 487 تا 493 ، شرح مفصّلی راجع به رقبات موقوفه . و مصارف وقف ، و تولیت وقف ، و تنفیذ کنندگان وفقنامه ، ذکر نموده است
2- در کتاب سپاسگزاری از مردم ( نشریه اداره اوقاف اصفهان ) ، صفحه 68 تا 71، شرحی از تعمیرات انجام شده ، ذکر گردیده است

آن بزرگمرد، سالها مرجع أعظم شیعه ، و زعیم حوزه علمیّه قم بوده ، و علماء و محقّقین بزرگی ، همانند : حاجی کلباسی و سیّد شفتی و صاحب مقابیس (شیخ أسد الله شوشتری ) و محقّق أعرجی و سیّد عبد الله شتر و ... ، در زمره شاگردان او به شمار می روند ، و تألیفات فراوان و متنوّع آن محقّق نامدار ، نشانه ای از قدرت تحقیق و تبحّر و نوآوری و ذوق لطیف آن بزرگمرد ، به حساب می آید ، و به خاطر جهات یاد شده ، عموم نویسندگان تراجم و رجال دینی و علمی ، از آن بزرگمرد یاد نموده ، و مورد تجلیل فراوان قرار داده اند .

مرحوم میرزای قمی ، پس از آنکه در أعتاب مقدّسه و کربلای معلاّ، به مقام اجتهاد نائل شدند، و از وحید بهبهانی اجازه اجتهاد دریافت نمودند، به اصفهان مهاجرت نموده ، و در مدرسه کاسه گران به تدریس پرداختند (1) و پس از مدتی به قم هجرت نموده ، و زعامت حوزه علمیّه و مرجعیّت عمومی یافتند .

2- حکیم و فیلسوف نامدار ، آخوند ملاّ علیّ بن جمشید نوری اصفهانی ، متوفّای 1246 قمری ، که فقیهی حکیم ، و شاعری أدیب ، و مدرّسی محقّق بوده، و در مدرسه کاسه گران تدریس می نموده (2) . و تألیفات متعدّدی دارد که قسمتی از آنها به صورت حاشیه بر کتب فلسفه و حکمت ، همانند : أسفار و مشاعر ملا صدرا ، و شواهد الرّبوبیّه ، می باشد .

این بزرگمرد مورد احترام شدید حاجی کلباسی و سید شفتی بوده ، و مرحوم صاحب روضات الجنات او را در علم حکمت مقدم بر أقرانش دانسته، و با أوصاف : حسن الإعتقاد ، جنید الإجتهاد ، مواظب سنن و آداب مأثوره ،

ص:182


1- تاریخ قم ( از ناصر الشریعه ) ، صفحه 217
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، صفحه 265

مراعات کننده احتیاط شدید و ...، ستوده است (1).

3 - حکیم متبحّر و مُدرّس جامع ، آخوند ملاّ عبد الجواد مدرّس خراسانی، متوفّای 1281 قمری ، که به نوشته مأثر و آثار ( صفحه 183) از علماء مشهور اصفهان بوده ، و در فقه و اصول و طب و ریاضیات و أدبیات مهارت کلی و تدربی عظیم داشته است .

او از شاگردان ملاّ علی نوری بوده ، و خود مدرّسی کبیر به شمار رفته ، و به نوشته آقای مهدوی ، تدریس کتب به او منتهی می شده است (2) .

4- حکیم نامدار و بزرگوار، مرحوم حاج ملاّ هادی سبزواری ، متوفّای 1289 قمری ، که در قدرت تفکّر و عمق أندیشه ، و تکامل بخشیدن به مباحث عقلی و حِکَمی ، و تألیفات گسترده و پر محتوی ، از نوادر روزگار و أعجوبه های زمان بوده است ، و آثار قلمی و تحقیقات گسترده او ، محور بحثهای فلسفی در حوزه های علمیه است ، و منظومه و شرح منظومه او ( در منطق و حکمت ) از مهمترین کتب درسی ، در حوزه های علمیّه به شمار می رود .

او هشت سال در اصفهان ، از درس ملاّ اسماعیل اصفهانی و ملاّ علی نوری در رشته حکمت و فلسفه ، بهره گرفته است (3) .

5- حکیم نامدار و عظیم الشّأن ، میرزا أبو الحسن جلوه ، متوفّای 1314 قمری که از مفاخر علمی حوزه علمیّه اصفهان و تهران می باشد، و نسب او ، به میرزا رفیعای نائینی ( حکیم و فیلسوف نامدار) می رسد ، و خاندان او ، از خاندانهای

ص:183


1- روضات الجنات ، صفحه 417
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 68
3- ریحانة الأدب ،جلد2،صفحه 423

علمی به شمار می رود، و عمری را به تدریس و تحقیق و تألیف گذارنده است .

حکیم جلوه ، سالیانی در این مدرسه ساکن بوده ، و به بحث و تحقیق و تدریس اشتغال داشته است (1).

6- مجتهد مدرّس ، آقا سیّد محمّد باقر ابطحی سدهی ، متوفّای 1367 قمری ، که از شاگردان آقا شیخ محمّد تقی نجفی و آقا سیّد محمّد باقر درچه ای و آخوند کاشی بوده ، و مدرسی خوش بیان به شمار آمده ، و در مدرسه کاسه گران و مدرسه صدر ، تدریس می نموده است .

7- مورّخ متتبّع ، و مدرّس متبحّر ، و شاعر ادیب ، آقا شیخ محمّد علی حبیب آبادی ، معروف به معلّم جبیب آبادی ، متوفّای 1396 قمری ، وی صاحب تألیفات متعدّده میباشد ، که از همه مهمتر ، مجلّدات کتاب « مکارم الاثار » است ، که در شرح حال علماء و بزرگان قرن 13 و 14 میباشد .

مرحوم معلّم جبیب آبادی ، در مدرسه کاسه گران تدریس می نموده ، و از مفاخر این پایگاه علمی میباشد (2) .

8- عالم جامع و مدرس کامل ، آیة الله ، حاج شیخ عباسعلی أدیب ، متوفّای 1412 قمری ، که بیش از هفتاد سال در حوزه علمیّه اصفهان ، به تدریس علوم أدبی ، فقه ، اصول ، فلسفه ، هیئت و نجوم ، و در یک کلام ، علوم عقلی و نقلی ، اشتغال داشتند و تألیفات گوناگون و متعدّدی از خود به جای گذاردند .

مرحوم آقای ادیب ، در مدرسه کاسه گران و مدرسه جدّه بزرگ و ...،

ص:184


1- تاریخ فرهنگ اصفهان، صفحه 112، دار العلم شرق ( مخطوط) صفحه 201
2- شرح حال معلّم حبیب آبادی را ، در مقدمه جلد پنجم مکارم الاثار ، در 87 صفحه ، در ضمن نوشته ها و مقالات متعدّد ، و نیز گنجینه دانشمندان ، ج 8 از 310 تا 315 می توانید مطالعه نمائید

أثری علمی از دوره های گذشته مدرسه حکیمیه

تدریس می نمودند.

آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی نوشته اند ، در کتابخانه ایشان نسخه ای خطّی از کتاب ترکیب خالد ، موجود میباشد ، که آن را شخصی به نام محمّد باقر بن لقمان نیریزی ، در سال 1105، در مدرسه حکیمیّه ، نوشته است (1) .

18 - مدرسه مسجد حکیم

اشاره

مسجد حکیم ، یکی از مساجد بزرگ و جامع اصفهان می باشد ، و از نظر معماری و کاشی کاری و گچ بری و وسعت مساحت ، دارای اهمیّت و جالب توجه می باشد ، و به وسیله محمّد داود ملقّب به تقرّب خان ( طبیب شاه عباس دوّم ) بنا شده ، و در سال 1073، به پایان رسیده ، و این مسجد در جای مسجد قدیمیِ دوره دیلمیان ، به نام « مسجد جامع جورجیر » یا « جامع رنگرزان » ، تأسیس شده است .

در نقشه ساختمان مسجد حکیم ، که دارای چهار ایوان در چهار طرف ، و گنبد در طرف جنوب ، و سردرهای متعدّد میباشد ، حجراتی در طبقه اوّل و دوّم در نظر گرفته شده ، که رقم آنها به سی عدد می رسد ، و این حجرهها ، در اختیار طلاّب علوم دینیه قرار میگیرد، و در نتیجه ، مجموعه ساختمانی این بنای تاریخی ، ترکیبی از مسجد و مدرسه است .

در دوره حکومت پهلوی ، حجرات مدرسه مسجد حکیم ، متروکه و به تدریج ، مخروبه گردید ، ولی در سالهای اخیر ( از سال 1408 قمری به بعد) با همکاری جمعی از طلاّب و إمام جماعت مسجد ، جناب آقای حاج آقا کاظم

ص:185


1- دار العلم شرق ( مخطوط)، صفحه 87

کلباسی دام عزّه ، فرزند مرحوم حاج میرزا هاشم کلباسی قدس سره و نیز با حمایت و یاری سازمان اوقاف اصفهان ، به تدریج ، حدود بیست عدد از حجره ها ، که عموما در طبقه دوّم می باشد ، تعمیر گردیده و محل سکونت طلاّب گشته است . و در حال حاضر ( سال 1413 قمری ) در حدود سی نفر طلبه دارد، که در این حجرات سکونت یافته ، و درسهای خود را ( دوره مقدّمات تا سطوح ) در مدارس علمیّه مرکز حوزه علمیّه ( بالأخص مدرسة ذو الفقار ) در محضر اساتید حوزه ، فرا می گیرند .

آثاری از مدرسه مسجد حکیم

شخصی به نام محمّد بن علی ( که از شاگردان فاضل هندی و مُجاز از سیّد نعمت اللہ جزائری بوده ) در ماه رجب 1117، در مسجد حکیم داود ، در دارالسلطنه اصفهان ، نسخه ای از « الإنتصار فی إنفرادات الإمامیّه » تألیف علم الهدی سیّد مرتضی را ، با خطّ نسخ نوشته ، و این نسخه ، در یکی از کتابخانه های شخصی قم ، موجود است (1).

و نیز محمّد بن علی جزائری ، در سال 1121 نسخه ریاض السّالکین سیّد علی خان مدنی را ، در مسجد حکیم اصفهان به خطّ نسخ نوشته ، و این نسخه در کتابخانه جامع گوهرشاد موجود میباشد (2) .

برای آشنائی بیشتر با نقش مدرسه و مسجد حکیم در حوزه علمیّه اصفهان ، به بخش مربوط به مسجد حکیم ( در قسمت مساجد مرکز فعالیت علمی در اصفهان ) مراجعه شود .

ص:186


1- نسخه های خطی کتابخانه های قم، شماره 1، تألیف رضا استادیا ، صفحه 7
2- دار العلم شرق ( مخطوط)، صفحه 221 برگه ضمیمه

19 - مدرسة ملا عبدالله

مدرسه ای است واقع در بازار بزرگ اصفهان ، نزدیک میدان إمام ( میدان نقش جهان - میدان شاه ) که شاه عباس اوّل ، آن را به نام شخصیّت بزرگ علمی و معنوی عالم تدریس و تحقیق ، مولی عبدالله شوشتری ، متوفّای 1021 قمری ، تأسیس نموده است .

این مدرسه ، از نظر استحکام بنا ، و تزئینات و نماسازی و کاشیکاری، جالب توجه می باشد ، و دو طبقه است ، و پنجاه حجره و یک مسجد در طرف غربی و دو ایوان در طرف جنوبی و شمالی ، و نیز یک کتابخانه دارد، و به نوشته مرحوم جناب ، طول و عرض آن 50×60 می باشد (1) و تا چندین سال قبل ، شاخه ای از نهر فدین ، ( یکی از مادی های منشعب از زاینده رود ) در این مدرسه عبور می کرد، که موجب زیبایی بیشتر مدرسه ، میگردید .

تعمیراتی اساسی ، در سالهای 1158 و 1218 ( دوره نادر شاه و فتحعلی شاه ) در مورد آن به عمل آمده است (2) و هم چنین ، پس از آنکه در دوره پهلوی اول مدرسه های علمیه متروکه و مخروبه گشت ، مدرسه ملاّ عبدالله نیز از این وضعیت مصون نماند ، تا آنکه در اواخر قرن چهاردهم قمری ، عده ای از متدینین ، با همت مرحوم حاج میرزا أبو القاسم کوپائی ، و معماری حاج میرزا حسین شریف معمار ، و همکاری انجمن آثار ملی ، و اداره باستان شناسی ( سازمان میراث فرهنگی ) ، در تعمیر اساسی و تجدید حیات این مدرسه باشکوه ، اقدام نمودند ، و مدرسه را که به طور کلی در حال اضمحلال و نابودی

ص:187


1- الإصفهان ، چاپ دوم، صفحه 110
2- تاریخچه ابنیه تاریخی اصفهان ، صفحه 173

بود ، به صورت مدرسه ای پابرجا ، زیبا ، و باشکوه ، در آوردند ، و مسکونی طلاّب گردید (1) و هم اکنون یکی از مدارس فعّال و با شکوه و پررونق حوزه علمیّه اصفهان می باشد ، و هشتاد نفر طلبه در آن ساکن هستند، و در مسجد آن اقامه جماعت میشود .

مدرسة ملاّ عبداللہ ، دو در دارد و دَرِ اصلی آن ، در بازار بزرگ ، مقابل بازار قنادها ، باز می شود ، و دارای سردری است با کاشیکاری ، که تاریخ تعمیر مدرسه را در دوره فتحعلی شاه قاجار ، به وسیله حاج محمِد حسین خان صدر اصفهانی ، در سال 1218 نشان می دهد (2).

چهره هائی از مدرسه ملّا عبد الله

در طول تاریخ مدرسه ، علماء و مجتهدین بزرگ ، در این مدرسه تدریس نموده، و یا مراحلی از تحصیل خود را ، در این مرکز علمی سپری نموده اند ، که ذیلاً برخی از آنها را یاد می نمائیم :

١- ملا عبدالله تستری، اولین مدرس مدرسه

ملاّ عبد الله شوشتری ( تُستَری ) که به نام مبارک او ، مدرسه ملاّ عبدالله تأسیس گشته ، اوّلین و مهمترین مدرّس این مدرسه با برکت ، در طول چهار قرن بوده است ، که ذیلاً به برخی از فضائل علمی و تقوائی و آثار او ، اشاره می نمائیم

وی فقیهی محقّق ، و محدّثی رجالی، و جامع المعقول و المنقول ، و زاهدی عابد بوده ، و صائم الدّهر و قائم اللّیل خوانده شده ، و در علم و عمل ، و دقّت و فطانت ، و قدرت اندیشه و نیروی حافظه ، از چهره های برجسته ، به شمار

ص:188


1- برای آشنائی با جریان تعمیر مدرسه ملا عبدالله در دورة أخیر ، به تاریخچه محلّه خواجو، صفحه 35- 36 مراجعه شود
2- گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 474

رفته است . در مدّت چهارده سال اقامت خود در اصفهان ، آن چنان تأثیر عظیمی در رشد حوزه علمیّه به جای گذارده ، که در أوّل ورود ایشان ، در تمامی اصفهان ، فقط پنجاه نفر طلبه وجود داشته ، و در هنگام مرگ ایشان ( پس از چهارده سال اقامت ) بیش از هزار نفر از شاگردان این بزرگمرد ( از طلاب و فضلاء و بزرگان ) در این شهر ، به فعالیّت در سی و علمی اشتغال داشته اند ، که در میان آنها ، شخصیت هائی ، همانند : فقیه و محدّث نامدار ، ملاّ محمّد تقی مجلسی، و رجالی محقّق و عظیم الشّأن ، میر مصطفی تفرشی ( صاحب نقد الرجال ) ، و مولی حسنعلی تستری ( فرزند ملاّ عبد الله ) ، و میرزا رفیع الدین محمد بن حیدر نائینی (صاحب شرح اصول کافی )، و مولی شریف الدّین محمّد رویدشتی اصفهانی، و میر محمّد قاسم قهپائی ( از مشایخ اجازه صاحب روضات الجنّات ) ، بوده اند .

ملّا عبد الله عامل إنتشار فقه و حدیث در اصفهان

همزمان با اقامت ملاّ عبد الله تستری در اصفهان ، چهره های بزرگی همانند :

شیخ بهائی و میرداماد علیهما الرّحمه در همین شهر اقامت داشته اند، و از مفاخر علمی حوزه علمیّه اصفهان در اوائل قرن یازدهم ، به شمار می روند ، ولی با توجه به اشتغالات اجتماعی آنها ، فعّالیّتشان در تدریس و تربیت طلاّب ، محدود می گردیده است ، ولی ملاّ عبد الله تستری ، به جز تدریس و تربیت طالبین علم ، هیچ گونه فعالیّت اجتماعی بر عهده نمی گرفته است ، و به همین جهت ، تأثیر آن بزرگمرد در رشد حوزه علمیه و انتشار فقه و حدیث ، در عالیترین حدّ ممکن رسیده ، تا آنجا که میرزا محمّد علی مدرّس ، در ریحانة الأدب می نویسد:

ص:189

انتشار فقه و حدیث را به او منسوب داشتن أصلاً مستبعد نباشد (1)

و چهره بزرگ عالم فقه و حدیث ، ملا محمد تقی مجلسی فرموده :

وَ یُمکِنُ أن یُقالَ ، إنتِشارُ الفِقهِ وَ الحَدیثِ کاَن مِنهُ ، وَ إن کانَ غَیرُهُ مَوجُوداً ، لکِن کانَ لَهُم الأشغالُ الکَثیرةُ ، وَکانَ مُدَّةُ دَر سِهِم قَلیلاً بِخِلافِه (ره ) (2)

تأثیر علمی و معنوی محقق اردبیلی بر ملا عبدالله

ملاّ عبد الله تستری، از محضر استادهائی همانند : شیخ نعمت الله ، علیّ بن أحمد ، و شیخ أحمد بن نعمت الله ( که هر دو معروف به ابن خاتون عاملی هستند، و از علماء بزرگ شیعه به شمار می روند، و خاندان بزرگ علمی دارند) استفاده نموده (3) ولی عمده استفاده علمی و معنوی ملاّ عبد الله ، از محضر فقیه نامدار و بزرگ شیعه ، مظهر کرامات و معنویات ، محقّق عظیم الشّأن ، مولی أحمد بن محمّد أردبیلی ، معروف به، مقدس اردبیلی ، متوفّای 993 قمری بوده است ، و آن چنان عظمت شخصیّت و فضائل روحی و معنوی مقدّس أردبیلی ، بر مرحوم ملاّ عبد الله، تأثیر گذارده بوده ، که در تمامیِ عمرِ این شاگردِ لایق، به صورت روزه داریِ پی در پی ، و شب زنده داریِ مستمر ، و زهد و تقوایِ شگفتی آفرین ، و عبادت و مناجات ، و ترک لذائذ مادّی ، ( حتی لذّت های مباح ) تجلّی داشته است ، و موجب إعجاب همه مردم بوده ، و نفوذ معنوی آن بزرگمرد را ، در جامعه تا حدّی بالا برده بوده ، که در روز وفات آن پیشوای دینی ، یکصد هزار نفر از خواص و عوام ، علماء و أقشار مردم ، به شکلی

ص:190


1- ریحانة الأدب ، جلد 1، صفحه 335
2- روضات الجنات، صفحه 367
3- روضات الجناّت ، صفحه 366، و ریحانة الأدب ، جلد 1، صفحه 334

بی سابقه ، در تشییع جنازه شرکت داشته اند، و روز فوت آن پیشوای زاهد ، شهر اصفهان همانند روز عاشورای حسینی علیه السلام ، بوده است ، از جهت کثرت اجتماع و شور عزاداری ، که نشان دهنده نفوذ و تأثیر شدید تقوای آن بزرگمرد الهی، میباشد .

ستایش بزرگان درباره ملا عبد الله ستری

در میان شخصیّت های برجسته عالَم تحقیق و تألیف و معنویّت ، گاهی کسانی یافت میشوند که به خاطر عظمت روحی ، و جایگاه برجسته ای که در قلوب بزرگان دارند، مورد تجلیل و تعظیم خاّص قرار میگیرند ، و در زبان و قلم علماء بزرگ ، مورد تکریم و احترام فوق العاده واقع می شوند ، که ملاّ عبد الله تستری ، از این دسته میباشد ، و ذیلاً به برخی از موارد ، اشاره مینمائیم :

1۔ فقیه و محدّث بزرگ ، ملاً محمّد تقی مجلسی ، او را شیخ الطّائفه عصر ، و صاحب کرامات فراوان خوانده ، و چنین نوشته است:

... شَیخُِنا وَ إِمامُنا ، بَل والِدُنَا الأعظَمُ وَ شَیخُ الطّائِفَةُ فی عَصرِهِ الشَّریفِ ، کانَ غابِداً زاهِداً وَرِعاً صاحِبَ اکرَاماتِ الکَثیرَةِ ، ثِقَهً عَیناً ثَبتاً .. ماتَ فِی العَشرِ الأوَّلِ مِنَ المُحَرَّمِ ، سَنَهِ 1021 وَصَلَّتُ عَلَیهِ مَعَ مِأةِ ألفٍ مِنَ النّاسِ تَقریباً ، وَکانَ یَومُ وَفاتِهِ کَیَومِ عاشُوراءِ (1) .

٢- و هم چنین ملاّ محمّد تقی مجلسی ، در شرح مشیخه کتاب فقیه ، فرموده است :

ألمُحَقَّقُ المُدَقَّقُ آلزّاهِدُ العابِدُ الوَرِعُ ، وَ أکثَرُ فَوائِدِ هذَا الکِتابِ مِن إِفادَتِه ، حَقَّقَ الأخبارَ وَ الرَّجالَ وَ الأُصُولَ ، بِما لأمَزیدَ عَلَیهِ ، وَلَهُ تَصانیفُ ، مِنهَا ألتَّتیمُ لِشَرحِ نُورِ الدّینِ عَلِیًّ، عَلی قَواعِدِ الحِلّیَّ ، سَبعُ مُجَلَّداتٍ ، مِنها یُغرَفُ فَضلُهُ وَ تَحقیقُهُ

ص:191


1- روضات الجنّات، صفحه 367

وَتَدقیقُهُ ...

٣- محقّق و رجالیِ نامدار ، میر مصطفی تفرشی ، استاد خود، یعنی ملاّ عبدالله تستری را ، یگانه روزگار، و با ورع ترین أهل زمان ، خوانده و می نویسد :

عَبدُ اللهِ بُن الحُسَینِ التُّستَرِیُّ مُدَّظِلُّه العالی ، شَیخُنا وَ أستادُنا ، الإمامُ اَلعَلاّمَةُ المُحَقَّقُ المُدَقَّقُ، جَلیلُ القَدرِ ، عَظیمُ المَنزِلَةِ ، دَقیقُ الفِطنَةِ ، کَثیرُ الحِفظِ ، وَحیدُ عَصره وفَریدُ دَفرِه وَ أورَعُ أهلِ زَمانِه ، ماَرأیتُ أحَداً أوثَقَ مِنهُ ، لأیُحصی مَناقِبُهُ وَ فَضائِلُهُ ، قائِمُ اللَّیلِ ، صائِمُ النَّهارِ ، وَ أکثَرُ فَوائِدِ هذَا الکِتابِ ( نَقد الرجَّالِ ) مِن تَحقیقاتِه ، جَزاهُ اللهُ تَعالی عَنّی أفضَلَ جَزاءِ المُخسِنینَ ، لَهُ کُتُبُ مِنها شَرحُ قَواعِدِ الحِلَّیَّ (1).

4- در تاریخ عالم آرای عبّاسی چنین آمده است : جناب مولانا ، در کمالات نفسانی و تقوی و پرهیزکاری و ترک مستلذّات دنیا ، درجه عالی داشت ، از مأکول و مشروب به سدّ رمق قناعت نموده ، أکثر أیّام صائم بود ، و به شوربای بی گوشت افطار میکرد ، و قریب به سی سال ، در نجف و کربلای معلاّ ساکن گشته ، در خدمت مجتهد مغفور ، مولانا أحمد أردبیلی بسر برده ، از خدمتش اکتساب فضائل و استفاده مسائل مینمود. در روز وفاتش ، آواز ناله و نفیر صغیر و کبیر خلائق ، به اوج آسمان می رسید ، أشراف و أعیان سعی می نمودند که به تیتن و تبرّک ، دستی به زیر جنازه مغفرت اندازه اش ، رسانند از غلوی (2) خلایق میسّر نمیشد (3).

5- محقّق نامدار و فقیه و اصولی و رجالیِ عظیم الشأن ، آقا میرزا محمّد

ص:192


1- نقد الرجال ، صفحه 197
2- غلوی و غلواء = از حد گذشتن ، در اوج قرارگرفتن
3- تاریخ عالم آرای عباسی ، جلد 2، صفحه 860

باقر «صاحب روضات آلجنّات » درباره ملاّ عبدالله نوشته است :

کانَ مِنَ العُلَماءِ الأعیانِ وَ نُبَلاءِ الأزمانِ ، جامِعاً لِلمَنقُولِ وَ المَنقُولِ ، مُجتَهِداً فِی الفُرُوعِ وَ الاُصُولِ ، مُحقَّقاً فی عِلمِ الفِقهِ وَ الحَدیثِ ، مُدَقَّقاً فی طَریقِ الرَّوایَةِ وَ التَّحدیثِ ، وَرِعاً صالِحاً المَعِیَّاً فی أعلی دَرَجَةٍ مِنَ التَّقوی وَ الجَلالَةِ وَ الفَضلِ وَ ألنَّبالَةِ وَ العَمَلِ وَ العِبادَةِ وَالوَرَعِ وَ الزَّهادَةِ .. (1) .

6- و در ریحانة الأدب آمده است : مُرَوَّجُ المِلَّةِ وُ الدّینِ ، مُرَبی الفُقَهاءِ وَالمُحَدَّثینَ ، تاجَ آلزُّهادِ وَ السّالِکینَ ، بسیار عابد و زاهد و با ورع و تقوی ، قائم اللّیل و صائم الدّهر بود ، هیچ کدام از نوافل از وی فوت نمی شد ، در خوراک و پوشاک خود، به سدّ رمق و أقل قلیل قانع بود (2).و این بود نمونه ای از قضاوتهای صاحب نظران بزرگ ، و بزرگان عالم فقه و رجال و تاریخ و تراجم ، درباره فقیهی بزرگ ، و مدرّسی عالیقدر ، که حوزه علمیّه اصفهان ، رشد و عظمت علمی خود را ، مرهون علم و تقوی و تدریس و تربیت او است ، و به حقیقت باید گفت :

ملاّعبدالله تستسری،پدر حوزه علمیّه اصفهان می باشد

تاریخ وفات ملّا عبد الله تستری ومدفن او

برخی ، وفات آن بزرگمرد را در سال 1023 ضبط نموده اند ، ولی ملاّ محمّد تقی مجلسی ، و رجالیِ نامدار ، میر مصطفی تفرشی، و تاریخ عالَم آرای عبّاسی و دیگر کتب معتمده ، 1021 نوشته اند ، که بایستی بر همین نقل اعتماد نمود، و در هر صورت ، جنازه ملاّ عبد الله تستری پس از اقامه نماز میّت در مسجد

ص:193


1- روضات الجنّات ، صفحه 365
2- ریحانة الأدب ، جلد 1 ، صفحه 334

جامع عتیق ، و تشییع جنازه یکصد هزار نفری ، در مزار امام زاده عظیم الشّأن ، اسماعیل بن زید بن حسن ( إمامزاده اسماعیل ) به شکل أمانت ، دفن گردید ، و پس از یک سال ، بدون هیچگونه تغییری در بدن آن بزرگوار ، جنازه به کربلای معلّی منتقل و مدفون گردید (1).

2- ملّا حسنعلی تستری

فقیه و مجتهد محقّق ، جامع علوم عقلی و نقلی ، ملاّ حسنعلی تستری، متوفّای 1069 قمری، فرزند ملاّ عبد الله تستری . وی از بزرگان فقهای أواسط قرن یازدهم ، و از مشایخ علاّمه مجلسی ، و از معاصرین ملاّ محمّد تقی مجلسی (2)، و از شاگردان شیخ بهائی (3) و پدر خود می باشد .

نصر آبادی ، او را یگانه گوهر بحرین علوم عقلی و نقلی ، و همانند خورشید که محتاج به تعریف و توصیف نیست ، و نیّر سپهر فضیلت ، و بدر فلک فطانت ، و جامع علوم و حاوی فروع و اصول ، و دارای جودت طبع و حدّت ذهن و طلاقت لسان و حاضر جوابی دانسته است (4) .

علاّمه بزرگوار، ملاّ محمّد باقر مجلسی ، در ضمن معرّفی مشایخ اجازه

ص:194


1- ریحانة الأدب ، جلد 1 ، صفحه 336 و تاریخچه محلّه خواجو، صفحه 46 و ألکنی و الألقاب قمی، جلد 2، صفحه 120
2- در جزء دوّم اجازات بحار الأنوار ، صفحه 169( چاپ قدیم ) سطر 9، علاّمه مجلسی ، مرحوم ملاّ حسنعلی تستری را ، از مشایخ اجازه خود ، و از مشایخ پدرش ملاّ محمّد تقی ، معرّفی فرموده است . (نیز ، بحارالانوار جاب اسلامیّه ، جلد 110، صفحه 156)
3- ریحانة الأدب ، جلد 1 ، صفحه 332
4- تذکره نصر آبادی ، صفحه 154

خود، او را با عبارت ، ألأفضَلُ الأکمَلُ، مَولانا حَسَنعَلِی التُّستَریّ ، ستوده است (1) .

و صاحب ریاض العلماء ، او را با عناوین :

أفاضِلُ ألعامِلُ الکامِلُ ، الفَقیهُ الاُصُولِیُّ المَعروفُ فی عَصرِ السُّلطان شاه صَفِیَّ الصََّفَوِیَّ وَ السُّلطان ، شاه عَبّاسِ الثّانِیَّ ستوده ، و کتاب تبیان او را در فقه ، بسیار تمجید کرده ، و عبارات آن کتاب را ، از قواعد علاّمه حلّی و دروس شهید أوّل ، دقیق تر دانسته ، و فرزندان و أحفاد او را از صلحاء و عباد و مشتغلین به تحصیل علوم ، معرّفی نموده است (2) .

عدّه ای از علماء و بزرگان ، همانند پدر صاحب ریاض العلماء (3) در نزد او تحصیل علم نموده ، و از شاگردان او می باشند (4) .

و هم چنین شیخ محمّد بن الحسن حُرّ عاملی در أمل الأمل و نیز سیّد علی خان مدنی شیرازی در سلافة العصر ، و هم چنین محدّث نامدار ، میرزا حسین نوری ، در مستدرک الوسائل ، این بزرگ فقیه و عالم دینی را ستوده اند . و ما در اینجا عین تعبیرات چهار چهره بزرگ علمی آن زمان را ، که برای ملاّ حسنعلی تستری اجازه نوشته اند نقل مینمائیم ، که نشانگر عظمت علمی و نبوغ آن بزرگمرد میباشد .

الف - ملاّ عبد الله تستری در اجازه ای که برای فرزند خود نوشته ، چنین بیان نموده است :

أجَزتُ لِوَلَدی وَ فِلذَةِ کَبِدی ، المُتَرَقّی مِن حَضیضِ التَّقلیدِ إلی أوجِ الیَقینِ ، السّالِکِ مَسالِکَ المُتَّقینَ ، الصّاعِدِ مَصاعِدَ الإجتِهادِ ، أبُو الحَسَنِ ، الشَّهیرِ

ص:195


1- بحار الأنوار، ج 110، (چاپ اسلامیه) ص 156 و زندگینامه علاّمه مجلسی، ج 1، ص 409
2- ریاض العلماء، جلد 1، صفحه 262
3- پدر صاحب ریاض العلماء ، علاّمه میرزا عیسی بیک تبریزی ، میباشد ( مقدّمه ریاض العلماء به قلم آیت الله العظمی ، مرعشی نجفی ، در شرح حال صاحب ریاض ، صفحه 14)
4- ریاض العلماء، جلد 1، صفحه 262

بِحَسَنعَلی ، بَعدَ أن قَرَأ عَلَیَّ فی فُنُونِ العِلمِ ، کُتُباً کَثیرَةً فی فُنُونِ عُلُومِ الدّین ، مِنَ الاُصُولِ وَ الفُرُوعِ وَ الحَدیثِ ، وَ بَلَغَ مِعَ صِغَرِ سِنَّه أعلَی المَراتِبِ وَ فاقَ فی أوائِلِ سِنهِ بِأسنَی المَطالِبِ ، مَدَّ اللهُ فی عُمرِه ، وَ وَقاهُ جَمیعَ الشُّرُورِ ، وَ جَعَلَنی فِداهُ مِن کُلَّ مَخدُورٍ ، أن یَرویّ عَنّی .. (1) .

چنانچه ملاحظه می نمائید ، ملاّ حسنعلی در سنین جوانی و أوائل دورة زندگی ، به أعلی المراتب و أسنی المطالب دست یافته ، و شخصیّت معنوی کم نظیری ، همانند : ملاّ عبد الله تستری ، در یک اجازۀ علمی (نه یک برخورد عاطفیِ پدر و فرزندی ) « جعلنی فداه » ، برای او می نویسد .

ب - میر أبو القاسم استرآبادی ، معروف به میر فندرسکی ، دراجازه ای که برای او نوشته ، وی را ، « ألعلاّمة الفهّامه و مجتهد الزمان » دانسته است (2).

ج - شیخ أجلّ بهائی، نابغه بزرگ عالم اسلام و تشیّع ، در باره او نوشته است

أجَزتُ لِلوَلَدِ آلأعَزَّ الفاضِلِ الذَّکِیَّ الألمَعِیَّ ، ذِی الفِطنَةِ الوَقّادَةِ ، وَ الفِطرَةِ النَّقّادَةِ ،

مُحرِزِ قَصَبِ السَّبقِ فی مِضمارِ الفَضَائِلِ ، صاحِبِ القَدحِ المُحَلّی بَینَ الأقرانِ وَ آلأماثِل، المُتَرَقّی فی مَعارِجِ الفَضلِ وَ الکَمالِ إلی أوجِ التَّرجیحِ وَ الإستِدلالِ ، شَمسِ الإفادَةِ وَالإفاضَةِ وَ المَجدِ الجَلِیَّ ، مَولانا حَسَنعَلی .. (3) .

د- قاضی عزّ الدّین محمّد ، در اجازه ای که برای آن بزرگمرد نوشته ، او را چنین توصیف کرده است : إلتَمَسَ مِنَّی آلأخُ الذَّکُِّیُّ الألمَعِیُّ ، العامِلُ الکامِلُ الفاضِلُ سَیَّدُ العُلَماءِ وَ الأفاضِلِ المُتَرَقّی مِن رُتبَةِ التَّقلیدِ إلی رُتبَةِ الاجِتهادِ وَ الإستِدلالِ ،

ص:196


1- أعیان الشیعه ، چاپ جدید ، جلد 5، صفحه 202
2- أعیان الشیعه، چاپ جدید ، جلد 5، صفحه 202
3- أعیان الشیعه، چاپ جدید ، جلد 5، صفحه 202

المُحرِزُ فَضیلَةَ السَّبقِ فی مِضمارِ الفَضلِ وَ الکَمالِ ، شَمسُ فَلَکِ الإفادَةِ وَ بَدرُ سَماءِ الإفاضَةِ ، صاحِبُ المَزایا وَ الکَمالاتِ وَ المَجدِ اَلبَهِیّ ، مَولانا حَسَنعَلی ...(1).

وفات ملاّ حسنعلی تستری را ، بعضی 1029، و بعضی 1075 نوشته اند ، ولی صحیح همان است که در أوّل بحث آوردیم که 1069 میباشد ( به أعیان الشیعه ، چاپ جدید ، جلد 5، صفحه 202 ، مراجعه شود).

3- محقق سبزواری

سوّمین مدرّس عمده و بزرگ مدرسه ملاّ عبد الله ، فقیه نامدار و محقّق عظیم الشّأن ، علاّمه ، مولی محمّد باقر بن محمّد مؤمن سبزواری ، معروف به (محقّق سبزواری ) صاحب کتاب ذخیره و کفایه ( در فقه ) می باشد ، که پس از کناره رفتن ملاّ حسنعلی تستری از مقام تدریس رسمی مدرسه ملاّ عبدالله ، به عنوان مدّرس رسمیِ این مدرسه ، تعیین گردیدند (2).

درباره شخصیت علمی و آثار محقّق سبزواری ، در بخش « خاندانهای علمی اصفهان » بررسی نموده ایم

4- میرزا جعفر شیخ الإسلام

چهارمین مدرّس رسمی بزرگ مدرسه ملاّ عبد الله ، فقیه محقّق و مدرّس عالی مقام ، میرزا جعفر شیخ الإسلام ، فرزند محقّق سبزواری قدس سره بوده است (3)

ص:197


1- أعیان الشیعه ، چاپ جدید ، جلد 5، صفحه 202
2- ریاض العلماء ، جلد 1، صفحه 262، صاحب ریاض العلماء ، از محقّق سبزواری با عنوان المولی الأستاد الفاضل ، یاد میکند ( برای آگاهی از این مطلب، به مقدمہ ریاض العلماء ، به قلم آیة الله ، مرعشی نجفی ، صفحه 16 مراجعه شود)
3- دار العلم شرق ( مخطوط)، صفحه 181، ( برگه فرعی)

و هم چنین ، عدّه ای از خاندان علمی شیخ الإسلام ( خاندان محقّق سبزواری ) در این مدرسه تدریس می نموده ، و تولیت موقوفات مدرسه ملاّ عبدالله را ، بر عهده داشته اند (1).

5- آقا سید محمد جواد مسجد شاهی

وی فرزند آقا سیّد محمّد علی ، معروف به آقا مجتهد میباشد ، و عالمی کامل و مجتهدی بارع بوده ، و در مدرسه ملاّ عبد الله ، إمام جماعت و مدرس بوده ، و در سال 1357 قمری وفات یافته است(2) .

آقا سیّد محمّد جواد مسجد شاهی ، درس پرجمعیتی داشته ، و مردی زاهد بوده ، و درس خارج می گفته است (3) ..

6- حاج میرزا أبو الفضل خاتون آبادی

فقیه جامع و عالم زاهد و مدرّس مقدّس ، مرحوم آیة الله ، حاج میرزا أبو الفضل خاتون آبادی ، متوفّای 1388 قمری (4) .

وی فرزند حاج میرزا حسین نائب الصّدر ، و برادر فقیه و اصولی عظیم الشّأن ، مرحوم حاج میر محمّد صادق مدرّس خاتون آبادی ، (که از چهره های مبرّز علمی و اجتماعی و از رؤسا علماء اصفهان بوده ) می باشد .

ص:198


1- برای آشنائی با خاندان علمی شیخ الاسلام ( خاندان محقّق سبزواری ) به بخش ( خاندانهای علمی اصفهان ) ، در همین کتاب و نیز کتاب دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 227 تا 229 مراجعه شود
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 15-16
3- اظهارات آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی
4- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 340

معظّم له ، در مدرسه ملاّ عبد الله تدریس می نموده ، و إمام جماعت مسجد مدرسه بوده است .

و هم چنین در مدرسه ملاّ عبد الله ، علماء و فضلاء دیگری در طول زمان ، اقامت و تحصیل علم داشته ، و یا تدریس و تألیف نموده اند ، که به عنوان نمونه از : ضیاء کفرانی ، متوفّای 1052 ، که از نویسندگان دفتر دیوان و شاعری خوش طبع بوده ، و حاج میرزا بهاء خواجوئی ، که شاعری آدیب و خوش خط بوده ، و مرحوم آیة الله ، حاج سیّد مصطفی مهدوی هرستانی ، متوفّای 1409 قمری ، که از علماء بزرگوار و مورد توجه عمومی علماء و مردم با ایمان بوده ، و در مسجد مدرسه ، اقامه جماعت می نمودند ، و مرحوم آیة الله ، حاج شیخ علی قدیری کفرانی ، متوفّای 1407 قمری ، که در مدرسه ملاّ عبد الله ، تدریس مینمودند ، می توان یاد نمود .

آثاری دیگر، از سابقه علمی در مدرسه ملا عبدالله

محمد مقیم بن ملاّ أحمد گیلانی رانکوئی ، در روز شنبه بیست و سوّم جمادی الثّانیه 1073، در مدرسه ملاّ عبد الله ، نسخه ای از کتاب من لا یحضره الفقیه شیخ صدوق را ، به پایان رسانیده ، که این نسخه به خطّ نسخ میباشد ، و در کتابخانه ملّی ملک موجود است (1).

و شخصی به نام سعید بن میر محمّد یوسف حسینی ، در سال 1097، نسخه ای از حاشیه شرح اشارات خواجه طوسی را ، که از میرزاجان باغنُوی متوفّای 994 میباشد ، در مدرسه ملاّ عبدالله نوشته است (2) .

ص:199


1- فهرست کتابهای خطی کتابخانه ملی ملک، جلد 1 ، صفحه 731
2- فهرست کتابخانه مسجد اعظم قم، صفحه 134

مدرسه میرزا شاه حسین

مقصود ، مدرسه هارونیّه است ، به عنوان یاد شده ، مراجعه شود .

مدرسه میرزا تقی

منظور ، مدرسه خالصیّه است ، به عنوان یاد شده ، مراجعه شود .

20- مدرسه میرزا حسین

مدرسه ای است در بازار چه بید آباد ، و در جوار مسجد مرحوم سیّد شفتی ، که در تاریخ 1099 ، ساختمان آن به پایان رسیده است .

تأسیس و وقف مدرسه ، از « عزّت نساء خانم » دختر میرزا خانا قمی می باشد ، که جهت سکونت طلاّب علوم دینیّه ، از فرقه اثنی عشریّه ، معیّن نموده ، و تولیت آن را در مرتبه اول ، برعهده محقّق نامدار ، آقا حسین خوانساری قرار داده و به علّت رحلت آن بزرگمرد ، در سال 1099 ، أمر تولیت را بر عهده فرزند ایشان ، فقیه بزرگ ، آقا جمال خوانساری ، مقرّر کرده ، و پس از ایشان ، أعلم و یا أسن أولاد آن بزرگمرد را ، متولّی قرار داده است (1) . تاریخ وقفنامه 1104 و اضافات آن، به تاریخهای 1106 و 1107 میباشد (2)

أشعاری که در کتیبه سردَرِ مدرسه نوشته شده ، از شاعری متخلّص به (سامی ) می باشد ، و نشان میدهد که تأسیس مدرسه در دوره شاه سلیمان صفوی است ، و آخرین شعر کتیبه ، چنین می باشد :

بهر تاریخ این بنا (سامی)

( مجمع أهل فضل ) کرد رقم

1099

(3)

ص:200


1- دار العلم شرق ( مخطوط) ، صفحه 234 ، به نقل از وقفنامه مدرسه
2- دار العلم شرق ( مخطوط) ، صفحه 234 ، به نقل از وقفنامه مدرسه
3- گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 649 و آثار ملی اصفهان ، صفحه 501

میرزا حسین ، ظاهراً از أولاد و أحفاد عزّت نساء خانم ، و میرزا مهدی ( شوهر او ) بوده ، که پس از فتنه أفغان ، متصدّی تعمیر مدرسه ، و إسکان طلاّب در آن بوده ، و مدرسه به تدریج ، به نام او شهرت یافته است (1) .

مدرسه میرزا حسین یک طبقه است ، و 27 حجره دارد ، و مدرس و مسجد آن در طرف غربی ، و دَرِ و دالان آن ، در طرف شرقیِ مدرسه می باشد ، و در تزئینات آن ، از کاشی و آجر استفاده شده ، و مساحت آن 45 × 50 متر می باشد ، و مجموعاً مدرسه ای آباد و جالب توجّه است .

سنگاب مدرسه مورّخ به تاریخ 23 ذی الحجّه 1275 میباشد ، که نشان میدهد در آن دوره ، آباد و معمور بوده است .

در حال حاضر ، 30 نفر از طلاّب علوم دینیه در آن ساکن می باشند ، و در رتبه های درسی مقدّمات و سطوح و خارج، اشتغال به تحصیل دارند، و عموماً در درسهای مدرسه های صدر و ذو الفقار و ... ، شرکت می کنند .

چهره های علمی مدرسه میرزا حسن

عدّه ای از علماء و فضلاء بزرگ ، در طول تاریخ مدرسه ، در این مجمع علمی ، تحصیل و یا تدریس نموده اند ، که ذیلاً به نام و شخصیت برخی از آنها اشاره می نمائیم :

١- مرجع بزرگوار و فقیه و زعیم نامدار ، مرحوم آقا سیّد محمّد باقر شفتی متوفّای 1260، ( بانی مدرسه و مسجد سیّد ) که قبل از تأسیس مسجد سید ، در مدرسه میرزا حسین ، تدریس می نموده اند (2) .

2 - مرحوم آیة الله ، آقا سیّد محمّد حسین نجف آبادی ، متوفّای 1331 قمری

ص:201


1- تاریخ فرهنگ اصفهان ، صفحه 110
2- دار العلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه 235 و اظهارات شفاهی نویسنده بزرگوار آن

که از شاگردان مرحوم میرزا محمّد حسن شیرازی و مرحوم آخوند خراسانی و آقا سیّد محمّد کاظم یزدی بوده ، و به مقام اجتهاد نائل گردیده بوده است . وی هشت سال در حوزه علمیّه اصفهان اقامت داشته ، و در مدرسه میرزا حسین ساکن بوده ، و سطوح فقه و اصول را ، تحصیل کرده است (1).

3 - أدیب و شاعر و مدرّس نامدار ، مرحوم میرزا یحیی مدرّس بید آبادی ، متوفّای 1349 قمری ، که از أحفاد ملاّ محمّد باقر ( محقّق سبزواری ) بوده ، و در اصفهان و نجف تحصیل علم کرده ، و از شاگردان شیخ انصاری و حاج شیخ محمّد باقر مسجد شاهی و آخوند ملاّ محمّد کاشانی و صاحب روضات ، و دیگر بزرگان بوده است (2) . وی حوزه درسی مورد توجّهی داشته ، و در شعر و أدب ، دارای مقامی بلند بوده ، و مجمع أدبیِ او ، مورد علاقه مدّاحان و مرثیه سرایان خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام بوده است ، و دیوان شعری دارد (3) که از شهرت زیادی برخوردار می باشد . مرحوم میرزا یحیی مدرّس ، در خانه خود ، و نیز در مدرسه میرزا حسین تدریس می نموده است .

4- مرجع عالیقدر جهان شیعه ، فقیه نامدار ، مرحوم آیة الله العظمی ، آقا سیّد ابوالحسن مدیسه ای اصفهانی ، متوفّای 1365 قمری ، که در علوم عقلی و نقلی ، جامع ، و در تدبیر و لیاقت اداره امور حوزه علمیّه و جامعهٴشیعه ، سرآمد بوده است . آن بزرگمرد، مدّتی در اصفهان ، در مدرسه میرزا حسین تحصیل و تدریس نموده است (4) .

ص:202


1- گنجینه دانشمندان ، جلد 7، صفحه 315
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 548
3- ألذریعه، جلد 1، بخش چهارم ، صفحه 308د
4- دار العلم شرق ( مخطوط)، صفحه 235 و اظهارات شفاهی نویسنده بزرگوار آن

5 - حاج آقا جمال الدّین خوانساری ، متوفّای 1391 قمری ، که عالمی فاضل و خلیق ، و آخرین شخصیّت علمی - دینی ، از خاندان علمی خوانساری میباشد . وی در مدرسه میرزا حسین تدریس می نموده است (1) .

آثاری از مدرسه میرزا حسین

نسخه ای از حاشیه بر شرح اشارات ، که مُحَشَّی آن ، ملاّ عبد الرّزاق لاهیجی میباشد ، به وسیله علی أکبر بن محمّد کریم طبیب ، در مدرسه میرزا حسین نوشته شده ، به تاریخ 24 ربیع الثانی 1256 ، و این نسخه در کتابخانه آستان قدس رضوی علیه السلام موجود است (2) .

و هم چنین ، همین کاتب ( علی أکبر بن محمّد کریم طیّب ) نسخه ای از حکمت عرشیّه ملاّ صدرای شیرازی را ، به خطّ نستعلیق و شکسته ، در مدرسه میرزا حسین اصفهان ، در ذی الحجّهٴ1263، کتابت نموده است (3) .

21- مدرسه ناصریه (ناصری)

مدرسه ای است در ضلع جنوب شرقی مسجد جامع عبّاسی ( مسجد شاه = مسجد إمام ) که در دوره شاه عبّاس أوّل پایه گذاری شده ، و در دوره شاه سلیمان صفوی تکمیل گردیده ، و در زمان ناصرالدّین شاه قاجار ، تعمیرات أساسی یافته ، و به همین مناسبت ، به نام (ناصریّه ) و (ناصری ) خوانده می شود .

حجرات مدرسه ، فقط در طرف شرق مدرسه است ، و تزئینات آن به وسیله

ص:203


1- سیری در تخت فولاد اصفهان ، صفحه 180
2- فهرست کتب خطّی کتابخانه آستان قدس رضوی ، جلد 4، صفحه 76
3- فهرست کتب خطّبی کتابخانه آستان قدس رضوی ، جلد 4، صفحه 96

کاشی خشت هفت رنگ انجام گرفته ، و نمای جالبی دارد .

ایوان جنوبیِ مدرسه ، دارای لوحه ها و کتیبه هائی است ، که در ضمن آنها صلوات بر چهارده معصوم نقش بسته ، و با چنین عبارتی ختم شده ، و تاریخ گذاری گردیده است : کتبه محمّد رضا الإمامی 1077(1) .

کتیبه داخل محراب ایوان یاد شده ، که در زمان شاه سلیمان صفوی نصب گردیده ، به خطّ ثلث سفید بر زمینه کاشی لاجوردی ، و به قلم محمّد محسن امامی، به این شرح است:

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ قالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ، لَو أنَّ الغیاضَ (2)

أقلامُ، وَ البَحرَ مِدادُ ، وَ اَلأرضَ قِرطاسُ ، وَ الجِنَّ وَالإنسَ حُسّابُ وَ کُتّابُ ، ما أحصَوا فَضائِلَ عَلِیَّ بنِ أبی طالِبٍ صَلَواتُ اللهِ عَلَیهِ ، کَتَبَهُ مُحَمَّد مُحسِن الإمامی 1095 (3) .

مدرسهٴناصریّه و مسجد جامع عبّاسی ( مسجد شاه ) ، از نظر داشتن مفاخر علمی و سکونت و تدریس علماء بزرگ ، در رابطه نزدیک میباشند (4) ولی بالخصوص ، نام بعضی از بزرگان ، در زمره ساکنین یا مدرّسین مدرسهٴناصریّه ، ذکر گردیده ، که به دو نفر اشاره مینمائیم :

١- مجتهد اصولی و مدرّس نامدار ، آقا شیخ أحمد مدرّس زنجانی اصفهانی ،

ص:204


1- گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 454
2- غِیاض ، جمع غَیضَه است ، به معنی درخت فراوان ، در محلّی که آبها جمع می شود ، و به زمین فرو می رود، و به معنی بیشه و جنگل می باشد
3- این حدیث را ، در کتاب مأة منقبة إبن شاذان (که با تحقیقات مؤسسّة الإمام المهدی قم ، زیر نظر حضرت آیة الله ، آقای حاج سیّد محمّد باقر موحّد ابطحی دام ظلّه ) چاپ شده ، در صفحه 176 نقل نموده اند ، با ذکر استاد فراوان حدیث ، از کتب معتبر و معروف شیعه و سنّی
4- به بخش مسجد جامع عبّاسی ، در قسمت ( مساجد مرکز فعالیّت علمی ) رجوع شود

متوفّای 1369 قمری ، که تحصیلات خود را در حوزه های علمیّه زنجان و قزوین و نجف اشرف انجام داده ، و پس از نیل به مقام اجتهاد ، به حوزه اصفهان مهاجرت کرده ، و در مدرسه ناصریّه ، سکونت نموده است (1) . وی معروف به مدرّس صدری می باشد . مرحوم زنجانی ، عالمی محقّق ، و شاعری أدیب ، و صاحب أثرِ قلمی به نام وجیزه در فرق بین سحر و معجزه ، و أثر دیگری به نام هدایة الأنام ( منظومه ای در کلام ) بوده است (2) .

2- عالم فاضل و مجتهد ، حاج ملاّ اسماعیل بن ملاّ محمد نقنه ای ، متوفّای 1350 قمری ، که از یاران و نزدیکان خاندان علمی نجفی ( آقایان مسجد شاهی ) بوده است (3)

22 - مدرسه نوریه

مدرسه ای است در بازار بزرگ اصفهان ، نزدیک مسجد جامع از یکطرف ، و مدرسه کاسه گران از طرف دیگر، و دَرِ آن ، مقابل بازار ریسمان باز می شود

مساحت آن در حدود یک هزار و سیصد متر (30 × 45 ) می باشد ، و 22 حجره و یک مَدرس به صورت ایران در طرف غرب ، و یک کتابخانه در طرف شرق دارد، و به شکل یک طبقه است .

بانی مدرسه ، میرزا نور الدّین محمد جابری أنصاری ( از أجداد میرزا حسن خان جابری أنصاری ، صاحب کتاب تاریخ اصفهان و ری ) می باشد . طبق نوشته کاشی کاریهای سردَرِ مدرسه ، که در ضمن تعمیرات دورة أخیر ( در سال 1347 شمسی ) نصب گردیده ، تاریخ وقف مدرسه ، 1064 هجری قمری

ص:205


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 112
2- سیری در تخت فولاد اصفهان ، صفحه 116
3- رجال اصفهان ، صفحه 200 و دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 141

می باشد ، ولی به نوشته جابری أنصاری در تاریخ اصفهان و ری صفحهٴ307، بنای مدرسه متعلّق به دورهٴسلطنت شاه سلیمان صفوی و سلطان حسین صفوی می باشد، و با توجّه به این که ، جلوس شاه سلیمان به سلطنت، در سال 1077، و جلوس سلطان حسین ، در سال 1105 میباشد ، تفاوت و ناهماهنگی بین دو نقل ، روشن میگردد ) ، و به نظر میرسد که ، نوشته جابری انصاری ، که

1- در کتاب تاریخچه أوقاف اصفهان ، به قلم عبدالحسین سپنتا ، از صفحه 74 تا 110 ، وقفنامه نور الدّین محمّد جابر أنصاری اصفهانی را نقل کرده ، و در ابتداء أمر ، به عنوان تیتر ، این عبارت را ذکر نموده است ( وقفنامهٴمدرسهٴنوریّهٴاصفهان ) و سپس شرحی راجع به مدرسه نوریّه نوشته ، و اشاره ای به تعمیرات مسجد جامع اصفهان ، که در سال 996 به وسیله نور الدّین محمّد بن جلال الدّین محمّد حکیم اصفهانی انجام گرفته ، و اشاره ای به مسجد آقانور ، که در زمان شاه عبّاس أوّل شروع شده ، و کتیبه های آن ، به سال 1039 و 1043 میباشد ، نموده است ، در حالیکه : أوّلاً ، وقفنامه نور الدّین محمّد جابر انصاری ، هیچ اسمی از مدرسه ندارد، و وقفنامهای است برای مصارفی که در متن وقفنامه چنین ذکر شده ...، وقف مخلّد و حبس مؤبّد نمود، بر مرقد منور ، و مشهد معنبر معطّر آن حضرت ( مقصود ، إمام علی بن أبی طالب علیه السلام می باشند ) و باقی مشاهد شریفه ، همگی و جملگی و تمامی گری و ... ( به صفحه 80 تاریخچه اوقاف اصفهان مراجعه شود ) و با مطالعه تمام وقفنامه می یابیم ، هیچگونه اسم و اثری از مدرسه نوریه در وقفنامه وجود ندارد . ثانیا ، اشتراک نام نور الدّین محمّد جابر انصاری ، و نور الدّین محمّد بن جلال الدّین محمّد حکیم اصفهانی ، نباید منشأ اشتباه شود ، در حالی که وقفنامه و آثار نور الدّین محمّد جابر انصاری ، متعلق به سالهای 1058 به بعد است، و تعمیرات مسجد جامع و تأسیس مسجد آقانور ، متعلّق به سالهای 1996 و 1039 و 1043 میباشد ، و به خوبی روشن است ، که موارد یاد شده ، هیچ ربطی به هم ندارد، مخصوصاً با توجّه به سنّ نور الدّین محمّد جابر انصاری ، که هنگام تنظیم وقفنامه (سال 1058) 52 ساله بوده ، و معلوم است که در سال 996 هنوز متولّد نگردیده ، و شرائط ستی او در سال 1039 و 1043 ، مناسب برای کارهای بزرگ نبوده است .( در صفحات 78 و 90 کتاب تاریخچه أوقاف اصفهان ، دقّت شود).

ص:206

دانشمندی محقّق بوده ، و از أحفاد بانی مدرسه می باشد ، از ارزش علمی بیشتری برخوردار است.

بالای دَرِ کتابخانه ، در کتیبه ای در کاشی کاری نوشته شده : با همکاری سازمان اداره اوقاف اصفهان ، کتابخانه و تعمیرات مدرسه نوریّه ، و کاشیکاری آن ، بإتمام رسید 1347 شمسی .

و در کتیبه ای ، که دور تا دور مدرسه ، بالای حجره ها به صورت کاشیکاری نصب گردیده ، أحادیثی از پیامبر أکرم صلی الله علیه وآله و فاطمه زهراء علیها السلام و أئمة معصومین علیهم السلام ، راجع به ارزش علم و عالم و تفقّه در دین ، جلب توجه مینماید ، و در طرف غرب مدرسه ، جنب ایوان چنین نوشته شده است:

به همّت أحمد نور الدّین ، نماینده تولیت مدرسه ، کاشی و تعمیرات مدرسه به اتمام رسید 1389 قمری .

در حال حاضر، جمعی از طلاّب حوزه علمیّه ، در مدرسهٴنوریّه سکونت دارند، و آباد میباشد .

چهره های علمی از مدرسه نوریّه

در طول تاریخ مدرسه نوریّه ، عدّه ای از فضلاء و علماء در این مدرسه تحصیل علم نموده ، و یا تدریس و تربیت طلاّب را بر عهده داشته اند ، که ذیلاً به نام برخی از آنها اشاره می شود:

١- عالم زاهد و مجتهد بزرگوار ، مرحوم آقا شیخ اسماعیل معزّی ، متوفّای 1363 قمری ، که از شاگردان مرحوم آخوند خراسانی و آقا شیخ هادی تهرانی بوده ، و در حوزه علمیّه اصفهان ، به تدریس و تربیت طلاّب اشتغال داشته ، و در حل و فصل خصومات ، و إفتاء و سایر برنامه های دینی ، همکار و یاور مرحوم آخوند فشارکی بوده است . تألیفاتی از قبیل : 1 اصول الایمان، 2- تقریرات

ص:207

درس اصول مرحوم آخوند خراسانی ، 3- شرح بر کفایة الأُصول، 4- مجالس الموحّدین ، 5- شانزده رساله در مباحث مختلف فقه و اصول، 6- قضایای غریبه و عجیبه و ... ، داشته است (1).

مرحوم آقا شیخ اسماعیل معزّی ، پس از آنکه سالهای سخت و خفقانی شدید حکومت پهلوی سپری گردید ، و مدرسه نوره ، به صورت مخروبه ای در آمده بود، در إحیاء آن کوشیدند ، و چند نفر طلبه در آن إسکان دادند (2) و در نتیجه نه تنها مُدرّس مدرسه ، بلکه احیاگرِ آن نیز ، بوده اند .

2- شاعر و ادیب و خطّاط أرزشمند ، میرزا علیرضا فرزند محمّد علی ، و متخلّص به ( پرتو ) و معروف به میرزا آقاجان، و متوفّای 1304 قمری، (3) که صاحب کتاب مآثر و آثار ، او را در خطّ نسخ ، استاد أجَلّ خطّاطین اصفهان دانسته و برخی او را در زمینه شعر ، مقدّم بر شعرای اصفهان و غیر آن ، شمرده اند (4) 3 - آقا محمّد علی مُذهَّب ، فرزند أبوطالب اصفهانی، متوفّای 1275 قمری ، و صاحب تذکرهٴیخچالیّه ، که در صنعت تذهیب و صناعت شعر ( مخصوصاً غزل ) مقام استادی داشته است (5) .

اثری از مدرسه نوریّه

دانشمندی به نام سیّد علی أصغر بن قاسم طباطبائی زواره ای ، در 27

ص:208


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 136
2- دار العلم شرق ( مخطوط)، صفحه 256
3- دار العلم شرق ( مخطوط)، صفحه 257
4- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 159 ، مآثر و آثار ، صفحه 205 و 216 و ألذّریعه ، جلد 9، صفحه 157
5- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 273

شوّال 1232 ، نسخه ای از شوارع الهدایه فی شرح الکفایه را ، که تألیف حاج محمّد ابراهیم کلباسی میباشد ، در مدرسه نوریّه به پایان برده است (1).

23 - مدرسه نیم آورد

یکی از مدارس مهم دوره صفویّه است ، که تاریخ بنای آن ، أوائل قرن دوازدهم می باشد، و هنوز بر استحکام و زیبائی و آبادیِ خود باقی است ، و از میراثهای گرانبهای فرهنگی اصفهان و حوزه علمیه ، به شمار می رود .

در مدرسه نیم آور ، کتیبه ای که ، نشان دهنده تاریخ تأسیس آن باشد ، وجود ندارد، و نویسندگان ، با توجه به نشانه هائی ، اظهار نظرهائی نموده اند .

جابری أنصاری می نویسد: دیگر از مدارس عهد صفویّه ، مدرسهٴنم آورد است ، و مدرسه کاسه گران ، که این دو مدرسه به سلطنت شاه سلطان حسین . به همت حکیم الملک و زنش ساخته شد ، مدرسه نم آورد را ، زینت بیگم ، زن حکیم الملک ، در 1117 بنا نمود ، و مدرسهٴکاسه گران را خود حکیم الملک ، قبل از 1117(2) .

و مرحوم رفیعی مهر آبادی می نویسد : متولّی پیشین مدرسه ( آقا عطاء الله جدلی ، فرزند میرزا محمّد علی متولّی ، که أوّلی در 1313 و دوّمی در 1340 قمری وفات یافته اند ) که او هم از پدرش شنیده بود، می گفت : تاریخ وقفنامه مدرسه ، 1111 قمری بوده ، و مرحوم آقا جمال خوانساری ، مجری صیغهٴوقف ، و نیز ناظر قرار داده شده بوده است (3) .

ص:209


1- دلیل المخطوطات ، جلد 1، صفحه 117
2- تاریخ اصفهان و ری ، صفحه 307
3- آثار ملی اصفهان ، صفحه 504-505

و باستانشناس محقّق ، دکتر لطف الله هنرفر ، نقل می نماید : .... بعضی آن را از بناهای دوره شاه سلیمان پنداشته اند ، امّا جابری أنصاری ... (1) .

و آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی ، دربارهٴوجه جمع بین قول کسانی که مدرسه را مربوط به دوره شاه سلیمان می دانند، و کسانی که مربوط به دوره سلطان حسین صفوی می شناسند، می نویسد : و وجه جمع این دو قول آنکه ، در عهد شاه سلیمان شروع به ساختمان شده ، و در عهد شاه سلطان حسین ، تمام گردیده است (2) .

مدرسهٴنیم آورد در جریب است (3) و تزئینات فراوان دارد ، و گچبری های جالبی در آن بکار رفته ، که بر زیبائی آن می افزاید ، و جالب توجه است که ، استادان فن ، به وسیله گچ های رنگارنگ ، نوعی مخصوص از معرق ، ترتیب داده اند ، که در أبنیهٴتاریخی دیگر نظیر ندارد (4) .

مقرنسهای گچ بری و کاشی کاری های سردَرِ ، و داخل مدرسه نیم آورد ، و خطوط بنائی موجود در تزئینات مدرسه نیم آور ، از یک طرف ، نشانه هنر و ذوق هنرمندان مؤمن اصفهانی ، و از طرف دیگر، نمایشگر اعتقادات راسخ مردم اصفهان نسبت به أهل البیت علیه السلام می باشد . کتیبه أطراف سردَرِ مدرسه نیم آورد ، به خطّ ثلث سفید بر زمینه کاشی لاجوردی ، شامل سورهٴتوحید و چند آیه میباشد ، و در آخر کتیبه آمده است : قالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ

ص:210


1- گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 67
2- دار العلم شرق ( مخطوط)، صفحه 259
3- تاریخ اصفهان و ری ، صفحه 307
4- گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 680

وَسَلَّمَ ، لَو أنَّ الغِیاضَ (1) أقلامُ، وَ البَحرَ قِرطاسُ ، وَ الجِنَّ حُسّابُ ، وَ الإنسَ کُتّابُ ، ما أحصَوا فَضائِلَ عَلِیَّ بنِ أبی طالِبٍ ، سنه 1349 (2) .

عدد 1349 ، گویای تعمیرات و اقداماتی است که در تاریخ یاد شده انجام گرفته ، چنانچه تاریخ 1327 ، در دو محراب مَدرس جنوبی و شمالی مدرسه ، نشانه تعمیرات دیگری ، در آن تاریخ میباشد.

مدرسه نیم آور،در سالهای حدود 1410 قمری ، به وسیله آقای جدلی ، متولّی موقوفات مدرسه ، و با نظارت سازمان اوقاف اصفهان ، و با استفاده از کمک های مالی و معنوی آیة الله حاج آقا حسن فقیه إمامی دام عزّه ، و نیز در آمد موقوفات مدرسه ، تعمیراتی بسیار جالب و اساسی یافته ، و به راستی ، إحیاء گردیده است .

مدرسهٴنیم آور دو طبقه است ، و دارای 64 حجره می باشد (3) ، و دو مَدرس ( مسجد ) به صورت ایوان ، در دو طرف جنوب و شمال آن وجود دارد، و یک مدرس نیز در طرف شرق مدرسه هست ، چنانچه حجره بالای سردَرِ مدرسه ( در طبقهٴدوّم ) نیز ، گاهی به عنوان مَدرس استفاده می شده است .

مدرسه نیم آور محل اقامت وتدریس علماءبزرگ

مدرسه نیم آورد ، از پربرکت ترین مدارس علمیّهٴاصفهان می باشد ، و در

ص:211


1- غِیاض ، جمع غَیضَه است ، به معنی درخت فراوان ، در محلّی که آبها جمع می شود و به زمین فرو می رود، و به معنی بیشه و جنگل می باشد
2- این حدیث را در کتاب مأة منقبهٴابن شاذان ، (که با تحقیقات مدرسة الإمام المهدی (عج) قم، زیر نظر آیة الله حاج سیّد محمّد باقر موحّد ابطحی مدّظلّه چاپ شده ) در صفحه 176 نقل نموده اند ، با ذکر أسناد فراوان حدیث ، در کتب معتبر و معروف شیعه و سنّی
3- شمارهٴحجره های مدرسهٴنیم آور ، در کتاب آثار ملی اصفهان ، و دارالعلم شرق ، 78 عده ذکر شده که صحیح نمی باشد

طول زمان ، محلّ اقامت و تدریس علماء بزرگ بوده است ، و شخصیّت های برجسته ای در عالَم فقه و اصول و حکمت و أدبیّات و ... ، در این مرکز دینی و علمی ، پرورش یافته اند ، که ذیلاً به برخی از آنها اشاره می شود، و البته برخی از این بزرگان ، در فصول دیگر کتاب ، به نحو مفصل تری مورد ذکر قرار گرفته اند .

١- عالم فاضل و فقیه جامع ، حاج شیخ محمد رفیع جیلانی (گیلانی)، متوفّای حدود 1245 قمری (1) که در حوزهٴاصفهان و نجف تحصیل علم کرده ، و از شاگردان سیّد بحرالعلوم بوده ، و تألیفاتی از قبیل : أصل الأُصول ( در شرح معالم به نحو مفصّل ) و جواهر آلأُصول ( حاشیه بر معالم) و حواشی بر در بحر العلوم و اللّئالی الثّمینه ، در شرح نهج البلاغه و ... ، داشته است (2) .

وی مدتی در مدرسه نیم آور بوده است .

2- حکیم ریاضی و عارف زاهد ، حاج ملاّ حسن آرندی نائینی ، متوفّای 1270 قمری . وی در مدرسه نیم آور ساکن بوده ، و تدریس می نموده ، و استاد علوم حکمت و ریاضی بوده است ، و بزرگان ، به او ارادت می ورزیده اند .

مرحوم حاج آقا بزرگ طهرانی ، درباره او می نویسند :

إشتَهَرَ عَنهُ أَنَّهُ لَو ألقِیَ عَلَیهِ ألفُ مَسئَلَةٍ فی أنواعِ العُلُومِ وَ شَتَّی الفُنُونِ ، أجابَ عَنها فِی الحالِ ، مِن دُونِ مُراجَعَةِ أیًّ مَصدَرٍ ، وَکانَ مِن أهلِ الکَشفِ وَ الأسرارِ وَ ذُوِی الباطِنِ (3) .

و در کتاب مآثر و آثار دربارهٴاین بزرگمرد آمده است : در أنواع علوم ظاهر

ص:212


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، 341
2- الکرام البرره ، جلد 1، صفحه 577 - 578
3- الکرام البرره جلد 1 ، صفحه 301

و باطن ، به مقام کشف و شهود بود، اگر فی المثل در یک روز ، از هزار کتاب در فنون شتّی ، از وی حلّ مشکلات و رفع شبهات می خواستند ، بدون هیچ تأمّل ، همه را جواب می فرمود ، با آنکه ، أصلاً کتاب نداشت ، و أبداً به مطالعه وقت نمیگذاشت ، و این معنی در تسلّم، به مقامی است که هزاران کس از محصّلین اصفهان و مدرّسین آن سامان ، بارها آزموده اند، و به أشخاصهم احساس نموده اند ، و این نیست جز حقیقت مکاشفه، و این دعوی را ، براهین دیگر نیز ، از قبیل إخبار به انتشار تلگراف در ایران ، و صدمات شریعت از ظهور باب ( منظور میرزا علی محمّد باب رهبر فرقه ضالّهٴبابیّه است ) و غیرهما، که به طور تحقیق از وی شنیده شده است (1) .

ملاّ حسن آرندی ، قبلاً شبانی می کرده و با هدایت حاج محمّد حسن نائینی ، به راه علم و ریاضت های نفسانی ، کشیده شده است .

3- میرزا أبو القاسم رشتی ، فرزند حاج محمّد ابراهیم رشتی ، صاحب کتاب « تحفة النّاصریّه فی الفنون الأدبیّه » که در طهران ، در سال 1278 به صورت مجلدی بزرگ ، چاپ شده است (2) . او در اصفهان ساکن بوده، و در مدرسه نیم آور ، تدریس ادبیّات عرب مینموده ، و پس از وفات ، در بقعه هارون ولایت ( هارونیّه ) مدفون شده است (3) .

4- فقیه و مجتهد زاهد و جامع ، حاج میرزا بدیع درب إمامی ، متوفّای 1318 قمری ، که از چهره های مبرّز علمی و تقوائی بوده ، و پدرانش عموماً از فضلاء

ص:213


1- مآثر و آثار ، صفحه 169
2- ألذّریعه الی تصانیف الشیعه ، جلد 3، صفحه 476
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 89

و علماء اصفهان بوده اند، و خودش علاوه بر مقام علمی ، در زمینه های فقه و اصول و سایر علوم حوزه ای ، تألیفاتی گوناگون در آن علوم ، و خطّی نیکو داشته ، و شعر می سروده است ، و جزء تألیفات او ، دیوان اشعار میباشد .

مرحوم حاج میرزا بدیع درب إمامی ، از مدرسین بزرگ مدرسه نیم آورد بوده است (1).

5- فقیه جامع ، و عالم فاضل ، و حکیم زاهد ، حاج ملاّحسن درّی ، متوفّای 1336 قمری ، که صاحب تألیفاتی از قبیل : یک دوره فقه استدلالیِ فارسی ، و مناسک حجّ عربی استدلالی و مفصّل ، بوده است (2) .

آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی ، ایشان را از چهره های برجسته در مدرسه نیم آورد بر شمرده اند (3) .

6- مجتهد عظیم الشّأن و فقیه محقّق ، مرحوم آقا شیخ عبدالکریم گزی معروف به ، آخوند گزی ، متوفّای 1339 قمری . وی از چهره های مبرّز علمی و اجتماعی حوزه علمیّه اصفهان در قرن چهاردهم می باشد ، و دارای سلیقهٴممتاز ، أخلاق پسندیده ، حسن تشخیص ، دقّت نظر و زهد واقعی بوده ، و در نتیجه ، در حوزه علمیّه ، و در میان طلاّب و در بین عموم مردم ، أعمّ از شهری و روستائی ، محبوبیّت عظیمی داشته است ، و لذا مرجع عام و خاص گردیده ، و در حلّ مرافعات و مخاصمات ، شخصیّتی بی نظیر و بی رقیب بوده است ، و همه به نظریاّت او احترام نموده ، و عمل می کرده اند.

ص:214


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 200
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 262
3- دار العلم شرق ( مخطوط)، صفحه 260

تألیفات گوناگون ، تدریس دروس متعدّد ، و پاسخگوئی به سؤالات فراوان و متنوع ، از نشانه های قدرت علمی و تبحّر و تسلّط آن بزرگمرد میباشد .

مرحوم آخوندگزی ، از مفاخر حوزه علمیّه اصفهان ، و از مدرّسین برجسته مدرسه نیم آور بوده اند .

7 - فقیه و اصولی عظیم الشّأن ، و مرجع عالی مقام ، مرحوم آیة الله العظمی ، آقا سیّد محمّد باقر درچه ای ، متوفّای 1342 قمری ، که از مفاخر حوزه علمیّه اصفهان ، و مدرسه نیم آور می باشند ، و حوزه درسی فقه و اصول اجتهادی ایشان، مورد توجّه فضلاء و محقّقین بوده ، و از شاگردان درس آن بزرگمرد ، در مدرسه نیم آور ، مرجع عالیقدر جهان شیعه ، آیة الله العظمی ، حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی قدس سره بوده اند .

8- عالم کامل و زاهد و مدرّس عالیقدر، مرحوم آقا سیّد محمّد امامی ( درب إمامی ) متوفّای 1359 قمری ، که از علماء معمّر و مشهور به زهد بوده ، و در مدرسه نیم آور ، تدریس فقه و اصول مینموده است .

9- فقیه و اصولی مجتهد و بزرگوار ، و مرجع عظیم الشّأن ، مرحوم آیة الله ، آقا سیّد مهدی درچهای ، متوفّای 1364 قمری ، که از چهره های مبرّز در فقه و اصول بوده ، و از أکابر فقهاء و مدرّسین حوزه علمیّه اصفهان ، به شمار می رود . وی در مدرسه نیم آور و مسجد نو بازار ، تدریس می نموده ، و حوزه در سی او ، مجمع أفاضل بوده است .

10- عالم فقیه و مدرّس مجتهد ، مرحوم آیة الله ، حاج آقا عطاء الله فقیه إمامی ، متوفّای 1387 قمری ، که در حوزه اصفهان و نجف ، و در محضر بزرگانی همچون ، آقا ضیاء الدین عراقی و آقا سیّد محمّد فیروز آبادی ( از اعلام نجف ) و آقا شیخ محمّد رضا مسجد شاهی و آقا سیّد محمّد باقر درچه ای و آقا سیّد

ص:215

مهدی درچه ای ( از أعلام حوزه اصفهان ) کسب علم نموده ، و به مقام اجتهاد رسیدند . ایشان در مدرسه نیم آور ، به تدریس فقه و اصول و دیگر علوم حوزه ای ، اشتغال داشته اند .

11 - عالم زاهد و مجتهد عادل ، مرحوم آیة الله ، حاج شیخ مرتضی مظاهری نجفی اصفهانی ، متوفّای 1409 قمری ، که در حوزه علمیّه اصفهان و نجف ، از محضر بزرگانی ، همانند : فقهای عظیم الشأن ، آخوند فشارکی و آخوند گزی و آقا سیّد أبو القاسم دهکردی و حاج میر محمّد صادق خاتون آبادی و نیز آیات عظام ، مرحوم آقا شیخ محمّد حسین نائینی ، و آقا ضیاء الدین عراقی و آقا سیّد أبو الحسن اصفهانی و حاج شیخ جواد بلاغی قدس سرهم ، بهرۀ علمی گرفت، و به مقام منیع اجتهاد نائل گردید، و از عدّه ای از أعلام و مراجع بزرگوار به کسب اجازه اجتهاد مفتخر شد، و پس از مراجعت به اصفهان ، در مدرسه نیم آور به تحقیق و تألیف و تدریس پرداخت .

مرحوم آیة الله مظاهری ، کتابها و رساله های گوناگون در مسائل فقهی و اصولی و رجالی و اخلاقی نوشته اند ، که مجموعه آنها را در کتاب گنجینه دانشمندان، 10 کتاب و 11 رساله ، ذکر نموده است (1).

12 - عالم جامع ، و استاد عظیم الشّأن ، و مدافع حریم ولایت ، مرحوم آیة الله آقای حاج سید أحمد فقیه إمامی ، متوفّای 1414 قمری ، که چهره ای مبرز و شخصیتی جامع علم و عمل و أخلاق داشتند ، و در سنگرهای تدریس و تألیف و خطابه و محراب ، آثاری برجسته در راه حفظ و حراست از دین و مکتب أهل البیت علیهم السلام ، از خود به جای گذاشتند، و نه تنها برای مدرسه

ص:216


1- گنجینه دانشمندان ، جلد 3، صفحه 108

نیم آور ( محلّ عمده تدریس ایشان ) بلکه برای حوزه علمیّه و شهر تاریخی و مذهبی و با ولایت اصفهان ، افتخاری بزرگ به شمار می آیند .

مرحوم آیة الله إمامی ، در مدرسه نیم آور و مسجد سه راه نیم آور و مسجد بابا محمّد علی سقّا ( معروف به مسجد إمامی) و ... ، تدریس می نمودند ، و در زمینه های فقه و اصول و حکمت و تفسیر و حدیث ( شرح بحار الأنوار و نهج البلاغه و ...) و درایه و اخلاق ، جمع زیادی از فضلاء و طلاب حوزه علمیه را بهره مند می نمودند (1).

13 - عالم جامع و استاد عظیم الشّأن ، آیة الله ، آقای حاج سیّد حسن فقیه إمامی دامت برکاته ، که از چهرهای مبرّز علمی و اجتماعیِ معاصر می باشند ، و در حوزه اصفهان ، از نظر تأسیس و یا تجدید بناء و تعمیر مدارس علمیه ، و نیز تدریس و تربیت طلاب ، نقش بسیار اساسی دارند ، و در حال حاضر، یکی از ارکان عظیم حوزه علمیّه اصفهان ، و از مفاخر جامعه روحانیّت می باشند، و جلسات درسی ایشان در مدرسه نیم آور ، از امتیازات این مرکز علمی ، می باشد (2) .

14 - عالم زاهد و مدرس بزرگوار، آیة الله ، آقای حاج شیخ حیدر علی محقق دامت برکاته ، که از چهره های شایسته ، و در حال حاضر، معمر ترین عالم دینی ، در حوزه علمیّه اصفهان می باشند ، و با لطف خدا ، به نحو مرتّب و منظّم، به تدریس

ص:217


1- شرح حال جامع ، و نسبتاً مفصّل آن بزرگمرد را ، این نویسنده کمترین ، در کتاب مستقلّی به عنوان ( یادواره مرحوم آیة الله فقیه إمامی ) در دویست صفحه نوشته ، و به صورتی زیبا با عکسهای رنگی به چاپ رسانده ام
2- درباره فعالیّت های درسی و اجتماعی معظّم له ، در بخش « خاندانهای علمی اصفهان » ، و نیز در بخش مربوط به « مدرسه ذو الفقار » در همین کتاب ، و نیز در کتاب « یادواره مرحوم آیة الله ، فقیه إمامی » در بخش « چهره های علمی خاندان إمامی » ، به نحو مفصّل بحث کرده ایم

در مدرسه نیم آور و إمامت جماعت در مسجد ذوالفقار ( در مجاورت مدرسه ذوالفقار ) و ایراد سخنرانی های دینی ، در مسجد خودشان ، و نیز در مجالس مذهبی ، می پردازند .

آقای محقّق ، در حوزه اصفهان ، از محضر بزرگانی ، همانند : آقا شیخ محمّد رضا نجفی ، و آقا سیّد محمّد نجف آبادی ، و آقا سیّد علی نجف آبادی ، و درحوزه نجف ، از درس شخصیّت هایی همانند : آقا شیخ محمّد کاظم شیرازی و آقا میرزا ابراهیم اصطهباناتی و ... ، کسب علم نموده اند، و هم اکنون در مدرسه نیم آور ، به تدریس فقه و اصول استدلالی ، اشتغال دارند . این بزرگمرد ، دارای بیانی دلنشین می باشند، و گفتگوهای ایشان در مورد قضایا و شرح حال علماء و بزرگان دین ، شنیدنی و دوست داشتنی است (أدام الله عمره الشریف) .

و هم چنین در مدرسه نیم آور ، علماء بزرگ و مدرّسین عالیقدر و نویسندگان عظیم الشّأنی ، همانند : مرحوم میرزا محمّد حسین همدانی ، متوفّای 1325، و آقا میرزا محمّد علی تویسرکانی ، متوفّای 1329، و آقا میرزا محمّد حسن میردامادی ، متوفای 1333، و آقا میرزا أحمد ( مدرس خراسانی اصفهانی ) متوقای 1348، و آقا سیّد محمّد نوربخش ، ( مشهور به آقا سیّد آقاجان ) متوفای 1364، و حاج شیخ محمّد باقر قزوینی ، متوفّای 1365، و آقا سیّد محمّود درب إمامی ، متوفّای 1372 ، و مرحوم آقاسیّد جمال الدّین صهری ، متوفّای 1388، و آقاشیخ محمّد باقر ناصری دولت آبادی ، و آقا شیخ محمّد علی عالم حبیب آبادی ، متوفّای 1396، و استاد جلال الدّین همائی ، متوفای 1400، و مرحوم آقای أبو القاسم رفیعی مهر آبادی (صاحب کتاب آثار ملی اصفهان ) ، و حضرت آیة الله ، آقای حاج شیخ محمّد ناصری دولت آبادی دامت برکاته ، و جمع دیگری از علماء و فضلاء،

ص:218

تحصیل علم یا تألیف و تدریس نموده و مینمایند ، و متأسّفانه در اثر کمبود فرصت ، از آشنائی با شرح حال آنها محروم گردیده ایم .

نسخه ای یادگاری از گذشته مدرسه نیم آور

در فهرست کتابخانه مجلس شورای ملّی (شورای اسلامی ) نسخه ای از کتاب گوهر یگانه ، از تألیفات صدرالدّین محمد شیرازی ( ملاّصدرا ) مورد معرفی قرار گرفته که در مدرسه نیم آور ، به دست أحمد بن علی محمّد رشتی، در سال 1218 نوشته شده است (1).

مدرسه نیم آور در حال حاضر

مدرسه نیم آور ، در حال حاضر از مدارس معمور و آباد میباشد ، و عموم حجرات آن مسکونی است ، و درسهای گوناگون در آن تدریس می شود .

24 - مدرسه هارونیه « مدرسه میرزا شاه حسین»

مدرسه ای است در مجاورت صحن و بارگاه إمامزاده هارون ولایت (هارونیه ) در نزدیکیِ بازار بزرگ و مناره و مسجد علی ، که در دوره حکومت شاه اسماعیل أوّل صفوی ، تأسیس گشته ، و تاریخ آن، 918 میباشد .

مدرسه ، سردَرِ مجلّلی دارد ، که به طرف صحن شمالیِ هارون ولایت ، باز می شود و کتیبه همین سردر است که ، ایجاد ساختمانهای فعلی را ، به زمان شاه اسماعیل أول ، منتسب می دارد ، و عبارت آن چنین است:

بِسمِه تَیَمُّناً بِذِکِرِه ، قَد اتَّفَقَت عِمارَةُ دارِ الوِلایَةِ وَ مَشهَدِ قِبلَةِ الإسلامِ بِمَیامِنِ فَیضِ بَحرِ وُجُودِ جَدَّ العَلِیَّ ، الَّذی قالَ النَّبِیُّ فی شَأنِهِ ، أنتَ مِنّی بِمَنزِلَةِ هارُونَ مِن مُوسی ، فی أَیّامِ خِّلافَةِ والِی

ص:219


1- فهرست کتابخانه مجلس شورای ملی ، جلد 16 ، صفحه 246

لِواءِ الوِلایَةِ فِی الأفاق ، مالِکِ سَریرِ الخِلافَةِ بِالإستحقاقِ ، الغازِی المُجاهِدِ فی سَبی اللهِ یِقاطِعِ البُّرهانِ ، ناصِرِ المُؤمنینَ ، أبِی المُظَفَّرِ ، السُّلطانِ شاه إسماعیل بَهادُرخان لأزال أبوابُ الخَیراتِ بِعَمیمِ لُطفِهِ مَفتُوحَةً، وَ أقطارُ الأرضِ بِأنوارِ مَعدِلَتِهِ مَحضُورَةً وَالأمصارُ بِسَعِی معمارِ إخشانِه مَعمُورَةً، وَ لبانی بِعَینِ عِنایَتِةِ مَلحُوظاً ، وَ مُموَفَّق لِلحَسَناتِ ، وَکانَ سَعیُهُ مَشکُوراً ، کُتِبَ فی أوائِلِ شَهرِ رَبیعِ الأوَّلِ مِن سَنَةِ 918(1)

و در یک لوحه ، بالای در ورودی به خطّ نستعلیق سفید ، بر روی کاشی لاجوردی ، نام بانی ساختمان ، در یک شعر بدین ترتیب ، آمده است:

به اقبال خان دورمش کامکار

بماند از حسین این بنا یادگار

دورمش خان ، وزیر أعظم سلطان صفوی ، و حسین ، بانی و سازنده این بنای عظیم بوده است ، ولی جابری انصاری ، در تاریخ اصفهان و ری ، نظریّه دیگری را مطرح ساخته ، بدین شرح : ... مقابلش فرونیه است ، و آن مشتمل است بر بقعه امامزاده هرونیّه ، که در حاشیه روضات ، مرحوم آقا میرزا محمّد باقر چهارسوقی ، نبیره حضرت امام هادیش میدانند ، و صحنی بزرگ دارد ، و مدرسه جنب آن ، و بنای فرونیه ، بسی قبل از صفویه بوده ، چو سنگ بتی را که نوشته اند محمود (2) از بتخانه سومنات به اصفهان آورد، و در آستانه مدرسه به رو، أنداخت، و پس از پانصد و سی سال، دو نیمه کرده ، نیمی را در مدرسه میرزا شاه حسین ، وزیر طهماسب ( که به دست شاه قلی کشته شد) سنگاب ساختند ، گواه قِدمت آن مبانی ( = ساختمانها ) است . چو آن مدرسه ، جنب هرونیّه است ، تعمیرات هرونیّه ، قسمتی از حسین خان برادر دورمیش خان

ص:220


1- گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 361
2- منظور ، سلطان محمود غزنوی است ، که در سال 389 هجری قمری ، به سلطنت رسیده است

شاملو ، به شاهیِ اسماعیل و طهماسب أوّل است ، حدود نهصد و هیجده تا نهصد و سی و هشت ...(1).

بنابر این نظریّه ، أصل بنای مدرسه ، مربوط به قبل از صفویّه ، و تعمیرات یا تجدید بنای آن، مربوط به دوره شاه اسماعیل و شاه طهماسب صفوی است .

و به همین جهت ، احتمال داده شده ، که اصل مدرسه ، متعلّق به دوره غزنویان یا سلجوقیان باشد (2) . مدرسه هارونیّه صحن متوسّطی دارد، و در أطراف آن ، حجُراتی قرار گرفته است ، و علاوه بر سردر باشکوه و جالبِ آن ، که کاشی کاری و تزئینات نفیس و ارزشمندی دارد ، ایوان جنوبیِ آن هم ، دارای محرابی است ، که با کاشیکاری معرّق نفیس ، تزئین شده است .

مدرسه هارونیّه ، در حال حاضر ، مسکونی طلاّب نمی باشد ، و فقط ، در برنامه های مذهبی و عزاداری ها و جشنهای دینی ، که وابسته به بقعه و امامزاده هارونیه است، مورد بهره برداری قرار میگیرد .

ص:221


1- تاریخ اصفهان و ری ، صفحه 221
2- آثار ملّی اصفهان ، صفحه 509، و دار العلم شرق ( مخطوط) ، صفحه 263

عکس

ص:222

4-مدارس غیر موجود ، متعلّق به دورۀ صفویّه

اشاره

ص:223

ص:224

مدارس غیر موجود ، متعلّق به دورۀ صفویّه

در دوره صفویّه ، که اصفهان مهد علم و دانش و مرکز اجتماع علماء و فضلاء و چهره های مبّرز تحقیق و تألیف و تدریس بوده ، نیاز به تأسیس مدارس و مراکز فعّالیّت علمی در سطح وسیع ، احساس می شده است ، و لذا، مدرسه سازی جزء فرهنگ اجتماعی آن دوره ، قرار گرفته ، و شمار زیادی مدرسه ، تأسیس گردیده ، که برخی از آنها ، هنوز باقی است و در بخش جداگانه ، معرفی نموده ایم ) و تعداد بیشتری ، در اثر حوادث طبیعی یا تاریخی یا اجتماعی ، به ویرانی و در نهایت به نابودی کشیده شده است ، و ما در اثر تحقیق ممتد و بررسی کتاب ها و مدارک تاریخی گوناگون ، نام و محلّ و مشخّصات برخی از آن مدارس را به دست آورده ، و در این بخش ، ( به ترتیب حروف الفباء) مورد توجّه قرار می دهیم :

١- مدرسۀ آقا شیر علی

شاردن ، در سفرنامه اش از مدرسه ای به نام آقا شیر علی ، در کوچه ای به همین نام یاد میکند که در مجاورت حمّام و مسجدی با نام یاد شده بوده است (1) .

احتمال دارد ، که مراد از آقا شیر علی همان آقا شاه علی دولت آبادی مستوفی

ص:225


1- سفرنامه شاردن ، صفحه 112

شاه عبّاس کبیر باشد (1).

2 - مدرسۀ آقا کافور

در زمان شاه عبّاس ثانی ، مدرسه ای به وسیله حاجی آقا کافور ، صاحب جمع خزائن شاه عبّاس دوّم ، در نزدیکی بازار توپچی باشی و بازار محمّد أمین ، تأسیس گردیده ، که در حوادث تاریخی پس از صفویّه از بین رفته است ، تنها أثر باقی مانده مدرسه ، کتبیه سنگی نفیسی است که سالها در مسجد خان ، در محلّه دار البطّیخ ، نگهداری می گردید و نویسنده این سطور آن را دیده ام .

در این کتبیة نفیس که به خطّ خوب نستعلیق برجسته ، بر سنگ مرمر حجّاری شده و به قلم محمّد رضا امامی و مورّخ به سال 1069 هجری میباشد آمده است :

... کمترینِ این آستان ، حاجی کافور ... بنای این مدرسه عالیه کرد و وقف بر طلبة علوم اثناعشریّه نمود که طلبة علوم دینیّیة اثناعشریّه ، در محّل مزبور سکنی نموده و به إفاده و استفاده علوم دینیّیه و معارف یقینیّه مشغول شوند، باشد که ثواب آن به روح پرفتوح حضرات أئمّه معصومین صلوات الله علیهم أجعین ... عاید گردد بحقّ النّبی و آله (2) .

نویسنده متتبّع ، آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی می نویسند :

به نظر می رسد محّل مدرسه ، در حوالی مسجد خان و شاید خانه مجاور آن قرار داشته و در اثر مرور زمان خراب گردیده و کتیبه مدرسه را به مسجد منتقل

ص:226


1- در جلد سوّم تاریخ عالم آرای عبّاسی ، صفحه 1092 از او یاد شده و منصب مستوفی و موقعیّت برجسته او در دستگاه حکومت صفوی ، مورد ذکر قرار گرفته است
2- گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 605 تا 608، آثار ملی اصفهان، صفحه 29 - 30

نموده و زمین آن را تصرّف نموده اند (1) و آقای عبّاس بهشتیان ، محلّ مدرسه را یکی از دو محل ، حدس می زنند :

١- همین خانه مجاور مسجد که آن را در قدیم دیده اند و نهر وسط خانه و طرز ساختمان اطاقها ، بی شباهت به مدرسه نبوده است .

2- باغ و خانه ای که معروف به خانه پینه دوزها بوده و در این اواخر آقایان حسین و حسن معروف به دائی جواد ، آن را خریده و ساختمان کرده اند (2) .

نعمت الله بن محمّد أمیر حسنی لاریجانی در تاریخ 1108 هجری ، مجموعه ای مرکّب از : 1- مائة منقبة من مناقب علیّ علیه السلام ، ( از ابن شاذان ) 2 - ألتّحصین لأسرار مازاد من أخبار کتاب الیقین ، ( از رضی الدّین علیّ بن موسی بن طاووس حلّی ) ٣- کلمات حکمیّه را ، به خطّ نسخ در مدرسه کافوریّه اصفهان به پایان برده است (3) و این مطلب نشان میدهد که در آن تاریخ ، مدرسه معمور بوده است .

و در کتابخانه فرهنگ اصفهان ، نسخه ای از شرح قواعد حلّی موجود است که آن را آقا کافور در تاریخ جمادی الثانیه 1074 وقف بر مدرسه خود واقع در دروازه کرّان اصفهان نموده ، و تولیت آن را به سید روح الأمین نائینی ، مدرس مدرسه یاد شده (4) محوّل نموده است (5).

ص:227


1- دار العلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه 15
2- دار العلم شرق (مخطوط ) ، صفحه 15
3- فهرست کتابخانه آیة الله مرعشی قم ، جلد 12 ، صفحه 204
4- سیّد روح الأمین بن شمس الدین محمّد بن سیّد محمّد رضا مختاری نائینی اصفهانی صاحب کتاب تأویل آلایات و امام جماعت مسجد جامع عبّاسی و معاصر صاحب ریاض العلماء بوده است ( دانشمندان و بزرگان اصهقان ، صفحه 346)
5- دار العلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه 15 - 16

3- مدرسۀ آقا کمال خازن

این مدرسه در محلّه مستهلک نزدیک شاهزاده ابراهیم بوده ، که به وسیله آقا کمال خازن ، صاحب جمع خزانه سلطان حسین صفوی ساخته شده ، و در سال 1108 هجری پایان یافته است .

قطعات کتبیه سنگی این مدرسه ، که زمان تأسیس و نام بانی ( آقا کمال خازن) و نام کاتب (عبد الرّحیم جزائری) و سلطان زمان ( سلطان حسین صفوی )، روی آن نقش بسته ، در سال 1343 شمسی به وسیله آقای دکتر هنرفر در مسجد رحیم خان ، رؤیت و قرائت شده است (1) و از ساختمان و دیگر آثار مدرسه ، چیزی باقی نمانده است .

4- مدرسۀ آقا مبارک یا مبارکیّه

آقا مبارک از خواجگان شاه سلمیان صفوی بوده و مدرسه ای در شهر اصفهان در محلّه گلبهار ، ساخته که تاریخ دقیق بنای آن مشخّص نیست . در سال 1100 این مدرسه دائر بوده و رجالیِ نامدار و محقّق ، مرحوم حاج محمّد بن علی اردبیلی صاحب کتاب جامع الرّواة ، در آن سکونت داشته است.

پس از آن که تألیف کتاب یاد شده به اتمام رسید ، و مورد توجّه علماء بزرگ حوزه اصفهان قرار گرفت ، سلطان صفوی ( شاه سلیمان ) دستور داد که از این کتاب ، نسخه برداری شود ، در این هنگام ، مرحوم أردبیلی ( مؤلف عالیقدر کتاب ) جمعی از بزرگان علماء اصفهان ، همانند علاّمه ملاّ محمّد باقر مجلسی، و محقّق نامدار آقا جمال خوانساری ، و عالم و محقّق بزرگوار ، سیّد میرزا علاء الدّین گلستانه ، و فقیه و محقّق عظیم الشّأن ، شیخ جعفر قاضی ، و نیز بزرگان

ص:228


1- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صفحه 803 - 804 و آثار ملی اصفهان، صفحه 28 - 29

و چهره های مبّرز دیگری همانند : فاضل سراب، آقا رضی الدّین محمد خوانساری ، ( برادر آقا جمال خوانساری ) ، و عدّه دیگری از علماء را ، دعوت نمود و در یک مجلس بزرگ علمی ، در این مدرسه با برکت ، همه را مجتمع نمود ، و نسخه ای از این کتاب ، که به دستور شاه سلیمان صفوی قرار بود تهیه شود ، هرکدام از بزرگان مجلس ، کلمه ای از خطبه آن را نوشتند ، مثلاً : علاّمه مجلسی(بسم الله الرّحمن الرّحیم ) و آقا جمال خوانساری ( ألحمد لله ) و میرزا محمّد گلستانه (الذی) و میرزا محمّد رحیم عقیلی (زیَّنَ قلوبَنا ) و شیخ جعفر قاضی (بمعرفة الثَّقات) و آقا محمّد رضی (و آلعدول ) و فاضل سراب ( و الأثبات و الأعیان ) و هرکدام از علماء حاضر ، کلمه ای از خطبه و مقدّمه کتاب را نوشتند ، و سپس کاتب تعیین شده ، کتاب را نسخه برداری نمود و در همان سال ، کتاب پایان یافت و علاّمه مجلسی آن را از طرف شاه سلیمان صفوی وقف نمودند ، و با خطّ خودشان صورت وقف را در پشت نسخه ، مرقوم فرمودند (1).

تشکیل چنین جلسه عظیمی ، با حضور علماء بزرگ و چنین مقدّمه نویسی ، کاملاً جالب و بی نظیر و از مفاخر تاریخی این مدرسه است .

محلّ این مدرسه ، در کوچه ای که از خیابان حافظ به سوی خیابان مشیر منتهی می شود ، بوده و در سال 1313 شمسی ( در دوره حکومت پهلوی اوّل ) این مدرسه تخریب گردیده و از طرف اداره فرهنگ ، دبستانی به نام ناموس در محلّ آن ایجاد گردیده (2) و هم اکنون در اختیار آموزش و پرورش می باشد

ص:229


1- ألذّریعه الی تصانیف الشّیعه ، جلد 5 صفحه 55 - 56 و فهرست کتابخانه آستان قدس رضوی ، جلد ششم ، صفحه 598
2- تاریخ فرهنگ اصفهان ، صفحه 120

و برای دوّمین بار تجدید بنا گردیده ، و به صورت دبیرستانی به نام علاّمه مجلسی در آمده است .

قبر آقا مبارک در دالان مدرسه قرار داشته ، و شکل مدرسه مستطیل و دارای پانزده حجره بوده ، و در هنگام بازدید مرحوم صدر هاشمی در سال 1313 شمسی ، چند طلبه در آن سکونت داشته اند (1) .

رفیع الدّین محمّد بن محمّد قاسم رشتی کوچصفهانی در تاریخ چهارشنبه 6 صفر سال 1105 نسخه ای ، از محاکمات قطب رازی را در این مدرسه به پایان رسانیده و استنساخ کرده است(2) .

و نیز نسخه ای از مفاتیح الغیب تألیف علاّمه مجلسی در تاریخ 1128 هجری در مدرسه آقا مبارک اصفهان تحریر شده است (3). و هم چنین دو کتاب از یک مجموعه خطّی ، در کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی به خطّ محمّد جعفر بن محمّد علی حائری ، موجود است که در مدرسه مبارکیّه اصفهان به خطّ نسخ نوشته شده است و تاریخ تحریر آن 1229 می باشد (4).

5- مدرسۀ آقانور

مدرسه ای بوده در بازار اصفهان (5) و این غیر از مدرسه نوریّه (نزدیک مسجد جامع ) است . از تاریخ تأسیس مدرسه مطلبی به دست نیامده

واحتمالاً

ص:230


1- تاریخ فرهنگ اصفهان ، صفحه 120
2- دار العلم شرق (مخطوط) ، صفحه 20 به نقل از فهرست کتابخانه دانشکده حقوق تهران
3- فهرست کتابخانه مسجد اعظم قم ، صفحه 378
4- فهرست کتابخانه آیة الله مرعشی ، جلد 7، صفحه 131
5- نشریّه اداره اوقاف اصفهان ، سال 1346 ، صفحه 20

متعلّق به دوره های پس از صفویّه است چنانچه احتمال میرود که مراد از این مدرسه ، همان مدرسه آقانور جولا( مسجد آقانور ) باشد .

6- مدرسۀ آقانور جولا

شاردن در ضمن گزارش از وضعیّت محلّه حسینی و در دشت مینویسد : بعد از این خانه ( منزل میرزا جعفر قاضی ) به مدرسه باغ سهیل و خانه کلانتر می رسیم، سپس مدرسه آقانور جولا است که بالای محراب آن دو سنگ مرمر بزرگ یکی سفید رنگ و دیگری یشمی رنگ نصب شده و روی هریک جای پائی است که آنها را منسوب به حضرت علی (علیه السلام) می دانند (1)

در مسجد آقانور در محلّه در دشت ، هنوز جای قدمی که شاردن می نویسد موجود است بنابراین ، مراد از مدرسه آقانور ، همان مسجد آقانور است که شاردن در جائی با نام مدرسه و در جایی دیگر با نام مسجد ، از آن یاد می کند و دلیل آن هم این است که ، در مساجد جامع و مهم اصفهان ، حجره هائی ساخته می شده برای سکونت طلاّب و مجموعة (مسجد – مدرسه) شکل می گرفته است .

به نظر آقای مهدوی ( نویسنده معاصر)، ممکن است در قسمتی از مسجد که در دوره های بعد از تأسیس أوّلیه ، شبستان ایجاد گردیده ، مدرسه ای وجود داشته است که زیر نظر امام جماعت مسجد ( مرحوم حاج محمّد ابراهیم قزوینی) به علّت خالی از سکنه بودن حجرات ، تبدیل به شبستان مسجد شده باشد (2) .

7- مدرسۀ اسفندیاربیک

اسفندیارییک ، یکی از امرای شاه عباس کبیر و مشاور او بوده و ریاست

ص:231


1- سفرنامه شاردن ، صفحه 111
2- دارالعلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه 22 و برگه ضمیمه

تشریفات حرم را داشته و در سال 1023 فوت شده است . وی مدرسه ای ساخته در کوچه ای که به نام اسفندیارییک نامیده می شود ، در جنب بازار چهارسو نقّاشی(1).

این مدرسه تا أواخر عهد قاجاریّه ( 1298 قمری ) باقی بوده و با چند مدرسه دیگر به عنوان هفت مدرسه یاد می شده در محلّه چرخاب و چهارسوق نقّاشی ، که همه آنها مخروبه گردیده و زمین هایش رها شده (2) و از مصالح آنها ، طبق حکم و اجازه یکی از مجتهدین بزرگ ، در ساختن مساجد مورد لزوم ، استفاده گردیده است (3) .

مدرسۀ اسماعیلیّۀ تخت فولاد

از این مدرسه تحت عنوان مدرسه خاتون آبادی در تخت فولاد برده ایم

8- مدرسۀ افتخار الملک

مدرسه ای بوده در محلّه شیخ یوسف بناء ، به نام بانی آن ، بانو افتخار الملک (4) که از این مدرسه و مشخّصات آن چیزی در دست نیست.

آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی می نویسند : کلمه افتخارالملک از ألقاب مردان است و اگر بانی مدرسه زنی بدین نام می بوده باید افتخار الدّوله باشد(5) ولی این تفسیر جای تأمّل است .

ص:232


1- تاریخ فرهنگ اصفهان ، صفحه 121 و 122
2- گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 687
3- تاریخ فرهنگ اصفهان ، صفحه 121 و 122
4- سفرنامه شاردن ، صفحه 144 و آثار ملّی اصفهان ، صفحه 34
5- دارالعلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه 30

مدرسۀ أفندی

تحت عنوان مدرسه میرزا عبدالله افندی مورد بررسی قرار داده ایم .

9- مدرسۀ ایلچی

مدرسه ای بوده در محلّه احمد آباد و کتابخانه ای هم داشته که تا سال 1238 قمری دائر بوده و از این کتابخانه ، کتابهائی در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است (1)

نسخه ای از روضة الأنوار ، تألیف محقّق سبزواری به خطّ نستعیلق محمّد علیّ بن محمّد اسماعیل به تاریخ رجب 1242 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است که در مدرسه ایلچی اصفهان ، نوشته شده است (2) .

نسخه ای از برهان قاطع ، تألیف محمّد حسین بن خلف تبریزی را ، شخصی به نام محمّد علی بن اسماعیل ، به خطّ نستعلیقِ خوب ، در سال 1238 در مدرسه ایلچی ، واقع در محلّه أحمدِ آباد اصفهان ، نوشته است و این کتاب به شماره 847 در کتابخانه مجلس شورای ملی موجود می باشد (3).

10- مدرسۀ باغ سهیل

شاردن در ضمن گزارش از وضعیّت محلّه حسینی و در دست می نویسد :

بعد از این خانه ( منزل میرزا جعفر قاضی ) به مدرسه باغ سهیل و خانه کلانتر میرسیم ، سپس مدرسه آقانور جولا است(4).

ص:233


1- مجلّه هنر و مردم ، صفحه 48، شماره 67 - 68 اردیبهشت و خرداد 1347
2- دار العلم شرق (مخطوط) ، صفحه 44 ، به نقل از فهرست کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران
3- فهرست کتابخانه مجلس شورای ملّی ، جلد 3، صفحه 80
4- سفرنامه شاردن ، صفحه 111

ظاهراً مدرسهٴباغ سهیل ، حدود قبرستان ( شیر سبز ) بوده است که در این محل ، مقبره ای بوده منسوب به سیّد جعفر گلستانه ( از وزراء و مستوفیان عهد زندیه ) و عدّه ای از سادات خاندان گلستانه در همین حدود مدفون بوده اند و فعلاً ، آن مقبره به صورت مسجد در آمده است (1).

11- مدرسۀ پریخان خانم

بانی این مدرسه یکی از بانوان حرم صفویّه بوده و مدرسه را در نزدیکی چهارسوق نقّاشی و چرخاب ( خیابان سیّد علی خان فعلی ) تأسیس کرده بوده و در أواخر دوره قاجاریّه ، همانند شش مدرسهٴدیگر، در همین منطقه ، مخروبه گردیده بوده و بنابر نوشته مرحوم جابری انصاری در تاریخ اصفهان و ری ، طبق حکم یکی از مجتهدین بزرگ ، از مصالح آنها در ساختن چندین مسجد بهره گیری می شود (2).

مدرسۀ توشمال باشی

مقصود ، مدرسه نجفیّه می باشد ، به عنوان یاد شده ، مراجعه شود .

12 - مَدرس حاج طاهر شیرازی

نصر آبادی در تذکرهٴخود ضمن شرح حال میرأبوالقاسم فرزند سیّد میر علی ، که از سادات موسوی ، و أصلاً بیضاوی ، و از بنی أعمام سادات شولستانی می باشد ، می نویسد : مشارالیه جوانِ قابل صالحی است ، به کمال صورت و معنی آراسته ،

ص:234


1- دار العلم شرق ( مخطوط) ، صفحه 47
2- آثار ملّی اصفهان ، صفحه 29 و نیز تاریخ مدارس ایران و گنجینه آثار تاریخی اصفهان و تاریخ فرهنگ اصفهان

و به حُلیة شرم و آداب پیراسته ، چهار سال است که جهت تحصیل علوم به اصفهان آمده ، ألحال در مدرس حاج طاهر شیرازی به تحصیل مشغول است .

احتمال دارد که حاج طاهر شیرازی در مدرسه ای مخصوص و به نام خود، تدریس می کرده ، و ممکن است محلّ درس او ، یکی از مدارس یا مساجد یا خانه شخصی وی بوده است، و از عبارت بالا، مطلب قطعی درباره محلّ تدریس آن استاد و مدرّس علوم ، به دست نمی آید .

مدرسۀ حاج عبد الغفّار صرّاف

مدرسه ای بوده در نزدیکیِ مسجد حکیم ، که توسّط حاج عبدالغفّار صرّاف ساخته شده بوده و توسّط موقوفه خواران ، تبدیل به خانه شده است (1)

نویسندهٴمعاصر، آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی ، طیّ بررسی هائی ، به نتیجه رسیده اند که این مدرسه ، همان مدرسهٴحاجی کلباسی است ، که حاج عبدالغفّار صرّاف در آن تعمیراتی نموده ، و تا اواخر کار ، مرحوم عبد الغفّار ورشوساز زاهدی در آن روضه خوانی می نموده است (2) .

13 - مدرسۀ حاجی محمّد باقر

در فهرست کتابخانه آستان قدس رضوی ، در بخش معرفی یک نسخه خطّی از شرح بدایه شهید ثانی آمده ، که این نسخه را محمّد علی بن نورالله بیابانکی ، در 18 ذیحجّهٴ1076 در شهر اصفهان در مدرسه حاج باقر تحریر نموده است (3) .

و در کتاب آثار ملّی اصفهان و تاریخ مدارس ایران ، از همین مدرسه ،

ص:235


1- نشریّه اداره اوقاف ، در سال 1346 ، صفحه 21 و تاریخ فرهنگ اصفهان ، صفحه 126
2- دار العلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه 79 و 84
3- فهرست کتابخانه آستان قدس جلد 6، صفحه 612

به عنوان مدرسه حاج محمّد باقر مهابادی یاد شده است .

چنانچه در تذکرهٴ

نصر آبادی ، در شرح حال ملا محمد أمین ، متخلص به « واصل » می نویسد : جوانِ قابل آدمی رَوشی است ، تحصیل علوم نموده ، از گیلان به تبریز رفته ، بعد از آن به مشهد مقدّس رفته ، با ملاّ محمّد أمین اسطرلاب ساز ، مباحثه داشتند ، به اصفهان آمده ، به مدرسه حاج محمّد باقر مهابادی ساکن و به تحصیل مشغول شده است (1).

14- مدرسۀ حکمتیّه

مدرسه ای بوده در چهار راه کرمانی ( أوّل کوچهٴمشیرالملک ) که تبدیل به مغازه هائی شده است (2) . احتمالاً این مدرسه متعلّق به در و پس از صفویّه است ، ولی دلیلی مستند بر تاریخ آن به دست نیامد .

15 - مدرسۀ حکیم

در فهرست کتابخانهٴمرکزی دانشگاه تهران ، در مورد مجموعه ای به شماره 3830 آمده است : اسماعیل ، آن را در سال 1173 در اصفهان خریده و در آخر آن ، شعر فارسی از آقا أسد الله ، مدرّس مدرسه حکیم نوشته شده است(3) .

از عبارت بالا به خوبی وجود مدرسهٴحکیم مشخّص می شود ، ولی محلّ مدرسه معلوم نگردیده ، به نظر می رسد که ممکن است ، مقصود از این عبارت ، مدرسه شاهزاده ها باشد ، که به علّت نزدیکی آن به مسجد حکیم ، و نیز عنوان

ص:236


1- تذکره نصرآبادی ، صفحه 352
2- نشریّه اوقاف اصفهان ، سال 1346 ، صفحه 21 ، تاریخ فرهنگ اصفهان ، صفحه 126
3- دار العلم شرق ( مخطوط) ، صفحه 86، به نقل از : فهرست کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران ، جلد 12 ، صفحه 2814

مدرّس بزرگ و نامدار آن ، « آخوند ملاّ عبد الجواد حکیم خراسانی » ، متوفّای 1281 قمری (که حکمیی ریاضی ، و طبیبی أدیب بوده ) به نام «مدرسٴحکیم » خوانده می شده است (1) .

نویسندهٴمعاصر ، آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی ، در زمینهٴعبارت بالا در مورد مجموعه خطّی شماره 3830، چنین اظهار نظر نموده اند :

بیان مزبور حاکی است که در سال 1173 مدرسه ای به نام مدرسه حکیم در اصفهان وجود داشته است (2) .

ولی با دقّت بیشتر در عبارت یاد شده معلوم می شود ، که سال 1173 تاریخ خرید کتاب است ، ولی شعر فارسی آقا أسد الله مشخّص نگردیده ، که در چه تاریخی نوشته شده است ، و احتمال داده می شود که تاریخ آن ، همزمان بوده با دوره نامیدن مدرسه شاهزاده ها به نام مدرسه حکیم ، و در هر صورت ، اظهار نظر قطعی ، در مورد مدرسه حکیم ، احتیاج به دلائل روشن تری دارد .

برای آشنائی بیشتر، به بخش مربوط به مدرسه شاهزاده ها مراجعه شود .

16- مدرسۀ خاتون آبادی ( اسماعیلیّه ) در تخت فولاد

یکی از مهمترین تکیه های تاریخی و ارزشمند تخت فولاد، که محلّ دفن علماء بزرگی از خاندان خاتون آبادی است ، تکیه خاتون آبادی میباشد ، که دارای گنبدی زیبا و کاشی کاری شده است .

أصل این تکیه مدرسه بوده ، و هفت حجره داشته ، و طلاّب علوم دینیّه در آن ساکن بوده اند ، چنانچه در کتاب وقایع آلسّنین و الأعوام خاتون آبادی، در ضمن

ص:237


1- به تاریخ فرهنگ اصفهان ، صفحه 121 مراجعه شود
2- دار العلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه 86

وقایع سال 1116 آمده است : فوت فاضل عالم عامل مجتهد ، عمّ أمجد ، میراسماعیل ، الشّهیر ب خواتون آبادی ، روز چهارشنبه چهارم ربیع الثّانی سنه هزار و یکصد و شانزده ، دفن او در مقبره ای که خود ساخته بودند ، در قبرستان بابا رکن الدّین (1) و مشتمل بر گنبدی است ، و هفت حجره دارد ، و هفت نفر طالب علم در آنجا سکنی دارند و موظّفند ، و هر ساله چهارده تومان ، در وجه طلبه آنجا مقرّر است (2) .

17- مدرسۀ خارج دروازۀ حسن آباد

در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران ، نسخه ای از کتاب مختلف الشّیعه تألیف علاّمه حلّی ، به شماره 1472 موجود است که آن را شاهزاده بانوئی ، در یازدهم شوّال 1129، برای طلاّب مدرسهٴخارج درب دروازه حسن آباد سپاهان (اصفهان ) وقف نموده است (3).

به نظر نویسنده معاصر ، آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی ، مقصود از این مدرسه ، مدرسهٴمریم بیگم و واقف کتاب یاد شده ، همان مریم بیگم ( دختر شاه صفی ) می باشد (4) ولی دلیلی بر این اظهار نظر ، اقامه ننموده اند .

18 - مدرسۀ خرابه

در کتاب فهرست کتابخانه مدرسه فیضیّه ، در ضمن معرفی یک نسخه خطّی از

ص:238


1- قبرستان تخت فولاد را ، قبرستان با بارکن الدّین ، مینامیده اند
2- وقایع السّنین و الأعوام صفحه 555 - 556 و نیز در صفحه 505 و 521 به این مدرسه اشاره شده است
3- فهرست کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران ، جلد 8، صفحه 122
4- دار العلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه 10

حاشیه شیروانی بر شرح حکمة العین ، آمده است :

تَمَّت الرَّسالَهُ فی یَومِ الخَمیسِ مِن شَهرِ رَمَضانَ المُبارَکِ فی المَدرَسَةِ خَرابَةِ دارِ السَّلطَنَةِ إصفَهانَ ، فی سَنَةِ ثَلثَ وَعِشرُونَ وَ مِأتَینِ بَعدَ الألفِ ، مِنَ الهِجرَةِ النَّبَوِیَّةِ (1) .

از این عبارت معلوم می شود که محل نوشتن نسخه خطّی یاد شده ، مدرسه ای بوده مشهور به خرابه ، و این مدرسه در سال 1223 هجری ، مسکونی و محلّ استفاده بوده است .

آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی نویسنده متتبّع معاصر می نویسند :

نگارنده را عقیده بر این است که در جنب این مسجد ( مسجد خرابه = مسجد خاکی واقع در محلّه خواجو ) مدرسه ای بوده، و یا آن که خودِ مسجد فعلی ، در قدیم ، مدرسه بوده به همین نام ، و تا تاریخ 1223 معمور و آباد بوده ، و سپس مخروبه گشته است (2) .

19 - مدرسۀ خلیفه سلطان

در فهرست کتابخانه ملّی ملک ، نسخه ای از کتاب حاشیة تحریر القواعد المنطقیّه ، فی شرح الرّسالة الشّمسیّه ، مورد معرّفی قرار گرفته ، که به خطّ نستعلیق محمّد سلیم بن محمّد تقی رودباری می باشد ، و در سال 1064 در مدرسة سلطان العلماء، خلیفه سلطان نوشته شده است (3) .

این مدرسه متعلّق به میر سیّد علاء الدّین حسین ، مشهور و ملقّب به سشلطان العلماء و خلیفة السّلطان میباشد ، که از چهره های مبّرز علمی شیعه در فقه

ص:239


1- فهرست کتابخانه مدرسه فیضیّه ، ( تألیف : حاج آقا مجتبی عراقی ) جلد 1 صفحه 307
2- تاریخچه محله خواجو ، صفحه 88
3- فهرست کتابهای خطّی کتابخانه ملّی ملک ، جلد 1 ، صفحه 221

و اصول و کلام و تفسیر بوده ، و حاشیه هایش بر شرح لمعه و معالم و دیگر کتب علمی ، از شهرت و عظمت علمی برخوردار است ، و خاندانی بزرگ و علمی دارد ( چنانچه در بخش خاندان های علمی ، مذکور داشته ایم ) و خود، علاوه بر مقام علمی و قدرت تحقیق و تفکّر، سالها مورد مشورت و تبادل نظر سلطان صفوی ( شاه عبّاس کبیر ) بوده، و سالهائی مقام وزارت چندین سلطان را داشته، و در سال 1064 وفات یافته است(1).

ظاهراً منزل او در حدود محلّه ستّی فاطمه علیها السلام ( در نزدیکی مقبره سادات خلیفه سلطانی و قبرستان ستّی فاطمه علیها السلام ) بوده ، و احتمالاً مدرسه یاد شده در همان حوالی بوده است (2) .

20- مدرسۀ خواجه محبّت «خواجه مُحب=محبّتیّه»

مدرسه ای بوده در اصفهان ، که محمّد داود تویسرکانی ، برادر زاده قاضی حسن تویسرکانی ، در هنگامی که به قصد تحصیل علم به اصفهان می آید ، در این مدرسه اقامت می جوید ، و شاگردی عالم بزرگ ، نوّاب ، خلیفه سلطان را می نماید ، و خود، شخصی بوده با نهایت صلاح (3) .

از بیان فوق استفاده می شود که ، محقّق و متفکّر نامدار ، مرحوم سیّد حسین خلیفة السلطان ، ملقّب به علاء الدّین ، و مشهور به سلطان العلماء ( چهره مبرّز خاندان علمی خلیفه سلطانی ، و وزیر و مشاور شاه عبّاس أوّل صفوی ، و متوفّای 1064)، در مدرسه خواجه محبّت ، تدریس می نموده است .

ص:240


1- ریحانة الأدب ، جلد 3، صفحه 56 - 57
2- دار العلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه 93
3- تذکره نصرآبادی ، صفحه 201

در فهرست کتابخانه مدرسه فیضیّه قم ، حاشیه ای از من لایحضره الفقیه به شماره مسلسل 2875 از مولی مراد تفرشی ، نقل می کند و گوید:

مولی مراد، مدرّس مدرسه محبّتیّه بوده ، و محلّ آن را محلّه باغات می نویسد ، و تحریر نسخه را ، در سال 1082 نقل می نماید (1) . و نیز در فهرست کتابهای خطّی مدرسه فیضیّه ، نسخه ای از مطوّل تفتازانی ، مورد معرّفی قرار گرفته ، به خطّ محمّد زمان یارعلی ، که در سال 1071، در مدرسه خواجه محّب اصفهان ، نوشته شده است (2). و همچنین نسخه ای از شرح موجز القانون در کتابخانه مجلس شورای ملی موجود است ، به خط نستعلیق و شکسته نستعلیق ، از کاتبی به نام حسین بن اسماعیل لاهیجانی ، که در تاریخ پنجشنبه 22 جمادی الثانیه 1059 در اصفهان ، در «مدرسه محبتیه » نوشته شده است (3) . به نظر می رسد ، عنوان «خواجه محبت » و « خواجه محب » و « محبتیه » مربوط به یک مدرسه باشد ، و در هر صورت ، اثری از این مدرسه ، در حال حاضر ، وجود ندارد .

مدرسۀ خواجه مُحب

مقصود ، مدرسه خواجه محبّت می باشد ، به عنوان یاد شده ، مراجعه شود . ُ

مدرسۀ خواجه محرّم

مقصود ، مدرسه محرّمیّه می باشد ، به عنوان یاد شده ، مراجعه شود .

21 - مدرسۀ دارالبطّیخ

شاردن ، در محلّه دار البطّیخ ، از مدرسه دارالبطیّخ و مدرسه گلگوز یاد

ص:241


1- دار العلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه 99
2- فهرست کتابهای خطّی مدرسه فیضیّه قم ، از رضا استادی ، جلد 1، صفحه 256
3- فهرست کتابخانه مجلس شورای ملی ، جلد 12 ، صفحه 96

میکند که در زمان صفویه در اصفهان ، وجود داشته است (1)

به جز این نقل تاریخی ، أثر و نشانه ای از این دو مدرسه باقی نمانده است .

نویسنده معاصر ، آقای سید مصلح الدین مهدوی ، اظهار نظر نموده و نوشته اند : ظاهرة مدرسة دار البطیخ ، همان مدرسه تربت نظام است (2)

22 - مدرسۀ دارالشّفاء

محمّد طاهر نصرآبادی ، در تذکره اش ، در شرح حال غیاثای حلوائی شیرازی می نویسد:

از أقران ملاّ ملهمی و میرزا نظام دستغیب است ، در فنّ قصیده و غزل قدرت کامل داشته ، از شیراز به اصفهان آمده ... و در دارالشّفای شهر ، که جنب قیصریّه است حجرهای در مرتبه فوقانی گرفته ، متوطّن شده است (3) .

و در کتاب تاریخچه اوقاف اصفهان ، در میان بناهای خیر و موقوفات شاه عبّاس کبیر ، از مسجد شاه و میدان شاه و مسجد شیخ لطف الله و مدرسه دار الشفاء و ...، یاد شده است (4).

از عبارات یاد شده ، استفاده می شود که مدرسه دارالشّفاء ، متعلّق به دوره شاه عبّاس أوّل ، و دارای دو طبقه بوده ، که غیاثای شیرازی ، در حجره طبقه فوقانی آن ، سکونت داشته است .

گفته می شود که محلّ مدرسه دارالشّفاء ، همان جایی است که هم اکنون مسجد

ص:242


1- سفرنامه شاردن ، صفحه 75 ، تاریخ مدارس ایران ، صفحه 274
2- دار العلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه 104
3- تذکره نصرآبادی ، صفحه 238
4- تاریخچه اوقاف اصفهان ، صفحه 47

دار الشفاء ( واقع در بازار نجّارها و مقابل بازار قیصریّه ) می باشد ، و از مساجد مهم بازار اصفهان ، به شمار می رود (1)

23 - مدرسۀ دار العلم

در کتابخانه دانشگاه تهران ، نسخه ای از کتاب « تأویل الأیات الظّاهرة فی فضائل العترة الطّاهرة » تألیف : سیّد شرف الدّین علیّ حسینی استرآبادی نجفی ( از أعلام بزرگ شیعه در قرن دهم ) وجود دارد، که ناصر بن محمّد نجفی ، آن را در سال 1065، در مدرسه دارالعلم اصفهان نوشته است (2) . از مطلب بالا ، معلوم می شود که در قرن یازدهم ، مدرسه ای با عنوان دارالعلم، در شهر اصفهان وجود داشته ، که فعلاً نشانه و اثری از آن باقی نمانده است .

24 - مدرسۀ دده خاتون

این مدرسه نیز به وسیله یکی از بانوان حرم صفویّه ، به نام دده خاتون، تأسیس گشته ، در همان منطقه چهارسوق نقّاشی و چرخاب ( نزدیک خیابان سیّد علی خان فعلی) و تا أواخر قاجاریّه باقی بوده و به حکم یکی از مجتهدین بزرگ ، مصالح آن مدرسه و چند مدرسه دیگر در همان محل، که در معرض نابودی بوده، در ساختن چندین مسجد مورد استفاده قرار داده می شود (3) .

به نوشته وقایع السّنین و الأعوام خاتون آبادی ( صفحه 553) دَدِه خاتون جزء حجّاج و زائرین بیت الله الحرام در سال 1115 بوده ، که جمع زیادی از

ص:243


1- دار العلم شرق ( مخطوط ). صفحه 106
2- دار العلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه 108 ، بنقل از : فهرست کتب اهدائی مرحوم مشکوة
3- آثار ملّی اصفهان ، صفحه 28، و تاریخ مدارس ایران و تاریخ فرهنگ اصفهان و گنجینه آثار تاریخی اصفهان و تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن أخیر و ...

بزرگان و رجال رسمی ، به زیارت عتبات عراق و مدینه و مکّه مشرّف شدند ، وضریح کاظمین علیها السلام را بردند و نصب نمودند ، و تعمیراتی در کربلا نمودند .

25 - مدرسۀ زهراء بیگم

نزدیک مسجد ایلچی ، واقع در محلّه أحمد آباد ، مسجدی است به نام مسجد الزهراء علیها السلام که قبلاً به نام مسجد زهرا بیگم شهرت داشت .

به نوشته آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی ، در جنب آن مدرسه ای وجود داشته ، که در زمان نوشتن کتاب دارالعلم شرق ، خرابه آن باقی بوده است ، وکتیبه سنگی ، در اطاق قدیمی مسجد زهرا بیگم ، وجود داشته که به نام ضیاء الدّین بوده ، و نشان می داده که بانی اساس و بناء ، ضیاء الدّین بوده است . و آنگاه آقای مهدوی احتمال می دهند که ، مدرسه زهرا بیگم و مسجد زهرا بیگم یکی باشد (1).

26 - مدرسۀ زینب بیگم

این مدرسه نیز از آثار یکی از بانوان حرم صفویّه ، و محلّ آن در نزدیکی چهارسوق نقّاشی و چرخاب بوده است ، و پس از ویرانی ، در اواخر دوره قاجاریه ، مصالح آن در ساختن برخی از مساجد شهر به کار می رود (2).

در کتاب دارالعلم شرق ( مخطوط ) صفحه 121 آمده است :

زینب بیگم ، بانی مدرسه و بانی حمام زینب بیگم در محلّه درب کوشک ، دختر سلطان حسین صفوی می باشد .

ص:244


1- دار العلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه 120
2- آثار ملی اصفهان ، صفحه 29

مدرسۀ سعیدیّه

به عنوان مدرسه عیدیّه رجوع شود .

27 - مدرسۀ شاه «مدرسۀ مسجد جامع عبّاسی»

در بخش معرّفی مساجدی که در شهر اصفهان مرکز فعّالیّت علمی و حوزه ای بوده ، نام مسجد جامع عبّاسی ( مسجد شاه ، مسجد امام فعلی) را ذکر کردیم و آن را یکی از پایگاه های مهم علمی در حوزه علمیّه اصفهان ، به شمار آوردیم و هم اکنون ( در بخش مدارس ) بیان می نمائیم:

مسجد جامع عبّاسی ، واقع در میدان نقش جهان ، که از مهمترین مساجد اصفهان و مشتمل بر ، برجسته ترین آثار معماری و کاشی کاری دوران صفوی می باشد ، در قسمت شمالی ، در طبقه دوّم ده حجره دارد ، و تا زمان تألیف کتاب « الإصفهان » به وسیله مرحوم جناب ، مسکونی طلاّب بوده ، و تعداد پانزده طلبه ساکن داشته است (1).

مرحوم سیّد عبدالله شوشتری جزائری ( نوه سیّد نعمت الله جزائری ) دربارة میر محمّد حسین بن سیّد محمّد شاه می نویسد:

ذهنی ثاقب و فکری صائب و شعوری بلند و فطرتی أرجمند داشت ، و در أواسط حال به اصفهان انتقال و مدّتی مدید ، در مدرسه شاه ساکن ، و بعد از آن به محلّ جعفر آباد اختیار سُکنی کرد و در آنجا وفات نمود (2).

و نیز درباره خواجه أفضل ، فرزند خواجه علی ، می نویسد : او در مبادی حال بعد از تحصیل مقدمات ، به اصفهان رفته ، و در مدرسه شاه حجره گرفته ،

ص:245


1- اصفهان ، چاپ دوم ، صفحه 110
2- تذکر؛ شوشتر ، صفحه 132|

هشت سال در آنجا مقیم بود (1).

و در کتاب دارالعلم شرق ، به نقل از فهرست کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران ، از نسخه ای از رساله ( ایمنی از بطلان نفس در پناه خرد ) تألیف کاشانی یاد می کند ، که به وسیله شیخ علیّ بن محمود کاتب ، استنساخ گردیده ، و در تاریخ چهارشنبه 21 شوّال 1062 در مسجد جامع عبّاسی اصفهان ، از کتابت آن فارغ گردیده است(2) . و در همین کتاب ، به نقل از فهرست کتابخانه مدرسه فیضیّه ، از نسخه ای از « حاشیه خفری » بر إلهیّات شرح تجرید قوشجی یاد می کند ، که در ( مدرسه ) جامع عبّاسی اصفهان ، در تاریخ 1072 به وسیله محمد باقر حسینی لاریجانی ، به خط نستعلیق نوشته شده است (3) .

چهره های علمی مدرسۀ مسجد جامع عبّاسی

هم چنان که در بخش ، مسجد جامع عبّاسی متذکّر شده ایم ، مسجد و مدرسه شاه ، محلّ فعّالیّت درسی و تحصیل و تدریس شخصیّت هائی بوده که بعضاً ، از مفاخر حوزه های علمیه و از چهره های برجسته شیعه می باشند و در اینجا نیز ، به برخی از کسانی که در این مرکز علمی تحصیل یا تدریس داشته اند ، اشاره می نمائیم :

1- فقیه نامدار و مرجع عالیقدر شیعه ، مرحوم آقا سیّد محمّد کاظم طباطبائی یزدی قدس سره متوفای 1337 قمری ، که از مفاخر علمی ، و از مراجع شیعه در حوزه علمیّه نجف بوده اند و کتاب عروة الوثقی از میان آثار علمی ایشان ، محور مهمّی در فقه ، شناخته شده ، و عموم مراجع تقلید شیعه ، پس از آن بزرگمرد ، حاشیه بر آن نوشته اند ، و در ابتداء أمر ، از طلاّب این مرکز دینی و علمی بوده (4) و در

ص:246


1- تذکرة شوشتر ، صفحه 129
2- دار العلم شرق ( مخطوط) ، صفحه 137 ( برگه ضمیمه )
3- دارالعلم شرق ( مخطوط) ، صفحه 136 ،( برگه ضمیمه )
4- دارالعلم شرق ( مخطوط)، صفحه 136 ،(برگه ضمیمه )

محضر بزرگانی همانند : صاحب روضات الجنّات و مرحوم آقا شیخ محمّد باقر نجفی مسجد شاهی ، و جمعی دیگر از فحول علماء اصفهان ، تحصیل علم نموده ، و به مرحله اجتهاد رسیده اند(1)

2 - فقیه اصولی و حکیم متکلّم و رجالی مفسّر ، ملاّ فتح الله بن محمّد جواد ، مشهور به شیخ الشّریعه و شریعت اصفهانی متوفّای 1339 قمری ، که شخصیّتی ممتاز و جامع علوم عقلی و نقلی بوده، و از مراجع بزرگ شیعه در حوزه علمیّه نجف ، به شمار می رود . وی در اصفهان تحصیلات زیاد داشته ، و تدریس خود را در این حوزه، موافق اصول شیخ أعظم أنصاری قدس سره قرار داده (2) و از طلاّب و مدرسین مسجد و مدرسه شاه بوده است .

3- مرحوم آقا سیّد محمّد تُرک ( خوئی ) ( متوفّای 1266 قمری ) که عالمی محقّق و مدرّسی فاضل بوده ، و امام جماعت و مدرّس مدرسه و مسجد شاه ، بوده است .

4- مرحوم آقا سیّد محمّد جواد مسائلی ( خوئی ) فرزند آقا سیّد محمّد تُرک ، و متوفّای 1340 قمری ، که عالمی فاضل و امام جماعت و مدرّس مسجد و مدرسه شاه بوده است .

5- مرحوم ملاّ اسماعیل نقنه ای ، متوفّای 1350 قمری که از مجتهدین (3) وعلماء بزرگوار ، و مدرّسین عظیم الشّأن به شمار رفته ، و از طلاّب و نیز مدرّسین مسجد و مدرسه شاه بوده است .

ص:247


1- ریحانة الأدب جلد6، صفحه 391
2- ریحانة الأدب ، جلد 3، صفحه 207
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 141

علاوه بر یادشدگان ، عدّه دیگری از علماء و مدرّسین ، در این مرکز علمی و دینی ، تحصیل و یا تدریس داشته اند ، که در بخش معرّفی مدرسه ناصریّه ، نیز به نام برخی دیگر ، اشاره می نمائیم .

28 - مدرسۀ شاهپوریّه

در کتابخانه عمومی اصفهان ، ( متعلّق و متّصل به مدرسه سلطانی چهارباغ ) نسخه ای از إرشاد الأذهان علاّمه حلّی، به خط نسخ محمّد زمان بن درویش علی هزار جریبی ، موجود است ، که در شهر اصفهان ، در مدرسه شاهپوریّه ، به تاریخ محرّم 1087 تحریر شده است (1).

از این مدرسه و بانی و محلّ و سایر مشخّصات آن چیزی به دست نیامد .

29 - مدرسۀ شاهزاده ها «مدرسۀ حکیم»

مدرسه ای بوده در نزدیکی مسجد حکیم ، و در انتهای بازار رنگرزها ، که شهربانو خانم ، دختر سلطان حسین صفوی، آن را در زمینی به مساحت یک جریب و کسری ، به صورت دو طبقه تأسیس کرده بوده است (2) .

این مدرسه ، در دوره حکومت پهلوی اوّل تخریب گردیده ، و به جای آن دبستانی به وسیله اداره فرهنگ آن زمان ، ساخته می شود . آقای رفیعی مهر آبادی (نویسنده آثار ملّی اصفهان ) در حال آبادیِ مدرسه ، آن را مشاهده نموده در حالی که پر از طلاّب علوم دینیه و به شکل دو طبقه بوده است(3) .

علماء بزرگی در این مدرسه تدریس می نموده اند ، همانند :

ص:248


1- فهرست نسخه های خطّی کتابخانه عمومی اصفهان ، جلد 1، صفحه 178
2- تاریخ اصفهان و ری ، صفحه 308
3- آثار ملی اصفهان ، صفحه 407، و نیز صفحه 39

1- آخوند ملاّ عبد الجواد حکیم خراسانی متوفّای 1281 قمری (که حکیمی ریاضی و مدرسی طبیب و أدیب بوده است ) .

2- آقا سیّد مهدی نحوی متوفّای 1307 قمری ( که از علماء و ادباء مشهور بوده ، و به علّت تخصص ایشان در تدریس علم نحو ، به «نحوی » مشهور گردیده اند ) (1).

3- مرحوم آقا سیّد محمود مغنیگو ، متوفّای 1324 قمری ( که صاحب تألیفات و مدرّسی توانا و مشهور بوده ، و تخصّص ویژه ، در تدریس کتاب مغنی اللّبیب داشته است) (2) .

4- حاج میرزا محمّد باقر حکیم باشی ، متوفّای 1327 قمری ( که طبیبی حکیم وفقیهی أدیب و جامع ، به شمار رفته، و از شاگردان پدرش ملاّ عبد الجواد حکیم خراسانی ، و نیز علماء بزرگی همانند : آقا میر سیّد محمّد شهشهانی ، و حاج سیّد أسد الله شفتی ، و ملاّ حسینعلی تویسرکانی بوده است ) (3) .

5- سیّد شهاب الدّین نحوی ، متوفّای 1340 قمری ( که در علوم حکمت و فقه و اصول و ریاضی ، به مقامی أرزشمند نائل گشته ، و از شاگردان ملاّ حسینعلی تویسرکانی و میر سیّد محمّد شهشهانی و ملاّ عبد الجواد حکیم خراسانی و حاج سیّد اسدالله بیدآبادی بوده است) (4) .

در فهرست کتب اهدائی مرحوم مشکوة به دانشگاه تهران ، از نسخه ای از کتاب وجیزه شیخ بهائی یاد شده ، که به خطّ نستعلیق می باشد ، و در سال 1222

ص:249


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 258
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 494
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 68
4- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 373

در مدرسه شاهزاده ها ، کتابت شده است (1) .

این مدرسه ، به مناسبت شخصیّت مُدرّس نامدار آن ( مرحوم ملاّ عبد الجواد حکیم ) و هم چنین ، به مناسبت نزدیکیِ آن به مسجد حکیم ، به نام «مدرسه حکیم » نیز ، خوانده شده است (2) .

30- مدرسۀ شاه طهماسب

در محلّه میدان کهنه و نزدیک قیصریّه کهنه ( که قبل از قیصریّه نو شاه عبّاس کبیر ، از مجلّل ترین أمکنه شهر بوده است ) مدرسه ای بوده ، به نام مدرسه شاه طهماسب (3) که در حال حاضر اثری از آن وجود ندارد .

31- مدرسۀ شاه عبّاس

استاد سعید نفیسی ، در شرح حالی که برای شیخ بهائی نوشته ، در مقدّمه دیوان کامل شیخ بهائی ، از نسخه ای از رساله درایة شیخ بهائی یاد می کند ، که به خطّ عبد الله بن ابراهیم نعامی می باشد ، و کاتب در آخر آن نوشته است :

تَمَّت الرَّساَلُة المُبارَکَهُ فی تاریخِ یَومِ الجُمُعَةِ خامِسِ وَ العِشرینَ مِن شَهرِ ذِی الحَجَّةِ الحَرامِ ، أحَدِ شُهُورِ السَّنَةِ التّاسِعَة عَشَرَ بَعدَ ألألفِ هِجریَّةٍ نَبَویَّةٍ، عَلی مُهاجِرِها أفضَلُ الصَّلاةِ وَ السَّلامِ ، بِیَدِ لأقَلً الأذَلَّ ، تُرابِ أَقدامِ العُلَماءِ العامِلینَ ، الَّذینَ بِآثارِ أهلِ بَیتِ النُّبُوَّة ِمُقتَفینَ ، عَبدِ اللهُ بِن إِبراهیمَ الغُّامیِ الحواویزی بِبَلدَةِ إِصفَهانَ حَرَسَهَا اللهُ مِن آفاتِ آلزَّمانِ ، بِمَدرَسَةِ شاه عَبّاس ، نَصَرَهُ اللهُ عَلی أعدائِهِ (4).

ص:250


1- دارالعلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه 142
2- تاریخ فرهنگ اصفهان ، صفحه 121
3- سفرنامه شاردن ، صفحه 98
4- کلّیات أشعار و آثار شیخ بهائی ، با مقدمه استاد سعید نفیسی صفحه 31

و در تاریخ عالم آرای عبّاسی ، در ضمن معرّفی آثار شاه عبّاس در اصفهان ، پس از ذکر مسجد جامع عبّاسی ( مسجد شاه ) ، و مسجد شیخ لطف الله ( در میدان نقش جهان ) ، می نویسد:

و مدرسه و دارالشّفاء وحمامات و قیصریّه و بازارگاه دور میدان ، و کاروانسراهای عالی و ... (1).

و در فهرست کتابخانه مجلس شورای ملّی، نسخه ای از کتاب قواعد الأحکام علاّمه حلّی ، مورد معرفی قرار گرفته ، که در ذیل آن آمده است :

تَمَّ المُجَلَّدُ الثّانی مِن کِتابِ قَواعِدِ الأحکامِ ... فی مِصرِ اصفَهانَ فِی المَدرَسَةِ الشّاهیَّةِ الشَّهَنشاهِیَّةِ العَبّاسِیَّةِ ... عَلی یَدِ ... مُحَمَّد حُسَین بن مَحمُودِ بنِِِِِِِِِِِِِِِ عَلیَّ السَّلیمِی المازَندَرانی ... فی شُهُور سَنَةِ تِسعَ عَشَرَ وَ ألف هِجریَّةِ (2) .

و نیز در پشت ورق دوّم ، از نسخه ای از جلد دوّم قواعد علاّمه حلّی ( که در کتابخانه شخصی علاّمه محقّق آقای سیّد محمّد علی روضاتی موجود می باشد ) چنین نوشته شده است :

قَد تَشَرَّفَ بِتَمَلُّکِ هذَا الکِتابِ المُستَطابِ بِعَونِ اللهِ المَلِکِ الکَریمِ ..... بِالبَیعِ الصَّحیحِ الشَّرعی ... مُحَمَّد کاظِم بن عَلاءِ الدَّولَةِ المَنُوچِهریَّ النّائینی ، فِی المَدرَسَةِ المِبارَکَةِ المُوسُومَةِ بِمَدرَسَةِ الشّاهیَّةِ مِن جُملَةِ مَدارِسِ دارِ السَّلطَنَةِ إصفَهانَ ، فی غُرَّةِ شَهرِ رَبیعِ الثّانی مِن شُهُورِ سَنَةِ أَربَعینَ وَ ألفٍ مِن الهِجرَةِ (3) .

از عبارات یاد شده ، استفاده می شود، که مدرسه ای از آثار شاه عبّاس بوده ،

ص:251


1- عالم آرای عبّاسی ، جلد 2، صفحه 1110
2- فهرست کتابخانۀ مجلس شورای ملی ، جلد 7، صفحۀ 331
3- دار العلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه 144

که در یک عبارت ، با نام مدرسه شاه عبّاس ، و در دیگری ، با عنوان مدرسه شاهیّه شهنشاهیّه عبّاسیّه ، و در سوّمی ، با عنوان مدرسه شاهیّه ، ذکر شده است ، ولی از محل و خصوصیّات این مدرسه چیزی به دست نیامد ، جز این که در نیمه أوّل قرن یازدهم ( تاریخهای 1019 - 1040 ) آباد و مسکونی و محلّ فعّالیّت علمی بوده است ، چنانچه از نوشته های فوق ، با صراحت استفاده می شود .

و البته با توجّه به این که مسجد جامع جدید عبّاسی ( که مشتمل بر حجرات درسی است و ما به نام مدرسه شاه « تحت شماره 27 » از آن حجرات ، یاد نمودیم ) فرمان تأسیس آن ، از ناحیه شاه عبّاس صفوی در سال 1020 صادر گردیده ، در حالی که ( هم چنان که ملاحظه نمودید ) ، تاریخ نوشتن نسخه درایة شیخ بهائی و نیز تاریخ کتابت نسخه قواعد الأحکام علاّمه حلّی 1019( یک سال قبل از شروع ساخته شدن مسجد جامع عبّاسی و حجرات آن) می باشد .

بنابراین ، مدرسه شاه عبّاس ( مورد بحث ) غیر از مدرسه جامع عبّاسی می باشد، که در مجموعه مسجد قرار گرفته است .

32- مدرسۀ شفیعیّۀ أحمد آباد

جابری انصاری به دنبال ذکر مدرسه شفیعیّۀ دردشت ، از مدرسه شفیعیّۀ دیگری ، در اوائل محلّۀ أحمد آباد ، نام می برد که مساحت آن یک جریب وکسری بوده است ، و چنین می نویسد :

و در اوائل محلّۀ أحمد آباد نیز ، مدرسۀ شفیعیّۀ دیگری هست ، که آن نیز به همین میزان بود ( یک جریب و کسری ) و آن ساختمان محمد شفیع میرزای حسینی ، و سردری کاشی معرّق ، أشعاری داشت ، تاریخ آن هزار و نود و چهار به سلطنت شاه سلیمان ، و مادّه تاریخ مناسبی گوید:

ص:252

خرد سال آغاز و انجام آن را

(در فیض ) گفت و ( مقام أفاضل)

(1)(2)

این مدرسه در حوادث تاریخی گذشته ، از بین رفته ، ولی با توجّه به عبارت فوق ، تا زمان تألیف ( تاریخ اصفهان و ری ) باقی بوده است .

آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی ، اظهار داشته اند که : محلّ مدرسه شفیعیّه ، کوچه نواّب ( مقابل کوی دولت آبادی ) در فضائی که منسوب به نوابّها می باشد، قرار داشته و دبستان دخترانه کاوه ، به جای مدرسه شفیعیّه ساخته شده است (3)

33 - مدرسۀ شمس آباد

مدرسه ای است در محلّۀ شمس آباد ، واقع در حاشیه خیابان شیخ بهائی ، که در زمان سلطان حسین صفوی ، به وسیله میرزا محمد مهدی عباس آبادی ، در سال 1125 قمری تأسیس شده است .

کتبیۀ سر در این مدرسه ، به خطّ ثلث سفید بر زمینه کاشی خشت لاجوردی ، حاکی از تاریخ تأسیس و نام بانیِ مدرسه و سلطان وقت ، می باشد . این مدرسه جزء بناهای تاریخی به ثبت رسمی رسیده است (4) . مدرسة شمس آباد ، در مقایسه با سایر مدارس دوره صفویّه ، وسعت زیادی

ص:253


1- تاریخ اصفهان و ری ، صفحه 306( عبارت فوق ، عین عبارت تاریخ اصفهان و ری میباشد ، که نابسامانی دارد )
2- قسمت ( در فیض ) به حساب حروف أبجد 1094 میشود که تاریخ اتمام مدرسه بوده و قسمت ( مقام أفاضل ) به همان حساب 1092 میشود که سال شروع ساختمان مدرسه بوده است . و در این شعر لف و نشر مشوش به کار برده شده است
3- دار العلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه 145
4- آثار ملی اصفهان ، صفحه 475

ندارد، و تزئینات آن از نوع کارهای آجری ، شبیه به دو بنای دیگر عهد صفوی مسجد شیخ علیخان و کاروانسرای مهیار ) می باشد (1).

قسمتی از مدرسۀ شمس آباد ، در هنگام تعریض خیابان شیخ بهائی خراب گردیده و جزء خیابان قرار گرفته(2) و در حال حاضر، فقط چند حجره دارد و بیشتر به عنوان مسجد ، از آن استفاده میشود (3).

34 - مدرسۀ شهرستان

این مدرسه در شهرستان ( چی قدیم ) اصفهان واقع بوده است ، و به مرور زمان از بین رفته است (4) . در میان کتب خطّی کتابخانه شخصی آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی ، نسخه ای از حاشیه خطائی وجود دارد، که در آخر آن آمده است : قَد فَرَغتُ مِن تَسویدِ هذِهِ الحاشِیَةِ المُسَمّی بِحاشِیَةِ الخَطائی ، إبنُ میرزاخان بنِ میرباقِرِ الحُسَینی ، حَیدَرُ ، مِن تاریخِ ذی قَعدَةِ الحَرامِ فی مَدرَسَةِ شَهرِستانَ مِن قُری الإصفَهانَ فی سَنَةِ سَبعَ وَثَمانینَ بَعدَ الألفِ مِنَ الهِجرَةِ النَّبَویَّةِ (5) .

عبارت بالا ( گرچه از نظر قواعد أدبی محلّ اشکال است ) نشان می دهد که مدرسه شهرستان در سال 1087 ، معمور و مسکون بوده است .

35- مدرسۀ شیخ الإسلام

یکی از بزرگترین چهره های علمی اصفهان در قرن یازدهم ، فقیه و حکیم

ص:254


1- گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 684
2- دار العلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه 147
3- تاریخ فرهنگ اصفهان ، صفحه 123
4- آثار ملّی اصفهان ، صفحه 46 و محیط أدب ، صفحه 104
5- دار العلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه 150

و متکلّم و رجالی و محدّث و محقّق نامدار شیعه ، ملا محمد باقر سبزواری

صاحب کتاب ذخیره و کفایه ، در فقه ) متوفّای 1090 میباشد ، که شیخ الإسلام اصفهان بوده است . آقای رفیعی مهرآبادی ، به نقل از تذکرۀ نصرآبادی می نویسد : مدرسة شیخ الإسلام ، مدرسه ای بوده در شهر اصفهان ، که آخوند ملاّ محمّد باقر سبزواری ، در آن تحصیل می کرده است (1).

نویسنده معاصر ، آقای مهدوی می نویسند : خانه شیخ الإسلام و مسجد شیخ الاسلام و حمّام شیخ الإسلام ، در مجاورت یکدیگر ، در محلّه سینه پائینی نزدیک چهار راه تختی فعلی ) قرار دارد، و احتمالاً مدرسه یاد شده نیز در همین محلّ قرار داشته است (2) . شخصی به نام محمّد أمین بن محمّد مؤمن أسترآبادی ، کتاب اکرثاوذوسیوس را در تاریخ چهارشنبه 20 ذی الحجّه 1052 در نزد یکی از اساتید بزرگ و محقق و مدقق ، به نام محمد تقی استرآبادی ( که از علماء ریاضی بوده ) در مدرسه شیخ الإسلام در اصفهان ، شروع به تحصیل نموده ، و در تاریخ پنجشنبه پنجم محرم سال 1053 ، در همان مدرسه به پایان برده است (3) . از چگونگی این مدرسه ، و سال تأسیس ، و زمان ، و علّت نابودی آن ، چیزی به دست نیامد .

36 - مدرسۀ شیخ بهائی

مرحوم شیخ بهائی قدس سره مدرسه ای داشته ، در جوار مسجد جامع ، که در آن

ص:255


1- آثار ملّی اصفهان ، صفحه 40
2- دارالعلم شرق ( مخطوط)، صفحه 153
3- دارالعلم شرق ( مخطوط)، صفحه 152 ،( برگه ضمیمه )، به نقل از : فهرست کتب إهدائی مرحوم مشکوة

به فعالیّت علمی می پرداخته است ، و مرحوم ملاّ محمّد تقی مجلسی ( پدر علاّمۀ مجلسی ) شیخ بهائی را در حال مقابله صحیفه سجادیه علیه السلام ، در آن مدرسه ملاقات نموده ، و جریان تشرف خود را به محضر مقدّس امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشّریف ) عرضه داشته است (1).

37 - مدرسۀ شیخ علیخان زنگنه

شیخ علی خان زنگنه ، که صدر أعظم ایران در زمان شاه سلیمان صفوی بوده ، و در دوره شاه عبّاس ثانی ، حکومت کرمانشاه را داشته ، مسجد باشکوهی را در محله خواجو ، به طرف تلواسکان ( تل واژگون ، ترواسکان ) در تاریخ 1090 هجری ساخته ، که هنوز باقی می باشد ، و به نام مسجد خان تلواسکان ، نامیده می شود ، با فاصله ای از همین مسجد ، و در نزدیکی قلعه طبرک ، مدرسه ای تأسیس نموده ، که هم اکنون وجود ندارد (2) و آثاری از آن باقی نمانده است .

38 - مدرسۀ شیخ لطف الله

مدرسه ای بوده ، که شیخ لطف الله میسی ، در آن ، رسماً عهده دار تدریس بوده ، و مولانا رجبعلی تبریزی ( متوفاّی 1070 که از علماء و زهّاد و تلاشگران عالم علم بوده ، نیز در آن تدریس می نموده است (3) . این مدرسه ، همان مدرسۀ خواجه ملک است ، که از مهمترین مدارس اصفهان و مرکز تجمّع علماء وفضلاء بوده ، و به علّت این که شیخ لطف الله میسی ، به صورت رسمی ، مدرّس و سرپرست أصلی آن بوده ، به نام آن بزرگمرد نیز، نامیده می شده است ،

ص:256


1- بحارالأنوار ، جلد 53 ، صفحه 277 و جلد 105، صفحه 115
2- تاریخ فرهنگ اصفهان ، صفحه 126
3- تذکرة نصر آبادی صفحه 154 و تاریخ مدارس ایران صفحه 268

چنانچه به نام بانی آن ، خواجه ملک نیز نامبرده می شده و می شود .

39 - مدرسۀ صدر أعظم

شاردن ، در دنباله ذکر بازار لوّافان و بازار خرّاطان ، می نویسد :

و بعد بازار حلاّجان ، که به مسجد صدر ختم می شود ( مراد ، همان مسجد شیخ لطف الله است ) ... وصل به مسجد ، سر در قصر محمّد مهدی ، نخست وزیر و برادرش شیخ الإسلام است ، که هر دو دارای یک سردر می باشد . بالاتر از آن، مدرسه بزرگی است که همنام مسجد ، و در یک زمان ، و به وسیله یک بانی ، ساخته شده است . بالای سردر و داخل این مدرسه ، کتیبه هائی است که أندرزهای بسیار عالی دارد، و محض نمونه چند تای آن را ذیلاً مینگاریم :

« سنگ بدخشان به تربیت آفتاب لعل شود» - « آنچه توانی بیاموز ، چه علم ناقص ، بهتر از جهل کامل است » - « از زمین دل خویش بیخ درخت بدی را بیرون آر ، و این کار را در جوانی بکن و به پیری حوالت مده » - « اگر می پنداری که بدی آن چنان بزرگ است که نمی توان آن را از بین برأفکند ، به تو می گویم هنگامی که بزرگتر می شود ، چگونه آن را ریشه کن میکنی » (1) .

ظاهراً این مدرسه ، همان مدرسۀ خواجه ملک است ، و مشخّص نیست که ، آیا عبارات پند آموز فوق ، به صورت عربی یا فارسی ، و در قالب شعر یا حدیث بوده است .

مدرسۀ صدر عامّه

مقصود ، مدرسۀ وزیر می باشد ، به عنوان یاد شده ، مراجعه شود .

ص:257


1- سفرنامه شاردن ، صفحه 42 و نیز ، به تاریخ فرهنگ اصفهان ، صفحه 89 مراجعه شود

40 - مدرسۀ صفویّه «صفوی»

مدرسه ای بوده در پشت باغ شرکت هند و هلند ، در محلّه بی نقابان ، و این مدرسه در زمان شاه عبّاس اوّل ( کبیر ) دائر و طلبه نشین بوده است (1).

شاه صفی ، قبل از آن که به سلطنت برسد ، ساکن این مدرسه بوده ، و جریان خواب عجیب ملاّ محمّد تقی مجلسی ، در همانجا به او خبر داده شده است (2).

ملاّ محمّد شولستانی متوفّای 1085، که از شخصیّت های معروف و مشهور

ص:258


1- آثار ملی اصفهان ، صفحه 44، سفرنامه شاردن ، صفحه 70
2- مرحوم ملاّ محمّد تقی مجلسی قدس سره می نویسد : که اتفاق افتاد از برای من تشرف به زیارت عتبات عالیات ، پس زمانی که وارد نجف اشرف شدم زمستان داخل شد ، پس من عزم کردم که طول زمستان را در نجف بمانم ، پس مالی (حیوانی ) را که کرایه کرده بودم رد کردم . پس شبی در خواب دیدم حضرت امیر المؤمنین علیه السلام را که لطف بسیار با من فرمود، و فرمایش کرد که بعد از این در اینجا توقف مکن ، و برو به شهر خودت اصفهان ، همانا وجود تو نفعش بیشتر است و نیکوتر ، و چون من بسیار اشتیاق داشتم در تشرف به آستان مقدس ، مبالغه کردم در استدعاء از آن حضرت که رخصت توقف دهد ، قبول نفرمود ، و فرمود که . شاه عباس وفات میکند در این سال ، و مینشیند شاه صفی به جای او ، و حادث می شود در بلاد شما فتنه های سخت ، و حق تعالی خواسته ، که تو در این فتنه در اصفهان باشی ، و بذل کنی طاقت خود را در هدایت خلق ، أنت ترید أن تجیء الی باب الله وحده ، و الله تعالی پرید أن یجیء الیه بیمن هدایتک سبعون ألفا ، فارجع الیهم فانه لابدّ لک من الرّجوع، پس رجوع کردم به اصفهان ، و حکایت کردم خواب خود را برای بعض خواص خود ، و او نقل کرد برای نواب رضوان مکان ، یعنی شاه صفی ، و اتفاقاً این ایّام در مدرسۀ صفویّه تشریف داشت ، پس نگذشت مگر أیام قلیلی که خبر رسید که ، نواب خاقان ، شاه عباس رضوان مکان ، در سفر مازندران به رحمت ایزدی پیوست ، پس شاه صفی به جای او بر أریکۀ سلطنت نشست (فوائد الرّضویّه، جلد 2، صفحه 440)

به شمار می رفته ، و مدرّس مدرسۀ صفویّه ، بوده است (1).

ظاهراً مدرسة صفویّه ، از مدارس تأسیس شده دوران حکومت صفویّه است ،

ولی در کتابخانه ملّی ملک ، نسخه ای از کتاب « ألموجز » تألیف علی بن حزم قرشی (2) موجود است ، به خط نسخ مسعود بن محمد بن محمد ، که در تاریخ سه شنبه سلخ جمادی الاولی 772 در مدرسه صفویّه دار آلملک اصفهان ، استنساخ شده (3) که نشان میدهد ، مدرسه صفویّه در قرن هشتم ( قبل از دوره سلطنت صفویّه ) دائر ، و محلّ سکونت و فعّالیّت علمی بوده است .

اظهار نظر قطعی در این باره ، نیازمند بررسی دقیق تر و به دست آمدن اسناد بیشتری می باشد .

نسخه ای از تهذیب الأحکام شیخ طوسی (کتاب طهارة و صلوة ) به خطّ نسخ محمّد تقی بن محمّد صالح بن حاجی گنجی اردبیلی ، به تاریخ غرّة محرّم 1058 موجود است ، که در مدرسۀ صفویّۀ اصفهان نوشته شده ، و در آخر کتاب طهارة وصلوة ، ملا محمد تقی مجلسی ، در تاریخهای 1060 و 1062 دو إنهاء ، برای

ص:259


1- وقائع السّنین و الأعوام ، صفحه 533
2- علیّ بن حزم قریشی شافعی ، مُکَنّی به « ابن النّفیس » و « إبن أبی الحزم » ، و ملقّب به « علاالدّین » و مشهور به « نفیسی » و « إبن نفیس » ، طبیب حکیم فقیه اصولی منطقی مصری ، متوفّای 687 میباشد ، که بوعلی سینای دوّم خوانده شده ، و تألیفات زیادی داشته ، که در میان آنها ، کتاب « الشّامل» 80 جلدش تألیف گشته ، و بنای مؤلف آن این بوده ، که تا سیصد جلد برساند ، و کتاب « آلموجز » آن ، که موجزی از کتاب قانون بوعلی سینا است ، از اهمیّت بسیاری برخوردار بوده است ، و کتاب معروف « شرح نفیسی » ، در طب ، شرح همین کتاب ( الموجز) میباشد . (ریحانة الأدب ، جلد 8، صفحه 253، و ألریعه ، جلد 17 ، صفحه 24، و لغتنامه دهخدا ، در ذیل لغت إبن نفیس )
3- فهرست کتابهای خطی کتابخانه ملی ملک ، جلد 1، صفحه 758

کاتب نوشته است(1) .

41 - مدرسۀ عبّاس آباد

یکی از هفت مدرسۀ محلّه عبّاس آباد و کوی مستهلک ( نزدیک شاهزاده ابراهیم ) مدرسه ای بوده ، در محلّ فعلی تقاطع خیابان عبّاس آباد و خیابان أبوذر ، که در حال حاضر أثری از آن وجود ندارد .

این مدرسه از آثار دوره صفویّه می باشد ، و در جوار مسجد معروف عبّاس آباد بوده ، و جزء مساجدی است که مرحوم علامۀ ملاّ محمّد باقر مجلسی قدس سره ، اعتکاف در آنها را جایز می شمرده است (2) .

نصرآبادی ، در تذکرۀ خود در شرح حال شیخ عماد ، برادر زاده ملاّ گرامی ، می نویسد : در مسجد جامع عباس آباد اصفهان حجره دارد، و به داده خدا، قانع شده ممنون کسی نمی باشد (3).

از این عبارت معلوم می شود که ، مسجد جامع عباس آباد و مدرسه وحجرات آن ، حالت ترکیب مسجد و مدرسه داشته ، همانند شمار دیگری از مساجد جامع اصفهان ، که ترکیبی از مسجد و مدرسه است .

42 - مدرسۀ عیدیّه ( سعیدیّه)

در فهرست کتابخانۀ ملّی ملک ، از نسخه ای از کتاب « معین ألفکر » تألیف إبن أبی جمهور احسائی یاد شده ، که به خطّ نستعلیق هدایة الله بن عبد الله جزائری می باشد ، و در ربیع الأول 1017 در شهر اصفهان ، در مدرسۀ عیدیۀ یا

ص:260


1- فهرست کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی ، جلد 11 صفحه 274
2- تاریخ فرهنگ اصفهان ، صفحه 124
3- تذکرۂ حزین ، صفحه 404

سعیدیّه ، استنساخ آن پایان یافته است (1).

از این مدرسه و خصوصیّات آن چیزی به دست نیامد ، جز این که طبق مطلب بالا ، در نیمه أوّل قرن یازدهم معمور و مسکون بوده است .

43 - مدرسۀ فاضل هندی

در کتاب أنساب خاندانهای مردم نائین ، به مناسبت ذکری از محلّۀ کرّان اصفهان ، آمده است :

مسجد و مدرسۀ فاضل هندی ، و موقوفات زری بافها ، و مسجد نیمه تمامی که مرحوم حجّة الإسلام حاج آقا منیر ، بنا نهاد ، و منزل نگارنده ، در این محلّه واقع است ، ولی از مدرسۀ مزبور ، که در نقشه سال 1299 شمسی اصفهان ، ترسیم سیّد رضاخان هویدا است ، اکنون أثری باقی نیست (2) .

از عبارت فوق معلوم می شود که این مدرسۀ فاضل هندی ، از زمان آن بزرگمرد تا زمان شروع حکومت پهلوی أوّل ، باقی بوده ، و همانند بسیاری از مساجد و مدارس و أبنیۀ دینی ، در دوره حکومت پهلوی ، از بین رفته است .

44 - مدرسۀ فاطمیّه

از مدارسی است که در قرن یازدهم دائر بوده، و به نوشته آثار ملّی اصفهان ، در 1067، طلبه نشین بوده است (3) ولی هم اکنون اثری از آن نیست ، و در

ص:261


1- فهرست کتابخانه ملی ملک ، جلد 1، صفحه 700
2- أنساب خاندانهای مردم نائین ، صفحه 153، تألیف سیّد عبدالحجّة بلاغی و نیز در صفحه 123 همان کتاب آمده است : و نیز مدرسه فاضل هندی که در محلّۀ کران و مجاور مسجد فاضل بود
3- آثار ملّی اصفهان ، صفحه 44

حوادث دورانهای پس از صفویّه ، از بین رفته است .

در کتابخانۀ دانشکده حقوق طهران ، نسخه ای از جلد دوّم « من لایحضره الفقیه » به شماره 421 موجود است ، که شمس الدّین بن اسماعیل طالش ، آن را در رمضان 1067 ، در این مدرسه در شهر اصفهان کتابت نموده ، و همین نویسنده نسخه ای از « مشیخة من لا یحضر » را در سال 1093 نوشته است (1) .

45 - مدرسۀ قاسمیّه هاشمیّه

مدرسه ای بوده در محلّۀ باغ مراد اصفهان ( که هم اکنون خیابان گلزار از آن می گذرد ) و روحانیّت خاصّی داشته است ، و در حال حاضر از آن اثری نیست ، ولی در سال 1116 هجری ، کتابی در آن مدرسه نوشته شده ، که نسخه آن نزد سید عبد الحجه بلاغی بوده است ، و ظاهراً این مدرسه در فتنه أفغانها از بین رفته است (2) .

46 - مدرسۀ قرچقای بیک یا مدرسۀ کلباسی

(3)

مدرسه ای بوده در نزدیکی مسجد حکیم ، که به وسیلۀ قرچقای بیک ، در زمان شاه صفی تأسیس گشته است ، و حاجی نصرت ، که خواجۀ او بوده ، سنگابی در سال 1075 در زمان شاه عبّاس دوّم وقف می کند ، که در کتبیه آن سنگاب ،

ص:262


1- دار العلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه 193
2- تاریخ فرهنگ اصفهان ، صفحه 263، و نیز به کتاب أنساب خاندانهای مردم نائین . صفحه 123 - 124 مراجعه گردد
3- قرچقای در کتابهای تاریخی و جغرافیائی و دائرة المعارف ها، گاهی با قاف و گاهی با غین دیده میشود

أشعاری نقش بسته ، که اشاره به تأسیس مدرسه ، توسّط قرچقای بیک دارد(1)

احتمال دارد ، حاجی کلباسی ( مرحوم حاج محمّد ابراهیم ) متوقّای 1261 ، مدرسه دیگری در همین منطقه تأسیس نموده باشد ، که وسعت آن یک جریب بوده است (2) و مدّتی پس از فوت آن بزرگمرد ، در سال 1357 قمری تخریب گردیده ، و تبدیل به خانه شده است (3) .

ولی احتمال دیگری هست ، و آن این که ، مدرسۀ کلباسی ( یا مدرسۀ کوچۀ کلباسی ) و مدرسۀ قرچقای بیک یکی بوده ، با این توضیح ، که حاجی کلباسی ، مدرسه قرچقای بیک را تعمیر نموده، و یا در آن تدریس نموده ، و لذا به نام آن بزرگمرد نامیده شده است ، نه آن که مدرسه جداگانه ای را آن پیشوا و مرجع دینی ، تأسیس نموده است (4) .

فقیه و اصولی و محقّق عظیم الشّأن ، آقا سیّد محمّد حسن مجتهد اصفهانی ، متوفّای 1263 که از شاگردان ملاّ علی نوری و حاجی کلباسی بوده ، و صاحب تألیفات زیاد و از جمله ، یک دوره فقه در 6 جلد ، و کتاب « مهجة الفؤاد » در

ص:263


1- گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 620 ، ولی در کتاب آثار ملی اصفهان صفحه43 - 42 اشتباهی رخ داده ، و چنین آمده است : به وسیلۀ حاجی قرچقای بیک در زمان شاه صفی ( در سال 1075) بنا گردیده ، و حال آن که با دقّت در أشعار سنگاب ، معلوم می شود، زمان شاه صفی مربوط به تأسیس مدرسه ، و سال 1075 مربوط به تهیّۀ سنگاب است. علاوه بر این که تاریخ 1075 ، متعلّق به دوره شاه عباس ثانی است ، نه شاه صفی
2- آثار ملی اصفهان ، صفحه 43
3- تاریخ اصفهان و ری ، صفحه 416
4- آثار ملّی اصفهان ، صفحه 44

شرح إرشاد علاّمه ، در چهارده جلد (1) می باشد ، از ساکنین مدرسۀ حاجی کلباسی به شمار آمده است (2) .

و نیز مرجع بزرگ جهان شیعه ، مرحوم آیة الله العظمی حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی قدس سره متوفّای 1381 قمری ، در دوره إقامت خود در اصفهان ، مدّتی در این مدرسه ، تحصیل علم نموده اند (3) .

نسخه ای از التّلخیص إبن رشد أندلسی ( در علم منطق ) ، در کتابخانه ملّی ملک وجود دارد، که در آغاز نسخه ، چند سطر ( ألجوهر النّضید ) علاّمۀ حلّی است ، به خطّ نویسندۀ نسخه یاد شده ، که در مدرسۀ قرچقای بیک ، در سال 1071 نوشته شده است(4) .

و شخصی به نام صفیّ الدّین بن فخر الدّین بن نور الدّین بن علیّ عاملی ، در سال 1104، در مدرسۀ قرچقای بیک ساکن بوده ، و دو رساله به نامهای : « ألصّحیفه » و « ألوجیزه » از آثار شیخ بهائی را ، کتابت نموده است (5) .

47 - مدرسۀ قطبیّه

میرزا طاهر نصرآبادی ، صاحب تذکرة الشّعراء ، درباره میرزا باقر تبریزی ، تو قاضی زین العابدین تبریزی ، می نویسد :

میرزا باقر ، نواده اش جوان قابل صالح فاضلی است ، در تحصیل علوم سعی

ص:264


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 257
2- دارالعلم شرق ( مخطوط)، صفحه 82
3- علماء معاصرین خیابانی ، صفحه 249
4- فهرست کتابهای خطی کتابخانه ملی ملک ، جلد 1 ، صفحه 167 - 168
5- فهرست کتابخانه آیت الله مرعشی ، جلد 19 ، صفحه 110 - 111

بسیار نموده ، حقّاً که باقر علوم و جامع کمالات است . استفادۀ علوم از خدمت بندگان علامی ، آقا حسین (1) نموده ، و باب توفیق به هدایت ایشان ، بر وی گشوده ، تدریس مدرسۀ تطبیّه و تقسیم گندم و گوسفند تبارزه (2) به طریقی که با جدّ مرحومش بود ، ألحال با او است (3) .

میرزا حسین بن أمیرخسرو قهپائی ، در سال 1056 نسخه ای از شرائع را ، که به خطّ عبد القادر بن حیدر قهپائی نوشته شده بوده ، نزد جمال الدّین أردستانی در مدرسۀ قطبیّه قرائت کرده است (4) .

نویسنده متتبّع آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی ، احتمال بسیار قوی داده اند که ، مدرسه قطبیّه ، جزء مدارس هفت گانۀ محلّۀ مستهلک و عبّاس آباد باشد (5).

48 - 49 - 50 مدرسه های قیصریّۀ کهنه و کوچۀ عربان

شاردن ، پس از ذکر بازار غاز ، و حمّام خواجه عالَم ، و گودی که محلّ مرغ فروشی بوده است ، می نویسد : نزدیک این گود ، کوچۀ عربان است ، و به قیصریّۀ کهنه ختم می شود، که بالای آن ، عمارت نقاره خانه قدیم بوده ، و قبل از شاه عباس کبیر ، به هنگام شام و سحر نقاره می زده اند ، تا آنکه میدان شاه را ساخته و نقاره خانه بدانجا انتقال یافت . این محلّه دارای مدارس (6)

ص:265


1- منظور ، استاد کل فی الکل ، محقق نامدار ، آقا حسین خوانساری است
2- یعنی تبریزی ها
3- تذکرۀ نصرآبادی ، صفحه 175
4- فهرست نسخه های خطّی مسجد أعظم قم ، صفحه 234
5- دار العلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه 199
6- کلمۀ مدارس جمع است و حدّأقل دلالت بر سه مدرسه می نماید ، گرچه احتمال شمار بیشتری هم داده میشود

و کاروانسراها است ، که معروفترین آنها ، کاروانسرای أردستانی ها، و کوچۀ ای نیز به نام کوچه یهودی ها در آنجا است ، و کنیسۀ مهّم آنها در آن است ... ، کمی پائین تر ، قبرستانی است که مردم اصفهان ، به سبب قبر کمال اسماعیل ، آن را مقدّس می دانند (1).

عبارات بالا ، که در مورد تمام یا قسمتی از محلّۀ جهانباره ( جوباره ، جویباره ) است ، نشان می دهد که مدرسه هائی در این قسمت وجود داشته ( در دوره صفویه ) که نه شاردن نام مشخّص آنها را ذکر میکند ، و نه از طریق دیگر ، از خصوصیات این مدارس آگاهی حاصل شده است .

51 - مدرسۀ کِشِه

مدرسه ای بوده در کوچۀ شیخ یوسف ، ( مابین خیابان نشاط و خیابان ملک ) که تا حدود شصت سال قبل ، ( دورۀ حکومت پهلوی أوّل ) حیاط مدرسه و چندین حجره آن باقی بوده، و در آن دوره ، به وسیله همسایگان ، غصب و تصرف گردیده ، و به صورت خانه مسکونی در آمده است (2) . از سال تأسیس و بانی آن ، مطلبی به دست نیامد .

52 - مدرسۀ کمرزرّین

شاردن ، در محلّۀ میدان کهنه ، از حمّام و مدرسه و مسجد کمرزرّین یاد میکند (3) ، که در حال حاضر به جز مسجد کمرزرین ، از بقیۀ بناهای یادشده ، چیزی باقی نمانده است .

ص:266


1- سفرنامه شاردن ، صفحه 81
2- دار العلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه 203، و اظهارات شفاهی نویسنده محترم آن
3- سفرنامه شاردن ، صفحه 98

در کتاب محیط أدب ( مقالۀ اصفهان دارالعلم شرق ) این مدرسه را جزء مدراس قبل از دوره صفویّه برشمرده است (1).

53- مدرسۀ کوچک، در محلّۀ سر نیم آورد

مرحوم سیّد جزائری در شرح زندگی خود می نویسد :

... فَسافَرنا إلی إصفَهانَ وَ کُنّا جَماعَةً کَثیرَةً ...... فَجَلَسنا فی مَدرَسَةٍ لَیسِ فیها إِلاّ أربَعُ

حُجُراتٍ فی (سَرنیم آوَرد ) وَجَلَسنا فی حُجرَةٍ واحِدَةٍ وَکُنّا جَماعَةً کَثیرةً فَکُنّا إِذانُئنا فی تِلکَ الحُجُرَةِ وَ أرادَ واحِدُ مِنَّا الإنتِباهَ فِی اللَّیلِ لِحاجَةٍ ، إنتَبَهنا جَمیعاً .. (2) .

از این عبارت ، دو مطلب مهم استفاده می شود .

1- فراوانی طلاّب ، تا جائی که جمعی زیاد آن هم با سابقۀ علمی ، در یک حجره سکونت یافته اند .

2- مدرسه ای در سرنیم آور بوده ، که فقط چهار حجره داشته است ، و این مدرسه غیر از مدرسۀ نیم آور است ، که دو طبقه می باشد و حُجُرات فراوان دارد و غیر از کاروانسرای مجاور مدرسه نیم آورد است که ، مدّتهائی در حکم مدرسۀ ابتدائی برای مدرسه نیم آورد بوده ، و طلاب مبتدی در آن تحصیل می کرده ، و سپس به مدرسۀ نیم آورد نقل مکان می نموده اند ، زیرا مرحوم سید جزائری در هنگام اقامت در مدرسه یاد شده ، از علماء بوده ، و پس از مدّّتی اقامت در

ص:267


1- محیط أدب ، صفحه 104
2- أنوار نعمانیّه ، جلد 4، صفحه 312 یعنی : پس مسافرت کردیم به اصفهان و ماجمع زیادی بودیم ... پس سکونت نمودیم در مدرسه ای که به جز چهار حجره ، نداشت در ( محلّهُ ) سر نیم آورد و سکونت نمودیم در یک حجره ، و حال آنکه ما جماعت بسیاری بودیم ، پس هرگاه می خوابیدیم در آن حجره ، و یکی از ما می خواست در شب بیدار شود برای حاجتی ، ( به گونه ای بود که همه ما بیدار میشدیم

مدرسه ، با علاّمۀ مجلسی آشنا می شود، و آن بزرگوار او را به خانۀ خود می برند، چنانچه مرحوم سیّد ، می نویسند : .

... ثُمَّ بَعدَ هذا ، مَنَّ اللهُ عَلَیَّ بِالمَعرَفَةِ مَعَ اُستادِنَا المُجلِسی أدامَ اللهُ أیّامَ سَلأمَتِهِ ، فَأخَذَنی إلی مَنزِلِهِ وَبَقَیَتُ عِندَهُم فی ذلِک المَنزِلِ أربَعَ سِنینَ تَقریباً وَقَد عَرَّفتُ أصحابی عِندَهُ فَأیَّدَهُم بِأسبابِِ المَعاشِ وَ قَرَأنا عَلَیهِ الحَدیثَ (1) که از این عبارت استفاده میشود که مرحوم سید جزائری و دوستانش ، با حمایت علامه مجلسی ، مشکلات مالیشان حل شده ، و همگی از شاگردان علامه مجلسی گردیده اند (2)

مدرسۀ کوچۀ عربان

به بخش مدرسه های قیصریُّۀ کهنه مراجعه شود .

مدرسۀ کوچۀ کلباسی «مدرسۀ کلباسی»

مقصود ، مدرسۀ قرچقای بیک می باشد ، به عنوان یاد شده ، مراجعه شود .

54 - مدرسه گچ کُنان

شاردن ، در سفرنامۀ خود در محلۀ میدان کهنه و بازار غاز ، دو مدرسه دیده ، یکی به نام «گچ کُنان » و دیگری به نام « مقصود عصّار » که نزدیک به هم

ص:268


1- انوار نعمانیّه ، جلد 4، صفحه 312 ، یعنی سپس بعد از این ، خدا بر من منّت گذاشت و مرا با استادمان ( علاّمۀ ) مجلسی که خدای روزگار سلامتش را مستدام دارد ، آشنا ساخت پس ( آن بزرگوار ) مرا به منزل خود برد و مدّت چهار سال ( تقریباً ) در نزد آن بزرگمرد باقی ماندم ، و دوستان و یاران خودم را نیز به آن بزگوار معرفی کردم ، پس آنها را به وسیله أسباب زندگی یاری نمود و همگی در نزد او قرائت حدیث نمودیم
2- از این مدرسه ، و داستان سیّد نعمت الله جزائری ، در بخش ( نمونه هائی از آثار بزرگ علمی و معنوی حوزه علمیّۀ اصفهان ) نیز ، به مناسبت بحث نموده ایم

بوده اند (1)

در مقالۀ اصفهان یا دارالعلم شرق ، مدرسۀ گچ کُنان ، در زمرۀ مدارس قبل از صفویّه به شمار آمده است(2).

ولی دلیلی بر کیفیّت و سال تأسیس مدرسه ، به دست نیامده است ، و لذا در کتابهای « تاریخ فرهنگ اصفهان » و « تاریخ مدارس ایران » تنها به دلیل وجود این دو مدرسه در زمان صفویّه ، ( و در هنگام سیاحت شاردن ، و دیدار او از اصفهان ) ، این دو را ، از مدراس دوره صفویّه شمرده اند .

55 - مدرسۀ مادر شاه

مدرسۀ مادر شاه ، بزرگترین مدرسۀ محلّۀ عبّاس آباد و محلّۀ مستهلک بوده و محلّ آن در نزدیکی امامزاده شاهزاده إبراهیم ) بوده است (3) .

بانی این مدرسه ، مادر شاه عبّاس دوّم بوده ، و این مدرسه ، به کار مسجد نیز می رفته و محرابی که در جنب آن ساخته شده بوده، بسیار بزرگ بوده است(4).

ولی در کتاب گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان صفحه 685، در بخش معرّفی مدرسه چهارباغ ( مدرسۀ سلطانی ) می نویسد : مدرسۀ چهارباغ یا مدرسۀ سلطانی ، که آن را مدرسۀ ( مادر شاه ) نیز نامیده اند ...

ص:269


1- سفرنامه شاردن ، صفحه 80، تاریخ فرهنگ اصفهان ، صفحۀ 91
2- محیط أدب ، صفحه 105
3- تاریخچۀ محلّۀ خواجو ، صفحه 31 و آثار ملّی اصفهان ، صفحه 46 ، سفرنامه شاردن ، صفحه 141 ، عبارات شاردن به روشنی نشان میدهد که محل مدرسه مادر شاه ، در محلّۀ مستهلک می باشد
4- سفرنامۀ شاردن ، صفحه 141 ، تاریخ فرهنگ اصفهان ، صفحه 93 - 94

ملاّ یحیی طالقانی ، متخلّص به فکری ، در این مدرسه ساکن بوده است (1) .

56- مدرسۀ مبارکه

مدرسه ای بوده در محلّۀ طوقچی ، که مرحوم جناب در کتاب ( ألإصفهان ) می نویسد ، مکتب آقامیرزا عبدالحسین در آنجا بوده است .

البته این مدرسه ، غیر از مدرسۀ مبارکیّه ( آقا مبارک ) در آخر محلّۀ گلبهار (کوچۀ کرمانی نزدیک خیابان مشیر ) می باشد ، زیرا مرحوم جناب، از مدرسۀ مبارکۀ محلّۀ گلبهار نیز ، جداگانه یاد می کند (2).

مدرسۀ مبارکیّه

مقصود ، مدرسۀ آقا مبارک می باشد ، به عنوان یاد شده ، مراجعه شود .

مدرسۀ محبّتیّه

مقصود ، مدرسۀ خواجه محبّت می باشد ، به عنوان یاد شده ، مراجعه شود .

57- مدرسۀ محرّمیّه

این مدرسه در شهر اصفهان ، در تاریخ جمادی الاولی 1108 هجری ، دائر بوده ، و محمّد بن غنی جبلی ، در آن اقامت داشته است (3) .

ظاهراً ، این مدرسه همان است که خواجه محرّم ( مهتر و سوگلی شاه صفی) در محلّۀ یزد آباد ساخته ، و در جوار آن مدرسه ، کاروانسرائی بوده به نام خواجه محرّم ، که خود او ساخته بوده ، و درآمد آن به مصرف شاگردان آن

ص:270


1- دارالعلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه 211 ، به نقل از : تذکرۀ نصرآبادی
2- دار العلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه 212
3- آثار ملی اصفهان ، صفحه 42

مدرسه می رسیده است (1) .

در فهرست کتابخانه آستان قدس رضوی علیه السلام رساله ای در نمازجمعه، تألیف مولانا محمّد بن قاسم ، از علماء نیمۀ دوّم قرن یازدهم، مورد معرّفی قرار گرفته که نسخه ای از آن، به خطّ محمّد بن عبد الغنی جبلی ، در مدرسۀ محرّمیّۀ اصفهان در تاریخ 26 جمادی الاولی 1108، تحریر یافته است (2) .

58 - مدرسۀ محمّد صالح بیک

در محلّۀ شیخ یوسف بنّا ، در سمت چپ محلّۀ خواجو ، در سمت مشرق، مدرسه ای بوده ، به نام محمّد صالح بیک ، که حمّامی متّصل و متعلّق به آن بوده است (3) و در حال حاضر اثری از این مدرسه وجود ندارد .

59 - مدرسۀ مرتضویّه

مدرسه ای بوده در اصفهان ، که در سال (1111) دائر بوده است (4)، ولی از تاریخ تأسیس و نام بانی و خصوصیات بنای آن، و نیز تاریخ از بین رفتن آن ، چیزی در دست نیست .

60- مدرسۀ مریم بیگم

یکی از مدارس مورد توجّه ، که وقفنامه و محتوای آن ، مورد نظر و دقّت قرار گرفته ، و توجّه مورّخین و دانشمندان صاحب نظر ، در مسائل میراث فرهنگی را

ص:271


1- سفرنامه شاردن ، صفحه 74 ، تاریخ فرهنگ اصفهان ، صفحه 90
2- فهرست کتابخانه آستان قدس رضوی ، جلد 5، صفحه 435
3- تاریخ فرهنگ اصفهان ، صفحه 94 و تاریخچه محلّۀ خواجو ، صفحه 30 سفرنامه شاردن ، صفحه 144
4- تاریخ مدارس ایران ، صفحه 282 ، و آثار ملّی اصفهان ، صفحه 42

به خود معطوف داشته ، مدرسۀ مریم بیگم می باشد .

این مدرسه ، در مجاورت چهارسوق نقّاشی ، و أوّل محلّۀ خواجو بوده ، و در حال حاضر در اختیار اداره آموزش و پرورش است ، و به صورت مدارس جدیده محلّ تحصیل دختران می باشد .

بانی مدرسه ، مریم بیگم دختر شاه صفی بوده ، و این مدرسه را در سال 1115 هجری ساخته ، و وقف کرده است (1).

مدرسۀ مریم بیگم دالان بلندی داشته ، و پس از آن ، صحن مدرسه بوده و در أطراف آن حجرات محلّ سکونت طلاّب ، قرار داشته است .

در طرف راست و چپ ایوان شرقی مدرسه ، دو لوح سنگی مرمر نصب شده بوده ، که مضمون آنها متمّم وقفنامه و شرائط سکونت در مدرسه بوده ، و این دو لوح ، در مدرسه مریم بیگم فعلی ، نگاهداری می شود و هر دو لوح به تاریخ 1116 هجری و به قلم علی نقی امامی ( خطّاط مشهور آن زمان ) می باشد (2).

بخشی از وقفنامه مدرسه چنین است :

... و از جملۀ شروط این است که باید سکنۀ مدرسۀ مذکوره ، مشغول تحصیل علوم دینی ، که فقه و حدیث و تفسیر و مقدّمات آنها است ، و صالح و متّقی و پرهیزکار و از أهل قناعت باشند، و از زمره أرباب بطالت و کسالت و شرارت نبوده ، حجره خود را معطّل و مُقَفَّل نگذارند ، بلکه شب و روز در حجره خود به مباحثه و مطالعه و عبادت مشغول باشند ، و اگر یک سال برأحدی بگذرد که

ص:272


1- گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 662 ، البته أصل تأسیس مدرسه ار سالهای قبل بوده ، و این تاریخ ، مربوط به زمان نصب کتیبه و مدرسه میباشد . ( دارالعلم شرق « مخطوط » ، صفحه 220)
2- گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 662 - 667

ترقّی در حال او به حسب علم و عمل نشده باشد، یا مظنون مدرّس شود ، که قابل ترقّی نیست ، از مدرسه إخراج نماید ، و جماعتی که در عَرض یک سال ، به حسب علم و عمل ترقّی کنند ، یا مظنون شود قابلیّت و ترقّی ایشان ، باید که زیاده از پنج سال ، در آن مدرسه ساکن نشوند ... (1).

وقفنامۀ یاد شده ، مشتمل بر شرائط سنگین ، و مقرّرات مشکل می باشد ، و چه بسا همین سخت گیری ها ، در متروکه و مخروبه شدن مدرسه ، وعدم تجدید بنای آن به صورت مدراس حوزه علمیّه ، مؤثر بوده است .

سازندۀ مدرسه ، با نظر بلند و دقّت خاصّی که به کار می گرفته ، موقوفات بسیاری برای مدرسه و مدرّس و طلاّب آن قرار داده بوده ، که برخی از آن موقوفات ، در تبریز و بسطام و قزوین ( علاوه بر شهر اصفهان ) بوده است(2) .

متن وقفنامۀ مدرسۀ مریم بیگم ، از صفحه 302 تا 316 تاریخچۀ اوقاف اصفهان ، نوشته مرحوم عبد الحسین سپنتا نقل شده که چندین قسمت است و هر قسمتی ، مربوط به بخشی از موقوفه میباشد ، که در تاریخی معین ، وقف شده است بدین ترتیب : « سوّم شعبان المعظّم 1128» - « چهاردهم رمضان المبارک 1129» - « نوزدهم شوّال المکرّم 1129» - « بیست و هفتم شوّال المکرّم 1129» - « شانزدهم شوّال المکرّم 1130» - « یازدهم ربیع المولود 1131 » « بیست و ششم رجب المرجب 1131»، و چندین تاریخ دیگر ، که هرکدام مربوط به رقباتی است که خریداری و وقف می شده است .

ص:273


1- آثار ملّی اصفهان ، صفحه 31، و گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، و تاریخ فرهنگ اصفهان و تاریخ مدراس ایران و ..
2- تاریخ اصفهان و ری ، صفحه 305

مهر و امضاء عالم و مرجع بزرگوار زمان ، میر محمّد صالح خاتون آبادی ، و عالم دیگری ، به نام محمّد باقر بن سیّد حسین ، به علاوۀ شخص مریم بیگم ، در این وقفنامه ، جلب توجّه می نماید .

مدرّس رسمی مدرسۀ مریم بیگم ، شخصی به نام آقا شیخ علی بوده ، که در هنگام انتخاب شخصی برای منصب شیخ الاسلامی اصفهان، یکی از چهارنامزد برای این منصب بوده است (1).

مریم بیگم ، زنی با فضیلت و علم دوست و مورد توجّه بوده ، و لذا شیخ رضی الدّین ، محمّد بن بهاء الدّین محمّد بن مولی حسن علی بن مولی عبد الله تستری ، کتاب ( شرح أدعیة السّر ) را به نام او تألیف نموده است (2) .

معصوم بن میر إسحق حسنی ساوجبلاغی ، در شوّال 1125 نسخه ای از کتاب « ریاض الفتیان » را در مدرسۀ نوّاب عالیه ، مریم بیگم ، در اصفهان نوشته و نسخه یاد شده ، در کتابخانه جامع گوهرشاد می باشد (3) .

مدرسۀ مسجد شاه

مقصود ، مدرسه شاه ( مدرسۀ شاه عبّاس ) می باشد ، به عنوان یاد شده ، و نیز در شرح حال مساجدی که محلّ فعّالیّت علمی بوده ، بخش مربوط به ( جامع

ص:274


1- در ابتداء ، پیشنهاد این منصب ، به مولی میر محمّد باقر ، و سپس به آقا جمال خوانساری می شود ، و پس از نپذیرفتن این دو شخصیت برجسته ، چهار نفر نامزد می شوند 1- شیخ علی مدرس 2 - میرزا عبدالله أفندی 3- میرزا علیخان 4- میر محمد صالح خاتون آبادی که در نهایت ، نفر أخیر به منصب شیخ الاسلامی منصوب گردید . ( وقائع آلسنین ، صفحه 554 - 555 ، وقایع سال 1115)
2- الذّریعه ، جلد 13 ، صفحه 67
3- دارالعلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه 220 ، برگه ضمیمه

عباسی ) مراجعه شود .

61- مدرسۀ مشعلدار باشی

مدرسه ای بوده ، در حدود کوچۀ کرمانی و بازارچۀ کلانتر ، که از مشخصّات آن چیزی در دست نیست (1).

62- مدرسۀ مقصود عصّار

در محلّۀ بازار غاز ، ( أوائل خیابان ولی عصر علیه السلام فعلی ، و نزدیک فلکۀ سبزه میدان ) ، دو کاروانسرا و دو مدرسه ، یکی به نام مقصود عصّار ، و دیگری به نام گچ کُنان ( نزدیک به هم ) واقع بوده است(2) .

63- مدرسۀ مقصودیّۀ ناظریّه

در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران ، نسخه ای از کتاب خلاصة الأذکار، تألیف مرحوم فیض کاشانی ، به شماره 3810 موجود است ، که آن را ، بایزید بن نظام الدّین عبد الرّزاق بسطامی ، در پنج شنبه 2 ربیع الثّانی سال 1099 ، در مدرسه مقصودیّه ناظریّه ، کتابت نموده است .

بنا به نظر آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی ( نویسنده معاصر ) ظاهراً مراد از مقصودیّه ناظریّه ، مدرسه ای است که بانی آن ، مقصود بیک ، ناظر شاه عبّاس و بانی چهارسوق مقصود بوده ، و احتمالاً محل مدرسه ، در همان محدودۀ چهارسوق مقصود و مسجد شاه ، ( جامع عبّاسی ) بوده است (3) .

ص:275


1- دار العلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه 222
2- سفرنامه شاردن ، صفحه 80، تاریخ فرهنگ اصفهان ، صفحه 91
3- دار العلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه 225

64- مدرسۀ میرزاخان

شاردن در حدود محلّۀ دارالبطیّخ ، از خانه و مدرسه ای به نام میرزا خان یاد می کند (1) . وی از حاکم های زمان شاه عباس کبیر بوده است .

65- مدرسۀ و مسجد میرزا رضی

شاردن ، پس از ذکر کاخ میرزا رضی ، می نویسد :

وصل به کاخ میرزا رضی ، مسجدی است بدین نام ، که او خود بنا نهاده ، و دو طبقه و اطاقهای زیادی دارد ، که در آن طلاّب علوم دینی و ادباء ، مسکن می گزینند ، حوضی مقابل شبستان است . این مسجد دری بزرگ دارد و مانند سایر مساجد ، زنجیری از آن در آویخته است (2) .

عبارات بالا نشان میدهد که این مسجد ، دارای شبستان بوده ، وحجرات زیادی در دو طبقه داشته ، که مسکن طلاّب و ادباء بوده ، و مجموعۀ ( مسجد و مدرسه ) را شکل می بخشیده است .

در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران ، نسخه ای از کتاب تهذیب الأحکام شیخ طوسی ، به شماره 1719 وجود دارد، که محمّد کاظم بن ملاّ محمّد تقی لقمانی مازندرانی ، در سال 1993 در مدرسه میرزا رضی ، در اصفهان از نوشتن آن فارغ گردیده است (3). و هم چنین نسخه ای از کتاب « برهان شفاء - نفس شفاء - نبات شفاء » به وسیلۀ محمّد رضا قمی ، در سال 1080 در مدرسۀ میرزا رضی نوشته شده ، که این نسخه ، در کتابخانۀ شخصی آقای سیّد مصلح الدّین

ص:276


1- سفرنامه شاردن ، صفحۀ 80، و تاریخ فرهنگ اصفهان ، صفحه 11
2- سفرنامه شاردن ، صفحه 133
3- دار العلم شرق ( مخطوط ) ، صفحۀ 237

مهدوی ، موجود می باشد(1) . محلّ مدرسۀ میرزا رضی ، در حوالی قصر منشی ( منشی الممالک ) نزدیک خیابان نشاط فعلی بوده ، و میرزا رضی ، پسر حوّا بیگم ، دختر شاه عبّاس کبیر می باشد (2).

شخصیّتی عجیب و شگفتی آفرین

شاردن ، در مورد میرزا رضی و عجائبی که از او دیده ، مطالبی می نویسد که ، قسمت هائی از آن را عیناً نقل می نمائیم :

... حوّا بیگم ، دختر شاه عبّاس کبیر است ، که با صدر خاصّه (3) ازدواج کرد، و میرزا رضی ، تنها پسر صدر خاصه و حوا بیگم بوده ، صدر ، در جوانی مرد و حوا بیگم به عقد ازدواج یک روحانی دیگر در آمد ، که او را برای تجلیل واحترام ، به مقام صدارت خاصّه رساندند ، حوّا بیگم باز فرزندانی آورد ، که دو نفرشان پسر بودند ... ، این سه پسر همه کور هستند ( در اینجا علّت این که آنها را عمداً کور کرده اند ، ذکر می کند ) . میرزا رضی با وجود کوری ، زیباروی و

ص:277


1- دار العلم شرق ، صفحه 237 ، برگه ضمیمه
2- دار العلم شرق ( مخطوط) ، صفحۀ 237
3- صدر خاصّه متصدّی موقوفه های خاندان سلطنتی در حکومت صفویّه بوده، چنانچه صدر عامّه متصدّی امور موقوفات در تمامی کشور بوده است .( تاریخچۀ اوقاف اصفهان ، صفحه 319) البته باید توجّه داشت که مناصب دینی در حکومت صفویه ، از قبیل صدارت عامه و خاصه ، شیخ الاسلامی ، امامت جمعه ، قضاوت و ... گاهی در مورد یک نفر جمع میشده ، و گاهی کسانی ، هر منصبی را به دست می آورده اند و اختیارات صاحبان آن مناصب نیز ، همیشه یکسان نبوده است . برای آشنائی بیشتر با این مطلب ، به تاریخچه اوقاف اصفهان از صفحۀ 319 به بعد و زندگینامه علاّمۀ مجلسی ، جلد 1، از صفحۀ 272 به بعد و نیز سفرنامه های شاردن و تاورنیه و سانسون مراجعه شود)

خوش منظراست ، و نه تنها فاقد بینائی است ، بلکه چشم هم ندارد ... ، مهارت و لیاقت شاهزادگان کور ایران ، در امور صنعتی و هنرهای دستی ، باور نکردنی است ، خانواده مذکور ، نمونه های عجیبی در این باره دارند . میرزا رضی ، عالم ریاضیات به ویژه در جبر و مقابله است ، که تصاویر و محاسبات ریاضی را، با چوبهای کوچکی انجام میدهد ، و علاقۀ شدیدی به ساعت های جیبی و ساعت های دیواری دارد، و به همین نسبت که آنها را دوست می دارد ، از ساختمان آنها نیز سر رشته و اطلاّع کافی دارد . قریب دویست عدد ساعتهای خود را به من نشان داد . ساعت را باز و بسته می کند ، و کوچک ترین قطعات وأسباب آن را که مخلوط باهم باشد ، از یکدیگر جدا ، و ساعت را مجدّداً سوار می نماید ، این کار با چنان سرعتی انجام می گیرد ، که اگر انسان نوار جلوی چشم او را مشاهده نکند ، تصور کوری او مشکل می باشد ، این نوار دستمال آبریشمی کوچکی است ، که برای پنهان داشتن منظر، موَحِشِ کوری ، روی چشم می بندد ... هنگامی ، من یک ساعت معمولی را که جعبه آن طلاکاری و مینا بود ، با ساعت های دیگری که جعبه های آنها نقاشی جنگی داشت ، و بسیار ظریف بودند ، درهم کرده و به او دادم ، که اشخاص بینا ، که چندان اطلاعی از ساعت نداشتند ، به زحمت آنها را از هم تمیز می دادند ، به محض این که به دست او رسید ، فورا شناخته ، آنها را کنار گذارد، و به من گفت : چرا این ساعت معمولی را با ساعتهای دیگر که بسیار زیبا هستند مخلوط کرده ای ؟

او یک چرخ یا یک عقربک بدی را ، میان بیست عدد آنها که با هم کار می کردند ، می شناخت و بیرون می آورد، و خورد می کرد ... من مطلب دیگری درباره مقایسه این دو برادر ( میرزا رضی و برادر او ) و معرفت و مهارت ایشان در علوم ریاضی ، که در آن کتابها تألیف می کنند ، و آن را تدریس می نمایند ،

ص:278

نمی گویم ، فقط راجع به برادر أرشد ( میرزا رضی) مطالبی می نگارم ، و نسبت به برادر کهتر به همین اکتفا میکنم ، که تقریبا برابر و مانند برادر بزرگتر است ....

این کور عجیب ، محاسبه حرکات سماوی را با دقّت أنجام می دهد و معادلات سه مجهولی را مانند بهترین منجّمین اروپا ، حل می کند .

من مکرّر عملیّات ریاضی و تدریس این شخص را ، دیده ام که با نیروی سر انگشتان خویش ، می خواند و می نویسد ( البته با توجّه به این که خطوط و نقوش مخصوص نابینایان ، در آن زمان وجود نداشته، أهمیّت مطلب معلوم می شود ) ... برادر کِھتر ، یک هنر عجیب و باور نکردنی دارد، که هیچ شخص کوری ندارد، و آن این است که به کمک قطعات چوب ، شکل انسان و حیوانات و گل وأشکال دیگر را ، مانند بهترین نمونه و سرمشق ، میسازد . من از دیدار این شخص و مشاهدة أعمال ماهرانه ، و تند دستیِ او ، بسیار در شگفت ماندم (1) .

میرزا رضی ، که ریاضی دان بزرگی بوده ، در زمره علماء روحانی به شمار می رفته ، چنانچه خود او برای اثبات اولویتش ، برای تولیت موقوفه ای خانوادگی ، که طبق دستور واقف و وقفنامه ، باید تولیت آن بر عهده أعلم و أعقل أفراد خانواده باشد ، این عبارت را گفت : چگونه با وجودی که من کورم ، لیاقت و شایستگی تولیت را ندارم ، من از هرکس طبق نظر واقف ، بیشتر صلاحیّت این کار را دارم ، زیرا ، هم عالمی روحانیم ، و هم از نسل شاهم (2) .

66 - مدرسۀ میرزا عبد الله أفندی

محقّق بزرگ ، میرزا عبدالله أفندی جیرانی اصفهانی ، که عالمی بسیار متتبّع

ص:279


1- سفرنامه شاردن ، از صفحه 127 تا 132
2- سفرنامه شاردن ، صفحه 133

و دانای به فنون متداوله بوده است ، در جوار منزل خود ، مدرسه ای ساخته بوده ، که در آن ، به إفاده و تدریس ، اشتغال داشته است (1).

میرزا عبد الله أفندی ، صاحب کتاب نفیس و ارزشمند «ریاض العلماء » ، میباشد و ظاهراً ساکن محلّۀ جیران بوده ، و طبق تحقیق آقای عبّاس بهشتیان ، محلّۀ جیران ، جنب کارخانۀ پروین ، ( واقع در خیابان پروین فعلی ) در قسمت شرقی کوهسار، قرار داشته است (2) و بر این مبنا، محلّ مدرسۀ یاد شده در محلّۀ جیران ( خیابان پروین فعلی ) بوده ، و در دوران آبادی و گسترش اصفهان ، معمور بوده، و در فتنه أفغان ، متروکه و مخروبه گردیده است .

67 - مدرسۀ میرزا قاضی

شاردن در ضمن شرح محلّه نیم آورد می نویسد : میان این محلّه ، گود نسبتاً بزرگی است به نام گود نیم آورد ، که بالاتر از آن ، کاروانسرای فیل و کوچه موتابان ، و سپس قصر و مدرسه میرزاقاضی شیخ الإسلام است (3).

مدرسۀ ناظریّه

مقصود ، مدرسه مقصودیّۀ ناظریه می باشد ، به عنوان یاد شده ، مراجعه شود

68- مدرسۀ نجفقلی بیک

مدرسه ای بوده که نجفقلی بیک ناظر ، در اصفهان ساخته و در تاریخ 1104 هجری ، معمور بوده و در آن تاریخ ، جلال الدّین محمّد بن عماد الدّین محمود

ص:280


1- تاریخ حزین ، صفحه 63 ، و کتاب و کتابخانه های ایران ، جلد 2، صفحه 154
2- دار العلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه 31
3- سفرنامۀ شاردن ، صفحه 90 ، تاریخ فرهنگ اصفهان ، صفحه 92

لاهیجی ، نسخه ای از « تهذیب » را از کتاب زکوة تا آخر باب اجارات ، تحریر نموده است (1). در حال حاضر از این مدرسه ، اثری وجود ندارد .

69- مدرسۀ نجفیّه ، معروف به مدرسۀ توشمال باشی

(2)

مدرسه ای بوده ، که در اواخر قرن یازدهم دائر بوده، و در سال 1084 هجری ، محمّد طاهر بن حاج محمود اشتهاردی ، نسخه ای از «شفاء» بوعلی را ، در آن نوشته است . نسخه یاد شده در کتابخانه فرهنگ اصفهان ( وابسته به مدرسه سلطانی ، چهارباغ ) موجود میباشد (3) .

از مدرسۀ یاد شده و اطلاّع دیگری در زمینۀ سال تأسیس و بانی و چگونگی ساختمان و ... ، به دست نیامده است .

70- مدرسۀ نزدیک مسجد لنبان

مدرسه ای بوده از هفت مدرسۀ محلّۀ عبّاس آباد ( متعلّق به دوره صفویّه ) ، در نزدیکی مسجد لنبان ، در دنباله کوچۀ نگارستان ، که باقی مانده آن ، به صورت نمازخانه کوچکی در خیابان اردیبهشت در آمده است (4) .

71- مدرسۀ نوّاب

در کتابخانۀ آیة الله العظمی مرعشی نجفی ، نسخه ای از « من لا یحضره الفقیه » شیخ صدوق ، به خطّ نسخ محمّد علی بن محمّد رضا تونی خراسانی ، وجود دارد،

ص:281


1- فهرست کتابخانه آستان قدس رضوی ، جلد پنجم ، صفحه 59
2- توشمال = ناظر و خوان سالار و چاشنی گیر و رئیس طائفة لرها ( فرهنگ نفیسی )
3- فهرست نسخه های خطّی کتابخانه عمومی اصفهان ، جلد 1، صفحه 268
4- تاریخ فرهنگ اصفهان ، صفحه 124

که در سال 1145 در اصفهان ، در مدرسه نوّاب نوشته است (1) . و در کتابخانه مسجد أعظم قم ، نسخه ای از « مقاصد العلیّه فی شرح الألفیّه » از شهید ثانی وجود دارد، که به خطّ رفیع بن محمّد بن مظفّر حسینی دیهوکی طبسی گیلکی ، نوشته شده در تاریخ 1100، در شهر اصفهان ، در مدرسۀ نّواب (2) می باشد .

احتمال داده می شود که ، مدرسۀ نوّاب همان مدرسۀ شفیعیّۀ أحمد آباد باشد، که در کوچه نواب بوده است . به بخش مدرسه شفیعیّۀ أحمد آباد، مراجعه شود .

72- مدرسۀ وزیر«مدرسۀ صدر عامّه»

شاردن ، در نزدیکی حمّام شیخ بهائی ، و کوچۀ آقا شیر علی ، از مدرسه ای به نام وزیر موقوفات ( صدر عامه ) یاد می کند (3).

در تعیین محل دقیق این مدرسه و خصوصیات آن ، احتمالاتی داده شده ، ولی دلائل قطعی و قانع کننده برای این مطلب ، به دست نیامد .

مدرسۀ هاشمیّۀ قاسمیّه

مقصود ، مدرسۀ قاسمیۀ هاشمیۀ می باشد ، به عنوان یاد شده ، مراجعه شود .

هفت مدرسۀ خواجو

عنوان بالا ، در بسیاری از کتابهای تاریخ و جغرافیا مطرح گردیده ، که مراد از آن، مدارسی است در محلّۀ خواجو ، به نامهای :

1- مدرسۀ پریخان خانم ، 2 - مدرسۀ زینب بیگم ، 3 - مدرسۀ اسفند یار بیک ،

ص:282


1- فهرست نسخه های خطّی کتابخانه آیة الله مرعشی ، جلد 7، صفحه 288
2- فهرست نسخه های خطّی کتابخانه مسجد اعظم قم ، صفحه 433
3- سفرنامۀ شاردن ، صفحه 112 ، تاریخچه اوقاف اصفهان ، صفحه 319

4- مدرسۀ دده خاتون ، 5- مدرسۀ سارو تقی ( که در محلّ آن ، مدرسه آقا شیخ محمد علی ساخته شده است ) 6- مدرسۀ مریم بیگم 7- مدرسۀ شاه حسن ( اوزون حسن) (1).

البتّه شاردن ، در سفرنامه اش ، شمار مدارس محلّۀ خواجو را در زمان صفویه ، هشت عدد میداند ، و چنین نوشته است:

محلّۀ خواجو ، که آن را محلّۀ حسن آباد نیز می نامند ... ، شامل یکهزار و یکصد و یازده خانه ، و دوازده مسجد کوچک و بزرگ ، و پانزده کاروانسرای بزرگ و کوچک ، و هشت مدرسه ، و پیست حمّام ، و دوازده بازار است (2) .

هفت مدرسه ، دنبال نهر فرشادی

(3)

در دنبال نهر فرشادی ، ( در محله عباس آباد و کوی مستهلک ) هفت مدرسه وجود داشته است ، که در کتب تاریخ و جغرافیا ، با همین عنوان ( هفت مدرسه ) از آن یاد می شود ، و ما برخی از آنها را جداگانه مورد معرفی قرار داده ایم ، و اینک نام پنج عدد از آنها را که یافته ایم ، به دنبال هم ذکر می کنیم: 1- مدرسه شمس آباد 2 - مدرسه آقا کمال خازن ، 3- مدرسه عباس آباد ، 4- مدرسه نزدیک

ص:283


1- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن أخیر ، صفحه 306 تا 309، البته ما در باره هر مدرسه ای جداگانه بررسی کرده ایم
2- سفرنامه شاردن ، صفحه 127
3- نهر فرشادی ، نهری است که از محله لنبان عبور میکند و به محله شمس آباد مرور نموده و از زیر چهارباغ قدیم میگذرد و از میان مدرسه چهارباغ سلطانی و نیز از میان کاروانسذای بازارچه بلند که خلف مدرسه است عبور نموده و ... ( نصف جهان فی تعریف الإصفهان ، صفحه 100)

مسجد لنبان ( در دنباله کوچه نگارستان ) ، 5- مدرسۀ مادر شاه (1).

در کتاب أرزشمند گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، در صفحات 803 و 804 و 830، به نحو إجمال و با عنوان هفت مدرسه ، از این آثار دورۀ صفویّه ، یاد شده ، و محلۀ آنها أطراف و جنب شاهزاده ابراهیم ( واقع در محلّۀ مستهلک ، خیابان ابوذر فعلی ) ذکر شده است .

آن رشک جنان را که لقب نصف جهانست

زان نصف جهانست که نصفش به جنانست

خُلد است بدان نصفه که آن نصفه عیانست

ماه است بدین نیمه که این نیمه عیانست

گر کُلّ جهان نیست ولی کمتر از آن نیست

ور نصف جهانست ولی خوشتر از آن است

در هر قدمش صد أثر از دانش و علم است

وز هر رقمش صد هنر از پیشه وران است

از لطف إله آنهمه آوازۂ توحید

از مسجد وی خاسته با بانگ أذان است

آن مسجد شاهی نسبش از در نسبت

گر کعبۀ خُرد است ولی مهد اَمان است

وان گنبدش از گنبد گردنده باواز

لبّیک اجابت را پیغام رسان است

امیری فیروز کوهی

ص:284


1- به تاریخ فرهنگ اصفهان ، صفحه 123 تا 125 مراجعه شود

5- مدارس علمیّۀ اصفهان پس از دورۀ صفویّه تاکنون

اشاره

ص:285

ص:286

مدارس علمیّۀ اصفهان پس از دورۀ صفویّه تاکنون

با این که حوزۀ علمیّۀ اصفهان پس از قرن یازدهم و دوران پرفروغ و درخشش خود ، با وجود شیخ بهائی ها و میردامادها ، مجلسیها و فاضل هندی ( اصفهانی ) ها ، در أثر حوادث تلخ تاریخی ، گرفتار سخت ترین مشکلات و نابسامانی ها گردید ، و شهر اصفهان در أثر ضربه های گوناگون ، به رکود و ویرانی شدید دچار گردید ، و در طول سالیان ممتد ، از تأسیس مساجد و مدارس جدید آلإحداث ، در سطحی وسیع و مناسب شئون و عظمت شهری بزرگ و تاریخی محروم گردید ، ولی با این حال، در قرن سیزدهم و چهاردهم ، و بالخصوص در سی ساله أخیر ، نه تنها مساجدی بزرگ و جالب همانند : مسجد سیّد و مسجد رحیم خان ( مسجد الرّحیم ) و مسجد حاج محمد جعفر آباده ای و مسجد آیة الله امامی و مسجد آلبی و ... ، باهمت علماء و مجتهدین عالیقدر و مردم با ایمان این شهر ، تأسیس گردید ، بلکه مدرسه های علمیه ای ساخته شد ، و مدارس علمیه قدیمی ، تعمیر اساسی و در بعضی موارد ، تجدید بنا گردید ، و مخصوصاً در ربعِ قرن أخیر ، حرکت بسیار جالبی در تجدید رونق مدارس علمیّه ، و ایجاد تحرک علمی و توسعه و گسترش فعالیت علمی و تبلیغی حوزه علمیّه ، در این شهر بزرگ و تاریخی انجام گرفته ، و در حال رشد می باشد ، و علمای بزرگ و مدرّسین عالیقدر ، نقش أرزشمند خود را ایفا نموده و مینمایند .

ص:287

و اینک ، در این بخش ، مدارس علمیّه ای را که در قرن سیزدهم و چهاردهم ، و أوائل قرن پانزدهم ( تا زمان تنظیم این نوشتار ، در سال 1413 قمری ) تأسیس گشته ، مورد بحث و معرفی قرار می دهیم ، و به ترتیب حروف الفباء ، از آنها یاد می کنیم :

١- مدرسۀ الغدیر

مدرسه ای است در منتهی الیه خیابان مشیر أنصاری ، در کوچه ای که به خیابان هارونیّه ، متّصل می گردد ، و در أصل ، منزلی مجلّل و مسکونی بوده ، که جزء میراثهای فرهنگی به شمار می رود ، و در سال 1405 قمری ، تبدیل به مدرسه علمیّه گردیده است .

مساحت این مدرسه ، 2400 متر می باشد ، و تغییرات و تجدید بنا ( در قسمتی از ساختمان ) و تعمیراتی أساسی یافته ، و زیر نظر آیة الله ، آقای حاج سیّد حسن فقیه إمامی دامت برکاته ، در اختیار حوزه علمیّه قرار گرفته ، و محلّ تشکیل شماری از جلسات درسی برنامه مفصّل مدرسۀ ذو الفقار (1) می باشد .

سردَری مجلّل و باشکوه برای مدرسۀ الغدیر تأسیس گشته ، که با کاشی های معرّق و آجر نما و قطار بندی های زیبا ، تزیین گشته ، و بر شکوه مدرسه أفزوده است . بالای درب أصلی مدرسه ، در کتیبه ای زیبا ، بر روی کاشی معرّق ، چنین نوشته شده است :

با تأییدات خداوند متعال و عنایات خاصّۀ حضرت بقیة الله الأعظم ، حجة بن

ص:288


1- دربارۀ برنامۀ درسیِ بسیار مفصّل مدرسۀ ذو الفقار ، و مدارس وابسته ، در بخش مدارس علمیّۀ دورۀ صفویّۀ ) قسمت مربوط به مدرسۀ ذو الفقار ، بررسی و توضیح مفصّل داریم

الحسن العسکری ( عج ) ، این مدرسۀ مبارکه ، به عنوان یادبود مرحوم مغفور ، حاج ملاّ حسین سمائیان رحمة الله علیه ، جهت تحصیل طلاّب حوزه علمیّۀ اصفهان وقف خاص مؤبّد گردید ، و استفاده برای هیچ کس و هیچ کار دیگر ، جز به موارد مقره در وقفنامه ، جایز نیست . تاریخ أوّلِ محرم 1405.

علاوه بر کتبیۀ یاد شده ، در مجموع کاشی کاری سر دَرِ جالب مدرسه ، سورۀ ( علق ) و أسماء مبارکۀ چهارده معصوم علیهم السلام و ... ، با خطّ زیبا، نوشته شده است

نامگذاری مدرسه

پس از آن که مدرسۀ یاد شده آماده بهره برداری گردید ، نویسندۀ این سطور (حاج سیۀد حجّة موحد ابطحی ) با توجّه به شرایط آن روزِ جامعه و فعّالیّتهای عناصر مغرض و مفسد ، برای تضعیف أمر ولایت ائمه معصومین علیه السلام و بالأخص أمیر المؤمنین علی علیه السلام ، به حضرت آیة الله فقیه إمامی دامت برکاته پیشنهاد کردم که نام مدرسه را ( الغدیر ) بگذارند، و ضمناً جشن باعظمتی را نیز همه ساله در عید سعید غدیر خم (18 ذی الحجّة الحرام ) در این مدرسه بر پا سازند، و آن بزرگمرد، با توجّه به علاقۀ شدیدشان نسبت به مسئله ولایت أهل البیت علیهم السلام عموماً ، و ولایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام خصوصاً ، و هر دو پیشنهاد را پذیرفتند ، و مدرسه ، به نام ( ألغدیر ) نامگذاری شد ، و در کاشی کاریِ بالای درب مدرسه ، این نام مبارک نصب گردید ، و همه ساله ، جشنی بسیار جالب و پرشکوه ، به مناسبت مراسم عید غدیر خم ، و انتصاب مولی الموحّدین ، أمیر المؤمنین علی علیه السلام به خلافت و جانشینیِ بلافصل حضرت خاتم الأنبیاء ، حضرت محمِد بن عبد الله صلی الله علیه وآله ، برگزار می گردد ، و طبقات مختلف از حوزه علمیّه و دانشگاه ، و تمامی مراکز اجتماعی و ادارات دولتی و أصناف و کسبه ، شرکت می نمایند .

ص:289

2- مدرسۀ أمیر المؤمنین علی علیه السلام

مدرسه ای است که در نزدیکیِ فلکۀ قدس ( طوقچی ) و در محلّ مصلاّی قدیم طوقچی ، در کنار مسجد بزرگ و با اهمیّتی ، تأسیس گردیده است .

مدرسۀ یاد شده، دو طبقه است با 80 حجره و امکانات مناسب ، که 20 حجرۀ آن تکمیل شده و محلّ سکونت طلاّب می باشد ، و در حال حاضر 30 نفر طلبه دارد . فعلاً ، کتابخانه ای با حدود ده هزار جلد کتاب و امکانات کامپیوتری ، در مدرسه علمیه أمیر المؤمنین علی علیه السلام فعالیّت دارد، ولی در آینده ، در قطعه زمینی که تهیّه شده ، بنا دارند کتابخانه مفصّل و مستقلّی تأسیس نمایند ، که مجموعۀ ( مسجد – مدرسه - کتابخانه عمومی ) در کنار هم قرار گیرد .

تأسیس مسجد و مدرسۀ یاد شده ، در دورۀ أخیر ، در سال 1400 قمری ، به وسیلۀ یکی از روحانیّون پر تلاش اصفهان ، حجة الإسلام و المسلمین ، آقای حاج سیّد نورالدّین جعفریان انجام شده ، و در حال تکمیل و توسعه می باشد .

مدرسۀ أمین الدّوله

مراد ، مدرسۀ صدر خواجو می باشد ، که عبد الله خان أمین الدّولۀ صدری ، فرزند حاج محمّد حسین خان صدر أعظم اصفهانی ، ساخته است (1) به عنوان مدرسۀ صدر خواجو ، مراجعه شود .

3- مدرسۀ علمیّۀ باقر العلوم علیه السلام

مدرسه ای است واقع در خیابان أحمد آباد، نزدیک آزمایشگاه و رادیولوژی ( مهدیّه ) ، که در حدود سال 1405 قمری ، زیر نظر یکی از روحانیّون اصفهان ،

ص:290


1- آثار ملّی اصفهان ، صفحه 433

حجّة الإسلام و المسلمین ، آقای حاج سیّد کمال فقیه ایمانی ، تأسیس گشته است

مدرسۀ یاد شده دو طبقه است ، با حدود 25 حجره ، که تعدادی از آنها برای تدریس ، و شماری برای سکونت طلاّب ، مورد استفاده قرار می گیرد .

درسهای مدرسه باقر العلوم علیه السلام ، در دوره مقدّمات و سطح می باشد ، و سردَرِ آن، با کاشی های معرّق و کتبیه های زیبا ، با خطّی نیکو تزیین گردیده است .

4- مدرسۀ پا قلعه «مدرسۀ صدر پاقلعه»

حاج محمّد حسین خان صدر اصفهانی ، که مردی دیندار و علاقه مند به حفظ آثار گذشته بوده ، تا جائی که درباره او گفته شده : اگر علاقه و دلسوزیِ آن مرحوم نبود بسیاری از أبنیة عهد صفویه ، همان وقت از بین می رفت (1).

وی علاوه بر تعمیر و إحیاء آثار ارزشمند دوره حاکمیّت صفویّه ، بناهائی به سبک دوره صفویّه ایجاد نمود ، و مدرسه ها و آثار دینیِ دیگری ، از خود به جای گذارد .

مدرسۀ صدر پاقلعه ، که در محلّۀ پاقلعه ، و در نزدیکیِ قلعه طبرک (طبره) قرار گرفته ، یکی از آثار مرحوم صدر میباشد . این مدرسه دارای شبستانی جالب برای اقامه نماز جماعت و دَۀ حجره برای طلاّب علوم دینیّه می باشد ، ومجموعۀ ( مسجد - مدرسه ) را شکل می بخشد، و سالهائی است که فقط به عنوان مسجد و فعّالیّت های تبلیغی از آن استفاده می شود .

به نوشته مرحوم جناب ، طول و عرض مدرسه 32 × 32 میباشد (2)، و یک طبقه است ، و سر دَر و دالانی جالب دارد ، و أطراف صحن آن ، با کاشی های

ص:291


1- گنجینه آثار تاریخی اصفان ، صفحه 750
2- دار العلم شرق ( مخطوط) ، صفحه 52

خشت هفت رنگ ، تزیین شده است .

کتیبه سر دَرِ مدرسه ، که تاریخ 1217 قمری را نشان می دهد ، مشتمل بر چنین عباراتی می باشد :

لَقَد بنی هذِهِ العِمارَةَ المُشتَمِلَةَ عَلَی المَسجِدِ الشَّریفَةِ (1) وَالمَدرَسَةِ الرَّفیعَةِ، فی زَمَنِ دَولَةِ السُّلطانِ الأعظَمِ وَ الخاقانِ الأکرَمِ، مُحیی مَراسِمِ الشَّریعَةِ الغَرّاءِ وَ مُشَیَّدِ مِلَّةِ البَیضاءِ، مُرَوَّجِ آثارِ أئِمَّةِ ألطّاهِرینَ(2) ... فَتحعَلی شاهِ قاجار .. أعدَلِ حُکّامِ الزَّمانِ وَزائِرِ بَیتِ اللهِ الحَرامِ ، حاجی مُحَمَّد حُسَین خان ... الوالی فی دارِ السَّلطَنَةِ إصفَهانَ .. فی عامِ سَبعَ عَشَرَةَ وَ مِأتَینِ بَعدَ الأُلفِ 1217(3) . تولیت این مسجد و مدرسه ، با خاندان سیّد العراقین و از جمله ، مرحوم حاج سیّد عبدالحسین سیّد العراقین متوفّای 1350 قمری می باشد ( که از مجتهدین بزرگوار ، و از علماء و مدرّسین عالیقدر ، و از خاندان بزرگ و علمی سادات پاقلعه بوده، و سالهائی عهده دار سرپرستی و تولیت مدرسه و مسجد بوده است ) (4) .

5- مدرسۀ جوادیّه

مدرسه ای است متصّل به مدرسۀ محمودیّه ، و در فاصلۀ نزدیکی با مدرسۀ ذوالفقار ، که در أصل منزل مسکونی بوده و با تغییراتی ، به صورت مدرسه در آمده ، و در حال حاضر ، محلّ تشکیل جلسات درسیِ برنامۀ وسیع مدرسۀ ذو الفقار و مدارس وابسته ، می باشد .

ص:292


1- به جای عبارت فوق ، باید ألمسجد الشّریف باشد
2- به جای عبارت بالا ، باید ألملّة البیضاء ، و الأئمّة الطّاهرین می باشد
3- گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 750
4- دار العلم شرق ( مخطوط) ، صفحه 52

6- مدرسۀ رکن آلملک

مدرسه ای است متّصل و وابسته به مسجد رکن الملک ، واقع در خیابان فیض در أوّل تخت فولاد اصفهان ، که به وسیلۀ « رکن الملک شیرازی » ، تأسیس گشته است . سر دَرِ مسجد و مدرسه ، در خیابان فیض ، از زیبائی و شکوه خاصّی برخوردار می باشد ، و سپس حیاط مدرسه است ، که شش حجره دارد ، و از آنجا به صحن مسجد منتهی می شود .

صحن مسجد بزرگ است ، و در قسمت جنوبیِ آن ، ایرانی زیبا و گنبدی بزرگ و باشکوه ساخته شده ، که بر ستونهای سنگی بلندی استوار است ، و چهار مادّۀ تاریخ از چهار شاعر ، بر روی ستونهای سنگی ، منقوش گردیده است .

ساختمان مدرسه و مسجد رکن آلملک ، با سر در زیبا و نماسازی کاشی کاری ، و گنبد بزرگ و زیبا و صحن وسیع و حوض بزرگ و استحکام بناء ، و کتبیه های گوناگون ، و سایر مزایای این مجموعه دینی و علمی ، نشانه بلند نظری و اعتقاد دینی و ذوق و لطافت روحیِ رکن الملک و شعرای معاصر و معاشر با او ، و هم چنین هنر و ذوق هنرمندان و معماران آن دوره می باشد .

ساختمان مدرسه و مسجد ، چندین سال طول کشیده و تاریخهای گوناگون از 1319 تا 1324 قمری ، در آن دیده می شود ، که تاریخ پایان بناء ، همان 1324 می باشد (1). مدرسۀ رکن الملک ، در حال حاضر به علّت دوریِ از مرکز حوزۀ علمیّه و علل دیگر ، مورد سکونت و استفادۀ طلاّب علوم دینیّه

ص:293


1- مجلّۀ یادگار ، سال سوّم ، شماره نهم ، ص 38 ، مقاله سیّد محمّد صدر هاشمی - کتبیۀ لوح سنگیِ منصوب به دیوارِ آب انبارِ مسجد رکن آلملک ، مشتمل بر مادّۀ تاریخی است ، که سال 1325 را نشان می دهد . (گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان صفحۀ 807)

نمی باشد ، و در اختیار امور مسجد و أهالی محل قرار دارد .

مرحوم رکن آلملک ، بانی مسجد و مدرسه ، سلیمان خان شیرازی ، متخلّص به ( خلف ) و ملقّب به ( رکن الملک ) و متوفّای 1331 قمری می باشد . وی در ابتدای أمر ، به تحصیل علم و دانش و خطّ نسخ تعلیق ( نستعلیق ) و شکسته پرداخت ، و در زمینۀ خط ، به مقامی بلند دست یافت ، که محسود أقران گردید (1) و در زمینه شعر و ادب تا آنجا اقدام نمود که دیوان شعرش مشتمل بر پنجاه هزار شعر ، از غزل و قصیده و قطعه و مثنوی می باشد ، و در فن انشاء، مهارتی بسزا داشته است (2) .

مرحوم رکن الملک ، با آنکه نائب الحکومۀ اصفهان بوده ، و با ستمگری جنایت پیشه ، همانند ظلّ السّلطان ، معاشرت داشته ، ولی به علّت اعتقاد و ایمان مذهبی از یک طرف ، و علم و دانش و ذوق أدبی و شعر از طرف دیگر، به دادِ مظلومان می رسیده ، و به دانشمندان و شعراء، احترام می گذارده ، و در ترویج علم و دین ، می کوشیده است (3) .

از آثار زیاد او ، علاوه بر مسجد و مدرسۀ رکن آلملک ، بنای بقعۀ آقا محمّد بید آبادی ، و بنای بقعۀ حاج محمّد جعفر آباده ای ، و تعمیر و مرمّت تکیۀ میرفندرسکی ، و تعمیر مسجد سرخی « سفره چی » ( که متعلّق به جدّ أعلای خودش بوده ) و آئینه کاری ایران حرم عسکریین علیهم السلام ، در سامراء ، و چاپ قرآنهای رکن آلملکی ، و زاد المعاد رکن آلملکی ، و تأسیس شرکت اسلامیّه ،

ص:294


1- فارسنامه ناصری ، جلد 2، صفحه 25، چاپ قدیم و صفحه 916 چاپ جدید
2- مجله یادگار ، سال سوم ، شماره نهم ، صفحۀ 45
3- دانشمندان و سخن سرایان فارس ، جلد 2، صفحۀ 455، و دیگر کتب تراجم و تاریخ و جغرافیا

و تأسیس ادارۀ دعوتخانه اسلامی ، ( جهت تبلیغ اسلام ) ، و تأسیس مجلّۀ ( الإسلام ) ، یا (گفتگوی صفاخانه اصفهان ) می باشد ، که برای مبارزه با تبلیغات مسیحیان انجام گرفته است (1)، و هم چنین از آثار او ، چاپ صحیفهۀ سجادیّۀ حضرت امام زین العابدین علی بن الحسین علیه السلام می باشد ، که نسخه های زیادی از آن را همانند نسخه های قرآن و زاد المعاد ) به رایگان در اختیار مردم گذارده است (2) .

مدرسۀ سیّد العراقین

منظور ، مدرسۀ صدر پاقلعه است ، که گاهی به احترام متولّیِ آن ، مرحوم حاج سیّد عبدالحسین سیّد العراقین ، متوفّای 1350 قمری (که از مجتهدین بزرگوار بوده ، و از خاندان بزرگ و علمی خاتون آبادی می باشد ) ، به نام « مدرسة سیّد العراقین » نامیده می شود . به عنوان مدرسۀ پاقلعه ، مراجعه گردد .

7- مدرسۀ بزرگ صدر «مدرسۀ صدریّه»

مدرسه ای است در مرکز بازار بزرگ و تاریخیِ اصفهان ، در نزدیکیِ دروازه أشرف ، و در مجاورت مسجد دارالشّفاء و بازار نجّارها ، که در حال حاضر مرکز حوزۀ علمیّۀ اصفهان می باشد ، و از نظر موقعیّت علمی و اجتماعی ، مهمترین مدرسۀ علمیّۀ اصفهان ، به حساب می آید .

مدرسۀ صدر ، در طول تاریخ ، ( از ابتدای تأسیس تا کنون ) مرکز اجتماع علماء و فضلاء ، و محلّ تدریس چهره های مبرّز علمی ، در رشته های فقه و اصول و کلام و فلسفه و عقائد و سایر علوم حوزه ای بوده است ، و در این

ص:295


1- مجلۀ یادگار ، سال سوّم ، شماره نهم ، از صفحۀ 36 تا 44
2- گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحۀ 805

بررسی ، دانستنیهای مفیدی را درباره این پایگاه بزرگ علمی ، در ضمن چند بخش ، عرضه می نمائیم :

تأسیس و بنای مدرسۀ صدر و مؤسّس آن

مدرسۀ صدر ، با أراده و همّت بلند و روح با سخاوت مرحوم مغفور ، محمّد حسین خان صدر اصفهانی (1) ، در قطعه زمینی در حدود هشت جریب ساخته

ص:296


1- حاجی محمّد حسین خان صدر اصفهانی ، یکی از مردان نامدار و نیکوکار ایرانی و اصفهانی است ، که دورۀ زندگی او شگفتی های زیادی را در بر دارد . وی در ابتداء ، شاگرد علاّفی بوده ، و از علم و دانش رسمی ، و نیز موقعّیت فامیلی و أمثال آن ، برخوردار نبوده است ، ولی در اثر هوش و ذکاوت و حسن تدبیر و پشتکار ، به دستگاه آقا محمد خان قاجار راه پیدا می کند ، و ملقّب به ( أمین الدوله) می شود ، و سپس در زمان فتحعلی شاه ، به لقب ( نظام الدوله ) ، ملقّب می گردد، و در هنگامی که منصب صدارت أعظم را به دست می آورد ، به لقب ( صدر اعظم)، مفتخر می شود، و به همین جهت ، آثار او به نام (صدر)، مشهور می باشد . مرحوم صدر ، در دلجوئیِ از فقراء ، و حمایت از علماء ، و بخشش به سادات و طلاّب ، کوشا بوده ، و با روحِ بخشندگی و حسن تدبیر ، در أمر ادارۀ جامعه و خدمت به علم و دانش ، به توفیق زیادی نائل می گردد و آثار و باقیات الصّالحات فراوانی ، از خود به جای می گذارد ، که نمونه هایش بدین قرار است : الف - تأسیس مدرسه بزرگ صدر ( در بازار) . ب - تأسیس مدرسۀ صدر ، در خیابان چهارباغ صدر «چهارباغ خواجو » (که به نوشته جابری انصاری ، در کتاب تاریخ اصفهان و ری ، صفحه 311، این مدرسه از آثار مرحوم صدر می باشد ، گرچه در کتاب گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 749 به نقل از جغرافیای اصفهان ، تألیف میرزا حسین خان ، تأسیس این مدرسه از آثار عبد الله خان ، پسر مرحوم صدر به شمار آمده است ). ج - تأسیس مدرسه و مسجد صدر ، در محلّۀ پاقلعه . د - قلعۀ نجف أشرف ، که از أهمیّت بسیاری برخوردار بوده است . ه - تعمیر أساسی مسجد جامع اصفهان . ( بقیه در صفحۀ بعد) ( بقیه از صفحه قبل) و - تعمیر أساسی مدرسۀ ملاّعبد الله . ز- إحداث خیابان چهارباغ صدر ، معروف به چهارباغ خواجو . مرحوم صدر در ماه صفر 1239 قمری بدرود حیات گفت ، و جنازه اش را به نجف أشرف بردند و دفن نمودند ، و قبرش معروف و مشهور و واقع در مدرسه صدر نجف می باشد . برای آشنائی با زندگانی و آثار مرحوم صدر ، به مجله یادگار ، سال دوم شماره هشتم صفحه 41 تا 57، و نیز گنجینه آثار ملی اصفهان ، از صفحه 743 تا صفحه 754، و دانشمندان و بزرگان اصفهان صفحه 551 و ...، مراجعه شود

شده (1)، و تأسیس آن ، در أواسط نیمه أوّل قرن سیزدهم انجام یافته است ، زیرا فوت آن بزرگمرد ، در سال 1239 قمری اتّفاق افتاده (2)، و تأسیس چنین بنای عظیمی ، به مدّت زمانی قابل توجّه ، نیاز داشته است ، بنابراین می توان به نحو تقریبی ، حدود زمان پایه گذرای این بنای عظیم و تاریخی را به دست آورد و بر همین مبنا است که ، در کتاب « آثار ملّی اصفهان » (3)به نقل از ( بخشی از گنجینه آثار ملّی)، و نیز در کتاب « فرهنگ اصفهان » (4) ، تاریخ بنای مدرسه را ، سال 1220 ذکر کرده اند .

مدرسۀ صدر ، با نقشهای مشابه نقشۀ مدرسۀ چهارباغ « مدرسۀ سلطانی » پایه گذاری شده ، ولی مرحوم صدر در زمان حیات خود ، نه تنها موفّق به ساختن طبقه دوم آن نگردیده ، بلکه نماکاری و کاشی کاری و تزیینات و تکمیل سردر آن را نیز ، انجام نداده ، و بدرود حیات گفته است .

در طبقۀ أوّل مدرسۀ صدر 36 حجره در حیاط بزرگ ، و 22 حجره در چهار

ص:297


1- ( آثار ملّی اصفهان ، صفحه 475)
2- مجلّۀ یادگار ، سال دوّم شمارۀ هشتم ، صفحۀ 54
3- آثار ملّی اصفهان ، صفحه 481
4- تاریخ فرهنگ اصفهان ، صفحه 138

زاویۀ آن ساخته شده ، و 6 حجره در طبقه دوّم بنا گردیده ، و در طرف شمالیِ مدرسه ، یک ایوان بزرگ با سقف بسیار بلند ، به عنوان مَدرَس ساخته شده ، و در طرف شرقی و جنوبیِ مدرسه ، هرکدام یک ایوان ( کوچکتر از ایوان شمالی ) بنا گشته ، که آنها هم به عنوان مدرس می باشد ، و در طرف غربی مدرسه ، به جای ایوان ، کتابخانه مدرسه صدر است ، که در زمان مرحوم آیة الله خراسانی تأسیس گشته ، و در بخش های بعدی ، از آن بحث خواهیم کرد .

شکل حجره ها و ایوانهای جلو آنها ، و مدرسها ( ایوانهای بزرگ با سقف بلند ) و حیاط بسیار وسیع ، و باغچه های متناسب ، و نسبتاً بزرگ ، بسیار جالب است و نشانه بلند نظری و همّت والای بانی مدرسه می باشد، و معماری و طرح و نقشه مدرسه ، موجب جلب توجه ، و از آثار هنر و اندیشه و ابتکار مردم با هوش و هنرمند و مبتکر اصفهان ، در نیمه اول قرن سیزدهم می باشد ، و درختهای کاج کهن و بسیار بلند ، بر زیبائیِ مدرسه أفزوده است .

اقدامات تکمیلی و نماسازی مدرسه بعد از فوت مرحوم صدر

در زمان تولیت حاج محمّد حسین خان بن میرزا علیخان صدری ، سال 1341 قمری ، سر دَرِ أصلیِ مدرسه ، به سوی بازار بزرگ ، کاشی کاری و تزیین گشته ، و أشعاری جالب ، مشتمل بر مادّه تاریخ از مرحوم استاد ( جلال الدّین همائی ) متخّلص به (سنا) باخطّ زیبای خطاط و شاعر و أدیب و خطیب نامدار زمان ، ( میرزا عبد الجواد خطیب ) در آن گنجانیده شده ، که هنوز جلب توجّه می نماید ، و مادّۀ تاریخ این نما سازی و کاشی کاری ، در شعر استاد همائی (سنا) چنین می باشد :

ص:298

نوشت کِلک ( سنا ) از برای تاریخش

«گشوده شد بِرَهِ دل ، دَر از مدینۀ علم »

1341

در سال 1364 قمری ، مرحوم آیة الله ، آقا سیّد محمّد رضا خراسانی قدس سره زمینی را که ، در طرفِ غربیِ مدرسه ، به جای ایوان ، قرار داشت به منظور تأسیس کتابخانه در نظر گرفتند، و به صورت دو طبقه و به شکل جالب و با نما سازی باشکوه ، ساختمان نمودند .

در سر دَرِ کتابخانه ، به خطّ سفید بر زمینه کاشی خشت لاجوردی ، این جمله ها نقش بسته است:

بَعدَ الحَمدِ وَ الصَّلوةِ عَلی مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله فَقَد أقدَمَ السَّیَّدُ السَّنَدُ الفَقیهُ وَ آیَهُ اللهِ المَلِکِ الجَلیلِ ، السَّیَّدُ مُحَمَّد رِضَا الخُراسانی ، لِتَأسیسِ هذَا البِنَاءِ وَ تَکمیلِه إحیاءً لِلعُلُومِ وَالمَعارِفِ الدّینیَّةِ وَ حِفظاً لِلکُتُبِ العِلمِیَّةِ ، حَرَّرَهُ خَلیقی پُور

و در اطراف نمای خارجیِ کتابخانۀ ، أشعاری جالب از شاعر و استاد نامدار، جلال الدّین همائی (سنا ) نوشته شده ، درباره أهمیّت علم و ارزش کتابخانه و تجلیل از آیة الله خراسانی ( بانی کتابخانه ) و در آخرِ آن أشعار ، چنین آمده است :

بشنو دو جمله از پی تاریخ این بنا

کان هر دو ، یادگار ، زِ طبع ( سنا) بود

« از این کتابخانه بجو علم دین » سپس

برگو «بنای علم ز سعی رضا بود »

که جملۀ ( از این کتابخانه بجو علم دین ) و جملۀ (بنای علم ز سعی رضا بُوَد)

ص:299

هر دو ، مادّه تاریخ می باشد ، و هر کدام مستقلاًّ مساوی با عدد 1363 است (1) .

و هم چنین در نماسازی کتابخانه ، نوشته شده :

قَد تَمَّ هذَا البِناءُ فی مُنتَصَفِ شَعبان 1365 ، که مربوط به آخرین مرحله نما سازی و کاشی کاریِ این ساختمان ، می باشد .

تعمیرات گسترده و کاشی کاری مدرسۀ صدر

به وسیلۀ ادارۀ اوقاف اصفهان در دهۀ آخر قرن چهاردهم هجری قمری ، تعمیراتی گسترده در حجره ها و مَدرَس های مدرسۀ صدر أنجام گرفت ، و أطراف مدرسه و مَدرَس ها به وسیلۀ کاشی تزیین گردید ، که در این کاشی کاریها ، در کتیبه أطراف مَدرَس بزرگ مدرسه ، در طرف شمال ، سورۀ هل أتی ( دهر ) به خطّ استاد حبیب الله فضائلی ، نوشته شده ، و در کتیبۀ أطراف مَدرس جنوبی ، سورۀ عمّ یتسائلون ( نبأ ) به خطّ آقای حسین سلطانی به تاریخ رمضان المبارک 1394 قمری ، نوشته شده، و در کتیبه أطراف مدرس شرقی ، سورۀ جمعه ، با خطّ آقای فضائلی ، به تاریخ 1394 دیده می شود .

و هم چنین در نیمه دوم قرن چهاردهم ، در حدود سال 1385 قمری ، در پشت مدرس بزرگ شمالیِ مدرسۀ صدر ، در زمین های برف أنداز مدرسه ، سالنی بزرگ برای محلّ تدریس و اقامۀ جماعت تأسیس گردیده، زیر نظر مرحوم آیة الله ، آقای حاج آقا حسین خادمی و مرحوم آیة الله ، آقا سیّد عبدالحسین

ص:300


1- در کتاب گنجینۀ آثار تاریخی اصفان ، صفحه 747، و آثار 480 ، أشعار یاد شده نقل گردیده مادّه تاریخ نیز نقل شده، ولی به نظر می رسد ( با نحوه علامتها در چاپ کتاب ) توجّهی به این که در مادّه تاریخ در این اشعار گنجانیده شده ، ننموده اند

طیّب ( قدس سرّهما) ، به وسیلۀ کمک مالی مرحوم حاج میرزا محمّد جعفر کازرونی ، و این سالن بزرگ ، برای تشکیل جلسات درس خارج فقه و اصول و نیز نماز جماعت و مراسم دینی و تبلیغی که در مدرسه صدر تشکیل می شود، مورد استفاده قرار می گیرد .

تعمیرات اساسی و نوسازی های دورۀ معاصر

در دورة أخیر ، از اواخر دهۀ أوّل از قرن پانزدهم هجری ، چهار اقدام مهم به وسیلۀ سازمان اوقاف و امور خیریّۀ اصفهان ، و با نظارت امام جمعۀ محترم شهر اصفهان ، آیة الله طاهری و هیئت امناء مدرسة صدر و با نظارت فنّی سازمان میراث فرهنگی استان اصفهان ، و معماری حاج أحمد أعظمی ، و با بودجه های موقوفات وابستۀ به مدرسه ، در حال أنجام است ، که ذیلاً ، اشاره می نمائیم :

1- تعمیرات أساسی حجرات و سایر قسمتهای مدرسه و ایجاد کانال و هواکش بسیار جالب و أساسی ، برای برطرف نمودن نَم و رطوبت ، از ساختمان مدرسه .

2 - ساختن طبقۀ دوّم مدرسه ، با طرح و نقشۀ سنّتی مدارس ، مطابق أهداف بانی أصلیِ مدرسه ( مرحوم صدر ) ، که تاکنون بخش أعظم آن أنجام شده ، و قسمتی از آن در حال انجام می باشد (1).

٣- تأسیس یک ساختمان سه طبقه ( با محاسبۀ زیر زمین ) در پشت حجره های ضلع شمالِ غربی مدرسه ، به جای حیاط خلوت و حوضخانۀ

ص:301


1- در حال حاضر که چاپ کتاب در حال أنجام می باشد ، ساختمان طبقۀ دوّم کامل گردیده ، و کاشی کاری و نماسازیِ آن ، به پایان رسیده ، و شکل زیبائی یافته است

قدیمی، که این ساختمان جدید ، برای کتابخانه ای مفصّل و ملحق و متّصل به کتابخانۀ سابق ، و نیز ، سالن اجتماعات و سخنرانی ، و هم چنین برای تأسیسات بهداشتی و سایر احتیاجات مدرسه ، در نظر گرفته شده است .

4- تأسیس دو مدرس نسبتاً بزرگ در پشت حجرههای ضلع شمالِ شرقی ( در دو طبقه ) که از یک طرف به زاویۀ ضلع شمال شرقی ، راه دارد و از طرف دیگر ، به مَدرَس بزرگ و أصلیِ طرف شمالی مدرسه ، راه پیدا میکند .

علاوه بر موارد یاد شده ، وضوخانه و سرویس بهداشتیِ مدرسه ، که در مجاورت درب أصلیِ مدرسه می باشد ، نوسازی و تجدید بنا گردیده است .

نکاتی که از وقفنامۀ مدرسۀ صدر استفاده می شود

1- مرحوم صدر ، در زمان حیات خود موفّق به تکمیل مدرسۀ صدر و وقف آن نمی شود ، و فرزند او ، عبدالله خان ( أمین الدّوله ) در تکمیل آن اقدام می نماید، و چندین بار نذر شرعی میکند که مدرسه را به مرحله ای برساند که بتواند آن را به نحو مطلوب وقف نماید ، و اگر در زمان حیات ، موقق نگردید ، پس از او این اقدام ، صورت پذیرد .

2- أمر وقف و تولیت مدرسۀ صدر و موقوفات آن ، در دوره أوّل ، با دو نفر از علماء شهر به نامهای : آقا شیخ بهاء الدّین و آقا شیخ علی بوده است .

٣- نظارت عالیۀ وقف ، متعلّق به فقیه محقّق و مجتهد عظیم الشّأن ، مرحوم آقا میرزا محمّد هاشم چهارسوقی ( خوانساری ) متوفّای 1318 قمری ، بوده است .

4- مدرسۀ صدر به نام مدرسۀ صدریّه می باشد .

5- زاویة شرقیِ مدرسۀ صدر ، به نام زاویۀ صدر بوده ، و إسکان أولاد وأحفاد مرحوم صدر ، اگر در سِلک طلاّب باشند ، در این زاویه ، در اولویّت

ص:302

وقفی قرار داشته است .

6- حقوقی برای مُدَرس ، امام جماعت ، طلاّب ، مؤذّن ، خادم ، آبکش ، باغبان مدرسه در نظر گرفته شده است .

7- در متن وقفنامه ، عبارتی ذکر شده در زمینه شرط إسکان مدرسه ، بدین ترتیب : شرط مدرسه این است که ، بَطّالین و مُضَیَّعین علم را ، راه ندهند ، و مرتکب فسق و فجور نشوند ، و أعمال ناشایسته که موجب فساد و بی نظمی مدرسه باشد انجام ندهند ، و مهمانی که وارد مدرسه می شود ، هرگاه مانع تحصیل نباشد ، مسکن بدهند ، که در سُکنی شریک باشد ، البته با نظر متولّی مدرسه .

مدرسۀ صدر، مرکز تدریس و تحصیل مجتهدین بزرگ

از زمان تأسیس مدرسۀ صدر تاکنون ، جمع زیادی از مجتهدین و فقهای بزرگ و حکماء و فلاسفه و ادباءِ جلیل القدر ، در این مجمع با برکت تحصیل علم نموده ، و یا تدریس و تألیف داشته اند ، که احصاء کامل نام مبارک همه آنها ، مقدور نیست ، و تنها به ذکر شماری از آنها ، اکتفا میکنیم ، و اشاره ای گذرا به شخصیت علمی آنها می نمائیم ، و توضیح اعلام می داریم که : در باره برخی از این شخصیّتها، در بخشهای دیگر کتاب ، به نحو مفصّل تری بحث شده است .

1- مجتهد محقّق و ادیب و عالم فاضلِ جامع ، مرحوم آقا شیخ عبد الحسین محلاّتی ، متوفّای 1323 قمری ، که تحصیلات خود را در اصفهان و قم و نجف انجام داده ، و از شاگردان حاج میرزا حبیب الله رشتی بوده است .

وی پس از نیل به مقام اجتهاد وارد اصفهان گردیده ، و در مدرسۀ صدر درس خارج استدلالی می فرموده ، و جمعی از أفاضل و طلاّب برجسته ، در درس او حاضر می شده اند .

ص:303

مرحوم حاج آقا بزرگ طهرانی ، در « نقباء البشر » ، او را از أجلاّء علماء وأفاضل فقهاء ، و از أهل ورع و دین و تقوی شمرده ، و او را با عبارت :

کانَ مِن رِجالِ اللهِ الأبزارِ الأصفِیاءِ

ستوده ، و نماز جماعت او را مورد توجه خواص و عوام شمرده ، و کتابها و رساله های متعدّدی را ( بیش از 20 کتاب و رساله و حاشیه ) از آثار آن بزرگمرد ذکر نموده است (1).

2- حکیم نامدار و زاهد پارسا ، مرحوم جهانگیر خان قشقائی ، متوفّای 1328 قمری ، که از حکماء بزرگ أوائل قرن چهاردهم و جامع معقول و منقول به شمار رفته ، و درس حکمت او مورد توجه طالبین علوم عقلی بوده است .

وی در مدرسۀ صدر سکونت داشته ، و تدریس می کرده ، و از مفاخر علمی این مدرسه به شمار می رود .

3- حکیم و زاهد نامدار ، آخوند ملاّ محمّد کاشانی ، معروف به آخوند کاشی ، متوفّای 1333 قمری که از جمله نوادر روزگار ، و أهل مکاشفه بوده ، و حقایقی را از عالَم غیب ، مشاهده می نموده است .

مرحوم آخوند کاشی ، گرچه علومی همانند : فقه و اصول و تفسیر و ... را ، دارا بوده ، ولی عمدتاً به تدریس حکمت می پرداخته ، و حوزه درس او از نظر حکمت و أخلاق نظری و عملی ، مورد توجه بزرگان بوده است .

آخوند کاشی ، در دوره تحصیل علم ، در مدرسۀ جدّه ساکن بوده (2) و در دورة تدریس ، در مدرسۀ صدر سکونت داشته است .

ص:304


1- انقباء البشر ، جلد 3، صفحه 1056 - 1057
2- سیری در تخت فولاد اصفهان ، صفحۀ 204

4- حکیم فقیه زاهد ، حاج ملاّ محمّد جواد آدینه ، متوفّای 1339 قمری ، که از مبرّزین شاگردان جهانگیر خان قشقائی به شمار رفته ، و خود ، مدرّس حکمت در مدرسه صدر بوده ، و مرحوم حاج آقا بزرگ طهرانی او را با چنین عبارتی :

و یُعَدُّ فی طَلیعَةِ عُلَماءِ عَصرِه وَ حُکَمائِه (1) توصیف نموده ، و او را ، از حکماء و پیشگامان علمی در زمان خودش ، دانسته است .

5- فقیه و مجتهد اصولی ، آقا سیّد ابوالقاسم دهکردی ، متوفّای 1353 قمری ، که در حوزه علمیّۀ سامراء و حوزه نجف و اصفهان ، تحصیل علم نموده ، و از شاگردان میرزای بزرگ شیرازی و حاجی نوری بوده (2) ، و به مقام شامخ اجتهاد نائل گشته ، و در مدرسه صدر اصفهان ، حوزه درسی داشته است .

وی مرکز فتوی و مراجعات مردم بوده ، و رساله عملیّه برای مقلّدین خود داشته و بیش از 16 کتاب و رساله از آثار او ضبط شده است (3) .

6- فقیه عظیم الشّأن و مجتهد عالیقدر و مرجع بزرگوار ، مرحوم آخوند ملاّ محمّد حسین فشارکی ، متوفّای 1353 قمری ، که در زمان خود و در میان معاصرین ، به کثرت علم و زهد مشهور بوده است (4) .

مرحوم فشارکی ، حوزۀ درسی مهمّی در مدرسه صدر داشته ، و عدّه ای از علماء و فضلاء از شاگردان او بوده اند (5) .

ص:305


1- نقباء البشر ، جلد 1 ، صفحه 316
2- ریحانة الادب ، جلد 2، صفحه 244
3- دانشمندان و بزرگان اصفان ، صفحه 94
4- رجال اصفهان ، صفحۀ 84
5- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 285

مرحوم جابری أنصاری ، در مرثیۀ آن بزرگمرد أشعاری سروده که عظمت علمی و تقوائی او را نشان می دهد ، برخی از آن سروده چنین است (1)

ما شارَکَ الفِشار کې عَلیمُ

إنَّ ألعُلی عَن مِثِله عَقیمُ

مَلَکُ أتی فی صُورَةِ الإنسانِ

حِبرُفَقیةُ زاهِدُ فَهیمُ

أحیَی الاُصُولَ وَ ارتَقی فِی الفِقهِ

بِمُؤتَقی ما زادَهُ مَعلُومُ

*****

بِمَؤتِه یا جابِریُّ أَرَّخ

«ما شارَکَ الفِشارکی عَلیمُ»

7- مدرّس محقّق و زاهد ، مرحوم آقا شیخ علی یزدی ، متوفّای 1353 قمری ، که مدرّسی نامدار و پرکار بوده ، و از صبح تا ظهر ، و بعد از ظهر تا شب ، در مدرسه صدر تدریس می نموده ، و تمامی دروس أدبی و دوره سطح ( فقه واُصول ) را تدریس می کرده و عدّۀ زیادی از فضلاء وطلاّب ، از محضر او استفاده می نموده اند (2).

8- حکیم فرزانه ، و مدرّس محقّق ، مرحوم آقا شیخ محمّد حکیم خراسانی ، متوفّای 1355 قمری ، که از شاگردان دو حکیم نامدار : مرحوم آخوند کاشی و مرحوم جهانگیر خان قشقائی بوده ، و محضر درس حکمت او در مدرسۀ صدر ،

ص:306


1- تاریخ اصفهان و ری ، صفحه 410-411
2- رجال اصفهان ، صفحه 82

مجمع أرباب فضل و کمال ، و حوزۀ درسیِ او مشحون از عدّۀ کثیری از فضلاء و دانشمندان بوده است (1).

9- مجتهد اصولی ، و فقیه بزرگ ، و مرجع عالیقدر ، مرحوم آقا سیّد محمّد نجف آبادی ، متوفّای 1358 قمری ، که از شاگردان برجستۀ مرحوم آخوند خراسانی و آقا سیّد محمّد کاظم یزدی و آقا سیّد محمّد فشارکی و ... بوده ، و در اصفهان، حوزه درس خارج فقه و اصول ایشان ، مجمع فضلاء و دانشمندان بوده است . مرحوم آقا سیّد محمّد نجف آبادی ، از مراجع بزرگ دینی در اصفهان ، و از مفاخر علمی حوزه علمیّه بوده ، و دو جلد حاشیه ایشان بر «کفایة الاُصول » از بهترین حاشیه های آن کتاب عظیم می باشد .

10- علاّمۀ عظیم الشّأن ، و مجتهد محقّق ، و فقیه اصولی ، حاج میر سیّد علی نجف آبادی ، متوفّای 1362 قمری ، که در قدرت اندیشه و کثرت تحقیق و مطالعه و جامعی در علوم ، حائز مقام بزرگی بوده، و در علم کلام ، احاطۀ کاملی داشته است . حوزۀ درسی آن بزرگمرد ، مجمع فضلاء و محقّقین بوده ، و از مفاخر علمی حوزه علمیّۀ اصفهان در زمان خود، به شمار می رود .

به نقل نویسندۀ بزرگوار ، آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی ، در زمان پهلوی أوّل ، تصمیم گرفته بودند ، که مدرسۀ صدر را خراب کنند ، و این پایگاه عظیم علمی را نابود سازند ، ولی مرحوم آیة الله ، حاج میر سیّد علی نجف آبادی ، در أسرع وقت ، خبر را به مرجع عالیقدر جهان شیعه ، آیة الله العظمی ، آقاسیّد أبو الحسن اصفهانی می رسانند ، و با اقدامات آن بزرگ مرجع دینی ، از آن جنایت هولناک جلوگیری می شود .

ص:307


1- سیری در تخت فولاد اصفهان ، صفحه 204

مرحوم نجف آبادی ، در مدرسّۀ صدر حجره ای داشتند ، در طرف شمال غربی مدرسه ( در طرفی که مَدرس بزرگ مدرسه است ) ، که کتابخانۀ شخصی و نفیس و مشتمل بر نسخه های کمیاب و خطّیِ آن مرحوم ، در آن قرار داشت ، وبعد مرحوم آیة الله ، آقا سید عبدالحسین طب ، در آن حجره تدریس می فرمودند ، و بعد از ایشان أخوی بزرگوارم ، آیة الله ، آقا سیّد محمّد علی موحّد ابطحی دام ظلّه ، تدریس درس خارج فقه و اصول و تفسیر می نمودند ، و هم اکنون نویسنده این سطور ( حاج سیّد حجّة موحّد ابطحی ) تدریس فقه و اصول ( مکاسب مرحوم شیخ أعظم أنصاری ، و کفایة الاُصول مرحوم آخوند خراسانی « قدّس سرّهما » ) می نمایم .

11- جامع المعقول و آلمنقول ، آقا شیخ محمّد رضا مسجد شاهی نجفی ، متو،فّای 1362 قمری ، که در فقه و اصول و حکمت و فلسفه و ریاضی و هیأت و نجوم و شعر و ادب ، سر آمد أقران بوده ، و چهره درخشان علمی در حوزۀ اصفهان ، به شمار می رفته است . تألیفات متعدّد ، تحقیقات گسترده ، جامعیّت در علوم، محسن خلق و نیکوئی معاشرت آن بزرگمرد، نقش او را در تربیت و تعلیم طلاّب و هدایت و ارشاد مردم ، فعّال کرده بود . مرحوم آقا شیخ محمّد رضا نجفی ، در مدرسه صدر ، تدریس دوره خارج فقه ، و در مسجد نو بازار ، تدریس اصول می نموده اند ، و فضلاء و دانشمندان ، در محضر درس آن بزرگمرد شرکت می جستند .

12- مدرّس فاضل ، مرحوم آقا شیخ هبة الله هرندی ، متوفّای 1366 قمری ، که از شاگردان حاج میر محمّد صادق خاتون آبادی و آقا سیّد محمّد نجف آبادی

ص:308

و حاج میر سیّد علی نجف آبادی بوده (1)و در مدرسۀ صدر ، دروس أدبی و سطح فقه و اصول را تدریس می نموده ، و شاگردان زیادی را بهره مند ساخته است .

13 - مدرّس محقّق و مجتهد بزرگوار ، مرحوم حاج سیّد محمّد باقر ابطحی سِدِهی متوفّای 1367 قمری ، که در مدرسه صدر و مدرسۀ کاسه گران تدریس می نموده ، و عدّه ای از فضلاء ، از محضر و درس او بهره می گرفته اند .

14 - عالم زاهد و فقیه حکیم و مفسّر بارع ، مرحوم حاج آقا صدر الدین هاطلی کوپائی معروف به حاج آقا صدر کوپائی ، متوفّای 1372 قمری ، که از شاگردان آخوند کاشی و جهانگیر خان قشقائی ( در اصفهان ) ، و هم چنین ، از شاگردان شیخ الشریعه اصفهانی و آقا سیّد محمّد فیروز آبادی و آخوند ملاّ محمّد کاظم خراسانی و آقا سیّد محمّد کاظم یزدی ، ( در نجف ) بوده است .

آن بزرگمرد، در مدرسۀ صدر تدریس حکمت و فلسفه مینموده ، و در جلسات خصوصی ، تفسیر می گفته ، و از چهره های برجسته در زمینه زهد وأخلاق و مَلَکات نفسانی ، به شمار رفته است .

15- عالم جامع و ادیب زاهد و مدرّس کامل ، مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی ، متوفّای 1375 قمری ، که از چهره های برجسته در علم و عمل و زهد و تقوی ، و از نشانه های بارزِ تجسم ایمان و اعتقاد ، به شمار رفته است .

این عالم بزرگوار ، در حوزه علمیّۀ اصفهان ، از محضر آقا سیّد محمّد باقر درچه ای و آخوند کاشی و ... ، در زمینۀ فقه و اصول و حکمت ، و از حاج میرزا محمد باقر حکیم باشی ، در علم طب استفاده نموده ، و در حوزه نجف ، از محضر

ص:309


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص 306 و سیری در تخت فولاد اصفهان ، ص 175

شیخ الشّریعۀ اصفهانی و آخوند خراسانی و آقا سیّد محمّد کاظم یزدی ، بهره گیری نمود (1)، و به مدارج بلند علمی نائل گردیده است .

وی سالها در مدرسه صدر ، تدریس أدبیّات و شرح نهج البلاغه مینمود ، و در میان جامعه با استفاده از سنگر منبر ، به وعظ و ارشاد می پرداخت ، و با توجّه به این که ، از علم و دانش سرشار و جامع ، از یک طرف ، و روحِ سیرابِ از زلال ایمان و ولایتِ أهل البیت علیهم السلام ، از طرف دیگر، و بیان فصیح و شیرین ، از جانب سوم و برخوردار بود ، تدریس و موعظه او ، نقش بسیار موثری در تربیت نفوس و تهذیب اخلاق و تزکیه جانها داشت ، و شخصیت معنوی آن بزرگمرد، مورد توجّه عموم مردم و علماء و مراجع دینی بود .

16- مرجع عالیقدر جهان تشیّع ، و زعیم أعظم حوزه های علمیّه شیعه ، مرحوم آیة الله العظمی ، آقای حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی قدّس سرّه ، متوفّای 1380 قمری ، که یکی از برجستگان زعماء شیعه در دوران غیبت کبری، و از مفاخر علمی و مرجعیت جهان تشیع در قرن چهاردهم می باشند .

در دوران مرجعیّت ایشان ، حوزۀ علمیّه قم به رشد و گسترش کُمّی و کَیفَی بسیار چشمگیر نائل گردید ، و هزاران نفر مجتهد ، نویسنده ، محقّق ، مدرّس و ... ، پرورش یافتند ، و صدای شیعه ، از ایران و قم ، به دورترین نقاط جهان رسید ، و در واشنگتن وهامبورک ( در آمریکا و آلمان ) مسجد برای شیعیان تأسیس گردید ، و مذهب شیعه از جانب شیخ الأزهر مصر ( شیخ محمود شلتوت ) مورد تأیید و رسمیّت قرار گرفت

مرحوم آیة الله بروجردی ، در مدّت تحصیل خود در حوزه علمیّۀ اصفهان ، نه تنها در مدرسۀ صدر حجره ای برای سکونت داشتند ، بلکه در این مدرسه ،

ص:310


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 435

تدریس می نموده اند ، و عدّه ای از فضلاء از درس ایشان بهره مند می شده اند ، که از آن جمله، مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی ( مذکور در فوق ) می باشند .

17- حکیم و فقیه بزرگوار ، مرحوم آقا شیخ محمود مفید ، متوفّای 1382 قمری ، که از چهره های برجسته علم حکمت در حوزه علمیه اصفهان بوده ، و شهرت آن بزرگمرد در زمینه حکمت و فلسفه ، مقام علمی او را ، در زمینه أدبیات و ریاضی و طب و فقه و اصول ، تحت الّشعاع قرار داده است .

مرحوم مفید ، چهل سال در مدرسۀ صدر به تدریس حکمت و فقه و اصول وریاضی اشتغال داشتند (1) و شاگردان زیادی را پرورش دادند .

برادر آن بزرگمرد ، مرحوم حاج شیخ علی مفید ، متوفّای 1345 قمری، نیز ، عالمی حکیم و زاهد ، و مدرّسی محقّق و جامع بوده ، و در مدرسۀ صدر تدریس فقه و اصول و حکمت و أدبیّات می نموده است (2) .

18 - مجتهد و مدرّس جامع ، مرحوم حاج میرزا رضا کلباسی ، متوفّای 1383 قمری ، که از أحفاد مرحوم حاجی محمّد ابراهیم کلباسی بوده ، و در ترویج اسلام و احکام و هدایت مردم ، نقش بزرگی داشته ، و مراسم دعای کمیل وإحیای شب جمعه آن بزرگمرد، عنوان و تأثیر عجیبی داشته است .

آن بزرگمرد ، علاوه بر تألیف کتب متعدّده ، در مدرسۀ صدر ، تدریس مینموده ، و جمعی از فضلاء از محضر او مستفید می شده اند .

مرحوم حاج آقا بزرگ طهرانی ، شخصیّت علمی و دینی و اجتماعیِ آن

ص:311


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 495
2- سیری در تخت فولاد ، صفحه 196

بزرگمرد را ستوده ، و او را از مراجع دینیِ مردم بر شمرده است (1).

19 - فقیه و اصولی عالیقدر و مجتهد محقّق ، مرحوم آیة الله العظمی ، آقا سیّد علی بهبهانی رامهرمزی ، متوفّای 1395 قمری ، که از چهره های برجستۀ روحانیّت و مرجعیّت در ایران بودند ، و با تألیف کتابهای گوناگون ، و تأسیس مدارس و مراکز دینی ، و تربیت طلاّب ، نقش بزرگی در راه إحیاء دین بر عهده داشتند . ایشان در سالهای آخر عمرشان ، شش ماه از هر سال را ، در اصفهان ، اقامت می جستند ، و در مدرسه صدر تدریس فقه و اصول و کلام می فرمودند ، و حوزه درسی مهمّی در محضر ایشان ، شکل می گرفت ، که بر رونق حوزۀ علمیّه می أفزود .

20 - مدرّس محقّق و مجتهد زاهد ، مرحوم حاج سیّد علی اصغر مدرّس برزانی ، متوفّای 1395 قمری ، که از مدرسین نامدار در مدرسۀ صدر بودند ، و عدّه ای از فضلاء از محضر و درس ایشان ، در زمینۀ فقه و اصول ، استفاده می نمودند .

21 - شهید راه ولایت و إمامت ، مرحوم آیة الله ، آقا سیّد ابوالحسن شمس آبادی ، شهید در سال 1396 قمری ، که مجتهدی زاهد و پیشوائی پر تلاش و مجاهدی خستگی ناپذیر بودند، و از زعمای حوزه علمیّه اصفهان به شمار می رفتند ، و در مدرسۀ صدر به تدریس و حلّ مشکلات اجتماعی و اقتصادی طلاّب ، می پرداختند (2)

22 - فقیه و مجتهد عالیقدر ، آقا سیّد محمّد رضا خراسانی ، متوفّای 1397

ص:312


1- نقباء البشر ، جلد 2، صفحه 759
2- دربارۀ این بزرگمرد ، در بخش ( چهره های علمی اصفهان در دورۀ أخیر ) و بخش ( بقعه های علمی و تخت فولاد ) ، بررسی مفصّل داریم

قمری ، که دورانی ممتد ، عهده دار ریاست حوزۀ علمیّۀ اصفهان بودند ، و در مدرسۀ صدر و مدرسۀ چهارباغ ، به تدریس درس خارج فقه و اصول ، اشتغال داشتند ، و از خصوصیّات آن بزرگمرد ، وقار و متانت چشمگیر ، اُبهّت و قیافۀ جذّاب بود . مرحوم آیة الله خراسانی ، نه تنها با تأسیس کتابخانه زیبائی در مدرسه صدر و تدریس و تربیت طلاّب و زعامت و سرپرستی حوزه علمیّه ، نقش ارزشمند خود را ایفاء نمودند ، بلکه در دوران خفقانیِ پهلوی أوّل و در هنگامی که عمّامه از سر بزرگان دین و علماء و طلاّب بر می داشتند، آن بزرگمرد به عدّه ای از علماء آن دوره ، پیغام فرستاده بودند که ، از خانه ها بیرون نیائید که مجبور نشوید عمّامه را از سر بردارید ، من مخارج شما را می دهم (1) و اینگونه دلسوزانه در حفظ حوزه علمیه و أرزشهای آن ، می کوشیدند .

23 - فقه و اصولیِ مجتهد ، و مدرّس جامع و زاهد ، حاج شیخ مجتبی لنکرانی نجفی اصفهانی ، متوفّای 1406 قمری . ایشان در حوزه های سامراء و نجف وأخیرا حوزه علمیّۀ اصفهان ، استادی نامدار به شمار می رفتند ، و در سالهای آخر عمرشان ، در مدرسه صدر به تدریس فقه و اصول ( رسائل و مکاسب شیخ أنصاری و ... ) اشتغال داشتند ، و جمعی از فضلاء و طلاّب ، از محضر ایشان بهرۀ علمی می گرفتند .

24 - مجتهد زاهد و فقیه اصولی ، مرحوم آیة الله ، حاج شیخ أحمد فیّاض ، متوفّای 1407 قمری ، که از چهره های برجستۀ حوزۀ علمیّۀ اصفهان به شمار می رفتند، و در مدرسۀ صدر و مدرسۀ چهارباغ تدریس می نمودند ، و جمعی از فضلاء و طلاب در دوره سطح عالی ، و أخیرا در دوره خارج فقه و اصول

ص:313


1- اظهارات نویسندۀ متتبّع و عالیقدر ، آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی

ایشان، شرکت می جستند ، و عدّۀ زیادی از علماء و مدرّسین و فضلاء اصفهان ، در زمرۀ شاگردان آن بزرگمرد می باشند .

25 - فقیه و اصولی مجتهد ، و زعیم مُجِدّ و موفّق ، مرحوم آیة الله ، حاج آقا حسین خادمی ، متوفّای 1405 قمری ، که از چهره های برجستۀ أواخر قرن چهاردهم ، در حوزۀ علمیّۀ اصفهان ، به شمار می روند ، و حوزه درسی ایشان در زمینه فقه و اصول اجتهادی ( درس خارج ) ( و نیز در زمینه کلام و عقائد ، مورد توجه بود و در ردیف أوّلِ درسهای حوزه ای در اصفهان ، به شمار می رفت .

مرحوم آیة الله خادمی ، در راه مبارزه با حکومت فاسد پهلوی ، و مبارزه با گروههای منحرف ( الحادی و التقاطی ) و دفاع از حریم ولایت أهل البیت علیهم السلام و ارزشهای روحانیّت و حوزۀ علمیّۀ ، بسیار می کوشیدند ، و زعامت حوزۀ علمیّۀ اصفهان و جامعه روحانیّت این شهر تاریخی ، سالها بر عهدۀ آن بزرگمرد بود . تأسیس مَدرَس جدید مدرسۀ صدر ( پشت ایوان و مَدرس بزرگ ) زیر نظر مرحوم آیة الله خادمی ، و مرحوم آیة الله طیّب بود، و آیة الله خادمی ، از زمان تأسیس این مَدرَس ، درس فقه و اصول و کلام خود را ، برای فضلاء و علماء ، در این مکان شریف بیان می فرمودند .

26 - مجتهد و مدرّس زاهد ، مرحوم آیة الله ، حاج شیخ علی مشکوة سدهی ، متوفّای 1410 قمری ، که از مدرّسین نامدار در مدرسۀ صدر بودند ، و جمعی از فضلاء و علماء اصفهان در زمره شاگردان آن بزرگمرد به شمار می آیند .

27 - فقیه مفسّر و متکلّم اصولی و مدرّس مجتهد ، مرحوم آیة الله ، حاج سیّد عبد الحسین طیّب ، متوفّای 1412 قمری ، که از صاحبان تألیف و از مفسّرین بزرگ و دانشمندان علم کلام بودند ، و در مدرسۀ صدر ( در حجره ای که هم

ص:314

اکنون این حقیر تدریس می نمایم ) (1) تدریس می نمودند ، و جمع زیادی از فضلاء از محضر و درس ایشان استفاده می کردند ، و نویسنده این سطور ، بخش قابل توجهی از کتاب « مکاسب » مرحوم شیخ أنصاری را ، در محضر و جلسه درس ایشان ، بهره مند گردیدم .

28 - فقیه اصولی ، و متکلّم رجالی ، و مفسّر مجتهد ، آیة الله ، آقای حاج سیّد محمّد علی موحّد ابطحی ( دام عمره الشریف ) ، که پس از مراجعت از نجف أشرف ، به تألیف و تحقیق پرداختند ، و در مدرسۀ صدر ، به تدریس فقه و اصول و تفسیر کلام اجتهادی اشتغال یافتند ، و هم اکنون نیز که در شهر مقدس قم اقامت و تدریس دارند ، تابستانها در حوزه علمیّۀ اصفهان و مدرسۀ صدر ، به تدریس می پردازند ، و جمع کثیری مستفید می شوند .

29 - فقیه اصولی ، و مجتهد بزرگوار ، آیة الله ، آقای حاج شیخ حسن صافی اصفهانی دام عمره الشریف (2) که از زمان مراجعت از نجف اشرف تاکنون ، در مدرسه صدر، حوزه درسی فقه و اصول اجتهادی ( درس خارج ) دارند ، و جمع کثیری از فضلاء و علماء ، از محضر و درس ایشان بهره مند می شوند .

30 - فقیه أصولی و مجتهد بزرگوار، آیة الله ، آقای حاج سیّد محمّد علی صادقی « میر محمّد صادقی » ( دام عمره الشّریف ) که سالهای طولانی ، در مدرسۀ صدر به تدریس خارج فقه و اصول اشتغال داشتند ، و حوزۀ درسی گسترده و پر جمعیّتی را تشکیل داده بودند ، ولی متأسّفانه مدتی است در اثر کسالت، طلاّب

ص:315


1- این نویسندۀ کمترین در مدرسۀ صدر ، به تدریس کفایة الأصول و مکاسب مرحوم شیخ انصاری اشتغال دارم
2- متأسّفانه هم اکنون که مراحل چاپ کتاب در حال أنجام است ( 1417 قمری) حوزۀ علمیّه ، در غم ارتحال ایشان بسر می برد

حوزه علمیّه ، از تدریس ایشان محروم می باشند (1).

دیگر مدرّسین مدرسۀ صدر

با توجّه به این که مدرسه صدر مرکز حوزه علمیه است ، جمع زیادی از علماء و آیات عظیم الشأن و فضلاء بزرگوار ، همانند : آیة الله ، آقای حاج سیّد مصطفی شریعت موسوی ، و آیة الله ، حاج شیخ محمّد تقی مجلسی و آیة الله ، آقای حاج شیخ مجتبی بهشتی ، و امام جمعه محترم اصفهان ، آیة الله ، آقای حاج سیّد جلال الدّین طاهری ، و آیة الله ، آقای حاج سیّد مجتبی میر محمّد صادقی ، و جمعی دیگر از علماء و فضلاء ، در زمینه های گوناگون علمی و در سطوح مختلف ، تدریس می نمایند.

تذکّر : هم چنان که در أوّل این بخش اشاره کردیم ، بسیاری از مدرّسین بزرگوار مدرسۀ صدر که در این قسمت ذکر گردیدند ، در بخش های :

خاندانهای علمی » ، یا « بقعه های علمی » یا « چهره های علمی اصفهان در دورة أخیر » ، به نحو مفصّل تر ، مورد بحث قرار گرفته اند .

مدرسۀ صدر پاقلعه

مقصود ، مدرسۀ پاقلعه است ، که به خاطر عنوان بانی آن ، مرحوم حاج محمّد حسین خان صدر اعظم اصفهانی ، به نام مدرسۀ صدر ، نامیده می شود .

8- مدرسۀ صدر چهارباغ خواجو

یکی از مدارس آباد و معمور، حوزه علمیه اصفهان می باشد . این مدرسه از

ص:316


1- متأسّفانه هم اکنون که مراحل چاپ کتاب در حال انجام است ( 1417 قمری ) حوزۀ علمیه ، در غم ارتحال ایشان بسر می برد

آثار مرحوم حاج محمّد حسین خان صدر أعظم اصفهانی ، متوفّای 1239 قمری می باشد ، که در هنگام ایجاد خیابان چهارباغ صدر ( مشهور به چهارباغ خواجو) به تقلید از چهارباغ عباسی و مدرسۀ سلطانی چهارباغ ، تأسیس گشته است .

گرچه مؤسّس این مدرسه ، مرحوم صدر می باشد (1) ، ولی به علت این که تکمیل آن به وسیله فرزند او ( أمین الدوله ) انجام گرفته، برخی از نویسندگان ، این مدرسه را ، از آثار عبد الله خان أمین الدوله ( که او هم مردی نیکوکار بوده ) ثبت کرده اند (2).

مدرسۀ صدر خواجو ، مدّتی متروکه گردید ، و سپس در دورۀ حکومت پهلوی ، به تصرّف غاصبانۀ شهرداری در آمد، و به شکلی رقّت بار ، مورد بهره برداری قرار گرفت، تا آن که با همت جمعی از مردم با ایمان و اقدام مرجع جهانی عالَم تشیّع ، مرحوم آیة الله العظمی ، آقای حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی قدس سره ، متوفّای 1380 قمری ، به حوزه علمیّۀ باز گردانده شد، و پس از تعمیرات اساسی و لازم ، محلُ سکونت طلاّب حوزۀ علمیّه ، قرار گرفت .

این مدرسه ، دارای بیست حجره ، و دو مَدرس ( در طرف شرقی و شمالی ) ، و یک کتابخانه ( در طرف جنوبی ) ، و یک صحن بزرگ با حوض و باغچه ، و یک سر دَرِ مجلّل ( در طرف غرب مدرسه ) « در شرق خیابان چهارباغ خواجو» می باشد ، و به صورت یک طبقه است ، و مساحت آن سه هزار متر

ص:317


1- گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 744، مجلّۀ یادگار ، سال دوِّم شمارۀ هشتم ، صفحۀ 50، تاریخ اصفهان و ری ، صفحه 311، تاریخ فرهنگ اصفهان، صفحه 143، تاریخچه محله خواجو ، صفحه 33
2- آثار ملی اصفهان ، صفحه 433 ، گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 749 به نقل از جغرافیای اصفهان ، تألیف میرزا حسین خان ، چاپ تهران ، صفحه 29 - 30

می باشد . در کتیبۀ بالای سر دَرِ مدرسه ، با خطّی زیبا ، بر روی کاشیِ خشت چنین نوشته شده است : به أمر مبارک حضرت آیة الله العظمی ، آقای حاج آقا حسین بروجردی مدظله العالی با تولیت حجة الإسلام آقای سیّد العراقین تعمیر گردید - سال 1376 قمری ، مطابق با 1335 شمسی ، ساخت کاشی سازی ایلیا . در وسط کتیبه یاد شده ، نام مدرسه با خطّ درشت چنین ثبت شده است :

مدرسۀ صدر خواجو

در بالاترین قسمت سر دَرِ مدرسه خواجو ، حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله روی کاشی نوشته شده ، و در آخر آن ، آمده است : با کمک مردم و نظارت ادارۀ کلّ اوقاف منطقۀ استان اصفهان - 1348 شمسی مطابق 1389 قمری ، که نشان دهندۀ این است که ، تعمیرات مدرسه ، در طول چندین سال ادامه داشته است .

در حال حاضر ، تعداد پنج مُدَرَّس و پنجاه طلبه ( أعمّ از شب خواب و معیل هائی که در منزل شخصی اقامت دارند، و در مدرسه تحصیل علم مینمایند و در دوره مقدّمات و سطح متوسّط و سطح عالی ، تحت برنامۀ درسی ، ادامه تحصیل می دهند . در حال حاضر ، سرپرستی مدرسه با حضرت حجّة الإسلام آقای حاج شیخ محمّد علی إمامی دام عزّه ، و تولیت آن با خاندان سیّد العراقین بوده و می باشد . عدّه ای از علماء جلیل القدر ، در این مدرسه اقامت نموده ، و یا مباحثات علمی و یا إمامت جماعت داشته اند ، همانند :

1- مجتهد محقّق ، و استاد و مدرّس عظیم الشّأن حوزۀ علمیّۀ اصفهان ، مرحوم آیة الله ، حاج شیخ أحمد فیّاض ، متوفّای 1407 قمری ، که در مسجد مدرسه، اقامه جماعت می نمودند ، و با جمعی از بزرگواران مذکور در ذیل ، مذاکرات و مباحثات علمی ، در این مدرسه داشته اند .

2- عالِم کامل ، مرحوم آیة الله حاج شیخ علی قدیری کفرانی متوفّای 1407

ص:318

3 - عالِم زاهد و وارسته ، مرحوم حجّة الإسلام حاج شیخ محمود سالک کاشانی، متوفّای 1389 قمری .

4- عالِم متّقی ، مرحوم حجّة الإسلام و المسلمین ، حاج شیخ محمّد تقی فشارکی

5- عالِم فاضل و سخت کوش ، و خطیب و واعظ گرانقدر ، مرحوم حاج سیّد فضل الله سجادی ، متوفّای 1414 قمری ، که در تدریس و إداره امور مدرسه و جذب طلاّب و حفظ و نگهداری و بهره برداری از آن ، نقش بسیار مؤثّری ایفاء می نمودند ، و در آستانه أیّام فاطمیه علیها السلام به لقاء الله پیوستند .

6- عالم فاضل ، حجّة الإسلام و المسلمین ، آقای حاج شیخ یحیی هدایت ( شهرضائی ) دام عمره الشّریف .

9- مدرسۀ محمودیّه

مدرسه ای است که در سالهای أخیر تهیّه و تأسیس گشته ، در کوچۀ مدرسۀ ذوالفقار ، و در حال حاضر ( 1415 قمری ) ساختمان قدیمیِ آن که به صورت منزل مسکونی بود تخریب گشته ، و زیر نظر آیة الله ، آقای حاج سیّد حسن فقیه إمامی دامت برکاته و با همّت نیکوکارِ محترم ، آقای حاج آقا محمود صفاکار ، در حال تجدید بنا می باشد ، به صورت سه طبقه ( با محاسبۀ زیر زمین ) (1).

مدرسۀ محمودیّه ، وابسته به مدرسۀ ذو آلفقار می باشد ، و چندین سال است که محلّ تشکیل جلسات درسهای برنامۀ درسی - حوزه ایِ مدرسۀ علمیّۀ

ص:319


1- هم اکنون که مراحل چاپ کتاب در حال أنجام است (1417 قمری ) ساختمان مدرسه پایان یافته ، و نماسازی آن در حال تکمیل می باشد ، و بهره برداری از آن شروع گردیده است

ذوالفقار می باشد (1).

10- مدرسۀ مسجد رحیم خان

مسجد رحیم خان ، واقع در ابتدای محلّه نو ، و متّصل به محلّۀ در بکوشک و در نزدیکیِ خیابان طالقانی می باشد ، و پایه گذاری و تأسیس آن ، به وسیلۀ مجتهد نامدار ، مرحوم آقا سیّد حسن مدرّس ، متوفّای 1273 قمری بوده است ، و پس از آن بزرگمرد ، محمّد رحیم خان بیگلربیگی و برادرانش ، به تکمیل وإتمام آن پرداختند . این مسجد ، از مساجد بزرگ و با شکوه اصفهان می باشد و بقعه خاندان مدرس ، که مدفن مرحوم مدرس و خاندان علمی او است ، در جانب شمالی آن ، قرار گرفته است .

تاریخهای موجود در کتیبه های مسجد ، 1290 - 1294 - 1295 - 1299- 1301 - 1304 - 1378 می باشد ، که نشان دهندۀ مراحل گوناگون بناء و تزئین این پایگاه و مرکز دینی می باشد ، و با توجّه به این که أوّلین مراحل تأسیس مسجد ، در زمان مرحوم مدرّس ( متوفّای 1273 ) أنجام گرفته ، و چندین سال از عمر آن بزرگمرد باقی بوده ، می توان گفت که ، عمدةً از حدود سال 1260 تا 1304، تأسیس و تزئین و کاشی کاری مسجد انجام شده است(2) .

ص:320


1- دربارۀ برنامۀ درسی و مفصل مدرسۀ ذو الفقار و مدارس وابسته ، به بخش مربوط به مدرسة ذو الفقار ، در همین کتاب ، و نیز کتاب آشنائی با حوزه های علمیّۀ شیعه ، جلد 1، صفحه 407 به بعد ، و کتاب شهدای مدرسه ذوالفقار ، جلد 1 و 2 (به قلم این نویسندۀ کمترین ) مراجعۀ شود ، و نویسندۀ این سطور ، کتابی درباره مدرسۀ ذوالفقار و برنامه های آن ، ( به نحو مستقل ) تالیف نموده ام ، که مخطوط می باشد
2- به گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحۀ 796 - 803 و آثار ملۀی اصفهان ، صفحۀ 618- 625 مراجعه شود

در مسجد رحیم خان ، که در سالهای أخیر به نام مسجد الرّحیم ، نامیده می شود، سه عدد حجره برای سکونت طلاّب ساخته شده ، و در حال حاضر ، چند نفر طلبه در آنها ساکن هستند ، و اشتغال به تحصیل علوم حوزه ای دارند .

11- مدرسۀ میرزا مهدی

مدرسه ای بود واقع در خیابان مسجد سیّد ، و در کنار شعبه ای از نهر فدن ، که به جوی بابا حسن معروف است . مدرسۀ میرزا مهدی ، بیش از دو جریب مساحت داشت(1)، با طول و عرض 45 × 45 متر، با دَه حجره ، و مشتمل بر شبستان هائی که مسجد بوده است .

مدرسه و مسجد میرزا مهدی ، از آثار میرزا مهدی خان اشتهاردی ، از مستوفیان عهد نادری میباشد ، و پس از سال 1365 قمری ، با کمک مردم متدین ، تعمیراتی أساسی یافته است (2) .

در سال 1408 قمری ، مسجد و مدرسۀ میرزا مهدی ، به وسیلۀ شهرداری جهت إحداث خیابان آیة الله طیب ، تخریب گردید ، و دو سوّم آن ، جزء خیابان قرار گرفت ، و مردم با ایمان ، زیر نظر امام جماعت مسجد ، جناب حجّة الإسلام و المسلمین آقای حاج سیّد عباس فقیه أحمد آبادی ، فرزند مرحوم آیة الله ، حاج سیّد محمّد تقی موسوی فقیه أحمد آبادی ( صاحب کتاب مکیال المکارم ) به تجدید بنای مسجد و مدرسه ، در باقیماندۀ زمین یاد شده اقدام نمودند .

در ساختمان جدید ، طرح شبستان برای مسجد ، کتابخانه ، سالن سخنرانی و مَدرس و حجرات مسکونی برای طلاّب ، ( در ضمن سه طبقه ) در نظر گرفته

ص:321


1- تاریخ اصفهان و ری ، صفحه 308
2- دار العلم شرق ( مخطوط ) ، صفحه 241

شده ، و در حال حاضر ( ذی الحجّه 1413 قمری ) دو طبقه آن به صورت نیمه تمام در آمده ، و هنوز از طبقۀ سوّم ، چیزی ، ساخته نشده است .

چهره های علمی مدرسۀ میرزا مهدی

در این مدرسه ، بزرگانی از علماء ، تحصیل علم و یا تدریس نموده اند که ذیلاً به نمونه هائی ، اشاره می نمائیم :

1- مرحوم آیة الله ، آقا شیخ أحمد حسین آبادی ( سیفی ) ، متوفّای 1357 قمری ، که مجتهدی صاحب تألیف ، و زاهدی عابد بوده ، و در قوّت حافظه و ذکاوت و هوشمندی ، اعجوبۀ روزگار به شمار رفته ، و در سنین بلوغ و یا قبل از آن ، به مرتبه اجتهاد رسیده است (1) . این بزرگمرد ، در مدرسۀ میرزا مهدی تدریس می نموده ، و عهده دار منصب إمامت جماعت بوده است .

2- عالِم فاضل و بزرگوار ، مرحوم آقا میرزا علی محمّد بن حاج محمّد جواد حسین آبادی ، متوفّای 1373 قمری ، که برادر مرحوم حاج شیخ أحمد حسین آبادی بوده، و در مدرسۀ میرزا مهدی ، در طول چندین سال ، ساکن بوده ، و تدریس می نموده است .

3- مرحوم آیة الله ، حاج آقا محمّد مقدّس متوفّای 1378 قمری ، فرزند مرحوم آقا سیّد عبد الحسین بن سیّد حسن بن سیّد ابراهیم حسینی سبزواری ساوجی اصفهانی ، که در اصفهان و نجف تحصیل علم نموده ، و پس از نیل به مقامات عالیة علمی و مرتبۀ اجتهاد ، به اصفهان مراجعت نموده ، و مرجع طلاّب حوزۀ علمیه و مؤمنین قرار گرفته است . وی علاوه بر تدریس در مدرسۀ میرزا مهدی ، تعمیرات اساسی در این مدرسه أنجام داده است .

آن بزرگمرد، مورد توجه و اعتماد و علاقۀ مرجع عالیقدر جهان تشیّع ، مرحوم آیة الله العظمی ، حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی قدس سره وکیل تام الإختیار

ص:322


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، ص 118، و ریحانة الأدب ، جلد 3، ص 167

ایشان در اصفهان بودند ، و تألیفات و آثار قلمی داشتند ، که بعضی از آنها ، به چاپ رسیده است .

4- عالم فاضل و مدرّس زاهد ، مرحوم آقا میرزا علی أصغر شریف ، متوفّای 1384 قمری ، که در مدرسۀ میرزا مهدی ، تدریس می نموده اند ، و در أواخر عمر، به مدرسه درب کوشک منتقل گردیده ، و در آنجا تدریس می کرده اند .

وی از مدرّسین مشهور بوده ، و عموم فضلاء و علماء بید آباد ، در زمرۀ شاگردان این بزرگمرد به شمار می روند (1).

مانند اصفهان به جهان کس ندیده است

درشأن نو عروس جهان همسری نبود

اینجا بهشت روی زمین است عندلیب

گویی بهشت آمده از آسمان فروو

یارب نگاهدار سپاهان زهرگزرند

ازچشم زخم دشمن وبدخواهی حسود

ص:323

اللَهُمَّ صَلِّ عَلی المُصْطَفی مُحَمَّدٍ وَ المُرتَضَی علِیّ وَصلِّ علی الصّدّیقة الطّاهرة فاطِمَةَ الزّهراء وَ صلّ علی السِّبطَیْنِ الامامین الحَسَنِ وَ الحُسَیْنِ وَ صَلِّ عَلی السَّجّادِ علّی بن الحُسَینِ وصَلِّ عَلَی البَاقِر مُحَمَّدٍ وَ الصَّادِقِ جَعْفَرٍ وَ الْکاظِمِ مُوسَی وَ صَلِّ عَلَی الرِّضا عَلِیٍّ وَصَلِّ عَلَی التَّقِیِّ مُحَمَّدٍ وَ النَّقِیِّ عَلِیِّ

وَ الْعَسْکَریِّ الحَسَنِ وَ صَلِّ عَلَی خاتِمِ الاَوصِیاء الثّانی عَشَرَ مِن الاَئِمَّةِ الطّا هِرِین الحُجَّة بْن الحَسَنِ القائِم المُنتَظِر

کتبه حبیب الله فضائلی1362 1404

ص:324

6- مدارس علمیّه اصفهان ، مخصوص بانوان

اشاره

ص:325

ص:326

مراکز تحصیل علوم دینیّه برای طبقۀ نسوان

در شهر اصفهان ، علاوه بر منازل علماء ، که به نحو خصوصی برای همسران و یا بستگان نزدیک خود ، تدریس می نمایند ، و عدّه ای از محارم علماء ، بدین وسیله به علم و دانش دینی دست می یابند ، مدارسی تأسیس گشته ، که رسماً محلّ فعّالیّت حوزوی و تحصیل و تدریس ، به روش حوزه های علمیّه می باشد و علوم مقدّماتی همانند : نحو و صرف و لغت و معانی و بیان و منطق ، و علوم رسمی اسلامی، همانند : فقه و اصول و تفسیر و عقائد و حدیث و کلام وأخلاق و ...، مورد بحث و مذاکره و تعلیم و تعلّم قرار می گیرد ، که ذیلاً به آن مراکز و مدارس ، توجّه می نمائیم .

مکتب فاطمه علیها السلام

مدرسه ای است برای تحصیل و تربیت طلاّب زن ، که در سال 1344 شمسی، زیر نظر مجتهدۀ ایرانی ، حاجیه خانم أمین رضوان الله علیها ، و به سرپرستی عالمۀ فاضله ، حاجیه زینت خانم همایونی تأسیس گردیده است ، و أوّلین مدرسه ، برای تعلیم و تربیت طبقة نسوان ، به روش حوزه ای می باشد .

در طول زمان ، عدّه ای از علماء و مدرّسین ، در این مدرسه تدریس مینموده اند ، همانند : مرحوم آیة الله ، آقای حاج شیخ محمود شریعت ریزی ، آیة الله ، آقای حاج سیّد حسن فقیه امامی ، مرحوم حجّة الإسلام و المسلمین ، آقای حاج شیخ فخر الدّین کلباسی ، و هم چنین نویسندۀ این سطور ( حاج سیّد

ص:327

حجّة موحّد ابطحی ) و عموماً درسهای مقدّماتی و بخشی از سطوح را ، شاگردان ممتاز و بانوان عالمه و فاضله ای که اشتغال به تحصیلات عالیه حوزه ای در همین مدرسه داشتند ، تدریس می نمودند . مرحومه حاجیه خانم مجتهدة أمین ، چندین سال ، روزهای چهارشنبه در این مدرسه ، درس اخلاق و تفسیر ، می گفتند . تربیت شده های این مدرسه ، در نشر و گسترش فرهنگ دینی و تبلیغ و ترویج ارزشهای والای مکتب أهل البیت علیهم السلام، و گرایش دادن طبقۀ نسوان جامعه ، به سوی حفظ حجاب و فراگیری أحکام دینی و آشنائی با معارف اسلامی ، نقش بسیار جالبی داشته و دارند، و در مطرح ساختن تعلیم و تعلم به سبک حوزه ای ، نه تنها در شهر اصفهان و حومه آن مؤثّر بوده اند ، بلکه در سایر شهرها و مراکز استانها و حوزه علمیّۀ قم نیز ، تأثیر بسزایی داشته ، و در برخی موارد، از پایه گزاران بوده اند .

محلّ این مدرسه هر چند سالی ، تغییر نموده ، تا این که در سالهای اخیر ، در مجاورت مسجد سیّد ( کوی پشت مسجد و بازارچه بید آباد ) قرار گرفته است .

مراحل تحصیلی در مکتب فاطمه علیها السلام از مقدّمات تا سطوح عالیه ( رسائل و مکاسب و منظومۀ حکمت و أسفار ... ) می باشد ، و علاوه بر أدبیّات و منطق و فقه و اصول ، درس تفسیر و أخلاق و حدیث و عقائد و ... ، از سلسله درسهای رسمی ، به شمار می رود .

در طول تاریخ سی ساله مکتب فاطمه علیها السلام ، عدّه ای از شاگردان این مرکز دینی ، علاوه بر تحصیل سطوح متوسّطه ، یا سطوح عالیه ، برای دانش طلبان پائین تر تدریس نموده اند ، و از این نظر قابل توجّه می باشند ، و عدّه ای در جهات روحی و أخلاقی و معنوی ، دارای مزیّت بوده اند ، و ذیلاً فقط به چند نام از میان نامهای متعدّد اشاره می نمائیم : 1- خانم صدّیقۀ حکیمیان 2- خانم

ص:328

مهری آلسّادات قلمکاریان 3- خانم فاطمۀ نژاد تبریزی (1) 4 - خانم صدّیقۀ کلاهی 5- خانم فردوس مدرّس هاشمی 6- خانم عذرا هر تمنی 7- خانم طاهرۀ ( ماه منظر ) مدرّس هاشمی 8- خانم مسعود پور 9 - خانم منصورۀ نجفی 10- خانم أعظم و ....

که هرکدام از اینها ، دارای امتیازات درسی و أخلاقی و معنوی می باشند ، و چه بسیارند بانوان و دوشیزگانی که در راه تعلیم و تعلّم علوم دینیّه ، و کسب أخلاق و معارف اسلامی ، کوشش های تحسین برأنگیزی داشته و دارند، و شرح و بسط کلام در باره آنها ، به طول می انجامد .

مکتب حضرت زینب علیها السلام

مدرسه ای است که زیر نظر حضرت آیة الله ، حاج شیخ محمود شریعت ریزی در سال 1354 شمسی تأسیس شده ، و محلّ آن در محلّۀ چهارسوق شیرازیها

ص:329


1- ایشان در مدّت بیست و پنج سال ، تمامی کتب مرسوم حوزه ای را ، از مقدمات تا شرح المعه و اصول الفقه و منظومه منطق و رسائل و مکاسب و کفایة ألاصول و بدایة الحکمه و نهایة الحکمه و قسمت سوم شرح تجرید، و بخشی از مستمسک العروة الوثقی را با دقت کامل و با نوشتن حواشی بر کتب درسی یاد شده ، بدون وقفه و با جدیتی بی نظیر ، در حدی که سرما و گرما و بحرانهای دوره انقلاب سال 1357 شمسی ) و پس از آن، و نیز دوران جنگ و بمبارانها و موشکبارانهای شهر اصفهان ، که تقریباً ، شهر را خالی از سکنه نموده بود ، مانع از ادامه تحصیل این بانوی عالمه ، نگردیده بود، و اینجانب ( نویسنده این سطور ) که مدت هیجده سال در جریان تحصیلات ایشان بوده ام ، و بسیاری از کتابهای یاد شده را ( در سطوح عالیه ) ، برای ایشان تدریس نموده ام ، از جدیت و پشتکار و مقاومت این عالم فاضله ، در شگفتی قرار میگرفتم و مدّت زمانی طولانی ، روزهای مقرّر برای درس، مسیر بسیار طولانی را می پیمودند ، و حتی یک جلسه غیبت در درس نداشتند ( حتّی در مواقع کسالت و مشکلات سخت زندگی ) و ضمناً در أکثر دوران تحصیل ، تدریس نیز ، مینموده اند

بوده، و از سال 1358 شمسی ، به نزدیک دروازه دولت ، مقابل کلینیک قائدی منتقل گردیده ، و برنامه های درسی و تربیتی آن ، تا کنون ( سال 1375 شمسی) ادامه دارد .

سرپرستی مدرسه بر عهدۀ خانم زهره مدرّس مطلق ( که از خاندان علمی و ریشه دار « مدرّس » میباشند ) قرار گرفته ، و آیة الله شریعت ریزی وحجّة الاسلام آقای شیخ جعفر الهی ، و مرحوم حجّة الإسلام ، آقای حاج سیّد أبو الحسن مظفّری و نیز آقای ذوالفقاری ، و جمعی از بانوان با سابقه در تحصیلات حوزوی ، تدریس در این مدرسه را بر عهده داشته و دارند .

شمار دانش طلبان این مرکز ، همیشه یکسان نبوده ، ولی در حال حاضر ، حدود یکصد نفر به تحصیل علم ، در رتبه های مقدمات و سطوح متوسطه و عالیه (رسائل و مکاسب و شرح منظومه و ...) اشتغال دارند . بعضی از دانش طلبان مکتب زینب علیها السلام و مکتب فاطمه علیها السلام و مدرسة الزّهراء علیها السلام ، مشترک می باشند ، و بعضی سالها در مدرسه ای ، و زمانی دیگر ، در مدرسه دیگر ، ادامه تحصیل علم داده اند . مرحومۀ خانم فخرالسّادات سلامتیان و خانم ایران شکرانی و خانم بتول نیلفروشان و خانم فردوس مدرّس هاشمی و خانم طَهُمورث و خانم عفّت نکوئی و خانم مقاره ای و خانم عذرا هر تمنی و خانم زهرا محمودیان و خانم صفورا سجادی و جمعی دیگر ، در زمرۀ تحصیل کرده های این مدرسه هستند. ، که اشتغال به تدریس نیز داشته اند ، و با این که مشکلات خانوادگی و گرفتاری های زندگی ، سدّ راه آنها می شده ، ولی با پشتکار و جدّیّت ، به تحصیل و تدریس ادامه داده اند .

مدرسة الزّهراء علیها السلام

این مدرسه ، در سال ( 1358 شمسی) تأسیس گشته ، و مؤسس آن

ص:330

حجّة الاسلام و المسلمین ، آقای حاج سیّد مرتضی هاشمی می باشند ، و سرپرست داخلی مدرسه ، خانم میر شفیعی هستند ، که از خاندان علم و روحانیت می باشند . محلّ مدرسه ، در ابتداء ، ساختمان قائمیّه در خیابان مسجد سید بوده ، و هم اکنون ، در مسجد امام جعفر صادق علیه السلام ( واقع در خیابان صائب ) می باشد .

درسهای این مدرسه ، از مقدّمات تا سطوح عالیه است ، و تعداد دانش طلبان آن در نوسان بوده ، و میانگین آن بالاتر از یکصد نفر می باشد .

برخی از فضلاء حوزۀ علمیّه ، و نیز بعضی از شاگردان ممتاز مدرسه ، در زمرۀ مدرّسین این مدرسه می باشند .

مدرسة النّفیسه علیها السلام

مدرسه ای است واقع در کوی شیخ أبو مسعود ، نزدیک منزل مرحوم آیة الله خادمی قدس سره ، که مساحت آن در حدود چهارصد متر است ، و به صورت دو طبقه میباشد ( به علاوه زیر زمین ).

این مدرسه ، قبلا منزل مسکونی بوده ، و سپس وقف شده ، و با مقداری ساختمان اضافی و جدید ، به صورت مدرسه در آمده است ، و شامل هشت مًَدرس و یک سالن بزرگ و یک کتابخانه می باشد.

کتابخانّ مؤسسۀ دینی و علمی أحمدیّه ، که نزدیک مسجد سیّد بوده ، به این مدرسه منتقل گردیده ، و پانزده هزار جلد کتاب دارد .

متولیان این مدرسه ، همان متولّیان مؤسّسة أحمدیّه هستند، و سرپرستی مدرسه ، بر عهدۀ حجّة الاسلام ، آقای حاج سیّد أبو الحسن بدری می باشد ، و ده نفر در این مدرسه تدریس می نمایند ، و در حدود هفتاد نفر از طبقه نسوان ، در

ص:331

رتبه های مقدّمات و سطح ، تحصیل علوم حوزه ای می نمایند .

مدرسۀ کتابخانۀ أمیرالمؤمنین علیه السلام

در کتابخانه أمیر المؤمنین علیه السلام ، واقع در أوّل خیابان أحمد آباد ، کلاسهای درس دینی و حوزوی برای خانمها تشکیل داده می شود ، و دروس دینیه در رتبة مقدّمات و سطح برای آنها تدریس می گردد ، و بدین ترتیب ، مدرسه ای برای بانوان شکل گرفته است .

عکس

ص:332

7- کتابخانه های اصفهان ، در دوره های گوناگون

اشاره

ص:333

ص:334

کتابخانه های اصفهان

یکی از نشانه های موقعیّت علمی در شهر اصفهان ، در طول تاریخ ، وجود کتابخانه های مهم و گسترده ای است که به صورت عمومی یا شخصی ، وجود داشته ، و مورد استفاده و بهره برداری پژوهش گران و محققّینِ در علومِ گوناگون بوده است ، و ذیلاًّ، به مواردی مهم و قابل توجه اشاره می نمائیم .

کتابخانه های اصفهان را در سه قسمت ( قبل از دوره صفویّه ، و دورۀ صفویّه ، و پس از دورۀ صفویّه ) مورد بحث قرار می دهیم .

کتابخانه های اصفهان در دوره های قبل از صفویّه

در دوره های گوناگون ، همانند دوره حکومت آل بویه و سلجوقیان و ... ، در شهر اصفهان ، کتابخانه های مهم و قابل توجهی شکل گرفته ، که بعضی ، متعلّّق به شیعه ، و برخی دیگر ، متعلق به أهل سنّت بوده است ، و ذیلاً به نمونه هائی اشاره مینمائیم : مینمائیم :

١- کتابخانۀ عظیم إسماعیل بن عبّاد

اسماعیل ( صاحب ) بن عبّاد ، چهرۀ بزرگ علمی و سیاسی شیعه ، کتابخانۀ بسیار مهمّی داشته ، که از نظر کمیّت و کیفیّت ، از مقام بالائی برخوردار بوده ، و همین بس که ، شمار کتابهای او را ، با رقم دویست و شش هزار یا دویست و هفتاد هزار ، تعیین نموده اند و فهرست آنها در ده مجلّد جمع آوری شده بوده و برای

ص:335

حمل و جابجائی آنها ، نیاز به بیش از چهارصد شتر بوده است (1).

صاحب بن عبّاد به مناسبت توصیف کتاب « ألأغانی » از أبو الفرج اصفهانی ، یادی از کتابخانۀ خود نموده ، و می گوید: من در کتابخانۀ خودم یکصد و هفده هزار جلد کتاب نفیس دارم ، وقتی که کتابِ الأغانی به دستم رسید ، از مطالعۀ کتابهای خویش صرف نظر کردم ، و ملازم خواندن کتاب الأغانی شدم (2) .

2- کتابخانۀ بزرگ مسجد جامع

مافرّوخی اصفهانی ، در معرّفیِ وضعیّت مسجد جامع اصفهان ، شرحی داده که در ضمن آن ، از کتابخانۀ عظیمی یاد می کند که ، روبروی مسجد بوده است . او چنین توصیف می کند : برای هر نماز ، کمتر از پنج هزار نفر در آنجا گرد نمی آید، پهلوی هر جِززی شیخی قرار دارد که ، جماعتی از طلاّب گرِد او را گرفته ، به وظیفه درس یا ریاضت نفس ، اشتغال دارند . آراستگی این بنا ، به واسطه مناظره فقهاء و مباحثۀ علماء و مجادله متکلّمین و پندهای واعظین است و در آنجا صوفیان و علماء ، و کسانی دیده می شوند که ، به حال عبادت در مسجد اقامت گزیده ، و با تسبیح و دعا زندگانی را می گذرانند . روبروی مسجد ، کتابخانه ای با حجرات گوناگون و مخازنش ، واقع است . این کتابخانه به وسیلۀ استاد الرّئیس ، أبو العباس ، أحمد الضّبّی ، ساخته شده (3) و او کتب

ص:336


1- کتاب اصفهان ، از دکتر هنرفر ، صفحه 206 و 209، و آل بویه و اوضاع زمان ایشان، صفحه 534 و آشنائی با حوزه های علمیه شیعه، جلد 1، صفحه 362
2- کتابخانه های ایران ، از جواهر کلام ، صفحه 20
3- با توجه به اینکه أبو العبّاس أحمد الضّبّی ، از شخصیتّهای بزرگ عالم تشیّع است ، روشن میگردد که این کتابخانه وابسته به شیعه میباشد

مربوط به همه گونه علوم را ، که به مرور أیّام ، فضلاء و أدباء سابق انتخاب کرده اند ، در آنجا جمع نموده است .

کتابخانۀ مزبور ، دارای فهرستی در سه جلد بزرگ بوده ، مشتمل بر کتابهائی در : تفسیر قرآن، حدیث ، صرف ، نحو، لغت ، أدبیّات ، شعر ، منطق ، ریاضی ، طبیعی و غیره (1).

اسماعیلیّه ، در سال 515 هجری ، مسجد جمعه و کتابخانۀ نفیس آن را آتش زدند ، که به نظر دکتر هنرفر ، آنچه در حریق سال 515، در مسجد جمعه سوخته است ، توابع مسجد ، یعنی ابنیه ای مانند : آموزشگاهها ، صومعه ها، مضیف ها ، مخزن ها و کتابخانه ای بوده است ، که فهرست آن در سه جلد قطور ، تنظیم شده بوده است (2) .

٣- کتابخانۀ شیخ أبومسعود

در عبادتگاه شیخ أبو مسعود ( که از عرفای مشهور بوده ، و گفته می شود که ، نقشی بزرگ در توجّه مردم به فضائل أمیر المؤمنین علی علیه السلام و علاقۀ آنها به تشیّع ، داشته ) کتابخانّ مهم و نفیسی موجود بوده است (3) .

4- کتابخانۀ مدرسۀ حاج حسن

در کنار مسجد و منارۀ عظیمی که ، در جوار امامزاده هارونیّه علیه السلام وجود دارد ، مدرسه ای است که ، به نام مدرسۀ حاج حسن نامیده می شود ، و أصل مدرسه، متعلّق به سلطان محمد سلجوقی و از آثار او بوده، و در این مدرسه ،

ص:337


1- محاسن اصفهان ، صفحه 85، و گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 79
2- گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 79
3- مجلّۀ هنر و مردم ، شماره 56 و 57، دوره جدید ، صفحه 37، بنقل از کتاب خلد برین

کتابخانه ای بزرگ گرد آمده بوده است (1).

5- کتابخانۀ نظامیّۀ اصفهان

نویسندۀ کتاب (کتابخانه های ایران ) و نیز مقالۀ تاریخچه کتاب و کتابخانه در ایران(2) عقیده دارد که ، نظامیۀ اصفهان ، دارای کتابخانه مهمّی بوده است .

6- کتابخانۀ خاندان خجندیان «آل خجند»

در کتاب ایرانشهر (3) و مجلّۀ هنر و مردم شماره 55 صفحۀ 25 و کتاب کتابخانه های ایران ) صفحه 24 - 25، از کتابخانۀ آل خجند یاد شده و چنین استفاده می شود که ، کتابخانه قابل توجّهی بوده است .

7- کتابخانۀ مدرسۀ بابا قاسم

مدرسۀ باباقاسم که ، به نام مدرسۀ امامیّه نامیده می شود ، و از میراثهای فرهنگی اصفهان از قرن هشتم ، به شمار می رود ، کتابخانه ای داشته ، که مورد استفاده بوده است (4) .

8- کتابخانۀ مدرسۀ سلطان بخت آغا

در مدرسۀ سلطان بخت آغا ، در محلّۀ در دشت ، که از مدارس مهم اصفهان در قرن هشتم هجری می باشد، و از آن مدرسۀ بزرگ و با شکوه ، تنها سردر و دو

ص:338


1- مجلّۀ هنر و مردم ، شماره 56 و 57 صفحه 37، و نیز شماره 59، صفحه 24
2- مجله هنر و مردم ، شماره 55 ، اردیبهشت 1346
3- ایرانشهر ، جلد 1 ، صفحه 752
4- مجلّۀ هنر و مردم ، ( مقالۀ کتابخانه های ایران )

مناره ، باقی مانده ، کتابخانه ای وجود داشته (1) ، که همانند حجرات و صحن مدرسه از بین رفته است .

چنانکه در بخش ( مدارس علمیّۀ اصفهان ، قبل از صفویّه ) توضیح داده ایم ، مدرسة سلطان بخت آغا ، متعلّق به شیعه می باشد ، بنابراین ، کتابخانۀ آن نیز ، وابسته به شیعه بوده است .

آنچه یاد نموده ایم ، نمونه ای از کتابخانه های قدیم اصفهان بود، که نام آنها در الابلای صفحات تاریخ باقی مانده ، که برخی از آنها متعلّق به شیعه بوده است .

کتابخانه های اصفهان در دورۀ صفویّه

در دورۀ صفویّه ، که مردم شیعه و علماء عظیم الشّأن مکتب أهل البیت علیهم السلام ، آزادی عمل یافتند ، و فعالیّت های علمی بر مبنای مکتب تشیّع ، گسترش یافت ، کتابخانه های بسیاری ( با محتوای مناسبِ با فرهنگ اسلامی و شیعی ) به وجود آمده ، که محلّ تحقیق و پژوهشهای بزرگان و محقّقان بوده ، و ما، ذیلاً ، به نمونه هائی اشاره می نمائیم :

١- کتابخانۀ شیخ علی منشار عاملی

شیخ علی منشار عاملی ، که از چهره های علمی در اصفهان ، و پدر زن مرحوم شیخ بهائی می باشد ، کتابخانۀ مهمّی داشته ، مشتمل بر حدود چهار هزار کتاب أرزشمند ، که از هند به ایران آورده بوده است (2).

2- کتابخانۀ شیخ بهائی

نابغۀ بزرگ و چهرۀ درخشان شیعه ، مرحوم شیخ بهاء الدین محمّد معروف به

ص:339


1- مجلّۀ هنر و مردم ، ( مقاله کتابخانه های ایران)
2- زندگینامۀ علاّمۀ مجلسی ، جلد 1، صفحۀ 174

( شیخ بهائی ) ، متوفای 1030، کتابخانه ای داشته ، که پس از فوت شیخ علی منشار عاملی ، کتابهای او نیز ، به کتابخانه شیخ بهائی ضمیمه میگردد (1).

٣- کتابخانۀ میرداماد

کتابخانۀ فیلسوف عظیم الشّأن شیعه ، مرحوم میرداماد قدس سره متوفّای 1040

4- کتابخانۀ مدرسۀ ملاّ عبد الله

مدرسۀ ملاّ عبد الله ، که از مدارس مهم و معروف اصفهان ، و متعلّق به دورۀ صفویّه است ، کتابخانه ای داشته که در فتنه و حملۀ أفغانها به اصفهان ، به غارت رفته است (2) .

در سالهای أخیر ، مجدّداً کتابخانه ای در آن مدرسه دائر گردیده ، و موجود میباشد .

5- کتابخانۀ ابن خاتون

یکی از دانشمندان معاصر شاه عبّاس ، به نام محمّد بن علی ، و معروف به ابن خاتون ، کتابخانۀ معظمی داشته است ، که ، در هنگام توسعۀ کتابخانۀ آستان قدس رضوی علیه السلام ( بعد از حمله و دستبرد اُزبک ها ) به پیروی از تصمیم و عمل شاه عباس ، تعدادی از کتب أرزشمند کتابخانه اش را ، به کتابخانۀ آستان قدس حضرت رضا علیه السلام إهداء نموده است (3) .

ص:340


1- زندگینامه علامه مجلسی ، جلد 1 ، صفحه ، 174
2- مجّلۀ هنر و مردم ، شماره 65، صفحه 66
3- مجلّۀ هنر و مردم ، شماره 64، صفحه 44

6 و 7- کتابخانه های محقّق سبزواری و میرفندرسکی

(1) |

علاّمۀ محقّق ملاّ محمّد باقر سبزواری ، و حکیم فرزانه ، میر أبو القاسم ، مشهور به میر فندرسکی که هرکدام ، از چهره های درخشان حوزه علمیّۀ اصفهان بوده اند ، برای تحقیق و تألیف وسیع خود ، نیاز به کتابخانه ای شایسته آن همه کوشش علمی ، داشته اند ، بنابرین هرکدام کتابخانه قابل توجّهی در اختیارشان بوده است .

8- کتابخانۀ فیض کاشانی

مرحوم فیض کاشانی ، که فقیهی محدّث و حکیمی متکلّم و مفسّری محقّق بوده ، و تحقیقات و تألیفات بسیار زیاد و متنوّع ، در زمینۀ علوم مختلفه اسلامی، داشته است ، دارای کتابخانه ای در شهر کاشان ، و سپس اصفهان بوده (2)، که با توجه به تحقیقات و فعالیت گسترده علمیِ آن بزرگمرد، قابل توجّه و دارای أهمیت بوده است . هم چنین ، پدر آن بزرگمرد، ملاّ شاه مرتضی ، که از بزرگان علماء و از چهره های با فضل بوده ، کتابخانه عالی داشته است ، ولی متأسّفانه در یک حادثه تلخ ، موریانه به آنها می افتد و همه را می خورد و فقط قطعۀ پوستی باقی می ماند که بر او نوشته بوده (3)

علمی که حقیقی است ، در سینه بود

در سینه بُوَد ، هر آنچه درسی نَبُود

صد خانه تو را کتاب ، سودی نکند

باید که ، کتابخانه در سینه بُود

ص:341


1- زندگینامۀ علاّمۀ مجلسی ، جلد 1، صفحه 173 - 174
2- زندگینامۀ علاّمۀ مجلسی ، جلد 1 صفحه 174
3- روضات الجنّات ، صفحۀ 542 و ریحانة الأدب ، جلد 4 صفحۀ 379

9- کتابخانۀ خاندان خوانساری

کتابخانۀ خاندان بزرگ علمی شیعه ( خاندان آقا حسین خوانساری ) که به وسیلۀ سر سلسلۀ این خاندان ، یعنی محقّق نامدار شیعه و ایران ، مرحوم آقا حسین خوانساری ، متوفاّی 1098 یا 1099، تأسیس گشته است .

10 - کتابخانۀ خاندان خاتون آبادی

کتابخانه خاندان علمی خاتون آبادی ، که مؤسس آن ، دانشمند و محقّق بزرگ ، آمیر اسماعیل خاتون آبادی ( از علماء أواخر دوره صفویّه ) بوده است (1)و به علّت کوشش های گستردۀ صاحبان این کتابخانه ها ، در زمینه تحقیق و تألیف و تدریس ، طبعا بهترین نفائس کتب و أرزشمند ترین ذخائر علمی را ، در برداشته است .

11- کتابخانۀ صفویّه

شاردن فرانسوی ، در سفرنامه اش، از کتابخانۀ صفویّه چنین یاد می نماید : در جنب عمارتِ طالاری که ، معروف به طالار طویله دربار اصفهان است ، چندین اطاق بزرگ می باشد ، که یکی از این اطاقها کتابخانه شاه بود، و کتابدار این کتابخانه ، میرزا مقیم نامی است ... کتابهای این کتابخانه در حدود پانزده هزار مجلد است ، که غالب آنها به زبان عربی و ترکی ، و کمی از آنها به زبان فارسی ، تألیف شده ، و در این کتابخانه ، دو صندوق دیگر از کتابهای اروپائی است ، که یکی دارای 76 جلد کتاب بود ... و در این خزانه، یک چیزی که بین آن مخزونات و نفائس ، محترم بوده ، و آن را علم امام حسن علیه السلام می گفتند ، هرچه

ص:342


1- چهار کتابخانه یاد شدة أخیر ، در جزوه کتابخانه های ایران صفحه 60 ذکر شده است

کوشش کردم که آن را خزانه دار بیرون بیاورد ، موافقت نکرده ، و گفت : تا دین اسلام قبول نکنی ، به تو ارائه نمی دهم (1) . از این تعبیرات ، به خوبی روشن می شود که این کتابخانه ، مشتمل بر کتب نفیس و مهم و متنّوع بوده است .

12 - کتابخانۀ محمّد مقیم

مولانا محمّد مقیم ، کتابدار کتابخانۀ شاه سلیمان ، مردی کتاب شناس و کتاب دوست ، و از شعراء صاحب دیوان بوده ، و لذا خود او نیز کتابخانه ای مشتمل بر کتب ارزشمند و نفیس ، فراهم آورده بوده است (2) .

13 - کتابخانۀ میرفندرسکی

أمیر صدرالدّین میرفندرسکی ، کتابخانۀ مهمّی داشته ، که مشهور بوده است ، و پس از وفات او طبق وصیّتش ، به کتابخانۀ بقعۀ شیخ صفیّ اردبیلی ، منتقل می شود، که در جنگ ایران و روسیّه ، به غارت رفته است (3) .

14 - کتابخانۀ میرزا عنایت الله اصفهانی

میرزا عنایت الله بن آغا محمّد مؤمن بن محمّد باقر اصفهانی ، متوفّای قبل از 1074، که دائیِ ملاّ عبد الله أفندی ( صاحب ریاض العلماء ) بوده ، و مردی عالم وفاضل و بصیر و زاهد و عابد و با وَرَع بوده است (4) و از شاگردان سلطان العلماء ( خلیفة السلطان ) به شمار رفته ، و هم درس پدر صاحب ریاض بوده

ص:343


1- کتابخانه های ایران ، صفحه 49 - 50
2- مجلّۀ هنر و مردم ، شماره 66، دوره جدید ، صفحه 29، و زندگینامۀ علاّمۀ مجلسی جلد 1 ، صفحه 172
3- مجله هنر و مردم ، شماره 65، صفحه 69
4- ریاض العلماء ، جلد 4، صفحه 301

است . او کتابخانه ای داشته ، مشتمل بر کتابهای أرزشمند ، که خودش بر مقداری از آنها ، حاشیه و شرح نوشته بوده است (1).

15 - کتابخانۀ علاّمۀ مجلسی، پر برکت ترین کتابخانه های اصفهان

یکی از مهمترین کتابخانه های اصفهان در دورۀ صفویّه ، و پربرکت ترین کتابخانه های شیعه در طول تاریخ ، کتابخانه عظیم علاّمۀ مجلسی است ، که نتیجه و حاصلی همانند : کتاب عظیم الشّأن بحارالأنوار ، در عالَم علم و حدیث ، و جهان تشیّع ، داشته است .

کتابخانه علاّمۀ مجلسی ، مشتمل بر مصادر مهم و کمیاب ، و منحصر به فرد بوده ، و مشهور است که ، دویست أصل از اصول أربعمأه ، که در نزد شیعه ، بسیار معتبر و گرانقدر است ، در نزد علاّمۀ مجلسی ، و در کتابخانه آن بزرگمرد ، موجود بوده است (2).

علاّمۀ مجلسی ، برای فراهم آوردن کتابخانه ای ، که بتواند دائرة المعارفی بزرگ و بی نظیر ، همچون بحارالأنوار را ، به عالَم اسلام عرضه کند، تلاشی گسترده را به کار گرفت ، و کسانی را به أطراف فرستاد ، و به هر قیمتی که بود ، نسخه های معتبر و نفیس ، که إحیاناً به خطّ مؤلّفین چند قرن قبل بوده، و یا مورد تصحیح و تأیید علماء برجسته شیعه بوده ، به دست آورد، و کتابخانه های مهمّی را از دیگران خریداری نموده ، و یا به ارث برده ، و ضمیمۀ کتابخانۀ عظیم خود

ص:344


1- الذّریعة إلی تصانیف الشّیعه، جلد 6، صفحه 105 و ریاض العلماء
2- زندگینامه علاّمه مجلسی ، جلد 1 ، صفحه 175 و علاّمۀ مجلسی ، بزرگمرد علم و دین صفحه 467

نموده ، که برخی از آنها به این قرار است :

الف - کتابخانۀ مهم پدر بزرگوارش ، علاّمه ملّا محمّد تقی مجلسی، که مشتمل بر کتابهای أرزشمند بوده است .

ب - کتابخانۀ حافظ کاظم

ج - کتابخانۀ سیّد محمد علی

د- کتابخانۀ شاه أبو تراب

ه -کتابخانۀ سیّد حسن آل یراق

و - کتابخانۀ میرزا غیاث

مرحوم علاّمۀ مجلسی ، با داشتن چنین کتابخانۀ عظیمی ، موفّق گردید ، نه تنها کتاب عظیم « بحار الأنوار » را تألیف نماید ، بلکه بسیاری از کتب نفیس و اصلی و مهم شیعه را ، که نسخه های کمی از آنها باقی مانده بود، و در شرف نابودی قرار داشت، با کمک نسخه برداران ، تکثیر و تصحیح و مقابله نمود، و در اختیار دانشمندان و مراکز علمی قرارد داد ، و در نتیجه ، از نابودی بسیاری از آثار و تألیفات و کتب قدماء شیعه جلوگیری نمود ، و به راستی «حافظ و ناشر آثار أهل البیت علیهم السلام و علماء سلف » گردید . کتابخانه علاّمۀ مجلسی ، در خانه آن بزرگمرد، جنب مسجد جامع بزرگ اصفهان ( که شامل مَدرس و مجلس مرافعه و ... بوده ) مستقر بوده ، و بعد از وفات ایشان ، در اختیار نوادگان دختریِ آن بزرگمرد ، ( خاندان امام جمعه ) قرار گرفته است (1).

16- کتابخانۀ شیخ أبو طالب زاهدی

میرزا أبو طالب زاهدی گیلانی ، متوفّای 1127 هجری ، ( پدر شیخ محمّد

ص:345


1- علامه مجلسی بزرگمرد علم و دین ، صفحه 34 و 207

علی حزین لاهیجی ) از علماء دارای فضیلت بوده ، و کتابخانۀ مهمّی داشته ، که شمار کتابهای آن ، به پنج هزار می رسیده است . بسیاری از آنها را به خطّ خودش تصحیح نموده ، و شمار زیادی را شرح و حاشیه نوشته بوده، و خودش ، خوش خطّ و سریع القلم ، بوده است .

کتابهای : « قاموس » و « تهذیب الحدیث » و « شرح لمعه » را ( تا هفتاد کتاب ) به خط خودش ، نوشته بوده است (1). میرزا ابوطالب ، سر سلسله خاندان علمی مشایخ بید آباد می باشد (2).

17 - کتابخانۀ ملاّ عبد الله أفندی

مولا عبد الله أفندی تبریزی ، صاحب کتاب عظیم الشّأن « ریاض العلماء » ، از محقّقین نامدار ، در زمینۀ تراجم و رجال بوده، و برای تحقیقات خود ، مسافرت های فراوان می کرده، و به کتابخانه های زیادی در شهرها مراجعه می نموده ، و در کتابش ، از کتابخانه هائی که شخصاً دیده است ، گاه گاهی یاد می کند .

ملاّ عبد الله أفندی ، به تعبیر مرحوم حزین لاهیجی ( به غایت متتبّع بوده ) و در کنار منزل خود ، مدرسه ای بناء کرده بوده، و در آنجا تدریس می نموده است .

آن بزرگمرد ، کتابخانّ مهمّی داشته ، مشتمل بر نسخه های نفیس ، که در کتاب خود به عنوان مأخذ ، از آنها استفاده می نموده است (3) .

ص:346


1- ریحانة الأدب ، جلد 7 صفحه 166 و أعیان الشّیعة ، چاپ قدیم ، جلد 6، صفحه 297 و 298 ، زندگینامه علاّمه مجلسی ، جلد 1، صفحه 174
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 79
3- کتاب و کتابخانه های ایران ، از همایونفرح ، جلد 2، صفحۀ 154 و زندگینامه علاّمۀ مجلسی ، جلد 1، صفحه 174

18 - کتابخانۀ حزین لاهیجی

شیخ محمّد علی حزین ، که از دانشمندان و سخنوران و ادباء بزرگ قرن دوازدهم می باشد ، کتابخانۀ مهمّی داشته ، که در فتنّ أفغان و شکست اصفهان و سقوط حکومت صفویّه به غارت رفته است ، و خودش در این باره می نویسد :

در آن سال ( 1135) سانحۀ اصفهان روی داد ، و کتابخانۀ فقیر و آنچه بود ، به غارت رفت ، و مرا بر تلف شدن آن نسخه ها تأسّف است (1).

19 - کتابخانۀ مدرسۀ چهارباغ

مدرسه مهم و تاریخی سلطانی ( چهارباغ ) که أخیراً ( بعد از انقلاب اسلامی) به نام مدرسه امام صادق علیه السلام نامیده می شود ، و از نظر معماری ، کاشی کاری ، استحکام و سایر امتیازات أساسی و هنری ، از مهمترین آثار تاریخی ، و میراثهای فرهنگی و هنری اصفهان به شمار می رود ، و به وسیله سلطان حسین صفوی تأسیس گردیده، و سالهای متمادی محلّ تدریس و فعّالیّت علمی بوده است ، کتابخانه معظمی داشته ، که مشتمل بر نفائس بسیار ارزشمندی از کتب بوده است ، و در کتاب «جغرافیای اصفهان » ، شرحی جالب در مورد آن ذکر نموده ، که ذیلاً نقل می گردد .

سلاطین صفوی ، أنار آلله برهانهم ، کُتب هر علمی را تصحیح و تنقیح کرده ، سه دسته از کلّ آنها را به خطّ خوش نویسانیده ، وقف فرموده، یک دسته را در کتابخانۀ مبارکۀ امام ثامن ، حضرت رضا علیه آلاف التّحیّة و الثّناء و نیز یک دسته در کتابخانۀ شاه ( شیخ صفی قدّس الله سرّه به اردبیل فرستاده بودند ، و دستۀ دیگرش را در کتابخانۀ دولتی مدرسۀ چهارباغ اصفهان ، ضبط و محفوظ می داشتند ، و از

ص:347


1- مجلّۀ هنر و مردم ، شماره 66، صفحه 30

نسخ آنها بعضی دون بعضی ، در کتابخانه های مدارس ولایات و مملکت بود(1).

کتابهای مدرسۀ چهارباغ را ، برای حفظ از غارت شدن به وسیلۀ أفغانها ، احتیاط کردند ، و در سردابی قرار دادند ، و درب آن را مسدود نمودند ، و در طول اغتشاش و فتنه أفغان ، مورد سرکشی قرار نگرفت و بسیاری از آنها صدمه دید، و تاکنون وضعیّتی روشن ، از آن کتابخانه عظیم و نفیس ، در دست نیست .

البتّه در محّل آن کتابخانه ، در سال 1323 شمسی ، کتابخانه ای به نام کتابخانۀ فرهنگ ، تأسیس گشته ، که پس از انقلاب اسلامی، به نام کتابخانه عمومی امام جعفر صادق علیه السلام نام گذاری شده ، و در حال حاضر ، 24670 جلد کتاب خطّی و چاپی دارد، و مورد بهره برداری می باشد (2).

20 - کتابخانۀ مدرسۀ آقا کمال خازن

آقا کمال خازن ( خزینه دار سلطان حسین صفوی ) که از مردان دوستدار علم بوده ، و هفت مدرسه تأسیس کرده است (3) یکی از مدارس او در جنب شاهزاده ابراهیم بوده، و ویران شده است ، و أثری از او باقی نیست ، در این مدرسه ، کتابخانه ای وجود داشته که در فتنه أفغان از بین رفته است (4) .

21 - کتابخانۀ مدرسۀ ایلچی

مدرسه ایلچی ، که در محلّۀ أحمد آباد بوده ( و ظاهراً در مجاورت مسجد ایلچی ، که فعلاً موجود است، و از آثار تاریخی به شمار می رود ، بوده است )

ص:348


1- جغرافیای اصفهان ، صفحه 81 و مجلّۀ هنر و مردم ، شماره 65 صفحه 69
2- جزوۀ کتابخانۀ ابن مسکویه ، صفحه 14 - 15
3- گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 803
4- مجله هنر و مردم ، شماره 65، صفحه 68

کتابخانه ای داشته ، که تا سال 1338 ، دائر بوده است (1) و کتابهائی از کتابخانۀ مدرسه ایلچی ، در کتابخانه مجلس شورای ملۀی موجود است ، همانند : شاهنامه فتحعلی خان صبا ، با 23 مجلس زیبا (2) .

22 - کتابخانۀ نائب الصّدر

مرحوم میر محمّد مهدی نائب الصّدر ، که فقیهی کامل و مجتهدی محقّق بوده ، و متوفّای 1167 میباشد ، کتابخانۀ مهمّی داشته ، و بر أغلب و یا تمام کتب موجود در کتابخانه اش ، در زمینۀ تمام علوم ، حاشیه نوشته است (3) و این از ویژگی های مرحوم نائب الصّدر و کتابخانۀ او، بوده است .

23- تا ...

نویسندۀ مقاله های مفصّل دربارۀ ( تاریخچۀ کتابخانه های ایران ) در مجلّۀ هنر و مردم ، از کتابخانه های زیادی ، از سلاطین و متموّلین دوران صفویّه ، نام برده است ، همانند :

١- کتابخانۀ عظیم و گسترده شاه عبّاس کبیر (که بخش اهدائی آن به کتابخانۀ آستان قدس رضوی در هفت جلد، فهرست برداری شده است ) .

2- کتابخانۀ شاه سلیمان صفوی

٣- کتابخانۀ شاه عبّاس ثانی

4- کتابخانۀ شاه صفی

5- کتابخانۀ شخصی سلطان حسین صفوی

ص:349


1- آثار ملّی اصفهان ، صفحه 34
2- مجلّۀ هنر و مردم ، شماره 67 - 68، صفحه 48
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 512

6- کتابخانۀ اعتقاد خان

7- کتابخانۀ حاج حسین بیک

8- کتابخانۀ فرهاد خان معتمد الدّّوله

و نیز ، از کتابخانه های زیادی در رابطۀ با مدارس علمیّۀ آن دوره ، بر می شمرد، همانند :

9- کتابخانۀ مدرسۀ آقا کافور

10- کتابخانۀ مدرسۀ جده بزرگ

11- کتابخانۀ مدرسۀ جده کوچک

12- کتابخانۀ مدرسۀ خالصیّه

13 - کتابخانۀ مدرسۀ خواجه ملک

14- کتابخانۀ مدرسۀ ذو الفقار

15- کتابخانۀ مدرسۀ عبّاسی ( ناصری )

16- کتابخانۀ مدرسۀ کاسه گران

17 - کتابخانۀ مدرسۀ مریم بیگم

18- کتابخانۀ مدرسۀ ملاّ عبد الله أفندی

19 - کتابخانۀ مدرسۀ نصر آباد

20- کتابخانۀ مدرسۀ نیم آور

البته وجود کتابخانه های مهم و قابل توجّهی ، در مدارس یاد شده، به نحو مشخّص ، محلّ تردید می باشد ، و طالبین تحقیق ، بایستی بررسی گسترده تری را برای اثبات مطلب ، به أنجام برسانند .

کتابخانه های اصفهان ، بعد از دورۀ صفویّه

پس از آنکه حکومت صفویه سقوط کرد و شهر اصفهان و حوزه علمیّۀ آن ،

ص:350

مورد تاراج و غارت شدید قرار گرفت ، و بسیاری از کتابخانه ها به غارت رفت، و شمار بسیاری از آنها سوزانده شد، تا جائی که گفته اند : هفته ها بلکه ماهها ، کتب کتابخانه های اصفهان به مصرف گرم کردن حمّامهای شهر می رسید(1) وضعیّت أسف باری برای تاریخ کتابخانه در اصفهان رقم زده شد .

ولی به مرور زمان ، و تمام شدن فتنۀ أفغان ، و تجدید حیات علمی در حوزۀ علمیّه ، و کوشش علماء بزرگوار ، مجدداً تألیف و تحقیق ، نسخه برداری و جمع آوری کتب ، از سر گرفته شد، و مجدداً با راه افتادن مدارس علمیه و تشکیل جلسات درسی ، و مرجعیت یافتن علماء بزرگ ، کتابخانه های ارزشمندی شکل گرفت که نمونه هائی از آن را ذکر می کنیم .

١- کتابخانۀ عظیم سیّد شفتی

مرحوم سیّد محمّد باقر شفتی ، متوفّای 1260، که از پرچمداران بزرگ دینی در قرن سیزدهم ، و از زعمای بزرگ حوزۀ علمی عظیم اصفهان ، در قرون أخیره بوده است ، و شاگردانی زیاد و تألیفاتی فراوان داشته ، و به کتابهای متنوّع نیازمند بوده ، و از طرف دیگر، به حفظ آثار علمی بزرگان گذشته ، و نشر آنها علاقه مند بوده است ، کوششی مستمر را برای تهیه کتابخانه ای جامع و غنی ، در پیش می گیرد، و تا آخر عمر ، در خریدن و نگهداری نسخه های أرزشمند و کتب نفیس ، إقدام می نماید، تا جائی که از خود مرحوم سید نقل کرده اند که فرموده است : همه کتب در نزد من هست ( که گویا مراد مرحوم سیّد این است که ، در همه زمینه ها، کتابهای مورد نیاز ، در نزد من موجود می باشد )

ص:351


1- زندگینامه علاّمۀ مجلسی ، جلد 1 ، صفحه 180 ، به نقل از نشریّۀ فرهنگ شماره 28

به نقل مرحوم تنکابنی در « قصص العلماء » در سالی که مرحوم سیّد به حج مشرّف شدند ، کتابخانۀ ایشان را که مشتمل بر کتب نفیس و قیمتی بود ، به پنجاه هزار تومان قیمت کردند ، و با توجّه به أرزش پول ( تومان ) در آن زمان ، به خوبی می توان ، گسترش و أهمیّت کتابخانۀ مرحوم سیّد را حدس زد (1).

2- کتابخانۀ خاندان قزوینی

مرحوم حاج محمّد ابراهیم قزوینی ، متوفّای بعد از 1263 ، که از شاگردان مبرز و مورد توجه و علاقه شدید مرحوم سیّد شفتی ( حجة الإسلام ) بوده است ، کتابخانه مهم و نفیسی داشته که ، مشتمل بر کتب ارزشمند بوده ، و مرحوم حاج آقا بزرگ طهرانی ، در تألیف مجلّدات « ألذّریعه » از آن بهره گرفته است .

این کتابخانه ، حدود یک قرن باقی بوده ، و سپس در میان أحفاد مرحوم قزوینی ، متفرق شده است (2) .

3-کتابخانۀ خاندان خوانساری «روضاتی»

کتابخانۀ عظیم و با برکتی است که ، به وسیلۀ آقا سیّد أبوالقاسم خوانساری ، مشهور به میرکبیر ، متوفّای 1158، در شهر خوانسار ، تأسیس شده ، و سپس به أولاد او منتقل گردیده و توسعه یافته ، تا آنکه به «آقامیرزا زین العابدین خوانساری » ، متوفای 1275 منتقل می شود، و او به اصفهان مهاجرت نموده ، و خاندان علمی بزرگی را در اصفهان بوجود می آورد که ، چهره هائی همانند : مرحوم آقا میرزا محمّد باقر خوانساری ( صاحب روضات ) و آقا میرزا محمّد هاشم

ص:352


1- بیان آلمفاخر ، جلد 1، صفحه 146 تا 148
2- الدریعه ، جلد 8، صفحه 299 ، دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 43

چهارسوقی و ... را در بر گرفته است .

کتابخانه یاد شده ، با جمع و تقسیم هائی در میان أولاد و أحفاد مرحوم میرزا زین العابدین ، ادامه می یابد ، تا اینکه در زمان ما ، یکی از أحفاد آن بزرگمرد، یعنی علاّمه محقق ، آیة الله ، آقای حاج سیّد محمّد علی روضاتی ، کتابخانه نفیس و ارزشمندی را که ، مشتمل بر کتب خطی و کمیاب و نایاب است در اختیار دارند، و این کتابخانۀ ، در امتداد همان کتابخانه نفیس خوانسار به شمار می رود، گرچه در طول زمان ، حوادث زیاد ، و جمع و تقسیم و تفریق هائی را به خود دیده است ، و أخیراً ، بخش عظیمی از آثار نفیس ، به وسیله محقّق مذکور، به کتابخانه یاد شده ، اضافه گردیده است (1).

4- کتابخانۀ حاج میرزا محمّد هاشم چهارسوقی

فقیه و اصولی محقّق و نامدار ، مرحوم حاج میرزا محمدّ هاشم چهارسوقی خوانساری ، صاحب کتاب «مبانی الاُصول » و متوفّای 1318 قمری ، که از چهره های مبرّز علمی و درسی در حوزۀ اصفهان ، و شخصیتی پر تلاش در تألیف و تصنیف بوده است ، کتابخانه مهم و قابل توجهی داشته ، که مشتمل بر متجاوز از ده هزار جلد کتاب ، بوده است(2) .

مرحوم حاج میرزا محمّد هاشم ، برادر آقا میرزا محمّد باقر (صاحب روضات الجنّات ) ، و از چهره های مبرّز « خاندان علمی میرزا زین العابدین خوانساری » میباشد .

ص:353


1- الذریعه ، جلد 8، صفحه 297 و اطلاعات شخصی
2- کتاب و کتابخانه های ایران ، جلد 2، صفحه 208

5- کتابخانۀ امام جمعه ها

کتابخانه ای بوده ، در اختیار امام جمعه ها ( که از نوه های دختری علاّمۀ مجلسی بوده اند ) و کتابخانه آنها ، ادامۀ قسمتی از کتابخانه علاّمۀ مجلسی بوده است .

6- کتابخانۀ آخوند ملاّ حسین

آخوند ملاّ حسین خوانساری ، فرزند ملاّ علی أکبر ، متوفّای 1302 ، ( که از أطرافیان و خواصّ فقیه و محقّق نامدار ، مرحوم حاج سیّد اسد الله بید آبادی شفتی بوده ) کتابخانه ای داشته ، که بخشی از آن، به کتابخانه عظیم آیة الله مرعشی نجفی در قم ، ملحق گردیده است .

7- کتابخانۀ ملاّ باشی

مرحوم حاج میرزا محمود ملاّ باشی ( داماد حاج میرزا هاشم امام جمعه ) ، کتابخانه نفیسی داشته ، مشتمل بر نسخ خطّی ، بالأخص نسخه هائی از آثار مرحوم علاّمۀ مجلسی ، که پس از فوت مرحوم ملاّ باشی ، در اختیار فرزند ایشان ، آقای حاج میرزا حبیب الله ملاّ باشی ، قرار گرفته است ، و هم اکنون موجود میباشد .

8 و 9- کتابخانۀ مدرسۀ پا قلعه و مدرسۀ رکن الملک

به نظر نویسندۀ کتاب و مقالات ( کتاب و کتابخانه های ایران ) مدرسۀ پاقلعه ، و نیز مدرسۀ رکن الملک ( که در جوار مسجد رکن آلملک و همزمان با آن تأسیس شده ) کتابخانه داشته است ، ولی قرائنی برای این ادّعا، به دست ما، نرسیده است .

ص:354

10- کتابخانۀ منجّم باشی

مرحوم محمّد حسین تفرشی ، معروف به «منجّم باشی»، کتابخانه ای از کتابهای نفیس نجوم و ریاضی و هیئت ، فراهم آورده بوده ، که بسیاری از آنها نصیب کتابخانه آقای فخر الدّین نصیری أمینی ، گردیده است (1).

11- کتابخانۀ حکیم نجم اصفهانی

حکیم نجم ، متخلّص به ( نجم ) از مشاهیر گویندگان دوران أخیر قاجار بوده، و کتابخانه نفیسی داشته ، که مشتمل بوده بر کلیه آثار منظوم حکیم نجم (که تعداد آنها چهل و دو عدد میباشد ) و همه ، به خط مؤلف و منحصر به فرد بوده است(2) .

12 - کتابخانۀ مستوفی

مجتهد مدرّس و جامع معقول و منقول ، حاج میرزا یحیی مستوفی ، متوفّای 1325 قمری ، کتابخانه مهمّی داشته ، که پس از فوت آن بزرگمرد ، کتابها را کیسه ای ( گونی ، گونی ) می فروخته اند .

13 - کتابخانۀ حاج آقا منیرالدّین

مرحوم حاج آقا منیر الدّین بروجردی ، متوفّای 1342 قمری ، که از چهره های برجستۀ علمی ، و از محقّقین و صاحبان تألیف و تصنیف بوده ، کتابخانۀ مفصّلی داشته ، که در اصفهان در آن زمان کم نظیر بوده است ، این کتابخانه بعد از فوت فرزند حاج آقا منیر ، به نام حاج شیخ اسماعیل ، که او هم از

ص:355


1- کتاب و کتابخانه های ایران ، جلد 2، صفحه 175
2- کتاب و کتابخانه های ایران ، جلد 2، صفحه 185

علماء جلیل القدر بوده است ، از بین رفته و متلاشی می شود (1).

14- کتابخانۀ حاج میرزا أبو الهدی کلباسی

مجتهد اصولی و رجالی محقّق ، حاج میرزا أبو الهدی کلباسی ، متوفّای 1356 قمری ، که در تدریس و تألیف شخصیّتی برجسته بوده است ، کتابخانه ای داشته که پس از فوت آن بزرگمرد ، به ملاّ أحمد بیان آلواعظین فروخته شده است .

15 - کتابخانۀ آقا شیخ محمّد رضا نجفی

فقیه اصولی و حکیم ریاضی و أدیب محقّق ، مرحوم آقا شیخ محمّد رضا نجفی مسجد شاهی ، متوفّای 1362 ، که از چهره های برجستۀ علمی و أدبی و اجتماعی اصفهان بوده ، کتابخانۀ مهم و نفیسی ، مشتمل بر کتب خطّی ممتاز ، داشته است (2) .

16- کتابخانۀ بیان الواعظین

مرحوم ملاّ أحمد بیان آلواعظین ، که از أحفاد محقّق نامدار ، آقارضی قزوینی بوده، و خود ، واعظی مشهور و نویسنده ای متتبّع بوده ، و در سال 1371 قمری وفات یافته است ، کتابخانه ای داشته ، که به علّت آشنائی او با کتب ارزشمند ، از بهترین کتابها ، جمع آوری شده بوده ، و کتابخانه ای نفیس به شمار می رفته است .

17 - کتابخانۀ حاج سیّد علی نجف آبادی

محقّق و فقیه نامدار ، و مرجع و مدرّس عظیم الشّأن حوزه علمیّۀ اصفهان ،

ص:356


1- رجال اصفهان ، صفحه 48
2- توضیحات نویسنده مشهور آقای سید مصلح الدّین مهدوی

مرحوم آیة الله ، حاج سیّد علی نجف آبادی ، متوفّای 1362 قمری ، کتابخانۀ بسیار مهمّی داشته ، که کتب ارزشمند ، و نسخه های خطّی برجسته ( از اصول ومصادر شیعه ) در آن فراوان بوده است . نسخه های منحصر به فرد، و دستخطّ علماء بزرگ و مشهور ، و آثار و نسخه های مربوط به زمان علاّمۀ مجلسی ، از مزایای این کتابخانه بوده است ، ولی متأسّفانه ، پس از فوت ایشان و گذشت چندین سال ( در حدود سالهای بین 1380 تا 1390 قمری ) این کمترین (نویسندۀ این سطور ) شاهد بودم ، که در ماه رمضانی بود ، از ظهر تا به غروب و فردای آن ، از صبح تا به ظهر ، مرتباً ، کتابهای یاد شده را ( که در حجره آن مرحوم ، در مدرسه صدر بازار بود ) در گونی می ریختند ، و به در مدرسه می آوردند ، و در گاری های اسبی می ریختند ، و گفته می شد که به ایستگاه ماشین های نجف آباد می برند ( برای انتقال به نجف آباد ) و دیگر هیچ خبری از آن گنجینه عظیم و نفیس ، به دست من نرسیده است ، و هم أکنون که این سطور را مینگارم ، احساسی تلخ به من دست داده ، که دوره های سختی و فشار بر حوزه های علمیّه ( به خصوص دورۀ حکومت پهلوی ها ) چه گنجینه های أرزشمندی را ، از حیطۀ اختیارات حوزه های علمیّه ، بیرون برده است .

18 - کتابخانۀ کلباسی

مرحوم آیة الله ، حاج میرزا رضا کلباسی ، متوفّای 1383، که مجتهدی بزرگ و پیشوائی فعّال و متنفّذ بوده ، و تألیفات و آثار اجتماعی زیادی داشته ، صاحب کتابخانه أرزشمندی بوده است .

19 - کتابخانۀ الفت

مرحوم حاج شیخ محمّد باقر اُلفت ، متوفّای 1384 ، ( فرزند مرحوم آقا نجفی

ص:357

اصفهانی ) ، که از نویسندگان و محقّقین به شمار رفته ، و منزل او مجمع فضلاء وأدباء بوده است ، کتابخانۀ عظیم و آبرومندی داشته ، که بعضاً از مرحوم آقانجفی بوده ، و برخی را نیز خود تهیّه نموده ، و پس از فوتش به دانشکده أدبیات اصفهان ، إهداء گردیده است . مرحوم حاج آقا بزرگ طهرانی ، این کتابخانه را ، از نفیس ترین کتابخانه های اصفهان در زمان خود ، دانسته اند (1).

20 - کتابخانۀ صدر هاشمی

مرحوم سید محمّد صدر هاشمی ، کتابخانه ای داشته ، که به دانشگاه اصفهان إهداء گردیده است (2) .

21 - کتابخانۀ مرحوم مقدّس

مجتهد زاهد ، مرحوم حاج آقا محمّد مقدّس ، متوفّای 1378 قمری ، که از علماء متنقّذ اصفهان ، و وکیل تام الإختیار مرحوم آیة الله العظمی ، آقای حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی قدس سره بوده اند ، کتابخانه مفصّلی از کتب خطّی و چاپی داشته اند ، که پس از فوت ایشان ، زیر نظر مرحوم آیة الله بروجردی (طبق وصیت ) به کتابخانۀ مسجد أعظم قم ، منتقل گردیده و مورد بهره برداری محقّقین ، قرار گرفته است (3) .

22 - کتابخانۀ حاج شیخ کرمانی

مرحوم حاج شیخ محمّد علی کرمانی ، متوفّای 1380 قمری ، ( فرزند مرحوم

ص:358


1- نقباء البشر ، جلد 1، صفحه 198
2- کتاب برنامه ریزی جامع آموزشی و پژوهشی دانشگاه اصفهان ، جلد 1، صفحۀ133
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 486

آخوند ملاّ محمد حسین کرمانی ) کتابخانه ای داشته ، که به مسجد أعظم قم، منتقل گردیده است .

23 - کتابخانۀ طبیب زاده

یکی از علماء بسیار محترم و زاهد و با تقوی ، که از چهره های علمی و تقوائی اصفهان در نیمه دوم قرن چهاردهم بودند ، به نام حاج میرزا محمّد طبیب زاده ، و در بقعۀ علاّمۀ مجلسی مدفون گردیده اند ، کتابخانه ای داشتند که به کتابخانه جدید التّأسیس علاّمۀ مجلسی ، که در جوار بقعه آن بزرگمرد بنیان گذاری شده ، منتقل گردیده است .

24 - کتابخانۀ سیّد العراقین

عالم بزرگوار، مرحوم آقای مصطفی سیّد آلعراقین ، کتابخانۀ نفیسی داشته اند ، که مشتمل بر آثار ارزشمند بوده است .

25 - کتابخانۀ کتابی

مرحوم آقا سیّد أبو الحسن کتابی ، متوفّای 1398 قمری ، که عالمی فاضل وأدیب بوده ، و تحصیلات خود را حوزه اصفهان و نجف به پایان برده بوده است، در أثر عشق و علاقۀ به کتاب ، کتابخانه ای آبرومند فراهم آورده بوده ، که پس از وفات آن مرحوم ، متلاشی می گردد (1).

26 - کتابخانۀ مدرسۀ صدر

مدرسۀ صدر بازار اصفهان ، مهمترین و بزرگترین مدارس موجود در اصفهان

ص:359


1- سیری در تخت فولاد ، صفحه 180

می باشد ، و مرکز حوزه علمیّه و محل تدریس فقهاء و مدرّسین بزرگ است و مرحوم آیة الله آقا سیّد محمّد رضا خراسانی ، که از چهره های برجستۀ حوزه علمیّۀ اصفهان بودند ، در سال 1363 قمری ، در مدرسۀ صدر کتابخانه ای در دو طبقه ، تأسیس نمودند ، که هنوز این کتابخانه باقی ، و مورد استفاده طلاب می باشد .

27 - کتابخانۀ معلّم حبیب آبادی

مرحوم آقا شیخ محمّد علی معلّم حبیب آبادی ، محقّق و مورّخ مشهور اصفهانی ( نویسنده کتاب أرزشمند « مکارم الاثار » ) کتابخانۀ نفیسی داشته ، که مشتمل بر کتب تاریخ ، رجال، تراجم ، أدبیّات و ... بوده ، که در تألیف کتاب یاد شده ، و سایر آثار قلمی ، و تحقیقات عمیقة أدبی و تاریخی و رجالی خود ، از آنها بهره می گرفته است .

28 - کتابخانۀ آیة الله خادمی

مرحوم آیة الله ، حاج آقا حسین خادمی قدس سره ، متوفّای جمادی الثّانیۀ 1405 قمری ، که از مراجع بزرگِ دینی در اصفهان ، و رئیس حوزه علمیّه ، و عهده دار تدریس فقه و اصول اجتهادی ( دورۀ خارج ) بودند ، کتابخانۀ نفیسی داشتند ، که در برگیرنده نسخه های خطّی کمیاب و بسیار قدیمی بود ، و از نظر کمّی و کِیفی ، مجموعه قابل توجّهی به شمار می رفت .

29 تا 34 - شش کتابخانه ، در شش مدرسه

در هر کدام از مدرسه های نوریّه و صدر خواجو و ملاّ عبد الله و جلالیّۀ أحمد آباد و نیز مدرسۀ مسجد سیّد و مجتمع دینی و علمی احمدیّه علیه السلام ، در ربع قرن أخیر ، کتابخانه های قابل توجّهی تأسیس گشته ، که مورد استفادۀ طلاّب

ص:360

مدرسه های یاد شده می باشد .

35 - کتابخانۀ عمومی الزّهرا علیها السلام

این کتابخانه ، واقع در طبقۀ زیرین مسجد عظیم و شکوهمندی است ، که به نام « بابا محمّد علی سقّا » می باشد ، و معروف به « مسجد آیة الله امامی » گردیده ، و محلّ آن ، در خیابان جمال الدّین عبد الرّزاق می باشد ، و در سال 1400 قمری ، به وسیله مرحوم آیة الله ، آقای حاج سیّد أحمد فقیه امامی قدس سره تأسیس گشته است .

کتابخانۀ یاد شده ، در حال حاضر در حدود هفتاد و پنج هزار جلد کتاب دارد، که مشتمل بر کتب خطّی ، کتاب های چاپیِ کم یاب ، مجلّه های گوناگون علمی و دینی و اجتماعی ، و مهمترین کتابهای دوره ای ، در زمینۀ علوم مختلف اسلامی می باشد ، که با کوشش و دقّت فراوان ، گزینش و تهیّه گردیده است ، و برای تأمین نیازمندیهای علمی محقّقین ، در هر رشته ای از علوم اسلامی ، منبعی سرشار میباشد .

در این کتابخانه ، در زمینۀ دسته بندی موضوعی مطالب کتب علمی ، از دستگاه کامپیوتر استفاده می شود ، و یک محقّق می تواند از مطالب موجود در کامپیوتر ، در رابطه با موضوعات گوناگون و لغات مختلف ، استفاده نماید ، و مآخذ و منابع موجود در کتابخانه را ، در زمینه آن موضوع بشناسد و به دست آورد . در حال حاضر، این کتابخانه از غنی ترین کتابخانه های اصفهان ، در زمینه علوم اسلامی ، و تأمین نیازمندیهای محقّقین می باشد ، و کتابهای آن ، عمدتاً به زبانهای : عربی - فارسی - انگلیسی و مقداری به زبان اردو، ترکی ،

ص:361

فرانسوی، آلمانی و ... می باشد .

36 - کتابخانۀ عمومی أمیر المؤمنین علیه السلام

این کتابخانه ، واقع در فلکه شکرشکن ( اوّل خیابان أحمد آباد) می باشد ، و در سال 1400 قمری ، به وسیله حجة الإسلام و المسلمین ، آقای حاج سیّد کمال فقیه ایمانی ، شروع به ساختمان گردیده ، و پس از گذشت مدّت زمانی ، آغاز به فعالیّت نموده ، و تاکنون در حال تکمیل و توسعه می باشد .

این کتابخانه سه طبقه است ، و از نظر ساختمان ، سالن مطالعه ، مخزن کتاب و امکانات لازم ، جالب است ، و در حال حاضر در حدود شصت هزار کتاب دارد ، و ضمناً کلاسهای درس و جلسات سخنرانی عمومی ، در این کتابخانه تشکیل می گردد .

37-کتابخانۀ مرقد مطهّر علاّمۀ مجلسی

کتابخانه ای است با شکوه ، که در کنار مرقد مطهّر مرحوم علاّمۀ مجلسی ، و در نزدیکیِ مسجد جامع ، در سال 1402 قمری ، در قطعه زمینی به مساحت 1400 متر، به صورت دو طبقه ( با محاسبه زیر زمین ) به وسیله هیئت أمناء مرقد مطهر علاّمۀ مجلسی ، تأسیس شده است ، و وسیله ای ، برای بزرگداشت نام آن بزرگمرد علم و دین ، و نیز نشر أفکار و فرهنگ تشیّع می باشد. .

این کتابخانه ، دارای حدود 20 هزار جلد کتاب ، به زبان عربی و فارسی و مقداری لاتین می باشد ، و همه روزه تمام وقت ، برای مطالعه کنندگان ( أعمّ از آقایان و خانمها ) آماده می باشد (1).

ص:362


1- هم اکنون که مراحل چاپ کتاب أنجام می شود ، ساختمان کتابخانه علاّمۀ مجلسی در حال توسعه می باشد و فعّالیّت عمرانی برای گسترش آن ، در حال انجام است

38 - کتابخانۀ مدرسۀ ذوالفقار

در مدرسه علمیّۀ ذو الفقار ، که چندین مدرسۀ دیگر ، وابسته به او است ، و مجموعاً در حدود ، یک هزار نفر طلبه را ، از نظر درسی و برنامه ریزی حوزه ای ، اداره می کند ، و تحت پوشش دارد، و در سال 1348 شمسی ، شروع به فعّالیّت برنامه دار و منظّم نموده است ، و تاکنون به صورت فعّال إدامه یافته است (1) ، کتابخانه ای تأسیس شده ، و در حدود 10 هزار کتاب دارد، که با توجه به تعداد طلاّب مدرسۀ یاد شده و مدارس وابسته ، فعّالترین کتابخانۀ موجود در مدارس علمیّه ، به حساب می آید ، و بیشترین بهره برداری مستمر و مفید ، از آن، انجام می شود .

سایر کتابخانه ها

در شهر اصفهان ، علاوه بر کتابخانه های یاد شده ( که متعلّق به حوزۀ علمیّه و وابسته به آن است ، کتابخانه هائی به وسیلۀ دانشگاه اصفهان ، و نیز اداره آموزش و پرورش ، و ادارۀ إرشاد إسلامی با شهرداری و ...، تأسیس گشته ، که گرچه شرح حال آنها ، از أهداف أصلی این کتاب نیست ، ولی با توجّه به أرزش والای این خدمت فرهنگی ، به نحو فشرده از این کتابخانه ها یاد می نمائیم .

کتابخانه های دانشگاه اصفهان

دانشگاه عظیم و گستردۀ اصفهان ، در حال حاضر دارای 19 کتابخانه

ص:363


1- در بخش مدراس علمیّه ، بررسی مفصّلی دربارۀ تأسیس و مؤسسین برنامه های مدرسۀ ذوالفقار ، داریم مراجعه شود

است (1) که بعضی از آنها محدود و گروهی ، و برخی دیگر ، گسترده و با أهمیّت می باشند ، که ذیلاً به معرّفی چند مورد با تفصیل نسبی می پردازیم ، و به سایر موارد ، اجمالاً اشاره می نمائیم:

١- کتابخانۀ مرکزی دانشگاه اصفهان

این کتابخانۀ در سال 1348 شمسی ، در محل سابق کتابخانه دانشکده أدبیات، تأسیس گردیده و در سال 1353 ، به محل فعلی ، در کوی دانشگاه ، منتقل شده است .

در کتابخانه مرکزی دانشگاه ، علاوه بر کتابهای فارسی و عربی و خارجی و کمیاب و نایاب ، چندین مجموعۀ شخصی نگهداری می شود ، که یا به صورت وقف در اختیار دانشگاه قرار گرفته، و یا به وسیله صاحبان آنها ، به کتابخانۀ دانشگاه إهداء گردیده ، و یا دانشگاه آنها را خریده است ، و این مجموعه ها ، بر اعتبار کتابخانه مرکزی دانشگاه ، أفزوده است ، زیرا شمار زیادی از کتابهای این مجموعه های شخصی ، جزء کتابهای نایاب و پر أرزش ، محسوب می شود .

در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه ، بیش از 11200 (هزار و دویست ) نسخۀ خطّی موجود است ، که بسیاری از آنها متعلّق به مجموعۀ وقفی مرحوم الفت می باشد ، و در بین مجموعه های شخصی فوق الذّکر ، در مجموعه مرحوم صدر هاشمی ، دوره نسبتاً کامل و ارزشمندی از مجلات و روزنامه های قدیمی موجود است ،

ص:364


1- در این قسمت ، از کتاب.( برنامه ریزی جامع آموزشی و پژوهشی دانشگاه اصفهان ) جلد 1 ، صفحه 128 به بعد ، و نیز از گفتگوی اختصاصی با معاون محترم کتابخانه مرکزی ، جناب آقای مرتضی تیموری ، بهره گرفته ایم

که بر اعتبار کتابخانۀ مرکزی ، افزوده است (1).

کتابخانۀ مرکزی دانشگاه اصفهان ، در حال حاضر ( تاریخ انتشار کتاب « برنامه ریزی جامع آموزشی و پژوهشی دانشگاه اصفهان » که سال 1373 شمسی بوده است ) 101859 جلد میباشد ، که شمار کتابها ( متجاوز از یکصد هزار ) و نسخه های بسیار قدیمیِ خطّی ، و نسخه های بسیار قدیمیِ چاپی ، که تاریخ چاپ آنها بیش از سیصد سال قبل است ، و تنّوع و گستردگیِ موضوعات و زمینه های آنها ، موجب أهمیّت خاصّ این کتابخانه گردیده است

ساختمان عظیم و باشکوهی ، با الهام از خصوصیّات کتابخانه های معتبر دانشگاههای بزرگ ایران و جهان ، و با استفاده از شیوه های معماری اسلامی ، برای این کتابخانه ، در دست تأسیس می باشد و کارهای ساختمانی آن از سال 1370 شمسی شروع شده است (2) .

2- کتابخانۀ دانشکدۀ أدبیّات و علوم انسانی

در سال 1337 شمسی ، در کوی شاهزاده ابراهیم ( در نزدیکی خیابان شیخ بهائی ) ، تأسیس گردیده و در سال 1347 ، به کوی دانشگاه در هزار جریب ، منتقل شده است .

زمانی آمار کتابهای این کتابخانه به 85000 جلد رسیده بود، ولی تعداد سی هزار جلد از این کتابها ، قبل از حریق سال 1366 شمسی ( که کتابخانه را دچار خسارت و زیان فراوان نمود ) به کتابخانه مرکزی منتقل گردیده بود .

در حال حاضر ، کتابخانه دانشکده ادبیات ، در ساختمان جدید ، به مساحت

ص:365


1- برنامه ریزی جامع ...، صفحه 133
2- برنامه ریزی جامع ... ، جلد 1 ، صفحه 133

یکهزار و دویست متر ( شامل قرائت خانه و مخزن کتاب و سالن مطالعۀ مجلاّت و دفتر کتابخانه ) قرار گرفته ، و دارای 43579 جلد کتاب می باشد ، و مرتباً در حال أفزایش است(1).

٣- کتابخانۀ دانشکدۀ زبانهای خارجی

این کتابخانه ، در سال 1355 شمسی تأسیس گردیده ، و دارای 25071 جلد

کتاب می باشد (2) .

4- کتابخانۀ دانشکدۀ علوم

این کتابخانه در سال 1343 شمسی تأسیس گردیده ، و در حال حاضر ، دارای متجاوز از پنجاه و سه هزار جلد کتاب می باشد .

5- کتابخانۀ دانشکدۀ علوم اداری و اقتصاد

در سال 1355 تأسیس گردیده ، و در حال حاضر به نام ( کتابخانۀ آزادگان) نامیده می شود ، و دارای 18944 جلد کتاب می باشد (3) .

6- کتابخانۀ دانشکدۀ علوم تربیتی

در سال 1350 شمسی تأسیس گردیده است ، و در حال حاضر دارای 21187 جلد می باشد (4) .

ص:366


1- برنامه ریزی جامع ....، ج 1، ص 129 ، در تاریخ آذرماه 1375 شمسی ، آقای مرتضی تیموری ، شمار کتابهای کتابخانه دانشکده أدبیّات را حدود 54000 جلد کتاب ، ذکر نمودند
2- در گفتگوی آقای تیموری ، شمار کتابها در تاریخ آذرماه 1375 شمسی ، متجاوز از 32000 معرّفی گردید
3- برنامه ریزی جامع ... ، جلد 1، صفحۀ 130
4- برنامه ریزی جامع ... ، جلد 1، صفحه 130

سایر کتابخانه های دانشگاه اصفهان

سایر کتابخانه های دانشگاه اصفهان ، بدین قرار می باشد .

7- کتابخانۀ حوزه فرهنگ و معارف اسلامی

8- کتابخانۀ خوابگاه شهداء

9- کتابخانۀ دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی

10- کتابخانۀ دانشکده مهندسی

11 - کتابخانۀ گروه أدبیّات فارسی

12 - کتابخانۀ گروه الهیات و معارف اسلامی

13 - کتابخانۀ گروه تاریخ

14 - کتابخانۀ گروه جغرافیا

15 - کتابخانۀ گروه ریاضی

16 - کتابخانۀ گروه زیست شناسی

17 - کتابخانۀ گروه علوم اجتماعی

18 - کتابخانۀ گروه فلسفه

19 - کتابخانۀ بخش زبان و أدبیّات أرمنی (1).

کتابخانه های اداره ارشاد اسلامی و شهرداری و مراکز فرهنگی و خیریّه ای

در شهر اصفهان ، در محلّه های مختلف و در مدارس گوناگون ( وابسته به آموزش و پرورش ) کتابخانه های کوچک و بزرگی تأسیس گشته ، که نشانه رشد علمی و فرهنگی جامعه ، و یادگاری از مردم نیکوکار و مردان و زنان دانش

ص:367


1- برنامه ریزی جامع ... ، جلد 1، صفحه 128

دوست ، می باشد که ذیلاً به نمونه هائی از آنها اشاره می نمائیم

١- کتابخانۀ تخصّصی دارالقرآن الکریم

این کتابخانه ، وابسته به (دار القرآن الکریم اصفهان) و واقع در خیابان شیخ بهائی می باشد ، و در سال 1373 شمسی ، تأسیس گردیده است .

2- کتابخانۀ عمومی مجتمع فاطمیّه علیها السلام

این کتابخانه ، در سال 1363 شمسی تأسیس گشته ، و محلّ آن ، خیابان زینبیّه می باشد ، و وابسته به حسینیه و دارالشفاء فاطمیه علیها السلام است ، و متجاوز از 8000 جلد کتاب دارد .

٣- کتابخانۀ عمومی حضرت ولیّ عصر «عج»

این کتابخانه ، وابسته به ادارۀ فرهنگ و ارشاد اسلامی می باشد ، و در سال 1352 شمسی تأسیس گشته ، و متجاوز از 18000 جلد کتاب دارد ، و محلّ آن خیابان ولیّ عصر (عج) ، جنب اداره مخابرات می باشد .

4- کتابخانۀ عمومی این مسکویه

این کتابخانه واقع در خیابان چهارباغ خواجو می باشد ، و در قطعه زمین بزرگی قرار گرفته ، و ساختمان مفصّلی دارد و در سال 1370 شمسی تأسیس گردیده است ، و وابستۀ ادارۀ کلّ فرهنگ و ارشاد اسلامی، می باشد .

5- کتابخانۀ عمومی ابوالفرج اصفهانی

واقع در خیابان زینبیّه ، پارک لاله می باشد ، و وابسته به شهرداری اصفهان است و در سال 1371 شمسی ، تأسیس گردیده .

6- کتابخانۀ عمومی ارشاد

این کتابخانه ، وابسته به ادارۀ کلّ ارشاد اسلامی می باشد ، و در سال 1360

ص:368

شمسی تأسیس گردیده ، و واقع در خیابان زینبیّه ، پارک باغ قوشخانه است .

7- کتابخانۀ بنیاد فرهنگی أمیرقلی أمینی

این کتابخانه ، وابسته به ادارۀ فرهنگ و ارشاد اسلامی، و نیز ، شهرداری اصفهان می باشد ، و در سال 1371 شمسی ، تأسیس گشته و محلّ آن ، در خیابان آیة الله کاشانی ، جنب بیمارستان آیة الله کاشانی میباشد .

8- کتابخانۀ عمومی توحید

این کتابخانه ، مخصوص به خانمها ، و وابسته به ادارۀ ارشاد اسلامی است ، که در سال 1360 شمسی تأسیس گشته ، و در حدود 16000 جلد کتاب دارد، و محلّ آن ، پل آذر ، بوستان ملت ، می باشد .

9- کتابخانۀ عمومی جلال الدّین همائی

این کتابخانه ، واقع در خیابان پروین ، پل آزادگان ، خیابان هفتون ، محلّۀ گَرکان و وابسته به شهرداری اصفهان ، می باشد .

10- کتابخانۀ تخصّصی أمیرالمؤمنین علیه السلام

کتابخانه ای است ، وابسته به شهرداری اصفهان ، واقع در خیابان علاّمۀ أمینی ، مجموعه فرهنگی باغ غدیر ، که در سال 1372 شمسی ، تأسیس گشته است .

11-کتابخانۀ عمومی علاّمۀ امینی

کتابخانه ای است ، وابسته به شهرداری اصفهان ، که در سال 1372 شمسی ، تأسیس گردیده ، و محل آن خیابان علاّمۀ أمینی می باشد .

12 - کتابخانۀ خانۀ کودک و نوجوان باغ غدیر

این کتابخانه ، واقع در خیابان علاّمه أمینی ، و وابسته به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان می باشد ، و در سال 1372 شمسی ، تأسیس گردیده ، و در

ص:369

حدود هشت هزار جلد کتاب دارد .

13 - کتابخانۀ عمومی راغب اصفهانی

کتابخانه ای است ، وابسته به شهرداری اصفهان ، واقع در انتهای خیابان عسکریّه نرسیده به خیابان پروین ، که در سال 1369 شمسی، تأسیس گردیده است .

14- کتابخانۀ عمومی صائب

کتابخانه ای است ، وابسته به ادارۀ فرهنگ و ارشاد اسلامی ، که در سال 1358 شمسی تأسیس شده ، و حدود 10 / 000 جلد کتاب دارد، و محلّ آن باغ صائب واقع در خیابان صائب ، می باشد .

15- کتابخانۀ عمومی طغرائی اصفهانی

این کتابخانه ، وابسته به شهرداری اصفهان می باشد ، و در سال 1370 شمسی تأسیس شده ، و محلّ آن خیابان کاوه ، پارک میخک می باشد .

16- کتابخانۀ عمومی قدس

این کتابخانه ، وابسته به شهرداری اصفهان می باشد ، و در سال 1371 شمسی تأسیس شده ، و محلّ آن ، شهرک قدس می باشد .

17 تا 22 - کتابخانه های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

از شماره 1 تا 6 به ترتیب زیر :

شماره 1- با متجاوز از 12000 جلد کتاب ، در سال 1348 شمسی ، تأسیس گشته ، و محلّ آن خیابان کاوه جنب داروخانه حکیم شفائی می باشد .

شماره 2- با متجاوز از 12000 جلد کتاب ، در سال 1348 شمسی تأسیس گشته ، و محلّ آن، خیابان آیة الله کاشانی می باشد .

ص:370

شماره 3 - با حدود 12000 جلد کتاب ، در سال 1350 شمسی تأسیس گشته، و محلّ آن ، خیابان گلزار أحمد آباد ، می باشد .

شماره 4 - با متجاوز از 12000 جلد کتاب ، در سال 1354 شمسی تأسیس گشته ، و محلّ آن ، در فلکۀ طوقچی ( فلکۀ قدس ) می باشد .

شماره 5- با متجاوز از 15000 جلد کتاب ، در سال 1349 شمسی تأسیس گشته ، و محل آن خیابان شهید مطهّری ، پل فلزی ، بوستان کودک میباشد .

شماره 6- با حدود 6000 جلد کتاب ، در سال 1369 شمسی تأسیس گشته ، و محل آن ، در بزرگراه شهید چمران ، کوی آل محمد صلی الله علیه وآله می باشد .

23 - کتابخانۀ تخصّصی مرکز مطالعات ملل و نحل

که در سال 1370 شمسی، تأسیس گشته ، و چهل هزار جلد کتاب دارد، و محلّ آن خیابان سیّد علیخان ، می باشد .

24 - کتابخانۀ عمومی شهید مفتّح

وابسته به اداره ارشاد اسلامی می باشد ، و در سال 1360 تأسیس گشته ، و محلّ آن ، خیابان جی - تالار می باشد ، و متجاوز از 7000 جلد کتاب دارد .

25 - کتابخانۀ عمومی میرداماد

کتابخانه ای است ، وابسته به شهرداری اصفهان ، که در سال 1372 شمسی ، تأسیس گشته و 16000 جلد کتاب دارد ، و محلّ آن ، خیابان شهید نیکبخت ، نرسیده به چهار راه شیخ صدوق است(1).

ص:371


1- برای آشنائی اجمالی با مراکز فرهنگی اصفهان ( اعم از تحقیقاتی ، کتابخانه ها ، مجلّه ها مراکز نشر ، مراکز کامپیوتری و سمعی بصری ) می توانید از نشریّۀ راهنمای مراکز فرهنگی اصفهان ، مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی ، استفاده نمائید

عکس

ص:372

8- بقعه ها و مقبره ها ، نشانی از عظمت علمی اصفهان

اشاره

ص:373

ص:374

بقعه ها و مقبره ها ، نشانی از عظمت علمی اصفهان

یکی از مظاهر عظمت علمی اصفهان ، بقعه ها و مقبره هائی است که ، برخی از آنها اختصاصاً به احترام علماء بزرگ و پرچمداران علمی و حوزه ای ، تأسیس گشته ، و سپس عدّه ای از علماء در آن مدفون گردیده اند، و برخی دیگر به مناسبت احترام و أرزش إمامزاده ای مورد تکریم ، جلب توجّه نموده ، و مدفن علماء و مؤمنین گردیده است ، و مجموعاً ، چنین مراکزی ، نشانگر وسعت میدان فعّالیت و نفوذ علماء و دانشمندان دینی می باشد ، و ذیلاً به قسمتی از این بقاع توجّه می نمائیم . .

1- مزار عالم محدّث ، إمامزاده اسماعیل علیه السلام

در طرف شرق خیابان هاتف ، در محلّۀ قدیمی گلبهار ، مجموعه ای نفیس از معماری و تزئینات عهد سلجوقی و صفوی ، دیده می شود که به نام امامزاده اسماعیل شهرت دارد، و این مجموعه ارزشمند، شامل یک مسجد بسیار قدیمی به نام مسجد شعیا (1) علیه السلام ، و مقبرۀ امامزاده اسماعیل علیه السلام و مقبرۀ شعیاء نبی علیه السلام و رواق و سردر و صحن بزرگ إمامزاده ، و یک گنبد زیبا بر قبر إمامزاده ، و نیز یک گنبد بزرگ آجری از نوع گنبدهای چهارسوهای اصفهان ، که دَرِ اصلی صحن امامزاده به سوی آن باز می شود ) می باشد ، و در کتاب

ص:375


1- در گچبری محراب داخل شبستان مسجد ، نوشته شده : أوَّلُ مُسجِدٍ بُنِیَ بالاصبَهان

گنجینه آثار تاریخی اصفهان و آثار ملی اصفهان ، به نحو مفصّل در بارۀ این مجموعۀ نفیس و تاریخی بررسی شده است .

نسب إمامزاده اسماعیل ، به سبط أکبر ، حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام میرسد و او پدر ابراهیم طباطبا ( جدّ سادات طباطبائی ) می باشد و خود ، از بزرگان رواة و محدّثین بوده است (1) و در کتیبۀ موجود در سرسرای رواق بقعه ، در بارۀ نسب و شخصیّت آن بزرگوار، چنین آمده است :

هذَا المَشهَدُ وَ الرَّوضَةُ المُنَوَّرُ المُقَدَّسُ ، ألإمامُ سَیَّد إسماعیلُ بنُ الإمامِ زَیدِ بنِ حَسَنِ بنِ الإمامِ أمیرِ المُؤمِنینَ ، حَسَنِ بنِ الإمامِ المُتَّقینَ ، وَ أمیرِ المُؤمِنینَ عَلِیَّ بنِ أبی طالِبٍ . و چنانچه ملاحظه می نمائید لقب امام ، برای او در نظر گرفته شده ، که حاکی از شخصیّت برجستۀ او می باشد (2).

در جوار امامزاده اسماعیل علیه السلام عدّه ای از علماء و بزرگان ، مدفون گردیده اند همانند :

١- قاضی صفیّ الدّین ، محمّد بن ملاّ علی زواری ، متوفاّی 995، که روی سنگ قبر آن، عبارات زیر حجّاری شده است :

وَفاتُ العالِمِ الرَّبّانی وَ العارِفِ الصَّمَدانیَّ ، قُدوَةِ العُلَماءِ المُحَقّقینَ وَ اُسوَةِ الفُقَهاءِ المُدَقّقینَ ، قاضی حَوائِج السّائِلینَ وَکفیلِ مَصالِحِ المُؤمِنینَ ، مُطاعِ العالَمینَ ، وَ مَتبُوعِ العالِمینَ ، صَفِیّاً لِلشَّریعَةِ وَ الإفادَةِ و َالدّینِ ،مُحَمَّدِ بنِ عُمدَةِ القُضاةِ وَ المُتَشَرَّعینَ ، خادِمِ شَرعِ سَیَّدِ المُرسَلینَ ، غِیاثَ المِلَّةِ وَ الدّینِ ، المُلاّ عَلِیَّ الزَّواریُ ،تَغَمَّدَهُمَا اللهُ تَعالی بِقُفرانِه ، فی مُنتَصَفِ شَهرِ شَعبانِ المُعَظَّمِ سَنَة خَمسَ وَ تِسعینَ وَ تِشعَمِاَةٍ ، مِن هِجرَةِ مَقصُودِ ایجادِ البَرِیَّةِ . که از

ص:376


1- رجال اصفهان ، صفحه 178
2- در باره امامزاده اسماعیل علیه السلام به بخش « إمامزادگان اصفهان » ، همین کتاب مراجعه گردد

جمله های یاد شده به خوبی مقام علمی و اجتماعی قاضی صفیّ الدّین محمّد و پدر او ملاّ علی زواری ، استفاده می شود .

وی ، معروف به قاضی صفی می باشد (1).

2- محمّد هادی بن میرلوحی سبزواری ، که از علماء بزرگ و مشهور زمان خود بوده است .

3- میر محمّد بن میرلوحی سبزواری ، متوفّای 1113 قمری ، که از بزرگان علماء و محدّثین بوده ، و حاج آقا بزرگ طهرانی کتابی را ، به نام ( إدراء العاقلین و إخزاء المجانین ) از آثار او ذکر نموده اند (2).

4- نوّابه ، سلطان بیگم ، دختر میرزا محمد صالح حسینی خلیفه سلطانی ، متوفّاة در سن 1146، که از زنان شاعره و أدیبه و عالمه بوده است (3) .

2- بقعۀ صاحب بن عبّاد

از مزارهای شریف و متبرّک و مورد توجّه فراوان شیعیان و دوستداران أهل البیت علیهم السلام در شهر مذهبی اصفهان ، بقعه و مقبرۀ اسماعیل بن عبّاد ، معروف به صاحب بن عبّاد است .

محلّ بقعه ، نزدیک میدان بزرگ طوقچی ، در انتهای خیابان هاتف ( خیابان علاّمۀ مجلسی) می باشد ، و در مجاورت آن ، یک مسجد و یک حسینیّۀ مهم ، وجود دارد و در سالهای اخیر ، دار الشفاء حضرت زهرای مرضیه علیها السلام در نزدیکی آنها ، به دست مردمان خیرأندیش و با ولایت تأسیس گشته ، و در أطراف بقعه ،

ص:377


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 489
2- الذّریعة إلی تصانیف الشّیعه ، جلد 1 صفحه 388
3- برای نام مدفونین در إمامزاده اسماعیل به رجال اصفهان ، صفحه 179 مراجعه شود

فضای سبز ایجاد گردیده است . صاحب بن عبّاد ، در سال 385 هجری بدرود حیات گفت ، و در دهلیز خانه اش ( که محلّ مراجعات مردم و رفع نیازمندی های آنان ، و نیز جایگاه مجالس علمی و بحث و مناظره صاحب بن عبّاد بوده ) مدفون گردید .

مزار صاحب بن عبّاد ، در طول زمان ، مورد توجّه عموم مردم و مخصوصاً شخصیّت های علمی و دینی بوده ، همانند : مرحوم حاجی کلباسی متوفّای 1261 قمری که بقعه و مزار صاحب را تعمیر نموده و مواظبت بر زیارت آن داشته است (1)

چگونگی بقعۀ صاحب ابن عبّاد در حال حاضر

مرحوم آیة الله أدیب ، متوفّای 1412 قمری ، در تعمیر و تزیین بقعۀ صاحب بن عبّاد و ساختن ضریح برای قبر مطهّر آن بزرگمرد ، کوشش فراوان نمودند و در حدود سال 1402 قمری ، گنبد مطهّر را کاشی کاری نموده ، و در سال 1368 شمسی (1409 قمری ) ضریح زیبائی بر روی قبر منور آن بزرگمرد الهی ، نصب کردند ، که بر شکوه بقعه ، أفزوده است.

اشاره ای به شخصیّت علمی و اجتماعی صاحب

صاحب بن عبّاد، وزیری کم نظیر در تدبیر و کفایت (2)، محدّثی عظیم الشّأن ، أدیبی نامدار ، مدافعی سرسخت برای مکتب أهل البیت علیهم السلام ، حاکمی دلسوز

ص:378


1- یکی از وابستگان آن بقعه شریفه ، نقل می نمود که : مرحوم آیت الله شهید سیّد ابوالحسن شمس آبادی م ، از منزل خودشان ، واقع در خیابان شیخ بهائی ، کوی عمومی ، ( با آن فاصلۀ زیاد ) پیاده ، به زیارت قبر صاحب بن عبّاد می آمدند
2- به همین جهت او را کافی الکفاة می نامند

برای مردم ، نویسنده و مؤلّفی پر أثر ، عالمی متبحّر و جامع علوم گوناگون بوده ، و از پایه گذاران نیرومند مذهب تشیع در اصفهان محسوب می باشد .

شمار کتابهای کتابخانه او را ، یکصد و چهل هزار ، یا دویست و شش هزار ، و بعضی دویست و هفتاد هزار ، گفته اند و برای حمل کتابخانۀ او نیاز به چهارصد یا هفتصد شتر بوده است (1) . جلسۀ درس و حوزۀ علمی او آن چنان پرجمعیت بوده که هفت نفر یا دوازده نفر مُعید ، لازم بوده ، که صدای صاحب را به حاضرین در جلسۀ عظیم درس برسانند (2).

و در یک کلام، صاحب بن عبّاد و حوزۀ درسی و کتابخانۀ او ، افتخار بزرگ عالَم علم و أدب ، دین و مذهب ، حوزۀ علمیّه و کتابخانه داری ، سیاست و حکومت بوده ، و مردم ایران عموماً ، و ملّت اصفهان خصوصاً، و پیروان مکتب تشیّع و ولایت ، بالأخص ، او را از مفاخر خود می شناسند ، و مزار او ، از بقعه ای شریفه و متبرّکۀ اصفهان ، به شمار می رود و نیازمندان و دردمندان ، برای گرفتن حاجت ، به بارگاه روحانی او روی می آورند .

ص:379


1- احتمالاً اختلاف شمار کتابهای صاحب در کتب تاریخ ، مربوط به زمانهای مختلف می باشد . زیرا طبیعی است که ، یک کتابخانه در حال توسعه و أفزایش باشد
2- برای آشنائی بیشتر با عظمت حوزۀ درسی و کتابخانۀ صاحب بن عبّاد ، به بخش (نامداران بزرگ علمی شیعه در اصفهان ، از قرن سوّم تا دهم ) « در همین کتاب » و نیز ، به کتابهای : روضات الجنات ، أعیان الشّیعه ، الذّریعه ، آل بویه و أوضاع زمان ایشان ، هدیة العباد ( نوشته آیت الله . حاج شیخ عبّاسعلی ادیب ، در شرح حال صاحب بن عبّاد ) ، ریحانة الأدب ، تذکرة القبور گزی ، دانشمندان و بزرگان اصفهان ، گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، آثار ملّی اصفهان ، آشنائی با حوزه های علمیّۀ شیعه، جلد 1 « از نویسندۀ کمترین »، و دیگر کتب تراجم و رجال و تاریخ وأدبیّات ، مراجعه شود.

مرقد آیة الله أدیب در جوار صاحب بن عبّاد

مرحوم آیة الله حاج شیخ عبّاسعلی أدیب قدس سره ، که از علماء مبرّز و أساتید نامدار حوزه علمیّه بودند و در إحیاء و تعمیر و جلب توجّه مردم به بقعۀ صاحب بن عبّاد ، کوشش فراوان می نمودند ، در تاریخ دوازدهم ذی الحجّۀ 1412 قمری بدرود حیات گفتند ، و در جوار مرحوم صاحب بن عبّاد ، مدفون گردیدند و سنگ قبر مرمری ، به رنگ سبز با حجاّری زیبا ، و نوشته ای جالب ، بر روی قبر آن بزرگمرد ، نصب گردیده است (1).

3- مقبرۀ خاندان تُرْکِهْ «آل ترکه»

خاندان علمی و عظیم ( ترکه ) چندین قرن ، به علم و أدب و قضاوت و ریاست علمی و اجتماعی در شهر بزرگ اصفهان ، اشتغال و شهرت داشته اند و از مفاخر علمی شیعه در دوره حاکمیت مخالفین در اصفهان ، به حساب می آیند . مقبره خانوادگی این دودمان علمی ، در کنار مسجدلُبنان بوده ، و خواجه صائن الدّین تُرکه نیز، در همان بقعه و مقبره مدفون گردیده است (2)(3) .

و احتمالاً مقبره مهمّی بوده ، که بسیاری از این خاندان علمی و نیز علماء دیگری از بزرگان شهر ، در آن مدفون گردیده اند، چنانچه در ضمن شرح حال میرزا ابوتراب خطّاط اصفهانی ، گفته اند که : در جنب مزار خواجه صائن الدّین

ص:380


1- در باره شخصیت علمی مرحوم آیة الله أدیب ، در بخش ( چهره های علمی اصفهان در دوره أخیر ) بحث نموده ایم
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان صفحه 021
3- در بارۀ خاندان علمی تُرکه ( آل تُرکه ) در بخش (خاندانهای علمی اصفهان ) ، بررسی مبسوطی داریم

ترکه ، که از أجلّۀ علماء و فقهاء بوده ، دفن گردیده است (1).

4- مرقد ملاّ تاجا

تاج الدّین حسن بن محمّد لنجانی ، متوفّای 1085، یا 1098، که عالمی جلیل و زاهد و دارای تألیفات بوده ، و فرزندی همچون فاضل هندی (اصفهانی) صاحب کشف اللّثام داشته است ، در مقبرۀ جنب مسجد بازار غاز ، که در حال حاضر به نام مسجد خواجه تاج الدّین نامیده می شود ، و در خیابان ولیّ عصر (عج) واقع است ، مدفون گردیده و مورد توجّه می باشد (2).

ملاّ تاجا، مورد تجلیل علماء بزرگ ، همانند : صاحب روضات الجنّات ، و علاّمۀ أمین شامی ، در أعیان الشّیعه قرار گرفته و مشایخ او در حدیث : ملاّ حسنعلی شوشتری ( تستری ) و جمال الدّین محمود شیرازی بوده اند ، و در میان شاگردان او ، چهره درخشان فقیه نامدار ، مرحوم فاضل اصفهانی ( فاضل هندی ) و سیّد حسین بن سیّد حیدر عاملی کرکی ، جلب توجّه می نماید (3) .

5- مزار دو عالم شهید ، سیّد جعفر و سیّد مرتضی «جعفریّه»

یکی از بقاع متبرّکه در شهر اصفهان ، « بقعۀ جعفریّه » است ، که در نزدیکی امامزاده اسماعیل علیه السلام و در حاشیۀ غربی خیابان هاتف واقع شده ، و بنای آن، برج مانند و متعلّق به قرن هشتم هجری ، و دورۀ حکمرانی مغولهای مسلمان و شیعه می باشد(4) .

ص:381


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان صفحۀ 021
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 209 و اطّلاعات شخصی
3- روضات الجنّات ، صفحۀ 549 و أعیان الشّیعه، چاپ جدید ، جلد 5، صفحۀ 240
4- گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 300، آثار ملّی اصفهان ، صفحه 763

گنبد جعفریّه ، نمونه کاملی از مقابر دورۀ مغولها محسوب می شود، و شکل بقعه در قسمت پائین ، هشت ضلعی می باشد و سنگ قبر داخل بقعه ، از میراثهای گرانبهای تاریخی و مشتمل بر نوشته هائی است که از نظر زیبائی ظاهر و أهمیّت مطالب ، از أسناد تاریخی بسیار مهم ، به شمار می رود .

متن سنگ نوشته ، چنین است:

هذا قَبرُ السَّیَّدِ المُعَظَّم المُوَقَّرِ المُمَکَّنِ المُکَرَّمِ ، صاحِبِ السَّیفِ وَ القَلَمِ ، مَنبَعِ الجُودِ وَ الخُلقِ وَ الکَرَمِ ، المُتَحَلّی بِمَحاسِنِ الشَّیَمِ ، سَیَّدِ الصُّدُورِ وَ السّادَهِ ، یَنبُوعِ السّعادَةِ وَ السَّیادَةِ ، مَفخَرِ اولاِد البَتُولِ ، قُدوَةِ آلِ الرَّسُولِ ، نِظامِ الطّالِبیَّهِ ، شَمسِ العِترَةِ، جَمالِ اهلِ بَیتِ المُصطَفی ، سُلالَتهِ أعیانِ أبناءِ المُرتَضی ، مالِکِ أصحابِ السَّخاءِ وَ الفُتُوَّةِ،وَ مَعدِنِ أربابِ الشَّهامَةِ وَ المُرُوَّةِ، بَهلَوانِ العِراقِ ، نَبَوِیَّ الشَّمائِلِ وَ جَمیلِ الاخلاقِ ، کَریمِ الزَّمانِ عَلَی الإطلاقِ ، مُحرِزِ المَناصِبِ بالإستِحقاقِ ، المَرحُومِ المَبرُورِ، المَغفُورِ، السَّیَّدِ الشَّهیدِ، تاجِ المِلَّةِ وَ الدّینِ ، عِمادِ الاسلامِ وَ المُسلِمینَ ، أشرَفِ أبناءِ الماءِ و الطّینِ ، جَعفَرِبنِ السَّیَّدِ المُعَظَّمِ المُرتَضَی المُکَرَّمِ النُّورِ الازَهَرِ الامجَدِ، مُفخَرِ آلِ طه وَ یاسین ، نَتیجَةِ أولادِ سیّدالمُرسَلینَ ، شَمسِ الدّینِ الحَسَنِ بنِ السَّیَّدِ المَغفُور عِمادِالدّینِ الحُسَینِ بنِ مُحَمَّدِبنِ عَلِیَّ بنِ الحُسَینِ تَغَمَّدَهُ اﷲُ بِغُفرانِه وَ أسکَنَهُ بُحبُوحَةَ جِنانِه وَ أدامَ سَعادَتَهُ تُوُفَّی فی مُنتَصَفِ مُحَرَّم مِن سَنَةِ خَمسَ وَ عِشرینَ وَ سَبعَمِأةِ . . از این سنگ نوشته ، نکات جالبی استفاده می شود:

1- صاحب قبر ، دارای شخصیّت علمی و أخلاقی بوده، و از أهل قلم و شمشیر به شمار آمده است .

2- دارای موقعیّت رسمی و منصب اجتماعی بوده ، و ریاست و زعامت أمور سادات و علویّین را داشته ، و در میان سادات و عترت رسول خدا صلی الله علیه وآله ، چهرۀ مبرّز و مورد توجّه به شمار آمده، و پیشوا و مقتدای طالبیّین ، دانسته شده است

ص:382

3- به مقام شهادت نائل گردیده ، و با عنوان سیّد شهید از او یاد شده است .

4- دارای قدرت روحی و شهامت و شجاعت بوده ، و پهلوان عراق و معدن شهامت به شمار رفته است .

5- پدر او نیز ، که به نام ( حسن ) بوده(1) دارای شخصیّت برجسته بوده ، و با ألقاب سیّد و معظّم و مرتضی ، و با عنوان نور أزهر ( درخشان تر) و أطهر و أمجد ، و افتخار آل طه و یاسین ، مورد تمجید قرار گرفته ، و نتیجه و خلاصۀ أولاد پیغمبر صلی الله علیه وآله ، معرفی گردیده است ، که نشان دهنده شخصیّت والای آن بزرگمرد می باشد .

6- جدّ او نیز که به نام ( حسین ) بوده ، با لقب عماد الإسلام ، یاد شده ، که آن هم از ألقاب دینی است ، که نشان دهندۀ شخصیّت علمی و اجتماعی آن بزرگوار می باشد .

توجّه : مقصود از علی بن الحسین ، که در آخر سلسله نسب آقا سیّد جعفر آمده ، حضرت علی بن الحسین ، امام زین العابدین علیه السلام نیست ، زیرا واسطه های بین آقا سیّد جعفر و آن شخصی که به نام علی بن الحسین نامیده شده ، فقط سه نفر می باشند، در حالی که فاصله زمانی بین آقا سیّد جعفر و امام زین العابدین علیه السلام ، در حدود شش قرن میباشد .

صلوات بر چهارده معصوم ، بالای دَرِ ورودی جعفریّه ، نشانۀ سابقه تشیّع اصفهان

بالای دَرِ ورودی بقعۀ جعفریّه،لوحه ای از کاشی معرّق،که به خطّ ثلث

ص:383


1- برخی از نویسندگان ، در تفسیر عبارات سنگ قبر ، دچار اشتباهی شده اند و کلمۀ ( مرتضی) را ، که دنبال جعفر بن السید المعظم آمده ، نام پدر سید جعفر دانسته اند، در حالی که همه کلمات یاد شده ، لقبها و عنوانهائی است برای پدر آقا سید جعفر ، و نام او حسن میباشد که به صورت شمس الدین حسن آمده است

سفید بر کاشی لاجوردی می باشد و صلوات بر چهارده معصوم علیهم السلام در آن نقش بسته ، جلب توجّه می نماید و از نشانه های روشنِ نفوذ شعائر تشیّع و فرهنگ مذهب أهل البیت علیهم السلام ، در نیمه أوّل قرن هشتم ، در شهر اصفهان می باشد .

6- بقعۀ آقا سیّد مرتضی

در طرف جنوب بقعۀ جعفریۀ ، بقعه ای است که در زبان مردم ، به نام أمامزاده سیّد مرتضی ، خوانده می شود، و او هم از علماء شهید بوده است .

در زمان پهلوی أوّل ، در هنگامی که تجاوزگران ، تصمیم گرفته بودند قبر آقا سیّد مرتضی را تخریب نموده و بقعه را تصرف نمایند، بدن مطهّر و خون آلود آن بزرگمرد ، با لباس رزم و عِلم ( روحانیّت ) ظاهر می شود (1) و همین أمر، موجب حفظ و بقاء بقعۀ آقا سیّد مرتضی می گردد ، که تاکنون باقی مانده ، و مردم به زیارت آن بزرگمرد نائل می شوند .

در بقعه آقا سیّد مرتضی ، در طرف غربی بقعه ، دو قبر برجسته وجود دارد که از شخصیّت صاحبان قبر ، مطلبی در دست نبود، ولی در یک جریان جالبی که در سال 1413 قمری ، اتّفاق افتاد ، مقام معنوی صاحبان قبر ، روشن گردید . و از آن تاریخ ، نویسنده این سطور هرگاه به زیارت بقعه میروم ، این دو قبر را زیارت می نمایم .

بقعۀ جعفریۀ و بقعه آقا سیّد مرتضی ، در وسط صحن بسیار بزرگی بوده که قبور بسیاری از مؤمنین و برخی از علماء همانند : مرحوم ملاّ حسین کاشی ، متوفّای 1190 قمری ، در آن قرار داشته ، و نیز در نزدیکی بقعۀ جعفریۀ ،

ص:384


1- اظهارات یکی از روحانیّون معتقد و مورد وثوق ، به نام آقا شیخ حسین حسام رحمة الله علیه

مدرسه ای بوده با عظمت به نام مدرسۀ جعفریۀ (1) که در أثر حوادث تاریخی و تجاوزات حکومت پهلوی أوّل به حریم دین و مذهب ، از بین رفته ، و فقط قسمتی از صحن بزرگ یاد شده ، باقی مانده ، و بقیّه ، به صورت خانۀ مسکونی در آمده است .

دفن بانوئی صالحه ، و رونق و تعمیر جعفریّه

بقعۀ جعفریّه ، در دوران حکومت پهلوی ها ، کاملاً متروکه و مخروبه گردیده و دَرِ صحن آن ، در أکثر أوقات بسته بود، تا آنکه در سال 1407 قمری ، مادر نویسندۀ این سطور ، یعنی بانوی صالحه ، مرحومۀ حاجیّه خانم منصورۀ نقیه أحمد آبادی ، بنت مرحوم آیة الله موسوی أحمد آبادی (صاحب کتاب شریف مکیال المکارم ) که عمری را در عبادت و اُنس با أهل البیت علیهم السلام ، و تربیت سربازان امام زمان (عج) ، سپری نموده بود ، دار دنیا را وداع نمود، و به خاطر أنس و علاقه ای که به این مزار شریف داشتند ، مقرّر گردید ، که آن مرحومه ، در جوار این دو عالم بزرگوار و امامزاده عظیم الشِأن مدفون گردد (2) و به دنبال این اقدام ، با توفیق الهی و مساعدت نزدیکان ، موفّق گردیدم که تعمیراتی

ص:385


1- در باره مدرسۀ جعفریّّۀ علیه السلام ، در بخش ( مدارس علمیّۀ قبل از صفویّه )، بحث نموده ایم
2- نوشتۀ سنگ قبر آن مرحومه ، که نکته های جالبی را در بر دارد ، چنین است: تربت پاک سید عابده ، ذریة صدیقه طاهره ، بانو حاجیه منصور؛ فقیه أحمد آبادی ، بنت عالم متقی ، مرحوم آیة الله ، آقا سید محمد تقی فقیه أحمد آبادی و همسر آیة الله ، حاج سید مرتضی موحد ابطحی ، که سپیده دم یک شنبه سیزدهم ربیع الأول 1407 هجری قمری ، برابر 25 / 8 / 1365 شمسی هنگام ندای حَیَّ عَلَی الفَلاح پیام دَعی نَفسَکِ وَ ازجِعی إِلی رَبَّکِ را لبیک گفت ، و أذان ظهر با غسل تشرف ، به حریم قدس أحدت راه یافت، و با غروب آفتاب ، پیکر مطهرش نقاب خاک را در برکشید، و مثال برزخی اش به حرم حسینی راه یافت

أساسی ، در دو بقعه و صحن إمامزاده ، و سر دَرِ آن ، انجام دهم ، که مقدّمه ای برای رونق مجدّد آن دو مزار شریف گردید .

دفن عالمی بزرگ و شایسته

در أیاّم فاطمیّۀ سال 1413 قمری ، پدر نویسندۀ این سطور ، یعنی عالم مفسّر و فقیه طبیب ، و استاد أدیب ، مرحوم آیة الله حاج سیّد مرتضی موحّد ابطحی قدس سره ، دار دنیا را وداع نمودند و در داخل بقعۀ جعفریه به خاک سپرده شدند (1) و به دنبال آن ، تعمیرات و کوشش برای بهره برداری دینی و تبلیغی از مزار شریف إمامزاده های یاد شده، ادامه یافت ، و مردم با ایمان و ولایت، همیشه به فیض زیارت و دعا در کنار مزار یاد شده ، نائل می شوند .

7- بقعۀ عالم شهید ، سیّد علاء الدّین محمّد «شهشهان»

از آثار برجستۀ سابقۀ حوزۀ علمی شیعه در اصفهان ، بقعۀ شهشهان است که مدرسه و محلّ تدریس و کوششهای دینی سیّد علاء الدّین محمّد ( نقیب و عالم

ص:386


1- نوشته سنگ قبر آن بزرگمرد که در برگیرنده خصوصیات علمی و معنوی و چگونگی ارتحال ملکوتی و مراحل تجهیز و تدفین جالب آن دلباخته أهل البیت علیهم السلام است، چنین می باشد : مَضجَعُ العالِمِ آلزّاهِدِ المُتَعَبَّدِ المُتَهَجَّدِ ، الفَقیهِ المُفَسَّرِ ، الرّاسِخِ فی وِلاءِ أهلِ البَیتِ علیهم السلام اُستاذِ العُلُومِ العَقلِیَّةِ وَ النَّقلِیَّةِ ، المُرَبّی لِنُجُومِ الحَوزاتِ العِلمِیَّةِ ، طَبیبِ الجِسمِ وَ آلَّروحِ، صاحِبِ النَّفَسِ العیسَویَّةِ، آیَةِ اللهِ ، الحاج السَّیَّد مُرتَضیَ المُوَحَّدِ الأبطَحِیَّ المُوسَوِیَّ ، الَّذی لَبّی نِداءَ رَبُه مُتَبَسَّماً فی أوائِلِ لَیلَةِ الجُمُعَةِ وَ غُسَّلَ عِندَ نُزُولِ الرَّحمَةِ مِنَ السَّماءِ ، فی مُنتَصِفِها وَ دُفِنَ تَحتَ هذِهِ البُقعَةِ الشَّریفَةِ عِندَ زَوالِ الشَّمسِ ، فی یَومِ الجُمُعَةِ المُطابِقِ لِتاسِعِ شَهرِ جُمادَی الثّانِیَةِ سَنَة 1413قَمَرِیَّة . در باره شخصیّت علمی و خدمات این بزرگمرد ، در بخش ( خاندانهای علمی اصفهان ) و نیز در بخش ( علم طب در حوزۀ علمیّۀ اصفهان ) بحث و بررسی نموده ایم

بزرگ شیعه و شهید در ، ماه رمضان 850 هجری ) بوده، و پس از شهادت او مدفن او گردیده، و سپس بقعه و گنبدی جالب، به احترام او تأسیس گشته است

در این بقعه ، جمعی از أولاد و أحفاد آن عالم شهید مدفونند که عموماً از نقباء و أشراف و بزرگان بوده اند ، ولی آثار قبور آنها ، از بین رفته است (1).

سیّد علاء الدّین محمّد ، مشهور به شاه شاهان ( شهشهان) بوده ، و نسب او ، با بیست و دو واسطه ، به حضرت امام سجاد علیه السلام میرسد (2). .

و شجره نامۀ آن بزرگمرد ، در بقعه کتیبه شده است (3) و خاندان علمی و بزرگِ شهشهانی ، و خاندان شاه علائی ، منسوب به او می باشند .

بقعۀ شهشهان نزدیک مسجد صفا ، و با فاصلۀ کمی از خیابان جدید التّأسیس إبن سینا می باشد، و از آثار تاریخی و باستانی اصفهان به حساب می آید . برای آشنائی بیشتر با تاریخچۀ آن، به کتاب رجال اصفهان از صفحه 188 تا 192، و گنجینه آثار تاریخی اصفهان از صفحۀ 333 تا 341، و آثار ملّی اصفهان از صفحۀ 802 تا 805، مراجعه شود .

8- مقبره یا بقعۀ علّامۀ مجلسی

مدفن و مزار دو چهرۀ نورانی و علمی عالم تشیّع ، مرحوم علاّمه ملاّ محمّد تقی مجلسی ، و علاّمه ، ملاّ محمّد باقر مجلسی ، از مهم ترین مزارهای متبرّکۀ اصفهان می باشد، که گاهی با عنوان « مقبره علاّمۀ مجلسی » و گاهی با نام « بقعۀ

ص:387


1- گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 333
2- آثار ملّی اصفهان ، صفحه 802
3- گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحۀ 337 . عین سلسله نسب سیّد علاء الدّین محمّد در این کتیبه نوشته شده ، تا نام أمیر المؤمنین علیه السلام

علاّمۀ مجلسی» و گاهی نیز با عنوان «سر قبر آخوند»، نامیده می شده است .

محلّ این مقبره ، در جوار مسجد عظیم و برجسته و تاریخی اصفهان ، مسجد جامع (جمعه) و در ضلع شمال غربی آن است ، و دارای بقعه و صحن و رواق میباشد .

بنای بقعه ، متعلّق به سال 1092 هجری میباشد (1) و در سالهای أخیر تعمیرات اساسی یافته ، و به أمر مرحوم آیة الله العظمی آقا سیّد شهاب الدّین مرعشی نجفی قدس سره و با همّت و کوشش هیئت اُمناء مقبره و مزار علاّمۀ مجلسی ، در سال 1410 قمری (1367 شمسی) ضریحی نقره ای مزیّن به طلا و نوشته های زیبا ، بر روی مرقد علاّمۀ مجلسی و پدر و فرزندشان ملاّ محمّد رضا مجلسی ، نصب گردیده ، که بر شکوه این بقعه و مزار أفزوده است .

و همچنین با همّت هیئت اُمناء ، کتابخانه جالب و شکوهمندی در بیرون مقبره ، در مقابل دَرِ ورودی صحن بقعه ، تأسیس گشته که در سال 1362 شمسی إتمام یافته است، و سالن بزرگ و مخزن کتابخانه و سر در باشکوه آن ، بر اهمیّت مزار علاّمه مجلسی ، افزوده است (2) .

و نیز در ضمن یک طرح جامع ، با همکاری سازمان میراث فرهنگی، و ادارۀ اوقاف و امور خیریّه ، و شهرداری اصفهان ، اقدامات وسیعی برای ایجاد فضای باز ، در اطراف بقعۀ علاّمۀ مجلسی و آماده سازیِ منطقه ، برای اجتماع و توجّه روز أفزون زائرین و برگزاری برنامه های متنوّع و گسترده علمی و مذهبی ، و نیز

ص:388


1- علاّمۀ مجلسی بزرگمرد علم و دین ، ص 478 و گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحۀ 160
2- هم اکنون که مراحل چاپ کتاب در حال أنجام است ( سال 1417 قمری ) کتابخانه علاّمۀ مجلسی در حال توسعه است ، و فعالیّت ساختمانی قسمتهای الحاقی در حال أنجام میباشد

إحیاء بافت قدیمی محل ، در حال أنجام می باشد .

و هم چنین به احترام مرقد علاّمۀمجلسی ، خیابان هاتف شمالی ، به نام « خیابان علاّمۀ مجلسی » ، نام گذاری گردیده است .

مرقد مطهر علاّمۀ مجلسی از ابتدا تاکنون ، همیشه مورد توجّه بوده ، و مرحوم صاحب روضات ، مزار علاّمۀ مجلسی را پناهگاه مردم معرّفی کرده ، و فرموده است : « از مجرّبات و نزد تمام اهالی اصفهان مشهور است که ، دعاء در جنب مرقد او برآورده می شود .»

در زمان حاضر ، در تمامی ایّام و لیالیِ هفته ، بالأخص شبهای جمعه و أیّام مذهبی ، جمعیت بسیار زیادی متوجه زیارت علاّمۀ مجلسی می شوند، و موج جمعیت در بقعه و رواق و صحن و أطراف ، جلب توجه می نماید ، و جالب است که زائرانی از دیگر شهرها و کشورها، برای کسب فیض معنوی به سوی این بارگاه ملکوتی روی می آورند ، و بسیار است که علماء بزرگ ، از شهرهای مشهد مقدس ، قم، تهران ، شیراز و ... ، به قصد زیارت و کسب فیض ، مشرف به این مهبط نور و معنویّت می گردند .

در مقبره علاّمۀ مجلسی ، و نیز در مجاورت آن ، بسیاری از علماء خاندان بزرگ و علمی مجلسی ، و دیگر دانشمندان و بزرگان ( که شمار آنها به حدود پنجاه نفر می رسد ) دفن شده اند ، که در کتابهای دانشمندان و بزرگان اصفهان و تذکرة القبور آخوند گزی ، و رجال اصفهان ، و آثار ملّی اصفهان و ... ، از آنها یاد شده است و ذیلاً به چند نفر از آنها اشاره میشود:

1- فقیه محدث و رجالی مفسّر و زاهدِ عابد ، ملاّ محمّد تقی مجلسی، متوفّای 1070، فرزند ملاّ مقصود علی نطنزی ، که در علم حدیث و رجال ، از مفاخر علمی، و در زهد و ریاضتهای شرعی ، از چهره های مبرّز، و در کشف

ص:389

و کرامات ، از نامدارانِ برجسته بوده ، و کوششها و مجاهدات علمیٍِ او ، در زمینه حدیث و رجال ، و تربیتهای او در مورد شاگردان و طالبین علم، زمینه را برای تحقق حوزه علمی و عظیم الشّأن علامه مجلسی فراهم نموده ، و آثار بزرگ و ارزشمندی همانند کتاب مفصّل و عظیم الشّأن روضة المتّقین ( در شرح من لا یحضره الفقیه ) و شرح صحیفۀ سجّادیه ، و بیش از بیست کتاب و رسالۀ دیگر ، بر جای گذاشته است .

2 - فقیه محّدث ، رجالی مفسّر ، متکلّم محقّق ، جامع علوم عقلی و نقلی ، اعجوبۀ روزگار و محیی دین ، باب علوم الأئمه ، و عَلَم الإسلام ، علاّمه ، ملاّ محمّد باقر مجلسی ، متوفّای 1110 قمری ، که در دوران غیبت کبری ، کمتر چهره ای همانند او ، توانسته است در نشر دین و علوم أهل البیت علهم السلام ، وأحادیث خاندان رسالت ، و أمر به معروف و نهی از منکر ، و تشکیل حوزۀ علمیه ، و جذب مردم به سوی دین ، و نشر فرهنگ دینی در میان جامعه ، و آشنا سازی توده های مردم با کتاب و نوشته های دینی و ... ، إقدام نماید ، و موفّقیّت کسب کند . آری موفّقیّتی علمی ، همانند تألیف بحار الأنوار ، و دهها کتاب و رساله دیگر (1) و نفوذ و موقعیتی اجتماعی در سطحی وسیع و کم نظیر ، تشکیل حوزۀ درسی بزرگی که در جلسات آن، بیش از هزار نفر شرکت کنند ، و قبول مسئولیّتی اجتماعی در حدّ « شیخ الإسلام و امام جمعه » در شهر بزرگِ اصفهان آن روز ، مبارزههائی گسترده با أفکار انحرافی ، و کوششی پیگیر برای

ص:390


1- در کتاب علامه مجلسی بزرگمرد علم و دین ، از صفحه 128 تا 142 از یکصد و شصت کتاب و رساله از علامه مجلسی یاد کرده و در جلد دوم کتاب زندگینامه علامه مجلسی ، نوشته آقای سید مصلح الدین مهدوی ، از صفحه 127 تا 223، از یک صد و شصت و شش ، کتاب و رساله ، از آثار علامه مجلسی ، یاد شده است

پاکسازی جامعه از گناه و منکر، و جلوگیری از فحشاء ، مشروبات الکلی و ... به نحو أتم ، همه و همه نشان دهنده شخصیّتی بی نظیر ، تأییداتی غیبی ، الهام هائی برجسته ، و کراماتی فوق العاده است ، که در مورد این بزرگ شخصیّت عالم اسلام و تشیّع ، تحقّق یافته است (1).

3 - فقیه و محدّث بزرگ ، محقّق و نویسندۀ عظیم الشّأن ملاّ محمّد صالح مازندرانی ، متوفّای 1086، که محقّقی مدقّق ، و جامع علوم عقلی و نقلی بوده ، و در کمالات روحی و معنوی ، چهرۀ برجسته داشته است . وی ، داماد ملاّ محمّد تقی مجلسی ، و همسر آمنه بیگم ( بانوی مجتهده و فاصله آن عصر) بوده ، و کتابهائی مهم، همانند : شرح اصول کافی و شرح روضۀ کافی ، و شرح زبدۀ شیخ بهائی ، و شرح معالم و ... ، از خود به جای گذاشته است .

4- عالِم فقیه ، و محدّث أدیب ، و مفسر کامل ، میرزا کمال الدّین ، محمّد بن معین الدّین محمّد نسائی شیرازی ، که داماد مجلسی اوّل ، و معروف به میرزا کمالا بوده است .

5- ملاّ محمّد علی أسترآبادی ، که از شاگردان مجلسی اوّل و داماد او بوده ، و دارای مقامات بلند معنوی به شمار رفته است .

6- عالمۀ مجتهده ، و بانوی صاحب فضل و کمال ، آمنه بیگم فرزند مجلسی اول ، و همسر ملا صالح مازندرانی (2) .

7- آقا میرزا محمّد تقی ألماسی ، متوفّای 1159، که عالمی فاضل ، و عابدی

ص:391


1- در بارۀ عظمت علمی و خدمات علاّمۀ مجلسی و پدرشان ، در بخش (خاندان های علمی اصفهان ) نیز ، بحث و بررسی داریم
2- دختران ملاّ محمّد تقی مجلسی ، که 4 نفر بوده اند و نیز دختران مجلسی دوّم که 3 نفر بوده اند ، و همسرانشان ، همه از علماء بزرگ می باشند ، همگی ، در این بقعه و اطراف آن دفن شدهاند

متهجّد ، و مدرّسی زاهد بوده ، و از أحفاد ملاّ محمّد تقی مجلسی میباشد ، و مدّتی امام جمعه بوده است . مجموعاً عّده ای از فرزندان و دامادهای ملاّ محمّد تقی مجلسی و جمعی از أولاد و أحفاد و منسوبین علاّمۀ مجلسی ، در این بقعه و اطراف آن مدفونند که آثار قبور بسیاری از آنها محو شده است (1)

قبرهای تازه در بقعۀ علاّمۀ مجلسی

در سالهای أخیر ، چند تن از علماء بزرگ اصفهان ، در بقعۀ علاّمۀ مجلسی مدفون گردیده اند ، که از سه نفر آنها ، به ترتیب زمان وفات ، یاد میکنیم :

١- مرحوم آیة الله طبیب زاده

مجتهد زاهد و مدرّس عابد ، مرحوم آیة الله حاج میرزا محمّد طبیب زادۀ أحمد آبادی ، متوفّای چهارم ذی القعده 1390 قمری ، برابر با 1349 شمسی، که از چهره های برجسته زهد و تقوی و ورغ بودند ، و پدرشان مرحوم آقا میرزا أبو القاسم طبیب ، از چهره های مبرز در طب علمی و عملی ، به شمار می رفتند و خود ایشان ، به تدریس فقه و اصول و سایر دانشهای دینی و تالیف کتاب ، همانند : شرح زیارت جامعه به نام ( شمس طالعه ) در دو جلد و ( هشت بهشت ) و ( وظائف پزشکان ) و (إفادات آلفحول) و (کشف المرام) و ( سراج آلترعة ) و .....(2) و نیز امامت جماعت در مسجد کمر زرین ( فلکۀ سبزه میدان ) اشتغال

ص:392


1- برای آشنائی بیشتر با مدفونین یاد شده ، به تذکرة القبور یا رجال اصفهان ، و زندگینامه علاّمۀ مجلسی ، مراجعه شود
2- تألیفات چاپ شده آن بزرگمرد ، 9 عدد و چاپ نشده ، 11 عدد میباشد ، که در زمینۀ فقه و اصول و صرف و نحو و أخلاق و عقاید و کلام میباشد ، و فهرست آنها در مقدمه شمس طالعه ، جلد اول ، چاپ سوم، ذکر شده است

داشتند . مرحوم آیة الله العظمی، آقا سیّد جمال الدّین گلپایگانی ( چهرۀ برجستۀ علم و تقوی و معنویّت ، در حوزۀ بزرگ نجف أشرف ) در ضمن تقریظ بر کتاب شمس طالعه ، درباره این بزرگمرد نوشته اند:

... زُبدَةُ الفُضَلاءِ الرّاشِدینَ وَ عُمدَهُ العُلَماءِ العامِلینَ ، النّاقِدُ البَصیرُ، المُتَرَقّی بِعُلی هِمَّتِه عَن حَضیضِ التَّقلیدِ ، السّامی بِصَحیحِ فِکرَتِه وَ سَلیمِ فِطرَتِه ، إلَی الحالَةِ الَّتی لَیسَ لَها مَزیدُ ، الحِبرُ التَّقِیُّ النَّقِیُّ الَّلوزَعیِّ الألمَعِیُّ، العَدلُ الزَّکیِیُّ، المَأمُونُ فِی الدُّنیا وَ الدّینِ ، آقای حاج میرزا مُحَمَّد أحمَد آبادی إصفَهانی ، الشَّهیرُ ب ( طَبیب زاده ) ....... که با عبارات و مضامین بلند یاد شده ، مقام اجتهاد و مرتبہ بلند عدالت و امانت و تقوی و زهد این بزرگمرد را ، مورد تأیید قرار داده اند . و نیز مرحوم آیة الله العظمی ، آقا سیّد عبد الهادی شیرازی قدس سره ، در نامه ای، این بزرگمرد را با عناوین : عالم محقّق متتبّع ، و فیلسوف مدقّق مطّلع ، سراج الشّیعه و مروّج الشّریعه ستوده اند ، و در ضمن تقریظی که بر کتاب شمس طالعه نوشته اند ، از این عالم برجسته ، با عناوین :

( ألشَّیخُ الأجَلُّ العَلاّمَةُ ، إِفتِخارُ العُلَماءِ العامِلینَ وَ زُبدَةُ الفُقَهاءِ الکامِلینَ ) یاد نموده اند .

و همچنین ، هر کدام از أعلام دین و مراجع بزرگ و زعماء شیعه و پیشوایان علم و تحقیق ، همانند آیة الله العظمی مرعشی نجفی و علاّمۀ نامدار ، حاج آقا بزرگ طهرانی ، ( صاحب ألذّریعه الی تصانیف الشیعه ) و حاج شیخ علی أکبر نهاوندی و ... درباره این بزرگمرد ستایشهای ارزشمندی نموده اند (1).

ص:393


1- تمامی اجازات اجتهادی و امور حسبیّۀ آن بزرگمرد، در مجموعه ای به نام ( آلثّمرات الجَنیّه ) (غیر مطبوع ) از تألیفات آن عالم ربّانی ، جمع آوری گردیده و بخشی از تقریظات بر کتاب (شمس طالعه ) ، در مقدمه جلد اول ، چاپ سوّم، منتشر گردیده است

2- آیة الله میر جهانی

علاّمۀ محقّق و متتبّع ، مرحوم آیة الله حاج سیّد حسن طباطبائی مشهور به میرجهانی قدس سره ، متوفّای سه شنبه 20 جمادی الثّانیۀ 1413 قمری ، که در بقعۀ علاّمۀ مجلسی و در جوار مرقد آن بزرگمرد مدفون گردیده اند . در روی سنگ قبر آن بزرگوار، که به شکل زیبائی حجّاری شده ، و به صورت یک پارچه و جالب می باشد، عباراتی نوشته شده که بخشی از آن بدین قرار است:

... الْعالِمُ الْحَسیبُ وَ السَّیِّدُ النَّسیبُ ، الْحاوې لِمَراتِبِ الزُّهْدِ وَ مَکارِمِ الأخْلاقِ ، الْفاضِلُ الکامِلُ، الْجامِعُ لِلْمَعْقُولِ وَ الْمَنْقُولِ ، وَ الرّاسِخُ فِی الْفُرُوعِ وَ الاُصُولِ ، الْحائِزُ لِلْعُلُومِ الْغَریبَةِ ، صاحِبُ الْمُؤلَّفاتِ الْکَثیرَةِ ، الْفانی فی وِلاءِ أهْلِ الْبَیْتِ علیهم السلام ، عُمْدَةُ الْفُقَهاءِ الرّاشِدینَ ، آیَةُ اللهِ ، ألْحاج السَّیِّد مُحَمَّد حَسَن الطَّباطبائی ( الْمیرْجَهانې ) ...

در عبارات بالا ، به تألیفات فراوان آیة الله میرجهانی ، و علوم غریبه ای که دارا بودند و شدّت علاقۀ آن بزرگمرد به أهل البیت علیهم السلام اشاره شده است (1) .

3 - آیة الله صافی اصفهانی

فقیه و مجتهد مدقّق ، مرحوم آیة الله حاج شیخ حسن صافی اصفهانی قدس سره ، متوفّای سحرگاه جمعه ، سوّم جمادی الاُولی 1416 قمری

این بزرگمرد ، که از مفاخر بزرگ علمی و معنوی و اخلاقی شهر تاریخی اصفهان بودند، و مدّت زمانی ، زعامت حوزۀ علمیّۀ اصفهان را بر عهده داشتند و حوزۀ درسی ایشان مجمع فضلاء و علماء بود، طبق وصیّت خود ایشان در جوار مرقد علاّمۀ بزرگوار، ملاّ محمّد باقر مجلسی ، و پدر بزرگوارشان ، علاّمه

ص:394


1- دربارۀ آیة الله میرجهانی در بخش « چهره های علمی اصفهان در دورۀ أخیرا نیز ، بحث و بررسی داریم.

ملاّ محمّد تقی مجلسی ، مدفون گردیدند (1).

در لوحه ای از کاشی معرّق زیبا ، که به دیوار بقعه در نزدیکی قبر مطهّر آن بزرگمرد نصب گردیده ، عبارات زیر جلب نظر می نماید:

قَد ارْ تَحَلَ عَنْ دارِ الْغُرُورِ إلی دار السُّرُورِ ، عَنْ بَیْتِ الظُّلْمَةِ وَ الدُّثُورِ إلی الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ وَ عالَمِ النُّورِ ، طَوْدُ العِلْمِ وَ التُّقی ، وَ مَعْدِنُ الْحِلْمِ وَ السَّخاءِ ، مَنْ هُوَ فی مِضْمارِ ( مُوتُوا قَبْلَ أنْ تَمُوتُوا ) عارِفُ عَوالِمِ اللاّهُوتِیَّةِ ، حَلاّلُ المُشْکِلاتِ ، ذُخْرُ الْفُقَهاءِ الشّامِخینَ ، عَقَمَت الدُّهُورُ عَنْ عَدیلِه ، الَّذی بِمَوْتِه ، ثُلِمَ فِی الإسْلامِ ثُلْمَةً ، الْفَقیهُ الْمُتَبَحِّرُ الْجامِعُ، وَ زَعیمُ الْحَوْزَةِ الْعِلْمِیَّةِ وَ اُسْتاذُها ، آیَةُ اللهِ الْعَلامَةُ ، الْحاج الشَّیْخ حَسَنِ الصّافیِّ الإصْفَهانی ، أعْلَی اللهُ تَعالی شَأنَهُ ، وَ رَفَعَ فِی الْخُلْدِ مَقامَهْ ، وَکانَ إرْ تِحالُهُ الْمَلَکُوتی فی أفْضَلِ السّاعاتِ ، مُقارِناً لِطُلُوعِ الْفَجْرِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَةِ 3/ج1416/1 ق.

سال تاریخ رحلت صافی

خواستم ، گفت عارفی سالک

شش عدد کسر کن یمین از جمع

ما عرفناک حقّ معرفتک

مدفن خیر أندیشی أرزشمند ، در بقعۀ علاّمۀ مجلسی

یکی از مردان نیکوکار، که در خدمتگزاری به آستان مقدّس أهل البیت علیهم السلام و حمایت از حوزه های علمیّه ، دارای مقامی ارجمند، بود ، یعنی مرحوم مغفور حاج میرزا ابوالقاسم کوپائی ، متوفّای 28 جمادی الثّانیه 1411 قمری (25 دیماه 1369 شمسی)، به پاس خدمات ممتد و طولانیِ ، به مظاهر دین و تشیّع و حوزه های علمیّه و مرجعیّت شیعه ، در بقعۀ علاّمۀ مجلسی و در جوار آن بزرگمرد، مدفون گردید . مرحوم کوپائی ، از طرف مراجع بزرگ تقلید شیعه ،

ص:395


1- در بارۀ آیة الله صافی قدس سره ، در بخش « چهره های علمی اصفهان در دورۀ أخیر » نیز ، بحث کرده ایم.

همانند : مرحوم آیة الله العظمی ، آقا سیّد أبو الحسن اصفهانی، و مرحوم آیة الله العظمی ، آقای حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی ، و مرحوم آیة الله العظمی آقا سیّد محسن طباطبائی حکیم ، و مرحوم آیة الله العظمی ، آقای حاج سیّد أبو القاسم موسوی خوئی و سایر مراجع تقلید قدّس سرّهم، نمایندگی در اخذ وجوهات شرعیّه ، و تأمین شهریّۀ حوزۀ علمیّۀ اصفهان ، و نیز ارسال وجوهات به حوزه های بزرگ نجف و قم ، داشت . او در دوره های خفقانیِ حکومت پهلوی ها ، نقش بسیار مؤثّری در یاری رساندن به حوزۀ علمیّه و مراجع تقلید ایفاء نمود ، و هم چنین در تعمیر مدارس علمیّه ، و تعمیر و توسعۀ حرمهای ائمّۀ معصومین علیهم السلام و إمامزادگان (ع) ، زحمات و خدمات شایان تقدیری را بر عهده داشت ، و ما هم به پاس آن خدمات ارزشمند ، در این کتاب ، از آن بزرگمردِ نیکوکار ، یاد نمودیم . یکی از شعرای اصفهان متخلّص به ( کیوان ) در رثای آن بزرگمرد، أشعاری سروده که بر روی سنگ قبر او ثبت شده است ، که ذیلاً برخی از آنها را ذکر می کنیم :

بزرگی رفت و صد آه از مماتش

که قدسی بود أوصاف و صفاتش

به اسلام و تشیّع بود مأنوس

ز روی صدق در طول حیاتش

به أعتاب مقدّس کرد خدمت

گواهان ، دجله و شطّ فراتش

أمانت باصداقت داشت توأم

چو أبرارِ زمان ، صوم و صلاتش

ص:396

یقین دارم که مهر آل عصمت

دهد در روز وانفسا ، نجاتش

چو شد سوی جنان ( کیوان ) چنین گفت

( خَدُومُ الْخَلْق ) شدسال وفاتش

9- سر قبر آقا

آرامگاه خانوادۀ امام جمعه های سابق اصفهان می باشد ، که در بیرون دروازۀ دردشت واقع است و مشهور به سر قبر آقا می باشد، و عمارتی بلند و ساختمانی همراه با آئینه کاری و گنبد دارد و قبر عدّه ای از علماء بزرگ از خاندان امام جمعۀ اصفهان ، که منصب امامت جمعه داشته اند، در آن قرار گرفته است .

مرحوم حاج میرزا حسن امام جمعه ، متوفّای 1248 قمری ، که از علماء با کمال و جمال ، و مدافع حقوق مردم بوده ، و نماز جمعۀ او محلّ اجتماع بسیار عظیمی به شمار رفته (1) و مرحوم آخوند گزی از او تجلیل نموده ، و او را ( با جمال و کمال و مرجع و پناه خلق ) معرّفی نموده است (2) و نیز مرحوم آقا میر سیّد محمّد امام جمعه ، متوفّای 1291، که عالمی متنفّذ و پیشوائی زیرک ، موقّر، سخیّ ، با مهابت ، شجاع و مردم دوست بوده ، و در میان امام جمعه های ایران ، کسی دارای تشخّص او نبوده ، و رافع بعضی مفاسد دولت بوده است (3)و هم چنین عدّۀ دیگری از امام جمعه های اصفهان ، و نیز جمعی دیگر از علماء و مدرّسین حوزۀ علمیّۀ اصفهان ، همانند مرحوم آخوند ملاّ محمّد حسین بن ملاّ

ص:397


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 260
2- رجال اصفهان ، صفحۀ 114
3- رجال اصفهان ، صفحۀ 115

ولی الله ، متوفّای بعد از 1290 قمری ، ( که در علوم حکمت و ریاضی و کلام، استادی برجسته بوده است)(1)، در این بقعه و آرامگاه مدفونند .

خاندان امام جمعه های اصفهان ، از اولاد میر محمّد صالح خاتون آبادی ، داماد و شاگرد مبرّز علاّمه ، ملاّ محمّد باقر مجلسی می باشند ، و از خاندان های علمی اصفهان به شمار می روند .

10- مقبرۀ حاجی کلباسی

در مقابل دَرِ شرقیِ مسجدِ تاریخی و باستانی و عظیم الشّأنی ، که به نام مسجد حکیم معروف است و از مساجد جامع و مهم اصفهان به شمار می رود ، و از نظر معماری و کاشی کاری و نماسازی و وسعت و عظمت ساختمان ، برجستگیِ چشمگیری دارد ، مقبرۀ مهم و قابل توجّهی وجود دارد که فقیه نامدار و زاهد بزرگوار شیعه ، حاج محمّد ابراهیم کلباسی (کرباسی)، متوفّای 1261، هجری قمری و عدّه ای از علماء بزرگ از فرزندان و نوه ها و وابستگان آن بزگمرد، در آن مدفون گشته اند .

این مقبره، عمارت و قبّه و بارگاه عالی دارد و در برخی از دوره ها ، از متبرّک ترین بقعه های مذهبی به شمار می رفته ، و محلّ توجّه مؤمنین و علاقه مندان بوده ، و تا کنون ، این مزار عظیم البرکه ، باقی و مورد توجّه مؤمنین می باشد .

حاجی کرباسی ، فقیهی اصولی ، و محقّقی مدقّق ، و زاهدی عابد و مرجعی محبوب و عظیم الشّأن و نافذ الکلمه بوده است . پس از فوت پدر ، زیر نظر چهرۀ نورانی عالَم عِلم و عبادت و سیر و سلوک ، یعنی آقا محمّد بید آبادی ، قرار گرفت و به آداب و اخلاق و روحیّات بلند دینی تربیت شد، و به مرحله ای از

ص:398


1- رجال اصفهان ، صفحۀ 116 و دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 301

مقام احتیاط و دقّت در رعایت آدابِ دینی و احکام شرعی و زهد و بی اعتنائی به مادیّات نائل گردید ، که موجب إعجاب قرار گرفت، و مقامی بلند در اجابت دعا و ظهور کرامات یافت .

مجمع درسیِ او محلّ توجّه بزرگان علم و فقاهت بوده ، و شاگردانی همانند : آقا سیّد حسن مجتهد موسوی ، آقا میر سیّد حسن مدرّس و آقا میر سیّد محمّد شهشهانی ( که از مجتهدین و مراجع نامدار بوده اند ) داشته ، و درِ دوران تحصیل خود ، در حوزه های علمیّۀ اصفهان - کربلا - نجف - کاظمین - کاشان و قم از محضر بزرگانی همچون وحید بهبهانی و آقا سیّد مهدی بحرالعلوم ، شیخ جعفر کبیر

(کاشف الغطاء ) آقا سیّد علی ( صاحب ریاض ) آقا سیّد محسن کاظمینی ، میرزای قمّی ، ملاّ مهدی نراقی و ... بهره مند گردیده ، و از نظر تألیف ، موفّق به نوشتن کتابهائی بسیار ارزشمند و محقّقانه در اصول و فقه گردید ، که مورد توجّه بزرگان قرار گرفته است . وی ، از نظر نسل و ذریّه ، شجرۀ طیّبه ای را می ماند که هنوز آثار و برکاتش باقی است و علماء و مجتهدین بسیاری را برای جامعه و اسلام بوجود آورده است .

و در یک کلام ، به نوشتۀ صاحب روضات ، او مصدر علوم و حِکَم و آثار ، و مرکز دائرۂ فضلاء برجسته ، و دانشمندان بزرگ ، و قطب شریعت ، و رکن و شیخ جلیل شیعه ، و اُسِّ أساس فقاهت و اجتهاد ، و استاد کل و ... ، است (1)(2)

در مقبرۀ حاجی کلباسی ، قبر آقا محمّد مهدی کلباسی ، متوفّای 1278 قرار

ص:399


1- روضات الجنّات صفحۀ 10
2- برای آشنایی بیشتر با شخصیّت حاجی کرباسی ، به ریحانة الأدب ، جلد 5، صفحۀ 42 - 44 و الکرام البرره ، و أعیان الشّیعه ، و نیز به بخش « خاندانهای علمی اصفهان » در همین کتاب ، مراجعه شود.

گرفته است . او أعظم أولاد حاجی کلباسی بوده و در علم و تقوی مُشارِ بِالْبَنانْ بوده است . وی ، در زمان پدر و بعد از او، مرجعِ در فتوی و از رؤساء علماء بوده (1) و تألیفات بسیاری در فقه و اصول داشته ، همانند : شرح استدلالی منهاج حاجی کلباسی ( در هشت جلد ) و کتاب مصابیح در اصول ( نُه جلد) و ... ، عدّه ای از فرزندان و أحفاد او ، از علماء بوده اند .

و نیز در همین مقبره است ، قبر حاج میرزا محمود کلباسی ( فرزند ) آقا محمّد مهدی ، که عالمی فاضل و مورد توجّه بوده ، و در جوانی وفات یافته است .

و هم چنین در همین مقبره است ، قبر حاجی آقا محمّد کلباسی ( فرزند دیگر حاجیِ کلباسی ) که تألیفات بسیار در فقه و اصول داشته ، و برخی از آنها در مجلّدات کثیره ، بوده است (2) .

و نیز قبر ، آقا شیخ جعفر ، متوفّای 1292 قمری ، و حاجی میرزا محمّد رضا ، متوفّای 1284 ، دو فرزند دیگر حاجی کلباسی ، که هر دو از علماء بوده اند در این مقبره است .

و علاوه بر یاد شدگان ، جمع دیگری از أولاد و أحفاد حاجی کلباسی ، در این مزار شریف مدفونند ، که نشان دهندۀ خاندان علمی حاجی کلباسی می باشد (3) .

11 - بقعه و مقبرۀ سیّد شفتی

در ضلع شمال شرقی مسجد بسیار عظیم و شکوهمند مرحوم سیّد شفتی ، که

ص:400


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 507، رجال اصفهان ، صفحۀ 159
2- رجال اصفهان ( تذکرة القبور ، مرحوم گزی ) صفحۀ 161
3- دربارۀ حاجی کلباسی و فرزندانش در بخش « خاندانهای علمی اصفهان » نیز بررسی داریم

با نام مسجد سیّد ، شهرت دارد و از زمان تأسیس تا کنون، از پربرکت ترین مساجد بزرگ اصفهان بوده است ، مقبره و بقعۀ جالبی وجود دارد که به وسیلۀ گچ بری و کاشی کاری و نقّاشی ، شکل جالبی به خود گرفته ، و گنبد کاشی کاری شدۀ آن ، بر شکوه بقعه می أفزاید .

مرقد مطهّر فقیه بزرگ شیعه ، آیت عظمای الهی ، مرحوم آقا سیّد محمّد باقر شفتی رشتی اصفهانی ، متوفّای 1260 هجری ( بانی مسجد و مدرسۀ سیّد ) در این بقعه می باشد، که ضریحی فولادی و جالب توجّه دارد، و در تمام ایّام هفته ، زائران و علاقه مندان را به سوی خود جلب می نماید و از مزارهای مشهور و مورد توجّه و با معنویّت شهر مذهبی و ولایتی اصفهان ، به حساب می آید .

دَرِ اصلی بقعه و رواق آن ، به سوی بازارچۀ مجاور مسجد سیّد ، باز می شود و دَرِ دیگری به سوی دالان مسجد سیّد دارد ، و پنجره ای از بقعۀ شریفه ، به سوی ایوان شمالی مسجد سیّد ، قرار گرفته است .

مرحوم سیّد شفتی ، در علم و تقوی ، کوشش و مبارزه برای احیاء و إجراء دین ، قیام و اقدام برای تدریس و تربیت طلاّب علوم دینیّه ، تلاش و پیگیری در استحکام بخشیدن به مبانی مکتب أهل البیت علیهم السلام در جامعه و ... از چهره ای برجستۀ اصفهان و حوزۀ علمیّۀ آن بوده ، و از مفاخر عالَم علم و روحانیّت به شمار می رود .

خاندان علمی او ، کتابها و تألیفات فراوان او (1)، آثار اجتماعی و عمرانی او، حوزۀ در سی و شاگردان برجسته و فراوان او ، همه و همه معرّف شخصیّتی

ص:401


1- نویسندۀ متتبّع آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی ، در جلد دوّم بیان المفاخر ، رقم تألیفات و آثار مرحوم سیّد را ( اعمّ از کتاب و رساله و ...) به شصت عنوان رسانیده است.

کم نظیر ، در حوزۀ عظیم اصفهان می باشد (1).

در بقعۀ یاد شده و مقبرۀ مجاور آن ، عدّای از علماء و دانشمندان خاندان علمی سیّد شفتی ، مدفون شده اند همانند : آقا میر محمّد مهدی ( پسر بزرگ مرحوم سیّد ) و میرزا زین العابدین و حاجی سیّد محمّد علی و آقا سیّد مؤمن (که بعد از مرحوم آقا سیّد أسد الله شفتی ، أعلم فرزندان مرحوم سیّد شفتی بوده، و جلسۀ تدریس داشته است ) و مرحوم حاجی سیّد محمّد باقر ثانی ( فرزند حاج سیّد اسد الله و نوۀ مرحوم سیّد شفتی) که همه از علماء بوده اند .

و نیز عدّۀ دیگری از علماء و بزرگان، در مقبرۀ مجاور این بقعه مدفونند، که در کتاب بیان آلمفاخر، جلد 2، صفحۀ 150 از دوازده نفر از آنان یاد شده است

12- بقعۀ آقا سیّد حسن مدرّس

یکی از مساجد بزرگ و مهم و جالب توجّه اصفهان ، مسجدی است که به وسیلۀ مجتهد نامدار و عظیم الشّأن ، مرحوم آقا میر سیّد حسن مدرّس ، متوفّای 1273 قمری ، در محلّۀ نو ، متصل به دربکوشک ( نزدیک به خیابان طالقانی) تأسیس شده و با همّت محمّد رحیم خان بیگلربیگی ، و برادرانش محمّد کریم خان و محمّد حسینخان ، ادامه و تکمیل یافته است (2) .

ص:402


1- صاحب روضات ، مرحوم سیّد شفتی را ، بالاتر از آن دانسته که ستایشگران بتوانند او را توصیف نمایند ، زیرا مکارم اخلاق دهگانۀ پیامبران ، در او جمع شده است ( إجْتَمَعَ فیهِ مَکارِمُ أخْلاقِ الأنْبِیاءِ الْعَشَرَةُ الْکامِلَةُ ) و سپس در ضمن شرح حال مفصّلی از آن بزرگمرد، فرموده : رَأیْتُهُ فِی الْعَقْلِ أفْضَلَ جَمیعِ أهْلِ زَمانِه ... وَ أفْقَهُ مَنْ تَکَلَّمَ عَلی حَقیقَةِ شَیْیءٍ مِنْ بُرْهانِه ... وَ لَقیتُهُ فِی الْحِلْمِ أحْلَمُ مَنْ کَظَمَ الْغَیْظُ عَلَی الْجاهِلینَ بِمَنْزِلَتِه وَمَکانِه ... وَ الْفَیْتُهُ فِی الْجُودِ مُعْتَرِفاً کُلُّ مَوْجُودٍ بِأنَّهُ مِنْ رَهائِنِ إحْسانِه بِنَفْسِه أوْ بِمالِه أوْ بِشَأنِه ... ( روضات الجنّات ، صفحۀ 124)
2- گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحۀ 796 و آثار ملّی اصفهان

در طرف شمالی مسجد ، بقعۀ جالبی است که گنبدی زیبا دارد، و مرقد مطهّر بانی و مؤسس مسجد ، در آن قرار گرفته است .

مرحوم آقا سیّد حسن مدرّس ، از شخصیّت های نامدار در حوزۀ علمیّۀ اصفهان بوده ، و مجمع درسی او ، محلّ حضور بزرگانی هم چون : آیة الله العظمی ، میرزا محمّد حسن شیرازی ( صاحب فتوای تحریم تنباکو، و مجدّد دین در رأس سدۀ سیزدهم) و نیز ، آقا میرزا محمّد باقر ( صاحب روضات ) و آقا میرزا محمّد هاشم چهارسوقی ( چهرۀ نامدار و بزرگ حوزۀ اصفهان ) و آقا میرزا أبو المعالی کلباسی ، و آخوند ملاّ محمّد باقر فشارکی ، و دیگر بزرگان و مجتهدان ، بوده است (1).

مرحوم مدرّس ، در حوزۀ اصفهان و کربلاء و نجف ، تحصیل علم نموده ، و استادانی هم چون : شریف العلماء و صاحب جواهر ، داشته است ، و تألیفاتی محقّقانه ، و خاندانی علمی ، از آثار باقیۀ آن مجتهد عظیم الشّأن به شمار می رود .

از فرزندان مرحوم مدرّس ، مرحوم آقا میر محمّد تقی مدرّس ( که از اساتید مرحوم آیة الله العظمی بروجردی بوده ) و آقا میر سیّد علی ( که جلسۀ تدریس داشته ) و آقا میر سیّد محمّد ، و نیز از نوه های آن بزرگمرد، مرحوم آقا میر سیّد حسن دوّم و آقا سیّد محمّد باقر مدرّس ، و جمعی دیگر از أحفاد آن بزرگمرد، در بقعۀ یاد شده مدفونند (2) .

ص:403


1- الکرام البرره ، صفحۀ 335، دانشمندان و بزرگان اصفهان و صفحۀ 268 - جلسات درسی مرحوم مدرّس ، چند صد نفر شاگرد را در بر می گرفته ، و از اُبهّتی چشمگیر برخوردار بوده است.
2- در بارۀ مرحوم مدرّس و چهره های دیگر از خاندان علمی او ، در بخش ( خاندانهای علمی اصفهان ) و در مواضع دیگر در همین کتاب ، بحث نموده ایم.

13 - مقبره و بقعۀ آقا نجفی

جنب إمامزاده أحمد ( که یکی از امامزاده های معتبر و مورد توجّه اصفهان می باشد ، و بنا بر مشهور با یک واسطه نسب او به امام محمّد باقر علیه السلام می رسد ، و او فرزند علی بن محمّد الباقر علیه السلام ، مدفون در مشهد اردهال و مشهور به « سلطان علی » است (1) )و در نزدیکیِ دروازۀ حسن آباد ، بقعۀ جالبی وجود دارد ، با گنبد و تزئینات مناسب ، که در آن مرقد مرحوم حاج شیخ محمّد تقی نجفی ، معروف به آقا نجفی اصفهانی ، متوفّای 1332 قمری ، قرار گرفته است .

در جوار امامزاده أحمد علیه السلام و نیز در بقعۀ آقا نجفی عدّه ای از علماء و شعراء مدفون گردیده اند که مجموعاً بقعه ای علمی را تشکیل می دهد .

مرحوم آقا نجفی ، هوش و حافظه ای عجیب ، تدبیر و سیاستی شگفتی آفرین ، سخاوت و بخشندگی چشمگیر ، گذشت و سعۀ صدری حیرت انگیز داشته ، و با بهره گیری از مال و ثروتی که در اختیار او بوده، خدمات فراوانی در راه نشر علم و تشویق طلاّب ، و تأمین نیازمندی های مردم و طلاّب علوم دینیّه ، می نموده است . او تألیفات بسیار داشته ، که نویسندۀ متتبّع، آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی ، در کتاب ( تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن أخیر ) از صفحۀ 367 تا 386، نود و پنج عدد از آنها را بر می شمرد .

ص:404


1- به گفتۀ آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی ، امامزاده أحمد همان است که در کتاب ( ذکر أخبار اصبهان ، از حافظ أبی نعیم) جلد 1 صفحۀ 80، به این عبارت ذکر شده است : أحْمَدُ بْنُ عیسَی بْنِ زَیْدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أبی طالِبٍ علیه السلام قَدِمَ إصْفَهانَ تُوُفِّیَ بِها فی خِلافَةِ الرَّشیدِ دُفِنَ بِمَوْضِعٍ یُقالُ لَهُ واذار ... یَرْوی عَنْ عَلِیِّ بْنِ عُبَیْدِ اللهِ ... رَوی عَنْهُ جَعْفَرُ بْنُ مَرْوانَ ، و سپس احادیثی را از او نقل می نماید ، و از این کلام معلوم می شود که او از محدّثین مورد توجّه بوده است ، و نسب او با دو واسطه ، به امام علیّ بن الحسین علیه السلام می رسد .

و هم چنین از صفحۀ 361 تا 366، بسیاری از مشاهیر شاگردان آقا نجفی را ذکر می کند ، که هرکدام از آنها در عالم تحقیق و تدریس و تألیف و خطابه و ارشاد و ... درخشیده اند . آقا نجفی در زمان حکومت ظِلُّ السّلطان ( جبّار و طاغوت مشهور ) پناهگاهی برای مردم ، و مدافعی برای مظلومان بوده است

علماء بزرگ ، و نویسندگان مشهور ، از علم و تقوی و سیاست و تدبیر مرحوم آقانجفی ، ستایش های برجسته ای نموده اند مثلاً : مرحوم حاج آقا بزرگ طهرانی او را : أحَدُ أرْکانِ الدّینِ وَرُؤساءِ الْمَذْهَبِ فی عَصْرِه ... وَ کانَ مَجْلِسُ دَرْسِه مَمْلُوّاً مِنَ الأفاضِلِ وَ الْمُحَصِّلینَ ...، خوانده است (1) و محدّث قمی ( مرحوم حاج شیخ عباس ) به نقل از آقا شیخ محمّد رضا مسجد شاهی ، او را : الشَّیْخُ الإمامُ ، مُبَیِّنُ الأحْکامِ ، وَ مَلاذُ الأنام ، رَئیسُ الشّیعَةِ ، خامِلُ ألْوِیَةِ الإسْلام و فَقیهُ أهْلِ الْبَیْتِ علیهم السلام ... شمرده(2)، و مدرّس تبریزی ، او را : جامع معقول و منقول و حاوی فروع و اصول ... دانسته (3)، و معلّم حبیب آبادی ، او را با چنین عباراتی ، توصیف نموده است : از بزرگان علماء و فقهاء اصفهان ... در عقل ، به درجۀ أعلی ، و در تدابیر و کفایت و حُسن سیاست ، و معاشرت با دولت و ملّت ، تقریباً در أقران خود بی نظیر بود . مرحوم آقا نجفی ، از یک خاندان بزرگ علمی بوده، و فرزند آقا شیخ محمّد باقر نجفی و نوۀ آقا شیخ محمّد تقی رازی ( صاحب حاشیۀ بر معالم ، به نام هدایة المسترشدین )، می باشد (4) .

ص:405


1- نقباء البشر ، جلد 1 ، صفحۀ 247 و 248
2- فوائد الرّضویّه ، جلد 2، صفحۀ 438
3- ریحانة الأدب ، جلد 1، صفحۀ 57
4- در بارۀ مرحوم آقا نجفی ، و چهره های خاندان علمی او ، در بخش (خاندانهای علمی اصفهان ) و به مناسبت های گوناگون، در بخش (مدارس علمیّه) و ( مساجد محلّ فعالیّت علمی در اصفهان ) نیز بحث و بررسی داریم.

14- زینبیّه

در طرف شمال شهر اصفهان ، إمامزادۀ مشهور و مورد توجّهی می باشد ، که به نام زینبیّه ، مشهور است و صحن بزرگ و گنبد و بارگاه و دو منارۀ جالب توجّه دارد ، و همیشۀ اوقات ، بالأخص روزهای جمعه و أیام جشنها و عزاداریهای مذهبی ، جمعیّت بسیار زیادی را از راههای دور و نزدیک ، بسوی خود جذب می نماید ، و یکی از زیارتگاههای بسیار شکوهمند و پر اهمیّت به شمار می رود

در اطاقهای صحن این امامزاده ، عدّه ای از علماء و بزرگان دین ، مدفون گشته اند ، که از آن جمله است فقیه اصولی ، مرحوم آیة الله آقا سیّد ابوالقاسم دهکردی ، متوفّای 1353، که تألیفاتی در زمینۀ فقه و اصول و تفسیر و أدعیه و أخلاق و حدیث داشته ، و استادهایش در حوزه های اصفهان و نجف و سامراء، چهره هائی همانند : میرزای شیرازی ، شیخ زین العابدین مازندرانی ، حاجی نوری ، آقا میرزا أبوالمعالی کلباسی و حاج شیخ محمّد باقر مسجد شاهی و آقامیرزا محمّد حسن نجفی و ... بوده اند ، و در مدرسۀ صدر اصفهان ، تدریس می نموده است . در بخش امامزاده های اصفهان ، دربارۀ زینبیّه بحث مفصّل تری داریم .

سایر بقاع علمی اصفهان

علاوه بر بقاع یاد شده ، در جوار بسیاری از امامزاده های اصفهان ، علماء و پیشوایان دینی مدفون گردیده اند، همانند : إمامزاده هارون ولایت علیه السلام (هارونیّه) در جوار مسجد علی و در کنار بازار بزرگ ، و بقعه و مقبرۀ درب امام، در نزدیکی قبرستان قدیمی سنبلان ( چملان ) که آن قبرستان ، در حال حاضر تبدیل به بیمارستان امین شده است ، و بقعۀ ستّی فاطمه علیها السلام در محلّۀ چهارسوق

ص:406

شیرازیها ، و إمامزاده ابراهیم علیه السلام ( شاهزاده ابراهیم علیه السلام ) ، در محلّۀ مستهلک ( نزدیک خیابان شیخ بهائی ) ، و إمامزاده باقرعلیه السلام ، در مجاورت خیابان چهارباغ خواجو ، و نیز مزار سادات و علماء خاتون آبادی ، در روستای گَوَرْتْ ، و سایر بقاع و مزاراتی که ، در کتاب تذکرة القبور مرحوم گزی (رجال اصفهان)، و گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، و آثار ملّی اصفهان ، به بسیاری از آنها توجّه شده است، و به علّت اختصار ، از ذکر همه آنها پرهیز می نمائیم .

تخت فولاد، نمایانگر عظمت علمی اصفهان

در شهر اصفهان ، قبرستان های متعدّدی در محلّه های مختلف وجود داشته است، که با تفاوت هائی ، مورد استفاده برای دفن أموات قرار می گرفته ، و بعضاً از اهمیّت ویژه ای برخوردار بوده است .

و به عنوان نمونه می توان از گورستان های زیر نام برد .

1- قبرستان علی بن سهل ( قبرستان طوقچی )

2- قبرستان آب بخشان

٣- قبرستان سنبلستان ( چملان ) نزدیک محلّۀ درب امام

4- قبرستان شاه میرحمزه ، که با مزار علی بن سهل ، اتّصال داشته است .

5- قبرستان ستّی فاطمه علیها السلام ، که متّصل به قبرستان إلیادران بود .

6- قبرستان شیخ یوسف ، که به مقابر إمامزاده أحمد و إمامزاده باقر متّصل بوده .

7- قبرستان امامزاده ابراهیم علیه السلام ، در محلّۀ مستهلک

8- قبرستان بید آباد

و بایستی توجّه داشت که در گذشته أیام ، گاهی در صحن امامزاده ها و یا در جوار مرقد علماء بزرگ ، مرده ها به خاک سپرده می شدند و بدین جهت قبرستان های کوچک و بزرگ زیادی ، در شهر اصفهان وجود داشته است، و در

ص:407

هرکدام از آنها چه بسا علماء، شعراء ، گویندگان ، نویسندگان ، دفن می شده اند .

ولی قبرستان تخت فولاد، در میان تمام قبرستانهای اصفهان ، دارای ویژگی خاصّی می باشد، و از نظر وسعت مکان ، و بهره برداری دراز مدّت ، از اهمیّت زیادی برخوردار است، و از طرف دیگر ، مشتمل بر تکیه ها و بقعه های زیادی است ، که در آنها برجسته ترین شخصیّت های عالَمِ فقه و اجتهاد ، حکمت و کلام، عرفان و تقوی ، تألیف و تصنیف ، بیان و قلم، شعر و أدب ، مبارزه و جهاد، خدمت و ایثار و ... ، به خاک سپرده شده اند و به خاطر همین جهات ، بسیاری از کسانی که می خواسته اند به دعا و توجّه، ریاضت و خودسازی ، سیر و سلوک معنوی بپردازند ، در این تکیه ها و بقعه ها اقامت می جسته اند ، و چه بسا شبهای بیدار ، و روزهای روزه داری را ، پشت سر می گذاشته و در کنار قبور علماء بزرگ ، و پرهیزکاران نامدار ، به کسب فیض معنوی اشتغال می یافته اند .

تخت فولاد، یاد آور چهره های درخشان

بنابرین ، قبرستان تخت فولاد تنها گورستان شهر نیست ، بلکه علاوه بر جنبه های روحی و معنوی ، یادآور چهره های درخشان علم و أدب، و تقوی و جهاد می باشد و حفظ و نگهداری ، آشنائی و معرّفی آن، خدمتی به حفظ آثار فرهنگ دیرینۀ اصفهان ، و تجلیلی از خدمتگذاران بزرگ و مفاخر علمی و ادبی

حوزۀ علمیّۀ عظیم الشّأن این شهر تاریخی می باشد ، و برای آیندگان به خوبی روشن می نماید، که در شهر اصفهان، در قرون متمادی ، چگونه پرچم علم و دانش و أدب ، در اهتزاز بوده است ، و انسانهائی بزرگ در کسب علم و دانش، و تعلیم و نشر آن ، زیر لوای أهل البیت علیهم السلام و با الهام از رهبری های آنان،

ص:408

کوشیده اند ، و حوزۀ علمیّۀ بی نظیر یا کم نظیری را ، در این شهر دوستدار علم و دین و مذهب أهل البیت علیهم السلام ، بوجود آورده اند .

تاریخچۀ گورستان تخت فولاد، و دفن اموات در آن

در این که زمین تخت فولاد ، قبل از سلاطین صفویّه ، گورستان بوده بحث و سخنی نیست ، و آنچه مسلّم است این که ، عدّه ای از بزرگان عرفاء و از جملۀ آنها عارف نامدار شیعه ، مسعود بن عبد الله بیضاوی أنصاری ، معروف به بابا رکن الدّین ، متوفّای 769 هجری ، در این سرزمین مدفون گردیده اند ، ولی در زمان صفویّه ، تخت فولاد ، به صورت بزرگترین قبرستان شهر در آمده ، و به احترام بابا رکن الدّین ، نام قبرستان و نیز پل خواجو ، با عنوان قبرستان بابا رکن الدّین و پل بابا رکن الدّین ، بر زبانها جاری می گشته است .

در دورۀ صفویّه ، آنقدر قبرستان تخت فولاد ( بابا رکن الدّین ) توسعه و گسترش و اهمیّت یافت که ، بنابر مشهور ، چهارصد تکیه و بقعۀ عالی در آن ساخته شد، ولی در زمان فتنۀ أفغان، قسمت عمدۀ آن با خاک یکسان گردید (1) ولی مجدّداً در دوره های بعد رونق خود را بازیافت ، و با دفن علماء بزرگ و شخصیّت های برجسته ادبی و اجتماعی ، و تأسیس یا تعمیر بقاع و تکایا ، و رفت و آمد عمومی ، موقعیّت برجستۀ خود را به دست آورد، تا آنکه پس از انقلاب اسلامی، و متروکه گردیدن قبرستان تخت فولاد ، و تغییر گورستان عمومی به محلّ جدید ( باغ رضوان در دوازده کیلومتری شرق اصفهان ) ، و بی توجّهی برخی از ادارات ذی ربط ، و إقدامات غیر آگاهانه و یا

ص:409


1- جزوۀ سازمان میراث فرهنگی اصفهان ، صفحۀ 45

مغرضانۀ برخی عناصر فاسد ، خرابی هائی به بار آمد که جای بسی تأسف است ، ولی در اثر همّت و کوشش آگاهان ، طرح هائی در دست اقدام است ، برای حفظ تخت فولاد به عنوان :

نمایشگاهی بزرگ از فرهنگ و ادب ، فقه و اجتهاد ، شعر و حکمت در شهر تاریخی اصفهان

أهمیّت معنوی و تاریخیِ گورستان تخت فولاد

در میان قبرستان های بلاد شیعه ، برخی دارای ویژگی خاصّ معنوی است و به خاطر در برگرفتن أجساد مطهّر أولیاء الله ، و ارتباط معنوی بندگان شایستۀ خدا در آن سرزمین ، و اقامت خداجویان با فضیلت در بقاع و عبادتگاههای آن، موقعیّت و عظمت شایسته و برجسته یافته است ، که قبرستان وادی السّلام در نجف اشرف ، و قبرستان شیخان در قم ، و گورستان تاریخی و عظیم تخت فولاد ، در اصفهان ، از این قبیل است .

آری سرزمینی که در آن أمثال : میر معصوم و آقا محمّد بیدآبادی و میرفندرسکی آرمیده اند ، و عالمان و مجتهدان بزرگی ، همچون : آقا حسین و آقاجمال خوانساری و آقا شیخ محمّد تقی رازی و صاحب روضات ، و کاشف اللّثام ( فاضل هندی ) و میرزا رفیعای نائینی و ملاّ اسماعیل خواجوئی مدفون گشته اند ، و خداجویانی همانند : آخوند فشارکی ، و آقا شیخ مرتضی ریزی ، و حاج ملاّ حسینعلی صدّیقین ، و حاج میرزا رضا کلباسی ، شبهای مناجات و دعا، ناله و تضرّع ، گریستن و گریاندنِ مؤمنین داشته اند ، و دلهای انسانها را شستشو داده ، و با آب توبه تطهیر می کرده اند ، و در هر گوشه و کنارِ این سرزمین و بقعه و تکیۀ آن، عبادتی و تضرّعی ، توبه ای و انابه ای ، عِبْرَتی و عَبْرَتی بوده است ، جای دارد که

ص:410

سرزمینی مقدّس نامیده شود ، و از اراضی برجسته به شمار آید .

لسان الأرض ، نشانه ای تاریخی و معنوی ، در تخت فولاد

بخشی از گورستان عظیم تخت فولاد، به نام لسان الأرض نامیده می شود، که در وجه تسمیۀ آن ، دو مطلب گفته شده است :

١- حافظ أبونعیم اصفهانی ، متوفّای حدود 430 قمری ( از اجداد علاّمۀ مجلسی و صاحب کتاب « ما نزل من القرآن فی أمیرالمؤمنین علیه السلام » و « ذکر المهدی (عج)» و ... ) در کتاب ذکر أخبار أصبهان ، حدیثی نقل کرده است که ، وقتی خداوند متعال به آسمان و زمین دستور داد که ( إئْتِیا طَوْعاً أوْ کَرْهاً ) و آنها جواب دادند که : ( أتَیْنا طائِعینَ ) ، أجابَهُ أرْضِ إِصْبَهانَ فَمُ الأَرْضِ وَلِسانُها ( فرمان خدا را زمین اصفهان ، که دهان و زبان زمین بود، پاسخ داد) (1).

بنابراین نقل ، لسان الأرض ، سخنگوی زمین ، در هنگام پاسخگوئی به فرمان الهی است، و نشان می دهد که از قداست و عظمتی ویژه ، برخوردار است

2- مرحوم ملاّ عبدالکریم گزی ( مجتهد نامدار و عظیم الشّأن و مدرّس برجستۀ حوزۀ علمیّۀ اصفهان ) در کتاب تذکرة القبور ، نقل می کند که ، گویند : حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام در هنگامی که در جریان فتح ایران ، به اصفهان تشریف آوردند ، این زمین با آن حضرت تکلّم کرد، و از توطئۀ یهود که قصد سحر و جادو برای امام داشتند ، پرده برداشت و سپس تختی از فولاد برای آن حضرت ساختند و در آن منزل کردند ، که سحر ساحرین أثر ننماید ، و به این

ص:411


1- ذکر أخبار اصبهان ، جلد 1، ص 41 و محاسن اصفهان ، ص 4 و 5 و نیز روضات الجنّات ، جلد 1 ص 7 و تذکرة القبور ( رجال اصفهان ) ص 44 و کتاب سیری در تخت فولاد ص 17-18 و بخش « نامهای اصفهان و مزایای طبیعی و معنوی آن » در همین کتاب.

مناسبت نام تخت فولاد و نام لسان الأرض ، مطرح گردیده است (1) (2) .

و بنابر هر دو وجه یاد شده برای نامگذاریِ لسان الأرض ، أهمیّت این سرزمین مقدّس ، روشن می گردد.

قبر حضرت یوشع علیه السلام ، نشانه ای تاریخی و معنوی برای تخت فولاد و لسان الأرض

در سرزمین لسان الأرض ، قبر یکی از انبیای بزرگوار به نام یوشع علیه السلام می باشد ( که بعضاً آن را ، شعیاء گفته اند ، در حالی که حضرت شعیاء علیه السلام در محلّۀ گلبهار ، جنب إمامزاده اسماعیل علیه السلام ، مدفون می باشد ) و در زمان آل بویه، بر آن ساختمانی ساخته اند (3) ، و در دوران صفویّه تجدید و تکمیل گردیده ، و أخیراً ، ساختمان قدیمی را ویران نموده ، و تنها سنگ قبرِ مرمری ، بر روی آن نهاده اند . قبر یوشع نبی علیه السلام که متعلّق به حدود بیست قرن قبل می باشد (4) ، از آثار تاریخی تخت فولاد و لسان الأرض ، به شمار می رود .

تخت فولاد ، محلّ عبادت و تحصیل علم

از ویژگیهای تخت فولاد این است که تنها محلّ دفن أموات عموماً ، و بزرگان علم و دین خصوصاً ، نبوده است ، بلکه تکیه ها و زاویه های فراوان آن (5) ،

ص:412


1- رجال اصفهان ( تذکرة القبور ) ، صفحۀ 44
2- دربارۀ مسافرت امام حسن مجتبی علیه السلام به اصفهان ، به بخش (فرازهائی درخشان از ریشه های تشیّع در اصفهان ) در همین کتاب ، مراجعه شود.
3- سیری در تخت فولاد، صفحۀ 28 - 29
4- سیری در تخت فولاد اصفهان ، صفحۀ 29
5- گفته شده است که تعداد زوایا و تکیه های تخت فولاد، در زمان صفویّه نزدیک چهارصد عدد بوده ، که عموماً در فتنۀ افغان و بعد از آن خراب شده است (سیری در تخت فولاد، صفحۀ 24)

محلّ عبادت و مناجات با خدا، و تشکیل مجالس دعای کمیل در شبهای جمعه بوده است (1) و حُجُرات هفت گانۀ تکیۀ خاتون آبادی (2)، محلّ سکونت طلاّب بوده ، و مدرسۀ مسجد رکن الملک نیز ، محلّ تحصیل علم بوده است ، و در مجموع، این سرزمین مبارک جایگاه علم و عبادت ، دانش و پرستش ، بوده و طالبان ارزش های والای معنوی را به خود جذب می کرده است .

تهاجمی بی رحمانه و جاهلانه ، و دفاعی آگاهانه و دلسوزانه

در دوران اوج حرکت انقلاب ، و بخصوص پس از آن که در اردیبشهت 1363 شمسی ( = 1404 قمری ) قبرستان تخت فولاد از طرف شهرداری اصفهان متروکه إعلان گردید ، عناصری پلید ، جاهل ، مغرض و ... از داخل شهرداری ، و عناصری فرصت طلب ، مادّی ، لامذهب ، دشمن علم و دین ، از خارج

ص:413


1- در قرن اخیر ( قرن چهاردهم) علاوه بر جلسه های دعای خصوصی، دوازده جلسۀ دعای کمیل رسمی به نحو مرتّب در تخت فولاد و تکیه ها و مساجد آن تشکیل می شده که از آن جمله است : 1- جلسۀ دعای مرحوم علاّمه ، ملاّ محمّد باقر فشارکی در مسجد مصلّی 2- جلسۀ دعای آیة الله ، شیخ جمال الدّین نجفی ، در تکیه میرزا رفیعا 3- جلسۀ دعای آیة الله ، آخوند ملاّ محمّد حسین فشارکی ، در مسجد مصلیّ 4- جلسۀ دعای مرحوم آیة الله ، حاج ملاّ حسینعلی صدّیقین ، در تکیۀ کازرونی 5- جلسۀ دعای فقیه زاهد و علاّمۀ محقّق ، آقا شیخ مرتضی ریزی ، در محلّی که فعلاً تکیۀ ریزی است و ...
2- در کتاب وقایع السّنین و الأعوام خاتون آبادی ، صفحۀ 555، در ضمن بیان وقایع سال 1116 قمری آمده است که : فوت فاضل عالم عامل مجتهد ، عمّ أمجد میر اسماعیل ، الشّهیر بخاتون آبادی ، روز چهارشنبه چهارم ربیع الثّانی ، سنۀ یکهزار و یکصد و شانزده ، دفن او در مقبره ای که خود ساخته بودند در قبرستان بابا رکن الدّین و مشتمل بر گنبدی است ، و هفت حجره و هفت نفر طالب علم ، در آنجا سکنی دارند و نیز ، به سیری در تخت فولاد، صفحۀ 25 مراجعه شود

شهرداری ، تهاجمی وسیع را بر علیه تکیه ها و بقعه ها ، قبور علماء و بزرگان ، شروع کردند ، و به بهانه های واهی ، اقدامات مَفسده جویانه خود را (که بعضی به صورت علنی ، و بعضی ، شبانه و مخفیانه انجام می گرفت ) توجیه می نمودند و از آن طرف ، علماء و مراجع تقلید ، اساتید حوزه و دانشگاه ، نویسندگان و گویندگان مذهبی و اندیشمند ، سازمان میراث فرهنگی اصفهان ، دست به کار شدند، و دفاعی پرجوش و مقاوم را شروع نمودند، و با توجّه دادن به ارزشهای دینی ، فرهنگی و تاریخیِ تخت فولاد و بقاع و تکایای آن، و بیان نمودن این که تخت فولاد بیانگر تاریخ أرزشمند، فرهنگ و ادب دیرینه ، مذهب و تفکّر دینیِ مردم اصفهان است ، به تدریج ، آن تهاجم خطرناک را مهار نمودند ، و هم اکنون ، آن حملۀ وحشیانه ، کنترل شده است ، و به تدریج ، دانش دوستان ، و دین باوران ، به فکر افتاده اند که ، مراکز و بقاع مهم ، و قبور چهره های بزرگ علمی و معنوی را ، تعمیر و مرمّت نمایند .

ساماندهیِ تکیه ها و بقعه های تخت فولاد

پس از مهار شدن تهاجم وحشیانه ، به تخت فولاد و مزار علماء و بزرگان و قبور مؤمنین ، شهرداری اصفهان با تأسیس دفتری به نام (مجموعۀ فرهنگی - مذهبی تخت فولاد ) ، اقداماتی را ، در حفظ آثار بقعه های مهم و مزار علماء و ساماندهیِ تخت فولاد ، انجام داده است ، از قبیل : 1 - إحداث بقعۀ فاضل هندی ( اصفهانی ) 2 - إحداث سر در ورودی به سوی بقعۀ فاضل هندی ، از طرف خیابان فیض 3- بازسازی قبر مرحوم آخوند کاشی 4- احداث بنای یادبود حاج آقا رحیم ارباب ، 5- ساماندهی تکیه و بقعۀ آقا حسین خوانساری 6- نصب تابلوهای راهنما ، و معرّفی تکیه ها و بقعه های مهم 7 - تأسیس

ص:414

کتابخانۀ تخصّصی ، به منظور جمع آوری و حفظ آثار مربوط به تخت فولاد ، و شرح حال و تألیفات بزرگان علمی و ادبیِ مدفون در این سرزمین پربرکت 8- احداث و یا تکمیل و آماده سازی خیابانها و راههای لازم برای رسیدن به تکیه ها و بقعه های مورد توجّه ، و نیز برنامه های دیگری را در دست اقدام دارد که قابل توجّه می باشد .

أسناد تاریخی و به یاد ماندنی

در پایان این گفتار ، به عنوان نمونه ، فتوای مرجع عالیقدر جهان تشیّع، حضرت آیة الله العظمی ، آقای حاج سیّد محمّد رضا گلپایگانی مدظلّه (1) و متن نامه و طوماری که ، مردم متدیّن اصفهان ، با متجاوز از ده هزار إمضاء ، برای مسئولین کشور و رؤسای نظام جمهوری اسلامی نوشته اند ، و نیز مقاله ای از مجلّۀ کیهان فرهنگی را نقل می نمائیم ، باشد که سندی گویا ، از آگاهی رهبران دینی و بیداری ملّت هوشیار و متدیّن شیعۀ اصفهان ، ارائه شده باشد .

ص:415


1- هم اکنون که مراحل چاپ کتاب در حال انجام است ( 1417 قمری) جهان تشیّع در چهارمین سال فقدان و ارتحال این بزرگ مرجع تقلید ، به سر می برد.

متن فتوای آیة الله العظمی گلپایگانی

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

تخریب قبور مؤمنین جایز نیست ، خصوصاً قبور تخت فولاد اصفهان که از قدیم الأیّام مورد احترام مسلمین بوده ، و در آن قبور علماء أعلام رضوان الله تعالی علیهم بوده است، تخریب و توهین به آن قبور ، إهانت به محترمات اسلام است ، جای تعجّب است که ، در جمهوری اسلامی بعض مأمورین ، تا این أندازه نسبت به محترمات اسلام ، بی إعتنائی می کنند . لازم است در این امر به متصدّیان مربوطه در مرکز مراجعه نمایند ، تا از این گونه حرکات ناشایسته جلوگیری شود .

خداوند همه را از شرّ شیطان محفوظ دارد .

15 ذیقعدة الحرام 1408 هجری قمری

محمّد رضا الموسوی الگلپایگانی

محل مهر مبارک

ص:416

مقالۀ کیهان فرهنگی

در مجلّۀ کیهان فرهنگی ، سال پنجم، شمارۀ چهارم ، صفحۀ 54، تاریخ تیرماه 1367، مقاله ای از آقای جمشید مظاهری ، به چاپ رسیده است که عیناً نقل می گردد . تخت فولاد ( پولاد ) در اصفهان ، گورستان وسیعی است که ، سابقاً در اراضی جنوبی زنده رود ، پشت کاخ مشهور سعادت آباد و هفت دست واقع بوده ، و به جهت دوری از شهر، جمعی از عرفاء و صلحاء و کُمَّلین ، در آن بناهائی که به تکیه معروف است ، برای خویش ترتیب داده ، به اعتکاف و ریاضت و عبادت می پرداخته اند . این تکایا ، کم کم گورستان خواص و سپس « تخت فولاد » یکی از قبرستانهای عمومی اصفهان گردید ، و در این أواخر گورستان منحصر به فرد شهر بود ( برای تحقیق در تاریخ آن به کتابهای تذکرة القبور جزی ، و بزرگان اصفهان مهدوی مراجعه شود) تا أخیراً با ایجاد قبرستان «باغ رضوان » تدفین در این محل ، که میان بخشی از شهر افتاده بود ، به دستور شهرداری موقوف گردید و عملی بجا بود .

مصیبت از اینجا شروع می شود:

تخت فولاد یک قبرستان معمولی نیست ، قسمت مهمّی از تاریخ و فرهنگ این مملکت است، مجموعه ای حیرت آور از معرفت و حکمت و هنر و ظرافت و ذوق است، علاوه بر آنکه خاکجایِ مفاخری چون : رکن الدّین شیرازی(عارف بزرگ قرن هفتم و شارح فرزانۀ فصوص الحِکَم إبن عربی) میر أبو القاسم فندرسکی فیلسوف و حکیم عصر صفوی ، میرزا رفیعای نائینی ، آقا جمال و آقا حسین خوانساری ، ملاّ اسماعیل خواجوئی ، سیّد محمّد باقر روضاتی ، ملاّ حسن نائینی ، درویش عبد المجید شکسته نویس ، جهانگیر خان قشقائی ، آخوند کاشی ، حاج مصور الملکی استاد مینیاتور ، سردار اسعد بختیاری ، استاد جلال

ص:417

الدّین همائی ، میرزا تقی خان سرتیب ، حکیم باشی ، و دهها تن مانند ایشان است .

نمایشگاه مجلّلی است از هنر حجّاری ، نقّاشی ، منبّت کاری ، خط ، کاشی کاری ، معماری و مانند اینها .

آنچه باعث بر تحریر این سطور گردید که فی الواقع ( به اصطلاح قدماء ) نفثۀ مصدور است ، و شاید آوازی باشد در شبی توفانی در بیابانی ، آن است که چندی است ، جمعی فرصت طلب بی فرهنگ ، از سَرِ طمع ورزی در بازار آشفته از شش جهت بدین أرض أقدس ، چنگیزوار و تیموروَش ، یورش برده ، و شبی نیست و روزی که ، بخشی از این تربت مقدّس را به خباثت طینت ، عرصۀ تاخت و تاز تراکتور و بولدزر و لودر ننمایند ، و خاک پاک قومی را که همۀ آبروی ملک و ملّت ما ، در گِرُوِ نام والامقام آنان است ، به باد جهالت و آز ندهند و آتشی جان سوز بر دل داغدیدۀ دوستداران فرهنگ و هنر ملّی ننهند .

مخلص راقم ، و مانندگان او ، که شاید بیشتر به دیوانگان مانیم ، به هرکس و هرجا متوسّل و متشبّث شدیم ، که الغریق یتشبّث ... و استمداد نمودیم که البته نه گوشی بدهکار یافتیم ، و نه چشمی طلبکار . سازمانی هست به نام ( حفاظت آثار تاریخی ) که شاید از عدّه ای قلیل صاحب نظر دلسوز نیز تهی نباشد ، منتها سازمانی است سخت علیل و ناکارآمد ، دانشکدۀ ( پردیس ) نیز که به فحول أعاظم هنرشناسان و هنردوستان مزیّن است ، نیز ظاهراً اجازۀ دخالت ندارد . شهردار نیز ، که مردی پرکار و سخت دوستدار آبادانی و خدمت است ، گویا مشاوران مطّلع ندارد .

باری با سهل انگاری در کار تخت فولاد و تخریب آن ، من خود به چشم خویشتن می بینم ، چیزی از دست تاریخ و فرهنگ ایران ، در دالان به هدر رفتن است ، که در آینده، جبران آن به هیچ وجه امکان ندارد، و کسانی که دست

ص:418

أندر کار این کارند بدانند ، که جز لعنت و بدنامیِ أبدی ، چیزی برای خویش و دودمان خویش ذخیره نمی کنند ، و نام آنان در جریدۀ عالَم در کنار نام منحوس و مشئوم ظلّ السّلطان ، ثبت خواهد شد .

بر أولیای امور است که ، پیش از آن که این عمل شوم نکبت بار ، به سرانجام نامیمون خجالت آور خود برسد، هیأتی از کارشناسان، و متخصّصان خبره در زمینه های مختلف را مأمور نمایند ، تا از این گورستان ، نقشه و فیلم و إسلاید و...، و از بعضی بناها ، إحیاناً ماکت ، ... تهیّه نمایند ، و تنی چند از فضلای محقّق ، تاریخ جامعی از زندگیِ رجال مهم مدفون در این مقبره را ، با تعیین مزار هریک فراهم آورند ...

متن نامه و طومار مردم متدیّن اصفهان

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

محضر مبارک رهبر عظیم الشّأن انقلاب اسلامی ، امام خمینی مدّظلّه العالی

محضر مبارک مراجع عظیم الشّأن تقلید و زعماء حوزۀ علمیّۀ قم دامت برکاتهم

حضور محترم ریاست جمهوری اسلامی ایران ، جناب آقای خامنه ای

حضور محترم فقهای عالی مقام شورای نگهبان

حضور محترم فقهای شورای عالی قضائی

پس از تقدیم مراتب خالصانه ترین احترامات ، و تقاضای طول عمر آن بزرگواران ، معروض می داریم : قبرستان تاریخیِ تخت فولاد اصفهان ، یعنی نشانه ای بزرگ از حوزۀ علمیّۀ چهارصد سالۀ اصفهان ، یعنی نشانه ای از زندگانی پر افتخار فقهاء، حکماء ، عرفاء، شعراء و ... در شهر تاریخی اصفهان ، یعنی سندی بر تاریخ پر افتخار شیعه در اصفهان ، یعنی اثری روشن از ، « فاضل

ص:419

هندیها « ، « آقا حسین و آقا جمال خوانساریها » ، « میرفندرسکی ها » ، « آقا محمّد بید آبادیها » ، و ... که در شهر مذهبی اصفهان ، بزرگترین خدمتها را نسبت به علم و فقاهت ، حوزه و مدارس علمیّۀ اسلام و مکتب تشیع ، نموده اند

آری ، قبرستان تخت فولاد، مورد تهاجم بی رحمانۀ شهردار معلوم الحال اصفهان قرار گرفته ، و او با روشی خصمانه ، به این نشانۀ فرهنگ و ایمان می تازد .

آری ، در زمانی که مناره ها و عمارتهای قدیمی ، کاسه ها و کوزه های گلی ، آهن پاره های قدیمی و چنارهای کهن و ... ، به عنوان آثار باستانی محافظت می شوند ، و رقم بالائی از بودجه های کشورها ، و سازمانهای بین المللی برای حفاظت آنها خرج می شود ، در یک چنین زمانی قبرستان تاریخی وعظیم تخت فولاد، که نشانۀ بزرگی از فرهنگ و اعتقادات اصیل مردم می باشد، مورد تهاجم قرار گرفته است .

مگر انقلاب اسلامی با خون جوانان ما و فرزندان ما رشد گرفت تا شهردار اصفهان به نام شهردار انقلابی ، مقدّسات دینی ما را مورد تهاجم قرار دهد؟ و فرهنگ شیعی ما را ، قبور علماء ما را ، قبور مؤمنین را ( که بسیاری از آنها فرزندانشان جزء شهدای انقلاب اسلامی هستند ) مورد حمله قرار دهد .

آیا برای ما ، درد آور نیست که نزدیک تخت فولاد ، جنب پل خواجو، قبر پروفسور پوپ خارجی ... را بسازند ، و در کنار آن ، قبور علماء ما را خراب کنند . نمی دانیم آیا نالۀ ما تا چه اندازه أثر می کند ، و سوز دل ما تا چه حد مؤثّر است ؟ آیا به دلیل این که آرام می گوئیم ، دوستانه می گوئیم ، خیرخواهانه می گوئیم ، بی دسته بندی می گوئیم ، برای رضای خدا می گوئیم ، به نفع انقلاب اسلامی می گوئیم ، سخنانمان مورد توجّه قرار نمی گیرد ، و توجیهات مبتذل

ص:420

شهردار اصفهان قبول می شود ، و همانند سایر حکومتها ، به دادِ دل مردم رسیدگی نمی شود ؟ آینده حکم فرماست . شما را به خدا، به انقلاب اسلامی رحم کنید ، به « خون جوانان یاحسین گویِ ما » توجّه کنید . و از بی اعتقاد شدن دین باورهای متدیّن ، نسبت به انقلاب اسلامی، جلوگیری کنید . جلوی این عمل زشت شهرداری اصفهان را بگیرید .

تیرماه 1367 شمسی

متن فوق ، در طوماری به طول 9 متر ، و عرض هشتاد و سه سانتی متر، نوشته شد با بیش از ده هزار امضاء از مؤمنین و انسانهائی دلسوز و علاقه مند به اسلام و علماء ، که در مساجد و مراکز معتبر دینی و علمی شهر اصفهان ، امضاء گردید ، و به محضر مبارک حضرت آیة الله العظمی ، آقای خمینی ، و مراجع تقلید ، و مسئولین عالیرتبۀ جمهوری اسلامی ایران ارسال گردید .

اشاره ای به تکیه ها و بقعه ها و مساجد و مدارس تخت فولاد

سرزمین تخت فولاد، در طول تاریخ برجسته و پر اهمیّتی که داشته ، تکیه ها ، بقعه ها ، زاویه ها ، مساجد، مدارس ، عبادتگاه هائی را به خود دیده ، که رقم آنها گاهی ، به حدود چهارصد عدد رسیده است (1).

این بناها و آثار، برخی در دورۀ دیلمیان و برخی در دوره های بعدی و عمدةً در دورۀ صفویّه و قاجاریّه ، ایجاد گشته است ، که ذیلاً اشاره ای گذرا به نمونه ای از آنها می نمائیم :

از آثار دورۀ دیلمیان ، ساختمان قبر حضرت یوشع علیه السلام ، در « لسان الأرض » تخت فولاد بوده ، و در قرن هشتم تا دهم ، عبادتگاههائی برای اهل عبادت

ص:421


1- جزوۀ میراث فرهنگی اصفهان صفحۀ 45 - سیری در تخت فولاد صفحۀ 24

و راز و نیاز ساخته شده ، که همه از بین رفته است ، و تنها مسجد مصلّی ، از آثار قرون قبل از صفویّه ، باقی مانده است .

در دورۀ صفویّه ، ساختمان قبر حضرت یوشع علیه السلام در « لسان الأرض » تکمیل و تجدید شده ، و تکیه ها و بقعه های مهمّی تأسیس گردیده ، که برخی از آنها هنوز باقی است، و از آثار باستانی و تاریخی اصفهان به شمار می رود ، همانند : تکیه و بقعۀ بابا رکن الدّین ( با گنبد 12 ترک) ، تکیۀ میرفندرسکی ، تکیۀ و بقعۀ میرزا رفیعای نائینی ( با گنبد بسیار جالب ) ، تکیه و بقعۀ آقا حسین خوانساری ( با گنبد بسیار زیبا ) ، تکیۀ آقا رضی ( تکیۀ سادات ) ، تکیه و بقعه و مدرسۀ خاتون آبادی ( با گنبد شکوهمند و جالب ) ، تکیۀ فاضل سراب ( تکیۀ جویباره ای )

در دورۀ قاجاریّه ، تکیه ها و بقعه های متعدّد، و نیز مسجد و مدرسۀ جالبی ، ایجاد شده ، که بعضاً از اهمیّت خاصّی برخوردار است ، همانند : تکیه و بقعۀ صاحب روضات ، تکیه و بقعۀ حاج محمّد جعفر آباده ای ، تکیه و بقعۀ میرزا أبو المعالی ، تکیۀ آقا سیّد محمّد ترک ( تکیۀ جهانگیر قشقائی ) ، تکیه و بقعۀ آقا شیخ محمّد تقی رازی ، ( تکیۀ مادر شاهزاده ) ، تکیه و بقعۀ شهشهانی ، بقعۀ آقا محمّد بید آبادی ، تکیه و بقعۀ تویسرکانی ، تکیه و بقعۀ آقا شیخ مرتضی ریزی ، تکیۀ حاج آقا باقر قزوینی ( تکیۀ در دشتی ، خلیلیان ) ، تکیه و بقعۀ کازرونی ، تکیۀ ملک ، تکیه و بقعۀ آقا مجلس ( تکیۀ آقا سیّد أبو جعفر خادم الشّریعه ) ، تکیۀ گلزار ، تکیه و بقعۀ واله ( با گنبد زیبا و از آثار باستانی ) مسجد و مدرسۀ رکن الملک ( از آثار مهم باستانی ) و ...

در دورۀ پس از قاجاریّه ، تکیۀ بروجردی ، تکیه و بقعۀ میر محمّد صادقی ، تکیه و بقعۀ مقدّس ، بقعۀ شهید شمس آبادی ، مسجد حجّة بن الحسن (عج) ، بقعۀ

ص:422

أمین و ...، تأسیس شده است .

و اینک تعدادی از تکیه ها و بقعه های مشهور تخت فولاد را ( که محلّ دفن علماء بزرگ ، فقهاء نامدار ، حکماء عالیقدر ، شعرای لطیف گوی ، نویسندگان و گویندگان عالی شأن است ) نام می بریم، و به مناسبت هرکدام از آنها ، با ذکر نام برخی از مدفونین در آن مکانهای شریف ، عظمت این سرزمین مقدّس ، و این نمایشگاه علم و ادب را مورد توجّه قرار می دهیم .

١- تکیۀ آباده ای «حاج محمّد جعفر»

در طرف غرب خیابان فیض ، در جانب جنوب مسجد رکن الملک ، تکیۀ جالب و ارزشمندی است ، که به نام فقیه نامدار ، و مجتهد عالیقدر ، حاج محمّد جعفر آبادهای نامیده شده است (1).

ساختمان این تکیه ، مرغوب و از نظر معماری و نمای سر دَرِ ، جلب توجّه می نماید ، ولی احتیاج به تعمیر اساسی دارد، و قبر مرحوم آباده ای ، در زیر گنبد تکیه قرار گرفته ، ولی سنگ قبر ندارد، و با آجر ساخته شده است .

مرحوم آباده ای ، مرجعی بزرگ برای مردم ، و محقّقی نامور در حوزۀ علمیه و بانی مسجدی بسیار باشکوه ، در اصفهان ، و پیشوائی زیرک و دانا (2)، در حلّ مرافعات و اختلافات بوده ، و مقلّدهم داشته است (3).

وی ، دارای طبعی شوخ ، و تألیفاتی گرانقدر ، و دو فرزند عالم بوده ، و در

ص:423


1- گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحۀ 789 و 821
2- تاریخ اصفهان و ری ، صفحۀ 291
3- رجال اصفهان ، صفحۀ 31

سال 1280 قمری بدرود حیات گفته است (1).

در همین تکیه ، آخوند ملاّ عبدالله خوانساری ، متوفّای 1293 قمری ، از بزرگان اهل منبر ، و فرزندش ، میرزا محمود صدرالمحدّثین ، متوفّای 1332 قمری ( که پدر میرزا عبدالحسین صدر المحدّثین ، خطیب نامدار ایران بوده ) وعدّۀ دیگری از علماء و زهّاد، و جمع کثیری از گویندگان دینی مدفون گشته اند

2- تکیه و بقعۀ آقا حسین خوانساری «بقعة العلماء»

تکیه خوانساری ، نزدیک تکیۀ آقا شیخ محمّد تقی (تکیۀ مادر شاهزاده) و با فاصلۀ کمی از خیابان فرودگاه می باشد ، و ساختمان باشکوه بقعه و گنبد زیبا ، و کاشی کاری شدۀ آن ، از دورۀ صفویّه و با همّت شاه سلیمان صفوی می باشد ، و از آثار باستانیِ شهر تاریخیِ اصفهان به شمار رفته است .

در أثر دفن علماء بزرگ در این تکیه و بقعه ، این مکان و بقعۀ مقدّس را « بقعة العلماء » می خوانند . بناء و تأسیس این تکیه و بقعه ، به احترام مرقد مطهّر حکیم نامدار، و محقّق بی نظیر ، استاد البشر و العقل الحادی عشر ، و استاد الکلّ فی الکل ، آقا حسین خوانساری ، متوفّای 1099 هجری، انجام گرفته است

وی ، از شاگردان مجلسی أوّل و میر فندرسکی و آخوند ملاّ حیدر خوانساری بوده ، و شاگردانی همچون : آقا جمال خوانساری و ملاّ میرزای شیروانی و سیّد نعمت الله جزائری و فاضل سراب و ... ، داشته ، و از علاّمۀ مجلسی و محقّق سبزواری و ... اجازه گرفته است (2) .

ص:424


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 1 و 2
2- به أعیان الشّیعه ، روضات الجّنات، ریاض العلماء ، ریحانة الأدب ، الذّریعه ، قصص العلماء، دانشمندان و بزرگان اصفهان ، رجال اصفهان و ... مراجعه شود.

در بقعۀ آقا حسین خوانساری ، مرقد منوّر حکیم متکلّم ، و فقیه اصولی ، و چهرۀ نامدار حوزۀ علمیّۀ اصفهان ، آقا جمال خوانساری ، متوفّای 1125 قمری ( جنب قبر پدر ) قرار گرفته است . وی ، از شاگردان پدر خود، و هم چنین محقّق سبزواری بوده ، و حوزۀ درسی بسیار مهم و عالم پروری داشته ، و تألیفات پرفائده اش در علوم مختلف (همانند حاشیه بر شرح لمعه) از منابع تحقیق می باشد .

مرحوم آقا جمال خوانساری ، همانند پدرش آقا حسین خوانساری ، نه تنها از مفاخر حوزۀ علمیّۀ اصفهان بوده ، بلکه از چهره های برجسته علمی ایران و عالَم تشیّع به شمار می رود .

به نوشتۀ ریحانة الأدب ، قبر آقا رضی خوانساری ( فرزند دیگر آقا حسین خوانساری ) که عالمی فاضل بوده ، پشت قبر آقا جمال ، قرار گرفته است .

از مفاخر این بقعه ، قبر مطهّر فقیه محقّق ، و مرجع زاهد ، حاج ملاّ حسینعلی تویسرکانی ، متوفّای 1286 قمری ، می باشد . وی ، از مفاخر علمی حوزۀ اصفهان ، و دارای ریاست علمی بوده ، و پرورش دهندۀ شاگردانی بزرگ به شمار رفته ، و تالیفات بسیاری در زمینۀ فقه و اصول و عقائد و أخلاق ، از خود به جای گذاشته ، و مرجع تقلید جمعی از مؤمنین بوده است .

و هم چنین از نشانه های عظمت این بقعه ، قبر منوّر آخوند ملاّ محمّد باقر فشارکی ، متوفّای 1314 قمری می باشد . وی ، مدرّس حوزۀ علمیّه ، و صاحب تألیفات بسیار ، و گوینده و ارشاد کنندۀ قویّ بوده ، و بیان و قلم او در میان مردم ، تأثیر فراوان داشته است ، تا جائی که ارادتمندان آن بزرگمرد را ، از مطّلعین بر أخبار ، و اصول و فروع و أخلاق دینی به شمار آورده اند . او أوّل کسی است که برنامۀ إحیاء شبهای جمعه و مراسم دعای کمیل را در تخت فولاد

ص:425

پایه گذاری نمود (1) و به دنبال إقدام او ، جلسات مهم و پرجمعیّت و گستردۀ دیگری نیز ، در طول بیش از یک قرن ، تشکیل گردیده و هنوز ادامه دارد .

در تکیه و بقعۀ آقا حسین خوانساری ، علاوه بر یاد شدگان ، جمع زیادی از فقهاء ، متکلّمین ، مفسّرین ، اُدباء ، شعراء ، خطباء ... مدفونند که در کتاب سیری در تخت فولاد ، از بیش از 45 نفر آنان یاد شده است (2).

تعمیر و ساماندهی تکیه و بقعۀ خوانساری

تکیه و بقعۀ آقا حسین خوانساری ، نیاز شدید به تعمیر و مرمّت داشت ، که شهرداری اصفهان ، در این زمینه دست به اقدامی أرزشمند زد، و مرمّت و ساماندهیِ تکیه را ، به شکلی جالب أنجام داد که تاریخ آبان ماه 1373 شمسی ، پایان آن بوده است .

هم زمان با تعمیر و ساماندهی تکیۀ خوانساری ، مسجد باشکوهی در کنار تکیه ، زیر نظر یکی از روحانیّون و خطباء جلیل القدر یعنی آقای حاج شیخ محمّد تقی فهامی دام عمره ، ساخته شده ، که شبهای جمعه برنامۀ دعای کمیل ، به وسیلۀ آن بزرگوار، و فرزندشان ، خطیب أرجمند ، آقای حاج شیخ مهدی فهامی ، در آن إجراء می شود .

٣- تکیۀ آقارضی «تکیه سادات»

تکیه ای است در نزدیکی مسجد مصلّی ، در جنوب شرقی تکیۀ صاحب روضات ( آقا میرزا محمّد باقر ) که بقعه ای دارد، و در آن بقعه و نیز فضای تکیه . عده ای از علماء و بزرگان عهد صفویّه و پس از آن، مدفون گردیده اند، و در

ص:426


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 164
2- سیری در تخت فولاد اصفهان ، صفحۀ 108 - 112 و رجال اصفهان ، صفحۀ 81-93

نتیجه ، این تکیه ، از تکیه های تاریخی و قدیمی تخت فولاد می باشد ، و ذیلاً به برخی از برجستگان مدفون در این تکیه اشاره می نمائیم :

١- عالم فاضل و محقّّق جلیل القدر ، آقا سید رضی الدّین محمّد موسوی شیرازی اصفهانی، متوفّای 1113 قمری ، که از مدرسین و محدّثین (1) در حوزۀ اصفهان و مسجد شاه ( مسجد امام ) بوده ، و از شاگردان مرحوم شیخ صالح بحرانی و شیخ حرّ عاملی به شمار رفته (2)، و از آنها اجازه اجتهاد داشته ، و تفسیری بزرگ بر قرآن کریم نوشته است ، و در بقعۀ همین تکیه ، که به نام او نامیده شده ، مدفون گردیده است .

2- مجتهد عالیقدر، مرحوم آقا میرزا محمّد باقر پیشنماز ، امام جماعت مسجد جامع عبّاسی (مسجد شاه ) که از علاّمۀ مجلسی و آقا حسین خوانساری و شیخ حرّ عاملی اجازه داشته، و سادات عاملی رهنان و خوراسگان ، از أولاد او هستند . وی ، در سال 1123 قمری وفات یافته، و در این بقعه بخاک سپرده شده است .

3 - فقیه محقّق ، و عالم کامل ، آقا میر محمّد مهدی نائب الصّدر ، متوفّای 1267 قمری ، که بر أغلب یا تمام کتب موقوفۀ مرحوم جدّ خود ( آقامیرزا محمّد باقر پیشنماز ) حاشیه نوشته ، و در هر علمی و در هر کتابی که مطرح میشده ، تحقیقات و فوائدی ثبت می کرده است .

قبر او در ایوانچۀ داخل بقعۀ تکیۀ آقارضی میباشد (3) .

ص:427


1- أعیان الشّیعه ، چاپ جدید ، جلد 7، صفحۀ 29
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 339
3- طبق گفتۀ بعضی از علماء ( از أحفاد مرحوم نائب الصّدر ) ، در یک جریان تعمیراتی، جنازۀ مرحوم نائب الصّدر کشف گردید ، در حالی که پس از گذشت سالهای متمادی از فوت و دفن آن بزرگمرد، تازه و سالم مانده بود

4- عالم کامل ، و مدرّس عظیم الشّأن ، آقا سیّد محمّد إمامی ( جدّ آیُتُین العَلَمین ، آقایان : حاج سیّد أحمد و حاج سیّد حسن فقیه إمامی ) متوفّای 1359 قمری ، که در مدرسۀ نیم آور تدریس فقه و اصول مینموده ، و پس از فوت آن بزرگمرد ، با اجازه آیة الله ، حاج سیّد علی نجف آبادی قدس سره ، در قبر جدّ مادریِ خود ( آقا میرزا محمّد باقر پیشنماز ) در بقعۀ آقا رضی، دفن گردیده است

5۔ حکیم محقّق و متکلّم اصولی ، میر سیّد کمال الدّین ، أحمد عاملی ، متوفّای حدود سالهای 1054 تا 1060 قمری ، که خاله زاده و داماد مرحوم میرداماد ، و از شاگردان آن بزرگمرد ، و نیز مرحوم شیخ بهائی ، و مجاز از آنها و نیز شیخ عبد العالی کی بوده ، و تألیفات بسیاری داشته است (1).

6- عالم فاضل محقّق ، سیّد عبدالحسیب بن سیّد أحمد عاملی ، متوفّای 1121 که سبط میر داماد ، و از علماء کثیر التّصنیف ، و شاعر و محقّق بوده است (2) .

قبر این پدر و پسر ، آثارش محو گردیده است .

کرامتی جالب

در حدود یکصد و چهل سال قبل ( در سال 1278 قمری ) در زمانی که قحطی شدیدی اصفهان و حومۀ آن را تحت فشار شکننده ای قرار میدهد ، شخص دزدی می رود در تکیۀ اقا رضی، و تصمیم می گیرد که شالِ گران قیمتی ، که بر روی قبر مرحوم آقا رضی بوده را ، بر دارد و به دزدی به برد، و به وسیلۀ آن، امرار معاش نماید ، ناگاه صدائی میشنود که، شال را نبر ، آن شخص دزد به

ص:428


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 121 - 122 و فهرست کتب خطّی کتابخانه های اصفهان ، صفحه 169 تا 181
2- سیری در تخت فولاد، صفحه 118

أطراف توجّه میکند ، و کسی را نمی بیند ، بر می گردد که شال را بردارد، برای بار دوم همان صدا تکرار می شود ، و آن شخص ، توجّه مجدّد می نماید ، و کسی را نمی بیند ، و باز تصمیم برای دزدی می گیرد ، که مجدّداً صدا را می شنود که ، بردار ، و در هر سه نوبت ، میشنود که ، ( روزیِ تو ، از جایِ دیگری حواله می شود ، و آن شخص دزد ، شقاوت میکند ، و شال را بر می دارد، و در محلّۀ جلفا به مبلغ هشت تومان ( که در آن زمان ، پول بسیار زیادی بوده است ) می فروشد . در هنگامی که نگهبان تکیه ، متوجّه مفقود شدن شال می گردد ، و سر و صدای دزدی بلند می شود ، در أثر تحقیقات محلّی ، شخص دزد شناسائی میگردد ، و بعد از آن، مبتلای به تکرّر ادرار می شود ، و در اثر این مرض و گرفتاری ، به مجازات عمل زشت خود می رسد، و از دنیا می رود .

4- تکیۀ آقا سیّد أبوجعفر

این تکیه در جنوب تخت فولاد ، و مقابل تکیۀ بروجردی قرار دارد، و از آثار دوره قاجاریّه است ، و به احترام مرحوم آقا سیّد أبو جعفر « خادم الشّریعه » ، فرزند فقیه عظیم الشّأن ، آقا سیّد صدر الدّین عاملی ، و پدر مرحوم آیة الله ، حاج آقا حسین خادمی ، تأسیس گشته است ، و گاهی همین تکیه ، به نام فرزند آن بزرگمرد ، که به نام حاج آقا مجلس ، نامیده می شده ، « تکیۀ حاج آقا مجلس » خوانده می شود (1).

مرحوم آقا سیّد أبوجعفر ، از علماء جلیل القدر در خاندان صدر می باشد ، و آثار تألیفی داشته ، که مورد تجلیل استاد و پدر زن خود ، مرحوم آقا سیّد أسد الله مجتهد بید آبادی ( فقیه نامدار و فرزند مرحوم سیّد شفتی ) قرار گرفته ،

ص:429


1- سیری در تخت فولاد اصفهان صفحه 55

و وفات او در سال 1324 قمری ، واقع شده است .

در این تکیه ، علماء و دانشمندانی از خاندان مرحوم آقا سیّد أبوجعفر ، دفن گردیده اند، همانند : حاج آقا حسن خادمی ، متوفّای 1379، و حاج آقا شمس الدّین خادمی ، متوفّای 1399 قمری ، که هر دو از فرزندان آقا سیّد أبوجعفر ، و از علماء بوده اند . و هم چنین شخصیّت های علمی برجسته ای در این تکیه مدفون گردیده اند همانند :

١- حاج میرزا یحیی مستوفی ، متوفّای 1325 قمری ، که از شاگردان شیخ أعظم أنصاری قدس سره بوده ، و خود محقّقی مدقّق ، و مدرّس فقه و اصول و رجال بوده است ، و چندین کتاب و رساله در فقه و اصول و رجال و کلام تألیف نموده ، که رقم آنها به حدود سی عدد می رسد (1).

مرحوم مستوفی ، جامع کمالات صوری و معنوی بوده ، و در أدبیّت و أخلاق ، از بیشتر معاصرین خود، مقدّم بوده است (2).

" 2- حاج میرزا محمّد باقر حکیم باشی ، متوفّای 1327 قمری ، که حکیمی ادیب و طبیبی فقیه بوده ، و استادهای بزرگی همانند : آقا سیّد محمّد شهشهانی ، و ملاّ حسینعلی تویسرکانی ، و حاج سیّد أسد الله بیدآبادی داشته ، و در طب و حکمت ، به مراحل عالیۀ علمی نائل گشته ، و در علاج أمراض ، دارای نَفَسِ مسیحائی بوده، و در زمان خودش ، تدریس طب منحصر به او بوده است .

مرحوم حکیم باشی ، فرزند حکیم و فیلسوف نامدار ، میرزا عبدالجواد

ص:430


1- سیری در تخت فولاد اصفهان ، صفحۀّ 57، و دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 69
2- رجال اصفهان ، صفحۀ 86

خراسانی ، و از أحفاد ملاّ أحمد تونی خراسانی ، می باشد (1).

٣- حاج سیّد اسماعیل ریزی ، متوفّای 1338 قمری ، که از شاگردان میرزای شیرازی ، و سپس آقا سیّد محمّد کاظم یزدی بوده ، و به نوشته علاّمه حاج آقا بزرگ طهرانی ، وی از فضلاء شاگردان میرزای شیرازی بوده است (2) .

5- تکیۀ آقا شیخ محمّد تقی رازی «تکیۀ مادر شاهزاده»

تکیه ای است در نزدیکی تکیۀ بابارکن ، و متّصل به تکیۀ آقا حسین خوانساری ، که أصل بنای آن و نیز سبک و ساختمان آن ، متعلّق به دورۀ صفویّه است ، ولی به علّت آنکه با بودجه و وصیّت مادر شاهزاده، متوفّای 1246 قمری ( که دایۀ سیف الدّوله « محمّد میرزا ، پسر فتحعلی شاه قاجار » بوده ) تعمیر و تزیین گشته ، و بقعه ای در وسط آن تأسیس شده ، به نام او شهرت یافته است (3) ، چنانچه از هنگام دفن عالم و پیشوا ، و زعیم بزرگ حوزه علمیّۀ اصفهان ، مرحوم آقا شیخ محمّد تقی رازی ، این تکیه به نام آن بزرگمرد نیز نامیده میشود . سر دَرِ زیبا و جالب این تکیه ، و نیز بقعۀ وسط آن ، و چندین سنگ مرمر نفیس با خطوط بسیار زیبا و جالب توجّه ، که بر روی قبور علمای بزرگ قرار گرفته ، از ویژگی های این تکیه است ، گرچه در اثر مرور زمان ،

ص:431


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 68
2- نقباء البشر ، جلد 1، صفحۀ 147
3- جزوۀ سازمان میراث فرهنگی اصفهان راجع به تخت فولاد ، صفحۀ 83، ولی در کتاب رجال اصفهان یا تذکرة القبور ، صفحه 70، و نیز کتاب سیری در تخت فولاد، صفحۀ 91، بنای تکیه به مادر شاهزاده نسبت داده شده است

خرابی هائی به آن راه یافته ، که نیاز به تعمیر أساسی دارد .

در این تکیه ( و به خصوص در داخل بقعۀ آن ) عدّه ای از علماء و شخصیّت های برجستۀ حوزه اصفهان مدفونند ، که به نام و نشانه های عظمت آنها ، اشاره می نمائیم :

١- محقّق نامدار ، و مدقّق کم نظیر ، فقیه اصولی ، آقا شیخ محمّد تقی رازی اصفهانی ، متوفّای 1248 قمری ، که از مفاخر شیعه و حوزه های علمیّه بوده (1) و سرسلسلۀ خاندان عظیم علمی نجفی می باشد ، و استادهائی همچون : سیّد بحر العلوم ، صاحب ریاض ، و شیخ جعفر کاشف الغطاء ( پدر زن او ) داشته ، و در جلسۀ درس او ، در مسجد شاه اصفهان ( مسجد امام فعلی ) قریب سیصد نفر ، شرکت می کرده اند، و تألیفات بسیار مهمّی داشته ، که از همه مهمتر و مشهورتر، حاشیه بر معالم است ، که از شهرت و عظمت کم نظیری برخوردار می باشد ، و به نام « هدایة المسترشدین » نامیده شده ، و به خاطر این کتاب ، شخصیّت یاد شده با عنوان ( صاحب حاشیه ) یا ( صاحب هدایة المسترشدین ) خوانده می شود، و قبر آن بزرگمرد داخل بقعه در وسط تکیه می باشد .

در بارۀ این بزرگمرد ، در بخش ( خاندانهای علمی اصفهان ) نیز ، بحث و بررسی داریم .

2- همسر عالمه و فاضلۀ آقا شیخ محمّد تقی ( صاحب حاشیه )، که دختر

ص:432


1- صاحب روضات الجنات ، آن بزرگمرد را چنین توصیف نموده است : أفضَلُ أهلِ عَصرِه فِی الفِقهِ وَ الأصُولِ ، بَل أبصَرُ أهلِ وَقتِه بِالمَعقُولِ وَالمَنقُولِ ، وَصارَ کَانَّهُ المُجَسَّمُ مِنَ الأفکارِ الدَّقیقَةِ ، وَ المُنَظَّمُ مِنَ الأنظارِ العَمیقَةِ ، اُستاداً لِلکُلَّ فی الکُلَّ .. لَم یُرَ فِی الدُّنیا مَدرَسُ أغَصُّ بِأهلِه مِن مَدرَسِهِ الشَّریفِ ... کانَ یَحضُزُ حَلقَةَ دَرسِه لأصُولِ الفِقهِ فِی الجامِعِ الأعظَمِ الشّاهیَّ بِإصبَهانَ ، قَریباً (قَریبُ ) مِن ثَلاثَِِمِأةِ مُشتَغِلٍ مِنَ الفُضَلاءِ الأعیانِ .... روضات الجنّات ، صفحۀ 131

مرحوم کاشف الغطاء بوده ، و گفته میشود ، که در نوشتن حاشیه بر معالم ، به شوهر خود کمک می کرده ، و در حدود سال 1295 قمری وفات یافته ، و در جلوی قبر شوهر خود ، دفن گردیده است .

3 - فقیه بزرگوار ، و روحانی عالیقدر ، آخوند ملاّ محمّد صالح جویبارهای ، متوفّای 1285 قمری ، که از نسل ملاّ محمّدبن عبدالفتّاح تنکابنی « فاضل سراب » بوده ، و مرجع فتوی و قضاوت در میان مردم ، به شمار رفته است .

4- همسر عالمه و فاضلۀّ ملا محمّد صالح ، که حواشی بر مدارک نوشته بوده ، و آن را تدریس می کرده ، و شخصیت او مورد توجّه بوده است .

5- عالم متّقی ، و مجتهد زاهد ، میر زین العابدین خوانساری ( پدر صاحب روضات ) متوفّای 1275 قمری ، که دارای نسبی عالی و خاندانی علمی و پدران و فرزندانی عالی مقام بوده ، تألیفاتش متنوّع ، و قبرش مورد توجّه ، و زیارت و دعای سر قبر او ، مقرون به اجابت ، بوده است .

6- مرجع عالیمقام ، و پیشوای عظیم الشّأن ، حاج شیخ جمال الدّین نجفی مسجد شاهی ) ، متوفّای 1354 قمری ، که در اصفهان و نجف ، تحصیل علم کرده، و در تهران و أخیراً در شهر اصفهان ، اقامت و مرجعیت داشته ، و از رؤسای علماء محسوب گشته است .

7- فقیهّ مدرّس ، و مجتهد جامع ، و حکیمِ ریاضی ، آقا شیخ محمّد رضا مسجد شاهی ( نجفی ) متوفّای 1362 قمری ، که از علماء برجسته و مدرّسین عالیقدر بوده ، و تألیفات زیادی در رشته های مختلف داشته ، و در حُسن معاشرت و مسائل اجتماعی سرآمد بوده است . وی ، به گفته مرحوم آیة الله العظمی ، حاج شیخ عبد الکریم حائری یزدی ، « شیخ بهائی عصر خود » میباشد .

8- عارف متّقی ، و زاهد وارسته ، حاج محمد صادق تخت فولادی ، متوفّای

ص:433

1290 قمری ، که به دعای او شخصیّت معروف ، حاج شیخ حسنعلی اصفهانی ( نخودَکی) مقیم مشهد، متولّد گردید ، و تا سنین نوجوانی ، تحت تربیت او بود، و هر وقت مرحوم حاج شیخ ، از مشهد به اصفهان می آمد، به زیارت قبر حاج محمّد صادق می رفت .

حاج محمّد صادق ، در أثر ریاضت و سیر و مراحل معنوی ، به مقامی بلند نائل گشته ، و در دعای او تأثیر عجیبی بوده است . قبر او در طرف راست راه ورودی ، در صحن تکیه قرار گرفته ، و أخیراً ( ذی القعدة 1410 قمری ) ، قبر او تجدید شده ، و در حدود یک متر از زمین بلند گشته، و سنگ مرمر قدیمی او . در وسط سنگ بزرگ دیگری جاسازی شده است ، و از مشهد و تهران و دیگر بلاد ، به زیارت قبر آن بزرگمرد می آیند .

9- فقیه اصولی و مؤلّف متبحّر ، آقا شیخ محمّد جواد حسین آبادی، متوفّای 1312 قمری، که از شاگردان صاحب جواهر ، و مجاز از آن بزرگمرد، و نیز شیخ أنصاری بوده ، و در سردابه ای نزدیک دیوار تکیه مدفون گشته است . وی . علاوه بر آثار علمی و تألیفی ، سه فرزند عالم و بزرگوار داشته ، که از مفاخر حوزه علمیه بوده اند ، و در بخش ( خاندانهای علمی ) از آنها یاد می کنیم .

در این تکیه علاوه بر بزرگان یاد شده، عدّۀ دیگری از علمای بزرگ ، و صلحاء عظیم الشّأن ، مدفون می باشند ، که از سنگ قبر آنها معلوم می شود ، و درباره بعضی از آنها ادّعاء تخلیۀ روح ، و سیر ممتاز روحی شده است .

6- بقعۀ آقا محمّد بیدآبادی

در نزدیکی تکیۀ آقا حسین خوانساری ، و به فاصلۀ کمی از خیابان سعادت آباد ، بقعۀ حکیم عارف و فیلسوف متبحّر ، آقا محمد بیدآبادی متوفّای 1198

ص:434

قمری ، قرار گرفته است . وی ، مجلس درس بزرگ و با أهمیّتی داشته (1) و عدّه ای از بزرگان همانند : آخوند ملاّ علی نوری و ملاّ محراب حکیم و حاجی کلباسی ، از شاگردان او بوده اند (2) و در ورع و تقوی و تواضع و بی اعتنائی به قدرتمندان ، برجستگی داشته (3) و کراماتی بزرگ از او ظاهر شده ، و قبر او مورد توجّه و مزار انسانهای با ایمان ، و خداجویان با اخلاص می باشد .

در بقعه آقا محمّد بیدآبادی ، قبر پدر او ، « مولی محمّد رفیع بید آبادی » قرار دارد ، که عالمی محقّق ، و فاضلی مدقّق و زاهد بوده است .

و در همین بقعه است ، قبر حکیم و فقیه زاهد، و أدیب و ریاضیِ جامع، مرحوم حاج شیخ محمود مفید ، متوفّای 1382 قمری ، که از شاگردان آخوند کاشی و جهانگیرخان قشقائی و نیز حاج میر محمّد صادق خاتون آبادی و آقا سیّد محمّد باقر درچه ای بوده ، و خود ، چهل سال در مدرسه صدر ، به تدریس حکمت اشتغال داشته ، و در أواخر ، تدریس حکمت و فلسفه در اصفهان ، به آن بزرگمرد منحصر گردیده بوده ، و به جهت اشتهار او در تدریس حکمت ، فقه و ریاضی و أدبیّات و سایر علوم و دانشهای او ، تحت الشّعاع قرار گرفته بوده است .

در نزدیکی قبر این بزرگمرد، مدفن فقیه حکیم و مدرّس محقّق ، مرحوم آقا شیخ علی مفید برادر حاج شیخ محمود مفید ، متوفّای 1345 قمری میباشد ، که از مدرسین مدرسۀ صدر بوده ، و در عینِ جامع بودن ، فقاهت او مشهورتر بوده است . و در نزدیکی بقعۀ آقا محمّد بیدآبادی ، قبر میر معصوم ، متوفّای 1155

ص:435


1- أعیان الشیعه، جلد 45، صفحۀ 321
2- روضات الجنّات ، صفحۀ 552
3- روضات الجنّات، أعیان الشّیعه ، ریحانة الأدب ، دانشمندان و بزرگان اصفهان، رجال اصفهان و ..

قمری است ، که ظاهراً از علماء جلیل القدر بوده، و مشهور است که ، آقا محمّد بید آبادی در عالم خواب جریان عجیبی را می بیند ، که کاشف از عظمت معنوی میر معصوم بوده ، و به همان جهت وصیت می نماید که، مدفن او را نزدیک قبر میر معصوم قرار دهند ، و در این أواخر، شخصی متوسّل به روح مقدّس آن بزرگمرد می شود، و به حاجت خود می رسد ، و لذا سنگ قبری ترتیب داده ، و أشعاری را روی او حجّاری می نماید، که حاکی از جریان توسّل و موفقیّت آن است . و نیز ، در این بقعه ، و نزدیکی های آن ، عدّۀ دیگری از مجتهدین و بزرگان عرفان و تقوی ، مدفون می باشند .

7- تکیۀ آقا میرزا أبوالمعالی کلباسی

در طرف شرق خیابان فیض ، در کوچه ای به طرف لسان الأرض ، تکیۀ میرزا أبو المعالی واقع گردیده ، و در وسط آن، بقعه ای آجری به (سبک دورۀ قاجاریۀ) و جالب توجّه ، تأسیس گشته ، که قبر فقیه اصولی و محدّث رجالی و مفسّر ، و جامع معقول و منقول (1)، میرزا محمّد کلباسی ، مکنّی و معروف به « میرزا أبوالمعالی » متوفّای 1315 قمری ، و دو فرزند عالم او ، در آن قرار گرفته است

وی ، کوچکترین فرزند حاجی کلباسی بوده ، و در تقوی و زهد و معنویّت و تلاش علمی و تحقیقی ، زبانزد بوده است ، و تألیفات بسیاری در زمینۀ فقه و اصول و رجال و تفسیر و حساب و تراجم، از خود به جای گذاشته است (2) .

مرقد مطهّر مرحوم آقا میرزا أبو المعالی ، مورد توجّه بزرگان از علماء است ،

ص:436


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 105، و رجال اصفهان ، صفحۀ 40 تا 42، و اسیری در تخت فولاد ، صفحۀ 58 - 59
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 105، و ریحانة الأدب ، جلد 7، صفحۀ 269

و علاوه بر اصفهان ، از شهرهای دیگر، برای زیارت ، و توسّل به روح مقدّس آن بزرگمرد می آیند ، و به حوائج خود می رسند .

فرزند او ، حاج میرزا جمال الدّین ، متوفّای 1350 ، از علماء بزرگ بوده، و در پشت قبر پدر مدفون است ، و فرزند دیگر او ، حاج میرزا أبو الهدی کلباسی متوفّای 1356 قمری ، صاحب تألیفات متعدّد بوده ، همانند : « سماء المقال فی علم الرّجال ، و مدفن او در جلوی قبر پدر می باشد .

قبر عالم فاضل ، و حکیم متبحّر ، آقا شیخ نور الدّین أشنی قودجانی ، متوفّای 1398 قمری ، و پدر او ، مجتهد زاهد ، و فقیه محقّق ، آقا شیخ محمّد حسین أشتی قودجانی ، متوفّای 1375 قمری ، در همین بقعه واقع گردیده است .

و نیز ، مرحوم میرزا موسی أنصاری ، متوفّای 1360 « از معاریف شعرای اصفهان » و حاج سیّد حسن واعظ کاشانی « از معاریف أهل منبر » علاوه بر عدّۀ دیگری از علماء و گویندگان ، در این تکیه مدفون می باشند .

8- تکیۀ آقا میرزا محمّد باقر «صاحب روضات»

در نزدیکی مسجد مصلّی ، و در مجاورت تکیۀ آقا رضی ، قرار گرفته است ، و در وسط آن ، بقعۀ زیبا و جالبی است ، که بر روی قبر صاحب روضات آلجئات ، ساخته شده است ، و در این تکیه و بقعه ، عدّه ای از بزرگان علماء مدفون گردیده اند ، که ذیلاً به برخی از آنان اشاره می نمائیم :

1- فقیه زاهد و مدرّس کامل ، مولی حسین گیلانی ( جیلانی) لنبانی ، متوفّای 1129 قمری ، که علاوه بر مقام علمی در فقه و حدیث ، حکیمی ادیب ، و مصفی محقق بوده ، و آثار علمی متنوعی از خود به جای گذاشته است ، که از

ص:437

جملۀ آنها شرحی جامع و مفصّل ، بر «صحیفۀ سجّادیّه » می باشد (1).

وی ، در مسجد لُنبان اصفهان ، إمامت جماعت و تدریس داشته (2)، و به همین جهت به « لُنبانی » شهرت یافته ، و از قبر او کراماتی ظاهر شده است .

2- پدر او ، حکیم عارف ، و مدرس فاضل ، ملاّ حسن جیلانی ( گیلانی) متوفّای 1094 قمری ، که قبر این دو بزرگوار در داخل بقعه می باشد .

3 - حکیم معروف و عارف نامدار، ملاّ محراب گیلانی ، متوفّای 1217 قمری ، که از شاگردان مشهور حکیم و عارف نامی ، آقا محمّد بیدآبادی بوده است ، و قبرش در صحن تکیه میباشد .

4- فقیه اصولی و محدّث رجالی ، متکلّم محقّق و أدیب مدقّق ، مرجع مدبّر و پیشوای جامع ، مجمع الفضائل و منبع آلکمالات ، آقا میرزا محمّد باقر چهارسوقی خوانساری ، متوفّای 1313 قمری ، که در سلسلۀ أجداد او ، چهره های بزرگ علمی و تقوائی ، و در میان ذریّه و أحفاد او ، شخصیّت های ممتاز در فقه و اجتهاد، فراوان بوده اند . او نه تنها محضر أساتید بزرگ را درک کرده، و از محضر آنها بهره مند گردیده بوده ، بلکه خود ، تربیت کنندۀ مجتهدان و محقّقان بوده است ، و تألیفاتی گرانبها در فقه، اصول ، کلام ، اخلاق ، رجال ، تاریخ ، نحو و ... ، از خود به جای گذاشته ، که مشهورترین آنها ، أثر نفیس و معروف او ، کتاب « روضات الجنّات » میباشد ، که در میان کتب تراجم ، از أهمیّت ویژه ای برخوردار است (3).

ص:438


1- تذکرة القبور ( رجال اصفهان ) ، صفحه 96
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، صفحه 288، فوائد الرضویّه ، جلد 1، صفحۀ 132
3- ریحانة الأدب، ج 3، ص 366 و روضات الجنّات، ص 126 - 128 و أعیان الشّیعه و ألذّریعه

به مناسبت تجلیل و أدای احترام نسبت به این بزرگمرد، بقعۀ جالب و ارزشمند تکیه ، تأسیس گشته است .

5- عالم محقّق ، و زاهد کامل ، ملاّ حسین تفلیسی ، متوفّای 1192 قمری که در زهد و تقوی و ریاضت های دینی برجستگی داشته ، و بزرگانی از علماء و صلحاء به او اعتقاد کامل داشته اند ، و از قبر او ، و توسّل به روح مقدّس او ، کراماتی ظاهر گردیده است . قبر او در قبرستان آب بخشان بوده، و پس از تخریب آن قبرستان ، استخوانهای آن بزرگمرد ، به تکیه و بقعۀ آقا میرزا محمّد باقر (صاحب روضات ) منتقل ، و دفن گردیده است .

علاوه بر شخصیّت های یاد شده، عدّه ای از فرزندان و أحفاد و بستگان صاحب روضات ، در این بقعه مدفونند ، که عموماً از علماء عالی مقام بوده ، و جمعی از آنها ، از مجتهدان و صاحبان تألیف بوده اند ، و در کتاب « زندگانی آیة الله چهارسوقی » و نیز کتابهای « دانشمندان و بزرگان اصفهان »، و « رجال اصفهان » و « سیری در تاریخ تخت فولاد اصفهان » ، از شخصیّت و آثار آنها ، یاد شده است .

9- بقعۀ أمین «بانوی ایرانی»

از نقاط مهم و جالب توجّه ، در تخت فولاد اصفهان ، بقعۀ جالب و زیبائی است ، که بر مرقد بانوی مجتهده ، عالمۀ زاهده ، حاجیه نصرت خانم أمین ، معروف به «بانوی ایرانی » ، متوفّای 1403 قمری ، بنا گردیده است . این بقعه ، از نظر معماری و کاشی کاری و شکل سمبلیک حجاب ، جلب توجّه می نماید .

محلّ این بقعه ، تکیة أمین ، در جوار تکیۀ آقا مجلس ، و مقابل تکیۀ بروجردی ، در خیابان سعادت آباد میباشد .

ص:439

مرحومۀ حاجیه خانم أمین ، دارای مقام علمی در فقه، اصول ، کلام ، تفسیر ، أخلاق ، و ... بوده ، و اجازۀ اجتهاد از عدّه ای از أعلام دین دریافت داشته ، و شمار زیادی از آثار تألیفی ، همانند : تفسیر مخزن العرفان ( در پانزده جلد) را از خود به جای گذاشته ، و پرچمدار حرکت ( علمی - دینیِ بانوان ) در نیمۀ دوّم قرن چهاردهم بوده است .

در بارۀ شخصیّت و آثار این بانوی بزرگ ، در بخش « خاندانهای علمی اصفهان » و نیز بخش « حوزه علمیّۀ اصفهان و تربیت زنهای مجتهده و عالمه » بحث و بررسی داریم .

10 - بقعه و تکیۀ بابا رکن الدّین

از قسمت های مهم و برجستۀ تخت فولاد، که از نظر معنوی ، تاریخی ، باستانی ، معماری ، طرّاحی و ... ، دارای أهمیّت ویژه می باشد ، بقعه و تکیۀ بابا رکن الدّین است ، که در دورۀ صفویّه ، در زمان شاه عبّاس کبیر ، به احترام بابا رکن الدّین، ساخته شده است . وی ، عارف نامدار ، مسعود بن عبدالله بیضاوی ، متوفّای یکشنبه 26 ربیع الأوّل 769 قمری است ، که پس از وفاتش در تخت فولاد دفن گردیده ، و به علت اهمیت او ، منطقه تخت فولاد ، به نام « مزار بابا رکن الدین » خوانده می شده ، و پل خواجو نیز ، به نام او « پل بابا رکن الدّین » نامیده می شده است ..

او از مفاخر شیعه است ، و تشیّع او در زمان حضور مخالفین ، از نشانه های عظمت او میباشد . مرحوم ملاّ محمّد تقی مجلسی ، و شیخ بهائی ، و حاجی کلباسی به او ارادت داشته اند ، و مرحوم شیخ بهائی ، از قبر او خبر وفات خود را

ص:440

دریافت نموده ، با این عبارت ( شیخنا در فکر خود باش ) (1).

گنبد بقعۀ بابا رکن الدّین ، به صورت هرمی شکل با دوازده ترک ، موافق عدد 12 امام معصوم علیهم السلام می باشد ، و قاعدۀ گنبد مُخَمَّس است ، و پنج ایوان مشابه ، در أطراف محوّطۀ زیر گنبد ساخته شده است . سنگ مرمر بسیار جالبی بر روی قبر بابا رکن الدّین نصب شده ، که بر روی آن با خطّ ثلث برجسته عبارت زیبائی دیده می شود، با چنین کلماتی :

... هذا قَبرُ حُجَّةِ الأولِیاءِ الغارِفینَ کَهفِ المُوَحَّدینَ وَ المُحَقَّقینَ ، السّالِکِ مَسالِکَ الأئِمَّةِ المَعصُومینَ ... مَهبَطِ الأنوارِ وَ مَخزَنِ الأسرارِ ... رُکنِ الشَّریعَةِ وَ الطَّریقَةِ وَالحَقیقَةِ وَ العِرفانِ ، بابا رُکن الدّین ، مَسعُودِ بنِ عَبدِ اللهِ البَیضاوی ...

این ساختمان جالب ، که به دستور شاه عبّاس کبیر ساخته شده ، در سال 1200 قمری تعمیر گشته ، و أخیراً نیز در حال مرمت می باشد .

در ایوان بیرون ، جلوی گنبد ، کنار دیوار ، قبر حکیم زاهد ، و ریاضی عابد ، آخوند ملا حسن نائینی ، متوفّای 1270 قمری ، قرار گرفته است .

وی ، در زهد و بی اعتنائی به زیبائی های دنیا ، از عجائب زمان خود بوده ، و عدّه ای از بزرگان ، ارادت شدیدی به او داشته اند ، و در مدرسۀ نیم آور تدریس می نموده ، و سکونت داشته است (2).

و در این تکیه و بقعه ، قبور عدّۀ دیگری از علماء و مدرّسین و صاحبان تألیف ، قرار گرفته ، همانند : حاج میرزا جواد نوری ، متوفّای 1323 قمری ،

ص:441


1- ریحانة الأدب ، جلد 3، صفحه 320، و تذکرة القبور ( رجال اصفهان ) ، صفحۀ 64-65 و دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 153 و سیری در تخت فولاد، صفحۀ 71
2- تذکرة القبور ( رجال اصفهان ) ، صفحۀ 65- 66، و سیری در تخت فولاد ، صفحۀ 73

و فرزند او ، حاج میرزا بهاء الدّین ، معروف به فاضل نوری ، متوفّای 1342 قمری، که هر دو ، عالم محقّق ، و صاحب تألیف بوده اند ، و نیز عدّای از دو خاندان علمی خاتون آبادی و نوری ، در این بقعه و تکیه مدفون گردیده اند ، که موجب گشته ، این تکیه مورد توجّه أهل علم و تقوی قرار گیرد .

و نیز در بقعۀ یاد شده ، قبر فاضل أدیب ، و محقّق مورّخ ، و مفسّر محدّث ، مرحوم حاج میرزا حسن خان أنصاری ، متوفّای 1376 قمری ، قرار گرفته است .

وی ، تألیفات بسیاری در حدود سی عنوان کتاب داشته ، همانند «تاریخ اصفهان » و « تاریخ اصفهان و ری » و « آگهی شهان از کار جهان » ( چهار جلد) و .....، که او را از مفاخر علمیّۀ حوزه علمیه اصفهان ، قرار داده است .

11 - تکیۀ بروجردی «تکیه در بکوشکیها»

تکیه ای است در جنوب خیابان سعادت آباد، و مقابل تکیۀ آقا مجلس ، و مقبرۀ بانوی ایرانی ، که متعلّق به دوره های أخیر می باشد ، و در وسط آن، بقعه ای تأسیس گردیده ، و در آن بقعه و تکیه ، عدّۀ زیادی از علماء بزرگ ، أعمّ از فقهاء و حکماء و أدباء ، و نیز شعرای أرجمند ، مدفون گشته اند ، و به علّت تأسیس آن برای مرحوم « میرزا أبو الحسن بروجردی » ، به نام « تکیۀ بروجردی » ، نامیده می شود ، و به خاطر وجود قبور علماء محلّۀ در بکوشک ، آن را به نام ، « تکیه درب کوشکیها » نامیده اند . و ذیلاً به نام و شخصیّت عدّه ای از مدفونین در این تکیه اشاره می شود .

١- مجتهد بزرگ ، و مدرّس عالی مقام ، حاج میرزا أبوالحسن بروجردی ، متوفّای 1348 قمری ، که از شاگردان آقا میرزا محمد هاشم چهارسوقی ، در

ص:442

حوزۀ عظیم و علمی اصفهان (1) و نیز از تلاشگران علمی در حوزۀ نجف بوده ، و خود در شهر اصفهان ، مدرّسی عظیم الشّأن، و مرجعی مورد توجّه بوده است و چنانچه اشاره کردیم ، به احترام آن بزرگمرد ، تکیه و بقعۀ بروجردی ، بنا شده است (2) .

2- مجتهد بزرگ و فقیه زاهد ، مرحوم آقاشیخ أحمد بیدآبادی ، متوفّای 1357 قمری ، که از مفاخر علمی و تقوائی بوده ، و مدرّسی متبحّر ، و محیط بر فروع فقهی ، و مورد توجّه به شمار رفته ، و در قدرت حافظه و ذکاوت ، اُعجوبۀ دوران خویش ، خوانده شده است . وی ، در حدود سنّ بلوغ، به درجۀ اجتهاد نائل گردیده است (3) .

3- مدرّس نامدار و بزرگ ، مرحوم آقا شیخ أبو القاسم ، معروف به ، «حاج آخوند زفرهای »، متوفّای 1352 قمری ، که در محلّۀ بیدآباد و درب کوشک، مدرس عمده بوده ، و أکثر علماء و دانش طلبان آن منطقه، شاگردی او را نموده اند ، و تمام کتب درسی را از شرح أمثله تا کفایة الاصول ، تدریس مینموده است (4) .

4- مدرّس مشهور و بزرگ ، مرحوم ، آقا شیخ علی مدرّس یزدی ، متوفّای 1353 قمری ، که در تدریس أدبیّات و سطوح ، چهرۀ سرشناس حوزه علمیّۀ اصفهان بوده، و پدر نویسنده این سطور ، مرحوم آیة الله ، حاج سیّد مرتضی موحّد ابطحی قدس سره ، از شاگردان آن بزرگمرد بوده اند .

ص:443


1- نقباء البشر ، جلد 1، صفحۀ 40
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 118
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 118
4- تحقیقات شخصی

5- حکیم فقیه ، و مفسّر أدیب ، حاج سیّد صدرالدّین طباطبائی کو پائی ، مشهور به « حاج آقا صدر کو پائی » ، متوفّای 1372 قمری ، و مؤلّف « شروق ألحکمه » .

وی ، مدرّسی عالیقدر و خوش مجلس بوده ، و در مدرسۀ صدر اصفهان حوزه درسیِ مورد توجّهی داشته است .

در این بقعه و تکیه ، علاوه بر یاد شدگان ، عدّه ای مجتهد ، حکیم ، مدرّس ، خطیب ، واعظ ، شاعر، أدیب و ... مدفونند . راه و یادشان گرامی باد .

12- تکیۀ تویسرکانی

در طرف غرب خیابان فیض ، در اوّل کوچه ای که به طرف تکیۀ میر میرود، تکیۀ تویسرکانی با بقعه ای جالب ، قرار گرفته است . در این تکیه ، قبر آقا میرزا عبد الغفّار تویسرکانی ، متوفّای 1319 قمری است (1) . وی ، از شاگردان مرحوم حاج ملاّ حسینعلی تویسرکانی و مجاز از او ، و نیز از مرحوم صاحب روضات بوده است ، قبر فرزندان آن بزرگمرد، مرحوم حاج سیّد محمّد باقر ، و مرحوم حاج سید أبوالحسن تویسرکانی ، در همین تکیه است .

و در بقعۀ این تکیه ، قبر حکیم متکلّم، و مجتهد محقّق و نامدار ، آیة الله ، حاج میر سیّد علی نجف آبادی ، متوفاّی 1362 قمری می باشد .

وی از مفاخر حوزۀ علمیّۀ اصفهان و مدرّس مدرسۀ صدر بوده ، و جامع علوم عقلی و نقلی ، به شمار آمده است .

و در این بقعه است قبر خطیب نامدار اصفهان ، آقا سیّد محمّد علی مبارکه ای ، متوفّای 1365 قمری ، که در قدرت حافظه و نقل أخبار و نوادر مطالب ، و نیرومندی در بیان ، از عجایب شمرده شده ، و بیش از بیست و پنج تألیف در

ص:444


1- به بخش « خاندانهای علمی اصفهان ، خاندان تویسرکانی» در همین کتاب ، مراجعه شود

زمینۀ تاریخ و تراجم و حدیث و أخلاق و سفرنامه و دیوان شعر و عرفان و فلسفۀ أحکام داشته ، که نشانه تبحّر علمی او می باشد (1).

و در این تکیه است قبر عدّه ای از ادباء و شعراء ، همانند : میرزا عبدالحسین قدسی ( أدیب و شاعر و خوشنویس ) متوفّای 1366، و نیز میرزا اسمعیل متخلّص به « ثاقب » ، و همچنین مرحوم آقا شیخ محمّد باقر ، متخلّص به « واثق »، متوفّای 1336 قمری ، و مجموعاً در این تکیه ، بزرگانی از شعر و ادب ، فقه و اجتهاد ، حکمت و کلام ، مدفون گردیده اند .

13 - تکیۀ جهانگیرخان قشقائی «تکیۀ آقا سیّد محمّد تُرک»

در طرف غرب خیابان فیض ، مقابل تکیۀ حاج محمّد جعفر آبادهای ، تکیه ای است که محلّ دفن بسیاری از علماء و شعراء و نویسندگان است، و از جمله ، قبر آقا سیّد محمّد ترک ، متوفّای 1266 قمری ، در این محل می باشد . وی ، در زمان حیات ، از علماء مورد توجّه و احترام معنوی بوده، و پس از وفات ایشان مردم برای گرفتن حاجت ، به زیارت مرقد مطهّر او می آمده ، و متوسل می شده اند .

از جملۀ شخصیتّهای مدفون در این تکیه ، حکیم نامدار و مدرّس عالیقدر و عظیم الشّأن حوزه علمیۀ اصفهان ، مرحوم جهانگیرخان قشقائی متوفّای 1328 قمری میباشد ، که به احترام شخصیّت علمی آن بزرگمرد ، این تکیه ، به نام وی نیز ، خوانده می شود .

و هم چنین مرحوم آقا سیّد محمّد رضا خوانساری ، متوفّای 1339 قمری، و عدّۀ دیگری از علماء و دانشمندان دینی ، در این تکیه به خاک سپرده شده اند

ص:445


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 248، رجال اصفهان ، صفحۀ 36-37

14- تکیۀ خاتون آبادی

این تکیه ، در کوچه ای در طرف غرب خیابان فیض ، به سوی « تکیه میر » ، و در نزدیکیِ آب أنبار کازرونی ، و در مجاورت تکیة سیّد العراقین ، قرار گرفته است، و از مشهورترین تکیههای تخت فولاد ، و دارای سابقه تاریخی می باشد

تکیۀ خاتون آبادی ، دارای گنبد کاشی کاری شدۀ زیبائی است، و در زمان سلطان حسین صفوی ، به وسیلۀ یکی از علماء بزرگ حوزۀ اصفهان ، مرحوم میر محمّد اسماعیل خاتون آبادی ، متوفّای 1116 قمری (1) بنا شده ، و دارای هفت حجره بوده ، و چند نفر طلبه در آن ساکن بوده اند (2)، و آن بزرگوار ، در همین تکیه ، مدفون گردیده است (3) .

وی ، مدرّس مسجد جامع عبّاسی ( مسجد شاه ) و صاحب تفسیرِ بزرگی ، در چهارده جلد بوده ، و نیز کرامات و مقامات بلند معنوی داشته ، و از مفاخر خاندان علمی خاتون آبادی ، به شمار می رود .

و در همین تکیه ، عدّۀ زیادی از علماء این خاندان مدفونند ، همانند :

١- میر محمّد باقر خاتون آبادی ، أوّلین مدرس مدرسۀ چهارباغ ، که از علماء مبرّز بوده است .

٢- میر محمّد اسماعیل ثالث خاتون آبادی ، که او نیز از مدرّسین برجستۀ مدرسۀ چهارباغ بوده است .

٣- حاج میرزا حسین نائب الصّدر ، متوفّای 1326 قمری ، که از شاگردان مبّرز

ص:446


1- الذّریعه جلد 4 صفحه 261 ، تذکرة القبور ( رجال اصفهان ) ، صفحۀ 100
2- وقایع آلتنین و الأعوام ، صفحه 555 - 556
3- سیری در تخت فولاد ، صفحۀ 25

شیخ أعظم أنصاری و حاج ملاّ علی کنی بوده، و خود نیز ، از علماء برجسته و أدیب و مورّخ به شمار رفته ، و دو جلد کتاب در بارۀ علماء و سادات خاتون آبادی نوشته است .

و نیز عدّۀ دیگری از علماء این خاندان ، و برخی از شعراء و دانشمندان دیگر در این تکیه مدفون گردیده اند (1).

15- بقعه و مدرسه و مسجد رکن الملک

در طرف غرب خیابان فیض ، و متّصل به تکیه آباده ای و تکیۀ واله ، مسجد و مدرسه ای است که ، به وسیلۀ مرحوم سلیمان خان « رکن الملک » ، در حدود سال 1321 قمری تأسیس گشته است، و از آثار تاریخی ارزشمند آن دوره میباشد (2) .

سر دَرِ بسیار شکوهمندی ، با کاشیکاری جالب ، در خیابان فیض دارد ، و سپس حیاط مدرسه است ، که حجراتی دارد، و پس از آن ، صحن بزرگ مسجد است ، که در طرف جنوبیِ آن ، ایرانی جالب و گنبدی زیبا و بزرگ ساخته شده ، و مجموعۀ « مدرسه و مسجد رکن الملک » را ، که از آثار تاریخی و مهم اصفهان به شمار می رود، تشکیل داده است .

در یکی از اتاقهای جنوبی صحن أوّل ، « مدرسۀ رکن الملک » قبر برخی از علماء و خطباء، از خاندان کلباسی ، قرار گرفته است ، که بقعهای علمی محسوب میشود (3) .

ص:447


1- سیری در تخت فولاد، صفحه 112- 114، رجال اصفهان، صفحۀ 100-104
2- کتاب گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صفحۀ 805-821
3- سیری در تخت فولاد، صفحۀ 122

16- تکیۀ ریزی

تکیه ای است که در أواخر دوره قاجاریّه ، پس از فوت مرحوم آقا شیخ مرتضی ریزی ، و به احترام او ، تأسیس گشته است ، و محلّ آن ، جنوب تخت فولاد ، جنب تکیۀ بروجردی می باشد ، و در این تکیه، عده ای از علماء و مدرسین حوزه علمیه ، و ادباء و دیگر دانشمندان ، مدفون گشته اند ، همانند :

١- علاّمه فقیه ، و مجتهد محقّق ، و مدرّس مدقّق ، آقا شیخ مرتضی ریزی متوفّای 1329 قمری ، که از شاگردان شیخ أعظم أنصاری بوده ، و أوّلین عالم و مدرّسی است که ، کتاب « رسائل » مرحوم شیخ را ، در حوزه علمیّۀ اصفهان تدریس نموده است (1).

وی علاوه بر تدریس و کوششهای علمی ، جلسات إحیاء و دعای کمیل را شبهای جمعه در تخت فولاد ، در محلّ همین تکیه ، برقرار می نموده ، و موعظه ها و سخنان مُهِیَّج و منقلب کنندهای مطرح میکرده ، و آن چنان دگرگونیِ روحی و توجّه معنوی و شور و شوق مناجات ، در مردم عموماً ، و أهل علم خصوصاً ، ایجاد می نموده ، که زبانزد همگان می باشد ، و هنوز خاطره های عظیم آن ، زبان به زبان نقل میشود ، و گاهی صدای گریه و شیون حاضرین جلسه ، در شهر اصفهان ( با فاصله زیادی که آن زمان وجود داشته ) شنیده می شده است .

2- حاج شیخ أبو الفضل ریزی ، که عالمی محقّق ، و فقیهی صاحب مجلس درس خارج ، بوده است . وی ، برادر مرحوم آقا شیخ مرتضی ریزی می باشد ، و اجازه اجتهاد از مرحوم آخوند خراسانی ، و آقا سیّد محمد کاظم یزدی ، و حاج

ص:448


1- رجال اصفهان ، صفحۀ 83 و دانشمندان و بزرگان اصفهان، صفحۀ 498

میرزا حبیب الله رشتی داشته است (1) .

٣- فیلسوف محقّق ، و مدرّس مدقّق ، حاج ملاّ جواد آدینه ای ، متوفّای 1339 قمری ، که از مدرّسین مدرسۀ صدر بازار ، بوده است .

4- فقیه و مجتهد عظیم الشّأن ، و پیشوای زاهد و عابد ، آیة الله ، آقا شیخ محمّد حسین فشارکی ، متوفّای 1353 قمری ، که علاوه بر تدریس و تحقیق و تألیف ، مرجعی مورد توجه ، و صاحب فتوائی متنقذ ، بوده است (2) .

17- مقبرۀ سادات أحمد آبادی «مزار صاحب مکیال المکارم»

در کوچه ای که از تکیۀ میرزا أبو المعالی کلباسی ، به سمت لسان الأرض می رود ، در طرف دست چپ ، مقبرۀ محصور و کوچکی میباشد که به نام «مقبرۀ سادات أحمد آبادی » ، خوانده می شود ، و در این محل ، قبر دو نفر از بزرگان علم و دین وجود دارد، که شرح حال آن دو بزرگوار را ، دانشمند مورّخ متتّبع ، آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی ، در کتاب «سیری در تاریخ تخت فولاد اصفهان » صفحه 132 - 135 آورده است که ، عیناً نقل می شود .

الف - مرحوم حاج سیّد محمّد تقی بن عبد الرّزاق بن عبد الجواد موسوی أحمد آبادی ، عالم فاضل جلیل ، و مجتهد زاهد أدیب ، و شاعر کامل ، و فقیه بزرگوار ، در جمادی الاُولی سال 1301 متولّد ، و در 25 رمضان المبارک سال 1348( قمری ) وفات یافته است . اساتید و مشایخ اجازه او عبارتند از :

1- آقا سیّد ابوالقاسم دهکردی، 2 - آقا سیّد اسدالله (عمه زادۀ ایشان ) 3- حاج میرزا بدیع درب إمامی ، 4- آخوند ملاّ محمّد حسین فشارکی ، 5 - حاج میر محمّد

ص:449


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 85
2- به سیری در تخت فولاد، صفحۀ 124-127 مراجعه شود

صادق خاتون آبادی ( خالوی «دائی » بزرگوارش) 6 - مرحوم آقا میرزا عبدالرّزاق ( پدر دانشمندش) 7- آخوند ملاّ عبدالکریم گزی ، 8- مرحوم آخوند ملاّ محمّد کاشانی، 9- آقا سیّد محمود کلیشادی، 10 - حاج آقا منیر الدّین برجرودی

و أمّا تألیفات آن مرحوم عبارتست از :

1- آئین جمعه ، یا آداب الجمعات و أبواب الجنان ، ( مطبوع )، 2 - أنیس المتفرّدین ، 3- ایضاح الشّبهات ، 4 - بساتین الجنان ( در معانی و بیان ) 5 - تحفة المتأّدبین ( در نحو)، 6- تذکرة الطّالبین ( در شرح آداب المتعلمین ) ، 7- ترغیب الطّلاب ( در نحو)، 8- تعادل و تراجیح، 9 - تفسیر قرآن، 10 - توضیح الشّواهد ، 11 - حواشی بر شرح ألخبیص ، 12 - دیوان أشعار با تخلّص ( تقی ) و (شرعی)، 13 - سراج القبور ( در آداب نماز و نافلۀ شب )، 14 - شرح مختصر بر کتاب تصریف ، 15 - شرح نصاب ( و این أوّلین تألیف ایشان است ، که در تاریخ 16 رجب سال 1310 ، در سنّ ده سالگی تألیف فرموده ) ، 16 - ضیاء المنیر ( در علم صرف )، 17 - کنز الغنائم ( در فضیلت دعا و نماز ، جهت حضرت قائم علیه السلام )، 18- محاسن الأداب ( در علم نحو)، 19 - مکیال المکارم ، فی فوائد الدّعاء للقائم عجّل الله تعالی فرجه ، در دو مجلّد به عربی (که دو مرتبه به چاپ رسیده ، و به فارسی نیز ترجمه شده است (1))، 20 - نور الأبصار ، در فضیلت انتظار ، 21 - کتابی در نماز شب، 22 - وظیفة الأنام ، در زمان غیبت امام علیه السلام ( مطبوع).

ب - مرحوم عالم جلیل ، آقا میرزا عبدالرّزاق ، والد بزرگوار مرحوم آقاسیّد محمّد تقی سالف التّرجمه ، فرزند سیّد عبد الجواد بن سیّد مهدی بن میر قاضی بن سیّد محمّد نایب آلصّدر ، بن میر محمّد تقی موسوی ، وزیر شاه صفی (که

ص:450


1- تألیف و نامگذاری و عربی بودنِ این کتاب ، همه به دستور حضرت بقیة الله الأعظم (عج) بوده

بعداً شاه سلیمان نامیده شد ) داماد عالم فقیه نسّابه ، مرحوم حاج میرزا حسین نایب آلصّدر حسینی خاتون آبادی . در وقایع آلسّنین ( صفحۀ 553) در ضمن وقایع سال 1115 می نویسد: «در این سال میرزا محمّد باقر حکیم باشی نیز رفت به زیارت و حج ، و میرزا محمّد تقی وزیر وقت نیز رفت ... » .

و أمّا مرحوم آقا میرزا عبدالرّزاق ، عالم فاضل جلیل ، امام جماعت مسجد إمامزاده اسماعیل ، از شاگردان مرحوم حاج شیخ محمد باقر نجفی ، و ملاّ محمّد تقی هروی اصفهانی حائری بوده ، و از آثارش کتابت نسخه ای از کتاب ارث مرحوم استادش ، ملاّ محمّد تقی هروی است، که آن را با دو رساله دیگر از همین مؤلّف ، و چند رساله دیگر، به خطّ نسخ و نستعلیق کتابت نموده ، و از آن، مجموعه ای فراهم ساخته ، که به شماره (303) در کتابخانۀ حضرت آیة الله العظمی گلپایگانی در قم ، موجود است ، ( صفحۀ 263، جلد یکم فهرست کتابخانه آیة الله گلپایگانی ) تاریخ برخی از این رساله ها، تا 25 ماه ربیع الثّانی سال 1306 می باشد . مرحوم آقا میرزا عبدالرّزاق ، در 28 محرّم الحرام ، سال 1319 قمری) وفات یافته ، و در این محلّ مدفون گردیده است .

مرحوم آقا سیّد محمّد تقی ، از عشّاق واقعی و خدمتگذاران حقیقیِ حضرت بقیّة الله الأعظم روحی له الفداء بود . فطوبی له ثم طوبی له (1).

برای آشنائی بیشتر با شخصیّت و عظمت آیة الله ، آقا سیّد محمّد تقی موسوی فقیه أحمدآبادی قدس سره، به منابع زیر می توان مراجعه نمود:

1- مکارم الأثار ، از معلّم حبیب آبادی ، ذیل وقایع سال 1301

2- تاریخ اصفهان ، از جابری أنصاری ، جلد 3، صفحۀ 53

ص:451


1- سیری در تخت فولاد اصفهان ، صفحۀ 132 تا 135

3-ألأمالی ( مخطوط ) از معلّم حبیب آبادی ، صفحۀ 129

4- نقباء البشر ، از علاّمه حاج آقا بزرگ تهرانی ، جلد 1 ، صفحۀ 258

5- رجال اصفهان ، صفحۀ 46 و 218

6- ألأعلام زرکلی، جلد 6، صفحۀ 289

7- معجم المؤلّفین ، جلد 9، صفحۀ 131

8- مؤلّفین کتب چاپی ، جلد 2، صفحۀ 228

9- آثار آلتّقوی ، به قلم علاّمۀ محقّق ، آقای سیّد محمّد علی روضاتی ، که در مقدّمۀ جلد دوّم مکیال المکارم ، چاپ دوّم، به طبع رسیده است .

10- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 217 - 218

11- شهدای روحانیّت شیعه در یکصد سال أخیر ، جلد 2، صفحۀ 57- 64

12- حوزه های علمیّۀ شیعه ( از نویسندۀ این سطور ) جلد 1 ، صفحۀ 392

13 - مواضع متفرّقة « ألذّریعه الی تصانیف الشّیعه »

14- بخش ( خاندانهای علمی اصفهان ) ، در همین کتاب (1) .

18- تکیۀ سیّد العراقین

تکیه ای است در جوار تکیۀ خاتون آبادی ، و در بقعه و صحن آن ، عدّه ای از علماء بزرگ مدفونند ، که جمعی از آنها ، از شخصیّت های برجسته و ممتاز حوزه علمیّۀ اصفهان ، و از مراجع بزرگ دینی بوده اند ، همانند :

١- فقیه مجتهد و اصولی محقّق ، حاج میر محمّد صادق مدرس خاتون آبادی ، متوفّای 1348 قمری ، که از برجستگان حوزه علمیّۀ اصفهان ، و از مفاخر بزرگ این شهر بوده، و بسیاری از علماء و مراجع دینی از شاگردان آن

ص:452


1- آیة الله موسوی فقیه أحمد آبادی ، جدّ مادریِ نویسندۀ این سطور می باشند

بزرگمرد، بوده اند . او از شاگردان و نزدیکان مرحوم آخوند خراسانی بوده ، و در تألیف کتاب گرانقدر کفایة الاُصول ، یاوری نزدیک برای استاد خویش ، به شمار آمده است (1) . علاّمۀ طهرانی در نقباء البشر ، این بزرگمرد را ، با عناوین : عالم بارع، و فقیه فاضل ، و مدرّس کبیر ، توصیف نموده ، و او را از چهره های برجستۀ دینی ، و از مراجع مردم در أمر دین و دنیا ، معرّفی فرموده و نوشته است :

کانَت لَهُ فِی الفِقهِ وَ الأُصُولِ قَدَمُ راسِخُ وَ باغُ طَویلُ ، رَأَسَ فی إصفَهانَ وَ طارَ صیتُهُ وَ وَلَّیَ التَّدریسَ ، فَتَخَرَّجَ عَلَیهِ جَمعُ مِن أفاضِلِ الطَُّلاّبِ وَ خِیَرَةِ أهلِ العِلمِ وَکانَ مِن مَشاهیرِ المُدسَرَّسینَ ، وَ کِبارِ العُلَماءِ (2) .

2- مجتهد مدرّس ، و اصولی مدقّق ، آقا میر سیّد محمّد مدرّس نجف آبادی ، متوفّای 1358 قمری ، که حوزۀ درسی او از عظمت و شهرت زیادی برخوردار بوده ، و دو جلد حاشیه اش بر کفایة الأصول ، از بهترین حاشیه ها بر آن کتاب أرزشمند محسوب شده ، و در مجموع، مرجعی فقیه و مدرّسی محقّق ، و زعیمی مدبّر ، در حوزۀ علمیّۀ اصفهان، بوده است .

٣- حاج میرزا عبدالحسین سیّد العراقین ، متوفّای 1350 قمری ، که از رؤساء علماء و از مجتهدین بزرگوار، و متولّی و مدرّس مدرسۀ چهارباغ ( مدرسۀ سلطانی ) بوده است .

- آقا شیخ محمّد علی فتحی ( مدرّس دزفولی ) ، متوفّای 1358 قمری ، که از مدرّسین عظیم الشّأن، و از محقّقین بزرگوار بوده ، و در زهد و إعراض از دنیا ، از چهره های کم نظیر ، به شمار رفته است .

ص:453


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 379
2- نقباء البشر ، جلد 2، صفحه 870

5- آقا سیّد محمّد معروف به ، « آسیّد آقاجان نوربخش »، متوفّای 1364 قمری ، که از مدرّسین مشهور و أدباء نامدار بوده، و علاوه بر مقام علمی وإحاطه بر مطالب و أخبار ، دارای قدرت زیادی در فنّ خطابه بوده، و از بزرگان أهل منبر ، محسوب می شده است .

وی ، در مدرسۀ نیم آور تدریس می کرده ، و عدّۀ زیادی از فضلاء ، در درس او حاضر می شده اند ، و در تدریس کتاب « مُطَوَّل » همانندی نداشته است .

6- شیخ میرزا محمّد حسن قاضی عسکر ، معروف به داورپناه ، متوفّای 1382 قمری ، که مجتهدی محقّق بوده ، و در فقه و اصول و أدبیّات ، در حدّ سطح و خارج تدریس می نموده، و سالها در مدرسۀ درب کوشک ، کفایة الأصول و رسائل و مکاسب درس میداده ، و در کشف مشکلات علمی ، نبوغ فراوانی داشته ، و در تکیۀ سیّد آلعراقین در بقعه ای مخصوص ، دفن گردیده است .

غیر از اینها ، عدّه ای از علماء و شعراء و اُدباء و سخنوران نامی ، همانند مرحوم حسام الواعظین ، در این تکیه مدفونند ، که در کتاب « دانشمندان و بزرگان اصفهان »، از صفحۀ 361 تا 365، و در کتاب « سیری در تخت فولاد » ، از صفحه 142 تا 149، به جمعی از آنها اشاره شده است .

19- بقعۀ آیة الله شهید شمس آبادی، و تکیۀ شهداء

پس از آن که عالم کامل ، و مدرّس زاهد ، و پیشوای فعّال و خدمتگزار دینی مرحوم آیة الله ، سیّد أبو الحسن آل رسول « شمس آبادی » ملقّب به « شهید اصفهانی » ، به دست گروهی منحرف ، در تاریخ 7 ربیع الثّانی 1396 قمری ، به شهادت رسیدند ، جنازۀ آن بزرگمرد شهید ، در محلّی در نزدیکی خیابان سجّاد در طرف جنوب لسان الأرض ، مدفون گردیدند ، و سپس باهمّت دوستان

ص:454

و ارادتمندان آن شهید مظلوم ، بقعه ای بسیار شکوهمند ، با گنبدی زیبا بر روی آن بنا گردید ، و با آجرنما و کاشیکاری گنبد ، تزیین یافت ، و مزاری مهمّ و معروف و مورد توجّه گردید ، که همیشۀ اوقات ، محلّ اجتماع مؤمنین و مؤمنات ، و جایگاه تلاوت قرآن ، و خواندن زیارت، و توسّل و توجّه به أرواح مقدّسة أولیاء الله علیهم السلام می باشد .

پس از آن که در جریان جنگ ایران و عراق ، عدّۀ زیادی از مردم باایمان اصفهان ، و بالخصوص جوانان رشید و فداکار ، به شهادت رسیدند، جنازه آنها در اطراف و نزدیکیهای بقعه مدفون گشت ، و به تدریج ، قسمتهای زیادی از تکیه های أطراف ضمیمه گردید ، و منطقۀ وسیعی از لسان الأرض ، و سایر بخشهای تخت فولاد، تحت عنوان « گلستان شهداء » در آمد، و هزاران شهید میدان جنگ و بمبارانهای شهری ، در آن مدفون گردیدند ، که به علّت فراوانی شهداء و توجه خانواده های آنان ، و عنایت مسئولین امور کشور، از أهمیّت زیادی برخوردار گردید ، و قبرستانی مفصّل و گسترده ، مخصوص شهداء شکل گرفت . در گلستان شهداء، جمعی از علماء و طلاّب شهید ، مدفون گردیده اند

در بقعه شهید شمس آبادی ، برادر آن بزرگمرد، مرحوم حجّة الإسلام ، حاج آقا رضا آل رسول ، متوفّای 1409 قمری ، و نیز پدر زن ایشان ، مرحوم آیة الله ، حاج شیخ علی مشکوتی سدهی ، متوفّای 1410 قمری ، که از علماء و مدرّسین عالیقدر حوزه علمیّۀ اصفهان ، و مؤسّس مدرسۀ علمیّۀ مشکوتی ، در خمینی شهر (سِدِه ) بودند ، مدفون گردیده اند .

20- تکیۀ شهشهانی

تکیه ای است در طرف شرق خیابان فیض ، مقابل مسجد رکن الملک ، که در

ص:455

آن، قبر فقیه عالی مقام ، و مرجع عظیم الشّأن ، آقا میر سیّد محمّد شهشهانی ، متوفّای 1287 قمری (1) در بقعۀ وسط تکیه ، قرار گرفته است .

وی ، عالمی پُرکار، و مدرّسی مُجِدّ، و مؤلّفی صاحب آثار، در فقه و اصول و اخلاق و مراثی بوده ، و نوشته های منظوم و منثور ( به شکل گوناگون ، مختصر و مفصّل ، استدلالی و غیر آن ، عربی و فارسی ) از خود به جای گذاشته و به راستی مرجعی بزرگ در جامعه ، و مفخری بلند مرتبه ، برای حوزه علمیّه بوده است (2) . صاحب روضات الجتات در باره این بزرگمرد می نویسد:

... لَم نَرَ أحَداً یُدانیهِ فی وَصفِ الإشتِغالِ بِأمرِ العِلمِ وَ التَّعلیمِ وَ الإجتِنابِ عَن تَضییعِ العُمرِ الکَریمِ ... وَ کَتَبَ فِی الفِقهِ وَ الأُصُولِ کَثیراً (3) .

در همین تکیه ، قبر مرحوم حاج میرزا بدیع إمامی ، متوفّای 1318 قمری ، در نزدیکی قبر مرحوم شهشهانی ، قرار گرفته است .

وی ، مدرّسی عظیم الشّأن و محقّق و صاحب تصنیف در حوزۀ علمیّه ، و امام جماعتی متواضع و مورد توجّه ، در میان مردم بوده ، و از شاگردان آقا سیّد محمّد شهشهانی ، و حاج ملاّ حسینعلی تویسرکانی ، و حاج شیخ محمّد باقر نجفی ، به شمار آمده، و شاگردان زیادی داشته است . در این تکیه ، قبور عدّۀ دیگری از علماء و دانشمندان ، که بعضی از آنها از خاندان علمی شهشهانی ( میر شمسی) بوده اند دیده می شود .

ص:456


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 487، و سیری در تخت فولاد ، صفحۀ 156 ، ولی روی سنگ قبر ، تاریخ 1289 حجّاری شده است
2- ریحانة الأدب ، ج 3، ص 275 و أعیان الشیعه، ج 43، ص 244 و ج 45، ص 225 و 270
3- روضات الجنّات ( در ضمن شرح حال صاحب روضات ) ، صفحۀ 127

قبرستان عمومی تخت فولاد

بخش بزرگی از تخت فولاد، که به صورت باز می باشد ، و حالت تکیه ندارد و خیابان فیض ، آن را به دو قسمتِ شرقی و غربی تقسیم کرده ، « قبرستان عمومی تخت فولاد » نامیده می شود ، و در اواخر حکومت پهلوی دوّم، دور آن دیوارکشی شد ، و در سالهای أخیر ، دیوارۀ کوتاهی با نرده های فلزی ( به جای دیوار بلند قبلی ) آن را محصور کرده است .

بخش شرقی قبرستان عمومی

در این بخش ، قبور بسیاری از شخصیّت های بزرگ، أعمّ از فقهاء، حکماء، أدباء ، شعراء ، خطباء ، أئمّۀ جماعت و ...، وجود دارد، که ذیلاً اشاره می شود .

21- مزار ملا اسماعیل خواجوئی

(1)

مرحوم ملاّ اسماعیل خواجوئی ( متوفّای 1173 قمری ) که فقیهی اصولی ، و حکیمی متکلّم ، و عالمی محقّق بوده ، و در عقل و فهم و زهد و تقوی و حُسن خُلق و تواضع ، چهرۀ برجستۀ علماء اصفهان به شمار می رفته ، و علاوه بر تألیفات محقّقانۀ فراوان ، در فقه و کلام و تفسیر و رجال و حدیث ( در حدود یک صد و پنجاه کتاب و رساله ) (2) و تربیت و تعلیم شاگردانی فراوان و عظیم الشّأن ، همانند : ملاّ مهدی نراقی ، و آقا محمد بیدآبادی ، و آقا میرزا أبو القاسم مدرّس اصفهانی ، و ملاّ محراب حکیم و ... ، دارای مقامات معنوی بلندی

ص:457


1- هم أکنون که مراحل چاپ کتاب در حال انجام می باشد ، ( سال 1418 قمری ) برای مزار ملاّ اسماعیل خواجوئی ، و علماء مدفون در جوار آن بزرگمرد، بقعۀ مجلّلی در حال تأسیس می باشد
2- تذکرة القبور مرحوم گزی ( رجال اصفهان ) صفحۀ 55 و ریحانة الأدب ، جلد 2 ، صفحه 106

بوده ، و کرامات بسیاری از او نقل گردیده ، و مستجاب الدّعوه به شمار آمده ، و قبر او مورد توجّه و زیارت مؤمنین ، و محلّ گرفتن حاجات بوده است .

در أطراف و نزدیکیهای قبر ملاّ اسماعیل خواجوئی ، عدّه ای از علماء ، مدفون گردیده اند ، همانند : نوۀ؛ او ، ملاّ اسماعیل دوّم ، که استاد حکمت و فقه و اصول بوده، و در سال 1282 قمری وفات یافته ، و نیز ، حکیم متکلّم ، و فقیه جامع، ملاّ علی أکبر اژهای ( إجیه ای ) متوفّای 1232 قمری ، که تألیفات متعددی دارد، همانند : « زبدة المعارف » ، که در اصول دین تألیف کرده ، و به زبان فارسی نوشته شده ، و بسیار مفصل و پر فائده می باشد ، و آن بزرگوار ، برای رسیدن به مقامات معنوی ، ریاضت های سخت کشیده ، و دارای شخصیت برجسته ای بوده است (1).

و نیز ، عدّه ای از أولاد و أحفاد آن بزرگمرد ( که از علماء و أئمّۀ جماعت بوده اند و در أطراف قبر آن بزرگوار ، مدفون گردیده اند ، همانند : ملاّ عبدالله بن ملا علی أکبر إژه ای ، متوفّای 1265 قمری ، که عالمی برجسته بوده است .

22- مرقد مطهّر فاضل اصفهانی «هندی»

از مفاخر این بخش از تخت فولاد « بخش شرقیِ قبرستان عمومی » قبر فقیه بزرگ ، و محقّق نامدار ، آقا شیخ محمّد بن حسن بن محمّد ، ملقّب به « تاج الفقهاء » و « فاضل اصفهانی » و « کاشف اللّثام » و معروف به « فاضل هندی » و متوفّای 1137 قمری می باشد . وی ، پیش از سیزده سالگی فارغ از تحصیل معقول و منقول گردید ، و قبل از دوازده سالگی شروع به تألیف نمود(2) ، و قبل از

ص:458


1- تذکرة القبور ( رجال اصفهان ) صفحۀ 51
2- ریحانة الأدب ، جلد 4، صفحۀ 284

رسیدن به بلوغ شرعی به مرتبۀ اجتهاد نائل گردید (1) ، و در عظمت علمی به حدّی رسید که اُعجوبۀ روزگار و یگانه دوران نامیده شد، و تألیفات بسیاری ( در حدود هشتاد کتاب ) (2) از خود به جای گذاشت ( در زمینۀ فقه و تفسیر و عقائد و حکمت و معانی و بیان و نحو) که مهمترین آنها کتاب «کشف الّلثام » است ، که مورد استفاده فراوان صاحب جواهر و صاحب ریاض ، در تألیف دو کتاب گرانقدر یاد شده بوده است .

صاحب روضات ، در ضمن تجلیل فراوان ، فاضل هندی را چنین می ستاید :

قَد وَجدَ مِن کُلَّ فَنًّ مِن فُنُونِ العَرَبیَّةِ أُسَّهُ وَ کَنزَهُ (3) .

قبر فاضلان

جلوی قبر فاضل هندی ، قبر حاج ملاّ محمّد نائینی ( متوفّای 1263 قمری) است ، که شوهر خواهر حاجی کلباسی ، و مدّتی امام جماعت مسجد حکیم بوده ، و از علماء جلیل القدر و با تقوی به شمار رفته ، و به همین جهت ، او را قرین فاضل هندی قرار داده ، و عبارت ( قبر فاضلان ) را ، در مورد مرقد آن دو بزرگوار به کار برده اند .

در اطراف و نزدیکیهای قبر فاضل هندی ( به لحاظ عظمت آن بزرگمرد علم و فضیلت ) عدّه ای از علماء و بزرگان دین ، مدفون گشته اند ، همانند:

ص:459


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 456
2- در کتاب سیری در تخت فولاد ، صفحۀ 166، شمار تألیفات فاضل هندی را ، قریب یکصد و پنجاه کتاب و رساله ذکر کرده است
3- روضات الجنّات ، صفحۀ 548، یعنی ... فاضل هندی ، از هر فنّی از فنون عربیّت ، به أساس و گنج او دست یافته بوده است

الف : مجتهد و مؤلف گرانقدر ، آقا سیّد محسن میر محمّد صادقی ( پسر برادر آقا سیّد حسن مدرّس ) و متوفّای 1328 قمری .

اب : و نیز ، فقیه و مجتهد مبرّز ، زعیم حوزۀ علمیۀ اصفهان ، آیة الله ، آقا سیّد محمّد رضا خراسانی ، متوفّای 29 رجب 1397 قمری ، که علاوه بر مقام علمی، دارای متانتی چشمگیر ، و اُبهّتی در خورِ شأنِ یک پیشوای بزرگ دینی بودند .

و در همین قسمت ، قبر عدّه ای از علماء خاندان علمی خراسانی دیده می شود ، همانند : قبر مرحوم حاج سیّد یوسف خراسانی ، متوفّای 1246، و نیز مرحوم حاج سیّد محمّد جواد خراسانی ، متوفّای 1352 ( پدر آیة الله خراسانی) و در مجموع، این بخش از قبرستان عمومی ، مجمعی عظیم از قبور علماء بزرگ و فقهاء نامدار ، و چهره های برجستۀ علم و أدب و فقه و اجتهاد میباشد

تأسیس بقعۀ فاضل هندی

شهرداری اصفهان ، در سال 1374 شمسی (1416 قمری) به وسیلۀ « مجموعۀ فرهنگی - مذهبی تخت فولاد » بقعۀ شکوهمندی را ، به احترام شخصیت والای علاّمۀ فقیه ، بهاء الدّین ، محمّد بن حسن اصفهانی ، معروف به « فاضل هندی » ، بر روی قبر آن فقیه بزرگ و محقّق تأسیس نموده ، که شایان توجّه می باشد .

این بقعه ، دارای گنبد کاشیکاری شده ، و نمائی از چهار طرف با کاشیکاری زیبا، و مزیّن به آیات و روایات ( در رابطۀ با أرزش علم و فقه ) می باشد ، وأطراف بقعه را ایرانی جالب ، إحاطه نموده است.

و هم چنین ، از طرف خیابان فیض ، سردَرِ مجلّلی ساخته ، که راه ورودی به سوی بقعۀ فاضل هندی ، و فضای أطراف آن می باشد .

ص:460

23- تکیۀ فاضل سراب «تکیه جویباره ای»

مقابل تکیۀ واله ، در طرف شرق خیابان فیض ، تکیه ای است از دوران حکومت صفویّه ، که در آن، قبر ملاّ محمّد بن عبد الفتّاح تنکابنی، ملقّب به « فاضل سراب » ، متوفّای 1124 قرار گرفته ، و به مناسبت لقب آن بزرگمرد، به نام تکیۀ فاضل سراب مشهور شده است .

فاضل سراب ، از علماء بزرگ ، و فقهاء برجسته ، در نیمۀ أوّل قرن دوازدهم بوده ، و از شاگردان محقّق سبزواری ، و نویسنده کتابهای متعدّد، و رساله های أرزشمند بوده ، و تألیفاتش در فقه و اصول و عقائد ، از آثار ارزشمند علمی به شمار آمده است (1).

در همین تکیه ، قبر آخوند ملاّ محمّد صادق ، فرزند فاضل سراب ، و نیز حاج میرزا مهدی جویبارهای ، متوفّای 1325 ، و مرحوم حاج شیخ محمّد رضا صالحی جویبارهای ، متوفاّی 1386 قمری ، قرار گرفته است ، که به مناسبت شخصیت آنها ، « تکیۀ فاضل سراب » به نام « تکیۀ جویبارهای » هم خوانده می شود .

از شعرای نامدار ، میرزا حسن « آتش » ، متوفّای 1349 قمری ، و میرزا أبو الحسن « حقایق »، متوفّای 1328 ، در این تکیه مدفونند، و از علماء بزرگوار و عظیم الشأن متأخّر ، مرحوم حاج آقا عطاء الله ففیه إمامی ، متوفّای 1387 قمری ( پدر والامقام العلَمَینِ الحُجَّتَین ، آیة الله ، آقای حاج سیّد أحمد و آیة الله ، آقای حاج سیّد حسن فقیه إمامی) در یکی از اطاقهای این تکیه مدفون می باشند ، و نیز مرحوم میر محمّد حسین أمامی ، ملقّب به « قوام المحدّثین »، متوفّای 1346

ص:461


1- روضات الجنّات ، صفحۀ 546 و ریحانة الادب، جلد 3، صفحه 5

قمری ، و فرزند آن بزرگمرد ، حاج سیّد أبو الفضل « مشکوة الواعظین »، متوفّای 1392 قمری ، و هم چنین محقّق عالیقدر و مدرّس و مؤلّف گرانقدر ، آقا شیخ علی محمّد فقیه حبیب آبادی ، متوفّای 1385 قمری ، و عدّۀ دیگری از علماء و خطباء و أئمّۀ جماعت ، در همین تکیه مدفونند ، که سنگ قبر آنها نشان می دهد ، و برخی از آنها ، روی قبرشان نوشته ای ندارد .

24- تکیۀ کازرونی ودو بقعه علمی آن

در طرف غرب خیابان فیض ، و در جنب قبرستان عمومی ، تکیه ای است که به وسیلۀ یکی از نیکوکاران ، به نام حاج محمد حسین کازرونی ، متوفّای 1351 قمری، تأسیس گشته است ، و عدّه ای از علماء بزرگ اصفهان ، در این تکیه و دو بقعه آن ، مدفون گشته اند ، که ذیلاً برخی از آنها را ذکر می کنیم :

ألف : بقعۀ آیة الله درچه ای و آخوند گزی و...

در بقعۀ وسط تکیه ، قبر عدّه ای از علماء برجستۀ اصفهان قرار گرفته است ، بدین ترتیب:

1- مرحوم آیة الله العظمی ، آقا سیّد محمّد باقر درچه ای ، متوفّای 1342 قمری ، که مرجعی بزرگ و استادی عظیم الشّأن بوده ، و عدّه ای از مردم ، از ایشان تقلید می کرده اند ، و حوزۀ درسی ایشان ، مورد توجّه بوده ، و زعیم عالیقدر شیعه ، آیة الله العظمی ، آقای حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی ، متوفّای 1380 قمری ، در محضر و درس ایشان حاضر می شده اند ، و علاوه بر رسالة عملیه ، آثار تألیفی استدلالی نیز داشته اند .

2 - استاد عظیم الشّأن و مشهور حوزه علمیّه ، و مجتهد عالیقدر ، آقا سیّد مهدی درچه ای ، متوفّای 1364 قمری ، که از چهره های مبرز علمی و درسی

ص:462

حوزه علمیّۀ اصفهان ، در نیمۀ قرن چهاردهم بوده اند .

3 - فقیه فعّال ، و مجتهد مدرّس ، آخوند ملاّ عبدالکریم گزی ، متوفّای 1339 قمری ، که از مفاخر حوزۀ علمیّۀ اصفهان بوده، و در تدریس و تألیف و خدمات اجتماعی ، از چهره های معروف حوزۀ اصفهان به شمار می رود، و با نوشتن کتاب « تذکرة القبور » ( علاوه بر سایر تألیفات ) خدمتی بزرگ ، به حفظ آثار بزرگان ، و نیز تخت فولاد نموده است .

4- فقیه مجتهد، و عادل کامل ، آقا سیّد مرتضی خراسانی ، متوفّای 1357 قمری ، که در حوزۀ اصفهان به تدریس درس خارج و تربیت و تعلیم طلاّب ، و هدایت و ارشاد و رهبری مردم، اشتغال داشته است .

وی از مراجع دینی و علماء مبرّز اصفهان به شمار رفته ، و عموی مرحوم آیة آلله آقا سیّد محمّد رضا خراسانی ، متوفّای 1397 قمری ، میباشد .

5- مجتهد عادل ، و فقیه فاضل ، مرحوم آقا شیخ اسماعیل معزّی ، ( معروف به پشمی ) متوفّای 1363 قمری ، که از شاگردان والامقام مرحوم آخوند خراسانی قدس سره بوده ، و در اصفهان به تدریس و قضاوت شرعیّه اشتغال داشته ، و بیش از بیست کتاب و رساله ، در فقه و اصول ، از خود به یادگار گذاشته است ، که از جمله آنها ، شرحی محقّقانه بر کفایة الاُصول می باشد (1).

6- فقیه عادل ، و مجتهد زاهد ، مرحوم آقا شیخ محمّد حسن عالم نجف آبادی ، متوفّای 1384 قمری ، که از مدرسین مشهور حوزۀ علمیّۀ اصفهان ، و مدرسۀ جدّۀ بزرگ بوده ، و آثار تألیفی داشته ، و در زهد و تقوی و فعّالیّت تدریسی ، از مفاخر و مشاهیر اصفهان ، به شمار می رود .

ص:463


1- رجال اصفهان ، صفحۀ 68 و دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 136

ب : بقعۀ آیة الله صدّیقین

در تکیۀ کازرونی ، در طرف شرقی ، اطاقی بود که قبر چند نفر از علماء جلیل القدر در آن قرار گرفته بود، و پس از فوت مرحوم آیة الله حاج شیخ محمد باقر صدّیقین ، تجدید بنا گردیده ، و به شکلی آبرومند و بزرگ در آمده ، و با کاشی کاریِ مذهبی ، مزّین گردیده است .

در حال حاضر ، قبور عدّه ای از علماء و برخی از سایر مؤمنین ، در آن قرار دارد، که با سنگ قبرهای نو و جالب ، مشخّص گردیده است .

١- عالم مدرّس و محقّق ، مرحوم حاج شیخ هیبت ( هبة ) ألله هرندی ، متوفّای 1366 قمری ، که از مدرّسین نامدار در مدرسۀ صدر بازار بوده (1) و از صبح تا شب ، تمام رتبه های درسی ( ازمقدمات تا سطح عالی ) تدریس می نموده است

2- مرحوم آیة الله ، حاج ملاّ حسینعلی صدّیقین ، متوفّای شب جمعه 22 صفر 1368 قمری ، که از چهره های مبرّز در مقامات معنوی و زهد بوده است .

وی ، از شاگردان حاج محمّد جواد حسین آبادی ( بید آبادی ) بوده ، و در مدرسۀ در بکوشک تدریس می نموده ، و در مسجد آن ، إمامت جماعت داشته است (2)

3- آیة الله حاج شیخ محمّد باقر فقیه ایمانی ، متوفّای ذی القعده 1370 قمری که از شخصیّت های أرزشمند در علم و تقوی بوده ، و هفتاد و شش أثر قلمی (أعمّ از کتاب و رساله و اُرجوزه ) در زمینه های گوناگون از خود به جای گذارده ( به صورت نظم و نثر ، به زبان عربی و فارسی ) که از آن جمله است ، «فوز أکبر و مطلع الأنوار »، و بیست و شش أثر از آن میان ، در رابطۀ با وجود

ص:464


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 306
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، صفحۀ 305، سیری در تخت فولاد صفحۀ 172

مقدّس حضرت بقیّه الله الأعظم ( عج ) می باشد (1).

4- عالم زاهد ، و محدّث متبحّر ، مرحوم آقا سیّد محمود بن سیّد عبد العلی موسوی درب إمامی ، متوفّای 22 ذی الحجّة 1372 قمری ، که از چهره های مبرّز در زمینۀ اخبار و مواعظ بوده ، و کتاب ثمرات الحیوة او ، در سه جلد به چاپ رسیده ، و مورد توجّه قرار گرفته است (2) .

مرحوم درب إمامی ، در قدرت حافظه و زهد و تقوی ، و دقّت در نقل أحادیث و صحّت آنها ، چهرۀ مورد توجهّی بوده است .

5- مرحوم آیة الله حاج شیخ محمّد باقر صدّیقین ، متوفّای أیّام فاطمیّۀ 1414 قمری ، فرزند مرحوم آیة الله ، حاج ملاّ حسینعلی صدّیقین ، ( مذکور در فوق ) .

این بزرگمرد، همانند پدر ، از چهره های مبرّز در زمینۀ مسائل اخلاقی و معنوی ، و ولایت أهل البیت علیهم السلام بودند، و به تدریس و ارشاد دینی ، اشتغال داشتند ، و نماز جماعتشان ، مورد توجّه خواص بود .

از مزایای این بزرگمرد ، احاطه و قدرت بر تعبیر خواب ، به شکلی عجیب و شگفت آور بود ، که بسیاری از حقایق نهفته و پنهانی را ، از این طریق بیان می نمودند (3) ، و لذا از شهرهای گوناگون ، و از میان طبقات مختلف و سطوح متفاوت علمی و روحی ، برای تعبیر خواب ، از محضر ایشان بهره می گرفتند .

و هم چنین ، استخاره های ایشان ، مورد توجّه شدید مردم بود ، و بسیاری از علاقه مندان ، در تنگناهای زندگی ، با کمک استخاره های این بزرگمرد ، راه حلّ

ص:465


1- مطلع الأنوار ( مقدّمه ) و فوز أکبر ، چاپ دوّم ( مقدّمه ) هر دو به قلم فرزند مؤلّف ، نویسندۀ محقّق ، حضرت حجّة الإسلام و المسلمین، آقای حاج شیخ مهدی فقیه ایمانی ، دام توفیقه
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 305 و سیری در تخت فولاد ، صفحۀ 174
3- و این نوع تعبیر خواب ، سرچشمه گرفته از عنایتی الهی به شمار می رفت

مشکل خویش را می یافتند .

سنگ قبر مرحوم آیة الله صدّیقین ، یکپارچه است ، و قطری در حدود 35 سانتی متر دارد ، و تمام أطراف و روی سنگ ، حجّاری شده ، و در ضمن نوشته های سنگ قبر ، بخشی از وصیّت نامۀ آن بزرگمرد ، که اعتراف به نبوّت و ولایت و وصایت أئمّۀ معصومین علیهم السلام و ... میباشد ، حجّاری شده است ، بدین عبارت :

إقرار و إعتراف به تمام عقائد شیعه اثنی عشریّه دارم ، و تصدیق به وحدانیّت خداوند متعال و تمام صفات ثبوتیّه و سلبیّه ، إذعان به نبّوت أنبیاء ، خاصّه حضرت محمّد بن عبد صلی الله علیه وآله ، و تصدیق به خلافت علی بن أبی طالب علیه السلام و إمامت أئمّۀ معصومین علیهم السلام ... تنها راه نجات ، ولایت و شفاعت معصومین مخصوصاً حضرت زهراء سلام الله علیها می باشد ... ، و تنها راه سعادت دنیا و آخرت ، درب خانه أئمّۀ معصومین علیهم السلام می باشد ...

حکیم أردستانی

در نزدیکی تکیۀ کازرونی ، جنب آب انبار کازرونی ، قبر حکیم و فیلسوفِ عارف و زاهد ، ملاّ محمّد صادق أردستانی ، متوفّای 1134 قمری ، قرار گرفته است (1) ، وی شاگردانی مبرّز همانند : مولی حمزۀ گیلانی ، شیخ محمّد علی حزین لاهیجی ، آقا محمّد صادق تفرشی ، محمّد صالح بن سعید خلخالی داشته ، و آثار تألیفی او به صورت حاشیه بر شفاء بوعلی سینا و غیر آن ، و رساله هائی در زمینه حکمت و عرفان و تفسیر ، بوده است (2) . ملاّ صادق أردستانی ،

ص:466


1- سیری در تخت فولاد ، صفحۀ 176
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 383 و آتشکدۀ أردستان ، جلد 2، صفحۀ 291

إبتداءً در سمت جنوب شرقیِ پل خواجو دفن گردیده ، و سپس در موقع تعریض خیابان ، به تخت فولاد ، جنب تکیۀ کازرونی منتقل گردیده است (1) .

25- لسان الأرض

قسمتی از قبرستان وسیع تخت فولاد، به نام « لسان الأرض » نامیده می شود و همانطوری که قبلاً توضیح داده شد، در وجه تسمیۀ آن مطالبی بر سر زبانها جاری می باشد . محور أصلی در لسان الأرض ، قبر حضرت یوشع نبی علیه السلام میباشد (2)، که در زمان آل بویه بر آن ساختمانی بنا کردند، و در زمان صفویّه تکمیل و تجدید گردید ، و در جریان جنگ ایران و عراق ، در سالهای أخیر ، به خاطر فراوانی شهداء، چندین تکیه و ساختمان در تخت فولاد تخریب گردید و محل دفن شهداء قرار داده شد، و از جمله ، ساختمان قبر حضرت یوشع علیه السلام ، تخریب شد، و تنها سنگ مرمری بر روی قبر آن حضرت ، نصب گردید .

از مدفونین در لسان الأرض ، علاّمۀ فقیه ، میرزا محمد حسن نجفی ، متوفّای 1317 قمری میباشد ، که پس از چند سال، جنازۀ او را به أعتاب مقدّسۀ عراق نقل نمودند . وی ، از أحفاد آقا باقر هزار جریبی ، و مورد اعتماد کامل میرزای شیرازی بوده ، و جمعی از او تقلید مینموده اند، و در تدریس و إفتاء و قضاوت، مقامی بلند داشته است (3) .

و هم چنین ، از مدفونین در این مکان شریف ، مرحوم استاد جلال الدّین

ص:467


1- رجال اصفهان ، صفحۀ 22 و سیری در تخت فولاد
2- رجال اصفهان ، صفحۀ 44، سیری در تخت فولاد اصفهان ، صفحۀ 28
3- نقباء البشر ، جلد 1، صفحه 420 و زندگانی و شخصیّت شیخ أنصاری ، چاپ اوّل ، صفحۀ 240 و هدیَة الرّازی و دانشمندان و بزرگان اصفهان و ...

همائی ، متوفّای 1400 قمری میباشد ، که استادی أدیب ، و شاعری بلیغ ، و مؤلّفی محقّق بوده ، و دهها أثر علمی و أدبی از خود به جای گذارده ، و کتابهائی ، همانند : تاریخ ادبیات ایران (5 جلد)، تاریخ اصفهان (10 جلد )، دستور زبان فارسی (2 جلد ) و ... تألیف کرده (1)، که نشان دهندۀ قدرت تحقیق و تتّبع او میباشد . استاد همائی ، در حوزۀ علمیّۀ اصفهان ، تحصیل و تدریس می نمود، و به مقام والائی رسید، و سپس به دانشگاه وارد شده ، و به سِمَت استادی نائل گردید .

26- تکیۀ مقدّس

تکیه ای است در طرف جنوب تکیۀ گلزار ، که در نیمۀ دوّم قرن چهاردهم هجری بنا شده است ، و عده ای از علماء و وعّاظ و ألمّۀ جماعت ، در آن مدفون گردیده اند ، که از آن جمله است ، مرحوم حاج آقا محمّد مقدس متوفّای 1378 قمری ، که عالمی مجتهد و پیشوایی زاهد و پرتلال بوده (2) و مورد توجه و عنایت مرحوم آیة الله العظمی حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی قدس سره بوده است ، و ساختمان تکیه ، به نام آن بزرگمرد می باشد .

27- تکیۀ ملک

تکیه ای است در جنب لسان الأرض ، که به وسیلۀ خیرأندیش مشهور ، مرحوم حاج محمّد ابراهیم ملک التّجار ، متوفّای 1341 قمری ، تأسیس گشته ، و در آن ، عدّه ای از علماء بزرگ ، و چهره های برجستۀ حوزۀ علمیّه ، مدفون

ص:468


1- سیری در تخت فولاد، صفحۀ 185
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 484 - 485 و سیری در تخت فولاد ، صفحۀ 200

گردیده اند ، همانند :

1- آقا سیّد محمّد حسن فانی ، متوفّای 1338 قمری ، که تألیفات متعدّدی داشته، و به وسیلۀ دانش و بیان و معنویّت خویش ، و نیز ، با تربیت فرزندانی دانشمند ، و أهل علم و اجتهاد ، خدمات شایانی ، به دین و مکتب أهل البیت علیهم السلام نموده است . آن بزرگمرد، فرزندانی دانشمند و بزرگ ، از خود به یادگار گذاشته است ، همانند :

الف : مرحوم آیة الله العظمی ، آقا سیّد علی علاّمۀ فانی ، که فقیهی اصولی ، و محقّقی جامع بوده ، و تألیفات بسیاری داشته است .

ب : حضرت آیة الله ، آقای حاج سیّد ضیاء الدّین علاّمۀ فانی دامت برکاته ، که از چهره های مبرّز در جامعۀ روحانیّت اصفهان به شمار می روند ، و آثار علمی ارزشمندی دارند ، همانند : تصحیح و تحقیق و تعلیق بر کتاب « مجمع الرّجال » قهپائی ، و تحقیق و تصحیح و تعلیق بر کتاب شریف « وافی » مرحوم فیض (چاپ دوّم) -

2- مجتهد عالیقدر ، و محقّق گرانمایه ، مرحوم حاج آقا منیر الدّین بروجردی ، متوفّای 1342 قمری ، که از مفاخر مدرّسین و مؤلّفین حوزه علمیّۀ اصفهان بوده ، و أندیشه ای ژرف ، و تبحّری چشمگیر داشته است .

3 - فرزند بزرگوار او ، مجتهد گرانمایه ، مرحوم حاج شیخ اسماعیل، متوفّای 1352 قمری

4- حکیم نامدار و عارف ربّانی ، آخوند ملاّ محمّد کاشی ( کاشانی ) متوفّای 1333 قمری ، که در مدرسۀ صدر تدریس می نموده ، و حکایات عجیبهای دارد ، که نشانۀ روح بلند ، و مقام منیع او در کشف و شهود است ، و از مفاخر

ص:469

حوزه علمیّۀ اصفهان به شمار میرود (1).

5- حکیم معروف ، و مدرّس عالیقدر ، آقا شیخ محمّد حکیم خراسانی ، متوفّای 1355 قمری ، که در زمان خود چهرۀ برجستۀ تدریس علوم عقلی در اصفهان بوده ، و در زهد و ورع، مقامی بلند داشته است .

6- مرحوم حاج ملاۀ حسن درّی ، متوفّای 1336 قمری ، که از مدرّسین معروف و مسلّم اصفهان ، و مؤلّف کتابی استدلالی در فقه بوده ، و زندگی زاهدانه و بی اعتنائی به ظواهر ، داشته است .

7- مرحوم آقا شیخ أسد الله حکیم قمشه ای ِ، که از حکماء مبرّز ، و شعرای خوش طبع بوده ، و ( دیوانه ) تخلّص مینموده ، و در سال 1334 قمری وفات یافته است . و نیز در این تکیه و أطراف آن، عدّه ای از شعراء و گویندگان و أئمّۀ جماعت ، مدفون می باشند .

توضیح:

در حال حاضر، تکیۀ ملک ، جزء گلستان شهداء ( تکیۀ شهداء ) قرار گرفته ، و قبور بزرگان یاد شده ، در سالن بزرگی که برای مراسم مذهبی ( از قبیل دعای کمیل ، دعای توسّل ، سخنرانیهای دینی ، بزرگداشت شهداء ) تأسیس گردیده . واقع شده است ، و به منظور تجلیل از مرحوم آخوند کاشی قدس سره ، سنگ قبری جدید ، و چهار استوانه سنگیِ یک متری ، در چهار طرف مرقد مطهّر وی نصب گردیده ، و بر روی سنگ قبر ، عبارت زیر حجّاری شده است : وفات فقیر بحق ، آخوند ملاّ محمّد الکاشانی فی 20 شهر شعبان المعظّم 1333 هجری قمری . و قبر ملاّ محمّد حکیم ، در حال حاضر ، سنگ قبر و نشانه ندارد .

ص:470


1- رجال اصفهان ، صفحۀ 48، دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 6 و ...

28- تکیۀ میر

از معروفترین تکیه های قبرستان تخت فولاد ، تکیه ای است در شمال غربیِ تخت فولاد، که مدفن حکیم موحّد ، و عارف حقیقت جوی ، و فیلسوف ریاضی ، و جامع المعقول و آلمنقول ، و مجمع الفروع و الاُصول ، میر أبو القاسم فندرسکی موسوی حسینی ، متوفّای 1050 قمری میباشد .

وی، از بزرگترین چهره های حکمت و عرفان (1) و ریاضی بوده ، و در علوم عقلیه ، یگانۀ روزگار ، و وحید زمان شمرده شده ، و امور عجیبهای بدو نسبت داده اند (2). در تدریس کتاب قانون و نیز شفای بوعلی سینا ، مورد توجّه بزرگان بوده ، و در مسائل ریاضی و هندسی ، أندیشۀ ژرف داشته است .

وی ، شاگردانی همچون : میرزا رفیعای نائینی و آقا حسین خوانساری ، پرورش داده ، و تألیفات فراوان و أشعار نغز او ، نشانه تفکّر عمیق و ذوق لطیف و روح پاکیزه او میباشد . قبر میر فندرسکی ، در صحن تکیه ، در جانب غربی قرار گرفته ، و با سنگ مرمر با طول و عرض و ارتفاعی بزرگ ، بسته شده است .

در تکیۀ میر ، اطاقهای متعدّدی وجود دارد، که محلّ دفن عدّه ای از بزرگان بختیاری ، و برخی از شعراء است ، و آثار تاریخی و هنری بسیاری ، در این تکیه و اطاقهای آن وجود دارد .

در قبرستان کوچکی جلو تکیه میر ، قبر درویش عبد المجید ، متوفّای 1185 قمری ، دیده می شود، که از بزرگترین خطّاطان ، در رشته خط ّشکسته بوده ، و آثار أرزشمندی از او به جای مانده است . او شعر می گفته ، و تخلّص او

ص:471


1- ریاض العلماء، جلد 5، صفحۀ 499
2- تذکرة القبور گزی ( رجال اصفهان ) ، صفحۀ 112

( خموش ) و ( درویش ) بوده ، و در سنّ سی و پنج سالگی وفات یافته است .

29- تکیه و بقعۀ میرزا رفیعای نائینی

در قسمت جنوبی تخت فولاد ( که در حال حاضر جزء منطقۀ فرودگاه « منطقه نظامی » میباشد ) تکیه ای بوده است ، مشتمل بر بقعه ای بسیار زیبا و باستانی ، از آثار ، سلطان سلیمان صفوی (1)، که بر روی قبر حکیم نامدار ، و فقیه بزرگ ، میرزا رفیع الدّین محمد بن حیدر طباطبائی ، مشهور به « رفیعا » و «آقا رفیعا» و «میرزا رفیعا » و « میرزا رفیع الدّین »، متوفّای 1080 یا 1082 قمری ، ساخته شده است . این بقعه ، از نظر معماری و کاشی کاری و طرح و نقشه مهندسی ، از آثار هنری و باستانی و أرزشمند اصفهان به شمار می رود، که در سال 1337 شمسی تعمیرات أساسی یافته است (2) .

میرزا رفیعا ، فقیه اصولی ، و حکیم متکلّم ، و جامع معقول و منقول بوده ، و «علاّمة الدّهر » و « فرید العصر » خوانده شده (3)، و صاحب روضات ، او را از بزرگترین علماء دورۀ صفویّه به شمار آورده است (4). وی ، استاد علاّمۀ مجلسی و شیخ حرّ عاملی و أمثال آنان بوده ، و استادی همچون شیخ بهائی قدس سره داشته است ، و تألیفاتی ، همانند : « شجرة إلهیّه » و « ثمرۀ إلهیّه » و « شرح اصول کانی » و ... داشته ، که نشانه تبحّر او در علوم مختلف می باشد ، و در مورد سال وفات او ، سیّد عبدالحسین خاتون آبادی ، مؤلّف « وقایع آلسنین و الأعوام » رقم

ص:472


1- گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحۀ 631
2- گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، صفحه 633
3- ریحانة الأدب ، جلد 6، صفحۀ 027-128
4- روضات الجنّات، صفحۀ 541

1080 قمری را ذکر کرده (1)، ولی سنگ نوشته قبر میرزا رفیعا چنین است :

بتاریخ فوتش خردمند گفت

مقام رفیع مقام رفیع

1082

و در نزدیکییِ میرزا رفیعا ، قبر أدیب شاعر ، و مدرّس مدرسۀ میرزا حسین ، مرحوم میرزا یحیی مدرّس ( معروف به کاشی پز ) متوفّای 1349 قمری بوده است . وی ، استادی قوی در أدبیاّت ، و شاعری مخلص نسبت به اهل البیت علیهم السلام، و دارای دیوان أشعار ، و شهرتی بسزا ، در تدریس و سرودن شعر بوده است (2) .

و در نزدیکی بقعۀ یاد شده ، قبر حکیم زاهد و فیلسوف متعبد ، میرزا محمّد علی بن میرزا مظفّر ، متوفّای 1198 قمری ، قرار داشته، و او مورد احترام و ارادت شدید بزرگان زهد و تقوا بوده است (3) .

و هم چنین ، قبر مرحوم آقا میر محمّد صادق ، ( معروف به کتابفروش ) متوفّای 1303 قمری ، که از فقهاء ممتاز و مدرسین عالی رتبه و زهّاد و عبّاد برجسته بوده ، و شاگردان بسیاری همانند مرحوم آخوند گزی داشتهّ ، در همان نزدیکیها بوده است . در حال حاضر فقط بقعۀ میرزا رفیعا باقی مانده ، و آثار قبور این تکیه و بقعه و اطراف او ، محو گردیده است .

30- بقعه و تکیۀ میر محمّد صادقی

تکیه میر محمّد صادقی ، نزدیک تکیۀ ملک قرار گرفته ، و بقعه ای به سبک جدید ( با مصالح روز از سنگ و سیمان ) دارد، که در آن عدّه ای از « خاندان علمی سادات میر محمّد صادقی » دفن شده اند .

ص:473


1- وقایع آلسنین و الأعوام، صفحه 530 و گنجینه آثار تاریخی اصفهان صفحه 631
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 547 - 548 و رجال اصفهان و سیری در تخت فولاد
3- سیری در تخت فولاد ، صفحۀ 119

مهمترین چهرۀ علمی این خاندان ، یعنی مجتهد محقّق ، و فقیه متبحّر ، و أدیب شاعر ، آقا سیّد عبد الله ثقة الإسلام ( میر محمّد صادقی ) متوفّای 1382 قمری ، که از مدرّسین برجستۀ حوزۀ علمیّۀ اصفهان ، در نیمه های قرن چهاردهم بوده ، و آثار تألیفی متعدّد از خود به جای گذاشته ، در بقعۀ وسط این تکیه مدفون می باشد .

در حال حاضر ، تکیۀ میر محمّد صادقی نیز ، جزء تکیه شهداء (گلستان شهداء ) قرار گرفته است ، و أخیراً پس از ارتحال فقیه اصولی ، مرحوم آیة الله آقا سیّد محمّد علی میر محمّد صادقی ، متوفّای 20 ربیع الثّانی 1417 قمری ، که از علماء مبرّز و چهره های برجسته و مدرّسین دورۀ خارج فقه و اصول در حوزه علمیّه بودند ، ایشان را با فاصلۀ کمی از قبر مرحوم آیة الله ، آقاسیّد عبد الله ثقة الإسلام، در تکیۀ سادات میر محمّد صادقی (که جزء گلستان شهداء قرار گرفته ) دفن نموده اند (1).

31- تکیه و بقعۀ واله

در طرف غرب خیابان فیض ، در مقابل تکیۀ فاضل سراب ( تکیۀ جویبارهای ) باغ بزرگی بوده است ، که به نام « تکیه واله » یا « والهیّه » مشهور است ، و بقعۀ زیبا و جالبی بر روی ستونهای سنگی ، در وسط آن بنا شده ، و در وسط آن بقعه، قبر واله اصفهانی ( آقا محمّد کاظم ) متوفّای 1229 قمری (2) قرار گرفته است . وی ، شاعری دانشمند ، و خطاّطی هنرمند ، و گوینده ای لطیفه گوی بوده، و سنگ قبر خود را در زمان حیات خویش ، به دست هنرمند

ص:474


1- در بارۀ دو چهرۀ مذکور در متن ، در بخش ( خاندانهای علمی اصفهان ، خاندان میر محمّد صادقی ) بحث و بررسی داریم
2- ریحانة الأدب، جلد 6، صفحه 301 - 302

خود ، با خطّ تعلیق نوشته ، و سپس حجّاری نموده ، و فقط جای تاریخ فوت را خالی گذاشته که پس از وفات او ، تکمیل شده است (1) . این سنگ قبر ، جزء آثار هنری اصفهان ، از نظر خطّ و حجاری شناخته شده ، و از آثار نفیسه به شمار آمده است (2) .

پایان بخشِ مطالب

آنچه در این بخش ، یاد نمودیم ، تنها نمونۀ قابل توجّهی از بقعه ها و تکیه های علمی بود، و آشنایی کامل با همۀ این مکانهای مقدّس ، و نشانه های علم و فرهنگ و فضیلت و معنویّت ، به فرصتی بیشتر و حوصله ای مناسب تر، و سیر و سیاحتی فراگیرتر ، نیاز دارد، که برای علاقه مندان و جستجوگران ، لذتی روحی ، و شور و شوقی معنوی در بر دارد (3) .

تخت فولاد است بر غربت این زمان

برجنیبش جای پائی زین وآن

تکیه ها مخروبه ویران گشته اند

تکیه گاه ما بود و بوران گشته اند

آب انبارش اگر خشکیده است

روز وشب چون چشم من گرییده است

ص:475


1- سیری در تخت فولاد، صفحۀ 216
2- گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحۀ 758 760
3- نویسندۀ این سطور ، که برای نوشتن این بخش ، نیاز به زیارت مکرّر از این قبور ، و بقعه های پر برکت داشتم ، از فیض و برکت و لذّت زیارت این مکانهای مقدّس ، بهره مند گردیده ام

تخت فولاد ای زیارگاه عشق

خاک پاک تو عبادت گاه عشق

ای زده پهلو به فردوس برین

عرش را گشته زرفعت همنشین

هر کف خاک تو دریای گهر

شعل ایوان تو تمش و قمر

ص:476

علم طب و چهره های آن

در

حوزۀ علمیّۀ اصفهان

ص:476

9- علم طب، و چهره های آن ، در حوزۀ علمیّۀ اصفهان

اشاره

ص:477

ص:478

علم طب ، و چهره های آن ، در حوزۀ علمیّۀ اصفهان

علاوه بر علوم گوناگون اسلامی ، که در حوزۀ علمیّه اصفهان رواج فراوان داشته ، و بزرگترین چهره های علمی در زمینه فقه، تفسیر، حدیث، کلام ، حکمت ، أخلاق ، نحو ، صرف ، لغت ، تاریخ ، معانی و بیان ، شعر و ... از این مرکز علمی و دینی در جهان اسلام و عالم بشریّت درخشیده اند ، علم طب نیز که یکی از مهمترین علوم بشری است ، و مورد نیاز شدید عموم انسانها می باشد ، در این حوزه علمیه کهن سال ، مورد توجّه بوده ، و در طول تاریخ ، علماء بزرگی از این شهر، در زمینه طب و حفظ الصّحه درخشیده اند ، که ذیلاً به چند نمونه از آنها ( به ترتیب تقریبی زمان حیاتشان ) اشاره می نمائیم ، و البته روشن است که معرفی همه چهره های أرزشمند در این زمینه ، از هدف این کتاب ، خارج میباشد .

1- إبن مَنْدُویَه ، طبیب اصفهانی

أبوعلی ، أحمد بن مَندُویَه اصفهانی.وی ، از چهره های مبرّز در علم طب بوده، و از خاندان مشهور و علمی مندویه می باشد ، که در میان آنها ، عده ای از محدثین و ادباء و حکماء و بلغاء، درخشیده اند (1) .

در هنگامی که عضدالدوله دیلمی ( شیعی ) ، بیمارستان عضدی را در بغداد

ص:479


1- معجم ادباء الأطباء ، جلد 1 ، صفحه 39

تأسیس نمود ، أطبّاء ممتاز را از همۀ شهرها جمع نمود ، که شمار آنها به بیست و چهار نفر طبیب رسید ، و ابن مندویه ، یکی از آنها بود (1).

ابن مندویه ، تألیفاتی در طب دارد ، همانند : « نقض آلجاحظ » و « ألجامع الکبیر » و « ألأغذیه » و « ألطّبیخ » و « ألمغیث » و « ألکافی » ( که به قانون صغیر شهرت داشته ) و نیز رساله هائی در زمینۀ طب ، برای مردم اصفهان نوشته ، که در میان آنها رایج و متداول بوده است (2) . او همچنین کتاب «نهایة الإختصار » و « المدخل الی الطّب » و کتاب « ألأطعمة والأشربه » ، از آثار او به شمار آمده ، و بعضی از مورّخین ، کتابی بزرگ و جالب در زمینه شعر و شعراء ، برای او ذکر نموده اند (3) .

و نیز رساله های دیگری در زمینۀ : 1- ترکیب طبقات چشم، 2- علاج بزرگ شدن عدسی چشم، 3- علاج بیماری معده ، 4- علاج استسقاء ، 5- علاج مثانه 6-در أمراض أطفال (4) در میان آثار او ، ذکر نموده اند .

ابن مندویه ، از چهره های مبرّز نیمۀ دوّم قرن چهارم می باشد ، و در سال 410 وفات یافته است (5) .

2- أبو الفرج اصفهانی

علی بن حسین بن محمّد اصفهانی ، مکنّی و معروف به « أبو الفرج اصفهانی »

ص:480


1- أخبار الحکماء ، صفحۀ 285
2- أخبار الحکماء ، و معجم الأدباء
3- معجم ادباء الأطبّاء ، صفحۀ 39 - 40
4- لغتنامۀ دهخدا ، عنوان ابن مندویه
5- ریحانة الأدب ، جلد 8، صفحۀ 233

متوفّای حدود 357 هجری .

وی ، دارای علوم گوناگون از قبیل : نحو و لغت و تاریخ و نسب و حدیث و شعر و ... بوده ، و در زمره دانشمندان علم طب به شمار آمده ، و کتابی به نام (دعوة الأطباء ) داشته است (1).

شرح حال مفصّل أبو الفرج اصفهانی را در بخش «نامدارانی بزرگ ، از چهره های علمی و أدبی شیعه در اصفهان ، از قرن سوّم تا دهم » آورده ایم .

3- عبد الرّحیم بن علی ... اصفهانی

طبیب عظیم الشّأن ، عبد الرّحیم بن علیّ بن مرزبان اصفهانی ، متوفّای 396 هجری ، وی ، از أهل اصفهان و دانشمندی برجسته بوده و علم شریعت و طبیعت را با هم دارا بوده است . در زمان حکومت آل بویه ( شیعی ) به مقامی بلند دست یافت ، و مدّتی در شوشتر و خوزستان ، عهده دار منصب قضاوت بود، و زمانی به عنوان سرپرست و طبیب بیمارستان بغداد ، فعّالیّت داشت ، و در أواخر قرن چهارم ، دار دنیا را وداع نمود (2).

4- إبْن مِسْکَوَیْه ... رازی اصفهانی

أحمد بن محمّد بن یعقوب بن مسکویه رازی اصفهانی ، متوفّای 421 قمری . وی ، از مفاخر بزرگ علمی شیعه در اصفهان می باشد ، و در دانشهای گوناگون از قبیل : حکمت ، ریاضی ، هندسه ، لغت ، أخلاق ، شعر و ادب ، نویسندگی و ... چهره ای درخشان بوده ، و جامع علوم به شمار رفته است .

ص:481


1- معجم ادباء الأطبّاء ، جلد 2، صفحۀ 17
2- أخبار الحکماء ، صفحۀ 154

ابن مسکویه ، از شیفتگان أهل البیت علیهم السلام بوده (1) و از مفاخر شیعه به شمار می رود ، و در میان دانشهای فراوان او ، علم طب ، جلب توجّه می نماید ، و در زمرة أطبّاء اسلامی به شمار آمده (2) و کتابهائی در طبّ ، در زمینۀ أدویۀ مفرده ، و اصول و فروع علم طبخ غذا، نوشته است (3) . شرح حال مفصّل ابن مسکویه و عظمت کم نظیر او را ، در همین کتاب ، در بخش «نامدارانی بزرگ ، از چهره های علمی و أدبی شیعه در اصفهان ، از قرن سوّم تا دهم » آورده ایم

5- أبوعلی سینا، طبیب نامدار اسلامی

أبوعلی ، حسین بن عبدالله بن سینا ، ملقّب و معروف به « شیخ الرّئیس » ، و«ابن سینا» ، متوفّای 428 ، از چهره های نامدار علمِ حکمت و طب است ، که عظمت او در این زمینه ، زبانزد خاص و عام میباشد . دربارۀ شخصیّت علمی و آثار این بزرگمرد ، در بخش « نامدارانی بزرگ ، از چهره های علمی و أدبی شیعه در اصفهان از قرن سوّم تا دهم » بحث و بررسی مفصّل نموده ایم .

6- حکیم أبوالقاسم ، طبیب اصفهانی

أدیب ماهر ، و حکیم متبحّر ، و طبیب حاذق ، أبو القاسم ، هبة الله بن حسین بن علی اصفهانی ، که از چهره های برجسته و دارای فضیلت بسیار بوده، و در تمامی فضائل ، شخصیّتی برجسته داشته است . وی ، در سال 534 قمری ، به مرض سکته وفات یافته ، و در سرداب منزل خود دفن گردیده است ، ولی پس از گذشت چند ماه از درگذشت او ، درب سرداب را که گشودند : مردۀ او را نشسته

ص:482


1- روضات الجنات ، جلد 1، صفحه 256
2- معجم ادباء . الاطبّاء ، جلد 1 ، صفحۀ 65 - 68
3- أخبار الحکماء ، صفحۀ 217

در پای پلّه ها یافتند (1). دربارۀ مقام علمی او در طبّ گفته شده :

عِندَ طِبَّه لایُشتَری بُقراطُ بِقیراطٍ، وَلأیَستَقیمُ سُقراطُ عَلَی الصَّراطِ (2)

7- محمّد بن عبد الله اصفهانی «طبیب»

أبوحامد ، محمّد بن عبدالله بن محمّد ، متطبّب اصفهانی ، معروف به « ابن الفقیه » مؤلف کتاب «هدایة الملوک » ، ( در پزشکی ) به زبان فارسی ، که در نوزده فصل تنظیم شده ، و ترجمۀ کتاب « محمّد بن زکریّای رازی » ، در بیان منافع و مضارّ ومُقَوّیات و مُضَعَّفات باه ، می باشد (3) .

8-میرزا شریف حکیم اصفهانی

در محلّۀ بابا قاسم ، کوچه ای به نام ، میرزا شریف حکیم بوده ، که مدرسۀ خواجه صدرالدّین علی طبیب (4) ، در آن واقع بوده است (5) و به خاطر شخصیّت مورد توجّه او ، کوچه را به نام وی می خوانده اند .

البته باید توجّه داشت که در زمان قدیم ، طبیب را ، به خاطر دارا بودن علم

ص:483


1- أخبار الحکماء ، صفحۀ 224
2- معجم ادباء الأطبّاء ، جلد 2، صفحۀ 182 یعنی در مقایسه با طب او ، بقراط به قیراطی خریده نمی شود ، و سقراط بر صراطی مستقیم نمی گردد
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 489 ، به نقل از فهرست کتب خطّی دانشکدۀ پزشکی تهران ، صفحۀ 469
4- خواجه صدر الدّین علی ، طبیبی بزرگوار بوده ، و آثار خیریّه ای همانند : سه مدرسه ، که در بخش « مدارس علمیّۀ قبل از صفویّه » از آنها یاد نموده ایم ، از خود بجای گذارده است . وی ، جّد أعلای میرزا طاهر نصرآبادی « صاحب تذکرۀ نصرآبادی » میباشد . «گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان ، صفحۀ 329»
5- تاریخ مدارس ایران ، صفحۀ 180

حکمت ، حکیم نیز ، می نامیده اند .

9- میرزا هدایت الله طبیب اصفهانی

یکی از أطبّاء قرن نهم اصفهان ، شخصی به نام «میرزا هدایت الله طبیب » بوده ، که خانه اش در نزدیکی مسجد جامع قدیم ( عتیق ) و مدرسه خواجه صدر الدّین علی طبیب ، بوده است (1)

10- محمّد سعید بن محمّد صادق طبیب اصفهانی

وی ، کتاب رجوع الشّیخ الی الصّباه (2) تألیف أحمد بن سلیمان کمال پاشا، متوفّای 940 قمری را ترجمه کرده است (3) . نسخۀ أصلی کتاب و ترجمه آن، در کتابخانه آستانقدس رضوی موجود میباشد (4) .

11- ذو النّون طبیب اصفهانی

از أطبّاء برجستۀ دورۀ صفویۀ ، و ملازم سام میرزا ، فرزند شاه اسماعیل أوّل صفوی بوده ، و از دانشمندان نیمه اوّل قرن دهم به شمار می رود .

وی ، کتابی به نام «طب السّامی»، و نیز رساله هائی ، در زمینۀ علم طب ،

نوشته است (5) .

ص:484


1- تاریخ مدارس ایران ، صفحۀ 180
2- نام کتاب بهمین شکل ضبط گردیده ، ولی ظاهراً باید به یکی از دو شکل زیر باشد : الف - الی صِباه ب. إلی الصَّبا = الصَّبی
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 354
4- فهرست الفبائیِ کتب خطّیِ کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی ، تألیف محمّد آصف فکرت ، صفحۀ 277
5- الذّریعه ، جلد 15 ، صفحۀ 142

12- میرزا حسین طبیب

وی ، عالمی فاضل و فقیهی کامل از حکمای الهی بوده ، و در قرن دهم تا أوائل قرن یازدهم « سال 1004 هجری » می زیسته است (1).

مرحوم آیة الله العظمی ، مرعشی نجفی ، قبر او را نزدیک مسجد مصلّی در تخت فولاد، ذکر نموده ، و او را فقیه حکیم خوانده اند (2). او از أطبّاء دورۀ حکومت صفویّه بوده است(3) .

13- شرف الدّین حسن «حکیم شفائی»

حکیم طبیب ، و متکلّم أدیب ، و شاعر نامدار ، شرف الدّین حسن اصفهانی ، مشهور و ملقّب به حکیم شفائی ، متوفّای 1037 هجری .

وی ، جامع علوم و فضائل ، و معاصر شیخ بهائی و میرداماد بوده ، و در عالم طب و شعر و ادب ، به مقامی بسیار بلند دست یافته است .

او ، مورد احترام خاصّ سلطان صفوی ، شاه عباس کبیر ، و درباریان و امراء لشکر او ، و نیز مورد تجلیل حکیم و فیلسوف نامدار میرداماد قدس سره بوده است (4) .

حکیم شفائی به شوخی می گفته : طبابت من ، تبحّر و تسلّط مرا در سایر علوم پوشانیده ، و شعر من ، مقام مرا در طب ، مستور نموده ، و هجوهائی که نموده ام ، عظمت شعر مرا پنهان کرده است (5) .

ص:485


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 278
2- رجال اصفهان ، صفحۀ 207
3- سیری در تخت فولاد اصفهان ، صفحۀ 136
4- تذکره نصر آبادی ، صفحۀ 212
5- ریاض العلماء ، جلد 1، صفحۀ 161

حکیم شفائی ، ملقّب به « ملک الشّعراء »، و «ممتاز أمیران » می باشد ، و نسخه ای از دیوان شعر او ، مشتمل بر نُه هزار شعر بوده است (1).

از آثار او ، « مثنوی مهر و محبّت » ، « دیدۀ بیدار » ، «نمکدان حقیقت » ، « مجمع البحرین » و « شکرالمذاقین » ، ذکر شده (2) و هم چنین ، کتاب «بیست باب در طب » ، از آثار او نقل گردیده است (3) .

حکیم شفائی ، از جمله سادات و فرزندان رسول خدا صلی الله علیه وآله بوده(4) واستادهای او ، « حکیم ملاّی اصفهانی » ( از شاگردان أمیر غیاث الدّین منصور دشتکی شیرازی ) و برادرش ، « حکیم نصیرا»، و جمعی دیگر از حکماء و ادباء وأطبّاء آن زمان بوده اند ، و در محلّۀ نیم آور ، طبابت می نموده است (5) .

14- میر محمّد مؤمن تنکابنی اصفهانی

طبیب نامدار و حکیم عظیم الشّأن ، میر سیّد محمّد مؤمن بن محمّد زمان تنکابنی اصفهانی ، که از أطبّای نامدار روزگار بوده، و کتاب او به نام « تحفة المؤمنین یا التّحفة فی الطّب » ، و بنا بر مشهور ، « تحفۀ حکیم مؤمن » ، از شهرت بسیار برخوردار می باشد ، و در طبّ قدیم ، جایگاهی بس أرزشمند داشته و دارد .

این کتاب به زبان فارسی تألیف گردیده ، و بیشترین مطالب طبّی را ، که در دیگر کتب این علم وجود دارد ، و نیز تجربیّات حکیم مؤمن و پدرش را ( که او

ص:486


1- الذّریعه الی تصانیف الشّیعه ، جلد 9، صفحۀ 530
2- الذّریعه الی تصانیف الشّیعه ، جلد 9، صفحۀ 530
3- ریحانة الأدب جلد 3، صفحۀ 226
4- ریحانة الأدب جلد 3، صفحه 226
5- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 275

نیز از أطبّاء عظیم الشّأن بوده ) در بر دارد و داروهای مفرده و مرکّبه ، و معجونها و گیاهان داروئی را ، معرّفی نموده و خواصّ و آثار آن را برشمرده است . این کتاب مکرّراً به چاپ رسیده ، و در دسترس می باشد .

حکیم مؤمن ، کتاب خود را در دورۀ سلطان سلیمان صفوی ( 1077 - 1105) تألیف نموده ، و خود ، از أطبّاء و دانشمندان نیمۀ دوّم قرن یازدهم به شمار می رود (1) . أولاد حکیم مؤمن ، در اصفهان و نجف آباد ساکن می باشند (2).

15- میرزا عبدالرّزاق طبیب اصفهانی

طبیب فاضل ، و أدیب شاعر ، میرزا عبدالرّزاق اصفهانی متخلّص به ( مشرب )، متوفّای 1127 قمری . او حکیمی بزرگوار ، از سادات اصفهان بوده است (3) .

وی ، کتابی در طب نوشته ، که نسخه آن در نزد آیت الله العظمی مرعشی نجفی قدس سره موجود بوده ، که به خطّ جدّایشان مرحوم ، آقا سیّد علی ( سیّد الأطبّاء) ، نوشته شده بوده است(4) .

16- ملاّ جلال الدّین محمّد طبیب

وی ، طبیب مخصوص سلطان حسین صفوی ، و بانی مدرسه علمیّۀ جلالیّه واقع در خیابان أحمد آباد اصفهان می باشد .

ملاّ جلال الدّین محمّد طبیب ، در سال 1131 وفات یافته (5) ، و در همان

ص:487


1- الذّریعه الی تصانیف الشیعه، ج 3، ص 402، - ریحانة الأدب ، ج 2، ص 60
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 315
3- الذّریعه ، جلد 9، بخش 3، صفحۀ 1046
4- الذّریعه ، جلد 15 ، صفحه 137
5- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 236

مدرسه ، در سردابهای مدفون گردیده است (1).

17- سیّد هاشم طبیب

طبیب ماهر ، و فاضل کامل ، سیّد میرزا هاشم خراسانی اصفهانی .

وی ، در شهر نساء أبیورد ، متولّد گردیده و در اصفهان تحصیل علم نموده و ساکن گردیده ، و به طبابت اشتغال داشته است .

او در سال 1154 هجری وفات یافته و در تکیۀ آقا حسین خوانساری در بقعه تکیه ( بقعۀ العلماء ) مدفون گردیده (2) و مادّه تاریخ وفاتش چنین است :

به تاریخش رقم زد کلک خادم

(وطن بادش بهشت جاودانی )

18 تا 20 - سیّد عبد الباقی طبیب و خاندان علمی او

طبیب حکیم ، و منجمّ و شاعر أدیب ، سیّد عبد الباقی طبیب ، مشهور به میرزا عبد الباقی ، و متخلّص به «طبیب »، متولّد 1127 و متوفّای 1171 هجری قمری وی ، از شعرای نامدار ، و ادباء بزرگ ، و از پزشکانِ برجسته است ، و در أکثر تذکره های مربوط به شعرای ایرانی ، نام و شرح زندگی او ، ذکر گردیده ، و مورد تجلیل قرار گرفته است . میرزا عبدالباقی ، از سادات موسوی و پدرش ، میرزا محمّد رحیم حکیم باشی ، طبیب سلطان حسین صفوی بوده (3) ، و أجدادش در حدود یکصد و پنجاه سال ، طبیب رسمی خاندان صفوی بوده اند ، و جدّ أعلای او میرزا سلیمان ، در زمان شاه عباس کبیر ، از فارس به اصفهان آمده ، و متوطّن

ص:488


1- رجال اصفهان ، صفحه 228
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، ص 535 و سیری در تخت فولاد اصفهان ، ص 111
3- آتشکدۀ آذر، در بخش شعراء معاصر آذر

گردیده ، و نسل او ، یکی پس از دیگری ، به شغل طبابت و سمت رسمی حکیم باشی ، اشتغال داشته اند (1). خاندان سیّد عبد الباقی طبیب ، خاندانی علمی بوده ، و به مناسبت نام جدّشان ( میرزا سلیمان ) ، مشهور به سادات حکیم سلیمانی و حکیم سلمانی بوده اند (2)(3) .

سیّد عبد الباقی ، با این که در طب و حکمت ، از چهره های معروف زمان خود بوده ، و او را دارای دم عیسوی ( مسیحائی ) دانسته اند (4) ولی تألیفی در زمینۀ طب و حکمت ، از او به جای نمانده ، و دلیل آن ، گرفتاری های شغل رسمی « حکیم باشی » می باشد ، ولی دیوان شعری از او در دست است ، که ( تقریباً ) مشتمل بر دو هزار بیت میباشد ، و به ضمیمه شرح حال جالب و مفصّلی از او (در حدود 130 صفحه ) به قلم کیوان سمیعی ، به چاپ رسیده است .

دربارۀ تاریخ وفات او اختلاف است ، ولی مرحوم آیة الله مرعشی نجفی ، و مرحوم صدر هاشمی ، و مرحوم آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی ، و آقای کیوان سمیعی ، تاریخ 1171 را برگزیده اند (5) . محل دفن او ، تخت فولاد اصفهان نزدیک لسان الأرض ) می باشد ، و نوشته سنگ قبر آن بزرگمرد، چنین است :

ص:489


1- رسالۀ شرح حال طبیب اصفهانی ، ( ضمیمۀ دیوان طبیب ) ، صفحۀ 24
2- رسالۀ شرح حال طبیب اصفهانی ، ( ضمیمۀ دیوان طبیب ) ، صفحه 25 و دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 398، و رجال اصفهان ، صفحه 218
3- رسالۀ شرح حال طبیب اصفهانی ، از صفحۀ 63 به بعد ، چندین چهرۀ برجسته از این خاندان را ، معرّفی نموده است طالبین مراجعه نمایند
4- لغتنامۀ دهخدا ، جلد 32، صفحۀ 170 ، مجمع الفصحاء ، جلد 5، صفحۀ 719
5- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 398، رجال اصفهان 218، شرح حال طبیب اصفهانی ، صفحۀ 88

هذا مَرقَدُ السَّیَّدِ العالِمِ الفاضِلِ الکامِلِ ، وَحیدِ العَصرِ وَ فَریدِ الدَّهرِ ، زُبدَةِ الفُضَلاءِ العِظام وَ اُسوَةِ الحُکَماءِ الکِرامِ وَ قَدوَةِ العُلَماء الأعلامِ، ذُوالمَناقِبِ آلزّاهِرَةِ وَ المَفاخِرِ آلباهِرَةِ ، مَن جَمَعَ فُنُونَ العُلُومِ أثقاها وَ أسناها وَ أکسَبَ مِن صُنُوفِ الأخلاقِ أحسَنَها وَ أزکاها ، فَخرُ الأزکِیاءِ وَ الأفاضِلِ ،زَینُ الأماجِدِ وَ ألأمثِلِ ، مَن فازَ بِأفضَلِ السَّجایا، مَن خازَ آلفَواضِلَ وَ الفَضائِلَ ، وَ هُوَ السَّیَّدُ النَّجیبُ عَبدُ الباقی المُوسَوی ، ألمُتَخَلَّصُ بِالطَّبیبِ، أفاضَ اللهُ عَلَیهِ شَآبیبُ الغُفرانِ وَ أسکَنَهُ فَرادیس الجِنانِ ، تُوُفَّی فی إحدی وَسَبعینَ وَ مِأةٍ بَعدَ الألفِ 1171(1).

21- میرزا نصیر طبیب اصفهانی شیرازی

طبیب ماهر و فیلسوف جامع ، میرزا نصیر حسینی ، معروف به ( نصیر الدّین ثانی ) و متوفّای 1191 قمری (2) که از أفاضل و أطبّای ماهر دورۀ کریم خان زند می باشد . وی ، سالها در اصفهان نشو و نمای علمی یافته و در این شهر به تحصیل علوم عربی و أدبی و طبیعی و ریاضی و حکمت الهی ، اشتغال داشته ، تا آن که در همه کمالات علمی ، استاد مسلّم و یگانۀ روزگار و وحید عصر گردیده و به همین جهت ، از راه تشبیه به خواجه نصیر الدّین طوسی، او را نصیر الدّین ثانی ، خوانده اند (3) . مهارت او در طب ، به جائی رسیده بوده ، که او را ( أبوعلی سینای وقت ) و ( جالینوس زمان ) خوانده اند (4) ، و معالجات نادر و عجیبی از او ، نقل گردیده است .

ص:490


1- شرح حال طبیب اصفهانی ، صفحه 89-90
2- در آتشکدۀ آذر ، فوت میرزا نصیر ، أوائل 1192 ذکر شده است
3- ریحانة الادب ، جلد 6، صفحۀ 186
4- مجمع الفصحاء ، بخش سوّم از جلد دوّم ، صفحۀ 1036

روزی ، صدای کسی را ( که برای فروختن جنسی صدا میزده ) می شنود ، به یکی از شاگردان خود می گوید که به این مرد بگو فَضد نماید ( و رگ بزند ) وگرنه ، تا یک ساعت دیگر می میرد، ولی آن شخص اعتناء نمی کند، و فردای آن روز معلوم می شود ، که آن فروشنده ، به دنبال یک غش و بیهوشی مرده است

و هم چنین نقل نموده اند که ، روزی نبض زنی را ( که برای طبابت به او رجوع نموده بوده ) می گیرد ، فورا دست کشیده و می فرماید : بعد از یک هفته حاضر شو، و در جواب حاضرین ، که سبب تأخیر معالجه را جویا می شوند ، می فرماید: در همان وقتی که نبض آن زن در دستم بود، حائض شد ، و طبابت او در حال حیض مناسب نبود ، برخی از کسانی که آن زن را می شناختند ، در صدد تحقیق بر آمدند ، و درستی مطلب را دریافتند (1).

میرزا نصیر ، از أحفاد میرزا سیّد علی حسینی «خفّاف اصفهانی » بوده، و در جهرم متولّد شده ، و در همان شهر و نیز شیراز و اصفهان ، تحصیل علم نموده ، و در تمام علوم عقلی و نقلی ، مخصوصاً حکمت طبیعی و الهی و ریاضیّات وطب ، استاد عصر خود بوده است . وی ، در سرودن أشعار فارسی و عربی ، دستی توانا داشته ، و مثنوی بهاریّۀ او که به نام « پیر و جوان » شهرت دارد، بسیار تنغز و پر مغز است (2) . حقّاً که ، عیسی دم ، و خضر قدم بوده ، قطع نظر از نهایت مهارت ، أکثر مرضها ، به مجرّد استفاده از خدمت ایشان ، شفا می یافته است (3)

طرح مسجد وکیل شیراز و تعیین قبله آن نیز، از او بوده است ، و نقل گردیده ،

ص:491


1- ریحانة الأدب ، جلد 6، صفحۀ 186
2- دانشمندان و سخن سرایان فارس ، جلد 4، صفحۀ 672
3- آتشکدۀ آذر، قسمت شعرای معاصرین

که چند نفر از نوّابان هند ، به اشارۀ بعضی از حکمای آن کشور، به کریم خان زند عرضه داشتند که ، یک کرور تومان تقدیم خزانۀ دولتی می نمایند ، و در مقابل ، میرزا نصیر حکیم باشی را به آنها واگذارد ، کریم خان در پاسخ آنها می گوید : یک کرور تومان شما برای خودتان ، و «حکیمک » ما هم ، برای خودمان (1).

میراز نصیر، پس از سالها اقامت در اصفهان ، به شیراز رفت و به علّت مراتب علمی برجسته و أخلاق بسیار پسندیده و ممتاز ، مجلس او مجمع فضلاء و علمای شیراز گردید ، و در جایگاه حکیم باشی و ندیم کریم خان زند ، قرار گرفت (2) .

آثار تألیفی میرزا نصیر

1- أساس الصّحه ( در طب ) به زبان عربی

2- جام گیتی نما ( در حکمت ) به زبان فارسی

3 - حلّ التّقویم ( در نجوم ) به زبان فارسی

4- دیوان أشعار ، به زبان عربی و فارسی

5- شرح مشکلات قانون بوعلی سینا

6 - شفاء آلأسقام (در طب )

7- مثنوی پیر و جوان (که مکرّر به چاپ رسیده و شدیداً مورد توجّه بوده است )

8- مرآت آلحقیقه ( در حکمت الهی ) به زبان عربی

9- رسالهای درباره رابطۀ موسیقی و طب ( به زبان عربی) (3) .

22- جلال الدّین محمّد طبیب

وی ، اصفهانی است و کتابی به نام دستور الجلالی ، به زبان عربی ، در زمینۀ

ص:492


1- ریحانة الأدب ، جلد 6، صفحه 186
2- ریحانة الأدب ، جلد 6، صفحۀ 186
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 524 و ریحانه الأدب و دانشمندان و سخن سرایان فارس

علم طب تألیف نموده ، و از دانشمندان قرن 12 و 13 به شمار آمده است .

نسخه ای از کتاب او به سال 1275 ، به خطّ ، محمّد حسن بن محمّد رضا نائینی نوشته شده ، و در کتابخانه دانشکده پزشکی تهران ، موجود است (1)

23- میرزا رضا طبیب

طبیب عالیقدر و مسیحا نفس ، میرزا رضا، که از شاگردان میرزا نصیر ( طبیب نامدار و مشهور ) بوده ، و علاوه بر علم طب ، شاعری أدیب بوده و دیوان شعر داشته ، و از شخصیّتها و أعیان اصفهان ، به شمار رفته، و در سال 1238 قمری وفات یافته است (2) .

24- میرزا أبو الحسن طبیب

طبیب دانشمند و بزرگوار میرزا أبو الحسن طبیب که از أطبّاء معروف و ملقّب به سلطان الأطباء بوده است . وی فرزند میرزا محمّد ملک الأطباء ، و متوفّای پنجم رجب 1269 قمری ، و مدفون در تکیه مادر شاهزاده می باشد (3) .

25- میرزا محمّد طبیب

طبیب حاذق ، و حکیم ماهر ، و فقیه جامع ، میرزا محمّد طبیب ، متوفّای 1269 هجری و مدفون در تکیۀ مادر شاهزاده (4) .

ص:493


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 473 ، به نقل از فهرست کتابخانه دانشکدۀ پزشکی تهران
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 302 . در کتاب سیری در تاریخ تخت فولاد اصفهان ، صفحۀ 179 فوت او را در سال 1237 ذکر نموده است
3- سیری در تخت فولاد اصفهان ، صفحۀ 93 ، رجال اصفهان ، صفحۀ 197
4- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 473، رجال اصفهان ، صفحۀ 228

26- میرزا محمّد بن أحمد طبیب

فرزند میرزا أحمد سلطان الأطبّاء ، متوفّای 1270 قمری و مدفون در تکیۀ حاج ملا محمّد جعفر آبادهای (1).

27- میرزا زین العابدین طبیب

طبیب حاذق و متبحّر ، و شاعر أدیب ، سیّد زین العابدین طبیب اصفهانی ، که از سادات عالیقدر ، و از معاصرین رضا قلیخان هدایت ( صاحب کتاب مجمع الفصحاء و متوفّای 1288 قمری ) بوده است . او را ( طبیبی عیسوی هُش ، نه طبیب آدمی کُش ) توصیف نموده اند ، و در أوصاف نیکو و أخلاق فاضله ، چهرهای برجسته و معروف داشته است (2) .

28- میرزا مهدی طبیب

طبیب شاعر ، و أدیب فاضل ، میرزا مهدی اصفهانی، متوفّای 1318 قمری ، که در نزدیکی بقعۀ آقامحمّد بید آبادی مدفون گردیده است . مادّه تاریخ وفات او را چنین سروده اند .

گفت دانش برای تاریخش

از جهان شد ارسطوی ثانی (3) .

29 تا 31 - میرزا محمّد باقر حکیم باشی و چند چهره از خاندان علمی او در طب

طبیب فقیه و حکیم أدیب ، حاج میرزا محمّد باقر حکیم باشی ، متو،فّای 1327

ص:494


1- سیری در تخت فولاد اصفهان ، صفحۀ 51
2- مجمع الفصحاء ، جلد 5، صفحۀ 721، دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 399 و رسالۀ شرح حال طبیب ، ( ضمیمۀ دیوان اصفهانی ) ، صفحۀ 24
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، ص 507 و سیری در تخت فولاد اصفهان ، ص 197

قمری، و مدفون در تخت فولاد ، تکیۀ حاج آقا مجلس ( تکیه آقا سیّد أبو جعفر خادم الشّریعه ) (1).

وی ، از شاگردان پدرش ، حکیم نامدار ، آخوند ملاّ عبدالجواد مدرّس خراسانی ( از مدرّسین حکمت و طب و ریاضیات و فقه و اصول در حوزه علمیّۀ اصفهان ) بوده، و نیز از محضر فقهاء بزرگ ، همچون آقا سیّد محمّد شهشهانی و ملاّ حسینقلی تویسرکانی و آقا میرمحمّد صادق کتابفروش و حاج سیّد اسدالله بید آبادی ، و دیگر مدرسین علوم اسلامی و طب و ریاضیّات و أدبیّات ، استفادۀ علمی برده است .

او نه تنها در معالجة أمراض ، نَفَسی عیسوی داشته ، بلکه تدریس طب قدیم در آن زمان ، منحصر به وی بوده است . وی کتابی درباره وبا، نوشته و به چاپ رسیده است (2) . آن بزرگمرد ، طبیبی معروف بوده ، و « أفلاطون زمان » خوانده شده (3) ، و چنانچه از نام و عنوان و شخصیت علمی اساتید او به دست می آید ، جامع علوم عقلی و نقلی ، و دارای دانشهای شرعی و نیز طب و ریاضی ، بوده است . در خاندان او طب قدیم و جدید ، هر دو وجود داشته ، چنانچه فرزند او حاج آقا حسن حکمی ، متوفّای 1389 قمری ، از أطباء معروف اصفهان بوده، و نیز برادرش ، حاج میرزا عبد الجواد حکیم باشی ، متوفّای 1350 قمری ، طبیب مورد توجهی بوده است (4) .

ص:495


1- سیری در تخت فولاد اصفهان ، صفحۀ 56
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 68
3- رجال اصفهان ، صفحۀ 86
4- سیری در تخت فولاد اصفهان ، صفحۀ 56، و همچنین دکتر مرتضی حکمی ، متوفّای 1401 قمری ، فرزند حاج میرزا عبدالجواد ، از اطبّاء مشهور و أساتید دانشگاه اصفهان در طبّ جدید بوده ، و تألیفاتی در رشتۀ طبّ جدید داشته است

32- سیّد علی اکبر صدر الأطبّاء

عالم فاضل و طبیب ماهر ، سیّد علی اکبر حسینی ، ملقب به صدر آلاطبّاء و مؤلف کتاب فصول العلاج ، و متوفّای 1335 قمری (1).

وی ، از أطبّائی بوده که دانشمندان طبّ قدیم و جدید ، مقام علمی او را تأیید می نموده اند ، و مرحوم جابری أنصاری ( دانشمند محقّق و مورّخ بزرگوار )، شرحی از کمالات آن بزرگمرد می داده است (2) .

33- میرزا محمّد حسین طبیب

طبیب فاضل و حاذق ، سیّد محمّد حسین نحوی ، متوفای 1340 قمری (3) .

وی ، فرزند مدرّس نامدار ، مرحوم حاج سیّد مهدی نحوی (که مُدرّس مدرسۀ شاهزاده ها بوده ، و به خاطر تخصّص در تدریس علم نحو ، مشهور به نحوی ، گردیده بوده است ) و نوۀ مجتهد و فقیه اصولی ، مرحوم آقا سیّد محمّد حسن مجتهد ، و از أحفاد آقا سیّد محمّد تقی مستجاب الدّعوه بوده است .

خاندان او ، عموماً از علماء و فضلاء بوده اند (4) .

34 - سیّد عبد الوهّاب «معین الأطبّاء»

طبیب ماهر و حکیم عارف ، سیّد عبد الوهّاب أردستانی اصفهانی ، ملقّب به « معین الأطبّاء » که ساکن مدرسۀ نیم آور بوده، و در سال 1274 متولّد شده ، و در

ص:496


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 438 و سیری در تخت فولاد ، صفحه 164
2- رجال اصفهان ، صفحه 220-221
3- سیری در تخت فولاد ، صفحۀ 206
4- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 258 - 256 - 257 - 215 - 216

سال 1355 وفات یافته است (1).

وی ، از أطبّاء معروف به حذاقت بوده ، و محلّ دفن او ، تخت فولاد ، نزدیک قبر فاضل هندی و ملاّ محمّد نائینی ( فاضلان ) می باشد (2).

35 و 36 - سیّد مصطفی «مؤیّد الأطبّاء» و پدر او

مرحوم سیّد مصطفی مؤیّد الأطبّاء ، متوفّای 1373 قمری ، فرزند مرحوم حاج سیّد محمّد تقی طبیب حسینی درب امامی ، از أطبّاء معروف اصفهان بوده و عصرها در یکی از حجرات مدرسۀ ترکها ( مدرسه امام هادی علیه السلام ) طبابت می نموده است (3) .

او از شاگردان حاج میرزا محمّد باقر حکیم باشی بوده ، و در سنّ متجاوز از نود سال وفات یافته ، و در تکیۀ سیّد العراقین ، مدفون گردیده است (4).

37- میرزا محمّد طبیب اصفهانی محلّه نوی

وی ، معروف به زاهدی بوده ، و طبیبی حاذق ، و استادی ماهر به شمار میرفته ، و از چهره های أرزشمند « خاندان علمی مشایخ بید آباد » محسوب می گردد .

او ، در جوار مرحوم آقا محمّد بیدآبادی مدفون گردیده ، و مرحوم آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی ، او را از معاصرین شمرده است (5) .

ص:497


1- سیری در تخت فولاد اصفهان ، صفحه 164
2- رجال اصفهان ، صفحۀ 220 و دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 425
3- دار العلم شرق ( مخطوط ) صفحۀ 57
4- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 324
5- سیری در تخت فولاد اصفهان ، صفحۀ196

38- میرزا أبوالقاسم طبیب اصفهانی

عالِم فاضل ، و حکیم جامع ، و طبیب حاذق ، و عابد زاهد و متّقی ، حاج میرزا أبو القاسم طبیب ، مشهور به ، « ناصر حکمت »، متوفّای 1371 قمری .

وی ، از چهره های برجستۀ علم طب در قرن چهاردهم بوده ، و در معالجۀ مرض های سخت ، مهارتی کم نظیر داشته ، و معالجاتی عجیب و غریب و کارساز ، أنجام می داده است .

استادهای او ، میرزا عبدالعلی هرندی ، و میرزا أبو القاسم مدرّس رشتی ، و حاج میرزا محمّد باقر حکیم باشی ، و میرزا أبو الحسن پاقلعه ای بوده اند، و هم چنین ، از درس مرحوم آخوند کاشی ، و جهانگیرخان قشقائی ( دو چهرۀ مبرّز حوزۀ علمیّۀ اصفهان در حکمت و عرفان ) بهره گرفته است (1).

میرزا أبو القاسم طبیب ، کتب طبّ قدیم را تدریس می نموده ، و پدر نویسندۀ کمترین ( مرحوم آیة الله ، حاج سیّد مرتضی موحّد ابطحی قدس سره ) از شاگردان جدّی و پُرکار آن مرحوم به شمار می رفتند ، و چهرۀ منحصری بودند که در أواخر قرن چهاردهم ، و أوائل قرن پانزدهم، در اصفهان ، طبَّ قدیم را با حفظ اصول آن ، به کار می گرفتند .

از آثار علمی مرحوم آقامیرزا أبو القاسم ( علاوه بر تدریس کتب علم طبّ قدیم) رسالۀ أفیونیّه میباشد ، که آن را به فارسی تألیف نموده است .

آن بزرگمرد ، در مدرسۀ حاج حسن ( مقابل إمامزاده هارونیّه ) در یکی از حجرات آن ، تدریس می نموده ، و به معالجۀ بیماران می پرداخته است ، تا این که در سال 1371 قمری، در سنّ نود و سه سالگی وفات یافته ، و در تکیه آقا

ص:498


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 103

شیخ محمّد تقی رازی ( معروف به تکیۀ مادر شاهزاده ) مدفون گردیده است (1) .

39- حاج میرزا علی آقا شیرازی اصفهانی

عالِم فاضل و أدیب کامل و مفسّر بارع و فقیه طبیب ، مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی اصفهانی • وی ، از چهره های برجستۀ حوزه علمیّۀ اصفهان در زهد و تقوی و خداشناسی و خدا پرستی ، و از مفاخر علمی این شهر در زمان خود ، به شمار می رفته و می رود .

او، از محضر بزرگانی همچون : آقا شیخ عبدالحسین محلاّتی ، و بزرگ مرجع جهانی شیعه ، آیة الله العظمی ، حاج آقا حسین بروجردی ، ( در زمان تحصیل و تدریس آن بزرگوار در حوزه علمیّۀ اصفهان ) و همچنین فقهاء و حکماء نامداری ، همانند : آقا سیّد محمّد باقر درچه ای ، و آخوند کاشی، و نیز طبیب عالی مقام ، مرحوم میرزا محمّد باقر حکیم باشی ، بهره مند گردیده ، و در حوزه علمیّۀ نجف ، از درس مراجع و زعماء بزرگی ، همانند : آخوند خراسانی ، و آقا سیّد محمّد کاظم یزدی ، و شیخ الشّریعۀ اصفهانی بهره مند گردیده ، و از جملۀ مفاخر علمی و معنوی به شمار آمده است .

آن بزرگمرد ، پس از مراجعت به اصفهان ، به تدریس در حوزۀ علمیّۀ و طبابت ( با اصول طبّ قدیم ) و ارشاد مردم ( با استفاده از سنگر منبر ) اشتغال یافته ، و به راستی ، در درمان روح و جسم مردم ، از نَفَس عیسوی برخوردار بوده است . درس نهج البلاغه او ( همراه با گریه و توجّه معنوی ) إلهام بخش دلها ، و مواعظ شافیۀ او ، شفابخش جانها بوده ، و علماء و فضلاء ، و نیز عموم مردم ، تحت تأثیر نفس قدسی او ، قرار می گرفته اند .

ص:499


1- سیری در تخت فولاد اصفهان ، صفحۀ 93

آن بزرگوار، در شب 24 جمادی الاولی 1375 قمری ، بدرود حیات گفتند ، و جنازۀ ایشان با احترام فراوان، با حضور علماء و صلحاء ، و بالأخص سادات و ذراری رسول خداصلی الله علیهو آله (1) در مقبره شیخان قم دفن گردید .

40- طبیب جامع ، آیة الله موحّد ابطحی، آخرین چهرۀ علمی طبّ قدیم در اصفهان

مفسر أدیب ، و فقیه طبیب ، و خطیب خبیر ، و مدرّس جامع ، مرحوم آیة الله ، حاج سیّد مرتضی موحّد ابطحی اصفهانی ، متوفّای 1413 قمری .

ایشان ، از چهره های نمونه ، در تاریخ حوزه علمیّۀ اصفهان به شمار می روند ، و با حدود هفتاد سال تدریس در حوزه علمیّه و منزل شخصی ( در زمینه های فقه و اصول و حکمت و منطق و معانی و بیان و نحو و صرف و طب و هیئت و ...) و تربیت تمامی أولاد پسر خود ( که هفت نفرند ) ، در مسیر علم و روحانیّت ، و ملتس نمودن تمامیِ آنها به لباس روحانیّت ( در دوره حکومت طاغوتیِ پهلوی أوّل و دوّم ، با تمام مخالفت هائی که در آن زمان ، با روحانیّت انجام می گرفته ، و علماء بزرگ را به ترک لباس روحانیّت وا می داشته اند ) ، چهره ای برجسته در نیمۀ دوّم قرن چهاردهم ، به شمار می روند .

معظّم له ، با تبلیغ و ارشاد مردم ، در مجالس عمومی ، و نیز با سخنرانی های علمی و پرشور و نافذ ( تا آنجا که علماء بزرگ ، در مجالس ایشان حضور می یافتند، و از سخنان علمی ، و در عین حال با معنویّت و نافذ و مؤثّر ایشان ،

ص:500


1- آن بزرگمرد وصیّت نموده بودند که ، چهل نفر از سادات ، بالای سَرِ جنازه آن بزرگوار، شهادت بدهند که ایشان ، سادات و ذریه های حضرت رسول اه ، و حضرت صدیقه طاهره علی را ، دوست می داشته اند

بهره می گرفتند ) و دیگر آثار و برکات وجودی ، شخصیّتی مورد توجّه در عالَم روحانیّت محسوب می گردند .

آن بزرگمرد ، از شاگردان درس طبیب حکیم و حاذق ، مرحوم حاج میرزا أبو القاسم ناصر حکمت بوده اند ، و سالها ، خود ایشان به تدریس کتب طب ، همانند : « شرح نفیسی » ، « قانونچه » و ... می پرداختند ، و در معالجه و طبابت عملی ، آثار عجیب و غریب ، از ذوق و ابتکار و علم و دانش و تجربۀ خود ، ظاهر می ساختند ، و در تهیّۀ داروهای مرکّب و مهمّی که در جائی وجود نداشت وکسی قادر به فراهم آوردن مفردات و ترکیب و آماده سازی آنها نبود ، با تلاشی بی نظیر ، و همتی والا ، و پشتکاری خستگی ناپذیر ، اقدام می نمودند ، و چه بسا ماده داروئی (اعم از دانه ها یا ریشه ها یا برگهای گیاهان و موادّ معدنی و حیوانی که از دیگر کشورها تهیه می نمودند ، و در مهیّا نمودن معجونی مؤثّر ، یا داروئی شفابخش ، مورد بهره برداری قرار می دادند .

ایشان از طریق گرفتن نبض ، و دقّت در چگونگی ضربان آن ، بسیاری از نکات جالب را درباره بیمار ، و حالات و وضعیّت جسمی و روحی مریض ، تشخیص میدادند ، که مطابق با واقع بود، و موجب شگفتی و حیرت می گردید .

از معالجات جالب و بسیار أرزشمند ایشان ، علاج دو بیماری از مفسّر بزرگ قرن چهاردهم ، و فیلسوف نامدار و عظیم الشأن ، علاّمۀ عصر ، مرحوم آیة الله ، حاج سیّد محمّد حسین طباطبائی قدس سره ( صاحب تفسیر عظیم الشأن المیزان ) میباشد ، که یکی مربوط به زبان ، و دیگری مربوط به رعشه دست آن بزرگمرد بود ، و أولی ، خطر بزرگی برای بیان و تدریس ، و دوّمی ، موجب تعطیلیِ فعّالیّت قلمی و تألیفات آن علاّمۀ عظیم الشّأن گردیده بود، و در اثر معالجۀ مؤثّر معظّم له بیماری زبان ، به کلّی برطرف گردید، و بیماری رعشه ، آنقدر بهبود یافت، که

ص:501

پس از آن درمان ، مجدّداً فعّالیّت قلمی را از سر گرفتند ، و علاّمۀ طباطبائی فرموده بودند :

آن شبی که توانستم پس از مدّتی ناتوانی ، قلم به دست بگیرم و بنویسم

گویا تولّدی جدید یافتم

و بدین وسیله ، آیة الله موحّد ابطحی ، خدمت بزرگی به ادامۀ تدریس پر برکت ، و تألیفات گرانقدر علاّمۀ طباطبائی نمودند ، و مانع توقّف آن همه آثار و برکات علمی و قلمی ، در زمینۀ علوم اسلامی ( بالأخص تفسیر قرآن کریم ) گردیدند . این طبیب جسمانی و روحانی ، آخرین چهره علمی طبّ قدیم ، در اصفهان ، و حوزه علمیّۀ آن ، ( در دورة أخیر ) به شمار می روند ، و دربارۀ آثار و شخصیّت علمی و اجتماعی ایشان ، در بخش ( خاندانهای علمی اصفهان ) و نیز در بخش ( بقعه های علمی اصفهان ، « بقعۀ جعفریۀ » ) بحث و بررسی داریم .

در طلوع دولت مهدی«عج»امام منتظر

تاشود عالم سرار گلستان ای اصفهان

عده یاران آن مولا به هنگام قیام

سیصد است وسینزده پاکیزه جان ای اصفهان

زان گُروه حق طلب جمعی ز فرزندان او است

در رکاب حضرت صاحب زمان ای اص اصفهان

ص:502

10- حوزه ها و مدارس علمیّه ، در توابع اصفهان

اشاره

حوزه ها ومدارس علمیّه

در دیگر شهرهاوروستا های

اُستان اصفهان

ص:503

ص:504

حوزه ها و مدارس علمیّه در دیگر شهرهای استان اصفهان

در بسیاری از شهرهای استان اصفهان ، حوزه های علمیّه و یا مدارس علمیّه ای از دیر زمان ، یا در دوره های أخیر وجود داشته و دارد ، که هرکدام ، دارای آثار و برکات علمی و دینیِ قابل توجّه ، و أحیاناً ، اصولی و حیاتی بوده و هستند، و پایه گذاریِ شخصیت علمی و تقوائیِ بسیاری از چهره های درخشان عالَم تشیّع (که در حوزه های مهّم شیعه ، همانند : نجف ، کربلاء اصفهان ، قم و ...، به مقامات عالیه نائل گردیده اند ) در همین حوزه ها بوده است

تاریخ و سابقۀ حوزۀ علمیّۀ بعضی از این شهرها ، به چندین قرن می رسد ، و شمار مدارس و علماء برخاسته از آنها ، بسیار جالب و موجب سربلندی شیعه ، و پیروان مکتب أهل البیت علیهم السلام می باشد، و ما در این بخش ، به ترتیب حروف الفباء، از این شهرها و حوزه های أرزشمند آنها ، یاد مینمائیم :

1- أردستان

شهری است ، بین کاشان و اصفهان ، با فاصلۀ یکصد و ده کیلومتر از مرکز استان (1) . أردستان، شهری است بسیار قدیمی ، که قرنها قبل از اسلام ساخته شده ، ولی شهر قدیمی در 24 کیلومتریِ شمال شهر فعلی بوده است .

ص:505


1- فاصلۀ یادشده ، با توجّه به جادّه ای است که أخیراً إحداث شده است

مذهب مردم أردستان ، تشیّع ، و زبان آنها ، فارسی می باشد .

مقدسی در أحسن التّقاسیم ، أردستان را شهری بزرگتر از دیگر شهرهای منطقه ، و دارای بازارهای زیبا، و جامعی آباد، و پیران و فقیهان ، معرّفی نموده ، و نوشته است: در سرزمینی سفید ، همچون آرد، ساخته شده ، و نام أردستان هم ، از آن گرفته شده است (1).

و یاقوت حموی ، أهل أردستان را با وصف ( کُلُّهُم أصحابُ الرَّأی = همۀ آنها صاحب نظرند) ستوده ، و نوشته است :

طائفه ای از أهل هر علم در هر فنّی ، منسوب به أردستان می باشند (2)

مسجد إمام حسن علیه السلام در أردستان

چنانچه از « تذکرة آلائمّة » علاّمۀ مجلسی ، و « خزائن » نراقی بر می آید ، إمام حسن علیه السلام در موقع مراجعت از قم یا یزد، در مسجدی که به نام آن حضرت نامیده میشود ، نماز خوانده اند ، و از این رو، این مسجد به نام آن حضرت نامیده شده است ، و قدیمی ترین مسجد و منارۀ أردستان ، همین مسجد و منارۀ آن می باشد ، و محلّ این مسجد ، در بازار ، محلّۀ کبودان واقع شده است (3)

إمامزاده های متعدّد، و جلوه های علم و تشیّع در أردستان

وجود إمامزاده های متعدّد ، همانند : إمامزاده اسماعیل علیه السلام در محلّۀ محال و إمامزاده محسن و إمامزاده قاسم علیهما السلام در محلّۀ راه میان ، و إمامزاده إبراهیم، در

ص:506


1- أحسنَ التّقاسیم ، جلد 2، صفحۀ 581
2- معجم البلدان ، جلد 1 ، صفحۀ 146
3- آتشکدۀ أردستان ، جلد 1 ، صفحه 28

محلّۀ باب الرّحی ، و إمامزاده موسی علیه السلام در محلّۀ کبودان ، همه و همه نشانۀ سابقه تشیّع در أردستان می باشد .

وجود علماء و محدّثین بزرگی از شیعه از أهل أردستان ، زمینه تشیّع را در این شهر آماده مینموده ، و اوج ظهور و تجلّی شیعه در این شهر ، در دوره آل بویه و از دورۀ صفویّه به بعد می باشد ، بطوری که در قرون أخیره ،

أردستان خاستگاه علماء و فقهاء و حکماء شیعه بوده است .

و مخصوصاً هم جواریِ أردستان و زواره (که مدینة السّادات = شهر سادات و ذراری پیامبر صلی الله علیه وآله بوده) زمینۀ تشیّع را در این شهر ، در طول تاریخ ، فراهم مینموده است ، و مخصوصاً در قرن یازدهم ، و أوائل قرن دوازدهم، علم و دانش و شعر و أدب و فرهنگ تشیّع ، در این شهر رونق زیاد یافته ، و عدّۀ زیادی از علماء و بزرگان دین ، از أردستان و أطراف آن ، همانند : زواره ، مهرآباد ، ماه آباد ، سرابۀ کچو ( زادگاه شهید آیة الله ، سیّد حسن مدّرس) کچو مثقال ، ظفرقند و ... ، برخاستند ، و در شهرهای گوناگون ، درخشیدند (1) .

مدارس علمیّۀ أردستان

در مدرسۀ قدیمی در أردستان وجود داشته، و یک مدرسه نیز ، أخیراً إحداث شده ، که ذیلاً توضیح میدهیم:

الف - مدرسۀ حاج حسین نورالدّین

مدرسه ای است در شمال غربیِ مسجد جامع قدیمیِ أردستان ، که دارای

ص:507


1- در کتاب ( حوزه های علمیّۀ شیعه ) ، در قسمت مربوط به أردستان و زواره ، از سابقۀ علمی و دینی و تشیّع این دو شهر و توابع آنها ، و نیز از چهره های علمیِ و خاندانهای علمی منطقه ، به تفصیل بحث کرده ایم

حجراتی است به سبک قدیم ، و مرحوم حاج حسین نورالدّین أردستانی ، که از مردان نیکوکار بوده ، آن را ساخته ، و موقوفاتی برای آن قرار داده است . تاریخ وقف و خاتمۀ بناء مدرسه ( طبق وقفنامه ) ، دهم شعبان 1069 قمری میباشد . این مدرسه دو طبقه است ، و در زمان مرجعیّت عامّۀ مرحوم آیة الله العظمی ، آقای حاج آقا حسین بروجردی ، متوفّای 1380 قمری ، به وسیلۀ مرحوم حجّة الإسلام ، حاج میرزا علی طباطبائی نژاد (طبائی ) تعمیر شده ، و محل اسکان و تحصیل طلاّب گردیده است.پس از آن، در زمان مرجعیت مرحوم آیة الله العظمی ، آقای حاج سیّد محمّد رضا گلپایگانی با ، مرحوم حاج شیخ محمّد یاسینیِ همدانی ، که از طرف آیة الله بروجردی و آیة الله گلپایگانی، نمایندگی داشته ، فعّالیّتهای چشمگیری در مبارزۀ با فرقه های گمراه ، و نیز إحیاء دین أنجام داده و مدرسه را فعّال کرده ، و طلاّب زیادی را جذب حوزۀ علمیّه نموده است، ولی در حال حاضر، فعّالیّت حوزه ای در آن أنجام نمی گیرد

ب - مدرسۀ طاهریّه

مدرسه ای است قدیمی ، که از آثار میرزا محمّد طاهر أردستانی بوده ، و در حکومت پهلوی دوّم تخریب گردیده ، و به صورت مدرسۀ علوم جدیده درآمده، و به نام مدرسۀ راهنمائی سینا می باشد ، و محلّ آن، محلّۀ فهره ، جنب مقبره و بقعۀ پیر مرتضی علی أردستانی ، عارف مشهور قرن نهم می باشد (1) .

ج - مدرسۀ علمیّۀ جدید التّأسیس

در سال 1365 شمسی زیر نظر إمام جمعۀ شهر ، آقای حاج شیخ محمّد باقر

ص:508


1- آثار ملّی اصفهان ، صفحه 45-46

شریعتی ، سازمان اوقاف و امور خیریّه ، مدرسه ای را شروع به تأسیس نموده ، که در زمان بازدید نویسنده از شهر و مدارس أردستان ( در سال 1367 شمسی) فعّالیّت ساختمانی آن ، به پایان نرسیده بود .

این مدرسه دو طبقه است و دارای 20 حجره و 2 مَدرس می باشد ، و ساختمان مدرسه در طرف شرقی و غربی و جنوبی قرار گرفته ، و در طرف غربی مدرسه ، در پشت حجره ها ، یک سالن بزرگ برای اجتماعات دینی و علمی ساخته شده است ، و محلّ مدرسه ، کوچۀ محلّۀ بازار میباشد .

کچو مثقال

از روستاهای تابع أردستان ، و در ده کیلومتریِ آن قرار گرفته ، و بسیار قدیمی است ، و جمعی از سادات طباطبائی و سادات حسینی ، و نیز برخی از علماء منطقۀ أردستان ، منسوب به این روستا ( کچو مثقال ) می باشند .

مدرسۀ علمیّۀ حاج میرزا علی

در حدود یکصد سال قبل، یکی از علماء فعّال و با تقوی ، مرحوم حاج میرزا علی طبائی ( از خاندان قدیمی و مشهور طباطبائیِ أردستان ) مدرسه ای تأسیس نموده ، که هنوز باقی است . در این مدرسه ، علاوه بر طلبه ها ، که اشتغال به تحصیل داشته اند در ( دروس مقدّماتی حوزوی ) جلسات دینی برای عموم مردم تشکیل میشده ، که به فراگیریِ اصول و فروع و أخلاق دینی مشغول می گردیده اند .

در دورۀ حکومت پهلوی اوّل ، که أکثر حوزه های علمیّه ، به تعطیلی یا رکود، کشیده شده بوده است ، این مدرسه به دلیل دورافتاده بودن ، و نیز به خاطر عظمت شخصیت مؤسس آن ( مرحوم حاج میرزا علی طبائی ) تعطیل

ص:509

نگردیده، و در آن دوره خفقانی ، نقش أرزشمندی در حفظ آثار دینی و حوزه ای ، در منطقه داشته است . محلّ مدرسه ، در کنار حسینیّه و مسجد محل میباشد ، و کتابخانه ای داشته ، که کتابهایش پراکنده گشته ، و مدرسۀ یاد شده ، فعلاً در اختیار برخی از ذرّیّۀ مؤسس مدرسه می باشد ، و فعّالیّت درسی در آن أنجام نمی گیرد .

مرحوم حاج میرزا علی طبائی ، از شاگردان آخوند کاشی ( متوفّای 1332 قمری ) بوده ، و در نماز شب ، حال و روحیّه و گریۀ عجیبی داشته ، و فعّالیّتهای دینی او در منطقه ، بسیار مؤثّر بوده ، و عاملی مؤثّر برای حفظ و نشر أحکام و آثار دینی به شمار می رفته ، و تمامیِ پسران آن بزرگمرد، (که شش نفرند) از علماء و روحانیّین میباشند(1).

مهر آباد

از روستاهای تابع أردستان می باشد ، و جمعی از سادات و علماء منطقۀ أردستان ، مقیم یا برخاستۀ از آن می باشند .

خاندانهای علمیِ متعدّدی ، همانند : طایفۀ ملاّ علیّ بن ملاّ رفیع بن ملاّ ظهیر مهرآبادی (2) . و طایفۀ ملاّ علی صادق بن ملاّ علی مندی (که از معروفین زمان خود، و از علماء قرن سیزدهم بوده ) و نیز طایفه شیخ الإسلام (طایفۀ ملاّ

ص:510


1- مطالب فوق ، در بازدید نویسنده از مدرسه ، در سال 1367 شمسی ، و در ضمن تحقیقات محلی، از علماء و ساکنین کچو مثقال و أردستان ، به دست آمده است
2- ملاّ ظهیر مهرآبادی ، معاصر و معاشر با علاّمۀ مجلسی بوده ، و از نسل او دانشمندان زیادی برخاسته اند ، که از متأخّرین آنها ، دانشمند محقّق ، أبو القاسم رفیعی مهرآبادی ( مؤلف کتاب آثار ملّی اصفهان و آتشکده أردستان ) می باشد

مرتضی ) که مربوط به دورۀ قاجاریّه بوده اند ، از این روستا می باشند . گرچه مدرسه علمیّۀ رسمی در این محل نبوده، ولی علماء آن ، در خانه های شخصی، فرزندان خود و دیگر طالبین علم را ، در مراحل أولیّۀ تحصیلی ، تربیت نموده ، و برای تکامل علمی ، به حوزه های علمیّۀ بزرگ ، إعزام می نموده اند (1).

در أطراف أردستان و بسیاری از شهرها ، همانند مهرآباد ، همین وضعیّت حاکم بوده است .

2- پوده «فوده»

واقع در شمال غربیِ شهرضا، و در بیست و پنج کیلومتریِ آنست ، و از قدمت و سابقه قابل توجّهی برخوردار می باشد . مسجد جامعی دارد قدیمی، که به نام مسجد جامع بازار خوانده می شود ، و منبری از سنگ سیاهِ یک پارچه دارد ، که تاریخ ساخت منبر ، به صورت شعری روی سنگ سبز حجاری شده است به این شکل :

به تاریخ او گفت صاحب دلی

« مقام رسول است ، جای علی » (2)

در نزدیکیِ این مسجد ، مدرسه ای بوده ، که فعلاً سکّوهای سنگیِ او باقی است ، و حجرات و حیاط مدرسه ، تبدیل به خانه شده است (3) .

٣- خاتون آباد

یکی از روستاهای شرق اصفهان ، و در نزدیکی خوراسگان میباشد ، و علماء بسیار زیادی که خاندان علمی و بزرگ خاتون آبادی را تشکیل

ص:511


1- به کتاب آتشکده أردستان مراجعه شود
2- که به حروف أبجد مطابق 1062 میباشد
3- اظهارات آیة الله ، آقای حاج سیّد اسماعیل هاشمی دامت برکاته

میدهند ، منسوب به این محل می باشند .

مدرسۀ علمیّۀ خاتون آباد

مرحوم میرزا باقر باب الدّشتی ، پدر زن میر عماد الدّین محمّد حسینی(1) (جدّ سادات خاتون آبادی ) برای داماد خود ، و به منظور فعّالیّتهایِ علمیِ او ، مدرسه ای را در خاتون آباد بنیان نهاد (2).

4- خمینی شهر

شهری است که در منطقۀ ماربین ، و در 12 کیلومتریِ شمال غربیِ اصفهان قرار گرفته ، و از سه ناحیۀ متّصل به هم ، به نامهای : وَرَنُوسفادِران و فُرُوشان و خُوزان تشکیل گردیده است (3) . این شهر ، قبلاً به نام سِدِه و سپس به نام همایونشهر بوده ، و أخیراً ( پس از انقلاب اسلامی) توسعه یافته، و به نام خمینی شهر ، نامیده شده است، و از سابقۀ طولانی برخوردار میباشد ، و گفته میشود که قدمت آن به زمان ساسانیان می رسد (4) .

مردم این شهر و روستاهای أطراف آن ، از نظر دینی ، بسیار متعهّد و متعصّب می باشند ، و در اعتقاد و پای بندی به مکتب تشیع و مذهب أهل البیت علیهم السلام ، و حفظ و إجراء شعائر دینیِ مکتب ولایت ، زبانزد خاص و عام گردیده اند .

ص:512


1- میر عماد الدّین محمّد ، اوّل کسی است ، که از خاندان خاتون آبادی ، از قم به اصفهان آمده ، و او فرزند میر سیّد حسن نقیب است ، و فرزندش میر محمد اسماعیل ، مدفون در بقعۀ گورت از بلوک جی و معروف به شاه مراد می باشد. ( دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحه 90)
2- دار العلم شرق ( مخطوط ) ، صفحۀ 90 ، ورقۀ ضمیمه
3- جغرافیای کامل ایران ، جلد 1، صفحۀ 333
4- جغرافیای کامل ایران ، جلد 1 ، صفحۀ 333

این منطقه ، از دیر زمان ، محلّ تربیت و نشو و نمای علماء دین و مردم با ایمان بوده ، و بسیاری از علماء بزرگ ، از این منطقه برخاسته ، و در حوزه های علمیه بزرگ ، همانند : اصفهان ، نجف ، قم و مشهد ، درخشیده اند .

مرحوم آیة الله حاج شیخ عبد الجواد سِدِھی ( جبل عاملی)، و مرحوم آیة الله ، حاج سیّد مصطفی مهدوی هرستانی ، و مرحوم آیة الله ، حاج شیخ أحمد فیّاض ، و مرحوم آیة الله ، حاج شیخ علی مشکوة سدهی ، و مرحوم آیة الله ، آقا میر سیّد علی سدهی ، ( معروف به حاج آقابزرگ سدهی ) و دو فرزندشان ، مرحوم آیة الله ، حاج آقا إمام إمامی سِدِهی ، و مرحوم آیة الله ، حاج آقا نورالله إمامی بدهی و فرزند ایشان ، شخصیت معاصر ، آیة الله ، حاج سید مهدی امامی سدهی دامت برکاته ، و مرحوم آیة الله ، حاج سید علینقی فیض الإسلام (صاحب شرح و ترجمۀ مشهور نهج البلاغه ، و نیز شرح و ترجمه قرآن مجید ، و صحیفۀ سجّادیّه ) از علماء مشهور و برجستۀ دورۀ؛ أخیر این شهر ، می باشند .

خاندانهای علمیِ برجسته ای در این منطقه ظهور یافته اند ، همانند : خاندان علمیِ میر محمّد أشرف ، معروف به خاندان میردامادی (که سرسلسلۀ آنها، مرحوم میر محمّد أشرف ، از علماء جلیل القدر و برجسته و صاحب تألیفات زیاد ، و از جمله کتاب فضائل السّادات بوده است (1)) و خاندان علمیِ إمام سِدِهی ، و خاندان علمیِ إمام جمعه سِدِهی ، و خاندان علمیِ حجازی سِدِهی، و خاندان علمیِ حجازی سیدهی ، و خاندان علمیِ مصطفوی ، و خاندان علمیِ

ص:513


1- در بخش ( خاندانهای علمی اصفهان « خاندان علمی میردامادی » ) در بارۀ این شخصیّت بزرگ ، بحث و بررسی داریم

دیباجی ، و خاندان علمی أحمدی ، که در هر کدام ، عدّه ای از علماء و فضلاء نشو و نما یافته ، و منشاء آثار علمی و دینی أرزشمند ( و در مواردی چشمگیر) بوده اند (1).

مدارس علمیّۀ خمینی شهر

الف - مدرسۀ علمیّۀ مشکوة

أوّلین مدرسۀ علمیّۀ این شهر، در زمان مرجع جهانیِ شیعه ، آیة الله العظمی، آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی قدس سره ، به وسیلۀ مرحوم آیة الله حاج شیخ علی مشکوة بدهی (2) تأسیس گردیده ، و سپس در زمان آیة الله العظمی ، آقای حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی قدس سره ، توسعه و تکمیل یافته است .

این مدرسه واقع در محلّۀ خوزان میباشد ، و یک طبقه است ، با دَه حجره ، و برکات علمی و دینی این مدرسه و طلاّب آن ، بسیار ارزشمند می باشد .

مرحوم آیة الله مشکوة ، در تعلیم و تربیت طلاّب مدرسه ، سعی و کوشش فراوان داشتند ، و طلاّب آن ، در ادامۀ تحصیلات خود، به حوزه علمیّۀ قم یا اصفهان هجرت می نمودند ، و هنوز این مدرسه دائر میباشد .

ب - مدرسۀ علمیّۀ إمامیّه

این مدرسه در محلّۀ فروشان خمینی شهر می باشد ، و در حدود سال 1350

ص:514


1- برای آشنائی بیشتر با شخصیّتهای علمیِ این شهر ، به گنجینۀ دانشمندان ، جلد 7، از صفحۀ 344 تا 355 مراجعه شود، و ما نیز در کتاب ( حوزه های علمیّۀ شیعه) انشاء الله در بخش مربوط به این شهر ، به تفصیل بحث خواهیم نمود
2- دربارۀ مرحوم آیة الله مشکوة ، در بخش ( چهره های علمی دوره أخیر اصفهان ) بررسی نسبتاً مفصّلی داریم

شمسی تأسیس گردیده ، و دارای سیزده حجره در یک طبقه می باشد ، و ساختمان آن در دو طرف قرار گرفته است . در زمان بازدید از مدرسه ، دَه نفر طلبه ، در آن اشتغال به تحصیل داشتند ، سرپرست مدرسه ، یکی از علماء مبرز شهر ، حضرت حجّة الإسلام و المسلمین ، آیة الله ، آقای حاج سیّد مهدی إمامی سدهی دامت برکاته می باشند .

ج - مدرسۀ حضرت حجّة «عج»

این مدرسه واقع در محلّۀ أندوان خمینی شهر می باشد ، و 10 حجره دارد ، و در سال 1352 شمسی ، به وسیله مرحوم آیة الله ، آقای حاج آقا حسین خادمی قدس، و با همکاری عدّه ای از روحانیّین خمینی شهر ، آقایان : تمنّائی و سلطان مهدیان و مرحوم أصغری و ... ، افتتاح گردیده است .

د - مدرسۀ باقر العلوم علیه السلام

این مدرسه در محلّۀ آدِریان می باشد ، و در سال 1392 قمری ، تأسیس گشته است . مدرسۀ یاد شده، یک طبقه است ، و دارای 10 حجره و یک کتابخانه می باشد ، و زمین آن هشتصد متر ، و ساختمان آن در چهار طرف قرار گرفته ، و محلّ فعّالیّت در سی و سکونت طلاّب می باشد .

5- خوانسار

شهری است در چهار فرسخیِ گلپایگان ، و مرکز شهرستان خوانسار می باشد ، و به علّت کوهستانی بودن منطقه ، از آب و هوای بسیار مطلوبی برخوردار است ، و مناظر طبیعی و دیدنی آن ، جلب توجه می نماید . گلستان کوه ( در مسیر جاده اصفهان - خوانسار) و پارک سرچشمه خوانسار ، از مناظر دیدنی این شهرستان میباشد .

ص:515

سابقۀ تاریخیِ شهر خوانسار ، به بیش از یکهزار سال می رسد (1) ولی در گذشته زمان ، به صورت قصبه و روستا بوده ، و در سالهای اخیر ، به صورت شهر در آمده است .

از زمان صفویّه به بعد ، یکی از مراکز فعّالیّت علمی و دینی ، و زادگاه و محلّ طی نمودن مراحل أوّلیۀ تعلیم و تربیت ، و تکامل چهره های بزرگ علمی و مرجعیت شیعه گردیده ، تا آنجا که ، چهره های بزرگ و نامداری از این شهر ، در مراکز بزرگ علمی و اجتماعی ، همانند : اصفهان ، نجف ، کربلاء ، سامراء ، مشهد مقدس ، تهران و ... ، درخشیده ، و با عنوان مرجع تقلید ، زعیم حوزۀ علمیّه ، محقّق و مؤلف ، استاد و مدرّس حوزه علمیّه ، پیشوای دینی و ...، به حفظ و ترویج دین پرداخته ، و نه تنها به عالَم علم و دین خدمت نموده ، بلکه نام شهر خوانسار را ، بر سر زبانها جاری ساخته اند .

خاندانهای علمی خوانسار

خاندانهای علمی بزرگی در شهر خوانسار ظهور یافته اند ( أعمّ از سادات و ذراری پیامبر صلی الله علیه وآله یا غیر سادات )، که هرکدام از آنها، در برگیرندۀ چهره های مبرّز علمی بوده است ، همانند:

خاندان علمی آقا حسین خوانساری ، خاندان علمی صاحب روضات الجات ، خاندان علمی سیّد مهدی موسوی خوانساری ( جدّ آیة الله العظمی ، خوانساری ) خاندان علمی علوی خوانساری ، خاندان علمی ابن الرّضا خوانساری ، خاندان علمی غضنفری خوانساری ، خاندان علمی صفائی خوانساری ، خاندان علمی حاج شیخ أحمد خوانساری ( پدر آیة الله ،

ص:516


1- جغرافیای کامل ایران ، جلد 1، صفحۀ 322

حاج شیخ أبو الفضل خوانساری ) و ...

چهره های بزرگ علمی برخاسته از خوانسار

در طول چهار قرن ، شخصیّتهای برجسته ای از خوانسار ، در حوزه های بزرگ علمی شیعه ، یا در شهر خوانسار ، درخشیده اند که ذیلاً به چند چهره از آنها ، اشاره می نمائیم (1):

1- محقّق مطلق و نامدار ، استاد الکلّ فی الکل، نابغۀ بزرگ ، و جامع معقول و منقول ، آقا حسین خوانساری ، متوفّای 1098 یا 1099، که علماء بسیاری در علوم عقلی و نقلی ، را تربیت نموده ، و تألیفات بسیاری را در زمینۀ فقه و تفسیر و فلسفه و کلام و نحو و هیئت و ... ، از خود به جای گذاشته است . صاحب حدائق درباره ایشان می گوید : حقّ وی در دین مقدّس اسلام ، بزرگترین حقوق علماء اسلام می باشد (2) .

ص:517


1- شمار علماء و مجتهدین خوانسار، و نیز طلاّب خوانساری ، تا حدّی بوده که گفته می شود : در 50- 60 سال قبل، 70 مجتهد در این شهر بوده اند، و کوچه ای است به نام چهل آخوند ، و در زمان آقا نجفی اصفهانی، 400 طلبه خوانساری در حوزه اصفهان اشتغال به تحصیل داشته اند اظهارات آیة الله ، آقای ابن الرّضا ، مؤسّس حوزۀ علمیّۀ ولی عصر خوانسار ) ، و برای آشنائی بیشتر، به قسمتهای مختلف أعیان الشّیعه ، طبقات حاج آقا بزرگ طهرانی ( از قرن یازدهم تا چهاردهم ) الذّریعه الی تصانیف الشّیعه، ریحانة الأدب ، گنجینۀ دانشمندان در عموم مجلّدات ) بالأخص جلد پنجم ، از صفحۀ 46 تا 60، دانشمندان و بزرگان اصفهان ، رجال اصفهان ، مکارم الاثار ، سیری در تخت فولاد اصفهان ، بیان آلمفاخر ، تاریخ علمی - اجتماعی اصفهان و ...، مراجعه شود، و ما نیز به خواست خداوند متعال ، در بخش مربوط به خوانسار ، از کتاب « حوزه های علمیّۀ شیعه » به بررسی کاملتری می پردازیم
2- آشنائی با حوزه های علمیّه شیعه ، جلد 1 ، صفحۀ 378

2- حکیم محقّق و فقیه نامدار ، و متکلّم مدقّق و اصولیِ عظیم المقدار ، مولی محمّد خوانساری، معروف به ( آقا جمال خوانساری )، فرزند آقاحسین خوانساری، و ملقّب به « جمال الدّین و جمال المحقّقین و محقّق خوانساری » و متوفّای 1121 یا 1125 . آثار علمی و قلمی او ، همانند : حاشیه بر شرح المعه و ...، نشانۀ ذوق ، سلیقه ، نبوغ و تبحّر او میباشد .

3- علاّمۀ محقّق ، آقا سیّد مهدی موسوی خوانساری ( جدّ مرحوم آیة الله العظمی ، حاج سیّد أحمد خوانساری ) که از شاگردان محقّق قمی بوده ، و در نجف أشرف دفن گردیده (1) و سرسلسلۀ یک خاندان بزرگ علمی میباشد .

4- چهرۀ نامدار و بزرگ علم و معنویّت ، حاج میرزا ابوالقاسم ، جعفر ، معروف به ، میرکبیر موسوی ( سرسلسلۀ خاندان علمی بزرگ موسوی خوانساری و جدّ بزرگوار صاحب روضات و ... ) متوفّای 1158، که قبرش در قودجان گلپایگان ، مزاری معروف می باشد (2).

5- علاّمۀ بزرگوار ، میر سیّد زین العابدین خوانساری ، پدر و مربّی دو چهرۀ نامدار و بزرگ علمی ، آقا سیّد محمّد باقر خوانساری ( صاحب روضات آلجنّات ) و آقا میرزا محمّد هاشم چهارسوقی (صاحب مبانی الاصول) وی ، در سال 1275 قمری و به نوشتۀ ریحانة الأدب ، در سال 1276 ، وفات یافته و در تخت فولاد اصفهان مدفون گردیده است .

6 - فقیه اصولی و محقّق رجالی ، و أدیب جامع ، آقا سیّد محمّد باقر موسوی خوانساری چهارسوقی ، معروف به صاحب روضات ، که از مفاخر علمیِ خوانسار

ص:518


1- گنجینه دانشمندان ، جلد 5، صفحۀ 49
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 175

و اصفهان ، بلکه جهان شیعه می باشد ، و خود ، سرسلسلۀ خاندانی بزرگ و علمی قرار گرفته است .

7- فقیه و محقّق و اصولی مدقّق ، و جامع معقول و منقول، و صاحب تألیفات فراوان ، مرحوم آقا میرزا محمّد هاشم چهارسوقی خوانساری ، متوفّای 1318 قمری . وی برادر صاحب روضات ، می باشد .

8- فقیه و اصولی و محقّق نامدار ، حاج شیخ موسی خوانساری ، صاحب تقریرات درسهای مرحوم نائینی و حاشیه بر مکاسب ، و متوفّای 1363 ، وی ، از چهره های علمیِ نامدار حوزه نجف أشرف ، در نیمه قرن چهاردهم بوده است

9- فقیه و مرجع بزرگ شیعه ، و یکی از زعمای حوزه علمیّۀ قم، پس از ارتحال مرحوم آیة الله العظمی ، آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی ، سیّد آلفقهاء و المجتهدین ، عَلَم التّقوی و اُسوة الزّهد ، مرحوم آیة الله العظمی، حاج سیّد محمّد تقی خوانساری ، متوفّای 1371 قمری ، که در سلسلۂ نسب آن بزرگمرد، تا امام موسی بن جعفر علیه السلام ، چهره های مبرّز علم و تقوی ، متعدّد بوده اند ، و شخص ایشان در علم و تقوی از مفاخر شیعه و حوزۀ علمیّۀ قم، و شهر خوانسار ، به شمار می رود .

10 - فقیه و مرجع عالیقدر شیعه ، آیة الله العظمی ، آقای حاج سیّد أحمد موسوی خوانساری قدس سره ، متوفاّی 1405 قمری که ، نه تنها از مراجع بزرگ شیعه در اواخر قرن چهاردهم ، و زعیم دینی و حوزه ای ، در پایتخت کشور ( شهر تهران ) بودند ، بلکه در مقام تقوی و زهد ، تالی تِلوِ معصوم و اُسوه زهد و وَرَع، به شمار می رفتند ، و یکی از مراجع بزرگ تقلید ، وقتی سخن دربارۀ این بزرگ مرجع دینی ، به میان آمده بود، فرموده بودند : آیا دربارۀ مقام عصمت ایشان ، سؤال می فرمائید ؟.

ص:519

مرحوم آیة الله العظمی ، آقای حاج سیّد أحمد خوانساری قدس سره ، در فقه و اجتهاد و ملکات فاضله ، از مفاخر بزرگ شیعه ، حوزۀ علمیّۀ قم و شهر تهران و زادگاهشان ( شهر خوانسار ) به شمار می روند .

و این بود نمونه ای از مفاخر علمی و اجتهادیِ شهر خوانسار ، که بحث از هر کدام از یادشدگان فوق ، شرح حالِ مفصّلی می طلبد ، و چهره هائی که مورد اشاره قرار نگرفته اند ، شمار بسیار زیادی هستند که فقط در گنجینۀ دانشمندان ( در بخش مربوط به خوانسار ) نزدیک به هشتاد نفر از چهره های مبرز آنان را یاد می کند ، و در ریحانة الأدب نیز ، در ذیل کلمه خوانساری، جمعی از آنان را زینت بخش کتاب خود قرار داده است ، و در کتابهای أعیان الشّیعه ، روضات الجات ، طبقات حاج آقا بزرگ طهرانی ، بسیاری از آنان ، مورد معرّفی قرار گرفته اند .

مدارس علمیّۀ خوانسار

الف - مدرسۀ علمیّۀ مریم بیگم

این مدرسه در سالهای أخیر ، به نام مدرسۀ علوی نامیده می شود، و در قرن یازدهم ، در زمان محقّق نامدار ، آقا حسین خوانساری ( در دورۀ حکومت شاه سلیمان صفوی ) ساخته شده ، و در سال 1354 شمسی زیر نظر یکی از علماء بزرگوار خوانسار ، ( آقای حاج سیّد حسین علوی ) تعمیر گردیده است .

این مدرسه ، با توجّه به سابقۀ ممتدّی که دارد، محلّ تحصیل بسیاری از علماء و فضلاء خوانساری بوده ، و چهره های برجسته ای ، همانند : مرحوم آیة الله العظمی ، حاج سیّد محمّد تقی خوانساری ، و مرحوم آیة الله العظمی ، آقای حاج سید أحمد خوانساری ، و مرحوم آیة الله العظمی ، آقای حاج سیّد محمّد رضا

ص:520

گلپایگانی قدس سره ، و نیز حضرت آیة الله ، آقای حاج شیخ أبو الفضل خوانساری ، دام عمره الشریف و ...، مراحلی از تحصیل خود را در این مدرسه ، طی نموده اند .

مدرسۀ یاد شده و در حال حاضر، محلّ فعّالیّت حوزه ای است، و مخصوصاً در تابستانها ، که حوزۀ علمیّه قم تعطیل میباشد ، عدّۀ زیادتری از طلاّب ، به درس و بحث و فعّالیّت علمی ، در این مدرسه می پردازند .

ب - مدرسۀ علمیّۀ میرباقری

این مدرسه نیز ، سابقۀ زیاد دارد ، و در حدود دویست سال از تأسیس آن میگذرد ، و در سال 1232 قمری به وسیلۀ شخصی به نام حاج میرباقر ساخته شده است (1) .

در سال 1362 شمسی ، زیر نظر إمام جمعۀ محترم خوانسار ، آیة الله ، سیّد مهدی غضنفری ، تعمیر و توسعه یافته، و در حال حاضر، در حدود بیست حجره دارد .

در زمان بازدید نویسنده از مدرسه ( در سال 1366 شمسی) تعداد سی نفر از طلاّب ، در رتبۀ مقدّمات و سطح ( شرح لمعه و اصول الفقه ) ، در این مرکز علمی ، اشتغال به تحصیل داشتند .

کتابخانۀ مدرسه ، به نام شهید مجید میرباقری میباشد ، و جدید التّأسیس است . این مدرسه پس از سالها تعطیل ، در سال 1391 قمری (1350 شمسی) توسّط آیة الله غضنفری ( فوق الذّکر ) محلّ فعّالیّت درسی و حوزوی گردیده است .

محل این مدرسه ، در محلّۀ در راه می باشد .

ص:521


1- شجره نامۀ سادات ورثۀ حاج میرباقر خوانساری و وقفنامۀ مدرسۀ میرباقری ، صفحۀ 4 و 21

ج - مدرسۀ عظیم ولی عصر «عج»

مجموعۀ علمی و دینی عظیمی است، که در شهر مذهبیِ خوانسار ، به وسیلۀ یکی از علماء مبّرز و پر تلاش خوانسار ، آیت حق ، حجّة الإسلام و المسلمین ، آقای حاج سیّد مهدی ابن الرّضا، دامت برکاته ( که دارای خاندانی أصیل و علمی در شهر خوانسار میباشند ) تأسیس گردیده ، و به نام :

حوزۀ علمیّۀ ولیّ عصر«عج» خوانسار

رسماً نامگذاری شده است . این مجموعه ، از أهمیّت ویژه ای برخوردار است ، و با توجّه به وضعیّت و موقعیّت و وسعت شهر خوانسار ، مجموعۀ علمی و دینی بی نظیری ، محسوب می گردد ، و تماشا کننده را به إعجاب وا می دارد .

فعّالیّتهای مقدّماتی تأسیس این مرکز علمی و دینی ، در سال 1348 شمسی (1388 قمری ) آغاز گشته ، و از سال 1352 شمسی ، شروع به ساختمان گردیده ، و از سال 1357 شمسی ، فعالیت درسی آن عملاً ، شروع گردیده ، و در حال حاضر (1375 شمسی)، قسمتهای عمده ساختمان آن ، انجام شده است

این مجموعۀ بزرگ ، در قطعه زمینی به مساحت چهل هزار متر ، در خیابان شهداء شهر خوانسار قرار گرفته ، و برای بخشی از ملحقات آن ، متجاوز از دَه هزار متر دیگر ، در نزدیکی زمین أوّل تهیّه گردیده ، و مورد استفادهِ قرار گرفته ، و مجموعاً از بخشهای گوناگون ذیل ، تشکیل یافته است:

١- بخش اداری و فعّالیّتهای مربوط به ادارۀامور گوناگون حوزۀ علمیّه .

2 - بخش مَدرَس ها ، و محلّ تشکیل جلسات درسیِ مدرسه .

٣- خوابگاه و محلّ سکونت مدّرسین مدرسه .

4- خوابگاه و محلّ سکونت طلاّب مدرسه

5- محلّ سکونت طلاّب معیل .

ص:522

6- کتابخانه ( مخزن و سالن مطالعه ) .

7- أنبارهای گوناگون ، برای تأمین نیازهای مدرسه .

8- سالن غذاخوری برای مدرّسین و طلاّب مدرسه ، با تجهیزات کامل .

زمین مدرسه چون در دامنۀ کوه قرار گرفته ، و قسمتهای مختلف آن در یک سطح نیست ، بعضی از قسمتهای مدرسه ، یک طبقه ، و بعضی دو طبقه ، و قسمتی سه طبقه است ، ضمناً باغچه های مدرسه ، که در سطوح مختلف قرار گرفته ، و به شکل زیبائی درختکاری و گلکاری شده ، بر شکوه و جاذبۀ مدرسه افزوده است .

این مدرسه ، در حال حاضر بین 200 تا 250 طلبه دارد ، که در رتبه های درسی مقدّمات و سطح متوسّط و عالی ، ( و گاهی دورۀ خارج ) تحصیل علم میکنند ، و در تابستانها ، عدهّ ای از طلاّب و فضلاء حوزۀ علمیّۀ قم، به این مرکز علمی و سایر مدارس خوانسار می پیوندند ، و به تحصیل یا تحقیق یا تألیف و دیگر فعّالیّتهای علمی، می پردازند . بهره گیری از سیستم های پیشرفته ، از قبیل : وسایل صوتی و تصویری و کامپیوتر ، بر جاذبۀ مدرسه أفزوده است .

برنامه تهیّۀ غذا و پذیرائی از مدرّسین و طلاّب ، کاملاً منطبق با ضوابط شرعی و بهداشتی ، و در حدّ کامل می باشد .

حوزه علمیّه ولی عصر (عج) ، مجموعاً مدرسه ای است با مدیریّت قاطع و قوی ، و إمکاناتی کامل و پیشرفته ، که از نظر ساختمانی و معماری ، در حدّ بسیار بالائی قرار گرفته ، و با استفاده از نقشه کامل و استحکام بِناء ، و تزئینات مناسب ، از قبیل : کاشی کاری ، آجرنماکاری ، و تأسیس گنبدها و سردَرها و سالن های بزرگ ، دارای موقیت برجسته ای می باشد ( البتّه قسمتهای عمده ، از ساختمان این مجموعه و نماسازی ، أنجام شده ، ولی هنوز کامل نشده است )

ص:523

از جاذبه های جالب و سالم و أرزشمند این مرکز علمی را ، آمادگی برای پذیرش محقّقین ، و تهیّۀ امکانات برای آنها ، استفاده از امکانات و وسایل پیشرفته ، نظم و انظباط کامل ( آنهم در آب و هوای مطبوع شهر کوهستانیِ خوانسار ، همراه با درختکاری ها و گلکاری های داخل مدرسه ) می توان به شمار آورد .

خانه های علماء ، مدرسه های پربرکت

در شهر خوانسار ، علاوه بر مدرسه های رسمی ، بسیاری از علماء بزرگ ( مخصوصاً در دوره های حکومتهای ظالمانه ) در خانه های خود حوزۀ درسی تشکیل می داده ، و به تعلیم و تربیت شاگردان می پرداخته اند ، و گاهی ، علاوه بر تدریس خودشان، به علمای دیگر فرصت می داده اند که در منزل آنها حوزۀ درسی تشکیل دهند . ذیلاً به چند نمونه ، اشاره می نمائیم :

١- حکیم بزرگوار مرحوم آخوند محمّد علی حکیم ایمانی ، که استاد علوم عقلی بوده ، و در منزل خود ، تدریس می نموده است .

2- مرحوم حاج میرزا یوسف مهدویانی ، که استاد فقه و اصول و أدبیّات بوده ، و در خانه خود، به تعلیم و تربیت طلاّب می پرداخته است .

3- مرحوم حاج سیّد علی أکبر ( همسر خواهر مرحوم آیة الله العظمی ، آقای حاج سیّد احمد خوانساری ) که خود از علماء بزرگ ، و دارای مقام اجتهاد بوده، و در منزل خود تدریس می نموده است .

4- مرحوم آقا میرزا محمود ابن الرّضا، که مجتهدی بزرگ و مورد توجّه بوده ، و در فقه و اصول ، در منزل خود حوزۀ درسی داشته است .

5- مرحوم آقا میرزا عبدالجواد موسوی ، که از بنی أعمام صاحب روضات

ص:524

بوده ، و أدبیّات و مخصوصاً کتاب مطوّل را ، تدریس می نموده است .

و همچنین، بسیاری دیگر از علماء و مدرّسین ، که به علل گوناگونِ فردی یا اجتماعی ، محلّ تدریس خود را در منزل و خانۀ خود قرار میداده ، و به تعلیم و تربیت شاگردان می پرداخته اند .

کتابخانۀ فاضل

یکی از دانشمندان و محترمین خوانسار ، آقای حاج محمّد حسن فاضلی ، فرزند مرحوم حاج ملا محمد مهدی فاضل ( که از علماء طراز أول خوانسار ، و مجتهد و دارای اجازه اجتهاد از چندین نفر از مراجع و علماء بزرگ نجف بوده ) منزل پدر خود را تبدیل به کتابخانه نموده ، و به صورت چهار طبقه ساخته است .

این کتابخانه ، دارای کتابهای خطّی و نسخه های نفیس و مجلاّت متنوّع می باشد ، و دو جلد از فهرست مخطوطات این کتابخانه ، منتشر شده است .

تأسیس کتابخانه یاد شده ، از حدود سال 1367 شمسی به بعد بوده ، و هنوز به صورت فعال درنیامده، و برنامه ریزیِ منسجم و کامل نیافته ، و امید است که به صورت یکی از مراکز تحقیق و فعالیت گسترده علمی و دینی ، در آید (1) .

6- خوراسگان

خوراسگان ، در گذشتّ زمان یکی از روستاهای تابعۀ اصفهان ، و در 10 کیلومتری شرق آن بوده ، ولی در حال حاضر، با توجّه به گسترش و توسعۀ

ص:525


1- برای آشنائی با حوزه علمیّه و مدارس و علماء شهر مذهبی خوانسار ، نویسندۀ این سطور ، چندین سفر به شهر خوانسار نمودم، و از نزدیک ، با مدارس و مراکز دینیِ این شهر زیبا، آشنا گردیدم ، و از گفتار علماء و دانشمندان آن ، بهره مند گردیدم

اصفهان و خوراسگان ، تبدیل به شهری مستقل ، ولی متصّل به شهر اصفهان گردیده است .

وجود إمامزاده های متعدّد ، در این شهر ، مخصوصاً إمامزاده لازم التّعظیم ، أبو العبّاس ( محمّد ) که از نسل قمربنی هاشم ، حضرت أبا الفضل العباس علیه السلام است، و دارای صحن و سرا و گنبد و بارگاه و ضریح و رواق بسیار زیبا و شکوهمند میباشد (1)، و نیز وجود علماء و خطباء و روحانیّون بزرگوار ( أعمّ از سادات و غیر سادات )، و نیز وجود مساجد و مراکز دینی متعدّد و فراوان ، نشان دهندۀ روح ایمان و ولایت مردم این سامان میباشد .

مدرسۀ علمیّۀ إمام صادق علیه السلام

مدرسه ای است باشکوه و بزرگ ، که زیر نظر یکی از علماء برجستۀ خوراسگان ، آیة الله ، آقای حاج شیخ مرتضی مقتدائی دامت برکاته تأسیس گردیده است . از سال 1354 شمسی ، مقدّمات تأسیس مدرسه فراهم گردیده ، و در سال 1361 ساختمان آن اتمام یافته است .

مدرسۀ إمام صادق علیه السلام ، 55 حجره و سه مَدرس و سه سالن بزرگ و کتابخانه دارد، و به صورت دو طبقه میباشد ، علاوه بر یک زیرزمین بزرگ، و در حال حاضر، در حدود 90 نفر طلبه ، در رتبه درس مقدّمات و سطح متوسّط ، در آن اشتغال به تحصیل دارند . محلّ مدرسه ، خیابان أباذر می باشد، و در نماسازی آن، از آجرنما و کاشی کاری بهره گیری شده ، و دارای سر درب زیبا و کاشیکاری شده و باشکوه می باشد .

ص:526


1- دربارۀ إمامزاده ابوالعبّاس ، به تفصیل ، در بخش ( إمامزادگان اصفهان و حومه ) بحث و بررسی داریم

مدرسۀ علمیّۀ خواهران

در جوار إمامزاده أبو العبّاس علیه السلام ، منزلی است متعلّق به إمامزاده علیه السلام ، که در حال حاضر در اختیار حوزه علمیّه قرار گرفته ، و دروس دینیّه به روش حوزوی برای طبقۀ نسوان تدریس می شود، و جمع زیادی از بانوان و دختران ، اشتغال به تحصیل علوم دینیّه دارند .

کتابخانۀ إمامزاده أبوالعبّاس علیه السلام

در جوار إمامزاده أبو العبّاس علیه السلام ، کتابخانهای وابسته به تشکیلات وسیع إمامزاده علیه السلام تأسیس گردیده ، و به صورت فعّال می باشد ، و یکی از مراکز علمی - دینیِ شهر خوراسگان به شمار می رود، و تمامیِ رشد و امکانات آن ، متعلّق به إمامزاده أبو العبّاس علیه السلام میباشد .

7- داران

مرکز شهرستان فریدن می باشد ، و در 120 کیلومتری شمالِ غرب اصفهان واقع شده است (1) . مدرسه علمیّۀ آن ، به نام منتظریّه است ، که در سال 1358 شمسی به صورت منزلی بوده ، که آقای دکتر مصطفوی إهداء نموده اند، و در سال 1362 ، با ضمیمه شدن یک قطعه زمین ، ساختمان مدرسۀ علمیّه ، شروع گردیده است .

در زمان بازدید نویسنده از مدرسه ، در سال 1365 قسمتی از ساختمان مدرسه به صورت دو طبقه أنجام گرفته ، و بخشی از آن، محلّ سکونت طلاّب مدرسه قرار گرفته بود ، و طلاّب آن ( که بیست و پنج نفر بودند ) در رتبۀ درسی

ص:527


1- لغتنامه دهخدا

مقدّمات و سطح متوسّط اشتغال به تحصیل داشتند . تأسیس مدرسه ، زیر نظر حجّة الإسلام و المسلمین ، آقای سیّد أمین الله معین الدّینی انجام گرفته است .

8-دُرْچِه

درچه ، که در قدیم آلأیّام درچۀ پیاز نامیده میشده ، و به صورت روستائی بوده ، در حال حاضر ، توسعه یافته ، و به حالت شهر در آمده است ، و گفته میشود که با حومه نزدیک آن ، جمعیّتی در حدود چهل هزار نفر دارد . محلّ آن با فاصلۀ کمی ، در جنوب غربیِ اصفهان ، در جنوب جادّۀ اصفهان - نجف آباد ، و در شمال اتوبان اصفهان - ذوب آهن ، قرار گرفته است .

مدرسۀ علمیّۀ إمام حسین علیه السلام

مدرسه ای است که در سالهای بین 1380 تا 1390 قمری ، زیر نظر آیة الله حاج سیّد مصطفی شریعت موسوی ، ( فرزند مرحوم آیة الله ، آقا سیّد مهدی درچه ای أعلی الله مقامه ) تأسیس گردیده ، و دو طبقه است و 12 حجره و دو مَدرس و یک کتابخانه دارد، و محلّ آن ، در محلّۀ دُرّ می باشد . مدرسۀ یادشده ، سالهای طولانی ، محلّ سکونت طلاب و فعّالیّت درسی بوده ، ولی در حال حاضر تعطیل می باشد .

9- دستجرد جرقویه

جرقویه یکی از بخشهای استان اصفهان و کویری می باشد ، و مردم آن علاقمند به مذهب و مکتب أهل البیت علیه السلام می باشند .

از روستاهای آن ، عدّۀ زیادی برای تحصیل علوم دینیّه ، وارد حوزۀ علمیّۀ میشوند ، و عموماً طلبه های مؤدّب و دارای ریشه های عمیقِ دینی و مذهبی هستند ، و در ترویج دین ، کوشا می باشند .

ص:528

یکی از روستاهای جرقویه ، دستجرد است ، که امامزاده ای دارد به نام سلطان سعید علیه السلام، که نسب او را منتهی به امام موسی بن جعفر علیه السلام می دانند .

ساختمان إمامزاده ، در سال 1367 شمسی تجدید بناء گردیده ، و حرم و گنبد بزرگی برای آن ساخته شده است ، که در حال تکمیل می باشد .

مدرسۀ علمیّۀ دستجرد

در کنار أمامزاده ، مدرسۀ علمیّه ای ساخته شده ، که دوازده حجره ( به شکل دو طبقه ) دارد، و یک مَدرس هم برای آن در نظر گرفته شده است .

10- دولت آباد

واقع در 15 کیلومتری شمال اصفهان می باشد ، و مدرسۀ علمیّه ای دارد ، به نام مدرسۀ جعفریّه که زیر نظر یکی از علماء بزرگوار محل، آیة الله ، آقای حاج شیخ محمّد حسین نجفی دامت برکاته میباشد ، ( طبق کاشی کاری بالای سردَرِ مدرسه ) و در سال 1377 قمری تأسیس گردیده است .

مدرسۀ یاد شده ، 12 حجره دارد، و بخشی دو طبقه است ، و چهار طرف ساختمان دارد، و در جوار مسجد قرار گرفته است . در زمان بازدید نویسنده از مدرسه ، در سال 1367 شمسی (1408 قمری ) در حدود 15 نفر اشتغال به تحصیل داشتند ، که شش نفر آنها ساکن در مدرسه بودند ، و بقیّه فقط در بعضی از درسهای مدرسه ، شرکت می نمودند .

11- دهاقان

شهری است در 18 کیلومتری غرب شهرضا(1) و مدرسۀ علمیّه ای دارد ، که

ص:529


1- لغتنامۀ دهخدا، جلد 24 ، صفحۀ 436

به نام مدرسۀ علمیّۀ حسینیّه نامیده می شود ، و در سال 1384 قمری ، زیر نظر یکی از علمای محل به نام آقای شیخ نعمت الله اسماعیلی تأسیس گردیده ، و در کاشیکاری بالای در مدرسه ، و نیز بر روی قطعۀ سنگی در داخل مدرسه ، سال تأسیس آن ، قید گردیده است .

مدرسۀ یاد شده، دو طبقه است ، و 15 حجره دارد، و محلّ آن در انتهای بازار دهاقان ، خیابان شهید موسوی میباشد . در هنگام بازدید نویسنده از مدرسه ، ( در سال 1365 شمسی، مقارن 1406 قمری) دَه نفر طلبه ، زیر نظر آقای روح الأمین و آقای بهاری ، اشتغال به تحصیل داشتند .

12- رهنان «رنان»

شهر رهنان ، قبلاً به صورت روستائی بوده، و در حال حاضر ، کاملاً به شهر اصفهان متّصل گردیده ، و دارای مسجد جامع و مدرسۀ علمیّه ای می باشد، که سابقۀ آن به سیصد سال قبل میرسد، و روی سقّاخانۀ سنگیِ آن ، تاریخ 1112 هجری ، حجّاری شده است .

مدرسۀ یاد شده ، متّصل به مسجد می باشد ، و هشت حجره دارد، که محلّ تحصیل و فعّالیّت درسیِ طلاّب بوده است . تا سال 1313 شمسی طلاّب علاقمند رهنانی ، مراحل مقدّماتی دروس حوزه ای را در این مدرسه ، سپری مینموده اند، و سپس به سوی حوزۀ علمیّۀ بزرگ اصفهان رهسپار گردیده ، و ادامۀ تحصیل می داده اند . محلّ مسجد و مدرسه ، خیابان أبوذر ، نزدیک فلکۀ إمام حسین علیه السلام ( فلکۀ شهرداری ) می باشد (1).

ص:530


1- تحقیقات فوق ، به وسیلۀ یکی از فضلاء عالیقدر رهنان ، حجّة الإسلام ، آقای شیخ محمّد علی رضائی دام عزّه ، أنجام گردیده است

13- زرّین شهر

این شهر ، که قبلاً به صورت روستائی بودرو به نام ( ریز ) خوانده می شد ، در أثر مجاورت با کارخانۀ عظیم ذوب آهن ، به سرعت توسعه یافته ، و به صورت شهری نسبتاً بزرگ در آمده ، که در منطقۀ لنجان ، مورد توجّه قرار گرفته است .

مدرسۀ علمیّۀ زرّین شهر

در سال 1325 شمسی، یکی از علماء فعّال و پرتلاش ، حجّة الإسلام و المسلمین ، آیة الله ، آقای حاج شیخ محمود شریعت ریزی ، در قطعه زمین بزرگی به مساحت چهار هزار متر ، مدرسۀ علمیّه ای را پایه گذاری ، و در سال 1339 شمسی در قسمتی از همین زمین ، کتابخانه ای تأسیس نمودند .

کوشش و پشتکار عجیب این بزرگمرد ، و حمایت مراجع زمان ( آیة الله العظمی ، آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی، و آیة الله العظمی، آقای بروجردی و مراجع تقلید پس از آنها ) و نیز حمایت علماء بزرگ حوزۀ علمیّه اصفهان ، موجب رشد و موفّقیت برنامه های این مدرسۀ علمیّه گردید ، تا جائی که در بعضی از دوره ها ، تعداد طلاّب مدرسه ، به 55 نفر رسیدند ( که این رقم با توجّه به محدودّیت روستای ریز و شرائط منطقه ) از أهمیّت شایانی برخوردار می باشد

در زمان بازدید نویسنده از مدرسه ( در سال 1366 شمسی)، شمار طلاّب مدرسه به 30 نفر می رسید ، که در دورۀ مقدّمات و سطح ، اشتغال به تحصیل داشتند ، و جمعی از علماء زرّین شهر ، با همکاری یکدیگر ، در تدریس و ادارۀ امور طلاّب اقدام می نمودند .

مفاخر علمیِ زرّین شهر

از مفاخر گذشتۀ ریز ( زرّین شهر)، یکی مرحوم آقا سیّد محمّد ، معروف به

ص:531

( آقا سیّد آقاجان ) بوده ، که مدرّسی بزرگ در دروس سطح ، و خطیب و واعظی برجسته به شمار می رفته ، و در مقامات معنوی و روحی ، جایگاهی برجسته داشته است . وی اصلاً ریزی بوده، و در اصفهان تحصیل و سپس تدریس می نموده ، و منبر می رفته است ، و در سال 1364 قمری از دنیا رفته ، و در تخت فولاد، در تکیۀ سیّد العراقین ، مدفون گشته است (1) . و دیگری مرحوم آقا شیخ مرتضی ریزی ، متوفّای 1329 قمری میباشد ، که از شاگردان شیخ أنصاری بوده ، و أوّل کسی است که أفکار مرحوم شیخ را با تدریس کتاب رسائل ( فرائد الاُصول) در اصفهان مطرح نموده است .

مرحوم آقا شیخ مرتضی ریزی ، مجتهدی اصولی بوده، و در زهد و تقوی ، مقامی رفیع داشته ، و شبهای جمعه در تخت فولاد، برنامۀ دعای کمیلی داشته ، که در سوز و گداز و ایجاد انقلاب روحی و توبه و إنابه ، نقش عجیبی ایفاء مینموده است ، و جمعیّت پایِ منبر او را ، متجاوز از ده هزار نفر نوشته اند(2) پدر آن بزرگمرد ، از علماء جلیل القدر و ساکن ریز بوده، و در بقعۀ مخصوصی ، در همان روستای ریز ، مدفون گردیده است (3) .

14-زَوارِه

زواره بر وزن شَرارِه و هَزارِه ، از توابع شهر أردستان ، و با فاصلۀ 17 کیلومتر ، در شمال شرقیِ آن قرار گرفته است (4) .

ص:532


1- رجال اصفهان ، صفحۀ 108 و دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 13
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان ، صفحۀ 498
3- رجال اصفهان ، صفحۀ 84
4- فرهنگ جغرافیائی ایران ، جلد 10، صفحۀ 104

زواره ، مدینة السّادات

زواره در قرون أوّلیۀ اسلامی ، وقف بر سادت طباطبائی گردیده ، و لذا ، سادات زیادی از نسل امام حسن مجتبی علیه السلام ، به این محل مهاجرت نموده اند ، و در نتیجه ، به علّت فراوانیِ سادات در این شهر کوچک ، به نام (مدینة السّادات ) نامیده شده ، و ظاهراً این نامگذاری ، مربوط به أوائل قرن چهارم هجری بوده است (1).

سابقۀ تشیّع در زواره

با توجّه به سکونت سادات طباطبائی در این شهر، می توان سابقۀ تشیّع آن را به دست آورد، و با وجود نسل پیامبرصلی الله علیه وآله در این شهر مذهبی ، می توان به خوبی دریافت که آنها حافظ و ناشر فرهنگ دینی و مذهب أهل البیت علیه السلام ، در این مطنقه بوده اند، و نیز می توان به درستی قضاوت نمود، که از حدود زمان متوکّل عبّاسی ( زمان مهاجرت گستردۀ سادات ، به زواره ) تا کنون ، مذهبی غیر از تشیع و ولای أهل البیت علیه السلام ، در این شهر وجود نداشته است .

شهر زواره، خاستگاه چهره های بزرگ علمی

بسیاری از علماء بزرگ و مشهور ، از این شهر برخاسته و در جهان علم و دانش ، درخشیده اند ، همانند :

1- حکیم و مفسّر و ریاضی و منجّم و دانشمند متبحّر ، مولی جمشید بن مسعود بن محمود زواری ، که آثار بسیاری از خود به جای گذارده ، و از علماء بزرگ

ص:533


1- آتشکده أردستان ، جلد 1،صفحۀ 146-147

أواسط قرن نهم هجری بوده است (1).

2- مفسّر و محدّث و فقیه أدیب ، مولی أبو الحسن ، علی بن حسن زواره ای که از علمای قرن دهم بوده ، و استاد ملاّ فتح الله کاشانی ( مفسّر نامدار شیعه ) می باشد ، و آثار تألیفی فراوان دارد .

3- سیّد سراج الدّین زواری ( میر قاسم ) ، که از شاگردان مبرّز شیخ بهائی بوده ، و تألیفات بسیاری داشته است، و به احترام او که در میدان ستیّّۀ قم إقامت داشته ، آن میدان را به نام میدان میر ( میر قاسم) نامیده اند .

4- ملاّ عبدالعظیم بیدگلی زوارهای ، که مجتهدی بزرگ و مدرّسی عالیقدر بوده ، و متوفّای بعد از 1248 قمری میباشد ، و از شاگردان محقّق قمی صاحب قوانین ) و از معاصرین و همدرس سیّد شفتی بوده است (2) .

بقعه های دینی زواره، سندی بر دیانت و تشیّع و فرهنگ مذهبی زواره

بقعه های زیادی ( در حدود بیست عدد ) در زواره وجود دارد ، همانند بقعۀ سبز ، که گفته میشود متعلّق به بانی مسجد جامع زواره است ، و بقعۀ سیّد بهاء الدّین حیدر ، که جدّ أعلای أغلب سادات طباطبائی أردستان و زواره است ، و بقعۀ سیّد علاء الدّوله ، که از نیاکان سادات طباطبائی بوده ، و بقعۀ میرزا محمّد صادق ، که از علماء بزرگ بوده ، و بقعۀ میرزا محمّد طاهر طبیب ( نیر آلحکماء)،

ص:534


1- ریحانة الأدب ، جلد 4، صفحۀ 256
2- در کتاب ( حوزه های علمیّۀ شیعه ) ، جمع زیادی از علما و بزرگان زواره را مورد بحث قرار داده ، و به تفصیل ، از آثار و عظمت آنها بحث کرده ایم، البته بخش زواره از آن کتاب ، هنوز به چاپ نرسیده است

و بقعۀ حاجی میر محمّد علی و حاج میرزا علیرضا خادم الحسین ، که از مردان نیکوکار بوده اند ، و بقعه های دیگر ، که همه و همه ، نشان دهندۀ سابقۀ دینداری و ولایت و تشیع و علم و دانش و معنویّت مردم زواره ، می باشد .

به طور کلّی ، مردم زواره ، أکثریت قاطع آنها باسواد بوده اند، و معمولاً ، قرآن را با تجوید می خوانده اند ، و در قدیم آلأیّام، علماء بزرگی در علم تجوید ، همانند : ملاّ حافظ زواره ای ، و ملاّ شاه محمّد زواره ای ، داشته اند . البته از دورۀ حکومت پهلوی به بعد ، وضعیّت علمی و دینی زاوره ، صدمه دیده ، و آن رونق قدیم را ندارد (1) .

مدرسۀ علمیّۀ حاج لطفعلی خان

تنها مدرسۀ علمیّۀ زواره ، مدرسه ای است که به وسیلۀ حاج لطفعلی خان ترشیزی (کاشمری ) ، در زمان ملاّ عبد العظیم بن محمّد تقی بیدگلی ، که معاصر با حجّة الاسلام شفتی ، ( متوفّای 1260 قمری ) بوده، در حدود یکصد و شصت سال قبل تأسیس گشته ، و موقوفاتی بر آن قرار داده شده است .

مدرسۀ یاد شده ، پس از تأسیس ، زیر نظر ملاّ عبد العظیم قرار گرفته ، و آن بزرگمرد ، تولیت امور مدرسه و تدریس و تربیت طلاّب را بر عهده داشته ، و پس از او ، فرزندش به نام ملاّ محمّد علی ، و پس از او ملاّ اسماعیل بن ملاّ عبد العظیم ، و پس از آن، ملاّ علی أکبر بن ملاّ عبد العظیم و پس از آنها ، برخی از نوه های ملاّ عبد العظیم ، تولیت مدرسه را برعهده داشته اند .

این مدرسه ، سالیان دراز ، محلّ فعّالیّت علمی و تربیت طلاّب بوده ، و فعّالیّت حوزه ای در آن أنجام می گرفته است ، تا آنکه در سال 1300 شمسی

ص:535


1- اظهارات آگاهان محلی

(1340 قمری ) در زمان حکومت پهلوی أوّل غصب گردیده ، و به صورت دبستان در آمده است ، ولی در سال 1364 شمسی ، برابر 1404 قمری ، به حوزه علمیّه بازگردانده شده ، و محلّ سکونت و درس و بحث حوزوی قرار گرفته و مدرسۀ یاد شده ، در دوره أخیر ، و به نام مبارک امام باقر علیه السلام ، نامگذاری شده است .

مدرسۀ لطفعلی خان ( مدرسۀ أمام باقر علیه السلام ) دارای 8 حجره می باشد ، و ساختمان آن در سه طرف قرار گرفته ، و به صورت یک طبقه میباشد ، و به علت استحکام بناء ، فقط گاهی تعمیراتی در آن انجام گرفته است .

محلّ مدرسه ، در جوار أمامزاده یحیی علیه السلام ، در محلّۀ سر بازار میباشد (1)

15- سمیرم

شهری است در 165 کیلومتری جنوب اصفهان ، که راه أصلیِ آن از اصفهان، از طریق شهرضا میباشد .

مدرسۀ علمیّۀ إمام جعفر صادق علیه السلام

در سال 1354 شمسی ، زیر نظر یکی از مدرّسین عالیقدر و بزرگوار حوزۀ علمیّۀ قم، حضرت حجّة الإسلام و المسلمین ، آقای حاج شیخ رحمت الله فشارکی دامت برکاته ، و با فعّالیّت مرحوم حاج حسین صابری و با کمک مردم ، در شهر سمیرم، مدرسۀ علمیّه ای به نام امام جعفر صادق علیه السلام شروع به ساختمان گردیده ، و در سال 1358 به پایان رسیده است .

ص:536


1- تحقیقات محلّی و بررسی حضوری نویسنده ، در تاریخ 1367 شمسی ، و نیز آتشکدۀ أردستان، جلد 1 ، صفحۀ 156

این مدرسه دو طبقه است ، و در زمان تهیّۀ گزارش و أنجام تحقیق راجع به این مدرسه ( در سال 1367 شمسی)، بیست و پنج نفر طلبه در این مدرسه سکونت داشته ، و در رتبه های درسی مقدّمات و سطح ( شرح لمعه و اصول الفقه ) ، مشغول به تحصیل بوده اند (1).

16- سُهْر فیروزان

(2)

که مشهور به سُهر فریزان است ، و نزدیک به شهر فلاورجان ، و از توابع آن شهرستان می باشد .

در أواخر قرن چهاردهم هجری قمری ، مدرسه ای به وسیلۀ سازمان اوقاف اصفهان و نظارت رئیس آن ( در آن هنگام ) ، تأسیس گشته است .

این مدرسه یک طبقه است ، و به سبک مدارس قدیمه ساخته شده ، و دارای یک مَدرَس و 12 حجره میباشد ، و دری دارد که به سوی إمامزادۀ سُهر فیروزان علیه السلام ، باز می شود .

17- شاه تور «شاهطور»

دهی است از منطقۀ رویدشت ، که در فاصلۀ 60 کیلومتری اصفهان می باشد

مدرسۀ علمیّۀ شاهطور

در طرف شمال إمامزاده عبد العزیز علیه السلام (که نسب او به حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام میرسد ) صحنی وجود داشته ، به نام صحن مدرسه ، که هنوز هم

ص:537


1- گزارش و تحقیقات أنجام شده ، توسّط مدرّس مدرسه ( در تاریخ فوق ) ، آقای شیخ علی پیروزی دام عزّه ، فراهم شده است
2- فرهنگ جغرافیائی ایران ، جلد 10، صفحه 116

قسمتی از آن باقی است ، و آن صحن ، دارای پنج حجرۀ بوده ، که دو حجره آن جزء مسجد گردیده ، و سه حجره هنوز باقی است ، که احتیاج به مرمّت و تعمیر دارد . آخوند ملاّ عبدالرّزاق ( آخوند شاه تور ) متوفّای حدود 1400 قمری ، و پدر او ملاّ مهدی ، و پدر او ، ملاّ عبد الرّزاق ، و پدر او ، ملاّ علی ، همه عالِم دینیِ محل بوده اند . در زمان آخوند ملاّ علی ، که موقعیّت علمیِ برجسته ای داشته ، مدرسۀ یاد شده ، محلّ درس و بحث بوده ، و اطاقی هم در راه پشت بام وجود داشته ، که کتابخانۀ مدرسه بوده ، و مرحوم ملاّ علی ، در آنجا به مطالعه می پرداخته است (1) (2) .

18- شهرضا «قمشه»

شهری است بسیار قدیمی (3) که به نام قشمه نامیده می شده ، و به مناسبت احترام إمامزادۀ بزرگواری که در آن شهر مدفون گردیده ، و به نام شاه رضا علیه السلام مشهور می باشد ، این شهر ، به نام ( شهرضا ) معروف گردیده است .

شهرضا در 80 کیلومتریِ جنوب اصفهان قرار گرفته ، و در میان راه أصلیِ اصفهان - شیراز واقع شده است . مردم شهرضا، در مذهب تشیّع متعصّب و قاطع ، و هیچ نوع أقلیّت مذهبی را در خود نمی پذیرند (4) .

سابقۀ علمی و دینیِ شهرضا بسیار زیاد است ، و علماء زیادی در آن زندگی

ص:538


1- اظهارات آقای سیّد محمّد حسین شاهمیری ، به نقل از عالِم بزرگوار، آقای حاج شیخ عبدالرّسول شاه توری ، فرزند مرحوم ملاّ عبدالرزّاق رحمة الله علیه
2- مرحوم آقای سیّد مصلح الدّین مهدوی ، در یادداشتهای خود ، این مدرسه را از آثار دورۀ شاه عبّاس اوّل ، به شمار آورده اند
3- جغرافیای کامل ایران ، جلد 1، صفحّ 326
4- تاریخ شهرضا، صفحۀ 54

نموده ، و یا از آن برخاسته اند ، و لذا در بارۀ آن ، کلمۀ یونانچه ( مخفّف یونان کوچک ) به کار برده شده است ، و چهره های برجسته ای از آن برخاسته و درخشیده اند ، همانند :

1- آقا شیخ محمّد حسین قمشه ای اصفهانی نجفی ، که از شاگردان شیخ أنصاری و آقا سیّد محمّد حسین کوه کمری و میرزای شیرازی و میرزا حبیب الله رشتی بوده ، و تألیفات گرانقدری در فقه و اصول از خود به جای گذارده ، و در سال 1336 قمری ، وفات یافته است (1).

2- حکیم و فیلسوف نامدار ، آقا شیخ محمّد رضا قمشه ای متخلّص به ( صهبا ) و متوفّای 1306 قمری ، که مدرّس فقه و اصول و فلسفه در مدرسۀ صدر تهران بوده ، و شاگردانی نامدار ، همانند : مرحوم حکیم جهانگیر قشقائی و حاج میرزا أبو الفضل کلانتر و ... ، تربیت نموده ، و در هنگام مرگ ، به أطرافیانش توجّه کرده و گفته است: آیا دیدید أسب سفیدی را که حضرت إمام مهدی (عج) برای سوار شدن من فرستاده اند ؟ (2) .

3- حکیم و مفسّر و زاهد نامدار و با ولایت ، حاج شیخ مهدی الهی قمشه ای ، متوفّای 1393 قمری(3) که ترجمه و خلاصۀ التَفسیر ایشان بر قرآن مجید ، از بهترین و مفیدترین ترجمه های قرآن به حساب می آید ، و ترجمه مفاتیح الجنان و ترجمۀ و شرح صحیفۀ سجادیّۀ آن بزرگمرد مفید و أرزشمند است ، و نیز دیوان بزرگ أشعار ایشان ، مورد توجّه می باشد .

ص:539


1- گنجینۀ دانشمندان ، جلد 5، صفحۀ 391 ( جمع دیگری از علمای شهرضا نیز، در همین جلد از کتاب یاد شده ، نام برده شده اند، و شرح حالشان ذکر گردیده است )
2- گنجینۀ دانشمندان ، جلد 5، صفحۀ 392
3- گنجینه دانشمندان ، جلد 8، صفحه 108

4- مرحوم ملاّ مصطفی قمشه ای ، که از علماء و حکمای قرن سیزدهم بوده است .

5- مرحوم آقا شیخ محمّد باقر قمشه ای ، متوفّای 1296، که جامع معقول و منقول، و مدرّس در حوزه علمیّۀ اصفهان بوده است .

6- مرحوم آقا شیخ أسد الله حکیم ، متوفّای 1334، که مدرّس علوم عقلی ، در مدرسۀ چهارباغ اصفهان بوده است (1).

و همچنین چهره های دیگری از این شهر ، در کتب تراجم و رجال ، همانند : روضات الجنّات ، ریحانة الأدب ، گنجینۀ دانشمندان ، رجال اصفهان ، و دانشمندان و بزرگان اصفهان و ...، مورد معرّفی قرار گرفته اند .

مدارس علمیّۀ شهرضا

الف - مدرسۀ حسینیّۀ سادات

این مدرسه ، در سال 1330 شمسی (1370 قمری ) تأسیس گردیده ، و سرپرستی و تدریس آن را ، یکی از علماء مبرّز شهرضا، حضرت حجة الإسلام و المسلمین ، آیة الله ، آقای حاج سیّد مهدی حجازی (2) بر عهده دارند، و دارای کتابخانه ای می باشد ، و در طرف شرقیِ مدرسه ، مسجد جالبی وجود دارد ، که به نام مسجد سادات ، نامیده می شود . عدّه ای از طلاّب

ص:540


1- در کتاب ( حوزه های علمیّۀ شیعه ) در بخش مربوط به شهرضا به نحو مفصّل بحث خواهیم داشت ، انشاء الله . و به کتاب تاریخ شهرضا، از صفحۀ 62 تا 101، و گنجینه دانشمندان ، جلد 5، بخش مربوط به شهرضا مراجعه شود
2- خاندان حجازی ، از خاندانهای سابقه دار و علمی شهرضا میباشند ، و علمای زیادی در این خاندان تربیت یافته و به عالم علم و دین خدمت نموده اند

و فضلای شهرضا، در این مدرسه به تحصیل فقه و اصول و ... اشتغال دارند، و آیة الله ، آقای حجازی ، تدریس درس خارج فقه می نمایند . محلّ مدرسه واقع در خیابان أبوذر می باشد .

ب - مدرسۀ علمیّۀ صاحب الزّمان علیه السلام

این مدرسه ، در سال 1350 شمسی (1390 قمری ) زیر نظر یکی از علماء مبّرز مشهور شهرضا، حضرت حجة الإسلام و المسلمین ، آقای حاج شیخ غدیر علی ممیّزدامت برکاته ، تأسیس گشته ، و کتابخانۀ قابل توجّهی دارد، که مشتمل بر سیزده هزار جلد کتاب ( در زمان بازدید نویسنده از مدرسه و کتابخانه ، در سال 1365 شمسی) می باشد ، که أًخیراً بر تعداد کتابهای آن افزوده شده است .

بخشی از مدرسۀ صاحب الزّمان علیه السلام ، دو طبقه ، و بخشی دیگر ، سه طبقه است ، و سی حجره دارد و از نظر ساختمان و نماسازی و کاشی کاری و فعّالیّت درسی ، ( در زمان بازدید نویسنده از مدراس شهرضا، در تاریخ 1365 شمسی) جالب ترین مدراس علمیّۀ شهرضا محسوب می گردید ، و در آن زمان ، در حدود هفتاد نفر طلبه ، در رتبه مقدمات و سطح متوسّط و سطح عالی (رسائل و مکاسب و کفایة الاُصول)، در این مدرسه اشتغال به تحصیل داشتند ، و کتابخانۀ مدرسه ، بسیار فعال و مورد بهره برداری بود.

محلّ مدرسه ، خیابان صاحب الزّمان (عج) می باشد .

ج - مدرسۀ أقدمیّه

این مدرسه در سال 1335 شمسی (1375 قمری ) زیر نظر یکی از علمای شهر ، حجّة الإسلام و المسلمین آقای حاج شیخ نصرالله زارعان در محلّۀ فضل آباد ، خیابان صاحب الزّمان (عج) تأسیس گشته است . در زمان بازدید از

ص:541

مدرسه ( در سال 1365 شمسی ) در حدود سی نفر طلبه در رتبه های درسیِ مقدّمات و سطح متوسّط و عالی ، در این مدرسه تحصیل علم می نمودند ، و کتابخانه ای هم در حدّ نیاز طلاّب مدرسه وجود داشت ، و أخیراً نوارخانه ای نیز تأسیس گردیده است .

مدرسۀ یاد شده ، یک طبقه است ، و سرپرستی فعلیِ آن را ، حجّة الإسلام و المسلمین آقای حاج شیخ غلامحسین اسماعیل پور بر عهده دارند .

در مجاورت مدرسۀ أقدمیّه ، سقّاخانه ای است که از نظر معنوی مورد توجه میباشد ، و کلا مدرسه أقدمّه و مسجد آن ( در طرف شرق مدرسه ) و سقاخانه یاد شده ، از موقعیّت معنوی ، برخوردار میباشد .

د- مدرسۀ علمیّۀ إمام حسین علیه السلام

مدرسه ای است که در سال 1354 شمسی ، زیر نظر یکی از علمای شهر ، حجّة الاسلام آقای حاج سیّد علی أکبر قرشی ، در خیابان دکتر بهشتی ، تأسیس گشته است . در زمان بازدید از مدرسه ، سی نفر طلبه در این مدرسه اشتغال به تحصیل داشتند در دوره مقدّمات و سطح ، و کتابخانۀ آن مشتمل بر شش هزار جلد کتاب بود ، که أخیراً أفزایش یافته است .

مدرسۀ یاد شده ، دو طبقه است و مشتمل بر پانزده حجره ، و دو سالن و یک مَدرَس میباشد .

ه - مدرسۀ علمیّۀ امام صادق علیه السلام

مدرسه ای است که در سال 1355 شمسی ، زیر نظر حجّة الإسلام و المسلمین ، آقای حاج شیخ نعمت الله جعفری ، تأسیس گشته ، و محلّ تحصیل علوم دینیّه برای دختران و زنان می باشد ، و محل آن در خیابان حکیم صهبا ،

ص:542

کوی شعیع ، واقع گردیده است . در زمان بازدید از مدرسه ، یکصد نفر در رتبۀ مقدّمات و سطح متوسّط ( شرح لمعه و اصول الفقه ) در این مرکز علمی و دینی اشتغال به تحصیل داشتند .

در نماکاریِ مدرسه ، از کاشی استفاده شده ، و مساحت آن 1800 متر می باشد ، و کتابخانه ای ، در حدّ نیاز طلاّب مدرسه دارد .

و - دار العلم « مدینة العلم صاحب الزّمان «عج»»

قطعه زمین وسیعی به أندازۀ شصت هکتار ، در سمت راست جادّۀ اصفهان ، شهرضا، در مَدخل شهر قرار گرفته ، و مُشرف بر شهرضا میباشد ، و بارگاه و آستان مقدّس شاه رضا علیه السلام و ساختمانهای شهر ، کاملاً در معرض دید می باشد، و این قطعه زمین بزرگ ، در اختیار حوزه علمیّه و علمای شهرضا قرار گرفته ، به منظور تأسیس یک مجموعۀ علمی - بهداشتی - اجتماعی ، مشتمل بر مدرسۀ علمیّه و مسجد و منزلهای مسکونی برای مدرّسین و طلاّب معیل، و نیز بیمارستان و کتابخانه و سالن مطالعه و مرکز انتشارات و تحقیقات و ... ، و فعلاً ، بخشی از طرح یاد شده ، به اجرا در آمده است .

در حال حاضر، ساختمان مدرسۀ علمیّه ، به نام : دار العلم صاحب الزّمان (عج) در حال أنجام می باشد، که دو طرف آن ساخته شده ، و دو طرف دیگر در حال تکمیل می باشد، و نماسازی یک طرف أنجام شده است .

ساختمان مدرسه دو طبقه است در قطعه زمینی به مساحت دوازده هزار متر مربّع ، و 250 حجره در نقشۀ مدرسه ، منظور گردیده ، که یکصد حجرۀ آن آماده شده است . کتابخانۀ مدرسه ، با هشت هزار جلد کتاب و سالن مطالعه ، مورد بهره برداری می باشد . هیئت اُمنائی مرکّب از 25 نفر، که چهارده نفر آنها

ص:543

از علماء و مدرّسین شهرضا ، و بقیّه ، از معتمدین و مؤمنین می باشند ، بر این مجموعه ، نظارت دارند (1) ولی عمدةً ، تأسیس و سرپرستی و ادامه برنامه های گوناگون مدرسۀ یاد شده ، بر عهده شخصیّت والای روحانیّت شهرضا، حضرت حجة الاسلام و المسلمین ، آقای حاج شیخ غدیر علی ممیّز دامت برکاته العالیه می باشد ، که با فعالیت گسترده و مداوم ایشان ، گامهای برجسته ای در راه أهداف یاد شده ، برداشته شده است . تاکنون، از مجموع واحدهای مسکونی که در طرح یاد شده است ، و تعداد آنها سیصد عدد میباشد ، فقط پنج واحد ساخته شده است، و به خاطر نیاز شدید طلاّب معیل ، تعدادی از آنها در حجره های مدینة العلم ، اسکان داده شده اند . در تابستانها ، طلاّب شهرضائی مقیم قم ، برنامه های درسی و تحقیقی خود را در ( مدینة العلم) أنجام میدهند .

شمار طلاّب شهرضا

شمار طلاّب ساکن و محصل در شهرضا، یکصد و پنجاه نفر ، و با محاسبۀ طلاّبی که در اصفهان و قم اشتغال به تحصیل دارند ، چهارصد نفر می باشند .

19 - طالخونچه

قبلاً یکی از روستاهای بخش سمیرم سُفلی بوده ، و أخیراً ، جزء شهرستان النجان ، و از توابع مبارکه گردیده ، و حدود یک فرسخ با شهر مبارکه فاصله دارد

مدرسۀ علمیّۀ قائم آل محمّد «عج»

مدرسه ای است ، در قطعه زمینی به مساحت پانصد متر مربّع ، و دارای شش

ص:544


1- ناظر شرعی این مجموعه ، در زمان حاضر آیة الله ، آقای حاج شیخ محمّد علی اسماعیل پور، مقیم قم می باشند

حجره میباشد و دو باب مغازه دارد، که به عنوان مَدْرس و صندوق قرض الحسنه ، از آن استفاده میشود . طبقۀ دوّم مدرسه ، که محلّ کتابخانه و سایر نیازمندیهای آن است ( در زمان تهیّۀ گزارش در سال 1370 شمسی) تکمیل نگردیده بوده است . شروع در تأسیس مدرسه ، سال 1398 قمری ، برابر 1357 شمسی میباشد .

20- فریدون شهر

شهری است که در 155 کیلومتری غرب اصفهان می باشد، و در سال 1364 شمسی ، به وسیلۀ یکی از علمای منطقه ، جناب آقای نوراللّهی، منزلی تهیّه گردیده ، و به عنوان مدرسۀ علمیّه قرار داده شده ، و در آن فعّالیّت حوزهای شروع گردیده ، و در چند نفر طلبه داشته است(1).

21- فَلاوَرْجان

شهری است در بیست کیلومتری اصفهان ، و در حاشیه زاینده رود میباشد ، که فاصله آن تا زرّین شهر ( مرکز لنجانات )، سی و پنج کیلومتر است (2) .

مدرسۀ علمیّۀ فلاورجان

مدرسه ای است، که در مرکز شهر قرار گرفته ، و دارای سه دَرِ ورودی است ، و سردَرِ اصلی آن ، با کاشی معرق تزیین یافته ، و جمله :

أنَا مَدینَةُ العِلم وَ علیُّ بابُها

در میان نوشته های کاشیکاری ، جلب توجّه می نماید . بیست نفر طلبۀ زن

ص:545


1- اظهارات أمام جمعۀ محترم شهر داران ، در ملاقاتی در تاریخ اردیبهشت ماه 1365 شمسی
2- جغرافیای کامل ایران ، جلد 1، صفحۀ 0325

و پانزده نفر طلبۀ مرد ، در این مدرسه تحصیل علم مینمایند . البته قسمت طلاّب مرد و طلاّب زن ، کاملاً جدا و مجزّای از یکدیگر می باشد .

زمین مدرسه دو هزار متر ، و ساختمان آن دو طبقه ، و جمعاً دارای هجده حجره و مَدرس میباشد . این مدرسه قبلاً متعلّق به یکی از پزشکان شهر بوده و طبق وصیّت آن بزرگمرد ، همسر و سایر ورثۀ او ، در اختیار علماء و حوزۀ علمیّه گذارده اند ، و با همکاری مردم با ایمانِ شهر ، در حال ساخته شدن است ، و ساختمان مدرسه هنوز کامل نگردیده ، و تأسیس آن از سال 1361 شمسی بوده است .

22- قَمْصَر

در سی کیلومتری جنوب شرقیِ کاشان قرار گرفته ، و به خاطر کوهستانی بودن ، از آب و هوای بسیار مطبوعی برخوردار است، و محلّ پرورش درخت گل محمّدی ، و تولید بهترین گلابها و عطرهائی است که در تمام شهرها و کشورها مورد توجّه است .

و برای شستشوی خانۀ کعبه از گلاب قمصر استفاده میشود

مدرسۀ علمیّۀ ولی عصر علیه السلام

آیة الله ، سیّد مهدی یثربی ، در قطعه زمین بزرگی که در محلّ مرتفعی قرار گرفته ، و مُشرف بر قمصر میباشد ، مدرسۀ باشکوهی در چهار طبقه با پنجاه و پنج حجره و ده مدرّس و یک کتابخانه ( که در حال حاضر ، در سال 1417 قمری ، مشتمل بر پنج هزار جلد کتاب می باشد ) ، تأسیس نموده اند ، که قسمتی از نماسازی و کاشی کاری آن ، أنجام شده است .

این مدرسه در حال حاضر، یکصد و بیست طلبه در دورۀ مقدّمات و سطح

ص:546

متوسّط دارد، و در تابستانها که هوای کاشان ، گرم و سوزان می شود ، جمعی از طلاب آن شهر ، در این مدرسه ، به فعّالیّت درسی و تحقیقی اشتغال پیدا میکنند، همچنان که در گذشته زمان نیز چنین بوده ، و علمای بزرگ کاشان ، در تابستانها ، فعالیت علمی و تحقیق و تألیف خود را ، در قمصر ادامه می داده اند ، همانند : مرحوم فیض کاشانی ، که قسمتی از کتاب شریف محجّة البیضاء را در قمصر تألیف نموده اند، و نیز مرحوم آیة الله ، آقا سیّد محمّد تقی پشت مشهدی ، که تابستانها را در این محل میگذرانده ، و به فعّالیّت علمی و دینی می پرداخته اند (1).

23- کاشان

یکی از شهرهای قدیمی ایران (2) و به تعبیر دیگر، یکی از قدیمی ترین شهرهای ایران می باشد (3) .

در أوّلین تقسیمات کشوری ، در سال 1316 شمسی ، از شهرستانهای تابع استان مازندران ، و در سال 1339 شمسی ، جزء استان مرکزی گردید ، و از سال 1355 شمسی تاکنون ، از توابع استان اصفهان محسوب میشود (4) .

قاطعیت و پایبندی شدید مردم کاشان ، نسبت به مکتب أهل البیت علیهم السلام در طول تاریخ اسلام

در تمام دوره های تاریخ اسلام، مردم کاشان مسلمان و معتقد به مکتب تشیّع

ص:547


1- اظهارات آیة الله یثربی و تحقیقات حضوری و محلی
2- جغرافیای کامل ایران ، جلد 1، صفحۀ 328
3- لغتنامۀ دهخدا ، جلد 38، صفحۀ 182
4- سیمای کاشان ، صفحۀ 16

بوده اند ، و قاطعیّت و تعهّد شدید آنها ، نسبت به مکتب أهل البیت علیهم الله ، آن چنان زبانزد بوده است ، که در زبان دشمنان مکتب تشیّع ، نام کاشان در ردیف نام قم (که عُش (1) آل محمّد علیهم السلام ، و پایگاه علم و ایمان و اعتقاد به خاندان عصمت و طهارت علهم السلام بوده ) قرار میگرفته ، و دشمنان خاندان إمامت ، حمله های شدید و انتقادهای سرسختانۀ خود را متوجّه این دو شهر پر برکت مینموده اند ، و نویسنده متعصّب و خبیث کتاب ( بعض فضائح الرّوافض)، در أکثر موارد، که به شهر قم و مردم آن ظالمانه حمله کرده است ، نام کاشان را هم به دنبال آن آورده ، و کلمات و تعبیرات زهر آگین خود را أداء نموده است .

و از آن طرف ، دانشمند و محقّق و متکلّم بزرگ ، مرحوم عبد الجلیل قزوینی ، در کتاب بسیار أرزشمند ( نقض ) ، معروف به ( بعض مثالب النّواصب ) که در حدود سال 560 هجری ، ( در دوران قدرت و تسلّط أهل تسنّن و مخالفین مکتب ولایت أهل البیت علهم السلام ) تألیف نموده ، در جای جایِ کتاب نفیس خود، دفاعهای قاطعانه و مستدل و مستند خود را از شهر قم و کاشان و دیگر شهرهای شیعه نشین ( همانند : ساری ، اُرَم ، آبه ) در کنار هم ، و یکسان قرار داده است ، مثلاً در ضمن بحثی می نویسد : ... اگر غرض این بودی از خواندن مناقب ، بایستی که به قم و کاشان و آبه و بلاد مازندران و سبزوار و دیگر بقاع ، که إلاّ شیعه نباشند ، نخواندندی (2) . و در جای دیگری ، پس از بحثی مفصّل، دربارۀ عظمت علمی و معنوی قم و علماء و مدارس و مساجد و کتابخانه های آن ، پیرامون کاشان می نویسد:

ص:548


1- عُش = آشیانه
2- کتاب نقض ، صفحۀ 77، چاپ سلسلۀ انتشارات أنجمن آثار ملِی

4 و کاشان بحمد الله و مَنَّه ، منوّر و مشهور بوده است ، همیشه ، و بحمد الله هست ، به زینت اسلام و نور شریعت و قواعد آن ، از مساجد جامع و مساجد دیگر با آلت و عدّت و مدارس بزرگ ، چون مدرسه صفویّه و مجدیّه و شرفیّه و عزیزیّه ، با زینت و آلت و عدّت و اوقاف و مُدرّس ( مُدَرَّسین ) چون إمام ضیاء الدّین ، أبو الرّضا ، فضل الله بن علیّ الحسنی ، عدیم النّظیر در بلاد عالَم به علم و زهد ، و غیر او از أئمّه و قضاة ، و کثرة فقهاء و مقریان و مؤذّنان و عقود مجالس و ترتیب ( تربیت ) علمای سلف ، چون قاضی أبوعلی الطّوسی وأولادش (...) و در وی ، مصلحان بیمرّ ، و حاجیان بی عدد ، و عمارت مشهد إمام زاده ، علیّ بن محمّد الباقر به ( بار کرز) (1) است که مجد الدّین فرموده است ،...، و مانند این ، که همه دلالت است بر صفاء ایمان ، و نزهت طاعات مؤمنان کاشان ، عمرها الله بالعدل و التوحید و قبول الرّسالة و إثبات العصمة (2)

و در جای دیگر می نویسد : به قم و قاشان (کاشان ) و آبه، همۀ فتاوی و حکومات ، بر مذهب صادق و باقر باشد ، و قاضی، علوی یا شیعی باشد (3) .

و یاقوت حموی در معجم البلدان می نویسد : قاشان بِالشّینِ المُعجَمَةِ ... وَ أهلُها کُلُّهُم شیعَةُ إمامِیَّةُ ... وَ یُنسَبُ إلَیها طائِفَةُ مِن أهلِ العِلمِ ... (4)

یعنی: قاشان (کاشان ) با شین نقطه دار ... أهل آن، همه شیعۀ( دوازده ) إمامی هستند ... ، و نسبت داده می شود به این شهر، گروهی ازأهل علم ....

ص:549


1- منظور، مشهد أردهال می باشد
2- کتاب نقض ، صفحه 199-198، توجّه شود، عبارات به سبک قدیمی است ، و دارای ویژگیهای إنشاء آن زمان میباشد
3- کتاب نقض ، صفحۀ 459
4- معجم البلدان ، جلد 4، صفحۀ 297-296

و در کتاب تقویم البلدان تألیف أبو الفداء ، که در سال 721، از تألیف آن فارغ شده، آمده است : قاشان (کاشان ) از قم کوچکتر است ... ، شهری است نزدیک قم، مردمش شیعی هستند . جماعتی از علماء ، بدان منسوبند (1).

و در کتاب ( الأنساب ) سمعانی ( از علماء قرن ششم) آمده است:

... قاشانُ (کاشان ) وَ هِیَ بَلْدَةُ عِندَ قُم، عَلی ثَلاثین فَرسَخاً مِن إصبَهانَ ، ( اصفهان ) دَخلتُها وَ أقَمتُ بِها یُومَینِ وَ أهْلُها مِنَ الشّیعَةِ ، وَکانَ بِها جَماعَةُ مِن أهلِ العِلمِ وَ الفَضلِ وَ أدرَکتُ جَماعَةً مِنهُم بِها ، وَ أدرَکتُ بِهَا السَّیَّدَ الفاضِلَ ، أبَا الرَّضا، فَضلَ اللهِ بنَ عَلِیًّ ( العَلَوِیَّ ) الحُسَینِیَّ القاسانیٴ، وَکَتَبُ عَنهُ أحادیثَ وَ أقطاعاً مِن شِعرِه ، وَ لَمّا وَصَلتُ إلی بابِ دارِه ، قَرَعتُ الحَلقَةَ ، وَ قَعَدتُ عَلَی الدَّکَّةِ ، أنتَظِرُ خُروجَهُ فَنَظَرتُ إلیَ البابِ ، فَرَأیتُ مَکتُوبَأ فَوقَهُ بِالجُصَّ :

إنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرَّجسَ أهلَ البَیتِ وَ یُطَهَّرَکُم تَطهیراً (2)

یعنی : قاسان (کاشان ) شهری است در نزدیکی قم ، با فاصلۀ سی فرسخ تا اصبهان (اصفهان) . من وارد آن شهر شدم ، و دو روز اقامت جستم ، و أهل آن شیعه هستند ، و در آن شهر، جماعتی از اهل علم و فضل بودند، و من جماعتی از آنها را در آن شهر ملاقات نمودم ... و در کاشان به ملاقات سید فاضل، أبو الرضا ، فضل الله بن علی علوی حسینی کاشانی رسیدم ، و أحادیث و قطعه هائی از شعر ( از سروده های خود او ) از زبان او شنیدم، و نوشتم، و در هنگامی که به دَرِ خانۀ او رسیدم، حلقه دَرِ خانه را کوبیدم، و منتظر ماندم تا او از منزل خارج شود، پس در آن هنگام دیدم که بالای دَرِ خانۀ او با گچ نوشته شده

ص:550


1- تقویم البلدان ، صفحۀ 486 - 487
2- الأنساب سمعانی ، جلد 10، صفحۀ 18-17

( و گچ بری شده ):

إنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرَّجسَ أهلَ البَیتِ وَ یُطَهَّرَکُم تَطهیراً (1).

علاّمۀ أمین ( صاحب أعیان الشّیعه ، کاشان را جزء بلاد شیعه به شمار آورده ، و نظریه های یاقوت حموی در « معجم البلدان » و سمعانی در «الأنساب » و ... را نقل کرده ، و بدین طریق ، تشیّع ریشه دار مردم کاشان را مورد تأیید و تأکید قرار داده است (2) .

و قاضی نور الله تستری ، در مجالس المؤمنین ، راجع به تشیّع مردم کاشان شرحی می نویسد ، و نوشته های یاقوت حموی و أنساب سمعانی و عبد الجلیل قزوینی و ... را نقل نموده ، و أعمال مردم کاشان را ، در مورد روز عید الزّهراء

(سالروز قتل عمر به دست أبولؤلؤ ) که به عنوان تجلیل ، او را ( بابا شجاع الدّین ) مینامند ، به نقل از میر مخدوم شیرازی ، ذکر کرده (3) ، که نشانۀ روشنی از قاطعیّت مردم کاشان ، دربارۀ تشیّع ، و نیز ، دشمنی با دشمنان أهل البیت علیهم السلام ، می باشد .

و حاجی شیروانی ، در بستان السّیاحه ، در مورد کاشان می نویسد:

کاشان بلده ای است مسرّت نشان ... بطّال و أهل کسالت و بیکار ، در آن دیار کم است ، و همگی به کسب و کار اشتغال دارند، و از بطالت و بیکاری ، احتراز لازم شمارند ... مردمش از قدیم ، مذهب إمامیّه دارند

ص:551


1- گچبری شدن این شعار بزرگ مکتب أهل البیت علیهم السلام ( یعنی آیه تطهیر ) بالای سردَرِ خانۀ عالِم بزرگی همچون سیّد ابوالرّضا راوندیِ کاشانی ، در قرن ششم، و در اوج قدرت أهل تسنّن در ایران ، نشانۀ روشنی از قدرت و نفوذ مکتب أهل البیت علیهم السلام، در شهر کاشان ، در آن زمان می باشد
2- أعیان الشّیعه ، چاپ جدید ، جلد 1، صفحۀ 206
3- مجالس المؤمنین ، جلد 1، صفحۀ 86 - 88

... أرباب فضل و کمال و ... ، از آن دیار بسیار ظهور نموده اند ... (1) .

و حمد الله مستوفی قزوینی ، دربارۀ مردم کاشان می نویسد : مردم ، شیعه مذهب اند ، و أکثرشان حکیم وضع ، و لطیف طبع ، و در آنجا جهّال و بطّال ، کمتر باشد (2).

کاشان ، در دیدگاه سیّاح فرانسوی ،از نظر دینی و علمی و مذهبی

شاردن ، جهانگرد فرانسوی ، دربارۀ کاشان ، در زمان صفویّه می نویسد: در خود شهر و حومه آن ( که زیباتر از خود شهر است (3) مجموعاً شش هزار و پانصد خانه و باغچه ، و چهل باب مسجد (4)، سه باب مدرسه ، و دویست باب إمامزاده (5) وجود دارد ... ، بازارها و گرمابه های آن فوق العاده عالی و تمیز و خوش ساخت است (6) (7) .

ص:552


1- بستان السّیاحه، صفحۀ 487
2- نزهة القلوب ، صفحه 67-68
3- به خاطر باغهای متعدّد، که در أطراف شهر وجود داشته است
4- در کتاب تاریخچۀ وقف ، صفحه 119 - 120 ، از بیش از دویست و چهل مسجد نام برده شده است
5- دویست إمامزاده ، در کاشان و أطراف آن ، نشانۀ بزرگی است از حضور ذراری رسول خدا صلی الله علیه وآله ، در این منطقه ، و سندی است بر طرفداریِ مردم کاشان و حومه، از خاندان رسالت علیهم
6- سیمای کاشان ، صفحۀ 38، به نقل از سیاحتنامۀ شاردن ، جلد 3، صفحۀ 83
7- عبدالرّحیم کلانتر ضرّابی نیز ، در تاریخ کاشان ، صفحۀ 435، می نویسد : مختصر آنکه و قدر دویست گنبد و بارگاه و خرگاه از إمامزادگان ، در أصل شهر و نواحی و کوهسار کاشان . الست و هر یک موقوفاتی دارند

سابقه و أهمیّت علمی کاشان

هم چنان که از عبارت یاقوت حموی در معجم البلدان ، و سمعانی در کتاب الأنساب، و سایر منابع تاریخی به دست می آید ، شهر کاشان ، همیشه مرکز علم و دانش ، و خاستگاه علماء و دانشمندان بزرگ و محدّثین و مفسّرین و فقهاء و حکماء و اُدباء و ....، بوده است . و اینک به شواهد و نشانه هائی در این زمینه توجه فرمائید :

(کنت گوبینو ) دانشمند فرانسوی ، پس از سفر به کاشان ، دربارۀ آن مینویسد : ..... موضوع دیگر آنکه ، شهر کاشان در عالَم دانش و أدب نیز ، سابقۀ درخشانی دارد، و مردانی بزرگ و نامور ، از آن دیار ، برخاسته اند (1).

راوند کاشان ، از آغاز تاریخ اسلام تاسَدِۀ هفتم هجری ، از آبادیهای پر اعتبار کاشان، و یکی از مراکز مهّم فرهنگ و دانش ایران ، بوده است ، و از آنجا دانشمندان و پیشوایانی نامور برخاسته اند .... (2) .

مردم سخت کوش « آران » و « بیدگل» هم، با آنکه در حاشیۀ کویر واقع شده اند ، از قدیم آلأیّام در پیشبرد دین و فرهنگ ، نقش مهمّی را ایفاء نموده اند

وجود بقاع متبرّک ، مکتب خانه ها و مدارس علمیّه ، زمینۀ رشد و پرورش علماء ، دانشمندان و سخنوران بزرگی را در گذشته فراهم آورده است ....(3) .

تشویق و زمینۀ اقدام أفراد نیکوکاری ، چون صفیّ الدّین ، و معین الدّین و مجدالدّین ، در ساختن مدارس علمیّۀ مجهّز ، و محلّ نشر معارف اسلامی ،

ص:553


1- سیمای کاشان ، صفحۀ 39، و تاریخ اجتماعی کاشان
2- سیمای کاشان ، صفحۀ 40
3- سیمای کاشان ، صفحۀ 42

و علوم عقلی و نقلی ، و أدبیّات و هنر، تا جائی که کاشان از مراکز علم و أدب و سرآمد شهرها گردید ، از آثار در خورِ توجّه این عصر ( دورۀ سلجوقیان و حاکمیّت عمومی سنّی های متعصّب ) به شمار می رود . قطب راوندی ، أبوالرّضا و عزّ الدّین علیّ و ...، از علمای بزرگ این دوره اند

راوندی ، مؤلّف راحة الصدور ، که از مورخان آن عصر به شمار می رود، کاشان را ، منشأ فضلاء و هنرمندان دانسته ، و أغلب وزیران و دبیران و مستوفیان و ... را ، از تربیت یافتگان کاشان ، دانسته است (1).

در دورۀ نفوذ خواجه طوسی در حکومت مغولها ، به موجب احترامی که خواجه نصیر الدۀین طوسی ، برای بابا أفضل کاشانی قائل بوده ، کاشان از فتنه ها محفوظ مانده ، و در أثر فرمانروائی بهاء الدّین ، محمّد بن خواجه شمس الدّین جوینی و پسرش در کاشان ، زمینه های بسیاری ، برای ترقّی و پیشرفت فرهنگ و دانش در این شهر، فراهم گردیده است (2).

در دورۀ صفویّه ، شهر کاشان از نظر مذهب ، وسعت ، ثروت و زیبائی به درجۀ بالائی رسیده ، و از نظر مساجد و أماکن مذهبی و مراکز علمی و فرهنگی فعّال بوده ، و رونق بسیار داشته است .

در أواخر قرن دوازدهم ، و نیمه أوّل قرن سیزدهم ، در أثر شخصیّت برجستۀ علمی و تقوائی ملاّ مهدی نراقی ، و فرزند او ، ملاّ أحمد نراقی ، و علماء بزرگ دیگر، حوزه علمیّۀ کاشان ، از اعتباری برجسته برخوردار گردیده ، تا جائیکه بسیاری از علماء و فضلاء و طلاّب ، به سوی شهر و حوزه علمیّۀ کاشان

ص:554


1- راحة الصدور ، صفحۀ 51
2- سیمای کاشان ، صفحۀ 59

مهاجرت نموده ، و به تکامل علمی می پرداختند ، که از آن جمله ، اقامت چهار سالۀ چهرۀ برجستۀ عالَم فقه و اصول ، و خاتم المجتهدین ، شیخ مرتضی أنصاری قدس سره ( که در مدّت یاد شده، در کاشان ، به فعّالیّت علمی اشتغال داشته اند) سندی روشن ، برای مطلب فوق می باشد .

مزار إمامزادگان فراوان در منطقۀ کاشان ،نشانۀ بارزی از فرهنگ تشیّع در این سرزمین

در شهر و ناحیه کاشان ، در حدود دویست بقعه و مزار (1) از ذراری رسول خدا وا ، إمامزادگان عظیم الشأن ، که عموما دارای مقامات علمی و معنوی و چه بسا کرامات برجسته ای بوده اند ، وجود دارد که هرکدام از آنها در زمان

خود ، از طریق ارشاد مردم و أعمال و أخلاق شایسته ای که از آنها تجلی نموده ، نقش بسیار جالب و ارزشمندی ، در حفظ و گسترش فرهنگ تشیع و مکتب أهل البیت علیلا داشته اند ، و بسیاری از آنها ، در نشر علم و دانش ، و بالا بردن سطح آگاهی و دانش اجتماع، سهم بسزائی را به خود اختصاص داده اند ، و در مجموع ، عامل برجسته ای برای رشد و ترقی فرهنگ دینی و عمومی جامعه ، بالأخص در زمینه پای بندی به مکتب أهل البیت علیلا ، به شمار می روند .

إمامزاده علیّ بن محمّد الباقر علیه السلام نمایندۀ إمام باقر علیه السلام ، در منطقۀ کاشان

یکی از معتبر ترین امامزادگان عظیم الشأن مدفون در بلاد ایران ، و صاحب

ص:555


1- تاریخ کاشان ( مرآت آلقاسان ) صفحه 435 ، سیمای کاشان ، صفحه 38، به نقل از سیاحتنامه شاردن ، مجموعه تاریخی مذهبی مشهد اردهال ، أثر حسین فرخ یار ، صفحه 14 و ...

و 556 ، و ریشه ها و جلوه های تشیع و حوزه علمیه اصفهان که (ج 2)

یکی از پر عظمت ترین مزارات فراوان منطقه کاشان ، إمامزاده علی بن محمد الباقر علی مشهور به : حضرت سلطان علی بن محمد الباقر علی ، می باشد ، که فرزند بدون واسطه إمام باقر علی بوده ، و مقام معنوی بسیار بالائی داشته ، و کرامات فراوانی ( در زمان حیات و پس از شهادت ) از آن حضرت ظاهر گردیده است ، و بسیاری از علماء و مراجع بزرگ شیعه ، ارادت و علاقه خاصی نسبت به این بزرگوار داشته و دارند .

عظمت و جلالت مقام این بزرگوار، و أهمیت مرقد و مدفن آن حضرت، در محلی که در حال حاضر، به نام مشهد اردهال نامیده می شود، و برکات زیارت و توسل به آن حضرت ، تا به حدی رسیده است ، که بسیاری از کتب أنساب و تاریخ و تراجم ، درباره آن إمامزاده بزرگوار ، یا مدفن ایشان ، یاثواب زیارتشان ، مطالب ارزشمندی مطرح ساخته اند .

کتابهای : النقض ، جمهرة أنساب العرب ، نهایة الأنساب ، تذکرة الأنساب ، مجالس المؤمنین ، منتخب التواریخ ، عمدة الطالب ، ریاض العلماء، ألمجدی، مشجرات ، مزارات علویین ، تاریخ قم، جنات الخلود ، بحار الأنوار، منتهی الامال ، روضات الجئات ، دیوان راوندی ، إمام زادگان معتبر ، ستارگان فروزان و ... ، هرکدام به شکلی ، درباره نام ، یا محل دفن یا شهادت و عظمت این بزرگوار، مطالبی و یا نکته هائی در بردارند ، و کتابهای مستقلی نیز درباره عظمت این امامزاده و بقعه و بارگاه و تاریخ درخشان مزار کثیر آلبرکات آن حضرت ، تألیف گردیده است ، همانند :

١- زندگی و زیارتنامه حضرت سلطانعلی ، اثر یکی از علماء بزرگوار کاشان ، مرحوم حاج شیخ عبد الرسول مدنی کاشانی ، که در این کتاب ، شرح سفر حضرت سلطانعلی به سوی منطقه کاشان و أردهال ( ور أردهار) و شهادت

ص:556

(ج 2)

و حوزه ها و مدارس علمیه ، در توابع اصفهان )

(557 )

و دفن آن حضرت را ، از نسخه ای خطی که یکصد و سی سال قبل از تألیف این کتاب ، نوشته شده بوده ، نقل نموده است . 2 و 3 - دو رساله درباره حضرت سلطانعلی لا ، أثر یکی از علماء جلیل القدر و معاصر کاشان ، آقای حاج سید عزیزالله إمامت کاشانی ، دام عزه(1) 4- رساله ای درباره حضرت فاطمه معصومه ع و حضرت علی بن الإمام محمد الباقر لا که در مؤسسه تحقیقاتی مدرسة الإمام المهدی علا قم ، زیر نظر حضرت آیة الله العظمی ، آقای حاج سید محمد باقر موحد أبطحی، تهیه ، و در سال 1409 قمری منتشر شده است .

5- مجموعه تاریخی - مذهبی مشهد اردهال ، أثر آقای حسین فرخ یار، که این کتاب ، دارای 179 صفحه می باشد ، و به تفصیل درباره مطالب مربوط به إمامزاده سلطانعلی لیلا و شهادت و دفن و مزار و بقعه و بارگاه آن حضرت، و نیز درباره مراسم عزاداری تاریخی برای آن بزرگوار، بحث نموده است .

إعزام حضرت سلطانعلی علیه السلام ، از طرف إمام باقر علیه السلام

جمعی از شیعیان و دوستداران اهل البیت طلا از چهل حصاران (کاشان) و فین ، نامه ای به محضر امام محمد باقر ع نوشتند ، و از آن حضرت در خواست نمودند ، که یکی از فرزندان خود را به منطقه چهل حصاران (کاشان فعلی ) و أطراف آن ، برای ارشاد مردم اعزام نمایند ، و هنگامی که حضرت علی بن إمام محمد باقر علا ، وارد منطقه گردیدند ، مردم چهل حصاران و فین

ص:557


1- مجموعه تاریخی - مذهبی مشهد اردهال ، صفحه 34، ولی در کتاب گنجینه دانشمندان ، جلد 6، صفحه 265، فقط از یک کتاب درباره حضرت سلطانعلی و هلال بن علی ، از این نویسنده یاد نموده است

5586 ) و ریشه ها و جلوه های تشیع و حوزه علمیه اصفهان که

ج 2)

و بارکرز و خاوه و جاشب و ... ، با کمال احترام و تجلیل ، استقبال نمودند و مدت سه سال ، آن بزرگوار با کمال احترام در میان مردم به ترویج دین پرداختند ، و روزهای جمعه ، از راههای دور و نزدیک ، شیعیان اجتماع می نمودند ، و از اقامه نماز و برنامه های ارشادی آن حضرت، بهره می گرفتند .

پس از این ، حاکم آن منطقه و عده ای از دشمنان أهل البیت علیلا ، لشکرکشی نموده ، و پس از مدتی جنگ ، عده زیادی از طرفین کشته شدند ، و حضرت علی بن الإمام محمد الباقر علا ، با جمعی از شیعیان و یاران مخلص به شهادت رسیدند ، و در بارکرز (باریکرسف ، بارکرسف ) « مشهد اردهال فعلی »

مدفون گردیدند (1) (2) .

نویسنده این سطور ، شخصا ، مشمول کراماتی از آن حضرت گردیده ام ، و کرامات زیادی را نیز ، درباره دیگر متوسلین به آن حضرت شنیده ام ، و نه تنها عموم مردم ، نسبت به این بزرگوار علاقه شدید دارند، بلکه علماء بسیاری در زمرۂ علاقمندان و معتقدان به عظمت این بزرگوار بوده و هستند، همانند :

مرحوم آیة الله العظمی، مرعشی نجفی نیا و هم چنین ، حضرت آیه الله

ص:558


1- جریان مفصل اعزام و إرشاد و شهادت را ، در کتاب مجموعه تاریخی - مذهبی مشهد اردهال، از صفحه 35 تا 62 مطالعه فرمائید
2- جنازه های آن بزرگواران ، در تابوتهائی ، در سردابهای موجود است ، و مرحوم آیة الله العظمی ، مرعشی نجفی ، در سال 1340 یا 1341 شمسی ، به آن سردابه تشریف می برند و متجاوز از یکصد تابوت می بینند، که قسمتی از تخته های چند تابوت شکسته ، و درون هر یک، جسدی در لباس زندگی با سر و صورت باز و موهای ژولیده نمودار بوده ، و ایشان از پوسیده نشدن بدنها و تابوتها ، اظهار تعجب می نمایند (به مجموعه تاریخی - مذهبی مشهد اردهال، صفحه 153 و 154 ، و نیز به کتاب «کرامات صالحین » از نویسنده عالیقدر ، آقای شیخ محمد رازی صاحب کتاب گنجینه دانشمندان ) صفحه 325، مراجعه فرمائید

وج 2)

و حوزه ها و مدارس علمیه ، در توابع اصفهان »

(559 )

العظمی ، آقای حاج سید محمد باقر موحد ابطحی مدظله العالی و ...

خاندانهای علمی کاشان

در طول تاریخ علمی و مذهبی کاشان ، خاندانهای بزرگ علمی، در آن رشد و نمو یافته ، و در میان آنها ، چهره های برجسته ای ، درخشیده اند که این شهر را

علاوه بر « دار آلمؤمنین » بودن « مجمع العلماء » قرار داده اند ١- خاندان علمی طوسی (1) 2- خاندان علمی قطب راوندی کاشانی ٣- خاندان علمی سید أبو الرضا راوندی کاشانی 4- خاندان علمی غیاث الدین جمشید کاشانی 5- خاندان علمی فیض کاشانی (2) 6 - خاندان علمی ملا مهدی وملا أحمد نراقی کاشانی (که این خاندان ، چهره های متعدد و برجسته ای را در بر میگیرد) 7- خاندان علمی آقا سید محمد تقی پشت مشهدی ، ( که سرسلسله این خاندان ، آقا سید ماجد حسینی ، از معاصرین شاه سلیمان صفوی می باشد )

8- خاندان علمی میر ابوالقاسم مجتهد ، (که علماء بزرگ و مجتهدین بزرگواری در این خاندان ظهور یافته اند) 9 - خاندان علمی میرزا نصر الله ، إمام جمعه کاشان 10 - خاندان علمی میر عبد الباقی (سرپرست مدرسه سلطانی) 11- خاندان علمی ملا أحمد نطنزی کاشانی 12 - خاندان علمی شیخ الإسلام

ص:559


1- خاندان علمی طوسی، از قدیمی ترین خاندانهای علمی شیعه ، و طرق اجازات ، در کاشان میباشد ، که جمعی از قضات و فقهاء و مشایخ اجازات ، از این خاندان برخاسته اند . سرسلسله این خاندان ، عبد الجبار بن محمد طوسی است ، که از شاگردان شیخ الطائفه ( شیخ طوسی) می باشد، و اولین شخصی است که ، بنیان علمی را در خاندان خود گذاشت، و اولین کسی است که ، کاشان را مسکن دائمی خود قرار داد ( دائرة المعارف تشیع، جلد 1، صفحہ 196)
2- در کتاب سیمای کاشان ، از صفحه 127 تا 145 ، دهها شخصیت علمی از این خاندان را معرفی نموده است

(560) و ریشه ها و جلوه های تشیع و حوزه علمیه اصفهان که

ج 2)

کاشان (که سرسلسله آنها ، آقا سید جعفر شیخ الإسلام می باشد ) 13 - خاندان علمی سادات رضوی کاشان ( که از زمان صفویه مورد توجه قرار گرفته اند) 14۔ خاندان علمی سادات منزوی (که سرسلسله آنها ، مرحوم میر مظفر حسینی میباشد ) 15 - خاندان علمی آقا سید محمد رضا مجتهد کلهری (که سرسلسله آنها حاجی میر عبد الغنی مجتهد کلهری است ، و عده زیادی از مجتهدین و علماء در این خاندان ظهور یافته اند ) ، 16 - خاندان علمی حاج سید حسین مجتهد کاشانی 17 خاندان علمی ملا حبیب الله شریف کاشانی (که علماء و فضلاء بزرگی به این خاندان منسوب هستند ) 18 - خاندان علمی یثربی کاشانی ( که بخشی از خاندان بزرگ علمی حاج سید محمد تقی پشت مشهدی ، میباشند) 19 - خ اندان علمی امامت کاشانی 20 - خاندان علمی مصطفوی کاشانی و خاندانهای علمی دیگری که در طول تاریخ کاشان ، به ظهور رسیده ، و چهره های علمی ارزشمندی ، به عالم علم و ادب ، عرضه نموده اند (1).

چهره های علمیِ بزرگ کاشان

با یک نگاه ، به تاریخ طولانی حوزه های علمیه شیعه ، و مجامع بزرگ علمی

ص:560


1- در کتاب تاریخ کاشان ( مرآة القاسان)، از صفحه 276 تا 316، خاندانهای علمی کاشان را با ذکر شخصیتهائی از آن خاندانها ، معرفی نموده ، و نیز در کتاب سیمای کاشان ، از صفحه 110 تا 186، در ضمن معرفی علماء بزرگوار کاشان، از قرن دوم تا چهاردهم ، به عده ای از خاندانهای علمی کاشان اشاره نموده ، و هم چنین در کتب تراجم، همانند : أعیان الشیعه ، ریحانة الأدب ، روضات الجنات ، گنجینه دانشمندان ، طبقات مرحوم حاج آقا بزرگ طهرانی و ...... در ضمن معرفی علماء بزرگی از کاشان ، به خاندانهای علمی آنان نیز اشاره شده است، و در کتاب دائرة المعارف تشیع، جلد 1، صفحات 172-173-196 - 204- 206 ، از خاندانهای راوندی 1 و 2 و طوسی و فیضی و کاشانی به تفصیل نسبی ، بحث و بررسی گردیده است

(ج 2)

و حوزه ها و مدارس علمیه ، در توابع اصفهان 4

5616)

جهان تشیع ، و مطالعه کتب رجال و تراجم، همانند : ألفهرست منتجب الدین رازی ، جامع الرواة ، أعیان الشیعه ، طبقات حاج آقا بزرگ طهرانی ، روضات آلجئات و ...، ملاحظه مینمائیم که از شهر با ایمان و ولایت کاشان ، چهره های برجسته ای در عالم فقه و حدیث و تفسیر و کلام و اخلاق و ادب و ... برخاسته اند ، و علماء دیگری نیز از همین شهر ، به کوشش در راه تحصیل و تعلیم و نشر مکتب أهل البیت عال پرداخته اند ، که گرچه از نامداران بزرگ عالم علم نیستند ، ولی در دوره های سخت ، با همت بلند و ایمان استوار ، و مجاهدتهای ارزشمند ( در سنگر علم و ارشاد دینی ) نقش بسیار ارزشمندی را بر عهده گرفته ، و موفق گردیده اند ، که کاشان را در طول تاریخ درخشانش

و شهر أهل البیت علی و مهد ولایت نگاه دارند ، و نویسنده کتاب سیمای کاشان ، موفق گردیده ، که با تحقیق و تتبع در کتب رجال و تراجم، متجاوز از چهارصد تن از این بزرگان را ( از قرن دوم تا چهاردهم)، مورد ذکر و معرفی اجمالی ، قرار دهد، و در برخی موارد، به معرفی تفصیلی بپردازد، و نیز در کتابهای تاریخ کاشان و گنجینه دانشمندان ( بخش مربوط به کاشان ) و دیگر کتابهائی که درباره کاشان تألیف گردیده ، هرکدام ، عده ای از مفاخر علمی و ادبی این شهر ولایت را ، معرفی نموده اند . و اینک اشاره ای به چند چهره برجسته ، از مفاخر علمی کاشان می نمائیم :

1- ضیاء الدین ، فضل الله بن علی ، حسنی (1) راوندی کاشانی ، متوقای بعد از 548 (2) . او علامه دهر و یگانه زمان ، و از مفاخر مشایخ حدیث به

ص:561


1- در بعضی از کتب تراجم، حسنی و در بعضی دیگر حسینی ضبط شده است
2- ألثقات العیون ، فی سادس القرون (طبقات حاج آقا بزرگ طهرانی ، قرن ششم) صفحه 218 و ریحانة الأدب ، جلد 4، صفحه 10 ، به نقل از آلدرجات الرفیعة سید علی خان مدنی

5626 ) و ریشه ها و جلوه های تشیع و حوزه علمیه اصفهان ) (ج 2)

شمار رفته ، و از شاگردان شیخ أبوعلی طوسی ( فرزند شیخ طوسی ) بوده ، و شاگردانی همانند : شیخ منتجب الدین رازی ، و ابن شهر آشوب مازندرانی و ... داشته ، و تألیفات بسیار و ارزشمندی از خود به جای گذاشته است .

خاندان علمی او ، از مفاخر شیعه و شخص او نه تنها جامع علوم ، بلکه دارای کرامات و مقامات معنوی بوده ، و مدرسه عظیمی در کاشان داشته است (1) .

عموم صاحبان تراجم (2) از این چهره برجسته تاریخ شیعه یاد نموده ، و هرکدام ، از تألیفات و حوزه درسی و خاندان علمی و اخلاق و حسب و نسب او ، به عظمت یاد کرده اند، و او را از مفاخر شیعه ، و سادات و ذراری پیامبر لوله ، و حوزه های علمیه ، و ایران ، و کاشان ، و راوند، به شمار آورده اند

2- قطب الدین راوندی « سعید بن هبة الله راوندی کاشانی » ، که فقیهی محقق ، متکلمی مدقق ، محدثی جامع و ماهر ، مفتری متبحر ، و شاعری جلیل القدر ، و شخصیتی دارای کرامات معنوی بوده، و در سال 573 قمری در قم وفات یافته ، و در صحن بزرگ آستان مقدس حضرت معصومه عل ، مدفون گردیده است .

او نه تنها از مفاخر بزرگ کاشان ، بلکه از چهره های برجسته شیعه و ایران می باشد . تألیفات فراوان ، خاندان علمی بزرگ و برجسته ، فرزندان نامدار او ( بالأخص شیخ حسین بن سعید ، که به مقام شهادت نیز نائل گشته ) استادان ممتاز و شاگردان برجسته ، و آثار و برکات معنوی او ، که در زمان حیات ظاهری،

ص:562


1- الثقات العیون ، صفحه 218
2- همانند : صاحب روضات الجنات ، حاج آقا بزرگ طهرانی ( در الذریعه و طبقات ) صاحب أعیان الشیعه و مؤلف ریحانة الأدب و صاحب ریاض العلماء

حج 2)

و حوزه ها و مدارس علمیه ، در توابع اصفهان )

(563)

و پس از فوت او ظاهر گردیده ، همه و همه ، نشانه بارزی از یک شخصیت ممتاز و مرتبط با مقام منیع ولایت و خاندان نبوت و رسالت و امامت علی میباشد . درباره این بزرگمرد الهی نیز ، عموم صاحبان تراجم ، به تجلیل با شرح و تفصیل بسیار ، پرداخته اند (1).

3- غیاث الدین جمشید کاشانی ، که حکیمی مفسر ، و منجمی ریاضی بوده ، و استعداد و نبوغی برجسته ، و کشفیاتی ارزشمند ، داشته است . در علوم ریاضی و نجوم ، از مفاخر بزرگ علمی شیعه ، در قرن نهم به شمار رفته است . در تکمیل زیج ایلخانی خواجه نصیر الدین طوسی ، کتابی نوشته ، و به نام زیج خاقانی نامیده است . تألیفات او متعدد ، و عموما در زمینه نجوم و ریاضی می باشد . درباره متحد بودن این بزرگمرد و سید گازر ، صاحب تفسیر معروف گارز ، بحثهائی وجود دارد ، که طالبین بایستی به کتب تراجم، مراجعه فرمایند . مراجعه فرمایند .

4- ملا فتح الله کاشانی ، فرزند ملا شکر الله ، که فقیهی محقق ، و متکلمی مدقق ، و مفری نامدار و برجسته ، بوده است . گرچه به خاطر عظمت و شهرت فراوان تفسیر بزرگ او ، به نام منهج الصادقین ، تنها به عنوان مفسر شناخته شده ، ولی او در تمامی علوم اسلامی ، از قبیل فقه و حدیث و کلام و علوم ادبی و ... که در آن زمان رایج بوده ، مهارت و تبحر داشته است (2) . وی، در سال 988 و به قولی 997 وفات یافته است (3) .

ص:563


1- همانند : صاحب روضات الجنات و حاج آقا بزرگ طهرانی ( در الذریعه و طبقات ) و صاحب أعیان الشیعه و مؤلف ریحانة الأدب و صاحب ریاض العلماء و
2- عموم صاحبان تراجم ، شخصیت یاد شده را با ألقاب : فقیه ، متکلم، أدیب و ...... یاد کرده اند
3- إحیاء الداثر من القرن العاشر ( طبقات حاج آقا بزرگ طهرانی ، قرن دهم) صفحه 177

5646

8 و ریشه ها و جلوه های تشیع و حوزه علمیه اصفهان که

ج 2)

5- ملا محمد بن شاه مرتضی، ملقب به محسن ، و معروف به «ملا محسن » و « فیض » و « فیض کاشانی » (کاشی) متوقای 1091 . او فقیه ، محدث مفسر ، حکیم ، متکلم، أدیب و شاعر میباشد ، و در هر زمینه محقق ، مدقق ، متفطن ، ماهر ، متتبع ، مبتکر و منفرد می باشد ، و جامع علوم عقلی و نقلی ، ظاهری و باطنی ، به شمار رفته است .

شهرت او به علم و تحقیق ، عالمگیر ، و عظمت آثار علمی او ، مورد قبول موافق و مخالف می باشد . در کتاب ریحانة الأدب ، یکصد و بیست أثر قلمی و تألیفی او نام برده شده ، که برخی از آنها چندین مجلد میباشد ، و در کتاب سیمای کاشان، شمار کتابها و رساله های فیض را بیش از یکصد و پنجاه عدد دانسته است (1) . کتاب وافی ، و ألمحجة البیضاء، و تفسیر صافی در میان مجموع آثار مرحوم فیض ، از اهمیت و شهرت ویژه ای برخوردار است .

أساتید نامدار و برجسته مرحوم فیض ، خاندان علمی او ، که ( مشتمل بر دهها چهره علمی و عالم و دانشمند دینی است ) مرقد مطهر او ، که از مزارات مورد توجه مردم کاشان می باشد ، و کراماتی که در زمان حیات و پس از وفات آن بزرگمرد، ظاهر گردیده ، همه و همه ، نشانه عظمت استثنائی او می باشد (2)

6- حاج ملا مهدی ( محمد مهدی نراقی کاشانی ، متوفای 1209 قمری . او ، فقیه ، اصولی ، حکیم ، متکلم، أخلاقی ، أدیب بوده، و جامعیت او در علوم عقلی و نقلی ، به حدی رسیده ، که در کلمات بعضی از بزرگان ، با

ص:564


1- سیمای کاشان ، صفحه 128
2- مطالعه شرح حال این بزرگمرد ، در کتابهای روضات الجئات ، أعیان الشیعه ، ریحانة الأدب و سایر کتب تراجم توصیه میشود

وج 2،

و حوزه ها و مدارس علمیه ، در توابع اصفهان )

(565 )

عنوان : خاتم المجتهدین ، لسان الفقهاء و المتکلمین ، ترجمان الحکماء و المتألهین و ... مورد تمجید قرار گرفته است (1).

علاوه بر علوم رایج در حوزه های بزرگ دینی ، در حساب و هندسه و هیئت ( علوم ریاضی و علوم ادبی ، خصوصا معانی و بیان ، دستی قوی داشته ، و در تحصیل علم ، از شوق و ولعی عجیب ، برخوردار بوده است . کتابهای متعدد و متنوع او ، در فقه و اصول و کلام و اعتقادات و اخلاق و ... (2) مورد توجه و استفاده بزرگان میباشد ، و در میان خاندان علمی او ، شمار قابل توجهی از گوهرهای درخشان علمی، وجود داشته است .

او پس از رسیدن به مدارج بزرگ علمی ( در حوزه اصفهان و کربلا) به کاشان مراجعت نمود و به حوزه علمیه آن چنان رونقی بخشید، که آن شهر دار الایمان را ، با عنوان : دار العلم و دار التحصیل و مجمع العلماء ، مفتخر نمود (3) (4)

7- ملا أحمد نراقی کاشانی او فقیه ، اصولی ، محدث ، رجالی ، ریاضی ، نجومی ، معقولی و منقولی ، شاعر و ... بوده، و از مفاخر علمی شیعه و ایران و کاشان ، به شمار می رود . در

ص:565


1- ریحانة الادب، جلد 6، صفحه 164 و ...
2- در کتاب سیمای کاشان ، صفحه 154، شمار کتابها و رساله هائی که از قلم آن بزرگمرد به جای مانده ، بیش از چهل عدد ذکر گردیده است
3- ریحانة الأدب ، جلد 6، صفحه 165
4- در عموم کتب تراجم ، از این بزرگمرد و فرزند او ، ( ملا أحمد نراقی ) ، با تجلیل و تمجید فراوان و ذکر آثار و خدمات ، یاد شده و او را از مفاخر عالم علم و تقوی و معنویت ، به شمار آورده اند

5666 ) و ریشه ها و جلوه های تشیع و حوزه علمیه اصفهان که

ج 2)

00000000

زهد و تقوی و أوصاف نیکو، شهرت عالمگیر دارد، و همانند پدرش ملا مهدی نراقی ، در عظمت بخشیدن به حوزه علمیه کاشان ، نقشی حیاتی داشته است زحمات او در اداره حوزه علمیه کاشان، و تربیت طلاب علوم دینیه ، بسیار بوده است ، و عظمت علمی او ، شخصیت برجسته عالم فقه و اصول و اجتهاد و تحقیق ، یعنی شیخ أعظم أنصاری ( خاتم المجتهدین ) را ، مدت چهار سال در کاشان نگهداشت ، و او را به کسب علم در حوزه درسی مرحوم نراقی، ترغیب نمود (1).

در میان تألیفات او ( که تاسی عنوان ذکر شده ) کتابهای : « مستند الشیعه » و « معراج السعاده » و « عوائد الأیام » ، از شهرت و ارزش بسیار والائی برخوردار می باشد . وفات آن بزرگمرد، در سال 1244 یا 1245 قمری بوده ، و در حدود أوائل قرن چهاردهم ، جنازه ملا مهدی نراقی و ملا أحمد نراقی ( که مدفون در نجف اشرف هستند ) بدون هیچ گونه تغییری دیده شده است (2) .

8- آقا سید محمد تقی پشت مشهدی

فقیه اصولی و عالم کامل ، جامع بین علوم ظاهری و باطنی ، مرحوم آقا سید محمد تقی پشت مشهدی ، فرزند آقا سید عبد الحی بن سید ابراهیم بن سید ماجد پشت مشهدی ( سر سلسله خاندان علمی پشت مشهدی و معاصر شاه سلیمان صفوی (3)) . وی از علماء ربانی و صاحب کرامات بوده ، و مفتخر به ملاقات ولی العصر و الزمان ، حضرت بقیة الله الأعظم (عج) گردیده است (4) .

ص:566


1- زندگانی و شخصیت شیخ انصاری ، صفحه 69
2- به ریحانة الأدب ، جلد 6، صفحه 163 مراجعه شود
3- تاریخ کاشان ، صفحه 287
4- گنجینه دانشمندان ، جلد 6، صفحه 249

وج 2)

و حوزه ها و مدارس علمیه ، در توابع اصفهان )

(567)

برخی او را با ألقاب : سید آلفقهاء و المجتهدین و سند آلأتقیاء و الزاهدین ، مورد تجلیل قرار داده ، و ملا حبیب الله شریف کاشانی ، درباره او نوشته است:

کان غالم فاضة ، فقیها ، أولیة ، جامعة بین العلم الظاهر و آلباطن ، مزٹاضة غایدة ، زاهدة موثوقة به عند الخواص و ألأفاضل ، من تلامذة ضاجب الریاض(1) .

از نسل آن بزرگمرد ، علماء و مجتهدین متعدد برخاسته اند ، و مزار شریف ایشان ، در جوار حضرت حبیب بن موسی ع ، در پشت مشهد کاشان ، مورد توجه ، و زیارتگاه مؤمنین ، و دارای ضریح می باشد ، و وفات آن مجتهد بزرگوار ، در سال 1258 قمری بوده است .

9- ملا حبیب الله کاشانی

او ، عالم عابد زاهد ، و صاحب تألیفات گرانقدر ، در زمینه فقه و تفسیر و عقائد و اخلاق و علوم ادبی و شعر و علوم غریبه بوده، و پس از تحصیل مقامات علمی در حوزه های کاشان ، تهران و کربلاء ، در نزد اساتید هر رشته ، در ست هیجده سالگی ، از استادش حاج سید حسین کاشانی ، به اجازه اجتهاد مفتخر گردیده است (2). |

وی ، پس از طی مراحل علمی ، به کاشان مراجعت نموده ، و به زعامت دینی و تربیت طلاب و تدریس و تألیف پرداخته ، که شمار کتاب و رساله های او ، به یکصد و پنجاه عدد می رسد (3) و از میان آنها ، کتاب « منتقد المنافع »، در شرح مختصر النافع ، در چهارده جلد ، جلب توجه می نماید . وی خاندانی علمی

ص:567


1- گنجینه دانشمندان ، جلد 6، صفحه 249 به نقل از لباب الالقاب
2- ریحانة الأدب ، جلد 5، صفحه 18
3- سیمای کاشان ، صفحه 168

5686 به مو ریشه ها و جلوه های تشیع و حوزه علمیه اصفهان که

ج 2)

دارد ، و در سال 1340 قمری وفات یافته است .

10 - آقا میر سید علی یثربی کاشانی

فقیه بزرگ و اصولی محقق ، و استاد و مربی عظیم الشأن ، آیت بزرگ حق ، و زاهد و متقی نامدار ، آقا میر سید علی یثربی ، متوفای 1379 قمری .

وی از مفاخر بزرگ علمی کاشان ، و خاندان بزرگ علمی پشت مشهدی و یثربی می باشد ، و در مدت اقامت او در نجف اشرف برای تحصیل و تدریس، و مدت اقامت او در قم برای تدریس ، همانند ستاره ای درخشان ، همۀ علماء و فضلاء را متوجه خود می ساخته است .

او در حوزه نجف ، استادهای بزرگواری ، همانند : آقا سید محمد کاظم یزدی و مرحوم شریعت اصفهانی و مرحوم نائینی و مرحوم آقا ضیاء الدین عراقی و آقا سید ابوالحسن اصفهانی داشته ، و در همان حوزه ، و نیز حوزه علمیه قم (که به أمر آیة الله العظمی ، حاج شیخ عبد الکریم حائری ، مدت هفت سال در آن اقامت جسته ) حوزه درسی ایشان ، مجمع فضلاء و محل استفاده مراجع عالیقدر شیعه دوره متأخر، بوده است (1)

مرحوم آیة الله یثربی ، در زمره مبرز ترین و برجسته ترین چهره های علمی فقه و اصول در نیمه دوم قرن چهاردهم بوده اند ، و در هنگام مراجعتشان از نجف اشرف ، مرحوم آقا ضیاء الدین عراقی ، با اشک جاری این بزرگمرد را بدرقه نموده اند ، و مرحوم آیة الله العظمی ، آقای بروجردی تا در مسئله بقاء بر تقلید میت ، با بحثی علمی با این بزرگمرد، تغییر فتوی دادند، و در دنباله مناظرهای علمی با ایشان ، پیام فرستادند که : من ، شما را اصولی مبرز می دانستم ،

ص:568


1- گنجینه دانشمندان ، جلد 6، صفحه 279

وج 2)

و

حوزه ها و مدارس علمیه ، در توابع اصفهان

(569)

و نمی دانستم که فقیه بلند پایه ای هم هستید (1).

بقعه های دینی کاشان ، نشانه ای از سابقۀ علمی کاشان

در شهر کاشان و حومه آن ، بقعه هائی متعلق به علماء بزرگ دین، وجود دارد که هرکدام ، سندی بر تاریخ درخشان علمی و دینی کاشان میباشد ، همانند : « بقعه سید ابوالرضا راوندی » و « بقعه ملا فتح الله کاشانی » و « بقعه و مزار مرحوم ملا محسن فیض کاشانی » و « مرقد مرحوم حاج میر عبد الواسع منزوی » و « مقبره حاج سید محمد تقی پشت مشهدی » و « مزار و مقبره شیخان » و « مزار و مقبره حاج میرزا أبو القاسم مجتهد » و .. (2) .

مدارس علمیّۀ کاشان

با توجه به سابقه دیرینه کاشان ، در فعالیتهای گسترده علمی و پای بندی مردم آن به مکتب أهل البیت طلا ، به خوبی می توان حدس زد که ، در طول تاریخ درخشان این شهر ، مدارس علمیة متعددی ساخته شده (3) ، و محل فعالیت علمی و تحصیل و تدریس بوده است . ما ، در این بخش ، مدارس

ص:569


1- سیمای کاشان ، صفحه 174
2- از بقعه های بسیار ارزشمند کاشان ، بقعه محتشم کاشانی است ، که او گرچه از شعرا بوده ، و در زمرۂ علماء به شمار نمی رود ، ولی مقام معنوی او ، و عنایت پیامبر اکرم له و حضرت زهراء ع و ائمه معصومین علی نسبت به او ، موجب شده که بقعه و مزار او ، از مفاخر دینی کاشان محسوب گردد
3- شمار مدراس کاشان در حدی زیاد بوده ، که عبدالرحیم کلانتر ضرابی می نویسد : دیگر از جمله مساجد و مدراس در هر محله سه چهار مسجد هست ، و هم مدارس زیاد در این شهر برپاست ، ولی ذکر همه ، مورث تطویل است ( تاریخ کاشان ، صفحه 425)

و 570 ) و ریشه ها و جلوه های تشیع و حوزه علمیه اصفهان که

ج 2)

علمیه کاشان را به دو دسته تقسیم می نمائیم :| أول : مدرسه های قبل از دوره صفویه ، دوم : مدرسه های دوره صفویه ، تاکنون

مدارس علمیّۀ شیعه ، قبل از دورۀ صفویّه

محقق و دانشمند متکلم و مجاهد عظیم الشان شیعه ، نصیر الدین ، أبو الرشید ، عبد الجلیل قزوینی رازی ، در کتاب بسیار ارزشمند خود ، به نام ( نقض ) یا ( بعض مثالب التواصب )، درباره کاشان و مراکز دینی و علمی آن ، توضیح می دهد و می نویسد:

... و مدارس بزرگ ، چون مدرسه صفویه و مجدیه و شرفیه و عزیزیه با زینت و آلت و عدت و أوقاف و مدرس ، چون إمام ضیاء الدین ، أبو الرضا ، فضل الله بن علی آلحسنی ، عدیم النظیر در بلاد عالم ، به علم و زهد ، و غیر او از ائمه ، و قضاة و کثرة فقهاء و مقریان و مؤذنان و عقود مجالس و ترتیب علمای سلف ، چون قاضی أبوعلی طوسی و أولادش ... (1) .

در عبارت یاد شده ، در شهر کاشان در نیمه قرن ششم ( زمان تألیف کتاب نقض ) از چهار مدرسه بزرگ که از وسایل لازم و امکانات مناسب ، برخوردار بوده ، و موقوفه هائی داشته ، و مدرسان بزرگ در آنها تدریس می کرده اند، و مجالس درسی گوناگون تشکیل میشده ، به اجمال یاد شده، که نشان دهنده فعالیت علمی و حوزوی چشم گیر ، در شهر کاشان ، ( آن هم در دوره حاکمیت و تسلط قهری سیاست و فکر اهل تستن، در قرن ششم ، در أکثر بلاد ایران ) می باشد .

و اینک با تفصیل بیشتر از مدارس آن دوره ، یاد می نمائیم :

ص:570


1- کتاب نقض ، صفحه 198

حج 2)

و

حوزه ها و مدارس علمیه ، در توابع اصفهان که 5716

4

الف - مدرسۀ صفویّه

صفی الدین ، أبوطاهر ، اسماعیل ، ملقب به عزیز آلحضرت کاشی ، از دستیاران خواجه نظام الملک طوسی، عمارات متعددی در شهرهای گوناگون انجام داد، و از جمله ، مدرسه ای در کاشان إحداث کرد(1).

این مدرسه ، محل تدریس و فعالیت علمی سید أبوالرضا ( فضل الله ) راوندی بوده و گفته میشود که این مدرسه ، از همه مدارس کاشان بزرگتر و عالی تر بوده است (2) .

ب - مدرسۀ خواجه معین

خواجہ معین الدین ، أبونصر، أحمد بن محمود کاشی ، ( مقتول در سال 521 به دست اسماعیلیه ) در نقاط مختلف ایران ، اقدام به ساختن مدرسه و دارالشفاء و ... نموده است .

از جمله آثار او در کاشان ، مدرسه علمیه ای بوده که تا سال 877 دائر و برقرار بوده است ، ولی هم اکنون اثری از آن نیست (3) .

ج - مدرسۀ مجدیّه

مدرسه ای است که به مجد الدین عبد الله ( عبید الله ) فضل بن محمود کاشانی ( متوفای 535 قمری ) نسبت داده شده است ، و مدرسه ای وسیع بوده ، و تولیت و سرپرستی و تدریس این مدرسه باشکوه ، با سید أبوالرضا فضل الله راوندی

ص:571


1- تاریخ مدراس ایران ، صفحه 140، و نیز رجوع شود به لغتنامه دهخدا ، جلد 3 صفحه 890. در ذیل عنوان أبونصر ، و کتاب نقض ، صفحه 735
2- سیمای کاشان ، صفحه 100
3- به تاریخ مدارس ایران ، صفحه 141 و 201، و سیمای کاشان ، صفحه 101 مراجعه شود

( 572 ) و ریشه ها و جلوه های تشیع و حوزه علمیه اصفهان که

ج 2)

بوده است (1).

د- مدرسۀ شرفیّه

أنوشیروان ، فرزند خالد کاشانی ( متوفای 532) بناهای مهمی از قبیل : مدرسه ، کتابخانه ، دار الشفاء و کاروانسرا ، در نقاط مختلف کشور إحداث می نماید ، که از آن جمله، مدرسه شرفیه و کتابخانه بزرگ آن ، در شهر کاشان بوده است(2) . در نزدیک بازار کاشان ، محلی وجود دارد به صورت مخروبه ، که به نام شرفیه نامیده می شود، و احتمال دارد که همان مدرسه شرفیه باشد . این مدرسه در سال 721 هجری ، رو به خرابی گذارده بوده است (3) .

ه- مدرسۀ عزیزیّه

عزیز الدین کاشانی وزیر سلطان طغرل سلجوقی ، این مدرسه را بنا نموده است (4) ، و ناصر الدین منشی کرمانی ، در سال 725 از این مدرسه بانام مدرسه عزیزی ، یاد میکند و می گوید: خرابی در آن راه یافته است (5) .

و - مدرسۀ خان

مدرسه ای بوده که بنای آن ، به دست سید لطیف خان ( از بستگان

ص:572


1- تاریخ مدراس ایران ، صفحه 140 ، به نقل از آثار تاریخی شهرستانهای کاشان و نطنز، صفحه 108، و سیمای کاشان ، صفحه 102، به نقل از تاریخ اجتماعی کاشان ، صفحه 296
2- سیمای کاشان ، صفحه 102، به نقل از تاریخ اجتماعی کاشان
3- تاریخ مدارس ایران ، ص 140، به نقل از آثار تاریخی شهرستانهای کاشان و نطنز، ص 110
4- سیمای کاشان ، صفحه 103 ، به نقل از آثار آلوزراء سیف الدین حاجی با تصحیح محدث ارموی، صفحه 265
5- تاریخ مدارس ایران ، صفحه 140، به نقل از آثار تاریخی کاشان و نطنز، صفحه 111

جج 2)

و حوزه ها و مدارس علمیه ، در توابع اصفهان که

(573 )

سید ابوالرضا راوندی ) گذاشته شده ، و نوشته اند که غیاث الدین جمشید کاشانی ، در آن مدرسه ، به درس و بحث علمی اشتغال داشته است (1).

ز- مدرسۀ علیّ بن فضل الله

فرزند دانشمند و بزرگوار سید ابوالرضا فضل الله راوندی کاشانی ، یعنی أبوالحسن ، عز الدین ، علی بن فضل الله راوندی کاشانی ، که عالمی فقیه و مورد وثوق ، و شاعری ادیب بوده، و با شیخ منتجب الدین رازی متوقای سال 585 هجری معاصر بوده ، و تفسیری به نام تفسیر عز الدین نوشته است ، مدرسه ای بی نظیر در کاشان بنا نهاده است (2) .

ح- مدرسۀ بابا ولی

در کتاب تاریخچه وقف در اسلام، در ضمن معرفی مدارس کاشان ، و نیز در کتاب گنجینه دانشمندان ، از مدرسه بابا ولی یاد شده (3) .

ولی هیچ گونه توضیحی داده نشده ، که این مدرسه متعلق به چه دورهای است، و با توجه به کلمه بابا ، احتمال داده می شود که متعلق به دوره های قبل از صفویه باشد . در حال حاضر، مسجدی به نام « بابا ولی » وجود دارد، که کتابخانه ای با هشت هزار جلد کتاب دارد (4) ، ولی مدرسه ای به این نام ،

ص:573


1- سیمای کاشان ، صفحہ 103 ، به نقل از تاریخ اجتماعی کاشان ، صفحه 94
2- ریحانة الأدب ، جلد 4، صفحه 11
3- تاریخچه وقف در اسلام ، صفحه 121، و گنجینه دانشمندان ، جلد 6، صفحه 245، و در همین کتاب، صفحه 270 در شرح حال آیة الله صبوری ، از تدریس ایشان در مدرسه گذر باباولی، یاد شده است
4- سیمای کاشان ، صفحه 108

(574) و ریشه ها و جلوه های تشیع و حوزه علمیه اصفهان ک

ج 2)

وجود ندارد . |

ط - مدرسۀ خواجه تاج الدّین

مدرسه و بقعه خواجه تاج الدین را برخی از باستان شناسان ، از بناهای قرن نهم هجری قمری ، و عده دیگر، به دوران مغول نسبت می دهند . این بقعه دارای دو گنبد آجری است که در زیر هرکدام ، قبوری جای گرفته است . این مدرسه و بقعه چندین بار مرمت شده است (1) .

مدارس علمیّۀ کاشان ، از دورۀ صفویّه تا کنون

الف - مدرسۀ علمیّۀ سلطانی «مدرسۀ إمام»

مدرسه ای است بسیار بزرگ و باشکوه ، که از آثار دوره قاجاریه میباشد ، و در انتهای بازار و زاویه شمالی میدان کمال الملک ، قرار گرفته است . این مدرسه به دستور فتحعلی شاه قاجار، در سال 1221 شروع به تأسیس گردیده ، و در سال 1229 قمری ، پایان یافته(2)، و أمر تولیت و تدریس و سرپرستی موقوفات مدرسه ، بر عهده فقیه نامدار ، ملا أحمد نراقی ، بوده است .

عبد الرحیم کلانتر ضرابی ، در تاریخ کاشان، درباره این مدرسه می نویسد :

از علامات و عمارات عالیه ، یکی مدرسه سلطانی است ، که خاقان خلد آشیان مغفور ، آنجا را بنا نمود . همه از گچ و آجر تراش ... و ألحق به این استحکام بنائی در کاشان دیده نشده ، و از شالوده تا نهایت ، علی التحقیق یک خشت خام و یک گل و خاک ، در آن به کار نرفته است . در مقدمه آن مدرسه ،

ص:574


1- فهرست بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران ، از نصرت الله مشکوتی نشریه سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران ، صفحه 240
2- سیمای کاشان ، صفحه 103 ، به نقل از تاریخ اجتماعی کاشان

(ج 2)

و حوزه ها و مدارس علمیه ، در توابع اصفهان )

(575 )

جلوخانی بزرگ و از دو طرف ، دو بازار عریض رفیع ، از یک طرف به وسط بازار و طرف دیگر به معبر عام می رسد ... اما وضع مدرسه ، مربع طولانی ، در حقیقت من ، در وسط فضای آن آب نمائی طولانی ، و وسط آن حوضی من بزرگ ، که به یک أطراف آن آب نما ، هر طرفی سه باغچه بزرگ ، از أشجار سرو و بید و أنجیر ، و متن آنها سبزی کاری ....

و خلاصه مطلب اینکه ، نویسنده مذکور ، بیش از سه صفحه درباره حجرات و مدرس ها و مسجد و گنبد و گلدسته و ایوانها و آب انبار عجیب مدرسه ، و هم چنین درباره مدرس مخصوص عالم علوم عقلی، و نیز ادرس دیگر ، مخصوص عالم علوم نقلی بحث نموده ، و هم چنین از کاشی کاری و آجرنماکاری مدرسه ، و دو منزل مخصوص عالم معقول و عالم منقول ، و نیز درباره لوازم مدرسه و موقوفاتی که برای طلاب و مدرسین و خادم و ناظر و متصدی قرار داده شده ، و هم چنین برنامه عزاداری ده روز دهه عاشورا ، برای سید الشهداء طلا و إطعام طلاب و ذاکرین امام حسین ع ، یاد نموده و شرح داده است ، که مطالعه آن جالب می باشد (1).

این مدرسه بزرگ و باشکوه ، 52 حجره ، با ایران و صندوقخانه ، مدرس ، کتابخانه (2) سرداب بزرگ تابستانی ، با بادگیرهای مرتفع ، گنبد آجری ، با دو پوشش ، و در طبقه زیرین آن مسجد و محراب ، با شبستانهای مستطیل شکل و آب انبار بزرگ و مهم و ... دارا میباشد ، و تماشای زیبائی های معماری و مهندسی ، و أنواع تزئینات آن، خستگی را از انسان دور می سازد ،

ص:575


1- به تاریخ کاشان ، چاپ دوم، به کوشش ایرج افشار ، از انتشارات فرهنگ ایران زمین ، از صفحه 420 تا 424 مراجعه شود
2- کتابخانه مدرسه ، پنج هزار جلد کتاب دارد ( سیمای کاشان ، صفحه 108)

و 576 ) و ریشه ها و جلوه های تشیع و حوزه علمیه اصفهان 6

ج 2)

و به راستی از جاهای دیدنی کاشان می باشد .

در زمان بازدید نویسنده ، از حوزه علمیه کاشان و مدرسه سلطانیه ( در تاریخ مهرماه 1366 شمسی)، یکصد و پنجاه طلبه در دوره مقدمات و سطح متوسط و عالی و دوره خارج ، در این مدرسه اشتغال به تحصیل داشتند .

مدرسه سلطانی که بعد از انقلاب اسلامی، به نام مدرسه امام نامیده می شود، یکی از مراکز اصلی فعالیت حوزهای ، در شهر کاشان ، در حال حاضر میباشد ، و تولیت مدرسه و تدریس درس خارج آن ، بر عهده آیة الله ، آقای حاج شیخ جعفر صبوری دامت برکاته قرار گرفته است (1).

ب - مدرسۀ آقا بزرگ

مسجد و مدرسه آقابزرگ ، یکی از میراثهای فرهنگی کاشان میباشد . حاج محمد تقی خانبان ، این مدرسه و مسجد را برای درس و بحث حاج ملا مهدی نراقی دوم ، ملقب به آقابزرگ ( فرزند ملا مهدی نراقی أول ) بنا نموده است (2) .

طبقه زیرزمین ، که هم کف با باغچه ها است ، اختصاص به مدرسه یافته ، و حجرات مسکونی در آن قرار دارد . گنبد دو پوش آجری این بنا ، بر روی هشت جرز قطور قرار گرفته و وضع منحصر به فردی دارد، و در مجموع، این مسجد و مدرسه ، از نظر معماری کیفیت جالب توجهی را دارا می باشد ، و از بناهای عالی کاشان محسوب می شود ، و گنبد و دو مناره دو طرف آن ، که هر یک گلدسته ای است برای أذان إعلام و مناجات شب خوانان ...، همه از گچ

ص:576


1- سیمای کاشان ، صفحه 104 و 184
2- تاریخ مدارس ایران ، صفحه 344

(ج 2،

و

حوزه ها و مدارس علمیه ، در توابع اصفهان و

577 )

و آجر و کاشی الوان مشجر در کمال تنقیح ساخته شده ، و موقوفاتی برای مخارج طلاب و تعمیرات آن قرار داده شده است (1).

نصرت الله مشکوتی ، درباره بنای این مدرسه می نویسد:|

مدرسه آقا، که از مدارس مشهور دوران قاجار و قرن سیزدهم هجری قمری است ، از لحاظ شیوه معماری و ساختمانی ، بی نهایت ارزنده می باشد . گنبد عظیم و دو مناره کاشی آن ، در حال حاضر بلندترین ابنیه تاریخی کاشان است . در سر در مدرسه ، کتیبه ای است که ( حسرت ) نام شاعر ، سروده است ، و در روی کاشی به خط نستعلیق خوانده می شود ، و مورخ به سال 1268 هجری قمری است ... - ساختمان گنبد بزرگ آجری و شبستان های زمستانی و سرپوشیده آن ، در طبقه دوم بناء ، واقع شده است . صحن مدرسه ، زیبا و دارای حجراتی میباشد . در چهار بدنه مدرسه ، کلیه پشت بغلهای آن، مزین به کاشی کاری است ... (2).

در زمان بازدید نویسنده از مدرسه ، سی نفر از طلاب حوزه علمیه در این مدرسه سکونت داشتند . در دوره های اخیر ، نظارت بر مدرسه آقابزرگ ، بر عهده مرحوم آیة الله ، حاج آقا رضا مدنی کاشانی ، متوفای 1413 قمری ، بوده است (3) .

ج - مدرسۀ میان چال

مدرسه و مسجد میان چال ، واقع در بازار بزرگ کاشان است ، و دارای

ص:577


1- تاریخ کاشان ، صفحه 424
2- فهرست بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران ، صفحه 268
3- سیمای کاشان ، صفحه 181

5786 ، و ریشه ها و جلوه های تشیع و حوزه علمیه اصفهان که

ج 2 »

حجره های متعدد و کتابخانه ای با پنج هزار جلد کتاب می باشد ، و عده ای از طلاب حوزه علمیه ، در آن اشتغال به تحصیل دارند . مرحوم آیة الله ، حاج آقا رضا مدنی کاشانی ، متوفای 1413 قمری ، که از علمای مبرز و صاحب تألیفات ، و از مجتهدین نامدار کاشان بودند ، در این مدرسه اشتغال به تدریس داشتند، و در مسجد آن ، عهده دار برنامه نماز جماعت و ارشاد مردم بودند(1)

تاریخ بنا و بانی مدرسه و مسجد میان چال که دارای حوض خانه و سرداب بزرگی می باشد ، معلوم نیست ، و احتمال دارد از بناهای دوره صفویه باشد (2)

د- مدرسۀ درب پلان «مصطفویّه»

در سال 1236 هجری ، به همت حاج میر محمد علی کاشانی (3) ، بانام یاد شده ، مدرسه و مسجدی تأسیس گردیده ، که بخش مدرسه آن ، در سمت جنوب مسجد واقع است ، و به وسیله یک راهرو ، به مسجد راه می یابد .

این مدرسه دارای دوازده حجره می باشد (4) و هم اکنون به نام مدرسه مصطفویه نامیده می شود، و طلاب ساکن آن ، در دوره مقدمات و سطح متوسط و عالی ، اشتغال به تحصیل دارند (5) .

در زمان بازدید نویسنده از حوزه علمیه کاشان ( در سال 1366 شمسی)، شمار طلاب مدرسه یاد شده چهل نفر بودند، و سرپرستی آنها بر عهده آیة الله ،

ص:578


1- سیمای کاشان ، صفحه 181، به نقل از کیهان فرهنگی، سال 1366، شماره 4، صفحه 12
2- تاریخ مدارس ایران ، صفحه 239 ، به نقل از آثار تاریخی کاشان و نطنز، صفحه 242
3- زعیم مجاهد ، آیة الله ، آمیر محمد علی کاشانی ، جد اعلای آیة الله سید محمد باقر مصطفوی میباشد . (گنجینه دانشمندان ، جلد 6، صفحه 272)
4- تاریخ مدارس ایران ، صفحه 344
5- سیمای کاشان ، صفحه 101، به نقل از تاریخ اجتماعی کاشان ، صفحه 296

وج 2)

و حوزه ها و مدارس علمیه ، در توابع اصفهان )

(579

حاج سید محمد باقر مصطفوی کاشانی دامت برکاته قرار داشت .

ه- مدرسۀ رَزّاقیّه

پس از زلزله شدید سال 1992 در کاشان ، شخصی به نام عبد الرزاق خان، اقدام به احداث بناهائی نمود، و از جمله ، مدرسه ای را تأسیس کرد که به این نام خوانده می شد (1).

و - مدرسۀ حسینیّه

مدرسه ای بوده که تا سال 1028 معمور و دائر بوده است (2) .

ز- مدرسۀ و کتابخانۀ اعتمادی

یکی از علماء معاصر کاشان ، آیة الله ، حاج سید عباس اعتمادی ، که از مدرسین و علماء مبرز کاشان و عضو یکی از خاندانهای علمی این شهر می باشند ، مرکزی را به نام دار العلم اسلامی تأسیس نموده اند ، که مرکز مطالعه عمومی، و دارای کتابخانه معظم و مدرسه علمیه می باشد (3) و در این مدرسه ، جمعی از طلاب حوزه علمیه اشتغال به تحصیل دارند .

ح- مدرسۀ محمّد صالح بیک

شخصی به نام محمد صالح بیک ، مدرسه ای ساخت در دو طبقه ، مشتمل بر بیست حجره و سرداب ، و بازارچه ای واقع در جلوخان مدرسه ، وقف بر آن نمود . پس از زلزله 1192 هجری ، مرمت و تجدید بنا گردید ، و در أوائل

ص:579


1- سیمای کاشان ، صفحه 102، به نقل از تاریخ اجتماعی کاشان ، صفحه 296
2- سیمای کاشان ، صفحه 103 ، به نقل از تاریخ اجتماعی کاشان ، صفحه 94
3- گنجینه دانشمندان ، جلد 6، صفحه 257

و 580 ) و ریشه ها و جلوه های تشیع و حوزه علمیه اصفهان به وج 2)

نهضت مشروطیت ، از رونق افتاد، و سپس در مسیر خیابان نراقی قرار گرفت، و ویران گردید ، و در باقیمانده آن ، دبیرستانی ساخته شد (1).

گفته می شود که، مدتی شیخ أعظم أنصاری ت ، در این مدرسه ، تدریس نموده اند .

ط - مدرسۀ حاج محمّد حسین تبریزی

|

حاج محمد حسین ترک تبریزی ، در نزدیکی مدرسه و مسجد میان چال، مدرسه ای با گچ و آجر و کاشی بنا نمود، و موقوفاتی بر آن قرار داد (2) .

عبد الرحیم کلانتر ضرابی ، این مدرسه و مسجد را از بناهای رفیعة عالیة کاشان ، به شمار آورده است (3).

ی - مدرسۀ حاج سیّد مرتضی

این مدرسه ، در زمان زندیه ساخته شده ، و خرابه آن هنوز باقی است ، و جای آن، محله گلچغانه است (4) .

یا ۔ مدرسۀ فاضل نراقی

در کتاب گنجینه دانشمندان ، از مدرسه ای یاد میکند ، به نام مدرسه فاضل نراقی ، که قسمت عمده آن در مسیر خیابان قرار گرفته است (5) .

ص:580


1- تاریخ مدارس ایران ، صفحه 339، بنقل از آثار تاریخی کاشان و نطنز، صفحه 268
2- تاریخ مدارس ایران صفحه 342
3- تاریخ کاشان صفحه 425
4- اظهارات یکی از شعرای کاشان به نام آقای فیضی
5- گنجینه دانشمندان ، جلد 6، صفحه 245

(ج 2)

و

حوزه ها و مدارس علمیه ، در توابع اصفهان که

5816 )

یب - مدرسۀ علمیّۀ آیة الله یثربی

این مدرسه ، در سال 1388 قمری ، توسط آیة الله ، آقای حاج سید مهدی یثربی دامت برکاته، به یاد برادر بزرگشان ، مرحوم آیة الله العظمی، آقای حاج سید علی یثربی تا ، تأسیس گردیده است .

مدرسه ای است که محل تحصیل و فعالیت طلاب جوان می باشد ، و در حال حاضر ( سال 1417 قمری) از دوره درسی مقدمات ، تا سطح و خارج ، ، در آن تدریس می شود ، و از مدارس فعال کاشان ، در دوره اخیر به شمار می رود .

قبلا سی حجره در این مدرسه وجود داشته ، و أخیرة ، پنجاه حجره به آن اضافه گردیده ، و نماسازی و کاشی کاری مدرسه ، انجام نشده است .

محل مدرسه ، در خیابان امام خمینی می باشد ، و کتابخانه ای با ده هزار جلد کتاب دارد (1). طلاب مدرسه ، در زمان بازدید نویسنده از حوزه علمیه کاشان، ( در سال 1366 شمسی) 250 نفر بودند ، و أخیرا شمار آنها به سیصد نفر افزایش یافته است . مدرسه ولی عصر (عج) در قمصر کاشان ، وابسته به همین مدرسه می باشد .

مکتب کوثر

مدرسه ای است متعلق و وابسته به مدرسه آیة الله یثربی ، و در نزدیکی آن قرار گرفته ، و طبقه نسوان در آن به دروس حوزهای اشتغال دارند .

در زمان بازدید نویسنده از حوزه علمیه کاشان ، یکصد نفر در این مدرسه مشغول به تحصیل بودند ، و أخیرة شمار آنها ، به یکصد و بیست نفر افزایش یافته است .

ص:581


1- سیمای کاشان ، صفحه 105

5826 ) و ریشه ها و جلوه های تشیع و حوزه علمیه اصفهان که ج 2)

در این مدرسه ، هشت مدرس و شش اطاق ، به عنوان خوابگاه وجود دارد .

24- کچو مثقال

به بخش مربوط أردستان مراجعه شود ، ضمن معرفی حوزه علمیه أردستان روستای کچو مثقال و مدرسه علمیه آن ، مورد بحث قرار گرفته است .

25 - گلپایگان

این شهر ، مرکز شهرستان گلپایگان می باشد ، که از شمال ، به خمین و محلات و از جنوب ، به خوانسار و فریدن ، و از مشرق ، به میمه ، و از مغرب ، به الیگودرز محدود می گردد (1).

گلپایگان ، یکی از شهرهای قدیمی کشور، و دارای ابنیه و عماراتی قدیمی می باشد ، که از جمله آنها ، مسجد و مناره ای از دوره سلجوقیان ، و نیز بنای بقعه هفده تن ( که هفده إمامزاده بزرگوار ، در یک بقعه مدفون می باشند ، و ساختمان آن متعلق به دوره صفویه است ) را می توان نام برد (2) .

شهر گلپایگان ، از نظر دینی و اعتقادات مذهبی و پای بندی به مکتب ولایت و تشیع ، دارای نشانه های ارزشمند ، همانند : مساجد بسیار (3)و چندین إمامزاده و بقعه دینی می باشد ، که نشانه بارزی از اعتقادات پاک ، و پای بندی مردم آن به اسلام و قرآن و مکتب أهل البیت علی ، به شمار می رود .

این شهر مذهبی و حومه آن ، زادگاه فقهاء بزرگ و نامدار می باشد ،

ص:582


1- جغرافیای کامل ایران ، جلد 1، صفحه 330
2- لغتنامه دهخدا ، جلد 40، صفحه 358
3- در کتاب گنجینه دانشمندان ، جلد 6، صفحه 418، 56 مسجد را با نام مشخص ، ذکر میکند و سپس می نویسد : و چند مسجد دیگر

لا

حوزه ها و مدارس علمیه ، در توابع اصفهان

که

(583)

و چهره های برجسته ای از آن ، در حوزه های علمیه و مراکز علمی ، درخشیده اند، همانند :

ا- فقیه و مرجع عالیقدر ، آیة الله العظمی ، آقا سید جمال الدین گلپایگانی متوفای 1377 قمری ، که نه تنها در مقامات علمی و آثار قلمی ، از شخصیتهای بزرگ حوزه علمی شیعه به شمار می رود ، بلکه در نیل به مقامات معنوی ، و سیر و سلوک روحی ، و انقطاع الی الله ، از چهره های نامدار و از مفاخر بزرگ قرن چهاردهم ، محسوب گردیده است (1) (2) .

2 - زعیم و مرجع عالیقدر جهان تشیع ، آیة الله العظمی ، آقای حاج سید محمد رضا موسوی گلپایگانی بی ، متوفای 1414 قمری ، که هزاران مجتهد و محقق و نویسنده و مبلغ دینی ، در حوزه درس ایشان تربیت شدند ، و زعامت و مرجعیت ایشان ، نه تنها در حفظ و رشد و تکامل حوزه علمیه بزرگ شهر مقدس قم ، نقش حیاتی داشت ، بلکه در تمامی شهرهای ایران ، و کشورهای دیگر ، آثار و برکات زعامت و رهبری آن بزرگمرد ، در رشد و توسعه دامنه فعالیتهای علمی و دینی ، آثار و نتایج شگرفی را برجای نهاد ، و چه بسیار مساجد، مدارس علمیه ، کتابخانه ها، خانه های عالم (3) که از باقیات

ص:583


1- شرح حال مفصل این بزرگمرد ، و سایر مفاخر علمی گلپایگان را در کتاب « حوزه های علمیه شیعه » عرضه می داریم ، انشاء الله تعالی
2- این بزرگمرد ، در یک خاندان علمی ارزشمندی درخشیده اند که در میان آنها از پدران و برادران و فرزندان ، علماء بزرگواری ، ظهور نموده و به مقامات علمی نائل گردیده اند
3- منظور ، خانه هائی است که به دستور آن زعیم بزرگ ، در شهرها و روستاها ساخته می شد ، که در فصلهای تبلیغی ( همانند : ماه مبارک رمضان و محرم و صفر ) محل اقامت مبلغین دینی باشد، و استقلال روحانیت و مبلغ دینی ، کاملا محفوظ بماند

و 584 ) و ریشه ها و جلوه های تشیع و حوزه علمیه اصفهان که

ج 2)

الصالحات این بزرگ مرجع دینی ( در داخل و خارج ایران ) به شمار می رود .

3 - مرجع عالیقدر و معاصر ، آیة الله العظمی ، آقای حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی مدظله العالی، که آثار قلمی و برکات علم و اجتهاد این بزرگمرد، از زمان مرجعیت مرحوم آیة الله العظمی ، آقای بروجردی ، و سپس دوران مرجعیت سی و چهار ساله آیة الله العظمی ، آقای گلپایگانی ، ظاهر می باشد ، و فیوض و برکات اندیشه روشن و حسن تدبیر ایشان ، در صحنه های گوناگون ، مورد توجه صاحب نظران قرار گرفته است .

و هم چنین بزرگانی ، همانند : مرحوم آیة الله ، آخوند ملا محمد جواد صافی گلپایگانی ( پدر بزرگوار أخوان صافی گلپایگانی ) ، آیة الله ، حاج شیخ علی صافی گلپایگانی، آیة الله ، فرید گلپایگانی، آیة الله ، وحید گلپایگانی، آیة الله ، حاج سید محمد حائری گلپایگانی، آیة الله ، آخوند ملا زین العابدین گلپایگانی، آیة الله ، قاضی زاهدی ، آیة الله ، حاج میرزا ابوالقاسم محمدی گلپایگانی . و نیز ، دهها مجتهد و عالم بزرگ دیگر ، که در شهر گلپایگان و یا در حوزه های نجف ، سامراء ، کربلاء ، مشهد و اصفهان به فعالیت علمی و دینی اشتغال داشته ، و تربیت کننده علماء بزرگ دینی بوده اند (1) (2) .

ص:584


1- برای آشنائی بیشتر با مفاخر علمی گلپایگان ، علاوه بر نقباء البشر ، أعیان الشیعه ، ریحانة الأدب و دانشمندان و بزرگان اصفهان ، به گنجینه دانشمندان ( مخصوصا جلد 6 از صفحه 418 تا 439) مراجعه شود ، و ما نیز در کتاب حوزه های علمیه شیعه ، بخش مربوط به گلپایگان ، بررسی مفصلی داریم ، انشاء الله
2- در شهر گلپایگان و اطراف آن ، خاندانهای علمی ارزشمندی شکل گرفته است ، که هرکدام ، در برگیرنده چهره های علمی، اعم از مرجع تقلید و مجتهد ، محقق ، نویسنده و گوینده می باشند، از قبیل : خاندان علمی هاشمی گلپایگانی ، موسوی گلپایگانی، قاضی زاهدی ، صافی گلپایگانی ، محمدی گلپایگانی، حائری گلپایگانی، وحید گلپایگانی ، نخعی گلپایگانی و ..

وج 2،

و حوزه ها و مدارس علمیه ، در توابع اصفهان که 585

4

مدارس علمیّۀ گلپایگان

الف - مدرسه ای قدیمی

بوده ، متعلق به پیش از یکصد سال قبل ( که ابتداء تأسیس آن معلوم نیست و در حکومت جبار پهلوی ، تخریب گردیده و جزء فلکه ای قرار گرفته ، که در سالهای پس از انقلاب اسلامی، به نام فلکه 17 شهریور نامیده شده است .

ب و ج - مدرسۀ کوی دروازۀ خوانسار و مدرسۀ کوی علیا

ب و ج - در کتاب گنجینه دانشمندان ، جلد 6 صفحه 419 ، از دو مدرسه یاد می کند یکی به نام مدرسه کوی دروازه خوانسار و دیگری به نام مدرسه کوی علیا، که هیچ کدام از آنها در حال حاضر وجود ندارد .

د - مدرسۀ مسجد حجّة الإسلام

مسجد حجة الإسلام ( جد بزرگوار آقای قاضی زاهدی معاصر ) حجره هائی داشته ، که محل اقامت و تحصیل طلاب حوزه علمیه بوده ، و در دوره ایشان ، ( در حدود یک قرن و نیم قبل ) تا سالهای متمادی ، حوزه علمیه گلپایگان ، فقال بوده ، و طلآب علاقمند ، از اطراف و أکناف ، به سوی این حوزه علمیه ، روی

می آورده اند .

ه- مرکز فعّالیّتهای علمی و تبلیغی

در زمان بازدید نویسنده از شهر و حوزه علمیه گلپایگان ( در سال 1365 شمسی ) منزلی بود سه طبقه ( با محاسبه طبقه زیر زمین ) ، که حضرت آیة الله العظمی ، آقای حاج سید محمد رضا موسوی گلپایگانی ، به عنوان منزل عالم تهیه کرده بودند ، و تمام فعالیتهای حوزه ای و تبلیغی شهرستان گلپایگان ، در آن مرکز علمی و دینی انجام می گرفت، و در آن زمان ، 25 نفر طلبه در رتبه مقدمات و سطح، در آن مجمع علمی اشتغال به تحصیل داشتند .

ص:585

586 ) و ریشه ها و جلوه های تشیع و حوزه علمیه اصفهان که (ج 2

و- مدرسۀ آیة الله وحید

مدرسه ای است که در سال 1340 قمری ، به وسیله مرحوم آیة الله ، وحید گلپایگانی ، در گوگد گلپایگان (1) تأسیس گشته ، و در زمان بازدید نویسنده از شهر و حوزه علمیه گلپایگان ، در حال تجدید بنا بود .

ز- مدرسۀ بزرگ آیة الله العظمی گلپایگانی

در سال 1362 شمسی، آیة الله العظمی ، آقای گلپایگانی ، قطعه زمین بزرگی به مساحت دوازده هزار متر ، برای تأسیس حوزه علمیه و نیازمندیهای دیگری که جنبه دینی - اجتماعی دارد ، اختصاص دادند، و قسمتی از آن را که به مساحت تقریبی سه هزار متر می باشد ، برای ساختن مدرسه علمیه تعیین نمودند .

ساختمان مدرسه ( با محاسبه طبقه زیرین ) سه طبقه ، و در چهار طرف ، و مطابق اصول معماری مدارس علمیه قدیم میباشد ، و 60 حجره ، و 10 مدرس بزرگ دارد، و در طبقه زیرین ، نیازمندیهای مدرسه ، از قبیل : آشپزخانه ، رختشویخانه ، سالن غذاخوری ، مخزن کتابخانه ، دستگاه تهویه ، أنبار، حمام و ... ، قرار داده شده است .

در طبقه اول و دوم مدرسه ، حجره ها و مدرس ها و نیز دو سالن مطالعه ( در ضلع جنوب شرقی ) و یک نمازخانه ، با سقف بلند ( در ضلع جنوب غربی )، و در طرف شرقی و غربی مدرسه ، دو راهرو و سردر جالب قرار گرفته است .

ص:586


1- گوگد ، یکی از روستاهای تابعه گلپایگان ، و زادگاه مرحوم آیة الله العظمی ، آقای حاج سید محمد رضا موسوی گلپایگانی است ، که اخیرا در اثر توسعه گلپایگان ، متصل به شهر گردیده است

وج 2،

و حوزه ها و مدارس علمیه ، در توابع اصفهان )

(587)

تزئینات و نماسازی و کاشی کاری مدرسه ( در حال حاضر ، سال 1375 شمسی ) مقداری انجام شده ، و در حال تکمیل می باشد ، و در مجموع، مدرسه بسیار مجللی است، و از مراکز دیدنی شهر گلپایگان ، به حساب می آید .

در حال حاضر، تعداد 40 نفر طلبه در رتبه های درسی مقدماتی و سطح متوسطه و عالی در این مدرسه اشتغال به تحصیل دارند ، و برنامه های آن ، زیر نظر دفتر آیة الله العظمی، آقای گلپایگانی ( در قم ) اداره میشود ..

محل مدرسه ، خیابان گوگد ( خیابان شهید مطهری ) میباشد(1).

26 - گَوَرْت

از روستاهای شرق اصفهان و نزدیک به خوراسگان میباشد ، و مدرسه ای داشته ، که بانی آن شخصی به نام میرزا باقر بوده است (2).

27 - مِهْرآباد

به بخش مربوط به اردستان ( در همین کتاب ) مراجعه شود ، در ذیل معرفی حوزه علمیه أردستان ، مورد بحث قرار گرفته است .

28 - نائین

شهری است در بین راه اصفهان - یزد ، در 140 کیلومتری شرق اصفهان ، و در منطقه کویری، قرار گرفته است . این شهر، قدیمی می باشد ، و سابقه آن،

ص:587


1- برای آشنائی با تأسیس و خصوصیات ساختمانی مدرسه یاد شده ، این نویسده دو نوبت ( در سالهای 1364 و 1366 شمسی ) به بازدید از مدرسه موفق گردیده ، و برای آگاهی نسبت به فعالیتهای انجام شده در سالهای اخیر ، از گفتگو با علماء و مسئولین امور حوزه علمیه شهرستان گلپایگان ، بهره گیری نموده است
2- دار العلم شرق ، صفحه 1209 مخطوط ) ورقه ضمیمه

588 ) و ریشه ها و جلوه های تشیع و حوزه علمیه اصفهان که

ج 2)

به پیش از اسلام می رسد (1)، و بسیاری از علماء و بزرگان ، از آن برخاسته اند .

نائین ، دو مدرسه علمیه دارد که یکی قدیمی، و دیگری جدید البناء است .

الف - مدرسۀ إمامزاده

مدرسه ای است با دو طبقه ، در جوار امام زاده ، سلطان ، سید علی بن ابراهیم ( مجاب ) بن موسی بن جعفر علا ، و دارای بیست حجره می باشد .

دو نفر از علماء بزرگ نائین ، به نام های : آقا سید عباس کاشفی ، و حاج شیخ جمال الدین نجفی ، در این مدرسه تدریس و سرپرستی و زعامت داشته اند . مدرسه را به نام مدرسه آیة الله نائینی می نامند ، و تأسیس آن ، به حدود یکصد سال قبل می رسد .

از سال 1400 قمری ، تعمیراتی در این مدرسه شروع گردیده ، که تا زمان بازدید نویسنده از مدرسه ( در سال 1365 شمسی = 1406 قمری ) ادامه داشت ، و در کاشی های نصب شده در اطراف مدرسه ، تاریخ 1404 قمری نقش بسته بود، که تاریخ تعمیر و نصب کاشی های جدید می باشد .

در طرف جنوب شرقی مدرسه ، ایوان باشکوهی وجود دارد که دو طرف آن، چهار حجره ، به صورت دو طبقه ساخته شده ، و در این ایوان ، دری به سوی حرم امامزاده باز شده است . در زمان بازدید از مدرسه ، طلبه ای در این مدرسه ساکن نبود .

ب - مدرسۀ علمیّۀ جعفری

این مدرسه در سال 1390 قمری ، به وسیله مرحوم آیة الله ، حاج شیخ جمال الدین نجفی نائینی تأسیس گشته ، و محل آن واقع در خیابان إمام

ص:588


1- لغتنامه دهخدا، جلد 46، صفحه 16، در لغت نائین

وج 2)

و حوزه ها و مدارس علمیه ، در توابع اصفهان 4

(589 )

................

می باشد ، و 10 حجره دارد، و دارای کتابخانه ای می باشد ، که بعضی از کتابهای آن خطی و ارزشمند است .

در زمان بازدید نویسنده از مدرسه ( در سال 1365 شمسی ) بیست نفر در رتبه دروس أدبی و مقدماتی ، اشتغال به تحصیل داشتند .

در دوره اقامت بیست ساله مرحوم آیة الله ، حاج شیخ جمال الدین نجفی ، در شهر نائین ، حوزه علمیه این شهر، از رونق خوبی برخوردار بوده است (1).

مفاخر علمی نائین

از شهر نائین ، علماء و بزرگان بسیاری برخاسته اند ، که از مفاخر علمی این شهر به شمار می آیند، همانند :

1- حکیم و متکلم و فقیه و اصولی نامدار ، مرحوم میرزا رفیع الدین محمد بن حیدر طباطبائی ، معروف به « میرزا رفیعای نائینی » ، متوفای 1080 یا 1082 قمری ( مدفون در تخت فولاد اصفهان و صاحب بقعه مخصوص ) که از أساتید علامه مجلسی و شیخ حر عاملی، و از شاگردان شیخ بهائی ، و صاحب تألیفات أرزشمند بوده (2) است .

2- حکیم و متکلم و محدث و فقیه عظیم الشأن ، بهاء الدین ، محمد بن محمد باقر حسینی نائینی اصفهانی، متوقای بعد از 1130 قمری ، که تألیفات گوناگونی از خود به جای گذارده (3) ، که نشانه بلندی همت او ، و مشتمل بر

ص:589


1- اظهارت و توضیحات مرحوم آقا سید عماد الدین شهرستانی ، سرپرست مدرسه علمیه نائین ، در هنگام بازدید از مدرسه ، در سال 1365 شمسی
2- ریحانة الأدب ، جلد 6، صفحه 127 - 128
3- ریحانة الأدب ، جلد 1، صفحه 290

(590 ) و ریشه ها و جلوه های تشیع و حوزه علمیه اصفهان ) (ج 2)

مطالب بسیار لطیف و ارزشمند می باشد (1).

3- شخصیت برجسته و ممتاز حوزه علمیه نجف اشرف ، آیة الله العظمی ، آقا میرزا محمد حسین نائینی تیا ، متوفای 1355 قمری ، که از مراجع بزرگ شیعه ، و از زعمای عالیقدر و پرچمداران علمی حوزه نجف اشرف بوده اند .

29- نجف آباد

شهر نجف آباد ، در 27 کیلومتری غرب اصفهان ، در مسیر جاده اصفهان به خوزستان قرار گرفته ، و در سالهای اخیر ، رشد و توسعه زیادی یافته است .

وجه نامگذاری به نام «نجف آباد»

در لغتنامه دهخدا ، شرحی درباره تاریخچه نجف آباد نوشته شده ، که خلاصه اش این است : بنا به عقیده علماء ، در زمان صفویه در حدود سال 1022 هجری قمری ، از طرف شاه عباس اول ، مقداری جواهر و پول نقد برای مرقد مطهر و آستان مقدس امیرالمؤمنین علی لا اختصاص داده شد، و تصمیم بر إرسال آنها گرفته شد، شیخ بهائی به دیدار شاه عباس رفت و گفت : دیشب در خواب ، حضرت علی لا را زیارت کردم، فرمودند:

نجف اشرف را به جواهرات شما حاجتی نیست ، جواهرات را صرف ساختمان شهری در نزدیکی اصفهان به نام نجف آباد کنید شاه عباس سخن مرحوم شیخ بهائی را قبول کرد، و با نظارت آن بزرگمرد ، شهر نجف آباد ساخته شد (2).

ص:590


1- روضات الجنات، جلد 7، صفحه 121
2- لغتنامه دهخدا ، جلد 46، صفحه 358، یزدانی نجف آبادی ، در کتاب دیباچۂ دیارتون ، چنین آورده است : .. چند شتر که با بارهای سنگین از سکه های نقره شاه عباس ، به راه نجف میرفت ، پنج فرسنگی پایتخت در یک دره وسیع ریگی ، میان دو رشته کوه خشک ځفت و دیگر برنخاست ، تلاش شتربانان بی اثر بود . یک روز و دو روز گذشت، « بقیه در صفحه بعد »

(ج 2)

و حوزه ها و مدارس علمیه ، در توابع اصفهان »

(591)

بنابراین ، سابقه شهر نجف آباد به چهار قرن گذشته می رسد .

مفاخر علمیِ نجف آباد

از شهر نجف آباد ، علماء بسیار و شخصیتهای مبرزی برخاسته اند ، همانند :

1- مرحوم آیة الله ، آقا سید محمد حسین ، فرزند آقا سید محمد ، متوقای 1331 قمری ، که از مجتهدین عالیقدر و از شاگردان آخوند خراسانی ، و آقا سید محمد کاظم یزدی بوده، و پس از أخذ إجازه اجتهاد ، به نجف آباد برگشته ، و علاوه بر إقامه جماعت در مسجد بازار ، در حجرات مسجد ، تدریس مینموده است (1)، 2- مرحوم آیة الله ، آقا سید محمد نجف آبادی ، متوقای 1358 قمری ، که از مجتهدین و مراجع بزرگ در حوزه علمیه اصفهان بوده اند ، و حوزه درسی ایشان مجمع مبژرترین چهره های علم و فضل بوده ، و شاگردان زیادی را تربیت نموده اند ، 3- مرحوم آیة الله ، آقای حاج میر سید علی نجف آبادی ، متوفای 1362 قمری ، که از مفاخر بزرگ نجف آباد ، و از علماء و مدرسین و مجتهدین طراز أول اصفهان بوده اند .

و هم چنین ، عده زیادی از علماء و فضلاء از این شهر برخاسته اند ، و بعضی در حوزه های ( نجف ، قم، مشهد، اصفهان ) درخشیده اند، و در عالم علم

« بقیه از صفحه قبل » و اشتران هم چنان خفته بودند، کاروان سالار درمانده شد، و به پایتخت (اصفهان ) خبر داد ، همان شب شیخ بهائی ، مشاور و محرم شاه ، إمام خفته در نجف ( أمیر المؤمنین علی یلا ) را به خواب دید که اشتران را آزاد کنید ، سکه های نقره را همانجا خرج کنید . و بنائی به نام من بسازید ، که چنین خواسته ام . ارادة إمام لا أنجام شده ، آنجا آب نبود ، از راه دور آوردند و در آن ریگ زار ، بنا و صحن و ضریح و گنبدی ساختند و با دو باغ در دو سو ، و نام آرامگاه امام لئلا را بر آن نهادند که از مال نجف آباد شده بود ( دیباچه دیار نون ، صفحه 11)

ص:591


1- گنجینه دانشمندان ، جلد 7 صفحه 31

5926 ) و ریشه ها و جلوه های تشیع و حوزه علمیه اصفهان که

ج 2)

و اجتهاد و قلم و بیان ، از مفاخر روحانیت و حوزه علمیه می باشند (1).

مدارس علمیّه و کتابخانه های نجف آباد

الف - مدرسة الْحُجَّة

که به نام مدرسه حجتیه نیز نامیده می شود . این مدرسه اولین پایگاه رسمی حوزه علمیه ، در شهر نجف آباد میباشد ، و تأسیس آن به حدود نیم قرن قبل می رسد .

یکی از علماء پر تلاش و با همت ، یعنی مرحوم آقای شیخ ابراهیم ریاضی ، متوفای 1374 قمری ، که از تحصیل کرده های حوزه علمیه اصفهان و قم، و از شاگردان مرحوم آیة الله العظمی ، حائری یزدی ( مؤسس حوزه علمیه قم) بوده، در زمان مرحوم آیة الله ، حاج شیخ أحمد حججی تا متوفای 1365 قمری ، و با همکاری و کمک ایشان ، مدرسه علمیه حجتیه را تأسیس نموده است (2) .

مدرسه یاد شده ، از یادگارهای این دو مرد بزرگ و با تقوی می باشد ، و علم و دانش و تقوای مرحوم حججی ، و همت بلند و کوششهای خستگی ناپذیر مرحوم ریاضی ، حوزهای پربار و پربرکت ، که تاکنون باقی می باشد ، و برکاتی

ص:592


1- در کتاب گنجینه دانشمندان ، جلد 7، از صفحه 291 تا 318، و هم چنین ، در مواضع متفرقه همان کتاب، به مناسبت شهرهای محل اقامت علمانی که از نجف آباد برخاسته ، و در آن شهرها اقامت جسته اند ، جمع زیادی مورد معرفی قرار گرفته اند ، و نیز در کتابهای طبقات حاج آقابزرگ طهرانی و دانشمندان و بزرگان اصفهان و رجال اصفهان و سیری در تخت فولاد اصفهان ، به عدهای از آنان اشاره شده ، و شخصیت آنها مورد بحث و معرفی قرار گرفته است
2- تحقیقات حضوری نویسنده در محل ، و نیز دیباچۂ دیار نون ، صفحه 166 و 176، در شرح حال مرحوم حججی و مرحوم ریاضی

حج 2،

و حوزه ها و مدارس علمیه ، در توابع اصفهان )

(593)

گسترده دارد ، را ، به عالم حوزه های علمیه ، تقدیم نموده است .

مدرسه یاد شده ، دارای دو طبقه است ، و سی حجره(1) و مدرس و کتابخانه قابل توجه ( با حدود پنج هزار جلد کتاب ) و نیز نوارخانه دارد، و در زمان بازدید نویسنده از مدرسه ، ( در سال 1365 شمسی) هفتاد نفر طلبه ، در رتبه های درسی مقدمات - سطح متوسط - سطح عالی ( رسائل و مکاسب وکفایة آلأصول ) در این مدرسه تحصیل علم می نمودند .

محل مدرسه ، واقع در خیابان امام می باشد ، و مسجدی هم در جوار آن قرار دارد .

ب - مدرسۀ جامعة الإمام الْمنتظر «عج»

محل مدرسه واقع در خیابان منتظری شمالی می باشد ، و مساحت آن ده هزار متر است . هفت هزار متر زیربنا دارد، و با محاسبه طبقه زیرزمین ، سه طبقه است . یکصد و هشتاد و شش حجره ، و چهار مدرس عظیم برای درسهای عمومی و اجتماعات بزرگ ، و چندین مدرس کوچک دارد، و از تمامی امکانات مناسب و جدید ، در ساختمان مدرسه ، بهره برداری شده است

بنای مدرسه ( به عللی ) هنوز به اتمام نرسیده ، و جمعی از طلاب ، به نحو رسمی و غیر رسمی ، در این مدرسه اشتغال به تحصیل دارند . کتابخانه ای برای مدرسه در نظر گرفته شده ، که هنوز فعال نیست .

شروع به ساختمان این مدرسه ، در حدود سال 1358 شمسی بوده ، و سلسله مسائلی در رابطه با این مدرسه ، و عموما شهر نجف آباد و حوزه علمیه آن مطرح می باشد ، که مربوط به هدف این کتاب و این بررسی نمی باشد

ص:593


1- گنجینه دانشمندان ، جلد 7، صفحه 301

و 594 ، و ریشه ها و جلوه های تشیع و حوزه علمیه اصفهان که

ج 2)

ج - مسجد مرحوم آیة الله حججی

مسجدی است واقع در خیابان منتظری شمالی ، که مرحوم آیة الله ، حاج شیخ أحمد حججی ، در آن اقامه جماعت و تدریس داشته اند ، و در حقیقت ، حرکت علمی و حوزهای قبل از تأسیس مدرسة الحجة ( که قبلا ذکر گردید ) در این مسجد و به وسیله آن بزرگمرد، شروع گردیده است .

د- کتابخانۀ مسجد مرحوم آیة الله حججی

فرزند برومند مرحوم آیة الله حججی ، جناب حجة الإسلام و المسلمین ، آقای حاج شیخ رضا حججی ، در سال 1365 شمسی ، در قطعه زمینی به مساحت یک هزار متر و زیربنای سیصد متر ، کتابخانه ای تأسیس نموده اند ، در چهار طبقه ، که طبقه زیرین ، مخزن کتابخانه ، و طبقة أول ، سالن مطالعه آقایان ، و طبقه دوم و سوم ، سالن مطالعه بانوان و طبقه چهارم ، سالن اجتماعات و مرکز تحقیقات علوم اسلامی می باشد .

این کتابخانه در حال حاضر ، چهارده هزار جلد کتاب دارد ، که مشتمل بر کتب خطی و نفیس نیز می باشد ، و در مجموع، محل فعالیت علمی و مطالعات اسلامی ، محسوب می گردد .

ه- کتابخانۀ زهرائیّه علیها السلام

واقع در خیابان فردوسی شمالی می باشد ، در قطعه زمینی به مساحت 630 متر و زیربنای 430 متر ، و در سال 1366 شمسی، تأسیس گشته است .

این کتابخانه سه طبقه است ، که طبقه اول در اختیار خادم و نیازمندی های کتابخانه می باشد ، و طبقه دوم مخزن کتابخانه ، و طبقه سوم ، سالن مطالعه

ص:594

وج 2)

و حوزه ها و مدارس علمیه ، در توابع اصفهان 4

(595)

است، و پنجاه هزار جلد کتاب عربی و فارسی و لاتین ، در این مرکز علمی و دینی وجود دارد، و کتابخانه ای فقال به شمار می رود .

و - حوزۀ علمیّۀ زهرائیّه علیها السلام

در مجاورت کتابخانه یاد شده ، حوزه علمیه ای برای بانوان میباشد ، که عده ای از طبقه نسوان ، به تحصیل علوم حوزه ای در آن اشتغال دارند .

ز- حوزۀ علمیّۀ فاطمیّه علیها السلام

واقع در خیابان امام ، جنب مسجد جامع می باشد ، و دارای دو طبقه است ، و عده ای از بانوان ، در آن اشتغال به تحصیل علوم حوزه ای دارند .

30 - نَطَنْز

شهری است در حد فاصل بین اصفهان و کاشان ، در 74 کیلومتری جنوب شرقی کاشان ، و 326 کیلومتری تهران (1).

شهر نطنز ، مدرسه علمیه قدیمی داشته ، در نزدیکی مسجد جامع قدیمی ، که در زمان حکومت پهلوی ، به تصرف اداره فرهنگ زمان در آمده ، و با تغییر ساختمان ، تبدیل به دبیرستان دخترانه گردیده بوده است . پس از انقلاب اسلامی ، مدرسه یاد شده ، به حوزه علمیه بازگردانده شده ، و به نام مدرسه شهید صدوقی ، نامگذاری گردیده است .

در زمان بازدید نویسنده از شهر نطنز ، و تحقیق درباره مدرسه یاد شده ( در سال 1366 شمسی ) بیست نفر طلبه در آن مدرسه ، در رتبه مقدمات و سطح، تحصیل علم می نمودند .

ص:595


1- فرهنگ معین ، جلد 5، صفحه 2128

بسمه تعالی

یا فاطِمَةَ الزَّهْراَّءُ یا بِنْتَ مُحَمَّدٍ یا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ یا سَیِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکِ اِلَی اللهِ وَقَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا یا وَجیهَةً عِنْدَ اللَهِ اِشْفَعی لَنا عِنْدَ اللَه

السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا سَیِّدَهَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یا والِدَةَ الحُجَجِ عَلَی النّاسِ

اَجمَعینَ السَّلاَمُ عَلَیْکِ اَیّتُهَا المَظلُومَةُ المَمنُوعَةُ حَقُّها،اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی أُمَّتِکَ

وَابنَةِ نَبیِّکَ وَ زوجَةِ وَ صِّی نَبیِّکَ صَلوةً تَز لفُها فَوقَ زُلفی عِبادَکَ المُکرَمینَ

مِن اَهلِ السَّموات وَ اَهلِ الارَضینَ

منقول از مفاتیح حاج شیخ عبّاس قمی

ص:596

11- اصفهان از دیدگاه شعراء و سرایندگان بزرگ

اشاره

ص:597

ص:598

اصفهان از دیدگاه شعراء و سرایندگان بزرگ

از دیر زمان ، شعرای عالیقدر و نکته سنجان عالم شعر و أدب ، دربارۀ اصفهان به سرودن أشعاری زیبا ، با مضامین بلند و معانی لطیف ، پرداخته اند و دربارۀ هر یک از أرزشهای طبیعی و معنوی اصفهان و مردم آن ، أشعاری دلپذیر و دلنشین ، سروده اند .

در این سروده ها ، از علم و دانش ، ایمان و ولایت ، عشق و ایثار ، جهاد و شهادت ، شجاعت و شهامت ، هنر و ظرافت مردم اصفهان ، تجلیل و تمجید شده ، و از مسجدها و مدرسه ها، مناره ها و گلدسته های این شهر بزرگ ، به عظمت یاد شده و این قطعۀ بزرگ از سرزمین پهناور ایران ، جایگاه تجلّی ایمان به خدا و رسول صلی الله علیه وآله ، و عشق و علاقه ، به امامان معصوم علیهم السلام ، و محلّ به نمایش در آمدن أرزشهای علمی و دینی، و اعتقادات پاک و أفکار و أندیشه های متعالی ، در قالب زیباترین و پرجاذبه ترین هنرهای لطیف و ظریف ، از قبیل : شعر و خطّ و معماری و کاشی کاری و گچ بری و ...، معرّفی گردیده است . در این بخش ، از میان سروده های بسیاری از آثار شعرای قدیم و معاصر، تنها به چند سروده ( آن هم به فرازهائی از آنها ) اکتفا نموده ، و از بُستان پرطراوت شعر و أدب ، گلهائی زیبا بر می گزینیم و شامّۀ جان را به عطر ذوق و ابتکار و خلاّقیّت و بیان نُخْبگان إحساس و عاطفه ، نوازش می دهیم .

این قسمت را به ترتیب حرف اوّل عنوان و ( تخلّص ) شعرای عالیقدر ، تنظیم نموده ایم .

ص:599

شهرام محمّدی «آذرخش» « معاصر »

اصفهان

اصفهان ای سرزمین عطرها و یادها

ای شمیم غنچه ها در کوله بار بادها

ای زمینت سبزتر از جای پای آسمان

یک چمن آئینه در زیر پل رنگین کمان

ای سبک پیک نسیمت قاصد پیغام گُل

در کتاب عشق ، نامت همردیف نام گُل

ای کبود آسمانت شیشۀ احساسها

خواب هر کویت پر از شعر سپید یاسها

ای فضای دلنشینت شعر ناب زندگی

ای زلال زنده رودت رشک آب زندگی

زنده رود آئینه ای از نقره پیش روی توست

غرفه غرفه آب و آرامش پل خواجوی توست

غرفه غرفه ، نقش آب و آسمان در قابها

روی طاقیها درنگ جاری مهتابها

شیر سنگی ، پاسبان پیر پستوهای خواب

پلّه پلّه رفته تا دامان موجا موج آب

گشته پنهان هر طرف در پشت هر دیوار باغ

روح صد باغ است سرگردان تو را در چارباغ

خوشه های نور از گلدسته هایت چیدنی است

در طنین کاشیِ آبی ، فروغت دیدنی است

ص:600

نزد من زیباتر است از بوی جوی مولیان

چون تراود از تن گلدسته ها عطر أذان

تا سحر نام تو را بر تارک گلدسته گفت

در سکوت سنگها یک باغ اسلیمی شکُفت

یاسها پیچیده بر گیسوی سبز آبها

دست زنبقها گرفته دامن محرابها

تابپاشد هر سحرگه در شبستانها نسیم

دامنی از عطر بسم الله الرحمن الرّحیم

أبرهای عطر و باران بر سرت چادر شدند

خنده ای کرد آسمان ، سنگابهایت پُر شدند

از شکوه گنبدت تشبیه ها بگریختند

چون کبوترها به بام کاشیَت پَر ریختند

گنبد شیخت حباب پایدار آسمان

چون حباب نور بر أمواج اسلیمی روان

ای غرور سنگی فوّارهای چل ستون

در میان پیچ و تاب آب ، قصر واژگون

ای سپاهان ! ای ز شولای هنر پیراهنت

وسعت سبز هنر پیداست در هر روزنت

اصفهان ؛ ای عشق ، ای آئینه زار زنگها

با تو بیرون می روم از خویشتن فرسنگها

می نشانم با نسیم عشق ، در جانم تو را

از فراز پل ، سی و سه بار می خوانم تو را

تا ابد از عطر صلح و دوستی آکنده باش

شدهنر پاینده از تو ، تا ابد پاینده باش

ص:601

سیّد عبّاس حسامی «احساس» « معاصر »

سرود زاینده رود

ای مهد هنروران ایران

وی تاجِ سر هنر ، صفاهان

ای خاک پُر از عبیر و گوهر

ای مخزن سیم و تودۀ زر

در دامن تو، گهر فزون است

و دشتِ هنر تو ، لاله گون است

چون میر عماد بس هنرمند

از بهر تو ، طرح تازه أفکند

بس گنج غنی بسان درویش (1)

داری تو نهان به تربت خویش

آن شیخ بزرگ ما، «بهائی»

آن مظهر عشق و پارسائی

بوده است به ملک تو یگانه

نامش به زمانه ، جاودانه

«صائب » که به سبک اصفهانی

گفت آن همه شعر پُر معانی

از رتبه به اوج کهکشان شد

با دست سخن بر آسمان شد

ص:602


1- مقصود ، درویش عبد المجید ، خطّاط نامدار است.

از فیضِ تو گفته است مضمون

در خاک تو گشته است مدفون

تصویر جمال تو « جمال » است

سرفصل فضائلت ، «کمال » است

از لطف و صفا ، تو ای صفاهان

تاج شرفی به فرق ایران

از شور و «نوا» ی « آشنا» یت

بر گنبد چرخ شد صدایت

نقّاش زمان « مصوّر الملک »

آورد به ساحل هنر فُلک

در حکمت و فلسفه «جهانگیر»

شد دانش و فضل او جهانگیر

بگذاشت ز دست ، ساز و مضراب

بنمود ز عشق ، رو به محراب

در شعر و فنِ سخن سرائی

زد سکّه به نام خود «همائی»

ای شهر شهیر ملک ایران

زیبد به تو ناز ، ای صفاهان

داری توهنروری یگانه

خطّاط محقّق زمانه

استاد «فضائلی» که در خط

و از «میر عماد» یافت سرخط

از گنبد آبیت به گردون

باشی به جهان عشق ، بی چون

ص:603

بر تارک آسمان درخشی

بر جسم فلک ، چو جان درخشی

بر رود تو تانگاه عشق است

پلهای تو شاهراه عشق است

هر فصل تو نقشی از بهار است

دشت و دمن تو لاله زار است

( احساس ) ز فیض زنده رود است

پیوسته تو را به لب سرود است

هنوز آراسته است از نقش ها ایوان و درگاهت

هنوز از گُنبد شیخ است مُحکم پایۀ جاهت

بود از صنع معماران جهانی چشم بر راهت

دل از کف میر باید کلک نقّاشان آگاهت

هنوز اهل نظر هستند مفتون وهوا خواهت

مگر دست تمّنا شان رسد روزی به دامانت

ص:604

مهرداد «اوستا»،علی اکبرکنی پور «مستی»، جواد «آذر»

اصفهان ، مهد شاعران و أدیبان نامدار انسان

و مرکز فقه و حدیث و کلام و حکمت

بر سپاهان گذر ای پیک نسیم سحری

کامده منظر او قبله ی مرد هنری

به هوایت چه کند ای همه زیبائی و مهر

همچو أشک من اگر گل نکند پرده دری

از «جمال» تو سخن یافت چنین لطف و جمال

وز « کمال » تو سرأفراز چنین شعر دَری

در هوای لب شیرین دهنانت سازد

لاله با داغ دل و غنچه به خونین جگری

ای تو أفراشته در مُلک سخن رایت فخر

وی به دوش تو در این ره عَلَم راهبری

ای به آئین سخن گستری و مذهب شعر

ختم گردیده ترا منصب پیغامبری

خطِ هر جادۀ کوی تو به تشریف خیال

زده بر دفتر إمکان ، رقم بی خبری

ص:605

از کلام و حِکَم و فلسفه و فقه و حدیث

از فنون عملی تابه علوم نظری

هرکه در چشم خرد سرمۀ خاکت نکشید

نپذیرند از او دعوی صاحب نظری

و آنهمه نخل که در باغ تو پربار و بَرند

سرو سان خسته دلم از غم بی بار و بری

بی « صغیر » تو کهن ساله سخن گوی ، صغیر

خار ، بی «صاعد» تو، دامن گلبرگ تری

بینوا آنکه ندارد ز «نوا» ی تو نوا

بی گهر آنکه «متین» ات نشناسد گهری

نی به گفتار « طلائیِ » تو مرغ چمنی

نی به یکتائی «یکتا» ی تو مشک تتری

گر «بصیر» ت نبود در نظر روشن بین

رهروان را چه بود فایده ، جز بی بصری

زینتِ أفسر سلطان سخن « أفسر » تو

به سپاهان و خراسان و سمرقند و هری

شعر « آشفته » ات از دیدۀ صاحب نظران

مطلع روشنی و مصدر والا نگری

ز تو ای خاک أدب خیز به ( مستی ) رو کرد

( مهرداد )ت که بر ( آذر ) زند آسوده سری

بر تو ای خلق أدب پرور فرخنده درود

تافراز است ثریّا و فرود است ثری

ص:606

مرحوم استاد سیّد عبد الکریم أمیری فیروزکوهی

به مناسبت بنای آرامگاه صائب

آن رشک جنان را که لقب نصف جهان است

زان نصف جهان است که نصفش به جنان است

خُلد است بدان نصفه که آن نصفه عیان است

ماه است بدین نیمه که این نیمه عیان است

گر کُلّ جهان نیست ولی کمتر از آن نیست

ور نصف جهان است ولی خوشتر از آن است

با عین صفا، هان سوی او بین که ببینی

کز نصف جهان در وی از ألفاظ نشان است

زان نصف جهان ، کُلّ جهان زاد عجب نیست

گردون ز دخان زاد و فراتر ز دخان است

لا ، بل ، که جهانی است دگر بر زبر خاک

زین سان که جهانیش به حیرت نگران است

گوئی به مَثَل عالم بالاست که در طبع

هر صورتی از جُزویِ کُلّیش نهان است

چرخ زبرین است و در او خُلد برین است

مرآت زمین است و در او نقش جهان است

ص:607

سلمان مسلمانش ، تاج سر اسلام

سردار خراسانش ، سلطان زمان است

هر کس که تماشائی این طرفه مکان است

چون من به تحیّر سر أنگشت گزان است

آرام و خَمُش ، پُر ز صلابت ، تُهی از غم

لب بسته ز دعوی است که بگشوده دکان است

گوهر طلب از وی که نگوید به تو کان نیست

دُرّی است کرامت که در این قُلزم و کان است

در هر قدمش صد أثر از دانش و علم است

وز هر رقمش صد هنر از پیشه وران است

از لطف إله آن همه آوازۂ توحید

از مسجد وی خاسته با بانگ أذان است

آن مسجد شاهی نسبش از در نسبت

گر کعبۀ خُرد است ولی مهد أمان است

وان گنبدش از گنبد گردنده به آواز

لبّیک اجابت را پیغام رسان است

در نقش و نگار در و دیوارش از آثار

رنگی ز بهاری است که فارغ ز خزان است

در نام و نشان بسته میان از قِبَل اوست

هر کس که از او نام و نشانی به میان است

پا بستۀ تعلیمش «صدر» همه آفاق

شایستۀ تکریمش «میر» همگان است

ص:608

هر جا به میان برزده دامان کمالی است

پروردۀ دانای وی از خُرد و کلان است

هر طفل که برخیزد از آن خاک هنرخیز

در کار هنر همچو قلم بسته میان است

دانشور نقّادش افزون زقرین است

صنعتگر استادش بیرون زقران است

با من چه ستیزی که ستایشگرم آن را

«خاقانِ» سخن بین ، که ستایشگر آن است

دیروز به آثار و خبر نصف جهان بود

وامروز به دیدار و نظر ، کلّ جهان است

زان کلّ جهان است که آن جان جهان را

سرمنزل جسم است و سراپردۀ جان است

آن را که به میزان لسان ، از همه بیش است

گر بیشیِ هر مرد به میزان لسان است

«صائب» که مقام سخن و فکر صوابش

برتر ز کلام است و فراتر ز بیان است

نیش قلمش ، تیغ جهانگیر معانی

صوب سخنش ، کشور أندیشه ستان است

نویافته چون معنی نوخاسته اش بین

کاین چرخ کهن نو کند آن را که نَوان است

آن طرح نو آیین ، بنگر بر سر خاکش

تا خاک ببینی که به مه نور فشان است

ص:609

وان نو شده مثوای کهن باتو بگوید

کامروز نو آنست و از آن خصم نَوان است

آذر به دل دشمن أخرس فتد از رشک

زین نور کز آن طور سخن در لمعان است

آری که ز دیوان قضا حقّ طلبان را

خطّی است که سرخطّ أمان از حدثان است

هر شمع بر آن خاک به شکرانه زبانی است

هر چند که آن طُورِ سخن ، بسته دهان است

و آن سنگ لحد آن به جنان گرم ثنا را

دستی به دعا برشده از صدق جنان است

یا رب که لسان خیر به بنیاد و بنان نیز

آن را که در این خیر لسان است و بنان است

اکنون که ( أمیر ) از در خشنودی و شادی

اتمام بنا را به طرب تهنیه خوان است

شایسته تر از ختم سخن هیچ نداند

زیرا همه دانند که او هیچ ندان است

ص:610

آقای شکرالله فرقدانی «بیان» «معاصر»

شهر نور و دار العلم قرون

شهر من سرشار موج کاشی است

شهر من گنجینۀ نقّاشی است

شهر رؤیائی ترین پروانه ها

شهر بارآورترین گلخانه ها

شهر چندین پل به روی زنده رود

شهر جاری در تبسّم ، در سرود

شهر مسجد شیخ و شهر چل سُتون

شهر دارالعلم أعصار و قرون

شهر گنبد ، شهر مسجد ، شهر نور

شهر قندیل دعا در کوه طور

شهر دانش ، شهر بینش ، شهر هوش

شهر صدها عالم پرچم بدوش

شهر ابداع هنر در دست ذوق

شهر ایراد سخن از روی شوق

شهر من شهر «کمال» و شهر «میر»

شهر عالی رتبگان بی نظیر

شهر تبیین دعای انتظار

شهر استشمام گلهای بهار

شهر سرداران خوب انقلاب

شهر شاهد ، شهر بیزاری ز خواب

ص:611

شهر قالی ، شهر مخمل ، شهر خز

شهر مینا ، شهر نقره ، شهر گز

شهر ما آئینۀ تصویر ماست

شهر ما ، تاریخ عالمگیر ماست

شهر من شهر قشنگ اصفهان

شهر من شهر سخن ، شهر (بیان)

سُرخ رو وسرفراز وشاد کام واستوار

با شکوه وفرّ جاویدان بمان ای اصفهان

رُوح میبخشد جهان را بسکه باشد دامنت

دلرُبا ودلگشا ودلستان ای اصفهان

کند از جا سّد استبداد وکاخ ظلم را

خون پاکان تو چون سیل دمان ای اصفهان

دامن پاک تو را نازم که پروردی چنین

پاک جانانی دلیر و قهرمان ای اصفهان

پیشتاز لشکر حقند فرزندان تو

بهر محو و باطل و دفع خان ای اصفهان

شهره در علمند و فضل وصنعت وشعر وهنر

مردم خوب تو بین همگنان ای اصفهان

ص:612

پژمان بختیاری

اصفهان

تا پیش دیده راه صفاهان گرفته ام

پیرانه سر جوان شده ام جان گرفته ام

گر نور چشم من أفزون شود گمان مدار

و در دیده ، خاک راه صفاهان گرفته ام

عمر دوباره یافتم از آب زنده رود

جامی مگر ز چشمۀ حیوان گرفته ام

با این هوای دلکش و ، این خاک دلنشین

دیوانه من، که دامن تهران گرفته ام

جز در هوای ملک صفاهان نبوده است

گر مهلتی ز کینۀ دوران گرفته ام

رؤیای روزگار فرح بخش رفته است

کش باهزار شعبده دامان گرفته ام

با نور ماه و بوی گل و شور عندلیب

بزمی عجب به روضۀ رضوان گرفته ام

او شاد از آنکه یار سخنگو گزیده است

من شاد از آنکه یار سخندان گرفته ام

تاننگرم به روی کس از بعد روی او

بر نور دیده راه ز مژگان گرفته ام

دامان دولت از کف من رفت و مانده است

أنگشت حسرتی که به دندان گرفته ام

وا کرده زنده رود گریبان به ناز و من

از بار غصّه سر به گریبان گرفته ام

ص:613

آقای محمود شاهرخی «جذبه» «معاصر»

مهد آزادگان و عالِمان و هنرمندان

ألا خطّۀ پاک مینو سرشت

که خاکت بود رشک باغ بهشت

ألا روضۀ نغز و پدرام و پاک

فروزنده چون گوهر تابناک

ألا مهد پاکان و آزادگان

سرای یَلان ، کوی دلدادگان

دیار دلیران و مردان مرد

سرافراز گردان دشت نبرد

کنام هژبران دشمن شکار

مقام دلیران خنجر گذار

صفاهان که خاکت عجین با صفاست

سراپردۀ عشق و کوی وفاست

به علم و هنر بودی از دیر باز

به تاریخ ایران زمین سرفراز

از این پیش ای مرز نام آوران

تو خود شهره بودی به نصف جهان

کنون یک جهانی تو اندر شمار

تو را باد زین مرتبت ، افتخار

ص:614

تو را عزّت جاودان داده اند

بدین خطّه نقش جهان داده اند

اگر هشت روضه است باغ جنان

چهار است از آن ویژۀ اصفهان

چه نغز است و زیبا گلستان تو

عجب لاله زار است دامان تو

به باغ تو چندان شقایق دمید

کز آن داغ گل جامه بر تن درید

بسی سَرْوَت از داسِ عدوان شکست

که از سوکشان لاله در خون نشست

ز بس در ره دوست دادی شهید

به درگاه حق آمدی روسفید

نوای حسینی چو شد نغمه ساز

به بانگ عراق و به صوت حجاز

برآمد چنان شور از اصفهان

که عشّاق را رفت تاب و توان

همه جانب جبهه ها تاختند

ز شادی سر از پای نشناختند

به میدان نهادند رو همچو شیر

همه حق پرستان زبُرنا و پیر

به گُردی به دشمن چنان تاختند

کز آن خیره چشم جهان ساختند

ص:615

چنان پا فشردند در کارزار

که بر لشکر خصم شد کار ، زار

به ناورد آن سان گشادند دست

که پشتِ سپاه مهاجم شکست

در آن عرصۀ آتش و خشم و خون

بشد خصم از این شیر مردان زبون

به مردانگی در صف گیر و دار

کشیدند از جانِ دشمن دمار

اگر بود امروز استاد طوس

نه رستم ستودیّ و نه اشکبوس

به مدح کس ار برگشادی زبان

ستودی تو را ای یل اصفهان

ألا ای صفاهان دلت شاد باد

«همیشه بر و بومت آباد باد »

تو را می سزد در جهان افتخار

جزای شهیدانت باکردگار

کنون بشنو این جاودانی سرود

از قول یلان از لب زنده رود

که ما در جهانِ بقا زنده ایم

به تاریخ ، جاوید و پاینده ایم

ص:616

حمید سبزواری «حمید» «معاصر»

اصفهان جان جهان و مظهر همّت و ایثار

از هر کران خطّۀ ایران زمین درود

بر لاله های رُسته ز دامان زنده رود

بر مردمی که چشم عجوز زمان ندید

همزادشان به سایۀ نُه گنبد کبود

بر مردمی که از هنر و فضل مردمی

بر رویشان خدای در مرحمت گشود

بر مردمی که بر تنشان لطف کردگار

آراست جامه از خِرد و علم تار و پود

بر مردمی که گوهر فکر بلندشان

أرزد به صد خزانه گهرهای نابسود

بر مردمی که از پی پیروزی وطن

از کار و کوشش ساخته برگستوان و خود

بر مردمی که بر صف پیکار کرده روی

تا بر کَنَد ز نطع زمین وصلۀ جهود

قومی طراز قامت أقوام روزگار

در عشق و در فضیلت و آزادگیّ و جُود

ص:617

فرزانه مردمی که زبان سخنوران

در هر زمان به دانش و پرهیزشان ستود

هر قوم را خدا ز رهی آزمون کند

وین زمره را به همّت و ایثار ، آزمود

نازم بر آن دیار که ایثار خلق آن

زنگ ملال ، از دل خلق وطن زُدود

نازم بر آن دیار که در آن نیافت راه

ضعف و ضلال و جهل و تن آسائی و جُمود

چون گلشنی است مُلک سپاهان و مردمش

أفرشتگان آمده از آسمان فرود

چون خیمه ایست کشور ایران فراشته

وین خیمۀ فراشته را اصفهان عمود

دنیا اگر چه جای بقا و خلود نیست

بنگر به اصفهان و صفا را در آن خلود

بشنو کنون زنای من آوای اصفهان

تا بِشکُفی چو غنچه از این دلنشین سرود

وین جانفزا ترانه بر آری ز لب چو من

جان جهان نبود اگر اصفهان نبود

ص:618

حسین سرور اصفهانی «سرور»

اصفهان ، مهد صفا و شهرۀ جهان

اگر که شهر من ، این شُهرۀ جهان ، مانده است

هزار رکن رکینش به دوشِ جان مانده است

به دامنِ «صُفه» مهدِ صفا، صفاهان است

که با سلامت دیرینه ، جاودان مانده است

مگر زمرحمتِ سیرتِ صفا کیشان

به استقامت پاینده ، اصفهان مانده است

تَبَرُّکِ نفسِ راهیانِ حق بوده است

که هر بنا به پی استاده آستان مانده است

مگر نه شهر شکوفندگیّ أخلاق است ؟

سزد اگر که مصون از بدِ زمان مانده است

نهاده است به باور ، هزار صورت حال

اگر که «نقشِ جهان» ، بوم جاودان مانده است

بخوان گشوده کتابی از اصفهان ، هر چند

از او به دفتر أیّام ، داستان مانده است

ص:619

چه دستها که برآمد ز آستین تلاش

که هر رواق و هر ایوان و آستان مانده است

فروغمندی ایمان پاک ، پاشد نور

اگر به بستر این تیره خاکدان مانده است

هزار دست به پایین «هزاره» ها کوشاست

که سخت ، بر سر هم ، پایْوَر چنان مانده است

از اعتبار مزارات «تخت فولاد» است

به تخت بخت ، اگر شهر ، در أمان مانده است

ورق ورق همه «اسلیمی» و «معرّق» ناب

که بر «کتیبۀ» گل منظر زمان مانده است

سواد قدس « مساجد » هزار سکّه فزود

بر آنچه فاخر ، از عهد باستان مانده است

هزار بوته ز «کاشی » به ذهن کاشته است

زهر «کتیبه » که بر باور زمان مانده است

ندیده زخم زمان ، در بر شهور و سنین

به قاب شهرت پاینده در أمان مانده است

به « خانه خانه » بسی خوان ، به دامن رنگین

به «گنجه گنجه» بسی گنج شایگان مانده است

هم از نوازش رنگین راهیان هنر

بسی رواست که بر باور زمان مانده است

ص:620

صفای شهر ، مصلاّی «قدس» را مانَد

که با تجسّم سبز نماز خوان مانده است

به « چل ستون » تو چه دانی چراغدان عتیق

به نبض پُر طپش و شعله ور چه سان مانده است

چو مشتهای گره کرده ، میله های «منار»

کشیده سر به گلوگاه آسمان مانده است

هزار «گنبد فیروزه » پایْوَر ، ستوار

هزار نقش ، چو آغوش آسمان مانده است

بخوان زگنبد پُر نقش شیخ لطف الله

حدیث قدرت ایمان که در أمان مانده است

به پاسِ آیۀ یَعْمُر مَساجِد الله است

گر این خجسته بنا ، با شکوه و شان مانده است

از این تَیَمُّن گلبانگ سبز روحانی است

اگر که «مأذنه » با جاریِ أذان مانده است

چه آسمانۀ «گلدسته» های پایْوَری

چو چتر سبز ، سرأفراز و سایه بان مانده است

به عرشه های مُنقّش حضورِ «کاشی» ها

همه نگار ، چو آغوش آسمان مانده است

فروغ منظر قندیلهای نورانی

به طاقدیس قداسَت ، همیشه مان ، مانده است

ص:621

به سیر پهنۀ میدان در آی تا بینی

چه نقشها به رخ نقشۀ جهان مانده است

سرود صولت « آلله وِردی » است به رود

که هر دهان « پُل » اینک سرود خوان مانده است

بود مُدَرِّس خلق و سزد اگر بینی

وفور «مدرسه» در شهر اصفهان مانده است

هزار چشم تحیّر زِهرعتیقه شناس

به چشمه چشمۀ « پُلها » نگاهبان مانده است

بدوز چشم تماشا به چشم « طاق » و ببین

چه صف ، ز « راسته بازار » اصفهان مانده است

هزار جوشش پیر از جوار آن جاری است

به جلوه ، گر پل « خواجو » چنین جوان مانده است

ألا که در پیِ بگذشته می رسنی از راه

بیا که با همه آغوش ، اصفهان مانده است

بزن به بازوی «بنّا» هزار برس و ببین

چه سان بنا، به بُنِ جان دوستان مانده است

بیا به مهد تماشای ایستا ماندن

بیا به مأمن ایمان ، که در امان مانده است

هزار نکته زهر صاحب درایت و هوش

که از « محدّثُ » و « راویِّ » داستان مانده است

ص:622

ز «فقه شیعۀ » حق پوی جعفری بسیار

همه بلوغ نبوغ و فروغ جان مانده است

أثر بسی ز «فقیه» و «حکیم» و دانشمند

پُر از تلاوت و « تفسیر » حق بیان مانده است

ز «خاندانِ علوم » و « خدایگان فنون »

بسا اثر که ز آفات در امان مانده است

«نجوم» و «فلسفه» ، «تاریخ» و علم «طبّ» و «أدب»

به بطن جاری دیباچۀ زمان مانده است

به خطّ سیر قلم ، بس سخن ز «طغرائی»

به دستمایۀ کارائیِ بنان مانده است

عروس علم ، به تزویجِ « میرداماد » است

رواست گر که نَمیرا و جاودان مانده است

از این که «شیخ بهائی» چراغ علم أفروخت

سزَد به نام ، که سرخیل روشنان مانده است

« کمال » را همه کارآئی سخن باقی است

« جمال » را جهش فکر جاودان مانده است

زکِلکِ « حجّت حق ، ابطحی » تکامل یافت

هر آنچه در اثر سعیِ دیگران مانده است

( سرور ) مردم آینده ، نغمه خوان گویند :

سرود نغز تو ، باشعر اصفهان مانده است

ص:623

رضا صغیرا «سعید»

اصفهان ، افتخار کشور ایران

اصفهان ای مهر گردون هنر

ای ضیاء دیدۀ أهل بصر

دفتر تاریخ را عنوان توئی

افتخار کشور ایران توئی

ای که در وصفت سخنها گفته اند

أهل معنی دُرِّ معنا سُفته اند

بس که روح افزائی و ذوق آفرین

أهل عالم بر تو گویند آفرین

وه چه زیبا گفته اند أهل بیان

هست شهر اصفهان نصف جهان

بلکه در اینجا گروهی أهل فن

دوستداران هنر در این سخن

رخش همّت را فراتر رانده اند

اصفهان را خود جهانی خوانده اند

زین سبب تاریخ دارد افتخار

بر تو و آثار تو در روزگار

ای زما بر آب و خاک تو درود

هست زینت بخش تو « زاینده رود »

ص:624

داده این آب روانت آبرو

نهرها در نهر جاری ، جو به جو

می رود پیوسته این آب حیات

موج زن در شهر چون شطّ فرات

ای ز سر سبزی فضایت چون جنان

روح بخش مردم از پیر و جوان

« چارباغت » همچو جنّت دلگشاست

چار فصلش خرّم است و باصفاست

صف کشیده بر لب هر جویبار

سرو و کاج و بید و شمشاد و چنار

هر طرف باد صبا پویان شود

در میان سبزه ، عطر افشان شود

نقش بسته بر در و دیوارها

صنعت معماریِ معمارها

سبک معماری به خوبی کرده گُل

در « پل خواجو » و ، در «سیّ و سه پل »

خیره گشته بر تو چشم راستان

و از بناهای زمانِ باستان

طرفه میدانی که داری در میان

نام زیبایش بُود «نقش جهان»

«چل ستون» و «مسجد شیخ» و «امام»

حیرت انگیزند ألحق هرکدام

ص:625

کز در و دیوار آنها آشکار

هست زیبا کار استادانِ کار

دیده حیران است از معماریش

طرح نقّاشان و کاشی کاریش

اینهمه چون گنج پر گوهر بود

یادگار صنعت کشور بود

دیگر اینجا بِه بود دم درکشم

رشته را در گوهر دیگر کشم

پای خود بیرون نهم از آب و گل

شمّه ای سازم رقم توصیف دل

دل که گویم ، مقصدم أهل دل است

چون که دل بیرون از این آب و گل است

اصفهان را بوده است از دیر باز

و عارفانی أهل دانش ، أهل راز

عالمانی بِه زگنجی شایگان

هر یکی مقبول و مشهور جهان

شاعرانی ، نکته سنجانی کهن

مشتهر در علم و عرفان و سخن

راهیان کعبۀ مهر و وفا

سالکان مسلک صدق و صفا

راد مردانی که از خود بگذرند

مهر نوع خویش در دل پرورند

ص:626

جا به جا ، هر گوشه غوغائی به پاست

صحبت از ایثار در راه خداست

زین همه آثار خود در روزگار

اصفهان دارد هزاران افتخار

با چنین خوبی بود ایران زمین

همچو أنگشتر ، صفاهانش نگین

بی گمان شعر صفاهان را ( سعید )

روح قدسی در وجود من دمید

اصفهان من

یا رب کدام روز مبارک بنا نهاد

معمار آفرینش وبانّی کن فکان

شهری که عقل خیره شود از ره قیاس

جان جهان لقب نهدش یا جهان جان

منوچهر قدسی

ص:627

محمّد «أبوالقاسم» جندقیان « شفیق اصفهانی »

تخت فولاد

یاد آور ادوار درخشش علم و ادب در اصفهان

تخت فولاد ، ای زیارتگاه عشق

خاکِ پاک تو ، عبادتگاه عشق

ای زده پهلو به فردوس برین

عرش را گشته ز رفعت هم نشین

هر کف خاک تو دریای گهر

مشعل ایوان تو شمس وقمر

در طوافت هر شب و روز از فلک

دسته ، دسته بر زمین آید ملک

لیک أبْناء وطن از گمرهی

ترک تو گفتند با این فرّهی

دوش دیدم زیر سقف آسمان

کوه صفّه این همیشه سرگران

آتشی از اختران در سینه داشت

سر به زانوی غمی دیرینه داشت

چیست آیا فکر این پیر خموش

این نشسته سالها بی جنب و جوش

ص:628

پرسه می زد آن حوالی تا سحر

بادِ گرد آلود ، چون من نوحه گر

روح سرگردانِ أهل درد بود

یا که درویشی بیابانگرد بود

زنده رود ، آن دورها در پیچ و تاب

رو به سوی گورها چشمی پرآب

چهره اش از موجها پر چین شده

یک جهان غم دیده ، خشم آگین شده

در کنارش این همه خون دل است

آنکه بیند خرمن گُل غافل است

هر شکوفه از درختی می دمید

پیش چشمانم کفن می شد پدید

در زمین و آسمان غم بود ، غم

صبر أیّوب آن میان کم بود ، کم

ناگهان بانگ اذان آمد به گوش

زد خروس عرش گوئی آن خروش

باطلوع فجر ، فتح باب شد

گورها بشکافته ، محراب شد

جملۀ إحرام پوشان ، صف به صف

چون گهرها مانده بیرون از صدف

ایستاده رو به درگاه نیاز

اقتدا کرده به «یوشع» در نماز

ص:629

آری اینجا خوابگاه أولیاست

وادی أمن است ، طور أنبیاست

با «لسان الأرض» آن شو، همزبان

تا بگوید باتو أسرار نهان

فیضها خفته است در این سرزمین

چشم دل بگشاجهانِ جان ببین

رحمت حق روی بر آن کرده است

آسمانش نورباران کرده است

از «مصلاّ» خوش وزد بوی بهشت

یارب از گردون ، که در آن پای هشت

بوده در شبهای جمعه این مکان

تا سحر شب زنده دارِ زاهدان

یاربِ دل خستگان ، بشنیده است

همره ألعفوها ، نالیده است

زیر آن کهنه کلاهِ آبی اش

بوده « بابا » شاهد بی خوابی اش

« رکین دین » پیر خراباتیّ عشق

خرقه صد چاک مناجاتیِّ عشق

آن که بخشید آبرو سجّاده را

ذکر دل آموخت خُمّ باده را

لیک أکنون رفته اند از یادها

آن دعاها ، ناله ها ، فریادها

ص:630

تخت فولاد است و غربت این زمان

بر جبینش جای پائی زین و آن

تکیه ها مخروبه ، ویران گشته اند

تکیه گاه باد و بوران گشته اند

آب انبارش اگر خشکیده است

روز و شب چون چشم من گرییده است

چارطاقیهای زیبایش چه شد؟

آن مشبّک آجریهایش چه شد ؟

از «رفیعا » گنبدی گر مانده است

چون حبابی ، باد بر آن برده دست

« ریزی » اینجا با درشتی های دهر

چون تواند پنجه افکندن به قهر

« بید آبادی » اگر لرزد تنش

تیشۀ کین ، سوده سر بر مدفنش

« شیخ کاشی » در قعود و در قیام

شکوه دارد هر نماز از خاص و عام

گور ملاّی « گزی » با آن خصال

گُم شده در گرد طوفان ملال

با تو ای « روضاتی » این بیداد چیست ؟

روضه ات را جز خزان در راه نیست

آن که در این خاک گنجی پربهاست

گر که او را « درچه ای » خوانم خطاست

ص:631

زیر و رو گرگور «خواجوئی» کند

جویدش گردون که دلجوئی کند

مرقد « خوانساری » آن مولای دین

گشته متروک ای دریغ از مسلمین

« فاضل هندی » که فخر عالم است

نیز ، دامن گیرش این خاک غم است

تا ببوسد قبر بانوی « أمین »

گشته با او روبرو ، این سیل کین

باخطِ برجسته ، لوح گورها

باشد از اندوهشان منشورها

حق پرستان را ز یاری شاد کن

کعبۀ ویرانشان آباد کن

در کف این خاک سرد ، اکسیرهاست

سینه اش آرامگاه «میر» هاست

محرم « شیخ بهائی » بوده است

یار آن پیر خدائی بوده است

تاشود نقش ضمیرش خطّ راز

پیش رویش دفتر دل کرده باز

خوانده او را زنده نزد مردگان

داده بعد از مرگ را بر او نشان

آری این خاک فراموش جهان

بوده مهد عبرت پیر و جوان

ص:632

بس « جهانگیر » آنکه بی تاج و نگین

سوده در هر بقعه ای رخ بر زمین

از «حسام الواعظینش » یاد آر

کز سخن او داشت تیغ آبدار

أهل منبر خالی از جوش و خروش

خفته اینجا ، زیر گِل ، یکسر خموش

کن نظر پست و بلند روزگار

تاکنی اندیشه پایان کار

هست در هر گوشۀ این سرزمین

چون فلاطون ، صد حکیم خم نشین

جام آن خونین دلان ، خورده به سنگ

بخت با بیداری آنان به جنگ

کلک « قدسی » سر برآر از زیر خشت

با تو باید آیه های حق نوشت

نی همی « أنصاری » والا تبار

سر فرو برده در آغوش غبار

بس مورّخ ، بس محقّق ، بس أدیب

خفته در هر سویِ این وادی غریب

کاشکی « درویش » (1) باخطّ ألم

زین مصیبت ، نامه ای می زد رقم

ص:633


1- مقصود ، درویش عبد المجید ، خطّاط مشهور می باشد.

گشته أکنون خاک غم کاشانه اش

ره گشوده جغد بر ویرانه اش

ماهمه رهپوی این سرمنزلیم

لیک ، از این غم نصیبان ، غافلیم

تا ز تو یاد آورند، آیندگان

یاد کن از رفتگان این جهان

خفته در هر سوی این بیت الحزن

شاعری در بستر خاک مِحَن

آنکه می خوانْد از پی محمل سرود

خفته در این آب و گل ، بر او درود

در رَهَم « شیدا » نشسته ، سینه چاک

همچو « غمگین » خسته دل ، أندوهناک

« واله » با آن انجمن آرائیش

خفته خامش گوشۀ تنهائیش

تا «فدا» پیوسته باشد در به در

فتنه خواهد تربتش زیر و زبر

از تو ای « آتش » در این ماتم سرا

خیمۀ ظلمت نمی سوزد چرا

چشم در راه است تا آفاق دور

در غروب غربتش «نیّر» چو «هور »

تکیۀ «گلزار» ما ویران چراست

خار دامن گیر این بستان چراست

ص:634

از «همائی » یاد آر و خامه اش

رونظر کن جاودانی نامه اش

بشنو از او این نفیر دردناک

تاکنی در ماتم او سینه چاک

«ای خوش آن روزی که یاری داشتم

در دل آرام و قراری داشتم»

حالیا در خاک ، آن مرغ سخن

پر شکسته ، خفته دور از هر چمن

جملۀ این در وطن ناشادها

همچو «عنقا» رفته اند از یادها

گُلبن عشقند ، روکن سویشان

دِه صفا ، آفاق جان از بویشان

گم شده در خاک ، دُرّ و گوهرند

زیر پاخفته ، ولی تاجِ سرند

همرهی کن طبعِ درد آوای من

تا رسد بر هر مزاری پای من

از هنر، تن جامه هر کس دوخته

شمع آن فانوس گشته ، سوخته

گرچه « ذوفن » زد رقم بر لوح زر

کلک فولادینش آیات هنر

پای بوس هر «ضریحی » ، نام اوست

نزد « آل عصمت » او را ، آبروست

ص:635

لیک دارد تربتِ آن زنده یاد

سقفی از أبْرُ، ستون از گِردباد

« حاج عباس » آگه از دنیای عشق

آن « علامت » ساز « عاشورا » ی عشق

یادگارش زیر سقف هربنا

داده زینت ، مجلسِ « آل عبا »

روح او ، هم صحبت اهل بهشت

لیک جسمش مانده تنها زیر خشت

بی « مصور » نقش پرداز بزرگ

در دلم بنشسته أندوهی سترگ

آهی از گورش نمی گیرد سراغ

تا که بر بالین او گردد چراغ

آن که بر کاشی رقم زد نام را

ز آتش دل پخت خشت خام را

نقش عشق آمد پدید از فکر او

گنبد و محراب را داد آبرو

گرچه « ابراهیم » باشد غیر خار

نیست آن گل آفرین را بر مزار

بر جبین کهنه کرباس هنر

نام « رنگ آمیز » بادا جلوه گر

قامتش خم، چهره زنگاری شده

پرده ها از او قلمکاری شده

ص:636

رفته أمّا حرف آن مرد خدا

بر لب خوان کرم مانده به جا

« شکر نعمت ، نعمتت أفزون کند

کفر ، نعمت از کفت بیرون کند »

یادی از احساس آن استاد کن

خفته در این خاک ، روحش شاد کن

پیش چشم أهل بینش ، اصفهان

شد ز أرباب هنر ، نصف جهان

در دل این خاک ، سوز و سازهاست

بر لب خاموش او، آوازهاست

اکتفا کردم به بوئی از بهار

دسته ای گل بستم از چندین هزار

تا دهم شرح ، این ملال معنوی

نیست کافی صد کتاب مثنوی

گرچه « گلزار شهیدان » خرّم است

گرد این خوبان ، حصاری از غم است

گرد غربت ، بوسه داده رویشان

اشک ماتم ، گشته شمع کویشان

بعد از این ، بی کس در این غم خانه اند

لاله های رسته در ویرانه اند

ای دریغ از مرگ « صمصام » دلیر

پیروِ بهلول ، آن فرزانه پیر

ص:637

گشت چون بر مرکب چوبین سوار

همرهش کوچید ، عقل این دیار

چون بنای مسجدی گردد خراب

حُرمت آن هم شود نقش بر آب

اعتبار هر مکان ، ز آثار اوست

کعبه را ، از پاره سنگی آبروست

گیرم این جا پر گل و ریحان شود

بی عزیزان ، خارِ چشم جان شود

خیز از پا، بند غفلت باز کن

بر سر این آشیان ، پرواز کن

تا بیبنی آنچه را من دیده ام

بشنوی خود ، آنچه را بشنیده ام

ناخلف فرزند بودن تا به کِی ؟

خصم خویشاوند بودن تا به کِی ؟

جمله بیدارند در این شهر خواب

دیده بگشا، از حقیقت رُخ متاب

خانۀ أجداد خود ویران مخواه

خویش را نفرینیِ دوران مخواه

ای قلم همچون ( شفیق ) أشکی فشان

رستخیزی کن به پا در سوکشان

ص:638

مصطفی هادوی «شهیر»

اصفهان مهد شعرای نامدار

اصفهان ای مهد فرهنگ و هنر

ای شده در عالم شهرت سمر

ای سراسر خاک تو چون کیمیا

پیش چشم أهل بینش توتیا

چارباغ تو بوَد باغ بهشت

خاصه اندر موسم اردیبهشت

زنده رودت زنده دارد روح و جان

چلستون تو بوَد نقش جهان

جلوه های دلکش آثار تو

می تراود از در و دیوار تو

خاک تو پرورده « سینا » و « شکیب »

« عاشق » و « مشتاق » و « آزاد» و «طبیب »

موطن «شیدا» و «شوقی » و «جمال »

جایگاه « واله » و ، مهد «کمال »

« مجمر » و « دهقان » و « عمّان » و « صغیر »

« آذر » و « دریا » و « ریحان » و « بصیر »

« جابر » و « الفت » « مظاهر » باصفا

«صائب » و « آتش » ، «نوا» ی آشنا

« هاتف » و « قدسی » ، « طلائیّ » و « متین »

«نصر» و «خسرو» ، « صاعد» ذوق آفرین

نامشان سرلوحۀ صدها کتاب

آفتاب آمد دلیل آفتاب

ص:639

محمّد علی صاعد «صاعد»

اصفهان ، مهد علم و دانش و حصن أهل البیت علیهم السلام

و شهر ایمان و ولایت ، و ایثار و شهادت ، و دعا و مناجات

حوزۀ علمیّه ات ، دیرینه سال

اصفهان ای مهد فرهنگ بشر

زادگاه علم و میعاد هنر

ای به هر گامت ز دانش صد نشان

ای به هر خشتت دو صد حشمت عیان

سینه ات لبریز از حال و خبر

هر کنارت از حوادث صد أثر

موزۀ پَسْت و بلند روزگار

از گذشته ، بی شمارت یادگار

گنبد و گلدسته ات خوش زَرق و برق

شهره در عالم به « دار العلم شرق »

« گنبد شیخ » تو در «نقش جهان »

کاسۀ زرّین طراز آسمان

خاک دانش پرورت خلدی حَسَب

زنده رودت چشمۀ کوثر نَسَب

نهر های جاریت آب حیات

بهر پویه در کف از جنّت برات

ص:640

ای سراسر خاک تو سبزینه زار

چار فصلت فصل دیوان بهار

بر سر هر برزن و هر کوچه باغ

بسته ای از میوه هایت چلچراغ

باغهایت از فواکه دلفریب

و پرز انگور و گلابی جوز و سیب

ای فضای جانفزایت دلنشین

ای هوای جان شکارت بی قرین

ای بهشتی منظر ای خُلدی تبار

ای به خوبی ها مَثَل در روزگار

در همه عالَم سرآمد در هنر

پیش آهنگ تمدّن بر بشر

فرّ و فرهنگت زبانزد در جهان

از هنر، حقّت مسلّم بر جهان

مردمانت سخت کوش و پایدار

عاقبت اندیش و عاقل ، هوشیار

اصفهان ! ای شهر خلق ذوفنون

شهر ایثار و شهادت ، شهر خون

شهر مردان بزرگ و نامدار

شهر کوشش ، شهر صنعت ، شهر کار

شهر جوشش ، شهر بینش ، شهر علم

شهر ایمان ، شهر تقوا، شهر حلم

اصفهان ! ای پایگاه علم و دین

مهد رشد عالمان راستین

ص:641

شهر عالم پرور دانش شعار

عالمانی مشتهر در روزگار

عالمانی بوذر و سلمان أثر

در پیِ احقاق حق ، کرده خطر

عالمانی حق گزین و حق مدار

در مصیبتها صبور و بردبار

حوزۀ علمیّه ات دیرینه سال

مَدْرَس و مدرسه ات ، پر شور و حال

طالبان علم در آموختن

شمع سان ، شب تا سحر در سوختن

تا یکی مفلق کند ظاهر ، نبوغ

عالَمی سازد ز دانش ، پر فروغ

تا یکی دانشوری ملاّ شود

« مجلسی » یا « میر » یا «صدرا » شود

ای صفاهان ! ای بهشت روی خاک

ای ز أنوار الهی تابناک

ای بهشت نقد در روی زمین

ای تو را لطف خدا در آستین

فرّ اسلام و تشیّع ، فرّدین

شُهره در عالم به « دارالمؤمنین »

شهر مولا، شهر یاران علی علیه السلام

شهر عشق و ، جان نثاران علی علیه السلام

سینه چاکان مزار فاطمه علیها السلام

در مصیبت ، بی قرار فاطمه علیها السلام

ص:642

ای حَصین حِصن ولای اهل بیت علیهم السلام

نخل سرسبز عزای اهل بیت علیهم السلام

سال تو هر روز تاسوعا بود

سه دهه در ماه ، عاشورا بود

مسجد و مدرسه ات ، جای عزاست

خانه خانه ، روضه و هیئت به پاست

کوی و برزن ، هر محلّه هر کجا

یاحسینیّه است یا دار الشّفا

انس داری بازیارت ، با دعا

گریه را دانی به هر دردی دوا

در شب جمعه ، کمیلت پای عرش

صبح جمعه ، ندبه ات آوای عرش

همنوا وهم تلاوت بامَلک

می رود آوای قرآن بر فَلک

روز و شب بوی خوش عطر و دعا

هست ( صاعد ) از تو تا عرش علا

اصفهان ! ای شهر من ، شهر شعور

شهر دانش ، شهر زیبائیّ و نور

این همه از لطف یزدانی بود

پرتو اشراق ربّانی بود

این همه فیض از وجود عالمان

شد نصیب خطّه ات ، ای اصفهان

جاودان ، خرّم بمان ای اصفهان

در پناه حضرت صاحب زمان (عج)

ص:643

علی شیرانی «صحّت»

اصفهان و جلوه های زیبائی و علم و ایمان و شعر و أدب

اصفهان ! ای وادی سبزینه ها

جای جایت جادۀ آئینه ها

ای خیابانت خیابان بهار

میهمانان تو، مهمان بهار

شهر من! ای شهر زیبای هنر

ای هنرمند تو دنیای هنر

ای بهارستان بهارستان راز

ای سحر زارت همه خورشید ساز

مهر و مه ، چون سیب شیرین تواند

أختران ، انگور زرّین تواند

پرشکوه از لاله ، کوهستان تو

چلچراغستان ، شکوهستان تو

لاله خرمن خرمن و ، گل موج موج

نغمه گوناگون و ، مرغان فوج فوج

صبح لبریز از بهار و شبنمت

ساخته چشم و چراغ عالمت

کرده مات أفلاک را معماریت

گنبد پر نقش و میناکاریت

ص:644

سرزمینِ روشن اندیشه ها

در بهارستان نورت ، ریشه ها

چشم عالم خیره از نقّاشیت

کاش ، گرد غم نبیند کاشیت

آن که راه اوج ، در أفلاک جُست

کلک اعجاز «مصوّر» های تست

****

گفتۀ نام آورانت ، دُرّ ناب

شعرشان چون چشمه سارانت پر آب

از «کمالت» نغز و کامل شد کلام

وز «جمالت» جمله در حسن تمام

شعر شَعری سرخطی از دفترت

زنده رود اُسطورۀ سطر ترت

در گلویت کرده گُل، آوازها

«هاتفت» از غیب گوید رازها

دفتر سبزت پر از ترجیع بند

تر زبانانِ ترا، مضمون بلند

نازت از رنگین خیالانِ غزل

«صائبت» مست غزالان غزل

سطح فکرِ روشنان ، تاخطّ نور

شطح شوق عارفانت ، شطّ شور

پیش أهل فَن «أسیر» ت را «جلال»

شوق « مشتاقت » چو « عاشق » بی زوال

ص:645

حظّ وافر می دهد شعر «حزین»

شور در شعری نشاید بیش از این

چون «شفائی» آن حکیم بی قرین

خوش سخن ، شیرین زبان ، شور آفرین

فکر رنگین «صفائی» چون «طبیب»

طبع «پژمانت» گل آور چون « شکیب »

شورها در نعرۀ «عمّان» تست

دشت گل پروردۀ «دهقان» تست

عشق ، در شعر دل انگیز « نشاط »

و نشئه در « گلزار » گلریز « نشاط »

قدر « زرگر » را شناسد گوهری

آنکه طبعش کرده ، گوهر پروری

در کلام « فایضت » فیض سحر

سطر رنگینش پر از عطر أثر

در سخن ، طرز «بصیرت » دلپذیر

قطعه هایش ، قطعه های بی نظیر

بی دلانت همچو «شیدا»، مست راز

چون سحر در بزم سوز ، آئینه ساز

در ضمیر « سالمت » ، ذوق سلیم

عطر تضمینش ، چو گلبوی نسیم

دُر فشان « دریا » و « موجت » چون « صغیر »

شهر من ای تر زبانانت « شهیر »

ص:646

لطف خاصی در غزلهای «پناه»

دشت یاسی پرورد چون نور ماه

عشق می جوشد ز گفتار «متین»

خیزدش «مستی» ، ز شعر دلنشین

بلبلانت را «نوا» پرشور باد

از «سرورت» عالمی « مسرور » باد

« قدسیِ » روشن ضمیر ، آن پیر دیر

می کند اندیشه اش در اوج ، سیر

خسرو إقلیم معنی « خسروی »

شاهکارش، هم غزل هم مثنوی

« صاعدت » ، برقلّۀ آزادگی

می کند تا پای جان استادگی

باغ طبع «معرفت» پر شبنم است

سینۀ «جمشیدیت » ، جام جم است

تازه گوئی ها، که فنّ شاعر است

از سخنهای «مظاهر» ، ظاهر است

شعر والای « پریشت » گوهر است

آنکه رایِ وی وَرای باور است

ساختار شعر پرمغز «سخا»

گویدت از گفتۀ نغز سخا

وادی سرسبز راه « راهی » است

آنکه شعرش یک بهار آگاهی است

ص:647

روشنانت چون « کیانی » نکته دان

«خاکیانت» برتر از افلاکیان

رهرو دشت سخن ، « پویای » راز

آنکه دارد پیش رو راه «فراز»

«آتشی» دارد ، زبانی آتشین

شعر او ، شیرین و گرم و دلنشین

هر که را با دل چو « آیت » خلوتی است

فکر سبزش از بهاران آیتی است

« خادمت » ، آن خادم اندیشه ها

می دواند نشئه در گُلریشه ها

لاله های راز در « هامون » تُست

یک بیابان شوق در « مجنون » تُست

گفتۀ « فرهاد » ، شیرین چون شکر

تیشۀ اندیشه اش ، تیغ سحر

صد چمن گل کرده فریاد « فرید »

آنکه رنگین شعرِ پرشور آفرید

تازگی پیداست در شعر « شفیق »

دیده اش باریک بین ، فکرش دقیق

« قدسیِ » آئینه دل ، چون قدسیان

ذکر حقّش در سخن ، وِرد زبان

« آذرخشت » خرمنی از آتش است

خوشه های تازۀ شعرش خوش است

ص:648

« واصفت » سرمست از اوصاف دوست

روز و شب ، ورد زبانش ذکر اوست

« نرگست » سرمست در باغ سخن

برگ رنگینش ، بهار انجمن

« بختیاری » چشمۀ جوشان شعر

طبع او پرشور از طوفان شعر

نوجوانان چون « وطن خواه » و « امید »

رایشان روشن تر از صبح سپید

در تو صدها شاعر نازک خیال

بی نظیر و ، بی بدیل و ، بی مثال

****

عقل ، محو عارفان کاملت

آسمان شرمندۀ آب و گِلت

یک سحر إشراق در صحرای تو

«بوعلی ها» پرورد، سینای تو

حوزۀ علمیّه ات ، دریای علم

مردم دریادلت ، جویای علم

عالِمانت ، جمله در عالَم عَلَم

همچو کوهت ، سالکان ثابت قدم

عالِمانت ، هم معاصر ، هم قدیم

جمله چون « خوانساری »(1) آن مرد حکیم

ص:649


1- منظور،حکیم محقّق و نامدار،آقا حسین خوانساری،می باشد.

« ابن عَبّاد » آن حکیم فاضلت

عارف ربّانیِ صاحب دلت

« بونُعَیم » آن حافظ صاحب فنون

عارف دریا دلِ طوفان درون

خاکت از « شیخ بهائی » پربها

صفحه ات رنگین ز خطّ «میر»(1)ها

« تستری »(2) ألحق ، محقّق در علوم

واقف رازت ، مدقّق در علوم

نام والای « رفیعایت » رفیع

صد رهت در صدر و، « صدرایت » رفیع

مرد حق علاّمۀ دین « مجلسی » است

آنکه در دانش چو او کمتر کسی است

شیخ « بَحرانی » (3) بود بحر العلوم

« فاضل هندی » است از این مرز و بوم

مجتهد « رازی » ، « عریضی » ، « عاملی »

پیر دیر و ، پیرو راه علی

« خان قشقائی » گل روی سبد

شد « جهانگیر » آنکه نامش تا ابد

ص:650


1- مقصود،میرداماد،میر فندرسکی،میرعماد خطّاط،میرلوحی و... می باشد.
2- مقصود ، ملاّ عبد الله تستری ، استاد و سرپرست بزرگ مدرسۀ عبدالله می باشد.
3- مقصود ، ملاّ عبد الله بحرانی اصفهانی ، از شاگردان برجستۀ علاّمه مجلسی و صاحب کتاب عظیم الشأن عوالم العلوم ، می باشد.

آنکه آید کم، قرینش در قرون

آنکه بودش دانش و بینش ، فزون

همچو دریا، پاک عنصر « درچه ای »

دُر چه گویم ؟ برتر از دُرّ ، درچه ای

« نوریِ » روشن ضمیر از سوز عشق

چون « مدرّس » بود درس آموز عشق

« تویسرکانی » به تاکستان راز

باده نوش نور ، چون مستان راز

« کاشی » و « کلباسی » و « کرمانیّت »

عارفان کامل ربّانیت

بس ز «بید آبادی» و « آباده ای »

دادِ دین و ، دادِ دانش داده ای

گل کند پیوسته در این سرزمین

اجتهاد بانوانی چون (1) أمین

«ابطحی» در عصر ما دانش پژوه

آسمان سبز فکرش پرشکوه

****

پر ز گل دشت شقایق پوش تو

رازها در سینۀ پرجوش تو

کوچه سارت کوچۀ سرخ بهار

سرزمینت تاقیامت لاله زار

ص:651


1- مقصود ، مجتهدۀ عالیمقام ، حاجیه خانم امین ( صاحب تألیفات بسیار ) می باشد

زنده رودت سر به سر ، آذین پُل

حلقۀ پل ، حلقۀ رنگین گُل

****

موج زن ، از صولت سیلت ، صلات

کرده گُل، صوت قنوتت ، از قنات

چشمه سارانت ، زبان ذکر حق

خطّ موجت ، ترجمان ذکر حق

شهر ایمان ، شهر آئین ، شهر دین

مردم حق باورت ، أهل یقین

****

جانفزا صحرا ، ز صوت سِهره ات (1)

یک سحر گُل ، جلوه گر از چهره ات

جلوه ات چون فرودین ، در چار فصل

چارباغت دلنشین ، در چار فصل

تا که در سیر است چرخ روزگار

تا که در گردش بود لیل و نهار

تا که باشد جلوه گر خورشید و ماه

تا ز چشم و سینه جوشد اشک و آه

ص:652


1- سِهره : پرنده ای است شبیه بلبل که بسیار خوش آواز است و پرهای زرد آمیخته به سبز دارد.

تا که روید سبزه و گل در چمن

تا بهار عشق خیزد از سخن

شهر پاکان ، عرصۀ آزادگان

اصفهان ، ای اصفهان ، ای اصفهان

دورمانی ، دورِ دور ، از هر گزند

چون ستیغ کوه ، باشی سربلند

مردمت را لطف یزدان یار باد

ساغر پرفیضشان سرشار باد

خاک پاکت ، تاقیامت سبز سبز

خاطرت ، چون طبع ( صحّت ) ، سبز سبز

خوشه های نور از گلدسته هایت چیدنی است

در طنین کاشی آبی، فروغت دیدنی است

نزد من زیباتر است از بوی جوی مولیان

چون تراود از تن گلدسته ها عطر اذان

تا سحر نام تو را بر تارک گلدسته گفت

در سکوت سنگها یک باغ اسلیمی شکفت

ص:653

اصفهان ای شهر گُل

پُر گُلی چون خاطر روشندلان ، ای شهر گُل

میزنی موج از صفا، ها، اصفهان ، ای شهر گل

چون دیار گرم مهری تا ابد ای خاک پاک

چون بهار شهر نوری جاودان ، ای شهر گل

جادۂ گلپوش نوری ، کهکشان گَرد رهت

در دلت خورشیدها داری نهان ، ای شهر گل

شوق را آئینه داری چون زلال أشک ما

چشمها باشد به دامانت روان ای شهر گل

بی پناهان را دهی در سایه پوش گل ، پناه

بهر مرغان بهاری آشیان ، ای شهر گل

در کنارت چشمۀ زمزم بود یازنده رود

یا که داری شطّ نوری در میان ، ای شهر گل

بی سبب أهل جهان ، نصف جهانت خوانده اند

بلکه دارد جلوه در نصفت ، جهان ، ای شهر گل

أفکنی تا فرش گل در راه بی برگ و نوا

برگ گل ریزی به رَه ، چون پرنیان ، ای شهر گل

ص:654

تا دل غم دیدگان را خالی از غمها کنی

روح بخشی ، چون بهاری بی خزان ، ای شهر گل

سینۀ پرنور پاکانی ، سحر را جلوه ای

همچو خورشیدی به زیر آسمان ، ای شهر گل

کهکشانها مُشتِ گَرْد از خاک صحرای تواند

خاکیانت برتر از افلاکیان ، ای شهر گل

از هنر نامت به خطّ نورها شد نقش عرش

چون تو کو ، گردون نشین ، گردون نشان ، ای شهر گل

خرّمی ، خوبی ، خوشی ، خاصی ، چو بزم أهل دل

ای گلستان ، ای بهار ، ای بوستان ، ای شهر گل

سبزه هایت مخمل سبزند چون فرش حریر

برگ گلهایت چو بال طوطیان ، ای شهر گل

منزل گلپوش مطلب ، در دیار سبز تُست

هست در هر کوچه ات صد کاروان ، ای شهر گل

باد را از گرد خالی ساز و ، کن لبریز عطر

بی نصیبان را به مطلبها رسان ، ای شهر گل

زخمها را التیام از پنبۀ مهتاب تُست

نوشداروی دل ای دار الأمان ، ای شهر گل

بر سر دیوانگانت ، جای سنگ و اینجا زنند

یاس ، نرگس ، لاله ، نسرین ، أرغوان ، ای شهر گل

چون تو باغی نیست در آفاق ، ای باغ بهشت

چون تو شهری نیست در این خاکدان ، ای شهر گل

ص:655

دشتهایت چون فلک آئینه پوش از چشمه ها

کوههایت جمله چون رنگین کمان ، ای شهر گل

رقص موج آبهایت ، لرزش بال پری

حلقۀ گلهاست یا پلها عیان ، ای شهر گل

سر به سر پوشیده صحرای وجود از موج خار

چون تو کِی بی خار و خس گردد جهان ، ای شهر گل

بزم شور و ، بزم شوقی ، بزم عشق و بزم انس

شهر گل ، ای شهر شعر و شاعران ، ای شهر گل

در دل ما تا أبد مهر تو بس باشد ، چه غم

آسمان گر نیست با ما مهربان ، ای شهر گل

مصر یوسف سیرتانی ، ای بنایت حِصن حُسن

خواهمت در اوج عزّت ، همچنان ، ای شهر گل

نغمۀ رنگین مرغانت ، زداید زنگ دل

تانگردد سینه ای گرم فغان ، ای شهر گل

همچو فکر ما، بهارت سبز باد ای سبزه زار

همچو طبع ما، نسیمت گل فشان ، ای شهر گل

چون تو آیم هر نفس از شهر رنگین بهار

چون تو دارم خرمن گل ارغوان ، ای شهر گل

دفتر ما چون سبد تا لب ، ز نامت پر گل است

هر دم از وصفت شود پر گُل ، دهان ، ای شهر گل

خاطر ( صحّت ) ز شوقت شاخۀ گل گشته است

اصفهان ، ای شهر زیبا، اصفهان ، ای شهر گل

ص:656

مجتبی کاظم زاده «عطوفی»

اصفهان ، مهد ذوق و عقل و هنر و صفا

باشکوه و دلربائی اصفهان

یک جهان لطف و صفائی اصفهان

چار فصلت شهره باشد در جهان

شهر خوش آب و هوائی اصفهان

زنده رودت نغمه ساز زندگی است

نای هستی را نوائی اصفهان

مردمانت سخت کوش و هوشمند

مُلک ذوق و عقل و رائی اصفهان

شهر شعر و شاعران شُهره ای

در أدب صاحب لوائی اصفهان

با کهن تاریخ مسجد جامعت

جامع تاریخ مائی اصفهان

هر بنایت یادگار دوره ایست

نقش دوران را بنائی اصفهان

با بناهائی عظیم و باشکوه

فرّ ایران را نمائی اصفهان

گر چه ایران سرزمین جلوه هاست

جلوه گاهِ جلوه هائی اصفهان

چون ( عطوفی ) هر که دیدت یک نظر

گفت یک دنیا صفائی اصفهان

ص:657

محمود عندلیب «عندلیب»

درود بر اصفهان ، سلام بر زاینده رود

فصل بهار و ساحل زیبای زنده رود

برخیز تا به شادی و همراهیِ سرود

گردش کنیم باز در اطراف اصفهان

لذّت بریم نیز ، به گلگشت زنده رود

یادش بخیر دور جوانی ، که روز و شب

همگام ما، هماره نشاط و سرور بود

پیرانه سر، به یاد جوانی فتاده ام

خواهم زبان ، به وصف عروس جهان گشود

برخیز و عزم ساحل زاینده رود کن

گاه قیام گشت ، نباشد گَهِ قعود

در صبحدم که نغمۀ جان پرور أذان

زنگار غم ز سینۀ صاحبدلان زدود

در لحظه ای که دختر گلچهر آفتاب

از کوهسار دیده بدین بوستان گشود

در هر کجا رویم ، گلستان و بوستان

از این نسیم خلد وزد ، زان شمیم عود

روضات خلد ، روی زمین گشته آشکار

تسنیم و کوثر است ، که جاریست این حدود

جنّت وجود یافت خدایا در اصفهان ؟

یا جنّت است بافت در آن ؟ اصفهان وجود

ص:658

جاریست در سراسر آن آب زندگی

زین فیضِ مستدام بود مأمن خلود

فرّاش روزگار چه فرشی فکنده است

علم و هنر گرفته در آن ، نقشِ تار و پود

« نقش جهان » و « مسجد آدینه » را نگر

چشم بشر ندیده چنین دُرِّ نابسود

بس گنبد کبود که در جای جای اوست

مانند آن نشان ندهد گنبد کبود

بس باغ و بوستان و بناهای دیدنی

مجموعه ای که حیرت بینندگان فزود

صدها أدیب و شاعر و نقّاش نامدار

مردان باهنر ، که فلک نامشان ستود

مانند اصفهان به جهان کس ندیده است

در شأن نوعروس جهان ، همسری نبود

اینجا بهشت روی زمین است ( عندلیب )

«گویی بهشت آمده از آسمان فرود »

یارب نگاه دار سپاهان ، زهر گزند

از چشم زخمِ دشمن و ، بدخواهی حسود

بر زنده رود ، آب بقا ، بی عدد سلام

بر خاک پاک نصف جهان ، بیکران درود

در اختلاف دال ، مرا اعتقاد نیست

در این قصیده ، قافیه آمد سرود و عود

ص:659

محمّد قدسی «قدسی»

اصفهان و جلوه های کمال

شهر من ای شهر صفاهان ، شهر گلها

شهر عبیر أفشان ترین گلهای دنیا

چشم هنر ، مفتون کاشی کاری تُست

اعجازها در صنعت معماری تُست

از سبز فکران سخنران ، سبزه زاری

از چلچراغ روشنان ، روشن دیاری

زاینده رودت ، زمزم آرامش روح

موسیقی آبش ، بلوغ رامِش روح

در چارباغت ، هشت جنّت شادمانی است

گلفرش شادابش ، حریر مهربانی است

نقش جهانت ، در هنر ، نقش آفرین است

نقشی سزاوار هزاران آفرین است

مساجد زیبا با جلوات عرشی

در «مسجد شاهت» (1) ، شهود غیب کردم

با دلستان گفت و شنود غیب کردم

ص:660


1- منظور ، مسجد امام واقع در میدان نقش جهان ( میدان امام ) می باشد.

بر سجده چون سر در شبستانش نهادم

حاجت گرفتم ، بر کف آوردم مرادم

سنگ نگارستان چین ، معماری آن

گیتی ندارد نقش کاشی کاری آن

در «گنبد شیخت» شکوه عرش دیدم

بانگ هُوَ الحَیُّ الحَمید ، از آن شنیدم

معماریش ، چون کاسۀ گردون ، فریباست

گوئی که آن جامِ جهان بینِ جم ، آنجاست

حیران به «مسجد جامعت» چشم نظاره

آنجا سری در اوجها دارد مناره

گلدسته هایش ، هودج پرواز انسان

در مشت محرابش کلید راز عرفان

در خاتم مسجد ، نگینی همچو پروین

رخشان مزار «مجلسی» ، علاّمۀ دین

علاّمه ای آئین نگهدار و محقّق

باشد «بحار» او دو صد بحر از حقایق

فانوس فقه جعفری ، کنز روایات

مصداق نور محض ، مفتاح مهمّات

این چلچراغ علم را ایزد بر أفروخت

هر کس از او رخ تافت ، حرمان خرمنش سوخت

در گوشه ای زان بقعه ، مردی گشته مدفون

دیوان شعرش ، چشمۀ جوشان مضمون

ص:661

آن شاعر شیرین سخن ، «میر جهانی» است

«حیرانِ» روی یار و، دریای معانی است

آن عارف فحل و فقیه باکرامت

دارد به دار القدس سبحانی ، اقامت

آنجا کمی پائین تر از آن قدس درگاه

باشد مزار «صافی» ، آن مرد دل آگاه

صافی ، فقیه و عارفی روشن روان بود

بیزار ، از آوازه و نام و نشان بود

از تربت پاکش ، شمیم عشق خیزد

عطر بهشتی ، زان حریم عشق ، خیزد

هرگاه سایَم جبهه بر آن مدفن پاک

روحم کند از خاک ، سیری سوی أفلاک

****

هر گه قدم در « مسجد سیّد » گذارم

گیرد به کف شوق عبادت ، اختیارم

گیرم ضریح « حجّة الإسلام » در بر

زان آستان بویم ، شمیم روح پرور

آنجا بلند ایوانی از عرش کریم است

یک غرفه از گلزار جنّات النّعیم است

بر سنگ فرش مسجد از شوق عبادت

فوج ملک ، بنهاده زانوی ارادت

ص:662

ای در پی خوبان روان گردیده هر سو

از « حجّت الإسلام شفتی » ، خوبتر کو ؟

آن عارف آگاه دل ، صاحب کرامت

عالم ، محدّث، مجتهد ، أهل درایت

****

مسجد حکیم ایوانی از افلاک نور است

آنجا عبادتگاه عشّاق ظهور است

در غرفه های این مصلاّی مناجات

طلاّب دین سرگرم تعلیم روایات

در شرق مسجد ، بقعه ای از جوهر نور

« کلباسی » آنجا خفته خوش در بستر نور

آن زاهد شب زنده دار ، آن مرد تقوی

آن اسوۀ پاکی ، خلوص ، آن أهل معنی

مدرسه های علمیّه ، مدرس فقه و حکمت و تفسیر و...

مدرسه هایت مَدْرَسِ درسِ فقاهت

رایج در آن تدریس ، تفسیر است و حکمت

« مدرسۀ صدر » و « امام صادقت »(1)

آوازه رفته ، تافراسوی ثریّا

ص:663


1- مقصود ، مدرسۀ سلطانی جهارباغ است ، که به نام مدرسۀ امام صادق علیه السلام نامیده شده است.

آنجا أدیبان ، عالمانی ذی فنونند

هر یک بنای کاخ حکمت را ستونند

«خواجو» و «جدّه» ، « ذوالفقارت » (1) گلشن علم

زانها فروزان چلچراغ روشن علم

داری به « نیم آورد » صدها عالم دین

آئین نگهبانند و ، حق خواهند و ، حق بین

در جای جایت ، مکتب تدریس قرآن

مهد هزاران قاری خوش خوان ، خوش الحان

از بس شود قرآن در اقلیمت تلاوت

جاریست موج رحمت ، آیات طراوت

حوزۀ علمیّه و چهره های درخشان علم و معنویّت

ای اصفهان ، ای شهر من ، ای شهر جاوید

ای دامنت پرجلوه از أنوار توحید

ای حوزۀ علمیّه ات ، علاّمه پرور

صدها چو « ریزی »، « درچه ای » پرورده در بر

أهل حدیث و فقه و تفسیر و روایت

عالم ، محقّق ، مجتهد ، أهل درایت

تعداد این آئین مداران ، چون ستاره

هرگز به آسانی نباید در شماره

ص:664


1- مقصود ، مدرسۀ صدر خواجو ، و مدرسۀ جدّه ، و مدرسۀ ذوالفقار است.

ای اصفهان ، در خود بسی أوتاد داری

صاحبدلی چون « صاحب عبّاد » داری

درعهد صاحب منصبی ، بس رنجها برد

در راه ترویج شریعت ، خون دل خورد

در محفل درس ، آن أدیب نکته پرور

می ریخت گوهر ، از دهان در مدح حیدر

دیوان شعرش در مدیح بوتراب است

در وصف آن مولا ، شهِ مالک رقاب است

در شیشۀ جان ، عطر مِهر مصطفی داشت

نقش نگینِ دل ، ولای مرتضی داشت

أوّل قدم در فتح باب حوزه ، بنهاد

در شهر ما، رونق به علم و دین حق داد

از عالمان ذی فنون ، « شیخ بهائی » است

مردی که اعجاز کمالاتش ، خدائی است

علاّمه ای استاد در فقه و فقاهت

در درس تفسیر و ریاضی ، علم هیئت

در علم جبر وهندسه ، جفر و طلسمات

آید به دوران مثل او ؟ هیهات ، هیهات

در رمل و اسطرلاب هم، کشّاف أسرار

در شاعری هم ، صاحب ذوقی است سرشار

دانش ز «میر فندرسک » ، آذین و فریافت

فخری دگر ، زان نکته دان نامور یافت

ص:665

این عالم فحل فقیه باکرامت

بر طالبان آموخت ، عمری درس حکمت

فرّو فروغ برج بینش زین حکیم است

مام زمان ، ز آوردن چون او ، عقیم است

آوازۀ این فیلسوف اصفهانی

پیچیده در تالار حکمت ، جاودانی

میر زمان ، فخر فضیلت ، « میرداماد »

میر معاریف جهان ، در حکمت استاد

نجم النّجوم برج أختر جوش حکمت

دیگر چو او کِی پرورد آغوش حکمت

در فیلسوفان ، بوعلی سینای ثانی

در عارفان ، بحر گهرزای معانی

هر جا که دوران ، از حکیمان بزم چیند

در صدر آن ، « صدرای شیرازی » نشیند

تفسیر او ، دروازۀ شهر شهود است

مفتاح الهامات فیّاض وجود است

در کاروان فیلسوفان ، پیشوا اوست

در بحر طوفان خیز حکمت ، ناخدا اوست

در معرفت ، أسفار آن مردِ حق آگاه

سیر الی الله است و، فی الله است و ، باللہ

هرجا سخن از سرّ هستی در میان است

« ملاّعلیّ نوری » آنجا راز دان است

ص:666

آن عالم عارف ، حکیمی فیلسوف است

در برج حکمت ، آفتابی بی کسوف است

بی « فاضل هندی » فضیلت ناتمام است

تألیف او در فقه دین ، « کشف الّلثام » است

أرباب علم ، اعجوبة الدّهرش بخوانند

گنج گهر ، در علم تفسیرش بدانند

هر جا سخن از اجتهاد و فقه و دین است

« روضاتی » آنجا چون « جزی » مسند نشین است

« آباده ای » کشاف أسرار حقایق

غوّاص بحر دانش ، استادی محقّق

« کاشی » حکیم باکرامت ، فحل دوران

بحر فقاهت ، منبع تفسیر قرآن

استاد در علم الحدیث ، أهل روایت

تفسیر گویی بی نظیر ، أهل درایت

« قشقائی » آن صیت کمالاتش « جهانگیر »

گنجینۀ عرفان و حکمت ، فقه و تفسیر

نام « مدرّس » آن أبَر مرد سیاست

خورشید رخشا نیست ، در برج قداست

بیدار دل مردی ، که بی پروا چو خورشید

در عصر بیداد رضاخانی ، درخشید

بنگر توانمندیِّ آن مرد الهی

یکدم نشد تسلیم استبداد شاهی

ص:667

« بانو أمین » آن گوهر دریای عرفان

عالم به فقه و حکمت و تفسیر قرآن

در « چل حدیثش » هست أسرار سماوات

« سیر و سلوکش » می دهد سیر مقامات

چرخ أدب را أختر رخشان ، «همائی» است

در نغمه سنجان ، بلبل دستان ، «همائی» است

در شاعری ، نازک خیال و نکته پرداز

در خلوت رندان عاشق ، محرم راز

تخت فولاد ، مزار أولیاء و علماء و شهداء

شهر من ای شهر پرستوهای عاشق

شهر شهیدان ، شهر گلهای شقایق

بر تخت فولادت نگاه افکندم از دل

رفتم چو عاشق ، هر طرف منزل به منزل

آنجا، مزار پاک مردان خدائیست

گلگشت خاکش ، جلوه گاه کبریائیست

از سنگفرش کهکشان درگاه این خاک

نور حقیقت می رود تا بام أفلاک

عطر جنان دارد گلستان شهیدان

از لاله لبریز است ، این گلزار رضوان

گلزار ایثار آفرینان نبرد است

آرامگاه بهترین مردان مرد است

ص:668

آنجا هزاران گوهر نایاب عشقند

در ملک باور ، مهر عالمتاب عشقند

آنجا شقایق زار مردان جنون است

در هر قدم ، صدها شهید از نسل خون است

بگذشته از نامان و ، غرق بی نشانی

گلباده نوشان از سبوی جاودانی

ایوان « شمس آبادی » ، اورنگ سپهر است

از گنبدش رخشان ، فروغ ماه و مهر است

أول شهید عصر حاضر در ره حق

مردی که عمری ، علم و دین را داد رونق

بر گلشن سبز ولایت ، باب توحید

با خون سرخش رنگ و آبی تازه بخشید

****

ای دل اگر خواهان وجد و شور و حالی

از صدق روکن ، بر مزار « بوالمعالی »

مردی حکیم از زمرۀ روشن ضمیران

در زهد و تقوا ، در شمار بی نظیران

بوی گل از قبر «محمّد صادق »(1) آید

دیدار آن زنگ ملال از دل زداید

نام محمّد صادق ، آن انسان واصل

در جان عشّاق حقیقت ، کرده منزل

ص:669


1- مقصود ، راهنما و مرّبی حاج شیخ حسنعلی اصفهانی است.

مردی که مِی از ساغر توحید نوشید

بی ادّعا، در هفت شهر عشق گردید

در خلوت عرفانیان ، شمع شهود است

نامش به لب ، زیباترین شعر و سرود است

چون نام « بید آبادی » آید بر زبانم

گویی ز شوقش پرکشد از تن روانم

آن مقتدای اهل بیتش ، پیر کامل

مفتاح مُعضل ها، کلید حلّ مشکل

در گوشه ای از بقعه اش مدفون « مفید » است

مردی که در علم و عمل ، فحلی فرید است

بیرون بقعه ، « میرمعصوم » آرمیده

مردی که روحش پر به علّیّین کشیده

بر مدفن « خونساری » از دل هرکه رو کرد

در بارگاه قدس ، کسب آبرو کرد

مرحوم «خونساری» ، جمال العارفین است

چون « خواجوئی » در زمرۀ أهل یقین است

اصفهان مدفن امامزادگان والامقام

ای شهر من ، ای روضۀ گلهای صدپر

ای مدفن اولاد أمجاد پیمبر

تو در بغل « شهزاده ابراهیم » داری

شهزاده های واجب التّعظیم داری

ص:670

اینها همه نوباوگان مصطفایند

از نسل زهرا علیها السلام وعلیِّ علیه السلام مرتضایند

دُرْجی تو و، این حق مداران ، گوهر تو

چون جان گرامی ، چون روان در پیکر تو

شهزاده « اسحق » و « حسن » ، « سیّد محمّد »

شهزاده « باقر » ، « زینب » ، « اسماعیل » و « أحمد »

دیگر « أبو العبّاس » تو، از نسل عبّاس

می گردد از آن عیسوی دم ، تازه أنفاس

آنجا ، فقیه آل عصمت آرمیده

آنجا « إمامی » ذخر امّت آرمیده

آن رهرو راه خدا ، رهپوی مولا علیه السلام

صاحبدلی والاتبار از نسل زهرا علیها السلام

آن یکّه تاز عرصۀ وعظ و خطابت

در حوزه بود استاد تدریسِ فقاهت

یک عمر پرچمدار ایمان و شرف بود

ترویج قرآن ، نشر أحکامش هدف بود

اصفهان پایگاه ایمان و ولایت و شهر شور و شوق

أهل البیت علیهم السلام

شهر من ، ای اقلیم مردان سلحشور

ای خطّۀ حق پیروان ، ای مأمن نور

با مردمانت تار و پودم خورده پیوند

همشهریانی یکدل و خوب و برومند

ص:671

همشهریانی حق پرستان ، حق شعاران

در راه تنظیم شعائر ، جان نثاران

همشهریانی ، رهروان راه فطرت

تا پای جان ، فرمانبر قرآن و عترت

همشهریانی شهرۀ ایمان در آفاق

با « چارده خورشید عصمت » بسته میثاق

دل بر رسول صلی الله علیه وآله ، آن کعبۀ آمال داده

دست تولاّ برعلیّ و آل علیهم السلام داده

شوق ولایت ، شور بخش سینه هاشان

جای علی علیه السلام باشد ، دل بی کینه هاشان

عهد ألستی باعلیّ و آل علیهم السلام بسته

از غیر عترت ، رشتۀ الفت گسسته

یک چاه غربت ، راز دار بوترابند

در راه عشقَش ، تا به جان ، پا در رکابند

احیاگران رسم سرخ سوگواری

در سوک زهرا علیها السلام ، بی قرار از داغداری

بنیان گذاران عزای فاطمیّه علیها السلام

دلهایشان ماتم سرای فاطمیّه علیها السلام

در تکیه های قلبشان مأوای مولاست

غربت سرای حضرت امّ ابیهاست

دلهایشان خلوتگه نور خدائی

از جانشان سرشار ، شور کربلائی

ص:672

در خویش از این غم، نینواها ناله دارند

در سینه ها ، داغ هزاران ساله دارند

دشت جگرهاشان ، عطش جوش حسین علیه السلام است

محراب دلهاشان ، عزاپوش حسین علیه السلام است

گر دیگران ، ماه محرّم سوگوارند

اینان شب و روز ، این عَلَم بر دوش دارند

اینان ، مسلمانانِ سلمان دودمانند

سلمانُ منّا أهل بیتِ این زمانند

سلمان ، که پا، جا پای آل آلله بگذاشت

در سینه از مولا ، نشان عاشقی داشت

این حق پرستان ، ردّ پای سبز اویند

در معرفت ، دُردی کشان آن سبویند

چشم انتظار مهدی علیه السلام موعود عشقند

خونین دلان هجر آن معبود عشقند

تا در جهان شور و نوای عشق جاریست

در روزگاران ، تاصفای عشق جاریست

تا آفتاب ، آئینه دار نُه سپهر است

تا عالم آرائی ، به دست ماه و مهر است

تا هست سرشار از تجلّی ، جام خورشید

جاوید مان ، ای شهر من ، جاوید، جاوید

چون طبع ( قدسی )، گلشنی باشی شکوفا

چون زنده رودِ ذوق او ، مانی گوارا

ص:673

آقای محمّد قهرمان ( از مشهد مقدّس )

نقش جهان ، در آینۀ اصفهان

نقش جهان در آینۀ اصفهان ببین

نصف جهان رها کن و نصف جهان ببین

ای در وطن غریب ، سفر کن ز شهر خویش

صد آشنا به بوم و بَرِ اصفهان ببین

توفیق شد رفیق و سعادت دلیل راه

امدادِ بخت و ، مرحمت آسمان ببین

ای مرغ خسته پَر ، که سرت زیر بال ماند

در فصل گل ، شکفتگی بوستان ببین

بگشای چشم دل به تماشای زنده رود

آب بقا به چشمۀ حیوان ، روان ببین

جان تازه کن ز خندۀ دندان نمای پل

در ماه تیر ، جلوۂ رنگین کمان ببین

باغی که بود تکیۀ «صائب » نظاره کن

خالی ز مرغ نغمه سر آشیان ببین

در گوشه ای نه در خور قدر بلند او

آرامگاه شاعر شیرین زبان ببین

با چشم دل به تربت پاکش نظر فکن

گَنجی که مانده است به کُنجی نهان ببین

ص:674

گمنام اگرچه ماند به ایران دویست سال

امروز نام او همه جا در میان ببین

از شعر نغز او نتوان سرسری گذشت

رنگینی معانی و سحر بیان ببین

همّت بخواه ای دل از آن طبع تابناک

شعر شکسته بستۀ خود را روان ببین

چون گُلشنی است مُلک سپاهان ومردمش

افرشتگان آمده از آسمان فرود

چون خیمه ایست کشور ایران فراشته

وین خیمه فراشته را اصفهان عمود

دنیا اگر چه جای بقا و خلود نیست

بنگر به اصفهان و صفا را در آن خلود

بشنو کنون ز نای من آوای اصفهان

تا بشکفی چو غنچه از این دلنشین سرود

وین جا نفزاترانه بر آری زلب چومن

جان جهان نبود اگر اصفهان نبود

ص:675

آقای محمّد حسن صفوی «قیصر»

اصفهان

گر بگذری به خطّۀ زیبای اصفهان

مستت کند هوای دل آرای اصفهان

پیچیده است بوی گل و عطر یاسمن

در کوچه باغهای مصفّای اصفهان

همچون دم مسیح ، روانهای مرده را

احیا کند نسیم فَرَح زای اصفهان

خون حیات و زنده دلی آورد به جوش

در سیر و گشت منظر زیبای اصفهان

در کام أهل حال نگر زنده رود را

جاری چو شهد ناب به مینای اصفهان

از هر طرف سرود بهاران زندگی

بر گوش جان رسد ز مصلاّیِ اصفهان

در فنّ شعر و صنعت و معماری و هنر

هرگز کسی نیافته ، همتای اصفهان

فرزانگانِ شعر و سخن ، رشک می برند

بر طبع شاعرانِ توانای اصفهان

ص:676

بر تارک سپهر أدب ، نقش بسته است

نام « صغیر » ، گوهر والای اصفهان

ثبت است شعر « صائب » و نازک خیالیش

در سینه های مردم دانای اصفهان

« مردانی » ، آن أدیب سخن دان نکته سنج

بی جا نگشته واله و شیدای اصفهان

صفحه به صفحه ، دفتر و دیوان شعر او

جانبخش و جانفزاست چو گلهای اصفهان

« قیصر » به یادگار ، تو هم خوش نگاشتی

شور آفرین چکامۀ غرّای اصفهان

این گلستان است یا رب یا بهشت جاودان

یا جهان جان و یا جان جهان یا اصفهان

این عجب کاندر زمین است و بود رشک فلک

وین عجب کاندر جهان است و بود بیش از جهان

حبّذا شهری که خاکش سر بسر جان لطیف

مرحبا ملکی که آبش جملگی روح روان

محمد کاظم (واله)

ص:677

حسن بهنیا «متین»

اصفهان ، شهر مساجد زیبا، و مهد هنر و هنر آوران

بهشتی که حق در ازل آفرید

بر آن بندگان راست چشم امید

چو نسیه است و نتوانش امروز دید

به زودی بر آن نسیه نتوان رسید

بهشتی گُزین نقد در این جهان

بهشت جهان ، خطّۀ اصفهان

صفاهان بهشتی است بِه از بهشت

بهشتی است رشک بهشت از سرشت

که در آن دمد گل ، ز هر خار کشت

هنر بارَد اینجا زهر پاره خشت

در اینجا پدید آید از خاک ، زَر

زر از خاک و ، از سنگ لعل و گُهر

به مژگان سزد خاک این شهر رُفت

کز اینجا هنر جلوه کرد و شکُفت

به وصفش چه حاجت به گفت و شنوفت

چه نیکو سرود آنکه این نکته گفت

جهان را اگر اصفهانی نبود

جهان آفرین را جهانی نبود

ص:678

ز دوران دمی را غنیمت شمار

قدم نِهْ در این شهر و در این دیار

به پرداز ، اینجا به گشت و گُذار

به دست آر ، هر چیزت آید به کار

که هر چیز خواهی به دست آوری

در این شهر ، از عمر لذّت بری

خرامان خرامان سوی چارباغ

روان شو که تا یابی از غم فراغ

ز شادی بر افروز در دل چراغ

رهی ، تا ز رنج و غم و درد و داغ

بزن بر لب رود ، نم نم قدم

بزن آب ، بر آتش درد و غم

گذر کن سوی رود زاینده رود

که بر آبروی صفاهان فزود

از آوای آبش توانی شنود

هزاران ترانه ، هزاران سرود

چه موسیقی از آن طرب خیز تر

چه از این هیاهو دل انگیز تر

گذر کن به میدان نقش جهان

که پیداست نقش جهانی در آن

ننازد چرا بر جهان ، اصفهان

جهان را کجا بهتر از این نشان

ص:679

کجا چون صفاهان زفرّ و شکوه

جهان را به خود خوانده از هر گروه

سوی «گنبد شیخ» أفکن نظر

ز فیروزه بین گنبدی جلوه گر

نه تنهاست تاج ، اصفهان را به سر

که تاجی است شایان ، به فرق هنر

چه تاجی که چون زد به سر اصفهان

از این تاج شد تاجِ فرق جهان

سوی « مسجد شاه »(1) بردار گام

هنر را تماشا کن آنجا تمام

در و سقف و دالان و دیوار و بام

همه زُمْردین رنگ و فیروزه فام

چنین نقش زیبا در اینجا که بست

چه کس را در این نقش بوده است دست

یکی شاهکار است در آن عیان

که آن طرح قبله است در این مکان

نه پی بردن آسان بر آن می توان

بر آن پی برد فکرت نکته دان

از بینندگان از هزاران هزار

یکی می برد پی به این شاهکار

ص:680


1- مقصود ، مسجد امام ، واقع در میدان نقش جهان ،می باشد.

به قانون هیئت ، چو در این مطاف

نبودی مَصون قبله از انحراف

همان را نه مشروع بود انعطاف

بجستند راهی درست از خلاف

که آنجا به نیروی فکر قویم

نمودِ مُصَلّی ، بُوَد مستقیم

ز « عالی قاپو » چون برانم سخن

چه گویم من از این بنای کهن

که توصیف آن نیست در حدّ من

بُوَد در حدِ اوستادان فن

که آیند و گویند أوصاف آن

ز أوصاف عالی بنای جهان

چو بر « مسجد جامعش » بگذری

هزاران هنر أندر آن بنگری

به طاق مُعلّق اگر پی بری

سرانگشت حیرت به لب آوری

به جیب تفکّر ببر سر فرو

ره کشف این راز پنهان بجو

چنین کارگاهی هنرآفرین

نه مسجد ، که عرشی است روی زمین

هنر موج زن از یَسار ویمین

به هر سو گشا چشم عبرت ، ببین

ص:681

که آن یک از این حیرت آمیزتر

از این، آن یک إعجاب انگیز تر

« دو جنبان منارش » شگفت آور است

نه معجز ، ز معجز بسی برتر است

کرامت مگو از کرامت بَر است

تو را جنبشش گر که ناباور است

بگیر اوّلی را بجنبان ، ببین

که جنبد چه سان ، بی تکان ، دوّمین

نظیرش توان دید افزون بنا

همه حیرت انگیز و حیرت فزا

همه نقش فکر بدیع و رسا

همه در خورِ آفرین ، مرحبا

که گر یک به یک آورم در شمار

شمارش شود بیشتر از هزار

هنرهای دستیِّ آن بی کران

که مانده است و ماند به جا جاودان

قلمدان ، قلمکار سازیِّ آن

هم از گچبریهاش در هر مکان

از تذهیب و ترصیع و أنواع خط

هزاران هنر ، زین رقم ، زین نمط

به جز اصفهان شهر مینو طراز

کجای جهان راست این امتیاز

ص:682

که هست از هنر در جهان سرفراز

دری از هنر بر جهان کرده باز

هنرمندهائی از آن خاستند

که شهر هنر را بیاراستند

اگرچه هنر نادر و کم بود

هنرآفرین کم به عالَم بود

در این شهر ، أفزون دمادم بود

هنر ، اصفهان ، این دو توأم بود

به هر جا سخن از هنر می رود

سخن ز اصفهان بیشتر می رود

سزد بیش از این وصف شهر هنر

ستایش فزون ، وصف بی حدّ و مر

زأندازه بیرون ز حد بیشتر

که تاجی است زرّین جهان را به سر

بدین شهر کان گوهر آرد به بار

سزد آنکه ایران کنر افتخار

ورای هنرهای آن ، شعر آن

که در این هنر هم عنان جهان

دلیلم حضور سخن آوران

سخن آوران و سخن پروران

کجا سرزمینی جز این سرزمین

سخن پروری پرورد ، چون ( متین )

ص:683

محمّد علی مردانی «مردانی»

اصفهان ، شهر علم و فضل و هنر

و جهاد و شهادت

یک جهان جانیّ و ، هم جان جهان ، ای اصفهان

در جهان مانی هماره جاودان ، ای اصفهان

قرنها باشد که تاریخ وطن را زیوری

بلکه باشی زیب تاریخ جهان ، ای اصفهان

گاه گشتی شهره بر ، نصف جهان ، این جان پاک

گَه زدی نقش جهان بر لوح جان ، ای اصفهان

باشد از « نقش جهانت » یک جهان حسرت به دل

گر کنی افشا تو آن درد نهان ، ای اصفهان

از شرار دل ، زنی آتش دل أفلاک را

گر بیاری سوز دل را بر زبان ، ای اصفهان

کِی رود از خاطر آن روزی که برپاشد ز کین

از سر پاکانِ تو ، کوهی گران ، ای اصفهان

مدّعی ، قلب عزیزان تو از هم می درید

بهر عبرت پیش چشم میهمان ، ای اصفهان

از منار و مسجد و محراب هایت می رسد

قرنها بر گوش ، آوای أذان ، ای اصفهان

ص:684

« تخت فولاد » ت چو رضوانست از آیات حق

بس بهشتی أندر او دارد مکان ، ای اصفهان

مهر گردون ، مات روحانیّتِ ذیشان توست

کاخترانشان هشته سر بر آستان ، ای اصفهان

خون گلرنگ « مدرّس » آن زعیم پاکدین

خطّ بطلان زد به نقش نامِ خان ، ای اصفهان

محور « زاینده رود » ت چشمه سار زندگی است

باشد از هر گوشه اش کوثر روان ، ای اصفهان

از فداکاری و جانبازیِّ سربازان تو

شد زمین مبهوت و ، حیران آسمان ، ای اصفهان

تا ببارد أبر و ، روید لاله از خاک وطن

تا زنَد خورشید سر از کهکشان ، ای اصفهان

سرخ رو و ، سر فراز و ، شادکام و ، استوار

باشکوه و فرِّجاویدان بمان ، ای اصفهان

روح می بخشد جهان را بسکه باشد دامنت

دلربا و ، دلگشا و، دلستان ، ای اصفهان

کَند از جا سدّ استبداد و کاخ ظلم را

خون پاکان تو ، چون سیل دمان ، ای اصفهان

دامن پاک تو را نازم که پروردی چنین

پاک جانانی دلیر و قهرمان ، ای اصفهان

پیشتاز لشکر حقّند فرزندان تو

بهر محو باطل و دفع خَسان ، ای اصفهان

ص:685

شهره در علمند و ، فضل و صنعت و شعر و هنر

مردم خوب تو بین همگنان ، ای اصفهان

خود نه تنها أندر این جنگ عظیم کفر و دین

گوی سبقت را ربودی زین میان ، ای اصفهان

تا ابد بر مردمان پاک ایمانت درود

از امام و امّت والا نشان ، ای اصفهان

بر شهیدان سرافرازت سلام کردگار

تا به خاکت مهر باشد زرفشان ، ای اصفهان

زین وجیزت ، کلک ( مردانی ) ز کان معرفت

ریخت در پای تو یاس و أرغوان ، ای اصفهان

تا بروید لاله در دامانت از خون شهید

زیبَد أر وصف تو بنگارد بنان ، ای اصفهان

مردانی آن ادیبِ سخندان نکته سنج

بیجا نگشته واله و شیدای اصفهان

صفحه بصفحه دفتر ودیوان شعرا و

جانبخش و جانفزاست چو گلهای اصفهان

قیصربه یادگار تو هم خوش نگاشتی

شور آفرین چکامۀ غرّای اصفهان

ص:686

آقای عبّاس کی منش «مشفق کاشانی»

تجلّی علم و ادب و شجاعت و شهامت در اصفهان

اصفهان ای بارۀ پروازها

از تو در گوش فلک آوازها

ای کرامت را جهانی ساخته

بر چکاد حق علم افراخته

بافروغی هم رکاب آفتاب

همچنان ، بر پهنۀ گیتی بتاب

در تو بینم تابش خورشید را

جلوه های روشن امّید را

تافلق سرچشمۀ گلگون توست

در رگ تاریخ ، جاری خون توست

ز آستینت دست حق آمد به در

سرفرازی ، سوده بر پای تو سر

پردۀ اندیشه را نقش و نگار

نقش پرداز هنر در روزگار

خاک پاکت توتیای دیده هاست

روشنی بخش دل مشتاق ماست

عالمانت را سریر سروری

زیبد و شاید به کار رهبری

پاس ایمان را مسیحائی دمند

در حریم حرمت حق محرمند

ص:687

شاعرانت ، در سخن رشک ملَک

فضل را گسترده دامن تا فلک

پاسدارانت چو شیر بیشه ها

این خداجویان و پاک اندیشه ها

مردمانت مردمی را چاره جوی

آب رفته باز آورده به جوی

در ستیغ فتح، بانامرد ها

پهلوان قرن ، در ناوردها

شعله های ایزدی افروخته

خرمن أهریمنی را سوخته

آنکه گفت اینجا بود نصف جهان

خود نمی دانست این راز نهان

کاصفهان ماجهانی دیگر است

دوستان را داستانی دیگر است

تا جهان را اصفهان جان آمده

شامل ألطاف یزدان آمده

در شهادت شهره ، در دین استوار

در شجاعت بی بدیل و نامدار

دامنت پرورده ابراهیم ها

کوفته پا بر سر دیهیم ها

آتش اینجا شعله ریحانی کند

گل کند گل، تاگل افشانی کند

ص:688

جویبارت رشته ای از سلسبیل

تشنگان وادی حق را دلیل

از فروغ لاله های درد و داغ

دشت در دشت تو روشن از چراغ

موجها ، در موجها زاینده رود

دارد اینک نغمه های رود رود

رود نِی ، بحر خروشانست این

شطّی از خون شهیدانست این

در دل او قُلْزُمی از خون گذشت

آنچه بر أروند و بر کارون گذشت

موج ایثار از درون آبها

ریخته بر پهنۀ گردابها

زمزم است این رود ، رشک کوثر است

یعنی این نیل است و موسی پرور است

بحر رحمت را در اینجا ساحل است

کاروان در کاروان جان و دل است

این شهیدانی که اینجا خفته اند

در دل و جان همچو گل بشکفته اند

بیخود از خود ، با خدا بودن خوش است

از تعلّق ها رها بودن خوش است

چشم ایران روشن از جان شماست

مهر و مه آئینه گردان شماست

ص:689

آقای جعفر «نوا» «معاصر»

ای اصفهان

ای محیط دانش و فرهنگ و علم و حکمت و عرفان

سلام ای اصفهان ! ای پرورشگاه هنرمندان

سلام ای شهر تاریخی ! سواد اعظم ایران

محیط دانش و فرهنگ و علم و حکمت و عرفان

گرامی دایۀ برجسته استادان عالیشان

همیشه دایر و معمور باش و أمن و آبادان

خوش و سرسبز و خرّم ، هم تو مانی ، هم مقیمانت

تو مهد عالمان ، صنعتگران ، نقش آفرینانی

تو کانون نوابغ ، هوشمندان ، نکته سنجانی

تو بر أهل فنون و ابتکار و ذوق ، سامانی

هم ایران افتخار از نام تو دارد هم ایرانی

تو تعظیم و ستایش را سزاواری و شایانی

بناها وعمارتها و مسجدهاست بُرهانت

تو از آغاز ای شهر سپاهی ، محترم بودی

دِژ جنگاورانِ زبدۀ ثابت قدم بودی

عدالتخانه بودی ، ایمن از جور و ستم بودی

همیشه در تمام جنگها صاحب عَلَم بودی

ز قدرت در مهمّات جهان چندان أهمّ بودی

که از انبوهی لشکر ، سپاهان گشت عنوانت

تو شهر راد مردان غیور کشور آرائی

تو گنجی پر گُهر ز آثار ممتاز هنرهائی

ص:690

ز آرایش ، فرح بخشیّ و ، منظور نظرهائی

تو محبوبی ، تو مطلوبی ، تو مقبولی ، تو زیبائی

تو بر نصف جهان ، ای اصفهان ، مشهور دنیائی

شود پیوسته افزوده مقام و عزّت و شانت

هنوز آگهدلان ، فرخنده می دانند فالت را

هنوز از دور می آیند و می پرسند حالت را

دل از کف دادگان دارند امّید وصالت را

مگر بینند طرف زنده رود بی مثالت را

ستایش می کند گیتی ، جمالت را ، کمالت را

هنوز آید به گوش ، آواز مردان سخندانت

هنوز آراسته است از نقشها ایران و درگاهت

هنوز از گنبد شیخ است محکم پایۀ جاهت

بود از صنع معماران ، جهانی چشم بر راهت

دل از کف می رباید کلک نقّاشانِ آگاهت

هنوز أهل نظر هستند مفتون و هواخواهت

مگر دست تمنّاشان ، رسد روزی به دامانت

همیشه سربلند ، ای اصفهان بادا ، لوای تو

همیشه روح بخش و جانفزا بادا ، هوای تو

تو زینت بخش ایران عزیزی ، جان فدای تو

تو باقی باش ، چون باشد بقای ، من بقای تو

مبادا بی نوا گردی ، که می گوید ( نوا ) ی تو

بود دست توانای هنرمندان نگهبانت

ص:691

آقای محمّد کاظم «واله» ، شاعر و خوشنویس معروف اصفهان

بهشتی شایگان

این گلستان است یارب ، یا بهشت جاودان

یا جهان جان و ، یا جان جهان ، یا اصفهان

این عجب ، کاندر زمین است و ، بود رشک فلک

وین عجب ، کاندر جهان است و ، بود بیش از جهان

حبّذا شهری که خاکش سر به سر ، جان لطیف

مرحبا ملکی که آبش جملگی روحِ روان

نار ونارنج و ترنج و سیب و شفتالو و بِه

روز و شب أندر درختانش به باغ و بوستان

هر یکی تابنده خورشیدی است در چارُم سپهر

هر یکی رخشنده شَعرائی ز هشتم آسمان

این بُوَد یارب صفاهان یا سپهر هشتمین

یابُوَد غیرت فزای قدس ، یا رشک جنان

مُضْمَر أندر آب صافش ، صاف تَسنیم و مَعین

مُدْغَم أندر خاک پاکش ، پاک مشک و زعفران

از نسیمش می وزد پیوسته بر جان ، بوی دل

وز شَمیمَش می رسد همواره بر دل ، بوی جان

در فضایش ، زنده جوید ، عیش فردوس برین

وز هوایش ، مرده دریابد حیات جاودان

باغهای باصفا و خانه های پرفضاش

هر یکی باغ ارم ، هر یک بهشتی شایگان

ص:692

همای شیرازی

اصفهان شهر علم و عدل و حکمت و ایمان

شد ز ألطاف کردگار جهان

غیرت خُلد، خاک اصفاهان

در صفاهان بیا اگر خواهی

ره بری سوی روضۀ رضوان

ننهی تا به خاک او قدمی

نبری ره به چشمۀ حیوان

آب صافش برد کدورت دل

خاک پاکش زداید أنْدُهِ جان

سینه ای نیست أندرو مجروح

خاطری نیست أندرو پژمان

گر به ظلْمات هست چشمۀ خضر

ور بهشت است در فَلک پنهان

از ادیبان چو مجلس « صاحب »

وز حکیمان چو کشور یونان

این همه خرّمی در این کشور

این همه خوش دلی در این سامان

ص:693

باشد از عالمان ربّانی

فلکی پر کواکب رخشان

باشد از عالِمان عدل شعار

عالَمی در لباس أمن و أمان

همه در عدل ، نوذر و کسری

همه در زهد، بوذر و سلمان

عالِمش ، جمله عالِمِ حق جو

عاملش ، جمله عامِلِ فرمان

نقش ألکاسب حبیب الله

در رُخ خوب تاجرانش بخوان

در دیانت ، وحید فی الأدوار

در أمانت ، أمین فی الایمان

گر نور چشم من افزون شود گمان مدار

در دیده خاک راه صفاهان گرفته ام

عمر دوباره یافتم از آب زنده رود

جامی مگر ز چشمۀ سیوان گرفته ام

ص:694

12- فهرست منابع و مآخذ

در این فهرست عمدۀ کتابهائی را که در تألیف این کتاب ، مورد بهره برداری قرار گرفته است ، نام می بریم ، و از ذکر بسیاری از کتابهایِ تاریخی و جغرافیائی و فقهی و أدبی و لغوی و ... ، که به مناسبت ، و برای روشن شدن یک مطلب ، مورد بهره برداری و مراجعه قرار گرفته ، پرهیز می نمائیم .

ألقرآن الکریم

نهج البلاغه

الصّحیفة السّجادیّه

آتشکدۀ آذر... آذر بیگدلی

آتشکدۀ أردستان... أبو القاسم رفیعی مهرآبادی

آثار التّقوی (شرح حال آیة الله فقیه أحمدآبادی)... سیّد محمّد علی روضاتی

آثار الحجّة... شیخ محمّد رازی

آثار ملّی اصفهان... أبو القاسم رفیعی مهرآبادی

آشنائی با حوزه های علمیّۀ شیعه... میر سیّد حجّة موحّد أبطحی

آل بویه و اوضاع زمان ایشان... علی أصغر فقیهی

إثبات الهداة بالنّصوص و المعجزات... شیخ محمّد بن الحسن ، حرّ عاملی

أجود التّقریرات (تقریرات درس مرحوم نائینی)... آیة الله العظمی خوئی

ص:695

أحسن التّقاسیم... محمّد بن أحمد مقدسی

أحسن الودیعه... آقا سیّد محمّد مهدی خوانساری

إحقاق الحق (با تعلیقات گستردۀ آیة الله مرعشی)... قاضی نورالله تستری

إحیاء الدّاثر (طبقات)... حاج آقا بزرگ طهرانی

أخبار الحکماء... علی بن یوسف قفطی

إرشاد المسلمین (شجره نامۀ سادات میر محمّد صادقی)... سیّد عبدالله ثقة الإسلام

أرمغان اصفهان... سیّد مصلح الدّین مهدوی

اُسد الغابه... عزّ الدّین بن الأثیر

اصفهان... حسین نور صادقی

اصفهان... دکتر لطف الله هنرفر

اصفهان در شعر شعراء... مجموعۀ سروده ها ، با مقدّمۀ استاد منوچهر قدسی

اصول کافی... محمّد بن یعقوب کلینی

أعلام النّساء... عمر رضا کحّاله

أعلام الوری... فضل بن حسن (أمین الإسلام طبرسی)

أعیان الشّیعه... علاّمه سیّد محسن أمین عاملی

إقبال الأعمال... سیّد رضی الدّین ، بن طاووس حلّی

إکمال الدّین و إتمام النّعمه... شیخ صدوق

الإرشاد... شیخ مفید

الإستیعاب... ابن عبد البر

الإصابه... ابن حجر عسقلانی

الإصفهان... سیّد علی جناب

الأعلام... خیر الدّین زرکلی

الأنساب... سمعانی

ص:696

ألثّقات العیون (طبقات)... حاج آقا بزرگ طهرانی

الجامع الصّغیر... جلال الدّین سیوطی

الحقائق الراهنه (طبقات)... حاج آقا بزرگ طهرانی

الخرائج و الجرائح (با تصحیح و تعلیق مؤسسة الإمام المهدی قم)... قطب الدّین راوندی

ألخصال... شیخ صدوق

الخلاصه... علاّمۀ حلّی

الذّریعة ألی تصانیف الشّیعه... حاج آقا بزرگ طهرانی

إلزام النّاصب... شیخ علی یزدی حائری

الضّیاء اللاّمع (طبقات)... حاج آقا بزرگ طهرانی

ألغدیر... علاّمه ، شیخ عبدالحسین أمینی

ألفهرست... شیخ طوسی

ألفهرست... شیخ منتجب الدّین رازی

ألفهرست... محمّد بن اسحق (ابن النّدیم)

ألفیض القدسی... حاج میرزا حسین نوری

ألکامل فی التّاریخ... ابن أثیر

ألکرام البرره... حاج آقا بزرگ طهرانی

ألکنی والألقاب... حاج شیخ عباس (محدّث قمی)

ألمجدی فی أنساب الطّالبیّین... أبو الحسن ، علیّ بن أبی الغنائم علوی عمری

ألمختارات من الرّسائل... تهیّۀ ایرج افشار

ألمنجد... لویس معلوف الیسوعی

ألنّابس فی القرن الخامس (طبقات)... حاج آقا بزرگ طهرانی

ألوافی بالوفیات... صلاح الدّین صفدی

أمالی مفید... شیخ مفید

ص:697

أمالی طوسی... شیخ طوسی

أمالی صدوق... شیخ صدوق

أمل الأمل... شیخ محمّد بن الحسن (الحرّ العاملی)

أنساب خاندان مجلسی... میرزا حیدر علی مجلسی

أنساب خاندانهای مردم نائین... سیّد عبدالحجّه بلاغی

أنوار نعمانیّه... سیّد نعمت الله جزائری

ایرانشهر... نشریّۀ بزرگ شمارۀ 22 ملّی یونسکو در ایران ، 1342 شمسی

بحار الأنوار... علاّمه ، ملاّ محمّد باقر مجلسی

برنامه ریزی جامع آموزشی و پژوهشی دانشگاه اصفهان... دانشگاه اصفهان

بستان السّیاحه...حاجی زین العابدین شیروانی

بُغْیَة الْوُعاة... جلال الدّین سیوطی

بیان المفاخر... سیّد مصلح الدّین مهدوی

تأسیس الشّیعه لعلوم الإسلام... آیة الله سیّد حسن صدر

تاریخ اجتماعی کاشان... حسن نراقی

تاریخ أردکان... علی سپهری أردکانی

تاریخ اصفهان و ری... میرزا حسن خان جابری أنصاری

تاریخ بیهق... علی بن زید بیهقی

تاریخ تشیّع اصفهان... شیخ مهدی فقیه ایمانی

تاریخ جدید یزد... أحمد بن حسین بن علی کاتب

تاریخ جرجان... سهمی

تاریخ حزین... حزین لاهیجی

تاریخ شهرضا... مسیح الله جمالی

ص:698

تاریخ طبری... محمّد بن جریر طبری

تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن أخیر... سیّد مصلح الدّین مهدوی

تاریخ فرهنگ اصفهان... مجتبی ایمانیّه

تاریخ قم... محمّد حسین ناصر الشّریعه

تاریخ کاشان (مرآت القاسان)... عبد الرحیم کلانتر ضرابی

تاریخ مدارس ایران... حسین سلطان زاده

تاریخ یعقوبی... أحمد بن أبی یعقوب اصفهانی

تاریخچۀ أبنیۀ تاریخی اصفهان... نیکزاد أمیر حسینی

تاریخچۀ اوقاف اصفهان... عبدالحسین سپنتا

تاریخچۀ کتابخانه های ایران و کتابخانه های عمومی... رکن الدّین همایونفرّخ

تاریخچۀ محلّۀ خواجو... سیّد مصلح الدّین مهدوی

تاریخچۀ وقف در اسلام... علی أکبر شهابی

تجارب السّلف... نخجوانی

تحفة الأبرار(خاتمه)... خاتمه ، به قلم سیّد مصلح الدّین مهدوی

تحفة العالم... میر عبدالّلطیف خان شوشتری

تذکرة الحفّاظ... شمس الدّین ذهبی

تذکرة القبور... مرحوم آخوند گزی

تذکرۂ شوشتر... سیّد عبد الله شوشتری

تذکرۂ نصرآبادی... میرزا محمّد طاهر نصرآبادی

ترجمۀ تقویم البلدان... عبدالمحمّد آیتی

تعلیقات کتاب نقض... محدّث اُرموی

تفسیر تبیان... شیخ طوسی

تقریب التّهذیب... ابن حجر عسقلانی

ص:699

تقویم البلدان... أبو الفداء

تلامذة العلاّمة المجلسی... سیّد أحمد حسینی

تنقیح المقال... شیخ عبدالله مامقانی

تهذیب الأحکام... شیخ طوسی

تهذیب التّهذیب... ابن حجر عسقلانی

ثواب الأعمال... شیخ صدوق

جامع الأنساب... سیّد محمّد علی روضاتی

جامع الرّواة... میرزا محمّد بن علی أردبیلی

جامع السّعادات... ملاّ مهدی نراقی

جامع مفیدی... محمّد مفید مستوفی بافقی

جزوۀ میراث فرهنگی (دربارۀ تخت فولاد)... سازمان میراث فرهنگی اصفهان

جزوۀ کتابخانۀ ابن مسکویه... نشریّۀ کتابخانۀ ابن مسکویه

جشن نامۀ ابن سینا... انتشارات أنجمن آثار ملّی

جغرافیای اصفهان... میرزا حسین بن محمّد ابراهیم خان تحویلدار اصفهان

جغرافیای کامل ایران... زیر نظر وزارت آموزش و پرورش

خلدبرین (یا تاریخ گویندگان اسلام)... شیخ أحمد بیان الواعظین

دائرة المعارف الإسلامیّه... جمعی از محقّقان

دائرة المعارف الإسلامیّة الشّیعیّه... زیر نظر سیّد حسن أمین عاملی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی... زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی

دائرة المعارف بستانی... بستانی

دائرة المعارف تشیّع... گروهی از محقّقان و نویسندگان

ص:700

دائرة المعارف فارسی... غلامحسین مصاحب

دائرة المعارف فرید وجدی... محمّد فرید وجدی

دار العلم شرق (مخطوط)... سیّد مصلح الدّین مهدوی

دانشمندان و بزرگان اصفهان... سیّد مصلح الدّین مهدوی

دانشمندان و سخن سرایان فارس... محمّد حسین رکن زاده - آدمیّت

دلیل المخطوطات... سیّد أحمد حسینی

دیباچۀ دیارنون... یزدانی نجف آبادی

دیوان جمال الدّین عبدالرّزاق... جمال الدّین عبد الرّزاق

دیوان طبیب (رساله ای در شرح حال طبیب اصفهانی)... کیوان سمیعی

ذکر أخبار اصفهان... حافظ أبونعیم

راحة الصّدور... محمّد بن علی بن سلیمان راوندی

راهنمای اصفهان... دکتر لطف الله هنرفر

راهنمای مراکز فرهنگی اصفهان... مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی

رجال اصفهان... مرحوم آخوند گزی و سیّد مصلح الدّین مهدوی

رجال شیخ طوسی... شیخ طوسی

رجال کشّی... محمّد بن عمر بن عبدالعزیز کشّی

رجال نجاشی... أحمد بن علی نجاشی

روضات الجنّات... آقا سیّد محمّد باقر خوانساری اصفهانی

روضة المتّقین... علاّمه ، ملاّ محمّد تقی مجلسی

ریاحین الشّریعه... شیخ ذبیح الله محلاّتی

ریاض العلماء... ملا عبدالله أفندی اصفهانی

ریحانة الأدب... میرزا محمّد علی مدرّس تبریزی

ص:701

زندگانی آیة الله بروجردی... شیخ علی دوانی

زندگانی آیة الله چهارسوقی... آقا سیّد محمّد علی روضاتی

زندگی و شخصیّت شیخ أنصاری... آقا شیخ مرتضی أنصاری

زندگینامۀ آیة الله فانی... بیت آن بزرگمرد

زندگینامۀ علاّمۀ مجلسی... سیّد مصلح الدّین مهدوی

سپاسگزاری از مردم... نشریّۀ سازمان اوقاف اصفهان

سفرنامۀ ابن بطوطه... ابن بطوطه

سفرنامۀ شاردن... شاردن فرانسوی ، ترجمۀ حسین عریضی

سِیَر أعلام النُّبَلاء... محمّد بن أحمد بن عثمان ذهبی

سیری در تخت فولاد اصفهان... سیّد مصلح الدّین مهدوی

سیمای کاشان... حبیب الله سلمانی آرانی

شجرۂ مبارکه... سیّد محمّد جزائری

شجره نامۀ سادات ورثۀ حاج میرباقر خوانساری... خاندان میرباقری

شرح حال آیة الله العظمی غروی کمپانی... آقا شیخ محمّد رضا مظفّر

شرح فارسی من لایحضره الفقیه... علاّمه ، ملاّ محمّد تقی مجلسی

شرف النّبی صلی الله علیه وآله... أبوسعید خرگوشی

شمس طالعه... حاج میرزا محمّد طبیب زاده

شهداء الفضیله (شهیدان راه فضیلت)... علاّمه ، شیخ عبدالحسین أمینی

طبقات المحدّثین بإصبهان... حافظ أبوالشّیخ

عالم آرای عبّاسی... اسکندر بیک ترکمان

علاّمۀ مجلسی ، بزرگمرد علم و دین... شیخ علی دوانی

ص:702

علل الشّرائع... شیخ صدوق

علماء معاصرین... ملاّ علی واعظ خیابانی تبریزی

عمدة الطّالب ، فی أنساب آل أبیطالب... أحمد بن علی حسنی (ابن عنبه)

عوالم العلوم (با استدراکات مؤسّسة الإمام المهدی)... ملاّ عبدالله بحرانی اصفهانی

عیون أخبار الرّضا (ع)... شیخ صدوق

غروب خورشید... یادوارۀ آیة الله أردکانی

فتوح البلدان... محمّد بن اسحاق (ابن النّدیم)

فروع کافی... محمّد بن یعقوب کلینی

فرهنگ جغرافیائی ایران... دائرۀ جغرافیائی ستاد ارتش

فرهنگ معین... دکتر محمّد معین

فوائد الأصول... آقا شیخ محمّد علی کاظمینی

فوائد الرّضویّه... حاج شیخ عبّاس (محدّث قمی)

فهرست کتب خطّی کتابخانۀ مرکزی آستان قدس رضوی... محمّد آصف فکرت

فهرست بناهای تاریخی و أماکن باستانی ایران... نصرت الله مشکوتی

فهرست کتابخانۀ آیة الله مرعشی نجفی... سیّد أحمد حسینی

فهرست کتابخانۀ آستان قدس رضوی... زیر نظر آستان قدس رضوی

فهرست کتابخانۀ مجلس شورای ملّی... نویسندگان متعدّد

فهرست کتابخانۀ مدرسۀ عالی سپهسالار... با همکاری جمعی از محقّقان

فهرست کتابخانۀ مدرسۀ فیضیّه... حاج آقا مجتبی عراقی

فهرست کتابخانۀ مدرسۀ فیضیّۀ قم... رضا استادی

فهرست کتابهای چاپی... خان بابا مشار

فهرست کتابهای خطّی کتابخانۀ ملّی ملک... جمعی از نویسندگان

ص:703

فهرست کتب خطّی کتابخانه های اصفهان... سیّد محمّد علی روضاتی

فهرست نسخه های خطّی کتابخانۀ آیة الله گلپایگانی... سیّد أحمد حسینی

فهرست نسخه های خطّی کتابخانۀ آیة الله گلپایگانی... رضا استادی

فهرست نسخه های خطّی کتابخانۀ عمومی اصفهان... جواد مقصود همدانی

قصص العلماء... میرزا محمّد تنکابنی

قواعد الأحکام... علاّمۀ حلّی

کرامات صالحین... شیخ محمّد رازی

کشف الخبیّة عن مقبرة الزّینبیّه... شیخ محمّد علی ، معلّم حبیب آبادی

کشف الغمّه... علیّ بن عیسی إربلی

کشف الیقین... سیّد رضی الدّین ، علی بن طاووس حلّی

کلیّات أشعار و آثار شیخ بهائی (مقدّمه)... از استاد سعید نفیسی

گنجینۀ دانشمندان... شیخ محمّد رازی

گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان...دکتر لطف الله هنرفر

لسان المیزان... ابن حجر عسقلانی

لغتنامۀ دهخدا... علی أکبر دهخدا

لیست بقاع و زیارتگاههای مذهبی ایران... سازمان اوقاف و امور خیریّۀ ایران

مآثر و آثار... محمّد حسن خان اعتماد السّلطنه

مجالس مفید... شیخ مفید

مجالس المؤمنین... قاضی نورالله تستری (شهید)

مجلّۀ حوزه... مقالات گوناگون

مجلّۀ نور علم... شماره های گوناگون

ص:704

مجلّۀ هنر و مردم (مقالات کتابخانه های ایران)... شماره های گوناگون

مجلّۀ یادگار... شماره های گوناگون

مجمع البحرین... شیخ فخر الدّین طریحی

مجمع الرّجال... شیخ عنایت الله قهپائی

مجمع الفصحاء... رضا قلیخان هدایت

مجمل التّواریخ و القصص... علی بن محمود رودباری

مجموعۀ تاریخی مذهبی مشهد أردهال... حسین فرّخ یار

محاسن اصفهان... مفضّل بن سعد مافرّوخی اصفهانی

محیط أدب (مجموعۀ سی مقاله)... یادبود استاد محیط طباطبائی

مرآت الجنان... یافعی

مرآت الأحوال جهان نما... آقا أحمد بهبهانی

مستدرک الوسائل... حاج میرزا حسین نوری

معالم العلماء... ابن شهر آشوب مازندرانی

معجم اُدباء الأطبّاء... محمّد خلیلی

معجم الأدباء... یاقوت حموی

معجم البلدان... یاقوت حموی

معجم رجال الحدیث... آیة الله ، سیّد أبوالقاسم خوئی

مقدّمۀ تاریخ یعقوبی... دکتر ابراهیم آیتی

مقدّمۀ تفسیر مجد البیان... حاج آقا نورالله نجفی

مقدّمۀ فوز أکبر و مطلع الأنوار... حاج شیخ مهدی فقیه ایمانی

مقدّمۀ کتاب ألنّفحات الرّحمانیّه... عبدالله السّبیتی

مقدّمۀ محاسن اصفهان... سیّد جلال الدّین حسینی طهرانی

مقدّمۀ مفصّل طبقات المحدّثین بإصبهان... عبد الغفور بلوشی

ص:705

مقدّمۀ منتقلة الطّالبیّه... سیّد محمّد مهدی خرسان

مکارم الأثار... شیخ محمّد علی ، معلّم حبیب آبادی

مکیال المکارم... آقا سیّد محمّد تقی موسوی أحمد آبادی

مناقب آل أبی طالب... ابن شهراشوب مازندرانی

منتقلة الطّالبیّه... ابراهیم بن ناصر علوی (ابن طباطبا)

منتهی الأمال... حاج شیخ عبّاس (محدّث قمی)

منتهی المقال... أبو علی حائری

منیة الطّالب... آقا شیخ موسی خوانساری

میرزای شیرازی... حاج آقا بزرگ طهرانی ، ترجمۀ ادارۀ پژوهش و نگارش

میزان الإعتدال... محمّد بن أحمد بن عثمان ذهبی

میزان الأنساب... آقا میرزا محمّد هاشم چهارسوقی

نابغۀ فقه و حدیث... سیّد محمّد جزائری

ناسخ التّواریخ... میرزا تقی خان سپهر

نزهة القلوب... حمدالله مستوفی قزوینی

نشریّۀ ادارۀ اوقاف اصفهان 1345 شمسی... سازمان اوقاف اصفهان

نصف جهان فی تعریف الإصفهان... محمّد مهدی اصفهانی

نقباء البشر... حاج شیخ آقا بزرگ طهرانی

نقد الرّجال... میر مصطفی تفرشی

نقض... عبد الجلیل قزوینی

نوابغ الرّواة فی رابعة المآت (طبقات)... حاج شیخ آقا بزرگ طهرانی

نورالأبصار... شبلنجی

نورالأنوار (فی کشف أحوال زینب بنت موسی بن جعفر علیه السلام)... سیّد محمّد علی مبارکه ای

ص:706

وحید بهبهانی... علی دوانی

وسائل الشّیعه... شیخ محمّد بن الحسن الحرّ العاملی

وفیات الأعیان... إبن خلّکان

وقایع السّنین و الأعوام... میر عبدالحسین خاتون آبادی

وقعة صفیّن... نصر بن مزاحم

وقفنامۀ مدرسۀ صدر

هدیّة الرّازی الی الإمام المجدّد الشّیرازی... حاج آقا بزرگ طهرانی

هدیّة العباد... حاج شیخ عباسعلی أدیب

یادنامۀ بانوی مجتهدۀ أمین... وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

یادنامۀ حاجیه خانم أمین... مصطفی هادوی (شهیر)

یادوارۀ آیة الله فقیه امامی... سیّد حجّة موحّد أبطحی

یادوارۀ چهاردهمین قرن شهادت فاطمۀ زهراء علیها السلام... سیّد حجّة موحّد أبطحی

یتیمة الدّهر... ثعالبی نیشابوری

ص:707

ص:708

13- فهرست اعلام

در این فهرست ، تنها به نام و عنوان شخصیّت هائی اشاره می نمائیم ، که شرح حالی از آنها در این کتاب بیان شده است، و از ذکر نام شخصیّت هائی که به مناسبت شرح حال مساجد، مدارس ، کتابخانه ها ، بقعه های علمی ، و أعلامِ معرّفی گردیده ، و سایر مباحث کتاب ، فقط نامی از آنها برده شده است ، ( به جهت اختصار ) خودداری نموده ایم .

چند تذکّر مهم :

ألف - مبنای تنظیم فهرست ، ترتیب ألفبائی نامها می باشد .

ب - نامهای مرکّب ، همانند محمّد علی، محمّد حسین ، محمّد باقر ، محمّد رضا محمّد مهدی ، علی محمّد، علینقی ، به ترتیب حروف أوّلین کلمه ، ذکر می گردد

ج - در فرهنگ اجتماعی شیعیان در قرنهای أخیر ، در نامگذاری فرزندانشان ، از کُنْیه ها (همانند أبو القاسم، أبوالفضل ) بهره می گیرند، بنابراین در نام بردن از این شخصیّت ها ، از همین کُنْیه ها استفاده نموده ایم .

د- در مورد بعضی از شخصیّت ها ، که از نام آنها اطّلاعی به دست ما نرسیده ، از یک عنوان وصفی ، یا یک کُنْیه استفاده نموده ایم ، و به ترتیب حروف ألفباء ، از آنها یاد کرده ایم ، مانند بنت المجلسی ، دختر صاحب بن عبّاد ، خواهر ملاّ رحیم ، أبوشیبۀ اصفهانی و ...

ص:709

آغا سلطان (عالمۀ فاضله)... ج 1، ص 647

آمنه بنت عبّاد علوی طباطبائی (محدّثه)... ج 1، ص 215 و 361 و 462

آمنه بنت عبد الکریم (محدّثه)... ج1، ص 642

آمنه بیگم (فرزند ملاّ محمّد تقی مجلسی)... ج 1، ص 500 و 643 و ج 2، ص 391

امامزاده ابراهیم علیه السلام (خیابان کهن دژ )... ج 1، ص 203

امامزاده ابراهیم علیه السلام (در روستای نرمی دولت آباد)...ج 1، ص 161

امامزاده ابراهیم علیه السلام (در محلّۀ شاهزاده ابراهیم)... ج 1، ص 160

امامزاده ابراهیم علیه السلام (روستای ردّان)... ج 1، ص 202

امامزاده ابراهیم علیه السلام (محلّۀ دارالبطّیخ)... ج 1، ص 203

امامزاده ابراهیم علیه السلام (نزدیک فرودگاه اصفهان)... ج 1، ص 203

امامزاده ابراهیم علیه السلام (نزدیک میدان طوقچی - قدس)... ج 1، ص 202

ابراهیم بن شیبۀ اصفهانی (محدّث)... ج 1، ص 216

شیخ ابراهیم بن علی خوانساری اصفهانی... ج 1، ص 386

ابراهیم بن قتیبۀ اصفهانی (محدّث)... ج 1، ص 216

ابراهیم بن محمّد بن سعید ثقفی اصفهانی... ج 1، ص 216 و 261 - 264

ابراهیم بن ناصر بن ... طباطبا (صاحب منتقلة الطّالبیّه)... ج 1، ص 466

شیخ ابراهیم زاهدی گیلانی... ج 1، ص 513

ابراهیم طباطباعلیه السلام ( سرسلسلۀ خاندان بزرگ سادات طباطبائی )... ج 1، ص 216 و 462

آقا سیّد ابراهیم کابلی... ج1، ص 563

ابن بادشالۀ اصفهانی (از ملاقات کنندگان با امام زمان)... ج 1، ص 101

ابن سینا «حسین بن عبد الله بن سینا»... ج 1، ص 303-309 و ج 2، ص 482

أبواسحق بن بحیر اصفهانی (محدّث)... ج 1، ص 255

امامزاده أبوالحسن علیه السلام (محلّۀ عطشاران جی)... ج1، ص 203

ص:710

أبوالحسن اصفهانی (محدّث)... ج 1، ص 255

آقا سیّد أبوالحسن اصفهانی (زعیم شیعه)... ج 1، ص 600 - 603 و ج 2 ص 111 و 202

میرزا أبو الحسن بروجردی... ج 1، ص 470 و ج 2، ص 442

حاج میرزا أبو الحسن تویسرکانی... ج 1، ص 406 و ج2، ص 159

میرزا أبو الحسن جلوه (حکیم نامدار)... ج 1، ص 468 و ج 2، ص 183

آقا سیّد أبوالحسن شمس آبادی... ج 1، ص 445 و 613 و ج 2، ص 312 و 454

میرزا أبو الحسن طبیب (سلطان الأطبّاء)... ج 2، ص 493

امامزاده أبوالعبّاس علیه السلام (محمّد)... ج 1، ص 191 - 198

حاج میرزا أبوالفضل خاتون آبادی... ج 2، ص 198

آقا شیخ أبوالفضل ریزی (مجتهد و مدرّس)... ج 2، ص 448

حاج شیخ أبوالقاسم (حاج آخوند زفره ای)... ج 2، ص 54 و 443

حاج میر أبوالقاسم «جعفر» (میر کبیر خوانساری)... ج 1، ص 431 و ج 2، ص 518

أبوالقاسم بن محمّد بن حیدر اصفهانی... ج 1، ص 386

مولی أبوالقاسم جرفادقانی (گلپایگانی)... ج 2، ص 74

میر سیّد أبوالقاسم خاتون آبادی... ج 1، ص 419 و ج 2، ص 143

آقا سیّد أبوالقاسم دهکردی (مجتهد و مرجع بزرگوار)... ج 2، ص 305

میرزا أبوالقاسم رشتی... ج 2، ص 213

حاج میرزا أبوالقاسم زنجانی... ج 1، ص 530

آقا سیّد أبوالقاسم سدهی اصفهانی... ج 1، ص 396

آقا میرزا أبوالقاسم طبیب (ناصر حکمت)... ج 2، ص 68 و 498

میرزا أبوالقاسم قمی (میرزای قمی ، محقّق قمی)... ج 2، ص 181

میر أبوالقاسم موسوی حسینی (میر فندرسکی )... ج2، ص 471

آقا سیّد أبوالقاسم موسوی خواجوئی... ج 1، ص 530

ص:711

آقا شیخ أبوالقاسم نورائی... ج 2، ص 144

أبوالّلطیف بن أحمد اصفهانی (محدّث)... ج 1، ص 257

میر أبوالمحسن خاتون آبادی (شهید)...ج 1، ص 421

آقا میرزا أبوالمعالی (محمّد) کلباسی... ج 1، ص 480 و ج 2، ص 436

آقا میرزا أبوالهدی کلباسی... ج 1، ص 481 و ج 2، ص 437

سیّد أبوتراب گلستانه... ج 1، ص 484

آقا سیّد أبوجعفر «خادم الشّریعه»... ج1، ص 422 و ج 2، ص 429

أبوشیبۀ اصفهانی (محدّث)... ج 1، ص 256

شیخ أبوطالب زاهدی... ج 1، ص 512

أبومحمّد بن عبد الله اصفهانی (عالم نسّابه)... ج 1، ص 353

أبونصر بن أبی مسعود اصفهانی (محدّث)... ج 1، ص 258

امامزاده أحمد علیه السلام... ج 1، ص 163 - 167

امامزاده سیّد أحمد علیه السلام (محلّۀ جروکان)... ج 1، ص 203

أحمد بن ابراهیم «أبو العباس ضبّی» (أدیب و وزیر نامدار)... ج 1، ص 296 - 299

أحمد بن أبی السّری (محدّث)... ج 1، ص 218

أحمد بن أبی یعقوب اصفهانی «یعقوبی» (مورّخ نامدار)... ج 1، ص 264 - 267

أحمد بن أحمد بن فضل (محدّث)... ج 1، ص 218

أحمد بن عبد الله بن مهران (حافظ أبونعیم اصفهانی)... ج 1، ص 309 - 312 و 411

أحمد بن عبدالرّحمن... بن قدامة السّعدی (محدّث)... ج 1، ص 218

أحمد بن علویّۀ اصفهانی «ابن علویّه» (از چهره های نامدار)... ج 1، ص 267 - 269

أحمد بن علی اصفهانی (محدّث)... ج 1، ص 219

أحمد بن فرات رازی (شیخ أبومسعود)... ج 1، ص 105 - 109 و ج2، ص 90

أحمد بن محمّد (ابن فاذشاه) (محدّث)... ج 1، ص 223

ص:712

أحمد بن محمّد «ابن مسکویه»... ج1، ص 299 - 303 و ج 2، ص 481

أحمد بن محمّد بن بطّۀ اصفهانی (محدّث)... ج 1، ص 223

أحمد بن محمّد بن اُسید اصفهانی (محدّث)... ج 1، ص 222

أحمد بن محمّد بن حسن اصفهانی (امام مرزوقی)... ج 1، ص 357 - 358

أحمد بن محمّد بن ذرّ اصفهانی... ج 1، ص 358

أحمد بن محمّد سیّاری اصفهانی (محدّث)... ج 1، ص 221

أحمد بن مفضل ، أبوسلمۀ اصفهانی (محدّث)... ج 1، ص 224

أحمد بن مندویه (طبیب اصفهانی)... ج 2، ص 479

أحمد بن یعقوب اصفهانی (محدّث)... ج 1، ص 225

آقا شیخ أحمد بید آبادی... ج 1، ص 412 و ج 2، ص 322 و 443

حاج شیخ أحمد حججی... ج 2، ص 592 و 594

حاج سیّد أحمد خوانساری (آیة الله العظمی)... ج 1، ص 608-606 و ج 2، ص 147 و 519

میر سیّد أحمد عاملی... ج 1، ص 536 ،ج 2، ص 428

سیّد أحمد فقیه امامی (آیة الله)... ج 1، ص 196 - 198 و 401 و 629 و ج 2، ص 216 و 361

حاج شیخ أحمد فیّاض (آیة الله)... ج 1، ص 617 و ج 2، ص 147 و 313 و 318

آقا شیخ أحمد مدرّس زنجانی اصفهانی... ج 2، ص 204

ملاّ أحمد نراقی (چهرۀ نامدار شیعه)... ج 2، ص 565

ادریس بن عبد الله اصفهانی (محدّث)... ج 1، ص 226

امامزاده اسحاق علیه السلام... ج 1، ص 167

اسحاق بن سعد قطربلّی (فرماندار اصفهان و دلباختۀ امام زمان)... ج 1، ص 103

امامزاده اسحق علیه السلام (خوراسگان)... ج 1، ص 203

آقا سیّد أسد الله شفتی... ج 1، ص 442

آقا شیخ أسد الله قمشه ای... ج2، ص 145 و 470 و 540

ص:713

أسعد بن عبد القاهر اصفهانی... ج 1، ص 226 و 329 - 331 و 444 و ج 2، ص 63

امامزاده اسماعیل علیه السلام... ج 1، ص 169 - 172 و ج 2، ص 375

اسماعیل «صاحب» بن عبّاد (چهرۀ نامدار شیعه)... ج 1، ص 276 - 296 و ج 2، ص 378

اسماعیل بن محمّد بن عبد الرّزاق «کمال اسماعیل»... ج 1، ص 328 - 329

حاج شیخ اسماعیل بن منیر الدّین بروجردی... ج 2، ص 469

حاج اسماعیل خاتون آبادی (حکیم و مدرّس محقّق)... ج 2، ص 14

حاج ملاّ اسماعیل خواجوئی (فقیه و اصولی و حکیم نامدار)... ج 2، ص 457

ملاّ اسماعیل خواجوئی دوّم... ج 2، ص 458

حاج سیّد اسماعیل ریزی... ج20، ص 431

آقا سیّد اسماعیل صدر (مرجع بزرگ شیعه)... ج 1، ص 457

آقا شیخ اسماعیل معزّی (مجتهد زاهد)... ج2، ص 159 و 207 و 463

حاج ملاّ اسماعیل نقنه ای... ج 2، ص 205 و 247

آقای حاج سیّد اسماعیل هاشمی... ج2، ص 152

آقا شیخ امان الله گینکانی... ج 2، ص 177

امامزاده باقر علیه السلام (محلّۀ خواجو)... ج 1، ص 203

بانوی اصفهانیّه (أوّلین زن مسلمان ایرانی)... ج 1، ص 83

بدران بن شریف اصفهانی (محدّث و چهرۀ علمی)... ج 1، ص 227 و 360

حاج میرزا بدیع موسوی درب امامی... ج 1، ص 525 و ج2، ص 213 و 456

براقۀ اصفهانی... ج 1، ص 227

بنت المجلسی (دختر ملاّ عزیز الله مجلسی)... ج 1، ص 499 و 644

بندار بن عبدالحمید کرخی اصفهانی (شاعر و ادیب نامدار)... ج 1، ص 348 - 350

حاج میرزا بهاء الدّین نوری... ج 2، ص 442

ص:714

میرزا تاج الدّین گلستانه... ج 1، ص 485

امامزاده جعفر علیه السلام (جعفریّه)... ج 1، ص 204 و ج2، ص 58 و 59 و 381 - 384

امامزاده جعفر بن الرّضا علیه السلام... ج 1، ص 204 - 205

جعفر بن سلمۀ اصفهانی (محدّث)... ج 1، ص 227

جعفر بن محمّد بن سعید ثقفی... ج 1، ص 228

میرزا جعفر سبزواری (شیخ الإسلام)... ج 1، ص 451

آقا سیّد جعفر شفتی... ج 1، ص 443

میرزا جعفر شیخ الإسلام... ج 1، ص 451 و ج 2 ص 197

استاد جلال الدّین همائی... ج 2، ص 468

حاج آقا جمال الدّین خوانساری... ج 1، ص 203

حاج میرزا جمال الدّین کلباسی... ج 1، ص 481 و ج 2، ص 437

آقا سیّد جمال الدّین گلپایگانی (آیة الله العظمی)... ج 2، ص 583

حاج شیخ جمال الدّین نجفی مسجد شاهی... ج 1، ص 508 و ج2، ص 433

آقا جمال خوانساری (فقیه و محقّق نامدار)... ج 2، ص 113 و 115 و 425 و 518

مولی جمشید زواری (حکیم و ریاضی مفسّر)... ج 2، ص 533

غیاث الدّین ، جمشید کاشانی (مفسّر حکیم)... ج 2، ص 563

حاج میرزا جواد نوری... ج 1، ص 441

جهانگیر خان قشقائی... ج 2، ص 304 و 445

حارث بن أبی الحارث (نمایندۀ والی اصفهان از طرف امام علی علیه السلام)... ج 1، ص 88

ملاّ حبیب الله کاشانی... ج 2، ص 567

حاج سیّد حجّة موحّد أبطحی... ج 1، ص 523 و ج 2، ص 125 و 162 و 165

میرزا حسن (حکیم شفائی ، شاعر نامدار)... ج 2، ص 485س

ص:715

امامزاده حسن علیه السلام (روستای زمان آباد)... ج 1، ص 206

حاج ملاّ حسن آرندی نائینی (صاحب مقام کشف و شهود)... ج2، ص 212 و 441

حاج شیخ حسن صافی اصفهانی (آیة الله)... ج1، ص 630 و ج 2، ص 148 و 315 و 394

حسن اصفهانی ( میر قوام الدّین )... ج1، ص 375

حسن بن عبّاس رستمی اصفهانی... ج 1، ص 361

حسن بن عطاء بن... شاذویه (محدّث)... ج 1، ص 228

حسن بن علویّۀ اصفهانی... ج 1، ص 228

ملاّ حسن بن محمّد لنجانی (ملاّ تاجا، پدر فاضل هندی)... ج 2، ص 318

حاج آقا حسن حکمی طبیب... ج 2، ص 495

حاج میرزا حسن خان أنصاری (مورّخ و أدیب بزرگ)... ج 2، ص 442

حاج ملاّ حسن درّی... ج 2، ص 214 و 470

آقا میر سیّد حسن روضاتی (مجتهد متنفّذ)... ج 1، ص 436

آقا سیّد حسن صدر (فقیه و مرجع بزرگوار)... ج 1، ص 459

حاج سیّد حسن فقیه امامی... ج1، ص 401 و 637 و ج 2، ص 162 و 165

آقا میرزا حسن کاشانی... ج 2، ص 159

مولی حسن گیلانی... ج2، ص 438

آقا میر سیّد حسن مدرّس (مجتهد و مرجع نامدار)... ج 1، ص 540 و ج 2، ص 402 و 403

آقا سیّد حسن مدرّس (مجاهد و شهید نامدار)... ج 2، ص 122

آقا سیّد حسن مدرّس (معاصر)... ج 1، ص 543

ملاّ حسنعلی تستری (فقیه و اصولی محقّق)... ج 2، ص 194 - 197

آقا حسنعلی مازندرانی... ج 1، ص 489

امامزاده حسین علیه السلام (نزدیک جادّۀ قهجاورستان)... ج 1، ص 206

قاضی أمیر حسین اصفهانی... ج 1، ص 560

ص:716

حسین اصفهانی (ضمیری اصفهانی ، شاعر نامدار)... ج1،ص390

حسین بن عبد الله بن سینا (ابن سینا)... ج 1، ص 303 - 309 و ج 2 ص 482

حسین بن علیّ... بن عبد الصّمد «طغرائی»... ج 1، ص 317 - 322

حسین بن محمّد بن... طباطبا (ابن طباطبا، علوی اصفهانی)... ج 1، ص 465

حسین بن محمّد بن مفضّل «راغب اصفهانی»... ج1، ص 313 - 316

ملاّ حسین تفلیسی... ج 1، ص 439

حاج آقاحسین خادمی... ج 1 ص 423-425 و 460و 615 و ج 2 ص 174 و 217 و 300 و 314

ملاّ حسین خوانساری...ج1،ص428

آقا حسین خوانساری (محقّق نامدار)... ج 2، ص 113 و 115 و 424 و 517

حسین صاعدی اصفهانی (از چهره های صاعدیان ، که تشیّع را پذیرفته)... ج1، ص 126

حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی... ج 1 ص 603 - 606 و ج2 ص 264 و 310 و 318

میرزا حسین طبیب... ج 2، ص 485

مولی حسین لُنبانی گیلانی (فقیه زاهد)... ج 2، ص 25 و 436

آقا سیّد حسین مرعشی حسینی (سلطان العلماء)... ج 1، ص 438 و ج 2، ص 239 و 240

آقا سیّد حسین موسوی خوانساری... ج 1، ص 431

حاج میرزا حسین نائب الصدر... ج 2، ص 446

حاج ملاّ حسینعلی تویسرکانی (فقیه و مرجع زاهد)... ج 2، ص 425

حاج ملاّ حسینعلی صدّیقین... ج 2، ص 464

امامزاده حمزه علیه السلام (خیابان سروش)... ج 1، ص 173

حمزۀ اصفهانی (مورّخ و أدیب نامدار)... ج 1، ص 269

حمیدۀ رویدشتی... ج 1، ص 645

سیّد حیدر بن محمّد بن... شرفشاه... ج 1، ص 369

میرزا حیدر علی مجلسی... ج 1، ص 502

ص:717

حاج شیخ حیدر علی محقّق (معاصر)... ج2، ص 217

سیّد حیدر گلستانه (شرف الدّین حیدر)... ج 1، ص 482

خواهرملاّ رحیم اصفهانی (عالمۀ فاضله)... ج 1، ص 646

دختر آقا بزرگ مازندرانی (از خاندان علاّمۀ مجلسی)... ج 1، ص 645

دختر صاحب بن عبّاد... ج1، ص 641

درویش محمّد اصفهانی (أوّلین ناشر حدیث أهل البیت در اصفهان)... ج 1، ص 377 و 493

ذو النّون طبیب... ج 2، ص 484

مولی رجبعلی تبریزی... ج 2، ص 256

حاج شیخ رحمت الله فشارکی... ج 2، ص 536

رشید الدّین بن ابراهیم اصفهانی... ج 1، ص 387

میرزا رضا (طبیب و شاعر أدیب)... ج 2، ص 493

آقا میرزا رضا الهی... ج 2، ص 159

حاج میرزا رضا کلباسی... ج 1، ص 482 و ج 2، ص 311

میرزا رضی (اعجوبه در ریاضی و صنعت)... ج 2، ص 278

آقا سیّد رضی الدّین (محمّد) شیرازی اصفهانی... ج 2، ص 427

زکی (دختر ملاّصالح مازندرانی)... ج 1، ص 490

امامزاده زید علیه السلام... ج1، ص 174 - 177

زید بن علیّ حسینی (أبویعلی)... ج 1، ص 359

آقا سیّد زین العابدین (طبیب و شاعر و أدیب)... ج 2، ص 494

آقا سیّد زین العابدین ابرقوئی... ج 2، ص 107

آقا میر زین العابدین خوانساری... ج 1، ص 432 و ج 2، ص 433 و 518

ص:718

آقا سیّد زین العابدین رضوی... ج 1، ص 429

ملاّ زین العابدین مجلسی... ج 1، ص 502

امامزاده زینب علیها السلام (زینبیّه)... ج 1، ص 177 - 185 و ج 2، ص 406

زینب بیگم (دختر مولی محمّد سعید أشرف مازندرانی)... ج 1، ص 644

سیّد سراج الدّین زواری ( معروف به میر قاسم)... ج 2، ص 534

سریّ بن سلامۀ اصفهانی... ج1، ص 229

سعید بن أبی الرّجاء، صبرفی اصفهانی (محدّث)... ج 1، ص 230

سعید بن جبیر ( مفسّر و چهره نامدار و شهید شیعه )... ج 1، ص 95 - 97

سعید بن هبه الله (قطب الدّین راوندی ، چهرۀ نامدار شیعه)... ج 2، ص 562

سلطان بیگم (عالمۀ شاعره)... ج 1، ص 647 و ج 2، ص 377

سلمان فارسی (افتخار اسلام و شیعه ، و ایران و اصفهان)... ج 1، ص 74 - 83

سلیمان بن أحمد طبرانی اصفهانی... ج1، ص 110

سلیمان بن داود منقری اصفهانی (محدّث نامدار)... ج 1، ص 230

سلیمان خان شیرازی (رکن الملک)... ج 2، ص 294

شتردار اصفهانی (که در سفر خراسان شتردار امام رضا علیه السلام بوده)... ج 1، ص 98

شرفشاه بن عبد المطلّب اصفهانی... ج 1، ص 363

میرزا شریف طبیب... ج 2، ص 483

ملاّ شعیبا خوانساری... ج 2، ص 116

سیّد شهاب الدّین نحوی... ج 2، ص 249

شهربانو (عالمۀ شاعره)... ج 1، ص 646

صاحب «اسماعیل» بن عبّاد (چهرۀ نامدار شیعه و ایران)... ج 1، ص 276 - 296

آقا سیّد صدر الدّین صدر (مرجع عالیقدر)... ج 1، ص 458

ص:719

آقا سیّد صدر الدّین عاملی ... ج 1، ص 455

حاج آقا صدر الدّین کوپائی... ج 2، ص 309 و 444

حاج سیّد ضیاء الدّین علاّمۀ فانی... ج 2، ص 469

طاهر بن عرب اصفهانی (حافظ اصفهانی ، سلطان القرّاء)... ج 1، ص 371 - 373

سیّد عباد بن أحمد بن... شرفشاه... ج 1، ص 368

سیّد عباد گلستانه... ج1، ص 483

سیّد عباد بن سیّد یحیی گلستانه... ج 1، ص 483

عباد بن عبّاس طالقانی اصفهانی (محدّث و چهرۀ علمی)... ج 1، ص 231 و 354

عباد بن یحیی بن... شرفشاه... ج 1، ص 370

حاج شیخ عبّاسعلی أدیب... ج 1، 623 - 625 و ج 2، ص 108 و 119 و 184

میر عبدالباقی خاتون آبادی... ج 1، ص 419

میرزا عبدالباقی طبیب (حکیم و منجّم و شاعر)... ج 2، ص 488

آقا عبدالباقی مازندرانی... ج 1، ص 489

حاج میرزا عبدالجواد حکیم باشی (طبیب)... ج 2، ص 495

آخوند ملاّ عبد الجواد مدرّس خراسانی... ج 2، ص 183 و 249

آقا سیّد عبدالحسیب عاملی... ج 1، ص 537 و ج 2، ص 428

میر عبدالحسین خاتون آبادی... ج 1، ص 416

حاج میرزا عبدالحسین خاتون آبادی... ج 1، ص 441 و ج 2، ص 145 و 292 و 453

آقا سیّد عبدالحسین طیّب (آیة الله)... ج 1، ص 542 و 621 و 623 و ج 2، ص 300 و 314

آقا شیخ عبدالحسین محلاّتی... ج 2، ص 303

عبد الرّحمن اصفهانی (محدّث)... ج 1، ص 232

عبد الرّحمن اصفهانی (هدایت یافته و شیعه شدۀ به دست امام هادی علیه السلام)... ج 1، ص 99

ص:720

عبد الرّحیم بن أحمد «ابن الإخوه»... ج 1، ص 323 - 326

عبدالرّحیم بن علیّ بن مرزبان (طبیب اصفهانی )... ج 2، ص 481

میرزا عبدالرّحیم شیخ الإسلام... ج 1، ص 451

میرزا عبدالرّزاق طبیب... ج 2، ص 487

آقا سیّد عبدالرّزاق موسوی أحمد آبادی... ج 1، ص 475 و ج2، ص 111 و 451

عبد السّلام اصفهانی (محدّث)... ج 1، ص 232

عبد العالی کرکی اصفهانی ( چهرۀ نامدار شیعه و حوزه های علمیّه )... ج 1، ص 342 - 343

ملاّ عبدالعظیم بیدگلی زواره ای... ج 2، ص 534 و 535

حاج میرزا عبدالغفار تویسرکانی... ج 1، ص 405 و ج 2، ص 444

آقا شیخ عبدالکریم گزی (مجتهد و فقیه نامدار)... ج 2، ص 214 و 463

امامزاده عبدالله علیه السلام (امامزاده شوری)... ج 1، ص 208

مولی عبدالله افندی (صاحب ریاض العلماء)... ج 2، ص 279 و 346

عبد الله بن أحمد... بن خشنام اصفهانی (محدّث)... ج 1، ص 232

عبد الله بن جعفر طیّار علیه السلام... ج 1، ص 207

عبد الله بن راشد اصفهانی (محدّث)... ج 1، ص 233

عبد الله بن محمّد اصفهانی (ابن خازن ، ندیم صاحب بن عبّاد)... ج 1، ص 355 - 357

عبد الله بن محمّد اصفهانی (محدّث)... ج 1، ص 233

عبد الله بن محمّد بن عبد الوهّاب اصفهانی (محدّث)... ج 1، ص 234

عبد الله بن محمّد کنانی (شکنجه دیدۀ راه تشیّع)... ج 1، ص 102

ملاّ عبد الله تستری (فقیه زاهد ، و مؤسّس نامدار)... ج 2، ص 188 - 194

آقا سیّد عبد الله ثقه الإسلام (آیة الله)... ج 1، ص 542 و ج 2، ص 474

عبدالله حاسب... ج 1، ص 366

ملاّ عبد الله مجلسی... ج 1، ص 499

ص:721

میرزا عبدالله مجلسی... ج 1، ص 501

عبد الواحد اصفهانی (محدّث)... ج 1، ص 235

سیّد عبدالوهاب «معین الأطباء» (طبیب حکیم)... ج 2، ص 496

عثمان اصفهانی (محدّث)... ج 1، ص 235

ملاّ عزیزالله مجلسی... ج 1، ص 498

حاج آقا عطاء الله فقیه امامی (آیة الله)... ج 1، ص 400 و ج 2، ص 215 و 461

عفت الزمان أمین (عالمۀ فاضله)... ج 1، ص 648

سیّد علاء الدّین گلستانه (چهرۀ نامدار و بزرگ خاندان گلستانه)... ج 1، ص 484

سیّد علاء الدّین محمّد (شهشهان)... ج 1، ص 209 و 447 و ج2، ص 386

امامزاده علی علیه السلام (درب امام)... ج 1، ص 185 - 188

امامزاده سیّد علی علیه السلام (شاه سیّد علی )... ج 1، ص 188

آقا میر سیّد علی (مدرّس)... ج 1، ص 540

حاج میرزا علی آقا شیرازی (چهرۀ نامدار علم و تقوی و معنویّت)... ج 2، ص 309 و 499

علی امران اصفهانی... ج 1، ص 374

حاج میرزا علی أصغر شریف... ج 2، ص 55 و 323

آقا سیّد علی أصغر مدرّس برزانی... ج 2، ص 146 و 312

ملاّ علی أکبر اژه ای اصفهانی (فقیه متکلّم)... ج 1، ص 397 و ج2، ص 28 و 458

ملاّ علی أکبر خوانساری... ج 1، ص 428

سیّد علی أکبر طبیب (صدر الأطبّاء)... ج 2، ص 496

آقا شیخ علی أکبر فقیه (معاصر)... ج 2، ص 162 و 165

آقای حاج سیّد علی أکبر هاشمی طالخونچه ای... ج 2، ص 152

آقا سیّد علی امامی العریضی اصفهانی (فقیه حکیم)... ج 1، ص 399

علی بن أحمد بن عبد الله اصفهانی اسواری (محدّث)... ج 1، ص 236

ص:722

علی بن حسن بن محمّد بن مندۀ اصفهانی (محدّث)... ج 1، ص 236

علی بن حسن زواره ای (محدّث و مفسّر نامدار)... ج 1، ص 388 - 390 و ج 2 ص 534

علی بن الحسین (أبو الفرج اصفهانی)... ج 1، ص 270 - 275 و ج 2، ص 480

علیّ بن حسین بن علیّ باقولی (ضریر نحوی ، جامع باقولی)... ج 1، ص 362

علیّ بن حمزۀ اصفهانی... ج 1، ص 353

علیّ بن عبد العالی کرکی (محقق ثانی ، چهره نامدار حوزه های علمیه) ج 1، ص 335 - 341

علیّ بن عبد الله بن کوشید اصفهانی (محدّث )... ج 1، ص 239

علیّ بن عبد الله بن أحمد، أبو الحسن اصفهانی اسواری (محدّث)... ج 1، ص 237

علیّ بن عبد الله بن أسد اصفهانی ( محدّث )... ج1، ص 237

علیّ بن فرات اصفهانی (محدّث)... ج 1، ص 240

امامزاده علیّ بن محمّد الباقر علیه السلام (مشهد أردهال)... ج 2، ص 555 - 559

علیّ بن محمّد بن... ثقفی اصفهانی (محدّث)... ج 1، ص 240

علیّ بن محمّد بن شیره اصفهانی (محدّث)... ج 1، ص 240

علیّ بن محمّد تُرکۀ اصفهانی (صائن الدّین )... ج1، ص 331 - 335 و 403

میر سیّد علیّ بن میر محمّد رفیع طباطبائی... ج1، ص 468

حاج سیّد علی بهبهانی (آیة الله العظمی)... ج 1، ص 611 - 613 و ج 2، ص 312

علی ترکه (ضیاء الدّین)... ج 1، ص 404

آخوند ملاّ علی شاهطوری... ج 2، ص 538

میر علی شهید... ج 1، ص 119

حاج سید علی طباطبائی بروجردی... ج 1، ص 469

حاج میرزا علی طباطبائی نژاد... ج 2، ص 508 و 509 - 510

خواجه صدرالدّین ، علی طبیب... ج 2، ص 483

حاج سیّد علی علاّمۀ فانی (آیة الله)... ج 1، ص 618 - 620 و ج 2، ص 118 و 469

ص:723

حاج شیخ علی قدیری کفرانی... ج 2، ص 318

آقا شیخ علی محمّد الشّریف... ج 1، ص 414

آقا میرزا علی محمّد حسین آبادی... ج 2، ص 322

آقا شیخ علی محمّد فقیه حبیب آبادی... ج 2، ص 462

میرزا علی محمّد نائینی... ج 2، ص 121

آقا شیخ علی مشکوة سدهی... ج 2، ص 147 و 314 و 455 و 514

آقا شیخ علی مفید... ج1، ص 515 و ج 2، ص 311 و 435

شیخ علی منشار عاملی اصفهانی... ج 1، ص 380

آقا میر سیّد علی موحّد أبطحی... ج 1، ص 521

حاج میر سیّد علی نجف آبادی (فقیه اصولی)... ج 2، ص 307 و 356 و 444 و 591

حاج میرزا علی نقی زنجانی... ج 1، ص 529

آخوند ملاّ علی نوری اصفهانی (فقیه حکیم و مدرّس محقّق)... ج 2، ص 182

آقا میر سیّد علی یثربی کاشانی (آیة الله)... ج 2، ص 568

آقا شیخ علی یزدی (مدرّس نامدار)... ج 2، ص 306 و 443

عماد بن محمّد اصفهانی (منجّم)... ج1، ص 373

عمر الإصفهانی (محدّث)... ج 1، ص 240

عمرو بن سلمه (والی اصفهان از طرف حضرت علی علیه السلام)... ج 1، ص 89

شیخ عنایت الله اصفهانی... ج 1، ص 388

فاطمه بیگم (خلیفه سلطانی)... ج1، ص 648

فاطمۀ رویدشتی... ج 1، ص 646

ملاّ فتح الله کاشانی (مفسّر جامع و نامدار)... ج 2، ص 563

حاج میرزا فتح الله موسوی درب امامی... ج 1، ص 526

ملاّ فتح الله نمازی شیرازی (شیخ الشّریعۀ اصفهانی)... ج 1، ص 595 و ج2، ص 247

ص:724

فتح بن علیّ بن محمّد بنداری اصفهانی...ج 1، ص 365

حاج شیخ فرج الله دُرّی... ج 2، ص 152 و 176

سیّد فضل الله بن علیّ راوندی کاشانی (چهرۀ نامدار شیعه)... ج 2، ص 561

حاج سیّد فضل الله سجادی... ج 2، ص 319

قاسم بن أبی أیّوب اصفهانی (پناه دهندۀ سعید بن جبیر)... ج 1، ص 98

قاسم بن محمّد اصفهانی (محدّث)... ج1، ص 241

امامزاده کرّار علیه السلام (خیابان جی- محلّۀ بوزان)... ج 1، ص 209

کمال الدّین بن محمّد اصفهانی... ج 1، ص 376

حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی (آیة الله العظمی)... ج 2، ص 584

شیخ لطف الله میسی عاملی... ج 2، ص 23 و 256

مالک أشتر نخعی (وارد بر اصفهان)... ج 1، ص 90

حاج شیخ مجتبی لنکرانی (آیة الله)... ج 1، ص 616 و ج 2، ص 313

حاج سیّد مجتبی میر محمّد صادقی... ج1، ص 543

آقا شیخ مجدالدّین نجفی... ج 1، ص 510 و ج 2، ص 152

ملاّ محراب گیلانی... ج 2، ص 438

امامزاده محسن علیه السلام... ج 1، ص 189

آقا سیّد میر محسن میر محمّد صادقی... ج 1، ص 541 و ج 2، ص 460

آقا سیّد محمّد (آقا سیّد آقاجان نوربخش)... ج 2، ص 454 و 531

امامزاده محمّد علیه السلام (أبو العبّاس)... ج 1، ص 191 - 198

امامزاده سیّد محمّد علیه السلام (شاه قاضی)... ج 1، ص 210

شیخ محمّد (شیخ بهائی ، نابغۀ تاریخ)... ج 2، ص 255

ص:725

آقا میر سیّد محمّد (مدرّس)... ج 1، ص 541

میرزا محمّد (ملک الأطبّاء)... ج 2، ص 493

امامزاده سیّد محمّد علیه السلام (نزدیک خمینی شهر و کوه سیّد محمّد )... ج 1، ص 209

امامزاده محمّد علیه السلام (خیابان وحید)... ج 1، ص 190

ملاّ محمّد ، معروف به (فیض کاشانی)... ج 2، ص 564

حاج محمّد ابراهیم قزوینی اصفهانی... ج 1، ص 476

حاج محمّد ابراهیم کرباسی (کلباسی)... ج 1، ص 479 و ج 2، ص 398

آقا میرزا محمّد ابراهیم نوّاب... ج 1، ص 547

میر محمّد اسماعیل أعرجی (سبزواری)... ج 1، ص 539

میر محمّد اسماعیل خاتون آبادی... ج 1، ص 417 و ج 2، ص 14 و 106

میر سیّد محمّد أشرف (صاحب کتاب فضائل السّادات)... ج 1، ص 537

محمّد اصفهانی (شمس الدّین محمّد، از مشایخ مجلسی أوّل)... ج 1، ص 376

محمّد اصفهانی ( محدّث )... ج 1، ص 242

میر محمّد اصفهانی (معزّ الدّین)... ج 1، ص 381

محمّد اصفهانی عاملی (درویش محمّد ، جدّ مادری ملاّ محمّد تقی مجلسی )... ج 1، ص 377

امامزاده محمّد باقر علیه السلام (خوراسگان ، محلّۀ خیادان)... ج 1، ص 210

آقا سیّد محمّد باقر أبطحی سدهی اصفهانی... ج 1، ص 396 و ج 2، ص 184 و 309

مولی محمّد باقر اصفهانی (وحید بهبهانی ، آقا باقر بهبهانی)... ج 1، ص 568 - 580

مولی محمّد باقر بن محمّد مؤمن (محقّق سبزواری)... ج 1 ص 450 و ج 2 ص 197 و 254

آقا میرزا محمّد باقر پیشنماز... ج 2، ص 427

حاج میرزا محمّد باقر تویسرکانی... ج 2، ص 159

حاج میرزا محمّد باقر حکیم باشی... ج 2، ص 249 و 430 و 494 و 495

آقا سیّد محمّد باقر خاتون آبادی... ج 2، ص 141

ص:726

آقا سیّد محمّد باقر خوانساری (صاحب روضات)... ج 1 ص 433 و ج 2، ص 438 و 518

میر محمّد باقر داماد (میر داماد ، حکیم نامدار)... ج 1، ص 534 - 536

آقا سیّد محمّد باقر درچه ای (آیة الله)... ج 1، ص 526 و ج 2، ص 215 و 462

آقا میرزا محمّد باقر زنجانی... ج 1، ص 529

آقا سیّد محمّد باقر شفتی... ج 1، ص 442 و ج 2، ص 143 و 201 و 351 و 400 - 402

آقا سیّد محمّد باقر شفتی (دوّم)... ج1، ص 443

حاج شیخ محمّد باقر صدّیقین... ج 2، ص 465

حاج میرزا محمّد باقر طباطبائی... ج 1، ص 470

آخوند ملاّ محمّد باقر فشارکی... ج 2، ص 425

حاج شیخ محمّد باقر فقیه ایمانی... ج 2، ص 464

آقا شیخ محمّد باقر قمشه ای... ج 2، ص 540

حاج شیخ محمّد باقر کرمانی... ج 2، ص 164

میرزا محمّد باقر گلستانه... ج 1، ص 485

آقا میرزا محمّد باقر لاهیجی (صاحب تفسیر تحفة الخاقان)... ج 1، ص 546

ملاّ محمّد باقر مجلسی (علامه)... ج 1، ص 496 - 498 و ج 2، ص 344 و 387 و 391

آقا سیّد محمّد باقر موحّد أبطحی (آیة الله)... ج 1، ص 519

آقا شیخ محمّد باقر نجفی مسجد شاهی... ج 1، ص 505 و ج 2، ص 15

محمّد بن أحمد بن... ابراهیم طباطبا (ابن طباطبا، علوی اصفهانی)... ج 1، ص 464

محمّد بن أحمد بن... طباطبا علوی (ابن طباطبا علوی)... ج 1، ص 351

محمّد بن أحمد بن بشر اصفهانی (محدّث)... ج 1، ص 243

میرزا محمّد بن أحمد طبیب... ج 2، ص 494

محمّد بن أحمد معصومی (أبوعبدالله معصومی)... ج 1، ص 359

محمّد بن اسحاق بن مطهر اصفهانی... ج 1، ص 346

ص:727

محمّد بن الحسن الأسدی ، القاضی الإصفهانی... ج 1، ص 243

محمّد بن الحسین بن عبد الرّحمن الإصفهانی... ج 1، ص 243

محمّد بن بحر اصفهانی... ج 1، ص 352

محمّد بن حبیب الله (از چهره های بزرگ علمی آل ترکه)... ج 1، ص 367

آقا شیخ محمّد بن حسن اصفهانی (فاضل هندی ، کاشف الّلثام)... ج 2، ص 458

میرزا محمّد بن حسن شیروانی (ملاّ میرزای شیروانی)... ج 1، ص 503

محمّد بن حیدر اصفهانی (میرکی)... ج 1، ص 385

میرزا محمّد بن حیدر (میرزا رفیعا نائینی)... ج 1، ص 467 و ج 2، ص 472 و 589

محمّد بن سعید اصفهانی... ج 1، ص 244

محمّد بن سلیمان اصفهانی (از اصحاب امام صادق علیه السلام)... ج 1، ص 245

محمّد بن صدر (خواجه أفضل الدّین)... ج 1، ص 371 و 403

محمّد بن صدرالدّین اصفهانی... ج 1، ص 387

محمّد بن عبد الرّشید اصفهانی (محدّث)... ج 1، ص 246

محمّد بن عبد الرّشید اصفهانی (امام محدّث)... ج 1، ص 366

آقا سیّد محمّد بن عبد الصّمد شهشهانی (مجتهد نامدار)... ج 1، ص 448 و ج 2، ص 456

مولی محمّد بن عبد الفتّاح تنکابنی (فاضل سراب)... ج 1، ص 471 و ج 2، ص 461

محمّد بن عبد الله «ابن مملّک اصفهانی» (محدّث و متکلّم نامدار)... ج 1، ص 247

محمّد بن عبد الله طبیب اصفهانی (ابن الفقیه)... ج 2، ص 483

محمّد بن عبد الرّزاق اصفهانی (جمال الدّین)... ج1، ص 326 - 328

حاج محمّد بن علی أردبیلی (صاحب جامع الرّواة)... ج 2، ص 228

محمّد بن علی ترکه... ج 1، ص 373

محمّد بن علی کاتب اصفهانی (محدّث)... ج 1، ص 248

محمّد بن علی نحوی اصفهانی... ج 1، ص 360

ص:728

محمّد بن غالب اصفهانی (راوی زیارت شهداء کربلاء از ناحیۀ مقدّسه)... ج 1، ص 249

مولی محمّد بن محمد باقر حسینی نائینی (فقیه، حکیم و متکلّم)... ج 2، ص 589

محمّد بن ملاّ علی زواری (قاضی صفیّ الدّین)... ج2، ص 376

محمّد بن منده (از أصحاب امام جواد علیه السلام)... ج1، ص 250

محمّد بن مهران اصفهانی (محدّث)... ج1، ص 251

میر محمّد بن میرلوحی... ج2، ص 377

آقا محمّد بیدآبادی (حکیم و عارف حقیقی و نامدار)... ج 2، ص 434

آقا سیّد محمّد ترک (خوئی)... ج 2، ص 247 و 445

محمّد ترکه (صدرالدّین)... ج 1، ص 404

محمّد ترکه اصفهانی (أفضل الدّین )... ج 1، ص 378 - 379

آقا میر محمّد تقی (مدرّس)... ج1، ص 540

ملاّ محمّد تقی الماسی... ج 1، ص 501 و ج 2، ص 391

ملاّ محمّد تقی بن ملاّ عبدالله مجلسی... ج1، ص 501

آقا سیّد محمّد تقی پشت مشهدی... ج 2، ص 566

حاج سیّد محمّد تقی حسینی درب امامی (طبیب)... ج 2، ص 497

حاج سیّد محمّد تقی خوانساری (آیة الله العظمی)... ج 2، ص 519

آقا شیخ محمّد تقی رازی (مجتهد نامدار)... ج 1، ص 505 و ج2، ص 15 و 432

حاج شیخ محمّد تقی فشارکی... ج 2، ص 319

حاج شیخ محمّد تقی فهامی... ج 2، ص 426

حاج شیخ محمّد تقی مجلسی (آیة الله)... ج 1، ص 636

ملاّ محمّد تقی مجلسی (علاّمۀ نامدار)... ج 1، ص 494 - 496 و ج 2، ص 387 - 390

آقا سیّد محمّد تقی مستجاب الدّعوه... ج 1، ص 531

میر محمّد تقی موسوی (وزیر)... ج 1، ص 475 و ج2، ص 111

ص:729

آقا سیّد محمّد تقی موسوی أحمد آبادی... ج 1، ص 473 و ج 2، ص 111 و 449 - 452

آقا شیخ محمّد تقی نجفی مسجد شاهی... ج 1، ص 506 و ج 2، ص 15 و 404 - 405

آقا سیّد محمّد جزائری... ج 1، ص 410

حاج محمّد جعفر آباده ای... ج 2، ص 423

حاج ملاّ محمّد جواد آدینه... ج 2، ص 305 و 449

آقا میرزا محمّد جواد حسین آبادی... ج 1، ص 411 و ج 2، ص 434

آقا سیّد محمّد جواد خراسانی... ج 1، ص 427 و ج 2، ص 460

آقا شیخ محمّد جواد فریدنی... ج 2، ص 176

آقا سیّد محمّد جواد مسائلی... ج 2، ص 247

آقا سیّد محمّد جواد مسجد شاهی... ج2، ص 198

محمّد حافظ (مخترع اصفهانی)... ج 1، ص 374

حاج محمّد حسن خراسانی (عالم زاهد)... ج 1، ص 479

شیخ میرزا محمّد حسن داورپناه... ج 2، ص 454

میرزا محمّد حسن شیرازی (امام مجدّد، میرزای شیرازی)... ج 1، ص 585 - 591

آقا سیّد محمّد حسن فانی... ج 2، ص 469

آقا شیخ محمّد حسن لاری بیضاوی... ج 2، ص 107

آقا سیّد محمّد حسن مجتهد اصفهانی (فقیه بزرگ)... ج 1، ص 531 و ج 2، ص 264

آقا سیّد محمّد حسن میرجهانی (آیة الله)... ج 1، ص 624 - 629 و ج 2، ص 394

میرزا محمّد حسن میردامادی... ج 1، ص 538

آقا شیخ محمّد حسن نجف آبادی (مجتهد زاهد)... ج 2، ص 118 و 463

آقا میرزا محمّد حسن نجفی (فقیه نامدار)... ج 1، ص 548 و ج2، ص 164 و 467

آقا شیخ محمّد حسن نجفی (صاحب جواهر الکلام)... ج 1، ص 582 - 585

آقا شیخ محمّد حسین أشنی (مجتهد مدرّس)... ج 2، ص 55 و 437

ص:730

آقا شیخ محمّد حسین اصفهانی (صاحب فصول)... ج 1، ص 580 - 582

میرزا محمّد حسین بن رفیع الدّین محمّد... بن میرزا رفیعا... ج 1، ص 467

ملاّ محمّد حسین بن ملاّ ولی الله... ج 2، ص 397

شیخ محمّد حسین جویباره ای... ج 1، ص 471

محمّد حسین خان (صدر اصفهانی)... ج 2، ص 296

میر محمّد حسین طباطبائی نائینی... ج 1، ص 468

میرزا محمّد حسین طبیب... ج 2، ص 494

آقا شیخ محمّد حسین غروی اصفهانی (محقّق نامدار)... ج 1، ص 598 - 600

میرزا محمّد حسین غروی نائینی (میرزای نائینی)... ج 1، ص 596 - 598 و ج 2، ص 590

آخوند ملاّ محمّد حسین فشارکی (آخوند فشارکی)... ج 2، ص 305 و 449

آقا شیخ محمّد حسین فقیه نطنزی... ج 2، ص 152

آقا شیخ محمّد حسین قزوینی... ج 1، ص 476

آقا شیخ محمّد حسین قمشه ای اصفهانی... ج 2، ص 539

میر محمّد حسین کتابفروش... ج 1، ص 478

ملاّ محمّد حسین کرمانی... ج 2، ص 116

آقا محمّد حسین مازندرانی... ج 1، ص 489

میرزا محمّد حسین نائب الصّدر خاتون آبادی... ج 1، ص 420

آقا سیّد محمّد حسین نجف آبادی... ج 2، ص 201 و 591

آقا شیخ محمّد حسین نجفی مسجد شاهی (صاحب مجد البیان)... ج 1 ص 506 - 508

آقا شیخ محمّد حسین هزار جریبی... ج 1، ص 549

آقا شیخ محمّد حکیم خراسانی... ج 2، ص 306 و 470

آقا میر محمّد خاتون آبادی... ج 2، ص 141

آقا سیّد محمّد خراسانی... ج 1، ص 427 و ج 2، ص 460

ص:731

آقا سیّد محمّد درب امامی... ج 1، ص 400 و ج2، ص 428

مولی محمّد رضا (بن فاضل سراب)... ج 1، ص 471

میر محمّد رضا خاتون آبادی... ج 2، ص 15

آقا سیّد محمّد رضا خراسانی... ج 1، ص 426

آقا سیّد محمّد رضا خراسانی... ج 1 ص 428، 615 و ج2 ص 146، 174، 312،299، 460

آقا سیّد محمّد رضا خوانساری... ج 2، ص 445

آقا شیخ محمّد رضا حکیم قمشه ای (صهبا)... ج 2، ص 144 و 539

آقا محمّد رضا مازندرانی... ج 1، ص 490

ملاّ محمّد رضا مجلسی... ج 1، ص 501

آقا شیخ محمّد رضا مسجد شاهی... ج 1، ص 509 و ج2، ص 308 و 433

آقا سیّد محمّد رضا موحّد أبطحی... ج 1، ص 520

آقا سیّد محمّد رضا موسوی گلپایگانی (مرجع عالیقدر جهان تشیّع)... ج 2، ص 583

آقا سیّد محمّد رضوی... ج 1، ص 429

مولی محمّد رفیع بیدآبادی... ج 2، ص 435

حاج شیخ محمّد رفیع گیلانی (جیلانی)... ج 2، ص 212

آقا محمّد سعید أشرف مازندرانی... ج 1، ص 489

محمّد سعید طبیب اصفهانی... ج 2، ص 484

سیّد محمّد شفیع جزائری... ج 1، ص 409

مولی محمّد صادق (بن فاضل سراب)... ج 1، ص 471 و ج2، ص 461

میر محمّد صادق (سرسلسلۀ خاندان میر محمّد صادقی)... ج 1، ص 539

ملاّ محمّد صادق أردستانی... ج 2، ص 466

حاج محمّد صادق تخت فولادی... ج 2، ص 433

میرزا محمّد صادق حسینی بهشتی... ج 2، ص 26

ص:732

میر محمّد صادق خاتون آبادی... ج 2، ص 15

میر محمّد صادق خاتون آبادی (شهید)... ج 1، ص 418

حاج میر محمّد صادق خاتون آبادی (فقیه و مرجع نامدار)... ج 2، ص 117 و 452

آقا میر محمّد صادق کتابفروش (فقیه محقّق)... ج 1، ص 477 و ج2، ص 473

میر محمّد صالح خاتون آبادی... ج 1، ص 417

ملاّ محمّد صالح مازندرانی... ج 1، ص 486 - 487 و ج 2، ص 391

شیخ محمّد صالح مازندرانی (جویباره ای)... ج 1، ص 471 و ج2، ص 433

میرزا محمّد طبیب... ج 2، ص 493

ملاّ جلال الدّین، محمّد طبیب... ج 2، ص 487

جلال الدّین ، محمّد طبیب... ج 2، ص 492

حاج میرزا محمّد طبیب زاده (مجتهد زاهد)... ج2، ص 392

میرزا محمّد طبیب محلّه نوی... ج 2، ص 497

آقا شیخ محمّد علی (معلّم حبیب آبادی)... ج 2، ص 184

آقا شیخ محمّد علی ابراهیمی (معاصر)... ج2، ص 162 و 165

آقا سیّد محمّد علی أبطحی سِدِهی اصفهانی... ج 1، ص 397

ملاّ محمّد علی أسترآبادی... ج1، ص 503 و ج 2، ص 391

میرزا محمّد علی بن میرزا مظفّر... ج 2، ص 473

آقا شیخ محمّد علی حزین (حزین لاهیجی)... ج 1، ص 513

آقا میرزا محمّد علی شاه آبادی... ج 1، ص 413

آقا سیّد محمّد علی عاملی اصفهانی (آقا مجتهد)... ج 1، ص 456

آقا سیّد محمّد علی مبارکه ای (خطیب نامدار و نویسندۀ متتبّع)... ج 2، ص 444

ملاّ محمّد علی مجلسی... ج 1، ص 501

آقا شیخ محمّد علی مدرّس فتحی... ج 2، ص 122 و 453

ص:733

حاج شیخ محمّد علی مسجد شاهی (ثقة الإسلام)... ج 1، ص 508 و ج 2، ص 151

آقا سیّد محمّد علی موحّد أبطحی... ج 1، ص 520 و 635 و ج 2، ص 148 و 315

آقا سیّد محمّد علی میر محمّد صادقی... ج 1، ص 544 و 631 و ج2، ص 315 و 474

آقا محمّد علی هزار جریبی... ج 1، ص 547

میرزا محمّد فسائی (کمال الدّین ، میرزاکمالا)... ج 1، ص 504 و ج 2، ص 391

آقا سیّد محمّد فشارکی (فقیه محقّق)... ج 1، ص 591

حاج آقا محمّد قزوینی... ج 1، ص 476

آخوند ملاّ محمّد کاشانی (آخوند کاشی ، حکیم نامدار)... ج 2، ص 121 و 304 و 469

آقا سیّد محمّد کاظم حسینی... ج 2، ص 56

آقا محمّد کاظم واله... ج 2، ص 474

آقا سیّد محمّد کاظم یزدی (فقیه نامدار شیعه)... ج 1، ص 592 - 595 و ج 2، ص 246

آقا سیّد محمّد کتابفروش (فقیه زاهد)... ج 1، ص 477

حاج آقا محمّد کلباسی (فرزند حاجی کلباسی)... ج 2، ص 400

حاج شیخ محمّد کلباسی (معاصر)... ج 1، ص 482

آقا سیّد محمّد گلستانه (مورّخ الإسلام)... ج1، ص 485

آقا محمّد مازندرانی (نورالدّین محمّد)... ج 1، ص 489

سیّد محمّد مظهر طباطبائی... ج 1، ص 468

حاج آقا محمّد مقدّس... ج 2، ص 322 و 358 و 468

میر محمّد مؤمن تنکابنی (حکیم مؤمن)... ج 2، ص 486

آقا سیّد محمّد مهدی خوانساری اصفهانی (صاحب أحسن الودیعه)... ج 1، ص 435

آقا میرزا محمّد مهدی روضاتی... ج 1، ص 434

آقا محمّد مهدی کلباسی... ج 1، ص 480 و ج2، ص 399

آقا میر محمّد مهدی نائب الصّدر... ج 1، ص 545 و ج 2، ص 427

ص:734

آقا سیّد محمّد نائب الصّدر... ج 1، ص 475

حاج ملاّ محمّد نائینی... ج 2، ص 459

آقا سیّد محمّد نجف آبادی (مجتهد بزرگوار)... ج 2، ص 117 و 307 و 453 و 591

ملاّ محمّد نصیر مجلسی... ج 1، ص 501

حاج میرزا محمّد نوّاب لاهیجی... ج 1، ص 547

محمّد هادی بن میرلوحی... ج 2، ص 377

آقا میرزا محمّد هاشم چهارسوقی... ج 1، ص 434 و ج 2، ص 353 و 519

حاج شیخ محمّد یاسینی همدانی... ج 2، ص 508

سیّد محمّد یزدی (سیّد رکن الدّین یزدی)... ج 2، ص 85 - 86

آقا سیّد محمود درب امامی... ج 2، ص 465

حاج شیخ محمود شریعت ریزی... ج 2، ص 329 و 531

آقا شیخ محمود کاشانی (سالک)... ج 2، ص 152 و 319

آقا سیّد محمود کلیشادی (سیّد مغنی گو)... ج 2، ص 112 و 249

آقا شیخ محمود مفید (حکیم بزرگ)... ج 1، ص 514 و ج 2، ص 311 و 435

امامزاده مختار علیه السلام (خوراسگان)... ج 1، ص 210

ملاّ مختار أعمی (قاری اصفهانی)... ج 1، ص 384

مخنف بن سلیم (والی اصفهان از طرف امام علی علیه السلام)... ج 1، ص 87

امامزاده مرتضی علیه السلام (نزدیک جعفریّه)... ج 1، ص 210 و ج 2، ص 384

حاج شیخ مرتضی أردکانی (آیة الله)... ج 1، ص 633

آقا سیّد مرتضی خراسانی... ج 1، ص 427 و ج2، ص 463

آقا شیخ مرتضی ریزی (مجتهد مدرّس و واعظ نامدار)... ج 2، ص 445 و 532

آقا شیخ مرتضی مظاهری (آیة الله)... ج 2، ص 216

حاج سیّد مرتضی موحّد أبطحی ج 1 ص 515 - 518، 625 و ج 2 ص 124، 386، 500 - 502

ص:735

مریم بیگم (نوۀ ملاّ محمّد تقی مجلسی)... ج 1، ص 644

مریم بیگم صفوی... ج 1، ص 646

مسعود بن عبد الله بیضاوی (بابا رکن الدّین)... ج 2، ص 440

آقا میرزا مسیح روضاتی... ج 1، ص 435

ملاّ مصطفی قمشه ای... ج 2، ص 540

حاج سیّد مصطفی موحّد محمّدی... ج 2، ص 124

سیّد مصطفی مؤیّد الأطبّاء... ج 2، ص 497

حاج سیّد مصطفی مهدوی هرستانی... ج 1، ص 620 و ج 2، ص 107 و 119

آقا سیّد مصلح الدّین مهدوی (نویسندۀ معاصر)... ج2، ص 532

ملاّ مظفّر ترکه... ج 1، ص 405

میر معصوم خاتون آبادی (چهرۀ بزرگ معنویّت )... ج 1، ص 419 و ج2، ص 124 و 435

مفضّل بن سعد «مافرّوخی اصفهانی» (أدیب و مورّخ نامدار)... ج 1، ص 312 - 313

ملاّ مقصود علی مجلسی... ج 1، ص 494

ملک محمّد اصفهانی... ج 1، ص 383

منصور بن عبدالله اصفهانی (محدّث)... ج 1، ص 252

حاج آقا منیرالدّین بروجردی (مجتهد محقّق)... ج 2، ص 355 و 469

امامزاده موسی علیه السلام (خیابان کاشانی)... ج 1، ص 211

موسی بن عبدالملک اصفهانی... ج 1، ص 350

آقا شیخ موسی خوانساری (محقّق جلیل القدر)... ج 2، ص 519

آقا سیّد مؤمن شفتی... ج 1، ص 443

حاج شیخ مهدی الهی قمشه ای... ج2، ص 539

حاج سیّد مهدی امامی سِدِهی... ج 2، ص 513 و 515

حاج میرزا مهدی جویباره ای ... ج 1، ص 472 و ج2، ص 461

ص:736

آقا سیّد مهدی خوانساری... ج 2، ص 518

آقا سیّد مهدی درچه ای (آیة الله)... ج 1، ص 527 و ج 2، ص 215 و 262

میرزا مهدی طبیب... ج 2، ص 494

آقا شیخ مهدی فقیه ایمانی (نویسندۀ معاصر)... ج 2، ص 125

حاج سیّد مهدی گلستانه... ج1، ص 486

آقا مهدی مازندرانی (شهید)... ج1، ص 489

آقا شیخ مهدی مسجد شاهی (حاج آقا نورالله)... ج1، ص 506

آقا شیخ مهدی نجفی مسجد شاهی... ج1، ص 510 و ج2، ص 151

آقا سیّد مهدی نحوی... ج 1، ص 532

حاج ملاّ مهدی نراقی (چهرۀ نامدار شیعه)... ج 2، ص 564

نابغه جعدی (شاعر نامدار اسلامی و تبعیدی معاویه به اصفهان)... ج 1، ص 92-95

امامزاده سیّد نجم الدّین علیه السلام (خیابان کهندژ - جوی آباد)... ج 1، ص 211

نسمه خاتون (عالمۀ فاضله ، دختر مرحوم کاشف الغطاء)... ج 1، ص 647 و ج2، ص 432

حاجیه نصرت خانم أمین (مجتهدۀ ایرانی)... ج 1، ص 421 و 649 و 671 و ج2، ص 440

میرزا نصیر (طبیب حکیم شاعر)... ج 2، ص 490 و 492

نظام الشّرف اصفهانی... ج 1، ص 365

سیّد نعمت الله جزائری (محدّث محقّق و نامدار)... ج 1، ص 407 و ج2، ص 156

حاج شیخ نورالدّین أشنی... ج 2، ص 437

حاج سیّد نورالدّین جعفریان... ج2، ص 290

حاج آقا نورالله (مهدی) مسجد شاهی... ج1، ص 506

حاج ملاّ هادی سبزواری (حکیم نامدار)... ج 2، ص 183

ملاّ هادی مازندرانی (آقا هادی مترجم)... ج 1، ص 487

ص:737

امامزاده هارون ولایت علیه السلام (هارونیّه)... ج 1، ص 198 - 201

سیّد هاشم طبیب... ج 2، ص 488

هبة الله اصفهانی (حکیم أبوالقاسم طبیب)... ج 2، ص 482

هبة الله بن أحمد... أسدی اصفهانی... ج 1، ص 363

هبة الله بن داود اصفهانی (محدّث)... ج 1، ص 254

آقا شیخ هبه الله هرندی... ج 2، ص 122 و 308 و 464

میرزا هدایت الله طبیب... ج 2، ص 484

همسر شیخ بهائی... ج 1،ص 643

همسر ملاّ محمّد صالح جویباره ای... ج 2، ص 433

میرزا یحیی مدرس (أدیب و مدرّس و شاعر نامدار)... ج 2، ص 202 و 473

حاج میرزا یحیی مستوفی... ج 2، ص 430

حاج شیخ یحیی هدایت... ج 2، ص 319

یزید بن قیس أرحبی (نمایندۀ امام علی علیه السلام در اصفهان)... ج 1، ص 85

یوسف بن یحیی اصفهانی (محدّث)... ج 1، ص 255

آقا سیّد یوسف خراسانی... ج1، ص 426 و ج2، ص 460

یونس اصفهانی (از أصحاب امام زمان (عج) در هنگام ظهور)... ج 1، ص 128

شیخ یونس مفتی... ج 1، ص 386

ص:738

14- فهرست مطالب

ص:739

ص:740

ص:741

ص:742

ص:743

ص:744

ص:745

ص:746

ص:747

ص:748

ص:749

ص:750

ص:751

ص:752

ص:753

ص:754

ص:755

ص:756

ص:757

ص:758

ص:759

ص:760

ص:761

ص:762

ص:763

ص:764

ص:765

ص:766

ص:767

ص:768

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109