سرشناسه : مهدوی، مصلح الدین، 1294-1374.
عنوان و نام پدیدآور : اعلام اصفهان / مصلح الدین مهدوی ؛ تصحیح ، تحقیق و اضافات غلام رضا نصراللهی؛ [برای] سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل ، ستاد نکوداشت اصفهان پایتخت فرهنگی جهان اسلام.
مشخصات نشر : اصفهان: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، 1386 -
مشخصات ظاهری : 5 ج.
شابک : 65000 ریال : ج .1 : 978-964-2588-48-0 ؛ 100000 ریال : ج.2 : 978-964-2947-47-8 ؛ 100000 ریال : ج.3 : 978-600-1320-27-9 ؛ ج.4 978-600-132-130-6 :
وضعیت فهرست نویسی : فاپا
یادداشت : ج.2 (چاپ اول: 1387).
یادداشت : ج.3 (چاپ اول : 1389) (فیپا).
یادداشت : ج.4 (چاپ اول: 1392) (فیپا).
یادداشت : کتابنامه.
یادداشت : نمایه.
مندرجات : ج. 1. آ - الف.- ج. 2. ب - ذ.- ج .3. ر - ظ.- ج.4. ع
موضوع : مشاهیر -- ایران -- اصفهان-- سرگذشتنامه
موضوع : اصفهان --سرگذشتنامه
شناسه افزوده : نصرالهی، غلامرضا
شناسه افزوده : سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان
شناسه افزوده : سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان. مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل
شناسه افزوده : ستاد نکوداشت اصفهان پایتخت فرهنگی جهان اسلام
رده بندی کنگره : DSR2001 /ص725 م9 1386
رده بندی دیویی : 955/93
شماره کتابشناسی ملی : م85-42964
ص: 1
ص: 2
ص: 3
بسم الله الرحمن الرحیم
اعلام اصفهان
جلد اوّل
دانشمند محقّق، زنده یاد
سیّدمصلح الدّین مهدوی
(1294 _ 1374ش)
تصحیح، تحقیق و اضافات
غلام رضا نصراللّهی
ص: 4
اعلام اصفهان «جلد اوّل» (آ _ الف)
مؤلف: سیّدمصلح الدّین مهدوی
تصحیح، تحقیق و اضافات: غلام رضا نصراللّهی
پیش گفتار: دکتر محمدعلی چلونگر
ویراستار: محمّدرضا زادهوش
ناشر: سازمان فرهنگی _ تفریحی شهرداری اصفهان
مدیر تولید: مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل
چاپ نخست: اصفهان، 1386
قطع: وزیری/ 655 صفحه / شمارگان: 1000 نسخه
لیتوگرافی: پویا/ چاپ: اصفهان / صحافی: بابک
قیمت: 6500 تومان
شابک: 0-48-2588-964-978
مرکز پخش: 9-6288387 _ 0311
همه حقوق این چاپ محفوظ و متلعق به مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل می باشد.
ص: 5
تصویر مؤلّف، علاّمه سیّدمصلح الدّین مهدوی
ص: 6
ص: 7
اصفهان از دیرباز مهد علم و ادب و فرهنگ و هنر بوده و به همت دانشمندان و عالمانش توانسته است نام خود را در میان شهرهای فرهنگی جهان مطرح کند. این شهر نقش محوری و جایگاه تعیین کننده ای در فرایند گسترش فرهنگ و تمدن اسلامی داشته و خدمات ارزنده ای به جهان اسلام تقدیم کرده است؛ از این رو، در سال 2006 میلادی به افتخار عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام دست یافت.
اصفهان به گواهی آثار شگرف باستانی، کتاب های ارزشمند علمی و آثار هنری گوناگون، که زینت بخش موزه ها و کتابخانه های بزرگ و معروف دنیا است، و با عرضه نوابغ علمی، ادبا و شعرا و هنرمندان طراز اول جهانی جایگاه ویژه و ممتازی را به خود اختصاص داده است. در زمینه فقه، اصول، فلسفه، منطق، ریاضیات، نجوم و دیگر شاخه های علوم دانشمندانی از این شهر برخاستند که نام آنان قرین نام افراد صاحب نام این علوم گردیده است. در شاخه های گوناگون هنر هم چون معماری، نقاشی، خوشنویسی، موسیقی و پارچه دوزی نیز افرادی در این شهر ظهور کردند که نام آنان تداعی کننده این هنرها است.
شخصیت های برجسته و نامدار حوزه فرهنگی اصفهان بسیارند. از علمای بلند مرتبه قرآن و از قراء هفتگانه مشهور نافع بن عبدالرحمن اصفهانی (م169ه ق) بود که در این شهر زاده شد. از مفسران نامور اصفهان نیز می توان به ابومسلم اصفهانی (قرن سوم هجری) نام برد که آثاری هم چون جامع التأویل و الحکم التنزیل، جامع الرسائل و الناسخ و المنسوخ داشته است و در کتب ترجمه مفسران، او را ستوده اند. در زمینه ادبیات هم می توان به افرادی مانند صاحب بن عباد، ابوالفرج اصفهانی و ده ها تن دیگر اشاره کرد که در گسترش شعر و ادب، به خصوص شعر و ادب عرب، نقش والایی داشته اند. گفتنی است زبان و ادبیات
ص: 8
عرب با ظهور ادبا وشعرای عربی دان در سده چهارم هجری در اقلیم اصفهان گسترش یافت و در سده های پنجم و ششم هجری به اوج خود رسید تا آن جا که به این شهر لقب «بغداد ثانی» داده شد.
شخصیت های نامی اصفهان به مردان منحصر نمی شوند. در مراجعه به کتب، نام زنان دانشمند و صاحب کمال نیز به چشم می خورد که حق آنان در تاریخ کم تر ادا شده است. در برخی از منابع تاریخی آمده است نخستین زن ایرانی که به دین مبین اسلام گروید، بانویی اصفهانی به نام ام الفارسیه بوده و حتی گفته شده که او نخستین مسلمان ایرانی بوده است؛ چرا که پیش از سلمان فارسی اسلام آورده است: «چون بر عزیمت به یثرب مصمم شدم وقصد پای بوسی خواجه کائنات پیامبر گرامی اسلام (ص) نمودم، در آن جا زنی اصفهانی دیدم که در وصول به یثرب و دولت دریافت سعادت اسلام بر من سبقت گرفته بود و او مرا به سوی آن حضرت راهنمایی کرد». (ریاحی، مقالات اصفهان شناسی، 1385، ص4)
در دورانی که اصفهان پایتخت ایران بود، بسیاری از رجال علمی و سیاسی در این شهر حضور یافتند و بر شهرت آن بیش از پیش افزودند. مردان برجسته سیاسی، که اندوخته علم فرا راه آنان بود، ایران را با حکمت و سیاست اداره می کردند. از دو شخصیت برجسته آن دوران می توان از صاحب بن عباد در دوره آل بویه و شیخ بهائی در دوره صفویه نام برد. آنان در گسترش و غنی سازی اصفهان نقش بسزایی ایفا کردند. البته آوازه و خدمات ایشان به این شهر و حتی ایران منحصر نماند.
معرفی رجال نقش آفرین اصفهان در فرهنگ و تمدن ایران و اسلام مطلبی است که در این گفتار کوتاه نمی گنجد و شرح حال هر یک از آنان نیازمند کتاب و حتی کتاب های خاص و جداگانه ای است. اثر حاضر نمونه ای از این دست و تلاشی است در راستای معرفی چهره های بارز تاریخ اصفهان که محقق فرزانه مروم مصلح الدین مهدوی آن را نگاشته است و چاپ و نشر آن خدمتی ارزنده به بزرگان عرصه فرهنگ و اندیشه تواند بود. مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل به پاس خدمات ارزنده این دانش پژوه گرامی، نخستین
ص: 9
جلد از مجلدات کتاب اعلام اصفهان را انتشار می دهد. این اثر به همت جناب آقای غلامرضا نصراللهی، که سالیانی از محضر مؤلف فقید کسب فیض نموده بود، تصحیح شده است.
مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل امید دارد با تصحیح مجلدات بعدی این مجموعه زمینه انتشار کامل آن، که برآیند یک عمر تلاش و تحقیق مؤلف است، فراهم شود. در پایان از همکاران عزیز که در انتشار این اثر یاری و همدلی داشتند به خصوص آقایان محمدحسین ریاحی، مسؤول پژوهشی، وعلیرضا مساح، مسؤول اجرایی مرکز، تشکر و تقدیر می گردد.
دکتر محمّدعلی چلونگر
مدیر مرکز اصفهان شناسی و خانة ملل
ص: 10
ص: 11
شهری که اکنون در آن زندگی می کنیم، تاریخ، فرهنگ و تمدّنی با بیش از دو هزار سال پشت آن ایستاده است.
درخشش و شکوه اصفهان در تاریخ، بیشتر مدیون ورود اسلام به ایران، و درنتیجه این سرزمین است. مردمان این سرزمین، با پذیرفتن اسلام، دنیای پهناوری را رو در روی خویش دیدند که در آن میدان، می توانستند استعدادها و خلاّقیت خود را به عینیّت تبدیل کنند؛ پس آنان، با حفظ اصالت فرهنگ و هویّت خود، از آموزه های اسلامی نیز برای ساختن دنیایی بهتر یاری گرفتند.
اصفهان امروز، امّا اندکی از آن همه عظمت و شکوه از تاریخ و فرهنگ و تمدّن گذشته را تا امروز به یادگار نگاه داشته است.
اصفهان در این راهِ بس طولانی و دشوار و جان فرسا، بس سخت جانی ها کرده، و بس رنج ها بر تن خود خریده است. بس طوفان ها را ایستادگی کرده، و بس خیزاب ها را از سر گذرانده است. قحطی و سیل و گرسنگی، جنگ و قتل و غارت، ناامنی و هرج و مرج و نزول بلایای ارضی و سماوی، اصفهان را آبدیده کرده است؛ لذا هیچ قوم بیگانه و لشکر مهاجم، نتوانسته در این شهر دوام بیاورد، و فرهنگ و زبان و حاکمیّت خود را برای همیشه بر این شهر حاکم سازد.
پس شایسته است که اصفهان، پایتخت فرهنگی جهان اسلام باشد، و بایسته است که آثار تاریخی و هنری، هنرمندان، دانشمندان، بزرگان عرفان و مذهب و ادبیّات این شهر،
بیشتر به جهانیان شناسانده شوند، و انتشار کتاب اعلام اصفهان، گامی است برای معرّفی مشاهیر و بزرگان این شهر تاریخ ساز، فرهنگ آفرین و هنرپرور.
ص: 12
درست است که گاه گاه تعصّبات تندِ مذهبی و نابردباری ها، کار را بر اقلّیت های قومی و مذهبی سخت می ساخت؛ امّا همین حضور دیرپا و بسیار طولانی مسیحیّت، یهود و زرتشتی در اصفهان تا امروز، و به دنبال آن، حضور چهارصد ساله ارامنه در اصفهان، تا حدودی نشان می دهد که مردم اصفهان، با مدارا و تسامح با آیین ها و اقلیّت ها رفتار می کرده اند، و در اغلب برهه های تاریخی این شهر، هم زیستی مسالمت آمیز با آنان داشته اند.
در چنین فضایی، آثار شکوهمند و شگفتِ معماری آفریده می شود. چهره های بزرگ تفکّر و اندیشه ظهور می کنند، و نظریّه های تازه ارائه می دهند. زیباترین جلوه های هنر از پنجه های اعجازگر هنرمند اصفهانی خلق می شود، و عارفان و معرفت جویان، اصفهان را جایی مناسب برای سیر و سلوک و خلوت گزینی و عبادت می یابند.
ابعاد گوناگون علوم مذهبی نیز به رشد و تعالی می رسد، و راه های تازه ای در مسیر تفسیر، تشریح و تدوین آموزه های مذهبی گشوده می شود.
اسلام، حدود سال های 19 تا 23 هجری وارد اصفهان شد، و به فاصله یکی دو قرن، اصفهان به یکی از مهم ترین شهرهای جهان اسلام تبدیل شد. هزاران محدّث، عالم، ادیب و دانشمند از این شهر برخاستند، و تمدّن اسلامی را بارور ساختند.
اصفهان در مرکز فلات ایران، به منزله چهارراهی برای تجارت و عبور کاروانیان و مسافران، و نقطه ثقل ارتباطات فرهنگی و چهارراه داد و ستد تمدّن اسلامی بود. این موقعیّت ممتاز، باعث شد اصفهان خاستگاه مذاهب، سبک های هنری و ادبی و جریان های متنوّع فلسفه و عرفان باشد.
طبیعت زیبا و اعتدال هوا در اصفهان نیز جاذبه ای دیگر بود که می توانست جمعیت بسیار را جذب خود کند، و اندک اندک گسترش یابد، و در ردیف شهرهای بزرگ دنیای کهن قرار گیرد.
احتمالاً اوّلین تلاش ها برای نگارش تاریخ، و گردآوری اسامی بزرگان اصفهان، در قرن
ص: 13
سوم هجری صورت گرفته است. گویا کتاب از دست رفته و یافت نشده حمزه اصفهانی، مورّخ و ادیب نامی در قرن سوم هجری، اوّلین اثر در باب اصفهان شناسی باشد. پس از آن، تنی چند از خاندان ابن منده دست به کار تدوین تاریخ اصفهان شدند که متأسّفانه از آنان نیز اثری به جای نمانده است.
ناگفته نماند که گردآوری تاریخ اصفهان و سرگذشت رجال آن بیشتر بهانه ای بوده است برای گردآوری احادیثی که در این شهر نقل می شد تا به این ترتیب، هم احادیث با اسناد و سلسله راویانِ مشخّص گردآوری شوند، و هم افتخاری باشد بر پیش تازی شهرها در حفظ، گردآوری و نقل حدیث. اکنون تألیفاتی که از آغاز تا اوایل قرن چهاردهم هجری درباره اصفهان وجود دارد را معرّفی می کنیم:(1)
1. طبقات المحدّثین باصبهان و الواردین علیها، تألیف ابومحمّد عبداللّه بن محمّد بن جعفر بن حیّان اصفهانی معروف به حافظ ابوالشّیخ (م369ق)، کتابی است مفصّل در باب احوال محدّثین و اسناد حدیثی آنان از قرن دوم تا چهارم هجری. این کتاب در سال 1407ق در چهار جلد در بیروت چاپ شده است.
2. اصفهان و اخبارها، تألیف حمزه اصفهانی (م360ق)، در برخی کتاب ها از آن نام برده، و مطالبی را نقل کرده اند؛ ولی متأسّفانه نسخه ای از آن باقی نمانده است.
3. شعراء اصفهان، تألیف حمزه اصفهانی که از آن هم نسخه ای به جای نمانده است.
4. قلائد الشّرف فی مفاخر اصفهان و اهلها، تألیف ابوالحسن علیّ بن حمزة بن عماره اصفهانی (م322ق)، از این اثر نیز تا کنون نسخه ای شناخته نشده است. مافرّوخی در کتاب محاسن اصفهان از این کتاب، استفاده بسیار کرده است.
5. تاریخ اصفهان، تألیف ابوبکر احمد بن موسی بن مردویه اصفهانی (م410ق)، این کتاب را نیز باید جزو کتاب های از دست رفته تلقّی کرد. سمعانی در کتاب الانساب خود مطالبی از آن نقل کرده است.
ص: 14
6. ذکر اخبار اصفهان، تألیف حافظ ابونعیم احمد بن عبداللّه اصفهانی (م430ق)، معروف ترین کتابی است که در قرون اوّلیه اسلامی برای اصفهان نوشته شده است. در مقدّمه کتاب، تاریخ شهر اصفهان به اجمال آمده است، و به بسیاری از محلّه ها و ابنیه تاریخی آن اشاره شده است. در متن کتاب نیز شرح حال حدود دو هزار نفر از محدّثین و دانشمندان اصفهانی، یا کسانی که از شهرهای دیگر به اصفهان آمده اند، ذکر شده، و اسناد روایت حدیث آنان آمده است. در خلال مطالب این بخش از کتاب، اسامی بسیاری از محلّه ها، روستاها و آثار تاریخی و مشاغل مردم اصفهان در قرون دوم تا پنجم هجری به دست می آید. این کتاب، ابتدا در لیدن هلند در دو جلد به چاپ رسیده، و سپس در تهران چاپ افست شده است. شادروان دکتر نوراللّه کسایی نویسنده و استاد دانشگاه، این کتاب را به فارسی ترجمه کرده و به چاپ رسانده است.
6. تاریخ اصفهان تألیف عمر بن سهلان ساوجی، از این کتاب، اطّلاعی در دست نیست.
7. تاریخ اصفهان تألیف ابوالقاسم عبدالرّحمان بن محمّد بن اسحاق معروف به ابن منده، حمداللّه مستوفی آن را دیده، و در نزهة القلوب، مطالبی از آن نقل کرده است.
8. محاسن اصفهان تألیف مفضّل بن سعد بن حسین مافروّخی اصفهانی (زنده تا سال 458ق)، یکی از مهم ترین منابع تاریخ و فرهنگ اصفهان به شمار می آید، و خوش بختانه اکنون موجود است. مافروّخی در این کتاب، علاوه بر پرداختن به تاریخ شهر اصفهان، به آثار و ابنیه تاریخی، آداب و رسوم و فرهنگ مردم، جغرافیای شهر و ادبیّات و هنر مردمان آن می پردازد. هم چنین فهرستی از اسامی محدّثین، فقها، ادباء، شعراء، فلاسفه و ریاضی دانان اصفهان از قرن دوم تا پنجم هجری را ارائه می کند. محاسن اصفهان در سال 1312ق به همّت مرحوم آقای سیّدجلال الدّین تهرانی در تهران به چاپ رسیده است.
9. ترجمه محاسن اصفهان، تألیف حسین بن محمّد بن ابی الرّضا علوی آوی (متوفّی حدود سال 730ق)، این ترجمه که تقریبا دو قرن پس از تألیف کتاب صورت گرفته، علاوه بر دارا بودن اطّلاعات متن اصلی کتاب، حاوی افزوده هایی از مترجم، درباره اصفهان در عصر مترجم نیز شده است. نثر روان و متعادل مترجم، بر جذّابیت کتاب
ص: 15
می افزاید، و از خلال مطالب کتاب، می توان اطّلاعات فراوانی درباره اصفهان در قرون پنجم تا هفتم هجری به دست آورد. استاد عبّاس اقبال آشتیانی این کتاب را در سال 1328ش با فهرست های مورد نیاز به چاپ رساند، و اکنون نیز به همّت مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل تجدید چاپ شده است.
10. نزهة الاذهان فی تاریخ اصبهان، تألیف مجدالدّین ابوطاهر محمّد بن یعقوب فیروزآبادی (م817ق) که متأسّفانه نسخه ای از این اثر به جای نمانده است.
این ها مهم ترین تألیفاتی است که تا قرن نهم هجری درباره اصفهان به نگارش درآمده است. مورّخان از کتاب های دیگری نیز درباره اصفهان نام برده اند که چون نسخه ای از آن ها در دسترس نیست، از ذکر آن ها صرف نظر شد.
در ضمنِ بسیاری از کتاب هایی که درباره سرگذشت محدّثین، شعراء، ادباء، قاریان، مفسّران و حکمای اسلام نگاشته اند، مطالب فراوانی درباره اصفهان به دست می آید، ازجمله الانساب سمعانی، معجم البلدان و معجم الادباء تألیف یاقوت حموی، نزهة القلوب و تاریخ گزیده تألیف حمداللّه مستوفی، خریدة القصر تألیف عمّادالدین محمّد اصفهانی، لباب الالباب تألیف سدیدالدّین محمّد عوفی، تذکرة الشعراء تألیف دولتشاه سمرقندی، و غیره.
در اواسط دوره قاجار، پس از اعزام عدّه ای از محصّلین به اروپا، تأسیس مدرسه دارالفنون توسّط امیرکبیر و تأسیس چند روزنامه فارسی زبان در ایران، هند، مصر و لندن، و ورود افکار روشن فکرانه به ایران، و به ویژه واقعه بسیار مهمّ و تأثیرگذار انقلاب
مشروطیّت ایران، تحوّلات مهمّی در عرصه فرهنگ و ادب ایران به وجود آمد. در این سال ها به تاریخ و جغرافیای محلّی نیز توجّه شد، و تعدادی از دانشمندان و مورّخان، درباره مناطق و شهرهای مختلف ایران، آثاری را پدید آوردند.
از اوایل دوره پهلوی، به تدریج، تألیف کتاب های مختلف جهت معرّفی اصفهان و آثار
ص: 16
تاریخی، ادبیّات، فرهنگ و رجال این شهر، رونق فراوان یافت، و صدها اثر قابل توجّه تدوین و منتشر شد. در این مجال به معرفی مهمترین این آثار می پردازیم:
1. نصف جهان فی تعریف الاصفهان، تألیف محمّدمهدی ارباب اصفهانی، در فصول مختلف کتاب، جغرافیا، محصولات کشاورزی، تاریخ، آثار تاریخی و مختصری از آداب و رسوم مردم اصفهان معرّفی می شود. این کتاب، تاکنون چندین بار به چاپ رسیده است.
2. جغرافیای اصفهان، تألیف میرزا حسین تحویلدار اصفهانی، کتابی منحصر به فرد و مفید در مردم شناسی و تاریخ و فرهنگ اصفهان به شمار می آید، و اطّلاعات ارزنده ای درباره آثار تاریخی، و اصناف و مشاغل مردم و شرح حال اجمالی و یا فهرست اسامی شعراء، حکماء، فقهاء، هنرمندان، کارگزاران و ارباب قلم دستگاه حکومتی اصفهان به دست می دهد. از جمله بدایع و نوادر کتاب، اشاره به ده ها شغل و پیشه قدیمی در اصفهان است که بسیاری از آن ها در یک صد ساله اخیر از بین رفته اند، و یا در حال انقراض اند. این کتاب، در تهران به چاپ رسیده است.
3. تذکرة القبور، تألیف ملاّعبدالکریم گزی، اثری ارزنده است در باب معرّفی مقابر و گورستان های اصفهان و شرح حال دانشمندان، شعراء و حکمای مدفون در آن. این کتاب، یک بار در زمان حیات مؤلّف به چاپ رسیده، و پس از وفات ایشان، بارها تجدید چاپ شده است.
4. تاریخ اصفهان، تألیف سیّدمحمّدعلی مبارکه ای متخلّص به «صفایی» (م1365ق)، این کتاب به چاپ نرسیده؛ ولی مطالبی از آن در سال نامه فرهنگ لنجان نقل شده است.
5. تاریخ اصفهان، تألیف میرزا حسن خان جابری انصاری، در این کتاب، طیّ فصول
مختلف، به معرّفی جغرافیا، تاریخ و ابنیه تاریخی پرداخته شده است. کتاب، ابتدا در سه جلد انتشار یافت. سپس به اهتمام استاد جمشید مظاهری، دانشمند فرهیخته، تصحیح شد، و با اضافات و توضیحات سودمند فراوان، در یک جلد مفصّل به چاپ رسید.
مرحوم جابری انصاری تألیفات دیگری درباره اصفهان داشته، که به چاپ رسیده است؛ ازجمله آگهی شهان از کار جهان و تاریخ اصفهان و ری، این دو اثر اخیر، حاوی
ص: 17
سال شماری از وقایع تاریخی اصفهان هستند.
6. اصفهان، تألیف حسین نور صادقی. این کتاب در سال 1316ش به چاپ رسیده، و شاید اوّلین کتابی باشد که به شیوه امروزی به تدوین و چاپ تاریخ اصفهان پرداخته است. در این کتاب، آثار تاریخی اصفهان و جاذبه های طبیعی آن معرّفی می شوند. به شرح حال مهم ترین شخصیّت های علمی و ادبی اصفهان اشاره می شود، و گزارشی از صنایع و جلوه های تمدّن جدید در اصفهان ارائه می گردد.
7. آثار ملی اصفهان، تألیف ابوالقاسم رفیعی مهرآبادی. کتابی است که می توان آن را به دو بخش تقسیم کرد: بخش اوّل شامل معرّفی محلّه ها، مساجد، مدارس، حمّام ها و سایر ابنیه تاریخی اصفهان که حاوی مطالب مفید و ارزنده ای است. در پاورقی این بخش، شرح حال بسیاری از بزرگان اصفهان آمده است. بخش دوم، معرّفی آثار تاریخی مهمّ اصفهان و ذکر الواح و کتیبه ها و مشخّصات معماری آن ها است. این بخش، اغلب از کتاب گنجینه آثار تاریخی اصفهان استخراج شده است. این کتاب به چاپ رسیده است.
8. تاریخچه مختصر ابنیه تاریخی اصفهان، تألیف کریم نیک زاد امیر حسینی، کتابی کوچک و مختصر است درباره آثار تاریخی اصفهان.
9. الاصفهان، تألیف میرسیّدعلی جناب، کتابی است مفصّل در چندین جلد. جلد نخست آن به معرّفی تاریخ و جغرافیای اصفهان می پردازد.
ضمیمه این کتاب، ترجمه قسمتی از سفرنامه شاردن درباره اصفهان است. جلد دوم، آداب و رسوم و زبان مردم اصفهان مورد بررسی قرار می گیرد، و در جلد سوم،
دانشمندان، شعراء، عرفا و بزرگان اصفهان معرّفی می شوند. جلد اوّل تاکنون بارها در قطع های گوناگون به چاپ رسیده است. جلد دوم و سوم نیز در سال جاری (1385ش) به چاپ خواهد رسید.
10. تاریخ اصفهان، تألیف جلال الدّین همایی، کتابی است مفصّل در چندین جلد درباره اصفهان. استاد همایی با داشتن تبحّر در علوم مختلف، توانسته است اثری جامع و قابل توجّه درباره اصفهان پدید آورد. از این کتاب تاکنون سه جلد، شامل مجلّد هنر و هنرمندان، مجلّد تکایا و مقابر، و مجلّد ابنیه و عمارات به چاپ رسیده است، و مجلّدات
ص: 18
بعدی، شامل آداب و رسوم، شرح حال فقهاء، حکماء و شعراء و جغرافیای اصفهان هنوز به چاپ نرسیده است.
11. رجال اصفهان یا تذکرة القبور، استاد سیّدمصلح الدّین مهدوی، حواشی بسیاری را بر مطالب این کتاب افزوده، و از مطالب تکمیلی سایر دانشمندان، همچون آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی، میرزا محمّدعلی معلّم حبیب آبادی، استاد جلال الدّین همایی، سیّدعبدالحجّت بلاغی و حاج ملاّحسینعلی صدّیقین بهره گرفته است. کتاب حاضر در سال 1328 شمسی به چاپ رسیده است.(1)
12. جغرافیای تاریخی اصفهان و جلفا، تألیف علی جواهر کلام که در سال 1348ش به چاپ رسیده است.
13. راهنمای اصفهان، تألیف حاج حسین عمادزاده که هنوز به چاپ نرسیده است.
14. گنجینه آثار تاریخی اصفهان، تألیف دکتر لطف اللّه هنرفر، کتابی مفصّل درباره اصفهان است. در این کتاب، در یک سیر تاریخی، از قبل از اسلام تا امروز، در ضمن مرور تاریخ اصفهان، به معرّفی ابنیه تاریخی هر دوره با شناسایی دقیق بنا و خصوصیّات معماری آن، نقل کامل کتیبه ها و مشخّصات تزیینات بنا همچون گچ بُری، کاشی کاری و آجرکاری می پردازد.
این کتاب در سال 1344 و بار دیگر در سال 1350 به چاپ رسیده، و به عنوان کتاب نمونه سال انتخاب شده است.
15. اصفهان شهر تاریخ، تألیف دکتر لطف اللّه هنرفر، کتابی مفصّل در حدود ده جلد درباره جغرافیای طبیعی، انسانی، تاریخ مفصّل اصفهان، معرّفی محلّه ها و ساختمان های تاریخی، آثار هنری و زندگی مشاهیر اصفهان است که در نوع خود، می تواند دائرة المعارفی کامل درباره اصفهان به شمار آید. این کتاب هنوز به چاپ نرسیده است.
16. کتاب شناسی اصفهان، تألیف استاد مرتضی تیموری، کتابی مفصّل در معرّفی منابع
ص: 19
تحقیق درباره اصفهان است. نویسنده، کتاب های مربوط به اصفهان، مقالات، پایان نامه ها، رساله های تحقیقی فارسی و کتاب ها و مقالات انگلیسی را که مطالبی درباره اصفهان دارند را با ذکر مشخّصات معرفی می کند. این کتاب به چاپ نرسیده است.
17. خوشنویسی در کتیبه های اصفهان، شرح حال و معرّفی آثار خوشنویسانی است که کتیبه های آثار تاریخی اصفهان را نوشته اند. این کتاب در سال 1378 به چاپ رسیده است.
18. تاریخ فرهنگ اصفهان، تألیف مجتبی ایمانیّه. جزو اوّلین آثاری است که آموزش و پرورش به شیوه جدید در اصفهان را بررسی می کند. معرّفی مدارس قدیم حوزه علمیّه اصفهان و آموزشگاه های جدید، شیوه تعلیماتی و زندگی نامه بنیان گذاران و چهره های تأثیرگذار آموزش و پرورش اصفهان از موضوعات کتاب است.
19. فرهنگ جامع دیه ها و آبادی های استان اصفهان، تألیف استاد محمّد مهریار، این کتاب در نوع خود منحصر به فرد است. نویسنده می کوشد ریشه های اسامی اماکن استان اصفهان (شهرها _ روستاها _ محلّه ها) را در زبان های باستانی پیش از اسلام جست وجو کند. بسیاری از اماکن ایران، و ازجمله اصفهان از زبان های پیش از اسلام به جای مانده اند، و نویسنده، به معنا و مفهوم این اسامی می پردازد. این کتاب در سال1382ش به چاپ رسیده است.
20. جغرافیای اصفهان، تألیف دکتر سیروس شفقی، کتابی است مفصّل و تحقیقی درباره
جغرافیای طبیعی، تاریخی و انسانی اصفهان. این کتاب تاکنون دو بار به چاپ رسیده است. چاپ اخیر کتاب با اضافات و تغییرات فراوان منتشر شده است.
21. تذکره شعرای استان اصفهان، تألیف مصطفی هادوی متخلّص به «شهیر»، کتابی مفصّل در شرح حال شعرای استان اصفهان و معرّفی انجمن های ادبی این شهر است. این کتاب را باید مفصّل ترین تذکره شعرای معاصر اصفهان شمرد. حجم زندگی نامه های معاصرین، بسیار بیشتر از شعرای متقدّم است. این کتاب، دوبار به چاپ رسیده است، در ویرایش جدید که در سال 1384ش منتشر شده، شرح
ص: 20
حال تعداد زیادی از معاصرین به کتاب افزوده شده است. صدها عکس از شخصیّت ها و انجمن های ادبی در انتهای کتاب آمده است.
22. تاریخ جلفای اصفهان، تألیف هارتون در هوهانیان، ترجمه و تحریر لئون میناسیان و محمّدعلی فریدنی، کتابی ارزنده و منحصر به فرد در سرگذشت ارامنه، به خصوص ارمنیان جلفای اصفهان از عصر صفویّه تا قاجاریّه است. در خلال این کتاب، مطالب جدید و بدیع فراوانی از تاریخ اصفهان به دست می آید. کتاب، منبع اصلی مطالعه زندگی، آداب و رسوم و تاریخ ارامنه جلفای اصفهان است. این کتاب، در سال 1379ش به چاپ رسیده است.
23. تاریخ تشیّع اصفهان، تألیف فاضل و محقّق ارجمند، عالم عالی قدر، شیخ مهدی فقیه ایمانی که درباره روند شیعه شدن مردم اصفهان، و معرّفی اصفهانیان دانشمند شیعه از قرن اوّل هجری تا آغاز دوره صفویّه است. این کتاب در سال 1374ش چاپ شده است. تحقیق عمیق تر و تکمیلی این بحث را آقای رسول جعفریان انجام داده است.
غیر از آنچه آورده شد، کتاب های بسیاری درباره ی اصفهان و شهرستان های استان در هشتاد ساله ی اخیر تألیف شده که پرداختن به آن ها نیاز به چاپ کتابی مستقل با عنوان کتاب شناسی اصفهان دارد.
شاید بتوان استاد مهدوی را نسل سوم اصفهان پژوهان دو قرن اخیر به شمار آورد:
نسل اوّل: محمّدمهدی ارباب، میرزا حسین تحویلدار اصفهانی.
نسل دوم: میرزا حسن جابری انصاری، میرسیّدعلی جناب و... .
نسل سوم: استاد همایی، استاد مهدوی، دکتر هنرفر و... .
اگرچه استاد مهدوی در موضوعات مختلفی تحقیق کرده؛ امّا عمده توجّه و همّت ایشان؛ زندگی نامه نویسی بوده است. او از کودکی؛ عشق و اشتیاق فوق العاده ای به کتاب های حاوی شرح حال بزرگان داشته است، و در مقدّمه کتاب دانشمندان و بزرگان
ص: 21
اصفهان می نویسد:
«کتاب های نام برده [قصص العلماء و...] را هرچه بیشتر می خواندم به قرائت آن حریص تر می شدم. خود را چون بیمار مستسقی می یافتم که به آب رسیده باشد، هرقدر بیشتر می نوشیدم، تشنه تر می شدم... سال ها از آن تاریخ می گذرد. هنوز هم مانند روزهای اوّلیه، آن قدر که از مطالعه کتب تراجم رجال و تاریخ بزرگان لذّت می برم، و به خواندن آن ها مایلم، به مطالعه دیگر کتب، شوقی ندارم».
خوش بختی و بخت یاری استاد مهدوی آن جا بود که او در عصری می زیست که
دانشمندان و محقّقان ژرف نگری بودند که می توانست از علم آنان برخوردار شود، و از همکاری آنان بهره گیرد. مرحوم معلّم حبیب آبادی، مرحوم جابری انصاری، استاد همایی و دیگران با استاد مهدوی، مراوده علمی داشتند، و او را به ادامه کار خود تشویق می کردند.
استاد مهدوی در طیّ حدود شصت سال تحقیق و پژوهش درباره چهره های علم و ادب و هنر اصفهان، چندین هزار مدخل جدید را گشود، و شرح حال بسیاری از معاصرین را فراهم کرد، و از این رهگذر، ذخایری ارزشمند و غنی برای پژوهندگان پس از خود گرد آورد، و چه بسا اگر همّت بلند او نبود، از سرگذشت و آثار بسیاری از مفاخر این شهر اطّلاعی نداشتیم.
استفاده از منابع نامکتوب و نامدوّن، مانند خاطرات، شرح احوال اشخاص از زبان خود آنان (اتوبیوگرافی)، و ثبت و ضبط اطّلاعات کتیبه های آثار تاریخی و الواح قبور، باعث شد آثار ایشان از حدّ نقل قولِ صرف از کتاب ها خارج شود، و جنبه عینی به خود بگیرد.
حجم عظیم کتاب ها، فیش ها و یادداشت های ایشان نشان می دهد که او کاری را انجام داد که امروزه ده ها تن محقّق با یک دستگاه عریض و طویل اداری، و صرف میلیون ها و شاید میلیاردها تومان هزینه به پایان می رسانند. حال این که ایشان برای تألیفات خود، از هیچ جائی مأمور نشد، و حقوق دریافت نکرد، و شاید مانند سایر نویسندگان، تنها مختصری حقّ التّألیف از بابت چاپ آثار خود دریافت داشت. به این معنی که تمامی هزینه های سنگین تحقیق و پژوهش را از جیب خویش می پرداخت، و منتظر نبود تا
ص: 22
بودجه ای تصویب شود، مؤسّسه ای پدید آید، و هزینه تحقیق او را بپردازد.
این قناعت و نداشتن چشم داشتِ مادّی، و سخاوت در صرف هزینه از بودجه شخصی در راه پژوهش و تحقیق باعث شد تا ایشان بتواند فارغ از موانع و مشکلات سیستم اداری و دل بستن به این مقام و آن مؤسّسه، با شور و اشتیاق، کار خود را دنبال کند، و تا آخرین روزهای زندگی، در بستر بیماری همچنان بنویسد و تحقیق کند، و مانند استاد مهدوی کم نبوده اند که با این همّت، قناعت و سخاوت، گذشتن از رفاه خود و خانواده و صرف کردن هزینه برای علم، آثاری ارزشمند پدید آوردند، حال آن که مؤسّسات فرهنگی و تحقیقاتی
که قاعدتا باید بودجه خود را صرف تحقیق و چاپ آثار ارجمند فرهنگی می کردند، به راهی دیگر رفتند، و بودجه آنان در بوروکراسی اداری به هرز رفت، و یا در بده بستان ها و زد و بندهای سیاسی، حمایت از محقّقان فراموش شد، و مؤسسّات و نهادهای پژوهشی فقط ویترینی برای به نمایش گذاشتن توجّه مقامات به مقوله پژوهش بود و بس.
باری، استاد مهدوی با فروتنی و گزیدن گوشه انزوا بدون این که در محافل و جلسات عمومی بخواهد خودنمایی کند، به خود ببالد، و یا کنار گود تحقیق بایستد، و به کار محقّقان دیگر ایراد بگیرد، آستین همّت بالا زد، و به کار خویش پرداخت.
ص: 23
خاندان مهدوی، از خاندان های علمی قدیم اصفهان هستند، و از دوره صفویّه تا امروز، علماء، ادباء و دانشمندان بسیاری از میان این خانواده برخاسته اند، و در این کتاب شرح حال و آثار آنان را مطالعه خواهید فرمود.
حاج سیّدشهاب الدّین محمّدتقی نحوی پدر عالی قدر استاد مهدوی از علمای معروف اصفه_ان در اواخر دوره قاجاریّه، و دانشمندی محقّق و اهل مطالعه بود. مادر استاد مهدوی، زنی مؤمنه و صالحه، و دختر عالم ربّانی و فقیه صمدانی، آخوند ملاّحسین کرمانی بود.
نام اصلی استاد مهدوی، محمّدحسین و لقب وی مصلح الدّین است؛ امّا ایشان به «مصلح الدّین» معروف بود، و نام کوچکش متروک مانده بود. نام خانوادگی ایشان و برادرانشان مهدوی بود؛ ولی پدر و عموهای او به نحوی معروف بودند.
تولّد ایشان در 15 محرّم 1334ق در اصفهان روی داد. پدرش از کودکی نسبت به تربیت او اهتمام نمود؛ امّا هنوز مصلح الدّین 6 ساله نشده بود که پدر از دنیا رفت، و مادر و
ص: 24
برادران بزرگ ترِ او، سرپرستی اش را برعهده گرفتند.
در هفت سالگی برای تحصیل به مدرسه «اقدسیّه» به مدیریّت شیخ محمّدحسین مشکات زفره ای و نظامت نورعلی باستی رفت. سپس به مدرسه گلبهار وارد شد. این مدرسه زیر نظر سیّدهاشم عدنانی اداره می شد. مقطع متوسّطه را در دبیرستان سعدی به مدیریّت محمّدتقی خان صدری طی نمود. دبیران آن موقع دبیرستان، از چهره های فاضل و دانشمند اصفهان شمرده می شدند؛ ازجمله سیّدعلی خان نوربخش آزاد و ملاّمحمّد همامی که کلاس درس آنان بسیار پربار بود.
استاد مهدوی هنگام تحصیل در دبیرستان، به تحصیل علوم حوزوی پرداخت، و تا سال های بعد، آن را ادامه داد. استادان ایشان در این زمان عبارت بودند از:
1. ملاّمحمّد همامی 2. حاج میرزا محمّدباقر امامی 3. آقا کمال الدّین خوانساری 4. شیخ عبدالوهاب زاهدی 5. سیّدحسن مدرّس هاشمی 6. میرزا محمّدعلی معلّم حبیب آبادی 7. آقا شیخ حسن داورپناه (قاضی عسکر) 8. آقا سیّدصدرالدّین کوپایی.
وی در سال 1315ش به تهران رفت، و در رشته فلسفه و علوم تربیتی در دانشسرای عالی به تحصیل پرداخت. استادان او در این دوره، محمّدحسین فاضل تونی، سیّد محمّدکاظم عصّار، دکتر رضا زاده شفق و دیگران بودند. او در سال 1317 به خدمت سربازی اعزام شد.
او در سال 1323ش به عتبات عالیات سفر، و با عدّه ای از علمای آن دیار دیدار کرد. او
ص: 25
در مدرسة بزرگ آخوند خراسانی نزد همشهری خود شیخ ابوالفضل معزّی رفت، و آن دو، خدمت شیخ آقابزرگ تهرانی رسیدند، و از ایشان اجازه روایت دریافت کردند.
وی چندین سال در تهران به تحقیق و مطالعه پرداخت. در سال 1331 به استخدام آموزش و پرورش درآمد، و مدّتی در دبیرستان پهلوی سابق به تدریس پرداخت. سپس به اصفهان منتقل شد، و در دبیرستان های ادب، گلبهار و سعدی به تدریسِ تاریخ، جغرافیا منطق و تعلیمات دینی پرداخت.
او برای تدریس در دبیرستان ها در زمان حکومت پهلوی، و دریافت حقوق از دولت از آیت اللّه العظمی بروجردی _ قدّس سرّه _ کسب اجازه کرد.
استاد مهدوی مقیّد بود همیشه با وضو به کلاس درس برود؛ چون علم و کلاس و تدریس را مقدّس می دانست؛ هم چنین در تدریس خود، همواره دانش آموزان را نصیحت و ارشاد می کرد، و معارف دینی را به آنان می آموخت. او الگویی شایسته در گفتار و رفتار برای دانش آموزان و همکاران بود.
مرحوم مهدوی از همان کودکی به مطالعه و تحقیق، اشتیاق فراوان داشت. هنگامی که ده سال بیشتر نداشت، در کتابخانه پدر به مطالعه می پرداخت، و گاه به مناسبت، در کلاس درس، آن ها را برای معلّمان خود در مدرسه گلبهار بیان می کرد، و باعث شگفتی و خوشحالی آنان می شد. آنان نیز که معلّمانی فاضل و اهل مطالعه بودند، این دانش آموز علاقه مند و با استعداد را تشویق می کردند.
اوّلین فعّالیتِ تحقیقی ایشان، تکمیل کتاب تذکرة القبور بود. او پس از آن که یادداشت های فراوان برای کتاب آماده کرد، کتاب را به رجال اصفهان یا تذکرة القبور موسوم ساخت، و آن را در سال 1328 به چاپ رساند. پس از آن، درباره شعرای اصفهان به گردآوری مطلب و شرح حال پرداخت، و در سال 1335 کتاب تذکره شعرای معاصر
ص: 26
اصفهان را منتشر کرد.
پس از آن، چون خود و اجدادش از محلّه خواجو بودند، کتابی مختصر در تاریخ محلّه خواجو نوشت؛ هم چنین پس از وفات آیت اللّه العظمی بروجردی کتابی در شرح حال ایشان منتشر ساخت.
در کنار این فعّالیت ها به گردآوری احادیث و شرح حال چهارده معصوم علیهم السلام علاقه زیاد داشت؛ لذا کتابی با عنوان عطیّة الجواد و کتاب تاریخ سامرّا و زندگانی عسکریین علیهماالسلام را به چاپ رسانید.
هم چنین جهت تدوین کتاب درسی تعلیمات دینی برای دبیرستان ها با تعدادی از دبیران دبیرستان های اصفهان همکاری داشت.
زنده یاد مهدوی، اغلب اوقات فراغت خود را صرف یادداشت برداری از کتاب ها، جست وجو در آثار و ابنیه تاریخی و مقابر اصفهان، خصوصا تخت فولاد می نمود، و هر روز که می گذشت، بر دامنه تحقیقات و بررسی های خود می افزود.
او پژوهشگری امانت دار بود. همیشه در نوشتن منبع مطالب خود اصرار داشت، و سعی می کرد مطلبی را بدون مأخذ نقل نکند، او علاوه بر کتاب ها، از افراد مطّلع نیز در تهیّه مطالب مورد نظر خود استفاده می کرد، و از نسخه های خطّی، کتیبه های ابنیه تاریخی و اسناد بهره می برد. او مطالب نقل شده از کتاب ها را مورد بررسی و نقد قرار می داد، و تلاش می کرد اشتباهات آن ها را رفع کند، و مطالب را مستند و دقیق به چاپ برساند.
او همواره چهره ای متبسّم داشت، و با گشاده رویی با دیگران برخورد می کرد، و معلومات و اطّلاعات خود را که حاصل سال ها زحمت و مرارت بود، بدون هیچ گونه چشم داشتی در اختیار محقّقان قرار می داد، و از راهنمایی و کمک به علاقه مندان فرهنگ و تاریخ دریغ نمی کرد، و در این کار حوصله ای عجیب داشت.
زنده یاد مهدوی با اغلب محقّقان، ادباء و فرهیختگان اصفهان، دوستی، رفاقت و مصاحبت داشت؛ ازجمله مرحومین میرزا محمّدعلی معلّم حبیب آبادی، استاد همایی،
ص: 27
استاد بدرالدّین کتابی، استاد جعفر نوا، عبّاس بهشتیان و... .
و هم چنین فضلاء و استادان بزرگواری که در قید حیات هستند؛ علاّمه محقّق آیت اللّه حاج سیّدمحمّدعلی روضاتی، دکتر لطف اللّه هنرفر، دکتر سیّدمحمّدباقر کتابی، دکتر ابوالقاسم سرّی و... .
استاد مهدوی در آثار خود، حقّ رفاقت را درباره آنان به جا آورده، و به نیکی از آنان یاد کرده است.
خوش بختانه در زمانی که استاد مهدوی در قید حیات بودند؛ یعنی در آذرماه 1373ش مراسم تجلیل و تقدیر از مقام شامخ ایشان برگزار شد.
این مراسم در سالن اداره برق اصفهان برگزار شد، و میهمانان و سخنرانان مراسم، آقایان دکتر ابراهیم باستانی پاریزی، دکتر مهدی محقّق، دکتر محمّدباقر کتابی، دکتر قادریان، استاد منوچهر قدسی و استاد تیموری درباره خدمات و فعّالیت های استاد در عرصه تعلیم و تربیت و پژوهش و نگارش سخن گفتند، و استاد اکبر جمشیدی و آقای خسرو احتشامی در وصف ایشان اشعاری را که سروده بودند، قرائت کردند. سپس هدایایی از طرف صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، شهرداری اصفهان و شرکت برق منطقه ای اصفهان به ایشان اهداء شد.
استاد مهدوی کتابخانه ای شخصی با چندین هزار جلد کتاب چاپی و خطّی داشت که اغلب نسخه های خطّی آن از پدر بزرگوارش به او ارث رسیده بود. کتاب های چاپی کتابخانه نیز از کتب رجال، حدیث، ادبیّات و تاریخ بود، و اغلب کتاب های نایاب و کم یاب در آن یافت می شد.
بنا به وصیّت ایشان، پس از وفات، بخشی از نسخه های خطّی به کتابخانه ابن مسکویه اصفهان اهدا شد، و بخشی از کتاب ها به قم انتقال یافت که اینک زینت بخش کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی به مدیریّت نسخه شناس ارجمند جناب حجّت الاسلام و المسلمین
ص: 28
آقای سیّداحمد حسینی اشکوری _ مدّظلّه _ است.
برخی از نسخه های خطّی کتابخانه استاد مهدوی در فهرست نسخه های خطّی مرکز احیاء میراث اسلامی معرّفی شده است.
شادروان مهدوی از تعدادی از علمای عالی قدر و آیات عظام، موفّق به دریافت اجازه شد که اغلب آن ها اجازه روایتی است؛ از حضرات آیات عظام:
1. حاج شیخ آقابزرگ تهرانی 2. سیّدشهاب الدّین مرعشی نجفی 3. حاج میرسیّدعلی علاّمه فانی 4. حاج سیّدمصطفی صفایی خوانساری 5. حاج شیخ محمّدعلی اراکی 6. آقا سیّد ضیاءالدّین علاّمه 7. شیخ محمّدباقر کمره ای 8. سیّدمحمد شیرازی 9. حاج سیّداسماعیل هاشمی 10. حاج سیّدمحمّدعلی موحّد ابطحی 11. حاج سیّدمحمّدعلی روضاتی.
استاد سیّدمصلح الدّین مهدوی پس از عمری پربرکت، تألیف ده ها کتاب ارزنده، پرورشِ صدها شاگرد در آموزش و پرورش و خدمت به اسلام و مسلمین، سرانجام در روز یک شنبه 4 تیر ماه 1374ش برابر با 6 محرّم 1416ق پس از تحمّل یک بیماری طولانی، چشم از جهان فروبست، و به دیار باقی شتافت. به دنبال انتشار خبر درگذشت استاد، بسیاری از شاگردان، دوستان و علاقه مندان ایشان و استادان علم و ادب، این ضایعه را به خانواده ایشان تسلیت گفتند، و در مراسم تشییع، تدفین، ترحیم، هفته و چهلم و سالگرد ایشان حضور یافته، و ارادت و علاقه خود را به استاد، ابراز نمودند. پیکر مطهّر استاد در آرامگاه خانوادگی مهدوی واقع در تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما
ص: 29
چه در زمان حیات، و چه در هنگام درگذشت زنده یاد مهدوی، بسیاری از شعراء در مدح ایشان اشعاری سروده اند.
ازجمله دکتر ابوالقاسم سرّی پس از دیداری که با ایشان داشتند، مثنوی زیبایی در وصف ایشان سروده اند:
غمگین ز منافقیّ ایّام پیری است بزرگ مهدوی نام
آزاده نهاد مصلح الدّین فارغ ز سرشت زشت و از کین
سر خیل همه نسب شناسان از دیو نژادگان هراسان
پاکیزه نهاد نغز گفتار یک تن به شمار لیک بسیار
کاوشگرِ رفتگانِ این راه تن خسته ولیک جان آگاه
گوژ آمده از سپهر بد یوز در کار سخنوری شب و روز
این مرد چو چشم اصفهان است این شهر که نیمی از جهان است
از اهل خرد به او درود است تارش فضل است و علم پود است
محفوظ ز سرخط امانی بسیارش باد زندگانی
در گوشه خانه ای نشسته دل از همه جز خدا گسسته
لب بسته ز گفت وگوی اوهام دربسته به روی مردم خام
خم گشته قد نحیف و بازو بگشاده رخ و شکفته ابرو
پیچیده به خود عبای خود را بنموده عیان صفای خود را
بی هیچ ریا و هیچ گفتار پیوسته به راه علم در کار
کوشیده بسی شبان و روزان از آتش عشق و فضل سوزان
کاویده بسی کتاب ها را پیموده ره صواب ها را
در مجتمع ادب شناسان سرخیل همه نسب شناسان
خالیست سرایش از غریبان دل بسته به الفت حبیبان
پیریش به تن فکنده چنبر از تنش توان ربوده دیگر
یک چشم تمام گشته تاری پیوسته به یاد لطف باری
ص: 30
گر مهدویاش پدر لقب داد درس ادب و خط ادب داد
دور از سرطان خود نمایی در گوشه شهر آشنایی
شمشیر قلم به دست دارد جز دانه مردمی نکارد
30 آبان 1372 خورشیدی
1. رجال اصفهان یا تذکرة القبور.
2. مختصری از تاریخچه محلّه خواجو و وقف نامه حمّام شریف.
3. تذکره شعرای معاصر اصفهان.
4. زندگی نامه آیت اللّه العظمی بروجردی.
5. تاریخ سامرّا و زندگی عسکریین علیهماالسلام .
6. تذکرة القبور یا دانشمندان و بزرگان اصفهان.
7. تعلیمات دینی، دوره پنج جلدی، با همکاری سایر دبیران اصفهان.
8. ارمغان اصفهان یا شرح حال و شاگردان
آیت اللّه میرسیّدعلی بهبهانی.
9. عطیّة الجواد علیه السلام .
10. تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر یا بیان سبل الهدایة فی ذکر اعقاب صاحب الهدایه، سه جلد.
11. بیان المفاخر، در احوالات عالم جلیل صاحب مناقب و مآثر حاج سیّدمحمّد باقر حجّت الاسلام شفتی، دو جلد.
12. خاندان شیخ الاسلام اصفهان.
13. یادنامه فقیه اهل بیت سیّد بحرالعلوم میردامادی.
14. زندگی نامه علاّمه مجلسی، دو جلد.
15. سیری در تاریخ تخت فولاد اصفهان (لسان الارض).
16. ابطال الصّفا فی ذکر اسماء الشّهدا
(یاران باوفای امام حسین علیه السلام .
17. تاریخچه ارزنان و مقبره علیا جناب زینب خاتون.
18. مزارات اصفهان.
ص: 31
1. «شرح حال ابراهیم سرّی پوده ای»، در مقدّمه دیوان سرّی.
2. «شرح حال حاج میرزا ابوالحسن آل رسول موسوی شمس آبادی (شهید اصفهانی) و خاندان او»، در مؤخّره کتاب تحفة الابرار.
3. «شرح حال سه نفر از خاندان عالم زاهد جلیل حاج محمّدابراهیم کلباسی» در مقدّمه کتاب حقوق زن در اسلام و ارث.
4. مقاله ای درباره «نقش اصفهان در جنبش تحریم تنباکو»، چاپ شده در کتاب سده تحریم تنباکو.
5. «غایة الآمال و الامانی (شرح حال سیّدهاشم بحرانی)» در مقدّمه کتاب اللّوامع النّورانیّه.
6. «اصفهان یا دارالعلم شرق (فهرست اجمالی مدارس دینی اصفهان)» در کتاب محیط ادب.
7. «شرح حال آقاباقر خوراسکانی»، در کتاب خورشید جی.
1. «همدم مردم (یادی از علاّمه مجلسی)»، روزنامه رسالت.
2. «شرح حال حاج سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام شفتی»، مجلّه نور علم.
3. «شرح حال آقا شیخ محمّدرضا نجفی
اصفهانی»، مجلّه نور علم.
4. «شرح حال حاج آقا حسین عمادزاده، هفته نامه نوید اصفهان.
5. «شرح حال حاج شیخ مرتضی مظاهری نجفی»، هفته نامه نوید اصفهان.
6. «شرح حال سیّدکریم نیکزاد امیر حسینی»، هفته نامه نوید اصفهان.
7. «شرح حال آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی، هفته نامه نوید اصفهان.
8. «به یاد تخت فولاد»، هفته نامه نوید اصفهان.
9. «مسجد سیّد اصفهان پایگاه مشروطیّت و انقلاب اسلامی»، هفته نامه نوید اصفهان.
ص: 32
1. مصاحبه با مجلّه رشد معلم.
2. مصاحبه با فصل نامه تاریخ و فرهنگ معاصر.
3. مصاحبه با گاه نامه آیین فرزانگی.
4. مصاحبه با رادیو سراسری جمهوری اسلامی ایران، پخش شده در برنامه سیمای فرزانگان (هر جمعه ساعت 5/7 صبح).
1. تذکره شعرای اصفهان (متقدّمین).
2. گوهر گران بها در مادّه تاریخ وفیات علما و شعرا.
3. تحفة السّفر.
4. شجره طیّبه یا سادات اصفهان.
5. انیس الفارغین، جنگ اشعار و متفرّقات.
6. کتاب شناسی قرآن مجید.
7. امام زادگان اصفهان و توابع.
8. اربعین در فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام .
9. فدک و سیر تاریخی آن.
10. اربعین، در ذکر چهل حدیث درباره علماء.
11. کلمات المعصومین علیهم السلام ، به ترتیب موضوعی.
12. قرآن در احادیث، مجموعه احادیث با موضوع قرآن.
13. صحیفه جوادیّه.
14. الحائریّون، مدفونین در کربلا.
15. به یاد کربلا.
16. الحجّة البالغه، احادیث در فضائل علی و اهل بیت علیهم السلام از کتب اهل سنّت.
17. شرح حال و کلمات قصار چهارده معصوم علیهم السلام ، چهارده جلد.
18. تاریخ کاظمین.
19. اعراب کلمات مشکله قرآن مجید.
20. منطق و فلسفه.
21. خاندان شفروه اصفهان
22. خاندان خجندیان (آل خجند) و محدّثین شافعی اصفهان.
23. خاندان ترکه اصفهان (آل ترکه).
24. اشعری های قم و اصفهان.
25. مستبصرین، در شرح حال کسانی که شیعه شده اند.
26. گنجینه.
ص: 33
27. بهشت و جهنّم.
28. جغرافیای اصفهان، مأخوذ از کتاب ذکر اخبار اصفهان.
29. خاندان میرداماد.
30. شرح حال سادات بهشتی اصفهان.
31. خوانین بختیاری.
32. خاندان نصیری طوسی اصفهان.
33. روزنامه های اصفهان.
34. تاریخ تشیّع اصفهان و زندگانی حافظ ابونعیم محدّث اصفهانی.
35. معاریف اصفهان.
36. مردان نامی اصفهان که اکنون در اختیار شما است، و با نام اعلام اصفهان منتشر می شود، در چندین مجلّد.
37. دارالعلم شرق، تاریخ مدارس دینی اصفهان.
38. وفیات الاعوام، نام بزرگان علم و حکمت بر حسب سنواتِ وفات آن ها.
39. مجموعه موضوعی آیات قرآن، هفتاد موضوع.
40. شرح حال آقا سیّدابوالقاسم دهکردی.
41. شرح حال میرسیّدعلی نجف آبادی.
42. شرح حال حاجیه خانم امین (بانوی ایرانی).
43. شرح حال ملاّ محمّدحسین فشارکی.
44. شرح حال سیّدابوالحسن مرتضوی کرونی.
45. شرح حال سیّدمحمّد نجف آبادی.
46. شرح حال میرسیّدحسن روضاتی.
47. شرح حال جهانگیرخان قشقایی.
48. شرح حال حاج میرزا یحیی مستوفی بیدآبادی.
49. شرح حال میرزا علی آقا شیرازی.
50. شرح حال آقا سیّدمحمّدباقر درچه ای.
51. شرح حال سیّداسماعیل صدر.
52. شرح حال ملاّمحسن فیض.
53. شرح حال شیخ مفید.
54. شرح حال ثقة الاسلام کلینی.
55. ارشاد النّاس یا شرح حال شیخ عبّاس مصباح دستگردی.
56. شرح حال خواجه نصیرالدّین طوسی.
57. شرح حال دانشمندان قمیشه اصفهان، ناتمام.
58. کتاب هایی که خوانده ام.
ص: 34
سال های آخر دبیرستان بودم، و به خاطر علاقه ای که به تاریخ و ادبیّات داشتم، یادداشت هایی فراهم کرده بودم. وقتی که کتاب هایی از مرحوم استاد مهدوی مثل تذکرة القبور (رجال اصفهان) و دانشمندان و بزرگان اصفهان را از کتابخانه ها به امانت گرفتم و خواندم، بسیار مشتاق شدم که ایشان را ببینم. خوش بختانه ایشان مقاله ای در اعتراض به بی توجّهی به تخت فولاد و تخریب و انهدام آن، در هفته نامه نوید اصفهان نوشته بودند. از مدیر هفته نامه، آقای دکتر فضل اللّه صلواتی آدرس و تلفن ایشان را گرفتم، و موفّق به دیدار استاد مهدوی شدم. اگرچه من در آن زمان یک محصّل دبیرستانی کم تجربه بیش نبودم؛ امّا ایشان با مهربانی و ملاطفت و تواضع، مرا به حضور پذیرفت، یادداشت ها و نوشته هایم را با حوصله مطالعه کرد، و به خطّ خود، برخی اشتباهات آن ها را اصلاح، و یا توضیحاتی به آن ها اضافه کرد.
این، آغاز یک رابطه دوستانه و علمی بود که حدود هفت سال؛ یعنی تا آخر عمر استاد به طول انجامید. هر هفته، پنج شنبه و یا جمعه و یا هر دو هفته یک بار به زیارت استاد نائل می شدم، و از خرمن دانش و معلومات و تجربیّات ایشان بهره مند می شدم. علاوه بر آن، مهیمان نوازی ایشان و خانواده محترم، همیشه موجب شرمندگی این حقیر می شد.
ایشان مهم ترین مشوّق این جانب در ادامه کارهای تحقیقی و مطالعاتی بود. تحقیقات تازه بنده را می دید، و درباره آن ها نظر می داد. کتاب ها و منابع را معرّفی می کرد، و گاه کتاب هایی را به امانت می داد. افسوس که این روزها مثل برق و باد گذشت، گویی لحظه ای بیش نبود.
سرانجام، تقدیر آن بود که این عزیز، از میان ما کوچ کند، و به جوار رحمت بی منتهای الهی مقیم شود. این مفارقت و جدایی، برای این مرید و شاگرد شیفته، سخت دشوار بود؛ امّا یاد و خاطره ایّام مصاحبت و راهنمایی ها و رهنمودهای او تا حدودی تحمّل این جدایی را بر من آسان می کرد.
آن چه بیشتر مرا نگران و ناراحت می کرد، این بود که ایشان نتوانست همه آثار خود را تدوین و تنظیم کند، و چاپ و انتشار آن ها را به چشم خود ببیند.
ص: 35
اکنون اگرچه خود را لایق و شایسته گردآوری و تدوین آثار استاد، جهت چاپ نمی دانم؛ امّا خوشحالم که بالاخره زمینه ای فراهم شد تا بتوانم دِین خود را به ایشان ادا کنم. امیدوارم انتشار این اثر، باعث شادی روح ایشان و باقیات الصّالحات او در سرای باقی باشد.
مرحوم مهدوی نام مشخّصی بر روی این کتاب ننهاده بود، در برخی از اوقات، آن را مردان نامی اصفهان و گاهی رجال اصفهان می نامید.
بنا به پیشنهاد حقیر، و پذیرش وصیّ محترم مؤلّف، جناب آیت اللّه آقای حاج شیخ هادی نجفی، کتاب، اعلام اصفهان نامیده شد.
استفاده از کلمه «اعلام» به معنی شخصیّت های برجسته، بزرگان علم و ادب و مشاهیر فرهنگ و تاریخ، مسبوق به سابقه است، کتاب الاعلام تألیف زرکلی و طبقات اعلام الشّیعه تألیف شیخ آقابزرگ تهرانی نمونه هایی از کاربرد لغت «اعلام» است.
با همکاری خانواده محترم مرحوم استاد مهدوی و وصیّ محترم ایشان _ عالم
جلیل القدر آیت اللّه حاج شیخ هادی نجفی یادداشت ها و آثار ایشان در اختیار نگارنده قرار گرفت.
اثری که اکنون پیش روی شما است، مجموعه ای است برگرفته از فیش های تحقیقی و شرح حال های مدوّن و نامدوّن که بالغ بر چندین هزار فیش می شود.
هم چنین مرحوم مهدوی در چندین دفتر به صورت الفبایی، شرح حال بزرگان اصفهان را گردآوری و تدوین کرده، و آن را رجال اصفهان نامیده بود؛ ولی تألیف آن به اتمام نرسیده، و برخی از صفحات، نانوشته و سفید باقی مانده است.
این دفترها به قطع وزیری و دوازده دفتر است:
1. جلد اوّل (آ_ الف) تا شرح حال ابراهیم آذینوه.
ص: 36
2. جلد دوم (باب ابو _ ابی) تا شرح حال اثرم.
3. جلد سوم (باب الاحامد = احمدین) تا شرح حال احمد بختیاری.
4. جلد چهارم (از اختر تا آخر حرف الف) تا شرح حال ایزدگشسب.
5 و 6. جلد پنجم (باب الباء، باب التّاء) تا شرح حال «تنها»، در دو دفتر، یک دفتر (باب الباء) و دفتر دوم (باب التّاء).
7. جلد ششم (باب الثّاء _ باب الجیم) تا شرح حال حاج شیخ جمال الدّین خوانساری.
8. جلد هفتم (باب الحاء) تا شرح حال حیرت.
9. جلد هشتم (باب الخاء) تا شرح حال خال بختیاری.
10. جلد هشتم (باب الرّاء) تا شرح حال رجالی.
11. جلد هشتم (باب الصّاد _ باب الضّاد تا باب الطّاء) تا شرح حال طوطی.
12. جلد هشتم (باب المیم) تا شرح حال حاج مطهّرعلی شاه.
و آخرین منبع تدوین کتاب، استفاده از تألیفات چاپ شده زنده یاد مهدوی بود.
امّا مراحل انجام کار:
ابتدا فیش های اسامی «آ» و «الف» به ترتیب نام کوچک و نام پدر مرتّب شد. پس از اتمام کار، نگارش و تدوین کتاب آغاز شد. شرح حال هایی که استاد مهدوی به طور مستقل نوشته بود، پاک نویس شد، و ضمن تطبیق با تألیفات چاپ شده ایشان، با منابع دیگر نیز تطبیق داده، و مطالب جدید در متن گنجانده شد.
بسیاری از شرح حال ها نیز مدوّن نبود؛ لذا فیش های متعدّد راجع به یک شخصیّت، مثلاً تألیفات، زندگی نامه، شاگردان و غیره، در نگارش شرح حال مدوّن هر شخص، مورد استفاده قرار گرفت، و با سایر منابع، تطبیق داده شد.
در این مرحله، از دفاتر رجال اصفهان و نیز کتاب های چاپ شده استاد نیز استفاده شد، و شرح حال ها تکمیل گردید.
بنا به پیشنهاد وصیّ محترم مؤلّف، جناب آیت اللّه حاج شیخ هادی نجفی شرح حال معاصرین و
ص: 37
نیز شخصیت هایی که در کتاب های رجالی دیگر آمده است، و مرحوم مهدوی موفّق به نوشتن شرح حال آنان نشده اند نیز به کتاب افزوده شد.
افزوده های مصحّح کتاب، به دو صورت از متن اصلی کتاب متمایز شده است:
1. در صورتی که کلّ شرح حال یا مدخل در آثار چاپ شده و یا چاپ نشده مرحوم مهدوی موجود نباشد، در کنار عنوان، با ستاره (*) مشخّص می شود.
2. در صورتی که مطالبی برای تکمیل شرح حال به متن کتاب افزوده شود، با علامت کروشه [ ] از متن اصلی متمایز می گردد.
در نگارش و رسم الخط، سعی شده است حتّی الامکان شیوه نگارش و انشای مؤلّف، حفظ شود تا در آینده، پژوهشگران بتوانند در باب انشاء و نثر این کتاب، اظهار نظر کنند. به این خاطر، تا حدّی که به شیوایی جملات، آسیبی نرسد، از تغییر نثر مؤلّف به شیوه نثرامروزی خودداری شد تا اصالت اثر حفظ شود؛ چراکه هر نثر، به یک مقطع زمانی خاص تعلّق دارد.
در همین جا لازم است یادآوری شود که محقّق، تمام تلاش خود را برای تهیّه کتابی پاکیزه، خواندنی، بدون غلط و جامع به کار بسته است؛ امّا فرصت اندک تدوین و تحقیق، عدم دسترسی به برخی منابع و شرح حال ها، حجم عظیم فیش ها و عجله ای که برای آماده کردن کتاب وجود داشت، خواهی نخواهی، باعث پیدایش اشتباهات، نقایص و مشکلاتی در این اثر گردیده است. این جانب مسؤولیّت این اشتباهات و نقایص را بر عهده می گیردم، و بنابراین، ساحت مؤلّف محترم از این اشتباهات مبرّا است.
امید است که خوانندگان ارجمند و محقّقان باریک اندیش و نویسندگان نکته سنج، این اشتباهات و قصورها را بر این حقیر ببخشایند، و امیدواریم از نظرات و انتقادهای محقّقان در مجلّدات بعدی استفاده کنیم. هم چنین با عرض پوزش از محضر علماء، نویسندگان، هنرمندان، نویسندگان و بزرگانی که نام و شرح حال آنان از قلم افتاده است، امیدواریم که در آخرین مجلّد کتاب، تحت عنوان «استدراک»، جبران مافات کنیم، و شرح حال آنان را زینت افزای کتاب قرار دهیم.
در تنظیم کتاب، با توجّه به آثار و تألیفات مرحوم مهدوی، و روش تراجم نویسان و
ص: 37
دانشمندان رجال، باب خاندان ها کنیه ها و نساء، به طور جداگانه، و با رعایت ترتیب حروف الفبا در کتاب گنجانده شد.
خدای را سپاس می گویم که کار جمع آوری، تدوین، تصحیح و تکمیل این اثر ارزنده را نصیب این حقیر گردانید. امید که چاپ این کتاب، موجب شادی روح مؤلّف باشد، و این کتاب به عنوان مرجعی جامع، موثّق و قابل اعتماد برای محقّقین و علاقه مندان مورد استفاده قرار گیرد. برای مؤلّف محترم، آمرزش و غفران و علوّ درجات را از پیشگاه خداوند متعال خواهانم.
در پایان، بر خود واجب می دانم از همه عزیزانی که این جانب را در تصحیح و تکمیل این کتاب یاری رساندند، و یا مورد تشویق و عنایت خود قرار داده اند، قدردانی و تشکّر کنم:
_ از دانشمند محترم آیت اللّه آقای حاج شیخ هادی نجفی _ مدّ ظلّه _ وصیّ محترم مؤلّف که رهنمودها و حمایت های ایشان موجب به ثمر رسیدن فعّالیت ها و چاپ و نشر این اثر گردید.
_ از خانواده های محترم مرحوم مهدوی، خصوصا همسر مکرّمه ایشان که سال ها در کنار آن فقید سعید، زمینه آرامش ایشان را برای تحقیق و تألیف فراهم ساختند، و نیز جناب آقای حاج حمیدرضا فروغی داماد محترم مرحوم مهدوی که فیش ها و یادداشت های نویسنده فقید را در اختیار این جانب قرار دادند.
_ هم چنین از خانواده محترم آن مرحوم، به واسطه این که هزینه تحقیق را برعهده گرفته اند.
_ از عالم فاضل محقّق، جناب حجّت الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمّد سمامی حائری _ دامت برکاته _ و داماد ایشان، جناب حجّت الاسلام آقای سیّدمحمّدحسین روحانی _ حفظه اللّه تعالی _ که مدّتی وقت را صرف تحقیق حروف «آ» و «الف» این اثر کردند.
_ از دوست گرامی و محقّق پرتلاش آقای رحیم قاسمی _ حفظه اللّه تعالی _ که در فراهم آوردن این اثر، سهم عمده ای داشتند، و در تکمیل و تصحیح کتاب، و تهیّه شرح حال بسیاری از علمای معاصر اصفهان، و ارائه ده ها شرح حال جدید از علمای معاصر، و تأمین کتاب ها و منابع
ص: 39
مورد نیاز، به پیش برد کار، کمک کردند پس از تکمیل حروفچینی کتاب نیز مطالب تکمیلی ارزشمندی به آن اضافه کردند که درون پرانتز جای داده شده است. و نیز طلبة فاضل، آقای سیّدجواد مهاجر که در فیش برداری مطالب به ما یاری رساندند.
_ از جناب آقای محمّدرضا زادهوش که در مراحل فنّی، و ویرایش کتاب تلاش فراوان داشتند.
_ و سرانجام از شهردار محترم اصفهان آقای دکتر سقّاییان نژاد و رییس مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل آقای دکتر چلونگر که چاپ و نشر این کتاب، مرهون فرهنگ دوستی و بذل عنایت آنان است، و نشان از علاقه ایشان به تاریخ و فرهنگ اصفهان دارد.
_ و از کلّیه عوامل چاپ و نشر در چاپ خانه و لیتوگرافی که تمام سعی خود را در چاپ کتابی آبرومند به کار برده اند، صمیمانه تشکّر و قدردانی می کنم، و سلامتی و بهروزی آنان را از محضر حضرت باری تعالی خواهانم.
وآخر دعوانا أن الحمدللّه ربّ العالمین
غلام رضا نصراللّهی
اوّل شوّال المکرّم 1427ق
عید سعید فطر
2 / 8 / 1385
ص: 40
اجازه شیخ آقابزرگ طهرانی
به مؤلّف در پایان کتاب الاسناد المصطفی الی آل المصطفی از مجیز
ص: 41
اجازه آیت اللّه سیّدمصطفی صفایی خوانساری قدس سره به مؤلّف
ص: 42
اجازه آیت اللّه سیّدمصطفی صفایی خوانساری قدس سره به مؤلّف
ص: 43
اجازة آیت الله العظمی آقای سیّدعلی علّامه فانی قدس سره
ص: 44
اجازة مرحوم سیّدضیاءالدین علّامه قدس سره
ص: 45
اجازه آیت اللّه العظمی شیخ محمّدعلی اراکی قدس سره
ص: 46
اجازه آیت اللّه شیخ محمّدباقر کمره ای قدس سره
ص: 47
اجازه آیت اللّه سیّدمحمّدعلی موحّد ابطحی قدس سره
ص: 48
اجازه آیت اللّه سیّدمحمّد شیرازی قدس سره
ص: 49
اعلام اصفهان
آ _ الف
ص: 50
ص: 51
ابوبشر آدم بن بشر بن آدم بن سعید مدینی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی منسوب به مدینه است که امروزه به آن جا «شهرستان» می گویند، او از محمّد بن بُکیر بن محمّد حضرتی روایت می نماید، و احمد بن محمّد بن نُصیر از او نقل حدیث می کند. (1)
از محدّثین قرن دوم هجری است. در اوائل زمان هارون الرّشید به مکّه مشرف گردیده است، و نقل می نماید که در حال طواف، بر وکیع بن جرّاح وارد شدم، و چهارصد مسأله از او پرسیدم، و جواب های آن ها را حفظ کردم. رسته و قاسم بن محمّد بن موسی فقیه معروف به «کاسولا» از او روایت می کنند.(2)
آذر پژوه، از اهالی اصفهان و معاصر خسرو پادشاه ساسانی بوده، و خود از شاگردان بزرگمهر، حکیم معروف و وزیر انوشیروان بوده، و به دستور شاه ساسانی، کتابی از زرتشت به نام زوره که به زبان پهلوی بوده است، و جهت پادشاه هند فرستاده، و شاه هند آن را به خسرو رسانیده است را تفسیر کرده، و به شاه تقدیم نموده، و مورد پسند و قبول او واقع گردیده است. پادشاه دستور داد که نامه دهقان خداپرست را نیز مختصر کند. وی نیز آن را انجام داد، و به شاه تقدیم نمود.(3)
ص: 52
آذر شاپور فرزند آذرمانان، از مردم قریه هرستان ماربین اصفهان در کتاب سنی ملوک الارض و الانبیاء می نویسد که:
فیروز فرزند یزدجرد در یک صد و هفتاد سال قبل از اسلام به او دستور داد که باروی جی را که نیمه تمام و مخروبه بود، تجدید عمارت کند.(1)
این بارو نیز در طول تاریخ خراب گشته، و اثری از آن باقی نیست.
جابری انصاری در تاریخ اصفهان و ری در ضمن وقایع سال 91 هجری فتح اندلس (اسپانیا) را به دست طارق بن زیاد مولی موسی بن نصیر می نویسد: و آن زمان اندلس به دست آذرنیوق مردی از اهل اسپهان بود که نیاکانش شاهان عجم اندلس بودند، و آذرنیوق با تاج و جامه پادشاهی به میدان آمده، و طارق با همه لشکر، با او روبرو شده، و آذرنیوق کشته شده، آن ملک بزرگ در 92 کشته شد.(2)
آزاد شاه اصفهانی، از شعرای عهد نادرشاه افشار بوده، و در همان سال ها وفات یافته است.
از او است:
ای خوش آن دیده که یابد نظر از منظر دوست وی خوش آن جبهه که شود دست به خاک در دوست(3)
ص: 53
آشوبی نطنزی از شعرای قرن دهم هجری است. وی شعر می سروده، و خطّ نستعلیق را خوش می نوشته است.(1)
میر آصف قزوینی، عالم فاضل زاهد، از دانشمندان قرن دوازدهم هجری، در قزوین و اصفهان تحصیل نموده، و به مراتبِ عالی علم و کمال دست یافته است. پس از اتمام تحصیلات، چندی در قزوین و تفلیس و سایر شهرها سفر کرده، و به تربیت شاگردان دانشمند مشغول بود. بالاخره به اصفهان آمد، و مدّتی پس از محاصره اصفهان به دست افغان ها در سال 1136ق وفات یافت. وی را شرحی است بر خطبه همام از خطب حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام .(2)
میرزا آقا بابا ثابت اصفهانی، شاعر ادیب، از سخنوران قرن سیزدهم هجری است. در اصفهان ساکن بوده، و در سرودن انواع شعر و فنّ مادّه تاریخ سرایی مهارت داشته است. این مادّه تاریخ در رثای شخصی به نام حاج علی اصفهانی از او است:
با دل زار از پی تاریخ او ثابت نوشت: «بزم جنّت مسکن حاجی علی شد زین جهان»(3)
ص: 54
آقابابا متخلّص به «خرّم»، شاعر اصفهانی مقیم قزوین، در آن شهر به دستور علی قلی میرزا کتاب جلاء العیون را در جنگ ها و شهادت یاران حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله به نظم آورده است. از اشعار او است:
گر بر سرم نهد شه دُلدُل سوار پای بر فرق فرقدان نهم از افتخار پای
بنهاد پا به دوش شهی کز شرف نهاد با موزه بس فراتر از این نه حصار پای
باعث اگر نبود وجودت نمی نهاد هرگز برون ز کتم عدم روزگار پای
* * *
به چه کار آیدم اگر نکنم نقد جان را فدای سیمبری
اثری نیست ناله را خرّم ور نه می کرد در دلش اثری(1)
آقابابا اصفهانی متخلّص به «عارض» شاعر ادیب، در اصفهان می زیسته، و از راه پاره دوزی امرار معاش می کرده، در سال1228 وفات یافته، و این بیت از او است:
دلبرم در بر و پرسم ز کسان یار کجاست تاکه اغیار ندانند که دلدار کجاست(2)
سیّدآقا خلیفه سلطانی فرزند میرزا اسماعیل، عالم فاضل از تألیفات او است: 1. شرح بر کتاب سرمایه ایمان تألیف ملاّعبدالرزّاق لاهیجی؛ 2. شرح خلاصة الحساب شیخ بهایی(3)
ص: 55
آقاجونی، معمار اصفهانی، از معماران هنرمند قرن سیزدهم هجری است. وی بسیاری از مساجد، امام زاده ها و اماکن متبرّکه را ساخته، و یا مرمّت نموده است. ازجمله آثار او مسجد رحیم خان در اصفهان است که در سال 1304ق آن را ساخته است.(1)
ملاّآقاجان بن حاج محمّد علیّ بن عبداللّه زفره ای، عالم فاضل، در سال 1257ق متولّد [شده]، و در 1334ق وفات یافته است، از بزرگان قریه «زفره» کوهپایه است(2).
آقاجان کاشی پز، فرزند آقامؤمن، از هنرمندان دوره قاجاریّه است. در هنر کاشی سازی از اساتید بزرگ روزگار خود بود، و آثار ارزنده ای از خود به جای گذاشت. کاشی های مسجد سیّد اصفهان که سال نصب آن ها 1325ق است از آثار ارزشمند او است. آقاجان کاشی پز در سال 1336ق در اصفهان وفات یافت، و در تکیه میرزا ابوالمعالی کلباسی واقع در تخت فولاد مدفون گردید(3).
میرزا آقاخان محاسب الدّوله معروف به مصفّی فرزند حسینقلی خان [بن میرزا محمّد خان بن بیگلر خان اصفهانی] فاضل ادیب عارف، از دانشمندان مشهور و عرفا و ریاضی دانان معروف اصفهان بود. وی در سال 1274ق در تهران متولّد شد، [و در مدرسه دارالفنون به تحصیل پرداخت]، نزد میرزا عبدالغفّارخان نجم الدّوله اصفهانی ریاضیات را
ص: 56
تکمیل نمود، و از سال 1312 به اصفهان آمد، و در بانک شاهی مشغول خدمت گردید. وی به دستیاری مردم حاج شیخ علی اکبر شیخ الاسلام و میرزا مسیح خان حافظ الصّحه و میرزا علی اکبرخان سرتیپ، مدرسه ایتام را تأسیس نمود که در آن، عدّه ای قریب پنجاه نفر از ایتام را سرپرستی نموده، و درس دادند، از سال 1323 نام آن به مدرسه علیّه و ایتام تبدیل گردید، و در این اواخر نام ایتام از آن حذف شد، و اکنون در محلّ اوّلیه، باقی و به مدرسه علیّه معروف است.
محاسب الدّوله از آزادی خواهان معروف و عضو انجمن ولایتی اصفهان بود، و از مشروطه خواهان به شمار می رفت.
وی از عرفای اصفهان است که از طرف ظهیرالدّوله جانشین صفی علی شاه اجازه دستگیری و ارشاد داشت، و جزو صوفیّه نعمت اللّهیّه صفی علی شاهی بود، و در اواخر، ارادت به آقامیرزاعبّاس پاقلعه ای صابرعلی شاه پیدا کرد، و به جرگه صوفیّه مریدان ذوالرّیاستین پیوست.
مشارٌالیه در غرّه جمادی الاوّل سال 1256ق در اصفهان وفات یافت، و در ایوان بقعه مرحوم آقاسیّدحسن مدرّس مدفون گردید. کتب زیر از آثار قلمی او است:
1. تاریخچه مدرسه دارالفنون 2. تاریخ عمومی سلاطین اروپا 3. تاریخ مصر 4. اصول جبر و مقابله، مطبوع 5. اصول جغرافیایی کره زمین(1).
آقا کوچک قمشه ای، عالم و عارف و از اهالی قمیشه است. در اصفهان ساکن [بود، و] در سال 1297 قمری وفات یافت، و در صحن تکیه مادر شاه زاده، جنب قبر حاج صادق تخت فولادی، در تخت فولاد مدفون گردید. مادّه تاریخ وفاتش را [میرزا حسن قمشه ای متخلّص به] «مفتون» گوید:
بهر تاریخ وفاتش کلک «مفتون» زد رقم: «زبده آل سلوک اندر جنان شد رستگار»(2)
ص: 57
آقا گلی اصفهانی، از صنعتگران هنرمند اصفهان در اواخر قاجاریّه است. وی در اصفهان به ساختن تار و سنتور می پرداخته است(1).
آقایی فرزند رجب علی شریف اصفهانی، از فضلا و نویسندگان کتب در قرن 13 هجری. از آثارش کتابت نسخه ای است از کتاب نخبه، رساله عملیّه حاجی کلباسی که آن را در سال 1240ق به خطّ نسخ، کتابت نموده است که به شماره 1054 در کتابخانه مسجد گوهرشاد مشهد موجود است.(2)
آل ترکه یکی از خاندان های معروف شیعه در اصفهان هستند که چندین قرن به علم و ریاست شهرت داشته اند.
جدّ اعلای آنان از خجند به اصفهان آمده، و در این شهر سکونت نموده است، و چون ایشان از نژاد ترکان ترکستان می باشند، به «ترکه» شهرت یافته اند. این خاندان علمی و ادبی تا قرن یازدهم هجری در اصفهان حضور داشته اند، و مقابر آنان جنب مسجد لنبان بوده، و از بین رفته است، و اثری از آن باقی نیست. اکنون به شرح حال عدّه ای از حکماء، عرفاء، علماء و شعرای این خاندان می پردازیم.
ابوالهادی ترکه اصفهانی، از فضلای اصفهان در قرن یازدهم هجری بوده، و مجاز از مولی محمّدتقی مجلسی _ علیه الرّحمه _ است. تاریخ اجازه، 14 صفر المظفّر سال 1058ق
ص: 58
می باشد.(1)
خواجه حبیب اللّه ترکه، از دانشمندان قرن دهم هجری بوده، و منصب قضاوت را در این شهر بر عهده داشته است. شعر نیز می سروده، و رباعیّاتی از او دردست می باشد.(2)
ضیاءالدّین علی ترکه اصفهانی فرزند خواجه حبیب اللّه، عالم و شاعر ادیب، برادرِ خواجه افضل الدّین محمّد ترکه است(3). در کتاب کشکول شیخ بهایی این رباعی را از او نقل می کند:
بی خوابی شب جان مرا گرچه بکاست در خواب شدن از ره انصاف خطاست
ترسم که خیال او قدم رنجه کند عذر قدمش به سال ها نتوان خواست(4)
ابومحمّد صائن الدّین علی بن صدرالدّین محمّد بن ابوحامد افضل الدّین محمّد بن حبیب الله ترکه اصفهانی از معروف ترین افراد آل ترکه، و از دانشمندان قرن نهم هجری است. وی عالمی فاضل و حکیمی عارف و ادیبی ماهر بود، در اصفهان متولّد شد. ابتدا نزد برادرش به تحصیل پرداخت، سپس به مسافرت به شهرهای مختلف رفت، و از محضر علمای آن شهرها بهره برد، و در علوم زمان خود به استادی رسید.
[وی در دستگاه امیرزادگان تیموری، صاحب شهرت و احترام بود، در زمان حکومت شاهرخ به قضاوت شهر یزد منصوب شد؛ امّا پس از مدّتی به فساد عقیده متّهم شد، و به دستور شاهرخ به هرات رفت، و با نوشتن کتاب نفثة المصدور به دفاع از خود پرداخت. در
ص: 59
سال 830ق پس از آن که احمد لر که از پیروان فضل اللّه استرآبادی پیشوای حروفیّه بود، در مسجد هرات، شاهرخ را کارد زد، صائن الدّین نیز به همکاری با توطئه گران متّهم، و مدّتی محبوس، و اموالش مصادره شد. عاقبت با خانواده اش آواره شهرها گردید. پس از مدّت ها دربه دری به بایسنغر فرزند شاهرخ توسّل جست، و از او امان یافت، و مدّتی به قضاوت نیشابور مشغول شد].
وی در 14 ذی حجّه 835ق در هرات وفات یافت. شیخ آقابزرگ او را از اعلام شیعه شمرده است.
وی تألیفات فراوانی دارد که برخی از آن ها به طبع رسیده است، این آثار عبارت اند از:
1. اسرارالصّلاة 2. التّمهید فی شرح قواعد التّوحید، مطبوع 3. شرح فصوص الحکم 4. شرح قصیده برده به فارسی که به مغیث الدّین ابوالفتح سلطان ابراهیم تقدیم شده (نسخه شماره 3464 کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم) 5. شرح گلشن راز 6. شرح قصیده تاییه ابن فارض 7. شرح نهج البلاغه 8. شقّ القمر در عرفان، به فارسی 9. رساله بائیّه در علم اعداد و حروف 10. رسالة المحمدیّه 11. مبدأ و معاد 12. مخزن الغرائب 13. مدارج الافهام الافواج 14. المعتقده 15. المفاحص در علم عدد 16. مناظرات خمس یا عقل و عشق 17. رساله در تحقیق أَنَا نُقْطَة الَّتی تَحْت الْباء 18. ضوء اللّمعات 19. رساله در معنی قابلیّت و تصوّر و تحقیق آن 20. تجلّی ذاتی، ترجمه رساله ابن هود مغربی 21. مناهج 22. نفثة المصدور 23. سلم دارالسّلام، در بیان حکم ارکان الاسلام در عرفان به فارسی 24. اطوار الصّوفیه یا اطوار ثلاثه 25. منظومات صائنیّه 26. جواب مکتوب امیررضا 27. شرح حدیث عما 28. اعتقادیّه 29. شرح ابیاتی از ابن عربی 30. مقبول الملوک یا خواصّ الحروف 31. نفثة المصدور ثانی 32. مناظره بزم و رزم و غیره.(1)
ص: 60
علی یزدی، از دانشمندان قرن دهم هجری بوده، و در ریاض العلماء آمده که سبط صائن الدّین علی ترکه اصفهانی است.(1)
خواجه قاسم علی ترکه، بنا به نوشته اسکندربیک منشی، از صاحب منصبان عهد صفویّه بوده، مدّتی وزیر حسن بیک استاجلو یوزباشی شد، و سپس وزارت آذربایجان یافت، و امّا آن جا نرفت.
اصلاً از تبریز بود؛ امّا پدرانش اصفهانی بودند. او برادر خواجه عنایت ترکه سابق الذّکر است.(2)
اسکندر بیک منشی درباره او می نویسد: «وزیر حسن بیک فرزند حسین بیک از وزرای معتبر، مرد خلیق و آدمی پسندیده سلوک بود».(3)
عالم فاضل، فقیه محدّث، از دانشمندان قرن دهم هجری است. در اصفهان متولّد شد، و نزد علمای اصفهان به تحصیل پرداخت، و سپس به کاشان رفت، و نزد ابوالحسن ابیوردی معروف به «دانشمند» به تلمّذ پرداخت. آن گاه در اصفهان منصب قضاوت یافت. سرانجام شاه تهماسب او را به قزوین آورد، و منصب قضاوت لشکر را بالاشتراک به وی و میرعلاءالملک مرعشی داد.
صاحب عنوان، سال ها در قزوین به تدریس مشغول بود، و شاگردان بسیار داشت، و در
ص: 61
زمان شاه تهماسب و شاه اسماعیل دوم، همواره مورد احترام حکومت صفویّه بود. سفری به هند رفت، و مراجعت نمود.
آخرالامر مدّتی در مشهد مقدّس به تدریس پرداخت، و در سفری که به همراه حمزه میرزا داشت، در سال 991 در شهر ری وفات یافت. قاضی نورالدّین محمّد اصفهانی و علاّمه چلبی از شاگردان او به شمار می روند. طبع شعر نیز داشته، و «افضل» تخلّص می کرده [است].
این رباعی را شیخ بهایی در کشکول از او نقل می کند:
در دوزخ هجران، لب کس کی خندد یا خاطر او به خرّمی پیوندد
گر آن دوزخ چو دوزخ هجران است حاشا که خدا به کافری بپسندد
صاحب عنوان، دارای تألیفاتی است از آن جمله: 1. انموذج العلوم 2. دیوان اشعار 3. رساله در اعتراض به قول استاد خود جناب مقدّس اردبیلی در موضوع «امر بشی ء نهی عن ضدّه الخاص» 4. رساله در معقولات ثانیه(1).
ص: 62
دولتشاه سمرقندی در تذکرة الشّعراء گوید: «شاهرخ، شاه علاءالدّین را در شهر ساوه حکم کشتن کرد... . گویند دو نوبت، ریسمان خواجه افضل ترکه پاره شد، و او فریاد می زد که با شاهرخ بگویید که این عقوبت بر ما لحظه ای بیش نیست؛ امّا پنجاه ساله نام نیک خود را ضایع مساز»(1).
صاحب عنوان را تألیفات و مصنّفاتی است که از آن جمله است ترجمه کتاب ملل و نحل شهرستانی به فارسی که به طبع رسیده است، و مؤلّف آن را «تنقیح الادلّة و العلل» نام نهاده، و در یک شنبه 13 رجب 843 در اصفهان به پایان برده است(2). مدفن او در اصفهان به «درب آستان» معروف بوده است.(3)
خواجه رشیدالدّین فضل اللّه مکاتباتی با او داشته که در منشآت رشیدالدّین مضبوط است، و بر مقام علمی و نفوذ و اعتبار صاحب عنوان دلالت می کند.
خواجه رشیدالدّین فضل اللّه، وزیر سلطان غازان خان مؤلّف تاریخ غازانی یا تاریخ رشیدی هم چنین در آن کتاب می نویسد: «در کتابخانه اش دو هزار جلد قرآن دارد که چهارصد جلد آن مذهّب و به خطّ یاقوت مستعصمی است، و شش قرآن به خطّ احمد سهروردی، و بیست قرآن به خطّ ابن مقله، و شصت هزار جلد کتاب دیگر که از ایران و روم و توران و مصر و شام و عدن جمع آوری نموده است، و تمام این کتب، وقف بر رشیدیّه است».
کتب زیر از او است:
1. الاعتماد الکبیر 2. حکمت الرّشیدیّه، به نام خواجه رشیدالدّین فضل اللّه 2. حکمت
ص: 63
المنیعه 3. قواعد التّوحید 4. رساله در وجود مطلق.(1)
محمّد بن علیّ بن محمّد ترکه، از علماء و فضلای قرن نهم هجری است.
سالک الدّین محمّد سعدی حموی متولّد به سال 847ق از او اجازه روایت و ریاست داشته است.(2)
میرزا مظفّر ترکه، شاعر و ادیب واعظ، او نبیره افضل الدّین محمّد ترکه است، و مانند اجدادش تولیّت مسجد جامع اصفهان و مقبره مشایخ دادایی یزد را بر عهده داشته، و علاوه بر آن، در دولت صفویّه به منشی گری مشغول بوده است. دیوان اشعاری داشته که اکنون در دست نیست، و طبعش به هزل و هجو مایل بوده است. وی تا سال 1076 که سال تألیف قصص الخاقانی است در قید حیات بوده است. این دو بیت در وصف شاه صفی از او است:
فانوس شمع قدسی و پاتاسر آینه رؤیت صباح عید و تو را پیکر آینه
نقّاش صنع لم یزل از سایه توست بر پرده های دیده هفت اختر آینه(3)
نظام الدّین بن تاج الدّین جلال الدّین بن عبداللّه بن حسین حسینی معروف به نظام الدّین ترکه، از علمای قرن نهم بوده، و زین الدّین علیّ بن حسن بن محمّد استرآبادی در سال 827ق از او اجازه دریافت نموده است.(4)
ص: 64
آل خجند، یکی از خاندان های علمی اصفهان است. افراد این خاندان، پیرو مذهب شافعی می باشند، و سال ها ریاست علمی اصفهان را بر عهده داشته، و ده ها عالم، محدّث، شاعر و واعظ از این خاندان برخاسته اند. خجندیان از اهالی خجند در ماوراءالنّهر بوده اند. خواجه نظام الملک جدّ اعلای آنان محمّد بن ثابت خجندی را به اصفهان آورده است، و فرزندان و احفادش در این شهر زندگی کرده اند. اینک به نام برخی از مشاهیر این خاندان اشاره می کنیم:
ابراهیم بن عبداللّه بن عبداللطیف خجندی، از دانشمندان اصفهان است. کتاب الاربعین موسوم به الماء المعین از تألیفات او است.(1)
کمال الدّین ابوسعد احمد بن محمّد بن ثابت بن حسن خجندی، از رؤسای شافعیان و از دانشمندان آل خجند بوده است(2). در سال 443ق اصفهان متولّد شد، و در مدرسه نظامیّه اصفهان تحصیل کرد، سپس به بغداد رفت، و در مدرسه نظامیه بغداد به تدریس پرداخت. او پس از وفات پدرش به اصفهان بازگشت(3)، و در غرّه شعبان 531ق وفات یافت.(4)
عمادالاسلام عضدالدّین ابومحمّد ثابت بن عبدالصّمد بن محمّد بن عبداللّطیف خجندی از بزرگان خاندان خجندی است(5). گویا برادر صدرالدّین عمر بوده، و در زمان
ص: 65
خود، بر شافعیان اصفهان ریاست داشت. کمال الدّین اسماعیل در قصاید خود به مدح او پرداخته است(1)، خود عضدالدّین خجندی شعر نیز می گفته است.
ابوسعد علاءالدّین ثابت بن محمّد بن احمد بن ثابت خجندی، از محدّثان و خطبای خاندان خجندی اصفهان است.(2) در سال 548ق در اصفهان متولّد شده حدیث را از محمّد بن محمّد بن ابی بکر شحام فراگرفت. او سال ها در اصفهان ساکن بود، تا این که در سال 633ق مغولان به اصفهان حمله کردند، و او به شیراز گریخت، [و در] آن جا ساکن شد، و همان جا در سال 637ق وفات یافت، و در مقبره مصلّی دفن شد(3).
شهاب الدّین خجندی، از علماء و فقهای آل خجند بوده، و ریاست شافعیان اصفهان به او منتهی شده است. در زمان او درگیری شافعیان و حنفیان اصفهان بالا گرفت، و این زمان مقارن بوده است با حمله مغولان به ایران. شافعیان به ریاست شهاب الدّین خجندی مغولان را به اصفهان راه دادند تا حنفیان را قتل عام کنند؛ امّا مغولان پس از ورود به شهر، شافعیان و حنفیان، و سپس همه مردم را قتل عام کردند، و شهاب الدّین هم در این قتل عام در سال 633ق مقتول شد. کمال الدّین اسماعیل در قصاید خود او را مدح گفته است.(4)
[صدرالدّین عبداللطیف بن محمّد بن ثابت خجندی، از رؤسای شافعیان اصفهان در قرن ششم هجری در اصفهان منصب قضاوت یافته، و از محدّثان و فقهای معروف بوده،
ص: 66
بسیاری از او حدیث شنیده اند، از آن جمله است: یوسف بن عبدالرّحمان معروف به «ابن رکابی»(1)]. وی از دشمنان سرسخت اسماعیلیّه به شمار می رفته، و به تحریک او که سعدالملک آبی را به طرفداری از باطنینان متّهم کرده بود، سعدالملک را کشتند(2) عاقبت خود او در سال 532ق به دست یکی از فداییان اسماعیلی در اصفهان به قتل رسید.(3)
علاءالدّین عبدالقادر بن عبداللّه خجندی، از ادبا و شعرای اصفهان است، در سرودن شعر به عربی دستی توانا داشت. قصیده ای در مدح سعدالدّین محمّد بن علی ساوی سروده است(4).
صدرالدّین ابوالقاسم عبداللّطیف بن محمّد بن عبداللّطیف بن محمّد بن ثابت خجندی، از مشهورترین بزرگان آل خجند است. در فقه و حدیث و شعر و ادب مهارت بسیار داشت. در رجب 535ق در اصفهان متولّد شد، و در این شهر تحصیل نمود، سرانجام به ریاست شافعیان اصفهان برگزیده شد، و به تدریس پرداخت، و وعظ و خطابه ایراد نمود. وی سفری به بغداد رفته، از خلیفه خلعت گرفت، سپس به ایران بازگشت. در جمادی الاوّل 580 در همدان به مرگ ناگهانی، عمرش به پایان رسید.
او مردی سخاوتمند و با همّت بود، و شعراء از عطایای او بهره مند، و مدّاح مناقب او بودند که از آن جمله اند: جمال الدّین عبدالرزّاق، کمال الدّین اسماعیل، خاقانی شروانی و مجیرالدّین بیلقانی. هم چنین اثیرالدّین اخسیکتی مرثیّه ای در وفات او سروده است.
ص: 67
صدرالدّین خجندی به عربی و فارسی اشعاری سروده که در تذکره ها نقل شده است.(1)
ابوابراهیم عبیداللّه بن محمّد بن عبداللطیف بن محمّد بن ثابت خجندی، از دانشمندان و فقهای خاندان خجندی اصفهان است. از محدّثان مشهور عهد خود بود. سه بار به بغداد و مکّه معظّمه سفر کرد، و حج گذارد. وفاتش در سال 584ق در اصفهان اتّفاق افتاد.(2)
صدرالدّین عمر خجندی، از فقهاء و علمای اصفهان در قرن هفتم و رییس شافعیان اصفهان بوده، و کمال الدّین اسماعیل و رفیع الدّین لنبانی(3)بارها او را مدح نموده اند. در زمان او شافعیان و حنفیان اصفهان به خصومت پرداختند که عاقبت با آشتی صدرالدّین عمر خجندی پیشوای شافعیان و رکن الدّین مسعود صاعد پیشوای حنفیان این اختلاف پایان گرفت. وفات صدرالدّین عمر قبل از سال 635ق (سال فوت کمال الدّین اسماعیل) رخ داد.(4)
از علماء و فقهای مشهور شافعیان اصفهان است. او نخستین شخص از خاندان خجندی است که به اصفهان آمد.
ص: 68
[وی ابتدا در مرو به سر می برد، و در آن جا تدریس و موعظه می کرد. خواجه نظام الملک طوسی او را به اصفهان دعوت کرد تا در مدرسه نظامیّه که آن را صدریّه نامیده بود، تدریس کند. پس از مدّتی خجندی، ریاست شافعیان اصفهان را هم بر عهده گرفت.(1) او شاگردان بسیاری داشت که از آن جمله است ابوعلی حسن بن سلیمان اصفهانی و ابوعبداللّه بن سعد(2)] و قاضی امام ابوالعبّاس احمد بن سلامه بن عبیداللّه، معروف به ابی الرّطبی(3) ابوبکر خجندی در سال 483ق وفات یافت. از تألیفات او می توان به روضة المناظر و زواهر الدّرر اشاره کرد(4).
ابوالمظفّر محمّد بن ثابت بن حسین بن علی خجندی، از فقهای شافعی اصفهان در قرن پنجم هجری است. ریاست شافعیان اصفهان به عهده او بود، و علاوه بر آن به تدریس و وعظ و صدور فتوا مشغول بود. عاقبت از اصفهان به ری رفت، در هنگام وعظ در آن جا به دست ابوالفتح سنجری که از علویان ری بود در سال 496ق کشته شد، و در مسجد جامع ری مدفون گردید.(5)
صدرالدّین ابوشجاع ابوبکر محمّد بن عبداللطّیف بن محمّد بن ثابت خجندی، یکی از مهم ترین بزرگان آل خجند است، و در قرن ششم هجری می زیسته است. [او مردی فقیه خطیب، ادیب و شاعر بوده، نزد سلاطین و خلفاء منزلت بالا داشت].
ص: 69
در اصفهان دانش آموخته، و سپس در نظامیّه بغداد تدریس نمود، آن گاه به اصفهان آمد، و ریاست شافعیان اصفهان را بر عهده گرفت. هنگامی که سلطان مسعود سلجوقی دریافت که صدرالدّین و برادرش جمال الدّین محمود با امیر بوزابه حاکم فارس رابطه دارند، قصد جان آن ها را کرد؛ امّا دو برادر به موصل گریخته، و به خدمت جمال الدّین جواد اصفهانی درآمدند. پس از مدّتی سلطان او را بخشید، و صدرالدّین خجندی با کمال احترام به اصفهان بازگشت، و به همراه برادرش ریاست شافعیان را بر عهده گرفت. او سرانجام در یکی از سفرهایش که از بغداد به اصفهان بازمی گشت، در یکی از روستاهای بین همدان و کرج شب را در سلامت خفت، و صبح روز بعد او را در بسترش مرده یافتند. این واقعه در 22 شوّال 552ق اتّفاق افتاد، و باعث آشوب در اصفهان شد که عدّه بسیاری در آن کشته شدند. وی در قبرستان سنبلان اصفهان مدفون شد.(1) صدرالدّین خجندی، شاعر و ادیب توانایی بود که به عربی و فارسی شعر می سرود سعدی در بوستان درباره او سروده است:
یکی خار پای یتیمی بکند به خواب اندرش دید صدر خجند(2)
از اشعار او است:
زلف سیهت که مشک با او کم زد مشّاطة فطرتش خم اندر خم زد
یک ره به منش سپار تا یک باری بر هم زنمش که عالمی بر هم زد(3)
درباره اصفهان نیز سروده است:
اصفهانا در آروزی توام گشته انده فزای و شادی کم
عکس شکلت به خواب می جویم زنده رودت در آب می جویم
ای چو سیم مذاب زرّین رود اصفهان پر شده ز تو رود(4)
ص: 70
جمال الدّین محمّد بن صدرالدّین ابوالقاسم عبداللّطیف بن محمّد خجندی(1) [از رؤسای شافعیان اصفهان در قرن ششم هجری بوده، و شعرای معاصر او همچون رفیع الدّین لبنانی، جمال الدّین عبدالرزّاق، خاقانی و اثیرالدّین اخسیکتی او را مدح گفته اند. جمال خجندی خود شاعری ادیب بوده، و به عربی و فارسی شعر می سروده که در برخی جنگ ها و تذکره ها، آن ها را آورده اند.](2)
از او است:
چو گل به تخت درآمد که خسرو چمنم خدایگان ریاحین و شاخ انجمنم
مرا خود از لب خود آرزوی بوسه کند کدام بلبل من مست عشق خویشتنم
منم منم که جهان رنگ و بوی من دارد منم که باغ و عروس هر چمنم
ولیکن این همه هست و چو باد برخیزد حدیث من ورقی بازکن که من نه منم(3)
صدرالدّین محمّد بن عبداللّطیف بن محمّد بن عبداللّطیف بن محمّد بن ثابت خجندی، از بزرگان آل خجند و رییس شافعیان اصفهان در قرن ششم هجری بود، [سفری به بغداد رفت، و خلیفه به او احترام فراوان نمود. او در بغداد، ناظر اوقاف مدرسه نظامیّه شد، و سرانجام به اصفهان بازگشت، و ریاست شافعیان و ریاست شهر را به دست آورد. پس از آن که لشکریان خلیفه (ناصر) برای شکست دادن خوارزمشاهیان به اصفهان حمله کردند]، وی شهر اصفهان را تسلیم نیروهای خلیفه نمود. سرانجام در سال 592ق فلک الدّین سنقر طویل که از طرف خلیفه، شحنه اصفهان شده بود، او را به قتل رساند. کمال الدّین اسماعیل
ص: 71
در چکامه ای او را ستوده است(1).
جمال الدّین محمود بن عبداللّطیف بن محمّد بن ثابت خجندی [از بزرگان و فضلای آل خجند است. پس از آن که سلطان مسعود سلجوقی در پی آزار او برآمد، او و برادرش صدرالدّین محمّد به موصل گریختند، و چندی در خدمت جمال الدّین جواد اصفهانی در موصل به سر بردند(2)].
او بعد از آن، راهی حجاز شد، و در سال 543ق بغداد رفت. آخرالامر به اصفهان بازگشت، و ریاست شافعیان اصفهان به وی واگذار شد، و او پس از آن در اصفهان وفات یافت(3). جمال الدّین عبدالرزّاق و اثیرالدّین اخسیکتی او را مدح گفته اند(4).
ابوالقاسم مسعود بن محمّد بن ثابت خجندی، از رؤسای شافعیان اصفهان، و از فقها و بزرگان آل خجند، و تا سال 494ق در قید حیات بوده است(5). او از دشمنان سرسخت اسماعیلیّه بوده، و دستور داده بود گودال هایی حفر کرده، و در آن آتش بیفروزند، و اسماعیلیان را دسته دسته در آتش بیندازند(6).
مسعود بن محمود بن عبداللطیف خجندی، از دانشمندان شافعی آل خجند اصفهان
ص: 72
است.(1)
آل صاعد یا صاعدیان، یکی از خاندان های علمی و روحانی حنفی مذهب در اصفهان می باشند که از قرن پنجم تا دهم هجری، قدرت و ریاست فوق العاده ای در شهر داشته اند، و سال ها در رقابت با خاندان آل خجند در اصفهان بوده اند، و این مسأله، باعث کشمکش ها و جنگ ها و خونریزی های بسیار بین این دو خاندان شده است.
خجندیان در حدود محلّه جویباره و میدان میر سکونت داشته اند، و مقبره آنان ظاهراً در قبرستان شاه میرحمزه بوده، و صاعدیان در محلّه دردشت (محلّه دریه، یا محلّه در، که همین محلّه طوقچی فعلی می باشد) ساکن، و مقبره آنان در قبرستان طوقچی بوده است.
صاعدیان اصلاً از نیشابور بوده اند، و شرح احوال چند تن از مشاهیر این خاندان به شرح زیر است:
ابونصر احمد بن محمّد بن صاعد صاعدی از فقهاء و علمای خاندان صاعدی اصفهان است. از سال 430 واندی، رییس اصفهان بوده، و از سال 440ق قاضی القضات اصفهان شده، و سرانجام در سال 482ق وفات یافته است. تولّدش در سال 410ق بوده است.
ابوالغر خلیل بن تمیم بن علی خطیب واعظ معلّم، و هم چنین ابوالعلاء زید بن علیّ منصور راوندی از او استماع حدیث کرده اند.(2)
قاضی نظام الدّین احمد صاعدی، از بزرگان و دانشمندان خاندان صاعدی اصفهان است. وی در قرن هشتم و نهم هجری می زیسته، و منصب قضاوت اصفهان را برعهده داشته
ص: 73
است.
وی ابتدا با میرزا رستم و میرزا اسکندر، از امیرزادگان تیموری متّحد شد؛ امّا آنان در جنگ با میرمحمّد جهانگیر تیموری شکست خوردند.
عاقبت قاضی احمد در 10 ذی حجّه (عید قربان) 815ق به دستور میرزا رستم تیموری در اصفهان به قتل رسید(1). گویا علّت این امر، هواداری قاضی احمد از معتصم بن زین العابدین آل مظفّر(2) و قرایوسف ترکمان بوده است.
جلال الاسلام صاعدی اصفهانی، از علماو فضلای قرن یازدهم هجری است، در هند ساکن بوده، و کتاب ریاض المحبّین درباره مناقب حضرت علی علیه السلام را در دوازده روضه به نام شاه، در سال 1048ق در جهان گیرنگر تألیف نموده است(3).
تاج الدّین حسین بن شمس الدّین محمّد صاعدی طوسی، از دانشمندان و فضلای شیعه در قرن دهم هجری است.
وی نزد شیخ منصور راستگو به تحصیل پرداخته،(4) سپس سال ها در اصفهان به تدریس مشغول شده است.] میرداماد، فیلسوف و عالم مشهور از شاگردان او است که استاد را با القاب فراوان ستوده است.(5)] از تاریخ وفات او اطّلاعی در دست نیست؛ امّا تا سال 993ق در قید حیات بوده(6)، و تألیفاتی از خود به جای گذاشته که از آن جمله است: حاشیه بر حاشیه بر شرح مختصر المنتهی که در 977ق آن را تألیف کرده، و در کتابخانه آستان قدس رضوی نگهداری می شود(7).
ص: 74
شرف الدّین شهید، از بزرگان خاندان صاعدی اصفهان.(1)
قاضی صاعد، از بزرگان آل صاعد در قرن هشتم هجری است، در اصفهان منصب قضاوت را بر عهده داشت. زین العابدین فرزند شاه شجاع که در اصفهان حکومت می کرد، قاضی صاعد را در سال 789 برای اظهار بندگی و فرمانبری، نزد امیرتیمور گورکانی فرستاد(2).
قاضی ابوالعلاء صاعد بن محمّد بن عبدالرّحمان بخاری اصفهانی معروف به راسمندی از فقهاء و بزرگان آل صاعد است، در قرن پنجم، قاضی اصفهان بود. در سال 448ق متولّد شد، و نزد علیّ بن عبداللّه خطیبی تحصیل کرد. وی سرانجام در سال 502ق در مسجد جامع عتیق اصفهان به دست یکی از فداییان اسماعیلی کشته شد(3).
ص: 75
[او پیشوای حنفیان و قاضی اصفهان بود. در زمان او حنفیان و شافعیان اصفهان بارها با یکدیگر به درگیری پرداختند.
در یکی از این زدوخوردها، شافعیان خانة رکن الدّین را به آتش کشیدند؛ ولی او از آن فتنه، جان سالم به در برد. وی سرانجام در سال 600 هجری با اصابت تیر یکی از مخالفینش کشته شد. جمال الدّین عبدالرزّاق و کمال الدّین اسماعیل در قصاید خود، بارها او را مدح کرده اند(1)].
صدرالدّین بن قوام الدّین صاعدی، از بزرگان و افراد متنفّذ خاندان صاعدی در اصفهان(2).
ظفرالاسلام صاعدی، از سخنوران و شعرای اصفهان است، این قطعه، سروده او است:
منعم ز گریه مکن که کار ز غمخواری رفت به که خون گریه کنم کار من از زاری رفت
شب هجران است که تا روز قیامت باقی است روز وصل است که ناآمده پنداری رفت(3)
قاضی عضدالاسلام بن رکن الدّین مسعود صاعدی، از بزرگان آل صاعد است.(4)] در قرن هفتم می زیسته، و در اصفهان به قضاوت مشغول بوده است].
ص: 76
جلال الاسلام عضدالدّین ابوالفضل محمّد بن اسماعیل بن صاعد بن مسعود از بزرگان و فقهای آل صاعد، و قاضی اصفهان در قرن هشتم هجری است.(1) تاج الدّین عیسی طرقی و برخی از شعراء به مدح او پرداخته اند(2)، و خواجه رشیدالدّین فضل اللّه در کتاب خود التّوضیحات الرّشیدیّه از او یاد کرده است.(3)
خواجه جلال الدّین محمّد صاعدی، از شعرا و سخنوران قرن دهم هجری، و از بزرگان آل صاعد بوده، و در سال 943ق وفات یافته است.
این بیت از او است:
صبری که بود اندر دلم، رفت از غمت یکبارگی اکنون من و کنج غمت، خو کرده با بی چارگی(4)
قاضی رکن الدّین مسعود بن صاعد بن مسعود، از دانشمندان و مشاهیر خاندان صاعدی اصفهان است. [وی ریاست حنفیان اصفهان و منصب قضاوت اصفهان را بر عهده داشت. وی پس از آن که با محمّد بن آی آبه قزوینی علیه خوارزمشاهیان متّحد شد مورد غضب غور سانچی پسر سلطان محمّد خوارزمشاه قرار گرفت. غور سانچی به اصفهان آمد، و به یاری صدرالدّین خجندی به محلّه جوباره که محلّ سکونت حنفیان بود حمله برد، و به قتل و غارت مردم آن جا پرداخت. قاضی رکن الدّین هم به شیراز گریخت، و به اتابک سعد زنگی پناه برد. پس از شورش مردم اصفهان علیه سپاه غور سانچی، او با سپاهش به ری
ص: 77
بازگشت(1).
قاضی رکن الدّین پس از بازگشت به اصفهان از دشمنی با خوارزمشاهیان دست برداشت، و حتّی هنگامی که سپاهیان خوارزمشاهی از مغولان شکست خوردند، و به لرستان گریختند، از دست اندازی مردم اصفهان به خانواده سلطان خوارزمشاه جلوگیری کرد.(2) عاقبت، قاضی رکن الدّین پس آن که دانست مغولان قصد حمله به اصفهان را دارند از اصفهان گریخت، و به یکی از قلعه های فیروزکوه پناه برد؛ امّا مغولان بر او دست یافته، و او را کشتند، این واقعه در سال های پس از 625ق روی داد].(3)
شاعران معاصرش همچون جمال الدّین عبدالرزّاق اصفهانی(4) [و رفیع الدّین لنبانی] او را ستوده، و در قصایدی به مدح او پرداخته اند(5).
آوانس فرزند استاد ابراهیم زرگرباشی، از ارامنه اصفهان است. از آثار او: ترجمه فارسی سفرنامه سیاحت به ترکستان نوشته وامبری است که آن را در سال 1302ق ترجمه نموده است.
آیت اللّه دشتچی اصفهانی فرزند احمد، شاعر ادیب متخلّص به «آیت»، در حدود سال 1354ق در اصفهان متولّد شد، پس از تحصیلات ابتدایی در کارخانه ریسندگی به کار پرداخت، و با شرکت در کلاس های متوسّطه شبانه، دیپلم گرفت؛ سپس به استخدام اداره برق منطقه ای اصفهان درآمد. اکنون بازنشسته شده است، و در اغلب انجمن های ادبی اصفهان شرکت می کند. این شعر از او است:
ص: 78
افکنده ای چو اشک اگر از نظر مرا افسرده تر مخواه از این بیشتر مرا
مرغ شکسته بال، جهان باشدش قفس دیگر امید نیست از این بال و پر مرا(1)
ابواحمد ابان بن ابی خصیب شهاب از پسران حنیفة بن نجیم بوده است. از حسین بن حفص، یحیی بن عبداللّه بن بکیر، عیسی بن جعفر، عبدالرّحمان مقری، احمد بن یزید حرّانی، احمد بن یونس و سلیم بن منصور بن عمّار روایت می کند. وی در سال 258ق وفات یافت.(2)
ابوالحسن ابان بن مخلّد بن ابان بزّاز، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از محمّد بن ابان بلخی، ابوغسّان محمّد بن عمرو زینج، عبداللّه بن عمران و محمّد بن مهران روایت نموده، و ابواحمد محمّد بن احمد بن ابراهیم و ابومحمّد عبداللّه بن محمّد بن عمر از او نقل حدیث کرده اند. وی در حدود سال 299ق وفات یافته است.(3)
ابدال اصفهانی از شعرای قرن دهم هجری، ابتدا دکان عطّاری داشت، و به واسطه عشق، دیوانه شد. سه سال در اصفهان قلندر و سروپای برهنه می گشت، پس از آن به تبریز رفت، و پنج سال با ارامنه معاشرت داشت، و در میکده به سر می برد. عاقبت توبه کرد، به عبادت و طاعت روی آورد، و دوازده سال سجّاده نشین شد.
این بیت از او است:
ص: 79
ای شمع بزم دوست چرا می گریستی پروانه عاشق است تو سرگرم کیستی؟(1)
درویش ابدال قلندر، از دراویش عصر صفویّه است، در علوم غریبه مهارت داشته، و چندی نیز میرآخور جلودار سرکار خاصه (دربار شاه صفویّه) بوده است. از آثار او کتابی در کف بینی است که آن را در سال 1100ق به فارسی در اصفهان تألیف نموده است، نسخه به شماره 66800 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نگهداری می شود.(2)
ابدال بیگ نقّاش باشی فرزند علی قلی بیگ جبادار، هنرمند و نقّاش توانای قرن دوازدهم هجری است. پدرش مسیحی بود، و در نقّاشی مهارت داشت؛ امّا سرانجام مسلمان شد، و در دربار صفوی، ارج و اعتبار فراوانی یافت. ابدال بیگ از نقّاشان معروف عهد شاه سلطان حسین صفوی بود، و از کسانی است که شیوه اروپایی را در نقّاشی ایرانی رواج داده است.(3)
الکیا ابواسحاق ابراهیم، از محدّثین اصفهان و معاصر با مافرّوخی، مؤلّف محاسن اصفهان است.(4)
آقا میرزا محمّدابراهیم، از عرفاء اصفهان در قرن سیزدهم که شرح حالش دردست
ص: 80
نیست. در سال 1312 قمری وفات یافته، و در تکیه مادر شاه زاده مدفون شده است.(1)
ابراهیم آقاباشی، از هنرمندان عصر قاجاریّه در اصفهان است. او ریاست خواجگان دستگاه ظلّ السّلطان را بر عهده داشته، و به «آقاباشی» معروف بوده است.
در نواختن نی و خوانندگی از اساتید مسلّم دوران خود بوده، و شاگردان هنرمندی چون نایب اسداللّه، عیسی آقاباشی و سیّدرحیم موسیقی دان را تربیت کرده است. او عمری دراز یافته، و در یک صد سالگی درگذشته است.(2)
سیّدابراهیم احمدی، عالم فاضل معاصر، در سال 1308ش در سده ماربین (خمینی شهر) به دنیا آمد.
او پس از تحصیلات مقدّماتی به حوزه علمیّه اصفهان آمد، و نزد ملاّهاشم جنّتی، شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی، حاج شیخ عبّاس علی ادیب، سیّدمحمّدرضا خراسانی، حاج آقا سیّدحسین خادمی، حاج سیّدمحمّدعلی صادقی به تحصیل مشغول شد. ایشان مورد توجّه مراجع بود، و از اکثر آنان اجازه در امور حسبیّه داشت. ایشان سرانجام در شب عاشورای سال 1382ش دارفانی را وداع گفت.(3)
سیّدابراهیم اردوبادی، از سادات ادوباد آذربایجان است. داماد ملاّمحمّدباقر یزدی بوده است. به هندوستان رفته، معلّم اولاد جعفرخان شد، و ثروتی زیاد اندوخته، به شوق عرفان، همه اموال خود را صرف کرد، و در لباس فقر به اصفهان بازگشت، و در آن جا فوت شد. از اشعار او است:
ص: 81
هر زنده دلی که او ز اهل درد است دانسته ز اسباب تعلّق فرد است
هر پیرزنی مرگ طبیعی دارد مردی که به اختیار می میرد مرد است(1)
ابراهیم اصفهانی از محدّثین اصفهان است. در میزان الاعتدال در ضمن شرح حال ابوداوود عبداللّه بن سلیمان بن اشعث سجستانی، به نام او اشاره کرده است. ابوبکر اصفهانی از او روایت می کند.(2)
ابراهیم اصفهانی
ابراهیم اصفهانی، از محدّثین است. از ابوبکر باغندی حدیث روایت می کند، و قاسم بن موسی بن اشیب از او روایت نموده است.(3)
ابراهیم اصفهانی، در تاریخ ماه صفر سال 1069 نسخه ای از قبسات را به خطّ نسخ نوشته است، و به شماره 7476 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی موجود است. ظاهرا کاتب، شاگرد میرداماد بوده است.(4)
ابراهیم اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. او ابوبکر عبداللّه بن سلیمان بن اشعث سجستانی را کذّاب می داند.(5)
گویند سجستانی به شیوه ناصبیان، حدیثی در اصفهان نقل کرد که باعث شورش علما و
ص: 82
سادات اصفهان بر او شد، و حاکم اصفهان حکم به قتل او داد؛ ولی با وساطت محمّد بن عبداللّه بن حسن بن حفص همدانی از مرگ نجات یافت.
در اوایل قرن 14 هجری ابراهیم اصفهانی مجموعه ای شامل: چندین کتاب و رساله را به خطّ نسخ مرقوم داشته، و کتاب به شماره 6984 در کتابخانه آیت اللّهمرعشی نجفی در قم موجود است.(1)
میرزا ابراهیم اصفهانی از نویسندگان کتب قرن یازدهم هجری بوده است. از آثار او:
1. کتابت نسخه ای از قانون ابن سینا می باشد که آن را در تاریخ 1061ق و جمادی الاوّل 1062 به خطّ نسخ مرقوم داشته، و کتاب به شماره 4494 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران [موجود است].(2)
2. کتابت نسخه ای از کتاب اساس الاقتباس تألیف خواجه نصیرالدّین طوسی که در تاریخ ربیع الثّانی سال 1065 کتابت آن به خطّ نسخ پایان یافته است. کتاب به شماره 4934 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(3)
میرزا ابراهیم اصفهانی از فضلاء و نویسندگان کتب در قرن 13 هجری است. از آثارش کتابت رساله عملیّه حاج سیّدکاظم رشتی است که آن را در سال 1242 به خطّ نستعلیق نوشته، و نسخه به شماره 1936 در کتابخانه مدرسه فیضیّه قم موجود است.
رساله نام برده، ترجمه و منتخب رساله حیدریّه شیخ احمد احسایی، استادِ سیّدکاظم
ص: 83
رشتی می باشد.(1)
ابراهیم بن آبان مدینی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. از اهالی مدینه (شهرستان) اصفهان بوده، و از ابراهیم بن محمّد بن حارث، ابی مسلم کشی، احمد بن یحیی بن خالد برقی، محمّد بن عثمان بن ابی شیبه، محمّد بن مغیرة الصّائغ و یوسف قاضی روایت می کند، و ابراهیم بن سهل و ابوبکر بن مردویه از وی نقل حدیث می نمایند. وی در سال 339ق وفات یافته است.(2)
ابواسحاق ابراهیم بن ابجه بن اَعصُر منجانی اصفهانی، از محدّثین قرن چهارم هجری است. وی از ابراهیم بن محمّد بن مصعب و محمّد بن عاصم روایت حدیث می کند، و ابواسحاق ابراهیم سریجانی از او نقل حدیث می نماید.(3)
[مَنجان از روستاهای جی و در حومه شهر اصفهان بوده است. در حال حاضر در داخل شهر قرار گرفته، و خیابان 22 بهمن از وسط اراضی منجان کشیده شده، و صحرا منجان تبدیل به مناطق مسکونی شده است].
ابراهیم بن ابی بکر بن علی اصفهانی، از دانشمندان قرن هفتم و از خواص شاگردان امام فخر رازی. فخر رازی در روز یک شنبه 20 محرّم سال 606 در مرض مرگ خود در خوارزم، وصیّت نامه خود را به این شاگرد املاء نموده، و در شوّال همان سال در هرات مرده است. نسخه وصیت نامه، ضمن مجموعه شماره 66831 در کتابخانه دانشگاه تهران موجود
ص: 84
است.(1)
سیّدابراهیم کابلی فرزند سیّدابوالحسن موسوی، عالم فاضل از بنی اعمام حاج سیّدباقر حجّت الاسلام شفتی و مورد توجّه و عنایت مخصوص آن مرحوم، و از طرف ایشان سرپرست و ناظر قسمتی از بنّایی مسجد سیّد اصفهان بوده است.
علّت شهرت وی به کابلی چنان که آقامحمّد (محمّدباقر) عماد الاسلام بن سیّدجعفر بن سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام در کتاب خود هدایة السّالکین نوشته، این است که سیّدحجّت الاسلام در پی یافتن کتاب مدینة العلم شیخ صدوق، سیّدابراهیم را به کابل فرستادند؛ ولی او در این کار موفّق نگردید.
سیّدابراهیم از شاگردان سیّدحجّت الاسلام بوده، و دیباچه ای بر کتاب سؤال و جواب استاد خود نگاشته، و فهرست کتاب را در آن آورده است. این نسخه به شماره 740 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است. صاحب عنوان پس از وفات در مقبره خاندان سیّدحجّت الاسلام در مسجد سیّد اصفهان مدفون گردید.(2)
محمّدابراهیم بن حاج ابوالحسن زرکش خوراسکانی اصفهانی، خطّاط و نویسنده قرن سیزدهم هجری این دو اثر به خطّ او موجود است: 1. زبدة المعارف تألیف ملاّعلی اکبراژه ای، به خطّ نسخ در غرّه ذی حجّة الحرام سال 1226ق که به دستور مؤلّف، جهت حاج محمّدعلیّ بن حاج غفور به خطّ نسخ کتابت نموده. نسخه به شماره 2983 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم نگهداری می شود.(3) 2. روضة الصّفا، به خطّ نستعلیق در ربیع الاوّل سال 1228ق که به شماره 3007 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود
ص: 85
است.(1)
فایده: حاج غفور سر دودمان خاندان معروف از تجّار اصفهان بوده، و اولاد و اعقابش تاکنون در مسلک تجّار و به نام «حاج غفوری ها» و «غفوری» شهرت دارند، و عموما مردمانی مسلمان و متدیّن می باشند.
سیّدابراهیم پوده ای متخلّص به «سرّی» فرزند حاج سیّدابوالقاسم موسوی شاعر ادیب عارف در سال 1311 قمری (1310 بنا به نقل فرزندش) در قریه پوده از دهات سمیرم سفلی متولّد شد(2). در مولد خود و اصفهان نزد عدّه ای از فضلا و دانشمندان ازجمله حاج ابوالقاسم زفره ای (حاج آخوند) و میرزا یحیی مدرّس بیدآبادی تحصیل نمود، و مراتب شعر و شاعری را از میرزا یحیی فراگرفته، به افتخار دامادی او نائل شد. سپس به تصوّف و عرفان روی آورده، در شیراز از امام جمعه اصطهباناتی مراسم ذکر و ریاضت آموخته، عارفی وارسته و صاحب نفس گردید.(3)
سرّی شاعری قادر و نویسنده ای و توانا بود؛ ولی کم تر در انجمن های ادبی شرکت می کرد، و فقط گاه گاه در انجمن مرحوم شیدا شرکت می نمود. در مسابقه ادبی رادیو لندن در سال 1326 خورشیدی در بین 273 نفر از شرکت کنندگان، جزو دو نفر ممتاز شناخته شد. مشارٌالیه در اواخر عمر، دچار بیماری سرطان شد، و در یکی از بیمارستان های تهران بستری شد، و در همان جا در روز 14 رمضان سال 1369 قمری در ضمن عمل جرّاحی وفات یافت، و در قبرستان قم که به قبرستان قدیم شهرت دارد، مدفون گردید.(4) کتاب های زیر از آثار او است: 1. مکاشفات 2. دیوان اشعار [مطبوع] 3. مرغابیّه [مطبوع [4. آخرین قانون و غیره 5. مجموعه اشعار برخی از شعراء [مطبوع].
[این بیت از او است:
ص: 86
درد غم عشق تو چه دردی است که او را هر چند دوا بیش کنی درد فزون شد]
ابراهیم فرزند ابوموسی اشعری، به «ابن ابوموسی» نیز مشهور است. وی در جنگ مسلمانان با اصفهانیان در ناحیه «قهجاورستان» حاضر بوده، و تیری از سوی اصفهانیان به او پرتاب شده، ابراهیم در حال سجده شهید شد، و همان جا مدفون گردید.
برخی نام او را موسی بن ابن موسی ذکر کرده اند. محلّ دفن به قبرستان شهداء معروف است.(1) شعبی و عمارة بن عمیر از ابن أبی موسی روایت کرده اند(2). مادرش امّ کلثوم دختر فضل بن عبّاس بن عبدالمطلّب بوده است.
ابواحمد ابراهیم بن احمد بن فضل اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. سلیمان بن احمد از او روایت کرده، و خودش از ابراهیم بن عون بن راشد نقل حدیث می نماید.(3)
ابواسحاق ابراهیم بن احمد بن معدان، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. از هارون بن سلیمان روایت می کند، و احمد بن حمد بن سَنده خبّاز از او نقل حدیث می نماید(4).
ابواسحاق ابراهیم بن احمد بن منخّل نَخَعی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری
ص: 87
است. از رفقاء محمّد بن یوسف (بنا) بوده، و از بکر بن بکار، سعید بن یحیی طویل و محمّد بن بکیر حضرمی روایت می کند. ابوالحسن مظالمی، احمد بن محمّد بن نصیر و محمّد بن احمد بن یحیی از او نقل حدیث نموده اند.(1)
ابراهیم بن احمد بن نوح مؤدّب، از راویان حدیث و دانشمندان قرائت و تجوید در قرن سوم هجری است.
وی کتاب جامع در قرائات را از ابی عبداللّه مقری روایت می کند. وی از سلمة بن شعیب و محمّد بن عیسی مقری روایت می کند، و محمّد بن عبدالرّحمان بن فضل و احمد بن عبیداللّه بن محمود از او نقل حدیث می نمایند(2).
ابواسحاق ابراهیم بن احمد بن یوسف جلاّب باب کوشکی، از محدّثین اصفهان است. ظاهرا در قرن سوم هجری می زیسته، و از اهالی محلّه «باب کوشک» در یهودیّه بوده، از ابن صاعد و محدّثین هم طبقه او حدیث شنیده است.(3)
ابراهیم بن احمد خَطّابی، فقیه و محدّث در قرن سوم هجری، از اولاد و احفاد زید بن خطّاب بوده، به خطّابی شهرت داشته، و در اصفهان متصدّی امر قضاوت بود[ه است]. از ابی ولید و عمرو بن مرزوق حدیث شنید(4). تاریخ فوتش به دست نیامد؛ امّا تا سال 258 که بر پیکر شیخ ابومسعود احمد بن فرات رازی نماز خوانده، در قید حیات بوده است.(5)
ص: 88
ابواسحاق ابراهیم بن احمد نقّاش مقری، از محدّثین قرن سوم هجری است. از ابی الولید و حوضی و محدّثین هم طبقة آنان روایت می کند، و نزد ابی عبداللّه محمّد بن عیسی تلمّذ کرده است. او در سال 281ق وفات یافته است.(1)
ابراهیم بن ادریس بن منذر جزی از محدّثین اصفهان در قرن سوم و چهارم و از اهالی قریه گز [گز و برخوار] و برادر ابوحاتم محمّد رازی است.
از محمّد بن کثیر و محدّثین هم طبقه او روایت می کند، و محمّد بن قارن رازی از او نقل حدیث می کند.(2)
ابواسحاق ابراهیم بن اسحاق بن ابراهیم بن صالح بن زیاد بن اسحاق عقیلی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. از ولید بن مسلم روایت می کند، و ابومسعود و اسید بن عاصم از او روایت می کنند. وفات صاحب عنوان در سال 248ق روی داده است(3).
[خاندان عقیلی در قرن سوم و چهارم هجری در قریه «فابزان» (محلّه خوابجوان فعلی) اصفهان سکونت داشته اند].
ابواسحاق ابراهیم بن اسحاق بن موسی صفّار تاجر از محدّثین اصفهان است. از محمّد بن اسحاق بن خزیمه و محمّد بن اسحاق سرّاج روایت می کند، و حافظ ابونُعیم از وی روایت می کند.(4)
ص: 89
سیّدمحمّدابراهیم بن سیّداسداللّه حسینی بهشتی، عالم فقیه کامل، (دارای اجازه اجتهاد از آخوند ملاحسینعلی تویسرکانی) متوفّی 28 صفر 1310، مدفون در تکیه سادات بهشتی واقع در تخت فولاد(1) (بر سنگ مزارش با این القاب از او یاد شده: سیّد المحققین و زبدة المدققین، ظهیر الاسلام و المسلمین، عمدة الفقهاء و المجتهدین، السخی الکریم و العلیم الحلیم). مادّه تاریخ وفاتش این بیت است:
تاریخ وی از خرد شدم جویا گفت: «فردوس بدان مقام ابراهیمست»]
شیخ میرزا ابراهیم بن شیخ اسماعیل اصفهانی، عالم فاضل در سال 1290ق در اصفهان متولّد شده، و سپس به مشهد مقدّس مهاجرت کرده، و در آن جا نزد سیّدعلی حائری یزدی و شیخ اسماعیل ترشیزی تلمّذ نموده است. در سال 1318ق نیز به سامرّا رفته، و دو سال در درس میرزا محمّدتقی شیرازی حاضر شده، و در شوّال 1334 به کرمانشاه سفر کرده، و سرانجام در سال 1339ق در مشهد مقدّس وفات یافته است.
کتب زیر از تألیفات او است: 1. احکام النّجاسات 2. رساله در شکّ رکعات نماز 3. منجزات مریض 4. المواقیت و غیره. پدرش نیز از صلحاء و اخیار بوده، و در سال 1330ق در کاظمین وفات یافته است.(2)
محمّدابراهیم بن اسماعیل اصفهانی، فاضل خطّاط، از آثارش کتابت نسخه ای است از کتاب استقصاء النّظر تألیف سیّدصدرالدّین محمّد بن محمّد رضوی قمی که به خطّ نسخ نوشته، و در ذی قعده 1249 به پایان رسانیده است. در حاشیه تصحیح شده است. در
ص: 90
ضمن، مقدّمه جنگ، فهرست موضوعات کتاب است که یکی از شاگردان مؤلّف تنظیم کرده است. نسخه به شماره 2704 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)
محمّدابراهیم بن آقا اسماعیل اصفهانی، از نویسندگان کتب در قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم بوده است، از آثار او: 1. کتابت نسخه ای است از کتاب: من لا یحضره الفقیه که آن را در قرن یازدهم به خطّ نسخ نوشته، با حواشی به نشانه «سلطان» و «م. ن» نسخه در کتابخانه مدرسه سلیمان خان مشهد مقدّس وجود دارد(2). 2. کتابت نسخه ای از من لایحضره الفقیه که آن را نیز به خطّ نسخ در 18 ذی القعده 1083 نوشته، و آن را نزد استادانش شیخ محمّدحسین بن محمّدخلیل شیرازی و آقا هادی بن مولی صالح مازندرانی خوانده است. تاریخ قرائت، اواخر شوّال 1101 و مرحوم آقا هادی مترجم، جهت او، انهایی مرقوم داشته است. نسخه به شماره 4166 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم وجود دارد(3). در این نسخه او را محمّدابراهیم بن امیر اسماعیل سورکی از قرای کدیان معرّفی می کند، و قرائت او در نزد دو نفر دانشمند بزرگوار، نشانه آن است که خود نیز از فضلاء و اجلاّء بوده، و احتمال تعدّد، درباره صاحب عنوان و ایشان می رود، و العلم عنداللّه تبارک و تعالی.
محمّدابراهیم بن محمّداسماعیل بن محمّدجعفر خراسانی، از نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری، در پنج شنبه 21 محرّم 1253 در اصفهان نسخه ای از کتاب: کواشف الحجب عن مشکلات الکتب تألیف: ملاّمحمّدصالح بن ملاّمحسن مازندرانی اصفهانی را به خطّ نسخ کتابت نموده است که به شماره 4510 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم
ص: 91
موجود است(1).
استاد محمّدابراهیم بن استاد اسماعیل بنّای اصفهانی، از معماران زبردست عهد صفویّه است. وی در سال 1103ق مدرسه کاسه گران را ساخته است. آثار دیگر وی تعمیرات صفّه صاحب در مسجد جامع اصفهان، و تعمیر گنبد خانقاه شیخ عبدالصّمد در نطنز بوده است.(2)
میرزا محمّدابراهیم متخلّص به «ساغر» فرزند محمّد اسماعیل سدهی اصفهانی شاعر ادیب و خطّاط. در اصفهان به تحصیل علم وادب پرداخت، چندی نزد آقا غلام علی خطّاط مشق نمود تا در خطّ نسخ، استاد شد. وی سرانجام در سال 1302ق وفات یافت، و در تکیه خرابه، واقع در تخت فولاد مدفون شد. مانی اصفهانی در مادّه تاریخ او سروده است:
وقت رحلت گفت با ساقی عشق: از پی تاریخ «یک ساغر بده»
این کتب از او است: 1. پارسی نامه، رساله مختصری است در دستور زبان فارسی 2. تحفة الحسینیّه 3. توحیدنامه 4. دیوان قصائد و غزلیّات 5. المصائب 6. مثنوی سبعة ابحر [و یا سبع المثانی و یا مظفّرنامه] که نظم کتاب جلاء العیون علاّمه مجلسی است[7. ماتم سرا] 8. مزخرف نامه و آن رساله ای در حکایات و امثال این ها است. این شعر در مدح امام رضا علیه السلام از او است:
افلاک تو را چاکر و هرکس که در آن است آفاق تو را خادم و هرکس که در این است
یک حاجب درگاهت، گردون رفیع است یک واقف بنگاهت، جبریل امین است(3)
ص: 92
ابواسحاق ابراهیم بن ایّوب عنبری فرسانی اصفهانی از محدّثین قرن دوم و سوم هجری است. عارف و زاهد بوده، و چهل سال بدون همسر و مجرّد زیسته است. از ثوری، ابی هانی، اسود بن رزین، مبارک بن فضاله و اعمش روایت نموده است. زیاد بن برّاد، عبدالرزّاق بن بکر اصفهانی، عبداللّه بن داوود، نصر بن هشام و هذیل از او نقل حدیث کرده اند. فرسان (به ضم فاء) از قراء نزدیک اصفهان است(1).
حاج میرزا ابراهیم نوّاب بن میرزا محمّدباقر بن محمّد بن محمّدباقر نوّاب لاهیجی اصفهانی عالم فاضل، نزد آقا میرزا احمد مدرّس، آخوند گزی، آقا سیّدمحمّدباقر درچه ای، آقا شیخ محمّدرضا نجفی و دیگران تحصیل کرد، از ائمّه جماعات مسجد ذوالفقار بود. وی در اوّل صفر 1366ق وفات یافت، و در تکیه لسان الارض، جنب مرقد یوشع در تخت فولاد مدفون شد.(2)
میرزا محمّدابراهیم متخلّص به «جوهری» فرزند محمّدباقر از سلسله بیرام علی خان قاجار مروزی، از شعراء، ادباء و مرثیّه سرایان قرن سیزدهم هجری است. در اوایل قرن سیزدهم هجری متولّد شده، و در هرات به تحصیل پرداخته است. فنون علم و ادب را در
ص: 93
هرات از میرزا عبداللّه خان شهاب ترشیزی آموخت.(1)
سال ها در هرات و خراسان به مدح حکّام و شاه زادگان قاجار پرداخت سرانجام به قزوین آمد، و پس از چند سال در اصفهان اقامت گزید. وی از ارادتمندان حاج سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام شفتی بوده، و در مدح او قصایدی سروده است.(2)
وی در سال 1253ق وفات یافت، و در قبرستان آب بخشان اصفهان مدفون گردید. در سال 1290 بانویی نیکوکار به مرمّت آرامگاه او پرداخت.(3) [در اوایل حکومت سلسله پهلوی، با احداث خیابان چهارباغ پایین و فلکه شهدا] قبرستان آب بخشان تسطیح و به خانه و مغازه و بهداری و مدرسه تبدیل شد.
تاجر نیکوکار، میرزا ابوالقاسم تبریزی در آن قبرستان، دبستان تبریزی را احداث نمود، و قبر جواهری در داخل مدرسه قرار گرفت. تبریزی در گوشه دبستان، آرامگاهی برای جوهری ساخت که هنوز باقی است.(4)
روی مزار او سنگ قبری تمام قد است، و بر روی آن قصیده ای از میرزا محمّدباقر بهاء خواجویی [از احفاد ملاّاسماعیل خواجویی] منقور است، و مادّه تاریخ وفات جوهری در آن آمده است:
کلک سحرانگیز او بنوشت این مصرع تمام: «همره سلطان دین آید بمحشر جوهری»(5)
کتب زیر از تألیفات ایشان است:
1. کتابی در امامت 2. طوفان البکاء، معروف به کتاب جوهری، در مصائب خاندان حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام و خاندان عصمت و طهارت، که بارها به چاپ رسیده، و مقبول اهل منبر و ذاکران اهلبیت علیهم السلام واقع شده است [3. احسن صور 4. راز و نیاز 5. دیوان قصاید و غزلیّات 6. معراج نامه(6)]. اولاد و اعقاب او در اصفهان ساکن و تا این اواخر از اهل منبر و
ص: 94
ذاکرین مصائب بودند (از جمله شیخ احمد جوهری و فرزندش شیخ عبدالکریم جوهری).
میرزا ابراهیم موسوی اصفهانی متخلّص به «کامی» فرزند میرزا باقر شاعر ادیب و طبیب لبیب، از سادات حکیم سلمانی بوده، و در شیراز به طبابت مشغول بوده [است]، در سال 1239 متولّد [شد]، و در سال 1295ق در شیراز وفات یافت.(1)
ابواسحاق ابراهیم بن بسطام اصفهانی، زعفرانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. از ابی داوود و عبیداللّه حنفی روایت می کند، و عبّاس بن حمدان از او نقل حدیث نموده است.
وی با برادرش احمد در بصره ساکن شده، و همان جا وفات یافته است.(2)
ابراهیم بن بُندار بن عبده قطّان اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است.
از محمّد بن یحیی بن ابی عمرو روایت می کند، و سلیمان بن احمد و قاضی ابواحمد محمّد بن احمد بن ابراهیم از او نقل حدیث می کند.(3) قطّان، بر وزن شدّاد، به معنی پنبه فروش است.
ابراهیم بن جریر بن یزید اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. از داوود بن سلیمان
ص: 95
روایت حدیث می کند.
برادرزاده اش احمد بن سعید بن جریر از او نقل حدیث می نماید.(1)
میرزا محمّدابراهیم همدانی فرزند میرزا محمّدجعفر فرزند میرزا علاّمه میرزا ابراهیم همدانی، شاعر ادیب. وی در اصفهان و همدان تحصیل نموده، و سرانجام در اصفهان ساکن شد. او متولّی امام زاده سهل بن علی در همدان بود. در شعر و خطّ و انشاء و معمّا مهارت بسزایی داشت.
[از سال وفات او اطّلاعی در دست نیست؛ ولی ظاهرا تا سال 1107ق زنده بوده است]. این شعر از او است:
روزگاری شد که با دردت هم آغوشیم ما همچو سیل از هستی خود خانه بر دوشیم ما
چون سپند دور از آتش در شب هجران یار ناله ها در دل گره داریم و خاموشیم ما(2)
ابواسحاق ابراهیم بن جعفر بن محمّد بن سعید اشعری از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است.
از ابوعتبه حمّصی و حمید بن مسعده روایت می کند، و ابراهیم بن محمّد بن حمزه و ابومحمّد بن حیّان و قاضی ابواحمد از وی روایت می کنند. در سال 394ق در راه مکّه وفات یافت(3).
ابراهیم بن آقا جعفر شیشه فروش اصفهانی از فضلاء و نویسندگان کتب در قرن 13
ص: 96
هجری. از آثارش کتابت نسخه ای از کتاب دانشکده تألیف اسحاق بیک عذری اصفهانی است که در تاریخ یک شنبه 28 شعبان سال 1222 هجری از کتابت آن به خطّ نستعلیق فراغت حاصل نموده است. نسخه به شماره 3668 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(1)
ابراهیم بن حامد بن شبیب اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. احمد بن فضل بن خزیمه ساکن بغداد از او روایت می کند، و او از احمد بن محمّد، ماجرای تزویج حضرت رضا علیه السلام با دختر مأمون را نقل می کند.(2)
ابواسحاق ابراهیم بن حجّاج ابهری اصفهانی، از محدّثین قرن سوم هجری است. وی از ابوداوود روایت می کند، و قبل از سال 250ق وفات یافته است، وی را تألیفاتی است.(3) ابهر از قرای بلوک جی اصفهان بوده، و اکنون جزو شهر قرار گرفته، و به آن «ابر» می گویند.
ابراهیم بن حُرّه اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. او از اسماعیل بن یزید قطّان روایت کرده است(4).
ابراهیم بن حسن بن یزداد، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. او از اُسید بن
ص: 97
عاصم روایت کرده است(1).
حاج محمّدابراهیم کلباسی فرزند حاج محمّدحسن کرباسی هروی خراسانی اصفهانی، از مشاهیر فقهاء و مجتهدین و اکابر علماء و محقّقین است. عالم زاهد عابد ورعِ تقی، بلکه ازهد و اعبد و اورع و اتقای علمای زمان بوده، در روز 19 ربیع الثّانی سال 1180ق در اصفهان متولّد شده، در 10 سالگی پدرش وفات یافته، و بنا به سفارش پدر، تحت تربیت و مراقبت عارف و حکیم فرزانه آقامحمّد بیدآبادی قرار گرفته، و نیز به درس میرزا محمّد علیّ بن میرزا مظفّر، شیخ محمّد خاتون آبادی، ملاّمحراب گیلانی و ملاّعلی نوری حاضر شد. سپس به سفر حج مشرّف شده، پس از بازگشت، چندی در عتبات عالیات متوطّن شده، و از علمای اعلام همچون شیخ جعفر نجفی (کاشف الغطاء)، سیّدعلی طباطبایی حائری صاحب ریاض، سیّدمحمّدمهدی بحرالعلوم، آقاسیّدمحسن اعرجی کاظمینی و سیّدمحمّد باقر وحید بهبهانی کسب فیض نموده، به ایران بازگشت، و در قم و کاشان نزد میرزا ابوالقاسم قمی و ملاّاحمد نراقی تلمّذ نموده، به درجات عالی علم و اجتهاد نائل آمده، در اصفهان ساکن شد، و به تدریس و افتاء و اقامه جماعت و ارشاد خلق مشغول گردید. عدّه ای کثیر از علماء در خدمت او درس خوانده اند.
مرحوم حاجی کلباسی در امر فتوی بی نهایت احتیاط می فرموده، و بر دقایق آداب شریعت، مواظبت کامل داشته، به طوری که کم تر مستحبّی از مستحبّات او فوت شده، و با این حال، در نهایت تواضع و سلامت نفس بوده، و حکایات زیادی از دقّت و احتیاط او در فتوی و عدم توجّه ایشان به مردم دنیا و زهد و قناعت و اعراض ایشان از دنیا نقل شده که همگی، دلالت بر عظمت مقام و جلالت قدر ایشان است. ایشان در مسجد حکیم اقامه جماعت می نموده که پس از وفات، فرزندان و نوادگان او در آن مسجد به اقامه جماعت پرداخته اند.
ص: 98
صاحب عنوان در شب پنج شنبه 8 جمادی الاوّل سال 1261ق در اصفهان وفات یافت، و در مقبره ای مخصوص، مقابل در شرقی مسجد حکیم مدفون گردید که مقبره خانوادگی آن ها گردیده است. کتب زیر از تألیفات او است:
1. اجوبة المسائل 2. احکام نماز 3. اشارات الاصول، در دو مجلّد، جلد اوّل چاپ سنگی شده است 4. ارشاد المسترشدین، به فارسی، رساله عملیّه ایشان است 5. ایقاظات، در اصول 6. رساله در تنقیح مسأله صحیح و اعم 7. شوارع الهدایه، شرح بخش طهارت و صلاة کفایه محقّق سبزواری 8. عدم جواز تقلید میّت 9. مراد از کلمه «لا بأس» 10. رساله در مفطر بودن قلیان 11. مناسک حج 12. منهاج الهدایه، در فقه، سه مجلّد، چاپ سنگی شده است 13. نخبه، رساله عملیّه به فارسی، منتخب از ارشاد المسترشدین، چاپ سنگی شده است. (1)
شیخ ابراهیم حاج امینی نجف آبادی معروف به امینی فرزند حسین، از علماء و فضلاء و مدرّسین معاصر، در سال 1304ق در نجف آباد متولّد شد. تحصیلات خود را در اصفهان آغاز کرد، و نزد اساتیدی چون شیخ رمضان علی املایی، شیخ هاشم جنّتی، سیّدمحمّد هاشمی قهدریجانی، حاج میرزا محمودمعین نجف آبادی، میرزا یحیی فقیه ایمانی، شیخ هبة اللّه هرندی، سیّدمحمّدجواد غروی، آشیخ محمّدعلی عالم حبیب آبادی، شیخ ابوالقاسم محمّدی، شیخ محمّدجواد اصولی، سیّدمحمّدباقر ابطحی
ص: 99
سدهی، شیخ قنبرعلی کوشکی و شیخ غلام حسین منصور نجف آبادی تحصیل نمود.
معالم الاصول و اکثر کتب شرح لمعه را از حاج شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی و قسمت منطق منظومه را نزد حاج آقا صدرالدّین هاطلی کوپایی، بعضی از کتاب های شرح لمعه را نزدآقا شیخ علی قدیری و آقا شیخ محمّدجواد اصولی آموخت. مکاسب محرّمه را نزد حاج شیخ محمّدرضا جرقویه ای، کتاب بیع مکاسب را نزد آقای شیخ مرتضی اردکانی و حاج آقا رحیم ارباب، رسائل رانزد آقا سیّدعبّاس دهکردی و حیدرعلی برومند و قوانین الاصول را نزد سیّدعلی اصغر مدرّس برزانی خواند.
پس از شش سال تحصیل به قم رفت، و بقیّه مکاسب و رسائل را نزد آقای سلطانی و حاج آقا رضا بهاءالدّینی و آقای مجاهدی به اتمام رساند. جلد اوّل کفایه را نزد آیت اللّه مرعشی نجفی و جلد دوم را نزد آیت اللّه گلپایگانی و منظومه حکمت سبزواری را نزد علاّمه طباطبایی فراگرفت.
در جلسات خصوصی، نزد علاّمه طباطبایی نیز معاد کتاب اسفار، تمهید القواعد، چند جلد کتاب از بحارالانوار، منطق شفا و مقداری از مطالب مهمّ اسفار را آموخت. پس از اتمام کفایه در درس خارج فقه و اصول آیت اللّه بروجردی، سپس امام خمینی شرکت کرد، و پس از مدّتی آن را نزد آیت اللّه گلپایگانی ادامه داد.
ایشان هم زمان با تحصیل، به تدریس نیز پرداخت، و منظومه حاجی سبزواری، اشارات و چند جلد از اسفار و کتب ادبیّات و شرح لمعه را تدریس نمود.
در مبارزات علیه رژیم پهلوی نیز فعّال بود، و مورد تعقیب قرار گرفت. پس از انقلاب از اعضای مؤثّر جامعه مدرّسین حوزه علمیّه قم بود، و سه دوره به نمایندگی مجلس خبرگان انتخاب شد. اکنون نیز به عنوان امام جمعه موقّت قم، به انجام وظیفه مشغول است. تألیفات ایشان عبارت اند از:
1. آموزش دین، برای کودکان، چهار جلد 2. آیین تربیت 3. آیین همسرداری 4. الگوهای فضیلت 5. انتخاب همسر 6. بانوی نمونه اسلام 7. بررسی مسائل کلّی امامت 8. اسلام و تعلیم و تربیت 9. ثقافة الاسلامیّه 10. خودسازی 11. دادگستر جهان 12. آشنایی
ص: 100
با مسائل کلّی اسلام 13. وحی در ادیان آسمانی 14. همه باید بدانند.(1)
آقامحمّدابراهیم نعمت اللّهی (نقّاش باشی) فرزند آقامحمّدحسین بن محمّدابراهیم، نقّاش هنرمند اواخر دوره قاجاریّه. وی نزد آقا عبّاس به نقّاشی مشغول شد. سپس به روسیه رفت، و با نقّاشی اروپایی آشنا شد، و به اصفهان بازگشت. او سال ها در سرای محمّدصادق خان نزدیک دروازه اشرف در بازار اصفهان ساکن بود، و به نقّاشی می پرداخت.
او مردی عارف مسلک و از مریدان حاج سیّدمحمّدهادی و آقا میرزا عبّاس پاقلعه ای بود. سرانجام در حدود 55 سالگی در سال 1333ق وفات یافت، و در تکیه آقاباشی در تخت فولاد مدفون شد.(2)
شیخ ابراهیم بن حسین بن ابراهیم تنکابنی گیلانی، عالم فاضل، معاصر میرزا عبداللّه افندی است، و هم درس او بوده(3)، و ظاهرا قبل از سال 1131ق در اصفهان وفات یافته است.(4) چون یکی از اساتید میرزا عبداللّه، علاّمه مجلسی است، به احتمال قوی، شیخ ابراهیم تنکابنی نیز از شاگردان علاّمه مجلسی بوده است.(5)
(محمّدابراهیم بن آقا محمد خلیل مشهور به فیض، عالم عامل کامل محقق، از زندگی او اطلاعی نداریم جز اینکه خود و پدرش از علما بوده اند. وی در سال 1379 ق برابر با 3
ص: 101
فروردین 1327 ش وفات نموده و در تکیه سیدالعراقین مدفون گردید. میرزا حسن خان جابری در وفاتش اشعاری سروده، ماده تاریخش این است: فیض از حق ببرد او بجنان)(1).
نوّاب سیّدابراهیم بن سیّدعلاءالدّین حسین خلیفه سلطانی عالم فاضل، فقیه محدّث. مادرش دختر شاه عبّاس صفوی است. در سال 1038ق متولّد، و در سنّ سه سالگی به دستور شاه صفی کور شد. با وجود این، تحصیل علم و دانش نموده، و در جمیع علوم و فضایل بر امثال و اقران خویش فائق گردیده است. در مقتبس الاثر گوید: به «ابن الخلیفه» مشهور است. وی در سال 1098 وفات یافت، و در قبرستان امام زاده ستّی فاطمه اصفهان مدفون شد. کتب زیر از تألیفات او است: 1. حاشیه بر کتاب روضه تا مبحث تیمّم 2. حاشیه بر شرح لمعه تا آخر طهارت 3. حاشیه بر مدارک الاحکام.(2)
استاد ابراهیم معصوم زاده فرزند استاد حسین کاشی ساز، از هنرمندان ماهر در هنر کاشی سازی بود، در سال 1346ق وفات یافت، و در تخت فولاد مدفون شد(3).
ابراهیم بن حیّان بن حکیم بن حنظلة بن سُوید بن علقمة بن سعد بن معاذ اشهلی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. او در محلّه فُرسان اصفهان ساکن بود. از پدرانش و از شریک بن عبداللّه روایت می کند. نضر بن هشام بن راشد از او نقل حدیث می کند.(4)
ص: 102
ابواسحاق ابراهیم بن خلید (مصغّرِ خالد) قوّاس، مؤذّن مسجد حفص بن سعدان بن ابوسلیمان، از محدّثین ثقه اصفهان در قرن سوم هجری است. از نعمان بن عبدالسّلام روایت می کند. ابوعمر حفص بن معدان بن حفص بن معدان بن ابی سلیمان، از او نقل حدیث می نماید. وی مدت شصت سال مؤذّن مسجد حفص بوده، و مردی مورد اعتماد، نیکوکار و مسلمان بوده است.(1)
آقا محمّدابراهیم بن آقا رضا رییس التجّار اصفهانی مشهدی، عالم فاضل، مؤلّف کتاب الاحتراز در رد بر رساله حسن الایجاز در ابطال اعجاز که یکی از مبلّغین آمریکایی نوشته، و خود را در آن جا به نام نصیرالدّین می نامد. مؤلّف، این کتاب را به مرحوم شیخ محمّد خالصی (م1383ق) هدیه نموده، و کتاب در سال 1342ق در تهران به طبع رسیده است.(2)
حاج ابراهیم خان ضرغام السّلطنه فرزند رضاقلی خان ایل بیگی بختیاری، از سیاستمداران و عرفای عهد قاجاریّه است. در سال 1272ق متولّد شده است. از سران نهضت مشروطه خواهی در ایل بختیاری به دعوت علماء و مردم اصفهان با عدّه ای از قوای بختیاری به اصفهان آمده، در نهم ذی حجّه 1326 اصفهان را فتح نموده، و سپس صمصام السّلطنه و دیگران وارد شده، و حکومت اقبال الدّوله حاکم اصفهان را شکست دادند.
وی سرانجام در سال 1337ق در تهران وفات یافت.
از دراویش سلسله خاکساریّه و در طریقت به لقب «حبّ علی شاه» معروف بود.(3)
ص: 103
میرزا محمّدابراهیم نصیری طوسی اصفهانی (متخلّص به منیر) بن زین العابدین بن عبدالحسین، عالم محدّث، ادیب منشی، در اصفهان [در سال 1051ق] متولّد، و در این شهر نزد علمای عالی قدری چون علاّمه مجلسی تحصیل کرده، و سپس به مشاغل اداری روی آورده است. [ابتدا وزیر استرآباد بوده، سپس تولیت آستان شاه صفی، وزارت آذربایجان و استیفای ممالک را بر عهده داشته؛ ولی در اثر سعایت حاسدان از کار کنار گذاشته شده تا این که به منصب مجلس نویسی شاه سلطان حسین صفوی منصوب شده است.]
خطّ نستعلیق را خوش می نوشته، و در خطّ نسخ نیز مهارت داشته است، و کتاب های تلخیص الشّافی، تفسیر الائمّه، کشف الآیات را کتابت نموده است. وی تا حدود سال 1126ق در قید حیات بوده است. آثار و تألیفات وی عبارت اند از: 1. دستور شهریاران، در حوادث زمان سلطنت شاه سلطان حسین صفوی که به چاپ رسیده است 2. جنگ، با مطالب تاریخی، ادبی منشآت و غیره. از او است:
ساقی توفیق کردست چون بزم آرای من باده لعلی دهد از چشم خون پالای من
مطرب آه و فغان در نغمه ریزد زیر و بم تا نوای غم زدایی سازد از آوای من
زهره چنگی می فرستد در زمین گردون پیر تا کند کسب نشاطی از دل برنای من(1)
ابراهیم بن زین العابدین نعمت اللّهی از فضلاء و صوفیّه و از نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری در اصفهان بوده است. از آثارش چهار رساله است که آن را در سال 1290ق به خطّ نستعلیق تحریری کتابت نموده، و این مجموعه به شماره 3043 در کتابخانه مجلس شورای ملّی در تهران موجود است.(2)
ص: 104
ابوسعید ابراهیم بن سعدان بن ابراهیم کاتب مدینی از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. از بکر بن بکار و هُریم بن عبدالاعلی روایت می کند، و محمّد بن اسحاق بن ایّوب، عبداللّه بن محمّد بن جعفر و احمد بن اسحاق از وی نقل حدیث نموده اند. وی ثقه و صاحب تألیف است، در مدینه (شهرستان) اصفهان ساکن بوده، و در سال 384ق فوت کرده است.(1)
ابراهیم فرزند سعید (معروف به سعدویه) بن سعید بن یحیی بن طویل اصفهانی از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. از پدرش حجّاج بن منهال حَوضی، عمرو بن مرزوق و عبیداللّه بن موسی روایت می کند، و رُسته، محمّد بن یحیی بن منده و احمد بن حسین از او نقل حدیث می نمایند.(2)
سیّدابراهیم بن سیّدسلمان، عالم فاضل، در دوم شوّال 1156ق وفات یافت، و در بقعه آقاحسین خوانساری در تخت فولاد مدفون شد(3). [در سنگ قبر با اوصاف زیر از او یاد شده است: السیّد الجلیل النّبیل العالم الفاضل الکامل...].
ابوبکر ابراهیم بن سفیان (سلیمان) طهرانی اصفهانی از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است.
از محدّثین عراق و اصفهان ازجمله ابراهیم بن نصر و اسماعیل بن اسحاق استماع
ص: 105
حدیث نموده، و عبداللّه بن محمّد بن جعفر از او نقل حدیث می کنند.(1) وی به قریه طهران در حومه اصفهان منسوب است، و در زمان ما به تیران آهنگران معروف شده، و جزو محلّه های شهر شده است.
حافظ ابراهیم بن سلیمان اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. از حافظ ابوبکر احمد بن مردویه روایت می کند. اخطب خوارزم از وی حدیث شنیده، و در سال 488ق اجازه دریافت نموده است.(2)
165
ابواسحاق ابراهیم بن سندی بن علیّ بن بهرام، از محدّثین قرن سوم و چهارم هجری. وی از محمّد بن ابی عبدالرّحمان مقری و محمّد بن زیاد زیادی روایت می کند، و ابراهیم بن محمّد بن حمزه، سلیمان بن احمد، عبداللّه بن محمّد بن جعفر و محمّد بن جعفر بن یوسف از او نقل حدیث می کنند.
او م_وهای خود را به رنگ سرخ خضاب می نموده، و در سال 313ق وفات یافته است.(3)
میرزا ابراهیم بن میرزا شاه حسین اصفهانی، شاعر ادیب و خطّاط فاضل، وی در اصفهان به تحصیل پرداخت، و پس از قتل پدر به قزوین رفته، مورد توجّه بزرگان و دانشمندان و شاعران قرار گرفت، و از اعیان و اشراف، هدایا و صله های فراوان یافت. مردی سخن سنج و قلندر روش و درویش منش بود. در نوشتن خطوط، مهارتی بسزا
ص: 106
داشت، و سرانجام در سال 989ق وفات یافت.
علاوه بر دیوان اشعار، فرهنگ میرزاابراهیم نیز از آثار او است که در لغت فارسی به رشته تحریر درآورده است.(1)
ابوعبداللّه ابراهیم بن ابی نصر شجاع بن ابوبکر محمّد بن ابراهیم لفتوانی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری است. در حدود سال 480ق متولّد شده، و از برادرش حافظ ابوبکر محمّد بن ابی نصر شجاع لفتوانی و نیز از رییس ابی عبداللّه ثقفی و ابی محمّد عبدالرّحمان بن احمد بن محمّد سمسار روایت می کند. ابوسعد و ابوالقاسم از او استماع حدیث نموده اند.(2)
[لفتوان از قریه های حومه اصفهان بوده است، و اکنون از محلاّت شهر به شمار می آید، و در زبان عوام، «لفتون» خوانده می شود].
ابواسحاق ابراهیم بن شذره مدینی اصفهانی از محدّثین اصفهان است. وی از پدرش شذره روایت می کند، و احمد بن محمّد بن ابراهیم از او روایت می نماید.(3)
ابراهیم فرزند شفیع عبّاسی، از نقّاشان هنرمند عهد صفویّه است. وی نوه رضا عبّاسی بزرگ ترین نقّاش عهد شاه عبّاس اوّل بوده، و گفته می شود برخی از نقّاشی های کاخ
ص: 107
چهل ستون اصفهان از آثار او است(1).
ابراهیم بن شیبه اصفهانی، گویند اصلش از کاشان بوده، و از محدّثان شیعه و از صحابه حضرت امام هادی علیه السلام است، و از حضرت ایشان حدیث نقل می نموده است.
علیّ بن مهزیار اهوازی گوید: «نامه حضرت ابی جعفر [امام هادی] علیه السلام رانزد ابی شیبه اصفهانی دیدم». احمد بن محمّد بن ابی نصر بزنطی، از محدّثان مورد وثوق شیعه از او روایت می نماید.(2)
سیّدمحمّدابراهیم بن محمّدصادق بن ابوالقاسم بن محمّدباقر بن محمّدصادق بن ابوالقاسم بن محمّدباقر موسوی خواجویی (عموی جدّ پدر نگارنده) مؤلّف جنگی است که به نام آقا محمّدحسین در ربیع الاوّل سال 1199ق جمع آوری نموده است. نسخه به شماره 4424 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(3)
میرزا محمّدابراهیم بن میرزا محمّدصادق چهارسوقی بن میرزا زین العابدین موسوی خوانساری اصفهانی، عالم فاضل و واعظ کامل، در شب پنج شنبه 15 رمضان 1269ق در اصفهان متولّد شد(4)، و در جوانی نزد دو عموی بزرگوار خود میرزا محمّدباقر چهارسوقی
ص: 108
صاحب روضات و میرزا محمّدهاشم چهارسوقی به تحصیل پرداخت، سپس به نجف اشرف مهاجرت کرد، و نزد شیخ زین العابدین مازندرانی و سیّدحسین کوه کمری تحصیلات خود را تکمیل نمود(1)، و به اجتهاد نائل آمد، آن گاه در اصفهان به اقامه جماعت در مسجدی در محلّه خلجا پرداخت، و مردم را از مواعظ شافیه خود مستفیض نمود، مردم اصفهان، شیفته منابر او بودند.
با علماء مسیحی در منزل خود مباحثات و مناظراتی در اثبات نبّوت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله داشته، و چون آن ها زیر بار منطق و استدلال نمی رفتند، ایشان را به مباهله دعوت نموده، و دعوت نامه به چاپ رسانید، و در اصفهان و اطراف منتشر کرد، مع هذا کشیشان مسیحی به مباهله حاضر نشدند، و بدین طریق، بطلان گفتار آنان ثابت گردید.(2) این عالم جلیل القدر در شب یک شنبه 21 ربیع الثّانی 1331ق بر اثر سکته وفات یافته(3)، در جوار مرقد عموی بزرگوارش صاحب روضات در تخت فولاد مدفون گردید.(4) از آثار ایشان رساله عملیّه و تعلیقات علمی بر کتاب های فقهی و اصولی است.
حاج شیخ ابوالحسن ابراهیم بن حاج شیخ صالح، عالم فاضل، متوفّی در ماه ربیع الاوّل سال 1237ق مدفون در تکیه فیض. (5).
ابراهیم بن صالح انجذانی، از محدّثین قرن سوم هجری است. محدّث ثقه در سال 286ق وفات یافته است. از محمّد بن منصور کرمانی روایت می کند، و عبداللّه بن
ص: 109
ابی عبداللّه از او نقل حدیث نموده است(1).
[انجدان از روستاهای کاشان است، و جمعی از دانشمندان و سخنوران ازجمله میرزا ابوتراب بیک فرقتی انجدانی به آن جا منسوب هستند].
ابواسحاق ابراهیم بن عاصم فُرسانی اصفهانی، از محدّثین اصفهان است.
وی از خلاّد بن یحیی حدیث نقل کرده است.(2)] فُرسان از قریه های حومه اصفهان بوده است].
ابواسحاق ابراهیم بن عامر بن ابراهیم بن واقد بن عبداللّه اشعری مؤذّن، از محدّثان اصفهان در قرن سوم هجری است. مردی فاضل و نیکوکار بوده، و در سال 260ق وفات یافته است. برادرش محمّد بر جنازه وی نماز گزارده، و در اصفهان دفن شده است. از پدرش و حسین بن حفص و جمعی دیگر روایت می کند، و محمّد بن یحیی بن منده از او نقل حدیث می نماید.(3)
ابراهیم راه نجات فرزند حاج عبّاس مورچه خورتی، روزنامه نگار آزاده اصفهان، در سال 1268ش در اصفهان متولّد شد. وی در سال 1294ش روزنامه راه نجات را تأسیس نمود. وی افکار آزادی خواهانه ای داشت، و تحت تأثیر دایی خود میرزا نصراللّه بهشتی (ملک المتکلّمین) بود.
وی به خاطر انتقادهایی که به حکومت رضاشاه پهلوی داشت، بارها به حبس افتاد، و
ص: 110
روزنامه اش به محاق توقیف فرورفت. ابراهیم راه نجات پس از تحمّل سال ها رنج و زجر و حبس در 29 فروردین 1326 وفات یافت، و جنب تکیه بابا رکن الدّین، در تخت فولاد مدفون شد(1).
حاج شیخ محمّدابراهیم کلباسی فرزند میرزا عبدالرّحیم بن حاج شیخ محمّدرضا بن حاج محمّدابراهیم کلباسی، عالم فاضل محقّق، در 11 شوّال 1302ق در نجف اشرف متولّد شد، سپس به اصفهان آمده، از درس حاج میرزا ابوالحسن بروجردی، آقا سیّدمحمّدباقر درچه ای، شیخ محمّدتقی نجفی، شیخ محمّدحسین فشارکی و آخوند ملاّمحمّد کاشانی مستفیض شد، و در قم نزد حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی تحصیل نمود. وی در تهران ساکن بود، و در مسجد محمودیّه اقامه جماعت می نمود، و سرانجام در شب شنبه 20 ربیع الآخر 1362ق در تهران وفات یافت، و در جوار مرقد حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام در شهر ری مدفون شد.
کتب زیر از او است:
1. افاضات عظیمیّه در آداب شرعیّه 2. التّذکرة العظیمیّه، مطبوع 3. تذکرة الواعظین 4. تقریرات اصولی درس آقا سیّدمحمّدباقر درچه ای 5. خصائص العبّاسیّه در شرح احوال حضرت ابوالفضل العبّاس علیه السلام ، مطبوع 6. رساله در اجاره 7. رساله در بیع 8. رساله در اصول دین 9. رساله در تعبیر خواب 10. رساله در وصیت 11. شرح انموذج زمخشری در نحو 12. الفوائد السنّیه، شامل شش رساله، مطبوع 13. نجات البشر فی ابواب اثنی عشر، مطبوع.(2)
ص: 111
ابواسحاق ابراهیم بن عبدالعزیز بن ضحّاک بن عمر بن قیس بن زبیر معروف به «شاذة بن عبد کویه» از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. در مدینه (شهرستان) اصفهان ساکن بود، و از ابی علیه، ابی داوود و یزید بن هارون روایت می کند، و یونس بن حبیب از او استماع حدیث نموده است.
گویند در مجلس املای حدیث در فضائل ابوبکر و عمر سخن گفت، سپس به اصحاب خود گفت: «از عثمان و علی، فضائل کدام یک را ذکر کنم؟».
شاگردان گفتند: «آیا درباره او شک داری؟ به خدا قسم این مرد رافضی است».(1)
ابواسحاق ابراهیم بن عبدالعزیز (معروف به بوبه) بن کوفی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است، و شاید اوایل قرن چهارم را نیز درک کرده باشد. وی ثقه و مأمون بوده، و در محلّه جرواءان اصفهان ساکن بوده است.
از عبدالوهاب بن عطاء، ابی نصر، ابی احمد زبیری و شجاع روایت می کند، و محمّدعلیّ بن جارود و محمّد بن عمربن حفص از او نقل حدیث می کنند.(2)
دکتر ابراهیم انواری فرزند مرحوم حاج ملاّعبدالکریم سودایی دستگردی، طبیب حاذق و ادیب شاعر در جمادی الاوّل 1309ق در قریه دستگرد برخوار متولّد شد. تحصیلات خود را در اصفهان نزد اساتید آن زمان چون حاج میرزا محمّدباقر حکیم باشی، صدرالاطبّاء، میرزا محمّد حافظ الصّحه و آقا شیخ اسداللّه حکیم قمیشه ای و غیره انجام داد.(3)
ص: 112
مشارٌالیه از اطبّاء مورد احترام قاطبه اهالی اصفهان و به حذاقت و استادی معروف بود. در اواخر عمر، همّت به طبع و نشر آثار پدر نمود، و گلزار را به چاپ رسانید. خود نیز کتب چندی به نظم و نثر تألیف کرده است؛ از آن جمله:
1. منظومه حفظ الصّحه 2. هفت دام مالک 3. دیوان اشعار، و سرانجام او در شب پنج شنبه 9 رجب سال 1377 وفات یافت، و در جنب پدر در قریه دستگرد مدفون گردید(1). حاج سیّدعلی نوربخش متخلّص به «آزاد» مادّه تاریخ او را چنین گفته است:
یکی شد از جنان بیرون و گفتا بهر تاریخش: «چنان آمد محل دکتر ابراهیم انواری»(2)
ابراهیم بن عبداللّه (و یا ابراهیم بن محمّد) از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است، از ولید بن مسلم روایت می کند، شیخ ابومسعود رازی از او حدیث نوشته، و محمّد بن ابراهیم بن شبیب از وی روایت کرده است(3).
183
قاضی ابواسحاق ابراهیم شاهین بن عبداللّه، از محدّثین اصفهان است. وی به اصفهان آمده است.
احمد بن محمّد بن ابراهیم از او روایت می کند، و خود از یحیی بن معین نقل حدیث می نماید.(4)
ابراهیم بن عبداللّه اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. از ابوالعبّاس احمد بن محمّد بن ازهر سجزی روایت می کند، و اسماعیل بن محمّد بن عصام از او نقل حدیث می کند.(5)
ص: 113
سجزی از قرای رویدشت است، و در زمان حاضر آن جا را سگزی می گویند.
[ابوالعبّاس احمد سجزی منسوب به سجستان یا سیستان است، و ربطی به قریه سجزی اصفهان ندارد. به شرح حال احمد بن محمّد بن از هرسجستانی رجوع شود].
ابواسحاق ابراهیم قصار بن عبداللّه بن اسحاق بن جعفر بن زکریّا بن یحیی بن شهمردان معدّل اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. در سال 270ق متولّد شده، و برای اخذ حدیث به شهرهای مختلف ازجمله بغداد، شام و نیشابور سفر کرده است. وی از حسن بن محمّد دارکی، ولید بن ابان، ابراهیم بن محمّد بن حسن اصفهانی در اصفهان، و از ابی بکر بن خزیمه و ابی العبّاس سرّاج در نیشابور، و صالح بن ابی الاصبغ در جزیره سامره و محدّثین هم طبقه او اخذ حدیث نموده است. وی در سنّ 103 سالگی در سال 373ق در نیشابور وفات یافت.(1)
ابواسحاق ابراهیم بن عبداللّه بن محمّد بادرانی اصفهانی از علماء و محدّثین اصفهان در قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری است. وی در ذی الحجّه 516ق وفات یافت.
در معجم البلدان گوید: بادران از قرای اصفهان و به قولی از نایین است(2)، به نظر حقیر، بادران همین قریه باغ بهادران لنجان علیا می باشد.
ابواسحاق ابراهیم بن عبداللّه بن محمّد بن خُرشید قوله تاجر اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. مشارٌالیه دایی عبداللّه و محمود پسران احمد بن
ص: 114
محمود می باشد. از ابن عقده، ابن مَخلد، ابوعبداللّه حسین بن اسماعیل محاملی، ابوسعید احمد بن محمّد بن زیاد اعرابی روایت می کند، و ابواسحاق قفّال، ابوالحسن عبیداللّه بن محمّد بن اسحاق و ابومنصور بن شکرویه از او نقل حدیث نموده اند. وی در صفر 400ق وفات یافت.(1)
ابواسحاق ابراهیم بن عبداللّه بن معدان مدینی اصفهانی از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از محمّد بن حمید و محدّثین ری و مصر نقل حدیث می کند. ابراهیم مدینی در سال 294ق وفات یافت(2).
سیّدابراهیم بن سیّد عبداللّه حسینی خوراسکانی اصفهانی از فضلای قرن یازدهم هجری است. وی در سال 1089ق نسخه ای از کتاب النّهایة فی غریب الحدیث تألیف ابن اثیر را به خطّ نسخ بسیار زیبا کتابت نموده، و در دارالکتب المصریّه موجود بوده است.(3)
آقا سیّدمحمّدابراهیم بن سیّدعبداللّه موسوی شمس آبادی، عالم فاضل و فقیه کامل، در سال 1294ق در اصفهان متولّد [شد]، و در اصفهان نزد ملاّمحمّدباقر فشارکی، شیخ محمّدتقی آقا نجفی، جهانگیرخان قشقایی، میرزا محمّدحسن نجفی، آخوند ملاّمحمّد کاشی، میرزا محمّد هاشم چهارسوقی و پدر دانشمندش سیّدعبداللّه شمس آبادی تحصیل نمود.
سپس به نجف اشرف مهاجرت نمود، و از محضر مرحوم آیت اللّه سیّدمحمّدکاظم یزدی بهره های علمی برد، و در فقه و اصول و فلسفه و حکمت، صاحب نظر گردید، و از استاد خود اجازه اجتهاد و روایت اخذ نمود، سپس به اصفهان
ص: 115
بازگشت، و به تدریس و ارشاد و اقامه جماعت مشغول شد. او سرانجام در سال 1357ق به عارضه سکته وفات یافت، و در تکیه ملک در تخت فولاد مدفون [شد]، و در سال 1363 به نجف اشرف نقل شد، و در وادی السّلام، جنب پدر و جدّ خود مدفون گردید. ایشان عالمی غیور و در امر به معروف و نهی از منکر، متعصّب و کوشا بود. میرزا حسن خان جابری جهت تاریخ وفات صاحب عنوان چنین سروده است:
لقد جاء خمس ثم قالوا: «من الاحد سلامٌ علی ابراهیم طاب ثراه»
(1357 = 5 + 1352)(1)
ابراهیم بن عبداللّه قاسانی، از محدّثین اصفهان است. از ابومصعب روایت می کند، و ابواحمد محمّد بن احمد بن محمّد بن ابراهیم از او نقل حدیث می نماید.(2)
ابراهیم بن عبدالواحد اشعری مدینی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم و چهارم هجری است. یوسف بن محمّد مؤذّن از او روایت می کند، و خود اشعری از ابی داوود روایت حدیث می نماید.(3)
ابراهیم بن عثمان بن عمیر ابهری اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از ابوسلمه موسی بن اسماعیل تبوذکی روایت می کند. محمّد بن محمّد بن یونس ابهری از او نقل حدیث می نماید.(4)
ص: 116
(سیّدمحمدابراهیم شفیعیان موسوی سدهی، عالم زاهد پارسا، امام جماعت و مدرس مدرسه شفیعیه اصفهان. در اصفهان از درس آخوند ملا محمد حسین فشارکی، میرزا علی آقا شیرازی و دیگران استفاده کرد. عمر خود را به زهد و تقوا و بندگی حق گذراند و در سال 1370ق وفات نمود و در تکیه آقا باقر دردشتی مدفون گردید)(1)
شیخ محمّدابراهیم کلباسی نجفی بن شیخ علیّ بن شیخ میرزا حسین بن آقا محمّدمهدی بن حاج محمّدابراهیم کلباسی، از علماء و فضلای عالی قدر معاصر است. در سال 1322ق در نجف اشرف متولّد شد، و از سنّ دوازده سالگی به تحصیل علوم دینی پرداخت. سطح را نزد علمای عالی قدر مشکینی و ایروانی، حکمت را نزد آقا شیخ احمد آشتیانی و خارج را در خدمت حاج میرزا حسین نایینی، آقا سیّدابوالحسن اصفهانی و آقا ضیاءالدّین عراقی طی نمود.
وی سال ها امام جماعت مسجد حاج آقا رضا همدانی در نجف بود. ایشان صاحب چندین تألیف ارجمند است که از آن جمله است: 1. تقریرات درس میرزای نایینی در سه جلد 2. حاشیه بر کفایة الاصول 3. درّة المقال، تقریرات درس آقا سیّدابوتراب خوانساری 4. الصّلاة الیومیّه، مطبوع 5. مناسک حج، مطبوع 6. منهاج الاصول، مطبوع در پنج جلد 7. منهاج التّقوی، شرح بر عروة الوثقی 8. منهاج المتّقین، مطبوع که رساله عملیّه ایشان است 9. نخبه الاحادیث فی الوصایا و المواریث، مطبوع 10. هدایة المسترشدین، تقریرات درس فقه آقا ضیاءالدّین عراقی.
این عالم گران مایه در سال 1407ق در نجف اشرف وفات نمود(2).
ص: 117
ابراهیم بن علیّ بن عاصم بن راذان مقری، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی از محمّد بن عمر بن رسته روایت می کند، و فرزندش ابوبکر محمّد بن ابراهیم مقری از او نقل حدیث می نماید(1).
ابواسحاق ابراهیم بن علیّ بن عیسی اصفهانی، از محدّثین اصفهان و ثقه بوده، در اصفهان، عراق و مکّه استماع حدیث نموده است.(2)
شیخ برهان الدّین ابواسحاق ابراهیم بن زین الدّین ابوالحسن علیّ بن یوسف بن علی خوانساری اصفهانی از فضلای قرن دهم هجری، و از شاگردان و مجازین از شیخ علیّ بن عبدالعالی کرکی (محقّق کرکی) است.
ملاّ عبداللّه افندی نسخه ای از کتاب کشف الغمّه اربلی را دیده است که در پشت کتاب، اجازه کرکی به ابراهیم به سال 924ق نوشته شده بود، و محقّق کرکی، شاگرد خویش را بسیار مدح و تجلیل نموده بود.(1)
دکتر سیّدابراهیم نعمت اللّهی فرزند حاج میرزا علی اکبر پاقلعه ای (موافق علی شاه) بن میر محمّداسماعیل (صابر علی دوم) بن حاج میرزا محمّد بن میرزا ابوالقاسم مدرّس
ص: 118
خاتون آبادی، از دانشمندان معاصر، و استاد دانشکده پزشکی در سال 1283ش مطابق با 1321ق در اصفهان متولّد شد. پس از تحصیل دوره ابتدایی و متوسّطه به تهران رفت، و در دانشکده پزشکی تحصیل نمود، سپس در سال 1307ش جزو اوّلین دانشجویان ایرانی در رشته پزشکی به فرانسه رفت، و به تحصیل پرداخت، و به اخذ درجه دکترا نائل آمد. دو سال در فرانسه و یک سال در ایتالیا به خدمت پرداخت، سپس به ایران بازگشت، و به تدریس پزشکی در رشته فیزیولوژی پرداخت. استادی رشته فیزیولوژی و ریاست آزمایشگاه آن، بازرس آموزشگاه های بهداری شهرستان ها و سرپرستی دانشکده های پزشکی، جزو سمت های دولتی او به شمار می رفت. وی سرانجام در 4 رجب 1401ق در تهران وفات یافت، و جنازه اش به اصفهان منتقل و در بقعه تکیه آقاباشی در تخت فولاد مدفون گردید. کتب زیر از او است:
1. اصول تغذیه و ویتامین ها و آویتامینوزها و فواید ورزش 2. فیزیولوژی عمومی و اختصاصی اعصاب 3. فیزیولوژی، دو جلد 4. فیزیولوژی ترشّحات داخلی و خارجی 5. فیزیولوژی غدّه های مترشّحه داخلی.(1)
ملاّمحمّدابراهیم بن علی اکبر بن علی جان دهکردی اصفهانی وی سال ها در اصفهان به درس حاج سیّدمحمّدباقر شفتی (حجّت الاسلام) و دیگران حاضر شد. تا به درجه رفیع اجتهاد نائل گردید.
در مسجد محلّه نو اصفهان امامت می نمود. پس از مراجعه خوانین و مردم چالشتر به سیّدحجّت الاسلام، و درخواست جهت اعزام عالمی شایسته، مرحوم سیّد، طیّ نامه ای به تاریخ 21 ذی الحجّه 1246ق مشارٌالیه را به آن ناحیه می فرستد. صاحب عنوان، جدّ خاندان آل ابراهیم دهکردی می باشد.(2)
ص: 119
ملاّمحمّدابراهیم [بن علی بهلول] زفره ای کوهپایه ای اصفهانی(1) عالم فاضل خوشنویس، [مرجع امور شرعی در قریه زفره بود، و خطّ نسخ را خوش می نوشت.
از آثار او کتابت قرآن مجید و زاد المعاد به خطّ نسخ زیبا است(2)]، وی در سال 1257ق وفات یافته است(3).
میرزا ابراهیم امین الواعظین فرزند حاج محمّدعلی تاجر اصفهانی، عالم فاضل و واعظ کامل، در سال 1257ق متولّد شده(4) و در این شهر تحصیل نموده است، ازجمله نزد حاج میرزا بدیع درب امامی، حاج سیّدمهدی نحوی و آقا سیّدمحمّدباقر درچه ای تلمّذ کرد، و چندی نیز در اعتاب مقدّسه، نزد اعاظم فقهای آن دیار _ خصوصا میرزای شیرازی _ حاضر شد، و در حدود 1325 به ایران مراجعت نمود. مدّتی در اصفهان و گاهی در یزد ساکن بود. در اواخر عمر، در سده ماربین و روستاهای حوالی آن جا به وعظ و خطابه مشغول بود(5)، و سرانجام در 21 ربیع الثّانی 1359ق در محلّه فروشان سده وفات یافت، و در قبرستان خوزان سده مدفون گردید.(6) وی تألیفاتی داشته که از آن جمله است: 1. امان الخائفین، در امامت 2. براهین الباهر، در مذمّت دنیا و مدح آخرت 3. تحفة المعاد للعباد 4. روح العالمین، در توحید 5. شهاب الثّاقب در مدح امام غائب (عج) 6. طریقة الحق، در نبوّت 7. کهف العارفین، در اخلاق و غیره از نظم و نثر 8. قصیده ای در مرثیّه استادش میرزای شیرازی گفته، و نام عدّه ای از علماء را مذکور داشته است.(7)
ص: 120
میرابراهیم فرزند میرعماد حسنی قزوینی، خوشنویس خطّ نستعلیق، نزد پدر خود مشق خط کرده، پس از شهادت پدر به خراسان رفت، و عاقبت در قزوین ساکن شد، و همان جا وفات یافت.(1)
ابراهیم بن عمّار بن زید، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است.
او از سلمة بن شبیب حدیث نقل می کند، و ابوعلیّ بن عاصم از وی حدیث روایت می نماید.(2)
205
ابواسحاق ابراهیم بن عمر بن ابراهیم اصفهانی از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری است. در بلخ ساکن بوده، و از ابوالقاسم محمود بن محمّد بن خلف سهاوری اسفرائنی از او اخذ حدیث کرده است.(3)
حاج ابراهیم بن عمر بن حفض بن معدن جرواءانی اصفهانی از محدّثین قرن سوم هجری است. وی از بکر بن بکار، سلیمان بن حرب، علیّ بن عبدالحمید، محمّد بن اَبان و حسین بن حفص روایت می کند، و هارون بن سلیمان و محمّد بن یحیی بن منده و محمّد بن احمد بن یزید از او نقل حدیث می کنند. وی در سال 251ق وفات یافت.(4)
ص: 121
ابواسحاق ابراهیم بن عون بن راشد سعدی مدینی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. ابوعبداللّه محمّد بن احمد ابهری و محمّد بن احمد بن یزید از او روایت کرده اند. خودش از مسلم بن سلیم ضبی، حجّاج بن نصیر، وکیع، عبیداللّه بن موسی، قبیصه و ابن عُیَینَه نقل حدیث نموده است.
صاحب عنوان در مدینه (شهرستان) اصفهان ساکن بوده، و در سال 244ق وفات یافته است.(1)
ابراهیم بن حاج میرزا عیسی اصفهانی ادیب، از دانایان به علوم تجوید بوده، و از آثار او: 1. شجرة التّجوید 2. وجیزة التّجوید، در سال 1330ق به چاپ رسیده است.(2)
ابواسحاق ابراهیم بن عیسی زاهد اصفهانی، از عرفاء و متصوّفه قرن سوم هجری است. از مصاحبان معروف کرخی است، و کراماتی از او نقل شده است. وی در سال 247ق وفات یافت.
از ابی داوود و شبابة بن سوار و مروان بن محمّد مقری روایت حدیث نموده، و احمدمحمّد مدینی بزاز و نصر بن هشام از او روایت می کنند.(3)
ابواسحاق ابراهیم بن فرقد اصفهانی معدّل، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری
ص: 122
است. از روح بن مسافر روایت می کند، و عامر بن ابراهیم از وی نقل حدیث می نماید.(1)
ابواسحاق ابراهیم بن فسان شاه بن ززا نایینی، از محدّثین اصفهان است. وی از ابوحامد بن محمّد بن یحیی بن بلال نیشابوری روایت می کند، و حافظ ابونُعیم اصفهانی از او نقل حدیث می نماید.(2)
حافظ ابونصر ابراهیم بن فضل بن ابراهیم ابار اصفهانی از محدّثین اصفهان در قرن پنجم و ششم هجری است.
او در بازار اصفهان می ایستاده، و از حفظ حدیث می گفته است؛ امّا او را کذّاب و وضّاع الحدیث نوشته اند. از عبدالرّحمان بن منده استماع حدیث کرده است. وفات او در سال 530ق اتّفاق افتاد.(3)
ابراهیم بن قاسم بن یونس بن عبدالملک باطرقانی شیبانی ورّاق، از محدّثین قرن سوم هجری است.
وی از شیخ ابومسعود احمد بن فرات رازی حدیث روایت می کند.(4)
میرزا ابراهیم فرزند قبا بیک قاجار، از فضلاء و خوشنویسان قرن یازدهم هجری است.
ص: 123
در مدرسه والده شاه صفی در اصفهان ساکن بوده، و از راه کتابت، امرار معاش می کرده است. مردی بوده در نهایت صلاح و در کمال فلاح. در حدود سال 1083ق تدریس در مشهد مقدّس به او تفویض شد، و او به آن جا رفت.
وی نخستین جزء کتاب مبسوط شیخ طوسی را در 25 رجب 1054ق کتابت نموده که به شماره 1887 در کتابخانه ملّی ملک در تهران وجود دارد. هم چنین در بین سال های 1054 تا 1066ق چند برگ از یک جنگ را با مطالب متنوّع ازجمله حدیث تزویج حضرت زهرا _ سلام اللّه علیها _ را کتابت نموده است. این مجموعه به شماره 1451 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)
ابراهیم بن قتیبه اصفهانی، از راویان و محدّثان شیعه در قرن سوم هجری است. شیخ طوسی و نجاشی در کتاب خود از او نام برده اند، و ابن شهر آشوب در معالم العلماء نوشته است: وی کتابی دارد. احمد بن محمّد بن خالد برقی از او حدیث نقل می کند.(2)
ابراهیم بن قرّه اسدی قاسانی (کاشانی) معروف به «اصم» از محدّثین قرن دوم و سوم هجری است. از مصاحبان ثوری بوده، و از گفتار او کتابی تصنیف نموده (جامع)، و نزد او قرائت نموده است.
محمّد بن حمید و ابوحجر عمرو بن رافع از او روایت می کنند. وی در سال 210ق
ص: 124
وفات یافت. فرزندش اسحاق نیز محدّث بوده، و در مصر ساکن شده است.(1)
سیّدابراهیم میرباقری بن حاج میرزا کریم دهاقانی اصفهانی، عالم فاضل، در دهاقان متولّد شده، و در اصفهان نزد جمعی از علماء ازجمله جهانگیرخان قشقایی تحصیل نمود وی مدّت دوازده سال در آبادان معاون دادگستری بود، سپس در سال 1360ق به زادگاه خود بازگشت، حوزه درسی و علمی در آن جا تشکیل داد، و شاگردان فراوانی را تربیت نمود. مدّتی نیز امام جمعه دهاقان بود، در اواخر عمر به کامفیروز فارس رفت، و در آن جا وفات یافت، و همان جا دفن شد.(2)
ابراهیم بن کوفی حبال اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. از حسن بن موسی و عبدالوهاب خفاف روایت می کند. ابوعبدالرّحمان مقری و ابوبکر محمّدجعفر بن محمّد بن سعید از او نقل حدیث می کنند.(3)
شیخ ابراهیم بن محراب بن ابراهیم بن خلیل لاهیجانی گیلانی عالم فاضل محقّق. در اصفهان ساکن بود.
این کتاب ها از او است:
1. حواشی بر کتب اربعه 2. شرح خطبه شقشقیّه امیرالمؤمنین علیه السلام 3. شرح بر صحیفه سجّادیّه 4. شرح بر نهج البلاغه در هشت مجلّد. وی از شاگردان علاّمه مجلسی و مجاز از او در سال 1090ق است. قبرش در تخت فولاد اصفهان است.(4)
[صاحب اعیان الشیعه قبر صاحب عنوان را در تخت فولاد دانسته، ولی مأخذ خود را بیان نکرده است].
میرزا محمّدابراهیم مشیرالاسلام فرزند ملاّمحمّدمحسن بن ملاّمحمّد شفیع خویی، از فضلای اصفهان در قرن چهاردهم هجری.
ص: 125
وی در مهرماه 1328ش وفات یافت، و در آرامگاه خانوادگی خود در تخت فولاد جنب تکیه خوانساری ها مدفون شد.(1)
آقا محمّدابراهیم بن حاج آقا محمّدابراهیم قزوینی اصفهانی عالم فاضل، در اصفهان متولّد شد، و در این شهر تحصیل نموده، و به افتخار دامادی آقا سیّداسداللّه بیدآبادی فرزند حاج سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام شفتی نائل آمده است.
سال وفات او معلوم نیست، و احتمالاً مدفن او در قبرستان آب بخشان اصفهان بوده است.(2)
ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن حارث بن میمون مدینی اصفهانی معروف به «ابراهیم بن نائله» از محدّثین قرن سوم هجری است. نائله نام مادر او است. وی از بسیاری از محدّثان، حدیث نقل کرده است که از آن جمله است: احمد بن حاتم، جعفر بن محمّد بن یزید، سلیمان بن داوود، علیّ بن بشر، عمّار بن هارون و محمّد بن مغیره.
جمعی نیز از ابراهیم بن نائله روایت می کنند ازجمله: ابوبکر بردعی، احمد بن بندار، احمد بن اسحاق، احمد بن محمّد بن کوفی، اسماعیل بن عمرو بجلی، جعفر بن محمّد، محمّداسحاق بن عمران. صاحب عنوان در سال 291ق وفات یافت.(3)
ابواسحاق ابراهیم بن محمّد معروف به «قرابة بن شریک» از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است، از سعید بن سلام روایت می کند. اسید بن عاصم و محمّد بن ابان مدینی
ص: 126
از او نقل حدیث می کنند.(1)
ابراهیم بن محمّد حافظ اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. وی از احمد بن حسن بن آذینوه اصفهانی حدیث روایت می نموده است.(2)
سیّدابراهیم بن محمّد حسینی بیرجندی، از فضلای قرن دوازدهم هجری است در اصفهان سکونت داشته، و در سال 1185ق نسخه ای از حاشیه شرح مختصر تألیف شریف جرجانی را کتابت نموده است.(3)
حاج شیخ ابراهیم ریاضی نجف آبادی فرزند آقامحمّد، عالم فاضل فقیه محقّق، زاهد متّقی، در سال 1323ق در نجف آباد متولّد شد، و تا هیجده سالگی به زراعت پرداخت. در این هنگام به اصفهان رفت، و نزد شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی، میرزا محمّدصادق خاتون آبادی، میرسیّدعلی نجف آبادی، آقا سیّدمحمّد نجف آبادی، شیخ محمّد حکیم خراسانی و شیخ محمود مفید تحصیل نمود. سپس به قم مهاجرت نموده، و نزد آیات عظام و علمای اعلام، حائری یزدی، شاه آبادی، شیخ محمّدعلی قمی، سیّدمحمّد حجّت و میرزای همدانی و دیگران تحصیل نموده، به اجتهاد نائل آمد. سرانجام پس از مدّتی تدریس سطوح عالیه، به دعوت شیخ احمد حججی، از قم به نجف آباد بازگشت، و به تدریس در حوزه علمیّه نجف آباد پرداخت.
وی علاوه بر تدریس، در ارشاد مردم و رفع خصومات و رفع گرفتاری نیازمندان اهتمام
ص: 127
فراوان داشت. او در فقه، اصول، حکمت، ریاضیات و کلام، صاحب مهارت فراوان بود.
از اقدامات ارزنده او تأسیس مدرسه علمیّه معروف به «مدرسة الحجّة»، احداث حسینیه اعظم و مسجد صفا در نجف آباد و تربیت ده ها شاگرد فاضل است. سرانجام این عالم ربّانی در 15 صفر 1374ق بر اثر سکته قلبی در سنّ 56 سالگی وفات یافت، و در حسینیّه اعظم نجف آباد مدفون شد. تألیفات ایشان: 1. رساله در اخلاق 2. مختصری در عقاید.(1)
میرزا محمّدابراهیم بن غیاث الدّین محمّد خوزانی اصفهانی عالم فاضل و فقیه جلیل القدر، از بزرگان و محدّثان برجسته قرن دوازهم هجری. میرزا عبدالنّبی قزوینی از معاصران او گوید: «متمهدا فی الفقه و اصوله و حاذق فی الحکمة و فصوله، دقیق الذّهن، جیّد الفهم، عمیق الفکر، کامل العلم، صاحب التّقریر الفائق و التّحریر الرّائق». در اصفهان به تحصیل پرداخته، و از جمعی از بزرگان فقهاء و محدّثین، مفتخر به اخذ اجازه گردیده است که از آن جمله اند: میرمحمّدحسین خاتون آبادی، میرمحمّدباقر خلیفه سلطانی، شیخ حسین ماحوزی، میرزا محمّدرحیم سبزواری، ملاّمحمّدقاسم هزارجریبی و ملاّمحمّدطاهر بن مقصودعلی اصفهانی.
[اساتید ایشان نیز عبارت اند از ملاّعلی نقی بن محمّدتقی کمره ای، ملاّمحمّد نصیر گلپایگانی و محمّدحسن خواهرزاده او، نظام الدّین حسین بن محمّد اسماعیل خادم، ابی البرکات بن محمّداسماعیل، جمال الدّین محمّد بن نظام الدّین حسن، ملاّکمال الدّین محمّد فسوی و ملاّابوالحسن فتونی عاملی].
در اصفهان به تدریس مشغول بود، سپس قاضی اصفهان شد، و سرانجام قاضی عسکر نادرشاه گردید، و در سال 1160ق به دستور نادرشاه او را شهید نمودند، گویند مدفن او در قبرستان آب بخشان اصفهان است. کتب ورساله های زیر از آثار او است:
1. تفسیر آیه «وَ إِذا قری ء الْقُرْآن» 2. تفسیر قرآن 3. حواشی بر کتب اربعه 4. رساله در تحریم غنا 5. رساله در این که درهم و دینار مانند هم است یا قیمت در آن ها معتبر می باشد. 6. رساله در مشروعیّت تلقین میّت جهت اطفال و غیره.(2)
ص: 128
ابراهیم بن محمّد بن ابراهیم، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. از سلیمان شاذکونی روایت می نماید، و احمد بن اسحاق از خود او نقل حدیث می کند.(1)
ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن ابراهیم بن احمد دواتی اصفهانی، از محدّثین قرن ششم هجری. از ابومظفّر منصور سمعانی، قاضی ابومنصور بن شکرویه، ابوعبداللّه قاسم بن فضل ثقفی و ابومحمّد رزق اللّه تمیمی روایت می کند. ابوعلی حسن بن بشیر بن عبداللّه نقّاش مهاد ملنجی، از او حدیث شنیده است. وی ساکن محلّه خوز (خوزیان) اصفهان بوده، و در سال 548ق وفات یافته است(2).
ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن ابراهیم اصفهانی بلخی از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری است.
در بلخ ساکن بوده [است]، و ابوالمکارم محمّد بن عمر بن امیرجه بن ابوالقاسم بن ابوسهل بن ابوسعد عبداللّه بن عبیداللّه بن عبدالرّحمان اشبهی بلخی، ابوالمحاسن مسعود بن محمّد بن غانم هراتی و ابوالقاسم محمود بن خلف لاهوری ساکن اسفراین، از وی استماع حدیث کرده اند.(3)
ص: 129
ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن ابراهیم اصفهانی تاجر، از محدّثی_ن قرن ششم هجری است.
ابوالفتح محمّد بن محمّد بن عبداللّه بن محمّد بسطامی خورنقی از او روایت می کند، و خورنق از قرای بلخ است.(1)
ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن ابراهیم رفاعی از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است.
وی از محمّد بن سلیمان بن حارث باغندی کبیر روایت می کند، حافظ ابونُعیم اصفهانی می گوید: وی را درک کردم ولی موفّق به شنیدن روایت از او نشدم.(2)
ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن ابراهیم قفّال طیّان اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن پنجم هجری است.
از ابراهیم بن خورشید روایت می کند، و ابوالوفا اسماعیل طرقی از او روایت می کند. در ماه صفر 480ق وفات یافته است.(3)
ابراهیم بن محمّد بن ابی یحیی اسلمی، از محدّثان اصفهان در قرن دوم هجری است. وی از عبداللّه بن دینار، علاء بن عبدالرّحمان و ابی عمرو ابن محمّد حدیث روایت می کند، و ابن جریح، محمّد بن ادریس شافعی و حسین بن حفص از او نقل حدیث
ص: 130
می نماید. وی در مدینه (شهرستان) اصفهان ساکن بوده، و در سال 184ق وفات یافته است.(1)
ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن اصفهانی، از محدّثین اصفهان و امام مسجد جامع اصفهان است، از عابدان و زاهدان عصر خود بوده، و در حفظ و نقل حدیث، اهتمام بسیار داشته، و در سال 302ق وفات یافته است.(2)
ابراهیم بن محمّد بن بزرج (بزرگ) اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. محدّث ثقه صاحب اصول بوده، و از عمرو بن علی، محمّد بن سلیمان لوین، موسی بن عبدالرّحمان و نصر بن علی روایت می کند. عبداللّه بن محمّد بن جعفر از او استماع حدیث نموده است.(3)
ابراهیم بن محمّد بن حسن اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. از احمد بن ولید بن برد انطاکی نقل حدیث نموده است. سلیمان بن احمد طبرانی نیز از ابراهیم اصفهانی روایت می کند.(4)
ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن حسن اصفهانی ثقفی معروف به «طیّان» از علماء و محدّثین شیعه در قرن سوم هجری است. از حسین بن قاسم زاهد اصفهانی روایت حدیث
ص: 131
می کند. وی در سال 266ق وفات یافته است. کتاب اخبار حسن بن علیّ بن ابی طالب علیهم السلام از او است.(1)
حافظ ابواسحاق ابراهیم اصفهانی فرزند محمّد بن حمزة بن عمارة بن حمزة بن سیّار بن عبدالرّحمان بن حفص (برادرزاده ابومسلم خراسانی) از محدّثین اصفهانی در قرن چهارم هجری. از حضرمی مطیّن، محمّد بن عثمان بن ابی شیبه، محمّد بن نصر صائغ، احمد بن یحیی حلوانی، ابوشعیب حرّانی و یوسف بن قاضی روایت کرده، و از محدّثین عراقین، جزیره و حجاز روایت نموده است.
وفات او در 7 رمضان 353ق اتّفاق افتاد. وی «شیوخ» را جمع آوری و مسند را تألیف نموده است(2).
[صاحب عنوان، برادرزاده علیّ بن حمزة بن عمّاره مؤلّف کتاب قلائد الشّرف است].
ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن خلید کرمانی، از محدّثین است. در سال 290ق به اصفهان آمده، و در منزل خصیب بن سلم وارد شده است. راویان اصفهان از قول او احادیثی نقل کرده اند.(3)
ابواسحاق ابراهیم ثقفی کوفی بن محمّد بن سعید بن هلال بن عاصم بن سعد بن مسعود ثقفی، از مشاهیر محدّثان و دانشمندان شیعه در قرن سوم هجری. در اوّل، زیدی مذهب بوده، و سپس امامی شده، و برای تبلیغ مذهب شیعه به اصفهان آمده است. در
ص: 132
فضیلت او همین بس که ابونُعیم اصفهانی در حقّ او گفته است: «کان غالیا فی الرّفض». در اغلب کتب رجال و حدیث شیعه از گذشته تا امروز از او یاد شده، و او را ثقه دانسته اند. محمّد بن زید رطاب، عبّاس بن سرّی و عبدالرّحمان بن ابراهیم مستملی از او روایت می کنند. جماعتی از شیعیان قم از او درخواست کردند که از اصفهان که اغلب مردم آن اهل سنّت بوده اند به قم که جایگاه شیعیان بود بیاید؛ امّا او نپذیرفت، و تا آخر عمر در اصفهان بود تا آن که در سال 280 (و یا سال 283ق) وفات یافت.
از کتب او است:
1. اخبار زید بن علی 2. اخبار کشته شدگان از اولاد ابی طالب علیه السلام 2. قیام حسین بن علی علیه السلام 4. مقتل الحسین علیه السلام 5. مقتل امیرالمؤمنین علیه السلام 6. الجمل 7. فدک 8. صفّین 9. حکمین 10. نهروان 11. ما نزل القرآن فی امیرالمؤمنین علیه السلام 12. المودّة فی ذوی القربی 13. کشته شدگان از آل محمّد علیهم السلام 14. الغارات، مطبوع و غیره(1).
ابوالقاسم ابراهیم بن محمّد بن سلیمان مؤدّب اصفهانی از محدّثین عامه اصفهان است.(2)
ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن عبیداللّه بن عمر اصفهانی از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از اسید بن عاصم و طبقه او روایت حدیث می کند، و سلیمان بن
ص: 133
احمد از او روایت می کند.(1)
شیخ ابراهیم بن محمّد بن علی حرفوشی عاملی کرکی، عالم فاضل و فقیه محدّث، در قرن یازدهم هجری در اصفهان می زیسته، و سرانجام در سال 1080ق در مشهد مقدّس وفات یافته، و همان جا مدفون گردیده است.
شیخ حرّ عاملی می نویسد: «من به تشییع جنازه او حاضر شدم»(2). ظاهرا از شاگردان پدرش و شیخ علیّ بن محمّد بن حسن عاملی نوه شهید ثانی بوده، و از ملاّتاج الدّین حسن اصفهانی [پدر بهاءالدّین محمّد اصفهانی = فاضل هندی [حدیث روایت نموده است.(3) از آثار او کتاب اجازات است که در مجلّدات اجازات بحارالانوار ضبط شده، و به طبع رسیده است(4).
صاحب عنوان، نسخه ای از حاشیه بر حاشیه خلیفه سلطان بر روضة البهیّه نوشته شیخ علیّ بن محمّد بن حسن عاملی را در 3 جمادی الآخر 1077کتابت نموده که در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی موجود است.(5)
هم چنین نسخه ای از المقنع فی الغیبه را در دوشنبه 8 شعبان 1070ق کتابت نموده است که در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران وجود دارد.(6)
ابونصر ابراهیم بن محمّد بن علی کسایی، از محدّثین اصفهان در قرن پنجم و ششم هجری است. ابوبکر عبدالغفّار بن محمّد شیروی جنابدی و ابونجم بدر بن خلف بن یوسف فرکی حاجی اصفهانی از او حدیث نقل می کنند.(7)
ص: 134
ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن فاخر بن محمّد بن یحیی فقیه سریجانی مدینی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است.
وی از منیعی، ابن ابی داوود، محمّد بن هارون بن حُمید مجدّر و محدّثین بغداد و کوفه و بصره روایت می کند، و حافظ ابونُعیم اصفهانی از او روایت می نماید. او در ربیع الآخر سال 358ق وفات یافت.(1)
ابراهیم شجری فرزند محمّد بطحایی بن قاسم بن ابومحمّدحسن امیر مدینة بن زید بن امام حسن علیه السلام ، از سادات و امام زادگان عالی قدر اصفهان است که مطابق نوشته منتقلة الطّالبیّه در اصفهان ساکن بوده، و قبر او در محلّه جیلان (چملان یا سنبلان) در باب مسجد سعید بن جبیر واقع بوده است.(2)] محلّ دفن امام زاده فوق، به درب امام معروف است].
ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن محمود اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. از ابواحمد عبداللّه بن جعفر بن احمد بن فارس روایت می کند، و ابوبکر بن منجویه اصفهانی و ابوبکر فارسی از او نقل حدیث می نمایند.(3)
ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن موسی
وکیل معروف به باقلاّنی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. متصدّی جمع آوری درآمد موقوفات مسجد جامع اصفهان بود. پس از سال 360ق وفات یافته
ص: 135
است. از حسن بن علی طوسی و علیّ بن سعید عسکری روایت می کند.(1)
میرزا ابراهیم متخلّص به «ادهم» فرزند میرزا رضی الدّین محمّد آرتیمانی شاعر ادیب، در سال 1020ق در اصفهان متولّد شد، و نزد علماء و فضلای این شهر به خصوص میرداماد تحصیل کرد، سپس به هند رفت.(2) در آن جا مدّتی مقرّب درگاه تقرّب خان از صاحب منصبان پادشاه هند بود؛ امّا به واسطه رفتار ناپسند به حبس افتاد(3) به سال 1060ق در سنّ چهل سالگی وفات یافت. از آثاراو ساقی نامه است.
این بیت از او است:
ای که آرام دل خود به جهان می خواهی بعد درویش اگر هیچ نباشی شاهی(4)
حاج محمّدابراهیم ملک التجّار فرزند حاج آقا محمّد، از تجّار نیکوکار و صاحب خیرات و مبرّات بسیار بوده، و در اصفهان شهرت بسیار داشته است.
از آثار خیریّه او: 1. تکیه ملک در تخت فولاد که آن را جهت مرحوم آخوند کاشی بنا کرد، و متأسّفانه در تغییر و تحوّل سال های اخیر به کلّی تخریب و نابود شد 2. مسجد ملک در محلّه پاقلعه 3. تیمچه ملک در بازار 4. انگورستان ملک که منزل مسکونی او بوده است. 4. اتمام ساختمان طارمی صحن مطهّر کاظمین علیهماالسلام 6. تعمیر اساسی بسیاری از مساجد اصفهان من جمله مسجد نور و رضوان 7. تعمیر کاروان سرای تخت فولاد. وی سرانجام در سال 1341ق وفات یافته، و در منزل مسکونی خود در محلّه پاقلعه اصفهان مدفون [شده[ است. مادّه تاریخ وفات او را میرزا حسن خان جابری انصاری چنین گفته است:
سر برون کرد ملک گفت که این ابراهیم ملکی بوده، و فردوس برین جایش بود(5)
ص: 136
شیخ ابراهیم بن محمّد اصفهانی صنعانی، عالم فاضل و واعظ کامل، در بسیاری از علوم چون فقه، اصول، کلام، حدیث و ادبیّات صاحب نظر و متبحّر بوده، و در اصفهان مردم را موعظه می فرموده است. ازاصفهان به عین مهاجرت کرده، و در سال 1150 در عین ساکن شده، و همان جا وفات یافته است. مردم صنعا علاقه بسیار به او داشته، و در تشییع جنازه او عزاداری بسیار نمودند. قبرش در جنوب شهر صنعا زیارتگاه است. احمد بن حسین رکیعی مادّه تاریخ وفاتش را چنین سروده است:
هذا ضریح المواعظ المتّقی علاّمة العصر فصیح اللّسان
ناداه رضوان بتاریخه: «یا خلد ابراهیم اسنی الجنان»(1)
ابراهیم بن محمّد نجف آبادی اصفهانی، فاضل خطّاط نسخ نویس قرن سیزدهم هجری. از آثارش کتابت نسخه ای از الدّرر النّجفیّه که آن را در روز 20 ذی حجّه سال 1246ق به پایان رسانیده است. نسخه در کتابخانه دانشکده حقوق تهران موجود است.(2)
ابراهیم فرهنگ قهفرخی متخلّص به «دبیر» فرزند میرزا محمّد، شاعرادیب در قهفرّخ زندگی می کرد. ابتدا به «فرهنگ» تخلّص می کرد، و سپس آن را به «دبیر» تغییر داد. او به زادگاه خود به زراعت مشغول بود.(3)] در مطایبه و هزل، اشعاری سروده است، او در 19 آبان 1360ش در اصفهان وفات یافت، و در تکیه شهدا واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد].(4)
ص: 137
ابواسحاق ابراهیم بن مَعمَر بن شریس جوزدانی، از محدّثین اصفهان است. از عمرو بن حفص بن عمرو و ابوایّوب برادرزاده زریق حمصی و سلیمان بن عبدالرّحمان روایت می کند، و جعفر بن محمّد بن یعقوب و محمّد بن احمد بن یزید از او روایت حدیث می نمایند.(1) [جوزدان نام محلّه ای در اصفهان و روستایی در نجف آباد است، و ظاهرا صاحب عنوان منسوب به جوزدان اصفهان است].
ابواسحاق ابراهیم بن ممشاد متوکّلی اصفهانی، از شعراء و ادبای قرن سوم هجری است. از مردم جی اصفهان است. در کتابت و بلاغت، از نوادر عصر خویش بوده، و به عربی شعر می سروده است. دبیر و ندیم متوکّل خلیفه عبّاسی بود، و پس از مرگ او از فرزندان خلیفه کناره گرفت، و به یعقوب لیث صفّاری پیوست. او را در شمار شاعران شعوبی آورده اند که به تحقیر نژاد عرب و تفاخر به ایرانی بودن خود نموده اند.(2)
ابوالقاسم ابراهیم بن منصور بن ابراهیم سلمی کرانی اصفهانی معروف به «سبط بحرویه» از محدّثین اصفهان در قرن پنچم هجری است. در سال 362ق متولّد شده، و در سال 455ق وفات یافته است. ابوسهل محمّدابراهیم بن محمّد بن احمد بن ابراهیم بن علیّ بن سعدویه امین ترکی اصفهانی از او روایت می کند.(3)
دکتر ابراهیم چهرازی فرزند سیّدمرتضی موسوی لنجانی پزشک دانشمند و استاد
ص: 138
دانشکده پزشکی در سال 1287ش در قریه «چهراز» لنجان متولّد شد. در اصفهان به تحصیل در مقطع ابتدایی و متوسّطه پرداخت، و در تهران به تحصیل در مدرسه دارالفنون مشغول شد، و پس از شرکت در کلاس های مدرسه طب در تهران به فرانسه رفت، و به تحصیل در رشته اعصاب و روان پرداخت، و به درجه دکترا نائل شد. وی پس ازبازگشت به ایران به تدریس در دانشکده پزشکی تهران و طبابت و خدمت در بیمارستان رازی، مرکز پزشکی قانونی، بیمارستان روزبه و سایر مراکز پزشکی پرداخت.
او از مؤسّسین و دبیر انجمن مبارزه با تریاک و الکل بوده است. پزشکی نیکوکار و خیرخواه بوده، و در رفع مشکلات هم نوعان خود از هیچ اقدامی فروگذار ننموده است. علاوه بر آن، دانشمندی محقّق و پرکار بود، و ده ها تألیف و مقاله را به رشته تحریر درآورد. برخی از تألیفات ایشان عبارت اند از:
1. اهلیّت تربیت فکری و روحی 2. سردرد و علل و طرق معالجه آن، چاپ شده 3. طبیب در جامعه، چاپ شده 4. امراض اعصاب محیطی و نخاع، چاپ شده 5. بیماری های مغز و پی جلد اوّل و دوم، چاپ شده 6. شاه نامه آخرش خوش است، و غیره.(1)
ملاّ محمّدابراهیم مقدّس بن محمّدمهدی، عالم عارف، در جمادی الآخر 1289ق وفات یافت، و در بقعه فیض مدفون شد.(2)
ابواسحاق ابراهیم بن میمون اسدی اصفهانی از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است.
از محمّد بن سلیمان معروف به «لوین» روایت می کند، و محمّد بن احمد بن ابراهیم از
ص: 139
وی نقل حدیث می نماید.(1)
ابراهیم بن میمون بن صائغ، از طبقه محدّثین اصفهان است که به خراسان انتقال یافته، و در آن جا در سال 131 به دستور ابومسلم خراسانی کشته شده است.
وی از عطا روایت می کن_د، و ابوحمزه داوود بن ابی الفرات از وی نقل حدیث می نماید.(2)
ابو بشر ابراهیم بن ناصح ملقّب به فورویة بن معلی بن حماد اصفهانی صاحب مناکیر و متروک الحدیث. ازمحدّثین اصفهان است. از سفیان بن عُیَینه، نصر بن شمیل و پدرش ناصح روایت می کند، و احمد بن جعفر بن سعید، محمّد بن احمد بن یزید و یوسف بن یحیی از او نقل حدیث کرده اند.(3)
ابراهیم شریفی متخلّص به «نوید» فرزند نظام علی، از شعرای معاصر است. در سال 1346 خورشیدی در کرمانشاه متولّد گردید، و همان جا تحصیل کرد. نسبش به یکی از عرفای کُرد به نام شیخ بابای سنقری می رسد. پس از آن که طبع او در سرودن شعر عیان گشت، در انجمن ادبی کرمانشاه حضور یافت، و مورد تشویق شعراء قرار گرفت. در سال 1363 به اصفهان آمد، و تا امروز در این شهر ساکن است، و در انجمن های این شهر حضور می یابد.
تألیفات و آثاری نیز دارد که به طبع نرسیده است. این دو بیت در وصف مولای متّقیان
ص: 140
علی علیه السلام از او است:
ای علی! ای اسوه صبر خدا! چشم تو ریزان ترین ابر خدا
ای به تو شطّ تجلی متّصل یک نفس من را به حال خود مهل(1)
ابراهیم بن یحیی بن آدم مدینی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی از ابی صالح جلاّب، محمّد بن عمر بن حفص و عبداللّه بن ابراهیم بن صباح نقل حدیث می نماید.(2)
ابراهیم بن یحیی بن حکم بن حزّور اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. از ابی داوود و بکر بن بکار روایت کرده است. فرزندش محمّد بن ابراهیم از او نقل حدیث نموده است.(3)
ابراهیم مُکتِب معروف به «افرجه» فرزند ابی یحیی یزید بن عبداللّه باهلی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. در مدینه (شهرستان) اصفهان ساکن بوده، و از پدرش یزید بن عبداللّه، یحیی بن قطان، ابوعمر ضریر و یعقوب حضرمی استماع حدیث کرد، و اسید بن ابی عاصم، فرزند احمدابراهیم و عبداللّه بن اسحاق پدر حافظ ابونُعیم اصفهانی از او روایت می کنند.(4)
ص:141
ابراهیم بن یوسف فقیه اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی در سال 267ق وفات یافته است.(1)
محمّدابراهیم اصفهانی، شاعر ادیب، بهار وی را در کتاب مدایح المعتمدیّه نام برده، در قصیده ای که از او درج نموده، و گوید که جوان است.(2)] قصیده در مدح منوچهر خان معتمدالدّوله حاکم اصفهان سروده شده، و از آن جا این دو بیت در وصف اصفهان نقل می شود:
صد شکر کز عنایت خلاّق انس و جان یک باره رشک باغ ارم گشت اصفهان
گشت از خوشی چو کاخ خورنق ریاض او آمد ز خرّمی به جهان غیرت جنان(3)]
ملاّمحمّدابراهیم گلپایگانی معروف به «جدلی»، [«العالم الفاضل العادل الکامل الحبر المحقّق و النّحریر المدقّق، حاوی الاصول و الفروع، جامع المعقول و المنقول، زبدة المجتهدین و قدوة الفقهاء المتشرّعین(4)، جامع علوم خفیّ و جلی... مشهور به دانایی و طلاقت لسان(5)، العلاّمة الفهّامة(6)].
از اکابر فقهاء و افاضل علمای قرن دوازدهم هجری است. [با همه اهمّیت وی، متأسّفانه از تولّد و اساتید، کیفیت زندگی، شاگردان و خاندان او اطّلاعاتی در دست نیست. در برخی از کتاب ها او را شیخ ابراهیم گلپایگانی جدّی نوشته اند، و برخی گمان کرده اند که او ساکن مدرسه جدّه و به جدّه ای معروف بوده است؛ ولی ظاهرا «جدلی» به «جدّه ای» و «جدّی» تحریف شده است].(7)
در سال 1199ق وفات یافت، و در تخت فولاد جنب قبر ملاّاسماعیل خواجویی مدفون شد. قبر او بر روی سکّویی واقع شده است. رفیق اصفهانی شاعر معاصر او، مرثیّه ای درباره او گفته، و مادّه تاریخ وفاتش را چنین سروده است:
شد ز جهان و رفیق، از پی تاریخ گفت: «رفت ببزم جنان، زبده ارباب علم»
هم چنین مشهور، شاعر اصفهانی در مرثیّه و تاریخ او گوید:
ص: 142
شد دریغا ز لوح هستی محو نام ملاّمحمّدابراهیم
حیف از آن فاضل عظیم الشّأن آه از آن عالم خبیر علیم
گر شد اجزای او چو گل اوراق گر شد اعضای او چو عظم رمیم
گفت مشه_ور به_ر تاریخ_ش: ش_د بجنّ_ت مقام ابراهی_م(1)
وی رساله ای در اصول دین تألیف نموده که از کتاب حقّ الیقین علاّمه مجلسی استخراج شده است، و ضمن مجموعه ای در کتابخانه سیّدآقا تستری موجود بوده است.(2)
ابراهیم جی اصفهانی، از فضلای قرن دوازدهم هجری است. وی در سال 1189ق در اردکان کتاب کشف الآیات را نوشته است. نسخه آن در کتابخانه آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی به شماره 4983 محفوظ است.(3)
استاد محمّدابراهیم حجّار اصفهانی، از سنگ تراشان زبردست دوره قاجاریّه بوده، در حجّاری از عجایب روزگار بوده، و در ریزه کاری و ظرافت های فنّ حجّاری نظیر نداشته است. از آثار او حجّاری تخت مرمر در کاخ گلستان معروف به «تخت سلیمانی» است.(4)
آقاابراهیم خاتون آبادی، از علماء مشهد مقدّس رضوی در قرن دوازدهم هجری، و از معاصرین با سیّد عبداللّه بن نورالدّین موسوی جزایری است. از تألیفات او رسائل حکمیّه
ص: 143
است.(1)
شیخ محمّدابراهیم درّی، عالم فاضل در قریه دُر از قرای لنجان متولّد گردید، و در اصفهان نزد علما و دانشمندان تلمّذ نمود، و به مقامات عالیه علم و عمل رسید، و به موطن خود مراجعت کرد، مصدر امور شرعی آن جا گردید، و به امامت و وعظ و رسیدگی به دعاوی و غیره پرداخت. وی به فکر کیمیا افتاد، سرمایه مادّی و معنوی خود را در راه کیمیاگری خرج کرد، به طوری که مرحوم عبّاس درّی فرزند مرحوم حاج ملاّفرج اللّه دری نقل می نمود: فی الجمله موفّقیتی حاصل کرده بود. در قصبه دُر وفات یافت، و در قبرستان محل دفن گردید.(2)
محمّدابراهیم اصفهانی متخلّص به «رهی»، شاعر ادیب. در عهد خود از شعرای معروف، و به شغل قصّابی مشغول بود. طبعش همگی به هجوگویی مایل بود، سرانجام در سال 1226ق وفات یافت. از او است:
بهر سفر گذاشتم زین چو به پشت بادپا آمد و دامنم گرفت آن صنم از ره وفا
مرغ دلش شکسته پر، برگ گلش ز گریه تر فندق آن به پسته در، لؤلؤ و عقیق سا
نرگس دلنواز او کرده به گریه آشتی غنچه عشوه ساز او گشته به لابه آشنا(3)
میرزا ابراهیم طوبی، شاعر و ادیب بوده، در سال 1174 هجری در اصفهان وفات یافته،
ص: 144
و در رواق امام زاده اسماعیل مدفون شده است.(1) در ریحانة الادب به نقل از اعیان الشّیعه گوید: حکیم مورّخ ادیب، علاوه بر فضایل دیگرش در علم هیأت نیز عارف بوده است.(2)
میرزا ابراهیم تبریزی متخلّص به «عارف» شاعر ادیب، برادر میرزا محمّد امین خازن معروف به «آقاسی» است. در محلّه عبّاس آباد اصفهان ساکن بود، و سرانجام در هند ساکن شد، این شعراز او است.
از طپیدن های دل در کلبه ویرانه ام سقف همچون رنگ برخیزد ز روی خانه ام(3)
حاج ملاّابراهیم فریدنی معروف به «ملاّابراهیم غسّال» متخلّص به «عاصی» شاعر ادیب، در بین همکاران خویش به دانستن مسائل و آشنایی به احکام، معروف بود. گاهی شعر می گفت. در محرّم الحرام 1365 قمری در حدود فریدن به سنّ قریب به هشتاد سالگی وفات یافت، و هم در آن جا مدفون شد.(4)
محمد ابراهیم جواهری فرزند محمد اسماعیل کوهپایه ای در سال 1342 ق (1302ش) متولد شد، ابتدا در مدرسه قدسیه و دبیرستان سعدی تحصیل کرد و سپس وارد حوزة علمیة اصفهان شد و از درس اساتیدی چون شیخ محمد علی عالم حبیب آبادی، شیخ محمد حسن علام نجف آبادی، شیخ علی محمد فقیه حبیب آبادی، شیخ عباسعلی ادیب، سید عبدالحسین طیب، حاج آقا صدر کوپائی، شیخ محمود مفید، سید محمدحسین ادیب
ص: 145
بجنوردی، شیخ محمد باقر زند کرمانی و دیگران بهره برد و سپس در مدارس دولتی به تدریس پرداخت. وی از فضلای بسیار پر تلاش و باذوق معاصر است و با همتی بلند شرح حال بسیاری از رجال عملی و دینی معاصر اصفهان و ایران را تدوین نموده. کتاب علوم و عقاید از او به چاپ رسیده، دو جلد اسفار را ترجمه کرده و در شعر گوهر تخلص می کند)
محمّدابراهیم اصفهانی متخلّص به «شوکتی» از شعرای قرن یازدهم هجری است، در اصفهان ساکن بود. دو بار به هند رفت، و در دفعه دوم به دست پسر چوپان به قتل رسید. از او است:
از زلف علاج دل سودایی من کن این سلسله را گرم به رسوایی من کن
شمع و گل و پروانه و بلبل همه جمعند بی رحم بیا رحم به تنهایی من کن(1)
محمّدابراهیم فروشانی اصفهانی متخلّص به «فارغ»، شاعر ادیب از اهالی محلّه «فروشان» سده ماربین اصفهان بود، و مانند برادر خود عشرتی، شعر می سرود. سرانجام به هند رفت، و از ملازمان طوفان شد، سپس به لاهور رفت، و در آن جا وفات نمود، و مهستی خانم، همشیره طالب آملی او را با احترام دفن کرد؛ از او است:
فکرم به وصف آن قد رعنا نمی رسد کس را کمند فکر به آن جا نمی رسد
نتوان به وصف قامت او گفت مصرعی تا معنیی ز عالم بالا نمی رسد(2)
حاج محمّدابراهیم قزوینی، از علماء و فقهاء و مجتهدین بزرگوار قرن سیزدهم هجری است. در
ص: 146
قزوین متولّد گردیده، و در آن جا و اصفهان تحصیل نموده، و از درس حاج سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام شفتی بهره گرفته، و سیّد، جهت او در سال 1246 اجازه مفصّلی مرقوم فرموده، و در آن از وی ستایش بسیار نموده، و تصریح کرده است که مدّت ها خدمت او رفت و آمد می نموده، و به درس او حاضر می شده تا به درجه اجتهاد نائل شده است(1). صاحب عنوان در شمار نزدیکان و مخصوصین سیّد حجّت الاسلام بوده، و حاج محمّدجعفر آباده ای با آن جلالت قدر، آرزوی مقام او را می نموده، و به حال او غبطه می خورده است.(2) میرزا محمّدابراهیم قزوینی در مسجد آقانور در محلّه دردشت اقامه جماعت می نموده، و از آثار باقیه اش شبستان و مهتابی و هشتی و سردر و حوض خانه مسجد مزبور است. وی کتابخانه ای مفصّل و آبرومند داشته که پس از وفات ایشان پراکنده شد، و قسمتی از آن را به کتابخانه امیرالمؤمنین علیه السلام در نجف اشرف اهدا شد.(3)
قزوینی سرانجام در چهارشنبه 29 محرّم 1261ق وفات یافت، و جنازه به نجف اشرف نقل، و در آن جا مدفون شد.(4) شرح حدیث غمّامه را به این میرزا محمّدابراهیم قزوینی نسبت داده اند.(5) [امّا این شخص باید عالم دیگری باشد؛ زیرا کاتب نسخه، محمّدحسین بن محمّدابراهیم که این کتاب را در سال 1263 کتابت نموده، و تعلیقات آن را در حاشیه آورده، در پایان حواشی نوشته است: «من الوالد _ سلّمه اللّه _ »؛ یعنی پدرش تا سال 1263 زنده بوده، حال آن که میرزا محمّدابراهیم قزوینی در سال 1261ق وفات یافته است].(6)
محمّدابراهیم قمی، خطّاط نسخ نویس معروف در قرن یازدهم هجری از اساتید بزرگ خط، و معاصر احمد نیریزی بوده، و در اصفهان مقیم بوده است. از آثارش کتابت نسخه ای است از قرآن مجید موّرخ به سال 1117ق که آن را در اصفهان جهت نوّاب حاجیه زینب بیگم (ظاهراً بانی حمّام زینب بیگم) نوشته است. قرآن نام برده به شماره 1512 در آستانه مقدّسه رضویّه موجود می باشد. هم چنین قرآن دیگری به شماره 110ق مورّخ 25 ربیع الاوّل سال 1078ق(7).
ابراهیم معتمدی، از شعرای معاصر اصفهان است. از او است:
ص: 147
خارم و با گلشنم همسایگی است آن چه رنجم می دهد بی مایگی است
دور از این دنیای پرنقش و نگار با نگار دیگری دارم قرار(1)
ابراهیم بیک اصفهانی متخلّص به «مقتول» شاعر ادیب، اصلاً از اصفهان بوده؛ ولی در جهان آباد هند متولّد شده است، و فنون شعر و ادب را از غلام همدانی مصحفی آموخته است.(2)
سیّدابراهیم حسینی سبزواری ساوجی معروف به «مقدّس»، عالم زاهد متّقی، از اهالی ساوه بود، و پدرانش از سادات مختاری سبزوار به ساوه مهاجرت کرده بودند، و آقا سیّدابراهیم از ساوه با اصفهان آمد. مرحوم سیّد حجّت الاسلام او را با احترام پذیرفت، و در جنب منزل خود برای او خانه ای تهیّه نمود. مشارٌالیه خواهر آقا میرسیّد محمّد شهشهانی را به زوجیّت اختیار نمود، و بعد از سال 1250ق وفات یافت، و در قبرستان قبله دعا مدفون گردید.(3)
میرزا ابراهیم نوّاب احمدآبادی اصفهانی، هنرمند نقّاش، از معاصرین عنقا است که در نقّاشی گل و بوته و تصویر حیوانات و درختان و تجسّم حالات آنان تخصّص داشته است. وی از سلسله نوّاب های صفوی است، [و در اوایل قرن چهاردهم هجری در اصفهان وفات یافته است].(4)
ص: 148
ابراهیم بیک یوزباشی از بزرگان و امرای عهد شاه سلطان حسین صفوی است. از آثارش تعمیرات امام زاده اسماعیل علیه السلام است که آن را در سال 1111ق به پایان رسانیده است. کتیبه منظوم دور رواق بقعه در لوحه های کوچک به خطّ نستعلیق بر زمینه لاجوردی به خطّ محمّدصالح اصفهانی قصیده ای است به شرح زیر:
از حکم دارای زمان سلطان حسین کامران معمار ارکان جهان شاهنشه فرمانروا
این منزل چون کعبه نو، از سعی ابراهیم شد سلطان داور کرد نو، مأوای اسماعیل را
این کعبه آیین صفا، از سعی ابراهیم شد الطاف سلطان نو نمود این حجر اسماعیل را(1)
ابراهیم شاه طبیب، ساکن تبریز و از اهالی اصفهان. وی در قرن دهم هجری می زیسته، و اعتقاد تامّی به مجذوبان و درویشان داشته، و در عین طبابت، خوشنویس زبردستی بوده است.(2)
حافظ ابومحمّد عبدالرّحمان بن محمّد بن ادریس بن منذر بن داوود بن مهران اصفهانی معروف به ابن ا بی حاتم تمیمی نظامی از محدّثین، فقها و مفسّرین شافعی بوده، پدرش از اهالی قریه گز از بلوک برخوار بوده، و به ری رفته، و در آن جا ساکن شده است. تألیفات بسیاری داشته از آن جمله است: 1. تفسیر قرآن 2. الردّ علی الجهمیّة 3. الزّهد 4. العلل (برحسب کتب فقهی تقسیم شده است) 5. فوائد الزّائرین 6. الفوائد الکبری 7. الکنی 8. المسائل 9. مسند در حدیث، در دو هزار جزء 10. مقدّمه جرح و تعدیل، در چندین مجلّد 11. مناقب شافعی. صاحب عنوان در سال 240ق در ری متولّد [شده]، و در سال
ص: 149
327ق وفات یافته است.(1)
دلف بن عبدالعزیز بن ابی دلف عجلی، معروف به «ابن ابی دُلَف» یکی از مشاهیر والیان عهد بنی عبّاس است.
وی والی اصفهان بوده، سرانجام با قاسم بن مهاة جنگیده، و در سال 265ق به قتل رسیده است.(2)
ابن ابی رمزه، از محدّثین اصفهان است.(3)
ابوبکر احمد بن عمرو بن عاصم ضحاک بن مخلد شیبانی معروف به «ابن النّبیل» و «ابن ابی عاصم» از محدّثین و فقهاء بوده، حافظه ای قوی داشته، در فتنه زنج، کتاب هایش در بصره از بین رفت، و او از حفظ، پنجاه هزار حدیث نوشت. تولّدش در سال 206ق بود، و از سال 269 تا 282 در اصفهان منصب قضاوت داشت، در سال 287ق وفات یافت. قریب به سی صد جلد کتاب تألیف کرده که ازجمله آن ها است کتاب های: 1. الاوائل 2. الآحاد و المثانی 3. الدّیات، مطبوع 4. السنه 5. المسند الکبیر(4).
محمّد بن حسن بن احمد بن محمّد بن موسی اهوازی معروف به «ابن ابی علی اصفهانی»، از محدّثین عامّه است، متّهم به کذب است، و او را «جرّاب الکذب» لقب
ص: 150
داده اند.(1)
ابن ابی فاطمه ورّاق، از نویسندگان قرآن بوده، و در نیمه اوّل قرن چهارم می زیسته است. (2)
ابومحمّد عبداللّه بن محمّد بن خالد معروف به «ابن ابی نواس» از محدّثین اصفهان است، وی از محمّد بن سهل بن صباح و ابی اسید روایت می کند. (3)
حافظ ابوالعبّاس محمّد بن اسحاق بن ابراهیم طبری، از محدّثین است، به اصفهان آمده، و از همام و تمتام و محدّثین مصر حدیث روایت می نمود. (4)
جمال الدّین ابوالفضل عبدالرّحیم بن احمد بن محمّد بن ابراهیم بن خالد بغدادی معروف به «ابن اخوه» از محدّثین عالی قدر شیعه در قرن ششم هجری است، در بغداد متولّد شد، و جت اخذ حدیث، به کاشان، خراسان، ری و طبرستان سفر کرد. او چهل سال در اصفهان بود، و سرانجام به شیراز رفت، در 13 شعبان 548ق در آن جا وفات یافت.
وی از ابوالسّعادات هبة اللّه بن شجری، ابوشجاع صابر بن حسین بن فضل بن مالک، شیخ ابوغانم عصمی هروی، شیخ ابوالفضل محمّد بن یحیی ناتلی، ابوعبداللّه حسین بن طلحه نعالی و ابوالخطاّب نصر بن احمد بن بطر و ابوالفوارس طراد زینبی عبّاسی اجازه نقل حدیث داشته، و از دختر شریف مرتضی اجازه روایت کتاب نهج البلاغه را دریافت
ص: 151
نمود. سدیدالدّین محمّد طوسی، عمادالدّین علیّ بن قطب راوندی، قطب الدّین سعید راوندی و ضیاءالدّین فضل اللّه علوی حسنی راوندی شاگردان او هستند.(1)
احمد بن علویه کرانی (یا کرمانی) اصفهانی معروف به «ابن اسود کاتب»، از بزرگان، نویسندگان و دانشمندان شیعه و از مجاهرین شعرای اهل بیت علیهم السلام است. ابوحاتم سجستانی که خود از بزرگان شعر و ادب است، خطاب به اهل بصره می گوید: قسم به خدا این شاعر اصفهانی در محکم بودن اشعار و کثرت فوائد آن بر همه شما تفوّق یافته است. اشاره او به قصیده نونیّه موسوم به قصیده الفیّه در مدح حضرت علی علیه السلام با این مطلع است:
ما بال عینک ثره الانسان عبری اللحاظ سقیمة الافجان
وی از ابراهیم بن محمّد ثقفی همه مؤلّفات او را روایت می کند، و محمّد بن حسن بن ولید (م423ق) و ابوعبداللّه حسین بن محمّد بن عامر بن عمران بن ابی بکر اشعری و محمّداحمد بن محمّد بن بشر، احمد بن محمّد بن بشیر، جلال بن بشیر رحال و ابوجعفر بن بابویه از او روایت می کنند. در عموم کتب رجال و حدیث و ادب، نام او به عظمت و بزرگی یاد شده است. وی از اصحاب ابوعلی لُغَذه بوده، و مدّت ها در خدمت احمد بن عبدالعزیز و دلف بن ابی دلف عجلی بوده، و از ندمای آنان محسوب می شده است. تولّدش در سال 212ق، و وفاتش در حدود سال 312ق یا یا 321ق اتّفاق افتاده است. کتب زیر او است:
1. الاعتقاد، یا دعاء الاعتقاد 2. الفیّه، قصیده ای در هزار بیت، در مدح حضرت علی علیه السلام 3. الرّسائل المختاره، در ادعیه 4. الشّیب و الخضاب.
از اشعار او است:
حکم الغناء تسمع و مدام ما للغناء مع الحدیث نظام
ص: 152
لو انّنی فاضٍ قضیتُ قضیة انّ الحدیث مع الغناء الحرام(1)
ابوالحسن اسحاق بن محمّد بن ابراهیم بن حکیم ابن اُسید اصفهانی از محدّثین اصفهان است. حافظ ابونُعیم درباره او می گوید: «شیخ ثبت صدوق، عارف بالحدیث ادیب و لا یحدث الاّ من کتابه». از حسن بن عثمان، محمّد بن عاصم و ابوامیّه روایت کرده است، و احمد بن عبیداللّه بن محمود، محمّد بن جعفر و محمّد بن عبیداللّه بن مرزبان از او حدیث نقل می کنند. کتاب الشّیوخ از تألیفات او است. وفاتش در رمضان 312ق بوده است.(2)
ابن اَشته*
«ابن اشته» شهرت چندین تن از محدّثین اصفهان در قرن سوم و چهارم هجری است. نسب این خاندان به شخصی به نام «اَشته» (به فتح اوّل و سکون دوم) منتهی می شود.
ابوالعبّاس احمد بن عبدالغفّار بن علیّ بن اشته حافظ اصفهانی، از محدّثین قرن چهارم هجری است.
وی در 410ق متولّد و در سال 492ق وفات یافته است. از سعید بن محمّد نقّاش و ابوالحسن علیّ بن ابی حامد خرجانی روایت می کند، و ابونصر اسماعیل بن محمّد بن
ص: 153
احمد رنانی، ابوالفضل ثابت بن محمّد بن فضل صفّار اصفهانی، ابومحمّد (ابوبکر) جابر بن منصور بن محمّد بن صالح ویذآبادی، ابومحمّدحسن بن احمد مدینی، ابواحمد عبدالجبّار بن عصمت و ابوغانم محمّد بن حسین بن حسن از او نقل حدیث می نماید. ابوبکر مدین بن علیّ بن احمد تمیمی، ابونصر نورج بن محمّد دیلمی و ابوطاهر واضح بن محمّد مدینی از مجازین و شاگردان او به شمار می روند.(1)
احمد بن محمّد بن اشته مدینی، از محدّثین اصفهان است. در مدینه (شهرستان) ساکن بوده، از عمرو بن محمّد ناقد و محمّد بن خالد واسطی روایت می کند، و ابوعلی صحّاف و احمد بن محمّد بن ابراهیم از وی روایت می کند.(2)
ابومنصر خرّزاد بن اشته، از محدّثین اصفهان است. وی از محمّد بن عبّاس اخرم روایت می کند، و حافظ ابونُعیم از وی نقل حدیث کرده است.(3)
ابومسلم عبدالرّحمان بن بشیر بن غیر بن اشته مؤدّب، از محدّثین اصفهان است. حافظ ابونُعیم درباره او گوید: «شیخ ثقة صاحب اصول» وی از اسحاق بن ابراهیم بن اسماعیل بُستی حدیث روایت می کند، و قتیبة بن سعید از او روایت می نماید. در خراسان و سجستان (سیستان) از محدّثین، حدیث فراگرفته است.(4)
ص: 154
ابوبکر محمّد بن عبداللّه بن محمّد بن اشته بوذری مقری اصفهانی، از دانشمندان علوم ادب و عربیت بوده، در سال 360ق وفات یافته، تألیفاتی داشته از آن جمله است:
1. اختلاف المصاحف [2. المفید 3. المحبر 4. شواذّ القرائات(1)].
محمّد بن اشته، از محدّثین اصفهان بوده، و از نعمان بن عبدالسّلام روایت نموده است، مسلم بن سعید از او نقل حدیث نموده است.(2)
ابوزکریّا یحیی بن عبدالرّحمان بن عبدالمنعم بن عبداللّه صقلی دمشقی شافعی معروف به «ابن اصفهانی» متوفّی به سال 608ق در غرناطه از شهرهای اندلس (اسپانیا) مؤلّف:
1. الخلافیّات بین شافعی و ابی حنیفه 2. الرّوضة الانتیقة، در حدیث(3).
ابوجعفر احمد بن ابراهیم بن یوسف بن یزید بن بُندار تیمی اصفهانی ضریر معروف به «ابن افرجه» و «ابوجعفر بن افرجه» از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری. وی از عمران بن عبدالرّحیم، سهل بن عبداللّه، ابراهیم بن مهد، یحیی بن مطرّف، یعقوب بن ابی یعقوب، ابراهیم بن حربی و عبداللّه روایت نموده است. او در سال 353ق وفات یافت.(4)
ص: 155
حافظ ابوعلی محمّد بن ابراهیم بن یوسف بن یزید بن بُندار تیمی اصفهانی معروف به «ابن افرجه» از محدّثین اصفهان در قرن سوم و چهارم هجری بوده، و در سال 307ق وفات یافته است.(1)
عقیل بن ابراهیم معروف به «ابن امّ هشام» از محدّثین اصفهان است. برادر علیّ بن اصفهانی مدینی بوده، از محمّد بن بکیر و دیگران روایت می کند. علیّ بن صباح اصفهانی از او نقل حدیث می نماید.(2)
ابواسحاق ابراهیم بن اُورمة بن سیاوش بن فَروُّخ حافظ اصفهانی از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری بود، در حفظ و شناخت حدیث، سرآمد معاصران عصر خود بود، و اغلب محدّثان عراق و خارج از آن از او حدیث شنیده، و ضبط نموده اند. گویند در سال 241ق در بغداد وفات یافته است، و به قولی وفاتش بعد از سال 270ق روی داد. از عاصم بن نضر و محمّد بن بکار و عبّاس بن عبدالعظیم و نصر بن علی حدیث نقل کرده است؛ امّا از او زیاد حدیث روایت نشده است، چون کتاب هایش در فتنه بصره آسیب دید.(3)
ابا محمّد بن بابویه اصفهانی، از دانشمندان قرن چهارم هجری است. وی استاد ابومحمّد عبداللّه بن یوسف جوینی پدر ابوالمعالی جوینی بوده است.(4)
ص: 156
ابن بادشاله اصفهانی، شیخ صدوق در اِکمال الدّین به اسناد خود اسامی جماعتی را یاد می کند که در زمان غیبت صغری موفّق به زیارت و رؤیت حضرت مهدی _ عجّل اللّه فرجه _ و معجزات ایشان شده اند که از آن جمله است ابن بادشاله از اصفهان.(1)
ابوالفتوح زکریّا بن علیّ بن محمّد بن عمر بقّال اصفهانی معروف به «ابن باغبان» از محدّثین قرن ششم هجری است. وی از ابوعبداللّه قاسم ثقفی استماع حدیث نموده، و در سال 532 جهت ابوسعد سمعانی اجازه برای جمیع مرویّات و مسموعات خود به وسیله ابوالقاسم علیّ بن حسن نوشته است. (2)
ابوبکر محمّد بن احمد بن محمّد بن عمر بن محمّد بن عمر بن قاسم بن عبداللّه بن اسحاق بن سندار بن اممی بن معدان بن خوشمردان صوفی اصفهانی معروف به «ابن باغبان» از محدّثین اصفهان است.(3)
ابوعلی حسن بن علیّ بن احمد بن سلیمان معروف به «ابن البغدادی» از محدّثین است، راویان اصفهان و همدان از وی روایت می کنند. (4)
ابوالحسن علیّ بن احمد بن محمّد مقری خیّاط معروف به «ابن بامدویه» از محدّثین
ص: 157
اصفهان در قرن چهارم هجری بوده، و از ابن نصیر، اسحاق بن ابراهیم بن جمیل و سلم بن عصام بن اسلم نقل حدیث نموده، حافظ ابونُعیم اصفهانی از وی روایت می نماید. مشارٌالیه در سال 357 در اصفهان وفات یافته است.(1)
ابوذر اسعد بن حسین بن سعد یزدی معروف به «ابن بندار» از اساتید قرائت و تجوید در قرن ششم هجری بوده، و در اصفهان به تدریس مشغول، و مؤذّن مسجد جامع عتیق نیز بوده، و تألیفاتی داشته که از آن جمله است: غایة المنتهی و نهایة المبتدی، المنتقی(2).
معتمدالملک ابی الفرج یحیی بن صاعد بن یحیی، معروف به «ابن التّلمیذ»، حکیم طبیب نصرانی نسطوری، در عصر عبّاسیان به خلافت و مهارت در طب شهرت داشته، و در اصفهان می زیسته، و در 556 وفات یافته است.(3) او غیر از ابوالحسن هبة اللّه بن صاعد بن ابراهیم بن علی اصفهانی معروف به ابن تلمیذ است.
ابوعلی حسن بن محمّد بن حسین بن یزید (زید) بن هزاری اشعری، از محدّثین قرن سوم و چهارم هجری. وی از احمد بن بُدیل، موسی بن عبدالرّحمان و اسماعیل بن یزید روایت نموده است. او در سال 312ق وفات یافت.(4)
ص: 158
ابوبکر بن جارود، از محدّثین اصفهان است. از عمرو بن سعید بن علی و عمرو بن سلیمان بن محمّد نقل احادیث نموده، و عبداللّه بن محمّد و ابومحمّد بن حیّان از وی روایت می کنند.
حافظ ابوجعفر احمد بن علیّ بن محمّد بن جارود، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. حافظ ابونُعیم اصفهانی درباره او گوید: «علاّمة بالحدیث، مُتّقی صحیح الکتابة». وی در سال 299ق فوت شده، و کتاب شیوخ و مسند از تألیفات او است.(1)
ابوالقاسم عبدالواحد بن محمّد بن علیّ بن حریش اصفهانی، از شعراء و نویسندگان قرن پنجم هجری است، در اصفهان متولّد گردیده، در ری سکونت کرده، و در غزنه مشهور گردیده، و در سال 424 در نیشابور وفات یافته است. ثعالبی وی را دیدار کرده، و او را به عنوان استاد یاد نموده، و نمونه ای از اشعارش را نقل کرده است.(2)
ابوعبداللّه بن حسن بن زیاد مقری خیّاط معروف به «ابن حسنویه» از محدّثین اصفهان است. از عبداللّه بن عبدالواحد خوارزمی و محمّد بن عیسی زجاج روایت می نموده است، و ابواسحاق بن حمزه از او نقل حدیث می نماید.(3)
ابن حمزة اصفهانی، دیوان ابی تمام حبیب بن اوس طایی را در هفت نوع گردآوری
ص: 159
کرده، و در سال 1292ق در قاهره و در سال 1889م در بیروت چاپ شده است.(1)
ابن خاتون امامی اصفهانی، صاحب تفسیر قرآن، جلد اوّل آن در کتابخانه مجلس شورا موجود است. مؤلّفِ الذّریعه احتمال می دهد مؤلّف، همان محمّدرضا خاتون آبادی باشد.(2)
ابن خبّاز _ محمّد
ابومنصور محمّد بن احمد بن محمّد بن ابراهیم ورّاق معروف به «ابن خبّاز»، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. از دارکی، ابن جارود، فضل بن خصیب و محدّثین هم طبقه او روایت کرده است. حافظ ابونُعیم از او روایت می کند. وی در سال 360ق وفات نمود.(3)
ابوبکر عبداللّه بن محمّد بن حسین بن خصیب بن صفاّر اصفهانی، از محدّثین قرن چهارم هجری است، در سال 272ق در اصفهان متولّد شد. از فقهای شافعی به شمار می رفت. عاقبت به مصر رفت، و در سال 339 قضاوت آن جا را بر عهده گرفت، و در همین منصب باقی ماند تا در سال 348 یا به قولی 347 وفات یافت. تألیفاتی داشته از آن جمله است کتاب المجالسة در فقه شافعی.(4)
عمادالدّین عبداللّه بن محمّد بن عبدالرزّاق بغدادی حاسب معروف به «ابن الخوام» از دانشمندان ریاضی و طب در قرن هفتم و هشتم هجری است. در اصفهان ساکن بوده، و
ص: 160
کتاب الفوائد البهاییّه فی القواعد اکسابیه را در دهه دوم شعبان 675ق در اصفهان به نام خواجه بهاءالدّین محمّد بن شمس الدّین محمّد صاحب دیوان جوینی (حاکم اصفهان) تألیف نموده است. تألیف دیگر وی مقدّمة فی الطّب است.
کمال الدّین حسن فارسی از شاگردان او است، و کتاب الفوائد البهاییّه او را شرح کرده، و اساس القواعد نامیده است.(1)
ابوعلی (یا ابوصالح) حسین بن فَرَج بغدادی معروف به «ابن خیّاط» از محدّثین قرن سوم هجری است.
به اصفهان آمد، و از واقدی از کتاب مبتداء و المغازی حدیث گفت. از ابن عُیینه، اَنس بن عِیاض، مَعن، جماد بن خالد، معمّر بن سلیمان رقّی، ولید بن مسلم، ابن عدی و وکیع حدیث نقل نمود. حافظ ابونُعیم از او روایت می کند.(2)
ابوبکر محمّد بن داوود بن علیّ بن خلف اصفهانی معروف به «ابن داوود»، فقیه، محدّث، ادیب، شاعر قرن سوم هجری و امام مذهب ظاهری. در بغداد مجلس درس داشته، و جمعی از ادبا و محدّثین از محضر او بهره برده اند. وی سرانجام در دوشنبه 9 رمضان 297 در سنّ 42 سالگی وفات یافته است. کتب زیر از او است: 1. الاغدار 2. الانتصار 3. الانذار 4. اختلاف مسائل الصّحابه 5. الزّهره، در ادبیّات، در بیروت به طبع رسیده است 6. الوصول إلی المعرفة الاصول.(3)
ص: 161
احمد بن محمّد بن ابراهیم مؤدّب معروف به «ابن دق» مردی ادیب فاضل و محدّث در سال 354ق در راه مکّه وفات یافته است.(1)
ابوالعبّاس احمد بن محمّد بن حسن بن محمّد بن دکه، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی در سال 375ق وفات یافت.(2)
ابوعلی حسن بن محمّد بن دکّه معدّل، از محدّثین قرن سوم و چهارم هجری است. وی از حُمید بن مسعده، محمّد بن سلیمان لوین، ابومسعود و عمرو بن علی روایت می کند. حافظ ابونُعیم او را «ثقه و صدوق» دانسته است. در ماه شعبان سال 314ق وفات یافت.(3)
ابوجعفر محمّد بن حسن بن محمّد بن دکّه معدّل، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. از محمّد بن عبداللّه بن حسن و ابوالعبّاس هروی روایت نموده است.
ابوسهل حسین بن ابراهیم بن دَلّویه مدینی، از محدّثین اصفهان است. ابوبکر جوهری از او حدیث نقل می کند.(4)
ص: 162
اسحاق بن راهویه، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری. حسن بن مهران از وی نقل حدیث نموده است. کتاب مسند نیز از تألیفات ابن راهویه است که نزد جعفر بن محمّد بن موسی بن تمیم بن عبده بوده، و از آن جا نقل حدیث نموده است.(1)
«ابن رُسته» نام خاندانی معروف و معتبر در اصفهان در قرون سوم تا ششم هجری است. اغلب افراد این خاندان در فقه و حدیث نام آور شده اند، معروف ترین شخص این خاندان احمد بن عمر بن رسته صاحب کتاب الاعلاق النّفیسه است.
ابراهیم بن حسن بن یزید بن مهران، از محدّثین خاندان ابن رسته در اصفهان است. وی در محلّه جُرواآن اصفهان ساکن بوده است.(2)
ابراهیم بن ابان بن رسته مدینی، از محدّثین اصفهان است. از اهالی مدینه (شهرستان) اصفهان بوده، و در سال 339ق وفات یافته است. از ابومسلم کشی و محمّد بن عثمان بن ابی شیبه و محمّد بن مغیره صائغ و دیگران روایت می نموده است.(3)
احمد بن رسته بن عمر، از محدّثین اصفهان و دختر زاده محمّد مغیره است. از ابراهیم هروی و شاذکونی روایت می نموده، و در سال 293ق وفات یافته است.(4)
ص: 163
ابوعلی احمد بن عمر بن رسته، از دانشمندان قرن سوم هجری است. تا سال 310ق زنده بوده، و در این سال پس از مسافرت به حجاز، کتاب الاعلاق النّفیسه را تألیف نموده است. این کتاب، دائرة المعارفی شامل علوم مختلف به خصوص در جغرافیا بوده، و از هفت جلد آن فقط جلد هفتم آن باقی مانده، و متن آن در اروپا و ترجمه فارسی آن در ایران، طبع گردیده است.((1)
احمد بن عبداللّه بن عمر بن یزید زُهری اصفهانی، از محدّثین قرن سوم هجری بوده، و از عموی خود عبدالرّحمان بن عمر رسته روایت می کند، و کسی از او روایت نکرده است.(2)
ابوحامد بن محمّد بن علیّ بن رسته متوفّی قبل از سال 360ق از مشایخ صوفیّه، و از محدّثین به شمار می رود، و به جمال صوفی معروف است.(3)
ابومحمّد ازهر بن رستة بن عبداللّه مُکتب، از محدّثین اصفهان و متوفّی به سال 286ق است. وی از ابوالحسین محمّد بن بکیر حضرمی و سهل بن عثمان و سعدویه روایت می کند، و عبدالرّحمان بن محمّد بن سیاه و عبداللّه بن محمّد بن جعفر از او روایت می کنند.(4)
ص: 164
جبلة بن رسته، گوید مردی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله به مردم اصفهان فرائض و سنن می آموخت.(1)
ابوسعید حسن بن عبدالرّحمان بن عمر بن یزید زهری، از محدّثین اصفهان است، پدرش به ابن رسته شهرت داشت، خود او در سال 263ق وفات یافت.
از ابوعلقمه فروی، حاتم بن عبیداللّه، عثمان بن هیثم، علاء بن عبدالجبّار و علیّ بن مدینی روایت نموده، و عبداللّه بن جعفر، محمّد بن احمد بن یزید و محمّد بن عمر بن حفص از او روایت می کنند.(2)
رستة بن ابی الابیض ضریر اصفهانی، از شعراء و بلغای اصفهان در قرن دوم هجری بوده، و به قول حمزه اصفهانی شعرهایش شبیه ترین به اشعار بشار بن برد بوده است. وفاتش در سال 175ق روی داد.
از اشعار او است:
قد مات کلّ نبیل و مات کلّ نبیه
و مات کلّ ادیب و فاضل و فقیه
لا یوحشنک طریق کلّ الخلایق فیه(3)
سعید بن اشکیب بن کوفی بن رسته [از محدّثین قرن سوم هجری بوده] و از ابوالولید،
ص: 165
سعید بن یحیی، سلیمان شاذکونی و مقری روایت می کند، و محمّد بن عمر بن حفص از او روایت می نماید.(1)
ابوالحسن عبدالرّحمان بن عمر بن رسته اصفهانی، از محدّثین قرن سوم هجری است، وفاتش در سال 246 و یا 250ق واقع شده است. از یحیی قطان، عبدالرّحمان بن مهدی و سفیان بن عیینه روایت می کند.
جمعی از محدّثان نیز از او روایت می کنند ازجمله: ابن واره، ابوحاتم رازی، ابوزرعه، اسماعیل بن عبداللّه، عبداللّه بن احمد بن اُسید، علیّ بن خلف کاشانی و برادرزاده اش احمد بن عبداللّه بن عمر.(2)
عبدالرّحمان بن محمّد بن خصیب بن رسته ضبّی جُرواآنی، متوفّی به سال 386 یا 387 از محدّثین اصفهان است. وی از زبیبی، دارکی و ابی عمرو بن عقبه روایت نموده است.(3)
ابومحمّد عبداللّه بن عمر بن یزید بن کثیر زهری، برادر رسته، و خود از محدّثین اصفهان است. مصنّفات بسیاری داشته است. در سال 187ق متولّد، و در سال 252ق در کرج وفات یافته، و در اواخر عمر قاضی کرج بوده است.
وی از حماد بن مسعده، معاذ بن معاذ، محمّد بن بکر، حسن بن حبیب بن ندبه، عبداللّه
ص: 166
بن عصام و عبید بن واقد روایت می کند، و ابوعبداللّه محمّد بن یعقوب غزال و احمد بن علیّ بن جارود از او روایت کرده اند.(1)
عبداللّه بن محمّد بن عمر بن یزید زهری، برادرزاده رسته است، و از پدر و عمویش حدیث نقل نموده است.(2)
ابوعمرو عبیداللّه بن عمر بن یزید قطّان، برادر رسته است، و از محدّثین بود، و در سال 236ق وفات یافت. اینان چهار برادر بودند، و عبیداللّه از همه بزرگ تر بود. از جریر، وکیع، یحیی قطّان، ابن عدی و عبدالوهاب روایت می کرد.(3)
ابوالحسن علیّ بن جبلة بن رستة بن جبله تمیمی، از محدّثان اصفهان است، وی در سال 291ق فوت شده است. او از اسماعیل بن ابی اویس و محمّد بن بکیر روایت می نماید، و سلیمان بن احمد و محمّد بن احمد بن عبدالوهاب از او روایت می کنند.(4)
عمر بن یزید زهری، از محدّثین اصفهان است. از ابوداوود و نعمان بن عبدالسّلام حدیث شنید، [فرزندانش محمّد، عبداللّه، عبیداللّه، و عبدالرّحمان از محدّثین به شمار می رفتند].
ص: 167
محمّد بن ابراهیم بن حسن بن رسته اصفهانی معروف به محمّد ممویه از محدّثین اصفهان بود، و از اصمعی روایت می کرد.(1)
محمّد بن احمد بن حسین، از علماء اواخر قرن ششم از خاندان رسته است، و از مشایخ ابن صیقل به شمار می رود.(2)
ابوعبداللّه محمّد بن اسحاق بن ماهان مسوحی، از محدّثین بوده، و داماد رُسته است. در دینَوَر ساکن بوده، و همان جا فوت شده است.(3)
ابوعبداللّه محمّد بن عبداللّه بن رستة بن حسن بن عمر بن زید جنبی مدینی از محدّثان قرن سوم هجری است. وی در طلب حدیث به عراق و ری سفر کرد.
وفاتش در سال 301ق واقع شده. ابواسحاق بن حمزه و ابومحمّد از او حدیث نقل می کنند.(4)
ابوعبداللّه محمّد بن عمر بن یزید زهری، برادر رسته، از محدّثین اصفهان است. وی در
ص: 1668
واقعه وبای سال 263 در 92 سالگی وفات یافت. از حسین بن حفص، بکر بن بکار و دیگران حدیث شنیده است.(1)
ابوالحسن علیّ بن صباح بن علی اصفهانی معروف به «ابن ریذوس» از محدّثین و حافظان حدیث بوده، از جُبَّر روایت می نموده است. محمّد بن جعفر بن یوسف، و ابراهیم بن عامر بن ابراهیم از او نقل حدیث می کنند.(2)
ابوبکر محمّد بن عبداللّه بن ریذه اصفهانی معروف به «ابن ریذه» از محدّثین اصفهان بوده، و مافرّوخی در کتاب خود، او را در شمار دانشمندان حدیث و کلام که متقدّم بر مافرّوخی بوده اند آورده است.(3) ابوالفتح مسعود بن احمد اسفینقانی نیشابوری(4)، فاطمه جوزدانیّه و اسعد بن سعید از او حدیث روایت کرده اند: تولّدش در سال 440ق بوده، و سال وفاتش به دست نیامد.(5)
احمد بن محمّد بن زر اصفهانی واعظ، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم و پنجم هجری است.
ابن حجر عسقلانی او را معتزلی دانسته، و شیخ آقابزرگ گوید: اعتزال، سپر تشیّع او بوده، و به خاطر تقیّه، رویّه معتزله را پیشه ساخته است. وی در سال 422ق وفات یافت.(6)
ص: 169
اسماعیل بن زیاد بن عبید خزاعی معروف به «ابن زیاة» ازجمله حفّاظ و نویسندگان حدیث بود که جهت اخذ آن، مسافرت ها نمود، و سرانجام در سال 273ق در جوانی وفات یافت.
ابوعبدالرّحمان مُقری و ابوعلیّ بن ابراهیم از او روایت می کنند. ابن زراة خود، از عبید بن محمّد بن هارون فریانی و حمید بن موسی رازی نقل حدیث می کند.(1)
شیخ الاسلام منیرالدّین ابواللّطیف بن احمد بن احمد بن ابواللّطیف زرقویه اصفهانی، از محدّثین و فقهای اصفهان در قرن پنجم هجری، در خوارزم ساکن بوده، جمعی از فضلاء و بزرگان شیعه همچون شیخ منتخب الدّین از شاگردان اویند، شیخ منتخب الدّین از او به عنوان «مناظرٌ فقیهٌ دینٌ» یاد کرده است. صاحب عنوان از قاضی ابوالمعالی احمد بن علیّ بن قدامه نحوی و ابن قدامه از سیّدمرتضی علم الهدی کلّیه تصنیفات علم الهدی را روایت می کند.(2)
ابوسعید عبدالوهاب بن زکریّا بن ابوزکریّا معدّل از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. از حسین بن حفص، ابوداوود، ازهر، عبداللّه بن بکر سهمی و قَعْنَیِ روایت می کرد. مطیّن از او نقل حدیث نموده است.(3)
ص: 170
ابومحمّد عبداللّه بن محمّد بن زکریّا بن یحیی بن ابوزکریّا، از محدّثین ثقه و صاحب تصنیفات بوده، و در سال 286 وفات یافته است. از سهل بن بکار، ابوالولید طیالسی، محمّد بن بکیر، اسماعیل بن عمرو بجلی و ابوخالد رملی روایت می کرده، و محمّد بن یحیی بن منده، احمد بن اسحاق، احمد بن ابراهیم بن یوسف و عبداللّه بن محمّد بن جعفر از او روایت می کنند.(1)
ابوبکر احمد بن محمّد بن زنجویه اصفهانی معروف به ابن زنجویه، از محدّثین اصفهان است. ابومنصور شهردار بن شیرویه دیلمی از او حدیث شنیده است.(2)
ابومنصور عبدالرّحمان بن محمّد بن موسی بن زنجویه ابهری ادیب معروف به «ابن زنجویه» از محدّثین اصفهان است، اصلاً از قریه «ابهر» جی اصفهان است، از ابی الشیخ عبداللّه بن محمّد بن جعفر حدیث شنیده، و محمّد بن احمد بن خالد خبّاز و محمّد بن ابراهیم عطّار از او روایت می نمایند.(3)
ابومنصور حسین بن محمّد بن عمر بن زیله [یا حسین بن طاهر بن زیله] در فنون حکمت و موسیقی و ریاضی توانا بوده، و از شاگردان و مصاحبان شیخ الرّییس ابوعلی سینا در اصفهان به شمار می رفته، و در سال 440 (و یا 443ق) در سال های جوانی در اصفهان فوت شده است. گویند او مجوسی بوده، [حال آن که نام پدر و جدّش خلاف آن را ثابت می کند]، کتب زیر را از تألیفات وی ذکر می کنند: 1. [الاختصار من طبیعیّات الشّفا] 2.
ص: 171
تفسیر حیّ بن یقظان تألیف ابن سینا، [که قدیمی ترین نسخه آن در کتابخانه احمد ثالث استانبول موجود است]، و نسخه ای از آن هم در کتاب های اهدایی آقای مشکاة به دانشگاه تهران، و نسخه ای دیگر در کتابخانه مجلس موجود است، و یک بار هم در سال 1955م در مجلّه المجمع اسلامی العربی بدمشق به چاپ رسیده است 3. الکافی فی الموسیقی [که قدیمی ترین نسخه آن در کتابخانه رضا رامپور هند موجود است، و نسخه ای کهن از آن در کتابخانه موزه بریتانیا نگهداری می شود. این کتاب در سال 1964 در قاهره به چاپ رسیده است] [4. المجموع فی الالهیّات که نسخه ای از آن در دارالکتب قاهره موجود است 5. کتاب فی النّفس].(1)
محمّد بن سعید، معروف به «ابن سابق» از محدّثین اصفهان است.(2)
ابن سالم مؤذّن مسجد جامع اصفهان، از محدّثین بوده، و نام او مشخّص نیست. برخی گفته اند نامش عبداللّه بوده است.(3)
ابوالمحاسن محمّد بن سعد بن محمّد نخجوانی معروف به «ابن ساوجی» شاعر، ادیب، خطّاط و دانشمندان قرن هشتم هجری.] اصلاً از اهالی نخجوان است. ظاهرا مدّتی
ص: 172
در ساوه بوده، سپس در سلطانیه اقامت گزیده، و سرانجام به اصفهان آمده است. در نوشتن خطّ نسخ مهارت داشته، و آثاری را کتابت نموده است].
کتب زیر از آثار او است: 1. ترجمه المسالک و الممالک اصطخری، مطبوع 2. ترجمه حلّ المشکلات حکیم طمطام هندی، از هندی به فارسی، که در سال 1312ق در بمبئی چاپ سنگی شده است. 3. درّة المعانی فی ترجمة نثر اللّئالی، که ترجمه ای منظوم است، و در سال 732ق به نظم کشیده است، و در سال 1315ق در استامبول به چاپ رسیده است. فرزندش ابوطاهر محمّد نیز از ادباء و فضلاء بوده است.
سال وفات او به دست نیامد؛ ولی تا سال 732ق در قید حیات بوده است.(1)
ابو یحیی عبدالرّحمان محمّد بن سلم رازی معروف به «ابن سلم» از محدّثین مقبول القول و مورد وثوق و چندی امام جامع اصفهان بوده، در سال 291ق وفات یافته است. از او کتاب تفسیر و کتاب مسند باقی مانده است. از محمّد بن عبید محاربی و سهل بن عثمان روایت کرده، و جمعی همچون سلیمان بن احمد و عبدالرّحمان بن محمّد بن سیاه از او روایت می کنند.(2)
ابوبکر احمد بن اسحاق بن ابراهیم بن سمویّه، از طبقه محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. وفاتش بعد از سال 371 روی داده است. وی از دارکی، فضل بن نصیب و برادرزاده ابی زرعه روایت می کند.(3)
ص: 173
شرف الملک شیخ الرّییس ابوعلی حسین بن عبداللّه بن سینا معروف به «ابن سینا» و «ابوعلی سینا». شرح حال او مطابق آن چه خود املاء فرموده، و شاگرد مخصوص او شیخ عبدالواحد بن عبید جوزجانی تحریر و تکمیل نموده، به طور اجمال به قرار زیر است:
پدرش از اهالی بلخ بوده، و در زمان امیر نوح سامانی عامل دهکده خرمیثن از دهات بخارا شد، و با دختری به نام ستاره، اهل روستای «افشنه» در حوالی خرمیثن ازدواج کرد، و ابن سینا در سال 370ق در آن روستا متولّد گردید، و در پنج سالگی با خانواده به بخارا آمد.
او در همان کودکی، نبوغ، حافظه قوی و استعداد شگرف خود را به نمایش گذاشت، و تا سنّ ده سالگی در فنون ادب، لغت، قرآن، اصول دین و احکام فقه تحصیل نمود. حساب و هندسه را نزد مردی سبزی فروش، و فقه را نزد اسماعیل زاهد فراگرفت. در این هنگام بود که دانشمندی عالی قدر به نام ابوعبداللّه ناتلی طبرستانی به بخارا آمد، و پدر ابن سینا فرزند را نزد او فرستاد تا منطق و هندسه را نزد او تکمیل کند. پس از رفتن ناتلی از بخارا، او حکمت طبیعی و طب را نزد ابوسهل مسیحی جرجانی (و یا به قولی ابومنصور حسن بن نوح قمری) فرا گرفت.
او در هفده سالگی از فرا گرفتن علوم، مستغنی شد، و خود دانشمندی جامع و علاّمه به شمار می رفت، و به خصوص در طب، صاحب مهارت، و در علاج امراض صعب العلاج در اطراف و اکناف، شهرت بسیار به دست آورد. بوعلی پس از آن به مطالعه مابعدالطّبیعه ارسطو پرداخت؛ امّا آن را سخت غامض و دشوار یافت. امّا تصادفا در بازار صحّافان، کتاب اغراض مابعدالطّبیعه ابونصر فارابی را یافت، و جمله مشکلات علمی او حل شد.
در حدود سال 387ق امیر نوح سامانی سخت بیمار شد، و ابن سینا او را درمان کرد، و به این خاطر، اجازه یافت تا از کتابخانه دربار سامانی استفاده کند. او از سنّ 21 سالگی دست به تحقیق و تألیف زد.
پس از آن که کار امیران سامانی به ضعف گرایید و ترکان غزنوی به بخارا دست یافتند، روزگار را ناموافق طبع آزاده کیش خود دیده، روانه گرگانج (جرجانیه) شد، و به خدمت
ص: 174
علیّ بن مأمون خوارزمشاه درآمد، و مورد احترام فراوان شاه و وزیر او قرار گرفت. پس از آن در سال 403ق به جرجان (گرگان) رفت تا به حضور شمس المعالی قابوس وشمگیر، از امیران زیاری برسد؛ امّا او کشته شده بود. در جرجان، ابوعبید جوزجانی به او پیوست، و پس از آن، همواره در کنار استاد بود. در حدود 406ق از جرجان به ری رفت، و به خدمت سیّده همسره فخرالدّوله دیلمی و پسرش مجدالدّوله حاضر شد. چندی بعد به همدان رفت، و شمس الدّوله دیلمی را که بیمار بود، درمان کرد، و به وزارت دست یافت؛ امّا مخالفان شمس الدّوله و شیخ الرّییس، همواره آنان را تهدید می کردند، و شیخ در بیم و ترس به سر می برد.
پس از مرگ شمس الدّوله، پسرش سماءالدّوله به جای او نشست، در این هنگام، بوعلی با علاءالدّوله کاکویه حکمران اصفهان و رقیب سماءالدّوله مکاتبه می کرد؛ لذا او را گرفته، و در قلعه فرجان دربند کردند. پس از چهار سال، علاءالدّوله به همدان تاخت، و شیخ از حبس آزاد شد. عاقبت او در لباس درویشان از همدان گریخت، و به اصفهان آمد، و حدود پانزده سال در این شهر به تحقیق، تألیف و تدریس پرداخت. شاگردان زبده ای چون ابوعبداللّه معصومی و ابن زیله نزد او تربیت شدند.
ابن سینا از طرف علاءالدّوله مأمور شد که رصد و تهیّه تقویم را به عهده بگیرد. او این کار را به شاگردش ابوعبید سپرد، امّا سرانجامی نیافت. او تعدادی از آثارش را همچون تعلیقات، رساله آلات رصدی شفا (قسمت مجسطی، هندسه، هیأت، ارثماطیقی، موسیقی و سایر فنون، ریاضی) مبدأ و معاد و غیره را در اصفهان تألیف نمود.
در سال 421ق سلطان مسعود غزنوی به دستور پدرش سلطان محمود به اصفهان تاخت، و علاءالدّوله را از اصفهان راند، و آن جا را غارت نمود، و مردم آن را قتل عام کرد. در این فتنه شوم، منزل و کتابخانه شیخ غارت شد، و بار دیگر به دستور سلطان مسعود که پس از مرگ پدر به جای او نشسته بود، بوسهل حمدی و تاش فراش در سال 425ق به اصفهان تاخت، و قتل و غارت در این شهر را تجدید کرد، و کتاب های کتابخانه علاءالدّوله که مصنّفات شیخ الرّییس در آن موجود بود، به یغما برد، و به غزنه فرستاد که متأسّفانه چند سال بعد طعمه کینه توزی علاءالدّین غوری گردید، و به آتش کشیده شد.
ص: 175
سرانجام ابن سینا در سفری که به همدان می رفت، به بیماری قولنج مبتلا شد، و هرچه معالجه کرد، فایده ای نبخشید، و او در شنبه 6 شعبان یا جمعه اوائل رمضان 428ق در بین راه وفات یافت. پیکرش را به همدان بردند، و در آن جا دفن کردند، و چندی بعد جسد او را به اصفهان نقل کرده، و در دروازه کون گنبد (یا تخت گنبد) مدفون ساختند.
در قرن اخیر، پیرامون آرامگاه ابن سینا بحث ها و مناقشات فراوان درگرفته، و جمعی معتقد به وجود قبر او در همدان، و جمعی معتقد به وجود آرامگاه او در اصفهان بودند. در اصفهان، دو موضع از قدیم الایّام ما بین مردم اصفهان به نام قبر ابوعلی سینا شهرت داشته است: اوّل: مدرس ابن سینا، که گنبدی آجری بر روی اتاقی چهارگوش بوده، و گویند محل تدریس او بوده، و محلّ قبر او را در آن جا نشان می دهند، و مطابق نقل اهالی محل، سنگ نوشته ای بر روی قبر بوده که مالک آن بنا، سنگ نوشته را ناپدید ساخته است.
دوم: در پشت مسجد شیخ لطف اللّه اصفهان، در جایی که تیمچه حیدر خوانده می شود، و در قدیم، جزو محلّه تخت گنبد و در حوالی حمّام و مسجد دوشنبه دین و باغ خلفا و کوچه باقالی فروشان قرار داشته، گفته می شود مدرسه خواجه ملک وجود داشت، و قبر ابن سینا با سنگ لوح دیده می شد که سنگ نوشته آن را به جایی نامعلوم بردند.
محقّقین و مورّخین اصفهان، همچون استاد همایی و محمّد صدر هاشمی برای اثبات وجود قبر ابن سینا در اصفهان و احداث آرامگاهی شکوهمند بر مزار او تلاش بسیار کردند؛ امّا عاقبت، حکومت آن زمان، ضمن برپایی مراسم هزارمین سال تولّد ابن سینا، در همدان آرامگاهی بر سر قبر منسوب به او برپا ساخت.
فایده: در مجموعه شماره 101 کتابخانه آیت اللّه مرعشی، رساله شماره 2: ترجمه حال ابن سینا، از نویسنده ای نامعلوم، که حیدر بن علیّ بن اسماعیل بن عبدالعالی هاشمی کرکی در سه شنبه 2 ذی قعده 1072ق کتابت نموده، بیوگرافی او را به طور مختصر می نویسد، و پس از ذکر مؤلّفات او در آخر می گوید: ابن سینا در همدان مرده، و در آن جا دفن شده، و پس از آن، جنازه اش را به اصفهان نقل کردند.
در باب مذهب ابن سینا می توان گفت به لحاظ رواج فراوان مذهب اسماعیلی در بخارا و به خصوص در دربار سامانی، رفت و آمد پدر ابن سینا در محافل اسماعیلیان، و شواهد و
ص: 176
قرائن دیگر، ابن سینا شیعه بوده است. این رباعی از او است:
از قعر گل سیاه تا اوج زحل کردم همه مشکلات گیتی را حل
بیرون جستم ز قید هر مکر و حیل هر بند گشاده شد مگر بند اجل(1)
ابوبکر احمد بن ابراهیم بن عبداللّه بن کیسان ثقفی اصفهانی معروف به «ابن شاذویه» از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. او نابینا بوده، و از اسماعیل بن عمرو بجلی نقل حدیث نموده است. وفات او در سال 291ق واقع شد.(2)
ابوبشر حسن بن عطاء بن یزید بن شاذویه و او را شاذان و شاذه نیز گفته اند. از اهالی محلّه «جُرواآن» اصفهان و از طبقه محدّثین بوده، از ابی داوود، بکر بن بکار، حسین بن حفص، خلف بن ولید، عامر بن ابراهیم و محمّد بن صبیح روایت می کند، و احمد بن حسین انصاری و محمّد بن احمد بن یزید از وی روایت می کنند. صاحب عنوان، از شیعیان و موالیان خاندان پیغمبر صلی الله علیه و آله بوده، ابونصیب درباره او گوید: «کان یتشیّع»(3).
فضل بن محمّد بن شاذویه از محدّثین اصفهان بوده [است]، ابوعبداللّه کرابیسی از او روایت می کند، و خود از ابوحفص عمر بن راشد بن عمر بن راشد ساکن در کوی
ص: 177
«جارود» روایت می نماید.(1)
ابویعقوب اسحاق بن شاذه عطّار، از محدّثین اصفهان است. از احمد بن ابراهیم بن اسحاق مولی ضَبّه روایت می کند، و ابن شاذره از احمد بن رسته نقل حدیث می نماید.(2)
محمّد بن عمر بن یحیی قرمطی معروف به «ابن شساه» از محدّثین اصفهان است. از اسماعیل بن عمرو بجلی روایت می کند، و فرزندش ابومسلم عبدالرّحمان بن محمّد، استاد حافظ ابونُعیم از او استماع حدیث کرده است. ذکر اخبار اصفهان شهرت او را «ششاه» و «شساه» می نویسد.(3)
«ابن شفروه» شهرت تعدادی از شعراء، ادباء، محدّثین و فضلای اصفهان است که به «آل شفروه» نیز معروف بوده اند. «شفروه» را به صورت های مختلف همچون «سفروه»، «سفرویه»، «سقرویه»، «شبروه»، «شقروه» و «شوروه» ضبط نموده اند. برخی از نویسندگان نیز «شفروه» را منسوب به دیهی به نام «شقروه» می دانند، و گویند که آن دیه همان است که در زمان حاضر «پزوه» [در خوراسکان] گفته می شود؛ امّا نمونه خطّ یکی از افراد این خاندان که در قرن هشتم می زیسته، موجود است که به صراحت، نسب خود را «شفروه» می نویسد؛ لذا «شفروه» نام شخص است، و نه نام مکان؛ لذا تمام توجیهات قبلی، بی مورد است. در مذهب افراد این خاندان نیز اختلاف است، و عموما آنان را حنفی می نویسند؛ لکن یک نفر از آنان مسلّما شیعه امامی و از بزرگان مفاخر تشیّع بوده، و دو نفر از آن ها نیز مظنون
ص: 178
به تشیّع می باشند.
این خاندان در اصفهان و ساکن این شهر بوده اند؛ لکن یک نفر در شیراز، و چند نفر نیز در قزوین ساکن بوده اند. از این رو آن ها را گاه اصفهانی، و زمانی قزوینی گفته اند.
شیخ ابی السّعادات اسعد بن عبدالقاهر بن سعد شفروه اصفهانی، از اجلّه فقهاء و علماء شیعه در قرن هفتم هجری.
صاحب عنوان از مشایخ جناب سیّدرضی الدّین علیّ بن طاووس است، و جناب خواجه نصیرالدّین طوسی و میثم بن علی بحرانی از او روایت کرده اند. در اعیان الشّیعه وی را شاگرد طوسی و بحرانی معرّفی می کند، و در روضات الجنّات از مشایخ آن دو می نویسد، و ظاهرا قول صاحب روضات، معتبر می باشد. فوت وی را در ماه صفر 635ق نوشته اند؛ [امّا این تاریخ، زمان دریافت اجازه شیخ ابوالسّعادات از سیّد بن طاووس در جانب شرقی بغداد است]، در هدیة العارفین فوت او را حدود 640 می نویسد. کتب زیر از تألیفات او است:
1. اکسیر السّعادتین 2. توجیه السّؤالات در نقل اشکالات 3. جامع الدلائل و مجمع الفضائل در امامت، و آن را منبع الدّلائل نوشته اند 4. رشح الولاء (یا رشح الوفاء)، در شرح دعای صنمی قریش، منسوب به حضرت علی علیه السلام و آن را مترجمی ناشناس، به نام شاه سلطان حسین صفوی ترجمه کرده است 5. الفائق علی الاربعین در مناقب امیر المؤمنین علیه السلام 6. مجمع البحرین و آن مجموعه ای است از مواعظ و حکم منقول از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام .(1)
ص: 179
اسماعیل بن محمّد بن عبداللّه شفروه اصفهانی، از دانشمندان قرن هشتم هجری است. وی در دوشنبه 14 ربیع الثّانی سال 752ق از کتابت نسخه ای از شرح مختصر الاصول قاضی عضدالدّین ایجی، به خطّ نسخ فراغت یافت، کتاب به شماره 1069 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)
حسین بن عبیداللّه بن هبة اللّه بن محمّد بن هبة اللّه بن حمزه اصفهانی قزوینی معروف به «ابن شفروه»(2)، از فضلاء و دانشمندان اواخر قرن ششم هجری بوده، و ابن النجّار از قول او اشعار پدرش عبیداللّه را در تاریخ بغداد نقل کرده است.(3)
ابوالبرکات رزق اللّه بن هبة اللّه بن محمّد بن هبة اللّه بن حمزه اصفهانی قزوینی معروف به «ابن شفروه» یا «ابن سفرویه»، از فقهاء و بزرگان حنفی اصفهان در قرن ششم هجری. تولّدش در سال 536 در اصفهان بود، و در اصفهان و بغداد به تدریس و نقل احادیث می پرداخت، و سرانجام در سال 615ق در اصفهان وفات یافت، و در مدرسة محلّه جوهان مدفون شد.(4)
ص: 180
فخرالدّین ابواحمد سلیمان بن شمس الدّین بن شفروه اصفهانی، از ادباء و شعراء بوده، و به عربی شعر می سروده است.(1)
سلیمان بن احمد بن جلال الدّین محمّد بن قاسم بن هبة اللّه بن محمّد بن اسعد بن قاهر اصفهانی معروف به «ابن شفروه» از فضلای خاندن شفروه است، نشانه تملّک او بر کتاب البیان تألیف شهید اوّل دیده شده است.(2)
مجدالدّین ابوالمجد عبداللّطیف بن هبة اللّه بن شفروه اصفهانی، از شعرای اصفهان در قرن ششم هجری است.(3)
ظهیرالدّین عبداللّه بن شرف الدّین عمر شفروه اصفهانی، از شعراء و ادبای اصفهان در قرن ششم هجری است. عوفی او را پسرعموی شرف الدّین شفروه نوشته(4) و آذر بیگدلی او را برادر شرف الدّین دانسته است.(5) وی علاوه بر شعر و ادب، در حدیث و تفسیر و فقه زبردست بوده، و در مدح سلاجقه عراق؛ یعنی ارسلان شاه و طغرل سوم، قصایدی ساخته است.
رضاقلی خان هدایت او را به عنوان یک عارف سالک ستوده است.(6) در نزهة المجالس
ص: 181
برخی از رباعیّات او آمده است.(1) دیوان اشعار ظهیر شفروه هنوز به طبع نرسیده، و تنها نسخه خطّی آن در کتابخانه دیوان هند در لندن موجود است.(2)
این رباعی از او است:
ای تازه نسیم زلف عنبر بارش چون بر گذری بر طرف گلزارش
آهسته گذر که نرگس بیمارش خفتست به سایه گل رخسارش
شرف الدّین عبدالمؤمن مغربی اصفهانی معروف به «شرف الدّین شفروه»، فرزند هبة اللّه بن محمّد بن هبة اللّه بن حمزه(3) واعظ، شاعر و ادیب دانشمند قرن ششم هجری. برخی نوشته اند: نامش محمّد(4) یا فضل اللّه بوده(5)، ظاهرا در اواخر قرن پنجم متولّد [شد]، و در جوانی به تکمیل تحصیلات خود پرداخت. او به مدح اتابک شیرگیر اهتمام داشت، و از طرف او به لقب ملک الشّعرایی ملقّب شد.
وی در سال 569 در دمشق به وعظ و تذکار مشغول بوده، سپس به مصر رفته، به خدمت صلاح الدّین ایّوبی رسیده، آن گاه به دمشق بازگشته، و ظاهرا در سال 570ق در آن جا فوت شده است.(6)
وی ارسلان بن طغرل و طغرال بن ارسلان را نیز مدح گفته است.(7) از آثار او کتاب اطباق الذّهب در مواعظ و خطب که آن را در مقابل کتب اطواق الذّهب زمحشری، در صد مقاله به درخواست ظهیرالدّین احمد خویی تألیف کرده، و بارها در بولاق، لاهور و مصر به چاپ رسیده [است(8)]، و عدّه ای از فضلاء بر آن شرح نوشته اند. دیوان اشعار او به گفتة
ص: 182
رضاقلی خان هدایت، صد و هشت هزار بیت بوده(1)، که نسخه ای از آن شامل 700 بیت، ضمن مجموعه شماره 2589 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران وجود داشته است(2)؛ نسخه دیگری نیز در موزه بریتانیا موجود است.(3)
از اشعار او است:
گر توانی ای صبا بگذر شبی در کوی او ور دلت خواهد ببر پیغامی از من سوی او
گر همی خواهی که بر سرو بلند او رسی نردبان عنبرین ساز از شکنج موی او
این دل گمگشته من باز جواز زلف او ور نیابی رو بیفشان دامن گیسوی او
ابوالوفا عبیداللّه بن هبة اللّه بن حمزه معروف به «ابن شفروه» واعظ، ادیب و شاعر دانشمند قرن ششم هجری بوده، و در وعظ و خطابه، ملاحت و فصاحت داشته، و در نظم و نثر، نیکوسخن و بلیغ بوده، چند بار در راه حج به بغداد وارد شده، و یک سال نیز در مدرسه ناجیه بغداد وعظ نموده، و ازجمله، ابیاتی فی البداهه در مدح علیّ بن ابی طالب علیه السلام در وعظ خود سروده است.
تولّدش در 534 واقع شده، و در سال 585 در شیراز وفات یافت.(4)
ص: 183
عزالدّین یا عزیزالدّین شفروه اصفهانی معروف به «عز شفروه» از شعرای اصفهان است. برخی از رباعی های او در کتاب نزهة المجالس نقل شده است(1).
این رباعی از او است:
شمعی که چو پروانه برو شاید سوخت ما را نه چنان که در گمان آید سوخت
زین سوز اگر آب نبودی در چشم با شمع بگفتمی که چون باید سوخت
فضل اللّه بن هبة اللّه بن محمّد بن هبة اللّه بن حمزه اصفهانی معروف به «ابن شفروه» از فضلاء و بزرگان اصفهان در قرن ششم هجری وی تا سال 556ق در قید حیات بوده است.(2)
هبة اللّه بن محمّد بن هبة اللّه بن حمزه اصفهانی، از فقهاء و بزرگان خاندان شفروه در اصفهان بوده، و در این شهر بر اساس مذهب ابی حنیفه برای حنفیان اصفهان قضاوت می کرده است.(3)
ابن شیرویه اصفهانی، از محدّثین اصفهان قرن هفتم هجری، سیّدرضی الدّین علیّ بن موسی بن جعفر بن محمّد حلّی معروف به سیّد بن طاووس از او روایت می کند.(4)
ص: 184
ابوالحسن علیّ بن محمّد بن شیره کاشانی اصفهانی از محدّثین اصفهان در نیمه اول قرن سوم هجری است. از صحابه حضرت امام محمّد تقی علیه السلام است. کتاب های التّأدیب، شامل احادیث مربوط به نماز، و الجامع فی الفقه از تألیفات او است.(1)
یحیی بن محمّد بن صاعد معروف به «ابن صاعد» از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی از ابونصر احمد بن نصر بن دینار و جرّاح بن فحله روایت می کند، و حافظ ابونُعیم، ابوالفرج احمد بن محمّد بن علاء صوفی شیرازی و ابواسحاق ابراهیم بن احمد بن یوسف جلاّب باب کوشکی از او حدیث شنیده اند.(2)
احمد بن حسن بن ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن حسن بن حسن بن علیّ بن ابی طالب علیه السلام از محدّثین شیعه است. در اصفهان سکونت داشته، و از پدرش حسن نقل حدیث می نموده است. محمّد بن احمد بن هُشَیم از او روایت می کند.(3)
ابوالحسن محمّد بن احمد بن محمّد بن احمد بن ابراهیم طباطبا بن اسماعیل، بن ابراهیم بن حسن مُثنّی معروف به «ابن طباطبا» از علماء و ادباء و شعرای معروف اصفهان است که در قرن سوم هجری، مقارن با غیبت صغری در اصفهان می زیسته، و ابن شهرآشوب او را از شعراء اهل بیت شمرده است. پدرش اوّلین شخص از خاندان طباطبا بوده که از کوفه به اصفهان آمده است. ابن طباطبا در سال 322ق وفات یافته، و ظاهرا در
ص: 185
کوی غازیان جوباره اصفهان [که آن را سر بازار غاز می گویند] مدفون شد. کتب زیر از او است:
[1. اختیار دیوان اشعار] 2. تهذیب الطّبع 3. دیوان اشعار [4. سنام المعالی] 5. الشّعر و الشّعرا [6. العروض] 7. عیار الشعر (معاییر الشّعر) [8. فرائد الدّرر] 9. فی تقریض الدّفاتر 10. المدخل فی معرفة المعمّی من الشّعر 11. نقدالشّعر.(1)
احمد بن ابراهیم بن عبده، از محدّثین اصفهان است.(2)
محمّد بن احمد بن جامع اصفهانی معروف به «ابن العجمی» متولّی امر خطابت د «زبید» بوده، و در سال 727ق وفات یافته است. در قلائد النّحر گفته شده است که وی تألیفاتی در «رائق» داشته است.(3)
ابوالحسن هارون بن سلیمان بن داوود بن بهرام بن قطبة بن حریث بن جویره سلمی خرّاز، معروف به «ابن عبدی» از محدّثین قرن سوم هجری است. در اصفهان ساکن بوده، و از علیّ بن حسن بن یعمر شامی، ابی عامر عقدی، ابی عاصم، حماد بن مسعده، عبدالرّحمان بن مهدی، معاذ بن هشام و یحیی قطان روایت می نموده است.
عبداللّه بن جعفر بن احمد و محمّد بن احمد بن یزید هم از وی روایت می کنند.
ص: 186
وفاتش در سال 263 یا 265ق واقع شده است.(1)
ابن العطّار الشّروطی الاصفهانی، یاقوت حموی در شرح حال ابواحمد حسن بن عبداللّه عسکری لغوی، صاحب عنوان را از متأخّرین اصحاب ابواحمد که از او روایت کرده اند، می شمارد.(2)
ابوبکر احمد بن عبداللّه بن ایّوب بن عطاش اصفهانی از محدّثان قرن چهارم هجری در اصفهان است. از ابی عاصم بزیل و ابی عمر ضریر روایت می نماید، و عبداللّه بن اسماعیل بن عبداللّه وکیل از وی نقل حدیث می کند.(3)
احمد بن عبدالملک عطاش، از ادباء و بزرگان قرن پنجم هجری است. در اصفهان ساکن بوده، و به تشیّع شهرت داشته، و مردم سنّی اصفهان، قصد جان او را کردند. وی به ری رفته، و به حسن صبّاح پیوست، و در آیین باطنی، استوار گردید. سپس به اصفهان بازگشت، و مخفیانه به تبلیغ مرام اسماعیلی مشغول شد، و پس از مدّتی قلعه شاهدژ را تصرّف کرده، آن را مقرّ فعالیت های خویش نمود. تبلیغات ابن عطاش، سلاطین سلجوقی را به وحشت انداخت، سبب شد تا احمد عطاش را اسیر نمودند، و در سال 504 در اصفهان با خواری بسیار او را کشتند. علاوه بر اطّلاعات مذهبی و فنون ادب، در خوشنویسی و حسن خط نیز شهرت داشت، و کتاب هایی را کتابت نموده بود.(4)
ص: 187
ابوبکر احمد بن محمّد بن عطاش تاجر، از محدّثین قرن چهارم هجری در اصفهان است. وی پس از سال 350ق وفات یافته است. حافظ ابونُعیم اصفهانی از او حدیث شنیده است.(1)
محمّد بن حسن بن احمد بن محمّد بن موسی اهوازی معروف به «ابن علی اصفهانی» از محدّثین اصفهان است امّا او متّهم به کذب بوده، و او را «جرّاب الکذب» لقب داده بودند.(2)
ابوالحسین بن ابی عبدالللّه بن ابی منصور بن فادشاه.(3)
ابوالحسین احمد بن محمّد بن حسن [حسین] اصفهانی معروف به «ابن فادشاه رییس» از محدّثین و ادبای اصفهان است.
گوین_د به شیع_ه و معتزله تمایل داشت_ه است. ابوالقاسم طبرانی از او روایت می کند، و خود ابن فادش_اه از اسماعیل بن محمّد صوفی و محمود بن اسماعیل نقل حدیث نموده است.(4)
عفیف الدّین ابوطاهر علیّ بن سعید بن علیّ بن فادشاه اصفهانی از محدّثین و ادبای قرن ششم هجری است. وی همه مسند شافعی را از شیخ کمال الدّین ابی عبداللّه بن محمّد
ص: 188
بن محمّد بن سرایا بلدی با اسنادش شنیده است. وی به عربی شعر نیز می سروده است.(1)
ابوعبداللّه فادشاه بن ابی منصور بن ابی طاهر بن اصفهانی، از ادبای قرن ششم هجری، وی از اصفهان به قصد تجارت به خراسان رفته، و ابوسعد سمعانی وی را در سمرقند دیده، و مقدار اندکی از شعر در سال 550 هجری از وی فراگرفته است.(2)
ابوعبداللّه محمّد بن قاسم بن احمد بن فادشاه (پادشاه) اصفهانی معروف به «نتیف» از محدّثان اصفهان در قرن چهارم هجری. در ذکر اخبار اصفهان درباره او گوید: «ستکلّم علی مذهب اهل السنّة ینحل مذهب ابی الحسن الاشعری» در بصره ساکن بوده، و در سال 353ق به اصفهان معاودت نموده، و در ربیع الاوّل سال 381 وفات یافته است. از 1. لؤلؤ 2. مادرانی 3. محمّد بن سلیمان مالکی روایت می کند.
کتاب های زیر از مؤلّفات او است: 1. الاحکام 2. الاصول 3. الفقه.(3)
«ابن فتی نهروانی»، نام یکی از خاندان های علمی اصفهان است. آنان اصلاً از اهالی نهروان در نزدیکی بغداد هستند؛ ولی در اصفهان ساکن بوده اند. این خاندان در قرن پنجم و ششم هجری از بیوت معتبر علمی شمرده می شده، و از مذهب شافعی پیروی می کرده اند.
ابوعلی حسن بن سلمان [یا سلیمان] بن عبداللّه بن محمّد فتی نهروانی اصفهانی از
ص: 189
فقهاء و محدّثین شافعی قرن ششم هجری است. وی به «ابن فتی» شهرت داشته، و در نظامیّه اصفهان تحصیل کرده، فقه را از ابوبکر بن ثابت خجندی آموخت. مدّتی منصب قضاوت خوزستان را داشت، و سپس تدریس در مدرسه نظامیّه به او واگذار شد. وی در شنبه 5 شوّال 525ق در بغداد وفات یافت.(1)
ابوعبداللّه سلمان [سلیمان] بن ابوطالب عبداللّه بن محمّد فتی نهروانی، از محدّثین و فقهای شافعی در قرن پنجم هجری است.
در نهروان متولّد شده، و در ری نشو و نما یافته، و در بغداد به تحصیل پرداخته، و سرانجام در اصفهان مقیم شده است. نحو را از ثمانینی و لغت را از حسن بن دهان فراگرفته، و از قاضی ابوالطیّب طبری حدیث را شنید.
وی در علوم ادبی، خصوصا لغت و نحو استاد بوده، و شعر نیز می سرود. سرانجام او در 12 صفر 493ق (یا 494) در اصفهان وفات یافت.
وی را تألیفاتی است از آن جمله:
1. التّفسیر، در قراآت 2. شرح الایضاح، تألیف ابوعلی فارسی، در نحو 3. شرح دیوان المتنبّی 4. شرح الامالی 5. علل القراآت 6. القانون، در لغت، در ده مجلّد.(2)
هبة اللّه بن سلمان (سلیمان) بن عبداللّه بن محمّد فتی نهروانی، از فقهاء و محدّثین شافعی اصفهان در قرن ششم هجری. وی از ابن ماجه ابهری حدیث شنیده است.(3)
ص: 190
ابومحمّدحسن بن علیّ بن موسی بن یزید بن عبداللّه، داماد ابن رسته است. از محدّثین بوده، و از حسین بن حفص روایت نموده است، ابوعمر احمد بن حسن بن اسماعیل شروطی از او روایت می کند.(1)
ابوبکر [یا ابوعبداللّه] بن فنجویه اصفهانی، از محدّثین اصفهان است.
از ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن محمود اصفهانی، ابن حبیش (حبش)، ابن حیّان، ابن شیبه و ابوبکر بن مالک قطیعی روایت می کند، و حاکم حسکانی و علاّمه نیشابوری از او روایت می کنند.(2)
عمیدالدّین ابوالمکارم عبدالعظیم بن ابی البرکات عبداللّطیف بن ابی نصر محمّد بن سهل سرابی اصفهانی معروف به «ابن فزّار». از محدّثین و دانشمندان قرن ششم و هفتم هجری در اصفهان است. از پدرش و حسن بن عبّاس رستمی حدیث شنیده، سپس به بغداد رفت. ابن الدّبیثی از او روایت می کند. تولّدش در سال 550، و وفاتش در ذی حجّه 617ق در بغداد واقع شد.(3)
«ابن فورک» شهرت چندین نفر از محدّثین و فقهای قرن سوم تا ششم هجری است که اغلب در اصفهان و برخی از آنان و نیشابور ساکن بوده اند. «فورک» (بر وزن دوزخ) نام جدّ آنان بوده، و از مذهب شافعی پیروی می کرده اند.
ص: 191
ابوبکر احمد بن محمّد بن حسن بن محمّد بن ابراهیم بن فورک، برادرزاده ابن فورک اصفهانی است. از محدّثین و فقهای شافعی در قرن پنجم هجری است. در خراسان می زیسته و به خراسانی مشهور است. وی در مدرسه نظامیّه بغداد به وعظ مشغول بوده است. تولّدش در 408ق و وفاتش در 478ق روی داده است.(1)
ابوالحسین احمد بن ابی یعقوب یوسف بن فورک مستملی، از محدّثین اصفهان است در مسجد جامع شهرستان (مدینه) اصفهان به تدریس علم و ادب مشغول بوده است. از ابراهیم بن مَتویه و ابوبکر بن راشد و دیگران روایت نموده است.(2)
ابوعثمان اسماعیل بن سهل (ابی سهل) بن محمّد بن عبدالعزیز فورکی، سبط ابوبکر محمّد بن حسین بن فورک اصفهانی نیشابوری از قاریان و اساتید قرائت و تجوید بوده، و حدیث نیز روایت می نموده است. از اباسعد کنجروی استماع حدیث کرده، و در سال 500 جهت اباسعد سمعانی اجازه نوشته است. وفاتش در عصر روز جمعه 5 ربیع الاوّل سال 519ق روی داد.(3)
بشران بن فورک (یحیی) از محدّثان اصفهان است. از سلیمان شاذکونی و محمّد بن بکیر استماع حدیث نموده است.(4)
ص: 192
عبداللّه بن حسن بن فورک، از محدّثین اصفهان است، و از عبّاد بن ولید حدیث نقل کرده است.(1)
ابوبکر عبداللّه بن محمّد بن محمّد بن فورک بن عطاء بن عبداللّه بن مهیار معروف به «قباب مقری» از محدّثان فقهاء و قاریان قرآن در قرن چهارم هجری است. در اصفهان ساکن بوده، و از عبداللّه بن محمّد بن سلام، عبداللّه بن محمّد بن نعمان، علیّ بن محمّد ثقفی و ابن ابی عاصم روایت نموده است. ابوبکر محمّد بن ادریس جرجرایی از او استماع حدیث کرده است. وی در نیمه ذی قعده 370ق وفات یافت.(2)
عبداللّه بن محمّد بن مهران بن فورک بن عطاء بن عبداللّه بن مهیار از محدّثین اصفهان است.(3)
عبیداللّه بن فورک بن عطاء بن شهره قبّاب، از محدّثین اصفهان و عموی ابوعبداللّه محمّد بن محمّد فورک است. از عبدالرّحیم بن مُعافا بن عمران نقل حدیث نموده، و برادرزاده اش ابوعبداللّه بن فورک از او روایت می کند.(4)
ابوالحسن علیّ بن فورک بن یزید، از محدّثین اصفهانی است. از حاتم بن عبیداللّه،
ص: 193
محمّد کثیر، قَعنَبی و محدّثین بصره حدیث شنیده است.(1)
ابوبکر قاسم بن احمد بن منصور صفّار، از محدّثین اصفهان و از احفاد ابن فورک است.(2)
ابومحمّد قاسم بن فورک بن سلیمان کَنبِرکی اصفهانی از محدّثان اصفهان در قرن سوم هجری بوده، و از محدّثان عراق و شام روایت می کرده است. وی در سال 301ق فوت شده است.(3) «کَنبِرک» یکی از روستاهای متّصل به شهر در شمال اصفهان بوده، و اکنون جزو محلّه های اصفهان محسوب می شود.
ابوعیسی محمّد بن اسماعیل بن محمّد بن فورک بن اشعث عنبری، از قاریان و اساتید قرائت و تجوید است. قرائت را از پدرش و علیّ بن عامر روایت کرده، و جمعی کثیر از قاریان ازجمله زید بن علیّ بن ابی هلال از او قرائت را روایت نموده اند.(4)
ابوبکر محمّد بن حسن بن فورک اصفهانی، مشهورترین فرد خاندان ابن فورک و خود از فقها و محدّثان بزرگ شافعی در قرن چهارم هجری است. در حدود سال 330ق متولّد شده، و در بصره و بغداد تحصیل کرد. علم کلام را به آیین اشعریان از ابوالحسن باهلی(5) و حدیث را از عبداللّه بن جعفر اصفهانی، ابومحمّد بن فارس و ابن فرزاد اهوازی
ص: 194
آموخت.(1) ابن فورک در ادب، کلام و نحو و خطابه، مهارت بسزایی داشت. چندی در بصره و بغداد و شیراز به تدریس مشغول بود. سپس به ری رفت، و چون در مذهب اشعری سخت متعصّب بود، مخالفین اشعری به مخالفت او برخاسته، و او را آزار کردند؛ لذا او به نیشابور رفته، ابوالحسن محمّد بن ابراهیم سیمجور (م 377ق) حاکم خراسان برای او مدرسه ای ساخت.(2)
وی چندی در نیشابور به تدریس پرداخت، و سپس به دعوت سلطان محمود غزنوی برای مناظره با بزرگان فرقه کرامیّه به غزنه رفت، و بر کرامیّه پیروز شد؛ امّا در بازگشت به نیشابور، وفات یافت، و گفته شد که کرامیّه، او را مسموم ساخته اند.(3)پس از وفات او در سال 406ق پیکرش را به نیشابور برده، در محلّه حیره دفن کردند.(4) ابوبکر بیهقی، ابوالقاسم قشیری و ابوبکر احمد بن علیّ بن خلف از شاگردان او هستند.(5) تعداد تألیفاتش را در اصول دین و فقه و معانی قرآن، حدود یک صد جلد نوشته اند که از آن جمله است: 1. اسماء الرّجال 2. الاملاء فی الایضاح، نسخه خطّی آن در واتیکان موجود است 4. حلّ الآیات المتشابهات، در کتابخانه عاطف در استانبول وجود دارد. 5. رسالة فی علم التّوحید 6. الحدود، در اصول 7. غریب القرآن، در کتابخانه سلیم آغا اسکیدار در استانبول موجود است(6) 8. مشکل الحدیث و غریبه، که در حیدرآباد هند به طبع رسیده است(7) 9. طبقات المتکلّمین(8).
هیثم بن فورک جرواآنی، از محدّثین اصفهان است. گروهی از محدّثین از وی روایت
ص: 195
می کنند که از آن جمله است: یوسف بن محمّد مؤذّن و خود ابن فورک از قعنبی روایت می نماید. ابوسعید عمران بن عبدالرّحیم بن عبدالملک باهلی (م281ق) برادر مادری او است.(1)
ابویعقوب یوسف بن فورک بن موسی مستملی، از محدّثین اصفهان است. از ابوطالب بن سواده، ابومسعود، اسید، حجّاج بن یوسف بن قتیبه، عبداللّه بن عمر بن رسته و محمّد بن حارث صیداوی اسدی روایت می کند، و از او: حسین بن محمّد، سلیمان بن احمد و ابوبکر محمّد بن جعفر ورّاق بغدادی روایت می کنند.(2)
ابن فولاد، یکی از ولاة آل بویه بوده که در سال 406 بر آل بویه طغیان کرد، و حکومت قزوین را تقاضا نمود، و در نواحی ری به غارت و راهزنی پرداخت، و از فلک المعالی منوچهر بن قابوس برای جنگ با مجدالدّوله دیلمی مدد حوالت داد. با مجدالدّوله و مادرش چند بار به محاربه پرداخت، و ری را محاصره کرد، سرانجام مجدالدّوله در 407ق حکمرانی اصفهان را بدو داد، و غائله او رفع شد.
جابری انصاری معتقد است تخت فولاد منسوب است به فولاد (پدر صاحب عنوان) که از فرماندهان قشون فخرالدّوله دیلمی و دلیری رشید بوده، و تخته سنگی ساخته، و روی آن می نشسته [است]، و تا زمان پدر مؤلّف (جابری) آن سنگ باقی بود، و کشتی گیران در آن نقطه کشتی می گرفتند، و بالاخره اتباع ظلّ السّلطان آن را از بین بردند.(3)
ص: 196
ابی قوسین، از اطبّاء اصفهان است، یهودی بود، و بعدا مسلمان شد. کتابش مقالةٌ فی ردّ علی الیهود نام دارد.(1)
ابوالفتح بن قولویه، از ادباء و شعرای پارسی گوی اصفهان [در قرون نخستین هجری[ است، و مافرّوخی نام او را در عداد متقدّمین آورده است.(2)
ابویعقوب اسحاق بن احمد بن علیّ بن ابراهیم بن قولویه تاجر اصفهانی از محدّثین قرن چهارم هجری است. از ابراهیم بن یوسف بن خالد و عبدالرّحمان بن محمّد بن حمّاد و محدّثین ری روایت می کند. حافظ ابونُعیم از او حدیث شنیده است. وفاتش در پنجم ربیع الاوّل 368ق روی داد.(3)
ابوبکر محمّد بن علیّ بن احمد بن محمّد بن عمران خلقانی معروف به «ابن کرسیّه» از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. در مکّه و عراق، احادیث زیادی استماع نموده، و بعد از سال 380ق وفات یافته است. وی را اصلی است در حدیث که از آن روایت می نموده است. او از حسین بن اسماعیل محاملی روایت می کند، و حافظ ابونُعیم از او نقل حدیث نموده است.(4)
ص: 197
ابوالعبّاس احمد بن ابراهیم بن کیغلغ، از ادباء و شعراء است. از ترکان دربار خلیفه عبّاسی در بغداد بوده است. تولّدش حدود سال 258ق روی داده، و در سال 319ق شحنه اصفهان بوده، و چندی در این شهر به سر برده است. ثعالبی در یتیمة الدّهر وی را جزو شعراء و ادباء آورده، و نمونه ای از اشعار او را نقل نموده است. فوتش بعد از سال 322ق اتّفاق افتاد.(1)
ابوالحسن علیّ بن احمد بن محمّد اللباد اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. شیخ منتخب الدّین بن بابویه، در کتاب اربعین از او حدیثی روایت می کند.(2)
ابوالمکارم احمد بن محمّد بن اللبان اصفهانی، از محدّثان شافعی اصفهان.(3)
ابومحمّد عبداللّه بن محمّد بن عبدالرّحمان بکری وائلی اصفهانی معروف به «ابن اللبان» از مشاهیر فقهای شافعیه در اصفهان بوده، در پنج سالگی قرآن را حفظ نموده، در اصفهان و بغداد و مکّه از اکابر دانشمندان استماع حدیث نموده، ازجمله: ابوبکر بن مقری، ابراهیم بن عبداللّه بن خوشید قوله، علیّ بن محمّد بن احمد بن میله، ابوطاهر مخلص در بغداد، احمد بن ابراهیم بن فارس در بغداد و ابوبکر اشعری، و نیز ابایعلی بن فراء و ابامحمّد تمیمی از او روایت می کنند. علاوه بر فقه و حدیث، در قرائت و فنون تجوید نیز از دانشمندان به شمار می رفته، مدّتی منصب قاضی ایذج بر عهده او بوده، و چندی هم در
ص: 198
بغداد ساکن بوده، عاقبت در سال 446ق در اصفهان وفات یافت.
تألیفاتی داشته از آن جمله است: 1. درر الغوّاص فی علوم الخواص 2. تهذیب ادب القضاء 3. الرّوضه(1).
ابوعمرو بندار بن عبدالحمید [کَرْخی] اصفهانی معروف به «ابن لرة» از بزرگان علم لغت و ادب است. وی از معاصرین متوکّل عبّاسی (232 _ 247ق) بوده، گویند هفت صد قصیده که اوّل آن «بأنت سعاد» بود، در حفظ داشته، و در نحو نیز جامع آرای مصریان و کوفیان بود.(2)
ابن لره شاگرد ابو عبید قاسم بن سلام بود. ابن کیسان شاگرد صاحب عنوان است، و بارها در آثارش از او یاد کرده است.(3) کتب زیر از تألیفات او است:
1. جامع اللّغة 2. شرح معانی الباهلی 3. معانی الشّعر [4. الوحوش(4)]. سال وفاتش معلوم نیست.
محمّد بن لره اصفهانی، مردی فاضل و دانشمند بوده، و به دانستن علم حساب در زمان خود مشهور بوده، کتاب الجامع از تألیفات او است.(5)
ص: 199
ابومحمّد عبداللّه بن محمّد مقری اصفهانی معروف به «ابن لیلاف» از دانشمندان قرائت در قرن چهارم هجری بوده، چهل سال در ماه رمضان بر مردم نماز می گزارده، و در نقطه گذاری مصاحف شریف، و روایت قراآت مختلفه کلام اللّه مجید از اساتید دوران بوده، سرانجام در غرّه جمادی الآخر 380ق در اصفهان وفات یافت.(1)
حافظ ابوحامد احمد بن محمّد بن اُجیه (اُحید) بن عبداللّه بن ماما اصفهانی، از محدّثین قرن پنجم هجری است. وی در سال 436ق وفات یافته است. از تألیفات او ذیل تاریخ بخاری است. تاریخ بخاری از تألیفات حافظ ابوعبداللّه محمّد بن ابی بکر احمد بخاری غنجاری است.(2)
«ابن ماشاذه» شهرت عدّه ای از بزرگان اصفهان در قرون سوم تا هفتم هجری است. این خاندان، نسب خویش را به شخصی به نام «ماشاذه» می رسانند. آنان پیرو مذهب شافعی بوده، و اغلب، منصب تدریس و وعظ و افتاء را در اصفهان برعهده داشته اند. در قریه رنان (محلّه رهنان کنونی) در غرب شهر اصفهان، مکانی به نام «صحرا ماشاذه» تاکنون شهرت داشته است.
ابوعبداللّه ماشاذه، از فضلای اصفهان قبل از قرن پنجم هجری است. مافرّوخی او را جزو متقدمین آورده است.(3)
ص: 200
ابوالحسین احمد بن محمّد بن حسین بن ماشاذه اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. از ابوالقاسم طبرانی روایت می نموده، و ابوالحسن علیّ بن حسین بن عبداللّه کردی و دیگران از او روایت نموده اند.(1)
فخرالدّین ابوبکر احمد بن محمّد بن محمود بن عبدالمنعم بن ماشاذه اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری بوده، و از ابومسعود سلیمان بن ابراهیم بن محمّد اصفهانی، سالار ابی الحسن مکّی بن منصور علان گرجی و دیگران نقل ویژه نموده، و غیاث الدّین ابومفید احمد بن اسعد بن غیاث عقیلی، ابوغانم مهذّب بن حسین بن محمّدحسین بن زینه و دیگران از او روایت می نمایند. فخرالدّین سرانجام در 572ق وفات یافت.(2)
اسماعیل بن عبدالمؤمن ابی منصور ماشاذه، از محدّثین اصفهان در قرن هفتم هجری است ترجمه کتاب عوارف المعارف تالیف ابوحفص عمر بن محمّد سهروردی از آثار او است که آن را در سال 665 به دستور عبدالسّلام سیخی کامویی به فارسی برگردانده است.(3)
داوود بن ماشاذه، از محدّثین اصفهان است. وی از مشایخ روایت ابن صیقل بغدادی بوده است.(4)
ص: 201
عبد اللّه بن علیّ بن ماشاذه، از محدّثین اصفهان است. مافرّوخی او را از متقدّمین فضلای اصفهان می نویسد.(1)
ابوالحسن علیّ بن محمّد (معروف به ماشاذه) بن احمد بن میلة بن حرّه اصفهانی معروف به «ابن ماشاذه»، از فقهاء و متصوّفه اواخر قرن چهارم هجری است. از محمّد بن محمّد بن یونس ابهری، ابی عمرو بن حکیم، مصاحبی و اُسواری روایت نموده است. وی در روز عید فطر چهارشنبه، سال 414ق در اصفهان وفات یافت. مافرّوخی در کتاب خود به نام او علیّ بن ماشاذه اشاره کرده است.(2)
ابومحمّد عمر ماشاذه عبّاسی هاشمی اصفهانی بن محمّد بن اسماعیل بن عبدالمؤمن ابی منصور ماشاذه از ادباء و عرفای قرن هشتم هجری است. او در خانقاه حسینیّه اشرف یزد ساکن بوده، و در 28 ذی حجّه 740ق از کتابت غرایب القرآن فراغت یافته است. این نسخه در کتابخانه مجلس سنای سابق موجود بوده است.(3)
تقی الدّین کمال بن قطب الدّین اصفهانی ماشاذه عبّاسی، از فضلاء و دانشمندان قرن نهم هجری بوده است.
وی در شنبه 4 رمضان 842 در شهر «شویم» کرمان، نسخه ای از کتاب شرح الموجز در طب را به خطّ نسخ کتابت نموده است. این نسخه به شماره 3334 در کتابخانه آیت اللّه
ص: 202
مرعشی در قم موجود است.(1)
محمّد بن احمد بن میله معروف به ماشاذه اصفهانی از محدّثین اصفهان است.(2)
ابوبکر محمّد بن عبداللّه بن علیّ بن ماشاذه، از دانشمندان اصفهان قبل از قرن پنجم هجری بوده، و مافرّوخی نام او را در رده دانشمندان کلام و حدیث مقدّم بر عصر خود آورده است.(3)
ابومنصور محمود بن احمد بن عبدالمنعم بن احمد معروف به ابن ماشاذه اصفهانی، از محدّثین، وعاظ و فقهای اصفهان است. در عهد خویش، مرجع مسائل شرعی مردم آن عهد در اصفهان بوده است. فقه را از ابوبکر خجندی آموخته، و از ابی المظفّر سمعانی و عایشه ورکانیه نقل حدیث نموده است. عدّه ای همچون ابوموسی مدینی و ابن سمعانی از او حدیث نقل کرده اند. صاحب عنوان در سال 458ق متولّد [شده]، و در 11 ربیع الآخر سال 536ق در اصفهان وفات یافته است. وی با آن که از پیشوایان اهل سنّت در آن روزگار بوده؛ ولی در روز عاشورا در هر سال، به تعزیت شهدای کربلای پرداخته، و آشوب و نوحه و غریو داشته است.(4)
ص: 203
ابوعبداللّه مسعود بن محمود بن احمد بن عبدالمنعم بن ماشاذه اصفهانی از محدّثین و فقهای اصفهان در قرن ششم هجری است. در فقه، تفسیر، حدیث و وعظ مهارت بسیار داشته، و از غانم بن محمّد برجی، ابی علی حدّاد و محمّد صیرفی نقل می کند. وی پس از برگشتن از حج در سال 576ق وفات یافت.(1)
ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن مالک قطان معروف به «ابن ماهویه» از محدّثان قرن سوم هجری. وی کتاب فقیه را نوشته، و از حسین بن مهدی، اسماعیل بن یزید، محمّد بن عمرو بن عبّاس، ابوالرّبیع السّمتی، محمّد بن سلمان لوین و دیگران نقل حدیث می نماید. هم چنین عبداللّه بن محمّد بن جعفر، قاضی ابواحمد محمّد بن احمد بن ابراهیم و محمّد بن جعفر بن یوسف از او روایت می کنند. ابن ماهویه در سال 304ق وفات یافت.(2)
«ابن متویه» شهرت عدّه ای از محدّثین و فقهای عامّه اصفهان در قرون سوم و چهارم هجری است. امامت در مسجد جامع اصفهان و تدریس، متعلّق به این خاندان بوده است. نسب این خاندان به شخصی به نام «متویه» منتهی می شود.
ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن حسن بن ابی الحسن اصفهانی معروف به «ابن متویه» از محدّثین و دانشمندان قرن چهارم هجری. عابد زاهد و دائم الصّوم بوده، از جمعی از محدّثان روایت می کند، از آن جمله است: محمّد بن ابی عمر عدنی، عبدالجبّار بن علاء، سعید محزومی، ابن ابی شوارب، بشر بن معاذ بن عقدی، و محدّثان مصر و شام و عراق.
ص: 204
ابومحمّد قاسم بن محمّد دیمرتی، احمد بن اسحاق، طبرانی، قاضی محمّد بن احمد بن ابراهیم، ابومحمّد بن حیّان، ابواحمد عال، ابن مقری و دیگران از او روایت کرده اند. صاحب عنوان در عداد حفّاظ مشهور و ملقّب به امام بوده، در جمادی الآخر سال 302ق وفات یافت.(1)
احمد بن حسین بن محمّد معروف به «ابن متویه»، صحف ادریسیّه را از زبان سوری به عربی نقل کرده، و علاّمه مجلسی (ره) تمام آن را در کتاب دعا، از مجلّدات بحارالانوار نقل فرموده است.(2)
حسن بن متویة بن سندی قرشی، از محدّثین، و از مشایخ روایت محمّد بن حسن بن ولید (م343ق) است.
در ریاض العلماء گوید: در برخی از نسخه ها نامش حسین بن متویه نوشته شده، و این دو (حسن و حسین) یک نفر می باشند که نامشان تصحیف شده است.(3)
حسن بن ابی الحسن نصر بن عثمان بن زید بن مزید بصری اصفهانی از محدّثان اصفهان است. از موالی انصار بوده، و جدّ ابراهیم بن متویّه است. در اصفهان متولّد شده، از حفص بن غیاث روایت می کند، و ابوالفضل حسین بن عبداللّه واضحی از او نقل حدیث می نماید.(4)
ص: 205
حسین بن محمّد بن متویه اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. وی به قصد انجام حج به کوفه رفت، و در آن جا حدیث گفت. از مسلمة بن شبیب روایت نموده، و احمد بن محمّد بن سرّی کوفی از او نقل حدیث می نماید.(1)
ابوعبداللّه محمّد بن ابراهیم بن محمّد بن حسن اصفهانی معروف به «ابن متویّه» از محدّثان قرن چهارم هجری بوده، و به عدالت و گفتار نیکو، شهرت داشته، و امام مسجد جامع اصفهان بوده است. از ابن نعمان هروی و محدّثان هم طبقه او روایت نموده است. وی در سال 340ق وفات نمود.
محمّد بن حسن بن ابی الحسن معروف به «متویّه» از محدّثین اصفهان است. مادرش دختر ضحّاک بن مزید بن عجلان است. صاحب عنوان از محمّد بن بکیر، عبداللّه بن عمران و سعدویه حدیث شنیده است.(2)
ابواحمد اسماعیل بن حریث بن مردانبه قطّان اصفهانی، از محدّثان قرن سوم هجری. وی به زهد و عبادت و کثرت حدیث معروف بوده است. از تألیفات او: 1. تفسیر 2. مسند در حدیث را ذکر کرده اند.
وی از انس بن عیاض، بشر بن مسری، ابی داوود و ابی جابر و جمعی دیگر روایت می کند، و محمّد بن حمید رازی و احمد بن حسین انصاری از او روایت می کنند. صاحب
ص: 206
عنوان در سال 260ق یا کمی بعد از آن وفات یافته است.(1)
«ابن مردویه» شهرت چندین نفر از فقها و محدّثین قرن سوم تا پنجم هجری در اصفهان است. نسب افراد این خاندان به مردویه بر وزن منگوله منتهی می شود، و ابوبکر احمد بن موسی بن مردویه معروف ترین شخص این خانواده محسوب می شود.
حافظ ابوبکر احمد بن موسی بن مردویه اصفهانی، از مشهورترین محدّثان و حافظان حدیث در میان راویان اهل سنّت بوده است. برخی نام او را بکر بن احمد نوشته اند که نادرست است. تولّدش در سال 323ق، و وفاتش شش روز مانده از ماه رمضان سال 410 (24 رمضان) روی داده است. برخی تاریخ وفاتش را 416ق و 352 نوشته اند که صحیح نیست. در سده ماربین اصفهان مقبره ای معروف به نام بابا دو مَرده وجود دارد که آن را متعلّق به ابن مردویه دانسته اند.
وی علاوه بر حدیث، در تفسیر، تاریخ و طب نیز مهارت داشته است. او از ابوسهل بن زیاد قطان... بن اسحاق خراسانی، محمّد بن عبداللّه بن علم صفّار، اسحاق بن محمّد بن علی کوفی، محمّد بن احمد بن علی اُسواری، احمد بن محمّد بن عاصم کرانی و دیگران حدیث شنیده، و ابوالقاسم عبدالرّحمان بن منده و برادرش عبدالرّحمان، و ابوالخیر محمّد بن احمد بن ررا، ابومنصور محمّد بن سکرویه، محمّد بن عبدالواحد مصری و دیگران از او روایت می کنند.
کتب زیر از تألیفات او است:
1. تاریخ اصفهان 2. تفسیر قرآن 3. کتابی در فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام 4. مستخرج
ص: 207
صحیح بخاری 5. جامع مختصر در طب(1).
ابوبکر محمّد بن احمد بن موسی بن مردویه، از محدّثین و دانشمندان اصفهان است که قبل از روزگار مافرّوخی در اصفهان زندگی می کرده است.(2)
ابوعبداللّه محمّد بن موسی بن مردویة بن فورک اصفهانی، از محدّثین قرن سوم هجری است. در فقه و حدیث و کلام از دانشمندان روزگار خود بوده، و در اصفهان و عراق از راویان آن شهرها حدیث شنیده است که از آن جمله است: ابوالحسن احمد بن محمّد بن عمر لنبانی و ابی عمرو بن حکیم. جماعتی از علماء از او فقه آموختند. وی سال ها در اصفهان صاحب فتوا و حوزه تدریس بوده، و در سال 378ق وفات یافته است.(3)
ابوعمران موسی بن مردویة بن فورک بن موسی بن جعفر اصفهانی فقیه و محدّث قرن چهارم هجری. از مصاحبان ابراهیم بن متویّه بوده، و از او حدیث شنیده است. فرزندش حافظ ابوبکر احمد بن موسی بن مردویه از او روایت می کند. صاحب عنوان در سال 356ق وفات نمود.(4)
ص: 208
احمد بن محمّد بن یوسف بن مَرده اصفهانی، ادیب، کاتب، شاعر، لغوی، مؤلّف کتاب های 1. ادب الکتّاب 2. طبقات البلغاء 3. طبقات الخطباء. در کتاب تبیین کذب المفتری، خوابی از او نقل می کند، طالبین مراجعه نمایند. حافظ ابوالحسن محمّد بن احمد بن یحیی غسّانی صیدلانی از وی روایت می کند. وفاتش در حدود سال 420ق اتّفاق افتاده است.(1)
محمّد بن مردة بن رستم معروف به «ابن مرده» از محدّثین قرن سوم هجری در اصفهان است. وی از محمّد بن بکیر روایت می کند، و ابوعلیّ بن ابراهیم از وی نقل حدیث می نماید.(2)
ابونصر سهل بن مرزبان اصفهانی، از ادباء و دانشمندان اصفهان به شمار می آید. در قاین متولّد شده، و در نیشابور ساکن گردید. او ازجمله معاصرین ثعالبی مؤلّف یتیمة الدّهر بوده، و بین آن دو، مکاتبات برقرار بوده است. شعر، نیکو می گفته است. از آثار او: 1. اخبار ابی العینا 2. اخبار ابن الرّومی 3. اخبار جحظه برمکی 4. الآداب در طعام و شراب. وی در حدود سال 420ق فوت شده است.(3)
ابوعلی احمد بن محمّد بن یعقوب بن مسکویه رازی، حکیم و فیلسوف و مورّخ و ادیب و طبیب. سال تولّد او معلوم نیست. در اوایل زندگانی، معاشر و مصاحب وزیر مهلبی
ص: 209
بوده، و مدّتی کتابداری ابن عمید به عهده وی بوده، و بدین سبب به خازن شهرت یافته، و محرم اسرار و ندیم عضدالدّوله بوده، و جدّش نیز در ری، متصدّی بیت المال بوده، و به خازن شهرت داشته است، و پدر یعقوب، زرتشتی بوده، و فرزند، مسلمان شده، و از خاندان های معروف شیعه می باشد. ابوحیّان توحیدی درباره او عقیده خوبی ندارد، و وی را به بخل زیاد و حرص شدید در جمع مال و طلب کیمیا سخت نکوهش می کند. برخی مورّخین نوشته اند که سلطان محمود غزنوی، خواجه ابوالفضل حسین بن علی میکال را نزد مأموران خوارزم شاه گسیل داشت، و این دانشمندان که در دربار او بودند را طلب کرد. شیخ الرّییس ابوعلی سینا، ابوریحان بیرونی، ابوسهل مسیحی، ابوعلی مسکویه، ابن خمار و ابونصر عراق. سه نفر از اینان نزد سلطان محمود رفتند، و سه نفر دیگر یعنی ابن سینا، ابن مسکویه و ابوسهل خدمت سلطان محمود را نپذیرفتند، و به سمت گرگان حرکت کردند، و ابوسهل در راه از تشنگی بمرد (سال 401ق)، و آن دو به سختی جان به در بردند، و ابن مسکویه در 9 صفر 421ق در اصفهان وفات یافت، و در این شهر مدفون شد. صاحب روضات در کتاب خود، مدفن ابن مسکویه را در محلّه خواجوی اصفهان می نویسد، و می گوید: قبر او در زمان ما معروف است. ظاهرا محل قبر او در باغ مقابل امام زاده باقر در محلّه خواجو بوده است، و اکنون آثار آن از بین رفته است.
محمّد صدرهاشمی در مقاله خود در مجلّه یادگار مدّعی است که امام زاده باقر همان قبر ابن مسکویه بوده که در زمان ناصرالدّین شاه آن را به عنوان امام زاده باقر شهرت دادند.امام زاده قبل از ناصرالدّین شاه وجود داشته، و سنگ لوح آن مورّخ به سال 1270ق می باشد. کتب زیر از تألیفات او است: 1. آداب العرب و الفرس و الهند، در اخلاق 2. احوال الحکماء و المتقدّمین و صفات الانبیاء السّافلین و احوالهم 3. ادب الدنیا والدّین 4. الاشربة و ما یتعلّق بها 5. الادویة المفرده 6. اقسام الحکمة و الرّیاضی 7. انیس الخواطر، مانند کشکول، در متفرّقات 9. تجارب الامم و تعاقب الهمم، مطبوع، در تاریخ جهان از آغاز تا 369ق 10. ترتیب السّعادات، در اخلاق 11. تفصیل النّشأتین و تحصیل السّعادتین در اخلاق 12. التّعلیق فی المنطق 13. جاویدان خرد، به فارسی در حکمت و اندرز 14. حقایق النّفوس 15. السّیاسة للملک 16. طهارة الاعراق فی التّحصیل الاخلاق، در اخلاق که
ص: 210
خواجه نصیرالدّین طوسی آن را از عربی به فارسی ترجمه کرده، و مبحث سیاست مُدُن و تدبیر منزل را بدان افزوده، و به نام اخلاق ناصری نامیده که به طبع رسیده است. 17. الشّوامل فی ردّ «الهوامل»، تألیف ابوحیّان توحیدی 18. الفوز الاصغر در فلسفه، مطبوع 19. الفوز الاکبر 20. فوز السعادة 21. فوز النّجاة، در اخلاق 22. رسالة فی دفع الغمّ من الموت لماذا اخاف الموت 23. الکنز الکبیر [24. رسالةٌ فی اللذّة و الآلام] 25. لغز قابس 26. مختار الاشعار یا مستوفی 27. مقالة فی علاج الحزن [28. ندیم الفرید]. [کتاب نزهت نامه علایی از تألیفات شهمردان بن ابی الخیر رازی است، و به طبع رسیده؛ ولی به اشتباه آن را به ابن مسکویه نسبت داده اند].(1)
ابوالمعالی هبة اللّه بن محمّد بن علی ملقّب به «ولی الدّوله» و معروف به «ابن مطلّب» وزیر خلیفه المستظهر باللّه بوده، و در بغداد اقامت داشته، سرانجام به جرم شیعه بودن، مورد سوء ظنّ سلطان محمّد بن ملکشاه سلجوقی واقع شد، و در اثر مکاتبات او با خلیفه، از ترس جان خود، از بغداد گریخت، و در اصفهان وفات یافت.(2)
ابن مظاهر، از حافظه ای قوی برخوردار بوده، و احادیث بسیاری را از بر داشته است. حافظ ابونُعیم در کتاب خود، ذیل شرح حال ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن حمزة بن عماره، درباره وی می نویسد: «لَم یَرَ بعد ابن مظاهر مثله فی الحفظ»(3).
ابن مظفّر بن شبیب، از فقهاء و محدّثین اصفهان است. وی امام مسجد جامع اصفهان بوده است. یاقوت حموی در ذیل شرح حال احمد بن فضل باطرقانی گوید: «پس از
ص: 211
ابن مظفّر، امامت مسجد جامع اصفهان یافت»(1).
محمّد بن احمد بن راشد بن معدان بن عبدالرّحیم معروف به «ابن معدان» از محدّثین اصفهان است. از عبداللّه بن ابی رومان اسکندر انی، عیسی بن شادان بصری، محمّد بن خالد بن خداش و ابوالسّائب مسلم بن جناده روایت می کند، و ابن باغندی، عبداللّه بن محمّد بن جعفر، محمّد بن احمد بن عبدالوهّاب، محمّد بن جعفر بن یوسف و محمّد بن عبداللّه بن مرزبان واعظ از او نقل حدیث نموده اند.(2)
احمد بن اسماعیل بن عبداللّه بن محمّد اصفهانی بغدادی مشهور به ابن مقری مالکی، از ادبای اصفهان است. او دیوانی در مدح رسول اکرم صلی الله علیه و آله دارد.(3)
ابوبکر محمّد بن ابراهیم بن علیّ بن عاصم بن زاذان اصفهانی معروف به «ابن مقری»، از محدّثین اصفهان است. وی در سال 285ق در اصفهان متولّد شده، و جهت اخذ حدیث به بسیاری از شهرها سفر کرده، [و از محدّثین همدان، خوزستان، عراق، جزیره، شام حجاز، یمن و مصر استماع حدیث نموده است. برخی از مشایخ او عبارت اند از: ابویعلی موصلی، ابوالقاسم عبداللّه بن محمّد بغوی، ابوبکر محمّد بن محمّد بن سلیمان بن باغندی، عبداللّه بن احمد جوالیقی، ابن عروه حرّانی، احمد بن حسن بن عبدالجبّار صوفی، علیّ بن عبّاس بن مقانعی، محمّد بن محمّد بن اشعث و ابوجعفر طحاوی. هم چنین حمزة بن یوسف سهی، ابونُعیم اصفهانی، ابوبکر بن مردویه، ابویعلی خلیلی قزوینی، ابوسعد
ص: 212
مالینی، ابوالحسن هارونی (از امامان زیدیّه)، احمد بن محمّد عتیقی و ابوالشّیخ اصفهانی از او روایت کرده اند. وی در علم قرائت نیز تبحّر داشته، و ابوعمرو دانی او را در این زمینه متصدّر (پیشرو) خوانده است. ابن مقری از دوستان و معاشران صاحب بن عبّاد و چندی خازن کتب او بوده است.] وی در شوّال 381ق در سن 96 سالگی وفات یافته است. [کتب زیر از تألیفات او است: 1. الاربعون، موجود در کتابخانه ظاهریّه مصر 3. فوائد، در همان کتابخانه 4. مسند ابی حنیفه، موجود در کتابخانه فیض اللّه در ترکیه 5. مسند نافع بن ابی رویم قاری، موجود در کتابخانه ظاهریّه و دارالکتب مصر 6. معجم الشّیوخ، موجود در کتابخانه دارالکتب مصر 7. المنتخب من غرائب الحدیث مالک بن انس الاصبحی، موجود در کتابخانه ظاهریّه(1)].
محمّد بن حسین بن مکرم، از محدّثین اصفهان است. از محمّد بن حسن بن سعید اصفهانی باب کوشکی حدیث شنیده، و ابوعمر عثمان بن محمّد عثمانی از او روایت می کند.(2)
اسماعیل بن محمّد واعظ اصفهانی معروف به «ابن مکّه» از محدّثان اصفهان است. وی در سال 509ق وفات یافته است، و المجالس از تألیفات او است.(3)
ابوبکر عمر بن عبداللّه بن احمد بن محمّد بن سهل تمیمی معروف به «ابن ممجه» از
ص: 213
محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی از جدّش احمد بن محمّد بن سهل روایت می نموده است. حافظ ابونُعیم اصفهانی از او حدیث نقل می کند. ابن ممجه در جمعه 21 ربیع الاوّل 377ق وفات یافته است.(1)
ابوسعید عبداللّه بن احمد بن ممشاد اصفهانی معروف به «ابن ممشاد» از محدّثین اصفهان است، وی دایی ابواحمد عسّال است، و خود از عبدان بن احمد و راویان اصفهان روایت می کند.(2)
اسحاق بن ممک، از محدّثین اصفهان است، ابومحمّد بن حیّان از او روایت می کند، و خود از احمد بن محمّد بن ابی سلم حدیث شنیده است.(3)
ابوعمرو احمد بن محمّد بن ابراهیم بن حکیم مدینی حکیمی معروف به «ابن مملک» از از محدّثین مدینه (محلّه شهرستان فعلی) اصفهان بوده، جهت اخذ حدیث، مسافرت بسیار کرده، و در شام و عراق و ری استماع حدیث نموده، و روایات شیوخ را کتابت کرده که از آن جمله است: ابوعلی طرابلسی، ابوامیّه طرطوسی، ابوحاتم رازی و غیره ابوبکر اسماعیلی، ابواحمد عسال و محمّد بن اسحاق بن منده از او استماع حدیث نموده اند. در جمادی الآخر سال 333ق وفات یافته است.(4)
مملک، در اصل محمّدک (محمّد کوچک): مَمَل: در اصفهان و شاید برخی دیگر از شهرها محمّد را «مَمَل» گویند، و کاف، علامت تصغیر است.
ص: 214
ابوعبداللّه محمّد بن عبداللّه بن مملک جرجانی اصفهانی معروف به «ابن مملک» از متکلّمین و محدّثین شیعه در قرن سوم و چهارم هجری است. در ابتدا سنّی معتزلی بوده، و به وسیله عبدالرّحمان بن احمد بن جیرویه (خیرویه) شیعه شده، و با شیخ معتزلیان بغداد ابوعلی محمّد بن عبدالوهاب جبایی مناظرات و مجادلاتی در مباحث کلامی داشته است. عموم محدّثین و رجال شناسان شیعه، همچون نجاشی، طوسی، علاّمه و منتجب الدّین وی را به جلالت قدر و عظمت شأن ستوده اند. کتب زیر از او است:
1. الجامع فی سایر ابواب الکلام 2. المسائل و الجوابات فی الامّة 3. کتاب موالید الائمّه 4. نقض الامامة علی الجبایی، شامل مناظره و گفت وگوی او با ابوعلی جبایی(1).
محمّد بن مملک معروف به «ابن مملک اصفهانی»، از محدّثین اصفهان است. او از احمد بن عصام روایت کرده است.(2)
ابوبکر احمد بن علیّ بن محمّد بن منجویه اصفهانی یزدی، از محدّثین مشهور قرن چهارم و پنجم هجری. در اصفهان در حدودسال 347ق متولّد شده، و سال ها به تحصیل پرداخته، سپس در نیشابور ساکن شد، و در 428ق در آن جا وفات یافت. از ابوبکر بن مقری، ابوبکر اسماعیلی و ابوعبداللّه بن منده نقل احادیث نموده [است]، و خطیب بغدادی، ابوصالح مؤذّن و عبدالرّحمان بن منده از او روایت می کنند. رجال صحیح مسلم،
ص: 215
مهم ترین تألیف او است که در بیروت به طبع رسیده است.(1)] در هدیة العارفین نام جدّ او به اشتباه «فنجویه» آمده است].
ابوعلی حسین بن ابومحمّد ابوعبداللّه بن محمّد بن مرزبان بن منجویه اصفهانی از محدّثین قرن پنجم هجری است. ابوعلی حسن بن احمد حدّاد اصفهانی و ابومحمّد حمزة بن عبّاس بن علی معروف به «برطله» از او روایت می کنند.(2)
ابومحمّد عبداللّه بن مرزبان بن منجویه اصفهانی، از محدّثین و دانشمندان قرن چهارم هجری بوده، و به زهد و پارسایی و عبادت بسیار، شهرت داشته، و با اغلب عرفای اصفهان و نیشابور مصاحبت می کرده است.
از ابی احمد عسّال و ابی اسحاق بن حمزه و سلیمان طبرانی حدیث شنیده است. صاحب عنوان در غرّه ربیع الاوّل 413ق وفات یافت.(3)
«ابن مندویه» شهرت جماعتی از محدّثین، علماء، شعراء و ادبای اصفهان در قرن سوم تا پنجم هجری است. نسب این خاندان به مندویه (بر وزن زنگوله) به مندویة بن حجّاج بن مهاجر شروطی منتهی می شود.
ص: 216
ابوعلی احمد بن عبدالرّحمان بن مندویه اصفهانی، طبیب، ادیب، شاعر، در سال 338ق متولّد شد، و به تحصیل پرداخت تا این که در ردیف اطبّاء درجه اوّل عهد خود محسوب شده، و از طرف عضدالدّوله دیلمی به بغداد دعوت شد. وی ازجمله 24 نفر طبیبی است که در بیمارستان عضدی بغداد مشغول به خدمت گردیده، و مستمری دریافت داشته است. وفاتش در سال 372ق واقع شده، و قریب به پنجاه جلد کتاب و رساله در علوم پزشکی تألیف نموده که از آن جمله است: 1. اطعمه و اشربه 2. تدارک انواع الخطاء فی تدبیر الطبّی 3. الجامع الصّغیر 4. الجامع الکبیر 5. رساله در تدبیر جسد 6. رساله در نفس و روح 7. الطّبیخ 8. کافی یا کافیه در طب 9. المدخل 10. المغیث 11. نقض الجاحظ 12. نهایة الاختصار. رساله شماره 2 و شماره 5 ضمن مجموعه شماره 2114 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(1)
495
ابو سعید اعین بن محمّد جرواانی بن مندویة بن حماد بن زهیر بن سعید بن عطیّه، از محدّثین اصفهان است. جدّ او حمّاد از کوفه به اصفهان آمده است. صاحب عنوان از ابی حذیفه، ابوالولید طیاسی و موسی بن مسعود روایت می کند، و عبداللّه بن جعفر از او حدیث شنیده است. وفاتش در سال 270ق واقع شد.(2)
ابوالقاسم حمد بن محمّد بن احمد بن عبدالرّحمان (محمّد) بن مندویه اصفهانی، قاضی معدّل. سمعانی درباره او نوشته: «فقیه، نقل من اهل العلم والدّین». تولّدش حدود سال 430، و فوتش در روز دوشنبه 14 شعبان سال 514ق روی داده است. او جهت
ص: 217
ابوسعد سمعانی اجازه نوشته است.(1)
عبدالرّحمان بن مندویه اصفهانی معروف به «ابن مندویه» از ادباء و شعرای قرن چهارم هجری، و مؤلّف کتاب الشّعر و الشّعراء است.(2)
ابوالقاسم عبدالصّمد بن ابومنصور محمّد بن عبداللّه بن عبدالواحد بن مندویه شروطی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری.
تولّدش قبل از سال 470ق واقع شده، و از ابومنصور محمّد (پدرش)، ابوطاهر احمد بن محمّد بن عمر نقّاش، ابوبکر محمّد بن احمد بن محمّد بن ماجه ابهری، ابومحمّد رزق اللّه تمیمی و ابوالحسن علیّ بن محمّد بن احمد حسن آبادی حدیث شنیده، و ابوسعد سمعانی در اصفهان از او استماع حدیث کرده است.
صاحب عنوان تا سال 545 زنده بوده است.(3)
ابومحمّد عبداللّه بن مندویة بن حجّاج بن مهاجر شروطی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری.
از محدّثین ری حدیث نقل می کرده است. از ابراهیم بن محمّد بن حسن، عبداللّه بن محمّد بن عمران، محمّد بن ابراهیم بن یحیی خراسانی، عبداللّه بن حسن بن حفص و محمّد بن احمد بن اسباط روایت نموده، و حافظ ابونُعیم اصفهانی هم از او حدیث شنیده است. وی در شوّال 374ق وفات یافت.(4)
ص: 218
فضل بن عبداللّه بن مندویه اصفهانی، از دانشمندان اصفهان در قرن پنجم هجری است، و از ابوسعید عبدالواحد بن ابی القاسم عبدالکریم بن هوازن قشیری، روایت می کند.(1)
محمّد بن عبدالرّحمان بن مندویه طبیب، در محاسن اصفهان وی را از متقدّمین فضلاء اصفهان می شمرد.(2)
محمّد بن مندویه غزال، از محدّثین اصفهان است، و از یحیی بن حاتم عسکری نقل احادیث می کند.(3)
ابومنصور محمّد بن عبداللّه بن مندویه اصفهانی، از محدّثین است. ابوسعید محمود بن ابوعلیّ بن ابوالفضل بن احمد بن حباب مدینی اصفهانی از مشایخ ابوسعد سمعانی از او حدیث شنیده است.(4)
ابوعبداللّه محمّد بن مندویه بن حجّاج بن مهاجر شروطی، از محدّثین اصفهان. وی از ابوطالب حدیث روایت می کند، و فرزندش ابومحمّد عبداللّه بن مندویه از او روایت
ص: 219
می نماید.(1)
محمّد بن مندویه طویل، از محدّثین اصفهان بوده، و قبل از سال 300ق وفات یافته است.(2)
«ابن منده» شهرت جماعتی کثیر از محدّثین و مشایخ روایت و علمای اخبار در قرن سوم تا ششم هجری می باشد که به بنی منده معروف اند.
نسب این خاندان به ابراهیم (منده) بن ولید بن سند بن بُطّه بن اُستندار فیروزان بن چهاربخت منتهی می شود. [چهار بخت، یکی از صاحب منصبان دولت ساسانی بوده، و در جریان ورود مسلمانان به ایران مسلمان شده است. ابراهیم معروف به «مَنده» در زمان معتصم خلیفه عبّاسی می زیسته است.]
سلسله بنی منده به نام یحیی آغاز شده (یحیی بن ابراهیم بن ولید) و به یحیی نیز خاتمه یافته است (یحیی بن عبدالوهاب). [مذهب این خاندان، حنبلی بوده است].
ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن یحیی بن منده اصفهانی، از محدّثین قرن چهارم هجری در اصفهان است.
از احمد بن خشنام و ابی بکر بن نعمان و ثقفی روایت می نماید، از آثار او کتاب شیوخ را می توان نام برد. در ماه رمضان المبارک سال 320ق وفات یافته است.(3)
ص: 220
ابوالطیّب بن منده، از ادباء و فضلای اصفهان است. در علم نحو، مهارت بسزایی داشته، و مافرّوخی او را از متقدّمین نام می برد. ظاهرا نام برده در قرن سوم یا چهارم هجری می زیسته است.(1)
ابوسعد احمد بن ابراهیم بن منده، از محدّثین اصفهان است. از اهل فضل و جود و سخا بود، و به نیازمندان و غرباء، خصوصا محدّثین و راویانی که به اصفهان می آمدند، انفاق می کرد. از محمّد بن عمر بن حفص و عبداللّه بن جعفر نقل حدیث نموده است. وی در سال 351ق وفات یافت.(2)
ابوعمرو احمد بن حسن بن منده اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. وی در نیشابور ساکن بوده است.(3)
ابویعقوب اسحاق بن محمّد بن یحیی بن منده، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. از خاندان حدیث و روایت است، حافظ ابونُعیم اصفهانی او را دیده؛ ولی از او حدیث نشنیده است.
از عبداللّه بن محمّد بن نعمان و ابن ابی عاصم و بزّاز حدیث نقل کرده است، و محمّدعبدالرّحمان بن مخلد از او نقل حدیث می کند. وفات او در ماه رمضان سال 341ق
ص: 221
واقع شد. (1)
اسحاق بن یحیی بن ابراهیم بن منده، از محدّثین اصفهان است، سال تولّد و وفات و مشایخ و روایت کنندگان از او به دست نیامد.(2)
ابواحمد بُندار بن علیّ بن احمد بن منده معروف به ابواحمد فقیه از محدّثین و فقهای قرن چهارم هجری است. از احمد بن موسی بن اسحاق خطمی انصاری قاضی اصفهان روایت می کند. وی رجب المرجّب 383ق وفات یافته است.(3)
ابوسعید سفیان بن محمّد بن یحیی بن منده، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. او از احمد بن یونس روایت می کند، و ابومحمّد بن حیّان از او نقل حدیث می نماید. در سال 319ق وفات یافته است.(4)
ابوالقاسم عبدالرّحمان بن محمّد بن اسحاق بن محمّد بن یحیی بن ابراهیم بن مندة بن ولید بن مندة بن استندار فیروزان بن چهاربخت، از مشاهیر محدّثین و فقهاء حنبلی اصفهان در قرن پنجم هجری است. در سال 381 (یا به روایتی 383 یا 388ق) متولّد شد. وی برای اخذ حدیث به سفر رفت، و از محدّثان بغداد، واسط، مکّه، نیشابور، شیراز، همدان و دینور حدیث نقل نمود.
ص: 222
برخی از کسانی که وی از آن ها حدیث شنیده است، عبارت اند: از زاهر بن احمد سرخسی، محمّد بن اسحاق (پدرش)، ابراهیم بن عبداللّه بن محمّد بن خورشید قوله تاجر، ابوجعفر بن مرزبان ابهری، ابن مردویه، ابن خزیمه واسطی، محمّد بن ابراهیم جرجانی. تعدادی کثیر نیز از او حدیث شنیده اند که از آن جمله است: سیّدابومحمّدحسن بن محمّد بن رضا علوی کرانی، ابوالحسن ظریف بن محمّد نیشابوری، ابوزکریّا یحیی بن عبدالوهاب (برادرزاده اش)، ابوعبداللّه فارسی، ابوسعید احمد بن محمّد بغدادی، ابوعبداللّه دقاق، محمّد بن غانم بن محمّد حدّاد، و نیز پیروان و طرفدارانی داشته که به «عبدالرّحمانیه» معروف بوده اند.
در حسن خط نیز شهرت داشته، و حدیث بسیار نیز نقل نموده است. ابن منده سرانجام در 16 شوّال 470ق وفات یافته است.
تألیفات بسیاری دارد که از آن جمله است:
1. الآیات و العلامات من الآفات و الشّبهات 2. تاریخ اصفهان 3. التّاریخ المستخرج من کتب النّاس للتّذکرة و المستطرف من اقوال الرّجال لمعرفة، که نسخه خطّی آن در کتابخانه «کوپرلوی» استانبول ترکیه وجود دارد 4. تاریخ مکّه 5. جزء من اکل الطّین 6. حرمة الدّین 7. الردّ علی الجهمیّه 8. صیام یوم الشّک 9. ما اعدّ اللّه لأمّة محمّد صلی الله علیه و آله 10. المسند 11. الوفیات 12. المیزان الممیّز بین الانسان و اعوان الشّیطان(1).
ابومحمّد عبدالرّحمان بن یحیی بن منده، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری
ص: 223
است. وی از یحیی بن حاتم عسکری روایت می کند. عبداللّه بن محمّد بن جعفر بن حیّان [حافظ ابوالشّیخ] نیز از او نقل حدیث می نماید. ابن منده در سال 320ق وفات یافته است.(1)
ابوالحسن عبداللّه بن محمّد بن اسحاق بن محمّد بن یحیی اصفهانی از محدّثین خاندان ابن منده اصفهان است. از پدرش و از ابراهیم بن عبداللّه بن محمّد بن خورشید قوله تاجر و ابوجعفر بن مرزبان و حسن بن یوه حدیث نقل نموده است، و حسین بن عبدالملک خلال از او روایت می کند. وی در 10 ربیع الاوّل 462ق در جیرفت وفات یافت.(2)
عبیداللّه بن منده، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از محمّد بن عاصم مدینی روایت نموده، و ابواسحاق سریجانی از او حدیث نقل می نماید.(3)
ابوعمرو عبدالوهاب بن محمّد بن اسحاق بن محمّد بن منده تاجر اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن پنجم هجری است. وی در سال 386ق متولّد شد، و برای طلب حدیث به نیشابور، شیراز، همدان، مکّه و ری سفر کرد، و از ابراهیم بن عبداللّه بن محمّد بن خرشید قوله تاجر، ابوبکر بن مردویه، ابن عبدالوهاب سُلمی و سعید صیرفی حدیث شنید، فرزندش یحیی بن عبدالوهاب، حسن رستمی، ابوالخیر باغبان، مسعود ثقفی، مؤتمن ساجی و دیگران از او روایت می کنند. در اصفهان، محبوب القلوب بین خاص و عام
ص: 224
بود، و در گردآوری حدیث، فرزند را به همکاری خویش خوانده بود. وی سرانجام در شب 29 جمادی الثّانی 475ق وفات یافت. کتاب المعرفة الصّحابه از تألیفات او است که حافظ مؤتمن بن احمد ساجی آن را تمام کرده است.(1)
ابوالحسن علیّ بن حسن بن منده، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. از حسین بن یعقوب بزّاز در سال 370ق روایت نموده است. ابوالفتح محمّد بن علیّ بن عثمان کراجکی در سال 436ق از او نقل حدیث نموده است.(2)
قاسم بن منده بن کوشید ضریر، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. در محلّه «کلکه» اصفهان ساکن بوده است. از سعید بن یحیی بن سعید (سعدویه)، سلیمان بن داوود منقری شاذکونی و سهل بن عثمان روایت می کند. عبداللّه بن احمد بن اسحاق (پدر حافظ ابونُعیم) و محمّد بن جعفر بن یوسف مؤدّب از او نقل حدیث کرده اند.(3)
ابوعبداللّه محمّد بن عبداللّه بن محمّد بن ابراهیم بن منده اصفهانی، از دانشمندان قرائت و تجوید است. قرائات را از ابوعلی اهوازی روایت نموده است، و ابوبکر محمّد بن علیّ بن محمّد اصفهانی قرائات را از او روایت می کند.(4)
ص: 225
ابوعبداللّه محمّد بن اسحاق بن یحیی بن منده حافظ اصفهانی، از مشاهیر محدّثین و رؤسای حنبلیان اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی در سال 395ق در اصفهان متولّد شده، و در طلب حدیث به بغداد، بخارا، بلخ، دمشق، مرو، مکّه و نیشابور سفر کرد، و در مدت 40 سال از قریب 1700 نفر از محدّثین، اخذ حدیث کرد که از آن جمله است: ابراهیم بن سنان قنطری، ابن ابی حاتم، ابن اخی ابی زرعه، ابن جارود، ابوجعفرالبحتری، ابوحامد بن بلال، ابوسعید بن الاعرابی، ابوطاهر مدینی، ابوالعبّاس اصم ابی اسید، احمد بن بهزاد فارسی، اسماعیل صفّار، ابوعلی حسین بن علیّ بن یزید حافظ نیشابوری، خثیمة بن سلیمان، عبداللّه بن محمّد بن حنبل، عبداللّه بن یعقوب بن اسحاق کرمانی، محمّد بن احمد بن محبوب، علیّ بن احمد بستی، محمّد بن حسین بن قطان، محمّد بن عبداللّه عمانی، محمّد بن یعقوب و عدّه ای نیز از ابن منده روایت کرده اند ازجمله: ابوسعید ادریسی، ابوعبداللّه قنجار، ابومنصور شجاع بن علی صقلی، ابوعبداللّه حاکم، ابونعیم اصفهانی، بندار رازی، تمام رازی. وی پس از برگشت از مسافرت به اصفهان، قریب چهل بار کتاب و جزوه همراه داشت.
ابن منده در سلخ ذی القعده 395ق وفات یافته است. این کتاب ها از او است: 1. تاریخ اصفهان 2. التّوحید و المعرفة اسماء اللّه و اثبات صفاته در هفت مجلّد 3. الردّ الجهمیّه 4. طبقات الصّحابة و التّابعین 5. فتح الباب فی الکنی و الالقاب 6. الکفایة 7. المسند ابی حنیفه 8. مسند احادیث ابراهیم بن ادهم 9. معرفة الصّحابه 10. النّاسخ و المنسوخ(1).
ص: 226
ابوجعفر محمّد بن مندة بن ابی الهثیم منصور اصفهانی از محدّثان اصفهان در قرن سوم هجری است. از حسین بن حفص و بکر بن بکار روایت می کند، و ابوبکر محمّد بن حسن بن حسین بن فرات از او نقل حدیث می نماید. وی چندی در ری و سپس در بغداد ساکن بوده است. جزء الحدیث از تألیفات او است.(1)
محمّد بن مندة بن مهریزد، از محدّثین اصفهان است. او در بغداد بوده است. جعفر بن محمّد بن مزید نقل می کند که در بغداد بودم، و محمّد بن مندة بن مهریزد به من گفت: «مایل هستی به ملاقات علیّ بن الرّضا (امام جواد علیه السلام ) برویم؟». گفتم: «آری». پس نزد او رفتیم، و ایشان حدیثی را از پیامبر درباره حضرت فاطمه _ سلام اللّه علیها _ نقل کرد.(2)
ابوعبداللّه محمّد بن یحیی بن ابراهیم (منده) بن ولید بن مندة بن بطّة بن استندر (فیروزان) بن چهار بخت عبدی اصفهانی، از محدّثان و بزرگان مشهور خاندان ابن منده در قرن سوم هجری. وی در حدود 220ق متولّد شد، و به اصفهان و عراق سفر کرد، و از محدّثان آن جا حدیث نقل نمود و عدّه ای از محدّثین نیز از او نقل حدیث نموده اند.
وی در سال 301ق وفات یافت. کتاب تاریخ اصفهان از تألیفات او است.(3)
ص: 227
ابوالوفا محمود بن ابراهیم بن سفیان بن منده (ابراهیم) بن عبدالوهاب بن منده اصفهانی، از محدّثین حنبلی اصفهان در قرن ششم هجری. در حدود سال 550 یا 552ق در اصفهان متولّد شد، و از مسعود ثقفی، ابوعبداللّه رستمی، ابوالخیر باغبان مسعود ثقفی و عبدالمنعم سعدویه روایت می کند.
ابن نجّار، شیخ عبدالصّمد بن احمد بن ابی الجیش و ضیاء از او حدیث شنیده اند. وی در سال 632 هنگامی که مغولان به اصفهان حمله کردند، به دست آنان کشته شد. کتاب الایمان از او است.(1)
ابوزکریّا یحیی بن عبداللّه اصفهانی، از محدّثین خاندان ابن منده اصفهان است. وفاتش در سال 445ق روی داده، و کتاب تاریخ اصفهان از تألیفات او است.(2)
ابو زکریّا یحیی بن عبدالوهاب بن ابی عبداللّه محمّد بن اسحاق بن یحیی بن منده اصفهانی از محدّثان حنبلی اصفهان در قرن پنجم و ششم هجری، آخرین فرد معروف خاندان ابن منده در اصفهان است. او را «محدّث بن محدّث بن محدّث بن محدّث بن محدّث بن محدّث) خوانده اند (شش طبقه). ابوسعد سمعانی از قول محمّد بن ابونصر لفتوانی نقل می کند که او گفت: «خاندان منده از یحیی شروع شده، و به یحیی ختم گردیده است». در 19 شوّال 434ق در اصفهان متولّد گردیده، در طلب حدیث به شهرهای مختلف همچون نیشابور، همدان، بصره و بغداد سفر کرده، و در بغداد، در جامع منصور، املاء حدیث کرده است.
ص: 228
مشایخ روایت او بسیارند و بسیاری از محدّثان از او نقل حدیث می نمایند.
وی سرانجام در 10 ذی حجّه (عید قربان) سال 512ق وفات یافت، و در قبرستان باب دریه (محلّه طوقچی فعلی) اصفهان مدفون گردید.
کتب زیر از او است:
1. تاریخ اصفهان 2. التّنبیه علی احوال الجهّال و المنافقین 3. کتاب علی الصّحیحین 4. مناقب الامام (احمد بن حنبل) 5. مناقب العبّاس 6. من عاش مائة و العشرین سنة من الصّحابه 7. معرفة الاسماء ارداف النّبی 8. احوال طبرانی(1).
ابوالعبّاس احمد بن ابراهیم بن یعیش نابتی، از محدّثین اصفهان است.(2)
ابوالعبّاس اسحاق بن ابراهیم بن قاضی همدان بن احمد بن عبداللّه بن یعیش ازدی همدانی معروف به «ابن النّابتی» از محدّثین اصفهان است. از حسین بن حُریث و محمّد بن غیلان روایت می کند، و احمد بن اسح_اق و عب_داللّه بن مح_مّد بن جعف_ر از او روایت می کنند.(3)
ابوالعبّاس احمد بن حسن بن احمد خوزی اصفهانی معروف به «ابن نجوکه» از
ص: 229
محدّثین اصفهان است. [و او منسوب به کوی خوز در شهر اصفهان بوده است]. وی از حافظ ابونُعیم اصفهانی اخذ حدیث نموده، و آخرین کسی است که سمعانی از وی اخذ حدیث کرده است. در سال 517 یا 518ق وفات یافته است.(1)
ابوبکر عبداللّه بن محمّد بن نعمان، از محدّثان قرن سوم هجری است از محدّثان کوفه و از ابونُعیم، محمّد بن صلت، عمرو بن طلحه قنّاد، محمّد بن سعید بن سابق و ابوغسان مالک بن اسماعیل نَهدی روایت کرده است. ابومسلم محمّد بن قاسم صحّاف، ابوبکر محمّد بن قاسم بن محمّد بن سیاه و ابو عمر محمّد بن احمد بن حسن هیسانی از او نقل حدیث نموده اند. ابن نعمان در سال 281ق وفات یافته است.(2)
ابوالحسن علیّ بن محمّد بن اسحاق مدینی معروف به «ابن نوله شعرانی» از محدّثین اصفهان است. از محدّثین بصره و محدّثین اصفهان ازجمله زکریّا ساوجی روایت نموده است.(3)
احمد بن ابی یعقوب اسحاق بن جعفر بن وهب بن واضح کاتب عبّاسی معروف به «یعقوبی» و «ابن یعقوبی» و «ابن واضح» از مشاهیر مورّخین و جغرافی دانان شیعه است. در بغداد متولّد شده، و به سفر در شهرهای مختلف دنیای اسلام پرداخته است. در سال 260ق به ارمنستان، هند، مصر، شمال آفریقا و دیگر شهرها سفر کرد، و در این سفرها به تألیف سفرنامه و کتب تاریخی و جغرافیایی پرداخت.
ص: 230
وفات او در سال 284ق (و به قولی 278ق یا 292ق) اتّفاق افتاد. کتب زیر از تألیفات او است:
1. اخبار الامم السّالفه 2. اسماء البلدان، مطبوع 3. التّاریخ، معروف به تاریخ یعقوبی که در دو مجلّد به طبع رسیده است 4. المسالک و الممالک 5. مشاکلة النّاس لزمانهم و غیره.(1)
ابن ورواجه، از علماء نجوم در اصفهان است. او تا سال 349ق در اصفهان حیات داشته است، و عبدالرّحمان صوفی مؤلّف صور الکوکب او را دیده است، و می نویسد که از علم هیأت و نجوم، چیزی جز اسم نمی دانست؟!(2)
ابوطاهر محمّد بن ابراهیم بن مکّی بن علی طرازی اصفهانی معروف به «ابن هاجر»، از محدّثین قرن ششم هجری. وی از اهالی محلّه «طراز» اصفهان بوده است. در سال 460ق متولّد شده، و از ابوزید احمد و ابومنصور شجاع فرزندان ابوالحسن علیّ بن شجاع مصقلی، ابوبکر محمّد بن احمد بن اسید مدینی، ابوالمظفّر محمود بن جعفر تمیمی و ابوبکر احمد بن علیّ بن ثابت خطیب اجازه داشته، و ابوسعد سمعانی کتاب های چندی از او شنیده است.
سمعانی از او به عنوان «کان شیخا صالحا سدیدا راغبا فی الرّوایة و الحدیث» یاد کرده، و می نویسد: بیشتر اوقات در مسجد جامع نشسته بود، و آماده که نزد او حدیث بخوانند. از این رو وی را محمّد فارغ می گفتند. وی در جمادی الاوّل سال 549ق وفات یافت.(3)
ص: 231
ابوالقاسم زیاد بن محمّد بن ابراهیم معروف به «ابن هامیه مقری اصفهانی»، از قاریان و دانشمندان قرائت و تجوید است. سمعانی از او چنین یاد نموده است: «شیخ مقری صالح مستور من اهل القرآن و الخیر» صاحب عنوان از ابوبکر محمّداحمد بن ماجه ابهری حدیث شنیده، و ابوسعد سمعانی جزی احادیث لوین را از او استماع کرده است.(1)
در گورستان معروف به آب بخشان که در این اواخر آن جا را تسطیح کرده، و خیابان و فلکه ساختند، و اطراف آن را خانه و مدرسه و مغازه کردند، در جنب کوچه ای که به مقبره شیخ ابومسعود رازی می رفت، بقعه ای خشتی قرار داشت. مدفون در آن جا را «ابن یمین» می گفتند. اکنون نیز خاندانی از اهل علم و منبر نیز به این نام و شهرت معروف اند، از آن جمله: حاج میرزا ابراهیم ابن یمین فرزند میرزا محمّدعلی واعظ بن ملاّابراهیم مدفون در این مقبره، یقینا ابن یمین شاعر معروف، فخرالدّین محمّد بن یمین الدّین محمّد طغرایی شاعر معروف، متولّد یکی از سال های 663 یا 665 یا 669 و متوفّی 769 صاحب دیوان اشعار مطبوع نمی باشد. مرحوم انصاری مدفون در این بقعه را ابن یمین معروف می نویسد.
دهخدا می نویسد: دیوانی از ابن یمین در کتابخانه مجلس موجود است که من آن را تصحیح کرده ام، و اشعار ابن یمین فریومدی با شاعری دیگر موسوم به ابن یمین که مردی عامی و بی سواد بوده، یک جا نوشته شده، و من در حاشیه، اصل و الحاقی را تذکّر داده ام.
ممکن است ابن یمین مدفون در این مزار، همین ابن یمین باشد که مرحوم دهخدا نام می برد. موضوع، قابل بررسی است.(2)
ص: 232
ابوالآداب فرزند محمّد امین دقّاق یزدی، از ادباء و شعرای قرن 11 هجری است. در فنّ شعر و انشاء و معمّا انگشت نما بود، و در روزگار جوانی به سال 1077ق در اصفهان بدورد زندگی گفت.(1)
ابواحمد محمّد بن ابراهیم بن سلیمان عسال اصفهانی، عالم محدّث قرن چهارم هجری. متصدّی قضاوت اصفهان بوده است. مقبول القول در بین مردم و از بزرگان در معرفت و اتقان و حفظ حدیث بوده، و در شیوخ، تاریخ، تفسیر و مسند تألیفاتی نموده است. وی در سال 269ق متولّد شده، و جهت اخذ حدیث به شهرهای زیادی مسافرت نموده، و سرانجام در رمضان 349ق وفات یافته است.(2)
در نزدیکی مسجد جامع اصفهان، محلّی است به نام «ابواسحاقیّه» که عوام در اصفهان به آن «بسّاقیه» می گویند. مدفون در این محل، ظاهرا ابواسحاق نامی از عرفاء و بزرگان اهل سنّت بوده، و قبر در زمان صفویّه از بین رفته است.
اخیرا یکی از نویسندگان او را منتسب به ابواسحاق اسفراینی می داند که نسبت، خالی از اعتبار است.(3) مرحوم جابری انصاری، ابواسحاقیّه را به ابواسحاق اینجو از پادشاهان آل اینجو نسبت می دهد و می نویسد: «پس از قتل مسعود شاه اینجو برادرش شیخ ابواسحاق به اصفهان و فارس شتافت، و مقرّ حکومتش در اصفهان اطراف مسجد جامع
ص: 233
دردشت و نزدیک منازل میرمیران بود، و عمارات دولتی او به ابواسحاقیه معروف شده»(1).
ابواسحاق بن بحیر اصفهانی (بحیر مصغّر بحر) در ریاض العلماء درباره او گوید: «کان من مشایخ اصحابنا رضوان اللّه علیهم». به طوری که از رساله یکی از شاگردان شیخ کرکی که در ذکر اسامی مشایخ نوشته ظاهر می شود، کتاب تأویل الآیات از تألیفات او است. در الذّریعه وی را به عنوان ابواسحاق بن مجیر (میم و جیم) ذکر نموده است.(2)
ابواسحاق قفّال (غفّال) اصفهانی، از راویان است. یکی از روایت کنندگان از او شیرویة بن شهریار دیلمی است، و یکی از مشایخش ابواسحاق بن خورشید می باشد.(3)
ابواسحاق مطرّز از دانشمندان اصفهان است. مافرّوخی از او را در ردیف فلاسفه، ریاضی دانان، اطبّاء و منجّمین متقدّم بر عصر خویش ذکر کرده است.(4)
شیخ ابوالبرکات واعظ اصفهانی، عالم فاضل محدّث، واعظ صالح معمّر. در مسجد جامع اصفهان، منصب وعظ و خطابت داشته، و قریب یک صد سال عمر نمود. از شیخ علی محقّق کرکی (م940ق) روایت احادیث می کند. جمعی از دانشمندان از او اخذ حدیث نموده اند، و از ایشان روایت می کنند که از آن جمله است: ملاّمحمّدتقی مجلسی و شیخ
ص: 234
عبداللّه واعظ فرزندش.(1)
حافظ ابوبشر اسماعیل بن عبداللّه عبدی اصفهانی از محدّثین اصفهان است. وی در سال 267ق وفات یافته است.(2)
میرزا ابوالبقاء فرزند شاه ابوالولی بن شاه ابوالفتح موسوی ابرقویی، شاعر ادیب فاضل خطّاط، از اصفهان به هندوستان سفر کرده، و مورد احترام حکیم داوود (تقرّب خان) قرار گرفت سپس به اصفهان بازگشت، و در مسجد تقرّب خان (مسجد حکیم) به تحصیل مشغول شد.
علاوه بر شعر و ادب، خطّ نستعلیق را خوش می نوشته، قطعات خوشنویسی متعدّد به خطّ زیبای او در کتابخانه ها وجود دارد، این بیت از او است:
کجای تاب عشقت دل به مرغ نامه بربندد به جای نامه مدّ آه بر بال اثر بندد(3)
میرزا ابوالبقاء فرزند میرمحمود طباطبایی قهپایه ای، شاعر ادیب فاضل در اصفهان ساکن و از معاشران میرزا محمّدطاهر نصرآبادی بوده، عاقبت به هند رفته، و در کشمیر فوت شد. این بیت از او است:
به فریادم غم از دل برنخیزد که رنگ گل به باد از گل نریزد(4)
ص: 235
حافظ ابوبکر احمد بن محمّد بن عمرو بن عاصم ضحّاک شیبانی بصری، از محدّثین قرن سوم هجری و صاحب مصنّفات بوده است. در اصفهان ساکن، و متصدّی قضای اصفهان بوده، و در سال 287ق وفات یافته است. وی از پیروان ظاهریّه بوده، و کتاب الدّیات را تألیف نموده که در مصر به طبع رسیده است.(1)
ص: 236
وی اغلب سال های عمر را در اصفهان بوده، و سرانجام در سال 316ق در بغداد وفات یافته است. وی از احمد بن عصام و دیگران روایت نموده است. ظاهرا او شیعه بوده است.(1)
ابوبکر علیّ بن محمّد بن علی واعظ اُسواری، از محدّثین اصفهان است، و مافرّوخی او را در ردیف محدّثین و متکلّمین مقدّم بر عهد خود ذکر کرده است.(2)
ابوبکر احمد بن محمّد بن احمد بن جعفر اصفهانی، از دانشمندان قرن چهارم هجری است، در حدیث و فقه تبحّر داشته، و صاحب مَسندِ حُکم و فتوا در اصفهان بوده، و بر اساس فقه شافعی فتوا صادر می نموده، و در سال 399ق وفات یافته است. از ابی علیّ بن عاصم، عبداللّه بن خالد رارانی و عبداللّه بن فارس و دیگران روایت می نموده است.(3)
ص: 237
ابوبکر بن ابوالقاسم بن جعفر معروف به قاضی، از محدّثین اصفهان و متقدّم بر عصر مافرّوخی مؤلّف محاسن اصفهان است.(1)
ابوبکر بن حدّاد، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری بود، و حافظ ابونُعیم اصفهانی و ابوبکر محمّد بن علیّ بن احمد اُشنانی از او روایت می کنند.(2)
ابوبکر بن عبداللّه ثقفی اصفهانی، از محدّثین اصفهان بوده، و از محمّد بن مالک روایت نموده است. مطلّب بن زیاد از او نقل حدیث می کند.(3)
ابوبکر بن عطّار محمّد بن ابراهیم اصفهانی، از محدّثین قرن پنجم هجری است، و در سال 466ق وفات یافته است.(4)
ابوبکر بن عمر بن ابی بکر بن احمد معروف به «ززا»، از محدّثین اصفهان است. حافظ اسماعیل در سال 528ق از او استماع حدیث نموده است. طاد از بلوک لنجان اصفهان است، و صاحب عنوان، از اهالی طاذ (طاد) بوده است.(5)
ص: 238
ابوبکر معروف به جشمجی، از محدّثین اصفهان است، و مافرّوخی او را از دانشمندان متقدّم دانسته است.(1)
ابوبکر طهرانی اصفهانی، از دانشمندان و مورّخین قرن نهم هجری است. او از اهالی قریه طهران [تیران و آهنگران] اصفهان است. از منشیان دربار شاهرخ گورکانی بوده، و پس از فوت او در سال 850ق به سلطان محمّد بن بایسنغر پیوسته، و پس از فتح اصفهان به دست جهانشاه قره قویونلو در سال 856ق نزد پسرش محمّدی میرزا رفته، و همراه او به دامغان رفت، و در آن جا عقدنامه صلح جهانشاه با ابوسعید پادشاه ترکستان را انشاء نمود. ابوبکر طهرانی در سال 873 به دعوت اوزون حسن پادشاه آق قویونلو به تبریز رفته، و به خدمت او درآمد، و به دستور او تدریس در مدرسه غیاثیّه را بر عهده گرفت. پس از مدّتی از تدریس در آن مدرسه معاف، و مأمور به تألیف کتابی در باب وقایع عصر گردید، و کتاب تاریخ دیار بکریّه را تألیف نمود. نسخه اصل این کتاب در بصره نزد وکیل محمّد امین موجود بوده، و به چاپ نیز رسیده است. ابوبکر طهرانی تا سال 882ق در قید حیات بوده، و نواده اش مولانا شاه محمود بن شمس الدّین بن ابوبکر طهرانی در سال 904ق وزیر محمّدی میرزا بوده است.(2)
ابوبکر عبّاب اصفهانی، از محدّثین بوده، و عدّه زیادی از او نقل حدیث کرده اند. او آخرین کسی است که از بکر بن بکار روایت نموده است.(3)
ص: 239
ابوبکر کوکبی، از دانشمندان اصفهان بوده، و مافرّوخی نام او را در ردیف دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاء مقدّم بر عصر خویش آورده است.(1)
حافظ ابوبکر محاربی اصفهانی، از محدّثین اصفهان است، و ابوالحسین عبداللّه بن محمّد بن عبدالغفّار فارسی بدیل سمرقند، از او روایت می کند.(2)
از دانشمندان اصفهان است، و مافرّوخی وی را از دانشمندان متقدّم بر عهد خویش و در ردیف فلاسفه، ریاضی دانان، اطبّاء و منجّمین آورده است.(3)
ابوبکر وعلی از فقهای اصفهان است، و اصلاً اهل قریه «وَعَل» از قرای اصفهان بوده است.(4)
حاج ملاّابوتراب اصفهانی، عالم فاضل، فقیه محدّث، از صلحای دهر و از مصاحبان علاّمه ملاّمحمّدباقر مجلسی بوده، و به افاده فقه و حدیث مشغول بود، و اقوالش در شرعیّات، مورد اعتماد مردم بود.(5) نزد علاّمه مجلسی و میر سیّدعلی شولستانی نجفی به تحصیل پرداخته، و از علاّمه مجلسی اجازه دریافت نموده است. صورت اجازه در نسخه شماره 6836 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران که بر روی یکی از کتاب ها نوشته شده و
ص: 240
موجود است(1)تألیفاتی نیز داشته است که میرزا کمال الدّین محمّد نسوی بدان اشاره نموده است.(2) شیخ محمّدعلی حزین در کودکی او را ملاقات کرده، و نوشته است در سال فوت علاّمه مجلسی (سال 1110ق) حاج ابوتراب نیز وفات یافته است(3). قبر او محتمل است در مزار مسجد جامع در بقعه علاّمه مجلسی و یا اطراف آن جا باشد.
میرزا ابوتراب اصفهانی، معروف به «رییس الخطّاطین» و متخلّص به «ترابا»، شاعر و خطّاط ادیب. ابتدا نزد ملاّفایضی به مشق پرداخته، و بعدا در عداد شاگردان مبرّز میرعماد قرار گرفته است. او خود دارالمشق داشته، و شاه عبّاس گاهی به دارالمشق او می رفته، و او را مورد تفقّد قرار می داده است. ابوتراب اوّلین کسی است که پس از کشته شدن میرعماد، خود را بر سر نعش او رسانیده، و جهت او نوحه سرایی کرده، و جنازه استاد را با کمال احترام دفن نموده است، و جهت استاد، مرثیّه ای سروده که اوّل آن این است:
دهر پرفتنه و پرمشغله و پرغوغاست شرح این ماتم و این سوگ کِرا خود یار است
وی در سال 1072ق در سنّ 82 سالگی وفات یافت، و جنب مسجد لبنان اصفهان، در جوار مزار خواجه صائن الدّین ترکه مدفون گردید. [میرزا نورالدّین و محمّدصالح پسران او نیز از خوشنویسان معروف عصر صفویّه به شمار می روند].(4)
ص: 241
میرزا ابوتراب ثقة الاسلام نایینی بن میرزا ابوطالب بن میرزا محمّد معروف به باغچه ای ابن میرزا علی رضا نایینی، مردی فاضل و دانشمند بوده، در اوائل مشروطیت ایران، طبق نظریّه و دستور مرحوم ثقة الاسلام حاج آقا نوراللّه مسجدشاهی در عدلیه وارد شده، و کلیه اهالی اصفهان در حسن عمل او و سلیقه اش در فیصله دادن به مرافعات، راضی بودند، در سال 1306ش / ح 1346ق به سنّ شصت و اندی در اصفهان وفات یافت.(1)
حاج شیخ ابوتراب بن شیخ محمّدجعفر بن حاج محمّدابراهیم کلباسی، عالم فاضل در دوشنبه 17 جمادی الاوّل 1279ق در اصفهان متولّد شد. پس از اتمام مقدّمات و سطح برای ادامه تحصیل به همراه برادرش موسی به نجف اشرف رفت، و نزد حاج میرزا حسین خلیلی و آخوند خراسانی تلّمذ نمود، و از حاج میرزا حسین خلیلی اجازه اجتهاد دریافت نمود، و به زادگاه خویش بازگشت، و به تدریس و انجام وظایف شرعی پرداخت. در 7 ذی القعده 1337ق وفات یافت، و در قبرستان وادی السّلام نجف مدفون شد. وی را تألیفاتی است که از آن جمله است:
1. حواشی بر کفایه 2. رسائلی در فقه 3. السّعة و الرّزق که مجموعه احادیثی در این باب است.(2)
سیّدابوتراب بن حسن بن مرتضی بن علیّ بن حسین حسینی ملکی اصفهانی، عالم فاضل در قرن سیزدهم.
در تاریخ سه شنبه ربیع الثّانی 1219 کتابت نسخه ای از کتاب تحفة السنیه از تألیفات مرحوم سیّدعبداللّه بن نورالدّین بن سیّدنعمت اللّه جزائری را به پایان رسانیده است.
ص: 242
نسخه به شماره 5184 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(1)
میرزا ابوتراب بروجردی، عالم فاضل، فقیه زاهد، در محلّه شمس آباد اصفهان ساکن بوده، و در مسجد آن جا امامت می نموده، در شب یک شنبه 15 شوّال 1328ق وفات یافته، و در تخت فولاد بیرون بقعه مادر شاه زاده مدفون شده است.(2)
ملاّابوتراب زفره ای فرزند ملاّ علی عرب، عالم فاضل در اصفهان نزد شیخ مرتضی ریزی آقاشیخ محمّدتقی آقانجفی، آقا میرزا محمّدهاشم چهارسوقی و دیگران تحصیل کرد، و در قریه بَرزان در حومه اصفهان ساکن شد، و سرانجام در سال 1334ق وفات یافت، و در تکیه ریزی در تخت فولاد مدفون شد.(3)
میرزا ابوتراب اصفهانی فرزند میرزا محمّدعلی (یا میرزا محمّدطاهر) (میرزا محمّدعلی و میرزا محمّدطاهر برادر می باشند)، از شعرای قرن دوازدهم هجری. در اوائل «غبار» تخلّص می نمود، بعدا تخلّص خویش را تراب قرار داد. در زمان صفویّه به هند مسافرت نمود، و در سال 1134 در آن جا کشته شد. پدرانش در دفترخانه سلاطین صفویّه، منشی بوده اند.
از اشعار او است:
طفل بد خوی سرشک من نمی گیرد قرار خواب و آسایش مگر در دامن محشر کند(4)
ص: 243
شیخ ابوتراب بن شیخ علی محمّد زاهدی، عالم فاضل، از سلسله مشایخ بیدآباد بود، در 29 ذی القعده 1363ق وفات یافت، و در تکیه بروجردی در تخت فولاد مدفون شد.(1)
دکتر ابوتراب بن عبدالمهدی نفیسی طبیب حاذق و استاد ماهر متدیّن: در سال 1293 خورشیدی (1333 قمری) در پوده از دهات سمیرم اصفهان متولّد گردیده، و در مولد خود و اصفهان و تهران، تحصیلات دوره ابتدایی و متوسّطه و دانشکده پزشکی را به پایان رسانید، سپس به خدمت دولت وارد گردید، مراحل مختلف را پیمود، از دانشیاری و استادی و ریاست بیمارستان و ریاست پزشکی و غیره.
سفری به آمریکا نمود، و در آن جا یک دوره بیماری های قلب را مطالعه کرد، و در آن تخصّص یافت. فعلاً از پزشکان معروف اصفهان و به حسن معالجه و حذاقت مشهور و ضمنا طبّ قدیم را نیز خوانده، و در آن فن نیز استاد است.
کتاب های زیر از او است: 1. ترجمه من لایحضره الطّبیب تألیف محمّد بن زکریّای رازی 2. ترجمه برء السّاعه تألیف محمّد بن زکریّای رازی 3. درسی از قرآن 4. نشانه شناسی اعصاب 5. نشانه شناسی دستگاه تنفّس و گردش خون، دو جلد 6. نشانه شناسی سینه و تعبیر علائم آن، چهار جلد.(2)
سیّدابوتراب بن محمّد موسوی اصفهانی، از فضلای اصفهان در قرن سیزدهم هجری است. وی کتاب الاصول الاربع مائه را در جواب پرسش شیخ محسن بن محمّد رفیع رشتی اصفهانی تألیف نموده که در مجموعه های 2065 و 2068 در کتابخانه آیت اللّه العظمی
ص: 244
مرعشی نجفی موجود است.(1)
سیّدابوتراب بن سیّدمرتضی بن سیّدعلیّ بن سیّدمرتضی بن سیّدعلیّ بن سیّدعلاءالدّین حسین خلیفه سلطان، از بزرگان سلسله خلیفه سلطانی در قرن دوازدهم هجری است. بعد از کشته شدن نادرشاه، کریم خان زند و ابوالفتح خان بختیاری و علی مرادخان که هریک داعیه سلطنت داشته، و بدان امید می گذرانیدند، قرار بر آن دادند که یکی از فرزندزادگان صفوی را به نام سلطان انتخاب کرده، و خود در امور دخالت کنند. قرعه این فال به نام میرزا ابوتراب زده شد، و او را به نام شاه اسماعیل سوم نامیدند. پس از آن که کریم خان زند فی الجمله قدرتی یافت، و بر حریفان خود غالب گردید، شاه اسماعیل سوم را چندین سال در قلعه آباده مقیّد و محبوس ساخته، مقارن فوت خود (یعنی سال 1193ق) او را به اصفهان فرستاده، و او را درخانه های پدری خود ساکن گردانید، و در همان چند روز به عالم جاودانی شناخت. ظاهرا صاحب عنوان، در مزار ستّی فاطمه اصفهان که مزار خانوادگی سادات خلیفه سلطانی است، مدفون شده است.(2)
حاج سیّدابوتراب مرتضوی فرزند آقاسیّدمهدی درچه ای عالم فاضل در روز عاشورا (10 محرّم الحرام) سال 1332ق متولّد شد. تحصیلات خود را نزد پدر بزرگوار خود آغاز نموده، و در اصفهان از درس حاج آخوند زفره ای، شیخ محمّد حکیم خراسانی، میرسیّدعلی مجتهد نجف آبادی، آقا سیّدمحمّد نجف آبادی، شیخ محمّدرضا نجفی، حاج آقا رحیم ارباب، آقاسیّدمحمّدرضا خراسانی و حاج میرسیّدعلی بهبهانی بهره گرفت. وی در کنار تحصیل به تدریس مشغول بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، او به همکاری با
ص: 245
دستگاه قضایی پرداخت، و چندی در اصفهان حاکم شرع بود. او سال ها نماز جماعت را در مسجد حاج محمّدجعفر آباده ای اقامه می نمود. ایشان سرانجام در ظهر روز جمعه 7 شعبان 1411ق وفات یافت، و در امام زاده درب امام اصفهان مدفون شد.(1)
میرزا ابوتراب اصفهانی متخلّص به «حجاب»، شاعر ادیب فاضل، ساکن محلّه عبّاس آباد اصفهان بوده با لطف علی بیک آذر مؤلّف آتشکده، دیدار کرده، و در زمان نادرشاه افشار وفات یافته است. از او است:
زین پیش گردون در شیر من خون می کرد، و اکنون در باده ام آب(2)
ابوتراب اصفهانی، شاعر ادیب متخلّص به «خادم»، این بیت از او است:
ز درد انتظار صبح رویش در شب هجران به جای شمع بر بالین چشمم خواب می سوزد(3)
ابوتراب بیگ جوشقانی کاشانی متخلّص به «فرقتی» فرزند خواجه علی بیگ انجدانی، شاعر ادیب، در کاشان نشو و نما یافت، و در دربار شاه عبّاس اوّل در اصفهان احترام و اعتبار فراوان پیدا کرد، سرانجام در سال 1026 در کاشان وفات یافت، و در قبرستان دشت افروز کاشان مدفون شد.
مادّه تاریخ وفاتش این بیت است:
ص: 246
«گفت علمی به سال تاریخش: «قدوه شاعران ایران کو»
دیوان اشعار او بالغ بر دو هزار بیت بوده است.(1)
حاج میرزا ابوتراب همدانی شاعر ادیب، اصلاً از اهالی بختیاری و از ایل معروف به قائد است. در سال 1313 قمری در شهرستان اراک متولّد گردید، و تحصیلات قدیمه خویش را در نزد اساتید آن سامان به پایان رسانید. اغلب اشعار و مقالات دینی و اجتماعی او در روزنامه آیین اسلام و نشریّه های انجمن تبلیغات اسلامی چاپ می شد. جزوه ای از اشعارش به نام بهاریه به طبع رسیده است.(2)
میرزا ابوتراب هرندی، از سلسله نحوی های هرند، عالم فاضل، در اصفهان ساکن و در شعبان 1321ق وفات یافت، و در ضمن تکیه سر قبر آقا در اصفهان مدفون شد.(3)
آقا سیّدابوجعفر خادم الشّریعه فرزند علاّمه رجالی سیّدصدرالدّین محمّد موسوی عاملی، عالم فاضل متّقی. مادرش دختر شیخ جعفر کاشف الغطاء بوده است. در حدود سال 1245ق متولّد شد، و نزد علمای اصفهان و نجف ازجمله پدر بزرگوار خود و حاج سیّداسداللّه بیدآبادی تلمّذ نمود، و به دامادی مرحوم بیدآبادی مفتخر گردید، برخی از رسائل فقهی و اصولی خود را به نظر ایشان رسانید، و سیّد بیدآبادی پشت آن تقریظ نگاشت، و از فضل و علم و بزرگواری مؤلّف آن، مدح و ثنا گفته است. ایشان از علماء معروف اصفهان و ساکن محلّه چهارسوق درب شیخ از متفرّعات محلّه بیدآباد بوده است. سرانجام در 14
ص: 247
صفر 1334ق در این شهر وفات یافت، و در تخت فولاد مدفون گردید، و بعدا فرزندش حاج آقا مجلس برای او تکیه و بقعه ای بنا نهاد، و در داخل بقعه و صحن و اتاق ها عدّه ای از علماء و حکماء و اطبّاء اصفهان مدفون شدند. مادّه تاریخ بنای بقعه این است: «قل ان الجنّة للمتّقین». تاریخ وفاتش این بیت است:
یکی آمد برون ز الهام غیب آورد تاریخش: «شده طیّار سوی کوی حق روح ابوجعفر»(1)
شیخ ابوجعفر مازندرانی اصفهانی، از علماء قرن دوازدهم و مجاز از شیخ محمّد مکّی از اعقاب شهید اوّل بود، تاریخ اجازه 1183، و هم چنین مجاز از سیّدعبداللّه تستری است، و در آن جا وی را به «الفاضل الجامع المحقّق القاضی باصفهان» وصف می کند، تاریخ اجازه 1168 می باشد.(2)
ابوحاتم احمد بن حسن بن هارون بن احمد رازی، از محدّثین قرن چهارم هجری است. وی در سال 345ق در اصفهان ساکن بوده، و حدیث می گفته است. ابن مقری از او حدیث نقل می کند.(3)
ابوحاتم محمّد بن ادریس بن منذر بن داوود بن مهران رازی [حنظلی] جزی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری. وی از اهالی قریه جز [گز بُرخوار] بوده است. در سال 240ق متولّد شده، و جهت اخذ حدیث به شام، مصر و عراق سفر کرده است. ابو عمرو بن
ص: 248
حکیم و عبداللّه بن محمّد بن یعقوب از وی روایت می کنند. او در سال 327ق وفات یافته است.
کتب زیر از او است: 1. الخراج و التّعدیل، در چندین مجلّد، مطبوع 2. کتاب در ردّ قول به رجعت 3. زینة، در تفسیر الفاظ متداوله میان ارباب علوم.(1)
امام ابی حامد اصفهانی، از دانشمندان اصفهان و مؤلّف کتاب البصائر فی الوجوه و النّظائر است.(2)
ابوحرب نوشروان بن شیرزاد بن ابوالفوارس متصوّف دیلمی اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. از ابوبکر بن ریذه ضبّی و ابوالقاسم علیّ بن احمد بن مهران مدینی استماع حدیث کرده، و جهت ابوسعد سمعانی اجازه نوشته است.(3)
ابوالحسن هادیان گزی متخلّص به «آتشکده» شاعر معاصر در قریه گز از بلوک برخوار اصفهان متولّد شد، و تحصیلات خویش را در اصفهان تا ششم ادبی به پایان رسانید. گاهی شعر می سرود، و دیوان اشعاری دارد. از او است:
بهار عمر من نرگس خمار تو جانا ز تندباد حوادث بدین قرار نماند
نسیم صبح خزان چون وزد معلوم که روزگار جوانی چو نوبهار نماند(4)
ص: 249
از اصحاب حضرت امام صادق علیه السلام است. در کتب رجال، ذکری از او نشده است. ثقة الاسلام کلینی در کافی (ج2، کتاب الایمان و الکفر، باب الکتمان، 98، حدیث 12) به روایت یونس از ابوالحسن اصفهانی از امام صادق علیه السلام و (ج2، باب النّمیمه، 159، حدیث 3) نیز به شرح فوق، و (ج6، کتاب الاطعمة، باب الألبان، 84، حدیث 7) به روایت قاسم بن محمّد جوهری از ابوالحسن اصفهانی از امام صادق علیه السلام این چنین وی را از راویان امام صادق علیه السلام معرّفی نموده است.(1)
ابوالحسن اصفهانی شاعر و ادیب در قرن هشتم و نهم هجری. از شاعران پیرو طریقه حروفیّه بوده، در سال 771ق در سنّ نوزده سالگی در اصفهان خدمت فضل اللّه نعیمی استرآبادی مؤسّس فرقه حروفیّه رسیده، و در سال 802 جاودان نامه را به نظم درآورده است؛ بنابراین، تولّد او حدود سال 752 بوده، و سال فوت او معلوم نیست.(2)
ابوالحسن اصفهانی، از خوشنویسان قرن سیزدهم هجری است. خطّ ثلث را با مهارت و استادی می نوشت. از آثار او کتیبه سردر جنوب شرقی مسجد جامع اصفهان به خطّ ثلث خوش در سال 1218ق وجود دارد.(3)
حاج میرزا سیّدابوالحسن آل رسول (شمس آبادی) فرزند آقا سیّدمحمّدابراهیم بن عبداللّه
ص: 250
بن میرمحمّد علیّ بن میر سیّدمحمّد موسوی شاهاندشتی مازندرانی اصفهانی، عالم فاضل فقیه زاهد، از علمای مشهور اصفهان در عصر حاضر در سال 1319ق در اصفهان متولّد گردید، و نزد ملاّمحمّدابراهیم مقدّمات را فرا گرفت. سپس نزد حاج ابوالقاسم زفره ای، آقا شیخ احمد حسین آبادی، آقا میرزا احمد مدرّس، آخوند ملاّمحمّدحسین فشارکی، میرسیّدعلی نجف آبادی، سیّدعلی اصغر برزانی، شیخ محمّدعلی فتحی دزفولی، ملاّمحمّد همامی و آقا سیّدمحمّد نجف آبادی به تحصیل پرداخت.
ایشان در سال 1355ق به نجف اشرف عزیمت نمود، و از درس علمای اعلام و مراجع عظام آقا سیّدابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاءالدّین عراقی، حاج میرزا ابوالحسن مشکینی، آقا سیّدعبدالهادی شیرازی، میرزا محمّدحسین نایینی و شیخ محمّدکاظم شیرازی بهره گرفت، و در تحصیل معلومات خود کوشید تا به درجه اجتهاد نائل آمد، و از اساتید خویش اجازه دریافت نمود، و پس از 12 سال تحصیل به اصفهان بازگشت، و به حلّ مشکلات شرعی مردم، اقامه جماعت، و تدریس پرداخت.
در ابتدا وکیل تامّ الاختیار آیت اللّه العظمی بروجردی و سپس آیت اللّه العظمی خویی در اصفهان بود.ایشان در تأسیس و اداره بسیاری از مؤسّسات خیریّه و مذهبی اصفهان نقش مؤثّری داشت که از آن جمله است مؤسّسه خیریّه ابابصیر و مؤسّسه خیریّه مهدیّه. هم چنین در یاری نیازمندان و هدایت گمراهان تلاش بسیار نمود، و ازجمله جهت مقابله با فرقه ضالّه بهاییّت، فداکاری ها نمود. ایشان سرانجام در 7 ربیع الثّانی 1396ق توسّط افراد منحرف از ولایت، در هنگام طلوع فجر از نزدیکی مسجدی که در آن نماز می خواند ربوده شد، و در نزدیک درچه پیاز شهید گردید. مردم اصفهان، پیکر او را با شکوه فراوان تشییع، و به تخت پولاد برده، نزدیک لسان الارض مدفون نمودند، و ایشان به شهید اصفهانی معروف، و بقعه ای بر مزار ایشان بنا شد. ایشان اوّلین شهید تکیه شهدا [گلستان شهدا] در تخت فولاد اصفهان به شمار می روند، و پس از ایشان، هزاران نفر از شهیدان انقلاب و جنگ با عراق، در این تکیه مدفون گردیدند. ادیب فرزانه، استاد فضل اللّه اعتمادی (برنا) در تاریخ شهادت ایشان گوید:
نوشت بیت فصیحی بدون تعمیه برنا قلم چو خواست سال شهادتش بنگارد:
«ابوالحسن بِرَهِ بندگی واحد دانا بود شهید و بمینو نماز صبح گزارد»
ص: 251
از او است: 1. اشعاری در فضایل و مناقب و مراثی و مصائب حضرات معصومین علیهم السلام 2. تقریرات اصولی و فقهی اساتید خود (غیر مرتّب و نامنظّم) 3. رساله در اصول دین، مختصر 4. شرح صحیفه سجّادیّه 5. موعظه ابراهیم(1).
سیّدابوالحسن بن سیّدمحمّدابراهیم شهشهانی عالم فاضل [ظاهرا از شاگردان آقامحمّد شهشهانی بوده است. شیخ آقا بزرگ تهرانی نیز احتمال داده است که سیّدابوالحسن از شاگردان حاج محمّدابراهیم قزوینی باشد].(2) این تألیفات از او است: 1. سدرة المنتهی فی شرح جنّة المأوی، در فقه، به عربی، متن از آقا سیّدمحمّد شهشهانی است، و شرح مذکور در محرّم 1269 تا ربیع الاوّل 1271ق نوشته شده است، این نسخه به شماره 1473 و نسخه ناقص دیگری به شماره 1757 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم وجود دارد.(3)] 2. الغرّة الحنفیّة فی شرح درّة النّجفیّه، به عربی در فقه، موجود در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم(4)].
سیّدابوالحسن بن سیّدمحمّدابراهیم موسوی، عالم فاضل، از بنی اعمام حاج سیّدمحمّد باقر حجّت الاسلام شفتی بوده، در اصفهان سکونت داشته، و عمده تحصیلاتش نزد سیّد حجّت الاسلام بوده است. پس از فوت، در مقبره کوچک واقع در دالان مسجد سیّد اصفهان مدفون شد. سال فوتش به دست نیامد. اولاد و اعقابش به موسوی و کابلی شهرت
ص: 252
دارند.(1)
ابوالحسن میرزا فرزند ابوالحسین میرزا حسینی اصفهانی عالم فاضل، ادیب شاعر. در علم فقه و حدیث مهارت داشته، و درویش مشرب، پاک طینت و درست عقیده بوده، و گاهی به اقتضای حال، اشعاری می سروده است.(2)
حاج میرزا ابوالحسن قهی قهپایه ای اصفهانی بن محمّد اسماعیل بن حاج ابوالحسن آقا علی اکبر بن آقاعبّاس، عالم فاضل، در روستای قهی قهپایه اصفهان متولّد شده، در اصفهان نزد آخوند کاشی، جهانگیرخان قشقایی و میرزا ابوالمعالی کلباسی کسب فیض نمود، و از شیخ محمّدعلی نجفی مسجد شاهی، شیخ محمّدتقی آقانجفی و آقا شی_خ محمّدرضا نجفی اجازه دریافت نمود. وی در 15 شعبان 1363ق در زادگاه خود وفات نمود، و همان جا دفن شد.(3)
میرزا ابوالحسن بن محمّد امین بن میرکمال الدّین بن علاءالدّین محمّد گلستانه، مورّخ و ادیب قرن دوازدهم هجری.] وی سال ها در خدمت عمویش میرزا محمّدتقی حاکم کرمانشاه بوده، و چندی نیز وزارت او را داشته است. سرانجام به زیارت عتبات عالیات رفته، و پس از قتل عمویش به هندوستان مهاجرت نموده]، و در آن جا به نوشتن تاریخ ایران پس از عصر نادر تا سال 1203ق پرداخته است، و کتاب را مجمع التّواریخ نامیده است.(4)
ص: 253
آقا سیّدابوالحسن درچه ای زاده فرزند آقا سیّدمحمّدباقر درچه ای، عالم فاضل معاصر. وی در اصفهان نزد حاج آقا رحیم ارباب، سیّد ابوالحسن شمس آبادی، سیّد عبدالحسین طیّب و دیگران بهره برد، سپس به تدریس ادبیّات پرداخت، و پنجاه سال به این امر مشغول بود. ایشان عالمی زاهد و عابد، و اهل تهجّد و ذکر بوده، و گاه گاهی نیز به منبر می رفت، و مردم را وعظ و ارشاد می نمود.
سرانجام در تاسوعای حسینی (9 محرّم) 1414ق وفات یافت، و در امام زاده درچه مدفون گردید.(1)
ابوالحسن بن محمّدجعفر کهپایه ای، فاضل نویسنده، از فضلای قرن 12 در اصفهان. از آثار او نسخه ای از کتاب معارج الاصول تألیف محقّق حلّی است که آن را در ذی حجّه سال 1125 به خطّ نسخ نوشته است. نسخه در کتابخانه جامع گوهرشاد در مشهد مقدّس موجود است.(2)
سیّدابوالحسن کتابی بن حاج سیّدمحمّدجواد بن حاج سیّدمحمّدصادق کتابفروش، دانشمند فرزانه در حدود سال 1311 یا 1312ق در اصفهان متولّد شد. وی پس از تحصیل در محضر علمای عالی قدر اصفهان به نجف اشرف عزیمت نمود، و نزد علمای آن دیار خصوصا آخوند خراسانی، آقا سیّدمحمّدکاظم طباطبایی یزدی و شیخ فتح اللّه شریعت اصفهانی به تحصیل پرداخت سپس به اصفهان بازگشت. پس از قضایای متّحدالشّکل شدن لباس، ایشان عمامه را به کلاه تبدیل کرد، و به حرفه وکالت
ص: 254
روی آورد. سرانجام همه آن اشتغالات را رها کرد، و در منزل انزوا اختیار نمود، ترک معاشرت با خلق را برگزید، و به مطالعه و عبادت مشغول شد، و جز مباحثه و گفت وگوی علمی با معدودی از اهل کمال، پیِ کار دیگری نرفت تا این که سرانجام در سال 1398ق وفات یافت، و در تکیه گلزار در تخت فولاد اصفهان مدفون گردید. آن مرحوم، کتابخانه ای قابل توجّه و آبرومند داشت که دارای نسخه های نفیس خطّی و چاپ سنگی بود، و بسیاری از آن ها را به کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم اهداء نمود، و یا به آن کتابخانه فروخت، و مابقی آن ها پس از وفات، به تملّک دیگران درآمد. او اگرچه اهل تألیف و تصنیف نبود؛ امّا تعدادی از نسخه های کتابخانه خود را کتابت نموده بود، و خطّ نسخ را زیبا می نوشت. حاج سیّدابوالحسن کتابی مردی فاضل و دانشمند بود؛ امّا طبع او ریاست دنیوی و اشتغالات روزمرّه را نمی پسندید، و خصوصا در نیمه دوم عمر خویش به مطالعه و عبادت پروردگار، رغبت بسیار نشان می داد، و در میان مردم به تقوا و قداست مشهور بود.(1)
میرزا ابوالحسن فروغی فرزند میرزا محمّدحسین ذکاء الملک بن آقا محمّدمهدی ارباب اصفهانی بن محمّدرضا، شاعر و ادیب دانشمند. وی در سال 1301ق در تهران متولّد گردیده، و تحصیلات قدیم و جدید خود را در تهران به پایان رسانیده است. مدّتی در دارالمعلّمین عالی به تدریس تاریخ و جغرافیا مشغول بود. زمانی هم نمایندگی دولت ایران در سوییس و جامعه ملل را داشته، و در کنگره مستشرقین و خارکف نیز شرکت نموده است. وی عضو فرهنگستان ایران بوده، و مجلّه فروغ تربیت را انتشار داده، و یک سال نیز سرپرستی مجلّه تعلیم و تربیت را بر عهده داشته است. او سرانجام در شب 12 شعبان سال 1379ق در تهران وفات یافت. کتب زیر از او است: 1. اوراق مشوّش 2. تاریخ ادبیّات ایران، به اتّفاق برادرش محمّدعلی فروغی 3. سرمایه سعادت 4. شرح حال آقاشیخ هادی نجم آبادی که در مقدّمه تحریر العقلا به چاپ رسیده است 5. شیدوس و ناهید 6. کتابی به فرانسه در موضوع عقاید فلسفی [7. تاریخ عالم]. این شعر از او است:
من از این متاع دنیا به جوی نظر ندارم درِ سروری نکوبم، سر درد سر ندارم
تو و کوشش زیادت، من و عزلت و قناعت که تو دردسر پسندی و من این هنر ندارم(2)
ص: 255
ملاّابوالحسن فتونی عاملی فرزند محمّد طاهر بن عبدالحمید بن موسی بن علیّ بن محمّد بن معتوق بن عبدالحمید فتونی نباطی نجفی، عالم فاضل محقّق مفسّر، از اجداد مادری صاحب جواهر است. چون مادرش خواهر امیر محمّدصالح خاتون آبادی بوده، وی را «شریف» گویند، و به مناسبت سکونتش در محلّه درب امام اصفهان به امامی معروف شده است.(1) وی در حدود سال 1070ق در اصفهان متولّد شده، و در این شهر به تحصیل پرداخته، و ازجمله از درس علاّمه ملاّمحمّدباقر مجلسی بهره برده، و سپس به نجف اشرف عزیمت کرده، و در سال 1138ق در آن جا وفات یافته است.(2) جمع کثیری از علماء، همچون فرزندش ابوطالب و شیخ احمد بن اسماعیل جزایری، سیّدنصراللّه مدرّس حائری و شیخ عبداللّه بن کرم اللّه حویزی از او اجازه دریافت نموده اند.(3) کتب زیر از تألیفات او است:
1. الانساب 2. تنزیه القمیّین 3. حدائق الالباب 4. حقیقة مذهب الامامیّه 5. شرح صحیفه سجّادیه 6. شرح عهدنامه مالک اشتر 7. الرّسالة الرّضاعیه 8. الشّریعة الشّیعه و دلائل الشّریعه، شرح بر مفاتیح فیض کاشانی 9. شرح کفایه محقّق سبزواری 10. ضیاء العالمین، در امامت 11. طریق الرّوایة عن ابن ابی الدّنیا 12. فوائد غرویّه 13. فوائد المکّیة 14. کشکول 15. مرآة الانوار یا مشکاة الانوار در تفسیر، که در تهران به عنوان مقدّمه تفسیر برهان تألیف شیخ عبداللّطیف کازرونی در سال 1295 طبع شده، حال آن که از میرزا ابوالحسن فتونی است 16. معراج الکمال 17. نصائح الملوک(4) و غیره.
ص: 256
میرزا ابوالحسن عمادالشّریعه فرزند سیّدعبّاس بن حاج سیّدمحمّدعلیّ بن حاج میرزا رحیم دوم سدهی، عالم فاضل. در حدود سال 1290ق در محلّه خوزان سِدِه [خمینی شهر[ متولّد شد، و در اصفهان در خدمت آخوند ملاّعبدالکریم گزی، میرزا احمد اصفهانی، آخوند ملاّمحمّد کاشانی، آقا سیّدمحمّدباقر درچه ای و آقا سیّدحسن مشکان طبسی درس خواند. وی سرانجام به سنّ متجاوز از هفتاد سال در سال 1361ق در زادگاه خود خوزان وفات یافت، و در جوار امام زاده سیّدمحمّد سده مدفون شد. مشارٌالیه پدر آقایان دکتر سیادت می باشد، و خود، مردی بسیار هوشیار و با استعداد [بود [که نسبت به تحصیل فرزندان خود کمال علاقه را به خرج داد، و حتّی از فروش املاک نیز خودداری ننمود.(1)
میرزا ابوالحسن بن میرزا عبدالغفّار بن سیّدمحمّدحسین حسینی تویسرکانی، عالم فاضل فقیه جامع، در سال 1295ق در اصفهان متولّد [شد]، و در این شهر تحصیل نمود. سال ها در مسجد حاج محمّدجعفر آباده ای اقامه جماعت می نمود، و از علماء متنفّذ اصفهان به شمار می رفت. سرانجام در صبح سه شنبه 18 محرّم 1383ق وفات یافت، و در داخل بقعه تویسرکانی جنب مزار پدر و برادر بزرگوارش مدفون گردید.(2)
حاج میرزا ابوالحسن بروجردی بن حاج میر سیّدعلی طباطبایی بن عبدالکریم بن علیّ بن میر سیّدمحمّد، عالم فاضل زاهد، از علماء و مجتهدین بزرگ و مدرّسین اصفهان است. در اصفهان نزد حاج سیّدمهدی نحوی و آقا میرزا محمّدباقر صاحب روضات و میرزا محمّدحسن نجفی و حاج میرزا بدیع درب امامی تلمّذ نموده، و سپس به نجف اشرف
ص: 257
مهاجرت نموده، و تحصیلات خود را تکمیل نموده، و پس از نائل شدن به اجتهاد، به اصفهان معاودت کرده، و به انجام وظایف شرعی مبادرت ورزیده است. سال ها امام جماعت مسجد درکوشک بوده، و در بین خاص و عام، محبوبیّت داشت. در اوائل مشروطه که در انجمن ولایتی، علمای بزرگ، امثال آقانجفی و دیگران گردآمده بودند، منطوقات ایشان، الحق مورد تحسین همگان می شد. مشارٌالیه در صبح جمعه 18 ذی قعده 1348ق یک هفته پس از فوت عالم بزرگوار میرزا احمد مدرّس وفات نمود، و در تکیه ای مخصوص در تخت فولاد مدفون گردید، و بقعه ای بر مزار او بنا شد.
میرزا حسن خان جابری در باب سال وفات او و میرزا احمد سروده است:
از مقام قاب قوسینی یکی آمد بگفت: «بود در معراج احمد بوالحسن یار و رفیق»(1)
ابوالحسن بن علی ریزی لنجانی، از نویسندگان کتب و خطّاطان در قرن سیزدهم بود، از آثار او است: کتاب حدوث العالم تألیف محمّدنعیم طالقانی، که آن را به خطّ نسخ در آخر ماه رجب 1363ق نوشته، نسخه به شماره 2023 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2) هم چنین صاحب عنوان در هفتم رجب 1262 مجموعه ای از چهار رساله در فلسفه و کلام را به خطّ نسخ نوشته که به شماره 1999 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3)
سیّدابوالحسن موسوی بن حاج سیّدمحمّدعلیّ بن حاج سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام شفتی بیدآبادی، عالم فاضل محقّق، در سال 1320ق وفات یافت، و در مقبره جدّ
ص: 258
بزرگوارش در مسجد سیّد اصفهان مدفون گردید.
فرزندش آقا سیّدمحمّدحسین شفتی، در تهران ساکن، و از علمای آن جا بوده، و فرزند دیگر آقا فرج اللّه بوده که در اواخر عمر، در قم ساکن شده است.(1)
ملاّ ابوالحسن جاجرمی خراسانی متخلّص به «صفا» فرزند ملاّمحمّدکاظم متخلّص به «اداء»، عالم فاضل کامل، شاعر ادیب بارع، از دانشمندان و ادبای قرن سیزدهم هجری. وی پس از تحصیل معقول و منقول، در تهران، معلّم محمّدتقی میرزا قاجار بوده، و سپس به اصفهان آمده، و در آن جا ساکن شده است. در سرودن شعر فارسی، عربی و ترکی استاد، و در علوم مختلف، مهارت داشته، و عمر را به تحقیق و تألیف سپری نموده است.(2) سال وفاتش معلوم نیست.
این کتب و رساله ها از آثار او است: 1. اخلاق الاولیاء، منظومه فارسی خطاب به فرزندش نصراللّه که در سال 1239 سروده(3)، و نسخه آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران به شماره 2606 موجود است.(4) 2. اخلاق، به فارسی. 3. برکات القائم لایقاظ النّائم، در اخلاق، که در سال 1230ق تألیف شده، و به شماره 2770 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(5) 4. تحفة الامیر، که در آن به قدر ثلث قرآن را تفسیر نموده است. 5. جهادیّه، رساله ای است در وجوب جهاد، به فارسی که در جریان جنگ های ایران و روسیه نوشته، و در جمعه 26 جمادی الاوّل 1238ق از تألیف آن فراغت یافته است. نسخه آن در کتابخانه حاج شیخ عبّاس قمی در مشهد مقدّس بوده است.(6) 6. رساله در جبر و اختیار، که آن را در سال 1229ق برای میرزا محمّدتقی میرزا قاجار تألیف نموده است. 7. دیوان صفای جاجرمی 8. رایات الاجتهاد، که در اصفهان تألیف شده. 9. سؤال و جواب، در عصمت و سؤالاتی است که جاجرمی از حکیم ملاّعلی نوری پرسیده است. 10. هدیة
ص: 259
المکیّه، که آن را در هنگام تشرّف به حجّ در سال 1245ق به نظم کشیده است.(1) 11. ینابیع الحکمة، در مواعظ و اخلاق به فارسی، که در شعبان 1240ق تألیف شده، و در سال 1304ق به طبع رسیده است.(2)
حاج سیّدابوالحسن بن حاج سیّدمحمّدکاظم مرتضوی کرونی اصفهانی عالم فاضل متّقی، در حدود سال 1320ق در کرون متولّد شد، و تحصیلات خود را نزد پدر بزرگوارش آغاز نمود، سپس به اصفهان آمد، و نزد شیخ احمد بیدآبادی، شیخ محمّدعلی فتحی دزفولی، حاج میرمحمّدصادق مدرّس خاتون آبادی، شیخ علی مدرّس یزدی، شیخ محمّد حکیم خراسانی، حاج میرزا ابوالهدی کلباسی، آقا شیخ محمّدرضا نجفی، آقا سیّدعلی نجف آبادی به تحصیل پرداخت، و از برخی از علماء اصفهان، همچون آخوند ملاّمحمّدحسین فشارکی، آقا شیخ محمّدرضا نجفی و آقا سیّدمحمّد نجف آبادی اجازه دریافت نمود، و این اجازات را علماء قم و نجف، همچون آقا سیّدابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاءالدّین عراقی، حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی مورد تأیید قرار دادند. از دیگر اساتید ایشان میرزا طاهر تنکابنی در تهران و سیّدمحسن حکیم را در نجف اشرف می توان نام برد. ایشان عالمی وارسته و زاهد و عابد بوده، و به ارشاد مردم، و حلّ مشکلات شرعیّه آنان می پرداخته است. در جفر و اعداد و علوم غریبه نیز استاد بود. وی در صبح جمعه 28 ذی قعده 1402ق در تهران وفات یافت، و در یکی از اتاق های مزار علیّ بن جعفر علیه السلام در قم مدفون گردید.
ابوالحسن بن محمّدمحسن فیضی، از فضلاء و نویسندگان قرن 13 در اصفهان است. ظاهرا از شاگردان مرحوم آقا سیّدمحمّد مجاهد کربلایی اصفهانی بود. از آثار او کتابت نسخه ای از کتاب وسائل النّجاة مرحوم آقا سیّد است که در سال 1219 به خطّ نستعلیق در اصفهان نوشته شده است. نسخه به
ص: 260
شماره 461 در کتابخانه جامع گوهرشاد در مشهد مقدّس موجود است.(1)
ابوالحسن بن محمّد ابرقوهی اصفهانی، فقیه و دانشمند نیکوسیرت بوده، به اصفهان مهاجرت نموده، و در این شهر سکونت اختیار کرده، و تا سال 586ق در این شهر زنده بوده است.(2)
میرزا ابوالحسن جلوه فرزند سیّدمحمّد متخلّص به «مظهر» بن میرمحمّدصادق بن میرمحمّدحسین اوّل بن رفیع الدّین محمّد بن مهدی بن ابوالحسن بهاءالدّین محمّد بن میرزا رفیعا نایینی(3). حکیم دانشمند و شاعر ادیب، در ذی قعده 1238ق در احمدآباد هند متولّد شد، و به همراه پدر به اصفهان آمد، در مدرسه کاسه گران ساکن شد(4)، و نزد علمای این شهر، به خصوص میرزا حسن نوری و میرزا حسن چینی، فنون حکمت و فلسفه را آموخت(5). در سال 1273ق به تهران رفت، و در مدرسه دارالشّفا _ که به خاطر احداث خیابان بوذرجمهری خراب شده است _ ساکن شد، و سال ها به تدریس کتب حکمت پرداخت. جلوه، عمر را مجرّد و بدون زن و فرزند به سر آورد، و مازاد معاش یومیّه را به فقراء، انفاق می کرد، اکثر اعیان و بزرگان زمان به صحبت او اشتیاق داشتند، و ناصرالدّین شاه مکرّر به حجره او می رفته است.(6) از نوجوانی شعر می گفته، و «جلوه» تخلّص می نموده، دیوان اشعارش را آقای علی رسولی جمع آوری نموده، و در سال 1348 با مقدّمه آقای سهیلی خوانساری به چاپ رسیده است. وی سرانجام در شب جمعه 6 ذی قعده 1314ق در تهران وفات یافت، و در ابن بابویه مدفون گردید(7)، و نیّرالدّوله قاجار و میرزا احمد خان
ص: 261
نصیرالدّوله شیرازی بقعه ای بر مزار او بنا کردند.(1) میرزا ابوالقاسم در مادّه تاریخ او گوید:
طرب از حزن پی سال وفاتش بنوشت: «بولحسن جلوه کنان شد سوی فردوس برین»(2)
کتابخانه ای مفصّل داشته که پس از فوت، به خواهرزاده اش حاج میرزا محمّد بن حاج میرزا تقی رسیده، و او، آن ها را به کتابخانه مجلس فروخته است.(3) وی را تألیفاتی است از آن جمله: 1. اثبات حرکت جوهریّه، مطبوع 2. رساله ای در ترکیب و احکام آن 3. تصحیح مثنوی مولوی، مطبوع 4. حاشیه بر اسفار 5. حواشی بر فصوص الحکم 6. حواشی بر مبدأ و معاد ملاّصدرا، مطبوع 7. ربط الحادث بالقدیم، مطبوع، در حاشیه شرح هدایة الاثیریّه ملاّصدرا 8. رساله در وجود و اقسام آن 9. دیوان اشعار، مطبوع 10. شرح حال مجمر، مطبوع در دیوان خودش 11. شرح حال خودش، مطبوع در نامه دانشوران.(4)
این شعر از او است:
چون شد که در این غمکده یک هم نفسی نیست از هم نفسان بگذر و از اصل کسی نیست
بازار جهان جمله جزابین و مکافات عاقل به چه سان گفت که آن جا عسسی نیست
جز رفتن از این مرحله با مژده رحمت داناست خدا، در دل «جلوه» هوسی نیست(5)
ص: 262
آقا سیّدابوالحسن اصفهانی بن سیّدمحمّد موسوی مدیسه ای لنجانی بن سیّدعبدالحمید بن سیّدمحمّد موسوی، از اکابر فقهای امامیّه و از مراجع تقلید جهان تشیّع، عالم فاضل کامل فقیه اصولی و متکلّم محدّث جامع در سال 1284ق در قریه «مدیسه» از توابع بلوک لنجان اصفهان متولّد، و برای تحصیلات خود راهی اصفهان شد، و در درس سیّدمهدی نحوی، آخوند کاشی، میرزا یحیی مدرّس و میرمحمّدصادق کتاب فروش و میرزاابوالمعالی کلباسی حاضر شد. سپس برای تکمیل آن به نجف اشرف عزیمت نمود. دو سال در درس میرزای شیرازی در سامرا شرکت نمود، و پس از وفات استاد، نزد آخوند خراسانی ادامه تحصیل داد، و پس از وفات وی، در درس میرزا محمّدتقی شیرازی حضور یافت، و سرانجام به اجتهاد نائل آمد، و از آخوند خراسانی، حاج میرزا محمّدتقی شیرازی، شیخ فتح اللّه شریعت اصفهانی و آقا سیّدحسن صدر اجازه روایت دریافت نمود. موقعیّت ایشان روز به روز تحکیم یافت، و شهرت ایشان از مرزهای عراق فراتر رفت، تا این که در سال 1344ق ریاست معنوی جهان تشیّع و مرجعیّت شیعیان در عراق، ایران، لبنان، افغانستان، پاکستان و هند به او اختصاص یافت.
پس از شکست عثمانی ها در جنگ جهانی اوّل و اشغال عراق به دست نیروهای انگلیسی و قیمومیّت انگلستان بر عراق، آقا سیّدابوالحسن اصفهانی برای مبارزه با اشغالگران، با همکاری میرزا فتح اللّه شریعت اصفهانی، میرزا حسین نایینی، سیّدمصطفی کاشانی و میرزا علی شهرستانی مردم را به قیام علیه کفّار تشویق نمودند؛ امّا با فوت سیّدمصطفی کاشانی و شریعت اصفهانی، این قیام سرکوب شد. بار دیگر علمای عراق همچون اصفهانی، شهرستانی و نایینی به حمایت از قیام عشایر جنوب عراق برخاستند، و فرمانروای انگلیسی عراق، آنان را به ایران تبعید کرد. ولی پس از هشت ماه، آنان به عراق بازگشتند.
او علاوه بر مرجعیّت و صدور فتوا، صدها شاگرد دانشمند تربیت نمود، و از لحاظ بزرگ منشی، درایت، زهد، و اهتمام به امور مسلمانان، الگویی کم نظیر به شمار می رفت. در شب 16 صفر 1349ق طلبه ای جاهل به نام شیخ علی اردهالی کاشانی با کارد به سیّد محمّدحسن فرزند جلیل القدر او حمله
ص: 263
کرد، و در صف نماز، او را شهید نمود. آیت اللّه اصفهانی از او گذشت نمود، و با صبوری و توکّل بر خدا، تحمّل این مصیبت را بر خود هموار نمود. او در هنگام غروب آفتاب دوشنبه 9 ذی الحجّه 1365ق در کاظمین وفات کرد، و پیکرش در یکی از حجرات صحن حضرت علی علیه السلام در نجف مدفون شد. کتب زیر از تألیفات او است:
1. انیس المقلّدین، که سیّدابوالقاسم صفوی اصفهانی آن را جمع آوری و تدوین نموده است 2. حاشیه بر تبصره علاّمه 3. حاشیه عروة الوثقی 4. حاشیه نجاة العباد (تألیف صاحب جواهر) 5. ذخیرة الصّالحین 6. ذخیرة العباد، مطبوع 7. شرح کفایة الاصول 8. منتخب الرّسائل 9. مناسک حج 10. وسیلة النّجاة، یک دوره فقه در دو مجلّد که شاگردش سیّدابوالقاسم صفوی آن را ترجمه نموده، و صراط النّجاة نامیده است 11. وسیلة النّجاة صغری (1).
سیّدابوالحسن عاملی اصفهانی فرزند سیّدصدرالدّین محمّد موسوی عاملی بن صالح، عالم فاضل زاهد، در اصفهان ساکن بود، و عمر را به عبادت گذرانده، و متولّی امام زاده شاه زاده ابراهیم در محلّه مستهلک اصفهان بود. وی پس از سال 1300ق وفات یافت.(2)
ملاّابوالحسن بن معزّالدّین محمّد قهجاورستانی اصفهانی، از فضلاء قرن یازدهم هجری. قجاورستان (قه جاورستان) از دهات معتبر و بسیار قدیمی بلوک جی
ص: 264
اصفهان بوده، جمعی از شهدای صدر اسلام و فاتحان اصفهان در آن قریه مدفون اند.(1) صاحب عنوان، ساکن مسجد جامع قدیم اصفهان بوده، و شاگرد و مجاز از علاّمه مولی محمّدتقی مجلسی _ علیه الرّحمه _ می باشد. وی در شب چهارشنبه 6 رجب سال 1066 کتابت نسخه ای از من لا یحضره الفقیه را به پایان رسانیده، و آن را نزد علاّمه مجلسی اوّل قرائت کرده، و آن مرحوم، به خطّ مبارک خویش، گواهی تصحیح و قرائت آن را در آخر جزء چهارم کتاب، مرقوم فرموده است. کلیشه اجازه علاّمه مجلسی اوّل در فهرست کتابخانه آستان قدس موجود است.(2)
میرزا ابوالحسن سلطان الاطبّاء فرزند میرزا محمّد ملک الاطبّاء، از اطبّاء معروف اصفهان است.
در اصفهان ساکن و به مداوای بیماران اشتغال داشته است. در پنج شنبه 5 رجب 1269ق وفات یافت، و در تکیه مادر شاه زاده در تخت فولاد مدفون شد.(3)
ابوالحسن بن حاج محمّد قاری نجفی اصفهانی، از فضلاء قرن یازدهم هجری است. احتمالاً شاگرد شرف الدّین علیّ بن حجّت اللّه شولستانی حسنی حسینی نجفی است. در تاریخ 1071 در نجف بوده، و مالک نسخه ای از کتاب من لا یحضره الفقیه بوده است که فعلاً به شماره 3167 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(4)
ص: 265
سیّدابوالحسن بن سیّدمهدی بن حاج سیّداسماعیل بن سیّدصدرالدّین عاملی اصفهانی، عالم فاضل جلیل، در سال 1320ق در کاظمین متولّد گردید، و در آن جا و کربلا تحصیل کرد، و در اواخر عمر به اصفهان مهاجرت نمود، و در مسجد علی قلی آقا اقامه جماعت می نمود. سرانجام در شب دوشنبه 22 شوّال 1398 در اصفهان وفات یافت، جنازه به عتبات عالیات، حمل و به خاک سپرده شد.(1)
میرزا ابوالحسن نوری فرزند میزا محمّدمهدی نوری مازندرانی عالم فاضل محقّق در 1319 قمری در اصفهان وفات یافت، و در تخت فولاد، جنب فاضلان مدفون گردید.(2)
ابوالحسن بن مهدی، ادیب شاعر فارسی زبان معروف به «همام» است که ظاهرا در قرن پنجم هجری در اصفهان ساکن بوده است.(3)
میرزا ابوالحسن نظام الشّریعه معروف به «صدر نصیری»، فرزند میزا نصیر ملاّباشی (صدرالاسلام)، عالم فاضل. وی کتابی در ادعیه به نام مفتاح السّعادات تألیف نمود، و به چاپ رسانید، و پس از فوت، در تکیه مادر شاه زاده در تخت فولاد مدفون، و سپس به اعتاب مقدّسه نقل گردید.(4)
ص: 266
میر ابوالحسن تاج حسینی وزیر قبانات اصفهان در قرن دوازدهم هجری. ظاهرا مشارٌ الیه شاعر و ادیب بوده، و تخلّصِ «تاج» داشته است. وی صاحب جنگی است که به شماره 3015 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است. وی در سال 1133ق وفات یافته است. تاریخ فوت او را شاعر اصفهانی خادم گوید:
چون میر ابوالحسن از این غم آباد جهان شد عازم باغ خلد با خاطر شاد
گفت از پی تاریخ وفاتش خادم: «از تارک ارباب سخن تاج افتاد»
[ابوالحسن اصفهانی متخلّص به «ثابت»، شاعر ادیب، در قرن سیزدهم هجری می زیسته، و به شغل خیّاطی امرار معاش می کرده است، شعاع الملک شیرازی در تذکره خود به زندگی او پرداخته است].(1)
ابوالحسن جوزدانی، فاضل و خطّاط در قرن دوازدهم و سیزدهم هجری در اصفهان. از آثار او کتابت نسخه ای از منظومه «جنگ نامه حضرت خامس آل عبا علیه السلام » که ناظم و سراینده او نامشخّص است.
کتاب نام برده، به خطّ نسخ خوش نوشته شده، و نسخه به شماره 2342 در کتابخانه مجلس شورای ملّی تهران موجود است.(2) جوزدان از محلاّت قدیمی اصفهان، فعلاً از محلاّت متّصل به چهارسوق شیرازی ها می باشد.
سیّدابوالحسن حسنی حسینی از محدّثین و فضلای قرن یازدهم هجری بوده، و نزد
ص: 267
علاّمه ملاّمحمّدباقر مجلسی علم حدیث را فرا گرفته است.
علاّمه مجلسی در پایان کتاب الصّلاة از من لا یحضره الفقیه اجازه ای در سال 1067ق برای او نوشته است.(1)
(میرزا ابوالحسن خاتون آبادی، علام فاضل کامل، امام مسجد پاقلعه، در سال 1331ق در کربلا وفات یافت، و در آن جا مدفون گردید. شرح دعای صباح از آثار اوست. وی برادر میرزا اسدالله خاتون آبادای مدفون در تکیه خاتون آبادی است)(2)
ملاّابوالحسن خواجویی اصفهانی، از دانشمندان و مطّلعین از علوم قرآنی بوده، رساله ای در تجوید به فارسی در سال 1225ق نگاشته که ضمن مجموعه ای در کتابخانه سیّدمحمّد جزایری در نجف نگهداری می شده است.(3)
آقا سیّدابوالحسن اصفهانی معروف به «خوشمزّه»، عالم فاضل، در حکمت و ادب و فقه و کلام، صاحب نظر و عالمی نیک محضر و بذله گو، و به «خوشمزّه» معروف بود. در کاظمین سکونت داشته، از مصاحبین و معاشرین شیخ اسداللّه کاظمینی و سیّدعبداللّه شبّر بوده، و تا سال 1222ق زنده بوده است.
مرحوم آقا سیّدحسن صدر می نویسد که آقا صدرالدّین محمّد عاملی با دختر سیّدابوالحسن خوشمزّه ازدواج نموده است.
کتب زیر از تألیفات او است:
1. السّروریّه، و آن کتاب کوچکی است که در آن بعضی از مطالب که سبب شادی و
ص: 268
سرور مؤمن بشود را ذکر فرموده است. 2. واجبات الصّلاة، آن را در زمان حیات مرحوم آقا میرسیّدعلی صاحب ریاض المسائل و از فتاوای آن مرحوم جمع آوری فرموده است. به ظنّ قوی، وی شاگرد میرسیّدعلی طباطبایی و شیخ جعفر کاشف الغطاء بوده است.(1)
آخوند ملاّابوالحسن زنوزی سمیرمی اصفهانی، از فضلاء قرن 13 هجری در اصفهان است. ادیب و فاضل بوده، در سال 1272ق شرح سبعه معلّقه را تصحیح نموده، و به چاپ رسیده است.(2)
استاد ابوالحسن سنمار، هنرمند توانا از اساتید معماری اصفهان به شمار می رود. وی نزد پدر شاگردی پرداخت، و به استادی رسید، سپس سال ها به همکاری با اداره باستان شناسی اصفهان (و سازمان میراث فرهنگی اصفهان) پرداخت، و بسیاری از آثار تاریخی شهر اصفهان، و شهرهای دیگر ایران را مرمّت کرد. وی سرانجام در دی ماه 1376 شمسی در اصفهان وفات یافت، و قبرستان باغ رضوان مدفون شد. از آثار او تعمیر و بازسازی مسجد حاج محمّدجعفر اصفهان است که در بمباران هوایی، توسّط هواپیماهای رژیم عراق، آسیب های فراوانی دیده بود.(3)
(سید ابوالحسن بدری در سال 1302ش در اصفهان در خانوده ای روجانی متولد شد. دروس مقدمات و سطح را اساتیدی چون سید محمد باقر ابطحی و حاج آقا صدر کوپایی فراگرفت و سپس به استخدام آموزش و پرورش درآمد. در سال 1354 به خاطر مخالفت با رژیم طاغوت از کار برکنار شد. وی در ضمن تدریس و وعظ، مؤسسه احمدیه را اداره می کرد و درسال 1363 مدرسه النفسیه را جهت خواهران طلبه تأسیس نمود)
ص: 269
سیّدابوالحسن حسینی طبیب اصفهانی، از پزشکان معروف اصفهان، و ساکن محلّه بیدآباد بوده، و در اواخر قرن سیزدهم هجری می زیست. فرزندانش به نام بصیر در تهران و خارج از ایران مشهورند.(1)
ابوالیقظان ابوالحسن کازرونی، از دانشمندان اصفهان است. تألیفات زیر از او است:
1. اربعین 2. شرف النّبی صلی الله علیه و آله (2).
سیّدابوالحسن فاطمی حسن آبادی، از علمای روستای حسن آباد جرقویه بوده، و در حدود 1280ق وفات یافته است.(3)
ابوالحسن کفرانی، فاضل و نویسنده در قرن دهم هجری. اصلاً از اهالی قریه «کفران» رویدشت اصفهان بود، از آثارش کتابت دعایی است منقول از حضرت علی علیه السلام با ترجمه فارسی، به خطّ نستعلیق که آن را در 15 رجب 987 هجری نوشته، و در مجموعه شماره 2144 در کتابخانه دانشگاه تهران موجود است.(4)
ابوالحسن سپه کار متخلّص به «محزون»، شاعر معاصر در سال 1327 شمسی در اصفهان متولّد شد، و در این شهر در مقاطع ابتدایی و متوسّطه تحصیل کرد، سپس به
ص: 270
دانشگاه رفت، و موفّق به اخذ لیسانس گردید. از اعضای فعّال انجمن ادبی حافظ و انجمن ادبی خانه هنرمندان به شمار می رود. از او است:
یک شب به سرزمین دعاهای من بیا پنهان ز دیده ها به تماشای من بیا(1)
میرزا ابوالحسن اصفهانی، شاعر ادیب، به «موالی» تخلّص می کرده، و در هندوستان ساکن بوده است.
چندی منصب «بیگلربیگی» حیدرآباد را داشته، از آن منصب عزل شده، سرانجام در لکهنوی هند وفات یافت.
از او است:
نشئه ای از میخانه طبع متین تا برده ام چون نصیری عشق مولی شد «موالی» کار من(2)
استاد ابوالحسن نقّاش اصفهانی، از هنرمندان اواسط قرن سیزدهم هجری است. در شبیه سازی آبرنگ قوی دست بوده، صورت برخی از دولتمردان و شاه زادگان و علمای عصر خود را با مهارت ساخته، و تا سال 1266ق در قید حیات بوده است.(3)
ابوالحسن یعقوب بن یوسف ضرّابی غسانی اصفهانی، از راویان شیعه است. محدّث قمی در مفاتیح الجنان، در ذکر اعمال عصر روز جمعه گوید که این صلاة، از طرف مولای ما حضرت صاحب الزّمان _ عجّل اللّه تعالی فرجه _ صادر شده است، و آن را ابوالحسن
ص: 271
ضرّاب در مکّه از آن حضرت روایت می نماید. محدّث قمی، سند خود را ارائه ننموده است. در کتاب منتقم حقیقی یا مهدی القائم از تألیفات حاج آقا حسین عمادزاده، در زمره کسانی که خدمت امام علیه السلام در زمان غیبت مشرّف شده اند، از او یاد می کند، در منتهی المقال علاّمه مامقانی در ذکر اسامی یعقوبین نامی از او نبرده است.(1)
قاضی ابوالحسین، از علماء و فضلاء اصفهان است. وی در زمان صاحب بن عبّاد منصب قضاوت در اصفهان را داشته است.(2)
حافظ ابوالحسین اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. از ابوکریب حدیث نقل نموده، و ابوعبداللّه محمّد بن موسی بن نعمان از او روایت می کند.(3)
ابوالحسین معروف به «بلفرج» از دانشمندان اصفهان است. مافرّوخی او را در ردیف فلاسفه، ریاضی دانان، اطبّاء و منجّمین متقدّم بر عصر خویش ذکر نموده است.(4)
شریف ابوالحسین میرزا خلیفه سلطانی جرقویه ای بن میرزا فتح اللّه بن میرزا رفیع الدّین محمّد بن سیّدعلاءالدّین حسین مرعشی اصفهانی (خلیفه سلطان)، عالم فاضل، به قریه «محمّدآباد» جرقویه، از دهات اصفهان مهاجرت کرد، و در آن جا به تألیف و تصنیف اشتغال جست، و تا آخر عمر در آن جا بود، و همان جا وفات یافت، و مدفون گردید، و از
ص: 272
قبرش کراماتی ظاهر شده است. خود، از شاگردان پدرش می باشد.(1)
ابوالحسین (یا ابوالحسن) صوفی، از دانشمندان اصفهان است. مافرّوخی او را در ردیف دانشمندان فلسفه، نجوم، طب و ریاضی ذکر کرده، و او را متقدّم بر عهد خویش دانسته است.(2)
ابوحفص بن ابی علی، از ادباء و فضلای اصفهان است. مافرّوخی در کتاب خود، او را از دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاء، و مقدّم بر عصر خویش ذکر کرده است.(3)
شیخ ابوحفص جاری، از ادباء و شعرای اصفهان در قرن پنجم هجری است. به عربی شعر می سروده، و معاصر مافرّوخی بوده است.(4)
[جار = گار، از روستاهای شرق اصفهان است].
در قریه زهران [محلّه زهران فعلی در غرب شهر اصفهان] قبری است به نام «ابودردا» که [هویّت و سرگذشت او بر ما مجهول است]. برخی او را از صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله نوشته اند؛ امّا او هیچ گاه به اصفهان نیامده است. احتمال می رود مدفون در این قبر، یکی از محدّثین اصفهان مکنّی به «ابودردا» باشد. [مؤلّف فقید، بحثی تحقیقی و عالمانه در این موضوع انجام داده اند که در مزارات اصفهان به چاپ رسیده است(5)].
ص: 273
امیر ابودلف بن ادریس بن عیسی بن معقل عجلی در زمره کُتّاب و نویسندگان بود، گویند در مکتب، هم درس ابومسلم عبداللّه بن مسلم خراسانی بوده، در زمان مأمون الرّشید در اصفهان، صاحب منصب و جاه بود، خلیفه بر وی غضب کرد، و او را به شام تبعید نمود. ازجمله اشعار او است:
اقول و اکناف الجزیرة بیننا و سهبٌ تردّی آلها بملائها
سقی اللّه غیثا اصفهان و اهلها عزالی آلت لا تضنّ بمائها
احبّ الصّباتینی هوای الی الصّبی الآن اسمها ضاحی اسمها فی بنائها
در کتاب محاسن اصفهان از دو قصیده دیگر او درباره اصفهان، جمعا سیزده بیت نقل کرده است.(1)
ابوالرّبیع محمّد (معروف به محوله) بن معروف بن یزید بن عبدالرّحمان بن معروف قرشی عطّار اصفهانی معروف به ابوالرّبیع زهرانی، از محدّثین قرن سوم هجری است. پدرش از مردم بصره بوده، و محمّد به اصفهان مهاجرت کرده، و در این شهر ساکن شده است. وی سال ها امام جماعت در جامع اصفهان بوده، و در زهد و ورع مقامی بلند داشته است. صاحب عنوان، ممکن است ابوالرّبیع محولة بن عبداللّه نحوی ساکن دمشق، متوفّی 230ق مؤلّف کتاب الجماهر در نحو باشد.
وی از ابواسحاق اسماعیل بن عمرو بجلی کوفی، حاتم بن میمون و سلام بن طویل حدیث شنید، و محمّد بن حسن بن حماد بن سلمان، حافظ ابوبکر محمّد بن هارون رویانی و ابومسلم سلم بن حمزه مقری نقّاش اصفهانی از ابوالربیع زهرانی حدیث نقل می کنند. زهران از قریه های غرب شهر اصفهان است.(2)
ص: 274
ابوریّان اصفهانی، احمد بن محمّد، از کارگزاران دولت آل بویه است. در بغداد نایب مطهّر بن عبداللّه و نصر بن هارون مسیحی وزیران آل بویه بود. پس از فوت عضدالدّوله در سال 375ق مدّتی به بند کشیده شد. سپس به وزارت صمصام الدّوله جانشین عضدالدّوله منصوب شد؛ امّا چند ماه بعد، در اواخر سال 375 با فتنه گری مادر پادشاه، بار دیگر به زندان افتاد، و در آن جا او را کشتند. کمی بعد، شرف الدّوله به جانشینی صممام الدّوله رسید، و دستور نبش قبر او را داد، و ابوریّان را با احترام و تجلیل به خاک سپردند.(1)
ابوزید بن ابی القاسم بن ابی طالب، از شعرای اصفهان است. وی به عربی شعر می سروده، و معاصر با مافرّوخی بوده است.(2)
ابوزید بن سعد از دانشمندان اصفهان در قرن پنجم هجری بوده، و مافرّوخی او را در ردیف دانشمندان فلسفه، ریاضیّات، طبّ و نجوم آورده است.(3)
ابوزید بن علیّ بن قاسم، از ادبای اصفهان است. مافرّوخی او را از دانشمندان متقدّم صرف و نحو و لغت و انشاء دانسته است.(4)
استاد ابوزید تیجابادی از ادبا و فضلای اصفهان است. مافرّوخی وی را در ردیف
ص: 275
دانشمندان صرف و نحو لغت و انشاء که مقدّم بر عصر خود بوده، ذکر کرده است.(1)
[ظاهرا تیجاباد از روستاهای اصفهان است].
ابوسعد بن عبدالوهاب، از محدّثین اصفهان است، و مافرّوخی او را از دانشمندان متقدّم بر عصر خویش برشمرده است.(2)
ابوسعد جوهری از دانشمندان اصفهان است. مافرّوخی نام او را در ردیف دانشمندان کلام و حدیثِ متقدّم بر عصر خویش ذکر کرده است.(3)
ابوسعد فرزاد از ادبای اصفهان بوده، و مافرّوخی نام او را در ردیف دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاء که مقدّم بر عصر وی بوده اند، ذکر کرده است.(4)
ابوسعد زین الملک، برادر سعدالملک آوی است. سعدالملک در اصفهان وزارت سلطان محمّد سلجوقی را برعهده داشته است، و سرانجام به هم دستی با ملاحده (فداییان اسماعیلی) و توطئه بر علیه شاه، متّهم شد، و او را به همراه برادرش زین الملک در شوّال 500ق در بازار اصفهان به دار کشیدند.(5)
ص: 276
ابوسعد قمی، از ادباء و دانشمندان است. در اصفهان ساکن بوده، و مافرّوخی نام او را در ردیف دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاءِ مقدّم بر عصر خویش ذکر کرده است.(1)
ابوسعد معروف به مطرّز، از دانشمندان کلام و حدیث در اصفهان بوده، و مافرّوخی او را مقدّم بر عصر خویش ذکر کرده است.(2)] ممکن است وی همان ابوسعید مطرّز متوفّی 503ق باشد].
ابوسعد محمّد بن محمّد بن محمّد اصفهانی معروف به مطرّز، از محدّثان قرن پنجم و ششم هجری است. علاوه به فقه و حدیث در علم قرائت نیز صاحب نظر بوده، و آن را نزد ابوبکر محمّدابراهیم بن احمد نقار آموخته است. ابوطاهر سلفی و حافظ ابوموسی مدینی و دیگران از شاگردان او هستند. وی در سال 503ق به سنّ نود و دو سالگی وفات یافته است.(3)
ابوسعد نختکینی، از ادبای اصفهان بوده، و مافرّوخی او را در ردیف دانشمندان متقدّم بر عصر خویش ذکر نموده است.(4)
ابوسعید امامی، خوشنویس هنرمند عهد صفویّه است. در عهد شاه تهماسب صفوی
ص: 277
می زیست، و خطّ ثلث را با استادی می نوشت، و اوّلین خوشنویس بزرگ خاندان امامی اصفهان است.
کتیبه های ثلث مسجد پیر پینه دوز در جوباره به سال 962 و سردر مسجد قطبیّه به سال 950ق به خطّ زیبای او است.(1)
ابوسعید رارانی، از محدّثین اصفهان است، و مافرّوخی او را از دانشمندان متقدّم بر عصر خویش ذکر نموده است.(2) راران از روستاهای جی اصفهان است.
میرزا ابوسعید مشکی، عالم فاضل حکیم، از خاندان مشکی اصفهان است. میرزا معزّالدّین بن میرزا حسن تبریزی متوفّی 1183ق در علوم معقول و منقول نزد او در اصفهان به تلمّذ پرداخته است.(3) خاندان معروف به «مشکی» از خانواده های معروف اصفهان، و عموما از بازرگانان و فضلاء این شهر می باشند، و قریب سی صد سال در این شهر به نیکی و خوش نامی شهرت دارند.
ابوسعید محمّد بن علیّ بن عمرو بن مهدی نقّاش اصفهانی حنبلی از حفّاظ حدیث، در طلب حدیث به بغداد، کوفه، مرو، جرجان، هرات، دینور، حجاز، همدان و نهاوند سفر کرده، و مدّتی طولانی در نیشابور اقامت گزیده است. وی از هجیمی و شافعی و طبقه آنان حدیث نوشته، و عمر را به املاء و قرائت حدیث و تألیف گذرانده، و در 8 رمضان 414ق وفات
ص: 278
یافته است. این کتاب ها از او است: 1. طبقات الصّوفیه 2. القضاء والشّهود.(1)
ابوسهل کحّال، از اطبّاء اصفهان بوده، و در حکمت نیز دستی داشته، مافرّوخی او را در ردیف دانشمندان متقدّم بر عصر خویش ذکر نموده است.(2)
ابوشجاع اصفهانی، از مردمان نیکوکار قرن پنجم هجری بوده، و در سال 446ق برج چهل دختران در دامغان را بنا نموده که تاکنون به صورت اوّلیه خود باقی است.(3)
شهاب الدّین ابوشجاع احمد بن حسین بن احمد اصفهانی، از فقهاء و محدّثین شافعی در قرن پنجم هجری است، در سال 533ق متولّد شد، و در آن جا به تحصیل پرداخت. [وی بیش از چهل سال به تدریس فقه پرداخت]. وفات او در سال 593ق اتّفاق افتاده است. وی را تألیفاتی است که از آن جمله است:
1. غایة الاختصار، در فقه شافعی [که در«لیدن» هلند به چاپ رسیده است، و بسیاری از دانشمندان شافعی بر آن کتاب، حواشی و شرح نوشته اند] 2. شرح اقناع ماوردی.(4)[حاجی خلیفه نامش را حسین بن احمد و وفاتش را سال 488ق در ذیل عنوان غایة الاختصار آورده که یقینا اشتباه است].(5)
ص: 279
ابوشجاع زاهر بن رستم بن ابی الرّجاء اصفهانی، از محدّثین سده ششم هجری بوده، مدّتی در مکّه معظّمه، مجاورت اختیار نموده، سپس به بغداد رفته، و در آن جا به سال 607ق وفات یافته است. کتاب نزهة النّاظر از تألیفات او است.(1)
قاضی ابوالشّرف اصفهانی، عالم فاضل و محدّث فقیه، از دانشمندان قرن یازدهم هجری بوده، از ملاّدرویش محمّد بن حسن عاملی روایت می کند. ملاّمحمّدتقی مجلسی نیز از ابوالشّرف روایت نموده است. محدّث نوری به نقل از امل الآمل نام وی را «ابواشرف» ضبط نموده، و او را از شاگردان علاّمه ملاّمحمّدباقر مجلسی دانسته است. ظاهرا در نسخه ای از امل که به نظر مرحوم محدّث نوری رسیده، اغلاطی راه یافته است.(2)
ابوالشّکر حمد بن ابوالفتح بن ابوبکر حرّانی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری بوده، و از ابوالعبّاس احمد بن محمّد بن حسین خیّاط، ابوالقاسم عبدالرّحمان بن ابی عبداللّه بن منده و ابوالمظفّر محمود بن جعفر الکوسج حدیث شنیده است. ابوسعد سمعانی در اصفهان احادیث او را نوشته، و روایت نموده است. ابوالشّکر در رجب 543ق وفات یافت.(3)
ابوجعفر محمّد بن حسین بن ابراهیم بن زیاد بن عجلان ابهری اصفهانی معروف به «ابوالشّیخ» از محدّثین قرن سوم هجری.
ص: 280
در بغداد ساکن بوده، و همان جا در سال 286ق وفات یافته است. از حسن بن محمّد بن اسید ابهری، محمّد بن موسی حروثی، ابوبکر اثرم و حسن بن محمّد زعفرانی روایت می نمود، و ابوبکرمحمّد بن عبداللّه شافعی از او استماع حدیث نموده است.(1)
حافظ ابوالشّیخ اصفهانی، ابومحمّد بن عبداللّه بن محمّد بن جعفر بن حیّان، از بزرگان محدّثین اصفهان است. در حدود سال 273ق متولّد شد، و از ابراهیم بن سعدان، ابن ابی عاصم، ابوالعبّاس هروی، عبداللّه بن محمّد بن زکریّا، عمر بن احمد بن اسحاق اهوازی و محمّد بن اسید روایت نموده است.ابوبکر بن حارث، حافظ ابونُعیم اصفهانی، محمّد بن احمد بن شاکر مؤذّن و ابواحمد بن علی مؤدّب مکفوف از او استماع حدیث نموده اند. صاحب عنوان، حدود شصت سال در اصفهان حدیث گفته، و سرانجام در سال 369ق در سن 96 سالگی وفات یافته است. کتب زیر از او است: 1. الثّواب الاعمال الزّکیة 2. السّنن المعظّمه و الاخلاق النّبویّة 3. طبقات المحدّثین باصفهان 4. طبقات اهله 5. العظمة.(2)
حافظ ابوصالح عبدالرّحمان بن سعید اصفهانی بغدادی، از بزرگان محدّثین به شمار می رود، و از عبدالرّحمان بن رسته اصفهانی و ابومسعود رازی اخذ حدیث نموده، در جمادی الآخر سال 334ق در بغداد از دنیا رفته است.(3)
ص: 281
میر ابوصالح بن امیر عبدالرزّاق اعرجی حسینی سبزواری اصفهانی، از اجلّه سادات عظام و بزرگان علماء اعلام، و از علمای معتبر زمان خود بوده، و حاج محمّدابراهیم کلباسی در طفولیّت، در خدمت پدر خود، حضور او را درک نموده است؛ بنابراین، صاحب عنوان از اعلام قرن دوازدهم هجری می باشد.(1)
شیخ ابوصالح بن ابوتراب اصفهانی، عالم فاضل، فقیه متبحّر از دانشمندان قرن دوازدهم هجری است. پدرش از شاگردان علاّمه ملاّمحمّدباقر مجلسی است، و شاید خود او هم از شاگردان علاّمه مجلسی باشد. وی در سال 1115ق وفات یافته است.(2)
حاج ابوطالب، از نیکوکاران اصفهان است. وی بانی مسجد معروف به «مسجد حاج طالب» واقع در محلّه دروازه نو سنبلستان است. این مسجد از مساجد درجه دوم اصفهان است، هیچ گونه اثر تاریخی ندارد، و احتمالاً از مساجد عهد قاجاریّه است، و یا در این عهد، تعمیر شده است.(3)
میرزا ابوطالب اصفهانی، عالم فاضل ادیب، در اصفهان ساکن، و به تدریس ادبیّات عرب مشغول، و ظاهرا ساکن محلّه خواجوی اصفهان بوده است. او تحصیلات خود را در عتبات عالیات، نزد سیّدعلی طباطبایی صاحب ریاض انجام داده است. اثر مشهور او حاشیه بر بهجة المرضیّة در شرح الفیّه است که در سلخ جمادی الثّانی 1223ق ازتألیف آن
ص: 282
فراغت یافته است. نسخه ای ارزشمند از این کتاب به خطّ سیّدمحمّد حسن بن سیّدمحمّدتقی موسوی اصفهانی به سال 1239ق موجود است که کاتب نوشته است: مؤلّف کتاب در دو سال قبل (یعنی سال 1237ق) در راه مکّه وفات یافته است. از کتاب شرح بهجة المرضیّة نسخه های خطّی متعدّدی موجود است. هم چنین بارها چاپ شده است، و ازجمله یک بار نیز در سال 1297ق به طبع رسیده است.(1)
میرزا ابوطالب اصفهانی، برادرزاده صاعدای اصفهانی، از فضلاء اصفهان در قرن دوازدهم هجری بوده است. از آثار او مجموعه ای است حاوی 9 کتاب به تاریخ 1171 با یادداشت میرزا ابوطالب که به شماره 2669 در کتابخانه مجلس شورای ملّی تهران موجود است.(2)
میرزا ابوطالب اصفهانی، ادیب فاضل، مؤلّفِ رساله ای در صرف به فارسی، نسخه در کتابخانه جامع گوهرشاد به شماره 1/600 موجود است.(3)] شاید او همان مؤلّف حاشیه بر بهجة المرضیّه باشد که شرح حال او در این کتاب آمده است].
میرسیّدابوطالب امامی اصفهانی، از علمای معتبر اصفهان در عهد شاه تهماسب صفوی بود، و تولیّت امام زاده زین العابدین معروف به درب امام را بر عهده داشت(4)، و در معقولات و
ص: 283
حکمیّات، خود را از معاصرین، برتر می شمرده است.(1) وی جدّ سادات امامی اصفهان است.
سیّدابوطالب دهکردی بن آقابزرگ اصفهانی دهکردی، عالم فاضل خوشنویس هنرمند، در اصفهان نزد جمعی از علماء ازجمله حاج سیّدمحمّد نجف آبادی، حاج محمّدصادق مدرّس خاتون آبادی و آخوند گزی کسب فیض نمود، سپس به قم مهاجرت، و از درس حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی بهره گرفت. در نوشتن خطّ نسخ و نستعلیق نیز مهارت داشت.(2)
حاج ابوطالب بن ابوتراب اصفهانی، عالم فاضل محدّث ماهر، از دانشمندان اواخر عهد صفویّه است. وی از شاگردان علاّمه ملاّمحمّدباقر مجلسی است، و نسخه های متعدّدی را به خطّ خود کتابت کرده که از آن جمله است: 1. استبصار، جلد سوم، که حواشی ملاّمحمّدتقی مجلسی، علاّمه مجلسی، میرزا رفیعا نایینی و دیگران را در آن آورده است، و نسخه را خود مقابله و تصحیح نموده، و در 26 ذی قعده 1113ق از این کار فراغت یافته است. 2. القواعد علاّمه حلّی که در 16 شعبان 1118ق از کتابت آن فارغ شده است. 3. تفسیر کشّاف، جلد سوم، که در سال 1100 کتابت آن را به پایان برده است. 4. تمهید القواعد که در سال 1118ق آن را کتابت نموده است. حاج ابوطالب تا سال 1118ق در قید حیات بوده، و وفاتش بعد از این سال است.(3)
شیخ ابوطالب مصطفایی نجف آبادی فرزند حاج ابراهیم عالم فاضل معاصر، در سال 1303ش درنجف آباد متولّد شد. پس از تحصیل در نجف آباد به اصفهان آمده، و نزد علمای
ص: 284
این شهر همچون شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی، شیخ محمود مفید، میرزا محمّدعلی معلّم حبیب آبادی، میرزا علی آقا شیرازی، آقا صدرالدّین کوپایی، حاج آقا سیّدحسین خادمی، ملاّهاشم جنّتی، سیّدعبدالحسین طیّب، شیخ مرتضی اردکانی، شیخ عبّاس ایزدی، شیخ ابراهیم امینی و آقا باقر تدیّن به فراگیری علوم حوزوی پرداخت. ایشان سپس به قم رفت، و در درس آیات عظام بروجردی، امام خمینی، علاّمه طباطبایی، منتظری و هم چنین نورالهی حضور یافت. وی عاقبت به نجف آباد آمد، و به تبلیغ و ترویج دین و اقامه نماز جماعت و حلّ مشکلات شرعی مردم پرداخت. فرزند برومند او شیخ محمّدجواد مصطفایی در فروردین 1360ش در جبهه های جنگ ایران و عراق به شهادت رسید.(1)
میرابوطالب بن میرابوالمعالی کبیر حسنی حسینی طباطبایی اصفهانی، عالم فاضل، در اصفهان نزد بزرگان و علمای شهر مشغول تحصیل بوده، و ازجمله از علاّمه مجلسی استفاده علمی نموده، و علاّمه، دو اجازه برای او نوشته، و او را بسیار ستوده است. مشارٌالیه برادر ابوالمعالی صغیر، جدّ صاحب ریاض المسائل است، و مادرش دختر آمنه بیگم (دختر ملاّمحمّدتقی مجلسی) و ملاّمحمّدصالح مازندرانی است.(2)
میرزا ابوطالب معین الشّریعه بن شیخ محمّد شریف دزفولی عالم فاضل، ساکن اصفهان، متوفّی در حدود سال 1372ق برابر با 15 مهر 1332ش، مدفون در تکیه مادرشاه زاده.
ص: 285
ابوطالب بن عبدالعظیم دارجانی اصفهانی، از نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری است. «دارجان» که آن را «دارگون» گویند از دهات لنجان می باشد. صاحب عنوان در 1225 کتاب شرح تحشیه قطب رازی موسوم به تحریر القواعد المنطقیّه را کتابت نموده، و این نسخه به شماره 727 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(1)
شیخ ابوطالب زاهدی فرزند ملاّعبداللّه بن علیّ بن عطاء اللّه لاهیجی گیلانی، عالم فاضل محقّق، نسب وی به شیخ زاهد گیلانی عارف مشهور می پیوندد. در سال 1058ق در لاهیجان متولّد شد، و نزد ملاّحسن شیخ الاسلام لاهیجی به تحصیل پرداخت. در بیست سالگی به اصفهان آمد، و از محضر آقاحسین خوانساری و ملاّمحمّدرفیع یزدی مستفیض شد. او از راه شام، سفری به مکّه معظّمه نمود، به حج مشرّف شد، و در بازگشت در عتبات عالیات، مدّتی ساکن شد، و سرانجام به اصفهان آمد، و با دختر حاجی عنایت اللّه اصفهانی ازدواج کرد. در زهد و پارسایی، اعراض از دنیا و ترک مکروهات و سیّئات، از نوادر عصر خویش به شمار می رفته، و با وجود مقام والای علم و فضل، از تفاخر و خودنمایی پرهیز می نموده است.
وی در سال 1127ق در اصفهان وفات یافت، و جنب مزار عارف ربّانی ملاّحسین گیلانی (لبنانی) [تکیه صاحب روضات کنونی در تخت فولاد] مدفون گردید.
مشارٌالیه خطّ خوشی داشت، و بیش از هفتاد نسخه از کتابخانه خویش را خود کتابت نموده بود. کتابخانه اش بیش از پنج هزار عنوان کتاب داشته که اکثر آن ها را حاشیه زده، و تعلیقه نوشته بود. این کتاب ها از او است: 1. تفسیر آیه «قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبّی» 2. رساله در علم و تحقیق درباره آن 3. رسالة فی عمل المسبع و المتسع و الدّائرة، که فرزندش شیخ محمّدعلی حزین شرح نموده است. 4. شرح قول ارسطو «لِمَ صارَ ماء الْمَطَر حَفیفا» به
ص: 286
فارسی که آن را نیز فرزندش شرح نموده است 5. شرح حدیث «عرفت اللّه بفسخ العزائم» که آن را فرزندش به فارسی ترجمه کرده است 6. رساله در حرکت که آن را نیز فرزندش شرح نموده است.(1)
میرزا ابوطالب شیروانی بنان السّلطنه فرزند میرزا عبداللّه خان روزنامه نگار و نویسنده اصفهانی در شوّال 1309ق در اصفهان متولّد شد، و در این شهر به تحصیل پرداخت، و مقطع متوسّطه را در مدرسه انگلیسی ها به پایان رساند. وی مدرسه رشدیّه را در اصفهان تأسیس نمود، و به عضویّت انجمن ولایتی اصفهان برگزیده شد. در ماجراهای مشروطه طلبان و مستبدّین خانه اش غارت شد، و خود به عتبات عالیات مهاجرت کرد. پس از بازگشت به اصفهان به انجام خدمات دولتی مشغول شده، و سرانجام در سال 1337ق روزنامه میهن را منتشر کرد. در دوره پنجم و ششم به عنوان نماینده شهرضا به مجلس شورای ملّی راه یافت.
میرزا ابوطالب بن میرزا علی رضا بن میرزا محمّد علیّ بن میرزا کوچک بن حکیم داوود اصفهانی هندی، طبیب حاذق و دانشمند فاضل، پدرانش همه از اطبّاء معروف اصفهان بوده اند. در اصفهان ساکن بود؛ ولی به خاطر خوابی که دید در مدرسه جنب حرم
ص: 287
مطهّر حضرت رضا علیه السلام در مشهد مقدّس ساکن گردید، و به طبابت پرداخت، و در ضمن آن، جزو خدمه آستان قدس رضوی گردید، و بالاخره به تولیّت آستان قدس رضوی مفتخر شد، و حدود 37 سال در این منصب شریف، به خدمت به آن آستان مبارک مشغول بود. وی عارفی سالک، و حکیمی قابل بود. سرانجام در سال 1216ق وفات یافت، و در حرم مطهّر مدفون گردید. اولاد و احفادش نیز راه پدر را ادامه دادند.(1)
ابوطالب بن محمّدعلی اصفهانی، از خطّاطان و نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری است. وی نسخه ای از قرآن مجید (سوره انعام) را به خطّ نسخ در 1249ق کتابت نموده که به شماره 996 در کتابخانه مدرسه مروی تهران موجود است.(2)
هم چنین نسخه ای از سفینة النّجاة تألیف ملاّعلی اصغر قزوینی را به خطّ نسخ زیبا در رجب 1248 و شعبان 1250 کتابت نموده، نسخه به شماره 4570 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(3)
ابوطالب برجیس فرزند میرزا محسن متخلّص به «غوّاص»، شاعر ادیب فاضل کامل در سال 1250 خورشیدی [ج 1288 قمری] در قهفرخ متولّد شده، و در مولد خود، و سپس در اصفهان تحصیلات خود را به پایان رسانید تا به درجه اجتهاد نائل گردیده، و در علوم تربیت و ادب به درجه کمال رسید، و پس از تکمیل تحصیلات، به محلّ خود معاودت نمود.
او در قهفرخ، انجمن ادبی تأسیس کرد، و مدرسه ای به نام سعادت به همّت او تأسیس شد. بسیاری از شعرا و فضلای قهفرخ و چهارمحال از شاگردان او می باشند، و او بالاخره در سال 1363 قمری در قهفرخ وفات یافت، و همان جا مدفون شد.
[از او است:
ص: 288
از سرگذرد هرکه به کوی تو نهد پا ما بی سر و پا روی به صحرای تو داریم(1)]
میرزا ابوطالب بن حاج محمّد تبریزی اصفهانی معروف به «ابوطالب لندنی» ازجمله ادباء و شعرا و نویسندگان ساکن هندوستان. در شهرهای مختلف و ممالک خارجی همچون فرانسه، انگلیس، هلند و ممالک عثمانی در سال های 1212 و 1218 گردش نموده، چندین کتاب تألیف نموده است؛ از آن جمله: 1. خلاصة الافکار، در تذکره شعرای فارسی، در یک مجلّد بزرگ که در بین سال های 1205 _ 1207ق تألیف گردیده است. 2. رساله در علم اخلاق به فارسی 3. فنون خمسه طب 4. کافی در علم عروض و قوافی 5. لبّ السّیر و جهان نما، در تاریخ، به فارسی 6. مصطلحات موسیقی 7. مسیر طالبی فی البلاد الافرنجی در سفرنامه مشارٌالیه به ممالک اروپا 8. منتخب مسیر طالبی. کتاب مسیر طالبی را فرزندش میرزا حسنعلی سرپرستی کرده، و به چاپ رسانیده، و در سال های اخیر نیز در تهران تجدید چاپ شده است. در زمان ناصرالدّین شاه، دانشمندی به دستور سیف الملوک میرزا کتاب مسیر طالبی را مختصر نموده، و این نسخه (مختصر) به شماره 4279 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(2)
میرزا ابوطالب بن میرزا بیک فندرسکی اصفهانی، شاعرادیب منجّم محقّق مدقق فقیه محدّث حکیم. در اعیان الشّیعه(3) گوید: شاگرد آقاحسین خوانساری و محقّق سبزواری بوده است، و در ریحانة الادب به نقل از صاحب ریاض العلماء گوید: از تلامذه علاّمه مجلسی است، و با میرزا عبداللّه افندی معاصر و شریک درس بوده است.(4) صاحب اعیان الشّیعه او را نواده پسری میرفندرسکی نوشته؛ لکن علاّمه تهرانی می نویسد: امیرابوطالب بن میرزا بیک سبط امیرابوالقاسم فندرسکی و به گمان من، مادرش دختر امیرابوالفتح مشهور به میرِ
ص: 289
میران فرزند میرابوالقاسم فندرسکی می باشد.(1)
سال وفات او معلوم نیست؛ امّا تا سال 1100ق در قید حیات بوده است(2)، تألیفات بسیار دارد، و از آن جمله است: 1. بیان بدیع در صناعات بدیعیّه، مطبوع 2. ترجمه شرح لمعه به فارسی 3. توضیح المطالب شرح بر خلاصة الحساب 4. تکمله حمله حیدری (سروده باذل مشهدی) 5. حاشیه بر اصول کافی 6. حاشیه بر تفسیر بیضاوی 7. حاشیه بر شرح لمعه 8. حاشیه بر حاشیه خفری بر الهیات شفا 9. حاشیه بر معالم 10. حاشیه یا شرح بر شافیه ابن حاجب 11. دیوان اشعار 12. ساقی نامه 13. غزوات حیدری [شاید همان تکمله حمله حیدری باشد [14. المنتهی، در نجوم 15. مجمع البحرین، به فارسی 16. نگارخانه چین (مثنوی)
میرزا ابوطالب اصفهانی متخلّص به «حیات» فرزند میرزا نصیر، شاعر ادیب خطّاط منشی، در اصفهان در منصب استیفا به خدمات دیوانی اشتغال داشت، و خطّ شکسته را خوش می نوشت، و در فنّ انشاء، مهارت کامل داشت(3). سرانجام در سال 1135ق در اصفهان وفات یافت، و مدفون شد.(4)
[برخی از نویسندگان، تخلّص وی را «جناب» ذکر کرده اند که احتمالاً تصحیف شده «حیات»است؛ واللّه اعلم]. دیوان اشعارش بالغ بر دو _ سه هزار بیت بوده، این بیت از او است:
لب خواهش نگشودیم و از آن خشنودیم که مرادِ دو جهان قابل اظهار نبود
حاج ابوطالب اصفهانی متخلّص به «تصنیف» شاعر ادیب، تجارت می نمود، و در زمره
ص: 290
شعرای شعرای شاه سلیمان صفوی بود، به هندوستان مهاجرت کرد، مؤلّف الذّریعه فرماید: به گمان من، وی همان تصنیف خوانساری می باشد.(1)
ابوطالب زهره، از اخلاف دفتری بروجنی است. در سال 1298 خورشیدی در بروجن متولّد، و سپس در شهررامهرمز به کسب و کار مشغول شد. گاهی برحسب اقتضای حال، اشعاری می سرود، از او است:
[قصد قتلم گر کنی خنجر مخواه کار صد خنجر کند ابروی تو(2)]
حاج ملاّابوطالب چهارسوقی ملقّب به «فخرالواعظین»، واعظ کامل و فاضل جامع، از فضلای اهل منبر اصفهان بود.
در سال 1339 وفات یافت، و در یکی از حجرات تکیه صاحب روضات در تخت فولاد مدفون شد.(3)
ملاّابوطالب قزوینی اصفهانی، عالم فاضل از دانشمندان ماهر در علوم غریبه در قرن سیزدهم هجری بوده است. از آثار او است:
1. رساله ای در نسبت بین حروف 2. فرائد الدّرر فی علم اللّوح و القدر، در جفر [که نسخه های متعدّدی از آن در کتابخانه آستان قدس رضوی و کتابخانه آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی موجود است].(4)
ص: 291
ملاّابوطالب لواسانی، عالم فاضل. در علوم مختلف، خصوصا ریاضیات و جفر و اعداد استاد بود. سال ها در مدرسه نیماورد ساکن بوده، و در حدود سال 1260ق وفات یافته است.(1)
ابوطالب مذهّب اصفهانی، از هنرمندان قرن سیزدهم هجری است. در تذهیب، و ازجمله تزیینات گل و بوته و زرافشان و تشعیر، استادی کامل بوده، و در عهد فتحعلی شاه قاجار می زیسته است. سال فوتش به دست نیامد.
وی پدر شاعر هنرمند و نقّاش تذهیب کار، میرزامحمّدعلی مذهّب، متخلّص به «بهار» و «فرهنگ» می باشد.(2)
حکیم ابوطاهر از دانشمندان اصفهان در قرن پنجم هجری، و معاصر با مافرّوخی است. مافرّوخی وی را در ردیف فلاسفه، ریاضی دانان، اطبّاء و منجّمین عصر خویش می آورد.(3)
ابوطاهر سعید بن محمّد بن ابی طاهر بن عبدالواحد صفّار اصفهانی تیمی، از محدّثین اصفهان است.(4)
ابوطاهر سهل بن محمّد بن ازهر اصفهانی، از فقهاء و محدّثین قرن سوم هجری است. در اصفهان ساکن بوده، و از یونس بن حبیب حدیث شنیده؛ امّا از او حدیثی نقل نشده است. وی در سال 286ق وفات یافت. فرزندش علیّ بن سهل از صوفیان معروف اصفهان در آن
ص: 292
روزگار بوده است.(1)
ابراهیم بن ثابت از دانشمندان قرن پنجم هجری است.
وی معاصر مافرّوخی است، و مافرّوخی او را جزو دانشمندان فلاسفه، ریاضی، طبّ و نجوم آورده است.(2)
ابوطاهر بن محمود بن احمد بن محمود ثقفی از محدّثین اصفهان است. وی از ابوالعبّاس احمد بن عبدالرّحمان بن یوسف اسدی اعرج و ابوبکر بن مقری روایت می کند.
ابوالفضل جعفر بن عبدالواحد بن محمّد بن محمود نوه برادرش از او روایت نموده است.(3)
ص: 293
ابوطاهر کمج قمی، از شعرای قرن پنجم هجری است. وی معاصر مافرّوخی بوده، و به عربی شعر می سروده است.(1)
ابوعامر جرواءانی اصفهانی، ادیب شاعر، از اهالی محلّه جرواءان اصفهان بوده، و به عربی شعر می سروده، و در قرن سوم هجری می زیسته است. حمزه اصفهانی این شعر را از او نقل نموده است:
سقی اللّه جیّا انّ جیّا لذیذه من الغیب ما یسری لها ثمّ یبکر
فلابقه فی اللّیل یؤذیک لسعها لنوم و لابرغوثة حین تسهر
و ماء کایاها زلال کأنّه إذا ما جری فی الخلق ثملجٌ و سکر(2)
ابوالعبّاس خوزانی از ادبای اصفهان به شمار می رود. مافرّوخی او را در ردیف دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاءِ مقدّم بر عصر خود ذکر می کند.(3)
ابوالعبّاس احمد بن ابراهیم ضبّی، ملقّب به «کافی الاوحد»، شاعر، ادیب و دانشمند قرن چهارم هجری. [وی از صاحبان و پرورش یافتگان صاحب بن عبّاد بود، و صاحب به او اعتقاد تامّ و تمام داشت، و پس از فوت صاحب، این ابوالعبّاس بود که بر جنازه استاد، نماز گزارد.
در سال 385ق پس از فوت صاحب بن عبّاد به شراکت ابوعلی خطیر اصفهانی وزارت
ص: 294
فخرالدّوله دیلمی را برعهده گرفت. پس از مرگ فخرالدّوله وزارت مجدالدّوله پسر او را نیز عهده دار بود تا این که سیّده، مادر مجدالدّوله او را به مسموم کردن برادر متّهم ساخت، و دویست هزار دینار برای مراسم تعزیت و سوگواری مطالبه نمود. ابوالعبّاس به ناچار به بدرالدّین حسنویه امیر جبال پناه برد، و در سال 392 در بروجرود وفات یافت. پسرش سعد بن احمد جنازه پدر را به کربلا داد، و با مساعی شریف ابواحمد (پدر شریف رضی) در آن آستان متبرّک در خاک آرمید.
ابوالعبّاس ضبّی مردی نیکوکار و فرهنگ دوست بود، و آثار خیریّه بسیار از خود به جای نهاد. مافرّوخی اشاره می کند که ابوالعبّاس ضبّی کتابخانه ای ارزشمند در مسجد عتیق اصفهان بنا کرد که حاوی هزاران نسخه نفیس ادبی، فقهی، حدیثی، فلسفی، ریاضی، هیأت، منطق، تاریخ و علوم طبیعی بود، و آن را وقف فضلاء و دانشمندان نموده بود. فهرستی که از کتاب های کتابخانه فراهم شده بود، بالغ بر سه جلد ضخیم می شد. متأسّفانه در سال 515ق فداییان اسماعیلی، مسجد جامع اصفهان را به آتش کشیدند، و آن کتابخانه بزرگ، با هزاران کتاب نفیس موجود در] مخزن آن را در آتش کینه خود سوختند.
وی در سرودن اشعار عربی از اساتید ارجمند عهد خود بوده، و در غزل و قصیده، اشعاری شیوا می سروده است. او اشعاری در مدح ائمّه شیعه دارد، و در کتاب الغدیر نمونه ای از غدیریّه او را آورده است].
ابوعبداللّه ابرقویی(1) از ادباء و دانشمندان ساکن اصفهان است.
مافرّوخی نام او را در ردیف دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاءِ مقدّم بر عصر خود آورده است.(2)
ص: 295
ابوعبداللّه اصفهانی معروف به «شافعی» از محدّثین قرن چهارم هجری است. وی در سال 381ق وفات یافت.(3)
ابوعبداللّه اصفهانی، از دانشمندان قرن پنجم هجری است، در شام ساکن بوده، و در علم و ادب، شاگرد ابوالعلاء معرّی است. معرّی بر حسب خواهش او بعضی از ابیات مشکل کتاب سقط الزّند را شرح کرده، و آن را ضوء السّقط نامیده است. معروف شده که ضوء السّقط را ابوزکریّا بن خطیب تبریزی (421 _ 502ق) تألیف نموده، حال آن که این کتاب، از تألیفات ابوالعلاء معرّی است، و خطیب تبریزی ضوء السّقط را شرح و تکمیل نموده است.(4)
ابوعبداللّه بن یوسف اصفهانی، از محدّثین به شمار می رود. از ابوبکر عمر بن محمّد صاحب کتّانی روایت می کند، و حافظ ابوبکر احمد بن حسین از او استماع حدیث نموده است.(5)
ابوعبداللّه اندآآنی، از ادبای اصفهان است. مافرّوخی او را از دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاء، و مقدّم بر عصر خود دانسته است.(6)
[انداآن از قریه های ماربین بوده است، و اکنون یکی از محلّه های سده (خمینی شهر) به شمار می رود].
ص: 296
ابوعبداللّه بادی، از ادبای اصفهان است. مافرّوخی وی را از دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاء دانسته، و او را از متقدّمین بر عصر خود بر شمرده است.(1) [باد از قرای نطنز، و اکنون به نام بادرود معروف است].
ابوعبداللّه برقی، از بزرگان قرن سوم هجری، و خواهرزاده احمد بن محمّد بن خالد برقی محدّث معروف است. از قم به اصفهان آمده، و در این شهر ساکن گردیده است.(2)
ابوعبداللّه خطیب اصفهانی معروف به اسکافی، ادیب، لغوی، نحوی، از ادبای قرن چهارم و پنجم هجری است. وی شعر عربی را فصیح و بلیغ می سروده است. در ری از مصاحبان صاحب بن عبّاد بوده، و در آن شهر، منصب خطابت را بر عهده داشته است. تألیفاتی دارد که از آن جمله است: 1. درة التّنزیل، در آیات متشابهه، مطبوع در مصر 2. شواهد سیبویه 3. الغرّة 4. غلط کتاب العین جاحظ 5. لطف التّدبیر 6. مبادی اللّغة العربیّة، مطبوع در مصر، 7. نقد الشّعر. وی در سال 427ق وفات یافته است.(3)
حافظ ابوعبداللّه طبری، از اکابر فقهاء و محدّثین عامّه است. در سال 495ق در اصفهان وفات یافته است.(4)
ص: 297
ابوعبداللّه فقیه، از دانشمندان اصفهان در اوایل قرن پنجم هجری است. وی متصدّی امور رصدی که بر امر علاءالدّوله کاکویه فرمانروای اصفهان، و به وسیله شیخ الرّییس ابوعلی سینا در اصفهان قرار بود انجام گیرد، بوده است.(1)
ابوعبداللّه قاینی، ادیب اصفهانی، از ادبای ساکن اصفهان است. او را اصمعی کوچک می گفته اند، و در حسن قضا مشهور بوده است.(2)
ابوعبداللّه محمّد بن احمد معصومی، حکیم، فیلسوف و طبیب دانشمند قرن پنجم هجری. از اهالی اصفهان و از شاگردان ابن سینا بوده، و استاد، درباره او گفته است: «ابوعبداللّه منّی بمنزلة ارسطاطالیس من افلاطون». ابوعبداللّه از فاضل ترین شاگردان ابن سینا است، و از طرف او، پاسخ ایرادهای ابوریحان بیرونی را داده است. او سال ها پس از وفات ابن سینا در اصفهان به تدریس حکمت و طب مشغول بوده، و سرانجام در سال 450ق وفات یافته است. برخی نوشته اند که او به دستور سلطان محمود غزنوی کشته شده است که صحیح نیست؛ چراکه سلطان محمود در سال 421ق مُرده، و عبداللّه معصومی، حدود سی سال پس از مرگ محمود از دنیا رفته است.
کتب زیر از تألیفات او است: 1. جواب هیجده مسأله که ابوریحان از ابن سینا کرده، و استاد، جواب آن را بدو حواله نموده است. 2. رساله ای در حفظ الصحّه 3. شرح کلمات المتقدّمین از حکماء 4. مفارقات عقلیّه 5. رساله در منطق و غیره.(3)
ص: 298
ابوعبداللّه محمّد بن ابراهیم بن سالم بن عبداللّه قرشی ملنجی، از محدّثین اصفهان معروف به «ابن شاوال» وی در قرن چهارم هجری می زیسته، و از اهالی روستای «ملنجه» اصفهان بوده است. از حسن بن عرفه و علیّ بن داوود قنطاری و دیگران روایت نموده است.(1)
ابوعبداللّه وَعِلی از دانشمندان اصفهان و از اهالی قریه وعل (به فتح واو، و کسر عین) است. از آثار او قصیده ای است در موضوع باطل بودن حیله در طلاق و ربا، و آن را طاهر بن یحیی یمنی رد کرده است به کتاب الاحتجاج الشّافی، بردّ علی المعاند فی طلاق التّنافی(2). [شرح حال ابوبکر وَعِلی را در صفحات قبل آورده ایم].
شیخ ابوعبید عبدالواحد جوزجانی، از اهالی جوزجان خراسان، و از شاگردان مخصوص شیخ الرّییس ابوعلی سینا است.] وی در سال 403ق در گرگان به خدمت استاد رسیده، و از محضر او بهره علمی برده، و تا آخر عمر استاد (سال 428ق) در سفر و حضر، در خدمت او بوده، و پس از وفات او، شرح حال خودنوشتِ استاد را تکمیل نموده است]. در مدّت شانزده سال اقامت ابن سینا در اصفهان (412 _ 428) او نیز در اصفهان بود، و پس از آن که علاءالدّوله کاکویه، شیخ الرّییس را مأمور تأسیس رصدخانه نمود، شیخ نیز شاگردش ابوعبید را مأمور تهیّه آلات رصدی و استخدام اهل فن گردانید، و او هشت سال
ص: 299
صرف این امر نمود.(1)
ابوعبید معروف به ضرّاب، از ادبای اصفهان است.
مافرّوخی وی را در عداد دانشمندان صرف و نحو انشاء ذکر کرده، و او را مقدّم بر عصر خویش دانسته است.(2)
ابوالعزّ اصفهانی از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است، و شاید قرن پنجم را نیز درک نموده باشد. حسین بن محمّد بن بزری صیرفی (متوفّی 423ق در مصر) از او روایت می کند.(3)
ابوالعلاء احمد بن محمّد بن فضل حافظ اصفهانی، از دانشمندان اصفهان است. یاقوت در ضمن شرح حال سیّدمرتضی علم الهدی (متوفّی 436ق) ذکری از او می نماید، و گوید: شیخ ابوالفضل محمّد بن طاهر مقدسی گفت: شنیدم از کیا ابی الحسین عیسی بن حسین علوی زیدی در موقعی که شاعری نزد او آمده، و اشعاری در مدحش گفته بود، و نزد مردم به من و سیّد مرتضی به یک گونه نظر می کنند، و توقّع دارند، و حال آن که عوائد املاک سیّد، بیست و چهار هزار دینار در سال است، و من از عوائد املاکی که متعلّق به خواهرم می باشد، زندگی می نمایم، و مرا غیر از این، راهِ معیشتی نیست.
ص: 300
ابوالعلاء سروی، از بزرگان اصفهان در قرن چهارم هجری بوده، و صاحب بن عبّاد اشعاری جهت او سروده است که هفت بیت آن را مافرّوخی در کتاب خود نقل نموده است؛ ازجمله این بیت:
ابا العلاء الا بشر بمقدمنا فقد وردنا علی المهریّة القود(1)
ابوالعلاء فرسانی از محدّثین اصفهان است. سلفی از او روایت می کند.(2)
قاضی ابوالعلاء نیشابوری، از فقهای عامّه بوده، و در اصفهان به قضاوت می پرداخته است. وی به دست اسماعیلیان در سال 499ق در اصفهان کشته شد.(3)
ابوعلی اردستانی، از ادبای اصفهان است.
مافرّوخی او را در ردیف دانشمندان صرف و نحو، و لغت و انشاء که مقدّم بر عصر خود می زیسته اند یاد کرده است.(4)
میرزا ابوعلی اصفهانی متخلّص به «هاتف» شاعر ادیب، در کودکی در معیّت پدر به هندوستان رفت، در فنون ادب نزد میرمحمّد افضل ثابت و میرشمس الدّین فقیر دهلوی تحصیل کرد، سپس مورد توجّه بزرگان و امیران هندوستان واقع [شد]، و مورد اقدام و اعزاز
ص: 301
آنان قرار گرفت، در اواخر قرن دوازدهم هجری در آن سرزمین وفات یافت. از او است:
فارغ ز بد و نیک جهانم که خیالش یک دم نگذارد که به فکر دگر افتم(1)
ابوعلی بادی، از ادبای اصفهان است. مافرّوخی او را از دانشمندان متقدّم که در علوم صرف و نحو و لغت و انشاء، مهارت داشته اند دانسته است.(2)
ابوعلی بغدادی، ساکن اصفهان بوده، و در کلام و حدیث مهارت داشته است. مافرّوخی او را از دانشمندان مقدّم بر عصر خویش دانسته است.(3)
ابوعلیّ بن دیزویه، از دانشمندان اصفهان در قرن پنجم هجری است. مافرّوخی او را در ردیف دانشمندان فلسفه، ریاضی، طبّ و نجوم که معاصر بوده اند آورده است.(4)
ابوعلیّ بن سهلویه، از ادبای اصفهان بوده، و مافرّوخی او را در ردیف متقدّمین آورده، و او را از دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاء دانسته است.(5)
شیخ ابوعلی حسن بن احمد بن حسن بن احمد بن محمّد بن مهره اصفهانی معروف به «ابوعلی حدّاد» از مشایخ علم قرائت و تجوید در اصفهان بوده، در سال 419 متولّد
ص: 302
[شده]، و 25 ذی الحجّه 515ق وفات یافته است.(1)
[تألیفاتی داشته است از آن جمله است: 1. تاریخ اصفهان 2. معرفة الصّحابه 3. علوم الحدیث 4. کتاب الخلفاء الرّاشدین 5. الجوامع الکلم 6. الفرائض 7. الثّقلاء 8. کتاب المحبّین مع المحبوبین(2)].
برخی از شاگردان و راویان از ابوعلی حدّاد عبارت اند از: ابوالمحاسن سعد بن محمّد بن حسین هراسی، ابومنصور شهردار بن شیرویه بن شهردار بن شیرویة بن فناخسرو دیلمی همدانی، ابوالخیر عبدالهادی بن علی، ابوروح عباد بن احمد، ابوالمجد فخرآور بن شهفور رازی، ابومحمّد کامل (محمود) بن ختلع لتوری اصفهانی، ابوغالب لیث بن هبة اللّه صالحانی، سیّدابوالقاسم منصور بن محمّد بن محمّد هراتی(3) و ابوجعفر محمّد بن احمد صیدلانی.
ابوعلی احمد بن محمّد بن رستم بن طیّار قرشی طهرانی مدینی اصفهانی معروف به ابوعلی رستمی یا ابوعلی کاتب از ادباء و دانشمندان و دولتمندان قرن سوم و چهارم هجری.
وی حکمران اصفهان، و دارای ثروت و املاک فراوان در اصفهان و اطراف بوده است، ازجمله قصر معروفی که ابن حوقل به آن اشاره کرده، و حمّامی که در سال 323 مردوایج در آن به قتل رسید، و باغ معروف به «باغ رستم». وی با شاعر توانمند زبان عربی ابوالحسن محمّد بن احمد بن طباطبا مؤلّف عیار الشّعر، معاشر و مصاحب بوده، و مناظره ها داشته که در کتاب المحاضرات از آن ها یاد شده است.
وی دختری به نام فاطمه داشته که آن را به ازدواج ابی الحسین علی الشّهاب فرزند ابوالحسن محمّد، که از او یاد کردیم در آورده، وقف نامه ای تنظیم، و اموال و املاک خود را
ص: 303
طیّ این وقف نامه در سال 316ق به داماد و نوادگان خود سپرده است.
ابوعلی در زمان خود به تعمیر مسجد جامع عتیق اصفهان پرداخته، و آن را وسعت داده است. وی سرانجام در سال 321ق وفات یافت. حافظ ابونُعیم در کتاب خود می نویسد: از اسحاق بن جمیل و طبقه او استماع حدیث نمود؛ ولی تا زنده بود، حدیثی روایت نکرد.(1)
ابوعلی خطیر اصفهانی، از دولتمردان قرن چهارم هجری است. پس از وفات صاحب بن عبّاد در سال 385ق فخرالدّوله وزارت را به ده هزار دینار به او فروخت، و دست او را در امر ملک بازگذاشت.
آورده اند که روزی عضدالدّوله از ابوعلی خطیر آزرده شد، و رسولی را به نزدیک او فرستاد، و شمشیر برهنه بدو داد، و گفت: «این را ببر، و در پیش او بند، و هیچ نگوی». آن رسول بیامد، و چنان کرد. چون تیغ نهاد، و چیزی نگفت، وزیر، قلمی سوی وی انداخت، و گفت: «جواب تو این است»، و بعد از آن، روی به کار عضدالدّوله آورد، و سپاه را بر وی بیرون آورد تا وی را دربند کردند، و پسر را به جای او نشاندند.(2)
ابوعلی سبط الوزراء از ادبای اصفهان است.
مافرّوخی از او به عنوان یکی از دانشمندان متقدّم در صرف و نحو و لغت و انشاء یاد کرده است.(3)
ابوعلی صحّاف، از محدّثین اصفهان است، و احمد بن محمّد بن اشته مدینی از او
ص: 304
روایت نموده است.(1)
ابوعلی معروف به قزوینی از دانشمندان معاصر مافرّوخی مؤلّف محاسن اصفهان است. مافرّوخی او را در طبقه دانشمندان فلسفه، ریاضی، طبّ و نجوم آورده است.(2)
ابوعلی بن بنان قمی، از شعرای اصفهان در قرن پنجم و معاصر مافرّوخی بوده، و در سرودن اشعار عربی، دستی توانا داشته، و در اصفهان می زیسته است.(3)
ابوعمرو بن قدامه، از دانشمندان متقدّم بر عصر مافرّوخی بوده، و مافرّوخی او را در ردیف فلاسفه، ریاضی دانان، منجّمین و اطبّاء آورده است.(4)
ابوعیسی محمّد بن عبداللّه بن عبّاس مافروّخی ثانی، از علماء و فقهاء اصفهان. مفضّل بن سعد مافرّوخی، از دانشمندان قرن پنجم هجری او را در ردیف علمای کلام و حدیث متقدّم بر روزگار خویش برشمرده است. ابوعیسی مافرّوخی از احمد بن یونس صبی و ابوالعیناء محمّد بن قاسم نقل حدیث نموده است.(5)
ص: 305
ابوغالب بن هارون، از ادباء و فضلای قرن پنجم هجری است. وی از شاگردان احمد بن محمّد بن احمد بن شهردار معلّم اصفهانی (متوفّی 446ق) بوده است.(1)
ابو غالب سعد رویدشتی اصفهانی، از اهالی رستاق رویدشت بوده، و از محدّثین اصفهان است. حمزه اصفهانی از او یاد کرده است.(2)
ابوالفتح عبدالجبّار بن عبداللّه بن برره اردستانی اصفهانی، از محدّثین قرن پنجم هجری است. وی در ربیع الاوّل 378ق متولّد شده، و برای اخذ حدیث به عراق و شام سفر کرده، و از ابوالحسن علیّ بن عمر قصار در ری، ابوعبدالرّحمان محمّد بن حسین سلمی در نیشابور، و ابوالقاسم علیّ بن محمّد علوی در عراق استماع حدیث نموده است.
جمعی از راویان، ازجمله ابومنصور محمّد بن احمد بن ماشاذه در اصفهان و ابوسعد احمد بن محمّد بن احمد بغدادی در اصفهان [از او] روایت نموده اند. اردستانی در محرّم 468ق در اصفهان وفات یافت.(3)
میرزا ابوالفتح فرزند میرزا ابوطالب نجم ثانی اصفهانی از مشاهیر فضلای عهد شاه سلطان حسین صفوی در اصفهان است.
ص: 306
فخرالملک ابوالفتح عبدالحمید اردستانی، در بلاغت و فصاحت و کیاست و کفایت و بزرگی، صاحب کمال بوده، مدّتی وزارت سلطان سنجر بن ملکشاه را داشته، و به سعایت خواجه فخرالملک از کار بر کنار، و محبوس شد.
سپس به رسالت سلطان بهرام شاه [رفته]، و منصب ندیمی او را یافته، و تا هنگام مرگ در این شغل بوده است.(1)
ابوالفتح خالد بن عمربن محمّد بن عبداللّه بن محمّد بن علیّ بن اسحاق غازی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن پنجم هجری، شیخ صالح ثقه بوده، و به اقامه نماز جمعه و جماعت مواظبت داشته است، تولّدش در سال 450 و اندی بوده است.(2)
ابوالفتح محمّد بن احمد بن سمکویه اصفهانی حافظ مفید، در سال 407ق در اصفهان متولّد گردیده، حهت اخذ حدیث به هرات و ماوراءالنّهر و عراق مهاجرت کرده، در سال 482 در نیشابور وفات یافته، و در مقبره شهنبر مدفون گردیده است. ابو سعد (ابوسعید) محمّد بن جامع بن ابونصر بن ابراهیم صیرفی ضرّاب نیشابوری از او اخذ حدیث کرده است.(3)
ابوالفتح محمّد بن قاسم بن فضل اصفهانی، از دانشمندان قرن پنجم و ششم هجری. در علم ریاضیّات، از بزرگان و اساتید عهد خویش بوده، و مورد توجّه و عنایت ابوکالیجار
ص: 307
گرشاسف بن علیّ بن فرامرز پنجمین پادشاه کاکویه اصفهان و همدان بوده است. از اساتید و شاگردان و تولّد و وفات او اطّلاعی در دست نیست؛ ولی تا سال 513ق در قید حیات بوده است. تألیفاتی از خود به جای گذاشته که از آن جمله است:
1. تلخیص مخروطات اپولونیوس، مقاله اوّل تا چهارم مخروطات توسّط هلال بن ابی هلال حمصی و مقاله پنجم تا هفتم توسّط ثابت بن قرّه حرّانی به عربی ترجمه شده، و ابوالفتح اصفهانی تحریر تازه ای از این هفت مقاله فراهم آورده است.(1)
ابوالفتح محمود بن حسین بن محمّد بن حسین اصفهانی از محدّثین اصفهان است. وی از ابومحمّد رزق اللّه تمیمی و ابوعبداللّه قاسم بن فضل ثقفی روایت می کند. ابوسعد سمعانی از وی نقل حدیث نموده است. تولّد او در حدود سال 480ق، و فوت او در شوّال 552 در اصفهان روی داده است.(2)
ابوالفتح منصور بن حسن بن علی اصفهانی، از دانشمندان قرن پنجم و از معتزله بوده، و در سال 442ق وفات یافته است.(3)
ابوالفتح انصاری از محدّثین اصفهان است، و مافرّوخی او را در ردیف دانشمندان
ص: 308
حدیث و کلامِ متقدّم بر عصر خود آورده است.(1)
سرهنگ ابوالفتح اوژن فرزند هادی خان فرزند رضاقلی خان ایل بیگی بختیاری، شاعر و نویسنده ادیب در سال 1324 قمری در چهارمحال بختیاری متولّد شد. تحصیلات خویش را در مولد خود و اصفهان و تهران به پایان رسانید. از سال 1312 شمسی وارد دانشکده افسری گردید. سال ها به انجام وظیفه در ارتش پرداخت. شعر نیز می سرود. ابتدا «محزون» تخلّص داشت، و بعدا آن را به «اوژن» تبدیل نمود. تألیفات ایشان عبارت اند از:
1. قصّه زمستانی 2. طوفان 3. دو جوان 4. همان که دلت می خواهد (از افسانه های شکسپیر)، مطبوع 5. خاطرات گذشته 6. داستان ماهرخ و ماهیار 7. شعرای دو قرن اخیر چهارمحال و بختیاری، مطبوع.
از اشعار او است:
هرکه آمد در جهان یک چند روزی بود و رفت آن هم آخر از تحسّر دست بر هم سود و رفت(2)
[سرهنگ اوژن در 18 بهمن 1360ش در تهران وفات یافت].(3)
ابوالفتح احمد بن محمّد بن احمد حدّاد تاجر اصفهانی، از محدّثین مشهور اصفهان در قرن پنجم هجری است. در سال 408ق متولّد شد، در نظامیّه نیشابور تحصیل کرد، و در آن جا با امام محمّد غزالی در درس امام الحرمین جوینی حاضر شد. از ابوعبداللّه کازرونی نیز استفاده علمی برده است.
استاد همایی معتقد است وی در نظامیّه بغداد تدریس نموده است. ابوطاهر سلفی، علیّ
ص: 309
بن احمد یزدی، طامذی و ابومحمّدحسین بن حسن مرورودی از او استماع حدیث کرده اند. ابوالفتح حدّاد نوه دختری ابی عبداللّه بن منده است، و سال ها مجاور مکّه معظّمه بوده است. علاوه بر حدیث، در قرائت نیز از اساتید و دانشمندان آن علم بوده، و بسیاری از قاریان آن عهد از او روایت قرائت دارند.
وی در ذی قعده سال 500ق وفات یافته است.(1)
میرزا ابوالفتح بختیاری متخلّص به «دانشور»، شاعر معاصر در حدود سال 1300 قمری متولّد شد، و در مکاتب قدیم، کمی درس خواند، سپس در زادگاه خویش قهفرخ به امور زراعتی مشغول گردید. گاهی شعر می سرود.
[از او است:
بر یار دلستانم باد صبا خدا را برگو شکستی آخر قلب درست ما را(2)]
ص: 310
ابوالفتح سامانی متخلّص به «دهقان» فرزند باباخان، شاعر و ادیب مشهور چهارمحالی در سال 1261ق (و یا به قولی 1240ق) در قریه «سامان» متولّد شد. از نوجوانی طبع شعر داشت، به اصفهان آمد، و در انجمن ادبی ابوالفقراء شرکت کرد، و با شعرای اصفهان مأنوس و رفیق شد(1) و ضمن آن، در مدرسه جدّه ساکن شد، و به تحصیل مشغول گردید، و از اساتید عالی قدری همچون آخوند کاشی و شیخ حسن شیرازی بهره گرفت. در بهار و تابستان در زادگاه خود به زراعت و فعّالیت مشغول بوده، و در زمستان به اصفهان می آمده، و در محافل شعراء و فضلاء شرکت می نموده است. انواع شعر را با مهارت می گفته، خصوصا در غزل، طبعی توانا داشته، و با آتش اصفهانی رقابت داشت. اشعار و آثارش را مدوّن ساخت؛ از آن جمله است:
1. شکرستان، مطبوع 2. مثنوی سلیمان و بلقیس شامل هفت صد بیت 3. مثنوی داوود و طالوت و جالوت شامل شش صد و پنجاه بیت 4. هزار و یک شب (که نظم الف لیل و لیلة می باشد، در حدود هفتاد هزار بیت که شاهکار ادبی است، مطبوع 5. باستان نامه، شامل اشعار تاریخی و افسانه های تاریخی «دهقان». سرانجام در سال 1326ق در قریه سامان وفات یافت، و همان جا مدفون گردید. میرزا ابوالقاسم ذوقی در تاریخ وفات او گوید:
مرغ طبع ذوقی خواند مصرعی به تاریخش: «در حدیقه ها بارم لاله کار شد دهقان»
و آتش اصفهانی هم در قطعه ای مادّه تاریخ فوت دهقان را چنین یافته:
زد خامه آتش رقم سال وفاتش: «از داس اجل گشت درو حاصل دهقان»
و این اشعار از او است:
ماه من آفتاب تابد صبح تو به وقت غروب آمده ای
فرد مانند استخاره بیا تا بدانم که خوب آمده ای
* * *
ص: 311
ای دل آشفته چو زلفش شده کار من و تو بی رخش فتنه ز کف صبر و قرار من و تو
کوه بگداخته از ناله آه تو و من ابر بگریسته بر حالت زار من و تو
میر ابوالفتح حسینی فندرسکی استرآبادی معروف به «میر میران» فرزند میرابوالقاسم فندرسکی، عالم فاضل، در اصفهان ساکن بوده، و در فقه و حدیث تحصیل کرده، پس از وفات، در جنب مقبره پدر در تکیه میر در تخت فولاد مدفون شد[ه است].(1) نام برده از نویسندگان کتب بوده؛ از آثار او: کتابت نسخه ای از تهذیب الاحکام شیخ طوسی، به خطّ نسخ در اصفهان، که به شماره 303 در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار، در تهران موجود است.(2)
هم چنین نسخه ای از حاشیة علی القواعد تألیف شیخ علیّ بن عبدالعالی کرکی را به خطّ نسخ در سال 1065 کتابت نموده است(3)، و نیز نسخه ای از شرح تذکره خواجه نصیرالدّین طوسی (التّکملة فی شرح التّذکرة) از شمس الدّین محمّد خفری که آن را در شنبه 27 رجب 1043ق در اصفهان به خطّ نستعلیق کتابت نموده، به شماره 817 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(4)
ابوالفتح بن پاشا فریدون کجوری، از نویسندگان کتب در قرن یازدهم هجری بوده، از آثار او: کتابت نسخه ای از حاشیه شرح تجرید جدید دوانی را به خطّ نستعلیق در رجب 1093 در دارالسّلطنه اصفهان است، نسخه به شماره 85 در کتابخانه مرعشی قم موجود است.(5)
سیّدابوالفتح بن محمّد حسینی خوراسکانی، عالم فاضل ادیب، اصلاً از اهالی خوراسکان جی اصفهان بوده، در اصفهان نزد عدّه ای علماء همچون ملاّمحمّدتقی مجلسی
ص: 312
تحصیل کرده، و اجازه از ایشان دریافت داشته است.(1) وی در حین تحصیل، چندین جلد کتاب حدیثی را همچون کافی، استبصار، من لا یحضره الفقیه، تهذیب و خصال را کتابت کرد، نسخه های آن در کتابخانه ها موجود است.(2) صاحب عنوان تا سال 1091 در قید حیات بود(3)، و ملاّمحمّدصالح مازندرانی احتمالاً یکی از اساتید ایشان است.(4)
ابوالفتح معروف به «ورزرده» از دانشمندان اصفهان است، مافرّوخی از او به عنوان یکی از دانشمندان متقدّم، و در ردیف فلاسفه، اطبّاء، منجّمین و ریاضی دانان یاد کرده است.(5)
ابوالفتوح بن محمّدتقی اصفهانی، از نویسندگان و خطّاطان قرن دوازدهم هجری است. از آثار او نسخه ای از تفسیر صافی تألیف مولی محسن فیض کاشانی است از سوره مائده تا سوره اسری (بنی اسراییل) که آن را به خطّ نسخ در سال 1174 کتابت نموده است. نسخه کتاب در کتابخانه مدرسه فیضیّه قم به شماره 1572 موجود است.(6)
ابوالفتوح اصفهانی، از محدّثین اصفهان است، و کتاب نکت الفصول از تألیفات او است.(7)
ابوالفتوح [بن] محمّدصالح اصفهانی، از فضلاء و نویسندگان کتب در قرن دوازدهم هجری است. وی در سال 1119 جزء اوّل و دوم کتاب من لا یحضره الفقیه را نوشته، کتاب
ص: 313
به شماره 418 در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار تهران موجود است.(1)
ابوالفتوح منتجب الدّین اسعد بن ابی الفضایل محمود بن خلف بن احمد بن محمّد عجلی اصفهانی، فقیه، واعظ و محدّث شافعی در قرن ششم هجری است.
در سال 515ق در اصفهان متولّد شده، و جهت کسب علم به شهرهای مختلف سفر کرده، و نزد اساتید زیادی تحصیل نموده است. او از دسترنج خویش، و با شغل ورّاقی و صحّافی اعاشه می نموده، و در فقه شافعی از اجلّه فقهاء و علمای عهد خویش بوده، سرانجام در روز 20 صفر 600ق در اصفهان وفات یافت، و در قبرستان طوقچی در بقعه امام زاده ابراهیم مدفون گردید. مقدّس اردبیلی در حدیقة الشّیعه به تقبیح مردم اصفهان پرداخته که آن ها به گمان وجود قبر ابوالفتوح رازی مفسّر شیعی، به زیارت قبر ابوالفتح عجلی شافعی سنّی می روند.
[شاردن سیّاح فرانسوی که مدّتی در اصفهان بوده، نقل می کند که قبر ابوالفتوح عجلی در قبرستان چملان (سنبلستان) بود، و مردم به زیارت آن می رفتند تا این که یک عالم و واعظ معروف به نام میرلوحی عنوان نمود که این قبر، متعلّق به عالمی سنّی است، و به تحریک او مردم، قبر و مزار ابوالفتوح عجلی را خراب کردند].
کتب زیر از او است:
1. آفات الواعظ 2. تتمّة التّتمّة، در فقه شافعی (تتمّة الابانة تألیف عبدالرّحمان بن امول شافعی متوفّای 487ق، این کتاب، تتمیم کتاب ابانه تألیف شیخ ابوالقاسم فورانی متوفّای سال 461ق است) 3. شرح مشکلات الوجیز خزالی در فروع 4. شرح مشکلات الوجیز (غیر از کتاب قبل) 5. شرح مهذّب تألیف ابی اسحاق شیرازی، در فروع 6. الایضاح، که در کتابخانه آستان قدس رضوی به شماره 5462 نگهداری می شود 7. الموجز فی فضل
ص: 314
الخلفاء الاربعه(1).
ابوالفتوح قمیشه ای، عالم و فاضل و حکیم بوده، و در قرن دوازدهم می زیسته است، و حواشی به شرح اصول کافی نگاشته که آن را فرزندش محمّدمهدی قمیشه ای در نسخه ای از کتاب مرقوم که در تاریخ 26 شعبان 1133ق از کتابت آن فراغت یافته، نقل نموده است.(2)
ابوالفتوح گلستانه، خوشنویس خطّ نستعلیق بوده، و در اواخر حکومت صفویّه می زیسته، از آثار او کتیبه ای گچ بری در مدرسه نیماورد اصفهان است.(3)
ابوالفرج اصفهانی، علیّ بن حسین بن محمّد بن احمد بن هیثم بن عبدالرّحمان بن مروان بن عبداللّه بن مروان حمار، ادیب نحوی، لغوی، مورّخ، کاتب و شاعر قرن چهارم هجری.
در سال 284ق در اصفهان متولّد [شد]، و در بغداد نشو و نما یافته، و تحصیل نموده، و باقی عمر را تحت حمایت آل بویه به خصوص مهلّبی وزیر گذرانیده، سرانجام در 14 ذی حجّه 356ق وفات یافته [است]. معروف است که وی شیعه زیدی بوده، و این که او از
ص: 315
نسل امویان است، و شیعه نیز هست، از نوادر و عجایب شمرده می شود؛ امّا آن چه به نظر می رسد، او، شیعه بودن را بهانه ای برای بیان مطاعن بنی عبّاس قرار داده، و آن جا که به مطاعن بنی امیّه می رسد به دیده اغماض نگریسته، و به طور اجمال برگزار می کند.
و دیگر آن که در وصف خاندان خویش (امویان) کتاب ها نوشته، و به اندلس (اسپانیا) نزد خلفای اموی فرستاده، و هدایا دریافت نموده است.
این کتاب ها از او است:
1. آداب الغرباء 2. اعماد الشواعر 3. اغانی الکبیر، در باب انواع آوازها و الحان، مغنّیان و خوانندگان و شرح حال آنان که در قاهره و بولاق مصر و نیز لیدن به طبع رسیده است 4. ایّام العرب 5. التّعدیل و الانصاف 6. جمهرة النّسب 7. الدّیارات 8. کلام فاطمة _ علیها السّلام _ فی الفدک 9. ما نزل من القرآن فی امیرالمؤمنین و اهل بیته علیهم السلام 10. مقاتل الطّالبین، در باب احوال شهدای خاندان ابوطالب که آن را در سال 313ق تألیف نموده، و از معروف ترین تألیفات او است. بارها به طبع رسیده، و به فارسی نیز ترجمه گردیده است.
درباره زندگی او محمّد احمد خلف اللّه کتابی به نام صاحب الاغانی تألیف نموده که به چاپ رسیده است.(1)
از شعراء و ادبای اصفهان است. وی به عربی شعر می سروده، و این بیت در وصف اصفهان از او است:
ص: 316
الوانها شتّی الفنون و انّ غذیت بماءٍ واحدٍ فی منهل(1)
حکیم ابوالفرج بن یوحنّا، از حکماء و فلاسفه قرن پنجم هجری، و معاصر مافرّوخی است.(2)
ابوالفرج بن یونس، از ادباء و دانشمندان اصفهان است. مافرّوخی او را در ردیف دانشمندان متقدّم صرف و نحو و لغت و انشاء آورده است.(3)
شیخ ابوالفرج سعید بن ابی الرّجاء صیرفی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن پنجم و ششم هجری. در سال 444ق متولّد شده، و قطب الدّین راوندی در کتاب الخرائج و الجرائح برخی اخبار را از او روایت کرده است.
صاحب عنوان، ظاهرا از علمای شیعه است.(4)
الاستاد الأعزّ ابوالفضل، از ادبای اصفهان است، و مافرّوخی او را در ردیف متقدّمین و از دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاء، ذکر کرده است.(5)
ص: 317
ابوالفضل اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. از احمد بن عبداللّه روایت می کند، و ابی الفتح بن البطی از وی نقل حدیث می نماید.(1)
میرزا ابوالفضل اعلامی نایینی اصفهانی فرزند میرزا ابوتراب ثقة الاسلام نایینی اصفهانی و از فارغ التّحصیل های دانشسرای عالی می باشد که کتب چندی در ریاضیّات تألیف نمود، آن ها را به طبع رسانید، و در این اواخر وفات یافت.(2)
شیخ ابوالفضل خوانساری بن ملاّاحمد بن شیخ محمّدحسین خوانساری، عالم فاضل، فقیه متبحّر در ذی حجّه 1334ق در محلّه بیدآباد اصفهان متولّد شد. وی در اصفهان نزد سیّد احمد مقدّس، شیخ هبة اللّه هرندی، میرزا علی آقا شیرازی، شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی و شیخ احمد فیّاض به تحصیل پرداخت. سپس به نجف اشرف عزیمت، و سطوح عالی را نزد آیت اللّه العظمی خویی و میرزا محمّدباقر زنجانی طی نمود. آن گاه در درس خارج آیات عظام، سیّدابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاءالدّین عراقی، سیّدابوالقاسم خویی، شیخ محمّدحسین کمپانی، سیّدجمال الدّین گلپایگانی، سیّدعبدالهادی شیرازی، سیّدمحسن حکیم، سیّدمحمود شاهرودی، شیخ موسی خوانساری و شیخ محمّد کاظمینی حاضر شد. شرح منظومه و شوارق را نزد شیخ صدرا بادکوبه ای فراگرفت، و از محضر عارف کامل میرزا علی آقا قاضی تبریزی نیز بهره برد.
او در 25 سالگی از آیات عظام، اصفهانی و عراقی اجازه اجتهاد، و از شیخ آقا بزرگ تهرانی اجازه روایت دریافت نمود. وی در اثر ابتلا به عارضه ریوی، مجبور به مهاجرت به ایران و اقامت در قم گردید، و در آن جا ضمن استفاده از محضر درس آیت اللّه العظمی
ص: 318
بروجردی، به تدریس سطوح عالی، خارج فقه و شرح منظومه پرداخت. وی از طرفداران رهبر انقلاب اسلامی، امام خمینی بود، و به فرمان ایشان به امامت جمعه شهر اراک منصوب شد.
ایشان در او اخر عمر، در قم ساکن شد، و به تدریس پرداخت تا آن که در یک شنبه 26 رجب 1422ق وفات یافت، و در مسجد بالاسر حضرت معصومه _ سلام اللّه علیها _ مدفون گردید.
آثار و تألیفات ایشان عبارت اند از: 1. یک دوره کوتاه «اصول» 2. رساله توضیح المسائل، مطبوع 3. الجوهر النّضید فی شرح فروع التّقلید 4. حاشیه عروة الوثقی 5. حاشیه کفایة الاصول 6. حاشیه مکاسب 7. الحکم الظّاهری و الواقعی 8. رساله در «طهارت و صلاة» 9. قاعدة الفراغ و التّجاوز 10. کتابی در جمع احادیث مربوط به مواعظ و فضل و مصائب اهلبیت علیهم السلام .(1)
میرزا ابوالفضل همایی متخلّص به «شادمان» شاعر و نویسنده ادیب، فرزند مرحوم میرزا ابوالقاسم طرب است. در سال 1324 قمری در اصفهان متولّد شد، و از همان اوان کودکی به کسب فضل کمال پرداخت، پس از تکمیل دوره دبیرستان، در خارج از مدرسه به کسب علوم قدیمه و زبان فرانسه و انگلیسی پرداخت، بعدا نیز وارد دانشسرای عالی، و از آن جا فارغ التّحصیل شد، و از سال 1305 خورشیدی، وارد خدمت فرهنگ گشت. علاوه بر تبحّر در شعر، در خط نیز از اساتید محسوب می شد.
تألیفات ایشان عبارت اند از: 1. سیر و تحوّل نثر فارسی در ادوار مختلف 2. رهبر ایمان یا ترجمه قرآن 3. دیوان اشعار(2).
حاج شیخ ابوالفضل معزّی فرزند ملاّمحمّداسماعیل معزّی عالم فاضل و خطیب توانا.
ص: 319
در سال 1304ش در اصفهان متولّد شدند. تحصیلات خود را در حوزه علمیّه اصفهان آغاز نمود. پس از وفات پدر، به نجف اشرف هجرت نمود، و نزد علمای اعلام و فضلای کرام آن دیار به تحصیل پرداخت، سپس به اصفهان بازگشت، و به تبلیغ و ترویج دین و وعظ و خطابه پرداخت.
وی خطیبی توانا، عالمی خوش خلق و خوش بیان و نیک محضر بود. در جریان مبارزات ملّی شدن صنعت نفت از طرفداران آیت اللّه کاشانی بود، و در اصفهان از ارادتمندان حاج شیخ محمّدباقر زند کرمانی به شمار می رفت. ایشان در سال 1379ش وفات نمود، و در صحن مقبره علاّمه مجلسی مدفون گردید.
مادّه تاریخ وفات ایشان را شاعر دانشمند و فرزانه آقای فضل اللّه اعتمادی خویی (برنا) چنین سروده اند:
به سوی گلزار جاویدان نهاد از دار فانی رو خطیب خوش بیانِ خَیّرِ خوش محضرِ خوش خو
نوشت از بهر تاریخ وفاتش خامه «برنا»: «ابوالفضل معزّی ناطق علاّم زاهد کو»(1)
حاج سیّدابوالفضل موسوی صفوی فرزند حاج سیّدجلال، عالم فاضل و خطیب توانا، در حدود سال 1347ق در قصبه ریز [زرّین شهر کنونی] متولّد [شد]، و تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود طی کرد. سپس به همراه والد خود به اصفهان آمده، نزد علمای گران قدری چون مصطفایی نجف آبادی، حاج شیخ عبّاسعلی ادیب، حاج شیخ محمّدعلی حبیب آبادی، ملاّهاشم جنّتی، حاج شیخ محمّدحسن نجف آبادی، حاج شیخ محمود مفید، سیّدمهدی حجازی سدهی، حاج شیخ مرتضی اردکانی، آیت اللّه بهبهانی، حاج آقا رحیم ارباب، علاّمه فانی، حاج سیّدمحمّدرضا خراسانی، حاج شیخ حسن صافی و زند کرمانی به تحصیل پرداخت. از فعّالیت های ارزنده ایشان، تبلیغ دین و مقابله با انحرافات ضدّ دینی بوده است، ازجمله ایشان مدّتی در چهارمحال و بختیاری به مبارزه با فرقه ضالّه بهاییّت پرداخت. هم چنین هفده سال در
ص: 320
شهرهای مختلف خوزستان به ارشاد و راهنمایی مردم، و ترویج شریعت مشغول بود. از دیگر فعّالیت های ایشان منبرها و خطابه های ارزشمند ایشان است. وی سال ها به تدریس ادبیّات عرب مشغول بود، و شاگردان بافضیلت از محضر او مستفیض می شدند.(1)] وی در سال 1382ش وفات یافت. مادّه تاریخ وفات ایشان را شاعر و ادیب معاصر آقای احمد خلیلیان متخلّص به «خلیل» چنین سروده است:
خواست تاریخ وفاتش را «خلیل» از طبع خویش تا به نظم آرد ز اَبجد سال تاریخ ورا
زاهدی سر کرد در جمع «خلیل» و خوش سرود: «سیّد ما رفت نزد جدّ پاکش مصطفی»(2)]
حاج شیخ ابوالفضل کلباسی فرزند شیخ محمّدحسن بن حاج شیخ محمّدجعفر بن حاج محمّدابراهیم کلباسی، عالم فاضل. در اصفهان ساکن بود، و به زهد و تقوا و صلاح شهرت داشت.
سرانجام در سال 1345ق وفات یافت، و در تکیه میرزا ابوالمعالی کلباسی در تخت فولاد مدفون شد.(3)
حاج سیّدابوالفضل امامی عریضی (درب امامی) ملقّب به «مشکاة الواعظین» فرزند حاج میرزا محمّدحسین، از وعّاظ و منبریان مشهور اصفهان بوده، و در سال 1392ق به سنّ متجاوز از هشتاد سال وفات یافت، و [در تکیه جویباره ای ها در تخت فولاد مدفون شد. مؤلّف فقید، به اشتباه، محلّ دفن صاحب عنوان را در تکیه شهشهانی نوشته اند].(4)
حاج میرزا ابوالفضل خاتون آبادی بن حاج میرزا حسین نایب الصّدر و برادر حاج میرمحمّدصادق مدرّس خاتون آبادی، عالم زاهد و فقیه جامع. در اصفهان متولّد و نزد علمای
ص: 321
شهر تحصیل کرد، و سپس به انجام وظایف شرعی پرداخت. در مسجد ساروتقی و مدرسه ملاّعبداللّه اقامه نماز جماعت می نموده، و در مدرسه ملاّعبداللّه تدریس می کرده است. وی در شب دوشنبه 11 رمضان المبارک 1388 در تهران وفات یافت، جنازه به قم حمل شد، و در آن ارض مقدّس مدفون گردید.(1)
آقا میرزا ابوالفضل بن آقامیرزا زین العابدین موسوی بن سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام شفتی اصفهانی، عالم فاضل، معروف به «آقاجان». وی در موقع شورش مردم اصفهان علیه حاکم ستمگر شهر در سال 1265ق و بست نشستن مردم در مسجد سیّد، از مأموران دولت، اهانت ها دید و متحمّل رنج های فراوان شد. وفاتش بعد از سال 1265ق روی داد، و در مقبره جدّ بزرگوارش در مسجد سیّد اصفهان مدفون شد.(2)
حاج شیخ ابوالفضل بن آقا شیخ عبدالوهاب ریزی لنجانی اصفهانی عالم فاضل، مجتهد، فقیه و اصولی، در قصبه ریز [زرّین شهر فعلی] در لنجان متولّد شد، و در اصفهان نزد جمعی از علماء ازجمله جهانگیرخان قشقایی(3) تحصیل نمود، سپس جهت تکمیل آن به نجف اشرف رفت، و نزد اساتید آن جا تلمّذ نمود، و از اساتید خود به دریافت اجازه روایت و اجتهاد مفتخر گردید که عبارت است از اجازه از حاج میرزا حبیب اللّه رشتی و آقا سیّدمحمّدکاظم طباطبایی یزدی و آخوند خراسانی. آن گاه به اصفهان مراجعت کرد(4)، [و در زادگاه خود مرجع امور شرعی بود، لکن به علّت سکونت در آن جا شهرت و مرجعیّتی نیافته است. وی در سال 1330ق در زادگاه خود وفات یافت].
جنازه به اصفهان منتقل، و در تخت فولاد، در تکیه برادرش شیخ مرتضی ریزی مدفون گردید.(5)
ص: 322
حاج شیخ ابوالفضل نجفی بن حاج شیخ محمّدعلی ثقة الاسلام بن حاج شیخ محمّدباقر نجفی مسجد شاهی اصفهانی، عالم فاضل، در سال 1309ق در اصفهان متولّد شد، و در این شهر و نجف اشرف به تحصیل پرداخت. ازجمله اساتید ایشان آقا ضیاءالدّین عراقی است، هم چنین حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی جهت ایشان اجازه نوشته است.
وی در علم تاریخ و اغلب علوم اسلامی مهارتی بسزا داشته است، و سرانجام در ظهر جمعه 25 ربیع الاوّل 1391ق در اصفهان وفات یافت، و پیکرش به قم حمل، و آن جا به خاک سپرده شد.(1)
شیخ ابوالفضل بن آخوند ملاّمحمّدعلی واعظ نیماوردی اصفهانی، عالم فاضل جلیل، در سال 1300ق متولّد گردیده، و در نجف نزد آخوند خراسانی و میرزا محمّدحسین نایینی تحصیل نموده است. در معجم رجال الفکر و الادب درباره او می نویسد: «عالم فاضل ورع مجتهد تقی».
در سال 1332ق در جوانی وفات یافته است. وی تقریرات اساتید خود را در مباحث فقهی و اصولی نوشته، و در سال 1357 هجری رساله مباحث شروط از آثار او در 58 صفحه به چاپ رسیده است.(2)
شیخ ابوالفضل قدسی نجفی فرزند عبدالحسین انتظام قدسی در سال 1322ق متولد شد. پس از تحصیل در دبیرستان گلبهار به حوزه علمیه رفت و از درس اساتیدی چون شیخ علی مدرس یزدی، میرزا ابوالهدی کلباسی و حاج آقا رحیم ارباب بهره برد. در سال 48ق به نجف اشرف مهاجرت نمود و از درس سید جمال الدین گلپایگانی، سید محسن حکیم و سید محمود شاهرودی استفاده کرد و پس از 25 سال به ایران بازگشت و در تهران
ص: 323
ساکن شد. در تهران مسجد یاسین را تأسیس کرد و به ارشاد و هدایت مردم پرداخت. وی در سال 1402ق وفات یافت و در قم مدفون شد. کتاب قرآن و عترت از او به چاپ رسیده.
ابوالفضل حدّاد اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. از محدّثین بغداد و اصفهان نقل حدیث نموده، کتاب حلیه او را در بغداد روایت کرده، و در سال 486ق وفات یافته است.(1)
سیّدابوالفضل کاظمی، عالم فاضل جلیل. وی در روستای «شیخ شبان» از توابع اصفهان متولّد شد. سپس در اصفهان به تحصیل پرداخت، و دروس مقدّماتی را فرا گرفت، آن گاه به قم رفت، و سطح را نزد آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی فرا گرفت، و پس از آن، در درس خارج آیات عظام و علمای اعلام، بروجردی، امام خمینی، گلپایگانی و سیّدمحمّد محقّق داماد شرکت نمود.
ایشان پس از فراغت از تحصیل، در شهر ری ساکن شد، و در مسجد امیرالمؤمنین در خیابان 24 متری شهر ری به اقامه جماعت پرداخت. از خدمات ایشان تأسیس قرض الحسنه و رفع نیازهای شرعی مردم بود. سرانجام در 29 دی ماه 1362ش بر اثر ابتلاء به سرطان حنجره وفات یافت، و در حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام در شهر ری مدفون گردید.(2)
ابوالفضل کوکبی از ادبای اصفهان است. مافرّوخی او را در ردیف متقدّمین، و از دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاء ذکر نموده است.(3)
ص: 323
شیخ ابوالقاسم اشراقی قمشه ای، عالم فاضل، واعظ کامل در زادگاه خود قمشه، و سپس در اصفهان نزد علماء بزرگواری چون شیخ محمّد حکیم خراسانی و شیخ محمود مفید تلمّذ کرد، و به وعظ و ارشاد پرداخت. مدّتی به تدریس منظومه در حکمت مشغول بود، و بعدا به تدریس در دبیرستان های اصفهان پرداخت. سرانجام در جمعه 8 ذی القعدة الحرام 1389 [در سنگ مزار او 24 شوّال 1389 آمده است]، در سنّ هفتاد و اندی وفات یافت، و در تکیه امام جمعه در تخت فولاد مدفون شد.(1)
ابوالقاسم اصفهانی ادیب فاضل، خطّاط قرن دهم هجری. از آثار او کتابت نسخه ای است از کتاب قواعد تألیف شهید _ علیه الرّحمه _ که آن را در سال 969 نوشته است، نسخه در کتابخانه فاضلیّه مشهد مقدّس بوده است.(2)
ابوالقاسم اصفهانی از خطّاطان قرن سیزدهم هجری، و احتمالاً شاگرد ملاّ حسینعلی تویسرکانی بوده است.
در سال 1267 نسخه ای از کتاب کشف الاسرار مرحوم تویسرکانی را به خطّ نسخ کتابت نموده، نسخه به شماره 7390 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(3)
ابوالقاسم اصفهانی، خوشنویس هنرمند قرن سیزدهم هجری. خطّ نسخ را با مهارت و استادی می نوشت، و به کتابت قرآن مجید و ادعیه روزگار می گذرانید، عاقبت در سال 1220ق در اصفهان وفات یافت. یک نسخه قرآن مجید مورّخ 1220ق به خطّ زیبای او در کتابخانه سلطنتی سابق موجود است.(4) در مرقّع شماره 353 کتابخانه دانشکده ادبیّات
ص: 325
دانشگاه فردوسی مشهد، نمونه ای از خطّ او وجود دارد.(1)
حاج میرزا ابوالقاسم اصفهانی، عالم فاضل، اجازه او جهت مرحوم حاج شیخ محمّدنبی تویسرکانی در پشت نسخه فصل الخطاب تألیف حاج ملاّحسینعلی تویسرکانی اصفهانی نقل شده است. نسخه به شماره 1495 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است.(2)
[ابوالقاسم اصفهانی از فضلای اصفهان بوده، و در فنون ادب و انشاء و خط استاد بوده، چندی در تهران به سر برده، و سپس منشی عبّاس میرزا ولی عهد فتحعلیشاه قاجار شده، و در رکاب او در جنگ های ایران با روسیّه شرکت کرده، و مدّتی هم اداره حکومت آذربایجان با او بوده است.
شعر هم می سروده، از آن جمله است:
نوبهار است بیا تا طرف از سر گیریم سال نو باز غم کهنه ز دل برگیریم
سبحه گر باید از آن زلف مسلسل سازیم مصحف ار شاید از آن زلف معنبر گیریم(3)]
ابوالقاسم اعلامی، شاعر ادیب، در سال 1301 شمسی در اصفهان متولّد گردیده تحصیلات خود را در این شهر انجام داده، و در شعر و ادب از محضر میرزا عبّاس خان شیدا بهره مند گردیده، و به سرودن شعر پرداخته [است].
از آثار او: 1. محراب شعر که در سال 1339 شمسی در تهران در 186 صفحه به چاپ
ص: 326
رسیده است.(1)
سیّدابوالقاسم امامی حسینی امامی اصفهانی، از نقّاشان هنرمند اواخر دوره قاجاریّه است. وی در نقّاشی گل و بوته و پرنده، مهارت خاصّی داشته، و در نقّاشی قلمدان، آثار ارزشمندی به وجود آورده است.(2)
ابوالقاسم شریف بالفروشی [باب الدّشتی] اصفهانی فاضل نویسنده در قرن سیزدهم هجری است از آثارش:
1. بحارالانوار علاّمه مجلسی جلد یازدهم، کتابت در سال 1262ق، موجود در کتابخانه مجلس شورای اسلامی. 2. نقد النّصوص درشرح نقش الخصوص جامی، کتابت ربیع الاوّل 1273، موجود در کتابخانه گوهرشاد مشهد 3. فتوح الشّام، کتابت در رجب 1282ق، موجود در کتابخانه ملک تهران 4. مفتاح الکرامه، کتابت در سال 1283ق به امر حاج شیخ محمّد تهرانی، موجود در کتابخانه مجلس شورای اسلامی، جزو کتب مرحوم امام جمعه خوی. کتابت این کتاب ها همگی به خطّ نسخ می باشد.(3)
ابوالقاسم بن ملاّآقا ورنوسفادرانی سدهی اصفهانی، عالم فاضل، در مولد خود و اصفهان تحصیل کرده، و تا سال 1265ق در قید حیات بوده، در سال 1233ق مالک نسخه ای از شرح لمعه بوده، نسخه، جزو کتب مرحوم صدر هاشمی در کتابخانه دانشکده
ص: 327
ادبیّات اصفهان موجود است.(1)
سیّدابوالقاسم بن میرزا محمّدابراهیم بن سیّدمحمّدصادق چهارسوقی بن سیّد زین العابدین موسوی خوانساری، عالم فاضل، در اصفهان تحصیل کرده، و پس از فوت پدر در مسجد مریم بیگم، اقامه جماعت نموده است، تولّدش در سال 1311، و وفاتش در 14 رمضان 1381ق واقع شد.(2)
سیّدابوالقاسم صفوی فرزند ابراهیم بن عبدالحسین بن هادی بن ابراهیم صفوی موسوی اصفهانی، عالم فاضل محقّق، در عید غدیر (18 ذی حجّه) 1283ق در اصفهان متولّد شده، و در اصفهان و نجف اشرف تحصیل کرده، و از خواصّ اصحاب و شاگردان آقا سیّدمحمّد کاظم طباطبایی یزدی و محرّر ایشان بوده، و به این خاطر به «سیّدابوالقاسم محرّر» شهرت داشته است. وی از آقا میرزا محمّدهاشم چهارسوقی و دیگران اجازه داشت، و سیّدمهدی غریفی بحرینی از او روایت می کند. سیّدابوالقاسم صفوی در 6 ربیع الثّانی سال 1370ق در نجف اشرف وفات یافت، در حجره متّصل به باب طوسی، طرف راست داخل شونده به صحن، مدفون گردید. کتب زیر از او است:
1. ابواب الجنان، در اعمال شب و روز، مطبوع 2. انیس المقلّدین 3. ترجمه جلد پنجم مجالس السنّیه تألیف علاّمه سیّدمحسن امین 4. جامع الرّسائل العملیّه، مجموعه ای از فتاوای مرحوم آقا سیّدمحمّدکاظم یزدی و جمعی از بزرگان 5. رساله ای در کُر 6. صراط النّجاة، ترجمه وسیلة النّجاة مرحوم آیت اللّه آقا سیّدابوالحسن اصفهانی، که چندین مرتبه چاپ شده است 7. ترجمه عروة الوثقی به نام الغایة القصوی، مطبوع.
ص: 328
میرزا ابوالقاسم بن محمّدابراهیم رشتی اصفهانی، از افاضل ادبای عهد ناصرالدّین شاه قاجار بوده، و در مدرسه نیماورد، تدریس مطوّل و مغنی می فرموده، و طبع شعر داشته است. کتاب تحفة النّاصریه را در فنون ادب و منتخبات اشعار عرب تألیف فرموده که در سال 1278ق به طبع رسیده است. قبرش مطابق گفته احفاد برادرش، در مقبره هارون ولایت بوده است.
از او است:
لبن از بهر علاج آمده افعی زده را افعی زلف تو عالم زد و خود در لبن است(1)
آقا سیّدابوالقاسم سیّدالاسلام بن سیّدابراهیم بن سیّدعبدالصّمد حسینی شهشهانی، عالم فاضل، پیش نماز مسجد صفا در محلّه شهشهان اصفهان بوده، سرانجام در 25 محرّم 1357ق وفات یافت، و در بقعه آقا سیّدمحمّد شهشهانی عمّ امجد خود مدفون گردید. در مادّه تاریخ فوت او گفته اند:
خواست چه تاریخ فوت بانوی محزونه گفت: «شد سوی جنّت روان سیّد اسلامیان»(2)
حکیم ابوالقاسم بن ابی حامد بن نصرالبیان بن نورالبیان انصاری کازرونی، از دانشمندان قرن دهم هجری در اصفهان است. وی از شاگردان خواجه افضل الدّین محمّد بن حبیب اللّه ترکه و ملاّوحیدالدّین سلیمان قاری فارسی بوده است. کتب زیر از تألیفات او است: 1. سلّم السّماوات فی تراجم جماعة من الحکماء و اشعار الاصحاب المقالات 2.
ص: 329
النّجوم الزّاهره، فی تراجم المنجّمین(1).
شیخ ابوالقاسم نجفی بن شیخ ابوالحسن بن شیخ محمّد شریف، عالم فاضل و فقیه ماهر، ساکن اصفهان، متوفّی 27 ربیع الثّانی 1364ق، مدفون در تکیه مادر شاه زاده.
ابوالقاسم غانم بن محمّد بن ابوالعلاء اصفهانی، شاعر ادیب و دانشمند قرن چهارم هجری است. وی معاصر صاحب بن عبّاد بوده است، خود می گوید: پس از مرگ صاحب، در عالم رؤیا دیدم که گوینده ای مرا مخاطب و معاتب ساخته که: «چرا برای صاحب، مرثیه ای نگفتی؟». گفتم: «وی آن قدر محاسن دارد که ندانم کدام یک را بگویم، و می ترسم که درباره او کوتاهی کنم». گوینده گفت: «مصرع اوّل را من می گویم، مصرع دوم را تو بگو»:
گفت: ثوی الجود و الکافی معا فی حفیرةٍ گفتم: لیأنس کُلٌّ منهما باخیه
گفت: اصطحبا حبیین ثم تعانقا گفتم: ضجیعین فی لحداً بباب درّیه
گفت: اذ ارتحل الثّاوون عن مستقرّهم گفتم: اقاما إلی یوم القیامة فیه
در وصف زر نرود (زاینده رود) نیز سروده است:
تجّر علی الامصار ذیل یجبّر و اعجاب معتزّ علیهنّ معتد(2)
سیّدابوالقاسم بن احمد حسینی کزازی الاصل، اصفهانی المسکن از فضلاء قرن سیزدهم، از آثارش کتابت نسخه ای است از شوارق تألیف مولی عبدالرزّاق لاهیجی که آن را در روز چهارشنبه نهم ربیع الثّانی سال 1243 به خطّ نسخ به پایان رسانیده است، نسخه به شماره 5 در کتابخانه
ص: 330
رضوی قم موجود است.(1)
میرزا ابوالقاسم مدرّس فرزند میرمحمّد اسماعیل بن میرمحمّدباقر حسینی خاتون آبادی، عالم فاضل کامل، حکیم و فیلسوف و متکلّم. در اصفهان متولّد [شد]، و نزد علمای این شهر همچون آقامحمّد بیدآبادی و ملاّاسماعیل خواجویی تحصیل نمود. حاج سیّدمهدی بحرالعلوم نیز از اساتید ایشان است. در معقول و منقول، استاد مسلّم زمان خود بوده، خصوصا در تدریس شرح دروس آقاحسین خوانساری مهارت به سزایی داشته، و بدین جهت به مدرّس معروف بوده است. سال ها در مدرسه چهارباغ اصفهان به تدریس علوم عقلی و نقلی مشغول بوده، و سرانجام در اواخر ذی حجّه 1202ق وفات یافته، و جسدش به نجف اشرف حمل، و در ایوان علماء دفن شده [است]. شاگردان بسیاری از محضر او مستفیض شدند که ازجمله آن ها است: سیّدابوالقاسم جعفر بن حسین موسوی خوانساری. کتب زیر از تألیفات او است:
1. تعلیقات بر کتاب کافی 2. تعلیقات بر کتاب من لا یحضره الفقیه 3. تعلیقات بر تهذیب 4. تعلیقات بر استبصار 5. تفسیر قرآن مجید 6. حاشیه بر تفسیر کاشی 7. شرح نهج البلاغه(2).
سیّدابوالقاسم آسیاب پری فرزند سیّدمحمّدباقر موسوی، عالم فاضل متّقی، ساکن محلّه چارسو درب شیخ کوچه آسیاب (معروف به آسیاب پری) امام جماعت مسجد آب بخشان. وی در جمعه 25 محرّم سال 1369ق در اصفهان وفات یافت، و در یکی از اتاق های تکیه کازرونی مدفون گردید.(3)] مرحوم استاد مهدوی در کتاب تخت فولاد خود، وی را فرزند سیّدمهدی نوشته اند؛ امّا در یادداشت های خود، آن را اصلاح کرده اند].
آقا سیّدابوالقاسم دهکردی بن سیّدمحمّدباقر بن سیّدابراهیم بن میر محمّد هادی بن میر شمس الدّین، عالم فاضل فقیه مجتهد اصولی عابد زاهد کامل، از اعاظم فقهاء و مدرّسین اصفهان، در شنبه غرّه ماه رجب المرجّب 1272ق در دهکرد [شهرکرد فعلی [متولّد شد. نسب گرامی اش به ج
ص: 331
ناب ابوالحسن محمّد پرهیزگار بن عبداللّه بن امام زین العابدین علیه السلام منتهی می گردد. پدرش از علمای عالی قدر دهکرد بوده، و مادرش دختر آخوند ملاّمحمّد ابراهیم دهکردی، از فضلای آن دیار است.
ایشان در یازده سالگی جهت تحصیل به اصفهان آمد، و در مدرسه صدر نزد برادر بزرگوار خود سیّدمحمّدجواد دهکردی تلمّذ نمود، و سپس در درس حاج سیّدمحمّدباقر نجفی، میرزا ابوالمعالی کلباسی، حاج ملاّاسماعیل حکیم درکوشکی، میرزا محمّدحسن نجفی و ملاّمحمّدباقر فشارکی حاضر شد. در سال 1301ق ازدواج نمود، و جهت تکمیل تحصیلات خود به عتبات عالیات مشرّف، و در سامرّا و نجف، از محضر درس آیات عظام میرزا محمّدحسن شیرازی، ملاّفتحعلی سلطان آبادی، حاج میرزا حسین نوری، شیخ زین العابدین مازندرانی، میرزا حبیب اللّه رشتی و آخوند ملاّمحمّدکاظم خراسانی بهره کافی و وافی برد، و به مراتب عالی علم نائل آمد.
مشایخ اجازه روایت و اجتهاد ایشان نیز عبارت اند از: آمیرزا هاشم چهارسوقی، میرزا محمّدحسن نجفی، ملاّمحمّدباقر نجفی، آخوند خراسانی، میرزا حسین نوری، و زین العابدین مازندرانی.
ایشان در سال 1309ق به اصفهان مراجعت نمود، و به تدریس درس خارج در مدرسه صدر و تربیت شاگردان پرداخت، و مرجعیّت امور شرعی مردم را بر عهده گرفت، و جمعی در اصفهان و چهارمحال از مقلّدین ایشان بودند. هم چنین وی سال ها نماز جماعت را در مسجد شیخ الاسلام و مسجد سرخی اقامه می کرد، و پس از نماز، به منبر می رفت، و مردم را ارشاد می نمود.
وفات این عالم عالی قدر در یک شنبه 6 شوّال 1353ق اتّفاق افتاد، و پیکر ایشان به امام زاده زینبیّه اصفهان منتقل، و در آن جا به خاک سپرده شده، و بعد از ساختن صحن امام زاده، قبر، در یکی از حجرات غربی قرار گرفت.
کتب زیر از تألیفات او است: 1. بشارات السّالکین یا واردات غیبیّه در شرح حال و مکاشفات خود 2. جنّة المأوی، در اخلاق 3. حاشیه بر جامع عبّاسی، چاپ شده 4. حاشیه بر نخبه حاجی کلباسی، مطبوع 5. حاشیه بر تفسیر صافی 6. حاشیه بر وافی 7. ذخیره در ادعیه 8. رساله در مبحث الفاظ 9. رساله در طهارت، مطبوع 10. رساله در قبض 11. شرح بر شرایع، دو جلد 12. شرح بر من لایحضره الفقیه و آن را در تکمیل شرح فارسی علاّمه مولی محمّدتقی مجلسی بر آن کتاب مرقوم فرموده 13. الفوائد در متفرّقات 14. لمعات در شرح دعای سمات 15. منبرالوسیله که آن را وسیله یا وسیلة المنابر گفته اند، دو جلد است، و جلد یکم چاپ شده است 16. هدایة الانام که رساله عملیّه ایشان است 17. ینابیع الحکمة، در
ص: 332
تفسیر 18. المتاجر، تقریر درس میرزا حبیب اللّه رشتی 19. حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری 20. تنقیح الاصول، تقریرات درس میرزا حبیب اللّه رشتی، با نظریّات مؤلّف در بحث الفاظ 21. حاشیه بر رسائل شیخ انصاری 22. شرح بر اصول کافی 23. شرح حدیث حقیقت کمیل بن زیاد 24. السّوانح و اللّوائح(1)].
سیّدابوالقاسم بیدآبادی بن حاج سیّد محمّدباقر حجّت الاسلام شفتی عالم فاضل، [نزد پدر بزرگوار و احتمالاً حاج محمّدابراهیم کلباسی تحصیل کرده]، و پس از وفات پدر، مرجع امور در اصفهان بوده، و سال ها قبل از فوت برادرش حاج سیّداسداللّه (متوفّی 1290ق) وفات یافته است. معلّم حبیب آبادی به نقل از حاشیه هدایة الانام و حاج شیخ علی نمازی در مستدرک سفینة البحار وفات او را در 28 صفر 1263ق ذکر کرده اند. وی در مقبره پدر بزرگوارش در مسجد سیّد اصفهان مدفون شد.(2)
سیّدابوالقاسم خواجویی فرزند سیّدمحمّدباقر بن محمّدصادق موسوی اصفهانی، عالم فاضل زاهد، در اصفهان ساکن بود، و در علوم مختلف همچون فقه، حدیث، ادبیّات، تاریخ و انساب مهارت داشت وی در شب سه شنبه 8 رجب 1191ق وفات یافت(3)، و در اوّل اراضی تخت فولاد، نرسیده به تکیه جویباره ای ها (تکیه فاضل سراب) مدفون شد. مع الاسف در سال های اخیر، تکیه و مقبره او را خراب کردند(4)، وی کتابی به نام حدائق العارف تألیف نموده است. صاحب عنوان، جدّ خاندان
ص: 333
نحوی و مهدوی در اصفهان(1) و موسوی زاده در یزد، و از اجداد حقیر (سیّدمصلح الدّین مهدوی) است.
حاج میرزا ابوالقاسم بن سیّدمحمّدباقر بن سیّدعلی نقی موسوی زنجانی عالم فاضل، محقّق و مجتهد، فقیه اصولی، در اصفهان متولّد شده، و نزد آقا میرزا هاشم چهارسوقی و حاج میرزا بدیع درب امامی تلمّذ نمود، سپس در نجف اشرف از درس حاج میرزا حبیب اللّه رشتی و ملاّلطف اللّه مازندرانی بهره گرفت، و از آن دو، و نیز شیخ الشّریعه اصفهانی و محمّد ایروانی اجازه دریافت نمود. پس از بازگشت به اصفهان، به تدریس و اقامه جماعت و ترویج دین قیام نموده، در قضایای بابی کشی در سال 1321ق در اصفهان به حکم فتوای ایشان بوده، و در امر به معروف و نهی از منکر، ساعی و کوشا و در عموم پیش آمدهای اصفهان در دوره ریاست آقایان مسجد شاه با آنان یار و مددکار بوده است، در نهضت مشروطه نیز از طرفداران حاج آقا نوراللّه نجفی اصفهانی بود، سرانجام در رجب 1336ق در اصفهان وفات یافت، و در تکیه ای مخصوص در تخت فولاد مدفون گردید.(2)
حاج میرزا ابوالقاسم علاقبند متخلّص به «نَیّر» [معروف به «یراقی» فرزند حاج میرزا تقی، شاعر ادیب [از شعرای قدیمی و محترم اصفهان بوده، و در اغلب انجمن های ادبی اصفهان شرکت داشت(3)، [و بالاخره در جمعه اوّل جمادی الاوّل سال 1394 قمر وفات یافته، در تکیه آقامحمّد بیدآبادی در تخت فولاد مدفون گردید.
از اشعار او است:
ای گل جفا به بلبل شیدا روا مدار کاو هر صباح، نغمه به سوی تو می کشد]
ص: 334
میرزا ابوالقاسم انصاری فرزند شیخ محمّدجعفر بن مرتضی بن محمّدحسن بن منصور (برادر شیخ مرتضی انصاری مرجع عالی قدر شیعه) از علماء و فضلای محقّق و عالی قدر معاصر در سال 1350ق متولّد شد. پس از فراغت از تحصیلات ابتدایی، نزد پدر دانشمندش مشغول تحصیل شد. پس از وفات پدر، نزد عمویش شیخ علی انصاری و برادرانش شیخ مرتضی انصاری (مؤلّف کتاب زندگانی و شخصیّت شیخ انصاری) و میرزا ابوالحسن، سطوح را به اتمام رساند. دروس عالی را نیز نزد پسرعموی پدرش شیخ منصور سبط الشّیخ و پسرعمّه اش سیّداسداللّه نبوی آغاز کرد.
در سال 1381ق به نجف اشرف عزیمت نمود، و از درس آیات عظام، شیخ حسین حلّی، سیّدعلی طباطبایی تبریزی و سیّدمحمود شاهرودی بهره گرفت. پس از فراغت از تحصیل در اصفهان سکونت نمود، و به اقامه جماعت، تدریس و تألیف پرداخت.
ایشان از این افراد، اجازه روایت یا اجتهاد و یا هر دو را دارد: سیّداسداللّه نبوی، سیّد احمد خوانساری، شیخ آقابزرگ تهرانی، سیّدعلی طباطبایی تبریزی، شیخ منصور سبط الشّیخ انصاری، سیّدمحمود شاهرودی.
وی تألیفات متعدّدی رابه رشته تحریر درآورده است که از آن جمله است: 1. تلخیص رساله تعارض صاحب عروه 2. شرح تبصره علاّمه 3. کواشف الجلیّة عن مطالب شرح اللمعة الدّمشقیّه 4. وسیلة الرّحال من احوال الرّجال(1).
میرزا ابوالقاسم ملقّب به «سلطان الحکماء» فرزند میرزا محمّدجعفر نایینی اصفهانی، طبیب حاذق و دانشمند فاضل. از طرف پدر، نسبش به سلطان محمّد خدابنده ایلخانی و از طرف مادر، نسبش به علاّمه مجلسی منتهی می شود. در سال 1245ق در نایین متولّد شد، و در مدرسه نیماورد اصفهان به تحصیل پرداخت، از درس آخوند ملاّمحمّدحسن نایینی
ص: 335
بهره برد سپس به یزد رفت، و نزد میرزا زین العابدین، آقا محمّد حکیمی و حاجی میرزا عبدالوهاب یزدی در حکمت، منطق، هیأت، طب، ادبیّات، فقه و تفسیر تحصیل نمود. وی در 25 سالگی به تهران رفت، و به تدریس طب در مدرسه صدر پرداخت، و سرانجام به تدریس در مدرسه دارالفنون مشغول شد. هم چنین شهرت و حذاقت وی باعث شد ناصرالدّین شاه به او لقب «سلطان الحکماء» دهد، و او را رییس اطبّای دربار خویش نماید. عاقبت، سلطان الحکماء در سال 1322ق در قریه کلاک در نزدیکی کرج در اثر ابتلاء به وبا وفات یافته، در صحن امام زاده آن قریه مدفون شد. وی را در طب تألیفاتی است؛ از آن جمله: 1. ناصرالملوک به فارسی، مطبوع 2. تحفه ناصری، به عربی 3. اقسام حمیّات، در انواع تب.(1)
سیّدابوالقاسم بن سیّدمحمّدحسن حسینی بختیاری اصفهانی عالم فاضل، در سال 1272ق وفات یافته است، شرح نهج البلاغه از تألیفات او است.(2)
سیّدابوالقاسم بن سیّدحسن حسینی بهشتی، عالم جلیل القدر، امام مسجد سه پله اصفهان، متوفّی جمادی الثّانی 1337ق مدفون در تکیه سادات بهشتی، در شمال مصلاّی تخت فولاد.(3)
سیّدابوالقاسم بن سیّدحسن حسینی بهشتی، از فضلاء و ائمّه جماعات اصفهان، متوفّی
ص: 336
16 رمضان 1384ق مدفون در تکیه سادات بهشتی، واقع در شمال مصلاّی تخت فولاد(1).
ابوالقاسم بن محمّدحسین اصفهانی فاضل خطّاط قرن سیزدهم. از آثارش مجموعه ای است از چندین سوره از قرآن مجید که آن را به خطّ نسخ، جهت صدر اعظم در سال 1272 نوشته است. ظاهرا جامع آن مجموعه نیز خود او می باشد. نسخه به شماره 57 در کتابخانه ملّی ملک در تهران موجود است.(2)
شیخ ابوالقاسم حججی نجف آبادی فرزند ملاّحسین بن ملاّاحمد در حدود سال 1331ق در نجف آباد متولّد [شد]، و مقدّمات را در زادگاه خود و اصفهان خواند، و سپس در قم نزد برادرش شیخ احمد حججی و آیات عظام بروجردی، صدر و حجّت تحصیل نمود، و در قم و اصفهان به تدریس سطوح عالیه پرداخت. سپس به دعوت برادرش شیخ احمد به نجف آباد آمد، و به تدریس و اقامه جماعت در مسجد حکیم پرداخت، و سرانجام در سال 1413ق وفات یافت، و در جنّت الشّهدای نجف آباد مدفون شد. مشارٌ الیه از طرف امام خمینی و آیت اللّه حجّت و آیت اللّه صدر دارای اجازه است.(3)
ابوالقاسم رفیعی مهرآبادی فرزند ملاّمحمّدحسین ظهیری مهر آبادی اردستانی، نویسنده و مورّخ دانشمند در حدود سال 1323ق در مهرآباد اردستان متولّد [شد]، و دروس مقدّماتی را نزد پدر آموخت. سپس در کاشان و اصفهان به تحصیل علوم عربیّت، ریاضیّات قدیم، منطق، فلسفه، کلام، فقه و اصول پرداخت. سپس در مدرسه دارالفنون تهران به تحصیلات جدید مشغول شد. وی دوره عالی وزارت دادگستری را طی [کرد]، و به خدمات قضایی و اداری پرداخت، و پس از 32 سال خدمت، بازنشسته گردید، و فعّالیت در سازمان لغت نامه دهخدا مشغول شد. وی در مهر ماه
ص: 337
1366ش در تهران وفات یافت. شعر نیز می سرود، و «نزهت» تخلّص می کرد. این کتاب ها از او است: 1. آتشکده اردستان، سه جلد، مطبوع 2. آثار ملّی اصفهان، مطبوع 3. تاریخ خطّ و خطّاطان، مطبوع 4. تذکره هجوسرایان 5. تصحیح دیوان وفا 6. توضیح الکفایه، به عربی 7. دانشمندان اسلام 8. ره آورد طوس 9. زبان ها و لهجه های اصفهان 10. فرهنگ اصفهان 11. لهجه های اردستانی(1).
ملاّابوالقاسم بن محمّدربیع گلپایگانی، عالم فاضل، در اصفهان نزد علمای این شهر به خصوص ملاّمحمّدتقی مجلسی به تحصیل پرداخته، و سپس به تدریس در مدرسه شیخ لطف اللّه مشغول شد.(2)
ابوالقاسم پاینده نجف آبادی فرزند محمّدرضا، نویسنده، روزنامه نگار و مترجم توانا در سال 1287ش در نجف آباد متولّد شد. پس از طیّ تحصیلات مقدّماتی به تشویق شیخ احمد حججی برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت، و نزد شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی، شیخ نصراللّه قضایی، شیخ محمود مفید و شیخ محمّد حکیم خراسانی تحصیل کرد، چندی بعد تحصیل را رها کرد، و به تهران رفت، و به کارهای دولتی پرداخت، و مدیریت کلّ تبلیغات را بر عهده گرفت، در دوره دوم مجلس مؤسّسان و در دوره های 21 و 22 مجلس شورای ملّی به نمایندگی انتخاب شد.
وی با روزنامه عرفان اصفهان و روزنامه های شفق سرخ، ایران و اطّلاعات در تهران همکاری داشت. مدّتی نیز مدیر مجلّه تعلیم و تربیت بود، و خود، نشریّه هفتگی صبا را در تهران منتشر ساخت. او قلمی شیوا و نثری روان داشت که در داستان ها، ترجمه ها و تألیفات او مشهود است. وی سرانجام در 18 مرداد 1363ش در تهران درگذشت، و در گورستان ابن
ص: 338
بابویه در شهر ری به خاک سپرده شد. برخی از ترجمه ها و نوشته های او عبارت اند از: 1. ترجمه در جست وجوی خوشبختی نوشته جان لاباک آویبوری 2. ترجمه زندگانی محمّد صلی الله علیه و آله ، در دو جلد، نوشته محمّدحسنین هیکل 3. ترجمه مروج الذّهب 4. ترجمه التّنبیه و الاشراف 5. نهج الفصاحه 6. تمدّن اسلام 7. ترجمه تاریخ طبری 8. ترجمه قرآن مجید 9. املاء یا دستور نوشتن 10. علی علیه السلام ابر مرد تاریخ 11. عشق مخفی 12. دخترک دهقان 13. سیر تکامل عقل نوین و غیره(1).
حاج میرزا ابوالقاسم بن حاج میرزا زین العابدین بن حاج میرزا ابوالقاسم امام جمعه (خاتون آبادی اصفهانی تهرانی)، عالم فاضل پدر و جدّش امام جمعه تهران بوده اند. در دوشنبه 22 ذی قعده 1282ق در تهران متولّد شد، و پس از تحصیلات مقدّماتی راهی نجف اشرف گردید، و از محضر علمای اعلام آن دیار، خصوصا میرزا حبیب اللّه رشتی و میرزا فتح اللّه شریعت اصفهانی مستفیض شد، و به تهران مراجعت نمود. وی پس از وفات پدر، امام جمعه تهران گردید، و در قضایای مشروطه، از طرفداران پادشاه و مستبدّین به شمار می رفت. سرانجام در 26 جمادی الثّانی 1346ق در تهران وفات یافت. وی را تألیفاتی است ازجمله: 1. رساله در تسامح ادلّه سنن 2. رساله در قاعده ضرر 3. رساله در منجزات مریض(2)؛ هر سه اثر به چاپ رسیده است.
ابوالقاسم بن سلطان محمّد بن محمّد بن حاج محمّد اصفهانی، فاضل خطّاط در قرن دهم هجری. از آثارش کتابت نسخه ای است از کتاب بیان تألیف شهید اوّل _ علیه الرّحمه _ که آن را در چاشت روز جمعه دهم شوّال سال 956ق به پایان رسانیده، و نسخه، مقابله شده است. کتاب به شماره 79 در کتابخانه رضوی قم موجود است.(3)
ص: 339
ابوالقاسم اصفهانی پسر شیخ شهاب الدّین، از غزل سرایان زمان شاه تهماسب صفوی.(1)
شیخ ابوالقاسم بن عبدالرزاق اصفهانی. عالم فاضل کامل. در سال 1304 متولد شد. در اصفهان از درس میرزا ابوالقاسم زفره ای، شیخ علی یزدی آخوند ملا عبدالکریم گزی، میرمحمدصادق خاتون آبادی، آخوند کاشی و سید محمد باقر و سید مهدی درچه ای و در نجف اشرف نیز از درس آخوند خراسانی، سید محمد کاظم یزدی، سید محمد فیروزآبادی، شیخ ابراهیم اردبیلی و شیخ احمد شانه ساز بهره برد. در سال 1336ق به اصفهان مراجعت کرد و در 1341ق به قم رفت و ضمن استفاده از درس حاج شیخ عبدالکریم حائری به تدریس پرداخت. وی در شوال 1384ق وفات یافت و در قبرستان شیخان قم مدفون شد.(2)
در حدود سال 1230ق در قریه ورنوسفادران متولّد گردیده، و نزد علمای سده و اصفهان ازجمله حاج سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام شفتی و حاج محمّدابراهیم کلباسی و آقا میرسیّدحسن مدرّس میرمحمّدصادقی تحصیل و تلمّذ نموده است. وی در مولد خود، مسجد و محراب، و ریاست علمی و روحانی داشت، و سرانجام در سال 1305ق در سِدِه وفات یافت، و همان جا مدفون گردید. صاحب عنوان، تقریرات اساتید خود را در فقه و اصول به رشته تحریر درآورده، و تألیفاتی داشته که از آن جمله است: 1. رساله در اجتهاد و تقلید 2. کشف الاصول در شش مجلّد بزرگ 3. کشف الفقه، در شش مجلّد بزرگ(3).
ص: 340
حاج شیخ ابوالقاسم دولت آبادی فرزند عبّاس، عالم فاضل زاهد. در سال 1298ق در دولت آباد اصفهان متولّد [شد]، و در اصفهان نزد آقا سیّدابوالقاسم دهکردی، آقا میرزا احمد مدرّس، آقا سیّدمحمّدباقر درچه ای، حاج میرمحمّدصادق خاتون آبادی و آخوند ملاّعبدالکریم گزی تلمّذ نمود، آن گاه به نجف اشرف مهاجرت کرد، و نزد آقا میرزا محمّدحسین نایینی، حاج میرزا فتح اللّه شریعت اصفهانی و آخوند ملاّمحمّدکاظم خراسانی به تکمیل تحصیلات خویش پرداخت، و از اساتید خویش و نیز آقا سیّدابوالحسن اصفهانی مدیسه ای اجازه روایت و اجتهاد دریافت نمود. آن گاه به اصفهان بازگشت، و در مدرسه نیماورد به تدریس پرداخت. گاهی در اصفهان و گاهی در دولت آباد بود، و سرانجام در 26 ذی حجّة الحرام 1366ق به سنّ متجاوز از هفتاد سال وفات یافت، و در امام زاده شاه زاده محمود دولت آباد مدفون گردید. رسائلی در فقه و اصول نوشته، و حاشیه ای بر ذخیرة المعاد آیت اللّه اصفهانی نوشته که به چاپ رسیده است.(1)
سیّدابوالفضل میرلوحی فرزند سیّدعبدالحسین، عالم فاضل معاصر، در سال 1301ش در یزدآباد فلاورجان متولّد شد.
وی در اصفهان به تحصیلات حوزوی پرداخت، و ادبیّات عرب و بخشی از سطوح را آموخت. مصاحبت با عالم زاهد، میرزامحمّد درچه ای که دارای مشی اخباری بود، او را از ادامه تحصیل مرسوم حوزوی بازداشت، و تنها به مطالعه در اخبار، اکتفا نمود. وی با عارف سالک، سیّدزین العابدین طباطبایی ابرقویی و عالم فرزانه، حاج آقا رحیم ارباب مأنوس بود.
وی سال ها در یزدآباد به اقامه نماز جمعه می پرداخت. بسیار اهل عبادت و تهجّد و ادای نوافل بود. او از راه کشاورزی امرار معاش می نمود، و از دریافت وجوهات شرعی خودداری می کرد. ایشان سرانجام در 20 خرداد 1380ش وفات یافت، و در یزدآباد، جنب قبر پدر و
ص: 341
برادرش مدفون شد. کتب زیر از تألیفات ایشان است:
1. خورشید درخشان 2. دو گواه بزرگ بر صدق نبوت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله 3. مقام زن در اسلام 4. اسراف های گوناگون(1).
حاج میرزا ابوالقاسم کوپایی فرزند حاج عبدالحسین بن محمّدحسن، از مردمان نیکوکار و تجّار محترم و مورد اعتماد مراجع بزرگوار تقلید. وی در حدود سال 1321ق متولّد شده، و در زمان خود، نماینده تامّ الاختیار آیت اللّه العظمی اصفهانی و آیت اللّه العظمی بروجردی و عموم مراجع بعد از ایشان بوده، و در مدّت عمر خود، مصدر خدماتی گردیده که از آن جمله است:
ساختمان حسینیّه و حمّام و زوّارخانه در سامرّاء، تعمیرات مدارس دینی اصفهان، تعمیرات و ساختمان امام زاده زینبیّه اصفهان، تعمیرات بقعه علاّمه مجلسی و بنای کتابخانه ای به نام آن علاّمه عالی قدر، بانی ساخت ضریح حضرت ابوالفضل علیه السلام به امر آیت اللّه العظمی حکیم، و ساختن در، جهت مرقد مطهّر کاظمین علیهماالسلام .
سرانجام این شخص خدوم و نیکوکار در شب سه شنبه 28 جمادی الثّانی 1411ق وفات یافت، و در ایوان غربی رواق پشت سر مقبره علاّمه مجلسی جنب مسجد جامع اصفهان مدفون گردید.(2)
میرزا ابوالقاسم قاضی بن شیخ عبدالرّحیم، عالم فاضل، از احفاد ملاّمحمّدباقر محقّق سبزواری است. مشارٌ الیه قاضی اصفهان بوده، و ساختمان شبستان بزرگ مسجد علی قلی آقا به همّت او در سال 1297ق بنا شده است. وی سال ها در مسجد علی قلی آقا اقامه جماعت می نموده، و سرانجام در سال 1317ق وفات یافته است، حاج آقا مجلس
ص: 342
فرزند آقاابوجعفر بن صدرالدّین عاملی داماد او است.(1)
آخوند ملاّ ابوالقاسم بن ملاّ علی ریزی لنجانی، فاضل ادیب، از نویسندگان کتب در قرن 13 هجری.
از آثارش: 1. در تاریخ 1252 جلد یازدهم بحارالانوار علاّمه مجلسی را به خطّ نسخ کتابت نموده است. کتاب به شماره 2713 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است. 2. در تاریخ 1282 کتاب مجمل اللّغة تألیف ابوالحسین احمد بن فارس بن زکریّا را به خطّ نسخ کتابت نموده است. کتاب به شماره 3981 در کتابخانه مجلس شورای ملّی در تهران موجود است. 3. در تاریخ 1291 جلد پانزدهم بحارالانوار تألیف علاّمه مجلسی را به خطّ نسخ، کتابت نموده است. کتاب به شماره 2710 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)
حاج میرزا ابوالقاسم زفره ای معروف به «حاج آخوند» فرزند ملاّعلی [عرب] عالم فاضل، از محدّثین و مدرّسین اصفهان است، و اغلب علمای اصفهان از شاگردان او بودند. در تدریس ادبیّات عرب مهارت بسیاری داشته، در علوم غریبه، جفر، اعداد و طلسمات نیز زحمات فراوانی کشیده بود، و تسخیر اجنّه و غرائب دیگر را بدو نسبت می دادند. [سال ها در مدرسه میرزا مهدی بیدآباد تدریس می کرد]. سرانجام در دوشنبه 28 رمضان المبارک 1352ق به سنّ قریب نود سال وفات یافت، و در تکیه بروجردی در تخت فولاد مدفون شد. کتب چندی تألیف نموده، از آن جمله است: 1. رساله در اصول دین 2. کتابی در علوم غریبه 3. کتاب در قاعده دایره هندی 4. رساله در مکروهات، [رساله اصول دین به ضمیمه رساله در مکروهات در سال 1316ق در اصفهان چاپ سنگی شده است](3).
ص: 343
ابوالقاسم عریضی متخلّص به «نژند» فرزند سیّدعلی اصغر، شاعر ادیب، در سال 1303 خورشیدی در اصفهان متولّد شد، تحصیلات ابتدایی و متوسّطه را در اصفهان انجام داد، و در تهران، دانشکده حقوق را در رشته قضایی به پایان رسانید. بعدا وارد فرهنگ شد، از شعرای باذوق و خوش قریحه اصفهان بود، و اشعار و مقالاتش در روزنامه های اصفهان به طبع می رسید. کتب چندی تألیف نمود؛ از آن جمله است: 1. اسرار الماس مفقود شده 2. در تیرگی های اجتماع 3. در گرداب زندگی 4. منتخبی از اشعار شعرای معاصر و غیره.
[از او است:
گذاری بعد مرگم گر قدم بر تربتم بینی که بوی عشق برخیزد ز مغز استخوان من(1)]
میرزا ابوالقاسم بن علی اکبر بیدآبادی شاعر ادیب فاضل، متخلّص به «راجی» متوفّی 1301ق کتب زیر از تألیفات او است: 1. حقایق النّبویه، یا حقایق ناصری، منظوم، به فارسی، مطبوع 2. دیوان اشعار 3. علاج الامراض بالادویة و الادعیة 4. همیان، مثنوی مانند موش و گربه، در نقد اجتماعی به صورت فکاهی. علاّمه تهرانی در نقباء البشر می فرماید: کلّیه آثار او نزد مرحوم آقاابوالقاسم اصفهانی نجفی موجود است. برادرش نیز به نام میرزا نصراللّه در سال 1313 وفات [یافته]، و فاضل بوده، و عمر معقولی کرده است.(2)
آقا سیّدابوالقاسم بن سیّدمحمّدعلی حسینی سدهی، عالم فاضل واعظ کامل، در تهران ساکن بود، و به وعظ و خطابه، مردم را ارشاد می نمود، سرانجام در مکّه معظّمه پس از
ص: 344
انجام فریضه حج در سال 1339ق وفات یافت. وی برادر عالم جلیل سیّدمحمّدباقر ابطحی مدرّس حوزه علمیّه اصفهان است. کتب زیر از تألیفات او است: 1. بدایع الاخبار، در اخلاق 2. بشارة الابرار در احوال شیعة الکرار فی دار القرار، در چهل هزار بیت 3. برهان الرّساله در اثبات نبوت خاصّه 4. حسام الشّیعه، در اثبات امامت امیرالمؤمنین علیه السلام 5. خصایص الایّام در وقایع الایّام 6. دلائل الرّبوبیه، مطبوع 7. لمعات الانوار، مطبوع 8. نفایس الاخبار، مطبوع و غیره. صاحب عنوان در سال 1317 کتاب کشف الغطاء تألیف شیخ جعفر نجفی را به کمک دایی خود مرحوم میرزا عبدالرّحیم معروف به حاج آقا تصحیح [کرده]، و در مطبعه سیّدمرتضی به چاپ رسانیده است.(1)
حاج شیخ ابوالقاسم دهاقانی ملقّب به «صدرالعلماء» فرزند ملاّمحمّدعلی دهاقانی، عالم فاضل مجتهد، در سال 1263ق در دهاقان تولّد یافت، و در اصفهان نزد جمعی از علماء، ازجمله شیخ محمّدباقر مسجدشاهی، آقا سیّدمحمّدهاشم چهارسوقی و دیگران تحصیل نمود، سپس برای تکمیل تحصیلات خود به عتبات عالیات مشرّف شد، و از محضر علمای آن جا خصوصا میرزا حسن شیرازی (میرزای بزرگ) بهره مند شد، و به اجتهاد نائل آمد. وی در سال 1305ق به مولد خود بازگشت، و به تبلیغ و ترویج دین پرداخت، سپس به مشهد مقدّس مشرّف شد، و هشت سال در آن سرزمین مقدّس مجاور گردید. سرانجام به دهاقان بازگشت، و باقی عمر را به عبادت و تدریس و تبلیغ و اقامه جماعت گذرانید تا این که در سال 1354ق وفات یافت. پیکرش به نجف اشرف حمل، و در قبرستان وادی السّلام مدفون شد.(2)
آقامیرزا ابوالقاسم خوشنویس فرزند میرزا محمّدعلی قاری، خوشنویس فاضل.
ص: 345
پدرش و برادرانش به ویژه میرزا عبدالحسین قدسی، از خوشنویسان معروف اصفهان بودند. خود او خطّ نسخ را با استادی می نوشت، و قرآن را با خطّ زیبای خود کتابت کرده که به طبع رسیده است. سال ها در مدرسه و دبیرستان قدسیّه به تدریس مشغول بود، تولّدش در 24 صفر سال 1296 و وفاتش در جمادی الثّانی 1375 روی داد. در تکیه تویسرکانی در تخت فولاد مدفون شد. مادّه تاریخ وفاتش را مرحوم نیّر گوید:
سال تاریخ وفات خال خود نیّر نگاشت: «شد بقدسی مسکن بوالقاسم قرآننویس»(1)
آقا سیّدابوالقاسم بدری بن آقا سیّدمحمّدعلی حسینی سینی برخواری فاضل ارجمند، در مدرسه گلبهار از مدارس جدید اصفهان تدریس می کرد، و بنده [سیّدمصلح الدّین مهدوی، مؤلّف کتاب] از محضر او در ایّام تحصیل استفاده کرده ام. در سال 1398ق وفات یافت، و در قسمت شرقی تکیه گلزار در تخت فولاد مدفون گردید.(2)
آقا سیّدابوالقاسم بیدآبادی فرزند حاج سیّدمحمّدعلی بن حاج سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام شفتی، عالم فاضل. ظاهرا در خدمت پدر بزرگوار و عمّ عالی مقدار خود حاج سیّداسداللّه بیدآبادی و دیگر بزرگان اصفهان تلمّذ نموده، و احتمالاً پس از وفات، در بقعه سیّد حجّت الاسلام مدفون گردیده است. مشارٌالیه داماد مرحوم حاج میرزا ابوالفضل بن حاج میرزا زین العابدین بن سیّد حجّت الاسلام بوده است.(3)
ابوالقاسم بن محمّدعلی خوزانی سِدِهی اصفهانی، فاضل خطّاط در قرن سیزدهم
ص: 346
هجری، از آثار او کتابت نسخه ای از الفطرة السّلیمه تألیف حاج محمّدکریم خان کرمانی در هشتم ربیع الثّانی 1282ق به خطّ نسخ است که به شماره 1059 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)
میرزا ابوالقاسم ناصر حکمت معروف به گوگردی فرزند میرزا محمّدعلیّ بن حاج محمّد یزدی، عالم فاضل، حکیم جامع، عابد زاهد و طبیب حاذق، از اطبّاء مشهور و مدرّسین طبّ قدیم در اصفهان. جدّش حاج محمّد از یزد به اصفهان آمده، و در محلّه احمدآباد ساکن گردید، و ظاهرا حمّام احمدآباد از آثار خیریّه او است. در حدود 1278ق در اصفهان متولّد شد، و نزد میرزا ابوالحسن پاقلعه ای، میرزا ابوالقاسم مدرّس رشتی، حاج میرزا محمّدباقر حکیم باشی، جهانگیرخان قشقایی، میرزا عبدالعلی مرندی و آخوند کاشی و جمعی دیگر به تحصیل پرداخت. ایشان از اطبّاء مشهور و صاحبان نفس قدسی بود. سال ها در مدرسه حاج حسن جنب مسجد علی مقابل هارون ولایت به تدریس و نیز مداوای بیماران اشتغال داشت، و کتاب قانون را تدریس می نمود. ایشان سرانجام در دوشنبه 2 ربیع الثّانی 1371ق به سنّ 90 سالگی وفات یافته، بیرون بقعه مادرشاه زاده در تخت فولاد مدفون شد. رساله افیونیّه به فارسی از تألیفات او است.(2)
سیّدابوالقاسم امام جمعه ابن میر محمّد محسن بن سیّدمرتضی بن سیّدمحمّدمهدی بن میرمحمّدحسین بن میر محمّدصالح بن میر زین العابدین بن میر محمّدصالح حسینی خاتون آبادی، عالم فاضل فقیه مجتهد، در 6 ذی قعده 1215ق در اصفهان متولّد شد. وی از اصفهان به تهران مهاجرت کرد، و از درس ملاّمحمّدتقی استرآبادی و ملاّعبداللّه زنوزی بهره گرفت. سپس به عتبات عالیات عزیمت نمود، در درس شیخ حسن آل کاشف الغطاء و
ص: 347
دیگران حاضر شد، و علوم خویش را تکمیل نمود، و آن گاه به تهران مراجعت کرد. وی از سال 1262 پس از وفات میرمحمّدمهدی امام جمعه عموی خود به منصب امام جمعگی تهران منصوب شد، و علاوه بر این سمت، به تدریس و حلّ مشکلات مردم، و تألیف و تصنیف پرداخت، و ریاست دینی پایتخت را برعهده گرفت. او سرانجام در دوشنبه 15 ربیع الاوّل 1272ق در تهران وفات یافت، و در بیرون دروازه قدیم تهران مدفون گردید، و بر سر قبر او گنبد و بارگاه عالی ساختند، و به سر قبرِ آقا معروف شد. کتب زیر از تألیفات او است: 1. البلدان المفتوح العنوه 2. رساله عملیّه فارسی، مطبوع 3. کتابی در تحقیق بعضی مسائل اصولی 4. منتخب الفقه.(1)
ابوالقاسم ریاحی بنی فرزند محمّد، شاعر ادیب، در سال 1312 خورشیدی در قریه بن (به کسر باء) از بلوک چهارمحال اصفهان متولّد گردید، دوره دبیرستان را در اصفهان در رشته ادبی به پایان رسانید، و در آن جا ساکن شد. در انجمن ادبی کمال شرکت می کرد. [از او است:
بهار آمد جهان اکنون به مانند جنان باشد درختان را به تن زان رو قبا از پرنیان باشد(2)]
ابوالقاسم بن حاج محمّد اصفهانی، فاضل خطّاط در قرن سیزدهم هجری ظاهرا در یزد ساکن بوده [است]. از آثار او نسخه ای از قرآن مجید است که آن را در محرّم 1233 به خطّ نستعلیق نوشته، و نسخه نام برده به شماره 1651 در کتابخانه وزیری یزد موجود است.(3)
ص: 348
سیّدابوالقاسم بن سیّدمحمّد حسینی اصفهانی، فاضل خطّاط قرن سیزدهم از آثارش کتابت نسخه ای است از وجیزه در درایه تألیف جناب شیخ بهایی که آن را در سال 1245 نوشته، و نسخه، پیوست کتاب من لا یحضره الفقیه به شماره 418 در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار موجود است.(1) هم چنین در تاریخ ربیع الثّانی سال 1230 کتابت نسخه ای از کتاب سرور الشّیعه تألیف ملاّعبداللّه بن علیّ بن مهدی بروجردی را به خطّ نسخ به پایان رسانیده، کتاب به شماره 7043 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)اثر دیگر از او جلاء العیون تألیف علاّمه مجلسی که در رجب 1236 به خطّ ثلث و نسخ کتابت آن را به پایان رسانیده، نسخه به شماره 4977 در کتابخانه مجلس شورای ملّی در تهران موجود است.(3) اثر دیگر، عین الحیاة تألیف علاّمه مجلسی است که به خطّ نسخ در سال 1230ق کتابت نموده، و به شماره 131 در کتابخانه مسجد گوهرشاد در مشهد موجود است.(4)
ملاّابوالقاسم بن محمّد گلپایگانی، عالم فاضل، از دانشمنندان نیمه اوّل قرن یازدهم هجری است. وی در اصفهان به تدریس و تحقیق مشغول بوده، و میرمحمّدقاسم طباطبایی قهپایی از او اجازه روایت دارد. هم چنین ملاّعلی گلپایگانی از او اجازه دریافت نموده که در بخش اجازات کتاب بحارالانوار ضبط شده است.(5) ملاّابوالقاسم گلپایگانی تألیفاتی دارد ازجمله: 1. رساله در فقه، موجود در کتابخانه حاج سیّدمهدی لاجوردی قمی.(6) 2. منهاج العلیّه.(7)
ابوالقاسم نایب الصّدر بن سیّدمهدی موسوی اصفهانی عالم فاضل ادیب در قرن
ص: 349
سیزدهم هجری. از آثارش کتابت: 1. کتاب تجوید، تألیف محمّدزمان تبریزی است که آن را در سال 1264 به خطّ نسخ نوشته، و به شماره 1/1710 در کتابخانه مسجد گوهرشاد مشهد مقدّس موجود است. 2. کتاب تصریف زنجانی را در سال 1264ق در شیراز به خطّ شکسته نستعلیق نوشته است. نسخه به شماره 2/1710 در کتابخانه مسجد گوهرشاد مشهد مقدّس وجود دارد.(1)
حاج میرزا ابوالقاسم معروف به «شیخ العراقین» فرزند آقا محمّدمهدی بن حاج محمّدابراهیم کلباسی، عالم فاضل محقّق، مادرش دختر حاج سیّدمحمّدباقر بیدآبادی است. در اصفهان متولّد شد، و نزد پدر به تحصیل پرداخت. سپس در نجف اشرف در محضر درس شیخ مرتضی انصاری و شیخ محمّدحسین کاظمینی حاضر، و سپس به انجام وظایف دینی خود مشغول شد. وی سرانجام در سال 1308ق (سال وفات استادش کاظمینی) وفات نمود، و در صحن مطهّر حضرت علی علیه السلام در نجف مدفون گردید. کتب زیر از او است: 1. شرح کتاب اصول پدرش 2. کتابی در اصول در دو مجلّد 3. کتابی در صلاة. این کتاب ها نزد عالم جلیل سیّدمحمّد حجّت (کوه کمری) موجود بوده است.(2)
آقا سیّدابوالقاسم موسوی شاهکرمی فریدنی بن حاج سیّدمحمّدهاشم، عالم فاضل، در اصفهان نزد آقا سیّدابوالقاسم دهکردی، حاج میرزا ابوالحسن بروجردی، آقا سیّدمحمّد نجف آبادی، آخوند ملاّمحمّدحسین فشارکی، شیخ محمّد حکیم خراسانی، حاج شیخ مهدی نجفی و حاج میرمحمّدصادق مدرّس خاتون آبادی تحصیل کرده، و سپس به تدریس پرداخته است. وی در مسجد درکوشک اقامه جماعت می نمود، و ربیع الاوّل 1384ق وفات یافت، و در تکیه مقدّس
ص: 350
مدفون شد.(1)
میر سیّدابوالقاسم بن میرزا بیک بن میرصدرالدّین حسینی موسوی فندرسکی استرآبادی معروف به «میرفندرسکی» حکیم فیلسوف، عارف مرتاض و شاعر ادیب. از اکابر حکماء و اجلّه فلاسفه و عرفاء است، و همگان به عظمت، بزرگی، جامعیّت، زهد و تقوای او اذعان دارند. در سال 970ق در قریه «فندرسک» از توابع استرآباد [گرگان فعلی] متولّد شده، و نزد علمای بزرگ روزگار خود همچون کمال الدّین چلبی بیک تبریزی، خواجه افضل الدّین محمّد ترکه اصفهانی، میرمحمّدباقر استرآبادی (میرداماد) و میر برهان الدّین اشراق استرآبادی تحصیل نموده است. وی به هند سفر کرده، و خدمت عرفاء و بزرگان آن دیار رسیده، و تجربه ها اندوخته، و در ضمن، جهت ترویج دین اقدام نموده است. وی پس از چندین سفر در اصفهان اقامت گزیده، و به تدریس و تحقیق پرداخته است. شاه صفی او را احترام بسیار می نمود؛ امّا میر به او اعتنایی نداشت. از محضر درس او ده ها شاگرد دانشمند برخاسته اند. سرانجام در سال 1050ق وفات یافت، و در تکیه ای مخصوص که به نام او تکیه میر نامیده می شود، در تخت فولاد مدفون گردید. مادّه تاریخ وفات او این است:
تاریخ وفاتش ز خرد جستم گفت: «صد حیف ز آفتاب اوج دانش»
مشارٌالیه طبع شعر داشته، و گاهی اشعاری می سروده، معروف ترین سروده او قصیده حکمی و عرفانی او است با این مطلع:
چرخ با این اختران نغز و خوش و زیباستی صورتی در زیر دارد آن چه در بالاستی
که آن را به پیروی از ناصرخسرو قبادیانی سروده است. قصیده یایییّه میرفندرسکی مورد توجّه عرفاء و شعرا بوده، و بر آن شرح نوشته اند؛ ازجمله شرح محمّدصالح بن سعید خلخالی، شرح حکیم عبّاس شریف دارابی موسوم به تحفة المراد، و شرح محسن بن
ص: 351
محمّد گیلانی، و دو شرح اوّل به طبع رسیده است. هم چنین این قصیده را امیرمحمّدعلی هندی تخمیس نموده که ابتدای آن این است:
ای که ذاتت در دو گیتی مظهر اسماستی جوهری دهر را چون لؤلو لالاستی
بشنو از انجام خود حرفی که از مبداستی چرخ با این اختران نغز و خوش زیباستی
صورتی در زیر دارد آن چه در بالاستی
کتب زیر از تألیفات ایشان است: 1. اجازه به ملاّحسنعلی تستری، مطبوع ضمن اجازات بحارالانوار 2. برهان الابصار 3. تاریخ الصّفویه 4. تحقیق المزلّه 5. تخمیریّه 6. ترجمه شذور الذّهب 7. تفسیر قرآن 8. جواب سؤالات ملاّمظفّر حسین کاشانی، مطبوع در کتاب منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران 9. حاشیه جوک باشست 10. رساله حرکت، مطبوع در کتاب منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران 13. رساله صناعیّه، مطبوع 14. رسالةٌ فی ارتباط الحادث بالقدیم 15. رسالةٌ فی حقیقة الوجود 16. رسالةٌ فی معقولات العشر 17. زیبق، مطبوع در کتاب مجموعه رسائل خطّی فارسی 18. قصیده یائیّه، مطبوع 19. کشف اللّغات «جوک باشست» 20. منتخب «جوک باشست» 21. منظومة فی الکیمیا. میرفندرسکی کتابخانه ای ارزشمند با کتاب های نفیس داشته که پس از وفات، کتاب های آن را به کتابخانه شاه صفی انتقال داده اند. این شعر از او است:
شرب مدام شد چو میسّر مدام به چون می حرام گشت، به ماه حرام به
یک بوسه از رُخت ده و یک بوسه از لبت تا هر دو را چشیده بگویم کدام به(1)
ص: 352
حاج سیّدابوالقاسم تابش محمودیان، عالم فاضل، در اصفهان متولّد شد، و سپس به نجف اشرف مهاجرت نمود، نزد علمای اعلام به تحصیل پرداخت، و فقیهی جامع، و دانشمندی فاضل گردید. بیش از هفتاد سال در نجف اشرف اقامت داشت، و در سال 1370ق در آن دیار مقدّس وفات یافت. خطّ شکسته را خوش می نوشت.(1)
ابوالقاسم تمیمی اصفهانی نسّابه، سیّدعزّالدّین اسماعیل بن حسین مروزی مؤلّف الفخری، از ورقانی در اثبات نسب جناب اسماعیل بن ابراهیم بن امام موسی الکاظم علیه السلام به قول او و جمعی دیگر از علماء نسب، استشهاد نموده است.(2)
میرزا ابوالقاسم مستوفی متخلّص به «جاوید» شاعر ادیب، از اعضای قدیمی انجمن ادبی شیدا بود، و اشعارش در روزنامه های قدیم اصفهان همچون سحاب و غیره به طبع می رسید.
[از او است:
نیست حاجت رنجه کردن پنجه های نازنین کز نگاهی صد چومن آماج پیکان کرده ای(3)]
ص: 353
ابوالقاسم خان جلا، از پیش گامان عکّاسی در اصفهان در سال 1294ق در اصفهان به دنیا آمد. وی نزد برادرش محمّد خان دیاری (دکتر صحّت) عکّاسی را فراگرفت، و نزد او در عکّاسی مرکزی در چهارباغ اصفهان به کار پرداخت، و سرانجام در سال 1313ش در خیابان چهارباغ، عکّاسی شرق را تأسیس کرد. وی از اوّلین عکّاسان خبری اصفهان بود، و با مطبوعات و مراکز مختلف، همکاری می کرد. وی سرانجام در سال 1358ش در اصفهان درگذشت.(1)
شیخ ابوالقاسم حکّاک اصفهانی، از هنرمندان اوایل قرن چهاردهم هجری بوده، و علاوه بر مهارت در هنر حکّاکی، در قلم زنی و تذهیب و خوشنویسی نیز توانا بوده، امّا به علّت کسادی بازار هنر، در فقر و فاقه به سر برده، تا آن که فوت شده است.(2)
میرابوالقاسم خلیفه اصفهانی از متولّیان آستانه مقدّسه رضویّه در زمان شاه تهماسب صفوی بوده، و تولیّت موقوفات واجبی را داشته است. توضیح: تولیّت آستانه مقدّسه دو قسمت بوده؛ تولیّت سنّتی ها: موقوفات مجهول المصرف؛ تولیّت واجبی ها: موقوفات معلوم المصرف.(3)
استاد ابوالقاسم خواجویی، از هنرمندان نقّاش قرن سیزدهم هجری بوده، در نقّاشی گل و بته و صورت سازی و منظره مهارت داشته، و آثاری در اصفهان پدید آورده است ازجمله
ص: 354
نقّاشی و تزیینات خانه استاد همایی در محلّه پاقلعه به تاریخ 1288ق از آثار هنرمندانه او است.(1)
ابوالقاسم خواجویی، عالم فاضل ادیب شاعر، در اوایل قرن سیزدهم هجری می زیسته، و در سال 1222ق کتاب تحفة المرید را در موضوع علوم طبیعی تألیف نموده که به شماره 8812 در کتابخانه آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی در قم موجود است.(2) شعر نیز می سروده است. این شعر از او است:
ستایش سزاوار ذاتی که هست بر قدرتش آسمان چیز پست
خداوند خلاّق انسان و جان که افلاک و انجم همه صنع آن
خداوند صنعتگر آب و خاک روان بخش اجسام اجرام پاک
خداوند انوار و عقل اثیر خداوند کیوان و بهرام و تیر
خداوند خورشید و ناهید و ماه خداوند گردون این ناوگاه(3)
میرزا ابوالقاسم اصفهانی متخلّص به «زیانی» شاعر ادیب، برادرش میرزا عنایت اللّه اصفهانی در دفترخانه سلطنتی دولت نادری، لشکرنویس بوده، و خود او نیز از طرف نادرشاه به وزارت دارالامان کرمان منصوب شده است. این رباعی از او است:
مجنون دل آزرده بی صبر و قرار می گشت به کوه و دشت با ناله و زار
خار و خس دشت را به مژگان می رُفت تا ناقه لیلی کند آسوده گذار(4)
ص: 355
میرزا ابوالقاسم شمس آبادی، خطّاط هنرمند، در قرن سیزدهم هجری می زیست، و در خطّ شکسته استاد، و در دستگاه حکومت اصفهان، منشی باشی بود.(1)
سیّد ابوالقاسم فرزند سید ابراهیم سری از شعرا و ادبای معاصر در سال 1313 ش متولد شد. از آثار او ترجمه کتاب اشرف افغان بر تختگاه اصفهان است.
ابوالقاسم قاری، از فضلاء و دانایان قرائت و تجوید در اصفهان بود، طبع شعر نیز داشت، و در عهد شاه عبّاس دوم صفوی می زیست، در سال 1061ق منظومه ای در تجوید به نام لؤلوییّه سروده که بیت اوّلش این بیت است:
ای کلام از انتظام نام ذاتت در نظام وی ز شهد شکّرین شکرت زبان شیرین به کام(2)
شیخ ابوالقاسم قاری اصفهانی، از علمای بزرگ و از دانایان به علوم قرآن بود، و از معاصرین حاج سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام و از شاگردان او است. در قرآن و تجوید شاگرد ملاّابوالحسن خواجویی اصفهانی است از دیگر اساتید او میرزای قمی است. آقا محمّدمهدی کلباسی نیز از ارادتمندان صاحب عنوان بوده، و ظاهرا قرائت را نزد او تحصیل نموده است.(3) وی در سلخ رمضان 1267ق کتابت حبل المتین فی معجزات امیرالمؤمنین علیه السلام تألیف شمس الدّین محمّد بن محمّد بدیع مشهدی را در نجف اشرف به
ص: 356
پایان رسانیده است، کتاب به شماره 177 در کتابخانه دانشکده الهیّات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(1)
میرزا ابوالقاسم لاهیجی، معروف به «جغد العرفاء» از عرفای ساکن اصفهان در عهد قاجاریّه است. در طرایق الحقایق ذکری از او شده است.(2)
ابوالقاسم حسینی اصفهانی ملقّب به «مذهب باشی» از هنرمندان دوره فتحعلی شاه قاجار است. از تذهیب کاران درجه اوّل آن عهد بوده، و در نقّاشی قلمدان و فنون زرافشان و نقّاشی گل و بوته، هنرنمایی ها کرده است. وی تا سال 1222ق در قید حیات بوده است.(3)
از آثار او تذهیب قرآنی است که جهت تقدیم به فتحعلی شاه قاجار نویسنده معروف زین العابدین بن عبدالنّبی قزوینی در سال 1322 نگاشته است، و این قرآن در کتابخانه سلطنتی تهران موجود است.(4)
ابوالقاسم اصفهانی فاضل محترم مدّت چهل سال در اصفهان تعبیر خواب می نموده است. وی مؤلّف کتابی است به نام نخبة الاشیاء فی تعبیر الرّؤیا در یک مقدّمه و چند باب بر حسب حروف تهجّی و یک خاتمه. کتاب به شماره 4613 بدون تاریخ تألیف و یا کتابت در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است. نویسنده محترم فهرست، اظهار نظر می کند که نام کتاب باید نخبة الرّؤیا باشد.(5)
ص: 357
سیّدابوالقاسم موسوی ملایری اصفهانی، عالم فاضل بارع. از آثارش، تقریظی است بر کتاب توحید تألیف ناصرالاسلام موحّد مکّی اصفهانی که آن را در صفحه 46 کتاب نام برده مرقوم داشته است. نسخه کتاب توحید به شماره 163 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(1)
میرزا ابوالقاسم نشاط، از فضلاء و شکسته نویسان قرن 13 هجری در اصفهان بوده، از آثارش کتابت کتاب گنجینه به خطّ شکسته نستعلیق مورّخ شعبان 1266ق است، نسخه به شماره 1442 در کتابخانه جامع گوهرشاد در مشهد مقدّس وجود دارد.(2)
شیخ ابوالقاسم نصرآبادی، ظاهرا از عرفاء و متصوّفه قرن هفتم یا هشتم هجری بوده، و در نصرآباد ماربین اصفهان ساکن بوده، و خانقاه داشته، و همان جا مدفون شده است(3). سردر و بنای خانقاه توسّط خواجه صدرالدّین علی طبیب نصرآبادی در سال 854ق بنا شده که قسمتی از کتیبه سردر آن هنوز باقی است.(4)
فایده: این شیخ ابوالقاسم نصرآبادی، عارفی است غیر از شیخ ابوالقاسم بن محمّد بن محمویه نصرآبادی نیشابوری، مجاور مکّه معظّمه و متوفّی به سال 372ق.(5)
ابوالقاسم هرندی عالم فاضل معاصر در سال 1338ق در هرند متولّد شد. در اصفهان نزد شیخ هبة اللّه هرندی، حاج شیخ محمّدباقر ابطحی سدهی و حاج شیخ احمد فیّاض به تحصیل
ص: 358
پرداخت. پس از آن به قم رفت، و از درس مدرّسین عالی قدری چون آیات عظام امام خمینی، مرعشی نجفی و گلپایگانی بهره مند شد. آن گاه به عتبات عالیات عزیمت نمود، و از درس آقا سیّدمحمّد و آقا سیّدنصراللّه اصفهانی مستفیض گردید. او برای تکمیل تحصیلات خود در نجف اشرف اقامت کرد، و در جلسه درس آیات عظام سیّدعبدالهادی شیرازی، خویی، حکیم، اصطهباناتی و شیخ موسی خوانساری حاضر شد. وی سال ها در نجف اشرف به تدریس سطوح مشغول بود. عاقبت به ایران مراجعت نموده، و در اصفهان به اقامه جماعت و سایر وظایف دینی پرداخت، و سرانجام در 30 دی 1370ش (مصادف با سالروز شهادت امام محمّدباقر علیه السلام در قم وفات یافت، و در مزار علیّ بن جعفر در قم مدفون شد). فرزند برومند ایشان سیّدمحمّدعلی حسینی هرندی اوّلین روحانی شهید اصفهان در دوران دفاع مقدّس است. او در مهرماه 1359 در کوی ذوالفقاری آبادان در نبرد با متجاوزین عراقی به شهادت رسید.(1)
ابومحمّد، از ادبای اصفهان است. مافرّوخی او را در ردیف متقدّمین و دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاء ذکر نموده، و از او با عنوان «الاستاد الاوحد ابومحمّد» یاد کرده است.(2)
ابومحمّد اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. از ابوعبداللّه جعفر بن محمّد بن حسین خزاز و عبدالرّحمان بن محمّد بن حماد روایت نموده، و حافظ حکایی و ابوبکر قرآنی از او حدیث روایت می نمایند.(3)
ابومحمّد بن بامویه اصفهانی، از محدّثین قرن ششم هجری است. ابوسهل عبدالملک
ص: 359
بن عبداللّه بن محمّد دشتی (482 _ 582ق) از وی حدیث شنیده است.(1)
ابومحمّد بن یحیی بن زکریّا، از محدّثین اصفهان است، و مافرّوخی او را در ردیف معاصرین ذکر کرده است.(2)
ابومحمّد بن ابی نصر بن حسن بن ابراهیم خونجانی اصفهانی، از محدّثین اصفهان، و از اهالی قریه «خونجان» است، از ابوالقاسم بن محمّد بن فضل طلحی اصفهانی و دیگران حدیث شنیده است.(3)
ابومحمّد طیرانی مقری، از دانشمندان اصفهان، و احتمالاً از قریه «طیران» اصفهان است. مافرّوخی او را در ردیف متقدّمین و از دانشمندان کلام و حدیث ذکر نموده است.(4)
ابومحمّد ورّاق، از محدّثین اصفهان است. احمد بن محمّد بن فراد تمیمی از او روایت می کند، و ابومحمّد از عبداللّه بن محمّد بن زکریّا حدیث نقل می کند.(5)
[ظاهرا در قرن سوم می زیسته، و او همان ابومحمّد داوود بن عبدالرّحمان بن عطاش ورّاق است که از احمد بن موسی بن اسحاق انصاری روایت نموده است.(6)]
ص: 360
ابوالمرجا سبط عبدوس، از شعرای پارسی گوی اصفهان است. مافرّوخی در کتاب خود از او یاد کرده است.(1)
شیخ ابومسعود بن فرّات رازی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. او در ری متولّد گردید، و جهت اخذ حدیث به مصر، دمشق، کوفه، بغداد، جزیره، شام، یمن و اصفهان سفر کرد. او معاصر احمد بن حنبل بوده، و نزد او احترام بسیار داشته است. وی سرانجام در اصفهان ساکن شده، و به تربیت شاگردان و نقل حدیث پرداخت، و سرانجام در شعبان سال 258ق وفات یافت، و قاضی ابراهیم بن احمد خطّابی بر او نماز گزارد، و محمّد بن عاصم وی را غسل داد، و در مقبره مردبان مدفون گردید.
برخی او را شیعه می دانند، و از او تجلیل می کنند، و برخی او را سنّی و صوفی می دانند. [ظاهرا بقعه ای بر سر مزار او بوده، و تا قرن ها مردم اصفهان آن جا را زیارت می کرده اند]، در سال 895ق محمّد بن جلال الدّین عربشاه سردر بقعه شیخ ابومسعود را تجدید بنا کرد، و کاشی کاری نمود که هنوز باقی است، و در شمار آثار باستانی اصفهان به ثبت رسیده است. در اواسط دوره قاجاریّه، آقا سیّدصدرالدّین محمّد عاملی پس از تحقیق درباره احوال و مذهب شیخ ابومسعود، او را سنّی دانست، و مردم را تحریک نمود، و آنان قبر شیخ ابومسعود را تخریب کردند. در کتاب مزارات اصفهان اسامی تعداد کثیری از مشایخ و اساتید و راویان و شاگردان شیخ ابومسعود مذکور است، و کتاب مسند از او است.(2)
ص: 361
ابومسلم محمّد بن بحر اصفهانی، ادیب، لغوی، نحوی، شاعر، کاتب، مفسّر، از دانشمندان قرن سوم و چهارم هجری. وی منصب کتابت داعی صغیر محمّد بن زید حسینی (م287ق) را داشته است. در سال 254ق متولّد شده، و از دانشمندان زمان خود بهره گرفته، و در ادبیّات، حدیث، تفسیر و سایر علوم عصر خود، مهارت یافته است. وی پیرو مذهب معتزله بوده، و چندی از طرف مقتدر عبّاسی حاکم قم، و سپس اصفهان بوده، و سرانجام در سال 322ق وفات یافته است. کتب زیر از او است:
1. جامع التّأویل در تفسیر قرآن، در چهارده جلد بر حسب رأی معتزله 2. کتاب همزه 3. النّاسخ و المنسوخ 4. کتابی در نحو و غیره.(1)
ابومسلم محمّد بن علیّ بن محمّد بن حسین بن مهریزد اصفهانی، ادیب، مفسّر و محدّث معتزلی، و دانشمندان قرن پنجم هجری. وی در سال 322ق متولّد شده، [ابوبکر بن مقری روایت نموده است که سعید بن ابی الرّجاء صیرفی، حسین خلاّل و محمّد بن احمد کبریتی از وی روایت کرده اند.
برخی از مورّخان و تراجم نگاران او را شیعه دانسته، و ابراز عقیده کرده اند که از اعتزال، به عنوان پوششی برای تشیّع خود استفاده کرده است]. ابومسلم اصفهانی در سال 457 یا 459ق در اصفهان وفات یافت. کتب زیر از او است: 1. جامع التّأویل لمحکم التّنزیل، در تفسیر قرآن، در بیست جلد 2. جامع الرّسائل 3. ناسخ الحدیث و منسوخه.(2)
ص: 362
ابومضر بن ابی طالب بن غیاث، از ادباء و شعرای قرن پنجم هجری است، و به عربی شعر می سروده است.(1)
903
ابومضر بن جریر، از محدّثین اصفهان در قرن پنجم هجری است، و مافرّوخی او را در ردیف معاصرین آورده است.(2)
ابومضر بن ابی عدنان بن ابی الفوارس، از ادباء و دانشمندان اصفهان بوده، و مافرّوخی وی را را در ردیف دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاء ذکر نموده است.(3)
ابوالمطهّر مجلّدی، از ادباء و دانشمندان اصفهان است، در صرف و نحو و لغت و انشاء مهارت داشته، و مافرّوخی او را در ردیف متقدّمین ذکر نموده است.(4)
ابوالمظفّر بن ناحیه
از ادباء و فضلای اصفهان و معاصر با مافرّوخی است، مافرّوخی او را در شمار دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاء آورده است.(5)
ابوالمظفّر حسن آبادی اصفهانی، از ادباء و شعرای پارسی گوی اصفهان است. وی از
ص: 363
شعرای متقدّم بر عصر مافروّخی (قرن پنجم هجری) بوده است.(1)
میرزا محمّد مکنّی به ابوالمعالی کلباسی (نام ایشان مهجور افتاده، و در همه جا به کنیه شهرت یافته اند)، فرزند حاج محمّدابراهیم کلباسی خراسانی، عالم فاضل محقّق، مجتهد جامع، فقیه اصولی، جامع معقول و منقول، از اکابر علما و مجتهدین، محقّق مدقّق و دقیق الفکر، کثیر التتبّع، در غایت زهد و تقوی. درباره زهد و ورع و احتیاط های شرعی ایشان بین الخواص و العوام، حکایاتی منقول است که همگی، دلالت بر مقام او می کند. در شب چهارشنبه 7 شعبان 1247ق در اصفهان متولّد شد، [مقدّمات را نزد آقا سیّدمحمّد باقر دهکردی و] درس خارج را نزد آقا میرسیّد حسن مدرّس و آقا سیّدمحمّد شهشهانی طی نمود، و به اجتهاد نائل آمد.
در تذکرة القبور درباره او فرماید: «مجلس آن مرحوم، مصداق حدیث حوارییّن و عیسی علیه السلام بود که عرض کردند: مَن نُجالس؟ فرمود: مَن یُذَکَرکم اللّه رؤیته و یزیدکم فی العلم منطقه، و یرغّبکم فی الآخرة عمله».
جمعی کثیر از بزرگان علماء و مجتهدین از شاگردان ایشان هستند که معروف تر از همه، مرحوم آیت اللّه العظمی حاج آقا حسین بروجردی _ رحمة اللّه علیه _ می باشد. ایشان در شب چهارشنبه 27 ماه صفر المظفّر سال 1315 وفات یافت، و در تخت فولاد در تکیه ای مخصوص مدفون گردید. بانی ساختمان تکیه، حاج میرزا احمد ملاّباشی داماد آن مرحوم می باشد. در داخل و خارج بقعه، و هم چنین در اتاق ها عدّه زیادی از علماء و فضلاء و ادبای اصفهان مدفون می باشند. میرزا ابوالمعالی دختر آقامیرزا زین العابدین فرزند حاج سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام شفتی را به زوجیّت داشت، و از او، صاحب دو پسر (حاج میرزا جمال الدّین، و حاج میرزا کمال الدّین معروف به ابوالهدی) و یک دختر (که به زوجیّت حاج میرزا احمد ملاّباشی درآمد) می باشد. مجموع کتب و رسائل تألیفی ایشان، متجاوز از هشتاد مجلّد می شود که از آن جمله است: 1. رساله در استخارات، مطبوع در مقدّمه قرآن در سال
ص: 364
1316ق 2. رساله در استشفاء به تربت حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام مطبوع در سال 1258ق 3. الاستجاریّه 4. رساله در کیفیّت زیارت عاشورا 5. رساله در ابن غضائری 6. رساله در احوال انسان، به فارسی 7. رساله در احوال آقا حسین خوانساری 8. رساله در احوال شیخ بهایی 9. بشارات در اصول، سه مجلّد 10. مجموعه ای از اشعار عربی 11. مجموعه ای در تفسیر 12. تعارض استصحاب و اصالة الصحّة 13. جبر و تفویض 14. حجّت مظنّه 15. رساله در تزکیه اهل رجال 16. رساله در نیّت 17. رساله در مفطر بودن قلیان 18. سند صحیفه کامله 19. شرح خطبه شقشقیّه [مطبوع] 20. شرح کفایه سبزواری، در فقه 21. شرح زیارت جامعه 22. رساله در تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه السلام (1).
میرابوالمعالی کبیر فرزند سیّدمراد بن شاه اسداللّه طباطبایی اصفهانی، از مشاهیر علماء و سادات ساکن اصفهان است. زوجه اش دختر مولی محمّدصالح مازندرانی از آمنه خاتون دختر ملاّمحمّدتقی مجلسی بوده، و از همسر خود صاحب چهار پسر و دو دختر شده که یکی از پسران میر ابوالمعالی صغیر جدّ مجتهد عالی قدر سیّدعلی طباطبایی صاحب ریاض المسائل است. ظاهرا میر ابوالمعالی کبیر در اصفهان وفات یافته است.(2)
ابوالمعالی نقیب حسینی، از خوشنویسان اصفهان در اواخر عهد صفویّه بوده، خطّ ثلث را با استادی و مهارت می نوشت، و تا سال 1124ق در قید حیات بود. از آثار او کتیبه ایوان
ص: 365
شاگرد در مسجد جامع اصفهان به سال 1112 و نسخه ای از کتاب نثر اللّئالی به خطّ نستعلیق در سال 1124 هنوز موجود است.(1)
ابوالمفاخر رضوی، از فضلاء قرن یازدهم هجری. در پنج شنبه 27 صفر سال 1078ق نسخه ای از وافی فیض کاشانی در اصفهان به خطّ نسخ کتابت نموده است، نسخه به شماره 1866 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2) هم چنین در سال 1053ق نسخه ای از کافی شیخ کلینی را به خطّ نسخ کتابت نموده است.(3)
قاضی ابوالمکارم اصفهانی، از فقهاء و محدّثین اصفهان است. از حسن بن احمد مقری (حدّاد) روایت کرده، و علیّ بن احمد از او نقل حدیث نموده است.(4)
شیخ ابومنصور معمّر بن احمد بن محمّد بن زیاد اصفهانی، صوفی و محدّث حنبلی، از بزرگان تصوّف و حدیث قرن چهارم و پنجم هجری. [وی از ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن حمزه، حافظ ابوالشّیخ اصفهانی، طبرانی، ابوالحسن بن مثنی، ابن مقری، علیّ بن عمر بن عبدالعزیز و ابوعبداللّه محمّد بن منده حدیث شنیده، و یا نزد آنان تلمّذ نموده است. از مشایخ او در تصوّف، اطّلاعات چندانی در دست نیست؛ ظاهرا یکی از آنان احمد بن جعفر بن هانی است. ابراهیم بن هبة اللّه جربادقانی، احمد بن محمّد قرشی، قاسم بن مفضل ثقفی و ابومطیع از او حدیث استماع کرده اند. از شیخ ابومنصور تألیفاتی مختلفی به جا مانده که از آن جمله است: 1. الاختیارات، چاپ شده در مجلّه معارف 2. ادب الملوک،
ص: 366
قسمت سماع آن در مجلّه معارف چاپ شده است 3. حقائق الآداب، در آداب صوفیّه، که در مجلّه معارف چاپ شده است 4. ذکر معانی التّصوف که در مجلّه معارف چاپ شده است 5. شرح ابیات ابی عبداللّه مرشدی، مخطوط 6. شرح الاذکار، مخطوط 7. شرح اربعین حدیثا فی التصوّف، چاپ شده در مجلّه مقالات و بررسی ها 8. المسائل المحدّثة الواقعة فی عصرنا، چاپ شده در مجلّه معارف 9 و 10. المناهج بشاهد السنّة و نهج المتصوّفه، دو تألیف جداگانه، چاپ شده در مجلّه معارف 11. نهج الخاص، چاپ شده در مجلّه تحقیقات اسلامی. شیخ احمد کوفانی او را دیده، و عبارت «الفقیر عزیز» را از او شنیده، و آن را نیکو یافته است]. شیخ ابومنصور اصفهانی در رمضان 419ق (و یا 418) وفات یافته است.(1)
ابومنصور بن اسماعیل، از محدّثین اصفهان است. مافرّوخی او را در ردیف محدّثین متقدّم بر عصر خود ذکر می کند.(2)
ص:367
ابوالمظفر بن سهل، از محدّثین اصفهان و معاصر با مافرّوخی بوده است.(1)
حافظ ابونُعیم احمد بن عبداللّه بن اسحاق بن موسی بن مهران اصفهانی، از محدّثین معروف اصفهان در قرن چهارم و پنجم هجری است. نسب او از طرف مادر به شیخ محمّد بن یوسف بن معدان اصفهانی از مشاهیر صوفیّه آن عهد می رسد. حافظ ابونُعیم در سال 334 یا 336ق متولّد شده، و در اصفهان و سایر شهرها به تحصیل پرداخته است. در کتب رجال از او به حافظ اصفهان و گاهی حافظ دنیا تعبیر می کنند. برخی او را سنّی و صوفی، و عدّه ای شیعه می دانند. وی در طلب حدیث، به ایذج، عسکر مکرم، شوشتر، اهواز، بصره، واسط، کوفه، بغداد، مکّه، ایله و نیشابور سفر کرد. از بسیاری از محدّثان روایت می کند، و تعداد کثیری از محدّثین نیز از او نقل حدیث می کنند. [اسامی مشایخ حافظ ابونُعیم در کتاب مزارات اصفهان آمده است].
از شیخ ابوعبداللّه محمّد بن محمّد اصفهانی نقل شده است که چون سلطان محمود غزنوی بر اصفهان استیلا یافت، از طرف خود کسی را بر این شهر والی گردانید. مردم بر او بشوریدند، و او را کشتند. سلطان محمود مجدّدا به شهر مراجعت نمود، و مردم را تأمین داد و از تقصیر آنان گذشت. چون روز جمعه شد، و مردم جهت نماز جمعه در مسجد حاضر شدند، جمعی کثیر از مردم رابکشت، و چون مردم شهر، قبلاً حافظ ابونُعیم را از ورود به مسجد منع کرده بودند، از این مهلکه جان به سلامت برد، و این موضوع را از کرامات حافظ دانستند.
وی سرانجام در یک شنبه 21 محرّم سال 430ق در اصفهان وفات یافت، و در قبرستان آب بخشان [که در آن روزگار به گورستان مردبان شهرت داشته است] مدفون شد. [برخی نوشته اند که حافظ ابونُعیم اصفهانی از اجداد علاّمه ملاّمحمّدباقر مجلسی است.] نقل شده
ص: 368
است که میرلوحی سبزواری، از علماء و فضلای ساکن اصفهان ازجمله کسانی بوده که با مجلسی عداوت داشته است، و از همین جهت، به بهانه سنّی بودن ابونُعیم، مردم را تحریک نمود که قبر او را خراب کنند.
[ظاهرا مقبره او بعدا مرمّت و احیاء شده است، و مقبره او تا قبل از تسطیح و تخریب قبرستان آب بخشان باقی بود]، و پس از احداث فلکه و خیابان، قبرستان آب بخشان تسطیح [شد]، و مقبره او از بین رفت. کتب زیر از تألیفات او است: 1. اربعون حدیثا فی المهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف) 2. اطراف الصّحیحین 3. حرمة المساجد 4. حلیة الاولیاء و بهجة الاصفیاء، مطبوع در ده جلد، در مصر 5. دلائل النّبوّه، مطبوع در حیدرآباد هند 6. ذکر اخبار اصفهان، مطبوع در دو جلد در لیدن هلند 7. الرّیاضة و الابدان 8. طبّ النّبی صلی الله علیه و آله 9. الفتن 10. فضائل الخلفاء 11. فضل العالم العفیف 12. الفوائد 13. مانزل من القرآن فی امیرالمؤمنین علی علیه السلام 14. مختصر استیعاب 15. الجامع بین الصّحیحین (صحیح بخاری و صحیح مسلم) 16. معجم الشّیوخ 17. معرفة الصّحابه، مطبوع در ریاض عربستان 18. منقبة المطهّرین 19. الرّد علی الرّافضه، مطبوع در بیروت(1).
ابوالولید عبداللّه بن محمّد کنانی، از محدّثین شیعه است. حدیث بسیار روایت کرده، و به طلب دانش و نویسندگی شهرت داشته، و بر ترویج تشیّع اصرار می ورزیده [است]، بدین
ص: 369
علّت، والی اصفهان مناظره ای ترتیب داد، و ابوالولید با ابومسعود رازی، محمّد بن بکار، محمّد بن فرج و زین بن خرشه و دیگران مناظره کرد، و آن ها موفّق به مجاب کردن ابوالولید نشدند؛ لذا والی اصفهان او را شلاّق زد، و سنیّان اصفهان او را طرد کردند.(1)
حاج میرزا کمال الدّین ابوالهدی کلباسی فرزند میرزا ابوالمعالی بن حاج محمّدابراهیم، عالم فقیه زاهد، مجتهد اصولی، در زهد و تقوی مانند پدر بزرگوار و برادر عالی مقدار خود [میرزا جمال الدّین] بی مثل و مانند بود، و در مکارم اخلاق و صفات و حالات روحانی کم نظیر در 22 شعبان 1278 در اصفهان متولّد شده، و نزد پدر دانشمند خود به تحصیل پرداخت، و پس از وفات ایشان در درس حاج شیخ محمّدباقر نجفی مسجدشاهی حاضر شد، سپس به همراه برادرش به عتبات عالیات رفت، و از محضر درس آخوند خراسانی و آقا سیّدمحمّدکاظم یزدی مستفیض گردید.
ایشان از علمای عالی قدری چون حاج میرزا هاشم چهارسوقی آقا سیّد حسن صدر کاظمینی و حاج ملاّعلی محمّد نجف آبادی اجازه دریافت نمود. وی پس از بازگشت به اصفهان به تدریس پرداخته، و نماز جماعت را در مسجد جوجه، جنب مسجد حکیم، اقامه می فرمود. وی در اغلب علوم همچون فقه، اصول، حدیث، منطق، هیأت و خصوصا رجال مهارت داشته است. سرانجام در شب سه شنبه 27 ربیع الثّانی 1356ق در اصفهان وفات یافت، و در کنار پدر، در بقعه تکیه میرزا ابوالمعالی واقع در تخت فولاد مدفون گردید. مادّه تاریخ وفات ایشان را میرزا حسن خان جابرانصاری ضمن قطعه ای چنین یافته است:
جاء البشیر مُهنَیا و مورّخا: «اتل السّلام علی مَن اتّبع الهُدی»
این کتب و رساله ها از تألیفات او است: 1. البدر التّمام، در احوال پدر و جدّ والامقام خود، مطبوع 2. التّحفة الی سلالة النّبوّة، و آن اجازه ای است که جهت آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی مرقوم فرموده اند، مطبوع در کتاب المسلسلات 3. حاشیه بر کفایة الاصول 4. الدّر الثّمین فی جملة من المصنّفات
ص: 370
و المصنّفین 5. درّة البیضاء، در اجازه حدیث 6. زلاّت الاقدام، در اشاره به اشتباهات رجالی برخی از اعلام 7. سماء المقال فی تحقیق علم الرّجال که در دو جلد به سعی فرزند فاضل ایشان آقامحمّد کلباسی در قم به طبع رسیده است 8. الصّراط المستقیم فی التّمییز بین الصّحیح و السّقیم 9. الفوائد الرّجالیّه، حاوی سی فایده و غیره.(1)
ابویعقوب ابن ابواسحاق اسماعیل بن ابراهیم بن صُبیح ثقفی، از محدّثین اصفهان است. او در سنین جوانی در راه مکّه وفات یافته است.
بسیاری از احادیث را نوشته، و آخرین کسی که از او استماع حدیث کرد، ابوعثمان اسحاق بن ابراهیم بن یزید بود.(2)
ص: 371
احسان اللّه گلشنی نجف آبادی از شعرای معاصر در سال 1351ق در نجف آباد متولّد شد. دوره ابتدایی را در نجف آباد و متوسّطه را در ساوه طی نمود، و در همان دوران به سرودن شعر پرداخت. ابتدا «بیدل» تخلّص داشت، و سپس «ساطعی» تخلّص نمود.(1) از او است:
روزگار خرّمی باری گذشت وه چه بی حاصل گذشت، آری گذشت
تا ز مستی کوس شیدایی زنم صحبت از شور و شرّ و زاری گذشت
دل به عشق دلبری در خون نشست از سر مهر و وفاداری گذشت
احمد شهشهانی متخلّص به «آزاد»، شاعر ادیب، [در حدود سال 1284 شمسی در اصفهان متولّد شد]. وی در فنّ شعر و ادب از شاگردان مرحوم میرزا عبدالوهاب گلشن ایران پور و در موسیقی، شاگرد سیّدرحیم موسیقی دان بود(2).] به کفّاشی اشتغال داشت، و زمانی رییس اتّحادیّه صنف کفّاشان شد. در انجمن های ادبی ازجمله انجمن کمال و انجمن سعدی شرکت می کرد، در سال 1368 شمسی وفات یافت، و در گورستان باغ رضوان مدفون گردید.] از او است:
به یاد ناله مجنون، ز عشق طرّه لیلی در این صحرای بی پایان جرس دایم فغان دارد
دکتر احمد آژیر اصفهانی شمس آبادی، از پزشکان حاذق معاصر در تهران ساکن بوده، و در دانشکده پزشکی تهران تدریس می نموده، مدیریّت مجلّه بیوشیمی نیز با او بوده است.(3)
ص: 372
ابوجعفر احمد ابهری اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. وی در سال 393ق وفات یافت.(4)
آقا شیخ احمد احرام باف بیدآبادی از فضلاء گمنام اصفهان در قرن سیزدهم، ساکن محلّه قبله دعا و از معاصرین مرحوم سیّد حجّت الاسلام شفتی و فرزندش سیّد حجّت الاسلام ثانی حاج سیّداسداللّه بوده، و در نزد آنان، محترم و مقبول القول و معتمد علیه. جلسه درس مختصری در منزل داشته، و عدّه ای در محضر او حاضر می شده اند که از آن جمله است مرحوم آقامیرزا یحیی مدرّس کاشی پز اصفهانی بیدآبادی. پس از وفات _ که ظاهراً در حدود سال 1295 بوده _ ، در قبرستان آب بخشان در مقبره مرحوم ملاّحسین تفلیسی مدفون گردیده است. پس از خرابی و تسطیح قبرستان آب بخشان، اعقابش استخوان های او را به تکیه آقامیرزا محمّدباقر چهارسوقی (صاحب روضات) در تخت فولاد نقل کردند.
استاد احمد اخوّت، نویسنده و مترجم توانای معاصر، در اصفهان ساکن است، و در زمینه های ترجمه، نقد ادبی و شناخت ادبیّات غرب، مهارتی بسزا دارد. آثار ایشان:
1. ترجمه اطلس نوشته خورخه لوییس پورخس، چاپ 1379ش 2. ترجمه واژه نگارهای چینی، رساله شعر، نوشته ارنست فنولوزا چاپ 1378ش 3. ترجمه قصیده کافه غم، نوشته کارسون مک لولرز 4. کتاب مقدّمات و مقالاتی در چند نشریّه ازجمله فصل نامه زنده رود.
احمد اصفهانی
احمد اصفهانی، ازجمله دانشمندانی است که وقف نامه مدرسه نوریّه اصفهان را مهر و امضاء کرده است. سجع مهر او: «و مبشّرا برسول یأتی من بعدی اسمه احمد»(5).
ص: 373
احمد اصفهانی شاعر، از فضلاء و ادباء اوایل قرن چهاردهم هجری است. وی دیوان شعر کوچکی داشته که در سال 1312ق به چاپ رسیده است.(1)
میرزا احمد اصفهانی، در عصر حکومت ناصرالدّین شاه (1264 _ 1314ق) می زیست، و در تهران ساکن بود. اعتمادالسّلطنه درباره وی گوید: «در شغل مرثیّه خوانی و روضه خوانی به مقامی سامی رسیده، و صیّت شهرش از تهران به همه جای ایران کشیده».(2)
(به نوشته بیان الواعظین وی فرزند میرزا علی محمد شیرازی است و پس از سال ها اقامت در تهران، به اصفهان معاودت نموده و تا آخر عمر در کمال شهرت و عظمت به منبر می رفت و پس از وفات به عتبات حمل شد و در وادی السلام مدفون گردید)(3)
آقا احمد فرزند آقانجف نقّاش، از هنرمندان قرن سیزدهم هجری است. وی در نقّاشی، شاگرد پدر، و در نقّاشی صحنه های جنگ و مجالس بزم، استادی مسلّم بوده است.(4)
احمد بن ابان اصفهانی، از محدّثین اوایل قرن سوم هجری است. وی از محمّد بن ابان عنبری روایت می کند، و علیّ بن حسن بن سلم از وی نقل حدیث می نماید.(5)
ص: 374
ابوالحسن احمد بن ابراهیم اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. از حافظ سلیمان بن احمد طبرانی روایت نموده [است]، و اسماعیل بن زاهر بونانی از او نقل حدیث می کند.(1)
احمد بن ابراهیم بن ابی الخصیب شیبانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از ابی سفیان و محمّد بن مغیره روایت می کند، و احمد بن حسین از وی نقل حدیث می نماید.(2)
ابوبکر احمد بن ابراهیم بن احمد بن روزبه کرانی از محدّثین قرن چهارم هجری است. وی از دارکی و ابن اخی ابی زرعه روایت می کند.(3) کران از محلّه های شهر اصفهان است.
ابوبکر احمد بن ابراهیم بن احمد بن محمود اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. او از حسن (یا محمّد) بن احمد بن محمّد بن حبش اصفهانی روایت می کند، و احمد بن حسین از او نقل حدیث می نماید.(4)
احمد بن ابراهیم بن اسحاق، مولای ضبه، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری
ص: 375
است. از عمرو بن حمید قاضی دینَوَر روایت می کند، و اسحاق بن شاذه از وی نقل حدیث می نماید.(1)
احمد بن ابراهیم باب کوشکی، عالم محدّث قرن سوم هجری از اهالی محلّه «باب کوشک» یهودیّه اصفهان بوده، از حسین بن حفص نقل حدیث نموده، در سال 278ق وفات یافته است.(2)
ابوالعبّاس احمد بن ابراهیم بن ایّوب دقّاق، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از عبداللّه بن محمّد بن نعمان روایت می کند، و حسین بن علیّ بن احمد بن بکر از وی نقل حدیث می نماید.(3)
ابوبکر احمد بن ابراهیم بن حسن زعفرانی، از محدّثین اصفهان است. از محدّثین اصفهان و بصره استماع حدیث کرده است که از آن جمله است: محمّد بن احمد اثرم بصری.
فایده لغوی: زعفرانی منسوب است به «زعفرانیّه» از قرای بغداد. زعفرانی منسوب است به «زعفران» از قرای همدان. زعفرانی کسی را گویند که زعفران فروشد.(4)
ص: 376
ابوجعفر احمد بن ابراهیم بن سلیمان بن غسال، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از سهل بن عثمان و اسماعیل بن عمرو بجلی روایت می کند، و فرزندش قاضی ابواحمد بن محمّد از او نقل حدیث می نماید.(1)
احمد بن ابراهیم بن شادان، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. از جعفر بن احمد قارنی روایت می کند، و حافظ ابونُعیم اصفهانی از او نقل حدیث کرده است.(2)
ابوالحسن احمد بن ابراهیم بن صالح بن منذر، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی از عبیداللّه بن عبدالرّحمان بن واقد روایت می کند، و عبداللّه بن محمّد بن مندویّه از او نقل حدیث می کند.(3)
حاج شیخ احمد کلباسی فرزند حاج شیخ محمّدابراهیم بن حاج میرزا عبدالرّحیم بن حاج شیخ محمّدرضا بن حاج محمّدابراهیم کلباسی عالم فاضل محقّق در حدود سال 1342ق متولّد شده، و در قم نزد آیات عظام حجّت کوه کمری و صدرالدّین صدر و در تهران نزد حضرات آیات سیّداحمد خوانساری و میرزا محمّدباقر آشتیانی تلمّذ نمود. تحصیلات جدید را در اصفهان انجام داد، و دیپلم گرفت. سپس در دانشگاه تهران در رشته حقوق قضایی تحصیل نموده، و لیسانس دریافت کرد، و سرانجام در رشته فلسفه در دانشگاه تهران تحصیل کرد، و دکترا دریافت نمود.
در مسجد امام حسن عسکری در تهران اقامه جماعت می نمود، و در دانشگاه تهران
ص: 377
در رشته فلسفه به تدریس می پرداخت. ایشان در اواخر عمر به بیماری سختی دچار شد، و برای معالجه به آمریکا رفت، معالجات سودی نبخشید، و در 10 ذی قعده 1414ق (1373ش) دارفانی را وداع گفت، و در قبرستان باغ بهشت قم مدفون گردید. این کتاب ها از تألیفات او است: 1. اخلاق از نظر قرآن کریم 2. فلسفه نوین یا نجات بشر 3. مفتاح السّعاده یا کلید خوشبختی (ترجمه فصل پنجم از مقدّمه ابن خلدون)(1).
احمد انواری فرزند دکتر ابراهیم انواری بن شیخ عبدالکریم ادیب الشّریعه سودایی دستگردی اصفهانی، روزنامه نگار ادیب، در حدود سال 1343ق در اصفهان متولّد شده، و در اصفهان و تهران تحصیلات خود را به پایان رسانده، و در رشته های ادبیّات، حقوق و ارتباطات، لیسانس دریافت نموده است. از سال 1362ق فعّالیت مطبوعاتی خود را آغاز نموده، و خود، روزنامه های خرد و پرخاش را منتشر ساخته است. از خدمات فرهنگی ماندگار او تأسیس مدرسه عالی کورش در اصفهان است. وی سرانجام در اواخر اسفندماه 1375 شمسی در تهران وفات یافته است.(2)
ابوجعفر احمد بن ابراهیم بن عبداللّه مؤدّب، ساکن قریه هفشور، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری. وی از محمّد بن مثنی، سلمة بن شبیب و مقری روایت می کند، و عبداللّه پدر حافظ ابونُعیم اصفهانی از وی روایت می نماید.(3)
[ظاهرا «هفشور» همان هفشویه، از قراء بلوک قهاب جی اصفهان است].
ص: 378
ابوجعفر احمد بن ابراهیم بن فیض، از محدّثان اصفهان در قرن چهارم هجری است. او از احمد بن عثمان اَودی، حسن بن صبّاح و هارون بن موسی روایت می کند، و ابومحمّد بن حیّان از او حدیث نقل کرده است.(1)
ابوالعبّاس احمد بن ابراهیم بن محمّد بن ابان فریز هندی میمه ای اصفهانی از محدّثین اصفهان است. اصلاً از قریه «فریز هند» میمه بوده است. از ابی بکر محمّد بن سلمان بن حسن معدانی استماع حدیث نموده، ابن منده در تاریخ اصفهان او را ذکر نموده است.(2)
ابومسعود احمد بن ابراهیم بن محمّد بن احمد بن ابراهیم بن موسی بن عبداللّه خبزی اصفهانی، از محدّثین اصفهان است، شیخ صالح و عابد بوده، و پدرانش عموما از محدّثین اصفهان بوده اند. پدرش وی را به محضر ابی عمرو بن مندویه اصفهانی جهت استماع حدیث برد.(3)
احمد بن ابراهیم بن یزید معروف به سنّی، از محدّثین قرن سوم هجری است. وی از ابوسفیان صالح بن مهران روایت می کند.(4)
ص: 379
ابوالعبّاس احمد بن ابراهیم بن ابی یحیی یزید بن عبداللّه باهلی مُکتِب مدینی اصفهانی، از محدّثین قرن سوم هجری است. وی از نصر بن علی جهضمی، عبداللّه بن محمّد زهری، و محمّد بن یحیی بن فیّاض روایت می کند. پدر حافظ ابونُعیم اصفهانی، محمّد بن جعفر و محمّد بن احمد بن ابراهیم قاضی از او نقل حدیث می کند. مدینی از اهالی مدینه (شهرستان) اصفهان بوده، و در ربیع الاوّل 304ق وفات یافته است.(1)
ابوجعفر احمد بن ابراهیم حنفی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم است. از حمید بن مسعده روایت می کند، و قاضی ابواحمد از او نقل حدیث می نماید.(2)
دکتر احمد رئیسی فرزند ابراهیم، استاد دانشگاه و از دانشمندان معاصر اصفهان است. در سال 1319ش در اصفهان متولّد شده، و پس از انجام تحصیلات ابتدایی و متوسّطه وارد دانشگاه اصفهان شده، و سرانجام، دکترای داروسازی دریافت نموده است. وی در انگلستان به تحصیل ادامه داده، و فوق دکترای داروشناسی دریافت نموده است. ایشان سال ها در دانشگاه اصفهان به تدریس مشغول بوده، و مناصب مختلف اداری، ازجمله رییس دانشکده داروسازی را برعهده داشته است.
ابوبکر احمد بن ابراهیم سمیرمی اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. در طرابلس از اباعبداللّه بن ابی حامد اخذ و استماع حدیث کرد، و ابوعلی حسن بن محمّد بن حسن
ص: 380
ساوی از او روایت می کند.(1)
ابوالعبّاس احمد بن ابراهیم قصّار معروف به «فاتنی» از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. از محمّد بن محمّد بن یونس ابهری، ابی عمرو بن حکیم و صحّاف روایت نموده است. او از مصاحبان حافظ ابونُعیم اصفهانی بوده، و با او رفت و آمد داشته، و در اواخر قرن چهارم هجری وفات یافته است.(2)
958
آقا سیّداحمد مقدّس فرزند ابراهیم حسینی عالم فاضل ادیب ماهر، از دانشمندان معاصر اصفهان است. در حدود سال 1320ق در محلّه بیدآباد متولّد شد، و در خدمت اساتید این شهر همچون حاج میرزا ابوالحسن بروجردی، شیخ محمّدرضا نجفی مسجدشاهی، آقا سیّدمحمّد نجف آبادی، حاج میرسیّدعلی نجف آبادی، آقا سیّدمحمّدباقر درچه ای، آقا سیّدمهدی درچه ای، آقا سیّدابوالقاسم دهکردی و حاج آخوند زفره ای به تحصیل پرداخت، به مراتب عالی علم و کمال نائل آمد. ایشان در علوم زمانه، خصوصا ادبیّات عرب از صرف و نحو، معانی و بیان و نیز منطق و کلام، زحمت ها کشیده، و رنج ها برده بود. او از مدرّسین معروف در مقدّمات و سطح بود، و سرانجام در 3 ربیع الاوّل 1397ق وفات یافت، و در تکیه بروجردی در تخت فولاد مدفون شد.(3)
شیخ احمد بن ابوتراب بن شیخ محمّدحسن بن شیخ عبداللّه گیلانی عالم فاضل، از سلسله مشایخ بیدآباد اصفهان است. در قرن سیزدهم هجری می زیست، و پس از وفات،
ص: 381
در قبرستان آب بخشان مدفون شد.(1)
از آثار ایشان مجمع الانوار فی ترجمة عیون اخبار الرّضا علیه السلام است که آن را به خواهش میرزا صادق بن میرزا علی اکبر اشتهاردی ساکن محلّه چهارسوق علی قلی آقا ترجمه نموده است.(2)
احمد بن ابی الحسن تنکابنی، ساکن اصفهان ادیب فاضل ریاضی دان، نویسنده حواشی بر هیأت فارسی قوشچی. وی در دیباچه این رساله می نویسد: «روزهای پنج شنبه و جمعه نزد آخوند ملاّحسین بن ملاّ ولیّ اللّه مازندرانی ساکن محلّه شهشهان اصفهان هیأت می خواندم، و مجموعه بیانات ایشان را به صورت این حاشیه درآوردم». نسخه به خطّ نستعلیق در 377 برگ، ضمن مجموعه 1791 در کتابخانه مدرسه فیضیّه قم موجود است(3). [ایشان در اواخر عمر، به زادگاهش تنکابن رفت، و در آن جا وفات یافت. از کتب او است:
1. رساله در معاد 2. رساله در شرح بعضی از ادعیه و احادیث و متفرّقات عرفانی 3. حاشیه بر شرح چغمینی 4. حاشیه بر هیأت فارسی قوشچی(4)].
احمد بن ابی السرّی غزّاء اصفهانی، از محدّثین اصفهان است، او از ابوهمّام و یوسف بن بحر روایت نموده است.(5)
ابوبکر احمد بن ابی سعید بن اسحاق بن ابراهیم مدینی، از محدّثین اصفهان در قرن
ص: 382
سوم هجری است. وی از اسحاق بن اسماعیل و محمّد بن عاصم روایت می کند، و قاضی ابواحمد از وی نقل حدیث می نماید.(1)
ابوالشّکر احمد بن ابوالفتح بن ابوبکر حُرانی اصفهانی از محدّثین قرن ششم هجری است. وی از ابوالعبّاس احمد بن محمّد بن حسین خیّاط، ابوالقاسم عبدالرّحمان بن عبداللّه بن منده و محمود بن جعفر کوهج و دیگران روایت نمود، و سمعانی از او نقل حدیث کرده است. ابوالشّکر در رجب 543ق وفات یافت.(2)
احمد بن ابی الفتح بن ابی جعفر شریف حائری اصفهانی از ادباء و خوشنویسان اصفهان در قرن سیزدهم هجری است. وی مدّتی در تهران و مدّتی در کرمانشاه بوده، و کتاب احسن القصص و دافع الغصص را تألیف نموده است. قسمت عمده کتاب از کتاب تاریخ الفی نوشته احمد تتوی سندی (مقتول در سال 1010ق) گرفته شده، و وقایع پس از آن به خامه خود احمد شریف حائری است. نسخه های مختلفی از این کتاب در کتابخانه های آستان قدس رضوی در مشهد، مرکزی دانشگاه تهران، مدرسه عالی سپهسالار، ملّی ایران، ملّی ملک موجود است. در کتابخانه های آستان قدس و عمومی اصفهان نسخه هایی از تاریخ الفی موجود است که همین احمد بن ابوالفتح اصفهانی آن را کتابت کرده است. وی تا سال 1259ق در قید حیات بوده است.(3)
شیخ ابوالفضل احمد بن احمد اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. از حافظ ابونُعیم
ص: 383
اصفهانی روایت می کند، و ابوالفتح محمّد بن عبدالباقی بن احمد بن سلمان معروف به «ابن البسطی» از او روایت می کند.(1)
ابوالعبّاس احمد بن اسحاق بن ابراهیم جوهری معروف به «حمویه ثقفی» از محدّثین قرن سوم هجری است.
وی در مدینه (شهرستان) اصفهان ساکن بوده، و در سال 300ق وفات یافته است. از ابی مروان عثمانی، اسماعیل بن زراره، ابن ابی رزمه، محمّد بن سلیمان لوین، عبداللّه بن عمران عابدی و ابن المقری روایت می کند. قاضی ابواحمد محمّد بن احمد بن ابراهیم و عبداللّه بن محمّد بن جعفر از او نقل حدیث می نمایند.(2)
احمد حائری بروجنی فرزند سیّدابوالقاسم بن سیّدحسن حسینی بختیاری، عالم فاضل محقّق، وی در عتبات عالیات به تحصیل پرداخته، و نزد فاضل اردکانی، شیخ زین العابدین مازندرانی و دیگران تلمّذ نموده است. او سال ها از علمای برجسته، و ائمّه جماعات کربلا محسوب می شده، و به انجام وظایف شرعیّه مشغول بوده است. عاقبت به اصفهان آمده، و به اقامه نماز جماعت در مدرسه چهارباغ و ارشاد مردم پرداخت، و سرانجام در سال 1339ق وفات یافت. ایشان تقریرات اساتید خود را در علوم فقهی و اصولی به رشته تحریر درآورده است.(3)
ابوطاهر احمد بن احمد بن ابی بکر ابهری مقری، از اهالی ابهر اصفهان، و از دانایان علم قرائت و از محدّثین اصفهان است.(4)
ص: 384
احمد میرزا متخلّص به «نیازی» فرزند اسحاق بن ابوتراب خلیفه سلطانی مرعشی، عالم فاضل محدّث فقیه مرتاض. [برخی از تذکره ها نام پدر او را سیّدمرتضی آورده اند(1)]. مادرش دختر شاه سلطان حسین صفوی و خود، داماد شاه تهماسب ثانی بوده دیوان اشعاری دارد، در 1216 وفات یافته است. [با توجّه به فوت نیازی در زمان حیات آذر بیگدلی و مادّه تاریخی که او برای نیازی سروده، سال 1216 غلط، و سال 1188ق صحیح است]. پدرانش عموما اهل فضل و کمال بودند، و فرزندش میرزا سیّدعلی نوّاب نیز از علماء و دانشمندان است. [آذر در این بیت، مادّه تاریخ فوت او را آورده است:
چون شمار سال تاریخش ز آذر خواستم زد رقم: «مونس بود با احمد احمد در بهشت(2)]
[دیوان اشعار او در کتابخانه آستانه حضرت معصومه (س) در قم وجود دارد(3)].
از اشعار او است:
به یک کرشمه زلیخاوش دل ما را چنان ربود که یوسف دل ما را
احمد بن اسحاق بن موسی بن مهران اصفهانی، از محدّثین اصفهان در اوایل قرن چهارم هجری است. از محمّد بن یوسف بنّا روایت نموده، و نواده اش حافظ ابونُعیم اصفهانی از او نقل حدیث می کند.(4)
ص: 385
دکتر احمد فشارکی فرزند حاج میرزا اسداللّه، از طرف مادر، نواده ملاّعلی اکبر فشارکی فرزند ملاّمحمّدجعفر می باشد. در سال 1337 قمری متولّد شد. تحصیلات خویش را در رشته پزشکی در دانشکده پزشکی تهران به پایان رسانید، و از اوّل تأسیس آموزشگاه عالی پزشکی و دانشکده پزشکی به عنوان دانشیار، و اخیرا استاد مشغول انجام وظیفه است. طبیبی است حاذق، و در فنّ طبابت ماهر. مردی خلیق و مهربان و متدیّن و پاک روان است.
برخی از تألیفات و آثار او در رشته پزشکی به طبع رسیده است. [وی پس از تأسیس دانشکده پزشکی اصفهان، ریاست آزمایشگاه فیزیولوژی آن را برعهده داشته، و در این دانشکده به تدریس پرداخته، و به مقام استادی نائل آمده است. وی مدّتی معاونت دانشکده پزشکی و سپس ریاست اداره کلّ دبیرخانه دانشگاه اصفهان را برعهده داشته است.
این کتاب ها از تألیفات و ترجمه های ایشان است: 1. فیزیولوژی سلسله اعصاب 2. فیزیولوژی تیرویید 3. فیزیولوژی هیپوفیز 4. مطالعه درباره تغییرات همودینامیک و الکتریک در موارد کولالبوس بیماران قلبی (به زبان فرانسه) 5. فیزیولوژی سلسله اعصاب.(1)]
احمد بن اسماعیل بن مثلم انصاری اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از ابی هانی اسماعیل بن خلیفه قاضی مصاحب ثوری روایت می کند، و محمّد بن یحیی بن منده از او نقل حدیث می نماید.(2)
احمد بن اسماعیل بن یوسف عابد اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از شیخ ابومسعود احمد بن فرات رازی روایت می کند، و سلیمان بن احمد و حسن بن محمّد بن دکه از او نقل حدیث می کنند.(3)
ص: 386
ابوبکر احمد بن اشکیب بن محمّد اصفهانی، از محدّثین چهارم هجری است. او از عبید بن حسن و اباطالب بن سواده روایت نموده است. احمد در محرّم سال 332ق در بازگشت از نیشابور وفات یافته است.(4)
احمد خان بیگ اصفهانی متخلّص به «کامل» فرزند افضل، شاعر ادیب، به همراه پدر به هندوستان رفته، به ملازمت اورنگ زیب عالمگیر پادشاه هند درآمده، منصب امیری یافته، سرانجام در سال 1082 در شهر «تهانیسر» هند وفات یافته است.
از او است:
غم زِ هَر دل سفری شد سوی من می آید چون غریبی که ز غربت به وطن می آید(5)
دکتر حاج سیّداحمد ابطحی سدهی فرزند حاج میرمحمّدباقر از پزشکان حاذق و متدیّن معاصر، در سال 1340ق متولّد شد، و در اصفهان و تهران تحصیلات خود را انجام داد، و به اخذ درجه دکترا نائل شد، سپس به اصفهان بازگشت، و به معالجه بیماران و رسیدگی به حال ضعفاء و مستمندان پرداخت.
وی در عصر روز چهارشنبه 19 رمضان المبارک 1409ق در اثر ابتلاء به سکته، وفات یافت، و در قبرستان باغ رضوان مدفون گردید.(6)
حاج میرزا احمد خان مشیر فاطمی فرزند میرزا محمّدباقر خان مشیرالملک بن میرزا
ص: 387
علی محمّدخان طباطبایی نایینی، عالم فاضل از مشایخ و بزرگان شیخیّه اصفهان بود، تولّدش در سال 1315ق، و وفاتش در 13 رمضان 1383ق اتّفاق افتاد.(1)
حاج سیّداحمد بن سیّدمحمّدباقر بن سیّدجلال الدّین بن میرزا مسیح بن میرزا محمّدباقر موسوی چهارسوقی «صاحب روضات». عالم فاضل فقیه محقّق، در 7 رجب 1347ق در اصفهان متولّد [شد]، و تحصیلات مقدّماتی خود را در اصفهان نزد شیخ محمّدحسین مشکینی، سیّدمحمّدباقر ابطحی، میرزا علی آقا شیرازی، میرزا علی هسته ای، حاج آقا رحیم ارباب و سیّدمصطفی بهشتی نژاد انجام داد.
[سپس] به قم عزیمت نمود، و نزد آیات عظام: سیّدمحمّدتقی خوانساری، سیّدمحمّد حجّت، صدرالدّین صدر، سیّداحمد خوانساری، شیخ مرتضی حائری، سید حسین طباطبائی بروجردی و سید شهاب الدین مرعشی نجفی به کسب علم پرداخت، و به درجه اجتهاد نائل گردید، و از اساتید خود و بسیاری از علمای عالی قدر شیعه، موفّق به اخذ اجازه روایت و اجتهاد گردید. سپس به اصفهان آمد، و به تدریس و تألیف و ارشاد مردم، و اقامه نماز در مسجد شیخ بهایی و مسجد الیادران پرداخت. پس از مدّتی در تهران ساکن شد، و به وظایف شرعی اقدام نمود.
ایشان سرانجام در سال 1422ق (1380ش) وفات یافت، و در قبرستان باغ رضوان مدفون گردید.
ایشان تألیفات بسیاری از خود به جا نهاد، ازجمله کتاب های چاپ شده:
1. المستدرکات علی روضات الجنّات 2. ماجرای ریش و سبیل، ردّ بر دکتر صفوی 3. گروه گمراهان بابی و بهایی 4. میزان الانساب 5. النّهریه شامل چهار رساله فقهی 6. حواشی زواهر الجواهر در اخلاق 7. گفت وگوی یک دانشمند شیعی با یک عالم سنّی 8. فوائد منطقی یا شرح کبری 9. شرح مبسوط بر رسائل مرحوم شیخ انصاری که به ضمیمه رسائل، چاپ سنگی شده 10. مقدّمه بر حاشیه شیخ جواد طارمی بر قوانین الاصول، چاپ
ص: 388
سنگی شده 11. مقدّمه مبسوط بر کتاب سفینة البحار، چاپ افست در تهران 12. فلسفه روزه یا بهترین روش تهذیب اخلاق در اسلام 13. مقدّمه کتاب مناهج المعارف 14. نداء الشّیعه فی حیاة الزّهراء 15. تحقیق نفحات الرّوضات 16. طبقات الاجازات 17. علماء الاسرة.
تألیفات چاپ نشده:
18. تقریرات درس فقه آیت اللّه بروجردی 19. السّبیل المسلوک فی اللّباس المشکوک 20. مغانم الاصول فی شرح معالم الاصول 21. سیر علم الاصول فی مختلف العصور 22. موقط الاعلام فی تراجم الاسرة و الاقوام، در سه جلد 23. محاسن الاجازات فی سلسلة الرّوایات 24. سیرة صاحب الرّوضات و حیاته العلمی 25. حواشی بر کتب درسی متفرّق 26. حواشی بر کتب رجالیّه 27. مناظرات مذهبی، رد بر سنّیان، ج2 و 3 مخطوط 28. صوفی بازی، در دو جلد 29. پاسخ پرسش ها، سه جلد 30. فرهنگ منظوم یا شرح نصاب 31. الفوائد الثّمینه.(1)
آقامیرزا احمد چهارسوقی فرزند آقامیرزا محمّدباقر صاحب روضات، عالم فاضل زاهد، در 21 ربیع الثّانی 1263ق در اصفهان متولّد شد، و نزد علمای اصفهان، ازجمله پدر بزرگوار خود و عموی دانشمندش آقامیرزا محمّدهاشم چهارسوقی تحصیل نمود، و دخترعموی خود را به زوجیّت خویش برگزید، و به نجف اشرف مهاجرت نمود.
وی در آن جا به تکمیل تحصیلات خود کوشید تا فقیهی جامع گردید، و باقی عمر را به عبادت و ریاضت گذراند تا این که در چهارشنبه 15 رمضان المبارک 1341ق وفات یافت، و در وادی السّلام نجف در جوار مرقد عمّ بزرگوار خود مدفون گردید. صاحب عنوان، آثار و تألیفاتی داشته که از آن جمله است:
1. حاشیه بر شرایع 2. حاشیه بر شرح لمعه 3. کتابی در ادعیه.
ایشان خطّ خوشی داشته، و کتب خود را به خطّ زیبای خویش کتابت نموده، و یک جلد
ص: 389
قرآن مجید نیز با خطّی نیکو نوشته است.(1)
دکتر حاج سیّداحمد تویسرکانی فرزند عالم فاضل جلیل، حاج سیّدمحمّدباقر تویسرکانی در سال 1314ش در اصفهان متولّد شد، و تحصیلات حوزوی را نزد پدر خود آغاز نمود. سپس نزد مدرّسین عالی قدر حوزه علمیّه اصفهان، همچون سید احمد مقدّس، شیخ محمّدعلی عالم حبیب آبادی، شیخ حیدر علی صلواتی، شیخ عبّاسعلی ادیب حبیب آبادی، ملاّهاشم جنّتی، شیخ علی قدیری، حاج میرزا رضا کلباسی، شیخ محمود مفید، شیخ مرتضی اردکانی، حاج شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی، حاج شیخ احمد فیّاض و حاج میرسیّدعلی علاّمه فانی به تحصیل پرداخت، و در تهران نیز نزد استاد جواد مصلح که استاد دانشگاه نیز بود، به فراگیری علوم اسلامی مشغول شد.
ایشان از سال 1333 تا 1341 در دانشکده معقول و منقول دانشگاه تهران به تحصیل مشغول شد. ابتدا در رشته معقول و منقول، لیسانس و سپس دکترا دریافت نمود.
ایشان سال ها در دانشگاه های اصفهان، آزاد خوراسگان، آزاد نجف آباد و دانشگاه صنعتی اصفهان به تدریس فلسفه، کلام، فقه، اصول و ادبیّات جهت دانشجویان مشغول بوده است.
دکتر تویسرکانی از دانشمندان عالی قدر معاصر است، و تلاش ارزنده ای جهت تصحیح و احیای متون و انتشار آن ها انجام داده است. برخی از آثار ایشان عبارت است از:
1. الرّسائل المختاره، شامل چند رساله از ملاّجلال الدّین دوانی که به همراه رساله امانت الهیّه میرداماد توسّط ایشان تصحیح شده، و به چاپ رسیده است 2. سبع رسائل، شامل معرّفی حواشی و شروح بر تجریدالاعتقاد خواجه نصیرالدّین طوسی و شرح ابطال الزّمان الموهوم تألیف ملاّاسماعیل خواجویی، به همراه پنج رساله از تألیفات ملاّجلال الدّین دوانی: اثبات الواجب القدیم، اثبات واجب الجدید، الزّوراء و دو شرح مختصر و مفصّل از خود دوانی که تصحیح شده، و به چاپ رسیده است. 3. تصحیح رساله غنا تألیف میرزا عبدالغفّار تویسرکانی که ضمن کتاب الرّسائل فی الغناء در قم به چاپ رسیده است. 4. ثلاث رسائل که شامل سه رساله از ملاّ جلال دوانی: تفسیر سوره کافرون، شرح هیاکل النّور سهروردی و شرح بر انموذج العلوم که تصحیح و به چاپ رسیده است 5. رساله وقف تألیف حاج سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام شفتی
ص: 390
از او مقالات متعدّدی نیز در نشریات علمی به چاپ رسیده است.(1)
حاج سیّداحمد نوربخش دهکردی ملقّب به «رحمت علی شاه حقّانی» فرزند سیّد محمّدباقر، عارف سالک و ادیب شاعر، در حدود سال 1285ق در دهکرد [شهرکرد فعلی[ متولّد [شد]، و جهت تحصیل به اصفهان آمد، و خدمت آخوند ملاّمحمّدحسین دهکردی دایی خود و آقاسیّدابوالقاسم دهکردی برادر خود، و آقامیرزا محمّدحسن نجفی و آخوند ملاّمحمّد کاشانی تحصیل نمود، سپس به نجف اشرف رفت، و از درس علمای اعلام آن جا به خصوص آخوند خراسانی بهره گرفت.
وی پس از بازگشت به ایران به تصوّف میل پیدا کرد، و در سلک فقرای خاکساریّه درآمد، و خرقه پوشید، و اذنِ هدایت یافت، و در محلّه درکوشک اصفهان خانقاهی ساخت، و در آن ساکن شد، و به ارشاد و دستگیری مریدان خود پرداخت. بسیاری از اهالی اصفهان و چهارمحال از مریدان او بودند.
وی در س_ال 1325ق روزنام_ه نامه حقیقت را در اصفه_ان منتشر ساخت، و بالاخره در 12 جم_ادی الاوّل 1339ق وف_ات یافت، و در خانق_اه خود مدفون شد، و قبل از وفات، خواهرزاده خود حاج آقا رحیم دهکردی منوّرعلی شاه را به جانشینی خود انتخاب کرد.
این کتاب ها از او است:
1. آغاز حقیقت [2. برهان نامه حقیقت، که در سال 1336ق در اصفهان چاپ سنگی شده [3. رشحات رحمت 4. منطق الطّیر در شرح هفت وادی 5. مثنوی در شرح سؤال کمیل از حضرت امیر علیه السلام در معنی حقیقت 6. مثنوی در شرح آیه نور.
در شعر، «حقیقت» تخلّص داشت، و این شعر از او است:
ص: 391
به ملک فقر چرا کوس سلطنت نزنم؟ که آفتاب فلک گوشه کلاه من است
خطت دمیده و «حقیقت» به سوز دل می گفت: سیاهی رخ دلبر، ز سوز آه من است(1)
احمد بن بسطام، از محدّثین اصفهان است. وی به همراه برادرش ابراهیم در بصره ساکن شده است.(2)
احمد بن بِشر بن فاخر اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از مسعود روایت می کند، و محمّد بن ابراهیم بن علی از او نقل حدیث نموده است.(3)
احمد بن بشرویه، از محدّثین اصفهان است. مافرّوخی در کتاب محاسن اصفهان از او نام برده است.(4)
ابوعبداللّه احمد بن بُندار بن اسحاق اصفهانی معروف به شعّار، از محدّثین قرن چهارم هجری. حافظ ابونُعیم درباره او گوید: «ثقةٌ ظاهریّ المذهب» و در مرآة الجنان گوید: مسند اصفهان معروف به سفار [ظاهرا سفار، تحریف شده شعار است]. وی از ابن
ص: 392
ابی عاصم ظاهری مذهب، حسن بن ادریس عسکری، خزاعی، عبید عزّال، عمر بن مرداس، محمّد بن ایّوب رازی، محمّد بن زکریّا و محمّد بن یوسف جدّ مادری حافظ ابونُعیم اصفهانی روایت می کند، و حافظ ابونُعیم از او نقل حدیث می نماید.(1)
ابوالعبّاس احمد بن بندار حبّال، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از مسعود، سلمه، عبداللّه بن محمّد بن یحیی بن ابی بکیر و محمّد بن عاصم روایت حدیث می کند، و احمد بن اسحاق و ابوبکر محمّد بن احمد بن یعقوب شیبانی از او روایت می کنند.(2)
فایده لغوی: «حبّال» بر وزن حمّال، به ریسمان باف و ریسمان فروش می گویند. «بندار» صفت فاعلی مرکّب و مرخّم (بن + دارنده) به معنی ریشه دار است. بندار به معنی مال دار و سرمایه دار و صاحب باغ می باشد.(3)
سیّداحمد بن سیّدمحمّدتقی بن حسن تربتی اصفهانی، عالم فاضل محقّق. در سال 1357ق متولّد شده، و در نجف اشرف، خدمت اساتید، تلمّذ نموده است.
این کتب از او است: 1. تقریرات اصول و فقه از اساتید خود 2. ردّ بر بابیان 3. علی علیه السلام در علوم(4).
ص: 393
ابوالعبّاس احمد بن ثابت بن محمّد طرقی اصفهانی، از محدّثین است، و در نقل احادیث مورد وثوق همگان بوده، در اصفهان از اباالفضل مطهّر بن عبدالواحد و ابوالقاسم بن الیسری و ابا علی تستری و غیره، نقل اخبار نموده است.(1)
ابوالعبّاس احمد بن جعفر بن احمد مؤدّب ابهری، از محدّثین اصفهان بوده [است]، و از محمّد بن حسن بن مهلب و فضل بن خصیب نقل احادیث می کند.
احمد بن جعفر فقیه یزدی از او روایت می نماید. ابهر یکی از روستاهای بلوک جی اصفهان است.(2)
احمد بن جعفر بن سلم فُرسانی، از محدّثین قرن سوم هجری است از اهالی قریه «فُرسان» در حومه اصفهان است. از محمّد بن یحیی بن منده و جعفر بن احمد بن فارس روایت می کند. محمّد بن عبدالرّحمان بن مخلد و محمّد بن عبدالرّحمان بن سهل از او نقل حدیث نموده اند.(3)
ابوحامد احمد بن جعفر بن محمّد بن سعید اشعری ملحمی، از محدّثین قرن سوم و چهارم هجری. بیش از ده سفر به عراق کرده، و آخرین سفر او در سال 297ق بوده است. از برخی از محدّثان اصفهان حدیث نقل می کند. حافظ ابوالشّیخ اصفهانی او را از ضعفاء
ص: 394
دانسته است. وی در ماه رجب 313ق وفات یافت.(1)
ابی جعفر احمد بن جعفر بن محمّد مدنی [مدینی] اصفهانی معروف به دشتکی، از محدّثین اصفهان بوده، از محمّد بن عبداللّه عسکری روایت می نموده، و ابوبکر بن مردویه از او روایت کرده است. دشتک از قرای اصفهان است، و برخی انکار کرده اند، در هر صورت، صاحب عنوان، اصفهانی است.(2)
ابوالحسن احمد بن جعفر بن محمّد صیرفی بغدادی، از محدّثین قرن چهارم هجری است.
او بعد از سال 360ق به اصفهان آمده است. محاملی و ابن عقده از او روایت می کنند.(3)
ابوجعفر احمد بن جعفر بن معبد سمسار، از محدّثان اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی از احمد بن عصام، احمد بن مهدی، ابی بکر بن نعمان، عبید غزال و یعقوب بن یعقوب روایت می کند، و حافظ ابونعیم اصفهانی از او نقل حدیث نموده است.
احمد سمسار در 346ق وفات یافته است.(4)
ابوحامد احمد بن جعفر بن سعدان، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. او از ابی بکر بن نعمان روایت می کند، و قبل از سال 250ق وفات یافته است.(5)
ص: 395
احمد بن جعفر بن ممیّه مؤدّب، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. از ابراهیم بن نائله روایت می کند، و سریجانی از او نقل حدیث می کند.(1)
احمد بن جعفر بن هانی صوفی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. از محمّد بن یوسف روایت می کند، و عبداللّه بن احمد (پدر حافظ ابونُعیم اصفهانی) از او نقل حدیث می کند.(2)
احمد غفراللّهی متخلّص به «جنّت» فرزند حاج محمّدجعفر روغنی شاعر و عارف ادیب در حدود سال 1270 خورشیدی در اصفهان متولّد شد، و در این شهر علم و ادب آموخت. در شعر، از شاگردان سینا کرونی، ثمر اصفهانی و غمگین اصفهانی بود، و در انجمن های ادبی شیدا، دبیرستان تبریزی، خاکیا، کمال الدّین اسماعیل و پروانه شرکت داشت. در جوانی مرید میرزا عبّاس پاقلعه ای و میرزا زین العابدین پاقلعه ای از عرفای نعمت اللّهی اصفهان شد. سپس به مسافرت پرداخت، و بالاخره به استخدام وزارت فرهنگ درآمد، و آموزگار شد. وی صاحب قدرت طبع و لطف بیان در شعر بود. این شاعر توانا در 27 جمادی الثّانی 1378ق در اصفهان وفات یافت، و در تخت فولاد جنب مزار ملاّاسماعیل خواجویی مدفون شد.
دیوان اشعار او به همّت برادرزاده اش عبدالحسین روغنی (ضیمران) در سال 1372ش به طبع رسیده است. مادّه تاریخ وفاتش را شاعر توانا استاد فضل اللّه اعتمادی (برنا) سروده است:
گفت «برنا» به شمسی اش تاریخ: «جنّت ما شدی سوی جنّت»
1337ش
ص: 396
از او است:
ز برقی خرمن افلاک گردد تلّ خاکستر ز سوز سینه عاشق اگر فریاد برخیزد
فلک را عاقبت ترسم به دل این آرزوماند که از کوی نکورویان یکی دلشاد برخیزد
به هر شاخی که بنشیند گل معنی به بار آرد غبار تربت «جنّت» اگر از باد برخیزد(1)
احمد بن جعفر حافی صوفی قطّان، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از احمد بن عصام روایت می نماید، و ابوبکر محمّد بن ابراهیم از او نقل حدیث نموده است.(2) فایده لغوی: قطّان بر وزن عطّار، به معنی پنبه فروش است.
ص: 397
ابوبکر احمد بن جعفر یزدی از محدّثین قرن پنجم هجری است. در اصفهان ساکن بوده، و از احمد بن محمّد بن موسی ملحمی روایت کرده است، خطیب بغدادی مؤلّف تاریخ بغداد از او روایت می کند.(1)
1004
احمد بن جمال الدّین حافظ اصفهانی از فضلاء و نویسندگان قرن دهم هجری است. از آثارش کتابت نسخه ای است از لباب الاخبار فی احادیث النّبویه تألیف محمّد بن محمود که آن را در یکم جمادی الاوّل سال 910ق به خطّ نسخ نوشته است.
نسخه، ضمن مجموعه شماره 2398 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(2)
آقا شیخ احمد بیدآبادی فرزند حاج محمّدجواد حسین آبادی، عالم عامل فقیه زاهد. در حدود سال 1278ق (و یا 1279) در اصفهان متولّد شد، و در کودکی به تحصیل مشغول گشت، و از محضر درس علمای اصفهان بهره گرفت، و قبل از رسیدن به بلوغ، به اجتهاد نائل آمد، و از شش تن از اساتید خود، از جمله آقامیرزا محمّدباقر صاحب روضات و برادرش میرزا محمّدهاشم چهارسوقی کسب اجازه نمود. او قریب به پنجاه سال در محلّه بیدآباد اصفهان به اقامه جماعت، و هدایت و ارشاد مردم پرداخت، و در مدرسه میرزا مهدی تدریس نمود و با مواعظ شافیه خود مردم را مستفیض می نمود. حاج شیخ احمد در چند خصلت در بین معاصرین خود ممتاز بود:
اوّل: در حافظه و ذکاء، اعجوبه دهر بود، و ادعیه مطولّه را در قنوت نوافل، قرائت می نمود. دوم: در فروغ فقیهیّه، به طور کامل مسلّط بود. سوم: در اخلاص و اردات به خانوده عصمت و طهارت،اهتمام بسیار داشت. چهارم: در فتوّت و جوان مدری و فرزانگی، آیت
ص: 398
روزگار خود بود. این عالم جلیل القدر در چهارشنبه قبل از ظهر 21 جمادی الاوّل 1357ق وفات یافته، در بقعه تکیه بروجردی مدفون شد. میرزا عبدالجواد خطیب در رثای او شعری سروده که مادّه تاریخ آن چنین است:
«خطیب» آه از دل بر آورد و گفت: «بمعراج قرب احد رفت احمد»(1)
عزیزالدّین احمد بن حامد بن محمّد اصفهانی معروف به عزیزالدّین مستوفی، ادیب دانشمند، از کارگزاران دولت سلجوقی. وی از دولتمردان متنفّذ دولت سلجوقی بود، و به همراه ابوالقاسم درگزینی، علیه شمس الملک فرزند خواجه نظام الملک نزد پادشاه سعایت کرد، و موجبات قتل او را در سال 517ق فراهم ساخت. وی ابتدا مستوفی سلطان محمود سلجوقی بوده، و سپس خزانه دار و وزیر فرزندان سلطان شد. سلطان، درگزینی را عزل [کرد]، و انوشیروان کاشانی به وزارت برداشت. درگزینی پس از مدّتی با پرداخت وجهی کلان، وزارت را از سلطان محمود خرید، و پس از رسیدن به وزارت، شاه را به برکناری و حبس عزیزالدّین وادار ساخت. عزیزالدّین ابتدا در بغداد، و سپس در قلعه تکریت محبوس شد، درگزینی سرانجام فرمان قتل او را گرفت، و مجاهدالدّین بهروز شحنه بغداد، فرمان قتل او را اجراء کرد، در سال 527ق عزیزالدّین در قلعه تکریت کشته شد. وی طبع شعر نیز داشته، این رباعی از او است:
امروز دگرباره چنان آمده ای گویی ز بهشت جاودان آمده ای
رخشنده چو ماه آسمان آمده ای از خلد مگر در این زمان آمده ای(2)
ص: 399
شیخ احمد بن حسن اصفهانی، از فضلاء و نویسندگان قرن دهم هجری. از آثارش کتابت نسخه ای است از کتاب سی فصل تألیف خواجه نصیرالدّین طوسی که آن را در سال 918 در شماخی به خطّ نستعلیق نوشته است.
وی در همان سال و همان محل (یعنی سال 918 در شماخی) شرح سی فصل را نیز نوشته است. این دو اثر به شماره های 1/1082 و 1/1083 در کتابخانه جامع گوهرشاد در مشهد مقدّس وجود دارد.(1)
میرزا احمد خان نصرالسّلطان فرزند حاج میرزا حسن خان جابری انصاری فرزند حاج میرزا علی، متوفّی 15 شهر رجب 1386ق مدفون در تکیه بابارکن الدّین در تخت فولاد اصفهان.(2)
احمد بن حسن بن آذینویه (آذینوه) اصفهانی از محدّثین اصفهان در قرن سوم و چهارم هجری است. وی در نصیبین ساکن بوده، و از احمد بن عیسی بن زید لخمی خشاب تنیسی و اسحاق بن سیّار روایت می کند، و ابراهیم بن محمّد بن حمزه اصفهانی از او نقل حدیث می نماید.(3)
ابوالعبّاس احمد بن حسن بن ابی عبداللّه بن سُسّویه، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است.
ص: 400
وی از محمّد بن اسماعیل صائغ روایت می کند، و احمد بن عبدالرّحمان بن محمّد حفصی ذکوانی از او نقل حدیث می نماید.(1)
ابو نصر احمد بن حسن بن احمد بن عبدالرّحمان ماندکانی اصفهانی معروف به «قاضی اللّیل» از محدّثین اصفهان بوده، و در شعبان 475ق وفات یافته است.
ماندکان یکی از روستاهای اصفهان است.(2)
ابوالحسن احمد نقّاش بن حسن بن ایّوب بن هارون، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. حافظ ابونُعیم اصفهانی گوید: ثقه، صاحب اصول و کثیرالحدیث است. در روز جمعه در مسجد جامع به مدرس او حاضر شدم که در حظیره ابی بکر بن عبدالوهاب بوده؛ ولی چیزی از او استماع ننمودم. احمد نقّاش از عمران بن عبدالرّحیم، عبداللّه بن محمّد بن سلام و محمّد بن احمد بن بردء روایت می کند، و محمّد بن ابراهیم بن علی از وی نقل حدیث نموده است. فوتش در ذی حجّه سال 345ق اتّفاق افتاده است.(3)
ابومسعود احمد بن حسن تیمی واذاری بن جهم بن حبلة بن مصقله از محدّثین اصفهان در اوایل قرن چهارم هجری است. در کوفه حدیث می گفته است. از پدرش و اُسید بن عاصم روایت می کند.(4)] پدرش از اهالی قریه واذار در حومه شهر اصفهان بوده است].
ص: 401
ابوشکر احمد بن حسن بن فادار ابهری اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. اصلاً از «ابهر» جی اصفهان بوده، و از احمد بن محمّد بن مرزبان ابهری حدیث نقل کرده، و در شعبان 455ق وفات یافته است.(1)
ابوالعبّاس احمد بن حسن بن محمّد بن حسن قاری، از محدّثین اصفهان در قرن پنجم و ششم هجری است. ابوالمعالی هبة اللّه بن علیّ بن ابراهیم شیرازی در اصفهان از وی حدیث شنیده است.(2)
ابوبکر احمد بن حسن بن محمّد بن حسن بن زیاد دارکی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی از ابوحاتم و محدّثان عراق و ری روایت می کند، و محمّد بن احمد بن محمّد بن جشنس از او نقل حدیث می نماید.(3)
ابوبکر احمد بن ابوعلی حسن بن محمّد بن همزه هیسانی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری. وی از اُسید بن عاصم، احمد بن مهدی و عبداللّه بن محمّد بن سنان روایت می کند، و ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن حمزه، حسن بن اسحاق بن ابراهیم و علیّ بن محمود از وی نقل حدیث می کنند.(4)
ص: 402
حاج سیّداحمد بهشتی فرزند سیّدحسن، علام فاضل پارسا، مرد وارسته و زاهدی بود. گاهی منبر می رفت، و مردم را موعظه می فرمود. نماز جماعت را در مسجد سر جوی شاه اقامه می نمود. در 29 جمادی الاوّل 1362ق وفات یافت، و در تخت فولاد، نزدیک مصلّی مدفون شد پس از آن، تکیه ای ساخته شد که به تکیه زرگرها معروف شد.
حاج ملاّاحمد بیان الواعظین فرزند حاج ملاّحسن ادهم واعظ اصفهانی بن آقا محمّدجواد بن آقا محمّدهادی بن احمد بن ملاّادهم بن آقا محمّدرضی قزوینی، عالم فاضل، واعظ کامل، در سوم صفر 1314ق در محلّه بیدآباد اصفهان متولّد گردیده(1)، و نزد علمای این شهر، همچون حاج ابوالقاسم زفره ای معروف به «حاج آخوند»، شیخ محمّدتقی آقانجفی و آقا شیخ احمد حسین آبادی به تحصیل پرداخته است. سپس او به مطالعه و تحقیق و تألیف کتاب روی آورد، و جهت ارشاد و هدایت مردم منبر رفته، و با مواعظ خود شنوندگان را مستفیض می نمود. الحق، واعظی شیرین بیان و طلیق اللّسان بود. وی سرانجام در شب یک شنبه 21 ربیع الاوّل 1371ق وفات یافت، و در صحن تکیه بروجردی در تخت فولاد مدفون شد.(2) کتب زیر از تألیفات او است: 1. اصل الکلام، در کلام 2. جوهر مقصود در اثبات رجعت موعود 3. خلد برین، در احوال خطباء و واعظین، در ده مجلّد که جلد اوّل آن به طبع رسیده است 4. دیوان اشعار 5. ران ملخ، دو جلد، در تاریخ احوال خمسه طیبّه علیهم السلام 6. ضیاء النّحو، در امّهات مسائل نحویّه (تقریرات درس مرحوم زفره ای) 7. النّوادر و المتفرقات و غیره.(3)
ص: 403
حاج میرزا احمد ملاّباشی بن میرزا محمّدحسن منجّم باشی بن میرزا محمّدعلیّ بن حاج میرزا عبداللّه حسینی تفرشی اصفهانی، عالم فاضل ادیب فقیه و منجّم، در اصفهان، مصدر امور شرعیّه و عرفیّه بوده، و در نزد جمعی از بزرگان از فحول علماء، همچون آقامیرزا ابوالمعالی کلباسی و پدرش میرزا محمّدحسن تلمّذ نموده، و به افتخار مصاهرت میرزا ابوالمعالی نائل آمده [است]. وی سرانجام در روز پنج شنبه 11 ربیع الثّانی 1331ق در اصفهان وفات یافت، و در داخل بقعه مرحوم آقامیرزا ابوالمعالی در تخت فولاد مدفون گردید، سپس به اعتاب مقدّسه حمل گردید. از آثار او دفتر تقویم است. هم چنین ساختمان بقعه تکیه آقامیرزا ابوالمعالی در تخت فولاد نیز به همّت ایشان صورت گرفته است.(1)
میرزا احمد خان محیی فرزند میرزا حسن جرّاح، طبیب ماهر. وی در دارالفنون تحصیل کرد، و سال ها در بیمارستان انگلیسی ها مشغول خدمت بود، سپس خود در محلّه نو چهارسوق شیرازی ها بیمارستان تأسیس نمود که به بیمارستان احمدیّه شهرت یافت. وی طبیبی حاذق و خلیق بود. طبّ قدیم را نیز نزد پدر آموخته بود، و به گرمی و ملاطفت و مهربانی از بیماران دلجویی می کرد. او بیش از چهل سال در اصفهان به طبابت مشغول بود، و سرانجام در ماه صفر سال 1371ق وفات یافت، و در اتاق تکیه سادات میرمحمّدصادقیها در تخت فولاد مدفون گردید. اتاق مزبور و تکیه و حیاط تکیه اختصاصی مرحوم دکتر محیی را در سال های اخیر خراب کردند، و جزو تکیه شهداء نمودند.(2)
ص: 404
خواجه ضیاءالملک ابونصر احمد بن خواجه نظام الملک حسن طوسی اصفهانی، از سیاستمداران و کارگزاران عصر سلجوقی است. در بلخ متولّد شد، در اصفهان تربیت یافت، و در همدان سکنی گزید.
پس از سعدالملک آبی به وزارت سلطان محمّد سلجوقی رسید. مردی سلیم القلب، نیک نفس، صادق اللّهجه و پسندیده سیرت بود؛ امّا در حلّ و عقد امور و سیاست جمهور، اس_تقلال و قدرت و قوّت نفس نداشت. ازجمله القاب او قوام الدّین صدرالاسلام نظام الملک بود. مدّت چهار سال وزارت کرد، و پس از او خطیرالملک میبدی وزارت یافت.(1)
ابوالعلاء احمد بن حسین اسدی بغدادی، ادیب شاعر. وی به اصفهان آمده، و در این شهر ساکن شده، و در این شهر وفات یافته است.(2)
احمد بن حسین اصفهانی، از محدّثین شیعه در قرن یازدهم هجری است. وی در 18 ربیع الاوّل 1040ق از حسین بن حیدر بن قمر کرکی عاملی اجازه روایت دریافت داشته است. این اجازه، بر روی برگی از کتاب من لا یحضره الفقیه که در کتابخانه امیرالمؤمنین علیه السلام نجف محفوظ است، نوشته شده است.(3)
1025
ابوعمر احمد بن حسین بن احمد بن ابراهیم از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری
ص: 405
است. وی برادر قاضی ابی احمد محمّد عسال است، و از عبدان روایت می نماید.(1)
ابوحامد احمد بن حسین بن علی سمسار، از محدّثین قرن چهارم هجری است. وی ساکن محلّه ماجشون در کرّان اصفهان، و در صنف فرش فروشان (انماط) بوده است. وی از احمد بن محمّد بن سکن بغدادی روایت می کند، و حافظ ابونعیم اصفهانی از او نقل حدیث می نماید.(2)
فایده لغوی: «انماط» جمع نمط به معنی فرش و بساط، و انماطی به معنی فرش فروش است.
حاج شیخ احمد حججی فرزند ملاّ حسین بن ملاّمحمّد نجف آبادی عالم فاضل فقیه مجتهد، از علمای عالی قدر قرن چهاردهم هجری. در سال 1303ق در نجف آباد متولّد شد، و پس از طی نمودن تحصیلات مقدّماتی به نجف اشرف عزیمت نموده، و از درس علمای اعلام و آیات عظام، آخوند خراسانی و آقاسیّدمحمّدکاظم یزدی و دیگران بهره گرفت. در سال 1330ق به دنبال واقعه فوت پدر، به نجف آباد بازگشت، و سرپرستی خانواده را برعهده گرفت، و به ارشاد مردم و ترویج دین پرداخت. هم چنین در اصفهان از درس آخوند فشارکی و میرزا محمّدصادق مدرّس خاتون آبادی استفاده نمود. ایشان به پرورش طلاّب و تشویق جوانان به پوشیدن لباس روحانیّت، اهتمام فراوان داشت. بسیاری از فضلای نجف آباد، شاگرد و دست پرورده او هستند. وی با قناعت و ساده زیستی روزگار را سپری می ساخت. ایشان سرانجام در 15 صفر 1365ق در سنّ 63 سالگی در نجف آباد بر اثر بیماری دیابت وفات یافت، و در قبرستان شش جوبه نجف آباد مدفون گردید. از آثار ماندگار ایشان، تصحیح قبله نجف آباد
ص: 406
و ساختن مسجد معروف به مسجد شیخ احمد در چهارراه بازار نجف آباد را می توان نام برد.(1)
ابوبکر احمد بن ابوعلی حسین بن محمود بزّاز خُرجانی واعظ، از محدّثین اصفهان است. وی از برادرزاده ابی زرعه و ابی الاسود و دیگران روایت می کند.(2)
[خُرجان یکی از روستاهای قدیمی حومه اصفهان بوده است].
ابوالعبّاس احمد بن حسین بن مطهّر دلیجانی مشهور به خطیب از محدّثین اصفهان است. دخترانش امّ ولید و لامعه و ضرء الصّباح از او حدیث شنیده، و روایت کرده اند.
دلیجان (که اکنون آن را دلیگان و دیلیگون می خوانند)، از دهات بلوک برخوار اصفهان است.(3)
ابوبکر احمد بن حسین بن مهران اصفهانی، از محدّثین و دانشمندان قرائت و تجوید در قرن چهارم هجری است.
وی در سال 295ق متولّد شده، و سال ها در نیشابور ساکن بوده است. وفات او در سال 381ق اتّفاق افتاده است. کتب زیر از او است: 1. آیات القرآن 2. الغایة 3. غرائب القرآن 4. وقوف القرآن 5. الشّامل فی القرائات(4).
ص: 407
جمال الدّین احمد بن حسین حلّی، از علماء و فضلاء قرن دوازدهم هجری، و از شاگردان فاضل هندی در اصفهان بوده است. مشارٌالیه در ماه رمضان 1124ق نسخه ای از کتاب کافی را کتابت کرده، و حواشی فاضل هندی را در قسمت اوّل کتاب، نقل نموده، و مرحوم فاضل هندی در روی برگ اوّل کتاب، اجازه ای جهت کاتب نسخه نوشته است. این نسخه به شماره 983 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)
شیخ احمد بن شیخ محمّدحسین خوانساری، عالم فاضل، واعظ کامل از علمای عالی قدر اهل منبر اصفهان. در تاریخ اسلام و اخبار روایات، مهارت بسزایی داشته، و با ارشادات و مواعظ شافیه خود، مردم را راهنمایی می فرموده است. در خوانسار متولّد شده، و در اصفهان تحصیل نموده بود.
در روز 19 جمادی الاوّل سال 1345ق در خوانسار وفات یافت. کتاب لسان الصّدق از تألیفات او به چاپ رسیده است.(2)
1033
حاج میرزا احمد عمادالواعظین کربکندی فرزند مرحوم ملاّحسین عمادالواعظین. فاضل ادیب محترم از افاضل اهل منبر اصفهان در حدود سال 1300 در اصفهان متولّد گردیده، و در خدمت جمعی از بزرگان همچون آخوند ملاّمحمّدحسین کرمانی، مولی عبدالکریم گزی، سیّدمحمّد مغنی، حاج آقا منیرالدّین بروجردی و جمعی دیگر تلمّذ نموده، در خدمت پدر دانشمند خود حدیث و تفسیر آموخته، و رموز وعظ و خطابه و منبر فراگرفته، و
ص: 408
عمر عزیز خود را به ارشاد و هدایت و ذکر مناقب و مصائب خاندان عصمت و طهارت گذرانیده [است]. سرانجام در صبح روز جمعه، سوم جمادی الثّانیه سال 1384 پس از فرود آمدن از منبر موعظه، در مجلس عزاداری جهت حضرت صدّیقه طاهره _ سلام اللّه علیها _ به مرض سکته وفات یافت، و در تخت فولاد، در تکیه مرحوم آباده ای در جنب پدر مدفون گردید. نویسنده، سال ها از نزدیک ایشان را می شناختم، واعظی نیک نهاد و فاضلی خوش اعتقاد بود.(1)
حاج سیّداحمد بن میر سیّدحسین مرندی اصفهانی، از علماء و فضلای قرن سیزدهم هجری. در حدود سال 1225ق در شهر مرند متولّد گردیده، و مقدّمات علوم را در آن جا فراگرفت. سپس جهت تکمیل تحصیلات خویش به اصفهان مهاجرت نمود، و در خدمت حاجی کلباسی و سیّد حجت الاسلام و جمعی دیگر از علماء، سال ها تلمّذ نمود تا عالمی جامع و فقیهی بارع گردید.
سرانجام در شوّال سال 1298 در اصفهان وفات یافت، و در تکیه حاجی آباده ای مدفون گردید. این سه سطر شعر، بر روی سنگ قبر او منقور است:
حاج سیّداحمد از شهر مرند آمد و در اصفهان مأوا گرفت
دانش این آیت اللّهِ بزرگ در میان عالمان والا گرفت
در هزار و دو صد و نود و هشت در جوار رحمت حق جا گرفت(2)
حاج سیّداحمد میردامادی (فرزند سیّدمحمّدحسین مقدّس)، از اکابر علمای عصر، و از شاگردان مرحوم آقامیرزامحمّدهاشم چهارسوقی و حاج شیخ محمّدتقی آقانجفی مسجدشاهی اصفهانی و داری اجازه از هر دو نفر بوده، و در سال 1305ق وفات نموده است.(3)
: 409
احمد بن حسین علی گرجی فریدنی آخره علیا، از فضلاء و نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری است. وی نسخه ای از کتاب عین الحیاة علاّمه مجلسی را کتابت نموده است. نسخه در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(1)
آخره از دهات فریدن اصفهان است.
ابوطاهر احمد بن حمد بن ابی بکر ابهری مقری، از محدّثین و قاریان قرآن مجید است. اصلاً از اهالی قصبه «ابهر» جی اصفهان بوده است، و از ابوبکر لفتوانی حدیث نقل می کند.(2)
ابوالعبّاس احمد بن حمدان بن محمّد بن عبدک حبّال اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی از محمّد بن احمد بن تمیم [شمیکانی [روایت حدیث می کند.(3)
ابوالعبّاس احمد بن خشنام بن عبدالواحد مدینی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از بکر بن بکار و حسین بن حفص روایت نموده است. علیّ بن صبّاح از او نقل حدیث می کند.(4)
ص: 410
دکتر میرزا احمد احتشام الحکماء فرزند میرزا محمّدخلیل بن میرزا احمد طباطبایی زوّاره ای. از اطبّاء حاذق بوده، و در اصفهان سکنی داشته است. او در دوره های پنجم، هشتم، نهم و دهم به نمایندگی مردم اصفهان در مجلس شورای ملّی برگزیده شد.(1)
احمد بن راشد بن معدان بن عبدالرّحیم بن راشد ثقفی مدینی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از حیّان بن بشر و پدرش راشد بن معدان روایت می کند، و فرزندش محمّد بن احمد از او نقل حدیث می کند.(2)
احمد بن رجبعلی فریدنی اصفهانی از فضلاء و نویسندگان کتب در قرن 13 هجری است. از آثارش کتابت نسخه ای است از اختیارات و تعبیر خواب تألیف ابراهیم بن عبداللّه کرمانی که آن را در جمعه 17 شعبان 1258ق و نسخه اسماء الحسنی را به سال 1208 (ظاهراً 1258ق) به خطّ نسخ زیبا نوشته است. این دو نسخه، ضمن مجموعه شماره 4041 در کتابخانه مجلس شورای ملّی در تهران موجود است.(3)
احمد بن رحیم اصفهانی از فضلاء و نویسندگان قرن 13 هجری است. از آثارش مجموعه ای است شامل سه کتاب به شرح زیر: 1. الوازین الدّویه، از عبدالوهاب شعرانی 2. رساله در وحدت وجود، از محی الدّین عربی 3. التّدبیرات الالهیّه، از محی الدّین عربی. مجموعه به شماره 3769 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران موجود است، و کاتب، آن
ص: 411
را در سال 1214ق به خطّ نسخ کتابت نموده است.(1)
حاج میرزا احمد خوانساری معروف به «میرزا منظور» فرزند ملاّمحمّدرضا، عالم فاضل و واعظ کثیرالتّألیف. وی در حدود سال 1323ق وفات یافت، و در تکیه مادر شاه زاده مدفون گردید، کتب زیادی در احادیث و اخبار و مصائب تألیف نموده، و برخی از آن ها را به طبع رسانده است که از آن جمله است: 1. بشری للزّائرین 2. تبصرة النّاظرین 3. تذکرة المتّقین 4. تبصرة الرّایین، مجموعه قصاید و غزلیّات 5. خلاصة المقاصد فی تاریخ الاماجد 6. ذکری للذّاکرین 7. زبدة النّوائب المصائب 8. زبدة المصائب، مطبوع 9. عمدة المصائب، مطبوع 10. عنوان الرّزیه فی بیان القضیّة من ذریّة النّبویّه 11. فلاح الامامة فی تاریخ ثامن الائمّه 12. فصلین یا بهار و خزان 13. کتابی در اسامی اولاد حضرت زهرا _ سلام اللّه علیها _ 14. کتابی در مواعظ 15. مصباح الامّة فی تاریخ امّ الائمّه 16. مخزن الاسرار و مجمع الاشعار 17. منظور الائمّه در ترجمه مجلّد دهم بحارالانوار در چهار جلد (که عبارت از شماره های 11، 13، 15 و 18 می باشد) 18. مفتاح الغمّه در تاریخ الائمّه 19. یومیّه که وقایع الایّام است، و غیره. این شعر از او است:
منکر حسن خدا تو گویی کور است زان که از پرتو روی تو جهان پرنور است
چشم خفّاش گرت فاش نبیند چه کند؟ که وی از ظلمت چشم و دل خود مستور است
هستی دوست، خودش شاهد بر هستی اوست مهر و امهر دلیل و مثلی مشهور است(2)
ص: 412
احمد (زمان خان) فرزند حاج میرزا رضا صدیق السّلطان تهرانی، خزانه دار ناصرالدّین شاه و مظفّرالدّین شاه.
وی در 15 رجب 1328ق در اصفهان متولّد شده، و در این شهر تحصیل کرده است. از فقرای سلسله نعمت اللّهی گنابادی است، گاهی شعر می سراید.(1)
احمد (زمان خان) فرزند حاج میرزا رضا صدیق السّلطان تهرانی، خزانه دار ناصر الدّین شاه و مظفّر الدّین شاه.
وی در 15 رجب 1328ق در اصقهان متولّد شده، و در این شهر تحصیل کرده است. از فقرای سلسله نعمت اللهی گنابادی است، گاهی شعر می سراید.(2)
استاد احمد هنرمند فرزند محمّدرضا، از موسیقی دانان اصفهان در عصر حاضر است.
در سال 1313ش در اصفهان متولّد شد. او زیر نظر استاد جلال تاج، استاد حسین یاوری و دیگران پرورش یافت. ایشان با اکثر گوشه ها و ردیف های آوازی به خوبی آشنا است، و علاوه بر نوازندگی نی، به آواز نیز علاقه مند است. در حال حاضر، با گروه ارکستر هنرستان موسیقی اصفهان همکاری دارد. علاوه بر موسیقی، در رشته های ورزشی مانند فوتبال، هندبال و بسکتبال فعّالیت داشته، و مدّتی نیز مربّی بوده است.(3)
ابوعبداللّه احمد بن رطبه اصفهانی، از محدّثین اصفهان است، و از محمّد بن عمرو بن واقدی روایت می کند.(4)
احمد بن زبیر بن هارون مدینی، از محدّثین اصفهان، و از اهالی مدینه (شهرستان) اصفهان در قرن سوم هجری است، از همام بن محمّد بن نعمان روایت می کند، و محمّد بن عبدالرّحمان بن مَخلد از وی نقل حدیث می نماید.(5)
ص: 413
مهندس احمد زیرک زاده فرزند حاج میرزا زیرک دهکردی اصفهانی، از سیاستمداران معاصر در سال 1286ش متولّد شد، و در اصفهان و تهران به تحصیل پرداخت. او جزء اوّلین دوره دانشجویان ایرانی اعزام شده به اروپا بود. او پس از فارغ التّحصیلی از یکی از دانشگاه های فرانسه به ایران آمد، و پس از تأسیس دانشگاه تهران، به تدریس در آن جا پرداخت. در جریان مبارزات ملّی شدن صنعت نفت، شرکت فعّال داشت، و از طرفداران دکتر مصدّق به شمار می رفت. او ازجمله مؤسّسین حزب ایران بود.
نظام الدّین احمد بن سیّدزین العابدین میرعبداللّه بن میرمحمّد بن میرصالح علوی عاملی. عالم فاضل، فقیه متکلّم، حکیم و فیلسوف محقّق. در اواخر قرن دهم هجری متولّد شده، و در اصفهان نزد میرداماد و شیخ بهایی به تحصیل پرداخته، و مفتخر به دریافت اجازه از آنان گردیده است. وی دختر میرداماد را به همسری اختیار کرده، و در شرح و تبیین افکار فلسفی استاد کوشیده تا جایی که در بین مردم و فضلای آن عصر که میانه ای با فلسفه نداشته اند، منزوی بوده است. سال دقیق وفات او معلوم نیست؛ ولی در بین سال های 1054 تا 1060ق وفات او اتّفاق افتاده است. جای دفن او را در تخت فولاد، تکیه آقا سیّدرضی الدّین شیرازی دانسته اند.
وی بیش از پنجاه جلد کتاب و رساله تألیف نموده که از آن جمله است: 1. اظهارالحق و معیارالصّدق، به فارسی، در بیان احوال ابومسلم خراسانی 2. رسالة الاغالیظ 3. رساله در بیان اقوال درباره دابّة الارض که از آیات است 4. بیان الحق و تبیان الصّدق 5. تعلیقات جواهر و اعراض تجرید 6. ثقوب الشّهاب 7. حاشیة من لایحضره الفقیه 8. جواب سؤالات خواجه نصیرالدّین طوسی 9. حظیرة القدس، مختصر کتاب ریاض القدس 10. حواشی بر کافی 11. روضة المتّقین، حاشیه بر مقصد 5 و 6 تجریدالعقاید خواجه طوسی در بحث امامت و معاد 12. ریاض القدس (= تعلیقة القدسیّه = مصابیح القدس و قنادیل الانس)،
ص: 414
شرح حاشیه بر تجرید قوشچی و حاشیه محقّق خفری 13. رساله در ردّ ملاّمحمّدامین استرآبادی در باب طهارت خمر، به فارسی 14. سیادة الاشراف 15. شرح اثنی عشریّه شیخ بهایی 16. شرح اشعار اوّل کتاب جذوات میرداماد 17. شرح قبسات، چاپ شده است 18. صواعق الرّحمان در ردّ مذهب یهودان، به فارسی 19. کحل الابصار، در شرح اشارات ابن سینا 20. کشف الحقایق، در شرح تقویم الایمان میرداماد، چاپ شده 21. کلام و فلسفه 22. لطائف غیبیّه، به فارسی، چاپ شده 23. لوامع ربّانی (= اللّوامع الالهیّه) در ردّ شبهات نصرانی، چاپ شده 24. مصقل صفا در ردّ شبهات نصرانی، چاپ شده 25. مصائب النّواصب 26. معارف الالهیّه، در شرح حدیث مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه 27. معراج العارفین، در شرح منهاج السّالکین 28. مفتاح الشّفا و العروة الوثقی، حاشیه بر الهیّات شفا 29. مناهج الاخبار، در شرح استبصار، چاپ شده 30. المنهاج الصّفوی در باب فضائل سادات 31. رساله در بیان نسب معاویه 32. النّفحات اللاهوتیّه فی العثرات البهاییّه 33. رساله در نماز زیارت(1). [صاحب عنوان، جدّ خاندان میردامادی اصفهان، سِدِه، تهران، نجف آباد و مشهد مقدّس است].
ابوالحسن (ابوالحسین) احمد بن سعد کاتب اصفهانی، از ادبای قرن چهارم هجری است. از طرف خلیفه قاهر، مأمور ضبط خراج اصفهان بود. در سال 324 معزول گردید، و در سال 350ق وفات یافت. کتب زیر از تألیفات او است: 1. الاختیار من الرّسائل 2. العلی و
ص: 415
الثیاب 3. فقر البلغاء 4. کتاب المنطق 5. کتاب الهجاء(1).
احمد بن سعید اصفهانی، از محدّثین اصفهان است، و از ابراهیم بن زید روایت می کند.(2)
احمد بن سعید (بن جریر) بن یزید اصفهانی سنبلانی از محدّثین اصفهان در اواخر قرن دوم هجری است. وی از جریر بن عبدالحمید، عبدالرّحمان بن معراء دوسی، ابن حمزه، انس بن عبّاس، ابی البحتری، وهب بن وهب، عبداللّه بن مبارک و عیسی بن خالد و عموی خود ابراهیم بن جریر روایت می کند. محمّد بن احمد بن یزید و عبداللّه بن محمّد بن زکریّا از او نقل حدیث می کنند.(3)
ابوسعید احمد بن سعید بن عروه صفّار، از ثقات محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. از اسحاق بن موسی خطمی انصاری، احمد بن عبده و عبدالواحد بن غیاث روایت نموده [است]. سلیمان بن احمد، عبداللّه بن محمّد بن جعفر و عبدالرّحمان بن محمّد بن احمد از او نقل حدیث می کنند. وی در سال 395ق وفات یافته است.(4)
احمد بن سفیان بن معاویه عبدی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. از
ص: 416
ابوالحسن هارون بن سلیمان خرّاز و احمد بن یونس روایت نموده است.(1)
میرزا احمد بن سلطان محمّد کفرانی رویدشتی اصفهانی، از فضلاء و نویسندگان. از آثار او کتابت نسخه ای از تفسیری است که جهت میرزا رفیع الدّین نامی کتابت نموده است؛ امّا نام مفسّر و نام کتاب، معلوم نیست. نسخه در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.(2)
میرزا احمد حکیم باشی فرزند حکیم سلمان موسوی جهرمی اصفهانی از اطبّاء و حکماء ماهر قرن یازدهم هجری است. در اصفهان سکونت داشته، و پس از فوت پدر، لقب «حکیم باشی» را از طرف پادشاه صفویّه دریافت نموده است.(3)
احمد بن سلمه، از محدّثین اصفهان است، و حافظ ابونُعیم اصفهانی او را «شیخ صالح» دانسته است. از صالح بن مهران روایت می کند. جعفر بن احمد بن فارس از وی نقل حدیث می نماید.(4)
ابوجعفر احمد بن سلیمان بن یوسف بن صالح بن زیاد بن عبداللّه عقیلی فابزانی، از محدّثین اصفهان است. از اهالی قریه «فابزان» اصفهان بوده که امروزه به آن «خوابجون» می گویند، و محلّه ای در اصفهان است. در سال 301ق وفات یافته است.
از پدرش سلیمان بن یوسف روایت می کند، و احمد بن یعقوب اصفهانی از او حدیث
ص: 417
نقل نموده است.(1)
شیخ ابوسعد احمد بن سهل بن ابراهیم نهرآبادی اصفهانی، از دانشمندان قرن هفتم هجری است.
در شدّالآزار گوید: وی عالمی متّقی و فقیهی جامع بود، در اواخر عمر به شیراز مسافرت نمود، و در آن جا در شعبان سال 641ق وفات یافت، و در حظیره شیخ علی کوبانی مدفون گردید.(2)
احمد بن سهل بن محمّد بن عبدالعزیزبن سهل برجی اصفهانی از محدّثان اصفهان و از اهالی قریه «برج» است. از ابی منصور عبدالرّحمان بن عبدالعزیز بن عبداللّه صحّاف اخذ حدیث کرد، و از او روایت می کند.(3)
احمد بن سیاه دشتی اصفهانی، از مردان نیکوکار اصفهان در قرن سوم هجری است. در محلّه دردشت زندگی می کرد، و از نوادگان او ابومسلم عبدالرّحمان بن محمّد بن دشتی، از محدّثین است. در اصفهان باغی را آباد کرده که تا سال ها به نام باغ احمدسیاه معروف بوده بوده است. در مجمل فصیحی از احمد بن سیاه عامل خراج اصفهان یاد شده که در سال 304ق به دست غلامی کشته شده، و ظاهراً همین صاحب عنوان است.(4)
ص: 418
ابوجعفر احمد بن شاهین بن سَبُخت، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری و کثیرالحدیث بوده، و در سال 286ق فوت شده است.
وی از سلمه، لوین، ابومسعود و ابان بن خصیب روایت می کند، و احمد بن اسحاق از او نقل حدیث می نماید.(1)
ملاّاحمد بن محمّدشفیع اصفهانی، عالم فاضل، مؤلّف رساله در انکار و عنف پس از اعتراف به فارسی. نسخه ضمن مجموعه شماره 245 در کتابخانه آیت للّه گلپایگانی در قم موجود است. رساله نام برده به خطّ علاّمه ادیب فقیه، حاج شیخ عبدالحسین محلاّتی اصفهانی (1270 _ 1323) می باشد. در کتابخانه ملّی تبریز، جُنگی خطّی به شماره 3559 موجود است که آن را مرحوم حاج آقا نخجوانی به کتابخانه اهداء نموده [است]، جنگ مزبور به عربی و فارسی، مشتمل بر رسالاتی در علم کلام و احادیث می باشد، بدون تاریخ و مؤلّف آن، مولی احمد بن محمّدشفیع اصفهانی کرمانی معرّفی شده است. ممکن است که صاحب عنوان، مؤلّف جنگ نام برده باشد. والعلم عند اللّه.(2)
میرزا احمد بن محمّدشفیع اصفهانی، ساکن محلاّت، عالم فاضل، مؤلّف احسن الودیعه در ضمن تألیفات سیّدحیدر کاظمی گوید: التّحفة القدسیّه در جواب سؤالات میرزا احمد بن محمّد شفیع اصفهانی ساکن محلاّت، کتاب در سال 1262ق تألیف شده است.(3)
[ظاهراً صاحب عنوان، مؤلّف رساله در انکار و عنف پس از اعتراف است که شرح حال او ذکر شد].
ص: 419
آخوند ملاّاحمد بن محمّد شفیع بروجنی اصفهانی، عالم فاضل از شاگردان حاج شیخ محمّدباقر نجفی و از معتمدین ایشان بوده، و برحسب خواهش مردم حبیب آباد بُرخوار اصفهان، و دستور استاد، بدان جا مهاجرت نموده، و به امر ارشاد و هدایت و اقامه جماعت و منبر روزگار می گذرانیده. سرانجام، روز سه شنبه 9 شوّال سال 1321ق در بروجن مولد خود وفات یافت، و همان جا مدفون شد.(1)
احمد بن شَهدَل مدینی، از محدّثین مدینه (شهرستان) اصفهان است. وی از ابی داوود روایت نموده است.(2)
ابوجعفر احمد بن شهدل بن مفضّل حنظلی خوراسکانی، از محدّثین اصفهان، و از اهالی قریه «خوراسکان» بوده، کتاب الصّلاةِ هُشیم را از حَیّان بن بشر روایت کرده است؛ هم چنین او از ابوایّوب شاذکونی حدیث نقل می کند. ابومحمّد بن حیّان از او روایت می کند.(3)
فایده: در خوراسکان [واقع در ناحیه جی، در حومه شرق اصفهان] در زمان حاضر کوچه ای به نام «شادلی» معروف است، احتمالاً کلمه شادلی تصحیف شهدلی باشد، و موضوع، قابل تحقیق و بررسی است.
احمد بن شیبان بن زید بن ابی زیاد، از محدّثین اصفهان است. وی از ابی سفیان مهران
ص: 420
بن ابی عمر روایت می کند، و احمد بن حسین از وی نقل حدیث می نماید.(1)
احمد بن محمّدصالح مازندرانی، در قرن یازدهم هجری می زیسته است.
در پشت برگ اوّلِ نسخه شماره 3353 کتابخانه مجلس شورا (ترجمه شرح اربعین ابن خاتون عاملی) یادداشت تملّک ملاّمحمّدصالح مازندرانی و احمد بن ملاّصالح مشهود است. وی ف_رزند ملاّمحمّدصالح، و احتمالاً از مادری غیر از آمنه خاتون مجلسی می باشد.(2)
احمد بن محمّدطاهر قمشه ای اصفهانی عالم فاضل ادیب، خطّاط قرن یازدهم هجری. وی از شاگردان سیّدمحمّدسعید بن سیّدمحمّدقاسم طباطبایی قهبایی و مجاز از علاّمه مجلسی می باشد.
از آثارش جلد دوم کتاب من لایحضره الفقیه است که آن را در شب جمعه بیستم ربیع الاوّل سال 1070 شروع کرده، و در جمعه 1077ق به پایان رسانیده [است]، تاریخ کتابت حواشی، 1079 و کتابت اسانید، 1081 می باشد. در انتهای جلد دوم، صورت قرائت سیّداحمد قومشه ای اصفهانی (کاتب) در ذی القعده 1079 بر سیّدمحمّدسعید طباطبایی دیده می شود. در پشت صفحه اوّل، اجازه ای به خطّ علاّمه مجلسی است. نسخه به شماره 923 در کتابخانه دانشکده الهیّات و معارف اسلامی مشهد مقدّس موجود است.(3)
احمد بن طیّب بن حسین کلوا ورنوسفادرانی، از نویسندگان و فضلاء قرن دهم هجری. از آثارش کتابت نسخه ای از کتاب کفایة التّعلیم تألیف محمّد بن مسعود غزنوی است که آن را در 26 ربیع الثّانی سال 959 به خطّ نسخ نوشته است. کتاب به شماره 3172 در کتابخانه
ص: 421
مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(1)
شیخ احمد ترشیزی معروف به «حاج مجتهد» فرزند عبّاس اصفهانی، عالم بزرگ و زاهد متّقی، درس شیخ مرتضی انصاری را درک کرده، و عمده تحصیل او نزد میرزا محمّدحسن شیرازی و آقا سیّدحسین کوه کمری بوده، و در 1323 در ترشیز (کاشمر) وفات یافته است.(2)
احمد بن عبّاس بن محمّدزمان همدانی اردستانی، عالم فاضل زاهد، از شاگردان آقا محمّدباقر وحید بهبهانی و آقامحمّد بیدآبادی بوده است، چندی در اصفهان بوده، سپس مردم اردستان به واسطه میرزا عبدالباقی امام جمعه، او را برای حلّ و فصل امور شرعیّه به اردستان دعوت کردند، و او به اردستان رفته، سال ها به ارشاد مردم و ترویج دین، و اقامه جماعت مشغول بوده، و در همان جا وفات یافته است.(3)
ابوالعبّاس احمد بن عبدان بن سِنان زعفرانی، از محدّثین اصفهان است. شیخ ثقه بوده، و از عبداللّه بن عامر بن یزید روایت نموده است. عبداللّه بن محمّد بن جعفر از او نقل حدیث کرده است. احمد زعفرانی در سال 296ق وفات یافت.(4)
احمدخان صدر اصفهانی فرزند عبدالحسین خان بن حاج محمّدحسین خان
ص: 422
صدراعظم اصفهانی، خطّاط و شاعر ادیب، در خانواده ای اهل ادب و هنر تربیت شد، و در فنون ادب و خوشنویسی استاد شد. شعر می سرود، و خطّ نستعلیق را خوش می نوشت. یک نسخه دیوان حافظ به خطّ زیبای او به تاریخ 1277ق در کتابخانه سلطنتی سابق وجود دارد.(1)
احمد بن عبدالرّحمان بن بحر بن یزید بن زیاد بن جاریة بن قدّامه سعدی کوفی جزار، از محدّثین شیعه است. وی جهت طلب حدیث به اصفهان وارد شد. او از مسلم بن ابراهیم و عبیداللّه بن موسی روایت می کند، و محمّد بن ابراهیم بن سعید وشاء اصفهانی از او روایت نموده است.(2)
ابوبکر احمد بن عبدالرّحمان بن عبداللّه بن صباح سرّاج اصفهانی از محدّثین اصفهان است. در شام و جزیره از محدّثین آن جا استماع حدیث کرده، و آن ها را نوشته است. وی از محمّد بن حسن بن خالد آلوسی روایت می کند.(3)
ابوالحسین احمد بن عبدالرّحمان بن محمّد بن احمد ذکوانی همدانی اصفهانی، از محدّثین قرن چهارم هجری است. ابوبکر محمّد بن شجاع بن ابوبکر لفتوانی اصفهانی از او حدیث شنیده است.(4)
ص: 423
احمد بن عبدالرّحمان یزدی، از محدّثین قرن پنجم هجری است. وی در اصفهان ساکن بوده، و از پدرش و عبداللّه بن جعفر بن فارس، علیّ بن فضل بن شهریار، محمّد بن اسحاق بن ایّوب، ابوبکر جعابی، طبرانی، اسماعیل بن نجید و فاروق خطابی روایت نمود.
عبدالرّحمان بن منده، علیّ بن شجاع، خصیب بن قتاده، محمّد بن محمّد بن عبدالوهاب مدینی از او نقل حدیث می کنند. وی محدّثی ثقه، مقبول القول و خردمند بود. ذهبی او را قاضی و صاحب اصول خوانده است.(1)
ابوغسان احمد بن عبدالرّحیم بن رجاء بن صهیب اصفهانی از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری. وی در قزوین ساکن بوده است. از ابوزرعه روایت نموده، و احمد بن عبیداللّه بن محمّد از وی نقل حدیث می کند.(2)
احمد بن عبدالصّمد بن عبداللّه مراغی اصفهانی معروف به احمد عرفان نویسنده، ادیب و روزنامه نگار فاضل. پدرش از مراغه به اصفهان آمد، و خود او در پنج شنبه 15 شعبان 1311ق متولّد گردید. در مدارس اصفهان تحصیل نمود، و پس از اتمام تحصیلات خود،مجلّه عرفان را از سال 1301ش در اصفهان منتشر ساخت، و از سال 1306ش آن را به روزنامه تبدیل کرد، و تا آخرین روز حیات، به انتشار آن ادامه داد. وی سرانجام در شب 5 شنبه 22 صفر 1371ق بر اثر سکته وفات یافت، و در تکیه جهانگیرخان در تخت فولاد مدفون گردید. او علاوه بر انتشار روزنامه، به تدریس ادبیّات در دبیرستان های اصفهان می پرداخت. شاعر دانشمند، سیّدعلی بدیع زاده «هور» مادّه تاریخ وفات او را چنین گفته است:
نوشت «هور» از برای تاریخش: «بسوی قرب کند رو، روان احمد عرفان»(3)
ص: 424
احمد بن عبدالصّمد مازندرانی اصفهانی، از فضلاء و نویسندگان کتب در قرن چهاردهم هجری است. در تاریخ جمعه 23 ربیع الاوّل سال 1305 نسخه ای از کتاب تریاق فاروق تألیف میرزا محمّدحسین شهرستانی را به خطّ نسخ کتابت نموده است. نسخه به شماره 7318 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)
شیخ احمد بن عبدالعالی عاملی میسی، عالم فاضل صالح، از فضلای قرن یازدهم هجری است. در اصفهان ساکن بوده، و همان جا وفات یافته است.(2) وی از شاگردان شیخ علیّ بن محمّد بن حسن عاملی نوه شهید ثانی بوده، و کتاب الدّر المنثور استاد را نزد او خوانده است. تاریخ قرائت کتاب، صفر 1073ق است، و این کتاب در کتابخانه صدر در نجف نگهداری می شود.(3)
شیخ احمد، جزو شهود وقف نامه مدرسه نوریّه اصفهان بوده، و این وقف نامه را گواهی نموده است.(4)
احمد بن عبداللّه فقیه اصفهانی، از فقهاء و محدّثین قرن چهارم هجری است. پدرش اهل اصفهان بوده، و خود در نیشابور متولّد شده، و در آن جا ساکن بوده است.(5)
احمد بن عبداللّه اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. از عبدالرّحمان بن ابی حاتم روایت می کند، و سیّدابوطالب از او نقل حدیث نموده است.(6)
ص: 425
ابوالعبّاس احمد بن عبداللّه اصفهانی، یکی از وزرای خلیفه عبّاسی المتّقی باللّه است که در 329ق به خلافت رسید.
احمد بن عبداللّه اصفهانی، از مردان سیاستمدار قرن چهارم هجری است. او در سال 331ق به وزارت ناصرالدّوله حمدانی رسیده است.(1)
ابوالعبّاس احمد بن عبداللّه اصفهانی، از محدّثین قرن هفتم هجری است. در دمشق ساکن بوده، و از ابوسعید عبداللّه بن محمّد بن عبدالوهاب روایت نموده است. وی در 29 ذی القعده سال 206ق در مسجد الحرام، مقابل کعبه معظّمه، نزد درب «خروره» جهت شیخ ابوالهدی صواب بن عبداللّه حبشی خادم ضریح مطهّر نبوی، حدیثی در فضیلت حضرت علی علیه السلام به روایت جابر بن عبداللّه انصاری نقل می کند.(2)
ابوالعبّاس احمد بن عبداللّه بن احمد بن آدم تاجر، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی از محمّد بن یحیی بن منده و اخرم روایت می کند، و حافظ ابونعیم اصفهانی از او نقل حدیث می نماید.(3)
ابوعلی احمد بن عبداللّه بن احمد بن احمد بن بشر حدّاد اصفهانی، از محدّثین
ص: 426
اصفهان در قرن چهارم هجری. وی از محمّد بن زکریّا و عبدالرّحمان بن محمّد بن سلم رازی روایت می کند، و ابوبکر محمّد بن عبدالرّحمان جوهری و محمّد بن ابراهیم بن علی از وی نقل حدیث می نمایند.(1)
ابوالحسین احمد بن عبداللّه بن احمد بن دُلیل معدل تیمی از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری. او به «تیم الرّباب» منسوب است. مادرش لُبابه، دختر محمّد بن عبداللّه بن حسن بوده است.
در سنّ نوزده سالگی شهادتش را پذیرفتند. وی شصت سال از شهود پرسش می نموده، و سال ها متصدّی قضای اصفهان بوده است. از احمد بن یونس و ابراهیم بن فهد روایت نموده، و قاضی احمد محمّد بن احمد بن یونس و حسین بن علیّ بن احمد بن بکر از او نقل حدیث کرده اند. او در سال 337 یا 338ق وفات یافته است.(2)
ابوالفتح احمد بن عبداللّه بن احمد بن علی سودرجانی اصفهانی از محدّثین قرن پنجم هجری و اهل قریه «سودرجان» بلوک لنجان اصفهان است. از علیّ بن ماشاذه فضل بن عبداللّه بن شهریار، ابی بکر بن ابی علی، ابی سهل صفّار و ابی نعیم حدیث شنیده، و ابوبکر محمّد بن طاهر بن ابوالفتح کوّار و ابوالوفا محمود بن ابوالقاسم بن محمّد مقری تاجر اصفهانی از او نقل حدیث کرده اند.
سال ها به تدریس ادب، و تعلیم اطفال مشغول بوده، و در سال 496ق وفات یافته است.(3)
ص: 427
ابوالعبّاس احمد بن عبداللّه بن اسحاق قناطری خُلقانی، از محدّثان اصفهان است. از قاضی احمد بن موسی انصاری و ابی علی اسماعیل بن محمّد بن اسماعیل صفّار روایت می کند. «قناطر» محلّه یا قریه ای از اصفهان بوده است.(1)
احمد بن سیّدعبداللّه بن میرزا محمّدرحیم بن میرمرتضی بن میرمحمّداشرف بن میر عبدالحسیب محمّد بن میرسیّداحمد عاملی اصفهانی معروف به میردامادی از اکابر علماء و دانشمندان دوره فتحعلی شاه قاجار بوده است.
در سِدِه ماربین [خمینی شهر کنونی] متولّد شد، و در اصفهان نزد حاج محمّدابراهیم کلباسی و حاج سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام شفتی تحصیل نمود. سپس از طرف پدر، امامت جمعه و جماعت را برعهده گرفت، و سرانجام در 22 محرّم الحرام 1243ق در سِدِه وفات یافت، در مقبره معروف به مقبره عبداللّه در خوزان مدفون گردید. کتاب زبدة الاسرار در اوراد و اذکار از او است.(2)
احمد بن سیّدعبداللّه بکاء بن سیّدحسین بحرانی نجفی، عالم فاضل، پدرانش اصلاً از بحرین و ساکن اصفهان بوده اند.
خود او در کوف_ه سکونت داشت، و از ائمّ_ه جماعات آن جا بود. سرانجام در روز سه شنبه 30 ربیع الاوّل 1383ق وفات یافته، جنازه به نجف منتقل شد، و در آن جا مدفون گردید.(3)
ابوجعفر احمد بن عبداللّه بن عبّاس بن ولید بن شجاع نفّاط، از زهّاد و عُبّاد و محدّثین
ص: 428
اصفهان در قرن چهارم هجری است.
از ابی اسید و جدّش عبّاس بن ولید و دیگران روایت می کند. احمد نفّاط پس از سال 360ق وفات یافته است.(1)
ابوجعفر احمد بن عبداللّه بن محمّد بن حکم یوانی اصفهانی، از محدّثین قرن چهارم هجری است. وی از یحیی بن ابی طالب حدیث شنیده [است]، و احمد بن عبداللّه از او نقل حدیث می نماید.
احمد یوانی در سال 322ق وفات یافته است.(2)] یوان از روستاهای حومه اصفهان در قرون اوّلیه اسلامی بوده است.]
ابوالعبّاس احمد بن عبداللّه بن محمّد بن نعمان، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است.
وی از محمّد بن عامر اشعری روایت می کند، و ابراهیم بن محمّد بن حمزه، عبداللّه بن محمّد و محمّد بن محمّد بن سیبویه از او نقل حدیث می کنند.(3)
احمد بن عبداللّه برقی، از راویان و فضلای شعر و ادب می باشد. در قم سکونت داشته، سپس با ابا عبداللّه برقی خواهرزاده اش به اصفهان آمده، و در این شهر سکونت نموده است.(4)
ص: 429
ابوالعبّاس احمد بن عبداللّه بنداری، شاعر فارسی گوی، معاصر با مافرّوخی مؤلّف کتاب محاسن اصفهان است.(1)
ابوالعبّاس (یا ابوبکر) احمد بن عبداللّه رویدشتی اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. وی در سال 459ق از سعد بن علی زنجانی (ساکن مکّه) و ابی سعد علیّ بن عثمان بن جنّی (ساکن صور) استماع حدیث نموده، وفاتش پس از این تاریخ روی داده است. ابوالحسن بن قیس و ابوالبرکات عبدالمنعم بن محمّد حافظ از او روایت می کنند.(2)
احمد طبیب فرزند عبدالقادر، از فضلاء و دانایان به علم ریاضی و پزشکی در قرن 12ق است.
از آثارش مقاله ای است در یک صفحه راجع به تعیین افق اصفهان به فارسی که به خطّ صاحب عنوان، در ضمن مجموعه 664 در کتابخانه دانشکده الهیّات مشهد موجود است. تاریخ های جمعه 23 ذی قعده 1150ق و پنج شنبه 14 ربیع الثّانی 1018 (که باید 1118 باشد) در این نسخه دیده می شود.(3)
احمد بن عبداللّه مهابادی نحوی، از ادباء و فضلای اصفهان است. در نحو، شاگرد عبدالقاهر جرجانی (متوفّی حدود 500ق) بوده، و تألیفاتی دارد؛ ازجمله:
1. شرح اللّمع (تألیف استادش جرجانی) 2. التّبیان.
ص: 430
مهاباد از توابع اردستان اصفهان است.(1)
احمد بن عبدالوهاب اصفهانی، از فضلاء و نویسندگان قرن سیزده هجری، از آثارش کتابت نسخه ای از شرح هدایه میبدی که آن را در سال 1283 به خطّ نسخ کت_ابت نموده است. نسخ_ه به شماره 2287 در کتابخ_انه ملّی ملک در تهران موجود است.(2)
احمد بن عبدالهادی بن احمد بن حسن اردستانی، از محدّثین است، و در نایین ساکن بوده، و از عبد بن حمید استماع حدیث نموده است.(3)
ص: 431
ابوالحسن احمد بن عبیداللّه بن احمد بن سعید قصّار، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است.
وی از احمد بن محمّد بن مصقله، دارکی، محمّد بن حمزه و محمّد بن عبدالرّحمان ارزنانی روایت نموده است. حافظ ابونعیم اصفهانی از او نقل حدیث می نماید.(1)
فایده: قصّار به معنی گازُر و رخت شوی است.
ابوالعبّاس احمد بن عبیداللّه بن محمود بن شاپور فقیه مقری معروف به «خَرطبه» از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است.
وی از عبداللّه بن وهب دینوری و محمّد بن ابراهیم بن زیاد روایت می کند، و حافظ ابونُعیم اصفهانی از او نقل حدیث نموده است. وی بعد از سال 360ق وفات یافته است.(2)
ابوالمحاسن احمد بن عبیداللّه حلاوی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری است. از ابوعمرو بن منده حدیث شنید، و ابوسعد سمعانی از او روایت می کند.(3)
ابوعلی احمد بن عثمان بن احمد ابهری خصیب، از اولاد ابی الشّعثاء جابر بن یزید و معروف به جابری، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. صاحب بیان و تصانیف بوده [است]، ابوبکر احمد بن موسی بن مردویه حافظ اصفهانی از او روایت می کند، و خود او از ابراهیم بن اسباط بن سکن نقل حدیث نموده است. احمد ابهری در ذی قعده
ص: 432
338ق وفات یافت.(1)
احمد بن عثمان بُرّی قاضی، از محدّثین اصفهان است.(2)
ابویحیی احمد بن عصام بن عبدالحمید بن کثیر بن ابی عمره انصاری، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری. مادرش هند، دختر یوسف بن ابی سلیمان سغدی و خواهر محمّد بن یوسف بن معدان عروس الزّهاد است.
وی از معاذ بن هشام، مؤمل بن اسماعیل، ابی احمد زبیری، ابی عامر، ابی داوود، ابی عاصم، ابی بکر حنفی، روح بن عباده و معلی بن فضل روایت می کند. احمد بن جعفر بن معبد، عبداللّه بن جعفر بن احمد و ابن ابی داوود از او نقل حدیث کرده اند. احمد انصاری در رمضان 272ق فوت شده است.(3)
حاج سیّداحمد فقیه امامی فرزند سیّدعطاءاللّه درب امامی اصفهانی، عالم فاضل فقیه محقّق، در 17 ربیع الاوّل 1352ق متولّد شد.
وی نزد پدر، و نیز حاج شیخ احمد فیّاض، حاج شیخ نورالدّین اشنی، حاج شیخ علی مشکاة سدهی، میرزا محمّدعلی معلّم حبیب آبادی و حاج شیخ محمود مفید به تحصیل پرداخت. سپس به قم عزیمت کرد، و نزد آیات عظام و علمای اعلام، همچون حاج آقا حسین بروجردی، امام خمینی، علاّمه طباطبایی، سیّدمحمّد محقّق داماد، حاج سیّدمحمّدباقر سلطانی و حاج میرزا محمّد مجاهدی تبریزی تلمّذ نمود. سپس به اصفهان بازگشت، و به تدریس فقه، اصول، حدیث و حکمت پرداخت.
از اقدامات ایشان، تجدید بنای مسجد بابامحمّدعلی سقّا است که به نام «مسجد الزّهرا» نام گذاری شده، و کتابخانه ای در آن تأسیس گردیده است. وی در اقدامات خیریّه، همواره پیش گام، و معین ضعفا و نیازمندان بوده است. ایشان در صبح پنج شنبه 10 جمادی الثّانی 1414ق
ص: 433
وفات یافت، و پس از تشییع در اصفهان، در حرم امام امزاده ابوالعبّاس خوراسکان دفن گردید.
از او قریب به هشتاد جلد کتاب و رساله باقی مانده که از آن جمله است: 1. اخلاق در قرآن 2. اجتهاد و تقلید 3. انقلاب در پرتو وحی 4. چرا جمهوری اسلامی؟، مطبوع 5. روش رهبران انقلابی ما، مطبوع 6. شرح خطبه فدکیّه 7. شرح دعای عرفه 8. قیامت 9. ولایت و امامت از دیدگاه قرآن و غیره. هم چنین تفسیر چند سوره از قرآن کریم و تقریرات فقه و اصول درس های آیات عظام بروجردی و امام خمینی.(1)
ابوبکر احمد بن عقبة بن مضرس، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از شیبان، هدبه و عبداللّه بن معاذ روایت کرده است، و محمّد بن عبداللّه دبیلی در رمله از او نقل حدیث می نماید.
او در سال 282ق وفات یافته است.(2)
احمد بن ابوالعبّاس علاء بن شاه صعدی ورّاق از محدّثین قرن چهارم هجری است. وی به اصفهان آمده، و در این شهر ساکن گردیده، و هم در این شهر وفات یافته است.
وی از محمّ_د بن بکر عبدالرّزاق تمّار و ابوالحسن احمد بن محمّد بن عیسی انصاری رازی و محدّثان بصره و ری روایت نموده، و حافظ ابونُعیم اصفهانی از او نقل حدیث نموده است.(3)
سیّداحمد بن سیّدعلی حسینی اردستانی، عالم فاضل، از دانشمندان دولت
ص: 434
قطب شاهیان هندوستان است. از تألیفات او کتاب معالجة الامراض است که به نام سلطان محمّدعلی قطبشاه تألیف نموده، و نسخه ای از آن در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(1)
ابونصر احمد بن علی اُزواری اصفهانی، شیخ جلیل القدر از محدّثین اصفهان است. ریاست و افتاء و تدریس در شهر برعهده او بود. در سال 531ق در خدمت علیّ بن سعید صیرفی استماع حدیث نموده، و بیشتر در اصفهان سکونت داشته است.(2)
وی به اُزوار منسوب است که همان «زوّاره» باشد.
احمد بن علی اُسواری اصفهانی، از محدّثین اصفهان و ساکن قریه «اُسواریه» بوده، حافظ ابوموسی اصفهانی از او روایت می کند.(3)
حافظ ابوبکر احمد بن علی اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. وی از ابوعمرو بن حمدان روایت کرده است.(4)
احمد بن علی اصفهانی، از محدّثین شیعه در قرن سوم هجری است، و شاید قرن چهارم هجری را نیز درک نموده باشد. در برخی از کتب روایی شیعه، احادیثی از او نقل شده است. وی از محمّد بن اسلم طوسی، ابومحمّدحسن بن علیّ بن عبدالکریم زعفرانی، ابراهیم
ص: 435
بن محمّد ثقفی روایت می کند. عبداللّه بن حسن بن مؤدّب و احمد بن یعقوب اصفهانی از او روایت نموده اند.(1)
شیخ احمد روحانی معروف به «شیخ الاسلام» فرزند شیخ علی شیخ الاسلام کهیازی اردستانی، عالم فاضل معاصر. وی در سال 1312ش در اصفهان متولّد شد. در هشت سالگی پدرش از دنیا رفت. ایشان در حوزه علمیّه اصفهان به تحصیل پرداخت، و نزد اساتید و مدرّسین بسیاری تلمّذ نمود؛ ازجمله: ملاّمحمّدعلی عالم حبیب آبادی، شیخ یحیی فاضل هرندی، ملاّ فرج اللّه درّی، شیخ محمّدجواد فریدنی، شیخ هبة اللّه هرندی، سیّدمحمّدباقر ابطحی سدهی، شیخ علی قدیری، حاج آقا سیّدعبدالحسین طیّب، میرزا محمّدحسین مدرّس کهنگی، شیخ محمّد رضا جرقویه ای، شیخ محمود مفید، شیخ عبّاسعلی ادیب، مجدالعلماء نجفی، شیخ محمّدحسین مقدّس مشکینی، شیخ احمد مدرّس صدری زنجانی، سیّدعبّاس صفی دهکردی، شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی، حاج آقا رحیم ارباب و سیّد علی اصغر برزانی.
هم چنین ایشان در ایّام اقامت در تهران نزد علاّمه میرزا ابوالحسن شعرانی و ادیب بجنوردی به تحصیل پرداخت، و بهره علمی گرفت. وی در تهران در دانشکده معقول و منقول در رشته های معقول و منقول و علوم تربیتی به تحصیل پرداخته، و در هر دو رشته، لیسانس دریافت نموده است. مدّتی نیز در نراق کاشان به تبلیغ دین و ترویج احکام شریعت مشغول بوده، و عاقبت به زادگاه خود بازگشته، به تدریس و تبلیغ پرداخته است. ایشان اکنون به تدریس برخی از کتب فلسفه و عرفان به علاقه مندان و فضلای این شهر، در منزل خویش مشغول است. ایشان عالمی است وارسته و متواضع که در جامعیّت و استواری در دانش، در میان اقران و معاصرین کم نظیر است.(2)
ص: 436
احمد بن علی اصفهانی، از فقهاء و علمای اصفهان است از آثار او: ترجمه و شرح الفیّه شهید اوّل، در فقه است که به فارسی تألیف نموده، و به شماره 2341 در کتابخانه مسجد اعظم قم موجود است.(1)
ابوعلی احمد بن علی انصاری اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. در اصفهان متولّد شده، و در نیشابور ساکن شده است. وی از ابوصلت عبدالسّلام بن صالح هروی از حضرت امام رضا علیه السلام روایت می کند، و ابواسحاق ابراهیم بن عبداللّه بن اسحاق معدل اصفهانی و ابوالعبّاس محمّد بن ابراهیم بن اسحاق طالقانی از مشایخ صدوق از او روایت می کند.(2)
ابوالحسین احمد بن علیّ بن بسّام بغدادی معروف به سُبْک دیناری، از محدّثین قرن چهارم هجری بوده، در سال 340ق به اصفهان وارد شده است. در عراق و خراسان حدیث آموخته، و نوشته است، و از عبداللّه بن اسحاق مدائنی و محدّثین هم طبقه او روایت می کند.(3)
احمد بن علیّ بن بُشر بن عبدالملک بن عبیداللّه بن عبداللّه بن ابی مریم اموی، از محدّثین است. از پدرش بعل بن بُشر و محمّد بن بکیر روایت نموده، و عبداللّه، پدر حافظ ابونُعیم اصفهانی از وی روایت می کند. صاحب عنوان در سال 274ق وفات یافت.(4)
ص: 437
احمد بن علیّ بن شجاع مصقلی صوفی اصفهانی از محدّثین اصفهان در قرن پنجم هجری است. «کثیر السّماع و واسع الرّوایة» بوده، و عدّه زیادی از او روایت کرده اند. وی در محرّم سال 466ق وفات یافته است. «مصقلی» منسوب به «مصقلة بن هبیره» یکی از اجداد صاحب عنوان است.(1)
احمد بن علیّ بن عبدالرّشید اصفهانی، از فضلاء و نویسندگان قرن نهم هجری است. از آثارش کتابت 1. شمایل النّبی یا الشّمائل النبویّه و الخصائل المصطفویّه تألیف ابوعیسی محمّد بن عیسی ترمذی، که در 838ق به خطّ نستعلیق کتابت نموده است 2. تاریخ الجرزی در سرگذشت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله ، که در سال 843ق کتابت شده است. این دو نسخه، ضمن مجموعه شماره 4585 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران در تهران موجود است.(2)
ابوبکر احمد بن علیّ بن محمّد بن ابراهیم اصفهانی، از محدّثین است در کتاب معجم البلدان از قول او گوید که عبدالعزیز بن عبید بن محمّد بن عبید بن ابی عبید الدّراوردی معروف به «ابن منجویه» می باشد.(3)
احمد بن علیّ بن محمّدباقر علیه السلام ، از امام زادگان عالی قدر بوده، و قبر او در بازار حسن آباد اصفهان قرار دارد. بقعه تاریخی و مجلّل این امام زاده، از آثار دوره صفویّه است. سنگ نوشته ای به تاریخ 15 ربیع الاوّل 536ق در امام زاده وجود دارد که قدمت امام زاده را
ص: 438
نشان می دهد. نسب سادات طالقان و نسب امام زاده سیّدنصیرالدّین واقع در خیابان جلیل آباد تهران در محلّه پاچنار به جناب امام زاده احمد منتهی می شود.(1)
حاج احمد خلیلیان متخلّص به «خلیل» فرزند حاج میرزا علی خلیلیان متخلّص به «رجاء» از شعرای معاصر اصفهان است. او در سال 1309ش در اصفهان متولّد شد. پس از تحصیل به خدمت نظام وظیفه رفت، و پس از آن به حج مشرّف شد. او در سنّ 26 سالگی داروخانه مولوی را در اصفهان تأسیس نمود، و به فعّالیت پرداخت. وی به تشویق پدر گرامی خود و استاد گلزار به پشتوانه ذوق و استعداد خدادادی، به سرودن شعر پرداخت، و در انجمن های ادبی حضور یافت. فرزند برومند ایشان محمّدرضا خلیلیان در جبهه های نبرد ایران و عراق به شهادت رسید. وی درباره شهادت فرزندش شعری سروده که دو بیت از آن نقل می شود:
در آسمان خاطرم مهر صبح خیز سالی است ماه روی تو پیدا نمی شود
[...]
چشمی بسان دیده شب زنده دار من از موج اشک، غیرت دریا نمی شود(2)
احمد بن علی رشتی اصفهانی فاضل نویسنده کتب در قرن سیزدهم هجری است، از آثارش کتابت نسخه ای از کتاب گوهر یگانه تألیف صدرالدّین محمّد شیرازی است که آن را در سال 1218ق در مدرسه نیماورد اصفهان نوشته است. نسخه در کتابخانه مجلس شورای ملّی تهران و به شماره 5041 میکروفیلم آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(3)
ص: 439
ابوالعبّاس احمد بن علی سامانی صحّاف، از محدّثین اصفهان است، اصلاً از اهالی قریه «سامان» چهارمحال است که قرن ها جزء اصفهان بوده، از حافظ ابوالشّیخ اصفهانی و دیگران روایت حدیث کرده است.(1)
ابوجعفر احمد بن علی غزال، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است.
وی از سلمه روایت می کند، و علیّ بن محمّد بن ابراهیم بن شاذویه بَیِّع از او نقل حدیث کرده است.(2)
ابی العبّاس احمد بن علی کاتبی اصفهانی، از دانشمندان اصفهان و مقدّم بر خواجه نصیرالدّین طوسی بوده است. خواجه طوسی در شرح ثمره بطلمیوس فرماید: دو شرح بر ثمره دیدم: اوّل شرح احمد بن یوسف مقری؛ دوم شرح ابی العبّاس احمد بن علی اصفهانی.(3)
1139
ابوالفتح احمد بن علی مافروّخی اصفهانی، از ادباء و فضلای اصفهان است. مافرّوخی او را در ردیف متقدّمین و از طبقه دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاء برشمرده است.
کلمه «مافرّوخ» ظاهرا مرکّب است از دو کلمه ماه و فرّخ به معنی «ماه مبارک» و این، نسبتِ جمعی از فضلاء اصفهان در قرن پنجم هجری است، و آنان منسوب اند به مافرّوخ بن بختیار اصفهانی، که نسبش به آذرشاپوران بن آذرمانان اصفهانی می پیوندد.(4)
ص: 440
احمد بن علی ماه آبادی (مهابادی) اصفهانی از محدّثین و دانشمندان عالی قدر شیعه در قرن پنجم هجری است. فرزندش علی، از او روایت نموده است. کتب زیر از تألیفات او است: 1. البیان در نحو 2. التّبیان در تصریف 3. شرح اللّمع 4. المسائل النّادرة فی الاعراب. وی جدّ فاضل علاّمه افضل الدّین حسن بن علیّ بن احمد مهابادی می باشد. مهاباد از قرای اردستان است.(1)
دکتر احمد مجتهدی تبریزی فرزند علی، در سال 1314ش در تبریز متولّد شده، و پس از طیّ تحصیلات ابتدایی و متوسّطه وارد دانشگاه تبریز شد، و در سال 1338 در رشته تاریخ و جغرافیا لیسانس دریافت نمود. سپس در دانشگاه تهران در رشته جغرافیای انسانی و اقتصادی، فوق لیسانس دریافت نمود، و برای تکمیل تحصیلات خود به ترکیه رفته، و موفّق به اخذ درجه دکترا در رشته جغرافیای انسانی از یکی از دانشگاه های ترکیّه گردید. ایشان سال ها در دانشگاه اصفهان به تدریس جغرافیا پرداخت، و مدّتی رییس گروه جغرافیا و سپس رییس دانشکده ادبیّات و علوم انسانی بود، و سرانجام در تاریخ پنج شنبه 10 شهریور 1379ش در اصفهان بدرود حیات گفت، و در قبرستان عمومی باغ رضوان در شرق اصفهان به خاک سپرده شد. آثار ایشان علاوه بر مقالاتی که در مجلاّت داخلی و خارجی به چاپ رسیده اند، عبارت است از: 1. بررسی ارزش و اهمیّت محصولات کشاورزی سواحل دریای خزر و تأثیر آن در اقتصاد ایران (رساله دکترا) 2. شهرها و مسائل آن 3. کلّیات جغرافیای انسانی 4. توسعه کشت برنج در شمال ایران 5. مقدّمه ای بر جغرافیای پرندگان ایران و محیط زیست.
سیّداحمد میرعلایی فرزند دکتر سیّدعلی میرعلایی مترجم، نویسنده و ادیب دانشمند. در سال 1321ش در اصفهان متولّد شد، و پس از انجام تحصیلات ابتدایی و متوسّطه، وارد دانشگاه اصفهان شد، و لیسانس زبان و ادبیّات انگلیسی دریافت نمود. وی در انگلستان و فرانسه ادامه تحصیل داد، و از دانشگاه سوربن فرانسه فوق لیسانس ادبیّات انگلیسی دریافت نمود.
ص: 441
او سال ها به تدریس در دانشگاه اصفهان، دانشگاه صنعتی اصفهان و دانشگاه های آزاد نجف آباد، شهرکرد، و خوراسکان مشغول بوده است. ایشان از مترجمان زبردست و توانای معاصر است، و بسیاری از نویسندگان و دانشمندان معاصر جهان را از طریق ترجمه به ایرانیان معرّفی نموده اند. وی سرانجام در اوّل آبان 1374ش درگذشت، و در قبرستان باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد. این کتاب ها از ترجمه های ایشان است که همگی به طبع رسیده اند: 1. از چشم غربی 2. باغ گذرگاه های هزار پیچ 3. خدای غرب 4. درباره ادبیّات 5. ژان پل سارتر 6. سنگ آفتاب 7. شیاطین 8. طوق طلا 9. عامل انسانی 10.عرفان مولوی 11. کنسول افتخاری 12. کودکان، آب و گل 13. ویرانه های مدوّر 14. هزارتوهای بورخس 15. هند، تمدّن مجروح.
حاج سیّداحمد علم الهدی شیرازی معروف به «ابطحی»، فرزند حاج سیّدعلی اکبر طباطبایی یزدی، عالم جلیل فقیه، محدّث و فاضل کامل ادیب شاعر، در 13 رجب 1297ق در شیراز متولّد شده، و از درس علمای آن دیار همچون حاج سیّدمحمّدعلی کازرونی و شیخ عبدالجبّار و میرزا ابراهیم محلاّتی بهره گرفت. از سال 1346ق در اصفهان ساکن شد، و متصدّی محضر شرعی گردید. خانه اش مجمع افاضل و محفل فضلاء و شعراء بود، خود او نیز در حفظ اشعار عربی و فارسی حافظه ای قوی داشت، و شعر فارسی و عربی را نیکو می سرود، و در اخلاق و ملکات نفسانی کم نظیر بود. وی سرانجام در پنج شنبه 17 جمادی الثّانی 1382ق وفات یافت. جنازه به شیراز منتقل، و در شاهچراغ مدفون گردید.(1)
دکتر احمد کیاست پور فرزند علی رضا، از اساتید دانشگاه و محققان دانشمند معاصر اصفهان. در سال 1312ش در اصفهان متولّد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسّطه را در
ص: 442
اصفهان به انجام رساند، در تهران ادامه تحصیل داد، و از دانشگاه تهران لیسانس فیزیک دریافت نمود. وی در کشور آمریکا موفّق به اخذ دکترای ستاره شناسی و اخذ فوق دکترا در آن رشته گردیده، پس از بازگشت به ایران، در دانشگاه اصفهان به تدریس پرداخته است. از آثار ایشان ترجمه مقدّمه ای بر نورشناسی نوین تألیف گرانت فالز است که با همکاری دکتر جمشید احبسیان انجام پذیرفته، و به طبع رسیده است.
احمد بن محمّدعلی اصفهانی از فضلاء و نویسندگان قرن 13 هجری است. از آثارش کتابت نسخه ای از کتاب لبّ التّواریخ است که آن را در شب دهم جمادی الثّانیه سال 1284 به خطّ نسخ زیبا به پایان رسانیده است. نسخه به شماره 723 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)
حاج میرزا احمد طبیب (لقمانی) فرزند حاج میرزا محمّدعلی حکیم، از اطبّاء حاذق، باتقوی و با دریافت بوده، و در اوایل قرن چهاردهم هجری می زیسته، و در سِدِه ماربین ساکن بوده است. نسب ایشان به میرسیّداحمد علوی عاملی منتهی می شود.(2)
شیخ احمد بن محمّدعلی واعظ اصفهانی، فاضل جلیل خطّاط، از شاگردان حاج شیخ محمّدباقر نجفی است. کتب زیر از تألیفات او است: 1. سراج الانام، در کلام 2. فرائض الاعمال که مجموعه فتاوای استادش حاج شیخ محمّدباقر نجفی است که آن را به صورت رساله، جهت عمل مقلّدین جمع آوری نموده، و به نظر استاد رسانیده است 3. مشکاة الانام،
ص: 443
در مسائل حلال و حرام که از روی فتاوای مرجع عالی قدر شیعه، میرزای شیرازی تنظیم نموده، و در حاشیه آن، فتاوای حاج شیخ محمّدتقی آقانجفی، شیخ زین العابدین مازندرانی و حاج شیخ محمّدعلی ثقة الاسلام نجفی را آورده است، این کتاب در سال 1307ق ضمن مجموعه ای به چاپ رسیده است. احمد واعظ، هم چنین چندین کتاب از تألیفات آقانجفی را به خطّ نسخ کتابت نموده است، و تاریخ کتابت برخی از آن ها سال 1297ق است.(1)
ابوالعبّاس احمد بن عمر بن قاسم طهرانی اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. ابوابراهیم عبداللّه بن ابراهیم بن محمّد بن عبداللّه بن حماد طهرانی [رازی] از مشایخ ابوسعد سمعانی از او استماع حدیث نموده است.(2)
حافظ ابونصر احمد بن عمر بن محمّد بن عبداللّه بن محمّد بن علیّ بن اسحاق غازی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری. وی از مشایخ سمعانی است، در سال 448ق متولّد شده، و در 3 رمضان 532ق وفات یافته است. سمعانی از او به عنوان «ثقة، دَیّن، حافظ، واسع الرّوایه» یاد کرده است. او از ابوالحسین بن نقور، عبدالرّحمان بن منده، ابوعمرو بن منده، ابوالقاسم بن بسری، فضل بن محبّ نیشابوری، شیخ الاسلام هروی، ابوعامر ازدی، ابوعلی تستری و دیگران حدیث استماع نموده است.(3)
ابوبکر احمد بن عمرو بن ابی عاصم ضحّاک بن مخلد بن سلم بن رافع بن رفیع بن
ص: 444
ذُهل بن شیبان شیبانی، محدّث و فقیه ظاهری مذهب اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از جدّ مادری خود ابوسلمه موسی بن اسماعیل تبوذکی و ابوالولید طیالسی، عمرو بن مرزون، حوضی و محمّد بن کثیر روایت می کند. احمد بن جعفر بن معبد، محمّد بن اسحاق بن یعقوب، قاضی ابواحمد محمّد بن احمد بن ابراهیم، عبدالرّحمان بن محمّد بن سیاه، عقبة بن مکرم، نصر بن علی، ابوالجهم ارزق بن علی، زکریّا بن یحیی و هدبه از او نقل حدیث کرده اند. وی در 206ق در بصره متولّد شده، و در سال های 269 تا 282ق در اصفهان قضاوت می کرده، و سرانجام در سال 287ق وفات یافته، و در مقبره روشاباد اصفهان مدفون شده است. وی حدود 300 تصنیف داشته که در فتنه صاحب الزّنج که در بصره رخ داد به یغما رفته، و نابود شده است. این کتاب ها از او است: 1. الآحاد المثانی، شامل بیست هزار حدیث 2. الدّیان، در فقه ظاهریّه که در قاهره به طبع رسیده است 3. المسند الکبیر، شامل حدود 50 هزار حدیث(1).
ابوطاهر احمد بن عیسی بن زید بن علیّ بن حسین علیه السلام از سادات عالی قدر و امام زادگان جلیل است. در زمان هارون الرّشید به اصفهان آمد، و در این شهر وفات یافت، و در محلّه «واذار» اصفهان مدفون شد. وی از علیّ بن عبیداللّه بن محمّد بن عمر بن علی روایت نموده، جعفر بن مروان از او نقل حدیث نموده است.(2)] برخی احتمال داده اند امام زاده احمد مدفون در محلّه باغات اصفهان، که اکنون در بازارچه حسن آباد اصفهان واقع شده است، همین احمد بن عیسی باشد].
ص: 445
ابومحمّد احمد بن عیسی بن عبدالعزیز قرشی، از محدّثین قرن دوم و سوم هجری است. وی از نعمان بن عبدالسّلام روایت نموده، و ابوحامد اشعری از او نقل حدیث کرده است.(1)
ابوحامد احمد بن [عیسی بن] عمر عمرکی حقّاف، از محدّثین اصفهان است. وی از احمد بن یونس و سمویه روایت می کند، و محمّد بن علیّ بن ابراهیم از او حدیث نقل می نماید.(2)
احمد بیگ گرجی متخلّص به «اختر» شاعر ادیب، فرزند فرامرز بیک در اصفهان متولّد شد. چندی نزد شاه زادگان زندیّه، ازجمله لطفعلی خان زند به سر برد. پس از به حکومت رسیدن آقامحمّدخان به خراسان رفت. در زمان پادشاهی فتحعلی شاه به سلیمان خان قاجار متخلّص به «عزّت» پیوست، و از مجازات، رهایی یافت. مدّتی بعد، او را به سوء اخلاق متّهم کردند، و زبانش را بریدند. او هم به اصفهان بازگشت، و به تدوین تذکره ای موسوم به انجمن آرا پرداخت؛ امّا موفّق به اتمام آن نشد، و وفات یافت. پس از فوت او در سال 1232ق، برادرش محمّدباقر متخلّص به «نشاطی» دست به تکمیل این تذکره زد؛ امّا موفّق به این کار نشد، و در این اثنا وفات کرد. بالاخره فاضل خان گروسی تذکره احمد بیگ را تکمیل کرد، آن را انجمن خاقان نامید، و از دو برادر به بدی یاد کرد، و حقّ آنان را ضایع نمود. تذکره اختر توسّط مرحوم عبدالرّسول خیّام پور تصحیح شده، و به طبع رسیده است. اختر، خطّ شکسته را خوش می نوشت.
از او است:
ص: 446
من در سماع از این که حدیث تو می رود ناصح در این که گوشم به پند اوست(1)
ابوالعبّاس احمد بن فضل بن احمد بن عبداللّه بن محمّد قصری اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری است. ابوسعد سمعانی در اصفهان از وی حدیث شنیده است. [وی منسوب به «قصر» از محلّه های اصفهان است، و شاید محلّه «باب القصر» یا «درکوشک» همین محلّه «قصر» باشد.]
ابوبکر احمد بن فضل بن محمّد باطرقانی اصفهانی، از محدّثین و قاریان اصفهان و از اهالی قریه «باطرقان» اصفهان است. در عصر خویش «شیخ القرّاء» بوده است. در سال 372ق متولّد [شده]، و در سال 460ق وفات یافته است. او پس از ابوالمظفّر عبداللّه بن شبیب ضبّی اصفهانی امام جامع اصفهان گردید.
[ابوبکر باطرقانی از ابوعبداللّه محمّد بن اسحاق بن منده، ابراهیم بن عبداللّه بن محمّد بن خورشید قوله، ابوعبداللّه محمّد بن ابراهیم بن جعفر یزدی، ابوبکر محمّد بن اسماعیل طاهری، ابومسلم بن شهدل مدینی، ابومحمّد عبداللّه بن جعفر بن احمد بن فارس اصفهانی، ابوالفضل محمّد بن جعفر بن عبدالکریم جرجانی خزایی] روایت نموده، و علم قرائات را نزد عبدالعزیز محمّد بن عبدالعزیز تمیمی کسایی آموخته است. هم چنین ابوعلی حسن بن احمد بن حسن حدّاد، ابوالفرج سعید بن الرّجاء صیرفی سمسار، امام ابوعبداللّه حسین بن عبدالملک اصفهانی خلاّل، شبیب بن عبدالرّحمان ماربانانی، عبدالسّلام بن محمّد حسن آبادی، ابوالوفاء علیّ بن زید بن شهریار اصفهانی و دیگران از او نقل حدیث کرده اند].
این کتاب ها از او است: 1. الشّواذ 2. طبقات القرّاء 3. المدخل إلی معرفة اساتید القرائات و مجموع الرّوایات.(2)
ص: 447
ابوالفوارس احمد بن فضل عنبری اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. از خواص اصحاب شیخ ابوالقاسم عبدالرّحمان بن منده و ابوبکر احمد بن موسی بن مردویه اصفهانی بوده، و ابومحمّد نخشبی از او استماع حدیث کرده است.(1)
نجم الدّین احمد (احمد بیک خان) خوزانی معروف به امیر نجم ثانی، فرزند فضل اللّه، مؤلّف طراز الاخبار در تاریخ، به فارسی.(2)
احمد بن فضلی اصفهانی از فضلاء و نویسندگان در قرن یازدهم هجری است. از آثارش کتابت نسخه ای از دیوان خواجه ثنایی است که آن را در 25 رجب سال 1042ق در شهر آگره هندوستان به خطّ شکسته نستعلیق کتابت نموده است. نسخه میکروفیلم آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(3)
احمد بن قاسم بن علیّ بن رستم دیمرتی اصفهانی، ادیب و شاعر، از شعراء و فضلای اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی در وصف بهار گوید:
ضحک الرّبیع بمبسم الأنوار و بکی بعینٍ سحّةٍ مدرار
فبد معه اکتسب البسطة بنتها و بضحک ذری الأشجار
و إذا الرّیاح امالها لکانّه ثملٌ یمین لنعمة الاقمار (الاوثار)
والنّرجس الغضّ الجنّی کأنّما تدویرة بشظینی مدوار
ص: 448
حدقت به فوق الزّبرجد فضه تبکی شعاع کواکب الأسحار(1)
احمد بن کوفی بن ایّوب اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی در نیشابور ساکن بوده است. از محمّد بن عبداللّه بن حسن بن حفص روایت می کند، و ابوالقاسم عبداللّه بن حسین بوبالویه از او نقل حدیث می نماید.(2)
ابوجعفر احمد بن مجاهد بن محمّد بن عبداللّه مدینی از محدّثین قرن سوم هجری است. وی اصلاً از اهالی مدینه (شهرستان) اصفهان بود، سپس در محلّه کوشک ساکن شد، و سرانجام به قریه «خرجان» رفت، و در سال 290ق در آن جا وفات نمود. وی از ابوبکر بن ابوشیبه، عثمان بن ابوشیبه، عبداللّه بن عمر بن ابان روایت نموده است. طبرانی در معجم الصّغیر از او نقل حدیث کرده است.(3)
ابوبکر احمد بن محمّد اصفهانی، عالم فاضل ادیب، مؤلّف کتابی در ملل و نحل است، و در حدود سال 451 هجری وفات یافته است.(4)
احمد بن محمّد اصفهانی، از فضلاء و حکماء اصفهان است. از آثار او: بندی در پنج سطر با عنوان «قال من زعم أنّ الحرکة لا وزن له...» از وی نقل شده است، این مطلب در
ص: 449
مجموعه شماره 3480 میکروفیلم های دنشگاه تهران وجود دارد.(1)
ابوبکر احمد بن محمّد اصفهانی، از محدّثین اصفهان است، و از عبداللّه بن محمّد بن حافظ روایت می کند.(2)
ابوالحسین احمد بن محمّد اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن پنجم هجری است. طبرانی در کتاب معجم الکبیر از او روایت می کند. قاضی احمد بن حسین دینوری و ابن سنّی هم از او نقل حدیث می نمایند. فوت او در سال 433ق روی داده است.(3)
ملاّاحمد بن آقامحمّد اصفهانی، در سال 1247ق مالک نسخه ای از شافیه ابن حاجب بوده است.
نسخه، جزو کتب صدر هاشمی در کتابخانه دانشکده ادبیّات اصفهان محفوظ است.(4) [ظاهراً صاحب عنوان از فضلاء و ادبای اصفهان است].
ابوالحسن احمد بن محمّد افریقی، ساکن اصفهان معروف به «متیم»، از ادباء و شعرای قرن چهارم و پنجم هجری. وی در سال 415ق وفات نموده است، و کتب زیر از او است:
1. الانتصار المبنی عن فضل المتنبّی 2. دیوان شعر بزرگ 3. الشّعراء و النّدماء(5).
ص: 450
ابوعلیّ بن محمّد بن ابراهیم صحّاف، از محدّثین اصفهان است. محمّد بن اسحاق از وی روایت می کند، و او از ابوجعفر زید بن ابوموسی اصفهانی حدیث نقل می کند.(1)
ابوالفتح احمد بن محمّد بن ابراهیم طیفورآبادی اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. از قریه «طیفورآباد» اصفهانی بوده، و از محمّد بن ابراهیم مقری استماع حدیث نموده، و از او حدیث نوشته [است].(2)
ابوجعفر احمد بن محمّد بن ابی خالد اصفهانی، از محدّثین قرن سوم و چهارم هجری است. وی در نیشابور ساکن بوده، و در جمادی الآخر سال 303ق وفات یافته، و در مقبره باب معمر نیشابور دفن شده است.(3)
ابوسعید احمد بن محمّد بن ابی سعد بغدادی اصفهانی از محدّثین اصفهان است. وی از عبداللّه بن یوسف اصفهانی روایت کرده است. ابوسعید الاعرابی و ابوالمظفّر محمّد بن احمد بن جعفر کوسج از او نقل حدیث نموده اند.(4)
احمد بن محمّد بن ابی عمرو بن ابی بکر ویری اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. [ساکن قریه «ویر» بود که اکنون به شهر کوهپایه معروف است]. حافظ بن بخار گوید که در
ص: 451
منزل او در قریه «ویر» از او استماع حدیث کردم که از حافظ ابوموسی محمّد بن عمرو روایت می نمود.(1)
ابونصر احمد بن محمّد بن ابوالقاسم بن فلیزه امین خوزی اصفهانی از محدّثین اصفهان است.
ساکن کوی خوزیان اصفهان بوده، و از ابوالعلاء سلیمان بن عبدالرّحیم حسن آبادی و ابوعمرو بن منده استم_اع حدیث کرده، و در چهارشنبه 13 شوّال 531ق وفات یافته است.(2)
ابوسعد احمد بن محمّد بن ابی نصر ضریر ارجانی جلکی اصفهانی از محدّثین قرن ششم هجری، در اصفهان ساکن بوده، از فاطمه جوزدانی حدیث شنیده، و در ربیع الاوّل 606ق وفات یافته است.(3)
ابوسعد احمد بن محمّد بن احمد بغدادی اصفهانی از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری است. یافعی درباره او گوید: «کان ثقة خیراً یحفظ صحیح مسلم». در سال 540ق وفات یافته است. وی از ابوعمرو عبدالوهاب بن محمّد بن اسحاق عبدی، ابومنصور محمّد بن احمد بن علی سینی و ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن ابراهیم طیان روایت می کند.(4)
ص: 452
ابوبکر احمد بن محمّد بن احمد بن جعفر قصّار شافعی تمیمی از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. از ابی علیّ بن عاصم، عبداللّه بن خال دارانی، عبداللّه بن جعفر محمّد بن اسحاق بن عباد بصری از او روایت می کنند. وی در سال 399 وفات یافته است.(1)
ابوبکر احمد بن محمّد بن احمد بن جعفر اصفهانی معروف به یزدی، فاضل محقّق، ادیب لغوی نحوی. در اصفهان ساکن بوده، و در قرن چهارم هجری می زیسته است. از احمد بن محمّد بن موسی ملحمی و حسن بن محمّد زعفرانی روایت می کند. احمد بن علی شافعی از او نقل حدیث کرده است.(2)
ابوبکر احمد بن محمّد بن احمد بن حارث تمیمی اصفهانی مقری ادیب، از محدّثین قرن چهارم و پنجم هجری است. در سال 349ق در اصفهان متولّد شد، و در ربیع الاوّل سال 430 به نیشابور رفت، و در آن شهر وفات یافت، و در مقبره «شاهنبر» پهلوی ابواسحاق اُرموی مدفون گردید. ابوعلی جامع بن حسن بن علی بیهقی از او حدیث شنیده است.(3)
ابوبکر احمد بن محمّد بن احمد بن حسین بن محمّد اصفهانی معروف به «فیج» از محدّثین اصفهان است، در همدان ساکن بوده، و از ابوبکر احمد بن عبدان بن محمّد
ص: 453
شیرازی ساکن اهواز روایت می کرده است. خطیب بغدادی از او نقل حدیث می نماید.(1)
حافظ ابونصر احمد بن محمّد بن احمد بن حسین بن احمد بن قاسم بن طیب تمیمی طرقی اصفهانی از محدّثین اصفهان است. از قریه «طَرق» بوده که اکنون از قراء نطنز است، در علم حدیث و طرق روایت استادی مسلّم بوده، و خطّ خوشی داشته، از بسیاری حدیث شنیده از آن جمله است: ابوسعد محمّد بن ابی عبداللّه مطرّز، ابوالعلا محمّد بن عبدالجبّار فرسانی، ابوالقاسم غانم بن محمّد برجی و ابوعلی حدّاد. ظاهراً در قرن ششم هجری می زیسته [است]، سال وفاتش به دست نیامد.(2)
لطیف الدّین احمد بن محمّد بن احمد بن محمّد گیلانی اصفهانی دردشتی کلامی (یا کلاتی) شاعر ادیب. از تألیفات او: مونس الاحرار و دقایق الاشعار، در 30 باب است. که آن را در پنج شنبه ربیع الثّانی 702ق تألیف نموده است، و در آن به حدائق السّحر رشید وطواط نظر داشته است. نسخه ای از آن در کتابخانه حبیب گنج در حیدرآباد دکن و میکروفیلم نسخه، در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است. ظاهراً محمّد بن بدر جاجرمی که کتاب دقایق الاشعار خود را در سال 741ق تألیف نموده، مطالب خودرا از این کتاب اقتباس نموده است.(3)
حافظ ابوطاهر صدرالدّین احمد بن محمّد بن احمد بن محمّد بن ابراهیم سلفه (به کسر سین و فتح لام) از مشاهیر حفّاظ و محدّثین و فقهاء شافعی، معروف به سلفی، منسوب
ص: 454
به جدّش ابراهیم است که به اصطلاح مردم اصفهان، لب شکری بوده، و از این رو وی را سه لبی می گفتند. بعداً این کلمه تعریب شده، و سلفی خوانده اند). وی در سال 478 در اصفهان متولّد گردیده، در بغداد از خطیب تبریزی، ابوحامد اسفراینی و کیاهراسی علم آموخته، مسافرت های بسیار رفته، و با بسیاری از مشایخ و فضلاء دیدار کرده، سرانجام در مصر ساکن شده، و به تدریس مشغول شده، و در صبح جمعه 5 ربیع الثّانی وفات یافته است. کتب زیر از تألیفات او است: 1. اربعین البلدانیّه در حدیث 2. سداسیات در حدیث 3. سلفیّات در حدیث 4. سلماسیّات، معروف به مجالس خمسه 5. شرط القراء علی الشّیوخ 6. شرح بر مختصر مزنی 7. الفضائل الباهره 8. معجم السّفر 9. المعجم لمشیخة اصبهان 10. المعجم لمشیخة بغداد 11. رساله درباره ابی العلاء معرّی و غیره.(1)
احمد بن محمّد خاتون بن احمد بن نعمت اللّه عاملی، از فضلاء و محدّثین اصفهان در قرن یازدهم هجری است. از آثارش کتابت نسخه ای از کتاب مشرق الشّمسین و اکسیر السّعادتین تألیف مرحوم شیخ بهایی است که آن را در 14 ربیع الاوّل سال 1029ق به پایان رسانیده، و در حاشیه تصحیح شده [است]، و علامت بلاغ دارد. اجازه شیخ بهایی برای کاتب در سه صفحه در پشت کتاب به تاریخ ربیع الاوّل سال 1029 به خطّ مرحوم شیخ می باشد.(2) صاحب عنوان، سال ها در اصفهان ساکن بوده، و در محضر شیخ بهایی تلمّذ نموده است.
ص: 455
احمد بن محمّد بن احمد رنانی اصفهانی از محدّثین اصفهان است، و ابوسعد سمعانی از او اجازه دریافت نموده است.(1)
احمد بن محمّد بن اسحاق بن مزید بن عجلان اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. وی در محلّه خشینان ساکن بوده، و از ابراهیم بن فراء، اصمعی، روح بن عصام جبّر، مکّی بن ابراهیم و هشام بن عبیداللّه سبتی استماع حدیث نموده، و احمد بن حسین انصاری، عبدالرّحمان بن فیض و محمّد بن احمد بن یزید از او روایت می کنند.(2)
احمد بن محمّد بن برد اصفهانی واعظ، از محدّثین اصفهان است. از طبرانی روایت می کند. ذهبی در میزان الاعتدال گوید: «معتزلیّ غال، و او پدر ابی الخیر است».(3)
احمد بن محمّد بن بطة بن اسحاق بن ابراهیم مدینی اصفهانی از محدّثین اصفهان در قرن سوم و چهارم هجری است. ابوالحسن محمّد بن احمد بن عبیداللّه بن عیسی بن احمد منصوری و ابومحمّد فخام از وی روایت می کنند. او در روز جمعه از ماه شوّال 313ق وفات یافت.(4) به ظنّ نویسنده، احمد نام برده در دو کتاب، یک نفر است.
ص: 456
لطیف الدّین احمد بن محمّد بن احمد بن محمّد کلامی اصفهانی، از شعراء و ادبای قرن هفتم هجری است. وی از مدّاحان پادشاهان و بزرگان دربار مغول بوده، و کتاب مونس الاحرار فی دقایق الاشعار را در پنج شنبه اوّل ربیع الآخر سال 702ق نوشته است، و آن، مشتمل بر منتخب اشعار شاعران فارسی گو است، و به فارسی نوشته شده است. این کتاب را محمّد بن بدر جاجرمی به نام خود کرده، و اشعار کلامی را از آن حذف، و برخی از اشعار خود را در آن درج کرده است.(1)
ابوبکر احمد بن محمّد بن جعفر ازدی اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. وی از ابوبکر خطیب روایت می کند، و احمد بن محمّد بن موسی لخمی از او نقل حدیث می نماید.(2)
ابوبکر احمد بن محمّد بن جعفر بن احمد بن اسحاق بن حماد راشتینانی اصفهانی، از محدّثین است، و از قریه «راشتینان» اصفهان بوده، و در شوشتر از ابوالقاسم حسن بن موسی طبری استماع حدیث نموده، و کتابی نیز به نام امالی نوشته است.(3)
راشتینان از روستاهای اصفهان است.
ابوالعبّ_اس احمد بن محمّ_د بن جعفر بن عیسی ضریر وذنکاب_ادی، از محدّثی_ن اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی از احمد بن محمّد بن مصقله و دیگران روایت
ص: 457
کرده است.(1)
ابوالعبّاس احمد بن محمّد بن جعفر خشّاب مدینی، جدّ مادری زید بن ابی مسلم بن شهدل و از محدّثین قرن چهارم هجری است.
از علیّ بن سعید عسکری و ابن سَکَن روایت نموده، و قبل از سال 350ق فوت شده است.(2)
ابوبکر احمد بن محمّد بن جعفر خفّاف، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. از محمّد بن عیسی مقری روایت نموده، و ابواسحاق سریجانی مدینی از او نقل حدیث کرده است.(3)
ابوبکر احمد بن محمّد بن حارث اصفهانی تیمی، از محدّثان اصفهان در قرن پنجم هجری است. ابوالمعالی امام الحرمین جوینی (متوفّی 478ق) از وی استماع حدیث نموده است.(4)
ابوالحسین احمد بن محمّد بن حارث مذکّر، از محدّثین اصفهان است. وی از ابن داوود سجستانی و عبداللّه بن محمّد بغوی روایت می کند، و حافظ ابونعیم از او نقل حدیث می نماید.(5)
ص: 458
ابوجعفر احمد بن محمّد بن حجّاج بن یوسف معدّل از محدّثین قرن سوم هجری است. فقیه ثقه بوده، و از احمد بن مهدی، عبداللّه بن محمّد بن نعمان، ابومسلم کشی و محدّثین بغداد روایت نموده است.(1)
ابوعبداللّه احمد بن محمّد بن حسن بن برد ملنجی اصفهانی مقری، از محدّثین و قاریان قرن چهارم و پنجم هجری و اهل محلّه «ملنجه» اصفهان بوده، از حافظ ابوالشّیخ و ابوبکر عبداللّه بن محمّد قیار روایت نموده [است]. جماعتی کثیر از او روایت نموده اند که از آن جمله است ابوبکر خطیب. وی در سال 437ق وفات یافته است.(2)
ابوسعید احمد بن ابوالفضل محمّد بن حسن بن علیّ بن احمد بن سلیمان اصفهانی، از محدّثین قرن پنجم هجری. در مجمل فصیحی گوید: «روی الحدیث الکثیر و کان علی سیرة السّلف کثیر الاتباع للسنّه». مشارٌالیه در سال 463 متولّد [شده]، و در سال 540ق وفات یافته است.(3)
ابوعلی احمد بن محمّد بن حسن اصفهانی معروف به امام مرزوقی شاعر و ادیب دانشمند. یاقوت حموی در حقّ او گوید: در نهایت ذکاء و فطنت و حسن التّألیف است. صاحب بن عبّاد نیز گفته: در علم و ادب، سه اصفهانی به مقامی عالی رسیدند 1. اسکاف (ابوعبداللّه خطیب) 2. حائک (مرزوقی صاحب عنوان) 3. حلاّج (ابومنصور بن ماشاذه).
ص: 459
از شاگردان ابوعلی فارسی و دیگران بوده، علاوه بر ادبیّات، در فقه و حدیث نیز مهارت داشته، گویند آل بویه وی را به عنوان معلّم فرزندان خود انتخاب نموده اند؛ لذا صاحب عنوان، شیعه بوده است. در ذی حجّه 421ق وفات یافت. وی را کتب و تألیفاتی است که از آن جمله است: 1. الازمنة و الامکنه (نسخه شماره 4170 کتابخانه آستان قدس رضوی) 2. شرح اشعار هذیل 3. شرح حماسه ابی تمام (نسخه شماره 25107 کتابخانه مجلس) 4. شرح مفضلیّات 5. شرح الفصیح (تألیف ثعلب) 6. شرح الموجز در نحو 7. شرح النّحو.(1)
احمد بن محمّد بن حسن جورجیری مجمل، از محدّثین اصفهان در قرن سوم و چهارم هجری است. وی از عبداللّه بن احمد بن یزید شیبایی روایت می کند، و محمّد بن ابراهیم بن علی از وی نقل حدیث می نماید.(2)] جورجیر از محلّه های قدیمی اصفهان است، و حکیم داوود هندی بر بقایای ویرانه های مسجد جورجیر، متعلّق به عصر دیالمه، مسجد حکیم را بنا کرده است].
ابوبکر احمد بن محمّد بن حسنویه صحّاف، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. او از علیّ بن عبداللّه بن مبشر واسطی و دیگران روایت می کند. وفات او قبل از سال 270ق روی داده است.(3)
ص: 460
ناصح الدّین ابوبکر احمد بن محمّد بن حسین ارجانی شیرازی، فقیه، محدّث، ادیب و شاعر قرن ششم هجری. در سال 460ق متولّد شد، و در اوائل عمر، در مدرسه نظامیّه اصفهان به تحصیل پرداخت. سپس متصدّی قضای تستر [شوشتر] و عسکر مکرم شد، و سرانجام در سال 544ق در تستر وفات یافت. وی در اصفهان از ابوبکر محمّد بن احمد بن حسین بن ماجد ابهری حدیث شنیده، و از او اجازه دریافت داشته است. به عربی شعر می سروده، و اشعارش در غایت حسن و طراوت و ملاحت بوده است. گویند سال های متمادی هر روز هشت بیت می سرود. او دیوان اشعار بزرگی داشته، و آن چه از آن باقی مانده است، حتّی یک دهم آن دیوان نیست. دیوان اشعارش در سال 1307ق در بیروت طبع گردیده است، و تصحیح و تحشیه و توضیح آن از احمد بن باس ازهری بوده است. در باب مذهب او نیز نوشته اند که پیرو فقه شافعی بوده است. این شعر از او است:
أنا أشعر الفقهاء غیر مدافع فی العصر او أنّه افقه الشّعراء
شعری إذا ما قلت دونه الوری بالطبع لابتکلّف الالقاء(1)
ابوحامد احمد بن محمّد بن حسین بن ابراهیم خُرجانی اصفهانی از محدّثان اصفهان و اهل محلّه «خُرجان» بود، و از عبدان و ابن زهیر و دیگران روایت نمود، بعد از سال 370ق وفات یافت.(2)
ص: 461
ابوجعفر احمد بن محمّد بن حسین بن حفص معروف به «اُحمولَه»، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی مردی نیکوکار، خیّر و بخشنده بوده، و برای اطعام گرسنگان و دادن صدقه به نیازمندان، اهتمام داشته، و در ربیع الاوّل سال 264ق فوت شده است. وی از ابونُعیم، خلاد بن یحیی، قعنبی و جدّ خود (حسین بن حفص) روایت می کند، و ابن عاصم، اخرم، ابوبکر عبداللّه بن ابی داوود سجستانی، احمد بن حسین انصاری و محمّد بن احمد بن یزید زُهَری نقل حدیث می نماید.(1)
ابوجعفر احمد بن محمّد بن حسین معدّل، از محدّثین اصفهان در قرن سوم و چهارم هجری است. رییسی محتشم و بزرگوار بوده، و سفره او گسترده بوده است. از محمّد بن عبداللّه حضرمی، ابی شعیب، اَبان بن مَخلَد و عمر بن ابی حسان روایت نموده [است]، و محمّد بن ابراهیم بن علی و ابوالحسن علیّ بن محمّد بن حسین مؤدّب ورّاق از او نقل حدیث می کنند.(2)
امیر ناصرالدّین احمد بن محمّد بن امیر روح الامین بن شمس الدّین محمّد بن امیر سیّدرضا حسینی مختاری سبزواری، عالم فاضل، از دانشمندان قرن دوازدهم هجری است. وی از شاگردان بهاءالدّین محمّد اصفهانی (فاضل هندی) بوده، و در سال 1130ق از استاد خود اجازه دریافت نموده است. در اصفهان اقامت داشته [است]، و از مشایخ میرزا محمّدابراهیم خوزانی اصفهانی به شمار می رود.(3) ظاهراً در مقبره امام زاده شاه زید اصفهان مدفون است.
ص: 462
احمد بن محمّد بن زحّاف بن زحاف، از محدّثین اصفهان است.(1)
ابوالحسن احمد بن محمّد بن سَکَن بن عُمیر بن سیّار بغدادی قرشی، از محدّثین قرن سوم و چهارم هجری. وی در سال 304ق به اصفهان آمد، و در این شهر به نقل حدیث پرداخت. از اسحاق خَطمی، ابن سهم انطاکی و محدّثین بصره روایت می کرد.(2)
ابوالعبّاس احمد بن محمّد بن سریج معروف به «فافا» از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی به نیشابور رفته، و از محدّثین آن جا روایت نموده، و در سال 301ق وفات یافته است. از محمّد بن رافع، احمد بن منصور، اسحاق کوسج، محمّد بن یحیی نیشابوری و حسن بن عیسی بن ماسَرجِس روایت می کند، و عبداللّه بن محمّد بن جعفر از او نقل حدیث می کند.(3)
ابوسعید احمد بن محمّد بن سعید بن مهران معیّنی محدّث ثقه، از راویان اصفهان در قرن سوم هجری. در اصفهان و مکّه و مدینه از مشایخ و محدثّین استماع حدیث کرده، و به کرمان مهاجرت نموده، و در آن جا به سال 295ق فوت شده است. از احمد بن عبده، زید بن حرثین و سهل بن عثمان روایت می کرد، و سلیمان بن احمد، عبداللّه بن محمّد بن جعفر و قاضی ابواحمد محمّد بن احمد بن ابراهیم از وی روایت می کنند.(4)
ص: 463
ابوالطیّب احمد بن محمّد بن سلیمان بن هارون اصفهانی نیشابوری، از محدّثین قرن چهارم هجری است. وی در سال 337ق در نیشابور وفات یافته است.(1)
ابوبکر احمد بن محمّد بن سندة بن ابراهیم خبّاز، از محدّثین اصفهان است.(2)
ابوالعبّاس احمد بن محمّد بن سهل بن مبارک بزّاز جیرانی فُرسانی معدّل معروف به «ممجه»، از محدّثین اصفهان در قرن سوم و چهارم هجری است. از محدّثین ثقه است. ساکن «فرسان»، و اصلاً از اهالی «جیران» است، و در سال 306ق وفات یافته است. از محمّد بن سلیمان لوین، حُمید بن مَسعده، عمرو بن علی، محمّد بن عیسی مقری و ابومسعود روایت می کند، و عبداللّه بن محمّد بن حجّاج شروطی و محمّد بن احمد بن ابراهیم اصفهانی از او نقل حدیث کرده اند(3).] جِیران و فُرسان دو روستای حومه اصفهان در قرون اولیّه و میانه هجری بوده اند، و اکنون به شهر پیوسته اند، و از محلّه های اصفهان به شمار می آیند].
ابوعبداللّه احمد بن محمّد بن سیّار اصفهانی، از نویسندگان آل طاهر در زمان حضرت عسکری علیه السلام بوده است. عموم نویسندگان کتب رجال شیعه، وی را به صفات ضعیف الحدیث، فاسدالمذهب، معفوّالرّوایة، کثیر المراسیل، غال و محرّف، وصف کرده اند. وی را تألیفاتی است از آن جمله: 1. ثواب القرآن 2. کتاب الطّب 3. کتاب الغارات 4. کتاب
ص: 464
القرائات 5. کتاب النّوادر(1). برخی او را بصری نوشته اند.
ابومسلم احمد بن محمّد بن شامّه صفّار ورّاق، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی از فضل بن خضیب روایت می کند، و حافظ ابونُعیم از او نقل حدیث می نماید. در سال 367 یا 368ق فوت شده است.(2)
احمد بن محمّد بن احمد بن شهردار معلّم اصفهانی، از ادباء و کاتبان قرن پنجم هجری است. بسیاری از فضلاء و ادبای اصفهان، ازجمله ابوغالب بن هارون از شاگردان او بوده اند. وی در شوّال 446ق وفات یافت.(3)
ابوالفضل احمد بن محمّد شهمردان، ادیب نحوی لغوی، از دانشمندان اصفهان است. مافرّوخی او را در ردیف ادبای متقدّم بر عصر خویش یاد کرده است.(4)
احمد بن محمّد بن عاصم اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی از ابی عمر دوری روایت می کند، و محمّد بن احمد بن ابراهیم از وی نقل حدیث می نماید. [ممکن است صاحب عنوان و احمد بن محمّد بن عاصم کرانی یک نفر باشند، و حافظ ابونُعیم آن ها را در دو عنوان آورده باشد.]
ص: 465
ابوعلی احمد بن محمّد بن عاصم کرانی، از محدّثین اصفهان در قرون چهارم هجری است.
وی از محمّد بن ابراهیم بن ابان جیرانی روایت می کند، و ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن حمزه از وی نقل حدیث می نماید. در روز جمعه از سال 339ق وفات یافته است.(1)
ابوسهل احمد بن محمّد بن عبّاس بن حسنویه بن علیّ بن بطة بن خواشید بن یزدان آفرید تاجر دلاّل از محدّثین قرن چهارم هجری است. فاضل ثقه بوده، در سال 328ق متولّد شده، و کتاب فضل البنات علی النّبین از او است.(2)
میرزا غیاث الدّین احمد متخلّص به «خیال» فرزند صدرالدّین محمّد بن میرزا عبدالحسیب علوی عاملی، عالم فاضل ادیب شاعر، در اصفهان نزد عدّه ای از علمای اعلام ازجمله آقا جمال الدّین محمّد خوانساری تحصیل نمود، و به افتخار دامادی ایشان نائل آمد. در حسن اخلاق، یگانه آفاق بود. وی هفت بندی سروده که ظهیرالدّین علی تفرشی بر آن تقریظ نگاشته بود. وی سرانجام در سال 1134ق (یک سال پس از وفات عموی دانشمندش میرمحمّداشرف) در اصفهان وفات یافت. رضاقلی خان هدایت در تألیفات خود، به اشتباه، نام او را غیاث الدّین محمّد نوشته، حال آن که احمد صحیح است. این شعر از او است:
شمع می داند به شب ها لخت پروانه را قدر عاشق را کسی داند که داغش بر دل است(3)
ص: 466
ابوعلی احمد بن محمّد بن عبدالرّحمان بن سهلان معروف به ابوعلی کاتب، از محدّثین اصفهان است. وی کاتب و نویسنده علیّ بن تمّه بوده، و در همسایگی حافظ ابونُعیم ساکن بوده است. او از ابی مسعود عسکری روایت نموده، و حافظ ابونُعیم اصفهانی از او نقل حدیث نموده است.(1)
احمد بن محمّد بن عبدالرّحیم اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم و چهارم هجری است. در عراق، حدیث می گفته است. از محمّد بن یحیی بن منده روایت می کند، و محمّد بن مظفّر از او نقل حدیث می نماید.(2)
ابوجعفر احمد بن محمّد بن عبدالعزیز عبّاسی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری است. او نقیب هاشمییّن بوده، و یافعی او را با این عبارت ستوده است: «کان صالحاً متواضعاً فاضلاً مسنداً». در بغداد و اصفهان حدیث روایت نموده، و در سال 554ق وفات یافته است.(3)
احمد بن محمّد بن عبدالکریم موسوی اصفهانی، از فضلاء و نویسندگان قرن 13 هجری است، از آثارش کتابت نسخه ای از ترجمه قصیده میمیّه فرزدق است که آن را
ص: 467
حاجی به شعر ترجمه کرده است. این کتاب، در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.
ابوالحسین احمد بن محمّد بن عبداللّه رارانی اصفهانی از محدّثین اصفهان است، اصلاً از قریه «راران» جی اصفهان بوده، از عبداللّه بن جعفر و ابی القاسم طبرانی نقل حدیث می نماید. سعید بن محمّد بن عبدان از او روایت می کند. [وی در ربیع الاوّل 422 وفات یافته است(1)].
ابوعبداللّه احمد بن محمّد بن عبداللّه بن اسحاق بن ماجه ویذآبادی مؤدّب، عالم محدّث قرن پنجم هجری، از اهالی محلّه «ویذآباد» [بیدآباد] اصفهان بوده، از قاضی ابواحمد محمّد بن احمد عسّال و ابوالقاسم طبرانی نقل حدیث کرده، در جمادی الآخر سال 422ق وفات یافت.(2)
ابوعلی احمد بن محمّد بن عبداللّه بن اسید ثقفی ابهری اصفهانی کتبی، از محدّثین اصفهان است.
از ابن متویه، دارکی و ابن مخلد روایت می کند. ابوالحسین عبدالوهاب بن یوسف قزّار از او نقل حدیث می نماید. موطن او قریه «ابهر» جی اصفهان است.(3)
ابوالعبّاس احمد بن محمّد بن عبداللّه بن بشرویه اصفهانی از محدّثین قرن ششم
ص: 468
هجری است. ابوبکر محمّد بن طاهر بن ابی الفتح کوّاز اصفهانی از وی حدیث شنیده است.(1)
قاضی ابوالمکارم احد بن محمّد بن عبداللّه معدّل اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. وی از ابوعلی حسن بن احمد بن حسن حدّاد روایت می کند، و حافظ ابوطاهر اسماعیل بن ظفر بن احمد نابلسی دمشقی از او حدیث نقل می نماید.(2)
احمد بن محمّد بن عصام مدینی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی در ربیع الآخر سال 339ق فوت شده است. او از عبداللّه بن معمر، تعدیة بن خالد، عبدالرّحمان مبارک و هلال بن فیّاض روایت می کند. عبداللّه بن سلمان بن اشعث، ابوبکر بن حُمید، محمّد بن احمد بن یحیی، محمّد بن احمد زهری و محمّد بن احمد یزید از او نقل حدیث نموده اند.(3)
ابوزید احمد بن محمّد بن علیّ بن عبداللّه بن محمّد بن احمد بن عمرو ابهری مدینی اصفهانی، از محدّثان اصفهان در قرن چهارم هجری است. از ابوبکر محمّد بن ابراهیم مقری و ابی سهل مرزبان بن محمّد بن مرزبان ابهری نقل احادیث نموده [است]. محمّد بن اسحاق بن منده و ابوبکر محمّد بن احمد بن حسن بن فادار ابهری از او روایت می کنند.(4)
ص: 469
شیخ ابوالعبّاس احمد بن محمّد بن علی اصفهانی عارف صوفی، از مشایخ صوفیّه اصفهان در قرن نهم هجری. وی مرید شیخ عبداللّه، و او مجاز از شیخ رضی الدّین ابراهیم بن ابی محمّد طبری و او مجاز از شیخ عبداللّه یافعی بوده است.(1)
ابوالعبّاس احمد بن محمّد بن علیّ بن مته طیرایی اصفهانی از محدّثان اصفهان و از قریه «طیراء» اصفهان است. جهت اخذ حدیث، مسافرت نموده، کثیرالحدیث است؛ لکن کم روایت نموده است. از اباعبیده عبداللّه بن محمّد بن حسن بن زیاد جهرمی استماع حدیث نموده [است]، ابوبکر بن مردویه از او روایت می کند.(2)
احمد بن محمّد بن علیّ بن مهران معروف به جاری مدینی از محدّثین اصفهانی است. [ظاهراً از اهالی روستای گار در شرق اصفهان بوده]، سپس در مدینه اصفهان (شهرستان) ساکن شده، از محمّد بن عبداللّه بن ابی بکر بن زید و محدّثان هم طبقه او استماع حدیث کرده [است]، و جمعی از اهل اصفهان از او روایت کرده اند.
برادرش علی نیز از محدّثان بوده است.(3)
ابوبکر احمد بن محمّد بن علی ربضی اصفهانی، از محدّثین، و به «ربضِ» اصفهان منسوب است.
از محدّثین این شهر استماع حدیث نموده [است]، ابومسعود سلیمان بن ابراهیم حافظ
ص: 470
اصفهانی از او روایت می کند.(1)
ابوالعبّاس احمد بن ابی جعفر محمّد بن علی مافرّوخی اصفهانی، از محدّثین قرن چهارم هجری در اصفهان است. از عمرو بن علی و حسن بن عرفه روایت نموده [است]. حافظ ابوالشّیخ اصفهانی و ابوبکر قباب از او نقل حدیث نموده اند.(2)
ابوالحسن احمد بن محمّد بن عمربن ابان عبدی لنبانی، از محدّثان اصفهان است. اهل محلّه لُنبان (لُ ن ب ا ن) اصفهان بوده، از محدّثان عراق روایت می کرده، از ابی بکر بن الدّنیا تصانیف او، و از عبداللّه فرزند احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل را استماع نموده [است].
حافظ ابراهیم بن محمّد بن حمزه و عبداللّه بن احمد بن اسحاق پدر حافظ ابونُعیم اصفهانی از وی استماع حدیث نموده اند. ابوالحسن لنبانی در یک شنبه 10 ربیع الآخر 332 فوت کرده است.(3)
ابوبشر احمد بن محمّد بن عمرو بن مصعب فقیه مروزی، از محدّثین قرن چهارم هجری است. وی در سال 313ق در راه سفر حج به اصفهان آمد. وی از محمود بن آدم، محمّد بن عبداللّه قُهزادی و خلف بن عبدالعزیز شاذان روایت می کند، و سلیمان بن احمد
ص: 471
از او نقل حدیث می کند.(1)
ابوالعلاء احمد بن محمّد بن فضل محدّث از محدّثین اصفهان در قرن پنجم و ششم هجری است. در جامع اصفهان حدیث می گفته، و از ابوحاتم رازی نقل حدیث نموده است. ابوالفضل محمّد بن طاهر مقدسی از او روایت می کند.(2)
احمد بن محمّد بن فضل بن خصیب، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است.(3)
ابوعلی احمد بن محمّد بن فیروزان جَبّان، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی از عبداللّه بن محمّد بن یحیی بن ابی بُکیر روایت می کند، و ابوبکر محمّد بن ابراهیم بن علی ازدی نقل حدیث می نماید.(4)
ابوبکر احمد بن محمّد بن کوفی بن نَمراذ، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. از ابراهیم بن نائله، محمّد بن ابراهیم بن شبیب و دیگران روایت نموده است. وفات او قبل از سال 350ق اتّفاق افتاده است.(5)
احمد بن محمّد بن محمّد اصفهانی، واعظ معتزلی متوفّی به سال 422ق.
ص: 472
شیخ شهاب الدّین احمد بن شمس الدّین محمّد بن محمود بن علی، عالم و مفتی، برادر شیخِ خانقاهِ علیّ بن سهل، شیخ قطب الدّین حسین بوده، و در قرن هفتم هجری زندگی می کرده است.(1)
احمد بن محمّد بن مرزبان ابهری اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن پنجم و از اهالی «ابهرِ» جیِ اصفهان است، ابوسکر احمد بن حسن بن فادار ابهری از او روایت می کند، و خود او از ابوجعفر محمّد بن ابراهیم خروری نقل حدیث می نماید. [علاوه بر حدیث، در ادب نیز مهارتی بسزا داشته، و در سال 393ق وفات یافته است(2)].
ابوعلی احمد بن محّمد بن مَسقَلة بن سلم بن عبداللّه بن مستورد تیمی، از تیم رباب.
از محدّثین قرن چهارم هجری است.
از احمد بن یحیی بن مالک سوسی و محدّثین عراق و حجاز روایت می کند، و عبداللّه پدر حافظ ابونُعیم اصفهانی از او نقل حدیث می کند. ابوعلی واذاری در سال 306ق وفات یافته است.(3) [مرحوم استاد مهدوی «واذار» را همان «باغات» می داند که حوالی محلّه خواجوی امروزی است؛ ولی از معمّرین و کشاورزان قدیمی حوالی خیابان بزرگمهر اصفهان شنیدم که اراضی ابتدای خیابان 22 بهمن، واقع در ضلع شرقی خیابان بزرگمهر، در قدیم به صحرا «واذار» معروف بوده است].
ص: 473
ابوالحسن احمد بن محمّد بن موسی بن بحر کرانی معروف به «ادیب» از محدّثین اصفهان است. در محلّه «کران» اصفهان ساکن بوده [است]، و از عبداللّه بن محمّد بن عبّاس سهمی روایت می کند.(1)
ابوحامد احمد بن محمّد بن موسی بن صبّاح خزاعی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. اهل «اسبید بشت» [اسفید دشت] اصفهان بوده، از عبداللّه بن هاشم طوسی ابن ابی بَزَّه، احمد بن مدبل و ابواحمد محمّد بن احمد بن ابراهیم حدیث شنیده [است]. در سال 297ق وفات یافت.(2)
احمد بن محمّد بن موسی بن یحیی اصفهانی، از محدّثین اصفهان است.(3)
ابوالفتح احمد بن محمّد بن موسی زُزی اصفهانی واعظ، واعظی خوش بیان و از اهالی اصفهان است، و از معاصرین ابوسعد سمعانی مؤلّف التّحبیر می باشد.(4)
ابوبکر احمد بن محمّد بن موسی سمسار، از محدّثین اصفهان در اواخر قرن سوم هجری است. وی از عمر بن ابراهیم و محمّد بن عبّاس بن ایّوب روایت می کند، و حسین
ص: 474
بن علیّ بن احمد اُسواری از او نقل حدیث می نماید.(1)
احمد بن محمّد بن مهران، از محدّثین اصفهان است. ابوبکر بن عبدالوهاب مقری از او روایت می کند.(2)
احمد بن محمّد بن نصر اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از زید بن بندار بن زید نُخانی اصفهانی روایت می کند.(3)
ابوالحسن احمد بن محمّد بن نصیر بن عبداللّه بن ابان مدینی جُشنَسی اصفهانی، از محدّثین قرن چهارم هجری است. وی در سال 256ق متولّد شده، و از اهالی مدینه (شهرستان) اصفهان است. از احمد بن عصام، اسید بن عاصم و احمد بن مهدی روایت می کند. محمّد بن ابراهیم از او نقل حدیث کرده است. وی سرانجام در سال 344ق در سنّ 88 سالگی وفات یافت.(4)
ابوالعبّاس احمد بن محمّد بن هاله رُنانی اصفهانی، از محدّثین و مقریان قرن پنجم هجری، اصلاً از قریه «رُنان = رِهنان» ماربین اصفهان است. قرآن را نزد ابی علی حدّاد و العزّ واسطی آموخته، و جمعی کثیر در خدمتش قرآن آموخته اند. او حدیث را از حافظ اسماعیل بن محمّد بن فضل اصفهانی فراگرفته، و در بازگشت از مکّه در حلّه مزیدیّه به
ص: 475
سال 535 وفات یافته است.(1)
ابوبکر احمد بن محمّد بن یحیی بن خالد تمیمی، از محدّثین اصفهان است. وی از احمد بن عمرو زنبقی روایت می نماید. حافظ ابونُعیم اصفهانی از او روایت می کند.(2)
ابوعبداللّه احمد بن محمّد بن یحیی قصار، از محدّثین قرن چهارم هجری است. وی از صالح بن احمد بن حنبل، اُسید بن عاصم، احمد بن مهدی، ابن ابی عاصم و اخرم روایت می کند، و حافظ ابونُعیم اصفهانی از وی روایت می نماید. او در سال 252ق متولّد [شده]، و در سال 349 وفات یافته است.(3)
ابوبکر احمد بن محمّد بن یعقوب بن مهران بن انس، از محدّثین قرن سوم هجری است. از محمّد بن ولید بشری و جز او روایت می کند. سلیمان بن احمد و محمّد بن جعفر بن یوسف از او روایت می نمایند.
وی در سال 304ق وفات یافته است.(4)] پدرش محمّد بن یعقوب ساکن محلّه باب دشت بوده، و ظاهراً احمد هم در این محل زندگی می کرده است].
احمد بن محمّد بن یوسف اصفهانی، از محدّثین اصفهان است، و ابوجعفر محمّد بن
ص: 476
محمّد بن احمد مقری خواهرزاده او است.(1)
ابوالعبّاس احمد بن محمّد بن یوسف بن فروه اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. از ابوالفرج عمران بن حسن بن یوسف ختلی (متوفّی 400ق) روایت نموده است.(2)
احمد بن محمّد بن یوسف [یا یونس] بن مَسعَده اصفهانی فزاری، از محدّثین اصفهان است. وی از محمّد بن ایّوب رازی روایت می کند، و محمّد بن عبداللّه بن حسین دقاق از او نقل حدیث می نماید. فزاری در بغداد ساکن بوده است.(3)
ابوبکر احمد بن محمّد بن یوسف بن معدان بناء مذکّر از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی در سال 271ق وارد عراق گردید، و از محدّثین حجاز و عراق حدیث روایت نموده است. او از یوسف بن یعقوب نجاحی، ابن ابی مَسَّره، صائغ، علیّ بن داوود قنطری، ابی قلایه عبدالملک بن محمّد، حسن بن مکرم، احمد بن یونس، احمد بن عصام، احمد بن یحیی مُکتِب، منذر بن محمّد و ابن اشکیب روایت می کند، و خواهرزاده اش عبداللّه بن احمد (پدر حافظ ابونُعیم اصفهانی) از او نقل حدیث می نماید.(4)
ابومسلم احمد بن محمّد معروف به «ثوری»، ادیب فقیه، از محدّثین قرن چهارم هجری. وی از ابوبکر بن ابی عاصم روایت می کند، و پدر حافظ ابونُعیم (عبداللّه) از او نقل
ص: 477
حدیث می نماید.(1)
ابوالقاسم احمد بن محمّد حسنی حسینی قهپایی اصفهانی عالم فاضل محقّق، در اصفهان نزد حاج محمّدابراهیم کلباسی و حاج سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام شفتی تحصیل نموده، و تا سال 1259ق در قید حیات بوده است. این کتاب ها از او است: 1. الارشاد فی احوال الصّاحب الکافی اسماعیل بن عبّاد، به عربی، که در سال 1312 خورشیدی به همّت سیّدجلال الدّین تهرانی همراه با محاسن اصفهان به طبع رسیده است(2)، و نسخه های خطّی آن نیز موجود است، ازجمله نسخه ای در کتابخانه آقامیرزا محمّدرضا الهی شهرکی 2. تحف العقول فی توضیح قوانین الاصول که نسخه آن در کتابخانه علاّمه مفضال، حاج سیّدمحمّدعلی روضاتی در اصفهان می باشد. (3) 3. فهرس ابواب الکتب الاربعه که نسخه ای از آن در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم [و نسخه دیگر در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم] موجود است.(4)
آقامیرزا احمد مدّرس فرزند سیّدمحمّدحسینی خراسانی عالم فاضل، محقّق مدقّق، جامع معقول و منقول، از اجلّه فقهاء و مدرّسین اصفهان است. وی در 29 ذی قعده سال 1281ق متولّد شد. تحصیلات خویش را در اصفهان در خدمت مرحوم آقامیرزا ابوالمعالی کلباسی، حاج سیّدمهدی نحوی، آقامیرزا محمّدحسن نجفی، حاج شیخ محمّدباقر نجفی مسجدشاهی و دیگران به پایان رسانید، و پس از نیل به اجتهاد، به نجف اشرف مهاجرت فرمود، و دوسالی آن جا بود. مجدّداً به اصفهان آمد، و در مدرسه نیماورد ساکن شد، و به تدریس فقه و اصول اشتغال جست، و در مسجد مجاور آن، امامت نمود. جمعی کثیر از فضلاء، در محضر او حاضر می شدند، و استفاده علمی می کردند.
ص: 478
سرانجام در شنبه 12 ذی القعدة الحرام 1348ق وفات یافت، و در منزل خود مدفون شد. سپس به نجف اشرف نقل گردید، و
در آن ارض اقدس مدفون شد. میرزا حسن خان جابری انصاری در تاریخ وفات او گفته است:
بنوشت جابری پی فوتش که «جدّ او معراج احمدیش برد از براق علم»
1348ق(1)
احمد بن حاج ملاّمحمّد خوانساری اصفهانی از خوشنویسان قرن سیزدهم هجری است. از آثارش کتابت نسخه ای است از تذکره محمّدشاهی تألیف بهمن میرزا فرزند عبّاس میرزا فرزند فتحعلی شاه قاجار است که آن را در سال 1258 به خطّ نستعلیق خوش نوشته است. نسخه در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.(2)
احمد بن محمّد خوزانی، شاعر ادیب دانشمند، از قریه «خوزان» ماربین اصفهان بوده. در حدیث و ادبیّات مهارت داشته، و به عربی شعر می سروده، ابورجاء هبة اللّه بن محمّد بن علی شیرازی از او حدیث نقل می کند. این شعر از او است:
خُذ فِی الشّبابِ مِنش الهوی بنصیب إِنَّ المشیب إِلَیْهِ غیْر حَبیب
وَدَع اَغترارَکَ بِالْخضاب وَ عاره فالشّیب احْسَن مِنْ سَواد خضیب(3)
احمد بن محمّد کلاّیی، از محدّثین اصفهان است.(4)
شیخ جمال الدّین احمد بن محمّد لاهیجانی اصفهانی، عالم فاضل، در قرن یازدهم هجری می زیسته، و از شاگردان شیخ بهایی است. وی کتاب الفرائد الشّمسیة فی شرح فوائد الصّمدیه را تألیف نموده که شرح کتاب استادش شیخ بهایی است، و این کتاب را به نام پسرش شمس الدّین محمّد در 16 ربیع الاوّل 1045ق نامیده است. نسخه آن در کتابخانه علاّمه دهخدا در تهران موجود بوده است.(5)
میرزا احمد بن شمس الدّین محمّد نیریزی، از اعاظم خوشنویسان ایران است. وی در نسخ و ثلث، استاد مسلّم بود. از زادگاه خود به اصفهان آمد، و به کتابت مشغول شد. نزد شاه سلطان حسین صفوی احترام و اعتبار داشت، و بسیاری از نُسخ قرآن و ادعیه را برای وی نوشت.
استادش در خطّ نسخ، آقا ابراهیم قمی بود؛ ولی خود، سبک تازه ای در خطّ نسخ به وجود آورد. میرزا احمد، عمر خود را به تحریر قرآن و ادعیه و صحایف، صرف نموده، به زیارت مکّه و مشهد و عتبات عالیات نیز رفته است. مردی قانع و سنجیده طبع و پسندیده خصال بوده، و تا سال 1177 در قید حیات بوده، و محلّ دفن او معلوم نیست.(6)
سیّداحمد هاشمی خوانساری فرزند سیّدمحمّد خیّاط، فاضل ارجمند متوفّی به سال 1348ق، مدفون در تکیه آقا سیّدمحمّد ترک در تخت فولاد اصفهان. افسر خونساری در رثاء و مادّه تاریخ او اشعاری گفته که بر سنگ قبرش نوشته اند:
هرکه اندر سایه شرح محمّد جاگرفت جایگاهی بر فراز عالم بالا گرفت
سال فوتش افسر خوانسار پرسید از خرد از سماء معرفت این پاسخ زیبا گرفت:
ص: 480
هاتفی از غیب گفتا همزه ها کم کن بگو: «احمد اندر مأمن الطاف ما مأوا گرفت»
ابوالفضل احمد بن محمّد بن شهمردان، از ادبای اصفهان است. مافرّوخی در محاسن اصفهان او را در ردیف دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاء، و متقدّم بر عصر خویش ذکر کرده است.(1)
ابوالعبّاس احمد بن محمود بن صُبیح بن سهل بن ابراهیم مدینی ثقفی وذنکابادی، از محدّثین قرن سوم و چهارم هجری است. وی از عبداللّه بن عمر، ابی مسعود، احمد بن سعید بن جریر و حجّاج بن یوسف بن قتیبه همدانی روایت می کند، و ابوبکر محمّد بن جعفر بن یوسف و سلیمان بن احمد از او نقل حدیث کرده اند. وی محدّثی صاحب اصول و ثقه بوده، و در «وذنکاباد» در حومه مدینه (شهرستان) اصفهان سکونت داشت. وفات او در سال 310ق اتّفاق افتاد.(2)
ابوالفضل احمد بن محمود بن ونکروذه، از ادبای و شعرای اصفهان است. وی به فارسی شعر می سروده، و مافرّوخی او را در ردیف شعرای پارسی گوی متقدّم، ذکر نموده است.(3)
ابوطاهر احمد بن محمود ثقفی اصفهانی مؤدّب، از محدّثین قرن پنجم هجری است.
ص: 481
ابوبکر عبدالغفّار بن محمّد شیروی جنابذی (414 _ 510ق) در اصفهان از وی حدیث شنیده است. هم چنین نوه دختری او ابوالمطهّر عبدالمنعم بن ابی احمد نصر حرّانی اصفهانی از او نقل حدیث کرده است. وی در سال 455ق وفات یافت.(1)
احمد بن مخلد بن یحیی قصّار، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی ساکن محلّه یهودیّه اصفهان بوده، و از محمّد بن بکیر حضرمی روایت نموده است. قاسم بن عبداللّه بن محمّد ورّاق مدینی از او نقل حدیث می کند.(2)
احمد بن سیّدمرتضی حسینی شیرازی، عالم فاضل، متوفّی به سال 1126 و مدفون در تکیه آقا رضی در تخت فولاد.(3)
احمد بن مسرور بلخی، در سال 304ق پس از علیّ بن وهسودان دیلمی متقلّد ولایت اصفهان گردید.(4)
نظام الدّین احمد قزوینی متخلّص به «شرمی» فرزند مولانا مشقی شاعر ادیب، در قزوین به خیّاطی مشغول بوده، سپس به سیاحت پرداخته، آخرالامر در اصفهان ساکن شده تا سال 1038 که برای جلوس شاه صفی، مادّه تاریخ گفته، در قید حیات بوده است. سال ها
ص: 482
نزد شاه عبّاس، اعتبار و احترام داشته، و این شاه را مدح کرده است. علاوه بر دیوان اشعار، ساقی نامه ای نیز از او باقی است. این بیت از او است:
تازه می سازم به ناخن باز داغ خویش را آب و رنگی می دهم گل های باغ خویش را(1)
حاج شیخ احمد فیّاض فروشانی سدهی فرزند ملاّمصطفی بن ملاّمحسن، از علماء و مدرّسین عالی قدر اصفهان در 17 ذی قعده 1324ق در سِدِه [همایون شهر = خمینی شهر فعلی [متولّد شد. مقدّمات علوم را نزد پدر و آقا سیّدمصطفی سدهی آموخت؛ سپس در اصفهان نزد حاج میرزا ابوالهدی کلباسی، آقامیرزا احمد مدرّس، آقا سیّدمحمّدباقر درچه ای، حاج میرزا جمال الدّین کلباسی، حاج ملاّحسن دولت آبادی، آقا شیخ محمّدرضا مسجدشاهی، حاج میرمحمّدصادق مدرّس خاتون آبادی، حاج میرزا علی آقا شیرازی، آقا شیخ علی مدرّس یزدی، حاج میرسیّدعلی مجتهد نجف آبادی، ملاّمحمّدعلی عالم حبیب آبادی، آقا شیخ محمّد حکیم خراسانی، آقا سیّدمحمّد نجف آبادی و آقا سیّدمهدی درچه ای تحصیل نمود، و از برخی از آنان موفّق به اخذ اجازه روایت و یا اجتهاد گردید. سپس به نجف اشرف عزیمت نمود، و در محضر شریف آیات عظام و علمای اعلام، آقا سیّد جمال الدّین گلپایگانی، آقا سیّدعبدالهادی شیرازی، حاج سیّدعلی بهبهانی، آقا شیخ محمّدکاظم شیرازی و حاج سیّدمحسن حکیم به تکمیل تحصیلات خود پرداخت، و از آقا سیّدجمال الدّین گلپایگانی، آقا سیّدعبدالهادی شیرازی، حاج شیخ آقابزرگ تهرانی، حاج میرزا احمد آشتیانی، آقا سیّداحمد جزائری معروف به سیّدآقا و آقا سیّدابوالحسن اصفهانی اجازه روایت و یا اجتهاد دریافت نمود. ایشان پس از بازگشت به اصفهان، به تدریس در مدرسه صدر بازار و اقامه نماز جماعت در مدرسه صدر خواجو پرداخت. ایشان عالمی متین و منظّم و موقّر و مؤدّب به آداب و اخلاق اسلامی بود. عموم طبقات بالاخص علماء و
ص: 483
طلاّب و مقدّسین به او ارادت داشته، و خدمتش را مغتنم می شمردند. ایشان اوّل ذی قعده سال 1407ق در منزل مسکونی خود در محلّه خواجوی اصفهان وفات یافت، و جنازه در مراسمی آبرومند، تشییع [شد]، و در جوار مسجد ملاّحیدرعلی در سده [خمینی شهر] مدفون گردید. مرحوم فیّاض، تقریرات فقهی و اصولی اساتید خود را مرقوم فرموده؛ امّا مرتّب نشده، و غیر مدوّن است. رساله شروط ضمن العقد از تقریرات آقاسیّدمحمّد نجف آبادی مدوّن و تنظیم گردیده است. گاهی شعری می سروده، و این شعر از او است:
خوبان سزد که دور تو گردند جملگی پروانه وار زان که تو شمع میانه ای(1)
ابوجعفر احمد بن معاویة بن هذیل عنبری از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از ابراهیم بن ایّوب فرسانی، محمّد بن زیاد و حسین بن حفص روایت می کند، و علیّ بن رستم اصفهانی، محمّد بن یحیی بن معاویه و حسین بن عُضیر از او نقل حدیث می کنند. وی برادر ابومعاویه هذیل بن معاویة بن هذیل است. برادرش در سال 260ق وفات یافته، و احمد پس از او مرده است.(2)
ابوجعفر احمد بن مفضّل مؤدّب خوراسکانی اصفهانی، از محدّثین اوایل قرن سوم هجری است. اهل «خوراسکان» جی اصفهان بوده [است]. از حبّان بن بشر روایت می کند. ابوبکر محمّد بن ابراهیم مقری اصفهانی از او حدیث، روایت کرده است.(3)
ص: 484
ابوالعبّاس احمد بن منصور بن محمّد بن صالح ویذآبادی اصفهانی از محدّثین محلّه ویذآباد (محلّه بیدآباد امروز) اصفهان بوده، و همچون برادرش جابر از دانشمندان علم حدیث است.(1)
احمد بن موسی بن اسحاق خطمی انصاری، از محدّثین قرن چهارم هجری است. وی در سال 318ق به اصفهان آمده، و چندی متصدّی امر قضاء در این شهر بوده است. وی از موسی بن اسحاق قوّاس، عبّاس دوری و احمد بن محمّد بن الاصفر روایت می کند.(2)
دکتر سیّداحمد احمدی فرزند سیّدموسی احمدی علون آبادی، استاد دانشگاه و محقّق ارجمند، در سال 1322ش در اصفهان متولّد شد، و به تحصیل در حوزه علمیّه اصفهان نزد حاج آقا حسن امامی، شیخ احمد فیّاض، حاج سیّدمصطفی بهشتی و حاج سیّدمحمّدجواد غروی به تحصیل پرداخت. سپس به تحصیل در مدارس جدید روی آورد، و به دانشگاه تهران رفت، و فوق لیسانس روانشناسی دریافت کرد. ایشان در کشور آمریکا دکترای روان شناسی دریافت نمود، و سال ها است که در دانشگاه اصفهان به تدریس مشغول است. از تألیفات و آثار ایشان: 1. دستور زبان عربی 2. مقدّمه ای بر مشاوره و روان درمانی 3. اصول و روش های تربیت در اسلام 4. روان شناسی نوجوانان و جوانان به چاپ رسیده است.
احمد بن موسی تمیمی معروف به رقام، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. از محدّثان مورد وثوق بوده است. از بکر بن بکار و محمّد بن عاصم روایت می کند. ابوبکر
ص: 485
بن الجارود و عبداللّه بن محمّد بن اسحاق از او نقل حدیث نموده اند.(1)
احمد بن مهدی اصفهانی، از محدّثین قرن سوم هجری است. وی از ثابت بن محمّد شیبانی کوفی (متوفّی به سال 115ق) روایت می کند.(2)
حافظ ابوجعفر احمد بن مهدی بن رستم مدینی اصفهانی از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. او دانشمندی ثروتمند و صاحب ضیاع و عِقار فراوان بوده، و در عهد خویش کسی چون او موثّق در نقل حدیث نبود. گویند چهل سال رخت خواب نگسترد. وی در شوّال (یا دهم رمضان) سال 272ق وفات یافت. کتاب المسند فی الحدیث از تألیفات او است. وی از ابی نعیم، ابی الیمان حکم بن نافع، حجّاج بن ابی منیع، سعد بن ابی مریم، عبداللّه بن صالح، قبیصه و نعیم بن حماد روایت می کند. ابوجعفر احمد بن ابراهیم بن یوسف، ابوجعفر احمد بن جعفر بن معد و عبداللّه بن محمّد بن عیسی از او نقل حدیث می کنند.(3)
میرزا احمد بن محمّدمهدی اصفهانی از فضلاء قرن 13 هجری است. در سال 1257 کتابت نسخه ای از زادالمعاد علاّمه مجلسی را به خطّ نسخ به پایان رسانیده، نسخه به شماره 3472 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(4)
ص: 486
آخوند ملاّاحمد بن محمّدمهدی شریف خاتون آبادی اصفهانی عالم فاضل منجّم ادیب، در اصفهان به تحصیل پرداخت، و در انواع علوم _ به ویژه نجوم _ مهارت یافت، سپس به شوشتر رفت، و به تدریس پرداخت(1)، آن گاه عازم عتبات عالیات شد، و چندی در کربلا به سر بُرد. وی تا سال 1155ق در قید حیات بود(2). او کتابی موسوم به معرفة التّقویم را به عربی و مفصّل تألیف نموده، و یک بار آن را به عربی در ده فصل، و بار دیگر به فارسی در هشت فصل مختصر نموده، و تدوین کرده است.(3)
حاج شیخ احمد زاهد نجفی فرزند مهدی بن عبدالحمید بن ملاّمحسن بن ملاّاسماعیل، عالم فاضل. از روحانیون عالی قدر معاصر اصفهان است. در سال 1304ش (سلخ شعبان 1342ق) در اصفهان متولّد شد. تحصیلات حوزوی را در اصفهان نزد سیّدنوراللّه قاضی عسکر و شیخ محمّدتقی قمشه ای آغاز کرد. سپس به نجف اشرف عزیمت نمود، و در درس علمای اعلام و فضلای کرام، شیخ محمّدعلی مدرّس افغانی، میرزا علی آقا فلسفی، سیّداسداللّه مدنی و شیخ محمّدتقی آل راضی حضور یافت، و کسب فیض کرد. آن گاه در درس خارج آیات عظام، خویی، حکیم، شاهرودی، امام خمینی، و درس خارج فقه حسین حمامی حاضر شد. در این سال ها ایشان در کنار تحصیل، به تدریس شرح لمعه، رسائل، مکاسب و کفایتین برای طلاّب و فضلای نجف مشغول بود. در سال 1395ق پس از تیره شدن روابط دولت های عراق و ایران، از سوی دولت عراق، به همراه سایر ایرانیان مقیم عراق، از آن کشور مهاجرت کرد، و به زادگاه خود اصفهان بازگشت. او در این شهر به تدریس، اقامه نماز جماعت در مساجد، پاسخ گویی به سؤالات شرعی مردم، و ارشاد آنان اهتمام ورزید. در مبارزات مردم اصفهان در جریان انقلاب اسلامی، نظیر تظاهرات و تحصّن و امضای اعلامیّه های اعتراض آمیز شرکت داشت، و پس از پیروزی انقلاب، و در جریان جنگ ایران و عراق، در جبهه حضور یافت، و فرزند 19 ساله اش هادی در جبهه های نبرد، به شهادت رسید.(4)
ص: 487
ابوجعفر احمد بن مهران بن خالد اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. از اسماعیل بن عمرو بجلی و خالد بن مخلد و حسن بن قتیبه حدیث نقل کرد، و سعید بن یعقوب از او روایت می کند. وی فقط جهت نماز از منزل بیرون می آمده، و در سال 284ق در یزد وفات یافته است.(1)
حاج سیّداحمد بن سیّدنصراللّه بن سیّداحمد دیباجی سدهی، عالم فاضل، در سال 1353ق در سِدِه ماربین [خمینی شهر فعلی] متولّد [شد]، و در قم و نجف اشرف تحصیلات خویش را به پایان رسانید، و در تهران به اقامه جماعت پرداخت. سرانجام در سال 1399ق (فروردین 1358ش) در تهران به دست مخالفین، ترور و شهید گردید.
ایشان از شاگردان آیات عظام، حکیم، شاهرودی و خویی بوده، و از جمعی از اساتید خود، اجازه روایت اخذ نموده است. کتب زیر از او است: 1. تقریرات در اصول 2. تقریرات در فقه 3. مختصر المنطق 4. تفسیر القرآن 5. کشکول 6. تبویب الذّریعه.(2)
ابوالنّعمان احمد بن نضر بن هشام مدینی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از پدرش نضر روایت می کند، و ابوبکر محمّد بن عبدالرّحمان بن فضل مدینی از او نقل حدیث می نماید.(3)
احمد نور شرق فرزند شیخ نور اللّه، از آثار او است: ترجمه جنگ و صلح نوشته لئو
ص: 488
تولستوی.
ابوعلی احمد بن وزیر بن بسّام قاضی، از محدّثین قرن سوم هجری است. او اوّلین شخصی است که در زمان متوکّل به منصب قضاوت اصفهان رسید، به این خاطر که ابن دؤاد، تمام قاضیان شهرها را مدّت ده و اند سال از قضاوت عزل کرد، و اصحاب مظالم را بر مردم مسلّط گردانید. ابوعلی قاضی از جعفر بن عون، ابی عامر، ابی دؤاد و ابی عاصم روایت می کند. یعقوب بن اسماعیل بن شبید از او حدیث نقل نموده است. وی در سال 278ق وفات یافت.(1)
آقامیرزا احمد بن حاج میرزا هادی حسینی دولت آبادی از رؤسای علماء اصفهان. در قبل از طلوع آفتاب روز چهارشنبه 11 ذی قعده 1277 متولّد [شد]، و در سال 1347ق وفات یافت، و در تکیه صاحب روضات در تخت فولاد مدفون گردید.
مشارٌالیه در حسن معاشرت و اخلاق، ممتاز بود. در اواخر عمر، به مرض جنون مبتلا شد، و در حال مرض فوت کرد.(2)
سیّداحمد بن میرمحمّدهادی خاتون آبادی اصفهانی، از علماء و فضلاء قرن دوازدهم هجری. از آثار او کتابت نسخه ای است از کتاب کافی که آن را در شب سه شنبه 6 ذی القعده سال 1120ق به خطّ نسخ به پایان رسانیده است. نسخه در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(3)
(حاج شیخ احمد جوهری، واعظ شهیر و خطیب فصیح، از اعقاب میرزا محمد ابراهیم جوهری صاحب طوفان البکاء. بیش از صد سال زندگانی نمود و افتخار روضه خوانی داشت. وی در غره شعبان 1363ق وفات نمود و در تکیه سیدالعراقین مدفون گردید. سغیر اصفهانی برایش مرثیه ای سروده که بر سنگ مزارش حک شده است)(4)
حاج شیخ احمد جنّتی، فرزند حاج ملاّهاشم، در 3 اسفند 1305ش در محلّه لادان اصفهان متولّد شد. وی در اصفهان نزد پدر بزرگوارش و سیّدابوالقاسم هرندی، سیّدمحمّد هاشمی، حاج میرزا محمود معین، حاج شیخ علی مشکاتی، شیخ حیدرعلی صلواتی، حاج آقا روح اللّه امامی، حاج سیّدمحمّدباقر ابطحی و حاج شیخ احمد فیّاض به تحصیل پرداخت. سپس برای تکمیل آن، راهی قم شد، و در آن جا نزد شهید شیخ محمّد صدوقی، حاج میرزا عبدالکریم تهرانی، حاج سیّدرضا بهاء الدّینی، حاج سیّدمحمّدباقر سلطانی، حاج شیخ عبدالجواد اصفهانی، حاج شیخ حسینعلی منتظری، حاج سیّدزین العابدین کاشانی و حاج آقا روح اللّه کمالوند تحصیل را در مرحله سطح ادامه داد؛ سپس در درس خارج آیات عظام، بروجردی، امام خمینی، حجّت و گلپایگانی حضور یافت، و به اجتهاد نائل آمد.
او حدود چهارده سال در مدرسه حقّانی به تدریس مشغول بود. وی از طرفداران نهضت امام خمینی بود، و به این خاطر، از سوی رژیم پهلوی بارها دستگیر، زندانی و تبعید گردید. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مدّتی به تصدّی امر قضا در خوزستان، اراک، اصفهان و تهران پرداخت. سپس از سوی امام خمینی به عنوان عضو شورای نگهبان منصوب شد. از دیگر پست های ایشان، امامت جمعه در کرمانشاه و اهواز، و امام جمعه موقّت تهران و قم، ریاست سازمان تبلیغات اسلامی، دبیر شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، نمایندگی در سه دوره مجلس خبرگان، عضویّت در مجمع تشخیص مصلحت نظام و غیره را می توان نام
ص: 490
برد. از آثار ایشان: 1. ترجمه اثبات الهُداة 2. ترجمه ایقاظ الهجعه 3. ترجمه تحف العقول(1).
میرزا احمد متخلّص به شوری، فرزند آقامحمّدهاشم زرگر اصفهانی، شاعر و ادیب خوشنویس، در اوایل قرن سیزدهم هجری، وی به همراه پدر به یزد مهاجرت کرد، و نزد پدر مشق خط نمود، و در خطّ نسخ مهارت یافت. چندی به وزارت امام قلی میرزا فرزند محمّد ولی میرزا قاجار مشغول بوده است. از آثار او کتابت قرآن مجید در سال 1230ق است که در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است. او تا سال 1255ق در قید حیات بوده است. این شعر از او است:
به من از این که سر خشم و کین دارد یقین که مهر و وفای مرا یقین دارد
همه به مرگ رقیب ار بود نمی خواهم زمانه خاطر شاد تو را غمین دارد(2)
حاج ملاّاحمد مشکاة زفره ای فرزند ملاّهاشم، واعظ معمّر صالح، در اصفهان ساکن بود، و سرانجام در یک شنبه 6 ذی القعده 1402ق وفات یافت، و در تکیه بروجردی در تخت فولاد مدفون شد.(3)
ابونصر احمد بن هیذام ضرّاب، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. از مسلم بن سعید اشعری و دیگران روایت نموده، و حافظ ابونعیم اصفهانی از او نقل حدیث نموده است.(4)چ
ص: 491
احمد بن یحیی بن حجّاج جرواءانی، از محدّثین اصفهان، قبل از قرن پنجم هجری است. وی از شاذکونی، سهل بن عثمان و عمرو بن علی نقل حدیث می کند، و حافظ ابونعیم با یک واسطه از او روایت می نماید.(1)
احمد بن یحیی بن حمزة بن زکریّا بن موسی بن مغیره ثقفی معروف به «بوشجه» یا «خشجه» از محدّثین اصفهان است. از حسین بن حفص و محمّد بن ابان عنبری روایت می کند. ابوعبداللّه احمد بن احمد بن حسن ثقفی مقری کسایی از او روایت می نماید. در سال 381 یا 382 وفات یافته است.(2)
احمد بن یحیی بن منذر بن ابراهیم بن عثمان بن مرّه سعدی ملقّب به «شَلمابق مکتب»، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری. از ابوداوود، مسلم بن ابراهیم، عبداللّه بن رجاء، حسین بن حفص و راویان بصره روایت نموده است. او در سال 273ق فوت شده است.(3)
ابوجعفر احمد بن یحیی بن نصر عسّال، از محدّثین قرن سوم هجری است. شیخ ثقه و جامع احادیث فراوان بوده، و از محدّثان عراق و ری نقل حدیث نموده است. او در ذی حجّه
ص: 492
286ق وفات نموده است.(1)
ابوبکر احمد بن یحیی سُنبُلانی اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. وی به دمشق رفته، و از ابی عبدالرّحمان هارون بن سعید راعی و ابراهیم بن عیسی اصفهانی روایت نموده است. ابراهیم بن عبدالرّحمان بن عبدالملک بن مروان از او روایت می کند.(2) سنبلان از محلّه های اصفهان است که اکنون آن را «سنبلستان» می خوانند.
ابوجعفر احمد بن یزید قطّان، از محدّثین قرن سوم هجری است. کثیر الرّوایه بوده، و از ابی داوود، قتیبة بن مهران و حسن بن واصل (ابن مهیار) روایت نموده، و اسماعیل بن عبداللّه سمویه و جعفر بن احمد بن فارس از او نقل حدیث کرده اند.(3)
ابوبکر احمد بن یعقوب بن ناصح اصفهانی، ادیب نحوی، در اصفهان خدمت ابن منده محمّد بن یحیی بن منده و دیگران تلمّذ نموده، پس از آن به نیشابور رفته، در آن جا ساکن گردیده، در بین سال های 340 _ 350ق وفات یافته است. حاکم نیشابوری در نیشابور از محضر او بهره گرفته است.(4)
ابوجعفر احمد بن یعقوب بن یوسف نحوی اصفهانی معروف به «بَرزَویه» و «غلام نقطویه» از ادباء و محدّثین قرن چهارم هجری است. نحو را از فضل بن جناب و محمّد بن
ص: 493
عبّاس یزیدی فراگرفت، وی از عمر بن ایّوب سقطی روایت نموده، و ابوالحسن بن شاذان از او نقل حدیث می نماید. برزویه در سال 354ق وفات یافت. غلام در اصطلاح علمای رجال و درایه به معنی شاگرد تربیت شده است(1).
[به احتمال زیاد، او همان احمد بن یعقوب اصفهانی از مشایخ روایت حسن بن احمد بن ابراهیم بن شاذان است].
ابوجعفر احمد بن یعقوب اصفهانی، از محدّثین شیعه اصفهان است. وی در نیمه اوّل قرن چهارم هجری می زیست. از احمد بن علی اصفهانی و ابوجعفر احمد بن علویّه اصفهانی روایت می کند. حسن بن احمد بن ابراهیم بن شاذان و احمد بن ابراهیم بن ابی رافع از او روایت می کنند.(2)
شیخ احمد بن محمّد یوسف کرمانی اصفهانی، از فضلاء و علماء و خدمت گزاران به علم و روحانیّت در قرن چهاردهم هجری. وی متصدّی و بانی چاپ و انتشار چندین کتاب دینی ازجمله حاشیه آخوند ملاّمحمّدکاظم و شرح نهج البلاغه میرزا محمّدباقر نوّاب لاهیجی، در سال 1317ق بوده است.
احمد بن یونس بن خُشنام اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است.
ص: 494
در بغداد ساکن بوده، و از احمد بن یونس ضبّی روایت نموده است. عمر بن محمّد بن سری بن سهل از او نقل حدیث کرده است.(1)
ابوالعبّاس احمد بن یونس ضبّی اصفهانی، از محدّثین قرن سوم هجری است. از اهالی کوفه بود، به اصفهان آمد، و در سال 268ق در این شهر وفات یافت.
از یعلی بن عبید، محمّد بن عبید، یعقوب زهری، ابوالجوّاب و محمّد بن عبدالصّمد بن جابر روایت نموده است.(2)
شیخ احمد اهتمام رهنانی، عالم فاضل، ادیب محقّق در قریه رهنانِ ماربین اصفهان [که اکنون محلّه ای از محلاّت اصفهان است] متولّد شد، [و در اصفهان نزد جمعی از علماء بزرگوار، همچون آقاسیّدمحمّد نجف آبادی، سیّدعلی مجتهد نجف آبادی، حاج میرزا رضا کلباسی تحصیل نمود. در کنار آن، در مدارس جدید نیز تحصیل نمود. وی گاهی شعر نیز می سرود. تألیفاتی نیز داشت که از آن جمله است: 1. حاشیه بر اصول آیت اللّه نجفی 2. رساله در قاعده لاضرر 3. دوره فقه استدلالی در بیست و شش جلد 4. رساله در منجزات مریض 5. فلسفه احکام]. صاحب عنوان در ذی حجّة الحرام 1387ق وفات یافت، و در تکیه زرگرها واقع در تخت فولاد مدفون شد. این بیت از او است:
مژده ای دل که شب هجر سر آمد به وصال یار بی پرده به کف ساغر می مالامال(3)
ص: 495
احمد بحرانی، از فضلاء و دانشمندان اصفهان در قرن یازدهم هجری و معاصر صاحب ریاض العلماء است.
صاحب ریاض می نویسد: مجموعه ای از کتاب های کهن در اصفهان دیده ام؛ ازجمله کتاب های سیّداحمد بحرانی، معاصر، که همگی به خطّ شیخ علیّ بن یونس بیاضی بود.(1)
دکتر احمد برجیان، از اساتید دانشکده پزشکی در حدود سال 1343ق متولّد شد، و پس از طیّ تحصیلات ابتدایی و متوسّطه، به تحصیل در دانشکده پزشکی تهران پرداخت، و موفّق به اخذ دکترا گردید. وی پس از فعّالیت در بیمارستان های سینا در تهران و ثریّا در اصفهان، سرانجام به تدریس در دانشکده پزشکی اصفهان پرداخت.
دکتر احمد تفضّلی، استاد دانشگاه و محقّق دانشمند در 16 آذر 1316ش در اصفهان متولّد شد، تحصیلات ابتدایی و متوسّطه خود را در تهران به پایان رسانید، و در رشته ادبیّات فارسی در دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد. ابتدا لیسانس و سپس دکترای خود را دریافت نمود. علاوه بر آن، در دانشگاه لندن و دانشگاه پاریس نیز تحصیل نمود، و به اخذ دکتری در رشته فرهنگ و زبان های باستانی نائل آمد. وی سپس در بنیاد فرهنگ ایران به کار تحقیقاتی پرداخت، و در دانشگاه تهران به تدریس مشغول شد. از سال 1370ش عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی بوده، و سرانجام در 24 دی 1375ش وفات یافت. این کتاب ها از تألیفات ایشان است(2): 1. اسطوره زندگی زرتشت 2. یکی قطره باران 3. تاریخ ادبیّات ایران پیش از اسلام 4. زبان پهلوی: ادبیّات و دستور آن 5. واژه نامه مینوی خرد، 6. شهرهای ایران و هم چنین ترجمه آثاری همچون: 1. شناخت اساطیر ایران 2. مینوی خرد
ص: 496
3. نمونه های نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانه ای ایرانیان.
احمد معروف به «جلّودی» از محدّثین اصفهان است. مافرّوخی نام او را در ردیف متقدّمین و از دانشمندان حدیث و کلام ذکر کرده است.(1)
احمد اصفهانی متخلّص به «حامدی» از فضلاء و ادبای اصفهان. وی رساله در معرفت تقویم را در چهار فصل و یک مقدّمه تألیف نموده، و ضمن مجموعه شماره 737 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)
احمد حسینی، از خوشنویسان زمان حکومت شاه سلطان حسین صفوی بوده، خطّ ثلث را در کمال استادی می نوشته، از آثار او کتیبه ایوان امام زاده احمد اصفهان به تاریخ 1115ق است.(3)
میرزا احمد حکیم باشی، از دانشمندان قرن سیزدهم هجری است. ظاهرا در تهران ساکن بوده، و علاوه بر طب، از ریاضیّات و هیأت و نجوم مطلع بوده است. وی به همراه فرهاد میرزا معتمدالدّوله و میرزا علی محمّد محلّه نویی اصفهانی در سال 1276ق به مراغه رفته، و به بررسی بقایای رصدخانه مراغه پرداخته است.(4)
ص: 497
سیّداحمد اصفهانی خاتون آبادی، فاضل جلیل و عالم نبیل در اصفهان نزد میرمحمّدباقر خاتون آبادی و میرمحمّدصالح خاتون آبادی تحصیل نمود، و در مشهد مقدّس ساکن گردید، و به تدریس مشغول شد. با وجود تبحّر در فقه، و رسوخ ملکه اجتهاد، در افتاء، احتیاط می کرد. وی در سال 1141ق در مشهد مقدّس وفات یافت. از آثار او جواب اعتراضات بر حقّ الیقین علاّمه مجلسی است که در پاسخ به اعتراضات عدّه ای در هند، آن را نوشته است.(1)
استاد احمد رائض، استاد مینیاتور و تذهیب و از هنرمندان معاصر اصفهان، در سال 1347 قمری در اصفهان متولّد شد، و در این شهر نزد اساتید نقّاشی تحصیل کرد. وی سال ها در اداره باستان شناسی اصفهان و سپس سازمان میراث فرهنگی اصفهان به فعّالیت پرداخت. وی موضوع مینیاتورهای خود را از خمسه نظامی انتخاب می کرد. وی سرانجام در 20 مرداد 1372 هجری شمسی وفات کرد.(2)
احمد خان سالار مفخم ریاحی، در 1313ق متولّد شد، و مقدّمات را در چالشتر طی نمود، سپس به تهران رفت، و در کالج آمریکایی تحصیل کرد. وی عاقبت به چالشتر باز گشت، و به زراعت پرداخت. این بیت از او است:
نظر به جمع گرفتارهای بندت کن ببین پریش تر از گیسوی تو، حالت ماست(3)
ملاّاحمد سبزواری اصفهانی، از علماء و فضلای قرن سیزدهم هجری است، در اصفهان ساکن بوده، و نزد میرسیّدحسن
ص: 498
مدرّس اصفهانی تحصیل نموده است. شیخ فتح اللّه شریعت اصفهانی (شیخ الشّریعه) نزد سبزواری تلمّذ نموده، و از استاد خود مدح و ثنای بلیغ فرموده است.(1)
میرزا احمد خان سرتیپ، نویسنده و مترجم دوره قاجاریّه. وی به زبان انگلیسی آشنا بوده، و به امر ظلّ السّلطان چندین کتاب ترجمه کرده که نسخه های آن در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است: 1. ترجمه تاریخ آسیای وسطی تألیف، فرنسیس هنری اسکرین، سه فصل از جلد اوّل، و تمام جلد دوم 2. ترجمه مقدّمه لواحق تاریخ رشیدی تألیف میرزا محمّد حیدر بن رو غلات گورگان فرزند محمّدحسین میرزا، از زبان انگلیسی. مشارٌالیه در تکیه حاج فاتح الملک در تخت فولاد مدفون است.(2)
احمد شریف اصفهانی از فضلاء قرن 13 هجری است. از آثارش کتابت جلد چهارم کتاب انوار البصائر تألیف حسن بن محمّد است که آن را در 12 ذی حجّه سال 1227 به خطّ نسخ به پایان رسانیده است. کتاب به شماره 2420 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(3)
سیّداحمد طباطبایی، عالم فاضل، فقیه کامل، در اصفهان ساکن بوده، و شیخ عبدالنّبی قزوینی او را چنین ستوده: «کان فاضلاً مکرما و عالما مبجلاً و فقیها معظّما» و نوشته که نزد اهل علم، مقبول بود، و آنان به فضل او اذعان داشتند. در اواخر عهد صفویّه می زیست، و
ص: 499
سال فوت او معلوم نیست(1).
سیّداحمد طباطبایی، از اطبّاء اصفهان، مؤلّف کتاب نقرس و معالجات آن می باشد. مؤلّف آن را جهت ظلّ السّلطان تألیف نموده است. وی از پزشکان معروف اوایل قرن چهاردهم هجری در اصفهان بوده است.(2)
احمد شیران متخلّص به «عاصی» از شعرای معاصر است. در سال 1310 شمسی در اصفهان متولّد شد. وی کمی تحصیل کرد؛ امّا به علّت ناملایمات روزگار، از ادامه تحصیل بازماند، این بیت از او است:
گردد غزل سرا به سر کوی عشق دوست رندانه عاشقی که سحر قامتش خم است(3)
میرزا احمد نقّاش اصفهانی متخلّص به «عاصی»، شاعر و ادیب بوده، و در قرن سیزدهم هجری می زیسته [است]. کتابی منظوم در مصائب معصومین علیهم السلام دارد، و آن را مصائب الائمّه نامیده است.(4)
حاج میرزا احمد خان فاتح الملک، از رجال دستگاه ظلّ السّلطان بوده است. در عهد مشروطیّت، به آزادی خواهان پیوست، و از اعضای انجمن ولایتی اصفهان شد. وی نماینده
ص: 500
اصفهان در دور دوم مجلس شورای ملّی بود. او پس از فوت، در جنوب تکیه ریزی در تخت فولاد مدفون شد.(1)
میرزا احمد مهدوی متخلّص به «فنایی» از علماء طراز اوّل چهارمحال بود. در سال 1316 قمری در قریه هفشجان از قراء ناحیه لار متولّد شد. در مدارس قدیمه اصفهان تحصیلات خویش را انجام داد. پس از اتمام تحصیلات، و نیل به مقامات عالیه علم و فضل و کمال، به مولد خویش مراجعت کرد، و مشغول انجام امور شرعیّه آن حدود گشت. مردی خلیق و مهربان بود، و گاهی اشعاری می سرود؛ از آن جمله است:
نهال آدمی آن گه سعادت در ثمر آرد که در وی آشیان گیرد همای شاهباز دل(2)
میرزا احمد خان قاسمی از فضلاء معاصر اصفهان است. در حدود سال 1320ق در اصفهان متولّد گردید، و مدّتی تحصیلات قدیمه، مخصوصا مقدّمات نمود، بعدا به مدارس جدید وارد شد، در دبیرستان دارالفنون تهران تحصیل نمود. آن گاه به خدمت اداره فرهنگ وارد [شد]، و در ضمن آن، دانشسرای عالی را به پایان رسانید. مدّت ها در شهرهای ایران به ریاست اداره فرهنگ و سایر مناصب مهم اشتغال داشت. وی از مریدان آقامیرزا عبّاس پاقلعه ای و پس از فوت ایشان، مرید میرزا زین العابدین نعمت اللّهی پاقلعه ای بوده است.
میرزا احمد خان قمشه ای، از شعرای قرن یازدهم هجری است. جوان قابلی بود؛ امّا به علّت تندخویی، پیوسته در آزار بود. گویا مدّتی متصدّی وزارت هرات بوده، سپس وزیر
ص: 501
مشهد مقدّس، و سرانجام، وزیر تنکابن شد. او مدّتی در عالی قاپی متحصّن شد، و در آن اوقات وفات یافت. از او است:
در حقیقت تندیِ خو پاسبان راحت است خار باشد بهتر از گل بر سر دیوار ما
نرمی ظاهر، نشان از خبث طینت می دهد گل به دامان می برد گلچین ز زخم خار ما(1)
شیخ احمد قمی نژاد، عالم فاضل و معاصر در سال 1299ش در اصفهان متولّد شد. وی با وجود فقر و مشکلات اقتصادی، به تحصیل علوم دینی پرداخت، و پس از طیّ دروس مقدّمات در درس علمای اعلام اصفهان سیّدمحمّدرضا خراسانی، حاج سیّدعبدالحسین طیّب، سیّدمرتضی اردکانی، شیخ محمود مفید و حاج آقا رحیم ارباب حاضر شد. مدّتی نیز در تهران نزد شیخ حسینعلی راشد و رفیعی قزوینی کسب فیض نمود. وی _ چنان چه خود می گفت _ ، بیست سال ملازم حاج آقا رحیم ارباب بوده است. او واعظی باسواد، با مطالعه و حق گو بود، و به جرم حق گویی و پرخاش به ظلم و ستم و فساد دستگاه پهلوی، تحت تعقیب و شکنجه قرار گرفت، و تا نزدیکی اعدام پیش رفت.
قمی نژاد، شاعری پرشور بود، و اشعاری با تخلّص «قاموس» سرود. گزیده مختصری از غزلیّات و قصاید او، پس از وفات، به خطّ استاد غلام رضا توکّلی به چاپ رسید. ایشان در 15 رمضان 1420ق (3 آذر 1378ش) وفات یافت، و در صحن امام زاده ابوالعبّاس خوراسکان مدفون گردید. این شعرها از او است:
از عشق روی جانان، هم مست و هم خمارم بر آن نگار زیبا، معشوق و هم نگارم
عالم چو بزم و محفل، من در میان شمعم گرچه ز رَخش دولت، افتاده ام سوارم
* * *
ص: 502
ای اولوا الالباب بر «قاموس» مهر آرید و لطف خوب گوییدش اگرچه او بدی ها کرده بود(1)
ملاّاحمد واعظ کرمانی قمیشه ای (شهرضایی) از فضلاء و اهل منبر و واعظ دانشمند و متّقی بوده، و سال ها در شهرضا به ارشاد و هدایت خلق می کوشیده، و پس از سال 1354 قمری، در آن جا وفات یافته است.
میرزا احمد قمشه ای
(میرزا احمد فرزند عالم ربانی ملا عبدالله قمشه ای، عالم فاضل، در ذی قعده 1259ق وفات یافته و در صحن تکیه آقا حسین خوانساری در حوار پدر خود دفن گردید.)(2)
احمد شکری متخلّص به «مجدی» شاعر ادیب، در سال 1295 خورشیدی در اصفهان متولّد شد، تحصیلات ابتدایی خویش را در این شهر به پایان رسانید، از اعضاء انجمن ادبی کمال بود، و غزل را نیکو می سرود. از اشعار او است:
[گردید عمر من همه صرف غمِ نگار آیا نگار هیچ ز من یاد می کند
وصل نگار خواهم و آن سنگ دل نگر با من به روزگار چه بیداد می کند(3)]
آقا شیخ احمد مدرّس زنجانی، عالم فاضل متکلم ادیب. در ابهر زنجان متولّد شد، و در زنجان، قزوین و نجف اشرف به تحصیل پرداخت، سپس به کرمان رفت، و بیش از چهل سال به ارشاد مردم و تدریس و تحقیق مشغول شد. او در اواخر عمر به اصفهان منتقل شد،
ص: 503
و در محلّه دروازه حسن آباد ساکن گردید. او صبح ها در مسجد شاه امامت می فرمود، و در مدرسه ناصریّه تدریس می کرد. وی در 9 ربیع الثّانی 1369ق در سنّ حدود نود سالگی وفات یافت، و در تخت فولاد مقابل تکیه میرزا ابوالمعالی کلباسی مدفون گردید. وی به عربی و فارسی شعر می سروده، و «خادم» یا «خادم صدری» تخلّص می نموده است. ایشان کتاب ها و رساله های مختلفی تألیف نموده است که از آن جمله است: 1. وجیزه در فرق بین سحر و معجزه 2. هدایة الانام در منظومه کلام که هر دو به طبع رسیده است. این شعر از او است:
شمس و قمر را رسید گاه تقابل پر شده صحن چمن ز نغمه بلبل
ای که دو چشمان توست فتنه بابل خیز نگارا بیار یک قدح از مل
بس کن از این ناز و غمز و غنج و تدلل(1)
احمد مردیها، از شعرای اصفهان است. پس از تحصیلات ابتدایی به دانشسرای پسران رفت، به تحصیل پرداخت. گاهی شعر می سرود.(2)
(شیخ احمد سالک فرزند عالم ربانی شیخ محمود سالک کاشانی، در سال 1325ش در اصفهان متولد شد. پس از اخذ دیپلم ریاضی به تحصیل دروس حوزوی نزد پدر خود و شیخ محمد رضا مقدس خواجویی و اساتید دیگر پرداخت. وی از دوران نوجوانی وارد مبارزه با رژیم طاغوت شد و سختی های فراوانی را به جان خرید. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ادوار اول و سوم و چهارم مجلس شورای اسلامی نماینده مردم اصفهان شد و تا کنون نیز در حدمت نظام اسلامی ایران قرار دارد)
ص: 504
دکتر احمد میرحسینی، طبیب حاذق، استاد دانشکده پزشکی در حدود سال 1332ق در کرمان متولّد شد. تحصیلات ابتدایی را در کرمان و متوسّطه را در اصفهان طی نمود، و پس از آن در دانشکده پزشکی تهران تحصیل نمود، و پس از اتمام تحصیلات، در اصفهان با سمت جرّاح به فعّالیت پزشکی مشغول شد. پس از افتتاح آموزشگاه عالی بهداری در اصفهان به سمت دانشیار بافت شناسی و آمیب شناسی آلی آموزشگاه منصوب شد. پس از مدّتی به آمریکا رفت، و در دوره تخصّصی بیماری های «میزراه» شرکت نمود. سپس به اصفهان بازگشت، و در دانشکده پزشکی به تدریس پرداخت. وی مدّتی معادل دانشکده پزشکی، ریاست دبیرخانه دانشگاه و معاونت دانشگاه اصفهان بوده است. از تألیفات ایشان، کتاب بیماری های میزراه است. وی سرانجام در سال 1395ق وفات یافت، و در تکیه آقا سیّدمحمّدلطیف خواجویی در تخت فولاد مدفون شد.(1)
احمد بیک نورکمال اصفهانی، از کارگزاران و رجال اداری و سیاسی اوایل عهد صفویّه است. در هرات ساکن بوده، و از ملازمان درویش خان شاملو، لَله سام میرزا بوده است. او در سال 939ق وزارت دیوان اعلی در حکومت شاه تهماسب را برعهده گرفت. در سال 941 به جرم همدستی با حسین خان شاملو که قصد مسموم کردن شاه تهماسب را داشت، به همراه برادرانش در قلعه النجق محبوس شد، و ظاهرا در آن جا وفات نمود. وی عمارات مجلّل و زیبایی در اصفهان بنا کرده بود، و جمعی از معماران، نقّاشان و خطّاطان، ساختن و آراستن آن را انجام دادند که ازجمله آن ها ادهم یزدی است که کتیبه های این عمارت را نوشته است.(2)
1351
احمد حسینی اردوبادی اصفهانی متخلّص به «هاتف» حکیم شاعر و ادیب ماهر از شعرای نامدار و اطبّاء معروف اصفهان است.(3) پدرانش که از اطبّاء معروف زمان خود بوده اند از اردوباد آذربایجان به اصفهان
ص: 505
منتقل شدند، و او در این شهر متولّد گردید، و هم در این شهر و ظاهرا نجف اشرف تحصیل نمود، و در فنون ادب و حکمت و ریاضی و منطق، استاد مسلّم زمان خود بود، و از زمره شعرایی است که در انجمن ادبی مشتاق شرکت داشت، و در برگشت سبک ادبی، حقّی مسلم دارد.(1) وی در زبان عربی و فارسی، در نهایت استادی شعر می گفت، و ترجیح بند عرفانی او] با مطلع:
ای فدای تو هم دل و هم جان وی نثار رهت هم این و هم آن
از شاهکارهای شعر فارسی است، دیوانش مکرّر به طبع رسیده.(2) در اواخر عمر، در کاشان ساکن شد، و در بین شعرا با آذر بیگدلی و صباحی کاشانی مأنوس و محشور بود، و این سه شاعر، عمری را به خوشی در کنار هم گذرانیدند. یک سال هر سه در اصفهان خدمت آذر، و سالی در کاشان، منزل صباحی و سومین سال در قم در منزل هاتف بوده اند. سرانجام، آذر در سال 1195 در اصفهان، و صاحب عنوان در 1198 در قم، و صباحی در 1207 در کاشان وفات یافت.(3) هاتف را دختری است بیگم نام که رشحه تخلّص دارد، و پسری به نام سیّدمحمّد ملقّب به مجتهدالشّعراء و متخلّص به سحاب، شاعر ادیب. [مادّه تاریخ وفات هاتف را صباحی چنین سروده است:
به آیین وفا گفتا صباحی بهر تاریخش: «که یارب منزل هاتف بگلزار جنان بادا»
1198(4)]
آقاسید احمد یزدی، عالم عامل و عارف کامل، در سال 1228ق متولّد و در اصفهان ساکن بود، و در 2 جمادی الاوّل 1323ق وفات یافت، و در تکیه آقامحمّد بیدآبادی مدفون شد(5).
احمدرضا غفورزاده ورنوسفادرانی متخلّص به «طلایی» فرزند عبّاس، شاعر و
ص: 506
نویسنده معاصر، در سال 1307 خورشیدی در محلّه زاغ آباد ورنوسفادران سده متولّد شد. تحصیلات ابتدایی خویش را در سِدِه [خمینی شهر کنونی] به پایان رساند، و سپس در کارخانه های اصفهان به کار مشغول شد(1)، و سرانجام به استخدام شهرداری اصفهان درآمد. وی از همان نوجوانی به سرودن شعر پرداخت، و در انجمن های ادبی، همچون کمال، صائب و حافظ شرکت کرد، و در منزل خود نیز انجمن ادبی و هنری سعدی را برپا داشت(2). اشعارش در بسیاری از مطبوعات اصفهان به چاپ می رسید.] طلایی سرانجام در جمعه 23 فروردین 1381 شمسی وفات نمود، و در قبرستان امام زاده سیّدمحمّد مدفون شد. از او تألیفاتی به جای ماند، از آن جمله است]: 1. زندگی و جشن های ایرانیان 2. گل های زاینده رود 3. تجارب طلایی 4. دیوان اشعار. این بیت از او است:
خواستم نقّاش را نقشی کشد از زندگی با قلم نقش حبابی بر سر دریا کشید]
ملاّاحمدعلی اصفهانی، عالم فاضل در اصفهان ساکن بود، و از شاگردان حاج سیّدمحمّد باقر حجّت الاسلام شفتی به شمار می رفت. مرحوم سیّد، او را در سال 1252ق جهت ارشاد مردم به رشت فرستاده، و سفارش نامه ای خطاب به مردم آن جا نسبت به رجوع مردم در مسائل شرعی به ملاّاحمد علی نوشته، و او را به عنوان «العلاّمة الفهّام و المجتهد العادل» ستوده است.(3)
دکتر احمدعلی فروغی ابری، از چهره های علمی و اجتماعی معاصر، پس از اخذ دیپلم و گذراندن دوره تربیت معلّم، به خدمت آموزش و پرورش اراک درآمد. سپس ادامه تحصیل داد، و به تدریس در دانشسرای عالی پرداخت. سرانجام پس از تحصیل در
ص: 507
دانشگاه کانزاس در ایالات متّحده آمریکا موفّق به اخذ دکترای برنامه ریزی آموزشی گردید. وی ابتدا در دانشگاه کرمان، و سپس در دانشگاه اصفهان تدریس نمود، و در سال 1366ش دانشگاه آزاد اسلامی خوراسگان را تأسیس نمود، و ریاست آن را برعهده گرفت. ایشان علاوه بر ریاست دانشگاه آزاد، عضو هیأت مدیره شبکه فنّاوری استان اصفهان، و چند سازمان دولتی و غیر دولتی دیگر است.(1)
ابوبحر (یا ابومحمّد) احنف بن ابوالاحنف حکیم بن عمران، از محدّثین قرن سوم هجری است. در عبادان ساکن بوده، و سرانجام به اصفهان رفته، و در آن جا وفات یافته است. وی از حماد بن سلمه، عبداللّه بن مبارک، جریر بن حازم و ابی ثعلبه عابد روایت می نماید. یونس بن حبیب از او نقل حدیث می کند.(2)] نام «عبادان» را در اوایل قرن چهاردهم هجری خورشیدی به «آبادان» تغییر دادند].
ص: 508
گفته، امّا قافیه غلط در اشعارش بسیار است. از او است:
کشیده ای ز میان تیغ آبدار به کینم مرا ز تیغ مترسان که من هلاک همینم(1)
ابوشجاع ادریس بن عبّاس کرجی، از محدّثین قرن سوم هجری بوده [است]. به اصفهان آمد، و از محدّثین اصفهان حدیث شنید.
حافظ ابونُعیم اصفهانی و جعفر بن احمد بن فارس از او روایت می کنند. حافظ ابونعیم در باب او گوید: از حفظ، حدیث نقل می کرد. ادریس کرجی در محلّه خشینان اصفهان ساکن بوده است.(2)
ادریس بن عبداللّه اصفهانی، در قرن دوم هجری می زیسته، و شیخ طوسی او را در عداد اصحاب حضرت صادق علیه السلام شمرده است.(3)
1362
اردشیر میرزا مسعود فرزند مسعود میرزا ظلّ السّلطان حاکم اصفهان، فرزند ناصرالدّین شاه قاجار، از فضلاء خاندان قاجار، مؤلّفِ 1. جغرافیای تاریخی _ سیاسی جهان، تاریخ تألیف، 15 صفر 1331ق، کتاب حاضر در 151 صفحه در اصفهان به چاپ رسیده است. 2. مخزن المراثی که در سال 1300ق در 46 صفحه در تهران به چاپ رسیده است.
ص: 509
دکتر سیّدارسطو علاج فرزند میرزا رشید ناظم الاطبّاء بن سیّدمحمّدحسین بن حاجی سیّدمحمّد بن میرزا محمّداسماعیل بن میرمحمّدسعید بن میرمحمّدحسین بن میریحیی بن میرآقابیک طباطبایی اردستانی از اطبّاء حاذق اصفهان در قرن چهاردهم هجری است. در اصفهان می زیسته، و تولیّت موقوفات مدرسه کاسه گران اصفهان را برعهده داشته است. یکی از اجداد او میرمحمّدسعید، داماد حکیم الملک اردستانی، بانی مدرسه کاسه گران بوده است. دکتر علاج در سال 1271ق متولّد [شد]، و در سال 1309ق وفات یافت.(1)
دکتر ارسطو میرعلایی خورزوقی اصفهانی، از اطبّاء حاذق اصفهان و مؤلّف عظم طحال در کلینیک.
ابومحمّد ازدیار بن سلیمان بن داوود فارسی صوفی، از محدّثین قرن سوم هجری است، وی فقه را به مذهب اهل حجاز آموخته است. از خالد بن عبداللّه هروی روایت نموده است. در سال 367ق به اصفهان آمده، و حافظ ابونعیم اصفهانی از وی نقل حدیث نموده است.(2)
اژر زوره اصفهانی، شاگرد بزرگمهر، حکیم معروف، مؤلّف: 1. شرح نامه دهگان خداپرست، که به انوشیروان نوشته، و او آن را به صاحب عنوان داد که مرتّب کند. 2. نامه زردشت که به زبان پهلوی بوده، و به نام «زوه» شهرت داشته، انوشیروان آن رابه صاحب
ص: 510
عنوان داده که به فارسی برگرداند، و شرح نماید. در آن جا اژر زروه گوید: «از اصفهانم و از نژاد کیومرث و از ساسانیان و از اردشیر نیکوکار و شاگرد بزرگمهر». نسخه خطّی این آثار به شماره 253 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(1)
اسباط بن ابراهیم معدل مدینی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. اصلاً از اهالی مدینه (شهرستان) اصفهان بوده، و از احمد بن خشنام و ابراهیم بن معدان و ابن عاصم روایت نموده است. وی در سال 340ق وفات یافت.(2)
اسباط بن عبداللّه، از محدّثین اصفهان است. از ابی داوود روایت نموده، و اسماعیل بن عبداللّه سمویّه از او نقل حدیث نموده است.(3)
اسحاق بیگ بیگدلی شاملو متخلّص به «عذری» فرزند آقاخان، شاعر ادیب، برادر کوچک تر لطفعلی بیگ آذر است. در غزل سرایی، طبعی روان داشت، و اغلب در اصفهان ساکن بود تا این که در سال 1185ق وفات یافته، و در ایوان شمالی امام زاده درب امام اصفهان مدفون گردید. صباحی کاشانی مادّه تاریخ وفاتش را در این بیت آورده است:
از صباحی خواستم تاریخ سال رحلتش گفت: «بادا در بهشت جاودان اسحق بیگ»
از آثار و تألیفات او است: 1. دیوان اشعار 2. تذکره اسحاق بیگ که منتخبی از اشعار تذکره آتشکده است، و نسخه های آن در کتابخانه ملّی تبریز و کتابخانه دانشکده ادبیّات
ص: 511
اصفهان وجود دارد. این دو بیت از او است:
افسوس که شد باد خزان باز وزان شد فصل بهار و آمد ایّام خزان
آنان که بُدند روز و شب گِرد رَزان انگشت زنان شدند انگشت گزان(1)
ابویعقوب اسحاق بن ابراهیم بن داوود مکتب، از محدّثین اصفهان است. از حمید بن مسعده روایت حدیث می کند، و ابواحمد محمّد بن احمد بن ابراهیم از وی نقل حدیث می نماید.(2)
ابوعثمان اسحاق بن ابراهیم بن زید بن سلمة بن الرّبیع بن جابر تمیمی، از محدّثین اصفهان است. در باب او گفته اند: «ثقةٌ مأمون». از جمعی از محدّثین عراق اخذ حدیث کرد، و ابوالحسن علیّ بن احمد فقیه از او نقل حدیث می کند. صاحب عنوان در سال340ق وفات یافته است.(3)
ابویعقوب اسحاق بن ابراهیم بن صالح بن زیاد عُقیلی (به صیغه مجهول)، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. با احمد بن حنبل دوستی و برادری داشت. از عبدالرّحمان بن محمّد دمشقی و جمعی دیگر روایت حدیث می کند، و ابومسعود و احمد بن ابراهیم دورقی از وی روایت کرده اند. وی در طرطوس ساکن بوده، و در سال 240ق
ص: 512
وفات یافته است(1). [خاندان عُقیلی در قرن سوم و چهارم هجری در قریه «فابزان» اصفهان ساکن بوده اند. مورّخان معاصر اصفهان، این روستا را با «خوابجون» در حومه اصفهان تطبیق داده اند].
اسحاق بن ابراهیم بن قُرّان مؤدّب، از محدّثین اصفهان است. احمد بن اسحاق از او روایت می کند، و او از ابراهیم بن فَهد بصری و اسماعیل بن عمر بَجَلی نقل حدیث می نماید.(2)
اسحاق بن ابراهیم بن قره قاسانی، از محدّثین اصفهان است که به مصر رفت، و در آن جا حدیث گفت. از عمرو بن علی و دیگران روایت حدیث می کند.(3)
ابویعقوب اسحاق بن ابراهیم بن محمّد بن جمیل، معروف به جمیلی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم و چهارم هجری است. از سالخوردگان بود، و بیش از یک قرن عمر کرد. از ابوکرنیب و احمد بن منیع ابوهاشم رفاعی و محدّثان کوفه روایت نمود. محمّد بن جعفر بن یوسف از او نقل حدیث نموده است. صاحب عنوان در سنّ 117 سالگی در سال 310ق وفات یافت.(4)
ص: 513
ابوطاهر اسحاق بن ابی بکر احمد بن محمّد بن جعفر راشتینانی از محدّثین اصفهان است. در جرقویه «راشتینان» اصفهان سکونت داشته است. حافظ ابوموسی اصفهانی از او روایت می کند.(1)
ابویعقوب اسحاق بن اسماعیل بن سُکین فلفلانی، از محدّثین اصفهان است. از اسحاق بن سلیمان رازی روایت حدیث می کند، وی پس از سال 260 هجری وفات یافته است. [فلفلان قریه ای در حومه اصفهان به شمار می رفت، و اکنون محلّه ای در اصفهان، جنب محلّه طوقچی است که به فلفلچی شهرت دارد].(2)
ابویعقوب اسحاق بن اسماعیل بن عبداللّه بن زکریّا مذحجی رملی، از محدّثین عامّه است. در سال 288 به اصفهان آمده، و خضاب سرخ به کار می برده، و در کوی قصارین نزول کرده، و خود، پیشه مسگری داشته، و از آدم بن ابی ایاس و محمّد بن رمح روایت حدیث می نموده است، و چون احادیث را از حفظ بیان می کرده، از این رو به خطا افتاده است.(3)
ابویعقوب اسحاق بن اسماعیل بن موسی بن مهران جلکی تاجر، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است.
ص: 514
از مشایخ موثّق حدیث به شمار می رفته، و از جمعی از راویان بصره و ابی الولید، سهل بن بکار، معاذ بن اسد، ابی الرّبیع، اسماعیل بن اویس و سعید بن منصور نقل حدیث نموده است. صاحب عنوان در سال 279ق وفات یافت.(1)
شیخ محمّداسحاق بن محمّدجعفر اصفهانی، ادیب لغوی خطّاط در سال 1112 نسخه از نهج البلاغه را به خطّ نوشته است. در دو برگ نخست نسخه، این یادداشت مشهود است:
«چون جناب حمیده اخلاق عمدة فضلاء الآفاق شیخ ابواسحاق در علم لغات، مشهور و معروف دهر و در حسن خط، افضل از خوشنویسان این عصر بودند؛ لهذا... به مبلغ هشت تومان ابتیاع نمودم؛ سنه 1112». نسخه به شماره 610 در کتابخانه فیضیّه قم موجود است.(2)
اسحاق بن سعد قطر بلی، عامل اصفهان و معاصر با ابراهیم بن ممشاد است.(3)
اسحاق بن عبداللّه شیبانی زعفرانی اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. محمّد بن ابراهیم کتانی از او روایت نموده است(4).
اسحاق بن فیض بن محمّد بن سلیمان، از محدّثین اصفهان و مولی عقاب بن اسید بن العیص بوده است. از عدّه ای از محدّثین ازجمله عبدالمجید بن عبدالعزیز روایت کرده
ص: 515
است، و محمّد بن یحیی بن منده، اسحاق بن جمیل و محمّد بن جعفر اشعری از او روایت می کنند. وی پس از سال 250ق وفات یافت(1).
اسحاق بن محمّد اصفهانی از محدّثین اصفهان و مولی عبداللّه بن جعفر هاشمی یعنی عبداللّه بن معاویة بن عبداللّه بن جعفر بوده، و از محمّد بن اسحاق صاغانی روایت می کرده است. سلیمان بن احمد از او روایت می کند.(2)
ابوالحسن اسحاق بن محمّد بن ابراهیم بن حکیم بن اسید، از محدّثین اصفهان در قرن سوم و چهارم هجری است. حافظ ابونعیم اصفهانی درباره او گوید: «شیخ ثبت، صدوق عارف بالحدیث، ادیب، لایحدث الاّ من کتابه». احمد بن عبیداللّه بن محمود و محمّد بن جعفر و محمّد بن عبداللّه بن مرزبان از او روایت می کنند، و او از محمّد بن عاصم، حسن بن عثمان، ابوامیّه و جمعی دیگر از محدّثین شام و حجاز و عراق نقل حدیث می کند. وی در رمضان سال 312ق فوت شده است(3).
اسحاق بن محمّد بن اسحاق زجّاج، از عابدان روزگار خود بود، و در قرن سوم هجری در اصفهان می زیست. از محمّد بن فرج و محدّثین هم طبقه او روایت حدیث نموده، و پدر حافظ ابونُعیم از او روایت می نماید.(4)
ص: 516
ابویعقوب اسحاق بن محمّد بن علیّ بن سعید مدینی از محدّثین اصفهان در قرن سوم و چهارم هجری. از موالی انصار بوده، و از حمید بن مسعده و عمرو بن علی روایت نموده، و کتاب العلل تألیف یحیی بن معین را از عبّاس دوری شنیده است. وی در روز آخر ماه رمضان 311ق درگذشته است.(1)
ابویعقوب اسحاق بن مهران (یا ابراهیم) بن عبدالرّحمان مولای قریش، از محدّثین اصفهان است. از ابن مهدی، یحیی قطان غندر و عبدالوهاب ثقفی روایت نموده، و ابومسعود، سمویه و پسرش یعقوب بن اسحاق از او نقل حدیث کرده اند.(2)
اسحاق بن یوسف خرجانی دیلمانی، از محدّثین در قرن سوم هجری است. وی از حفص بن عمر عدنی روایت می کند، و فرزندش ابومحمّد عبداللّه از او نقل حدیث می نماید.(3)
[خرجان از دهات معروف قرون اوّلیه پس از اسلام بوده، و در حومه شهر اصفهان قرار داشته است، و دیلمان از محلّه های آن بوده است، و مردم آن روزگار، آن را خورجان می گفته اند].
نظام الدّین اسحاق مزهد، واعظ اصفهانی در قرن هفتم و هشتم هجری است، تاج الدّین
ص: 517
عبداللّه مسمار بغدادی هنگامی که به اصفهان آمد، در باب امامت با صاحب عنوان وارد بحث شد. نظام الدّین چندین سؤال از او نمود. وی به عربی جواب آن ها را نوشت، و به نزدش فرستاد، و به مسافرت خود ادامه داد. هبة اللّه بن اصیل این سؤالات را به فارسی ترجمه کرده، و به نام مسمار العقیده نامیده است، و آن را به نام غیاث الدّین چنگیزی در اصفهان، در میانه سال 707ق نام گذاری نموده است. تاج الدّین عبداللّه را کتابی دیگر است به نام الکشکول فی ما جری علی آل الرّسول که در 735 تألیف شده، و به نام سیّدحیدر عاملی شهرت یافته است. نسخه مسمار در کتابخانه آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی نگهداری می شود.(1)
1391
شاعر ادیب، پدرش صرّاف بوده، و خود او یک چند به این شغل مشغول بوده، رنجیده از بخارا به خراسان و سپس اصفهان آمده، در زاویه علیّ بن سهل مقیم شده، به عبادت و ریاضت و انزوا و قناعت گذرانیده، مدّت 34 سال به یک لباس قناعت کرده، در 1107ق فوت شده، و همان جا مدفون گردیده [است]. از او است:
دل عاشق وجود از هرچه یابد زان فنا گردد از آن آبی که گندم سبز گردد آسیا گردد(2)
سلطان اسد بن جنید، ظاهرا از عرفاء بوده، و قبرش در جنب مزار صاحب بن عبّاد است. حاجی یار بیک صبّاغ در سال 1044ق یک باب دکان بر آن وقف نموده، و وقف نامه در تالار اشرف موجود است.(3)
ص: 518
اسد بن حکیم اصفهانی، از محدّثین قرن سوم هجری بوده، و از ابی عاصم، مقری و حسین بن حفص روایت می کند، و محمّد بن ابراهیم کنانی از او نقل حدیث می نماید.(1)
حاج سیّداسداللّه اصفهانی، از آزادی خواهان مشروطه خواه اصفهان بوده، و در دوره اوّل مجلس شورای ملّی به عنوان وکیل فارس، شرکت داشته است. در عهد استبداد صغیر و سرکوب مشروطه خواهان به دست محمّدعلی شاه مورد تعقیب قشون استبداد واقع شد، به عتبات عالیت گریخت، و از آن جا با کسب دستور از آخوند خراسانی به خلیج فارس بازگشت، و به مبارزه با استبداد پرداخت.(2)
اسداللّه اصفهانی، از خطّاطان قرن سیزدهم هجری و کاتبان کلام اللّه مجید بوده، از آثار او قرآن مجید به خطّ نسخ زیبا است که کتابت آن در پنج شنبه 4 شوّال 1286 به پایان رسیده، و به شماره 5103 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(3)
اسداللّه مصفّی فرزند میرزا آقا خان محاسب الدّوله از فضلاء و دانشمندان اصفهان است. وی از بنیان گذاران فرهنگ جدید در اصفهان است. مدّتی رییس اداره فرهنگ اصفهان بود، و در سال 1380ق در تهران وفات یافت، و در مقبره ظهیرالدّوله مدفون گردید.(4)
ص: 519
آقاسیّداسداللّه بن حاج سیّدمحمّدابراهیم حسینی بهشتی عالم فاضل صالح زاهد، امام جماعت مسجد کوچه سرتیپ، متوفّی در شب 18 ربیع الاوّل 1310ق مدفون در تکیه سادات بهشتی در شمال مصلاّی تخت فولاد(1). [مادّه تاریخ وفات او این بیت است:
بهر تاریخ او سرود خرد: «اسداللّه فاز بالرّضوان»
1310ق]
حاج سیّداسداللّه بیدآبادی فرزند حاج سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام شفتی، عالم فاضل، زاهد متّقی، ادیب محقّق و مجتهد مدقّق، در سال 1227ق در اصفهان متولّد شده، و نزد پدر بزرگوار خود، و سپس در نجف اشرف، نزد آقاسیّدابراهیم قزوینی صاحب ضوابط، آقا شیخ محمّدحسین نجفی صاحب جواهر، شیخ مرتضی انصاری، شیخ نوح جعفری نجفی به تحصیل پرداخته، و از آنان اجازه روایت و اجتهاد دریافت نموده است. ازمشایخ روایت ایشان ملاّاحمد تربتی خراسانی است.
ایشان از نوجوانی تا سال 1260ق در عتبات عالیات به تحصیل پرداخته، و در این سال به ایران بازگشته، و به جای پدر به تدریس و مرجعیّت امور شرعی پرداخته [است]. وی اوقات خود را صرف تحقیق و تألیف و مطالعه کتب می نمود. ایشان خدمات اجتماعی ارزنده ای داشته، و آثار باقیه بسیار به جای نهاده که از آن جمله است: تأمین آب آشامیدنی نجف اشرف، بنای غسّال خانه در نجف اشرف، تعمیر مسجد سهله در کوفه، تعمیر مدرسه درکوشک و تکمیل بنای مسجد سیّد در اصفهان. از وقایع زمان ایشان، شورش اصفهان در سال های 1265 و 1266 در ابتدای سلطنت ناصرالدّین شاه است. پس از زدوخورد بسیار بین طرفین، و کشتار و خرابی بسیار در اصفهان، جمعی از علمای اصفهان، ازجمله حاج سیّداسداللّه بیدآبادی، ملاّحسن نوری و میرزا محمّد نوّاب لاهیجی برای وساطت نزد شاه، و پایان
ص: 520
دادن به غائله، راهی تهران شدند که در منطقه مورچه خورت، قوای دولتی تحت اختیار حاکم اصفهان غلام حسین خان سپهدار و به فرماندهی کیکاووس میرزا قاجار بر سر مهاجرین تاخته، به ضرب و شتم آنان پرداخته، و آنان را به زنجیر کشیده، به اصفهان آوردند. پس از این قضایا حاج سیّداسداللّه به عتبات عالیت مهاجرت کرد، و حدود سه سال در نجف اشرف مقیم شد، و سپس به اصفهان آمد. عموم مؤلّفین که شرح حال وی را متذکّر شده اند، مقام زهد و عبادت و تقوای او را ستوده اند. میرزا محمّد تنکابنی در قصص العلماء می نویسد: «در ابکاء و خوف حضرت قهّار، مانندی برای او نیست». حاج سیّداسداللّه علاوه بر محاسن و مناقب علمی و اخلاقی، از حُسن خط نیز برخوردار بوده، و آثاری به یادگار گذاشته که از آن جمله است: خطوط کتیبه داخلی بقعه پدر بزرگوار خود در مسجد سیّدکه گچ بری شده است. قطعه ای از خطّ نستعلیق ایشان نیز در اختیار مرحوم مهدی بیانی بوده است. ایشان در سال 1290ق به قصد زیارت اعتاب مقدّسه، از اصفهان حرکت نموده، در مسیر راه، در شب یک شنبه سلخ جمادی الثّانیه این سال در منزل کرند از توابع کرمانشاه وفات یافت. جنازه به نجف اشرف منتقل، و در اتاق سمت راست وارد شونده به صحن مطهّر حضرت علی علیه السلام از درب قبله، مقابل قبر حاج شیخ مرتضی انصاری مدفون گردید. مادّه تاریخ ایشان را سیّدجعفر حلّی در ضمن قصیده ای گوید:
«اسداللّه بمثوی اسداللّه توسّد»: 1290
کتب زیر از تألیفات او است، و نویسنده در کتاب بیان المفاخر، مفصّل به شرح موضوع و نسخه های آن پرداخته ام: 1. الاجازة الامامة لصلاة الجمعه 2. رساله در امامت 3. رساله در احکام وضعیّه 4. رساله در ارث زوجه 5. رساله در تجوید 6. رساله در تقدیر 7. رساله در تقلید 8. حاشیه بر سیوطی 9. رساله در حبوه 10. حواشی بر تحفة الابرار 11. حواشی بر نخبه حاجی کلباسی 12. کتابی در رجال 13. رساله ای در رخصت و عزیمت 14. رساله در سبب و مانع 15. رساله در شبهه محصوره و غیر محصوره 16. شرح زیارت عاشورا 17. شرح شرایع الاسلام 18. رساله عصیریّه 19. رساله عملیّه 20. کتاب الغیبة فی حکم الاغتیاب 21. کتاب الفقه الاستدلالی 22. مستخرجات الطّرائف 23. رساله در معرفة
ص: 521
التّکالیف 24. مناسک حج 25. مناقب الائمّه علیهم السلام 26. رساله در میراث.(1)
حاج سیّداسداللّه قزوینی اصفهانی فرزند سیّدمحمّدباقر موسوی از احفاد سیّدعبداللّه مدفون در حوالی قزوین، عالم فاضل زاهد در حدود سال 1245ق در اصفهان متولّد، و برای تحصیل، عازم عتبات عالیات شد، و در خدمت میرزا محمّدحسن شیرازی،محمّد فشارکی و سیّداسماعیل صدر به تحصیل پرداخت. بارها به سفر حج رفت، و سرانجام به دستور استادش سیّداسماعیل صدر برای تبلیغ دین و نشر احکام به هند رفت، و در حیدرآباد، مشغول به انجام وظایف شرعی خود شد تا آن که در سال 1327ق وفات یافت، و در همان جا مدفون گردید. وی کتب خود را به دستور استاد اخلاقی خود ملاّفتحعلی عراقی به آب انداخته، و از بین برده است. آن چه باقی مانده، تقریرات فقهیّه او است.
فرزندش سیّدحسن نیز از علماء ازکیاء بوده، و در ذی قعده 1365ق در حیدرآباد وفات یافت، و جنب پدر مدفون گردید.(2)
حاج شیخ اسداللّه بیدآبادی معروف به «حاج فاضل» بن حاج ملاّمحمّدباقر بن ملاّمحمّدرضا، عالم فاضل زاهد، از
ص: 522
شاگردان حاج میرزا بدیع درب امامی، آقا سیّدمحمّد باقر درچه ای، آقانجفی و دیگران بوده.(1) از مخصوصین حاج میرزا عبدالحسین مسجدشاهی بود، و پس از فوت ایشان به آخوند فشارکی پیوست، و در خدمت آن دو، به امور شرعی و رسیدگی به اختلافات مردم می پرداخت، و نیز در مدرسه میرزا مهدی در محلّه بیدآباد امامت می فرمود.(2) در چهارشنبه 21 ذی القعده سال 1363 وفات یافت، و در خارج از بقعه تکیه بروجردی در تخت فولاد مدفون گردید.(3)
سیّداسداللّه دادخواه فرزند سیّدمحمّدجعفر حسینی بهشتی، عالم فاضل فقیه مجتهد، در اصفهان متولّد شد، و نزد جمعی از علماء ازجمله آقامیرزامحمّدهاشم چهارسوقی تحصیل کرد، و از آخوند ملاّمحمّدحسین فشارکی اجازه دریافت نمود. سال ها نماز جماعت را در مسجد سرجوی شاه اصفهان اقامه می نمود. در دوره سوم مجلس شورای ملّی به عنوان نماینده اصفهان در آن دوره شرکت نمود. وی محضر شرعی، جهت رفع خصومات و مرافعات و ثبت عقود داشت که پس از تأسیس دفاتر رسمیِ ثبت اسناد و طلاق و ازدواج، از آن کار کناره گرفت. مشارٌالیه در 20 شوّال 1363ق در سنّ قریب به هشتاد سالگی وفات یافت، و در تخت فولاد در بقعه تکیه زرگرها مدفون شد. سیّدعلی بدیع زاده متخلّص به هور، در رثای او شعری سروده که دو بیت آخر آن که شامل مادّه تاریخ وفات او است:
می جست خرد سال وفات اسداللّه آن حجّت والاگهر نیک دل آگاه
هورش یکی از جمع برون کرد و چنین گفت: «پیش اسداللّهِ علی رفت اسداللّه»(4)
شیخ اسداللّه حکیم قمشه ای فرزند مشهدی جعفر، از اجله حکماء و مرتاضین در حدود سال
ص: 523
1297ق در شهرضا متولّد [شد]، و در مولد خود نزد حاج میرزا نصراللّه حکیم قمشه ای به تحصیل پرداخت، و ادبیّات، فقه، کلام، منطق و حکمت را فراگرفت؛ سپس به اصفهان آمد، و در مدرسه صدر، به تدریس حکمت و ریاضیّات قدیم و جدید پرداخت.
انواع خطوط، خصوصا شکسته را خوب می نوشت، و زبان فرانسه را بدون استاد آموخته بود. استاد شیخ محمّدباقر الفت درباره وی گوید: «وی در علوّ طبع، حدّت ذهن، قوّه حافظه و جمیع فضایل، اخلاقش به درجه ای بود که چنین گوهری گران مایه، کم تر زیب عالم انسانیّت گشته است». سرانجام در 18 ذی قعده 1334ق در عنفوان جوانی در 36 سالگی وفات یافت، و در تکیه ملک در تخت فولاد، نزدیک قبر آخوند کاشی مدفون گردید. از تألیفات او کتاب علم الاشیاء است که جهت محصلّین مدارس جدید تألیف نموده، و به چاپ رسیده است. شعر نیز می سروده و «دیوانه» تخلّص می نموده، قسمتی از اشعارش در کتاب دانشنامه به طبع رسیده است. از اشعار او است:
خوش تر ز روزگار جنون روزگار نیست نیکوتر از دیار محبّت دیار نیست
عاقل اگر چه عاقبت از جوی بگذرد امّا مسلّم است که دیوانه وار نیست(1)
اسداللّه بن حبیب اللّه اصفهانی، از فضلاء و نویسندگان کتب در قرن یازدهم هجری بوده، از آثارش، کتابت نسخه ای از شرح تجرید قوشچی که آن را در ربیع الثّانی سال 1072 به پایان رسانیده است. نسخه آن در کتابخانه مسجد گوهرشاد در مشهد مقدّس موجود است(2).
ص: 524
سیّداسداللّه بن حسن اصفهانی حیدرآبادی معروف به «میرنوّاب»، از فضلاء و ادباء هندوستان در قرن 13 هجری، مؤلّفِ مختار الاخبار فی احوال الاخیار، در تاریخ سلاطین بهمنیّه هندوستان در سال 1296ق در دکن هندوستان چاپ سنگی شده است.(1)
سیّداسداللّه ثقة الواعظین بن سیّدمحمّدحسن سلطان الواعظین کاشانی، معروف به سیّدحسن کاشی، واعظ کامل و ادیب شاعر، از محدّثین اهل منبر در اصفهان بود. در شب شنبه 26 ذی حجّة الحرام 1380ق وفات یافت، و در یکی از اتاق های تکیه میرزا ابوالمعالی در تخت فولاد مدفون شد. کتب و رسائلی تألیف نموده که از آن جمله است:
1. آثار باقریّه 2. بغیة الامجاد فی لغات الاضداد 3. ترجمه و شرح حدیث کساء، مطبوع 4. درر ثمین 5. دیوان السّادات 6. سرورالعباد فی صدق المعاد 7. سلطان المقاتل 8. کرامة الائمّة فی معرفة الائمّه 9. لئالی الصّدف و خیرالتّحف 10. مجمع الاخوان 11. معاجز القرآن 12. المعراجیّه 13. منتخب اللّغه و غیره.(2)
اسداللّه اصفهانی معروف به «نایب اسداللّه» فرزند نایب حسین خان از هنرمندان اصفهان در اواخر دوره فاجاریّه است. در نواختن نی، استادی چیره دست و بی مانند بوده، و به الحان و گوشه های موسیقی ایرانی مسلّط بوده است. وی پس از وفات، در تخت فولاد، روبه روی بقعه فیض (واقع در خیابان فیض کنونی) به خاک سپرده شد. عبدالخالق اصفهانی و مهدی نوایی، از شاگردان برجسته نایب اسداللّه به شمار می روند.(3)
ص: 525
حاج سیّداسداللّه صدر هاشمی فرزند سیّدحسین حسینی حائری اصفهانی از علماء و مدرّسین بزرگ کربلا در عصر حاضر. در سال 1315ق در اصفهان متولّد شد. ابتدا نزد آقا سیّدابوالقاسم دهکردی و آقامحمّدباقر درچه ای تحصیل نمود؛ سپس به عتبات عالیات عزیمت کرد، و نزد آیات عظام و علمای اعلام، شیخ علی شاهرودی، سیّدمیرزا هادی خراسانی، سیّدحسین قمی، سیّدمحمّدحسن قزوینی، سیّد حسن اشکذری، شیخ عبدالهادی مازندرانی و سیّدمحمّدابراهیم قزوینی به تحصیل پرداخت، و به اجتهاد نائل آمد. وی در مدرسه هندی کربلا ساکن بوده، و سال ها به تدریس اشتغال داشت، و از مراجع تقلید به شمار می رفت. در سال 1339ش به دعوت مردم آبادان به آن جا رفت، و به ارشاد و راهنمایی مردم و حلّ مشکلات آنان پرداخت. در اواخر عمر به زادگاه خود بازگشت، و در 11 ذی قعده 1399ق وفات یافت، و در تکیه شهداء، واقع در تخت فولاد اصفهان جنب مزار شهید اصفهانی سیّدابوالحسن شمس آبادی مدفون گردید. کتب زیر از تألیفات ایشان است: 1. الاصول (یک دوره در علم اصول) 2. حاشیةٌ علی العروة 3. رساله عملیّه، مطبوع 4. الفقه 5. مناسک حج، مطبوع. ایشان اجازه اجتهاد از آقا سیّدابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاءالدّین عراقی و سیّدمیرزا اصطهباناتی داشته اند. مادّه تاریخ وفات ایشان این شعر است:
حجّت الاسلام ما چون ارجعی از حق شنید مرغ روحش با ملک از جان دل لبّیک گفت
سال فوتش را چنین گفتم که چون آمد ندا: «سیّداسداللّه صدر هاشمی لبّیک گفت»(1)
میرزا اسداللّه پاقلعه ای فرزند میرزا زین العابدین خاتون آبادی از دانشمندان قرن چهاردهم هجری است. از علمای گوشه نشین و منزوی بوده، و در ریاضیّات، نجوم و هیأت، مهارت بسزایی داشته است. مادرش از نوادگان خطّاط مشهور، میرزا احمد نیریزی است.
ص: 526
وی در سال 1360ق وفات یافت، و در اتاق غربی تکیه خاتون آبادی مدفون گردید.
شیخ محمّدرضا حسام الواعظین در مرثیّه و مادّه تاریخ وفاتش گوید:
آن که بد زنده روانش ز تولاّی علی وان که شد سرخوش و سرمست ز صهبای علی
حاج سیّداسداللّه که در مدّت عمر همچو عمّار بُد او واله و شیدای علی
بود هم عالم و هم زاهد و هم روشن دل دل او طور و منوّر ز تجلاّی علی
بهر تاریخ وفاتش ز وفا گفت حسام: «شد بهشتی اسداللّه ز اِعطای علی»(1)
آقاسیّداسداللّه صدرالاسلام میردامادی فرزند سیّدمحمّدصالح بن سیّداحمد بن محمّدحسین بن میرسیّداشرف بن میرمحمّدحفیظ بن میرمحمّداشرف علوی عاملی عالم فاضل متّقی، در سِدِه متولّد [شده]، و در اصفهان نزد حاج شیخ ابوالقاسم زفره ای، آخوند گزی و آقاسیّدمهدی درچه ای تحصیل نموده، و در مولد خود به نشر احکام و تبلیغ اوامر و نواحی و اقامه جماعت پرداخته است. مادر وی، دختر عالم جلیل، آقا سیّدمحمّد خلیل امام جمعه سده بوده است.(2)
محمّداسد بن حاجی صالح قهپایی، مالک نسخه ای از شرح مختصر الاصول تألیف قاضی عضد ایجی بوده است. نسخه به شماره 1069 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی
ص: 527
موجود است.(1)
[ظاهرا صاحب عنوان، از فضلاء و ادبای قرن یازدهم هجری است.]
سیّداسداللّه بن سیّدعبدالباقی حسینی بهشتی، عالم جلیل، متوفّی در سال 1288ق و مدفون در مقبره سادات بهشتی واقع در شمال مصلاّی تخت فولاد.(2)
میرزا اسداللّه رجالی فرزند عبدالجواد بن ملاّمحمّد رجالی اصفهانی، خطّاط هنرمند، [در حدود سال 1282ق یا کمی قبل از آن در اصفهان متولّد شده، در جوانی نزد افسر و جلالی مشق خط کرد، و در خطّ نستعلیق و نسخ، مهارت بسیار کسب کرد(3)]. وی سال ها در مدارس جدید و خارج از آن به تعلیم خط می پرداخت. از آثارش خطوط کتیبه ایوان مقبره مسجد سیّد به سال 1318ق می باشد.(4) مشارٌالیه در 5 ذی حجّة الحرام 1372 به سنّ قریب نود سالگی وفات یافت(5)، [و در تکیه آقا سیّدمحمّدلطیف خواجویی در تخت فولاد مدفون شد].
سیّداسداللّه بن سیّدعبدالکریم بن سیّدعبداللّه بن سیّدعلی حسینی سبزواری، عالم فاضل، در دولت آباد برخوار ساکن، و به تبلیغ و ارشاد مشغول بود. سرانجام در سال 1303ق در کاظمین وفات یافت، و مدفون شد. فرزندش سیّداسماعیل نیز از فضلا است که در سال 1332ق در کربلا وفات یافته، و مدفون شده است.(6)
ص: 528
ملاّاسداللّه فرادنبه ای بن ملاّعبداللّه، از علماء قرن 13 هجری و از اهالی قریه «فرادنبه» چهارمحال و بختیاری است. در اصفهان ساکن بوده، و امامت مسجد قطبیّه برعهده او بوده، پس از فوت، در بقعه آقاحسین خوانساری در تخت فولاد مدفون شد.(1)
سیّداسداللّه خلیفه سلطانی معروف به صدر، فرزند میرزا علی نوّاب بن میر سیّدعلاءالدّین حسین مرعشی (خلیفه سلطان) عالم فاضل فقیه محقّق، در اصفهان نزد پدر و دیگران تحصیل نمود، و به مقام صدارت در دستگاه صفویّه رسید. وی در سال 1114ق وفات یافت، و در قبرستان ستّی فاطمه اصفهان مدفون شد.(2)
سیّداسداللّه بن سیّدعلی رضا حسینی اصفهانی، عالم فاضل، حکیم متکلّم، در اصفهان ساکن بوده، و نزد جمعی از علماء و فضلاء، ازجمله محمّدخلیل بن محمّداشرف قائنی اصفهانی به تحصیل پرداخته است.
وی را تألیفاتی است از آن جمله: رساله در وجود (تقریرات استادش قائنی، درباره اشتراک وجود)، که نسخه خطّی آن در مجموعه شماره 3974 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.
هم چنین سیّداسداللّه، نسخه ای از کتاب نور البصر محلّ مسألة الجبر و القدر تألیف محمّدخلیل قائنی را در چاشت روز چهارشنبه 12 رجب 1134ق به خطّ شکسته نستعلیق، به پایان رسانیده است، و در مجموعه شماره 3974 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(3)
ص: 529
ملاّاسداللّه بن ملاّعلی محمّد واعظ گورتانی، عالم فاضل، واعظ کامل از اهالی قریه «گورتان» از بلوک ماربین اصفهان بوده، و در سال 1323ق وفات یافته، و در تکیه صاحب روضات در تخت فولاد مدفون شد. وی مؤلّف کتابی است به نام جواهر الایمان در اصول دین و اخلاق در پنج مجلّد(1).
حاج سیّداسداللّه خان نظام العلماء فرزند میرزا علی محمّد نظام الدّولة بن میرزا عبداللّه خان امین الدّولة بن میرزا محمّدحسین خان صدر اصفهانی از فضلاء خاندان صدر اصفهانی است در نجف اشرف ساکن بود، و در 1324ق در آن ارض اقدس وفات یافت، و در مدرسه صدر مدفون شد. تاریخ وفاتش را سیّدمحمّد نجف آبادی شاعر ادیب چنین گفته است:
اسد ثاو باعتاب حمی اسداللّه و خیر الاوصیاء
فباعتاب علی ارخوا: «فازو اللّه نظام العلماء»(2)
اسداللّه اشتری فرزند آقا شیخ محمّدعلی اشتری، شاعر ادیب و نویسنده توانا، در سال 1326 قمری در اصفهان متولّد گردید. پس از تحصیل علم و ادب، در انجمن ادبی ادیب فرهمند شرکت کرد، و برای روزنامه های اصفهان، مقالاتی نوشت. در سال 1312 خورشیدی به تهران رفت، و در خدمت وزارت دارایی وارد شد، و در ادارات مختلف آن وزارت خانه به خدمت پرداخت.
در این مدّت، مقالاتی ادبی و اجتماعی و اخلاقی از ایشان در جراید مهمّ پایتخت انتشار
ص: 530
می یافت. سبک نگارش ایشان، بسیار متین و دلچسب بود. بالاخره به اصفهان منتقل، و در اداره دارایی اصفهان مشغول شد. وی کتب چندی ترجمه و تألیف نموده که از آن جمله است: 1. تاریخ عشق 2. طوفان روح 3. نامه های اسیران جنگ.
وی در یک شنبه 19 رمضان سال 1397ق وفات یافت، و در تکیه آباده ای در تخت فولاد مدفون شد. از اشعار او است:
یک بار نام عشق، مرا بر زبان گذشت دیگر زبان نماند که گویم زبان بسوخت...
از بعد مرگ، لاله صفت سوزدم کفن جایی که عشق زنده مرا استخوان بسوخت(1)
حاج شیخ اسداللّه جوادی فرزند میرزا غلام حسین بن حاج محمّدجواد بن آخوند علی محمّد بن ملاّ علی محمّد گورتانی اصفهانی دانشمند فاضل و عالم کامل معاصر. وی در سال 1305ق در محلّه گورتان اصفهان متولّد شد. در دوازده سالگی پدر خود را از دست داد. از هفده سالگی به تحصیل در حوزه علمیّه اصفهان پرداخت تا این که پس از طی نمودن دروس خارج، به درجه اجتهاد نائل آمد. اساتید او عبارت اند از: ملاّهاشم جنّتی، شیخ حیدرعلی صلواتی، شیخ محمّدجواد اصولی، شیخ علی مشکاة، حاج شیخ عبّاسعلی ادیب، شیخ محمّدحسین شریعت هرندی، شیخ احمد فیّاض، سیّدعلی اصغر برزانی، حیدرعلی خان برومند، حاج آقا صدر کوپایی، حاج آقا سیّدابوالحسن شمس آبادی، حاج آقا رحیم ارباب، میرزا علی آقا شیرازی، حاج شیخ حسن صافی اصفهانی، حاج میرسیّدعلی بهبهانی، سیّدمحمّدرضا خراسانی. ایشان هم چنین یک سال در درس خارج علمای قم، خصوصا آیت اللّه العظمی گلپایگانی حضور یافت، و سپس به اصفهان مراجعت نمود، و به اقامه نماز جماعت در مسجد جامع گورتان و تبلیغ و ارشاد مردم و حلّ مشکلات شرعی آنان پرداخت. ازجمله فعّالیت های او تدریس در دانشگاه صنعتی اصفهان بوده است. از اقدامات خیریّه او، احداث مدرسه ای در فسا، احداث چندین مسجد، و سرپرستی امور دینی مرکز خیریّه ابابصیر است. او سفرهای تبلیغی
ص: 531
بسیاری به مناطق مختلف کشور داشته اند. یکی از فرزندان او در جبهه های نبرد به شهادت رسیده است.(1)
میرزا اسداللّه خان وزیر فرزند میرزا فتح اللّه خان بن محمّدعلیّ بن رضا قلی بن محب علیّ بن فتحعلی خان اعتمادالدّوله، از مستوفیان و کارگزاران عهد ناصری است. نسب او به فتحعلی خان اعتمادالدّوله، وزیر شاه سلطان حسین صفوی می رسد. میرزا اسداللّه خان در حدود سال 1263ق در اصفهان متولّد [شد]، و در این شهر به تحصیل پرداخت، و به مستوفی گری و وزارت ظلّ السّلطان حاکم اصفهان نائل شد. وی از مردان باکفایت و امین در شغل خود، و حاذق و ماهر بوده، و به حسن خلق و سیرت پسندیده شهرت داشت. در سال 1336ق وفات یافت، و در تخت فولاد مدفون گردید.(2)
اسداللّه ایروانی فرزند غلام حسین محمّدآبادی جرقویه ای، شاعر و نویسنده معاصر. وی دارای دیوان اشعار است که به چاپ نرسیده است. نمونه اشعارش:
دوش که خورشید از این زبرجد الوان رخ پس کهسار بر نهفت ز کیهان
ظلمت شب روشنی نهفت به پهلو همچو بتی در کنار زنگی قطران
هر دو بصر تار شد از آن شب تاریک دل به بدن شد به آه و غصّه و افغان(3)
اسداللّه باطنی، فرزند قاسم متخلّص به «باطنی» شاعر ادیب در سال 1284 خورشیدی در اصفهان متولّد گردید. به شغل لباس فروشی، روزگار می گذراند، و کم شعر می گوید؛ از آن
ص: 532
جمله است:
بشنو این نکته اگر گوش دلت سوی من است که جهان جمله غم و محنت و رنج و محن است
از جهان هیچ مسرّت مطلب زآن که جهان بهر مردان خدا یکسره بیت الحزَن است
اسداللّه معظّمی فرزند محمّدخان معظم السّلطان گلپایگانی (مدفون در تکیه مادر شاه زاده، در تخت فولاد اصفهان) تولّدش در سال 1274ش، و در دوره بیستم مجلس شورای ملّی نماینده اصفهان بوده است.
شیخ اسداللّه فهامی [بن آقامحمّد دردشتی]، از وعّاظ اصفهان و از مخصوصین آخوند ملاّمحمّدحسین فشارکی بود. سال ها مراسم احیای شب های رمضان و جمعه را در تکیه آقا حسین خوانساری برگزار می نمود، و بسیاری از مؤمنین، در این مراسم حضور می یافتند. [وفاتش در جمادی الاوّل 1372ق روی داد]. پس از فوت، مابین قبر آقاجمال خوانساری و آقا حسین خوانساری در تخت فولاد مدفون شد.(1)
اسداللّه ایزدگشسب، معروف به درویش ناصرعلی و متخلّص به «شمس»، فرزند محمود بن اسداللّه بن عبداللّه گلپایگانی اصفهانی، عالم فاضل و حکیم جامع، ادیب مدقّق و عارف فرزانه، از مشایخ سلسله گنابادی.
در حدود سال 1303ق در گلپایگان متولّد شده، و در اصفهان و تهران و خراسان و
ص: 533
نجف تحصیل علوم فقه و اصول و حکمت نموده، در بیدخت گناباد، خدمت حاج ملاّمحمّد سلطان علی شاه رسیده، و دست ارادت به او داده، و در فقر و تصوّف، ریاضت ها کشیده [است]. از سال 1350، اجازه دستگیری فقرا را یافت. وی عاقبت به استخدام اداره فرهنگ درآمد، و هفت سال مدیر مدرسه حکمت بود. مدّتی نیز در دبیرستان گلبهار تدریس می نمود، و نگارنده، افتخار شاگردی او را داشت.
ایشان از سال 1305ش مجلّه عنقا را منتشر ساخت، و سرانجام در 5 جمادی الاوّل 1366ق وفات یافت، و در تخت فولاد مدفون گردید، و جهت او تکیه ای مخصوص بنا شد. وی را تألیفات بسیاری است که از آن جمله است:
1. اسرار العشق در تفسیر سوره یوسف، مطبوع 2. بدایع الآثار 3. بساط العشق و المحبّة 4. تحفة السّفر 5. ترجمه کتاب خطّ و خطّاطان به عربی 6. جنّة النّفوس در احکام روزه 7. حیاة الانسان و تسبیح اعیان 8. جذبات الهیّه (منتخب دیوان شمس تبریزی، مطبوع) 9. دیوان اشعار 10. دیوان النّبویه در اسرار سلوکیّه 11. ردّ بر دکتر فندر آلمانی 12. رشحات الاسرار 13. سعادات النّجفیه در شرح دعاء عدلیّه 14. شرح صلاة محی الدّین عربی 15. شمس التّواریخ، مطبوع 16. طرائف الحکم در حکمت الهی 17. قبسات الانوار 18. گلزار اسرار 19. لوامع الانوار 20. مختصر معراج السّعاده نراقی 21. مصابیح الاصول 22. مظاهر الانوار 23. معرفة الرّوح، مطبوع 24. نامه سخنوران در تذکره شعراء، مطبوع 25. نور الابصار در احوالات نورعلی شاه اصفهانی 26. هدایة الامم در نبوّت خاصّه و غیره.
از اشعار او است:
ز میخانه یکی دیوانه برخاست از آن دیوانه صد فرزانه برخاست
دل از لعل لبش یک نکته بشنید از آن نکته هزار افسانه برخاست
پریشان روزگاری های عاشق همه زان نظره جانانه برخاست
چو شمس آن دلبر جانانه را دید هزارش نعره مستانه برخاست(1)
ص: 534
(شیه اسدالله الهی حسین آبادی عالم وارسته. در سال 1308ش متولد شد. در اصفهان از درس اساتیدی چون شیخ عباسعلی ادیب، شریعت هرندی و سید ابوالحسن شمس آبادی و در قم به مدت پانزده سال از محصر آیه الله العظمی مرعشی نجفی استفاده نمود و سپس در طالخونچه ساکن گردید و به ارشاد و هدایت مردم پرداخت. وی عالمی فروتن و پارسا و اهل تهجد بود و از خصایص اخلاقی ممتازی برخوردار بود. او در شهریور 1379 ش وفات یافت و در طالخونچه مدفون شد. کتاب متاع السفینه از او چاپ شده است)
حاج شیخ اسداللّه اسماعیلیان دهاقانی، فرزند نعمت اللّه، عالم فاضل ادیب شاعر، در حدود سال 1354ق در دهاقان متولّد شد. مدّتی در قم به تحصیل مشغول بود، و سرانجام به نجف اشرف عزیمت نمود، و نزد علمای آن دیار به تحصیل پرداخت. سپس به قم بازگشت، و به خدمت به اسلام و مسلمین مشغول شد. ایشان با تأسیس انتشارات اسماعیلیان و نشر کتب مفید مذهبی، به نشر فرهنگ اسلامی اهتمام ورزید. ایشان در 8 آبان 1375 بر اثر ابتلاء به سرطان وفات نمود، و در گورستان بهشت معصومه _ سلام اللّه علیها _ در قم مدفون شد. این آثار از او است: 1. ابوذر غفاری 2. تحقیق درباره کتاب فروق اللّغة تألیف سیّدنورالدّین جزائری(1).
ص: 535
میرزا اسداللّه فرزند میرزا نصیر ملاّباشی، فاضل محترم، داماد مرحوم آقامیرزا محمّدهاشم چهارسوقی و زوجه اش فاطمه بیگم نام داشته است.(1)
حاج سیّداسداللّه رشتیان فرزند سیّدهاشم، هنرمند و نقّاش معاصر است. وی در 30 شوّال 1392ق وفات یافت، و در تکیه بروجردی در تخت فولاد مدفون شد. بر روی سنگ مزارش از او به عنوان «نقّاش مخصوص صحن مطهّر حضرت سیّدالشّهدا علیه السلام و آثار باستانی ایران» یاد شده است.
سیّداسداللّه روضاتی فرزند میرزا هدایت اللّه چهارسوقی در سال 1318ق در اصفهان متولّد شد. پس از اتمام تحصیلات مقدّماتی از محضر بزرگانی چون سیّدابوالقاسم دهکردی، سیّدمحمّد نجف آبادی و میرمحمّدصادق خاتون آبادی بهره برد، و چندسالی نیز در قم نزد آیت اللّه حائری یزدی تحصیل کرد و سپس در اصفهان به اقامه جماعت و خدمات اجتماعی پرداخت، او در سال 1410 ق وفات یافت و در باغ رضوان اصفهان مدفون شد.(2)
اسداللّه باغبادرانی، از روزنامه نگاران و نویسندگان معاصر است. وی در سال 1341ق روزنامه نهضت اسلام را منتشر نمود. او در اواخر عمر، در اداره آمار اصفهان خدمت می کرد، و سرانجام در حدود سال 1368ق در اصفهان وفات نمود، و در تخت فولاد مدفون شد.(3)
ص: 536
دکتر اسداللّه بیژن، استاد دانشگاه تهران و از اساتید علوم تربیتی و روان شناسی می باشد. تحصیلات مقدّماتی خویش را در اصفهان، مولد خویش به پایان رسانیده، و تحصیلات عالیه خویش را در ممالک اروپا و آمریکا خوانده، کتب چندی تألیف نموده است؛ از آن جمله است: 1. تاریخ جندی شاپور: چشم انداز تربیت در ایران پیش از اسلام که در سال 1315ش به چاپ رسیده است 2. سیر تمدّن و تربیت در ایران باستان 3. طبّ و حفظ الصّحه.
میراسداللّه تبریزی عبّاس آبادی، شاعر ادیب، از تبریزی های ساکن محلّه عبّاس آباد اصفهان و جوان قابل و بااستعدادی بوده، چنان که مصاحبِ نصیرای همدانی شده [است]. سرانجام به هند رفت، و در آن جا فوت شد. از او است:
طُرفه حالیست که آن آتش سوزنده من دورتر می رود و بیشترم می سوزد(1)
[این بیت رابه خلیفه اسداللّه مرعشی متخلّص به ملولی نیز نسبت داده اند].
1435
میر اسدالله تبریزی عبّاس آبادی، شاعر ادیب، از تبریزی های ساکن محلّه عبّاس آباد اصفهان و جوان قابل و با استعدادی بوده ، چنان که مصاحبِ نصیرای همدانی شده [است]. سرانجام به هند رفت، و در آن جا فوت شد. از او است:
طُرفه حالیست که آن آتش سوزنده من دورتر می رود و بیشترم می سوزد(2)
شیخ اسداللّه دستجردی، عالم فاضل، از بزرگان قریه دستگرد خیار در حومه اصفهان است. در اصفهان به تحصیل پرداخت، و در 12 ربیع الاوّل سال 1367 وفات یافت، و در صحن تکیه ریزی در تخت فولاد مدفون شد.(3)
[این بیت را به خلیفه اسدالله مرعشی متخلّص به ملولی نیز نسبت داده اند].
میرزا اسداللّه زاهدی، طبیب حاذق مجرّب، از پزشکان اوایل قرن چهاردهم هجری
ص: 537
او از سلسله مشایخ بیدآباد است که نسب آنان به شیخ زاهد گیلانی منتهی می شود. در فنون طبّ قدیم استاد بوده، و پس از وفات، در تکیه آقا محمّد بیدآبادی در تخت فولاد مدفون شد.(1)
میرزا اسداللّه شریعتی کمال آبادی، عالم فاضل، از دانشمندان قرن سیزدهم هجری است. وی در ناحیه جرقویه به تبلیغ امور دینی مشغول بوده، و پس از وفات، در مسجد جامع روستای کمال آباد جرقویه اصفهان مدفون شده است.(2)
شیخ اسداللّه صفر نوراللّهی نجف آبادی، معروف به شیخ اسداللّه اصفهانی عالم فاضل محقّق، در سال 1340ق (یا 1337ق) در نجف آباد متولّد شد، و در مولد خود نزد شیخ احمد حججی، شیخ ابراهیم ریاضی و سیّدجعفر طباطبایی به تحصیل پرداخت. سپس در اصفهان از درس شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی، حاج آقا رحیم ارباب و میرزا علی آقا شیرازی بهره گرفت. پس از آن راهی قم شد، و در درس آیات عظام، بروجردی، امام خمینی، محقّق داماد، حجّت و خوانساری و دیگران شرکت کرد؛ سپس به نجف اشرف عزیمت نمود، و از درس آیت اللّه العظمی خویی بهره گرفت؛ امّا پس از مدّتی به علّت پاره ای از مشکلات به قم بازگشت، و به تدریس پرداخت. وی یکی از مدرسین مشهور حوزه علیمه قم بود و مدّتی نیز در تهران ساکن بود. او در اواخر عمر، به زادگاه خود بازگشت، و به تدریس و ارشاد و اقامه جماعت پرداخت. سرانجام در سال 1423ق وفات یافت، و در جنّت الشّهدای نجف آباد مدفون شد.(3)
ص: 538
میرزا اسد متخلّص به «عریان» شاعر ادیب، مقبول دل ها و دلنشین خاطره ها بوده، در شعر تتبّع بسیار نموده است. مدّتی در هند بوده، و از صحبت فضلاء و شعراء برخوردار شده، سپس مجاور نجف اشرف شده، عاقبت به اصفهان بازگشته، و وفاتش پس از سال 1083ق واقع شده است.
نه هر حرفی که بر گوش آیا از لب دلنشین افتد که از صد قطره نیسان یکی دُرّ ثمین افتد(1)
قاضی اسداللّه قهپایه ای، عارف سالک و ادیب شاعر، در قهپایه متولّد شد، و در اصفهان تحصیل کرد؛ سپس به تصوّف روی آورد، و به شیخ مؤمن مشهدی و شیخ کمال سبزواری دست ارادت داد، و عاقبت الامر در کاشان ساکن شد، و سالیان دراز به عبادت و ریاضت پرداخت، و مریدان بسیار گرد او جمع شدند.(2) وی در سال 1048ق وفات یافت(3)، و در مقبره شاه شمس در بیدگل کاشان مدفون شد(4). دیوان اشعار او حدود 3500 بیت دارد که در کتابخانه آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی نگهداری می شود.(5) از اشعار او است:
ای آن که تویی محرم راز همه کس شرمنده راز تو نیاز همه کس
چون دشمن و دوست مظهر ذات تواَند از بهر تو می کشم ناز همه کس
اسداللّه مطربی پیکانی، از موسیقی دانان اواخر دوره قاجاریّه است. وی در قریه پیکانِ جرقویه اصفهان ساکن، و در نواختن تار و سنتور، استاد بوده است. او به دستگاه های
ص: 539
موسیقی ایرانی آشنا بوده، و سفری به ترکمنستان رفته، و در عشق آباد به اجرای برنامه پرداخته است.(1)
خلیفه سیّداسداللّه مرعشی اصفهانی متخلّص به «ملولی» عالم فاضل ادیب شاعر. از افاضل سادات عالی قدر مرعشی در اصفهان بوده، و تولیّت آستان قدس رضوی را برعهده داشته، و سرانجام در سال 969ق وفات یافته است. صاحب اعیان الشّیعه مقبره او را در قبرستان ستّی فاطمه می نویسد. کتب زیر از تألیفات او است: 1. حواشی بر شرح تجرید 2. حواشی بر شرح چغمینی 3. حواشی بر شرایع 4. حواشی بر قواعد علاّمه 5. حواشی بر کافی 6. دیوان اشعار. این بیت از او است:
طُرفه حالیست که آن آتش سوزان ز برم دورتر آن چه رود، بیشترم می سوزد(2)
اسداللّه منجّم اصفهانی، از فضلاء و ریاضی دانان قرن سیزدهم هجری می باشد. در هندوستان ساکن بوده، و تاریخ فرس قدیم و تاریخ یزدگردی با ذکر چند فتوی در این باره را در سال 1244ق تألیف نموده است. میکروفیلم این نسخه، ضمن مجموعه شماره 999 در کتابخانه دانشگاه تهران موجود، و اصل آن در کتابخانه بادلیان محفوظ است.(3)
اسداللّه خان وثیق الدّوله انصاری اصفهانی، از نویسندگان و ادبای معاصر. از آثار او
ص: 540
عجز بشر، در سال 1325 قمری در تهران به چاپ رسیده است.] صاحب عنوان فرزند میرزا حبیب اللّه مشیرالملک بوده است.
او اوّلین رییس بلدیّه اصفهان بوده، و سپس به عضویّت انجمن ایالتی اصفهان درآمده است].
حاج سیّداسداللّه هدایی، عالم فاضل، متوفّی در ماه ذی حجّة الحرام 1369ق مدفون در تکیه بروجردی در تخت فولاد اصفهان.
ابوالفخر اسعد بن سعید بن محمود اصفهانی از محدّثین قرن هفتم هجری است. وی در سال 607ق متولّد شده، و مقدسی در اصفهان از او حدیث شنیده است.(1)
اسفدیار معتمدی، نویسنده و پژوهشگر معاصر، در 28 بهمن 1317ش در روستای سِدِه لنجان متولّد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسّطه را در اصفهان طی نمود، و از سال 1336 به تحصیل در دانشسرای عالی در تهران پرداخت، و به استخدام وزارت فرهنگ (آموزش و پرورش) درآمد، و در دبیرستان های شهرضا و اصفهان به تدریس پرداخت. از سال 1353ش جهت ادامه تحصیل در رشته مدیریّت دولتی به تهران نقل مکان نمود، و سال ها در سازمان کتاب های درسی به تدوین و تألیف کتاب های مورد نیاز مدارس آموزش و پرورش پرداخت تا این که در سال 1360ش به درخواست خود بازنشسته شد. برخی از تألیفات و آثار علمی چاپ شده ایشان عبارت اند از:
1. ابوریحان و ریحانه 2. بنوموسی 3. پرسش های ابوریحان و پاسخ های ابن سینا.
ص: 541
اسفندیار بیگ متخلّص «انیس» از امرای شاه عبّاس اوّل صفوی است. شعر نیز می سروده، از آثار او مدرسه اسفندیار بیک است که آن را در محلّه چرخاب اصفهان ساخته است. وی در سال 1023 وفات یافته است.(1)
اسفندیار مشرف الملک شهرکردی متخلّص به «مشرف» فرزند مشرف الملک دهکردی شاعر ادیب، در سال 1312ش در شهرکرد متولّد شد، و تحصیلات ابتدایی و متوسّطه خود را در اصفهان انجام داد. سپس در تهران به تحصیلات عالیه مشغول شد. در شعر و ادب، دارای ذوقی سرشار بوده، و در سال 1330ش در اصفهان کتاب گل های نوشکفته از آثار او به چاپ رسیده که شامل مقداری از اشعار او است، این ابیات از او است:
هم زبانی به از کتاب مجو راز دل را به جز کتاب مگو
بی تکبّر رفاقتش با تو به تو آموزد آن چه پرسی از او
هست یک رنگ و یک زبان دائم نیست یاری چو وی عزیز و نکو
به حقایق تو را بود رهبر عقل و هوشت همی دهد نیرو(2)
ابوالمحاسن اسکندر بن حاجی بن احمد بن علیّ بن احمد خیارجی زاهد، از محدّثین و دانشمندان قرن پنجم هجری. او به ورع، زهد و صلابت در دین و نیک خُلقی معروف بود. یحیی بن عبدالوهاب بن منده در کتاب طبقات اهل اصفهان گوید: به اصفهان آمد، و از هبة اللّه بن زاذان روایت می کرد، و بزرگان شهر، از او استماع حدیث کردند.
سرانجام، فداییان اسماعیلی در 24 شعبان 495ق او را کشتند. قبر او در «سهره هیزه»
ص: 542
می باشد.(1)
اسکندر میرزا فرزند محمّدولی میرزا، از تحصیل کرده های دارالفنون بوده، و پس از فراغت از تحصیل، به اصفهان آمده، و به طبابت اشتغال جسته است. طبیبی ماهر و حاذق، و چندی نزد ظلّ السّلطان به طبابت مشغول بود.
وفاتش پس از سال 1330ق روی داده است، و قبر او در مقبره آخوند ملاّمحمّدحسین کرمانی است. ظاهراً وی مؤلّف طبّ جدید است که اکنون در کتابخانه مسجد گوهرشاد مشهد نگهداری می شود.(2)
اسکندر بیک منشی ترکمان فراهی، موّرخ، منشی، ادیب و شاعر نامدار عصر صفویّه. وی در سال 948ق متولّد شده، و در جوانی به تحصیل پرداخته، و در انواع علوم ادبی و ریاضی، خصوصاً انشاء و سیاق، مهارت یافته است تا حدّی که شاه عبّاس صفوی او را به خدمت خویش خواند، و منشی مخصوص خویش گردانید. وی در سال 1043ق وفات یافت. تاریخ عالم آرای عبّاسی اثر مشهور او است که در سال 1025ق آن را در تاریخ وقایع عصر صفویّه تألیف نموده، و بارها به چاپ رسیده است. وی طبع شعر داشته، و در مادّه تاریخ گویی مهارت داشته است.(3)
جناب امام زاده اسماعیل علیه السلام ، [از امام زادگان واجب التّعظیم اصفهان، مدفون در محلّه
ص: 543
گلبهار است، و بر سر مزار او بقعه ای شکوهمند در عصر صفویّه بنا نهاده اند که از آثار تاریخی اصفهان به شمار می رود]. در کتیبه سردر امام زاده، از ایشان به عنوان «اسماعیل جالب الحجارة بن حسن بن زید بن الامام حسن السّبط الشّهید» یاد شده است. در برخی کتب، مدفون در این امام زاده را اسماعیل دیباج اکبر فرزند ابراهیم فرزند حسن مُثنّی فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام دانسته اند، و برحسب آن چه معروف است، آن جناب، جدّ سادات طباطبایی است.
برخی هم او را اسماعیل بن زید بن حسن مُثنی ذکر کرده اند.(1)
قاضی اسماعیل اصفهانی گجراتی، از علمای هند و معاصر سلطان محمود(2).
ملاّاسماعیل اصفهانی، فاضل خطّاط قرن سیزدهم و اوائل قرن چهاردهم هجری در اصفهان، از آثارش کتابت نسخه ای از مفتاح الفلاح تألیف آخوند ملاّاسماعیل خواجویی است که آن را به خطّ نسخ کتابت نموده، نسخه در کتابخانه مسجد گوهرشاد در مشهد مقدّس [موجود است].(3)
از خوشنویسان قرن سیزدهم هجری است. یک نسخه ادعیه به خطّ نسخ زیبای او در مجموعه مرتضی عبدالرّسولی وجود داشته است. تاریخ کتابت این نسخه 1246ق است]. وی در سال 1249 قرآنی به خطّ نسخ، جهت فتحعلی شاه قاجار نوشته که به شماره 1486
ص: 544
در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(1)
قرآن یاد شده شامل سوره های «یآس»، «الرّحمان»، «جمعه» و «نبأ» می باشد.
شیخ اسماعیل اصفهانی کاظمینی، از فضلاء و صلحاء بوده، و در 1330ق در کاظمین وفات یافت.(2)
اسماعیل بن حاج ابراهیم، از فضلای قرن دوازدهم هجری است. ظاهراً از شاگردان ملاّمحمّدباقر سبزواری بوده، و در اصفهان اقامت داشته است. وی نسخه ای از ذخیرة المعاد را در سال 1128ق کتابت نموده است.(3)
میرزا اسماعیل خان مصلح السّلطنه صدری متخلّص به «مصلح» فرزند محمّدابراهیم خان بن حاج محمّدحسین خان صدراعظم اصفهانی شاعر ادیب، مادرش خدیجه خانم ملقّب به عصمت الدّوله دختر فتحعلی شاه بوده، و خود او در سال 1260ق در اصفهان متولّد شده، و علم و ادب آموخته است. وی تفنگ چی باشی ظلّ السّلطان حاکم اصفهان بوده، و در سال 1346ق در سنّ 86 سالگی وفات یافته، و در تخت فولاد، تکیه ملک مدفون شده [است]. از آثار او: 1. نخجیرنامه، در آداب شکار زدن، مطبوع 2. دیوان اشعار. این شعر از او است:
زلفت چو سنبل است، و خم اندر خم اوفتد رویت چو ماه روشن و این مه کم اوفتد
رویت عرق کند به خجالت به نزد دوست آن سان که صبح بر گل تر، شبنم اوفتد
ص: 545
دل از کفم ربودی و سخنش را نگاه دار زیرا در این زمانه، چنین دل کم اوفتد(1)
ابواسحاق اسماعیل بن ابراهیم بن صُبیح ثقفی، از محدّثین اصفهان است از سعدویه، سهل بن عثمان و شاذکونی حدیث روایت می کند.(2)
میرزا اسماعیل متخلّص به «دُردی» فرزند میرزا محمّدابراهیم ساغر اصفهانی شاعر ادیب، نویسنده و خطّاط، در قرن 14 هجری می زیسته، از اصفهان به هندوستان مهاجرت نموده، و در اسکندرآباد ساکن شده، از کتب او است:
1. امراض مسلمانان و ادویه آن ها 2. تجارب من و آراء خود من 3. تعویض جان و روح ایمان 4. محبوب الاخلاق، منظوم 5. هم دردی 6. رساله در تغییر رسم الخط 7. تاریخ جهان(3).
اسماعیل بن ابی زید الابوی، از ادبای اصفهان است. مافرّوخی نام او را در ردیف متقدّمین، و در شمار دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاء آورده است.(4)
میرمحمّداسماعیل بن میرابوصالح بن امیر عبدالرزّاق حسینی اعرجی سبزواری
ص: 546
اصفهانی، عالم فاضل، واعظ کامل در این شهر سکونت داشته، و تحصیل نموده است. امام جماعت مسجد جامع جدید عبّاسی [مسجد امام فعلی] بوده، و در آن جا وعظ و ارشاد می نموده است. وفات او ظاهراً در اواخر قرن دوازدهم یا اوایل قرن سیزدهم بوده، و ایشان را سه پسر است به نام های میرمحمّدرفیع، میرمحمّدتقی، شیخ الاسلام ماربین و میرمحمّدباقر.
صاحب عنوان، تألیفاتی داشته که از آن جمله است: 1. رساله ای در اصول دین 2. رساله ای در تجوید 3. کتابی در ادعیه.(1)
اسماعیل طباطبایی اصفهانی بن میرابوطالب، از فضلاء قرن سیزدهم هجری قمری و ظاهراً از شاگردان مرحوم سیّد حجّت الاسلام بیدآبادی است. از آثارش کتابت نسخه ای است از رجال مرحوم حجّت الاسلام شفتی بیدآبادی در ترجمه اسحاق بن عمّار که آن را در چهارشنبه اوّل محرّم سال 1246ق به خطّ نسخ به پایان رسانیده است. نسخه به شماره 1249 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است. میرزا زین العابدین شهشهانی فرزند محمّدعلی سبزواری از شاگردان او است که در مجموعه 1540 کتابخانه آیت اللّه مرعشی ذکری از او شده است.(2)
ابوشکر اسماعیل بن ابی الفضل بن علی عطّار اصفهانی، از محدّثین قرن پنجم و ششم هجری است. او سبط ظفر بن عبدالرّحیم اصفهانی است. قبل از سال 460ق متولّد شده است. سمعانی از او چنین یاد می کند؛ «شیخ صالح سدید، من اهل الخیر. له ثروة و نعمه». او از ابوعبداللّه قاسم ثقفی استماع حدیث نموده [است]. ابوسعد سمعانی از او روایت حدیث می کند.(3)
ص: 547
میرزا اسماعیل بن میرزا ابوالقاسم شیخ العراقین بن آقا محمّدمهدی بن حاج محمّدابراهیم کلباسی، از علماء و فضلای نجف اشرف بوده است.] در سال 1342ق وفات یافت، و جنب قبر پدرش واقع در مقابل مقبره شیخ مرتضی انصاری، در صحن مطهّر مرقد حضرت علی علیه السلام مدفون شد(1)].
میرمحمّداسماعیل بن میر ابوالمحسن بن میرمحمّد اسماعیل حسینی خاتون آبادی از فضلای قرن سیزدهم هجری است. وی در سال 1263ق وفات یافت، و در تکیه خاتون آبادی در تخت فولاد مدفون شد. مسجد میرابوالمحسن در محلّه پاقلعه اصفهان منسوب به پدر او است.(2)
ابواسحاق اسماعیل بن احمد بن اُسید ثقفی از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. او از محدّثین مکّه، کوفه و بصره روایت نموده است. وفات او در ربیع الآخر 282ق روی داد. از اسماعیل بن موسی روایت می کند، و عبداللّه بن حسن بن بندار در کتابش از او نقل حدیث نموده است. از تألیفات او: المسند و التّفسیر می باشد.(3)
محمّداسماعیل بن احمد خوانساری، از خوشنویسان اصفهان در قرن سیزدهم هجری
ص: 548
است. از آثار او کتابت کتابی در امامت، تألیف حاج سیّداسداللّه بیدآبادی است که در کتابخانه فاضل ارجمند، آقای شفتی نگهداری می شود. کتاب در سال 1293ق کتابت شده، و عبدالعظیم اصفهانی در شهر رجب 1293 آن را تصحیح و مقابله نموده است.(1)
آقا محمّد اسماعیل فرزند آخوند ملاّاحمد خوراسکانی، عالم فاضل، از زندگانی او اطّلاعی در دست نیست. در 24 ذی حجّه 1284ق وفات یافت، و در تخت فولاد نزدیک بقعه فیض مدفون گردید.(2)
سیّداسماعیل حسینی اصفهانی سبزواری فرزند سیّداسداللّه عالم فقیه، در نجف اشرف خدمت حاج میرزا حبیب اللّه رشتی تلمّذ نموده، و در سال 1322 در کربلا وفات یافته است.(3)
میرمحمّداسماعیل حسینی خاتون آبادی فرزند سیّدمحمّدباقر بن میرمحمّدباقر شاهمراد عالم فاضل، عابد زاهد، فقیه و حکیم مفسّر، در دوشنبه 16 ربیع الثّانی سال 1031ق متولّد شد. از شاگردان ملاّمحمّدتقی مجلسی، میرزا رفیعا نایینی، ملاّرجبعلی تبریزی بوده، و از ملاّمحمّدتقی مجلسی و سیّدشرف الدّین علی موسوی جزایری اجازه دریافت نموده است. سال ها امام جماعت و مدرّس جامع جدید عبّاسی [مسجد امام فعلی] بود، و شاگردان بسیاری تربیت نمود. در اواخر عمر، در تخت فولاد مدرسه ای بنا نمود، و به تدریس و تألیف و عبادت در آن مدرسه مشغول شد. وی سرانجام در سال 1116ق وفات یافت، و در مدرسه خود در
ص: 549
تخت فولاد، نزدیک تکیه آخوند ملاّمحمّد زکی مدفون گردید.
کتب زیر از تألیفات او است:
1. اعتقادیّه، به فارسی، موجود در کتابخانه مجلس 2. انموذج العلوم، به عربی، موجود در کتابخانه مجلس 3. التّحفة الرّضویه در شرح حدیث عمران صابی، جزو کتب اهدایی آقای مشکاة به دانشگاه تهران 4. تفسیر قرآن، چهارده جلد که سوره جمعه تا تحریم، در کتابخانه مجلس موجود است 5. تقویم الایمان و تحقیق المقال به فارسی، موجود در کتابخانه آستان قدس رضوی 6. تنقیح العقائد یا تنقیح المقاصد، به عربی، موجود در کتابخانه مجلس 7. جامع الاخبار و الفتاوی 8. الجبر و الاختیار، موجود در کتابخانه آستان قدس رضوی 9. حاشیه بر الهیّات شفا، موجود در کتابخانه دانشکده الهیّات دانشگاه تهران 10. حاشیه بر شرح اشارات 11. زادالمسافرین و تحفة السّالکین، به فارسی، موجود در کتابخانه مجلس 12. شرح اصول کافی 13. شرح عقاید ملاّجلال دوانی بر عقاید عضدالدّین ایجی، موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران 14. شرح عقاید شیخ صدوق، موجود در کتابخانه دانشکده الهیّات دانشگاه تهران 15. صلاة الجمعه، موجود در کتابخانه مجلس 16. معالم الدّین، در اصول دین، به عربی موجود در کتابخانه مجلس 17. منهاج الیقین در اصول دین، موجود در کتابخانه مجلس 18. نوروزیّه.(1)
حاج شیخ محمّداسماعیل نجفی فرزند حاج شیخ محمّدباقر مسجدشاهی نجفی عالم فاضل فقیه مجتهد، در نیمه شب 27 رمضان المبارک سال 1288ق در اصفهان متولّد شد، و
ص: 550
پس از تحصیلات مقدّمات علوم به عتبات عالیات مهاجرت نمود، و نزد مراجع عالی قدر و مجتهدین و مدرّسین آن دیار، همچون حاج میرزا حبیب اللّه رشتی، حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی، آخوند خراسانی، شیخ عبدالهدی شلیله، تحصیل کرد، و از آقاابوالحسن اصفهانی و حاج میرزا حسین نوری اجازه دریافت نمود. سپس به تدریس پرداخت، و پس از چندی به اصفهان بازگشت، و عزلت و انزوا برگزید، و تنها به اقامه نماز جماعت در مسجد شاه [مسجد امام فعلی] در ظهرها قناعت نمود. سرانجام، صاحب عنوان در شب 8 ذی الحجّة الحرام سال 1370ق در اصفهان وفات یافت، و جنازه به عتبات عالیات منتقل، و در یکی از حجرات صحن حضرت ابوالفضل العبّاس علیه السلام مدفون گردید.
یداللّه برخوردار، متخلّص به تائب، تاریخ وفاتش را چنین سروده است:
به تاریخ وفاتش تائب بی دل چنین گفتا: «شد اسماعیل وارد در جنان از مهر یزدانی»
کتب و رسائل زیر از تألیفات حاج شیخ اسماعیل نجفی است، و هیچ کدام به طبع نرسیده است: 1. رساله در استصحاب 2. رساله در اصول، تا پایان بحث عموم و خصوص 3. رساله در تعادل و تراجیح 4. رساله در اصل برائت 5. رساله در عدالت، مختصر 6. حواشی بر رجال علاّمه (خلاصه علاّمه)، غیر مدوّن 7. حواشی بر کفایة الاصول، مختصر 8. مجموعه ای کشکول مانند، حاوی مطالب متفرّقه.(1)
میرمحمّداسماعیل خاتون آبادی معروف به میرمحمّداسماعیل ثالث فرزند میرمحمّدباقر حسینی خاتون آبادی، عالم فاضل، فقیه محقّق، در اصفهان تحصیل کرد، و سپس در مسجد جامع جدید عبّاسی (مسجد امام) اقامه جماعت می نمود، و در مدرسه چهارباغ تدریس می کرد. سرانجام در سال 1160ق وفات یافت، و در تکیه
ص: 551
خاتون آبادی ها در تخت فولاد مدفون شد.(1)
میرمحمّداسماعیل بن میرمحمّدباقر بن علاءالدّین محمّد گلستانه، عالم فاضل، در اصفهان نزد جمعی از فضلاء، ازجمله ملاّمحمّداسماعیل مازندرانی خواجویی به تحصیل پرداخته است. وی نسخه ای از کتاب بشارت الشّیعه تألیف استادش خواجویی را در 9 ذی قعده سال 1156ق کتابت نموده است. وی هم چنین دعای علقمه را به خطّ زیبای خود نوشته است.(2)
ابوالفتوح اسماعیل بن بختمیر بن فتکین ذهبی اصفهانی از محدّثین قرن پنجم هجری است. سمعانی درباره او گوید: «کان شیخاً صالحاً مستوراً». تولّدش بعد از سال 460ق بوده است. سمعانی از او یک حدیث نقل کرده است.(3)
میرزا محمّداسماعیل بن میرزا بدیع الزّمان منجّم حسینی گنابادی از دانشمندان قرن سیزدهم هجری است. او همچون پدر به تحصیل نجوم و ریاضی پرداخت، و در آن علوم، مهارت کامل یافت. تصنیفات و تألیفات متعدّد از او باقی ماند. وی در سال 1230ق در اصفهان وفات نمود، و جنازه در عتبات عالیات مدفون شد.(4)
ص: 552
آخوند ملاّمحمّداسماعیل واحدالعین، فرزند محمّدسمیع، عالم فاضل، حکیم فیلسوف و عارف کامل، از فلاسفه و مدرّسین حکمت در اصفهان است. از افاضل شاگردان حکیم ملاّعلی نوری، و خود، در تدریس، خوش بیان و خوش تقریر بوده [است]. بسیاری از فضلاء و حکماء، از دست پروردگان او به شمار می روند؛ ازجمله حاج ملاهادی سبزواری که استاد را ذوالعیون می خوانده، و سال ها از محضر او مستفیض شده است. [در تبیین و تدریسِ حکمت متعالیه ملاّصدرا استادی کم نظیر بوده، و به ایرادات مخالفان ملاّصدرا همچون شیخ احمد احسایی پاسخ هایی درخور داده است.
صاحب عنوان، در روزهای آخر عمر به تهران عزیمت کرد، و در رکاب فتحعلی شاه به سلطانیّه رفت. در آن جا بیمار، و راهی گیلان شد، و در محرّم 1242ق در آن جا وفات یافت]. آثار و تألیفات ایشان عبارت اند از: 1. حاشیه بر اسفار 2. حاشیه بر شوارق الالهام 3. شرح الحکمه العرشیّه، که در آن، به ایرادهای شیخ احمد احسایی به ملاّصدرا پاسخ داده، و در حواشی کتاب عرشیّه، در سال 1310ق چاپ سنگی شده است 4. حاشیه بر مشاعر که در حواشی کتاب مشاعر در سال 1315ق در تهران چاپ سنگی شده است.(1)
آقا محمّداسماعیل خواجویی ثانی، فرزند آقا محمّدجعفر بن ملاّمحمّداسماعیل خواجویی، از علماء و فضلاء اصفهان، و (احتمالاً) از شاگردان پدر خود و آخوند ملاّعلی نوری و دیگران بوده است.
در 25 ربیع الاوّل سال 1282 وفات یافت، و در تخت فولاد، در جنب قبر جدّ خویش
ص: 553
مدفون گردید.
کفّاش شاعر اصفهانی در مرثیّه و مادّه تاریخ وفات او گوید:
زین جهان چون که به فرمان خداوند جلیل کرد منزل به گلستان بقا اسمعیل
حال کفّاش به تاریخ وفاتش تو بگو: «شد ز دنیا سوی بستانِ جنان اسمعیل»(1)
[وی یکی از کسانی است که در ماه رجب سنه 1256 تصدیق بر صحّت نسَب میرجهانی جوشقانی نوشته، و صورت آن در کتاب سبیکة البیضاء تألیف حاج میرمحمّدحسن میرجهانی محمّدآبادی جرقویی ص79 درج شده است. سیّداحمد دیوان بیگی در شرح حال محمّدحسین متخلّص به ضیاء، فرزند صاحب عنوان گوید: «پدر در پدر از فضلاء و علمای اخیار».
حاج ملاّمحمّداسماعیل درکوشکی فرزند محمّدجعفر، حکیم فیلسوف، از اجلّه حکماء و مدرّسین اصفهان از شاگردان ملاّاسماعیل واحدالعین، میرزا حسن نوری، میرزا رضی لاریجانی، ملاّعبدالجواد خراسانی و دیگران بود، و شاگردان بسیاری از محضر او مستفیض شدند؛ ازجمله آخوند کاشی، جهانگیرخان قشقایی، آقا سیّدابوالقاسم دهکردی که در شرح حال خود نوشته است: «علم حکمت را غالباً نزد حکیم متألّه، حاجی ملاّاسماعیل حکیم، ساکن در محلّه درب کوشک، خصوص اسفارِ آخوند ملاّصدرا در مدّت چهار سال نزد آن حکیم ماهر، قرائت کردی».
وفاتش در روز جمعه 15 شوّال 1304ق روی داده است. مدفن ایشان در تخت فولاد، در جوار مرقد ملاّاسماعیل خواجویی است. در سنگ مزار او با این القاب از او یاد شده: «مرحوم مغفور مبرور، العالم الفاضل الکامل، زبدة الحکماء المتألّهین، طایف بیت اللّه الحاج محمّداسماعیل غفرله»(2).
[چندین جلد کتاب در کتابخانه های مختلف، تألیف محمّداسماعیل بن محمّدجعفر
ص: 554
اصفهانی است که به احتمال قوی، همین ملاّمحمّداسماعیل درکوشکی است]. این کتاب ها عبارت اند از: 1. جلوات ناصریّه، در توحید، به فارسی(1)، موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران جزو کتب اهدایی آقای مشکاة به دانشگاه(2) و نسخه دیگر، موجود در کتابخانه دانشکده الهیّات و معارف اسلامی مشهد(3)، و نسخه دیگر موجود در کتابخانه مجلس شورای اسلامی(4) 2. شرح حدیث رأس الجالوت(5) 4. رساله در اثبات سکون زمین، موجود در کتابخانه آیت اللّه العظمی گلپایگانی(6) 5. ترجمه رسالة الادوار، تألیف صفی الدّین عبدالمؤمن ارموی، میکروفیلم آن موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران(7) 6. ترجمه رسالة الشّرفیه، در موسیقی، تألیف صفی الدّین عبدالمؤمن ارموی، موجود کتابخانه در مدرسه عالی سپهسالار تهران(8).
میرزا اسماعیل قائنی بیرجندی اصفهانی فرزند محمّدجعفر، عالم فاضل ادیب عارفِ نیمه اوّل قرن سیزدهم هجری. از خراسان به اصفهان آمده، و در آن جا به تحصیل پرداخته، و در ادبیّات عرب، علوم غریبه، حکمت و عرفان مهارت داشته، و تألیفاتی از خود به جای نهاده است(9) که از آن جمله است: 1. ارجوزة فی الاصول(10) 2. ثمرة الارواح، در رمل موجود در کتابخانه آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی(11) 3. نظم اللّئالی در اصول فقه، ظاهراً همان ارجوزه است، موجود در کتابخانه بروجردی در نجف(12).
حاج سیّداسماعیل هاشمی بن آقاسیّدمحمّدحسن بن سیّدابراهیم موسوی طالخونچه ای اصفهانی، عالم فاضل فقیه ماهر. در حدود سال 1330ق در قریه «طالخونچه» از بلوک سمیرم متولّد شد. مقدّمات علوم را نزد پدر و برادر بزرگ خود سیّدعلی اکبر فراگرفت، و سپس در اصفهان نزد آقا شیخ محمّدرضا نجفی، حاج شیخ مهدی نجفی، سیّدزین العابدین طباطبایی ابرقویی، حاج محمّدجواد بیدآبادی و استاد همایی تحصیل نمود. آن گاه برای
ص: 555
تکمیل تحصیلات خود به قم رفت، و نزد علمای اعلام و آیات عظام، سیّدمحمّدرضا گلپایگانی، حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، شیخ محمّدرضا جرقویه ای، سیّدمحمّد حجّت، سیّدمحمّدتقی خوانساری، سیّدصدرالدّین صدر و فاضل لنکرانی به تکمیل تحصیلات خود پرداخت. سپس به اصفهان بازگشت، و در قریه «قمبوان» ساکن شد. پس از سال ها به اصفهان آمد، و به تدریس، ارشاد و هدایت مردم و اقامه جماعت پرداخت. ایشان در 28 جمادی الاوّل 1420ق وفات یافت، و در بقعه علاّمه مجلسی مدفون گردید. کتب زیر از او است:
1. اربعین به نام ملتقات 2. دیوان اشعار به عربی و فارسی 3. ذریعة الزّائر یا رهبر زوّار، مطبوع 4. درّة البیضاء فی فضایل سیّدالنّساء 5. شهادة الشّهداء، در شرح و ترجمه لوح حضرت زهرا _ سلام اللّه علیها _ ، مطبوع 6. ضیاء البشر در رد شیخیّه کریم خانیّه 7. لؤلؤ درخشان در صفات بهترین زنان 8. مجموعه ای در ردّ صوفیّه 9. هدایة الاخوان، درباره حقوق برادران.
ایشان در اواخر عمر خود، نماینده استان اصفهان در مجلس خبرگان رهبری بود، و در چنیدن مؤسّسه خیریّه عضویت داشت.(1)
سیّداسماعیل سدهی اصفهانی بن سیّدحسن بن سیّداسماعیل بن سیّدرضا بن هاشم موسوی، عالم فاضل، در سال 1306ق در محلّه درب سیّدِ محلّه فروشان بیده متولّد شد. مقدّمات را نزد دایی خود میرزا عبدالرّحیم و برخی از علمای اصفهان خواند، و سپس راهی نجف اشرف گردید، و از درس آخوند خراسانی، شیخ علی گنابادی، شیخ اسماعیل محلاّتی، میرزا حسین نایینی، آقا ضیاءالدّین عراقی و سیّدابوتراب بهره گرفت، و در علوم عقلی نیز در درس شیخ عبدالحسین رشتی و سیّدمحمّدحسین بادکوبی حاضر شد. وی از علمای معتبر نجف به شمار می رفت، و در شب دوشنبه 5 شوّال 1373ق وفات یافت، در صحن شریف مجاور مقبره معین التجّار اصفهانی مدفون گردید. از وی تقریرات فقه و اصول و رساله های مستقل به صورت ناقص، نزد فرزند مؤلّف، سیّدمحمّد
ص: 556
باقی مانده است.(1)
(شیخ اسماعیل تاج الواعظین واعظ با اخلاص و وارسته. دارای صدایی دلنشین و آوازی گیرا بود و از این رو شهرت و محبوبیت زیادی در بین مردم داشت. وی در 31 مرداد 1326ش وفات یافت و در تکیه سید العراقین مدفون شد.
(صغیر اصفهانی ماده تاریخ وفاتش را چنین گفته: قربانی دوست کرد جان اسماعیل)(2)
ملاّمحمّداسماعیل بن محمّدحسین بن محمّدرضا بن علاء الدّین محمّدمازندرانی معروف به ملاّاسماعیل خواجویی. عالم فاضل و حکیم کامل محقّق مدقّق، از اکابر فقهاء مجتهدین، و از اعاظم حکماء و مدرّسین. اصلاً از اهالی مازندران است؛ امّا به مناسبت سکونت در محلّه خواجوی اصفهان، به خواجویی شهرت یافته است. از اساتید او اطّلاعی نداریم، خود او نیز در تألیفاتش به نام اساتید خود اشاره نکرده است؛ امّا از برخی منابع برمی آید که از شیخ حسین ماحوزی روایت دارد، و احتمال دارد از شاگردان محضر آخوند ملاّمحمّدجعفر کرباسی صاحب کتاب طباشیر، و هم چنین فاضل هندی، فاضل سراب و ملاّمحمّدصادق اردستانی باشد.
[زندگانی او با فتنه افغان مصادف بوده، و در جریان محاصره اصفهان و تسلّط افغان ها، گرانی و قطحی و بیماری ها و قتل عام مردم اصفهان، رنج ها دیده، و آزارها کشیده است. پس از ظهور نادر، و رفع فتنه افاغنه، کمر به احیای حوزه علمیّه اصفهان بسته، و فضلاء و اهل علم را گردآورده، و مجالس و محافل تدریس و بحث را رونق داده، و به اشاعه فقه و کلام و حکمت، اهتمام ورزیده است.
ص: 557
او در انواع علوم زمان خود ماهر بوده، و خصوصاً در تدریس شفا مهارتی بسزا داشته است. از حافظه ای قوی برخوردار بوده، و خطّ نستعلیق را خوش می نوشته است. این عالم عالی قدر، در دنیا به قلیلی از خوراک و پوشاک اکتفا کرده، و نظر خود را از ماسوی اللّه قطع نموده بود؛ لاجرم، مستجاب الدّعوه بود، و کراماتی از ایشان به ظهور رسید. در مقابل سخن حق، تسلیم و صاحب هیبتی عظیم بود. بزرگ و کوچک و شاه و گدا او را احترام می کردند و صاحبان جلالت و سلطنت، در تفخیم او دقیقه ای فروگذار نمی کردند. تا جایی که نادرشاه افشار با آن همه سطوت و صولتی که داشت، و به فضلاء و اعاظم علمای عصر خود اعتنایی نمی کرد، وی را مورد عنایت خاصّه قرار داده بود، و فرمان او را امتثال می کرد، در حالی که آن بزرگمرد، به مقام و عظمت نادر، بی اعتنا بود].
بسیاری از علماء و فضلاء، از محضر درس او مستفیض شده اند که از آن جمله اند: آقامحمّد بیدآبادی، میرزا ابوالقاسم مدرّس، ملاّمهدی نراقی و ملاّمحراب گیلانی.
صاحب عنوان در 11 شعبان 1173ق در اصفهان وفات یافت، و در تخت فولاد، نزدیک مزار فاضل هندی مدفون گردید. [میرزا عبدالنّبی قزوینی در تتمیم امل الآمل سال وفات او را 1177ق ذکر نموده است، و احتمال این که اشتباه، از کاتب نسخه باشد زیاد است. شیخ عبّاس قمی در فوائد الرّضویه و جمعی پنداشته اند که ما دو نفر ملاّاسماعیل خواجویی در یک زمان داشته ایم، یک نفر فقیه، متوفّی به سال 1173، و یک نفر حکیم و فیلسوف، متوفّی به سال 1177 که این ادّعا ناشی از اشتباه راه یافته به کتاب تتمیم امل الآمل، و به کلّی مردود است]. در تاریخ وفات او [به حساب ابجد] گفته اند:
«نورّ اللّه الجلیل مقبرته» «رفع اللّه فی الجنان منزلته»
دبیر، شاعر اصفهانی در مرثیّه ای [که در حاشیه سنگ لوح مزار خواجویی نقر گردیده]، مادّه تاریخ وفات ایشان را چنین می گوید:
بهر تاریخ او دبیر نوشت: «خانه علم منهدم گردید»
[تا این اواخر، قبر او به صورت سکویی در وسط قبرستان باقی بود، تا این که شهرداری اصفهان، بقعه ای بر سر قبر او احداث کرد].
تألیفات ایشان را اعمّ از کتاب و رساله، بیش از یک صد و پنجاه کتاب نوشته اند که اغلب به
ص: 558
چاپ رسیده است، و از آن جمله است:
1. ابطال زمان الموهوم، [چاپ شده در کتاب سبع رسائل] 2. الاربعون حدیثا، [چاپ شده] 2. بشارات الشّیعه، [چاپ شده] 3. تجسّم اعمال، [چاپ شده در جلد اوّل کتاب میراث حوزه اصفهان] 4. ترجمه مناظره مأمونیّه، [به چاپ رسیده است [5. تعلیقه بر اربعین حدیث شیخ بهایی [چاپ شده] 6. تعلیقه بر اثنی عشریّه صومیّه شیخ بهایی، [چاپ شده [8. تعلیقه بر مفتاح الفلاح شیخ بهایی [چاپ شده] 9. ردّ بر وحدت وجود، به فارسی، [چاپ شده در جلد اوّل میراث حوزه اصفهان] 10. جامع الشّتات [چاپ شده [11. رسائل در اجل محتوم، [چاپ شده در جلد اوّل میراث حوزه اصفهان [12. سهو النّبی، [چاپ شده [13. الفوائد الرّجالیّه، [چاپ شده [14. مفتاح الفلاح فی شرح دعاء الصّباح، [چاپ شده [15. هدایة الفؤاد، [چاپ شده [16. حاشیه بر مدارک، [مخطوط] 17. حاشیه بر تفسیر صافی، [مخطوط] 18. حاشیه بر زبدة البیان، [مخطوط(1)].
اسماعیل بن حسین مبارکه ای لنجانی اصفهانی، از خطّاطان قرن سیزدهم هجری. از آثار او نسخه ای از حیاة القلوب تألیف علاّمه مجلسی است که در 26 محرّم 1245 به خطّ نستعلیق، از کتابت آن فراغت یافته است. نسخه آن به شماره 3107 در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.(2)
ص: 559
اسماعیل بن حسین نایینی، از فضلای قرن دهم هجری است. وی ظاهراً به تحصیل طب در اصفهان مشغول، و در مدرسه دیلمیّه اصفهان ساکن بوده است. وی در این مدرسه، کتاب های مختصر در طب، اثر چغمینی و فصول الایلاقیّه یا معالجات که از چغمینی است را در سال 980ق کتابت نموده، و نسخه، در کتابخانه مجلس سنای سابق موجود بوده است.(1)
اسماعیل بن حماد بن ابی سلیمان مسلم، فقیه اشعری، از محدّثین اصفهان است. جدّش مسلم از اهالی رستاق بُرخوار اصفهان بوده، و محمّد بن یحیی بن منده از او نام برده است. اسماعیل اشعری از ابی اسحاق سبیعی و سلیمان اعمش روایت می کند. مُعتَمِر بن سلیمان و خالد بن عبداللّه از او نقل حدیث می کنند.(2)
آقااسماعیل اصفهانی متخلّص به «کاشف» فرزند استاد حیدرعلی معمار اصفهانی و نواده استاد محمّدعلی معمار اصفهانی، شاعر ادیب هنرمند، در اصفهان ساکن، و در فنّ آجرتراشی، استاد بود، عاقبت آن شغل را ترک کرد.(3)
در سرودن شعر، طبع روانی داشت. از تألیفات او [است]: 1. مثنوی تحفة العالم(4) 2. مثنوی ساقی نامه(5) 3. دیوان اشعار و بنابر آن چه از دیوان او مستفاد می شود، در سال 999 متولّد [شده]، و تا سال 1080ق در قید حیات بوده، و پس از این تاریخ، وفات یافته است.(6)
ص: 560
از او است:
هر جلوه که آن قدّ دلآرا دارد در صفحه سینه چون الف جا دارد
آویخته زلف مشکبو از چپ و راست این مصرع رنگین چه طرف ها دارد
اسماعیل خان اصفهانی، از اهل ذوق ادب بوده، و به خواهش او شاه محمّد بن محمّد شیرازی دارابی کتاب ریاض العارفین را در سال 1099ق تألیف نموده است.(1)
ابوهانی اسماعیل بن خلیفه انصاری کوفی، از محدّثین قرن دوم هجری است. از موالی سعد بن عُباده بود، و منصور، خلیفه عبّاسی، او را به منصب قضای اصفهان برگزید. وی در زمان خلافت مهدی عبّاسی وفات نمود.
از اسماعیل بن ابی خالد، مُجالد، ثوری و مبارک بن فضاله روایت نموده، و حسین بن حفص، عامر بن ابراهیم، ابراهیم بن ایّوب، ابوسفیان و پسرش سعید بن اسماعیل از او نقل حدیث کرده اند.(2)
اسماعیل بن داوود بزّاز، از محدّثین اصفهان است. وی از ابوطالب عبداللّه بن صلت روایت نموده، و احمد بن حسن تمیمی از او نقل حدیث نموده است.(3)
اسماعیل بن محمّدخلیل خوانساری، از فضلاء و نویسندگان کتب در قرن سیزدهم
ص: 561
هجری است. وی در سال 1226ق تفسیر صافی را کتابت نموده، و در سال 1228ق، این نسخه توسّط صادق بن حاج مسیح خوانساری مقابله و تصحیح شده است. این نسخه در کتابخانه عمومی فرهنگ اصفهان موجود بوده است.(1)
حاج شیخ اسماعیل کلباسی فرزند حاج میرزا محمّدرضا بن حاج عبدالرّحیم بن حاج محمّدرضا بن حاج محمّدابراهیم کلباسی، عالم فاضل و واعظ کامل، در 10 ذی حجّه 1322ق متولّد شد(2)، و نزد پدر بزرگوار خود، و بسیاری از علمای اصفهان و تهران و نجف اشرف بهره برد که از آن جمله است: آقاشیخ محمّدرضا نجفی، ملاّمحمّدحسین فشارکی، آقا سیّدمحمّد مدرّس نجف آبادی، میرسیّدعلی مجتهد نجف آبادی، میرزا محمّدحسن داورپناه (قاضی عسکر)، میرزا یحیی بیدآبادی، شیخ علی یزدی، آقا سیّدمهدی درچه ای، حاج آقا صدرالدّین هاطلی کوپایی، شیخ محمود مفید، فاضل بسطامی، میرزا محمّدمهدی آشتیانی، میرزا آقا شیرازی، سیّدمحمود شاهرودی، شیخ محمّدحسن آل کاشف الغطاء و محمّدطاهر تنکابنی(3)، و از برخی از آنان اجازه دریافت نمود.
ایشان سال ها در اصفهان به وعظ و خطابه و ارشاد مردم مشغول بوده، و باقی اوقات خود را صرف عبادت و مطالعه و تحقیق و تألیف می نموده است. مشارٌالیه در 26 رمضان 1397ق در اصفهان وفات یافت، و در تخت فولاد، در مقبره مسجد رکن الملک مدفون شد.(4) کتب زیر از تألیفات ایشان است: 1. ترجمه و شرح نفس المهموم شیخ عبّاس قمی 2. حواشی بر انیس الّلیل فی شرح دعاء کمیل پدر بزرگوارشان 3. زیارتگاه اهواز (در شرح حال جناب علیّ بن مهزیار اهوازی، مطبوع(5) 4. شرح کتاب مدارس حاجی سبزواری، در اسرار احکام.
ص: 562
شیخ اسماعیل بن محمّد رفیع دیهوکی طبسی، عالم فاضل، از اهالی قریه «دیهوک» طبس و برادر ملاّعبدالحی دیهوکی طبسی است. همچون برادر در اصفهان به تحصیل علم مشغول بوده، و از علمای اصفهان به ویژه ملاّمحمّدباقر مجلسی بهره علمی برده است. وی نسخه ای از رساله الاوزان و المقادیر، تألیف علاّمه مجلسی را در 20 رجب 1106ق کتابت نموده است. وفات او حدود سال 1140ق اتّفاق افتاده است.(1)
ملاّمحمّداسماعیل بن زین العابدین کفرانی رویدشتی اصفهانی فاضل جلیل خطّاط، از نویسنگان قرن سیزدهم هجری در اصفهان است. از آثارش کتابت دو نسخه از شرح زیارت جامعه از تألیفات شیخ احمد احسایی، هر دو مورّخ به سال 1266 یکی در کتابخانه دانشگاه تهران، و دیگری در کتابخانه مدرسه فیضیّه قم به شماره 245 موجود است. اثر دیگر وی، کتابت وجیزة البحار فی مناقب الائمّة الاطهار تألیف محمّد بن علی اصغر قائنی می باشد که در سال 1258ق آن را به خطّ نسخ نوشته است، و به شماره 2028 در کتابخانه آیت اللّه العظمی مرعشی در قم موجود است.(2)
ملاّاسماعیل بن محمّدصادق نجّار اصفهانی از فضلاء و نویسندگان قرن سیزدهم هجری در اصفهان است. از آثار او کتابت نسخه ای از شمسیّه است که آن را در سال 1235 به خطّ نسخ نوشته است.(3)
ص: 563
ابوالقاسم اسماعیل بن ابوالحسن عبّاد بن عبّاس بن عبّاد بن احمد بن ادریس طالقانی اصفهانی ملقّب به «صاحب» و «کافی الکفاة»، عالم محدّث و ادیب شاعر و وزیر با کفایت، در 4 ذی قعده سال 324 (و یا بنا بر مشهور 326ق) متولّد شده است. برخی مولد او را در اصطخر فارس، و برخی طالقان قزوین نوشته اند؛ امّا ثعالبی در یتیمة الدّهر او را اهل طالقان اصفهان دانسته است که ظاهرا قریه «طالخونچه» (طالقان چه) در اطراف اصفهان است. وی ابتدا نزد پدر به تحصیل پرداخت، سپس تحت تربیت ابوالفضل بن عمید قرار گرفت، و دبیرِ او شد. فنون ادبی، از قبیل صرف و نحو و لغت را از ابن فارس در ری کسب نمود، و از محدّثان عراق، ری و اصفهان حدیث شنید؛ ازجمله ابوعمرو صبّاغ، قاضی ابوبکر احمد بن کامل بن شجره، احمد بن محمّد بن حسین رازی، ابوعلی حسن بن احمد فسایی، ابوسعد حسن بن عبداللّه سیرافی، ابوالفضل عبّاس بن محمّد نحوی (عرام)، ابوبکر محمّد بن حسن بن مقسم عطّار.
دانشمندان بسیاری نیز از شاگردان او به شمار می روند که از آن جمله اند: حافظ ابوبکر احمد بن موسی بن مردویه اصفهانی، ابومحمّدجعفر بن احمد بن علی ایلاقی قمی، شیخ عبدالقاهر بن عبدالرّحمان جرجانی، ابوالحسن محمّد بن جعفر بن محمّد کوفی (ابن نجار) و ابوالعلاء محمّد بن علیّ بن حسن همدانی رازی. در باب مذهب او گرچه عدّه ای او را زیدی یا معتزلی دانسته اند؛ امّا اکثر نویسندگان، به تشیّع او اقرار دارند، و قرائن و شواهد بسیاری همچون اشعاری که در مدح ائمّه شیعه اثنیعشر، به ویژه علیّ بن ابی طالب علیه السلام سروده، و قول بسیاری از علمای اهل سنّت در مورد شیعه بودن او، ازجمله ابن حجر عسقلانی، مؤیّد شیعه بودن او است.
علّت شهرت او به صاحب، به خاطر مصاحبت وی با مؤیّدالدّوله بوده، و عدّه ای گفته اند وی مصاحب ابوالفضل بن عمید بوده، و لقب صاحب را یافته است. وی نوزده سال در اصفهان و هفت سال در ری و گرگان وزیر مؤیّدالدّوله امیر آل بویه بود، و پس از وفات او، به پیشنهاد خود، فخرالدّوله را به امیری آل بویه برگزیدند، و دوازده سال نیز وزارت او را نمود. وی در ایّام وزارت خود، با وجود کثرت اشتغال و گرفتاری ها، و رفع حوائج
ص: 564
مراجعین، و رسیدگی به دعاوی مظلومین و رتق و فتق امور دیوانی، دائما با ادباء و علماء، مجالست و مؤانست داشته، و آثار خیریّه ای همچون بنای مسجد جامع جورجیر، و صفّه صاحب در مسجد جامع اصفهان را از خود به جای نهاده است. بسیاری از شعرای معاصر صاحب در مدح او شعر سروده اند. مقام علمی و شخصیّت صاحب به گونه ای بوده که در آن عهد، بسیاری از فضلاء، آثار خود را به نام صاحب نامیده بودند؛ ازجمله احمد بن فارس در کتاب المجمل الصّاحبی، ابومنصور ثعالبی در کتاب لطائف المعارف، حسن بن محمّد قمی در کتاب تاریخ قم و شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرّضا علیه السلام . او کتابخانه ای با چندین هزار جلد کتاب داشته که برای حمل آن به چهارصد شتر نیاز بوده است، و کتابدار آن ابومحمّد عبداللّه بن احمد خازن از شعرا و فضلای اصفهان است. کتابخانه در ری بوده، و پس از آن که سلطان محمود غزنوی ری را تصرّف کرد، بسیاری از کتاب های آن را سوزانید. صاحب در ماه صفر 385ق در ری بیمار شد، و در جمعه 24 صفر وفات یافت. با مرگ او، هنگامه ای در ری برپا شد، و عموم مردم و بزرگان و امرا و اشراف حکومت به همراه فخرالدّوله در تشییع او حاضر شدند. ابوالعباس ضبّی بر او نماز گزارد، و سپس جنازه به اصفهان نقل شد، و در منزل او در محلّه باب دریّه (که امروزه به محلّه طوقچی معروف است) مدفون گردید.
در دوره قاجاریّه، حاج محمّدابراهیم کلباسی در تعمیر و احیاء مقبره او اقدام نمود، و در عصر حاضر، به همّت حاج شیخ عبّاسعلی ادیب حبیب آبادی بقعه ای آبرومند و شایسته بر سر مزار او بنا گردید. صاحب بن عبّاد تألیفات بسیاری داشته که بسیاری از آن ها از بین رفته [است]، و برخی موجود می باشد. نگارنده [سیّدمصلح الدّین مهدوی [در کتاب مزارات اصفهان در ضمن شرح حال مفصّل وی، اسامی 38 کتاب و رساله از تألیفات وی را ذکر نموده ام که برخی از آن ها به قرار زیر است: 1. الابانة عن مذهب اهل العدل 2. التّعلیل 3. تفضیل علیّ بن ابی طالب علیه السلام 4. التّذکره 5. جوهرة الجمهره 6. الرّسائل الصّاحبیّه که در مصر به طبع رسیده 7. ترجمه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام 8. الزّیدیّه 9. شرح اسماء الحسنی 10. شواهد 11. العروض، در نحو 12. مختصر نهج السّبیل 13. المحیط، در لغت، در هفت مجلّد 14. نهج السّبیل و غیره.
ص: 565
از صاحب بن عبّاد تنها دختری باقی ماند. صاحب او را به عقد یکی از سادات، به نام ابوالحسن علی اطروش همدانی بن ابوعبداللّه حسین بن ابوالحسین علی الرّییس بن ابا عبداللّه حسین (معروف به مسمعی) بن حسن بصری بن قاسم فقیه بن محمّد بطحایی بن قاسم بن حسن بن زید بن امام حسن مجتبی علیه السلام درآورد.
نوادگان دختری صاحب، دو نفرند: اوّل عبّاد، و دوم ابوالفضل حسین ملقّب به «الرّضی»، و یکی از نوادگانش شرفشاه بن عبّاد بن ابوالفتح محمّد بن حسین الرّاضی، جدّ سادات گلستانه اصفهان است.(1)
ابوالقاسم اسماعیل بن عبّاد محمّد بن وزیران کاتب اصفهانی نحوی، از ادباء و دانشمندان اصفهان است.(2)
اسماعیل بن عبّاس بن احمد [معلّم شهرستانی] اصفهانی، از فضلاء و نویسندگان کتب در قرن دهم هجری، از آثار او: 1. کتابت مسالک الافهام تألیف شهید ثانی که در صفر سال 977، به خطّ نسخ آن را به پایان رسانده، نسخه به شماره 499 در کتابخانه مدرسه فیضیّه
ص: 566
قم موجود است.(1) 2. کتابت مختلف الشّیعه تألیف علاّمه حلّی، که در غرّه محرّم سال 987ق به خطّ نسخ، آن را به پایان رسانیده، نسخه به شماره 2996 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)
ابومحمّد الاعور اسماعیل بن عبدالرّحمان مکنّی به ابا خزیمه فرزند ابودویب (یا ابن کریمه کوفی) معروف به سدّی، از راویان مشهور قرن دوم هجری. پدرش ابوخزیمه از بزرگان اصفهان بوده، و در سال 127ق در زمان ولایت مروان، وفات یافته است. او اصلاً از حجاز و ساکن کوفه بوده است. اسماعیل، دارای ریشی پهن و بلند بوده، به طوری که در موقع نشستن، سینه او را می پوشانید، و چون در سُدّه ساکن شده، به سُدّی شهرت یافته است. سُدّه به معنی رواق و درگاه است؛ چون صاحب عنوان، در رواق مسجد کوفه، و یا درگاه مسجد می نشسته، و تفسیر قرآن می گفته، و یا در درگاه مسجد، مقنعه می فروخته است.
او با عدّه ای از صحابه دیدار کرده، و از برخی از آنان روایت نموده است، از آن جمله: ابن عبّاس، ابوسعید خدری، ابوهریره، انس بن مالک، حسن بن علی علیهماالسلام ، سعد بن وقّاص، عبداللّه بن عمر، عمرو بن حریث و محمّد بن عبّاس. ابوعوانه، ثَوری، حسن بن صالح، زائده، شریک، شعبه، عیسی بن عمر، محمّد بن ابان و معلّی از او حدیث نقل کرده اند. در میزان الاعتدال گوید: «رمی السُدّی بالتشیّع». حسین بن واقد مروزی گوید: نزد او بودم، و از او قرآن و حدیث می شنیدم، تا هنگامی که شنیدم (شب جمعه) دو نفر اوّل را بد می گوید، و لعن می کرد، دیگر نزد او نرفتم. وی تفسیری تألیف نموده که سیوطی آن را ستوده، و نوشته است که تفسیر او، از بهترین تفاسیر است. سُدّی کبیر، لقب او است و سدّی صغیر، لقب نواده او محمّد بن مروان بن عبداللّه بن اسماعیل بن عبدالرّحمان کوفی.(3)
ص: 567
ابوالوفاء اسماعیل بن عبدالرّزّاق بن عبدالعزیز بن محمّد بن عمر تاجر طرقی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری. سمعانی درباره او نوشته است: «کان شیخا فقیها عالما متمیّزا فاضلاً و کان احد الشّهود العدین صالحا حسن المنظر (المعروف بالقاضی الارشد). وی از اهالی طرق، از قرای نطنز است. در سال 470ق متولّد شد. طرقی از ابوالفتح عبدالرّزاق بن عبدالکریم حسن آبادی، ابوسعد عبدالجلیل بن حسن ساوی ساکن بغداد، محمّد رزق اللّه تمیمی بغدادی، ابواسحاق ابراهیم بن محمّد طیّان و دیگران استماع حدیث کرده، و ابوسعد سمعانی در اصفهان از وی استماع حدیث نموده است. او در نیمه دوم شوّال سال 532ق در اصفهان وفات یافت.(1)
کمال الدّین اسماعیل بن جمال الدّین عبدالرّزاق اصفهانی ملقّب و مشهور به خلاّق المعانی، از شعراء و قصیده سرایان معروف ایران در قرن هفتم هجری است. او نزد پدر شاعر و دانشمند خود و سایر بزرگان آن عصر تربیت شده، و از نوجوانی به سرودن شعر پرداخته، و کم کم آوازه او همه جا را فراگرفته است.
او از مریدان شیخ شهاب الدّین عمر سهروردی عارف مشهور آن عصر به شمار می رفته، و اشعاری در مدح او سروده است.
از دیگر ممدوحان او حسام الدّین اردشیر، از پادشاهان آل باوند مازندران، اتابک سعد بن زنگی از حکّام فارس، رکن الدّین صاعد بن مسعود، از رؤسای مذهبی اصفهان و جلال الدّین منکبرنی، پادشاه خوارزمشاهی بوده اند. او در اصفهان، شاهد درگیری های طولانی و کشتارهای فراوان بین شافعیان و حنفیان بوده، و از این درگیری ها که در دو محلّه
ص: 568
اصفهان، جویباره و دردشت صورت می گرفته، آزرده خاطر شده، و آنان را نفرین کرده، و سروده است:
تا که دردشت هست و جوباره نیست از کوشش و کشش چاره
ای خداوند هفت سیّاره پادشاهی فرست خون خواره
تا که دردشت را چو دشت کند جوی خون آورد ز جوباره
عدد کشتگان بیفزاید هر یکی را کند دو صد پاره
عاقبت، مغولان به اصفهان حمله، و در سال 633ق آن جا را تصرّف، و مردم شهر را قتل عام کردند. کمال الدّین هم در دوم جمادی الاوّل 635ق به دست مغولان کشته شد. قبر او در محلّه جوباره اصفهان واقع شده است، و متّصل به کنیسه یهودیان است. سال های طولانی قرار بود که آرامگاهی برای او بنا شود. هم چنین مدّتی در جوار سی و سه پل، آرامگاهی برای او ساختند، و قرار بود استخوان های کمال در آن جا دفن شود، و خیابان مجاور آن را کمال اسماعیل نامیدند؛ امّا این کار انجام نشد. [سرانجام در سال های اخیر، بنای یادبودی بر روی قبر او بنا کردند].
[شعرای معاصر اصفهان به کمال الدّین اسماعیل و شعر او علاقه فراوان داشتند، و مدّتی انجمن ادبی خود را که در کتابخانه عمومی فرهنگ در مدرسه چهارباغ برگزار می شد، به نام انجمن کمال نامیده بودند].
او آثاری به نظم و نثر دارد که از آن جمله است 1. دیوان اشعار که به چاپ رسیده است 2. رسالة فی وصف القرین، به عربی که میکروفیلم آن در کتابخانه دانشگاه تهران موجود است 3. رسالة فی العشق المجازی و الحقیقی، به فارسی و بیشتر به نظم که میکروفیلم آن در دانشگاه تهران موجود است 4. رسالة القوس یا رساله قوسیّه به عربی 5. سوگندنامه 6. فراق نامه 7. نامه ای به شهاب الدّین عمر سهروردی به عربی که میکروفیلم آن در دانشگاه تهران موجود است 8. نامه در پاسخ امیری که در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.
این شعر از او است:
جان را چو نیست وصل تو حاصل کجا برم؟ دل را که شد ز درد تو غافل کجا برم؟
ص: 569
گفتند برگرفته فلان دل ز مهر تو من داوری مردم نادان کجا برم؟
گر برکند دل از تو و بردارم از تو مهر آن مهر بر که افکنم این دل کجا برم(1)
شیخ اسماعیل بن عبدالرّسول اژیه ای (اجیه یی) از فضلای قرن سیزدهم هجری است. وی کتاب فهرس الکتب و الرّسائل و لمن هی من العلماء و الحدود و الافاضل را تألیف نموده، و میکروفیلم آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(2)
میرزا اسماعیل فرزند سیّدعبدالکریم، عالم فاضل عارف شاعر، در اصفهان خدمت جمعی از فضلاء و علمای عظام، همچون آقاحسین خوانساری تحصیل کرد. در اواخر عمر، میل به تصوّف پیدا کرد، دست ارادت به میرزا ملک صوفی تویسرکانی داد، و سرانجام در سال 1075ق وفات یافت. در فنون ادب و شعر، به ویژه معمّا مهارت بسزایی داشت.(3)
ابوبشر اسماعیل بن عبداللّه بن مسعود بن جبیر بن عبداللّه بن کیسان عبدی اصفهانی معروف به «سَمّویه» از حافظان حدیث و فقیهان اهل سنت است. از اسماعیل بن ابان، حسین بن حفص، بکر بن بکار، فضل بن دکین، علیّ بن عیاض حمصی، قتیبة بن مهران
ص: 570
آزادانی و موسی بن اسماعیل روایت نموده است. عبداللّه بن جعفر بن احمد بن فارس، عبدالرّحمان بن ابی حاتم، ابونعیم، ابومسهِر، ابوالیمان و سعید بن ابی مریم از او حدیث نقل کرده اند. ازجمله احادیثی که اسماعیل سمّویه نقل نموده است، حدیث أَلَسْتُ اولی بِالْمُؤْمِنین مِنْ أَنْفُسِهِمْ و مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ می باشد. سمّویه در سال 277ق وفات یافت.(1)
ابوالقاسم اسماعیل بن علیّ بن حسین نیشابوری اصفهانی صوفی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری است. وی حدود یک صد سال عمر کرده، و در سال 551ق وفات یافته است. مسند اصفهان از آثار او است.(2)
قاضی اسماعیل بن علیّ بن عبداللّه خطیبی اصفهانی، قاضی اصفهان در قرن پنجم هجری، پس از وفاتش، منصب قضاوت را ابوالعلاء صاعد بن محمّد اصفهانی برعهده گرفت.(3)
ابوالفتح اسماعیل بن علیّ بن محمّد بن حمزة بن محمّد بن عبداللّه طوسی جعفری زینبی، از صوفیان قرن پنجم و ششم هجری است.
در اصفهان ساکن بوده، و به زهد و تقوی مشهور بوده، و از مشاهیر صوفیّه شهر به شمار می رفته است. وی در سال 511ق در اصفهان برای ابوسعد سمعانی اجازه نوشته است.(4)
ص: 571
شیخ اسماعیل معزّی عالم زاهد و فقیه وارسته، در سال 1288ق متولد شد. (در اصفهان از درس آخوند کاشی، میرزا محمد علی کاشانی، میرزا بدیع درب امامی، شیخ مرتضی ریزی،سید مهدی و سید محمد باقر درچه ای و در نجف اشرف به مدت 12 سال از محضر آخوند خراسانی، سید محمدکاظم یزدی، شریعت اصفهانی و شیخ محمد حسین فشارکی به فصل خصومات اشتغال داشت و به امامت مسجد سلام و تدریس در مدرسه نوریه پرداخت. از او دوره اصول فقه، شرح کفایه و تقریرات درس آخوند خراسانی و سید یزدی بر جای مانده است. او در شب جمعه 23 ذی قعده 1363ق وفات یافت و در تکیه کازرونی مدفون شد.(1)
دکتر اسماعیل آزرم، فرزند حاج محمّدعلی، استاد بیولوژی حیاتی دانشکده دام پزشکی و معاون دانشکده. در سال 1286 شمسی در اصفهان متولّد [شد]، و در اصفهان و تهران و فرانسه تحصیل کرد، و در دانشگاه تهران تدریس می نمود. کتب زیر از تألیفات ایشان به چاپ رسیده است: 1. بیولوژی 2. بحث در پیدایش و تکامل موجود زنده 3. بیوفیزیک 4. پروتوپلاسم 5. P.H و اهمّیت آن از نظر بیولوژی 6. تئوری های اساسی ژنتیک 7. تولید مثل و تزوجین در مهره داران 8. جانورشناسی سیستماتیک 9. حالت کلوییدی مادّه 10. خلاصه چند کنفرانس درباره ژنتیک و توارث بعضی بیماری ها در انسان 11. ژنتیک و توارث بعضی از بیماری ها در انسان 12. ساختمان فیزیکی و ترکیب شیمیایی پروتوپلاسم 13. کلّیاتی راجع به موجود زنده.(2)
اسماعیل بن محمّدعلی ایجی اصفهانی، از فضلاء و نویسندگان کتب اصفهان در قرن سیزدهم هجری است. ظاهرا از اهالی قریه «اژیه» اصفهان است، و «ایجی»، تصحیف «اژیه ای» است. نام برده در سال 1240 کتاب ریاض الشّهاده تألیف ملاّمحمّدحسن قزوینی را به خطّ نسخ، کتابت نموده است. نسخه به شماره 4562 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(3)
ص: 572
حاج اسماعیل عارف فرزند عین علی فروشانی از معاصرین نصرآبادی، مؤلّف تذکرة الشّعرا در ضمن شرح حال برادرش عشرتی، ذکری از او نموده است. در آن جا وی را به «قطب العارفین» ستوده است. فروشان از قراء ثلاثه ماربین اصفهان است، و در تذکره نصرآبادی گوید: از محلاّت ورنوسفادران می باشد.(1)
ابواسحاق اسماعیل بن عمرو بن مجیح بجلی کوفی، از محدّثان قرن سوم هجری است. به اصفهان آمده، و در مدینه (شهرستان) ساکن گردیده، و در آن جا به نشر احادیث اشتغال داشته است. عموم نویسندگان کتب تراجم و رجال، وی را ستوده اند؛ لکن برخی از آنان، وی را ضعیف، و عموما ثقه خوانده اند، و درباره او گفته اند که: «اسحاق بن عمرو در اصفهان ضایع و گم نام شد، و حقّ او در علم حدیث، شناخته نشد». ذهبی به سیره غیر مرضیّه خود، جایی که او را ذکر می کند، گوید: «حدیث باطلی نقل نمود»، و سپس سند آن را ذکر می کند که به حضرت باقر علیه السلام می رسد، از پدران بزرگوارش. وی در سال 227 مرده است.(2)
ابوالفتح اسماعیل بن فضل بن احمد بن اخشید سراج از قاریان و محدّثان اصفهان در قرن پنجم و ششم هجری است. وی در سال 436 یا 437ق در اصفهان متولّد شد، و از ابوالطیّب عبدالجبّار بن فضل، ابوطاهر محمّد بن احمد بن محمّد بن ابراهیم، ابوالفتح علیّ بن محمّد بن عبدالصّمد دُلَیلی، ابومحمّد عبداللّه بن ابوجعفر، ابوالفضل عبد الرّحمان بن احمد رازی و طاهر احمد بن محمود روایت نمود. قاضی ابوبکر بن حسن، ابومحمّد بن ابی نصر خونجانی، ابی جعفر بن حسن، سمعانی و ابوعامر عبدوی از وی حدیث نقل می کنند. او در قرائت نیز از اساتید بزرگ بوده، و قرآن رابه روایت شیوخ متقدّم، قرائت می نموده است. وفات او در شعبان 524ق در اصفهان اتّفاق افتاد.(3)
ص: 573
اسماعیل بن محمّد اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. او در بغداد ساکن بوده است. از یونس بن حبیب حدیث روایت کرد. محمّد بن مظفّر از او روایت می نماید.(1)
ابوعثمان اسماعیل بن محمّد اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری است. شیخ عبدالقادر بن موسی گیلانی عارف مشهور، از وی اخذ حدیث نموده است.(2)
میرمحمّداسماعیل حسینی خاتون آبادی پاقلعه ای ملقّب به «صابرعلی شاه» فرزند حاج محمّد بن میرزا ابوالقاسم مدرّس خاتون آبادی، عالم عارف، از مشایخ سلسله نعمت اللّهیّه. در اصفهان متولّد شد، و به تحصیل علم پرداخت. سپس به شیراز رفت، و دست ارادت به حاج میرزا علی آقا ذوالرّیاستین داد، و از او مجاز و مأذون در ارشاد و دستگیری از فقرای نعمت اللّهی اصفهان گردید، و پس از فوت برادرش میرمحمّدهادی، شیخ فقرای نعمت اللّهی بود. سرانجام در شب جمعه 3 محرّم الحرام سال 1323ق وفات یافت، و در تکیه ای که میرزا سلیمان آغاباشی در تخت فولاد، جنب تکیه خاتون آبادی بنا کرده بود، مدفون گردید. طرب اصفهانی در تاریخ وفات او گوید:
شیخ طریق اهل حق، میر جلیل در کعبه وصل زد قدم همچو خلیل
تاریخ وفات او طرب گفت به شور: «قربانی دوست کرد جان اسماعیل»(3)
ص: 574
ابونصر اسماعیل بن محمّد بن احمد بن ابی الحسن رنانی صوفی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری است. از ابوالعلاء احمد بن عبدالجبّار فُرسانی، ابوالعبّاس احمد بن عبدالغفّار بن اشته، ابومطیع محمّد بن عبدالواحد و ابوالعلاء محمّد بن نصر حافظ همدانی حدیث شنید. وی به شهرهای مختلف سفر کرد، و مجموعه هایی در حدیث فراهم نمود. این کتب از آثار او بیان من کذب من مال المزامیر و الملاهی الجاهل بحقایق الاوامر و المناهی است که ابوسعد سمعانی نزد او در حالت مرض موت، خوانده است. وی در سال 531ق وفات یافته است.
در معجم البلدان، رنان را به ضمّ راء می نویسد. در زمان ما به کسر راء خوانده، و رهنان تلفّظ می شود.(1)
ابوعثمان اسماعیل بن ابوسعید محمّد بن احمد بن جعفر سلمانی اصفهانی، از محدّثین اصفهان. وی حدیث صحیفة الرّضا علیه السلام را از خطیب ابومنصور عبدالرّزّاق بن احمد غزال روایت می کند. ابومحمّدطاهر بن احمد بن محمّد بن اسماعیل بن حسن قصری از صاحب عنوان روایت می نماید.(2)
ابوالفتح اسماعیل بن محمّد بن احمد بن علیّ بن حسن بن حسین بن جعفر طرطوسی سلمی، از محدّثین قرن ششم هجری است. در اصفهان ساکن بوده، و در ربیع الثّانی سال 540ق وفات یافته است. سمعانی درباره او گوید: «کان شیخا متمیّزا من اهل العلم حسن الخط». وی از ابوعبده سلم بن فضل ثقفی و ابومطیع محمّد بن عبدالواحد و دیگران
ص: 575
روایت می کند.(1)
اسماعیل بن محمّد بن احمد بن نصرویه اصفهانی معروف به امین، از محدّثین اصفهان در قرن پنجم هجری است.
وی چندین سفر به نیشابور رفته است. او در سال چهارصد و هفتاد و اندی برای آخرین بار به نیشابور سفر کرده است.(2)
ابوالقاسم اسماعیل بن محمّد بن احمد بن محمّد بن سعید بن ضرار بن مساور بن موسی بن مساور ضبّی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن پنجم و ششم هجری است.
سمعانی از او حدیث شنیده، و او را چنین توصیف کرده است: «کان شیخا جلیل القدر متمیّزا ملیح الخطّ حسن الاخلاق». تولّدش در حدود سال 460ق روی داده است. او از ابوبکر محمّد بن احمد بن اسید مدینی، سیّدابوطالب علیّ بن حسین علوی حسنی و اباعمرو عبدالوهاب بن منده حدیث شنیده است.(3)
ابوطاهر اسماعیل بن محمّد بن احمد وثابی اصفهانی، از ادباء و دانشمندان اصفهان است.
سمعانی می نویسد: در اصفهان در صنعت شعر و ترسّل، فاضل تر از وی ندیدم. من در اصفهان به خانه وی رفتم، و در بداهتِ نظم و نثر، سریع تر از او ندیدم. رساله ای بر وی اقتراح کردم. مرا گفت: قلم بگیر و بنویس، و فی الحال، بی آن که بیندیشد، به نیکوترین وجه
ص: 576
بر من املاء کرد. وثابی در اواخر عمر، به فقر و تنگدستی افتاد، و نابینا شد تا این که در سال 533ق وفات یافت.(1) در محاسن اصفهان از ابوعلی اسماعیل وثابی در ردیف دانشمندان صرف و نحو ولغت و انشاء که متقدّم بر عصر مافرّوخی بوده اند، یاد شده است.(2)
این شعر از وثابی است:
اشاعوا و قالوا وقفه الوداع و زمّت مطایا للرّحیل شراع
فقلت فراق لا اطیق احتماله کغانی من البنین المشت سماع
و لا علیک الکتمان قلب ملکته و عند النّوی سرّ المکتوم یذاح
حاج سیّداسماعیل صدر فرزند آقا سیّدصدرالدّین محمّد عاملی اصفهانی، عالم فاضل فقیه مجتهد در سال 1255 (و یا به قولی 1258ق) در اصفهان متولّد شد. در کودکی پدرش در نجف اشرف فوت شد، و خود، زیر نظر برادر دانشمند خود آقا سیّدمحمّدعلی عاملی (آقا مجتهد) تربیت شد، و از درس علمای اصفهان، به خصوص حاج محمّدباقر نجفی مسجدشاهی و ملاّعبدالجواد حکیم خراسانی و عدّه ای دیگر از علماء بهره گرفت؛ سپس به عتبات عالیات هجرت نمود، و در نجف، به درس اساتید معروف، شیخ راضی نجفی، شیخ مهدی کاشف الغطاء، میرزای شیرازی، حاج شیخ زین العابدین مازندرانی و حاج میرزا حبیب اللّه رشتی حاضر شد، و به درجه اجتهاد نائل، و موفّق به اخذ اجازه از اساتید خود گردید.
پس از وفات میرزای شیرازی، به همراه میرزا محمّدتقی شیرازی زعامت و مرجعیّت را برعهده گرفت.
در سال 1314ق به کربلا مهاجرت کرد، و به تدریس و اقامه جماعت و وعظ و رسیدگی به امور طلاّب و فقرا و تقسیم وجوهات بین مستحقّین پرداخت، و در اواخر عمر، از کربلا به کاظمین مهاجرت نمود، و در آن شهر مقدّس مجاور گردید، و سرانجام در دوشنبه 18 (یا 12) جمادی الاوّل سال 1338ق
ص: 577
در کاظمین وفات یافت، و در رواق مطهّر (قسمت شرقی) برابر حجره ای که ابن قولویه قمی مدفون است، دفن شد. میرزا حسن خان جابری انصاری این مصرع را مادّه تاریخ او یافته است:
«صدر جنّت مقام علوی صدر»
ف_رزند صاحب عنوان، سیّدصدرالدّین صدر، این عبارت را مادّه تاریخِ وفات یافته است:
«مِنَ الْخُلدِ اسْماعیل طال لَهُ صَدر».
آثار و تألیفات ایشان عبارت اند از: 1. انیس المقلّدین، رساله عملیّه، مطبوع در سال 1329ق 2. حاشیه بر کتاب احکام الایمان، رساله عملیّه مرحوم آقامیرزا محمّدهاشم چهارسوقی 3. حاشیه بر جامع عبّاسی تألیف شیخ بهایی 4. حاشیه بر متأجر، تألیف وحید بهبهانی 5. حاشیه بر نجات العباد، تألیف شیخ محمّدحسن اصفهانی، چاپ 1297ق 6. حاشیه بر نخبه حاجی کلباسی 7. دیوان اشعار (بنابر نقل مرحوم انصاری) 8. راه راست، ترجمه صراط المستقیم، رساله عملیّه 9. صراط المستقیم 10. مفتاح الهدایه، رساله عملیّه، در بمبئی به چاپ رسیده است.(1)
ابوالقاسم اسماعیل بن محمّد بن عبدالرّحمان بن عبدالوهاب کاغذی مدینی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن پنجم و ششم هجری است. سمعانی درباره او گوید: «کان من الشّیوخ المسندین المعمّرین الصّالحین من بیت الصّلاح و الحدیث». از ابوبکر محمّد بن عبداللّه بن ریذه ضبّی و ابومحمّد عبداللّه بن محمّد بن ابراهیم بن یحیی کرونی روایت نموده، و ابوسعد سمعانی از او اجازه داشته است. وی از اهالی مدینه (شهرستان) اصفهان بوده، و در تشهّد نماز ظهر روز پنج شنبه 29 ذی القعده سال 514ق وفات یافته
ص: 578
است.(1)
ابومحمّداسماعیل بن محمّد بن عبدالواحد بن محمّد هراس اصفهانی، از محدّثین قرن پنجم و ششم هجری است. وی قبل از سال 470ق متولّد شده، و از ابوعمرو بن منده روایت نموده است. ابوسعد سمعانی از او نقل حدیث می کند.(2)
ابومالک اسماعیل بن محمّد بن عصام جَبَّر بن یزید بن عجلان هَمْدانی اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. جدّش عصام، سیزده سال مصاحب سفیان ثوری بوده است. اسماعیل، احادیث غریب ثوری را از پدرش محمّد و عمویش روح بن عصام و جدّش عصام روایت می کند. محمّد بن علیّ بن جارود از او نقل حدیث می نماید.(3)
ابوالفتوح اسماعیل بن محمّد بن فضل بن احمد بن قاسم شلمکی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری است. وی از ابوعیسی عبدالرّحمان بن محمّد بن زیاد ثانی و ابوبکر محمّد بن احمد بن ماجه ابهری و دیگران حدیث شنیده است. تولّد او در حدود سال 490ق در اصفهان بوده است.(4)
حافظ ناصرالدّین ابوالقاسم اسماعیل بن محمّد بن فضل بن علیّ بن احمد بن طاهر قرشی طلحی تیمی اصفهانی، از مفسّرین و محدّثین بزرگ عامّه است. علاّمه
ص: 579
ملاّمحمّدصالح حائری سمنانی او را شیعه دانسته است. صاحب عنوان به قوام السّنه ملقّب بوده، و به «جوزی» (چوری) شهرت داشته است که در زبان اصفهانی به معنای جوجه است. در سال 457ق در اصفهان متولّد شد، و نزد بسیاری از محدّثین و دانشمندان تحصیل، و یا از آنان روایت کرد که از آن جمله اند: ابی عمرو بن منده، ابوالطیّب عبدالجبّار بن فضل کرانی، ابونصر زینبی، ابوبکر بن خلف شیرازی، عایشه ورکانیّه، مالک بانیامی. جمعی کثیر نیز از او روایت می کنند که از آن جمله اند: سمعانی مؤلّف الانساب،محمّد بن ابی جعفر بن حسن خونجانی اصفهانی، قاضی ابوبکر محمّد بن حسن بن محمّد بوانی اصفهانی، ابوالقاسم بن عساکر، ابوموسی مدینی و دیگران.
وی سرانجام در عید اضحی (10 ذی حجّه) سال 535ق در اصفهان وفات یافت. کتب زیر از تألیفات او است: 1. احادیث المسلسلات 2. اعراب القرآن 3. الایضاح، در تفسیر، چهار جلد 4. امالی، در حدیث 5. التّذکره در نحو، در سی جزء 6. التّرغیب و التّرهیب 7. التّفسیر، به زبان اصفهانی 8. الجامع الکبیر فی معالم التّفسیر 9. الحجّة فی المحجّة 10. دلائل النّبوّة، در شرح جامع صحیح بخاری 11. السنّه 12. سیر السّلف، در احوال صحابه و تابعین 13. شرح جامع صحیح مسلم 14. المعتمد، در تفسیر، ده جلد 15. الموضح، در تفسیر، سه جلد 16. المغازی.(1)
ابوالقاسم اسماعیل بن محمّد بن محمّد بن عبدالرّحمان بن عبدالوهاب کاغذی مدینی، از محدّثین و اهل صلاح و از خاندان محدّثین بوده، و در قرن پنجم و ششم هجری زندگی می کرده است. عدّه ای از او استماع حدیث کرده اند، و ابوسعد سمعانی از او اجازه
ص: 580
داشته است. او در تشهّد نماز ظهر روز پنج شنبه 19 ذی القعده 514ق وفات یافته است.
حافظ ابوعثمان اسماعیل بن محمّد بن مله محتسب اصفهانی واعظ، از محدّثین قرن پنجم و ششم هجری است. ذهبی در میزان الاعتدال درباره او گوید: «وضع حدیثا و املاه و کان یخلط».
او از ابن ربذه روایت می کند، و ابومحمّد مکّی بن هبة اللّه بن عبدالصّمد آشنایی خراسانی از او نقل حدیث می نماید. از آثار او کتاب المجالس در مواعظ است. وی سرانجام در سال 509ق وفات یافت.(1)
استاد ابوالفضل اسماعیل بن محمّد جرباذقانی اصفهانی از شعراء و ادبای معاصر مافرّوخی است. از او اشعاری نغز و دلپذیر به عربی باقی مانده است.(2)
[اصل او از گلپایگان، و در دربار امیران دیلمی در اصفهان، صاحب نفوذ و دارای احترام بوده است].
ملاّاسماعیل بن ملاّمحمّد نقنه ای، عالم فاضل مجتهد از اهالی قریه «نقنه» (بین راه دهاقان و بروجن) بود، و با پدر خود در اصفهان، نزد علمای این شهر، به ویژه حاج شیخ محمّدباقر نجفی مسجدشاهی تحصیل نمود _ سپس در محضر علمای مسجد شاه، به رتق و فتق امور پرداخت، و سرانجام در سال 1350ق در سنّ حدود هشتاد سالگی وفات یافت، و در داخل بقعه تکیه حاج محمّدجعفر آباده ای در تخت فولاد مدفون شد.(3)
ص: 581
اسماعیل بن سیّدمحمّد حسینی نجفی، سبط ملاّمحمّدطاهر شیرازی قمی، ساکن اصفهان(1).
میرزا اسماعیل نصرآبادی فرزند میرزا محمّد، شاعر ادیب خطّاط، عمّه زاده میرزا محمّدطاهر نصرآبادی صاحب تذکرة الشّعرا بود. خطّ شکسته را خوش می نوشت، و شعر می گفت.
در جوانی به هند رفت، و ملازم مهابت خان شد، و شاه جهان، پادشاه هند را مدح گفت، و همان جا وفات یافت. از او است:
صبح دلم چون ز قید خواب بر آمد طلعت یارم چو آفتاب بر آمد(2)
اسماعیل بن محمّد ورنوسفادرانی سِدِهی اصفهانی، از فضلای قرن سیزدهم هجری است، و به احتمال قوی، از شاگردان محضر درس مرحوم سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام شفتی _ علیه الرّحمه _ بوده است.
از آثار او کتابت جلد دوم مطالع الانوار، تألیف سیّد حجّت الاسلام به خطّ نسخ است که در سه شنبه 15 رمضان 1243ق آن را به پایان رسانده است. نسخه به شماره 1145 در کتابخانه مدرسه فیضیّه قم موجود است.(3)
ص: 582
اسماعیل ادیب خوانساری فرزند میرزا محمود، هنرمند و موسیقی دان معاصر در سال 1280ش در خوانسار متولّد شد، و در آن جا نزد عندلیب گلپایگانی (تولاّیی) به فراگیری موسیقی پرداخت، سپس در اصفهان نزد سیّدرحیم اصفهانی و نایب اسداللّه و در تهران نزد حسین اسماعیل زاده و سیّدحسین طاهرزاده به تکمیل معلومات خود پرداخت. وی از خواننده های ماهر موسیقی سنّتی ایران بود، و در نواختن سه تار، و تا حدودی پیانو مهارت داشت. او از سال 1319 به همکاری با رادیو پرداخت، و برنامه های بسیاری را اجراء کرد. هم چنین در کنسرت های انجمن موسیقی، به رهبری روح اللّه خالقی شرکت می نمود، و با اغلب هنرمندان موسیقی، خصوصا مرتضی محجوبی معاشرت و دوستی داشت. ادیب خوانساری در 6 فروردین 1361ش در تهران درگذشت، و در قطعه 91 قبرستان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.(1)
شیخ اسماعیل حیرانی اصفهانی فرزند آقا شیخ محمود بن حاج ملاّاسماعیل شهرضایی، عالم فاضل، شاعر ادیب در سال 1321ق متولّد شده، و تحصیلات خود را در اصفهان انجام داد، و برای تبلیغ به غرب کشور رفت، و مدّتی در ایلام، و سپس به مدّت چهل سال به تبلیغ دین و ترویج شریعت در اسلام آباد غرب پرداخت، در اواخر عمر به مناسبت وقوع جنگ ایران و عراق و بمباران شدن اسلام آباد، به اصفهان بازگشت، [و در اوّل ربیع الاوّل 1403ق در این شهر وفات یافت، و جنب تکیه کرمانی در تخت فولاد، مدفون گردید. آثار او: 1. اشعار انقلابی حیرانی، مطبوع 2. هشت بهشت(2)].
ص: 583
حاج شیخ اسماعیل فرزند حاج آقا منیرالدّین بروجردی، عالم فاضل، در اصفهان نزد پدر خود و جمعی از فضلای اصفهان تحصیل کرد، و سرانجام در روز چهارشنبه 3 شعبان سال 1352 در سال های جوانی، وفات یافت، و در تکیه ملک در تخت فولاد، جنب مزار پدر دانشمند خود مدفون گردید.(1)
ابومحمّداسماعیل بن موسی بن فزاری معروف به «ابن بنت سُدی»، از محدّثین اصفهان است. وی از مالک بن انس و شریک روایت می کند، و عیسی بن عمر قاری و جعفر بن محمّد بن عبّاس از او نقل حدیث می نمایند. در حدود سال 225ق وفات یافته است. عقیلی در کتاب اصفهان از او یاد کرده است(2)
اسماعیل معروف به آقا حاجی بن حاجی سیّدمهدی بهشتی، عالم فاضل، از ائمّه جماعات قریه سیچان اصفهان، که در 14 جمادی الاوّل 1338ق وفات یافت، و در تخت فولاد تکیه سادات بهشتی جنب مصلاّ مدفون شد.(3)
محمّداسماعیل بن محمّدمهدی جوشقانی، در ربیع الثّانی 1270ق کتاب شرح صمدیّه، تألیف سیّدمحمّدحسین بن علی حسینی کاشانی را رونویس نموده. نسخه آن در کتابخانه حقیر [سیّدمصلح الدّین مهدوی] موجود است، و بر روی یکی از برگه ها مهر چهارگوش با
ص: 584
سجع «عبده الرّاجی محمّداسماعیل بن محمّدمهدی» دیده می شود.
میرزا اسماعیل خان متخلّص به «ثاقب» و ملقّب به «تاج الشّعراء» فرزند میرزا نصراللّه لاوی سمیرمی متخلّص به «شهاب» و ملقّب به «تاج الشّعراء» بن ملاّمحمّد بن ملک احمد، شاعر و ادیب دانشمند، در سال 1285ق متولّد [شد]، در اصفهان علم و ادب آموخت. در عموم انجمن های ادبی، حاضر می شد، و در اواخر عمر، از اساتید پیش کسوت انجمن ادبی شیدا در اصفهان به شمار می رفت. وی قسمتی از مراثی و مجالس تعزیه دیوان پدرش را در سال 1319ق طبع نموده؛ امّا دیوان اشعار خودش هنوز طبع نگردیده است. ثاقب در 29 محرّم وفات یافت، و در یکی از اتاق های تکیه تویسرکانی در تخت فولاد مدفون شد. [اخیرا اتاق های این تکیه را خراب کرده اند]. از شعر از او است:
با جلوه بالای تو سرو چمنی را سر از پی دعوی دگر افراختنی نیست(1)
اسماعیل بن یوسف بن محمّد زاهد، معروف به «سَمّویه» از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. با عبدالرّحمان بن یوسف معدانی، دوست و معاشر بوده، و ابومحمّد بن حیّان، او را درک نموده است. از عبدالرّحمان بن مهدی، نائل بن جیح و یحیی بن قطّان روایت نمود. محمّد بن ابراهیم بن شبیب از او نقل حدیث می کند.(2)
اسماعیل سامانی متخلّص به «افلاکی» شاعر ادیب، در سال 1306 قمری در قریه «سامان» از توابع چهارمحال متولّد شد. تحصیلات خود را در همان جا انجام داد. از اوان جوانی، به گفتن اشعار اشتغال ورزید. اشعارش عموما دارای مضامین عالی است. وی به شغل زراعت روزگار می گذرانید. در سال 1325 خورشیدی وفات یافت. از او است:
ص: 585
ترک چشمت چو به شمشیر برد دست نخست دل اگر شیر بود دست ز جان باید شست
کی گمان بود در آغوش وصالت گیرم تو بدین سخت دلی ما به چنین طالع سست(1)
میرزا اسماعیل علاقه بند اصفهانی متخلّص به «ایما»، شاعر ادیب در قرن دوازدهم هجری، متوفّی به سال 1132ق. وی با شفیعا و نجات، دو شاعر اصفهانی، محاجاتی داشته است. صاحب عنوان، دارای دیوان اشعار است. از او است:
بی وعده آمد امشب آن مرهم دل ریش همچون گلی که آید در غیر موسم خویش(2)
میرزا اسماعیل اصفهانی متخلّص به «بدیع»، شاعر ادیب، این بیت از او است:
ز جسم ناتوانم آتش سودا چه می خواهد اگر ما را نمی خواهی، غمت از ما چه می خواهد؟(3)
حاج اسماعیل خان تبریزی عبّاس آبادی، شاعر ادیب، در محلّه عبّاس آباد اصفهان ساکن و به تجارت مشغول بود. چند بار به هند رفته بود. در گفتن رباعیات عارفانه، شور و حرارتی خاص داشت. این رباعی از او است:
بیرون ز جهان زین خم نه طاق پسند در صیدگه قدس بینداز کمند
ص: 586
فیض هرکس فراخور همّت اوست فوّاره شود به قدر فوّاره بلند(1)
استاد حاج اسماعیل حجّاریان، از هنرمندان قرن چهاردهم هجری و از حجّاران زبردست اصفهان است. ظاهرا از اهالی محلّه چهارسوق اصفهان، و تا سال 1376ق زنده بوده است. از آثار او حجّاری سنگ قبر استاد محمّدباقر حجّاریان متوفّی به سال 1376ق و استاد عبّاسعلی حجّاریان متوفّیِ 1365ق است. هر دو سنگ قبر، در تکیه بروجردی در تخت فولاد اصفهان موجود است.
حاج اسماعیل اصفهانی خاتون آبادی فرزند حاج محمّدامین، از اعاظم علماء و اکابر فقهاء، محقّق مدقق، در علوم عقلی و نقلی مهارت داشت. قسمت موسیقی شفا را در مسجد جامع جدید عبّاسی [مسجد امام] اصفهان تدریس می کرد. مردی قانع، زاهد و اهل ورع و تقوی بود، و با وجود مکنت، ترک لذّات نموده، لباس خشن می پوشید، و اموال خود را به نیازمندان می بخشید، و نسبت به سلاطین و بزرگان دولت، بی اعتنا بود. گویند اشرف افغان به دیدارش رفت؛ ولی وی بدو اعتنایی ننمود، و برایش برنخاست. شیخ محمّد بن محمّدزمان کاشانی از شاگردان او است، و از استاد خویش چنین یاد کرده است: «مولانا المحقّق الموفّق، العلاّمة الزّاهد العابد الاعورعی الحاج محمّداسماعیل بن الحاج محمّدامین الخاتون آبادی»(2).
میرزا محمّداسماعیل خلیفه سلطانی، عالم فاضل عارف کامل در سال 1334ق وفات یافت، و در تکیه میرزا
ص: 587
ابوالمعالی کلباسی در تخت فولاد مدفون شد.(1)
محمّداسماعیل خوراسکانی از شعرای اصفهان است. ظاهرا در قرن سیزدهم هجری می زیسته است.
در جُنگ جامع المناقب که در کتابخانه مجلس شورای اسلامی به شماره 5679 نگهداری می شود، اشعاری در مناقب اهل بیت علیهم السلام از او موجود است. این دو بیت، منتخب از یکی از قصاید او است:
ای شرح دلآرام من ای یار دل آزار تا چند بَرَد جان ز تو تیمار دل آزار
گیرم من شایسته آزار توام لیک کی از تو بود این همه آزار سزاوار(2)
اسماعیل ریزی لنجانی اصفهانی، عالم فاضل، از اهالی قصبه ریز لنجان [زرّین شهر کنونی] بوده، پس از تحصیل مقدّمات، به نجف اشرف مهاجرت نمود. در درس میرزا حسن شیرازی و آقا سیّدمحمّدکاظم طباطبایی یزدی حاضر شد، و سال ها در نجف اشرف اقامت داشت.
جهت زیارت حضرت ثامن الحجج علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام به ایران بازگشت، و در این سفر، در ماه صفر 1338ق وفات یافت، و در تخت فولاد در تکیه حاج آقا مجلس مدفون شد.(3)
ملاّاسماعیل صوفی، از عرفاء و متصوّفه در قرن یازدهم هجری، و ساکن هند بوده است.
ص: 588
مؤلّف دبستان المذاهب وی را در سال 1041ق در هند دیدار کرده است.(1)
محمّداسماعیل متخلّص به «ضعیف»، شاعر ادیب در سال 1325ق در اصفهان متولّد شد.
از اعضاء قدیمی انجمن ادبی شیدا است. روزگار به کفّاشی می گذرانید، از اشعار او است:
[کار ما مشکل از آن زلف گره در گره است زلف بگشا و گره باز کن از مشکل ما(2)]
اسماعیل طباطبایی اصفهانی، عالم فاضل، از دانشمندان علوم عقلی در اوایل قرن سیزدهم هجری است.(3)
آقاسیّداسماعیل طباطبایی زوّاره ای اصفهانی، از اساتید فنّ قرائت و تجوید در اصفهان بوده، و میرزا زین العابدین بن محمّدعلی سبزواری معروف به شهشهانی، امام مسجد صفا، نزد او این علم را آموخته است. در مجموعه شماره 1540 کتابخانه آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی ذکری از او شده است.(4)
ملاّاسماعیل طبسی خراسانی اصفهانی، فاضل جلیل واعظ متّقی، از فضلاء اهل منبر در قرن سیزدهم هجری در اصفهان بوده است. در طبس خراسان متولّد گردید، و در اصفهان فی
ص: 589
الجمله تحصیل نمود، و روزگار، به ذکر مصائب و فضائل معصومین علیهم السلام می گذرانید، و در نزد علماء وقت، همچون سیّد حجّت الاسلام و دیگران تحصیل کرد، و معزّز می زیست، سرانجام قبل از سال 1260 وفات یافت، در صحن امام زاده هارون ولایت علیه السلام مدفون گردید. مشارٌالیه پدر مولی محمّدحسین عارفچه و جدّ میرزا محمّدعلی عارفچه شاعر ادیب و واعظ می باشد.(1)
محمّداسماعیل طبیب اصفهانی، از اطبّاء معروف در قرن سیزدهم هجری است. از آثارش کتابت نسخه ای است از قرابادین تألیف حکیم مظفّر بن محمّد شفایی کاشانی که آن را در سال 1230ق به خطّ نسخ نوشته است. نسخه به شماره 1069 در کتابخانه جامع گوهرشاد در مشهد موجود است.(2)
حکیم اسماعیل طبیب، از اطبّاء حاذق عهد صفویّه است. وی ساکن اصفهان، و ظاهرا تا سال 1083ق در قید حیات بوده است. نصرآبادی در ضمن شرح حال زمانای نقّاش گوید: «زمانای نقّاش اصفهانی، گویا والد حکمت پناه، حکیم اسماعیل طبیب است»(3).
اسماعیل فرهنگ، از بزرگ زادگان قریه چالشتر است. سال 1320 قمری متولّد شد. زمانی در ارتش بود، بعدا استفعا نمود، و در دوائر کشوری مشغول شد، از آن هم مستعفی، و در مولد خویش به کار زراعتی مشغول شد. از او است:
ص: 590
[گل حسرت که بروید به مزار تو و من ز آرزوهاست که خاک است به خاک من و تو(1)]
شیخ اسماعیل قصری اصفهانی، از عرفاء و متصوّفه قرن هفتم هجری است. در سلسلة الاولیاء در باب او نوشته شده است: «کان عالما بعلوم الظّاهر، متبحرا فیها عارفا بحقایق الباطن محقّقا فی دقایقها و فی المجاهدة و المشاهدة و المکاشفة له شأن عظم و مرتبة کبر». وی از مشایخ شیخ نجم الدّین کبری بوده، و شیخ نجم الدّین از او خرقه پوشیده است. صاحب عنوان سرانجام در دزفول اقامت گزیده، و همان جا وفات یافته است.(2)
سیّداسماعیل قوام الواعظین فریزهندی اصفهانی، عالم فاضل واعظ کامل، از اهالی قریه «فریز هند» از قرای اصفهان، و از معاصرین است. در تهران ساکن است. کتاب ذخیرة المعاد در مواعظ و نصایح و ذکر مصائب، از تألیفات او است که در دو مجلّد به طبع رسیده است.(3)
استاد اسماعیل کاشی پز، هنرمند کاشی ساز، پدر میرزا یحیی مدرّس بیدآبادی عالم و شاعر معروف است. در هنر کاشی سازی، از اساتید زمان خود بوده، قسمتی از تزیینات کاشی کاری مسجد سیّد اصفهان در سال 1294ق از آثار هنرمندانه او است.(4)
محمّداسماعیل دولت آبادی متخلّص به «کامی»، شاعر ادیب قرن سیزدهم هجری
ص: 591
است، در «دولت آباد» برخوار متولّد، و پس از تحصیل به تجارت مشغول شد. سفری هم به همدان داشت، و بالاخره در سال 1219ق در عنفوان جوانی در اصفهان وفات یافت. این رباعی از او است:
گریان نبود سحاب هنگام بهار نالان نبود به گلستان بلبل زار
چون دیده اشک ریز من از غم دوست چون سینه ناله خیز من از غم یار(1)
مولی اسماعیل کرمانی اصفهانی فاضل خطّاط، ساکن مدرسه نیماورد اصفهان، از فضلاء قرن سیزدهم هجری است. از آثار او مجموعه ای به شماره 1016 در کتابخانه دانشکده الهیّات و معارف اسلامی در مشهد مقدّس، حاوی رساله های الفوائد الحائریّه و الفوائد الاصولیّه، هر دو از تألیفات وحید بهبهانی و ایضاح الاشتباه تألیف علاّمه حلّی است که به خطّ نسخ در مدرسه نیماورد کتابت شده است.(2)
پیراسماعیل مالواجردی جرقویه ای اصفهانی، از عرفای سرزمین جرقویه است. ظاهرا در قرن هشتم هجری می زیسته، و مقبره اش در قریه مالواجرد بوده، و به «پیر مالواجرد» معروف بوده است.(3)
میرزا اسماعیل موسوی، عالم فاضل، از دانشمندان علم ریاضی در اصفهان است. از بنی اعمام مرحوم حاج سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام شفتی بوده است. نسخه ای از کتاب تحریر اقلیدس از کتاب های سیّد حجّت الاسلام نزد او امانت بوده، و مشارٌالیه در پشت
ص: 592
صفحه اوّل کتاب یادداشت نموده که: «امانت از عموزاده سیّدمحمّدباقر رشتی». این کتاب در کتابخانه نویسنده سطور [سیّدمصلح الدّین مهدوی] می باشد.(1)
محمّداسماعیل نجف آبادی در سال 1228ق نسخه ای از کتاب حلیة المتّقین علاّمه مجلسی را کتابت نموده است. نسخه در کتابخانه مسجد الزّهراء اصفهان موجود است.
اسود بن رزین، از محدّثین اصفهان در اوایل قرن سوم هجری است. از حسن بن سالم و وقاء اسدی روایت می کند، و ابراهیم بن ایّوب از او نقل حدیث می نماید.(2)
ابوالحسین اسید بن عاصم بن عبداللّه، از موالی ثقیف و از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. از سعید بن عامر، بُشر بن عمر، عبدالصّمد بن وارث، حسین بن حفص و بکر بن بکار روایت نموده است. وی در سال 270ق وفات یافت، و اسماعیل بن احمد بر او نماز خواند، و در اصفهان مدفون شد. کتاب مسند از تألیفات او است.(3)
اُسید بن عبداللّه بن احمد بن اُسید معدَّل مدینی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی قبل از سال 350ق وفات یافت. از محمّد بن نصیر و هم طبقه های او نقل حدیث می کند.(4)
ص: 593
اُسید بن مُتشمِّس بن معاویه از محدّثین قرن اوّل هجری است. با ابوموسی اشعری برای فتح اصفهان به این شهر آمد. او پسرعموی اخنف بن قیس بود. او از ابوموسی اشعری روایت نموده است.(1)
محمّداشرف بن حیدرعلی ورنوسفادرانی سدهی بن ملاّکلب علی بن محمّد بن نورا بن محمّد بن نورالدّین علیّ بن عبدالعالی میسی عاملی عالم فاضل جلیل، از دانشمندان قرن دوازدهم هجری است که به قصد زیارت حضرت رضا علیه السلام به ایران آمد، و در اصفهان بر حسب خواهش علماء و بزرگان ساکن شد، و در فتنه افغان به سِدِه مهاجرت نمود، و در سال 1135 وفات یافت، و در قریه ورنوسفادران مدفون گردید. [اولاد و احفادش در سِدِه ساکن و به نورایی، معرفت، جبل عاملی و اشرفی شهرت دارند]. کتب زیر از تألیفات او است:
1. سفینة العارفین فی معرفة اصول الدّین، در کلام، به فارسی در 129 صفحه به روش استدلالی، تاریخ ختم تألیف، سه شنبه شوّال 1134 در اصفهان، نسخه، ضمن مجموعه 227 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است. 2. عروة المتّقین، در تفسیر آیة الکرسی به فارسی که در اصفهان در سال 1368ق به چاپ رسیده است.(2)
محمّداشرف بن زین الدّین اصفهانی، از کاتبان قرن 11 هجری و از نویسندگان خطّ نسخ. از آثار او است: 1. نسخه ای از کتاب جامع المقاصد فی تکلمة شرح القواعد تألیف عبداللّه شوشتری اصفهانی، که به خطّ نسخ کتابت نموده، و به شماره 8393 در کتابخانه
ص: 594
آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1) 2. نسخه ای از کتاب مناقب ابن شهر آشوب که در سال 1095ق به خطّ نسخ کتابت کرد، و در مدرسه سلیمان خان در مشهد مقدّس موجود است. در پشت نسخه، وقف نامه ای است به خطّ علاّمه مجلسی که از بابت نما و سود گرمابه نقش جهان اصفهان، وقفی شاه سلطان حسین صفوی خریداری و وقف شده است.
میرمحمّداشرف بن سیّدعبدالحسیب محمّد بن سیّداحمد علوی حسینی عاملی اصفهانی، عالم فاضل ادیب شاعر محقّق مدقق، در اواخر قرن یازدهم هجری در اصفهان متولّد شده، و نزد پدر دانشمند خود، و ملاّمحمّدصالح مازندرانی و علاّمه ملاّمحمّدباقر مجلسی تلمّذ نموده، و علاّمه او را با القاب و صفات عالی، در اجازه ای که به او داده، ستوده است. هم چنین میرمحمّداشرف از ملاّمحمّد تنکابنی (فاضل سراب) اجازه روایت دارد.(2) در هنگام حمله افغان ها و محاصره اصفهان به سده مهاجرت نمود، و در سال 1145ق وفات یافت(3). (شیخ محمّدعلی حزین سال وفاتش را 1133ق می نویسد)(4)، و در محلّه ورنوسفادران سِدِه ماربین [خمینی شهر فعلی] مدفون شد، و بقعه ای بر سر مزار او بنا شد، و بعدا جمعی از اولاد و اعقابش در آن جا دفن شدند.(5) وی را تألیفاتی است؛ از آن جمله: 1. اشرف المناقب، شروع تألیف، 1102ق به نام شاه سلیمان صفوی 2. ترجمه الفیّه ابن مالک به نظم فارسی 3. حاشیه بر قبسات جدّش میرداماد 4. حاشیه بر شرح مختصر عضدی 5. شرح مشیخه تهذیب الحدیث معروف به رجال محمّداشرف 6. فضائل السّادات، که همان کتاب اشرف المناقب او است که مطالبی به آن افزود،ه و آن را به نام شاه سلطان حسین صفوی نامیده است. این کتاب در مقدّمه لؤلؤ الصّدف تألیف آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی چاپ شده است. 8. ترجمه فارسی مصائب النّواصب، به خواهش احمدبیک یوزباشی در سال
ص: 595
1070ق 9. علاقه التّجرید، شرح فارسی بر تجرید العقائد خواجه نصیرالدّین طوسی، مطبوع.(1) میرمحمّداشرف، گاهی شعر می گفته، و این ابیات از او است:
آن ماه دو هفته دلبر جانی من آن یار عزیز، یوسف ثانی من
یک روز نکرد فکر شب های غمم یک بار نگفت پیر کنعانی من(2)
محمّداشرف فرزند حکیم شمس الدّین محمّد (حکیم شمسا) اصفهانی. مرحوم خاتون آبادی درباره او گوید: «مرد فاضلی بود، و به همه مراتب علوم، ربط معقولی داشت، و اکثر اوقات، مسائل و عبادات مشکله طرح می نمود و می نوشت، و بسیار با ادب و خوش اخلاق بود. در کمال شکستگی و تواضع، و لاسیّما با طالب علمان، صحبت دوست بود با علماء، و طالب علمان او را طبیب حرم نمودند، و منع کردند او را از تردّدها، رحمه اللّه». فوت او بعد از فوت آقاحسین، پیش از ماه مبارک رمضان [در سال 1098ق] به چند روز بوده است.(3) [از تألیفات او تقویم الابدان در طب است که در کتابخانه آستان قدس رضوی نگهداری می شود(4)].
محمّداشرف بن معزّالدّین خنجی اصفهانی، از فضلاء و علماء اصفهان در قرن یازدهم هجری است. در زمره علماء و مشارٌ بالبنان، و تا سال 1089ق زنده بوده است. از آثار او کتابت نسخه ای است از کتاب غرر الفرائد و درر الفرائد تألیف سیّدمرتضی علم الهدی معروف به امالی که آن را در 21 صفر سال 1089ق به دستور حسینعلی خان یکی از بزرگان اصفهان تصحیح نموده است. نسخه به شماره 569 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم
ص: 596
موجود است.(1)
هم چنین وی در زمره علمایی است که وقف نامه مسجد شاه [مسجد امام کنونی] اصفهان را امضاء کرده است. سجع مهر او: «یثق باللّه الصّمد محمّداشرف بن معزّاللّه بن محمّد»(2).
محمّداشرف بن محمّد مقیم بن عبدالغفور ساوجی، از فضلاء قرن یازدهم هجری. در اصفهان ساکن بوده است. از آثارش کتابت مقاله شانزدهم از کتاب النّبض الکبیره تألیف محمّد بن زکریّای رازی است که آن را در شب چهارشنبه 19 رجب سال 1073 در اصفهان به پایان رسانیده است. کتاب، به شماره 2808 در کتابخانه مجلس شورای ملّی در تهران موجود است.(3)
اشرف جعفری از محدّثین و دانشمندان اصفهان است. [مافرّوخی در کتاب خود از او نام برده است. وی ظاهرا در قرن سوم و یا چهارم هجری می زیسته است(4)].
اشعث بن اصفهانی، از محدّثین اصفهان است، و ابن منده در کتاب خود از او نام برده است. از خارجة بن مصعب روایت می کند، و حسین بن عاصم رازی از او نقل حدیث می نماید.(5)
مولی اصغر بن محمّدقاسم بن جمال قمی اصفهانی، از خطّاطین و نویسندگان فاضل در
ص: 597
قرن 12 هجری است که در سال 1115 در اصفهان، کتاب ریاض السّالکین در شرح صحیفه سیّدالسّاجدین تألیف سیّدعلی خان مدنی شیرازی را کتابت نموده است. نسخه آن در کتابخانه شیخ مشکور در نجف اشرف موجود بوده است.(1)
(استاد اصغر طاهرزاده از فضلاء و محققین پر تلاش معاصر است. در سال 1330ش متولّد شد. تحصیلات دانشگاهی را تا لیسانس زمین شناسی ادامه داد و به استخدام آموزش و پرورش درآمد. در کنار تدریس به تحصیل در حوزه علمیه قم پرداخت و در رشته فلسفه و کلام و تفسیر تبحر پیدا کرد. وی سال ها به تدریس معارف اسلامی برای اقشار مختلف مردم اشتغال دارد و به موفقیت چشم گیری در ترویج معارف الهی پیدا کرده است. آثار ارزشمند زیر از او به چاپ رسیده است:
معرفت النفس و الحشر(ترجمه و تنقیح جلد 8 و 9 اسفار)، از برهان تا عرفان، مبانی معرفتی مهدویت، کربلا مبارزه با پوچی ها، علل تزلزل تمدن غرب، آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین، شرح نامه 21 نهج البلاغه، گزینش تکنولوژی از دریچه بینش توحیدی، ده نکته از معرفت نفس و مقام لیلة القدری حضرت فاطمه (س)
استاد اصغر صانعی فرزند آقامحمّد، از نقّاشان معاصر اصفهان بوده، و در حدود سال 1340ق در اصفهان متولّد شده است. وی در هنرستان هنرهای زیبا در تهران تحصیل کرد، و در خارج از هنرستان نیز نزد استادانی چون استاد حاج حسین مصوّرالملکی در اصفهان و استاد حسین بهزاد در تهران شاگردی نمود، و استادی ماهر گردید. وی در نقّاشی مینیاتور تبحّر خاصّی داشت.(2)
ص: 598
اصغر معروف به «درویش متین» فرزند ملک محمّد، عارف صافی ضمیر، و از دراویش باایمان است. در اصفهان به کسوت درویشی در شهر می گشت، و شعر مولوی می گفت. مردی بی آلایش و بریده از علایق دنیوی بود. استاد جلال الدّین همایی به وی محبّت بسیار داشت. در 9 ذی حجّه 1384 قمری وفات یافت، و پای دیوار جنوبی خارج از تکیه سیّدالعراقین در تخت فولاد مدفون شد.(1)
دکتر اصغر فروغی اَبَری، در سال 1340ش در اصفهان متولّد شد. وی پس از تحصیلات ابتدایی و متوسّطه به جبهه های نبرد بین ایران و عراق شتافت، و در سال 1362ش بر اثر انفجار مین نابینا گردید. وی پس از آن به تحصیل در رشته تاریخ پرداخت، و سرانجام موفّق به اخذ دکترای تاریخ از دانشگاه تهران گردید، و از آن به بعد به تدریس در دانشگاه اصفهان پرداخت. این کتاب ها از او است: 1. تاریخ غوریان، که در سال 1381 به چاپ رسیده است. 2. یک مشت خاک، یک دشت خون، که در سال 1383 چاپ شده است.(2)
اصمعی، از ادبای اصفهان و معاصر مافرّوخی مؤلّف محاسن اصفهان بوده، و در لغت و صرف و نحو، تبحرّ داشته است.(3)
نظام الدّین اصیل، شیخ و مقتدای اصفهان در قرن هشتم بوده است. در موقع تسخیر اصفهان، شاه ابواسحاق اینجو مدّتی در منزل او مخفی بود، تا سپس گرفتار و در شیراز مقتول شد. صاحب عنوان، شیخ الاسلام اصفهان، و تا سال 759ق در قید حیات بوده است.(4)
ص: 599
اظهری، از شعرای اصفهان در عصر صفویّه است. وی تا سال 1061ق در قید حیات بوده است.
در همین زمان، شاعری به نام «اظهری شیرازی» که نامش بوداق بوده، از این که با اظهری اصفهانی هم تخلّص شده، شکایت نموده است.(1)
اظهری قهپایه ای، شاعر ادیب خوشنویس. در اوایل، گیوه کش بوده، سپس نویسنده عسس اصفهان شده، در اواخر عمر، به جنون مبتلا گردیده، در آخر با گلاب، غسل کرده و خوابیده، و وفات یافته است. از او است:
سرخی آن کف پا را به حنا نسبت کرد خون صد دل فسرده می خواست که از پا ببرد(2)
اغملش، نایب خلیفه عبّاسی در اصفهان بوده است. او در سال 613ق به دست فداییان اسماعیلیّه کشته شده است.
افراسیاب خان، از ادباء و شعرای عصر صفویّه است. وی برادر رستم خان ایلچی حاکم جام بود. به سخن شناسی و لطافت طبع، شهرت داشت، و به حسن سلیقه و کمالات صوریّه، موصوف بود. در اصفهان ساکن بود، و همان جا درگذشت. این بیت از او است:
خورم صد زخم اگر بر دل تمنّای دگر دارم ز تیغ غمزه اش امید جوهر بیشتر دارم(3)
ص: 600
افریدون بن محمّد بن محمّد بن علی اصفهانی تاجر، از مردان نیکوکار در قرن هشتم هجری است. از آثارش بنای مدرسه ای است در دمشق که آن را به سال 744ق بنا نموده، و خود در رجب سال 749 وفات یافته است.(1)
میرافضل فرزند عبدالکریم طباطبایی اردستانی، شاعر ادیب فاضل از نوادگان میربلند، از سادات عالی قدر اردستان بوده که در قریه «اویخ» اردستان مدفون است، و خود او در اصفهان به تحصیل مشغول بوده، و گاهی شعر می سروده، از آن جمله است. این بیت:
فضای سینه ام از بس که بر نفس تنگ است میانه دل و جان از برای جا جنگ است(2)
میرافضل حسینی تونی معروف به «افضل الحسینی» از نقّاشان معروف عهد صفویّه است. نقّاشی های او به سبک رضا عبّاسی [است]. شاید او از شاگردان رضا عبّاسی باشد.(3)
اکبرخان تارزن، هنرمند موسیقی دان اصفهانی، در حدود سال 1322ق در اصفهان متولّد شد. وی در نواختن تار، مهارت بسزایی داشت، و در فنّ خود خوش سلیقه بود.
نواهای چنان چالاک می زد که مرغ از شور، پر بر خاک می زد
وی قبل از سال 1374ق بدرود حیات گفت.(4)
ص: 601
اکبر ترابیان از شعرای اصفهان است. تحصیلات ابتدایی و متوسّطه را در اصفهان طی کرد. از همان نوجوانی شعر می گفت.(1)
شیخ اکبر جوادی، عالم فاضل معاصر در سال 1336ش در اصفهان متولّد شد. وی پس از تحصیلات مقدّماتی به قم رفت، و نزد اساتید حوزه، همچون مشکینی، سبحانی، جوادی آملی، نوری همدانی، شیخ یوسف صانعی، حسن زاده آملی، منتظری و فاضل لنکرانی به تلمّذ مشغول شد. در سال 1370ق به امامت جمعه فولادشهر منصوب شد، و در حوزه و دانشگاه به تدریس پرداخت. وی در ترویج دین و جذب مردم به شعائر مذهبی، نقش مؤثّری ایفا نمود، و سرانجام در 21 بهمن 1374ش (20 رمضان) در اثر سانحه تصادف، دار فانی را وداع گفت، و پیکرش در تکیه شهدای اصفهان مدفون گردید.(2)
دکتر اکبر بردبار، از دانشمندان طب و متخصّص بی هوشی در سال 1310ش در اصفهان متولّد شد. پس از طیّ تحصیلات ابتدایی و متوسّطه در اصفهان، به تحصیل در رشته پزشکی در دانشکده پزشکی پرداخت، و پس از اتمام آن، به مدّت سه سال دوره تخصّصی بی هوشی را در بیمارستان سینا گذراند، و از سال 1338ش به سمت ریاست درمانگاه بی هوشی دانشکده پزشکی اصفهان منصوب شد. سپس به مدّت سیزده سال در انگلستان به مطالعه و تکمیل تحصیلات خود در رشته بی هوشی پرداخت، و موفّق به اخذ دیپلم بی هوشی با درجه «د . آ . سی . پی . آر . سی . اس DACPRCS» از کالج جرّاحان و پزشکان انگلستان گردید. از تألیفات و آثار ایشان، چندین مقاله و کتاب، جهت تدریس
ص: 602
در دانشگاه، با عناوین روش بی هوشی ساده، درمان مصونیّت با تریاک، توقّف قلب با ایجاد عوارض مغزی، هیپوترمی و غیره است.
میرزا محمّداکبر فرزند آقامیرزا دولت آبادی، شاعر ادیب، پدرش در زمان شاه عبّاس کبیر، مستوفی الممالک بوده [است(1)]، مشارٌالیه، جامع کمالات بوده، از آثار او است: 1. مثنوی زاهدنامه 2. مثنوی در بحر خسرو و شیرین(2) 3. مثنوی در وصف اصفهان(3). این رباعی از او است:
تا مرد ز نقش خویشتن ساده نشد از بهر جلای عشق آماده نشد
تا آب روان نهفته در تاک نرفت گلرنگ نشد صاف نشد باده نشد
محمّداکبر اصفهانی متخلّص به «اکبر» شاعر ادیب، به هندوستان مسافرت نمود؛ و سپس به توران رفت، و محمّدخان (متوفّی 1056ق) را مدح گفت. دیوانش شامل 7200 بیت در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است. این بیت از او است:
شرابِ خانه پرورد عراق است این زلال فیض مجو از شیشه شیراز یا جام خراسانش(4)
اکبر بروجنی، از شعرای معاصر است. در اصفهان سکونت داشت. قسمتی از اشعارش به نام رفیق خیانت کار به طبع رسیده است.(5)
ص: 603
ملاّمحمّداکمل بن محمّدصالح اصفهانی، عالم فاضل محدّث، پدر جناب آقا محمّدباقر وحید بهبهانی. در اوایل قرن دوازدهم هجری می زیست. نزد جمعی از علماء، ازجمله علاّمه مجلسی، ملاّمیرزا شیروانی، شیخ جعفر قاضی، مولی محمّدشفیع استرآبادی تحصیل نمود، و از آنان روایت کرد. فرزندش وحید بهبهانی در اجازت خود او را چنین ستوده است: «العالم الکامل الفاضل الامین المحقّق المدقّق الباذل الاعلم الافضل الاکمل، استاد الاساتید و الفضلاء، و شیخ المشایخ العظماء العلماء الفقهاء، مولانا محمّداکمل».
ملاّمحمّد اکمل با دختر ملاّنورالدّین محمّد بن ملاّمحمّدصالح مازندرانی ساروی ازدواج کرده، و صاحب فرزندانی شده است که از آن جمله است جناب وحید بهبهانی.(1)
الفتی ساوجی فرزند حسین ساوجی است. مدّت ها در هند بوده، رساله ای در عروض و قافیه به نام عبداللّه قطبشاه تألیف کرده، در اواخر عمر به اصفهان آمده، در قهوه خانه جنب دارالشّفاء ساکن شده، در کمال شوخی و نمک بوده، و اشعار همواری می گفته؛ لکن خود، خویشتن را از انوری بالاتر می دانسته [است]، و در زمان تألیف تذکره نصرآبادی فوت شده بوده است. از او است:
بود هر خُم می که خشتیش هست حکیمی ز حکمت کتابی به دست
می کهنه و نو سخنگو به هم یکی از حدوث و یکی از قدم(2)
اللّه کرم رئوفی متخلّص به «سالک»، شاعر ادیب در سال 1322 قمری در قصبه بروجن متولّد شد. در مکاتب قدیم، مشغول به تحصیل شد، و به مناسبت فوت پدر، ترک تحصیل
ص: 604
کرد، و برای امرار معاش خانواده به شغل بزّازی پرداخت، و چون به علم و ادب، علاقه داشت، در ضمن کار روزانه، تحصیلات خود را ادامه داد. گاهی برحسب اقتضای حال، اشعاری می سرود. دیوان اشعاری دارد که هنوز طبع نشده است. از او است:
در ره عشق به پای سر و جان باید رفت سوی معشوق به ترک دو جهان باید رفت(1)
اللّه وردی خان، از سرداران و امرای بزرگ عهد شاه عبّاس صفوی است. اصلاً از خاندان اصیل «اوندیلادزه» گرجستان بود، و در زمان لشکرکشی شاه تهماسب به گرجستان به ایران آورده شد. وی کم کم از خود لیاقت و کاردانی بروز داد، و پلّه های ترقّی را در دستگاه صفویّه طی کرد. ابتدا حاکم گلپایگان شد، و سپس در سال 1005ق حکومت فارس را برعهده گرفت، و پس از سرکوب شورشیان کوه گیلویه، حکومت آن جا را نیز ضمیمه حکومت خود ساخت.
در سال 1006ق به سپهسالاری ایران رسید. او در جنگ های شاه عبّاس با ازبک ها در شرق ایران، و عثمانی ها در غرب کشور، فرماندهی نیروها را برعهده داشت، و باعث پیروزی دولت صفویّه بر رقیبان خود شد. او هم چنین بحرین و لار را از دست پرتغالی ها که جنوب ایران را اشغال کرده بودند، خارج ساخت. اللّه وردی خان از مردان نیکوکار زمان بود، و آثار متعدّدی از خود به جای نهاد؛ ازجمله: بنای پل اللّه وردی خان (سی و سه پل) در اصفهان، بنای قیصریّه لار، بنای گنبد و رواق اللّه وردی خان در مشهد مقدّس، و احداث م_درسه خان در شیراز و چندین مسجد، کاروان سرا و آب انبار و غیره در شهرهای مختلف.
وی سرانجام در سال 1022ق درگذشت. شاه عبّاس از مرگ او متأسّف شده، دستور تشییع جنازه او را در مراسمی باشکوه صادر کرد، و به فرمان شاه، جنازه اللّه وردی خان به مشهد مقدّس حمل، و در جوار حرم امام رضا علیه السلام به خاک سپرده شد. شاه عبّاس هم چنین
ص: 605
به خاطر قدردانی از خدمات اللّه وردی خان، تمام مناصب او را به فرزندش امام قلی خان تفویض نمود.(1)
خواجه امام الدّین واعظ، از دانشمندان قرن هفتم هجری در اصفهان است.(2)
امام الدّین اصفهانی از دانشمندان اصفهان است. برادرش شمس الدّین، استاد او بوده، و شمس الدّین، رساله شمسیّه در منطق را نزد برادر خوانده است.(3)
امام قلی خان فرزند اللّه وردی خان، از خاندان «اوندیلادزه» گرجی، در سال 1022ق پس از وفات پدرش به فرمانروایی فارس و کوه گیلویه منصوب شد، و پس از آن، حکومت لار، هرمز، بحرین، گلپایگان، تویسرکان، محلاّت، هویزه، و دورق به قلمرو او اضافه شد. شاه عبّاس به او احترام فراوان می گذاشت.
امام قلی خان در جنگ با اشغالگران پرتغالی در خلیج فارس پیروز شد، و بندر گمبرون (بندرعبّاس) و جزیره های هرمز و قشم را از دست آنان خارج ساخت، و به سیطره آنان به جنوب ایران و خلیج فارس پایان داد. وی در استان فارس، آثار خیریّه فراوانی از خود به جای نهاد؛ ازجمله پلی عظیم در جهرم، چندین کاروان سرا، احداث پل خان بر روی رود کر، ساخت دو شبستان بزرگ در جنوب مسجد عتیق شیراز. او هم چنین قصرهایی مجلّل و شکوهمند در شیراز و اصفهان بنا کرد.
ص: 606
امام قلی خان به شعرا و دانشمندان احترام می گذاشت، و بسیاری از آنان از سخاوت و اکرام او بهره مند شدند. پس از مرگ شاه عبّاس در 1038ق، امام قلی خان همچنان حکومت فارس و متعلّقات آن را به عهده داشت؛ امّا شاه صفی پادشاه قصیّ القلب و کینه توز صفویّه، در سال 1042ق دستور قتل امام قلی خان و اولاد ذکور او را صادر کرد، و به این ترتیب، امام قلی خان و فرزندانش کشته شدند.(1)
استاد امان اللّه طریقی، عکّاس و نقّاش معاصر، در سال 1302ش در اصفهان متولّد شد. وی پس از تحصیلات ابتدایی، به هنرستان هنرهای زیبا رفت، و در رشته نقّاشی به تحصیل پرداخت. پس از آن به عکّاسی پرداخت، و در کنار آن به نقّاشی مشغول شد. وی در نقّاشیِ پُرتره و آثار تاریخی، تبحّر خاصی داشت، و نمایشگاه هایی از آثار او برپا گردید. این هنرمند توانا در 24 شهریور 1380 درگذشت، و در گورستان باغ رضوان اصفهان مدفون گردید.(2)
امام قلی بیک چگنی معروف به «ملاّوارسته» ادیب فاضل شاعر از معاصرین نصرآبادی است، و با مل مظفّر ترکه مناظرات و منازعاتی داشت. در سال 1075 وفات یافت(3)،] و در امام زاده اسماعیل اصفهان مدفون شد(4)].
از او است:
چشمی که افتد از گل رویت به روی گل پای برهنه ای است که بر خار می رود
ص: 607
امام قلی بن ابوالقاسم بن شاه قلی کمره ای، از فضلاء و علمای قرن یازدهم هجری است. اصلاً از اهالی کمره که امروزه به «خمین» معروف است بوده، جهت تحصیل به اصفهان آمد، و در مدرسه شیخ لطف اللّه ساکن شد، از آثار او: کتابت الفوائد الضیاییّه تألیف عبدالرّحمان جامی است که آن را به خطّ نسخ، در سال 1047ق در مدرسه شیخ لطف اللّه به پایان برده است. نسخه به شماره 707 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(1)
امام قلی متخلّص به «حشمت» برادر میرزا جعفر راهب از سادات طباطبایی و از نوادگان میرزا رفیعا نایینی اصفهانی است. به هند رفت، و به خدمت محمّد شاه رسید. لقب عمادالدّین خان یافت، و داماد حکیم الملک معصوم علی خان شد. از اشعار او است:
ما جورکشان نام نگیریم وفا را پرورده دردیم نخواهیم دوا را(2)
میرزا امام قلی بختیاری متخلّص به «وحشت»، از شعرای عصر صفویّه است. او برادر خلیل خان بختیاری، از خوانین ایل بختیاری است. وی تا حدود سال 1090ق در قید حیات بوده است. این رباعی از او است:
این چرخ نگون که واژگون می گردد ای بی خبر آگهی که چون می گردد؟
صد خوشه ز هر دانه امید تو سبز تو خفته و آسیابه خون می گردد(3)
ص: 608
شیخ امان اللّه گینکانی فرزند ملاّابدال کوجانی اصفهانی عالم فاضل. در اصفهان نزد آخوند ملاّحسین فشارکی، آقا سیّدمحمّدباقر درچه ای و آقا شیخ محمّدرضا نجفی مسجدشاهی تحصیل نموده، و از خواصّ اصحاب آقا شیخ محمّدرضا و مورد وثوق ایشان بوده است.
سال ها در مدرسه عربان به تدریس مقدّمات علوم و سطوح فقه و اصول مشغول بود، در علوم عربیّت، مهارتی بسزا داشت، و عدّه ای از محضرش بهره مند می شدند. در بلوک بُرخوار نیز مصدر امور شرعی و مقبول القول بود. سرانجام در شب 23 رمضان 1383ق وفات یافت، و در صحن تکیه آقا سیّدمحمّدلطیف خواجویی در تخت فولاد اصفهان مدفون گردید.(1)
امان اللّه بیگ زنگنه متخلّص به «نظیر» شاعر ادیب، اصلاً از ایل زنگنه ساکن کرمانشاهان بوده، امّا در اصفهان زندگی می کرد، و شعر می سرود. علاوه بر آن از خطّاطان زبردست نیز بوده، و به واسطه کتابت امرار معاش می کرده، در سال 1206ق در اصفهان وفات یافت. این بیت از او است:
برون نمی رود ار حرفی از میانه ما چنان که غیر نداند، بیا به خانه ما(2)
امیر اصفهانی از اعلام قرن هفتم هجری است. در تراجم رجال القرنین ضمن وقایع سال 660 می نویسد: «و فی الخامس من ذی القعدة مات الأمیر المعروف بالأصفهانی مخموراً».(3)
ص: 609
امیربیگ اصفهانی، شاعرادیب، نزد حکیم شفایی، فنون شعر و ادب را آموخته، و به کسب قصّابی اشتغال داشته، حدود هفتاد سال عمر کرده، در زمان شاه عبّاس ثانی وفات یافته است. از اشعار او است:
روزی به شب کنم به صد اندوه سینه سوز شب را سحر کنم به امید کدام روز(1)
امیر بن حسین اصفهانی، فاضل ادیب ریاضی دان، از دانشمندان قرن دوازدهم هجری است. وی مؤلّف نوزده باب در نجوم است که آن را جهت استفاده اطفال تألیف نموده است. نسخه به شماره 2/3451 ضمن مجموعه شماره 1156 در کتابخانه ملّی ملک در تهران نگهداری می شود.(2)
[شیخ محمّدحسن کیانی] معروف به «حاج امیرآقا فلاورجانی» فاضل معاصر، [در 7 دی 1267ش در فلاورجان اصفهان متولّد شد.]
در اصفهان نزد بسیاری از علمای این شهر ازجمله سیّدعلی مجتهد نجف آبادی، آقا سیّدمحمّد نجف آبادی، شیخ محمّدرضا نجفی و [امیرمحمّدصادق خاتون آبادی تحصیل نمود. سپس در نجف اشرف از درس سیّدابوالحسن اصفهانی و دیگران بهره برد.
پس از انجام تحصیلات به اصفهان بازگشت، و در مدرسه جدّه بزرگ ساکن شد. او روزهای پنج شنبه و جمعه را در فلاورجان به اقامه جماعت و ترویج و تبلیغ احکام و وعظ و خطابه می پرداخت.
وی عالمی فاضل، خوش محضر، نکته دان و مورد علاقه مردم و شخص اوّل روحانی در آن ناحیه بود. او در حجره مدرسه جدّه ساکن بود. اهل علم و فضلاء دیدار با او را مغتنم می
ص: 610
شمردند و از خرمن علم او بهره مند می شدند. او تا آخر عمر مجرّد زیست، و در اواخر زندگی، تمام دارایی خود را به دولت واگذار نمود تا صرف مدرسه سازی و بهداشت و درمان مردم شود.] وفات او در سال 1403ق در سنّ قریب به 75 سالگی اتّفاق افتاد، و پیکرش در قبرستان عمومی فلاورجان به خاک سپرده شد.(1)
امیر بیک بن ملک محمّد قهبایجی [کوهپایه ای] خطّاط نستعلیق نویس. از آثارش مجموعه ای است شامل دو کتاب: 1. مصابیح القلوب، تألیف ابوسعید حسن شیعی بیهقی سبزواری 2. داستان دقیانوس و قسمتی از تاریخ قوم حضرت موسی علیه السلام که در 1054ق کتابت شده است. نسخه به شماره 1758 در کتابخانه وزیری یزد موجود است.(2)
امیرخان کوکبی گرجی، از هنرمندان قرن دوازدهم هجری است. او از موسیقی دانان دربار شاه سلطان حسین صفوی بوده، و به نام او رساله ای در موسیقی به نظم و نثر تألیف نموده، و در سال 1108ق آن را به پایان رسانده است.
شعر نیز می سروده، و کوکبی تخلّص می کرده است. او در فنّ موسیقی، خصوصاً گوشه ها و الحان و تصانیف، اساتید بوده است. وی کتاب خود را در سنّ 78 سالگی تألیف نموده است؛ بنابراین، سال تولّد او 1030ق خواهد بود.(3)
امیراحمد کامخواه، شاعر ادیب در سال 1304 خورشیدی در اصفهان متولّد گردید،
ص: 611
پس از اتمام دوره دبیرستان در این شهر، به دانشکده شهربانی وارد، و سرانجام در اداره شهربانی اصفهان به انجام وظیفه مشغول شد. از دوران تحصیل، به شعر و ادب، علاقه فراوان داشته، و از بیست سالگی، لب به گفتن اشعار گشوده است.
از او است:
[مرا دیوانه کرد آخر جفای ماجراجویی که اندر دل نبودش گویی از مهر و وفا بویی(1)]
امیرحسین خان ایلخان ظفر بختیاری فرزند حسین خان فرزند خسروخان سردار ظفر، از نویسندگان و مترجمان معاصر، در حدود سال 1271ق متولّد شده، و چندین دوره از طرف ایل بختیاری، و یک دوره از طرف مردم نجف آباد در مجلس شورای ملّی نماینده بوده، و چندین کتاب ترجمه نموده است؛ ازجمله: 1. سفری به سرزمین دلاوران، نوشته کوپرسی که در تهران چاپ شده است 2. سقراط، زندگانی و افکار، نوشته کوراماسیون 3. شاه زاده خانم بعلبک نوشته رابدار هاکارد.(2)
امیرقلی اشراقی بروجنی، شاعر ادیب و از خدمتگزاران صدّیق فرهنگ در سال 1297 خورشیدی در قصبه بروجن چهارمحال متولّد شده، ادبیّات فارسی و عربی را در مدرسه بختیاری نزد میرسیّد حسن مجدالادباء اصفهانی و شیخ محمّدرفیع نطنزی خواند، و در همان مدرسه، ناظم و معلّم شد. پس از تعطیلی مدرسه، خود مستقلاًّ مدرسه ای تأسیس کرد، و پس از تأسیس دبستان دولتی، مدرسه خود را به اداره فرهنگ واگذار کرد، و خود، کارمند رسمی دولتی شد. او سال ها نماینده فرهنگ بروجن بوده، و به همّت او چندین باب دبیرستان و دبستان در آن محل ساخته شده است. از سال 1331 به مناسبت اختلافات
ص: 612
محلّی به اصفهان آمد، و در دانشسرای پسران مشغول به کار شد. او شاعری است توانا و علاوه بر فضل و سخنوری، خطّ نستعلیق را نیز خوب می نویسد. از اشعار او است:
پرتو دوست چو در آینه دل افتاد روزگار من و دل، آه چه مشکل افتاد
هرکجا کرد گذر موکبت ای مایه ناز به قفای تو صد قافله دل افتاد(1)
امیرقلی امینی فرزند ابراهیم خان امین الدّوله صدری، نویسنده، روزنامه نگار و محقّق توانا، در ماه ذی القعده 1314ق در اصفهان متولّد شد. مادرش از خاندان نمازی شیراز و مادر پدرش از ایل بختیاری بود. در سنّ دوازده سالگی به درد مفاصل مبتلا شد، و در سال 1334 که خبر قتل برادرش را شنید، از هر دو پا فلج شد؛ امّا این مشکل، مانع از تحصیلات و فعّالیت او نشده، و در اثر جدّیت و پشتکار، موفّق به خدمات زیاد، و تألیف آثار ارجمند شده است. وی سال ها روزنامه اخگر به صاحب امتیازی میرزا فتح اللّه خان وزیرزاده را اداره می کرد. سپس در سال 1369ق روزنامه اصفهان را منتشر ساخت. مدّتی هم مدیریّت روزنامه باختر به صاحب امتیازی سیف پور فاطمی را به عهده داشت.
ایشان در عمر خود، کارهای عامّ المنفعه زیادی انجام داد که از آن جمله است:
1. تأسیس پرورشگاه ایتام 2. ساختمان دو عمارت مجزّا در پرورشگاه، جهت پسران و دختران 3. تربیت صدها کودک بی سرپرست، و تکفّل امور تربیتی و تحصیلی آنان 4. احداث قنوات و غرس درختان بی شمار و آب رسانی به اراضی بایر، جهت تأمین درآمد برای روستاییان. امیرقلی امینی مدّتی رییس انجمن شهر، و مدّتی هم رییس جمعیّت شیر و خورشید سرخ در اصفهان [جمعیّت هلال احمر کنونی] بود. ایشان سرانجام در 21 رجب 1398ق وفات یافت، و بنابر وصیّت خودش، در منزل مسکونی خود، واقع در خیابان کاشانی فعلی، جنب بیمارستان کاشانی مدفون گردید. در سال های اخیر، منزل او به مرکز فرهنگی و کتابخانه عمومی تبدیل شده است.
ص: 613
تألیفات و آثار علمی مشارٌالیه عبارت است از: 1. ابطال الباطل در ردّ قرارداد 1331 قمری 2. تداوی روحی، مطبوع در روزنامه اخگر 3. داستان های امثال، در دو جلد 4. سی افسانه از افسانه های محلّی اصفهان 5. چگونه بچّه خود را پرورش می دهم؟ 6. خوار و یک سخن در امثال و حکم فارسی 7. گزیده آثار، مجموعه مقالات 8. فرهنگ عوام یا شرح امثال و اصطلاحات زبان فارسی، چاپ دانشگاه اصفهان 9. ترجمه کتاب عبدالرّحمان ناصر، نوشته جرجی زیدان 10. ترجمه عروس فرغانه اثر جرجی زیدان 11. ترجمه غلبه بر ترس و خستگی اثر اسپنسر، از ترجمه عربی امیر بقطر 12. ترجمه کودک، نوشته ویکتور پوشه 13. ترجمه داستان های کوچک از اسپرانتو 14. ترجمه داستان های تاریخی اثر ابراهیم مصری.(1)
امیر شاهکی اصفهانی، از اعیان اصفهان بوده، و غزل را نیکو می سروده است.(2)
امیرقالبی، اصلش از اصفهان است. در قرن دهم هجری می زیست، و شعر می سرود. در اصفهان قالب زنی می نمود. مدّتی در شیراز بود. عاقبت به خراسان رفت، و به مناسبت هرزه گویی، به دست امیر عبدالغنی از اقوام امیر نجم ثانی کشته شد. در قحطی شیراز گفته است:
شهر شیراز پر از مردم آدم خوار است می روم آخر از این شهر که آدم خوار است(3)
ص: 614
امین اصفهانی معروف به «امنیای زعفران فروش»، شاعر ادیب بوده، این شعر از او است:
رنجیده ای از من بت نامهربان من حرفی شنیده ای تو مگر از زبان من؟
خونم حلال باد به دشمن اگر کند یک حرف در حضور تو خاطرنشان من(1)
آقامحمّدامین بن محمّدسعید متخلّص به اشرف بن ملاّمحمّدصالح مازندرانی ساروی، عالم فاضل محقّق، تا سال 1152ق زنده بوده، و تألیفاتی داشته است که از آن جمله است: 1. الامامه، به فارسی، که نزد میرزا حیدرعلی مجلسی بوده است 2. شرح بر تهذیب الکلام تفتازانی، شرحی مبسوط است که به شماره 3956 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است، و مؤلّف در آن، از شرح کافی ملاّصالح مازندرانی، و از شرح عمّ خود و از شرح ملاّمحمّدعلی استرآبادی بر کافی یاد می کند.(2)
آقامحمّدامین اصفهانی متخلّص به «فایق»، فرزند آقاشاه ولی، شاعر ادیب، در حدود سال 1036ق در اصفهان متولّد شد(3). از کسب پوستین دوزی امرار معاش می کرد. مردی خلیق و مردم دار بود، و با قناعت زندگی می کرد(4)، اشعارش متجاوز از هشت هزار بیت است. از او است:
شکست قیمت شکّر که طوطیان را دل چو مغز پسته خندان در آن دهن پیداست
ص: 615
میرزا محمّدامین متخلّص به «ازل» فرزند میرزا شفیع حسینی، مستوفی موقوفات، شاعر ادیب فاضل، جودت طبع و استقامت سلیقه اش به کمال و در شاعری، قدوه امثال بود. از فرط علوّ همّت و تقوی هرگز به مشاغل دنیا آلوده نشد، و به وضع گوشه نشینان، معاش می نمود. وی در سال 1135ق وفات یافت. از او است:
غمش با هرکه می گویم ز دل بیگانه می گردد سر مهر از پُر زور این پیمانه می گردد
ازل الفت به دنیا از برای آخرت دارم که مفلس ز آرزوی گنج در ویرانه می گردد(1)
میرزا محمّدامین تبریزی معروف به «آقاسی» و متخلّص به «خازن»، شاعر ادیب، فرزند ضیاءالدّین. در محلّه عبّاس آباد اصفهان ساکن بوده، مدّتی تحصیل کرد، و سرانجام به شیراز رفت، و در آن جا وفات یافت. از اشعار او است:
گلشن فردوس اگر خواهی مرنجان خلق را سدّ راهی چون غبار خاطر احباب نیست(2)
محمّدامین بن محمّدطاهر بن هدایت اللّه کفرانی، فاضل نویسنده. از آثارش کتابت: 1. تحفه عبّاسی، تألیف محمّدطاهر کاشی (م1098ق). 2. ترجمة الصّلاة، تألیف محسن فیض کاشانی که در سال 1076ق به خطّ نسخ کتابت نموده، و به شماره 3036 در کتابخانه مجلس شورای ملّی در تهران موجود است.(3)
فایده: کفران بر وزن خندان، از دهات رویدشت اصفهان است.
ص: 616
میرزا امین فرزند میرزا عبداللّه بن خواجه علی شاه بن میرزا شاه حسین اصفهانی، شاعر ادیب، پس از فوت برادرش شرف جهان، وزیر شیروان شد. پس از شش سال اوراجه نویس آذربایجان شد، و در آن منصب وفات یافت.(1)
شیخ محمّدامین از عرفا و زهاد و صالحین، مدفون در بیرون تکیه میر ابوالقاسم فندرسکی. شرح حال او در دست نیست. سنگ نوشته مزارش یکی از مفصل ترین سنگ نوشته های تخت فولاد است.
متاسفانه قسمت هایی از آن از بین رفته و تاریخ وفاتش خوانده نمی شود. بخش از عبارات آن چنین است:
«هذا مرقد افتخار العلماء و خیار الفضلاء محبّ الفقراء محبوب الاغنیاء المباشر بانواع الریاضات و المرتکب باصناف المجاهدات المتجرد عن العلائق الجسمانیه و المتفرد عن العوائق النفسانیه، المشفق بالصالحین و المنفق بالمساکین،المعتکف فی المواقف الکریمه ... کاسب الحلال و صادق المقال و الراقب فی کل حال، تارک الشهوات و قامع اللذات و سارع فی الخیرات، متفرد بالخضوع و الانکسار متمسک بالفقر و الافتقار متصف بالبذل و الایثار، متفکر فی الآلاء حامد بالنعماء شاکر فی الشدة و الرخاء، قلیل الضحک کثیر البکاء...»(2)
ملاّمحمّدامین لاهیجی گیلانی فرزند درویش محمّد، عالم فاضل شاعر ادیب، فرزند درویش محمّد، از گیلان به تبریز و مشهد مقدّس رفت، عاقبت الامر در اصفهان ساکن، و در مدرسه حاج محمّدباقر مهابادی به تحصیل مشغول شد، و در همین شهر وفات یافت. در
ص: 617
شعر نیز طبعی روان داشته، «واصل» تخلّص می کرده، علاوه بر دیوان اشعار، مثنوی ای به نام خلوت زار سروده است. از اشعار او است:
زِ یاد غیر می گردد به دل یاد خدا کم تر چو پر شد خانه می گردد به صاحب خانه جا کم تر(1)
حاج امین آقا بن علی محمّد نظام الدّولة بن عبداللّه امین الدّولة بن حاج محمّدحسین خان صدر اعظم اصفهانی، عالم فاضل، در نجف اشرف ساکن بوده است. تولّدش در 1269 و وفاتش در سال 1330ق روی داده، و در صحن مطهّر مرقد حضرت علی علیه السلام مدفون شده است.(2)
امین الدّین بن جمال الدّین محمّد بن مولانا علی اصفهانی از فضلاء و نویسندگان قرن 11 هجری است، از آثارش کتابت نسخه ای از وقوف القرآن است که آن را به خطّ نسخ در ذی قعده سال 1016 به پایان رسانیده است. نسخه به شماره 350 در کتابخانه ملّی ملک در تهران موجود است.(3)
حاج امین فرزند حاج معز شیشه گر اصفهانی، شاعر ادیب، در زمان گردآوری تذکرة الشّعرا توسّط میرزا محمّدطاهر نصرآبادی جوانی بوده صالح و آرام خوی. این بیت از او است:
تا شده شمع قدت نامزد آغوشم از حریر پر پروانه مرصّع پوشم(4)
ص: 618
استاد محمّدامین بن محمّدمؤمن اصفهانی، از هنرمندان دوره صفویّه است. وی در سال 1112ق تعمیرات صفّه غربی مسجد جامع اصفهان را به پایان رسانده است.(1)
ملاّمحمّدامین بن نوروزعلی تویسرکانی، عالم فاضل، برادر کهتر ملاّحسینعلی تویسرکانی است. در اصفهان ساکن بود، و در شعبان 1317ق وفات یافت، خارج از تکیه مادر شاه زاده در تخت فولاد مدفون شد.(2)
1654
میرزا امین تبریزی عبّاس آبادی فرزند میرزا نوری بیک خازن، شاعر ادیب خطّاط، از تبریزیان محلّه عبّاس آباد اصفهان است. علاوه بر فضیلت شعر، در حسن خط نیز مشهور بود، و خطّ نسخ را خوش می نوشت، در اواخر عمر، مستوفی شیراز شد، و سپس وفات یافت. از او است:
با تهی دستی هنر بی قدر باشد زان چنار جوهر خود را چو رگ پنهان کند در زیر پوست(3)
محمّدامین بیک لرستانی متخلّص به «فطرت» از شعراء و سخنوران اوایل قرن سیزدهم هجری است. سال ها در اصفهان ساکن بوده است. سفری به هند رفته، و دوباره به اصفهان بازگشته است. این بیت از او است:
خیال دانه و خال تو طوطی هند شکنج سنبل زلف تو دام و آهوی چین(4)
ص: 619
محمّدامین بن محمّدهاشم نصرآبادی، از خطّاطان قرن 11 هجری است. در سال 1072ق نسخه ای از شرح سی فصل خواجه نصیرالدّین طوسی را به خطّ نستعلیق کتابت نموده که ضمن مجموعه شماره 3186 در کتابخانه مجلس شورا موجود است. در پشت نسخه، یادداشت تملّک روح الامین حسین بن سیّدمحمّد بن روح الامین بن شمس الدّین محمّد حسینی مختاری مشهود است.(1)] به احتمال قوی، صاحب عنوان، همان محمّدامین نصرآبادی، دایی میرزاطاهر نصرآبادی است که شرح حالش را در این کتاب می خوانید].
میرزا محمّدامین شهرستانی معروف به «روح الامین» مشهور به «میرجمله»، فاضل ادیب شاعر، در سال 971ق متولّد شده، در اوایل جوانی به هندوستان مسافرت نموده، و آن جا به خدمت جهانگیر پادشاه رسیده، عزّت و اعتبار یافته، و به منصب «میرجملگی» مفتخر شده است. در زمان شاه عبّاس اوّل به ایران مراجعت نموده، و مجددا به هند رفته، و در 1047ق وفات یافته [است]. وی عموزاده میرزا رضی شهرستانی صدر شاه عبّاس صفوی است، و در زمان حیات، اموال و اسباب زیاد به اصفهان فرستاده، و موقوفاتی در این شهر ترتیب داده که هنوز قسمتی از آن باقی است. دیوانش حدود بیست هزار بیت است، و شامل این منظومه ها است: 1. آسمان هشتم یا بهرام نامه 2. خسرو و شیرین 3. جواهرنامه 4. گلستان ناز 5. لیلی و مجنون 6. مطمع الانظار و غیره(2)، از او است:
هرچه گویم عشق از آن برتر بود عشق امیرالمؤمنین حیدر بود
حاج میرزا محمّدامین صفوی خلیفه سلطانی متخلّص به «طائر» شاعر ادیب و فاضل.
ص: 620
در اواخر قرن سیزدهم هجری در روستای محمّدآباد جرقویه متولّد شد، و در اصفهان، فقه و اصول، صرف و نحو و علوم غریبه را آموخت. در نوشتن خطّ نسخ نیز مهارت داشت. از سال وفات او اطّلاعی در دست نیست. از او است:
به جان خود چه بلایی که دیدم و نخریدم کدام بار جفا از تو آمد و نکشیدم
به یاد عارض گلگون و یاد آن قد موزون به بوستان نرسیدم که پیرهن ندریدم(1)
محمّدامین حسینی، از اعقاب میربزرگ مرعشی، و از طرف مادر، از سادات دستغیب شیراز. نیاکانش در مازندران بوده اند، و خود او در شیراز متولّد گردیده، و در اصفهان ساکن شده است. از آثارش کتابت نسخه ای است از کتاب مصائب النّواصب تألیف قاضی نوراللّه شوشتری که آن را به خطّ نسخ کتابت نموده است. نسخه به شماره 651 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(2)
میرزا امین نصرآبادی، شاعر ادیب خطّاط، نواده داییِ میرزا محمّدطاهر نصرآبادی بوده، در حساب و نجوم مهارت داشته، و خطّ نسخ و نستعلیق را خوش می نوشته، و مادّه تاریخ را نیکو می گفته [است]. از اشعار او است:
کی نصیحت در دل سنگین دلان دارد اثر در زمین نرم تخم افزون دواند ریشه را
تا حیاتی هست، ما را روزی ما می رسد آب تا جاری بود این آسیا در گردش است(3)
1661
دکتر امین اللّه جلوه اردستانی، از اطبّاء حاذق و متدیّن معاصر است. در اصفهان ساکن
ص: 621
بود، و پس از وفات، در تخت فولاد اصفهان مدفون گردید.(1)
انور اصفهانی، شاعر ادیب، در نیمه دوم قرن سیزدهم هجری می زیسته، و در اصفهان ساکن بوده، و با محمّدعلی مسکین اصفهانی معاصر بوده [است]، این بیت از او است:
گفته بودی که از این بعد به خوابم بینی بی تو در دیده محال است که خوابی برود(2)
انوشیروان مبروص مجوسی اصفهانی، از خواص خوارزمشاه بوده، و پادشاه، وی را به عنوان سفارت و نمایندگی، نزد سلطان سنجر فرستاد. چون مبتلا به مرض برَص بود، از حضور نزد سنجر وحشت داشت، متوسّل به حضرت رضا علیه السلام شد، و از این بیماری نجات یافت، و بدین سبب، مسلمان و شیعه شد، و صندوقی از نقره، جهت مرقد مطهّر تهیّه کرد، و بر قبر مبارک نهاد. عمادالدّین ابی جعفر محمّد بن علیّ بن حمزه مشهدی طوسی وی را دیده، و در کتاب ثاقب المناقب که در 560ق آن را تألیف نموده، این واقعه را نقل نموده است.(3)
ابویونس اُنیس بن ابی یحیی سمعان مدنی اسلمی، از محدّثان اصفهان در قرن دوم هجری است. وی از پدرش سمعان روایت نموده، و یحیی بن قطان و سعد بن صلت از او نقل حدیث کرده اند.(4)
ص: 622
ایّوب بن حماد، از فقهاء اصفهان است. ابومحمّد بن حیّان گوید: حدیث زیاد نقل نموده، ولکن چیزی از آن به ما نرسیده است.(1)
ایّوب بن زیاد، عامل اصفهان در عهد ابوجعفر منصور دوانیقی دومین خلیفه اصفهانی است. وی ساکن محلّه خُشینان بود، و در آن محلّه، کوشک و مسجدی بنا کرد، و هم چنین میدانی جهت خرید و فروش، و در زمان او محلّه خُشینان به یهودیّه متصّل شده، و به صورت شهر درآمده است.(2)
ایّوب بن عمران بن ایّوب بن عمران بن ابی سلیمان، از محدّثان اصفهان است. عبداللّه بن محمّد بن عمران معدل، برادرزاده اش از او نقل حدیث می نماید.(3)
حافظ ایّوب بن مَعمَر بن شریس اصفهانی، از محدّثین و حفّاظ قبیله تیم اصفهان بوده، و در کودکی از اصفهان خارج شده است. حافظ ابونُعیم اصفهانی درباره او گوید: «کان حافظا جلیل القدر صاحب غرائب». وی از مخلد شعیری روایت می کند، و محمّد بن قاسم بن عبداللّه حلبی رقّی و محمّد بن منصور از وی روایت می کنند.(4)
ایّوب بن موسی بن زکریّا قرشی مُکتِب، از محدّثین اصفهان است. وی از ابومحمّد بن بکیر روایت کرده است.(5)