اولین دانشگاه و آخرین پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم جلد 9

مشخصات کتاب

سرشناسه : پاک نژاد، رضا، 1303 - 1360.

عنوان و نام پدیدآور : اولین دانشگاه و آخرین پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم/ از رضا پاک نژاد.

وضعیت ویراست : ویراست 2.

مشخصات نشر : تهران: کتابفروشی اسلامیه، 1360 -

مشخصات ظاهری : 40 ج.

شابک : 220 ریال (ج. 2) ؛ 180 ریال (ج. 19) ؛ 180 ریال (ج. 20) ؛ 80 ریال (ج. 7، چاپ ؟) ؛ 80 ریال (ج. 1، چاپ سوم)

وضعیت فهرست نویسی : برون سپاری

یادداشت : فهرستنویسی براساس جلددوم، 1363.

یادداشت : چاپ سوم:ج. 1: 1388(فیپا)

یادداشت : چاپ چهارم.

یادداشت : ج.7 (چاپ ؟: 1354) .

یادداشت : ج. 1(چاپ سوم: 1349).

یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس.

مندرجات : ج. 3. میکروب شناسی - زیست شناسی حیوانی - جنین شناسی.-- ج. 19 و 20. بهداشت لباس.--

موضوع : اسلام و علوم

موضوع : اسلام و بهداشت

موضوع : اسلام و مسائل اجتماعی

رده بندی کنگره : BP232/پ2 الف8 1363

رده بندی دیویی : 297/485

شماره کتابشناسی ملی : م 63-2840

مبسوطی از رساله دکترا که بادرجه ممتاز گذشته و اینک

به نام اولین دانشگاه و آخرین پیامبر

از شهید دکتر سید رضا پاک نژاد

جلد نهم: بهداشت غذا و تغذیه (انار انجیر زیتون سیر و پیاز و ...) تقدیم می گردد.

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

توجه

چهار تذکری که در آغاز جلد اول چاپ سوم به بعد داده شده بقوت خود باقیست.

ترجمه چاپ اول هر جلد با اجازه نویسنده و سایر جلدها آزاد است.

ص: 4

نماز

مقدمه جلد قبل بود که گفتم نماز را عمود دین گفته اند از این جهت هر چه بر دین مترتب است الگو و نمونه اش در نماز است: دین عقیده بدل است و گفتار به زبان و عمل به جوارح و ارکان و نماز نیز از همین سه درست شده است (پندار گفتار کردار) اما فضیلت نماز بهمین یکی از دو سه کلمه نیست که بتوان روی کاغذ آورد ولی می توان هم اکنون مطلب تازه ای از نماز را که در مقام مقایسه و سنجش با نماز ادیان و مسلکهای گوناگون جهان بدست آورده برای وقوف به عظمت بیشتر نماز بنویسم:

هر معتقدی در برابر معبودش به طرزی خاص عبادت و بندگی کرده و از آن مسئلت ها دارد که اگر بخواهم همه را بنویسیم کار اضافی و شروع نشده خراج از برنامه می باشد فقط نماز آن دسته بزرگ متدینی را ذکر کنم که همیشه ما مسلمانان به ویژه ایرانیان بنابر عادت جالبی که داریم از آنان پیروی می کنیم و همه چیز خود را به خاطر آنان متغیر می سازیم و عادت مذکور ما چنین است که هر ملتی را در آنجا مامور از خود تواناتر تصور کردیم فکر می کنم از مادر کیه حالات بهترند و ضروری است در هر کاری قدم به قدم

ص: 5

دنباله رو آنان باشیم و به همین منوال محض نموده است که در سالهای اخیر برگزاری مراسم سال نو مسیحی رقیب نوروز ما ایرانیان شده و در سالهای آینده نزدیک نوروز کمتر بزرگداشت از سال نو مسیحی خواهد داشت آی من هم به خاطر پسند بودن کلیه امور و احوال کسانی که کره ماه را تسخیر کرده اند نزد آنان که بی اعتنا به نماز مسلمانند نماز تسخیر کنندگان قمر را مثال می زنم که در آن از خدا مسئلت می دارند به آنان نان داده شود و به زاهدان و مقدسین در تعقیب نماز خرده هاینان خیس شده در شراب آن چنان داده می شود که باید دست کشیش یک ذره نان را از طشت شراب بردارد و به دهان مقدس نمازگزاری آنچنان بگذارید که به دندانش جویده نشده فرو برد و یقین داشته باشد نان گوشت عیسی و شراب خون عیسائی است که قرآن ما درباره اش می فرماید... و من المقربین. (عیسی) از مقربان درگاه باری تعالی است با توجه به مقام و ارزش مقربین).

در اوائل جلد قبل پس از بحث و ذکر این مطب که نماز تشکیل شده از پنداری و کرداری و گفتاری چنین نتیجه شد: چون هیچگونه ستایشی (پندار کردار گفتار) در خور ستایش ذات مقدس الهی نیست همیشه: سبحان ا و از هر گونه نسبتی منزه و مبراست. ونیز گفته شد: بجز مسلمانان همه و همه در مرحله علم بخدا اعتقاد داند و در مرحله عمل یا بت می پرستند یا گاو یا انسان یا ... جز مسلمین که در مرحله عمل هم (نماز و ...) به غیب ایمان دارند و بدین ترتیب هم اکنون از نماز دو مطلب دانسته شد:

1 ساختمان بدن ما به ویژه مغزمان آن چنان نیست (و حتی

ص: 6

ساختمان کلیه دستگاه آفرینش) که بتواند درباره خالق خود فکر کند و در هر حال باید این نسبت حد فاصله بین خالق و مخلوق بوده «سبحان اللّه» در انسان سبحان اللّه در جماد و نبات و آسمان و زمین «سبحان اللّه» در انسان یسبح اللّه ما فی السموات و ... و مغز خلق شده فقط می تواند درباره آنچه خلق شده فکر کند و از این راه خالق را بشناسد و باز هم سبحان اللّه.

2 - هرچه هست در هر مرحله (پنداری - گفتاری - کرداری - علم - معلوم و ...) همه و همه از غیب و هست جل جلاله سواست.

و در این قسمت سومین مطلب از نماز بیان می شود برای مزید اطلاع به عظمت هر چند بیشتر نماز تا دانسته شود چرا در آخرین لحظات عمر، نبی گرامی و همه پیشوایان دین به نماز توصیه و سفارش می فرمودند و تازه در اینجا عشری از اعشار حق مطلب هم بیان نمی شود: آری هر پیشوائی وصایائی داشت ولی آنچه قطعی گفته می شود همه به نماز سفارش کردند.

گفتم هر گروه از دین و مسلکی که دارد در نماز معمول خود از خدا چیزی مسئلت می دارد و از جمله نصارا که نان می خواهند اما مسلمین چه مسئله می دارند؟

نماز بدون سوره حمد وجود ندارد (لاصلوه الا بفاتحه الکتاب) هر مسلمان در رکعت های اول و دوم هر نمازش می خواند بسم اللّه الرحمن الرحیم، الحمد للّه رب العالمین، الرحمن الرحیم، مالک یوم الدین، ایاک نعبد و ایاک نستیعن . اهدنا الصراط المستقیم ، صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین.

ص: 7

و با توجه به رکعات هفده گانه نماز بر مسلمان واجب می باشد روزانه ده مرتبه از خدا بخواهد او را به راه راست هدایت فرماید (اهدنا الصراط المستقیم) و این است تقاضای مسلمان در نماز: طلب هدایت به سوی راهی که هم اکنون شرح آن داده می شود!

بر هر مسلمان واجب است روزی ده مرتبه از خدا طلب دین و دانش نماید

پس از آن که هر یک نفر مسلمان برای جمع مسلمان (اهدنا) طلب هدایت می نماید با آن همه اهمیت سوره حمد در آن توضیح داده می شود: راه راست چگونه راهی بوده و اینجاست که به اهمیت و فوق العادگی هدایت به صراط المستقیم واقف می شویم.

صراط الذین انعمت علیهم ... که باز باید دید چه کسانی انعمت علیهم هستند و اهمیت بسیار بسیار بیشتر در اینست که پروردگار پس از ذکر کسانی که انعمت علیهم هستند با محکمی و استقرار هر چه بیشتر دو دسته مغضوبین و ضالین را از دسته انعمت علیهم جدا کرده و از خود قرآن باید پرسید مغضوبین و ضالین کیانند.

اولئک الذین انعم اللّه علیهم من النبین من ذریه آدم (58 مریم) اینان همان پیامبرانی هستند که از میان فرزندان آدم به لطف و انعام خود مخصوص گردانیدیم.

و من یطع اللّه و الرسول فاولئک مع الذین انعم اللّه علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهدا و الصالحین و حسن اولئک رفیقا (69 نساء) و آنان که خدا و رسول را اطاعت کنند البته با کسانی که

ص: 8

خدا به آنها لطف و عنایت کامل فرموده، یعنی با پیامبران و صدیقان و شهیدان و نیکو کاران محضور خواهند شد و اینان (در بهشت) چقدر نیکو رفیقانی هستند.

با توجه به دو آیه شریفه بر کسانی خدا انعام فرموده که جنبه اثباتی آن شامل چند گروه میشود (پیامبران - صدیقان - شهیدان - نیکوکاران و حداقل مطعیعان خدا و رسول) و طرد وو نفی شدگان از انعام شدگان دو دسته مغضوبین و ضالین میباشند.

گو اینکه پروردگار در چند آیه بر یهود غضب فرموده (1) و از اینرو میتوان گفت مقصود از مغضوبین یهودیانند و به همین منوال که در چند آیه ضلالت و گمراهی به نصارا نسبت داده شده است (2) نصارا از ضالین میباشند ولی این معنای یک جانب از جمله چند جانب آیه است که تصور میشود بتوان جانبی دیگر از آنرا نیز چنین گفت:

در بسیاری از آیات کلمات ضلالت و هدایت در برابر یکدیگر آورده شده (3) و نیز کلمه غفلت برای کسانیکه سخت در گمراهیند دیده میشود (4) که در برابر کلمه هدایت قرار دارد، منتها شخص غافل یک تفاوت جالبی با جاهل دارد که باز فرقشان را از قرآن میپرسیم چیست.

عصر جاهلیت در برابر عصر اسلام (زمان هدایت) قرار داشتن و اینکه قرآن ضالین را بسی بدتر از جاهلین محسوب میدارد


1- مائده - 60، البقره 61 - اعراف 153 - و ... .
2- فرقان 17 - مریم 38 و ... .
3- اسراء 15 - القلم 7 - انعام 140 - بقره 26 و ... .
4- اعراف 179.

ص: 9

متوجه میشویم: اینکه عصر جاهلیت مردمی بودند بی خبر از اسلام و در ضلالت و گمراهی. ضلالتشان تفاوت فاحشی با ضلالت کسانی داشته که با آمدن اسلام و هدایت باز در ضلالت ماندند یعنی ضالین کسانی هستند که هدایت بود، علم بود، صدای قرآن و سروش آسمانی بود، اسلام بود، صراط مستقیم معلوم بود و نخواستند بدانند و بفهمند و در گمراهی و غقلت ماندند لهم قلوب لا یفقهون بهاو لهم اعین لا ینصرون بها و لهم آذان لا یسمعون بها اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون (179 اعراف) آنان را دلهائیست بی ادراک و معرفت و دیده هائی بی نور و بصیرت و گوشهائی ناشنوای حقیقت و آنان مانند چهار پایانند، بلکه بسی گمراه تر، زیرا ادراک مصلحت و مفسده داشتند و باز عمل نکردند، آنان همان مردمی هستند که غافل شدند.

یعنی ضالین کسانی هستند که اسلام بود و نمیخواستند بدانند و جاهلان آنانکه اسلام نیامده بود و نمیدانستند و لذا قبل از اسلام تجمع و عصر جاهلیت بود و اگر جمعیتی پس از طلوع اسلام بر نادانی باشد ضلالت است نه جهالت! و خلاصه آنکه ضالین غافلانی گمراه که از اسلام وری مطلبیدند که مبادا هدایت شوند (بعنوان مثال مانند کسانیکه میگوند ما را معاف بدار مسائل اسلامی را نمیشنویم که تکلیفمان زیاد نگردد) و خلاصه تر آنکه (ضالین فرار کنندگان از دانستتیهائی هستند که دانستنش برای استوار ماندن بر صراط مستقیم لازم میباشد، مغضوبین کسانی میباشند که هدایت و ضلالت را باز شناخته اما هدایت را ضایع میسازند و شگفت اینجاست که تمام جهات و وجوهی که هر آیه دارد بالاخره به خود آیه

ص: 10

برمی گردد و همه با یکدیگر سازگار و خوانا هستند! همین قسمت را ملاحظه فرمائید که قرآن مغضوبین را یهود می داند و یهود را چنین معرفی می فرماید که اسلام را می شناختند همانگونه که فرزندان خود را می شناختند (1) علم به حقانیت اسلام داشتند و آن را رد می کردند؛ همانگونه که گفتم : علم داشتند و عمل خلاف می کردند بر عکس ضالین که نمی خواستند علم داشته باشند تا خلاف نکنند و قضیه مباهله نصارای نجران تا حدودی نمونه خوبی از برای این مسئله است که توقع داشتند دختر و داماد و سبطین اش با حضرت نباشد که حق معلوم و تکلیف زیاد نگردد (تا از ضالین به مغضوبین منتقل نشوند).

آدمی برای بقای خود بر عکس حیوان که فقط غذای جسم لازم دارد برای روحش نیز به غذائی نیازمند است محل ورود غذای جسم از دهان است (و راههای صرفنظر شده پوستی و تنفیه ای و ...) اما محل ورود غذاهای روحی بنابر آنچه قرآن فرماید قلبی سمعی بصری است و اگر این سه همانند حیوان نفقط بشنود و ببیند و تفقه نکند به راستی آدمی از حیوانات گمراه تر است... اولئک کالانعام بل هم اضل (179 اعراف که الان آورده شد) اما اگر شنید و دید و فهمید و همه را به صدر و سینه خود وارد کرد اما برعکس ضایعش ساخت آیا مستحق غضب الهی نیست؟ هست و لکن من شرح بالکفر صدر افعلیهم غضب من اللّه (106 نحل (بر عکس آنکه دید و شنید و فهمد و عمل کرد و هدایت یافت شرح صدری برای پذیرش اسلام دراد فمن یرد اللّه ان یهدیه یشرح صدره


1- بقره 146 - انعام 20 و ..

ص: 11

للاسلام (125 انعام) افمن شرح اللّه صدره للاسلام فهو علی نور من ربه (22 زمر).

و تصور کنم همه را بتوان چنین خلاصه کرد ضالین کسانی هستند که نمیخواهند بدانند و مغضوبین آنان را که می دانند و ضایعش میسازند و خلاصه تر آن که ضالین دوری کنندگان از علمند و مغضوبین کناره گیران از دین و از این قرار دین بدون دانش به کار نیاید و دانش بدون دین مورد غضب الهی است و می توان حتی مسلمین را به دو دسته تقسیم کرد: مسلمان بی قید شناسنامه ای از ضالین و مسلمان شناسا و بی قید از مغضوبین و هر مسلمان روزانه ه مرتبه از پروردگارش برای دسته جمعی مسلمانان طلب دین و دانش مینماید و با این شرح و بسط از این به بعد ستایش و درود را در جلدهای اولیندانشگاه چنین خواهم آورد (برای مزید اطلاع و تاکید موضعو باز در قرآن است که درجات و ارتفاعات و به قول امروزیها هم رتبه و هم پایه مخصوص آنهاست که هم ایمان و هم علم دارند یرفع اللّه الذین آمنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات سوره مجادله آیه 11) بلکه درجات مومن دانشمند پایه پذیر است و میتوان آیه شریفه را چنین معنی کرد: پروردگار مومنین از دانشمندان را در جات بی پایانی بالا می برد.

شیطان هم در آغاز آفرینش همین سخن را گوشزد کرد و نشان داد در برابر آدمی که علم دارد آرام ندارد و فبعزتک لاغوینهم اجمعین را میسر آید همانگونه که به قول خودش عمل کرد و بسیاری از حتی کشورهای عالم را در گمراهی نگه داشت و می دارد و فقط به بنگان مخلص راهی ندارد یعنی علم تنها را شیطان در آن راه

ص: 12

اغوائی ممکن است و دین بدون علم هم که و علم آدم الاسماء به او نرسد خلافت خدائی و بالاخره کارهائی خدائی کردن از او بر نخواهد آمد، یهود بیشتر ا اقوام دیگر به بیدانشی تظاهر دینی دارند و نصارا با اندوخته دانش به لادینی متظاهرند و لذا قرآن مسلمین را نه به راه یهود (مغضوبین) خواسته نه به طریق نصارای (ضالین) حدیث تقلین را بنگرید چه جالب است که نبی گرامی فرمودند: کتابی علمی و دینی (ثقل اکبر) را با مرانی دانشمند و متدین (ثقل اصغر) مکمل یکدیگر معرفی فرمود و علی مرتضی را که فرمود: دین و دانش دو برادر دو قلو هستند که از یکدیگر جدا نمی شوند و اگر جدا شدند آتش افروزند.

چون خدا از اراده اش به خلیفه خود آدمی داد شایسته اینست که مقام خلافت کارهای خدائی کند و مثل یا مثل او جل جلاله گردد و راه مقصود طی نمی گردد جز اینکه آدمی بر مرکب علم سوار شود مرکبی سرکش و عاصی اما مسلح به تازیانه ای از توبه و دین تا مرکب راهی جز طریق به سوی کمال و خلافت نرود و به همین سبب او را علم آموخت (و علم آدم الاسماء ... سوره بقره) تا ره پیشرفت و کمال و مثل خدا شدن باز شناسد و ضمن شیطان را آفرید تا بدیها و زشتیها به او نشان دهد که از آنها دوری جوید. آخر در آدمی هم استعداد علیم آفریده اند و هم روح عصیان؛ علم برای رسیدن و عصیان برای تحریک و نیرو بخشیدن و اگر دقت کنیم پروردگار از آن نهی نفرمود و تخطئه نساخت و عصیان مکن خطاب نشده بلکه روح عصیان را برای باز شناخت و توبه را جهت زندگی نو آغاز کردن جنشی داده اند که علم آدم الاسماء در اول خلقت

ص: 13

تشریع همان دانش است و تو به همان بازگشت به سوی خداست و لذا پایه دین (توجه فرمایند که روح عصیان که جنبه جنبشی برا بهتر زیستن است غیر از محرمات به جای آوردن یا کافر و مشرک شدن میباشد چنانچه حضرت آدم را گفتند حیات جاویدان با خوردن خواهی یافت و عصیان کرد تا جاویدان و مثل یا مثل خدا گردد در صورتی که گناه آدم را از خدا و خدائی کردن دور میسازد و از آنچه علم بر آن صحه می گذارد دور می گرداند و جز وعده آتش و عذاب وعده دیگری حتی از طرف شیطان هم داده نشده است) و همین توجه بدین و دانش در آغاز خلقت تشریع خود بهترین دلیلی است که آدمی بین جبر و تفویض آفریده شده است.

ص: 14

ستایش

سبحان اللّه

توحید خالصی که اندیشه های عالمانه روز آنرا میطلبید و در انحصار مسلمانان است(1) مسلمانانی که هم در مرحله عقیده ایمان بخدا دارند و هم در مرحله عمل خدا را عبادت می کنند. (2)

درود:

درود بر نبی گرامی اسلام که:علم و قلم آغاز سخنان وحی شده براوست و پیروانش را فرموده روزانه ده مرتبه از خدا بخواهند که همه مسلمانان را براه راست هدایت فرماید راهی که بکمال رسیدگان پیمودند نه راه دانشمندان لادین و نه راه دینداران جاهل.

درودو بر دوازده جانشین ایشان بویژه درود بر تشکیل دهنده حکومت واحد جهانی پیشوای وقت و امام زمان حضرت محمد بن الحسن العسکری ارواحنا فداه (3).و السلام علینا و علی عباد اللّه الصالحین.


1- شرح مبسوط در جلد اول چاپ چهارم به بعد.
2- شرح مبسوط در جلد اول چاپ چهارم به بعد.
3- شرح در ابتدای جلد هشتم.

ص: 15

معذرت خواهی

قرار بر این بود که هر یک جلد کتابم شرح از یک خوردنی باشد که نامش در قرآن آورده شده است بعد تصمیم گرفتم از غذا هائی که قرآن تعریفش فرموده هر کدام را به تفصیل در یک جلد بیاورم و ملاحظه فرمودید شیر در یک جلد عسل در یک جلد خرما و انگور گوشت ه رکدام در یک جلد آوردم و هم اکنون بنابر وعده ای که دادم بایستی انار در یک جلد انجیز در یک جلد و زیتون یک جلد غلات، سیر، پیاز، عدس ، خیار، کدو و ... که نام هر کدام به نحوی در قران به چشم می خورد اری از هر کدام جلدی انحصار و مخصوص بوده باشد زیرا قرآن از هر کدام به طرز خاصی تعریف فرموده و حتی باید بگویم که در سوره الرحمن عصف و ریحان را نیز جزو الاء و نعمت های عطا شده به مردم و چه تعریفی از این بالاتر! و ناچار باید حتی ریجان یک جلد مصخصو به خود داشته باشد.

به هر صورت 1 - چون جلدهائی پشت سر هم از کدو خیار عدس و ... نوشتن عمری و مجالی باقی نمی گذارد تا از بهداش بدن، بهداشت لباس، فیزیک در اسلام و ... هر چه زودتر مطالبی

ص: 16

اورده و مهتر از همه اجازه نمی دهد از بهداشت روانی که لازم تری مسائل را به انسانیت تقدیم می دارد بحث شود 2 - به علت اینکه آن چنان شرح و بسطی که منظور است جنبه تخصص خواهد داشت 3 - از همه گویاتر اینکه جم آوری مطلب مثلا در باره عدس که بتواند در یک کتابی گنجانده شود بسیار سخت است لذا با معذرت خواهی جلد حاضر را اختصاص به غذاهائی می دهکم که نامشان در قران ذکر شده و جلد بعد را به آنچه در اخبار و روایات از غذاها مشاهده میشود منحصر میسازم هر چند باز هم باید افزود که نام میوه جات (خربزه - هلو و ...) در نهاد کلمه ثمرات قران دراستتار است و حتی با توجه به اینکه حضرت ابراهیم ضمن دعا عرض نموده تا پروردگار مؤمنین را از ثرمات بهره مند سازد خود نوعی تعریف از میوه جات میباشد و جلد بعدی هم در حقیقت مربوطه به غذاهای قرآنی خواهد بود اری اخبار احادیث هم چیزی جز جدا شده و توجه به قران نیست و اگر مطلبی جز از قرآن و ناسازگار با قرآن دیده شد بر دیوار کوبیدنش اولی است.

اینک برای شروع کتاب بایدبرگزیدن غذاهای مذکور در قران را مورد بررسی قرار داد که کدام بهتر است مقدم ذکر شود هر چند اهمیت چندانی در مقدم و مؤخر آوردن نام آنها به نظر نمی رسد ولی چه بهتر که باز هم رعایت شود و آنچه بیشتر مورد توجه و علاقه قرآن قرا رگرفته جلو بوده باشد و به نظر میرسد از آنجا که انار را سید و میوه دو جهانی (دنیائی و بهشیت) خوانده و به انجیز و زیتون سوگند یاد شده مقدم داشتنشان برتری دارد!.

البته اجازه می فرمائید از عصف و ریحانی که هم اکنون ذکرشان

ص: 17

رفت و پروردگار آنهارا جزو آلائ و نعمتهای خود شمرد بحث جالبی شود و بعد وارد مطلب شویم طبق آنچه گذشت یعنی از انار شروع شود وانجیر - زیتون و ...

اسانس و کلروفیل از قرآن

عنوان حاضر و مواردی همانندش است که بعضی را خشمگین می سازد آنان که علاقه دارند از اصالت معارف و مسائل اسلامی پاسداری نمایند اما چه بهتر است کاظمین غیظ تا آخر مطلب را مطالعه بفرمایند که شاید در زمره عافین عن الناس در آمده نویسنده رامتذکر سازند که اصلاح و تجدید نظر در چاپ بعد را فراموش ننماید!

چقدر نشاط آور است که هنگام پاسخ به سئوالی که میشود عالوه بر مهیا بودن بیان، مصالح موردلزوم نی زخود به خود و بر حسب تصادف آماده و حاضر باشد از کلیههای زنی رادیوگرافی به عمل آمده بود و برگ عکس دوقلوه ها بر سر دست نویسنده و با پزشکی از جچمله دوستان به آن می نگریستیم که رعدی و برقی شد یکی دیگر از دوستان که حاضر بود در ا حال فت اینکه اسلام می گوید:

رعد تسبیحی از ذات مقدس خداست ایا کسی و از جمله گوش امام آن را می شنود ... بالافاصله مصالح جواب آماده بود عکس ها را در برابرش گرفتم گفتم بخوان ... گفتم چشم تو هیچ از این صفحه سیاه چیزی نمی بیند و یک نفر متخصص عکسبردرای بسیار چیزها میبیند و به همین قیاس و سنجش ممکنست گوشهائی باشد که تسبیح رعد را بفهمد و تسبیح ما فی السموات و ما فی الارض را.

و مصالح جهت پاسخ به عنوان فوق بلکه برای اینکه نشان داده شود در دام آیه نامی از اسانس و کلرفیل برده شده آیاتی

ص: 18

است که باید آنها را در کنار یکدیگر قرا داده صغری و کبرایشان نمائیم.

نویسنده احتمال میدهد کلمات عصف و ریحان که در سوره الرحمن آیه و الحب ذوالعصف و الریحان آورده شده کلروفیل و اسانس می باشد !

به چه دلیل؟

قبلا باید مصالح پاسخ آماده باشد و ان معنای برخی لغات و صغری کبری نمودن بعضی آیات می باشد.

حب = دانه

نوی = هسته

ریحه = گیاهی که از سردی شب بی باران بروید

ریحان = شاهسپرم هر گیاه خوشبوی - اطراف و شاخ و برگ گیاه خوشبو.

عصف الزرع عصفا = نارس درو کرد زراعت را.

اعصف الزرع = برگ بر آورد زراعت

عصف = سبزه عصیفه = برگ فراهم و مجتمع

الزرع خضرا = سبز شد کشت .

خضیره = درخت خرمائی که میوه آن سبز میریزد.

أخضره اخضارا = سبز گرانید آن را

خضیر = سبز - گیاه سبز

خضر تخضیرا = سبز کردن

خضور = سبز

خاضره مخاضره = فروخت میوه های سبز نارس را بر درخت

ص: 19

خضیره = درخت خرمائی که سبز باشد و بار نیکو آورد

اخضر الزرع = سبز شد زراعت.

خضر = سبزی و سبزه.

خضر - خضره = سبز - شاخ درخت - زراعت و سبزه - جای سبزناک

اخضر = سبز

خضره = سبزه سبز

خضرا - خصراوات = گیاههای سبز - ...

با دقت به معنای کلمات: عصف - ریحان - خصر او آنچه مرتبط با کلمات مذکور میشو و در بالا گفته شد. توجه فرمائید تا پس از ذکر آیات قرآن کریم در باره آن ها بحث شود.

ان اللّه خالق الحب و النوری یخرج الحی من المیت و مخرج المیت من الحی (سوره انعام) خداست که در جوف زمین دانه و هسته رامیشکافد و بدون شک عصف و ریحان بحب ارتباط دارد.

و هو الذی انزل من السماء ماء فاخر جنابه نبات کل شی ء فاخر جنامنه خضرا نجرج منه حبا متراکبا (سوه انعام) و هم اوست خدائی که از آسمان باران فرو بارد تا هر گیاه بدان برویانیم و سبزه

ص: 20

ها را از زمین بیرون آوریم و در آن سبزه ها دانه هائی که بر روی هم چیده شده پدید آریم 0با زتوجه فرمائید که حب یعنی همان چیزی که ذو العصف و الریحان بود خود از خضر و سبزینه خارج می شد و حال آنکه قبلا حی از میت جدا می گرددید از اینقرار عمل به وجود آمدن خضر و سبزی یک عمل زندهاست) و در سوره بقره روئیدن گیاه را به حب نسبت داده نه نوی (حبه انبتت)

الذی جعل لکم م الشجره الاخضر نارا (سوره یس) آن خدائی که از درخت سبز برا شما آتش قرار داده (توجه فرمائید که به قسمت سبز که نورو حرارت گرفته نسبت پس دادن نور و حرارت داده شده است).

فجعلهم کعصف مأکول (سوره الفیل) پس چون علفی که زیر دندانهای حیوان خرد شده گردیدند.

لابد توجه فرمودید که نتیجه میش ود، باران می آید. حبکه دارنده عصف و ریحان است میرودی و چون عصف همان قسمت از گیاه است که سبز تاره و نارس بوده و بیشتر شامل برگها و قسمت جوانب گیاه میشود که سبزی دراد و ریحان نیز همان قسمت خوشبو و معطر گیاه بوده و در اخبار نیز تعبیر به عطر میوه و نبات شده و علی علیه السلام می فرماید خربزه ریحان است زیرا معطر است.(1)

و از طرفی چنانچه خواهید خواند هر چه در سراسر جهان عطر و اسانس گرفته میشود قسمت اعظم آن از ریحان و وابسته هایش است و لذا شاید بتوان گفت عصف و ریحان یعنی سبزینه و عطر (کلروفیل


1- در قسمت مربوط به خربزه شرح داده میشود.

ص: 21

و اسانس) و سبع سنبلات خضر و أخر یابسات سوره یوسف را هم فراموش نفرمائید که به قرینه خضر از یابس و خشک که عمل شیمیائی در چیز خشک انجام می گیرد اشاره شده است.

یک مطلب علمی از قرآن

خیلی عجیب است و هم مورد تائید مطلب قبل که هر جا سخن از خضر و سبزی و عصف است قرآن کریم آن را قرین صبح و روز و خورشید قرار داده همانگونه که نام سبزینه و کلروفیل از خورشید و آفتاب جدا نیست.

الم تر ان اللّه انزل من السماء ما فتصبح الارض مخضره 0سورا الحج) که البته توجه به کلمات یک فامیل صبح و تصبح و مصباح و ارتباطشان با مخضر و سبزی فرمودید (مصباح جای صبح و روشنائی چراغ) و آنچه فوق العاده جالب است از سوره انعام که : فالق الحب و النوی و را قرینه یخرج الحی من المیت و نخرج المیت من الحی قرار داده و بلافاصله به فالق الاصباح و جعل الیل سکنابر می خوریم که قرینه و الشمس و القمر حسبانا می باشد که اگر مطالب دو آیه را هم قرینه یکدیگر محسوب اریم : فالق الحب فالق الاصباح عصف - یخرج الحی من المیت و الشمس ردیف یکدیگر و النوی جعل الیل سکنا ریحان مخرج المیت و من الحی و القمر ... نیز مترادف! میگردند و در نتیجه شاید بتوان گفت :

صبح و شمس و فالق الحب قسمتی از حب که دارنده عصف و عمل خروج زندهاز مرده و ساختن یک جسم زنده میباشد همه مرتبط بوده و شب و قمر و فالق الحب قسمتی از حب که دارای

ص: 22

ریحان می باشد و عمل خروج مرده از زنده و ساختن شیی ء مرده ای (مثل اسانس) همه با یکدیگر پیوسته اند و در این صورت هم اکنون به ذکر چند مطلب می پردازم که شاید هنوز علم به آنها اشاره نکرده است

1 - همانگونه که کلروفیل با روز و آفتاب بستگی دارد تهیه اسانس با شب و سردی مرتبط است

2 - شکافته شدن حب با روز و آفتاب و روئیدن نوی با شب وسرما وابسته می باشد

3 - سکونت و آرامش شب و اثر یکه شب بر حیات و به خصوص بدن انسان دارد دخالت مر در آن به حساب و در کار است.

و هنوز شاید علم به ارتباط اسانس و شب و سرما - شکافته شدن حب و نسبت آن با روز و نوی و هسته و وابستگی اش با شب و سرما - ارتباط آرامش و سکون با ماه اشاره ای نکرده باشد.

سئوال اینکه قرآن به جای آفتاب نام صبح در برابر کلروفیل گیری برده ایا اشعه های طلائی طلوع بیشتر در عمل مذکور دخالت دارد؟

عصف و ریحان چرا؟

در سوره ای که و الحب ذو العصف و الریحان یکی از آیاتشاست مرتب از نعم و آلاء پروردگار نام برده شده و در فواصل آنها پی در پی فیای آلاء ربکما تکذبان که تقریبا نعی سرزنش تکذیب کنندگان آلاء و نعمت های پروردگار است تکرارمی شود و سوره

ص: 23

مذکور الرحمن نام دارد و شاید از این جهت که علاوه بر ذکرنعمتهای دنیائی از آلاء سرای باقی نیز در آن سوره مشاهده شده و بوی بهشت میدهد در مجالس ترحیم قرائت میشود و به ویژه برای توجه دادن صاحبان عزا که : و یبقی و جه ربک ذو الجلال و الاکرام نشانی از اینست که آدمی را فناست و بقا مخصوص ذات مقدس پروردگر و تسلیت و آرامشی و تذکری برای همگان بوده باشد و مصلحت های دیگر که ازخواندن سوره مذکور به خوبی هویدا است جای بحث نیست.

اصل مطلب اینکه : چرا و الحب ذوالعصف و الریحان از آلاء و نعم پروردگار محصوب شده و چگونه می توان کلروفیل و اسانس را به حساب بقیه نعمت های ذات مقدسش آورد؟

قبل از ذکر خواص کلروفیل کافیست گفته شود : حضرت یوسف چون خواب فرعون را تعبیر کرد در آنجا دید بود سبع سنبلات خضر : هفت خوشه سبز است و در پی آن خوشه های خشک و بدون سبزی حضرتش خوشه سبزی را به سال نعمت و خکشیده را سال قحطی تعبیر فرمود و در تاریخ قرآن برای اولین بار گفته میش ود چه تغبیر بسیار جالب و چه آیه اعجاز انگیزی که باید بگویم سازمان گوارشی کسی که از کلروفیل بی بهره مانده در حقیقت خوب تغذیه نشده است و قحطی زده میب اشد و در اواخر جلد سوم گفتم امام علیه السلام دست به سفره بدون سبزی نبرد و باز فرموده است؟ سبزی، زینت سفره است. سبزیجات دور کننده شیطانند و می دانیم سبزی ذخیره قلیائی بدن را نگه می دارد - از تورم خفیف مجاری گوارشی و ازیاد گلبولهی سفید جلوگیری کرده - املاح لازم را به بدن میرسانند

ص: 24

سلولزشان ضد سم بوده و موجب سهولت اجابت مزاج شده محرک عضله قلب و مقوی آن بوده قدرت دفاعی گلبولهای سفید را بالا برده کلروفیل دارای هسته پیرولیک و مقداری آهن است که عامل اصلی تشکیل دهنده گلبولهای قرمز است و از همه مهمتر که گیاهان دارنده اسید گلوتامیک زیادند (1). میوه و سبزی در فصل گرما خنک کننده اند و گفتم بهتین شکل کلسیم نوع کلوئیدال آن است که در سبزیجات تازه یافت میشود و یکی از خواص آن بالا بردن قدرت دفاعی گلبولهای سفید (سربازان دفاعی بدن) میب اشد به علاوه عناصر مفید سبزی با تازه بودنش چندان تغییری نمی کند کلروفیل بر طرف کننده بوهای بدن است و خیمر دندانها را با آن درست می کنند یا تو کفشی را .

در اینجا مناسب است به یکی ازپژوهشهای علمی که درباره سبزیجات تازه اخیرا انجام گرفته شااره نمایم:

در جستجوی این علت بودند که چرا مبتلایان به سنگ مثانه به نسبت فوق العاده ای روز افزونند. سرو صدای جهان ماشینی آیا اعصاب را کوبنده و پیش آورنده ابتلاست؟ دنیای عمله با روانها بازی می کند و بسیاری را مبتلا می سازد تجدد مأبی مایه بیماری است؟ و چند سؤال دیگر؟

بالاخره شعبه مطالعات طبی تجربی انستیتوی آلمانی (ماکس پلانک ) در شهر گوتینگن آلمان به وسیله رئیس اش کارل توماس متوجه شد : عناصر شیمیائی تشکیل دهنده سنگهای مثانه


1- بیوشیمی عمومی صفحه 121 از انتشارات دانشگاه تهران.

ص: 25

در سالهای اخیر (الی 1966) تغییر یافته و جنس سنگهائی که معمولا به بزرگی لوبیاست قبلا بیشتر فسفات منیزیوم و اخیرا اغلب (50-67 درصد) اسید اکسال است .

اسید اکسال از استحاله اسید دیگری (گلی اکسال) به وجود آمده و سومین اسید (اسید فول) در مورد تبدیل مذکور نقش مهمی دارد.

اسید فول که تقریبا خواص ویتامین ها را دارد و فقدانش در گاو ماده سبب کم خونی و در انسان موجب پنجاه درصد پیدایش سنگهای اسکالاتی می شود یعنی جواب سئوال فوق چنین داده می شود طرز تغذیه بشر در پیدایش و روز افزون بودن سنگها دخالت دارد و اسید مذکور در سبزیجات تازه به ویژه کاهو - اسفناج - نخود - سیر - کلم و گل آن فراوان است ( و دنیای گیاه را بنگرید که در آنها همیشه اضداد جمعند : اسفناج هم برای تشکیل و هم ضد تشکیل سنگ عناصری دارد).

و اسطه بین جهان خارج (آفاق) و جهان داخل (انفس) از لحاظ دریافت نیرو گیاهان می باشند. بدن انسان قادر به ساختن مواد آلی مورد لزوم خود نیست و این گیاهانند که محیط (دنیای معدنی) را می توانند باسازندگی مخصوص به مواد زنده و سازگار با بدن آدمی تبدیل نمیاند و این هم در انحصار گیاهان سبزینه درا است لذا میتوان گفت کلرو فیل در شرائط خاص مولد حیات است. از لحاظ مطالب اسلامی نیز برای شما نوشتم نقل از کتاب کافی که مردی در خدمت حضرت صادق بر سفره از خوردن سبزی خودداری می کرد حضرت فرمود برای امیرالمؤمنین علی علیه السلام هیچ غذائی حاضر نمی نمودند

ص: 26

مگر اینکه سبزی با آن بود و حضرت کاظم و حضرت رضا بر سفره ای نشستند که سبزی بر آن نبود دست از خوردن باز داشته و فرمودند مگر نمیدانی که من از سفره ای که سبزی بر آن نباشد غذا نمیخورم...

کلروفیل از لحاظ شیمیائی شبیه هموگلوبین خون است و موجب ازدیاد گلوبین خون می گردد عضله قلب را تحریک و تقویت می کند در هضم غذاهای صرف شده تسریع و در تشکیل خون کمک می نماید. کلروفیل در اثر دیاستازهای روده ها و در نتیجه فعل و انفعالات تبدیل به ماده ای شبیه هماتین که پس از جذب در بدن تشکیل هموگلوبین می دهد. حیوانات بدون آنکه کلروفیل در غذای آنها باشد قادر به ساختن هماتین نیستند رنگهائی که بوسیله علم فرمانتاسیون در گیاه فراهم می شود و ابتدا در گیاه وجود ندارد و پس از آنکه گیاه زندگی خود را ترک کد تحت تأثیر فرمانها رنگین می شوند مثلاً در زرد چوبه که غدد زیر آن در حا زندگی رنگی ندارند و پس از آنکه غده زرد تندی در آنها ظاهر م شود. آب پوستگردو د اول سبز است ولی پس از مجاورت با هوا برنگ سیاه تیره در می آید و عمل اصلی آنها اکسیداسیون است.

در سیتوپلاسم سلولهای گیاهی دانه های ریی به نام پلاست وجود دارد که درون آنها مواد رنگین جایگزین می گردند. پلاست ها بر حسب رنگ و موادی که در خود دارند سه نوعند: کلروپلاستها که واجد کلروفیل بوده برنگ سبز می باشد کرونوپلاستها که برنگ زرد و قرمز دیده می شوند آمیلوپلاستها که دارای

ص: 27

نشاسته اند، مواد رنگی موجود درگیاه دو دسته اند: مواد رنگی طبیعی رنگهائیکه بوسله فرمانتاسیون فراهم می شوند. مواد رنگی طبیعی بچند دسته تقسیم می شوند: مواد رنگی کلروفیلی آنتوسیایک و انتروسیانوزید مواد رنگی فلاونیک و اکسی فلاونیک.

مواد رنگی کلروفیلی: در اغلب گیاهان سبز وجود دارد. در پلاست ها وجود دارد و بندرت در پروتوپلاسم. در کلروپلاست ها علاوه بر کلروفیل قسمت های رنگین. زرد گزانتولوسیت و مواد چربی موم ها املاح اسیدهای چرب و غیره که بصورت کلوئید می باشد وجود دارد. مواد رنگی کلروفیل شامل چهار ماده است: کلروفیل الفا بتا کاروتن و گزانتوفیل که دو تای اول سبز و بعد قرمز و. آخری زرد رنگ ی باشد و مقدار آنها د گیاهان مساوی نبوده و بطور متوسط به ترتیب 2 گرم در هزار 75/0 16/0 33/0 گرم در هزار گرم میباشد این نسبت ها ثابت نبوده و حتی در برگهای خشک در تغییر است. کلروفیل از سری اجسام آلی بوده مرکب است از اکسیژن هیدروژن ازت منیزیم و کمی آهن که بعنوان کاتالیزور وجود دارد. منیزیم در کلروفیل فوق العاده مهم بوده در کلروفیل الفا 69/2 درصد بتا 64/2 درصد می باشد (در کلروفیل ها آهن و فسفر و گوگرد وجود ندارد). کلروفیل ها در برگها و ساقه های جوان و بسیار بندرت در ریشه وجود دارد. برای تشکیل کلروفیل ها نور لام است و بسیاری پیدایش آنها را نتجه احیاء گلوسیدها میدانند. عوامل : نور حرارت اکسیژن آهن گلوسیدها

ص: 28

در تشکیل کلروفیلها مورند (وجود گاز کربنیک را نیز لازم می دانند) فتوسنتز گیاه عمل کلروفیل گیاه که مهم ومفصل بوده میتوان در کتب درسی دید.(1)

عصف و ریحان چرا جزو آلاء است

گفتم در سوره الرحمن نعمت های پروردگار شمرده شده در فواصلش نه تنها مرتب به تکذیب کنندگان تذکری می دهد بلکه با کلمه ربکما تؤأید بسزایی یم فرماید و بحث ما اینست که چرا کلروفیل و اسانس از نعمت هائی بشمار آمده و جایشان آنقدر بالاست که در قرآن از آنها نامبرده شده آنهم بنام آلاء و نعمت ها.

مختصری از خواص کلروفیل (ضد سمی بودن تقویت کنندگی ...) گفته شد و درباره اسانس گیاهان نیز کافیست صرفنظر از جنبه های اقتصادی کهبرای بشریت دارد به خواص چندی (گندزدائی تقویت کنندگی ...) از آن اشاره خواهد شد و در اینجا خلاصه کنم که کلروفیل با بدن دو کاری انجام می دهد که اسانس می دهد: هر دو حافظ زیبائی ها در طبیعت بوده و علاوه بر جال آرائی طرد کننده زشتیها و ناپاکیها و پلیدیهایی هستند که سیطره تکوین فرمانده آنهاست باشد که خدای ما را توفیف دهد زیبائی تقوی را پیشه وپلیدیهای شیطان هوی و هوس را طرد نمائیم که فرمانه در اینجا خودمان می باشم: خلاصه آنکه: کلروفیل سموم را از بدن خارج ساخته و محیط را از ذات بهجه و مسرت انگیز می نماید (حدائق ذات بهجه 60 نمل) یعنی


1- اقتباس از رساله دکترای آقای دکتر حبیب الله شریعت 752 دانشکده دارو سازی.

ص: 29

حدائق هم سموم داخل را دفع می کند هم سموم فضا ا و هم بین فضا وشخص ارتباط مسرت آمیز برقرار می سازند اسانس هم ضرات و ذرات موذی را از محیط دور و در حققت سموم را از محیط خارج و بدن را به مسرت و نشاط می آورد و این مائیم که باید زهرآگینی معنویت و باطن بدن را با دوری از گناه و خفقان اجتماعی محیط جهانی را با آشنا ساختن و نزدیک کردن مردم به حکومت قانون اسلام برطرف سازیم وراجع به اسانس و عطر در جلد بهداشت بدن با شما سخنی دارم.

مطلب علمی از قرآن

با آنکه آیه فالق الحب و النوی (95 انعام) بازشناخت خوبی برای هسته و حب می باشد و حب الحصید (9 ق) یعنی اشاره قرآن به آشنایی حب با داس مسئله را حل کرده و سبزینه را که قابل حصد و درو کردن می باشد تأیید می نماد بیک مسئله علمی جالب قرآنی «چگونگی پیدایش حب» از «خضر» سبزینه می باشد توجه شما را جلب می نمایم.

و هو الذی انل من السماء ماء فاخر جنابه نبات کل شی ء فاخر جنا منه خضرا نخرج منه حبا متراکبا (سوره انعام) که ترجمه آن د صفات قبل گدشت و برابطه روئیدن سبزه ها و بیرون آمدن حب های روی هم چیده شده از سبزه ها اشاره گردید و هم اکنون بشرح چگونگی عمل مذکور می پردازم:

ص: 30

چرا بجای برگ سبز حب سبز؟

هیدراتهای کربن (کربوهیدراتها) که در حدود 82 درصد مجموع کالریهای غذایی را تأمین می نمایند 0بجز اوائل زندگی که شیر خوارگی است) بمعنی تبدیل به هیدرات شدن و یا بعبارت دیگر بمفهوم اضافه نمودن آب بیک جسم است و معمولاً نام هیدرات که بیونانی معنی آب می دهد به اجسامی گفته می شود که با جانشین شدن ریشه ساده و یا مرکب با هیدروژن از دسته آب مشتق می شوند و همچنین باجسامی اطلاق می شود که از آب یا یک ماده دیگر تشکیل شده باشند.

اسم هیدرات دو کربن به سبزی مواد کربن دار دسته نباتات گفته می شود که در آنها نسبت اکسیژن و هیدروژنشان مانند نسبت هیدروژن و اکسیژن در آب است و به منوساکاریدها و الیگوساکاریدها و پلی ساکاریدها تقسیم می شود.

زمانی که وزن ملکولی هیدرات کربن پائین می آید آن مانند بقند مبدل می گردد، قند و ملکولهای قندی بهم می پیوندد و تشکیل نشاسته را می دهد و اگر ملکولهای قند سخت تر بهم بپیوندد سلولز را درست می کند و سنتز قند در برابر نور آفتاب انجام می گیرد و قند در گیاه تغییراتی پیدا کرده استخوان بندی گیاه را تشکیل می دهد و یا متابولیزه شده و ترکیبات ازته درست کرده و بالاخره برای تشکیل سلول پروتوپلاسمایی تبدیل به پروتید می گردد.

قند گاهی در گیاه بصورت ذخیره در دانه ها و یا تغییراتی یافته

ص: 31

بویتامین ها و هورمونها مبدل می شود (امروز بجای مواد هیدرات های کربن اصطلاح اصطلاح گلوسید بکار برده می شود).

تا اینجا ملاحظه فرمودید که در گیاه منشاء و پایه اولیه همه چیز قند است یک حیوان نیز میتواند با موادگلوسیدی همه چیز را بساید و انسان نیز قندها را آسانتر از مواد دیگر مبدل بمواد لازم میکند.

اما این نکته را نیز باید دانست که درخت از زمین برمیدارد و قند میسازد اما گیاهان سبز منحصرا برداشتشان از خاک نیست بلکه قسمتی از آن از هوا تأمین می گردد و اینهایند که میتوانند عمل عکس تنفس راانجام دهند و در فضائی که درنتیجه تفنس CO2 زیاد و اکیژن کم شده است عمل احتراق و تنفس را ممکن سازند گیاهان کلروفیل دار در تاریکی مانندحیوانات تنفس می کنند.

در یاخته های برگهای سبز گیاهان کلروفیل که جزء پیگمان خهای پروفیرین دار است در ساختمانی صفحه ای شکل که قطر آن از 5 مو تجاوز نمی کند متمرکز می باشد و صفحه مذکور را کلروپلاست نامند.

شدت نور عمل فتوسنتز را تسریع نمیکند و اگر بترتیب گیاه در معرض نور و تاریکی قرار گیرد مقدار اکسیژن بدست آمده خیلی بیشتر از اکسیژن آزمایشی است که در ان از نور دائمی استفاده می شود (ایا میتوان تولج اللیل و تولج النهار را بدنبال یکدیگر مسبب پیدایش مایه اولیه یخرج الحی من المیت دانست؟).

گیاهان کلروفیل حتی در تاریکی قادر بجذر CO2 می باشند ولی آنچه مسلم است با توجه به آنچه گفتیم هر چه برگ جوان تر

ص: 32

باشد اعمال مذکور بویژه تنفسش شدیدتر بتوده تا آنجا که جوانه های انتهائی که جوانترین اند، اشد تنفس و سنتز را دارند و در دانه های سبز که تراکم زیادتر دارند از همه بیشتر است و بنابراین متوجه این نکته اعجازآمیز قرآنی می شویم که چرا بحب سبزینه دار اشاره فرموده است (زیرا هم بیشتر از خاک گرفته است و هم بیشتر از خورششیدو فضا بلکه بیشتر گرفته و بیشتر داده است: قند و تنفس و اسانس و کلروفیل و ...) و جدا شدن حب با تراکم بیشتری از آنچه در برگهاست و پیدیاش خوشه های متراکب و طبقه طبقه که هنوی به نوی و هسته شدن نرسیده قابل توجه بوده و در قرآن بیان گردیده است. برای اینکه بیشتر بدقت و توجه و بلکه اعجاز قرآن وقوفی حاصل گردد: مواد ازته سبزیجات خشک (حبوبات) اغلب از لگومین Legumine که نوعی کازئین گیاهی است تشکیل یافته ولگومینوزها هر چه زودتر چیده شود (توجه فرماتئید سبزتر باشد) نوکلئین بیشتر دارد (یعنی جب صددرصد خوانده می شود) وآفرین بر قرآن که چون خواست سبزینه متراکم فراوان بیشتری را مثال بزند در مودی آورد که هر چه زودتر سبزتر و دارنده نوکلئین بیشتر باشد.

دانستنیهائی چند از سبزی و میوه

مصریان 3500 سال پیش بارزش حقیقی برخی سبزیجات و گیاهان (پیاز سیر نعناع کاهو کرچک و بزرک) پی برده بودند این بود آنچه در کتابها ثبت است وقرآن نیز به بقلها

ص: 33

و قثائها و فومها و عدسها و بصلها یعنی ببرخی سبزیجات و سیر و پیاز وخیار شنیک زمان حضرت موسی در مصر اشاره می فرماید.

حضرت سلیمان اطلاعات ذیقیمتیدرباره سبزیجات داده است.

بنی اسرائیل بسبزیجات اهمیت داده در جشنها از خداوند برکت سبزیجات ومیوه جات را مسئلت می داشتند و در قرآن است که جدشان حضرت ابراهیم آنقدر بمیوه جات اهمیت میداده که آرزو میکرده خوراک مؤمنین بوده باشد: و ارزق اهله من الثمرات من آمن سوره بقره .

بودائیها خوردن سبزیجات را بر گوشت ترجیح می دادند.

نه تنها انسان بلکه همه جانداران برای رشد و نمو و ترمیم نیاز مبرمی به ازت داردولی نه گیاه نه حیوان هیچکدام نمیتوانند از ازت موجود در هوا یا در آب یا خاک استفاده نمایند و از آن ترکیبات ازت دار بسازند این باکتریهای مخصوص (باکتریهای جذب کننده ازت) می باشند که ترکیبات ازت دار میسازند و در اختیار گیاهان قرار می دهند.

گیاهان مواد ازت دار را از املاح آمونیاکی و نیتراتهای موجود در خاک می سازند و از آن مواد بیاض البیضی می سازند و در اختیار گیاهان قرار می دهند و حیوانات مستقیما از گیاهان و انسان مستقیم از گیاه و غیر مستقیم از تغذیه گوشت حیوانی که گیاه خورده استفاده می نماید (یا از تخم طیور) و مجدد هر کدام بمیرند ازت های مواد بیاض البیضی خود را بزمین پس داده و تا حد ازت آزاد زمین آنرا تجزیه می نمایند.

ص: 34

زیاد آسیاب کردن، آرد نمودن، انبار کردن میوه جات و سبزی ها (از جمله احتکار) مقدار زیادی از ویتامین ها و مواد معدنی آنها از بین می رود همینطور انداختن برگها و ساقه هایا قطعه ژهای میوه در آب برای پاک کردن گل از آنها یا سفید ت شدن مقدار زیادی ویتامین های محلول در آب از آنها بهدر می ود ولی شستن و تمیز کردن آنها بهتر است فقط خیس نمودن آنها باید فراموش گردد.

برای پختن سبزیجات بعقیده برخی بهتر است آنها را در ظرفهای سربسته پخت تا کمتر مواد غذایی آنها از بین برود.

تحقیقات پزشکی در امریکای مرکزی نشان می دهد که افرد قبیله «مایان» که بمفهوم واقعی گیاه خوار هستند عموما قدو قامتی بسار کوتاه داند وطول حداکثر افراد قبیله مذکو در اثر پیروی از تغذیه مزبور در طول قرون و اعصار به کمتر از یک متر و نیم تقلیل یافته است و برعکس خوردن بعضی مواد که بر حسب اهمیت به ترتیب عبارتند از خون شیر - گوشت در بلند شدن قد عامل موثری می باشد و بر حسب تحقیقاتی که بعمل آمده آلمانیها با خوردن ساسج که حاوی گوشت خام و خونابه است یا با خوردن بف تارتار که همان گوشت و خونابه بطور خام می باشد قد بلندتری یافته اند و اگر یهودیانی را که به آمریکا مهاجرت کرده و 20-25 سانتی متر قدشان بلندتر از پدران و مادرانشان است در نظر بگیرمی می بینیم بامصرف بیشتر شیر و کره و بویژهبستنی در آمریکا وگوشتها مخصوص درآمریکا وبرعکس طبق دستور قسمت چهارم از فصل نهم سفر پیدایش که که پدران یهودیان مهاجر انجام داده و

ص: 35

گوشت رادر حالیکه تازه است در آب نمک می گذارند تا خونابه اش بکلی خارج شود اختلاف طول قد مذکور پیش آمده است.

برای اینکه تازگی و طراوت میوه محفوظ بمان و از طرفی کندتر رسیده وکامل گردد باید آنرا در حالت رخوت نگهداری کرد و بوسله برودت تا حدی می توان زندگی میوه را طولانی کرده از فاسد شدنش جلوگیری نمود هماطنرو که درتابستان آن رابمنظور مذکور در یخچال میگذارند ولی برودت بری این مظور کافی نیست بلکه باید محط داای هوای مناسبی با ترکیبات ویژه ای بوده باشد یعنی وطری باش که در تغییر دادن ماهیت میوه دخالتی نکند و در عین حال تنف آنها را کند نماید و این هوا دارای خصوصیات چندی است: اکسیژن باید کمتر از هوای معمولی و گازکربنیک بیشتر ور طوبت نیز زیادرت باشد و حتی الامکان گازهای منتشر شده از میوه جات نیز از میحط خارج گردد و اخیرا مؤسسه هایی که مخصوص کنسرو سازی هستند موفق بساختن اطاقهائی مجهز بمنظور فوق شده اندولی وسیله ساده برای نگهداری میوه این است که کیسه هائی از مواد پلاستیکی (از مواد پلی اتیلنی الاستومر ( سیلیکون) را برداشته میوه ها رادر قرآن قرار بدهند کیسه ها طوری است که فقط می توانند کمی اکسیژن جذب نمایند اندازه کیسه و ضخامت آن در نگهداری میوه های مختلف فرق دارد مثلاً برای نگهداری یک کیلو سیب یا گلابی از نوع پلاستیکی (پلی اتیلن) که قطر آن کیم بزرگتر از میوه است انتخاب می شود و ضمنا طوری سر کیسه بسته می شود که خروج گازها آسان اما ورود اکسیژن سخت است.

ص: 36

80-95 درصد میوه جات آب است و بهمین جه مدر و تر و تازه کدن بدن می باشد. مواد بیاض البیضی و چربی میوه جات (باستثنای گردو و فندق و بادام و پسته) 5/0-5/1 گرم درصد و چبی نیز درهمین جدود است ولی شیرینی آنها از یک درصد و چربی نیز در همین حدود است ولی شیرینی آنها از یک درصد (لیموترش) تا بیشتر از 20 درصد (انگور) می باشد.

قند میوه جات بیشتر از گلوکز و لولز و ندرتا از ساکارز هم هست (چغندر).

پکتین در میوه جات زیاد بوده و با جوشاندن و سرد کردنشان از پکتین آنها ژله درست می شود اسیدهای میوه جات اغلب آزاد و با فلزی ترکیب نشده است (اسید مالیک اسید سیتریک اسید تارتریک ...) گاهی اسیدهای مذکور با پتاسیم ترکیب و مدر وملین بودن خود را ظاهر م سازند و در بدن سوخته قلیائیت بدن را زیاد می نمایند و چون این پتاسیم بیشتر متوجه سلولهای بدن می شودو پتاسیم میوه جات زیاد و سدیمشان کم است بیشتر از اینکه مایعات بدن را قلیایی کنند متوجه سلولهای بدن می شوند و مدر بودن و آب فراوان میوه جات بدن را شستشو داده و اکسیداسیون را سریع و سموم را دفع می نمایند.

تقریبا 5 درصد میوه جات سلولز و 5/0-2 درصد املاح می باشد.

مواد موجود درگیاهان و نیازمندیهای بدن به آنها باختصار چنین است:

مواد مذکور به سه دسته تقسیم می شوند: آب مواد آلی مواد معدنی ویتامین ها.

ص: 37

از بسیاری عناصر موجود درگیاهان (کلسیم فسفر کلرور سدیم پتاسیم آهن منیزیوم گوگرد منگانز روی قلع و کبالت و نیکل ید فلوئر ارسنیک برم ید) و رل اساسی آنها در بدن در جلدهای قبلی شرحی باختصار داده شد.

دراینجا باید افزود: اسفناج هلو چغندر کاهو شاهی گل کلم گوجه تازه کرفس مارچوبه کلم هویج دارای مقداری منگناز بوده که بر حسب میلی گرم در کیلو به ترتیب: 7 66/6 37/5 5 6/3 (5/2 82/01 62/1 1 76/0 53/0 می باشند. ید در لوبیای سبز آناناس پیاز شلغم مارچوبه کلم توت فرنگی ( برنج هنیج تره فرنگی ترشک گوجه فرنگی اسفناج کاهو انگور گلابی و غیره یافت می شود. فلوئور در سیب زمینی، گوجه فرنگی، مارچوبه، تربچه، لوبیای سفید، آرد جو، عدس، انگور، برنج و غیره یاف تمی شود. آرسنیک در کاهو کلم لوبیای سفید اسفناج سیب زمینی گل کلم برنج گلابی هویج سیب نخود یافت می شود.

املاح معدنی (فلزی شبه فلزی) چندی وجودشان در بدن باثبات رسیده است: کلسیم فسفر پتاسیم سدیم آهن گوگرد مس روی فلوئور نیکل بر آلمونیوم کبالت ید سرب سلیسیوم و جزئی املاح نقره باریوم کرم استرونیوم.

املاح مذکور در اعما استخوانسازی اخلاط خون مکانیسم تغذیه و جریان خون و تعالد و ثبات وظائف الاعضاء رل

ص: 38

مهمی را دارند.

املاح مذدکور یا مستقیم (از راه سبزیجات میوه جات) وارد بدن می شوند یا غیر مستقیم که حیوان آنها را میخورد و انسان از گوشت شیر و ... آنان استفاده می نماید.

کلسیم مقدار زیدی در شیر پنیر و مشتقات شیر و در فندق بادام لوبیای خشک عدس گردو نخود جوانه گندم آرد جو سیاه لوبیای سبز خرما چاودار گندم پرتقال و ... ، وجود دارد فسفر در گوشت ماهی تخم مرغ و بشکل فسفات در جوانه گندم لوبیای خشک بادام عدس گندم نخود جو سیاه فندق گردو قارچ بلوط آرد سفید گندم لوبیای سبز اسفناج شلغم هویج کلم.

پتاسیم : لوبیای خشک نخود عدس اسفناج بادام فندق خرما گندم چاودار موز آرد جو سیاه کاهو شلغم کرفس لوبای سبز سیب زمینی جوانه گندم گوجه فرنگی کلم کلم قمری پرتقال.

منیزیم: جوانه گندم بادام لوبیای خشک و سبز فندق گردو گندم جو سیاه ذرت آرد جو خرما بلوط.

آهن: گوشت شیر سبزیجات خشک (عدس لوبیا نخود) گندم اسفناج فندق بادام جو و جو سیاه نان انجیر خشک خرما آلو سیب زمینی.

گوگرد: جوانه گندم عدس نخود لوبیای خشک آرد سفید گندم گردو جو سیاه بادام جو آرد ذرت نان سفید کلم قمری خرما پیاز کلم شلغم ترب سیر.

ص: 39

دکترفستر شیمیست 42 ساله آلمانی و عضو بخشی تحقیقاتی ماکس پلانک داروی نوینی کشف نمود که قادر بمبارزه با بیماری سرطان است و تحقیقات مذکور بر این مبنا قرار دارد که مصرف زیاد پروتئین های گیاهی محرک افزایش فعالیت نیروهای دفاعی طبیعی بدن در برابر بیماری سرطان می گردد و قسمت مهم پروتئین بدست آمده از گیاه کاولی (کشمشک) می باشد. در آزمایشهای متعددی که بر روی موشها شده رشد غدد سرطانی با پروتیئن مذکور متوقف شده و حتی در مواردی آنها را از بین برده و تحقیقات مذکور بعدا در مرکز سرطان شناسی در هایدبرگ تحت بررسی قرار گرفت و تأیید گردید و هم اینک داوی مذکور روی انسان مورد مطالعه است.

اصولاً در قدیم و تی قرون وسطی مردم هر ناحیه از غلات و سبزیجاتی که در دسترسشان بود استفاده می کردند و از سبزیجاتی که هم اکنون در دست ماست اطلاعی نداشتند حتی پارمانتیه Parmentier اواخر قرن هیجدهم سیب زمینی را به اروپا برد و شکت و زرع و خوردن سیب زمینی در ایران تاه مرسوم شده و لوبیای سبز پس از کشف امریکا به اروپا و از آنجا به آسیا و ایران آورده شد و گوجه فرنگی از پرو به اروپا و سایر نقاط رسیده است.

گلوسیدها در نباتات بمقدار خیلی زیاد یافت می شوند ولی در بدن حیوانات بمقدار خیلی کم وجود دارد و احتیاج بدن انسان و حیوانات بایستی بوسیله نباتات تأمین شود. گلوسیدها در لوله گوارش تغییراتی نموده و بالاخره گلوکز بدست می آید که از راه خمل ها جذب شده وارد بدن م گدد و سوخت و ساز خودش و آنچه

ص: 40

در برابر قند نشاسته ایها انجام می دهد قبلاً شرح داده شد.

سلولز در روده فراخ بوسیله میکربها تجزیه شده ودر اشخاص سالم 58 و یبوستی ها 81 و در نفخ شکم تا 38 و در یرقان تا 28 درصد و زمان عدم ترشح معدی تا 20 درصد و در بیماریهای لوزالمعده تا 8 درصد سلولز جذب می شود. سلولز که در گیاهان فراوان است عمل مکانیکی مهمی که تحیکات دودی است انجام می دهد. چربیها که در سلولهای نباتی زیاد یافت می شود. در گیاهان مواد پروتئیدی بمقدار کم یافت می شود.

اسانس ها و مشتقات آنها در گیاهان بخصوص خانواده نعناعیان زیاد یافت می شود اسیدهای آلی هتروزیدها تانن ها رین ها صمغ ها آلکالوئیدها گلوکزیدها موسیلاژها و ... در گیاهن وجود دارد. سبزیجات خوراکی از این نظر اهمیت دارند که دارای مقدار زیادی ویتامین می باشند و باید آنها را تازه مصرف نمود و خشک آنها اثر فوق العاده کمتری خواهد داشت.

سبزیجات کاشته شده در آفتاب بیشتر از سایه و آنها که در ارتفاعات اند زیادتر از زمین های پست ارزش خوراکی دارند.

میوه جات از جمله وسایل زیبایی هم بشمار می وند زیراماسک تهیه شده از آنها علاوه بر اثر جالبی که بر پوست دارد از ساده ترین و کم خرج ترین ماسکهای زیبایی می باشد عمل آنها تسریع در گردش خون و باز شدن رنگ ناحیه و شادابی پوست مربوطه می باشد و برای هر نوع پوستی، خشک یا مرطوب بکار می رود.

هر چند ماسک هایی از میوه جات تهیه و در دسترس است ولی

ص: 41

ساده ترین آنها که گفته شد زیرا بجای مالیدن خمیر محتوی عناصر مفید بوده (و احتمالاً عناصر اضافی مزاحم) گذاشتن همان میوه کار آسانی خواهد بود. بهترین موقع گذاشتن ماسک قبل از خواب است باید حمام گرفت و بعد با آب سرد صورت را بجا آورد (البته نباید با زیاد گرم بودن صورت آب سرد ریخت و ایجاد سرماخوردگی کرد) و نگذاشت هیچگونه آثار آرایشی بر پوست مانده باشد. مدت بکار بردن ماسک نزدیک به نیم ساعت است که بعد از آن باید با آب نیمگرم و پنبه ابتدا صورت را مالش داد و بعد آنرا شست و در پایان به محل کرم ماید. برای پوستهای خشک و شکننده بهترین ماسک: توت فرنگی (صدگرم) است که باید قطعه قطعه نموده بر صورت نهاد و پس از 15 دقیقه بطریقی که گفته شد صورت را تمیز نمود. برای پوست های چرب دو قاشق آب پرتقال و یک قاشق آب لیمو ترش مخلوط را روی صورت مالیده بیست دقیقه باید شست. برای پوست هایی که منافذ زیاد دارد 7 عدد زردآلو را قطعه ژقطعه کرده با چند قطره روغن بادام چکانده روی صورت گذارده پس ازبیست دقیقه پاک نمایند وبرای پوست های خسته عسل خیلی خوب است (دو قاشق عسل نصف قاشق آبلیمو مخلوط) ربع ساعت روی صورت گذاشته شود. ماسک خیار هم خوب است و میتوان روزها از آن استفاده نمود. (در بهداشت بدن نظر اسلام را راجع به شاداب کردن چهره و ماسک و روغن مالی به تفصیل گفته خواهد شد).

سبزیجات از لحاظ نوع بچند دسته تقسیم می شوند: آنها که ریشه اشان مصرف می گردد (هویج چغندر شلغم ترب)

ص: 42

سبزیجاتی که ساقه اشان قابل استفاده است (کرفس مارچوبه و ...) سبزیجاتی که برگشان خورده می شود (کاهو اسفناج کلم و ...) سبزیجاتی که میوه اشان خورده می شود (خیار کدو بادنجان و ...) انواع قارچها.

مواد قندی نشاسته ای سبزیجات عبارت از: نشاسته پاتوزانها همی سلولزها پکتین دکسترین ها مانیت اینوزیت اینولین و قندهای دیگر. قسمت عمده مواد قندی نشاسته ای سبزیجات از نشاسته بوده ولی در بسیاری از آنها بجای نشاسته دکسترین و اینولین وجود دارد که اینوین در معده تجزیه و تبدیل بقندهای قابل توجه می گردد که در دانه ها و ریشه و ساقه و غدد نبات یافت می گردد.

پانتوزان که در دستگاه گوارش علفخواران قابل هضم و جذب بوده و در انسان بوسیله میکروبها تجزیه می شود.

سلولزها نیز بوسله میکربها تجزیه و بر حب نوع سبزی و بدنی که مصرف کرده مقداری از آنها جذب می گردد (درسالم ها 58 درصد در یبوستی ها 5/81 کسانیکه نفخ شکم دارند 83 عدم ترشح معده 30 در یرقانی 28 بیماری لوزالمعده 8 و در کلیه منارد سلولز مصرف شده بین 5/2 تا 5/3 گرم می باشد) پکتین یا ژلاتین گیاهی که بیشتر در غشاء یاخته های نباتی موجود است چون با قند و آهک جوشانده شود ژله درست می شود که شیرینی فروشها از پکتین میوه جات درست می نمایند پکتین د بدن تولید الکل متلیک می کند و در سیب و گوجه فرنگی زیاد است و در ادرار کسانیکه خورده باشند 9 در هزار الکل دیده می شود.

ص: 43

مانیت که باید بکمک میکربها در بدن تجزیه شوند.

اینوزیت که درنسوج حیوانی هم یافت می گردد.

مواد سفیده ای سبزیجات 1 تا 3 درصد است و در قارچها حدود 5/4 که در همه 25-50 درصد از مواد سفده ای حققی می باشد اما تمام اسیدهای آمینه لازم برای بدن در آنها نبوده بعلاوه قبالیت جذب مواد سفیه ای نباتات زیاد نیست (به آیه شریفه فثائها و فومها و عدسها و بصلها توجه فرمائید که پروردگار در مقام مقایسه با گوشت مرغ این را در برابر آنهاخیر نامیده و شرح داده می شود).

برخی سبزیجات هم در بدن تلوید اسید اوریک می نمایند که بترتیب: اسفناج کاهو گل کلم قارچ هویج کرفس ترب پیاز می باشد.

عمده مواد معدنی سبزیجات پتاسیم کلسیم سدیم منیزیم کلر فسفر گوگرد و آهن بوده که دو تای اولی نسبتا زیاد و سدیم و کلرشان کم است.

سبزیجات قلیائیت بدن را افزایش می دهند.

سبزیجات با داشتن سلولز همی سلولز پانتوزان هضم سختی دارند زیرا بجای دیاستاز مخصوص آنها که در روده نیست باید میکربها را تجزیه نمایند که در نتیجه اسید استیک اسید پروپینیک اسید بویتریک و گازهای اسید کابونیک هیدروژن متان تولید می شود بهمین علت صعوبت هضم سبزیجات مدفوع دو سه برابر و تعداد میکربهای روده نیز 2-3 برابر می گردد.

هضم سبزیجات آب پز بهتر است. هر چه سبزی جوانتر

ص: 44

باشد سلولزش کمتر و هضمش سهلتر است سبزی پخته که غشاء یاخته هایش نرم شده آسانتر می باشد پوست سبزیجات را گرفته پوره آنها سهل الهضم تر می گردد ولی سبزیجات خام فوائد زیادی دارند که قبلاً شرح آنها داده شده از قبیل: خامخوری (جلد سوم مراجعه شود) کلروفیل و مانفع آن سبزی خام که ویتامین ها و عناصر مفیدش تقریبا دست نخورده می ماند و در سبزیجات ویتامین B زیاد و ویتامین A و C وجود دارد و ویتامین D در بعضی به شکل پرتو ویتامین و ویتامین های دیگر که در هر مورد گفته خواهد شد. اسید اگزالیک در بسیاری از سبزیجات بمقدار زیاد یافت می شودو برای کسانیکه سوخت وساز بدنشان خوب نیست مصرفش مناسبت ندارد و بترتیب در اسفناج ترشک لوبیا کلم ترب یافت می شود. سبزی که جوشانده شود جدار یاخته هایش متورم و نرم و بالاخره باز شده مواد یاخته ها خارج می شود و اگر خوب آب پز شود به ذرات کوچک تقسیم و بهتر در دسترس عوامل گوارشی قرار می گیرد.در پنج دقیقه اول جوشاندن 25 درصد از مواد سبزیجات داخل آب می شود و با ادامه جوشاندن ربعدیگر مواد بیاض البیضی و قندی نشاسته ای و مواد معدنی آنها داخل آب می گردد لذا اگر آبی که در آن سبزیجات پخته شده مصرف نشود موجب از بین رفتن عناصر مفید سبزی می گردد و چنانچه با بخار پته شود مثلاً روی طوری گذاشته شود در دیگ سربسته حرارت دهند موضوع آب سبزیجات مرتفع است.

اگر سبزی را در روغن (حیوانی یا نباتی) سرخ کنند دیر هضم بوده و در صورتیکه آب پز نموده و سپس سرخ نمایند باز

ص: 45

دیرهضم بوده ولی کمتر از نوع اول دیر هضم است (با توجه به نفوذ روغن در سبزی و ممانعت از نفوذ ترشحات گوارش به آنها) اگر سبزی خام خوب جویده شود عظاء سلولزی آنها پاره و نرم شده بهتر جذب می گردند.

سالاد

چون بحث از سبزیجات است چند کلمه ای از سالاد گفته شود.

سالاد چه در زمستان چه تابستان خوردنش سودمند می باشد اما در تابستان نفعش بیشتر است زیرا در تابستان اشتهای بغذا کمتر بوده مخصوصا از غذاهای گرم و خورش زیاد روگردان تر می باشند و این سالاد است که اشتهاآور بوده و با اوضاع و احوال بدن سازگارتر و وافق طبیعت و صلاح بدن است.

سالاد چون دارای کلروفیل ومواد معدنی و ویتامین هاست میتوان بارزش واقعی اش وقوف حاصل کرد.

سالاد سابقه قدیمی دارد ولی انرا بعنوان دارو و درمان بکار می بردند چنانچه سالاد کاهو که ملکه سالادهاست و رومی ها در قدیم برایدرمان بیماریهای کبد بکار می بردن و یونانیها به آن نبات خواجه ها می گفتند بدین علت که برای دستگاه آمیزشی حالت تعدیل کننده داشت اما امروز سالاد کاهو را برای اشخاص عصبی مزاج بسیار خوب می دانند.

خوردن سبزی و سالاد همانطور که بیان شد در قدیم عنوان درمانی داشته و اطلاع بارزش واقعی آن باعث شده که در این اواخر

ص: 46

همه جا مصرف شود در صورتیکه در همین جلد برای شما نوشتم نبی گرامی درباره سبزی چه فرمود و حضرت رضا چگونه حاضر نشد دست بسفره ای دراز کند که بر آن سبزی وجود نداشت و از همه مهمتر جمله ذوالعصف و الریحان قرآن بود که شرح دادم.

سالاد از کاهو کاسنی شنبلیله و .. درست می کنند و برای اطلاع بچگونگی و خاص آنها بقسمت مربوطه در همین جلد مراجعه فرمائید.

برای محفوظ ماندن تمام خواص سالاد بهتر است به آن چاشنی زدکه امروز روغن زیتون آب لیمو سرکه بکار برده می شود و اسلام راجع بسرانگشتی سرکه خوردن یا روغن زیتون مصرف نمودن دستوراتی داده که قبلاً گفته شده یا میشود.

ارزش بیشتر سبزی و میوه در جهان معاصر

باثبات رسیده که بین کاهش مقدار اسید اسکوربیک ادرار و اندازه مونواکسید کربن خون رابطهمستحکمی برجاست دو دسته معتاد بدخانیات و غیر معتادین که غذای یکسان و حرکات یک نواخت داشتند مدت ده روز مورد آزمایش قرار گرفتند معتادیندر ملحی بودند که مقدار اکسید دو کربن هوا بطریق ورود از خارج و یا از راه سیگار کشیدن قابل تغییر بوده است برعکس کسانیکه معتاد نبوده اند از هوای آزاد استفاده می کرده اند حال اگر مقدار اسید اسکوربیک دفعشده از ادرار را اندازه بگیرند نزد معتادین بموازات افزایش مونواکسید کربن هوا مقدار اسید اسکوربیک ادرار تدریجا کم

ص: 47

می شود بویژه اگر بتعداد سیگارهای مصرف شده اضافه شودو چون مقدار COمحل کم شود دفع اسید اسکوربیک از معتادین بتدریج درروزهای آینده بالا می رود.

مشاهدات زیادی ثابت کرده کاهش ویتامین مذکور بویژه درخون (گلبولهای سفید) و شیر بانوان و ادرار (نزد معتادین) دیده می شود، از اینرو در جهان معاصر که از داخل و خارج بوسیله دخانیات وعوامل صنعتی شدن محیط مسموم کننده ای بوجود آمده است مصرف سبزی و میوه که منبع اصلی ویتامین مذکور می باشد ضرورت بیشتری دارد. (باز شما را در اینجا متوجه آیه شریفه: حدائق ذات بهجه مینمایم که بباغهای بهجت زا اشاره فرموده است آری همین حدائق است که با تصفیه هوا و فرستادن اشعه هیا مسرت آور از راه چشم و پوست ببدن و همچنین چون وارد بدن شد خواص فوق العاده کلروفیل آنها و ... آدمی رااز خارج و داخل و حتی حد فاصل بهجت می افزاید).

ص:48

ص: 49

رمان انار

اشاره

ص: 50

انار

درختی است از تیره گراناتاسه (Granatacees) که بعربی رمان و عبری ریمون گویند(1) پیدایش آنرا از ایران دانسته و اموز در بیشتر نقاط جهان دیده می شود و سابقه تقریبا چهار هزار ساله در ایران دارد.

ارتفاع متوسط درخت 5/3 متر، پرشاخه (گاهی بدون شاخه و یک ساقه است) پوست ساقه خاکستری، خاردار، دارنده برگهای متقابل و ساده کامل و نوک تیز بدون کرک مایل بسرخی و براق و کناره های سخت و چرم مانند است.

گل درخت منفرد یا گرزنی شکل که دارای سه گل می باشد برنگ ارغوانی یاقرمز اناری و در بعضی اوقات سفید دارای 5-7 کاسبرگ منظم بهم چسبیده و 5-7 گلبرگ آزاد و یک در میان و پرچمهای متعدد که دنبال آنها تخمدان قرار دارد و از اول اردیبهشت تا آخر تیر بصورت دسته های سه تایی و دو تایی و گاهی تنهایی شکوفا می شود.


1- اقتباس از رساله دکترای آقای دکتر محمود پور اشرف شماره 630 دانشکده داروسازی.

ص:51

میوه انار دوکی شکل دارای پوست مقاوم ساقه نازک متصل به پوست سطح خرمائی قرمز خارجی و زرد لیموئی داخلی در انار ترش حجم کوچکتر و شیرین برگتر است. در داخل حقه انار دانه انار قرار دارد که شفاف و قرمز رنگ و گاهی سفید یا زرد دیده می شودکه بوسیله پرده نازکی پوشانده شده و بوسیله جدارهای نازکی از یکدیگر جدا می شوند و در سطح این جدارها خانه های غیر منظم و منحنی قرار دارد که دانه های انار درون آن جای گرفته اند.

برای کشت انار فاصله دو درخت پنج متر بوده و چون ریشه طویلی ندارد شخم 50 سانتیمتر کافی بوده که باید درمهرماه انجام گرفته وکود حیوانی به آن افزود تا در اسفند آنها را پشته با کرد و نهال راکشت داد (بهتر است در مهر سال بعد نیز یک شخم سطحی داد).

برای تکثیر درخت یا بطرق کاشتن هسته در اول بهار بوده که معمول نیست و بهترین وسیله قلمه زدن می باشد.

قلمه باید از جوانه های دو ساله تهیه شود.در دی ماه از قسمت بارده انار باندازه متوسط 5 سانتی متر و قطر پنج میلیمتر جوانه ها را باید جدا کرد و رده بندی نمود تا هر کدام از شیرین یا ترش یا ... از هم باز شاخته شوند جوانه ها را باید در ماسه نگهداری کرد و از 15افند تا اول فرویدین آنرا کشت داد بدینطریق که فقط یک جوانه قلمه از خاک بیرون وبقه زیر خاک باشد. قلمه مذکرو سال بعد ریشه دار شده در بهار برای نقل و انتقال آماده بوده و سال چهارم گلداده محصول خواهد داد (انار در نقاط سردسیر بکندی نمو نموده و در حرارت کمتر از 15 درجه رشد نخواهد

ص: 52

کرد و بهترین منطقه برای بهره برداری نقاط خشک پرآب می باشد و گفته ند خرما و انار باید سرشان در آفتاب باشد و ریشه اشان درآب). طریق دیگر تکثیر خواباندن نهال است که پاجوشهای دو ساله را در گودال پهلوی درخت خوابانده روی آن شن و خاک رس می ریزند و در اسفند سال بعد آنرا از درخت اصلی جدا نموده در مح مرد نظر میکارند و اینگونه نهال زودتر از همه بار خواهد داد. (برخی برای زیبائی و یا کوتاه ماندن درخت قلمه ها را برعکس می کارند بدینطریق که طرف نازک قلمه را در خاک فرو می برند).

مهمترین آفت انار سرماست و در درجه دوم قارچ سر کوسپورایونیکا (Cercospora punica) یا پونیکاهن (Puniahenn).

امروز در شمال افریقا ایتالیا جنوب فرانسه سواحل مدیترانه آمریکای شمالی (کالیفرنیا) - مکزیک (نواحی شمالی) افغانستان عراق پرتقال ساپانیا یونان و ایران (سواحل خزر قسمت هائی از سواح خلیج فارس) انار کاشته می شود.

مرغوب ترین انار ایران از شمال انار اشرف و در مرکز انار یزد و ساوه می باشد.

انواع انار ایران عبارتند از انراهای: ملس شاه پسند سیاه طوقی سندانی زاغی بیدانه فنجاق آب دندان.

انار در موقع جوانه زدن همانند سایر درختان احتیاج بشتری به جذب آب دارد.

ص: 53

تعداد دانه در هر انار را اینگونه بدست آوردم که دوستانی چند را زحمت شمردن دادم.

فصل انار بود قرار بر ان شد انارهای شیرین ترش گس (ملس) را که بدون عیب و مرغوبند انتخاب نمایند از هر آبادی از یزد که انارش معروف است، خدا خیرشان دهاد همه را رعای تکردند و ارقامی دادند که چند عدد گفته می شود: انار متوسط تفنی قرمز 296 دانه انار موسط تفنی سفید 299 دانه نار سفید متوسط در یزد 680 دانه انار قرمز رنگ متوسط شمس آباد 486 انار ملس مرغوب تفنی 502 559 و بالاخره ا تفت و مهریز و اشکذر و صادق آباد و ابرند آباد و عقدا و ... انار شیرین ارقام 680 688 617 415 و ... وترش 688 709 394 396 392 684 و ... داده شد.

حداقل دانه انار مرغوبی که کوچک بود و قابل خرودن و حداکثر بین 20 تا 1400 دانه شمرده شده است (از لحاظ وزن انار چهار عدد یک من شاه در این شهر صندوق شده است).

دانستنیهایی چند از انار و پوست انار و ریشه آن

نام انار در تورات و کتاب مقدس سانسکریت ها دیده می شود یونانی ها وفنقی ها و رومی های قدیم انار را در مجالس سوگواری و جشن ها مصرف می کردند، معروف است که شخصی بنام رمان انار را به عبستان برد وبدینجهت آنرا رمان نهادند. پوست ریشه انار برای دفع کرم کدو مفید است از راه خوراکی یا تنقیه

ص: 54

جوشانده پوست انار یا ریشه اش برای دفع انواعی از کرمها میتوان مصرف کرد (سه لیوان جوشانده آن که 6 گرم در 500 گرم آب تیه شده سهمرتبه در روز خورده می شود) انتخاب ریشه تر یا خشک تفاوتی ندارد و برای جوشاندن باید قبلاً 24 ساعت آنرا درآب خیس کرد (20 گرم پوست در 500 گرم آب بقوام می آورند برای توقیه و اگر ریشه تر باشد 60 گرم). جوشانه پوست و گل انار بعلت داشتن تانن قابض است و لذا در مرد اسهال خونی و خونریزیهای شدید استعمال می شود. (گلنار را 15 30 گرم در یک لیتر آب دم می کنند) جوشانده پوست میوه انار برای برطرف ساختن ورم لوزتین مکث زبان کوچک سستی لثه گرفتگی لوله و مجرای تنفس مفید است (جهت غرغره 30-60 گرم در یک لیتر آب). تزریق از جوشانده آن در ورم مخاط مهبل خوب است، دانه خشک کرده انار قابض بوده و ناردان یا انار دانه گویند و در اسهال حاد بکار برده می شود. پوس انار زرد رنگ و سخت و جاذب الرطوبه بوده و درچرم سازی بکار می برندو در صد قسمت آن 8/18 تانن و 1/17 درصد موسیلاژ (صمغ) و 8/10 درصد عصاره و بقیه سلولز و آب می باشد(1) . پوست ریشه انار دارای ماده پلترین Pelleterine است و ایزوپلترین و میتل پلتیرن Methyl. P. و تپزودوپلترین Pseudo. P. که مادهاخیر برای خوردن 30-40 سانتی جهت بزرگان و 10-5 برای اطفال بکار برده می شود. (5-60 گرم پوست


1- اقتباس از رساله دکترای دکتر خانم بهجت خلخالی به شماره 207 دانشکده داروسازی.

ص: 55

ریشه انار را در 7850 آب بجوشانند تا 500 آن باقی بماند) تانن مخلوطی است از اسید دی گالیک و لکوتامین برنگ زرد روشن که بادیدن نور تغییر رنگ داده و تیره می شود. تانن بوسیله جذب در روده ها به تانات های قلیائی و آلبومین تبدیل شدهو داخل جریان عمومی خون گردیده و اثر خود را میدهد و زیاد خورده شود دردهای شدید روده را تسکیلن داده و باعث کمی ترشح در روده ها می گردد .تانن را بعناون پادزهر الکالوئیدها و املاح فلزی غالبا مصرف می کنند. تانن درچوب و پوست نباتات زیاد دیده می شودتانن خاصیت اسیدی دارد واگر نور نبیند مدتها سالم میاند و اگر نور دید کم کم اکسیژن آن جذب شده و برنگ خرمائی در می آید و تا زمانیکه مشغول تغییر رنگ است مملو از اسید گالیک و اسید آلاژیک و گلوکز می باشد، تانن 30/0 15/0 گرم در روز مصرف داروئی داردو برای غرغره در انژین داده می شود. تانن با آهن برنگ سیاه درمی آید و با آلبومین و نشاسته تولید رسوب ژلاتین می کند. تانن در رنگ کردن پنبه ومرکب سازی و صاف کردن آب جو مصرف دارد. یک گرم پوست ریشه انار 399/0 گرم آب دارد و 8/0 گرم پودر خالص تانن و یک گرم پوست میوه انار 039/0 گرم پودر خالص تانن دارد و در یک گرم پست خشک شده میوه انار 07/0-7045/0 گرم پودر تانن است (1) ریشه درخت انار که گل سفید دارند برای مصرف مؤرتر است.

آب در ریشه انار 68/6 گرم درصد در حال تازه بودن


1- رساله شماره 335 آقای دکتر ابوالفتح ساعدی راجع به پوست ریشه انار نیز قابل توجه است.

ص: 56

است. در ریشه انار تانن بصورت تانات نشاسته اسیداسکالیک بصورت اکسالات و الکالوئیدها بصورت تانات وجود دارد. الکالوئیدهای ریشه انار سولفات پله رتین 70/0 یک گرم. ایزوپلتیرین 30/1-50/1 پودوپلتیرین 50/1-2 گرم. متیل پلتیرین 4. ر. بطور متوسط. پوست ریشه انار سهم مهلکی است هک باید در دادن آن مراقبت و دقت کرد مقدار زیاد آن در پستانداران ابتدا رفلکس ها را تحریک کرده و بعد اعصاب حرکتی را فلج و تنفس را قطع می نماید. پلترین در 1920 بوسیله تیفنو ثابت شد عملی مشابه ادرنالین بر فشار خون دارد (فشار خون شریانی را بالا می برد و حجم سیاه رگها را تقلیل می دهد) در اشخاص مسموم رفلکس ها شدید ساقها بدون حس چشمها تاریک ( سرگیجه بوجود آمده قی واستفراغ و دلدرد و قولنج واسهال ظاهر می شود بعد کرخی اعضاء و فلج عصب چشم و خونین شدن شبکیه و چرت و اغماء و بالاخره مرگ فرا میرسد و شستشوی معده با محلول تانن مؤثر است.

اثر پوست ریشه انار تازه بیشتر از کهنه آن بر کرمها می باشد خاکستر پوست ریشه انار 62/8 گرم درصد است. در ریشه انار آهن کلسیم منیزیم پتاسیم دیده می شود.

اینکه از قدیم میگفتند انار در شستشوی خون مؤثر است بخاطر وجود پتاسیم و منیزیوم است و چون فعلایت سلولهای کبد را زیاد می کند در احتقان کبد مؤثر بوده و در رفع اوره و کلسترل و دفع سموم و تعادل مایعات بدن بخصوص خون رل مهمی دارد. انار ضد سرماخوردگی است. انار بعنوان مفرح مصرف می شدانار بهتر است قبل از غذا میل شود تا اشتهاء را باز کند.

ص: 57

پوست رنگین انار از دو طبقه درست شده است سخت و شفاف خاجی که قلعه و حصار محکم نگهدارنده بقیه انار بشمار می رودو سختی خود را مواجه با غیر خود ساخته و سطح داخلی لطف برای نگهداری خودی ها، یک طبقه نرم درونی نیز دارد که بستر گسترده برای در آغوش گرفتن دانه های انار است آنچنانکه هر دانه ای به طبقه خود مربوط است و از آنجا غذای خود را می گیرد بعلاوه همان گونه که در دو قطعه آهن را برای آنگه بهم فشار وارد نیاورده و سائیده نگردند واشری در میانشان میگذارند لغزنده و چرب، در فواصلهر طبقه ای از اجتماع دانه های انار پرده نازک لغزنده ای قرار دارد گویا میان دانه های یاقوت را پرده اهی مخملین گذاشته باشند تا از تصادمشان جلوگیری بعمل آید، تصادم دانه هائی چون لعل و یاقوت همه یک قالب و یک اندازه و یک تراش حضرت صادق در توحید مفضل مفل به ساختمان دقیق و آفرینش منظم انار اشاره فرموده است.

ترکیبات دانه انار (درصد گرم) بطور متوسط: آب 27/79 آلبومین 20/1 چربی 12/1 گلوسیدها 51/16 مواد معدنی 29/0 و ارزش کالری آن 79 و ویتامین C فراون یعنی 11 میلی گرم دارد.

ص: 58

مقدار آب دانه انار و دانستنیهائی چند از آن

مقدار آب دانه انار 74 درصد می باشد. (1)

دانه انار بین 60-66 درصد انار را تشکیل می دهد و 80-85 درصد دانه انار آب آن یا شیره انار بوده و بدینترتیب 50 درصد انار آب انار است.

وزن مخصوص آب انار بطور متوسط 151/1 بوده و در یک کیلو آب انار 145 گرم ماده محلول موجود است که عبارتند از گلوسیدها پروتیدهد لیپدواسیدهای آلی و تانن و ویتامین های مختلف و املاح محلول.

در انارهای مرغوب مقدار گلوکز انار 9-10 گرم درصد گرم آب انار و در انارهای ملس 7-8 و در انارهای ترش شمال ایران 4-5 گرم می باشد.

مقدار قند غیر احیاء کننده در آب انار شیرین 9/1 گرم در 100 گرم بوده و در انار ترش تقریبا وجود ندارد.

پروتید انار شیرین بین 6/0-9/0 گرم در 100 گرم آب انار می باشد.

اسیدهای انار عبارتند از: اسید تارتریک (که زیاد کننده رشحات لوزالمعده بودهو با اکسیدهای فلزی ترکیب شده ترکیبات قی آور درست می نمایند) اسید سالیسیلیک که در بشتر میوه جات رسیده وجود دارد (برای تقویت ترشحات معده مفید بوده اشتهاء


1- آزمایش ها بوسیله آقای دکتر پور اشرف انجام گرفته است.

ص: 59

آور است) و مقدار اسید تارتریک در یک لیتر آب انار شیرین 6 و ملس 12 و ترش 5/37 می باشد.

تانن یا جوهر مازو یا اسید تانیک یا اسید گالوتانیک یا اسید دی تانیک که در اغلب گیاهان وجود دارد و حالت اسیدی ضعیفی دارد و در اثر نور رنگ قهوه ای می گیرد و با املاح مختلف آهن رنگهای گوناگون بوجود می آورند (کارد به آن مالیده شود زرد رنگ می شود).

مقدار تانن آب انار شیرین 14/0-17/0 گرم در 100 گرم آب انار می باشد (تانن چون خاصیت انقباضی و جمع کنندگی دارد، در خونریزیهای مختلف و اسهالهای ساده و خونی از یک تا 4 گرم در روز مصرف می نمایند و چون با الکالویدها و سموم فلزی رسوب می دهد ضد سم آنها بوده و بصورت محلول از دهان مصرف می شود بعلاوه در امراض جلدی بویژه زرد زخم و تعریق زیاد جلدی بصورت مرهم مورد اسعمال دارد).

مقدار ویتامین ث انار شیرین تقریبا 15 میل گرم در لیتر بوده و اگر انار کهنه و مخصوصا پوسیده باشد مقدارش کم می شود (فرمانهای مختلف مانند اکسیدازها و یا اسیدهای آلی موجود در آب انار در برابر شاربن ویتامین ث را اکسید می نماید).

عصاره خشک آب انار حدود 5/14 گرم و خاکستر 100 گرم آب انار شیرین 1-1/1 گرم می باشد.

فلزات موجود در خاکستر آب انار: آهن کلسیم منیزیم پتاسیم و شبه فلزاتش:فسفر گوگرد کلر است.

ص: 60

خواص داروئی و غذایی آب انار

در قدیم به بیماران کبدی یرقانی خفقان سینه چاق شدن داده می شد.

در تب های صفراوی بیماران جلدی مخصوصا جرب مفید میدانستند.

آب انار شیرین را در بماریهای ریه و خلط آور و صاف کردن صدا و سرفه های شدید مصرف می نمودند.

آب انار را : مدر قابض ضد استفراغ ضد تشنج دستگاه گوارش بادشکن مقوی لثه میدانستند، گرده گل انار را جهت خونریزیهای دندانی التیام جراحات مفید دانسته و خوردن جوشانده پوست انا را جهت بواسیر و خونریزیهای مقعدی بکار می بردند.

رب انار ترش را جهت التهاب معده و تشنگی و ضد استفراغ تجویز می نمودند.

صد گرم آب انار 60 کالری حرارت ایجاد نموده لذا ارزش غذایی دارد.

املاح آب انار چون بصورت ترکیب با مواد آلی است زود جذب شده و در راشیتیسم و کم خونی و ضعف اعصاب و مقوی عمومی بدن مورد مصرف دارد.(1)


1- تأثیر نمک های پلیترین روی ماهیچه های صاف رساله دکترای 1960 دانشگاه تکنیکی زوریخ.

ص: 61

انار دراخبار

چیزی که باید از مد نظر و محط بصر خوانندگان محترم درو نشود تجه بموضوع جالب زیر است:

از لحاظ علمی چه بسا ده ها خاصیت برای یک ماده غذائی یا یک میوه ذکر می شود که اسلام فقط یک خاصیت آنرا متذکر و چه بسا در اطراف همان یک خاصیت مطالب متنوعی بیان نموده باشد اما توجه داشته باشید اسلام مهمترین آنرا منظور داشته و بذکر آن خاصیتی می پردازد که از همه مهمتر و با ارزشتر است و برای مرید اطلاع همین انار مورد بحث را مثال می زنم:

از انار آنچه چشمگیر بود قدرت پاک کنندگی خون و وجود عناصر قابضه آن و مهمتر از همه آنکه سرشار از ویتامین C (11 15 میلی گرم که گفته شد) میباشد (خواهشمند است در مور هر میوه یا سبزی که بحث اسلامی میشود این قسمت مذکور در فوق را فراموش نفرمائید.

درباره ویتامین ها و ویتامین C در جلد پنجم ببحث پرداختن و اهم دانستنیها و خواص آن چنین آمده بود:

به آسانی با اکسیژن هوا اکسیده می شود ( بصورت جامد پایدار و محلول در آب است و ناپایدار وجود کمی یون مس و محیط قلیائی سبب زود اکسیده شدنش می شود بدون وجود اکسیژن و در حضور سایر اجسام احیاء کننده مقاومت زیادی در برابر حرارت دارد احیا کننده قوی است در 190-191 ذوب می شود.در الکل 2 درصد و در آب یک گرم در سه سانتیمتر مکعب محلول است

ص: 62

PH آن در آب 3 و از اسید استیک قوی تر است نور پلاریزه را بطرف راست منحرف می سازد اشعه ماوراء بنفش را جذب می کند با فلزات تشکیل ملح می دهد در گیاهان آنزیمی است (اسید اسکوربیک اکسیداز) که دارای یون مس است و ویتامین C را اکسیده کرده فعالیت بیولوژیکی آن را از بین می برد همه حیونات جز انسان و میمون و فیل و خوکچه هندی قادر بساختن ویتامین C در بدن خود هستند در اکسیداسیون تیروزین مؤثر بوده و توام با یکدیگر مانع متابولیست غیر طبیعی (پیدایش اسید پاراهیدروکسی فنیل پیرویک درادار) می گردد بجذب آهن از روده ها کمک می کند (با تبدیل ساختن آهن فریک به آهن فرو) پرولین را بهیدروکسی پرولین مبدل می سازد ( لیزین را به هیدروکسی لیزین تبدیل می کند در بعضی حیوانات تا حدودی میتواند نقض و عوارض ناشی از کمبود اسید فولیک را تخفیف دهد تبدیل اپی نفرین بنوراپی نفرین تبدیل تریپتوفان به 5 هیدراکسی تریپتوفان باآنزم اکسیداز DPNH DPNH رابه DPN تبدیل می کند در نقض و کمبود ویتامین C سلولهای فیبربلاست بکلاژن تبدیل نشده التیام زخمها دچار اشکال می شود و استشوبلاست ها بطور طبیعی باستنوئیدها مبدل نمی گردد ولی مواد معدنی در بافت غضروفی رسوب کرده بزودی می شکند تولید دانتین محتاج بویتامین Cاست مهمتر از همه نقش ویتامین C درتولید ماده بین سلولی به نام سیمان است که سلولهای بافت پوششی را بهم متصل می کند. لذا در کمبود ویتامین مذکور امتداد سلولهای آندوتلیوم عروق بهم خورده با مختصر ضربه خونریزی می کند.

ص: 63

حال که به مختصری از مفصل خواص انار ذکری رفت و از خواص آن اطلاعاتی داده شد:

کسیکه همه دانه های انار را بخورد یک دانه از انار بهشت خورده است

انار برعکس میوه های دیگری که در پوست مخصوص محافظت می شوند (هندوانه خربزه و ...) هسته هایش مورد استفاده غذایی قرار می گیرد و مامیدانیم هر چه سلولهای مواد غذایی جوانتر باشند اسید ریبونوکلئیک در آنها بشیشتر بوده و در عن حال که تنفس و اعمال حیاتی شدیدتری دارند. بیشتر بخورد بدن می روند و در جلد چهارم کتابم از قران و کابهای علمی آوردم که برای بدن، خوردن سلولهای زنده ارش و خاصیت بهتر و بیشتری داشته و چه سلولی زنده تر از سلولهای میوه انار که تقریبا در انحصار هسته آن میوه است (البته توجه دارید که هسته انار خوردن غیر از هسته هندوانه و خربزه و زردآلو و ... خوردن است) بهرصورت دانه های مرتب انار که برای خوردن آفریده شده و در حصار بسیار محکمی قرار دارد با این تفاوت که اگر گوشه ای یا هسته ای ای میوه های دیگر در حصار خراب شود بقیه قسمت های میوه فاسد نمیشود مثلاً با خراب شدن گوشه از خربزه یا هسته ای از آن بقیه خربزه سالم بوده و عناصر قسمتهای سالم دست نخوده باقی می مند برعکس انار که اگر دانه ای از آن فسادپذیر گازهای متصاعد از حیط فساد مخصوصا اگر میط را اندکی قلیا سازند باعث بهم خوردن و کسر عناصر دانه های دیگر شده بویژه

ص: 64

سبب نقصان ویتامین C همه انار یا حداقل همان قسمت در حصار پرده ها می گردد و در اینصورت حتی اگر یکدانه انار خورده شود بهر علتی که میخواهد از فساد باشد گویا همه انار یا قسمتی از آن خورده نمیشود و اگر یکدانه انار فاد گردد بعلت مسری بودن همه انار و بلکه همه انارها فاسد شده و یان اقتصادی شدیدی به صاحب انار وارد می آید و الام را بنگرید که برای جلوگیری از اینکه مراقبت شود حتی یکدانه انار فساد نپذیرد می فرماید اگر کسی همه دانه ها را بخورد یکدانه اش که از بهشت است خورده اگر همه را نخورد یعنی اگر یکدانه فاسد بود یا بدون مراقبت از دست رفت و در نتیجه دیگر برای تن بدون خاصیت و جهت کشور زیان اقتصادی بود آدمی از بهشت دور مانده است و از نبی گرامی است که: مامن رمانه الا و فیها حبه من الجنه (هیچ اناری نیست مگر آنکه دانه ای از بهشت در آن است) و برای تأکید و تثبیت موضوع حضرت علی چهار میوه و حضرت صادق پنج میوه را از بهشت معرفی می فرمایند اما بشرط آنکه معروفترین بهترین نوع پرورش یافته روز باشد یعنی مسلمان متوجه باشد در صورتی که نگذاشت حتی یک دانه انارش ضایع و فاسد شود دانه ای از انار را که مخصوص بهشت است خورده و زمانی تمام انار یا میوه دیگر ببهشت تعلق دارد که بهترین و عالیترین نوع آن بوده باشد و چه را هتشویقی برای بدست آوردن محصول بهتر و نگهداشتن اقتصاد بوضع بهتر ازاین تشویق جالب تر اربعه نزلت من الجنه العنب الرازقی و الرطب و المشان و الرمان الاملسی و التفاح الشعشعان یعنیالشامی (حضرت علی).

خمس من فاکهه الجنه فی الدنیا الرمان الملاسی و التفاح

ص: 65

الاصبهانی و السفر جل و العنب و الرطب المشان (حضرت صادق) و توجه فرمودید همانگونه که اگراموز گفته میشود: کشت خربزه اصفهانی گلابی نطنز انار یزد و ساوه و ... باید توسعه یافته همه جائی گردد و بهترین نوع محصول معرفی گردیده حضرت علی و حضرت صادق بانار و انگور و خرما و سیب و گلابی بهترین نوع و محل مربوطه ای که از آجا مرغوبترینش بدست می آید اشاره فرموده اند (البته فراموش نفرمودید که چگونه یک انار فاسد ا خاصیت همه دانه ها میکاهد: فرمانهای مختلف مانند اکسیدازها و اسیدهای آلی موجود در برابر مواد حاصله چون زغال و دوده و شاربن ویتامین C موجود در دانه ها را اکسید مینماید)

انار و معده

بحث از این نخواهم کرد که آیا زبان باردار چیست و چگونه ویروسها بر جدار معده اثر کرده باعث پیدایش زبان باردار می شوند و چگونه بدخوری و پرخوری زمینه را برای جایگزینی ویروسها آماده می نمایند فقط این مطلب را قبل از شروع میگویم که این قسمت را میتوانید خودرا آزمایش کنید واگرزبان بارداری دارید با دستوری که از طرف حضرت علی داه شده یعنی با نسخه چهارده قرن قبل آنرا پاک کنید.

عن علی علیه السلام کلوا الرمان بشحمه فانه دباغ المعده (انار را با پیه و پرده های نازک فواصل دانه ها بخورید که معده شما را دباغی میکند) که تصور نکنم لازم باشد چگونگی دباغی کردن را برای شما شرح باید داد و اگر لازم است همین دباغی معده برای

ص: 66

نمونه و اطلاع کافیست اسیدهای انار: اسید تارتریکش ترشحات لوزالمعده را زیاد کرده قندهای اضافی راسوزانده و دیاستازهای مربوطه کار هضم را آسان یمسازد و اسید تارتریکش شیتشویی بجدار داده و اگر یسوبتس و گرفتاری بود با سازهای انار (هسته های دانه)برطرف می شود (چنانچه میدانیم قسمت گوشتی دانه قابض بوده بعلت داشتن تانن و ... و اگر باساز انار خورده شود برطرف کننده یسوبت است) و اسید سالیسیلیک انار که ترشحاتخود معده را تقویت می نماید و خاصه اینکه اسید انار می شوید و جوهر مازویش دباغی می کند و منقبض می سازد و ترضحاتی که حاصل می گردد آنرا تقویت و نورانی می گرداند و یک رل جوهر مازو اینکه محیط معده را که باید اسید باشد مستعد میگرداند زیرا با آلکالوئیدیها و سموم فلزی میل ترکیبی دارد.

و عجیب است که حضرت بدنبال آن فرموده است ... و فی کل حبه من الرمان اذا استقرت فی المعده حیوه للقلب و اناره للنفس و تمرض وسواس الشیطان اربعین لیله و انار چون توانست معده و روده ها را پاک کند جدارشان برای دفاع و طرد ویروسها و شیاطین آماده بود و در نتیجه موقع اینست که سموم شیاطین بخون و قلب نرسد وقلب حیات تازه ای یابد و اگر فراموش نفرموده باشید گفتم انار در شستشوی خون مؤثر است بخاطر وجود پتاسیم و منیزیوم و بدینوسیله سلولهای کبد در فعال می کند و در احتقان کبد مؤثر بوده و اوره و کلسترول و سوم دیگر را دفع نموده و تعادلی در مایعات خون بوجودمی آورد همین خویکه باید مرتب بقلب وارد و بهمه بدن برسد دیگر صاف و بدون سموم گردیده میرسد لذا انار قلب را بدینوسیله حیات دیگری داده نورانی می سازد.

ص: 67

جمعه و انار

کان ابو عبداللّه یا کل الرمان کل لیله جمعه: حضرت صادق شبهای جمعه انار میل میفرمود و حضرت سجاد فرمود: هر که در صباح روز جمعه پیش از طعام یک انار بخورد چهل صباح دل او نورانی باشد و وسوسه شیطان از او دور شود و معصیت نکند.

جمعه با این مشخصات: روز تعطیل مسلمین است. اجتماعات اسلامی، رفت و آمدها، نظافت و حمامهادر برابر انار قرار دارد و شب جمعه احتمالاً برای سملماین که فردایش ممکن است با اجتماعاتی برخورد نمیاد و بمناظری در رفت و آمد برخورد کند که حس جنسی وی تحریک گردد شبی است که برای جلوگیری از احتمالات عاصیانه فردا با داشتن قوت و قدرت بدون آنکه ضرری متوجه اش گردد شب آمیزش وی خواهد بودبعلاوه میتواند جمعه را نیز باستراحت بیشتر نیز بپردازد.

در اینجا بیاد مجله یاسمن آلمان افتادم مورخه 22 ژولی 1968 صفحه 123 مجله Jamin نوشته بود: زرتشتی ها ( Zoroastterمذهب قدیمی ایران) شش قرن قبل از میلاد برای مقاربت 9 روزی یک مرتبه مانو قانونگزار هندی (Manu) یکی از 14 روز در ماه سوسروتها (Susruta) شش قرن قبل از میلاد مسیح در هند شش دفعه در ماه ولی یک دفعه در ماه گرم تابستان سولن (Solon) قانونگزار آتن 594 قبل از میلاد سه بار در ماه و داود پادشاه یکهزار سال قبل از مسیح یک هفته یک مرتبه با هر زن (از 18 زن) دکتر مارتین لوتر

ص: 68

(1483-1546) در هفته ده مرتبه نه مرد و نه زن را ضرر نمیرساند و در سال میکند 404 مرتبه البرشت هالر پرفسور سویسی (1708-1777) در گوتنیگن نه بیشتر از آنچه لوتر پیشوای پروتستانها گفته است دکتر نیکولاس ونت در 1711 نه بیشتر از پنج دفعه در یک شب کنیزی 5 دفعه در هفته و در جوانی و بعد از 45 سالگی همان که لوتر گفته است و ... و بالاخره محمد یکدفعه در هفته ا چهار زناشان را دستور آمیزش داده اند و اگر مجله وزین یاسمن بقیه اطلاعاتش مانند اطلاعی باشد که در مورد مسلمین دارد یاد ملانصرالدین بخیر که دو گاو داشت گاوی افسار پاره کرد و سبزیها را پایمال وخراب مینمود ملا چنب بگاوی میزد که در ا فسار بود سبب پرسیدند گفت اگراین افسار پاره کند از آن یکی بدجنس تر است و خدا کند یک مجه از کشورهای اسلامی در این جور چیزها دیگر تقلید نکنند! و در یک جمله این همه اشتباه خود شاهکاری است و شرح آنرا در بهداشت نسل خواهم داد که مسلمین در مورد آمیزش چه دستوری دارند بهر صورت باین مطلب جالب علمی توجه فرمائید:

یکی از افعال بدن که اکسیژن زیادی بمصرف میرساند عمل اژاکولاسیون (انزال) است و بطور طبیعی بعضی اعضاء به نسبت وزن و حجم خود اکسیژن خیلی زیادتری نسبت به سایر اندامهای بدن مصرف می کنند که مهمترین آنها: سلسله اعصاب مرکزی، قلب، کیه و سورنال و ... است.

هنگام انزال اکسیژن زیاد مصرف می شود که بالاجبار بدن از اکسیژن سه اعضای فوق الذکر میگرید و خود این عمل باعث

ص: 69

خستگی و خواب آلودگی بعد از آمیزش است لذا آفرین بر دستور چهارده قرنی اسلام که امروز آنرا عنوان کرده میگویند بهترین موقع مقاربت در نیمه دوم شب بالاخص از ساعت سه بعد از نیمه شب ببعد می باشد که اولاً فرصت خواب مختصری است و ثانیا کمبودهای جسمی با صبحانه کافی که آن هم تحت عنوان فلیباکر الغذا از دستورات اسلامی است که صبح بهترین غذا باید مل شود جبران میگردد و این را نیز باید دانست که مخصوصا سر کرمک ها (اسپرمائوزئیدها) از اسید ریبونوکلئیک درست شده و در ضمن انزال آنچه ارشمندتر از همه است و دفع میگردد همین مواد بیاض البیضی هسته ای نامبرده است که اگر صبح جمعه با هسته های میوه ای که فقط هسته اش خوردنی است جبران گردد چه بهتر و برای مزید اطلاع گفته شود با آنه باید در بهداشت نسل گفته شود: آمیزش سر شب با شکم پر زیانمند میباشد زیرا خون متوجه هضم غذا و در احشاء و امعاءاست ناگهان باید برای نعوظ و ... خون خود را برساند و در نتجه کم خونی امعاء اعال هضمی مختل می ماند که در صورت تکرار عوارض نامطلوبی خواهد داشت که خواهم گفت.

بعلاوه وقتی انار معده را دباغی کرد و زبان باردار را پاک نمود بوی تعفن دهان از بین خواهد رفت و امام نیز بدین مطلب اشاره فرموده است (کلوا الرمان ینقی افواهکم) و در نتیجه روز جمعه روز دیدو بازدید و جمعیت آدمی بارها خوشبو همه جاشرکت خواهد کرد و بزودی خواهم گفت که نبی گرامی از شرکت در اجتماع اسلامی با دهان بدبو چگونه منع فرموده اند (بعلاوه ویتامین C

ص: 70

فراوان انار را که هم اکنون شرح دادم پس از انزال و مصرف اکسیژن و ... فراموش نفرمائید).

فراموش کردم

چه چیز فراموش شد: الان گفتم حضرت علی فرمود چهار چیز میوه بهتی است انگور خرما انار سیب و در ضمن به نوع بسیار مرغوب آنها اشاره فرمود ولی در ضمن ناگهان متوجه مطلبی شدم که احتمال درستی آن را میدهم و آنکه: اغلب درختان هینکه پا بسن گذاشتند محصول خوبی نمیدهند مانند بسیاری آدمهای پا بسن که بازده خوبی ندارند حتی ممکن است فرزند منگولیسم داشته باشند و بنابر فروده نبی گرامی بدین مضمون: کسی که از چهل سالگی گذشت و دست از بدیهای خود رنداشت شیطان بمبارک بادش آمده دست بر صورتش کشیده میگوید پدر و مادرم بقربان این صورت که دیگر گذشت (امید نجات کم است) و یا بقول الکسیس کارل نسج شناس بزرگ که همین سخن را سازگار با تخصص خود بیان داشته که: درچهل سالگی سرشتها جزو انساج میشوند بهر صورت میوه های بهشتی همچون آدمیان بهشتی که هر چه پیش روند بیش روند میوه های بهشتی هم هر چه پیر شوند محصول بهتر تحویل میدهند و اینطور توجه خود را به بهشت و کمال و هر روز بهتر نشان می دهند. (انار و ... هر چه پا بسن بگذارند محصول بهتری دارند).

ص: 71

رشد کودکان و انار

اگر جلسه امتحانی باشد و به آقایان متخصصین بیماریهای کودکان سئوالی داده شود:

سئوال: چند بیماری که رشد کودکان را بتأخیر می اندازد نام ببرید یقین در جوابی که خاهند داد نام راشیتیسم (نرمی استخوان ها) و کم خونی بچشم می خورد از طرف ملاحظه فرمودید که املاح آب انار چون بصورت ترکیب با مواد آلی می باشد زود جذب شده و در راشیتیسم و کم خونی و ضعف اعصاب اثر داشته و مقوی بدن نیز بوده و در موارد مذکور مورد مصرف دارد و امام شش فرماید اطعموا صبیانکم الرمان فانه اسرع لشبابهم (انار بکودکان خود بخورانید که زودتر آنها را بحد جوانی می رساند) و شگفتی اینجاست که حضرت ابی الحن میفرماید اگر گرسنه بودی و انار خوردی بمصرف بدنت میرسد و اگر سیر بودی و میل نمودی بر تو گوارا خواهد بود (عن ابی السن قال مما اوصی به آدم الی هبه اللّه علیک الرمان فانک ان اکلته و انت جائع اجزاءک و ان اکلته و انت شبعان امرءک)(1)

انار و اخبار

در ضمن تعریف از خواص انار ملاحظه فرمودید گفته شده در بیماران یرقانی و کبدی و تب های صفراوی داده میشود و چون دارای مقداری ویتامین C میباشد برای تقویت لثه ها و جلوگیری


1- تمام اخبار مربوط به انار از جلد 4 بحار مجلسی است قسمت مربوطه به اطعمه و اشربه.

ص: 72

از خونریزی آنها سودمند است و همه را می بینم حضرت علی بصعصعه ابن صوحان فرمود آنگاه که شرفیاب شد و حضرتش اناری میل میفرمود حضرت خواستند نصف انار را که در دست داشتند باو بدهند عرض کرد شام خورده ام، فرمود کله مع قشره یرید مع شحمه (که با پیه خرودن دانه انار شرح داده شد) فانه یذهب بالحفر و بالبخر (الحفر بالتحریک سلاق فی اصول الاسنان او صفره تعلوها و البخر بالتحریک النتن فی الفم و غیره) و تطیب النفس (کنایه عن اذهاب الهم و الحزن) ملاحظه میفرمائید که وردن انار با پیه آن اجازه نمیدهد پایه و اساس دندانها آزرده گردد و رنگ زردش بماند و بوی بد دهان استشمام گردد وهم و حزنی پایداری کن و هیچ لازم بتوضیح نیست که با رفع کلسترل و اوره اگر زیاد بود و رسیدن عناصر لازم اگر کم بود یعنی با برقراری تعادل عناصر در خون و پاک و دباغی شدن معده و مجاری گوارشی سستی لثه ها و بوی بد دهان مطرح نبوده و با هضم و جذب بهتری که بدون مسمومیت انجام گرفت لاجرم هم و حزنی باقی نخواهد ماند.

حضرت سجاد فرمود: یشیئان ما دخلا جوفا قط الا افسداه و شیئان ما دخلا جوفا قط الا اصلحاه فاما اللذان یصلحان جوف ابن آدم فالرمان و الماء الفاتر و اما اللذان یفسدان فالجبن و القدید: امام فرمود دو چیز است وارد بدن نمیشوند مگر انکه فساد می کنند و دو چیز است که داخل بدن نمی شوند جز اینکه اصلاح کننده میباشند وآندو اصلاح کننده جوف آدمی انار است و آب فاتر (که در جلد قبل جنبه اعجاز آمیز فاتر را شرح دادم) و دو چیز فساد

ص: 73

کننده پنیر است و گوشت مانده (همه را در جلد قبل شرح دادم) در اینجا باید افزود این که انار جز اصلاح عملی ندارد شاید تا حدودی مربوط بعمل پاک کنندگی و دباغی نمودنش باشد که درباره معده معمول میدارد زیرا المعده رأس کل داء (بیت کل داء) و سرو خانه همه رنجها چون خللی نداشته باشد فسادی وارد نخواهد شد یعنی انار، بیت کل داء رأازداء پاک می سازد و لذا عملی جز اصلاح نمی دهد.

حضرت صادق فرمود: بر یک صد و بیست رنگ میوه جات انار سید آنهاست (الفاکهه عشرون و مائه لون سیدها الرمان) و اگر ازجلد قبل یادتان باشد در آنجا که بحث از: اللحم سید الطعام بود گفتم سید کسی است که خوبش بیشتر خوبی میکند و بدش فساد بیشتر می باشد و همین مطلب درباره انار در مقام سنجش با میوه های رنگین دیگر صادق است که اگر انار فاسد نشده باشد با داشتن آن همه عناصر و خواص در رأس همه قرار گرفته و با شروع فساد چون تمام دانه های محصورشده ژاش از فساد دور نمی ماند از همه بدتر خواهد بود که تمام قسمت هایشان فاسد نمیگردد. البته توجه فرمودید که هزار و دویست و ... سال قبل جدا ذکر کردن میوه هی رنگین خود ارزش خاصی دارد.

حضرت صادق فرمود المز اصلح فی البطن و انار شیرین ترش را برای شکم صالح تر معرفی فرمودو خود واضح است که انار مز و ترش شیرین حد اعتدال عناصر را داشته و اصلح انتخابی می باشد و باز از آنحضرت است که خوردن انار ناشتا چهل روز قلب را نورانی می دارد (من اکل الرانه علی الرزق انارت قلبه اربعین یوما) و شرح

ص: 74

آن داده شد آنجا که سخن از انار خوردن صبح جمعه بود.

از حضرت رضا دستوری است که باید کلمات تشکیل دهنده آن را بررسی و سپس فرموده حضرت را مرود بحث قرار داد.

خشب و حطب هر دو بمعنی هیزم است ولی در قلمرو حطب معانی اضافی تری دیده می شودکه دردیگری نیست مثلاً حطب شامل رشه گیاه نیز می شو و در جائیکه زمین آن پرهیزم است یعنی هیزمها ریشه دار می باشد و نیز شتر میتواند آنها را بخورد و درمقابل در قلمرو خشب: خشاب یعنی چوب فروش (چباهی از زمین جدا شده نزد چوب فروشاست مرد بی خیر و منفعت چب تراشیده و صیقل زده. حال حد فاصل آندو که خشب گفته نشده و حطب آورده اند ریشه است و پوست ریهش یعنی آنچه برای حطب می ماند که درخشب نیست.

در لسان عرب کلمات زیادی است که معنای پاک کردن میدهد ولی نقی پاک کردنی است که بیرون راندن را نیز همراه دارد و اگر حضرت رضا فرموده باشند حطب انار با بیرون راندن پاک میکند هوام و طفیلی و حشرات را آیا ذهنتان متوجه ماده پلتیرین و ... ریشه انار نمیشود که شرح آنرا قبلاً دادم و ضد طفیلی خوبی بشمار می رفت بعلاوه در جلد دوم گفتم مستحب است دو چوب از خرما یا انار در دو طرف مرده بگذارند زیرا آنها با اسانس مخصوصی که دارند حشرات سحی را که میخاهند نزد جسد آمده و در اثر تماس با جسد مبتلا بسطح برگشته آلودگی بوجود آورند با بوی مخصوص اسانس قبل از رسیدن بجسد برمی گردند یعنی در حقیقت آنها را برگردانده نقی می نمایند.

ص: 75

انار به نظر رازی

انار نقل از کتاب «منافع الاغذیه و مضارها» از محمد ابن زکریای رازی:

انار شیرین کمی تولید نفخ می نماید و اگر بعد از غذا آنرا بمکند حالت نعوظ را بیشتر نموده و غذا را ازدهانه معده بپائین می فرستند و احتیاج باصلاح ندارد و نفخی که از آن حادث می شود بزودی پراکنده می گردد.

انار ترش در معده مدت زمانی میماند و تولید نفخ می کند و کبد را بسیار سرد می نماید بخصوص اگر زیاد و مدت طولانی از آن بخورند.

ضرر بزرگی که انار بافراد سرد مزاج میرساند انست که کبد آنها را زیاده از حد خنک می کند و مانع جذب غذا می شود. کاهی درمزاج این دسته تولید اسهال کرده و بادها را تحریک می کند و نیروی باه را ضعیف می نماید.

انار شیرین براس سینه و ریه نافع است و انار ترش سازگار نیست ولی برای آنهائیکه جگرشان گرم است هیچ چیزی بهتر از انار ترش نیست.

ص: 76

انار در تحفه حکیم مؤمن

رمان بفارسی انار گویند و اقسام میباشد شیرین بیدانه را املیسی نامند لطیف تر از سائر و سرد باعتدال و در اول سرد با قوه قابضه و قلیل الغذا و مولد خلط الح و نفاخ و از این جهت باعث نعوذ محرومین است و مدربول و جالی و مفتح و ملین طبع و مورث تشنگی و خوردن آن بعد از اطعام سبب انحذار آن و جهت تصفیه روح کبدی و تقویت جگرو استسقای لحمی ورقی وسوء القنیه و یرقان و سپرز و خفقان و الم سینه و سرفه حار و صاف کردن آواز و فربه کردن بدن و نفوذ فرمودن غذا و رفع جرب و حکه و نیکو کردن رنگ رخسار نافع و اکثار آن مفسد غذا و مرخی معده و مصلحش انارترش و در بارد المزاج زنجبیل پرورده است و رب انار شیرین در افعال قوی تر از آب ان و مرخی معده و مصلحش مصطکی است و چنن سر انار شیرین را وراخ رکده بدفعات بقدریکه گنجایش داشته باشد روغن بادام شیرین در آن ریخته بر روی آتش گذارند تا روغن را جذب کند و بحدی برسد کهدیگر جذب نتاند کرد مکیدن آن جهت درد سینه وسرفه از مجربات است و بدستور آشامیدن آب ان با شکر ونشاسته و صمغ عربی و روغن بادام که نیم گرم باشد همین اثر را دارد و انار ترش شیرین که بعربی آنرا مز و بفارسی میخوش گویند در سردی و تری مایل باعتدال است و انار ترش در دوم سرد و خشک و قابض و مدر بول و مسکن حرارت معده و غلیان خون و مانع سیلان مواد بمده و جهت رفع خمار و قی و خفقان حار و منع صعود بخار غذا و رفع دخامه آن نافع و اکثار آن مورث قرحه

ص: 77

امعاء و سحج و مضر مبرود و مضعف جاذبه جگر و قوه باه و مصلحش انار شرین و زنجبیل پرورده و امثار آن و اب انارین که با پیه افشرده باشند از نیم رطل تا یک رطل و بیست مثقال شکر خام مسهل صفرا و مقوی معده و جهت تبهای صفراوی و یرقان و جرب و حکه نافع و ضماد مطبوخ آن با پوست و تخم جه جرب وحکه صفراوی مجرب و طلای طبوخ آن در شراب جهت اورام بی عدیل است و مضمضه اب آن جهت قروح خبیثه دهان و قلاع و ضماد عصاله آن که غلیظ شده باشد با قدری عسل جهت قروح حبیثه دهان و قلاع و ضماد عصاره آن که غلیظ شده باشد با قدری عسل جهت قروح خبیثه و قرحه بینی و گوشت زیاد زخمها و درد گوش مفید است و سویق ن قابض و جهت رفع خواهش خوردن گل و امثال آن زنان حامله را موثر است ورب انار ترش در افعال قوی تر از آب آن است و چون آب انارین را در ظرف مس بقوم آوردند جهت سلاق و جرب و تقویت باصره و جراحات مزمنه و خبیثه نافع و چون جوف انار را خالی کرده روغن گل سرخ در آن ریخته بر آتش نرم گذاشته درگوش چکانند جهت درد آن بغایت مؤثر است و پوست انار بغایت قابض و بارد و مجفف است و سفوف آن با غصص مسهل تعصر اختلاط سوخته و جلس در آب طبیخ آن جهت رفع سیلان حیض و جروح مقعد و ضماد آن با عسل جهت رفع آثار آبله و طلای سوخته آن با عسل بر سینه و معده جهت منع نزف الدم و قی الدم و نفث الدم وحقنه به آب آن که با برنج و جن مقشر بو داده جوشانده باشند جهت رفع اسهال و سحج و مضمنه به آب طبیخ آن جهت تقویت لثه و آشامیدن آن جهت سلس البول و شستن مقعد به آن جهت قطع خون بواسیر و امراض مقعد و آشامیدن سائیده آن بقدریکه در هم با آب گرم در

ص: 78

رفع کرم معده بی عدیل و طبیخ بیخ انار در این باب از مجرباتست و جهت نزله حاره و درد دندان مضمضه آن بیعدیل است و چون پوست انار ترش را با مازو بالسویه سائیده در سرکه بجوشانند تا مهر ان منعقا گردد و بقدر فللی حبها ترتیب داده پانزده عدد و زیاده از آن جهت رفع اسهال مزمن و سحج مخوف و قرحه امعا و مقعد مجرب است و رب انارین در دوم سرد و در اول خشک و قابض و جهت التهاب و تشنگی مفرط وتب های تند و قی و خمار و رفع فساد خواهش حوامل و فساد رنگ رخسار و رفع غم نافع و انار دان قابض تر از رب هر یک است و در افعال قویتر و کوبیده ترش ان با مجرب است و مضر سحج و سرفه و مصلحش مویز وگردکان و بدلش سماق است و گ انار در افعالش مثل گلنار فارسی وجهت قطع خون بن دندان و التیام جراحات و فتق و قلاع و ضماد آن با برگ رز برفم معده جهت قی مفرط و عصاره آن با گلاب جهت منع ریختن مواد بچشم و رفع ورم ان و با آب انار تنگ جهت قرحه احلیل و با آب جهت ابتدای داخس و خراش پاکه از مویه و کفش شده باشد و بار که جهت باد سرخ نافع و عصاره پوست و پیه آن قائم کل آن است و خوردن هفت عدد ازآن که هنوز باز نشده باشد. بنهجی که بدست نگرفت گلها را ناشتا بلع کند جهت قطع بروز دمل ورمد تا یک سال آزموده است و دانه های زردی که در اقماع انار می باشد شبیه بز روده در افعال مثل تخم گل است.

ص: 79

نام سبزی و میوه جات در آیات

انار در اروپا فوق العاده کمتر از انگور و ... مصرف می شود و بهمین نسبت کمتر مورد پژوهش قرار گرفته است و بهمین مناسبت که اگر چیزی مورد تحقیق اروپائیان قرار نگرفت هر چند نزد مسلمانان (چون انار) فراوان عزیز باشد نمیتوان اسناد و اطلاعات زیادی راجع به آن بدست آورد میگویم اسلام بسیار غریب است و کافی است در اینجا ذکر کنم چند مرتبه خوراکیهائی که در قرآن است نام برده شده (هر چند گاهی مقصود از غذای نام برده شده خوراک بهشتی است و چه بسا بجای نام خوراک بطرز دیگر به آن اشاره شده باشد مانند شراب بجای عسل).

عسل: و انهار من خمر لذه للشاربین و انهار من عسل مصفی (15 محمد) آیه 15 سوره محمد.

لبن: فیها انهار من ماء غیر آسن و انهار من لبن لم یتغیر طمعه (15 سحمد).

لبنا: نسیکم مما فی بطونه من بین فرث و دم لبنا خالصا (66 نحل).

النخل: و من النخل من طلعها قنوان دانیه (99 انعام). و هو الذی انشا جنات معروشات و غیر معروشات و النخل و الزرع مختلفا اکله (141 انعام).

جعلنا لاحدهما جنتین من اعناب و حففنا هما بنخل (32 کهف)

و لا صلبنکم فی جذوع النخل (71 طه).

و زروع و نخل طلعها هضیم (148 شعراء).

ص: 80

و النخل باسقات لها طلع نضید (10 ق).

تنزع الناس کانهم اعجاز نخل منقعر (20 قمر).

فیها فاکهه و النخل ذات الاکمام 11 الرحمن).

فبها فاکهه و نخل و رمان (68 الرحمن).

فتری القوم فیها صرعی کانهم اعجاز نخل خاویه (7 الحاقه).

نخلا: فانبتنا فیها حبا و عنبا و قضبا و زیتونا و نخلا (29 عبس).

النخله: فاجائها المخاض الی جذع النخله (23 مریم).

و هزی الیک بجذغ النخله تساقط علیک رطبا جنیا (25 مریم)

نخیل: ایود احدکم ان تکون له جنه من نخیل و اعناب (226 بقره)

و نخیل صنوان و غیر صنوان یسقی بماء واحد (4 رعد).

ینبت لکم به الزرع و الزیتون و النخیل و الاعناب (11 نحل).

و من ثمرات النخیل و الاعناب تتخذون منه سکر او رزقا حسنا (67 نحل)

او تکون لک جنه من نخیل و اعناب (91 الاسراء).

فأنشالکم به جنات من نخیل و اعناب (19مؤمنون).

و جلعنا فیها جنات من نخیل و اعناب و فجرنا فیها من العیون (34 یس).

رطبا: و هزی الیک بجذع النخله تساقط علیک رطبا جنیا (25 مریم).

عنب: او تکون لک جنه من نخیل و عنب (91 اسراء)

عنبا: فانبتنا فیها حباو عنبا (28 عبس).

اعناب: ایوداحدکم ان تکون له جنه من نخیل و اعناب (266 بقره)

ص: 81

و من النخل من طلعها قنوان دانیه و جنات من اعناب (99 انعام)

و فی الارض قطع متجاوزات و جنات من اعناب (4 رعد)

ینبت لکم به الزرع و الزیتون و النخیل و الاعناب (11 نحل)

و من ثمرات النخیل و الاعناب تتخذون نه سکرا (67 نحل)

و اضرب لهم مثلا رجین جعلنا لاحدهما جنتین من اعناب (32 کهف)

فانشانالکم به جنات من نخیل و اعناب (19 مؤمنون)

و جعلنا فیها جنات من نخیل و اعناب (34 یس)

اعنابا: ان للمتقین مفازا دائق و اعنابا (32 نباء)

لحم: انما حرم علیکم المیته و الدم و لحم الخنزیر و ما اهل به لغیر اللّه (173 بقره)

حرمت علیکم المیته و الدم و لحم الخنزیر و ما اهل لغیر اللّه به (3 مائده)

الا ان یکون میته اودما مسفوحا او لحم خنزیر فانه رجس (145 انعام)

انما حرم علیکم المیته و الدم و لحم الخنزیر و ما اهل لغیر الله به (115 نحل).

ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتا فکرهتموه (12 حجرات)

و امددناهم بفاکهه و لحم طیر مما یشتهون (22 طور)

و فاکهه مما یتخیرون و لحم طیر مما یشتهون (21 واقعه)

لحما: و انظر الی العظام کیف ننشزها ثم نکسوها لحما (259 بقره)

ص: 82

و هو الذی سخر البحر لتاکلوا منه لحما طیرا (14 نحل)

فخلقنا المضغه عظاما فسکونا العظام لحما (14 مؤمنون)

و من کل تأکلون لحماطریا و تستخرجون حلیه تلبسونها (12 فاطر)

لحومها: لن ینال اللّه حومها و لا دماؤها و لکن یناله التقوی منکم (37 حج)

رمان: و الزیتون و الرمان مشتبها و غیر متشابه (99 انعام)

و الزیتون و الرمان متشابها و غیر متشابه (141 انعام)

فیها فاکهه و نخل و رمان (68 الرحمن)

تین: و التین و الزیتون و طور سینین و هذا البلد الامین لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم (1 التین).

الزیتون: و جنات من اعناب و الزیتون و الرمان مشتبها و غیر متشابه (99 انعام).

و النخل و الزرع مختلفا اکله و الزیتون و الرمان (141 انعام)

ینبت لکم به الزرع و الزیتون و النخیل و الاعناب (11 نحل).

و التین و الزیتون و طور ینین ... (1 التین).

زیتونا: فانبتنا فیها حبا و عنبا و قضبا و زیتونا و نخلا (29 عبس)

زیتونه: من شجره مبارکه زیتونه لا شرقیه و لا غربیه) (35 نور).

فوم: فادع لنا ربک یخرج لنا مما تنبت الارض من بقلها و قثائها و فومها ... (61 بقره).

بصل: فادع لنا ربک یخرج لنا مما تنبت الارض من بقلها و قثائها و فومها و عدسها و بصلها (61 بقره).

ص: 83

خبز: و قال الاخرانی ارانی احمل فوق راسی خبزا (36 یوسف).

یقطین: فنبذناه بالعراء و هو سقیم و انبتنا علیه شجره من یقطین (146 صافات).

قثاء: فادع لنا ربک یخرج لنا مما تنبت الارض من بقلها و قثائها (61 بقره).

جب: ان اللّه فالق الحب و النوی (95 انعام).

و نزلنا من السماء ماء مبارکا فأنبتنا به جنات و حب الحصید (9 انعام).

فیها فاکهه و النخل ذات الاکمام و الحب ذو العصف و الریحان (12 الرحمن).

حبا: فاخرجنا منه خضرا نخرج منه حبا متراکبا (99 انعام).

وآیه لهم الارض المیته احییناها و اخرجنا منها (33 یس)

و انزلنا من المعصرات ماء ثجاجا لنخرج به حبا و نباتا (15 النبا)

ثم شققنا الارض شقا فانبتنا فیها حبا (27 عبس)

عدس: فادع لنا بک یخرج لنا مما تنبت الارض من بقلها و ققثائها و فومها و عدسها (61 بقره)

بقل: فادع لنا بک یخرج لنا مما تنبت الارض من بقلها ... (61 بقره)

از اینقرار 71 آیه درباره آنچه از موارد خوراکی نوشته شد در قرآن است (ناگفته نماند راجع به میوه جات که تحت کلمه ثمر در قران عنوان شده است 24 آیه داریم که همه جا بطور مستقیم

ص: 84

یا غیرمستقیم انتظار دارد اهل ایمان از ثمرات و طیبات بهره و رزق داشته باشند و بسیار جالب آیه سوره حمد است که بدنبال آن کلمه مغفرت آورده شده است و لهم فیها من کل الثمرات و مغفه من ربهم و همانگونه که پروردگار نام محمد را در اذان و ... بدنبال نام مقدس خود قرار داد (لا اله الا اللّه محمد رسول اللّه) در سوره محمد نیز نیل بمغفرت الهی و رسیدن به میوه جات را ردیف ذکر فروده است و ارزش بیشتر میوه جات را بدینوسیله در دو جهان خواهیم دانست)

میوه و سبزی دو سرا

ترجمه 71 آیه مذکور بلکه 95 آیه اشاره شده بحث درباره هر کدام از نامبردگان یا شده یا خواهد شد و هم اکنون برآوردی است درباره 71 آیه که پروردگار آنها را چگونه تقسیم فرموده چند تای آن بدنیا وابسته است و کدامشان به آخرت و اطلاعاتی دیگر... آیات مربوط به عسل و لبن مربوط به آخرت است وآیه لبنا یک بحث جالب فیزیولوژی و غذائی از شیر، 21 آیه درباره خرما بوده یا نام آنرا در بر دارد و شاید بگوئید چون نبی گرامی زیاد با خرما سر و کار داشتند لذا زیاد از آن نامبرده شده است که در جناب گفته میشود؛ صرفنظر از اینکه قرآن هیچ ارتباطی بخواسته های نبی گرامی نداشته بلکه آنچه خالق برای مخوقش صلاح دانسته برایشان وحی فرموده است برای مزید اطلاع باید دانست: هسته مرکزی هر تشکلات پیرامون محیطش بیشتر فکر می کند و راجع

ص: 85

به اطرافیان خود زیادتر بحث می نماید و اسلا مبرای متشکل ساختن افراد کانون اصلی و مدافع اولیه اسلام ناچار باید برای نشان دادن آثار صنع الهی به نزدیکترین شاهد و شاهکار آفرینش که همانا درخت خرما و خرماست اشاره نماید بعلاوه که راجع به خرما (فقط خرما) تنها دو آیه است و دو سه آیه مربوط به خرما و امور گذشته: فلانی بر خرما دار زده شده فلانی زیر درخت خرما بود از درخت خرما رطب بر یکی افتاد و ... از اینرو بزبان آوردن و حی فکر کردن در این باره که اطاف پیامبر اسلام درخت خرما زیاد بود و بسیار درباره اش بحث شد باید با تعمق انجام گرفته در گفتن عجله نشود و در دوره مجلدات اولین دانشگاه دیدیم: قران علاوه بر اینکه از میوه های غیر ملحی (که درمکه و مدینه روئیده نمیشود) و حتی از کلمات غیر محلی نامها و کلماتی دارد و وقتی بزرگترین مطلب غذایی بلکه آنچه مطلب غذایی است بدو عنوان: کیفیت غذایی (فلینظر الانسان الی طعامه) و کمیت غذایی (کلوا و اشربوا و لا تسرفوا) برای بشریت برگزار می گردد ایراد اینکه چرا نام فلان درخت را بیتشر یا کمتر آورده اند دور از انصاف می باشد. بهر صورت آیات 9 انعام 141 انعام 10 ق 11 الرحمن 29 عبس 4 رعد 11 نحل 67 نحل 19 مؤمنون 34 یس مربوط به آفرینش و آثاری از خلقت و وسیله خداشناسی و بلکه امرار شادی و هدایتی است (با توجه به اینکه در چند تای آن بحث غذایی شده است که شرح داده یا خواهم داد) و آیات: 32 کهف 71 طه 23 مریم 25 مریم 266 بقره سرگذشتی است

ص: 86

و آیات 20 قمر 7 الحاقه برای عبرت گرفتن و آیه 148 شعرا نصیحتی است که پیامبری بقومش میکند و آیه 91 الاسرا که پروردگار به نبی گرامی خطاب میفرماید. (البته توجه فرمودید خرما نه تنها در دسترس نبی گرامی اسلام بوده بلکه به حضرت صالح حضرت مریم و ... نیز ارتباط و نزدیکی دارد و زیاد نامبردن از خرما تنها به اسلام مربوط نیست) و آیه 68 الرحمن مربوط به آخرت می باشد.

آیات مربوط به عنب 11 عدد بوده که بجز 3 عددش که تنهاست بقیه بانخل و یا نخل و .. همراه بوده و شرح داده شد که خلاصه آن چنین است، 287 عبس 99 انعام 4 رعد 11 نحل و 32 کهف سرگذشتی و 91 الرا که پروردگار به نبی گرامی خطاب میفرماید و 32 نباء مربوط به آخرت می باشد. 12 آیه از کلمه لحم دارد که : 173 بقره 3 مائده 45 انعام 115 نحل آیات تشریعی و دتور حرمت گوشت خوک می باشد. آیات 22 طور و 21 واقعه مربوط به آخرت و ایات 259 بقره 14 مؤمنون پس ازذکر چگنگی خلقت انسان وحیوان برای اثبات معاد متذکر سات. آیات 14 نحل و 12 فاطر مربوط بغا و خلقت بوده و آیه 37 حج ارتباط با گوشت قربانی ایام حج و جنبه ارشاد و هدایت دارد.

اما علت اینکه مطالب فوق را در بحث مربوط به انار آوردم اینکه: ایه مستقلی که انار و دنیا را بهم ارتباط داده باشد در قران نیست بلکه بامیوه ای دیگر ذکر شده است. و یک آیه وابسته به

ص: 87

رمان 68 الرحمن در انحصار آخرت بوده و دو تای دیگر که مربوط به آثار صنع وخلقت الهی است و بهترین تقسیم بندی میوه جات که آنها با به دو دسته متشابه زیتون و انار و غیر متشاقه زیتون و انار تقسیم کرده (دو میوه ای که یکی هسته اش خورده م شود و دیگری نمی شود) بچشم میخورد و بحث در این باره در جلد بیولوژی گیاهی و اسلام بعمل خواهد آمد.

یک آیه بصورتسوگند درباره انجیر می باشد که پروردگار نسبت به یکی از شاهکارهای خلقت خود آورده است شش آیه نام زیتون رادارد که فقط یکی از انها که آیه معروف نور از سوره نور میباشد و جزو آیات متشابهات می باشد بقیه در کنار میوه جات دیگر آورده شده است: یکمرتبه در ردیف انگرو و انار و نوبتی خرما و انار و زرعاتهای دیگر و باز خرما و انگور و زراعتهای گوناگون یک دفعه با انجیر و دفعه دیگر با حبوب و انگور و خرما و قضب (گیاهانی که درو می شود) و ...

از بقولات و سیر و پیاز و عسد آیه ای که بنی اسرائیل از حضرت موسی طلب کردند و ... و

از میوه جات و سبزیجات آیاتی چند که شامل همه میوه ها و سبزیها می گردد.

ص: 88

ص: 89

تین انجیر

اشاره

ص: 90

دانستنیهایی از درخت انجیر

(1)

خانواده اورتیکاسه به هشت قبیله تقسیم می شوند که دو تای آن ها میوه میدهند: موره اتو کارپه. ازارتو کاپه ها جنس فیکوس که میوه اش مصرف زیاد دارد مورد توجه است.

فیکوس متجاوز از ششصد گونه بوده و برخی برای زینت وب ضعی جهت میوه دادن نگهداری می شوند فیکوس آلاستیکا که کائوچو از آن گرفته می شد برای زینت نیز بکار می برد و فیکوس کاریکارا از لحاظ تغذیه مورد توجه می باشد.

فیکوسها بصورت درخت یا درختچه بوده گاهی بالا رونده و زمانی درختی هستند که بر پایه خود استوارند.

فیکوسها گاهی بصورت درخت بسایر بزرگ در می آیند تا حدی که دائما شاخه هایشان بطرف زمین متمایل و در آن فرو رفته و به زودی تولید ریشه کرده منطقه بزرگی را فرا می گیرند و انجیر هندی که ببانیان و مولتیپلان هم نامیده نمی شود از آنجمله می باشد.


1- اقتباس از رساله دکترای خانم دکتر راشد مرندی به شماره 161 دانشکده داروسازی و از رساله دکترای آقای دکتر محمد باقر امامی خوانساری بشماره 235.

ص: 91

برگ فیکوسها متناوب و بندرت متقابل و هر کدام از آنها شکلی مخصوصبخود دارند برگی است کامل و بااندازه های متغیر دیده می شود.

گل آنهایک پایه و در تعداد زیاد ودر اندازه کوچک و روی یک نهنج ثابت شده است کهکناره آن برگشته بطوریکه تولید یک کیسه گلابی شکل می دهد معمولاً نهنج دارای گل های نر یا ماده می باشند ولی گاهی ممکن است داای گلهای نر و ماده توانا باشند و غالبا گلهای ماده قسمت فوقانی رااشغال کرده اند که انجیر ویژه اوریفیس از آنهاست.

گلهای نر 3-5 کاسبرگ و 2-3 پرچم دارند و گلهای ماده دارای کاسه پنج شکافی و یک برچه و گل ماده است که بانجیر تبدیل می شود.

تخمدان دارای 2-3 خانه بوده و دارای یک تخمک می با شد.

نهنج های میوه دهنده نادرا دو جنسی بوده (شامل گلهای نر و ماده) و اغلب یک جنسی است.

فیکوس کاریکا یا انجیر که نوع وحشی آن را کاپری فیگیه گویند از سوریه و ایران و آسیای صغیر و یونان و افریقای شمالی بوده و امروزه در تمام نقاط دنیا که آب و هوای مدیترانه ای دارند دریافت می شود.

انجیر از زمانهای بسیار قدیم در روی زمین وجود داشته فسیل هئی از قسمت های گوناگون آن مربوط بعهدهای گوارت نر و ساپورنا و همراه با دندان الفاس پرسی ژینوس یافته اند.

ص: 92

مصریهای قدیم و عبرانیها در کتابهای خود از انجیر چه وحشی و چه اهلی نام برده اند مصریها آنرا تب و عبرانیها به آن تناه گفته و عربها به آن تین گویند (در باب نهم سفر داوران کتاب مقدس نام انجیر آمده).

فیکوس سیکوموروس انجیری از شمال افریقاست که فراعنه از چوب آن تابوت جهت خود می ساختند و مومیائی شدگانرا در آن جای میدادند چینی ها در قرن هشتم از ایران آن ا بسرزمین خود نقل کرده اند و در سال 700 قبل از میلاد شرحی راجع به کشت و زرع آن بوسیله آرشییلوس داده شده است.

هومر شاعر معروف یونان در ایلیاد دو هزار سال قبل از میلاد از آن نامبرده است.

تئو فراست و دیوسکوریت از انجیر وحشی و اهلی نام برده و در قصص و حکایات ورمیها نیز نامی از آنها مربوط به روموس و روملوس و تغذیه آنان از انجیر دیده میشود و انواع خوب انجیر را بیونان و آسیای صعیر و ایتالیا نسبت داده اند.

فنیقی ها انجیر را بسواح افریقا و مدیترانه و جزائر قناری بردند.

نزد بعضی نوعی انجیر که در قسمت های کوهستانی پنجاب میروید اهمیت داشته و میوه آن در فاصله ماههای ژوئن و اکتبر می رسد بومی ها آنها را خشک کرده مورد استفاده قرار می دهند.

اجیر وحشی در ایران (فیکوس پرسیکا) دارای برگهای تقیم شده بوده و فقط روی رگه های برگ کرکدار می باشد. فیکوس ویرگاتا نیز که برگی شبیه برگ درخت توت دارد انجیر وحشی

ص: 93

است، انجیرهای دو پایه فراوانی که شباهت زیادی به فیکوس کاریکا دارند و همه شیرین و خوراکی می باشند در نواحی مختلف از جمله عربستان دیده یم شو تو غیر از آنها فقط انجیرهای درخت های ماده کرکدار خوراکی و شیرین اند.

فیکوس کاریکا دارند و همه شیرین و خوراکی می باشند در نواح مختف از جمله عربستان دیده می شود و غیر ازآنها فقط انجیرهای درخت های ماده کرکدار خوراکی و شیرین اند. فیکوس کاریکا درختی است بارتفاع 4-5 متر و گاهی بده متر می سد ولی هر چه بطرف سردسیر نزدیک شود کوچکتر و بصورت درختچه درمی آیدکه تمام قسمت هایش شیره دار است پهنای برگشان 410-20 سانتی متر پنجه ای شکل م گاهی متغیر و به 5-7 قسمت شده که از بالا سبز تیره و از زیر سبز روشن اند. گاهی گلهای نر و ماده بر یک پایه اند. اندازه میوه بسیار متغیر و رنگ آن سفید مایل بزرد یا بنفش مایل بقرمز می باشد و در برخی نواح (مناطق مدیترانه ای) در سال سه مرتبه محصول می دهد.

میوه انجیر بر روی شاخه های جدید سال بعمل می آید و در بعضی انواع در ماه ژوئن تشکیل شده و در اوت و سپتامر می رسد و گاهی در انتهای بعضی شاخه ها در پائیز انجیرهایی ظاهر می شود که رشد قابل مالحظه نداشته و قبل از رسیدن میافتد و در سال نیز بیش از یک مرتبه محصول نمی دهد. انجرهایی است که میواه اشان در ژوئن تشکیل و در سپتامبر می رسد و انجیرهایی که در نوامبر یا دسامبر تشکیل شده و زمستان روی شاخه ها مانده و در بهار کامل شده و در ژوئن میوه می دهند و میوه دادنشان هم دو مرتبه است یکی اواخر پائیز و دیگری زمستان. انجیرهایی نیز بندرت که میوه اشان در اواسط پائیز ظاهر شده و خیلی زودتر

ص: 94

از نوع پیش کامل می شود بطوریکه در ماه مه می رسد و باین انجیر زمستانی گویند.

از شگفتی های درخت انجیر اینکه برخی بدون عمل لقاح میوه بسایر خوبی می دهند و بسیاری که باید عمل لقاح انجام دهند عامل اصلی ان مگس انجیر یا بلاسوتوفاگا (Blastophaga) از خانواده یمنوپتر می باشد (Hymenoptere). این حشره درداخل تخمدان گل ماده تخم گذاری می کند که استیل آنها کوتاه است و عمل بانجام می رسد در آنجا تخم ها تبدیل به لارو شده از مواد داخل تخمدان تغذیه کرده تبدیل بحشره شده هنگام پرواز به گرده ها آغشته شده آنرا بگل های ماده انتقال داده بدینوسله عمل لقاح را انجام می دهد.

انواع انجیر

در اینجا از لحاظ نوع میوه نوع رنگ و زمان میوه دادن مورد بحث زیر قرار گرفته است که در وهله اول باید آنها را بدو دسته تقسیم کرد: انجیرهایی برنگ سفید مایل بسبز در می آیند انجیرهای برنگ قهوه ای مایل بسیاه. انجیرهای سفید مایل به سبز:

او بیک سفید Aubique Blanche که رنگ میوه سبز مایل بسفید است و گوشت میوه برنگ خون و دارای دانه زیاد و طعم شیرین که در پائیز می رسد.

بارین سوت سفید Barnissote Blanche که بزرگترین درخت انجیر بوده و میوه اش در پائیز محصول داده و

ص: 95

رنگش سبز مایل بزرد است. پوستش کلفت و بسهولت از گوشت جدا می شود گوشتش قرمز زنده شیرین و دارای طعم خوشی است جنس میوه این درخت بسایر عالی و از سوریه باروپا در زمان جنگ های صلیبی بوسیله ژنوا (Genois) برده شده است.

کل دودام Cole De Dame که در پائیز رسیده و سری گرد و پایه ای نازک و رنگی سبز مایل به زرد و پوستی کلفت و گوشتی قرمز خونی و مزه شیرین و وش طعم دارد انجیری است دیررس اما بسیار عالی و بهترین نوع برای ساختن مربا.

انجیر ورسای که مدتی است در فرانسه کشت و زرع می شود.

انجیر مادلین که در مغرب فرانسه کشت می شود بسیار میوه می دهد برنگ زرد مایل به سبز اندازه متوسط گوشت سفید و شیره دار شیرین و معطر.

انجیر روسکوف Roscoff که از لحاظ قطر و بزرگی درخت معوف است و از آن انواع زیر معروف است:

باربیون Barbillone که دارای اندازه متوسط برنگ سبز قهوه ای متمایل به بنفش و گوشت سفید مایل به قرمز بوده و محصول فراوانی می دهد و اگر فل مساعد و پرورش مناسبی داده شود و محصول خواهد داد ولی بعلت لطافت زیاد پوست قابل نقل و انتقال نیست.

انجیر آتن که در فصل زمستان رسیده رنگش متمایل بسفید بوده روی آن خطوط زرد رنگی است و دارای پوست سیاه و گوشت قرمز رنگ پریده و طعم شیرین می باشد و نوع خوبی برای خشک کردن می باشد.

رولاندین که میوه ای بشکل گلابی کوتاه و رنگ سبز مایل برد که اندکی متمایل بقرمزی می باشد با پوست کلفت و گوشت سفید مایل بزرد و شیرینی زیاد که در حال تازه بودن خوش آیند

ص: 96

نبوده و خشک آن بسیار خوش طعم است و برای خشک کردن از جمله بهترین نوع می باشد و چون مدتها بخوبی می ماند برای صادرات از بهترین انجیرها می باشد.

ژانتی Gentille یا انجیر طلائی که میوه بسیار بزرگ با قطر 7-8 سانتی و پوست کلفت چسبیده بگوشت مایل بزرد گلی خیلی شیرین و مطبوع می باشد. درخت محصول دومی هم میدهد که میوه اش کوچک بوده و برای خوردن نامطبوع و جهت ساختن شیرینی خوب است.

انجیر قهوه ای یا سیاه که مورد توجه است و دو نوبت زمستانه و تابستانه محصول میدهد دارای میوه های گرد 6-7 سانتی قطر و بنفش مایل بسیاه با پوست نازک و گوشت قرمز و مزه بسیار شیرین و معطر است و برای خشک کردن بسیار خوب می باشد.

دوفین Dau Phine که انجیر بزرگی اشته و درختش زیاد محصول میدهد و رشدش در نواحی شمال فرانسه زیاد و سر آن پهن برنگ بنفش و پوست نازک که بسهولت از گوشت میوه جدا میشود رنگ گوشت گلی بسیار و شیرین و معطر است و در نیمه اول اوت می رسد.

بارنی سوت Barnissotte که بنا بعقیده بسیاری از افریقا بسایر نقاط جهان برده شده میوه اش دانه دانه و بنفش سیاه بقطر 5-7 سانتیمتر و پوست ضخم که سخت از گوشت جدا میشود و گوشت قرمز روشن و شیرین و مطبوع و نوع سیاه آن دارای میوه بسایر عالی است که خشک آن مطبوع نبوده و در نواحی گرم سیر کشت نمیشود.

ص: 97

موئیسون Mouissone که در تابستان بمقدار کم محصول میدهد و در پائیز فراوان دارای سر پهن بقطر 5-6 سانتی برنگ بنفش سیاه دارای پوست نازک و گوشت قرمز رنگ بسیار شیرین و مزه ای شبیه خرما که هم تازه هم خشکش مطبوع می باشد.

انجیر نیس nice که بسیار فراوان بوده و طولش به ده سانتی متر می رسد و برنگ بنفش می باشد.

انجیر سلطان sultane که در سال دو بار محصول می دهد جنس میوه بسار عالی.

انجیرهای گوناگون دیگری نیز هست که از ذکر نامشان خودداری می شود و از نکات جالب یکی از آنها بنام سیکو موروس Sycomourusse که در سال شش مرتبه محصول می دهد هر مرتبه حدود پنجاه کلو و در شمال افریقا میروید و فراعنه مصر از آن ها برای ساختن مقابر استفاده میکردند و اغلب آنها را که از ذکرشان خودداری شد جزو درختان انجیر وحشی می باشند.

انجیر خشک

میوه ای است بسیار لذیذ و شیرین و معذی که جزء صادرات کشورهایی میباشد که در آنجا درختان انجیر کشت و زرع می شود.

در جنگ بین المللی دوم که قند کمیاب شده بود با انجیر خشک جبران میکردند.

میوه کاملاً رسیده را با کمی شربت رقیق یا آب ساده مخلوط کنند و استریل نموده در قوطی های سربسته میتوان بعنوان کنسرو آنها را نگهداری نمود. در ایتالیا با انجیر و خمیر مغز گردو یا بادام

ص: 98

و عسل نان شیرینی خوش مزه ای درست می کنند، از انجیر بوسیله فرمانتاسیون نوعی شراب تهیه می شود.

قهوه انجیر که بیتشر از انجیرهای سیاه تهیه می شود و طعمش از قهوه کاسنی بهتر است یکی از صادرات مهم الجزایر بوده است.

خشک کردن انجیر

نانو و گاتن در کتاب خود (روش خشک کردن میوه جات و سبزیجات) روشهای مختلفی پیشنهاد کرده اند: انجیر کاملاً رسیده را میتوان بر ظروف مخصوص چیده در برابر خورشیدن و شبها در جای هوادار بدون رطوبت قرار دادو گاهگاهی آنها را جابجا نمود تا خوب رطوبت آنها گرفته شود.

انجیری که آب بیشتری دارد دیرتر خشک می شود از انجیر باران دیده که تحت تأثیر تخمیر قرار گرفته نمیتوان انجیر خشک با جنس عالی بدست آورد.

انجیری که خشک شده مورد حمله پروانه های کوچک نوع تنس Teignes قرار گرفته در آنها تخم گذاری کرده و لارو ایجاد شده داخل انجیر را میخورد از اینرو انجیرها را بر صفحات فلزی قرار داده مدت 2-3 ثانیه د آب جوش وارد کرده تا تخم های پروانه از بین برد و اگر لاروی موجود بود منهدم گردد، در کالیفرنیا این علم (خشک کردن) روی درخت و سپس دو روز در برابر آفتاب انجام می گیرد.

انجیر برای اینکه مدت زیادی بدون فسادباقی بماند در آبی که دو کیلو و نیم نمک در یک هکتولیتر آب دارد جوشیده می شود

ص: 99

و سپس بر روی خانچه های مخصوص گذارده شده در هوای باز قرار داده روز بعد انجیرها را تکان داده دو سه روز آنها را در آفتاب قرار می دهند و بعد در سایه در معرض وزش برای گرفتن رطوبت میگذارند (اگر انجیر را برای همه مدت در برابر آفتاب قرار دهند پوست میوه سفت می شود) بعد کاملاً خشک نشده ها را جدا کرده باز در برابر آفتاب قرار قرار میدهند و بالاخره مدت ده روز آنها را در اطاق خشک نهاده برای بسته بندی آماده می سازند (در اینجال اگر مجدد عوامل فاسد کننده را با اب نمک از بین ببرند بسیار خوب است) البته انجیرها را با غربال مخصوص از یکدیگر جدا کرده و بر حسب حجم آنها را معمولاً بچهار طبقه تقسیم می نمایند و بالاخره در اتو مخصوص آنها را تحت تأثیر بخار قرار داده و بسته بندی می نمایند (صنعت خشک کردن انجیر درالجزائر شهرت بسزائی دارد چهار طبقه مذکور چنین است: انجیرهائیکه 14-16 عدد شان یک لیور انگلیسی (454 گرم) است یا 18-20 یا 22-3 یا 32-38.

تجزیه انجیر

(1)

آب: مقدار آب در قسمتهای مختلف درخت متغیر است در برگها 67-80 درصد در میوه 75-85 ردصد دانه 5-10 دردص (و این باعث می شد که دانه بزندگی سبک خود ادامه داده و تا


1- رساله خانم دکتر مذکور تحت عنوان انجیر یزد و انجیر شمال ایران بوده و از رساله ایشان اقتباس گردید و در صفحه اول نتیجه بهترین انجیر را از یزد متذکرند.

ص: 100

موقع مناسبی بنای رشد پیدا کند و اگر تمام آب آنرا بگیریم دیگر قادر به ادامه حیات نخواهد بود) آب در نمونه متوسط انجیر خشک یزد 5/24 و در نمونه انجیر حوالی تهران 5/25 در انجیر تازه شمالایران 70 درصد می باشد. (آب در انجیر خشک 24-17 درصد است).

ترکیبات الی انجیر: قندیکه در شیره انجیر وجوددارد از نوع قندهای شش تایی است.

قند بر حسب ساکارز در انجیر یزد 55 و در انجر شمال 38 درصد و قند احیاء کننده پس از هیدرولیز در انجیر یزد 5/7 و شمال 8 درصد می باشد.

آمیدن انجیر بطور متوسط 8 درصد است.

مقدار کم که از تجزیه صد گرم انجیر خشک بدست می آید (با موسیلاژ و سار اجسام که بوسیله الکل رسوب می دهند) در انجی یزد 45 و در اجیر شمال 58 درصد است.

مواد چرب در انجیر یزد 75/0 و در انجیر شمال 90/0 درصد می باشد.

در انجیر بعضی نواحی بواسطه کمی حرارت و آفتاب و ناقص ماندن تغییرات عمومی اسیدها به قند اسیدیته مشاهده می شود که در انجیر شمال 5/2 درصد اسیدیته بر حسب اید تارتریک و در انجیر یزد وجود نداشته است. (در فندقه های انجیر 44/1 درصد روغن ثابت و اندکی اسید بوریک وجود دارد).

مقدار عصاره خشک در نمونه انجیر یزد 65 درصد و انجیر شمال 55 درصد و مقدار سلولز به ترتیب 8 و 10 می باشد (منظور

ص: 101

از عصاره خشک بدست آوردن جمیع اجسامی است که در آب حل می شود و آنرا تغلیظ نموده سپس شک می نمایند) برای بدست آوردن ترکیبات معدنی به خاکستر آن توجه می شود که مقدارش در انجیر یزد5/3 و در انجیر شمال 3/2 درصد است.

ترکیبات انجیر تازه طبق یک برسی چنین است (درصد گرم): 7/71 گرم آب 2/1 پروتئین 4/0 چربی 1/16 گرم سدیم 2 پتاسیم 19 کلسی 50 مانیزیوم 21 آهن 8/0 فسفر 4 گوگرد 12 کلر 16 میلی گرم ویتامین A 75 ویتامین B1 09/0 ویتامین B2 08/0 نیکوتیل آمید 63/0 ویتامین C 2 میلی گرم است و در انجیر خشک که فاقد ویتامین C است ارقام چنین می باشند: 2/21، 1/3، 2/0، 73، 34، 780، 162، 82، 4، 116، 69، 105، 60، 13/0،11/0، 72/1 و صد گرم انجیر تازه 65 و خشک 280 کالری می دهد.

و در بررسی دیگر:

ویتامین A 90 واحد ویتامین B1 07/0 میلی گرم و B2 06/0 و نیاسین 5/0 ویتامین C2 میلی گرم و در114 گرم انجیر وجود دارد در خاکستر انجیر آهن کلسیم پتاسیم کربنات و سولفات و کلرور و ففات وجود دارد اندکی برم و منگنز نیز دارد. سلولز انجیر یزد 8 و شمال 10 درصد است. (کلسیم 40 میلی گرم و آهن 7/0 میلی گرم و در 114 گرم انجیر وجود دارد)

ص: 102

ارزش غذائی انجیر

انجیر دارای ارزش غذائی نسبتا خوب است.

انجیر دارای قند ومواد پروتئیک و نشاسته و مواد چرب و سلولز و مواد معدنی و آب می باشد. (مواد پروتئین 8/0 گرم درصد) از لحاظ موادی که دارد غذای خوبی بوده و در شیرینی سازی و غیره موارد استعمال دارد.

ارزش غذائی انجیر خشک بمراتب بیشتر از انجیر ساده است زیرا مقدار زیادی آب که ارزش غذایی ندارد از دست داده است و با کم شدن نسبت مواد غیر مؤثر ارزش غذائی آن بالا رفته است.

از انجیر شراب و الکل و قهوه که جنبه تجارتی دارد تهیه می نمایند.

صد گرم زنجیر 80 کالری حرارت ایجاد می نماید.

خواص داروئی انجیر

درخت انجیر دارای پا پائین Papaine و لاتکس Latex که بعضی از انواع ترشح می کنند و دارای یک نوع آنزیم که خاصیت ضد کرم قوی دارد (آنزیم مذکور روی تریکو سفال و تری شین موثر بوده و لاتکس تازه خیلی مؤثر است)(1)


1- رساله دکترای ژربر 1912 از پاریس معرفی میشود بحث از دیاستازهای لاتکس. Les Diastases Due Latex Du Figiuer (Gerber)

ص: 103

کائوچو از بعضی انجیرها تهیه می شود (فیکوس الاستیکا رلی ژیوزا لاکسی فرا و ...) اوپاس انتیار Upas Antiar که سم قوی است از نوعی درخت انجیر (لانتیاریس توکسیکاریا) تهیه می شود که در ارشیل ماله میروید و از این درخت سموم مخصوص دیگری نیز جدا شده که مهلک می باشند.

کشت و ازدیاد درخت انجیر

(1)

در آب و هوای معتدل و زمین های سبک آهکی عمیق خوب بعمل میآید. در کنار جویبار خوب میروید و در برابر خشکی خوب مقاومت می کند و کشت آن بچهار صورت است:

1 بذرافشانی که باتخم انجیر کشتن شدن است و کمتر عمل می شود ولی بدنی وسیله میتوان نهالهای قوی بدست آورد. طریقه گرفتن تخم چنین است: درخت خوب باروری را باید انتخاب کرد یکسال برگی از آن را نچید و سالی که برداشت تخم را از آن شروع می کنند برگی را از درخت جدا نکرد مگر آنکه خود بیفتد میوه های خوب رسیده را در ظرف بزرگی ریخته 2-3 روی در محلی گرم و هوا دار دور از آفتاب میگذارند بعد با دست آنها را له می نمایند تا دانه هااز گوشت جدا شود بد ظرف دیگری برداشته الکی بر آن مگذارند و آب گوارائی در آن می ریزند تا قریب نیم گره آب از مفتول بالا آید آنگاه مشتی از انجیر له شده را برداشته بر الک ریخته با دست ملایم آنرا مالش می دهند تا دیگر تخمی در آن دیده نشود تفاله را بدور ریخته مشتی دیگر از انجیرهای له


1- اقتباس از رساله دکترای آقای دکتر امامی خوانساری.

ص: 104

شده را برداشته و این عمل را تا به آخر تکرار می نمایند بعد آب روی تخم ها را ریخته آب صاف بر آن افزوده تا تخم ها در ته ظرف جمع شود باز آب را ریخته آب صاف می ریزیم و عمل را آنقدر تکرار می نمائیم تا پس از ریختن آب بهمان صافی بماند ایندفعه آب راریخته تخم ها را روی پارچه ای پخش کرده و زیر و رو می کنیم تا خشک شود و این عمل باید در سایه باشد بعدتخم ها را در کیسه ریخته در اطاق خشک گرمی دور از سرمای زمستان می آویزیم.

2 قلمه زدن: قلمه را در پائیز پس از آنکه برگها ریخت جدا کرده در ماسه نگهداری می نمایند. بفاصله 40-50 سانتی متر هر کدام را کاشته و فاصله قلمه های یک ردیف را 35-40 سانتی متر می گیرند. در نقاط گرم باید در تابستان روی قلمه را با خاک و خس پوشاند تا آفتاب آنها را نسوزاند. اگر مستقیما قلمه در باغ کاشته شود باید 20 سانتی متر آنرا از خاک بیرون گذاشت (قلمه زدن بیشتر از همه معمول است)

3 خوابانیدن شاخه: شاخه دو ساله انجیر را خم کرده در گودالی بعمق 15 سانتی متر فرو برده با یک چوب کج شده آن را در ته گودی ثابت می نمایند و از خاک و کود پر کرده آخر سال آنرا از درخت بریده می کارند.

4 پیوند زدن: برای غرس دلخت قلمه زدن و خوابانیدن و کمتر بذلافشانی معمول است و پیوند کردن جهت اصلاح نوع آن است که شکمی، شاخه، سله ای و لوله ای همه قابل بوده و خوب می گیرند.

تهیه زمین: در پائیز باید شخم زد عمیق و برای هر هکتاری 40-80 هزار کیلو کود طویله با خاکروبه ای داد فاصله دو درخت

ص: 105

باید 10 متر باشد و در خزان آنرا کشت داد و در پائیز و اول بهار آنرا شخم زدو یک الی دو مرتبه در سالانرا وجین کرد و هرس آنرا بمنظور ایجاد شکل برای درخت از سال دوم کشت شروع نمود. برای تلقیح دستی درخت می توان میله ای باریک در گل آزین درختان انجیر حتی وحشی فرو کرده و سپس آنرا در گل آذین درختان کشت شده فرو برد یا از راه حشره و ... که گفته شد.

انجیر در ایران

انواع درخت انجیر که از نوع فیکوس کاریکا در ایران یافت می شود بقرار زیر است:

روپترس Rupestris دارای برگهای بی تقسم، تخم مرغی یا دراز یا میوه گلابی شکل باکرکهایی کم و ریز و در کوه کیلویه (جنوب غربی) وجود دارد.

گلوبزا Globosa دارای برگهای سه شکافی و یا بدون تقسیم و شکاف میوه کروی شکل و کرکهای ریز می باشد.

ویر گاتا Virgata برگ توت مانند کرکدار داشته و در مناطق غربی فراوان است.

فکوس پرسیکا F.Persica بشکل درختچه بوده برگهایش تخم مرغی کروی و قاعده اش گرد میوه اش بی کرک، تخم مرغی، گلابی شکل و پایه دار است.

یوهاتیس Johannis با برگ کرکدار، شکافدار و تقسیماتش گود و فرو رفته و میوه اش دارای کرکهای مخملی بشکل

ص: 106

تخم مرغی، گلابی و یا کروی و کمی پایه دار می باشد.

بواسیه که در بهبهان، نقش تیمور، کازرون شیراز، طبس و هرات و بلوچستان دیده می شود.

از درختان مذکور: انجیر سفید زرد بنفش سیاه سبز بدست می آید که سفیدش در شاهرود وجود دارد فرفره ای شکل و شیرین و مطبوع است و نوعی سفید مایل برد موسوم به انجیر کوهی است باندازه گوجه که در نواحی شیراز در کوه دوازده معدن 3 کیلومتری داراب که جنگلهای فراوانی دارد و به کوه شیخ معروف است وجود دارد و خشک آن در بازار فروش می رود.

انجیر زرد مانند انجیر امامزاده جعفر تهران و انجیر شاهی و زیتور آباد طارم سفلی (بین رشت و زنجان و قزوین) و قم و کاشان. اجیری است کروی دنباله دار و خیلی شیرین و بانجیر بی دانه معروف است. انجیر نوع زرد یزد که درشت و گلابی شکل بوده و به آن انجیر بوزه Beauzah (بوز اصطلاح محلی است که به زنبور گفته می شود) گویند و از انواع خوب می باشد. نوع دیگر در گرگان است باندازه و شکل تخم مرغ. نوعی است دراز مستطیل شکل و بسیار شیرین در لارستان بین شیراز و بندرعباس.

انجیر بنفش مانند انجیرهای رشت که سه محصوله بوده گلابی شکل خیلی درشت و از اواخل بهار محصول اول آنکه درشت تر از دو تای دیگر است بدست آمده و فاصله هر محصول دو ماه و محصول 2 و 3 بترتیب درشتی و شیرینی اش کم می شود. انجیر بنفش مایل بسیاه بیرجند فرفره ای شکل و شیردار و دانه دانه با قند فراوان و بسیار لذیذ و مطبوع است و بر دو نوع می باشد کوهی

ص: 107

درشت تر و باغی که شیرین تر است و در تربت نوع پرآب آنها وجود دارد و در یزد نوع دراز با دنباله طویل بنام انجیر فلفلی.

انجیرهای سیاه، فرفره ای شکل و کمی شیرین و درشت (انجیرکن) و یا گوجه ای با دانه و بی دانه. شیرین (انجیرهای ساوه) و برخی لذیذ و مطبوع (انجیرهای نطنز) و یا دارای دانه های قرمزی است (نوع کوهی نطنز) و یا سیاه شیرین و گلابی شکل و یا کوچک باندازه گوجه بسیار لذیذ در کوههای رستان، نوعی سیاه بنفش رنگ تخم مرغی خوش مزه و شیرین در گرگان یافت می شود.

انجیر سبز: گلابی شکل بسیار بزرگ و بی دانه و کمی شیرین مانند تهران و طارم سفلی زنجان و ... و انجیری در آن نواحی بنام DAL که قابل خوردن نیست.

آفت انجیر

در ایران پروانه سیماتیس نرمارانا Simatis Normanarua که از خانواده گلیفپتریژید Glyphipterygida می باشددر بهار قسمت تحتانی برگ انجیر تخم می کند لاروها بیرون آمده از برگ تغذیه کرده پس از 10-12 روز به قسمت فوقانی برگ نقل مکان کرده و در نتیجه تغذیه برگها مشبک و زرد شده می خشکد. پروانه با بالش 15 میلی مت عرض داد متناوبا تیره و روشن است و سینه و شکم و پاهایش سفید و بالهای قدامی قهوه با نقش مبهم و بالهای خلفی زرد تیره است و لاروش سفید مایل بزرد یا سبز دارای خالهای برجسته مودار.

ص: 108

با سبز پاریس 21 1-2 گرم و 4-3 گرم آهک آب ندیده و یک لیتر آب سابقاسم پاشی می کردند و امروز سم پاشی جدیدتری بکار می برند. قدیم سم پاشی در 6-10 صبح و 4-7 بعدازظهر (دو مرتبه انجام می گرفت) عمله دستش را با وازلین چرب می کرد یا دستکش داشت. سم پاشی دو مرتبه (پس از خروج کرمها تولید مثل دوم) باید انجام گیرد و زمانی که میوه ها نارس است باید انجام داد و ده روز پس از سم پاشی درخت را با آب معمولی بخوبی شست.

لاتکس

مجاری شیر گیاهی (لاتیسیفر) در نقاط مختلفه بافت زنبوری پوستی و استوانه مرکزی درخت بمقدار فراوانی وجود دارد که سلولهایش مجموعه یاکیسه هایی درست می کنند که سیتوپلاسم آنها قطرات مخصوصی ترشح نموده در واکوئل ها ریخته و مانند قطرات چربی موجوده در شیر متراکم شده و بصورت محلولی در می اید که اگر عضوی از درخت را که لاتیسیفر دارد راقطع نمائیم مایع آبکی کدر یا برنگ شیر موسوم به لاتکس از آن خارج یم شود. از لاتکس بعضی انواع انجیر کائوچو گرفته می شودو لاتکس دارنده مواد چندی است:اب، پروتوپلاسم و هسته ها دانه های آمیدن دارای موادی از قبیل دیاستازها، پروتئیدها، گلوسیدها، موسیلاژها، استرلها، اسیدهای آلی، الکالوئیدها، پیگمانها، املاح معدنی و ...

دیاستازهای لاتکس از فرمانهای هضم کننده فعالند: لیپاز

ص: 109

(هضم کننده چربیها) - آمیلاز (هضم کننده نشاسته ایها) پروتئاز (هضم کننده سفیده ایها) پرزور که شیر را منعقد می سازد.(1)

دیاستاز پروتئولیتیک انجیر در محیط اسیدمیتواند مواد بیاض البیضی را تجزیه نموده و درجه هیدرولیز را تا مرجله پپتن ها جلو ببرد و مناسبترین PH برای عمل مذکور 5/6 و بهترین درجه حرارت 37 تا 45 درجه است.

اگر به دیاستاز مورد آزمایش اسید سیانیدریک یا هیدروژن سولفوره اضافه شود درجه هیدرولیز تا مرحله اسیدهای آمینه پیش می رود.

دیاستازهای لاتکس از دسته کواگونها و پروتئولیتیک هاست و در شیره گیاهی و بالنتیجه در قسمتهای مختلفه گیاه یافت می شود.

خواصی از انجیر

انجیر خشک کمتر از انجیر تازه ملین است اما قدرت غذایی بیشتری دارد و مقوی کودکان و ناقهین از بیماران است، انجیر با حرارت نباید خشک شود بلکه باید بوسیله آفتاب باشد تا دیاستازهای انجیر فرصت یابند قند انجیر را زیاد نمایند، 5-8 دانه انجیر خشک را از وسط نصف کرده روغن زیتون و چند قطره آب لیمو بیفزایند و صبح ناشتا بخورند وضع معده را مرتب می نماید از جوشاندن انجیر در شیر شربتی بدست می آید که برای تحریکات گلو و مخاط دهان و تورم لثه خوب است. جوشانده پوست انجیر


1- رساله دکترای دانشکده دارو سازی پاریس 1912 ژربر معرفی شد مربوط به دیاستازهای لاتکس.

ص: 110

برای اسهالهای خونی و جوشانده شاخه های جوان انجیر در استسقاء اثر خوب دارد.

نان شیرینی که با انجیر هم اکنون در شمال افریقا تهیه می شود سابقه بسیار قدیمی دارد.

هومر شاعر یونان از تانتال نامی یاد می کند که زخم داشته و برای شفای زخمش انجیر بکار برده است.

افلاطون بقدری اجیر را دوست میداشت که بعضی انجیر را دوست فیلسوفان مینامیدند و سقراط انجیر را رسانده مواد نافع و دافع ماد مضر میدانسته و جالینوس رژیم مخصوصی از انجیر برای پهلوانان منظور میداشته است، به پهلوانان روم و یونان قدیم انجیر داده می شد.

پلین گیاه شنای رومی از 29 انجیر نام میبرد.

انجیر برای تمام بیماران قندی وکسانیکه زیاد چاقند و در اختلالات گوارشی مصرفش ممنوع است.

کسانیکه یبوست دارند ورزشکارند ضعف و پیری دارند کودکان میتوانند انجیر بخورند.

انجیر را باید چون از درخت چیده شد خورد زیرا انجیر زود تخمیر میشود.

خیساندن انجیرهای خشک (5-10 عدد) در آب تمیز یا روغن زیتون و صبحانه مصرف نمودن بمدت دو ماه بنابر عقایدی بهتر درمان یبوست و خشکی مزاج است.

از شیره انجیر میتوان بعنوان قند طبیعی جهت کودکان استفاده نمود زیرا انجیر دارای تمام خواص قندهای طبیعی است از انجیر

ص: 111

مرباهای بهداشتی تهیه می شود.

مطبوخ انجیر در تب و آبسه های دهان و دندان و لوزه میتوان استعمال نمود.

انجیر و عسل مساوی مخلوط کنند برای زخم معده بسیار مید است و طریقه طبی مخصوص بنام منودیت (Monodiete)جهت بدست آوردن نتیجه بسیار سریع در زخم معده با مخلوط کردن عسل و انجیر ذکر شده است.

در اسهال و کلیت انجیر پخته شده میتوان بکار برد.

انجیر سرشار از ویتامین های A و B و C و قند است و در مناطق گرمسیر شیرین تر بوده و کاملاً برسد قند 30-60 درصد داد (ویتامین A در انجیر تازه 75 و خشک 60 واحد ویتامین B1 به ترتیب 9/0 و 13/0 ویتامین R2 08/0 و 11/0 ویتامین PP 63/0 و 72/0 ویتامین C 3 و ندارد)

انجیر سهل الهضم بوده و میتوان به کودکان و ناقهین داد وبندرت ممکن است ناسازگاری برای کسیکه انجیر میخورد پیدا گردد.

برای نرم کردن سینه و روده ها 40-120 گرم انجیر خشک باید با یک لیتر آب جوشانده در زکامهای شدید تورم حنجره و برونشیت های کهنه داده میشودو بصورت مضمضه جهت تورم لثه و تحریکات گلو مفید است.

چهار میوه مخصوص سینه (انجیر عناب خرما کشمش) را بمقدار مساوی اگر در یک لیتر آب بجوشانند در عفونت های ریوی و جهت غرغره در بعضی انژین ها سودمند می باشد، ضماد انجیر

ص: 112

در دردهای سوختگی دمل اگزما تومورهای متورم را ساکت می کند و گذاشتن یکساعت نصف انجیرپخته شده در شیر بر روی آبسه دندان مفید است.

شاخه های نازک درخت انجیر را اگر در آب جوش بجوشانند برای لینت مزاج کدکان مفید است بعلاوه این جوشانده آب جمع شده در بافت های بدن را خارج می کند لذا در مرض استسقا تجویز می گردد و اگر جوشانده مذکور را با عسل شیرین نمایند در تورم و درد گلو مؤثر است.

دم کرده برگهای درخت انجیر (25-30 گرم) در یک لیتر آب مسکن سرفه می باشد.

شیر انجیر را بر میخچه و زگیل میتوان برای معالجه صبح و شب مالید چه شیر از انجیر خارج شده باشد چه از انتهای برگ که دومی شیر را هم منعقد می سازد.

برگ انجیر به بواسیرهای متورم میمالند تاخون جاری گردد و با برگ انجیر میتوان ظروف را بخوبی تمیز کرد.

خوردن انجر خشک فکر را توسعه می دهد.(1)

دم انجیر دارای دیاستاز مخصوصی می باشد.

انجیر در قوه باه مؤثر است ولی برای چشم و معده مضر می باشد و مصلح آن کرفس است.

در قدیم اعراب بوسیله انجیر و مغز بادام و امساک سفلیس را معالجه میکردند.

انجیر مقوی کبد و رافع بواسیر و عسل البول بوده در صرع


1- از انتشارات دانشگاه تهران شماره 1091 صفحه 132.

ص: 113

و جنون و وسواس نیز مؤثر و برای کبدهای ضعیف زیان دارد.

اینکه بعضی مادران صبح ها بفرزندانشان انجیر می دهند که باهوش شوند کار درستی است یا اینکه انجیر خشک را خیسانده برای اشتها می دهند صحیح است انجیر باعث قلیائیت خون شده و در عین حال با داشتن پتاسیم فراوان فعالیت کلیه ها زیاد و در نتیجه اوره و کلسترل و اسید اوریک را دقع می نماید.

اسید مالیک انجیر است که با درست کردن ترکیباتی سبب ترشح صفرا و لینت مزاج شده از تنبلی کبد می کاهد آهن موجود در انجیر خونساز بوده و ویتامین های آن موجب تقویت نیروی جسمانی است پروتئین ها که نقش اساسی در حظ تعادل بدندارند در انجیر فراوان است.

بعلت وجود عناصر معدنی در انجیر که سبب تعادل بین بدن و خون می گردد انجیر را غذای هر سن و وضعی معرفی می نماید.

دم کرده گرد انجیر خشک بوداده در ذات الریه حاد برنشیت، سیاه سرفه و غیره بنام قهوه اجر از قدیم مصرف شده است.

انجیر در اخبار

اغلب کسانیکه بواسیر دارند اجابت مزاج بر ایشان دشوار است لذا سعی می کنند دفعات آنرا بحداقل برسانند و ناچار با نگهداری فضولات در روده بزرگ حداکثر آب آن جذب شده یبوست پیش می آید که پیدایش یبوست خود دشواری دیگری بوده اجابت رادشوار و دردناک می سازد و این انجیر است که بمزاج لینت داده نگرانی مذکور ار برطرف می سازد و این اثر غیر مستقیم انجیر بر بواسیر بوده و باثر مستقیم سودمند آن بر بواسیر قبلاً اشاره ای شد

ص: 114

که در ضمن تجربیات پزشکی بدست آمده بعلاوه انجیر از جمله خوراکیهایی است که سرانجام سوخت وساز بدنی اش اسید اوریک نبوده یعنی در عین حال که مقوی بدن بویژه تقویت کننده روده ها و دستگاه گوارش می باشد جهت کسانی که اسید اوریک خونشان بالاست مثلاً نقرسی ها مفید می باشد و این نسخه با سابقه 14 قرنی از نبی گرامی نقل می شود که پس از تعریف از بهشتی بودن انجیر می فرمایند فانها تقطع البواسیر و فنلع ن النقرس که هم قطع بواسیر میکند و هم برای نقرسی ها سودمند می باشد ناگفته نماند همانگونه که اشاره شد انجیر مقوی کبد بوده و چون منشاء پیدایش بیرون زدن وریدها را از مخرج (بواسیر) یا از ساقها و پاها (دوالی واریس) کبدی دانسته اند بعلاوه رل کبد در سوخت و ساز اسید اوریک شناخته شده است لذا انجیر با اثر نیکوئی که بر کبد دارد غیر مستقیم قاطع بواسیر و نافع نقرس می باشد.

اگر یادتان باشد در چند صفحه قبل گفتم 50-68 درصد سنگهای مجاری ادراری را امروز از اسید اکسال دانسته اند که از استحاله اسید دیگری بنام گلی اکسال بوجو آمده و اسید دیگری بنام اسید فول در تبدیل آنها نقش موثری دارد و آنهم در سبزیجات تازه یافت می شود و گفتم الام دستور تازه خوردن هر نوع غذایی را چگونه داده و هم اینک افزوده شد که انجیر بعلت خاصیت ریع تخمیر پذیریش باید زود خورده شود از طرفی هم اکنون گفته شد که انجیر برای نقرسی ها مؤثر است یعنی می توان در آنجا که جنس سنگها از اوراتها بود انجیر را مصرف نمود و لاجرم انجیر برای جلوگیری از سنگهای اکسالاتی و اوراتی مفید بوده و از ایجاد

ص: 115

قولنج های کلیوی جلوگیری می نماید و در صورتی که اثر انجیر را بر روده ها و تقویت کنندگی انجیر را در دستگاه گوارش و ضد اسهال ویوسبت بودنش منظور بداریم شاید بتوان باثر نیکوی آن در مورد قولنج های روده ای نیز اشاره نمود بهر صورت نبی گرامی فرمودند هو جید للقولنج فکلوه و از حضرت علی است: علیکم باکل التین فانه نافع للقولنج و هر دو باثر سودمند انجیر بر قولنج اشاره فرموده اند و شگفتی اینجاست که حضرت علی حتی بیکی ا علل ایجاد کنند قولنج اشاره فرموده وانجیر را برطرف کننده آن دانسته و سپس اشاره بسودمندی انجیر می فرماید: فانه یلین السدد و هو نافع لریاح القولنج فاکثروا منه بالنهار و کلوه باللیل و لا تکثروا منه (بدین مضنون که یبوست را انجیر برطرف کرده بادهای قولنجی را نافع بوده خوردنش در روز تجویز و در شب نیز میتوان بکمتری از آن اکتفا کرد.

انجیر قبل از آنکه بعنوان درمان عضو دگری شناخته شود در کلیه کتابها آنرا یکی از چهار خوراک سینه معرفی نموده و طبق تجربیات بدست آمده جوشانده آن برای قسمتهای گوناگون مجاری هوایی و دهان جهت درمان سودمند می باشد از طرفی می دانیم بوی دهان اگر مربوط بعفونت دندان یا ... نباشد اغلب از ریتین می باشد و برعکس مشهور که بوی دهان از معده است چون همیشه قصبه الریه باز و مری بسته می باشد بوئی از معده قادر بخروج نبوده و در صورت التهاب یا عفوتن ریه به آسانی بخار از مجرای باز خارج می گردد بعلاوه مقدار کلسیم و فسفر موجود در آن و مقوی بودنش سبب رویانیده شدن استخوانها و رشد کودکان

ص: 116

می گردد و از حضرت راست التین یذهب بالبخر و یشد الفم و العظم و ینبت الشعر و یذهب بالداء لا یحاج معه وراء (انجیر گند دهان را می برد و لثه و جدار دهان و استخوانرا محکم می گرداند و موی را می رویاند و درد را طوری از بین می برد که محتاج دارویی نگردد) از جمله خواص انجیر که ذکر شده اثرش در قوه باه بود که از طرف نبی گرامی نیز به آن اشاره شده است کلوا التین الرطب الیابس فانه یزید فی الجماع و یقطع البواسیر و تنفع من النقرس و الابرده. که انجیر تازه خشک شده در وقتیت باه و قطع بواسیر و سودمندی نقرس و سردی ها مؤثر می باشد.

انجیر از رازی

(1)

انجیر و جمیز:

جمیز نوعی انجیر است که برگ درخت آن سفید است. هر دو میوه مذکور گرم و نفاخ هستند و بمزاج لینت میدهند برای معده سازگار نیستند. جمیز بیشتر قی آور است. گاهی هر دوی آنها د مزاجهای گرم تولید تب می کنند و باید مضرات آنها را با همان چیزهایی که درباره خرمای تر گفتیم اصلاح نمود مانند شستن دهان، خنک کردن و نوشیدن سنکجبین و مکیدن انار ترش و خوردن مسهل و کمتر اتفاق می افتد که خوردن انجیر و جمیز محتاج بمسهل شود.


1- قبلا بیان شد هرجا از رازی گفته میشود نقل از کتاب منافع الاغذیه و مضارهاست که بوسیله مرحوم دکتر علوی نائینی ترجمه شده است.

ص: 117

انجیر و جمیز خود بسرعت از بدن خارج می شوند لکن بهتر آنست کسانیکه بخوردن آن مداومت می دهند قبل از آنکه یک ماه بگذرد، داروئی که دافع صفرا باشد بخورند تا بدین تدبیر از عفونتی که این دو میوه در خون تولید نموده و سبب بروز تب میگردد مصون و در امان بمانند.

انجیر خشک: برای امزجه سرد بسیار مناسب و برای درد پشت و کسانیکه قطره قطره ادرار می کنند نافع است، کلیه را قوی می سازد و قدرت نعوظ را زیاد می کند و آنچه در سینه و ریه اخلاط است خارج می سازد، بمزاج لینت می دهد و فضولات عفونی را از مسام و منافذ بدن خارج می نماید. گاهی دیده شده کسانی که بخوردن آن متوالیا اصرار می ورزند در بدنشان شپش زیاد می شود ... کسانی که مزاجشان گرم است و از خوردن انجیر خشک ناراحت می شوند کافی است از آنچه برای اصلاح آن لازم است میل نمایند.

بهترین نوع انجیر آنست که رسیده تر و عسلی تر باشد.

نوع خام و قشف آن که جذب رطوبت است بسیار نفاخ بوده و بکندی از بدن دفع می شود. گاهی با اجیر نارس شیر زیاد همراهست که بقدر یک مسهل خاصیت اسهالی دارد زیرا شیر انجیر از مسهل های قوی است.

مسهل انجیر: اگر شیر انجیر را جمع کرده و خشک کنند و در میان انجیر بگذاند بقدر دو دانق یا نیم درهم بخورند مانند یک مسهل قوی مزاج را باجابت وامیدارد این دارو مسهل ظریفی است که مبتلایان بقولنج باین کیفیت که گفتیم بسهولت می توانند از آن استفاده نمایند.

نوع دیگر مقداری انجیر علک (اجسام لزج و هر غذائی که

ص: 118

جویدن آن شمکل باشد علک گویند) درشت خشک را گرفته پوست می کنیم و از شیره و جرم آن بقدر صد درهم و از مغز گردو صدرهم مخلوط می نمائیم و در هاون پاکی خوب می کوبیم تا کاملاً ممزوج گردد ومانند کباب آنرا می پزیم و از آن یقدر یک تخم مرغ به بیمار دستور می دهیم بخورد تا مزاج وی سبک شود با خوردن آن مزاج حالت اسهالی پیدا می کند فضولات را از بدن خارج می نماید و از بروز قولنج جلوگیری می کند مخصوصا اگر بقدر پنج درهم برگ سداب بر آن اضفاه نمایند. این دارو برای گزش عقرب و مارهم مفید است و درهمان شب اول مضرات سموم را از شخص مسموم وگزیده شده دفع می نماید.

خواص انجیر در کتب قدیم

جرجانی در ذخیره خوارزمشاهی خودن انجیر و مغز بادام و فندق و مویز را در شقاق مقعد سودمند دانسته و نیز برای علاج آماس کرده و جگر شراب (شربت) انجیر را مفید می داند و ترکیب آنرا باز و فا علاج دردسر و نزله و اماس جگر و تنگی نف و بصورت ترکیبی با سایر ادوین برای کلیه و مثانه و قوت باه موثر می داند.

میر محمد حسی خراسانی در مخزن الادویه گوید: انجیر سیاه و سفید جهت اکل و سیاه آن جهت دوا بهتر است و انجیری که پیش از برگ یا با برگ برآید نشاید خوردن و اجتناب از خوردن آن اولی تر است و گویند که چون شاخه انجیر را در آب نمک ساعتی بگذارند پس برآورده بنشانند انجر از آن شیرین تر گردد.

ص: 119

حکیم محمد صالح هروی د قرابادین صالحی (تحفه الصالحیه): خوردن شراب انجیر (مقصود شربت است) را توصیه نموده و متذکر می شودکه برای گرده و مثانه مفید بوده و منی را زیاد نموده و باه را تقویت داده و درد پشت را نافع باشد.

میرزا علی اکبر خان حکیم باشی (ناظم الاطبا) در پزشکی نامه می نویسد: انجیر میوه درختی است که از طایفه اورتیسه و از محصولات بومین کاری که یکی از ممالک قدیمه آسیای صغیر است می باشد و از این مملکت درخت انجیر را بفرنگ برده اند و این میوه که گوشتی و شیرین و گواراست از حیث بزرگی و خوبی موافق مملکتی است که در آنجا عمل می آید و بر حسب جنس درخت مختلف می باشد و از شاخه های درخ تانجیر عصیری شیری خارج می شود که دارای کائوچو می باشد. در بازار فرنگ سه قسم اجیر خشک بفروش می رسد یکی انجیر زرد که آنرا انجیر چرب می نامند و دیگری انجیر فیدو سومی انجیر بنفش که انجیر طبی نامیده می شود و دانشمندان فرنگ انجیر بنفش و انجیر چرب را بر اقسام دیگر آن ترجیح می دهند.

در مخزن الادویه است: انجیر ملطف و محلل و جالی قوی و صرع را نافع و کثیرالغذاتر از سایر میوه ها و سریع الانحدار و مسکن حرارت و تشنگی و معرق و ملین طبع و مسهل برفق و کاسر قوت غضبی و مبرد دل و مسمن بدن خصوصا چون چهل صباح با قدری انیسون تناول نمایند و جهت خفقان و سرفه و درد سینه و خشونت قصبه الریه و تقوید کبد و رفع سده و ورم طحال وبواسیر و عسر البول و با بادام و پسته جهت اصلاح بدنهای ضعیف و زیاد

ص: 120

کردن عقل و جوهر دماغ و با مغز گردکان جهت امان از سموم قتاله و با سداب نائب مناب تریاق و چون ناشتا بخورند مجاری غذا را گشاد کندو بدن را فربه سازد و خوردن آن پیش از طعام تلیین بطن نماید. و چون بر طبع مکروه آید سکنجبین بالای آن بنوشند و انجیر خشک ملطف ودر جمیع افعال ضعیف تر از تازه آن و مطعش و ثقیل و ملین طبع و دافع مواد عفنه بطرف جلد لهذا اکار آن مولد شپش است و جه تفالج و وجع ظهر و تقطیر البول افع و منعظ است بسبب گرم کردن آن گرده را وبا زوفای خشک جهت تنقیه فضول سینه و سفرفه کهنه و اوجاع مزمنه ریه و با مغز گردکان جهت معتادین بقولنج و صاحبان یبوست طبع و چون انجیر را در قدری سرکه آن بنوشند و بعضی را کوبیده ضماد نمایند جهت تحلیل سپرز مجرب دانسته اند و چون با مساوی آن مغز گردکان کوبیده روزی بیست مثقال آنرا بخورند بالخاصیه اطلاق می نماید و مجرب است و مضر جگر ضعیف و مصلحش گردکان و صعترانسیون و مصلح انجیر تازه سکنجبین و شربت ترنج و ریباس و آنچه درتحفه حکیم مؤمن است مختصری تفاوت داد ولازم به تکرار نیست.

برای همیشه معجزه

عنوان فوق «برای همیشه معجزه» دو کلمه ای م باشد که از جمله «قرآن در هر زمان و برای همیشه معجزه بوده و خواهد بود، برداشت و انتخاب شد.

چه بسیارند آیات تکوینی که در روشنائی میدرخشند و لؤلؤ

ص: 121

شاهوارند و چه بسا که درتیرگها تلالؤ دارند و گوهر شب چراغ! و این تها آیات تشریعی می باشد که روزان و شبان در درخشیدن است هم در عصر چادرنشینی و جاهلیت معجزه اش می ینهند و هم در دوران فضا و علم اعجازش می دانند و چنن بزودی فصلی باز و بحثی آغاز می گردد برای آوردن باختصار هر چه تامتر آنچه ازمعجزات علمی قرآن است که در ده جلد اولین دانشگاه آورده ام باشاره ای بگویم: چرا مردم عصر جاهلیت آیات نازل شده را بعنوان کلام خدا ومعجزه پذیرفتند عصر جاهلیتی که هر چه را از جهل داشت بدترینش این بودکه اسباب تفاخر و تقدم وتفوق را در کلماتی چند: فصات و بلاغت سخنرانی و خطابت کتبیه و شعر و قصیده و ادبیات خلاصه می کرد وتنها مغزها فصیح بودند و نوابع بلیغ و دانشمندان خطیب! قران آمد و بلیغ ترین و صیحترین سخنان را آورد و در عین حال ضمن ادای کلام به آنان فهماند صخن فسطزح و بلیغی که یهدی للتی هی اقوم نبوده و به هل یستوی الذین یعلمون و الذین یا یعلمون متذکر نیست فقط: نقالی رجز خوانی زبان بازی وصف معشوق خیالی را بکار می آید.

سخنی کهامروز وی و بدست رسول خدااست (بر خلاف سخنان مردم فردا بکمک عقل مردانی شتابد که راه وح بر آنان مسدود می باشد و در نتیجه آن چنان دریچه ای از علم و رحمت بر آنان بگشاید که هر کس در کنار این چهار (کتاب - عقل اجماع سنت) باشد کانبیاه بنی اسرائیل است و اگر دری در خور مدینه نبوی بودهمانند شریک نبرادر پیامبر اولوالعزم بنی اسرائیل (اشاره به انا مدینه العلم و علی بابها و ... منزلت هارون نسبت

ص: 122

به موسی چون علی بمحمد صلوات الله الیهم) و جبذا آنکه حتی روزنه ای از این مدنه برویش باز گردد.

(خارج از برنامه: افرین بر اسلام که عقل را در برابرقرآن نهادونیز افکار عمومی را ردیف آندو،البته افکار عمومی اهل و وارد به کتاب و عقل و سنت). جاحظ سخنی دارد ومن سختی هموگوید: «محال است سامی عرب بر غلطی اجتماع کنند انهم در یک امر ظاهر و خطائیکه نمایان و آشکار است و حال آنکه ابتکار در خسن سرائی داشتند. فصاحت و بلاغت در دهانشان به اسانی می چرخید در صورتی که گذشت بیست وسه سال نه تنها توانتسند از این راه (با آوردن سوره ای مانند قرآن) بجنگ قران بروند بلکه هر چه زمان بیشتری سپری گردید اعتاف باعجاز قرآن و خضوع و خشوع آنان افزون گشت»

من گویم:، «اعراب زمان نزول آیات دو دسته بودند و هدو لمئن بر اینکه آنچه محمد بعنوان وحی بر زبان آورد غیر از سخنانی است که از فصحا و بلغا شنیده می شود بااین تفاوت که یک دسته هنگام وحی از شوق گریه می کردندو در خواستی بس عالی از پروردگار داشتند(1) و بقیه که نزول آیات و توسعه اسلام را موجب زوال مقام و ثروت خود می دیدند و در صدد برانداختن اسلام برآمده و کشته شدن را بنا نهادند در حالیکه اگر میتوانستند با قرآن تحدی کنند آسانتر و بدون خونریزی اساس اسلام را که بر وحی داده شده بود از ریشه می زدند منتها بجنگ قرآن رفتن هم جنگ


1- اشاره به آیه 83 سوره مائده.

ص: 123

با عقید دیگران بود و هم جنگ با حقیقتی که خود به آن آگاه بودند (این حقیقت که ایات وحی شده از انسانها نیست) و جنگ با خویشتن بسی سخت است و همان جهاد اکبر!

نفراتی از دسته دوم اگر تظاهر بانکار حقانیت وحی می کردند از اینجهت بود که از مشتریهای کانوهای فسادی که دارند کاسته نشود می گفتند اگر سخنان محمد حق است سنگهائی از آسمان بر سرمان ببارد یا غذابی بر ما نال شود تا مشتریها(1) ببینند سنگی نیامد و روگردان نشوند و بیان چنین سخنانی هر روز معمول بوده و امروز نیز هست چنانچه شیاین برای از دست نرفتن مشتریهای کانون فسادی که دائرکرده اند حاضرنددر راه هر سخنی که بیشتر در بی بندو بار ساختن جوانان اثر داد بتبلیغات بپردازند بهر صورت قرآن از لحاظ وزن و آهنگ تشبیهات استعارات ایجاز و اختصار ضرب المثلها تکرارهای بموقع که روی هم اسلوب قرآن راتشکیل م دهند و ما را بوجوهی چند دال بر معجزه بودن قرآن دلالت می کندن و اهم وجوه عبارتند از: فصاحت قرآن بلاغت سالم بودن از تناقض و اتباه وفور معانی اخبار غیبی قصص روحانیت و هرگز تمام مشخصات مذکور در کلام فصحای عرب جمع نشده بود و آنچه خوبان همه دارند تو تنهاداری در انحصار قرآن درآمد.

قرآن نه شعر است نه نثر و در عین حال قافیه دار و روان و داای آهنگ مخصوصی است برای آمریکائی مستشرق استاد زبان عربی و علم موسیقی خوانده شد: بسم اللّه الرحمن الرحیم


1- اشاره به آیه 32 سوره انفال.

ص: 124

اذا جاءنصر اللّه والفتح و رایت الناس یدخلون فی ایدن اللّه افواجا فسبح بحمد ربک و استغفره انه کان توابا چون به افواجا فسبح رسیدند گفت اینجا بنابر موازنه با آهنگ دلربای قرآن یک ناهواری دارد و احتمالاً اشتباهی درخواندن پیش امده باشد ... بالاخره معلوم شد علامت «لا» که اجازه وقف نمی دهد بر افواجا گذاشته شده و باید خوانده شود افواجا (افواجن) فبح و چون چنین خواندند مستشرق آهنگ موزون مذکور را تصدیق نمود بهر صورت : از اجائب قرآن تنها شدت تفوق اسلوب آیاتش بر سخنان فصحا نیستبلکه محفوظ ماندن اسلوب قرآن درکلیه موارد است و برعکس ادبیات و مطبوعات همه کشورها که زمان فتح یا شکست هنگام بهبود وضع اقتصاد یا تنگدستی یا ... متناسب با زمان جملاتی مخصوص دارند قرآن در زمان فتح مکه همان بود که هنگام بازداشت مسلمین در شعب ابوطالب و ...

رافعی سخنی دارد و نویسنده سخنی: گوید اگر قرآن تألیف آدمی بود همانا با یکی از اسلوبهای کلام عرب یا کسانی که تاکنون آمده اند شباهت می داشت در صورتی که گفتار قرآن هر چند با سخنان حضرت محمد یک ریشه و یک مصد رادارند کاملاً باز شناخته شده است و می افزایم فصاحت و بلاغت نهج البلاغه مورد تصدیق همگان می باشد اما دیده یم شودحضرت علی آیه ای در میان سخنان خود آورده که چون خورشیدی در وسط ستارگان درخشش دارد و کسانی که فوق العاده با آیه و خبر و حدیث سر و کار دارند حتی می توانند تا حدودی سخنان نبی گرامی را از علی مرتضی و از ائمهاطهار باز شناسند و چنین کسان اند که به آیات با دیده دیگری آمیخته با احترام و خضوع

ص: 125

و خشوع فوق العاده می نگرند.

تشبیهاتی که در قران شده چون: خاکستر بر باد رفته (کرماد اشتدت به الریح) سرابی را که آب می پندارند (کسراب بقیعه) و ... استعارات (معنای معروفی را در جای دیگر بکار بردن) آن: سر از پیری شعله ور گردید (و اشتعل الراس شیبا) قسم به صبح هنگامیکه نفس بزند: با توجه به اینکه نفس زدن از آثار پیدایش حیات است و صبح که خورشید می دمد تحیات بهترین تفنس را می کند (و الصبح اذاتنفس) ایجاز و اختصار که در کتابهای اولین دانشگاه زیاد به نمونه هایش برخورده اید: فجاء بعجل حنیذ فلینظر الانسان الی طعامه که شرح هر کدام داده شده است تکرارها که بر دو گونه است تکرار در مطلب یا در جمله تکرار در مطلب نشانی از قدرت کلام است زیرا شرح سرگذشتی (حضرت آدم و حرت موسی . ... را در چند مرتبه بنحو مختلف آوردن در حالیکه معنای اصلی خود را نگهدارد قدرت کلام را میرساند و تکرارهای جمله ای (فبای آلاء ربکما تکذبان ویل یومئذ للمکذبین و ...) برای نیرومند ساختن مطلب و توجه دادن به آن است همانگونه که جمعیت های مترقی جمله ای راشعار خود قرار داد مهم شمرده تکرار می نمایند.

فصاحت قران: یکی درباره گل و بلبل خوب می نویسد و دیگری نیکو حماسه سرائی کرده اشعار رزمی خوبی دارد و آن دگر استاد غزلسراست، شاعری که هنگام سواری زمان شادمانی وقت حزن و اندوه در کنار دریا در گوشه گورستان بر لب جویبار، موزون و رسا و عالی میرسارد اما قرآن سفر و حضر و

ص: 126

صلح و خطر شهر و بیابان و تنگدستی و فراوانی و ... هیچکدام نتوانست تغییر در اسلوبش داده زمانی از زمان دیگر ناتوانش سازد بلکه در هر حال و هر زمان بحد اعلای فصاحت و بلاغت بودو آن چه اهمیت دارد اینکه قرآن از مظاهر فصاحت و بلاغتی که سخنسرایان عرب هنگام وصف کوه و عشق و شکار جنگ و تعرف و تفاخر و هجو و مدح بکار برده اند استفاده کرده بدون اینکه در وصف کوه یا شکار یا .. .سخنی گفته باشد بلکه همه جا راه بسعادت دو جهان رسیدن نشان دادن است و در عین حال متعرض همان الفاظ بلیغ و فصیح شدن.

بلاغت قرآن: فصاحت کلیه آیات قرآن و تصرفات بدیع و معانی لطیف و فوائد فوق العاده و اندرزهای فراوان و تناسبی که بین آنها برقرار است با توجه به اینکه مطالب مفصل است و متناسب خود نشان می دهد که کلام خداست.

سالم بودن قرآن: با آنکه کتاب مفصلی و با پیشرفت علم و عقل بشر هیچگونه اختلافی در آن شماهده نیم شود بزرگترین دانشمندان را در نظر آورید که یا خود پس از چند سال در تجدید نظر و اصلاح نوشته هایشان پرداخت یا شاگردانی آمدن و سخن استاد را حک و اصلاح نمودند.

وفور معانی: آیه فلینظر الانسان الی طعامه برای نمونه کافیست که قبلاً شرح داده شد و با وجود داشتن مفهوم و معانی بسیار هیچکدام با یکدیگر تصادمی نداشتند.

حکمت قصص: روشن کننده اوضاع سیاسی اقتصادی لشکری کشوری و حتی نشان دهنده وضع سیلوها زندان ها

ص: 127

و ... هزاران سال پیش بود که کم و بیش شرح داده شد. زمستان 1348 بود از جمله آثار باستانی که کشف شد خمره هائی که مردگان را در آن نهاده رو به آفتاب دفن کرده بودند ن تایخ آنها مقارن زمان حضرت ابراهیم و هیچ کس نمیدانست و تاریخی متذکر نبود که مذهب مردم آنزمان چه بوده جز قرآن .وو فلما رأی الشمس ... قال هذا ربی (اشاره به آفتاب پرستی مردم زمان ابراهیم) و از همه مهمتر اینکه: حکمت قصص عبرتی و پندآموزئی است برای افزایش دینامیسم اخلاقی بشریت. (و حکمت دستورات که از همه مهمتر است بنحوی خاص: حج زکوه ...) اخبار غیبی قرآن روحانیت قرآن قانون بودن قرآن و ... قرآن که لازم بشرح نیست و در مجلدات اولین دانشگاه کم و بیش به آشنایی آنها خواهد رسید.

با ذکر این مطلب پایان دهم که: معلمی گفت قوانین در تغییر و پذیرش سخنانی از چهارده قرن قبل بعنوان قانون غیر ممکن و بلافاصله شاگردی تقلدیدش درآورده : اما از دو سه هار سال پیش قونین ضرب و تقسیم هنوز بقوت خود باقیست و سخن تغییر پذیر غیر ریاضی از انسانهای ناثابت است و سخنانی از اصالت آفرینش در همه اعصار و قرون دارنده اصلی ثابت همینور برای همیشه خورشید از مشرق طلوع می کند و اعمال حیاتی بسیاری را انجام می دهد و نه کلروفیل سازی آن قدیمی می شود و نه قوانین نوری حرارتی و ... آن کهنه می گردد و قانونی چون قران که بر پایه فرت نهاده شده همانند است با آثار حیات بخش خورشید و سنتهای خورشیدی و ...

ص: 128

ص: 129

زیتون

اشاره

ص: 130

درخت زیتون

(1)

اسم لاتین گیاه اولئا اورپاست از فامیل اولئاسه و از دسته اولئه می باشد محل اصلی گیاه را از فلسطین می دانند و برخی آن را بومی آسیایمرکزی که تدریجا در نواحی مدیترانه و نقاط مساعد دیگر (اسپانیا ترکیه الجزائر یونان فرانسه) توسعه یافته واز قدیم در کرانه های دریای خزر دیده شده است.

ارتفاع درخت 7-12 متر محیط تنه آن 2-4 متر، عمر درخت دراز و یک قرن میوه می دهد و همیشه سبز است.

تنه درخت جوان صاف، و پیر باشد شکافدار و ناصاف است و در جوان برنگ متمایل بسبز می باشد.

برگهای آن متقابل دنباله دار، با لبه کمی خمیده نوک تیز و چربی شکل و بادوام است روی فوقانی برگها سبز روشن و زیر آن سفید رنگ است.

گلهای آن در اردزبهشت ظاهر می شود کوچک و سفید رنگ و بصورت خوشه در کناره برگها می باشد. دنباله دار میله های نرم


1- اقتباس از رساله دکترای آقای دکتر اشرف قضاتی 744 دانشکده داروسازی.

ص: 131

دارای آنتر قوی و دو حفره دارد. اعضای نر و ماده پهلوی یکدیگرند، تخمدان آزاد، بیضی، دارای استیل کوتاه می باشد.

میوه باشکال بیضی، مدور، بیضی کشیده کوشتدار سیاه و براق و چروکدار است. وزن زیتون ایران بطور متوسط 07/4 گرم و درازای آن 2 تا 5/2 سانتی و پهنای 5/1-2.

میوه زیتون یکنوع شفت است که ابتدا سبز رنگ و پس از مدتی زرد کمرنگ و بالاخره قرمز گیلاسی و هنگام رسیدن سیاه رنگ می باشد.

برون بر میوه شامل یک طبقه نازک ولی میاه بر از طبقه نسبتا ضمیم و گوشتدار و از مواد روغنی بسیار تشکیل یافته که از آن روغن استخراج می شود در وسط میوه هسته قرار دارد که سفت و سبز و وک تیز می باشد هسته دارای حفره ای است که داخل آن دانه قرار دارد و میوه ازتخمدانی مشتق می شود که دارای حفره ای است که داخل آن دانه قرار دارد و میوه از تخمدانی مشتق می شود که دارای حفره دو مغزه است که آنها را آلبومین گویند و یکی از آنها از بین می رود.

انواع و اقسام زراعتی درخت وحشی از آسیای صغیر بوده و به آن گریس باش Grisbach می گفتند و در ایتالیا - اسپانیا مراکش الجزایر تونس بعمل می آید، در شمال ایران، جنوب فرانسه، شیلی و نواحی امریکا (کالیفرنیا ازیونا مکزیکو و ...) نیز دیده می شود.

برخی اصل درخت را از فلسطین می دانند.

چهار هزار سال قبل در مصر این درخت را می شناختند زیرا تابوت مومیائی شدگان از این چوب دیده شده است چوب درخت زیتون بواسطه نداشتن آوند و صاف بودن در مبل سازی بکار می برند

ص: 132

وعصای آن طالب زیادی دارد.(1)

کشت درخت زیتون

با خواباندن، جوش، جوانه پای ریشه، پیوند و بذر است. بهرین و قدیمی ترین آنها طریق بذر است. درختانیکه از بذر بعمل می آیند در برابر امراض مقاوم بوده و عمر زیادی می نمایند، نهال را پیوند کرده برای کشت آماده می سازند، نهالها دارای ریشه قوی بوده تا عمق زیادی در زمین نفوذ می نمایند از اینرو در برابر خشکی و بادهای شدید قدرت مقاومت دارند (برای بذر باید درختان قوی و سالم و از میوه رسیده استفاده نمود). برای تهیه بذرهسته را از گوشت میوه جدا نموده بذر را در محلول سود محرق 7 درصد می ریزند، باید دقت کرد که بمغز بذر صدمه ای وارد نشود این مدت باید 8-10 ساعت باشد بعد از خارج ساختن بذر از سود انرا در آب جاری شسته و چند روز در آب خالص خیس می کنند بعد آن را در آخر پائیز به طبقات منظم در جعبه های حتوی شش نرم رویهم قرار داده در اواخر ا سفند یا اوائل فروردین می کارند، نوک بذر باید بطرف بالا باشد تا بتواند از هوا استفاده نموده و بزودی جوانه بزند و برای این که زودتر جوانه بزند بعقیده


1- رساله دکترائی که از هسته درخت زیتون بحث می کند معرفی میشود : Heinrich,Suzanne. Contribution A L, Etude De L'Amandon D'Olive Fac De Pha . Univ . Nancy 1960 ' 98 p.

ص: 133

بعضی باید باو کود حیوانی و خاک رس رساند خاک رس مانع از رسیدن مواد چرب بگیاه که مانع رشدش است می شود.

زمین را عمیقا شخم زده یکنواخت و صاف کرده شایرهائی در آن ایجاد می کنند که فواصل آنها بین 25-30 سانتیمرت است بعد بذرها را نزدیک بهم در عمیق 1-5/1 سانتیمتر می کارند و مدتی آبیاری نموده پس از یکسار نهالهای جوان آماده درخزانه را درخزانه دیگری روی خطوط منظم بفاصله یک متر می کارند و این انتقال باید پس از پایان یخبندان صورت گیرد. بعد نهالها را در خزانه پیوند کرده بزمین اصلی انتقال می دهند (بهترین پیوند نهال شکمی تاجی شکافی است).

زیتون را بوسیله قلمه نیز می توان تکثیر نمود. (1)

تکثیر با جوش وریشه: از جوشهای یکساله یا دو ساله باید استفادهنمود. جوش را زمستان از زیر خاک با مقداری ریشه قطع می کنند و اگر خود ریشه ندارد باید سعی کرد مقداری ریشه مادر با آنها قطع شود، می توان درخت زیتونی را از زیر خاک قطع نمود و روی آن مقداری خاک ریخت از محل قطع شاخه های زیادی نمود کرده و بعد از 2-3 سال قوی می شوند بعد این جوشها را با ریشه کنده تکثیر می نمایند. ممکن است ریشه قوی درخت زیتون را بقطعات 2-3 کیلوئی قسمت کرده کاشت که خود ریشه ها بعد ساقه های خوبی خواهند


1- رساله دکترائی از آقای پیر D.R.Peyre که از تاریخ زیتون تا مسمومیت های حرفه ای و خواص درمانی همه را می گوید و در دانشکده اشتراسبورک 1938 میباشد به طالبین معرفی میشود.

ص: 134

داد و امروز طرق تکثیر با جوش و ریشه متداول است (جوش = پاجوش).

درخت زیتون نوع اهلی و وحشی دارد که صاحب مخزن الادویه آنرا بری و بستانی نامیده است.

نوع وحشی آن بنام ارلئاسترست است که در کنار جویبار می روید و بتدریج میوه هایش بزرگتر شده از تلخی آن کاسته و روغنش افزایش می یابد.(این روغن را تنها یا با سالاد و میوه ا با نمک پرورده می خورند) ئرخ تنزیتون در 15 سالگی بحد کمال می رسد دراین سال بطور متوسط 45 کیلو زیتون می دهد که از آن یازده لیتر روغن بدست می آید. در اواخر تابستان میوه چینی شروع شده و تا اواخر پائیز ادامه دارد، مقدار روغنی که بدست می اید با درجه گرما رابطه مستقیم دارد یعنی هر قدر بطرف جنوب و خط استوا نزدیک شویم مقدا روغن زیادتر می شود بطوریکه در فرانسه یکنوع زراعتی 20 درصد و همان نوع ذرتونس 29 درصد روغن می دهد.

چیدن میوه با دست بهترین روش است (بوسیله قطع شاخه یا ساقه و جدا کردن میوه نیز این عمل را انجام می دهند که در نتیجه موجب کمی محصول سال بعد می شود). وقتی زیتون رسیده که کاملاً سیاه شده باشد. دراین موقع روغن خیلی زیادی دارد، پیدایش روغن از ترکیب قندی و پروتئین د میوه شروع می شود یعنی اگر آن را در فروردین یا بهار سال بچینند چند قطره روغن دارد اوائل شهریور تا اوائل مهر بحد کمال می رسد و در پائیز کم و در زمستان راکد می شود و لذا اگر میوه را نکند روغنش کم می شود، از موقعیکه رنگ زیتون پریده می شود سبزینه نیز از میان می رود آنوقت است

ص: 135

که عمل جذب سبزینه انجام نگرفته و تهیه مواد عذائی قطع می گردد و روغن متوقف می نماید و بعد این روغن تجزیه شده و بنوبت خود عکس جریان ابتدائی را که بمواد قندی ختم می شود طی می کند از اینرو باید در پائیز برداشت محصول پایان یابد.

برای اینکه روغن از نوع عالی تهیه شود باید زیتون را دست چین کنند و این عمل باید قبل از اینکه کاملاً میوه برسد انجام گیرد.

ترکیبات میوه و برگ زیتون و استعمال طبی و غذائی آنها

30 درصد وزن میوه رسیده زیتون آب اس ت 5 ردصد مواد سفیده ای 10درصد مواد قندی و 52 درصد روغن (در زیتون رسیده در حدود 500 واحد بین المللی کاروتن موجود است ولی مقدار ویتامین های دیگرش قابل ملاحظه نیست).

برای تهیه زیتون پرورده زیتون را قبل از رسیدن چیده ابتدا در خاک گذاشته بعد هشت روز در آب سرد می گذارند تا خیس خورده رنگش تغییر کند بعد هسته را بیرون آورده و زیون را با دقتمی شویند و نمک زده در جائی نگهمیدارند و غالبا با شیره ای که از رب انار ترش و مغز گردو تهیه می کنند مخلوط کرده و بنام زیتون پرورده می خورند.

ص: 136

دانستنیهایی چند از زیتون و برگ آن

درتورات است که چون حضرت نوح حدس زد طوفان فرو نشسته از دریچه مخصوص کشتی کبوتری را بخارج فرستادو آن کبوتر برگ زیتونی بمنقار گرفته برگشت.

خاکستر جوانه های درخت زیتون در قدیم برای تسکین دردهای شدید مصرف می شده است، ورم و التهاب چشم را کم م نماید و دردآن راتسکین می دهد و زخمهای بدن راخشک نموده موجب درآمدن گوشت نو می شود.

جوشانده برگهایش از خونریزی سینه جلوگیری می نماید. خیسانده برگ زیتون در شراب جهت ورم انگشتان دست و پا و سیاه زخم و دمل بسار نافع است.

مخلوط شیره برگ زیتون با عسل برای تسکین گوش درد و بصورت ضاد بر شگم دردهای شدید سودمند می باشد.

جویدن برگها در دهان سبب استحکام لثه هاست، برگ زیتون در تبهای متناوب خوب است و بعلت تلخی آن بجای گنه گنه مصرف می شده است، برگ زیتون در دباغی مصرف داشته است، مصرف داخلی از برگ زیتون جهت مرض قانقاریا (گانگرن) داده شده است.در خاصیت تب بری آن مبالغه می شده و دادن شصت گرم برگ زیتون را در دویست و چهل گرم آب جوشانده که روزی سه مرتبه هر مرتبه نیم فنجان خورده شود تجویز گردیده است. چهل و پنج گرم صمغ درخت زیتون را سابق 6 قسمت کرده هر دو ساعت یک قسمت آنرا با آب کافی می خوردند و ساعت خوردن آنرا سه

ص: 137

ساعت قبل از شروع تب دانسته و این علم را جهت قطع تبهایی چند مفید می دانستند. صمغ زیتون که داای رزین محتوی مواد مقوی است و ملین نیز می باشد از برگش بهتر است و اسعمال برگ زیتون و صمغ آن تا اواخر قرن نوزدهم بطریق فوق معمول بوده و بعد متروک گردیده تا اینک در 1937 دکتر مازه Mazet ابسرواسیون هائی تهیه گرده نشان داد که برگ زیتون نه تنها تب بر می باشد بلکه پائین آورنده فشار خون است و بعد دکتر بایر در 1938 در رساله دکترای خود افزود که برگ زیتون برای تصفیه و هضم روده ها و تصفیه مجاری ادراری مفیداست و در 1939 بوسیله دو پزشک عصاره برگ زیتون راجهت پائین آوردن فشار خون بمقدار نیم تا یک سانتی متر مکعب برای هر کیلوگرم وزن معرفی نمودند. (1)

هرگاه عصارهبرگ زیتون را بسگی بخوارنند مشاهدهمی شود شار خونش پائین آمده و اگر بسگی بخوارنند که عصب پنوموگاستریکش قطع شده باشد باز همان نتیجه را داده معلوم می شودخاصیت پائین آمدن فشار خون مربوط به تحریک مراکز پنوموگاستریک نیست.

انتهاهای عصب را فلج کردند و باز همان نتیجه را داد معلوم شد خاصیت پائین آورنده آن مربوط بتحریک انتهای اعصاب نیز نیست. اگر اعصاب سمپاتیک یوان را هم فلج کنند باز نتیجه مانند قبل بوده بالاخره معلوم گردید علت آن خاصیت اتساع دهنده


1- اقتباس از رساله دکترای آقای دکتر رحمت الله دلیجانی به شماره 26 از دانشکده داروسازی.

ص: 138

عروق می باشد.

در برگ زیتون مقداری مانیت Manniteیافتند و در 1827 یک ماده متبلور بنام الیویل بمقدار 950/1 و مواد تلخ اسیدی 16 رزین سیاه 850/5 عصاره صمغی 4 مواد رنگی سبز 5/1 و ذرات سلولزی و چوب 5950 و بالاخره:مانیت کلروفیل تانوئید پیروکاتشین اسید گاکیک گلوکز و ساکارز الکل قابل تبلور اسید مونوکربوکسیلیک هیدروکربورها رزین و یک هتروزید و فیتوسترول و ویتامین ها (ویتامین A) و مواد معطر. آب برگ زیتون اگر در بهار چیده شود 75 و در پائیز 74 درصد بوده و در هر صورتبه نسبت برگ درختان دیگر خشک تر است.

خاکستر برگ های بهار 48/2 درصد و پائیز 03/4 و متوی سیلین ففر کلسیم و منیزیم می باشد (013/0 215/0 323/0 143/0 گرم در هر گرم برگ). برگ زیتون اسید است . برگ زیتون دارای قندهای تانوئیدها و مواد البومینوئیدی و اسیدهای آلی و ساپونین و گلوکزید و ... است. برگ زیتون دارای مواد تخمیری لیپازها اکسیدازها می باشد.

برگ زیتون 274/0 درصد ازت و مقدار زیادی پروتئین نباتی موادرزینی ساپونین می باشد که ساپونین را عامل موثر برای پائین آوردن فشار خون دانسته اند. گلوکزید برگ زیتون اولورپئین Oleuropeine نام دارد. ماده موثر برگ زیتون در ابتدای تابستان بیشتر از سایر اوقات است. برگ زیتون دارای خواص طبی غیر قابل انکار مانند تب بر پائین آورنده فشار خون و پائین آورنده قند ادرار است

ص: 139

(بدون اینکه قند خون را پائین آورد) بعلاوه برگ زیتون خاصیت ضد سمی کبد را بیشتر می نماید.

روزانه میتوان 30-35 گرم برگ زیتون خشک شده را در 150 گرم آب مدت یک ربع ساعت جوشانیده و صاف نموده سه مرتبه در روز استعمال نمود.

بعلت برخورد مطالبی چند از اثر برگ زیتون در فشار خون باید مجدد یادآوری نمود(1) که رساله هائی متعدد در این باره نوشته شده و می شود.

روغن زیتون زیادی ترشی معده را تسکین می دهد.

پروفسور بینه Binet گوید اگر روغن زیتون را روی نقاط تحریک شده پوست بدن انسان بمالند مانع می شود که سموم خارجی واد بدن شود.

ترکیبات برگ زیتون: برگ زیتون که از حیث طعم تلخ و گس و معطر می باشد در بعضی نقاط برای دباغی مصرف میشود ترکیبات آن شامل مواد تلخ قندی،رزینی، موم، کلروفل، تانن، اسید گالیک و مانیت است بعلاوه دارای گلوکزی بنام اولوریدوزید Oleuroposide و... می باشد.

ماده موثر برگ در ابتدای تابستان زیادتر از تمام اوقات است. برگ زیتون تب بر، پائین آورنده فشار خون و قند ادرار


1- طالبین می توانند به رساله هائی چند از جمله: رساله دکترای موث دیرستل Mauthe Dristel درمان فشار خون بوسیله عصاره جدیدی از برگ درخت زیتون از دانشگاه مونیخ 1995 مراجعه فرمایند.

ص: 140

است بصورت جوشانده و الکالتور (20-30 قطره) وعصاره (1-4 گرم عصاره نرم الکلی) مصرف می شود.

از تنه درخت زیتون مسن ماده قندی مخصوص بنام ماندو اولیور Manne De Olivier ترشح بخارج می شودکه بطور نادر بدست آمده و برخی آنرا می خورند.

آفات درخت زیتون

در نواحی مرطوب قارچی بنام کینودیم اولئوفیتوم تمام سطح برگهاو ساقه ها و تنه ها را سیاهرنگ کرده آسیب کی رسانند و با سولفات دو فر محلوظ می ماند.

واکوس اولئا از راسته دیپترهاست، در سال دو دفعه تخم می کند نوزادش پوست میوه را سوراخ کرده و خط سیری برای خود می سازد و در آنجا به حشره کامل مبدل می شود و قبل از اینکه بحد کمال برسد باید آنرا از بین برد.

شپشک زیتون (یارلاتورا اولئا) سفید رنگ کوچکتر از یک میلیمتر است روی ساقه و برگ و میوه مشهود است و میوه رشد نکرده تغییر رنگ می دهد.

پسیل زیتون که به ساقه های کوچک و برگ صدمه م زند و باعث عدم رشد برگ می گردد.

شپشک ستاره ای (سایستیا اولا) قهوه ای بقطر 3-4 میلیمتر روی آن علامتی شبیه هاش (H) وجود دارد. اول بهار روی برگ زیتون ظاهر و سطح برگ را آلوده می نماید.

ص: 141

طرز روغن کشی از میوه زیتون

طریقه له کردن و استخراج روغن بوسیله فشار له کردن و استخراج روغن با مواد حلال و فرار استفاده از هر دو طریقه که امروز رواج داردو شرح آن از بحث ما خارج است، فقط بایت گفت روغن های مذکور بایدتصفیه شودتا برای خوردن آماده گردد، تصفیه یعنی صاف شود طعم و بو و رنگش را بگیرند که طرق مختلفی دارد خارج از بحث ما.

ترکیب و خواص چربیهای روغن زیتون

ابتدا باید درباره خواص و ترکیب روغن و چربیها شرحی باختصار داد و متوجه بود بهترین روغن زیتون آن است که با فشار او بدست آمده باشد زیرا در کارگاه بعداز تحت فشار قرار دادن روغن آنرا بوسیله بعضی مواد شیمیائی که روغن را در خود حل می کند مانند اتر نفتی سولفور دو کربن تری کلراتیلین بقیه روغن را از زیتون خارج می کنند که روغن مذکور بعلت آغشته شدن با مواد شیمیائی زیاد خوب نیست. روغن زیتون تنها روغنی است که با چربی شیر انسان و با تریولئین Triolene که در انساج بدن انسان است شبیه می باشد.

ص: 142

ترکیب روغن زیتون

روغن زیتون مانند سایر روغنهای نباتی از ترکیب مواد گوناگون چرب تشکیل شده و باید دانست روغن زیتون بین هسته زیتون و روغنی که از میوه بدست می آید متفاوت است بعلاوه روغن زیتونهایی که بطریق مشابه از میوه بدست می آید باز اختلافاتی در ترکیب آنها مشاهده می شود که مربوط به اصل و نژاد زیتون است.

ترکیب شیمیائی روغن زیتون: روغن زیتون دارای مقادیر متغیری اسیدهای چرب اشباع شدهمی باشد که بصورت گلیسریدها بوده و در نتیجه پائین آمدن حرارت کم و بیش ته نشین می شوند که همان ماگارین زیتون می باشد و بطور کلی روغن بدست آمده از مناطق حاره بیشتر و دارای مارگرین فراواناتری بوده که در محل سردی قرار می دهند و سپس صاف می کنند تا مارگارین آنها گرفته شود اسیدهای جامد روغن زیتون نیز باید جدا شوند و این اسیدها بویژه از اسید پالمتیک و کمی اسید آراشیدیک تشکیل یافته اند. قسمت اعظم اسیدهای چرب مایع روغن زیتون از اسید اولئیک و مقدارکم آن تا 7 درصد از اسید لینولئک تشکیل یافته است. در روغن زیتون 5/1 تا یک درصد مواد غیر صابونی شدن که مخصوصا از فیتومترین تشکیل یافته وجود دارد.

روغن زیتون خوراکی عملاً بدون اسیدهای چرب آزاد می باشد و ممکناست تا نیم درصد اسید اولئیک داشت. روغن زیتون نواح شمالی تر دیرتر منجمد وی ژشود که با آب و هوای محل ارتباط دارد.

ص: 143

روغن زیتون مانند اغلب روغن های نباتی مخلوطی از گلیسریادهای مخلوط و اسیدهای چرب با وزن مولکولی زیاد می باشد. جمع کل اسیدهای چرب بدست آمده مثلاً از روغن زیتون تونس 13-4/31 درصد است.

در روغن زیتون تزی اوئین و یک الئومارگارین Oleo Margarine و کمی الئومنوپالمتین Di. leoMonoPalmitine

درصد قسمت روغن زیتون 37 درصد آن اولئین است که در صفر درجه از آن جدا می شود ولی با کمی استئارین و پالمیتن همراه است و قدری آراشیدین و قسمتی که صابونی نشده و از یک درصد تجاوز نمی کند (فئوسیترین) و مقداری ویتامین A و E که کم و بیش در موقع گرما و تصفیه از بین می رود و داای مقداری لسیتین و مقداری سبزینه و گزانتوفل که رنگ سبز و رود روغن زیتون مربوط به آنهاست. دیاستازهایی نیز در روغن زیتون است گلوکوزید تلخی در روغن زیتون است. در نواحی گرمسیر جسمی باسم گم لگا Gome Leccaبصورت سوزنهایی بی رنگ درخشنده در روغن زیتون است.

روغن زیتون دارای ماده رزینی است بنام ویریدین Viridine و بطور کلی اسیدهای چرب روغن زیتون کاملاً تصفیه محتوی مواد زیرند.

تراس*****اسیدمیری سیتیک*****Acide*****Myristique

9/6*****اسید پالمتیک****Acide*****Palmitique

3/2*****اسید استئاریک*****Acide*****Stearique

10/0*****اسید آراشیدیک***Acide***Arachidique

ص: 144

تراس*** اسید هکزادسنوئیک*** Acide***Hexadecenoique

4/84***اسید اولئیک***Acide***Oleiqve

6/4***اسید لینولئیک***Acide***Linoleique

و در روغن زیتون فلسطین ارقام به ترتیب 6/0 10 3/3 10/0 5/77 6/8 (بدن هگزادسنئویک) بوده و دارای 1/1 درصد اجسام غیر قابل صابونی شدن است و اسیدهگزادسنئویک آن یکدرصد بوده و 2 درصد تری پالمتین و 50درصد تری اولئین در آن یافت می شود.

نسبت روغن در دانه زیتون

دانه زیتون پوست دارد و مغز روغن دانه 52/28 درصد و در میوه 70 درصد است.

روغن دانه زیتون نیز بر خلاف تصور قابل خوردن است و هر دو پس از مدتی اسیدیته (ترشی) مساوی خواهند داشت. از مخلوط ایندو کاملاً می توان خورد. وزن مخصوص دانه روغن دانه زیادتر ولی روغن میون خالص تر می باشد.

روغن زیتون آن نواحی که خاک آهکی دارد بهتر از مناطق خاک رسی است و در خاک رس روغن کمتر و تلخ تر بدست می آید.

خواص فیزیکی روغن زیتون

رنگ: از زرد پریده تا سبز تیره تغییر می کند و نوع مرغوب خوراکی آن زلال و شفاتف و زردطلائی یا کمی سبز است: و سبزی ان گفته شد بعلت وجدو کلروفیل یا کاروتن درآن است و با زغال حیوانی

ص: 145

زنگ مذکور از بین می رود. رنگ تقلبی روغن یتون نیز بزودی شناخته می شود).

مزه، روغن بدست آمده از میوه ناس ناگوار است مزه روغن باید ترش و تند نباشد با وجود این اهالی هر ناحیه مزه ای را دوست دارند حتی برخی دنبال روغن زیتون نارس چیده شده می روند.

خلوص: روغن خوراکی مایعی است شفاف، صاف که در 15 درجه ته نشین نمی کند و بهترین نوعش آن است که در ده درجه حرارت مواد چربی که ظاهرا سفتی دارد در روغن پیدا نشود و این رسوب عبارت است از مارگارین.

روغن زیتون در اتر و کلروفرم و بنزین و سولور دو کربن و الکل بایدحل شود و محلول های صاف یکدست بدهد وزن مخصوص آن در 20 درجه 913/0-915/0 و در 15 درجه 918/0-916/0.

اندیس رفراکسیون آن در 20 درجه 4681/1-4695/1.

اندیس صابونی شدن 188-196/0 اندیس ید 84-89 اسیدیته آزاد 70 سانتی درصد و مواد غیر صابونی شدن کمتر از یک درصد انحاف پلاریمتری صفر (روغن زیتون پزشکی دارای مقادیر فوق بوده و نباید از خود مزه گس و بوی روغن گرم شده بدهد. طعم آن شیرین است و مطبوع).

روغن زیتون در برابر عواملی مانند آب و روشنائی و اکسیژن تغییراتی یافته و حاصل این ذکرگونی ها پیدایش مقداری ترکیبات الدئیدی و اسیدهای چرب است که دارای کربن زیادی هستند در

ص: 146

محیط عمل (الدئید آنانتیک Aldehyde Ananthique و اسید فرمیک و اسید بویتریک و الدئید ازلائیک Ozelaique و سوبریک Suberique). اگر هنگام تصفیه تفاله ای در روغن بماند فساد خود بخود در روغن بوجود آمد نسبت اسیدهای در آن ممکن است به 70 درصد برسد.

تقلبات روغن زیتون

چون نباید ظاهر روغن تغییر کند با توجه به اینکه باید عناصری که افزوده شده ارزان باشد هرگز روغن هائی که به عنوان تقلب اضافه میکنند زیان آور نیست، مانند روغن پسته شامی - روغن تخم پنبه، روغن کنجد، روغن خشخاش، روغن منداب و در این اواخر روغن دانه چای می افزایند که برای کشف هر تقلبی آزمایشی لازم است که طالبین باید به رساله مربوطه مراجعه نمایند.

نگهداری روغن

چون به سهولت در برابر روشنائی و هوا و گرمای زیاد فاسد میشود باید در زیر زمین های خشک و خنک نگهداری گردد.

سرما و حرارت زیاد نیز زیان آور است. بهترین حرارت بین 12-15 درجه میباشد (روغن زیتونی که هنوز ترش نشده اگر به خوبی صاف شود دیرتر فاسد میگردد.)

ص: 147

مصرف روغن زیتون

برای تهیه سالاد پخت و پز صابون سازی در پزشکی (بعنوان نرم کننده و ملین در سنگ های صفراوی قولنج های کبدی رفع یبوست برای کسانیکه با سرب کار می کنند) مصرف دارد (ملین 30-60 گرم قولنج کبدی 100-400 گرم ( برای تنقیه 200-400 سی سی خالص و یا محلول 30-60 گرم آن با یک زرده تخم مرغ در نیم یا یک لیتر آب) روغن زیتون غیر خوراکی که به بوسیله حلال ها از تفاله زیتون های فشرده شده بدست می آید برای صابون سازی خوباست و همیشه در بازار آنرا با وز ماری رنگ می کنند که شناخته شود.

روغن زیتون بسرعت جذب می شود و لذا در داروسازی زیاد مصرف دارد (خالص سترون شده اش با گومنول و اسانس اکالیپتوس جهت چکاندن در بینی در سوختگیها و تهیه پمادها و ...) (1)

دانستنیهایی چند از زیتون

چگونه روغن در گیاه و از جه در زیتون بوجود می آید؟ سئوالیست که خوانندگان انتظار شنیدنش را دارند.

در نباتات فعل و انفعالاتی آلی ساده تر از در محیط زنده بدن انسان و حیوان انجام میگیرد و باز فعل و انفعالات آلی


1- رساله دکترای پل ژاردن Jardon (Paul) از دانشکده دارو سازی لیون 1942 بعنوان بررسی و مطالعه داروئی و شیمیائی روغن زیتون برای طالبین معرفی میشود.

ص: 148

گیاه در حداقل و جنبه معدنی آن بیشتر است اما تشکیل چربیها از ساده ترین مواد آلی و از کوچکترین مولکولهای ترکیبات ساده شیمیائی آغاز و سرانجام مقدار فراوانی چربی دردانه ها و میوه های آنها جمع میگردد مانند روغن زیتون بادام کرچک کنجدو غره و حال آنکه می دانیم ماده اولیه آنها عبارت است از آب و مواد معدنی و گاز کربنیک هوا که بکمک انرژی آفتاب در انساج نبات ساخته و سنتز می شود.

تقریبا اکثر از خواص زیتون گفته شد و اینک نسخی از خواص مربوطه.

بمقدار مساوی روغن زیتون و صمغ کاج در بطری کرده در آب جوش بیندازید و هنگام جوشیدن شیشه را تکان دهید که وب مخلوط شود مالیدن بدست آمده بر محل درد نقرس مسکن است.

بمقدار مساوی روغن زیتون را با شراب مخلوط و زخم ها را با پنبه آغشته به آن بشویید.

بعضی سنگهای کیسه صفرا بوسیله خوردن ناشتا یکقاشق سوپ خوری و چند قطره اب مرکبات حل می شود.

برخی قولنج ها با خوردن روغن زیتون در فواصل غذا بهبود می یابد.

جوشانده برگ یا پوست زیتون که با عسل شیرین شده باشد در تب ها و گریپ ها مؤثر است.

بیست عدد برگ خشک یا تازه زیتون در سیصد گرم آب 15 دقیقه جوشیده صاف کرده با عسل صبح و شب الی 15 روز بخورید هشت روز تعطیل رده و باز شروع کنید پس از مدتی فشار خون

ص: 149

بحد طبیعی برمی گردد و شرح آنرا که در رساله ای گذشته دادم همینطور جوشانده برگ زیتون در اختلالات کلیوی حبس البول کبدی بطرقی که گفته شد نافع است.

یعنی لثه هایشان دائم بطرف پائین آمده ریشه دندانهایشان هویدا می شود و حال آنکه ماساژ صبح و شب لثه با روغن زیتون به وسیله انگشت جلوگیری می نماید.

همان جوشانده ای که برای فشارخون تهیه ی شد خوردنش برای رماتیسمی ها مؤثر وهمان که برای مالیدن بمحل درد نقری اه گفته شد جهت رماتیسمی ها موضعا مسکن است.

ضماد پخته زیتون مخلوط با آب برای دندان کم خورده و ضماد خاکستر آن مخلوط با عسل و روغن برای ریزش مو و جوشهای صورت مفید است خوردن یک لیوان روغن زیتون برای مارگزیده ها نافع است.

در بیماری سل مفید است. لثه ها را تقویت و حرارت بدن را زیاد می گرداند.

زیتون سبز بهتر و تازه تر از زیتون سیاه بنظر می رسد در صورتیکه اگر برایکنسرو کردن و گرفتن مزه تلخش آنرا در تیزاب خیسانده باشند و مواد حیاتی آنرا از بین برده باشند بدچیزی است یعنی موادحیاتی را برده و سمی افزوده اند.

زیتون سیاه را یا در روغن خودش یا در ماده شوری بنام سومور Saumure نگهداری می نمایند برای اینکه هنگام کنسرو کردن گوشت و سبزینه آن سالم بماند کنسرو مذکور را برای خوردن باید بسرعت کمی آب جوش بر آن ریخت و در روغن زیتون انداخت

ص: 150

و سر میز گذاشت روغن تازه و دست نخورده زیتون که گفتم دارای ویتامین A می باشد با پختن چندان از بین نمی رود.

100-200 گرم روغن زیتون برای لینت مزاج و دفع صفرا و شن ریزه کلیه و مجرای کبد و مسمومیت سرب نافع است (میوه زیتون را با فشار ملایم نرم کنند اولین روغنی که خارج می شود روغن دست نخورده گویند).

کبد بخوبی تحمل روغن زیتون می نماید و بهتر است یک قاشق سوپخوری صبح ناشتا خورده شود و اگ قدرت و تحمل خوردن ندارند میتوانند چند قطره آب لیمو اضافه نمایند.

زیتون را دارنده سیلیس فسفر پتاسیم گوگرد منیزیم کلسیم کلر آهن مس و منگنز دانسته اند.

زیتون سرشار از ویتامین های A و D و C و مواد روغنی مغذی می باشد.

برای جلوگیری از رزیش مو مالش روغن زیون بمدت ده روز و شستن با آب نیمگرم وصابون مارسی مفید است. (بهتر است روغن مالی قبل از خواب باشد و بعد سر را بسته صبح آنرابشویند) صابون مارسی صابون معمولی رختشویی است که نوع معروف آن در مارسی فرانسه تهیه می شود.

صدگرم روغن زیتون 234 کالری حرارت می دهد. زیتون خوب شفاف و سفت است نه نرم و بدون شفافیت و روغن زیتون خوب در حرارت 15 درجه شفاف و چون به 10 درجه رسید باید کد رشده در صفر درجه منجمد و دانه دانه و در 20 درجه زیر صفر

ص: 151

کاملاً ببندد.

خوردن روغن زیتون جهت باز کردن رنگهای تیره نافع اس تو ضماد از برگ زیتون لکه های ناخن را می گیرد.

نوعی آب ریزش چشم است که با چکاندن روغن زیتون در چشم بهبود می یابد.

روغن زیتون گرم را بجای عقرب زده بمالند تسکین می دهد.

میوه زیتون اگر خوب رسیده باشد وبصورت ضماد بر آبسه یا دمل گذارند سر آنرا باز خواهد کرد.

خوردن روغن زیتون در مسمومیت های ناشی از فسفر خطرناک است زیرا عناصر اصلی سم را حل می کند. مادرانی که علاقه دارند کمکی بدندان درآوردن کودک خدو نمایند بهتر است دستها را صابون زده و انگشت کوچک خود را با مقداری روغن زیتون بدهان بچه برده لثه های او را مالش دهند.

گل بابونه را با هشت برابر آن روغن زیتون مخلوط کرده ظرفش را که در ظرف آب جوشی می گذارند و خوب بهم می زنند تا کاملاً گرم شود سپس آنرا صاف نموده بمحل دردناک مربوط به بیماری نقرس می مالند نافع است، صد گرم برگ تاجریزی و دو برابر روغن زیتون پس از خیس خوردن به اگزماها بمالند سودمند می باشد.

گلیسرین و روغن زیتون مخلوط برای ترک خوردگی های دست و پا مفید است.

روغن زیتون را اگر با سیر کوبیده مخلوط و مرهمی تهیه نمایند برای انواع دردهای رماتیسمی بسایر خوب است و اگر

ص: 152

برستون فقرات بمالند خستگی را رفع می نماید.

مالش تن کودکان مبتلا به راشیتیسم و کم خونی سبب می شود زودتر هبود یابد و کمک مؤثری برای درمانهای دیگر خواهد بود یعنی درمان تقویتی می باشد.

زیتون در اخبار

ده ها رساله دکترا درباره زیتون در کشورهای جهان نوشته شده و ابتکار ذکر بعضی خواص تازه یعنی اکتشافات مربوط به زیتون در انحصار اشخاص معینی است چنانچه دکتر مازه در 1937 ابسرواسیونهایی تهیه و نشان داد نه تنها آنچه قدما درباره اثر تب بری برگ زیتون قائل بوده اند صحیح است بلکه پائین آورنده فشار خون نیز می باشد و سال بعد دکتر بایر در رساله دکترای خودافزود که برگ زیتون برای تصفیه و هضم روده ها و تصفیه مجاری ادراری مفید است و باز سال بعد (1939) دو پزشک رسما عصاره برگ زیتون را بمقدار نیم تا یک سانتی متر مکعب برای هر کیلو وزن بدن جهت پائین آوردن فشار خون معرفی نموده و بعدها خواص دیگر آن از قبیل پائین آورندگی قند خون و ضد سمی بودن و ... از آن شناخته شد روغن زیتون در برابر آب و روشنایی اکسیژن دگرگونی یافته و حاصل آن پیدایش مقدار ترکیبات الدئیدی و اسیدهای چرب است که از طرفی در بهداشت بدن خواهید دید که چرا صابونهای قلیا کننده پوست را بلافاصله باید با آب شست زیرا پوست اندکی اسید می باشد و زیاد ماندن صابون بر پوست و در نتیجه ضعف پوست به پیاز مو صدمه وارد ساخته ریزش مو پیدا

ص: 153

می شود از طرفی چربیهای محافظ پوست که در جلد اول گفتم چه سد بزرگی و محکمی برای جلوگیری از ورود متجاسرین ببدن میباشد همیشه با مقداری کثابات و عرق و ... مخلوط بوده و ناگزیر باید شسته شود و چه بهتر ه روغن مالیده شود روغنی که الان گفتم همینکه مالیده شد در برابر هوا ترکیبات الدئیدی و اسیدی بوجود می آورد و اسید ضعیف آن برای پوست اسید نیکوست لذا با مایدن روغن زیتون نه تنها رعایت لطافت و اسیدیته پوست شده بلکه سدی برای جلوگیری از ورود متجاسرین کشیده شده و گفتم اگر روغن زیتون را روی نقاط تحریک شده پوست بدن انسان بمالید مانع می شود که سموم خارجی وارد بدن شود. خودن روغن زیتون نیز از داخل باز شابه چنین عملی رادارد پس اگر چهارده قرن قبل نبی گرامی فرموده باشد خوردن روغن زیتون و مالیدن آن ببدن از ورود متجاسرین تا چهل روز جلوگیری بعمل می آورد جای شگفتی می باشد (علیک بالزیت فکله و ادهن به فان من اکله و ادهن به لم یقر به الشیطان اربعین یوما بر تو باد بخوردن و مالیدن روغن زیتون بخود پس کسی که خوردن و مالیدن آن را انجام دهد تا چهل روز شیطان باو نزدیک نگردد) اما اثر روغن زیتون را از راه خودن باز اشاره کنم: اگر فراموش نفرموده باشیدگفتم میکروبهایی وارد دهان و بینی می شوداگر ترشحات هر دو از موضعی بلکه از بدنی سالم جدا شود در همان مح از بین می رود کما آنکه می بینید هر تب گرد و غبار و میکروب وارد بینی می شود و ترشحات بینی آنها را از بین می برد و بینی عفونتی نمی گیرد (مگر آنکه مرتب قطره های ضد التهابی بینی در آنها ریخته باشند

ص: 154

تا احتقان بینی کم و سوراخهاش باز گردد که در اینصورت بتدریج دیگر احتقان تمام می شود یعنی خون به مخاط ها نمی آید و در نتیجه حالت دفاعی بینی کم شده و ورود میکروبها سبب پیدایش عفونت و گندیدگی بینی شده بیماری ازن بوجود می آید همینطور است دهان که مرتب زخم م شود حتی با جویدن کمی نان خشک یا مسواک زدن ولی هرگز عفونتی پیدا نمی شود مگر اینکه مخاط های دهان و لثه را خودمان بیمار کنیم که از عهده دفاع بر نیایندو عفونت و گندیدگی پیدا کنند) اگر میکروبها اد یا زیاد بودند و از مجاری فوقانی گذشتند و به ریه ها یا معده واد گردیدند مخاطهای پرترشح مجاری هوائی آنها را از بین می برد و اگر نتوانست از بین ببرد آنها در خلط های غلیظ خود زندانی می کند تا از بین برود همینطور اگر اسید معده کسی باشد که از سلامتی برخوردار است هر نوع میکروبی در آن از بین می رود و باز اگر از آنجا گذشت خاصیت قوی و شدید ضد عفونی کننده صفرا همینکه میکروبها با غذا خواستند از برابر سوراخ ادی بگذرند چنان آنها را با سیلاب صفراوی از بینمی برد که تعجب آور است باز مگر اینکه صفرا از لحاظ کمیت یا کیفیت ناقص باشد که تاکنون چند مرتبه گفتم اصلاح هر دو تا حدودی با روغن زیتون است که حتی در طب جدید نیز برای بوجود آوردن انقباض و اسپاسم در قسمت های صفراوی و گذراندن شن های مربوطه صبح ناشتا به بیمار روغن زیتون می دهند لذا اگر نبی گرامی فرموده باشند شیطان را (میکروب را بجلد اول مراجعه فرمائید) بامالیدن و خوردن روغن زیتون از خود دور کرده ایم همان است که اینک پس از 14 قرن می گویند بعلاوه که رل مخصوصی

ص: 155

در تصفیه مجاری ادراری هم داشت که گفته شد. و عجیب تر از همه قدرت جذب روغن زیتون می باشد. چنانچه گفتم که آنرا با روغن گومنول و اسانس اکالیپتوس مخلوط می کنند برای چکاندن در بینی که بسرعت جذب می شود و لذا دستور خوردن و مالیدن روغن زیتون یک عمل استحکامی برای یکدیگر نیز به شمار می رود.

باز از نبی گرامی است که خوردن روغن زیتون صفرا را می آوردو بلغم را می برد و عصب را سخت می سازد وخلق را نیکو می گرداند و نفس را پاکیزه می کند و غم را میزداید (علیک بالزیت فانه یکشف المره و یذهب البلغم و یشد العصب و یحسن الخلق و یطیب النفس و یذهب بالغم).

قبل از شروع ببحث مختصری که در نظر دارم انجغم داده شود بترتیب کلمات توجه فرمائید: خوردن زیت آمدن صفرا رفتن بلغم شدت عصب حسن خلق طیب نفس ذهاب غم یعنی کسیکه روغن زیتون خورد می دانیم و چندا مرتبه تکرار هم شدکه صفرا آور است از لحاظ مکانیسم اینکه انقباض سبب می شود صفرا روان شده بروده بریزد و عجیب اینکه حضرت کلمه کشف را بکار برده یعنی چیزی که هست و زیت سبب می شود از آن پرده برداری شود (آبی در یر زمین هست باید مته گذاشت تا خارج گردد یا وسیله ای برای برانگیخت تا مستورات کشف گردد).

بعد از آنکه صفرا بروده آمدسوخته ها و بلغم ها را از روده عبور داده در نتیجه تصفیه ای که انجام می گیرد و سموم از بدن دور می گردد گیرنده ها و فرستنده ها (اعصاب) آمادگی بهتری برای کار دارند یعنی شدت کار رانشان می دهند، و چون اعصاب ناراحت بود آرامش خاطر و حسن خلق و طیب نفس

ص: 156

بوجود می اید و کسیکه بدنی سالم و نفسی طیب و خلقی حسن داشت بدون شک او را غمی نیست (البته اگر یکشف را دفع کننده معنی کنیم صحیح است ولی فرق آن با یذهب این است که اولی سخن از جابجا کردن است مانند صفرا که جابجا می شود و دومی بحث از ذهب و رفتن و انتقال از مکانی به مکان ناآشنای اولی است) ناشتا خوردن روغن زیتون مورد تأیید پیشوایان گرام اسلام بوده مردی گوید با حضرت صادق بودم که در ماه رمضان اول چیزی که خورد بشقابی بود از روغن زیتون و رکه و گوشت که مقداری از آن میل فرمود سپ ظرف بزرگتر از بشقاب (قصعه آوردند (جفنه) که در آن گوشت و چیزهای مانندش بود و میل فرمود (قال کنت افطر مع ابیعبدا فیشهر رمضان فکان اول ما یوتی بقصعه ثرید و خل و زیت فکان اقل ما یتناول منه ثلث لقم ثم یاتی بالجفنه اللتی فیها اللحم و نحوه) البته توجه فرمودید باز دو موضوع جالب دراینجا فراموش نشود: او اندک خوردن (سه لقمه) از سرکه و روغن زیتون و گوشت و سپس اضافه می ناید که اگر گوشت نبود زیتون و سرکه اما اگر سه تایی خورده شد برکت خاهد بود یعنی متصل و مداوم ببدن خواهد گردید و چون به تفصیل از سرکه (جلد 7) و گوشت (جلد 8) و زیتون (جلدحاضر) شرح دادم فقط کافیست ترکیبات آنها را کنار هم نوشته بعد عناصر لازم و مواد ضروری برای بدن را در برابر آنها قرار دهیدتا

ص: 157

بخوبی معلوم گردد که ترکیب گوشت و زیتون و سرکه چرا برکت است (فقط لازم است مجدد به خاصیت ضد سمی زیتون در بسیاری موارد و خاصیت ضد سموم حاصله از فساد گوشت بوسیله سرکه اشاره ای بشود) و در مواردی اصحاب حضرت صادق دیدند که حضرتش گوشت را در سرکه و روغن زیتون فرو برده میل میفرمود (انه قدم الی اصحابه خلا و زیتا و لحما باردا فاکل معه فعجل ینتف من اللحم فیغمسه فی الخل و الزیت و یاکله و حضراتش دستور داد زیتی آوردند، آنرا روی گوشت ریخت و میل فرمود. دعا (بزیت فصبه علی اللحم فاکله).

بجای گوشت حضرت عی نان میل می فرمند و از حضرت صادق است که علی مرتضی در انتخاب طعام نزدیکترین اشخاص به نبی گرامی بود و میخورد نن وسرکه و روغن زیتون و چون بمردم می داد گوشت و نان را انتخاب میفرمود (عن ابیعبداللّه یقول کان امیرالمؤمنین اشبه الناس طعمه برسول اللّه یاکل الخبز و الخل و الزیت و یطعم الناس الخبز و اللحم).

از حضرت رضاست: نعم الطعام الزیت یطیب النکهه و یذهب بالبلغم و یصفی اللون و یشد العصب و یذهب بالوصب و یطفی الغضب (چه خوب طعامی است روغن زیتون که پاکیزه می گرداند بوی دهان را و می برد بلغم را و با طراوت می سازد رنگ را و محکم می گرداند عصب را و می برد رنجوری و خاموش میسازد غضب را) این خبر مشابه خبری است که از نبی گرامی نقل شد و شرحش را دادم و حتی در بسیاری از مواردیکسان بیان شده است آنجا می فرماید یطیب النفس و اینجا یطیب النکهه (النکهه + بوی دهان). یذهب بالبلغم

ص: 158

در هر دو جاست. یشد العصب مشترک. یذهب بالغم آنجا و اینجا یذهب بالوصب (آنجا غم و اینجا رنجوری) آنجا حسن خلق و اینجا فرو نشاندن غضب.

شاید با مقدمه ای که ذکر شد و از زیتون صحبت گردید و هم اکنون همه سخنان پیشوایان از زیت و روغن زیتون می باشد چنین تصور شود که از زیتون خبری و روایتی نیست در صورتیکه برای نمونه دو تای از آنها گفته می شود و هر دو از حضرت صادق ان الزیتون یطرد الریاح الزیتون یزید فی الماء (زیتون باد رادور می سازد زیتون آب را زیاد می کند) و لازم نیست مجدد در خواص برگ زیتون یا میوه اش گفته شود که چگونه دردهائی را که بصورت باد در بدن روانند یا بر علائم اولیه فشار خون که دردهای اندام ممکن است بصورتی ظاهر شود که عوام می گویند بادی در من روان است. محل دردهای رماتیسمی نقرسی و ... ؤثر می باشد و مصود از زیاد کردن آب زیاد نمودن قوه باه و ایجاد منی بیشتر است که باز شرح لازم نیست به خواص زیتون مراجعه فرمایند.

سوگند به انجیر و زیتون

بسم اللّه الرحمن الرحیم و التین و الزیتون و طور سینین و هذا البلد الامین لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم ثم رددناه اسفل سافلین الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات فلهم اجر غیر ممنون فما یکذبک بعد بالذین الیس اللّه باحکم الحاکمین (سوگند به تین و زیتون و قسم بطور سینا و قسم باین شهر امن و امان که ما

ص: 159

انسان را در نیکوترین تقویم بیاقفریدیم سپس به اسفل السافلین برگرداندیم (بکیفر کفر و گناهش) مگر آنانکه بخدا ایمان آورده و نیکو کار شدند که به آنها پاداش دائمی عطا کردیم پس ای انسان مشرک ناسپاس چه ترا بر آن داشت که دین حق را تذکیب کنی؟ آیا خدا مقتدرتر و عادل تر حکم فرمایان عالم نیست؟ «البته که هست»).

مفسرین گفته اند مقصود از تین و زیتون: انجیر است و زیتون انجیر می باشد و روغن دو چیز یبوست دهنده وملین مصود است کوه و شهر مباشد آزاد و جمعیت بدن و روح گیاه و حیوان انسان و اکتسابات علمی حسن و حسین علیهما سلام اللّه مدینه و بیت المقدس (تفسیر برهان). تین نبی گرامی صلی ا علیه و آله و سلم و زیتون حضرت علی علیه السلام (تفسیر برهان). مقصود دو کوه تینا و زیتاست(1) یا دو کوه از معبد انبیا مسجد مشق و بیت المقدس (تفسیر منهج الصادقین) و چیزهای دیگر مثلا تین مسواک پیمبران بوده است و بهر صورت سوگودهای پروردگار به شگفتی های آفرینش و عجائب خلقت است از: فرشتگان مدبرات امر از خورشید منیر و ماه مستنیری که بدورش می جرخد از جماد و نبات و حیوان از طیعت و ماوراء طبیعت و متافیزیک از ... اما اینها یک بطن از ایه است که بظاهر همان سوگندهای به شگفتی های آفرینش می باشد و بطن دیگر تعیین نوع حرکت آنهاب یکدیگر مثلاًسوگند بماه که بدور خورشید می گردد (والقمر اذا تلیها) و ... و بطن دیگر تعیین تکالیف اجتماعی مانند لا اقسم بهذا البلد و انت حل بهذا البلد که


1- کوهی است نزدیک همدان.

ص: 160

معلوم گردد هرشهری از خشت و گل است اما شناسا به سرپرست و شخص اولش و طن های دیگر اقتصادی، سیاس، و ... که تاکنون ما شناخه و یا نشناخته ایم و بعدیها خواهند شناخت.

اما مطلب مود بحث توجه بظاهر آیه و به انجیر و زیتون است دو میوه ای که در برابر تمام حواس ها (1) (ده گانه یا بیشتر) فرق دارند: در شکل ظاهری متفاوتند مزه ای مختلف دارند: در لمس دگرگونند در فشار متغیرند در زبری و نرمی متمایزند یکی هسته هایش خورده می شود دگری نمی شود در تقسیم بندی مختلفند فشرده اشان متفاوت می باشد شیره اشان بهم شبیه نیستیکی دارای ویتامین های محلول در آب است و دگری دارنده ویتامین های محلول در چربی و حتی در ارث رسیدن بیکی توجه نمی شود و بدیگری آنگونه توجه می شود که شاید زیتون تنها درختی باشد که در وصیتنامه و خرید و فروش بسرشماری می رسد (بعد از آن خرما و ...)


1- حس درک تغییراتی که در ذرات بدن بوسیله محرکی انجام میگیرد و تاکنون ده حس شناخته شده : بینائی، شنوائی، لامسه، بویائی، چشائی، حرارت، درد، وضعی عضلانی، تعادل و جهت یابی، درونی و اکثر حیوانات تمام این حس ها را دارند و حتی در بعضی از حیوانات برخی از حس های مذکور قوی تر است ولی در انسان دو حس خاص دیگر وجود دارد که فوق العاده مهم است و این دو عالیترین و پیشرفته ترین مکتب فلسفی را بنیان گذاری میکند.

ص: 161

به آیات سوره نگاه کنید انجیر است و زیتون کوه است و شهر بعد سخن از آفرینش بسیار نیکوئی است که در ساختمان بشر بکار رفته و در عین حال می تواند بدست خویش جایگاه آفرینش نیکو را باسفل السافلین بکشاند.

انجیر در برابر کوه زیتون در برابر شهر کوهستانی خوش آب و هوا که درخت انجیر بر آن رودی و شهری خوش بستان که در آن زتیون بعمل آید و زیتون ستانی بهتر از بری و عمری درازتر دارد. گویا انجیر در جدود سالگی و زیتون قریب 15 سالگی بحد بلوغ بلکه کمال می رسند و وجه مشابهی که ببلوغ زن و مرد دارند و مهمتر که هر سه چهار آیه بیکدیگر مرتبط است یعین خلقت احسن التقویم آدمی با سه عامل مهم پیوستگی دارد: غذا (انجیر و زیتون نمونه ای از آنها) اوضاع محلی جغرغفیایی (که اخیرا در سرشت ها به آن اهمیت داده می شود و در بهداشت روانی خواهم گفت) اوضاع محلی اجتماعی (بلد امین و امنیت شهر از هر لحاظ: امنیت علمی امنیت تعیماتی امنیت فردی امنیت اجتماعی امنیت اعتقادی بر پایه صحیح) نبی گرامی فرمودند نعمتان مجهولتان الصحه والامان: دو نعمت قدر ناشناخته اند سلامتی بدن و سلامتی اجتماع امنیت بدن و امنیت اجتماع و در اینجا عامل سلامت و امنیت بدن غذا محسوب شده و اوضاع جغرافیایی محل و به کوه اشاره گردیده تا هوا و فضا و آب را نیز منظور داشته باشند با توجه به آیات دیگر مربوط به کوه که در جلد دوم گفتم. و انجر و زیتون را آورده تا اثر بیشتر میوه را در انسان از یاد نبرده متوجه بزرگواری انسان گردیده و ما را حیف آید که با احسن

ص: 162

التقویمی کاری کنیم که باسفل السافلین بزیر افتیم.

از عجائب اینکه بعضی انجرها بدون عمل لقاح میوه بسیار خوبی می دهند و زیتون که آنرا بمرد تشبیه کردیم باید عمل را انجام دهد.

هر چند کتاب رمالی نیست که می نویسم و نمیخاهم انجیر را بزن و زیتون را مبرد برسانم و به آنها نسبت دهم ولی ناگزیر انجیر زود تخمیر می شود و خانه مانده و زیتون نه! انجیر شیرین است و زیتون روغندار اگر در کنار یکدیرگ باشند آیت خدا درست می نمایند یا در نهایت بلاغت و فصاحت و اعجاز آیه ای یا احن التقویم آیتی و در صورتیکه با هم خورده شوند بدترین بیماریها که یبوست های یاغی است مرتفع می گردد.

اگر شب انجیر خورده شود و نگذارد تا ساعات دراز بعد قند خون پائین افتاده ادرنالین ترشح و درنتیجه فشار خون پیدا گردد بهتر و در غیر اینصورت زیتون اثر خوبی بر فشار خون دارد که شرح دادم. پروردگار که والحب ذوالعصف و الریحان می فرماید و همانطور که گفتم کلروفیل را درحب به تراکم نشان میدهد زیتون یک نمونه آن است و اجیر بنحوی دیگر نمونه.

بار دیگر به آیات سوره مورد بحث بنگرید حضرت علی خوردن زیتون را ادام و نانخورش پیامبران معرفی فرموده و طور سینین نیز جای پیامبرانی چون حضرت ابراهیم و حضرت موسی وشهرامن و بلدامین مسکن نبی گرامی اسلام واز طرف دیگر در جلد اول شرح دادم آنجا که علت نامگزاری کتابهایم را میگفتم که حضرت نوح چگونه بمراحل مقدماتی زندگی توجه می فرمود از غذا و مسکن

ص: 163

و فرزند و حضرت ابراهیم و حضرت موسی بکمال و تکامل بیشتری توجه نموده اوضاع جغرافیئی و تشکیلاتی که هنوز منطقه ای بود منظور میداشتند و این نبی گرامی اسلام است که: غذا آنهم نان خورش پیامبران جایعبادت و معروفیت و مح رفت و آمد آنهم طور سینا جای پیامبران شهری که رفرم در آن انجام می گرد هم مسکن است و هم مح قانونگذاری و هم جایگاه سرفرماندهی شهر امین و بلد امان آری نبی گرامی اسلام به سه جچیز مهمی اشاره یم فرماید که برای پایدار ماندن آدمی در احسن التقویمی لازم است و تا زمانیکه از هر سه بخوبی استفاده شود در احسن التقویم و در غیر اینصورت جز اسفل السافلین جایگاهی نخواهد بود، مگر نیست که امروز مسائل تغذیه ای منطقه جغرافیائی وضع اجتماعی رادگرگونساز بشری معرفی می نماید بفرمائید هر سه در یک سوره کوچک آمده آنهم بر حسب اهمیت به ترتیب ذکر شده بعلاوه که هر چه فهم بشریت فزونی یافت آیه بعدی بیشتر در وضعش اثر گذاش و این اثر نه تنها در اتماع بشری صادق است بلکه یک فرد نیز بترتیب در کودکی با غذا و کمی برگتر شد وضع طبیعی و جغرافیائی و بالاخره تشکیلات اجتماعی او را ببار خواهد آورد و برای مزید اطلاع: تصور کنم چنانچه با دقت به زمان پیداییش انجیر و زیتون توجه شود خواهند دیدکه قدمت انسان و انجر و زیتون ردیف و یکسان و یک زمان خواهد بود.

آنچه از سوگندهائی که در قرآن ذکر شده جالب است مطلبی می باشد که در جلد اول آوردم: کشیش با انصافی در پاسخ کسانی که قرآن را اقتباس از انجیل و تورات معرفی می کردند گفت

ص: 164

سوگندها و سوره های کوچک از جمله بهترین دلیل استقلال قرآن می باشد.

در جلد هفتم گفتم چرا قرآن نام بعضی از خواکیها را جمع و برخی را مفرد ذکر فرمودهو گویا در اینجا باید گفت که تین وزیتون جمع ندارند.

زیتون در کتابی قدیمی

(1)

زیتون بری و بستانی می باشد بستانی را درخت بزرگتر و برگش آبدارتر و سبزتر از بری و بعد از چهار سال بار می دهد و تا هزار سال می باشد رسیده آن گرم با اعتدال و با قبض و نارس آن سرد و بغایت خشک و سیاه آن آن گرم و خشک و سریع الاستحاله بسودا و صفری و مرخی معده و بهترین آن سبز رسیده است که در آب نمک پرورده باشند و با طعام خورده شود نه قبل و نه بعد در اینوقت مقوی معده و دابغ آن ومشهی و حابس طبع و مبهی است و مورث بیخوابی و لاغری و مصلحش مغز گردکان و بادام و روغنهاو سرکه وگویند مضر شش و مداومت آن محرق اخلاط و مصلحش شربتهاست و ضماد نارس آن جهت سوختگی آتش و لای دانه آن با پیه و آرد گندم جهت برص ناخن و بخور سیاه رسیده آن با دانه آن جهت ربو و امراض شش نافع و برگش د ذوم گرم و خشک و ضمادش جهت جمره و نمه و مع زیاده شدن آن وشری و نار فارسی و عرب چشم و اورام حاره و التیام پوست سرکه منقلع شده باشد و با عسلجهت


1- طبق معمول از تحفه حکیم مومن.

ص: 165

داخلی و با آرد جو بر ما تحت ناف طلا کردن جهت اسهال و خائیدن آن جهت قلاع و ضماد پخته آن با آب غوره بحدی که بقوام عسل در جهت دندان رم خروده و ریزانیدن آن و مطبوخ آن در شراب جهت نقرس و مفاصل و بدستور مضمضه آب طبیخ آن جهت دندان کرم خورده نافع و حقنه آن جهت قروح باطنی و مقعد و رحم و عصاره آن در افعال مذکوره مثل برگ آن است و حمول آن جهت قطع سلان رحم و نزف آن و ضماد آن جهت برامدگی حدقه و قطع ریختن مواد بچشم و تاکل پلک نافع و بیخ درخت زیتون را با قدری برگ آن جوشانیده مضمضه نمایند جهت تسکین دردسر و نطولش جهت زکام و تحلیل زطوبات و بخار آن جهت اخراج رطوبات و بخار آن جهت اخراج رطوبات دماغی از بینی بغایت مؤثر و تعلیق بیخ آن بالخاصه جهت سم عقرب آزموده است و چون شاخهای باریک وب رگ آنرا در کوزه کرده در کوزه کوزه گری احاق نمایند پس از کوزه بیرون آوردن شراب بر آن پاشیده بار دیگر احاق کمی کنند در همه ا فعال قوی تر از توتیاست و ضماد خاکستر بری آن با سرکه جهت عرق الناسبر بالای عرقوب از جانب چپ و حتی بقدر چهار انگشت جهت قرص نمودن موضع و رفع علت از مجربیات بیان نموده اند و مؤلف تذکره ضماد مدقوق برگ و شاخ اقسام زیتون را در این امر مجرب دانسته است و ضماد خاکستر آن با عسل و آب ثمر آن جه داءالثعلب و داء الحیه و سعفه و جوشش نافع و رطوبت شاخ تازه آن کهاز سوختن آن بهم رسد جهت جرب و قروح آن نافع و نطول طیخ همه اجزای ان جهت صداع و شقیقه و دوار و پاشیدن آن در خانها جهت گریزانیدن هوام و نگاه داشتن عصای چوب آن جهت قبول عامه و قضای حوائج و برکت مؤثر است و

ص: 166

مضمضه آب نمک که زیتون را در آن خیسانیده باشند جهت استحکام لثه مفید و صمغ آن در صورت شبه بسقمونیا و مائل بسرخی است در اول گرم و در دوم خشک و در تقویت ذهن قویتر از کندزر و رافع سعال مزمن و خراج بلغمی و جهت رفع رطوبت جراحات و با مرهم ها جهت رویانیدن گوشت مؤثر است و صمغ بری آنقوی تر و مد بول و حمول آن جهت رفع احتباس حیض و ضمادش با سرکه جهت جرب متقرح و سنون آن جهت تسکین درد دندان کرم زده مفید است و چون زیتون را در آبی که آهک طبخ داده باشند بخسانند در روز تلخی آن رفع می شودو بخور دانه زیتون قاطع ربو و سعال است.

زیت: بفارسی روغن زیتون گویند آنچه از زیتون رسیده گند زیت عذب نامند و غیر مغشوس آن سریع الانتشار بر سطح بدن می باشد و اجزای آن از یکدیگر منقطع نمی گردد و بخلاف مغشوس و این نوع در دوم گرم و یا یبوست و قبض است و قول برطوبت آن اصی ندارد و مغسول آن که با آب گرم بسایر بر هم زده صاف کنند بی لذغ و الطف است و چهارده مثقال آن با یک رطل آب گرم و ماء الشعیر مسهل قوی و جهت درد اعصاب و عرق النساء و با شراب و آب گرم جهت مغص و اخراجکرم شکم و قی کردن با آن جهت رفع سیئه ادویه و حقنه آن جهت قولنج ورمی و سدی و درد مفال وعرق النساء و درد کمر را غیر عتیق و مجلل و ملین طبع و بشره و مصلح ادویه و مضعف قوه آن و مانع جمود اعضاء و رافع ضرر رما و اکتحالش مقوی بصر و جهت رفع بیاض رقیق و جرب و سلاق نافع و جهت نزول آب قائم مقام قدم و طلا کردن گرم آن

ص: 167

مسکن الم گزیدن عقرب و چون روغن تازه زیتون را بجوشانند تا بنصف برسد بدل عتیق می شود و قدر شربتش تا هفت مثقال است.

زیت الانفال: روغن زیتون نارسیده اس تو آن معتدل و قابض است وگویند درآخر اول سرد و در اول خشک است مسمن بدن و مدر و مفتت حصاه و موافق معده و مقوی لثه و دندان و مانع ادار عرق و صاف کننده اخلاط و مفتح سدد و قاطع عفونت و مقوی اعضاء و مغسول آن موافق درد اعصاب و مواد حاره نیکو کننده رنگ رخسار است و روغن زیتون بری قائم مقام روغن گل سرخ و رادع و مبرد و مانع عرق و حافظ سیاهی موی و اوتشار آن و مقوی دندان ومتحرک و مانع سیلان رطوبات لهاه و قاطع خون لثه است و جمعی مطلق روغن زیتون را در افعال مذکوره نافع می دانند و مخصوص نوعی دون نوعی ندانسته اند و هرچند کهنه تر شود قویتر می گرددو آنچه از هفت سال بگذرد بهتر از روغن بلسان یافته اند و بعضی قائلند که تا چهار هزار سال میماند و گویند چون بیست و دو درهم آنرا با مثل آن عسل و ثلث آن کند و روغن شونیز بالمناصفه در حکام سه روز بنوشند و آب سرد درآن روزا بخورند از جمیع دردهای بارده و خدر وفالج و امثال آن نجات یابند و پیران صدساله را هیجان شهوت شود و مجرب دانسته اند روغنی که از زیتون متعفن گیرند مولد خلط فاسد و بسیار مبخر و مولد حکه و مصلحش شربت بنفشه است وچون روغن زیتون را با مثل آن آب بجوشانند تا آب بسوزد و تجدید آب بدستور اول نمایند تا شصت بار و بعد از آنکه آب سوخته باشد چندان بجوشانند که بنصف رسد بمراتب

ص: 168

بهتر از روغن بلسان و در آن آثار و اسرار عجیبه است.

زیتار: ثفل روغن زیتون است که آنرا در ظرف مس بحد غلظت بجوشانند و بعد از آن می فشارند در دوم گرم و در افال قوی تر از حصحص و ضمادش جهت درد مفال و عرق النساء و نقرس و استسقا و التیام زخمهای یابد لاغر و با شراب و ماء العسل جهت درد دندان و با نقیع تر مس جه تجرب دواب نافع و هر چند کهنه شود در افعال قویتر و در ابدان مرطوبیت مولد قروح است.

ص: 169

فوم، بصل (سیر و پیاز)

اشاره

ص: 170

سیر و پیاز

(1)

محصولات پیازی عبارتند از : سیر پیاز موسیر تره فرنگی پیاز کوهی (اسقوردیون) سیبل (پیاز ولش).

تمام نامبردگان در پائیز و زمستان کشت شده در بهار و اوائل تابستان درو می شوند، سیر و پیاز از این فامیل زیاد مصرف می شوند و بقیه در باغها کشت می شود، تمام آنها به نوع آلیوم از فامیل لیلیاسر متعلقند.

سیر تکمیلی: اول انتهای خمیده جنین شروع برشد کرده بزودی ریهش ابتدائی ظاهر شده اگر خاک سست نباشد باله ای بشکل گره بسته با انتهایش که هنوز داخل آندوسپرو و غشاء تخمک است و در خاک سست اندوسپرم و غشاء تخمک از خاک خارج می شودو در خاکهای خیلی سنگین زیر خاک ممکن است بمانند و بعد بتدریج مراحل از خاک خارج می شود.

برگ و ساقه و ریشه: برگها از صفحه کوتاه مخروطی که در قاعده پیاز است ظاهر می شود. برگها دارای رگبرگهای موازی و خارجی کهنه تر و غلافهای برجسته اشان تمام برگهای


1- اقتباس از رساله دکترای آقای دکتر محمد صادق سربی به شماره 688 دانشکده دارو سازی.

ص: 171

داخلی را احاطه کرده است ساقه توخالی از کنار آن غلاف بالا می آید. برگهای گیاه پس از ضخیم شدن فلسهای پیازی را تشکیل م دهند. ریشه ها زیاد و کوچک و انشعابی هستند و خروج آنها تا زمانی که گیاه در حال رویش است ادامه دارد.

گل: کامل بوده و در انتهای ساقه های بلندی که معمولاً ارتفاعشان به 50 سانتی تا یک متر می رسد ظاهر می گردد. تعداد گلها متفاوت بوده و شکوفه ها از 50 تا 2000 تغییر می نماید، برای باز شدن گلها یک هفته تا پانزده روز وقت لازم است و ممکن است در مدت یک ماه گیاه پر از گل شود.

گرده افشانی: تمام بوسیله حشرات است که از 9 صبح تا 5 بعدازظهر انجام می گیرد و فاصله عمل شرات دراین موارد تا دو کیلومتر می رسد.

میوه و دانه: میوه پیاز یک کپسول سه برچه ای است که هر برچه دو تخمک سیاهرنگ تولید می نماید.

کشت و زرع: وقعیت جغرافیایی و نوع پیاز وروش کشت در تهیه محول بهتر موثر است. موقعی خوب رشدمی کند که در خاکهای مختلف کشت شوند. با رطوبت کافی و کود خوب و حارت کافی وخغک ماسه روئیده و روی خاکهای آهکی تیره و زمین های رس آغشته به لجن تقویت می شود زمینهائیکه پس از باران سخت می شود بارید برای کشت پیاز اصلاح گردد. خاک نرمی که نگهدارنده رطوبت باشد با ریشه افشان پیاز سازگار می باشد.

زمین های تازه برای کشت مناسب نبوده لااقل باید دو سال قبل از کشت پیاز گیاهان دیگری در زمین منظور کشت شده باشد

ص: 172

و بهتر است غله و حبوبات و سبزیجات بوده باشد. زمین را در پائیز شخم می زنند و در بهار تکرار شخم می نمایند و اگر زمین پس از ریزش باران سخت شود نشانی از کمی مواد آلی زمین است کهباید به آن کود حیوانی یا زراعتی داد و عمل معمولاً در پائیز است (خاک اگر قبل از پایان پائیز در آن غله شیرین بجای غله صحرائی کشت شود یا در خاکهائیکه اسید سیتریک فراون دارد شبدر شیرین بکارند خاک خوبی خواهد شد وبا کشت شبدر در زمین اسید سیتریکی یا مواد آلی برای زمین تهیه م گردد. برنج و گندم و ماش به تنهائی یا با هم نیز زمین را مساعد خواهد ساخت) بکار بردن کود بلافاصله پس از زیر و رو کردن گیاهان غیر از حبوبات لازم بوده و اگر این عمل انجام نشود باعث پوسیدگی پیاز خواهد شد. خلاصه آنکه خاکهای سطحی زمین محصول خوبی نمی دهند مگر آنکه به آنها رسیدگی شود بویژه از لحاظ کود دادن. کود سبز یعنی زیر خاک کردن سبزیجات و هرزه های مزرعه برای پیاز خوب نیست. سطح خاک هر چه بیشتر زیر و رو و شخم زده شود بهتر است و هر اندازه یکنواخت و صاف گردد رطوبترا بهتر نگه میدارد. زمینی کهدر بهار شخم می شود باید کاملاً خشک باشد. هر گونه خس و خاشاک باید از زمین دور شود، در بعضی نقاط شکافهائی بفواصل درست می نمایند و ریک ریخته و سپس کود می دهند (کود اگر مرطوب بود باید با شخم سنگین و زن کار کرد تا ریشه افشان وس طحی بهتر و بیشتر تغذیه کند) بهترین کود برای زمین کود حیوانی است که 20 تن برای هر جریب کافی است (کود حیوانی برای زمین نرم لازمتر است)و. اگر در زمین سولفات مس (سنگ آبی)

ص: 173

باندازه کافی نباشد کود به تنهائی سبب خوبی محصول نخواهد شد و 200-300 پوند ماده مذکور برای هر جریب زمین لازم است که باید هر سال 25 پوند بزمین رساند تا مجموع آن به 200-300 پوند برسد و بعد چند سال از استعمال آن خودداری کرد زیرا زیادتی آن هم به محصول صدمه می زند (سولفات مس بنام برف برای زمین هائی که کود تازه داده شده بهتر است) هر چه کود اسیدیته بیتشری داشته باشد برای پیاز بهتر است. هرگاه منگانز زمین زیاد باشد محصول بهتری بدست می اید. وجود آهک برای زمین هائیکه PH کمتر از شش دارند خوب است و زمینی که PHمساوی 4/6 دارد با کود تازه بهترین محصول را می دهد پیاز پس از کاشتن گیاه دیگر بعلت اینکه مواد غذائی زمین گرفته شده خوب نیست.

انبار کردن پیازها: اگر پیازها تقسمی بندی شده انبار شوند کمتر ضایعه می بینند. پیازهای نارس که گردن قطور دارند بایستی فوری فروخته شوند. هوا و رطوبت و حرارت انبار باید مناسب و تا آخر یکنواخت باشد پیازهای دیررس زودتر جوانه زده و دیرتر فاسد می شوند. جوانه زدن بیشتر به حارت مربوط است نه برطوبت. درجه حرارت انبار را باید پائین نگهداشت تهویه انبار بهتراست با گذاشتن نقاط هواگیر در فواصل صفوف پیاز درست رکد، 45-50 درجه فارنهایت بهترین درجه حرارت انبار است و اگر پیاز برای تغذیه نگهداری می شود 15-50 وعده ای 32 درجه حرارت و 64 درصد رطوبت را بهتر می دانند. حرارت زیاد شود جوانه زدن شدید شده و رطوبت زیاد شود ریشه زدن بیشتر

ص: 174

میگردد اما اگر هر دو زیاد شود هر دو عم کمتر خواهد شد. انبار باید کیم بالاتر از سطح زمین باشد و دریچه ها و منافذ در هوای ابریوبارانی کاملاً مسدود گردد. در انبارهای مرطوب با گذاشتن مقداری کلرور کلسیم رطوبت کم می شود. محصولات پیازی را معمولاً از اواخر فروردین تا اوائل مرداد انبار می کنند و بتدریج می فروشند.

فساد پیاز

بیماری پیاز یا از مزارع است که ناچیزند یا بیماری انباری هستند که فوق العاده مهمند. بیماریهاز زمرعه: زنگ سیاه SmidJe که بوسیله قارچ یوروسپتس پولا yorosestsspoia ایجاد می شود در نقاط گرم کمتر بوجود می اید و سیر بندرت مبتلا می شود و با محللو یک لیتر فرم الدئید خالص در 160 لیتر آب برای هزار متر مربع یک لیتر مصرف می نمایند (اخیرا انواعی در بازار برای فروش آماده است). بیماری پوریل لاج purpleplach که بوسیله میکروس پولیوم پلی Microspoliume : ضایعه سفید رنگی که خال ارغوانی در وسط دارد 3-4 هفته اطراف ساقه و برگ را گرفته سبب نابودی گیاه می شود.

بیماری داونی میلدو Dawnymildow در نقاطی که روزها گرم و شبها سرد و هوا مرطوب است بصورت کرکها در سطح خارجی برگها ظاهر شده و پس از آن زرد رنگ شده گیاه میمیرد بیماری لیمولد Lifmoldeمخصوص گیاهان آسیب دیده

ص: 175

است یعنی ابتدا قارچ دیگری بگیاه حمله کرده باشد.

بیماری پن کروت Pinkroot که رخسارت سنگین وارد میسازد و با دادن کود خوب کمتر پیش می آید.

بیماریهای داخل انبار: نکروت که بیشتر به پیازهای سفید حمله می کند و اگر گردن پیاز زخم باشد و بدون فلس و صلاح زودتر ایجاد می گردد و در همان ناحیه پیاز نرم شده فاسد می شود و خسارت 50 درصد انبارها شاید از این قارچ بنام بوتریتیس Botritise باشد و با رعایت آنچه درباره انتخاب انبار گفته شد جبران می شود.

بیماری اسمج SmidgJ : بوسیله قارچی است بنام کلئوتریکوم که در فلسهای خارجی پیاز بشکل لکه های سیاه ظاهر می شود و گاهی بصورت دوائر سیاه و ممکن است بتدریج پیاز را چروکیده کند و بر پیازهائی که باران ریخته و انبار شده زودتر ظاهر می شود و بیماریهای دیگر:زنگ پیاز، بیماریهای فیزیولوژیکی پیاز و ... حشرات مزاحم پیاز: دوتاست: تریپس ماگت. تریپ که زرد و قهوه ای و شبیه شپش و باندازه یکمیلیمتر است. ابتدا لکه های سفیدی روی نوک برگها ایجاد کرده قسمی از سطح پیاز را خروده تخم م ریزد 5-6 نسل پی در پی. باران آنها را از بین میبرد و آب پاشی با فشار نیز مفید است و پیاز سویت اسپانیش نسبت به آنها مقاوم است 43 پونیت سولفات نیکوتین برای هر 40 جریب زمین در 250 لیتر آب و چهار پوند صابون با فشار پاشیده شود مفید است (اخیرا روشهای تازه است).

ماگت : لارو حشره کوچکی شبیه پشه معمولی است که ماده

ص: 176

آنها در شکافهای قاعده پیاز تخم های سفید و درازی می گذارند که با چشم و دقت دیده می شودتخمها ایجاد ماگت کرده در پیاز شکافها وفساد ایجاد می نمایند و با سوبلیمه یا سموم جدید میتوان با آنها مبارزه کرد.

پیاز

(1)

در حال حاضر پیاز بحالت خود رو و غیر اهلی یافت نمی شود اما چند نوع وحشی آن بحالت بومی در آمریکا می روید این گیاه در نقاط مختلف جهان (آسیا اروپا و امریکا) میروید. موطن اصلی آنرا آسیای مرکزی (ایران افغانستان سیبری غربی) می دانند و آثار آن د نقاط مذکور یافت شده است. پیاز بوسیله آشوریها چندین هزار سال قبل از تاریخ ما شناخته شده و بعد در زمان سلسله های اولیه مصر به آن کشور وارد شده است. در زمان هردوت (500 سال قبل از میلاد) در روی بلندترین اهرام مصر نوشته ای بوده بدین ترتیب که یکهزار و ششصد نقره تالئس (Taels) که حدود 5/7 میلیون فرانک 1927 میباشد برای پیاز و پیازچه فقط جهت غذای عمله جاتی که این اهرام را ساخته اند خرج شده و نوعی از پیاز که عالی بوده پرستش می شده است. نقاشی های زیادی از پیاز در قبرهای مصریها دیده و حتی یکعدد پیاز در دست یک مومیائی شده مشاهده گردیده. یونانیها پیاز را در زمان هومر میشناختند همچنین این نبات نزد رومی ها هم خیلی معمول


1- اقتباس از رساله دکترای آقای دکتر مهدی قندی 891 دانشکده داروسازی.

ص: 177

بوده و آنان تصور می کرده اند که خوردنش باعث قدرت و شجاعت سرباز می شده است. پیاز یک از خوراکیهای ضد میکروب بوده و در هضم غ ذا بهبوض مواد نشاسته ای اثر نیکوئی دارد بشرطانکه خام خورده شود. دربرن پایتخت سویس هرسال یک هفته برای پیاز جشن می گیرند همینکه کامیونهای پیاز رسید، خریده مدتی اساس غذا قرار می دهند و بدر و پنجره ها می آویزند و زنها بکلاه برای زینت می آویزند. پیاز در طب قدیم ایرانی منزلتی داشته ابن سینا در قانون آنرا داروی مؤثر بیماری کلیه دانسته و اثر مدر و ضد بیماری قند برایش قائل بوده است. پزشکان قدیم یونان و روم آنرا در سلامت و طول عمر مؤثر دانسته و بهداشت خوب بلغاری ها را برخی بعلت خوردن پیاز زیاد میدانند.

انواع پیاز

مهمترین آنها عبارتند از:

پیاز سفید زودرس که دارای یک بولب کوچک گرد و سفید است و دو ماه پس از کشت بهاره برداشت میشود و زودرس ترین انواع پیاز ست.

پیاز سفید خیلی زودرس که دارای بولب کوچک کمی پهن با طعم شیرین است و در فروردین کاشته در خرداد برداشت می گردد بولب آن خیلی بد قابل محافظت است.

پیاز زرد دارای بولب بزرگ خیلی فرو رفته برنگ زرد مایل بقرمز است باندازه کافی زودرس بوده و محصول آن نسبتا زیاد و محافظت آن نسبتا سهل است این نوعی است که بیش از همه

ص: 178

برای مصرف زمستانی کشت می شود.

پیاز قرمز گلی دارای بولب کوچک خیلی فرو رفته برنگ گلی می باشد نیم زودرس است و خیلی بسهولت حفظ می شود، پیاز قرمز کمرنگ معمولی: دارای بولب متوسط فرو رفته برنگ گلی مسی است، نیم زودرس و خیلی مقاوم و از بهترین انواع پیاز است، برای کشت بهاره مطلوب و نسبتا خوب و قابل محافظت است.

پیاز قرمز سیر: دارای بولب متوسط خیلی پهن برنگ قرمز سیر مایل به بنفش میباشد پیاز همه فصلی و مقاوم بوده محافظت آن آسان است.

رسیدن پیاز

زمانی که پیاز باندازه کافی می رسد برگهای بالای بولب بلافاصله ضعیف می شود و قسمت علیای برگها با وجود ایکه هنوز سبز هستند بطرف پائین برمیگردند چنانچه در موقعیکه هنوز قسمت بالای پیاز راست ایستاده باشد و برگها از نوک بطرف قاعده متدرجا خشک شوند گردن پیاز بسته نخواهد بودو بهمین جهت پیاز برای نگهداری در انبار خوب نیست، پیازهای نرسیده دارای گردن کلفت می باشند بعضی مواد زمینی مخصوصا نیتراتها بنظر می رسد رسیدن پیاز را بتعویق اندازد. لذا برخی سمتی از ریشه را قطع می کنند تا کمتر تغذیه کند.

پیازی که رسیده باشد سخت بوده و دارای شکل و رنگ مخصوص آن نوع پیاز است.

ص: 179

علامت پیاز رسیده اینست که قسمت بالا بلافاصله بعد از بولب ضعیف شده میخوابد در حالیکه هنوز برگهای پیاز سبز هستند همینطور وقتیکه یک بولب مرحله رسیدنش تمام شد ریشه های آن مرده دیگر در زمین محکم نیستند، در گردن پیاز یک نرمش تدریج بوجود می آید و مواد جامد قابل حل از برگها به بولب منتقل می شوند.

بهترین موقع درآوردن پیاز زمانی است که حدود 75% قسمت های علیای پیاز بطرف پائین خم شده باشد اگر پیاز رسیده مدتی در زمین بماند دو مرتبه شروع برشد می کند بخصوص اگر باران ببارد و در این صورت خاصیت انبار کردنش از بین می رود.

اولین سرمای ملایم بپیاز صدمه نمی زند ولی سرمای زیاد باعث خسارت می شود.

برای کردن قسمت های بالای پیاز باید با فاصله از بولب بریده شود و اگر با دست پیچانده و کنده شد بهتر است زیرا قشرهای بالا بهم می چبد و جلو نفوذ عوامل چندی گرفته میشود.

پیاز را با برگهای سبز و راست ایستاده پیاز را با برگهای سبز و افتاده پاز را با برگهای پائین افتاده و خشمک شده میتوان درو کرد که در صورت اول بیشتر و دوم موسط و سوم کمتر از همه پیاز جمع شدن فیزیولوژی (کوچک شدن) دارد و گندیدگی و مجموع اتلاف نیز در صورت سوم کمتر از دو تای دیگر مخصوصا نوع اول است.

در پیازهائی که بالای آنها راست است و سبزاند و درو شده هر چه طول سرزنی کمتر باشد برای انبار بهتر است و اگر بالای آنها خشک شده باشد طول سرزنی تفاوت نمی کند و هر چه طول سرزنی

ص: 180

کمتر باشد کمتر اتلاف و گندیدگی خواهیم داشت.

پیازها باید برای انبار کردن خوب ریشه کنی شوند تا زمانی که پیاز نزدیک برسیدن می شود بطور دائم مقدار سولفوره های آن فراوان می شودو حداکثر آن موقعی است که قسمت علیای پیاز شروع بافتادن کند و اگر مدتی دراز پیاز را در مرعه بگذارند متدرجا سولفور فرار آن کم می شود.

تندی پیاز نسبت معکوس بادرصد رسوبت دارد و لذا تندترین پیاز دارای کمترین درصد رطوبت است تندی پیاز با درجه حرارت متوسط در موقع روئیدن و تنزل رطوبت خاک و مدتیکه در انبار میماند زیاد می شود.

ترکیب شیمیائی پیاز

در پیاز وجود ترکیبات گوگردی، ویتامین های مختلف واد کانی ختلف ویکسانسولین گیاهی بنام گلوکوکنین، قند غیر قابل تبلور (10-11 درصد) ساکارز گاهی مالتوز سیترات و فسفات و حتی استات دوشو، صمغ، املاح سدیم، پتاسیم، اینولین و در برگ گیاه مقداری قند و آنزیم های مختلف محقق شده است:

درصد عناصر متشکله پیاز:

آب***70-80 درصد***مواد چربی***10/0 درصد

قند***2-6 درصد***مواد غیر ازت دار***8-20 درصد

مواد ازت دار***1-2 درصد***روغن انسانس***016/0 درصد

خاکستر***5/0-8/0 درصد

ص: 181

و اگر رطوبت پیاز منظور نشود:

خاکستر***56/4***ازت*** 98/1

فورفورال***40/1***قندهای محول***23/64

قندهای قابل احیا***34/11***ترکیبات پپتیک***45/4

قندهای غیر قابل احیا***89/52***همی سلولز***88/1

قسمت اعظم قند غیر قابل احیاء پیاز بشکل سوکروز است و این قسمت وقتی هیدرولیز شود (با قند قابل احیا با یکدیگر) ممکن است یک مخلوطی تشکیل بدهد که مقدار آن 60 دصد مواد خشک پیاز را تشکیل می دهد، تقریبا تمام آنها ممکن است فرمانته شوند و 32 آن تبدیل فروکتوز D گردد).

بو و طعم پیاز

بو و طعم پیاز مربوط به روغن فرار دی سولفیت الیل و پروپل است که بعلت تقطیر در حرارت معمولی تجزیه می شود.

و بعلت فرار بودنش است که طعم پیازهای پخته لمایم تر است و در اغلب اوقات پیازهای سفید ملایمتر از پیازهای زرد و قرمز می باشند.

کوپر در 1910 در روغن تازه پیازها مقداری اسید دتیو سینامیک و مقدرای آلی تیوسیانات پیدا کرد یک دی سولفیتی از پیاز جدا که دارای بوی غیر مشخص پیازی ولی نامطبوع است و مقداری پلی سولفورها نیز در روغن مذکور وجود دارد.

در 1947 در یک کیلو پیاز 52 میلی گرم پروپیون الدئید بوسیله کوهمن جدا شد که بنظر می رسد تیوالدئید پیاز است که ماده اشک آور بوده و بغلظت صد میلی گرم در یک کیلو پیاز وجود دارد.

ص: 182

پیازهائی که در زمین های خارزار روئیده دو مرتبه تندتر از پیازهای زمین های شنی است.

ویتامین های پیاز

پیاز سرشار از ویتامین ث است مقدارش در پیاز تازه و خام 17-40 درصد میلی گرم در گرم و در پیازهای کوچک 32-141 می باشد. برگهای مرکزی بولب پیازهای ویتامین ث بیشتری دارند.

41-80 درصد ویتامین ث پیاز در انبار و 10-65 درصدش با پختن از بین می رود.

در پیاز اندکی نیاسین و تیامین وجود دارد (125 میلی گرم تیامین در پانصد گرم پیاز)

ریبوفلاوین در پیاز زیاد است و خوردن پیاز با برنج که سفید شده و پوست کنده اند و عاری از ویتامین ب می باشد بسیار لازم می باشد (مقدار آن 125 میلی گرم در پانصد گرم پیاز).

مواد معدنی پیاز

پیاز دارای گوگرد، آهن، آهک، فسفر، پتاسیم، سدیم، ید و سلیس می باشد.

پیاز بعلت فسفری که دارد کار فکری را آسان می سازد و برای متفکرین مفید است.

چون گوگرد دارد ضد عفونی خوبی برای خون جاری تنفس آسم ورم گلو برنشست گریپ می باشد.

گوگرد پیاز سبب می شود کلیه ها در اثر مواد مضری که از

ص: 183

خون دفع می شود متورم نشده و کاملاً سالم بمانند. با پیاز سلسله اعصاب تجدید قوا می نماید و پوست بدن نیز سالم شده سموم را از خود دفع می نماید.

پیاز با داشتن ید ضد اسکوربوت بوده و امراض پسپستم لنفاوی مانند ورم غده، آبسه های شدید، جوشهای زیر پوست و غیره را درمان کرده بهبود می بخشد.

پیاز سرشار از سلیس بمقدار زیاد در بدن موجود و برای تشکیل و نگهداری استخوانها و شرائین لازم است. برای راشیتیسمی ها که کلسیم تجویز می نمایند چون باید آهک به سیلیکات دوشو مبدل شود تا استخوانها محکم گردد و شرائین نرم وارتجاعی شود پیاز خوردن لازم است چون هم سلیس دارد و هم کلسیم.

آنتی بیوتیک در پیاز

در 1917 وجود نوعی آنتی بیوتیک در پیاز تشخیص دادند که در ابتدا الی سین نامیده شد.

در پیاز ماده ضد عفونی کننده ای که به تجربه ثابت شده سم گوشت های مانده را که ایجاد اسهال می نماید کم می کند و روی این اصل کسانیکه خارج از منزل غذا می خورند پیاز را فراموش نکنند.

پیاز دارای هرمون و دیاستازی است که غده اشک و آمیزشی و گوارذشی راتقویت می کند و این مواد در اثر حرارت از بین می روند (پیاز پخته اثری در قوه باه و هاضمه ندارد و اشک آور هم نیست)

ص: 184

موارد استعمال پیاز و دانستنیهایی از آن

پیاز ضد اسکوربیت و ضد بیماری قند است (گلوکوکنین آنخاصیت کم کننده قند و طول مدت اثرش بیشتر از انسولین می باشد).

مدراست و در استسقاء و تشمع کبدی بسیار خوب است. در حبس البول سنگ کلیه و مثانه ورم ساقها ورم مثانه و پرستات رماتیسم مفصلی مفید می باشد (نوشته شده بیماری که استسقاء داشت با خوردن روزی نیم کیلو پیاز شفا یافت)

در آلبومینوری سرطان کبدی ورم پرده برونی دل و ذات الجنب مفید است. عربها پیاز را خرد کرده در سرکه قرار داده و آنها را برای از بین بردن لکه های قرمز روی پوست میمالند و در صحرا برای رفع عطش یک پیاز می مکند و موادی از پیاز برای تویتقوای جنسی جدا می کردند (مقوی در زن و مرد).

پیاز مجاری تنفسی را ضدعفونی کرده از آن نوشابه ای برای درمان گریپ می سازند. پیاز خود کمی دیرهضم است ولی بر روی مخاط و غده های شکم عمل مناسب و مفیدی را انجام می دهد و لذا باید گفت برای درمان کلیه باید پاز خام خورد و جهت درمان معده و روده پیاز پخته.

پیاز دارای دیاستازی است که برای هضم نشاسته ایها کمک می کند.

پیاز نیم پخته را برای سوختگی ها و نواسیر و بواسیر بکار می برند.

برای شکم روش و اسهال رفع خستگی و بی اشتهائی مورد

ص: 185

استعمال دارد و در بی خوابی و ناراحتی اعصاب مفید است و قبل از شام جوشانده پیاز خورده شود رفع بی خوابی میکند.

جوشانده پیاز برای رفع چین و چروم صورت خوب است.

اگر پیاز را دو قسمت کرده و جلو بینی ببرند ونفس عمیق بکشند حمله سلسله اعصاب متوقف می شود.

اگر پیاز را روی شقیقه ها بگذاند احتقان خون برطرف می شود اگر روی محل گزیدگی پشه بگذارند تحریک خارش را آرام می کند. وی محل زخم چنگا گربه بگذارند التیام می پذیرد اگر آنرا له کرده نمک بزنند وروی سوختگی بگدارند درد را آرام مکند و طاولی وجود نمی آید. آبش لکه های قرمز را برطرف می کند (با کمپرس کردن) ورم سرمازدگی و ترک پوست و خستگی و خراش پوست را معالجه می کند. برای رفع زگیل خوب است.

پیاز بریده شده را که مدتیدر برابر هوا قرار داده باشند چیز خطرناکی می شود. (بهتر است سعی بفرمائید پیاز را درست بسفره آورده بعد قطعه کنید) برخی گویند علتش این است که پیاز میکروبهای زیادی را جذب کرده است.

برای رفع بوی پیاز قبلاً گفته شد و برای دستی که از پیاز بو گرفته باید بدست نمک مالیدو با آب نیم گرم شست. پیاز را اگر زیر آب سرد برده پوست بکنند اشک آور نیست.

اشک آوری پیاز در بسیاری موارد سبب برطرف شدن میگرن و زکام تازه شروع شده می گردد.

برای بانوان باردار خوردن پیاز بسیار خوب است.

ص: 186

پیاز در کوه گرفتگی و تهوع و استفراغهای مسافرتی مصرف می شود.

پیاز سرخ کرده مزه مطبوعی دارد ولی برای سلامتی خوب نیست.

اگر با آب پیاز روی کاغذ نوشته شود پیدا نیست ولی اگر آنرا روی آتش بگرند خوانا می شود.

پیاز خاصیت ضدسمی دارد.

کاغذهائیکه خوب روی صفحات آهن سفید نمی چسبند با آب پیاز خوب می چسبد.

زنگهای ظروف نیکلی ومسی با پیاز و لکه های مرکب و کلاه های حصیری با پوره پیاز پاک می شود.

به کیف های ورنی پیاز بمالند براق میشود و 12 روز به چوب مورد حمله حشرات پیاز بمالند آنها را از بین می برد پیاز به بوقلمون و مرغ خانگی داده شود سالم خواهند شد.

ضماد پیماز مرهم خوبی برای عفونت های شاربنی است.

پیاز قاعدگی را به راه انداخته و سده را باز می کند.

پیاز را از قدیم می شناختند دیوسکورید به مدر بودن پیاز و پخته و پلین آب پیاز را بهترین دارو برای استسقاء می دانست.

بعضی عقیده دارند کسی که روزانه یک عدد پیاز را حداکثر پنج دقیقه در دهان بجود هیچ میکروبی دردهانش زنده نخواهد ماند وجالب اینکه بخاز پیاز نیز میکرب کش می باشد و جراحات را ضدعفونی کرده میکروبهای چشم را نابود می کند.

دکتر معروف شوری «توکین» می گوید از لحاظ میکرب

ص: 187

کشی پیاز اولاست و سیر در درجه دوم و سپس تربچه سیاه و فلفل قرمز و بالاخره شرح پژوهشهای خود را در باره 150 نوع سبزی و نباتات داده اظهار می دارد پیاز خاصیت میکرب کشی اش درجه اول بود بطوری که میکربهای تیفوئید و انواع باکتریهای یک سلولی را نابود می نماید.

ادوارد کومن متخصص امور شیمیائی نیوجرسی امریکا و بسیاری از مهندسین کشاورزی عقیده دارند کاشتن پای زدر مزرعه سبب ضدعفونی شدن محصولات دیگر گردیده و آنها را از بسیاری آفات مصون می دارد.

دو تن از استادان دانشگاه تومسک شوری (ا - س فیلاتوا و توروبیزوف) برای جوش خوردن و ضدعفونی نمودن جراحات پیشنهاد کرده اند: سه دانه پیاز را در هاون کوبیده و بعد آنها را در روی جراحات بسته اند و برای خاصیت التیام پذیری و تسکین درد پیاز در جراحات اثرات خارق العاده ذکر نموده اند و آن را برای علاج 28 نوع بیماری مؤثر دانسته آرزو نموده اند به زودی دنیای پزشکی موفق به تفکیک کلی عناصر پیاز گردد.

امروز وجود پیاز را بر سر سفره به عنوان وجود پزشک بر سفره دانسته اند.

پیاز خام را وروقه ورقه کنید و روی پیشانیگذارید درد سر تخفیف می یابد. آب تازه پیاز خام برای غرغره کردن و صدای گوش مؤثر است و دردهائی که از گزیدن حشرات رویداده ساکن می شود.

تا به حال چندین مرتبه درباره اهمیت ویتامین ث مطالبی

ص: 188

نوشته ام اینک از محقق مشهور امور تغذیه ای آلمان پرفسور کراوت (از شهر دورتموند) نقل شود که گفت: خطر کمبود ویتامین ث که ازمواد حیاتی بدن انسان می باشد بیشتر در خوراکهائی که در اماکن و رستورانهای عمومی تهیه می شوند انسان را تهدید می نماید و چند پزشک دیگر نیز نشان دادند که خوراکهای تهیه شده در استراحتگاه های عمومی کمتر از میزان لازم ویتامین مذکور را دارند (48-68 میلی گرم در روز و حال آن که باید در روز 75 میلی گرم بوده باشد) و سرانجام نتیجه گرفته اند: هر چند نهایت سعی در غذاها بشود باز باید مقداری ویتامین ث از راه سبزیجات و سلولهای تازه به بدن رساند که با توجه به فراوانی ویتامین مذکور در پیاز و اینکه امام دستور میدهد به هر شهر وارد شدید مقداری پیاز بخورید قضیه حل شده است زیرا هر چند انسان از اغذیه مانده محل که ویتامین ث کمتری دارد بخورد جبرانش را پیاز خواهد نمود. (در برگ بعد شرح خواهم داد).

خوردن پیاز بای کسانی که از لحاظ گوارش ضعیفند یعنی در سوء هاضمه ایها ممنوع است مگر آن که آن را پخته بخورند پیاز وسیله ای برای هواشناسان بوده می گفتند هر قدر پوست روی پیاز کلفت تر و زیادتر باشد زمستانی که در پیش است سرد و سخت تر خواهد بود.

دارو و شیاف هائی که پیاز در آن باشد برای ورم پرستات مفید است.

پیاز پخته ملین و ضمادش رافع درد گوش است و پیاز سرخ شده در روغن ثقیل و پخته شده در ظرفی بدون سرخ شدن ضمادی

ص: 189

که اگر بر شکم تبدار بگذارند ضد تب و چنانچه با نمک دریا مخلوط بر سوختگی بگذارند نافع می باشد گفته شد که آب پیاز را با پنبه آغشته در گوشی که صدا دارد بنمایند صدایش تمام می شود و اگر بدون پنبه در گوش بچکانند درد دندان طرفی که گوش مذکور میباشد ساکت می شود.

احساس خستگی - ترش از گریپ با خوردن پیاز و ترکهای دست با آب آن مالیدن و فولنج های کبدی با مخلوط پیاز و عسل و بواسیر را با پخته پیاز و پیه خوک استعمال کردن و ورم و آماس پوست بدن با جوشانده پیاز در شیر (دوپیاز و یک لیتر) که بعد 24 ساعت مانده و صاف شده (روزانه 3 استکان) و درد ناخن را چند مرتبه وسط پیاز داغ شده فروبردن و نیش زنبور را 12 دقیقه آب آن به محل نیش نهادن مؤثر است.

اخیرا معلوم گردیده که پیاز خام، پخته سرخ کرده از تشکیل لخته های خون در عروق و از بروز سکته مغزی و قلبی جلوگیری می نماید.

آدم سالم دارای دستگاه حفاظتی ضد انعقادی است که اجازه نمی دهد خون در رگ ها منعقد و باعث سکته و مرگ گردد وچون بنا به جهاتی دستگاه مذکور نتواند کارش را انجام دهد یکی از اجزاء خون به ماده ای (فیبرین) مبدل و تار و پود اولیه را برای لخته شدن خون درست می نماید و در نتیجه شریانی و بیشتر شرائین اکلیلی مسدود وحمله قلبی ظاهر یا در دست و پا موجب پیدایش ترومبنو فلبیت می گردد که در هر حال درمان سختی و از جمله جراحی داشتند و کمتر موفقیت قطعی نصیب می شد.

ص: 190

در 1966 کسی بدکتر منون گفت اگر خون در پای اسبی ببندد و لخته شود با پیاز معالجه اش می نمایند و وی با آزمایشهای زیر دست زد.

به 22 نفر که 19 تا 78 ساله بودند شب خوراکی نداد و صبح خونشان را گرفت و بعد غذائی چرب بعلت اینکه چربی فعالیت فیبرینی را کم می کند) به آنان داد قبلاً به 7 نفر در روزاول شصت گرم پیاز سرخ کرده داده بود و روز دوم پیاز نداد ولی بهفت نفر دیگر بعد از صبحانه چرب مذکور پیاز سرخ کرده داد و عین این جریان را برای هشت نفر بقیه اجرا کرد فقط بجای پیاز سرخ کرده پیاز پخته خوراند و هر روز 2-3 ساعت پس از خوردن صبحانه خونشان را آزمایش میکرد و مشاهده نمود با آنکه غذای چرب فعالیت فیبرنی را کاهش می دهد در آنان که پیاز داده می شوند نه فقط فعالیت مذکور کاهش نیافته بلکه افزایش داشته است (تقریبا یک برابر و نیم) و در نتیجه بطور قطع ثابت شد پیاز بهر صورتی (خام پخته سرخ کرده) خورده شود فعالیت فیبرینی را افزایش و دستگاه دفاعی بدن را در برابر لخته شدن خون و همچنین قدرت آنرا برای حل نمودن لخته خون تقویت می نماید و با سرخ کردن یا پختن پیاز خاصیت مذکور از بین نمی رود یعنی پیاز از بروز سکته های قلبی و مغزی جلوگیری می نماید.

پیاز را هنگام پوست کندن زیر شیر آب بگیرید چشم اشک نمی آید و دستها را در آب نیم گرم با نمک شور شده با آمونیاک در آن ریخته بشوئید بوی پیاز تمام می شود.

پیاز برای هضم غذا خوب و ترشحات معده را افزایش می دهد.

پیاز برای تصفیه خون و کم کردن فشار خون مفید است.

ص: 191

در سرمازدگی آب پیاز را با نمک مخلوط نموده بموضع بمالند سودمند است.

در قدیم چند قطره سرکه بر پیاز رنده شده ریخته آب حاصل را در بینی می ریختند برای بندآوردن خون بینی.

پیاز با عسل در رفع سکسکه و گرفتگی صدا و تنگ نفس پیاز با سیب در جلوگیری اسهال پیاز خرد کرده (3 عدد) با آب و اندکی نمک ملایم جوشانده کمی روغن زیتون و آرد ذرت بیفزایند و گرم گرم میل نمایند در شن مثانه مفید است.

پیاز مقوی لثه هاست گویند برای مسلولین نافع است دکتر لاکوفسکی آنرا مبارز بیماری سرطان معرفی نموده است.

پیاز دارای مخمری است که دارای ویتامین های B می باشد و گفته اند خوردن پیاز با برنج بدین علت مفید است که در برنج سفید ماده است که ویتامین های B را از بین می برد و در پیاز ماده ای است ضد آن که نمی گذارد ویتامین های B برنج از بین برود و حتی بعضی گفته اند پیاز ضد سموم حاصله از گوشت های مانده می باشد (ضد اسهال بودن آنرا شرح دادم که باز بعلت خاصیت ضد میکروبی پیاز است) پیاز برای بچه هائی که رشدشان متوقف شده یا جهت پیرانی که به نیرو احتیاج دارند لازم است.

زمانی که پیاز برای جلوگیری از گریپ خورده می شود باید 7-21 روز خوردن آنرا بر حسب شدت بیماری ادامه داد و در این مدت از خوردن مواد بیاض البیضی حیوانی (گوشت تخم مرغ ماهی شیر پنیر) پرهیز نمود.

از پیاز ماده ای استخراج شده که برای دیفتری مؤثر می باشد.

ص: 192

پیاز با یدی که دارد ورم غده ها آبسه ها جوشهای صورت را برطرف می سازد.

سلیس پیاز برای استخوانسازی و نگهداری شرائین مفید است.

پیاز در تصلب شرائین انواعی از درد کمر رفع کرم روده موثر است.

پیازی که لای خاکستر پخته شود و با کره و روغن زیتون بخورند معالج گرفتگی صداست.

در خستگی توام با چهره زردو پرچین و چروک میتوان پیاز درشتی را در سه فنجان آب جوشانید تا پخته شود و آنقدر بجوشد که آب آن بیک فنجان برسد و بمالند.

ارقام ترکیباتی پیازهای رسیده و تازه و پیازهای خشک را بدینطریق نیز ذکر کرده اند: (درصد بر حسب میلی گرم و رقم اول مربوط به پیاز تازه و دومی خشک می باشد): آب 8/88-9 پروتئین 4/1-1/10 چربی 2/0-1 گلوسید 9-2/75 اسید مالیک 170 اسیدسیتریک 20 اسید اکسالیک 23 سدیم 1 پتاسیم 130 کلسیم 32-158 مانیزیوم 15 منگنز 363/0 آهن 5/0-1/3 مس 130/0 قفسفر 44-256 گوگرد 68 کلر 24 - ویتامین A 50 احد بین المللی 20 ویتامین B103/0-23/0 ویتامین B202/0-15/0 نیکوتیل آمید 1/0 1/1 ویتامین C12-37 ویتامین E27/0 و هر صد گرم پیاز تازه 45 کالری و خشک 350 کالری حرارت ایجاد می نماید.

روزانه 3-4 سیر پیاز را پی در پی خوراندن بسگ گزیده

ص: 193

مؤثر دانسته اند.

آب پیاز را مخلوط با سکنجبین در سابق بمتبلایان به وبا می خوراندند.

پیاز کوهی (Chives)که در اروپا برای سالاد بکار می رودبرای شرائین و عروق مفید است و چینی ها برای خونریزی های داخلی و رفع سموم از آن استفاده می نمایند.

اخیرا (1917) ماده ای از پیاز حدا کرده اند که برای زکام مفید است که اوائل آنرا الیسین می نامیدند در پیاز برعکس سیب هر چه از سطح بداخل آن برویم ویتامین های C و ... بیتری داشته و قسمت وسط پیاز که سبز رنگتر می باشد سرشار از ویتامین C می باشد و در سیب برعکس در سطح بیشتر است.

محمد زکریای رازی پیاز با سرکه را گوید اشتها باز می کند و اگرکهنه باشدو مدتی پیاز در سرکه مانده باشد عطش آور نمی باشد.

بحث امروز

امروز یکشنبه 4/5/1349 با یکی از همکاران روشنفکرم سخن از سوداوی صفراوی بلغمی دموی بود ناگهان بحث باینجا رسید که در کتابهای قدیمی پزشکی آنقدر راجع به خواص پیاز یا انجیر مطالبی ذکر شده که تصور می شود همه چیز برای همه چیز خوب و هر غذایی برای بسیاری از بیماریها شفاست و کسی نمیداندکدام را برای چه بیماری انخاب باید کرد، گفتم اتفاقا در اسلام آنچه معرفی شده حداکثر بچند خاصیت از هر خوردنی

ص: 194

اشاره گردیده که آنهم از همه مهمترند و اگر خاصیت مثلاً سیر یا عسل زیاد بوده وبرای مثلاً هفتاد یا صد مرز نیکو بوده در اخبار همان عدد را می بینیم که آورده شده است وعجیب تر از همه آنکه بدنبال کلمه سبعین و اشاره به شفای هفتاد یا صد مرض نیکو بوده در اخبار همان عدد را می بینیم که آورده شده است و عجیب تر از همه آنکه بدنبال کلمه سبعین و اشاره به شفای هفتاد مرض فقط دو سه خاصیت مهمتر از همه ذکر گردیده و بدینوسیله کسی حیران و سرگردان در انتخاب نخواهد گردید. (بعلاوه کسانی که می گویند اخبار جز آنچه معمول به روز بوده چیزی نیست به عمل طبی دورانهائی چند کهاعراب پیاز و سرگه را به لکه های بدن می مالیدند و در اسلام از آن اشاره ای نیست و صدها مورد دیگر آن توجه فرمایند بله برای رفع بی انصافی به برعکس آن توجه بیشتری لازم می باشد یعنی توجه به طلب دوران جاهلیت و مقایسه آن با آنچه پیشوایان فرموده اند و از طرف دیگر با آنچه امروز مورد بحث است تا کاملاً آگاه گردیم که اسلام چه کرده است تازه آنچه بعدیها از اسلام خواهند یافت که معرف اسلام روشنتری خواهد بود).

پیاز در اخبار

گفتم در 1917 بوجود آنتی بیوتیکی در پیاز پی بردند و نیز ماده ضد عفونی کننده ای که به تجربه ثابت شده روی سم گوشت های مانده که ایجاد اسهال می کند اثر خوبی دارد و یک دکتر شوروی «دکتر توکین» را نام بردم که پیاز را از لحاظ میکروب کشی در درجه اول قرار داده است و حال آنهک 150 نوع سبزی و میوه را مورد آزمایش قرار داده بود و پیاز را خاصیت میکروب کشی درجه اول داده حتی آنرا کشنده میکروبهای حصبه و مشابه

ص: 195

آن معرفی نمود.

در جلد اول شرح دادم اسلام میکروبها را به دو دسته بزرگ تقسیم می نماید آنها که بوسیله آب سرایت می نمایند و آنها که نمی نمایند و با آنها که از راه آب انسان را مبتلا می سازد نام و باداده است.

پیاز را خاصیت ضد میکروبی است و بویژه روی میکروبهای ایجاد کننده اسهال ها اثر خوبی دارد بوسیله نبی گرامی چنین معرفی شده است که هر که بخواهد وارد شهری شود از پیاز محل بخورد که وبای آن بلد را از وی دور می کند (اذا دخلتم بلدا کلوا من بصلها یطرد عنکم وباءها).

اگر تهیه غذای تازه واردین را بوسیله هتلهاو رستورانها در نظر آوریم این موضوع نیز حائز اهمیت است که چون ویتامین C غذاهای مانده فوق العاده کم می شد و قبلاً شرح دادم و پیاز سرشار از ویتامین مذکور می باشد پیاز غیر مستقیم کمبود ویتامین C را جران نموده بدن را در برابر بیمارها مقاوم می نماید و ملاحظه فرمودید یکی ازخواص پیاز ذکر شد: مقوی معده است.

قبلاً شرح دادم که بوی دهان چگونه از ریه بوده و اثر پیاز را بر مجاری تنقفسی و شش ها ملاحظه فرمودید و بخاصیت میکروب کشی پیاز نیز توجه فرمودید پس پاکیزه شدن بی دهان یکی از جمله خواص پیاز است.

گفته شد پیاز دارای مقداری ید بوده و در نتیجه بر جوشهای صورت موثر است بعلاوه کمبود ید که صورت را بادآلو کرده و آدمی به نظافت خود میل ندارد با پیاز تا حدودی جبران شده و در نتیجه اثر پیاز بطور مستقیم و غیر مستقیم بر صورت سبب شفافیت صورت

ص: 196

می گردد (به علاوه گفته شد پیاز سبب دفع سموم از راه پوست می گردد).

اثر پیاز در تقویت باه قبلا بیان شد و حضرت صادق سه مطلب را در یک جلمه کوتاه بیان می فرماید: البطل یطیب النکهه و یشد الظهر و یرق البشر (پیاز دهان را خوشبو پشت را محکم و صورت را شفاف می نماید) و در صورتی که این مطلب را به یاد آورید که روزانه جویدن یک پیاز میکربهای دهان را از بین خواهد برد این حدیث را می توان از حضرت صادق بیان نمود که : در پیاز سه خصلت است فضای دهان راخشبو - لثه را محکم - آب کمر را زیاد و امر مجامعت را تقویت می نماید (کل البصل فان له ثلاث خصال یطیب النکهه و یشد اللثه و یزید فی الماء و الجماع).

پیاز به علت فسفری که دارد برای اعصاب خوب و کار فکری را آسان می سازد. پیاز در تجدید قوای سلسله اعصاب مؤثر است.

پیاز به علت گوگردی که دارد ضدعفونی خوبی برای مجاری تنفسی بوده به علاوه دارای مواد میکرب کشی بوده در اسهالها و ناراحتی های گوارشی مؤثر است به علاوه پیاز دارای ماده ای است که در هضم مواد نشاسته ای اثر کرده و کالری به بدن می رساند و ویتامین Cفراوانش و عناصر دیگر از بدن رفع خستگی می نماید و همه در یک جمله به وسیله حضرت صادق جمع و ذکر شده است (البصل یذهب بالنصب و یشد العصب و یزید فی الخطا و یزید فی الماء و یذهب بالحمی). پیاز رنج را میبرد و عصب را محکم می کند و نیروی راه رفتن را بسیار و آب کمر را زیاد و تب را از میان خواهد برد و همین مطلب را قبلا نبی گرامی فرموده بودند که : چون به شهری وارد شدنی و از و بای شهر می ترسی پیاز همان شهر را بخور که پیاز بصر را جلا و مو را

ص: 197

صفا و پشت را محکم و قدرت راه رفتن را زیاد کرده و تب برمی باشد (اذا دخلتم بلده و بیئافخفتم و بائها فعلیکم ببصلها فانه یجلی البصر و ینقی الشعر و یزید فی ماء الصلب و یزید فی الخطا و یذهب بالحمأ و هوا السواد فی الوجه و الاعیاء)

مسئله اثر پیاز بر آب کمر و قدرت افزایش دهندگی پیاز قوه باه را بیشتر مورد بحث قرار گرفته حضرت صادق به مردی که از ناتوانی جنسی شکایت داشت فرمود: یک پیاز را قطعه کوچک کن با روغن زیتون داغ نما و با یک تخم مرغ به هم بزن و اندکی نمک بپاش و همه را داغ کن و بخور ودر جای دیگر فرمود: برای ضعف منی استغفار کن و بعدتخم مرغ و پیاز زیاد بخور.

پیاز در کتابی قدیمی

بصل به فارسی پیاز است و بری آن بی بوته و درچشمه سارهای کوهها کثیر الوجود و طعم و بو و برگش مانند پیاز و به ترکی کومران نامند و قویتر از بستانی است و مجموع آن در آخر سیم گرم و در اول سیم خشک و گویند در چهارم گرم است و با رطوبت فضلیه و مفتح سده و مقوی شهوتین خصوصا پخته آن با گوشت چرب و رافع مضرات هوای و بائی و طاعون و اختلاف آنها و مدر بول و حیض و منفتت حصاء و مطبوخ مهری آن کثیر الغذا و ملین طبع و پخته آن با چربی جهت تنقیه شش از اخلاط لزجه و پخته آن در سرکه یا پرورده به سرکه جهت یرقان و سپرز و برانگیختن اشتها و تقویت هاضمه و منع غثیان صفراوی و بلغمی و به تنهائی مانع غثیان ادویه کربه و رافع سموم و آب آن جهت رفع ضرر سگ دیوانه گزیده نافع و خصوصا چون یک چار یک به وزن شاه از آن در عرض سه روز خورده شود و به غایت مجرب است و قطور آن جهت دمعه و حکه و جرب چشم و ابتداء آب

ص: 198

و با عسل جهت بیاض و سعوط آن منقی دماغ و بوئیدن آن جهت رفع ضرر هوای وبائی و سده دماغی و چکانیدن آب آن و گذاشتن پخته آن در گوش جهت ثقل سامعه و طننی و پاک کردن چرک و تحلیل ریاح و ضمادش جاذب خون به ظاره جلد و نیکوئی رنگ رخسار و بابارود و عسل و نمک جهت برص و کلف و ثآلیل و قروح شهدیه گویند مجرب است و با موی آدمی جهت زخم سگ دیوانه گزیده و با انجیر جهت گزیدن عقرب و زنبور و ضماد پخته آن جهت نضج اورام بارده بازرده تخم مرغ یا روغن تازه جهت درد و ورم مقعد و حکه و با روغن کوهان شتر جهت شقاق مقعد و بواسیر و زخیر مجرب و حمولت آن جهت گشودن رگهای بواسیر و سیلان فرمودن خون مؤثر و خط کجی ناخن و تشنج نافع و پوست محرق آن با موی سوخته و کافور جهت آکله مجرب است و قیروطی آب آن با پیه مرغ جهت ریش شدن پا از کفش و موزه مفید و مضر مجرورین و اکثار آن مورث قی و نسیان و ریاح غلیظه و مولد کرم معده و خلط غلیظ در جرم معده و موجب تشنگی و مصدع محرورین و مصلحش شستن آن با آب نمک و سرکه خوردن و بعد از آن آب انار و کاسنی تناوب نمودن و رافع بوی آن باقلی و نان سوخته و گردکان مشوی است و تخم آن در آخر دوم گرم و خشک و با رطوبت فضلیه و مبهی و ضمادش جهت داء الثعلب و بهق نافع و قدر شربتش یک مثقال است.

سیر

سیر به عوض به وجود آوردن یک پیاز درشت از تعدادی پیازچه های کوچک که همه در یک پوشش نازک جمعند تشکیل یافته است، ساقه جوان سیر عینا مانند پیاز است.

ص: 199

ازدیاد سیر به وسیله همان دانه صورت می گیرد. مصریها برای سیر مقام و ارزش خاصی قائل بودند. چهار هزار و پانصد سال قبل از میلاد فرعون کئوپس از پادشاهان سلسله چهارم مصر قدیم عکس سیر را بر روی یکی از بلندترین اهرام حجاری کرد. نوشته ای در یکی از سنگهای اهرام مصر درباره خواص طبی و درمانی سیر باقی مانده که گویای این خبر است: هر روز صبح حبه ای سیر به کارگران سازنده اهرام داده می شد تا از تجاوز بیماری ها در امان باشند.

افسانه های راجع به سیر : در 1726 چهار دزد که از سیر و سرکه استفاده کرده بودند از طاعون هیولای سال محفوظ ماندند. سیر به محل زنبورها نزدیک شود از آن محل کوچ می کنند. و اگر سیر در دسترس نباشد در بعضی دهات هنگام حمله و جنجال زنبورها برای دور ساختن آنان کلمه سیر را به زبان می آورند. کوه نشینان فارس گویند خوردن سوپ سیر برای چند روز صبح ناشتا سوء هضم را برطرف می کند. برنج کاران که با آب و رطوبت سرو کار دارند برای جلوگیری از ابتلا به رماتیسم رنده شده سیر را به بدن می مالند یا مقداری از آن می خورند. در برخی نقاط دانه سیر را به گردن بچه ها می آویزند کودک آن را می مکدد و از خود آلودگی انگلها مصون می ماند و آنچه دانسته می شود اینکه اگر سیر را در دهان جویده و با بزاق مخلوط کنیم به شدت اشتها تحریک و عمل هضم را آسان می سازد و ترشحات عصیر معدی را به کار می اندازد و دستگاه های تنفسی و گوارشی را ضد عفونی می کند.

اسانس نافذ سیر : اگر سه روز قبل از زایمان سیر خورده شود از دهان نوزاد بوی سیر استشمام می شود و لذا اسانس قوی آن از رحم هم عبور می کند بوی سیر از مشتقات ارگانومتالیکی

ص: 200

ارسنیک بوده که به وسیله اسید ارسنیک و استات دوپتاسیم موجود در سیر ساخته می شود (در آزمایشگاه نیز می توان این عمل را انجام داد و بوی سیر استشمام کرد).

برای برطرف کردن بوی سیر: خوردن سبزیجاتی چون کاهو - نعناع - ریحان در تعقیب خوردن سیر مکیدن کمی ریشه سنبل طیب جویدن و بلعیدن چند دانه قهوه بود داده. چغند سرخ کرده و برگ جعفری . سالادی از نقل بادیان و سیب درختی با روغن زیتون. شستشوی دهان با محلول 30 درصد کلر آمین - ترشی سیر که مدت زیادی مانده است. خوردن کلروفیل (حب سن سن).

فرآورده های خوراکی سیر: پودر سیر که به جای فلفل و خردل مصرف میشود (فلفل و خردل که محرکین خطرناک گوارش اند). سوس سیر که باچند قاشق خلال سیر و قدری زرده تخم مرغ و نمک به هم زده و بعد در روغن زیتون سرخ کرده و چند قطره سرکه به آن می افرایند.

سوپ سیر که با چند حبه سیر پوست کننده و ناچیزی فلفل و نمک با جوش ملایم سیر را پخته و چون سیر نرم شده آن را با آب به شکل پوره در آورده بعد یک تخم مرغ تازه را برای دو نفر شکسته در کمی آب برنند و اندکی پوره و آب مخلوط و تمام را در قابلمه ریخته بقیه پوره را فزوده آهسته حرکت دهند و به اندازه لازم آب نیم گرم افزوده حرارت ملایمی داده کمی فلفل بیافزایند سالاد سیر چند حبه سیر را خلال کرده با مقداری سیب درختی خلال شده و مقداری نقل بادیان مخلوط کرده کمی روغن زیتون افزوده چند قطره آب لیمو تازه اضافه نمایند.

ص: 201

نان سیرمال: به شدت سیری روی قطعه نان قندی بمالند و روی آن کمی سرکه و ناچیزی دارچین یا میخک بریزند و بعد قطعات کوچک نان را با لقمه های غذا میل نمایند.

سیر پلو : مقداری سیر سرخ کرده (روغ نباتی یا روغن حیوانی) با کلم برگ و سبزیجات مناسب فصل روی برنج پخته میریزند.

ترشی سیر: همانند ترشی مو سیر تهیه می شود و اغلب با میوه های دیگر مخلطو کرده ترشی می نمایند. سیر و موسیر برای جلوگیری از فساد ترشی جات مفید است و اگر ترشی دیگری هم کپک زد کافی است آن را صاف کرده و ترشی را با سرکه تازه شسته و مجد به جای خودش که شسته شده ریخته و روی آن مقداری سیر گذاشته و بر آن ها سرکه میریزند ترشی سیر در تصفیه صوت آوازه خوانان رل مهمی دارد.

ترکیب شیمیایی سیر

صد گرم سیر تازه، نود و هشت گرم آب و 2 گرم اکسالات و فسفات و ارسنیتات های پتاسیم و کلسیم و مختصری قند ساده (مونوز) دارد و ازد وازده گرم آن 79 سانتی گرام خاکستر دارد که Ph آن خنثی است و گاهی متمایل به اسید. عناصر متشکله خاکستر: سولفاتها و سولفورهای ارسنیک و کلسیم که از تجزیه مواد آلی حاصل شده اند. ترکیبات اکسیژن دار ارسنیکی موجب زیادی وزن مصرف کننده می شود و چربی های زیرپوستی را زیاد می کند و رنگ بدن را بهبودی می دهد و روی غده ها اثر مفید دارد. در

ص: 202

هر پانصد گرم سیر 200 کالری حرارت 5 گرم پروتئین یک گرم چربی چهل گرم مواد قندی 102 میلی گرم کلسیم 196 میلی گرم فسفر و 1/2 میلی گرم آهن وجود دارد.

مواردی که نباید سیر خورد: زیاده روی در خرودن سیر بینائی را کم می کند، صفرا را زیاد می نماید ، گلبول های قرمز را می سوزاند و معدوم میکند و افراطش ممکن است مردان را عقیم سازد. برای معتادین به افیون و کسانی که یبوست دارند و کودکان شیرخوار مضر است در بزرگان نیز با خوردن شیر ممکن است نفخ شکم و درد معده ایجاد کند از این رو نباید درروز بیش از 20-25 گرم از آن را خورد زیرا ممکن است با داشتن ارسنیک ایجاد مسمومیت نماید.

خواص درمانی سیر

سیر خواص زیادی دارد: ضدعفونی کننده مجاری تنفسی بوده خلط سینه را به سرعت کم می کند، در آستم، برنشیت، سیاه سرفه سل ریه و به خصوص انفلونزا نتایج نیکو دارد. برای آستم 12 روز باید بدین طریق چند حبه را در 250 گرم الکل 90 درجه خیساند و بعد قبل از حمله چند قطره از آن را روی حبه قند ریخته و مکید سیر ذرات متبلور در شرائین جمع شده را که ایجاد تصلب می نماید حل می کند.

سیر اثر تقویت کننده بر روی عضلات قلب داشته جریان خون را منظم می سازد. سیر خون راتصفیه می سازد. سیر روی تصلب شرائین - زیادی فشار خون - رماتیسم - التهاب مفاصل - سیاتیک -

ص: 203

پیری زودرس - اورام اندام و ساقها و واریس و بواسیر اثر معجزه آسا دارد.

انفلوانزا و پیش گیری آن به وسیله سیر: اگر به لوله های کشت استافیلولوکک و استرپتوکک و پنوموکک مقداری آب بیفزائیم نشو و نمای میکرب در محیط غذائی لوله های کشت موقوف می شود و اثر مشابه سولفامیدها و انتی بیوتیک ها مشاده میگردد. آب سیر روی ویروس انفلونزا مؤثر نیست ولی روی عفونت های ثانویاثر کرده لذا خوردنش هنگام بیماری خوب و هنگام شیوع مرض نیز مجاری تنفسی را ضد عفونی کرده دفاع بدن را فقط برای مبارزه با انفلونزا آماده می سازد.

پیش گیری سرسام به وسیله سیر : مننژیت سر برواسپینال نیز به وسیله سیر درمان نمی شود ولی اثرات ضدعفونی کننده مخاط دهان و حلق باعث می شود بیمار اگر بخورد به دیگری سرایت ندهد و اگر سالم بخورد مجاری تنفسی اش بهتر بتواند بامنگوکوک یعنی میکرب عامل بیماری مبارزه کند.

موارد استعمال خارجی سیر: در قدیم زخم ها و جراحات سخت را با سرکه سیر شسته پانسمان می کردند. سیر را اگر به مفاصل دردناک رماتیسمی بمالند دردش ساکت میشود یا تخفیف مییابد. مالیدن مرهم سیر به مفاصل اشخاص ضعیف موجب رضایت آنان است. ضماد سیر و پیاز مخلوط با کوبیده علف گزنه برای گال و کچلی به کار می بردند. جوشانده آن را به جذامی ها می خوراندند و مرهمی از آن بر زخم جذامی می گذاشتند. برای رفع میخچه و زگیل یک حبه سیر پخته و داغ را باید روی آن گذاشت.

ص: 204

و در روز چند مرتبه عوض کرد. نیش زدگان زنبور را پس از خارج ساختن نیش و مالیدن سیر به محل می توان راضی نمود. گل مژه و جوش چشم با مالش یک حبه سیر به زودی خوب میشود. در کری از عوارض رماتیسم گذاشتن پنبه آغشته به سیر در گوش نتیجه رضایت بخشی می دهد.

دانستنیهائی چند از سیر

کسانی که با گوشت (مثلا آب گوشت یا سوپ) حالت استفراغ پیدا می نمایند باافزودن چند سیر ناراحتی اشان برطرف می گردد.

4500 سال قبل از میلاد کئوپس از سلسله چهارم فراعنه عکس سیر را دستور داد روی بلندترین اهرام غزه حجاری کردند تا زمانی که عبریها در مصر بودند ابتدا از سیر وحشت داشتند ولی بعد به آن عادت کردند و از آن خوششان می آمد و مالکین به رعایان خود سیر و سرکه می دادند. یونانیها زیاد سیر می خوردند و آن را نیرو بخش می دانستند و به همین سبب موقع جنگ به نظامیان خود می خوراندند. رومی ها نیز اول از یونانی ها تقلید می کردند ولی بعدها از سیر نفرت یافتند تا آنجا که شاعر معروف «هوراس» پیشنهاد کرد سیر را فقط به قاتلین بدهند.

از هفت هزار سال پیش تاکنون سیر شناخته شده که مورد مصرف کارگران مصری بوده است.

در آسیا لوحه ای از گل رس پیدا شده که بر آن چنین نوشته اند: گاو ماده را سه روز هیچ ندهید و بعد یک قسمت سیر و دوبرابرش علف بدهید شیر چنین گاوی برای دفع کرم دوای کاملی است.

ص: 205

بر یکی از اهرام مصر خواص طبی و درمانی سیر حک شده و دستور می داد هر روز یک حبه سیر به کارگران داده شود تا در برابر بیماریها مصونت یابند.

در قدیم سیر را برای خیلی بیماریها مانند جذام - آبله - سرماخوردگی - کرم روده و ... به کار می بردند و امروز نیز خاصیت ضد کرمی آن را پذیرفته اما سیر خالص ناراحتی معده ممکن است تولید بنماید لذا بهتر است یک دانه سیر را با صد گرم آب بجوشانند و تنقیه نمایند ولی هرگز بیشتر از یک دانه انتخاب نشود که ورم روده پیش می آید.

اخیرا اثر سیر را بر قند خون دانسته که میزان آن را کاهش می دهد.

یکی از پزشکان شوروی ادعا کرده بیماری سل با عصاره سیر درمان می شود.

آلیل موجود در سیر که ماده فرار و شامل گوگرد و سیلیس و ید می باشد بدن را از بسیاری بیماریها محفوظ داشته و شخص را تا سن پیری جوان نگه میدارد و اگر خوب جویده شود بزاق را تحریک نموده و اشتهاء آور بوده هضم غذا را سهل می سازد. خوردن سالاد سیر قبل از کارهای سخت سبب می شود بدن خسته نشود.

سیردادن به بیماران پوستی و شیرخواران ممنوع است. سیر را اگر خشک و پودر نمایند می توان به جای فلفل به کار برد.

برای جلوگیری از بوی گوگرد موجود در سیر که از راه تنفس خارج می شود می توان 2 تا 3 دانه قهوه بود داده جویده و بعد فرو داد همین طور خوردن سیب، رازیانه ، جعفری، باقلای خام

ص: 206

چغندر قرمزی که در اجاق پخته شده مصرف نمود همین طور می توان دهان را با کلورامن (30 سانتی گرم) شستشو داد.

یک یا دو پیاز سیر را با جعفری خوب بکوبید و چند قطره روغن زیتون بیفزائید و روز موقع صبحانه آن را با نان و شیرینی بخروید (اگر قابل تحمل نباشد 1-4 عدد سیر در نیم لیوان آب گرم انداخته تا شب و صبح ناشتا پس از گذارندن از صافی خورده شود هفته اول شب یک عدد و هر هفته یک عدد بیفزائید تا به 4 عدد برسد).

25 گرم سیر در یک لیوان شیر یا آب 20 دقیقه بجوشد روزی دو مرتبه بخورند یا اینکه سیری را کوبیده با دو برابر خاکه قند مخلوط نموده به اندازه یک قاشق سوپ خوری بخورند برای دفع کرمها خوب است و اگر سیر را پوست کنده و 20 دقیقه بجوشانند و هر روز صبح ناشتا بخورند تاکرمهای کدو دفع شود عمل نیکوئی است.

از نکات تاریخی اینکه اولین اعتصاب نشسته در سال 3758 قبل از میلاد مسیح روی داد: در مصر هنگام ساختن هرم بزرگ کئوپس کارگران به عنوان اعتراض که چرا جیره روزانه سیر آنان نرسیده دست از کار کشیدند.

بعضی ها دچار عطسه های پی در پی می شوند که با هیچ داروئی بهبود نمی یابند جز با سیر.

سیرانطی اسپاسمودیک و خلط آور و مدر می باشد. بعضی فشار خون مقاوم یا آستمی ها با خوردن سیر بهبود یافته اند.

ص: 207

F.G.Piotrowsky در دانشگاه ژنو در اول ژویه 1948 در Praxis مقاله ای نوشته اظهار می دارد سیر عروق خونی را باز و سرگیجه و دردهای قفسه صدری و سر درد را بر طرف می سازد.

DR. Emilweiss در شیکا گو اظهار داشته در دسرهائی که با اسهال بوده با مصرف سیر بهبودی یافته و با خوردن سیر باکتریهای مفید روده زیاد و مضرش کاهش می یابد.

طبق بررسی Dr.J.Klosa سولفیدها و بیسولفیدهای روغن سیر می توانند ویروسهای مولد بیماری ها متعدد و ازجمله سرما خوردگی ها را غیر فعال نمایند. (بین دندان های آسیا و گونه دو حبه سیر نگه داشتن اثر مجربی برزکام دارد) مارس 1950 در Medical Monthly به قلم دکتر کلوزا شرح داده شده بود که رواغن سیر مخلوط با آب، گریپ، گلوی متورم و آب بینی بیماران را شفا داده عوارض تب، تورم غدد لنفاوی که اغلب با گریپ همراه می باشد به وجود نیامد و شورش و آبریزش بینی 13-20 دقیقه پس از چکانده روغن سیر در بینی برطرف گردید.

دکتر Krishtne Nolfi در کتابش به نام : تجربیاتم با غذاهای طبیعی (که امیدوارم دانش پژوهشی آنها به دست آورده ترجمه نماید) می نویسد: چنانچه شخصی هنام شروع سرماخوردگی قطعه ای از سیر را در دو طرف دهانش بین دندان و گونه قرار دهد در مدت چند ساعت یا حداکثر یک روز عارضه سرما خوردگی برطرف می گردد.

ورم لوزتین - سینوسها - حلق - برونش و عفونت های تنفسی

ص: 208

احتمال دارد باسیر بهبود یابد.

در لقی دندانها، برطرف کردن رسوب روی دندان - فلج - سل - عفونت گوش - جوشهای صورت - زخمهای باز - تیفوس و وبا ، سیر مورد استفاده دارد.

29 نوامبر 1957 در مجله Science محققین دانشگاه Reserue ، Wetern نوشتند که در موشهائی که به آنها سلولهای سرطانی تزریق شده بود و بعد به آنان Allcin سیر دادند غدد سرطانی به وجودنیامد در صورتی که الاسین سلولهای سرطانی باعث مرگشان گردید و در انسان سیر باعث جلوگیری از به وجود آمدن سرطان لب شده و زخمهای قبل از سرطان و لکه های سفید و سختی لبها در 2/93 درصد از 194 بیماران تسکین داده شده و با یک دفعه بستن سیر با گاز روی لبها به مدت 8-12 ساعت 5/80 درصد یعنی 166 نفر از بیمراان را مداوا نموده است.

سیر مدر و محرک قوه باه است. یک قطعه سیر را پوست کنده با مساوی آن وازلین در شیشه دهان گشادی مختصر گرم کند و بعد به پشت و سینه بیمار بمالند فوری دردهایش برطرف خواهدشد.

اگر صبح ناشتا سوپ سیر خورده شود سوء هضم برطرف خواهد گردید.

همان چیزی که در اخبار به آن اشاره شد یعنی توانائی بر راه رفتن زیاد با خوردن پیاز هم اکنون در باره سیر گفته می شود.

سیر برای اطفال و مبتلایان به امراض جلدی بد است.

سیر در معالجه تمام بیماریهائی که بدی یا فساد جریان خون را دارد (تصلب شرائین - فشار خون - رماتیسم - التهاب مفاصل -

ص: 209

سیاتیک - پیری زودرس - انواع ورمهای ساق - واریس - بواسیر و ...) سودمند است.

یک هفته سرشب یک حبه سیر رنده کرده نیم فنجان آب گرم ریخته هر صبح ناشتا صاف کرده بنوشید و هفت روز بعد دو حبه و هفت روز سوم سه حبه و هفت روز چهارم چهار حبه را به طریق مذکور خیسانده صبح آن را میل نمایید (برای بچه ها هر یک ماه یک حبه) کرمهای امعاء را خواهد کشت و خاصیت کرم کشی معده آن چنان است که شرکت معروفی قرص هائی از مواد موثر سیر ساخته که هر قرصش حاوی یک گرم سیر تازه است و خود مؤثر در اسهالهای حاد و مزمن و اسهالهای مسلولین و عفونت و التهاب و مسمومیت روده ها و سوء هاضمه - نفخ - امتلاء - ضعف گوارش - اکسور - تصلب شرائین - فشار خون بالا و عوارض آن - اتساع برونشها مؤثر دانسته و حتی گوید در روده مانع تولید سموم (فنل - کرزول - اندیکان اکسی اسیدهای اروماتیک) می شوند و تقریبا کلیه خواص سیر را آورده ام که در اینجا به برخی از آنها اشاره شده است.

اگر کرم کدو بود خوردن یکسیر بزرگ رنده شده ای که 20 دقیقه در شیر جوشانده باشند صبح ناشتا نافع است به شرط آن که با دفع کامل کرم این کار را هر صبح ادامه داده و تا ظهر غذای دیگری خورده نشود.

سیر رنده کرده با دو برابرش روغن کامفره برای رفع خستگی به ستون فقرات می مالند - در درمان گال وکچلی و برای پاشویه حصبه ایها مورد استعمال دارد.

برای رفع میخچه و زگیل یک قطعه سیر پخته داغ را روی محل گذاشته چندمرتبه در یک روز آن را تکرار می نمایند.

گل مژه یا جوش پلک چشم را با حبه سیر که دو قسمت شده

ص: 210

مالش دهند بهبود می یابد.

کره ای که نمک زده شده با سیر رنده کرده مخلوط نموده در دندانی که به علت کرم خوردگی درد دارد فرو برید ساکت می شود. میوه را اگر در ظرفی بگذارند که یک جدارش از سیر پوست کنده فرش شده باشد سالم می ماند.

شپشه به گونی های برنچ و گندمی یا ... که حبه های سیر در آن است حمله نمی کند.

سیر را به جائی بمالید و مانند سریش زمان خشک شدنش از آن استفاده نمائید.

50 گرم اسید اکسالیک را در 25 گرم اسانس تربانیتن حل کرده سه حبه سیر رنده شده مدت هشت روز در محلول تهیه شده بخیسانید و آن را در شیشه در بسته ای محفوظ داشته گاه گاهی آن را تکان دهید. محلول مذکور را چنانچه روی بلور یا شیشه ای ریخته با مته فشار دهید سوراخ می گردد (بهتر است در فرو رفتگی مرتب محلول ریخته شود) ( از سبزیها و میوه های شفا بخش لئوس کارلیه).

در بلغارستان و یوگسلاوی که سیر زیاد میخوردن صدساله فراوان دارند.

از عجائی سیر اینکه فشار خون بالا را پائین می اورد و فشار خون پائین را معتدل می سازد.

سیر لثه ها را محکم می سازد - جرم میناهای دندان را پاک می نماید.

چه بسا کسانی که در اثر پرخوری چاق شده و بعد به هیچ

ص: 211

طریقی نتوانسته اند خود را لاغر سازند و با خوردن روزانه یک عدد سیر به حدی طبیعی و اعتدال برگشته اند.

بسیاری ازخالهای روی بدن را گر سیر به آنها بمالند بر طرف می گردد.

در کشورهای اسلامی که سیر تازه با خشک زیاد می خوردنداختلالات گوارشی و کلیت کمتر دیده میشود.

سیر رنگ رخسار را باز و اشتهاء آور است.

ماده میکرب کش سیر را اکرولئین نامیده اند که قبلا از آن بحث شده است.

سیر در اخبار

از جمله مثل هائی که باقیمانده قدیم است : باد باران آور بازیچه جنگ. و اغلب نیز پیشاپیش باران بادی می وزید که نتیجه همان مرطوب شدن محیط و تغییر وزن مخصوص هوا و رانده شدن هوای مجاور به اطراف میب اشد و بازیچه ها یعنی بازیها بدون اساس و مربی نیز اغلب به دعوا کشیده می شود.

باد باران آور تا حدودی در پزشکی هم مصداق دارد و مبتلایان به استسقا قبل از اینکه شکمشان آب بیاورد مدتها به پزشک مراجعه می کنند که باد زیادی در روده های آنان در حرکت و جابجا شدن می باشد و اگر کسی با سیر از این باد جلوگیری به عمل آورد لازم نیست برای رفع استسقای بعدی پیاز بخورد و حضرت رضا دراین باره دستوری فرمود : (من ارادان لایصیبه ریح فی بدنه فلیا کل الثوم کل سبعه ایام) و خوردن سیر را برای کسی که

ص: 212

می خواهد باد در بدنش پیدا نشود هر روز هفته لازم دانسته است. البت متوجه شدید که حضرت یک دفعه خوردن را کافی دانسته همانگونه که در طب جدید نیز در این باره توجه خاص می باشد.

موضوع جالب توجه خوانندگان به خواص سیر است که در بسیاری از موارد به کار می آید و درمان یا مرهم محسوب می گردد و نبی گرامی نیز به خاصیت های سیر تحت عنوان سیر برای هفتاد مرض شفاست اشاره فرموده اند (کلوالثوم و تداووا به فان فیه شفاء من سبعین داء).

آنچه در اخبار زیاد در باره سیر به چشم می خورد ذکراین مطلب است کسی که سیر یا پیاز و مخصوصا سیرخورده داخل مسجد نشود و از آنجا که در صد اسلام مسجد همه چیز مسلمین به حساب بوده و هرگونه اجتماع آنان در مسجد تشکیل می یافته در حقیقت نبی گرامی نهی فرموده اند از اینکه کسی سیر یا پیاز خوردهب اشد و به مسجد یا اجتماع وارد شود ولی آن را حرام نکرده اند.

سیر از زکریای رازی

ثوم (سیر): بدن را به مقدار زیاد گرم می کند، در بدن زیاد نمی ماند و حرارت آن شبیه به گرمی تب نیست بلکه یک حرارت مطبوع شبیه حرارت غریزی است و این بزرگترین مزیت اوست بادها را در بدن پراکنده می سازد و از هر غذائی بیشتر این خاصیت را داراست به طوری که جلوی قولنج را می گیرد و اگر به خوردن آن ادامه دهند عطش را برطرف می کند - دردهای پشت و همچنین دردهای کهنه و مزمن، ورک، را برطرف می کند و مانند پیاز سبب

ص: 213

صعود بخار به طرف سر نمی گردد و چون او به چشم ضرر نمی رساند رنگ بدن را قرمز می سازد و خون را رقیق و خوراکهای غلیظ مانند کشکیه و مضیره را تلطیف میکند و با خوردن سیر با آنها نیازی به اصطلاح ندارد.

همین برای مزاجهای بلغمی و سردنیازی به خوردن مواد مصلح پیدا نمی شود اما اشخاصی که مزاجشان گرم است باید از خوردن آن خودداری کنند مخصوصا در فصول گرم چنانچه میل به خوردن آن داشتند و برای نفخ شدیدی که احیانا عارض مزاج ایشان گردیده ناچار از خوردن آن شدند باید آن را با سرکه میل نمایند و یا با قریص وماست و امثال آن مصروف کنند و روی آن قدری سکنجبین بنوشند یا انار ترش بمکند و از آب بسیار خنکبنوشند.

کسانی که برای معالجه نفخ ناچارند سیر بخورند نباید در مدت یک شبانه روز از آنچه برای اصلاح آن شرح دادیم میل نمایند تا فرصتی باشد که سیر اثر خود را بخشیده و بادها دفع گردد بعدها چنانچه برای خاموش ساختن حرارت آن لازم باشد آن را جبران نمایند آن هم به تدریج نه یک مرتبه و نه به مقدار زیاد.

بیشتر اشخاصی که به این علت سیر می خورندبه تندی و تیزی سیر پس از خوردن نمی اندیشند و بسا آن که وقتی نفخ بدن آنها برطرف شد دیگر گرمی سیر هم برایشان محسوس نیست. بعضی ها ممکن است اندک گرمی از آن حس کنند چه این اشخاص همیشه به یک حال باقی نمی مانند و شاید اعراضی که باعث سرد شدن مزاج آنها شده در این فاصله زمانی برای ایشان عارض گردیده باشد و به همین جهت دچار نفخ شدید شده و سردی مزاج آنها را به حالت اول برگردانده باست پیش از آن که نفخ برطرف گردد.

ص: 214

سیر در کتابهای قدیمی

ثوم به فارسی سیر گویند وب ری و بوستانی دارد که بوستانی آن دوقسم می باشد یکی بسیار دندانه و یکی منحصر به یک دندانه و به قدر پیاز کوچکی و آن کمتراست و جبلی آن را به فارسی موسیر نامد و برگش عریض تر از برگ نرگس و گلش بنفش و بیخش یک عدد و بی دانه و بزرگ مقدار و در بویمانند بوستانی و بهتر از همه بستانی مشهور پردندانها ست در آخر سیم گرم و خشک و با رطوبت فضیله و محلل و مدر بول و حیض وعرق و مفتح و جالی و حاد و مخفف رطوبت معده و مفاصل و رحارت آن شبیه به حرارت غریزی و ملطف و رقیق کننده خون و با قوه تریاقیه و خوردن آن با مراعات زمان و مزاج و حد اعتدال حافظ صحت و رافع مضرت آبهای مختلف و هوای وبائی و تعفن آن است و جهت گزیدن هوام و سگ و بوا و تصفیه صورت و حلق و قطع اخلاف غلیظه و فولنج و ریحی و نسیان و ربو و سپرز و ریاح تهی گاه و در مرطوبین محرک باه و مولد منی و در محرورین مخفف آن و معطش و جهت تبهای کهنه و قرح شش و درد معده و مفاصل و دفع کرم شکم و زلوی در حلق مانده و رفع تشنگی که از بلغم و از سده ماساریقا باشد و تقطیر بول و نیکوئی رخسار و تلطیف غذاهای غلیظه و جهت ضیق النفس و فالج و رعشه و تحلیل اورام و حصاه گرده و با شراب جهت سم افعی و دوام آن باعث سقوط موی سفید و روئیدن موی سیاه و با انجیز و سداب و با مغز گردگان قوی تر از فاد زهر و مطبوخ آن با زیره و برگ صنوبر جهت تقویت

ص: 215

دندان و با شیر گوسفند و بعد از آن با روغن تازه و بعد از آن با عسل سرشته باشند در تحریک باه بی عدیل و اکثار آن و عدم مراعات مزاج و سن و فصل، محرق خون و مضر بواسیر و زنان حالمه و شیرده و صاحبان زحیر و خنازیر و مولد صفرای بسیار تند و مضعف باصره و مهیج امراض نائبه و مبخر و مضر شش و مصلح آن پختن آن است در آب باقلیلی نمک و اضافه نمدن روغن بادام و روغن کره و استعمال گشنیز و سکنجبین و آب انار ترش شیرین و امثال آن و نشستن در طبیخ برگ و ساق آن جهت احتباس حیض و اخراج مشیمه و طای آن با عسل جهت بثور لینه و قوبا و قروح رطبه سرد و مخاله آن برای بهق و جرب متقرح و با برگ انجیر سیاه و زیره جهت گزیدن ابن عرس و با جند و روغن زیتون جهت جذب سم عقرب و با سرکه جهت تحلیل رطوبت غلیظه و ورم اعضاء و ضماد پخته آن باشیر جهت گشودن دمل و تضمید محرق آن با عسل جهت ازاله رنگ خون منجمد در تحت پلک چشم و با روغن بان جهت داء الثعلب و روغنی که در آن شیر مکرر جوشانده باشند جهت جمود خون در اطراف بدن و شقاق که از برودت باشد و جهت مفاصل و قولنج بلغمی و غرغره با سرکه ترش سیر جهت اخراج زلوئی که در حلق مانده باشد و جهت ذبحه مفید و مضمضه طبیخ آن با کندر جهت درد دندان بارده مفید و بدلش پیاز عنصل و سیر صحرائ و طلای آن با نوشا در جهت برص و بهق و بازفت جهت داحس و خشنونت ناحن و کجی آن و طبیخ آن کشنده قمل است.

ص: 216

یک مطلب بسیار جالب از قرآن

تمام مطالب قران جالب است بلکه چون آیات الهی است من و امثال من و بالاتر ها هم کلمه جالب را در این باره آوردن بیجاست و مقصود جلب نظریه مطلب است نه آیات.

قرآن را دو گونه آیات است محکمات و متشابهات و هر مفسری به نوعی از آن ها وجه تمایزی آورده است که نویسنده یکی از آنها را پسندیده تر دانسته و بدون توجه به آنچه دیگران ذکر کرده اند به بحث و بسط جالبی پرداخته است (بلکه اقتراحی) که ثابت می کند قرآن دولت پایداری است که خود در خودش انقلاب می کند و برای هر روزگاری سازگار و موافق و مناسب در می آورد و بحث آن را در اول جلد بعد خواهم آورد.

ردیف شده از قرآن

آیه 61 سوره بقره (یخرج لنا مما تنبت الارض من بقلها و قثاثها و فومها و عدسها و بصلها) را که نگاه میکنیم شاید این سئوال پیش آید که چرا قرآن به ترتیب بقل - قثاء - فوم - عدس بصل را آورده و برای پاسخ لازم است هر پنج کله مذکور را معنی و سپس بحث کرد قبلا باید دانستکه نامهای پنج گانه مذکور فقط یک مرتبه در قرآن ذکر شده است بقل : نه تنها بقل و بقله یعنی سبزه ای که از تخم روید بلکه متجاوز از ده گیاه که قابل خوردن می باشد همیشه کلمه بقل را همراه

ص: 217

دارد : بقله الانصار - بقله الخطاطیف - بقله ... که به معنی (کلم - زردچوبی - کاسنی - خرفه - شاه تره - لبلاب - قطف - سفید مرزه - تره خراسانی و ...) می باشد.

قثاء که به فتحه و ضمه اول خوانده می شود شامل انواع خیار سبز و به خصوص خیار پنبر (خیار شینگ) می باشد

فوم : در عربی به معنی سیر، ثوم گفته می شود و فوم علاوه بر این که معنی سیر میدهد شامل کلیه دانه هائی می شود که از آنها نان تهیه می شود از گندم و نخود و ...

عدس و بصل همان عدس و پیاز است.

در اینجا به تماس گیاه با آفتاب اهمیت داده شده ابتدا قلمرو وسیع گیاهان و سپس میوه دار شدن و بعد هسته آوردن و بالاخره غده های زیرزمینی آنها را متذکر است و گویا به مراحل زراعتی اشاره می فرماید: سبزی - میوه دادن - بذر شدن - زیر خاک رفتن - به علاوه اتصال بین دوتای آنها همیشه محفوط مانده در قلمرو بقل چیزی که نزدیک بقثاء باشد دیده می شود و در قثاء میوه ای که به قوم نزدیک گردد الی آخر ... و اهمیت جالبی را که قرآن به ترتیب مذکور داده هر کدام نافع تر ازدیگری برای بشر بلکه ضروری تر بوده معرفی فرموده است چنانچه قطعی است که سبزیها از میوه جات و میوه ها از دانه ها و دانه ها از غده های گیاهی در غذا بلکه در حیات بشری به ترتیب ضروری تر به نظر می رسند و در تعریف اهمیت سبزی همین بس که مواد معدنی را فقط گیاهان می توانند به مواد آلی تبدیل و به حیوان برسانند.

ص: 218

ص: 219

خبز نان

اشاره

ص: 220

گندم

گیاهان زراعتی که از تیره گرامینه بوده و ازدانه اشان آرد درست کرده به مصرف خوراک می رسانند و یا دانه های آنها را پس از طبح مصرف مینمایند غلات نامند. (استثناء فقط گندم سیاه از تیره پولی گونه است).

تاریخچه : از بسیار قدیم گندم مورد استفاده بوده و در کاوش های اهرام مصر گندمی بدست آمده که چند برابر گندم معمولی وزن و حجم داشت که چون کشت شد گندم بسیار مرغوبی از آن بدست آمد.

گندم از تیره گرامینه Graminees و از نوع تیریتیکوم Triticum میباشد. دارای ریشه افشان است. ساقه ساده و در نقاط مختلف گره هائی دراد. برگها در روی ساقه یک در میان قرار دارد. ساقه در بعضی انواع توپرودر برخی دیگر توخالی است. در محل اتصال برگ به غلاف خود یعنی محاذات گره دو زایده کوچک وجود دارد که در شناسائی و تمیز گندم از جو ویولاف نشانی است. در گندم استیپول کوتاه تر از جو و با کرک می باشد (یولاف استیپول ندارد) سنیل گندم مرکب از یک محور اصلی است با زوایای منفرجه چندی و گره هائی بسیار به هم نزدیک که در حقیقت

ص: 221

دنباله ساقه میباشد . هر گره چندین گل دارد که مجموعا خوشه فرعی را تشکیل می دهد و گلهای آخری سنبلهای فرعی قابل تناسل نیستند.

هر گل یک تخمدان، سه پرچم دارد و اگر حرارت حدود 22 باشد توالد و تناسل داخل گل انجام می شود.

گندم در اغلب نقاط جهان می روید (در ارتفاعات، دشت) و به همین جهت انواع زیادی دارد.

گندم از مقع کشت تا برداشت به طور متوسط به 2300 درجه حرارت نیازمند است (از کشت تا جوانه زدن 150 - از جوانه زدن تا پنجه انداختن 500 درجه - تاگل کردن 850 درجه - تارسیدن 820 درجه) و لذا هر چه حرارت زیادترباشد گندم زودتر می رسد.

هرچه نور بیشتر باشد نمو گندم زیادتر است.

اگر سردی از 16 - کمتر باشد سرمازدگی تولید می شود ولی در زیر برف کاملا محفوظ میماند.

برای ساختن یک گرم ماده خشک بوته گندم به طور متوسط در زمین بدون کود 250 گرم و در زمین با کود 200 گرم آب تبخیر می کند و لذا زمین کم آب تقویت لازمتر دارد (برای تشکیل 2400 کیلوگندم پائیزه 1525 متر مکعب و برای 2000 کیلوگرم گندم بهاره 1720 متر مکعب آب لازم است).

در هر زمینی که سالم باشد کشت گندم میسر است ولی اراضی شنی رسی - رس آهکی - رس هوموسی و شن هوموسی مناسب تر است عمق زمین برای گندم اثری نداشته و به شخم های عمیق تر از 20 سانتی برای گندم نیازی نیست.

ص: 222

درشتی و ریزی دانه گندم باری انتخبا بذر تغییری به وجود نمی آورد فقط باید بذر را از دانه و تخم علف های هرزه پاک شودزیرا دانه خوشه های فرعی که به محور اصلی نزدیک ترند بزرگتر و دورتر کوچکترند و اگر نژاد اصیل باشد دانه کوجک و بزرگ در محصول تاثیری ندارند.

موقع کشت گندم : گندمبهاره که احتیاج به زمستان ندارد این گندمها در برابر سرما مقاوم نیستند. گندم پائیزه باید حتما در پائیز کشت شود تا زمستان را درک کند و اگر در بهار کاشته شود به ساقه نرفته گندم نمی دهد. گندمی که هم بهاره است و هم پائیزه در اراضی کم قوت باید بذر بیشتر پاشید زیرا بوته ها کوچک و کمتر خواهد بود و بذر پاشی با ماشین که یکنواخت صورت می گیرد بهتر است. در هر متر مربع برای گندمهای تریتیکوم ولگاره T.Volgare400-350 خوشه و برای گندمهای تریتیکوم دو روم 350-300 خوشه پس باید بذر را طوری تنظیم کرد که در هر متر مربع 400-350 خوشه و به طور منظم در تمام مزرعه وجود داشته باشد و چون هر خوشه به طور متوسط 40-50 دانه دارد که صد عددش به طور متوسط 3-5 گرم است پس هر متر مربع 400-700 گرم گندم می دهد و در هر هکتار 10-15 خروار.

ص: 223

تشریخ دانه گندم

اپی کارب گندم از یک طبقه سلول درست شده که در قسمت فوقانی آنها دیاستازهائی وجود دارد که در آرد گندم هم وجود دارد.

مزوکارپ که شبیه سلولهای اپی کارپ است ولی منظم نمی باشد.

اندو کارپ که از سلولهای عمودی تشکیل شده است.

اپیدرم یا منطقه قهوه رنگ که از طبقه خارجی تشکیل شده است.

طبقه هیالین: سلولهای ظریف و نازک است که به وسیله سلولهای اپیدرم احاطه شده است.

طبقه پروتئیک یا گلوتن که از یک یا چند سلول مکعبی درست گردیده است.

آلبومین که از سلولهای بزرگ چند سطحی تشکیل شده و در این سلولها نشاسته جای دارد و وضع کاملا متغیری دارد.

جوانه که زیر طبقه آلبومین است.

بال که همان پوسته میوه گندم است.

بعضی دانه گندم را به پوست و مغز ونطفه تقسیم کرده اند که پوست از دو ورقه سلولزی که داخلشان را طبقه ای سلول محتوی مقدار زیادی مواد بیاض البیضی و دیاستاز و چربی پوشانده و همه جزو سبوس گندم محسوبند.

مغز گندم که قسمت سطحی آن یعنی زیر پوست 15-25 درصد دانه را تشکیل و دارای مقدار زیادی مواد سفیده ای است و زیر آن قسمت مرکزی مغز گندم که 42-58 درصد وزن دانه بوده و پر از نشاسته (تقریبا نصف دانه) میباشد که از آن نان سفید نرمی

ص: 224

بدست می آید.

نطفه که قسمت تحتانی دانه بین دو حبه قرار و محتوی مقدار زیادی دیاستاز می باشد.

آرد درجه دو آلبومین و مواد معدنی و دیاستاز بیشتری داشته و رنگی تند و هضمی سخت ولی خیلی مغذی است.

آفات و بیماریهای گندم

ورس : که دو جور است یا ساقه کوتاه است و خطرناک نیست و یا بلند شدن ساقه برطرف میشود و بهتر است گوسفندها تا کوتاه است از آنها چرا کنند. ورس در زمانی که ساقه بلند شد بد است و ایجاد ورس به علت انبوده بودن گیاه که نمی تواند از نور و روشنائی استفاده کند به وجود آمده و ورس خوابیدن گندمها روی یکدیگر است.

سرمازدگی : دو نوع است غیر مستقیم و مستقیم : غیر مستقیم زمانی است که یخبندان زمین سبب بالا آمدن بوته از زمین شده می خشکد و بریا پیشگیری باید قبل از نمو بهاره یعنی قبل از تبخیر سریع گله از زمین عبور داد تا دانه ها به آغوش زمین برگردد.

مستقیم آن است که شب سرد سبب میشود شیره گیاه در لوله ها یخ زده عروق گیاه را پاره کرده گیاه را سیاه و بعد خشک کند.

بادزدگی: ممکن است آب کافی گیاه قبل ا زموعد از بین برود و در نتیجه نتواند مواد مغذی از ریشه و ساقه و برگها که به وسیله رطوبت باید در دانه جمع شود به دانه برساند.

ص: 225

ریزش دانه: در بعضی نژادها محورهای اتصالی دانه یا قسمت های دیگر گیاه عوض شده سبب ریزش دانه میشود.

زنگ گندم : بهار روی ساقه و برگ و حتی خوشه به شکل لکه های قرمز که بعد سیاه میشود ظاهر می گردد و بر دو نوعند زنگ زرد و سیاه.

سیاهک : دو نوع مستور و عیان دارد. نوع مستور به وسیله اسپرهای قارچ است که در داخل دانه گندم به وجود می آید و نشاسته آن گرد سیاه رنگی می شود. دراین مزارع بوی ماهی گندیده به مشام می رسد و برای از بین بردن آن کافی است بذر را 5-6 دقیقه در محلول سولفات یا کربنات مس گذاشت. نوع عیان تمام اعضاء گیاه به جز محور اصلی مورد حمله قارچ آن چنان قرار می گیرد که گویا گیاه را در مرکب فرو برده باشند. (هر دو نوع بیماری از سال به سال قابل انتقال است). بذرهای علف هرزه: ممکن است ملخوط با بذر گندم کشت شده رشد کنند و اغلب عبارتند از: سیاه دانه (در بعضی نقاط که مخلوط با گندم خورده شده مرض جذام شیوع داشته) - چچم (که مانند گندم و شفاف تر از آن است و زودتر ساقه بلند می کند و دانه اش بسیار تلخ است و اگر با گندم خورده شود سر گیجه و استفراغ و مسمومیت می دهد) حیواناتی که به گندم حمله می نمایند: شارانس دوبله که حشره کوچکی است به درازی 4 میلیمتر قهوه ای رنگ که محصول را پوک و بد بو می سازد.

کلئوپتر Coleoptaire : خطرناک ترین آفت گندم است در خوشه تخم گذاشته داخل گندم شده نشاسته اش را خورده تغییر

ص: 226

شکل داده به شکل حشره کامل خارج می شود.

کرم سفید: 3-4 دانه گندم را به هم چسبانیده و از به هم چسبیده تغذیه می کند.

سن : تخم آن ابتدا زرد و بعد سیاه رنگ است بر روی برگ گندم جایگزین می شود سپس حشره کوچک سیاه که دست و پا دارد تولید میش ود و پس از رشد به صورت کامل در می آید و تمام این اعمال سیزده روز طول می کشد. موقع حمله به گندم در گره های گندم منزل میگیرند و از مواد غذائی که باید به گندم برسد جلوگیری کرده وزن دانه را کم می کند.

تین Teingne : پروانه بال قرمز خاکستری است که خمیری ابریشم شکل و نازک و سفید از آن خارج میشود.

زمان بردشات محصول : وقتی دانه ها زیر دست له نشود و از شیری به مومی مبدل گشته و با ناخن به سهولت نصف شوند زمان برداشت می باشد.

انواع مختلف گندم

انواع تریتیکوم که میوه شان تحت نام گندم به مصرف می رسد بسیار بوده حتی در ردیف تریتیکوم ساتیکوم بالغ بر دو هزارنژاد در نقاط مختلف زمین یافت می شود.

دسته ای از گندم در جنوب غربی آسیا - دسته ا دیگر در جنوب غربی مصر - دسته ای در آسیای صغیر می روید که هر کدام از آنها انواع معروفی دارندو از بحث ما خارج است برخی نیز تقسیم بندی گندم را بر حسب قرار گرفتن محور اصلی خوشه و دانه نسبت به یکدیگر به عمل آورده اند.

ص: 227

ارزش غذائی گندم

درصد قسمت گندم مقادیر زیر یافت می شود : آب 65/13 آمیدون و دکسترین 17/66 - مواد ازته 85/12 - مواد چرب 75/1 - مواد قندی 45/1 - مواد معدنی 80/1 - سلولز 33/2.

خاکستر گندم در صد قسمت دارای مقادیر زیر می باشد پتاس 81/25 - سود 5/1 - آهک 18/12 - منیزی و اکسید دو فر 15/0 - اسید سوفلوریک 04/0 - انیدرفسفریک 38/57 - سیلیس 33/0 و کلر به مقدار خیلی کم.

مس به اندازه قابل ملاحظه درصدف - اسفناج - هویچ نخود وغلات دیده می شود.(1)

آرد خوب 8/10-8/11 گرم درصد گلوتن خشک دارد اسیدیته متوسط آرد 015/0-05/0 می باشد.

در جوانه گندم دیاستاز (امیلاز) عامل قند کننده نشاسته به ثبوت رسیده است.

نشاسته مخلوطی است از گلوسیدها و مواد غیر آلی (فسفات دوشو و سیلیس که در قسمت غشاء دانه وجود دارد و ...) به طور متوسط 30 درصد نشاسته خاکستر است که در آن اسیدفسفریک و آهک و 24 درصد ازت وجود دارد.

ترکیب خاکستر نشاسته در زیر مشخص می گردد.


1- 181 شیمی حیاتی پزشکی.

ص: 228

MnO***OMgO***CaO2O***K2Na***مجموع خاکستر***H4***SO5O2P

بسیارکم ***010/0-0095/***009/0-015/0***0700/0-009/0***007/0-008/0***331/0-338/0***052/0-041/0***179/0-168/0

در ایران به طور خانگی هم نشاسته بدست می آورند: گندم را در خمره ریخته آنقدر آب بر آن می ریزند تا روی گندمها را بپوشاند 20-25 روز صبح آب را عوض کرده آب تازه می ریزند، گندمها را در هاونها کوبیده از الکها در کرده مخلوط را در ظرفها ریخته پارچه چلوار سفید رویش انداخته خاکستر بر پارچه میریزند و چند مرتبه خاکستر و پارچه را عوض می کنند تا خوب آب مخلوط برچیده شود بعد نشاسته را قطعه قطعه در آفتاب خشک می نمایند.

موارد استعمال نشاسته: مصرف داروئی - حمام

ص: 229

نشاسته - تنقیه نشاسته (15 گرم در نیم لیتر) - در عفونت ها و خارش های پوستی (گاهی در درمان اگزمافوق العاده مفید است به خصوص اگر با ترکیبات گوگردی مخلوط شود).

گلوتن : مواد ازته گندماست و از سه ماده تشکیل شده گلی باندین - گلوتی نین - کن گلوتین . که به ترتیب 60-80 35-18، 20-15 درصد گلوتن را تشکیل می دهند.

هر وقت گلوتن گندم زیاد شود نشاسته آن کم می گردد.

دانستنی هائی چند از گندم و آرد و نان

رژیم های غذائی که معمولا شامل گندم می باشند با افزودن لیزین و آنها که از ذرت ساخته می شوند با اضافه کردن لیسیتین و تریپتوفان و غذاهائی که قسمت عمده اش برنج است با زیاد کردن لیزین و پرینونین اصلاح می شوند.

گندم از جو و کرشنه البومین کمتری دارد ولی قند و نشاسته آن بیشتر و 72 درصد بوده در صورتی که جو 68 و کرشنه 65 درصد قند دارند اما جوانه گندم علاوه بر 30 درصد آلبومین 9 درصد چربی و مقداری فسفر و آهک داشته برای رشد اطفال سودمند است و برای تهیه آن میتوان قدری گندم با شرط اینه تازه باشد برداشته پاک کرده شسته با دو برابر حجمش آب در یک بشقاب ریخته وقتی جوانه اش نیم سانتی شد خام باید خورد ولی هر روز به اندازه یک قاشق چای خوری برای اطفال کافیست و روز بهتر است خورده شود که شب ممکن است عصبانیت و بی خوابی به وجود آورد و در

ص: 230

بیماری قند داده شود از اسیدوز جلوگیری می نماید و برای رشد قبل از بلوغ و جهت اختلالات معده و روده داده می شود.

نوعی وحدت بر سراسر عالم حکومت می کند که انشاء ا... در بهداشت روانی تحت عنوان توحید از آن بحث خواهد شد و در اینجا اشاره به فلورمیکربی یا باکتری ززمین و بدن می شود که در هر قسمت از بدن انسانی (دهان - دستگاه گوارش و ...) موجودات ذره بینی وجود دارند که در اصطلاح پزشکی آنها را فلورمیکربی گویند و اگر باعوامل یا داروهائی تعادل آنها به هم بخورد تعادل زندگی شخصی مزبور نیز به هم خورده خواهد شد به همین ترتیب یک قطعه زمین را در نر آوریم موجودات ذره بینی که احتیاج به اکسیژن دارند (هوازی) در لایه سطحی اند و آنها که نیازی به اکسیژن ندارند در اعماقند (غیر هوازی) و شخمی که باعث شود هوازیها جای بی هوازیها را بگیرند امروز عقیده دارند به ضرر زراعت و خاک منطقه است و تعادل آن را به هم زده است و جبرانش را باید با کودهای مخصوصا حیوانی نمود (امروز به ثبوت رسیده که در نتیجه استعمال کودهای شیمیائی ساختمان شیمیائی اجسام و محصولات بدست آمده خاصیت و کیفیت اصلی را از دست داده اند و حتی استعمال داروهای شیمیائی مختلف و انتی بیوتیکها که هم اکنون در مورد حیوانات و مرغهای خانگی رایج شده و خطرات جدیدی به وجود آورده سبب ایجاد فصل جدیدی در علم طب شده و آن را بیماریهای نشای از داروها نامیده اند و تخم مرغ مذکور نیز آن خاصیت و کیفیت تخم مرغ های طبیعی را ندارند) سابقه 2700 ساله قبل از میلاد مسیح درباره کشت گندم در کشور چین که سپس در سوریه و فلسطین آغاز

ص: 231

گردیده ثبت شده است و از آنجا به مصر و فلسطین و بین النهرین و شمال ایران کشانیده شده است و از ایران به روسیه وهندوستان و در حدود 2100 سال قبل از میلاد به اروپا برده شده است.

واویلف دانشمند روسی اصل آن را از آسیای صغیر و ارتفاعات قفقاز و ترکستان دانسته است در کلده گندمی به نام مادر گندم وجود داشته و تسوفر است از فلاسفه یونان عقیده دارد اصل گندم ازغله ای به نام اژیلوس اوتاست که به طور وحشی در سواحل مدیترانه می روئیده است. گندم از جمله نباتاتی است که در نقاط گرمسیر - سردسیر - دشت و جلگه و کوهستان زراعت میشود و حتی در ارتفاعات 3200 متر. اگر آب و مواد مغذی به اندازه کافی به گندم نرسد یا نور به قدر کفایت نباشد دانه گندم از لحاظ عناصر لاغر خواهد شد، آب است که عناصر را حتی از برگها به طرف انه ها می راند. در زمین هائی که مواد آلی زیادی دارد باید آب بیشتر داد تا مواد معدنی هم زیاد به گندم برسد. زمانی که دانه های گندم شیری است وزش باد خشک سبب برچیدن رطوبت دانه شده آنها را لاغز می سازد ولی اگر ورزش باد پیش از تشکیل دانه ها باشد اشکالی ندارد، گندم در تمام خاکها می روید و اگر شن رس یا آهک هم موجود باشد جالب است. در شن زاری که کود حیوانی داده باشند خوب روئیده و اگر سال قبل در زمین منظور نباتات وجینی مانند چغندر سیب زمینی - پنبه و ... کاشته باشند گندم بهتری می روید، زیرا برای نباتات وجینی یا صیفی مجبورند چند شخم زده و علف های هرزه را در آورند برای کشتن گندم نباید در عمق کمتر از هشت سانتیمتر بذرافشانی کرد مگر آنکه خاک خیلی خشک و پوک باشد و اگر زمین مرطوبی بود 3-5 سانتی متر کافی است، علت اینکه همه بذرها سبز نمیشوند:

ص: 232

بذرها هنگام افشادن بر سطح مانده طعمه طیور و حیوانات شده اند یا زیاد در عمق رفته جوانه کوچک هنگام بیرون آمدن پوسیده یا دانه هائی بوده که هنگام خرمن کوبی زخم برداشته و شکافها راه ورود قارچها یا ویروسها شده و فاسد شده اند (در اینجا باز شما را متوجه دستور یوسف پیغمبر که در قرآن آورده شده می نمایم که هنگام قحطی دستور دادند دانه های گندم را در خوشه ها ذخیره نمایند.

خوشه گندهای ایران به طور متوسط 30-50 دانه گندم دارندو هر صد خوشه متوسطا 150-675 گرم تخم داد و در این صورت که هر متر مربع سیصد الی چهارصد خوشه داشته باشد که دارای 400-700 کیلو گندم باشد باید گفت درهر هکتار 4500-7000 کیلو گندم بدست می آید.

زمان درو وقتی است که حتی بندهای گندم زرد شود و اگر دانه را بفشاریم له نشده از وسط دو قطعه گردد.

اسامی گندمهای معروف ایران : طبسی - ریحان ترکی (اکوا) - امید - شعله - آذر - روشن - دستجردی - فونجانیاست یک جهانگرد ایتالیائی در 1966 ضمن انتشار خاطرات خود نوشتکه 476 نوع نان خورده است و لیستی از اسامی نانها را به اسامی همان محل منتشر ساخت.

طویلترین نانی که توانسته اند از تنور خارج سازند 080/3 متر در 1967 توسط آندره فورنیه فرانسوی بود.

سخن از نان است بیشتر گفته شود(1) نان در قدیم به اندازه


1- از کتاب پروفسور والترفن اشتو کارت 1951 Die Urgeshichite Des Hausbrotes Pro DR . Von Stoker.

ص: 233

امروز مورد علاقه و مصرف بشر نبوده مفهوم کوچکتری داشته است اب ابتدا حریره مانند بود. بشر از گیاهان مختلف و مخلوط غذایی مایع یا نیمه مایع درست میکرد به صورت آش که هنوز هم با تغییراتی مختصرا انواعش در آشپزحانه ها درست میشود ولی غلات بدو علت یکی آسانی برداشت محصول و دیگر ارتباط با فصل معلوم از اول اصل و پایه غذای انسان را تشکیل داد و از ظرفهای بدست آمده قدیمی عصر حجر جدید و عصر برنز قدیم حتی دیده شده حریر را برای چسباندن ظروف شکسته به کار میبردند و حریره ای که از اول معمول بوده از غله فلادن Fladen می باشد که بعد ها غلات همردیفش حریره دیگر به وجود آمده است و حتی از بیشتر میوه های آردی (ارزن - جو - لوبیا - جو سیاه و همچنین بلوط های شیرین و فامیل گردوها و شاهی آبی و شاه بلوط) ولی حریره فلادن به علت اینکه گرمش خوشمزه است در برابر غذاهای اصلی حتی از گوشت و تخم مرغ و به علت اینکه تهیه و حمل و نقلش آسان می باشد ادامه پیدا کرد و نان نیز در انحصار گندم و جو و چند گیاه دیگر آرددار در آمد.

ترش کردن نان و ورآمدنش مربوط به عهد حجر و برنز است ولی در عهد برنز گسترش پیدا کرد و حتی توام با استعمال گیاهان دیگر تهیه گردید. نان به ترقی انتهائی خود در زمان تاریخ قدیم (مهاجرت رومیان) رسید و در قرن 19 در کشت دانه هائی که باید نان از آنها تهیه شود دگرگونی حاصل گردید.

از 39 عدد باقیمانده غذائی عهد نئولیکوم 22 عددش گندم داشته و از 33 باقیمانده عهد برنز 9 عددش دارای گندم بوده است

ص: 234

و از دور هالشتات 8 غذای باقیمانده سه تا دارای گندم و از 12 عدد باقیمانده عصر لاتن 6 تا (1)و از 22 باقیمانده عهد کایزردو و از 21 عدد مهاجرت ملل 2 عدد.(2)

شکل اولی نان به شکل فلادن و کماج مانند بود. نانهای سابق تا اواسط عصر قدیم میانی دو طرفش همانند بود و از آن به بعد یادگرفتند که یک طرفش چگونه برشته باشد و طرف دیگر ورم کند (عصر قدیم میانی ما بین عصر قدیم و زمان جدید یعنی از اول مهاجرت ملل یعنی 350 بعد از میلاد تا پیدیاش امریکا 1496 یا رفرم پرتستانی 1517 به شمار میرود).

مایه خمیر را تا چندی پیش نمی شناختند و از خمیر ترش به عنوان مایه استفاده می کردند ولی از بسیار قدیم نمک را در خمیر میکرداند و از غذاهای خمیری بدست آمده آنجا که نمناک نبوده و نمک با رطوبت متصاعد نشده در نان بدست آمه نمک وجود داشته است.

شغل نانوائی سابقه اش کوتاه است و در خانه ها این عمل انجام می گرفته و از بسیار قدیم نانهای سوراخدار پخته و رشته ها از سوراخها عبور داده در اطاقهای خود آویزان می کردند. نان گندم در عهد قدیم میانی تا قرن 14-15 جزو تجملات بوده حتی نان در بشقابهای به عنوان غذا جلو شاهزاده ها می گذاشتند و جنبه پژوهشی قرآن


1- عهد لاتن مربوط به 400 سال قبل از میلاد است که کلت ها در جنوب غربی آلمان و جنوب فرانسه و سوییس هم مرزبودند.
2- احتمالا انسان هنگام پختن حریره با تمام شدن آب ظرف و سوختن آن موفق به کشف نان شده باشد.

ص: 235

کریم را بنگرید که وقتی از نان صحبت می کند آن دو نفر را می فرماید که خواب خود را برای حضرت یوسف بیان مینمایند و هر دو از غذائی سخن می گفتند که با شاه و دربار سرو کار داشتن و آن که خوبا دید طبقی نان بر سردارد به جای آن که بتواند به شاه برسد مرغان از آن برداشتند. خشخاش یک چاشنی شناخته شده قدیمی نان است.

تا چندی پیش عقیده داشتند سلولز قابل جذب نیست و امروز می گویند در محیط روده ها باکتریهائی هستند که سلولز را هم حل مینمایند و لذا مقداری از سلولز هم قاب لجذب میباشد و آن مقدار که جذب نمی شود دو فایده می رساند یکی که مدفوع را از حالت مایعی در آورده و با حجم سلولزی خود روده ها را پاک می کند دیگر آن که تا حدودی سموم روده ها را جذب و با خود به خارج دفع مینماید

جدا کردن سبوس از آرد یعنی ارزنده ترین قسمت گندم را جداکردن ، زیرا جنین جوانه گنم نیز با سبوس جدا میشود دکتر پاژ جند دسته مرغ و کبوتر و موش انتخاب نمود، و با آزمایشهای متعددی که آنها را دو دسته می نمود و به دسته اولی فقط نان سفید می داد و به دسته دوم نان سبوس دار، نشان داد که دسته های اول پس از سه هفته مردند و دومی ها به زندگی خود ادامه دادند.

اگر سئول شود کدام قسمت هر گیاه بهترین عضو گیاه است خواهیم گفت آنجا که بیشتر در معرض تابش اشعه خورشید و هوا و باران قرا داشته وبیشتر از نیروی حیات بهره مند گردیده و آن در حقیقت سبوس غلات و پوست میوه جات است.

برای تعیین ارزش قسمت های مختلف آن اگر مقداری آرد را

ص: 236

الک کنیم عناصر زیر از آن جدا می شود:

الف - سبوس که در آن تمام خواص مغناطیسی مربوطه با اشعه آفتاب در آنست.

ب - جوانه گنم که خواص مغناطیسی مربوط به زمین در آن است

ج - اگر با آسیاهای فلزی آرد تهیه شود مواد چربی و فسفری گندم که ضد پوسیدگی هستند به سبوس می چسبد و با سبوس خارج می شود به علاوه گلوتن که تنها قسمت ازت دار گندم است خارج می گردد لذا آرد با الک شدن مواد زیر را از دست می دهد:

1 - مواد چربی

2 - تقریبا کلیه مواد بیاض البیضی .

3 - سیلیس که کمک مؤثری در تشکیل دندانها می نماید و به استخوانها نرمی می دهد و چون با اکسیژن توام گردد کلیه ها و قلب را تقویت میکند و کمبود آن یکی از علل مستعد کننده بیماری قند می باشد.

4 - فلوئور که در ساختمان عاج دندانها و استخوانها به کار می رود.

5 - فسفر که برای سفت شدن استخوان ها لازم است.

6 - منیزیوم که عدمش موجب پیدایش گواتر و احتمالاً سرطان می شود.

7 - آهن که کمبودش سبب کم خونی گردیده و با فسفر و منیزیوم تشکیل دهنده سلولهای عصبی هستند و با آهن قسمت های اصلی متشکله خون میباشند.

ص: 237

8 - سلولز سبوس که علاوه بر خواص مذکور با آهن و منیزیوم حرکات دودی روده را تولید می نمایند.

9 - فرمهائی که برای هضم و جذب کامل نان ضروری است.

10 - یک نوع روغن که در جوانه گندم است با ویتامنی E و B.

11 - در اطراف جوانه گندم ماده ایست به اسم البومین Albumenne که حاوی تمام قسمتهای مواد غذائی و املاح معدنی از قبیل کلسیم که برای ساختمان استخوان به کار میرود و پتاس و روی و آهن و ارسنیک که به مصرف تشکیل سلولهای خونی (گلبولهای سفید و قرمز) می رنسد میباشد.

12 - سرالازها Cerealasesکه نوعی از دیاستاز است و اکسیژن هوا را به انساج می رساند و همان است که به نان رنگ تیره مخصوص را می دهد و در سبوس والبومن وجود دارد و لذا نان سفید تقریبا نشاسته خالص است که به علت فقدان مواد لازمه و مهمتر از اینرو که خوب جذب نمیشود بیشتر خورده می شود و دستگها گوارش را مبتلا می سازد و از طرف دیگر عناصر لازم را هم به بدن نمی رساند و در آزمایشهائی که انجام گرفته مشاهده شد به آنها که نان سفید دادند پس از دو سه ساعت که محتوی معده آنها را بیرون آورده امتحان نمایند 58 درصد مواد غیرقابل جذب شناور در یک محلول اسید لاکتیک بدون پپتون بوده است در صورتی که از معده کسانی که نان سبوس دارد به آنها داده شده بود فقط پنج درصد از آن مواد بوده که با مقداری زیادی پپتون که عامل مؤثری برای عمل هضم به شمار میرود مخلوط و از اسید لاکتیک فقط اثری دیده می شده است.

ص: 238

خلاصه شود که اگر بخواهیم فرمول گسترده عناصر و مواد موجود در گندم را بنویسیم یک طومار چند متری لازم است و باید اقرار کرد که گندم برای خورا به بهترین شکل و وضع آفریده شده و برای خوردن میتوان تا حدودی از نان سبوس دار بدون آن که چیزی به آن افزود یا از آن کاست استفاده کرد و جا دارد گفته شود جلدهای قبل را به بیاد بیاورید که ازاما علیه السلام نقل شد: هر گاه نان بر سفره گذاشتند بخورید تا بقیه را بیاورند.

موضوع غلات و نان را نباید بدین سادگی تلقی کرد زیرا نان چندین هزار سالست خوراک بشریت را تشکیل می دهد و امروز یکی از مواد غذائی است که عمده مصرف کشورهاست می باشد (مثلا در ایران 80 درصد غذاهاست) و چنانچه خوب تهیه نشود و در نتیجه نارسائیهای معده - اختلالات گوارشی - کم خونیها و لاغزی ها را به وجود آورد از یک طرف مردم علیل نمیتوانند خوب کار کنند و خب ابناء وطن راتربیت نمایند و از طرف دیگر چقدر پول دوا و درمان به کشورهای خارج سرازیر نمایند! در اینجا این سئوال پیش می آید آیا بشر در انتخاب نان اشتباه کرده است؟ با همین چند صفحه ای که نوشتم دانستید انتخاب خوبی کرده و چه چیزهائی که ننوشتم و از پرگوئی اجتناب کردم تا آنجا که حتی تذکری داده نشد که نشاسته و قند خون به اندازه قندهیا مصنوعی ایجاد مزاحمت قندی درخون نمی نمایند و پادزهر نان با خودش است چنانچه برای تشخیص آزمایش تحمل نسبت به گلوکز آمدند به ازاء چهار گرم گلوکز محلول در برابر هر یک کیلو گرم وزن موش دیده شد اگر کازئین سوکروز انتخبا شود گلیسمی (قند خون)

ص: 239

به طور متوسط 200 میلیگرم درصد است و اگر موشها با غلات تغذیه شوند 120 خواهد بود که علتش را وجود یک ماده پائین آورنده قند خون در غلات دانسته اند.

چند سال قبل 42 نفر متخصص از 21 کشور در شهر رم تشکیل جلسه دادند تا نظر خود را راجع به مواد سرطان زا (Cancerigene)ابراز، و بالاخره عوامل مولد سرطان را چنین ابراز داشتند:

بعضی از مواد پلاستیکی مخصوص بسته بندی.

برخی از روغنهای معدنی که پخته می شوند.

پاره ای از مواد هیدروکربن که در خانه داری مصرف میگردد.

مرگ موش.

بتانافتیل آمین که برای ثبوت رنگهای لب و سقز استعمال می گرد.

نان که زیاد پخته می شود: و عوامل دیگر که بعدها کشف شده یا می شود.

ناگفته نماند که نان را با آتش گیاه تهیه نمایند بهتر است زیرا ناچیزی از نفت سیاه و مازوت جذب نان می شود.

گندم تقریبا دارای همه مواد غذائی لازم برای بدن میباشد و بعضی آن را چنین با تخم مرغ مقایسه کرده اند:

سبوس = پوست تخم. تسنایا غشاء دوم گندم = پوسته نازک زیر پوست ضخیم تخم مرغ . گلوتن گندم = سفیده تخم مرغ. ماده چربی داخل گندم یا آلورن = چربی فسفر دارد. نطفه گندم = نطفه تخم مرغ. ولی گندم دارای قند تخمیری است

ص: 240

که تخم مرغ فاقد آن است و گندم را مراقبت کنند فاسد نمی شود ولی تخم مرغ را بهر طریقی نگهدارند بالاخره تفاوت می کند.

گیاهان در قسمت های مختلف خود (برگ - ساقه - گل) دارای کرکهائی (آنتن هائی) هستند که امواج مولد ویتامین را از خورشید می گیرند و کرکهای مذکور در سردانه گندم وجود دارد و از عجائب بعضی گیاهان اینکه هنگام هوای بارانی یا طوفانی یا ابری کرکها بسته و با نمایان شدن خورشید از یکدیگر باز و به اصطلاح آنتن هابه کار می افتند در گند م تشعشعات نورانی خورشید توسط کرکهای مذکور گرفته و هر نوع از آن در قسمت مخصوصی از گندم ذخیره شده که سبوس هم سهم به سزائی از آن را دارد).

نان سبوس دار با مقداری میوه مصرف شود تقریبا تعادل غذائی انسان تامین است.

اخیرامعلوم شده خمیر ترش دارای دیاستازی به نام فیتاز است که نمی گذارد بر عکس تصور طرفداران نان سفید عناصر مفید نان (کلسیم - آهن - منزیوم - ویتامین B) جذب نشده از بین برود و دیاستاز مذکور خنثی کردن اسید فیتیک موجود در سبوس می باشد.

اگر گندم تازه جوانه زده را برای جبران نانهای سفید شده فعلی بخوریم کار به سزائی است زیرا هر صد گرم گندم جوانه زده 71 میلی گرم کلسیم دارد و گندم به طور متوسط 45 (نان سفید فقط 14) و فسفر آنها به ترتیب 05/1 گرم و 423 میلی گرم و 86 می باشد.

از جمله آزمایشات جالب در باره گندم اینکه : در خاکستر

ص: 241

ریه حیواناتی که نسبت به باسیل کخ (که مولد سل میباشد) مصونیت دارند، مقدار زیادی سیلیس پیدا کردند و حال آنکه ریه حیواناتی که نسبت به سل حساسیت دارند مقدار ناچیزی سیلیس یافت میشود و چون در سبوس گندم مقدار زیادی سیلیس وجود دارد. برخی عقیده دارند نان سبوس دارد برای مسلولین خوب است.

100 گرم آرد 330 کالری تولید و برابر 80 گرم قند و 35 گرم چربی از لحاظ کالری میباشد.

کمبود آرد کلسیم و ماده پروتیدی آن است لذا با آنکه فسفر زیادی دارد در استخوان سازی به تنهائی کافی نبوده و گلوتن (نپروتید) آرد نیز که 9 در صد بیشتر نیست قدرت سازندگی کافی به نان نمیدهد که با افزودن لبنیات و سبزیجات و گوشت جبران میشود.

آردی که سبوسش گرفته شده و در نتیجه ویتامین B آن کم شده قابلیت جذب نشاسته را پائین آورده و انرژی لازم به بدن نمیرساند و اگر سبوس آرد زیاد تر از حد معمول هم باشد غذا به آسانی هضم نمیشود، بنابر این باید حد وسط را انتخاب کرد.

آرد سه نوع است: آنکه نرم بوده رنگ سفید دارد و به انگشتان نمی چسبد و آنکه سفت است و کمی زرد رنگ و به انگشتان نمی چسبد و حد فاصل آنها.

آرد از لحاظ تجارت سه نوع است، درجه یک که لای کاغذ فضار دهند صدا نمیکند و خراشی بر کاغذ نگذارده و نرم و خشک و سفید و با بو و مزه مطبوع میباشد. درجه 2 که سفید مایل به زرد بوده و بین دو لایه کاغذ با فشار صدای مخصوصی میکند و خراشیدگی

ص: 242

بر کاغذ میگذارد و درجه 3 که زبر و دانه دانه و خاکستری رنگ میباشد.

هرچه آرد کهنه شود مواد چرب آن به اسید تبدیل میشود و اسیدیته زیاد مانع تبدیل آرد به نان میگردد، رطوبت آرد خوب 13-11 درصد بوده و بیشتر از این سبب زود فاسد شدن آرد میگردد.

بوی آرد شبیه بوی فندق بوده و بوی کفک مانند، علامت کهنگی آن است و مزه آن مطبوع میباشد و تلخ یا ترش باشد علامت کهنگی یا فساد آن است و اگر مزه خاک نمود آرد پستی است. اگر آرد دو رنگه باشد علامت مخلوط کردن آرد کهنه و نو میباشد. اگر آرد بوی زننده و مزه تلخ داشت باید متوجه ارگودوسکل که بسیار خطرناک است بود.

چیزهائی که برای تقلب به آرد اضافه میشود زیاد بوده و همه را میتوان با آزمایشات لازم جستجو کرد. نان خوب دو رویه بوده که شرح داشده شد و دارای رنگ زرد و پررنگ یا قهوه ای و بدون سوراخ و وسط آن یکنواخت و دارای خاصیت کشش و سوراخهای منظم میباشد و به انگشتان نمیچسبد و بوی آن شبیه بوی آرد سرخ شده و مزه گوارا شبیه فندق دارد. اسیدیته نان 10 * 0/0049 *N و رطوبت متوسط آن 47/82 درصد بوده و اگر مقدار کلر و سدیم در صد گرم نان را از مقدار خاکستر آن کسر نمائیم نباید از 2/5 گرم کمتر باشد.

خاصیت کشش نان خوب اینگونه است که وقتی بین شصت و سبابه مغز نان را فشار میدهند و آزادش میکنند به آهستگی بجای

ص: 243

اول خود برگردد. یعنی قدرت ارتجاعی خود را داشته باشد.

نان سفید و زیانهای مربوطه اش را قبلا شرح دادم، در اینجا باید اضافه کنم در برخی کشورها کلریا کلرور دونیترین و زیل یا پراکسید دو بنزول به آرد مخلوط میکنند که سفید شود یا در بعضی ممالک از ترکیبات آهن - کلسیم - ویتامین ها علاوه میکنند.

بهترین نان آن است که طبق اصول قدیم تهیه گردد (در جلد چهارم راجع به ارزش عادت بشریت به غذا بحث شد) مواد محافظ نداشته باشد (چیزی برای حفاظت آرد و اینکه زود فاسد نشود به ارد اضافه نکرده باشند) - زیاد سفید نباشد. و بد نیست بیفزائیم که با آسیاهای سنگی و قدیم خرد و آرد تهیه شده باشد که علتش را شرح دادم. و باز اضافه شود که ور آمدن خمیر نان با خمیر مایه بوده باشد نه با جوش شیرین یا داروئی دیگر. (این مایه با ترش شدن طبیعی بدست آمده سبب رشد و تکثیر اسپورها و باکتریها شده و در نتیجه اسید لاکتیک و اسید آستیک بوجود آمده نان را خوش طعم میسازد) خمیر مایه با باکتریهای خود به کمک اسپورها مواد سفیده ای نان را زیاد و ویتامین را افزایش و رل مهمشان نگهداری ویتامین B است که در اسید بهتر مقاومت دارد. اینکه نان هر کشوری بلکه هر شهری مزه خاصی دارد: باکتریها انواع مختلف دارند - گندم و آرد در آن است بدست آمده - استقامت آردها متفاوت است - حرارت هر شهر مخصوص به خودش است - حتی در برخی نقاط آرد ذرت یا جو به آرد گندم اضافه مینمایند و گاهی تخم ها یا گردهای گیاهی.

ص: 244

نان خوب، بیات شده چند روز محفوظ میماند ولی نان سفید زود خشک میشود و نان خوبی نیست. نان از آرد و آب و مایه خمیر و نمک به نسبت های (170 کیلوگرم - 100 لیتر - یک کیلو - 2/5 کیلو) درست شده و هر 100 گرمش مولد 250 کالری است و مانند آرد کلسیم و گلوتنش کم است که با افزودن گوشت و لبنیات و سبزیجات به آن جبران میشود و همچنین جبران بسیاری ویتامین ها که در نان وجود ندارد یا در آن کم است.

هضم نان از دهان شروع و قسمت دیگر در معده انجام ولی هضم در روده هاست و اگر زیاده خورده نشود اشخاص سالب بخوبی آنرا هضم مینمایند. بخصوص اگر تازه و گرم باشد ولی اشخاص ضعیف که مواد نشاسته ای در روده شان تخمیر میشود از خوردن نان تا حد امکان خودداری مینمایند و برای بهتر هضم شدندش خوب است آنرا بر آتش برشته کنند یا بیاتش نمایند تا مجبور به جویدن بیشتر و هضم بهتر گردند.

اضخاص چاق باید از زیاد خوردند نان که نشاسته فراوان دارد بپرهیزند.

برای ساختن نان آرد را با نمک و آب و مایه خمیر مالش میدهند (سابق با دست و اکنون با مسائل مکانیکی) تا به حالت یکنواخت و کشدار در آید، بعد مدتی در حرارت ملایم نگهداری میشود تا متورم شود (ور آید) سپس به قطعات کوچک (چانه) تقسیم و از آرد آنرا پوشانده تا به مرحله دوم ور آمدن برسد که مجموعا سه چهار ساعت میشود. آنگاه به تنور برده میشود که در کشورهای مختلف به انواع و اقسام میباشد و از همه بهتر نان های ایرانی است

ص: 245

که حرارت به همه جای نان رسیده، آنرا تقریبا عاری از میکرب میسازد و زود پخته و رسیده میشود، در صورتیکه نانهای دیگر گاهی تا 50 دقیقه باید در تنور بماند.

فرمانها ولورهای موجود در آرد و خمیر مایه و با سیلهائی که از خارج وارد میشوند تغییراتی در خمیر بوجود میاورند: فرمانها سبب تسهیل هضم نان شده و لورها قسمتی از نشاسته را به الکل و اسید کاربونیک و قسمت دیگر را به دکسترین تبدیل میسازند و گاز کربنیک ایجاد شده هنگام خروج خمیر را گویا سوراخ سوراخ کرده است و باسیلها تولید آسید مینمایند و اگر کمی ترشی اضافه شود عملیات مذکور زودتر انجام میگیرد.

هرچه نان برشته تر باشد هضمش آسانتر است.

برای تهیه نان سفید 50 -60 و جهت نان زبر و تیره 70-85 درصد گندم قابل استفاده میباشد و اگر همه گندم برای تهیه نان بکار برده شود آنرا کامل گویند.

گندم که به آرد تبدیل میشود 20-22 درصدش به صورت سبوب خارج میگردد.

نان سفید فقط 8 درصد مواد بیاض البیضی 52-54 درصد مواد نشاسته قندی و یک درصد چربی و یک درصد مواد معدنی و بقیه آب و نمک است.

درجه جذب نان کامل 91 و نان بوس سبوب 92/5 و نان سفید 97/7 و نان سیاه 87 درصد میباشد، خمیر ترش نان کهنه باشد مزه نان ترش و تلخ و نا مطبوع میشود.

نانهائی که زیادتر از حد آب دارند قارچها به آسانی بر آنها

ص: 246

رشد میکنند و لکه هائی قرمز یا سیاه یا ... بر نان میگذارند.

اگر گندم سیاه به نان اضافه شود رنگ بنفش یافته و در صورتیکه ارگودوسکل بیفزاند روی سطح نان لکه های بنفش بوجود آمده و مزه نان تلخ و بوی آن نامطبوع میگردد.

گاه آب آرد را زیاد میکنند که برای اینکه معلوم نگردد آرد برنج یا سیب سمینی میافزایند.

اگر نان یک رویه اش پف نکرد به احتمال قوی ارد فاسد یا کهنه به آن افزوده شده است.

برای خنثی کردن آرد کهنه یا فاسد که بتوان از آن نان پخت کربنات، آمونیاک، بیکربنات، کربنات دوشو و ... اضافه مینمایند و نانوایان کشور تشیع جوش شیرین و برای تشخیص کافی است به 50 گرم نان آب آنقدر افزوده تا روی نان را بپوشاند بعد آب را برداشته یک تا سه سانتیمتر مکعب اسید کلریدریک میافزایند متصاعد شدن اسید کربنیک دلیل وجود کربناتهاست.

روسیه و اتازونی محصول گندمشان در ردیف اول میباشد.

گندم تابستانی گلوتنش بیشتر و آنکه در بهار برداشته میشود نشاسته افزون تری دارد.

اسید گلوتامیک موجود در پوست دانه گندم در اکسیداسیون گوگرد و اسیدهای آمینه دیگر بدن (بیش از 12 عددشان) و تغییرات دیگر درونی بدن مؤثرند.

کاستل Castle ثابت کرد: از اثر عصیر معده (عامل درونی) روی گوشت (عامل بیرونی) عنصریکه از کم خونی خطرناک جلوگیری مینمایند بدست می آید و اونگلی Ungley

ص: 247

ثابت کرد بعد از گوشت جوانه گندم عامل بیرونی را تأمین مینماید.

دادن نان به بچه کوچک صلاح نیست زیرا نمیتواند بجود و لذا به بزاق آغشته نشده وارد معده شده از دوازدهه بدون اینکه ترشحات لوز المعده بر آن اثر کند عبور کرده ... از آهک و فسفر بدن میکاهد. ولی از دو سالگی به بعد دادن نان خوب است و خوراک خوبی برایش بوده و تحمل خوبی در هضم نان دارند، به شرط آنکه افراط در خوردن نان خالی زیاد نشود.

کنگره بین المللی کلمه مطلق آرد را برای گندم شناخته و سایر آردها را باید با افزودن نوع آن شناخت (آرد جو - آرد نخود - آرد....)

وقتی خمیر تهیه میشود پس از 108 دقیقه PH آن 6/2 و بعد از 156 دقیقه 5/88 و 180دقیقه 5/78 و 270 دقیقه 5/67 و 300 5/75 میگردد.

در بیکویت سازی آردهای سخت که گلوتن زیاد دارند بکار میبرند و در تهیه شیرینی های سبک مانند بیکویت تخم مرغی از آردهای سست که 7-8 درصد گلوتن خشک دارد و در تهیه بیکویت های خشک از آرد خیلی سست که 5-7 درصد گلوتن خشک دارد استفاده میشود.

قدرت هیدراتاسیون آرد با مرغوبیت آرد متناسب بوده و به طور طبیعی بین 62 و 65 درصد و تا 69 درصد میرسد و هروقت آرد کهنه باشد معیار مذکور پائین آمده به 60 میرسد و در اینصورت بر آمدگی خمیر این قبیل محصولات بد خواهد بود.

گلوتن گندم کانادا زیاد و به 13-14 درصد میرسد.

ص: 248

تنها غله ای که تقریبا تمام مواد لازم برای بدن را دارد گندم است.

دکتر کوزاس Argyris Kousas در کتابش به نام «درمان بوسیله جوشانده گندم» چنین مینویسد : در جدار داخلی لوله گوارش ماده عفنی وجود دارد که با چربیهای ملتهب و املاح سمی جمع شده بیماری مزمن معده را سبب میشود که در بعضی بصورت ساده ترش کردن در دهان و در برخی به شکل دردهای سخت و سوء هضم تظاهر میکند و جوشانده گندم علیه این حالت بیماری روده بویژه جهت آنان که یبوست دارند سودمند است و دلائل خود را چنین بیان میکند: آلبومین گندم در اثر جوشاندن تبدیل به محلول کلوئیدی میشود که بیشتر از سایر آلبومین ها قابل هضم است. دانه های میکرسکبی نشاسته به قطر بین 0/004-0/002 میلی متر که از آب اشباع شده و شکسته میشود توده چسبناک به نام چسب نشاسته درست مینماید که به خوبی قابل هضم بوده و تمام آن بدون مدفوع جذب میگردد و زمان جذب به صفرا و مایعات روده کمک مینماید تا چربیها حل شوند زیرا چربیها مانند کفی به سطوح داخل روده ها چسبیده و به هضم غذا آسیب میرسانند و جذبشان در بدن باعث مسمومیت نسوج و پیدایش بیماریهائی (دمل - تصلب شرائین - نقرس - سنگ کلیه و مثانه و ...) میگردد.

گندم را با آب هم وزن آن 5-4 ساعت میجوشانند تا غلیظ شود، دانه ها را گرفته، محلول را سرد میکنند و روزانه چهار بشقاب آنرا با شیرینی میل مینمایند. غذای مطبوع و سهل الهضمی است و نباید همراه آن غذای سفت خود ولی خوردن

ص: 249

میوه های آبدار اشکالی ندارد و برای اشخاص ضعیف سوپ ماهی قدغن است و در ضمن باید روزانه نفسهای عمیق کشید و در دردهای ارتریتی حمام گرم و حمام آفتاب گرفت که در اینصورت بیماریهای زیاد بودن اسید معده - زخم اثنی عشر و معده - یبوست - انتروکلیت- آمیپیاز - یرقان و بیماریهای کبد و کلیه درمان میگردد و حتی بیماریهای خون که علت آن مسمومیت اورگانسیم بوسیله جذل روده ای بوده است.

البرت راو و همکارانش بین غلات و حبوبات با استم بنوعی ناسازگاری اشاره کرده اند (1) و گندم و سایر غلات را از مهمترین عوامل ایجاد بیماری مذکور میدانند.

برخی غذا شناسان معتقدند کسانیکه ناراحتی قلبی دارند باید از فرآورده های تصفیه شده گندم اجتناب نمایند.

هم اکنون در صدد تهیه یکنوع ماده غذایی مصنوعی به نام اولئوکول (Oleocole) میباشند که دارای 65 درصد پروتئین است، درصورتیکه گوشت ماهی و انعام بین 15-20 درصد پروتئین دارند و گیاهان کمتر از این ماده مذکور که از نفت بدست میاید چندین برابر غلات لیزین دارد که اسید آمینه معروف غلات بوده و در رشد انسان رل اساسی دارد.

نان سفیط طعمش بهتر و اشتهاء آورتر است اما فاقد ترکیبات و مواد لازم میباشد (ویتامین ها - چربی - فسفات طبیعی - املاح - منیزی و ...).

پوست و لفافه گندم از نظر غذایی مهمترین قسمت آن است


1- مجله رسمی انجمن پزشکی آمریکا 11 مارس 1959.

ص: 250

و هسته اش دارای قدرت فوق العاده میباشد. یکدانه گندم را اگر دو قطعه کنیم با ذره بین قسمت های زیر در آن نمایان است:

قسمت خارجی که پوست گندم و سبوس آن است و شامل چند قشر میباشد و همین قسمت است که دارای الاح معدنی و مواد چربی میباشد و 14 درصد دانه است.

قسمت دوم جوف گندم است که دارای ماده سفیدی است شبیه قند و عبارت از نشاسته است و حرارت زیاد به بدن می بخشد و 84 درصد دانه میباشد.

سوم تخم یا هسته که مقدار زیادی ویتامین های پر ارزش و مواد ازته دارد و چهار درصد دانه میباشد.

چهار ماده رج (Gluten) خاکستری که چون اسید گلوتانیک دارد و اسید آمنیه پر ارزشی برای تغذیه و اعصاب به شمار میرود اهمیت بسزائی دارد و در حبوبات دیگر این ماده نیست، نان سفید عاری از قسمت قشری بوده و لذا عیناً همان نشاسته ای است که با آن رخت را سفید میکنند یا بوسیله آن اعلانات را میچسبانند و خوردنش باث ضعف و استعداد ابتلا به سرطان است. همین قسمت قشر است که دارای مواد معدنی مانند سدیم - قسقر و منیزیوم بوده که برای تغذیه سلسله اعصاب بسیار مفید است و از سرطان جلوگیری مینماید و چون محتوی مقداری سلولز میباشد برای جلوگیری از یبوست بعلت تحریک روده بوسیله سلولز سودمند است. در تخم گندم اسیدهای آمینه و ویتامینهای چندی است.

چاودار Le Seigle فسفاتش از گندم کم تر است ولی چون

ص: 251

سبوسش را جدا نمیکنند وضع تغذیه آن نواحی که از آن میخورند (روسیه - لهستان - مرکز فرانسه و ...) از آنان که نان سفید میخورند بهتر میباشد، خوردن چاودار رگهارا ملایم کرده لذا بین مصرف کنندگان، امراض قلبی کمتر دیده میشود.

چاودار که بعلت کمی فسفاتش دیر هضم و سنگین است با کهنه شدن نانش هضمی آسانتر پیدا میکند. گندم سیاه Sarrasin چون ویتامین P فراوانی دارد رگهای بدن را نرم و تقویت میکند و دارای مقدار قابل ملاحظه ای فسفر - کلسیم - منیزیوم و پتاسیم است و اسیدهای امینه (لیزین - ارژینین - هیستیدین - سیستین - تریپتوفان و سنتونین) در آن یافت شده است.

جوانه گندم برای جلوگیری از سقط جنین مفید است.

هاوارد فاست آمریکائی در کتاب «موسی» مینویسد (1) چون بنی اسرائیل بوسیله حضرت موسی از مصر خارج شدند با تعقیب فرعونیان ال فرار داشتند و نتوانستند بغیر از گندم خوراکی دیگر با خود بردارند و لذا پس از ورود به صحرای سینا فقط نان داشتند. گندم را با سنگ ارد کرده خمیر نموده با بوته های خشک بیابان آتش افروخته پس از برطرف شدن دود و شعله خمیر را میان اخگر میگذاشتند که سطحشان میسوخت و وسطشان خمیری بود ولی کم کم دانستند باید برای طبخ نان باید تنور ساخت تا نان نسوزد و خمیری نماند ولی چون در حالت حرکت بودند اینکار را نکردند ولی تنوری که در زمین به شکل مغاک یا حفره ای ایجاد شده از اختراعات یهود دانسته اند که با بدست آمدن تنورهائی در آثار مصر معلوم


1- موسه.

ص: 252

میشود یهود از مصریها فراگرفته اند لیکن انواع مکمل تنور از اختراعات ایرانیان است و هاوارد فاست میگوید اولین ملتی که گندم را شناخت و از آن آرد کرد تا نان تهیه کند ایرانیان بودند و اولین ملت که تنورهای مکمل نانوائی را اختراع نمودند ایرانیان هستند و این واقعیت را کلیه مورخین جهان قبول دارند که روش نان خوردن بوسیله ایرانیان بدنیا آموخته شده است.

گل گندم که دارای سالیسیلات دومیتل بحالت طبیعی است دارای اثرات ضد احتقانی بوده و بخاطر داشتن اسید سالیسیلیک ضد عفونی کننده نیز میباشد.

غلات جمع غله است که به آن حبه نیز گویند که جمع آن حبوب است (غلط مشهور حبوبات) و شش هزار سال قبل از میلاد مسیح کشت و زرع آن معلوم گردیده است.

ترکیبات گندم - جو - چاودار - گندم سیاه از لحاظ آلبومین چربی - هیدرات کاربن - مواد معدنی بقرار زیر است: آلبومین گندم 7-10 درصد چربی 1-3 درصد - هیدرات دو کاربن 70-76 مواد معدنی 1-1/5، از جو بطور متوسط ارقام 10/5-0/7 - 68/5-1/5 و از چاودار 12/5-6-65/5-1/5 و گندم سیاه: 7/5-1/25-73/5-1/25.

بطوریکه ملاحظه فرمودید آلبومین غلات که دیرهضم و درجه جذل 82-96 درصد دارند یعنی از صد گرمشان بطور متوسط هشتاد گرم قابل استفاده برای بدن میباشد (در گوشت 96 درصد) خیلی کم و در عوض مواد نشاسته ای قندی فراوانی دارند (گندم های ریز و سفت و قرمز آلبومین بیشتری دارند). نوکلئین غلات که در

ص: 253

پوست آنها (به استثنای چاودار) و با سبوس گرفته میشود و لذا آرد غلات در بدن ایجاد اسید اوریک نمیکند.

مواد معدنی گندم و جو بقرار زیر است: فسفر 4 در هزار از گندم - 4 در هزار از جو، پتاسیم 4/5 از گندم - 4/75 از جو، منیزیم 1/25 - 1/45، کلسیم 0/45 -0/35 ، آهن 0/025 -0/040 که بیشتر مواد معدنی با سبوب بوده و متأسفانه وارد آرد نمیشود و بطوریکه ملاحظه فرمودید کلرو سدیم غلات خیلی کم است (همینطور ویتامین های A و B گندم مقداری با سبوس خارج میشود) ناگفته نماند: گندم - جو - برنج - ذرت - چاودار - گندم سیاه و ... جزو غلات محسوبند. غلات PH بدن را پائین می آورد.

در چربی غلات لستین زیاد است.

غلات البومین کم دارند و لذا زیاد در معده نمیمانند و بر عکس در روده سبب ترشح زیاد لوزالمعده میگردند، پروتئین های مواد تهیه شده از غلات معمولا از پروتئین های مواد حیوانی ارزششان بیشتر است.

مقدار کمی پروتئین گندم از کمبود نیتروژن بدن جلوگیری میکند.

غلات چون پتاسیم زیاد دارند سبب دفع کلر و سدیم میگردند.

دادن کود شیمیائی به زمین گندم سبب اشباع زمین از پتاسیم و در نتیجه منجر به کمبود منیزیم میگردد که به کلی باید فراموش گردد، جوانه های سبز و دانه های جوانه زده دارای آمینو اسیدهایند

ص: 254

به شکل آسپاراژین و گلوتامین یا گلوتاتیک اسید یا گلوتاتیک به صورت دکستروژیر و لوژیر.

گل گندم از راه موضعی و هم از طریق خوراکی دارای اثرات ضد احتقانی است و به علت دارا بودن اسید سالیسیلیک امکان دارد اثرات ضد عفونی داشته باشد و در نقرس و رماتیم مورد استعمال دارد.

اصولا قسمت اعظم نشاسته ها در حقیقت هضم نمیشود مگر آنکه قبلا پخته شده و قابل متورم شدن در آب باشد. نشاسته ها موقع شکسته شدن تولید تعداد کثیری مواد بینابینی مینمایند که قابلیت هضم آنها خیلی بیشتر از خود نشاسته های مربوطه میباشد. این موارد عبارت است از دکسترینها که به شکل قندهای مغذی رل مهمی در تغذیه نوزادان دارند. سایر مواد بینابینی مثل دکسترین ها که در اثر بریان کردن بدست می آید عبارتست از نان های کلوچه شیرمال و نانهای برشته (البته در اینجا توجه به جلدهای قبلی و دستور امام نمودید راجع به خوردن نان شیرمال در شب).

نان در بعضی کشورها غذای اصلی مردم را تشکیل مردهد (در ایران 80 درصد).

در نان خشک بغیر از نشاسته و شاید برخی از مواد معدنی بقیه مواد مخصوصا ویتامین ها و مواد سفیده ای آنها به کلی از میان رفته و از این لحاظ فاقد هرگونه صلاحیت یک نان کامل میباشد برخی هم همین نان خشک (یا نان قندی یا روغنی یا شیری) را بصورت قطعات چهارگوش و یا گرد در آورده و آنرا در تنورهای مخصوص پخته و خشک میکنند و نام آنها را بیسکویت میگذارند

ص: 255

که چون در 250-300 درجه پخته میشوند هرچند ویتامین های مختلف به آن بیفزایند چیزی از آن باقی نمیماند.

مواد قندی چون وارد آرد شود لیزین Lysine و آمینون اسید آنرا که برای بدن ضرورت زیاد دارند نابود میسازد و چون مواد قندی مصنوعی که وارد نان میشود بدون ویتامین و املاح معدنی میباشد هرچه بیشتر وارد نان شود به همان نسبت ارزش غذائی نان کمتر میشود، بعلاوه بزاق که ترشح خود را با مواد مربوطه تطبیق مینماید با ترشح خود جهت قند نمیتواند کاملا در هضم نشاسته نان دخالت نماید و لذا نان قندی هم نان مفیدی نبوده و نیست.

نان گرم 38 درجه و یا بالاتر ثقیل الهضم تر از نان سرد است.

اگر مردم منحصرا با یکی از غلات نه فقط از نقطه نظر کالری بلکه برای احتیاجات غذائی خود تغذیه نمایند ناراحتی هائی بوجود خواهد آمد زیرا غلات از نظر کیفی نقائصی دارند: پروتئین آنها از نظر بعضی اسیدهای آمینه ضروری فقیر است و گرچه جوانه و پوسته خارجی دانه غلات مقدار زیادی ویتامین B کمپلکس دارد ولی چون معمولا این اجزا را در آسیا کردن از غله جدا کرده و به مصرف تغذیه حیوانات میرسانند اینهم مزید بر علت میشود.

غلات اسید اسکوربیک ندارند.

غلات گرچه مقدار کافی از دو ماده معدنی مفید یعنی آهن و کلسیم در آنها یافت میشود ولی چون این مواد به صورت نامحلول به شکل ترکیبی با اسید فیتیک هستند (بیشتر در لایه های خارجی

ص: 256

دانه) قابل جذب نیست به همین علت بهتر است در کارخانجات آسیای غلات به مقدار کافی کربنات کلسیم به آرد بیفزایند تا اسید فیتیک خنثی شود.

اسکاتلندیها (واسبهای انگلیسی) که جو مصرف میکنند از یک مزیت غذائی بهره مند میشوند زیرا ارزش غذائی جوبیش از سایر دانه هاست جز آنکه اسید فیتیک زیادی در بر دارد.

زارعین اسکاتلندی که از قدیم برش جو را با مقدار زیادی شیر (که حاوی کلسیم فراوان است) میخورند نقص فوق را به این ترتیب برطرف کرده اند.(1)

خمیر ترش مصنوعی ساخت آمریکا از ترکیبات زاج سفید بوده مولد زخمهای دستگاه گوارش است.

دو سه قاشق گندم را پاک کرده در آب خیس کرده روز دوم آنرا شسته باز آب سرد تا به سطح گندمها ریخته مجدد روز سوم این عمل تکرار گردد و بعد بگذارند تا گندمها جوانه زده به اندازه نصف دانه جوانه ها بلند شود. صبحانه یک یا دو قاشق سوپ خوری از این گندم خورده شود برای اشخاص کم خون و ضعیف و ناقهین و بیماران عصبی و عقیم و نازا و پس از زایمان مفید است.

مقدار پتاسیم - سدیم - کلسیم - منیزیم - اکسید دوفر -سید فسفریک - املاک معدنی در گندم به طور متوسط درصد گرم خاکستر بر حسب میلی گرم : 31/16-2/07-3/25-12/06-1/28


1- کتاب درمان شناسی دنل Dunlop جلد اول صفحه 770.

ص: 257

22/47-81/1 می باشد، آهن خوشه گندم 65/9 - دانه گندم 45/1 (متوط 28/1) آرد گندم 74/0 و مقدار ید در آرد گندم 007/0 میلی گرم در هر کیلو آرد می باشد.

مقدار ویتامین های 1-B2 B نیکوتیل امید - ویتامین E بر حسب میلی گرم در آرد گندم کامل : 56/0-12/0-5/0-2/2 و در آرد گندم سفید 07/0-03/0-07/0-2/1 و در جوانه گندم 05/2-08/0-46- روغن جوانه در نان سفید 07/0-03/0-80/0-23/0 نان کامل صد در صد 28/0-15/0-50/3-30/1 میباشد.

تقریبا از سن 45 سالگی به بعد که پیری شروع می ش ود به ویژه در زنان چون اختلالاتی در متابولیسم گلوسیدها ایجاد می شود باید برای جلوگیری از چاق شدن خوردن نان را کمتر نمود.

در تورمهای آرواره ها - اتورم مزمن لوزه ها و مجاری صفراوی و جگر سیاه و مسمومیت الکل و دخانیات چون بافت پوششی معده کم و بیش متورم است باید نان و شیرینی را کم مصرف نمود.

گلنارد (Freang Glenard) عقیده دارد کسانی که به تنبلی ماهیچه های معده دچارند باید از خوردن نان منصرف گردند.

نان ممکن است ایجاد کهیر نماید و خوردنش بدون خوراکهای دیگر آثار کمبود ویتامین ها وراشیستیم و بیماری اسکوربوت را ظاهر سازد.

کسانی که نان زیاد می خوردند مخصوصا اگر خوب بجوند

ص: 258

و درست با بزاق آغشته اش نکنند نان در معده اشان تخمیر یافته باد می کدن و سبب می شود شیره معده بر آن اثر نکند و اتساع معده و آروغ زدن پیدا شود، سوء هضمیها باید نان بیات (روزانه به طور متوسط 200 گرم) خورده خوب بجوند و آشامیدنی کمتر با آن مبدل نمایند و خوردن نان گرم تازه یا نانی که خوب پخته نشده برایشان ضرر دارد.

نانهائی که مواد دیگر به آن می افزایند به ویژه نانی که فضله موش در آردشان بوده اختلالات گوارشی که لاغر کننده است به وجود می آورد.

کسانی که دچار مرض قندند، آماس کلیه دارند (نگر آن که کم نمک باشد و 7/0 گرم در کیلو) و ارترتیک ها - نقرسی ها ارتریواسکلروزها - فشار خونیها - بیماران پوستی (چون نان خون رااسید می نماید) باید خوردن نان را به حداقل برسانند.

محصول گندم دنیا در 1893 میلادی حدود 525 میلون کنتو و در 1933 قریب 200/1 تن کنتو بوده است از یک دانه گندم که کاشته شود به طور متوسط 80-90 دانه به عمل می آید.

گل گندم مقوی و قابض و تب بر و ضد یرقان و تصفیه کننده خون بوده جوشانده اش (20 گرم در لیتر آب) مسکن دردهای رماتیسمی است و اگر دم کرده آن (40 گرم در یک لیتر آب) را در شستشوی ورمهای ملتحمه چشم به کار برند مفید است.

در گندم ممکن است مس به طور طبیعی 50-100 میلی گرم در کلیو وجود داشته باشد.

ذخیره کردن و پختن ارزش حیاتی مواد سفیده ای را پائین می آورد و این امر احتمالا به علت فعل و انفعالاتی است که میان قند

ص: 259

و اسیدهای امینه (لیزین متیونین هیستیدین) آنها صورت می گیرد و شاید یک علت منع احتکار همین باشد.

PH آرد گندم بین 5/5 و 5/6 می باشد و از نان سفید 5-6.

نان از ابوبکر محمد رازی زکریای رازی

نان سمیذ (نان سفید) ونان خشکار (با سبوس و بشسته) نان فطیر (بی مایه) نان تخمیر شده (مایه دار) نان پر نمک و ملح بوره (یک نوع سنگ نمکی است) نان عدیم (بدون نمک) نان فرن (کماج) نان تنور - نان مله (که در صحرا ابرشن می پزند) نان طابق (نان نازکی که بر روی آهن می پزند) انواع نان می باشد.

نان سمیذ دیرتر دفع شده سبب نفخ شکم و تولید گاز و انسداد مجاری کبد و سنگ کلیه می گردد و مبتلایان به آنچه نام برده شد بهتر است نان خشکار بخورند چه ادامه در خورند نان سمیذ ممکن است سبب درد مفاصل و بی حرکتی آنها شود و برای اصلاح باید بر مقدار خیمر مایه و ملح بوره افزود سنکنجبین به زودی آشامید (سکنجبینی است که از ترکیب چندین گیاه جوشانده تهیه می شود) که با تخم خربزه و تخم کرفس و شکر طبرزد (قند سفید پاک شده) تهیه می شود و اگر طرف راست احساس سنگینی شد همزمان با خوردن نان باید خورد و اگر طرف چپ یا پشت احساس ناراحتی گردید سه ساعت قبل از غذا چند روز باید به خوردن ادامه داد.

داروی مؤثر دیگر سفوف (ترکیب چند دارو به صورت گرد) تخم خربزه تمیز شده (ده درهم) قلت (جویا ماشی) تخم زردک

ص: 260

و بادام تلخ هر کدام دو درهم به اندازه سه کف هر دفعه از مخلوط باید خرود و پس از آن جوشانه پر سیاوش آشامید و خوردن خربزه نیز برای کسانی که دچار عارضه مذکور می شوند مفید است یا خوردن آب باقلای جوشیده (از بزرگ شدن سنگ کلیه و سخت شدن مفاصل جلوگیری می نماید).

کسانی که دچار نفخ شدید در معده و امعاء هستند از خوردن میوه های تازه و تر به ویژه ترش باید پرهیز نمایند به قدر یک گردوی کوچک از گوارش کمونی (ترکیبی از مواد اشتهاء آور چون زیره و فلفل و به و ...) در غذا بریزند و مقدار کافی ادویه به غذا اضافه نمایند و در هوای سرد سیر بخورند و با چنین نان اسفید با (قیمه گوشت و سبزی و حبوب که به آن سرکه یا لیمو اضافه میکنند) باید میل نمود و ازخوردن آن با ماست و شیر گرم و ماست کیسه ای و انگور ترش و سردکننده ها (با آب غوره ساخته می شود) و آب یخ بپرهیزند و اگر مجبور به خوردن نامبردگان شدند باید قدری سیاه تخمه یا فلافلی (انواع فلفلها) میل نمود و بعد از آن اندکی تحمل گرسنگی نمود و روز بعد مدتی در گرما ماند تاعرق نمود و از همه بهتر خوردن سیر است که باد شکن تر بوده و مانند بعضی چاشنیها عطش آور نیست و با این دستور می توان از بروز قولنج و درد پهلو و صداهای نامطبوع و نفخ شکم در اثر خوردن نانهای سمیذ و حواری در امان بود اگر یبوست موجود بود بهتر است روغن زیتون مصرف نمود و از فانیذ سجزی (شکر پنیر) قبل از غذا میل نمود و نوشیدن تدریجی «اسفیدبا» که در آن کلم پیچ و اسفناج و نخود کمی ریخته باشند مفید است و می توان قبل از غذا نیز خورد.

ص: 261

در تابستان آلوی خشک شیرین را تمیز شسته خرد کرده آبو گلاب به مقدار مساوی مخلوط نموده یک شبانه روز قطعات آلو را در آنه خیسانده قبل از شام و ناهار 10-20 قطعه آن را به مبتلایان به تب می توان خوراند و در زمستان خوردن انجیر با عسل قبل از غذا نافع است و کسانی که مزاج گرم داشته مبتلا به یبوست هستند خوردن میوه های تازه (آلو - شاه توت - ...) مخصوصا در تابستان و موقع التهاب بدن سودمند است و اگر بدین طریق رفع یبوست نگردید از مغز کاجره (کافیشه یا گلرنگ گویند) - صبر (صبار - آلوکس) - تخم انجره - کمی تربد یا کمی گوارش به می توان از هر کدام به تنهائی میل کرد.

چنانچه دو ثلث در هم صبر زرد و یک ثلث مقل ازرق یک شب در آب کلم بخیسانند خوردنش دافع بزاز و مانع قولنج و التهاب است یک سوم در هم صبر و یک سوم کتیرا را در لعاب اسفرزه خیسانده میل باید کرد.

مقداری انجیر زرد خشک را در دیکی ریخته مساوی آن آب افزوده می جوشانند و مرتب آب افزوده بطوری که آب در دیک ثابت بماند و حرارت ملایم باشد چون انجیرها خوب له شد یک شب آن را کنار گذارده صاف کرده حرارت می دهند تا غلیظ شود و بعد شیره قند سفید سیستانی می افزایند عسل انجیر به دست می آید که با غلیظ کردن مجدد مسهل خوبی بوده و برای کلیه ها نافع بوده و رنگ بدن را نیکو می سازد و برای نفخ شکم و سرفه و بسیاری عوارض ریوی مفید است.

نان خشکار : از خوردن نان خشکار در بدن خون سوداوی

ص: 262

بوجود می آید و هر قدر نان پست و پاک نشده باشد مقدار خون کمتر ولی غلیظتر و حالت سوداوی آن بیشتر است، از خوردن نان خشکبار بیماریهای سوداوی بروز میکند و پیری را جلو میاندازد ناتوانی غلبه میکند از مقدئار خون کاسته میشود و شخص به خارش و بیماری جرب و بواسیر و غیره مبتلا میشود. چنانچه شخص بخواهد، به همان مقدار که ازخوردن نان «حواری» در بدن تولید خون میکند با خوردن «خشکبار» خون تولید شود مقداری آب هم بنوشد نان خشکبار مصرف نماید و همین کار سبب سنگینی معده و نفخ آن شده بخصوص ارگر بعد از خوردن چنین نانی مقداری آب هم بنوشد در این صورت نفخ بیشتری در شکم عارض میشود و اگر کمتر مصرف نماید خون در بدن به قدر کافی تولید نمیشود در این حال کم خونی ظاهر و طراوت و تازگی رنگ بدن را مختل میسازد و برای جبران آن لازم است که نان را با روغنها و شیرینیها و لبنیات بعنوان نان و خورش میل نمیاند و مدت زمانی ادامه دهد و از اغذیه نمک دار و ادویه دار و کامخها (ترکیب پودنه و خمیر فطیر آردجو) و امثال آن بپرهیزد چه استعمال مواد اخیر سبب میگردد که غذا قبل از آن که به مقدار لازم جذب بدن شده باشد دفع گردد و همین امر سبب کم غذائی میشود و نیز باعث پستی نوع خون گردیده و موجب ابتلا به بیماریهائی که در بالا اشاره شد همچنین پیری زودرس و خشکی بدن میشود و بخصوص اگر آب کم مصرف نماید و یا آنکه آب و هوای شهری که در آن سکونت دارد خشک و یا گرم باشد و یا آن که تحصیل نان برای شخص با رنج و تعب توأم باشد در این صورت لازم است با خوردن شیر و روغن و کره و روغنهائی که حرارت آنها

ص: 263

کمتر است مانند روغن کنجد و امثاتل آن بسازد لکن خوردن زیتون و همچنین شیره انگور و شکر و خرما مناسب نیست عسل نیز خوب نیست زیرا دفع و اخراج ماده غذائی را قبل از موقع از بدن تسریع میکند مگر آنکه با چربی بسیار و یا مغز دانه های چرب توأم سازد شیره انگور امروزه بهترین شیرینیها و کره و روغن مناسبترین چربیها در این مورد است شیر خالص برای تبرید و همچنین بعضی از انواع آب گوست با نان «خشکبار» خوب نیست زیرا این نوع نان ماده غذائی کمتری دارد و به زودی دفع میشود و خوردن شیرینیها و چربیها خاصیت مواد غذائی آنرا میافزاید.

نان فطیر بعلت اینکه باد در شکم تولید میکند و اینکه به کندی از روده ها خارج میگردد نامرغوب است و برای کسانیکه استعداد مبتلا شدن به قولنج دارند زیانبخش است و نیز زودتر از نان «حواری» سبب تولید سنگ کلیه و انسداد مجاری میشوند و معالجات همانند آنچه در خوردن نان حواری گفتیم میباشد و بلکه باید بیشتر آنرا ادامه دهند و مقدار زیاد تری دارو مصرف نمایند و مخصوصا برای کسانیکه کار خسته کننده ندارند این نان زیان بیشتری دارد و حتی برای کسیکه کار دشوار دارد ادامه دادنش سبب لاغری و ضعف میگردد و برای دفع آن باید نان را با خورشهای قوت دار و چسبنده مانند گوشت بره و گوساله و حلیم و نان قندی مصرف نمایند.

نان تنور و فرن نان تنور بهتر از نان فرن است چه هضم سریهنر . ئفع زودتر داشته و کمتر تولید نفخ شکم و انسداد مجاری مینماید اما نان فرن خاصیت غذائی بیشتری داشته برای آنان که

ص: 264

کار سخت دارند بهتراست.

نان مله: نانی است که روی شنهای داغ در بیابان میپزند دیرتر از نان فرن دفع میگردد.

نان طاق نان تابه است که از نان تنر سبکتر است مخصوصا اگر نازک باشد دفع آن به کندی انجام میپذیرد و خاصیت غذائی آن از نان تنور زیادتر است.

مناسبترین انواع نان در بیشتر حالات نوع حواری است که نمک طعام و ملح بوره به اندازه داشته و خمیر آن بر آمده و در تنور خوب پخته شود نه زیاد کلفت و نه خیلی نازک باشد از نان گندم قرمز محکم نان گوارائی بدست می آید و دفع آن دیرتر است و نمک و خمیر مایه بیشتر میطلبد و برای کسانیکه حرکت و ورزش زیاد دارند خوب است.

گندم خام و پخته ادامه خوردن گندم بو داده ممکن است سبب یبوست شود و لذا بعد از آن مسهل معتدلی باید خوردئ گندم پخته تولید نفخ شکم مینماید. نشاسته موجب سده در بدن میگردد ولی برای ریه و سینه مفید است.

سویق گندم و جو (آرد بوداده) سویق جو از گندم سردتر است و هر دو تولید نفخ مینماید و لذا آنها را با حرارت ملایم جوشانده صاف کرده با شکر و آب سرد میتوان خورد تا ایجاد نفخ شکم نکند. خوردن سویق گندم و جو بدین ترتیب در صبح تابستان برای مزاجهای حرارتی نافع است و در آن روز نباید میوه های تر و خیار و سبزیجات بخورند و سویق را هم باید کم بخورند و سرد مزاجان و کسانیکه شکم نفاخ یا دردهای پشت و درد مفاصل

ص: 265

کهنه دارند و پیران بایدب سویق نخورید.

نان کوبیده (فتیت) نفاخ و مولد قولنج و درد پهلو و تهیگاته بوده و علاج آن با کنجد وزیره و نانخواه خوردن است و اینکه نمک و بوره آن بیشتر آماده شود و با شکر مصرف نمایند و با آن میوه های تازه نخورند و مبتلایان به قولنج و درد معده از خوردنش صرفنظر نمایند.

ترید(ثرید) یا تلیتب در بعضی خوراکها موجب نفخ شدید و ضعف معده میشود بجز آنکه مزاج گرم ملتهب دارند نباید بخورند آنهم در تابستان و گرمی هوا،سرد مزاجان و کسانیکه نفخ شکم دارند باید از آن بپرهیزند (از کتاب محمد زکریای رازی که ذکرش رفت به اختصار ذکر شد).

از کتاب قدیمی

حنطه به فارسی گندم گویند بهترین آن تازه با لیده مایل به زردی و بعد از جنس سفید آن است در اول گرم و در یبوست و رطوبت معتدل و تازه ان که خشک نشده باشد در دوم تر وبهترین غذاهای اصحاء و کثیر الغذا و مسمن و مسدد و مضر صاحبان سده عروق و احشاء و خام آن مولد کرم معده و مصلحش سرکه کهنه و مضر زنان حامله و پخته ان نلاخ و دیر هضم ومولد ریاح و مصلحش شربتها و خوردن آب بالای آن مورث قولنج است و آرد و کندم که پخته باشند و نان قطیر قابض اند و آرد مطبوخ با شکر و بادام جهت سرفه و نفث الدم و درد گرده و سینه و تسمین بدن بغایت مؤثر و با نعناع و روغن تازه جهت خشونت سینه و ضماد گندم ممضوغ حهت

ص: 266

نضج دمل و طلای آرد گندم با سکنجبین جهت بثور لینیه و با عصاره بیخ آن جهت منع ریختن فضول به اعضار و نفخ امعاء و با شراب و سرکه جهت سم هوام و با آب گشنیز جهت بوغن و تحلیل اورام حاره و خنازیر و غددیه مجرب است و پخته آن با آب روغن زیتون محلل اورام حراه و ذرئر آن بر موضع گزنده سگ دیوانه بغایت مفید و چن خمیر گندم را به موضع گزیده سگ چند ساعت بسته نزد سگ اندازند هر گاه آن خمیر را تناول ننماید ظاهر میشود که سگ گزنده دیوانه بوده است و روغن گندم که باقرع گرفته شود جهت قوبا و سعفه و حزاز و کلف نافع و ضماد گندم سوخته با موم و روغن گل جهت جلای رخسار بی عدیل است.

خبز به فارسی نان گویند و از اکثر حبوبات بترتیب دهند و بهترین نوع آن نان گندم سفید مغولست که به حد اعتدال پخته باشد و سبوس به قدر اعتدال جدا شده و با شیر و روغن و زرده تخم مرغ پخته غلیظ و دیر هضم و مقوی گرده است و نان گرم و مسمن و مخفف رطوبات معده و خائیدن آن جهت کندی دندان مؤثر است و نان سرد مرطب بدن و تازه آن سریع الانحدار و خشک آن دیر هضم و مخفف و محلل ریاح و با خشخاش منوم و نان جو سریع الهضمت راز نان برنج و مبرد و قلیل الغذا و جهات اسهال و تبهای حاره که بی ضعف معده باشد نافع و مورث قولنج در مبرودین و نفاخست و مصلخحش ماء العسل و مرق گکوشت و نان برنج سرد و بسیار خشک و معطش و مسدد و مقوی بدن و کثیر الغذا و جهت اسهال صفراوی و دموی و نیکو کردن رخسار مؤثر است و نان گندم و برنج و جو که با شکر ترتیب دهند بدون روغن بهترین اقسام نانهاست و باعث سرعت هضم آن میباشد.

ص: 267

نان گندم در اخبار

نان یکی از خوردنیهای مقدس و مورد احترام اسلام است نبی گرایم اجحازه نمیدهد ذره ای از آن در فاضلاب ها ریخته شود(شاید بعلت جلوگیری از تشکیل پرده عایق بر فاضلاب و رشد شدید باکتریها ی غیر هواز یو ایجاد گازهای کشنده که در جلد دوم شدرح داده شد) و یا آنرا با آهن و کارد قطع نمیاند«لا تقطعو الخبز بالسکین و لکن اکسروه بالیده» (شاید برای جلوگیری از تماس آهن با مولکولهای غذائی که شرح داده شد) و چون خواستند ظرفی بر نان گذارند. جلوگیری نموده از روی نان بردارید (فجی ء بقصعه و تحتها خبز فقال اکرموا الخبزان یکون تحتها و امر الغلام ان یخرج الغیف من تحت القصعه) بعلاون در اینجا بحثی از فرمول کلی اسلامی «لاضرر و لا ضرورا فی الاسلام» نمیشود واز اینکه نباید نان تهیه شده از آردی آلوده به فضله موشی خورد (بعلت خاصیت لاغر کنندگی که شرح داده شد) - از خوردن سوخته های نان که مردم زاز آن متنفرند و جزء خبائث میباشد باید پرهیز نمود، (اشاره به سرطانزائیش در چند برگ قبل گردید) - نمیشود بلکه به اختصار هر چه تمامتر به ذکر مطالبی چند از گندم و نان میپردازم:

داستان حضرت یوسف و ساختن سیلوهخای گندم را به طریقی که دانه ها در خوشه و سنبله بمانند و سالم ذخیره گردد از قرآن

ص: 268

آوردم و در جلد دوم گفتم چرابا چنین وضعی استهلاک و از بین رفتن عناصر گندم در حداقل است که پایه و اساس مطلب بر بقای حالت دفاعی گیاه بود در برابر قارچها (در صورتیکه خراشی و زخمی به بگ و سنبله آنها وارد نگردد).

در جلد دوم از نبی گرامی نقل شد که باید لقمه ها را کوچک برداشت و علت آنرا که بهتر جذب شدن و زیادتر در برابر ترشحات دیاستازی گوارشی قرارگرفتن است شرح دادم «صغروا رغافکم فان مع کل رغیف برکه - نبی گرامی حتی با درتس کدرن نانها بزرکگ گویا مخالفت فرموده کوچکها را با برکات دانسته آند) خوب جویدن مخصوصا مواد نشاسته ای را نیز شرح دادم تا بهتر آغشته گردد و کمتر تخمیر و سبب نفخ و آروغ گردد. نان و گوشت چون بر سفره باشد باید نان را معطل نکرد و علت آنرا به تفصیل گفتم و حتی چرا باید قبل از گوشت نانخودر بحث شد و در اینجا فقط دستور نبی گرامی در این باره ذکر میوشد: اذا اتیتم بالخبز و اللحم فالدؤا بالخبز فسدو خلال الجوع ثم کلو اللحم چون نان و گوشت آؤردنهد، از نان باید مقداری از گوارش را برای رفع رخنه گرسنگی وارد ساخت و سپس از گوشت تناول کرد.

از نبی گرامی است که نان را بو مکنید: انه صلی الله علیه و آله و سلم نهی ان یشم الخبز(چون آزمایش سگ پاولوف را در نظر آورید که نان در شکمش بود و ترشح انعکاسی نداشت و در برابر گوشات ترشحاتی میکرد شاید بعلت جایگزین شدن بوی نان بوهای دیگر را علتش باشد.

ص: 269

توجه جالبی است که با وجود خوشمزه شدن نانی که شیرینی در آن داخل شده و اینکه در بسیاری از موارد نیز از دستورات اسلامی خوردن شیرینی با انواع خوراکیها ست از خوردن نان با شیرینی دستوری از اسلام نرسیده و حال آنکه خوردنش را باگوشت و روغن و ... سفارش کرده اند که به زودی شرح خواهم داد حتی ملاحظه فرمودید در جلد ششم که از امام نقل کردم که فرمود شب را بدون شام نخوابید ولو به خوردن کعک باشد که همان نان شیر مال میباشد و بدون شک هنگام مطالعه لذت بردید که چگونه همین نان شیر مال میباشد شما را از ایجاد فشار خون نگهداشته به علاوه کلسیم که اساس خوراک اعصاب است و شب هنگام استراحت و تغذیه اعصب میباشد به آن ها میرسد چه دستور عجیبی است (ایجاد فشار خون اینگونه است که چون بی شام بخوابند اواخر شب که قندذخونه به شدت کاسته شده آدرنالین ترشح میشود که گلیکوژن ذخیره کبدی را به خون بریزد و مرتب ترشح شدن آدرنالین باعث ایجاد فشار خون میوشد و نان نمیگذارد گلوکز پائین آید و آدرنالین ترشح شود بعلاوه که کلسیم فراوان شیر به اعصاب آرامش میبخشد و حتی جلو تحریک پذیری و ترشح آدرنالین را میگیرد) اما چرا نان شیرینی و نان با شیرینی خوردن خوب نیست زیرا لیزین و آمینو اسیدهای آرد رااز بین میبدر و ترشح هاضمه ای نان و قندهیا مصنوعی نیز با یکدیگر ناسازگارند.

هم اکنون بهاترین نان دنیا نانهای ایرانی است که حرارت به همه جای آن میرسد و آنرا تقریبا عاری از میکرب ساخته و با توجه به اینکه گفتم از طرفی نبی گرامی فرمودند نانها را کوچک

ص: 270

انتخاب کنید و از طرف دیگر میفرمایند التنور لاهل البیت برکه و تنور را برای اهل خانه موجب زیادی و برکت میدانند آیا منظور بیرون راندن باکتریها و شیاطین بنوده و اینکه دیو چو بیرون رود فرشته و برکت در آید؟ به علاوه چون نان کوچم باشد در تنور بهتر برشته میشود و گفتم نان هر چه برشته تر باشد هضمش بهتراست (این مطلب را نیز فراموش نکینم که کلسیم در شیر و فسفر در آرد فراوان است دو ماده ایک ه مهمترین غذای اعصاب به شمارند).

گفتم بهترین نان آن است که به روش قدیم درست شود و ازجمله خمیر مایه سبب ور آمخدن خمیر شده به کمک باکتریها و اسپورها میشتابند و آنها تکثیر یافته و در نتیجه مواد سفیده ای نان و ویتامینها را افزایش داده و رل نگهدارنده ویتامینهای B را که در اسید بهتر مقاومت مینمایند خواهند داشت و از اینجاست که حضرت علی میفرمایند(ان علیا کان یعاتب خدمه او غلمانه فی تخمیر الخمیر فیقو هو اکثر للخبز). خدمتگرازان را دراه ور امدن و تخمیر خمیر معاتب میداشت و میفرماید این اکثر است برای نان و نکات جالی این مسئله بدین قرار است:

گفته شد که خمیر پس از 108 دقیقه PH آن 2/6 بعد از 156 دقیقه 78/5 - 270 دقیقه 67/5 خواهدبود یعنی دراثر خمیرکردن به تدریج PH خمیر کم شده براینان کردن حد اکثر جدود چهار ساعت اسیدی تر یمیگردد که گفتم علت آن فرمانها و لورهای موجود در آرد و خمیر مایه و باسیلهای خارجی هستند که وارد خمیر میشوند و در نیتجه سبب

ص: 271

تسهیل هشم نان دشه و لورها قسمتی از شناسته را به الکلو اسیدکار بونیک و قسمت دیکر باه دکستررین تبدیل میکنند و باسیلها تولید اسیدمینمایند(خروج گاز کربنیک از خیمر آن را سوراخ سوراخ میکند) خمیر مایه سبب رشد و تکثیر اسپورها و باکتریها شده و در نتیجه اسید کردن (اسیدهای لاکتیک و استیک بوجود آمده) نان را خوش طعم میسازد. خمیر مایه با باکتریها بکمک اسپورها شتافته و مواد سفیدهای نان را زیاد میکند و وزتایمها را افزایش میدهد و رل مهمشان نگهداری و یتامینهای Bنان است که در اسید بهتر مقاومت دارند. خمیر تر شداریا دیاستازی است به نام فیتاز که نمیگذارد عناصبر مفید نان جذی ب نشده از بین برود(عناصر کلسیم - آهن - منیزیوم- ویتامین B) و بالاخره که خمیر مایه چه وجه میکند و همه را شرح دادم اینک توجه فرمائید که حضرت علاوه بر اینکه برای ور ام دنه خمیر کلمه عتاب را بکار برده است که معنی سرزنش کردن را هم یمدهد آنرا قبل از تخمی رذکر فرمود یعنی ابتدا ور می آید بعد تخمیر انجام میدهدو سومی آن معجزه بزرگی است که میفرماید نان رازیاد میکند و نمیفرماید و وزن آنار زیرا زیاد شدن یا کیفی است یا کمی. نان کیفیتش با تخمیر زیاد میشود یعنی ویتامین Bو کلسیم و آه ن و منیزیوم ان نگهداری میشود - خوش طعم میگردد- سهل الهضم میوشد و ... نان کمیتش افزون میگردد یعنی ویتامینهای نان را زیاد میکند. اسیدیته نان را برای نگهداشتن بهتر عناصر زیاد مینماید و مواد سفیده ای نان را افزایش میدهد و ... و حتی در ترازو!

ص: 272

وقتی به قسمت تعیین ارزش موادو عناصر گندم مجدد مراجعه ای بفرمائید خواهید دانست چرا نان در اسلام مقدس است و از چه نبی گرایم فرمودند در نان است هر چه بین عرش و زمنی عمل کده است وخدا برکت آسمان و زمین و غیر آن را برای نان بیرون می آورد.

چند چیز را در نظر آوردی تا وارد یک مطلب مربوط به نان و گندم شوم:

1- نان با مقداری سبزی یا میوه تقریبا غذای کاملیاست و قبلاً چند مرتبه تکرار شد که اگر بر سفره ای سبزی وجود نداشت امام از خوردن دست باز میزد و نان و خربزه خوردن نبی گرامی و ... معروف و گفته خواهد شد.

2- نان از لحاظ مواد بیاض البیضی فقیراست و این هم با مطلب مورد بحث حل است:

نبی گرامی فرمودند: اتانی جبرئیل فامرنی باکل الهریسه لیشتر ظهری و اقوی بها علی عباده ربی (جبرئیل حضرت را به خوردن هریسه سفارش میکرد که پشت حضرت محکم گردد و برای عبادت پروردگار قدرت یابند و این همان آرزوئی است یعنی علی نیز بوده در دعای معروف کمیل به پروردگار عرض مینماید اعضاء و اراده او را در راه خدمتگزاری و عبادت قوی فرماید: قو علی خدمتک جوارحی و اشدد علی الغزیه جوانجی) .

ان رسول الله شکی الی ربه و جع ظهره فامره باکل الحب باللحم یعنی الهریسه (نبی گرامی از درد پشت گلایه داشتند امر شد به ایشان که گوشت و حبوبات یعنی هریسه بخورند).

ص: 273

آنچه در انتظار ان هستید که از اسلام نقل شود موضوع خوردن نانی است که الک شده و سبوس گرفته بشاد و دیگر موضوع خوردن نان خشک است زیرا به تفصیل از نان سبوس گرفته که عاری از بسیاری مواد و عناصر ارزشمند غذائی است و از نان خشک که فاقد بسیاری ویتامینها و عناصر میگردد قبلاً بحث شد و در اینجا کافیست گفته شود حتی آرد جو با آن همه سبوس رمخت و درشتی که دارد نان موقعیکه میخواستند برای نبی گرامی نان تهیه نمایند الک نیمسدش و نان تنک که به نظر میرسد همان نانهای خشک نازک باشد نیز هرگز مورد مصرف نبی گرامی قرار نمیگرفت و هر دو از فصل سوم مکارم الاخلاق (اخلاق نبی گرامی صفحه 22) نقل شد.

از جمله چیزهایی که تاکنون با آن آشنا شدید اختلاف بین ترکیبات گندم و آرد نان میباشد که ارد حاصل کوبیده شدن گندم و نان حاصل پخت خیمری آرد است که خمیر مایه و آب نمک به آن افزودهشده است و مواد تکشیل دهنده نان گر چه در حقیقت همانهائی هستند که آرد را تشکیل میدهند ولی بعضی از آنها ضمن پختن تغییرات مختلف و گاهی بسیار عمیق است مثلا حتی نشاسته تبدیل به آمپوا شده است درجات مختلف تغییرات آنرا به نام ژلاتیینیزاسیون میتوان مشاهده کرد بعلاوه چنانچه گذشت مقدار ویتامین 1B در آرد گندم کامل 56/0 میلیگرم و درنان کامل (100 درصد) 28/0 بود که ویتامینیهای 2B و نیکوتیل آمید و ویتامین E به ترتیب 12/0،15/0،5/0،5/3،2/2،3/1 و همین طور در عناصر دیگر تغییراتی حاصل میگردد که نتیجه تخمیر و دخالت باکتریها و آتش و ... میباشد

ص: 274

از این رو چنانچه در اسلام دستوراتی برای خوردن آرد بوداده داده اند توجه به عناصری است که در آرد بوده که در نان یا نیستیا کمترمیباشد. حضرت صادق فرمود آرد سبب رویش گوشت و محکمی استخوان میگردد (السویق ینبت اللحم و یشد العظم) و به کودکان خود بخورانید که گشوت را رویانیده استخوان را محکم میسازد. (اسقوا صبیانکم السویق فی صغر هم فان ذلک ینبت اللحم و یشد العظم) وچون حضرت کودک علیل و ضعیفی را دید دستور داد سویق به او بدهند( کنت عند ابی عبد الله فاتاه رجل من اصحابنا فقال له یولدنا المولود فیکون له العله و الضعف فقال ما یمنعک من شرب السویق فانه یشد العظم و ینبت اللحم) و ما در کتابهای کودکان میبینیم که برای دادن پوره حبوبات به آنان توصیه شده است.

آنچه جالب است شرح از دکسترینها در این مورد میباید که چند برگ قبل شرح داده شد که نشاسته ها موقع شکسته شدن تولید تعداد کثیری مواد بینا بینی مینمایند که هضم بهتری دارند و دکسترینها از آن ها یند و غیر از دکسترینها چیزهائیکه در اثر بریان کردن بدست می آید و از آنجمله آرد بوداده میباشد.

نا گفته نماند که دستور خوردن سویق برای رفع بیاض داده شده که نمیدانم مقصود از بیاض آب سفید چشم است یابرص و سفیدی پوست.

ص: 275

سئوال اسلامی و سخنی با خوانندگان

برای چندمین بار گفته میشود: جلسه هفتگی داریم از همکاران عزیز و دوستانی روشنفکر برعکس جلسات دیگر که همه سخن از طب است در اینجا از اسلام سخن به میان می آید و دیگر انشاءالله هیچ! سخنان همه بر مبنای دست و اسلوب صحیح میباشد چنانکه در آخرین جلسات چنین گفته شد:چه بسیار بودند کسانی که کشته شدند و درکلیه شرایط با شهدای کربلا مساوی بودند این چیست که تمام محاسبات آفرینش برای حکومت روز افزون آنان در جمع و ضرب است( و برای بسیاری از کشته شدگان بی هدف در تقسیم و منها و فراموشی) و بقیه را چنین گرایم نیمدارد؟ هر دو دستعه یقین داشتن کشته میشوند. از هستی ساقط میگردند آنچه باز مانده دارند مورد تصرف و غضب داشتند و نه چشمداشت ریاست و حتی هر دو گروه یقین داشتند زن و فرزندشان پس از کشته شدنشان راحت نخواهند بود و ...

جواب همان فرقی که بین جهاد و دفاع است بین آندو دسته است. اسلام را که یکعده فرصت طلبان دین شمشیر دانسته اند همین مسئله کافیست که در زمان غیر امام در اسلام جهاد نیست (و دفاع است) اسلام به خونریزی آنقدر اهمیت میدهد که حتی برادر امام یا بزرگترین مرجع تقلید را اجازه رهبری جهاد نداده است و چرا فقط در رکاب اما میتوان به آن همه مقام رسید؟ شهدای کربلا میدانستند کشته مشوند همانگونه که بسیاری از مردم در مواردی دیگر

ص: 276

میدانندکه اما آنان تحت نظر امام آن چنان جنگ میکنند که تمام حرکات و اعمالشان به وسیله وی علیه السلام کنترل و مراقبت میشود و حتی میتوان گفت کوچکترین سخنی یا حرکتی حتی مکروه با توجه به نظارتی که امام بر آنها دارد از آن ان سر نزذده هر چه هست موجب رضای خداست و درباره دیکران نیست و ...

اما سخنی که باخوانندکان دارم : تااینجا که نوشته ام وقتی به چاپ برسد صفحاتش در حدود کتابهای قبلی خواهد بود. عسل و شیر و خرما و انکور و کوشت را هر کدام در کی جلد آوردم عده ای گفاتند حتی از میان هم جلسه ایهای مذکور که پر کفتی وی کجلد برای عسل یا ... زیاد است و خسته کننده در مقابل آنان حتی از هم جلسه ایها تفراتی اظهارداشتند که چنین مطالبی حد اقل در ایران نیست بنویس و مفصلتر هم بنویس که خود خدمتی است و یکی از آن میان که خیر الامور اوسطها و اینک خیر الامور در این جلد که انار و انجیر و زیتون و سیر و پیاز و نان با هم ذکر شد اما اگر بخواهیم بقیه را نیز به همین ترتیب بیاوریم دو سه جلد دیگر در غذاخواهد شد و دیگر احساس میکنم که خستگی آور است لذا اجازه بفرمائید همین جلد نیز قطورتر از قبلیها گردد و قول میدهم باز هم مختصر تر بنویسم و جز آنچه نامش در قرآن آورده شده نیاورم از کدو - خیار- ریحان بقل هر چند حبوبات و بقل زیادند اماآنچه راکه کلمه بقل در عربی بر سر آن گیاه در آید که ذکرش رفت بیان میدارم و از حبوبات فقط عدس که در قرآن کریم از آن نامی اس و نخود و لوبیا که اساس حبوبات است! و میوه ای که کنایه به ان شده است.

ص: 277

نان در قرآن

به آنچه جالب و تازه است نزدیک میشوم و اینکه چرا در قران است چون از دو مرد همزندانی حضرت یوسف یکی چون به یوسف گفت خواب یدم طبقی از نان بر سر دارم و چرندگان از آن برمیگیرند تعبیر فرمود بدست فرعون سر از تنش برخواهند گرفت و چون دومی اظهار دشات خواب دیدم خوشه های انگور را میفشارم که افشره برای سلطان ببرم فرمود تو از مقربان فرعون خواهی شد؟

مراحل تهیه نان از بذرافشانی و زراعت و درو و آسیابانی و خمیر کردن و بالاخره نان پختن است و مراحل هضمی آن در دهان جویدن و در معده و روده و ... هضم و جذب و دفع انجام گرفتن و به همین نحو انگور مراحلی از کشت دارد و مراحلی از کشت تا به وجود آدمی برسد اما آن طبق بر سر نهاد، با آنکه کشت کمتر زحمتی داشت به گشت کسی رسید که مرد زندانی تصور تفوقش میکرد و اگر درخواب دیده بود که میفشارد و افشره یبوست میدهد چه نیکو تر عزیزی از مصر عزیز دیگرش به همراه داشت.

اگر جلد چهارم را به یاد داشته باشد آنجا که سخن از تقسیم بندیهای غذائی و تغذیه ای قرآنی میداشتم گفتم در درجه اول قرآن غذا را به دو دسته بزرگ و ما عملت ایدیهم و ما عملا الدنیا تقسیم کرد و هم اکنون توجه فرمایند که نان فرآورده دست بشر است و انگور فرآورده دست خدا ان فرآورده دست خویش را به سر گذشات و این فرآورده را از سر بدست آورد و با پنجه خویش و زور بازویش

ص: 278

به سلطان نزدیک ساخت و اسلام نیز چنین میخواهد که پنجه های فولادین مسلمین به حساب جها برسد و قرآن که میفرماید شما را به زمین فرستادیم تا واستعمرکم فیها که در آن عمران و آبادی کنید همین معنی را میرساند طیور نباید که کار غیر معمول کنند و روزی خود از سردگری بردارند کردند و به فرعون نیز یاد دادند که کار غیر معمول و خونریزی کند، مردک دیگر کار متعارفی کرد و انگور فشرد و اگر به جای فرعون به پرندگان داده بود از کجا که فرعون ویرانیز به دنبال کار غیر معمول نمیکشاند ولی فشرد و افشرده به انسانی داد که خود به ظاهر انسان است و لذا یوسف نیز به او گفت تو زندانی نیز که ظاهر انسانی مقرب همان خواهی شد که به ظاهر انسان است. مرحله اول تخمیر نان که و ما عملته ایدیهم است در ظرف انجام میگیرد و از انگور که و ما عملت ایدیناست مرحله تخمیری آن در معده و روده هاست وچرا باید آنرا از آدمی دور کرد وبه پرندگان به طور غیر متعارف رساند و این را نه؟

اما تفاصیر چه گفته اند: همه تفاسیر دو جوان زندانی را به نامهای مجلث (بروزن منقل) و دیگری بنو(ابوالفتوح رازی منو) گفته اند که اولی خوانسالار دومی شراب دارد بود. دولت روم به آن دو قابل یداد تازه در طعام و شراب سلطان کنند خوانسالر کدر و شرابدذار پشیمان شد ه علاوه بر اینکه طعام را آلوده نساخات به فرعون گفت این دفعه خود را جهت آزمایش به دیگری نساخت بخوران خوراندند و خورنده مرد. سلطان خشم کرد و هر دو را به زندانی افکند که حضرت یوسف در آنجا بود. حضرت در زندان تبلیغ فرمود تا تمامی زندانیان و از جمله دو کارمند مذکوردست

ص: 279

از بت پرستی برداشتند. عده ای نیز گویند دو کارمند خواب ندیده خواستند اظهار نزدیک به حضرت کنند یک گفت خواب دیدم طبق نان بر سر دارم و مرغان برمیدارند دیگری که انگور افشهر به سلطان میدهم .برخی گویند هر دو خواب دیدند. دسته ای دیگر کویند شرابدار خواب دید و راست گفت و خوانسالار خواب دروغین اظهار کرد. تفسیر کشف الاسرار ( خواجه عبدالله انصاری) چاپ دانشگاه به جای طبق نان گوید سه سله بر سر داست هر کدام محتوی خودرنیهایی رنگارنگ. تفسیر حدائق الحقایق معین الدین فرهی (از انتشارات دانشگاه) که تفسیر سورده یوسف را به طرزی جالب دارد گوید شرابدار گفت خواب دید دانه انکگوری کاشت و بستانی انگور شد و از آن سه خوشه بر گرفت و افشره کرد و به سبلطان داد (دانه انگور عمل تست و آن بوستان نمودار معیشت تو و آن سه خوشه سه روز دیکر اززندان خلاص میشوی و جای گرفتن از دست تو، رسیدن به مقام اول است یو این سخنان تعبیری بود که حضرت یوسف کرد.) ابن جریح گیود عادت فرعون بود که برای کشتن زندانیان طعام مخصوص میفرستاد تا بخورند و این عالمت فرمان قتل محسوب بود و خوانسالار که نان بر سر دید همان طعام رئیس و سر مردم مصر محسوب میشد که پرندگان برداشتند و بردار رفت. (شرح مفصل مربوط به خواب را در بهدشات روانی خواهم داد).

ص: 280

ص: 281

کدو - خیار ؛ حبوبات (عدس) - ریحان ؛ بقل (... - کلم - کرفس - کاسنی - تره - ...)

اشاره

ص: 282

در قران به طور مستقیم از: شیر - خرما- انگور - عسل - گوشت گوساله و گوشتهای مخصوص دیگر تعریف شده که بنا بر قول داده شده از هر کدام یک جلد تقدیم شد جلد پنجم از عسل - ششم از شیر - هفتم خرما و انگور- هشتم گوشت.

هم اکنون جلد نهم در انحصار بقیه مواد غذائیست که به نحوی خاص در قرآن ازآنها نامبرده شده است:

نان که بر سر مردی بود و مرغان از آن برمیداشتند و این واقعه را هم زندانی حضرت یوسف دید و برای حضرتش نقل نمود و تقاضای تعبیر کرد و ...

کدو که در داستان حضرت یونس نقل شده است که چون از شکم ماهی خارج گردید بر روی رویانداه شد و در عربی به کدو قرع گویند(و قرع آزمایشگاه را که به همین شکل است) ونیز در عربی دبا گته میشود که کدوی رمی میباشد و یقطین که در قرآن است بر ساقه بایستند چون کدو - خربزه و ... و چون حضرت رضا فرمود بر یونس کدو رویانده شد یقطین را کدو معنی مینمائیم بلکه در انحصار در می آوریم.

ص: 283

پیاز و سیر و عدس و ... که بنی اسرائیل در مصر میخوردند و بعد که ندیدند ناراحتیها کردند.

انجیر و زیتون: که خدای متعال جزو شاهکارهای خلقتش بدانها سوگند یاد فرموده است.

انار که چند مرتبه از آن یاد شده و اجمالا بیشتر از نامبردگان تعریفشده و میوه بهشتی به حساب آمده است.

ریحان اسانس و ریح معطرش مقصود میباشد و بر آن نامی رفته است و اگر از خانواده و یا سبزیجاتی از آن دسته آورده شد به خاطر نامی از ان میباشد که قرآن آورده است ناگفته نماند: اگردر اخبار از سیب یا خربزه یا ... تعریف شده که همه را در همین جلد یا جلد بعد خواهید دید از قلمرو کلمات قرآن نیز به نام آنها خارج نبوده و پیوستگی قرآن و اخبار و احادیث درست و خلل ناپذیر میباشد و بعنوان مثال میتوان گفت وقتی که حضرت ابراهیم دعا میکند میوه جات بهاهل ایمان برسد( و ارزق اهله من الثمرات من آمن منهم بالله و الیوم الاخر...) 125 بقره خود بزرگترین تعریف از میوه جات بوده زیرا چه جانی عزیزتر از جان اهل ایمان و به چنین جانهائی باید بهترین غذا (میوه جات برسد) با وجود این اگر از سیب یا خربزه یا ... نامی نیاورده و بحث از آنها را خواهم آورد یه خاطر اسم جنس بودن کلمه یقطین است که شرح دادم.

قثاء خیار شنگ است و ازخیاری که چتدان با آنتفاوت نداشته و مصرف زیادی دارد و به بدنامی و بی خاصیتی نزد عوام معروف شده است و قلمرو وسیعی دارد یعنی بر سر بسیاری از گیاهان نام قثاء دیده میشود که اشاره خواهد شد.

ص: 284

حبوبات که درست آن حبوب میباشد و تنها در قرآن از عدس آن نانمی آمده است و ما از دو تای معروف دیگرش نخود- لوبیا که مصرف زیادی داشته به اختصار هر چه تمامتر مطالبی می آوریم.

بقل از همه بیشتر مورد بحث است و از جمله اعجاز قرآن آنکه تمام مورخین به روابط بین اسرائیل در زمانی که ساکن مصر و از بردگان بودند و همچنین به روابط اهالی مصر اتز قبطی و غیره آن ان با آنچه از مواد غذائی در قرآن از آنها به رئثف نام برده شد(بقل - قثاء - فوم - عدس - بصل) اشاره کرده اند و به اتفاق آرا آنچه را قرآن ذکر کرده آورده اند و این خود سند درستی سخن آنان است و تنها د رمودر بقل گاهی کار به بحث و اختلاف جزئی کشدیه دشه و آن هم به علت معانی متعدد در قلمرو وسیع کلمه بقل میباشد زیرا بقل به سبزی گفته شده و در ناصیه نام بسیاری از سبزیجات (کلم - کاسنی - تره - کرفس و...) کلمه بقل دیه میشود. و مانی زبه همین چند گیاه به بحث مختصرا اکتفا مینمائیم و (ناگفته نماند که نظر دانشمند نویسنده امریکایی را که در کتاب خود به نام موسی از بقل بحث کرده در جلد قبل آوردم).

اگر فراموش نفرموده باشید قبلا این بحث نیز در جلد قبل شد که چرا پروردگار پس از ذکر اسامی بقل - عدس- بصل و ... به بهتر بودن من و سلوی میپردازد (... اتستبدلون الذی ... بالذی هو خیر ...) و این مطلب را نیز قبلا آوردم که چرا ترتیب نامها در قرآن چنین است : بقلها و قثائها و فومها و عدسها و بصلها ...

ص: 285

دانستنیهایی چند از کدو

کدو به مقدار زیاد ویتامین دارد، هضمش آسان است برای رژیم لاغری مفید میباشد، سموم را از بدن رفع میکند و در قدیم بسیار مصرف میشده و اهمیت داشته وب ا عسل چاشنی غذاهای گوشتی بوده و گوشت و تخم کدو مصرف پزشکی داشته است. دیوسکورید در قرن اول میلادی در کتاب خودش «اساس مواد طبی» بعنوان ملین قوی آنرا معرفی نموده و ابن سینا د ررفع سردرد و بی خوابی و شفای خستگی اعصاب تجویز مینموده است همین طور خاصیت دفع صفرا و بلغم و رفع هذیان برای آن قائل بوده و برخی آنرا مدر دانسته اند و تخمه آنرا ضد تب و روغن تخمه کدو را مسکن درد بواسیر شمرده اند.

امروز جوشانده مخلوط سیب و کدو و شکر به نسبتهای 2-8-1 را در آب برای یبوست مفید میدانند، کدوی پخته برای کودکان - کاسنی که معده علیلی دارند- نساقهین - پیرمردان و مخلوط با عسل برای سینه های گرفته نافع میباشد و جهت کسانیکه چاقند و رژیم میگیرند سودمند است.

صد گرم کدو را در یک لیتر آب بجوشانند تا به نصف برسد و سپس صاف کرده هر روز یک لیوان بخورند در بواسیر سودمند است. پوست کدوی خام روی رخمهای سطحی یا سوختگی بگذارند نافع است.

کمپوت کدو در ورم پروستات و آب کدوی پخته در اختلالات کلیه و مثانه و 25-30 گرم تخمه کدوی تازه را اطفال بجوند و

ص: 286

شیره ای را فرو دهند در کرمهای باتریوسفال - اکسیور - کرم کدو و در بزرگان 50-60 گرم مؤثر است (مخلوط را میتوان با عسل یا شکر یا مربا خورد و بهتر سات پنج ساعت بعد روغن کرچک میل نمود).

کدوی پخته حلوائی سینه گرفته را باز میکند و هرگاه مبتلایان به سینوزیت هنگام پختن کدو پارچه کلفتی روی سر بیندازد و سر خود را روی بخار کدو بگیرند تا حدودی از رنج این بیماری راحت میشوند. کدو حلوائی مواد قندی فراوانی دارد و پخته اش ملین و مدر و زائل کننده یرقان است و برای تبداران مؤثر میباشد تخمه کدوی حلوائی دارای ماده ای هتروزیدی است به نام پیوند. زید که فقط در قسمت سبزرنگ آن وجود دارد وبرای از بین بردن کرم کدو بسیار ن مؤثر است (60-100 گرم در بزرگان و 15-45 گرم برای کودکان) که با هم وزنشان قند یا عسل مخلوط کرده و بعد کمی آب نارنج افزوده صبح ناشتا بخورند (پنج ساعت بعد اگر مسهلی خورده شدو بهتر است). روغن تخم کدو مانند روغن بادام بدست میاید. برای تسکین بواسیر مؤثر و جوشانده گل کدو نیز برای سینه درد مؤثر میباشد.

یک کدوی رشتی کاملا رسیده و شیرین بردارید پوست آنرا گرفته قطعاتی درشت چهار گوش از کدو را در آب که کمی نمک دارد روی آتش ملایم نیم ساعت بگدارید به طوری که متلاشی نشود بپزید و بعد آنها را چلانیده در شربت شکر بریزید (برای یک کیلو وین کدو یک کیلو شکر) و مخلوط کرده هنگام آماده شدن مربا یک قاشق آب نارنج افزوده از روی آتش بردارید.

ص: 287

کدو اقسامی دارد:کدوی معمولی - کدوی صراحی یا قلیانی - کدوی بزرگ - کدوی عطری، کدو از : آب -95 پوتئین 8/0 چربی 1/0 هیدارت دو کربن 3 دصدر و املاح معدنی و غره : سدیم یک میلی گرم پتاسیم 457 میلی کلسیم 21 - منیزیوم -12 آهن 8/0 - فسفر44 - گوگرد 13- کلر 49 ویتامین 1B 05/0 - ویتامین 2 B08/0 - نیکوتیل آمید 6/0 - ویتامین C 8 میلیگرم و ویتامین A 3400 واحد بین المللی در صد داشته و هر صد گرمش 15 کالری میدهد.

نوعی کدو به نام مکزیکی Sechium Edule)) که پس از یکساعت جوشاندن پوستش را کنده میخورند خوش طعم و لذیذ است و حساس ترین دستگاه گوارش آنرا تحمل مینماید و چون ازتش کم است (6/1 درصد) برای کسانیکه با ازت کم بخورند خوب است شیره تخم کدو تنبل را اگر در شیر یا اب بپزند خنک و مسکند است و در بیخوابی و ورم مجاری ادراری و التهابات دستگاه گوارش و یرقان و جهت لینت مزاج مفید است و اگر به اندازه یک قاشق سوپخوری صبح و شب از آن خورده شود کرم کدو دفع میگردد.

قندکدو برای بیماران مرض قندی بدون ضرر است.

کدو برای بیماران قلبی و پیچش شکم و حصبه ایها ضرر نمیرساند.

کدوی حلوائی یکسرش باریکتر و نارنجی رنگ دارای مواد قندی است.

مرغابیها تخم کدو زیاد دوست دارند و چون مقداری از آنرا بخورند چون مستان با تلوتلو راه میروند.

ص: 288

کدو برای صفراویها خوب است و مسکن به شمار میرود و جهت بلغمیها زیان دارد و مصلح آن روغن است.

از برگ تازه کدو یا گوشت کدو میتوان جهت سوختگیهاسوداهای متورم- خراشها و کوفتگیها ضماد ساخت.

کدو درکتابی از قدیم

قرع: به فارسی کدو و به ترکی قباق نامند و دو قسم میباشد کی را کدوی سبر و دیگری رومی هر دو در دوم سرد و تر و ملین و مفتح و مدر بول و عرق و مسکن تشنگی و قلیل الغذا و آب مطبوخ آن و آنچه تخمیر گرفته یک شب در آتش تون و تنور گذاشته و با عسل و اندکی نطرون مسهل به اعتدال صفراو بافلوس خیار شنبر و ترنجبین و خمیره بنفشه جهت تبهای صفراوی و دموی و با تمر هندی و شکر جهت اخراج صفرای سوخته و حرارت دماع و وسواس و جنون ئو رمد و دردسر یکه از بخارات حاره باشد و تنقیه مواد گرده و امعاء مفدی است و قدر شربتش تا 45 مثقال است و خوردن کدو با مزورات جهت تبهای حاره و سرفه و جگر گرم و تربیت بدن و دماغ نافع مؤثر و خروس بچه که با کدو طبخ یافته باشد و یا با مغز تخم آن جهت رفع غشی تبهای حراه و سمیه اخلاط بی عدیل است و مربای آن جهت مواد سوداوی و تقویت دماغ صالح و مؤثر و ترش آن ملطف و هاضم و مسکن حدت خون و صفرا است و اقسام کدو مولد نفخ و مضعف معده و مسقط اشتهاء و مضر مواد بلغمی و سوداوی که ازاحتراق بلغم باشد و باعث قولنج و به تنهائی سریع الاستحاله به خلط موجود در معده و با اغذیه منقلب به طبع غالب آن میگردد و هر گاه در معده فاسد

ص: 289

شود مانند خیار مولد خلط سمی است و مصلحش زیره و ادویه حاره و در مزاج صفراوی غوره و سرکه و امثال آن و ضماد کوبیده آن جهت اورام حاره و التهاب معده و احشاء و دردسر حار حرا و رفع بیخوابی و خشکی دماغ و قطور آب آن با روغن گل جهت درد گوش و ورم حار و سعوط آن با شیر دختران جهت سرسام و هذیان و بی خوابی و غرغه با آب آن جهت خناق مفید و سائیده خشک آن جهت سرفه و درد سینه و التهاب صفری و دردگلو و اکتحال به آب گل آن و آب ثمر گلدار آن جهت رمد و زردی یرقان که در چشم باشد بغایت مؤثر است و پوست خشک سوخته آن در قطع نزف الدم جراحات و رفع آکله و زخمها مجرب است و با روغن تازه جهت سوختگی آتش و با سرکه جهت بهق و برص و خوردن آن جهت بواسیر و نزف الدم احشاء نافع است و چون جوف کدو را به خبث الحدید مملو ساخته پس از چهل روز آب آنرا با حنا بسرشند خضاب بسیار نیکوست و مغز تخم کدو در دوم سرد و در اول تر و جهت حرقه البول و لاغری گرده و قرحه مثانه و خشونت سینه و نفث الدم ریه و تبهای حاره و تشنگی و سرفه و قرحه مثانه و خشونت سینه و نزف الدم ریه و تبهای حاره و تشنگی و سرفه و قرحه امعاء مفید و روغن تخم آن جهت رفع بیخوابی و یبوست دماغ و مغص صفراوی و سل و تبهای حاره بی عدیل است و قدر شربت از مغزتخم آن و روغن آن تا هفت مثقال و بدلش مغز تخم هندوانه است و روغن کدو که جوف آنرا کوبیده آب آنرا با روغن کنجد بجوشانند تا روغن صرف بماند سرد و تر و مرطب بدن و جهت صاحب دق و مالیخولیا و حرارت و یبوست دماغ و تشنج یابس و سرفه حرا و نرم کردن صلابات بسیارمفید است و چون کدو را پوست جدا کرده با دنبه و پیه گرده بکوبند و بجوشانند تا مهرا شود و چربی

ص: 290

آن را جمع کنند در ترطیب قویتر و سردتراز روغنی است که با روغن کنجد ترتیب دهند.

کدو در اخبار

باز میگوییم هر چه در اخبار است از آیات است و اگر نام مثلا خربزه به آن خوبی که دراخبار هم از آن بسیار تعریف میشود در قران نیست در قلمرو کلمه یقطین در می آید و در حقیقت میوه نامبرده شده از طرف قرآن میباشد.

یقطین نام همه گیاهانی است که میوه اش بر ساقه نمیایستد چون خربزه و کدو و ...

و چون در اخبار اشاره به کدو گردیده آنرا انتخاب کردیم و از جمله حضرت رضا فرمود: درخت یقطین همان دباست و دبا همان قرع (شجره الیقطین هی الدبا و هی القرع).

آنچه در اخبار درباره کدو چشمگیر است و از نبی گرامی و چند تن ار ائمه اطهار نقل شده رابطه بین کدو و اعصاب به ویژه مراکز عالی عصبی و مغزی است.

نبی گرامی از خوردن کدو خوششان می آمد (کان یعجله الدبا) و گاهی حتی به حضرت علی میفرمودند کدو بخور که خوردنش دماغ را زیاد میکند (کلو الدبا فانه یزید فی الدماغ) و زمانی که (علیکم باقرع فانه یزید فی الدماغ -الدبا یزید فی العقل- یا علی علیک بالدباد فکله فانه یزید فی العقل و الدماغ) کدو بخورید که هم دماغ رازیاد میکند و هم عقل را (هم قوای عقلی عصبی را هو قوای حیاتی عصبی را).

ص: 291

از بس در این باره نقل خبر شده(قریب دهخبر) و به همان نسبت که عدم اطلاع و بیدانشی در خود سراغ دارم فقط میتوانم حدس بزنم که احتمالا چون تمام مصالح تقویت کنندگی مغز در کدو موجود است (دفع سموم - غذا دهندگی به وسیله کلسیم و فسفر و قندی که نسبتا فراوان دادر) میتوان گفت دماغ را زیاد و در نتیجه عقل را زیاد میکند ولی ان چه مسلم است چون خاصیت ضد التهابی نیز علاوه دارد همانگونه که حضرت صادق فرماید «جید بوجع القولنج» در قولنجها درمان میباشد و چون به خواص مذکور مخصوصا خاصیت ضد سمی و ضد التهابی و وجود عناصر در آن توجه نمائیم خواهیم دانست چرا قلب حزین را مسرور یا محکم میسازد (نبی گرامی فرمودند کدو در طبخ بیشتر به کار برید که مسرور میسازد یامحکم میسازد قلب حزین را - اذا طبختم فاکثروا القرع فانه یسر و یشد قلب الحزین) و کسیکه از بدنش التهاب و سموم دور و قلبش مسرت و استحکامی یافت همانگونه که نبی گرامی فرمودند رخسارش نیکوتر و تازه خواهد گشت (یاعلی کل الیقطین فانه من اکلها حسن و جهه و نضر وجهه).

قرآن و کدو

در سوره صافات است که فنبذ ناه لاعراء و هو سقیم و أنبتنا علیه شجره من یقطین ... بدنبال داستان حضرت یونس که در شکم ماهی بود و ... بیرون آمد میفرماید او را به بیابانی انداختیم در حالیکه بیمار بود و در ختی از کدو در ان ضحراء براو رویاندیم.

چون بین کدو خوردن و زیادتی عقل رابطه مستحکمی در

ص: 292

اخبار بر قرار است امیدوارم وسیله ای شود کدوهای خوب و بساری که در این شهر کم آب بلکه بی آب بدست آنید از بان به بعد همه اش صادراتی نباشند.

نویسنده تصور کنم آنچه میگوید که بر حضرت یونس کدو رویانیده شد تا در پناه سایه ان درخت بدن مجروح خود را از آفتاب صحرا دور بدارد این باشد که ضمادهائی که از برگ کدو و خود کدو تهیه میشود تا آفتاب زدگی ها و سوختگیهای دیگر پوستی را درمان کند همانگونه که اشاره شد فوق العاده مؤثر بوده و یقین است وقتی پیامبری متوجه لطف خدا میشود که در آن بیابان عراء و خشک درختی دیده شد حداکث استفاده را از هر لحاظ از آن درخت بوده (و أما بنعمه ربک فحدث ...) و ضمادی ازکدو یا برگ کدو یا مخلوطی از ان برای بدن نازک شده و مجروح خود تهیه خواهد کرد و در بعضی تفاسیر مثلا اثنی عشر است که کدو مگس را از خود دور میسازد و لذابدن مساعد یونس را رنج مگس نبود!

خیار

خیار از خانواده خیاریان (Cucurbitacees) و از جنس کوکومیس (Cucumis) میباشد . گیاهای است یک ساله نسبت به سرما و گرماحساس است بویته آن روی زمین خزیده دارای برگهای سبز و نسبتا بزرگ میباشد. گلهای نر و ماده از یکدیگر جدا و اول گل نر ظاهر میشود و گلهای ماده روی شاخه های فرعی ظاهر میگردد و لذا پیدایش میوه پس از بوجود آمدن شاخه های فرعی است. میوه اش کشیده وسبز رنگ بوده پس از چندی زرد میگردد

ص: 293

در داخل میوه دانه های آن قرار دارد که در سه ردیف مشخص است بذرخیار کشیده و سفید رنگ و سبک با انتهای مدور است. اصل خیار از نواحی جنوب غربی آسیا ست و بعد از آنجا به چین و بعد اروپا برده شده است. سابقه چهار هزار ساله دارد و قسمت مصرفی گیاه فقط میوه اش است که ره جه نارس تر باشد مطبوعتر است. خیار دارای مواد قندی نشاستهای (3 گرم درصد). مواد سفیده ای (90/0-05/1 گرم در صد) و بسیار ناچیز چربی است و هر صد گرم آن 14-16 کالری حرارت ایجاد مینماید. خیار دارای مقدار کمی آهن و کلسیم میباشد و ویتامینهای موجود درخیار ویتامین A بسیار کم است و ویتامین پ و ث به مقدار کافی است.

ترکیبات خیار درصد عبارت است از : آب 6/95- پروتئین 8/0 - چربی 1/0 گلوسید 3 سدیم 8/0 میلی گرم پتاسیم 140 میلی - کلسیم 10 منیزیوم 9 اهن 3/0 فسفر 21 گوگرد 12 کلر 30 ویتامین 1B 04/0 ویتامین 2B نیکوتیل آمید 18/0 ویتامین C 10 میلی گرم و ویتامین A 200 واحد بین المللی و اندکی ویتامین 6B و ویتامین E وجود دارد.

خیار خون را صاف میکند و تشنگی و صفرا را دفع میکند و برای صفراوی مزاجان و مبتلایان به ضعف اعصاب بسیار نافع است و قوه ارتجاعی عضلات را زیاد میکند و با داشتن گوگرد ضد عفونی کننده معده میباشد خیار مدر و برای رفع تبهای صفراوی و یرقانی خوب است و زرد آب آوری آن زمان زردیش بیشتر میگردد.

تخم خیار مدر است و برای التهابات کبدی- سومند میباشد و معالج مرض فند محسوب میشود. جوشانده پوست خیار در یرقان

ص: 294

فوق العاده اثر مطلوب دارد و پوست خیار سرشار از ویتامین C میباشد.

خیاری که از صبح تا غروب آفتاب خورده چنانچه با آخر آفتاب چیده شود دارنده مقداری ویتامین D میباشد.

خیار به خاطر دارا بودن موادی چون مانیت - اینوزیت - پانتوزان و همی سلولز که در روده انسان دچار دگرگونیهائی میشود از جذب و ازدیاد کلسترول در خون جلوگیری مینماید. (چگونگی جذب پانتوزان هنوز معلوم نشده احتمال دارد که مواد مذکور به وسیله میکروبهای روده تجزیه شده و پس از جذب هم باعث تغییراتی در روی چربیها مخصوصاکلسترول باشد).

مانیت موجود در خیار از زیاد شدنه قند خون و ادرار جلوگیری مینماید.

خیار دارای کمی چربی و حدود 05/0 آن مواد معدنی میباشد. پتاسیم سدیم - منیزیوم - کلر - فسفر- گوگرد - وجودگوگرد در خیار سبب میشودبر روی سلولهای مالپیگی پوست اثر نموده مواد زیان آور و چربی پوست را بخون فرستا ده رنگدانه های پوست محفوظ بمانند لذا ماسک خیار برای طراوت و شادابی پوست مفید است.

خیار رودههای تنبل و حساس را فعال مینماید، برای دفع صفرا سومند است زیرا سلولز و همی سلولز و پانتوزان خیار سبب میشود خواه و ناخواه کبد را به ترشح صفراوادارد تا مواد غیر قابل هضم خیار در دستگاه گوارش انسان کم است این مواد به وسیله میکروبهای

ص: 295

مخصوص روده ها تجزیه میگردند و در نتیجه روده ها به تحریکات خود میافزایند و به همین جهت (تجزیه میکروبها) موادی در روده ها به وجود می آوردند مانند :اسید پروپیونیک - اسید بوتریک - اسید استیک - وگازهای هیدروژن -متان و اسید کربونیک و با این تحریکات و ازدیاد کار دستگاه گوارش مدفوع چند برابر شده و لذدا برایکسانیکه یبوست دارند نافع است.

پوست خیار دارای مقداری کلروفیل است که در خونسازی سازگار بوده که در طراوت چهره نقش مفیدی دارد.

تخمه خیار و خربزه و خرفه سموم بدن را دفع و نمک ادرار را زیاد مینمایند.

مالیدن آب خیار در بسیاری ازخارشها مؤثر است. آب خیار برای بیماریهای کلیه اثر نیکو دارد و سالها ست از آن استفاده مینمایند آب خیار پخته بدون نمک برای پوستهای چرب صورت مفید است و محلول خوبی برای شتستشوی حرب و گال محسوب میوشد.

خیار شدیدترین عطشها را فرو مینشاند و خواب آور است و اگر زیاد رسیده و زرد شدهاش خورده شود تولید دلدرد مینماید خیار اگر خوب جویده نشود خوب جذب ندشه همانگونه دفع میگردد.

لئوس کارلیه دستور زیر را برای برطرف ساختن سوراخهائی که در پوست صورت پیدا میوشد داده است: بقدری مساوی پودر تخم خیار- تخم کدو - تخم خربزه را در سر شیر یا شیر تازه حل کرده نیم ساعت ماسک صورت نمایند و بعد از آن باگلاب شتشو داده وباز 150 گرم آب خیار و 250 گرم پیه خوک بی نمک و 150 گرم

ص: 296

چربی گوساله و 3 گرم گلاب و 50 سانتیکرم بوم دو تولو را مخلوط بمالند تا خیمریکنواختی بدست آید که برای ناراحتیهای سطحی پوست ترک لبها و افزایش حرارت پاها مفید است.

گذاشتن چند خیار تازه جوان در اطراف نوزادی که تب دارد سبب پائین آمدن تبش میگردد.

خیار و خیار چنبر از محمد زکریان رازی

عمل خیرا شبیه خربزه هندی یا هندوانه است جز آنکه خاصت مدری آن زیادتر است و از این نظر سود آن کمتر . جرم خیار بکندی هضم میشود وچه بسا که خوردن آن سبب درد خاصره میگردد و بهتر است به کسانیکه مزاج حار دارند خیار داده شود و اگر درد خاصره عارض شد بایدگوارش زیره بخورند.

کسانیکه در معرض قولنج هستند و گرفتار بادهای سخت و درد لگن خاصره باید از خوردن خیار خودداری نمایند.

قثاء (خیار بالنگ) سبکتر از خیار و دفع آن سریعتر است این میوه نیز تبرید میکند و به بدن رطوبت میدهد و چون حرارت به بدن نمیرساند برای مزاجهای سرد مفید نیست و کسانیکه مزاجی حار دارند حاجتی به اصلاح آن ندارند مگر آنکه خیلی زیاد از ان بخورند گاهی در بدن ایجادنفخ و سنگینی میکند به وسیله گوارش زیره ای و به و امثال آن اصلاح میشود. خیار و کدو غذای اشخاصی است که مزاجشان حار باشد، به صاحبان مزاجهای سرد ضرر میرساند و نباید از ان زیاد بخورند.

ص: 297

قثاء در کتابی قدیمی

قثاء اسم عربی خیار زه است که خیار دراز و خیار چنبر نیز گویند و در بعضی مکان طول آن به قدر ذرعی میوشد (3/5/49) روزنامه کیهان عکسی ازخیاری مذکور به طول یک متر و وزن هفت کیلو منتشر ساخت) در آخر دوم سرد و تر و جوف آن مسکن حرارت و تشنگی و مدر سنگ گرده و مثانه و جهت التهاب معده و جگر مفید و لطیفتر از قند و سریع الهضم تر از آن و مدر بول، تخمم آن مفتح وحالی و قویتر از تخم قند و پوست و گوشت آن مولد ریاح و قولنج و دیر هضم و خلطی که ازآن به هم رسد مستعد عفونت و در اکثر افعال مانند قند است و مصلحش عسل و مویز و رازیانه و ترب. برگ آن جهت سگ دیوانه گزیده و خشک کرده ان جهت اسهال صفراوی مفید است.

قثد اسم عربی خیار است و خیار بالنک و باد رنگ نیز گویند در آخر دوم سرد و تر و مسکن حرارت صفرا و خون و التهاب احشاء و رافع تشنگی و مفتح سده جگر و مدر بول و مخرج حصاه و غلیظتر از قثاء و رافع ضعفی که ازاسهال مفرط حاره به هم رسد و جهت تبهای تند ویرقان و درد سر نافع و آب آنرا با 45 مثقال شکر مسهل مره الصفرائیکه در معده و امعاء باشد و آب خیار زردترش رسیده در اسهال قوی تر از آب نارسیده آن و چون قدری قرنفل در ان خیسانده روز دیگر صاف آنرا با ماء العسل بنوشند جهت نیکوئی رنگ رخسار و تفتیح سدد و تحلیل مواد حاره نافع و رافع خفقان است و در یکروز نطول آب آن مانع تولد قمل و ضماد کوبیده

ص: 298

جرم آن جهت جرب و حصف و شری و خارش بدن و نرم کردن جلد و التهاب معده و احشاء و درد سر و اورام حاره مفید و خوردن دو مثقال و نیم تاز پوست خشک ان جهت عسر ولادت به غایت مؤثر و مضر مبرودین و خام کننده غذاو مولد خلط خام و ددر تهیگاه و چون در معده فاسد گردد مولد خلط سمی و مصلحش نانخواه و معاجین حاره و عسل و بوئیدن خیار جهت انتعاش روح حیوانی و درد سر حار مفید وترشی خیار سرد و مطفی حرارت و بسیار دیر هضم و با طعام و بعد از آن مضر است و تخم خیار سردتر از خیارزه و مدر بول و مخرج صفرای سوخته به ادرار و رافع تبهای حاره و ورم جگر و سپرز و درد شش و قرحه ایکه از حرارت باشد و ضمادآن با بوده و عسل محلل اورام جلد است و مضانثیان و مصلحش کتیرا و بدلش تخم خیارزه و قدر شربتش تا 5 درهم است و روغن خیارکه مانند کدو ترتیب دهند در افعال ضعیفتر از روغن کدو است.

قثاء الجمار (خیار دشتی ) - قثاء الدنعام (حنظل) قثاء الکبر- قثاء الهندی - قثاء الحبه - قثاء بتری - ... از جمله قثاءهاست که اشاره شد.

قثاء در اخبار

چنانچه ملاحظه فرمودید خیار سبز و خیار چنبر آنچنان نزدیکند که حتی بعضی قثاء را این و برخی آن دانسته اند. در صفحات آخر جلد اول آنچنان درباره دفاع بدن در برابر عوامل متجاسر و میکروبها بحث کردم که یکی از مجلدات ارزنده پزشکی کشور(1)


1- نوبت دوم در شماره مسلسل 124 مجله پزشک خانواده صفحه 23.

ص: 299

دو نوبت آنرا در مجله اش درج نمود و هم اکنون بگویم خوشبختانه اخیرا متوجه قدرت دفاعی گیاهان نیز شده اند که چگونه با عوامل متجاسر و میکروبها و مخصوصا قارچها میجنگند که مختصری از ان را در جلد دوم و چهارم شرح دادم در اینجا جهت مزید اطلاع میگویم آیا مدانید که محل اتصال بوته به میوه بهترین راه نفود عوامل متجاسر است و آیا میدانید که همیشه در ان محل عناصر دیگری باعث میوشند ترکیب محل را آنچنان به هم برنند که برای عوامل متجاسر کشنده و خطرناکب اشد و به همین دلیل قسمت تحتانی میوه جات که محل اتصال به نبات است اغلب مزه ای ناملایم داشته و اگر میگویند سر خربزه شیرینتر است خود این معنی را میدهد که ته اش مزه نسبتا بدتری دارد و این همان منطقه اعلام خطریاست که بر ضد عوامل متجاسر خود را آماده ساخته و شاید به همین علت باشد که نبی گرامی میفرماید اذااکلتم القثاء فکلوا من اسفله : اگر خیار چنبر یا خیار سبز خوردید از ته آن خبورید.

نبی گرامی خیار را بارطب یا خیار بانمک میل میفرمودند و در رطب النبی است که وقتی از نوح از کدورت خاطر نالید به او وحی شد از خیار بخورد و توجه شمارا به این نکته جلب میکنم که هر جا غذائی دفع کننده سموم بود و التهاب را برطرف کرد و در نتیجه برای ضعف اعصاب مفدی بود در تعریف آن این کلمه که نشاط آور است یا کدورت را برطرف میسازد یا حزن را از بین میبرد و چشمگیر بود و از جمله خواص مذکور را در خیار دیدید و خواهید پذیرفت که کدورت خاطر رابرطرف میسازد.

ص: 300

حبوبات

حبوب( حبوبات) بنا بر آنچه در بین ما مرسوم است به عدس - نخود- لوبیا - لپه - باقلا و ماش گفته میشود.

حبوبات محتوی مقدار زیادی مواد بیاض البیضی (آلبومین و نوکلئین) و همچنین در حدود غلات مواد قندی نشاسته ای داشته و مقدار فراوانی مواد معدنی دارند.

مقدار مواد بیاض البیضی آنها به طور متوسط در صد در مقام مقایسه با گوشت که که 18 و شیریبین 116-50 تخم مرغ حدود 12 غلات تقریبا 11 و سبزیجات 5/1-4 و میوه جات 5/0-5/1 میباشد و حبوبات 25 میباشد قابل ملاحظه است.

در پوست حبوبات سلولز وجود داشته و با جداکردن پوست آنها هضمشان آسان میگردد.

برای سنجش متوسط مواد بیاض البیضی قابل جذب حبوبات که 91 درصد مسبشاشد و از گوشت 96 و غلات 82 و تخم مرغ 95 درصد است و هر چه حبوبات بیشتر و بهتر پخته شوند قابلیت جذبشان افزوده میگردد.

حبوبات با داشتن نوکلئین در بدن ایجاد اسید اوریک مینمایند و لذا کسانیکه اسید اوریک بالا دارند مانند نقرسیها باید از آنهانخورند و هرچه حبوبات نارس تر باشد نوکلئین آن بیشتر بوده اسید اوریک بیشتری ایجاد مینمایند و اگر صد گرم از عدس یا نخود یا لوبیا خورده شود در بدن 162-54-51 میلی گرم اسید اوریک ایجاد میشود.

ص: 301

بد نیست در این قسمت که ارقام بیشتری نشان داده میشود بهسنجش و مقایسه مقدار مواد معدنی درصد و مقداری چربی - آلبومین نشاسته ای موجود در حبوبات در برابر سایر خوراکیها بپردازیم:

مقدار مواد معدنی در صد به طور تقریب و متوسط گوشت - شیر- تخم مرغ - غلات - حبوبات - سبزیجات و میوه جات برابر 1، 5/2-9، 6/0، 1، 3 ،1-2،5/0-2 و مقدار قنددرصد آن 5/0، 40-6 ، صفر ، 75،50،ا5/4-15، 1-20 و مقدار چربی در گوشت -شیر - تخم مرغ - غلات - حبوبات - سبزیجات 14، 40-65، 25/0، 5/1 ،2/0 میباشد .

در حبوبات مانند گیاهان دیگر سدیم و کلر کم وجود دارد (60-90 سدیم و 30-50 سانتی گرم در کیلو کلر).

حبوبات ماده غذائی تقریبا کامل بوده مواد معدنی آن ها بدن را قلیائی میکند.

کسانیکه روده ضعیف دارند باید پوست حبوبات را گرفته به شکل پوره مصرف نمیاند.

نقرسیها - فشار خونیها- ارتریتسمها باید از خوردن حبوبات بپرهیزند.

و اینک به ذکر مختصری از عدس - نخود- لوبیا - باقلا میپردازیم.

عدس

(1)

عدس انواع مختلفی دارد: اورنی Auvergne (در


1- اقتباس از رساله دکترای آقای دکتر حسن طبی شماره 217 دانشکده داروسازی.

ص: 302

اروپا و آفریقا زراعت میشود) -رن (شبیه ولی نصف عدس کومن است) - عرب - اسپانی - پوئی ( به طول 54 میلیمتر) - لارژ بلوند Largeblonde (گلش سفید طول عدس 7-6 میلیمتر است آبی کم رنگ ) کوچک و سرخ و ترک سبز.

از لحاظ گیاه شناسی پروانه واران خانودهای است که ارزش غذائی داشته و شامل هفت هزار جنس اند که در نواحی مختلف زمین کاشته میشوند. لگوفیوزها و نباتات علفی هستند که برگهای آنها یکدر میان واقع شده و دارای گلهای منظم یا نامنظمند با جام پنج گلبرکی که در انواع از آن چند گلبرگ به زودی ساقط میشود و عموما آلت نرینه آنها دو برابر گلرگهاست. میوه اشان سخت یا گوشتدار و همه غلاف دارند. لگوفیوز به سه فامیل تقسیم میشود. پروانه واران (Papillanaceces)سزالپیپنهها Caesalpiniees میموزه ها Mimosees که پروانه واران مورد بحث میباشند.

تاریخچه عدس: در عهد مفرغ بشر به آن دسترس داشته. در حالیکه مقابر سلسله دوازدهم فراعنه مصر به سال 2200 قبل از میلاد عدسهائی بدست است که باع عدس عصر ما قابل مقایسه است در سفر تکوین نامی از لگوفیوزاست، آریستو فان 400 سال قبل از حضرت موسی عدس را غذای عادی یونانیان ثبتکرده است منشأ آنرا آسیای غربی میدانند.

گیاه عدس: گیاهی است یک ساله، به ارتفاع متوسط 30 سانتی متر با ساقه های قائم زاویه دار و پر شاخه با برگهای مختوم شده با پیچک و از 7-5 برگچه دراز کم مو و نسبتا عریض تشکیل شده اند برگچه واقع در دمبرگ نیزه مانند و مژگان داراست. گلهایش

ص: 303

کوچک، سفید تیره مایل به آبی که 2-3 عدد در انتهای دم گل قرار داردن. غلاف گیاه سه سانتیمتر تقریبا طول و یک سانتی متر عرض - مسطح - کوتاه و وسیع و محتوی 2 و ندرتا 3 دانه است.

صفات ظاهری عدس از سایر دانه های لگوفیوز با چند خاصیت متمایز است: مدور- مرکز محدب - ابعاد کوچک - بو و عطرمخصوص که زمان پخته شدن از ان ظاهر میگردد. اندازه دانه بر حسب اینکه زیر یا بالای گیاه قرار گیرد و بتواند از آفتاب استفاده کند بزرگ و کوچگ دارد و کمی و زیادی رطوبت مقدار کود- طرزشخم - انتخاب زمین در حجم ظاهر عدس مؤثر است. عدس پوئی یا سبز که کوچک (5-4 میلیمتر) بوده و خطوط سیاه رنگی روی زمینه سبز دارد. عدس قرمز که در فرانسه زراعت میشود عدس زمین سبک و ملایم را دوست دارد و در اسفندماه در نقاط آفتاب گیر به ردیف کاشته میشود یا پراکنده. در اواخر مرداد اوائل شهریور درو میشوند. دانه هایی که برای بذر انتخاب میوشد بهتراست در غلاف نگهداری شوند.عدس باسیلهای ازت دهنده را درگرههای ریشه های خود جاداده بحالت اشتراکی با یکدیگر زیسته از ازت آنها استفاده میبرد.

ص: 304

ارزش غذائی عدس

سبزیجات خشک (حبوبات) مانند عدس و نخود و لوبیا مواد قندی نشاسته ایشان زیاد (60 درصد) و سفیده مانندشان (20 درصد) و چربی دو درصد دارند و صدگرمشان 350 کالری حرارت تولید میکند. هضمشان بعلت داشتن سلولز زیاد متوسط است و به لاغرها ئو کسانیکه ترشی معده دارند باید پخت و داد و کسانیکه ازت و اسید اوریکشان بالاست نداد. وزن صد دانه عدس 34/2-988/6 آب 11-5/13 مواد سفیدهای 36/19-64/24 مواد قندی نشاسته ای 07/56-45/62مواد جربی 50/0-45/1 مواد سلولزی 88/2-75/3 خاکستر(مواد معدنی ) 75/1-15/3 (تمام ارقام اول مربوط به عدسهای صد دانه 98/6 گرم است).

مواد معدنی عدس: گوگرئ- فسفر- کلر- سدیم - پتاسیم- منیزیوم- کلسیم - آهن - مس - روی - منگنز- ید و از همه مهمتر آه ن است. ویتامینهای عدس ب 1و ب 2 میباشد. در ترکیبات عدس مواد ازته فراوان است واین مواد اغلب از لگومین Legumine که نوعی کازئین نباتی است میباشد. عدس به واسطه لگومین هضم سهلتری یافته است و به واسطه همین ماده در آب آهکدار دیر میپزد لگوفینوزها هر چه زودتر چیده شوند نوکلئین بیشتر دارند. برخی تصور کرده اند حبوبات را باید به علت داشتن مواد ازتی زیاد در ردیف گوشت محسوب داشت و حال آنکه مضرات حبوبات نزد لاغران تا اندازه ای نزدیک به گوشت است بعلاوه که به واسطه تراکم مواد

ص: 305

ازته وزیادی مواد قندی نشاسته ای پیش بچه ها و ناقهین و سوء هاضمه ایها و تصلب شرائین و ... نباید داد. کسانیکه کار بدنی زیاد دارند از خوردن حبوبات کمتر زیان میبینند و مصرف آنها در زمستان بهتر ازتابستان میباشد.

حبوبات خشک را بهتر است قبل از مصرف در آب خیسانده و بعد با حرارت ملایم پخت تا هضمش آسانتر گردد. (اسیدیته عدس د رنمونه برداریهای مخصوص 6/6 بوده است).

بعضی اصل عدس را از آسیای مرکزی میدانند که به سایر نقاط عالم پراکنده شده است.

دشمن عمده عدس کولئوپتر Coleoptre کوچکی است که لاروهایش در دانه رشد و نمو کرده آنرا به قطعاتی تقسیم مینماید و خوردن چنین عدسی زیان آور است.

در آزمایشی که در سال 1955 انتشار یافته ترکیبات عدس (درصد) چنین تأیی گردیده است:

آب 10 - پروتئین 7/25- جربی 1 - مواد قندی نشاسته ای 2/59- اسید اوریک 162 میلیگرم پورین 54 میلی سدیم 3 پتاسیم 1200 آهک 107 منیزیوم 86 آهن 6/8 - فسفر 438 - سدیم 277 کلر -60 ویتامین 1B 5/0 ویتامین 2B 32/0 نیکوتیل آمید 1/3 میلیگرم و ویتامین A 40 واحد بین المللی 100 گرم عدس 357 کالری تولید میکند.

عدس برای قوه بینائی زیان دارد- آدمی را چاق میکند برای اعصاب مضر است. نفاخ و مولد سوداست و اگر در خوردنش افراط شود بعضی گویند قولنج و استسقاء (آسیت) پیش می آید. برای

ص: 306

بواسیریها نیز بد است اگر به عدس روغن اضافه شود خوراک تقریبا کاملی است و کالری صد گرم عدس برابر است با کالری محجموع صد گرم نان و صد گرم گوشت. مصلح عدس روغن و ترشی است پوستش ملین و مغزش قابض است. ترشح تیروئید را زیاد میکند و به همین جهت اگر زیادخورده شود و موجب ترشح سیب آدم گرددهیجان تولید کرده خوابهای پریشان دیده میشود به علاوه میدانیم که ترکیبات ید دار که عدس از جمله آنهاست ترشحات را زیاد میکند از جمله اشک را. عدس قوه باه را کم میکند به ویژه اگر با ماهی خورده شود.

عدس از رازی

نان عدسی و خود عدس در حال طبیعی تولید خون سوداوی مینماید و از این جهت است که ادامه در خوردن آن سبب مالیخولیا سرطان - بواسیر- واریس (دوالی) و امثال آن میگردد. اگر عدس با سبزی خورده شود و احساس نفخ نمایند برای اصلاح بهتر است معجونهای باد شکن میل نمود. عدس به طور کلی تبرید کننده و قابض است واگر با پوست در آب ریخته شود برعکس خاصیت تلیین پیدا میکندو ...

عدس در کتابی قدیمی

عدس به فارسی مرجومک گویند بری آن کوچک مائل به تدویر و تلخ است و بستانی پهن و مدور و قوتش تا سه سال باقی است در حررات مائل به اعتدال و در دوم خشک و بعضی در دوم سرد و خشک دانسته اند و جالی جلد و جرم آن قابض و آب طبیخ آن جهت سرفه و درد سینه

ص: 307

مضمضه آن جهت قلاع و خنازیر و فروبردن سی عدد مقشران مصلح فساد معده و ضماد آن با عسل جهت قروح غائره و با سفیده تخم جهت نمله و حرمه و شقاق و با برگ کرنب جهت ورم پستان و انجماد شیر و مطبوخ در سرکه جهت خنازیر و اورام صلبه و با روغن گل جهت مقعد و ورم حاره چشم و با تخم خربزه منقی بشره و رافع زردی رخسار و با اکلیل الملک و آب جهت نزلات و سوخته آن جهت سفید کردن دندان و استرخای پلک چشم مفید و اکثار خوردن آن مطلم بصر و مولد سرطان جذام و مالیخولیا و محرق خون و با شیرینیها مولد استسقاء و قولنج و مضر بواسیر و مورث عسر بول و احتباس حیض و مصلحش روغن کنجد و پختن آن با برگ چغندر و استعمال گوشت فربه و سرکه است.

عدس در اخبار

در اخبار به اختصار به رقت قلب و کثرت اشک که در نتیجه خوردن عدس بدست می آید اشاره شده نبی گرامی فرمودند علیکم بالعدس فانه مبارک مقدس یرق القلب و یکثر الدمعه(بر شما باد بخوردن عدس که برکت مقدس است و دل رانازک و اشک را زیاد میکند).

حضرت صادق فرماید: سویق العدس یقطع العطش و یقوی المعده و فیه شفاء من سبعین داء و یطفی ء الصفرا و یبرد الجوف (قاووت عدس، عطش را از بین میبرد و باعث تقویت معده میشود و در ان شفای هفتاد مرض است و صفرا را خاموش میکند و موجب تبرید و خنکی مزاج میشود) که برطرف ساختن عطش را با توجه به

ص: 308

یدی که دارد و خود ترشح و از جمه اشک را زیاد میکند و لذا هم عطش را برطرف میسازد و هم محرک جالبی میباشد که آدمی را از بی تفاوتی و پاراسمپاتیکی در آورده نازک دل میکند و نیز حضرت جواد قاووت عدس را بهدختری داد که خونریزی قاعدگیش زیاد بود و شاید در آنروز مخلوطی از ید و آهن فراوان در عدس مسئله به طرز جالبی بوده باشد.

لوبیا

از خانواده بقولات به ارتفاع 25-300 سانتی متر نسبت به انواع ان دیده میشود. برگهای بزرگ و پهن و نوک تیز دارد. گلهای آن کوچک و نامنظم و باز شده اش شبیه پروانه است. میوه اش به شکل نیام و کشیده و داخل آن دانه های زیادی است که شبیه کلیه انسان است با اندازه و رنگهای مختلف (سفید- قرمز- سایه - قهوه ای- و مخلوط).

تکثیرلوبیا با دانه انجام میگیرد و دانه تا 3 سال قدرت رویش دارد و با سرما حساس است و در گرما نتیجه بهتر میدهد.

لوبیای زمینهای آهک دار دیر پخت است. لوبیای سبز کود زیادی لازم ندارد. برای اینکه لوبیابهتر سبز شود باید بذر را قبلا درآب سرد خیس کرد و بعد کشت داد.

لوبیای سبز 6-7 درصد مواد قندی نشاسته ای 2/2-6/2 سفیدهای کلسیم - منیزیوم - پتاسیم - سدیم - فسفر- و آهن و 12 گرم در کیلو سلولز دارند و هر صد گرمشان 44 کالری حرارت میدهد.

ص: 309

ویتامینهای لوبیا سبز -C-B-A2F-PP-B و... میباشد (لوبیای خشک جزو سبزیجات محسوب نمیشود). در بسیاری از انواع لوبیا حتی لوبیای معمولی گلوکز ید سیانوژنتیک خاصی بنام فازئولوناتین وجود دارد که ضمن طبخ آنزیم گلوکز یداز مربوطه فلج میگردد و در نتیجه تبدیل فازئولوناتین به گلوکز و اسید سیانیدریک و اسید پیروویک کاهش مییابد حال اگر در وضع مشابهی (نه در مورد لوبیا) ماده دیگری که اثر هیدرولیتیک بر گلوکزید مشابه داشته باشند با گلوکزید مربوطه مصرف شود خطر ایجاد میشود.

لوبیا اسبی: مهمتر و در حقیقت قدیمیترین سبزیجات بقولاتی است که تربیت دشه میباشد عر چند در عهد برنز ظاهر شده است ولی در عهد آهن گسترش یافته و شناسائی آن در اواخر عهد نئولیتیکوم بوده است( هر چند هنوز اثبات آن قطعی نیست).

بقولات وحشی تلخ و غیر مطبوع بودند و پس از زمان طولانی لوبیاهای خوراکی پرورش شدند یعنی لوبیا از سایر بقولات جدا شد.

منشأ بقولات از کجاست مسئله تلخی گیاهان و حشی را مطرح میسازد. آمدند و نوعی لوبیا (لوپین ) بنام گوس لوپین را انتخاب کرده مورد مطالعه قرار دادند تا بدانند از کجا پیدا میشود ولی موفق نشدند. یک ملیون گیاهان لوپینی برداشته وبا زهری که از خودشان داشتند مورد مطالعه قرار داده سه عددشان را که سمیت کمتری داشتند انتخاب و لوبیای شیرین نامیدند و بالاخره به ارثی بودن شیرینی یا زهری بودن آنها پی بردند. در عهد نئولیتیکوم لوبیاهای

ص: 310

وحشی وجود داشته که هنوز هم در قسمت غربی شمال افریقا دیده میشود و لوبیاهای شیرین در عهد جدید دیده شده که هنوز در جنوب فرانسه و اسپانیا دیده میشود و به طور کلی میتوان گفت لوبیا را از شمال آفریقا بشر به سایر نقاط عالم گسترش داد.

در اوائل مصریها لوبیا را به عنوان غذا قبول نکردند در صورتی که لوبیای وحشی در اطراف نیل فراوان بود.

در کاوشهای حفراتی از لوبیا چیزی بدست نیامده فقط 3 عدد غذا در عهد نئولیتیکوم پیدا شده که لوبیا داشته است در کتابهای قدیمی ایلیاس Ilias از آن نام برده و در ترویای یونان در غذای سربازان میکرده اند بعضی نیز نوشته اند در قرن شانزدهم لوبیا از امریکا به اروپا آمده و از انجا به سایر نقاط برده شده است.

لوبیا مانند عدس زود هضم نمیشود و نفخ ایجاد میکند و اگر پوستش را کنده با گیاهان معطر بادشکن (ضد نفخ) مخلوط کنند اصلاح میگردد.

برای مقایسه ترکیبات لوبیای سبز تازه- لوبیای سفید خشک جدول زیر داده شده است (درصد).

لوبیای سبز تازه لوبیای سفید خشک

آب 1/89 5/10

پروتئین 4/2 0/22

چربی 2/0 5/1

مواد قندی نشاسته ای 6/7 1/62

سدیم برحسب میلی گرم 4/5 4/12

پطاسیم 300 /120

ص: 311

کالیم 73 148

منیزیم 26 159

منگنز 326/0 957/0

آهن 2/1 3/10

مس 126/0 503/1

فسفر 44 463

گوگرد 30 237

کلر 33 25

ویتامین A واحد بین المللی 700 -

و B1 برحسب میلی گرم 06/0 6/0

ویتامینB2 12/0 24/0

نیکوتیل امید 6/ 1/2

ویتامین C12 2

ویتامین E5/36 +

کالری هر صد گرم 35 350

لوبیایی نیز به نام لوبیای مالزی (Phaseolus Radiatus)که دانه هایی شبیه سوژا داردو بجای سوژا فروخته میشود وجود دارد مغذی است 8/4 درصد چربی - 7/59 درصد گلوسید 7/22 درصد پروتئین و 8 درصد سلولز دارد خوب هضم میشود و دارای پورین نیست ونفخ شکم نمیدهد.

لوبیای دیگر با خواص همان لوبیای مالزی بنام لوبیای مونگو وجود دارد.

ص: 312

لوبیای سبز نشاط آور و مفرح است وجهت جلوگیری از ترش کردن مفید میباشد. لوبیا با فسفری که دارد برای مغزو اعصاب نیکوست. منی و شیر و خون قاعدگی را زیاد میکند بویژه اگر پخته آب آنرا بخورند. زیاد خوردن لوبیا نفخ شکم آورده خواب پس از آن موجب دیدن خوابهای پریشان میگردد (لوبیای سبز موجب خواب آرام و شیرین میگردد). دانه های لوبیای سفید ویتامین C ندارد و ویتامین B و E آن فراوان تر است و جهت کسانیکه کار فکری دارند مفیدتر، لوبیای خشک مغذی ولی هضمش سخت و ایجاد نفخ و گاز در روده مینماید. لوبیای سبز برای مبتلایان به سودا و خارش خوردنش توصیه میشود ولی بنابر عقیده برخی برای کسانیکه ورم مفاصل دارند زیان دارد و در صورتیکه در آب سرکه جوشانده شود این ضرر نیز مرتفع میود یک فنجان آب پوست لوبیای ناشتا در سنگ کلیه و مثانه و حبس البول تجویز میشود. ضماد برگ بوته لوبیا یا پوست سبز لوبیا بزودی زخم گزیدگی حشرات را اصلاح مینماید. چیدن برگ لوبیا در یک کنار بستر سبب میشود ساسها بطرف آن هجوم برند. ضماد جوشانده لوبیای خشک جهت خراشهای پوست - سودا - باد سرخ مفید است. دم کرده چهار عدد پوست لوبیای خشک در یک فنجان آب و نوشیدن هر روز یک یا دو فنجان از آن جهت رفع آلبومین سودمند است (لئونس کارلیه) لوبیای خشک که مدتی بر آن بگذرد دیر میپزد و با پختن سفت و سخت میشود (برای این که بدانیم لوبیا تازه است زیر دندان فشار میدهیم اگر مانند قرص خرد شود کهنه و در غیر اینصورت تازه میباشد) جالب اینجاست که

ص: 313

ضمن بررسیهای متعدد برای انتخاب صندلی خلبانان کیسه های پر از لوبیا و نخود و ... برای حفاظت جانشان حتی از کیسه های پر آب یا پلاستیک یا ... بهتر تشخیص داده شده است.

لوبیا از رازی

خوردن لوبیا سبب نفخ معده و بروز حالت قی در مزاج است و با معده سازش ندارد و غالبا باعث دردسر میگردد که با سرکه و خردل و سداب و داروهای تلخ دیگر اصلاح میشود.

لوبیا در کتابی از قدیم

مؤلف تذکره گوید لوبیا لغت هندی است و بیونانی سیلهن و بعربی قریقا نامند نبات آن شبیه بلبلاب و منبسط بر زمین و بعضی بمجاور خود میپیچد و دانه بعضی سفیدو از برخی سرخ و از باقلی کوچکتر و شبیه بگرده طیور و غلافش ماننده باقلیو از آن رقیقتر وقوتش تا دو سال باقی و بهتر از باقلی و زبون تر از نخود و سرخ ان در آخر اول گرم و سفید آن مایل باعتدال و محرک باه و مولد منی و مدرشیر و بول و حیض و مسمن بدن و شرب آب مطبوخ ان با اندکی قندو جلوس در طبیخ آن منقی نفاس و مخرج جنین زنده و مرده و مشیمه و جهت درد کمر و گرده مفیدو دیر هضم و نفاخ و مولد خلط غلیظ و مصلحش خردل و ابکامهو زنجبیل و بالخاصه مورث غثیان و مصلح آن دارچینین و سکنجبین است.

ص: 314

لوبیا در اخبار

بجز این خبر از حضرت صادق مطلبی دیده نشده: اللوبیا بطرد الریاح المستبطنه (لوبیا بادهای باطنی بدن را طرد مینماید) آنگونه که استنباط کردم پیشسوایان دین جز نفخ شکم دردهایی را کهب صورت بادهایی در بدن هر لحظه در جایی است و ثابت نمیباشد و اکثر مقدمه ای بر پیدایش بیماریهایی است و باصطلاح زنگ خبر واعلام بیماری است بنام بادهای باطن معرفی کرده اند و چون اغلب کمبود کلسیم یا فسفر یا همخوردن تعادل بین ایندو سبب پیدایش چنین بادهایی میشود و لوبیا متعادل کننده این مسئله است حضرت لوبیا را طرد کننده بادهای باطنی معرفی فرموده است وچه بهتر بود که ازاین خبر بحث نکرده باشم وبرای بهتر ها و آیندگان بگذارم.

نخود

شکل وحشی آناز فرانسه غربی تا جنوب هندسه بعنوان علفهای هرزه گسترش داشته و درعهد نئولتیکوم و عهد برنز یعنی باگرمتر شدن محیط بقسمت شمال سرایت کرده است قدیمی ترین پیدایش آنها تخم کوچکی است که هنوز نتوانسته اند بفهمند نوع مذکور پرورشی یا وحشی است.

در دوره نئولیتیکومردسرزمینهای فال نخوددیده شده و در عهد برنز بطرف شمال گسترش یافته ولی فرهنگ سامی مصری آنرا نمیشناخته که یونان و ایتالیا آنرا میشناختند.

تئوفر است -کلوملا- پیلی نیوس و گالن نخود را بعنوان تازه

ص: 315

کاشته شده معرفی نمودند ولی درباره مصرفش چیزی نگفتهاند (تئوفراست Theophrastiss که زیاد باسمش برخورد خواهید داشت فیلسوف یونانی است که 372 ق.م بدنیا آمده و 287 ق.م مرده است و جانشین و شاگرد ارسطو بوده است و پیلنیوس نویسنده رومی 24 بعد از میلاد بدنیا آمده و 79 مرده و نظامی بوده و کتاب تاریخ طبیعی نوشته است - گالن یاگالینوس 131-201 بعد از میلاد بوده و به پزشکی اشتغال داشته است) نخود هم مانند لوبیا حریره ای است.

من بهیچ گونه غذایی جز نخود در کتابها برنخوردم که گفته بشاند ضد امراض کلاژن میباشد، نخودسبز غذای خوبی برایاشخاص حساس و ضعیف است. نخود رسیده دارای پروتئین و هیدرات دو کربن بقدر کفایت بوده غذای مقوی است.

نخود معمولی را اگر مدتی بپزند و بخصوص اگر کمی بو داده و بعد بخورند کالری کافی به بدن میرساند نادرشاه همیشه در جیب فراخ خود بو داده فراواین کرده مخصوصا در زمان جنگ میخورد.

از یک مؤسسه تحقیقایت جهان برای بررسی غذای مردم بسیاری شهرها گروهی حتی به یزد آمدند و ابتدا توجه آنها بموضوع آبگوشت جلب شد کهرد یزد با نخود فراوانی تهیه میشود و در نتیجه گرسنگی و کمی تغذیه پیش نیامده است.

ص: 316

ترکیبات درصد نخود بشرح زیر است:

نخود تازه نخود خشک

آب 75 10

پروتئین 7/6 5/24

چربی 4/0 1

هیدرات کربن 17 7/61

سدیم به میلی گرم 9/0 42

پطاسم 380 880

کلسیم 22 73

منیزیوم 27 140

منگنز - 199/0

آهن 8/1 6

مس - 802/0

گوگرد 56 196

کلر 33 44

ویتامین A واحد بین المللی 690 370

ویتامین B1 میلی گرم 3/0 87/0

ویتامین B218/0 29/0

نیکوتل آمید 9/1 3

ویتامین C26 2

ویتامین E1/2 +

کالری هر صد گرم 80 354

نخودکنسرو شده بسیاری از عناصر خودرا از دست میدهد

ص: 317

(منیزیوم - منگنز-مس-گوگرد-کلر-ویتامینE).

نخودسبز کهدارای کلروفیل - فسفر - سولفور- پطاسیم و کلسیم میباشد بریا بیماری واریس و بواسیر مفیداست و خونرا قلیایی میکند وبا آهنگی که دارد آنرا نیرو میبخشد. سرشاراز ویتامینهای C-B-A میباشد - لطیف و خوشمزه وسهل الهضم است سلولز زیادی دارد که پاک کننده روده ها و یبوست است.

نخود مجاری اداری را پاک و برای سوزاکو سوزنک مفید و مقوی اعصاب و مغز میباشد و چون خشک و برشته شود بسیاری از ویتامینهای خود رازا دست داده دارای مقدار زیادی آهن است و لذا برای کسانی که کارهای سخت دستی دارند تصویه شده است. ترشحات روی برگهای نخودبجایترشی بکار برده میشود. نخودکه لپه شد و پوستش راگرفته اند هضم بهتری خواهد داشت 60 درصدش مواد قندی و نشاسته ای 20 درصد مواد بیاض البیضی و 2 درصد چربی است و صدگرمش 350 کالری حرارت میدهدو فسفرو کلسیم وآهن نیز دارد - برای قوه باه نیز مفید است درنخود مقداری ویتامین F نیز یافت میشود. صدا را صاف و گرفتگی صدا را برطرف و مولدارنژی و حرارت بوده مدرو چاق کننده است. زیاد خورده شود هاضمه را ناراحت میسازد و مصلحش خشخاش است.

نخود از رازی

هضمش بسیار کند است با نمک زیاد یا گوشت پرنمک چرب باید خورد و در غیر اینصورت درد روده و کلیه ها بوجودخواهد آمد نخود ببدن حرارت و روبت میدهد و نفاح است. نموط و منی را افزایش میدهد و اگر آب نخود با زیره و نمک و شبت پخته و با روغن زیتون و خردل بخورند دافع گازها بوده لینت میبخشد و برای

ص: 318

سوداوی ها نیکوست و نخود جوشانده در شیر برای کسانی که ریسه خشک یا صدای گرفته دارند خوب و آب نخود برای پاک کردن کلیه ها و مثانه از سنگ و شن مؤثر است.

نخود ازکتاب قدیمی

حمص بفارسی نخود گویند بریو بستانی میباشد بری شبیه گیاه بستانی و تیره تر و کوچکتر و ثمرش مائل برخی و دراز و با تلخی است و گرم و خشکتر از بستانی و منقی و مفتح سده کچر و سیر زو کلیه و جالی جرب مترح و قو باوملین اورام بن گوش و انثیان و با عسل منقی قروح و جراحت سرطان و بستانی آن بهترین حبوب است نزد بقراط و در دوم گرم و در اول خشک و تازه سبز آن دراول تر و قوتش تا سه سال باقیست و مبلین طبع و مدر بول وحیض و عرق و زیاد کننده شیر و منی و مبهمی و مقوی شش و مسمن بدن و مقوی حرارت غریزی و مولد خون صالح و کثیر الغذا و اشتهاء آور و اآب طبیخ آن با قدری نمک با قوه تقطیع لزوجات مفتح سدد است و مدر و جهت درد سینه و قروح شش و با شیر تازه جهت گرفتگی آواز که از خشکی باشد و تب با آن نباشد واگر باشد با آب بجای شیر بایدنشوید و چون شب دردسر که خیسانده ناشتا بخورندبرای دفع کرم معده نافع است و چون خام در آب خیسانده تناول نمایند و آب منقوع آنرا اندک باعسل نوشتند جهت اعاده شهوت جماع مایوسین بیعدیل است وچون هریسه از آن ترتیب داده با سرکه بنوشند و در طبیخ آن بنشینند جهت اصلاح امراض مقعد بهترین ادویه است و خوردن آن ما بین دو طعام معین هضم و طبیخ نخود سیاه مسقط جنین و مفتت حصاه و مدر فضلاتو در افعال

ص: 319

قویتر از سفیدو باقوه تر یافته و جهت استسقا و جذام و یرقان سددی و سده جگر و تحلیل ریاح و غسول و طلای اقسام آن جهت خارش اعضاء و صداع و رفع زردی رخسار و سعفه وحراز و کلف و تقویت موی و رفع بی حسی عضو امراض مفاصل و خوردن برشته آن که سرد نشده باشد جهت بواسیر و موی آزموده است و روغن نخود که باقر ع بدستوری که دارد در سیم گرم و خشک و تند و با قوه نافذه و بغایت مقوی مووی و مبهی و جهت تسکین درد دندان و امراض لصه بی عدیل است و جهت دردهایبازده و جذام وقوبا و امثال آن بغایت موثر است و نخود سبز تازه مولد فضول و نقیع آن جهت تحلیل ورم لثه و درد دندان نافع است و مضر قرحه مثانه و مصلحش خشخاش و مولد ریاح و نفخ و ثفیل و مصلحش جوارش کمونی و زیره و شبت و گلفندودر محرورین سکنجبین ساده و خشخاش و بدلش در قوه باه لوبیا و در سایر افعال تر مس است و خوردن آب بعد از تناول نمودن نخود بغایت مضر است.

نخود در اخبار

ملاحظهفرمودید که گفتم نخود تنها خوراکی میباشد که بر ضد بیماریهای گلاژن مورد مصرف دارد و در این بیماری که روز بروز رو به تزاید است وارگ بخواهم آنرا شرح دهم با این جلد که قطور تراز دیگران شده مناسب نیست فقط باید دانست که تغییر نوع جنس الیاف بلکه سلولهای انساج خلاصه ای از تعریف این بیماری است و غالبا درد کمر و یا درد سینه از ناله های اولیه ای است که بعنوان شکایت از بیمار بلند میشود و شاید همین است که حضرت صادق خوردن نخود را درد سینه (هو جید یوجع الصدر) و حضرت رضا در

ص: 320

دردهای ستون فقرات (جید یوجع الظهر و کان یدعو به قبل الطعام و بعده) نافع دانسته و خودنخودبرشتهرا قبل و بعد از طعام میل میفرمودند (کان ابوالحسن الرضایا کل الخمس المطبوخ قبل الطعام و بعده) و از عجائب اخبار در باره نخودارتباطی است که نبی گرامی و حضرت صادق بین دو کلمه عدسو و نخود بر قرار ساخته فرموده اند مردم اگر آنرا حمص مینامند ماهمان عدس میخوانیم (قلت لابب عبدالله ان الناس یروون عن النبی قال ان العدس بارک علیه سبعون نبیا قفال هو الذی یسموته عندکم الحمص و نحن نسمیه العدس).

باقلا

اصل آنرا از ایران دانسته اند که بسایر نقاط رفته است. مواد قندی نشاسته ای باقلا از سایر بقولات کمتر است و مقدار مواد بیاض البیضی آن تقریبا برابر عدس میباشد و تازه آنرا میتوان خام با نمکخورد و چون دانه ها بسته وسفت شده 12 ساعت در آب سرد خیس میکنند تا غلافش براید که خوشمزه و سهل الهضم گردد.

باقلا نفاخ است، برگ و ریشه باقلا دارای Indole-3-AetieAeid میباشد (1)در اشخاص مستعد، باقلای بعضی نواحی سبب همولیز گلبولهای قرمز خونشان دشه به خون شاشی میافتد (بیماری فاویسم) که با تزریق خون بهبود میباشد باقلا درسابق برای اسهال وتسکین دردها بکار میرفت. مدر بوده ترشح منی و شیر را زیاد میکند سرشار از ویتامینهای Aو B وC


1- کتاب تغذیه و مواد خوراکی صفحه 121 از انتشارات دانشگاه.

ص: 321

میباشد لگومین باقلا (ماده کازوئین نبایت) زیاد است.

درصد گرم باقلا 11 گرم مواد سفیده ای 5/1 گرم چربی و 600گرم گلوسیدی و مقداری فسفرو کلسیم و و آهن وجود دارد.

نشاسته باقلا کمتر از سایر حبوبات وارزش مواد سفیده ایش بیشتر از اغلب آنهاست و با آرد مخلوط کنند ضمادی نیکو جهت ورمهای پستان خواهدب ود. باقلا غذای سبکی است و بهر معده ای میسازد و خشک آن آهن و کلسیم فراوانی دارد صدگرم باقلا 340 کالری حرارت ایجاد مینمایند.

باقلا برای زخم امعاء خوردنش اشکالی ندارد مقوی دماغ است و کلروفیل در آن فراوان است. بقراط آنرا مضر برای چشم دانسته - ریشه نهال باقلا دارای ماده تخدیر کننده خطرناکی است جوشانده گل باقلا (30-60 گرم) در یک لیتر آب در فواصل غذا خورده شود برای دردها یمفاصل و سیاتیک و نقرس خوب است و جوشاندن برگ باقلا برای ورم سرانگشتان که گویند گوشه کرده است (بطور کمپرس) و خوردن 1-2 گرم ناشتا پودر پوست باقلا که خشک کرده اند برای دفع سنگهای صفر او مثانه نیکوست (لئونس کارلیه)

باقلا از رازی

نان باقلا بقدری ایجادنفخ میکند که هیچیک از حبوبات دیگر با آن قابل مقایسه نیست و ایجاد سردرد نیز بعد از نفخ رابا سوپهای چرب و بعد از آن ادویه پودنه دار با فلفل و معجون زیره میتوان برطرف ساخت - باقلا نیز نفاح است و اگر بمدت کم خیسانده

ص: 322

پوست آنرا بکنند و با روغن زیتون بخورند و یا با روغن گردو و زیره سیاه و سداب و آویشن کوهی سبب لینت مزاج و سهولت دفع میگردد باقلای تر هم نفاخ استولی کمتر دردسر ایجاد مینماید واگر با مقدار زیادی نمک و کمی آبکامه مخلوط نمایند اصلاح میشود نوشیدن آب سرد و خوابیدن در جای گرم و نرم و بستن شکم با پارچه گرم نیز مفید است و اگر علاج نشد باید زیره و خرماو شهر یارات خورد و بعد از اجابت مزاج بحمام رفت و چند جرعه آب گرم نوشیدو خوردن غذای بعدی را بتاخیر انداخت. باقلا بدن راگرم میکند و خشک و ترش بدن رافر به میسازد. آب باقلا سینه را پاک و نرم میکند و از تولید سنگ کلیه و مثانه جلوگیری مینماید.

خوردن باقلای پوست کنده سده های جگر سیاه را برطرف و بساز کرده خروج بلغم واخلاط رااز سینه آسان نموده و نزله و ترشحات سوزاننده و سرو بینین که بطرف ریه سرازیر است و وتولید سرفه مینماید کم میکند در پوست باقلای تر طعم تلخی احساس میگردد که دردهان طاول و جوشهایی میزندو گاهی سبب تورم وخشونت گلو میگردد و تا تر وتازه است چنین میکند و علاجش شستن دهان با آب گرم و چند مرتبه مضمضه نمایند تا طعم نامطلوب بر طرف گردد بعد روغن بادام یا کره یا روغن با سرکه در دهان نگهدارد.

باقلا از کتابی قدیمی

تازه اش در اول سرد و تر و خشکش در اول سرد و در دوم خشک و گلش گرم باعتدال و لطیف و پوست اندرون آن محفف و قابض

ص: 323

است وباقلی مقوی باء است وسریع النحدار از معده و غیر مسدود و باقوه محلله و مضنجه و با رطوبت فضیله وجهت قرحه امعاء واسهال وقی و تنقبه سینهو شش و تقویت آن و منع ریختن مواد رقیقه از دماغو تسکین سمال و آب طبیخش جهت خشونت حلقو جلاء رطوبات منع تولد حصاء و تفتیح سده و ضمادش با آرد جو جهت ضربه و ورم پستان هک از انجماد شیر باشد خصوصا هرگاه با سرکه و نعناع پخته باشند و با حلبه و عسل جهت تحلیل دمل و ورم بن گوش و باکندرو گل سرخ و سفیدی تخم مرغ جهت برآمدگی حدقه و گل خطمی و امثال آن جهت ورم خصم و اورام حاره و پخته آن باشراب جهت ورم حالبین و کلف و نمش و تحلیل خنازیر خصوصا باآرد جو و با پیه خوک جهت نقرس مجرب دانسته اند و چون باقلی تازه را دو نصفه کنند و طرف اندرون آنرا بر زخم زلو و امثلا آن گذارند قطع سیلان خون نمایند و بستن آن بر موضع گزیده سگ دیوانه باعث جذب سمیت آن و ضماد برگ و پوست آن جهت سوختگی آتش مجرب و گلشن مسکن حرارت دماغ و چون در هاون قلمی سائیده در آفتاب گذارند خضاب نیکوست و خوردن باقلی مورص نفخ و اختلاج و ثقل دماغ و فساد ذهن است و مصلح آن جوشانیدن با روغن بادام و ادویه حاره اضافه نمودن و خاکسترگاه باقلی جهت رفع آثرا جرب سیاه نافع است.

باقلی قبطی باقلی نبطی: نوع ریزه باقلی معروف است بقدر ترمس و سیاه لون منتسب آن در آبهای ایستاده و بخشش سطبر مثل بیخ نیو برگش بزرگتر از برگ باقلی بستانی و گلش سرخ و بقدر کل سرخ بسیار قابض و موافق معده و بهترین ادویه قرحه امعاء و اسهال مزمن است و در افعال بیشتر از باقلی معروف است.

ص: 324

باقلا دراخبار

در اینجا نیز تقریبا یکخبر داریم ولی بر عکس یگانه خب رمربوط به لوبیا که نتوانتم بخوبی آنرا توجیه کنم خبر مربوط به باقلا چون فوق لاعاده اعجاز انگیز و جالب است بیشتر میتوانم شرح دهم و قبلا دانستن اطلاعات زیر ضروری است :

1- گفتم باقلا تحریک مغز استخوان میکند آن هم استخوانهایبزرگ زیرا خونسازی با مغز استخوانهای بززگ است.

2- چون باقلا خوردن بیشتر در سنین بین شیرخواورگی و پیر ی است باید قبول کرد که مقصود خون سازی در اشخاصی است که باقلا خورند (در شیر خواران کبد و طحال و در پیران استخوانهای سینه و ... نیز در خونسازی شرکت دارند).

3- مطالب بالا تازه مورد بررسی قرار گرفته و عمر چندانی ندارد ودر قدیم وبلکه 13 قرن قبل کسی باور نمیکرد اگر از کسی خون برود خون تازه ای از جایی درست شده جبران خونریزی و خونروی مینماید.

حاصل کلام اینکه باقلا میخوریم مراحل هضم و جذب انجام و عناصری از آن وارد خون میشود که بهمه بدن برسد (اگر خون را همولیز و بیماری فاویسمو خونشاشی ایجاد نشود فقط) مغز استخوانهای درشت را برای گلبول سازی بلکه خونسازی تحریک مینماید ورد حقیقت خون تازه ای بدستگاه مربوط ه وارد میسازد و سیرده قرن پیش حضرت رضا تمام این رماحل را شرح و فرموده است : اکل الباقلا یمخ لاساقین و یولد الدم الطری (خوردن باقلا

ص: 325

مخ و مغز استخوانهای ساق را زیاد وتولید خون تازه مینماید) و از جمله خبر دیگر حضرت صادق فرموده است کلو لاباقلا بقشره فانه یدیغ المعده: باقلا را با پوستش بخورید که معده را دباغی میکند وآن جا که از دباغی شدن معده بوسیله انار بحث بود چگونگی آنرا شرح داد.

باقلا دراخبار و کتابهای قدیم و جدید

در اینکه رازی شخصیت بزرگ پزشکی جهان بود شکی نیست و بهمین دلیل انتخابش کردم که مهمترین و آخرین اطلاعات جهان روزش را میتوانستم از او نقل نمایم وملاحظه فرمودید درباره باقلا مطالبی گفت که همه محسوس بود و تقریبا از روی ابسرواسیون و شرح حال بیمارانی تهیه شده که با خوردن باقلا مریض دشه بودند ومهمترین مطلبی که در این باره از او نقل شد چنین بود: ایجاد نفخ مینماید و پس از آن سرددر و برای برطرف ساختنش چنین ونان باید کرد. طاول در دهان میزند و راه درمانش اینست که ... و خلاصه هرچه بود شرحی از حال علائمیکه مریض هم میدانست!

ازتحفه حکیم مومن نیز مطالبی نقل شده که تقریبا یک کتاب جالب انتخابی طب قدیم بلکه قارابادین مهم قدیم است د رآن نیز به ذکر مطالبی پرداخته بودد که باقلا به تنهایی یا مخلوط با غذای دیگر خورده میشود یا ضماد یا ... میگردد که همه را میتوان در برگ قبلی ملاحظه نمود.

اگر در فامیل شما کسی هست که سالهای آخر دانشکده پزشکی

ص: 326

میرود یا پزشکی است که با او دوست هستید بپرسید چند سال است که باثر تحریکی با قال بر مغز استخوانها آنهم مغز استخوانهای درشت پی برده اند وآنوقت با توجه به اینکه مطلب اسلامی مذکور نه شرح حال مریض است نه محسوس نه میتوان بدون آزمایشگاه مجهز آنرا تشخیص داد باز به نزدیک بودن خبر اسلامی مذکور با آخرین اطلاعات بذل توجه فرموده اسلام یعنی دین گرامی خودر اب ا یک مطلب کوچک آن هم مربوط بباقلا بیشتر بشناسید! و گرامی بدارید و بدون شک در این فاصله زمان و قبل از آن نیز کسی این مطلب ار بیان نکرده جز کسی که با وحی ارتباط داشته و هم اکنون نیز کسانی که غیر مستقیم یعنی با علم تعریف شده بوسیله وحی ارتباط دارند تواسنتند ضمن بررسیها بدان وقوف حاصل نمایند!

اذا فسد العالم فسد العالم

در هر زمینه علمی میتوان از عالم مربوطه بحث کرد وبروشنی نشان داد که : چنانچه عالم فاسد وشد عالم فاسد میشود و از جمله در این جلد که از خواص گیاهان مطالبی است:

در برگهای قبل نوشته شده یا نوشته میشود : پیاز ضد عفونی میکند، سیر سرطان را چه میکند. کاهو درمان فلان بیماری است و تره فرنگی ... و حتی در برخی نوشتجات تقریبا اکثر خواص درمانی ار بهمه گیاهان منسوب داشته اند و مطمئن باشید زحمات همه پژوهش کنندگان قابل تقدیر میباشد ولی آیا کسیکه حصبه دارد باید با خواندن «پیاز ضد عفونی میکند» بخوردن پیاز بپردازد یا آنکه سرطان دارد مرتب سیر بخورد؟ اگر چنین کسی

ص: 327

پیدا شد باید فقط اورا از خودکشی باز داشت و نصیحت کرد.

برای نشان دادن فساد عالم ذک راین نکته کافیستکه متاسفانه مطالبی بنام درمان باگلو گیاه منتشر میشود و بجای اینکه بمردم تذکر داده شود خواص مذکور صورت تجویزی و یا اصلاح نسخه ای نداشته وهنگام بیماری، هم تشخیص بعده پزشک ا ست هم درمان مینویسند : خیار در درمان بیماریهای کلیوی معجز آساست یا ... زرشک اثر درمانی قاطع بر بیماریهیال کبدی دارد ذکر این نکته ضروری است که فقط برخی بیماران کلیوی میتوانند خیار ار و بعضی مرضای کبدی زرشک را بعنوانی وارد رژیم غذایی خودنمایند و نسبت دادن همه خواص درمانی بهمه گیاهان گناه است و ا سلام را بنگرید که پس از صدور دستور قطعی مبنی بر اینکه پزشک حاذق ضامن جان بیمار است (نه سیرو پیاز و تره فرنگی) ققط و فقط بذکر یک یاد و خاصیت میوه یاگیاه میپردازد آن هم از جمله خواصی که در مورد خود مهم و چشمگیر میباشد.

اینکه در نقاطی از عالم مراکزی وجود دارد که با غذا بیماران را معالجه مینمایند هرگز پنومونی (ذات الریه) را به آنجا راه نمیدهند و ار وارد شد باگل و گیاه و میوه درمان نمیشود بعلاوه با توجه به اینکه ورود بمراکز خوش آب و هوایی که بمنظور معالجه تاسیس شده صرفنظر از دور شدن از هوای فاسد و مسموم و ورود بفضای آزاد کوهستانی - از ازدحام و محل وسائل ایجاد کننده عصبانیتها به مسکنی ساکت و آرام رسیده ه چه بسا از منزل الرژن به محیط آرامبخش و مهمتر از همه وراد و مهمان به «عادت»

ص: 328

چندین ملیون ساله خود «بشریت» و به آنچه سالیان دراز به شکم انسانها وارد گردیده شده و هماکنون برای رفع بیماریهای مزمن بهمان وسیله عز وصول یافته است. بعلاوه اگر درمانی هست با توجه به خاصیت ویژه میوه یاگیاه و چه بسا توام با تجویز فرآورده های شیمیایی خواهد بود و بذل توجه به خاصیت ویژه هر گیاه همان است که چهارده قرن پیش اسلام معمول و مبذول داشته و بزودی پاره ای از آنها را خواهید خواند (در جلد مربوط به درمانشناسی و اسلام)

مانت ها

بعلت داشتن اسانس اهمیت دارند واز خانواده نعناعیان میباشند عموما علفی با ساقه چهار گوشه و برگهای متقابل و دندانه دار و کرکدارند - گلهای فراهم که در کنار برگها و انتهای ساقه ها قرار گرفته اند و مجموع آنها بصورت سنبله های انتهایی است.

از نعناع معمولی دو نوع مانتاپواوره نواز - مانتاپواوره بالنش تشخیص داده شده هر دو نوع دارای ساقه زیر زمینی ا ست با برگهیا متقابل بیضوی - نوک تیز و دندانه دارد.

کرکهای نعناع و از سایر مانتها کمتر است. گلها رنگ مایل بقرمز و کم و بیش ارغوانی یا مایل به بنفش دارند. نوع بلانش آن برگها با اسانس معطر و ملایم و فوق العاده مطبوع میباشند و درسیاه آن عطر بیشتر اما زننده دارد. سالیانه یکملیون کیلوگرم اسانس از نعناع تهیه میشود وره چه آهک زمین زیاد باشد اسانس آن کمتر خواهد بود وارگ نیتراتها - کلرور سدیم - فسفاتها -

ص: 329

کوره های پتاسته بدهند اساسن ان زیاد میگردد. تکثیر آن با ساقه است و با بذر کمتر معمول است اسانس در برگهای دو ساله بیشتر است اسانس مانت بی رنگ و مطبوع و طعم سوزان داشته از مانتول اترهای مانتول استات - پوتیرات و ایزووالریانت) مانتون ترین های مختلف - اسیدهای آزاد (اسید والریانیک - اسید استیک) تشکیل شده است. اسانس مانت مقوی معده - بادشکن- ضد تشنج محرک و موجب کم شدن ترشحات معدی و مسکن قرحه های آن میباشد مانت ضد عفونی کننده ای است قوی.

مانتول مسکن موضعی بوده در دردهای عصبیو سیاتیک و بعنوان ضد عفونی کننده بینی و گلو در زکام بکار میبرند. برگ نعناع مقدار نسبتا زیادی مواد هیدروکربونه و کمی سفیده ای و اندکی املاح و ویتامین آ و ب بمقدار کم و ویتامین ث بیشتر داشته و سلولز آن زاید ا ست (زا استعمال مانت در کودکان باید خودداری کرد).

پودنه (M-Pouliot) مانت پولیو که گلهای گلی و فراهم در نقاط مختلف ساقه با فواصل نسبتا زیاد جمع شده اند بوی مطبوع دارد از آن اسانس گیری مینمایند که 75-90 در صد آن ترکیبات ستونی است و مقدارش 4/0-1 درصد تغییر میکند. اسانس آن ترکیبات ستونی مخصوصا پوله ژون- مانتون - الکلهای مختلف (مانتول و استات دومانتیل) - لیمونن- دیپانتن و ... است و در طب بعنوان مقوی - سهل کننده هضم و قاعده آور - متفرق کنده حشرات مخصوصا حشرات طفیلی بدن مانند شپش و غیره. بعنوان بادشکن و خلط آور استعملا میشد وامروز از اسانس

ص: 330

آن در صابونسازی هم استفاده میشود.

نعناع: یا نعناء آنقدر اقسام زیاد دارد که بنابر گفته یکی از گیاه شناسان باندازه ماهی های گوناگون در دریای احمر وجود دارد و معروفترین آن ها : نعنای فلفلی- نعنای سبز- نعنای وحشی (پونه)- نعنای آبی - نعنای مزرعه، نعنای ... و جملگی دارای بوی مطبوع و مخصوصی هستند که باچشیدن دهان را خنک مینماید.

بقراط و ارسطو از آن تعریف کرده اند و سابقه قدیمی تر از نعناء در دست است.

داروی محرک اعضاء و دستگاه گوارش وبده فعالیت آمیزشی را میافزاید فنجانی از دم کرده اش بعد از غذا عمل هضم را آسان میکند. برای استفراغ - آشوب دل (بهم خوردگی دل) سرگیچه سردرد و خواب آلودگی سودمند است برای کبد مفید بوده و صفرا را تحریک و رقیق مینماید و جهت این منظور بهتر است نعناء را قبل از غذا میل نمود.

نعنا بعضی دردسرها را برطرف ساخته و برای تنفس و قلب مفید است.

دم کرده نعنا برای دلدرد و تشنج اعصاب و اسهال خوب بوده و بعنوان مسکن نیز توصیه شده است.

جویدن برگ نعناع برای رفع سکسکه مؤثر میباشد و کمپرس جوشانده نعنا برای رفع خارش اعصاب جلدی بدن موثر است.

ص: 331

ریحان

از خانواده نعناعیان است که ناملاتین آن اوسیموم بازیلیکوم Ocimum Basilicum و فارسی آن شاهسپرم یا شاهسبر غم و هندیش تلی است. گیاهی است علفی و کوچک و سبز رنگ بدرازای 10-50 سانتیمتر دارای برگهیا متقابل که معطر مباشد. ساقه های آن اغلب بصورت چهار ضلعی است. اینگیاه را معمولا بدو نوع تقسیم میکنند (دارنده برگهای بزرگ سبز تیره - برگهیا کوچگ سبز مایل به زرد).

گلهیا ریحان معمولا کوچک و نامنظمو برنگ سفیدو گلیو گاهی بنفش و کمی شبیه گلهای تیره میمونیان و دارای 5 کاسبرگ و جام لوله ای شکل میباشد. انواع مختلف ریحان که تعدادشان بالغ بر 160 نوع میباشد اختصاص به نواحی حارهو معتدله دو نمیکره داشته بحالت خود رو در این نواحی مخصوصا در افریقا میروید که چند نوع آن که از نقطه نظر اسانس داشتن قابل توجه عبارتند از : اوسیموم گراتی سیوم - اسمیوم و یریدیس و یلد - اسمیوم سانکتوم- اسمیوم باسیلیکوم که نوع اخیر آن ردایران بحالت وحشی میروید و روزانه مقدار زیادی از آن بمصرف تغذیه میرسد و از آن شرح میدهیم:

قسمت مورد مصرف آن برگ و سر شاخه های گلدار آن است ولی برای تهیه اسانس از تمام گیاه تازه استفاده میشود.از هر دو کیلو ریحان یک گرم اسانس بدست میاید که زرد روشن و دارای بوی ملایم و معطر است. اسانس نواح مختلف شامل

ص: 332

30-57 درصد استراگول یامتیل کاریکول- لینالول-سینئول-سینامات دو متیل- اوژنول و ...است. ریحان دارای اسانس و سلولز و کمی ویتامین است و لذا در تسهیل هضم و بعنوان مقوی معده وباد شکن و مدروضد تشنج (20 گرم در هزار گرم دم کرده) مصرف میشود. تکثیر ریحان با بذر انجام میشود که کوچک و کمی سیاهرنگ میباشد. انواع آنها بالغ بر 160 میباشد در قسمتهای حاره دو نیمکره ودر نواحی مختلف مخصوصا افریقا بطور خود رو میروید (این سهقسمت مانت- ریحان- نعناع را برای توجه باول کتاب بحث آیه شریفه والحب ذوالعصف و الریحان نوشتم) و از آویشن نیز که از اسانسش استفاده عطری و ضد عفونی مینمایندمطالبی میاوردم وخربزه نیز که ردزمره کلمه یقطین قرار داشت آوردنش بجاست.

نعناع از رازی

برای معده نافع است و جلوی استفراغ را میگیرد نفخ کمی ایجاد میکند شهوت را می افزاید برای مزاجهای سرد خوب نیست جهت جبران کمی حرارت این سبزیو سایر سبزیها بایدبخوردن سر که متوسل شده اگر آنرا در آبغوره یاآب سیب و اب انار بریزند آنها ار خوشبو میسازد وشخص از خوردن آنها احساس گرمی نمیکند مگر آنکه زیاد بخورد ویا بدن استعداد التهاب داشته باشد.

ص: 333

نعناع از کتابی قدیمی

نعنع: در همه افعل قویتر از پودنه است در آخر دوم گرم و خشک و بغایت مقوی معده و دل و قوت ماسکه و هاضمه و فم معده و مفرح و مرقق خون غلیظ و محلل مواد بارده و ریاح معده و محرک باء و آروغ و کشنده اقسام کرم شکم و آب آن با سرکه قاطع نفث الدم و شرب دو سه شاخ آن با آب انار ترش مسکن فواق و غثیان و قی و هی ه و مشیی و مسکن درد معده و خفقان معدی و وجع الفؤاد و جهت درد سینه و پهلو و نضج رطوبات قصبه ریه و سینه و تنقیه آن مفید خصوصا چونبا پر سیاوشان بجوشانند و چون دو سه شاخ آنرا در شیر بمالند مانع انجماد آن و باسرکه و ترشیها رافع ضرر آنهاست باعصاب، و بالبنیات رفع مضرت آن کند و ضماد آن مقوی معده و با آرد جو جهت جراحات وادرار فرمودن شیر منجمد پستان و نضج دمل وبا نمک جهت گزیدن سگ دیوانه و ممضوغ آن جهت گزیدن عقرب و به تنهایی جهت بواسیر بغایت نافعو رافع دردسر بارد و باموی جهت ورن انثیان و درد آن و حمول آن قبل از جماع مانع حملو قطور آن باماء العسل جهت درد گوش و سعوط یکدانگ از عصاره ان با روغن گل سرخ تا سه دفعه جهت خنازیری که در گردن ظاره گردد بغایت مؤثر و گویند مولد ریحخا است و مصلحش کرفس و بدلش پودنه نهری و شربتش تا دو مثقال است.

ص: 334

ریحان در کتابی از قدیم

ریحان سبز مائل بزردی ریزه برگ است و قسمتی هم بزرگ برگ و سبز تیره در اول گرم و در دوم خشک و محلل جمیع اورام و منوم و مفتح سده دماغی و رائحه آن مانع وباورافع درد سر محرورین و مسافرین و گریزاننده هوام و جهت خفقان و ضعفف معده و ریاح غلیظه و عصاره آن با شکر رافع درد سینه و ریو و سرفه و مضمضه و خائیدن آن جهت عقالع و ضماد تر کرده آن با آب مبرد و مقوی اعضاء و تخم آن مقاوم سمومو بالخاصیه معدل جمیع امزجه و بو داده آن قاطع اسهال و زحیره مزمن خصوصا کهرد گلاب جوشانیده باشند و ضماد آن بر چشم جاذب فساد آن و قدر شربتش تا سه درهم و از عصاره جرم آن تا ده درهم و مداومت بوئیدن آن مضر دماغ و مصلحش نیلوفر و بدلش بادرنجوبه است.

گیاه و اخبار

شرح بسیاری از گیاهان و خواص آنها آنچه از اخبار رسیده در جلدمربوط به درمان واسلام ملاحظه خواهید فرمود، فقط در اینجا از باذروج (حوک) ک ریحان کوهی باشد یا دی مینماییم: حضرت صادق آنرا سبزی پیامبران معرفی فرموده و هشت خصلت برایش قائل است باعث بهتر سوخت وساز غذا میگردد (با اسانس های مخصوص و سلولزو مواد معدنی و ... که دارد) گرفتگیهای امعایی ار باز میکند (یا حجمی که در اثر زاید بودن سلولز ایجاد مینماید) بودی دهان راخوش میسازد (با عطر و اسانسهایش) اشتها

ص: 335

بوجود میاورد (با تحریکاتی که در ایجاد ترشات مینماید) کار خونرا آسان میسازد (به نقش کلروفیل و ... آن در خونسازی و ضد سمی بودن و ... آن اشاره گردید) انسانرا از جذام در امام میدارد (علتش را نمیدانم شایتد دراثر خاصیت ضد عفونی کنده کلرفیلش باشد) و رددها را برطرف میسازد (با ذکر مقدمایت که گفته شد) و در غذاهای اهل بهتش است (الحوک بقله الانبیاء اما ان فیه تعسان خصال یمری الطعام و یفتح السدد و یطیب النکهه و یشهی الطعامو یسهل الدم و هو امان من الجذام و اذا استقرفی جوف الانسان قمع لاداء کله ثم قال انه یزین به اهل الجنه وائدهم).

دانستنیهایی چند از خربزه

اصل خربزه از آسیاست و بعد در کنار رودخانه نیل و ... کاشته شده است و رد قرون وسطی بهاروپا برده شود. تخم خربزه و خیرا و خرقه سموم بدن را دفع مینمایند و نمک ادرار را نیز زیاد میکنند.

خربزه انواع ایرانی عبارتند از : گرمک - طالبی - دستنبو و ...

خربزه معطری که کاملا نرسیده باشد برداشته گوشت آنرا تکه های بزرگ کرده بر هر یک کیلوی آن 750 گرم شکر اضافه نمایید بدین طریق که قطعه ها را در ظشتی گذاشته بر هر طبقه شکر بپاشید و تا 24 ساعت بدین منوال بماند و خیس بخورد بعد شربت بدست آمده را روی آتش گذاشته و سپس قطعات خربزه راافزوده با آتش ملایم لرزانک مقصود را بدست آورید.

از جمله خصائص خربزه پر اب بودنش (بیش از 90 درصد)

ص: 336

است کهب خاطر توام بودن با قند بسرعت جذب میوشد و تولید انرژی میکند و پطاسیم فراوانش نیز سبب میوشد مواد سمی و زائد از بدن پاک و دفع گردد و فعالیت کلیه ها افزایش یابد و در مقام سنجش هیچ میوه ای از لحاظ بفعالیت و اداشتن کلیه ها چون خربزه نیست. قندخبزه گلوکز و لولزاست که فورا جذب شده سوخت و سازش شروع میگردد از اینرو خربزه هم خستگی را رفع و هم فعالیت سلولهای را افزایش میدهد. خربزه دافع اسید اوریک و سموم خون بوده و در بسیاری بیماریهای تغذیه ای و مزمن چون نقرس - رماتیسم مزمن و نارسایی کبد خورده میشودو برای بیماران قندی بعلتزیاد بودن مواد قندی و سرعت جذبی که دارد بد است مواد البومینی و چربی خربزه بسیار کم استوعوض دارای مقدار زیادی پکتین و مواد معدنی چون پطاسیم و منگز و فسفر و کلسیم میباشد که فسفرش باعث تقویت سلولهای مغزی و فعالیت اعصاب وکلسیمش در تقویت عضلات و تکمیل استخوان بندی و رشد و نمو کودکان مؤثر است.

املاح خربزه درجه قلیائیت خون و سلولهای بدن را بالا برده و سموم آنها را خنثی و دفع نموده و اثر مطلوبی بر سلولهای عصبی که در برابر گرما زود رنجیده میشود داشته و جبران غلظت خون را که در فصل گرما بعلت تعریق پیش میاید مینماید.

طعم واسانسهای خربزه محرک قوی شیمیای یو روحی خوبی برای دستگاه گوارش است و سلولزش دافع مواد زائد از روده هاست.

خربزه ادرار و عرق و شیر را زیاد میکند.

ویتامینهای خربزه مخصوصا در ایجاد نشاط و فعالیت اعصاب

ص: 337

نقش موثری دارند وعبارتنداز ویتامین آ و ویتامینهای ب1 ب2 ب6 پپ و ویتامین ث.

آنچه در خربزه اهمیت دارد آنزیمهای موجود در خربزه است که عمل هضم را تسرعی و تسهیل میکند لذا برای کسانیکه سالمندهستند یا گوارش تنبلی دارند مفید بوده سستی و رخوت آنان را برطرف میسازد و در کودکان اشتها را زیاد و فعالیت سلولها را افزایش و ردنتیجه دررشدشان اثر دارد.

در سلولهای ریوی-خونریزیها-رماتیسم-نقرس-سنگ کلیه و مثانه مفید است وعقیده دارند قبل از غذا باید خورده شد. بیماران قندی باید از خوردنش بپرهیزند و سوء هاضمه ایها با عتدال میل نمایند در تخلیه کلونها که محل تجمع میکربهاست اثر خوبی دارد ولی مبتلایان بورم امعاء باید از آن نخوند.

گرمک برای مزاجهای صفراوی و یرقان بهتر است و عطش و تشنگی را درتابستان تسکین میدهد.

خربزه ای که زاید سرد شده باشد اختلالات معدی بوجود میاورد.

باندازه مساوی مخلوط شیر نجوشیده و آب مقطر و آب خربزه بصورتهیای که پوست خشک دارد بمالند بزودی خشکی برطرف میشود.

درصد گرم خربزه یک گرم مواد ازته - 2/0 گرم مواد چرب 10-8- گرم مواد گلوسیدی و 2400 واحد ویتامین C داشته 34 کالری حرارت ایجاد مینماید و در بررسی دیگر ترکیبات آن چنین است. آب 1/92 پروتئین 5/0 چربی 21/0 گلوسید 9/6 گرم

ص: 338

سدیم 3/0 پطاسیم 121 کلسیم 7 مانیزیوم. 10 آهن 2/0 فسفر 12 گوگرد 9 کلر 8 میلی گرم ویتامین A590 واحد ویتامین B1 05/0 ویتامین B2 05/0 نیکوتیل امید 2/0 ویتامین C 6 میلی گرم و صد گرمش 31 کالری میدهد.

اما موضوع خربزه و عسل که جزئی از اشکال ناسازگاری بشمار میرود و در جلد دیگر از ان بحث خواهد شد شاید علتش چنین باشد که قطعات خربه که بخوبی جویده نشده در مخالطت با عسل بحالتی درآید که دستگاه هاضمه از هضمش بازماند و موجب اختلالات گوارشی و تحریک مخاط روده و دلدردهای شدید گردد.

خربزه از رازی

خربزه از میوه هاییست که آماده و مهیاست در بدن استحاله شده مبدل بصفرا گردد بخصوص خربزه هیای که شیرین و کاملا رسیده باشند و قسمت داخلتر آن بشتر و زودتر از قسمت نزدیک بپوست این عمل را انجام میدهد. خربه بسرعت وارد رگها میشود و خاصیت مدری دارد و چه بسا کهسنگ کلیه را میترکاند و کلیه را پاک نموده از سنگ خالی میسازد و برای جلوگیری از سرعت استحاله خربزه باید سکنجبین ترش خالص نوشیدو پیاده روی طولانی و ملایمکرد و بطرف راست بدن خوابید تا طبیعت اجابت کند واگر دفع آن دیر شد مقداری سکباو آش آبغوره بخورند و انرا ترش بمکند.

بدترین موقع برای خوردن خربزه موقعی است که انسان

ص: 339

خیلی گرسنه است. کسانی که دچار سنگ کلیه میشوند خربزه را نباید پس از خوردن شیر و پنیر و نان فطیر بخورند. کسانیکه طبعشان سرد است گلاب ومحرورین باید با آن سنکنجبین بیاشامند وارگ کسی خیلی التهاب داشت من باو دستور میدهم که چند جرعه سرکه بنوشد.

خربزه درکتابهای قدیمی

بطیخ لغه رویم است بفارسی خربزه نامند و بیوفایی فافش ناشیرین آن سرد و دردوم تر و شیرین آن تر و بقدر شرینی مائل بحرارت وبهترین آن شرین کم آب نازک جرم است و بهترین ناشیرین آن ملیونست که خربزه گرمک باشدو مثل سایر اقسام سریع الستحاله بخلط غالب معدی وسریع التعفن است و موافق صفراوی وسوداوی و در برودت و حرارت معتدل و مرطب دماغ و بدن و مفتح سده وجلاء آن زیاده از سایر اقاسم ومجموع اقسام خربزه مدربول و مخرج حصاه و جالی و سریع النفوذ و ملطف و مرطب و مدر عرقو شیرو مسهل آنچه بان رسد و مصلح حال گرددو قروح باطنی و جالی آن و مرخی احشاء و سریع الستحاله بخلطی که در معده باشد و مصلحش سرکه و آب انار ترش و ناشتا خوردن آن مورث تبهای صفراوی و بربالای طعام موجب تخمه وبااغذیه کثیفه مانند پنیر باثع سدد وبهترین اوقات تناول آن مابین دو طعام است که طعام اول از معده منحدر شده باشد و ضماد گوشت خربزه جهت تسکین ورم و درد چشم و اورام صلبه و باپوره جهت کلف و آثار و ضماد مجموع آن جالی جلاو جهت کلف و مهق و ضماد پوست آن جهت نزلات و

ص: 340

ورم دماغی خصوصا جهت اطفال و آشامیدن دو درهم پوست خشک آن جهت اخراج حصاه و انداختن آن دردیک باعث زود پخته شدن گوشت بغایت آزموده یک مثقال تا دو مثقال از ریشه خربزه مقیی و قوی و ضماد ان با عسل جهت قروح شهدیه نافع است و تخم آن دراول گرم و در دوم تروملین و مبهی و مفتح سده جگر و مدربول ومنقی گرده و مثانه و امعاء و جهت سرفه حاره ودرد سینه و خشونت زبان و حلق و تبهیا حاره و مرکبه وتشنگی و جرقه البول و جهت بدرقه شدن قوه ادویه بجگر و مجاری بول و تسکین رحقهه وخشونت قضیب که از حصاه بهم رسیده باشد و ضماد کوبیده غیر مقشر آن بغایت جالی بشره وجهت کلف مجرب است و گویند مضر سپرز و مصلحش عسل است و قدر شربتش از دو درهم تا پنجدرهم است.

خربزه در اخبار

سه مطلب جالب در این جا داریم.

خبرهایی ه درباره خربزه در دست است بشمارش تقریبا بیشتر از اخبار مربوط به سایر میوه هاست.

عربی خربزه بطیخ است و گاهی امام علیه السلام کلمه خربز بکار برده اند.

باستثنای یکی دو خبر بقیه به نبی گرامی میرسد.

نبی گرامی فرمودند: فی البطیخ عشر خصال- هو طعام و شراب و بغسل المثانه و یقطع الابرده و هو ریحان و اشنان و غسل البطن و یکثرالجماع و ینقی البشره (خربزه راده خصلت است: طعام است یعنی خوردنی است - شراب است یعنی آشامیدنیست- بجای دارو

ص: 341

بکار میرود یعنی مثانه را شستشو میدهد و سردی را برطرف میسازد ریحان است زیرا امطر است- چون اشنان مفید است- شکم را پاک میکند و قدرت جماع را زید مینماید و صورت را پاک میگرداند) و از حضرت علی نیز دارم: البیخ شحمه الارض و لاداء و لا غائله فیه و قال فیه عشر خصال: طعام و شراب و میوه و ریحان ونان خورشو شرینیواشنان و چون خطمی موثر در پاک کنندگی روده ها و هر چند بظاره چون سبزی نیست کار سبزی را انجام میدهد و در مواردی دواست) و درخبری بجای خطمی و بقلو دواء است یزید فی المیاه و یغسل المثانه آورده شده و ردهر حال میفرماید آب منی را زیاد کرده مثانه راشستشو میدهد و سنگ در آن را خرد میگرداند.

از ریحان واشنان و خطمی باید مختصری شرح داد تا بخوصا بیشتر خربزه آشنا شدو با آنکه هیچیک مصرف غذایی قبل از سیب یاپرتقال یا ... راندارند بدوجهت از آنها شرحی داده شده یکی توجه به آیه شریفه و الحب ذوالعصف و الرحیان که ردالو کتاب شرحی از آن دادم و دیگر برای اینکه بتوان بیشتر درباره خربزه سخن گفت،

اشنان گیاهی است بی برگ و شاخکهای آن ریزه شبیه بکرمهای خشک شده وآنرا برای جامه شستن بکار میبردند پوست را جلا میدهد و حالت سوزانندگی وقی آوردنده داشته مدر بوده و یبوست را برطرف ساخته صفرارا زیاد و قاعدگی را باز میکند و اگر بیشتر

ص: 342

خورده شود سقط جنین میکند و بیشتر از آن مسمومیت داده کشنده است و برای پاک کردن دندان نیز جالب است ولی اگر مداومت داده شود دندان راخراب میکند.

حتمی (خطمی) گیاهی است بارتفاع 5/0-5/1 متر پوشیده از کرکها با برگهیا متناوب گلهیا صورتی و کمی مایل بارغواین و گلی با ریشه های دراز که شامل 35 درصد موسیلاژ مقدرای نشاسته دودرصد آسپاراژین و مقداری تبائین - قند - ماده رنگین- تانن و کمی روغن ثابت میباشد.

از قسمتهای مختلف ختمی (Guimauve)ریشه و برگ و گلشن بعنوان ملین و جهت زکام و درد گلو استفاده میشود و از گلشن رد سرفه و ناراحتیهای ریوی وسختی در ادار کردن و غریزه در آنژینها و از پودر ریشه اش برای ساختن حبهاو دم کرده اش برای اورام دملی و لثه و ورم گلو غرغره و بصورت تنقیه برای رفع اورام استفاده میشود (دمکرده ریشه 30 گرم در یک لیتر آب) دم کرده ریشه خطمی جهت اسهال خونی و زخمهای معده نیز مؤثر است.

از قرار معلوم مقصود از اینکه حضرت خربزه را باشنان و خطمی نسبت میدهند ازاشنان مدر بودنش و جلا دادن دندان و از خطمی اینت دهندگی بنر میرسد مقصود داشته اند.

خصلتهای ده گانه بقرار زیر است: خربزه طعام است و نباید باطعام خورد و خود دارای آنزیم و عناصری است که عمل هضم را تسریع میکد و سستی و رخوت از گرستگی رانیز باقندی که دراد ودر بدن میتواند تا حدودی برطرف ساخته جایگزین

ص: 343

کسریها شود و فعلایت سلولها را افزایش دهد و در اینصورت طعام میتوان حسابش کرد. خربزه آشامیدنی است با آب فراواین که دارد (بیش از 90 درصد) و مثانه را میشوید. با آب فراوان و پطاسیم زیادی که دارد و دفع کننده سمومند و فعالیت کلیه های را افزایش میدهد سردی را برطرف میسازد زیرا قندش که گلوکز و لولز باشد فوری جذب و سوخت و ساز را شروع و رفع خستگی مینماید ریحان است باعطری که دارد و تحریکات مربوطه مخصوصا شیمیایی را بعمل میاورد واشنان است با جلا دادن دندان و مدر بودن آن! و بطن را میشوند باانزیمهایی که دارد و عمل هضم را تسهیل مینماید و چگونگی آنرا در جلد چهارم تحت عنوان حریره شرح دادم و یکثر الجماع با اثر مطلوبی که بر سلولهای عصبی دارد و ینقی البشره و پاک کنندگی پوست صورت که با دفع سموم (اسید اوریک و ...) انجام میدهد بر شمردن خصلتهای ده گانه خربزه آنگونه موردتوجه پیشوایان گرام بوده که حتی حضرت رضا درباره اش فرموده: اهدت لنا الیام بطیخه - من حلل الارض و دار السلام. تجمع اوصافا عظاما و قد - عددتها موصوفه بالنظام. کذاک قال المصطفی المجتبی - ادام - تنقی المثانه تصفی الوجود- تطیب النهکه عشر تمام. (بدین مضمون بروزگار بما خربزه ای هدیه کرد از زمینی که زیور زمینها محسوب بود و خانه سلامتی ردبر دارد اوصاف بزرگی میشمارم به ترتیب خاص همچنین فرمود برگزیده انتخاب دشه محمدجدم بر اوباد سلام آب است و شیرینی و عطر و میوه واشنان و طعا و نانخورش پاک کننده مثانه صاف کننده چهره ها خوشبو سازنده دهان

ص: 344

ده خصلت تمام).

نبی گرامی خربزه را با خرما - باشکر (البته طبیعی) میل میفرمودند و ازخوردن خرماو خربزه خوشحال میشدند (کان النبی یاکل الرطب بالخریز- کان النبی یاکل البطیخ بالتمر- کان النبی یمحبه الرطب بالخربز- کان یاکل الخریز بالسکر) و میفرمودند اگر خربزه شیرین نبود آنرا با شکر یا رطب بخورید (... فلذا عدل برودته باسکر اوالرطب) و آب خربزه را رحمت و شیرینی اش را شیرینیهای بهشت بحساب میاوردند (تفکهوا بالبطیخ فان ماء رحمه و حلاوته من حلاوه الجنه) و چون خرما و خربزه باهم میخورند و میفرمودند هر دو زاخوراکیهای طیب هستند که شرح غذای طیبو تقسیم بندیهیا غذایی را در جلد چهارم آوردم (ان النبی اتی ببطیخ و در طب فاکل منها و قال هذان اطبیان) و هر کس را که خربزه میخورد یا بکسی میخوراند دعایش میکردند (... رحم الله من أطعمنا هذا و اکل اومن یاکل من یومنا هذا لی یوم القیامه من المسلمین)(1) و خوردن آن حضرت قبل از غذا بوده آنرا شستشو دهنده شکم و برطرف کننده رنج وعلت میدانستند (البطیخ قبل الطعام یغسل البطن و یذهب بالداء) آنچه از رفتار نبی گرامی جلب نظر میکند اینکه خوش داشتند خربزه را بدون اینکه قطعه قطعه کنند بریده (بصورت برش) و با دندان زدن بخورندو فرمودند دراینصورت دهان را پاک و قلب را مقدس و دندانها را سفید وخدا را راضی و به بویی چون عنبرو آبی از کوثر و گوشتی از بهشت و طعمی از جنت رسیده و عبادتی انجام یافته است (عض الطبیخ ولا تقطعها


1- نقل از مستدرک الوسائل و بقیه از السماء والعالم.

ص: 345

قطعا قطعا فانها فاکهه مبارکه طیبه و مطهره الفم مقدسه القلب و تبعیض السنان و ترضی الرحمن و ریحها من العنبر و ماؤ مامن الکوثر ولحمها من الفردوس و لذتها من الجنه و اکلها من العباده (از مستدرک است).

حضرت رضا خوردن خربزه را در حال گرسنگی و ناشتا منع فرموده خوردنش را موجب پیدایش فلج میدانند (البطیخ بالریق یورث الفالج) و چون خربزه ای تلخ یا ترش یا سیاه و فاصد شده نزد علی آوردند فرمود آنرا به آتش بیندازند و نبی گرامی و حضرت علی درباره خربزه شیرین خوردن توصیه وتعریف نموده اند (خبر مفصل است در مستدرک نقل از اختصاص شیخ مفید که قنبر خدمتگزار حضرت نقل میکند ... فجاؤنا بثلث بطیخات فقطعت واحد افاذا هومر فقال ارم به من النار و الی النار قال و قطعت الثانی فاذا هو حامض ... قفال ارم... فقطعت الثالث فذا هو مدوده ... فقال ارم ...)

خبر دیگری از نبی گرامی نقل شده که فرمودند: خربزه مینه یکی از بهترین نعمتهیا خداست و مورخین ازجمله ابن الندیم صحاف (ابن جریح) مینهر ادر ضمن مسافرت امام حسین از مکه بهعرقا چنین وصف کرده اند: اولین منزل «ذات عرق» دوم و «تعلبیه» سوم «اجاء» بودکه دراینجا طرماح فرزند حاتم طایی درخواست کرد حضرت رد باغ بزرگ و خوبی که وی درآنجا دارد توقف فرماید ولی حضرت بعد زایکروز براه افتادو به مینه رسید که در وسط صحرا و از کوه نزدیکی آبی به آنجا میامد وکشتزارهای خربزه داشت و حضرت سه روز در آنجا توقف فرمود به دو علت یکی

ص: 346

که اهل و عیالش از خربزه های خوب آنجا بخورند و دیگر اینکه سه روز مسافرت باشترتا آبادی بعد فاصله بود. حضرت سپس بهلینه و بروایتی ارض حاجز رسید در آن جا نامه ای جهت مسلم ابن عقیل فرستاد و بعد به ... و این خربزه مینه بود که برای بزرگان مکه و مدینه میبردند و اینکه عده ای از بزرگان جهان ودوستان خدا از خاندان نبی گرامی خود بکشتزارش آمدند وبرای آخرین بار از آن تناول فرمودند. و بااجازه شما برای کمتر قطور شدن جلد بعید که انشاءالله آخرین جلدغذایی است ازکاهو نیز مختصر بحثی مینمایم.

این قسمت را اضافه کنم که با این همه شرح بالاخره منتظرم اساتید غذاشناس مرا مطلع سازند آیا خوردن خربزه با غذا بهتر است یا ممنوع میباشد.

کاهو

از آسیا و اروپاست. از نظر تغذیه سابقه داراست و تاریخ 500 سال قبل از مسیح از آن دیده شده انواع یک ساله- دوساله داشته در نواحی نیمکره شمالی و جنوبی بطور خود رو میروید. امروز کاهو پیچ کشیده، کاهوی بابلی-کاهو پیچ کلمی-کاهوی برگی کاشته میشوند شیره درون کاهو محتوی کمی کائوچو و در گیاه گلدار 01/0 ردصد هیوسیامین وجود دارد از کاهو الکتوکاویروزا شیره لاکتوکاریوم بدست آورده اند که شامل لاکتوسرین-لاکتوکن- اسید لاکتوسیک لاکتوکپیکرین- کائوچو-مانیت-اینوزیتول-مواد معدنی قند و زیادی ویتامین E میباشد.

ص: 347

برگ کاهو که دارای 3 درصد مواد قندی نشاستهای 2/1-1/2 سفیده ای 2/0 چربی و کلسیم - منیزیم-پطاسیم - سدیم و آهن بصورت فسفاتها - یدور و کلرور میباشد همچنین 5 میلی گرم در کیلومنگانزو 22/0 میلی در کیلوارسنیک داشته و هر یکصد گرمش 19 کالری حرارت ایجادمینماید. هر صد گرم کاهو 30 میلی اسید اوریک در بدن بوجود مینماید. دارای مقدار زیادی ویتامین هیای آ-ب-ث-اِ- و همچنین ویتامین V میباشد صدها رقم کاهو وجود دارد ولی همه را به سه دسته تقسیم مینمایند: کاهوی مجعد با تاویا کاهو رومی- کاهوی معمولی.

لاکتوکاریوم کاهو و خود کاهو خواب آور ضعیف و مسکن سرفه بوده و در عوارض رماتیسمی-برونشیت. سیاه سرفه و جهت کم نمودن تحریکات عصبی مصرف میشود 05/0-30/0 گرم در روز بی خوابی - انقباض ناگهانی روده- انزال منی - سیاه سرفه را مفید است.

در قدیم کاهو را برای بیماریهای کبدی تجویز میکردند و امروز نیز داده میشود بویژه در یرقانهای التهابی. سابق تصور میکردند کاهو باعث آرامش امیال آمیزشی است ولی امروز آنرا برای اشخاص عصبی مزاج موثر میدانند.

اگوست بیماری کبد داشت و با کاهو خوردن خوب شد و سزار بر سر میزش همیشه کاهو میگذاشتند.

امروز کارخانجات عصاره کاهو را هم تهیه مینمایند کهب رای بیخوابی- تشنجات عروق دموی- عدم توانایی در نگهدرای پیشاب، سیاه سرفه، اختلالات زنانگی بکار میرود.

ص: 348

خوشبختانه کاهو از میوه هایی است که خام مصرف میوشدو عناصر مفیدش سالم و دست نخورده وارد گوارش میشود درجه هضم وجذب کاهو کم است ولی بعلت فراوانی سلولز در ساقه و برگهایش مقدار زیادی آب بخود جذب کرده حجم مدفوع رازاید و موجب سهولت جداشدن فضولات از روده ها میگردد و لذدا برای مبتلایان به یبوست نافع است و این نکته را باید گفت که هر چه کاهو جوان تر و نازکتر و برگ وسط تر باشد سلولزش کمتر بوده و بهتر هضم میشود وسلولز هر صدگرم کاهو بطور متوسط 5/8 گرم است.

کاهو دارند سه گرم هیدرات دو کربن که عبارت است از چند نوع نشاسته(پانتوزانها- همی سلولز- پکتین- دکسترین) - 3/10، 2 گرم آلبومین- 07/0 گرم چربی- 9/0 المالح (پطاسیم-سدیم - منیزیوم-کلر-فسفر-گوگرد-آهن) و هر صد گرم کاهو 19 کالری حرات میدهد.

ویتامینهای کاهو در هر صد گرم: ویتامینA 1600- واحد بین المللی- ویتامین ب1 06/0 میلی گرم ویتامین ب2 72% میلی- ویتامین پ پ 2/0 - ویتاین ث -18 ویتامین د 045/0 میباشد، اسید فول ماده ای است که اخیرا در سبزیجات تازه پیدا شده و فقدانش در گاو ماده سبب کم خونی شده و وجودش در انسان باعث جلوگیری از پیدایش سنگهیا اکسالاتی میشود (شرح آن در قسمت مربوطه به خواص کلروفیل داده شده است) و در کاهو و نخود سبز و اسفناج و ... فراوان است.

ترکیبات کاهو بدینقرار است : آب 8/94 درصد پروتئین 3/1-3 چربی 7/0-2/0 مواد گلوسیدید 8/2-6 اسید مالیک

ص: 349

170 میلی- اسید سیتریک 20 میلی- اسید اکسالیک 1/7 - اسید اوریک 9- پورین 3- سدیم 12- پطاسیم 140- کلسیم 22- منیزیم 11- منگنز 777/0- آهن 5/0 مس 069/0 فسفر 25 گوگرد 18 کلر 73 بعلاوه در کاهو ماده لاکتواریوم غیر سمی وجود دارد که گفته شد. (اندکی روی نیز در کاهو وجود دارد).

کاهو تشنگی را تسکینمیدهد و قیافه را باز میکند وارگ با کمی سرکه خورده شود سهل الهضم تراست واشتها را باز میکند مخصوصا اگر خوب جویده شود معده و روده ار ا تقویت کرده و بهتر است قبل از غذا خورده شوود وچون سلولز زیادی دارد یبوست را برطرف میسازد در یرفان، انسداد مجاری کبدی صفراوی وحبس البول اشخاص عصبی- طپش قلب- نورالژی مورد مصرف دراد و برای زیاد دشن میل جنسی نافع است و کافیست قبل از خواب اشخاص عصبیو بیخواب 60 گرمش را در یک لیتر آب جوشانده میل نمایند و در ضمن این جوشانده یبوست را برطرف میسازد.

ضماد کاهوی پخته با کمیروغن زیتون برای باد سرخ - دمل و کورک - آبسه - سوختگی - ورم چشم وچشم دردمفید است.

اگر چند برگ ترب را به سالاد کاهو اضافه نمایند خوشمزه میشود و برای ضد عفونی کردن کاهو دو قطره آب ژاول در یک لیتر کافیست که کاهو باآن شسته شود (لئونس کارلیه.) کسانی که استعداد چاق شدن دارند میتوانند کاهو باکمی نمک بخورند.

برگ کاهو برای مبتلایان بورم قولن ضرر دارد و مغز کاهو برای مفصلی مزاجهامفید است کاهو خونرا زیاد گردش خون و حالت صفرا وی را ملایم و پر خوردن آن شهوت و حافظه را کم میکند.

ص: 350

اگرناشتا خورده شود بینایی را تقویت میکند: موی سر را سیاه و صورت ار گلگون میگرداند و در برگهای آفتاب خورده ش بیشتر از برگهای وسط عناصر غذایی و ویتامین پیدا میشود.

کاهو از رازی

کاهو سبزی است که از نظر طبیعت خنک است خواب آور و فرو نشاننده تشنگی است و برای امزجه و جگرهای گرم سازگار است هرگاه کاهرو را با سنبوسک بخورند و پس از آن بخوابند خواب عمیق و طولانی خوا هد بود. بخصوص ارگ حلوای چوذابه که از خشخاش و شکر سفید تهیه میشود با آن بخورند. کاهو برای مزاجهایی که دچار بیماریهای سرد و بادهای مختلف هستند سازگار نیست و کاسنی هم که در سینه زخمی دارند و از آن ترشحات چرکی خارج مگردد و یا آنکه نفخی در بدن آن ها وجود دارد ویاآنکه خلطی باید از بدن خارج سازند باید زاخوردن کاهو بپرهیزند چه ممکن است موجب خفقان سریع گردد و اگر چنین کیفیتی عارض گردید باید بسرعت درصدد علاج برآیند و بوسیله آب عسل مزاج را وادار به قی نمایند تا معده خالی گردد وبعد از آنهم معجونیکه برای برطرف شدن نفخ دستور داده ایم و یا جوشانده زوفا بخورند تا آنچه در سینه است کنده و پاک شود.

برای معالجه سرفه پشت سر هم که علت آن ماده رقیق و تحریک کننده ای است که ازسر ترشح میشود خوردن کاهو مناسب است و اینکه بعضی عوام گفته اند که کاهو بمقدار زیاد خون در بدن تولید میکند عقیده باطلی است واگر در بعضی خون گرفتنها مانند

ص: 351

حجامت و رگ زدن خوردن آنرا تجویز میکنیم نه برای آن است که این سبزی تولید خون زیاد در بدن میکند بلکه برای آن دستور میدهیم که مزاج را تبرید و خنک میکند و حرارت بعضی اندامها را فرو مینشاند و این خاصیت در صورتیکه با سرکه خورده شود بطور نمایانتری معلوم میگردد. خوردن کاهیو زیاد سبب ضعف بینایی میگردد. کسانی که از آن بمقدار زیاد میخورند باید بدن خود را با قوقایا (تخم زردک و بعقیده برخی تخم کرفس) از آلودگی پاک نمایند وبرخود لازم بدانند که آب رازیانه درچشم بچکانند.

کاهو در کتابی از قدیم

خس بفارسی اهو به ترکی خاص نامند بریو بستانی میباشد و بریان سردتر از بستانی و بگرش درشت و طعم آن تلخ و رنگش مائل به سبزی و شیردار و با تندی و جلا وقسمی از آن بی ساق و قسمی راساق آن زاده دو برتر و شیر آن به قر نیم درهم با سرکه و آب مسهل خلط مائی و طلای آن را روغن گل جهت دردسر و اکتحال آن جهت قورح طبقه قرنیه و جلاء بصر و با شیر دختران منوم و جهت درد چشم و بیاض آن و آشامیدن و طلا کردن آن جهت سم عقرب و رتیلا نافع و برگ و ساق آن در افعال مثل خشخاش مفید است و بستانی آن نیز بی ساق و ساق دار می باشد در دوم سرد وتر و سریع الانحدار و موار خون صالح رقیق و دافع ضرر آب و هوای وبائی و مسکن حدت خون و صفرا و مفتح سدد و مدر بول و منوم وراع اورام حاره و مسکن تشنگی و التهاب و دافع ضمار و مانع مستی و ملین طبع و

ص: 352

جهت امراض حاره و پیوسته سودا و صفرا و حکه و جنون و جدام و یرقان و درد پستان و تبهای حار و حرقه مثانه و بول و درد سر و منع صعود بخارات به دماغ و نزله حاره و سرفه که از گمی و خشکی باشد و با سرکه جهت برانگیختن اشتها نافع و اکثار آن مضر باه و مولد ریاح و مضر صاحب سل و ربو و مورثث نسیان و ضعف باصره و مصلحش نعناع و کرفس و هلیله و پرورده و زیره و قدر شربت از آب آن تاسی درهم و از تخمش دو درهم است و مطبوخ آن را غذائیه و سرعت هضم بیشتر و جهت درد سینه و زیاد کردن شیر مؤثر و ضماد آن جهت اورام و التهاب و ورم چشم و ذرور سوخته آن جهت التیام جراحات و قلاع نافع و تخم آن در دوم سرد و خشک و مخدر و منوم و مانع احتلام و جهت نزله و زکام و درد سینه و تقطیر البول و سیلان منی و طلای آن جهت منع ریختن مواد به چشم و جهت درد سر و رفع گزیدن عقرب نافع و مضرباء و مصلحش مصطکی و به دلش دم الاخوین است و روغن آن محلل صلابات و مرطب دماغ و منوم جهت مالیخولیا و صرع و منع مستی شراب مؤثر است.

کاهو در اخبار

ملاحظه فرمودید که از کاهو لاکتورکاریوم بدست آورده اند که شامل لاکتوسرین - لاکتوکن - اسید لاکتوسیک - لاکتوکوپیکرین - کائوچو - مانیت - انیوزیتول - مواد قندی - مواد معدنی و مقدار زیادی ویتامین E می باشد و 05/0 - 3/0 گرم در بی خوابی مؤثر است یعنی کاهو خواب آور خوبی است به علاوه لاکتو

ص: 353

کاریوم مذکور انقباضات ناجور روده ها را معتدل ساخته و اگر خود خوب هضم نمیشود با سلولز فراوانی که دارد و تصفیه ای که از روده ها به عمل می آورد هضم طعام را آسان می سازد و ملاحظه فرموید گفتیم اگر خوب جویده شود و قبل از غدا خورده شود روده ها را تقویت می کند و این مطالب را نبی گرامی به حضرت علی فرمودند که بخورید کاهو که خواب آور و هضم کننده طعام است (کلوا الخس فانه یورث النعاس و یهضم الطعام) ولی سخن حضرت صادق درباره کاهو نیز جالب می باشد که فرمود: علیک بالخس فانه تصفی الدم فانه یطفی الدم - فانه یقطع الدم (یعنی سه جور نقل شده که ملاحظه می فرمائید) فرمود بر شما باد به خورد کاهو که صاف کردن - آرام نمودن - قطع کردن خون از صفات و اثرات کاهو خوردن است. ملاحظه فرمودید که کاهو تحریکات عصبی را کم میکند انقباضات ناگهانی روده ها را مانع می شود، تشنجات عروق خونی را آرامش می بخشد، گردش خون را ملایم می سازد و ... و چون کاهو تشنجات عصبی و ورده ای و رگهای خونی را آرام کند کافیست گفته شود همه کاری از وی ساخته است از اینکه حدت و سورت خون را خاموش سازد و یا آن را قطع نماید و آیا ویتامین E یا لاکتوکاریوم بر فشار خون و تصلب شرائین اثر دارد؟

مراد 1349

درباره مركز

بسمه تعالی
هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ
آیا کسانى که مى‏دانند و کسانى که نمى‏دانند یکسانند ؟
سوره زمر/ 9

مقدمه:
موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان، از سال 1385 هـ .ش تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن فقیه امامی (قدس سره الشریف)، با فعالیت خالصانه و شبانه روزی گروهی از نخبگان و فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.

مرامنامه:
موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان در راستای تسهیل و تسریع دسترسی محققین به آثار و ابزار تحقیقاتی در حوزه علوم اسلامی، و با توجه به تعدد و پراکندگی مراکز فعال در این عرصه و منابع متعدد و صعب الوصول، و با نگاهی صرفا علمی و به دور از تعصبات و جریانات اجتماعی، سیاسی، قومی و فردی، بر مبنای اجرای طرحی در قالب « مدیریت آثار تولید شده و انتشار یافته از سوی تمامی مراکز شیعه» تلاش می نماید تا مجموعه ای غنی و سرشار از کتب و مقالات پژوهشی برای متخصصین، و مطالب و مباحثی راهگشا برای فرهیختگان و عموم طبقات مردمی به زبان های مختلف و با فرمت های گوناگون تولید و در فضای مجازی به صورت رایگان در اختیار علاقمندان قرار دهد.

اهداف:
1.بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام)
2.تقویت انگیزه عامه مردم بخصوص جوانان نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی
3.جایگزین کردن محتوای سودمند به جای مطالب بی محتوا در تلفن های همراه ، تبلت ها، رایانه ها و ...
4.سرویس دهی به محققین طلاب و دانشجو
5.گسترش فرهنگ عمومی مطالعه
6.زمینه سازی جهت تشویق انتشارات و مؤلفین برای دیجیتالی نمودن آثار خود.

سیاست ها:
1.عمل بر مبنای مجوز های قانونی
2.ارتباط با مراکز هم سو
3.پرهیز از موازی کاری
4.صرفا ارائه محتوای علمی
5.ذکر منابع نشر
بدیهی است مسئولیت تمامی آثار به عهده ی نویسنده ی آن می باشد .

فعالیت های موسسه :
1.چاپ و نشر کتاب، جزوه و ماهنامه
2.برگزاری مسابقات کتابخوانی
3.تولید نمایشگاه های مجازی: سه بعدی، پانوراما در اماکن مذهبی، گردشگری و...
4.تولید انیمیشن، بازی های رایانه ای و ...
5.ایجاد سایت اینترنتی قائمیه به آدرس: www.ghaemiyeh.com
6.تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و...
7.راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی
8.طراحی سیستم های حسابداری، رسانه ساز، موبایل ساز، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک، SMS و...
9.برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم (مجازی)
10.برگزاری دوره های تربیت مربی (مجازی)
11. تولید هزاران نرم افزار تحقیقاتی قابل اجرا در انواع رایانه، تبلت، تلفن همراه و... در 8 فرمت جهانی:
1.JAVA
2.ANDROID
3.EPUB
4.CHM
5.PDF
6.HTML
7.CHM
8.GHB
و 4 عدد مارکت با نام بازار کتاب قائمیه نسخه :
1.ANDROID
2.IOS
3.WINDOWS PHONE
4.WINDOWS
به سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی و قرار دادن بر روی وب سایت موسسه به صورت رایگان .
درپایان :
از مراکز و نهادهایی همچون دفاتر مراجع معظم تقلید و همچنین سازمان ها، نهادها، انتشارات، موسسات، مؤلفین و همه بزرگوارانی که ما را در دستیابی به این هدف یاری نموده و یا دیتا های خود را در اختیار ما قرار دادند تقدیر و تشکر می نماییم.

آدرس دفتر مرکزی:

اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109