نهج الذكر: فارسي - عربي جلد 3

مشخصات كتاب

سرشناسه : محمدي ري شهري، محمد، 1325 -

عنوان و نام پديدآور : نهج الذكر: فارسي - عربي/ محمدي ري شهري؛ باهمكاري رسول افقي؛ ترجمه حميدرضا شيخي.

مشخصات نشر : قم: موسسه علمي فرهنگي دارالحديث، سازمان چاپ و نشر، 1387 -

مشخصات ظاهري : ج.

فروست : پژوهشكده علوم و معارف حديث؛ 154.

شابك : 25000 ريال: دوره : 978-964-493-302-8 ؛ ج.1 : 978-964-493-303-5 ؛ ج.2 : 978-964-493-304-2 ؛ ج.3 978-964-493-305-9 : ؛ ج.4 978-964-493-306-6 :

وضعيت فهرست نويسي : برون سپاري.

يادداشت : فارسي - عربي.

يادداشت : ج.2، 3 و 4 (چاپ اول: 1387).

يادداشت : كتابنامه.

موضوع : ذكر -- احاديث

موضوع : احاديث شيعه -- قرن 14

شناسه افزوده : افقي، رسول، 1345 -

شناسه افزوده : شيخي، حميدرضا، 1337 -، مترجم

رده بندي كنگره : BP136/9 /م3ن9 1387

رده بندي ديويي : 297/212

شماره كتابشناسي ملي : 1581849

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

بخش ششم : تكبير (گفتنِ «اللّه أكبر»)

اشاره

بخش ششم : تكبير (گفتنِ «اللّه أكبر»)شامل:درآمدفصل يكم: تفسير «اللّه أكبر»فصل دوم: فضيلت «اللّه أكبر» گفتن و تشويق به آنفصل سوم: جايگاه هاى گفتن «اللّه أكبر»فصل چهارم: آداب تكبير گفتن در نمازفصل پنجم: تكبيرهاى رسيده از اهل بيت عليهم السلام

.

ص: 8

. .

ص: 9

درآمد

واژه شناسى «تكبير»

درآمدواژه شناسى «تكبير»كلمه «تكبير» ، مصدر است از ريشه «كبر» . اين مادّه به معناى بزرگى ، اعم از مادّى و معنوى است (1) و هنگامى كه به باب اِفعال ، تفعيل و يا استفعال برود ، به معناى بزرگ شمردن ، بزرگ يافتن ، بزرگ ديدن و به بزرگى ياد كردن مى آيد . ابن فارس ، در اين باره مى گويد : مادّه «كبر» ، يك اصل صحيح معنايى دارد به معناى خلاف «صِغَر (كوچكى)» ... و از همين باب است «كِبَر» به معناى سال خوردگى . «كِبر» يعنى عظمت... و گفته مى شود: «أكبرتُ الشى ء (آن چيز را بزرگ يافتم)». (2) ابن منظور ، گفته است : «استكبر الشى ءَ» ، يعنى : آن چيز را بزرگ ديد و در نظرش عظيم آمد ... و «كبّر الأمرَ» ، يعنى : آن كار را بزرگ قرار داد ، يا آن را بزرگ گردانيد . تكبير

.


1- .به نظر مى رسد كه مادّه «كبر» ، در اصل به معناى بزرگىِ مادّى وضع شده ؛ ليكن از باب توسّع ، در معانى متناسب با آن ، از جمله پيرى و بزرگى معنوى نيز به كار رفته است .
2- .معجم مقاييس اللغة : ج 5 ص 153 .

ص: 10

تكبير ، در قرآن و حديث

به معناى بزرگداشت است . (1) راغب نيز گفته است : و «أكبرتُ الشى ءَ» يعنى : آن چيز را بزرگ ديدم . خداى متعال مى فرمايد : «فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ؛ (2) وچون او را ديدند، بزرگش يافتند» . تكبير ، به همين معنا گفته مى شود و براى بزرگداشت خداوند متعال مى گويند : «اللّه أكبر» و همچنين براى عبادت خدا و حال تعظيم به خود گرفتن در برابر او . (3)

تكبير ، در قرآن و حديثدر قرآن ، واژه «تكبير» ، فقط يك بار به كار رفته است : «وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَ لَمْ يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِى الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُن لَّهُ وَلِىٌّ مِّنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيرا . (4) و بگو : «ستايش ، خدايى را كه نه فرزندى گرفته و نه در جهاندارى ، شريكى دارد و نه خوار بوده كه [ نياز به ]دوستى داشته باشد» و او را بسيار بزرگ بشمار» . اين واژه در قرآن و حديث نيز مانند لغت ، به معناى ياد كردن خداوند متعال به بزرگى و عظمت و نيز گفتن «اللّه أكبر» است .

.


1- .لسان العرب : ج 5 ص 126 .
2- .يوسف : آيه 31 .
3- .مفردات ألفاظ القرآن : ص 698 .
4- .اسراء : آيه 111 . نيز ، ر. ك : بقره : آيه 185 ، حج : آيه 37 و مدّثّر : آيه 3 .

ص: 11

تفسير «تكبير»

تفسير «تكبير»احاديثى كه «تكبير» را تفسير كرده اند ، به چهار دسته تقسيم مى شوند : 1 . احاديثى كه در تفسير اين ذكر ، تنها به يكتايى و بى نظير بودن حضرت حق در عظمت اشاره كرده اند ، مانند آنچه از پيامبر خدا روايت شده كه در معناى تكبير مى فرمايد : يَعني أنَّهُ لَيسَ شَيءٌ أكبَرَ مِنهُ . (1) يعنى چيزى بزرگ تر از او نيست. 2 . احاديثى كه بزرگ تر بودن خداوند را به معناى والاتر بودن او از توصيف مى دانند . اين احاديث ، در واقع ، تأكيدى هستند بر اين كه خداوند متعال ، قابل مقايسه با هيچ چيز ديگر (مادّى باشد يا معنوى) نيست ؛ زيرا هر چيزى جز خداوند متعال ، محدود است ، چنان كه امام صادق عليه السلام به شخصى كه در حضور ايشان ، «أكبر» را به «بزرگ تر از هر چيز» معنا كرد ، فرمود : «[ با اين معنا ] خداوند را محدود كردى» و هنگامى كه آن شخص از تفسير صحيح «اللّه أكبر» پرسيد ، فرمود : قُل : اللّهُ أكبَرُ مِن أن يوصَفَ . (2) بگو : خدا بزرگ تر از آن است كه وصف شود. 3 . احاديثى كه «تكبير» را به تنزيه خداوند متعال از صفات سلبى تفسير كرده اند ، مانند حديثى كه از امام على عليه السلام نقل شده كه در تفسير «تكبير» فرمود :

.


1- .ر . ك : ص 16 ح 1574 .
2- .ر . ك : دانش نامه عقايد اسلامى : ج 5 ص 165 (معناى اللّه اكبر) .

ص: 12

خدا بزرگ تر از آن است كه به ايستادن يا نشستن وصف شود ، به حركت يا سكون وصف شود ، به جسم بودن وصف شود يا به چيزى مانند شود يا با اندازه اى سنجيده شود ، محلّ اَعراض واقع شود و يا دست خوش بيمارى ها گردد ، به جوهر يا عرض بودنْ وصف شود يا در چيزى حلول كند يا چيزى در او حلول كند ، [و بزرگ تر از آن است كه] آنچه بر موجوداتِ حادثْ رواست (مثل زايل گشتن ، جا به جايى و دگرگونى از حالى به حالى) ، بر او روا باشد ، و يا آن كه به حواس پنجگانه درآيد . (1) 4 . احاديثى كه «تكبير» را به توصيف كردن خداوند متعال به صفات ثبوتى تفسير نموده اند ، مانند اين كه امام على عليه السلام در تفسيرى ديگر از اين ذكر مى فرمايد : «اللّه أكبر» ، يعنى : دانا و آگاه است . آنچه را بوده است و آنچه را خواهد بود ، پيش از آن كه پديد آيد ، مى داند. «اللّه أكبر» ، يعنى بر هر چيزى تواناست . آنچه بخواهد ، مى تواند ، به قدرتش نيرومند است . بر آفريدگانش تواناست . به ذات خويش تواناست . توانايى او بر همه موجودات ، حاكم است . هر گاه چيزى را بخواهد ، به او مى گويد : «هست شو» و آن ، هست مى شود . (2) تأمّل در اين احاديث ، نشان مى دهد كه «تكبير» ، در واقع ، تجلّى جلال و جمال حضرت حق در دل ذاكر است . از اين رو ، هر چه جلال و جمال خداوند متعال ، جلوه بيشترى در دل داشته باشد ، ذكر زبانى كامل تر خواهد بود .

.


1- .ر. ك : ص 19 ح 1576 .
2- .ر. ك : ص 21 ح 1578 .

ص: 13

اهمّيت ذكر «تكبير»

اهمّيت ذكر «تكبير»در اهمّيت اين ذكر ، همين بس كه بزرگ ترين مصداق ذكر يعنى «نماز» ، با تكبير آغاز و با تكبير ، پايان مى يابد . افزون بر اين ، از پيامبر خدا روايت شده كه مى فرمود : لِكُلِّ شَيءٍ صَفوَةٌ ، وَصَفوَةُ الصَّلاةِ التَّكبيرَةُ الاُولى . (1) هر چيزى گُزيده اى دارد و گزيده نماز ، تكبير آغازين [آن] است . اين سخن ، بدان معناست كه توجّه به عظمت جلال و جمال الهى در آغاز نماز ، عصاره و شهد نماز است كه اگر همراه با جارى شدن ذكر تكبير بر زبان نمازگزار تحقّق يابد ، وى را در برابر خداوند متعال ، خاضع و خاشع مى سازد و زمينه حضور قلب در نماز را فراهم مى سازد . همچنين ، معادل شمردن ارزش «تهليل» و «تكبير» در شمارى از احاديث ، نشانه ديگرى از اهمّيت بالاى ذكر «اللّه أكبر» است ، چنان كه از امام على عليه السلام در تفسير «كَلِمَةَ التَّقْوَى» (2) روايت شده است كه : مقصود ، «لا إلهَ إلَا اللّهُ» و «اللّهُ أكبَرُ» است . (3) نيز از امام صادق عليه السلام روايت شده : ثَمَنُ الجَنَّةِ : لا إلهَ إلَا اللّهُ و اللّهُ أكبَرُ . (4)

.


1- .ر . ك : ص 32 ح 1597 .
2- .فتح : آيه 26 .
3- .ر . ك : ص 30 ح 1593 .
4- .ر . ك : ص 30 ح 1595 .

ص: 14

جايگاه تكبير

بهاى بهشت ، «لا إله إلّا اللّهُ» و «اللّهُ أكبر» . و از امام صادق عليه السلام يا امام باقر عليه السلام روايت شده : أكثِروا مِنَ التَّهليلِ وَالتَّكبيرِ ، فَإِنَّهُ لَيسَ شَيءٌ أحَبَّ إلَى اللّهِ عز و جل مِنَ التَّهليلِ وَالتَّكبيرِ . (1) «لا إله إلّا اللّه » و «اللّه أكبر» بسيار بگوييد ؛ زيرا هيچ چيزى نزد خداوند ، محبوب تر از «لا إله إلّا اللّه » و «اللّه أكبر» نيست .

جايگاه تكبيرهر چند «تكبير» و ياد كردن خداوند متعال به عظمت و بزرگى ، در هر حال و در همه جا نيكوست ، ليكن تأمّل در نصوص اسلامى نشان مى دهد كه گفتنِ اين ذكر ، هنگامى كه انسان با امورى برخورد مى كند كه يادآور عظمت خدا هستند و يا توجّه به عظمت الهى نقش خاصّى در آنها ايفا مى نمايد ، از اهمّيت بيشترى برخوردار است . مثلاً : توجّه به عظمت الهى هنگام اذان و نماز ، موجب حضور قلب و خضوع و خشوع در نماز است . يا توجّه به عظمت الهى در جهاد ، به رزمنده روحيه مقاومت مى دهد و به هنگام پيروزى ، از آفات غرور ، پيشگيرى مى كند . يا توجّه به عظمت الهى هنگام زفاف و اعياد ، سبب مى شود كه خوشى ها موجب غفلت نگردند . توجّه به عظمت الهى هنگام ديدن هلال نيز از اين باب است كه نظام حكيمانه

.


1- .ر . ك : ص 30 ح 1594 .

ص: 15

حاكم بر گردش ماه و زمين ، يكى از نشانه هاى بزرگ عظمت آفريدگار حكيم جهان است . همچنين ساير مواردى كه ذكر «تكبير» در آنها توصيه شده نيز حكمت خاصّ خود را دارند ، كه با تأمّل ، قابل فهم است .

.

ص: 16

الفَصلُ الأَوَّلُ : تفسير التّكبيررسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لَمّا سُئِلَ عَن تَفسيرِ : سُبحانَ اللّهِ وَالحَمدُ للّهِِ ولا إلهَ إلَا اللّهُ وَاللّهُ أكبَرُ _: . . . وأمّا قَولُهُ : «اللّهُ أكبَرُ» ، فَهِيَ كَلِمَةٌ أعلَى الكَلِماتِ وأحَبُّها إلَى اللّهِ عز و جل ، يَعني أنَّهُ لَيسَ شَيءٌ أكبَرَ مِنهُ ، ولا تَصِحُّ الصَّلاةُ إلّا بِها لِكَرامَتِها عَلَى اللّهِ عز و جل ، وهُوَ الاِسمُ الأَعَزُّ الأَكرَمُ . (1)

الإمام عليّ عليه السلام_ في بَيانِ مَعنى «اللّهُ أكبَرُ» فِي الأَذانِ _: فَمَعنى «اللّهُ» : أنَّهُ يُخرِجُ الشَّيءَ مِن حَدِّ العَدَمِ إلى حَدِّ الوُجودِ ، ويَختَرِعُ الأَشياءَ لا مِن شَيءٍ ، وكُلُّ مَخلوقٍ دونَهُ يَختَرِعُ الأَشياءَ مِن شَيءٍ إلَا اللّهَ ، فَهذا مَعنى «اللّهُ» ، وذلِكَ فَرقٌ بَينَهُ وبَينَ المُحدَثِ. ومَعنى «أكبَرُ» : أي أكبَرُ من أن يوصَفَ فِي الأَوَّلِ ، وأكبَرُ مِن كُلِّ شَيءٍ لَمّا خَلَقَ الشَّيءَ . (2)

بحار الأنوار عن جابر بن عبد اللّه الأنصاريّ :كُنتُ مَعَ مَولانا أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام فَرَأى رَجُلاً قائِما يُصَلّي ، فَقالَ لَهُ : يا هذا أتَعرِفُ تَأويلَ الصَّلاةِ؟ فَقالَ : يا مَولايَ؟ وهَل لِلصَّلاةِ تَأويلٌ غَيرُ العِبادَةِ؟ فَقالَ : إي وَالَّذي بَعَثَ مُحَمَّدا بِالنُّبُوَّةِ ، وما بَعَثَ اللّهُ نَبِيَّهُ بِأَمرٍ مِنَ الاُمورِ إلّا ولَهُ تَشابُهٌ وتَأويلٌ وتَنزيلٌ ، وكُلُّ ذلِكَ يَدُلُّ عَلَى التَّعَبُّدِ . فَقالَ لَهُ : عَلِّمني ما هُوَ يا مَولايَ؟ فَقالَ عليه السلام : تَأويلُ تَكبيرَتِكَ الاُولى إلى إحرامِكَ أن تُخطِرَ في نَفسِكَ إذا قُلتَ : اللّهُ أكبَرُ مِن أن يوصَفَ بِقِيامٍ أو قُعودٍ ، وفِي الثّانِيَةِ : أن يوصَفَ بِحَرَكَةٍ أو جُمودٍ ، وفِي الثّالِثَةِ : أن يوصَفَ بِجِسمٍ أو يُشَبَّهَ بِشِبهٍ أو يُقاسَ بِقِياسٍ ، وتُخطِرَ فِي الرّابِعَةِ : أن تَحُلَّهُ الأَعراضُ أو تُؤلِمَهُ الأَمراضُ ، وتُخطِرَ فِي الخامِسَةِ : أن يوصَفَ بِجَوهَرٍ أو بِعَرَضٍ أو يَحُلَّ شَيئا أو يُحَلَّ فيهِ شَيءٌ ، وتُخطِرَ فِي السّادِسَةِ : أن يَجوزَ عَلَيهِ ما يَجوزُ عَلَى المُحدَثينَ مِنَ الزَّوالِ وَالاِنتِقالِ وَالتَّغَيُّرِ مِنَ حالٍ إلى حالٍ ، وتُخطِرَ فِي السّابِعَةِ : أن تَحُلَّهُ الحَواسُّ الخَمسُ . (3)

.


1- .علل الشرايع : ص 251 ح 8 ، الأمالي للصدوق : ص 255 ح 279 كلاهما عن الحسن بن عبد اللّه عن آبائه عن جدّه الإمام الحسن عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 9 ص 294 ح 5 .
2- .بحار الأنوار : ج 84 ص 170 ح 73 نقلاً عن العلل لمحمّد بن عليّ بن إبراهيم .
3- .بحار الأنوار : ج 84 ص 253 ح 52 نقلاً عن خطّ الشيخ محمّد بن عليّ الجبعي نقلاً من خطّ الشيخ الشهيد قدس سره .

ص: 17

فصل يكم: تفسير «اللّه أكبر»

فصل يكم: تفسير «اللّه أكبر»پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در پاسخ به سؤال از تفسير : «پاكا خدا ، و ستايش ، خداى را! معبودى جز خدا نيست . خدا ، بزرگ تر است» _:... و سخن او «خدا بزرگ تر است» ، عالى ترين سخنان و محبوب ترين آنها نزد خداوند عز و جل است ؛ يعنى هيچ چيز ، بزرگ تر از خدا نيست . اين سخن نزد خداوند عز و جل چندان گرامى است كه نماز ، جز با آن ، درست نيست . آن ، ارجمندترين و گرامى ترين نام است .

امام على عليه السلام_ در بيان معناى «خدا ، بزرگ تر است» در اذان _: «خدا» ، يعنى آن كه چيز را از مرز نيستى به مرز هستى مى آورد و چيزها را از ناچيز ، مى آفريند . امّا غير او ، هر مخلوقى چيزها را از چيز مى سازد . اين است معناى «خدا» ، و اين است فرق ميان او و موجود حادث . معناى «بزرگ تر است» هم ، يعنى بزرگ تر از آن است كه گفته شود در آغاز ، چون بوده است ، و نيز پس از آن كه عالم را آفريد ، بزرگ تر از هر چيزى است .

بحار الأنوار_ به نقل از جابر بن عبد اللّه انصارى _:با سَروَرمان امير مؤمنان بودم كه ديد مردى به نماز ايستاده است . به او فرمود : «اى مرد! آيا تأويل نماز را مى دانى؟» . مرد گفت : سَرورَم! آيا نماز ، تأويلى جز عبادت دارد؟ فرمود : «آرى ؛ سوگند به آن كه محمّد را به پيامبرى برانگيخت! خداوند ، پيامبر خود را به هيچ كارى از كارها نفرستاد ، مگر اين كه براى آن كار ، تشابه و تأويل و تنزيلى است ، و همه اينها ، نشان از تعبّد دارد» . مرد گفت : سَروَرم! تأويل آن را به من بياموز . فرمود: «تأويل نخستين تكبيرت ، اين است كه هرگاه گفتى: اللّه أكبر ، در دلت بگذرانى كه او بزرگ تر از آن است كه به ايستادن يا نشستن ، وصف شود . و در تكبير دوم ، [يعنى] بزرگ تر از آن است كه به پويايى يا ايستايى وصف شود . و در تكبير سوم ، [يعنى] بزرگ تر از آن است كه به جسم بودن ، وصف شود يا به مانندى همانند شود ، يا با ميزانى سنجيده شود . و در تكبير چهارم ، [يعنى] از دلت بگذرانى كه : او بزرگ تر از آن است كه اعراض ، در او جاى گيرند يا بيمارى ها دردمندش كند . و در تكبير پنجم ، [يعنى] از ذهنت بگذرانى كه : او ، بزرگ تر از آن است كه به جوهر يا عَرَض بودن ، وصف گردد يا در چيزى حلول كند يا چيزى در او ، حلول نمايد . و در تكبير ششم ، [يعنى] از دلت بگذرانى كه : او بزرگ تر از آن است كه زوال و جا به جايى و دگرگونى (از حالى به حالى ديگر كه بر موجودات حادث رواست) . بر او روا باشد . و در تكبير هفتم ، [يعنى] از دلت بگذرانى كه : او بزرگ تر از آن است كه حواس پنجگانه ، ادراكش كند» .

.

ص: 18

الإمام عليّ عليه السلام_ في بَيانِ مَعنى «اللّهُ أكبَرُ» في تَكبيرَةِ الاِفتِتاحِ _: هُوَ أكبَرُ مِن أن يُلمَسَ بِالأَخماسِ ، ويُدرَكَ بِالحَواسِّ . ومَعنَى «اللّهُ» : هُوَ الَّذي ذَكَرناهُ أَنَّهُ يُخرِجُ الشَّيءَ مِن حَدِّ العَدَمِ إلَى الوُجودِ . و«أكبَرُ» : أكبَرُ مِن أن يوصَفَ . (1)

الإمام الحسين عليه السلام :كُنّا جُلوسا فِي المَسجِدِ ، إذ (2) صَعِدَ المُؤَذِّنُ المَنارَةَ ، فَقالَ : اللّهُ أكبَرُ ، اللّهُ أكبَرُ ، فَبَكى أميرُ المُؤمِنينَ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ عليه السلام ، وبَكَينا بِبُكائِهِ ، فَلَمّا فَرَغَ المُؤَذِّنُ قالَ : أتَدرونَ ما يَقولُ المُؤَذِّنُ؟ قُلنا : اللّهُ ورَسولُهُ ووَصِيُّهُ أعلَمُ! فَقالَ : لَو تَعلَمونَ ما يَقولُ لَضَحِكتُم قَليلاً ولَبَكَيتُم كَثيرا ، فَلِقَولِهِ : «اللّهُ أكبَرُ» مَعانٍ كَثيرةٌ ، مِنها : إنَّ قَولَ المُؤَذِّنِ : «اللّهُ أكبَرُ» يَقَعُ عَلى قِدَمِهِ ، وأزَلِيَّتِهِ ، وأبَدِيَّتِهِ ، وعِلمِهِ ، وقُوَّتِهِ ، وقُدرَتِهِ ، وحِلمِهِ ، وكَرَمِهِ ، وجودِهِ ، وعَطائِهِ ، وكِبرِيائِهِ . فَإِذا قالَ المُؤَذِّنُ : «اللّهُ أكبَرُ» فَإِنَّهُ يَقولُ : اللّهُ الَّذي لَهُ الخَلقُ وَالأَمرُ ، وبِمَشِيَّتِهِ كانَ الخَلقُ ، ومِنهُ كانَ كُلُّ شَيءٍ لِلخَلقِ ، وإلَيهِ يَرجِعُ الخَلقُ ، وهُوَ الأَوَّلُ قَبلَ كُلِّ شَيءٍ لَم يَزَل ، وَالآخِرُ بَعدَ كُلِّ شَيءٍ لا يَزالُ ، وَالظّاهِرُ فَوقَ كُلِّ شَيءٍ لا يُدرَكُ ، وَالباطِنُ دونَ كُلِّ شَيءٍ لا يُحَدُّ ، فَهُوَ الباقي وكُلُّ شَيءٍ دونَهُ فانٍ . وَالمَعنَى الثّاني «اللّهُ أكبَرُ» : أي العَليمُ الخَبيرُ ، عَلِمَ ما كانَ وما يَكونُ قَبلَ أن يَكونَ . وَالثّالِثُ : «اللّهُ أكبَرُ» أي القادِرُ عَلى كُلِّ شَيءٍ ، يَقدِرُ عَلى ما يَشاءُ ، القَوِيُّ لِقُدرَتِهِ ، المُقتَدِرُ عَلى خَلقِهِ ، القَوِيُّ لِذاتِهِ ، قُدرَتُهُ قائِمَةٌ عَلَى الأَشياءِ كُلِّها ، إذا قَضى أمرا فَإِنَّما يَقولُ لَهُ : كُن ، فَيَكونُ . وَالرّابِعُ : «اللّهُ أكبَرُ» عَلى مَعنى حِلمِهِ ، وكَرَمِهِ ، يَحلُمُ كَأَنَّهُ لا يَعلَمُ ، ويَصفَحُ كَأَنَّهُ لا يَرى ، ويَستُرُ كَأَنَّهُ لا يُعصى ، لا يَعجَلُ بِالعُقوبَةِ كَرَما وصَفحا وحِلما . وَالوَجهُ الآخَرُ في مَعنى «اللّهُ أكبَرُ» : أيِ الجَوادُ ، جَزيلُ العَطاءِ ، كَريمُ الفَعالِ . وَالوَجهُ الآخَرُ : «اللّهُ أكبَرُ» فيهِ نَفيُ كَيفِيَّتِهِ (3) ، كَأَنَّهُ يَقولُ : اللّهُ أجَلُّ مِن أن يُدرِكَ الواصِفونَ قَدرَ صِفَتِهِ الَّتي هُوَ مَوصوفٌ بِها ، وإنَّما يَصِفُهُ الواصِفونَ عَلى قَدرِهِم لا عَلى قَدرِ عَظَمَتِهِ وجَلالِهِ ، تَعالَى اللّهُ عَن أن يُدرِكَ الواصِفونَ صِفَتَهُ عُلُوّا كَبيرا . وَالوَجهُ الآخَرُ : «اللّهُ أكبَرُ» كَأَنَّهُ يَقولُ : اللّهُ أعلى وأجَلُّ ، وهُوَ الغَنِيُّ عَن عِبادِهِ ، لا حاجَةَ بِهِ إلى أعمالِ خَلقِهِ . . . وأمّا قَولُهُ : «اللّهُ أكبَرُ» (4) ، فَإِنَّهُ يَقولُ : اللّهُ أعلى وأجَلُّ مِن أن يَعلَمَ أحَدٌ مِن خَلقِهِ ما عِندَهُ مِنَ الكَرامَةِ لِعَبدٍ أجابَهُ وأطاعَهُ وأطاعَ وُلاةَ أمرِهِ ، وعَرَفَهُ وعَبَدَهُ وَاشتَغَلَ بِهِ وبِذِكرِهِ ، وأحَبَّهُ وأنِسَ بِهِ ، وَاطمَأَنَّ إلَيهِ ووَثِقَ بِهِ ، وخافَهُ ورَجاهُ وَاشتاقَ إلَيهِ ، ووافَقَهُ في حُكمِهِ وقَضائِهِ ورَضِيَ بِهِ . وفِي المَرَّةِ الثّانِيَةِ : «اللّهُ أكبَرُ» ، فَإِنَّهُ يَقولُ : اللّهُ أكبَرُ وأعلى وأجَلُّ مِن أن يَعلَمَ أحَدٌ مَبلَغَ كَرامَتِهِ لِأَولِيائِهِ ، وعُقوبَتِهِ لِأَعدائِهِ ، ومَبلَغَ عَفوِهِ وغُفرانِهِ ونِعمَتِهِ لِمَن أجابَهُ وأجابَ رَسولَهُ ، ومَبلَغَ عَذابِهِ ونَكالِهِ وهَوانِهِ لِمَن أنكَرَهُ وجَحَدَهُ . (5)

.


1- .بحار الأنوار : ج 84 ص 380 ح 35 نقلاً عن العلل لمحمّد بن عليّ بن إبراهيم .
2- .في المصدر : «إذا» ، والتصويب من معاني الأخبار .
3- .في معاني الأخبار : «نفي صفته وكيفيّته» .
4- .أي التي في أواخر الأذان .
5- .التوحيد : ص 238 ح 1 ، معاني الأخبار : ص 38 ح 1 كلاهما عن يزيد بن الحسن عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام .

ص: 19

امام على عليه السلام_ در بيان معناى «خدا ، بزرگ تر است» در «تكبيرة الإحرام» (1) _:يعنى او بزرگ تر از آن است كه با پنجه ها (2) (انگشتان) لمس گردد و با حواس ، ادراك شود . معناى «خدا» هم همان است كه گفتيم ، يعنى كسى كه چيزها را از مرز نيستى به هستى مى آورد . و «بزرگ تر است» ، يعنى بزرگ تر از آن است كه در وصف آيد .

امام حسين عليه السلام :در مسجد نشسته بوديم كه مؤذّن ، بالاى مناره رفت و گفت : «خدا ، بزرگ تر است . خدا ، بزرگ تر است» . امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام گريست و ما هم با گريه او گريستيم . چون مؤذّن ، اذانش را تمام كرد ، امام عليه السلام فرمود : «آيا مى دانيد مؤذّن چه مى گويد؟». گفتيم : خدا و پيامبرش و وصىّ او بهتر مى دانند . فرمود : «اگر بدانيد كه او چه مى گويد ، هر آينه ، كم مى خنديد و بسيار مى گِرييد . جمله خدا ، بزرگ تر است ، معانى بسيار دارد ، از جمله : گفته «خدا ، بزرگ تر است» مؤذّن ، نشان از ديرينگى و اَزَلى بودن و ابدى بودن و دانش و نيرو و توانايى و بردبارى و بزرگوارى و بخشندگى و دَهِش و كبريايى خداوند دارد . پس وقتى مؤذّن مى گويد : «خدا ، بزرگ تر است» ، در واقع مى گويد : خدا ، همان كسى است كه آفرينش و فرمايش ، ويژه اوست و با خواست او ، آفرينش ، صورت مى پذيرد و هر چيزى ، از آفرينش از او سر مى زند و آفرينش ، به او باز مى گردد و او ، نخستين است و پيش از هر چيزى ، پيوسته بوده است و واپسين است و پس از هر چيزى ، همواره خواهد بود و آشكار است و برتر (/ آشكارتر) از هر چيزى است و ادراك نمى شود ، و نهان است و نهان تر از هر چيزى است و محدود نمى گردد . پس او ماناست و هر چيزى جز او ، نابود شدنى است . معناى دوم «خدا ، بزرگ تر است» ، يعنى دانا و آگاه است ، آنچه را بوده و آنچه را كه بود شود ، پيش از آن كه بود گردد ، مى داند . معناى سوم «خدا ، بزرگ تر است» ؛ يعنى او بر هر چيزى تواناست . در آنچه بخواهد ، توانايى دارد ، به توان خويش ، نيرومند است . بر آفريدگانش اقتدار دارد . نيرومندى اش ، ذاتىِ اوست . قدرتش بر همه موجودات ، سايه افكنده است و چون چيزى را اراده كند ، فقط مى فرمايد : «هست شو!» و آن ، [بى درنگ ،] هست مى شود . معناى چهارم «خدا ، بزرگ تر است» ، يعنى بردبار و بزرگوار است ، چنان بردبارى مى ورزد كه گويا نمى داند [گناه و معصيتى شده است] ، و چنان گذشت مى كند كه گويا نمى بيند ، و چنان مى پوشانَد كه گويا اصلاً نافرمانى نمى شود ، از سرِ بزرگوارى و گذشت و بردبارى، در كيفر دادن ، شتاب نمى ورزد . معناى ديگر «خدا ، بزرگ تر است» ، يعنى بخشنده بى چشمداشت است ، پُرداد و دَهِش است ، رفتارش بزرگوارانه است . معناى ديگر «خدا ، بزرگ تر است» ، نفى چگونگى از اوست . گويا [مؤذّن] مى گويد : خدا ، بزرگ تر از آن است كه وصف كنندگان ، به اندازه اوصاف او _ كه بدانها موصوف است _ ، دست يابند . وصف كنندگان ، در حقيقت ، به فراخور [درك و گنجايش] خودشان ، او را وصف مى كنند ، نه به فراخور بزرگى و شكوه او . خداوند ، بسى برتر و بزرگ تر از آن است كه وصف كنندگان ، به اوصاف او برسند . معناى ديگر «خدا ، بزرگ تر است» ، اين است كه گويا [مؤذّن] مى گويد : خدا ، برترين و شكوهمندترين است ، از بندگانش بى نياز است ، به كردارهاى بندگانش نيازى ندارد ... . گفته «خدا ، بزرگ تر استِ» (3) مؤذّن ، يعنى اين كه مى گويد : خدا ، برتر و بزرگ تر از آن است كه احدى از آفريدگانش بداند چه ارج و پاداشى دارد نزد او ، آن بنده اى كه پاسخش دهد و از او و اولياى امرِ او فرمان ببرد و او را بشناسد و بندگى اش كند و به او و به ياد او سرگرم شود ، و دوستش بدارد و با او همدم شود ، و به او اطمينان و اعتماد كند ، و از او بترسد و به او اميد بندد و مشتاق او باشد ، و فرمان و قضاى او را بپذيرد و بدان ، راضى باشد . در «خدا ، بزرگ تر استِ» دوم ، مى گويد : خدا ، بزرگ تر و برتر و بِشكوه تر از آن است كه كسى بداند چه اندازه كرامت براى دوستانش و كيفر براى دشمنانش فراهم آورده است ، و براى كسى كه او را و پيامبرش را اجابت كند ، چه مقدار بخشش و آمرزش و نعمت ، و براى آن كه او را انكار و نفى كند ، چه اندازه عذاب و كيفر و خوارى در نظر گرفته است .

.


1- .منظور از «تكبيرة الاحرام» يا «تكبيرة الافتتاح» ، تكبيرى است كه نمازگزار با آن ، وارد نماز مى گردد . چون با اين تكبير ، نماز آغاز مى شود .
2- .شايد مراد از «اخماس» ، حواسّ پنجگانه ظاهرى باشد و مراد از «حواس» ، «حواس باطنى» .
3- .يعنى «اللّه اكبر»هاى آخر اذان .

ص: 20

. .

ص: 21

. .

ص: 22

الكافي عن ابن محبوب عمّن ذكره عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال :قالَ رَجُلٌ عِندَهُ : «اللّهُ أكبَرُ» ، فَقالَ : اللّهُ أكبَرُ مِن أيِّ شَيءٍ؟ فَقالَ : مِن كُلِّ شَيءٍ . فَقالَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : حَدَّدتَهُ! فَقالَ الرُّجُلُ : كَيفَ أقولُ؟ قالَ : قُل : اللّهُ أكبَرُ مِن أن يوصَفَ . (1)

.


1- .الكافي : ج 1 ص 117 ح 8 ، التوحيد : ص 313 ح 1 ، معاني الأخبار : ص 11 ح 2 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 219 ح 2 .

ص: 23

الكافى_ به نقل از ابن محبوب ، از كسى كه نامش را برد _: مردى در حضور امام صادق عليه السلام گفت : «خدا ، بزرگ تر است» . امام فرمود : «خدا ، بزرگ تر از چيست؟». مرد گفت : از هر چيزى . امام صادق عليه السلام فرمود : «او را محدود كردى!». مرد گفت : پس ، چه بگويم؟ فرمود : «بگو : خدا ، بزرگ تر از آن است كه به وصف درآيد » .

.

ص: 24

الكافي عن جميع بن عمير :قالَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : أيُّ شَيءٍ «اللّهُ أكبَرُ»؟ فَقُلتُ : اللّهُ أكبَرُ مِن كُلِّ شَيءٍ . فَقالَ : وكانَ ثَمَّ شَيءٌ فَيَكونُ أكبَرَ مِنهُ؟ فَقُلتُ : وما هُوَ؟ قالَ : اللّهُ أكبَرُ مِن أن يوصَفَ . (1)

.


1- .الكافي : ج 1 ص 118 ح 9 ، التوحيد : ص 313 ح 2 عن جميع بن عمرو ، معاني الأخبار : ص 11 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 218 ح 1 .

ص: 25

الكافى_ به نقل از جميع بن عمير _: امام صادق عليه السلام فرمود : « خدا ، بزرگ تر است ، يعنى چه»؟ گفتم : يعنى خدا ، بزرگ تر از همه چيز است . فرمود : «مگر اساسا چيزى وجود دارد كه خدا ، بزرگ تر از آن باشد؟». گفتم : پس به چه معناست؟ فرمود : «[يعنى] خدا ، بزرگ تر از آن است كه وصف شود» .

.

ص: 26

الفَصلُ الثّاني : فضل التّكبير والحثّ عليهرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَنَّ عَلَيَّ رَبّي وقالَ : يا مُحَمَّدُ . . . جَعَلتُ لَكَ ولِاُمَّتِكَ الأَرضَ كُلَّها مَسجِدا ، وتُرابَها طَهورا ، وأعطَيتُ لَكَ ولِاُمَّتِكَ التَّكبيرَ ، وقَرَنتُ ذِكرَكَ بِذِكري ، حَتّى لا يَذكُرَني أحَدٌ مِن اُمَّتِكَ إلّا ذَكَرَكَ مَعَ ذِكري ، طوبى لَكَ يا مُحَمَّدُ ولِاُمَّتِكَ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن كَبَّرَ تَكبيرَةً عِندَ غُروبِ الشَّمسِ عَلى ساحِلِ البَحرِ رافِعا صَوتَهُ ، أعطاهُ اللّهُ مِن الأَجرِ بِعَدَدِ كُلِّ قَطرَةٍ فِي البَحرِ عَشرَ حَسَناتٍ ، ومَحا عَنهُ عَشرَ سَيِّئاتٍ ، ورَفَعَ لَهُ عَشرَ دَرَجاتٍ ، ما بَينَ الدَّرَجَتَينِ مَسيرَةُ مِئَةِ عامٍ بِالفَرَسِ المُسرِعِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن هَبَطَ وادِيا فَقالَ : «لا إلهَ إلَا اللّهُ وَاللّهُ أكبَرُ» مَلَأَ اللّهُ الوادِيَ حَسَناتٍ ، فَليَعظُمِ الوادي بُعدا أو لِيَصغُر . (3)

المستدرك على الصحيحين عن أبي سعيد الخدريّ :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قالَ : اِستَكثِروا مِنَ الباقِياتِ الصّالِحاتِ . قيلَ : وما هُنَّ يا رَسولَ اللّهِ؟ قالَ : المِلَّةُ . قيلَ : وما هِيَ؟ قالَ : التَّكبيرُ ، وَالتَّهليلُ ، وَالتَّسبيحُ ، وَالتَّحميدُ ، و«لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» . (4)

.


1- .الخصال : ص 425 ح 1 ، علل الشرايع : ص 128 ح 3 ، معاني الأخبار : ص 51 ح 1 كلّها عن جابر بن عبد اللّه ، بحار الأنوار : ج 16 ص 93 ح 27 .
2- .المعجم الكبير : ج 19 ص 29 ح 62 ، حلية الأولياء : ج 3 ص 125 كلاهما عن إياس بن معاوية بن قرّة عن أبيه عن جدّه ، كنز العمّال : ج 4 ص 335 ح 10771 .
3- .المحاسن : ج 1 ص 101 ح 75 عن إسماعيل بن مسلم عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 93 ص 219 ح 4 .
4- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 694 ح 1889 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 150 ح 11713 نحوه ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 132 ح 1379 ، كنز العمّال : ج 15 ص 951 ح 43654 .

ص: 27

فصل دوم: فضيلت «اللّه أكبر» گفتن و تشويق به آن

فصل دوم: فضيلت «اللّه أكبر» گفتن و تشويق به آنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پروردگارم بر من منّت نهاد و فرمود : «اى محمّد! ... همه زمين را براى تو و امّتت ، سجده گاه و خاك آن را پاك كننده ، قرار دادم و به تو و امّتت اللّه أكبر را عطا كردم و نام تو را در كنار نام خودم نهادم ، تا اين كه هيچ يك از امّت تو نام مرا نبرد ، مگر آن كه نام تو را با نام من ، ياد كند . اى محمّد! خوشا به حال تو و امّتت!» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس هنگام غروب آفتاب ، در كنار دريا ، يك بار با صداى بلند «اللّه أكبر» بگويد ، خداوند به تعداد هر قطره دريا ، ده ثواب به او مزد مى دهد و ده گناه از او پاك مى كند و او را ده درجه بالا مى برد كه فاصله هر درجه تا درجه ديگر ، صد سال راه است كه با اسب تيزتگ ، پيموده مى شود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس وارد وادى اى شود و بگويد : «معبودى جز خدا نيست و خدا ، بزرگ تر است» ، خداوند ، آن وادى را پُر از نيكى و ثواب مى كند ، خواه آن وادى بزرگ و دراز باشد يا كوچك .

المستدرك على الصحيحين_ به نقل از ابوسعيد خُدْرى _: پيامبر خدا فرمود : «ماندگارهاى نيك خود را زياد كنيد» . گفته شد : ماندگارهاى نيك ، چيستند اى پيامبر خدا؟ فرمود : «آيين» . گفته شد : آيين چيست؟ فرمود : «[گفتن] اللّه أكبر ، و لا إله إلّا اللّه ، و سبحان اللّه ، و الحمد للّه ، و لا حول و لا قوّةَ إلّا باللّه » .

.

ص: 28

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما كَبَّرَ مُكَبِّرٌ في بَرٍّ ولا بَحرٍ ، إلّامَلَأَ تَكبيرُهُ ما بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا كَبَّرَ العَبدُ سَتَرَت تَكبيرَتُهُ ما بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ مِن شَيءٍ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :كَلِمَتانِ إحداهُما لَيسَ لَها نِهايَةٌ دونَ العَرشِ ، وَالاُخرى تَملَأُ ما بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ : لا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :التَّسبيحُ نِصفُ الميزانِ ، وَالحَمدُ يَملَؤُهُ ، وَالتَّكبيرُ يَملَأُ ما بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ ، وَالصَّومُ نِصفُ الصَّبرِ ، وَالطَّهورُ نِصفُ الإِيمانِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا قالَ العَبدُ : «لا إلهَ إلَا اللّهُ واللّهُ أكبَرُ» ، يَقولُ اللّهُ عز و جل : صَدَقَ عَبدي ، لا إلهَ إلّا أنَا وأنَا أكبَرُ . (5)

.


1- .كنز العمّال : ج 5 ص 19 ح 11866 نقلاً عن أبي الشيخ عن أبي الدرداء .
2- .تاريخ بغداد : ج 11 ص 86 عن أبي الدرداء ، كنز العمّال : ج 7 ص 430 ح 19637 .
3- .المعجم الكبير : ج 20 ص 160 ح 334 عن معاذ بن جبل ، كنز العمّال : ج 1 ص 421 ح 1798 .
4- .سنن الترمذي : ج 5 ص 536 ح 3519 ، مسند ابن حنبل : ج 9 ص 37 ح 23135 وص 42 ح 23160 ؛ الجعفريّات : ص 169 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، الكافي : ج 2 ص 506 ح 3 عن السكوني عن الإمام الصادق عن الإمام عليّ عليهماالسلام ، الدعوات : ص 54 ح 136 وفيهما إلى «والأرض» ، بحار الأنوار : ج 93 ص 175 ح 22 .
5- .سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1246 ح 3794 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 46 ح 8 كلاهما عن أبي هريرة وأبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 15 ص 558 ح 42168 .

ص: 29

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ تكبيرگويى در خشكى و دريا تكبير نگفت ، مگر آن كه تكبير او ميان آسمان و زمين را پُر كرد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه بنده ، تكبير بگويد ، تكبير او هر چيزى را ميان آسمان و زمين ، فرو مى پوشانَد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دو جمله اند كه يكى از آنها را پايانى جز عرش نيست ، و ديگرى ، بين آسمان و زمين را پُر مى كند : «معبودى جز خدا نيست» و «خدا ، بزرگ تر است» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :«سبحان اللّه » ، نيمى از ترازو[ى اعمال] را مى گيرد ، و «الحمد للّه » ، آن را پُر مى كند ، و «اللّه أكبر» ، از زمين تا آسمان را آكنده مى سازد . روزه ، نيمى از شكيبايى است و وضو ، نيمى از ايمان است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه بنده بگويد : «معبودى جز خدا نيست ، و خدا ، بزرگ تر است» ، خداوند عز و جل مى فرمايد : «بنده ام راست گفت . معبودى جز من نيست . من ، بزرگ ترم [از آن كه وصف شوم]» .

.

ص: 30

المعجم الأوسط عن أبي هريرة عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما أهَلَّ مُهِلٌّ قَطُّ إلّا بُشِّرَ ، ولا كَبَّرَ مُكَبِّرٌ قَطٌّ إلّا بُشِّرَ . قيلَ : يا رَسولَ اللّهِ ، بِالجَنَّةِ؟ قالَ : نَعَم . (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما كَبَّرَ الحاجُّ مِن تَكبيرَةٍ ولا هَلَّلَ مِن تَهليلَةٍ ، إلّا بُشِّرَ بِها تَبشِرَةً . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن عَبدٍ يَقولُ : «لا إلهَ إلَا اللّهُ وَاللّهُ أكبَرُ» إلّا أعتَقَ اللّهُ رُبعَهُ مِنَ النّارِ ، فَإِن قالَها مَرَّتَينِ أعتَقَ اللّهُ شَطرَهُ مِنَ النّارِ ، فَإِن قالَها ثَلاثا أعتَقَ اللّهُ ثَلاثَةَ أرباعِهِ مِنَ النّارِ ، فَإِن قالَها أربَعا أعتَقَهُ اللّهُ مِنَ النّارِ . (3)

الإمام عليّ عليه السلام_ في قَولِهِ عز و جل : « وَ أَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى » (4) ، قالَ _: لا إلهَ إلَا اللّهُ وَاللّهُ أكبَرُ . (5)

الإمام الباقر أو الإمام الصادق عليهماالسلام :أكثِروا مِنَ التَّهليلِ وَالتَّكبيرِ ، فَإِنَّهُ لَيسَ شَيءٌ أحَبَّ إلَى اللّهِ عز و جلمِنَ التَّهليلِ وَالتَّكبيرِ . (6)

الإمام الصادق عليه السلام :ثَمَنُ الجَنَّةِ : لا إلهَ إلَا اللّهُ وَاللّهُ أكبَرُ . (7)

.


1- .المعجم الأوسط : ج 7 ص 379 ح 7779 ، كنز العمّال : ج 5 ص 7 ح 11806 .
2- .تاريخ دمشق : ج 52 ص 47 ح 10934 عن ابن عمر ، كنز العمّال : ج 5 ص 19 ح 11865 .
3- .المعجم الأوسط : ج 8 ص 382 ح 8941 ، مجمع الزوائد : ج 10 ص 97 ح 16833 ، كنز العمّال : ج 1 ص 442 ح 1909 كلاهما نقلاً عن المعجم الكبير نحوه وكلّها عن أبي الدرداء .
4- .الفتح : 26 .
5- .المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 500 ح 3717 عن عباية بن ربعي ، كنز العمّال : ج 2 ص 505 ح 4604 .
6- .الكافي : ج 2 ص 506 ح 2 عن فضيل ، بحار الأنوار : ج 93 ص 219 ح 3 .
7- .الكافي : ج 2 ص 517 ح 1 عن يعقوب القمّي .

ص: 31

المعجم الأوسط_ به نقل از ابوهُرَيره _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هيچ لا إله إلّا اللّه گويى لا إله إلّا اللّه نگفت ، مگر آن كه به او نويد داده شد ، و هيچ تكبيرگويى ، تكبير نگفت ، مگر آن كه به او نويد داده شد» . گفته شد : اى پيامبر خدا! نويد بهشت؟ فرمود : «آرى» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :براى هر تكبير و «لا إله إلّا اللّه » كه حاجى بگويد ، يك نويد به او داده مى شود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ بنده اى نيست كه بگويد : «معبودى جز خدا نيست و خدا ، بزرگ تر است» ، مگر آن كه خداوند ، يكْ چهارم او را از آتش مى رَهانَد ، و اگر بار دوم آن را بگويد ، خداوند ، نيمى از او را از آتش مى رَهاند ، و اگر بار سوم بگويد ، خداوند ، سه چهارمش را از آتش مى رهانَد ، و اگر بار چهارم بگويد ، خداوند ، او را [به طور كامل] از آتش مى رهاند .

امام على عليه السلام_ در باره اين سخن خداوند عز و جل : «و گفتار پرهيزگارى را ملازم آنان ساخت» _: يعنى اين گفته را كه «معبودى جز خدا نيست و خدا ، بزرگ تر است» .

امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام :«لا إله إلّا اللّه » و «اللّه أكبر» را بسيار بگوييد ؛ زيرا هيچ چيز نزد خداوند عز و جل دوست داشتنى تر از «لا إله إلّا اللّه » و «اللّه أكبر» نيست .

امام صادق عليه السلام :بهاى بهشت ، «لا إله إلّا اللّه » و «اللّه أكبر» است .

.

ص: 32

الفَصلُ الثّالِثُ : مواضع التّكبير3 / 1الأَذانُرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لَمّا سَأَلَهُ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام عَن تَفسيرِ الأَذانِ _: يا عَلِيُّ ، الأَذانُ حُجَّةٌ عَلى اُمَّتي ، وتَفسيرُهُ : إذا قالَ المُؤَذِّنُ : «اللّهُ أكبَرُ اللّهُ أكبَرُ» فَإِنَّهُ يَقولُ : اللّهُمَّ أنتَ الشّاهِدُ عَلى ما أقولُ ، يا اُمَّةَ مُحَمَّدٍ قَد حَضَرَتِ الصَّلاةُ فَتَهَيَّؤُوا ، ودَعوا عَنكُم شُغُلَ الدُّنيا . (1)

راجع : موسوعة ميزان الحكمة : ج 2 (الأذان) .

3 / 2الصَّلاةُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :لِكُلِّ شَيءٍ صَفوَةٌ ، وَصَفوَةُ الصَّلاةِ التَّكبيرَةُ الاُولى . (2)

.


1- .جامع الأخبار : ص 171 ح 405 ، بحار الأنوار : ج 84 ص 153 ح 49 .
2- .مسند أبي يعلى : ج 5 ص 422 ح 6117 عن أبي هريرة ، حلية الأولياء : ج 5 ص 67 عن عبد اللّه بن أبي أوفى ، كنز العمّال : ج 7 ص 292 ح 18937 نقلاً عن شُعب الإيمان .

ص: 33

فصل سوم: جايگاه هاى گفتن «اللّه أكبر»

3 / 1 اذان

3 / 2 نماز

فصل سوم: جايگاه هاى گفتن «اللّه أكبر»3 / 1اذانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در پاسخ پرسش امير مؤمنان در باره تفسير اذان _: اى على! اذان ، حجّت [خدا] بر امّت من است و تفسير آن ، اين است كه : هرگاه مؤذّن گفت : «خدا ، بزرگ تر است ؛ خدا ، بزرگ تر است» ، بدان وسيله مى گويد : بار خدايا! تو خود بر آنچه مى گويم ، گواهى . اى امّت محمّد! وقت نماز ، رسيده است . پس آماده شويد و كار دنيا را رها كنيد .

ر . ك : دانش نامه ميزان الحكمه : ج 2 (اذان) .

3 / 2نمازپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر چيزى ، خلاصه و گزيده اى دارد و خلاصه نماز ، نخستين تكبير است .

.

ص: 34

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ لِكُلِّ شَيءٍ أنفَةً (1) ، وإنَّ أنفَةَ الصَّلاةِ التَّكبيرَةُ الاُولى ، فَحافِظوا عَلَيها . (2)

علل الشرائع عن هشام بن الحكم عن الإمام الكاظم عليه السلام ، قال :قُلتُ لَهُ : لِأَيِّ عِلَّةٍ صارَ التَّكبيرُ فِي الاِفتِتاحِ سَبعَ تَكبيراتٍ أفضَلَ؟ ولِأَيِّ عِلَّةٍ يُقالُ فِي الرُّكوعِ : «سُبحانَ رَبِّيَ العَظيمِ وبِحَمدِهِ» ، ويُقالُ فِي السُّجودِ : «سُبحانَ رَبِّيَ الأَعلى وَبِحَمدِهِ»؟ قال : يا هِشامُ ، إنَّ اللّهَ تَباركَ وتَعالى خَلَقَ السَّماواتِ سَبعا ، وَالأَرَضينَ سَبعا ، وَالحُجُبَ سَبعا ، فَلَمّا أُسرِيَ بِالنَّبيِّ صلى الله عليه و آله وكانَ مِن رَبِّهِ كَقابِ قَوسَينِ أو أدنى ، رُفِعَ لَهُ حِجابٌ مِن حُجُبِهِ ، فَكَبَّرَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله وجَعَلَ يَقولُ الكَلِماتِ الَّتي تُقالُ فِي الاِفتِتاحِ ، فَلَمّا رُفِعَ لَهُ الثّاني كَبَّرَ ، فَلَم يَزَل كَذلِكَ حَتّى بَلَغَ سَبعَ (3) حُجُبٍ ، وكَبَّرَ سَبعَ تَكبيراتٍ ، لِتِلكَ العِلَّةِ يُكَبَّرُ فِي الاِفتِتاِح فِي الصَّلاةِ سَبعَ تَكبيراتٍ . فَلَمّا ذَكَرَ ما رَأى مِن عَظَمَةِ اللّهِ ارتَعَدَت فَرائِصُهُ ، فَابتَرَكَ عَلى رُكبَتَيهِ وأخَذَ يَقولُ : «سُبحانَ رَبِّيَ العَظيمِ وبِحَمدِهِ» ، فَلَمَّا اعتَدَلَ مِن رُكوعِهِ قائِما نَظَرَ إلَيهِ في مَوضِعٍ أعلى مِن ذلِكَ المَوضِعِ ، خَرَّ عَلى وَجهِهِ وجَعَلَ يَقولُ : «سُبحانَ رَبِّيَ الأَعلى وبِحَمدِهِ» ، فَلَمّا قالَ سَبعَ مَرّاتٍ سَكَنَ ذلِكَ الرُّعبُ ، فَلِذلِكَ جَرَت بِهِ السُّنَّةُ . (4)

الإمام الرضا عليه السلام_ فيما رَواهُ عَنهُ الفَضلُ بنُ شاذانَ مِن عِلَلِ الفَرائِضِ _: إن قالَ [ قائِلٌ] : فَلِمَ جُعِلَتِ التَّكبيرُ فِي الاِستِفتاحِ سَبعَ تَكبيراتٍ؟ قيلَ : إنَّما جُعِلَ ذلِكَ لِأَنَّ التَّكبيرَ فِي الرَّكعَةِ الاُولَى الَّتي هِيَ الأَصلُ سَبعُ تَكبيراتٍ : تَكبيرَةُ الاِستِفتاحِ ، وتَكبيرَةُ الرُّكوعِ ، وتَكبيرَتانِ لِلسُّجودِ ، وتَكبيرَةٌ أيضا لِلرُّكوعِ ، وتَكبيرَتانِ لِلسُّجودِ ؛ فَإِذا كَبَّرَ الإِنسانُ أوَّلَ الصَّلاةِ سَبعَ تَكبيراتٍ فَقدَ أحرَزَ التَّكبيرَ كُلَّهُ ، فَإِن سَها في شَيءٍ مِنها أو تَرَكَها لَم يَدخُل عَلَيهِ نَقصٌ في صَلاتِهِ . . . فَإِن قالَ : فَلِمَ يَرفَعُ اليَدَينِ فِي التَّكبيرِ؟ قيلَ : لِأَنَّ رَفَعَ اليَدَينِ هُوَ ضَربٌ مِنَ الاِبتِهالِ وَالتَّبَتُّلِ وَالتَّضَرُّعِ ، فَأَحَبَّ اللّهُ عز و جل أن يَكونَ العَبدُ في وَقتِ ذِكرِهِ لَهُ مُتَبَتِّلاً مُتَضَرِّعا مُبتَهِلاً ، ولِأَنَّ في رَفعِ اليَدَينِ إحضارَ النِّيَّةِ ، وإقبالَ القَلبِ عَلى ما قالَ وقَصَدَهُ . (5)

.


1- .اُنْفةُ الشيء : ابتداؤه ، هكذا رُوي بضمّ الهمزة ، قال الهروي : والصحيح بالفتح (النهاية : ج 1 ص 75 «أنف») .
2- .المصنّف لابن أبي شيبة : ج 1 ص 340 ح 3 عن أبي الدرداء ، كنز العمّال : ج 7 ص 430 ح 19635 .
3- .كذا في جميع المصادر ، والقياس : «سبعة» .
4- .علل الشرائع : ص 332 ح 4 ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 314 ، بحار الأنوار : ج 84 ص 355 ح 4 .
5- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 108 ح 1 ، علل الشرايع : ص 261 ح 9 نحوه ، بحار الأنوار : ج 84 ص 362 ح 15 .

ص: 35

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر چيزى ، آغازى دارد و آغاز نماز ، نخستين تكبير است . پس آن را پاس بداريد .

علل الشرائع_ به نقل از هشام بن حكم _: به امام كاظم عليه السلام گفتم : به چه علّت ، گفتن هفت تكبير در آغاز نماز ، فضيلت بيشترى دارد؟ و به چه علّت ، در ركوع گفته مى شود : «پاكا پروردگار بزرگ من و ستايش ، او را!» ، و در ركوع ، گفته مى شود : «پاكا پروردگار برين من و ستايش ، او را!» ؟ فرمود : اى هشام! خداوند _ تبارك و تعالى _ آسمان را هفت تا آفريد و زمين را هفت تا و حجاب ها را هفت تا . شبى كه پيامبر صلى الله عليه و آله به معراج رفت و تا يك قدمى و بلكه كمتر از آن به پروردگارش نزديك شد ، يكى از حجاب ها برايش كنار زده شد . پيامبر خدا ، تكبير گفت و شروع به گفتن كلماتى كرد كه در آغاز [نماز ]گفته مى شود . چون حجاب دوم برايش كنار زده شد ، باز تكبير گفت و همين طور تا كنار زده شدن هفت حجاب ، هفت تكبير گفت . به همين علّت ، در آغاز نماز ، هفت تكبير گفته مى شود . چون آنچه را كه از عظمت خدا ديد ، يادآور شد ، لرزه بر اندامش افتاد و به زانو درآمد و شروع به گفتن «پاكا پروردگار بزرگ من و ستايش ، او را!» كرد و چون از ركوعش راست شد و ايستاد ، خداوند را در جايگاهى برتر و بالاتر از آن جايگاه [قبل] ديد . پس به رو ، در افتاد و شروع كرد به گفتن «پاكا پروردگار برين من و ستايش ، او را!» . چون هفت مرتبه گفت ، آن وحشت ، فرو نشست . و اين ، سنّت [و قاعده] شد .

امام رضا عليه السلام_ در بيان علل واجبات ، به نقل از فضل بن شاذان _: اگر گوينده اى گفت : «چرا تكبيرهاى هفتگانه ، در آغاز [نماز] مقرّر گشته است؟». پاسخ داده مى شود كه : اين هفت تكبير ، مقرّر شده است ، چون در ركعت اوّل نماز _ كه اصل است _ ، هفت تكبير گفته مى شود : تكبير آغازين (تكبيرة الإحرام) ، تكبير [قبل از] ركوع ، دو تكبير سجده[ى اوّل ، يكى قبل از آن و يكى بعد از آن] ، تكبير ديگرى براى ركوع [پس از برخاستن از ركوع] ، دو تكبير ديگر براى سجده[ى دوم ، يكى قبل و يكى بعد از آن] . پس هرگاه انسان در آغاز نماز ، هفت تكبير بگويد ، همه تكبيرات [نماز] را به جا آورده است . از اين رو ، اگر يكى از آنها را فراموش كرد يا ترك نمود ، نقصى در نمازش وارد نمى شود ... . اگر [گوينده اى] گفت : «چرا در هنگام گفتن تكبير ، نمازگزار دست ها را بلند مى كند؟»، پاسخ داده مى شود كه : چون بلند كردن دست ها ، نوعى التماس و درخواست و زارى كردن است ، پس خداوند عز و جل دوست دارد كه بنده ، در هنگام نيايش و يادكرد او به حال زارى و التماس و درخواست باشد ، علّت ديگر آن است كه در بالا بردن دست ها ، حضور ذهن و روى كردن دل است به آنچه مى گويد و آهنگ آن كرده است .

.

ص: 36

سنن الدارمي عن عبد اللّه بن مسعود :رَأَيتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُكَبِّرُ في كُلِّ رَفعٍ ووَضعٍ ، وقِيامٍ وقُعودٍ . (1)

3 / 3الجِهادُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :ثَلاثَةُ أصواتٍ يُباهِي اللّهُ بِهِنَّ المَلائِكَةَ : الأَذانُ ، وَالتَّكبيرُ في سَبيلِ اللّهِ ، ورَفعُ الصَّوتِ بِالتَّلبِيَةِ . (2)

المناقب لابن شهرآشوب عن ابن عبّاس :كانَ جَبرَئيلُ عليه السلام جالِسا عِندَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله عَن يَمينِهِ إذ أقبَلَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام ، فَضَحِكَ جَبرَئيلُ عليه السلام فَقالَ : يا مُحَمَّدُ ، هذا عَليُّ بنُ أبي طالِبٍ قَد أقبَلَ . قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : يا جَبرَئيلُ ، وأهلُ السَّماواتِ يَعرِفونَهُ؟ قالَ : يا مُحَمَّدُ ، وَالَّذي بَعَثَكَ بِالحَقِّ نَبِيّا ، إنَّ أهلَ السَّماواتِ لَأَشَدُّ مَعرِفَةً لَهُ مِن أهلِ الأَرضِ ، ما كَبَّرَ تَكبيرَةً في غَزوَةٍ إلّا كَبَّرنا مَعَهُ ، ولا حَمَلَ حَملَةً إلّا حَمَلنا مَعَهُ ، ولا ضَرَبَ بِسَيفٍ إلّا ضَرَبنا مَعَهُ . (3)

.


1- .سنن الدارمي : ج 1 ص 302 ح 1229 ، سنن النسائي : ج 2 ص 233 ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 47 ح 3736 ، كنز العمّال : ج 8 ص 222 ح 22658 .
2- .الجامع الصغير : ج 1 ص 538 ح 3492 ، كنز العمّال : ج 15 ص 814 ح 43237 كلاهما نقلاً عن ابن النجّار والفردوس عن جابر .
3- .المناقب لابن شهرآشوب : ج 2 ص 235 ، بحار الأنوار : ج 39 ص 98 ح 10 .

ص: 37

3 / 3 جهاد

سنن الدارمى_ به نقل از عبد اللّه بن مسعود _:پيامبر خدا را ديدم كه در هر برداشتن و نهادنى ، و هر برخاست و نشستى ، تكبير مى گفت .

3 / 3جهادپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه بانگ است كه خداوند ، به آنها بر فرشتگان ، مباهات مى كند : اذان ، تكبير گفتن در راه خدا [جهاد] ، و بلند كردن صدا به لبّيك گويى [در حج] .

المناقب ، ابن شهرآشوب_ به نقل از ابن عبّاس _:جبرئيل عليه السلام در سمت راست پيامبر صلى الله عليه و آله نشسته بود كه امير مؤمنان ، نمايان شد . جبرئيل عليه السلام خنديد و گفت : اى محمّد! اين ، على بن ابى طالب است كه مى آيد . پيامبر خدا فرمود : «اى جبرئيل ! اهل آسمان ها هم او را مى شناسند؟» . جبرئيل عليه السلام گفت : اى محمّد سوگند به آن كه تو را به حق پيامبر كرد ، اهل آسمان ها بيشتر از اهل زمين ، او را مى شناسند . در هيچ نبردى تكبيرى نگفت ، مگر آن كه ما نيز هم صدا با او تكبير گفتيم ، و هيچ يورشى نبرد ، مگر آن كه ما نيز همراه با او يورش برديم ، و هيچ شمشيرى نزد ، مگر آن كه ما نيز با او ضربت زديم .

.

ص: 38

المناقب لابن شهرآشوب عن ابن عبّاس_ في نَقلِ ما رَأى رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لَيلَةَ المِعراجِ _:ثُمَّ دَخَلَ الجَنَّةَ ورَأى ما فيها ، وسَمِعَ صَوتا : آمَنّا بِرَبِّ العالَمينَ ، قالَ : هؤُلاءِ سَحَرَةُ فِرعَونَ . وسَمِعَ : لَبَّيكَ اللّهُمَّ لَبَّيكَ ، قالَ : هؤُلاءِ الحُجّاجُ . وسَمِعَ التَّكبيرَ ، فَقالَ : هؤُلاءِ الغُزاةُ . وسَمِعَ التَّسبيحَ ، قالَ : هؤُلاءِ الأَنبِياءُ . (1)

3 / 4الظَّفَرُالمغازي_ في أخبارِ غَزوَةِ اُحُدٍ _: وصاحَ طَلحَةُ بنُ أبي طَلحَةَ : مَن يُبارِزُ؟ فَقالَ عَليٌّ عليه السلام : هَل لَكَ فِي البِرازِ؟ قالَ طَلحَةُ : نَعَم . فَبَرَزا بَينَ الصَّفَّينِ ورَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله جالِسٌ تَحتَ الرّايَةِ ؛ عَليَهِ دِرعانِ ومِغفَرٌ وبَيضَةٌ ، فَالتَقَيا ، فَبَدرَهُ عَليٌّ عليه السلام فَضَرَبَهُ عَلى رَأسِهِ ، فَمَضَى السَّيفُ حَتّى فَلَقَ هامَتَهُ حَتَّى انتَهى إلى لِحيَتِهِ ، فَوَقَعَ طَلحَةُ وَانصَرَفَ عَلِيٌّ عليه السلام . فَقيلَ لِعَلِيٍّ عليه السلام : ألا ذَفَّفتَ (2) عَلَيهِ؟ قالَ : إنَّهُ لَمّا صُرِعَ استَقبَلَتني عَورَتُهُ ، فَعَطَفَني عَلَيهِ الرَّحمُ ، وقَد عَلِمتُ أنَّ اللّهَ تَبارَكَ وتَعالى سَيَقتُلُهُ ؛ هُوَ كَبشُ الكَتيبَةِ . . . فَلَمّا قُتِلَ طَلحَةُ سُرَّ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله وأظهَرَ التَّكبيرَ ، وكَبَّرَ المُسلِمونَ . (3)

.


1- .المناقب لابن شهرآشوب : ج 1 ص 178 ، بحار الأنوار : ج 18 ص 382 ح 86 .
2- .تَذفِيف الجَريح : الإجهاز عليه وتحرير قتله (النهاية : ج 2 ص 162 «ذفف») .
3- .المغازي : ج 1 ص 225 ؛ بحار الأنوار : ج 20 ص 127 ح 50 .

ص: 39

3 / 4 كسب پيروزى

المناقب ، ابن شهرآشوب از ابن عباس_ در نقل آنچه پيامبر خدا در شب معراج ديد _: سپس وارد بهشت شد و آنچه را در آن بود ، ديد و آوازى شنيد كه مى گويد : «به پروردگار جهانيان ، ايمان آورديم» . [خداوند] فرمود : «اينها جادوگرانِ فرعون اند» و آوازى شنيد كه مى گويد : «لبّيك! بار خدايا ، لبّيك!» . فرمود : «اينان ، حج گزاران اند» و تكبيرى شنيد . [خداوند] فرمود : «اينان ، رزمندگان اند» و آواز تسبيح شنيد . [خداوند ]فرمود : «اينان ، پيامبران اند» .

3 / 4كسب پيروزىالمغازى_ در اخبار نبرد اُحد _: طلحة بن ابى طلحه ، فرياد زد و مبارز طلبيد . على عليه السلام فرمود : «مبارز مى خواهى؟» . طلحه گفت : آرى . آن دو به ميدان آمدند . پيامبر خدا ، در زير پرچم ، نشسته بود . على عليه السلام دو زره و كلاه خودى بر تن داشت . على عليه السلام و طلحه ، رو يا روى شدند . على عليه السلام پيش دستى كرد و ضربتى بر سرِ طلحه فرود آورد كه شمشير ، فرق سر او را تا چانه اش شكافت . طلحه بر زمين افتاد و على عليه السلام باز گشت . به على عليه السلام گفته شد : چرا كار او را تمام نكردى؟ فرمود : «چون بر زمين افتاد ، عورتش را به من نمود . دلم بر او رحم آمد و دانستم كه خداوند _ تبارك و تعالى _ به زودى او را مى كشد . او ، قوچِ سپاه بود ...» . چون طلحه كشته شد ، پيامبر خدا ، شادمان شد و تكبير گفت و مسلمانان ، تكبير گفتند .

.

ص: 40

مجمع البيان :قالَ الزُّهرِيُّ : قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله حينَ سَأَلوهُ [ بَنو قُرَيظَةَ ] أن يُحَكِّمَ فيهِم رَجُلاً : اِختاروا مَن شِئتُم مِن أصحابي ، فَاختاروا سَعدَ بنَ مَعاذٍ ، فَرَضِيَ بِذلِكَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ؛ فَنَزَلوا عَلى حُكمِ سَعدِ بنِ مَعاذٍ . فَأَمَرَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِسِلاحِهِم فَجُعِلَ في قُبَّةٍ ، وأمَرَ بِهِم فَكُتِّفوا واُوثِقوا وجُعِلوا في دارِ اُسامَةَ ، وبَعَثَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إلى سَعدِ بنِ مَعاذٍ فَجِيءَ بِهِ ، فَحَكَمَ فيهِم بِأن يَقتُلَ مُقاتِليهِم ، وتُسبى ذَرارِيُّهُم ونِساؤُهُم ، وتُغنَمَ أموالُهُم ، وأنَّ عِقارَهُم لِلمُهاجِرينَ دونَ الأَنصارِ ، وقالَ لِلأَنصارِ : إِنَّكُم ذَوو عِقارٍ ولَيسَ لِلمُهاجِرينَ عِقارٌ . فَكَبَّرَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله وقالَ لِسَعدٍ : لَقَد حَكَمتَ فيهِم بِحُكمِ اللّهِ عز و جل . (1)

3 / 5لَيلَةُ الزِّفافِكتاب من لا يحضره الفقيه عن جابر بن عبد اللّه الأنصاري :لَمّا زَوَّجَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فاطِمَةَ مِن عَلِيٍّ عليهماالسلام . . . فَلَمّا كانَت لَيلَةُ الزِّفافِ أتَي النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله بِبَغلَتِهِ الشَّهباءِ ، وثَنى عَلَيها قَطيفَةً (2) ، وقالَ لِفاطِمَةَ عليهاالسلام : اِركَبي ، وأمَرَ سَلمانَ أن يَقودَها ، وَالنَّبِيُّ صلى الله عليه و آله يَسوقُها ، فَبَينا هُوَ في بَعضِ الطَّريقِ ، إذ سَمِعَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله وَجبَةً (3) ؛ فَإِذا هُوَ بِجَبرَئيلَ عليه السلام في سَبعينَ ألفا ، وميكائيلَ في سَبعينَ ألفا . فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : ما أهبَطَكُم إلَى الأَرضِ؟ قالوا : جِئنا نَزُفُّ فاطِمَةَ عليهاالسلامإلى زَوجِها ، وكَبَّرَ جَبرَئيلُ عليه السلام ، وكَبَّرَ ميكائيلُ عليه السلام ، وكَبَّرَتِ المَلائِكَةُ ، وكَبَّرَ مُحَمَّدٌ صلى الله عليه و آله ، فَوُضِعَ التَّكبيرُ عَلَى العَرائِسِ مِن تِلكَ اللَّيلَةِ . (4)

.


1- .مجمع البيان : ج 8 ص 552 ، بحار الأنوار : ج 20 ص 211 .
2- .القَطيفة : كِساءٌ له خَمْل (النهاية : ج 4 ص 84 «قطف») .
3- .الوَجْبَة : السَّقْطَة مع الهَدَّة (الصحاح : ج 1 ص 232 «وجب») .
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 401 ح 4402 ، الأمالي للطوسي : ص 255 ح 464 عن موسى بن إبراهيم المروزي عن الإمام الكاظم عن أبيه عن جدّه عليهم السلام عن جابر بن عبد اللّه ، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 452 ح 1547 ، بحار الأنوار : ج 43 ص 104 ح 15 .

ص: 41

3 / 5 شب عروسى

مجمع البيان :زُهرى مى گويد : هنگامى كه بنى قريظه از پيامبر خدا خواستند كه يك نفر را در باره آنان ، حَكَم قرار دهد . فرمود : «هر يك از ياران مرا كه خود مى خواهيد ، انتخاب كنيد» . آنها سعد بن مُعاذ را انتخاب كردند . پيامبر خدا هم قبول كرد . بنى قريظه به داورى سعد بن مُعاذ ، تن دادند . پيامبر خدا ، دستور داد سلاح هاى آنها را گرفتند و در سرا پرده اى نهادند و فرمود تا دست هاى آنها را از پشت ، بستند و به خانه اُسامه بردند . آن گاه ، پيامبر خدا ، در پى سعد بن مُعاذ فرستاد و او را آوردند . سعد حكم كرد كه جنگجويانشان ، كشته و زنان و فرزندانشان ، اسير شوند و اموالشان ، به غنيمت گرفته شود و املاكشان ، به مهاجران داده شود و به انصار ، چيزى داده نشود . به انصار گفت : شما زمين داريد و مهاجران ، زمينى ندارند . پيامبر خدا ، تكبير گفت و به سعد فرمود : «تو در باره آنها به حكم خداوند عز و جل حكم كردى» .

3 / 5شب عروسىكتاب من لا يحضره الفقيه_ به نقل از جابر بن عبد اللّه انصارى _: هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله فاطمه عليهاالسلامرا به همسرى على عليه السلام درآورد ... ، شب زفاف كه شد ، استر خاكسترى اش را آورد و روانداز مخملى خويش را برپشت آن انداخت و به فاطمه عليهاالسلام فرمود : «سوار شو» و به سلمان ، دستور داد كه افسار آن را بكشد و خود پيامبر صلى الله عليه و آله آن را مى راند . در بين راه ، صداى فرو افتادن چيزى را شنيد . جبرئيل و ميكائيل عليهماالسلام بودند كه هر يك با هفتاد هزار [فرشته] فرود آمدند . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «چه باعث شد كه به زمين فرود بياييد ؟». گفتند : آمده ايم كه فاطمه عليهاالسلام را به خانه شوهرش ببريم . جبرئيل و ميكائيل عليهماالسلامو فرشتگان ، تكبير گفتند و محمّد صلى الله عليه و آله تكبير گفت . از آن شب ، تكبير گفتن در عروسى ها رسم شد .

.

ص: 42

الإمام الباقر عليه السلام :حَدَّثَني جابِرُ بنُ عَبدِ اللّهِ الأَنصارِيُّ ، قالَ : لَمّا كانَتِ اللَّيلَةُ الَّتي أهدى فيها رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فاطِمَةَ عليهاالسلام إلى عَلِيٍّ عليه السلام ، دَعا بِعَلِيٍّ عليه السلام فَأَجلَسَهُ عَن يَمينِهِ ، ودَعا بِها عليهاالسلام فَأَجلَسَها عَن شِمالِهِ ، ثُمَّ جَمَعَ رَأسَيهِما ، ثُمَّ قامَ وقاما وهُوَ بَينَهُما يُريدُ مَنزِلَ عَلِيٍّ عليه السلام ، فَكَبَّرَ جَبرَئيلُ فِي المَلائِكَةِ ، فَسَمِعَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله التَّكبيرَ فَكَبَّرَ ، وكَبَّرَ المُسلِمونَ ، وهُوَ أوَّلُ تَكبيرٍ كانَ في زِفافٍ ، فَصارَت سُنَّةً . (1)

3 / 6الأَعيادُالكتاب«وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» . (2)

الحديثالكافي عن سعيد النقّاش :قالَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام لي : أما إنَّ فِي الفِطرِ تَكبيرا ولكِنَّهُ مَستورٌ ، قالَ : قُلتُ : وأينَ هُوَ؟ قالَ : في لَيلَةِ الفِطرِ فِي المَغرِبِ وَالعِشاءِ الآخِرَةِ ، وفي صَلاةِ الفَجرِ ، وفي صَلاةِ العيدِ ، ثُمَّ يُقطَعُ . قالَ : قُلتُ : كَيفَ أقولُ؟ قالَ : تَقولُ : «اللّهُ أكبَرُ اللّهُ أكبَرُ ، لا إلهَ إلَا اللّهُ وَاللّهُ أكبَرُ ، اللّهُ أكبَرُ وللّهِِ الحَمدُ ، اللّهُ أكبَرُ عَلى ما هَدانا» ، وهُوَ قَولُ اللّهِ عز و جل : « وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ » يَعنِي الصِّيامَ « وَلِتُكَبِّرُواْ اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ » . (3)

.


1- .دلائل الإمامة : ص 102 ح 31 عن عليّ بن مهدي عن الإمام الرضا عن أبيه عن جدّه عليهم السلام .
2- .البقرة : 185 .
3- .الكافي : ج 4 ص 166 ح 1 ، تهذيب الأحكام : ج 3 ص 138 ح 311 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 167 ح 2034 وفيهما «مسنون» بدل «مستور» ، بحار الأنوار : ج 91 ص 116 ح 2 .

ص: 43

3 / 6 اعياد

امام باقر عليه السلام :جابر بن عبد اللّه انصارى برايم چنين نقل كرد : شبى كه پيامبر صلى الله عليه و آله فاطمه عليهاالسلامرا به خانه على عليه السلام برد ، على عليه السلام را صدا زد و او را در سمت راست خود ، نشانيد و فاطمه عليهاالسلام را نيز صدا زد و در سمت چپ خود نشاند . سپس سرهاى آن دو را به هم چسبانيد . آن گاه ، هر سه برخاستند و در حالى كه پيامبر صلى الله عليه و آله در بين آن دو بود ، ره سپار خانه على عليه السلام شدند . جبرئيل عليه السلام در ميان فرشتگان ، آواز تكبير سر داد پيامبر صلى الله عليه و آله صداى تكبير را شنيد و تكبير گفت و مسلمانان هم تكبير گفتند . اين ، نخستين تكبيرى بود كه در يكِ شب زفاف گفته شد و از آن پس ، رسم شد .

3 / 6اعيادقرآن«و تا شماره[ى مقرّر ] را تكميل كنيد و خدا را به پاس آن كه هدايتتان كرد ، به بزرگى بستاييد ، و باشد كه سپاس گزارى كنيد» .

حديثالكافى_ به نقل از سعيد نقّاش _: امام صادق عليه السلام به من فرمود : «[عيد ]فطر ، تكبير دارد ؛ امّا پوشيده (/ مستحب) است» . گفتم : وقتش كِى است؟ فرمود : «پس از نماز مغرب و عشاى شب [عيد] فطر و پس از نماز صبح و در نماز عيد . سپس قطع مى شود» . گفتم : چگونه بگويم؟ فرمود : «مى گويى : بزرگا خدا ، بزرگا خدا! معبودى جز خدا نيست . بزرگا خدا ، بزرگا خدا ، و ستايش ، خداى را! بزرگا خدا كه ما را هدايت فرمود! ، و اين [تكبير] ، سخن خداوند عز و جل است كه : «و تا مدّت را كامل گردانيد» ، يعنى روزه را «و خدا را براى آن كه شما را هدايت فرمود ، به بزرگى ياد كنيد» » .

.

ص: 44

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :زَيِّنوا أعيادَكُم بِالتَّكبيرِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :زَيِّنُوا العيدَينِ بِالتَّهليلِ وَالتَّقديسِ وَالتَّحميدِ وَالتَّكبيرِ . (2)

سنن ابن ماجة عن سعد المؤذّن :كانَ النَّبيُّ صلى الله عليه و آله يُكَبِّرُ بَينَ أضعافِ (3) الخُطبَةِ ، يُكثِرُ التَّكبيرَ في خُطبَةِ العيدَينِ . (4)

شعب الإيمان عن عبد اللّه :إنّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ يَخرُجُ مِنَ العيدَينِ رافِعا صَوتَهُ بِالتَّهليلِ وَالتَّكبيرِ . (5)

المستدرك على الصحيحين عن عبد اللّه بن عمر :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ يُكَبِّرُ يَومَ الفِطرِ مِن حينَ يَخرُجُ مِن بَيتِهِ حَتّى يَأتِيَ المُصَلّى . (6)

الإمام الباقر عليه السلام :كانَ عَليٌّ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِ يُكَبِّرُ لَيلَةَ الفِطرِ إلى أن يَرِدَ المُصَلّى . (7)

.


1- .المعجم الأوسط : ج 4 ص 339 ح 4373 ، المعجم الصغير : ج 1 ص 215 كلاهما عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 8 ص 546 ح 24094 .
2- .حلية الأولياء : ج 2 ص 288 عن أنس ، كنز العمّال : ج 8 ص 546 ح 24095 .
3- .أضعاف : أثناء (القاموس المحيط : ج 3 ص 165 «ضعف») .
4- .سنن ابن ماجة : ج 1 ص 409 ح 1287 ، المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 703 ح 6554 ، كنز العمّال : ج 7 ص 89 ح 18103 .
5- .شُعب الإيمان : ج 3 ص 342 ح 3714 ، كنز العمّال : ج 7 ص 88 ح 18101 عن عبد اللّه بن عمر .
6- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 438 ح 1105 ، السنن الكبرى : ج 3 ص 395 ح 6131 ، كنز العمّال : ج 7 ص 89 ح 18104 .
7- .النوادر للراوندي : ص 197 ح 367 عن الإمام الصادق عليه السلام ، الجعفريّات : ص 46 عن الإمام الكاظم عن أبيه عنه عليهم السلام وفيه «حتّى يغدو» بدل «إلى أن يرد» وليس فيه «عليّ صلوات اللّه عليه» .

ص: 45

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عيدهايتان را با تكبير ، زينت ببخشيد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دو عيد [فطر و قربان] را با ذكرهاى «لا إله إلّا اللّه » و «سبحان اللّه » و «الحمد للّه » و «اللّه أكبر» بياراييد .

سنن ابن ماجة_ به نقل از سعد مؤذّن _: پيامبر صلى الله عليه و آله به طور كلّى در اثناى خطبه ، تكبير مى گفت ؛ ولى در خطبه دو عيد ، بسيار تكبير مى گفت .

شعب الإيمان_ به نقل از عبد اللّه _: پيامبر خدا ، دو عيد را با سردادن بانگ «لا إله إلّا اللّه » و «اللّه أكبر» ، پشتِ سر مى نهاد .

المستدرك على الصحيحين_ به نقل از عبد اللّه بن عمر _: پيامبر خدا ، در روز [عيد ]فطر ، از زمانى كه از خانه اش بيرون مى آمد تا به نمازگاه مى رسيد ، پيوسته تكبير مى گفت .

امام باقر عليه السلام :على _ كه درودهاى خدا بر او باد _ ، در شب [عيد] فطر ، تا زمانى كه وارد نمازگاه مى شد ، تكبير مى گفت .

.

ص: 46

كتاب من لا يحضره الفقيه :خَطَبَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام في عيدِ الأَضحى ، فَقالَ : اللّهُ أكبَرُ اللّهُ أكبَرُ ، لا إلهَ إلَا اللّهُ واللّهُ أكبَرُ ، اللّهُ أكبَرُ وللّهِِ الحَمدُ ، اللّهُ أكبَرُ عَلى ما هَدانا ، ولَهُ الشُّكرُ فيما أولانا ، وَالحَمدُ للّهِِ عَلى ما رَزَقَنا مِن بَهيمَةِ الأَنعامِ . وكانَ عَليٌّ عليه السلام يَبدَأُ بِالتَّكبيرِ إذا صَلَّى الظُّهرَ مِن يَومِ النَّحرِ ، وكانَ يَقطَعُ التَّكبيرَ آخِرَ أيّامِ التَّشريقِ عِندَ الغَداةِ ، وكانَ يُكَبِّرُ في دُبُرِ كُلِّ صَلاةٍ فَيَقولُ : اللّهُ أكبَرُ ، اللّهُ أكبَرُ ، لا إلهَ إلَا اللّهُ واللّهُ أكبَرُ ، اللّهُ أكبَرُ وللّهِِ الحَمدُ . فَإِذَا انتَهى إلَى المُصَلّى تَقَدَّمَ فَصَلّى بِالنّاسِ بِغَيرِ أذانٍ ولا إقامَةٍ ، فَإِذا فَرَغَ مِنَ الصَّلاةِ صَعِدَ المِنبَرَ ، ثُمَّ بَدَأَ فَقالَ : اللّهُ أكبَرُ ، اللّهُ أكبَرُ ، اللّهُ أكبَرُ زِنَةَ عَرشِهِ ورِضى نَفسِهِ ، وعَدَدَ قَطرِ سَمائِهِ وبِحارِهِ ، لَهُ الأَسماءُ الحُسنى ، وَالحَمدُ للّهِِ حَتّى يَرضى ، وهُوَ العَزيزُ الغَفورُ ، اللّهُ أكبَرُ كَبيرا مُتَكَبِّرا ، وإلها مُتَعَزِّزا ، ورَحيما مُتَحَنِّنا ، يَعفو بَعدَ القُدرَةِ ، ولا يَقنَطُ مِن رَحمَتِهِ إلَا الضّالّونَ ، اللّهُ أكبَرُ كَبيرا ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ كثَيرا ، وسُبحانَ اللّهِ حَنّانا قَديرا . (1)

الكافي عن زرارة :قُلتُ لِأَبي جَعفَرٍ عليه السلام : التَّكبيرُ في أيّامِ التَّشريقِ في دُبُرِ الصَّلَواتِ؟ فَقالَ : التَّكبيرُ بِمِنى في دُبُرِ خَمسَ عَشرَةَ (2) صَلاةً ، وفي سائِرِ الأَمصارِ في دُبُرِ عَشرِ صَلَواتٍ ، وأوَّلُ التَّكبيرِ في دُبُرِ صَلاةِ الظُّهرِ يَومَ النَّحرِ ؛ يَقولُ فيهِ : اللّهُ أكبَرُ ، اللّهُ أكبَرُ ، لا إلهَ إلَا اللّهُ وَاللّهُ أكبَرُ ، اللّهُ أكبَرُ وللّهِِ الحَمدُ ، اللّهُ أكبَرُ عَلى ما هَدانا ، اللّهُ أكبَرُ عَلى ما رَزَقَنا من بَهيمَةِ الأَنعامِ . (3)

.


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 517 ح 1483 وح1484 ، مصباح المتهجّد : ص 662 ح 730 عن عبد الرحمن بن جندب عن أبيه نحوه ، بحار الأنوار : ج 91 ص 99 ح 4 .
2- .في المصدر : «خمسة عشر» ، وما أثبتناه هو الصحيح كما في بحار الأنوار .
3- .الكافي : ج 4 ص 516 ح 2 ، تهذيب الأحكام : ج 3 ص 139 ح 313 وج 5 ص 269 ح 921 ، الخصال : ص 502 ح 4 ، علل الشرايع : ص 447 ح 1 نحوه ، بحار الأنوار : ج 99 ص 307 ح 13 وح 15 .

ص: 47

كتاب من لا يحضره الفقيه :امير مؤمنان ، در عيد قربان ، خطبه خواند و گفت : «بزرگا خدا ، بزرگا خدا! معبودى جز خدا نيست . بزرگا خدا ، بزرگا خدا و ستايش ، خداى را! بزرگا خدا كه ما را هدايت فرمود! ستايش ، او را كه به ما نيكى نمود! ستايش ، خداى را براى روزى كردن دام هاى زبان بسته به ما» . على عليه السلام هر گاه نماز ظهر عيد قربان را مى خواند ، تكبير را آغاز مى كرد و هنگام نماز صبح آخرين روز ايّام تشريق ، تكبير گفتن را قطع مى كرد . پس از هر نمازى ، تكبير مى گفت و مى گفت : «بزرگا خدا ، بزرگا خدا! معبودى جز خدا نيست . بزرگا خدا ، بزرگا خدا و ستايش ، خداى را!» . و چون به نمازگاه مى رسيد ، جلو مى ايستاد و بدون گفتن اذان و اقامه ، نماز جماعت را بر پا مى داشت . پس از نماز بر منبر مى رفت و سخن خود را چنين آغاز مى كرد : «بزرگا خدا ، بزرگا خدا ، بزرگا خدا به وزن عرشش و چندان كه خشنود شود! و به شمارِ قطرات باران و درياهايش ، براى او نيكوترين نام هاست . ستايش ، خداى را چندان كه خشنود شود . او ارجمند و آمرزگار است . بزرگا خدا كه بزرگ و با كبرياست! معبودى سربلند است ، مهربانى مهرورز است ، با آن كه [بر كيفر دادن و انتقام] تواناست ، مى بخشد و از رحمت او ، جز گم راهان ، كسى نوميد نمى شود!» . بزرگا خداى بزرگ! فراوان مى گويم كه معبودى جز او نيست . پاكا خدا كه مهرورز و تواناست!» .

الكافى_ به نقل از زُراره _: از امام باقر عليه السلام در باره تكبير گفتن پس از نمازها در ايّام تشريق (1) پرسيدم . فرمود : «در مِنا ، پس از پانزده نماز ، تكبير گفته مى شود و در ساير جاها پس از ده نماز . نخستين تكبير ، پس از نماز ظهر روز قربان است كه در آن مى گويد : بزرگا خدا ، بزرگا خدا! معبودى جز خدا نيست . بزرگا خدا ، بزرگا خدا و ستايش ، خداى را! بزرگا خدا كه ما را هدايت فرمود! بزرگا خدا براى روزى كردن دام هاى زبان بسته به ما!» .

.


1- .روزهاى مِنا ، شامل روزهاى يازدهم و دوازدهم و سيزدهم ذيحجّه .

ص: 48

تهذيب الأحكام عن أبي الصباح :سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّه عليه السلام عَنِ التَّكبيرِ فِي العيدَينِ ، فَقالَ : اِثنَتا عَشرَةَ؛ سَبعٌ فِي الاُولى وخَمسٌ فِي الأَخيرَةِ ، فَإِذا قُمتَ فِي الصَّلاةِ فَكَبِّر واحِدَةً ، تَقولُ : أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ وَحدَهُ لا شَريكَ لَهُ ، وأشهَدُ أنَّ مُحَمَّدا عَبدُهُ ورَسولُهُ ، اللّهُمَّ أنتَ أهلُ الكِبرِياءِ وَالعَظَمَةِ ، وأهلُ الجودِ وَالجَبَروتِ ، وَالقُدرَةِ وَالسُّلطانِ وَالعِزَّةِ ، أسأَ لُكَ في هذَا اليَومِ الَّذي جَعَلتَهُ لِلمُسلِمينَ عيدا ، وَلِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وآلِهِ ذُخرا ومَزيدا ، أسأَ لُكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأن تُصَلِّيَ عَلى مَلائِكَتِكَ المُقَرَّبينَ وأنبِيائِكَ المُرسَلينَ ، وأن تَغفِرَ لَنا ولِجَميعِ المُؤمِنينَ وَالمُؤمِناتِ وَالمُسلِمينَ وَالمُسلِماتِ الأَحياءِ مِنهُم وَالأَمواتِ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ مِن خَيرِ ما سَأَلَكَ عِبادُكَ المُرسَلونَ ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّ ما عاذَ مِنهُ (1) عِبادُكَ المُخلِصونَ . اللّهُ أكبَرُ ، أوَّلُ كُلِّ شَيءٍ وآخِرُهُ ، وبَديعُ كُلِّ شَيءٍ ومُنتَهاهُ ، وعالِمُ كُلِّ شَيءٍ ومَعادُهُ ، ومَصيرُ كُلِّ شَيءٍ إلَيهِ ومَرَدُّهُ ، ومُدَبِّرُ الاُمورِ ، وباعِثُ مَن فِي القُبورِ ، قابِلُ الأَعمالِ ، مُبدِي الخَفِيّاتِ ، مُعلِنُ السَّرائِرِ . اللّهُ أكبَرُ ، عَظيمُ المَلَكوتِ ، شَديدُ الجَبَروتِ ، حَيٌّ لا يَموتُ ، دائِمٌ لا يَزولُ ، إذا قَضى أمرا فَإِنَّما يَقولُ لَهُ كُن فَيَكونُ . اللّهُ أكبَرُ ، خَشَعَت لَكَ الأَصواتُ ، وعَنَت (2) لَكَ الوُجوهُ ، وحارَت دونَكَ الأَبصارُ ، وكَلَّتِ الأَلسُنُ عَن عَظَمَتِكَ ، وَالنَّواصي كُلُّها بِيَدِكَ ، ومَقاديرُ الاُمورِ كُلُّها إلَيكَ ، لا يَقضي فيها غَيرُكَ ، ولا يَتِمُّ مِنها شَيءٌ دونَكَ . اللّهُ أكبَرُ ، أحاطَ بِكُلِّ شَيءٍ حِفظُكَ ، وقَهَرَ كُلَّ شَيءٍ عِزُّكَ ، ونَفَذَ كُلَّ شَيءٍ أمرُكَ ، وقامَ كُلُّ شَيءِ بِكَ ، وتَواضَعَ كُلُّ شَيءٍ لِعَظَمَتِكَ ، وذَلَّ كُلُّ شَيءٍ لِعِزَّتِكَ ، وَاستَسلَمَ كُلُّ شَيءٍ لِقُدرَتِكَ ، وخَضَعَ كُلُّ شَيءٍ لِمُلكِكَ . اللّهُ أكبَرُ . ويَقرَأُ الحَمدَ و«سَبِّحِ اسمَ رَبِّكَ الأَعلى» ، ويُكَبِّرُ السّابِعَةَ ويَركَعُ ويَسجُدُ ، ويَقومُ ويَقرَأُ الحَمدَ و«الشَّمسِ وضُحاها» ، ويَقولُ : اللّهُ أكبَرُ ، أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ وَحدَهُ لا شَريكَ لَهُ ، وأنَّ مُحَمَّدا عَبدُهُ ورَسولُهُ ، اللّهُمَّ أنتَ أهلُ الكِبرِياءِ _ تُتِمُّهُ كُلَّهُ كَما قُلتَ أوَّلَ التَّكبيرِ _ يَكونُ هذا القَولُ في كُلِّ تَكبيرَةٍ حَتّى يَتِمَّ خَمسُ تَكبيراتٍ . (3)

.


1- .في المصدر : «به» ، والصواب ما أثبتناه كما في «كتاب من لايحضره الفقيه» .
2- .عَنا : خَضَع وذَلّ (الصحاح : ج 6 ص 2440 «عنا») .
3- .تهذيب الأحكام : ج 3 ص 132 ح 290 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 512 ح 1481 وص 523 ح 1487 نحوه وراجع الإقبال : ج 2 ص 202 .

ص: 49

تهذيب الأحكام_ به نقل از ابوالصباح _: از امام صادق عليه السلام در باره تكبير گفتن در عيدهاى فطر و قربان پرسيدم . فرمود : «دوازده تكبير است ، هفت تا در ركعت اوّل و پنج تا در ركعت دوم ، بدين ترتيب كه چون به نماز ايستادى ، يك تكبير گوى و بگو : «گواهى مى دهم كه معبودى جز خدا نيست ، يگانه است و بى انباز . گواهى مى دهم كه محمّد ، بنده و فرستاده اوست. بار خدايا! تو اهل كبريا و عظمت ، و اهل بخشندگى و جَبَروت ، و اهل قدرت و سلطنت و عزّتى . در اين روز كه آن را براى مسلمانان ، عيد قراردادى و براى محمّد _ كه درود خدا بر او و خاندانش باد _ اندوخته و مايه فزونى [بر مقام و منزلتش] ، از تو درخواست مى كنم كه بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرستى و بر فرشتگان مُقرَّبت و پيامبران مُرسَلت نيز درود فرستى ، و ما و همه مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان مسلمان را ، از زنده و مُرده شان ، بيامرزى . بار خدايا! از تو درخواست مى كنم هر آن خوبى اى را كه بندگان فرستاده ات (پيامبران) از تو درخواست كردند ، و پناه مى برم به تو از هر آن بدى كه بندگان بااخلاصت از آن ، به تو پناه بردند . بزرگا خدا كه آغاز و انجامِ هر چيزى است و آغازگرو پايان هر چيز و داناى هر چيز و بازگشتگاه آن است و همه چيز به سوى او مى رود و رجوع مى كند . گرداننده كارهاست و برانگيزاننده هر آن كه در گورهاست، پذيرنده كردار ، آشكار كننده پوشيده ها و هويدا كننده نهان ها [و باطن ها] است . بزرگا خدا كه پادشاهى اش باعظمت است ، پُرشوكت و توان است ، زنده اى است كه هرگز نمى ميرد ، پاينده اى كه زوال نمى پذيرد ، هر گاه خواهد كه چيزى تحقّق يابد ، فقط به آن مى گويد : «هست شو!» و آن ، هست مى شود . بزرگا خدا كه صداها در برابرت به خاموشى گرايند و چهره ها در پيشگاهت ، خوارند و نگاه ها در تو حيران اند و زبان ها از بيان عظمتت ، فرو مانده اند و پيشانى ها ، همه در دست توست (1) و مقدّرات امور ، تمام در چنگ توست . جز تو ، هيچ كس در آنها حكم نمى كند و بدون [خواست] تو ، چيزى از آنها انجام نمى پذيرد . بزرگا خدا كه نگهدارى تو ، همه چيز را در ميان گرفته است و همه چيز ، مقهور عزّت توست و فرمان تو ، در هر چيزى نافذ است و هر چيزى قائم به توست و همه چيز در برابر عظمت تو ، كوچكى مى كند و همه چيز ، در برابر عزّت تو ، خوار است و همه چيز ، تسليم قدرت توست و همه چيز ، در برابر پادشاهى تو ، سر به فرمان است . بزرگا خدا!» . آن گاه ، سوره حمد و «سبّح اسم ربّك الاعلى» را مى خواند و تكبير هفتم را مى گويد و ركوع و سجود ، به جا مى آورد و بر مى خيزد و سوره حمد و «والشمس وضحاها» را مى خواند و مى گويد : بزرگا خدا! گواهى مى دهم كه معبودى جز خدا نيست . يگانه و بى انباز است . [گواهى مى دهم كه] محمّد ، بنده و فرستاده اوست . بار خدايا! تويى اهل كبريا » و آن را همچنان كه در تكبير اوّل گفتى مى خوانى . اين جملات را در هر تكبيرى مى گويى تا پنج تكبير ، تمام شود .

.


1- .كنايه از «پيشانى نوشت» يا «زمام اختيار» است .

ص: 50

3 / 7رُؤيَةُ الهِلالِرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ مِن وَصِيَّتِهِ لِأَميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام _: يا عَليُّ ، إذا رَأَيتَ الهِلالَ فَكَبِّر ثَلاثا وقُل : الحَمدُ للّهِِ الَّذي خَلَقَني وخَلَقَكَ ، وقَدَّرَكَ مَنازِلَ ، وجَعَلَكَ آيَةً لِلعالَمينَ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله_ كانَ إذا رَأَى الهِلالَ قالَ _: اللّهُ أكبَرُ ، الحَمدُ للّهِِ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ خَيرَ هذَا الشَّهرِ ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّ القَدَرِ ومِن سُوءِ الحَشرِ . (2)

الإمام عليّ عليه السلام_ أيضا _: اللّهُ أكبَرُ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ خَيرَ هذَا الشَّهرِ وفَتحَهُ ونَصرَهُ ونورَهُ ورِزقَهُ ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّهِ وشَرِّ ما بَعدَهُ . (3)

.


1- .تحف العقول : ص 10 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 64 ح 5 .
2- .مسند ابن حنبل : ج 8 ص 424 ح 22855 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 7 ص 120 ح 1 كلا هما عن عبادة بن الصّامت ، كنز العمّال : ج 7 ص 78 ح 18043 .
3- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 271 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 382 ح 8 ؛ كنز العمّال : ج 8 ص 596 ح 24310 نقلاً عن ابن النجّار .

ص: 51

3 / 7 ديدن ماه نو

3 / 7ديدن ماه نوپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ از سفارش ايشان به امير مؤمنان عليه السلام _: اى على! هرگاه ماه نو را ديدى ، سه تكبير بگو و بگو : «ستايش ، خدايى را كه هم من و هم تو را آفريد و برايت ، منزلگاه هايى معيّن كرد و تو را نشانه اى براى مردمان ، قرارت داد» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ هرگاه ماه نو را مى ديد ، مى فرمود _:بزرگا خدا ، ستايش ، خداى را! هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا . بار خدايا! خوبى اين ماه را از تو درخواست مى كنم و از بدىِ تقدير و از گزند محشر ، به تو پناه مى برم .

امام على عليه السلام_ نيز _: بزرگا خدا! بار خدايا! خوبى اين ماه را و گشايش و پيروزى و نورانيت و روزى در اين ماه را از تو درخواست مى كنم و از بدى آن و بدى پس از آن ، به تو پناه مى برم .

.

ص: 52

3 / 8الرُّكوبُصحيح مسلم عن ابن عمر :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ إذَا استَوى عَلى بَعيرِهِ خارِجا إلى سَفَرٍ كَبَّرَ ثَلاثا ، ثُمَّ قالَ : « سُبْحَ_نَ الَّذِى سَخَّرَ لَنَا هَ_ذَا وَ مَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ * وَ إِنَّ_ا إِلَى رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ » . . . (1) . (2)

الإمام الصادق عليه السلام :إذا جَعَلتَ رِجلَكَ فِي الرِّكابِ فَقُل : بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، بِاسمِ اللّهِ وَاللّهُ أكبَرُ . (3)

3 / 9الصُّعودُالإمام الصادق عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله في سَفَرِهِ إذا هَبَطَ سَبَّحَ ، وإذا صَعِدَ كَبَّرَ . (4)

المعجم الكبير عن سعيد بن العاص :إنَّ عُثمانَ بنَ مَظعونٍ قالَ : يا رَسولَ اللّهِ ، اِئذَن لي فِي الاِختِصاءِ ، فَقالَ لَهُ : يا عُثمانُ ، إنَّ اللّهَ قَد أبدَلَنا بِالرَّهبانِيَّةِ الحَنيفِيَّةَ (5) السَّمحَةَ وَالتَّكبيرَ عَلى كُلِّ شَرَفٍ (6) ، فَإِن كُنتَ مِنّا فَاصنَع كَما نَصنَعُ . (7)

.


1- .الزخرف : 13 و 14 .
2- .صحيح مسلم : ج 2 ص 978 ح 425 ، سنن أبي داوود : ج 3 ص 33 ح 2599 ، سنن الترمذي : ج 5 ف ص 501 ح 3447 ، كنز العمّال : ج 6 ص 734 ح 17623 ؛ بحار الأنوار : ج 76 ص 293 ح 19 نقلاً عن عوالي اللآلي .
3- .الكافي : ج 4 ص 285 ح 2 ، تهذيب الأحكام : ج 5 ص 51 ح 154 كلاهما عن معاوية بن عمّار .
4- .الكافي : ج 4 ص 287 ح 2 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 273 ح 2420 كلاهما عن معاوية بن عمّار ، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 553 ح 1909 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 254 ح 48 .
5- .في المصدر : «الحنفيّة» ، وما أثبتناه من كنز العمّال .
6- .الشَّرَف : المكان العالي (الصحاح : ج 4 ص 1379 «شرف») .
7- .المعجم الكبير : ج 6 ص 62 ح 5519 ، كنز العمّال : ج 3 ص 47 ح 5419 .

ص: 53

3 / 8 هنگام سوار شدن

3 / 9 هنگام بالا رفتن بر بلندى

3 / 8هنگام سوار شدنصحيح مسلم_ به نقل از ابن عمر _: پيامبر خدا ، هرگاه بر شتر خويش مى نشست و براى سفرى بيرون مى رفت ، سه بار تكبير مى گفت و سپس مى فرمود : « «پاكا آن خدايى كه اين را براى ما رام ساخت ، در حالى كه ما بر اين كار ، توانا نبوديم . و ما به سوى پروردگار خويش ، باز مى گرديم» ... » .

امام صادق عليه السلام :هرگاه پايت را در ركاب نهادى ، بگو : «به نام خداى مهرگسترِ مهربان . به نام خدا . خدا ، بزرگ تر است» .

3 / 9هنگام بالا رفتن بر بلندىامام صادق عليه السلام :پيامبر خدا ، در سفرش هرگاه از سرازيرى پايين مى رفت ، تسبيح مى گفت و هر گاه بر بلندى بالا مى رفت ، تكبير مى گفت .

المعجم الكبير_ به نقل از سعيد بن عاص _: عثمان بن مظعون گفت : اى پيامبر خدا! اجازه بده خودم را خواجه سازم . پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود : «خداوند ، به ما به جاى رهبانيّت ، آيين يكتاپرستىِ آسان و تكبير گفتن بر هر فرازى را عطا كرده است . پس ، اگر از ما هستى ، چنان رفتار كن كه ما مى كنيم» .

.

ص: 54

سنن الترمذي عن أبي هريرة :إنَّ رَجُلاً قالَ : يا رَسولَ اللّهِ ، إنّي اُريدُ أن اُسافِرَ فَأَوصِني ، قالَ : عَلَيكَ بِتَقوَى اللّهِ ، وَالتكبيرِ عَلى كُلِّ شَرَفٍ . (1)

صحيح البخاري عن عبد اللّه بن عمر :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ إذا قَفَلَ (2) مِن غَزوٍ أو حَجٍّ أو عُمرَةٍ يُكَبِّرُ عَلى كُلِّ شَرَفٍ مِنَ الأَرضِ ثَلاثَ تَكبيراتٍ ، ثُمَّ يَقولُ : لا إلهَ إلَا اللّهُ وَحدَهُ لا شَريكَ لَهُ ، لَهُ المُلكُ ولَهُ الحَمدُ ، وهُوَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ ، آيِبونَ تائِبونَ عابِدونَ ساجِدونَ لِرَبِّنا حامِدونَ ، صَدَقَ اللّهُ وَعدَهُ ، ونَصَرَ عَبدَهُ ، وهَزَمَ الأَحزابَ وَحدَهُ . (3)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :وَالَّذي نَفسُ أبِي القاسِمِ بِيَدِهِ ، ما هَلَّلَ اللّهَ مُهَلِّلٌ ، ولا كَبَّرَ اللّهَ مُكَبِّرٌ عَلى شَرَفٍ مِنَ الأَشرافِ ، إلّا هَلَّلَ ما خَلفَهُ وكَبَّرَ ما بَينَ يَدَيهِ بِتَهليلِهِ وتَكبيرِهِ حَتّى يَبلُغَ مَقطَعَ التُّرابِ (4) . (5)

.


1- .سنن الترمذي : ج 5 ص 500 ح 3445 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 214 ح 8317 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 614 ح 1633 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 926 ح 2771 ، كنز العمّال : ج 3 ص 90 ح 5633 .
2- .قَفَل من سَفَرِه : رَجَعَ (المصباح المنير : ص 511 «قفل») .
3- .صحيح البخاري : ج 2 ص 637 ح 1703 ، سنن أبي داوود : ج 3 ص 88 ح 2770 ، الموطّأ : ج 1 ص 421 ح 243 ، كنز العمّال : ج 7 ص 99 ح 18154 .
4- .مقطع التراب : أي منتهى الأرض (اُنظر روضة المتّقين : ج 4 ص 214) .
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 273 ح 2422 ، المحاسن : ج 2 ص 94 ح 1246 عن الإمام الصادق عليه السلام ، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 554 ح 1910 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 254 ح 48 ؛ كنز العمّال : ج 5 ص 19 ح 11867 نقلاً عن أبي الشيخ عن ابن عمر .

ص: 55

سنن الترمذى_ به نقل از ابو هُرَيره _: مردى به پيامبر صلى الله عليه و آله گفت : اى پيامبر خدا! مى خواهم به سفر بروم . مرا سفارشى فرما . فرمود : «بر تو باد پرواى الهى و تكبير گفتن بر هر بلندى اى» .

صحيح البخارى_ به نقل از عبد اللّه بن عمر _:پيامبر خدا ، هر گاه از جنگ يا حج و يا عمره باز مى گشت ، به هر بلندى اى كه مى رسيد ، سه بار تكبير مى گفت . سپس مى فرمود : «معبودى جز خداى يگانه و بى انباز نيست . او راست ، پادشاهى و او راست ، ستايش ، و او بر هر چيزى تواناست . باز مى گرديم ، در حالى كه توبه كنانيم و پرستنده و سجده كننده و ستاينده پروردگارمان . خداوند ، وعده اش را تحقّق بخشيد و بنده اش را يارى داد و به تنهايى ، گروه ها[ى مشرك] را درهم شكست» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سوگند به آن كه جان ابوالقاسم در دست اوست ، هيچ كس بر فراز هيچ بلندى اى ، خدا را به يگانگى و بزرگى ياد نمى كند ، مگر اين كه با «لا إله إلّا اللّه » و «اللّه أكبر» گفتنِ او ، هر آنچه پشت سرِ اوست ، تا آن جا كه خاك تمام مى شود ، (1) «لا إله إلّا اللّه » مى گويد ، و هر آنچه پيش روى اوست ، تا آن جا كه خاك تمام مى شود ، «اللّه أكبر» مى گويد .

.


1- .مراد از خاك ، خشكى و يا كره زمين است . يعنى موجودات سرتاسر كره زمين با او هم نوا مى شوند .

ص: 56

عنه صلى الله عليه و آله :الحُجّاجُ وَالعُمّارُ وَفدُ اللّهِ ، إن سَأَلوا اُعطوا ، وإن دَعَوا اُجيبوا ، وإن أنفَقوا اُخلِفَ لَهُم ، وَالَّذي نَفسُ أبِي القاسِمِ بِيَدِهِ ، ما كَبَّرَ مُكَبِّرٌ عَلى نَشَزٍ (1) ولا أهَلَّ مُهِلٌّ عَلى شَرَفٍ مِنَ الأَشرافِ ، إلّا أهَلَّ ما بَينَ يَدَيهِ وكَبَّرَ حَتّى يَنقَطِعَ بِهِ مُنقَطَعُ التُّرابِ . (2)

3 / 10رَميُ الجِمارِالكافي عن يعقوب بن شعيب :سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام عَنِ الجِمارِ (3) ، فَقالَ : قُم عِندَ الجَمرَتَينِ ولا تَقُم عِندَ جَمرَةِ العَقَبَةِ ، قُلتُ : هذا مِنَ السُّنَّةِ؟ قالَ : نَعَم ، قُلتُ : ما أقولُ إذا رَمَيتُ؟ فَقالَ : كَبِّر مَعَ كُلِّ حَصاةٍ . (4)

الإمام الصادق عليه السلام :كَبِّر مَعَ كُلِّ حَصاةٍ تَكبيرَةً إذا رَمَيتَها ، ولا تُقَدِّم جَمرَةً عَلى جَمرَةٍ ، وقِف بَعدَ الفَراغِ مِنَ الرَّميِ وَادعُ بِما قُسِمَ لَكَ . (5)

3 / 11أيّامُ التَّشريقِالإمام الصادق عليه السلام_ في قَولِ اللّهِ عز و جل : « وَاذْكُرُواْ اللَّهَ فِى أَيَّامٍ مَّعْدُودَ تٍ » (6) _: هِيَ أيّامُ التَّشريقِ (7) ، كانوا إذا أقاموا بِمنى بَعدَ النَّحرِ تَفاخَروا ، فَقالَ الرَّجُلُ مِنهُم : كانَ أبي يَفعَلُ كَذا وكَذا ، فَقالَ اللّهُ جَلَّ ثَناؤُهُ : « فَإِذَآ أَفَضْتُم مِّنْ عَرَفَ_تٍ ... فَاذْكُرُواْ اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ ءَابَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا » (8) ، قالَ : وَالتَّكبيرُ : اللّهُ أكبَرُ ، اللّهُ أكبَرُ ، لا إلهَ إلَا اللّهُ وَاللّهُ أكبَرُ ، اللّهُ أكبَرُ وللّهِِ الحَمدُ ، اللّهُ أكبَرُ عَلى ما هَدانا ، اللّهُ أكبَرُ عَلى ما رَزَقَنا مِن بَهيمَةِ الأَنعامِ . (9)

.


1- .النَّشَزُ من الأرض : هو ما ارتفع وظهر (لسان العرب : ج 5 ص 417 «نشز») .
2- .شُعب الإيمان : ج 3 ص 475 ح 4104 عن عمرو بن شعيب عن أبيه عن جدّه ، كنز العمّال : ج 5 ص 9 ح 11817 .
3- .الجِمار : جمع جَمْرة من الحصى ، ومنه جِمار المناسك للحجّ. والجَمَرات : مجتمع الحصى بمنىً ، ف فكلّ كُومة من الحصى جمرةٌ (مجمع البحرين : ج 1 ص 309 «جمر») .
4- .الكافي : ج 4 ص 481 ح 2 ، تهذيب الأحكام : ج 5 ص 261 ح 889 .
5- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 323 ، بحار الأنوار : ج 99 ص 276 ح 23 .
6- .البقرة : 203 .
7- .هي ثلاثة أيّام تلي عيد النحر ، سُمّيت بذلك من تشريق اللحم ؛ وهو تقديده [ أي تقطيعه] وبسطه في الشمس ليجفّ ؛ لأنّ لحوم الأضاحي كان تُشرَّق فيها بمنى. وقيل : سُمّيت به لأنّ الهدي والضحايا لا تُنحَر حتّى تشرق الشمس ؛ أي تطلُع (النهاية : ج 2 ص 464 «شرق») .
8- .البقرة : 198 _ 200 .
9- .الكافي : ج 4 ص 516 ح 3 عن منصور بن حازم .

ص: 57

3 / 10 هنگام رَمْى جَمَرات

3 / 11 روزهاى تشريق

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حاجيان و عمره گزاران ، ميهمانان خداى اند . اگر [از او ]بخواهند ، به آنها عطا مى شود و اگر بخوانند ، پاسخ مى شنوند و اگر انفاق (/خرج) كنند ، برايشان جايگزين مى شود . سوگند به آن كه جان ابوالقاسم در دست اوست ، هيچ تكبيرگويى بر بلندايى تكبير نگفت و هيچ «لا إله إلّا اللّه » گويى ، بر ارتفاعى از ارتفاعات ، خدا را به يگانگى ياد نمى كند ، مگر اين كه هر آنچه فرا پيش اوست ، تا انتهاى خاك (/زمين) ، «لا إله إلّا اللّه » و «اللّه أكبر» مى گويد .

3 / 10هنگام رَمْى جَمَراتالكافى_ به نقل از يعقوب بن شعيب _: از امام صادق عليه السلام در باره رَمْى جَمَرات پرسيدم . فرمود : «نزد دو جَمَره[ى اوّلى و وسطى] توقّف كن و نزد جَمَره عَقَبه ، توقّف نكن» . گفتم : اين ، از سنّت است؟ فرمود : «آرى» . گفتم : وقتى سنگ مى اندازم ، چه بگويم ؟ فرمود: «با هر ريگى [كه مى اندازى] ، تكبير بگو» .

امام صادق عليه السلام :با هر ريگى كه مى اندازى ، يك تكبير بگو ، و جَمَره اى را بر جَمَره اى ، مقدّم مدار [و در رَمْى آنها ، ترتيب را رعايت كن] و پس از پايان رَمْى ، توقّف كن و آن مقدار كه قسمتت شده است ، دعا كن .

3 / 11روزهاى تشريقامام صادق عليه السلام_ در باره اين سخن خداى عز و جل : «و در روزهايى تعيين شده ، خدا را ياد كنيد» _: مقصود ، روزهاى تشريق (1) است . [در جاهليت] وقتى پس از قربانى كردن در مِنا توقّف مى كردند ، به فخرفروشى بر يكديگر مى پرداختند و هر يك مى گفت : «پدر من ، چنين و چنان مى كرد» . خداوند ، كه ثناى او بزرگ است ، فرمود : «پس چون از عرفات كوچيديد ... همان گونه كه از پدران خود ياد مى كنيد و بلكه با يادكردنى بيشتر ، خدا را ياد كنيد» . نحوه تكبير گفتن هم چنين است : «بزرگا خدا ، بزرگا خدا! معبودى جز خدا نيست و بزرگا خدا! بزرگا خدا و ستايش ، خداى راست! بزرگا خدا كه ما را هدايت فرمود! بزرگا خدا براى آن كه از دام هاى زبان بسته روزى مان نمود!» .

.


1- .روزهاى تشريق يا روزهاى گوشت خشكانى ، عبارت اند از : سه روزِ پس از عيد قربان ، وجه تسميه ايّام التشريق ، از «تشريق اللّحم» گرفته شده است ؛ چون در اين روزها گوشت هاى قربانى را در مِنا ، قطعه قطعه مى كردند و در آفتاب ، پهن مى نمودند تا خشك شود . بعضى گفته اند كه وجه تسميه اش اين است كه قربانى ها را زمانى ذبح مى كردند كه آفتاب از شرق برآيد و طلوع كند .

ص: 58

الإمام عليّ عليه السلام :كانَ [ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله ] يُكَبِّرُ مِن يَومِ عَرَفَةَ صَلاةَ الغَداةِ ، ويَقطَعُها صَلاةَ العَصرِ آخِرَ أيّامِ التَّشريقِ . (1)

صحيح البخاري عن مالك عن محمّد بن أبي بكر الثقفي :أنَّهُ سَأَلَ أنَسَ بنَ مالِكٍ وهُما غادِيانِ مِن مِنى إلى عَرَفَةَ : كَيفَ كُنتُم تَصنَعونَ في هذَا اليَومِ مَعَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ؟ فَقالَ : كانَ يُهِلُّ مِنَّا المُهِلُّ فَلا يُنكِرُ عَلَيهِ ، ويُكَبِّرُ مِنَّا المُكَبِّرُ فَلا يُنكِرُ عَلَيهِ . (2)

كنز العمّال عن عبيدة :قَدِمَ عَلَينا عَليُّ بنُ أبي طالِبٍ عليه السلام فَكَبَّرَ يَومَ عَرَفَةَ مِن صَلاةِ الغَداةِ إلى صَلاةِ العَصرِ مِن آخِرِ أيّامِ التَّشريقِ ، يَقولُ : اللّهُ أكبَرُ اللّهُ أكبَرُ ، لا إلهَ إلَا اللّهُ وَاللّهُ أكبَرُ ، اللّهُ أكبَرُ وَللّهِِ الحَمدُ . (3)

مستطرفات السرائر عن محمّد بن مسلم عن الإمام الباقر عليه السلام :كَبِّر أيّامَ التَّشريقِ عِندَ كُلِّ صَلاةٍ . قُلتُ لَهُ : كَم؟ قالَ : كَم شِئتَ ، إنَّهُ لَيسَ بِمَفروضٍ . (4)

.


1- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 439 ح 1111 عن أبي الطفيل ، السنن الكبرى : ج 3 ص 440 ح 6278 عن جابر ، كنز العمّال : ج 7 ص 93 ح 18121 .
2- .صحيح البخاري : ج 2 ص 597 ح 1576 ، صحيح مسلم : ج 2 ص 933 ح 274 ، سنن الدارمي : ج 1 ص 485 ح 1818 ، سنن النسائي : ج 5 ص 251 ، الموطّأ : ج 1 ص 337 ح 43 .
3- .كنز العمّال : ج 5 ص 240 ح 12754 نقلاً عن ابن أبي الدنيا .
4- .مستطرفات السرائر : ص 30 ح 27 ، بحار الأنوار : ج 91 ص 126 ح 21 .

ص: 59

امام على عليه السلام :پيامبر صلى الله عليه و آله از هنگام نماز صبح روز عرفه ، تكبير مى گفت و در نماز عصر آخرين روز از روزهاى تشريق ، آن را پايان مى داد .

صحيح البخارى_ به نقل از مالك ، از محمّد بن ابى بكر ثقفى _: او (محمّد بن ابى بكر) صبحگاهان ، با اَنَس بن مالك از منا به عرفه مى رفت . از اَنَس پرسيد : در اين روز ، با پيامبر خدا كه بوديد ، چه مى كرديد؟ گفت : اگر يكى از ما «لا إله إلّا اللّه » مى گفت ، ايشان به او اعتراضى نمى كرد و اگر كسى «اللّه أكبر» مى گفت ، به او ايراد نمى گرفت .

كنزالعمّال_ به نقل از عبيده _: على بن ابى طالب عليه السلام بر ما وارد شد . او از نماز صبح روز عرفه تا نماز عصر آخرين روز تشريق ، تكبير گفت . مى گفت : «بزرگا خدا ، بزرگا خدا! معبودى جز خدا نيست . بزرگا خدا ، بزرگا خدا ، و ستايش ، خداى راست!»

مستطرفات السرائر_ به نقل از محمّد بن مسلم _امام باقر عليه السلام فرمود : «روزهاى تشريق ، هنگام هر نمازى ، تكبير بگو» . گفتم : چند تا؟ فرمود : «هر تعداد كه خواستى . تعيين شده نيست» .

.

ص: 60

3 / 12رُؤيَةُ الجِنازَةِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَنِ استَقبَلَ جِنازَةً أو رَآها فَقالَ : «اللّهُ أكبَرُ ، هذا ما وَعَدَنَا اللّهُ ورَسولُهُ ، وصَدَقَ اللّهُ ورَسولُهُ ، اللّهُمَّ زِدنا إيمانا وتَسليما ، الحَمدُ للّهِِ الَّذي تَعَزَّزَ بِالقُدرَةِ ، وقَهَرَ العِبادَ بِالمَوتِ» ، لَم يَبقَ فِي السَّماءِ مَلَكٌ إلّا بَكى رَحمَةً لِصَوتِهِ . (1)

الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :إذا رَأَيتَ الجِنازَةَ فَقُل : اللّهُ أكبَرُ ، اللّهُ أكبَرُ ، هذا ما وَعَدَنَا اللّهُ ورَسولُهُ ، وصَدَقَ اللّهُ ورَسولُهُ ، كُلُّ نَفسٍ ذائِقَةُ المَوتِ ، هذا سَبيلٌ لابُدَّ مِنهُ ، إنّا للّهِِ وإنّا إلَيهِ راجِعونَ ، تَسليما لِأَمرِهِ ، ورِضاءً بِقَضائِهِ ، وَاحتِسابا لِحُكمِهِ ، وصَبرا لِما قَد جَرى عَلَينا مِن حُكمِهِ ، اللّهُمَّ اجعَلهُ لَنا خَيرَ غائِبٍ نَنتَظِرُهُ . (2)

3 / 13الخَوفُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا وَقَعَت كَبيرَةٌ (3) أو هاجَت ريحٌ مُظلِمَةٌ فَعَلَيكُم بِالتَّكبيرِ ؛ فَإِنَّهُ يُجلي العَجاجَ الأَسوَدَ . (4)

.


1- .الكافي : ج 3 ص 167 ح 3 ، تهذيب الأحكام : ج 1 ص 452 ح 1471 كلاهما عن عنبسة بن مصعب ، الدعوات : ص 259 ح 739 كلّها عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 81 ص 266 ح 24 .
2- .الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام : ص 176 ، بحار الأنوار : ج 81 ص 262 ح 14 .
3- .هي صفة لموصوف محذوف ، تقديره : حادثة _ مثلاً _ .
4- .مسند أبي يعلى : ج 2 ص 369 ح 1943 ، كنز العمّال : ج 7 ص 830 ح 21581 نقلاً عن ابن السني وكلاهما عن جابر .

ص: 61

3 / 12 هنگام ديدن جنازه

3 / 13 هنگام ترس

3 / 12هنگام ديدن جنازهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس با جنازه اى رو به رو شود يا آن را ببيند و بگويد : «بزرگا خدا! اين ، همان است كه خدا و پيامبرش به ما وعده دادند ، و خدا و پيامبر او ، راست گفته اند . بار خدايا! بر ايمان و تسليم ما بيفزاى . ستايش ، خدايى را كه پُرتوان و نيرومند است و بندگان را با مرگ ، درهم شكست» ، هر فرشته اى كه در آسمان است ، از مِهر به صداى او گريه مى كند .

الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :هرگاه جنازه اى را ديدى ، بگو : «بزرگا خدا! بزرگا خدا! اين ، چيزى است كه خدا و پيامبرش به ما وعده دادند ، و خدا و پيامبر او ، راست گفته اند . هر جانى ، چشنده مرگ است . اين ، راهى است كه گريزى از آن نيست . ما از خداييم و به سوى او باز گرديم . به فرمان او تسليم هستيم و به قضايش ، راضى و به حكمش ، خشنود و بر هر حكمى كه بر ما رانده است ، شكيبا . بار خدايا! او را براى ما ، بهترين سفر كرده اى كه منتظرش هستيم ، قرار ده» .

3 / 13هنگام ترسپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه حادثه بزرگى اتّفاق افتاد يا باد سياهى برخاست ، تكبير بگوييد ؛ زيرا تكبير گفتن ، غبار سياه را برطرف مى سازد .

.

ص: 62

كتاب من لا يحضره الفقيه عن كامل بن العلاء :كُنتُ مَعَ أبي جَعفَرٍ عليه السلام بِالعُرَيضِ (1) فَهَبَّت ريحٌ شَديدَةٌ ، فَجَعَلَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام يُكَبِّرُ ، ثُمَّ قالَ : إنَّ التَّكبيرَ يَرُدُّ الرّيحَ . (2)

الإمام الباقر عليه السلام :ما بَعَثَ اللّهُ عز و جل ريحا إلّا رَحمَةً أو عَذابا ، فَإِذا رَأَيتُموها فَقولوا : «اللّهُمَّ إنّا نَسأَ لُكَ خَيرَها وخَيرَ ما اُرسِلَت لَهُ ، ونَعوذُ بِكَ مِن شَرِّها وشَرِّ ما اُرسِلَت لَهُ» ، وكَبِّروا وَارفَعوا أصواتَكُم بِالتَّكبيرِ فَإِنَّهُ يَكسِرُها . (3)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لِعَليٍّ عليه السلام _: يا علَيُّ ، إذا رَأَيتَ أسَدا وَاشتَدَّ بِكَ الأَمرُ فَكَبِّر ثَلاثا ، وقُل : «اللّهُ أكبَرُ وأجَلُّ وأعظَمُ مِن كُلِّ شَيءٍ ، وأكبَرُ وأعَزُّ مِن خَلقِهِ وأقدَرُ ، أعوذُ بِاللّهِ مِن شَرِّ ما أخافُ وأحذَرُ» ، تُكفَ شَرَّهُ إن شاءَ اللّهُ تَعالى . (4)

الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :إذا رَأَيتَ الأَسَدَ فَكَبِّر في وَجهِهِ ثَلاثَ تَكبيراتٍ ، وقُل : «اللّهُ أعَزُّ وأكبَرُ وأجَلُّ مِن كُلِّ شَيءٍ أعوذُ بِاللّهِ مِمّا أخافُ وأحذَرُ» . (5)

3 / 14زِيارَةُ مَراقِدِ أهلِ البَيتِتهذيب الأحكام عن موسى بن عبد اللّه النخعي :قُلتُ لِعَليِّ بنِ مُحَمَّدِ بنِ عَليِّ بنِ موسَى بنِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدِ بنِ عَليِّ بنِ الحُسَينِ بنِ عَليِّ بنِ أبي طالِبٍ عليهم السلام : عَلِّمني يَابنَ رَسولِ اللّهِ قَولاً أقولُهُ بَليغا كامِلاً إذا زُرتُ واحِدا مِنكُم . فَقالَ : إذا صِرتَ إلَى البابِ فَقِف وَاشهَدِ الشَّهادَتيَنِ وأنتَ عَلى غُسلٍ ، فَإِذا دَخَلتَ فَقِف وقُل : اللّهُ أكبَرُ ، اللّهُ أكبَرُ ثَلاثينَ مَرَّةً ، ثُمَّ امشِ قَليلاً ، وعَلَيكَ السَّكينَةُ وَالوَقارُ ، وقارِب بَينَ خُطاكَ ، ثُمَّ قِف وكَبِّرِ اللّهَ عز و جلثَلاثينَ مَرَّةً ، ثُمَّ ادنُ مِنَ القَبرِ وكَبِّرِ اللّهَ أربَعينَ تَكبيرَةً ؛ تَمامَ المِئَةِ تَكبيرَةٍ ، ثُمَّ قُل : السَّلامُ عَلَيكُم يا أهلَ بَيتِ النُّبُوَّةِ... . (6)

.


1- .العُرَيض : وادٍ بالمدينة (معجم البلدان : ج 4 ص 114).
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 544 ح 1518 ، بحار الأنوار : ج 60 ص 6 ح 2 .
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 544 ح 1519 ، بحار الأنوار : ج 60 ص 6 ح 2 .
4- .مكارم الأخلاق : ج 2 ص 152 ح 2373 ، بحار الأنوار : ج 95 ص 145 ح 16 .
5- .الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام : ص 400 ، بحار الأنوار : ج 95 ص 143 ح 9 .
6- .تهذيب الأحكام : ج 6 ص 95 ح 177 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 609 ح 3213 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 272 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 102 ص 127 ح 4 .

ص: 63

3 / 14 هنگام زيارت آرامگاه هاى اهل بيت عليهم السلام

كتاب من لا يحضره الفقيه_ به نقل از كامل بن علاء _: با امام باقر عليه السلام در عُرَيض (1) بودم كه باد سختى وزيدن گرفت . ايشان ، شروع به تكبير گفتن كرد . سپس فرمود : «تكبير ، باد را دفع مى كند» .

امام باقر عليه السلام :خداوند عز و جل هيچ بادى بر نينگيخت ، مگر از سر مِهر يا عذاب . پس هر گاه آن را ديديد ، بگوييد : «بار خدايا! ما خير اين باد را و خير آنچه را اين باد برايش فرستاده شده است ، از تو درخواست مى كنيم و از شرّ اين باد و از شرّ آنچه براى آن فرستاده شده است ، به تو پناه مى بريم» و صدايتان را به تكبير ، بلند كنيد ؛ زيرا كه آن ، باد را درهم مى شكند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به على عليه السلام _: اى على! هرگاه با شيرى مواجه شدى و كار بر تو سخت شد ، سه بار تكبير گوى و بگو : «خدا ، بزرگ تر و با شكوه تر و با عظمت تر از هر چيزى است ، و بزرگ تر و نيرومندتر و تواناتر از آفريدگان خويش است . به خدا پناه مى برم از شرّ آنچه از آن مى ترسم و حذر مى كنم» . به خواست خدا ، از گزند آن ، محفوظ خواهى ماند .

الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :هرگاه شيرى را ديدى ، سه مرتبه در روى او تكبير گوى و بگو : «خداوند ، نيرومندتر و بزرگ تر و شكوهمندتر از هر چيز است ، و به خدا پناه مى برم از آنچه مى ترسم و حذر مى كنم» .

3 / 14هنگام زيارت آرامگاه هاى اهل بيتتهذيب الأحكام_ به نقل از موسى بن عبد اللّه نخعى _: به على بن محمّد بن على بن موسى بن جعفر بن محمّد بن على بن الحسين بن على بن ابى طالب عليهم السلام (امام هادى عليه السلام ) گفتم : اى پسر پيامبر خدا! گفتارى رسا و كامل به من بياموز كه در هنگام زيارت يكى از شما ، آن را بگويم . فرمود : «قبلاً غسل كن و چون به درگاه رسيدى ، بِايست و شهادتين بگو . چون داخل شدى ، باز بِايست و سى مرتبه تكبير بگو . سپس با آرامش و وقار و با برداشتن گام هاى كوچك ، اندكى پيش برو . آن گاه ، توقّف كن و سى مرتبه تكبير بگو . سپس به قبر نزديك شو و چهل مرتبه تكبير بگو تا مجموعا صد تكبير شود . آن گاه بگو : «درود بر شما ، اى خاندان نبوّت ...!» .

.


1- .العريض : واديى است در مدينه .

ص: 64

3 / 15الإِعجابُالإمام الصادق عليه السلام :مَن أعجَبَهُ شَيءٌ مِن أخيهِ المُؤمِنِ فَليُكَبِّر عَلَيهِ ، فَإِنَّ العَينَ حَقٌّ . (1)

راجع : ص 126 (بركات الحوقلة / دفع العين) .

3 / 16النَّظَرُ فِي المِرآةِرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ مِن وَصِيَّةٍ أوصى بِها عَلِيّا عليه السلام _: يا عَليُّ ، إذا نَظَرتَ فِي مِرآةٍ فَكَبِّر ثَلاثا وقُل : اللّهُمَّ كَما حَسَّنتَ خَلقي فَحَسِّن خُلقي . (2)

3 / 17شِراءُ المَتاعِالإمام الباقر أو الإمام الصادق عليهماالسلام :إذَا اشتَرَيتَ مَتاعا فَكَبِّرِ اللّهَ ثَلاثا ، ثُمَّ قُل : «اللّهُمَّ إنِّي اشتَرَيتُهُ ألتَمِسُ فيهِ مِن خَيرِكَ فَاجعَل لي فيهِ خَيرا ، اللّهُمَّ إنِّي اشتَرَيتُهُ ألتَمِسُ فيهِ مِن فَضلِكَ فَاجعَل لي فيهِ فَضلاً ، اللّهُمَّ إنِّي اشتَرَيتُهُ ألتَمِسُ فيهِ مِن رِزقِكَ فَاجعَل لي فيهِ رِزقا» ، ثُمَّ أعِد كُلَّ واحِدَةٍ مِنها ثَلاثَ مَرّاتٍ . (3)

.


1- .طبّ الأئمّة لابني بسطام : ص 121 عن الحلبي ، بحار الأنوار : ج 95 ص 127 ح 6 .
2- .تحف العقول : ص 11 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 65 ح 5 .
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 200 ح 3757 عن محمّد بن مسلم .

ص: 65

3 / 15 هنگام به چشم آمدن چيزى

3 / 16 هنگام نگريستن در آينه

3 / 17 هنگام خريد كالا

3 / 15هنگام به چشم آمدن چيزىامام صادق عليه السلام :هر كس چيزى از برادر مؤمنش نظر او را گرفت ، براى آن ، تكبير بگويد ؛ چرا كه چشم زدن ، حقيقت دارد .

ر . ك : ص 127 (بركت هاى لا حول و لا قوّة إلّا باللّه / دفع چشم زخم) .

3 / 16هنگام نگريستن در آينهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ از سفارش ايشان به على عليه السلام _: اى على! هرگاه در آينه نگريستى ، سه مرتبه تكبير گو و بگو : «بار خدايا! همان گونه كه خلقتم را نيكو قرار دادى ، اخلاقم را نيز نيك گردان» .

3 / 17هنگام خريد كالاامام باقر يا امام صادق عليهماالسلام :هرگاه كالايى خريدى ، سه مرتبه خدا را به بزرگى يادكن . سپس بگو : «بار خدايا! من ، اين كالا را خريدم و در آن ، جوياى خير [و بركت] تو هستم . پس برايم در آن ، خير قرار ده . بار خدايا! من ، اين كالا را خريدم و در آن ، جوياى فضل تو هستم . پس برايم در آن فضل [و فزونى ]قرار ده . بار خدايا! من ، اين كالا را خريدم و در آن ، جوياى روزى تو هستم . پس برايم در آن ، روزى قرار ده» و هر يك از اين جملات را سه بار تكرار كن .

.

ص: 66

3 / 18الخُروجُ مِنَ المَنزِلِالكافي عن أبي حمزة :رَأَيتُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام يُحَرِّكُ شَفَتَيهِ حينَ أرادَ أن يَخرُجَ وهُوَ قائِمٌ عَلَى البابِ ، فَقُلتُ : إنّي رَأَيتُكَ تُحَرِّكُ شَفَتَيكَ حينَ خَرَجتَ ، فَهَل قُلتَ شَيئا؟ قالَ : نَعَم ، إنَّ الإِنسانَ إذا خَرَجَ مِن مَنزِلِهِ قالَ حينَ يُريدُ أن يَخرُجَ : «اللّهُ أكبَرُ ، اللّهُ أكبَرُ _ ثَلاثا _ بِاللّهِ أخرُجُ وبِاللّهِ أدخُلُ وعَلَى اللّهِ أتَوَكَّلُ _ ثَلاثَ مَرّاتٍ _ اللّهُمَّ افتَح لي في وَجهي هذا بِخَيرٍ وَاختِم لي بِخَيرٍ ، وقِني شَرَّ كُلِّ دابَّةٍ أنتَ آخِذٌ بِناصِيَتِها إنَّ رَبّي عَلى صِراطٍ مُستَقيمٍ» لَم يَزَل في ضَمانِ اللّهِ عز و جل حَتّى يَرُدَّهُ اللّهُ إلَى المَكانِ الَّذي كانَ فيهِ . (1)

.


1- .الكافي : ج 2 ص 540 ح 1 .

ص: 67

3 / 18 هنگام خارج شدن از خانه

3 / 18هنگام خارج شدن از خانهالكافى_ به نقل از ابو حمزه _: امام صادق عليه السلام را ديدم كه چون خواست از خانه خارج شود ، بر درِ خانه ايستاد و لبانش را مى جنبانْد. گفتم : شما را ديدم كه چون بيرون آمدى ، لبت را مى جنبانيدى . آيا چيزى گفتى ؟ فرمود : «آرى . هرگاه انسان ، وقتى مى خواهد از خانه اش خارج شود ، سه مرتبه بگويد : خدا ، بزرگ تر است . خدا ، بزرگ تر است . خدا بزرگ تر است و سه مرتبه بگويد : به يارىِ خدا ، خارج مى شوم و به يارى خدا ، داخل مى شوم و بر خدا ، توكّل مى كنم [سپس بگويد] بار خدايا! اين [در] را به خوبى بر من ، بگشاى و به خوبى بر من ، ببند و مرا از گزند هر جنبنده اى كه كاكُل [و مهار ]آن در دست توست ، نگه دار . همانا پروردگار من بر راه راست است خداوند عز و جل ضامن حفظ او باشد تا آن گاه كه وى را به جايى كه بوده است ، برگردانَد .

.

ص: 68

الفَصلُ الرّابِعُ : أدب التّكبير في الصّلاةالإمام عليّ عليه السلام :لَمّا نَزَلَت هذِهِ الآيَةُ عَلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله : « إِنَّ_ا أَعْطَيْنَ_كَ الْكَوْثَرَ * فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ » (1) قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : يا جَبرَئيلُ ما هذِهِ النَّحيرَةُ الَّتي أمَرَني بِها رَبّي؟ قالَ : إنَّها لَيسَت بِنَحيرَةٍ ، ولكِنَّهُ يَأمُرُكَ إذا تَحَرَّمتَ لِلصَّلاةِ أن تَرفَعَ يَدَيكَ إذا كَبَّرتَ وإذا رَكَعتَ وإذا رَفَعتَ رَأسَكَ مِنَ الرُّكوعِ؛ فَإِنَّها صَلاتُنا وصَلاةُ المَلائِكَهِ الَّذينِ فِي السَّماواتِ السَّبعِ . قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : رَفعُ الأَيدي مِنَ الاِستِكانَةِ الَّتي قالَ اللّهُ عز و جل : « فَمَا اسْتَكَانُواْ لِرَبِّهِمْ وَ مَا يَتَضَرَّعُونَ » (2) . (3)

سنن ابن ماجة عن أبي حُمَيد الساعدي :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا قامَ إلَى الصَّلاةِ استَقبَلَ القِبلَةَ ، ورَفَعَ يَدَيهِ وقالَ : اللّهُ أكبَرُ . (4)

.


1- .الكوثر : 1 و 2 .
2- .المؤمنون : 76 .
3- .المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 586 ح 3981 عن الأصبغ بن نباتة ، كنز العمّال : ج 2 ص 557 ح 4721 ؛ مجمع البيان : ج 10 ص 837 عن الأصبغ بن نباتة .
4- .سنن ابن ماجة : ج 1 ص 264 ح 803 ، سنن أبي داوود : ج 1 ص 198 ح 744 عن عبيد اللّه بن أبي رافع عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، سنن النسائي : ج 3 ص 3 كلاهما نحوه ، كنزالعمّال : ج 8 ص 96 ح 22067 .

ص: 69

فصل چهارم: آداب تكبير گفتن در نماز

فصل چهارم: آداب تكبير گفتن در نمازامام على عليه السلام :چون اين آيه بر پيامبر خدا فرود آمد : «ما به تو كوثر داديم . پس براى پروردگارت ، نماز گزار و قربانى كن» ، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «اى جبرئيل! اين قربانى كه پروردگارم مرا به آن فرمان داده است ، چيست؟». جبرئيل عليه السلام گفت : آن قربانى نيست ؛ بلكه به تو مى فرمايد كه هرگاه تكبيرة الإحرام نماز را گفتى ، هنگامى كه تكبير مى گويى و هنگامى كه به ركوع مى روى و هنگامى كه سر از ركوع بر مى دارى ، دستانت را بالا ببر ؛ زيرا اين [نحوه ]نماز ما و نماز فرشتگانِ آسمان هاى هفتگانه است . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «بالا بردن دست ها ، نشانه همان فروتنى اى است كه خداوند عز و جل فرموده است : «نسبت به پروردگارشان فروتنى نكردند و به زارى در نيامدند» » .

سنن ابن ماجة_ به نقل از ابو حُمَيد ساعدى _: پيامبر خدا ، هرگاه به نماز مى ايستاد ، رو به قبله مى كرد و دستانش را بالا مى برد و مى گفت : «اللّه أكبر» .

.

ص: 70

الاُصول الستّة عشر :عَن زَيدٍ عَن أبِي الحَسَنِ الأَوَّلِ عليه السلام أنَّهُ رآهُ يُصَلّي ، فَكانَ إذا كَبَّرَ فِي الصَّلاةِ ألزَقَ أصابِعَ يَدَيهِ : الإِبهامَ وَالسَّبّابَة وَالوُسطى وَالَّتي تَليها ، وفَرَّجَ بَينَها وبَينَ الخِنصَرِ ، ثُمَّ رَفَعَ يَدَيهِ بِالتَّكبيرِ قُبالَةَ وَجهِهِ ، ثُمَّ يَلقُمُ رُكبَتَيهِ كَفَّيهِ ، ويُفَرِّجُ بَينَ الأَصابِعِ . . . . (1)

سنن الترمذي عن أبي هريرة :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا كَبَّرَ لِلصَّلاةِ نَشَرَ أصابِعَهُ . (2)

علل الشرائع عن المفضّل بن عمر :قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام : لِأَيِّ عِلَّةٍ يُكَبِّرُ المُصَلّي بَعدَ التَّسليمِ ثَلاثا يَرفَعُ بِها يَدَيهِ؟ فَقالَ : لِأَنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله لَمّا فَتَحَ مَكَّةَ صَلّى بِأَصحابِهِ الظُّهرَ عِندَ الحَجَرِ الأَسوَدِ ، فَلَمّا سَلَّمَ رَفَعَ يَدَيهِ وكَبَّرَ ثَلاثا وقالَ : لا إلهَ إلَا اللّهُ وَحدَهُ وَحدَهُ ، أنجَزَ وَعدَهُ ، ونَصَرَ عَبدَهُ ، وأَعزَّ جُندَهُ ، وغَلَبَ الأَحزابَ وَحدَهُ ، فَلَهُ المُلكُ ولَهُ الحَمدُ ، يُحيي ويُميتُ ويُميتُ ويُحيي ، وهُوَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ . ثُمَّ أقبَلَ عَلى أصحابِهِ فَقالَ : لا تَدَعوا هذَا التَّكبيرَ وهذَا القَولَ في دُبُرِ كُلِّ صَلاةٍ مَكتوبَةٍ ، فَإِنَّ مَن فَعَلَ ذلِكَ بَعدَ التَّسليمِ ، وقالَ هذَا القَولَ ، كانَ قَد أدّى ما يَجِبُ عَلَيهِ مِن شُكرِ اللّهِ تَعالى ذِكرُهُ عَلى تَقوِيَةِ الإِسلامِ وجُندِهِ . (3)

تهذيب الأحكام عن صفوان الجمّال :رَأَيتُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام إذا كَبَّرَ فِي الصَّلاةِ يَرفَعُ يَدِيهِ حَتّى تَكادَ تَبلُغُ اُذُنَيهِ . (4)

.


1- .الاُصول الستّة عشر : ص 53 ، بحار الأنوار : ج 84 ص 225 ح 12 .
2- .سنن الترمذي : ج 2 ص 5 ح 239 ، السنن الكبرى : ج 2 ص 42 ح 2318 ، كنزالعمّال : ج 7 ص 55 ح 17927 .
3- .علل الشرائع : ص 360 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 22 ح 21 .
4- .تهذيب الأحكام : ج 2 ص 66 ح 235 .

ص: 71

الاُصول الستّة عشر :از زيد روايت شده است كه ديد امام كاظم عليه السلام نماز مى خواند و هرگاه در نماز تكبير مى گويد ، انگشتان دست هايش ، يعنى شصت و نشانه و ميانى و كنارى آن را به هم مى چسباند و انگشت كوچك را از آنها جدا مى ساخت . سپس دست هايش را تا برابر صورتش بالا مى برد و تكبير مى گفت . آن گاه [به ركوع مى رفت و] كف دستانش را بر زانوهايش مى گذاشت و انگشتانش را از هم باز مى كرد ... .

سنن ترمذى_ به نقل از ابو هُرَيره _: پيامبر صلى الله عليه و آله هرگاه براى نماز ، تكبير مى گفت ، انگشتانش را از هم باز مى كرد .

علل الشرائع_ به نقل از مفضّل بن عمر _: به امام صادق عليه السلام گفتم : به چه علّت ، نماز گزار ، پس از سلام دادن ، سه مرتبه دست هايش را بالا مى برد و تكبير مى گويد؟ فرمود : «چون پيامبر صلى الله عليه و آله هنگامى كه مكّه را فتح كرد ، نماز ظهر را با يارانش در كنار حجرالأسود برگزار كرد و سلام كه داد ، دست هايش را سه مرتبه بلند كرد و تكبير گفت و گفت : معبودى جز خدا نيست ، يگانه است يگانه ، وعده اش را تحقّق بخشيد و بنده اش را يارى داد و سپاهش را قدرت داد و يك تنه ، گروه ها[ى مشرك] را درهم شكست . پس او راست ، فرمان روايى و او راست ، ستايش . زنده مى كند و مى ميرانَد ، و مى ميراند و زنده مى گردانَد ، و او بر هر چيزى تواناست » . سپس به يارانش رو كرد و فرمود : گفتنِ اين تكبير و اين جملات را پس از هر نماز واجبى ، ترك مگوييد ؛ زيرا هر كس پس از سلام دادن نماز ، چنين كند و اين جملات را بگويد ، وظيفه خود را در سپاس گزارى از خداوند عز و جل براى تقويت اسلام و سپاهيانش ، به جا آورده است » .

تهذيب الأحكام_ به نقل از صفوان جمّال _: امام صادق عليه السلام را ديدم كه هرگاه در نماز ، تكبير مى گفت، دستانش را تا نزديك گوش هايش بالا مى برد .

.

ص: 72

الإمام الصادق عليه السلام :إذَا افتَتَحتَ الصَّلاةَ فَارفَع كَفَّيكَ ، ولا تُجاوِز بِهِما اُذُنَيكَ ، وَابسُطهُما بَسطا ثُمَّ كَبِّر . (1)

الإمام عليّ عليه السلام :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ يَرفَعُ يَدَيهِ حينَ يُكَبِّرُ تَكبيرَةَ الإِحرامِ حِذاءَ اُذُنَيهِ ، وحينَ يُكَبِّرُ لِلرُّكوعِ ، وحينَ يَرفَعُ رَأسَهُ مِنَ الرُّكُوعِ . (2)

الاُصول الستّة عشر عن أبي بصير :رَأَيتُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام يُصَلّي ، فَإِذا رَفَعَ يَدَيهِ بِالتَّكبيرِ لِلاِفتِتاحِ وَالرُّكوعِ وَالسُّجودِ يَرفَعُها قُبالَةَ وَجهِهِ أو دونَ ذلِكَ بِقَليلٍ . (3)

الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :إذا كُنتَ إماما فَكَبِّر واحِدَةً تَجهَرُ فيها ، وتُسِرُّ السِّتَّةَ . (4)

.


1- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 157 ، الكافي : ج 3 ص 310 ح 7 ، تهذيب الأحكام : ج 2 ص 67 ح 244 كلاهما عن الحلبي عنه عليه السلام وليس فيهما «ولا تجاوز بهما اُذنيك» ، بحار الأنوار : ج 84 ص 376 ح 30 .
2- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 162 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 84 ص 377 ح 30 .
3- .الاُصول الستّة عشر : ص 53 ، بحار الأنوار : ج 84 ص 382 ح 39 .
4- .الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام : ص 112 ، بحار الأنوار : ج 88 ص 68 ح 20 .

ص: 73

امام صادق عليه السلام :هرگاه نماز را آغاز كردى ، دو دستت را بالا ببر ؛ امّا آنها را از گوش هايت فراتر مبر ، و انگشتانت را از هم بگشا . سپس تكبير بگو .

امام على عليه السلام :پيامبر خدا ، هنگامى كه تكبيرة الأحرام مى گفت ، دست هايش را تا برابر گوش هايش بالا مى برد ؛ همچنين هنگامى كه براى رفتن به ركوع تكبير مى گفت ، يا هنگامى كه از ركوع بر مى خاست .

الاُصول الستّة عشر_ به نقل از ابو بصير _: امام صادق عليه السلام را ديدم كه نماز مى خواند و هرگاه دست هايش را براى آغاز نماز و ركوع و سجود به تكبير بلند مى كرد ، آنها را تا برابر صورتش يا اندكى پايين تر ، بالا مى برد .

الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :هرگاه امام [جماعت] بودى ، يك تكبير را بلند بگو و شش تاى ديگر را آهسته .

.

ص: 74

الفَصلُ الخامِسُ : التّكبيرات المأثورةالبلد الأمين :دُعاءُ التَّهليلِ مَروِيٌّ عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله : بَسمِل وقُل : لا إلهَ إلَا اللّهُ _ ثَلاثا _ . . . وَاللّهُ أكبَرُ _ ثَلاثا _ بِعَدَدِ كُلِّ تَكبيرٍ كَبَّرَهُ المُكَبِّرونَ . (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اللّهُ أكبَرُ في عِلمِهِ مُنتَهى رِضاهُ ، اللّهُ أكبَرُ بَعدَ عِلمِهِ مُنتَهى رِضاهُ ، اللّهُ أكبَرُ مَعَ عِلمِهِ مُنتَهى رِضاهُ . . . وَاللّهُ أكبَرُ تَكبيرا لا يُحصيهِ غَيرُهُ قَبلَ كُلِّ أحَدٍ ، ومَعَ كُلِّ أحَدٍ ، وبَعدَ كُلِّ أحَدٍ . (2)

الإمام عليّ عليه السلام :اللّهُ أكبَرُ القاهِرُ لِلأَضدادِ ، المُتعالي عَنِ الأَندادِ ، المُتَفَرِّدُ بِالمِنَّةِ عَلى جَميعِ العِبادِ ، وَاللّهُ أكبَرُ المُحتَجِبُ بِالمَلَكوتِ وَالعِزَّةِ ، المُتَوَحِّدُ بِالجَبَروتِ وَالقُدرَةِ ، المُتَرَدّي بِالكِبرِياءِ وَالعَظَمَةِ ، وَاللّهُ أكبَرُ المُتَقَدِّسُ بِدَوامِ السُّلطانِ ، وَالغالِبُ بِالحُجَّةِ وَالبُرهانِ ، ونَفاذِ المَشِيَّةِ في كُلِّ حينٍ وأوانٍ . (3)

كنزالعمّال عن عبد اللّه بن يسار :كانَ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ عليه السلام إذا قامَ مِنَ اللَّيلِ قالَ : اللّهُ أكبَرُ أهلٌ أن يُكَبَّرَ ، وأهلٌ أن يُذكَرَ ، وأهلٌ أن يُشكَرَ ، مَن نَفعُهُ نَفعٌ وضَرُّهُ ضَرٌّ . (4)

.


1- .البلد الأمين : ص 374 .
2- .مُهَج الدعوات : ص 170 عن إبراهيم بن أبي يحيى عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عن الإمام عليّ عليهم السلام بأسانيد اُخرى ، بحار الأنوار : ج 95 ص 386 ح 28 .
3- .البلدالأمين : ص 93 ، بحار الأنوار : ج 90 ص 139 ح 7 .
4- .كنزالعمّال : ج 15 ص 511 ح 41993 نقلاً عن الخرائطي .

ص: 75

فصل پنجم: تكبيرهاى رسيده از اهل بيت عليهم السلام

فصل پنجم: تكبيرهاى رسيده از اهل بيتالبلد الأمين :دعاى «لا إله إلّا اللّه » از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت شده [و در آن آمده است] : بسم اللّه گوى و بگو : معبودى جز خدا نيست (سه مرتبه) و خدا ، بزرگ تر است (سه مرتبه) ، به تعداد هر تكبيرى كه تكبيرگويان گفته اند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خدا بزرگ تر است ، در علم او ، تا نهايت خشنودى اش . خدا ، بزرگ تر است پس از علم او تا نهايت خشنودى اش . خدا بزرگ تر است ، با علم او ، تا نهايت خشنودى اش ... و خدا ، بزرگ تر است ، چندان كه جز او ، كسى آن را شماره نمى تواند بكند ، پيش از هر كس و با هر كس و پس از هر كس .

امام على عليه السلام :بزرگا خدايى كه بر حريفان ، چيره است ، از داشتن همتايان ، برتر است ، بندگان ، همه تنها رهينِ منّت اويند! بزرگا خدايى كه در حجاب پادشاهى و عزّت (1) است ، در شكوهناكى و قدرت ، يگانه است ، رداى كبريا و عظمت ، در پوشيده است! بزرگا خدايى كه به پايندگى سلطنت ، مقدّس است ، دليل و برهانش چيره است و مشيّتش ، هميشه و هر دم جارى است !

كنزّالعمال_ به نقل از عبد اللّه بن يسار _: على بن ابى طالب عليه السلام هرگاه شب بر مى خاست ، مى گفت : بزرگا خدايى كه شايسته است بزرگ دانسته شود و شايسته است كه ياد شود و شايسته است كه سپاس گزارى شود! كسى كه سودش ، سود است و زيانش ، زيان .

.


1- .دائما او پادشاه مطلق است در حجاب عزّ خود مستغرق است

ص: 76

الإمام الباقر عليه السلام :اللّهُ أكبَرُ كُلَّما كَبَّرَ اللّهَ شَيءٌ ، وكَما يُحِبُّ اللّهُ أن يُكَبَّرَ . (1)

الإمام الصادق عليه السلام :اللّهُ أكبَرُ مِدادَ كَلِماتِهِ ، وَاللّهُ أكبَرُ مِل ءَ عَرشِهِ ، وَاللّهُ أكبَرُ عَدَدَ ما أحصى كِتابُهُ . (2)

الكافي عن محمّد بن خالد البرقي عن بعض أصحابه رفعه ، قال :تَقولُ بَعدَ الفَجرِ قَبلَ أن تَتَكَلَّمَ : الحَمدُ للّهِِ مِل ءَ الميزانِ ومُنتَهَى الرِّضا وزِنَةَ العَرشِ ، وسُبحانَ اللّهِ مِل ءَ الميزانِ ومُنتَهَى الرِّضا وزِنَةَ العَرشِ ، وَاللّهُ أكبَرُ مِل ءَ الميزانِ ومُنتَهَى الرِّضا وزِنَةَ العَرشِ . . . . (3)

بحار الأنوار_ مِن دُعاءِ الإِخلاصِ _: اللّهُ أكبَرُ ، اللّهُ أكبَرُ ، لا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ أهلُ الجَبَروتِ وَالعِزَّةِ ، اللّهُ أكبَرُ وَلِيُّ الغَيثِ وَالرَّحمَةِ ، اللّهُ أكبَرُ مَلِكُ الدُّنيا وَالآخِرَةِ ، اللّهُ أكبَرُ عَظيمُ المَلَكوتِ ، اللّهُ أكبَرُ شَديدُ الجَبَروتِ ، اللّهُ أكبَرُ عَزيزُ القُدرَةِ لَطيفٌ لِما يَشاءُ ، اللّهُ أكبَرُ مُدَبِّرُ الاُمورِ ، اللّهُ أكبَرُ يُحيِي العِظامَ وهِيَ رَميمٌ ، اللّهُ أكبَرُ مُبدِئُ الخَفِيّاتِ ، اللّهُ أكبَرُ مُعلِنُ السَّرائِرِ . اللّهُ أكبَرُ أوَّلُ كُلِّ شيَءٍ وآخِرُهُ ، اللّهُ أكبَرُ بَديعُ كُلِّ شَيءٍ ومُنتَهاهُ ، اللّهُ أكبَرُ مُدرِكُ كُلِّ شَيءٍ ومَصيرُهُ إلَيهِ ، اللّهُ أكبَرُ خالِقُ كُلِّ شَيءٍ ومَولاهُ ، اللّهُ أكبَرُ أمامَ كُلِّ شَيءٍ وخَلفَ كُلِّ شَيءٍ ، اللّهُ أكبَرُ مُبتَدِئُ كُلِّ شَيءٍ ووارِثُهُ ، اللّهُ أكبَرُ بَدءُ كُلِّ شَيءٍ ومُعيدُهُ ، اللّهُ أكبَرُ رازِقُ كُلِّ شَيءٍ ومُغيثُهُ ، اللّهُ أكبَرُ رَبُّ كُلِّ شَيءٍ ومُحصيهِ ، اللّهُ أكبَرُ رَبُّ كُلِّ شَيءٍ ومُنجيهِ ، اللّهُ أكبَرُ لَم يَكُ قَبلَهُ شَيءٌ ، اللّهُ أكبَرُ كُلُّ شَيءٍ بِيَدِهِ ، اللّهُ أكبَرُ كُلُّ شَيءٍ هالِكٌ إلّا وَجهَهُ ، اللّهُ أكبَرُ لا يَفعَلُ ما يَشاءُ غَيرُهُ ، اللّهُ أكبَرُ لَم يَتَّخِذ صاحِبَةً ولا وَلَدا ، ولَم يَكُن لَهُ شَريكٌ فِي المُلكِ ولَم يَكُن لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وكَبِّرهُ تَكبيرا . اللّهُ أكبَرُ لَم يَلِد ولَم يولَد ولَم يَكُن لَهُ كُفُوا أحَدٌ ، اللّهُ أكبَرُ مُكَبَّرا مُعَظَّما مُقَدَّسا كَبيرا ، اللّهُ أكبَرُ ولا شَريكَ لَهُ في تَكبيري إيّاهُ ، بَل أقولُ مُخلِصا : وَجَّهتُ وَجهِيَ لِلَّذي فَطَرَ السَّماواتِ وَالأَرضَ حَنيفا مُسلِما وما أنَا مِنَ المُشرِكينَ ، اللّهُ أكبَرُ لا نِدَّ لَهُ ولا ضِدَّ ، ولا شَبيهَ لَهُ ولا شَريكَ ، ذُو الجَلالِ وَالإِكرامِ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلَا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ . (4)

.


1- .الكافي : ج 2 ص 588 ح 26 ، تهذيب الأحكام : ج 3 ص 76 ح 234 ، مُهج الدعوات : ص 216 كلّها عن أبي حمزة الثمالي ، الإقبال : ج 2 ص 124 عن سلمة بن الأكوع عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 94 ص 269 ح 3 .
2- .الإقبال : ج 2 ص 145 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 259 .
3- .الكافي : ج 2 ص 547 ح 5 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 191 ح 52 .
4- .بحار الأنوار : ج 95 ص 419 ح 43 نقلاً عن أصل قديم من مؤلّفات قدماء الأصحاب .

ص: 77

امام باقر عليه السلام :خدا بزرگ تر است ، هر زمان كه چيزى خدا را به بزرگ ترى ياد كند ، و آن سان كه خدا ، خود ، دوست دارد كه به بزرگ ترى ياد شود .

امام صادق عليه السلام :خدا بزرگ تر است ، به گستره كلماتش . خدا بزرگ تر است ، به گنجايى عرشش . خدا بزرگ تر است ، به شمارِ آنچه كتاب او شماره كرده است .

الكافى_ به نقل از محمّد بن خالد برقى ، از يكى از يارانش كه سند حديث را به اهل بيت عليهم السلام رسانده است _: بعد از نماز صبح ، پيش از آن كه سخنى بگويى ، مى گويى : «ستايش ، خداى را به پُرىِ ترازو و تا نهايت خشنودى [خدا ]و به وزنِ عرش . پاكا خدا به پُرى ترازو تا نهايت خشنودى [خدا ]و به وزن عرش! خدا ، بزرگ تر است به پُرى ترازو و تا نهايت خشنودى [خدا] و به وزن عرش ...» .

بحارالأنوار_ بخشى از «دعاى اخلاص» _: خدا ، بزرگ تر است ، خدا ، بزرگ تر است . معبودى جز خدا نيست . بزرگا خدايى كه اهل جبروت و عزّت است! بزرگا خدايى كه صاحب باران پُرخير و بركت و صاحب رحمت است! بزرگا خدايى كه پروردگار دنيا و آخرت است! بزرگا خدايى كه پادشاهى اش باعظمت است! بزرگا خدايى كه پُرجبروت است! بزرگا خدايى كه قدرتش شكست ناپذير است و به آنچه خواهد ، صاحب لطف است! بزرگا خدايى كه گرداننده امور است! بزرگا خدايى كه استخوان هاى پوسيده را زنده مى گرداند! بزرگا خدايى كه آشكار كننده پوشيده هاست! بزرگا خدايى كه هويدا كننده نهان هاست ! بزرگا خدايى كه آغاز و فرجامِ هر چيزى است! بزرگا خدايى كه ابداع كننده هر چيز و مُنتهاى آن است! بزرگا خدايى كه دريابنده هر چيز است و حركت هر چيز به سوى اوست! بزرگا خدايى كه آفريننده هر چيز و سرپرست آن است! بزرگا خدايى كه پيش هر چيز و پس از هر چيز است! بزرگا خدايى كه پديدآورنده هر چيز و وارث آن است! بزرگا خدايى كه آغاز كننده هر چيز و اعاده كننده آن است! بزرگا خدايى كه روزى دهنده هر چيز و كمك كننده آن است! بزرگا خدايى كه پروردگار هر چيز و شمارنده آن است! بزرگا خدايى كه پروردگار هر چيز و نجات دهنده آن است! بزرگا خدايى كه پيش از او چيزى نبوده است! بزرگا خدايى كه همه چيز ، در دست [قدرت و اختيار] اوست! بزرگا خدايى كه هر چيز ، نابود مى شود ، جز روى او! بزرگا خدايى كه غير او ، آنچه مى خواهد انجام دهد ، نمى تواند! بزرگا خدايى كه همسر و فرزندى نگرفته است و در جهاندارى ، شريكى ندارد و خوار و ضعيف نبوده كه حمايتگرى داشته باشد! او را بزرگ و بزرگ بشمار . بزرگا خدايى كه نه زاده است و نه زاده كسى است و هيچ كس همتاى او نيست! بزرگا خدايى كه بسى بزرگ و باعظمت و مقدّس و كبير است! بزرگا خدا! و در اين بزرگداشتم ، كسى شريك او نيست ؛ بلكه از سر اخلاص مى گويم : روى خود را به سوى كسى كردم كه آفريننده آسمان ها و زمين است ، در حالى كه يكتاپرست و مسلمانم و از مشركان نيستم . بزرگا خدايى كه او را همتا و رقيبى و مانند و شريكى نيست! پروردگار باشكوه و پُر ارج است . هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خداى والا مرتبه و باعظمت .

.

ص: 78

راجع : ص 42 (مواضع التكبير / الأعياد) .

.

ص: 79

ر . ك : ص 43 (جايگاه هاى گفتن اللّه اكبر / اعياد) .

.

ص: 80

. .

ص: 81

بخش هفتم: حوقله و استثناء (گفتن «لا حول و لا قوة إلّا باللّه » و «إن شاء اللّه »)

اشاره

بخش هفتم: حوقله و استثناء (گفتنِ «لا حول و لا قوة إلّا باللّه » و «إن شاء اللّه »)شامل:درآمدفصل يكم: تفسير «لا حول ولا قوّة الّا باللّه »فصل دوم: ويژگى هاى «لا حول ولا قوّة إلاّ باللّه »فصل سوم: بركت هاى «لا حول ولا قوّة إلّا باللّه »فصل چهارم: خطر برائت جستن از نيرو و توان خدافصل پنجم: مهم ترين اوقات گفتن «لا حول ولا قوّة إلّا باللّه »فصل ششم: «لا حول ولا قوّة إلّا باللّه »هاى رسيده از اهل بيت عليهم السلامفصل هفتم: تشويق به گفتن : «ان شاء اللّه = اگر خدا بخواهد»فصل هشتم: فراموش كردن «اگر خدا بخواهد» و با تأخير گفتن آنفصل نهم: گوناگون

.

ص: 82

. .

ص: 83

درآمد

واژه شناسى «حَوقَله»

حوقله ، در قرآن و حديث

اشاره

درآمدواژه شناسى «حَوقَله»واژه «حَوقَلَة» ، به معناى گفتن يا نوشتنِ «لا حولَ و لا قُوّةَ إلّا بِاللّه » است و گاه به معناى خود اين ذكر شريف (با ساخت اسم مصدرى) به كار مى رود كه در اصطلاح علوم عربى ، به اين ساختار و نظاير آن (مانند : «بَسمَله» و «حَمدَله» ) ، مصدر جعلى يا منحوت مى گويند . گفتنى است كه بيشتر لغت شناسان ، مصدر جعلى «لا حَولَ و لا قوّةَ إلّا باللّه » را تنها «حوقله» مى دانند ؛ ولى شمارى از آنها «حولقه» را نيز مصدر جعلى اين ذكر دانسته اند . (1)

حوقله ، در قرآن و حديثدر قرآن كريم ، ذكر «حوقله» نيامده و آنچه آمده ، «مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَا بِاللَّهِ» (2) است ؛ ليكن در احاديث اسلامى ، غالبا كلمه «لا حول» به جمله «لا قوّة إلّا باللّه »

.


1- .ر . ك : ترتيب اصلاح المنطق : ص 78 ، الصحاح : ج 4 ص 1464 و ج 5 ص 1854 ، النهاية : ج 1 ص 446 ، لسان العرب : ج 1 ص 67 .
2- .كهف : آيه 39 .

ص: 84

1 . معانى «حوقله»

افزوده شده است كه در حقيقت تأكيدى است بر «لا قوّة»اى كه در قرآن آمده است . در ارتباط با احاديثى كه در اين بخش مى آيند ، چند نكته قابل توجّه است :

1 . معانى «حوقله»در احاديث ، ذكر «لا حَولَ ولا قُوّةَ إلّا بِاللّه » ، به سه گونه تفسير شده است : تفسير اوّل ، اين كه : مبدأ توان و قدرت انسان ، خداست و او بدون كمك خداوند ، نه مى تواند از معصيت پروردگار ، خوددارى كند و نه مى تواند اوامر او را اطاعت نمايد . متن حديث نبوى در اين باره چنين است : لا حَولَ (1) عَن مَعصِيَةِ اللّهِ إلّا بِقُوَّةِ اللّهِ ، ولا قُوَّةَ عَلى طاعَةِ اللّهِ إلّا بِعَونِ اللّهِ . (2) هيچ بازدارنده اى از معصيت خدا نيست مگر به نيروى خدا ، و هيچ توانى بر طاعت خدا نيست مگر به كمك خدا . تفسير دوم ، سلب مالكيت عرْضى از انسان در همه امور اعم از افعال و املاك است ؛ بدين معنا كه مالكيت انسان ، در طول مالكيت خداوند متعال است ، نه در عرض او ، و در مالكيت طولى نيز خدا به مالكيت ، اولى است تا انسان ؛ زيرا مالكيت انسان ، حدوثا و بقائا ، وابسته به مشيّت الهى است . از امام على عليه السلام در تبيين معناى «حوقله» روايت شده است كه : إنّا لا نَملِكُ مَعَ اللّهِ شَيئا ، ولا نَملِكُ إلّا ما مَلَّكَنا ، فَمَتى مَلَّكَنا ما هُوَ أملَكُ بِهِ مِنّا

.


1- .فرق بين حول و قُوّه ، طبق قولى ، در اين است كه حول ، توان تصرّف (تغيير) است ، در حالى كه قوّه ، منشأ افعال دشوار است و از مولايمان امير مؤمنان در تفسير «لا حولَ و لا قوّة إلّا باللّه » روايت شده است كه يعنى : «هيچ مانعى از معاصى و هيچ توانى بر عبادت نيست ، مگر به خدا» يعنى : به يارى خدا و توفيق او (معجم الفروق اللغويّة : ص 204) .
2- .ر . ك : ص 88 ح 1667 .

ص: 85

كَلَّفَنا ، ومَتى أخَذَهُ مِنّا وَضَعَ تَكليفَهُ عَنّا . (1) ما در كنار خدا مالك چيزى نيستيم ، و تنها مالك آن چيزى هستيم كه او به مالكيت ما درآورده است . پس تا آن گاه كه او چيزى را كه به مالكيت آن اولى از ماست در اختيار ما نهاده است ، ما را مكلّف نموده و آن گاه كه آن را از ما بگيرد ، تكليف خود را نيز از عهده ما بر مى دارد . تفسير سوم ، تفسير به لازم است ، بدين معنا كه وقتى انسان باور كند كه توان و مالكيت او در طول قدرت و مالكيت خداست و بدون اراده تكوينى خداوند متعال ، هيچ كارى از هيچ كس ساخته نيست و او تواناترين و بهترين كارگزار است ، همه كارهاى خود را به او واگذار مى نمايد . پيامبر خدا مى فرمايد : إذا قالَ العَبدُ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» فَقَد فَوَّضَ أمرَهُ إلَى اللّهِ ، وحَقٌّ عَلَى اللّهِ أن يَكفِيَهُ . (2) هر گاه بنده بگويد : «هيچ نيرو و توانى نيست مگر به مدد خداوند» ، در واقع ، كار خود را به خدا واگذاشته است و بر خداست كه برايش كارسازى كند . بنا بر اين ، تنها كسى مى تواند اين ذكر نورانى را حقيقتا بر زبان ، جارى نمايد كه همه توان خود را در مسيرى كه خدا مى خواهد ، به كار گيرد و البتّه تكيه گاه اصلى او براى رسيدن به مقصد ، خدا باشد ؛ چرا كه او كارساز حقيقى و مسبّب الأسباب است . به سخن ديگر ، كسى حقيقتا شايستگى گفتن «لا حول و لا قوّة إلّا باللّه » را دارد كه به مرتبه توحيد اَفعالى رسيده باشد ؛ زيرا تا به اين پايه از توحيد نرسد ،

.


1- .ر . ك : ص 92 ح 1673 .
2- .ر . ك : ص 92 ح 1674 .

ص: 86

2 . استثنا به مشيّت الهى

نمى تواند به طور مطلق ، توان را از خود ، سلب و به خداوند متعال منسوب نمايد .

2 . استثنا به مشيّت الهى (1)كسى كه به مرتبه توحيد اَفعالى رسيد ، انجام شدن هر كارى را منوط به خواست الهى مى داند . از اين رو ، ادب عبوديّت ، اقتضا مى كند كه موحّد ، وقتى مى خواهد بگويد : «فلان كار را انجام مى دهم» ، آن را منوط به مشيّت الهى نمايد ، چنان كه قرآن كريم در اشاره به اين ادب مى فرمايد : «وَ لَا تَقُولَنَّ لِشَىْ ءٍ إِنِّى فَاعِلٌ ذَ لِكَ غَدًا * إِلَا أَن يَشَاءَ اللَّهُ . (2) و زنهار! در مورد چيزى مگو كه : «من آن را انجام خواهم داد» ، مگر آن كه خدا بخواهد» . همچنين پيامبر خدا ضميمه كردن ذكر «استثنا» (يعنى گفتنِ إن شاء اللّه ) به هر گونه سخن را نشانه كمال ايمان _ كه همان توحيد افعالى است _ مى شمارد : إنَّ مِن إتمامِ إيمانِ العَبدِ أن يَستَثنِيَ في كُلِّ حَديثٍ . (3) از كمال ايمان بنده است كه در هر سخنى ، «إن شاء اللّه » بگويد . در احاديث اهل بيت ، ضميمه كردن استثنا به نوشته ها نيز مورد تأكيد قرار گرفته است . (4)

.


1- .استثنا گفتن يا مشروط كردن اِجراى هر قصدى به مشيّت خدا ، در عرف شرع و متشرّعه ، عبارت است از : گفتن جمله «إن شاء اللّه » . اين اصطلاح ، از آيه هاى 23 و 24 سوره كهف اخذ شده است .
2- .كهف : آيه 23 و 24 .
3- .ر . ك : ص 164 ح 1786 .
4- .ر . ك : ص 171 (نوشتن «اگر خدا بخواهد» در نوشتار) .

ص: 87

3 . نقش ذكر «حوقله» در زندگى
4 . خطر برائت از حول و قوّه الهى

3 . نقش ذكر «حوقله» در زندگىذكر مبارك «لا حول و لا قوّة إلّا باللّه » ، بركات فراوانى براى زندگى مادّى و معنوى انسان دارد . مهم ترينْ بركات اين ذكر _ كه در احاديث فصل سوم بدانها تصريح شده _ عبارت اند از : دوام يافتن نعمت هاى الهى ، زوال فقر ، پاك شدن از گناهان ، دفع وسوسه ، فرو خُفتن خشم ، پيشگيرى از اندوه ، دفع چشم زخم و انواع بلاها . بديهى است كه گفتن اين ذكر ، هر چه با حقيقت آن (توحيد اَفعالى) بيشتر همراه باشد ، بركات بيشترى براى زندگى خواهد داشت . به دليل اهمّيت اين ذكر و نقش مؤثّر و سازنده آن ، احاديث اسلامى ، از آن با تعبيرهاى بلندى (مانند : گنج سخن ، گنج بهشت ، گنج عرش ، تسبيح حاملان عرش و كلام اهل آسمان ها) ياد نموده ، مسلمانان را به بهره بردارى از بركات آن ، تشويق كرده اند . همچنين بر گفتن اين ذكر به هنگام شنيدن حَيَّعَلات («حَىَّ عَلى»ها) در اذان و نيز بعد از نماز صبح و هنگام خروج از منزل و هنگام وارد شدن به مسجد و بازار ، تأكيد نموده اند .

4 . خطر برائت از حول و قوّه الهىنقطه مقابل «حوقله» _ كه نشان دهنده توحيد افعالى است و بركات فراوانى براى زندگى مادّى و معنوى انسان دارد _ ، ابراز برائت از حول و قوّه الهى است كه فوق العاده خطرناك است . از اين رو ، در واقعه اى ، كسى كه امام صادق عليه السلام را متّهم كرده بود ، هنگامى كه به دروغ گفت : «از نيرو و توان خدا برائت مى جويم و به نيرو و توان خودم تكيه مى كنم كه در آنچه مى گويم ، راست و درستم» هنوز سخنش تمام نشده ، هلاك شد . (1)

.


1- .ر . ك : ص 141 ح 1764 .

ص: 88

الفَصلُ الأَوَّلُ : تفسير الحوقلة1 / 1لا حَولَ عَنِ المَعصِيَةِ ولا قُوَّةَ عَلَى الطّاعَةِ إلّا بِاللّهِرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لِمَعاذٍ _: يا مَعاذُ ، أتَدري ما تَفسيرُ : لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ؟ لا حَولَ عَن مَعصِيَةِ اللّهِ إلّا بِقُوَّةِ اللّهِ ، ولا قُوَّةَ عَلى طاعَةِ اللّهِ إلّا بِعَونِ اللّهِ . (1)

مجمع الزوائد عن عبد اللّه بن مسعود :كُنتُ عِندَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَقُلتُ : لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : تَدري ما تَفسيرُها؟ قُلتُ : اللّهُ ورَسولُهُ أعلَمُ! قالَ : لا حَولَ عَن مَعصِيَةِ اللّهِ إلّا بِعِصمَةِ اللّهِ ، ولا قُوَّةَ عَلى طاعَةِ اللّهِ إلّا بِعَونِ اللّهِ . (2)

الإمام عليّ عليه السلام_ حينَ سُئِلَ عَن تَأويلِ : لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ _: لا حَولَ لَنا عَن مَعاصِي اللّهِ إلّا بِعِصمَةِ اللّهِ ، ولا قُوَّةَ لَنا عَلى طاعَةِ اللّهِ إلّا بِعَونِ اللّهِ . (3)

.


1- .الفردوس : ج 5 ص 375 ح 8478 عن ابن مسعود ، كنزالعمّال : ج 1 ص 459 ح 1984 وج 2 ص 251 ح 3946 .
2- .مجمع الزوائد : ج 10 ص 121 ح 16907 نقلاً عن البزّار ، كنزالعمّال : ج 2 ص 251 ح 3947 نقلاً عن ابن النجّار نحوه .
3- .الاحتجاج : ج 2 ص 494 ح 328 عن الإمام العسكري عليه السلام في رسالته إلى أهل الأهواز حين سألوه عن الجبر والتفويض ، تحف العقول : ص 468 ، بحار الأنوار : ج 5 ص 24 ح 30 .

ص: 89

فصل يكم: تفسير «لا حول ولا قوّة الّا باللّه »

1 / 1 خوددارى از معصيت و توانايى برطاعت ، جز با يارى خودِ خدا نيست

فصل يكم: تفسير «لا حول ولا قوّة الّا باللّه »1 / 1خوددارى از معصيت و توانايى برطاعت ، جز با يارى خودِ خدا نيستپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به مُعاذ _: اى مُعاذ! آيا مى دانى تفسير «هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا» چيست؟ [اين است كه : ]خوددارى از معصيت خدا ، جز با يارى خدا نيست و توانايى برطاعت خدا نيز ، جز با يارى خدا نيست .

مجمع الزوائد_ به نقل از عبد اللّه بن مسعود _: در محضر پيامبر صلى الله عليه و آله بودم و جمله «لا حول ولا قوّة إلّا باللّه » را بر زبان آوردم . پيامبر خدا فرمود : «مى دانى تفسير آن چيست؟» گفتم : خدا و پيامبرش داناترند . فرمود : «يعنى تنها با نگهداشتِ خداست كه از معصيت خدا ، مى توان خوددارى كرد و فقط با يارى خداست كه بر طاعت خدا ، تواناييم .

امام على عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از تأويل «هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا» _: يعنى از نافرمانى خدا ، خوددارى نمى توانيم كرد ، مگر با نگهداشتِ خدا ، و بر فرمان بُردارى از خدا ، توانا نخواهيم بود ، مگر با يارى خدا .

.

ص: 90

تاريخ دمشق عن الحارث :جاءَ رَجُلٌ إلى عَليِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام فَقالَ : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، أخبِرني عَنِ القَدَرِ ، قالَ : . . . أيُّهَا السّائِلُ ، ألَستَ تَسأَلُ رَبَّكَ العافِيَةَ؟ قالَ : نَعَم ، قالَ : فَمِن أيِّ شَيءٍ تَسأَ لُهُ العافِيَةَ؟ أمِنَ البَلاءِ الَّذِي ابتَلاكَ بِهِ غَيرُهُ؟ قالَ : مِنَ البَلاءِ الَّذِي ابتَلاني بِهِ . قالَ : أيُّهَا السّائِلُ ، تَقولُ : لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِمَن؟ قالَ : إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ . قالَ : فَتَعلَمُ ما تَفسيرُها؟ قالَ : تُعَلِّمُني مِمّا عَلَّمَكَ اللّهُ يا أميرَ المُؤمِنينَ . قالَ : إنَّ تَفسيرَها : لا يَقدِرُ (1) عَلى طاعَةِ اللّهِ ، ولا تَكونُ لَهُ قُوَّةٌ في مَعصِيَةٍ فِي الأَمرَينِ جَميعا إلّا بِاللّهِ . (2)

التوحيد عن جابر الجعفي عن الإمام الباقر عليه السلام ، قال :سَأَلتُهُ عَن مَعنى : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» فَقالَ : مَعناهُ لا حَولَ لَنا عَن مَعصِيَةِ اللّهِ إلّا بِعَونِ اللّهِ ، ولا قُوَّةَ لَنا عَلى طاعَةِ اللّهِ إلّا بِتَوفيقِ اللّهِ عز و جل . (3)

المحاسن عن الحسين بن علوان الكلبي عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال :سَألَتُهُ عَن تَفسيرِ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» ، قالَ : لا يَحولُ بَينَنا وبَينَ المعاصي إلَا اللّهُ ، ولا يُقَوّينا عَلى أداءِ الطّاعَةِ وَالفَرائِضِ إلَا اللّهُ . (4)

.


1- .في المصدر : «ولا تقدر» ، والتصويب من كنز العمّال. وفي دستور معالم الحكم : «إنّ العبد لا يقدر...» .
2- .تاريخ دمشق : ج 42 ص 512 ، دستور معالم الحكم : ص 88 ، كنزالعمّال : ج 1 ص 346 ح 1561 .
3- .التوحيد : ص 242 ح 3 ، معاني الأخبار : ص 21 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 187 ح 11 .
4- .المحاسن : ج 1 ص 113 ح 110 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 189 ح 24 .

ص: 91

تاريخ دمشق_ به نقل از حارث _: مردى نزد على بن ابى طالب عليه السلام آمد و گفت : اى امير مؤمنان! مرا از قَدَر ، آگاه فرما . فرمود : « ... اى پرسنده! آيا نه اين است كه تو از پروردگارت عافيت مى طلبى؟». گفت : چرا . فرمود : «عافيت از چه چيز ، از او مى طلبى؟ آيا از بلايى كه غير او ، تو را به آن گرفتار كرده است؟». مرد گفت : از بلايى كه او خود ، مرا بدان گرفتار كرده است . فرمود : «اى پرسنده! مى گويى : هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى چه كسى؟». گفت : مگر به يارى خداوند بلندمرتبه و باعظمت . فرمود : «مى دانى تفسير آن چيست؟». گفت : اى امير مؤمنان! از آنچه خدايت به تو آموخته است ، به من مى آموزى ؟ فرمود : «تفسيرش اين است كه : [بنده،] جز با يارى خدا ، نه بر طاعت خداوندْ قادر است و نه بر [تركِ ]معصيتى تواناست» .

التوحيد_ به نقل از جابر جُعْفى _: از امام باقر عليه السلام در باره معناى «هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا» پرسيدم . فرمود : «معنايش اين است كه ما از معصيت خدا ، باز نتوانيم ايستاد ، مگر به يارى خود خداوند ، و بر انجام دادن طاعت خدا ، توانايى نداريم ، جز با توفيق دهى خود خداوند عز و جل» .

المحاسن_ به نقل از حسين بن علوان كلبى _: از امام صادق عليه السلام در باره تفسير «هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا» ، پرسيدم . فرمود : «يعنى ميان ما و معاصى حايل نمى گردد ، مگر خداوند ، و ما را بر انجام دادن طاعت و وظايف ، نيرومند نمى گرداند ، مگر خداوند» .

.

ص: 92

1 / 2لا نَملِكُ مَعَ اللّهِ إلّا ما مَلَّكَناالإمام عليّ عليه السلام _ وقَد سُئِلَ عَن مَعنى :لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ _ : إنّا لا نَملِكُ مَعَ اللّهِ شَيئا ، ولا نَملِكُ إلّا ما مَلَّكَنا ، فَمَتى مَلَّكَنا ما هُوَ أملَكُ بِهِ مِنّا كَلَّفَنا ، ومَتى أخَذَهُ مِنّا وَضَعَ تَكليفَهُ عَنّا . (1)

1 / 3تَفويضُ الأَمرِ إلَى اللّهِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا قالَ العَبدُ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» فَقَد فَوَّضَ أمرَهُ إلَى اللّهِ ، وحَقٌّ عَلَى اللّهِ أن يَكفِيَهُ . (2)

الإمام زين العابدين عليه السلام :مَن قالَ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» فَوَّضَ الأَمرَ إلَى اللّهِ عز و جل . (3)

.


1- .نهج البلاغة : الحكمة 404 ، بحار الأنوار : ج 5 ص 209 ح 49 .
2- .المحاسن : ج 1 ص 112 ح 108 عن محمّد بن عمران عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 93 ص 189 ح 22 .
3- .الخصال : ص 299 ح 72 عن أبي حمزة الثمالي ، بحار الأنوار : ج 93 ص 187 ح 9 وص 193 ح 5 .

ص: 93

1 / 2 تنها مالك چيزى هستى كه خداوند ، ما را مالك آن كرده است
1 / 3 وا گذاشتن كار به خدا

1 / 2تنها مالك چيزى هستيم كه خداوند ، ما را مالك آن كرده استامام على عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از معناى «هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به كمك خدا» _: يعنى ما در كنار خداوند ، مالك چيزى نيستيم (1) و تنها مالك آن چيزى هستيم كه او ، به مالكيت ما درآورده است . پس هرگاه او ما را مالك چيزى گردانيد كه خود به مالكيت آن ، اُولى از ماست . در باره آن به ما تكليف مى دهد ، و هرگاه آن را از ما بگيرد ، تكليف آن را نيز از دوش ما برمى دارد .

1 / 3وا گذاشتن كار به خداپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه بنده بگويد : «هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا» ، در واقع ، كار خود را به خدا وا نهاده است و بر خداست كه برايش كارسازى كند .

امام زين العابدين عليه السلام :هر كس بگويد : «هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا» ، كار را به خداوند عز و جل سپرده است .

.


1- .يعنى مالكيت ما نسبت به اشيا ، در عرضِ مالكيت خداوند نيست ؛ بلكه در طول آن و حاصل تمليك او به ماست .

ص: 94

الفَصلُ الثّاني : خصائص الحوقلة2 / 1كَنزُ الحَديثِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أرادَ كَنزَ الحديثِ فَعَلَيهِ بِ «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :أحَبُّ الكَلامِ إلَى اللّهِ : سُبحانَ اللّهِ لا شَريكَ لَهُ ، لَهُ المُلكُ ولَهُ الحَمدُ وهُوَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ وبِحَمدِهِ . (2)

2 / 2كَلامُ أهلِ السَّماواتِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :كَلامُ أهلِ السَّماواتِ : لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ . (3)

.


1- .معاني الأخبار : ص 139 ح 1 عن فضالة بن عبيد ، بحار الأنوار : ج 93 ص 187 ح 12 ؛ التاريخ الكبير : ج 3 ص 283 ح 970 ، المعجم الكبير : ج 18 ص 301 ح773 كلاهما عن فضالة بن عبيد ، مجمع الزوائد : ج 10 ص 122 ح 16908 ، كنزالعمّال : ج 1 ص 459 ح 1982 كلاهما نقلاً عن المعجم الكبير وفيهما «الجنّة» بدل «الحديث» .
2- .الأدب المفرد : ص 191 ح 638 عن أبي ذرّ ، كنز العمّال : ج 1 ص 465 ح 2022 .
3- .تاريخ بغداد : ج 8 ص 333 عن أنس ، كنز العمّال : ج 1 ص 454 ح 1954 .

ص: 95

فصل دوم: ويژگى هاى «لا حول ولا قوّة إلاّ باللّه »

2 / 1 گنج سخن
2 / 2 سخن اهل آسمان ها

فصل دوم: ويژگى هاى «لا حول ولا قوّة إلاّ باللّه »2 / 1گنج سخنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس گنج سخن (1) را مى خواهد ، بر او باد [گفتن ]«هيج نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا»!

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :محبوب ترين سخن در نزد خداوند ، اين است : «پاكا خدايى كه بى انباز است! پادشاهى و ستايش ، از آنِ اوست . او بر هر چيزى تواناست . هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا و با ستايش او» .

2 / 2سخن اهل آسمان هاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سخن اهل آسمان ها اين است : «هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا» .

.


1- .شايد هم مراد ، همان حديث ، به معناى مصطلح آن ، باشد .

ص: 96

عنه صلى الله عليه و آله :ما نَزَلَ مِنَ السَّماءِ مَلَكٌ ولا صَعِدَ إلَى السَّماءِ مَلَكٌ حَتّى يَقولَ : لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ . (1)

2 / 3بابٌ مِن أبوابِ الجَنَّةِسنن الترمذي عن قيس بن سعد بن عبادة :مَرَّ بِيَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله . . . وقالَ : ألا أدُلُّكَ عَلى بابٍ مِن أبوابِ الجَنَّةِ؟ قُلتُ : بَلى ، قالَ : لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ . (2)

2 / 4غَرسٌ مِن غِراسِ الجَنَّةِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ عز و جل لَمّا خَلَقَ الجَنَّةَ جَعَلَ غَرسَها : سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :لَمّا اُسرِيَ بي مَرَرتُ بِإِبراهيمَ عليه السلام ، فَقالَ لِجَبرَئيلَ عليه السلام : مَن هذا؟ قالَ : مُحَمَّدٌ صلى الله عليه و آله ، فَرَحَّبَ بي وسَلَّمَ عَلَيَّ ، وقالَ : مُر اُمَّتَكَ يُكثِروا مِن غِراسِ الجَنَّةِ ، فَإِنَّ تُربَتَها طَيِّبَةٌ ، وأرضَها واسِعَةٌ _ قالَ : _ قُلتُ : وما غِراسُ الجَنَّةِ؟ قالَ : لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ . (4)

.


1- .الفردوس : ج 4 ص 77 ح 6237 عن أبي هريرة ، كنزالعمّال : ج 1 ص 459 ح 1983 .
2- .سنن الترمذي : ج 5 ص 571 ح 3581 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 256 ح 22160 عن معاذ بن جبل ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 323 ح 7787 ، المعجم الكبير : ج 18 ص 351 ح 893 و 894 ، كنزالعمّال : ج 1 ص 457 ح 1973 .
3- .كنزالعمّال : ج 1 ص 469 ح 2041 نقلاً عن الشيرازي في الألقاب عن أنس .
4- .شُعب الإيمان : ج 1 ص 444 ح 658 عن أبي أيّوب الأنصاري ، كنزالعمّال : ج 1 ص 457 ح 1974 ؛ الدعوات : ص 46 ح 113 ، روضة الواعظين : ص 69 كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 93 ص 174 ح 21 .

ص: 97

2 / 3 درى از درهاى بهشت
2 / 4 نهالى از نهال هاى بهشت

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ فرشته اى از آسمان ، فرود نيامد و هيچ فرشته اى به آسمان بالا نرفت ، مگر آن كه گفت : «هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا» .

2 / 3درى از درهاى بهشتسنن الترمذى_ به نقل از قيس بن سعد بن عباده _:پيامبر صلى الله عليه و آله به من برخورد ... فرمود : «آيا تو را به درى از درهاى بهشت ، راهنمايى نكنم؟ گفتم : چرا . فرمود : [گفتن] «هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا!».

2 / 4نهالى از نهال هاى بهشتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل چون بهشت را آفريد ، نهال هاى آن را : «پاكا خدا!» ، و «ستايش ، خداى را!» و «معبودى جز خدا نيست» ، و «خدا ، بزرگ تر است» ، و «هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا» قرار داد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شبى كه به آسمان برده شدم ، بر ابراهيم عليه السلام گذشتم . به جبرئيل عليه السلام گفت : اين كيست؟ گفت : محمّد . ابراهيم عليه السلام به من خوشامد گفت و سلام كرد و گفت : به امّتت بفرما كه بر نهال هاى بهشت ، بيفزايند ؛ زيرا كه خاك بهشت ، پاك [و حاصلخيز] است و زمينش ، پهناور . من گفتم : نهال هاى بهشت ، چيست؟ گفت : «[ذكر] هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا» .

.

ص: 98

2 / 5كَنزٌ مِن كُنوزِ الجَنَّةِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :أربَعَةٌ مِن كَنزِ الجَنَّةِ : إخفاءُ الصَّدَقَةِ ، وكِتمانُ المُصيبَةِ ، وصِلَةُ الرَّحِمِ ، وقَولُ : لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :أكثِر مِن قَولِ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» فَإِنَّها كَنزٌ مِن كُنوزِ الجَنَّةِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :أكثِروا مِن ذِكرِ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» فَإِنَّها مِن كَنزِ الجَنَّةِ ، ومَن أكثَرَ مِنهُ نَظَرَ اللّهُ إلَيهِ ، ومَن نَظَرَ اللّهُ إلَيهِ فَقَد أصابَ خَيرَ الدُّنيا وَالآخِرَةِ . (3)

الإمام عليّ عليه السلام :قالَ لي رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : يا عَلِيُّ ، ألا أدُلُّكَ عَلى كَنزٍ مِن كُنوزِ الجَنَّةِ؟ قُلتُ : بَلى يا رَسولَ اللّهِ . قالَ : لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ . (4)

مستطرفات السرائر عن سلمان الفارسيّ :أوصاني خَليلي رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِسَبعٍ لا أدَعُهُنَّ عَلى كُلِّ حالٍ . . . أوصاني أن اُكثِرَ مِن قَولِ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ» فَإِنَّها كَنزٌ مِن كُنوزِ الجَنَّةِ . (5)

.


1- .تاريخ بغداد : ج 3 ص 186 عن الحارث بن عليّ ، كنزالعمّال : ج 15 ص 859 ح 43420 .
2- .سنن الترمذي : ج 5 ص 580 ح 3601 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 231 ح 8414 كلاهما عن أبي هريرة ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1257 ح 3826 عن حازم بن حرملة ، المعجم الكبير : ج 4 ص 133 ح 3900 عن أبي أيّوب وليس فيهما «كنز» ، السنن الكبرى : ج 10 ص 155 ح 20186 عن أبي ذرّ وليس فيه «من كنوز» ، كنزالعمّال : ج 1 ص 454 ح 1957 و 1958 .
3- .تاريخ دمشق : ج 18 ص 125 ح 4206 ، معجم السفر : ص 184 ح 587 نحوه وكلاهما عن أبي بكر ، كنزالعمّال : ج 1 ص 455 ح 1962 ؛ بحار الأنوار : ج 86 ص 161 ح 40 نقلاً عن البلد الأمين .
4- .طبّ الأئمّة لابني بسطام : ص 39 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 190 ح 30 .
5- .مستطرفات السرائر : ص 164 ح 9 ، المحاسن : ج 1 ص 75 ح 34 ، بشارة المصطفى : ص 222 ، مشكاة الأنوار : ص 154 ح 378 ، روضة الواعظين : ص 407 وفيهما «أن أقول» بدل «أن اُكثر» ، بحار الأنوار : ج 69 ص 399 ح 90 .

ص: 99

2 / 5 گنجى از گنج هاى بهشت

2 / 5گنجى از گنج هاى بهشتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار چيز از گنج هاى بهشت است : پنهانى دادن صدقه ، پنهان داشتن مصيبت ، صِله رحِم ، و ذكر «هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جمله «هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا» را بسيار بگو ؛ زيرا كه آن ، گنجى از گنج هاى بهشت است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ذكر «هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا» را بسيار بگوييد ؛ زيرا آن ، يكى از گنج هاى بهشت است . هر كس اين ذكر را بسيار بگويد ، خداوند به او نظر مى كند ، و هر كس كه خدا به او نظر كند ، به خير دنيا و آخرت رسيده است .

امام على عليه السلام :پيامبر خدا به من فرمود : «اى على! آيا تو را به گنجى از گنج هاى بهشت ، راه نمايى نكنم؟» . گفتم : چرا ، اى پيامبر خدا . فرمود : «هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا» .

مستطرفات السرائر_ به نقل از سلمان فارسى _:عزيزم پيامبر خدا ، مرا به هفت چيز سفارش كرد كه در هيچ حال ، آنها را ترك نمى گويم ... به من سفارش فرمود كه ذكر «هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا» را بسيار بگويم ؛ زيرا گنجى از گنج هاى بهشت است .

.

ص: 100

الخصال عن أبي ذرّ :أوصاني رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِسَبعٍ : . . . أوصاني أن أستَكثِرَ مِن قَولِ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ» فَإِنَّها مِن كُنوزِ الجَنَّةِ . (1)

مسند ابن حنبل عن أبي هريرة :كُنتُ أمشي مَعَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله في نَخلٍ لِبَعضِ أهلِ المَدينَةِ . . . فَقالَ : يا أبا هُرَيرَةَ ، ألا أدُلُّكَ عَلى كَنزٍ مِن كُنوزِ الجَنَّةِ؟ فَقُلتُ : بَلى يا رَسولَ اللّهِ ، قالَ : قُل : لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، ولا مَلجَأَ مِنَ اللّهِ إلّا إلَيهِ . (2)

المستدرك على الصحيحين عن أبي هريرة :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قالَ : ألا اُعَلِّمُكَ _ أو قالَ : ألا أدُلُّكَ _ عَلى كَلِمَةٍ مِن تَحتِ العَرشِ مِن كَنزِ الجَنَّةِ؟ تَقولُ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» ، فَيَقولُ اللّهُ عز و جل : أسلَمَ عَبدي وَاستَسلَمَ . (3)

عدّة الداعي :قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : ألا أُعَلِّمُكُم خَمسَ كَلِماتٍ ، خَفيفاتٍ عَلَى اللِّسانِ ثَقيلاتٍ فِي الميزانِ ، يُرضينَ الرَّحمنَ ويَطرُدنَ الشَّيطانَ ، وهُنَّ مِن كُنوزِ الجَنَّةِ مِن تَحتِ العَرشِ ، وهُنَّ الباقِياتُ الصّالِحاتُ؟ قالوا : بَلى يا رَسولَ اللّهِ . فَقالَ : قولوا : سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ . وقالَ صلى الله عليه و آله : خَمسٌ بَخٍ بَخٍ لَهُنَّ ، ما أثقَلَهُنَّ فِي الميزانِ . (4)

المحاسن عن الحسن البصري عن الإمام الباقر عليه السلام :ألا اُخبِرُكُم بِخَمسِ خِصالٍ هِيَ مِنَ البِرِّ ، وَالبِرُّ يَدعو إلَى الجَنَّةِ؟ قُلتُ : بَلى! قالَ : . . . وَالإِكثارُ مِن قَولِ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَليِّ العَظيمِ» فَإِنَّهُ مِن كُنوزِ الجَنَّةِ . (5)

.


1- .الخصال : ص 345 ح 12 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 187 ح 9 .
2- .مسند ابن حنبل : ج 3 ص 180 ح 8091 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 698 ح 1901 ، كنزالعمّال : ج 3 ص 730 ح 8596 .
3- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 71 ح 54 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 234 ح 8434 نحوه ، كنزالعمّال : ج 1 ص 453 ح 1951 ؛ مستدرك الوسائل : ج 5 ص 374 ح 6127 نقلاً عن ابن أبي الجمهور في درر اللآلي نحوه .
4- .عدّة الداعي : ص 247 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 175 ح 22 .
5- .المحاسن : ج 1 ص 72 ح 27 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 188 ح 17 .

ص: 101

الخصال_ به نقل از ابو ذر _: پيامبر خدا ، مرا به هفت چيز سفارش فرمود : ... به من سفارش فرمود كه ذكر : «هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خداى بلند مرتبه و بزرگ» را فراوان بگويم ؛ زيرا كه آن ، از گنج هاى بهشت است .

مسند ابن حنبل_ به نقل از ابو هُرَيره _: در نخلستان يكى از اهالى مدينه با پيامبر خدا راه مى رفتم ... . به من فرمود : «اى ابو هُرَيره! آيا تو را به گنجى از گنج هاى بهشت راهنمايى نكنم؟». گفتم : چرا ، اى پيامبر خدا . فرمود : «بگو : هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا ، و از خدا جز به خود او ، پناه نمى توان بُرد » .

المستدرك على الصحيحين_ به نقل از ابوهُرَيره _: پيامبر خدا فرمود : «آيا به تو نياموزم» يا فرمود : «آيا تو را راه نمايى نكنم» به كلمه اى از زير عرش كه از گنج هاى بهشت است؟ مى گويى : هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا . پس [چون اين را بگويى ]خداوند عز و جل مى فرمايد : بنده ام تسليم شد و سر [در قدرت من ]سپرد » .

عدّة الداعى :پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «آيا پنج جمله به شما نياموزم كه بر زبان ، سبُك هستند و در ترازو[ى اعمال ]سنگين اند ، خداى مهربان را خشنود مى سازند و شيطان را مى رانند و از گنج هاى بهشت ، در زير عرش هستند و ماندگارهاى نيك اند؟». گفتند : چرا ، اى پيامبر خدا! فرمود : «بگوييد : پاكا خدا! ستايش ، خداى را! معبودى جز خدا نيست . خدا ، بزرگ تر است . هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خداوند والا و بزرگ » . و فرمود : «بَه بَه از اين پنج سخن! چه سنگين اند در ترازو[ى اعمال]!» .

المحاسن_ به نقل از حسن بصرى _: امام باقر عليه السلام فرمود : «آيا شما را از پنج چيز ، آگاه نگردانم كه از نيكى (يا : طاعت) اند و نيكى و طاعت هم به بهشت مى رساند؟». گفتم : بفرما . فرمود : « ... و بسيار گفتنِ جمله هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خداى والا و بزرگ ؛ زيرا كه اين جمله از گنج هاى بهشت است» .

.

ص: 102

2 / 6كَنزٌ مِن كُنوزِ العَرشِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :لَمّا فَرَغتُ مِمّا أمَرَنِيَ اللّهُ بِهِ مِن أمرِ السَّماواتِ وَالأَرضِ ، قُلتُ : يا رَبِّ ، إنَّهُ لَم يَكُن نَبِيٌّ قَبلي إلّا وقَد كَرَّمتَهُ ؛ جَعَلتَ إبراهيمَ خَليلاً ، وموسى كَليما ، وسَخَّرتَ لِداوُدَ الجِبالَ ، ولِسُلَيمانَ الرّيحَ وَالشَّياطينَ ، وأحيَيتَ لِعيسَى المَوتى ، فَما جَعَلتَ لي؟ قاَل : أوَلَيسَ قَد أعطَيتُكَ أفضَلَ مِن ذلِكَ كُلِّهِ؟ أنّي لا اُذكَرُ إلّا ذُكِرتَ مَعِيَ ، وجَعَلتُ صُدورَ اُمَّتِكَ أناجيلَ (1) يَقرَؤونَ القُرآنَ ظاهِرا ، ولَم اُعطِها اُمَّةً ، وأعطَيتُكَ كَنزا مِن كُنوزِ عَرشي : لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ . (2)

الدرّ المنثور عن أبي هريرة :سُئِلَ عُثمانُ بنُ عَفّانٍ عَن مَقاليدِ السَّماواتِ وَالأَرضِ ، فَقالَ : قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ» مِن كُنوزِ العَرشِ . (3)

الإمام الصادق عليه السلام_ في ذِكرِ حَديثِ مِعراجِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله _: قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : يا رَبِّ ، أعطَيتَ أنبِياءَكَ فَضائِلَ فَأَعطِني . فَقالَ اللّهُ : قَد أعطَيتُكَ فيما أعطَيتُكَ كَلِمَتَينِ مِن تَحتِ عَرشي : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» و«لا مَنجى مِنكَ إلّا إلَيكَ» . (4)

.


1- .إنجيل إفععيل من النجل ... وعين نجلاء أي واسعة وجمع الإنجيل: أناجيل (معاني القرآن للنحّاس : ج 1 ص 343). فالمراد أنّ قلوبهم واسعة مشروحة تسع القرآن فيحفظونه .
2- .تفسير ابن كثير : ج 8 ص 452 ، البداية والنهاية : ج 6 ص 283 كلاهما نقلاً عن أبي نعيم في دلائل النبوّة عن أنس .
3- .الدرّ المنثور : ج 7 ص 244 نقلاً عن الحارث بن أبي اُسامة وابن مردويه ، كنزالعمّال : ج 2 ص 497 ح 4589 .
4- .تفسير القمّي : ج 2 ص 11 عن هشام بن سالم ، بحار الأنوار : ج 93 ص 186 ح 7 .

ص: 103

2 / 6 گنجى از گنج هاى عرش

2 / 6گنجى از گنج هاى عرشپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون از مأموريتى كه خداوند در باره آسمان ها و زمين به من داده بود ، فراغت يافتم ، گفتم : خداوندا! هيچ پيامبرى پيش از من نبود ، مگر آن كه او را كرامتى بخشيدى : ابراهيم عليه السلام را دوست خود قرار دادى و موسى عليه السلام را همسخن خود ، براى داوود عليه السلام كوه ها را مسخّر ساختى و براى سليمان عليه السلام باد و ديوان را ، و براى عيسى عليه السلام مُردگان را زنده ساختى . براى من ، چه قرار دادى؟ خداوند فرمود : «آيا نه اين است كه بهتر از همه اينها را به تو داده ام؟ از من ياد نمى شود ، مگر آن كه در كنار من ، از تو نيز ياد شود ، سينه هاى امّتت را اناجيل (1) قرار داده ام كه قرآن را از بَر مى خوانند ، در حالى كه چنين چيزى را به هيچ امّتى نداده ام ، و گنجى از گنج هاى عرشم را به تو داده ام [و آن عبارت است از] : هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خداى والا و بزرگ » .

الدرّ المنثور_ به نقل از ابو هُرَيره _: از عثمان بن عفّان ، در باره كليدهاى آسمان ها و زمين ، سؤال شد . گفت : پيامبر خدا فرمود : « پاكا خدا! ستايش خداى را! معبودى جز خدا نيست ؛ خدا ، بزرگ تر است ؛ و هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خداى والا و بزرگ از گنج هاى عرش اند» .

امام صادق عليه السلام_ در بيان حديث معراج پيامبر صلى الله عليه و آله _: پيامبر خدا گفت : خداوندا! به پيامبرانت ، مزايايى دادى . پس به من نيز عطا فرما . خداوند فرمود : «در ميان آنچه به تو داده ام ، دو كلمه از [كلمات] زير عرشم را هم دادم : هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا و و از تو نتوان رهيد ، مگر با گريختن به سوى خود تو » .

.


1- .اناجيل جمع انجيل است و مقصود آن است كه سينه هاى امت تو را وسيع و گشاده قرار داديم تا قرآن را بتوانند حفظ كنند .

ص: 104

راجع : ص 120 (بركات الحوقلة / أمان من الهمّ) .

2 / 7تَسبيحُ حَمَلَةِ العَرشِرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ وقَد تَلا هذِهِ الآيَةَ : «الرَّحْمَ_نُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى» (1) _: ما تَحمِلُهُ الأَملاكُ إلّا بِقَولِ : لا إلهَ إلَا اللّهُ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ . (2)

الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ حَمَلَةَ العَرشِ لَمّا ذَهَبوا يَنهَضونَ بِالعَرشِ لَم يَستَقِلّوهُ (3) ، فَأَلهَمَهُمُ اللّهُ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» فَنَهَضوا بِهِ . (4)

2 / 8النَّوادِرُالإمام الصادق عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله في مَلَأٍ مِن أصحابِهِ فَقالَ : خُذوا جُنَّتَكُم . (5) فَقالوا : يا رَسولَ اللّهِ حَضَرَ عَدُوٌّ؟ قالَ : لا ، جُنَّتَكُم مِنَ النّارِ . قالَ : قولوا : «سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ» فَإِنَّهُنَّ يَومَ القِيامَةِ مُقَدِّماتٌ مُنجِياتٌ ومُعَقِّباتٌ ، وهُنَّ عِندَ اللّهِ الصّالِحاتُ الباقِياتُ . (6)

.


1- .طه : 5 .
2- .التوحيد : ص 277 ح 1 عن الحسين بن زيد الهاشمي عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 93 ص 185 ح 2 .
3- .استقلّه : حَمَلَه ورَفَعَه (القاموس المحيط : ج 4 ص 40 «قلل») .
4- .المحاسن : ج 1 ص 112 ح 107 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 189 ح 21 .
5- .الجُنّة : الدِّرع. وكلُّ ما وقاك جُنّةٌ (لسان العرب : ج 13 ص 94 «جنن») .
6- .الأمالي للطوسي : ص 677 ح 1435 عن بشير الدهّان ، بحار الأنوار : ج 93 ص 174 ح 20 .

ص: 105

2 / 7 تسبيح حاملان عرش
2 / 8 گوناگون

ر . ك : ص 121 (بركت هاى «لا حول ولا قوّة إلّا باللّه / ايمن ماندن از غم و اندوه).

2 / 7تسبيح حاملان عرشپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ پس از تلاوت اين آيه «[خداى] رحمان كه بر عرش قرار گرفته است» _: فرشتگان ، آن [عرش] را حمل نمى كنند ، مگر با گفته : «معبودى جز خدا نيست ، و هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارىِ خدا» .

امام صادق عليه السلام :حاملان عرش ، چون رفتند كه عرش را بردارند ، نتوانستند آن را بلند كنند . پس خداوند به ايشان «هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا» را الهام فرمود . پس آن را برداشتند .

2 / 8گوناگونامام صادق عليه السلام :پيامبر خدا ، در جمعى از يارانش فرمود : «سپرهايتان را برگيريد» . گفتند : مگر دشمنى آمده است ، اى پيامبر خدا؟ فرمود : «نه . سپرهايتان در برابر آتش را . بگوييد : پاكا خدا و ستايش ، خداى را! معبودى جز خدا نيست خدا ، بزرگ تر است . هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خداى والا و بزرگ ؛ زيرا كه اين جملات ، در روز قيامت ، از پيش و از پس [آدمى ]مى روند و او را نجات مى دهند ، و در نزد خداوند ، ماندگارهاى نيك اند» .

.

ص: 106

عنه عليه السلام :مَن بَخِلَ مِنكُم بِمالٍ أن يُنفِقَهُ ، وبِالجِهادِ أن يَحضُرَهُ ، وبِاللَّيلِ أن يُكابِدَهُ ، فلا يَبخَل بِ : سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ . (1)

تفسير فرات عن جعفر بن محمّد الفزاري معنعنا عن الحسين بن عبد اللّه بن جندب ، قال :أخرَجَ إلَينا صَحيفَةً ، فَذَكَرَ أنَّ أباهُ كَتَبَ إلى أبِي الحَسَنِ عليه السلام : جُعِلتُ فِداكَ إنّي قَد كَبِرتُ وضَعُفتُ وعَجَزتُ عَن كَثيرٍ مِمّا كُنتُ أقوى عَلَيهِ ، فَاُحِبُّ _ جُعِلتُ فِداكَ _ أن تُعَلِّمَني كَلاما يُقَرِّبُني مِن رَبّي ، ويَزيدُني فَهما وعِلما . فَكَتَبَ إلَيهِ : قَد بَعَثتُ إلَيكَ بِكِتابٍ فَاقرَأهُ وتَفَهَّمهُ ، فَإِنَّ فيهِ شِفاءً لِمَن أرادَ اللّهُ شِفاهُ ، وهُدىً لِمَن أرادَ اللّهُ هُداهُ ، فَأَكثِر مِن ذِكرِ : بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ . (2)

.


1- .المحاسن : ج 1 ص 107 ح 93 عن داوود بن الحصين ، بحار الأنوار : ج 93 ص 172 ح 16 .
2- .تفسير فرات : ص 283 ح 384 ، بحار الأنوار : ج 23 ص 313 ح 20 .

ص: 107

امام صادق عليه السلام :هر يك از شما از انفاق كردن مالى ، يا حاضر شدن در صحنه جهاد ، و يا تحمّل شب زنده دارى ، دريغ ورزد ، [لااقل] از گفتن اين جملات ، دريغ نورزد : پاكا خدا و ستايش ، خداى را! و معبودى جز خدا نيست . خدا ، بزرگ تر است . هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا » .

تفسير فرات_ به نقل از جعفر بن محمّد فزارى ، با ذكر نام يكايك راويان ، از حسين بن عبد اللّه بن جندب _: گفت: حسين بن عبد اللّه بن جندب نوشته اى به ما نشان داد و گفت كه پدرش به ابوالحسن عليه السلام نوشت : قربانت گردم! من ، سالخورده و ناتوان گشته ام و ديگر نمى توانم بسيارى از اعمالى را كه در گذشته توانايى انجام دادنشان را داشتم ، به جا آوردم . از اين رو _ فدايت شوم _ دوست دارم سخنى به من بياموزى كه مرا به پروردگارم نزديك گردانَد و بر فهم و دانش من ، بيفزايد . امام عليه السلام به او نوشت : «نامه اى برايت مى فرستم . آن را بخوان و نيك ، آن را درياب ؛ زيرا كه در آن ، براى كسى كه خداوند شفايش را بخواهد ، شفاست ، و براى كسى كه خداوند ، هدايتش را بخواهد ، هدايت است . پس ، اين ذكر را بسيار بگو : به نام خداوند مهرگسترِ مهربان . هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خداى والا و بزرگ » .

.

ص: 108

الفَصلُ الثّالِثُ : بركات الحوقلة3 / 1بَقاءُ النِّعَمِالكتاب«وَ لَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَا بِاللَّهِ إِن تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنكَ مَالًا وَ وَلَدًا» . (1)

الحديثالمعجم الكبير عن عقبة بن عامر :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن أنعَمَ اللّهُ عَلَيهِ بِنِعمَةٍ فَأَرادَ بَقاءَها ، فَليُكثِر مِن قَولِ : لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ . ثُمَّ قَرَأَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «وَ لَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَا بِاللَّهِ» . (2)

المعجم الصغير عن أنس عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما أنعَمَ اللّهُ عَلى عَبدٍ نِعمَةً في مالٍ أو أهلٍ أو وَلَدٍ ، فَقالَ : «ما شاءَ اللّهُ لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» فَيَرى فيها آفَةً دونَ المَوتِ . وقَرَأَ : «لَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَا بِاللَّهِ» . (3)

.


1- .الكهف : 39 .
2- .المعجم الكبير : ج 17 ص 311 ح 859 ، الدرّ المنثور : ج 5 ص 392 نقلاً عن ابن مردويه ، كنزالعمّال : ج 3 ص 265 ح 6476 .
3- .المعجم الصغير : ج 1 ص 212 ، شُعب الإيمان : ج 4 ص 124 ح 4525 وليس فيه ذيله ، كنزالعمّال : ج 3 ص 253 ح 6408 نقلاً عن مسند أبي يعلى .

ص: 109

فصل سوم: بركت هاى «لا حول ولا قوّة إلّا باللّه »

3 / 1 پايندگى نعمت ها

فصل سوم: بركت هاى «لا حول ولا قوّة إلّا باللّه »3 / 1پايندگى نعمت هاقرآن«و چرا آن گاه كه به باغت درآمدى ، نگفتى : «هر چه خدا بخواهد! نيرويى جز به يارى خدا نيست» ، اگر مرا از نظر مال و فرزند ، كمتر از خود مى بينى؟» .

حديثالمعجم الكبير_ به نقل از عقبة بن عامر _: پيامبر خدا فرمود : «هر كس كه خداوند به او نعمتى ارزانى داشته است و مى خواهد آن نعمت ، پايدار بمانَد ، بسيار بگويد : هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا » . پيامبر خدا ، سپس اين آيه را برخواند : « «و چرا آن گاه كه به باغت درآمدى ، نگفتى : هر چه خدا خواهد! نيرويى جز به يارى خدا نيست؟» » .

المعجم الصغير_ به نقل از اَنَس _: پيامبر خدا فرمود : «خداوند ، به هر بنده اى ، نعمتى ، از مال يا زن و يا فرزند ، ارزانى دارد و او بگويد : «هر چه خدا خواهد! نيرويى نيست ، جز به قدرت خدا»، در آن نعمت ، آسيبى نمى آيد ، بجز مرگ» . (1) آن گاه پيامبر صلى الله عليه و آله اين آيه را خواند : «چرا آن گاه كه به باغت درآمدى ، نگفتى : هر چه خدا خواهد! هيچ نيرويى نيست ، مگر به يارى خدا؟» .

.


1- .يا : تا زنده است ، به آن نعمت ، آسيبى و آفتى نمى رسد .

ص: 110

الإمام الصادق عليه السلام :عَجِبتُ لِمَن أرادَ الدُّنيا وزينَتَها كَيفَ لا يَفزَعُ إلى قَولِهِ تَعالى : «مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَا بِاللَّهِ» ؟ فَإِنّي سَمِعتُ اللّهَ عز و جل يَقولُ بِعَقِبِها : «إِن تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنكَ مَالًا وَ وَلَدًا * فَعَسَى رَبِّى أَن يُؤْتِيَنِ خَيْرًا مِّن جَنَّتِكَ» الآيَةَ ، و«عَسى» مُوجِبَةٌ . (1)

تفسير القمّي :قَولُهُ : «وَ اضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً رَّجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَ_بٍ وَ حَفَفْنَ_هُمَا بِنَخْلٍ وَ جَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا» (2) ، قالَ : نَزَلَت في رَجُلٍ كانَ لَهُ بُستانانِ كَبيرانِ عَظيمانِ كَثيرَا الثِّمارِ _ كَما حَكَى اللّهُ عز و جل _ وفيهِما نَخلٌ وزَرعٌ ، وكانَ لَهُ جارٌ فَقيرٌ ، فَافتَخَرَ الغَنِيُّ عَلى ذلِكَ الفَقيرِ ، وقالَ لَهُ : «أَنَا أَكْثَرُ مِنكَ مَالًا وَ أَعَزُّ نَفَرًا * وَ دَخَلَ جَنَّتَهُ» أي بُستانَهُ وقالَ : «مَا أَظُنُّ أَن تَبِيدَ هَ_ذِهِ أَبَدًا * وَ مَا أَظُنُّ السَّ_اعَةَ قَائِمَةً وَ لَئِن رُّدِدتُّ إِلَى رَبِّى لَأَجِدَنَّ خَيْرًامِّنْهَا مُنقَلَبًا» ، فَقالَ لَهُ الفَقيرُ : «أَكَفَرْتَ بِالَّذِى خَلَقَكَ مِن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلاً * لَّ_كِنَّاْ هُوَ اللَّهُ رَبِّى وَ لَا أُشْرِكُ بِرَبِّى أَحَدًا» . ثُمَّ قالَ الفَقيرُ لِلغَنِيِّ : «وَ لَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَا بِاللَّهِ إِن تَرَنِ أَنَاأَقَلَّ مِنكَ مَالًا وَ وَلَدًا» ، ثُمَّ قالَ الفَقيرُ : «فَعَسَى رَبِّى أَن يُؤْتِيَنِ خَيْرًا مِّن جَنَّتِكَ وَ يُرْسِلَ عَلَيْهَا حُسْبَانًا مِّنَ السَّمَاءِ فَتُصْبِحَ صَعِيدًا زَلَقًا» أي مُحتَرِقا «أَوْ يُصْبِحَ مَاؤُهَا غَوْرًا فَلَن تَسْتَطِيعَ لَهُ طَ_لَبًا» ، فَوَقَعَ فيها ما قالَ الفَقيرُ في تِلكَ اللَّيلَةِ ، وأصبَحَ الغَنِيُّ «يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلَى مَا أَنفَقَ فِيهَا وَهِىَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَ يَقُولُ يَ__لَيْتَنِى لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّى أَحَدًا * وَ لَمْ تَكُن لَّهُ فِئَةٌ يَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَ مَا كَانَ مُنتَصِرًا» (3) ، فَهذِهِ عُقوبَةُ البَغيِ (4) . (5)

.


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 393 ح 5835 ، الخصال : ص 218 ح 43 كلاهما عن أبان بن عثمان وهشام بن سالم ومحمّد بن حمران ، بحار الأنوار : ج 93 ص 185 ح 1 .
2- .الكهف : 32 .
3- .الآيات من سورة الكهف : 34 _ 43 .
4- .في بحار الأنوار : «الغني» بدل «البغي» .
5- .تفسير القمّي : ج 2 ص 35 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 185 ح 3 .

ص: 111

امام صادق عليه السلام :درشگفتم از كسى كه دنيا و زيور آن را مى خواهد ، چگونه به اين سخن خداوند متعال پناه نمى برَد : «هر چه خدا بخواهد! نيرويى جز به يارى خدا نيست» ؟ چرا كه مى شنوم خداوند عز و جل در دنباله آن مى فرمايد : «اگر مرا از نظر مال و فرزند ، كمتر از خود مى بينى . باشد كه پروردگارم بهتر از باغ تو به من دهد» تا آخر آيه ، تعبير «باشد» ، دلالت بر قطعيّت دارد .

تفسير القمى :اين سخن خداوند متعال : «و براى ايشان ، آن دو مرد را نمونه بياور كه به يكى از آنها ، دو باغ انگور داديم و پيرامون آن دو باغ را با درختان خرما پوشانديم و ميان آن دو را كشتزارى قرار داديم» . فرمود : «در باره مردى فرود آمد كه به فرموده خداوند عز و جل ، داراى دو باغ بزرگ پهناور و پُر ميوه بود كه در آنها ، نخلستان و كشتزارى وجود داشت . آن مرد را همسايه نيازمندى بود. صاحب آن باغ ها بر آن مرد نيازمند ، فخر فروخت . گفت : «مال من ، از تو بيشتر است و از حيث افراد ، از تو نيرومندترم . و داخل باغ خود شد» و گفت : «گمان نمى كنم كه اين نعمت ، هرگز زوال پذيرد و گمان نمى كنم كه رستاخيز ، بر پا شود ، و اگر هم به سوى پروردگارم باز گردانده شوم، قطعا بهتر ازاين را در بازگشت، خواهم يافت» . مرد نيازمند به او گفت : آيا به آن كسى كه تو را از خاك ، سپس از نطفه آفريد ، آن گاه ، تو را به صورت مردى درآورد ، كافر شدى؟ امّا من [مى گويم :] اوست خدا ، پروردگار من ، و هيچ كس را با پروردگارم شريك نمى گردانم» . سپس ، مرد نيازمند به آن مرد توانگر گفت : «چرا آن گاه كه به باغت درآمدى ، نگفتى : آنچه خدا بخواهد! نيرويى جز به يارى خدا نيست ، اگر مرا از حيث مال و فرزند ، كمتر از خود مى بينى؟» . مرد نيازمند ادامه داد : «اميد است كه پروردگارم بهتر از باغ تو به من دهد و بر آن [باغ تو] آفتى از آسمان بفرستد تا به زمين هموار و لغزنده، تبديل شود» ، يعنى بسوزد، «يا آب آن [در زمين] فروكش كند تا هرگز نتوانى آن را به دست آورى» . پس آنچه نيازمند ، آن شب در باره باغ او گفته بود ، به وقوع پيوست . صبحگاهان ، مرد توانگر «براى [از كف دادن ]آنچه در آن باغ ، هزينه كرده بود دست هايش را بر هم مى زد ، در حالى كه داربست هاى آن ، فرو ريخته بود ، و مى گفت : اى كاش ، هيچ كس را شريك پروردگارم نمى ساختم! و او را در برابر خدا ، گروهى نبود تا يارى اش كنند و توانى نداشت كه خود را يارى كند ؟» . اين است كيفر سركشى .

.

ص: 112

3 / 2غُفرانُ الذُّنوبِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :أكثِروا مِن قَولِ : «سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ»؛ فَإِنَّهُنَّ الباقِياتُ الصّالِحاتُ ، وهُنَّ يَحطُطنَ الخَطايا كَما تَحُطُّ الشَّجَرَةُ وَرَقَها ، وهُنَّ مِن كُنوزِ الجَنَّةِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ» خَرَجَ مِن ذُنوبِهِ كَيَومَ وَلَدَتهُ اُمُّهُ ، ووُقِيَ سَبعينَ بابا مِنَ الفَقرِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ كُلَّ يَومٍ مِئَةَ مَرَّةٍ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» غَفَرَ اللّهُ لَهُ ذُنوبَهُ ، وقَضى لَهُ مِئَةَ حاجَةٍ ، وبَنى لَهُ فِي الجَنَّةِ مِئَةَ قَصرٍ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :ما عَلَى الأَرضِ أحَدٌ يَقولُ : «لا إلهَ إلَا اللّهُ وَاللّهُ أكبَرُ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» إلّا كُفِّرَت عَنهُ خَطاياهُ ، ولَو كانَت مِثلَ زَبَدِ البَحرِ (4) . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ حينَ يَنصَرِفُ مِن صَلاتِهِ : «سُبحانَ اللّهِ العَظيمِ وبِحَمدِهِ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ» ثَلاثَ مَرّاتٍ ، قامَ مَغفورا لَهُ . (6)

.


1- .كنزالعمّال : ج 1 ص 466 ح 2031 نقلاً عن الرامهرمزي في الأمثال عن أبي الدرداء .
2- .مستدرك الوسائل : ج 5 ص 373 ح 6123 نقلاً عن القطب الراوندي في لبّ اللباب .
3- .مستدرك الوسائل : ج 5 ص 375 ح 6132 نقلاً عن القطب الراوندي في لبّ اللباب .
4- .الزَّبدَ من البحر وغيره : كالرغْوة (المصباح المنير : ص 250 «زبد») .
5- .سنن الترمذي : ج 5 ص 509 ح 3460 ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 551 ح 6489 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 682 ح 1853 كلاهما بزيادة «وسبحان اللّه والحمد للّه » بعد «واللّه أكبر» وكلّها عن عبد اللّه بن عمرو ، كنزالعمّال : ج 1 ص 455 ح 1963 ؛ بحار الأنوار : ج 93 ص 275 ح 4 نقلاً عن خطّ الشهيد .
6- .عمل اليوم والليلة لابن السني : ص 50 ح 129 عن أنس ، كنزالعمّال : ج 2 ص 135 ح 3483 .

ص: 113

3 / 2 آمرزش گناهان

3 / 2آمرزش گناهانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گفتار : «پاكا خدا و ستايش ، خداى را! معبودى جز خدا نيست . خدا ، بزرگ تر است ؛ و هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا» را بسيار بگوييد ؛ زيرا اينها ماندگارهاى نيك اند و گناهان را همچون برگ هاى درخت ، فرو مى ريزند و از گنج هاى بهشت اند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس بگويد : «هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به مدد خداى والا و بزرگ» ، همانند روزى كه از مادر ، متولّد شده است از گناهانش پاك گردد و از هفتاد نوع فقر محفوظ مانَد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس روزى صدمرتبه بگويد : «هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا» ، خداوند ، گناهانش را بيامرزد و صد حاجت از او برآوَرَد و صد قصر در بهشت ، برايش بنا كند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ كس در روى زمين نيست كه بگويد : «معبودى جز خدا نيست . خدا ، بزرگ تر است . هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا» ، جز آن كه گناهانش بخشوده مى شود ، اگر چه به اندازه كف دريا باشد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس پس از پايان نمازش سه مرتبه بگويد : «پاكا خداى بزرگ و ستايش ، او را! هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا» ، در حالى كه آمرزيده شده است ، از جاى خود برمى خيزد .

.

ص: 114

سنن الترمذي عن أبي سعيد وأبي هريرة عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ : «لا إلهَ إلَا اللّهُ وَاللّهُ أكبَرُ» صَدَّقَهُ رَبُّهُ . . . وإذا قالَ : «لا إلهَ إلَا اللّهُ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» قالَ عز و جل : لا إلهَ إلّا أنَا ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بي . وكانَ يَقولُ : مَن قالَها في مَرَضِهِ ثُمَّ ماتَ ، لَم تَطعَمهُ النّارُ . (1)

3 / 3قَضاءُ الحَوائِجِالإمام الصادق عليه السلام :إذا قالَ العَبدُ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» قالَ اللّهُ عز و جل لِلمَلائِكَةِ : اِستَسلَمَ عَبدي ، اِقضوا حاجَتَهُ . (2)

عنه عليه السلام :إذا دَعَا الرَّجُلُ فَقالَ بَعدَما دَعا : «ما شاءَ اللّهُ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» قالَ اللّهُ عز و جل : اِستَبسَلَ (3) عَبدي وَاستَسلَمَ لِأَمري ، اِقضوا حاجَتَهُ . (4)

عنه عليه السلام :ما مِن رَجُلٍ دَعا فَخَتَمَ بِقَولِ : «ما شاءَ اللّهُ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» إلّا اُجيبَت حاجَتُهُ . (5)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن دَعا بِهؤُلاءِ الكَلِماتِ الخَمسِ لَم يَسأَلِ اللّهَ شَيئا إلّا أعطاهُ : لا إلهَ إلَا اللّهُ وَاللّهُ أكبَرُ ، لا إلهَ إلَا اللّهُ وَحدَهُ لا شَريكَ لَهُ ، لَهُ المُلكُ ولَهُ الحَمدُ ، وهُوَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ ، لا إلهَ إلَا اللّهُ ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ . (6)

.


1- .سنن الترمذي : ج 5 ص 492 ح 3430 ، كنزالعمّال : ج 2 ص 232 ح 3895 .
2- .المحاسن : ج 1 ص 113 ح 109 عن هشام بن سالم وح 111 عن يحيى بن أبي بكر عن بعض أصحابه نحوه ، بحار الأنوار : ج 93 ص 189 ح 23 .
3- .في القاموس : استبسل : طرح نفسه في الحرب يريد أن يَقتل أو يُقتَل . وهو كناية عن غاية التسليم والانقياد وإظهار العجز في كلّ ما أراد بدون تقدير ربّ العباد (مرآة العقول : ج 12 ص 214) .
4- .الكافي : ج 2 ص 521 ح 1 عن هشام بن سالم .
5- .ثواب الأعمال : ص 24 ح 1 ، الأمالي للصدوق : ص 266 ح 287 نحوه وكلاهما عن عمران الزعفراني ، روضة الواعظين : ص 357 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 308 ح 6 .
6- .المعجم الكبير : ج 19 ص 361 ح 849 ، المعجم الأوسط : ج 8 ص 279 ح 8634 كلاهما عن معاوية بن أبي سفيان ، كنزالعمّال : ج 2 ص 225 ح 3866 .

ص: 115

3 / 3 برآوردن حوايج

سنن الترمذى_ به نقل از ابو سعيد و ابو هُرَيره _پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هر كس بگويد : معبودى جز خدا نيست . خدا ، بزرگ تر است ، پروردگارش او را تصديق مى كند ... و هر گاه بگويد : معبودى جز خدا نيست . هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا ، خداوند عز و جل مى فرمايد : [آرى!] معبودى جز من نيست و هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى من » . و مى فرمود : «هر كس در بيمارى خود ، اين جملات را بگويد و سپس بميرد ، خوراك آتش نمى شود» .

3 / 3برآوردن حوايجامام صادق عليه السلام :هرگاه بنده بگويد : «هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا» ، خداوند عز و جل به فرشتگان مى فرمايد : «بنده ام سرِ تسليم فرود آورد . حاجتش را بر آوريد» .

امام صادق عليه السلام :هرگاه بنده دعا كند و پس از دعايش بگويد : «هر چه خدا خواهد! هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا» ، خداوند عز و جل مى فرمايد : «بنده ام از خود ، گذشت و تسليم امر من شد . حاجتش را بر آوريد» .

امام صادق عليه السلام :هيچ مردى نيست كه دعا كند و در پايان بگويد : «هر چه خدا خواهد! هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا» ، جز آن كه حاجتش برآورده مى شود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس با اين پنج جمله دعا كند ، آنچه از خدا خواهد ، به او عطا مى كند : «معبودى جز خدا نيست و خدا ، بزرگ تر است . معبودى جز خدا نيست ؛ يگانه است و بى انباز . او راست پادشاهى و او راست ستايش . او بر هر چيزى تواناست . معبودى جز خدا نيست و هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا» .

.

ص: 116

راجع : ص 112 ح 1707 .

3 / 4دَفعُ الوَسوَسَةِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ آدَمَ شَكا إلَى اللّهِ عز و جل ما يَلقى مِن حَديثِ النَّفسِ وَالحُزنِ ، فَنَزَلَ عَلَيهِ جَبرَئيلُ عليه السلام فَقالَ لَهُ : يا آدَمُ قُل : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» ، فَقالَها فَذَهَبَ عَنهُ الوَسوَسَةُ وَالحُزنُ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :ألا فَاذكُروا يا اُمَّةَ مُحَمَّدٍ مُحَمَّدا وآلَهُ عِندَ نَوائِبِكُم وشَدائِدِكُم ، لِيَنصُرَ اللّهُ بِهِ مَلائِكَتَكُم عَلَى الشَّياطينِ الَّذينَ يَصُدُّونَكُم ؛ فَإِنَّ كُلَّ واحِدٍ مِنكُم مَعَهُ مَلَكٌ عَن يَمينِهِ يَكتُبُ حَسَناتِهِ ، ومَلَكٌ عَن يَسارِهِ يَكتُبُ سَيِّئاتِهِ ، ومَعَهُ شَيطانانِ من عِندِ إبليسَ يُغوِيانِهِ ، فَإِذا وَسوَسا في قَلبِهِ ، ذَكَرَ اللّهَ وقالَ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ ، وصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ الطَّيِّبينَ» خَنَسَ الشَّيطانانِ ، ثُمَّ صارا إلى إبليسَ فَشَكَواهُ وقالا لَهُ : قَد أعيانا أمرُهُ ، فَأَمدِدنا بِالمَرَدَةِ! فَلا يَزالُ يُمِدُّهُما ، حَتّى يُمِدَّهُما بِأَلفِ ماردٍ فَيَأتونَهُ ، فَكُلَّما راموهُ (2) ذَكَرَ اللّهَ وصَلّى عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ الطَّيِّبينَ ، لَم يَجِدوا عَلَيهِ طَريقا ولا مَنفَذا . (3)

.


1- .الأمالي للصدوق : ص 637 ح 855 ، مُهج الدعوات : ص 363 كلاهما عن هشام بن سالم عن الإمام الصادق عليه السلام والأخير نحوه ومن دون إسنادٍ إليه صلى الله عليه و آله ، روضة الواعظين : ص 360 ، بحار الأنوار : ج 95 ص 167 ح 22 وراجع قصص الأنبياء : ص 49 ح 18 .
2- .رامَ الشيءَ : طَلَبُه (لسان العرب : ج 12 ص 258 «روم») .
3- .التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري عليه السلام : ص 396 ح 270 ، بحار الأنوار : ج 63 ص 271 ح 158 .

ص: 117

3 / 4 از بين بردن وسوسه و خيالات

ر . ك : ص 113 ح 1707 .

3 / 4از بين بردن وسوسه و خيالاتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آدم عليه السلام به خداوند عز و جل از دچار شدن به خيالات و اندوه ، شِكوه كرد . پس جبرئيل عليه السلام بر او فرود آمد و به او گفت : اى آدم ، بگو : «هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا» . آدم عليه السلام اين را گفت و وسوسه و اندوهش برطرف شد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هان! اى امّت محمّد ، در هنگام رنج ها و سختى هايتان ، محمّد و خاندان او را ياد كنيد تا خداوند ، به واسطه او ، فرشتگانتان را بر شياطينى كه شما را باز مى دارند ، يارى بخشد ؛ زيرا هر يك از شما ، فرشته اى در سمت راستش دارد كه كارهاى نيك او را مى نويسد ، و فرشته اى در سمت چپش كه كارهاى بدش را مى نويسد . نيز با او دو شيطان از جانب ابليس ، همراه است كه در گم راه كردنش مى كوشند . پس هرگاه آن دو ، در دلش وسوسه كردند و او بگويد : «هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خداى والا و بزرگ . درود خدا بر محمّد و خاندان پاكش باد!» ، آن دو شيطان ، دور مى شوند و نزد ابليس مى روند و به او شكايت مى كنند و به او گويند : ما از پسِ او بر نمى آييم . [ شيطان هاى ]عصيانگر را به يارى ما بفرست! و ابليس ، پيوسته ، نيروى كمكى مى فرستد تا شمارشان به هزار شيطان برسد و همگى نزد آن كس بيايند . وهر بار كه آهنگ او كنند ، او خداى را ياد مى كند و بر محمّد و خاندان پاكش ، درود مى فرستد . پس هيچ راه و روزنه اى به سوى او نمى يابند .

.

ص: 118

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ الشَّيطانَ اثنانِ : شَيطانُ الجِنِّ ؛ ويُبعَدُ بِ «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ» ، وشَيطانُ الإِنسِ ؛ ويُبعَدُ بِالصَّلاةِ عَلَى النَّبِيِّ وآلِهِ . (1)

الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ آدَمَ عليه السلام شَكا إلى رَبِّهِ حَديثَ النَّفسِ ، فَقالَ : أكثِر مِن قَولِ : لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ . (2)

الكافي عن حمّاد بن عثمان :كُنتُ عِندَ أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام فَكَلَّمَهُ شَيخٌ مِن أهلِ العِراقِ ، فَقالَ لَهُ : مالي أرى كَلامَكَ مُتَغَيِّرا؟ فَقالَ لَهُ : سَقَطَت مَقاديمُ فَمي فَنَقَصَ كَلامي . فَقالَ لَهُ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : وأنَا أيضا قَد سَقَطَ بَعضُ أسناني ، حَتّى أنَّهُ لَيُوَسوِسُ إلَيَّ الشَّيطانُ فَيَقولُ لي : إذا ذَهَبَتِ البَقِيَّةُ فَبِأَيِّ شَيءٍ تَأكُلُ؟ فَأَقولُ : لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ . (3)

الكافي عن عليّ بن مهزيار :كَتَبَ رَجُلٌ إلى أبي جَعفَرٍ عليه السلام يَشكو إلَيهِ لَمَما يَخطِرُ عَلى بالِهِ ، فَأَجابَهُ في بَعضِ كَلامِهِ : إنَّ اللّهَ عز و جل إن شاءَ ثَبَّتَكَ فَلا يَجعَلُ لِاءِبليسَ عَلَيكَ طَريقا ، قَد شَكا قَومٌ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله لَمَما يَعرِضُ لَهُم ؛ لَأَن تَهوِيَ بِهِمُ الرّيحُ أو يُقَطَّعوا أحَبُّ إلَيهِم مِن أن يَتَكَلَّموا بِهِ ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أتَجِدونَ ذلِكَ؟ قالوا : نَعَم . فَقالَ : وَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ إِنَّ ذلِكَ لَصَريحُ الإِيمانِ (4) ، فَإِذا وَجَدتُموهُ فَقولوا : آمَنّا بِاللّهِ ورَسولِهِ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ . (5)

.


1- .بحار الأنوار : ج 95 ص 136 ح 4 نقلاً عن خطّ الشهيد .
2- .المحاسن : ج 1 ص 112 ح 106 عن أبان بن تغلب ، بحار الأنوار : ج 93 ص 189 ح 20 .
3- .الكافي : ج 6 ص 335 ح 5 ، المحاسن : ج 2 ص 298 ح 1986 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 88 ح 3 .
4- .أي : استعظامهم الكلام به هو صريح الإيمان . فإنّ استعظام هذا وشدّة الخوف منه ، ومن النطق به فضلاً عن الاعتقاد به إنّما يكون لمن استكمل الإيمان استكمالاً محقّقا ، وانتفت عنه الريبة والشكوك .
5- .الكافي : ج 2 ص 425 ح 4 .

ص: 119

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شيطان ، دو گونه است : يكى شيطان جنّى كه با گفتنِ «هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خداى والا و بزرگ» ، دور گردانيده مى شود ، و ديگرى ، شيطان انسى ، كه با درود فرستادن بر پيامبر صلى الله عليه و آله و خاندان او دور مى گردد .

امام صادق عليه السلام :آدم عليه السلام از وسوسه [و خيالات] به پروردگارش شِكوه كرد . خدا فرمود : جمله : هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا را فراوان بگو» .

الكافى_ به نقل از حمّاد بن عثمان _: در محضر امام صادق عليه السلام بودم . پيرمردى از مردم عراق ، شروع به سخن گفتن با ايشان كرد . امام عليه السلام فرمود : «چرا سخن گفتنت تغيير كرده است؟». گفت : دندان هاى جلو دهانم افتاده است . از اين رو ، نمى توانم خوب صحبت كنم . امام صادق عليه السلام به او فرمود : «من نيز بعضى از دندان هايم افتاده است ، به طورى كه شيطان ، مرا وسوسه مى كند و مى گويد : بقيه دندان هايت كه از بين رفت ، چگونه غذا خواهى خورد؟ و من مى گويم : هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا » .

الكافى_ به نقل از على بن مهزيار _: مردى به امام جواد عليه السلام نامه اى نوشت و از وسوسه هايى كه بر خاطرش مى گذشت ، شِكوه كرد . امام عليه السلام در ضمن پاسخى كه به او نوشت ، چنين مرقوم فرمود : «خداوند عز و جل _ ان شاء اللّه _ استوارت بدارد و براى شيطان ، بر تو راهى قرار ندهد . عدّه اى به پيامبر صلى الله عليه و آله شكايت بردند كه وسوسه هايى در دل آنها مى گذرد كه اگر توفان ، آنان را در هم پيچد يا پاره پاره شوند ، نزدشان خوش تر است تا اين وسوسه ها را بر زبان آورند . پيامبر خدا فرمود : به راستى چنين احساسى داريد [كه نابود شويد و اين خطورات و وسوسه ها را به زبان نياوريد]؟ گفتند : آرى . فرمود : سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، اين ، عينِ ايمان است . پس هرگاه اين وسوسه ها را در خود يافتيد ، بگوييد : به خدا و پيامبر او ايمان آورديم . هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا » .

.

ص: 120

3 / 5تَسكينُ الغَضَبِمستدرك الوسائل :في حَديثٍ أنَّ إبليسَ قالَ لِموسى عليه السلام : وإيّاكَ وَالغَضَبَ ، وإذا غَضِبتَ فَقُل : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ» يَسكُنُ غَضَبُكَ . (1)

3 / 6أمانٌ مِنَ الهَمِّرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن حَزَنَهُ أمرٌ فَليَقُل : لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ . (2)

الإمام الصادق عليه السلام_ لِسُفيانَ الثَّورِيِّ _: يا سُفيانُ ، إذا حَزَنَكَ أمرٌ مِن سُلطانٍ أو غَيرِهِ ، فَأَكثِر مِن قَولِ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» فَإِنَّها مِفتاحُ الفَرَجِ ، وكَنزٌ مِن كُنوزِ الجَنَّةِ . (3)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ مِن وَصِيَّةٍ لَهُ أوصى بِها عَلِيّا عليه السلام _: يا عَلِيُّ : أمانٌ لِاُمَّتي مِنَ الهَمِّ : لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ ، لا مَلجَأَ ولا مَنجى مِنَ اللّهِ إلّا إلَيهِ . (4)

.


1- .مستدرك الوسائل : ج 12 ص 15 ح 13383 نقلاً عن القطب الراوندي في لبّ اللباب .
2- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 46 ح 171 عن أحمد بن عامر الطائي وأحمد بن عبد اللّه الهروي وداوود بن سليمان الفرّاء ، صحيفة الإمام الرضا عليه السلام : ص 258 ح 192 كلاهما عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، كفاية الأثر : ص 295 عن زيد بن عليّ عن الإمام زين العابدين عن أبيه عن جدّه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 93 ص 187 ح 10 ؛ تاريخ بغداد : ج 3 ص 180 عن ابن أبي حازم ، شُعب الإيمان : ج 1 ص 441 ح 651 وج 4 ص 108 ح 4446 كلاهما عن عبد العزيز بن أبي حازم وعبد العزيز بن محمّد الداوردي وكلّها عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، كنزالعمّال : ج 3 ص 259 ح 6442 .
3- .كشف الغمّة : ج 2 ص 368 عن مالك بن أنس ، بحار الأنوار : ج 78 ص 201 ح 29 ؛ الدرّ المنثور : ج 5 ص 8 نقلاً عن أبي نعيم في الحلية .
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 371 ح 5762 عن حمّاد بن عمرو وأنس بن محمّد عن أبيه جميعا ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 334 ح 2656 كلاهما عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عن الإمام عليّ عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 77 ص 58 ح 3 .

ص: 121

3 / 5 فرو نشاندن خشم
3 / 6 ايمن ماندن از اندوه و نگرانى

3 / 5فرو نشاندن خشممستدرك الوسائل :در حديثى آمده است كه ابليس به موسى عليه السلام گفت : از خشم ، دورى كن و هرگاه خشمگين شدى ، بگو : «هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خداى والا و بزرگ» ، خشمت آرام مى گيرد .

3 / 6ايمن ماندن از اندوه و نگرانىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس ، چيزى او را اندوهگين سازد ، بگويد : «هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا» .

امام صادق عليه السلام_ به سفيان ثورى _: اى سفيان! هرگاه ناراحتى اى از جانب حكومت يا جز آن به سراغت آمد ، بسيار بگو : «هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا» ؛ چرا كه اين جمله ، كليد گشايش و گنجى از گنج هاى بهشت است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ از سفارش هاى ايشان به على عليه السلام _: اى على! جمله «هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خداى والا و بزرگ . از خدا ، جز به خود او پناه نمى توان برد و جز به او نجات نمى توان يافت» ، مايه ايمنى امّت من از غم و اندوه است .

.

ص: 122

عنه صلى الله عليه و آله :أكثِروا مِن قَولِ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» فَإِنَّها تَدفَعُ تِسعَةً وتِسعينَ بابا مِنَ الضُّرِّ ؛ أدناهَا الهَمُّ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :قَولُ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ» كَنزٌ مِن كُنوزِ الجَنَّةِ ، وهِيَ شِفاءٌ مِن تِسعَةٍ وتِسعينَ داءً أدناهُ الهَمُّ . (2)

تيسير المطالب عن أبي ذرّ :أوصاني رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أن اُكثِرَ مِن قَولِ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» فَإِنَّها كَنزٌ مِن كُنوزِ الجَنَّةِ ، ويَدفَعُ اللّهُ بِها تِسعا وتِسعينَ بابا مِن أبوابِ البَلاءِ ، أدناها وأيسَرُهَا الهَمُّ وَالحُزنُ . (3)

الإمام الصادق عليه السلام :مَن قالَ في كُلِّ يَومٍ مِئَةَ مَرَّةٍ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» دَفَعَ اللّهُ بِها عَنهُ سَبعينَ نَوعا مِنَ البَلاءِ ؛ أيسَرُهَا الهَمُّ . (4)

عنه عليه السلام :إذا تَوالَت عَلَيكَ الهُمومُ فَقُل : لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ . (5)

عنه عليه السلام_ في أحوالِ آدَمَ عليه السلام _: كانَ إذا لَم يَأتِهِ جَبرَئيلُ اغتَمَّ وحَزَنَ ، فَشَكا ذلِكَ إلى جَبرَئيلَ ، فَقالَ : إذا وَجَدتَ شَيئا مِنَ الحُزنِ فَقُل : لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ . (6)

الدعوات عن ابن عبّاس :جاءَ عَونُ بنُ مالِكٍ الأَشجَعِيُّ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا رَسولَ اللّهِ ، إنَّ ابني قَد أسَرَهُ العَدُوُّ ، وقَدِ اشتَدَّ غَمّي وعيلَ صَبري ، فَما تَأمُرُني؟ قالَ : آمُرُكَ أن تُكثِرَ مِن قَولِ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ في كُلِّ حالٍ» . فَانصَرَفَ وهُوَ يَقولُ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ عَلى كُلِّ حالٍ» ، فَبَينا هُوَ كَذلِكَ إذ أتاهُ ابنُهُ ، مَعَهُ مِئَةٌ مِنَ الإِبِلِ غَفَلَ عَنهَا المُشرِكونَ فَاستاقَها . فَأَتَى الأَشجَعِيُّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَذَكَرَ لَهُ ذلِكَ ، فَنَزَلَت هذِهِ الآيَةُ : «وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا * وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ» (7) . (8)

.


1- .المعجم الأوسط : ج 4 ص 33 ح 3541 ، المعجم الصغير : ج 1 ص 157 وزاد في آخره «والفقر» وكلاهما عن جابر بن عبد اللّه ، كنزالعمّال : ج 1 ص 455 ح 1961 .
2- .الجعفريّات : ص 188 ، النوادر للراوندي : ص 94 ح 38 كلاهما عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، قرب الإسناد : ص 76 ح 244 عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 93 ص 187 ح 8 .
3- .تيسير المطالب : ص 318 عن عبد اللّه بن ميمون عن الإمام الصادق عن الإمام الباقر عليهماالسلام .
4- .ثواب الأعمال : ص 195 ح 1 عن عمر بن يزيد ، بحار الأنوار : ج 93 ص 188 ح 16 .
5- .الدعوات : ص 83 ح 210 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 274 ح 2 .
6- .قصص الأنبياء : ص 49 ح 18 عن أبان بن عيسى ، بحار الأنوار : ج 93 ص 188 ح 14 .
7- .الطلاق : 2 و 3 .
8- .الدعوات : ص 296 ح 63 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 274 ح 2 .

ص: 123

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جمله «هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا» را بسيار بگوييد ؛ زيرا اين جمله ، نود و نه نوع گزند را دور مى كند كه كمترين آنها ، اندوه و نگرانى است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جمله «هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خداى والا و بزرگ» ، گنجى از گنج هاى بهشت ، و شفا دهنده نود و نُه بيمارى است كه كمترين آنها ، اندوه [و نگرانى] است .

تيسير المطالب_ به نقل از ابو ذر _: پيامبر خدا به من توصيه فرمود كه جمله «هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا» را فراوان بگويم ؛ زيرا كه آن ، گنجى از گنج هاى بهشت است و به سبب آن ، خداوند ، نود و نه نوع از انواع رنج و گرفتارى را دفع مى كند كه كمترين و آسان ترين آنها ، نگرانى و اندوه است .

امام صادق عليه السلام :هر كس در هر روز ، صد مرتبه بگويد : «هيچ نيرو توانى نيست ، جز به يارى خدا»، خداوند ، به واسطه آن ، هفتاد نوع بلا را از او دور مى گردانَد كه آسان ترين آنها اندوه [و نگرانى] است .

امام صادق عليه السلام :هرگاه اندوه ها [و نگرانى ها] پياپى به تو رسيد ، بگو : «هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا» .

امام صادق عليه السلام_ در احوال آدم عليه السلام _: هرگاه جبرئيل عليه السلام نزدش نمى آمد ، غمگين و اندوهناك مى شد . از اين حالت ، به جبرئيل عليه السلام شِكوه كرد . جبرئيل عليه السلام گفت : هرگاه دچار اندوهى شدى بگو : «هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا» .

الدعوات_ به نقل از ابن عبّاس _: عون بن مالك اشجعى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا! پسرم را دشمن ، اسير كرده است و از اين بابت ، بسيار ناراحتم و شكيبايى ام به سرآمده است . چه به من دستور مى دهى؟ فرمود : «به تو دستور مى دهم كه جمله : در هر حال ، هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا را بسيار بگويى» . عون رفت و با خود مى گفت : «در همه حال ، هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا» . در همين حال كه اين جمله را مى گفت ، به ناگاه ، پسرش با يكصد شتر كه دور از چشم مشركان ، آنها را با خود آورده بود ، نزد او آمد . اشجعى ، نزد پيامبر خدا آمد و ماجرا را براى ايشان گفت . اين آيه فرود آمد : «و هر كه از خدا پروا كند ، خداوند ، برايش راه خروجى قرار دهد و به او از جايى كه گمان نمى كند ، روزى دهد» .

.

ص: 124

الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :إذا حَزَنَكَ أمرٌ فَقُل سَبعَ مَرّاتٍ : «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ» ، فَإِن كُفيتَ وإلّا أتمَمتَ سَبعينَ مَرَّةً . (1)

3 / 7نَفيُ الفَقرِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن ظَهَرَت عَلَيهِ النِّعمَةُ فَليُكثِر ذِكرَ : «الحَمدُ للّهِِ» ، ومَن كَثُرَت هُمومُهُ فَعَلَيهِ بِالاِستِغفارِ ، ومَن ألَحَّ عَليَهِ الفَقرُ فَليُكثِر مِن قَولِ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ»؛ يَنفِي اللّهُ عَنهُ الفَقرَ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :قَولُ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» يَذهَبُ بِالفَقرِ . (3)

.


1- .الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام : ص 393 ح 112 ، بحار الأنوار : ج 95 ص 190 ح 19 .
2- .الكافي : ج 8 ص 93 ح 65 عن السكوني عن الإمام الصادق عليه السلام ، المحاسن : ج 1 ص 114 ح 113 عن السكوني عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، الجعفريّات : ص 231 ، النوادر للراوندي : ص 124 ح 140 كلاهما عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام نحوه وكلّها عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 95 ص 296 ح 10 ؛ تاريخ بغداد : ج 2 ص 52 عن أنس نحوه ، كنزالعمّال : ج 15 ص 847 ح 43368 .
3- .مستدرك الوسائل : ج 5 ص 374 ح 6125 نقلاً عن القطب الراوندي في لبّ اللباب .

ص: 125

3 / 7 از بين بردن فقر

الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :هرگاه دست خوش اندوهى شدى ، هفت مرتبه بگو : «به نام خداى مهرگسترِ مهربان . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خداى والا و بزرگ» . پس اگر رفع گرفتارى نشد ، هفتاد مرتبه بگو .

3 / 7از بين بردن فقرپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه نعمت ، او را فرا گيرد ، بايد اين ذكر را بسيار بگويد كه : «ستايش ، خدا را» . هر كه اندوه ها [و نگرانى هايش] فزونى گيرد ، بايد به آمرزش خواهى روى آورد ، و هر كه فقر دامنگيرش شود و ذكر «هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خداى والا و بزرگ» را بسيار بگويد ، خداوند ، فقر را از او برطرف مى سازد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جمله : «هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا» فقر را مى بَرد .

.

ص: 126

الإمام الصادق عليه السلام :فَقَدَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله رَجُلاً مِنَ الأَنصارِ فَقالَ : ما غَيَّبَكَ عَنّا؟ فَقالَ : الفَقرُ يا رَسولَ اللّهِ ، وطولُ السُّقمِ . فَقالَ لَهُ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : ألا أُعَلِّمُكَ كَلاما إذا قُلتَهُ ذَهَبَ عَنكَ الفَقرُ وَالسُّقمُ؟ فَقالَ : بَلى يا رَسولَ اللّهِ . فَقالَ : إذا أصبَحتَ وأمسَيتَ فَقُل : لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ ، تَوَكَّلتُ عَلَى الحَيِّ الَّذي لا يَموتُ ، وَالحَمدُ للّهِِ الَّذي لَم يَتَّخِذ وَلَدا ، ولَم يَكُن لَهُ شَريكٌ فِي المُلكِ ، ولَم يَكُن لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وكَبِّرهُ تَكبيرا . فَقالَ الرَّجُلُ : فَوَاللّهِ ما قُلتُهُ إلّا ثَلاثَةَ أيّامٍ ، حَتّى ذَهَبَ عَنِّي الفَقرُ وَالسُّقمُ . (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ كُلَّ يَومٍ: «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» مِئَةَ مَرَّةٍ ، لَم يُصِبهُ فَقرٌ أبَدا . (2)

الإمام الصادق عليه السلام :مَن قالَ ألفَ مَرَّةٍ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ» رَزَقَهُ اللّهُ الحَجَّ ، فَإِن كانَ قَدِ اقتَرَبَ أجَلُهُ أخَّرَ اللّهُ في أجَلِهِ حَتّى رَزَقَهُ الحَجَّ . (3)

3 / 8دَفعُ العَينِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن رَأى شَيئا يُعجِبُهُ فَقالَ : «اللّهُ ، اللّهُ ، ما شاءَ اللّهُ ، لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» لَم يَضُرَّ شَيئا . (4)

.


1- .الكافي : ج 8 ص 93 ح 65 ، المحاسن : ج 1 ص 114 ح 113 كلاهما عن السكوني ، الأمالي للمفيد : ص 229 ح 2 عن محمّد بن جعفر ، الجعفريّات : ص 220 عن الإمام الكاظم عن آبائه عن الإمام عليّ عليهم السلام وكلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 95 ص 296 ح 10 .
2- .بحار الأنوار : ج 86 ص 161 ح 40 نقلاً عن البلد الأمين ، جامع الأخبار : ص 144 ح 310 عن الإمام الصادق عليه السلام .
3- .جامع الأخبار : ص 143 ح 309 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 191 ح 33 .
4- .مجمع البيان : ج 10 ص 866 عن أنس ، بحار الأنوار : ج 63 ص 14 ؛ عمل اليوم والليلة لابن السني : ص 78 ح 207 عن أنس ، كنزالعمّال : ج 6 ص 746 ح 17670 .

ص: 127

3 / 8 دفع چشم زخم

امام صادق عليه السلام :پيامبر صلى الله عليه و آله مردى از انصار را مدّتى نديد [و چون او را ديد] ، فرمود : «سبب چيست كه تو را نمى بينيم؟». گفت : نيازمندى و به درازا كشيدن بيمارى ، اى پيامبر خدا! پيامبر خدا به او فرمود : «آيا سخنى به تو نياموزم كه هرگاه آن را بگويى ، نيازخواهى و بيمارى از تو مى رود؟». گفت : چرا اى پيامبر خدا . فرمود : «هر بام و شام بگو : هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خداى والا و بزرگ . توكّل كردم بر آن زنده ناميرا . ستايش ، خدايى را كه فرزندى نگرفته است و در جهاندارى ، شريكى ندارد ، و خوار و ناتوان نبود كه حمايتگرى داشته باشد و او را بسى بزرگ دار» . مرد گفت : به خدا سوگند ، اين جمله را سه روز بيشتر نگفتم كه نيازخواهى و بيمارى ، از من ، برطرف شد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس روزى صد مرتبه بگويد : «هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا» ، هرگز دچار فقر نمى شود .

امام صادق عليه السلام :هر كس هزار بار بگويد : «هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خداى والا و بزرگ» . خداوند ، حج را روزى او مى كند ، و اگر اجلش نزديك شده باشد ، خداوند ، آن را به تأخير مى افكند تا حج را روزى اش نمايد .

3 / 8دفع چشم زخمپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس چيزى را ببيند كه نظرش را بگيرد ، امّا بگويد : «خدا ، خدا! آنچه خدا خواهد! هيچ نيرويى نيست ، مگر به يارى خدا» ، گزندى نمى زند .

.

ص: 128

عمل اليوم والليلة لابن السني عن أنس عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن رَأى شَيئا فَأَعجَبَهُ فَقالَ : «ما شاءَ اللّهُ ، لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» لَم يَضُرَّهُ العَينُ _ يَعني لا يُصيبُهُ العَينُ _ . (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما أنعَمَ اللّهُ تَعالى عَلى عَبدٍ نِعمَةً في أهلٍ ومالٍ ووَلَدٍ فَأَعجَبَهُ ، فَقالَ إذا رَأى ذلِكَ : «ما شاءَ اللّهُ ، لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» إلّا رَفَعَ اللّهُ تَعالى عَنهُ كُلَّ آفَةٍ حَتّى تَأتِيَهُ مَنِيَّتُهُ . (2)

الإمام الصادق عليه السلام :العَينُ حَقٌّ ، ولَيسَ تَأمَنُها مِنكَ عَلى نَفسِكَ ولا مِنكَ عَلى غَيرِكَ ، فَإِذا خِفتَ شَيئا مِن ذلِكَ فَقُل : ما شاءَ اللّهُ ، لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ _ ثَلاثا _ . (3)

3 / 9صَرفُ أنواعِ البَلاءِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ : «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ» ثَلاثَ مَرّاتٍ ، كَفاهُ اللّهُ عز و جل تِسعَةً وتِسعينَ نَوعا مِن أنواعِ البَلاءِ ؛ أيسَرُهُنَّ الخَنقُ . (4)

الإمام عليّ عليه السلام_ في وَصِيَّتِهِ لِكُمَيلِ بنِ زِيادٍ _: يا كُمَيلُ ، قُل عِندَ كُلِّ شِدَّةٍ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ»؛ تُكفَها . وقُل عِندَ كُلِّ نِعمَةٍ : «الحَمدُ للّهِِ» ؛ تَزدَد مِنها . وإذا أبطَأَتِ الأَرزاقُ عَلَيكَ ، فَاستَغفِرِ اللّهَ؛ يُوَسَّع عَلَيكَ فيها . (5)

الإمام الصادق عليه السلام :مَن قالَ : «ما شاءَ اللّهُ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» سَبعينَ مَرَّةً ، صَرَفَ عَنهُ سَبعينَ نَوعا مِن أنواعِ البَلاءِ ؛ أيسَرُ ذلِكَ الخَنقُ . (6)

.


1- .عمل اليوم والليلة لابن السني : ص 78 ح 207 ، كنزالعمّال : ج 6 ص 746 ح 17670 .
2- .كنزالعمّال : ج 10 ص 65 ح 28385 نقلاً عن ابن صصري في أماليه عن أنس .
3- .مكارم الأخلاق : ج 2 ص 231 ح 2553 ، بحار الأنوار : ج 95 ص 128 ح 9 .
4- .الكافي : ج 8 ص 109 ح 89 ، المحاسن : ج 1 ص 111 ح 104 كلاهما عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام .
5- .تحف العقول : ص 174 ، بشارة المصطفى : ص 27 عن كميل ، بحار الأنوار : ج 77 ص 270 ح 1 .
6- .الكافي : ج 2 ص 521 ح 2 عن جميل ، ثواب الأعمال : ص 194 ح 1 عن هشام بن أحمر نحوه وليس فيه «سبعين مرّة» .

ص: 129

3 / 9 گرداندن انواع بلا

عمل اليوم والليلة ، ابن سنى_ به نقل از اَنَس _: پيامبر خدا فرمود : «هر كس چيزى را ببيند كه نظرش را بگيرد ؛ امّا بگويد : «هر چه خدا خواهد! هيچ نيرويى نيست ، جز به يارى خدا» ، چشم ، به آن گزند نمى زند» ، يعنى چشمش نمى زند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه خداوند متعال به زن و فرزند و مال بنده اى نعمتى دهد و آن چيز نظرش را بگيرد ، چنانچه با ديدن آن بگويد : «آنچه خدا خواهد! هيچ نيرويى نيست ، جز به يارى خدا» ، خداوند متعال ، هر گونه گزندى را از آن دور مى كند تا آن گاه كه از دنيا برود .

امام صادق عليه السلام :چشم زدن ، حقيقت دارد و از آن ، نه بر خودت و نه بر ديگرى ، ايمن نيستى . (1) پس هرگاه از چشم زخمى ترسيدى ، سه مرتبه بگو : «آنچه خدا خواهد! هيچ نيرويى نيست ، مگر به يارى خداى والا و بزرگ» .

3 / 9گرداندن انواع بلاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس سه بار بگويد : «به نام خداى مهر گسترِ مهربان . هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خداى والا و بزرگ» ، خداوند عز و جل نود و نُه گونه بلا را از او مى گرداند كه آسان ترين آنها خفه شدن (2) است .

امام على عليه السلام_ در سفارشش به كميل بن زياد _: اى كميل! در هر سختى اى بگو : «هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا» ، آن سختى از تو برطرف مى شود ، و براى هر نعمتى بگو : «ستايش ، خداى را» ، آن نعمت ، افزون مى شود ، و هرگاه روزى ات دير رسيد ، از خداوند آمرزش بخواه ، آن روزى بر تو فراخ مى گردد .

امام صادق عليه السلام :هر كس هفتاد بار بگويد : «هر چه خدا خواهد! هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا» ، خداوند ، هفتاد نوع از انواع بلا را از او مى گرداند كه آسان ترين آنها ، خفه شدن است .

.


1- .يعنى هم خودت در معرض خطرِ چشم زخم از جانب خودت هستى و هم غير خودت .
2- .ممكن است به معناى خُناق يا خنّاك باشد ؛ يعنى بيمارى عدم نفوذ نفس به سوى شش ، يا به معناى ديفترى» .

ص: 130

رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لعليّ عليه السلام _: يا عَلِيُّ ، ألا اُعَلِّمُكَ كَلِماتٍ إذا وَقَعتَ في وَرطَةٍ أو بَلِيَّةٍ فَقُل : «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ» ؛ فَإِنَّ اللّهَ عز و جليَصرِفُ بِها عَنكَ ما يَشاءُ مِن أنواعِ البَلاءِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :يَقولُ اللّهُ عز و جل : قُل لِاُمَّتِكَ يَقولوا : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» عَشرا عِندَ الصُّبحِ ، وعَشرا عِندَ المَساءِ ، وعَشرا عِندَ النَّومِ ؛ يَدفَعُ عَنهُم عِندَ النَّومِ بَلوَى الدُّنيا ، وعِندَ المَساءِ مُكايَدَةَ الشَّيطانِ ، وعِندَ الصُّبحِ مِن غَضَبي . (2)

عنه صلى الله عليه و آله_ لِشَيبَةَ الهُذَيلِ (3) _: إذا صَلَّيتَ الصُّبحَ فَقُل عَشرَ مَرّاتٍ : «سُبحانَ اللّهِ العَظيمِ وبِحَمدِهِ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَليِّ العَظيمِ» ؛ فَإِنَّ اللّهَ يُعافيكَ بِذلِكَ مِنَ العَمى وَالجُنونِ وَالجُذامِ وَالفَقرِ وَالهَرَمِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله_ لِقَبيصَةَ بنِ مُخارِقٍ الهِلالِيِّ _: قُل ثَلاثَ مَرّاتٍ إذا صَلَّيتَ الغَداةَ : «سُبحانَ اللّهِ وبِحَمدِهِ ، سُبحانَ اللّهِ العَظيمِ وبِحَمدِهِ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» ؛ فَإِنَّكَ إذا قُلتَهُنَّ أمِنتَ مِن عَمىً وجُذامٍ وبَرَصٍ وفالِجٍ . (5)

.


1- .الكافي : ج 2 ص 573 ح 14 عن بكير عن الإمام عليّ عليه السلام ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 159 ح 2391 وزاد بعد ذكر الحوقلة «اللهمّ إيّاك نعبد وإيّاك نستعين» ، الدعوات : ص 52 ح 129 عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله وليس فيهما «ألا اُعلّمك كلمات» ، بحار الأنوار : ج 95 ص 195 ح 29 ؛ عمل اليوم والليلة لابن السني : ص 121 ح 336 عن سويد بن غفلة ، الفردوس : ج 5 ص 324 ح 8323 كلاهما عن الإمام عليّ عليه السلام ، كنزالعمّال : ج 2 ص 124 ح 3442 .
2- .الفردوس : ج 5 ص 248 ح 8093 عن أبي بكر ، كنزالعمّال : ج 2 ص 170 ح 3607 ؛ بحار الأنوار : ج 86 ص 161 ح 40 نقلاً عن البلد الأمين .
3- .كذا في تهذيب الأحكام ، وفي المصادر الاُخرى : «الهذلي» .
4- .تهذيب الأحكام : ج 2 ص 107 ح 404 ، الأمالي للصدوق : ص 110 ح 85 كلاهما عن سلّام المكّي ، ثواب الأعمال : ص 191 ح 1 عن سالم المكّي وفيه «الهدم» بدل «الهرم» ، روضة الواعظين : ص 521 كلّها عن الإمام الباقر عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 86 ص 19 ح 18 وص 160 ح 39 .
5- .الخصال : ص 220 ح 45 عن ابن عبّاس ، الدعوات : ص 83 ح 208 نحوه ، بحار الأنوار : ج 86 ص 21 ح 20 ؛ عمل اليوم والليلة لابن السني : ص 52 ح 134 عن ابن عبّاس نحوه ، كنزالعمّال : ج 2 ص 145 ح 3521 .

ص: 131

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به على عليه السلام _: اى على! آيا به تو جملاتى نياموزم؟ هرگاه به مشكلى سخت يا گرفتارى اى افتادى ، بگو : «به نام خداى مهرِگستر مهربان . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خداوند والا و بزرگ» . پس خداوند عز و جل به سبب آن ، از انواع بلا ، آنچه بخواهد ، از تو مى گردانَد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل مى فرمايد : «به امّتت بگو كه صبحگاهان و شامگاهان و هنگام خوابيدن ، هر بار ده مرتبه بگويند : «هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا» ، در هنگام خوابيدن ، بلاهاى دنيا را از آنان ، دور مى كند ، در شامگاهان ، نيرنگ شيطان را ، و در صبحگاهان ، از خشم من ، آنها را نگه مى دارد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به شيبه هُذَيل _: نماز صبح را كه خواندى ، ده بار بگو : «پاكا خداى بزرگ و ستايش ، او را! هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خداوند والا و بزرگ» ؛ زيرا به واسطه اين ذكر ، خداوند ، تو را از كورى و ديوانگى و جذام و نادارى و فرتوتى به سلامت مى دارد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به قبيصة بن مُخارق هلالى _:هرگاه نماز صبح را خواندى سه مرتبه بگو : «پاكا خدا و ستايش او را! پاكا خداى بزرگ و ستايش او را! و هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا» ؛ زيرا هر گاه اينها را بگويى ، از كورى و جذام و پيسى و فلج شدن ، در امان خواهى ماند .

.

ص: 132

عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن عَبدٍ يُصَلِّي الفَجرَ ثُمَّ يَقولُ حينَ يَنصَرِفُ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، ولا حَياةَ ولَا احتِيالَ ولا مَنجى ولا مَلجَأَ مِنَ اللّهِ ، إلّا إلَيهِ» سَبعَ مَرّاتٍ ، إلّا رُفِعَ عَنهُ سَبعونَ نَوعا مِنَ البَلاءِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ حينَ يُصبِحُ : «ما شاءَ اللّهُ ، لا قُوَّةَ (2) إلّا بِاللّهِ ، أشهَدُ أنَّ اللّهَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ» ، رُزِقَ خَيرَ ذلِكَ اليَومِ وصُرِفَ عَنهُ شَرُّهُ . ومَن قالَها مِنَ اللَّيلِ رُزِقَ خَيرَ تِلكَ اللَّيلَةِ ، وصُرِفَ عَنهُ شَرُّها . (3)

الإمام عليّ عليه السلام :مَن قالَ : «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَليِّ العَظيمِ» سَبعَ مَرّاتٍ وهُوَ ثاني رِجلِهِ بَعدَ المَغرِبِ قَبلَ أن يَتَكَلَّمَ ، وبَعدَ الصُّبحِ قَبلَ أن يَتَكَلَّمَ ، صَرَفَ اللّهُ تَعالى عَنهُ سَبعينَ نَوعا مِن أنواعِ البَلاءِ ؛ أدناهَا الجُذامُ والبَرَصُ وَالسُّلطانُ وَالشَّيطانُ . (4)

عنه عليه السلام_ في وَصِيَّتِهِ لِكُمَيلِ بنِ زِيادٍ _: يا كُمَيلُ ، سَمِّ كُلَّ يَومٍ بِاسمِ اللّهِ ، وقُل : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» . . . تُكفَ شَرَّ ذلِكَ اليَومِ إن شاءَ اللّهُ . (5)

الإمام الصادق عليه السلام :مَن قالَ كُلَّ يَومٍ ثَلاثينَ مَرَّةً : «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، الحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمينَ ، تَبارَكَ اللّهُ أحسَنُ الخالِقينَ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَليِّ العَظيمِ» دَفَعَ اللّهُ عَنهُ تِسعَةً وتِسعينَ نَوعا مِنَ البَلاءِ ؛ أهوَنُهَا الجُذامُ . (6)

.


1- .الفردوس : ج 4 ص 9 ح 6025 عن أنس ، كنزالعمّال : ج 2 ص 144 ح 3519 .
2- .في كنز العمّال : «لا حول ولا قوّة» .
3- .عمل اليوم والليلة لابن السني : ص 24 ح 53 عن أبي هريرة ، كنزالعمّال : ج 2 ص 168 ح 3601 .
4- .فلاح السائل : ص 409 ح 279 عن سعيد بن إسماعيل بن همّام عن الإمام الرضا عليه السلام .
5- .تحف العقول : ص 171 ، بشارة المصطفى : ص 25 عن كميل ، بحار الأنوار : ج 77 ص 412 .
6- .السرائر : ج 3 ص 143 ، دعائم الإسلام : ج 2 ص 137 ح 483 وفيه «الجنون» بدل «الجذام» ، بحار الأنوار : ج 62 ص 276 .

ص: 133

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ بنده اى نيست كه نماز صبح را بخواند و پس از آن ، هفت بار بگويد : «هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا . زندگى و چاره و نجات و گريزى از خدا نيست ، مگر به سوى خود او» ، جز آن كه هفتاد نوع بلا ، از او برطرف شود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس چون صبح كند ، بگويد : «هر چه خدا خواهد! هيچ نيرويى نيست ، جز به يارى خدا . گواهى مى دهم كه خدا بر هر چيزى تواناست» ، خير آن روز ، روزىِ او مى شود و شرّش از او دور مى گردد ، و هر كس ، شبْ هنگام ، اين جملات را بگويد ، خير آن شب ، روزى اش مى شود و شرّ آن ، از او دور مى گردد .

امام على عليه السلام :هر كس پس از نماز مغرب ، در حالى كه همچنان دو زانو نشسته است ، پيش از آن كه سخنى بگويد ، و نيز پس از نماز صبح ، پيش ازآن كه سخنى بگويد ، هفت بار بگويد : «به نام خداى مهرگسترِ مهربان . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خداى والا و بزرگ» ، خداوند متعال ، هفتاد نوع از انواع بلا را از او مى گردانَد كه كمترين آنها جذام و پيسى و [گزند] سلطان و شيطان است .

امام على عليه السلام_ در سفارشش به كميل بن زياد _: اى كميل! هر روز نام خدا را ببر و بگو : «هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا» ... به خواست خدا ، از گزند آن روز ، مصون خواهى ماند .

امام صادق عليه السلام :هر كس هر روز ، سى بار بگويد : «به نام خداى مهرگسترِ مهربان . ستايش ، خداى را كه پروردگار جهانيان است . زهى خدايى كه بهترينِ آفرينندگان است . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خداى والا و بزرگ» ، خداوند ، نود و نه نوع بلا را از او دور كند كه آسان ترين آنها جذام است .

.

ص: 134

عنه عليه السلام :مَن قالَ بَعدَ صَلاةِ الصُّبحِ قَبلَ أن يَتَكَلَّمَ : «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ» يُعيدُها سَبعَ مَرّاتٍ ، دَفَعَ اللّهُ عَنهُ سَبعينَ نَوعا مِن أنواعِ البَلاءِ ؛ أهوَنُهَا الجُذامُ وَالبَرَصُ . (1)

عنه عليه السلام :مَن قالَ في دُبُرِ صَلاةِ الفَجرِ ودُبُرِ صَلاةِ المَغرِبِ سَبعَ مَرّاتٍ : «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَليِّ العَظيمِ» دَفَعَ اللّهُ عز و جل عَنهُ سَبعينَ نَوعا مِن أنواعِ البَلاءِ ؛ أهوَنُهَا الرّيحُ وَالبَرَصُ وَالجُنونُ ، وإن كانَ شَقِيّا مُحِيَ مِنَ الشَّقاءِ وكُتِبَ فِي السُّعَداءِ . (2)

عنه عليه السلام :إذا صَلَّيتَ المَغرِبَ وَالغَداةَ فَقُل : «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ» سَبعَ مَرّاتٍ ؛ فَإِنَّهُ مَن قالَها لَم يُصِبهُ جُذامٌ ولا بَرَصٌ ولا جُنونٌ ، ولا سَبعونَ نَوعا مِن أنواعِ البَلاءِ . (3)

الإمام الكاظم عليه السلام :قَولُ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» يَدفَعُ أنواعَ البَلاءِ . (4)

عنه عليه السلام :مَن قالَ : «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَليِّ العَظيمِ» ثَلاثَ مَرّاتٍ حينَ يُصبِحُ ، وثَلاثَ مَرّاتٍ حينَ يُمسي ، لَم يَخَف شَيطانا ولا سُلطانا ولا جُذاما ولا بَرَصا . وأنَا أقولُها مِئَةَ مَرَّةٍ . (5)

.


1- .الأمالي للطوسي : ص 415 ح 935 عن محمّد بن مسلم ، جامع الأخبار : ص 144 ح 312 ، مشكاة الأنوار : ص 518 ح 1743 كلاهما بزيادة «ومن قالها إذا صلّى المغرب قبل أن يتكلّم دفع اللّه عنه سبعين نوعا من أنواع البلاء» بعد «أنواع البلاء» ، بحار الأنوار : ج 86 ص 95 ح 1 .
2- .الكافي : ج 2 ص 531 ح 25 وح 26 نحوه وكلاهما عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج 86 ص 132 ح 9 .
3- .الكافي : ج 2 ص 528 ح 20 عن أبي بصير وص 531 ح 28 عن سماعة .
4- .الدعوات : ص 83 ح 209 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 274 ح 2 .
5- .المحاسن : ج 1 ص 112 ح 105 ، الكافي : ج 2 ص 531 ح 27 كلاهما عن الحسن بن الجهم ، بحار الأنوار : ج 86 ص 257 ح 27 .

ص: 135

امام صادق عليه السلام :هر كس پس از نماز صبح ، پيش از آن كه سخنى بگويد ، بگويد : «به نام خداى مهرگسترِ مهربان . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خداى والا و بزرگ» و هفت مرتبه آن را تكرار كند ، خداوند ، هفتاد نوع بلا را از او دفع مى كند كه آسان ترينِ آنها جذام و پيسى است .

امام صادق عليه السلام :هر كس در پى نماز صبح و در پى نماز مغرب ، هفت بار بگويد : «به نام خداى مهرگسترِ مهربان . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خداى والا و بزرگ» ، خداوند عز و جل هفتاد نوع از انواع بلا را از او دور مى كند كه كمترين آنها باد و پيسى و ديوانگى است ، و اگر از تيره بختان است ، نامش از دفتر تيره بختان پاك و در شمارِ نيك بختان ، نوشته شود .

امام صادق عليه السلام :چون نماز مغرب و صبح را خواندى ، هفت بار بگو : «به نام خداى مهرگسترِ مهربان . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خداوند والا و بزرگ» ؛ زيرا هر كس اين را بگويد ، به جذام و پيسى و ديوانگى و هفتاد نوع از انواع بلا ، دچار نمى شود .

امام كاظم عليه السلام :ذكر «هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا» ، انواع بلا را دور مى كند .

امام كاظم عليه السلام :هر كس در صبحگاهان و در شامگاهان ، سه مرتبه بگويد : «به نام خداى مهرگسترِ مهربان . هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خداى والا و بزرگ» ، از [گزند] شيطان و سلطان و [دچار شدن به ]جذام و پيسى نترسد . من ، خود ، صد مرتبه آن را مى گويم .

.

ص: 136

الكافي عن سعد بن زيد عن أبي الحسن عليه السلام :إذا صَلَّيتَ المَغرِبَ فَلا تَبسُط رِجلَكَ ولا تُكَلِّم أحَدا حَتّى تَقولَ مِئَةَ مَرَّةٍ : «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَليِّ العَظيمِ» ، ومِئَةَ مَرَّةٍ فِي الغَداةِ ، فَمَن قالَها دَفَعَ اللّهُ عَنهُ مِئَةَ نَوعٍ مِن أنواعِ البَلاءِ ؛ أدنى نَوعٍ مِنهَا البَرَصُ وَالجُذامُ وَالشَّيطانُ وَالسُّلطانُ . (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ في حِرزٍ استَخرَجَهُ مِن كِتابِ اللّهِ العَزيزِ _: تَحَصَّنتُ بِاللّهِ العَظيمِ ، وَاستَعصَمتُ بِالحَيِّ الَّذي لا يَموتُ ، ورَمَيتُ كُلَّ عَدُوٍّ لَنا بِلا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ . (2)

الإمام زين العابدين عليه السلام_ مِن حِرزِهِ في كُلِّ صَباحٍ ومَساءٍ _: بِاسمِ اللّهِ ، تَحَصَّنتُ بِالحَيِّ الَّذي لا يَموتُ ، مِن شَرِّ ما أخافُ وأحذَرُ ، ورَمَيتُ مَن يُريدُ بي سُوءا أو مَكروها مِن بَينِ يَدَيَّ بِلا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَليِّ العَظيمِ . (3)

الكافي عن جميل عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال :سَمِعتُهُ يَقولُ : مَن قالَ : «ما شاءَ اللّهُ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» سَبعينَ مَرَّةً ، صَرَفَ عَنهُ سَبعينَ نَوعا مِن أنواعِ البَلاءِ ؛ أيسَرُ ذلِكَ الخَنقُ . قُلتُ : جُعِلتُ فِداكَ ومَا الخَنقُ؟ قالَ : لا يَعتَلُّ بِالجُنونِ فَيُخنَقَ . (4)

الإمام الصادق عليه السلام_ في دُعاءِ الاِستِخارَةِ _: اللّهُمَّ . . . وأبرِم مِن قُدرَتِكَ كُلَّ نَحسٍ يَعرِضُ بِحاجِزٍ حَتمٍ مِن قَضائِكَ يَحولُ بَيني وبَينَهُ ، ويُباعِدُهُ مِنّي ويُباعِدُني مِنهُ ، في ديني ونَفسي ومالي ووُلدي وإخواني ، وأعِذني مِنَ الأَولادِ وَالأَموالِ وَالبَهائِمِ وَالأَعراضِ (5) ، وما أحضُرُهُ وما أغيبُ عَنهُ ، وما أستَصحِبُهُ وما اُخَلِّفُهُ ، وحَصِّنّي مِن كُلِّ ذلِكَ بِعِياذِكَ مِنَ الآفاتِ وَالعاهاتِ وَالبَلِيّاتِ ، ومِنَ التَّغييرِ وَالتَّبديلِ ، وَالنَّقِماتِ وَالمَثُلاتِ (6) ، ومِن كَلِمَتِكَ الحالِقَةِ (7) ، ومِن جَميعِ المَخوفاتِ ، ومِن سوءِ القَضاءِ ، ومِن دَركِ الشَّقاءِ ، ومِن شَماتَةِ الأَعداءِ ، ومِنَ الخَطَأِ وَالزَّلَلِ في قَولي وفِعلي ، ومَلِّكنِي الصَّوابَ فيهِما ؛ بِلا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَليِّ العَظيمِ ، بِلا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ حِرزي وعَسكَري ، بِلا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ سُلطاني ومَقدُرَتي ، بِلا حَولَ ولا قُوَّة إلّا بِاللّهِ عِزّي ومَنَعَتي . (8)

.


1- .الكافي : ج 2 ص 531 ح 29 عن سعد بن زيد ، بحار الأنوار : ج 86 ص 101 ح 6 .
2- .مُهَج الدعوات : ص 38 عن محمّد بن عبيد اللّه الإسكندري عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 86 ص 304 ح 62 .
3- .مُهَج الدعوات : ص 27 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 311 ح 63 .
4- .الكافي : ج 2 ص 521 ح 2 .
5- .الأعراض : جمع عَرَض ؛ وهو الحال والمَتاع والغنيمة (بحار الأنوار : ج 91 ص 274) .
6- .المَثُلَة : العقوبة ، والجمع المَثُلات (الصحاح : ج 5 ص 1816 «مثل») .
7- .من كلمتك الحالقة : أي حكمك بالعقوبة المستأصلة ، قال في النهاية : ... الحالقة : الخصلة التي من شأنها أن تحلق ؛ أي تهلك وتستأصل (بحار الأنوار : ج 91 ص 274) .
8- .فتح الأبواب : ص 199 ، بحار الأنوار : ج 91 ص 271 ح 23 .

ص: 137

الكافى_ به نقل از سعد بن زيد از ابو الحسن عليه السلام (1) _:چون نماز مغرب را خواندى ، پيش از آن كه پايت را دراز كنى [و از حالت تشهّد خارج شوى] و با كسى سخنى بگويى ، صد مرتبه مى گويى : «به نام خداى مهرگسترِ مهربان . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خداى والا و بزرگ» و صد بار نيز پس از نماز صبح مى گويى ؛ زيرا هر كس آن را بگويد ، خداوند ، صد نوع از انواع بلا را از او دور مى كند كه كمترين نوع آنها پيسى و جذام و [گزند ]شيطان و سلطان است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در حِرزى كه آن را از كتاب خداوند عزيز ، استخراج كرده است _: خود را در حمايت خداى بزرگ در آوردم و به آن زنده اى كه هرگز نمى ميرد ، پناهنده شدم ، و هر دشمنى خود را با [تير] «هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خداى والا و بزرگ» ، هدف قرار دادم .

امام زين العابدين عليه السلام_ از حرز ايشان در هر بامداد و شامگاه _: به نام خدا . خود را در حمايت زنده اى كه هرگز نمى ميرد ، در آوردم از گزند آنچه مى ترسم و بيمناكم ، و هر كه را از پيشِ رويم بخواهد به من بدى يا گزندى برساند با [تير ]«هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا» هدف قرار دادم .

الكافى_ به نقل از جميل _: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمايد : «هر كس هفتاد بار بگويد : هر چه خدا خواهد! هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا» ، خداوند ، هفتاد نوع بلا را از او مى گردانَد كه آسان ترين آنها خَنق است» . گفتم : قربانت كردم! خنق چيست؟ فرمود : «به ديوانگى مبتلا نشود كه در نتيجه ، خفه مى گردد» .

امام صادق عليه السلام_ در دعاى طلب خير از خدا _: بار خدايا !... به قدرت خود ، هر گونه پيشامد شومى را كه براى دينم و جانم و مالم و فرزندانم و برادرانم رُخ دهد ، و به واسطه مانع حتمى از قضايت كه ميان من و آن پيشامد ، سد شود و آن را از من ، و مرا از آن دور گردانَد ، دفع كن ، و فرزندان و اموال و حيوانات و كالاهاى مرا ، و آنچه را حاضر دارم و آنچه را حاضر ندارم ، و آنچه را همراه من است و آنچه را از خود بر جاى نهاده ام ، در پناه خويش دار ، و با پناه دهى خويش ، مرا در همه اينها از آفت ها و بيمارى ها و فاجعه ها و از دگرگونى و جايگزينى و خشم ها و كيفرها ، و از فرمان ريشه كن كننده ات و از كلّيه حوادث وحشتناك، و از قضاى بد ، و از رنج و بدبختى دامنگير ، و از دشمن شادى و از خطا و لغزش در گفتار و كردار ، مرا مصون بدار و مرا در گفتار و كردارم به طريق صواب بدار ، به حقّ «هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خداى والا و بزرگ» . به حقّ «هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا» كه سنگر و لشكر من است . به حقّ «هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا» كه قدرت و توان من است . به حقّ «هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا» ، كه مايه نيرو و اقتدار من است .

.


1- .مقصود امام كاظم يا امام رضا عليهماالسلام مى باشد .

ص: 138

. .

ص: 139

. .

ص: 140

الفَصلُ الرّابِعُ : خطر البراءة من حول اللّه وقوّتهمهج الدعوات عن صفوان بن مهران الجمّال :رَفَعَ رَجُلٌ مِن قُرَيشِ المَدينَةِ مِن بَني مَخزومٍ إلى أبي جَعفَرٍ المَنصورِ _ وذلِكَ بَعدَ قَتلِهِ لِمُحَمَّدٍ وإبراهيمَ ابنَي عَبدِ اللّهِ بنِ الحَسَنِ _ : أنَّ جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ عليه السلام بَعَثَ مَولاهُ المُعَلَّى بنَ خُنَيسٍ لِجِبايَةِ الأَموالِ مِن شيعَتِهِ ، وأنَّهُ كانَ يُمِدُّ بِها مُحَمَّدَ بنَ عَبدِ اللّهِ ، فَكادَ المَنصورُ أن يَأكُلَ كَفَّهُ عَلى جَعفَرٍ عليه السلام غَيظا ، وكَتَبَ إلى عَمِّهِ داوودَ بنِ عَلِيٍّ _ وداوودُ إذ ذاكَ أميرُ المَدينَةِ _ أن يُسَيِّرَ إلَيهِ جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ عليه السلام ولا يُرَخِّصَ لَهُ فِي التَّلَوُّمِ (1) وَالمُقامِ ، فَبَعَثَ إلَيهِ داوودُبِكِتابِ المَنصورِ وقالَ لَهُ : اِعمِد عَلَى المَسيرِ إلى أميرِ المُؤمِنينَ في غَدٍ ولا تَتَأَخَّر . قالَ صَفوانُ : وكُنتُ بِالمَدينَةِ يَومَئِذٍ فَأَنفَذَ إلَيَّ جَعفَرٌ عليه السلام فَصِرتُ إلَيهِ ، فَقالَ لي : تَعَهَّد راحِلَتَنا فَإِنّا غادونَ في غَدٍ إن شاءَ اللّهُ إلَى العِراقِ ، ونَهَضَ عَن وَقتِهِ وأنَا مَعَهُ إلى مَسجِدِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ، وكانَ ذلِكَ بَينَ الاُولى وَالعَصرِ ، فَرَكَعَ فيهِ رَكَعاتٍ ثُمَّ رَفَعَ يَدَيهِ فَحَفِظتُ يَومَئِذٍ مِن دُعائِهِ (2) : يا مَن لَيسَ لَهُ ابتِداءٌ ولَا انقِضاءٌ ، يا مَن. . . (3) قالَ صَفوانُ : سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ الصّادِقَ عليه السلام بِأَن يُعيدَ الدُّعاءَ عَلَيَّ فَأَعادَهُ وكَتَبتُهُ ، فَلَمّا أصبَحَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام رَحَلتُ لَهُ النّاقَةَ ، وسارَ مُتَوَجِّها إلَى العِراقِ حَتّى قَدِمَ مَدينَهَ أبي جَعفَرٍ ، وأقبَلَ حَتَّى استَأذَنَ فَأَذِنَ لَهُ . قالَ صَفوانُ : فَأَخبَرَني بَعضُ مَن شَهِدَهُ عِندَ أبي جَعفَرٍ ، قالَ : فَلَمّا رَآهُ أبو جَعفَرٍ قَرَّبَهُ وأدناهُ ، ثُمَّ استَدعى (4) قِصَّةَ الرّافِعِ عَلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام _ يَقولُ في قِصَّتِهِ : إنَّ مُعَلَّى بَنَ خُنَيسٍ مَولى جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ يَجبي لَهُ الأَموالَ مِن جَميعِ الآفاقِ ، وإنَّهُ مَدَّ بِها مُحَمَّدَ بنَ عَبدِ اللّهِ _ فَدَفَعَ إلَيهِ القِصَّةَ فَقَرَأَها أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام ، فَأَقبَلَ عَلَيهِ المَنصورُ فَقالَ : يا جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ ، ما هذِهِ الأَموالُ الَّتي يَجبيها لَكَ مُعَلَّى بنُ خُنَيسٍ ؟ فَقالَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : مَعاذَ اللّهِ مِن ذلِكَ يا أميرَ المُؤمِنينَ! قالَ لَهُ : تَحلِفُ عَلى بَراءَتِكَ مِن ذلِكَ ؟ قالَ عليه السلام : نَعَم ، أحلِفُ بِاللّهِ أنَّهُ ما كانَ مِن ذلِكَ شَيءٌ. قالَ أبو جَعفَرٍ : لا ، بَل تَحلِفُ بِالطَّلاقِ وَالعَتاقِ. فَقالَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : أما تَرضى يَميني بِاللّهِ الَّذي لا إلهَ إلا هُوَ ؟ قالَ أبو جَعفَرٍ : فَلا تَتَفَقَّه عَلَيَّ. فَقالَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : فَأَينَ تَذهَبُ بِالفِقهِ مِنّي يا أميرَ المُؤمِنينَ ؟ قالَ لَهُ : دَع عَنكَ هذا ، فَإِنّي أجمَعُ السّاعَةَ بَينَكَ وبَينَ الرَّجُلِ الَّذي رَفَعَ عَنكَ حَتّى يُواجِهَكَ . فَأَتَوا بِالرَّجُلِ وسَأَلوهُ بِحَضرَةِ جَعفَرٍ عليه السلام ، فَقالَ : نَعَم هذا صَحيحٌ ، هذا جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ وَالَّذي قُلتُ فيهِ كَما قُلتُ . فَقالَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : تَحلِفُ أيُّها الرَّجُلُ إنَّ هذَا الَّذي رَفَعتَهُ صَحيحٌ ؟ قالَ : نَعَم ؛ ثُمَّ ابتَدَأَ الرَّجُلُ بِاليَمينِ فَقالَ : وَاللّهِ الَّذي لا إلهَ إلّا هُوَ الطّالِبُ الغالِبُ الحَيُّ القَيُّومُ . فَقالَ لَهُ جَعفَرٌ عليه السلام : لا تَعجَل في يَمينِكَ فَإِنّي أنَا أستَحلِفُ . قالَ المَنصورُ : وما أنكَرتَ مِن هذِهِ اليَمينِ ؟ قالَ عليه السلام : إنَّ اللّهَ تَعالى حَيِيٌّ (5) كَريمٌ ، يَستَحيي مِن عَبدِهِ إذا أثنى عَلَيهِ أن يُعاجِلَهُ بِالعُقوبَةِ لِمَدحِهِ لَهُ ، ولكِن قُل يا أيُّها الرَّجُلُ : أبرَأُ إلَى اللّهِ مِن حَولِهِ وقُوَّتِهِ ، وألجَأُ إلى حَولي وقُوَّتي أنّي لَصادِقٌ بَرٌّ في ما أقولُ . فَقالَ المَنصورُ لِلقُرَشِيِّ : اِحلِف بِمَا استَحلَفَكَ بِهِ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام . فَحَلَفَ الرَّجُلُ بِهذِهِ اليَمينِ ، فَلَم يَستَتِمَّ الكَلامَ حَتّى أجذَمَ وخَرَّ مَيِّتا. فَراعَ أبا جَعفَرٍ (6) ذلِكَ وَارتَعَدَت فَرائِصُهُ ، فَقالَ : يا أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام ، سِر مِن غَدٍ إلى حَرَمِ جَدِّكَ إنِ اختَرتَ ذلِكَ ، وإنِ اختَرتَ المُقامَ عِندَنا لَم نَألُ في إكرامِكَ وبِرِّكَ ، فَوَ اللّهِ لا قَبِلتُ عَلَيكَ قَولَ أحَدٍ بَعدَها أبَدا . (7)

.


1- .التَّلَوُّم : الانتظار والتَّمَكُّث (الصحاح : ج 5 ص 2034 «لوم») .
2- .في المصدر : «ومن دعائه» ، والتصويب من بحار الأنوار .
3- .اُنظر تتمّة الدعاء في المصدر : ص 246 .
4- .في بحار الأنوار : «ثمّ أسند قصّة ...» .
5- .في المصدر : «حيّ» ، والتصويب من بحار الأنوار .
6- .في المصدر : «أبو جعفر» ، والتصويب من بحار الأنوار .
7- .مُهَج الدعوات : ص 245 ، بحار الأنوار : ج 47 ص 200 ح 41 وج 94 ص 296 .

ص: 141

فصل چهارم: خطر برائت جستن از نيرو و توان خدا

فصل چهارم: خطر برائت جستن از نيرو و توان خدامُهَج الدعوات_ به نقل از صفوان بن مهران جمّال _:مردى از قريش مدينه ، از بنى مخزوم ، به ابو جعفر منصور گزارش داد _ و اين پس از آنى بود كه وى ، محمّد و ابراهيم ، پسران عبد اللّه بن حسن را به قتل رساند _ كه : جعفر بن محمّد عليه السلام وابسته خود ، معلّى بن خُنَيس را براى جمع آورى وجوهات از شيعيانش فرستاده است و با اين وجوهات به محمّد بن عبد اللّه ، كمك مى كرده است . منصور ، از شدّت خشم بر امام صادق عليه السلام چيزى نمانده بود كه دست خود را بخورد . به عمويش داوود بن على (داوود در آن زمان امير مدينه بود)، نوشت كه جعفر بن محمّد عليهماالسلامرا نزد او روانه سازد و اجازه درنگ كردن و تعلّل به او ندهد . داوود ، نامه منصور را نزد امام عليه السلام فرستاد و گفت : فردا بى درنگ ، آماده حركت به سوى امير مؤمنان شو . صفوان گفت : من در آن روز ، در مدينه بودم . امام صادق عليه السلام مرا احضار كرد . من نزد ايشان رفتم . به من فرمود : «شترمان را آماده كن ؛ زيرا فردا ، به خواست خدا ، عازم عراق هستيم» و در دم ، برخاست و با هم به مسجد النبى صلى الله عليه و آله رفتيم . بين نماز ظهر و عصر بود . امام عليه السلام چند ركعت نماز در مسجد خواند ، سپس دستانش را به سوى آسمان برداشت و دعايى كرد كه من (يعنى صفوان) آن روز ، قسمتى از دعايش را حفظ كردم : «اى كسى كه او را آغاز و پايانى نيست! اى كسى كه .. .!» . (1) از امام صادق عليه السلام خواهش كردم كه دعايش را برايم تكرار كند و ايشان ، تكرار كرد و من ، آن را نوشتم . صبح روز بعد ، ناقه را نزد امام عليه السلام بردم . ايشان به سوى عراق حركت كرد و به شهر ابوجعفر درآمد و اجازه خواست . ابو جعفر به امام عليه السلام اجازه ورود داد . صفوان گفت : يكى از كسانى كه شاهد وارد شدن امام صادق بر ابو جعفر بود ، به من خبر داد و گفت : چون چشم ابو جعفر به امام عليه السلام افتاد ، به ايشان احترام گذاشت و نزديك خود نشانْد . سپس گزارشى را كه در باره امام صادق عليه السلام به او نوشته بودند ، خواست . در آن گزارش آمده بود كه : معلّى بن خُنَيس ، وابسته جعفر بن محمّد عليهماالسلام ، وجوهات را از اطراف واكناف ، برايش گِرد مى آورد و او با آن وجوهات ، به محمّد بن عبد اللّه كمك مى كرده است . گزارش را به دست امام صادق عليه السلام داد . امام عليه السلام آن را خواند . منصور ، رو به ايشان كرد و گفت : اى جعفر بن محمّد! اين اموالى كه مُعلَّى بن خُنَيس براى تو گِرد مى آورَد ، چيست؟ امام صادق عليه السلام فرمود : «پناه به خدا از اين گزارش ، اى امير مؤمنان!». منصور گفت : سوگند مى خورى كه اين گزارش ، صحّت ندارد؟ فرمود : «آرى . به خدا سوگند مى خورم كه چنين چيزى نبوده است» . ابو جعفر گفت : نه . به طلاق و عَتاق (2) ، سوگند بخور . امام صادق عليه السلام فرمود : «آيا سوگندم به خداى يگانه را نمى پذيرى؟». ابوجعفر [منصور] گفت : دين شناسى (فقه) خود را به رُخ من مكش . امام صادق عليه السلام فرمود : «پس براى دين شناسى من ، چه شأنى قائلى ، اى اميرمؤمنان؟». گفت : دست بردار . هم اكنون ، تو را با آن مردى كه گزارش داده است ، رو به رو مى كنم . آن گاه ، آن مرد را آوردند و در حضور امام صادق عليه السلام از او پرسيدند . مرد گفت : آرى . صحّت دارد . اين، جعفر بن محمّد است و آنچه در باره اش گفته ام ، حقيقت دارد . امام صادق عليه السلام فرمود : «اى مرد! سوگند مى خورى كه آنچه گزارش داده اى ، صحّت دارد؟». گفت : آرى . سپس ، شروع به سوگند خوردن كرد و گفت : سوگند مى خورم به خدايى كه معبودى نيست ، جز او كه جوينده است و چيره و زنده و جاويدان . امام صادق عليه السلام به او فرمود : «در سوگندت شتاب مكن ؛ زيرا من مى گويم كه چگونه سوگند بخورى» . منصور گفت : كجاى اين سوگند ، ايراد دارد؟ فرمود : «خداوند متعال ، باحيا و بزرگوار است . هرگاه بنده اش او را ثنا گويد ، به خاطر ستايشى كه از او كرده است ، شرم مى كند او را زود كيفر دهد ؛ بلكه اى مرد ، بگو : «از نيرو و قدرت خدا ، برائت مى جويم ، و به نيرو و قدرت خودم پناه مى برم كه در آنچه مى گويم ، راستگو و صادق هستم» . منصور به آن مرد قُرَشى گفت : همان گونه كه ابو عبد اللّه [صادق] خواست ، سوگند بخور . مرد با اين سوگند ، سوگند ياد كرد ؛ امّا هنوز سخنش تمام نشده بود كه كلامش قطع شد و جنازه اش بر زمين افتاد . اين صحنه ، ابو جعفر [منصو] را وحشت زده كرد و بدنش به لرزه افتاد . گفت : اى ابا عبد اللّه ! همين فردا اگر خواستى ، به سوى حرم جدّت [مدينه ]برو ، و اگر هم خواستى نزد ما بمانى ، در گراميداشت و نيكى به تو ، كوتاهى نخواهيم كرد . به خدا سوگند كه از اين پس ، هرگز سخن هيچ كس را بر ضدّ تو نمى پذيرم .

.


1- .ادامه اين دعا را در مأخذ (مهج الدعوات: ص 246) ببينيد .
2- .سوگند طلاق و عَتاق ، به اين صورت است كه بگويد : «زنم مطلّقه يا برده ام آزاد باشد ، اگر چنين و چنان نباشد يا باشد» .

ص: 142

. .

ص: 143

. .

ص: 144

. .

ص: 145

. .

ص: 146

الفَصلُ الخامِسُ : أهمّ مواضع الحوقلة5 / 1عِندَ الأَذانِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ إذا أذَّنَ المُؤَذِّنُ مِثلَ ما يَقولُ ، فَقالَ : حَيَّ عَلَى الصَّلاةِ ، حَيَّ عَلَى الفَلاحِ ، قالَ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» مُخلِصا ، دَخَلَ الجَنَّةَ . (1)

الإمام زين العابدين عليه السلام :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ إذا سَمِعَ المُؤَذِّنَ قالَ كَما يَقولُ ، فَإِذا قالَ : حَيَّ عَلَى الصَّلاةِ ، حَيَّ عَلَى الفَلاحِ ، حَيَّ عَلى خَيرِ العَمَلِ ، قالَ : لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ . (2)

5 / 2بَعدَ صَلاةِ الفَجرِالإمام الرضا عليه السلام :مَن قالَ بَعدَ صَلاةِ الفَجرِ : «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ» مِئَةَ مَرَّةٍ ، كانَ أقرَبَ إلَى اسمِ اللّهِ الأَعظَمِ مِن سَوادِ العَينِ إلى بَياضِها ، وإنَّهُ دَخَلَ فيهَا اسمُ اللّهِ الأَعظَمُ . (3)

.


1- .كنزالعمّال : ج 7 ص 703 ح 21013 نقلاً عن سنن سعيد بن منصور عن حفص بن عاصم مرسلاً .
2- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 145 ، بحار الأنوار : ج 84 ص 179 ح 11 ؛ مسند ابن حنبل : ج 9 ص 230 ح 23927 عن أبي رافع عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله ، كنزالعمّال : ج 8 ص 362 ح 23276 نقلاً عن مسند أنس عن أبي الشيخ .
3- .بحار الأنوار : ج 93 ص 223 عن سليمان بن جعفر الجعفري .

ص: 147

فصل پنجم: مهم ترين اوقات گفتن «لا حول ولا قوّة إلّا باللّه »

5 / 1 هنگام اذان
5 / 2 پس از نماز صبح

فصل پنجم: مهم ترين اوقات گفتن «لا حول ولا قوّة إلّا باللّه »5 / 1هنگام اذانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس هنگامى كه مؤذّن اذان گفت ، گفته هاى او را بازگو كند ، و چون گفت : «به نماز بشتاب! به سوى رستگارى بشتاب!» ، او از سرِ اخلاص بگويد : «هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا» ، به بهشت مى رود .

امام زين العابدين عليه السلام :پيامبر خدا هر گاه صداى مؤذّن را مى شنيد ، گفته هاى او را بازگو مى كرد ، و چون مى گفت : «به نماز بشتاب ؛ به سوى رستگارى بشتاب ؛ به سوى بهترين كار ، بشتاب!» ، امام عليه السلام مى گفت : «هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا» .

5 / 2پس از نماز صبحامام رضا عليه السلام :هر كس بعد از نماز صبح ، صد مرتبه بگويد : «به نام خداى مهرگسترِ مهربان . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خداى والا و بزرگ» . به نام اعظم خدا ، نزديك تر از سياهىِ چشم به سفيدى آن باشد . نام اعظم خدا ، در اين جمله جاى دارد .

.

ص: 148

الإمام الصادق عليه السلام :مَن قالَ : «ما شاءَ اللّهُ كانَ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَليِّ العَظيمِ» مِئَةَ مَرَّةٍ حينَ يُصَلِّي الفَجرَ ، لَم يَرَ يَومَهُ ذلِكَ شَيئا يَكرَهُهُ . (1)

5 / 3عِندَ الخُروجِ مِنَ البَيتِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ إذا خَرَجَ مِن بَيتِهِ : «بِاسمِ اللّهِ» قالَ المَلَكانِ : هُديتَ . فَإِن قالَ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» قالا : وُقيتَ . فَإِن قالَ : «تَوَكَّلتُ عَلَى اللّهِ» قالا : كُفيتَ . فَيَقولُ الشَّيطانُ : كَيفَ لي بِعَبدٍ هُدِيَ ووُقِيَ وكُفِيَ؟! (2)

سنن ابن ماجة عن أبي هريرة :إنَّ النَّبيَّ صلى الله عليه و آله كانَ إذا خَرَجَ مِن بَيتِهِ قالَ : بِاسمِ اللّهِ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، التُّكلانُ عَلَى اللّهِ . (3)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا خَرَجَ أحَدُكُم مِن بَيتِهِ فَليَقُل : بِاسمِ اللّهِ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، ماشاءَ اللّهُ ، تَوَكَّلتُ عَلَى اللّهِ ، حَسبِيَ اللّهُ ونِعمَ الوَكيلُ . (4)

الكافي عن أبي حمزة عن الإمام الباقر عليه السلام :أنَّهُ كانَ إذا خَرَجَ مِنَ البَيتِ قالَ : بِاسمِ اللّهِ خَرَجتُ ، وعَلَى اللّهِ تَوَكَّلتُ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ . (5)

.


1- .الكافي : ج 2 ص 530 ح 24 عن حمّاد بن عثمان ، بحار الأنوار : ج 86 ص 162 ح 42 .
2- .ثواب الأعمال : ص 195 ح 1 عن أبي سعيد الخدري ، الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام : ص 398 نحوه ، بحار الأنوار : ج 76 ص 167 ح 6 ؛ سنن أبي داوود : ج 4 ص 325 ح 5095 عن أنس ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1278 ح 3886 عن أبي هريرة وكلاهما نحوه ، كنزالعمّال : ج 15 ص 397 ح 41537 .
3- .سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1278 ح 3885 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 700 ح 1908 ، عمل اليوم والليلة لابن السني : ص 67 ح 177 مع تقديم وتأخير ، كنزالعمّال : ج 7 ص 143 ح 18417 .
4- .المعجم الكبير : ج 22 ص 396 ح 984 عن يزيد بن خصيفة عن أبيه عن جدّه ، كنزالعمّال : ج 15 ص 398 ح 41539 .
5- .الكافي : ج 2 ص 543 ح 10 ، المحاسن : ج 2 ص 90 ح 1238 عن الحلبي عن الإمام الصادق عليه السلام وزاد في آخره «قال محمّد بن سنان : فكان أبوالحسن الرضا عليه السلام يقول ذلك إذا خرج من منزله» .

ص: 149

5 / 3 هنگام بيرون رفتن از خانه

امام صادق عليه السلام :هر كس هنگامى كه نماز صبح را مى خواند ، [پس از نماز ]صد بار بگويد : «هر چه خدا خواهد ، همان مى شود . هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خداى والا و بزرگ» ، در آن روز ، ناراحتى نمى بيند .

5 / 3هنگام بيرون رفتن از خانهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس هنگامى كه از خانه اش خارج شد ، بگويد : «به نام خدا» ، دو فرشته مى گويند : «هدايت شدى» ، و چون بگويد : «هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا» ، مى گويند : «نگهدارى شدى» ، و چون بگويد : «بر خدا توكّل كردم» ، مى گويند : «كفايت شدى». پس شيطان مى گويد : «من با بنده اى كه هدايت و نگهدارى و كفايت شده است ، چه كنم؟!».

سنن ابن ماجة_ به نقل از ابو هُرَيره _: پيامبر صلى الله عليه و آله هرگاه از خانه اش خارج مى شد ، مى گفت : «به نام خدا . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا . توكّل بر خدا» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه يكى از شما از خانه اش خارج شد ، بگويد : «به نام خدا . هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا . هر چه خدا خواهد! بر خدا توكّل كردم . خدا ، مرا بس است و او نيكو كارگزارى است» .

الكافى_ به نقل از ابو حمزه ، در باره امام باقر عليه السلام _:هرگاه از خانه خارج مى شد ، مى گفت : به نام خدا . خارج شدم و بر خدا ، توكّل كردم . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا » .

.

ص: 150

الإمام الصادق عليه السلام :مَن يَخرُجُ في سَفَرٍ وَحدَهُ فَليَقُل : ما شاءَ اللّهُ ، لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، اللّهُمَّ آنِس وَحشَتي ، وأعِنّي عَلى وَحدَتي ، وأدِّ غَيبَتي (1) . (2)

الإمام الرضا عليه السلام :كانَ أبي عليه السلام إذا خَرَجَ مِن مَنزِلِهِ قالَ : بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، خَرَجتُ بِحَولِ اللّهِ وقُوَّتِهِ لا بِحَولٍ مِنّي (3) ولا قُوَّتي ، بَل بِحَولِكَ وقُوَّتِكَ يا رَبِّ ، مُتَعَرِّضا لِرِزقِكَ ، فَأتِني بِهِ في عافِيَةٍ . (4)

عنه عليه السلام :إذا خَرَجتَ مِن مَنزِلِكَ في سَفَرٍ أو حَضَرٍ ، فَقُل : «بِاسمِ اللّهِ ، آمَنتُ بِاللّهِ ، تَوَكَّلتُ عَلَى اللّهِ ، ما شاءَ اللّهُ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» ، فَتَلَقّاهُ (5) الشَّياطينُ فَتَنصَرِفُ ، وتَضرِبُ المَلائِكَةُ وُجوهَها ، وتَقولُ : ما سَبيلُكُم عَلَيهِ وقَد سَمَّى اللّهَ ، وآمَنَ بِهِ ، وتَوَكَّلَ عَلَيهِ ، وقالَ : ما شاءَ اللّهُ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ؟ (6)

.


1- .قال العلّامة المجلسي قدس سره : «وأدِّ غَيبَتي» : الإسناد مجازي ؛ أي أدِّني [ بمعنى أرجعني وأوصلني] عن غَيبَتي (مرآة العقول : ج 17 ص 182 ، وانظر لسان العرب : ج 14 ص 26 «أدا») .
2- .الكافي : ج 4 ص 288 ح 4 عن عيسى بن عبد اللّه القمّي ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 276 ح 2431 ، المحاسن : ج 2 ص 98 ح 1256 كلاهما عن سليمان بن جعفر عن الإمام الكاظم عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 76 ص 228 ح 4 .
3- .في بعض النسخ : «بلا حول منّي» كما في هامش المصدر .
4- .الكافي : ج 2 ص 542 ح 7 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 6 ح 11 ، المحاسن : ج 2 ص 91 ح 1241 كلّها عن محمّد بن سنان ، بحار الأنوار : ج 76 ص 169 ح13 .
5- .«فتلقّاه» قيل : في الكلام حذف ؛ يعني : فإنّ من قال ذلك تلقّاه ، ويحتمل سقوطه . وقيل : الفاء للبيان ، والضمير الغائب منصوب عائد إلى قائل هذا الكلام ، وفيه التفات من الخطاب إلى الغيبة ، إشارة إلى أنّ الحكم غير مخصوص بالمخاطب (مرآة العقول : ج 12 ص 330) .
6- .الكافي : ج 2 ص 543 ح 12 عن الحسن بن الجهم ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 272 ح 2416 ، المحاسن : ج 2 ص 88 ح 1235 كلاهما عن عليّ بن أسباط ، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 525 ح 1830 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 250 ح 46 .

ص: 151

امام صادق عليه السلام :هر كس به تنهايى سفر كرد ، بگويد : هر چه خدا خواهد! هيچ نيرويى نيست ، جز به يارى خدا . بار خدايا! انيسِ بى كسى من باش و بر تنهايى ام كمك فرما و مرا به سلامت ، باز گردان » .

امام رضا عليه السلام :پدرم [امام كاظم عليه السلام ] هرگاه از خانه اش خارج مى شد ، مى گفت : «به نام خداى مهرگسترِ مهربان . به نيرو و توان خدا ، خارج شدم ، نه به نيرو و توان خود ، كه به نيرو و توان تو _ اى پروردگار من _ ، در جستجوى روزى تو . پس آن را به سلامت ، به من برسان» .

امام رضا عليه السلام :هرگاه از خانه ات خارج شدى ، در سفر باشد يا غير سفر ، بگو : «به نام خدا . به خدا ايمان دارم و به خدا توكّل مى كنم . هر چه خدا خواهد! هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا» ، پس [هر كس چنين گويد و] شياطين به او برخورند ، بر مى گردند و فرشتگان ، بر چهره آنها مى زنند و مى گويند : چه راه تسلّطى است شما را بر او ، در صورتى كه نام خدا را برده و به او ايمان آورده و بر او توكّل كرده و گفته است : «هر چه خدا خواهد! هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا»؟

.

ص: 152

5 / 4عِندَ دُخولِ المَسجِدِجامع الأخبار :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا دَخَلَ المَسجِدَ يَضَعُ رِجلَهُ اليُمنى ويَقولُ : بِاسمِ اللّهِ ، وعَلَى اللّهِ تَوَكَّلتُ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ . . . . (1)

5 / 5السّوقُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :السّوقُ دارُ سَهوٍ وغَفلَةٍ ، فَمَن سَبَّحَ فيها تَسبيحَةً كَتَبَ اللّهُ لَهُ بِها ألفَ ألفِ حَسَنَةٍ ، ومَن قالَ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» كانَ في جِوارِ اللّهِ تَعالى عز و جل حَتّى يُمسِيَ . (2)

.


1- .جامع الأخبار : ص 175 ح 417 ، بحار الأنوار : ج 84 ص 26 ح 19 .
2- .الفردوس : ج 2 ص 344 ح 3557 عن الإمام عليّ عليه السلام ، كنزالعمّال : ج 4 ص 126 ح 9868 وراجع صحيفة الإمام الرضا عليه السلام : ص 150 ح 87 ومسند زيد : ص 398 .

ص: 153

5 / 4 هنگام وارد شدن به مسجد
5 / 5 در بازار

5 / 4هنگام وارد شدن به مسجدجامع الأخبار :پيامبر خدا ، هرگاه وارد مسجد مى شد ، نخست ، پاى راستش را مى گذاشت و مى گفت : «به نام خدا . بر خدا توكّل كردم . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا ...» .

5 / 5در بازارپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بازار ، سراى فراموشى و غفلت است . پس هر كه در آن ، يك «سبحان اللّه » بگويد ، خداوند به ازاى آن ، برايش هزار هزار نيكى [و ثواب ]مى نويسد ، و هر كه بگويد : «هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا» ، تا شب در پناه خداى متعال باشد .

.

ص: 154

الفَصلُ السّادِسُ : الحوقلات المأثورةرسول اللّه صلى الله عليه و آله :بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ عَن يَميني ، بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ عَن شِمالي ، بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ بَينَ يَدَيَّ ، بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ مِن خَلفي ، بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ قابِضٌ عَلى ناصِيَتي ، أعوذُ بِاللّهِ وبِعَظَمَتِهِ ، وبِعِزَّةِ اللّهِ وقُدرَتِهِ ، وبِعِزِّ اللّهِ وسُلطانِهِ ، وبِعِزِّ جَلالِ اللّهِ ، وبِعِزِّ عِزِّ اللّهِ ، مِن شَرِّ ما خَلَقَ وذَرَأَ وَبَرأَ ، ومِن شَرِّ ما تَحتَ الثَّرى ، ومِن شَرِّ كُلِّ دابَّةٍ رَبّي آخِذٌ بِناصِيَتِها ، إنَّ رَبّي عَلى صِراطٍ مُستَقيمِ . لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ ، قُوَّةُ كُلِّ ضَعيفٍ وعَونُ كُلِّ فَقيرٍ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَليِّ العَظيمِ ، مَلجَأُ كُلِّ هارِبٍ ومَأوى كُلِّ خائِفٍ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَليِّ العَظيمِ ، غِياثُ كُلِّ مَلهوفٍ ورَجاءُ كُلِّ مُضطَرٍّ . لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، أقي بِها نَفسي وديني وأهلي ومالي وجَميعَ نِعَمِ إلهي ومَولايَ وسَيِّدي عِندي ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، أنجو بِها مِن إبليسَ وخَيلِهِ ورَجِلِهِ (1) وشَياطينِهِ ومَرَدَتِهِ وأعوانِهِ وجَميعِ الإِنسِ وَالجِنِّ وشُرورِهِم ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، أمتَنِعُ بِها مِن ظُلمِ مَن أرادَ ظُلمي مِن جَميعِ خَلقِ اللّهِ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، اُتعِسُ (2) بِها جَدَّ مَن بَغى عَلَيَّ مِن جَميعِ خَلقِ اللّهِ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، أكُفُّ بِها عُدوانَ مَنِ اعتَدى عَلَيَّ مِن جَميعِ خَلقِ اللّهِ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ اُضعِفُ بِها كَيدَ مَن كادَني مِن جَميعِ خَلقِ اللّهِ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، اُزيلُ بِها مَكرَ مَن مَكَرَني مِن جَميعِ خَلقِ اللّهِ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، اُبطِلُ بِها سَعيَ مَن سَعى عَلَيَّ مِن جَميعِ خَلقِ اللّهِ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، اُذِلُّ بِها جَميعَ مَن تَعَزَّزَ عَلَيَّ مِن جَميعِ خَلقِ اللّهِ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، اُوهِنُ بِها مُستَوهِني مِن جَميعِ خَلقِ اللّهِ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، أقصِمُ بِها ظالِمي مِن جَميعِ خَلقِ اللّهِ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، أقدِرُ بِها عَلى ذَوِي القُدرَةِ عَلَيَّ مِن جَميعِ خَلقِ اللّهِ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، أدفَعُ بِها شَرَّ مَن أرادَني مِن جَميعِ خَلقِ اللّه ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، استِعانَةً بِعِزَّةِ اللّهِ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، استِجارَةً بِقُدرَةِ اللّهِ . لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، أستَعينُ بِها عَلى مَحيايَ ومَماتي وعِندَ نُزولِ المَوتِ ومُعالَجَةِ سَكَراتِهِ وغَمَراتِهِ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، اُحَصِّنُ بِها روحي وأعضائي وشَعري وبَشَري إذا دَخَلتُ قَبري فَريدا وَحيدا خالِيا بِعَمَلي ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، أستَعينُ بِها عَلى مَحشَري إذا نُشِرَت لي صَحيفَتي ورَأَيتُ ذُنوبي وخَطايايَ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، إذا طالَ فِي القِيامَةِ وُقوفي وَاشتَدَّ عَطَشي ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، اُثقِلُ بِهَا الميزانَ عِندَ الجَزاءِ إذَا اشتَدَّ خَوفي ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، أجوزُ بِهَا الصِّراطَ مَعَ الأَولِياءِ واُثَبِّتَ بِها قَدَمي . لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، أستَقِرُّ بِها في دارِ القَرارِ مَعَ الأَبرارِ ، عَدَدَ ما قالَها وما يَقولُهَا القائِلونَ مُنذُ أوَّلِ الدَّهرِ إلى آخِرِهِ ، وعَدَدَ ما أحصاهُ كِتابُهُ وأحاطَ بِهِ عِلمُهُ ، وأضعافَ ذلِكَ أضعافا مُضاعَفَةً ، وكُلُّ ضِعفٍ يَتَضاعَفُ أضعافَ ذلِكَ أضعافا مُضاعَفَةً أبَدَ الآبِدينَ ، ومُنتَهَى العَدَدِ بِلا أمَدٍ ، عَدَدا لا يُحصيهِ إلّا هُوَ ، ولا يُحيطُ بِهِ إلّا عِلمُهُ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَليِّ العَظيمِ . (3)

.


1- .خَيله ورَجِلِه : أي فُرسانه ورجّالَته ، فالرَّجِل اسم جمع للراجل (اُنظر مجمع البحرين : ج 2 ص 681 «رجل») .
2- .التَّعْس : الهلاك والعثار والسقوط والانحطاط (القاموس المحيط : ج 2 ص 202 «تعس») .
3- .البلد الأمين : ص 373 ، المصباح للكفعمي : ص 364 .

ص: 155

فصل ششم: «لا حول ولا قوّة إلّا باللّه »هاى رسيده از اهل بيت عليهم السلام

فصل ششم: «لا حول ولا قوّة إلّا باللّه »هاى رسيده از اهل بيتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :«به نام خداى مهرگسترِ مهربان» از سمت راستم . «به نام خداى مهرگسترِ مهربان» از سمت چپم . «به نام خداى مهرگسترِ مهربان» از پيشِ رويم . «به نام خداى مهرگسترِ مهربان» از پشتِ سرم . «به نام خداى مهرگسترِ مهربان» كه مهار من ، در كف اوست . پناه مى برم به خدا و بزرگى او ، و به عزّت خدا و نيروى او ، و به عزّت خدا و سلطنت او ، و به عزّتِ شكوه خدا ، و به عزّت عزّت خدا از گزند آنچه آفريد و هستى بخشيد و پديدآورد ، و از گزند آنچه زير زمين است ، و از گزند هر جنبنده اى كه پروردگار من ، زمام او را گرفته است . به راستى كه پروردگار من ، در راه راست است . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خداى والاى بزرگ كه نيروى هر ناتوانى و كمك هر نيازمندى است . هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خداى والا و بزرگ كه پناهگاه هر گريزنده اى و آسودگاه هر ترسانى است . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خداى والا و بزرگ كه ياريگر هر غم زده اى و اميد هر بى چاره اى است . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا . به واسطه آن (ذكر «لا حول و .. .») خودم را و دينم را و خانواده ام را و دارايى ام را و همه نعمت هايى را كه معبودم و سَروَرم و آقايم به من داده است ، نگه مى دارم . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا . به واسطه آن ، از ابليس و لشكر سواره و پياده او و اهريمنان و ديوهاى او (دار و دسته اش) و يارانش و همه آدميان و جنّيان و گزندهاى آنها مى رَهَم . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا . به واسطه آن ، خود را از ستم هر كه بخواهد به من ستم كند ، از همه آفريدگان خدا ، حفظ مى كنم . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا . به واسطه آن ، هر يك از آفريدگان خدا را كه بخواهد بر من ستم كند ، ناكام و نگون بخت مى سازم . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا . به واسطه آن ، تجاوز هر يك از آفريدگان خدا را كه بر من تعدّى كند ، باز مى دارم . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا . به واسطه آن ، نيرنگ هر يك از آفريدگان خدا را كه با من نيرنگ كند ، ناكارآمد مى گردانم . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا . به واسطه آن ، فريبكارى هر يك از آفريدگان خدا را كه بخواهد فريبم دهد ، از بين مى برم . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا . به واسطه آن ، مكر هر يك از آفريدگان خدا را كه عليه من بكوشد ، خنثا مى كنم . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا . به واسطه آن ، هر يك از آفريدگان خدا را كه بر من بزرگى بفروشد ، خوار مى گردانم . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا . به واسطه آن ، هر يك از آفريدگان خدا را كه بخواهد مرا سست كند ، سست مى گردانم . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا . به واسطه آن ، هر يك از آفريدگان خدا را كه بر من ستم كند ، در هم مى شكنم . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا . به واسطه آن ، بر هر يك از آفريدگان خدا كه بر من توانا باشد ، فائق مى آيم . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا . به واسطه آن ، گزند هر يك از آفريدگان خدا را كه بخواهد به من گزند برساند ، دفع مى كنم . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا . به واسطه آن ، از عزّت خدا كمك مى جويم . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا . با آن ، خود را در پناه قدرت خدا در مى آورم . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا . از آن ، در زيستنم و مُردنم و هنگام فرا رسيدن مرگ و فرو رفتن در بيهوشى ها و دهشت زايى هاى مرگ ، كمك مى گيرم . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا . به واسطه آن ، روحم و اندام هايم و مويم و پوستم را ، آن گاه كه يكّه و تنها و تهى دست از عمل به گورم در آيم ، حفظ مى كنم . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا . از آن ، در رستاخيزم ، آن گاه كه كارنامه ام برايم گشوده شود و گناهان و خطاهايم را ببينم ، كمك مى گيرم . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا ، آن گاه كه در قيامت ، درنگم [در محشر و رسيدگى به اعمال] به درازا كشد و تشنگى ام شدّت گيرد . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا . با آن ، ترازوى [اعمال] خود را در آن هنگام كه بخواهند پاداش دهند و ترسم بالا مى گيرد ، سنگين مى كنم . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا . با آن ، همراه با اوليا (/دوستان) از صراط بگذرم و به واسطه آن ، گامَم را استوار گردانم . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا . به واسطه آن ، همراه با نيكان ، در سراى ماندگارى جاى مى گيرم ، به شمارِ آنچه گويندگان ، از آغاز روزگار تا پايان آن [ذكر «لا حول و ...»] گفته اند و خواهند گفت ، و به شمارِ آنچه كتاب او بر شمرده و علم او ، آنها را در ميان گرفته است و [بلكه] چند برابر آنها ، و هر چند برابر آنها ، چندين و چند برابر تا هميشه هميشه ، و تا بى شمارانِ بى زمان، شمارى كه جز او ، كسى از عهده شمارش آنها برنمى آيد و جز او ، كسى بدان علم نداشته باشد . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خداى والا و بزرگ .

.

ص: 156

. .

ص: 157

. .

ص: 158

البلد الأمين :دُعاءُ التَّهليلِ ، مَروِيٌّ عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله : بَسمِل وقُل : لا إلهَ إلَا اللّهُ _ ثَلاثا _ . . . ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَليِّ العَظيمِ _ ثَلاثا _ بِعَدَدِ ما قالَهُ القائِلونَ . . . (1)

سنن أبي داوود عن عائشة بنت سعد بن أبي وقّاص عن أبيها :أنَّهُ دَخَلَ مَعَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَلَى امرَأَةٍ وبَينَ يَدَيها نَوىً أو حَصىً تُسَبِّحُ بِهِ ، فَقالَ : اُخبِرُكِ بِما هُوَ أيسَرُ عَليكِ مِن هذا أو أفضَلُ . فَقالَ : سُبحانَ اللّهِ عَدَدَ ما خَلَقَ فِي السَّماءِ ، وسُبحانَ اللّهِ عَدَدَ ما خَلَقَ فِي الأَرضِ ، وسُبحانَ اللّهِ عَدَدَ ما خَلَقَ بَينَ ذلِكَ ، وسُبحانَ اللّهِ عَدَدَ ما هُوَ خالِقٌ ، وَاللّهُ أكبَرُ مِثلَ ذلِكَ ، وَالحَمدُ للّهِِ مِثلَ ذلِكَ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ مِثلَ ذلِكَ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ مِثلَ ذلِكَ . (2)

الكافي عن ابن الطيّار :قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام : إنَّهُ كانَ في يَدي شَيءٌ تَفَرَّقَ وضِقتُ ضيقا شَديدا . فَقالَ لي ألَكَ حانوتٌ فِي السُّوقِ؟ قُلتُ : نَعَم ، وقَد تَرَكتُهُ . فَقالَ : إذا رَجَعتَ إلَى الكوفَةِ فَاقعُد في حانوتِكَ وَاكنُسهُ ، فَإِذا أرَدتَ أن تَخرُجَ إلى سوقِكَ فَصَلِّ رَكعَتَينِ أو أربَعَ رَكَعاتٍ ، ثُمَّ قُل في دُبُرِ صَلاتِكَ : تَوَجَّهتُ بِلا حَولٍ مِنّي ولا قُوَّةٍ ولكِن بِحَولِكَ وقُوَّتِكَ ، أبرَأُ إلَيكَ مِنَ الحَولِ وَالقُوَّةِ إلّا بِكَ ، فَأَنتَ حَولي ومِنكَ قُوَّتي . (3)

.


1- .البلد الأمين : ص 374 ، بحار الأنوار : ج 90 ص 202 ح 33 .
2- .سنن أبي داوود : ج 2 ص 81 ح 1500 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 562 ح 3568 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 732 ح 2009 نحوه ، كنزالعمّال : ج 2 ص 992 ح 3707 .
3- .الكافي : ج 3 ص 474 ح 3 ، تهذيب الأحكام : ج 3 ص 312 ح 967 عن أبي الطيّار ، بحار الأنوار : ج 47 ص 367 ح 84 .

ص: 159

البلد الأمين :دعاى «معبودى جز خدا نيست» از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت شده [و در آن آمده است] : «بگو به نام خدا و بگو: معبودى جز خدا نيست (سه مرتبه) و هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خداى والا و بزرگ (سه مرتبه) به شمارِ آنچه گويندگان ، گفته اند ...» .

سنن أبى داوود_ به نقل از عايشه دختر سعد بن ابى وقّاص _پدر او (عايشه) با پيامبر صلى الله عليه و آله بر زنى وارد شد كه در برابرش مقدارى هسته يا ريگ بود و با آنها تسبيح مى گفت . پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود : «تو را چيزى بياموزم كه برايت آسان تر يا بهتر از اين باشد؟» . آن گاه فرمود : «پاكا خدا ، به شمارِ آنچه در آسمان ، آفريده است! پاكا خدا ، به شمارِ آنچه در زمين ، آفريده است! پاكا خدا ، به شمارِ آنچه ميان آن دو آفريده است! پاكا خدا ، به شمارِ آفرينندگى او! بزرگا خدا ، به همين اندازه ها . ستايش ، خداى را ، به همين اندازه ها . معبودى جز خدا نيست ، به همين اندازه ها . هيچ نيرو و توانى نيست ، به همين اندازه ها .

الكافى_ به نقل از ابن طيّار _: به امام صادق عليه السلام گفتم : سرمايه اى داشتم كه بر باد رفت و در مضيقه شديدى به سر مى برم . امام عليه السلام به من فرمود : «آيا دكانى در بازار دارى؟». گفتم : آرى ؛ امّا رهايش كرده ام . فرمود : «چون به كوفه برگشتى ، دكانت را بگشا و آن را جارو كن . هرگاه خواستى براى رفتن به دكانت در بازار ، از خانه خارج شوى ، دو يا چهار ركعت نماز بخوان و سپس در پىِ نمازت بگو : بيرون مى روم ، نه با تكيه بر نيرو و توان خودم ؛ بلكه با نيرو و توان تو . از هر نيرو و توانى برائت مى جويم ، جز نيرو و توان تو ، كه تو نيروى منى و توان من ، از توست » .

.

ص: 160

الإمام الرضا عليه السلام :اللّهُمَّ إنّي أبرَأُ إلَيكَ مِنَ الحَولِ وَالقُوَّةِ ، فَلا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِكَ . (1)

الإمام الصادق عليه السلام :إذا أرَدتَ التَّوَجُّهَ في يَومٍ قَد حُذِّرتَ فيهِ 2 ، فَقَدِّم أمامَ تَوَجُّهِكَ «الحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمينَ» وَالمُعَوِّذَتَينِ و . . . قُل : اللّهُمَّ بِكَ يَصولُ الصّائِلُ ، وبِقُدرَتِكَ يَطولُ الطائِلُ ، ولا حَولَ لِكُلِّ ذي حَولٍ إلّا بِكَ ، ولا قُوَّةَ يَمتازُها (2) ذو قُوَّةٍ إلّا مِنكَ . (3)

الإقبال_ في دُعاءِ يَومِ عَرَفَةَ _: لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ قُوَّةِ كُلِّ ضَعيفٍ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ عِزِّ كُلِّ ذَليلٍ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ غِنى كُلِّ فَقيرٍ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ عَونِ كُلِّ مَظلومٍ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ مونِسِ كُلِّ وَحيدٍ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ فَكاكِ كُلِّ أسيرٍ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ مَلجَأِ كُلِّ مَهمومٍ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ دافِعِ كُلِّ سَيِّئَةٍ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ كاشِفِ كُلِّ كُربَةٍ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ صاحِبِ كُلِّ سَريرَةٍ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ مَوضِعِ كُلِّ رَزِيَّةٍ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ الفَعّالِ لِما يُريدُ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ رازِقِ العِبادِ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ عَدَدَ ما خَلَقَ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ غَايَةِ كُلِّ طالِبٍ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ سَرمَدا أبَدا لا يَنقَطِعُ أبَدا ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ عَدَدَ الشَّفعِ وَالوَترِ . (4)

.


1- .الاعتقادات للصدوق : ص 99 ، بحار الأنوار : ج 25 ص 343 ح 25 .
2- .يمتازها : أي يمتاز بها. وفي الدروع الواقية والبحار في ثلاثة مواضع : «يمتارها» . قال المجلسي قدس سره : الامتيار : جلب الطعام ، واستعير هنا لطلب المعونة والقوّة (بحار الأنوار : ج 86 ص 150) .
3- .الأمالي للطوسي : ص 277 ح 529 عن سليمان الديلمي ، مصباح المتهجّد : ص 212 ، الدروع الواقية : ص 49 ، بحار الأنوار : ج 59 ص 25 ح 7 .
4- .الإقبال : ج 2 ص 161 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 270 .

ص: 161

امام رضا عليه السلام :بار خدايا! من از [هر] نيرو و توانى[ ، جز نيرو و توان تو] به درگاه تو برائت مى جويم ؛ زيرا هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى تو .

امام صادق عليه السلام :هرگاه خواستى در روزى كه در آن [از كار خاصّى] برحذر داشته شده اى ، 1 بيرون بروى ، پيش از خارج شدن ، بگو : «ستايش ، خداى را كه پروردگار جهانيان است» و معوّذتين (سوره فلق و ناس) را بخوان و... بگو : «بار خدايا! به [نيرودهى] توست كه حمله گر ، حمله مى كند ، و با توان توست كه توانمند ، غلبه مى كند ، و هيچ نيرومندى را ، جز به واسطه تو نيرويى نيست ، و هيچ توانمندى را توانى متمايز نباشد ، مگر از جانب تو .

الاقبال_ در دعاى «روز عرفه» _: هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا كه توانِ هر ناتوانى است . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا كه عزّتبخش هر خوارى است . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا كه مايه توانگرى هر درويشى است . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا كه ياور هر ستم ديده اى است . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا كه مونس هر تنهايى است . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا كه آزاد كننده هر در بندى است . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا كه پناهگاه هر خسته دلى است . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا كه دور كننده هر بدى اى است . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا كه زداينده هر رنجى [و اندوهى ]است . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا كه با هر رازى [و نهانى] است . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا كه جايگاه هر بلايى است . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا كه آنچه اراده كند ، انجام مى دهد . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا كه روزى ده بندگان است . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا ، به شمار آنچه آفريد . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا كه مقصد نهايىِ هر جوينده اى است . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا براى هميشه و تا ابد و هرگز قطع نمى شود . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا ، به شمارِ جفت و تك .

.

ص: 162

بحار الأنوار_ في دُعاءِ الإِخلاصِ _: لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ قُوَّةِ كُلِّ ضَعيفٍ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ عِزِّ كُلِّ ذَليلٍ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ غِنى كُلِّ فَقيرٍ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ فَرَجِ كُلِّ مَكروبٍ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ وَلِيِّ كُلِّ نِعمَةٍ وصاحِبِ كُلِّ حَسَنَةٍ ، لا حَول ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ كاشِفِ كُلِّ كُربَةٍ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ المُطَّلِعِ عَلى كُلِّ خَفِيَّةٍ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ المُحيطِ بِكُلِّ سَريرَةٍ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ الشّاهِدِ لِكُلِّ نَجوى ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ اللَّطيفِ بِعِبادِهِ عَلى فَقرِهِم وغِناهُ عَنهُم ومَلَكَتِهِ إيّاهُم ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ تَفويضا إلَى اللّهِ ولَجأً إلَيهِ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ اعتِزازا وتُوَكُّلاً عَلَيهِ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ استِغاثَةً بِاللّهِ وغِناءً عَن كُلِّ أحَدٍ سِواهُ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ تَمَسُّكا بِاللّهِ وَاعتِصاما بِحَبلِهِ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَليِّ العَظيمِ ، الحَليمِ الكَريمِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، الَّذي لَيسَ كَمِثلِهِ شَيءٌ وهُوَ السَّميعُ البَصيرُ . (1)

.


1- .بحار الأنوار : ج 95 ص 419 ح 43 نقلاً عن أصل قديم من مؤلّفات قدماء الأصحاب .

ص: 163

بحار الأنوار_ در «دعاى اخلاص» _: هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خداى والا و بزرگ . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا كه نيرو دهنده هر ناتوانى است . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا كه عزّتبخش هرخوارى است . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا كه بى نياز كننده هر نيازخواهى است . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا كه شاد كننده هر غم زده اى است . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا كه صاحب هر نعمت و دارنده هر نيكى اى است . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا كه برطرف كننده هر رنجى [و اندوهى] است . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا كه از هر پوشيده اى آگاه است . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا كه بر هر رازى (نهانى) احاطه دارد . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا كه گواه هر نجوايى است . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا كه با بندگانش با آن كه نيازمندند و او از آنها بى نياز است و مالك آنهاست ، مهرورز است . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا ، براى وا گذاردن [كارهايم] به خدا و پناه بردن به او . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا ، براى نازيدن به او و توكّل كردن بر او . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا ، براى كمك جستن از خدا و بى نيازى از هر كس جز او . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا ، براى دست يازيدن به دامن خدا و چنگ زدن به ريسمان او . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خداى والاى بزرگ بردبار بزرگوار مهر گسترِ مهربانى كه هيچ چيز همانندش نيست و شنوا و بيناست .

.

ص: 164

الفَصلُ السّابِعُ : الحثّ على الاستثناء بمشيّة اللّه7 / 1الاِستِثناءُ فِي الكَلامِالكتاب«وَ لَا تَقُولَنَّ لِشَىْ ءٍ إِنِّى فَاعِلٌ ذَ لِكَ غَدًا * إِلَا أَن يَشَاءَ اللَّهُ وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَ قُلْ عَسَى أَن يَهْدِيَنِ رَبِّى لِأَقْرَبَ مِنْ هَ_ذَا رَشَدًا» . (1)

الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ مِن إتمامِ إيمانِ العَبدِ أن يَستَثنِيَ (2) في كُلِّ حَديثٍ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَتِمُّ إيمانُ عَبدٍ حَتّى يَستَثنِيَ في كُلِّ حَديثِهِ أو كَلامِهِ . (4)

الدرّ المنثور عن ابن عبّاس :إنَّ قُرَيشا بَعَثوا خَمسَةَ رَهطٍ _ مِنهُم عُقبَةُ بنُ أبي مُعَيطٍ وَالنَّضرُ بنُ الحارِثِ _ إلَى المَدينَةِ ، يَسأَلونُ اليَهودَ عَن رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، ووَصَفوا لَهُم صِفَتَهُ ، فَقالوا لَهُم : نَجِدُ نَعتَهُ وصِفَتَهُ ومَبعَثَهُ فِي التَّوراةِ ، فَإِن كانَ كَما وَصَفتُم لَنا فَهُوَ نَبِيٌّ مُرسَلٌ وأمرُهُ حَقٌّ فَاتَّبِعوهُ ، ولكِن سَلوهُ عَن ثَلاثِ خِصالٍ ، فَإِنَّهُ يُخبِرُكُم بِخَصلَتَينِ ولا يُخبِرُكُم بِالثّالِثَةِ إن كانَ نَبِيّا ، فَإِنّا قَد سَأَلنا مُسَيلَمَةَ الكَذّابَ عَن هؤُلاءِ الثَّلاثِ فَلَم يَدرِ ما هِيَ . فَرَجَعَتِ الرُّسُلُ إلى قُرَيشٍ بِهذَا الخَبَرِ مِنَ اليَهودِ ، فَأَتَوا رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَقالوا : يا مُحَمَّدُ ، أخبِرنا عَن ذِي القَرنَينِ الَّذي كانَ بَلَغَ المَشرِقَ وَالمَغرِبَ ، وأخبِرنا عَنِ الرُّوحِ ، وأخبِرنا عَن أصحابِ الكَهفِ . فَقالَ : اُخبِرُكُم بِذلِكَ غَدا . ولَم يَقُل : إن شاءَ اللّهُ . فَأَبطَأَ عَلَيهِ جِبريلُ عليه السلام خَمسَةَ عَشَرَ يَوما فَلَم يَأتِهِ لِتَركِ الاِستِثناءِ ، فَشَقَّ ذلِكَ عَلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، ثُمَّ أتاهُ جَبرَئيلُ عليه السلام بِما سَأَلوهُ ، فَقالَ : يا جِبريلُ ، أبطَأتَ عَلَيَّ ! فَقالَ : بِتَركِكَ الاِستِثناءَ ، ألا تَقولُ : إن شاءَ اللّهُ ، قالَ : «وَ لَا تَقُولَنَّ لِشَىْ ءٍ إِنِّى فَاعِلٌ ذَ لِكَ غَدًا * إِلَا أَن يَشَاءَ اللَّهُ» ثُمَّ أخبَرَهُ بِخَبَرِ ذِي القَرنَينِ وخَبَرِ الرّوحِ وأصحابِ الكَهفِ . ثُمَّ أرسَلَ إلى قُرَيشٍ فَأَتَوهُ فَأَخبَرَهُم عَن حَديثِ ذِي القَرنَينِ ، وقالَ لَهُم : الرّوحُ مِن أمرِ رَبّي ، يَقُولُ : مِن عِلمِ رَبّي لا عِلمَ لي بِهِ . فَلَمّا وافَقَ قَولَ اليَهودِ أَنَّهُ لا يُخبِرُكُم بِالثّالِثِ «قَالُواْ سِحْرَانِ تَظَ_هَرَا» تَعاوَنا _ يَعنونَ التَّوراةَ وَالفُرقانَ _ «وَ قَالُواْ إِنَّا بِكُلٍّ كَ_فِرُونَ» (5) . وحَدَّثَهُم بِحَديثِ أصحابِ الكَهفِ . (6)

.


1- .الكهف : 23 و 24 .
2- .أي يعقب كلّ حديث يمكن تعليقه بقوله : إن شاء اللّه (فيض القدير : ج 2 ص 681) .
3- .المعجم الأوسط : ج 7 ص 371 ح 7756 عن أبي هريرة ، كنزالعمّال : ج 3 ص 55 ح 5468 .
4- .الفردوس : ج 5 ص 157 ح 7806 عن أبي هريرة .
5- .القصص : 48 .
6- .الدرّ المنثور : ج 5 ص 357 نقلاً عن أبي نعيم في الدلائل .

ص: 165

فصل هفتم: تشويق به گفتن : «ان شاء اللّه = اگر خدا بخواهد»

7 / 1 گفتن «اگر خدا بخواهد» در گفتار

فصل هفتم: تشويق به گفتن : (ان شاء اللّه «اگر خدا بخواهد»)7 / 1گفتن «اگر خدا بخواهد» در گفتارقرآن«و زنهار! در مورد چيزى مگوى كه : «من ، آن را فردا انجام خواهم داد» ، مگر با «اگر خدا بخواهد» . و چون فراموش كردى ، پروردگارت را ياد كن و بگو : «اميد كه پروردگارم مرا به راهى كه نزديك تر از اين به صواب است ، هدايت كند»» .

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نشانه كامل بودن ايمان بنده ، آن است كه در هر سخنى بگويد : «اگر خدا خواهد (إن شاء اللّه )» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ايمان هيچ بنده اى كامل نيست ، مگر آن كه در هر سخنش يا گفتارش ، جمله «اگر خدا خواهد» را بگويد .

الدرّ المنثور_ به نقل از ابن عبّاس _: قريش ، يك گروه پنج نفره ، از جمله عقبة بن ابى معيط و نضر بن حارث را به مدينه فرستادند تا از يهود ، در باره پيامبر خدا بپرسند . آنان ، اوصاف و خصوصيات پيامبر صلى الله عليه و آله را برايشان ، بازگو كردند . يهوديان به آن گروه گفتند : خصوصيت و اوصاف و معبوث شدن او در تورات ، آمده است . اگر به راستى او چنان است كه شما برايمان وصف كرديد . پس او پيامبر و فرستاده الهى است و بر حقّ است . پس ، از او پيروى كنيد ؛ امّا در باره سه موضوع از او سؤال كنيد . اگر پيامبر باشد ، در باره دو موضوع آن به شما خبر مى دهد و از سومى خبر نمى دهد ؛ زيرا ما از مسيلمه كذّاب ، در باره اين سه موضوع پرسيدم و او از آنها چيزى نمى دانست . فرستادگان ، با اين پاسخ يهود ، نزد قريش باز گشتند و نزد پيامبر خدا آمدند و گفتند : اى محمّد! ما را از ذوالقرنين _ كه به مشرق و مغرب رسيده بود _ و از روح و از اصحاب كهف ، خبر ده . حضرت فرمود : «فردا از اينها به شما خبر مى دهم» و نگفت : اگر خدا خواهد! به سبب ترك همين جمله «اگر خدا خواهد» ، جبرئيل عليه السلام پانزده روز پيامبر صلى الله عليه و آله را منتظر گذاشت و بر او فرود نيامد . اين امر ، پيامبر خدا را اندوهگين ساخت . پس از پانزده روز ، جبرئيل عليه السلام پاسخ پرسش هاى آنها را براى ايشان آورد . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «ديركردى ، جبرئيل!». جبرئيل گفت : چون «اگر خدا خواهد» نگفتى . چرا نگفتى : «اگر خدا خواهد!» . [سپس] گفت : «و زنهار! در مورد چيزى مگوى كه : «من ، آن را فردا انجام خواهم داد» ، مگر با «اگر خدا بخواهد»» . سپس داستان ذوالقرنين و روح و اصحاب كهف را به او گزارش داد . آن گاه پيامبر صلى الله عليه و آله ، در پىِ قريش فرستاد . قريش آمدند و ايشان ، داستان ذوالقرنين را به آنان ، خبر داد و فرمود : «روح ، از امرِ پروردگار من است» ؛ يعنى از علمِ پروردگار من است و من ، از آن آگاهى ندارم» . قريش ، چون ديدند پاسخ پيامبر صلى الله عليه و آله با اين سخن يهود كه گفته بودند او شما را از پرسش سوم خبر نمى دهد ، سازگار درآمد ، «گفتند : دو جادو با هم ساخته اند» (مقصودشان تورات و قرآن بود) «و گفتند : ما همه را منكريم» . سپس پيامبر صلى الله عليه و آله داستان اصحاب كهف را هم برايشان گفت .

.

ص: 166

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لَولا أنَّ بَني إسرائيلَ قالوا : « وَ إِنَّ_ا إِن شَاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ» (1) ما اُعطوا أبَدا . (2)

.


1- .البقرة : 70 .
2- .الدرّ المنثور : ج 1 ص 189 عن ابن أبي حاتم وابن مردويه عن أبي هريرة .

ص: 167

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر بنى اسرائيل نگفته بودند : «وما ، اگر خدا خواهد ، حتما هدايت خواهيم شد» ، هرگز به خواسته شان (دست يافتن به گاو مورد نظر) نمى رسيدند .

.

ص: 168

سنن ابن ماجة عن اُسامة بن زيد :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ذاتَ يَومٍ لِأَصحابِهِ : ألا مُشَمِّرٌ لِلجَنَّةِ؟ فَإِنَّ الجَنَّةَ لا خَطَرَ لَها (1) ، هِيَ ورَبِّ الكَعبَةِ نورٌ يَتَلَألَأُ ، ورَيحانَةٌ تَهتَزُّ ، وقَصرٌ مَشيدٌ ، ونَهرٌ مُطَّرِدٌ ، وفاكِهَةٌ كَثيرَةٌ نَضيجَةٌ ، وزَوجَةٌ حَسناءُ جَميلَةٌ ، وحُلَلٌ كَثيرةٌ في مَقامٍ أبَدا ، في حَبرَةٍ ونَظرَةٍ ، في دورٍ عالِيَةٍ سَليمَةٍ بَهِيَّةٍ . قالوا : نَحنُ المُشَمِّرونَ لَها يا رَسولَ اللّهِ . قالَ : قولوا : إن شاءَ اللّهُ . (2)

الإمام الباقر عليه السلام :جاءَ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله سائِلٌ يَسأَ لُهُ ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : هَل مِن أحَدٍ عِندَهُ سَلَفٌ؟ فَقامَ رَجُلٌ مِنَ الأَنصارِ مِن بَنِي الحُبلى (3) فَقالَ : عِندي يا رَسولَ اللّهِ . قالَ : فَأَعطِ هذَا السّائِلَ أربَعَةَ أوساقِ (4) تَمرٍ ، قالَ : فَأَعطاهُ . قالَ : ثُمَّ جاءَ الأَنصارِيُّ بَعدُ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله يَتَقاضاهُ ، فَقالَ لَهُ : يَكونُ إن شاءَ اللّهُ . ثُمَّ عادَ إلَيهِ الثّانِيةَ ، فَقالَ لَهُ : يَكونُ إن شاءَ اللّهُ . ثُمَّ عادَ إلَيهِ الثّالِثَةَ ، فَقالَ : يَكونُ إن شاءَ اللّهُ . فَقالَ : قَد أكثَرتَ يا رَسولَ اللّهِ مِن قَولِ : يَكونُ إن شاءَ اللّهُ! قالَ : فَضَحِكَ رَسولُ اللّهِ ، وقالَ : هَل مِن رَجُلٍ عِندَهُ سَلَفٌ؟ قالَ : فَقامَ رَجُلٌ فَقالَ لَهُ : عِندي يا رَسولَ اللّهِ ، قالَ : وكَم عِندَكَ! قالَ : ما شِئتَ . قالَ : فَأَعطِ هذا ثَمانِيَةَ أوسُقٍ مِن تَمرٍ ، فَقالَ الأَنصارِيُّ : إنَّما لي أربَعَةٌ يا رَسولَ اللّهِ ، قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : وأربَعَةٌ أيضا . (5)

.


1- .لا خَطَرَ لها : أي لا عِوَض لها ولا مِثل (النهاية : ج 2 ص 46 «خطر») .
2- .سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1448 ح 4332 ، كنزالعمّال : ج 4 ص 447 ح 11336 وج 14 ص 452 ح 39227 .
3- .بنو الحبلى : بطن من الخزرج من الأنصار ، والحبلى : لقب أبيهم سالم بن غنم بن عوف بن الخزرج ، لقّب به لعظم بطنه (تاج العروس : ج 14 ص 137 «حبل») .
4- .الوَسَق : مكيال قدره ستّون صاعا ؛ حوالي 180 كغم (معجم ألفاظ الفقه الجعفري : ص 444) . والأصل في الوسق : الحِمْل (النهاية : ج 5 ص 185 «وسق») .
5- .قرب الإسناد : ص 90 ح 303 عن الإمام الصادق عليه السلام ، الاُصول الستّة عشر : ص 83 عن ذريح عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 16 ص 218 ح 7 وج 103 ص 157 ح 4 .

ص: 169

سنن ابن ماجة_ به نقل از اُسامة بن زيد _: روزى پيامبر خدا به يارانش فرمود : «آيا كسى نيست كه براى بهشت ، دامن همّت به كمرزند؟ زيرا كه هيچ چيز ، جاى بهشت را نمى گيرد . به خداوند كعبه سوگند كه بهشت ، نورى است كه مى درخشد ، وگلزارى است كه پيچ و تاب مى خورد ، و كاخى است افراشته ، و رودى است روان ، و ميوه زارى است انبوه ، با ميوه هاى رسيده ، و همسرانى زيبا و خوش سيما ، و جامه هايى فراوان در جايباشى جاويدان ، با شادمانى و خرّمى ، در خانه هايى بلند و بى نقص و باشكوه! ياران گفتند : ما براى آن ، دامن همّت به كمر مى زنيم ، اى پيامبر خدا . حضرت فرمود : «بگوييد ، اگر خدا خواهد!» .

امام باقر عليه السلام :مردى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و از او ، چيزى خواست . پيامبر خدا فرمود : «آيا كسى هست كه قرض دهد؟». مردى از انصار ، از تيره بنى حُبلى (1) ، برخاست و گفت : من ، اى پيامبر خدا . فرمود : «پس چهار بارِ شتر ، خرما به اين مرد بده» . او داد . پس از مدّتى ، آن مرد انصارى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و طلبش را خواست . پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود : «باشد ، اگر خدا خواهد!» . براى بار دوم آمد و طلبش را خواست ، پيامبر صلى الله عليه و آله دوباره فرمود : باشد ، اگر خدا بخواهد! بار سوم آمد و طلبيد . باز فرمود : «باشد ، اگر خدا خواهد! مرد گفت : اى پيامبر خدا! چه قدر فرمودى : باشد ، اگر خدا خواهد؟! پيامبر خدا ، خنديد و فرمود : «آيا مردى هست كه قرض بدهد؟». مردى برخاست و گفت : من ، اى پيامبر خدا . فرمود : «چه قدر دارى؟». گفت : هر قدر بخواهى . فرمود : «پس ، هشت بارِ شتر ، خرما به او بده» . مرد انصارى گفت : من فقط چهار بار طلب داشتم ، اى پيامبر خدا . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «آن چهار بار اضافى هم مال تو» .

.


1- .بنو حبلى ، تيره اى از خزرج از انصار بوده است . حُبلى ، لقب پدرشان سالم بن غنم بن عوف بن خزرج است كه چون شكم بزرگى داشت ، به اين لقب ، ناميده شد .

ص: 170

الإمام الصادق عليه السلام :ما سُئِلَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله شَيئا قَطُّ فَقالَ : لا ؛ إن كانَ عِندَهُ أعطاهُ ، وإن لَم يَكُن عِندَهُ قالَ : يَكونُ إن شاءَ اللّهُ . (1)

رجال الكشّي عن داوود الرقّي :قُلتُ لِأَبِي الحَسَنِ الرِّضا عليه السلام : جُعِلتُ فِداكَ ، إنَّهُ وَاللّهِ ما يَلِجُ في صَدري مِن أمرِكَ شَيءٌ ، إلّا حَديثا سَمِعتُهُ مِن ذَريحٍ يَرويهِ عَن أبي جَعفَرٍ عليه السلام . قالَ لي : وما هُوَ؟ قالَ : سَمِعتُهُ يَقُولُ : سابِعُنا قائِمُنا إن شاءَ اللّهُ! قالَ : صَدَقتَ ، وصَدَقَ ذَريحٌ ، وصَدَقَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام . فَازدَدتُ وَاللّهِ شَكّا . ثُمَّ قالَ : يا داوودَ بنَ أبي خالِدٍ ، أما وَاللّهِ لَولا أنَّ موسى عليه السلام قالَ لِلعالِمِ : «سَتَجِدُنِى إِن شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا» (2) ما سَأَلَهُ عَن شَيءٍ ، وكَذلِكَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام ، لَولا أن قالَ : «إن شاءَ اللّهُ» لكَانَ كَما قالَ . قالَ : فَقَطَعتُ عَلَيهِ . (3)

7 / 2الاِستِثناءُ فِي الكِتابِالكافي عن مرازم بن حكيم :أمَرَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام بِكِتابٍ في حاجَةٍ ، فَكُتِبَ ثُمَّ عُرِضَ عَلَيهِ ولَم يَكُن فيهِ استِثناءٌ ، فَقالَ : كَيفَ رَجَوتُم أن يَتِمَّ هذا ولَيسَ فيهِ استِثناءٌ؟ اُنظُروا كُلَّ مَوضِعٍ لا يَكونُ فيهِ استِثناءٌ فَاستَثنوا فيهِ . (4)

.


1- .تفسير العيّاشي : ج 1 ص 261 ح 212 عن زيد الشحّام ، بحار الأنوار : ج 16 ص 340 ح 30 .
2- .الكهف : 69 .
3- .رجال الكشّي : ج 2 ص 671 ح 700 ، بحار الأنوار : ج 48 ص 260 ح 13 .
4- .الكافي : ج 2 ص 673 ح 7 ، مشكاة الأنوار : ص 251 ح 738 ، بحار الأنوار : ج 47 ص 48 ح 73 .

ص: 171

7 / 2 نوشتن «اگر خدا بخواهد» ، در نوشتار

امام صادق عليه السلام :هرگز چيزى از پيامبر خدا درخواست نشد كه بگويد : «نه (ندارم يا نمى دهم)» ؛ بلكه اگر خودش داشت ، آن را مى داد و اگر نداشت ، مى فرمود : «باشد ، اگر خدا خواهد!».

رجال الكشّى_ به نقل از داوود رقّى _: به ابوالحسن الرضا عليه السلام گفتم : فدايت شوم! به خدا سوگند كه هرگز در هيچ امرى از امور شما ، دو دل نگشته ام ، جز در باره حديثى كه از ذَريح شنيده ام كه از امام باقر عليه السلام روايت مى كند . فرمود : «چه حديثى؟». گفت[م] : از او شنيدم كه مى گويد : «هفتمين ما ، قائم ماست ، اگر خدا بخواهد!». فرمود : «راست مى گويى . ذريح هم راست گفته است . امام باقر عليه السلام هم راست فرموده است». [داود رقّى گفت :] به خدا سوگند ترديدم بيشتر شد ! سپس فرمود : «اى داوود بن ابى خالد! به خدا سوگند كه اگر موسى عليه السلام به آن مرد دانا (خضر عليه السلام ) نگفته بود : «به خواست خدا ، مرا از شكيبايان خواهى يافت» ، ديگر هرگز از او سؤالى نمى كرد . امام باقر عليه السلام نيز اگر نمى گفت : اگر خدا خواهد ، همان مى شد كه فرموده بود» . (1) پس به امامت ايشان (امام رضا عليه السلام ) يقين حاصل كردم . (2)

7 / 2نوشتن «اگر خدا بخواهد» ، در نوشتارالكافى_ به نقل از مَرازم بن حكيم _: امام صادق عليه السلام فرمود تا براى كارى نامه اى بنويسند . نامه را نوشتند و آن را به رؤيت ايشان رساندند . در نامه «اگر خدا خواهد» نوشته نشده بود . فرمود : «چگونه اميد داريد كه اين كار ، انجام پذيرد ، در حالى كه در آن ، «اگر خدا خواهد» نيامده است؟ ببينيد هر كجا كه در آن «اگر خدا خواهد» نيامده است ، «اگر خدا خواهد» بنويسيد .

.


1- .يعنى امام هفتم عليه السلام قائم مى شد .
2- .منظور وى اين است كه : دانستم كه امام هفتم ، قائم عليه السلام نيست و نبايد در او توقّف كرد ، چنان كه واقفيه كردند .

ص: 172

تهذيب الأحكام عن مرازم :دَخَلَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام يَوما إلى مَنزِلِ مُعَتِّبٍ وهُوَ يُريدُ العُمرَةَ ، فَتَناوَلَ لَوحا فيهِ كِتابٌ ، فيهِ تَسمِيَةُ أرزاقِ العِيالِ وما يُخرِجُ لَهُم ، فَإِذا فيهِ : لِفُلانٍ وفُلانٍ وفُلانٍ ، ولَيسَ فيهِ استِثناءٌ . فَقالَ : مَن كَتَبَ هذَا الكِتابَ ولَم يَستَثنِ فيهِ؟ كَيفَ ظَنَّ أنَّهُ يَتِمُّ؟! ثُمَّ دَعا بِالدَّواةِ ، فَقالَ : ألحِق فيهِ «إن شاءَ اللّهُ» ، فَاُلحِقَ فيهِ في كُلِّ اسمٍ «إن شاءَ اللّهُ» . (1)

7 / 3ذَمُّ تَركِ الاِستِثناءِالإمام الباقر عليه السلام :إنَّ آدَمَ عليه السلام لَمّا أسكَنَهُ اللّهُ الجَنَّةَ ، فَقالَ لَهُ : يا آدَمُ ، لا تَقرَب هذِهِ الشَّجَرَةَ ، فَقالَ : نَعَم يا رَبِّ ، ولَم يَستَثنِ ، فَأَمَرَ اللّهُ نَبِيَّهُ صلى الله عليه و آله فَقالَ : «وَ لَا تَقُولَنَّ لِشَاْىْ ءٍ إِنِّى فَاعِلٌ ذَ لِكَ غَدًا * إِلَا أَن يَشَاءَ اللَّهُ وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ» (2) ولَو بَعدَ سَنَةٍ . (3)

عنه عليه السلام_ في قَولِ اللّهِ عز و جل : «وَ لَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى ءَادَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِىَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا» (4) _: إنَّ اللّهَ عز و جل لَمّا قالَ لِادَمَ عليه السلام : اُدخُلِ الجَنَّةَ ، قالَ لَهُ : يا آدَمُ ، لا تَقرَب هذِهِ الشَّجَرَةَ . قالَ : وأراهُ إيّاها ، فَقالَ آدَمُ عليه السلام لِرَبِّهِ : كَيفَ أقرَبُها وقَد نَهَيتَني عَنها أنَا وزَوجَتي؟! فَقالَ لَهُما : لا تَقرَباها يَعني لا تَأكُلا مِنها . فَقالَ آدَمُ وزَوجَتُهُ : نَعَم يا رَبَّنا لا نَقرَبُها ولا نَأكُلُ مِنها ، ولَم يَستَثنِيا في قَولِهِما : نَعَم . فَوَكَلَهُمَا اللّهُ في ذلِكَ إلى أنفُسِهِما وإلى ذِكرِهِما . وقَد قالَ اللّهُ عز و جل لِنَبِيِّهِ صلى الله عليه و آله فِي الكِتابِ : «وَ لَا تَقُولَنَّ لِشَىْ ءٍ إِنِّى فَاعِلٌ ذَ لِكَ غَدًا * إِلَا أَن يَشَاءَ اللَّهُ» ألّا أفعَلَهُ ، فَتَسبِقَ مَشِيئَةُ اللّهِ في ألّا أفعَلَهُ فَلا أقدِرَ عَلى أن أفعَلَهُ . فَلِذلِكَ قالَ اللّهُ عز و جل : أيِ استَثنِ مَشِيئَةَ اللّهِ في فِعلِكَ . (5)

.


1- .تهذيب الأحكام : ج 8 ص 281 ح 1030 ، مستطرفات السرائر : ص 133 ح 7 ، النوادر للأشعري : ص 57 ح 109 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 307 ح 8 .
2- .الكهف : 23 و 24 .
3- .تفسير العيّاشي : ج 2 ص 324 ح 15 عن أبي حمزة ، بحار الأنوار : ج 73 ص 305 ح 3 وراجع المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 336 ح 7833 والدرّ المنثور : ج 5 ص 377 .
4- .طه : 115 .
5- .الكافي : ج 7 ص 448 ح 2 ، النوادر للأشعري : ص 55 ح 107 كلاهما عن سلام بن المستنير ، بحار الأنوار : ج 76 ص 306 ح 4 وج 104 ص 231 ح 73 .

ص: 173

7 / 3 نكوهش ترك «اگر خدا بخواهد»

تهذيب الأحكام_ به نقل از مَرازم _: روزى امام صادق عليه السلام به خانه مُعتِّب _ كه آهنگ عمره داشت _ در آمد . لوحى را برداشت كه در آن ، مواجب عائله و خرجى آنها نوشته شده و در آن آمده بود : «براى فلانى و فلانى و فلانى [فلان مقدار]» و در آن ، «اگر خدا خواهد» ، نيامده بود . فرمود : چه كسى اين نوشته را نوشته كه در آن ، «اگر خدا خواهد» نگفته است؟ چگونه گمان برده كه آنچه نوشته ، تحقّق مى يابد؟!». سپس دوات خواست و فرمود : «اگر خدا خواهد» را اضافه كن . پس ، براى هر نامى ، «اگر خدا خواهد» افزوده مى شد .

7 / 3نكوهش ترك «اگر خدا بخواهد»امام باقر عليه السلام :چون خداوند ، آدم عليه السلام را در بهشت جاى داد ، به او فرمود : «اى آدم! به اين درخت ، نزديك مشو» . آدم عليه السلام گفت : «اطاعت ، اى پروردگار» ، و «اگر خدا خواهد!» ، نگفت . از اين رو ، خداوند به پيامبرش [محمّد صلى الله عليه و آله ]فرمان داده ، فرمود : «و زنهار! در باره چيزى مگو : «من ، فردا آن كار را خواهم كرد» ، مگر با «اگر خدا خواهد» و هر گاه فراموش كردى ، پروردگارت را ياد كن» ، حتّى اگر پس از يك سال باشد .

امام باقر عليه السلام_ در باره اين سخن خداوند عز و جل : «و پيش تر ، به آدم سفارش كردم ، ولى او فراموش كرد و براى او عزمى [استوار ]نيافتيم» _: چون به آدم عليه السلام فرمود : «به بهشت ، در آى» به او فرمود : اى آدم! به اين درخت ، نزديك مشو» و آن را به او نشان داد . آدم عليه السلام به پروردگارش گفت : چگونه نزديكش شوم ، در حالى كه تو ، مرا و همسرم را از آن ، نهى كرده اى؟! پس به آن دو فرمود : «به آن نزديك مشويد» ؛ يعنى از آن ، مخوريد . آدم و همسرش گفتند : باشد _ اى پروردگار ما _ . به آن ، نزديك نمى شويم و از آن ، نمى خوريم ؛ ولى چون گفتند : باشد و «اگر خدا خواهد» نگفتند ، خداوند ، آن دو را در اين كار ، به خودشان و به ياد خودشان ، وا گذاشت . خداوند عز و جل در قرآن به پيامبرش فرمود : «و زنهار! در باره چيزى مگو : «من ، فردا آن كار را خواهم كرد» . مگر با «اگر خدا خواهد»» كه آن را انجام ندهم . پس اگر خواست خدا ، اين بود كه آن كار را انجام ندهم ، نخواهم توانست كه انجامش دهم . از اين رو ، خداوند عز و جل فرمود : «در كارى كه مى خواهى انجام دهى ، اگر خدا خواهد بگو».

.

ص: 174

. .

ص: 175

. .

ص: 176

الفَصلُ الثّامِنُ : التّراخي في الاستثناء مع النّسيانالسنن الكبرى عن ابن عبّاس :إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله قالَ : وَاللّهِ لَأَغزُوَنَّ قُرَيشا ، وَاللّهِ لَأَغزُوَنَّ قُرَيشا ، ثُمَّ سَكَتَ ساعَةً ، ثُمَّ قالَ : إن شاءَ اللّهُ . (1)

تفسير العيّاشي عن حمزة بن حمران :سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام عَن قَولِ اللّهِ : «وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ» فَقالَ : أن تَستَثنِيَ (2) ، ثُمَّ ذَكَرتَ بَعدُ ، فَاستَثنِ حينَ تَذكُرُ . (3)

الإمام الباقر والإمام الصادق عليهماالسلام_ في قَولِ اللّهِ عز و جل : «وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ» _: إذا حَلَفَ الرَّجُلُ فَنَسِيَ أن يَستَثنِيَ ، فَليَستَثنِ إذا ذَكَرَ . (4)

الكافي عن حمزة بن حمران :سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام عَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ» ، قالَ : ذلِكَ فِي اليَمينِ ؛ إذا قُلتَ : وَاللّهِ لا أفعَلُ كَذا وكَذا ، فَإِذا ذَكَرتَ أَنَّكَ لَم تَستَثنِ فَقُل : إن شاءَ اللّهُ . (5)

.


1- .السنن الكبرى : ج 10 ص 82 ح 19927 وح 19928 عن شريك وفيه «سكتة» بدل «ساعة» وح 19929 وح 19930 كلاهما عن عكرمة ، كنزالعمّال : ج 4 ص 438 ح 11304 ؛ عوالي اللآلي : ج 3 ص 443 ح 1 .
2- .أي : إذا نسيت أن تستثني .
3- .تفسير العيّاشي : ج 2 ص 325 ح 19 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 306 ح 5 وج 104 ص 229 ح 65 .
4- .الكافي : ج 7 ص 447 ح 1 ، تهذيب الأحكام : ج 8 ص 281 ح 1027 كلاهما عن محمّد الحلبي وزرارة ومحمّد بن مسلم ، تفسير العيّاشي : ج 2 ص 325 ح 18 عن زرارة ومحمّد بن مسلم ، النوادر للأشعري : ص 56 ح 108 عن محمّد بن مسلم ، بحار الأنوار : ج 16 ص 289 ح 148 .
5- .الكافي : ج 7 ص 448 ح 3 ، تهذيب الأحكام : ج 8 ص 281 ح 1026 .

ص: 177

فصل هشتم: فراموش كردن «اگر خدا بخواهد» و با تأخير گفتن آن

فصل هشتم: فراموش كردن «اگر خدا بخواهد» و با تأخير گفتن آنالسنن الكبرى_ به نقل از ابن عبّاس _: پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «به خدا سوگند ، به قريش حمله مى كنم! به خدا سوگند ، به قريش حمله مى كنم!» . سپس لَختى سكوت كرد . آن گاه فرمود : «اگر خدا خواهد!» .

تفسير العيّاشى_ به نقل از حمزة بن حمران _: از امام صادق عليه السلام در باره اين سخن خداوند پرسيدم كه : «و پروردگارت را ياد كن ، هرگاه فراموش كردى» . فرمود : «يعنى [او را ياد كن ، هرگاه فراموش كردى ]كه اگر خدا خواهد بگويى . پس هرگاه يادت آمد ، همان وقت ، «اگر خدا خواهد» بگو .

امام باقر و امام صادق عليهماالسلام_ در باره اين سخن خداوند : «پروردگارت را ياد كن ، هر گاه فراموش كردى» _: هرگاه مرد ، سوگند بخورد و فراموش كند كه «اگر خدا خواهد!» گويد ، هر زمان كه يادش آمد ، بايد «اگر خدا خواهد!» بگويد .

الكافى_ به نقل از حمزة بن حمران _: از امام صادق عليه السلام در باره اين سخن خداوند عز و جل پرسيدم : «و پروردگارت را ياد كن ، هرگاه فراموش كردى» . فرمود : «اين ، در سوگند است . هرگاه گفتى : به خدا سوگند كه چنين و چنان مى كنم ، هر زمان كه يادت آمد ، اگر خدا خواهد نگفته اى ، بگو : اگر خدا خواهد! » .

.

ص: 178

الكافي عن الحسين بن زرارة :سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام عَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ» فَقالَ : إذا حَلَفتَ عَلى يَمينٍ ونَسيتَ أن تَستَثنِيَ ، فَاستَثنِ إذا ذَكَرتَ . (1)

الإمام عليّ عليه السلام :إذا حَلَفَ الرَّجُلُ بِاللّهِ فَلَهُ ثُنياها إلى أربَعينَ يَوما ، وذلِكَ أنَّ قَوما مِنَ اليَهودِ سَأَ لُوا النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله عَن شَيءٍ ، فَقالَ : اِيتوني غَدا _ ولَم يَستَثنِ _ حَتّى اُخبِرَكُم ، فَاحتَبَسَ عَنهُ جَبرَئيلُ عليه السلام أربَعينَ يَوما ، ثُمَّ أتاهُ ، وقالَ : «وَ لَا تَقُولَنَّ لِشَاْىْ ءٍ إِنِّى فَاعِلٌ ذَ لِكَ غَدًا * إِلَا أَن يَشَاءَ اللَّهُ وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ» . (2)

الإمام الصادق عليه السلام :لِلعَبدِ أن يَستَثنِيَ ما بَينَهُ وبَينَ أربَعينَ يَوما إذا نَسِيَ ، إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله أتاهُ ناسٌ مِنَ اليَهودِ فَسَأَلوهُ عَن أشياءَ ، فَقالَ لَهُم : تَعالَوا غَدا اُحَدِّثكُم ، ولَم يَستَثنِ ، فَاحتَبَسَ جَبرَئيلُ عليه السلام عَنهُ أربَعينَ يَوما ، ثُمَّ أتاهُ فَقالَ : «وَ لَا تَقُولَنَّ لِشَىْ ءٍ إِنِّى فَاعِلٌ ذَ لِكَ غَدًا * إِلَا أَن يَشَاءَ اللَّهُ وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ» . (3)

الدرّ المنثور عن ابن عبّاس :إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله حَلَفَ عَلى يَمينٍ فَمَضى لَهُ أربَعونَ لَيلَةً ، فَأَنزَلَ اللّهُ : «وَ لَا تَقُولَنَّ لِشَىْ ءٍ إِنِّى فَاعِلٌ ذَ لِكَ غَدًا * إِلَا أَن يَشَاءَ اللَّهُ» ، وَاستَثنَى النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله بَعدَ أربَعينَ لَيلَةً . (4)

.


1- .الكافي : ج 7 ص 449 ح 8 ، تفسير العيّاشي : ج 2 ص 325 ح 22 عن حمزة بن حمران وفيه «إذا حلفت ناسيا ثمّ ذكرت بعدُ ، فاستثنه حين تذكر» بدل «إذا حلفت ...» ، بحار الأنوار : ج 104 ص 229 ح 68 .
2- .تفسير العيّاشي : ج 2 ص 324 ح 14 عن عبد اللّه بن ميمون عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، دعائم الإسلام : ج 2 ص 97 ح 306 عن الإمام الصادق عليه السلام ، النوادر للأشعري : ص 55 ح 105 عن عبد اللّه بن ميمون عن الإمام الصادق عليه السلام وكلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 76 ص 305 ح 2 .
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 362 ح 4284 ، تهذيب الأحكام : ج 8 ص 281 ح 1029 وفيه صدره إلى «إذا نسي» ، النوادر للأشعري : ص 55 ح 105 كلّها عن عبد اللّه بن ميمون ، بحار الأنوار : ج 104 ص 230 ح 71 .
4- .الدرّ المنثور : ج 5 ص 377 نقلاً عن ابن مردويه .

ص: 179

الكافى_ به نقل از حسين بن زراره _: از امام صادق عليه السلام در باره اين سخن خداوند عز و جل : «و پروردگارت را ياد كن ، هرگاه فراموش كردى» ، پرسيدم . فرمود : «هرگاه سوگندى خوردى و فراموش كردى اگر خدا خواهد بگويى ، هر زمان كه يادت آمد ، بگو : اگر خدا خواهد! » .

امام على عليه السلام :هرگاه شخص به خدا سوگند خورد ، تا چهل روز ، مهلت دارد كه «اگر خدا خواهد» آن را بگويد . علّتش آن است كه گروهى از يهود ، از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسش هايى كردند . ايشان فرمود : «فردا بياييد تا پاسخ آنها را به شما بگويم» ؛ و «اگر خدا خواهد» نگفت . بدين سبب ، جبرئيل عليه السلام چهل روز بر وى فرود نيامد و پس از چهل روز آمد و گفت : «و زنهار! در باره چيزى مگو : «من ، فردا آن را انجام خواهم داد» ، مگر با «اگر خدا خواهد» و هرگاه فراموش كردى ، پروردگارت را ياد كن» .

امام صادق عليه السلام :بر بنده فرض است كه اگر چهل روز هم بين او و جايى كه گفتن «اگر خدا خواهد» را فراموش كرده ، فاصله افتاد ، [باز هم] آن را بگويد . گروهى از يهود ، به نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند و درباره چند چيز از ايشان پرسيدند . به آنان فرمود : «فردا بياييد كه با شما سخن خواهم گفت» و نفرمود : «اگر خدا خواهد» . پس چهل روز ، جبرئيل عليه السلام به سراغ ايشان نيامد و سپس آمد و [اين آيه را] آورد : «و در هيچ كارى ، مگو كه : «من اين را انجام خواهم داد» ، مگر [آن كه بيفزايى :] «اگر خدا خواهد» و چون پروردگار خويش را از ياد بُردى ، او را [ديگر بارْ] ياد كن» .

الدرّ المنثور_ به نقل از ابن عبّاس _: پيامبر صلى الله عليه و آله [براى موضوعى ]سوگندى ياد كرد و چهل شب بر او گذشت [و وحى اى نازل نشد] . سپس خداوند ، اين آيه را نازل فرمود : «و زنهار! در باره چيزى مگو : «فردا ، آن را انجام خواهم داد» ، مگر با «اگر خدا خواهد» و پيامبر صلى الله عليه و آله بعد از چهل شب ، «اگر خدا خواهد» گفت .

.

ص: 180

الإمام الصادق عليه السلام :قالَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام : الاِستِثناءُ فِي اليَمينِ مَتى ما ذَكَرَ وإن كانَ بَعدَ أربَعينَ صَباحا ، ثُمَّ تَلا هذِهِ الآيَةَ : «وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ» . (1)

عنه عليه السلام_ في قَولِهِ تَعالى : «وَ لَا تَقُولَنَّ لِشَىْ ءٍ إِنِّى فَاعِلٌ ذَ لِكَ غَدًا * إِلَا أَن يَشَاءَ اللَّهُ وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ» _: أن تَقُولَ : «إلّا» مِن بَعدِ الأَربَعينَ ، فَلِلعَبدِ الاِستِثناءُ فِي اليَمينِ ما بَينَهُ وبَينَ الأَربَعينَ يَوما إذا نَسِيَ . (2)

عنه عليه السلام :الاِستِثناءُ جائِزٌ بَعدَ أربَعينَ يَوما ، أو بَعدَ السَّنَةِ . (3)

.


1- .الكافي : ج 7 ص 448 ح 6 عن ابن القدّاح ، تفسير العيّاشي : ج 2 ص 325 ح 23 عن القدّاح عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 104 ص 230 ح 69 .
2- .تفسير العيّاشي : ج 2 ص 324 ح 16 عن عبد اللّه بن ميمون ، بحار الأنوار : ج 104 ص 229 ح 62 .
3- .دعائم الإسلام : ج 2 ص 98 ح 311 .

ص: 181

امام صادق عليه السلام :امير مؤمنان عليه السلام فرمود : اگر خدا خواهد را در سوگند ، بايد گفت ، هر زمان كه شخص يادش بيايد ؛ اگر چه پس از چهل روز باشد» . سپس اين آيه را تلاوت فرمود : «و پروردگارت را ياد كن ، هرگاه فراموش كردى» » .

امام صادق عليه السلام_ در باره اين سخن خداى متعال : «و زنهار! در باره چيزى مگو كه : «فردا ، آن را انجام خواهم داد» مگر با «اگر خدا خواهد» و پروردگارت را ياد كن ، هرگاه فراموش كردى» _: [مقصود ، اين است] كه بگويى «اگر» ، هر چند بعد از چهل روز . پس هرگاه بنده فراموش كند كه در سوگندش اگر خدا خواهد بگويد ، حتّى اگر چهل روز از سوگندش بگذرد ، بايد آن را بگويد .

امام صادق عليه السلام :«اگر خدا خواهد» را ، بعد از چهل روز و حتّى يك سال مى توان گفت .

.

ص: 182

الفَصلُ التّاسِعُ : النّوادرالكافي عن يونس بن عبد الرحمن :سَأَلتُ أبَا الحَسَنِ الرِّضا عليه السلام عَن نَقشِ خاتَمِهِ وخاتَمِ أبيهِ عليهماالسلام ، قالَ : نَقشُ خاتَمي : «ما شاءَ اللّهُ ، لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» ، ونَقشُ خاتَمِ أبي «حَسبِيَ اللّهُ» . (1)

الخصال عن عبد خير :كانَ لِعَليٍّ عليه السلام أربَعَةُ خَواتيمَ يَتَخَتَّمُ بِها : ياقوتٌ لِنُبلِهِ ، وفيروزَجٌ لِنُصرَتِهِ ، وَالحَديدُ الصّينِيُّ لِقُوَّتِهِ ، وعَقيقٌ لِحِرزِهِ . وكانَ نَقشُ الياقوتِ : «لا إلهَ إلَا اللّهُ المَلِكُ الحَقُّ المُبينُ» ، ونَقشُ الفيروزَج : «اللّهُ المَلِكُ الحَقُّ» ، ونَقشُ الحَديدِ الصّينِيِّ : «العِزَّةُ للّهِِ جَميعا» ، ونَقشُ العَقيقِ ثَلاثَةُ أسطُرٍ : «ما شاءَ اللّهُ ، لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، أستَغفِرُ اللّهَ» . (2)

الإمام الصادق عليه السلام :مَن أرادَ أن يَكثُرَ مالُهُ ووَلَدُهُ ويُوَسَّعَ رِزقُهُ عَلَيهِ ، فَليَتَّخِذ فَصّا مِن عَقيقٍ ، وَليَنقُش عَلَيهِ : «مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَا بِاللَّهِ إِن تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنكَ مَالًا وَ وَلَدًا» (3) ، ويَقرَأُ : و «اسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا» (4) . (5)

.


1- .الكافي : ج 6 ص 473 ح 5 .
2- .الخصال : ص 199 ح 9 ، علل الشرايع : ص 157 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 42 ص 68 ح 17 ؛ كنزالعمّال : ج 6 ص 686 ح 17407 نقلاً عن الحاكم في المستدرك وعن الصابوني في المأتين وعن أبي عبد الرحمن السلمي في أماليه وفيها «لنيله» بدل «لنبله» .
3- .الكهف : 39 .
4- .نوح : 10 .
5- .جامع الأخبار : ص 371 ح 1029 .

ص: 183

فصل نهم: گوناگون

فصل نهم: گوناگونالكافى_ به نقل از يونس بن عبد الرحمان _: از امام رضا عليه السلام در باره نقش انگشترى خود ايشان و انگشترى پدرش پرسيدم . فرمود : «نقش انگشترى من ، «ما شاء اللّه ، لا قوّة إلّا باللّه » است و نقش انگشترى پدرم «حَسْبِىَ اللّه » بود .

الخصال_ به نقل از عبد خير _: على عليه السلام چهار انگشترى داشت كه آنها را در انگشت مى كرد : يكى [نگينش از] ياقوت بود ، براى ارزش داشتنش ؛ يكى از فيروزه بود ، براى يارى رساندنش ؛ يكى از آهن چينى ، براى نيرو بخشيدنش ؛ و يكى از عقيق ، براى محافظتش . نقش ياقوت : «لا إله إلّا اللّه المَلِك الحق المبين» بود ، نقش فيروزه : «اللّه المَلِكُ الحق» ، نقش آهن چينى ، «العزّةُ للّه جميعا» و نقش عقيق ، در سه سطر : «ما شاء اللّه ، لا قوّة إلّا باللّه ، اَستغفِرُ اللّه » .

امام صادق عليه السلام :هر كه مى خواهد دارايى و فرزندانش بسيار شوند و روزى اش فراخ گردد ، نگينى از عقيق انتخاب كند و آيه «ما شاء اللّه ، لا قوّة إلّا باللّه ، ان ترن انا اقلّ منك مالاً وولدا» را بر آن ، نقش كند و بخواند : «استغفروا ربّكم انّه كان غفارا» .

.

ص: 184

عنه عليه السلام :مَن كَتَبَ عَلى خاتَمِهِ : «ماشاءَ اللّهُ ، لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، أستَغفِرُ اللّهَ» ، أمِنَ مِنَ الفَقرِ المُدقِعِ (1) . (2)

عنه عليه السلام :بَعَثَ اللّهُ نَبِيّا إلى قَومٍ وأمَرَهُ أن يُقاتِلَهُم ، فَشَكا إلَى اللّهِ الضَّعفَ . . . فَأَوحَى اللّهُ عز و جل : إنَّ النَّصرَ يَأتيكَ بَعدَ خَمسَ عَشرَةَ (3) سَنَةً . فَقالَ لِأَصحابِهِ : إنَّ اللّهَ عز و جل أمَرَني بِقِتالِ بَني فُلانٍ فَشَكَوتُ إلَيهِ الضَّعفَ! فَقالوا : لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ . فَقالَ لَهُم : إنَّ اللّهَ قَد أوحى إلَيَّ أنَّ النَّصرَ يَأتيني بَعدَ خَمسَ عَشَرةَ سَنَةً! فَقالوا : ما شاءَ اللّهُ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ . قالَ : فَأَتاهُمُ اللّهُ بِالنَّصرِ في سَنَتِهِم تِلكَ ، لِتَفويضِهِم إلَى اللّهِ ، وقَولِهِم : ما شاءَ اللّهُ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ . (4)

عنه عليه السلام :أربَعٌ لِأَربَعٍ ، فَواحِدَةٌ لِلقَتلِ وَالهَزيمَةِ : حَسبُنَا اللّهُ ونِعمَ الوَكيلُ ؛ إنَّ اللّهَ يَقولُ : «الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَ_نًا وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ * فَانقَلَبُواْ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَّمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ» (5) . وَالاُخرى لِلمَكرِ وَالسّوءِ : «وَ أُفَوِّضُ أَمْرِى إِلَى اللَّهِ» (6) ، وفَوَّضتُ أمري إلَى اللّهِ ؛ قالَ اللّهُ عز و جل : «فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّ_ئاتِ مَا مَكَرُواْ وَ حَاقَ بِ_ئالِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ» (7) . وَالثّالِثَةُ لِلحَرَقِ وَالغَرَقِ : ما شاءَ اللّهُ ، لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ؛ وذلِكَ أنَّهُ يَقولُ : «وَ لَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَا بِاللَّهِ» (8) . وَالرّابِعَةُ لِلغَمِّ وَالهَمِّ : لا إلهَ إلّا أنتَ سُبحانَكَ إنّي كُنتُ مِنَ الظّالِمينَ ؛ قالَ اللّه سُبحانَهُ : «فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّيْنَ_هُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذَ لِكَ نُنجِى الْمُؤْمِنِينَ» (9) . (10)

.


1- .فَقْر مُدْقِعٌ : أي شديد يُفضي بصاحبه إلى الدَّقْعاء ؛ وهو التراب (النهاية : ج 2 ص 127 «دقع») .
2- .ثواب الأعمال : ص 214 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 95 ص 294 ح 4 .
3- .في المصدر : «خمسة عشر» ، وما أثبتناه هو الصحيح .
4- .مشكاة الأنوار : ص 55 ح 55 ، تنبيه الخواطر : ج 1 ص 16 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 191 ح 34 .
5- .آل عمران : 173 و 174 .
6- .غافر : 44 .
7- .غافر : 45 .
8- .الكهف : 39 .
9- .الأنبياء : 88 .
10- .تهذيب الأحكام : ج 6 ص 170 ح 329 عن كرام .

ص: 185

امام صادق عليه السلام :هر كس بر انگشترى اش بنويسد : «ما شاء اللّه ، لا قوّة إلّا باللّه ، أستَغفِرُ اللّه » ، از فقر شديد ، در امان است.

امام صادق عليه السلام :خداوند ، پيامبرى را سوى قومى فرستاد و به او فرمود كه با آنان بجنگد . او از ناتوانى ، به خدا شكايت كرد ... خداوند عز و جل به او وحى فرمود كه : «پانزده سال ديگر ، پيروزى به سراغت خواهد آمد» . آن پيامبر به يارانش فرمود : «خداوند عز و جل به من دستور داد كه با بنى فلان بجنگم و من ، از ناتوانى [خود در برابر آنها] به او شكايت كردم» . يارانش گفتند : «هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا» . به آنان فرمود : «خدا به من وحى فرمود كه پانزده سال ديگر ، پيروزى نصيبم خواهد شد» . يارانش گفتند : «هر چه خدا خواهد! هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا» . پس خداوند ، در همان سال ، به آنان پيروزى داد ؛ چرا كه كار را به خدا سپردند و گفتند : «هر چه خدا خواهد! هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا».

امام صادق عليه السلام :چهار چيز ، براى چهار چيز است : يكى براى [دفع] كشته شدن و شكست خوردن ، و آن جمله اين است : «خدا ، ما را بس است و او نيكو كارسازى است». خداوند مى فرمايد : «همان كسانى كه [برخى از ]مردم به ايشان گفتند : مردمان ، براى [جنگ با] شما گِردآمده اند . پس از آنان بترسيد ؛ ولى [اين سخن ]بر ايمانشان افزود و گفتند : خدا ، ما را بس است و او نيكو كارسازى است . پس با نعمت و بخششى از جانب خدا [از ميدان نبرد ]باز گشتند ، در حالى كه هيچ آسيبى به آنها نرسيده بود» . دومى ، براى [دفع] نيرنگ و گزند [و آن ، گفتن] : «و كار خويش را به خدا ، وا مى گذارم» و كار خويش را به خدا وا گذاردم . خداى عز و جل مى فرمايد : «پس ، خدا ، او را از عواقب سوء آنچه نيرنگ مى كردند ، نگه داشت و فرعونيان را عذاب سخت ، فرو گرفت» . و سومى ، براى [مصون ماندن از] سوخته شدن و غرق گشتن است [و آن ، گفتن] : «هر چه خدا خواهد! هيچ نيرويى نيست جز به يارى خدا» ؛ زيرا [خداوند ]مى فرمايد : «چرا آن گاه كه به باغ خود در آمدى ، نگفتى : «آنچه خدا خواهد! هيچ نيرويى نيست ، جز به يارى خدا»؟» . و چهارمى براى [رفع] نگرانى و اندوه است [و آن ، اين است] : «خدايى جز تو نيست . مُنزّهى تو! همانا من از ستم پيشگان بودم» . خداوند _ كه منزّه است _ مى فرمايد : «پس [دعاى] او را اجابت كرديم و او را از اندوه ، رهايى بخشيديم و بدين گونه ، مؤمنان را نجات مى دهيم» .

.

ص: 186

. .

ص: 187

. .

ص: 188

. .

ص: 189

بخش هشتم: استعاذه (گفتنِ «أعوذ باللّه »)

اشاره

بخش هشتم: استعاذه (پناه بردن به خدا)شامل:درآمدفصل يكم: تشويق به پناه بردن به خدا و متوسّل شدن به اوفصل دوم: آداب پناه بردنفصل سوم: بركت هاى پناه بردن به خدافصل چهارم: چيزهايى كه بايد از آنها به خدا پناه بردفصل پنجم: اوقات پناه بردن به خدافصل ششم: پناه خواهى هاى نقل شده از اهل بيت عليهم السلام

.

ص: 190

. .

ص: 191

درآمد

واژه شناسى «استعاذه»

درآمدواژه شناسى «استعاذه»كلمه «استعاذه» از مادّه «عوذ» به معناى التجا و پناه بردن است . اين مادّه وقتى به باب استفعال برده شود ، به معناى پناه جستن و پناهجويى و نيز به معناى گفتن «أعوذ باللّه من الشيطان الرجيم» است . ابن فارس در اين باره مى گويد : مادّه «عوذ» ، يك اصل صحيح است و بر يك معنا دلالت دارد و آن پناه بردن به چيزى است . سپس بر هر چيزى كه به چيزى بچسبد يا همراه آن باشد ، اطلاق مى شود . خليل مى گويد : مى گويى : «أعوذ باللّه جلّ ثناؤه» ، يعنى : به او _ تبارك و تعالى _ ملتجى شدم . مصدر آن ، عَوذ و عِياذ است . (1) ابن منظور ، در تبيين معناى «عوذ» و «استعاذه» مى گويد : عوذ _ كه عاذ بِهِ ، يعوذ ، عوذاً ، عياذاً و معاذاً از آن است _ يعنى : به او پناه برد و مُلتجى شد و متمسّك گرديد ... و «استعذتُ به» ، يعنى : به او پناه بردم . جمله «معاذ اللّه » ، يعنى : به خدا پناه مى برم ... در قرآن آمده است : «فَإِذَا قَرَأْتَ

.


1- .معجم مقاييس اللغة : ج 4 ص 183 .

ص: 192

استعاذه ، در قرآن و حديث

اشاره

الْقُرْءَانَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَ_نِ الرَّجِيمِ ؛ (1) پس هر گاه قرآن خواندى ، از شيطانِ رانده شده به خدا پناه بر» ؛ يعنى هر گاه خواستى قرآن بخوانى ، بگو : از شيطانِ رانده شده و وسوسه هاى او به خدا پناه مى برم . (2)

استعاذه ، در قرآن و حديثدر قرآن كريم ، مادّه «عوذ» هفده بار به صورت هاى گوناگون به كار رفته است . اين كتاب آسمانى در چهار آيه با جمله «قُل أَعُوذُ» (3) و در چهار آيه با جمله «فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ» (4) بر بهره گيرى از بركات ذكر «استعاذه» تأكيد دارد . استعاذه در قرآن و حديث ، در واقع ، نوعى استعانت انسان از آفريدگار جهان براى مقابله با آفات ، خطرها و دشمنان درونى و بيرونى است . گاه نيز استعاذه ، استعانت از برخى از صفات خداوند متعال براى مصونيت از آثار برخى از صفات ديگر اوست ، مانند آنچه پيامبر خدا به خداوند متعال مى گويد : أعوذُ بِرِضاكَ مِن سَخَطِكَ ، وأعوذُ بِرَحمَتِكَ مِن نَقِمَتِكَ ، وأعوذُ بِكَ مِنكَ . (5) از ناخشنودى تو به خشنودى ات پناه مى برم ، از خشم و كينِ تو به مِهرَت پناه مى برم ، و از تو به خودِ تو پناه مى برم . پيش از ملاحظه آنچه در باره استعاذه در اين بخش آمده است ، توجّه به سه نكته ضرورى است :

.


1- .نحل ، آيه 98 .
2- .لسان العرب : ج 3 ص 498 .
3- .مؤمنون : آيه 97 _ 98 ، فلق : آيه 1 ، ناس : آيه 1 .
4- .اعراف : آيه 200 ، نحل : آيه 98 ، غافر : آيه 56 ، فصّلت : آيه 36 .
5- .ر . ك : ص 498 ح 2389 .

ص: 193

1 . حقيقت استعاذه

1 . حقيقت استعاذهحقيقت استعاذه ، اين است كه كسى خود را در پناه مستعاذ قرار دهد و اين ، گاه مادّى و گاه معنوى است . هنگامى كه انسان براى حفاظت خود در ميدان نبرد ، لباس ضدّ گلوله مى پوشد يا وارد سنگر مى شود ، خود را در پناه لباس ضدّ گلوله و سنگر قرار مى دهد ، كه اين ، استعاذه مادّى است ؛ امّا استعاذه معنوى ، حالت روانىِ ويژه اى است كه انسان را در پناه خداوند متعال قرار مى دهد و از آفاتى كه او را تهديد مى كنند ، مصونيت مى بخشد و جمله «أعوذ باللّه » ، در واقع ، بيانگر آن حالت درونى است . بر اين اساس ، براى پيدايش اين حالت درونى ، در گام نخست بايد موانع آن برطرف شوند . موانع پيدايش اين حالت در موارد مختلف ، متفاوت اند . مثلاً كسى كه از شرّ آفريده هاى موذى به خدا پناه مى برد ، نمى تواند دست در سوراخ مار كند و «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ * مِن شَرِّ مَا خَلَقَ» (1) بخواند! بنا بر اين ، شرط اوّل تحقّق حقيقت استعاذه ، اجتناب از موانع پناهجويى است ، و چه زيبا گفته شده است كه : تا زبان ، چون جوارح و اركان استعاذت كند به وفق جَنان نه كه گويى «اَعوذ» و تازى تيز سوى شيطان و نفس شورانگيز نه كه گويى «اَعوذ» و آرى روى سوى بَدْسيرتان ناخوش خوى تا ز هر بد ، عنانْت كوته نيست يك اَعوذَت ، «أعوذُ باللّه » نيست بلكه آن ، پيش صاحب عرفان نيست الّا «أعوذُ بالشيطان» گاه گويى «أعوذ» و گه «لا حَول» ليك فعلت بود مكذِّب قول بر دهان ، جام زهرِ مرگ آميز بر زبان ، آن كه مى كنم پرهيز چند باشى به حيله و تلبيس منزل ديو و سُخره ابليس سوى خويشت دو اسبه مى راند بر زبانَت «اَعوذُ» مى خواند طُرفه حالى كه دزد بيگانه گشته همراه صاحبِ خانه مى كند همچو او فغان و نفير در به در ، كو به كو ، كه : دزد بگير! (2) پس از اجتناب از موانع استعاذه ، هر قدر كه انسانْ خدا را بهتر بشناسد و از آفاتى كه او را تهديد مى كند ، بيشتر احساس خطر نمايد ، حقيقت پناهجويى در او بيشتر تحقّق مى يابد .

.


1- .سوره فلق ، آيه 1 و 2 .
2- .هفت اورنگ ، عبد الرحمان جامى .

ص: 194

2 . نقش استعاذه در زندگى

2 . نقش استعاذه در زندگىنقش استعاذه در زندگى ، نقش سنگر در ميدان نبرد است . اين ذكر ، اگر توأم با حقيقت باشد ، انسان را در دژ محكم خداوند قرار مى دهد ، شيطان را از او دور مى سازد ، درهاى نافرمانى خدا را مى بندد ، توطئه دشمنان را خنثى مى كند ، عصبانيت را فرو مى نشاند ، بلا ، بيمارى و غم را زايل مى نمايد و سرانجام ، آدمى را از انواع آفات و شُرور و مهم تر از همه از آتش دوزخ ، حفظ مى كند و از رحمت الهى بهره مند مى سازد . (1) البتّه بايد توجّه داشت كه استعاذه ، دعاست و دعا در فرهنگ اسلام ، در كنار مسئوليت است ، نه در برابر آن . از اين رو نمى توان به بهانه استعاذه ، مسئوليت هاى عملى براى مبارزه با خطرها و آفات را رها كرد . استمداد از خداوند متعال در كنار مسئوليت شناسى ، علاوه بر تقويت روان در

.


1- .ر . ك : فصل سوم .

ص: 195

3 . مهم ترين ادب استعاذه

مبارزه با آفات ، انسان را از امدادهاى غيبى در مواردى كه ابزارها و علل طبيعى كاربرد ندارند ، بهره مند مى سازد .

3 . مهم ترين ادب استعاذهمهم ترين ادب استعاذه ، شناخت است ؛ شناختِ اين حقيقت كه تنها دژ استوارى كه مى تواند انسان را از انواع آسيب ها و خطرها در دنيا و آخرت حفظ كند ، خداوند متعال است ، و اين كه اساسا پناهگاهى جز او وجود ندارد و هر كس به غير او پناه بَرد ، زيان خواهد ديد . اين شناخت ، به طور طبيعى ، زمينه رغبت به بهره گيرى از پناه خداوند را _ كه ادب دوم است _ و تلاش براى بهره مندى از پناه او را _ كه ادب سوم است _ فراهم مى سازد . لازمه رعايت اين آداب ، ترك تمايلاتى است كه مانع پيدايش حقيقت استعاذه اند و اين ، ادب چهارم محسوب مى گردد . پس از پيدايش حال و حقيقت استعاذه ، توسّل به آن دسته از اسما و صفات الهى كه مناسب با پناهجويى اند (مانند : رب ، عزّت ، نور قدس خداوند و...) ، ادب ديگرى است كه در قرآن و احاديث ، به آن ، اشاره شده است . در استعاذه به قصد پناهجويى از خطرهايى كه جامعه را تهديد مى كنند ، تجمّع مؤمنان نيز مفيد و مؤثّر است . (1)

.


1- .ر . ك : ص 211 (فصل دوم : آداب پناه بردن) .

ص: 196

الفَصلُ الأَوَّلُ : الحثّ على الاستعاذة باللّه والالتجاء إليه1 / 1الاِستِعاذَةُ لِلنَّفسِالكتاب«قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ * مِن شَرِّ مَا خَلَقَ * وَ مِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ * وَ مِن شَرِّ النَّفَّ_ثَ_تِ فِى الْعُقَدِ* وَ مِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ» . (1)

«قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِكِ النَّاسِ * إِلَ_هِ النَّاسِ * مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ * الَّذِى يُوَسْوِسُ فِى صُدُورِ النَّاسِ * مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ» . (2)

«وَ قُل رَّبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَ تِ الشَّيَ_طِينِ * وَأَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَن يَحْضُرُونِ» . (3)

«وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَ_نِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» . (4)

«وَ إِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَ_نِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» . (5)

.


1- .الفلق : 1 _ 5 .
2- .الناس : 1 _ 6 .
3- .المؤمنون : 97 و 98 .
4- .الأعراف : 200 .
5- .فصّلت : 36 .

ص: 197

فصل يكم: تشويق به پناه بردن به خدا و متوسّل شدن به او

1 / 1 پناه خواستن براى خود

فصل يكم: تشويق به پناه بردن به خدا و متوسّل شدن به او1 / 1پناه خواستن براى خودقرآن«بگو : «پناه مى برم به پروردگار سپيده دم ، از گزند آنچه آفريد ، و از گزند تاريكى ، چون فرا گيرد ، و از گزند دَمَندگان افسون در گره ها ، و از گزند هر حسود ، آن گاه كه حسد ورزد»» .

«بگو : «پناه مى برم به پروردگار مردم ، پادشاه مردم ، معبود مردم ، از گزند وسوسه گرِ پسْ رونده . همو كه در سينه هاى مردم ، وسوسه مى كند ؛ چه از جنّ و [چه از] اِنس»» .

«و بگو : «اى پروردگار من! به تو پناه مى آورم از وسوسه هاى شيطان ها . و به تو پناه مى برم _ اى پروردگار من _ ، از اين كه به نزد من بيايند»» .

«و اگر از جانب شيطان ، وسوسه اى تو را برانگيخت ، از خدا پناه بخواه كه او شنواىِ داناست» .

«و اگر از سوى شيطان ، وسوسه اى تو را برانگيخت ، از خدا پناه بخواه كه او شنوا و داناست» .

.

ص: 198

«فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْءَانَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَ_نِ الرَّجِيمِ» . (1)

الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله :اِفزَعوا إلَى اللّهِ في حَوائِجِكُم ، وَالجَؤوا إلَيهِ في مُلِمّاتِكُم (2) ، وتَضَرَّعوا إلَيهِ وَادعوهُ ؛ فَإِنَّ الدُّعاءَ مُخُّ العِبادَةِ . (3)

الإمام عليّ عليه السلام :مَن آمَنَ بِاللّهِ لَجَأَ إلَيهِ . (4)

عنه عليه السلام :ألجِئ نَفسَكَ فِي الاُمورِ كُلِّها إلَى اللّهِ الواحِدِ القَهّارِ ، فَإِنَّكَ تُلجِئُها إلى كَهفٍ حَصينٍ ، وحِرزٍ حَريزٍ ، ومانِعٍ عَزيزٍ . (5)

عنه عليه السلام :تَوَقَّ سَخَطَ مَن لا يُنجيكَ إلّا طَاعَتُهُ ، ولا يُرديكَ (6) إلّا مَعصِيَتُهُ ، ولا يَسَعُكَ إلّا رَحمَتُهُ ، وَالتَجِئ إلَيهِ وتَوَكَّل عَلَيهِ . (7)

الإمام الحسين عليه السلام_ في قُنوتِهِ _: اللّهُمَّ مَن أوى إلى مَأوىً فَأَنتَ مَأوايَ ، ومَن لَجَأَ إلى مَلجَأٍ فَأَنتَ مَلجَئي . (8)

عنه عليه السلام_ فيما نُسِبَ إلَيهِ مِن دُعاءِ عَرَفَةَ _: إلهي ... وأنتَ الَّذي أزَلتَ الأَغيارَ عَن قُلوبِ أحِبّائِكَ حَتّى لَم يُحِبّوا سِواكَ ، ولَم يَلجَؤوا إلى غَيرِكَ . (9)

.


1- .النحل : 98 .
2- .المُلِمَّةُ : النازلة من نوازل الدنيا (الصحاح : ج 5 ص 2032 «لمم») .
3- .عدّة الداعي : ص 34 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 302 ح 39 .
4- .غرر الحكم : ح 8068 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 432 ح 7444 .
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 386 ح 5834 ، نهج البلاغة : الكتاب 31 ، تحف العقول : ص 69 ، كشف المحجّة : ص 222 وليس فيها «حصين ، وحرز» ، بحار الأنوار : ج 77 ص 218 ح 2 ؛ دستور معالم الحكم : ص 61 وليس فيه «حصين ، وحرز» ، كنز العمّال : ج 16 ص 169 ح 44215 نقلاً عن وكيع والعسكري في المواعظ .
6- .تُرديه : أي تُوقِعُه في مهلكة (النهاية : ج 2 ص 216 «ردا») .
7- .غرر الحكم : ح 4554 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 204 ح 4131 .
8- .مُهَج الدعوات : ص 69 ، بحار الأنوار : ج 85 ص 214 ح 1 .
9- .الإقبال (طبعة دار الكتب الإسلاميّة) : ص 349 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 226 ح 3 .

ص: 199

«و هرگاه قرآن مى خوانى ، از شيطان رانده شده ، به خدا پناه ببر» .

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در نيازهايتان ، به خدا پناه ببريد و در مشكلاتتان ، به او متوسّل شويد و به او التماس كنيد و او را بخوانيد ؛ زيرا دعا ، مغز عبادت است .

امام على عليه السلام :هر كه به خدا ايمان آورد ، به او پناه برده است .

امام على عليه السلام :در همه كارها ، خويشتن را در پناه خداى يگانه هماره چيره در آور ؛ كه در اين صورت ، خود را در پناه غارى استوار و دژى نفوذناپذير و مانعى محكم ، درآورده اى .

امام على عليه السلام :بپرهيز از خشم و ناخشنودى آن كسى (خدايى) كه جز فرمان بُردارى از او ، چيزى تو را نمى رهانَد و جز نافرمانى از او ، چيزى به نابودى ات نمى كشانَد و جز مهر او ، چيزى به داد تو نمى رسد . به او متوسّل شو و بر او توكّل كن .

امام حسين عليه السلام_ در قنوتش _: بار خدايا! هر كس به پناهگاهى پناه بُرد ، تو پناهگاه منى ، و هر كس به تكيه گاهى روى آورد ، تو تكيه گاه منى .

امام حسين عليه السلام_ در دعاى عرفه منسوب به ايشان _: معبود من! ... تويى كه اغيار را از دل هاى دوستارانت ، بيرون كردى ، چندان كه جز تو ، كسى را دوست نداشته اند و به جز تو ، پناه نبرده اند .

.

ص: 200

الإمام زين العابدين عليه السلام_ في مُناجاةِ التَّوّابينَ _: إلهي ... فَإِن طَرَدتَني مِن بابِكَ فَبِمَن ألوذُ ؟ ! وإن رَدَدتَني عَن جَنابِكَ فَبِمَن أعوذُ ؟! (1)

عنه عليه السلام_ مِن دُعائِهِ في عَرَفَةَ _:ها أنَا ذا بَينَ يَدَيكَ ، صاغِرا ذَليلاً خاضِعا خاشِعا خائِفا ، مُعتَرِفا بِعَظيمٍ مِنَ الذُّنوبِ تَحَمَّلتُهُ ، وجَليلٍ مِنَ الخَطايَا اجتَرَمتُهُ ، مُستَجيرا بِصَفحِكَ (2) ، لائِذا بِرَحمَتِكَ ، موقِنا أنَّهُ لا يُجيرُني مِنكَ مُجيرٌ ، ولا يَمنَعُني مِنكَ مانِعٌ . (3)

عنه عليه السلام_ مِن دُعائِهِ لِوُلدِهِ عليهم السلام _: وَاجعَلني في جَميعِ ذلِكَ مِنَ المُصلِحينَ بِسُؤالي إيّاكَ ، المُنجِحينَ بِالطَّلَبِ إلَيكَ ، غَيرِ المَمنوعينَ بِالتَّوَكُّلِ عَلَيكَ ، المُعَوَّدينَ (4) بِالتَّعَوُّذِ بِكَ . (5)

الإمام الباقر عليه السلام :إلهي ... أنتَ رَبّي وسَيِّدي ، ومَفزَعي ومَلجَئي ، وَالحافِظُ لي ، وَالذّابُّ (6) عَنّي ، وَالرَّحيمُ بي ، وَالمُتَكَفِّلُ بِرِزقي . (7)

الإمام الصادق عليه السلام_ مِن دُعاءٍ لَهُ _: ألوذُ بِعِزَّتِكَ ، وأستَظِلُّ بِفِنائِكَ ، وأستَجيرُ بِقُدرَتِكَ ، وأستَغيثُ بِرَحمَتِكَ ، وأعتَصِمُ بِحَبلِكَ ، ولا أثِقُ إلّا بِكَ ، ولا ألجَأُ إلّا إلَيكَ ، يا عَظيمَ الرَّجاءِ ، يا كاشِفَ البَلاءِ ، ويا أحَقَّ مَن تَجاوَزَ وعَفا . اللّهُمَّ إنَّ ظُلمي مُستَجيرٌ بِعَفوِكَ ، وخَوفي مُستَجيرٌ بِأَمانِكَ ، وفَقري مُستَجيرٌ بِغِناكَ ، ووَجهِيَ البالِي الفاني مُستَجيرٌ بِوَجهِكَ الدّائِمِ الباقِي الَّذي لا يَفنى ولا يَزولُ ، يا مَن لا يَشغَلُهُ شَأنٌ عَن شَأنٍ . (8)

.


1- .بحار الأنوار : ج 94 ص 142 ح 21 نقلاً عن بعض كتب الأصحاب .
2- .صَفَحتَ عن فلانٍ : إذا أعرضتَ عن ذنبه (الصحاح : ج 1 ص 383 «صفح») .
3- .الصحيفة السجّاديّة : ص 193 الدعاء 47 ، الإقبال : ج 2 ص 94 ، المصباح للكفعمي : ص 893 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 264 عن الإمام الصادق عليه السلام .
4- .قال السيّد علي خان الحسيني : أكثر النسخ بإهمال الدال من «المعوّدين» ، وهو اسم مفعول من عوّدته كذا ، أي صيّرته له عادة . ونسخة ابن إدريس بالذال المعجمة (رياض السالكين : ج 4 ص 129) .
5- .الصحيفة السجّاديّة : ص 107 الدعاء 25 ، المصباح للكفعمي : ص 220 نحوه .
6- .الذَبُّ : المَنعُ والدَّفعُ (الصحاح : ج 1 ص 126 «ذبب») .
7- .الكافي : ج 2 ص 558 ح 8 ، عدّة الداعي : ص 260 كلاهما عن الإمام الصادق عليه السلام .
8- .الإقبال : ج 2 ص 139 عن سلمة بن الأكوع ، بحار الأنوار : ج 98 ص 254 .

ص: 201

امام زين العابدين عليه السلام_ در «مناجات توبه گران» _:معبود من! ... اگر تو مرا از درگاهت برانى ، به كه پناه برم؟! و اگر تو مرا از پيشگاهت باز گردانى ، به چه كسى متوسّل شوم؟!

امام زين العابدين عليه السلام_ از دعاى ايشان در عرفه _: آنك ، من در پيشگاه تو ايستاده ام ، خوار و زبون و فروتن و خاكسار و ترسان ، و به گناهان بزرگى كه بر دوش دارم و خطاهاى بزرگى كه مرتكب گشته ام، اعتراف دارم و به گذشتِ تو ، پناه آورده ام و دست به دامن مهرِ تو شده ام و يقين دارم كه هيچ كس ، نمى تواند مرا [از خشم و عذاب تو] در پناه خويش گيرد . هيچ مانعى نمى تواند تو را از من ، باز دارد .

امام زين العابدين عليه السلام_ از دعاى ايشان براى فرزندانش _: و چنان كن كه در همه اينها (تقاضاهايم) به خواهشم از تو ، دست يابم و به درخواستم از تو ، كامياب شوم و از توكّل كردن بر تو ، محروم نگردم و به پناه بردن به تو ، خو گيرم .

امام باقر عليه السلام :معبود من! ... تويى پروردگار و آقاى من ، و پناه و ملجأ من ، و نگهبان من ، و حامى من ، و مهربان به من ، و متكفّل روزى من .

امام صادق عليه السلام_ در يكى از دعاهايش _: به عزّت تو پناه مى برم و در آستان تو بست مى نشينم و به قدرت تو پناهنده مى شوم و از رحمت تو يارى مى طلبم و به ريسمان تو چنگ مى زنم و جز به تو اعتماد نمى كنم و جز به تو پناه نمى آورم ، اى بزرگ ترين اميد ، اى زداينده بلا ، و اى سزاوارترين كس به گذشت و بخشايش! بار خدايا! از ستم خود به بخشايش تو پناه مى برم ، از ترس خود ، به امنيّت تو پناه مى برم ، از فقر خود ، به توانگرى تو پناه مى برم و وجود پوسنده و فناپذير خويش را در پناه وجود پاينده و جاويدان تو _ كه نيستى و زوال نمى پذيرد _ ، در مى آورم ، اى كسى كه [توجّه به] چيزى ، او را از چيزى ديگر ، باز نمى دارد !

.

ص: 202

الإمام الكاظم عليه السلام_ في حِجابِهِ _: مَولايَ استَسلَمتُ إلَيكَ فَلا تُسلِمني ، وتَوَكَّلتُ عَلَيكَ فَلا تَخذُلني ، ولَجَأتُ إلى ظِلِّكَ البَسيطِ (1) فَلا تَطرَحني ، أنتَ المَطلَبُ ، وإلَيكَ المَهرَبُ . (2)

عنه عليه السلام :اللّهُمَّ أنتَ مَلاذي فَبِكَ ألوذُ ، وأنتَ مَعاذي فَبِكَ أعوذُ . (3)

عنه عليه السلام_ في دُعاءِ الجَوشَنِ _: فَبِمَن أعوذُ يا رَبِّ وبِمَن ألوذُ ؟! لا أحَدَ لي إلّا أنتَ ، أفَتَرُدُّني وأنتَ مُعَوَّلي (4) ، وعَلَيكَ مُعتَمَدي ؟! (5)

الإمام الرضا عليه السلام_ مِن دُعاءٍ يُدعى بِهِ لَيلَةَ السَّبتِ ، لِدَفعِ العَدُوِّ الحاسِدِ ، وكَيدِ السُّلطانِ _: . . . فَإِنّي بِكَ اللّهُمَّ أعوذُ وألوذُ ، وبِكَ أثِقُ وعَلَيكَ أعتَمِدُ وأتَوَكَّلُ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاصرِفهُ عَنّي ، فَإِنَّكَ غِياثُ المُستَغيثينَ ، وجارُ المُستَجيرينَ ، ولَجَأُ اللّاجِئينَ ، وأرحَمُ الرّاحِمينَ . (6)

عنه عليه السلام_ في دُعاءٍ كانَ يَدعو بِهِ بَعدَ الثَّماني رَكَعاتٍ مِن صَلاةِ اللَّيلِ _: اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ بِحُرمَةِ مَن عاذَ بِكَ مِنكَ ، ولَجَأَ إلى عِزِّكَ ، وَاستَظَلَّ بِفَيئِكَ ، وَاعتَصَمَ بِحَبلِكَ ، ولَم يَثِق إلّا بِكَ ، يا جَزيلَ العَطايا ، يا مُطلِقَ الاُسارى ، يا مَن سَمّى نَفسَهُ مِن جودِهِ وَهّابا ، أدعوكَ رَغَبا ورَهَبا ، وخَوفا وطَمَعا ، وإلحاحا وإلحافا (7) ، وتَضَرُّعا وتَمَلُّقا ، وقائِما وقاعِدا، وراكِعا وساجِدا، وراكِبا وماشِيا، وذاهِبا وجائِيا، وفي كُلِّ حالاتي، وأسأَ لُكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وأن تَفعَلَ بي كَذا وكَذا . (8)

.


1- .بَسَطَ الشيء : نَشَرَهُ (الصحاح : ج 3 ص 1116 «بسط») .
2- .مُهَج الدعوات : ص 358 ، المصباح للكفعمي : ص 293 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 376 ح 1 .
3- .مُهَج الدعوات : ص 294 و ص 303 عن الإمام الرضا عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 94 ص 330 ح 3 .
4- .عَوّلَ عليه معوَّلاً : اتّكلَ واعتمد (القاموس المحيط : ج 4 ص 22 «عال») .
5- .مُهَج الدعوات : ص 275 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 326 وراجع الإقبال : ج 1 ص 130 والدروع الواقية : ص 245 .
6- .مصباح المتهجّد : ص 424 ح 544 ، جمال الاُسبوع : ص 112 كلاهما عن الحسن بن محبوب ، البلد الأمين : ص 155 عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 90 ص 331 ح 45 .
7- .ألحف السائلُ : ألحّ (الصحاح : ج 4 ص 1426 «لحف») .
8- .مصباح المتهجّد : ص 150 ح 239 و ص 566 ح 669 ، تهذيب الأحكام : ج 3 ص 91 ح 250 ، الإقبال : ج 1 ص 329 كلّها من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 87 ص 257 ح 61 .

ص: 203

امام كاظم عليه السلام_ در «دعاى حجاب (محافظت) (1) _:سَروَر من! خودم را به تو سپردم . پس مرا وا مگذار . بر تو توكّل كردم . پس مرا تنها مگذار . به سايه گسترده تو پناه آورم . پس مرا دور مينداز . تويى مطلوب ، و به سوى تو بايد گريخت .

امام كاظم عليه السلام :بار خدايا! تويى گريزگاه من . پس به سوى تو مى گريزم . تويى پناهگاه من . پس به تو پناه مى آورم .

امام كاظم عليه السلام_ در دعاى «جوشن» _: به كِه پناه برم ، اى پروردگار من! و به چه كسى متوسّل شوم؟! جز تو كسى را ندارم . آيا تو كه تكيه گاه منى و اعتمادم به توست ، دست رد به سينه ام مى زنى؟!

امام رضا عليه السلام_ از دعايى كه در شب شنبه ، براى دفع دشمن حسود و دسيسه سلطان ، خوانده مى شود _: ... خداوندا! من به تو پناهنده و متوسّل مى شوم ، و به تو تكيه و اعتماد و توكّل مى كنم . پس بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست و آن [دشمن حسود و دسيسه سلطان] را از من ، دور كن ، كه تو فريادرسِ فريادخواهان ، و حامى حمايت خواهان ، و پناه پناهجويان و مهربان ترينِ مهربانانى .

امام رضا عليه السلام_ در دعايى كه بعد از هشت ركعت نماز شب مى خواند _: بار خدايا! از تو مى خواهم به حرمت كسى كه از تو به تو ، پناه آورده است و به عزّت تو ، پناهنده شده و در سايه تو ، جاى گرفته و به ريسمان تو ، چنگ آويخته و جز به تو ، اعتماد نكرده است ، اى پُردَهِش ، اى رهاننده بنديان ، اى كسى كه از شدّت بخشندگى اش خويشتن را دَهِشگر ناميده است! تو را مى خوانم با اميد و بيم ، و ترس و طمع ، و سماجت و پافشارى ، و زارى و چاپلوسى ، و ايستاده و نشسته ، و در ركوع و سجود ، و سواره و پياده ، و آينده و رونده ، و در همه حالاتم ، و از تو درخواست مى كنم كه بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرستى و به من ، چنين و چنان كنى .

.


1- .واژه «حجاب» كه در متن عربى حديث آمده ، به معناى حِرز و دعايى است كه براى دفعِ چشم زخم يا تأثير سلاح و مانند آن ، بر خود مى آويزند .

ص: 204

الإمام الهادي عليه السلام_ في دُعاءٍ لَهُ _: أنتَ ثِقَتي ورَجائي ، وإلَيكَ مَهرَبي ومَلجَئي ، وعَلَيكَ تَوَكُّلي ، وبِكَ اعتِصامي وعِياذي . (1)

1 / 2الاِستِعاذَةُ لِلآخَرينَالأمالي للمحاملي عن عبد اللّه بن الحارث :قُلتُ لِعَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام : أخبِرني بِأَفضَلِ مَنزِلَتِكَ مِن رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ؟ قالَ : نَعَم . قالَ : بَينا أنَا نائِمٌ عِندَهُ وهُوَ يُصَلّي ، فَلَمّا فَرَغَ مِن صَلاتِهِ قالَ : يا عَلِيُّ ! ما سَأَلتُ اللّهَ مِنَ الخَيرِ إلّا سَأَلتُ لَكَ مِثلَهُ ، ومَا استَعَذتُ اللّهَ مِنَ الشَّرِّ إلَا استَعَذتُ لَكَ مِثلَهُ . (2)

الإمام الصادق عليه السلام :حَصِّنوا أموالَكُم وأهليكُم وأحرِزوهُم بِهذِهِ ، وقولوها بَعدَ صَلاةِ العِشاءِ الآخِرَةِ : «اُعيذُ نَفسي وذُرِّيَّتي وأهلَ بَيتي ومالي بِكَلِماتِ اللّهِ التّامَّةِ ، مِن كُلِّ شَيطانٍ وهامَّةٍ ، ومِن كُلِّ عَينٍ لامَّةٍ» ، وهِيَ العوذَةُ الَّتي عَوَّذَ بِها (3) جَبرَئيلُ عليه السلام الحَسَنَ وَ الحُسَينَ عليهماالسلام . (4)

.


1- .المصباح للكفعمي : ص 531 ، بحار الأنوار : ج 102 ص 253 ح 11 نقلاً عن البلد الأمين عن الإمام العسكري عليه السلام .
2- .الأمالي للمحاملي : ص 368 ح 418 ، تاريخ دمشق : ج 42 ص 309 ، ذخائر العقبى : ص 115 ، كنز العمّال : ج 13 ص 151 ح 36474 .
3- .في المصدر : «بهما» ، والتصويب من بحار الأنوار .
4- .طبّ الأئمّة لابني بسطام : ص 119 عن محمّد بن مسلم ، بحار الأنوار : ج 86 ص 127 ح 9 .

ص: 205

1 / 2 پناه خواستن براى ديگران

امام هادى عليه السلام_ در يكى از دعاهايش _: تو ، مورد اعتماد من و اميد منى ، و گريزگاه و پناهگاهم ، تويى . توكّلم به توست و به تو چنگ زنم و به تو پناه مى آورم .

1 / 2پناه خواستن براى ديگرانالأمالى ، محاملى_ به نقل از عبد اللّه بن حارث _:به على بن ابى طالب عليه السلام گفتم : از بالاترين منزلتت در نزد پيامبر خدا به من خبرده . فرمود : «باشد . من ، نزد ايشان خوابيده بودم و ايشان ، نماز مى خواند . چون نمازش را تمام كرد ، فرمود : اى على! هر خوبى اى كه از خدا خواستم ، همانند آن را براى تو نيز درخواست كردم ، و از هر بدى اى كه به خدا پناه بردم ، براى تو نيز [از خداوند] پناه خواستم » .

امام صادق عليه السلام :دارايى هايتان و خانواده تان را با اين [دعا] نگهدارى و محافظت كنيد ، و بعد از نماز عشا ، آن را بگوييد : «خودم و فرزندانم و خانواده ام و اموالم را از گزند هر شيطانى و هر جانور گزنده اى ، و از هر چشمِ بدى ، در پناه كلمات تامّ خداوند در مى آورم» . اين ، همان دعايى است كه جبرئيل عليه السلام با آن ، حسن و حسين عليهماالسلام را تعويذ كرد .

.

ص: 206

سنن أبي داوود عن ابن عبّاس :كانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله يُعَوِّذُ الحَسَنَ وَالحُسَينَ عليهماالسلام : «اُعيذُكُما بِكَلِماتِ اللّهِ التّامَّةِ ، مِن كُلِّ شَيطانٍ وهامَّةٍ ، ومِن كُلِّ عَينٍ لامَّةٍ» ، ثُمَّ يَقولُ : كانَ أبوكُم (1) يُعَوِّذُ بِهِما إسماعيلَ وإسحاقَ عليهم السلام . (2)

الإمام عليّ عليه السلام :كانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله يُعَوِّذُ الحَسَنَ وَالحُسَينَ عليهماالسلام بِهذِهِ العوذَةِ ، وكانَ يَأمُرُ بِذلِكَ أصحابَهُ ، وهُوَ هذا : بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، اُعيذُ نَفسي وديني وأهلي ومالي ووُلدي وخَواتيمَ عَمَلي وما رَزَقَني رَبّي وخَوَّلَني ، بِعِزَّةِ اللّهِ ، وعَظَمَةِ اللّهِ ، وجَبَروتِ اللّهِ ، وسُلطانِ اللّهِ ، ورَحمَةِ اللّهِ ، ورَأفَةِ اللّهِ ، وغُفرانِ اللّهِ ، وقُوَّةِ اللّهِ ، وقُدرَةِ اللّهِ ، وبِآلاءِ اللّهِ ، وبِصُنعِ اللّهِ ، وبِأَركانِ اللّهِ ، وبِجَمعِ اللّهِ عز و جل ، وبِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وقُدرَةِ اللّهِ عَلى ما يَشاءُ ، مِن شَرِّ السّامَّةِ وَالهامَّةِ ، ومِن شَرِّ الجِنِّ وَالإِنسِ ، ومِن شَرِّ ما دَبَّ فِي الأَرضِ ، ومِن شَرِّ ما يَخرُجُ مِنها ، ومِن شَرِّ ما يَنزِلُ مِنَ السَّماءِ وما يَعرُجُ فيها ، ومِن شَرِّ كُلِّ دابَّةٍ رَبّي آخِذٌ بِناصِيَتِها ، إنَّ رَبّي عَلى صِراطٍ مُستَقيمٍ ، وهُوَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ ، وصَلَّى اللّهُ عَلى سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ وآلِهِ أجمَعينَ . (3)

.


1- .أي إبراهيم عليه السلام .
2- .سنن أبي داوود : ج 4 ص 235 ح 4737 ، صحيح البخاري : ج 3 ص 1233 ح 3191 نحوه ، سنن الترمذي : ج 4 ص 396 ح 2060 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 580 ح 2434 ؛ العمدة : ص 396 ح 795 ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 3 ص 383 عن علقمة بن عبد اللّه وابن عمر نحوه ، دعائم الإسلام : ج 2 ص 139 ح 488 عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 43 ص 282 ح 49 .
3- .مُهَج الدعوات : ص 22 ، الخصال : ص 631 ح 10 نحوه وكلاهما عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 94 ص 264 ح 1 .

ص: 207

سنن أبى داوود_ به نقل از ابن عبّاس _: پيامبر صلى الله عليه و آله حسن و حسين عليهماالسلامرا با اين دعا تعويذ مى كرد : «شما دو تن را از گزند هر شيطانى و جانور گزنده اى ، و از هر چشمِ بدى در پناه كلمات تامّ خدا در مى آورم» . سپس مى فرمود : «پدرتان (1) با اين دعا ، اسماعيل و اسحاق عليهماالسلام را تعويذ مى كرد» .

امام على عليه السلام :پيامبر صلى الله عليه و آله حسن و حسين عليهماالسلام را با اين دعا تعويذ مى كرد و اصحابش را نيز به آن ، توصيه مى فرمود . آن تعويذ ، اين است : «به نام خداى مهرگسترِ مهربان . خودم و دينم و همسرم و اموالم و فرزندانم و فرجام هاى كارم و آنچه را كه پروردگارم به من روزى كرده و عطايم فرموده است ، در پناه عزّت خدا و بزرگى خدا و شُكوه خدا و سلطنت خدا و مهر خدا و رأفت خدا و آمرزش خدا و توانايى خدا و نيروى خدا و الطاف خدا و احسان خدا و اركان خدا و همه [ذات و صفات] خداوند عز و جل ، و پيامبر خدا و قدرت خدا ، بر آنچه خواهد ، در آوردم ، از گزند خزندگان زهردار و حشرات موزى ، و از گزند جنّ و انس ، و از گزند هر جنبنده اى در زمين ، و از گزند آنچه از زمين بيرون مى آيد ، و از گزند آنچه از آسمانْ فرود مى آيد يا به آسمان بالا مى رود ، و از گزند هر جنبنده اى كه كاكُل (زمام) آن در دست پروردگار من است ، كه پروردگار من ، بر راهى راست است، و او بر هر چيزى تواناست ، و هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خداى والا و بزرگ . درود خدا بر سَروَرمان محمّد و همه خاندانش باد!» .

.


1- .يعنى ابراهيم عليه السلام .

ص: 208

المعجم الكبير عن بلال بن سعد عن أبيه :قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : أينَ بَنوكَ ؟ قُلتُ : ها هُم اُولاءِ ، قالَ : فَائتِني بِهِم . فَأَمَرتُ أهلي فَأَلبَستَهُم قُمُصا بَيضاءَ ، ثُمَّ أتَيتُهُ بِهِم ، فَقالَ : اللّهُمَّ إنّي اُعيذُهُم بِكَ مِنَ الكُفرِ وَالضَّلالَةِ ، ومِنَ الفَقرِ الَّذي يُصيبُ بَني آدَمَ . (1)

.


1- .المعجم الكبير : ج 6 ص 45 ح 5462 ، تاريخ دمشق : ج 20 ص 228 ، كنز العمّال : ج 2 ص 205 ح 3770 .

ص: 209

المعجم الكبير_ به نقل از بلال بن سعد ، از پدرش _:پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «فرزندانت كجايند؟». گفتم : همين جا . فرمود : «آنها را نزد من بياور» . من به همسرم گفتم كه جامه هاى سفيد بر آنها پوشاند . پس آنها را نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آوردم . فرمود : «بار خدايا! اينان را از كفر و گم راهى ، و از فقر _ كه به فرزندان آدم مى رسد _ ، در پناه تو در آوردم» .

.

ص: 210

الفَصلُ الثّاني : آداب الاستعاذة2 / 1مَعرِفَةُ المُستَعاذِ وَالمُلتَجَإِأ _ اللّهُ حِصنُ اللّاجينَرسول اللّه صلى الله عليه و آله :يا اللّهُ ، يا مَن هُوَ حِصنٌ لِأَهلِ السَّماواتِ وَالأَرضِ . (1)

الإمام زين العابدين عليه السلام_ في مُناجاةِ المُعتَصِمينَ _: اللّهُمَّ يا مَلاذَ اللّائِذينَ ، ويا مَعاذَ العائِذينَ . . . ويا حِصنَ اللّاجينَ ، إن لَم أعُذ بِعِزَّتِكَ فَبِمَن أعوذُ ؟ وإن لَم ألُذ بِقُدرَتِكَ فَبِمَن ألوذُ ؟! (2)

الإمام الصادق عليه السلام_ في دُعاءِ اليَومِ العِشرينَ مِنَ الشَّهرِ _: أنتَ جارُ المُستَجيرينَ ، ولَجَأُ اللّاجِئينَ . (3)

عنه عليه السلام_ في عَمَلِ لَيلَةِ النِّصفِ مِن شَعبانَ _: يا مَن إلَيهِ مَلجَأُ العِبادِ فِي المُهِمّاتِ . (4)

.


1- .البلد الأمين : ص 420 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 265 ح 1 وفيه «ملجأ» بدل «حصن» .
2- .بحار الأنوار : ج 94 ص 152 نقلاً عن بعض كتب الأصحاب .
3- .الدُّروع الواقية : ص 132 و ص 98 و ص 188 كلاهما نحوه و ص 221 ، العُدد القويّة : ص 217 كلّها من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 97 ص 165 .
4- .مصباح المتهجّد : ص 831 ح 891 ، الأمالي للطوسي : ص 297 ح 583 ، المزار الكبير : ص 406 ، الإقبال : ج 3 ص 315 كلّها عن أبي يحيى و ص 317 عن محمّد بن عليّ الطرازي ، بحار الأنوار : ج 97 ص 86 ح 5 .

ص: 211

فصل دوم: آداب پناه بردن

2 / 1 شناخت كسى كه به او پناه بُرده مى شود
الف _ خدا ، دژ پناهندگان

فصل دوم: آداب پناه بردن2 / 1شناخت كسى كه به او پناه بُرده مى شودالف _ خدا ، دژ پناهندگانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى خدا ، اى آن كه دژِ آسمانيان و زمينيان است !

امام زين العابدين عليه السلام_ در «مناجات متوسّل شوندگان» _: بار خدايا ، اى پناهگاه پناهجويان ، و اى حامى حمايت خواهان ... واى دژ پناهندگان! اگر به عزّت تو پناه نياورم ، پس به چه كسى پناه برم؟! و اگر به قدرت تو پناهنده نشوم ، پس به چه كسى پناهنده شوم؟!

امام صادق عليه السلام_ در دعاى روز بيستم ماه _: تو حامى حمايت خواهان ، و پناه پناه جويانى .

امام صادق عليه السلام_ در اعمال شب نيمه شعبان _: اى كسى كه بندگان ، در سختى ها به او پناه مى برند!

.

ص: 212

عنه عليه السلام_ فِي الدُّعاءِ عِندَ شَهرِ رَمَضانَ _: يا مَن لَم يَلُذِ اللّائِذوَنَ بِمِثلِهِ . (1)

الإمام الهادي عليه السلام :إنَّ اللّهَ تَعالى عَلِمَ مِنّا أنّا لا نَلجَأُ فِي المُهِمّاتِ إلّا إلَيهِ ... وَعوَّدَنا إذا سَأَلنَا الإِجابَةَ . (2)

ب _ مَلجَأُ المُضطَرّينَرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ في دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ _: يا مَلجَئي عِندَ اضطِراري ، يا مُعيني عِندَ مَفزَعي ... يا مَن إلَيهِ يَلجَأُ المُتَحَيِّرونَ . (3)

الإمام عليّ عليه السلام_ مِن دُعاءٍ عَلَّمَهُ إيّاهُ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله _: يا مَلجَأَ كُلِّ طَريدٍ ، يا مَأوى كُلِّ شَريدٍ . (4)

عنه عليه السلام :اُوصيكُم بِتَقوَى اللّهِ ؛ فَإِنَّها غِبطَةٌ لِلطّالِبِ الرّاجي ، وثِقَةٌ لِلهارِبِ اللّاجي . (5)

عنه عليه السلام :إلهي إن كُنتَ لا تَرحَمُ إلَا المُجِدّينَ في طاعَتِكَ ، فَإِلى مَن يَفزَعُ المُقَصِّرونَ ؟ وإن كُنتَ لا تَقبَلُ إلّا مِنَ المُجتَهِدينَ ، فَإِلى مَن يَلتَجِئُ المُفَرِّطونَ (6) ؟! (7)

.


1- .الإقبال : ج 1 ص 129 عن هارون بن موسى التلعكبري ، بحار الأنوار : ج 97 ص 334 ح 1 .
2- .الأمالي للطوسي : ص 286 ح 555 ، بشارة المصطفى : ص 135 ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 4 ص 411 كلّها عن عيسى بن أحمد بن عيسى ، عدّة الداعي : ص 57 وفيه «عوّدنا أن» بدل «علم منّا أنّا» ، بحار الأنوار : ج 50 ص 127 ح 5 .
3- .البلد الأمين : ص 403 _ 406 ، المصباح للكفعمي : ص 335 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 385 .
4- .مُهَج الدعوات : ص 196 ، المصباح للكفعمي : ص 351 كلاهما عن الإمام الحسين عليه السلام ، البلد الأمين : ص 338 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام و ص 361 وليس فيه ذيله ، بحار الأنوار : ج 95 ص 400 ح 33 .
5- .تحف العقول : ص 202 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 39 ح 16 .
6- .المُفرِّطُ _ بالتشديد _ : المقصِّر في العمل (النهاية : ج 3 ص 434 «فرط») .
7- .البلد الأمين : ص 314 ، المصباح للكفعمي : ص 489 كلاهما عن الإمام العسكري عن آبائه عليهم السلام ، ف بحار الأنوار : ج 94 ص 103 ح 14 .

ص: 213

ب _ پناه درماندگان

امام صادق عليه السلام_ در دعاى ماه رمضان _: اى كسى كه پناهندگان ، به كسى همچون او پناه نبرده اند !

امام هادى عليه السلام :خداى متعال مى داند كه ما در سختى ها ، جز به او پناه نمى بريم ... و ما را عادت داده است كه هرگاه [از او] بخواهيم ، اجابت كند .

ب _ پناه درماندگانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در دعاى «جوشن كبير» _: اى پناه من در هنگام درماندگى ام ، اى كمك كننده به من در هنگام وحشتم! ... اى كسى كه سرگشتگان ، به او پناه مى برند !

امام على عليه السلام_ از دعايى كه پيامبر خدا به او آموخت _: اى پناهگاه هر رانده شده اى! اى سرپناه هر آواره اى !

امام على عليه السلام :شما را به پرواى از خدا سفارش مى كنم ؛ زيرا كه پرواى از خدا ، مايه شادمانى هر جوينده اميدوار ، و تكيه گاه فرارىِ پناه خواه است .

امام على عليه السلام :معبود من! اگر تو ، جز به كوشندگانِ در طاعتت رحم نكنى ، پس تقصيركاران به چه كسى پناه برند؟ و اگر جز از تلاشگران نپذيرى ، پس سستى ورزان به چه كسى پناهنده شوند؟

.

ص: 214

عنه عليه السلام :اللّهُمَّ ... أنتَ مَلجَأُ الخائِفِ الغَريقِ ، وأرأَفُ مِن كُلِّ شَفيقٍ ، إلَيكَ قَصَدتُ سَيِّدي ، وأنتَ مُنتَهَى القَصدِ لِلقاصِدينَ . (1)

الإمام الحسن عليه السلام_ في قُنوتِهِ _: يا حاضِرَ كُلِّ غَيبٍ ، وعالِمَ كُلِّ سِرٍّ ، ومَلجَأَ كُلِّ مُضطَرٍّ ، ضَلَّت فيكَ الفُهومُ ، وتَقَطَّعَت دونَكَ العُلومُ . (2)

الإمام زين العابدين عليه السلام :اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ سُؤالَ الخاضِعِ الذَّليلِ ، وأسأَ لُكَ سُؤالَ العائِذِ المُستَقيلِ (3) . (4)

عنه عليه السلام_ في دُعاءٍ لَهُ _: يا مَن كُلُّ هارِبٍ إلَيهِ يَلتَجِئُ ، وكُلُّ طالِبٍ إيّاهُ يَرتَجي . (5)

عنه عليه السلام_ أيضا _: بارِك لي فيما رَزَقتَني ، وفيما خَوَّلتَني ، وفيما أنعَمتَ بِهِ عَلَيَّ ، وَاجعَلني في كُلِّ حالاتي مَحفوظا ، مَكلوءا (6) ، مَستورا ، مَمنوعا (7) ، مُعاذا ، مُجارا . (8)

.


1- .البلد الأمين : ص 96 ، العدد القويّة : ص 303 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 90 ص 146 ح 9 .
2- .مُهَج الدعوات : ص 66 ، بحار الأنوار : ج 85 ص 212 .
3- .استقاله : طلب إليه أن يُقيله ، وأقال اللّه عثرتك ، أي : صفح عنك (تاج العروس : ج 15 ص 644 «قيل») .
4- .بحار الأنوار : ج 94 ص 138 ح 20 نقلاً عن الكتاب العتيق الغروي ، مصباح المتهجّد : ص 148 ح 238 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام .
5- .بحار الأنوار : ج 94 ص 144 نقلاً عن بعض كتب الأصحاب .
6- .كَلَأَهُ اللّه ُ : أي حفظه وحرسه (الصحاح : ج 1 ص 69 «كلأ») .
7- .المانع : من صفات اللّه تعالى ، أنّه تبارك وتعالى يحفظ أهل دينه ، أي يحوطهم وينصرهم (لسان العرب : ج 8 ص 343 «منع») .
8- .الصحيفة السجّاديّة : ص 94 الدعاء 22 .

ص: 215

امام على عليه السلام :بار خدايا! ... تو پناهگاه ترسانِ غرق گشته اى ، و از هر دلسوزى ، مهرورزترى . من ، آهنگِ كوى تو كرده ام _ اى آقاى من _ كه تو فرجامين مقصد رهپويانى .

امام حسن عليه السلام_ در دعاى قنوت _: اى حاضرِ در هر نهان ، و اى داناى هر راز ، و اى پناه هر بى چاره و درمانده! فهم ها در تو سرگردان اند و دانش ها در باره تو درمانده اند .

امام زين العابدين عليه السلام :بار خدايا! از تو درخواست مى كنم ، چونان درخواست كرنشگر زبون! از تو درخواست مى كنم ، به سان درخواستِ پناهجوى پوزشخواه .

امام زين العابدين عليه السلام_ در يكى از دعاهايش _: اى آن كه هر گريزنده اى به او پناه مى برد و هر جوينده اى اميدش به اوست !

امام زين العابدين عليه السلام_ در يكى از دعاهايش _: در آنچه روزىِ من كرده اى و در آنچه به من داده اى و در هر نعمتى كه ارزانى ام داشته اى ، بركت ده و در همه اوضاع و احوال ، از من نگهدارى و پاسدارى و مراقبت و دفاع كن ، و مرا در پناه و حمايت خويش ، در آور .

.

ص: 216

الإمام الصادق عليه السلام_ فِي الدُّعاءِ _: أستَخيرُكَ اللّهُمَّ بِعِلمِكَ ، وأستَقدِرُكَ بِقُدرَتِكَ ، وأسأَ لُكَ مِن فَضلِكَ ، وألجَأُ إلَيكَ في كُلِّ اُموري ، وأبرَأُ مِنَ الحَولِ وَالقُوَّةِ إلّا بِكَ ، وأتَوَكَّلُ عَلَيكَ ، وأنتَ حَسبي ونِعمَ الوَكيلُ . (1)

عنه عليه السلام_ أيضا _: سَيِّدي إلَيكَ يَلجَأُ الهارِبُ ، ومِنكَ يَلتَمِسُ الطّالِبُ ، وعَلى كَرَمِكَ يُعَوِّلُ المُستَقيلُ التّائِبُ . (2)

عنه عليه السلام_ مِن حِرزٍ لَهُ _: اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ يا مُدرِكَ الهارِبينَ ، ويا مَلجَأَ الخائِفينَ ... . (3)

الإمام الكاظم عليه السلام_ في قُنوتِهِ _: فَمَعاذُ المَظلومِ مِنّا بِكَ ، وتَوَكُّلُ المَقهورِ مِنّا عَلَيكَ ، ورُجوعُهُ إلَيكَ ، ويَستَغيثُ بِكَ إذا خَذَلَهُ المُغيثُ ، ويَستَصرِخُكَ إذا قَعَدَ عَنهُ النَّصيرُ ، ويَلوذُ بِكَ إذا نَفَتهُ الأَفنِيَةُ ، ويَطرُقُ بابَكَ (4) إذا اُغلِقَت عَنهُ الأَبوابُ المُرتَجَةُ (5) ، ويَصِلُ إلَيكَ إذَا احتَجَبَت (6) عَنهُ المُلوكُ الغافِلَةُ . (7)

عنه عليه السلام_ في قُنوتِهِ _: يا مَفزَعَ الفازِعِ ، ومَأمَنَ الهالِعِ (8) ، ومَطمَعَ الطّامِعِ ، ومَلجَأَ الضّارِعِ (9) . (10)

.


1- .فتح الأبواب : ص 161 ، بحار الأنوار : ج 91 ص 236 ح 1 .
2- .الإقبال : ج 3 ص 316 عن أبي يحيى ، بحار الأنوار : ج 98 ص 410 ح 1 .
3- .مُهَج الدعوات : ص 223 و ص 243 كلاهما عن الربيع ، البلد الأمين : ص 382 و ص 361 عن الإمام عليّ عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 94 ص 273 ح 1 .
4- .في المصدر : «بكَ» ، والتصويب من بحار الأنوار .
5- .ارتجتُ البابَ : أغلقتُه (الصحاح : ج 1 ص 317 «رتج») .
6- .في المصدر : «احتَجب» ، والتصويب من بحار الأنوار .
7- .مُهَج الدعوات : ص 75 و ص 320 عن زرافة عن الإمام الهادي عليه السلام ، البلد الأمين : ص 341 ، المصباح للكفعمي : ص 282 ، بحار الأنوار : ج 85 ص 220 .
8- .الهَلَعُ : أشدّ الجزع (النهاية : ج 5 ص 269 «هلع») .
9- .ضرَعَ إليه ضَرَاعَةً : خضَعَ وذلَّ ، فهو ضارِعٌ ، وتضرَّع إلى اللّه ، أي : ابتهلَ (لسان العرب : ج 8 ص 222 «ضرع») .
10- .مُهَج الدعوات : ص 74 ، بحار الأنوار : ج 85 ص 219 .

ص: 217

امام صادق عليه السلام_ در دعا _: بار خدايا! از تو خير مى طلبم كه تو مى دانى ، و از تو قدرت مى طلبم كه تو قدرت دارى ، و از فضل تو درخواستت مى كنم ، و در همه كارهايم به تو پناه مى آورم ، و از هر نيرو و توانى برائت مى جويم ، جز به يارى تو ، و به تو توكّل مى كنم ، كه تو مرا بسنده اى و نيكو كارسازى هستى .

امام صادق عليه السلام_ در دعا _: سَروَر من! گريزنده ، به سوى تو مى گريزد و خواهنده ، از تو درخواست مى كند و بخشايش طلب توبه گر ، به بزرگوارى تو تكيه مى كند .

امام صادق عليه السلام_ در يكى از حِرزهايش _: بار خدايا! از تو درخواست مى كنم ، اى رسنده به گريزندگان و اى پناه بيمناكان! ... .

امام كاظم عليه السلام_ در دعاى قنوت _: ستم ديده ما ، به تو پناه مى آورد و شكست خورده ما ، بر تو توكّل مى كند و به سوى تو باز مى آيد ، وهرگاه كمك كننده تنهايش گذارد ، از تو كمك مى طلبد و هرگاه ياريگر ، از يارى او باز ايستد ، از تو يارى مى جويد و هر گاه از درگاه ها رانده شود ، به درگاه تو پناهنده مى شود و هرگاه درهاى اميد به روى او بسته گردد ، درِ خانه تو را مى كوبد و هرگاه شاهان بى خبر [از تو] به او بار ندهند ، خود را به تو مى رساند .

امام كاظم عليه السلام_ در دعاى قنوت _: اى پناهگاه ترسايان ، و مأمن وحشت زدگانِ بى قرار ، و اميد اميدواران ، و پناهگاه لابه كنندگان !

.

ص: 218

عنه عليه السلام_ مِن دُعاءٍ لَهُ فِي السّاعَةِ السّابِعَةِ مِنَ النَّهارِ _: يا مَن دَعاهُ المُضطَرّونَ ، ولَجَأَ إلَيهِ الخائِفونَ ، وسَأَلَهُ المُؤمِنونَ ، وَعَبَدَهُ الشّاكِرونَ ، وحَمِدَهُ المُخلِصونَ . (1)

ج _ لا مَلجَأَ إلَا اللّهُالكتاب«وَ عَلَى الثَّلَ_ثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُواْ حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَ ضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنفُسُهُمْ وَ ظَنُّواْ أَن لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُواْ إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ» . (2)

«اسْتَجِيبُواْ لِرَبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِىَ يَوْمٌ لَا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ مَا لَكُم مِّن مَّلْجَإٍ يَوْمَئِذٍ وَ مَا لَكُم مِّن نَّكِيرٍ» . (3)

الحديثالإمام الصادق عليه السلام :كانَ فيما وَعَظَ اللّهُ تَبارَكَ وتَعالى بِهِ عيسَى بنَ مَريَمَ عليه السلام أن قالَ لَهُ : ... يا عيسى أنتَ المَسيحُ (4) بِأَمري ، وأنتَ تَخلُقُ مِنَ الطّينِ كَهَيئَةِ الطَّيرِ بِإِذني ، وأنتَ تُحيِي المَوتى بِكَلامي ، فَكُن إلَيَّ راغِبا ، ومِنّي راهِبا ؛ فَإِنَّكَ لَن تَجِدَ مِنّي مَلجَأً إلّا إلَيَّ . (5)

.


1- .مصباح المتهجّد : ص 515 ح 596 و ص 516 ح 598 ، البلد الأمين : ص 144 ، المصباح للكفعمي : ص 188 كلّها عن الإمام الجواد عليه السلام نحوه و ص 186 ، مُهَج الدعوات : ص 83 عن الإمام الهادي عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 86 ص 348 .
2- .التوبة : 118 .
3- .الشورى : 47 .
4- .المَسيحُ : سُمّي بذلك لأنّه كان يمسح بيده على العليل والأكمه والأبرص فيبرئه بإذن اللّه (لسان العرب : ج 2 ص 594 «مسح») .
5- .الأمالي للصدوق : ص 606 ح 841 عن أبي بصير ، الكافي : ج 8 ص 131 ح 103 عن عليّ بن أسباط عنهم عليهم السلام ، تحف العقول : ص 496 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 14 ص 289 ح 14 .

ص: 219

ج _ پناهى جز خدا نيست

امام كاظم عليه السلام_ از دعاى ايشان در ساعت هفتم روز _: اى كسى كه درماندگان ، او را مى خوانند و بيمناكان ، به او پناه برند و مؤمنان ، از او درخواست كنند و سپاس گزاران ، او را بندگى كنند و اهل اخلاص ، او را مى ستايند .

ج _ پناهى جز خدا نيستقرآن«و بر آن سه تن كه بر جاى مانده بودند [و قبول توبه شان به تعويق افتاد ] تا آن جا كه زمين با همه فراخى اش بر آنان تنگ گرديد و از خود به تنگ آمدند و دانستند كه پناهى از خدا ، جز به خود او نيست . پس خدا به آنان [توفيق] توبه داد تا توبه كنند . بى ترديد ، خداوند توبه پذير مهربان است» .

«پيش از آن كه روزى فرا رسد كه آن را از جانب خدا برگشتى نباشد ، پروردگارتان را اجابت كنيد . آن روز ، نه براى شما پناهى ، و نه برايتان [مجال] انكارى هست» .

حديثامام صادق عليه السلام :از اندرزهاى خداوند _ تبارك و تعالى _ به عيسى بن مريم عليه السلام اين بود كه به او فرمود : « ... اى عيسى! تو با فرمان [و اجازه من] مسيح (1) هستى و با اجازه من ، از گِل به صورت پرنده مى آفرينى و با سخن من است كه مُردگان را زنده مى سازى . پس به من اميدوار باش و از من بترس ؛ زيرا كه تو هرگز گريزى از من ، جز به سوى خود من نمى يايى» .

.


1- .ايشان را مسيح ناميدند ، چون معلول و كور مادرزاد و پيسى گرفته را مَسح مى كرد و به اذن خدا ، او را شفا مى بخشيد .

ص: 220

مسند ابن حنبل عن أبي هريرة :كُنتُ أمشي مَعَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله في نَخلٍ لِبَعضِ أهلِ المَدينَةِ ... فَقالَ صلى الله عليه و آله : يا أبا هُرَيرَةَ ، ألا أدُلُّكَ عَلى كَنزٍ مِن كُنوزِ الجَنَّةِ ؟ فَقُلتُ : بَلى يا رَسولَ اللّهِ . قالَ : قُل : لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، ولا مَلجَأَ مِنَ اللّهِ إلّا إلَيهِ . (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ ... لَكَ الحَمدُ في كُلِّ ما قَضَيتَ ، ولا مَلجَأَ مِنكَ إلّا إلَيكَ ، يا واسِعَ النَّعماءِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :أنَا سَيِّدُ النّاسِ يَومَ القِيامَةِ ، يَدعوني رَبّي فَأَقولُ : لَبَّيكَ وسَعدَيكَ ، تَبارَكتَ لَبَّيكَ وحَنانَيكَ ، وَالمَهدِيُّ مَن هَدَيتَ ، وعَبدُكَ بَينَ يَدَيكَ ، لا مَلجَأَ ولا مَنجى مِنكَ إلّا إلَيكَ ، تَبارَكتَ رَبَّ البَيتِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن عَبدٍ يُصَلِّي الفَجرَ ، ثُمَّ يَقولُ حينَ يَنصَرِفُ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا باِللّهِ ، لا حيلَةَ ولَا احتِيالَ ولا مَلجَأَ ولا مَنجى مِنَ اللّهِ إلّا إلَيهِ» سَبعَ مَرّاتٍ ، إلّا دَفَعَ اللّهُ تَعالى عَنهُ سَبعينَ نَوعا مِنَ البَلاءِ . (4)

الإمام عليّ عليه السلام :تَحَرَّ (5) رِضَى اللّهِ وَتجَنَّب سَخَطَهُ ؛ فَإِنَّهُ لا يَدَ لَكَ بِنَقِمَتِهِ ، ولا غِنى بِكَ عَن مَغفِرَتِهِ ، ولا مَلجَأَ لَكَ مِنهُ إلّا إلَيهِ . (6)

.


1- .مسند ابن حنبل : ج 3 ص 180 ح 8091 و ص 617 ح 10799 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 698 ح 1901 ، المصنّف لعبد الرزّاق : ج 11 ص 283 ح 20547 ، مسند الطيالسي : ص 322 ح 2456 نحوه ، كنز العمّال : ج 1 ص 458 ح 1977 .
2- .البلد الأمين : ص 350 ، المصباح للكفعمي : ص 356 ، مستدرك الوسائل : ج 2 ص 236 .
3- .المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 618 ح 8712 ، المعجم الأوسط : ج 2 ص 9 ح 1058 ، حلية الأولياء : ج 4 ص 349 كلاهما نحوه وكلّها عن حذيفة ، كنز العمّال : ج 11 ص 434 ح 32042 .
4- .الدعاء للطبراني : ص 212 ح 666 عن أنس ، كنز العمّال : ج 2 ص 144 ح 3519 .
5- .التَّحرِّي : القصد والاجتهاد في الطلب (النهاية : ج 1 ص 376 «حرا») .
6- .غرر الحكم : ح 4553 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 204 ح 4130 .

ص: 221

مسند ابن حنبل_ به نقل از ابو هُرَيره _: با پيامبر خدا ، در نخلستان يكى از اهالى مدينه قدم مى زدم ... كه به من فرمود : «اى ابو هُرَيره! آيا تو را به گنجى از گنج هاى بهشت ، ره نمون نشوم؟» . گفتم : چرا ، اى پيامبر خدا ! فرمود : «بگو : هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا ، و هيچ گريزى از خدا ، جز به سوى خود او نيست » .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! ... تو را ستايش ، براى هر آنچه حكم فرمودى ، و گريزى از تو ، جز به خود تو نيست ، اى كه نعمتت گسترده است !

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من [با آن كه] سَروَر همه مردمان تا روز رستاخيز هستم؛ [ليكن چون ]پروردگارم مرا مى خواند ، مى گويم : «آرى . در خدمتم . فرهمندا! گوش به فرمانم ، مهرورزا! ره يافته ، آن كسى است كه تو راه نمايى اش كرده اى . بنده ات در اختيار توست . پناه و گريزى از تو ، جز به خود تو نيست . خجسته اى ، اى پروردگار كعبه!» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ بنده اى نيست كه نماز صبح را بخواند و پس از پايان آن ، هفت مرتبه بگويد : «هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا . هيچ چاره و انديشه گرى و پناه و گريزى از خدا نيست ، جز به خود او» ، مگر آن كه خداوند متعال ، هفتاد نوع بلا را از او بگردانَد .

امام على عليه السلام :خشنودى خدا را بجوى و از خشمش دورى كن ؛ زيرا در برابر كيفر او ، از تو هيچ كارى ساخته نيست و از آمرزش او ، بى نياز نيستى و تو را گريزى از او ، جز به خود او نباشد .

.

ص: 222

عنه عليه السلام_ في تَفسيرِ «أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ» _: أشهَدُ أنَّهُ لا مَلجَأَ مِنَ اللّهِ إلّا إلَيهِ ، ولا مَنجى مِن شَرِّ كُلِّ ذي شَرٍّ ، وفِتنَةِ كُلِّ ذي فِتنَةٍ ، إلّا بِاللّهِ . (1)

عنه عليه السلام :هَل مِن مَناصٍ أو خَلاصٍ ، أو مَعاذٍ أو مَلاذٍ ، أو فِرارٍ أو مَحارٍ (2) . (3)

الإمام زين العابدين عليه السلام :اللّهُمَّ فَلَو كانَ لي مَهرَبٌ لَهَرَبتُ ، ولَو كانَ لي مَصعَدٌ فِي السَّماءِ أو مَسلَكٌ فِي الأَرضِ لَسَلَكتُ ، ولكِنَّهُ لا مَهرَبَ لي ولا مَلجَأَ ولا مَنجى ولا مَأوى مِنكَ إلّا إلَيكَ . (4)

د _ خُسرُ مَنِ استَعاذَ بِغَيرِ اللّهِالكتاب«وَ أَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِّنَ الْاءِنسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا» . (5)

الحديثالإمام الصادق عليه السلام_ في قُنوتِهِ _: يا مَأمَنَ الخائِفِ ، وكَهفَ اللّاهِفِ (6) ، وجُنَّةَ العائِذِ ، وغَوثَ اللّائِذِ ، خابَ مَنِ اعتَمَدَ سِواكَ ، وخَسِرَ مَن لَجَأَ إلى دونِكَ . (7)

.


1- .التوحيد : ص 239 ح 1 ، معاني الأخبار : ص 39 ح 1 ، فلاح السائل : ص 264 ح 156 كلّها عن أبي يزيد بن الحسن عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 84 ص 132 ح 24 .
2- .المحار : الرجوع (القاموس المحيط : ج 2 ص 15 «حور») .
3- .نهج البلاغة : الخطبة 83 ، تحف العقول : ص 202 ، نزهة الناظر : ص 49 ح 18 عن جابر بن عبد اللّه نحوه ، غرر الحكم : ح 10038 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 512 ح 9319 وفيه «قرار» بدل «فرار» ، بحار الأنوار : ج 78 ص 39 ح 15 .
4- .الإقبال : ج 2 ص 114 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 237 .
5- .الجنّ : 6 .
6- .اللّاهِفُ : المظلوم المضطرّ يستغيث ويتحسّر . ويقال : هو لَهيف القلب ولاهفه ؛ أي محترقُهُ (القاموس المحيط : ج 3 ص 197 «لهف») .
7- .مُهَج الدعوات : ص 74 ، بحار الأنوار : ج 85 ص 219 .

ص: 223

د _ زيانكار شدن آن كه از غير خدا پناه جويد

امام على عليه السلام_ در تفسير «گواهى مى دهم كه معبودى جز خدا نيست» _:[يعنى] گواهى مى دهم كه از خداوند ، گريزى ، جز به خود او نيست ، و جز به يارى خدا ، از گزند هر گزندرسانى و فتنه هر فتنه گرى نمى توان رَهيد .

امام على عليه السلام :آيا هيچ گريزى يا نجاتى يا پناهگاهى يا ملجأى يا فرارى يا بازگشتى [از عذاب الهى ]هست؟!

امام زين العابدين عليه السلام :بار خدايا! اگر مرا گريزگاهى (/گريزى) بود ، مى گريختم ، و اگر مى توانستم به آسمان بروم يا در زمين ، راهى مى يافتم ، آن راه را مى پيمودم ؛ امّا مرا گريزى و پناهى و نجاتى و مأوايى از [عذاب] تو ، جز به درگاه خود تو نيست .

د _ زيانكار شدن آن كه از غير خدا پناه جويدقرآن«و مردانى از آدميان ، به مردانى از جن پناه مى بردند و بر سركشى آنها مى افزودند» .

حديثامام صادق عليه السلام_ در دعاى قنوتش _: اى مأمن ترسان ، و پناه ستم ديده غمناك ، و سپرِ پناهنده ، و ياور حمايت خواه! نوميد شد آن كه به غير تو تكيه كرد ، و زيان كرد آن كه به كسى جز تو پناه بُرد .

.

ص: 224

عنه عليه السلام_ مِن دُعاءٍ يُدعى بِهِ بَعدَ زِيارَةِ عاشوراءَ _: وَاكفِني يا كافِيَ ما لا يَكفي سِواكَ ، فَإِنَّكَ الكافي لا كافِيَ سِواكَ ، ومُفَرِّجٌ لا مُفَرِّجَ سِواكَ ، ومُغيثٌ لا مُغيثَ سِواكَ ، وجارٌ لا جارَ سِواكَ ، خابَ مَن كانَ جارُهُ سِواكَ ، ومُغيثُهُ سِواكَ ، ومَفزَعُهُ إلى سِواكَ ، وَمهرَبُهُ إلى سِواكَ ، ومَلجَؤُهُ إلى غَيرِكَ ، ومَنجاهُ مِن مَخلوقٍ غَيرِكَ ، فَأَنتَ ثِقَتي ورَجائي ، وَمفزَعي ، وَمهرَبي ، وَملجَئي ومَنجايَ . (1)

عنه عليه السلام_ مِمّا كانَ يَدعو بِهِ بَعدَ الفَراغِ مِنَ الاِستِخارَةِ _: اللّهُمَّ إنَّكَ خَلَقتَ أقواما يَلجَؤونَ إلى مَطالِعِ النُّجومِ لِأَوقاتِ حَرَكاتِهِم وسُكونِهِم وتَصَرُّفِهِم وعَقدِهِم وحَلِّهِم ، وخَلَقتَني أبرَأُ إلَيكَ مِنَ اللَّجَأِ إلَيها ، ومِن طَلَبِ الاِختِياراتِ بِها ، وأتَيَقَّنُ (2) أَنّكَ لَم تُطلِع أحَدا عَلى غَيبِكَ في مَواقِعِها ، ولَم تُسَهِّل لَهُ السَّبيلَ إلى تَحصيلِ أفاعيلِها ، وأنَّكَ قادِرٌ عَلى نَقلِها في مَداراتِها في مَسيرِها عَنِ السُّعودِ العامَّةِ وَالخاصَّةِ إلَى النُّحوسِ ، ومِنَ النُّحوسِ الشّامِلَةِ وَالمُفرَدَةِ إلَى السُّعودِ ، لِأَنَّكَ تَمحو ما تَشاءُ وتُثبِتُ ، وعِندَكَ اُمُّ الكِتابِ (3) . (4)

2 / 2الرَّغبَةُ وَالاِجتِهادُالإمام عليّ عليه السلام :الحَمدُ للّهِِ الَّذي إلَيهِ مَصائِرُ الخَلقِ ، وعَواقِبُ الأَمرِ ، نَحمَدُهُ عَلى عَظيمِ إحسانِهِ ... ونُؤمِنُ بِهِ إيمانَ مَن رَجاهُ موقِنا ... ولاذَ بِهِ راغِبا مُجتَهِدا . (5)

.


1- .مصباح المتهجّد : ص 779 ح 852 عن صفوان بن مهران الجمّال ، البلد الأمين : ص 272 ، المصباح للكفعمي : ص 646 ، بحار الأنوار : ج 101 ص 298 ح 3 .
2- .في المصدر : «أيقن» ، والتصويب من بحار الأنوار .
3- .اُمُّ الكتاب : اللَّوحُ المحفوظ (المصباح المنير : ص 23 «أمم») .
4- .فتح الأبواب : ص 198 عن الشيخ محمّد بن عليّ بن محمّد في كتابٍ له ، بحار الأنوار : ج 91 ص 270 ح 23 .
5- .نهج البلاغة : الخطبة 182 عن نوف البكالي ، بحار الأنوار : ج 4 ص 313 ح 40 .

ص: 225

2 / 2 خواستن و كوشيدن

امام صادق عليه السلام_ از دعايى كه بعد از «زيارت عاشورا» خوانده مى شود _: مرا كفايت كن ، اى كفايت كننده چيزى كه جز تو ، كسى آن را كفايت نمى كند ؛ زيرا كه تويى كفايت كننده و كفايت كننده اى جز تو نيست! تويى گره گشا و گره گشايى جز تو نيست . تويى كمك كننده و كمك كننده اى جز تو نيست . تويى حمايتگر و حمايتگرى جز تو نيست . ناكام ماند آن كه حامى اش و كمك كننده اش جز تو باشد ، و به غير تو پناه برد ، و به درگاه غير تو بگريزد ، و به غير تو ملتجى شود ، و از مخلوقات و نه تو رهايى جويد ؛ تويى تكيه گاه و اميد من و پناهجاى و گريزگاه و ملجأ و مايه نجات من .

امام صادق عليه السلام_ از دعايى كه پس از استخاره (/ طلب خير كردن از خدا) مى خواند _: بار خدايا! تو مردمانى را آفريده اى كه براى حركات و سَكَنات خود و اقدامات و تصميم گيرى هايشان ، به طالع اختران پناه مى برند ؛ ليكن مرا چنان آفريده اى كه از پناه بردن به آنها و تعيين نيك و بد از طريق آنها ، به پيشگاه تو برائت مى جويم و يقين دارم كه تو ، هيچ كس را از طريق جايگاه هاى اختران ، بر غيب خويش آگاه نساخته اى و راه رسيدن به تأثيرات آنها را بر كسى هموار نكرده اى . تو قادرى كه اختران را در مدارهايشان ، از سعد بودن عام و خاص به نحوست ، و از نحوست همگانى و موردى ، به سعد بودن منتقل كنى ؛ زيرا كه تو آنچه را بخواهى ، پاك مى كنى و آنچه را بخواهى ، نگه مى دارى ، و لوح محفوظ (مامنامه) در نزد توست .

2 / 2خواستن و كوشيدنامام على عليه السلام :ستايش ، خدايى را كه بازگشت آفريدگان و فرجام كارها به سوى اوست . او را بر احسان شگرفش مى ستاييم ... و به او چونان ايمان كسى كه از سرِ يقين بدو اميدوار است ... و خواهان و كوشان به او پناه برده است ، ايمان داريم .

.

ص: 226

مصباح الزائر_ فيما يُدعى بِهِ بَعدَ زِيارَةِ الإِمامِ الكاظِمِ عليه السلام _: اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ بِحُرمَةِ مَن عاذَ بِكَ مِنكَ ، ولَجَأَ إلى عِزِّكَ ... أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، ولا تَرُدَّني مِن هذَا المَقامِ خائِبا ، فَإِنَّ هذا مَقامٌ تُغفَرُ فيهِ الذُّنوبُ العِظامُ ، وتُرجى فيهِ الرَّحمَةُ مِنَ الكَريمِ العَلّامِ ، مَقامٌ لا يَخيبُ فيهِ السّائِلونَ ، ولا يُجبَهُ بِالرَّدِّ الرّاغِبونَ ، مَقامُ مَن لاذَ بِمَولاهُ رَغبَةً ، وَتَبَتَّلَ إلَيهِ رَهبَةً . (1)

2 / 3تَركُ الشَّهوَةِالإمام الرضا عليه السلام :مَن تَعَوَّذَ بِاللّهِ مِنَ النّارِ ولَم يَترُكِ الشَّهَواتِ ، فَقَدِ استَهزَأَ بِنَفسِهِ . (2)

2 / 4التَّوَسُّلُ بِتِلكَ الأَسماءِالكتاب«وَ إِنِّى عُذْتُ بِرَبِّى وَ رَبِّكُمْ أَن تَرْجُمُونِ» . (3)

«قَالَتْ إِنِّى أَعُوذُ بِالرَّحْمَ_نِ مِنكَ إِن كُنتَ تَقِيًّا» . (4)

«قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِكِ النَّاسِ * إِلَ_هِ النَّاسِ» . (5)

.


1- .مصباح الزائر : ص 383 ، بحار الأنوار : ج 102 ص 18 ح 10 .
2- .كنز الفوائد : ج 1 ص 330 عن أيّوب بن نوح ، معدن الجواهر : ص 59 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 110 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 356 ح 11 .
3- .الدخان : 20 .
4- .مريم : 18 .
5- .الناس : 1 _ 3 .

ص: 227

2 / 3 ترك شهوت
2 / 4 متوسّل شدن به اين نام ها

مصباح الزائر_ در دعايى كه پس از زيارت امام كاظم عليه السلام خوانده مى شود _: بار خدايا! به حرمت كسى كه از تو به تو پناه آورده و دست به دامن عزّت تو گشته است ... از تو درخواست مى كنم كه بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرستى و مرا از اين مكان [شريف] ، ناكام باز مگردانى ؛ زيرا اين جا مكانى است كه گناهان بزرگ ، در آن آمرزيده مى شود و از بزرگوار دانا ، اميد رحمت مى رود . [اين جا ]مكانى است كه در آن، درخواست كنندگان ، نوميد بر نمى گردند . و خواهندگان ، پاسخ رد نمى شوند ؛ مكان كسى است كه اميدوارانه ، به سَروَرش پناه آورد و بيمناكانه ، به درگاه او زارى كرد .

2 / 3ترك شهوتامام رضا عليه السلام :هر كه از آتش دوزخ به خدا پناه ببرد ، امّا ترك شهوات نكند ، در واقع ، خود را ريشخند كرده است .

2 / 4متوسّل شدن به اين نام هاقرآن :«و من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مى برم از اين كه مرا ، سنگباران كنيد» .

«[مريم] گفت : «اگر پرهيزگارى ، من از تو به خداى مهرگستر ، پناه مى برم»» .

«بگو : «پناه مى برم به پروردگار مردم ، پادشاه مردم ، معبود مردم»» .

.

ص: 228

الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ أنَّهُ كانَ يَقولُ _: أعوذُ بِعِزَّتِكَ الَّذي لا إلهَ إلّا أنتَ ، الَّذي لا يَموتُ ، وَالجِنُّ وَالإِنسُ يَموتونَ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِنورِ قُدسِكَ ، وعَظَمَةِ طَهارَتِكَ ، وبَرَكَةِ جَلالِكَ ، مِن كُلِّ آفَةٍ وعاهَةٍ ، ومِن طَوارِقِ اللَّيلِ وَالنَّهارِ ، إلّا طارِقا يَطرُقُ بِخَيرٍ ... . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ . . . أعوذُ بِنورِ وَجهِكَ الَّذي أشرَقَت لَهُ الظُّلُماتُ وصَلَحَ عَلَيهِ أمرُ الدُّنيا وَالآخِرَةِ أن تُنزِلَ بي غَضَبَكَ ، أو تُحِلَّ عَلَيَّ سَخَطَكَ ، لَكَ العُتبى (3) حَتّى تَرضى ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِكَ . (4)

صحيح البخاري عن جابر بن عبد اللّه :لَمّا نَزَلَت هذِهِ الآيَةُ : «قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَن يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَابًا مِّن فَوْقِكُمْ» قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : أعوذُ بِوَجهِكَ ، فَقالَ : «أَوْمِن تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ» فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : أعوذُ بِوَجهِكَ ، قالَ : «أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعًا» 5 فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : هذا أيسَرُ . (5)

.


1- .صحيح البخاري : ج 6 ص 2688 ح 6948 عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 1 ص 485 ح 2123 .
2- .مُهَج الدعوات : ص 95 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 212 ح 8 ؛ تاريخ دمشق : ج 51 ص 319 ح 10898 نحوه .
3- .«لك العتبى» : بمعنى المؤاخذة . المعنى : أنت حقيقٌ بأن تؤاخذني بسوء عملي (مجمع البحرين : ج 2 ص 1159 «عتب») .
4- .الدعاء للطبراني : ص 315 ح 1036 ، تاريخ دمشق : ج 49 ص 152 ح 10514 كلّها عن عبد اللّه بن جعفر ، كنز العمّال : ج 2 ص 202 ح 3756 .
5- .صحيح البخاري : ج 6 ص 2694 ح 6971 و ص 2667 ح 6883 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 261 ح 3065 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 4 ص 412 ح 7731 ، مسند ابن حنبل : ج 5 ص 40 ح 14320 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 203 ح 7220 .

ص: 229

حديث :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ پيوسته مى گفت _: پناه مى برم به عزّت تويى كه معبودى جز تو نيست ؛ همو كه هرگز نمى ميرد ، در حالى كه جِن و انس مى ميرند!

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! پناه مى برم به روشنايى قُدسَت ، و شگرفى پاكى ات ، و افزونى شكوهت ، از هر بيمارى و معلوليّتى ، و از در آمدن بلاهاى شب و روز بر من ، مگر آنچه براى خير درآيد ... .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! ... من ، به روشنايى رويت كه تاريكى ها از آن ، روشن شد و كار دنيا و آخرت ، با آن ساز آمد ، پناه مى برم از اين كه خشمت را بر من ، فرود آورى يا مورد ناخشنودى ات قرارم دهى . از تو پوزش مى طلبم ، چندان كه خشنود شوى . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى تو .

صحيح البخارى_ به نقل از جابر بن عبد اللّه _: چون اين آيه فرود آمد : «بگو : او تواناست كه از بالاى سرتان ، عذابى را بر شما فرستد» ، پيامبر صلى الله عليه و آله گفت : پناه مى برم به سوى تو» و چون خداوند فرمود : «يا از زير پاهايتان» ، پيامبر صلى الله عليه و آله گفت : «پناه مى برم به روى تو» و [چون ]خداوند فرمود : «يا شما را ، گروه گروه ، به هم اندازد» ، (1) پيامبر صلى الله عليه و آله گفت : «اين يكى ، آسان تر است» .

.


1- .شيخ طبرسى قدس سره مى گويد : «يا شما را ، گروه گروه ، به هم اندازد» ، يعنى شما را به گروه ها و فرقه هايى با گرايش ها و عقايد گوناگون ، تقسيم كند ، به طورى كه گروه واحد و يك پارچه اى نباشيد و اتّحاد نداشته باشيد . به قولى ، منظور اين است كه شما را به خودتان ، وا مى گذارد و الطافش را كه به آن ايمان داريد ، از شما دريغ مى دارد و اين محروميت از الطاف به سبب گناهان پيشين شماست . به قولى ، مقصود اين است كه با افكندن عداوت و تعصّب ميان شما ، شما را به جانِ يكديگر مى اندازد . اين قول از امام صادق عليه السلام روايت شده است .

ص: 230

الإمام عليّ عليه السلام :رَقَى النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله حَسَنا وحُسَينا فَقالَ : اُعيذُكُما بِكَلِماتِ اللّهِ التّامّاتِ، وأسمائِهِ الحُسنى كُلِّها عامَّةً ، مِن شَرِّ السّامَّةِ (1) وَالهامَّةِ ، ومِن شَرِّ كُلِّ عَينٍ لامَّةٍ ، ومِن شَرِّ حاسِدٍ إذا حَسَدَ . ثُمَّ التَفَتَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله إلَينا فَقالَ : هكَذا كانَ يُعَوِّذُ إبراهيمُ إسماعيلَ وإسحاقَ عليهم السلام . (2)

عنه عليه السلام_ في خُطبَةٍ لَهُ _: نَعوذُ بِرَبٍّ قَديرٍ مِن شَرِّ كُلِّ مَصيرٍ ... عُذتُ بِرَبٍّ رَحيمٍ مِن شَرِّ كُلِّ رَجيمٍ . (3)

الإمام زين العابدين عليه السلام_ مِن دُعاءٍ لَهُ _: . . . فَإِن يَكُ ذلِكَ يا إلهي مِن سَخَطِكَ عَلَيَّ ، فَأَعوذُ بِحِلمِكَ مِن سَخَطِكَ . (4)

الإمام الصادق عليه السلام :اللّهُمَّ هذا مَقامُ العائِذِ بِكَ ، اللّائِذِ بِعَفوِكَ ، المُستَجيرِ بِعِزِّ جَلالِكَ ، قَد رَأى أعلامَ قُدرَتِكَ ، فَأَرِهِ آثارَ رَحمَتِكَ . (5)

عنه عليه السلام_ لِأَبي بَصيرٍ _: قُل أعوذُ بِعِزَّةِ اللّهِ ، وأعوذُ بِقُدرَةِ اللّهِ ، وأعوذُ بِجَلالِ اللّهِ ، وأعوذُ بِعَظَمَةِ اللّهِ ، وأعوذُ بِعَفوِ اللّهِ ، وأعوذُ بِمَغفِرَةِ اللّهِ ، وأعوذُ بِرَحمَةِ اللّهِ ، وأعوذُ بِسُلطانِ اللّهِ الَّذي هُوَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ ، وأعوذُ بِكَرَمِ اللّهِ ، وأعوذُ بِجَمعِ اللّهِ ، مِن شَرِّ كُلِّ جَبّارٍ عَنيدٍ ، وكُلِّ شَيطانٍ مَريدٍ ، وشَرِّ كُلِّ قَريبٍ أو بَعيدٍ أو ضَعيفٍ أو شَديدٍ ، ومِن شَرِّ السّامَّةِ وَالهامَّةِ وَالعامَّةِ ، ومِن شَرِّ كُلِّ دابَّةٍ صَغيرَةٍ أو كَبيرَةٍ ، بِلَيلٍ أو نَهارٍ ، ومِن شَرِّ فُسّاقِ العَرَبِ وَالعَجَمِ ، ومِن شَرِّ فَسَقَةِ الجِنِّ وَالإِنسِ . (6)

.


1- .السّامَّةُ : ما يسُمُّ ولا يقتلُ ، مثل العقرب والزّنبور ونحوهما . والجمع سوامّ (النهاية : ج 2 ص 404 «سمم») .
2- .الكافي : ج 2 ص 569 ح 3 عن القدّاح عن الإمام الصادق عليه السلام ، عدّة الداعي : ص 265 ح 6 ، بحار الأنوار : ج 43 ص 306 ح 67 .
3- .المصباح للكفعمي : ص 970 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 342 ؛ شرح نهج البلاغة : ج 19 ص 142 نحوه ، كنز العمّال : ج 16 ص 212 ح 44234 .
4- .الدعوات : ص 176 ح 491 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 137 ح 19 نقلاً عن الكتاب العتيق الغروي .
5- .مُهَج الدعوات : ص 228 عن الربيع ، بحار الأنوار : ج 94 ص 278 ح 1 .
6- .الكافي : ج 2 ص 569 ح 2 عن أبي بصير و ص 537 ح 8 عن معاوية بن وهب ، طبّ الأئمّة عليهم السلام : ص 120 عن يونس بن يعقوب عن الإمام الباقر [ أو] الإمام الصادق عليهماالسلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 86 ص 127 ح 9 .

ص: 231

امام على عليه السلام :پيامبر صلى الله عليه و آله حسن و حسين عليهماالسلام را با اين جملات ، تعويذ كرد : «شما دو تن را در پناه كلمات تامّ خدا و همه نام هاى نيكوى او درآوردم ، از گزند هر گزنده و خزنده زهردارى ، و از گزند هر چشمِ بدى ، و از گزند هر حسودى ، آن گاه كه حسادت ورزد . پيامبر صلى الله عليه و آله سپس رو به ما كرد و فرمود : «ابراهيم عليه السلام اين چنين اسماعيل و اسحاق عليهماالسلام را تعويذ مى كرد» .

امام على عليه السلام_ در يكى از سخنرانى هايش _: پناه مى بريم به پروردگار توانا ، از شرّ هر فرجامى! ... پناه بردم به پروردگار مهربان ، از شرّ هر رانده شده اى [از درگاه الهى] !

امام زين العابدين عليه السلام_ دريكى از دعاهايش _: ... معبود من! اگر اين ، از خشم و ناخشنودى تو بر من باشد ، پس من از خشم تو به بردبارى ات پناه مى برم .

امام صادق عليه السلام :بار خدايا! اين ، جايگاه كسى است كه به تو پناهنده گشته و به بخشايش تو ، پناه آورده است و از عزّت جلال تو ، حمايت مى طلبد . نشانه هاى قدرت تو را ديده است . پس تو نيز نشانه هاى مهربانى ات را به او بنمايان .

امام صادق عليه السلام_ به ابو بصير _: بگو : «پناه مى برم به عزّت خدا! پناه مى برم به توانايى خدا! پناه مى برم به شكوه خدا! پناه مى برم به بزرگى خدا! پناه مى برم به گذشت خدا! پناه مى برم به آمرزش خدا! پناه مى برم به مِهر خدا! پناه مى برم به سلطنت خدايى كه بر هر چيزى چيره و تواناست! پناه مى برم به بزرگوارى خدا! پناه مى برم به تمامى خدا ، از شرّ هر گردنكشِ خودكامه ، و هر شيطان متمرّد ، و از شرّ هر نزديك [و خويشى] يا دور [و بيگانه اى] يا ناتوانى يا نيرومندى ، و از گزند گزندگان و خزندگان و همگان ، و از گزند هر جنبنده اى كوچك يا بزرگ ، در شب يا روز ، و از گزند نابه كاران عرب و غير عرب ، و از گزند نابه كاران جنّ و اِنس!» .

.

ص: 232

موسى عليه السلام_ لَمّا وَقَفَ عَلى فِرعَونَ _: اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِخَيرِكَ مِن شَرِّهِ ، وأسأَ لُكَ بِخَيرِكَ مِن خَيرِهِ . (1)

المصنّف لابن أبي شيبة عن زيد العمي :لَمّا رَأى يوسُفُ عليه السلام عَزيزَ (2) مِصرَ ، قالَ : اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ بِخَيرِكَ مِن خَيرِهِ ، وأعوذُ بِقُوَّتِكَ مِن شَرِّهِ . (3)

2 / 5الاِجتِماعُالإمام الصادق عليه السلام :مَا اجتَمَعَ ثَلاثَةٌ مِنَ المُؤمِنينَ فَصاعِدا ، إلّا حَضَرَ مِنَ المَلائِكَةِ مِثلُهُم ؛ فَإِن دَعَوا بِخَيرٍ أمَّنوا ، وإنِ استَعاذوا مِن شَرٍّ دَعَوُا اللّهَ لِيَصرِفَهُ عَنهُم ، وإن سَأَلوا حاجَةً تَشَفَّعوا إلَى اللّهِ وسَأَلوهُ قَضاها . (4)

2 / 6صيغَةُ الاِستِعاذَةِعوالي اللآلي عن عبد اللّه بن مسعود :قَرَأتُ عَلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقُلتُ : أعوذُ بِاللّهِ السَّميعِ العَليمِ ، فَقالَ لي : يَابنَ اُمِّ عَبدٍ ، قُل : «أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ» ، هكَذا أقرَأَنيهِ جَبرَئيلُ . (5)

.


1- .مُهَج الدعوات : ص 370 .
2- .عَزِيز _ كأمير _ : المَلِكُ ؛ مأخوذ من العِزّ وهو الشدَّةُ والقهر (تاج العروس : ج 8 ص 105 «عزز») .
3- .المصنّف لابن أبي شيبة : ج 7 ص 145 ح 1 ، الدعاء للطبراني : ص 324 ح 1062 ، تفسير القرطبي : ج 9 ص 211 ؛ مجمع البيان : ج 5 ص 370 ، بحار الأنوار : ج 12 ص 294 نقلاً عن العرائس وفيها «بك» بدل «بقوّتك» .
4- .الكافي : ج 2 ص 187 ح 6 عن غياث بن إبراهيم .
5- .عوالي اللآلي : ج 2 ص 47 ح 124 ، مستدرك الوسائل : ج 4 ص 265 ح 4658 ؛ تفسير القرطبي : ج 1 ص 87 نحوه .

ص: 233

2 / 5 گرد هم آمدن
2 / 6 عبارت پناه خواهى

موسى عليه السلام_ آن گاه كه در برابر فرعون قرار گرفت _: بار خدايا! از بدى او به خوبى تو پناه مى برم و به خوبى خودت ، خوبى او را از تو مى طلبم .

المصنف ، ابن ابى شيبه_ به نقل از زيد عمّى _:چون يوسف عليه السلام چشمش به عزيز (1) مصر افتاد ، گفت : «بار خدايا! به خوبى خودت ، خوبى او را از تو مى طلبم و از شرّ او ، به نيروى تو پناه مى برم» .

2 / 5گرد هم آمدنامام صادق عليه السلام :هيچ گاه سه مؤمن يا بيشتر ، گِرد هم نمى آيند ، مگر اين كه به همان اندازه ، از فرشتگان [در جمعشان] حاضر مى شوند ، و چون آن مؤمنان ، دعاى خيرى كنند ، فرشتگان ، «آمين» مى گويند ، و اگر از شرّى [به خدا ]پناه جويند ، فرشتگان ، دعا مى كنند تا خدا ، آن شر را از آنان بگردانَد ، و اگر حاجتى درخواست كنند ، فرشتگان ، نزد خداوند شفاعت مى نمايند و برآورده شدن آن را از او مى خواهند .

2 / 6عبارت پناه خواهىعوالى الّلآلى_ به نقل از عبد اللّه بن مسعود _: نزد پيامبر خدا به قرائت پرداختم و گفتم : پناه مى برم به خداى شنواى دانا! به من فرمود : «اى پسر امّ عبد! بگو : پناه مى برم به خدا ، از شيطان رانده شده! . جبرئيل عليه السلام اين گونه به من خواندن آموخت .

.


1- .عزيز ، يعنى پادشاه ، و مأخوذ از «عزّ» است ، به معناى نيرو و چيرگى .

ص: 234

تفسير العيّاشي عن سماعة عن الإمام الصادق عليه السلام_ في قَولِ اللّهِ : «فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْءَانَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَ_نِ الرَّجِيمِ» (1) _: قُلتُ : كَيفَ أقولُ ؟ قالَ : تَقولُ : «أستَعيذُ بِاللّهِ السَّميعِ العَليمِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ» . (2)

2 / 7هَيئَةُ الاِستِعاذَةِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا سَأَلتُمُ اللّهَ عز و جل ، فَاسأَلوهُ بِباطِنِ الكَفَّينِ ، وإذَا استَعَذتُموهُ ، فَاستَعيذوهُ بِظاهِرِهِما . (3)

مسند ابن حنبل عن خلّاد بن السائب الأنصاري :أنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله كانَ إذا سَأَلَ جَعَلَ باطِنَ كَفَّيهِ إلَيهِ ، وإذَا استَعاذَ جَعَلَ ظاهِرَهُما إلَيهِ . (4)

الإمام عليّ عليه السلام :إذا سَأَلتَ اللّهَ فَاسأَلهُ بِبَطنِ كَفَّيكَ ، وإذا تَعَوَّذتَ فَبِظَهرِ كَفَّيكَ ، وإذا دَعوَتَ فَبِإِصبَعَيكَ . (5)

الكافي عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال :سَأَلتُهُ عَنِ الدُّعاءِ ورَفعِ اليَدَينِ ، فَقالَ : عَلى أربَعَةِ أوجُهٍ : أمَّا التَّعَوُّذُ فَتَستَقبِلُ القِبلَةَ بِباطِنِ كَفَّيكَ ، وأمَّا الدُّعاءُ فِي الرِّزقِ فَتَبسُطُ كَفَّيكَ وتُفضي بِباطِنِهِما إلَى السَّماءِ ، وأمَّا التَّبَتُّلُ (6) فَإِيماءٌ بِإِصبَعِكَ السَّبّابَةِ ، وأمَّا الاِبتِهالُ (7) فَرَفعُ يَدَيكَ تُجاوِزُ بِهِما رَأسَكَ ، ودُعاءُ التَّضَرُّعِ أن تُحَرِّكَ إصبَعَكَ السَّبّابَةَ مِمّا يَلي وَجهَكَ ، وهُوَ دُعاءُ الخيفَةِ . (8)

.


1- .النحل : 98 .
2- .تفسير العيّاشي : ج 2 ص 270 ح 67 ، بحار الأنوار : ج 63 ص 255 ح 122 .
3- .الجعفريّات : ص 226 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، مستدرك الوسائل : ج 5 ص 187 ح 2 .
4- .مسند ابن حنبل : ج 5 ص 565 ح 16564 ، كنز العمّال : ج 7 ص 72 ح 18018 .
5- .قرب الإسناد : ص 145 ح 521 عن أبي البختري عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 93 ص 337 ح 2 .
6- .تَبَتّلَ إلى العبادة : تفرّغ لها وانقطع (المصباح المنير : ص 35 «بتل») .
7- .الابتهالُ : التضرَّعُ والمبالغة في السؤال (النهاية : ج 1 ص 167 «بهل») .
8- .الكافي : ج 2 ص 481 ح 5 ، عدّة الداعي : ص 183 وفيه «على خمسة أوجه» بدل «على أربعة أوجه» ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 15 ح 2027 عن هارون بن خارجة ، بحار الأنوار : ج 93 ص 339 ح 8 .

ص: 235

2 / 7 چگونگى پناه بردن

تفسير العيّاشى_ به نقل از سماعه _امام صادق عليه السلام ، در باره اين سخن خداوند : «پس هر گاه قرآن قرائت كردى ، از شيطان رانده شده به خدا پناه ببر» _ : [سماعه گويد : ]گفتم : چگونه بگويم؟ فرمود : «مى گويى : پناه مى برم به خداى شنواى دانا ، از شيطان رانده شده! » .

2 / 7چگونگى پناه بردنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه از خدا درخواست كرديد ، با كف دست هايتان از او بخواهيد و هرگاه از او پناه خواستيد ، با پشتِ دست هايتان از او پناه بخواهيد .

مسند ابن حنبل_ به نقل از خلّاد بن سائب انصارى _: پيامبر صلى الله عليه و آله هرگاه [از خداوند ]درخواست مى كرد ، كفِ دو دستش را به سوى او (به سَمت آسمان) مى كرد و هرگاه پناه مى خواست ، پشت دست هايش را به جانب او (به جانب آسمان) قرار مى داد .

امام على عليه السلام :هرگاه از خدا درخواست كردى ، با كف دستانت از او درخواست كن و هرگاه پناه خواستى ، با پشت دستانت پناه ببر و هرگاه دعا كردى ، با [بلند كردن ]دو انگشتت ، دعا كن .

الكافى_ به نقل از ابو بصير _: از امام صادق عليه السلام در باره دعا كردن و بالا بردن دست ها پرسيدم . فرمود : بر چهار گونه است : براى پناه بردن به خدا ، كف دست هايت را به سوى قبله مى كنى ، براى دعا كردن جهت روزى ، دستانت را مى گشايى و كفِ آنها را به سوى آسمان مى برى ، براى تبتّل، (1) با انگشت نشانه ، اشاره مى شود و براى ابتهال، (2) دست هايت را بلند مى كنى ، به طورى كه از سرت بگذرانى . دعاى تضرّع هم اين است كه انگشت نشانه ات را در برابر صورتت حركت مى دهى ، و اين ، دعاى ترس است .

.


1- .عبارت «تبتّل إلى العبادة» كه در روايت آمده ، يعنى با تمام وجود ، به عبادت روى آورد و خود را وقف عبادت كرد .
2- .ابتهال ، يعنى التماس و درخواست كردن و پافشارى بر آن ، نيز چيزى را با زارى خواستن .

ص: 236

الكافي عن محمّد بن مسلم وزرارة :قُلنا لِأَبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام : كَيفَ المَسأَلَةُ إلَى اللّهِ تَبارَكَ وتَعالى ؟ قالَ : تَبسُطُ كَفَّيكَ . قُلنا : كَيفَ الاِستِعاذَةُ ؟ قالَ : تُفضي بِكَفَّيكَ . وَالتَّبَتُّلُ الإِيماءُ بِالإِصبَعِ ، وَالتَّضَرُّعُ تَحريكُ الإِصبَعِ ، وَالاِبتِهالُ أن تَمُدَّ يَدَيكَ جَميعا . (1)

راجع : نهج الدعاء : ص 218 (توضيح حول الأحوال المتناسبة للدعاء) .

.


1- .الكافي : ج 2 ص 481 ح 7 .

ص: 237

الكافى_ به نقل از محمّد بن مسلم و زراره _: به امام صادق عليه السلام گفتيم : درخواست كردن از خداوند _ تبارك و تعالى _ به چه نحو است؟ فرمود : «كفِ دستانت را مى گشايى» . گفتيم : پناه خواستن ، به چه نحو است؟ فرمود : «كف دستانت را به سوى آسمان مى كنى . در تبتّل ، با انگشت ، اشاره مى كنى ، در تضرّع ، انگشت[هاى دست هايت] را تكان مى دهى و در ابتهال ، هر دو دستت را با هم مى كشى» .

ر . ك : نهج الدعاء : ج 1 ص 407 (توضيحى در باره حالت هاى متناسب با نيايش) .

.

ص: 238

الفَصلُ الثّالِثُ : بركات الاستعاذة3 / 1التَّحَصُّنُ في حِصنِ اللّهِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ عز و جل قالَ : مَن عادى لي وَلِيّا فَقَد آذَنتُهُ بِالحَربِ ، وما تَقَرَّبَ إلَيَّ عَبدي بِشَيءٍ أحَبَّ إلَيَّ مِمَّا افتَرَضتُ عَلَيهِ ، ولا يَزالُ عَبدي يَتَقَرَّبُ إلَيَّ بِالنَّوافِلِ حَتّى اُحِبَّهُ ، فَإِذا أحبَبتُهُ كُنتُ سَمعَهُ الَّذي يَسمَعُ بِهِ ، وبَصَرَهُ الَّذي يُبصِرُ بِهِ ، ويَدَهُ الَّتي يَبطِشُ بِها ، ورِجلَهُ الَّتي يَمشي بِها ، وإن سَأَلَني لَاُعطِيَنَّهُ ، ولَئِنِ استَعاذَني لَاُعيذَنَّهُ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :إلهي ، مَن ذَا الَّذِي استَصرَخَكَ فَلَم تُصرِخهُ ! إلهي ، مَنِ الَّذِي استَغفَرَكَ فَلَم تَغفِر لَهُ ! إلهي ، مَنِ الَّذِي استَعاذَ بِكَ فَلَم تُعِذهُ ! (2)

عنه صلى الله عليه و آله_ مِن دُعاءٍ عَلَّمَهُ لِلإِمامِ عَلِيٍّ عليه السلام _: . . . وأنتَ جارُ مَن لاذَ بِكَ وتَضَرَّعَ إلَيكَ ، عِصمَةُ مَنِ اعتَصَمَ بِكَ . (3)

.


1- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2385 ح 6137 ، السنن الكبرى : ج 3 ص 482 ح 6395 و ج 10 ص 370 ح 20980 ، تفسير ابن كثير : ج 4 ص 508 ، تفسير القرطبي : ج 6 ص 135 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 7 ص 770 ح 21327 .
2- .بحار الأنوار : ج 90 ص 342 ح 54 نقلاً عن اختيار ابن الباقي .
3- .مُهَج الدعوات : ص159 عن الحرث بن عمير عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عن الإمام عليّ عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 86 ص 333 ح 71 .

ص: 239

فصل سوم: بركت هاى پناه بردن به خدا

3 / 1 جاى گرفتن در دژ خداوند

فصل سوم: بركت هاى پناه بردن به خدا3 / 1جاى گرفتن در دژ خداوندپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل فرمود : «هر كه با دوست من ، دشمنى كند ، به او اعلان جنگ مى دهم . بهترين وسيله تقرّب بنده ام به من ، چيزى است كه بر او واجب ساخته ام . بنده ام از طريق نافله ها ، پيوسته به من نزديك مى شود تا آن جا كه دوستدار او مى شوم ، و چون دوستدار [و عاشقش] شدم ، گوش او مى شوم كه با آن مى شنود ، و چشم او كه با آن مى بيند ، و دست او كه با آن كار مى كند و پايش كه با آن راه مى رود . (1) اگر از من بخواهد ، حتما به او مى دهم و اگر از من پناه بخواهد ، بى گمان ، پناهش مى دهم» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در مناجات _: معبود من! كيست كه از تو فرياد خواسته باشد و تو به فريادش نرسيده باشى؟! معبود من! كيست كه از تو آمرزش خواسته باشد و تو او را نيامرزيده باشى؟! معبود من! كيست كه از تو پناه خواسته باشد و تو پناهش نداده باشى؟!

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در دعايى كه آن را به امام على عليه السلام آموخت _: ... آن كه به تو پناه آورَد و به درگاه تو زارى كند ، تو از او حمايت مى كنى ، و آن كه دست به دامن تو شود ، تو نگهدار اويى.

.


1- .يعنى : من ، همه چيز او مى شوم و عشق به من ، تمام وجود او را فرا مى گيرد و همه حركات و سكناتش خدايى مى شود . م .

ص: 240

عنه صلى الله عليه و آله :قَضَى اللّهُ عَلى نَفسِهِ أنَّهُ مَن آمَنَ بِهِ هَداهُ ... ومَنِ التَجَأَ إلَيهِ آواهُ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله_ في دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ _: يا غايَةَ الطّالِبينَ ، يا ظَهرَ اللّاجِئينَ ، يا مُدرِكَ الهارِبينَ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله_ مِمَّا استَعاذَ بِهِ في يَومِ وادِي القُرى _: لا يَذِلُّ مَنِ اعتَمَدَ عَلَيكَ ، ولا يُضامُ (3) مَن لَجَأَ إلَيكَ ، ولا يَفتَقِرُ سائِلُكَ . (4)

الإمام عليّ عليه السلام_ مِن دُعاءٍ كانَ يَدعو بِهِ بَعدَ الفَجرِ وفِي المُهِمّاتِ _: يا يَدَ الواثِقينَ ، يا ظَهرَ اللّاجينَ ، يا غِياثَ المُستَغيثينَ ، ويا جارَ المُستَجيرينَ . (5)

عنه عليه السلام :إنَّ لُقمانَ الحَكيمَ قالَ لِابنِهِ وهُوَ يَعِظُهُ : يا بُنَيَّ مَنِ الَّذِي ابتَغَى اللّهَ عز و جل فَلَم يَجِدهُ ؟! ومَن ذَا الَّذي لَجَأَ إلَى اللّهِ فَلَم يُدافِع عَنهُ ؟! (6)

عنه عليه السلام_ في حِرزٍ لَهُ _:رَبِّ وأعِذني بِعِياذِكَ ، بِكَ امتَنَعَ (7) عائِذُكَ . (8)

عنه عليه السلام_ في حِجابِهِ عليه السلام _: أمِنَ مَنِ استَجارَ بِاللّهِ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ . (9)

.


1- .مستدرك الوسائل : ج 11 ص 218 ح 12792 نقلاً عن القطب الراوندي في لبّ اللُّباب .
2- .المصباح للكفعمي : ص 344 ، البلد الأمين : ص 408 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 393 .
3- .الضَّيمُ : الظُّلم ، وضامَهُ حقَّه ضَيما : نقصه إيّاه (لسان العرب : ج 12 ص 7359 «ضيم») .
4- .مُهَج الدعوات : ص 100 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 218 ح 17 .
5- .البلد الأمين : ص 361 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 335 ح 72 وراجع مصباح المتهجّد : ص 544 ح 632 والإقبال : ج 1 ص 92 والمصنّف لابن أبي شيبة : ج 7 ص 85 ح 8 وتاريخ دمشق : ج 34 ص 385 .
6- .كنز الفوائد : ج 2 ص 68 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 433 ح 25 وفيه عن أبي ذرّ عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله .
7- .المانع : من صفات اللّه تعالى ، والمعنى أنّه تبارك وتعالى يمنعُ أهلَ دينه وينصرهُم ؛ إذ لا مَنَعَةَ لمن لم يمنعه اللّه ُ ، ولا يمتنع من لم يكن اللّه له مانعا (لسان العرب : ج 8 ص 343 «منع») .
8- .مكارم الأخلاق : ج 2 ص 294 ح 2652 ، مُهَج الدعوات : ص 40 عن الفضل بن الربيع عن الإمام الكاظم عليه السلام وفيه «فبعياذك» بدل «بك» ، بحار الأنوار : ج 94 ص 195 .
9- .مُهَج الدعوات : ص 355 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 373 ح 1 .

ص: 241

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند ، وظيفه خود قرار داده است كه هر كس را به او ايمان آورَد ، هدايت كند ... و هر كس را به او پناه ببرد ، پناه دهد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در دعاى جوشن كبير _: اى مقصد نهايىِ جويندگان ، اى پشتيبان پناهندگان ، اى گيرنده گريختگان !

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در دعايى كه در حادثه وادى القُرى ، با آن ، خود را در پناه خدا درآورد _: آن كه به تو تكيه كند ، خوار نگردد ، و آن كه به تو پناه آورَد ، ستم نبيند ، و درخواست كننده از تو ، فقير نشود .

امام على عليه السلام_ در دعايى كه بعد از نماز صبح [يا : بعد از سپيده] و در گرفتارى ها ، آن را مى خواند _: اى دست اعتماد كنندگان ، اى پشتِ پناهندگان ، اى كمكِ كمك خواهان ، و اى پناهِ پناهجويان!

امام على عليه السلام: لقمان حكيم در اندرز به فرزندش گفت : «پسرم! كيست كه خداى را جست و نيافت؟! و كيست كه به خدا پناه بُرد و خدا از او دفاع نكرد؟!».

امام على عليه السلام_ در يكى از حِرزهايش _: پروردگارا! مرا در پناهگاهت پناه ده ، كه پناهنده تو ، در حمايت توست .

امام على عليه السلام_ در تعويذش _: كسى كه از خدا پناه جويد ، در امان است . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارىِ خدا .

.

ص: 242

عنه عليه السلام_ مِن دُعاءٍ لَهُ عليه السلام عِندَ الشَّدائِدِ ونُزولِ الحَوادِثِ _: لا تَقرَعُ (1) القَوارِعُ (2) مَن لَجَأَ إلى مَعقِلِ (3) الاِنتِصارِ بِكَ . (4)

الإمام زين العابدين عليه السلام_ مِن دُعائِهِ عليه السلام فِي المَوقِفِ _: يا ... ظَهرَ اللّاجِئينَ ، وجارَ المُستَجيرينَ ، وطالِبَ الغادِرينَ . (5)

عنه عليه السلام_ في دُعاءٍ لَهُ _: يا مَن قَصَدَهُ الضّالّونَ فَأَصابوهُ مُرِشدا ، وأمَّهُ الخائِفونَ فَوَجَدوهُ مَعقِلاً ، ولَجَأَ إلَيهِ العائِدونَ (6) فَوَجَدوهُ مَوئِلاً (7) . (8)

عنه عليه السلام_ مِن دُعاءٍ لَهُ في دَفعِ كَيدِ الأَعداءِ _: نادَيتُكَ _ يا إلهي _ مُستَغيثا بِكَ ، واثِقا بِسُرعَةِ إجابَتِكَ ، عالِما أنَّهُ لا يُضطَهَدُ مَن أوى إلى ظِلِّ كَنَفِكَ (9) ، ولا يَفزَعُ مَن لَجَأَ إلى مَعقِلِ انتِصارِكَ ، فَحَصَّنتَني مِن بَأسِهِ بِقُدرَتِكَ . (10)

عنه عليه السلام_ في مُناجاةٍ لَهُ _: سَيِّدي ... أعلَمُ أنَّكَ لا تَكِلُ اللّاجينَ إلَيكَ إلى غَيرِكَ ، ولا تُخلِي الرّاجينَ لِحُسنِ تَطَوُّلِكَ مِن نَوافِلِ بِرِّكَ . (11)

.


1- .في المصدر : «يقرع» ، والتصويب من بحار الأنوار .
2- .قَرَعَهُ أمر : إذا أتاه فجأةً ، وجمعها : قوارع (النهاية : ج 4 ص 45 «قرع») .
3- .المَعاقِلُ : الحُصون ، واحدها مَعقِل (النهاية : ج 3 ص 281 «عقل») .
4- .مُهَج الدعوات : ص 162 ، بحار الأنوار : ج 95 ص 260 ح 33 .
5- .مصباح المتهجّد : ص 691 ح 771 ، المزار للمفيد : ص 155 ، الإقبال : ج 2 ص 104 ، المصباح للكفعمي : ص 879 ، المزار الكبير : ص 447 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 98 ص 229 .
6- .في بعض نسخ المصدر الخطّية : «العائذون» كما أشار إليه في هامش المصدر ، وفي فتح الأبواب وبحار الأنوار : «العابدون» .
7- .الموْئِلُ : الملجأُ (الصحاح : ج 5 ص 1838 «وأل») .
8- .الخرائج والجرائح : ج 1 ص 266 ح 9 ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 4 ص 142 ، فتح الأبواب : ص 247 نحوه وكلّها عن حمّاد بن حبيب الكوفي ، بحار الأنوار : ج 46 ص 40 .
9- .كَنَفُ اللّه : حِرزُهُ وسِتْرُهُ (تاج العروس : ج 12 ص 466 «كنف») .
10- .الصحيفة السجّاديّة : ص 213 الدعاء 49 ، الأمالي للمفيد : ص 241 ح 3 ، الأمالي للطوسي : ص 16 ح 19 كلاهما عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق عليه السلام ، مُهَج الدعوات : ص 202 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 321 .
11- .بحار الأنوار : ج 94 ص 171 ح 22 نقلاً عن كتاب أنيس العابدين .

ص: 243

امام على عليه السلام_ در دعايى براى هنگام سختى ها و هجوم حوادث _: كسى كه به دژِ يارى خواهى از تو پناه آورَد ، بلاهاى ناگهانى ، او را در هم نمى كوبند .

امام زين العابدين عليه السلام_ در دعايى در موقوف (عرفات) _:اى ... پشتيبان پناهندگان ، و حامى حمايت خواهان ، و تعقيب كننده پيمان شكنان !

امام زين العابدين عليه السلام_ در دعا _: اى آن كه گم راهانْ سوى او شدند و او را راه نما يافتند ، بيمناكانْ آهنگ كوى او كردند و او را قلعه استوار يافتند و بازگشتگان ، به او پناه بردند و او را پناهگاه يافتند!

امام زين العابدين عليه السلام_ در دعا براى دفع نيرنگ دشمنان _:تو را خواندم _ اى معبود من! _ و از تو يارى خواستم ، و اطمينان داشتم كه زود اجابت مى كنى و دانستم كه هر كس به سايه حمايت تو پناه آورَد ، به او ستم نخواهد شد و آن كه به دژِ يارى خواهى از تو پناه برَد ، هراسى به او راه نخواهد يافت ، پس به قدرت خود ، مرا از آسيب او (دشمن) مصون داشتى .

امام زين العابدين عليه السلام_ در مناجات _: آقاى من! ... مى دانم كه تو پناهندگان به درگاهت را به غير خود وا نمى گذارى ، و اميدواران به حسن بخششت را از فزونى هاى احسانت بى بهره نمى دارى .

.

ص: 244

عنه عليه السلام :إلهي ومَولايَ وغايَةَ رَجائي ، أشرَقتَ مِن عَرشِكَ عَلى أرَضيكَ ومَلائِكَتِكَ وسُكّانِ سَماواتِكَ ، وقَدِ انقَطَعَتِ الأَصواتُ وسَكَنَتِ الحَرَكاتُ ، وَالأَحياءُ فِي المَضاجِعِ كَالأَمواتِ ، فَوَجَدتَ عِبادَكَ في شَتَّى الحالاتِ : فَمِنهُ (1) خائِفٌ لَجَأَ إلَيكَ فَآمَنتَهُ ، ومُذنِبٌ دَعاكَ لِلمَغفِرَةِ فَأَجَبتَهُ ، وراقِدٌ استَودَعَكَ نَفسَهُ فَحَفِظتَهُ ، وضالٌّ استَرشَدَكَ فَأَرشَدتَهُ ، ومُسافِرٌ لاذَ بِكَنَفِكَ فَآوَيتَهُ ، وذو (2) حاجَةٍ ناداكَ لَها فَلَبَّيتَهُ، وناسِكٌ (3) أفنى بِذِكرِكَ لَيلَهُ فَأَحظَيتَهُ (4) وبِالفَوزِ جازَيتَهُ ، وجاهِلٌ ضَلَّ عَنِ الرُّشدِ وعَوَّلَ عَلَى الجَلَدِ (5) مِن نَفسِهِ فَخَلَّيتَهُ . (6)

الإمام الصادق عليه السلام_ مِن دُعاءٍ لَهُ فِي القُنوتِ _: يا مَأمَنَ الخائِفِ ، وكَهفَ اللّاهِفِ ، وجُنَّةَ العائِذِ ، وغَوثَ اللّائِذِ ، خابَ مَنِ اعتَمَدَ سوِاكَ ، وخَسِرَ مَن لَجَأَ إلى دونِكَ . (7)

الكافي عن عبد اللّه بن أبان :دَخَلنا عَلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام فَسَأَلَنا : أفيكُم أحَدٌ عِندَهُ عِلمُ عَمّي زَيدِ بنِ عَلِيٍّ ؟ فَقالَ رَجُلٌ مِنَ القَومِ : أنَا عِندي عِلمٌ مِن عِلمِ عَمِّكَ ؛ كُنّا عِندَهُ ذاتَ لَيلَةٍ في دارِ مُعاوِيَةَ بنِ إسحاقَ الأَنصارِيِّ إذ قالَ : اِنطَلِقوا بِنا نُصَلّي في مَسجِدِ السَّهلَةِ . فَقالَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : وفَعَلَ ؟ فَقالَ : لا ، جاءَهُ أمرٌ فَشَغَلَهُ عَنِ الذَّهابِ . فَقالَ عليه السلام : أما وَاللّهِ لَو أعاذَ (8) اللّهَ بِهِ حَولاً لَأَعاذَهُ . (9)

.


1- .كذا في المصدر ، والصواب : «فمنهم» .
2- .في المصدر : «وذي حاجة» ، والصواب ما أثبتناه .
3- .النُّسْك والنُّسُك : الطاعة والعبادة (النهاية : ج 5 ص 48 «نسك») .
4- .الحَظْوَةُ : بلوغ المرام (مجمع البحرين : ج 1 ص 425 «حظا») .
5- .الجَلَدُ : الصَّلابَةُ والجَلادةُ (لسان العرب : ج 3 ص 125 «جلد») .
6- .بحار الأنوار : ج 94 ص 130 ح 19 نقلاً عن الكتاب العتيق الغروي .
7- .مُهَج الدعوات : ص 74 ، بحار الأنوار : ج 85 ص 219 .
8- .الإعاذةُ بمعنى الاستعاذة ، كما تقول : أعوذُ باللّه ِ (مرآة العقول : ج 15 ص 491) .
9- .الكافي : ج 3 ص 494 ح 1 ، المزار الكبير : ص 133 ح 3 نحوه وفيه «لو استعاذ اللّه حولاً لأعاذه سنين» بدل «لو أعاذ اللّه به حولاً لأعاذه» ، بحار الأنوار : ج 11 ص 57 ح 58 وراجع قصص الأنبياء : ص 79 ح 62 .

ص: 245

امام زين العابدين عليه السلام :معبودا و سَرورا و اى فرجامين اميد من! از فراز اورنگ خويش ، بر زمين هايت و فرشتگانت و ساكنان آسمانت تابيدى ، و آواها خاموش شد و جنبش ها آرام گرفت و زندگان در بسترها چونان مردگان شدند ، و تو بندگانت را در حالات گونه گون يافتى : يكى را ترسانى كه به تو پناه آورده ، پس او را ايمن داشتى ، ديگرى را گنهكارى كه براى آمرزش ، تو را خوانده ، پس اجابتش كردى ، ديگرى را خفته اى كه جان خويش را به تو سپرده ، پس او را نگهدارى كردى ، ديگرى را گم راهى كه از تو راه نمايى خواسته ، پس راه نمايى اش كردى ، ديگرى را مسافرى كه به سايه تو پناه آورد ، پس پناهش دادى ، ديگرى را نيازمندى كه از تو نياز خواسته ، پس نيازش را برآوردى ، ديگرى را عبادتْ پيشه اى كه شب خود را به ياد تو سپرى كرده ، پس او را كام روا ساختى و رستگارى را به او پاداش دادى ، و ديگرى را نادانى كه از راه به در رفته و بر قدرت خويش تكيه كرده ، پس او را به خود وانهادى .

امام صادق عليه السلام_ در دعا هنگام قنوت _: اى مأمن ترسان ، و پناه غمناك، و سپرِ پناهنده ، و كمك كننده حمايت خواه! ناكام شد آن كه به غير تو تكيه كرد ، و زيان كرد آن كه به جز تو پناه برد .

الكافى_ به نقل از عبداللّه بن ابان _: خدمت امام صادق عليه السلام رسيديم . از ما پرسيد : «آيا در ميان شما كسى هست كه در باره عمويم زيد بن على ، مطلبى بداند؟» . مردى از ميان جمع گفت : من از عموى شما مطلبى مى دانم . شبى در خانه معاوية بن اسحاق انصارى ، نزد زيد بوديم كه گفت : برويم در مسجد سهله نماز بگزاريم . امام صادق عليه السلام فرمود : «اين كار را كرد؟». مرد گفت : خير ، كارى برايش پيش آمد كه او را از رفتن بازداشت . فرمود : «به خدا سوگند كه اگر با آن [عمل] ، يك سال هم از خدا پناه خواسته بود ، به او پناه مى داد». (1)

.


1- .يعنى : اگر به آن مسجد رفته بود و نماز مى خواند و در آن جا از خداوند به مدّت يك سال پناه مى خواست ، خداوند ، او را پناه مى داد و به شهادت نمى رسيد . م .

ص: 246

الإمام الهادي عليه السلام_ في قُنوتِهِ _: أنتَ اللّهُمَّ بِالمَرصَدِ مِنَ المَكّارِ (1) ، اللّهُمَّ وغَيرُ مُهمِلٍ مَعَ الإِمهالِ ، وَاللاّئِذُ بِكَ آمِنٌ ، وَالرّاغِبُ إلَيكَ غانِمٌ ، وَالقاصِدُ اللّهُمَّ لِبابِكَ سالِمٌ . (2)

عنه عليه السلام_ في قُنوتِهِ _: يا مَن دَعاهُ المُضطَرّونَ فَأَجابَهُم ، ولَجَأَ إلَيهِ الخائِفونَ فَآمَنَهُم . (3)

3 / 2التَّنَعُّمُ بِرَحمَةِ اللّهِالإمام عليّ عليه السلام :لا إلهَ إلَا اللّهُ الشّاكِرُ لِلمُطيعِ لَهُ ، المُملي لِلمُشرِكِ بِهِ ، القَريبُ مِمَّن دَعاهُ عَلى حالِ بُعدِهِ ، وَالبَرُّ الرَّحيمُ بِمَن لَجَأَ إلى ظِلِّهِ ، وَاعتَصَمَ بِحَبلِهِ . (4)

عنه عليه السلام :إلهي ، إنَّ مَن تَعَرَّفَ بِكَ غَيرُ مَجهولٍ ، ومَن لاذَ بِكَ غَيرُ مَخذولٍ ، ومَن أقبَلتَ عَلَيهِ غَيرُ مَملولٍ . (5) إلهي إنَّ مَنِ انتَهَجَ بِكَ لَمُستَنيرٌ ، وإنَّ مَنِ اعتَصَمَ بِكَ لَمُستَجيرٌ ، وقَد لُذتُ بِكَ يا إلهي فَلا تُخَيِّب ظَنّي مِن رَحمَتِكَ ، ولا تَحجُبني عَن رَأفَتِكَ . (6)

.


1- .المكر : احتيال في خفية ، والمكرُ : الخديعة والاحتيال ، ورجلٌ مكّارٌ : ماكِرٌ (لسان العرب : ج 5 ص 183 «مكر») .
2- .مُهَج الدعوات : ص 82 ، بحار الأنوار : ج 85 ص 226 .
3- .مُهَج الدعوات : ص 83 ، المصباح للكفعمي : ص 188 عن الإمام الجواد عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 85 ص 227 .
4- .البلد الأمين : ص 93 ، بحار الأنوار : ج 90 ص 139 ح 7 .
5- .في المصدر : «مملوك» ، والتصويب من بحار الأنوار .
6- .الإقبال : ج 3 ص 298 عن الحسين بن خالويه ، بحار الأنوار : ج 94 ص 98 ح 12 .

ص: 247

3 / 2 بهره مند شدن از رحمت خدا

امام هادى عليه السلام_ در قنوتش _: تو _ خداوندا _ در كمين نيرنگبازانى ، و خدايا! با آن كه مهلت مى دهى ، [آنان را ]رها نمى كنى . آن كه به تو پناه آورَد ، در امان است . آن كه به تو علاقه داشته باشد ، سود مى بَرد و آن كه _ خدايا _ آهنگ درگاه تو كند ، در سلامت است.

امام هادى عليه السلام_ در قنوتش _: اى كسى كه درماندگان ، او را خواندند و پاسخشان داد و بيمناكان ، به او پناه بردند و در امانشان داشت .

3 / 2بهره مند شدن از رحمت خداامام على عليه السلام :معبودى نيست جز خدايى كه سپاس گزارِ فرمان بردار خويش است و به آن كه بدو شرك ورزد ، فرصت مى دهد و به آن كه او را در حال دورى اش بخواند ، نزديك است ، و به آن كه به سايه او پناه برد و به ريسمان او چنگ زند ، دلسوز و مهربان است .

امام على عليه السلام :معبود من! آن كه به تو شناخته شود ، ناشناخته نيست و آن كه به تو پناه برد ، بى يارى نمى ماند و آن كه تو به او روى آورى ، ملال آور نباشد . معبود من! آن كه به واسطه تو ، ره پويد ، در روشنايى حركت مى كند و آن كه به تو پناه آورَد ، در پناه است ، و من به تو پناه آوردم _ اى معبود من! _ ، پس اميد مرا به رحمتت ، نوميد مگردان و مرا از مهرورزى ات محروم مساز .

.

ص: 248

الإمام زين العابدين عليه السلام_ فِي الدُّعاءِ _: يا راحِمَ رَنَّةِ (1) العَليلِ ... أنتَ مُجيبُ مَن دَعا وراحِمُ مَن لاذَ بِكَ وشَكا ، أستَعطِفُكَ عَلَيَّ ، وأطلُبُ رَحمَتَكَ لِفاقَتي ، فَقَد غَلَبَتِ الاُمورُ قِلَّةَ حيلَتي . (2)

عنه عليه السلام_ فِي الدُّعاءِ _: يا خَيرَ مَن رَجاهُ الرّاجونَ ، وأرأَفَ مَن لَجَأَ إلَيهِ اللّاجونَ ، وأكرَمَ مَن قَصَدَهُ المُحتاجونَ ، ارحَمني إذَا انقَطَعَ مَعلومُ عُمُري . (3)

مصباح الشريعة_ فيما نَسَبَهُ إلَى الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام _: إذا عَلِمَ اللّهُ عز و جل مِن قَلبِكَ صِدقَ الاِلتِجاءِ إلَيهِ ، نَظَرَ إلَيكَ بِعَينِ الرَّأفَةِ وَالرَّحمَةِ وَاللُّطفِ ، ووَفَّقَكَ لِما يُحِبُّ ويَرضى . (4)

الكافي عن عليّ بن عيسى رفعه ، قال :إنَّ موسى عليه السلام ناجاهُ اللّهُ تَبارَكَ وتَعالى فَقالَ لَهُ في مُناجاتِهِ : يا موسى ، مُر عِبادي يَدعوني عَلى ما كانَ ، بَعدَ أن يُقِرّوا لي أنَّي أرحَمُ الرّاحِمينَ ... . فَمَن لَجَأَ إلَيكَ وَانضَوى إلَيكَ مِنَ الخاطِئينَ فَقُل : أهلاً وسَهلاً ، يا رَحبَ الفِناءِ (5) بِفِناءِ رَبِّ العالَمينَ ، وَاستَغفِر لَهُم ، وكُن لَهُم كَأَحَدِهِم ، وَلا تَستَطِل عَلَيهِم بِما أنَا أعطَيتُكَ فَضلَهُ . (6)

3 / 3السَّلامَةُ مِنَ الشَّيطانِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :تَعَوَّذوا بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ ، فَإِنَّ مَن تَعَوَّذَ بِاللّهِ مِنهُ أعاذَهُ اللّهُ ، وتَعَوَّذوا مِن هَمَزاتِهِ (7) ونَفَخاتِهِ ونَفَثاتِهِ (8) . (9)

.


1- .الرَّنَّةُ : الصَّوتُ (الصحاح : ج 5 ص 2127 «رنن») .
2- .بحار الأنوار : ج 94 ص 121 ح 19 نقلاً عن الكتاب العتيق الغروي .
3- .بحار الأنوار : ج 94 ص 161 ح 22 نقلاً عن كتاب أنيس العابدين .
4- .مصباح الشريعة : ص 89 ، بحار الأنوار : ج 83 ص 374 ح 40 .
5- .قد يُقرأ في بعض نسخ الحديث : «بأرحب الفناء» والظاهر هو الأصحّ (هامش المصدر) . هذا وفي تحف العقول : «بأرحب الفناء نزلت بفناء ربّ العالمين» .
6- .الكافي : ج 8 ص 48 ح 8 ، تحف العقول : ص 495 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 38 ح 7 .
7- .الهمزُ : الغمز والضغط والدفع والضرب ، وفسَّر النبيّ صلى الله عليه و آله همز الشيطان بالمُوتةِ ، أي : الجنون ؛ لأنّه يحصلُ من نخسه وغمزه (القاموس المحيط : ج 2 ص 196 «همز») .
8- .النَّفثُ : شبه النفخ في الرُّقية ولا ريق معه ، فإن كان معه ريق فهو التّفل (تاج العروس : ج 3 ص 272 «نفث») .
9- .التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري عليه السلام : ص 584 ح 347 ، بحار الأنوار : ج 63 ص 204 ح 29 .

ص: 249

3 / 3 ايمن ماندن از شيطان

امام زين العابدين عليه السلام_ در دعا _: اى رحم كننده بر ناله بيمار! ... تو آن را كه بخوانَدَت ، پاسخ مى دهى و بر آن كه به تو پناه آورَد و شِكوه كند ، رحم مى كنى . از تو مى خواهم كه بر من مهر بورزى ، و تقاضا دارم كه بر بينوايى ام رحم آورى ؛ چرا كه مشكلات ، بر ناچيزىِ چاره گرىِ من چيره گشته اند .

امام زين العابدين عليه السلام_ در دعا _: اى بهترين كسى كه اميدواران ، به او اميد بسته اند و [اى ]دلسوزترين كسى كه پناهجويان ، به او پناه برده اند و [اى ]آقاترين كسى كه نيازمندان ، آهنگ درگاه او كرده اند! در آن هنگام كه رشته عمر من بگسلد ، بر من رحم فرما .

مصباح الشريعة_ در حديثى كه به امام صادق عليه السلام نسبت داده است _: هرگاه خداوند عز و جل بداند كه از سويداى دل ، به او پناهنده گشته اى ، به ديده رأفت و مهربانى و لطف ، به تو مى نگرد و تو را به آنچه دوست دارد و مى پسندد ، توفيق مى دهد .

الكافى_ به نقل از على بن عيسى ، در حديثى كه سند آن را به يكى از اهل بيت عليهم السلام رسانده است _: خداوند _ تبارك و تعالى _ با موسى عليه السلام به نجوا سخن گفت و در نجوايش به او فرمود : «اى موسى! به بندگانم دستور بده ، پس از اين كه اقرار كردند كه من مهربان ترينِ مهربانانم ، در هر حال [حتى با همه گناهان و خطاهايى كه كرده اند] ، مرا بخوانند ... . پس هر كس از گنهكاران كه به تو پناه آورْد و دست به دامن تو شد ، بگو : به فراخ ترين درگاه ، درگاه پروردگار جهانيان ، خوش آمدى ، و برايشان آمرزش بخواه و با آنان ، چونان يكى از خودشان باش و با آنچه برترى اش را من عطايت كرده ام ، بر آنان برترى مفروش» .

3 / 3ايمن ماندن از شيطانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از اهريمن رانده شده ، به خدا پناه ببريد ؛ زيرا هر كه از او به خدا پناه ببرد ، خداوند او را در پناه مى دارد . از فشارها و دميدن ها و وسوسه هاى او ، [به خدا] پناه ببريد .

.

ص: 250

عنه صلى الله عليه و آله :إذا لُعِنَ الشَّيطانُ قالَ : لَعَنتَ مَلعونا ، وإذَا استَعَذتَ اللّهَ مِنهُ قالَ : كَسَرتَ ظَهري . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن تَعَوَّذَ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ ثَلاثَ مَرّاتٍ ، ثُمَّ قَرَأَ آخِرَ سورَةِ الحَشرِ ، بَعَثَ اللّهُ إلَيهِ سَبعينَ ألفَ مَلَكٍ يَطرُدونَ عَنهُ شَياطينَ الإِنسِ وَالجِنِّ ، إن كانَ لَيلاً حَتّى يُصبِحَ ، وإن كانَ نَهارا حَتّى يُمسِيَ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَنِ استَعاذَ بِاللّهِ في كُلِّ يَومٍ عَشرَ مَرّاتٍ ، وَكَّلَ اللّهُ تَبارَكَ وتعالى بِهِ مَلَكا يَذُبُّ (3) عَنهُ الشَّيطانَ ، كَما يَذُبُّ أحَدُكُمُ الغَريبَ مِنَ الإِ بِلِ عَنِ الحَوضِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن رَجُلٍ يَدعو بِهذَا الدُّعاءِ في أوَّلِ لَيلِهِ وأوَّلِ نَهارِهِ ، إلّا عَصَمَهُ اللّهُ مِن إبليسَ وجُنودِهِ : بِاسمِ اللّهِ ذِي الشَّأنِ ، عَظيمِ البُرهانِ ، شَديدِ السُّلطانِ ، ما شاءَ اللّهُ كانَ ، أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ حينَ يُصبِحُ : «أعوذُ بِاللّهِ السَّميعِ العَليمِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ» اُجيرَ مِنَ الشَّيطانِ حَتّى يُمسِيَ . (6)

.


1- .كنز العمّال : ج 1 ص 486 ح 2127 نقلاً عن الديلمي عن أبي هريرة .
2- .الدرّ المنثور : ج 8 ص 122 نقلاً عن ابن مردويه عن أبي اُمامة ؛ بحار الأنوار : ج 92 ص 309 ح 3 .
3- .الذَّبُّ : المَنعُ والدَّفعُ (الصحاح : ج 1 ص 126 «ذبب») .
4- .الفردوس : ج 3 ص 603 ح 5890 عن أنس ؛ مستدرك الوسائل : ج 5 ص 376 ح 6135 نقلاً عن الشيخ أبي الفتوح الرازي في تفسيره نحوه .
5- .تاريخ دمشق : ج 40 ص 268 ح 8109 عن أبي الزبير بن العوّام ، كنز العمّال : ج 2 ص 225 ح 3862 .
6- .كنز العمّال : ج 2 ص 161 ح 3578 نقلاً عن ابن السني عن أنس .

ص: 251

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه شيطان لعنت شود ، مى گويد : لعنت شده اى را لعنت كردى . هرگاه از او به خدا پناه ببرى ، مى گويد : كمرم را شكستى .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس سه مرتبه از شيطان به خدا پناه ببرد و سپس پايان سوره حشر را بخواند ، خداوند هفتاد هزار فرشته به سوى او مى فرستد كه اهريمنانِ انس و جنّ را از او مى رانند ؛ اگر شب باشد ، تا صبح ، و اگر روز باشد ، تا شب [شياطين را از او دور مى كنند] .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در هر روز ، ده بار به خدا پناه برد ، خداوند _ تبارك و تعالى _ فرشته اى را بر او مى گمارد كه شيطان را از وى براند ، همان گونه كه هر يك از شما شتر بيگانه را از آبگير دور مى سازد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ مردى نيست كه در آغاز شب و آغاز روزش اين دعا را بخواند ، مگر آن كه خداوند او را از اهريمن و لشكريانش مصون مى دارد : «به نام خدايى كه مقامش بلند ، برهانش بزرگ و سلطنتش نيرومند است . آنچه خدا بخواهد ، همان مى شود . از شيطان به خدا پناه مى برم» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس كه چون صبح كند ، بگويد : «به خداىِ شنواى دانا پناه مى برم از اهريمن رانده شده» ، تا شب ، از گزند شيطان در پناه خدا خواهد بود .

.

ص: 252

الإمام عليّ عليه السلام :مَن تَعَوَّذَ مِنَ الشَّيطانِ عَشرَ مَرّاتٍ في دُبُرِ صَلاةِ الغَداةِ ، بَعَثَ اللّهُ إلَيهِ مَلَكَينِ يَحرُسانِ بَيتَهُ حَتّى يُمسِيَ ، ومَن قالَها بَعدَ المَغرِبِ ، فَمِثلُها حَتّى يُصبِحَ . (1)

تفسير الطبري عن يزيد بن قسيط :كانَتِ الأَنبِياءُ لَهُم مَساجِدُ خارِجَةٌ مِن قُراهُم ، فَإِذا أرادَ النَّبِيُّ أن يَستَنبِئَ رَبَّهُ عَن شَيءٍ ، خَرَجَ إلى مَسجِدِهِ فَصَلّى ما كَتَبَ اللّهُ لَهُ ، ثُمَّ سَأَلَ ما بَدا لَهُ ، فَبَينَما نَبِيٌّ في مَسجِدِهِ ، إذ جاءَ عَدُوُّ اللّهِ حَتّى جَلَسَ بَينَهُ وبَينَ القِبلَةِ ، فَقالَ النَّبِيٌّ عليه السلام : «أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ» . فَقالَ عَدُوُّ اللّهِ : أرَأَيتَ الَّذي تَعوذُ مِنهُ ، فَهُوَ هُوَ . فَقالَ النَّبِيُّ عليه السلام : «أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ» ، فَرَدَّدَ ذلِكَ ثَلاثَ مَرّاتٍ . فَقالَ عَدُوُّ اللّهِ : أخبِرني بِأَيِّ شَيءٍ تَنجو مِنّي ؟ فَقالَ النَّبِيُّ عليه السلام : بَل أخبِرني بِأَيِّ شَيءٍ تَغلِبُ ابنَ آدَمَ ؟ مَرَّتَينِ ، فَأَخَذَ كُلُّ واحِدٍ مِنهُما عَلى صاحِبِهِ . فَقالَ النَّبِيُّ عليه السلام : إنَّ اللّهَ تَعالى ذِكرُهُ يَقولُ : «إِنَّ عِبَادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَ_نٌ إِلَا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ» (2) . قالَ عَدُوُّ اللّهِ : قَد سَمِعتُ هذا قَبلَ أن تولَدَ ! قالَ النَّبِيُّ عليه السلام : ويَقولُ اللّهُ تَعالى ذِكرُهُ : «وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَ_نِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» (3) ، وإنّي وَاللّهِ ما أحسَستُ بِكَ قَطُّ إلَا استَعَذتُ بِاللّهِ مِنكَ . فَقالَ عَدُوُّ اللّهِ : صَدَقتَ ، بِهذا تَنجو مِنّي . فَقالَ النَّبِيُّ عليه السلام : فَأَخبِرني بِأَيِّ شَيءٍ تَغلِبُ ابنَ آدَمَ ؟ قالَ : آخُذُهُ عِندَ الغَضَبِ ، وعِندَ الهَوى . (4)

.


1- .كنز العمّال : ج 2 ص 261 ح 3973 نقلاً عن أبي عمرو الزاهد محمّد بن عبد الواحد في فوائده .
2- .الحِجر : 42 .
3- .الأعراف : 200 .
4- .تفسير الطبري : ج 8 الجزء 14 ص 34 ، تفسير ابن كثير : ج 4 ص 454 ، الدرّ المنثور : ج 5 ص 80 .

ص: 253

امام على عليه السلام :هر كس در پى نماز صبح ، ده بار از شيطان [به خدا] پناه برد ، خداوند دو فرشته به سوى او مى فرستد كه تا شب ، خانه او را پاسدارى كنند ، و هر كس بعد از نماز مغرب آن را بگويد ، تا صبح اين چنين است.

تفسير الطبرى_ به نقل از يزيد بن قسيط _:پيامبران در بيرون از آبادى هاى خود ، مسجدهايى داشتند . هر گاه پيامبرى مى خواست از پروردگارش در باره چيزى خبر بگيرد ، به مسجدش مى رفت و نمازى را كه خدا بر او نوشته [و واجب كرده ]بود ، به جاى مى آورد و سپس آنچه مى خواست ، درخواست مى كرد . روزى پيامبرى در مسجدش نشسته بود كه دشمن خدا (شيطان) آمد و ميان او و قبله نشست . آن پيامبر عليه السلام گفت : «پناه مى برم به خدا از شيطان رانده شده!» . دشمن خدا گفت : آيا كسى را كه از او [به خدا ]پناه مى برى ، ديده اى؟ خود اوست . (خود من هستم) . پيامبر عليه السلام گفت : «پناه مى برم به خدا از شيطانِ لعين!» و سه بار آن را باز گفت . دشمن خدا گفت : به من بگو كه با چه چيز ، از من مى رهى؟ پيامبر صلى الله عليه و آله دو بار گفت : «نه ، تو به من بگو كه با چه چيزى ، بر آدميزاد چيره شوى؟» . سپس هر يك از آن دو ، با ديگرى گلاويز شد . پيامبر عليه السلام گفت : «خداى بلند آوازه مى فرمايد : «تو را بر بندگان من ، تسلّطى نيست ، مگر [بر] كسانى از گم راهان كه تو را پيروى كنند» » . دشمن خدا گفت : اين را پيش از آن كه تو به دنيا بيايى ، شنيده ام! پيامبر عليه السلام گفت : «خداى بلند آوازه مى فرمايد : «و اگر از شيطان وسوسه اى به تو مى رسد ، به خدا پناه ببر؛ زيرا او شنواى داناست» . به خدا سوگند كه من هرگز وجود تو را احساس نكردم ، مگر آن كه از تو به خدا پناه جستم» . دشمن خدا گفت : راست گفتى ، با همين [كارت] ، از من مى رهى . پيامبر عليه السلام گفت : «حال ، تو به من بگو كه چگونه بر آدميزاد چيره مى شود؟». گفت : در هنگام خشم و در هنگام هوس ، او را فرو مى گيرم .

.

ص: 254

مصباح الشريعة_ فيما نَسَبَهُ إلَى الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام _: إذا أتاكَ الشَّيطانُ مُوَسوِسا لِيُضِلَّكَ عَن سَبيلِ الحَقِّ ، ويُنسِيَكَ ذِكرَ اللّهِ ، فَاستَعِذ مِنهُ بِرَبِّكَ ورَبِّهِ ، فَإِنَّهُ يُؤَيِّدُ الحَقَّ عَلَى الباطِلِ ، ويَنصُرُ المَظلومَ بِقَولِهِ عز و جل : «إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَ_نٌ عَلَى الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ» (1) ، ولَن تَقدِرَ عَلى هذا ومَعرِفَةِ إتيانِهِ ومَذاهِبِ وَسوَسَتِهِ إلّا بِدَوامِ المُراقَبَةِ وَالاِستِقامَةِ عَلى بِساطِ الخِدمَةِ ، وهَيبَةِ المُطَّلَعِ ، وكَثرَةِ الذِّكرِ . وأمَّا المُهمِلُ لِأَوقاتِهِ فَهُوَ صَيدُ الشَّيطانِ ، وَاعتَبِر بِما فَعَلَ بِنَفسِهِ مِنَ الإِغواءِ وَالاِستِكبارِ ، حَيثُ غَرَّهُ وأعجَبَهُ عَمَلُهُ وعِبادَتُهُ وبَصيرَتُهُ وجُرأَتُهُ عَلَيهِ ، قَد أورَثَهُ عَمَلُهُ ومَعرِفَتُهُ وَاستِدلالُهُ بِمَعقولِهِ اللَّعنَةَ عَلَيهِ إلَى الأَبَدِ ، فَما ظَنُّكَ بِنَصيحَتِهِ ودَعوَتِهِ غَيرَهُ . فَاعتَصِم بِحَبلِ اللّهِ الأَوثَقِ ، وهُوَ الاِلتِجاءُ وَالاِضطِرارُ بِصِحَّةِ الاِفتِقارِ إلَى اللّهِ في كُلِّ نَفَسٍ ، ولا يَغُرَّنَّكَ تَزيينُهُ الطّاعاتِ عَلَيكَ ، فَإِنَّهُ يَفتَحُ لَكَ تِسعَةً وتِسعينَ بابا مِنَ الخَيرِ ، لِيَظفَرَ بِكَ عِندَ تَمامِ المِئَةِ ، فَقابِلهُ بِالخِلافِ وَالصَّدِّ عَن سَبيلِهِ ، وَالمُضادَّةِ بِأَهوائِهِ . (2)

راجع : ص 282 (ما ينبغي الاستعاذة منه / الشيطان) .

3 / 4إغلاقُ أبوابِ المَعصِيَةِالإمام الصادق عليه السلام :أغلِقوا أبوابَ المَعصِيَةِ بِالاِستِعاذَةِ ، وَافتَحوا أبوابَ الطّاعَةِ بِالتَّسمِيَةِ . (3)

.


1- .النحل : 99 .
2- .مصباح الشريعة : ص 227 ، بحار الأنوار : ج 72 ص 125 ح 2 .
3- .الدعوات : ص 52 ح 130 ، بحار الأنوار : ج 92 ص 216 ح 24 .

ص: 255

3 / 4 بستن درهاى گناه و نافرمانى خدا

مصباح الشريعة_ در حديثى كه به امام صادق عليه السلام نسبت داده است _: هر گاه شيطان وسوسه كنان به نزدت آمد تا تو را از راه حق به دَر بَرَد و ياد خدا را فراموشت سازد ، از او به پروردگار خودت و پروردگار او پناه ببر ؛ زيرا او حق را در برابر باطل حمايت مى كند و ستم ديده را يارى مى رساند ، كه فرمود : «او را بر كسانى كه ايمان آورده اند و بر پروردگارشان توكّل مى كنند ، تسلّطى نيست» و تو هرگز توان اين كار (پناه بردن از شيطان به خدا) را ندارى و نحوه آمدن او و راه هاى وسوسه اش را نمى شناسى ، مگر با مراقبت هميشگى و ايستادگى بر بساط چاكرى[_ِ خدا] و ترس از صحراى محشر ، و بسيارىِ ياد[_ِ خدا] . اما آن كه مراقب اوقاتش نباشد ، شكار شيطان است . از آنچه شيطان بر اثر اغواگرى و گردن فرازى با خود كرد ، عبرت بگير . آن جا كه عمل او و عبادتش و بينشش و گستاخى اش او را فريفت و خودبينش كرد ، عملش و معرفتش و استدلالات عقلى اش ، او را تا ابد گرفتار لعنت كرد . حال [كه او با خود چنين كرد، ]در باره نصيحت و دعوت او نسبت به ديگران ، چه خيال مى كنى؟! پس به استوارترين ريسمان خدا چنگ بزن كه همان پناه بردن به خداست و اين كه [بدانى] در هر دمى ، به او نيازمندى و تو را از او گزيرى نيست . زنهار كه شيطان با زيبا جلوه دادن طاعاتت در نظر تو ، فريبت ندهد ؛ چرا كه شيطان نود و نه در از خوبى را بر تو مى گشايد تا در صدمين در ، برتو چيره گردد . پس با ناسازگارى و بستن راه بر شيطان و مخالفت با خواهش هايش ، با او مقابله كن .

ر . ك : ص 283 (چيزهايى كه بايد از آنها به خدا پناه برد / شيطان) .

3 / 4بستن درهاى گناه و نافرمانى خداامام صادق عليه السلام :با پناه جستن [از خداوند] ، درهاى نافرمانى را ببنديد و با بردن نام او ، درهاى فرمانبرى را بگشاييد .

.

ص: 256

3 / 5الصِّيانَةُ مِن كَيدِ الأَعداءِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أرادَهُ إنسانٌ بِسوءٍ ، فَأَرادَ أن يَحجُزَ اللّهُ بَينَهُ وبَينَهُ ، فَليَقُل حينَ يَراهُ : «أعوذُ بِحَولِ (1) اللّهِ وقُوَّتِهِ ، مِن حَولِ خَلقِهِ وقُوَّتِهِم ، وأعوذُ بِرَبِّ الفَلَقِ مِن شَرِّ ما خَلَقَ» ، ثُمَّ يَقولُ ما قالَ اللّهُ عز و جل لِنَبِيِّهِ صلى الله عليه و آله : «فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُلْ حَسْبِىَ اللَّهُ لَا إِلَ_هَ إِلَا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ» (2) ؛ صَرَفَ اللّهُ عَنهُ كَيدَ كُلِّ كائِدٍ ، ومَكرَ كُلِّ ماكِرٍ ، وحَسَدَ كُلِّ حاسِدٍ ، ولا يَقولَنَّ هذِهِ الكَلِماتِ إلّا في وَجهِهِ ، فَإِنَّ اللّهَ يَكفيهِ بِحَولِهِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله_ لِزَيدِ بنِ أرقَمَ ، فِي الاِستِعاذَةِ مِنَ الأَعداءِ _: إن أرَدتَ ألّا يُصيبَكَ شَرُّهُم ، ولا يَنالَكَ مَكرُهُم ، فَقُل إذا أصبَحتَ : «أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ» ؛ فَإِنَّ اللّهَ يُعيذُكَ مِن شَرِّهِم . (4)

الأمان عن ابن عبّاس :قُلتُ لِأَميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام لَيلَةَ صِفّينَ : أما تَرَى الأَعداءَ قَد أحدَقوا بِنا ؟ فَقالَ : وقَد راعَكَ هذا ؟ قُلتُ : نَعَم . فَقالَ : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن اُضامَ في سُلطانِكَ ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن أضِلَّ في هُداكَ ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن أفتَقِرَ في غِناكَ ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن أضيعَ في سَلامَتِكَ ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن اُغلَبَ وَالأَمرُ لَكَ . أقولُ أنَا : فَكَفاهُ اللّهُ _ جَلَّ جَلالُهُ _ أمرَهُم . (5)

.


1- .الحَوْلُ : الحيلَةُ والقُوَّةُ (الصحاح : ج 4 ص 1679 «حول») .
2- .التوبة : 129 .
3- .طبّ الأئمّة لابني بسطام : ص 122 عن الشعيري عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 95 ص 220 ح 18 .
4- .التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري عليه السلام : ص 19 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 260 ح 29 .
5- .الأمان : ص 126 ، المصباح للكفعمي : ص 402 ، مُهَج الدعوات : ص 134 وليس فيهما ذيله من «أقول ...» ، بحار الأنوار : ج 76 ص 259 ح 52 .

ص: 257

3 / 5 مصون ماندن از توطئه دشمنان

3 / 5مصون ماندن از توطئه دشمنانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس كه شخصى نسبت به او قصد بدى داشته باشد و او بخواهد كه خداوند مانع [گزند رسانى] او شود ، هر گاه چشمش به او افتاد ، بگويد : «به نيرو و توان خدا پناه مى برم از نيرو و توان مخلوق او ، و به پروردگار سپيده دم پناه مى برم از شرّ آنچه آفريده است» . سپس همان چيزى را بگويد كه خداوند عز و جل به پيامبرش صلى الله عليه و آله فرموده است : «پس اگر روى برتافتند ، بگو : خداوند مرا بس است كه هيچ معبودى جز او نيست . بر او توكّل كردم و او پروردگار عرش بزرگ است» . [با گفتن اين كلمات،] خداوند توطئه هر توطئه گر و نيرنگ هر نيرنگباز و بدخواهىِ هر بدخواهى را از او دور مى سازد . اين جملات را فقط بايد در روى او بگويد ؛ چرا كه خداوند با نيروى خود ، او را نگه مى دارد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به زيد بن ارقم ، در باره پناه بردن به خدا از دشمنان _: اگر خواستى گزند آنان به تو نرسد و نيرنگشان در تو اثر نكند ، هر گاه صبح كردى ، بگو : «به خدا پناه مى برم از شيطان رجيم» . [در اين صورت ، ]خداوند تو را از گزندشان در پناه خود مى دارد .

الأمان_ به نقل از ابن عبّاس _: در شب صفّين ، به امير مؤمنان گفتم : نمى بينى كه دشمنان ، ما را در ميان گرفته اند؟! فرمود : «اين ، تو را ترسانده است؟». گفتم : آرى . گفت : «بار خدايا! به تو پناه مى برم از اين كه با وجود قدرت تو ، به من ستم شود . بار خدايا! به تو پناه مى برم از اين كه با وجود راه نمايى تو ، گم راه شوم . بار خدايا! به تو پناه مى برم از اين كه با وجود توانگرىِ تو ، نيازمند شوم . بار خدايا! به تو پناه مى برم از اين كه با وجود سلامت تو ، تباه شوم . بار خدايا! به تو پناه مى برم از اين كه اختيار و فرمان روايى با تو باشد و با اين حال ، من مغلوب شوم» . من (راوى) مى گويم : پس خداوند عز و جل او را در كار آنان كفايت فرمود [و شرّشان را دفع كرد] .

.

ص: 258

راجع : ص 334 (ما ينبغي الاستعاذة منه / شرّ كلّ ذي شرّ / شرّ الأعداء) .

3 / 6دَفعُ البَلاءِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :لَم يَبقَ مِنَ الدُّنيا إلّا بَلاءٌ وفِتنَةٌ ، وما نَجا مَن نَجا إلّا بِصِدقِ الاِلتِجاءِ . (1)

الإمام زين العابدين عليه السلام_ مِن دُعائِهِ في يَومِ عَرَفَةَ _: وإذا أرَدتَ بِقَومٍ فِتنَةً أو سوءا فَنَجِّني مِنها لِواذا (2) بِكَ ، وإذ لَم تُقِمني مَقامَ فَضيحَةٍ في دُنياكَ فَلا تُقِمني مِثلَهُ في آخِرَتِكَ . (3)

3 / 7كَظمُ الغَيظِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :لَو يَقولُ أحَدُكُم إذا غَضِبَ «أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ» ذَهَبَ عَنهُ غَضَبُهُ . (4)

سنن الترمذي عن معاذ بن جبل :اِستَبَّ رَجُلانِ عِندَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله حَتّى عُرِفَ الغَضَبُ في وَجهِ أحَدِهِما . فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : إنّي لَأَعلَمُ كَلِمَةً لَو قالَها لَذَهَبَ غَضَبُهُ : أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ . (5)

.


1- .مصباح الشريعة : ص 168 ، بحار الأنوار : ج 71 ص 326 ح 20 .
2- .اللِّواذ : الالتجاء (المصباح المنير : ص 560 «لوذ») .
3- .الصحيفة السجّاديّة : ص 199 الدعاء 47 ، الإقبال : ج 2 ص 99 ، المصباح للكفعمي : ص 899 .
4- .المعجم الصغير : ج 2 ص 91 ، تاريخ بغداد : ج 3 ص 399 كلاهما عن ابن مسعود ، كنز العمّال : ج 3 ص 523 ح 7720 وص 519 ح 7692 نقلاً عن الكامل في ضعفاء الرجال عن أبي هريرة نحوه ؛ الدعوات : ص 52 ح 132 ، بحار الأنوار : ج 95 ص 339 ح 2 .
5- .سنن الترمذي : ج 5 ص 504 ح 3452 ، سنن أبي داوود : ج 4 ص 248 ح 4780 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 6 ص 104 ح 10221 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 259 ح 22172 كلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 3 ص 827 ح 8869 .

ص: 259

3 / 6 دفع بلا
3 / 7 فرو نشاندن خشم

ر . ك : ص 335 (چيزهايى كه بايد از آنها به خدا پناه برد / گزند دشمنان) .

3 / 6دفع بلاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از دنيا جز بلا و فتنه ، چيزى باقى نماند ، و هر كه رهيد ، تنها با پناهنده شدنِ صادقانه [به خدا ]رهيد .

امام زين العابدين عليه السلام_ در دعاى خود در روز عرفه _: [خدايا!] هر گاه خواستى بر مردمى فتنه اى يا آسيبى برسانى ، مرا در حالى كه به تو پناه آورده ام ، از آن رهايى ده ، و همچنان كه در دنيايت مرا در جايگاه رسوايى بر پا نداشتى ، در آخرتت نيز در چنان جايگاهى برپايم مدار .

3 / 7فرو نشاندن خشمپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر يك از شما آن گاه كه به خشم مى آيد ، اگر بگويد : «به خدا پناه مى برم از شيطانِ رانده شده» ، خشمش از بين خواهد رفت .

سنن الترمذى_ به نقل از معاذ بن جبل _: دو مرد در محضر پيامبر صلى الله عليه و آله چندان به يكديگر ناسزا گفتند كه خشم در چهره يكى از آن دو نمايان شد . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «من عبارتى را مى شناسم كه اگر گفته بود ، خشمش فرو مى نشست : پناه مى برم به خدا از شيطانِ رانده شده» .

.

ص: 260

صحيح البخاري عن سليمان بن صرد :كُنتُ جالِسا مَعَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ورَجُلانِ يَستَبّانِ ، فَأَحَدُهُمَا احمَرَّ وَجهُهُ وَانتَفَخَت أوداجُهُ (1) ، فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : إنّي لَأَعلَمُ كَلِمَةً لَو قالَها ذَهَبَ عَنهُ ما يَجِدُ ، لَو قالَ : «أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ» ذَهَبَ عَنهُ ما يَجِدُ . (2)

3 / 8ذَهابُ الحُزنِالإمام الصادق عليه السلام :دَعا أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام يَومَ الهَريرِ (3) _ حينَ اشتَدَّ عَلى أولِيائِهِ الأَمرُ _ دُعاءَ الكَربِ ، مَن دَعا بِهِ وهُوَ في أمرٍ قَد كَرَبَهُ وغَمَّهُ نَجّاهُ اللّهُ مِنهُ ، وهُوَ : اللّهُمَّ لا تُحَبِّب إلَيَّ ما أبغَضتَ ، ولا تُبَغِّض إلَيَّ ما أحبَبتَ ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن أرضى سَخَطَكَ ، أو أسخَطَ رِضاكَ ، أو أرُدَّ قَضاءَكَ ، أو أعدُوَ قَولَكَ ، أو اُناصِحَ أعداءَكَ ، أو أعدُوَ أمرَكَ فيهِم ، اللّهُمَّ ما كانَ مِن عَمَلٍ أو قَولٍ يُقَرِّبُني مِن رِضوانِكَ ، ويُباعِدُني مِن سَخَطِكَ ، فَصَبِّرني لَهُ وَاحمِلني عَلَيهِ ، يا أرحَمَ الرّاحِمينَ . (4)

.


1- .الأوداج : هي ما أحاط بالعُنق من العروق التي يقطعها الذّابح ، واحدها : وَدَجٌ (النهاية : ج 5 ص 165 «ودج») .
2- .صحيح البخاري : ج 3 ص 1195 ح 3108 و ج 5 ص 2267 ح 5764 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2015 ح 110 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 6 ص 104 ح 10225 ، الأدب المفرد : ص 381 ح 1319 كلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 3 ص 523 ح 7721 .
3- .يومُ الهَرير : يوم من أيّام وقعة صفّين بين عليّ عليه السلام ومعاوية (اُنظر : موسوعة الإمام عليّ بن أبي طالب عليه السلام : ج 6 ص 173 _ 181 «أشدّ الأيّام») .
4- .مُهَج الدعوات : ص 128 عن محمّد بن النعمان الأحول ، بحار الأنوار : ج 94 ص 237 ح 9 .

ص: 261

3 / 8 رفع غم و اندوه

صحيح البخارى_ به نقل از سليمان بن صُرَد _: با پيامبر صلى الله عليه و آله نشسته بودم كه دو مرد به يكديگر ناسزا مى گفتند . چون يكى از آنها رخسارش سرخ شد و رگ هاى گردنش برآمد ، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «من گفته اى را مى شناسم كه اگر گفته بود ، عصبانيتش از بين مى رفت . اگر گفته بود : از شيطان به خدا پناه مى برم ، عصبانيتش از بين مى رفت» .

3 / 8رفع غم و اندوهامام صادق عليه السلام :_ آن گاه كه كار بر ياران على عليه السلام زار شد _در روز هرير (1) امير مؤمنان دعاى اندوه را خواند . هر كس وقتى مشكل برايش پيش آيد كه سبب غم و اندوهش شود ، اين دعا را بخواند ، خداوند او را از آن مى رهانَد . آن دعا اين است : «بار خدايا! آنچه را كه تو ناپسند مى دارى ، محبوب من مگردان و آنچه را كه تو مى پسندى ، منفور من مساز . بار خدايا! به تو پناه مى برم از اين كه ناخشنودىِ تو را بپسندم ، يا خشنودىِ تو را ناخوش بدارم ، يا قضاى تو را نپذيرم ، يا گفته تو را فرو نهم ، (2) يا با دشمنان تو دوستى ورزم ، يا از فرمان تو در باره آنان چشم بپوشم . بار خدايا! هر كردارى يا گفتارى كه مرا به خشنودىِ تو نزديك سازد و از خشم و ناخشنودى ات دور گردانَد ، مرا بر آن شكيبا ساز و به آن وا دار ، اى مهربان ترينِ مهربانان!» .

.


1- .از سخت ترين روزهاى جنگ صفّين كه ميان امام على عليه السلام و معاويه در گرفت .
2- .يا : از گفته تو فراتر روم .

ص: 262

الإمام زين العابدين عليه السلام_ مِن دُعائِهِ فِي التَّضَرُّعِ وَالاِستِكانَةِ _: لَبَّيكَ لَبَّيكَ ، تَسمَعُ مَن شَكا إلَيكَ ، وتَلقى مَن تَوَكَّلَ عَلَيكَ ، وتُخَلِّصُ مَنِ اعتَصَمَ بِكَ ، وتُفَرِّجُ عَمَّن لاذَ بِكَ . (1)

عنه عليه السلام_ مِمّا كانَ يَدعو بِهِ في أسحارِ شَهرِ رَمَضانَ _: سَيِّدي فَبِمَن أستَغيثُ إن لَم تُقِلني عَثرَتي ! وإلى (2) مَن أفزَعُ إن فَقَدتُ عِنايَتَكَ في ضَجعَتي ! وإلى مَن ألتَجِئُ إن لَم تُنَفِّس كُربَتي ! (3)

3 / 9دَفعُ الأَمراضِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما مِن مَريضٍ لَم يَحضُر أجَلُهُ ، تَعَوَّذَ بِهذِهِ الكَلِماتِ ، إلّا خَفَّ عَنهُ : «بِاسمِ اللّهِ العَظيمِ ، أسأَلُ اللّهَ العَظيمَ ، رَبَّ العَرشِ العَظيمِ ، أن يَشفِيَهُ» سَبعَ مَرّاتٍ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :هؤُلاءِ الكَلِماتُ دَواءٌ مِن كُلِّ داءٍ : أعوذُ بِكَلِماتِ اللّهِ التّامّاتِ ، وأسمائِهِ كُلِّها عامَّةً ، مِن شَرِّ السّامَّةِ وَالهامَّةِ ، ومِن شَرِّ العَينِ اللّامَّةِ (5) ، ومِن شَرِّ حاسِدٍ إذا حَسَدَ ، ومِن شَرِّ أبي قِترَةَ (6) وما وَلَدَ . (7)

.


1- .الصحيفة السجّاديّة : ص 219 الدعاء 51 .
2- .في المصدر : «فإلى» ، والتصويب من بحار الأنوار .
3- .مصباح المتهجّد : ص 593 ح 691 ، الإقبال : ج 1 ص 170 كلاهما عن أبي حمزة الثمالي ، بحار الأنوار : ج 98 ص 90 .
4- .كنز العمّال : ج 9 ص 209 ح 25695 نقلاً عن ابن النجّار عن الإمام عليّ عليه السلام وراجع السنن الكبرى للنسائي : ج 6 ص 259 ح 10883 والمستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 237 ح 7489 والمصنّف لابن أبي شيبة : ج 5 ص 443 ح 5 ومكارم الأخلاق : ج 2 ص 245 ح 2594 والدعوات : ص 223 ح 613 .
5- .العينُ اللّامّة : المصيبة بسوءٍ ، أو هي كلّ ما يُخاف من فزعٍ وشرٍّ (القاموس المحيط : ج 4 ص 177 «لمم») .
6- .في الخبر : «نعوذُ باللّه من قِترَةَ وما وَلَدَ» هو اسم إبليس لعنه اللّه (مجمع البحرين : ج 3 ص 1438 «قتر») .
7- .المعجم الأوسط : ج 6 ص 166 ح 6093 ، مسند أبي يعلى : ج 3 ص 35 ح 2412 ، الفردوس : ج 4 ص 330 ح 6958 كلّها عن ابن عبّاس .

ص: 263

3 / 9 درمان بيمارى ها

امام زين العابدين عليه السلام_ در دعا به قصد زارى و اظهار خوارى در درگاه خدا _گوش به فرمانم ، گوش به فرمانم! تو [صداى] هر كه را به تو شكايت آورده ، مى شنوى و هر كه را به تو توكّل كرده ، مى پذيرى و هر كه را دست به دامن تو شده، رهايى مى بخشى و اندوه را از هر كه به تو پناه آورده ، مى زدايى .

امام زين العابدين عليه السلام_ در يكى از دعاهاى خود در سحرهاى ماه رمضان _: آقاى من! اگر تو از لغزش من نگذرى ، پس ، از كه يارى بخواهم!؟ و اگر در هنگام افتادگى ام عنايت تو را از دست دهم ، پس به كه پناه ببرم!؟ و اگر تو غم و اندوهِ مرا نزدايى ، پس به چه كسى متوسّل شوم!؟

3 / 9درمان بيمارى هاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر بيمارى كه اجلش نرسيده باشد ، اگر هفت مرتبه با اين جملات خود را تعويذ كند ، از بيمارى اش كاسته مى شود : «به نام خداى بزرگ ، از خداى بزرگ ، پروردگار عرش بزرگ ، درخواست مى كنم كه شفايش بخشد» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اين كلمات ، داروى هر دردى است : «به كلمات تامّ خدا و همه نام هاى او جملگى ، پناه مى برم از گزند خزندگان زهردار و بى زهر ، و از گزند چشمِ بد ، و از گزند هر حسودى آن گاه كه حسد ورزد ، و از گزند ابو قِتره (1) و زاده هايش» .

.


1- .ابو قِتره : نام ابليس ملعون است (مجمع البحرين : ج 3 ص 1438 «قتر») .

ص: 264

سنن ابن ماجة عن عثمان بن أبي العاص :قَدِمتُ عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله وبي وَجَعٌ قَد كادَ يُبطِلُني ، فَقالَ لِيَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : اِجعَل يَدَكَ اليُمنى عَلَيهِ وقُل : «بِاسمِ اللّهِ ، أعوذُ بِعِزَّةِ اللّهِ وقُدرَتِهِ ، مِن شَرِّ ما أجِدُ واُحاذِرُ» سَبعَ مَرّاتٍ . فَقُلتُ ذلِكَ ، فَشَفانِيَ اللّهُ . (1)

تاريخ بغداد عن عثمان بن عفّان :مَرِضتُ مَرَضا وكانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَعودُني ، فَعَوَّذَني يَوما فَقالَ : «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، اُعَوِّذُكَ بِالأَحَدِ الصَّمَدِ (2) ، الَّذي لَم يَلدِ ولَم يولَد ، ولَم يَكُن لَهُ كُفُوا أحَدٌ ، مِن شَرِّ ما تَجِدُ» ، فَبَرِئتُ فَشَفانِيَ اللّهُ . فَلَمّا شَفاني ، قالَ لي : يا عُثمانُ تَعَوَّذ بِهِنَّ ، فَما تَعَوَّذتُم بِمِثلِهِنَّ . (3)

المعجم الأوسط عن عثمان :بَعَثَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله وَفدا إلَى اليَمَنِ ، فَأَمَّرَ عَلَيهِم أميرا مِنهُم وهُوَ أصغَرُهُم ، فَمَكَثَ أيّاما لَم يَسِر . فَلَقِيَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله رَجُلاً مِنهُم فَقالَ : يا فُلانُ ما لَكَ ، أمَا انطَلَقتَ ؟ قالَ : يا رَسولَ اللّهِ ، أميرُنا يَشتَكي رِجلَهُ . فَأَتاهُ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله إذ نَفَثَ عَلَيهِ : «بِاسمِ اللّهِ وبِاللّهِ ، أعوذُ بِعِزَّةِ اللّهِ وقُدرَتِهِ ، مِن شَرِّ ما فيها» سَبعَ مَرّاتٍ ، فَبَرَأَ الرَّجُلُ . (4)

سنن ابن ماجة عن عائشة :كانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله يَتَعَوَّذُ بِهؤُلاءِ الكَلِماتِ : أذهِبِ البَأسَ رَبَّ النّاسِ ، وَاشفِ أنتَ الشّافي لا شِفاءَ إلّا شِفاؤُكَ ، شِفاءً لا يُغادِرُ سَقَما . فَلَمّا ثَقُلَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله في مَرَضِهِ الَّذي ماتَ فيهِ ، أخَذتُ بِيَدِهِ فَجَعَلتُ أمسَحُهُ وأقولُها ، فَنَزَعَ يَدَهُ مِن يَدي ثُمَّ قالَ : اللّهُمَّ اغفِر لي وألحِقني بِالرَّفيقِ الأَعلى . قالَت : فَكانَ هذا آخِرَ ما سَمِعتُ مِن كَلامِهِ صلى الله عليه و آله . (5)

.


1- .سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1164 ح 3522 ، المعجم الكبير : ج 9 ص 45 ح 8341 ، الدعاء للطبراني : ص 345 ح 1132 كلاهما نحوه ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 5 ص 444 ح 16 ، المنتخب من مسند عبد بن حميد : ص 148 ح 382 ، كنز العمّال : ج 10 ص 83 ح 28464 ؛ مكارم الأخلاق : ج 2 ص 245 ح 2591 نحوه ، بحار الأنوار : ج 95 ص 16 ح 16 .
2- .الصَّمَدُ : الدائمُ الباقي ، وقيل : الذي يُصمد في الحوائج إليه ؛ أي يُقصد (النهاية : ج 3 ص 52 «صمد») .
3- .تاريخ بغداد : ج 13 ص 286 ، الدعاء للطبراني : ص 340 ح 1121 و 1122 ، نوادر الاُصول : ج 1 ص 284 كلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 10 ص 100 ح 28517 .
4- .المعجم الأوسط : ج 7 ص 150 ح 7126 ، نوادر الاُصول : ج 2 ص 239 ، كنز العمّال : ج2 ص286 ح402.
5- .سنن ابن ماجة : ج 1 ص 517 ح 1619 ، مسند ابن حنبل : ج 9 ص 296 ح 24237 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 5 ص 442 ح 3 و ج 7 ص 77 ح 1 ، الطبقات الكبرى : ج 2 ص 210 ، كنز العمّال : ج 7 ص 266 ح 18835 .

ص: 265

سنن ابن ماجة_ به نقل از عثمان بن ابى العاص _: خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله رسيدم و چنان دردى داشتم كه تقريبا مرا از كار انداخته بود . پيامبر صلى الله عليه و آله به من فرمود : دست راستت را روى آن [موضع درد] بگذار و هفت مرتبه بگو : «به نام خدا ، به عزّت و قدرت خدا پناه مى برم از شرّ آنچه احساس مى كنم و از آن حذر دارم» . من اين را گفتم و خداوند شفايم داد .

تاريخ بغداد_ به نقل از عثمان بن عفّان _: به مرضى دچار شدم و پيامبر خدا به عيادتم مى آمد . روزى مرا تعويذ كرد و فرمود : «به نام خداى مهر گستر مهربان! تو را از شرّ آنچه احساس مى كنى ، در پناه يكتاى بى نياز در مى آورم كه نه زاده است و نه زاده كسى است و نه كسى همانند اوست» . پس بهبود يافتم و خداوند شفايم بخشيد . پس از شفا يافتن ، به من فرمود : «اى عثمان! با اين [دعا] خود را تعويذ كن كه به چيزى مانند آن ، تعويذ نكرده ايد» .

المعجم الاوسط_ به نقل از عثمان _: پيامبر صلى الله عليه و آله هيأتى را مأمور رفتن به يمن كرد و يكى از آنها را كه از همه كوچك تر بود ، سالارشان قرار داد . چند روزى گذشت و آن هيأت ره سپار نشدند . پيامبر صلى الله عليه و آله مردى از آنان را ديد و فرمود : «فلانى! چه شده است ، چرا نرفتيد؟». گفت : اى پيامبر خدا! سالارمان دچار پا درد گشته است . پيامبر صلى الله عليه و آله نزد او رفت و هفت مرتبه اين كلمات را خواند و بر او دميد : «به نام خدا و به يارى خدا ، به عزّت و قدرت خدا پناه مى برم از شرّ آنچه در پاى اوست» . پس آن مرد بهبود يافت .

سنن ابن ماجة_ به نقل از عايشه _: پيامبر صلى الله عليه و آله با اين جملات ، خود را تعويذ مى كرد : «آسيب را برطرف فرما _ اى پروردگار مردم! _ و شفا ده كه شفا دهنده تويى و هيچ شفايى جز شفاى تو نيست ؛ شفايى كه هيچ مرضى را بر جاى نمى گذارد» . زمانى كه حال پيامبر صلى الله عليه و آله در بيمارى منتهى به مرگش وخيم شد ، من دست او را گرفتم و بر آن دست مى كشيدم و اين كلمات را مى گفتم . ايشان دستش را از دست من كشيد و فرمود : «بار خدايا! مرا بيامرز و به جمع بَرين (پيامبران) ملحقم فرما» . عايشه گفت : اين ، آخرين سخنى بود كه از ايشان شنيدم .

.

ص: 266

الإمام عليّ عليه السلام :مَن أصابَهُ ألَمٌ في جَسَدِهِ فَليُعَوِّذ نَفسَهُ ، وَليَقُل : «أعوذُ بِعِزَّةِ اللّهِ وقُدرَتِهِ عَلَى الأَشياءِ ، اُعيذُ نَفسي بِجَبّارِ السَّماءِ، اُعيذُ نَفسي بِمَن لا يَضُرُّ مَعَ اسمِهِ داءٌ ، اُعيذُ نَفسي بِالَّذِي اسمُهُ بَرَكَةٌ وشِفاءٌ» ؛ فَإِنَّهُ إذا قالَ ذلِكَ لَم يَضُرَّهُ ألَمٌ ولا داءٌ . (1)

طبّ الأئمّة لابني بسطام عن الحارث الأعور :شَكَوتُ إلى أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام ألَما ووَجَعا في جَسَدي ، فَقالَ : إذَا اشتَكى أحَدُكُم فَليَقُل : «بِاسمِ اللّهِ وبِاللّهِ ، وصَلَّى اللّهُ عَلى رَسولِ اللّهِ وآلِهِ ، أعوذُ بِعِزَّةِ اللّهِ وقُدرَتِهِ عَلى ما يَشاءُ مِن شَرِّ ما أجِدُ» ؛ فَإِنَّهُ إذا قالَ ذلِكَ ، صَرَفَ اللّهُ عَنهُ الأَذى إن شاءَ اللّهُ تَعالى . (2)

الإمام الباقر عليه السلام :مَنِ اشتَكى رَأسَهُ فَليَمسَحهُ بِيَدِهِ ، وَليَقُل : «أعوذُ بِاللّهِ الَّذي سَكَنَ لَهُ ما فِي البَرِّ وَالبَحرِ ، وما فِي السَّماواتِ وَالأَرضِ ، وهُوَ السَّميعُ العَليمُ» سَبعَ مَرّاتٍ ؛ فَإِنَّهُ يُرفَعُ عَنهُ الوَجَعُ . (3)

طبّ الأئمّة لابني بسطام عن يونس بن ظبيان عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال :شَكَوتُ إلَيهِ وَجَعا في اُذُني ، فَقالَ : ضَع يَدَكَ عَلَيهِ وقُل : «أعوذُ بِاللّهِ الَّذي سَكَنَ لَهُ ما فِي البَرِّ وَالبَحرِ وَالسَّماواتِ وَالأَرضِ ، وهُوَ السَّميعُ العَليمُ» سَبعَ مَرّاتٍ ؛ فَإِنَّهُ يَبرَأُ بِإِذنِ اللّهِ تَعالى . (4)

.


1- .طبّ الأئمّة لابني بسطام : ص 17 عن أبي حمزة الثمالي عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 95 ص 53 ح 12 .
2- .طبّ الأئمّة لابني بسطام : ص 17 ، بحار الأنوار : ج 95 ص 53 ح 13 .
3- .طبّ الأئمّة لابني بسطام : ص 18 عن عبد الرحمن القصير ، بحار الأنوار : ج 95 ص 54 ح 14 .
4- .طبّ الأئمّة لابني بسطام : ص 22 ، بحار الأنوار : ج 95 ص 60 ح 31 .

ص: 267

امام على عليه السلام :هر كس به دردى در بدنش دچار شد ، خود را تعويذ كند و بگويد : «به عزّت خدا و توانايىِ او بر موجودات ، پناه مى برم . خودم را در پناه پادشاه آسمان در مى آورم . خودم را در پناه كسى در مى آورم كه با وجود نام او ، هيچ دردى زيان نمى زند . خودم را در پناه كسى در مى آورم كه نامش بركت و بهبود است » . هر گاه اين را بگويد ، هيچ درد و مرضى به او آسيب نمى زند .

طبّ الائمّة عليهم السلام_ به نقل از حارث اعور _، ابنا بسطام : از ناراحتى و دردى كه در بدنم داشتم ، به امير مؤمنان شكايت كردم . فرمود : هر گاه يكى از شما دردى داشت ، بگويد : «به نام خدا و به يارى خدا ، و صلوات خدا بر پيامبر خدا و آل او باد . به عزّت خدا و توانايىِ او بر آنچه بخواهد ، پناه مى برم از گزند آنچه احساس مى كنم» . چون اين را گفت ، خداوند رنج و گزند را از او دور مى كند ، ان شاء اللّه تعالى .

امام باقر عليه السلام :هر كس سرش درد كرد ، دستش را بر سر خود بگذارد و هفت بار بگويد : «پناه مى برم به خدايى كه آنچه در خشكى و دريا است و آنچه در آسمان ها و زمين است ، براى او آرام مى گيرد ، و او شنواى داناست» . دردش برطرف مى شود .

طبّ الائمة عليهم السلام، ابنا بسطام _ به نقل از يونس بن ظبيان _ : از دردى در گوش خود ، به امام صادق عليه السلام شكايت كردم . فرمود : دستت را بر آن بگذار و هفت بار بگو : «پناه مى برم به خدايى كه آنچه در خشكى و دريا و آسمان ها و زمين است ، براى او آرام مى گيرد ، و او شنواى داناست» . پس به اذن خداوند بزرگ ، بهبود مى يابد .

.

ص: 268

طبّ الأئمّة لابني بسطام عن حريز عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام: ما مِن مُؤمِنٍ عادَ أخاهُ المُؤمِنَ _ وهُوَ شاكٍ _ فَقالَ لَهُ : «اُعيذُكَ بِاللّهِ العَظيمِ ، رَبِّ العَرشِ الكَريمِ، مِن شَرِّ كُلِّ عِرقٍ نَفّارٍ ، ومِن شَرِّ حَرِّ النّارِ» فَكانَ في أجَلِهِ تَأخيرٌ ، إلّا خَفَّفَ اللّهُ عَنهُ . (1)

الكافي عن إبراهيم بن عبد الحميد عن رجل :دَخَلتُ عَلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام فَشَكَوتُ إلَيهِ وَجَعا بي ، فَقالَ : قُل : «بِاسمِ اللّهِ» ثُمَّ امسَح يَدَكَ عَلَيهِ وقُل : «أعوذُ بِعِزَّةِ اللّهِ ، وأعوذُ بِقُدرَةِ اللّهِ ، وأعوذُ بِجَلالِ اللّهِ ، وأعوذُ بِعَظَمَةِ اللّهِ ، وأعوذُ بِجَمعِ اللّهِ ، وأعوذُ بِرَسولِ اللّهِ ، وأعوذُ بِأَسماءِ اللّهِ ، مِن شَرِّ ما أحذَرُ ، ومِن شَرِّ ما أخافُ عَلى نَفسي» تَقولُها سَبعَ مَرّاتٍ . قالَ : فَفَعَلتُ فَأَذهَبَ اللّهُ عز و جل بِهَا الوَجَعَ عَنّي . (2)

طبّ الأئمّة لابني بسطام عن داوود الرقّي عن الإمام الكاظم عليه السلام ، قال :قُلتُ لَهُ : يَابنَ رَسولِ اللّهِ ، لا أزالُ أجِدُ في رَأسي شَكاةً ، ورُبَّما أسهَرَتني وشَغَلَتني عَنِ الصَّلاةِ بِاللَّيلِ . قالَ : يا داوود ، إذا أحسَستَ بِشَيءٍ مِن ذلِكَ فَامسَح يَدَكَ عَلَيهِ ، وقُل : «أعوذُ بِاللّهِ ، واُعيذُ نَفسي مِن جَميعِ مَا اعتَراني بِاسمِ اللّهِ العَظيمِ ، وكَلِماتِهِ التّامّاتِ ، الَّتي لا يُجاوِزُهُنَّ بَرٌّ ولا فاجِرٌ ، اُعيذُ نَفسي بِاللّهِ عَزَّ وجَلَّ ، وبِرَسولِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وآلِهِ الطّاهِرينَ الأَخيارِ ، اللّهُمَّ بِحَقِّهِم عَلَيكَ ، إلّا أجَرتَني مِن شَكاتي هذِهِ» ؛ فَإِنَّها لا تَضُرُّكَ بَعدُ . (3)

طبّ الأئمّة لابني بسطام عن خالد العبسي :عَلَّمَني عَلِيُّ بنُ موسى عليه السلام هذِهِ العوذَةَ ، وقالَ : عَلِّمها إخوانَكَ مِنَ المُؤمِنينَ ؛ فَإِنَّها لِكُلِّ ألَمٍ ، وهِيَ : اُعيذُ نَفسي بِرَبِّ الأَرضِ ورَبِّ السَّماءِ، اُعيذُ نَفسي بِالَّذي لا يَضُرُّ مَعَ اسمِهِ داءٌ، اُعيذُ نَفسي بِالَّذِياسمُهُ بَرَكَةٌ وشِفاءٌ. (4)

.


1- .طبّ الأئمّة لابني بسطام : ص 120 ، بحار الأنوار : ج 95 ص 23 ح 10 .
2- .الكافي : ج 2 ص 566 ح 8 ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 241 ح 2582 ، بحار الأنوار : ج 95 ص 50 ح 2 .
3- .طبّ الأئمّة لابني بسطام : ص 18 ، بحار الأنوار : ج 95 ص 54 ح 17 .
4- .طبّ الأئمّة لابني بسطام : ص 41 ، بحار الأنوار : ج 95 ص 8 ح 5 .

ص: 269

طبّ الائمة عليهم السلام ، ابنا بسطام_ به نقل از حريز از امام صادق از پدران بزرگوارش عليهم السلام _: هر مؤمنى كه به ديدار برادر مؤمن بيمار و دردمندش برود و به او بگويد : «تو را در پناه خداى بزرگ ، پروردگار عرش بزرگ ، در مى آورم از گزند هر رگِ برآمده اى ، و از گزند گرماى آتش» ، اگر اجل او هنوز نرسيده باشد ، خداوند بهبودش مى بخشد .

الكافى_ به نقل از ابراهيم بن عبد الحميد ، از مردى _:خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم و از دردى كه داشتم ، به ايشان شِكوه كردم . فرمود : بگو : «به نام خدا» ، سپس دستت را بر آن [موضع درد] بگذار و بگو : «به عزّت خدا پناه مى برم ، به قدرت خدا پناه مى برم ، به شكوه خدا پناه مى برم ، به بزرگى خدا پناه مى برم ، به فراهم آوردن خدا پناه مى برم ، به پيامبر خدا پناه مى برم و به نام هاى خدا پناه مى برم ، از گزند آنچه بيمناكم و از گزند آنچه بر جان خويش مى هراسم» . اين جملات را هفت بار مى گويى . آن مرد گفت : من چنين كردم و خداوند عز و جل به واسطه اين كلمات ، درد را از من برد .

طبّ الأئمّة عليهم السلام ، ابنا بسطام_ به نقل از داود رقّى _:به امام كاظم عليه السلام گفتم : اى فرزند پيامبر خدا! پيوسته سرم درد مى كند و گاه شب ها [از درد ]نمى خوابم و مرا از نماز شب باز مى دارد . فرمود : اى داوود! هر گاه احساس دردى كردى ، دستت را بر آن بگذار و بگو : «به خدا پناه مى برم . خودم را از هر آنچه به سراغم مى آيد ، در پناه نام بزرگ خدا و كلمات تامّ او در مى آورم ؛ كلماتى كه هر نيكوكار و بدكارى را در ميان گرفته اند . خودم را در پناه خداى عز و جل و پيامبر خدا _ كه درود خدا بر او و بر خاندان پاك و نيكش باد _ در مى آورم . بار خدايا! به حقّ ايشان بر خودت ، مرا از اين دردم در پناه خويش بگير» . ديگر آن درد ، تو را آزار نخواهد داد .

طبّ الأئمّة عليهم السلام ، ابنا بسطام_ به نقل از خالد عبسى _: امام رضا عليه السلام اين تعويذ را به من آموخت و فرمود : آن را به برادران مؤمنت هم بياموز ؛ زيرا شفاى هر دردى است . آن تعويذ ، اين است : «خويشتن را در پناه پروردگار زمين و پروردگار آسمان در مى آورم . خويشتن را در پناه كسى در مى آورم كه با وجود نام او ، هيچ دردى زيان نمى زند . خويشتن را در پناه كسى در مى آورم كه نامش بركت و شفاست» .

.

ص: 270

راجع : ص 454 (مواطن الاستعاذة / تلك الحالات / المرض) .

3 / 10دَفعُ شَرِّ الهَوامِّ وَالدَّوابِّ وَالسِّباعِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ حينَ يُصبِحُ : «أعوذُ بِكَلِماتِ اللّهِ التّامّاتِ ، مِن شَرِّ ما خَلَقَ» (1) لَم يَضُرَّهُ عَقرَبٌ حَتّى يُمسِيَ . ومَن قالَها حينَ يُمسي لَم يَضُرَّهُ حَتّى يُصبِحَ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ حينَ يُصبِحُ : «أعوذُ بِكَلِماتِ اللّهِ التّامّاتِ الَّتي لا يُجاوِزُهُنَّ بَرٌّ ولا فاجِرٌ ، مِن شَرِّ ما خَلَقَ وبَرَأَ وذَرَأَ» إلّا عُصِمَ مِن شَرِّ الثَّقَلَينِ الجِنِّ وَالإِنسِ ، وإن لُدِغَ لَم يَضُرَّهُ شَيءٌ حَتّى يُمسِيَ ، وإن قالَها حينَ يُمسِيَ كانَ كَذلِكَ حَتّى يُصبِحَ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله_ لِعَلِيٍّ عليه السلام _: يا عَلِيُّ ، إذا رَأَيتَ أسَدا وَاشتَدَّ بِكَ الأَمرُ ، فَكَبِّر ثَلاثا وقُل : اللّهُ أكبَرُ وأجَلُّ وأعظَمُ مِن كُلِّ شَيءٍ ، وأكبَرُ وأعَزُّ مِن خَلقِهِ وأقدَرُ ، أعوذُ بِاللّهِ مِن شَرِّ ما أخافُ وأحذَرُ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن نَزَلَ مَنزِلاً يَتَخَوَّفُ فيهِ السَّبُعَ ، فَقالَ : «أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَحدَهُ لا شَريكَ لَهُ ، لَهُ المُلكُ ولَهُ الحَمدُ ، بِيَدِهِ الخَيرُ وهُوَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ ، اللّهُمَّ إنّي عوذُ بِكَ مِن شَرِّ كُلِّ سَبُعٍ» إلّا أمِنَ مِن شَرِّ ذلِكَ السَّبُعِ حَتّى يَرحَلَ مِن ذلِكَ المَنزِلِ ، إن شاءَ اللّهُ تَعالى . (5)

.


1- .زاد في كنز العمّال وبعض نسخ المصدر : «ثلاث مرّات» .
2- .مسند أبي حنيفة لأبي نعيم الأصبهاني : ص 257 ، كنز العمّال : ج 2 ص 167 ح 3600 نقلاً عن الكامل لابن عدي والإبانة لأبي نصر السجزي وكلاهما عن أبي هريرة .
3- .كنز العمّال : ج 2 ص 165 ح 3593 نقلاً عن أبي الشيخ عن عبد الرحمن بن عوف .
4- .مكارم الأخلاق : ج 2 ص 152 ح 2373 عن الإمام عليّ عليه السلام ، الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام : ص 400 نحوه ، بحار الأنوار : ج 95 ص 143 ح 9 ؛ الفردوس : ج 5 ص 326 ح 8329 عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله .
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 294 ح 2500 ، المحاسن : ج 2 ص 116 ح 1320 عن عمر بن زيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام : ص 400 نحوه ، بحار الأنوار : ج 76 ص 247 ح 38 .

ص: 271

3 / 10 دفع گزند گزندگان و جنبندگان و درندگان

ر . ك : ص 455 (اوقات پناه بردن به خدا / بيمارى) .

3 / 10دفع گزند گزندگان و جنبندگان و درندگانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس كه صبحْ هنگام بگويد : «به كلمات تامّ خدا پناه مى برم از شرّ آنچه آفريده است» ، تا شب ، كژدم او را نيش نمى زند ، و هر كس كه شبانگاه اين جمله را بگويد ، تا صبح كژدم به او گزندى نمى رساند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس كه صبحْ هنگام بگويد : «به كلمات تامّ خدا _ كه هيچ نيكوكار و بدكارى ، از آنها خارج نيست _ پناه مى برم از شرّ آنچه آفريد و ساخت و پديد آورد» ، تا شب از شرّ دو جماعت جنّ و انس مصون مى ماند و اگر نيش زده شود ، آسيبى به او نمى رسد . چنانچه هنگام شب اين جملات را بگويد ، تا صبح به همين سان [در امان] خواهد بود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به على عليه السلام _: اى على! هر گاه به شيرى برخوردى و كار بر تو دشوار آمد ، سه تكبير بگو و بگو : «خدا بزرگ تر و بشكوه تر و با عظمت تر از هر چيز است ، و بزرگ تر و نيرومندتر و تواناتر از آفريدگان خويش است . به خدا پناه مى برم از شرّ آنچه مى ترسم و حذر مى كنم» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در منزلگاهى فرود آيد كه در آن جا بيم درنده داشته باشد و بگويد : «گواهى مى دهم كه معبودى جز خدا نيست . يگانه است و بى انباز . پادشاهى از آنِ اوست و ستايش اوراست . خوبى ، همه در دست اوست و او بر هر چيز تواناست . بار خدايا! من از گزند هر درنده اى به تو پناه مى آورم» ، به خواست خداى بزرگ ، از گزند آن درنده در امان مى ماند تا وقتى از آن منزلگاه كوچ كند .

.

ص: 272

صحيح مسلم عن أبي هريرة :جاءَ رَجُلٌ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا رَسولَ اللّهِ ، ما لَقيتُ مِن عَقرَبٍ لَدَغَتنِي البارِحَةَ ! قالَ صلى الله عليه و آله : أما لَو قُلتَ حينَ أمسَيتَ : «أعوذُ بِكَلِماتِ اللّهِ التّامّاتِ مِن شَرِّ ما خَلَقَ» لَم تَضُرَّكَ . (1)

الإمام عليّ عليه السلام :إذا لَقيتَ السَّبُعَ فَقُل : أعوذُ بِرَبِّ دانيالَ (2) وَالجُبِّ ، مِن شَرِّ كُلِّ أسَدٍ مُستَأسِدٍ (3) . (4)

الإمام الصادق عليه السلام :أتى رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قَومٌ يَشكونَ العَقارِبَ وما يَلقَونَ مِنها ، فَقالَ : قولوا إذا أصبَحتُم وإذا أمسَيتُم : «أعوذُ بِكَلِماتِ اللّهِ التّامّاتِ كُلِّهَا ، الَّتي لا يُجاوِزُهُنَّ بَرٌّ ولا فاجِرٌ ، الَّذي لا يُخفَرُ (5) جارُهُ ، مِن شَرِّ ما ذَرَأَ ، ومِن شَرِّ ما بَرَأَ ، ومِن شَرِّ الشَّيطانِ وشَرَكِهِ ، ومِن شَرِّ كُلِّ دابَّةٍ هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها ، إنَّ رَبّي عَلى صِراطٍ مُستَقيمٍ» سَبعَ مَرّاتٍ . (6)

.


1- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2081 ح 55 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1162 ح 3518 نحوه ، السنن الكبرى للنسائي : ج 6 ص 152 ح 10423 ، صحيح ابن حبّان : ج 3 ص 298 ح 1020 ، كنز العمّال : ج 2 ص 157 ح 3561 و 3562 .
2- .كان دانيال محبوسا في الجُبّ في زمن بُخت نُصَّر ، وطرحت معه السِّباع فلم تدنُ منه (مرآة العقول : ج 12 ص 440) .
3- .يُقال : أسِدَ واستأسَدَ إذا اجترأ (النهاية : ج 1 ص 48 «أسد») .
4- .الكافي : ج 2 ص 571 ح 9 ، عدّة الداعي : ص 263 كلاهما عن عبد اللّه بن سنان عن الإمام الصادق عليه السلام ، المحاسن ج 2 ص 117 ح 1322 عن ثوير بن أبي فاختة عن أبيه ، الأمان : ص 130 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام وكلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 14 ص 378 ح 21 ؛ كنز العمّال : ج 2 ص 656 ح 4997 نقلاً عن الخرائطي نحوه .
5- .خَفَرتُ الرجُلَ : إذا كنت له خفيرا ؛ أي حاميا وكفيلاً . والخُفارَة : الذّمام . وأخفَرتُ الرجُلَ : إذا نقضت عهده وذمامه ؛ والهمزة فيه للإزالة ، أي أزلت خفارتَه (النهاية : ج 2 ص 52 «خفر») .
6- .مكارم الأخلاق : ج 2 ص 283 ح 2640 ، بحار الأنوار : ج 95 ص 146 ح 16 ؛ تاريخ دمشق : ج 50 ص 166 نحوه من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام .

ص: 273

صحيح مسلم_ به نقل از ابو هُرَيره _: مردى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا! ديشب كژدمى مرا نيش زد و بيچاره ام كرد! پيامبر خدا فرمود : اگر زمانى كه شب را آغاز كردى ، گفته بودى : «به كلمات تامّ خدا پناه مى برم از گزند آنچه آفريده است» ، به تو گزندى نمى زد .

امام على عليه السلام :هر گاه به درنده اى برخوردى ، بگو : «به خداوند دانيال و چاه، (1) پناه مى برم از گزند هر شير ژيانى» .

امام صادق عليه السلام :عدّه اى نزد پيامبر خدا آمدند و از گزند رسانىِ كژدم ها به خود ، شكايت كردند . ايشان فرمود : هر صبح و شام ، هفت مرتبه بگوييد : «به همه كلمات تامّ خدا كه هيچ نيكوكار و بدكارى از حيطه آنها برون نيست ، خدايى كه هر كس به او پناه ببرد ، امانش باطل شدنى نيست ، پناه مى برم از گزند آنچه آفريد ، و از شرّ آنچه پديد آورد ، و از شرّ شيطان و دام هاى او ، و از شرّ هر جنبنده اى كه مهار آن در دست خداست . راستى كه پروردگار من ، بر راهى راست است» .

.


1- .بُختُ نصَّر براى از بين بردن جناب دانيال ، دستور داد كه او را در چاه شيران افكندند ؛ امّا شيرها به او نزديك نشدند .

ص: 274

الإمام الباقر عليه السلام :عَوِّذ نَفسَكَ مِنَ الهَوامِّ بِهذِهِ الكَلِماتِ : بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، بِاسمِ اللّهِ وبِاللّهِ ، مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، أعوذُ بِعِزَّةِ اللّهِ ، أعوذُ بِقُدرَةِ اللّهِ عَلى ما يَشاءُ ، مِن شَرِّ كُلِّ هامَّةٍ تَدُبُّ بِاللَّيلِ وَالنَّهارِ ، إنَّ رَبّي عَلى صِراطٍ مُستَقيمٍ . (1)

عنه عليه السلام :مَن قالَ هذِهِ الكَلِماتِ ، فَأَنَا ضامِنٌ ألّا يُصيبَهُ عَقرَبٌ ولا هامَّةٌ حَتّى يُصبِحَ : أعوذُ بِكَلِماتِ اللّهِ التّامّاتِ ، الَّتي لا يُجاوِزُهُنَّ بَرٌّ ولا فاجِرٌ ، مِن شَرِّ ما ذَرَأَ ، ومِن شَرِّ ما بَرَأَ ، ومِن شَرِّ كُلِّ دابَّةٍ هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها ، إنَّ رَبّي عَلى صِراطٍ مُستَقيمٍ . (2)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لَمّا اُسرِيَ بي إلَى السَّماءِ فَانتَهَيتُ إلَى السَّماءِ السّابِعَةِ . . . نوديتُ : يا مُحَمَّدُ . . . ومَن خافَ شَيئا مِمّا فِي الأَرضِ مِن سَبُعٍ أو هامَّةٍ ، فَليَقُل فِي المَكانِ الَّذي يَخافُ ذلِكَ فيهِ : «يا ذارِئَ ما فِي الأَرضِ كُلِّها بِعِلمِهِ ، بِعِلمِكَ يَكونُ ما يَكونُ مِمّا ذَرَأتَ ، لَكَ السُّلطانُ عَلى ما ذَرَأتَ ، ولَكَ السُّلطانُ القاهِرُ عِلى كُلِّ شَيءٍ دونَكَ ، يا عَزيزُ يا مَنيعُ ، إنّي أعوذُ بِكَ وبِقُدرَتِكَ عَلى كُلِّ شَيءٍ ، مِن كُلِّ شِيءٍ يَضُرُّ ، مِن سَبُعٍ أو هامَّةٍ أو عارِضٍ مِن سائِرِ الدَّوابِّ ، يا خالِقَها بِفِطرَتِهِ ادرَأها عَنّي ، وَاحجُزها ولا تُسَلِّطها عَلَيَّ ، وعافِني مِن شَرِّها وبَأسِها ، يا اللّهُ ذَا العِلمِ العَظيمِ ، حُطني بِحِفظِكَ مِن مَخاوِفي يا رَحيمُ» ، فَإِنَّهُ إذا قالَ ذلِكَ ، لَم تَضُرَّهُ دَوابُّ الأَرضِ الَّتي تُرى وَالَّتي لا تُرى . (3)

.


1- .طبّ الأئمّة لابني بسطام : ص 119 عن أبي حمزة الثمالي ، بحار الأنوار : ج 95 ص 143 ح 11 .
2- .تهذيب الأحكام : ج 2 ص 117 ح 439 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 471 ح 1357 كلاهما عن سعد الإسكاف ، الكافي : ج 2 ص 570 ح 7 عن سعد الإسكاف مضمرا ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 47 ح 2111 ، بحار الأنوار : ج 95 ص 144 ح 15 .
3- .البلد الأمين : ص 504 _ 507 عن الإمام الباقر عن الإمام عليّ عليهماالسلام ، المصباح للكفعمي : ص 255 ، الأمان : ص 137 نحوه وكلاهما من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 95 ص 311 ح 1 .

ص: 275

امام باقر عليه السلام :خودت را از گزندگان ، در پناه اين كلمات درآور : «به نام خداى مهر گستر مهربان . به نام خدا و به يارى خدا . محمّد فرستاده خداست . به عزّت خدا پناه مى برم ، به توانايىِ خدا بر هر چيز كه بخواهد ، پناه مى برم از گزند هر گزنده اى كه در شب و روز مى خزد . راستى كه پروردگار من ، بر راهى راست است» .

امام باقر عليه السلام :هر كس اين جملات را بگويد ، من تضمين مى دهم كه ديگر هيچ كژدم و گزنده اى تا صبح ، به او آسيبى نرساند : «به كلمات تامّ خدا كه هيچ نيكوكار و بدكارى از حيطه آنها بيرون نيست ، پناه مى برم از گزند آنچه آفريد و از گزند آنچه پديد آورد ، و از گزند هر جنبنده اى كه مهار آن در دست خداست . راستى كه پروردگار من ، بر راهى راست است» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شبى كه به آسمان برده شدم ، چون به آسمان هفتم رسيدم ... ندا آمد كه : اى محمّد! ... هر كس كه از آنچه در روى زمين است ، از درنده و خزنده ، مى ترسد ، در آن مكانى كه بيمِ بودنِ آن چيز را دارد ، بگويد : «اى آن كه آنچه را در سرتاسر زمين است ، به علم خويش پديد آورد! همه موجوداتى كه آفريده اى ، به علم تو پديد آمده اند . تو بر آنچه پديد آورده اى ، تسلّط دارى . تو را بر هر آنچه غير توست ، تسلّطى قهرآميز است . اى چيرگى ناپذير ، اى مغلوب ناشدنى ! به تو و به توانايىِ تو بر هر چيز ، پناه مى برم از هر چيزى كه آسيب مى رساند ، از درنده و گزنده و ديگر جانوران مهاجم . اى خدايى كه با آفرينندگىِ خويش ، اين موجودات را آفريده اى! آنها را از من دور بدار و مانعشان شو و بر من مسلّطشان مگردان ، و مرا از گزند و آسيب آنها به سلامت دار . اى خدا ، اى صاحب علم شگرف! به نگهدارىِ خود ، مرا از آنچه مى ترسم ، محافظت فرما ، اى مهربان!» . هر گاه اين جملات را بگويد ، جانوران مرئى و نامرئىِ زمين به او گزندى نخواهند رساند .

.

ص: 276

3 / 11دَفعُ الفَزَعِ وَالأَرَقِالمعجم الأوسط عن خالد بن الوليد :كُنتُ أفزَعُ بِاللَّيلِ ، فَأَتَيتُ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله فَقُلتُ : إنّي أفزَعُ بِاللَّيلِ ، فَآخُذُ سَيفي فَلا ألقى شَيئا إلّا ضَرَبتُهُ بِسَيفي . فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : ألا اُعَلِّمُكَ كَلِماتٍ عَلَّمَنِي الرّوحُ الأَمينُ . فَقُلتُ : بَلى . فَقالَ : قُل : أعوذُ بِكَلِماتِ اللّهِ التّامّاتِ ، الَّتي لا يُجاوِزُهُنَّ بَرٌّ ولا فاجِرٌ ، مِن شَرِّ ما يَنزِلُ مِنَ السَّماءِ وما يَعرُجُ فيها ، ومِن شَرِّ فِتَنِ اللَّيلِ وَالنَّهارِ ، ومِن كُلِّ طارِقٍ ، إلّا طارِقا يَطرُقُ بِخَيرٍ ، يا رَحمنُ . (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا فَزِعَ أحَدُكُم فِي النَّومِ فَليَقُل : «أعوذُ بِكَلِماتِ اللّهِ التّامّاتِ ، مِن غَضَبِهِ وعِقابِهِ وشَرِّ عِبادِهِ ، ومِن هَمَزاتِ الشَّياطينِ وأن يَحضُرونِ» فَإِنَّها لَن تَضُرَّهُ . (2)

طبُّ الأئمّة لابني بسطام عن الحلبي :قالَ رَجُلٌ لِأَبي عَبدِ اللّهِ الصّادِقِ عليه السلام : إنّي إذا خَلَوتُ بِنَفسي تَداخَلَني وَحشَةٌ وهَمٌّ ، وإذا خالَطتُ النّاسَ لا اُحِسُّ بِشَيءٍ مِن ذلِكَ . فَقالَ : ضَع يَدَكَ عَلى فُؤادِكَ وقُل : «بِاسمِ اللّهِ ، بِاسمِ اللّهِ ، بِاسمِ اللّهِ» ثُمَّ امسَح يَدَكَ عَلى فُؤادِكَ وقُل : «أعوذُ بِعِزَّةِ اللّهِ ، وأعوذُ بِقُدرَةِ اللّهِ ، وأعوذُ بِجَلالِ اللّهِ ، وأعوذُ بِعَظَمَةِ اللّهِ ، وأعوذُ بِجَمعِ اللّهِ ، وأعوذُ بِرَسولِ اللّهِ ، وأعوذُ بِأَسماءِ اللّهِ ، مِن شَرِّ ما أحذَرُ ، ومِن شَرِّ ما أخافُ عَلى نَفسي» تَقولُ ذلِكَ سَبعَ مَرّاتٍ . قالَ : فَفَعَلتُ ذلِكَ ، فَأَذهَبَ اللّهُ عَنِّي الوَحشَةَ ، وأبدَلَنِي الاُنسَ وَالأَمنَ . (3)

.


1- .المعجم الأوسط : ج 5 ص 315 ح 5415 ، المعجم الكبير : ج 4 ص 115 ح 3838 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 5 ص 449 ح 2 ، المصنّف لعبد الرزّاق : ج 11 ص 35 ح 19831 كلّها نحوه .
2- .سنن الترمذي : ج 5 ص 541 ح 3528 ، سنن أبي داوود : ج 4 ص 12 ح 3893 وليس فيه ذيله ، السنن الكبرى للنسائي : ج 6 ص 191 ح 10601 ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 600 ح 6708 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 733 ح 2010 والثلاثة الأخيرة نحوه وكلّها عن شعيب عن أبيه ، كنز العمّال : ج 15 ص 365 ح 41397 ؛ مكارم الأخلاق : ج 2 ص 45 ح 2104 نحوه ، بحار الأنوار : ج 76 ص 196 ح 12 .
3- .طبّ الأئمّة لابني بسطام : ص 117 ، بحار الأنوار : ج 95 ص 138 ح 2 .

ص: 277

3 / 11 رفع ترس و بى خوابى

3 / 11رفع ترس و بى خوابىالمعجم الاوسط_ به نقل از خالد بن وليد _: من شب ها مى ترسيدم . خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله رفتم و گفتم : من شب ها مى ترسم . لذا شمشيرم را بر مى دارم و به هر چه بر مى خورم ، آن را با شمشيرم مى زنم . پيامبر خدا فرمود : «آيا كلماتى را كه جبرئيل عليه السلام به من آموخت ، به تو نياموزم؟». گفتم : چرا . فرمود : «بگو : به كلمات تامّ خدا كه هيچ نيكوكار و بدكارى از حيطه آن برون نيست ، پناه مى برم از شرّ آنچه از آسمان فرود مى آيد و آنچه در آسمان بالا مى رود ، و از شرّ بلاهاى شب و روز و از هر وارد شونده اى در شب ، مگر وارد شونده اى كه به خير و خوبى وارد شود ، اى مهر گستر!» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه كسى از شما در خواب ترسيد ، بگويد : «به كلمات تامّ خدا پناه مى برم از خشم و كيفر او و از شرّ بندگانش ، و از وسوسه هاى شياطين و از اين كه نزد من آيند» . با گفتن اين جملات ، هرگز به او گزندى نخواهند زد .

طبّ الائمّة عليهم السلام_ به نقل از حلبى _، ابنا بسطام : مردى به امام صادق عليه السلام گفت : وقتى تنها مى شوم ، وحشت و اندوه مرا فرا مى گيرد ، ولى هر گاه در ميان مردم هستم ، چنين حالاتى به من دست نمى دهد. امام صادق عليه السلام فرمود : دستت را روى قلبت بگذار و بگو : «به نام خدا ، به نام خدا ، به نام خدا» . سپس دستت را بر سينه ات بكش و بگو : «پناه مى برم به عزّت خدا ، پناه مى برم به قدرت خدا ، پناه مى برم به شكوه خدا ، پناه مى برم به بزرگىِ خدا ، پناه مى برم به تمامى خدا ، پناه مى برم به پيامبر خدا ، پناه مى برم به نام هاى خدا از شرّ آنچه بيمناكم ، و از شرّ آنچه بر خويش مى هراسم» . هفت مرتبه اين جملات را مى گويى . آن مرد گفت : من چنين كردم . پس خداوند ، وحشت را از من برد و به جاى آن ، احساس آرامش و امنيت به من بخشيد .

.

ص: 278

3 / 12دَفعُ شَرِّ كُلِّ ذي شَرٍّالمعجم الأوسط عن عمرو بن شعيب عن أبيه عن جدّه :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أمسَينا وأمسَى المُلكُ للّهِِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، أعوذُ بِاللّهِ الَّذي يُمسِكُ السَّماءَ أن تَقَعَ عَلَى الأَرضِ إلّا بِإِذنِهِ ، مِن شَرِّ ما خَلَقَ وذَرَأَ وبَرَأَ» مَن قالَهُنَّ عُصِمَ مِن كُلِّ ساحِرٍ ، وكاهِنٍ ، وشَيطانٍ ، وحاسِدٍ . (1)

عدّة الداعي :رُوِيَ عَنِ ابنِ الدَّرداءِ أنَّهُ قيلَ لَهُ ذاتَ يَومٍ : احتَرَقَت دارُكَ ، فَقالَ : لَم تُحرَق . فَجاءَهُ مُخبِرٌ آخَرُ فَقالَ : اِحتَرَقَت دارُكَ ، فَقالَ : لَم تُحرَق . فَجاءَهُ ثالِثٌ فَأَجابَهُ بِذلِكَ ، ثُمَّ انكَشَفَ الأَمرُ عَنِ احتِراقِ جَميعِ ما حَولَها سِواها ! فَقيلَ لَهُ : بِما عَلِمتَ بِذلِكَ ؟ قالَ : سَمِعتُ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله يَقولُ : مَن قالَ هذِهِ الكَلِماتِ صَبيحَةَ يَومِهِ لَم يُصِبهُ سوءٌ فيهِ ، ومَن قالَها في مَساءِ لَيلَتِهِ لَم يُصِبهُ سوءٌ فيها ، وقَد قُلتُها ، وهِيَ هذِهِ : اللّهُمَّ أنتَ رَبّي لا إلهَ إلّا أنتَ ، عَلَيكَ تَوَكَّلتُ وأنتَ رَبُّ العَرشِ العَظيمِ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ ، ما شاءَ اللّهُ كانَ وما لَم يَشَأ لَم يَكُن ، أعلَمُ أنَّ اللّهَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ ، وأنَّ اللّهَ قَد أحاطَ بِكُلِّ شَيءٍ عِلما ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن شَرِّ نَفسي ، ومِن شَرِّ قَضاءِ السّوءِ ، ومِن شَرِّ كُلِّ ذي شَرٍّ ، ومِن شَرِّ الجِنِّ وَالإِنسِ ، ومِن شَرِّ كُلِّ دابَّةٍ أنتَ آخِذٌ بِناصِيَتِها ، إنَّ رَبّي عَلى صِراطٍ مُستَقيمٍ . (2)

.


1- .المعجم الأوسط : ج 4 ص 310 ح 4291 ، الدعاء للطبراني : ص 129 ح 344 ، كنز العمّال : ج 2 ص 161 ح 3580 .
2- .عدّة الداعي : ص 255 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 297 ح 58 ؛ تاريخ دمشق : ج 37 ص 4 ح 7413 و ج 64 ص 119 ح 13070 كلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج 2 ص 638 ح 4960 .

ص: 279

3 / 12 دفع گزند هر گزندرسانى

3 / 12دفع گزند هر گزندرسانىالمعجم الاوسط_ به نقل از عمرو بن شعيب ، از پدرش از جدّش _: پيامبر خدا فرمود : «شب خود را در حالى آغاز كرديم كه پادشاهى ، از آنِ خداست و ستايش ، از آنِ خدا به خدايى كه آسمان را باز مى دارد از اين كه بر زمين فرو افتد مگر به اذن خود او ، پناه مى برم از گزند آنچه آفريده و پديد آورده و ايجاد كرده است» . هر كس اين را بگويد ، از هر جادوگر و پيشگو و اهريمن و حسودى ، ايمن نگه داشته مى شود .

عدّة الداعى:از ابن دردا روايت شده است كه روزى به او گفته شد: خانه ات سوخت. او گفت : نسوخت . كسى ديگر خبر آورد و گفت : خانه ات سوخت . او گفت : نسوخت . سومى آمد و او همين پاسخ را به او داد . بعد معلوم شد كه هر چه پيرامون خانه او بوده ، سوخته است بجز خانه او! از او پرسيدند : از كجا اين را دانستى؟ گفت : از پيامبر خدا شنيدم كه مى فرمايد : «هر كس صبح هر روزى اين كلمات را بگويد ، در آن روز به او گزندى نمى رسد و هر كس شامگاه هر روزى آنها را بگويد ، در آن شب گزندى به او نمى رسد» و من آنها را [آن روز] گفته بودم . آن كلمات اينهاست : «بار خدايا! تويى پروردگار من . معبودى جز تو نيست . بر تو توكّل كردم و تو پروردگار عرش بزرگى . هيچ نيرو و توانى نيست جز به مدد خداى والا و بزرگ . آنچه خدا خواست ، همان مى شود و آنچه نخواست ، نمى شود . مى دانم كه خدا بر هر چيزى تواناست و خدا به هر چيزى علم دارد . بار خدايا! به تو پناه مى برم از شرّ خودم ، و از شرّ قضاى بد ، و از شرّ هر اهل شرّى ، و از شرّ جنّ و اِنس ، و از شرّ هر جنبنده اى كه مهار آن در دست توست . راستى كه پروردگار من ، بر راهى راست است» .

.

ص: 280

الإمام الباقر عليه السلام :مَن قالَ إذا أصبَحَ : «اللّهُمَّ إنّي أصبَحتُ في ذِمَّتِكَ وجِوارِكَ ، اللّهُمَّ إنّي أستَودِعُكَ ديني ونَفسي ودُنيايَ وآخِرَتي وأهلي ومالي ، وأعوذُ بِكَ يا عَظيمُ مِن شَرِّ خَلقِكَ جَميعا ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّ ما يُبلِسُ (1) بِهِ إِبليسُ وجُنودُهُ» ، إذا قالَ هذَا الكَلامَ ، لَم يَضُرَّهُ يَومَهُ ذلِكَ شَيءٌ ، وإذا أمسى فَقالَهُ ، لَم يَضُرَّهُ تِلكَ اللَّيلَةَ شَيءٌ إن شاءَ اللّهُ تَعالى . (2)

3 / 13النَّجاةُ مِنَ النّارِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :يَقولُ اللّهُ تَعالى : اُنظُروا في ديوانِ عَبدي ، فَمَن رَأَيتُموهُ سَأَلَنِي الجَنَّةَ أعطَيتُهُ ، ومَنِ استَعاذَني مِنَ النّار أعَذتُهُ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن عَبدٍ يَقولُ كُلَّ يَومٍ سَبعَ مَرّاتٍ : «أسأَلُ اللّهَ الجَنَّةَ وأعوذُ بِهِ مِنَ النّارِ» إلّا قالَتِ النّارُ : يا رَبِّ أعِذهُ مِنّي . (4)

راجع : ص 384 (ما ينبغي الاستعاذة منه / عذاب النار) .

.


1- .الإبلاس : الحَيرَة ، يقال : أبلَسَ يُبلِسُ : إذا تحيَّرَ (مجمع البحرين : ج 1 ص 184 «بلس») .
2- .الكافي : ج 2 ص 528 ح 19 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 294 ح 55 .
3- .حلية الأولياء : ج 6 ص 175 و ص 226 كلاهما عن أنس ، كنز العمّال : ج 2 ص 69 ح 3164 .
4- .الدعوات : ص 39 ح 96 عن ربيعة بن كعب ، الأمالي للصدوق : ص 158 ح 153 عن زيد الشحّام عن الإمام الصادق عليه السلام ، روضة الواعظين : ص 357 عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 94 ص 197 ح 5 .

ص: 281

3 / 13 رهيدن از آتش

امام باقر عليه السلام :هر كس كه صبحْ هنگام بگويد : «بار خدايا! در زنهار و پناه تو ، صبح خويش را مى آغازم . بار خدايا! دينم و خودم و دنيايم و آخرتم و خانواده ام و اموالم را به تو سپردم . به تو پناه مى آورم _ اى بزرگ! _ از گزند همه آفريدگانت ، و به تو پناه مى آورم از گزند هر آنچه ابليس و لشكريانش وسوسه مى كنند» ، هر گاه اين كلمات را بگويد ، در آن روز ، هيچ چيز به او گزندى نمى رساند و چنانچه در آغاز شب اين كلمات را بگويد ، در آن شب ، هيچ چيز به او آسيبى نخواهد رساند ، إن شاء اللّه .

3 / 13رهيدن از آتشپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى تعالى مى فرمايد : «در دفتر بنده ام بنگريد . پس هر كس را ديديد كه بهشت را از من تقاضا كرده است ، آن را به او مى دهم و هر كس كه از آتش به من پناه آورده باشد ، او را پناه مى دهم» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ بنده اى نيست كه روزى هفت بار بگويد : «بهشت را از خدا مى خواهم و از آتش به او پناه مى برم» ، مگر آن كه آتش مى گويد : اى پروردگار من! او را از من در پناه خويش در آور .

ر . ك : ص 385 (چيزهايى كه بايد از آنها به خدا پناه برد / عذاب آتش) .

.

ص: 282

الفَصلُ الرّابِعُ : ما ينبغي الاستعاذة منه4 / 1الشَّيطانُالكتاب«وَ إِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَ_نِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» . (1)

«وَ قُل رَّبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَ تِ الشَّيَ_طِينِ * وَأَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَن يَحْضُرُونِ» . (2)

«وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَ_نِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ * إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْاْ إِذَا مَسَّهُمْ طَئِفٌ مِّنَ الشَّيْطَ_نِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ» . (3)

«فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْءَانَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَ_نِ الرَّجِيمِ * إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَ_نٌ عَلَى الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ» . (4)

«إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَ نَ رَبِّ إِنِّى نَذَرْتُ لَكَ مَا فِى بَطْنِى مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّى إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ * فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّى وَضَعْتُهَا أُنثَى وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنثَى وَإِنِّى سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وَإِنِّى أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَ_نِ الرَّجِيمِ» . (5)

.


1- .فصّلت : 36 .
2- .المؤمنون : 97 و 98 .
3- .الأعراف : 200 و 201 .
4- .النحل : 98 و 99 .
5- .آل عمران : 35 و 36 .

ص: 283

فصل چهارم: چيزهايى كه بايد از آنها به خدا پناه برد

4 / 1 شيطان

فصل چهارم: چيزهايى كه بايد از آنها به خدا پناه برد4 / 1شيطانقرآن«و اگر وسوسه اى از جانب شيطان تو را جنباند ، پس به خدا پناه ببر كه اوست شنواى دانا» .

«و بگو : اى پروردگار من! از وسوسه هاى شيطان ، به تو پناه مى برم . و به تو پناه مى برم _ اى پروردگار من! _ از اين كه به نزد من حاضر شوند» .

«و اگر وسوسه اى از جانب شيطان تو را جنباند پس به خدا پناه ببر كه او شنواى داناست . آنان كه پرهيزگارند ، هر گاه وسوسه اى از سوى شيطان به ايشان رسد ، متذكّر [_ِ خدا ]مى شوند و ناگاه ، بينا مى گردند» .

«پس هر گاه قرآن خواندى ، از شيطانِ رانده شده ، به خدا پناه ببر . [زيرا] او را بر كسانى كه ايمان آورده اند و بر پروردگارشان توكّل مى كنند ، تسلّطى نيست» .

«آن گاه كه زن عمران گفت : «اى پروردگارم! من آنچه را در شكم خود دارم ، نذر تو كردم تا آزاد شده باشد . پس ، از من بپذير كه تو شنواى دانايى» . پس كه فرزندش را بزاد ، گفت : «اى پروردگارم! من دختر زاده ام _ و خدا به آنچه او زاييد ، داناتر بود _ و پسر چون دختر نيست ، و من او را مريم ناميدم و او و فرزندانش را از شيطانِ رانده شده ، به تو پناه مى دهم»» .

.

ص: 284

الحديثتفسير القمّي_ في قَولِهِ تَعالى : «وَ قُل رَّبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَ تِ الشَّيَ_طِينِ» _: قالَ : ما يَقَعُ في قَلبِكَ مِن وَسوَسَةِ الشَّياطينِ . (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا تَسُبُّوا الشَّيطانَ ، وتَعَوَّذوا بِاللّهِ مِن شَرِّهِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ أزهَدَ النّاسِ فِي العالِمِ أهلُهُ حَتّى يُفارِقَهُم ، وإنَّهُ يَشفَعُ في أهلِهِ وجيرانِهِ ، فَإِذا ماتَ خَلا عَنهُم مِن مَرَدَةِ (3) الشَّياطينِ أكثَرُ مِن عَدَدِ رَبيعَةَ ومُضَرَ ، قَد كانوا مُشتَغِلينَ بِهِ ، فَأَكثِرُوا التَّعَوُّذَ بِاللّهِ مِنهُم . (4)

سنن أبي داوود عن أبي سعيد الخدري :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا قامَ مِنَ اللَّيلِ كَبَّرَ ثُمَّ يَقولُ : . . . أعوذُ بِاللّهِ السَّميعِ العَليمِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ ، مِن هَمزِهِ ونَفخِهِ ونَفثِهِ . (5)

مسند ابن حنبل عن أبي اُمامة الباهلي :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا دَخَلَ فِي الصَّلاةِ مِنَ اللَّيلِ كَبَّرَ ثَلاثا ، وسَبَّحَ ثَلاثا ، وهَلَّلَ ثَلاثا ، ثُمَّ يَقولُ : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ ، مِن هَمزِهِ ونَفخِهِ وشِركِهِ . (6)

.


1- .تفسير القمّي : ج 2 ص 93 ، بحار الأنوار : ج 9 ص 227 ح 113 .
2- .الفردوس : ج 5 ص 11 ح 7290 عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 1 ص 484 ح 2120 .
3- .المارد من شياطين الجنّ والإنس : المتعرِّي من الخيرات ، من قولهم : شجر أمرد : إذا تعرّى من الورق (مفردات ألفاظ القرآن : ص 764 «مرد») .
4- .الدرّ المنثور : ج 6 ص 329 نقلاً عن ابن مردويه وابن عساكر والديلمي عن عبد الواحد الدمشقي عن أبي الدرداء .
5- .سنن أبي داوود : ج 1 ص 206 ح 775 ، سنن الترمذي : ج 2 ص 9 ح 242 ، سنن الدارمي : ج 1 ص 299 ح 1219 ، صحيح ابن خزيمة : ج 1 ص 238 ح 467 ، كنز العمّال : ج 2 ص 204 ح 3766 .
6- .مسند ابن حنبل : ج 8 ص 277 ح 22239 ، تاريخ دمشق : ج 68 ص 121 ح 13676 ، كنز العمّال : ج 8 ص 401 ح 23439 .

ص: 285

حديثتفسير القمّى_ در باره اين سخن خداى تعالى : «و بگو : اى پروردگار من! از هَمَزات شياطين ، به تو پناه مى برم» _: امام عليه السلا (1) فرمود : يعنى وسوسه هاى شيطان كه در دل تو مى افتد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شيطان را دشنام ندهيد ؛ بلكه از شرّ او به خدا پناه ببريد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بى اعتناترينِ مردم به دانشمند (دين شناس) ، خانواده او هستند ، تا آن گاه كه از ميان آنها برود . او براى خانواده و همسايگانش شفاعت مى كند . پس هرگاه بميرد ، شياطين سركش _ كه شمارشان بيش از شمار [دو قبيله] مُضَر و ربيعه است و سرگرم [تلاش براى گم راهى] او بودند _ به سراغ خانواده و همسايگانش مى روند . پس تا مى توانيد ، از آنها به خدا پناه ببريد .

سنن أبى داوود_ به نقل از ابو سعيد خُدرى _: پيامبر خدا هر گاه شب [براى عبادت ]بر مى خاست ، تكبير مى گفت . سپس مى گفت : «پناه مى برم به خداوند شنواى دانا ، از وسوسه و دميدن و اغواگرىِ شيطانِ رانده شده» .

مسند ابن حنبل_ به نقل از ابو اُمامه باهلى _: پيامبر خدا هر گاه به نماز شب مى ايستاد ، سه تكبير و سه سبحان اللّه و سه لا إله إلّا اللّه مى گفت ، سپس مى گفت : «بار خدايا! به تو پناه مى برم از شيطانِ رانده شده ، از وسوسه او و دميدنش و شريك شدنش» .

.


1- .م در مصدر ، به نام امام ، تصريح نشده است .

ص: 286

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يَأتِي الشَّيطانُ أحَدَكُم فَيَقولُ : مَن خَلَقَ كَذا ؟ مَن خَلَقَ كَذا ؟ حَتّى يَقولَ : مَن خَلَقَ رَبَّكَ ؟ فَإِذا بَلَغَهُ ، فَليَستَعِذ بِاللّهِ وَليَنتَهِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :يوشِكُ النّاسُ أن يَتَساءَلوا بَينَهُم ، حَتّى يَقولَ قائِلُهُم : هذَا اللّهُ خَلَقَ الخَلقَ ، فَمَن خَلَقَ اللّهَ ؟ فَإِذا قالوا ذلِكَ فَقولوا : «اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ * لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ * وَ لَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ» (2) ، ثُمَّ لِيَتفُل عَن يَسارِهِ ثَلاثا ، وَليَستَعِذ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ لِلشَّيطانِ لَمَّةً (4) بِابنِ آدَمَ ، ولِلمَلَكِ لَمَّةً ؛ فَأَمّا لَمَّةُ الشَّيطانِ فَإِيعادٌ بِالشَّرِّ وتَكذيبٌ بِالحَقِّ ، وأمّا لَمَّةُ المَلَكِ فَإِيعادٌ بِالخَيرِ وتَصديقٌ بِالحَقِّ ، فَمَن وَجَدَ ذلِكَ فَليَعلَم أنَّهُ مِنَ اللّهِ ، فَليَحمَدِ اللّهَ ، ومَن وَجَدَ الاُخرى ، فَليَتَعَوَّذ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ . (5)

الإمام عليّ عليه السلام :قُلنا : يا رَسولَ اللّهِ ، الرَّجُلُ مِنّا يَصومُ ويُصَلّي فَيَأتيهِ الشَّيطانُ ، فَيَقولُ : إنَّكَ مُراءٍ ! فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : فَليَقُل أحَدُكُم عِندَ ذلِكَ : أعوذُ بِكَ أن اُشرِكَ بِكَ شَيئا وأنَا أعلَمُ ، وأستَغفِرُكَ لِما لا أعلَمُ . (6)

.


1- .صحيح البخاري : ج 3 ص 1194 ح 3102 ، صحيح مسلم : ج 1 ص 120 ح 214 ، الدعاء للطبراني : ص 379 ح 1265 ، السنّة لابن أبي عاصم : ص 294 ح 651 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 1 ص 245 ح 1235 ؛ بحار الأنوار : ج 58 ص 325 .
2- .الإخلاص : 1 _ 4 .
3- .السنن الكبرى للنسائي : ج 6 ص 170 ح 10497 ، سنن أبي داوود : ج 4 ص 231 ح 4722 نحوه وكلاهما عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 1 ص 245 ح 1236 وراجع صحيح مسلم : ج 1 ص 119 ح 212 .
4- .اللَّمَّةُ : الهمّةُ والخطرةُ تقعُ في القلب (النهاية : ج 4 ص 273 «لمم») .
5- .سنن الترمذي : ج 5 ص 219 ح 2988 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 6 ص 305 ح 11051 ، صحيح ابن حبّان : ج 3 ص 278 ح 997 ، المعجم الكبير : ج 9 ص 101 ح 8532 نحوه ، مسند أبي يعلى : ج 5 ص 19 ح 4978 كلّها عن عبد اللّه بن مسعود ، كنز العمّال : ج 1 ص 246 ح 1240 .
6- .النوادر للراوندي : ص 238 ح 488 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، الجعفريّات : ص 52 عن الإمام الكاظم عن أبيه عن جدِّه عنهم عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 72 ص 303 ح 48 .

ص: 287

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شيطان نزد يكى از شما مى آيد و [وسوسه كنان] مى گويد : «فلان چيز را كه آفريد؟ همان چيز را كه آفريد؟». تا اين كه مى گويد : «پروردگارت را چه كسى آفريد؟». هر گاه به اين جا رسيد ، [آن شخص ]به خدا پناه ببرد و ديگر ادامه ندهد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به زودى ، مردم از يكديگر پرسش مى كنند ، تا آن كه گوينده اى از ايشان مى گويد : «جهان آفرينش را خدا آفريد ، خدا را چه كسى آفريد؟». هر گاه اين را گفتند ، شما بگوييد : «خدا يكى است ؛ خدايى كه بى نياز است ؛ نه زاده است و نه زاده شده است و هيچ كس همتاى او نيست» . سپس سه بار از سمت چپ خود ، آب دهان بيندازيد و از شيطان به خدا پناه ببريد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شيطان به آدمى القا مى كند و فرشته نيز القا مى كند . القاى شيطان ، وعده دادن [و وسوسه كردن] به بدى و تكذيب حق است و القاى فرشته ، وعده دادن [و راه نمايى كردن] به خوبى و تصديق حق است . پس هر كس اين [دومى ]را احساس كرد ، بداند كه آن از جانب خداست و خداوند را سپاس و ستايش بگويد ، و هر كس آن ديگرى را احساس كرد ، از شيطانِ رانده شده به خدا پناه ببرد .

امام على عليه السلام :گفتيم : اى پيامبر خدا! شخصى از ما روزه مى گيرد و نماز مى خواند ، و شيطان نزد او مى آيد و مى گويد : تو ريا كارى! پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : هر يك از شما در اين حالت بگويد : «[خدايا!] پناه مى برم به تو از اين كه دانسته ، چيزى را شريكت گردانم ، و براى آنچه ندانسته شريكت ساخته ام نيز ، از تو آمرزش مى خواهم» .

.

ص: 288

عنه عليه السلام :إذا وَسوَسَ الشَّيطانُ إلى أحَدِكُم فَليَتَعَوَّذ بِاللّهِ ، وَليَقُل : آمَنتُ بِاللّهِ وبِرَسولِهِ مُخلِصا لَهُ الدّينَ . (1)

عنه عليه السلام_ في وَصِيَّتِهِ لِكُمَيلٍ _: يا كُمَيلُ ، إذا وَسوَسَ الشَّيطانُ في صَدرِكَ ، فَقُل : «أعوذُ بِاللّهِ القَوِيِّ ، مِنَ الشَّيطانِ الغَوِيِّ (2) ، وأعوذُ بِمُحَمَّدٍ الرَّضِيِّ ، مِن شَرِّ ما قُدِّرَ وقُضِيَ ، وأعوذُ بِإِلهِ النّاسِ ، مِن شَرِّ الجِنَّةِ وَالنّاسِ أجمَعينَ» ؛ وسَلِّم ، تُكفَ مَؤونَةَ (3) إبليسَ وَالشَّياطينِ مَعَهُ ، ولَو أنَّهُم كُلَّهُم أبالِسَةٌ مِثلُهُ . (4)

عنه عليه السلام :عَلَّمَني رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا دَخَلتُ الكَنيفَ أن أقولَ : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الخَبيثِ المُخبِثِ ، النِّجسِ الرِّجسِ ، الشَّيطانِ الرَّجيمِ . (5)

عنه عليه السلام_ في وَصفِ المُؤمِنينَ _: مِن عَلامَةِ أحَدِهِم (6) أن يَكونَ لَهُ حَزمٌ في لينٍ ، وإيمانٌ في يَقينٍ ، وحِرصٌ في تَقوى ... وَاعتِصامٌ بِاللّهِ مِن مُتابَعَةِ الشَّهَواتِ ، وَاستِعاذَةٌ بِهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ . (7)

الإمام زين العابدين عليه السلام_ مِن دُعائِهِ بِالعافِيَةِ _: وأعِذني وذُرِّيَّتي مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ . (8)

.


1- .الخصال : ص 624 ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 211 ح 2534 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 138 ح 3137 ، بحار الأنوار : ج 10 ص 102 ح 1 .
2- .الغيُّ : الضلال والانهماك في الباطل (النهاية : ج 3 ص 397«غوا») .
3- .المَؤونَةُ : التّعبُ والشدّة ، والمؤونة : الثِّقْلُ (الصحاح : ج 6 ص 2198 «مأن») .
4- .بشارة المصطفى : ص 27 عن كميل بن زياد ، بحار الأنوار : ج 77 ص 271 ح 1 .
5- .الجعفريّات : ص 13 ، النوادر للراوندي : ص 227 ح 463 كلاهما عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، الكافي : ج 3 ص 16 ح 1 ، تهذيب الأحكام : ج 1 ص 25 ح 63 كلاهما عن معاوية بن عمّار عن الإمام الصادق عليه السلام ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 23 ح 37 عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 80 ص 188 ح 44 .
6- .في المصدر : «من علاماتهم» ، والتصويب من بحار الأنوار .
7- .مطالب السؤول : ص 53 ؛ بحار الأنوار : ج 78 ص 25 ح 89 .
8- .الصحيفة السجّاديّة : ص 98 الدعاء 23 و ص 106 الدعاء 25 ، المصباح للكفعمي : ص 219 .

ص: 289

امام على عليه السلام :هر گاه شيطانْ يكى از شما را وسوسه كرد ، به خدا پناه ببرد و بگويد : «به خدا و پيامبرش ايمان دارم ، و دين [_ِ خود] را براى او خالص كرده ام» .

امام على عليه السلام_ در سفارشش به كميل _: اى كميل! هر گاه شيطان در سينه ات وسوسه كرد ، بگو : «پناه مى برم به خداوند نيرومند ، از شيطان گم راه . پناه مى برم به محمّد پسنديده [ى خداوند] ، از شرّ آنچه قلم قضا و قدر رقم زده است . پناه مى برم به خداى مردم ، از شرّ همه جن و انس» و تسليم [خدا ]بشو ، كه [با اين كار ،] رنج و زحمت ابليس و شياطين او ، از تو دور مى شود ؛ اگر چه همه آنها ابليس هايى همانند او باشند .

امام على عليه السلام :پيامبر صلى الله عليه و آله به من آموخت كه هر گاه به آبريزگاه مى روم ، بگويم : «بارخدايا! به تو پناه مى برم از آن پليدِ پليدگر ، نجسِ ناپاك ، شيطانِ رانده شده» .

امام على عليه السلام_ در وصف مؤمنان _: از نشانه هاى هر يك از آنان اين است كه در عين نرمى ، قاطع اند ، ايمانى توأم با يقين دارند ، در پرهيزگارى حريص اند، ... از پيروى كردن خواهش هاى نفسانى ، دست به دامن خدا مى شوند و از شيطان رانده شده ، به خدا پناه مى برند .

امام زين العابدين عليه السلام_ در دعاى هنگام عافيت _: مرا و نسل مرا ، از شيطان رانده شده ، در پناه خويش بگير .

.

ص: 290

عنه عليه السلام_ مِن دُعائِهِ في شَهرِ رَمَضانَ _: اللّهُمَّ أعِذني فيهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ ، وهَمزِهِ ولَمزِهِ ، ونَفثِهِ ونَفخِهِ ، ووَسواسِهِ وكَيدِهِ ، ومَكرِهِ وحِيَلِهِ ، وأمانِيِّهِ وخُدَعِهِ ، وغُرورِهِ وفِتنَتِهِ ، ورَجِلِهِ (1) وشَرَكِهِ ، وأعوانِهِ وأتباعِهِ ، وأخدانِهِ (2) وأشياعِهِ ، وأولِيائِهِ وشُرَكائِهِ ، وجَميعِ كَيدِهِم . (3)

الإمام الصادق عليه السلام :لَيسَ مِن مُؤمِنٍ يَمُرُّ عَلَيهِ أربَعونَ صَباحا ، إلّا حَدَّثَ (4) نَفسَهُ ، فَليُصَلِّ رَكعَتَينِ ، وَليَستَعِذ بِاللّهِ مِن ذلِكَ . (5)

4 / 2شَياطينُ الإِنسِ وَالجِنِّالكتاب«وَكَذَ لِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِىٍّ عَدُوًّا شَيَ_طِينَ الْاءِنسِ وَالْجِنِّ يُوحِى بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ» . (6)

«قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِكِ النَّاسِ * إِلَ_هِ النَّاسِ * مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ * الَّذِى يُوَسْوِسُ فِى صُدُورِ النَّاسِ * مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ» . (7)

.


1- .رَجِله : أي رَجّالَتُه ، فالرَّجِل : اسم جمع للرّاجِل (مجمع البحرين : ج 2 ص 681 «رجل») .
2- .الخِدْنُ والخَدِينُ : الصديق (النهاية : ج 2 ص 15 «خدن») .
3- .الكافي : ج 4 ص 75 ح 7 ، تهذيب الأحكام : ج 3 ص 112 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 105 ح 1849 ، الإقبال : ج 1 ص 203 كلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 97 ص 360 ح 1 .
4- .قال العلّامة المجلسي قدس سره : المراد بحديث النفس : الوساوس الشيطانيّة في العقائد والقضاء والقدر ، والخطورات التي يوجب التكلُّم بها الكفر (بحار الأنوار : ج 91 ص 354) .
5- .مكارم الأخلاق : ج 2 ص 114 ح 2317 ، بحار الأنوار : ج 91 ص 354 ح 17 .
6- .الأنعام : 112 .
7- .الناس : 1 _ 6 .

ص: 291

4 / 2 شيطان هاى اِنس و جِن

امام زين العابدين عليه السلام_ در دعاى خود در ماه رمضان _: بار خدايا! در اين ماه ، مرا از شيطانِ رانده شده و از تحريكات و انگيزش ها و اغواگرى ها و دميدن هايش ، و از وسوسه ها و نيرنگ و دسيسه و حيله هايش ، و از آرزوها و فريب ها و گم راه سازى و فتنه گرى اش ، و از پيادگانش و دام هايش ، و از ياران و دنباله روها و دوستان و پيروانش ، و از حاميان و شريكانش و از همه نيرنگ هايشان ، در پناه خويش بگير .

امام صادق عليه السلام :بر هيچ مؤمنى چهل بامداد نمى گذرد مگر آن كه انديشه هاى شيطانى (1) به سراغش مى آيند . پس [در اين حالت ،] دو ركعت نماز بخواند و از آنها به خدا پناه ببرد .

4 / 2شيطان هاى اِنس و جِنقرآن«و اين چنين ، براى هر پيامبرى دشمنى از [ميانِ] شياطين انس و جنّ قرار داديم كه براى فريب ، به يكديگر سخنان آراسته القا مى كنند ، و اگر پروردگار تو مى خواست ، چنين نمى كردند . پس ، آنان را با آنچه به دروغ مى سازند ، واگذار» .

«بگو : پناه مى برم به پروردگار مردم . پادشاه مردم . معبود مردم . از شرّ وسوسه گرِ نهانى . همان كس كه در سينه هاى مردم وسوسه مى كند . چه از جن و [چه از] انس» .

.


1- .يعنى : حديث نفس . علّامه مجلسى مى گويد : مراد از انديشه هاى شيطانى ، وسوسه هاى شيطان است در عقايد و قضا و قدر و نيز خطورات ذهنى اى كه به زبان آوردنِ آنها موجب كفر مى گردد .

ص: 292

الحديثمسند ابن حنبل عن أبي اُمامة_ في ذِكرِ حَديثِ أبي ذَرٍّ مَعَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله _: . . . فَقالَ[ صلى الله عليه و آله ]يا أبا ذَرٍّ ، تَعَوَّذ مِن شَرِّ شَياطينِ الجِنِّ وَالإِنسِ . قالَ : يا نَبِيَّ اللّهِ وهَل لِلإِنسِ شَياطينُ ؟! قالَ : نَعَم ، شَياطينُ الإِنسِ وَالجِنِّ يوحي بَعضُهُم إلى بَعضٍ زُخرُفَ القَولِ غُرورا . (1)

تنبيه الغافلين عن أبي ذرّ عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يا أبا ذَرٍّ ، استَعِذ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ ، ومِن شَرِّ شَياطينِ الإِنسِ وَالجِنِّ . فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ ، أوَ مِنَ الإِنسِ شَياطينُ ؟ قالَ : أما تَسمَعُ قَولَهُ تَعالى : «شَيَ_طِينَ الْاءِنسِ وَالْجِنِّ» ثُمَّ سَكَتَ . (2)

الإمام عليّ عليه السلام_ مِن دُعائِهِ بَعدَ نافِلَةِ الفَجرِ _: اِستَمسَكتُ بِعُروَةِ اللّهِ الوُثقَى الَّتي لَا انفِصامَ لَها ، وَاعتَصَمتُ بِحَبلِ اللّهِ المَتينِ ، وأعوذُ بِاللّهِ مِن شَرِّ شياطينِ الإِنسِ وَالجِنِّ ، أعوذُ بِاللّهِ مِن شَرِّ فَسَقَةِ العَرَبِ وَالعَجَمِ . (3)

.


1- .مسند ابن حنبل : ج 8 ص 301 ح 22351 ، المعجم الكبير : ج 8 ص 217 ح 7871 كلاهما عن أبي اُمامة ، سنن النسائي : ج 8 ص 275 عن أبي ذرّ ، تفسير الطبري : ج 5 الجزء 8 ص 5 عن أبي ذرّ وقتادة وليس فيهما ذيله من «شياطين الإنس والجنّ يوحي» .
2- .تنبيه الغافلين : ص 585 ح 940 .
3- .مسند زيد : ص 160 ، دعائم الإسلام : ج 1 ص 166 عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 87 ص 355 ح 22 .

ص: 293

حديثمسند ابن حنبل_ به نقل از ابو اُمامه _: در بيان گفتگوى ابوذر با پيامبر صلى الله عليه و آله _ : ... ايشان فرمود : «اى ابوذر! از شرّ شيطان هاى جنّ و انس ، [به خدا ]پناه ببر» . ابوذر گفت : اى پيامبر خدا! آيا انسان ها هم شياطين دارند؟! فرمود : «آرى ، شيطان هاى انس و جنّ ، براى فريب ، به يكديگر سخنان آراسته القا مى كند» .

تنبيه الغافلين_ به نقل از ابو ذر _: پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «اى ابوذر! از شيطانِ رانده شده و از شرّ شيطان هاى انس و جنّ ، به خدا پناه ببر» . گفتم : اى پيامبر خدا! آيا در انسان ها هم شياطين وجود دارد؟ فرمود : «مگر نشنيده اى اين فرموده خداى تعالى را : «شيطان هاى اِنس و جنّ» ؟» . آن گاه ساكت شد .

امام على عليه السلام_ در دعاى پس از نافله صبح _:محكم ترين دستگيره خدا را _ كه هرگز گسسته نخواهد شد _ ، گرفتم و به ريسمان استوار خدا چنگ زدم ، و از شرّ شيطان هاى انس و جن ، به خدا پناه مى برم . از شرّ تبهكاران عرب و غير عرب ، به خدا پناه مى آورم .

.

ص: 294

4 / 3النَّفسُ الأَمّارَةُ بِالسّوءِالكتاب«إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَا مَا رَحِمَ رَبِّى» . (1)

«وَ رَ وَدَتْهُ الَّتِى هُوَ فِى بَيْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَ غَلَّقَتِ الْأَبْوَ بَ وَ قَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّى أَحْسَنَ مَثْوَاىَ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّ__لِمُونَ» . (2)

الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لِحُصَينٍ لَمّا أسلَمَ وقالَ لَهُ : عَلِّمنِي الكَلِمَتَينِ اللَّتَينِ وَعَدتَني ! _: قُل : اللّهُمَّ ألهِمني رُشدي ، وأعِذني مِن شَرِّ نَفسي . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ اغفِر لي ذَنبي وخَطَئي وعَمدي . . . اللّهُمَّ أستَهديكَ لِأَرشَدِ أمري ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّ نَفسي . (4)

السنن الكبرى عن عمران بن حصين :جاءَ حُصَينٌ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله قَبلَ أن يُسلِمَ ... ثُمَّ إنَّ حُصَينا قالَ : يا مُحَمَّدُ ، ماذا تَأمُرُني أن أقولَ ؟ قالَ : تَقولُ : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن شَرِّ نَفسي ، وأسأَ لُكَ أن تَعزِمَ (5) لي عَلى رُشدِ (6) أمري . (7)

.


1- .يوسف : 53 .
2- .يوسف : 23 .
3- .سنن الترمذي : ج 5 ص 520 ح 3483 ، التاريخ الكبير : ج 3 ص 1 ، المعجم الكبير : ج 18 ص 174 ح 396 وفيه «أعدني رشد» بدل «أعذني من شرّ» ، المعجم الأوسط : ج 2 ص 280 ح 1985 كلّها عن عمران بن حصين ، كنز العمّال : ج 2 ص 194 ح 3713 .
4- .مسند ابن حنبل : ج 5 ص 489 ح 16269 و ج 6 ص 269 ح 17925 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 7 ص 62 ح 5 ، صحيح ابن حبّان : ج 3 ص 183 ح 901 ، المعجم الكبير : ج 9 ص 53 ح 8369 كلّها عن عثمان بن أبي العاص ، كنز العمّال : ج 2 ص 205 ح 3772 .
5- .عزم اللّه لي : أي خلق لي قوّةً وصبرا. وفيه «خير الاُمور عزائمها» وهي ما وكّدتَ رأيكَ وعزمكَ عليه، ووفيت بعهد اللّه فيه (النهاية : ج 3 ص 231 _ 232 «عزم»).
6- .في أكثر المصادر : «أرشدِ» بدل «رُشدِ».
7- .السنن الكبرى للنسائي : ج 6 ص 247 ح 10832 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 7 ص 55 ح 3 ، المعجم الصغير : ج 1 ص 243 نحوه ، مسند الشهاب : ج 2 ص 337 ح 1480 ، كنز العمّال : ج 2 ص 687 ح 5083 و ح 5085 .

ص: 295

4 / 3 نفس بد فرما

4 / 3نفس بد فرماقرآن«راستى كه نفس ، فرمان دهنده به بدى است ، مگر آن كه پروردگارم رحم كند» .

«و آن [بانو] كه وى در خانه اش بود ، خواست از او كام گيرد و درها را چفت كرد و گفت : «اينك بيا!». [يوسف] گفت : «پناه بر خدا! او ارباب من است ، به من جاى نيكو داده است . قطعا ستمكاران رستگار نمى شوند»» .

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به حُصَين ، آن گاه كه اسلام آورد و به ايشان گفت : آن دو كلمه اى را كه وعده ام داده بودى ، به من بياموز! _: بگو : «بار خدايا! راه درست را به من الهام فرما ، و مرا از شرّ نفسم در پناه خود بگير» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! گناهم را و هر بدى اى را كه به خطا يا عمد از من سر زد ، بيامرز ... بار خدايا! از تو مى خواهم كه مرا به درست ترين كارم راه نمايى فرمايى و از گزند نفسم ، به تو پناه مى آورم» .

السنن الكبرى_ به نقل از عمران بن حُصَين _: [پدرم] حُصين پيش از آن كه اسلام آورَد ، نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد ... سپس گفت : اى محمّد! دستور مى دهى چه بگويم؟ فرمود : «مى گويى : بار خدايا! از شرّ نفسم ، به تو پناه مى آورم و از تو درخواست مى كنم كه مرا در راه دُرستم مصمّم و استوار بدارى» .

.

ص: 296

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن شَرِّ نَفسي ، ومِن شَرِّ كُلِّ دابَّةٍ أنتَ آخِذٌ بِناصِيَتِها ، إنَّ رَبّي عَلى صِراطٍ مُستَقيمٍ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :«اللّهُمَّ . . . أعوذُ بِكَ مِن شَرِّ نَفسي ، وشَرِّ الشَّيطانِ وشِركِهِ» ، قُلها إذا أصبَحتَ ، وإذا أمسَيتَ ، وإذا أخَذتَ مَضجَعَكَ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله_ في خُطبَةِ حَجَّةَ الوَداعِ _: الحَمدُ للّهِِ ، نَحمَدُهُ ونَستَعينُهُ ونَستَغفِرُهُ ونَتوبُ إلَيهِ ، ونَعوذُ بِاللّهِ مِن شُرورِ أنفُسِنا ، ومِن سَيِّئاتِ أعمالِنا ، مَن يَهدِ اللّهُ فَلا مُضِلَّ لَهُ ، ومَن يُضلِل فَلا هادِيَ لَهُ . (3)

.


1- .الدعاء للطبراني : ص 129 ح 343 ، تاريخ دمشق : ج 37 ص 4 ح 7413 ، كنز العمّال : ج 2 ص 163 ح 3583 ؛ عدّة الداعي : ص 256 كلّها عن أبي الدرداء ، مصباح المتهجّد : ص 57 ح 87 و ص 90 ح 149 كلاهما من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، مُهَج الدعوات : ص 17 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 214 ح 10 .
2- .سنن أبي داوود : ج 4 ص 317 ح 5067 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 4 ص 408 ح 7715 و ج 6 ص 6 ح 9839 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 31 ح 51 و ص 34 ح 63 ، سنن الدارمي : ج 2 ص 746 ح 2589 كلّها عن أبي هريرة ، سنن الترمذي : ج 5 ص 542 ح 3529 عن عبد اللّه بن عمرو بن العاص نحوه ، كنز العمّال : ج 2 ص 198 ح 3734 .
3- .تحف العقول : ص 30 ، الكافي : ج 3 ص 422 ح 6 عن محمّد بن مسلم عن الإمام الباقر عليه السلام ، ثواب الأعمال : ص 330 عن أبي هريرة وعبد اللّه بن عبّاس ، الغارات : ج 1 ص 155 عن الإمام عليّ عليه السلام وكلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 76 ص 348 ح 13 ؛ سنن ابن ماجة : ج 1 ص 609 ح 1892 عن عبد اللّه بن مسعود ، كنز العمّال : ج 15 ص 941 ح 43619 .

ص: 297

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! از شرّ نفسم و از شرّ هر جنبنده اى كه مهار آن در دست توست ، به تو پناه مى برم . راستى كه پروردگار من بر راهى راست است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :«بار خدايا! ... از شرّ نفسم و از شرّ شيطان و دام هاى او ، به تو پناه مى برم» . اين جملات را هر صبحگاه و شامگاه و آن گاه كه به رخت خوابت مى روى ، بگو .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در خطبه حجّة الوداع _: سپاس و ستايش ، خداى را . او را مى ستاييم و از او كمك مى جوييم و از او آمرزش مى طلبيم و به درگاه او توبه مى كنيم ، و از گزندهاى نفس و بدى هاى كردار خويش ، به خدا پناه مى بريم . هر كه را خدا هدايت كند ، هيچ كس نمى تواند گمراهش كند و هر كه او گمراهش كند ، هيچ كس هدايتگرش نخواهد بود.

.

ص: 298

الإمام زين العابدين عليه السلام_ مِن دُعائِهِ يَومَ الثُّلاثاءِ _: الحَمدُ للّهِِ ، وَالحَمدُ حَقُّهُ كَما يَستَحِقُّهُ حَمدا كَثيرا ، وأعوذُ بِهِ مِن شَرِّ نَفسي ، إنَّ النَّفسَ لَأَمّارَةٌ بِالسّوءِ إلّا ما رَحِمَ رَبّي ، وأعوذُ بِهِ مِن شَرِّ الشَّيطانِ الَّذي يَزيدُني ذَنبا إلى ذَنبي ، وأحتَرِزُ بِهِ مِن كُلِّ جَبّارٍ فاجِرٍ ، وسُلطانٍ جائِرٍ ، وعَدُوٍّ قاهِرٍ . (1)

4 / 4أئِمَّةُ الجَورِالكتاب«وَ قَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِى أَقْتُلْ مُوسَى وَ لْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّى أَخَافُ أَن يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَن يُظْهِرَ فِى الْأَرْضِ الْفَسَادَ * وَ قَالَ مُوسَى إِنِّى عُذْتُ بِرَبِّى وَ رَبِّكُم مِّن كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لَا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسَابِ» . (2)

«إِنَّ الَّذِينَ يُجَ_دِلُونَ فِى ءَايَ_تِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطَ_نٍ أَتَاهُمْ إِن فِى صُدُورِهِمْ إِلَا كِبْرٌ مَّا هُم بِبَ__لِغِيهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ» . (3)

الحديثالإمام الحسين عليه السلام_ يَومَ الطَّفِّ _: . . . إنّي عُذتُ بِرَبِّي ورَبِّكُم أن تَرجُمونِ ، أعوذُ بِرَبّي ورَبِّكُم مِن كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لا يُؤمِنُ بِيَومِ الحِسابِ . (4)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن أئِمَّةِ الحَرَجِ (5) ، الَّذينَ يُحرِجونَ اُمَّتي إلَى الظُّلمِ . (6)

.


1- .البلد الأمين : ص 123 ، المصباح للكفعمي : ص 163 ، بحار الأنوار : ج 90 ص 187 ح 25 .
2- .غافر : 26 و 27 .
3- .غافر : 56 .
4- .الإرشاد : ج 2 ص 98 ، مثير الأحزان : ص 51 ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 4 ص 68 ، إعلام الورى : ج 1 ص 459 ، بحار الأنوار : ج 45 ص 7 .
5- .الحَرَجُ في الأصل : الضيق ، ويقع على الإثم والحرام (النهاية : ج 1 ص 361 «حرج») .
6- .المعجم الأوسط : ج 5 ص 96 ح 4777 عن عمر بن الخطّاب ، مجمع الزوائد : ج 5 ص 427 ح 9204 .

ص: 299

4 / 4 پيشوايان ستم و كجروى

امام زين العابدين عليه السلام_ در دعاى روز سه شنبه _: سپاس و ستايش فراوان ، خداى را _ كه ستايش ، سزاوار اوست _ آن سان كه او سزاوار آن است . از شرّ نفسم به او پناه مى برم كه نفس ، پيوسته به بدى فرمان مى دهد ، مگر آن كه پروردگارم رحم كند . و از شرّ شيطان _ كه گناهى بر گناهم مى افزايد _ به او پناه مى برم ، و از هر قدرتمند نابكارى و پادشاه ستمكارى و دشمن زورگويى ، خود را در پناه او در مى آورم .

4 / 4پيشوايان ستم و كجروىقرآن«و فرعون گفت : «بگذاريد موسى را بكشم و او پروردگارش را بخواند ، [زيرا] من مى ترسم كه آيين شما را ديگرگون سازد يا در اين سرزمين ، تباهى افكند» . و موسى گفت : «من از هر گردن فرازى كه به روز حساب باور ندارد ، به پروردگار خود و پروردگار شما پناه برده ام»» .

«آنان كه در باره نشانه هاى خدا _ بى آن كه حجّتى برايشان آمده باشد _ مجادله مى كنند ، در دل هايشان جز تكبّر نيست . آنان به آن نخواهند رسيد . پس به خدا پناه جوى ، كه او شنوا و بيناست» .

حديثامام حسين عليه السلام_ در روز عاشورا _: ... من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مى برم از اين كه مرا سنگباران كنيد . به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مى برم از هر گردن فرازى كه به روز حساب باور ندارد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! از پيشوايان زور _ كه امّت مرا به ستم وا مى دارند _ ، به تو پناه مى برم .

.

ص: 300

الإمام عليّ عليه السلام_ مِن وَصِيَّتِهِ لِكُمَيلِ بنِ زِيادٍ _: يا كُمَيلُ ، إيّاكَ وَالتَّطَرُّقَ إلى أبوابِ الظّالِمينَ ، وَالاِختِلاطَ بِهِم ، وَالاِكتِسابَ مِنهُم ... . يا كُمَيلُ ، إنِ اضطُرِرتَ إلى حُضورِها ، فَداوِم ذِكرَ اللّهِ تَعالى وَالتَّوَكُّلَ عَلَيهِ ، وَاستَعِذ بِاللّهِ مِن شَرِّهِم ، وأطرِق (1) عَنهُم ، وأنكِر بِقَلبِكَ فِعلَهُم ... . يا كُمَيلُ سَخَطُ اللّهِ تَعالى مُحيطٌ بِمَن لَم يَحتَرِز مِنهُم بِاسمِهِ ونَبِيِّهِ ، وجَميعِ عَزائِمِهِ (2) وعَوذِهِ جَلَّ وعَزَّ ، وصَلَّى اللّهُ عَلى نَبِيِّهِ وآلِهِ وَسَلَّمَ . (3)

الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :إذا دَخَلتَ عَلى سُلطانٍ تَخافُ شَرَّهُ ، فَقُل : اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ خَيرَ فُلانٍ ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّهِ ، وأسأَ لُكَ بَرَكَتَهُ ، وأعوذُ بِكَ مِن فِتنَتِهِ ، اللّهُمَّ اجعَل حاجَتي أوَّلَها صَلاحا ، وأوسَطَها فَلاحا ، وآخِرَها نَجاحا . (4)

الأدب المفرد عن ابن عبّاس :إذا أتَيتَ سُلطانا مَهيبا تَخافُ أن يَسطُوَ بِكَ ، فَقُل : اللّهُ أكبَرُ ، اللّهُ أعَزُّ مِن خَلقِهِ جَميعا ، اللّهُ أعَزُّ مِمّا أخافُ وأحذَرُ ، وأعوذُ بِاللّهِ الَّذي لا إلهَ إلّا هُوَ ، المُمسِكُ السَّماواتِ السَّبعَ أن يَقَعنَ عَلَى الأَرضِ إلّا بِإِذنِهِ ، مِن شَرِّ عَبدِكَ فُلانٍ ، وجُنودِهِ وأتباعِهِ وأشياعِهِ مِنَ الجِنِّ وَالإِنسِ ، اللّهُمَّ كُن لي جارا مِن شَرِّهِم ، جَلَّ ثَناؤُكَ ، وعَزَّ جارُكَ ، وتبارَكَ اسمُكَ ، ولا إلهَ غَيرُكَ _ ثَلاثَ مَرّاتٍ _ . (5)

.


1- .أطرق الرَّجلُ : إذا سكتَ فلم يتكلّم ، وأطرق ، أي أرخى عينيه ينظرُ إلى الأرض (الصحاح : ج 4 ص 1515 «طرق») .
2- .عزائمُ الاُمور : أي فرائضها التي عزم اللّه ُ عليك بفعلها (النهاية : ج 3 ص 231 «عزم») .
3- .بشارة المصطفى : ص 26 عن كميل بن زياد ، تحف العقول : ص 173 نحوه .
4- .الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام : ص 400 ، بحار الأنوار : ج 95 ص 219 ح 15 .
5- .الأدب المفرد : ص 212 ح 708 ، المعجم الكبير : ج 10 ص 258 ح 10599 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 7 ص 25 ح 2 ، حلية الأولياء : ج 1 ص 322 ، كنز العمّال : ج 2 ص 660 ح 5006 .

ص: 301

امام على عليه السلام_ در سفارش به كميل بن زياد _: اى كميل! از نزديك شدن به درگاه ستمگران و آميختن با آنان و كسب درآمد از آنان ، بپرهيز ... . اى كميل! اگر از حاضر شدن در درگاه آنان ناگزير شدى ، پيوسته خداى تعالى را ياد كن و بر او توكّل نماى و از شرّشان به خدا پناه ببر ، و در برابرشان خاموش بمان [و در مدح و تأييدشان سخنى مگوى] و در دلت با كردار آنان مخالفت كن ... . اى كميل! كسى كه با نام خدا و پيامبر او و [با به كار بستنِ] همه واجبات الهى و تعويذهاى او _ كه پرشكوه و شكست ناپذير است _ ، از آنان (ستمگران) پرهيز نكند ، خشم خداى تعالى او را در ميان گرفته است . درود خدا و سلام او ، بر پيامبر او و خاندانش باد .

الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :هر گاه نزد فرمان روايى رفتى كه از گزند او بيم دارى ، بگو : «بار خدايا! من خوبىِ فلانى را از تو درخواست مى كنم و از بدى و گزندش ، به تو پناه مى برم . بركتش را از تو درخواست مى كنم و از بد رفتارى و آزارش ، به تو پناه مى برم . بار خدايا! آغاز حاجت مرا درستى ، ميانش را رستگارى ، و پايانش را كاميابى قرار ده» .

الأدب المفرد_ به نقل از ابن عبّاس _: هرگاه بر فرمان روايى ترسناك وارد شدى و بيم آن داشتى كه بر تو خشم بگيرد ، سه بار بگو : «خدا بزرگ تر است . خدا از همه آفريدگانش نيرومندتر است . خدا از آنچه مى ترسم و بيمناكم ، نيرومندتر است . به [تو] خدايى كه معبودى جز او نيست و آسمان هاى هفتگانه را نگه داشته است كه مبادا جز به اذن او ، بر زمين فرو افتند ، پناه مى برم از شرّ فلان بنده ات و از شرّ سپاهيانش و پيروان و رهروانش ، چه جنّ [باشند] و چه انس . بار خدايا! مرا از شرّ آنان در پناه خويش بگير ، كه ثناى تو بزرگ است و پناه تو استوار و نامت خجسته ، و معبودى جز تو نيست» .

.

ص: 302

4 / 5الجَهلُالكتاب«قَالَ يَ_نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَ__لِحٍ فَلَا تَسْ_ئلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّى أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَ_هِلِينَ * قَالَ رَبِّ إِنِّى أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْ_ئلَكَ مَا لَيْسَ لِى بِهِ عِلْمٌ وَ إِلَا تَغْفِرْ لِى وَ تَرْحَمْنِى أَكُن مِّنَ الْخَ_سِرِينَ» . (1)

«وَ إِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تَذْبَحُواْ بَقَرَةً قَالُواْ أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَ_هِلِينَ» . (2)

الحديثسنن النسائي عن اُمِّ سلمة :إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله كانَ إذا خَرَجَ مِن بَيتِهِ قالَ : بِاسمِ اللّهِ ، رَبِّ أعوذُ بِكَ مِن أن أزِلَّ ، أو أضِلَّ ، أو أظلِمَ أو اُظلَمَ ، أو أجهَلَ أو يُجهَلَ عَلَيَّ . (3)

الإمام عليّ عليه السلام_ مِن دُعائِهِ يَومَ الهَريرِ بِصِفّينَ _: اللّهُمَّ إنّي ... أعوذُ بِكَ مِنَ الجَهلِ وَالهَزلِ ، ومِن شَرِّ القَولِ وَالفِعلِ . (4)

عنه عليه السلام :إلهي ... أعوذُ بِكَ مِن قُوَّتي ، وألوذُ بِكَ مِن جُرأَتي ، وأستَجيرُ بِكَ مِن جَهلي ، وأتَعَلَّقُ بِعُرى أسبابِكَ مِن ذَنبي . (5)

.


1- .هود : 46 و 47 .
2- .البقرة : 67 .
3- .سنن النسائي : ج 8 ص 268 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1278 ح 3884 ، مسند ابن حنبل : ج 10 ص 220 ح 26766 .
4- .مُهَج الدعوات : ص 132 عن محمّد بن النعمان الأحول عن الإمام الصادق عليه السلام .
5- .بحار الأنوار : ج 87 ص 246 ح 56 نقلاً عن كتاب اختيار ابن الباقي .

ص: 303

4 / 5 نادانى

4 / 5نادانىقرآن«[خداوند] گفت : اى نوح! او (پسرت) از كسان تو نيست . او [داراى] كردارى ناشايسته است . پس چيزى را كه بدان علم ندارى ، از من مخواه . من به تو اندرز مى دهم كه مبادا از نادانان باشى» . نوح گفت : «اى پروردگار من! به تو پناه مى برم [از اين] كه از تو چيزى بخواهم كه بدان علم ندارم . و اگر مرا نيامرزى و به من رحم نكنى ، از زيانكاران خواهم بود» .

«و آن گاه كه موسى به قومش گفت : «خدا به شما دستور مى دهد كه ماده گاوى را سر ببريد» . آنان گفتند : «آيا ما را به ريشخند مى گيرى؟». گفت : «به خدا پناه مى برم [از اين] كه از نادانان باشم»» .

حديثسنن النسائى_ به نقل از اُمّ سَلَمه _: پيامبر صلى الله عليه و آله هر گاه از خانه اش خارج مى شد ، مى گفت : «به نام خدا . خداوندا! به تو پناه مى برم از اين كه بلغزم يا گم راه شوم يا ستم كنم يا به من ستم شود ، يا نادانى كنم يا با من به نادانى رفتار شود» .

امام على عليه السلام_ در دعايى كه روز هرير در جنگ صفّين خواند _: بار خدايا! من ... به تو پناه مى برم از نادانى كردن و شوخى [_ِ بيجا] نمودن ، و از گفتار و كردار بد .

امام على عليه السلام :معبود من! ... از نيروى خود ، به تو پناه مى برم و از گستاخى ام ، به تو پناهنده مى شوم و از نادانىِ خود ، از تو امان مى جويم و از گناه خويش ، به دستگيره هاى ريسمان هاى تو چنگ مى زنم .

.

ص: 304

عنه عليه السلام :أعوذُ بِكَ رَبّي أن أشتَرِيَ الجَهلَ بِالعِلمِ كَمَا اشتَرى غَيري ، أوِ السَّفَهَ بِالحِلمِ . (1)

الإمام الصادق عليه السلام_ فيما يُدعى بِهِ فِي الصَّباحِ وَالمَساءِ _: اللّهُمَّ بِكَ نُمسي وبِكَ نُصبِحُ ، وبِكَ نَحيا ، وبِكَ نَموتُ ، وإلَيكَ نَصيرُ ، وأعوذُ بِكَ مِن أن أذِلَّ أو اُذِلَّ ، أو أضِلَّ أو اُضِلَّ ، أو أظلِمَ أو اُظلَمَ ، أو أجهَلَ أو يُجهَلَ عَلَيَّ . (2)

الكافي عن عبد الرّحمن بن سيابة :أعطاني أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام هذَا الدُّعاءَ : الحَمدُ للّهِِ وَلِيِّ الحَمدِ وأهلِهِ ومُنتَهاهُ ومَحَلِّهِ ... وأعوذُ بِكَ مِن أن أشتَرِيَ الجَهلَ بِالعِلمِ ، وَالجَفاءَ بِالحِلمِ ، وَالجَورَ بِالعَدلِ ، وَالقَطيعَةَ بِالبِرِّ ، وَالجَزَعَ بِالصَّبرِ . (3)

4 / 6عِلمٌ لا يَنفَعُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ عِلما نافِعا ، وأعوذُ بِكَ مِن عِلمٍ لا يَنفَعُ . (4)

مسند ابن حنبل عن أنس :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ يَقولُ : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن عِلمٍ لا يَنفَعُ ، وعَمَلٍ لا يُرفَعُ ، وقَلبٍ لا يَخشَعُ ، وقَولٍ لا يُسمَعُ . (5)

مصباح الشريعة_ فيما نَسَبَهُ إلَى الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام _: قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : «نَعوذُ بِاللّهِ مِن عِلمٍ لا يَنفَعُ» ، وهُوَ العِلمُ الَّذي يُضادُّ العَمَلَ بِالإِخلاصِ ، وَاعلَم أنَّ قَليلَ العِلمِ يَحتاجُ إلى كَثيرِ العَمَلِ ، لِأَنَّ عِلمَ ساعَةٍ يُلزِمُ صاحِبَهُ استِعمالَهُ طولَ عُمُرِهِ (6) . (7)

.


1- .مُهَج الدعوات : ص 126 ، مستدرك الوسائل : ج 11 ص 111 ح 12556 .
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 337 ح 982 عن عمّار بن موسى .
3- .الكافي : ج 2 ص 590 و ص 592 ح 31 وراجع مصباح المتهجّد : ص 277 .
4- .السنن الكبرى للنسائي : ج 4 ص 444 ح 7867 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1263 ح 3843 نحوه ، صحيح ابن حبّان : ج 1 ص 283 ح 82 ، المعجم الأوسط : ج 9 ص 32 ح 9050 كلّها عن جابر بن عبد اللّه و ج 7 ص 154 ح 7139 عن عائشة ، كنز العمّال : ج 2 ص 210 ح 3804 .
5- .مسند ابن حنبل : ج 4 ص 507 ح 13675 ، صحيح ابن حبّان : ج 1 ص 284 ح 83 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 7 ص 18 ح 8 ، مسند أبي يعلى : ج 3 ص 207 ح 2837 ، كنز العمّال : ج 2 ص 693 ح 5105 .
6- .في المصدر : «استعمال طول العمر» ، والتصويب من بحار الأنوار .
7- .مصباح الشريعة : ص 344 ، بحار الأنوار : ج 2 ص 32 ح 23 .

ص: 305

4 / 6 دانش بى سود

امام على عليه السلام :اى پروردگار من! به تو پناه مى برم از اين كه نادانى را به جاى دانايى بخرم _ چنان كه ديگران خريدند _ ، يا سبكسرى را به جاى خردمندى .

امام صادق عليه السلام_ در دعاى صبح و شام _: بار خدايا! به يارى تو ، روز را به شب و شب را به روز مى رسانيم ، و به كمك تو زنده ايم ، و به قدرت تو مى ميريم ، و به سوى تو حركت مى كنيم . به تو پناه مى برم از اين كه خوار شوم يا [كسى را] خوار گردانم ، يا گم راه شوم يا گم راه گردانم ، يا ستم كنم يا به من ستم شود ، يا نادانى كنم يا با من به نادانى رفتارشود .

الكافى_ به نقل از عبد الرحمان بن سيابه _: امام صادق عليه السلام اين دعا را به من داد : «ستايش ، خدايى را كه صاحب ستايش و سزامند آن و پايانه و جايگاه آن است ... و [خدايا!] به تو پناه مى برم از اين كه نادانى را به جاى دانايى بخرم ، و تندى را به جاى بردبارى ، و ستم را به جاى دادگرى ، و بريدن از خويشان را به جاى نيكى به آنان ، و ناشكيبى را به جاى شكيبايى .

4 / 6دانش بى سودپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! دانشى سودمند از تو درخواست مى كنم و از دانشى كه سود نبخشد ، به تو پناه مى برم .

مسند ابن حنبل_ به نقل از اَنَس _: پيامبر خدا مى گفت : «بار خدايا! من از دانشى كه سود نبخشد و كردارى كه [به درگاه تو] بالا نرود و دلى كه خشوع نداشته باشد و سخنى كه شنيده نشود ، به تو پناه مى برم» .

مصباح الشريعة_ در حديثى كه به امام صادق عليه السلام نسبت داده است _: پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «به خدا پناه مى بريم از دانشى كه سود نبخشد» و آن ، دانشى است كه با عملِ خالصانه ، در تضاد باشد . بدان كه : اندكِ دانش ، نياز به عملِ بسيار دارد ؛ زيرا دانشِ [آموخته شده در] يك ساعت ، صاحب خود را وا مى دارد كه در تمام عمرش آن را به كار بندد .

.

ص: 306

4 / 7الشِّركُمسند ابن حنبل عن أبي موسى الأشعري :خَطَبَنا رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ذاتَ يَومٍ فَقالَ : أيُّهَا النّاسُ ، اتَّقوا هذَا الشِّركَ ، فَإِنَّهُ أخفى مِن دَبيبِ النَّملِ . فَقالَ لَهُ مَن شاءَ اللّهُ أن يَقولَ : وكَيفَ نَتَّقيهِ وهُوَ أخفى مِن دَبيبِ النَّملِ ، يا رَسولَ اللّهِ ؟ قالَ : قولوا : اللّهُمَّ إنّا نَعوذُ بِكَ مِن أن نُشرِكَ بِكَ شَيئا نَعلَمُهُ ، ونَستَغفِرُكَ لِما لا نَعلَمُ . (1)

4 / 8مُضِلّاتُ الفِتَنِرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ مِن دُعاءٍ كانَ يَدعو بِهِ _: أعوذُ بِكَ مِنَ ضَرّاءَ مُضِرَّةٍ ، وفِتنَةٍ مُضِلَّةٍ ، اللّهُمَّ زَيِّنّا بِزينَةِ الإِيمانِ ، وَاجعَلنا هُداةً مُهتَدينَ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن عَذابِ القَبرِ ، وأعوذُ بِكَ مِن فِتنَةِ المَسيحِ الدَّجّالِ (3) ، وأعوذُ بِكَ مِن فِتنَةِ المَحيا وفِتنَةِ المَماتِ ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ المَأثَمِ وَالمَغرَمِ (4) . (5)

.


1- .مسند ابن حنبل : ج 7 ص 146 ح 19625 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 7 ص 88 ح 1 ، تفسير ابن كثير : ج 4 ص 334 ، كنز العمّال : ج 3 ص 481 ح 7521 .
2- .سنن النسائي : ج 3 ص 55 ، مسند ابن حنبل : ج 6 ص 366 ح 18353 فيه «مهديّين» بدل «مهتدين» وكلاهما عن عمّار بن ياسر ، كنز العمّال : ج 2 ص 688 ح 5086 .
3- .دَجَّلَ : إذا لَبّس وموّه ، والدجَّال : من أبنية المبالغة : أي يكثر منه الكذب والتلبيس ، والدجّال هو الذي يظهر في آخر الزمان يدّعي الاُلوهيّة (النهاية : ج 2 ص 102 «دجل») .
4- .المَغرَمُ كالغُرم ، وهو الدَّين ، ويريد به ما استُدين فيما يكرهه اللّه ، أو فيما يجوز ثمّ عجز عن أدائه ، فأمّا دين احتاج إليه ، وهو قادر على أدائه ، فلا يستعاذ منه (النهاية : ج 3 ص 363 «غرم») .
5- .صحيح البخاري : ج 1 ص 286 ح 798 ، صحيح مسلم : ج 1 ص 412 ح 129 ، سنن أبي داوود : ج 1 ص 233 ح 880 ، سنن النسائي : ج 3 ص 56 كلّها عن عائشة و ج 4 ص 104 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 525 ح 3494 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1262 ح 3840 والثلاثة الأخيرة عن ابن عبّاس وليس فيها ذيله ، كنز العمّال : ج 1 ص 487 ح 2133 .

ص: 307

4 / 7 شِرك
4 / 8 فتنه هاى گم راه كننده

4 / 7شِركمسند ابن حنبل_ به نقل از ابو موسى اشعرى _:روزى پيامبر خدا براى ما سخنرانى كرد و فرمود : «اى مردم! از اين شرك بپرهيزيد ؛ چرا كه آن از خزيدن مورچه هم ناپيداتر است» . كسى _ كه خدا خواست بگويد _ گفت : اى پيامبر خدا! حال كه از خزيدن مورچه هم ناپيداتر است ، چگونه از آن بپرهيزيم ؟ فرمود : «بگوييد : بار خدايا! به تو پناه مى بريم از اين كه چيزى را دانسته ، شريك تو گردانيم ، و براى آنچه ندانسته چنين مى كنيم ، از تو آمرزش مى طلبيم» .

4 / 8فتنه هاى گم راه كنندهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در دعايى كه همواره مى خواند _:از سختى هاى گزند رساننده و از فتنه هاى گم راه كننده ، به تو پناه مى برم . بار خدايا! ما را به زيور ايمان بياراى ، و راه نمايانى ره يافته قرارمان ده .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! از عذاب قبر به تو پناه مى برم ، از فتنه مسيح دروغين به تو پناه مى برم، از فتنه زندگى و فتنه مردن به تو پناه مى برم . بار خدايا! از گنهكارى و بدهكارى [_ِ بيش] (1) به تو پناه مى برم .

.


1- .منظور ، بدهكار بودن بابت چيزى است كه خداوند از آن ، ناخشنود باشد و يا بدهىِ فراوانى كه ديگر نتوان آن را پس داد ، هر چند گرفتن آن ، جايز بوده باشد . م .

ص: 308

الإمام عليّ عليه السلام :إلهي أسأَ لُكَ مَسأَلَةَ مَن يَعرِفُكَ كُنهَ مَعرِفَتِكَ ، مِن كُلِّ خَيرٍ يَنبَغي لِلمُؤمِنِ أن يَسلُكَهُ ، وأعوذُ بِكَ مِن كُلِّ شَرٍّ وفِتنَةٍ أعَذتَ بِها أحِبّاءَكَ مِن خَلقِكَ ، إنَّكَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ . (1)

عنه عليه السلام :نَعوذُ بِاللّهِ مِن سوءِ كُلِّ الرَّيبِ (2) ، وظُلَمِ الفِتَنِ ، ونَستَغفِرُهُ مِن مَكاسِبِ الذُّنوبِ ، ونَستَعصِمُهُ مِن مَساوِي الأَعمالِ ، ومَكارِهِ الآمالِ . (3)

عنه عليه السلام :نَعوذُ بِاللّهِ مِن مُضيقِ مَضايِقِ السُّبُلِ عَلى أهلِها بَعدَ اتِّساعِ مَناهِجِ الحَقِّ ، لِطَمسِ آياتِ مُنيرِ الهُدى ، بِلُبسِ ثِيابِ مُضِلّاتِ الفِتَنِ (4) . (5)

عنه عليه السلام :لا يَقولَنَّ أحَدُكُم : «اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الفِتنَةِ» ؛ لِأَنَّهُ لَيسَ أحَدٌ إلّا وهُوَ مُشتَمِلٌ عَلى فِتنَةٍ ، ولكِن مَنِ استَعاذَ فَليَستَعِذ مِن مُضِلّاتِ الفِتَنِ ، فَإِنَّ اللّهَ سُبحانَهُ يَقولُ : «وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا أَمْوَ لُكُمْ وَأَوْلَ_دُكُمْ فِتْنَةٌ» (6) . (7)

.


1- .بحار الأنوار : ج 94 ص 96 ح 12 نقلاً عن الكتاب العتيق الغروي .
2- .الرَّيبُ : الشّكُّ (النهاية : ج 2 ص 286 «ريب») .
3- .الكافي : ج 8 ص 175 ح 194 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 353 ح 31 .
4- .في المصدر : «تلبسُ ثيابه مُضلّات العمل» ، وما أثبتناه من بحار الأنوار .
5- .الغارات : ج 1 ص 157 عن أبي زكريّا ، بحار الأنوار : ج 78 ص 2 ح 50 .
6- .الأنفال : 28 .
7- .نهج البلاغة : الحكمة 93، مجمع البيان : ج 4 ص 824 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 197 ح 6 .

ص: 309

امام على عليه السلام :معبودا! از تو _ به سان درخواست كردنِ كسى كه تو را عميقا شناخته است _ درخواست مى كنم هر خيرى را كه سزاوار است مؤمن آن را بپويد ، و به تو پناه مى برم از هر شرّ و فتنه اى كه آفريدگان محبوبت را از آنها در پناه خود گرفتى . به راستى كه تو بر هر چيزى توانايى .

امام على عليه السلام :از بدىِ هر شكّى و از تاريكى هاى فتنه ها ، به خدا پناه مى بريم و براى گناهانى كه كرده ايم ، از او آمرزش مى طلبيم ، و از او مى خواهيم كه ما را از كردارهاى بد و آرزوهاى ناخوشايند ، مصون بدارد .

امام على عليه السلام :پناه مى بريم به خدا از اين كه پس از فراخ شدنِ شاه راه هاى حق ، بر اثر محو سايه افكندنِ فتنه هاى گم راه كننده بر همه جا ، نشانه هاى راه راست و روشن ، محو شوند و بدين سبب ، راه ها [ى حق ]بر رهروانشان تنگ گردند .

امام على عليه السلام :هيچ يك از شما نگويد : «بار خدايا! از فتنه به تو پناه مى برم» ؛ زيرا هيچ كس نيست مگر آن كه فتنه اى در بردارد . پس اگر كسى خواست [به خدا ]پناه ببرد ، از فتنه هاى گم راه كننده [به او ]پناه بَرَد ؛ چرا كه خداوند سبحان مى فرمايد : «بدانيد كه دارايى ها و فرزندان شما فتنه اند» .

.

ص: 310

الإمام الصادق عليه السلام :سَمِعَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام رَجُلاً يَقولُ : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الفِتنَةِ . قالَ : أراكَ تَتَعَوَّذُ مِن مالِكَ ووَلَدِكَ ؛ يَقولُ اللّهُ تَعالى : «إَنَّمَا أَمْوَ لُكُمْ وَأَوْلَ_دُكُمْ فِتْنَةٌ» (1) ! ولكِن قُل : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن مُضِلّاتِ الفِتَنِ . (2)

عنه عليه السلام_ مِن دُعائِهِ بَعدَ صَلاةِ العَصرِ _: اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن مُضِلّاتِ الفِتَنِ ، ما ظَهَرَ مِنها وما بَطَنَ ، وَالإِثمِ وَالبَغيِ بِغَيرِ الحَقِّ ، وأن اُشرِكَ بِكَ ما لَم تُنَزِّل بِهِ سُلطانا ، وأن أقولَ عَلَيكَ ما لا أعلَمُ... وأعوذُ بِدِرعِكَ الحَصينَةِ الَّتي لا تُرامُ (3) . (4)

الإمام الكاظم عليه السلام :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن مالٍ يَكونُ عَلَيَّ فِتنَةً ، ومِن وَلَدٍ يَكونُ لي عَدُوّا . (5)

4 / 9الضَّلالَةُ بَعدَ الهِدايَةِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِعِزَّتِكَ لا إلهَ إلّا أنتَ أن تُضِلَّني ، أنتَ الحَيُّ الَّذي لا يَموتُ ، وَالجِنُّ وَالإِنسُ يَموتونَ . (6)

.


1- .التغابن : 15 .
2- .الأمالي للطوسي : ص 580 ح 1201 عن عبد اللّه بن محمّد بن عبيد ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 72 ، أعلام الدين : ص 210 كلاهما عن محمّد بن عجلان وكلّها عن الإمام الهادي عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 93 ص 325 ح 7 .
3- .رمتُ الشيء : طلبته (المصباح المنير : ص 246 «روم») .
4- .مصباح المتهجّد : ص 76 ح 124 ، فلاح السائل : ص 362 ح 242 ، البلد الأمين : ص 20 كلّها عن معاوية بن عمّار ، بحار الأنوار : ج 86 ص 89 ح 12 .
5- .مصباح المتهجّد : ص 503 ح 584 ، البلد الأمين : ص 101 ، المصباح للكفعمي : ص 146 ، بحار الأنوار : ج 90 ص 153 .
6- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2086 ح 67 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 646 ح 2748 ، صحيح ابن حبّان : ج 3 ص 181 ح 898 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 4 ص 399 ح 7684 نحوه وكلّها عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 2 ص 180 ح 3636 .

ص: 311

4 / 9 گم راهى پس از ره يافتن

امام صادق عليه السلام :امير مؤمنان شنيد كه مردى مى گويد : بار خدايا! من از فتنه به تو پناه مى برم . فرمود : «مى بينم كه از مال و فرزندت پناه مى برى! [چرا كه] خداى تعالى مى فرمايد : «دارايى ها و فرزندان شما فتنه اند» . پس [به جاى آن] بگو : بار خدايا ، من از فتنه هاى گم راه كننده به تو پناه مى برم» .

امام صادق عليه السلام_ در دعاى بعد از نماز عصر _: بار خدايا! من از فتنه هاى گم راه كننده ، چه آشكار و چه پنهانش ، و از گناه و تجاوزِ به ناحق ، به تو پناه مى برم ، و [به تو پناه مى برم] از اين كه چيزى را شريك تو گردانم كه بر درستىِ آن ، حجّتى قرار نداده اى ، و از اين كه چيزى را به تو نسبت دهم كه نمى دانم ... و پناه مى برم به جوشن استوار و نفوذناپذير تو .

امام كاظم عليه السلام :بار خدايا! از مالى كه براى من فتنه ، و از فرزندى كه دشمن من باشد ، به تو پناه مى برم .

4 / 9گم راهى پس از ره يافتنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا ، اى آن كه معبودى جز تو نيست! به عزّت تو پناه مى برم از اين كه مرا گم راه سازى . تو آن زنده اى هستى كه هرگز نمى ميرد ، در حالى كه جن و انس مى ميرند .

.

ص: 312

الإمام الصادق عليه السلام :اللّهُمَّ . . . وأعِذنا أن نَرجِعَ بَعدَ إذ هَدَيتَنا ضالّينَ مُضِلّينَ ، وأجِرنا مِنَ الحَيرَةِ فِي الدّينِ ، وتَوَفَّنا مُسلِمينَ ، وألحِقنا بِالصّالِحينَ . (1)

الإمام عليّ عليه السلام_ في خُطبَةِ يَومِ الفِطرِ _: نَستَهدِي اللّهَ بِالهُدى ، ونَعوذُ بِهِ مِنَ الضَّلالَةِ وَالرَّدى . (2)

الإمام الصادق عليه السلام_ في جَوابِ خُطبَةِ النِّكاحِ _: ونَعوذُ بِاللّهِ مِنَ العَمى بَعدَ الهُدى ، وَالعَمَلِ في مَضَلّاتِ الهَوى . (3)

4 / 10مَساوِئُ الأَخلاقِأ _ الكِبرُرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ في بَيانِ آفَةِ الكِبرِ _: أعوذُ بِكَ مِن نَفخَةِ الكِبرِياءِ . (4)

الإمام عليّ عليه السلام_ مِن خُطبَتِهِ فِي التَّحذيرِ مِن إبليسَ لَعَنَهُ اللّهُ _: اِستَعيذوا بِاللّهِ مِن لَواقِحِ الكِبرِ ، كَما تَستَعيذونَهُ مِن طَوارِقِ الدَّهرِ . (5)

ب _ الرِّياءُشعب الإيمان عن أبي بكر :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : تَعَوَّذوا بِاللّهِ مِن خُشوعِ النِّفاقِ . قالوا : يا رَسولَ اللّهِ ، وما خُشوعُ النِّفاقِ ؟ قالَ : خُشوعُ البَدَنِ ونِفاقُ القَلبِ . (6)

.


1- .الدروع الواقية : ص 114 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 154 .
2- .مصباح المتهجّد : ص 660 ح 728 عن عبد اللّه الأزدي ، بحار الأنوار : ج 91 ص 30 ح 5 .
3- .الكافي : ج 5 ص 372 ح 5 .
4- .إحياء علوم الدِّين : ج 3 ص 500 ؛ بحار الأنوار : ج 73 ص 193 .
5- .نهج البلاغة : الخطبة 192 ، غرر الحكم : ح 2556 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 88 ح 2101 ، بحار الأنوار : ج 14 ص 468 ح 37 .
6- .شعب الإيمان : ج 5 ص 364 ح 6967 ، نوادر الاُصول : ج 1 ص 389 و ج 2 ص 208 ، الفردوس : ج 2 ص 49 ح 2280 نحوه ، كنز العمّال : ج 8 ص 196 ح 22525 .

ص: 313

4 / 10 خوى هاى زشت
الف _ تكبّر
ب _ ريا

امام صادق عليه السلام :بار خدايا! ... ما را در پناه خويش بگير تا مبادا بعد از آن كه هدايتمان فرموده اى ، دوباره گم راه و گم راه كننده شويم ، و از سرگشتگى در دين ، پناهمان ده . ما را مسلمان بميران و به نيكان ملحق فرما .

امام على عليه السلام_ در خطبه روز فطر _: از خداوند مى خواهيم كه ما را به راه راست ، راه نمايى كند ، و از گم راهى و هلاكت به او پناه مى بريم .

امام صادق عليه السلام_ در جواب خطبه ازدواج _: از كورىِ پس از هدايت و از عمل در گم راهى هاى هواى نفس ، به خدا پناه مى بريم .

4 / 10خوى هاى زشتالف _ تكبّرپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در بيان آفت تكبّر _: از باد تكبّر ، به تو پناه مى برم .

امام على عليه السلام_ در خطبه خود براى برحذر داشتن از ابليس لعين _: از بارور كننده هاى تكبّر ، به خدا پناه ببريد ؛ همان سان كه از بلاهاى روزگار ، به او پناه مى بريد .

ب _ رياشعب الإيمان_ به نقل از ابو بكر _: پيامبر خدا فرمود : «از خشوع منافقانه ، به خدا پناه ببريد» . [اصحاب] گفتند : اى پيامبر خدا! خشوع منافقانه چيست؟ فرمود : «اين كه تن خاشع باشد و دل منافق» .

.

ص: 314

منية المريد :قالَ صلى الله عليه و آله : اِستَعيذوا بِاللّهِ مِن جُبِّ (1) الخِزيِ ، قيلَ : وما هُوَ يا رَسولَ اللّهِ ؟ قالَ : وادٍ في جَهَنَّمَ اُعِدَّ لِلمُرائينَ . (2)

سنن الترمذي عن أبي هريرة :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : تَعَوَّذوا بِاللّهِ مِن جُبِّ الحُزنِ . قالوا : يا رَسولَ اللّهِ وما جُبُّ الحُزنِ ؟ قالَ : وادٍ في جَهَنَّمَ ، تَتَعَوَّذُ مِنهُ جَهَنَّمُ كُلَّ يَومٍ مِئَةَ مَرَّةٍ . قُلنا : يا رَسولَ اللّهِ ، ومَن يَدخُلُهُ ؟ قالَ : القُرّاءُ المُراؤونَ بِأَعمالِهِم . (3)

الإمام عليّ عليه السلام :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن أن تَحسُنَ في لامِعَةِ العُيونِ عَلانِيَتي ، وتَقبُحَ فيما اُبطِنُ لَكَ سَريرَتي ، مُحافِظا عَلى رِئاءِ (4) النّاسِ مِن نَفسي بِجَميعِ ما أنتَ مُطَّلِعٌ عَلَيهِ مِنّي ، فَاُبدِيَ لِلنّاسِ حُسنَ ظاهِري ، واُفضِيَ إلَيكَ بِسوءِ عَمَلي ، تَقَرُّبا إلى عِبادِكَ ، وتَباعُدا مِن مَرضاتِكَ . (5)

الإمام زين العابدين عليه السلام_ في دُعاءِ يَومِ عَرَفَةَ _: اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن تَحسُنَ في رامِقَةِ العُيونِ عَلانِيَتي، وتَفتَحَ (6) فيما أخلو لَكَ سَريرَتي، مُحافِظا عَلى رِئاءِ النّاسِ مِن نَفسي، مُضَيِّعا ما أنتَ مُطَّلِعٌ عَلَيهِ مِنّي ، فَاُبدِيَ لَكَ بِأَحسَنِ أمري ، وأخلُوَ لَكَ بِشَرِّ فِعلي ، تَقَرُّبا إلَى المَخلوقينَ بِحَسَناتي ، وفِرارا مِنهُم إلَيكَ بِسَيِّئاتي ، حَتّى كَأَنَّ الثَّوابَ لَيسَ مِنكَ ، وكَأَنَّ العِقابَ لَيسَ إلَيكَ ، قَسوَةً مِن مَخافَتِكَ مِن قَلبي ، وزَلَلاً عَن قُدرَتِكَ مِن جَهلي ، فَيَحُلَّ بي غَضَبُكَ ، ويَنالَني مَقتُكَ (7) ، فَأَعِذني مِن ذلِكَ كُلِّهِ ، وقِني بِوِقايَتِكَ الَّتي وَقَيتَ بِها عِبادَكَ الصّالِحينَ . (8)

.


1- .الجُبُّ : البئر ، وقيل : هي البئر الكثيرة الماء ، البعيدة القعر (لسان العرب : ج 1 ص 250 «جبب») .
2- .منية المريد : ص 318 ، بحار الأنوار : ج 72 ص 303 ح 50 .
3- .سنن الترمذي : ج 4 ص 593 ح 2383 ، سنن ابن ماجة : ج 1 ص 94 ح 256 ، المعجم الأوسط : ج 3 ص 261 ح 3090 و ج 6 ص 202 ح 6189 ، تهذيب الكمال : ج 34 ص 302 والثلاثة الأخيرة نحوه ، كنز العمّال : ج 3 ص 479 ح 7515 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 61 ح 242 عن التميمي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام وفيه صدره فقط ، بحار الأنوار : ج 73 ص 158 ح 2 .
4- .في المصدر : «رثاء» ، والتصويب من بحار الأنوار .
5- .نهج البلاغة : الحكمة 276 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 231 ح 7 .
6- .كذا في المصدر والظاهر أنّه تصحيف ، والصواب : «تَقبُحَ» كما في الرواية السابقة .
7- .المَقْتُ : أشدّ البغض (النهاية : ج 4 ص 346 «مقت») .
8- .الإقبال : ج 2 ص 116 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 238 وراجع كشف الغمّة : ج 2 ص 287 وتاريخ دمشق : ج 41 ص 409 وسير أعلام النبلاء : ج 4 ص 396 وتاريخ دمشق : ج 41 ص 409 .

ص: 315

منية المريد :پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «از چاه رسوايى ، به خدا پناه ببريد» . گفته شد : آن چيست ، اى پيامبر خدا؟ فرمود : «دره اى در دوزخ كه براى رياكاران آماده شده است» .

سنن الترمذى_ به نقل از ابو هريره _: پيامبر خدا فرمود : «از چاه اندوه ، به خدا پناه ببريد» . [اصحاب] گفتند : چاه اندوه چيست ، اى پيامبر خدا؟ فرمود : «دره اى است در دوزخ كه خود دوزخ نيز روزى صد مرتبه ، از آن به خدا پناه مى برد» . گفتيم : اى پيامبر خدا! چه كسى وارد آن مى شود ؟ فرمود : «قاريانى كه در كارهاى خود ، ريا كنند».

امام على عليه السلام :خداوندا! پناه مى برم به تو از اين كه بيرونم را در نگاه چشم ها [ى مردم ]نيكو بنمايى ، ولى درونم را كه براى تو آشكار است ، زشت گردانى . و اين در حالى خواهد بود كه خود را رياكارانه ، در نزد مردم به چيزهايى وادار كنم كه تو خود از نسبت من با آنها آگاهى ، پس ظاهر نيكويم را براى مردم آشكار دارم و بدىِ كردارم را نزد تو آورم تا بدين سان ، به بندگانت نزديك شوم و از خشنودى تو به دور مانم .

امام زين العابدين عليه السلام_ در دعاى روز عرفه _:خداوندا! به تو پناه مى برم از اين كه بيرونم را در نگاه چشم ها نيكو بنمايى ، ولى درونم را كه با تو خلوت دارم ، زشت گردانى . آن در حالى خواهد بود كه خويشتن را در چشم مردم نگه دارم و آن [نيّت و اعمال نهانى ام] را كه تو از آن آگاهى ، تباه كنم ، پس نيكوترين كارم را برايت آشكار سازم و بدترين كردارم را براى خلوت تو بگذارم تا بدين ترتيب ، با خوبى هايم خود را به مخلوقين نزديك سازم و با بدى هايم از آنان به سوى تو بگريزم _ چندان كه گويى پاداش و كيفر دادن ، در دست تو نيست _ ؛ از آن رو كه نسبت به ترس از تو ، سنگ دل گشته باشم و از سر جهل و نادانى ، قدرت تو را ناديده گرفته باشم و در نتيجه ، خشم تو بر من فرود آيد ، و كين تو مرا در رسد . پس مرا از همه اينها ، در پناه خويش درآور و با نگهدارى خود _ كه بندگان شايسته ات را با آن نگه داشته اى _ مرا نگه دار .

.

ص: 316

الإمام الصادق عليه السلام :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن أعمَلَ مِن طاعَتِكَ قَليلاً أو كَثيرا اُريدُ بِهِ أحَدا غَيرَكَ ، أو أعمَلَ عَمَلاً يُخالِطُهُ رِياءٌ . (1)

ج _ الحِرصُ وَالطَّمَعُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :اِستَعيذوا بِاللّهِ مِنَ الرُّغبِ (2) . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :اِستَعيذوا بِاللّهِ مِن طَمَعٍ يَهدي إلى طَبَعٍ (4) ، ومِن طَمَعٍ يَهدي إلى غَيرِ مَطمَعٍ ، ومِن طَمَعٍ حَيثُ لا طَمَعَ . (5)

.


1- .الإقبال : ج 1 ص 120 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 327 ح 1 .
2- .الرُّغبُ شؤمٌ : أي الشّره والحرصُ على الدُّنيا ، وقيل : سَعَةُ الأمل وطلب الكثير (النهاية : ج 2 ص 238 «رغب») .
3- .الدعاء للطبراني : ص 413 ح 1396 ، نوادر الاُصول : ج 2 ص 142 وفيه «تعوّذوا» بدل «استعيذوا» ، الفردوس : ج 1 ص 86 ح 273 وفيه «الزغب» بدل «الرغب» وكلّها عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 3 ص 199 ح 6160 .
4- .أي يؤدّي إلى شينٍ وعيبٍ ، والطَّبَعُ _ بالتحريك _ : الدّنَسُ ، وأصله من الوسخ والدَّنس يغشيان السَّيف ، ثمّ استعمل فيما يشبه ذلك من الأوزار والآثام وغيرها من المقابح (النهاية : ج 3 ص 112 «طبع») .
5- .مسند ابن حنبل : ج 8 ص 237 ح 22082 و ص 266 ح 22189 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 716 ح 1956 كلاهما نحوه ، المنتخب من مسند عبد بن حميد : ص 70 ح 115 كلّها عن معاذ بن جبل ، كنز العمّال : ج 3 ص 495 ح 7577 وراجع المعجم الكبير : ج 18 ص 53 ح 94 والتاريخ الكبير : ج 8 ص 266 ومسند الشاميّين : ج 3 ص 98 ح 1872 .

ص: 317

ج _ آزمندى و فزون خواهى

امام صادق عليه السلام :بار خدايا! به تو پناه مى برم از اين كه طاعت تو را ، اندك يا بسيار ، به كار بندم ، ولى نيّتم از آنِ كسى جز تو باشد ، يا عملى انجام دهم كه آميخته با ريا باشد .

ج _ آزمندى و فزون خواهىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از آزمندى به خدا پناه ببريد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به خدا پناه ببريد از طمعى كه به ننگ و پستى كشانَد ، و از طمعى كه به چيز ناخواسته اى بيانجامد ، و از طمع به چيزى كه هرگز تحقّق نيابد .

.

ص: 318

الإمام عليّ عليه السلام :نَعوذُ بِاللّهِ مِنَ المَطامِعِ الدَّنِيَّةِ ، وَالهِمَمِ الغَيرِ المَرضِيَّةِ . (1)

الإمام زين العابدين عليه السلام_ مِن دُعائِهِ فِي الظُّلاماتِ _: صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وأيِّدني مِنكَ بِنِيَّةٍ صادِقَةٍ ، وصَبرٍ دائِمٍ ، وأعِذني مِن سوءِ الرَّغبَةِ ، وهَلَعِ (2) أهلِ الحِرصِ . (3)

د _ البُخلُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ البُخلِ . (4)

علل الشرائع عن أبي بصير :قُلتُ لِأَبي جَعفَرٍ عليه السلام : كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَتَعَوَّذُ مِنَ البُخلِ ؟ فَقالَ : نَعَم يا أبا مُحَمَّدٍ ، في كُلِّ صَباحٍ ومَساءٍ ، ونَحنُ نَتَعَوَّذُ بِاللّهِ مِنَ البُخلِ ، يَقولُ اللّهُ عز و جل : «وَ مَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (5) . (6)

المصنّف لابن أبي شيبة عن أنس :إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله كانَ يَتَعَوَّذُ مِنَ الجُبنِ وَالبُخلِ ، ومِن فِتنَةِ المَحيا وَالمَماتِ ، ومِن عَذابِ القَبرِ . (7)

ه _ سَكرَةُ الغِنىالإمام عليّ عليه السلام :اِستَعيذوا بِاللّهِ مِن سَكرَةِ الغِنى ؛ فَإِنَّ لَهُ سَكرَةً بَعيدَةَ الإِفاقَةِ . (8)

.


1- .غرر الحكم : ح 9974 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 498 ح 9173 .
2- .الهَلَعُ : أشدّ الجزع والضّجر (النهاية : ج 5 ص 269 «هلع») .
3- .الصحيفة السجّاديّة : ص 63 الدعاء 14 ، المصباح للكفعمي : ص 280 .
4- .تنبيه الخواطر : ج 1 ص 172 .
5- .التغابن : 16 .
6- .علل الشرايع : ص 548 ح 4 ، تفسير العيّاشي : ج 2 ص 244 ح 26 ، قصص الأنبياء : ص 118 ح 118 نحوه ، بحار الأنوار : ج 12 ص 147 ح 1 .
7- .المصنّف لابن أبي شيبة : ج 7 ص 19 ح 17 و ج 3 ص 251 ح 12 ، كنز العمّال : ج 2 ص 264 ح 3979 .
8- .غرر الحكم : ح 2555 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 88 ح 2101 .

ص: 319

د _ بُخل
ه _ سرمستى توانگرى

امام على عليه السلام :از طمع هاى پست و خواست ها و آرزوهاى ناپسند ، به خدا پناه مى بريم .

امام زين العابدين عليه السلام_ در دعاى خود در باره ستم ها و حق كشى ها _: [خدايا!] بر محمّد و خاندان او درود فرست و مرا از جانب خودت ، با نيّتى راستين و شكيبى هميشگى ، يارى ده و از خواهش هاى بد و بى قرارىِ آزمندان ، در پناه خود بگير .

د _ بُخلپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوندا! از بخل ، به تو پناه مى برم .

علل الشرائع_ به نقل از ابو بصير _: به امام باقر عليه السلام گفتم : آيا پيامبر خدا نيز از بخل ، به خدا پناه مى برد؟ فرمود : «آرى _ اى ابو محمّد _ در هر بام و شام . ما نيز از بخل ، به خدا پناه مى بريم . خداوند عز و جل مى فرمايد : «و كسانى كه از بخل نفس خويش مصون مانند ، آنان اند كه رستگارند» » .

المصنَّف ، ابن ابى شيبة_ به نقل از اَنَس _: پيامبر صلى الله عليه و آله از ترسويى و بخل و از فتنه زندگى و مرگ و از عذاب قبر ، به خدا پناه مى برد .

ه _ سرمستى توانگرىامام على عليه السلام :از سرمستىِ [ناشى از] توانگرى ، به خدا پناه ببريد ؛ زيرا مستىِ آن ، دير زايل مى شود .

.

ص: 320

و _ عَداوَةُ أولِياءِ اللّهِ ووِلايَةُ أعدائِهِالإمام عليّ عليه السلام :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن اُعادِيَ لَكَ وَلِيّا ، أو اُوالِيَ لَكَ عَدُوّا ، أو أرضى لَكَ سَخَطا أبَدا . (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اِستَعيذوا بِاللّهِ مِن مَحَبَّةِ أعدائِنا ، وعَداوَةِ أولِيائِنا ، فَتُعاذوا مِن بُغضِنا وعَداوَتِنا ؛ فَإِنَّهُ مَن أحَبَّ أعداءَنا فَقَد عادانا ، ونَحنُ مِنهُ بُراءٌ ، وَاللّهُ عز و جلمِنهُ بَريءٌ . (2)

مصباح المتهجّد عن الشيخ أبي عمرو العمري_ فيما يُدعى بِهِ في غَيبَةِ القائِمِ عليه السلام _: اللّهُمَّ ولا تَجعَلني مِن خُصَماءِ آلِ مُحَمَّدٍ عليهم السلام ، ولا تَجعَلني مِن أعداءِ آلِ مُحَمَّدٍ عليهم السلام ، ولا تَجعَلني مِن أهلِ الحَنَقِ وَالغَيظِ عَلى آلِ مُحَمَّدٍ عليهم السلام ، فَإِنّي أعوذُ بِكَ مِن ذلِكَ فَأَعِذني ، وأستَجيرُ بِكَ فَأَجِرني . (3)

ز _ تِلكَ الخِصالُالإمام الصادق عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَتَعَوَّذُ في كُلِّ يَومٍ مِن سِتِّ خِصالٍ : مِنَ الشَّكِّ وَالشِّركِ ، وَالحَمِيَّةِ 4 وَالغَضَبِ ، وَالبَغيِ وَالحَسَدِ . (4)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن مُنكَراتِ الأَخلاقِ وَالأَعمالِ وَالأَهواءِ . (5)

.


1- .الأمالي للمفيد : ص 166 ح 6 عن إسحاق بن الفضل الهاشمي ، المجتنى : ص 58 ، البلد الأمين : ص 99 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 95 ص 355 ح 10 .
2- .التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري عليه السلام : ص 584 ح 347 ، بحار الأنوار : ج 27 ص 59 ح 20 .
3- .مصباح المتهجّد : ص 416 ح 536 ، كمال الدين : ص 515 ح 43 ، جمال الاُسبوع : ص 319 ، بحار ف الأنوار : ج 95 ص 330 ح 3 .
4- .الخصال : ص 329 ح 24 عن عبد اللّه بن سنان ، بحار الأنوار : ج 72 ص 126 ح 7 .
5- .سنن الترمذي : ج 5 ص 575 ح 3591 ، صحيح ابن حبّان : ج 3 ص 240 ح 960 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 714 ح 1949 ، المعجم الكبير : ج 19 ص 19 ح 36 ، تاريخ دمشق : ج 36 ص 390 ح 7375 كلّها عن قطبة بن مالك نحوه ، كنز العمّال : ج 2 ص 186 ح 3671 .

ص: 321

و _ دشمنى با دوستان خدا و دوستى با دشمنان او
ز _ چند خصلت ديگر

و _ دشمنى با دوستان خدا و دوستى با دشمنان اوامام على عليه السلام :بار خدايا! پناه مى برم به تو از اين كه با دوست تو دشمنى كنم ، يا با دشمن تو دوستى ورزم ، يا به ناخوشنودى تو رضايت دهم [و آنچه را تو نمى پسندى ، بپسندم] .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از دوست داشتن دشمنان ما و دشمن داشتن دوستان ما ، به خدا پناه جوييد تا از بغض به ما و دشمنى با ما ، در پناه خدا قرار بگيريد ؛ زيرا كسى كه دشمنان ما را دوست بدارد ، با ما دشمنى ورزيده است و ما از او بيزاريم و خداى عز و جل نيز از او بيزار است .

مصباح المتهجّد_ به نقل از شيخ ابو عمرو عمرى ، در دعايى كه در غيبت امام مهدى عليه السلام خوانده مى شود _: بار خدايا! مرا از خصومت ورزان با خاندان محمّد صلى الله عليه و آله قرار مده . مرا از دشمنان خاندان محمّد صلى الله عليه و آله قرار مده . مرا از كينه توزان و خشم آوران بر خاندان محمّد صلى الله عليه و آله قرار مده . من از اينها به تو پناه مى آورم . پس مرا پناه بده ، و خود را در سايه حمايت تو در مى آورم . پس مرا در حمايت خود بگير .

ز _ چند خصلت ديگرامام صادق عليه السلام :پيامبر خدا هر روز ، از شش خصلت به خدا پناه مى برد : از شك و شرك و تعصّب و خشم و ستم و حسادت .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! از خوى ها و كردارها و خواهش هاى ناپسند ، به تو پناه مى برم .

.

ص: 322

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ وسوءِ الأَخلاقِ . (1)

مجمع الزوائد عن قطبة :أنَّهُ سَمِعَ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله يَتَعَوَّذُ مِنَ الأَسواءِ وَالأَهواءِ . (2)

4 / 11مَساوِئُ الأَعمالِأ _ الظُّلمُالكتاب«قَالُواْ يَ_أَيُّهَا الْعَزِيزُ إِنَّ لَهُ أَبًا شَيْخًا كَبِيرًا فَخُذْ أَحَدَنَا مَكَانَهُ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ * قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ أَن نَّأْخُذَ إِلَا مَن وَجَدْنَا مَتَ_عَنَا عِندَهُ إِنَّ_ا إِذًا لَّظَ__لِمُونَ» . (3)

الحديثالإمام الباقر عليه السلام_ مِمّا كانَ يَقولُ في سُجودِهِ _: يا كَريمُ يا جَبّارُ ، أعوذُ بِكَ مِن أن أخيبَ أو أحمِلَ ظُلما . (4)

ب _ أنواعُ الذُّنوبِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الذُّنوبِ الَّتي تَمنَعُ إجابَتَكَ ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الذُّنوبِ الَّتي تَمنَعُ رِزقَكَ ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الذُّنوبِ الَّتي تُحِلُّ النِّقَمَ . (5)

.


1- .سنن أبي داوود : ج 2 ص 91 ح 1546 ، سنن النسائي : ج 8 ص 264 كلاهما عن أبي هريرة ، المصنّف لعبد الرزّاق : ج 10 ص 440 ح 19639 عن زيد بن أسلم ، كنز العمّال : ج 2 ص 189 ح 3690 .
2- .مجمع الزوائد : ج 10 ص 303 ح 17453 نقلاً عن البزّار .
3- .يوسف : 78 و 79 .
4- .الكافي : ج 3 ص 327 ح 21 ، قرب الإسناد : ص 5 ح 15 ، مصباح المتهجّد : ص 174 ح 261 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، دعائم الإسلام : ج 1 ص 212 كلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 86 ص 235 ح 58 .
5- .الدعاء للطبراني : ص 410 ح 1385 عن أنس .

ص: 323

4 / 11 كردارهاى زشت
الف _ ستم و حق كشى
ب _ انواع گناهان

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! از ناسازى و دورويى و خوى هاى بد ، به تو پناه مى برم .

مجمع الزوائد :قطبه شنيد كه پيامبر صلى الله عليه و آله از بدى ها و هوس ها ، به خدا پناه مى بَرد .

4 / 11كردارهاى زشتالف _ ستم و حق كشىقرآن«[برادران يوسف] گفتند : اى عزيز! او پدرى پير و سال خورده دارد . بنا بر اين ، يكى از ما را به جاى او بگير ، كه تو را از نيكوكاران مى بينيم» . [يوسف] گفت : «پناه به خدا كه جز آن كس را كه كالاى خود را نزد او يافته ايم ، بازداشت كنيم ؛ [زيرا] در آن صورت ، قطعا ستمكار خواهيم بود»» .

حديثامام باقر عليه السلام_ از دعاهايى كه در سجودش مى گفت _: بزرگوارا! پُر توانا! به تو پناه مى برم از اين كه نوميد و ناكام شوم ، يا ستمى را بر دوش كشم .

ب _ انواع گناهانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! از گناهانى كه مانع اجابت تو مى شوند ، به تو پناه مى برم . بار خدايا! از گناهانى كه مانع روزىِ تو مى شوند ، به تو پناه مى برم . بار خدايا! از گناهانى كه كيفر و عذاب ها را مى آورند ، به تو پناه مى برم .

.

ص: 324

مسند ابن حنبل عن عائشة_ وقَد سُئِلَت عَن دُعاءِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله _: كانَ يَقولُ : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن شَرِّ ما عَمِلَتهُ نَفسي . (1)

الإمام عليّ عليه السلام :اللّهُمَّ ... وأعوذُ بِكَ عِندَ ذلِكَ مِنَ الذَّنبِ المُحبِطِ لِلأَعمالِ . (2)

الكافي عن أبي حمزة الثمالي :قالَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام في خُطبَتِهِ : أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الذُّنوبِ الَّتي تُعَجِّلُ الفَناءَ ، فَقامَ إلَيهِ عَبدُ اللّهِ بِنُ الكَوّاءِ اليَشكُرِيُّ ، فَقالَ : يا أميرَ المُؤمِنينَ : أوَ تَكونُ ذُنوبٌ تُعَجِّلُ الفَناءَ ؟ فَقالَ : نَعَم وَيلَكَ ؛ قَطيعَةُ الرَّحِمِ ، إنَّ أهلَ البَيتِ لَيَجتَمِعونَ ويَتَواسَونَ وهُم فَجَرَةٌ فَيَرزُقُهُمُ اللّهُ عز و جل ، وإنَّ أهلَ البَيتِ لَيَتَفَرَّقونَ ويَقطَعُ بَعضُهُم بَعضا فَيَحرِمُهُمُ اللّهُ وهُم أتقِياءُ . (3)

الدعوات :كانَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام إذا أعطى ما في بَيتِ المالِ أمَرَ بِهِ فَكُنِسَ ، ثُمَّ صَلّى فيهِ ، ثُمَّ يَدعو فَيَقولُ في دُعائِهِ : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن ذَنبٍ يُحبِطُ العَمَلَ ، وأعوذُ بِكَ مِن ذَنبٍ يُعَجِّلُ النِّقَمَ ، وأعوذُ بِكَ مِن ذَنبٍ يُغَيِّرُ النِّعَمَ ، وأعوذُ بِكَ مِن ذَنبٍ يَمنَعُ الرِّزقَ ، وأعوذُ بِكَ مِن ذَنبٍ يَمنَعُ الدُّعاءَ ، وأعوذُ بِكَ مِن ذَنبٍ يَمنَعُ التَّوبَةَ ، وأعوذُ بِكَ مِن ذَنبٍ يَهتِكُ العِصمَةَ (4) ، وأعوذُ بِكَ مِن ذَنبٍ يورِثُ النَّدَمَ ، وأعوذُ بِكَ مِن ذَنبٍ يَحبِسُ القِسَمَ . (5)

.


1- .مسند ابن حنبل : ج 9 ص 272 ح 24088 .
2- .تهذيب الأحكام : ج 3 ص 82 ح 237 عن عبد اللّه بن ميمون عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عليهم السلام ، الكافي : ج 5 ص 46 ح 1 عن ميمون عن الإمام الصادق عنه عليهماالسلام ، مصباح المتهجّد : ص 556 ح 649 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، الإقبال : ج 1 ص 319 عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عنه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 33 ص 453 ح 664 .
3- .الكافي : ج 2 ص 347 ح 7 ، الدعوات : ص 61 ح 151 عن ابن الكوّاء نحوه ، بحار الأنوار : ج 74 ص 137 ح 107 .
4- .العِصمَةُ : المَنَعةُ ، أي ما يعصمه من المهالك يوم القيامة (النهاية : ج 3 ص 249 «عصم») .
5- .الدعوات : ص 60 ح 150 ، بحار الأنوار : ج 91 ص 382 ح 8 .

ص: 325

مسند ابن حنبل_ به نقل از عايشه _در پاسخ به پرسش در باره دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله _ : مى فرمود : «خدايا! من از شرّ كارهايى كه نفْسم كرده است ، به تو پناه مى برم» .

امام على عليه السلام :بار خدايا! ... در اين هنگام ، از گناهِ بر باد دهنده اعمال ، به تو پناه مى برم .

الكافى_ به نقل از ابو حمزه ثمالى _: امير مؤمنان در خطبه اش فرمود : «پناه مى برم به خدا از گناهانى كه مرگ را پيش مى افكنند» . عبداللّه بن كوّاء يَشكُرى برخاست و گفت : اى امير مؤمنان! مگر گناهانى هم هست كه مرگ را پيش افكنند؟ فرمود : «واى بر تو! آرى ؛ بريدن از خويشان . خانواده اى هستند كه گرد هم مى آيند و به يكديگر كمك و يارى مى كنند و با اين كه اهل تقوا نيستند ، خداوند عز و جل آنها را روزى مى دهد و [در مقابل،] خانواده اى پراكنده اند و از يكديگر مى بُرند ، چنين خانواده اى را با آن كه پرهيزگارند ، خداوند [از روزىِ خود] محروم مى سازد» .

الدعوات :امير مؤمنان هر گاه دارايىِ بيت المال را به مردم مى داد ، مى فرمود كه آن را جارو كنند ، سپس در بيت المال نماز مى خواند . آن گاه ، به دعا مى پرداخت و در دعايش مى گفت : «بار خدايا! به تو پناه مى برم از گناهى كه عمل را بر باد مى دهد . به تو پناه مى برم از گناهى كه كيفرها و عذاب ها را شتاب مى بخشد . به تو پناه مى برم از گناهى كه نعمت ها را ديگرگونه مى سازد . به تو پناه مى برم از گناهى كه مانع روزى مى شود . به تو پناه مى برم از گناهى كه مانع دعا مى شود . (1) به تو پناه مى برم از گناهى كه مانع توبه مى شود . به تو پناه مى برم از گناهى كه پرده عصمت را مى درد . به تو پناه مى برم از گناهى كه پشيمانى مى آورد . و به تو پناه مى برم از گناهى كه بهره ها[ى الهى ]را [از رسيدن به شخص ]باز مى دارد» .

.


1- .ممكن است گناه ، توفيق دعا كردن را سلب كند و يا مانع اجابت آن گردد . م .

ص: 326

الإمام زين العابدين عليه السلام_ مِن دُعائِهِ فِي التَّضَرُّعِ وَالاِستِكانَةِ _: أتَنَصَّلُ إلَيكَ مِن ذُنوبِيَ الَّتي قَد أوبَقَتني (1) ، وأحاطَت بي فَأَهلَكَتني ، مِنها فَرَرتُ إلَيكَ رَبِّ تائِبا فَتُب عَلَيَّ ، مُتَعَوِّذا فَأَعِذني ، مُستَجيرا فَلا تَخذُلني . (2)

الإمام الصادق عليه السلام :كانَ أبي عليه السلام يَقولُ : نَعوذُ بِاللّهِ مِنَ الذُّنوبِ الَّتي تُعَجِّلُ الفَناءَ ، وتُقَرِّبُ الآجالَ ، وتُخلِي الدِّيارَ ؛ وهِيَ قَطيعَةُ الرَّحِمِ ، وَالعُقوقُ ، وتَركُ البِرِّ . (3)

تهذيب الأحكام_ فيما يُقالُ بَعدَ نَوافِلِ شَهرِ رَمَضانَ _: أعوذُ بِكَ مِنَ الذُّنوبِ الَّتي تُحدِثُ النِّقَمَ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الذُّنوبِ الَّتي تورِثُ النَّدَمَ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الذُّنوبِ الَّتي تَحبِسُ القِسَمَ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الذُّنوبِ الَّتي تَهتِكُ العِصَمَ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الذُّنوبِ الَّتي تَمنَعُ القَضاءَ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الذُّنوبِ الَّتي تُنزِلُ البَلاءَ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الذُّنوبِ الَّتي تُديلُ (4) الأَعداءَ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الذُّنوبِ الَّتي تَحبِسُ الدُّعاءَ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الذُّنوبِ الَّتي تُعَجِّلُ الفَناءَ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الذُّنوبِ الَّتي تَقطَعُ الرَّجاءَ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الذُّنوبِ الَّتي تورِثُ الشَّقاءَ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الذُّنوبِ الَّتي تُظلِمُ الهَواءَ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الذُّنوبِ الَّتي تَكشِفُ الغِطاءَ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الذُّنوبِ الَّتي تَحبِسُ غَيثَ السَّماءِ . (5)

ج : الإِصرارُ عَلَى الذَّنبِالإمام زين العابدين عليه السلام_ مِن دُعائِهِ فِي الاِعتِرافِ _: إنَّ أحَبَّ عِبادِكَ إلَيكَ ، مَن تَرَكَ الاِستِكبارَ عَلَيكَ ، وجانَبَ الإِصرارَ ، ولَزِمَ الاِستِغفارَ ، وأنَا أبرَأُ إلَيكَ مِن أن أستَكبِرَ ، وأعوذُ بِكَ مِن أن اُصِرَّ ، وأستَغفِرُكَ لِما قَصَّرتُ فيهِ . (6)

.


1- .المُوبقات ، أي الذُّنوب المُهلكات ، يقال : وَبَقَ ، إذا هلك (النهاية : ج 5 ص 146 «وبق») .
2- .الصحيفة السجّاديّة : ص 218 الدعاء 51 .
3- .الكافي : ج 2 ص 448 ح 2 عن إسحاق بن عمّار .
4- .الإدالةُ : الغلبة (النهاية : ج 2 ص 141 «دول») .
5- .تهذيب الأحكام : ج 3 ص 95 ح 257 ، مصباح المتهجّد : ص 572 ح 681 ، الإقبال : ج 1 ص 334 ، ف المصباح للكفعمي : ص 766 كلّها من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 98 ص 137 .
6- .الصحيفة السجّاديّة : ص 55 الدعاء 12 ، المصباح للكفعمي : ص 507 .

ص: 327

ج _ پافشارى در گناه

امام زين العابدين عليه السلام_ در دعا به قصد زارى و اظهار خوارى در درگاه خدا _: از آن گناهانم كه خوار و تباهم ساخته اند و مرا در ميان گرفته اند و به نابودى ام كشانده اند ، به سوى تو مى آيم . از آنها _ اى پروردگار من _ توبه كنان به سوى تو مى گريزم . پس توبه ام را بپذير! و به تو پناه مى آورم . پس پناهم ده! و از تو حمايت مى جويم . پس مرا وا مگذار!

امام صادق عليه السلام :پدرم [امام باقر] عليه السلام مى فرمود : «پناه مى بريم به خدا از گناهانى كه نابودى را شتاب مى بخشند ، و اجل ها را نزديك مى سازند ، و خانه ها را [از صاحبانشان ]خالى مى كنند» . آن گناهان ، عبارت اند از : بريدن از خويشان ، بدرفتارى با پدر و مادر ، و ترك نيكى (/ طاعت) .

تهذيب الأحكام_ در دعاى پس از نافله هاى ماه رمضان _: [خدايا!] به تو پناه مى برم از گناهانى كه كيفرها را پديد مى آورند . به تو پناه مى برم از گناهانى كه پشيمانى به بار مى آورند . به تو پناه مى برم از گناهانى كه قسمت ها را باز مى دارند . به تو پناه مى برم از گناهانى كه پرده هاى عصمت را مى درند . به تو پناه مى برم از گناهانى كه جلوِ قضا [ى الهى ]را مى گيرند . به تو پناه مى برم از گناهانى كه بلا را نازل مى كنند . به تو پناه مى برم از گناهانى كه دشمنان را چيره مى گردانند . به تو پناه مى برم از گناهانى كه مانع [استجابت] دعا مى شوند . به تو پناه مى برم از گناهانى كه نابودى را شتاب مى بخشند . به تو پناه مى برم از گناهانى كه اميد را قطع مى كنند . به تو پناه مى برم از گناهانى كه رنج و بدبختى مى آورند . به تو پناه مى برم از گناهانى كه فضا را تيره و تار مى سازند . به تو پناه مى برم از گناهانى كه پرده را كنار مى زنند [و آدمى را رسوا مى كنند] . به تو پناه مى برم از گناهانى كه باران آسمان را [از ريزش] باز مى دارند.

ج _ پافشارى در گناهامام زين العابدين عليه السلام_ در دعاى به قصد اعتراف [به گناه] _: محبوب ترين بندگانت در نزد تو ، كسى است كه بزرگى نمودن بر تو را فرو هِلَد ، از پاى فشردن [بر گناه ]دورى كند و به آمرزش خواهى [از تو ]چنگ درزند . و من از بزرگى نمودن به درگاه تو ، اعلام برائت مى كنم و از پاى فشردن [در گناه] ، به تو پناه مى برم و براى تقصيرات خود ، از تو آمرزش مى طلبم .

.

ص: 328

4 / 12عَدَمُ الاِنتِفاعِ بِصالِحِ الأَعمالِسنن أبي داوود عن أنس :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ يَقولُ : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن صَلاةٍ لا تَنفَعُ. (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن قَلبٍ لا يَخشَعُ ، ودُعاءٍ لا يُسمَعُ ، ومِن نَفسٍ لا تَشبَعُ ، ومِن عِلمٍ لا يَنفَعُ ، أعوذُ بِكَ مِن هؤُلاءِ الأَربَعِ . (2)

الإمام الصادق عليه السلام :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن نَفسٍ لا تَقنَعُ ... وصَلاةٍ لا تُرفَعُ ، وعَمَلٍ لا يَنفَعُ ، ودُعاءٍ لا يُسمَعُ . (3)

الإمام عليّ عليه السلام_ مِن كِتابِهِ لِأَحَدِ أصحابِهِ _: نَعوذُ بِاللّهِ مِمّا نَعِظُ بِهِ ثُمَّ نُقَصِّرُ عَنهُ . (4)

.


1- .سنن أبي داوود : ج 2 ص 92 ح 1549 ، موارد الظّمآن : ص 605 ح 2441 ، كنز العمّال : ج 2 ص 200 ح 3749 ؛ الكافي : ج 2 ص 586 ح 24 عن ابن أبي يعفور عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 87 ص 272 ح 68 .
2- .سنن الترمذي : ج 5 ص 519 ح 3482 عن عبد اللّه بن عمر ، سنن النسائي : ج 8 ص 264 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 565 ح 14025 كلاهما عن أنس ، سنن ابن ماجة : ج 1 ص 92 ح 250 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 717 ح 1958 كلاهما عن أبي هريرة وكلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 2 ص 179 ح 3631 .
3- .فلاح السائل : ص 426 ح 291 ، مصباح المتهجّد : ص 105 كلاهما عن معاوية بن عمّار ، بحار الأنوار : ج 86 ص 109 ح 9 .
4- .مستطرفات السرائر : ص 142 ح 4 عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 6 ص 134 ح 34 ؛ كنز العمّال : ج 16 ص 200 ح 44221 نقلاً عن العسكري في المواعظ .

ص: 329

4 / 12 بهره مند نشدن از كارهاى نيك

4 / 12بهره مند نشدن از كارهاى نيكسنن أبى داوود_ به نقل از اَنَس _: پيامبر خدا مى گفت : «خدايا! پناه مى برم به تو از نمازى كه سود نبخشد» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خدايا! پناه مى برم به تو ، از دلى كه خشوع نداشته باشد ، از دعايى كه به اجابت نرسد ، از نفْسى كه سير نشود ، و از دانشى كه سود نبخشد . از اين چهار چيز ، به تو پناه مى برم .

امام صادق عليه السلام :خدايا! به تو پناه مى برم از نفسى كه قانع نباشد ... و نمازى كه [به درگاه تو] فراز نيايد ، و كردارى كه سود نبخشد ، و دعايى كه پذيرفته نگردد .

امام على عليه السلام_ در نامه خود به يكى از يارانش _: پناه مى بريم به خدا از اندرزى كه [به ديگران] بدهيم و سپس خود ، آن را فرو گذاريم .

.

ص: 330

4 / 13شَرُّ كُلِّ ذي شَرٍّأ _ خَليلُ السَّوءِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ ... مِن خَليلٍ (1) ماكِرٍ ، عَيناهُ تَراني ، وقَلبُهُ يَرعاني ، إن رَأى خَيرا دَفَنَهُ ، وإن رَأى شَرّا أذاعَهُ . (2)

الزهد لابن المبارك عن يحيى بن أبي كثير :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ يَقولُ : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن صاحِبِ غَفلَةٍ ، وقَرينِ سَوءٍ ، وزَوجٍ آذى (3) . (4)

ب _ جارُ السَّوءِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :أعوذُ بِاللّهِ مِن جارِ السَّوءِ في دارِ إقامَةٍ ، تَراكَ عَيناهُ ويَرعاكَ قَلبُهُ ، إن رَآكَ بِخَيرٍ ساءَهُ ، وإن رَآكَ بِشَرٍّ سَرَّهُ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن جارِ السَّوءِ في دارِ المُقامَةِ ، فَإِنَّ جارَ البادِيَةِ يَتَحَوَّلُ . (6)

.


1- .الخَلِيلُ : الصديق (النهاية : ج 2 ص 72 «خلل») .
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 558 ح 4917 ؛ الدعاء للطبراني : ص 399 ح 1339 عن أبي هريرة ، تاريخ دمشق : ج 17 ص 107 عن سعيد بن أبي سعيد وفيه «كان من دعاء داوود عليه السلام » وكلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج 2 ص 185 ح 3666 .
3- .في المصدر : «أذى» ، والصواب ما أثبتناه كما أشار إليه في هامش المصدر .
4- .الزهد لابن المبارك : ص 303 ح 875 .
5- .الكافي : ج 2 ص 669 ح 16 ، الزهد للحسين بن سعيد : ص 43 ح 114 كلاهما عن إسحاق بن عمّار عن الإمام الصادق عليه السلام ، مشكاة الأنوار: ص375 ح 1233 عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار: ج74 ص152 ح13.
6- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 714 ح 1951 ، سنن النسائي : ج 8 ص 274 نحوه ، الدعاء للطبراني : ص 399 ح 1340 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 6 ص 101 ح 6 ، مسند أبي يعلى : ج 6 ص 83 ح 6505 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 9 ص 187 ح 25617 .

ص: 331

4 / 13 گزند هر گزند رسانى
الف _ دوست بد
ب _ همسايه بد

4 / 13گزند هر گزند رسانىالف _ دوست بدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خدايا! به تو پناه مى برم ... از دوست نيرنگباز كه چشمانش مرا مى بيند و دلش مرا مى پايد ؛ اگر خوبى ببيند ، آن را مى پوشاند و اگر بديى ببيند ، آن را پخش مى كند .

الزهد ، ابن مبارك_ به نقل از يحيى بن ابى كثير _: پيامبر خدا مى گفت : «خدايا! از يار غافل و همنشين بد و همسر آزار رسان ، به تو پناه مى برم» .

ب _ همسايه بدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به خدا پناه مى برم از همسايه بد در خانه اى كه جاى ماندن باشد . چشمانش تو را مى بينند و دلش تو را مى پايد ؛ اگر تو را در خوبى و خوشى ببيند ، ناراحت مى شود و اگر تو را در بدى و ناخوشى ببيند ، خوش حال مى گردد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خدايا! از همسايه بد در خانه اى كه جاى ماندن باشد ، به تو پناه مى برم ؛ اما همسايه باديه ، منتقل مى شود .

.

ص: 332

عنه صلى الله عليه و آله :تَعَوَّذوا بِاللّهِ مِن شَرِّ جارِ المُقامِ ، فَإِنَّ جارَ المُسافِرِ إذا شاءَ أن يُزالَ زالَ . (1)

الدرّ المنثور عن سعيد بن أبي سعيد :كانَ مِن دُعاءِ داوودَ عليه السلام : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الجارِ السَّوءِ . (2)

ج _ زَوجَةُ السَّوءِالإمام الصادق عليه السلام :كانَ مِن دُعاءِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أعوذُ بِكَ مِنِ امرَأَةٍ تُشَيِّبُني قَبلَ مَشيبي . (3)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن فِتنَةِ النِّساءِ ، وأعوذُ بِكَ مِن عَذابِ القَبرِ . (4)

الإمام الصادق عليه السلام :تَعَوَّذوا بِاللّهِ مِن طالِحاتِ (5) نِسائِكُم . (6)

د _ جَورُ كُلِّ جائِرٍالإمام عليّ عليه السلام :اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ الثَّباتَ فِي الأَمرِ ، وَالعَزيمَةَ عَلَى الرُّشدِ ، وَالشُّكرَ عَلى نِعمَتِكَ ، وأعوذُ بِكَ مِن جَورِ كُلِّ جائِرٍ ، وبَغيِ كُلِّ باغٍ ، وحَسَدِ كُلِّ حاسِدٍ ، بِكَ أصولُ عَلَى الأَعداءِ ، وبِكَ أرجو وِلايَةَ الأَحِبّاءِ (7) . (8)

.


1- .مسند ابن حنبل : ج 3 ص 254 ح 8561 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 715 ح 1952 كلاهما عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 9 ص 60 ح 24939 .
2- .الدرّ المنثور : ج 7 ص 173 نقلاً عن ابن أبي شيبة .
3- .الكافي : ج 5 ص 326 ح 3 عن السكوني ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 335 ح 981 و ج 3 ص 558 ح 4917 ، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 443 ح 1524 وفي الثلاثة الأخيرة بزيادة «أوان» قبل «مشيبي» ، بحار الأنوار : ج 86 ص 187 ح 49 .
4- .كنز العمّال : ج 2 ص 189 ح 3687 نقلاً عن الخرائطي في اعتلال القلوب عن سعد .
5- .طَلَحَ : فَسَدَ وهو طالِح ، والطَّلاحُ : ضدّ الصلاح (تاج العروس : ج 4 ص 142 «طلح») .
6- .الكافي : ج 5 ص 517 ح 7 و ص 518 ح 12 وفيه «استعيذوا باللّه من شرار نسائكم» .
7- .في المصدر : «الأحياء» ، والتصويب من بحار الأنوار .
8- .مُهَج الدعوات : ص 141 عن ابن عبّاس وعبد اللّه بن جعفر و ص 151 عن ابن عبّاس ، بحار الأنوار : ج 95 ص 245 ح 31 .

ص: 333

ج _ همسر بد
د _ ستم هر ستمگرى

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از بدىِ همسايه خانه ، به خدا پناه ببريد ؛ اما همسايه مسافر ، هر گاه شخص بخواهد از او جدا شود ، جدا مى شود .

الدرّ المنثور_ به نقل از سعيد بن ابى سعيد _: يكى از دعاهاى داوود عليه السلام ، اين بود : «بار خدايا! از همسايه بد ، به تو پناه مى برم» .

ج _ همسر بدامام صادق عليه السلام :يكى از دعاهاى پيامبر صلى الله عليه و آله اين بود : «به تو پناه مى برم از همسرى كه پيش از پير شدنم ، مرا پير كند» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! به تو پناه مى برم از فتنه زنان ، و به تو پناه مى برم از عذاب قبر .

امام صادق عليه السلام :از زنان تباهكار خود ، به خدا پناه ببريد .

د _ ستم هر ستمگرىامام على عليه السلام :بار خدايا ! پايدارى در كارها ، استوارى در راه راست ، و سپاس گزارى از نعمت هايت را از تو درخواست مى كنم ، و از ستمِ هر ستمكارى و زورگويىِ هر زورگويى و حسادتِ هر حسودى ، به تو پناه مى برم . به يارى توست كه بر دشمنان مى تازم و به واسطه توست كه به دوستىِ دوستان اميد دارم .

.

ص: 334

الإمام زين العابدين عليه السلام :بِاسمِ اللّهِ كَلِمَةِ المُعتَصِمينَ ، ومَقالَةِ المُتَحَرِّزينَ ، وأعوذُ بِاللّهِ مِن جَورِ الجائِرينَ ، وكَيدِ الحاسِدينَ ، وبَغيِ الطّاغينَ ، وأحمَدُهُ فَوقَ حَمدِ الحامِدينَ . (1)

ه _ شَرُّ الأَعداءِسنن أبي داوود عن عبد اللّه بن قيس :إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله كانَ إذا خافَ قَوما قالَ : اللّهُمَّ إنّا نَجعَلُكَ في نُحورِهِم ، ونَعوذُ بِكَ مِن شُرورِهِم . (2)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ فيما عَلَّمَهُ عَلِيّا عِندَ النّائِبَةِ _: اللّهُمَّ إنّي أدرَأُ (3) بِكَ في نَحرِهِ ، وأستَعيذُ بِكَ مِن شَرِّهِ ، وأستَعينُ بِكَ عَلَيهِ ، يا كافي يا شافي يا مُعافِي ، اكفِني كُلَّ شَيءٍ ، حَتّى لا أخافَ مَعَكَ شَيئا . (4)

عنه صلى الله عليه و آله_ مِن دُعاءٍ طَويلٍ لِجَميعِ الحَوائِجِ _: اللّهُمَّ اطمِس عَلى أبصارِ أعدائِنا كُلِّهِم مِنَ الجِنِّ وَالإِنسِ ، وَاجعَل عَلى بَصَرِهِ غِشاوَةً ... . اللّهُمَّ إنّي أدرَأُ بِكَ في نَحرِهِ ، وأستَعيذُ بِكَ مِن شَرِّهِ ، وأستَعينُ بِكَ عَلَيهِ ، فَاكفِنيهِ كَيفَ شِئتَ ، وأنّى (5) شِئتَ . (6)

الإمام الحسن عليه السلام_ فِي الدُّعاءِ عَلى مُعاوِيَةَ وأصحابِهِ _: اللّهُمَّ إنّي أدرَأُ بِكَ في نُحورِهِم ، وأعوذُ بِكَ مِن شُرورِهِم ، وأستَعينُ بِكَ عَلَيهِم ، فَاكفِنيهِم بِما شِئتَ ، وأنّى شِئتَ ، مِن حَولِكَ وقُوَّتِكَ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ . (7)

.


1- .البلد الأمين : ص 100 ، المصباح للكفعمي : ص 144 ، بحار الأنوار : ج 9 ص 152 ح 11 .
2- .سنن أبي داوود : ج 2 ص 89 ح 1537 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 5 ص 188 ح 8631 عن أبي موسى و ج 6 ص 154 ح 10437 ، مسند ابن حنبل : ج 7 ص 169 ح 19741 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 154 ح 2629 ، صحيح ابن حبّان : ج 11 ص 83 ح 4765 ، كنز العمّال : ج 7 ص 69 ح 18002 .
3- .درأ : إذا دَفَعَ ، أدرأ بك في نحورهم : أي أدفع بك في نحورهم لتكفيني أمرهم (النهاية : ج 2 ص 109 «درأ») .
4- .بحار الأنوار : ج 94 ص 312 نقلاً من خطّ الشهيد الأوّل عن الإمام الصادق عليه السلام .
5- .أنّى : أي من أيّ وجه وطريق (المصباح المنير : ص 28 «أنا») .
6- .مُهَج الدعوات : ص 214 عن وهب بن إسماعيل عن الإمام الباقر عن أبيه عن جدّه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 86 ص 325 ح 69 .
7- .الاحتجاج : ج 2 ص 19 ح 15 ، بحار الأنوار : ج 44 ص 71 ح 1 ؛ شرح نهج البلاغة : ج 6 ص 286 نحوه .

ص: 335

ه _ گزند دشمنان

امام زين العابدين عليه السلام :به «نام خدا» كه سخنِ پناهجويان است و گفتار كسانى است كه مى خواهند خود را در سايه حمايت [خدا] درآورند . از ستم ستمگران و نيرنگ بدخواهان و تجاوز سركشان ، به خدا پناه مى برم و او را فراتر از ستايش ستايندگان ، مى ستايم .

ه _ گزند دشمنانسنن أبى داوود_ به نقل از عبداللّه بن قيس _:پيامبر صلى الله عليه و آله هرگاه از مردمى مى ترسيد ، مى گفت : «بار خدايا! ما تو را سپر خود در برابر آنها قرار مى دهيم و از گزندهاى آنان ، به تو پناه مى بريم» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در دعايى كه براى روبه رو شدن با پيشامد تلخ ، به على عليه السلام آموخت _: بار خدايا! به واسطه تو ، آن [پيشامد] را پس مى زنم ، و از شرِّ آن به تو پناه مى آورم ، و در برابر آن از تو كمك مى جويم . اى بسنده ، اى شفادهنده ، اى عافيت بخش! مرا از هر چيزى نگه دار تا با وجود تو ، از هيچ چيز نترسم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در دعايى طولانى براى همه حاجت ها _:بار خدايا! چشم هاى همه دشمنان ما را ، از جن و انس ، كور بگردان و بر ديده اش پرده اى بيفكن ... . بار خدايا! به واسطه تو ، آن [دشمن] را واپس مى زنم ، و از گزندش به تو پناه مى آورم ، و در برابرش از تو يارى مى طلبم . پس مرا _ هرگونه كه خود خواهى و به هر طريق كه خواهى _ از [گزند] او نگه بدار .

امام حسن عليه السلام_ در نفرين بر معاويه و يارانش _: بار خدايا! به واسطه تو ، آنان را دفع مى كنم ، و از گزندهاشان به تو پناه مى آورم ، و در برابرشان از تو كمك مى جويم . پس با نيرو و توان خودت _ هر گونه و از هر راه كه خود مى خواهى _ ، مرا از آنان نگه دار ، اى مهربان ترينِ مهربانان !

.

ص: 336

الإمام زين العابدين عليه السلام :اللّهُمَّ . . . أدرَأُ بِكَ في نُحورِ أعدائي ، وأستَعينُ بِكَ عَلَيهِم ، وأعوذُ بِكَ مِن شُرورِهِم ، وألجَأُ إلَيكَ فيما أشفَقتُ عَلَيهِ مِنهُم ، وصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وأجِرني مِنهُم يا أرحَمَ الرّاحِمينَ . (1)

عنه عليه السلام_ فيما دَعا بِهِ حينَ بَلَغَهُ تَوَجُّهُ مُسرِفِ بنِ عُقبَةَ إلَى المَدينَةِ _: يا ذَا النَّعماءِ الَّتي لا تُحصى عَدَدا ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَادفَع عَنّي شَرَّهُ ، فَإِنّي أدرَأُ بِكَ في نَحرِهِ ، وأستَعيذُ بِكَ مِن شَرِّهِ . (2)

الكافي عن معاوية بن عمّار والعلاء بن سيّابة وظريف بن ناصح :لَمّا بَعَثَ أبُو الدَّوانيقِ (3) إلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام ، رَفَعَ يَدَهُ إلَى السَّماءِ ، ثُمَّ قالَ : اللّهُمَّ إنَّكَ حَفِظتَ الغُلامَينِ بِصَلاحِ أبَوَيهِما ، فَاحفَظني بِصَلاحِ آبائي مُحَمَّدٍ وعَلِيٍّ وَالحَسَنِ وَالحُسَينِ وعَلِيِّ بنِ الحُسَينِ ومُحَمَّدِ بنِ عَلِيٍّ . اللّهُمَّ إنّي أدرَأُ بِكَ في نَحرِهِ ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّهِ . (4)

الإمام الصادق عليه السلام_ مِن دُعائِهِ عِندَ دُخولِهِ عَلَى المَنصورِ _: اللّهُمَّ أنتَ أكبَرُ وأجَلُّ مِمّا أخافُ وأحذَرُ ، اللّهُمَّ بِكَ أدفَعُ في نَحرِهِ ، وأستَعيذُ بِكَ مِن شَرِّهِ . (5)

.


1- .مُهَج الدعوات : ص 25 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 309 ح 63 .
2- .الإرشاد : ج 2 ص 152 عن عمر بن عليّ بن الحسين عليهماالسلام ، شرح الأخبار : ج 3 ص 274 ح 1184 ، بحار الأنوار : ج 46 ص 122 ح 14 ؛ كنز العمّال : ج 2 ص 662 ح 5014 نقلاً عن ابن النجّار نحوه .
3- .الدوانيقي : لقب لأبي جعفر المنصور ، وهو الثاني من خلفاء بني العبّاس ، ويقال له : أبو الدوانيق (مجمع البحرين : ج 1 ص 613 «دنق») .
4- .الكافي : ج 2 ص 563 ح 22 ، بحار الأنوار : ج 47 ص 208 ح 51 .
5- .كشف الغمّة : ج 2 ص 371 عن الربيع ، مُهَج الدعوات : ص 231 ، المصباح للكفعمي : ص 316 كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 47 ص 182 ح 28 .

ص: 337

امام زين العابدين عليه السلام :بار خدايا! ... به يارى تو ، دشمنانم را پس مى زنم ، و در برابر آنان از تو كمك مى جويم ، و از گزندهايشان به تو پناه مى آورم ، و در آنچه از آنها بيمناكم ، به تو پناهنده مى شوم . و درود خدا بر محمّد و خاندان او باد . مرا از آنان (دشمنانم) پناه ده ، اى مهربان ترينِ مهربانان !

امام زين العابدين عليه السلام_ در دعايى كه وقتى به او خبر رسيد مُسرف بن عُقبه به سوى مدينه حركت كرده است ، آن را خواند _: اى صاحب نعمت هاى بى شمار! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست ، و شرّ او (مُسرف) را از من دور بگردان ؛ كه من به واسطه تو ، او را دفع مى كنم و از گزندش به تو پناه مى آورم .

الكافى_ به نقل از معاوية بن عمّار و علاء بن سَيابه و ظريف بن ناصح _: چون منصور دوانيقى (دومين خليفه عبّاسى) در پىِ امام صادق عليه السلام فرستاد ......... ، ايشان دست خود را به سوى آسمان برداشت و گفت : «بار خدايا! تو آن دو پسرك را به خاطر خوب بودن پدر و مادرشان نگه داشتى . پس مرا نيز به خاطر خوبىِ پدرانم _ محمّد و على و حسن و حسين و على بن حسين و محمّد بن على _ نگه بدار . بار خدايا! به واسطه تو ، او را دفع مى كنم و از شرّش به تو پناه مى آورم» .

امام صادق عليه السلام_ در دعايى كه هنگام رفتن نزد منصور دوانيقى خواند _:بار خدايا! تو بزرگ تر و بِشكوه تر از آن چيزى هستى كه من از آن مى ترسم و حذر مى كنم . بار خدايا! به واسطه تو ، او را دفع مى كنم و از گزندش به تو پناه مى آورم .

.

ص: 338

عنه عليه السلام_ حينَ دَخَلَ عَلَى المَهدِيِّ العَبّاسِيِّ _: اِمتَنَعتُ بِحَولِ اللّهِ وقُوَّتِهِ مِن حَولِكَ وقُوَّتِكَ ، وأعوذُ بِرَبِّ الفَلَقِ مِن شَرِّ ما خَلَقَ ، وأقولُ ما شاءَ اللّهُ كانَ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ . (1)

عنه عليه السلام :اِتَّخِذ مَسجِدا في بَيتِكَ ، فَإذا خِفتَ شَيئا ، فَالبَس ثَوبَينِ غَليظَينِ مِن أغلَظِ ثِيابِكَ ، وصَلِّ فيهِما ، ثُمَّ اجثُ عَلى رُكبَتَيكَ فَاصرُخ إلَى اللّهِ ، وسَلهُ الجَنَّةَ ، وتَعَوَّذ بِاللّهِ مِن شَرِّ الَّذي تَخافُهُ . وإيّاكَ أن يَسمَعَ اللّهُ مِنكَ كَلِمَةَ بَغيٍ (2) ، وإن أعجَبَتكَ نَفسَكَ (3) وعَشيرَتَكَ . (4)

الإمام الكاظم عليه السلام_ مِن دُعائِهِ لِلنَّجاةِ مِن كَيدِ هارونَ _: يا ذَا النِّعَمِ الَّتي لا تُحصى عَدَدا ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، اللّهُمَّ بِكَ أدفَعُ وأدرَأُ في نَحرِهِ ، وأستَعيذُ بِكَ مِن شَرِّهِ ... . وأسأَ لُكَ أن تَجعَلَني في كَنَفِكَ (5) وفي جِوارِكَ ، وفي حِفظِكَ وحِرزِكَ (6) وعِياذِكَ ، عَزَّ جارُكَ ، وجَلَّ ثَناؤُكَ ، ولا إلهَ غَيرُكَ ... . رَبِّ فَأَعِذني بِعِياذِكَ ، فَبِعِياذِكَ امتَنَعَ عائِذُكَ ، وأدخِلني في جِوارِكَ ، عَزَّ جارُكَ ، وجَلَّ ثَناؤُكَ ... . اُعيذُ نَفسي وديني وأهلي ومالي ووُلدي ، ومَن يَلحَقُهُ عِنايَتي ، وجَميعَ نِعَمِ اللّهِ عِندي ، بِبِاسمِ اللّهِ الَّذي خَضَعَت لَهُ الرِّقابُ ، وبِاسمِ اللّهِ الَّذي خافَتهُ الصُّدورُ ، ووَجِلَت مِنهُ النُّفوسُ ، وبِالاِسمِ الَّذي نَفَّسَ عَن داوود كُربَتَهُ ، وبِاسمِ اللّهِ الَّذي قالَ لِلنّارِ كوني بَردا وسَلاما عَلى إبراهيمَ ، وأرادوا بِهِ كَيدا فَجَعَلناهُمُ الأَخسَرينَ ، وبِعَزيمَةِ اللّهِ الَّتي لا تُحصى ، وبِقُدرَةِ اللّهِ المُستَطيلَةِ عَلى جَميعِ خَلقِهِ ، مِن شَرِّ فُلانٍ ، ومِن شَرِّ ما خَلَقَهُ الرَّحمنُ ، ومِن شَرِّ مَكرِهِم وكَيدِهِم ، وحَولِهِم وقُوَّتِهِم وحيلَتِهِم ، إنَّكَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ . (7)

.


1- .بحار الأنوار : ج 94 ص 314 نقلاً من خطّ الشهيد الأوّل .
2- .البغيُ : التّعدّي ، وبغى الرجلُ : عدل عن الحقِّ واستطال . والبغي : الظلمُ والفسادُ (لسان العرب : ج 14 ص 78 _ 79 «بغا») .
3- .الظاهر أنّ فاعل أعجبتك الضمير الراجع إلى الكلمة ونفسك بالنصب تأكيد للضمير وعشيرتك عطف عليه. وقيل : نفسك فاعل أعجبت والأوّل أظهر (بحار الأنوار : ج 75 ص 279).
4- .الكافي : ج 3 ص 480 ح 2 ، تهذيب الأحكام : ج 3 ص 314 ح 973 كلاهما عن حريز .
5- .الكنف _ بالتحريك _ : الجانب والنّاحية (النهاية : ج 4 ص 205 «كنف») .
6- .أحرَزتُ الشيء : إذا حَفَظْتهُ وضممته إليك وصُنْتَهُ عن الأخذ (النهاية : ج 1 ص 366 «حرز») .
7- .مُهَج الدعوات : ص 39 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 333 ح 5 .

ص: 339

امام صادق عليه السلام_ خطاب به مهدى عبّاسى ، هنگامى كه نزد او رفت _: خويشتن را از نيرو و توان تو ، در پناه نيرو و توان خدا در آوردم و به پروردگار سپيده دمان پناه مى برم از شرّ آنچه آفريد ، و مى گويم : آنچه خدا بخواهد ، همان مى شود و هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به مدد خداى والا و بزرگ .

امام صادق عليه السلام :در خانه ات جايى مخصوص نماز در نظر بگير . پس هر گاه از چيزى بيمناك شدى ، دو جامه زبر از زبرترين جامه هايت بپوش و با آنها نماز بخوان . سپس زانو بزن و به درگاه خدا زارى كن . از او درخواست بهشت كن و از گزند آنچه مى ترسى ، به خدا پناه ببر . مبادا كه خداوند از تو سخنِ زورى بشنود ؛ هر چند خوشايند تو و عشيره ات باشد .

امام كاظم عليه السلام_ در دعا براى رَستن از توطئه هارون _: اى صاحب نعمت هاى بى شمار! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست . بار خدايا! به يارى تو ، او را دفع مى كنم و به سينه اش مى زنم و از گزندش ، به تو پناه مى آورم ... . و از تو درخواست مى كنم كه مرا در كنار حوضش و در حمايت خويش ، در حفاظت و پاسدارى و پناه خودت قرار بدهى ، [اى كسى] كه پناهنده تو سرافراز است ، ثناى تو بزرگ است ، و معبودى جز تو نيست ... . اى پروردگار من! مرا با پناهندگى ات پناه ده ؛ چرا كه پناهنده تو ، در پناه تو بى گزند است . مرا در حمايت خودت در آور ، [اى كسى] كه تحت الحمايه تو نيرومند است ، و ثناى تو بزرگ است ... . خودم را و دينم را و زن و فرزندان و اموالم را و هر كه را مورد عنايت من است و همه نعمت هايى را كه از خداوند دارم ، در پناه نامِ خدايى درآوردم كه گردن ها تسليم اويند ، در پناه نام خدايى كه سينه ها از او بيمناك و جان ها از او هراسان اند ، در پناه نامى كه اندوه داوود عليه السلام را از او زدود ، در پناه نام خدايى كه به آتش فرمود : بر ابراهيم ، سرد و بى گزند شو . در حالى كه آنها (نمروديان) خواستند به او نيرنگى بزنند ، ولى ما آنها را زيانكارترين قرار داديم ، در پناه افسونِ بى شمار خدا ، در پناه قدرت خدا كه همه آفريدگانش را در ميان گرفته است ؛ از شرّ فلان كس و از شرّ هر آنچه آن مهرْ گستر آفريده است ، و از شرّ نيرنگ و ترفند آنها ، و از نيرو و قدرت و حيله آنان . به راستى كه تو بر هر چيز توانايى .

.

ص: 340

الإمام الرضا عليه السلام_ مِن حِجابِهِ _: اِخبَأْنِي اللّهُمَّ في سِترِكَ عَن شِرارِ خَلقِكَ ، وَاعصِمني مِن كُلِّ أذىً وسوءٍ بِمَنِّكَ ، وَاكفِني شَرَّ كُلِّ ذي شَرٍّ بِقُدرَتِكَ ، اللّهُمَّ مَن كادَني أو أرادَني فَإِنّي أدرَأُ بِكَ في نَحرِهِ ، وأستَعينُ بِكَ مِنهُ ، وأستَعيذُ مِنهُ بِحَولِكَ وقُوَّتِكَ . (1)

و _ شَرُّ العِبادِرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ في دُعاءٍ عَلَّمَهُ عَلِيّا عليه السلام _: اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن شَرِّ عِبادِكَ . (2)

.


1- .مُهَج الدعوات : ص 358 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 376 ح 1 .
2- .الدعاء للطبراني : ص 311 ح 1018 عن عبد اللّه بن جعفر عن الإمام عليّ عليه السلام ، كنز العمّال : ج 2 ص 655 ح 4996 نقلاً عن الخرائطي في مكارم الأخلاق ؛ الإقبال : ج 3 ص 37 نحوه من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام .

ص: 341

و _ شرّ بندگان

امام رضا عليه السلام_ در دعاى حِرز خود _: بار خدايا! مرا از [شرّ ]آفريدگان بدكردارت ، در پس پرده [حفاظت ]خويش پنهان گردان . به لطف خود ، مرا از هر آزار و گزندى مصون بدار و به قدرت خود ، مرا از شرّ هر شرورى نگه دار . بار خدايا! هر كس با من نيرنگ بزند يا قصد جان مرا كند ، من به واسطه تو ، او را دفع مى كنم و در برابرش از تو يارى مى خواهم و از دست او ، به نيرو و توان تو پناه مى آورم .

و _ شرّ بندگانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در دعايى كه به على عليه السلام آموخت _: بار خدايا! من از شرّ بندگانت ، به تو پناه مى برم .

.

ص: 342

ز _ شَرُّ العَينِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :اِستَعيذوا بِاللّهِ تَعالى مِنَ العَينِ (1) ، فَإِنَّ العَينَ حَقٌّ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :العَينُ وَالنَّفسُ (3) كادا يَسبِقانِ القَدَرَ ، فَتَعَوَّذوا بِاللّهِ مِنَ العَينِ وَالنَّفسِ . (4)

الإمام عليّ عليه السلام :إنَّ جِبريلَ أتَى النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله فَوافَقَهُ مُغتَمّا ، فَقالَ : يا مُحَمَّدُ ، ما هذَا الغَمُّ الَّذي أراهُ في وَجهِكَ ؟ قالَ : الحَسَنُ وَالحُسَينُ أصابَتهُما عَينٌ . قالَ : صَدِّق بِالعَينِ ؛ فَإِنَّ العَينَ حَقٌّ ، أفَلا عَوَّذتَهُما بِهؤُلاءِ الكَلِماتِ ؟ قالَ : وما هُنَّ يا جِبريلُ ؟ قالَ : قُل : اللّهُمَّ يا ذَا السُّلطانِ العَظيمِ ، ذَا المَنِّ القَديمِ ، ذَا الوَجهِ الكَريمِ ، وَلِيَّ الكَلِماتِ التّامّاتِ وَالدَّعَواتِ المُستَجاباتِ ، عافِ الحَسَنَ وَالحُسَينَ مِن أنفُسِ الجِنِّ وأعيُنِ الإِنسِ . فَقالَهَا النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله ، فَقاما يَلعَبانِ بَينَ يَدَيهِ . فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : عَوِّذوا أنفُسَكُم ونِساءَكُم وأولادَكُم بِهذَا التَّعويذِ ، فَإِنَّهُ لَم يَتَعَوَّذِ المُتَعَوِّذونَ بِمِثلِهِ . (5)

مجمع البيان :رُوِيَ أنَّ بَني جَعفَرِ بنِ أبي طالِبٍ كانوا غِلمانا بيضا ، فَقالَت أسماءُ بِنتُ عُمَيسٍ : يا رَسولَ اللّهِ ، إنَّ العَينَ إلَيهِم سَريعَةٌ ، أفَأَستَرقي لَهُم مِنَ العَينِ ؟ فَقالَ صلى الله عليه و آله : نَعَم . ورُوِيَ أنَّ جَبرائيلَ عليه السلام رَقى رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله وعَلَّمَهُ الرُّقيَةَ ، وهِيَ : بِاسمِ اللّهِ أرقيكَ ، مِن كُلِّ عَينٍ حاسِدٍ ، اللّهُ يَشفيكَ . ورُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله أنَّهُ قالَ : لَو كانَ [ شَيءٌ] (6) يَسبِقُ القَدَرَ لَسَبَقَتهُ العَينُ . (7)

.


1- .أصابت فلانا عينٌ ، إذا نظر إليه عدوٌّ أو حسودٌ ، فأثّرت فيه ومرض بسببها (النهاية : ج 3 ص 332 «عين») .
2- .المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 239 ح 7497 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1159 ح 3508 وليس فيه «من العين» ، المعجم الأوسط : ج 6 ص 107 ح 5945 كلّها عن عائشة ، كنز العمّال : ج 6 ص 745 ح 17661 .
3- .النَّفس : العَين . يقال : أصابت فلانٌ نفسٌ ؛ أي عين (النهاية : ج 5 ص 96 «نفس») .
4- .الفردوس : ج 3 ص 78 ح 4219 عن عبد اللّه بن جراد ، كنز العمّال : ج 10 ص 66 ح 28389 .
5- .تفسير ابن كثير : ج 8 ص 234 ، تاريخ دمشق : ج 24 ص 461 ح 5322 ، كنز العمّال : ج 10 ص 108 ح 28546 ؛ المجتنى : ص 93 كلّها عن الحارث ، بحار الأنوار : ج 95 ص 132 ح 12 نقلاً عن جنّة الأمان للكفعمي وليس فيه ذيله من «فقالها النبيّ صلى الله عليه و آله . . .» .
6- .ما بين المعقوفين أثبتناه من بحار الأنوار ، وقد سقط من المصدر .
7- .مجمع البيان : ج 5 ص 380 ، بحار الأنوار : ج 63 ص 6 .

ص: 343

ز _ گزند چشم

ز _ گزند چشمپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از [گزند] چشم ، به خداى بزرگ پناه ببريد ؛ چرا كه چشمْ زخم ، حقيقت دارد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چشمْ زخم و نُفوس بد زدن ، نزديك است كه از تقدير ، پيشى بگيرند . پس ، از چشم[_ِ بد ]و نفوس بد ، به خدا پناه ببريد .

امام على عليه السلام :جبرئيل عليه السلام نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد . چون او را اندوهگين يافت ، گفت : اى محمّد! اين اندوه چيست كه در چهره ات مى بينم؟ فرمود : «حسن و حسين را چشم زده اند» . جبرئيل عليه السلام گفت : چشمْ زخم را باور كن ؛ زيرا چشم زدن ، حقيقت دارد . آيا آن دو را با اين جملات ، تعويذ نكردى؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «كدام جملات ، اى جبرائيل؟» . گفت : بگو : «بار خدايا ، اى پروردگار سلطنت بزرگ ، اى خداوند نعمت ديرين ، اى خداوند روىِ گرامى ، اى صاحب كلمات كامل و دعاهاى پذيرفته شده! حسن و حسين را از نُفوس بدِ جنّيان و چشمْ زخم هاى آدميان ، بهبود بخش» . پيامبر صلى الله عليه و آله اين جملات را گفت و بى درنگ ، حسن و حسين برخاستند و در برابر ايشان به بازى پرداختند . پيامبر صلى الله عليه و آله [به اصحاب خود] فرمود : خودتان و زنان و فرزندانتان را با اين جملات ، تعويذ كنيد ؛ زيرا تعويذ كنندگان ، به چيزى همانند اين دعا خود را تعويذ نكرده اند» .

مجمع البيان :نقل شده است كه فرزندان جعفر بن ابى طالب ، پسركانى سفيد روى بودند . اسماء دختر عُمَيس گفت : اى پيامبر خدا! اينان زود چشم مى خورند . آيا بر آنان دعاى چشمْ زخم ببندم؟ فرمود : «آرى» . همچنين نقل شده است كه جبرئيل عليه السلام پيامبر صلى الله عليه و آله را افسون كرد و آن افسون را به او آموخت . افسون ، اين بود : «به نام خدا ، افسونت مى كنم از هر چشمِ حسودى . خدايت شفا دهاد!» . نيز نقل شده است كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «اگر بنا بود چيزى از تقدير پيشى بگيرد ، چشمْ زخم ، از آن پيشى مى گرفت» .

.

ص: 344

ح _ شَرُّ الأَعضاءِ وَالجَوارِحِسنن الترمذي عن ابن حميد :أتَيتُ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ عَلِّمني تَعَوُّذا أتَعَوَّذُ بِهِ . قالَ : فَأَخَذَ بِكَتِفي فَقالَ : قُل : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن شَرِّ سَمعي ، ومِن شَرِّ بَصَري ، ومِن شَرِّ لِساني ، ومِن شَرِّ قَلبي ، ومِن شَرِّ مَنِيّي _ يَعني فَرجَهُ _ . (1)

ط _ شَرُّ دَوابِّ الأَرضِ وهَوامِّهارسول اللّه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن شَرِّ مَن يَمشي عَلى بَطنِهِ ، ومِن شَرِّ مَن يَمشي عَلى رِجلَينِ ، ومِن شَرِّ مَن يَمشي عَلى أربَعٍ . (2)

مسند ابن حنبل عن عبد اللّه بن عمر :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا غَزا أو سافَرَ فَأَدرَكَهُ اللَّيلُ ، قالَ : يا أرضُ ، رَبّي ورَبُّكِ اللّهُ ، أعوذُ بِاللّهِ مِن شَرِّكِ ، وشَرِّ ما خَلَقَ فيكِ ، وشَرِّ ما فيكِ ، وشَرِّ ما دَبَّ عَلَيكِ ، أعوذُ بِاللّهِ مِن شَرِّ ساكِنِ البَلَدِ ، ومِن شَرِّ والِدٍ وما وَلَدَ ، ومِن شَرِّ أسَدٍ وأسوَدَ ، وحَيَّةٍ وعَقرَبٍ . (3)

.


1- .سنن الترمذي : ج 5 ص 523 ح 3492 ، سنن أبي داوود : ج 2 ص 92 ح 1551 ، سنن النسائي : ج 8 ص 255 و 259 ، مسند ابن حنبل : ج 5 ص 291 ح 15541 نحوه ، المعجم الكبير : ج 7 ص 310 ح 7225 ، كنز العمّال : ج 2 ص 181 ح 3641 .
2- .المعجم الأوسط : ج 9 ص 121 ح 9304 عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 2 ص 208 ح 3790 ؛ المناقب لابن شهر آشوب : ج 1 ص 136 وليس فيه ذيله ، بحار الأنوار : ج 17 ص 391 ح 1 .
3- .مسند ابن حنبل : ج 4 ص 249 ح 12251 و ج 2 ص 491 ح 6169 ، سنن أبي داوود : ج 3 ص 35 ح 2603 كلاهما نحوه ، السنن الكبرى للنسائي : ج 4 ص 443 ح 7862 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 110 ح 2487 ، كنز العمّال : ج 6 ص 735 ح 17624 ؛ الأمان : ص 140 عن حمزة بن عليّ بن عثمان القرشي المخزومي ، عوالي اللآلي : ج 1 ص 156 ح 133 ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 161 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 76 ص 260 ح 55 .

ص: 345

ح _ شرّ اعضا و اندام ها
ط _ گزند چارپايان زمين و گزندگان سمّى آن

ح _ شرّ اعضا و اندام هاسنن الترمذى_ به نقل از ابن حميد _: خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله رفتم و گفتم : اى پيامبر خدا! مرا تعويذى بياموز كه خود را با آن ، حفظ كنم (در امان بدارم) . ايشان شانه ام را گرفت و فرمود : «بگو : بار خدايا! به تو پناه مى برم از شرّ گوشم ، و از شرّ چشمم ، و از شرّ زبانم ، و از شرّ دلم ، و از شرّ آبم»، يعنى آلتش .

ط _ گزند چارپايان زمين و گزندگان سمّى آنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! به تو پناه مى برم از گزند موجوداتى كه به شكم راه مى روند ، و از گزند موجوداتى كه بر دو پا راه مى روند ، و از گزند موجوداتى كه بر چهار پا راه مى روند .

مسند ابن حنبل_ به نقل از عبد اللّه بن عمر _: پيامبر خدا هر گاه به جنگ يا سفرى مى رفت ، شب كه فرا مى رسيد ، مى فرمود : «اى زمين! پروردگار من و تو ، خداست . از شرّ تو و شرّ آنچه در تو آفريد و شرّ آنچه در توست و شرّ آنچه بر روى تو مى جنبد ، به خدا پناه مى برم . از شرّ ساكن بيابان (1) ، و از شرّ زاينده و آنچه زاده است (2) ، و از شرّ شير و اژدها و مار و كژدم ، به خدا پناه مى برم».

.


1- .مراد از «بيابان» ، مأواى جانوران است ، خواه در آن منزلگاه و بنايى باشد يا نباشد ، و مراد از ساكن بيابان ، جن است .
2- .احتمال دارد مراد از «زاينده» ، ابليس باشد و از «آنچه زاده است» شياطين باشند (المجموع ، نووى : ج 4 ص 398) .

ص: 346

راجع : ص 270 (بركات الاستعاذة / دفع شرّ الهوامّ والدوابّ والسباع) .

ي _ شَرُّ الدُّنيارسول اللّه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الدُّنيا ، فَإِنَّ الدُّنيا تَمنَعُ الآخِرَةَ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن دُنيا تَمنَعُ خَيرَ الآخِرَةَ ، ومِن حَياةٍ تَمنَعُ خَيرَ المَماتِ ، وأعوذُ بِكَ مِن أمَلٍ يَمنَعُ خَيرَ العَمَلِ . (2)

الإمام عليّ عليه السلام_ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ _: اللّهُمَّ لا تَجعَلِ الدُّنيا لي سِجنا ، ولا فِراقَها عَلَيَّ حُزنا ؛ أعوذُ بِكَ مِن دُنيا تَحرِمُنِي الآخِرَةَ ، ومِن أمَلٍ يَحرِمُنِي العَمَلَ ، ومِن حَياةٍ تَحرِمُني خَيرَ المَماتِ . (3)

الإمام زين العابدين عليه السلام_ مِن دُعاءٍ لَهُ _: أعوذُ بِكَ يا إلهي مِن شَرِّ الدُّنيا وشَرِّ ما فيها ، لا تَجعَلِ الدُّنيا عَلَيَّ سِجنا ، ولا فِراقَها عَلَيَّ حُزنا ، أخرِجني مِن فِتنَتِها مَرضِيّا عَنّي ، مَقبولاً فيها عَمَلي ، إلى دارِ الحَيَوانِ ومَساكِنِ الأَخيارِ ، وأبدِلني بِالدُّنيا الفانِيَةِ نَعيمَ الدّارِ الباقِيَةِ ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن أزلِها (4) وزِلزالِها ، وسَطَواتِ شَياطينِها وسَلاطينِها ونَكالِها (5) ، ومِن بَغيِ مَن بَغى عَلَيَّ فيها . (6)

.


1- .مشكاة الأنوار : ص 471 ح 1578 ، بحار الأنوار : ج 95 ص 292 ح 6 .
2- .تنبيه الخواطر : ج 1 ص 273 ؛ ذمّ الدنيا لابن أبي الدنيا : ص 94 ح 252 ، الإصابة : ج 2 ص 185 وفيهما صدره فقط ، الزهد لابن حنبل : ص 472 وفيه «العمل» بدل «الآخرة» وليس فيه ذيله .
3- .شرح نهج البلاغة : ج 20 ص 281 ح 224 .
4- .الأَزْلُ : الشِّدَّةُ والضيق (النهاية : ج 1 ص 46 «أزل») .
5- .النَّكالُ : العقوبةُ التي تنكل الناس عن فعل ما جُعِلَت له جزاءً ، ونكَّل به : إذا جعله عبرةً لغيره (النهاية : ج 5 ص 117 «نكل») .
6- .الكافي : ج 2 ص 554 ح 13 عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام ، مصباح المتهجّد : ص 351 ح 466 ، الإقبال : ج 1 ص 134 كلاهما من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، جمال الاُسبوع : ص 241 عن أبي يحيى الصنعاني عن الإمام الباقر عليه السلام و ص 295 عن عبد اللّه بن مهران عن أبيه عن الإمام الصادق عليه السلام من دون إسنادٍ إلى الإمام زين العابدين عليه السلام وكلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 90 ص 4 ح 1 .

ص: 347

ى _ گزند دنيا

ر . ك : ص 271 (بركت هاى پناه بردن به خدا/دفع گزند گزندگان و جنبندگان و درندگان) .

ى _ گزند دنياپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! من از دنيا به تو پناه مى برم ؛ زيرا دنيا مانع آخرت مى شود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! به تو پناه مى برم از دنيايى كه مانع خير آخرت شود و از زندگى اى كه مانع خير مرگ گردد ، و به تو پناه مى برم از آرزويى كه مانع كار نيك شود .

امام على عليه السلام_ در حكمت هاى منسوب به ايشان _:بار خدايا! دنيا را زندان من ، و جدايى از آن را مايه اندوهم قرار مده . به تو پناه مى برم از دنيايى كه مرا از آخرت ، محروم سازد و از آرزويى كه مرا از عمل ، محروم دارد و از زندگى اى كه مرا از خير مردن ، محروم نمايد .

امام زين العابدين عليه السلام_ از دعاى ايشان _: معبودا ، از شرّ دنيا و شرّ آنچه در دنياست ، به تو پناه مى برم . دنيا را بر من ، زندان مگردان و جدا شدن از آن را مايه اندوهم مساز . مرا از اين فتنه سرا ، در حالى كه از من خشنودى و كردارم در آن ، پذيرفته توست ، به زندگى سرا و محلّ سكونت خوبان ببر ، و به جاى دنياى نيست شونده ، نعمت سراى جاويدان را ارزانى ام بدار . بار خدايا! به تو پناه مى برم از رنج و سختى دنيا ، و يورش هاى اهريمنان و زورمندان و كيفرهاى دنيا ، و از ستم كسى كه در دنيا [بخواهد] به من ستم كند .

.

ص: 348

عنه عليه السلام_ في مُناجاةِ الزّاهِدينَ _: إلهي أسكَنتَنا دارا حَفَرَت لَنا حُفَرَ مَكرِها ، وعَلَّقتَنا بِأَيدِي المَنايا في حَبائِلِ غَدرِها ، فَإِلَيكَ نَلتَجِئُ مِن مَكائِدِ خُدَعِها ، وبِكَ نَعتَصِمُ مِنَ الاِغتِرارِ بِزَخارِفِ زينَتِها . (1)

الإمام الصادق عليه السلام :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن دُنيا تَمنَعُ خَيرَ الآخِرَةِ ، ومِن عاجِلٍ يَمنَعُ خَيرَ الآجِلِ ، وحَياةٍ تَمنَعُ خَيرَ المَماتِ ، وأمَلٍ يَمنَعُ خَيرَ العَمَلِ . (2)

ك _ مَساوِئُ الأَسقامِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ البَرَصِ (3) وَالجُنونِ وَالجُذامِ (4) ، ومِن سَيِّئِ الأَسقامِ . (5)

الكافي عن عليّ بن مهزيار :كَتَبَ مُحَمَّدُ بنُ إبراهيمَ إلى أبِي الحَسَنِ عليه السلام : إن رَأَيتَ يا سَيِّدي أن تُعَلِّمَني دُعاءً أدعو بِهِ في دُبُرِ صَلَواتي ، يَجمَعُ اللّهُ لي بِهِ خَيرَ الدُّنيا وَالآخِرَةِ فَكَتَبَ عليه السلام : تَقولُ : أعوذُ بِوَجهِكَ الكَريمِ ، وعِزَّتِكَ الَّتي لا تُرامُ ، وقُدرَتِكَ الَّتي لا يَمتَنِعُ مِنها شَيءٌ ، مِن شَرِّ الدُّنيا وَالآخِرَةِ ، ومِن شَرِّ الأَوجاعِ كُلِّها . (6)

.


1- .بحار الأنوار : ج 94 ص 152 نقلاً عن بعض كتب الأصحاب .
2- .مصباح المتهجِّد : ص 64 ح 101 ، فلاح السائل : ص 320 ح 215 كلاهما عن معاوية بن عمّار ، الإقبال : ج 2 ص 146 .
3- .البَرَصُ : بَياضٌ يظهر في ظاهر البدن لفسادِ مزاجٍ(القاموس المحيط : ج 2 ص 295 «برص») .
4- .الجُذامُ : علّة تحدث من انتشار السوداء في البدن كلّه فيفسد مزاج الأعضاء وهيأتها ، وربّما انتهى إلى تأكّل الأعضاء وسقوطها (القاموس المحيط : ج 4 ص 88 «جذم») .
5- .سنن أبي داوود : ج 2 ص 93 ح 1554 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 384 ح 13003 ، صحيح ابن حبّان : ج 3 ص 295 ح 1017 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 7 ص 18 ح 9 ، مسند أبي يعلى : ج 3 ص 220 ح 2890 كلّها عن أنس ، كنز العمّال : ج 2 ص 189 ح 3691 .
6- .الكافي : ج 3 ص 346 ح 28 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 48 .

ص: 349

ك _ بيمارى هاى بد

امام زين العابدين عليه السلام_ در مناجات زُهدوَرزان _:معبود من! ما را در سرايى جاى دادى كه چاله هاى نيرنگش را براى ما حفر كرده و با ريسمان هاى بى وفايى اش ، ما را بر دستان مرگ ، آويخته است . پس ، از ترفندهاى فريبنده آن به تو پناه مى بريم و از اين كه فريفته زرق و برق زيورهاى آن گرديم ، به تو متوسّل مى شويم.

امام صادق عليه السلام :بار خدايا! پناه مى برم به تو از دنيايى كه مانع خير آخرت شود ، و از اكنونى كه مانع خير آينده شود ، و از زندگى اى كه مانع خير مردن شود ، و از آرزويى كه مانع عمل نيك گردد .

ك _ بيمارى هاى بدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! من از پيسى و ديوانگى و خوره ، و از بيمارى هاى بد به تو پناه مى برم .

الكافى_ به نقل از على بن مهزيار _: محمّد بن ابراهيم به ابو الحسن عليه السلام (1) نوشت : سَرورم! اگر صلاح مى دانيد ، به من دعايى بياموزيد كه آن را در تعقيبات نمازهايم بخوانم تا خداوند به سبب آن ، خير دنيا و آخرت را به من عطا فرمايد . امام عليه السلام نوشت : «مى گويى : به روى گرامى تو و به نيروى احاطه ناپذير تو و به قدرت تو كه هيچ چيز از آن سر بر نمى تابد ، پناه مى برم از شرّ دنيا و آخرت و از شرّ همه دردها» .

.


1- .مقصود از ابو الحسن در اين جا، امام كاظم يا امام رضا عليهماالسلام مى باشد .

ص: 350

راجع : ص 454 (مواطن الاستعاذة / تلك الحالات / المرض) . ص 262 (بركات الاستعاذة / دفع الأمراض) .

ل _ جَهدُ البَلاءِمجمع البيان عن الحسن :كانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله إذا ذُكِرَ أمامَهُ أصحابُ الاُخدودِ (1) ، تَعَوَّذَ بِاللّهِ مِن جَهدِ البَلاءِ . (2)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :تَعَوَّذوا بِاللّهِ مِن جَهدِ البَلاءِ (3) ، ودَركِ الشَّقاءِ ، وسوءِ القَضاءِ ، وشَماتَةِ الأَعداءِ . (4)

م _ الحَرَبُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :يُصبِحُ المُؤمِنُ أو يُمسي عَلى ثُكلٍ (5) ، خَيرٌ لَهُ مِن أن يُصبِحَ أو يُمسِيَ عَلى حَرَبٍ (6) ، فَنَعوذُ بِاللّهِ مِنَ الحَرَبِ . (7)

.


1- .كانوا قوما يعبدون صنما ، وكان معهم قوم يعبدون اللّه عزّ وجلّ ويوحّدونه ويكتمون إيمانهم ، فعلموا بهم فخدُّوا لهم اُخدُودا ، وملؤوه نارا وقذفوا بهم في تلك النّار ، فتَقحّموها ولم يرتدّوا عن دينهم ، ثبوتا على الإسلام ، والاُخدود : الحفرة المستطيلة في الأرض (تاج العروس : ج 4 ص 433 «خدد») .
2- .مجمع البيان : ج 10 ص 706 ، بحار الأنوار : ج 14 ص 443 ؛ المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 129 ح 32 .
3- .الجَهد : المَشَقَّة . وجَهد البلاء : الحالة الشاقّة (النهاية : ج 1 ص 320 «جهد») .
4- .صحيح البخاري : ج 6 ص 2440 ح 6242 و ج 5 ص 2336 ح 5987 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2080 ح 53 ، سنن النسائي : ج 8 ص 270 ، الأدب المفرد : ص 201 ح 669 كلّها عن أبي هريرة نحوه ، كنز العمّال : ج 6 ص 493 ح 16685 ؛ الإقبال : ج 2 ص 54 عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، مصباح المتهجّد : ص 154 ح 242 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 87 ص 273 ح 69 .
5- .الثُكل : الموت ، والهلاك ، وفقدان الحبيب أو الولد (القاموس المحيط : ج 3 ص 343 «ثكل») .
6- .الحَرَبُ _ بالتحريك _ : نهبُ مال الإنسان ، وتركه لا شيء له (النهاية : ج 1 ص 358 «حرب») .
7- .الكافي : ج 5 ص 72 ح 12 عن الإمام الصادق عليه السلام .

ص: 351

ل _ بلاى طاقت فرسا
م _ تاراج شدن

ر . ك : ص 455 (اوقات پناه بردن به خدا / بيمارى) ، ص 263 (بركت هاى پناه بردن به خدا / درمان بيمارى ها) .

ل _ بلاى طاقت فرسامجمع البيان_ به نقل از حسن _: هر گاه در حضور پيامبر صلى الله عليه و آله از اصحاب اُخدود (1) سخن به ميان مى آمد ، ايشان از بلاى طاقت فرسا به خدا پناه مى برد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از بلاى طاقت فرسا و بدبختى دامنگير و قضاى بد و شماتت دشمن ، به خدا پناه ببريد .

م _ تاراج شدنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مؤمن ، روز و شب خود را در سوگ عزيزش به سر برد ، برايش بهتر است تا اين كه روز و شب در معرض تاراج قرار گيرد . پس ، از تاراج شدن ، به خدا پناه مى بريم .

.


1- .در زمان هاى گذشته ، مردمى بت پرست زندگى مى كردند كه در ميان آنها عده اى يكتاپرست بودند ؛ امّا ايمانشان را پوشيده مى داشتند . چون ايمانشان بر ديگران معلوم گشت ، آن قوم گودال هايى كندند و آنها را از آتش آكندند و آن مؤمنان را درون آتش افكندند ؛ ليك آن يكتاپرستان بر آيين خويش پايدارى كردند و از دينشان بر نگشتند . اُخدود ، به معناى گودال هاى مستطيل شكل است (تاج العروس : ج 4 ص 433) .

ص: 352

ن _ الفَقرُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِوَجهِكَ الكَريمِ ، وَاسمِكَ العَظيمِ ، مِنَ الكُفرِ وَالفَقرِ . (1)

سنن النسائي عن أبي سعيد الخدري عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أنَّهُ كانَ يَقولُ : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الكُفرِ وَالفَقرِ . فَقالَ رَجُلٌ : ويَعدِلانِ ؟ قالَ : نَعَم . (2)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :تَعَوَّذوا بِاللّهِ مِنَ الفَقرِ وَالقِلَّةِ وَالذِّلَّةِ ، وأن تَظلِمَ أو تُظلَمَ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن أفتَقِرَ في غِناكَ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الفَقرِ إلّا إلَيكَ ، ومِنَ الذُّلِّ إلّا لَكَ . (5)

كنز الفوائد :قالَ صلى الله عليه و آله : ألا اُخبِرُكُم بِأَشقَى الأَشقِياءِ ؟ قالوا : بَلى يا رَسولَ اللّهِ . قالَ : مَنِ اجتَمَعَ عَلَيهِ فَقرُ الدُّنيا ، وعَذابُ الآخِرَةِ ، نَعوذُ بِاللّهِ مِن ذلِكَ . (6)

.


1- .كنز العمّال : ج 2 ص 188 ح 3685 و ص 205 ح 3773 نقلاً عن الطبراني في السنّة عن عبد الرحمن بن أبي بكر .
2- .سنن النسائي : ج 8 ص 267 ، موارد الضمآن : ص 604 ح 2438 ، تهذيب الكمال : ج 10 ص 172 كلّها عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 6 ص 493 ح 16687 .
3- .سنن النسائي : ج 8 ص 261 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1263 ح 3842 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 648 ح 10973 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 713 ح 1947 ، موارد الضمآن : ص 605 ح 2442 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 6 ص 493 ح 16688 .
4- .مُهَج الدعوات : ص 134 ، نهج البلاغة : الخطبة 215 ، الأمان : ص 126 ، المصباح للكفعمي : ص 402 والثلاثة الأخيرة عن ابن عبّاس عن الإمام عليّ عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 94 ص 242 ح 9 .
5- .شرح نهج البلاغة : ج 6 ص 191 ؛ العدد القويّة : ص 94 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 97 ص 233 .
6- .كنز الفوائد : ج 2 ص 193 ، معدن الجواهر : ص 25 ، إرشاد القلوب : ج 1 ص 19 عن الإمام عليّ عليه السلام وكلاهما نحوه ، أعلام الدين : ص 159 ، بحار الأنوار : ج 103 ص 20 ح 3 .

ص: 353

ن _ نادارى

ن _ نادارىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! از كفر و نادارى ، به روى گرامى و نام بزرگ تو پناه مى برم .

سنن النسائى_ به نقل از ابو سعيد خُدرى _: پيامبر خدا مى فرمود : «بار خدايا! من از كفر و نادارى ، به تو پناه مى برم» . مردى گفت : اين دو ، همسنگ اند؟ فرمود : «آرى» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از نادارى و كمبود و خوارى و اين كه ستم كنيد يا به شما ستم شود ، به خدا پناه ببريد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! از اين كه با وجود توانگرىِ تو ، درويش شوم ، به تو پناه مى برم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! به تو پناه مى برم از اين كه به غير تو ، نيازمند شوم و در برابر جز تو ، خوار گردم .

كنز الفوائد :[پيامبر صلى الله عليه و آله ] فرمود : «آيا شما را از شور بخت ترينِ شوربختان خبر ندهم؟». گفتند : چرا ، اى پيامبر خدا! فرمود : «كسى كه فقر دنيا و عذاب آخرت در او جمع شوند . از اين امر ، به خدا پناه مى بريم» .

.

ص: 354

كنز العمّال عن أبي هريرة :جاءَت فاطِمَةُ عليهاالسلام إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله تَسأَ لُهُ خادِما ، فَقالَ : ألا أدُلُّكِ عَلى ما هُوَ خَيرٌ لَكِ مِن خادِمٍ ؟ تُسَبِّحينَ اللّهَ ثَلاثا وثَلاثينَ تَسبيحَةً ، وتُكَبِّرينَ أربَعا وثَلاثينَ تَكبيرَةً ، وتُحَمِّدينَ ثَلاثا وثَلاثينَ تَحميدَةً ، وتَقولينَ : اللّهُمَّ رَبَّ السَّماواتِ السَّبعِ ، ورَبَّ العَرشِ العَظيمِ ، رَبَّنا ورَبَّ كُلِّ شَيءٍ ، مُنزِلَ التَّوراةِ وَالإِنجيلِ وَالقُرآنِ أعوذُ بِكَ مِن شَرِّ كُلِّ شَيءٍ أنتَ آخِذٌ بِناصِيَتِهِ ، اللّهُمَّ أنتَ الأَوَّلُ فَلَيسَ قَبلَكَ شَيءٌ ، وأنتَ الآخِرُ فَلَيسَ بَعدَكَ شَيءٌ ، وأنتَ الظّاهِرُ فَلَيسَ فَوقَكَ شَيءٌ ، وأنتَ الباطِنُ فَلَيسَ دونَكَ شَيءٌ ، اقضِ عَنِّي الدَّينَ ، وأعِذني مِنَ الفَقرِ . (1)

الإمام عليّ عليه السلام :اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وقَنِّعني بِحَلالِكَ عَن حَرامِكَ ، وأعِذني مِنَ الفَقرِ . (2)

عنه عليه السلام_ لِابنِهِ مُحَمَّدِ بنِ الحَنَفِيَّةِ _: يا بُنَيَّ ، إنّي أخافُ عَلَيكَ الفَقرَ ، فَاستَعِذ بِاللّهِ مِنهُ ؛ فَإِنَّ الفَقرَ مَنقَصَةٌ لِلدِّينِ ، مَدهَشَةٌ (3) لِلعَقلِ ، داعِيَةٌ لِلمَقتِ (4) . (5)

عنه عليه السلام :مَنِ ابتُلِيَ بِالفَقرِ فَقَدِ ابتُلِيَ بِأَربَعِ خِصالٍ : بِالضَّعفِ في يَقينِهِ، وَالنُّقصانِ في عَقلِهِ ، وَالرِّقَّةِ في دينِهِ ، وقِلَّةِ الحَياءِ في وَجهِهِ ، فَنَعوذُ بِاللّهِ مِنَ الفَقرِ . (6)

الإمام الصادق عليه السلام :تَعَوَّذوا بِاللّهِ مِنَ الفَقرِ . (7)

.


1- .كنز العمّال : ج 15 ص 509 ح 41986 نقلاً عن ابن جرير .
2- .البلد الأمين : ص 552 ، بحار الأنوار : ج 85 ص 261 ح 5 .
3- .دهش الرجل _ بالكسر _ دهشا : تحيَّر ، والدَّهش : ذهاب العقل (لسان العرب : ج 6 ص 303 «دهش») .
4- .المَقْتُ : أشدّ البُغض (النهاية : ج 4 ص 346 «مقت») .
5- .نهج البلاغة : الحكمة 319 ، بحار الأنوار : ج 72 ص 53 ح 83 .
6- .جامع الأخبار : ص 300 ح 818 ، بحار الأنوار : ج 72 ص 48 ح 58 .
7- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 269 ح 3971 ، الكافي : ج 5 ص 167 ح 3 وفيه «نعوذ باللّه ...» ، تهذيب الأحكام : ج 7 ص 163 ح 720 وفيه «أعوذ باللّه ...» وكلّها عن أبي الصباح الكناني .

ص: 355

كنزالعمّال_ به نقل از ابو هريره _: فاطمه عليهاالسلام نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و از ايشان خدمتكارى خواست . [پيامبر صلى الله عليه و آله ]فرمود : «آيا تو را به چيزى كه برايت از خدمتكار ، بهتر است ، راه نمايى نكنم؟ سى و سه بار خدا را سبحان اللّه مى گويى و سى و چهار بار اللّه اكبر و سى و سه بار الحمد للّه . آن گاه مى گويى : خدايا! اى پروردگار هفت آسمان و اى پروردگار عرش بزرگ! اى پروردگار ما و پروردگار همه موجودات! اى فرو فرستنده تورات و انجيل و قرآن! به تو پناه مى برم از گزند هر چيزى كه زمام اختيار آن ، در دست توست . خدايا! تو آغازينى و چيزى پيش از تو نبوده است ، و تو فرجامينى و چيزى پس از تو نيست ، و تو آشكارى و چيزى آشكارتر از تو نيست ، و تو نهانى و چيزى نهان تر از تو نيست . قرض مرا ادا كن و مرا از نادارى ، در پناه خويش گير» .

امام على عليه السلام :بار خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا به حلال خود ، قانع گردان تا به حرامت روى نياورم ، و مرا از نادارى ، پناه ده .

امام على عليه السلام_ به فرزندش محمّد بن حنفيّه _:پسرم! من از فقر بر تو مى ترسم . پس ، از آن به خدا پناه ببر ؛ چرا كه فقر ، كاهنده دين و برنده خِرد و برانگيزنده كين است .

امام على عليه السلام :هر كه به نادارى گرفتار آيد ، به چهار چيز دچار مى گردد : به سستى در يقينش ، كاستى در خِردش ، نازكى در دينش ، و بى آزرمى در رويش . پس ، از نادارى ، به خدا پناه مى بريم .

امام صادق عليه السلام :از نادارى ، به خدا پناه بريد .

.

ص: 356

س _ غَلَبَةُ الدَّينِالخصال عن أبي سعيد الخدري :سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : «أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الكُفرِ وَالدَّينِ» ، قيلَ : يا رَسولَ اللّهِ ، أيَعدِلُ الدَّينُ بِالكُفرِ ؟ فَقالَ صلى الله عليه و آله : نَعَم . (1)

صحيح البخاري عن عائشة :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ يَدعو فِي الصَّلاةِ ويَقولُ : «اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ المَأثَمِ وَالمَغرَمِ (2) » ، فَقالَ لَهُ قائِلٌ : ما أكثَرَ ما تَستَعيذُ _ يا رَسولَ اللّهِ _ مِنَ المَغرَمِ ؟ قالَ : إنَّ الرَّجُلَ إذا غَرِمَ ، حَدَّثَ فَكَذَبَ ، ووَعَدَ فَأَخلَفَ . (3)

سنن النسائي عن عبد اللّه بن عمرو :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ يَدعو بِهؤُلاءِ الكَلِماتِ : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن غَلَبَةِ الدَّينِ ، وغَلَبَةِ العَدُوِّ ، وشَماتَةِ (4) الأَعداءِ . (5)

الإمام عليّ عليه السلام :اِستَعيذوا بِاللّهِ عز و جل مِن غَلَبَةِ الدَّينِ . (6)

عنه عليه السلام :اِستَعيذوا بِاللّهِ مِن ضَلَعِ (7) الدَّينِ ، وغَلَبَةِ الرِّجالِ . (8)

.


1- .الخصال : ص 44 ح 39 ، علل الشرايع : ص 528 ح 3 ، بحار الأنوار : ج 103 ص 141 ح 2 ؛ سنن النسائي : ج 8 ص 264 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 77 ح 11333 ، صحيح ابن حبّان : ج 3 ص 302 ح 1025 ، كنز العمّال : ج 1 ص 487 ح 2137 .
2- .المَغْرَمُ : الدَّينُ (النهاية : ج 3 ص 363 «غرم») .
3- .صحيح البخاري : ج 2 ص 844 ح 2267 و ج 1 ص 286 ح 798 ، سنن النسائي : ج 8 ص 258 و 264 ، مسند ابن حنبل : ج 10 ص 90 ح 26134 ، المصنّف لعبد الرزّاق : ج 10 ص 438 ح 19630 ، شعب الإيمان : ج 4 ص 406 ح 5565 كلّها نحوه .
4- .الشّماتةُ : فرح العدوِّ ببليّةٍ تنزل بمن يعاديه (النهاية : ج 2 ص 499 «شمت») .
5- .سنن النسائي : ج 8 ص 265 و 268 ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 584 ح 6629 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 713 ح 1945 ، الدعاء للطبراني : ص 398 ح 1336 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 7 ص 21 ح 31 عن مجاهد وفيه «بوار الأيّم» بدل «شماتة الأعداء» ، كنز العمّال : ج 2 ص 683 ح 5066 .
6- .تحف العقول : ص 113 .
7- .ضَلَعُ الدَّين : أي ثِقلُهُ (النهاية : ج 3 ص 96 «ضلع») .
8- .الخصال : ص 622 ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 95 ص 134 ح 2 .

ص: 357

س _ چيره شدن بدهكارى

س _ چيره شدن بدهكارىالخصال_ به نقل از ابو سعيد خُدرى _: از پيامبر خدا شنيدم كه مى فرمايد : «به خدا پناه مى برم از كفر و قرض» . گفته شد : اى پيامبر خدا! آيا قرض ، با كفر ، همسنگ است؟ فرمود : «آرى» .

صحيح البخارى_ به نقل از عايشه _: پيامبر خدا در نماز ، دعا مى كرد و مى گفت : «بار خدايا! از گنهكارى و بدهكارى ، به تو پناه مى برم» . گوينده اى گفت : اى پيامبر خدا! شما چه قدر از بدهكارى ، به خدا پناه مى بريد؟ فرمود : «مرد ، هر گاه بدهكار باشد ، هم دروغ مى گويد و هم بدقولى مى كند» .

سنن النسائى_ به نقل از عبد اللّه بن عمرو _: پيامبر خدا با اين كلمات ، دعا مى كرد : «بار خدايا! از چيره شدن قرض و چيره شدن دشمن و شماتت دشمنان ، به تو پناه مى برم» .

امام على عليه السلام :از قرضْ بالا آوردن ، به خدا پناه ببريد .

امام على عليه السلام :از فشار قرض و چيره آمدن مردان (اوباش) ، به خدا پناه بريد .

.

ص: 358

الإمام زين العابدين عليه السلام_ مِن دُعائِهِ فِي المَعونَةِ عَلى قَضاءِ الدَّينِ _: اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وهَب لِيَ العافِيَةَ مِن دَينٍ تُخلِقُ (1) بِهِ وَجهي ، ويَحارُ فيهِ ذِهني ، ويَتَشَعَّبُ لَهُ فِكري ، ويَطولُ بِمُمارَسَتِهِ شُغلي . وأعوذُ بِكَ يا رَبِّ مِن هَمِّ الدَّينِ وفِكرِهِ ، وشُغلِ الدَّينِ وسَهَرِهِ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وأعِذني مِنهُ ، وأستَجيرُ بِكَ يا رَبِّ مِن ذِلَّتِهِ فِي الحَياةِ ، ومِن تَبِعَتِهِ بَعدَ الوَفاةِ . (2)

الإمام الصادق عليه السلام_ مِمّا عَلَّمَهُ عَبدَ اللّهِ بنَ سِنانٍ لِقَضاءِ دَينِهِ _: اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ البُؤسِ وَالفَقرِ ، ومِن غَلَبَةِ الدَّينِ وَالسُّقمِ ، وأسأَ لُكَ أن تُعينَني عَلى أداءِ حَقِّكَ إلَيكَ وإلَى النّاسِ . (3)

عنه عليه السلام :تَعَوَّذوا بِاللّهِ مِن غَلَبَةِ الدَّينِ ، وغَلَبَةِ الرِّجالِ ، وبَوارِ الأَيِّمِ (4) . (5)

ع _ الذِّلَّةُ وَالخِزيُرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ مِمّا عَلَّمَهُ إيّاهُ جَبرَئيلُ _: رَبِّ أعوذُ بِكَ أن أذِلَّ أو أخزى . (6)

الإمام الحسين عليه السلام_ مِمّا كانَ يَقولُهُ في قُنوتِ الوَترِ _: اللّهُمَّ إنَّكَ تَرى ولا تُرى ، وأنتَ بِالمَنظَرِ الأَعلى ، وإنَّ إلَيكَ الرُّجعى ، وإنَّ لَكَ الآخِرَةَ وَالاُولى ، اللّهُمَّ إنّا نَعوذُ بِكَ مِن أن نَذِلَّ ونَخزى . (7)

.


1- .خَلُقَ الثّوبُ : إذا بَليَ ، فهو خَلَقٌ (المصباح المنير : ص 180 «خلق») .
2- .الصحيفة السجّاديّة : ص 121 الدعاء 30 ، المصباح للكفعمي : ص 230 ، مستدرك الوسائل : ج 13 ص 388 ح 15684 .
3- .تفسير العيّاشي : ج 2 ص 320 ح 182 عن عبد اللّه بن سنان ، مصباح المتهجّد : ص 215 ح 324 نحوه من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 86 ص 132 ح 8 .
4- .بَوارُ الأيِّم : أي كسادُها ، والأيِّمُ : التي لا زوجَ لها ، وهي مع ذلك لا يرغب فيها أحد (النهاية : ج 1 ص 161 «بور») .
5- .الكافي : ج 5 ص 92 ح 1 ، تهذيب الأحكام : ج 6 ص 183 ح 377 وفيه «نعوذ» بدل «تعوَّذوا» ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 181 ح 3679 كلّها عن عبد الرحمن بن الحجّاج .
6- .مُهَج الدعوات : ص 216 عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام ؛ الفردوس : ج 1 ص 442 ح 1802 عن ابن عبّاس نحوه ، كنز العمّال : ج 2 ص 207 ح 3782 .
7- .المصنّف لابن أبي شيبة : ج 2 ص 200 ح 3 و ج 7 ص 113 ح 2 ، كنز العمّال : ج 8 ص 82 ح 21992 ؛ مصباح المتهجّد : ص 135 ح 220 عن الإمام زين العابدين عليه السلام وص 99 ح 166 ، فلاح السائل : ص 416 كلاهما من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام والثلاثة الأخيرة نحوه ، بحار الأنوار : ج 87 ص 92 ح 11 .

ص: 359

ع _ خوارى و رسوايى

امام زين العابدين عليه السلام_ از دعاى ايشان در يارى خواستن براى اداى قرض _: بار خدايا! بر محمّد و خاندان او درود فرست و مرا از قرضى كه به واسطه آن ، چهره ام دُژم ، خاطرم پريشان ، و انديشه ام پراكنده گردد و پيوسته بِدان سرگرم باشم ، رهايى بخش . پروردگارا! به تو پناه مى برم از اندوه و اضطراب قرض ، و دل مشغولى به قرض و بى خوابى كشيدن به خاطر آن . پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا از قرض ، در پناه خويش بدار . اى پروردگار من! به تو پناه مى برم از خوارى بدهكارى در زندگى و از عواقب آن پس از مرگ .

امام صادق عليه السلام_ از دعايى كه به عبد اللّه بن سنان براى ادا شدن قرضش آموخت _: بار خدايا! از بينوايى و نادارى ، و از دامنگير شدن قرض و بيمارى ، به تو پناه مى برم و از تو مى خواهم كه در اداى حقّ خودت و حقّ مردم ، به من كمك كنى .

امام صادق عليه السلام :از چيره شدن قرض و چيره شدن مردان (اوباش) و بى مشترى ماندن زنان بى شوهر ، به خدا پناه بريد .

ع _ خوارى و رسوايىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ از دعايى كه جبرئيل به ايشان آموخت _:بار خدايا! به تو پناه مى برم از اين كه خوار يا رسوا شوم .

امام حسين عليه السلام_ از دعاى ايشان در قنوت نماز وتر _: بار خدايا! تو مى بينى و خود ، ديده نمى شوى . تو ، در چشم انداز برينى و بازگشت [همگان] ، به سوى توست و آخرت و دنيا از آنِ تواند . بار خدايا! به تو پناه مى بريم از اين كه خوار و رسوا شويم .

.

ص: 360

الإمام الصادق عليه السلام_ فيما يُقالُ عِندَ الحَجَرِ الأَسوَدِ _: اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الكُفرِ وَالفَقرِ ، ومَواقِفِ الخِزيِ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ . (1)

ف _ تِلكَ الاُمورُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :اِستَعيذوا بِاللّهِ مِنَ المَفاقِرِ : الإِمامِ الجائِرِ ؛ الَّذي إذا أحسَنتَ لَم يَقبَل ، وإذا أسَأتَ لَم يَتَجاوَز . ومِن جارِ السَّوءِ ؛ الَّذي عَينُهُ تَراكَ وقَلبُهُ يَرعاكَ ، إن رَأى خَيرا أذَمَّهُ (2) ، وإن رَأى شَرّا أذاعَهُ . ومِنَ المَشيبِ ؛ زَوجَةِ السَّوءِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :تَعَوَّذوا بِاللّهِ مِن ثَلاثِ فَواقِرَ : تَعَوَّذوا بِاللّهِ مِن مُجاوَرَةِ جارِ سَوءٍ ؛ إن رَأى خَيرا كَتَمَهُ وإن رَأى شَرّا أذاعَهُ . وتَعَوَّذوا بِاللّهِ مِن زَوجَةِ سَوءٍ ؛ إن دَخَلتَ عَلَيها لَسَنَتكَ (4) _ كَذا قالَ _ وإن غِبتَ عَنها خانَتكَ . وتَعَوّذوا بِاللّهِ مِن إمامِ سَوءٍ ؛ إن أحسَنتَ (5) لَم يَقبَل ، وإن أسَأتَ لَم يَغفِر . (6)

عنه صلى الله عليه و آله_ لِرَجُلٍ مِنَ الأَنصارِ _: أفَلا اُعَلِّمُكَ كَلاما إذا أنتَ قُلتَهُ أذهَبَ اللّهُ عز و جلهَمَّكَ ، وقَضى عَنكَ دَينَكَ ؟... قُل إذا أصبَحتَ وإذا أمسَيتَ : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الهَمِّ وَالحُزنِ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ العَجزِ وَالكَسَلِ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الجُبنِ وَالبُخلِ ، وأعوذُ بِكَ مِن غَلَبَةِ الدَّينِ وقَهرِ الرِّجالِ . (7)

.


1- .الكافي : ج 4 ص 403 ح 1 عن معاوية بن عمّار ، تهذيب الأحكام : ج 5 ص 102 ح 329 ، مصباح المتهجّد : ص 681 ح 750 ، المقنعة : ص 401 كلاهما من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ؛ كنز العمّال : ج 5 ص 172 ح 12503 نقلاً عن الأزرقي .
2- .أذمَّهُ : وجده ذميما مذموما (لسان العرب : ج 12 ص 220 «ذمم») .
3- .كنز العمّال : ج 16 ص 47 ح 43875 نقلاً عن الديلمي عن أبي هريرة .
4- .في المصدر : «السنتك» ، والتصحيح من كنز العمّال . و«لَسَنَتْكَ» أي أخَذَتْكَ بِلِسانِها يَصِفُها بِالسَّلاطَةِ وكثرة الكلامَ والبَذاءِ (النهاية : ج 4 ص 249 «لسن») .
5- .في المصدر : «أحسنته» ، والتصحيح من كنز العمّال .
6- .شعب الإيمان : ج 7 ص 82 ح 9554 عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 9 ص 44 ح 24851 .
7- .سنن أبي داوود : ج 2 ص 93 ح 1555 عن أبي سعيد الخدري ، تهذيب الكمال : ج 23 ص 106 ، الأذكار للنووي : ص 79 ، كنز العمّال : ج 6 ص 239 ح 15519 .

ص: 361

ف _ اين چند چيز

امام صادق عليه السلام_ از دعايى كه در نزد حجر الأسود گفته مى شود _: بار خدايا! از كفر و فقر ، و جايگاه هاى رسوايى در دنيا و آخرت ، به تو پناه مى برم .

ف _ اين چند چيزپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از بلاهاى كمرشكن ، به خدا پناه ببريد : از پيشواى ستمگرى كه اگر خوبى كنى ، نمى پذيرد و اگر بدى كنى ، گذشت نمى كند ؛ از همسايه بد ، كه چشمش تو را مى بيند و دلش تو را مى پايد و اگر كار خوبى ببيند ، آن را بد مى بيند و اگر كار بدى ببيند ، آن را جار مى زند ؛ و از پير شدن [با آزارهاى ]همسر بد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از سه بلاى كمرشكن ، به خدا پناه بريد : از همسايگى با همسايه بد ، به خدا پناه بريد ، كه اگر خوبى ببيند ، مى پوشاند و اگر بدى ببيند ، فاش مى گرداند ؛ از همسر بد ، به خدا پناه بريد ، كه در حضورت با تو بدزبانى مى كند و در غياب تو ، به تو خيانت مى ورزد ؛ و از پيشواى بد ، به خدا پناه بريد، كه اگر خوبى كنى ، نمى پذيرد و اگر بدى كنى ، نمى بخشايد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به مردى از انصار _: آيا گفتارى به تو نياموزم كه هر گاه آن را بگويى ، خداوند عز و جل غم تو را بزدايد و قرض تو را ادا كند؟ ... هر صبح و شام بگو : «بار خدايا! از غم و اندوه ، به تو پناه مى برم ، و از ناتوانى و سستى به تو پناه مى برم ، و از ترسويى و بخل ، به تو پناه مى برم ، و از چيره شدن قرض و غلبه يافتن مردان (اوباش) به تو پناه مى برم» .

.

ص: 362

تيسير المطالب عن عبد اللّه بن مسعود :عَلَّمَنا رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله سِتَّ دَعَواتٍ ، قالَ : عَلِّموهُنَّ أنفُسَكُم وأزواجَكُم وأولادَكُم : أعوذُ بِاللّهِ مِن صاحِبٍ يُغوي (1) ، وهَوىً يُردي ، وعَمَلٍ يُخزي ، وفَقرٍ يُنسي ، وغِنىً يُطغي ، وجارٍ يُؤذي . (2)

المصنّف لابن أبي شيبة عن زيد بن ثابت عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :«تَعَوَّذوا بِاللّهِ مِن عَذابِ النّارِ» _ ثَلاثا _ ، قُلنا : نَعوذُ بِاللّهِ مِن عَذابِ النّارِ . «وتَعَوَّذوا بِاللّهِ مِن عَذابِ القَبرِ ، تَعَوَّذوا بِاللّهِ مِنَ الفِتَنِ ، ما ظَهَرَ مِنها وما بَطَنَ ، تَعَوَّذوا بِاللّهِ مِن فِتنَةِ الدَّجّالِ» . قُلنا : نَعوذُ بِاللّهِ مِن فِتنَةِ الدَّجّالِ . (3)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :خَمسٌ إن أدرَكتُموهُنَّ فَتَعَوَّذوا بِاللّهِ مِنهُنَّ : لَم تَظهَرِ الفاحِشَةُ في قَومٍ قَطُّ حَتّى يُعلِنوها ، إلّا ظَهَرَ فيهِمُ الطّاعونُ وَالأَوجاعُ الَّتي لَم تَكُن في أسلافِهِمُ الَّذين مَضَوا . ولَم يَنقُصُوا المِكيالَ وَالميزانَ إلّا اُخِذوا بِالسِّنينَ (4) ، وشِدَّةِ المَؤونَةِ ، وجَورِ السُّلطانِ . ولَم يَمنَعُوا الزَّكاةَ إلّا مُنِعُوا القَطرَ مِنَ السَّماءِ ، ولَولَا البَهائِمُ لَم يُمطَروا . ولَم يَنقُضوا عَهدَ اللّهِ وعَهدَ رَسولِهِ إلّا سَلَّطَ اللّهُ عَلَيهِم عَدُوَّهُم ، وأخَذوا بَعضَ ما في أيديهِم . ولَم يَحكُموا بِغَيرِ ما أنزَلَ اللّهُ عز و جل إلّا جَعَلَ اللّهُ عز و جلبَأسَهُم بَينَهُم . (5)

.


1- .غوى : أي ضلَّ . والغيُّ : الضلالُ والانهماك في الباطل (النهاية : ج 3 ص 397 «غوا») .
2- .تيسير المطالب : ص 234 .
3- .المصنّف لابن أبي شيبة : ج 7 ص 17 ح 1 ، كنز العمّال : ج 2 ص 263 ح 3975 .
4- .السَّنَةُ : الجدبُ (النهاية : ج 2 ص 413 «سنه») .
5- .الكافي : ج 2 ص 373 ح 1 عن الإمام الباقر عليه السلام ، ثواب الأعمال : ص 301 ح 2 عن أبان الأحمر عن الإمام الباقر عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 73 ص 376 ح 13 ؛ سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1333 ح 4019 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 583 ح 8623 كلاهما عن عبد اللّه بن عمر نحوه ، كنز العمّال : ج 16 ص 80 ح 44010 .

ص: 363

تيسير المطالب_ به نقل از عبد اللّه بن مسعود _: پيامبر خدا ، [اين ]شش دعا را به ما آموخت و فرمود : «آنها را به خودتان و همسرانتان و فرزندانتان بياموزيد» : از دوستى كه گم راه مى كند ، و از هوسى كه نابود مى گرداند ، و از كارى كه رسوا مى سازد ، و از فقرى كه [خدا را] از ياد مى برد ، و از توانگرى و ثروتى كه سركشى مى آورد ، و از همسايه اى كه آزار مى دهد ، به خدا پناه مى برم .

المصنّف ، ابن ابى شيبة_ به نقل از زيد بن ثابت _: پيامبر خدا سه بار فرمود : «از عذاب آتش ، به خدا پناه ببريد» . گفتيم : از عذاب آتش ، به خدا پناه مى بريم . [پيامبر صلى الله عليه و آله ادامه داد :] «و از عذاب قبر ، به خدا پناه ببريد . از فتنه هاى آشكار و نهان ، به خدا پناه ببريد . از فتنه دَجّال ، به خدا پناه ببريد» . ما گفتيم : از فتنه دجّال ، به خدا پناه مى بريم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پنج چيز است كه اگر به آنها برخورديد ، از آنها به خدا پناه ببريد : هيچ گاه در ميان مردمى زنا پيدا نشد و آن را شايع نكردند ، مگر آن كه طاعون و دردهايى كه در گذشتگانشان نبوده است ، در ميان آنان پديدار گرديد . [هيچ گاه] از پيمانه و ترازو نكاستند [و كم فروشى نكردند] ، مگر آن كه به قحطى و سختى در معيشت و ستم حاكم دچار شدند . [هيچ گاه] از دادن زكات خوددارى نكردند ، مگر آن كه از باران آسمان ، محروم گشتند و اگر به خاطر چارپايان نبود ، هرگز باران بر آنها نمى باريد . [هيچ گاه] پيمان با خدا و پيمان با پيامبر او را نشكستند ، مگر آن كه خداوند ، دشمنانشان را بر ايشان مسلّط گردانيد و آنها قسمتى از اموالشان را گرفتند . و [هيچ گاه] بر خلاف آنچه خداوند عز و جل فرو فرستاده است ، حكم نكردند ، مگر آن كه خداوند عز و جل آنها را به جان يكديگر افكند .

.

ص: 364

معاني الأخبار عن سليمان بن خالد عن الإمام الصادق عليه السلام :أنَّهُ سُئِلَ عَن قَولِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «أعوذُ بِكَ مِن شَرِّ السّامَّةِ وَالهامَّةِ وَالعامَّةِ وَاللّامَّةِ» ، فَقالَ : السّامَّةُ القَرابَةُ ، وَالهامَّةُ هَوامُّ الأَرضِ ، وَاللّامَّةُ لَمَمُ الشَّياطينِ ، وَالعامَّةُ عامَّةُ النّاسِ . (1)

الإقبال_ مِن دُعاءِ إدريسَ عليه السلام _: أعوذُ بِكَ مِن سُقمٍ مُصرِعٍ ، وفَقرٍ مُدقِعٍ (2) ، ومِنَ الذُّلِّ . (3)

ص _ شَرُّ عاقِبَةِ الاُمورِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :أسأَلُ اللّهَ الإِيمانَ وَالتَّقوى ، وأعوذُ بِاللّهِ مِن شَرِّ عاقِبَةِ الاُمورِ . (4)

الإمام عليّ عليه السلام_ مِن كِتابِهِ لِمالِكٍ الأَشتَرِ _: تَعَوَّذ بِاللّهِ مِن دَركِ (5) الشَّقاءِ . (6)

عنه عليه السلام_ عِندَ طَوافِهِ عَلَى القَتلى في وَقعَةِ الجَمَلِ _: أعوذُ بِاللّهِ مِن سوءِ المَصرَعِ . (7)

.


1- .معاني الأخبار : ص 173 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 95 ص 141 ح 2 .
2- .في المصدر : «مقرع» ، وما في المتن أثبتناه من بحار الأنوار . وفقر مدقع : أي شديد يفضي بصاحبه إلى الدقعاء _ أي التراب _ (النهاية : ج 2 ص 127 «دقع») .
3- .الإقبال : ج 1 ص 182 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 99 .
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 402 ح 5868 ، الأمالي للصدوق : ص 576 ح 788 كلاهما عن أبي الصباح الكناني عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 77 ص 114 ح 8 .
5- .الدَّرْك : اللِّحاق والوصولُ إلى الشيء ، أدركتُه إدراكا (النهاية : ج 2 ص 114 «درك») .
6- .تحف العقول : ص 127 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 241 ح 1 .
7- .الإرشاد : ج 1 ص 254 ، الجمل : ص 392 ، بحار الأنوار : ج 32 ص 207 ح 163 .

ص: 365

ص _ بدفرجامى كارها

معانى الأخبار_ به نقل از سليمان بن خالد _: از امام صادق عليه السلام در باره اين سخن پيامبر خدا سؤال شد : «به تو پناه مى برم از گزند سامّه و هامّه و عامّه ولامّه» . فرمود : «سامّه ، خويشاوندان اند . هامّه ، خزندگان اند . لامّه ، وسوسه هاى شياطين اند و عامّه ، توده (عوام) مردم» .

الإقبال_ از دعاى ادريس عليه السلام _: از بيمارىِ زمينگير كننده و فقر شديد و از خوارى ، به تو پناه مى برم .

ص _ بدفرجامى كارهاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ايمان و پرهيزگارى از خدا مى طلبم و از بدفرجامى كارها ، به خدا پناه مى برم .

امام على عليه السلام_ از نامه ايشان به مالك اشتر _: از دامنگير شدن بدبختى ، به خدا پناه ببر .

امام على عليه السلام_ هنگام گشت زدن در ميان كشتگان جنگ جمل _: از بر خاك افتادن [چنين] بد ، به خدا پناه مى برم .

.

ص: 366

عنه عليه السلام_ مِن كِتابٍ لَهُ _: مَتى كُنتُم _ يا مُعاوِيَةُ _ ساسَةَ الرَّعِيَّةِ ، ووُلاةَ أمرِ الاُمَّةِ ؟! بِغَيرِ قَدَمٍ سابِقٍ ، ولا شَرَفٍ باسِقٍ (1) ، ونَعوذُ بِاللّهِ مِن لُزومِ سَوابِقِ الشَّقاءِ ، واُحَذِّرُكَ أن تَكونَ مُتَمادِيا في غِرَّةِ (2) الاُمنِيَّةِ ، مُختَلِفَ العَلانِيَةِ وَالسَّريرَةِ . (3)

الإمام الصادق عليه السلام :اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأعِذنا أن تَخيبَ آمالُنا ، وتَحبَطَ أعمالُنا . (4)

الإمام الهادي عليه السلام_ في قُنوتِهِ _: اللّهُمَّ أسعِدنا بِالشُّكرِ ، وَامنَحنَا النَّصرَ ، وأعِذنا مِن سوءِ البِدارِ (5) وَالعاقِبَةِ وَالخَترِ (6) . (7)

ق _ الشَّرُّ كُلُّهُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :نَزَلَ جَبرَئيلُ عليه السلام فَقالَ : إنَّ خَيرَ الدُّعاءِ أن تَقولَ فِي الصَّلاةِ : اللّهُمَّ لَكَ الحَمدُ كُلُّهُ ، ولَكَ المُلكُ كُلُّهُ ، ولَكَ الخَلقُ كُلُّهُ ، وإلَيكَ يَرجِعُ الأَمرُ كُلُّهُ ، وأعوذُ بِكَ مِن الشَّرِّ كُلِّهِ . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ مِنَ الخَيرِ كُلِّهِ ، ما عَلِمتُ مِنهُ وما لَم أعلَم ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الشَّرِّ كُلِّهِ ، ما عَلِمتُ مِنهُ وما لَم أعلَم . (9)

.


1- .الباسِقُ : المُرتفع في علوّه ، والبسوق : علوّ ذكر الرجل في الفضل (النهاية : ج 1 ص 128 «بسق») .
2- .الغِرَّةُ : الغَفْلَةُ (النهاية : ج 3 ص 354 «غرر») .
3- .نهج البلاغة : الكتاب 10 ، بحار الأنوار : ج 33 ص 101 ح 406 .
4- .الدروع الواقية : ص 96 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 144 .
5- .بادَرَ مبادرةً وبِدارا : أي عَجِلَ إلى فعلِ ما يَرغَبُ فيه (تاج العروس : ج 6 ص 63 «بدر») . وفي بحار الأنوار : «البداء» .
6- .الخَتْرُ : الغَدْرُ (النهاية : ج 2 ص 9 «ختر») .
7- .مُهَج الدعوات : ص 82 ، بحار الأنوار : ج 85 ص 227 .
8- .شعب الإيمان : ج 4 ص 97 ح 4400 عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 7 ص 531 ح 20112 .
9- .المعجم الكبير : ج 2 ص 252 ح 2058 ، الدعاء للطبراني : ص 208 ح 655 كلاهما عن جابر بن سمرة و ص 422 ح 1428 عن أنس ، مسند الطيالسي : ص 28 ح 200 عن سعد ، كنز العمّال : ج 2 ص 178 ح 3623 .

ص: 367

ق _ همه بدى ها

امام على عليه السلام_ از نامه ايشان به معاويه _: معاويه! از كِى ، شما سياستمدار مردم و زمامدار امّت شده ايد، در حالى كه نه پيشينيه اى درخشان و نه امتيازى والا داريد؟! پناه مى بريم به خدا از شقاوتى دامنگير! تو را از اين كه در فريبِ آرزو غرقه گردى و آشكارت با نهانت ناهمساز باشد ، بر حذر مى دارم .

امام صادق عليه السلام :بار خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و ما را از اين كه اميدها و آرزوهايمان بر باد رود و اعمالمان بى حاصل شود ، در پناه خويش بدار .

امام هادى عليه السلام_ در دعاى قنوتش _: بار خدايا! ما را از [نعمت ]سپاس گزارى ، بهره مند گردان و فيروزى خويش را ارزانى مان دار و ما را از بدى شتابكارى و فرجام خيانت ، در پناه خويش نگه دار .

ق _ همه بدى هاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جبرئيل عليه السلام فرود آمد و گفت : بهترين دعا ، اين است كه در نماز بگويى : «بار خدايا! ستايش ، همه از آنِ توست و فرمان روايى همه ، از آنِ توست و آفرينش ، همه از آنِ توست و كارها همه به تو باز مى گردند . از همه بدى ها به تو پناه مى برم» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! همه خوبى ها _ چه آنها كه من مى دانم و چه آنها كه نمى دانم _ را از تو درخواست مى كنم و از همه بدى ها _ چه آنها كه مى دانم و چه آنها كه نمى دانم _ ، به تو پناه مى برم .

.

ص: 368

صحيح مسلم عن عائشة :كانَ [ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ] يَقولُ : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن شَرِّ ما عَمِلتُ ، ومِن شَرِّ ما لَم أعمَل . (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ مِمّا كانَ يَقولُهُ إذا فَرَغَ مِن صَلاتِهِ _: أسأَ لُكَ خَيرَ ما تَعلَمُ ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّ ما تَعلَمُ ، فَإِنَّكَ تَعلَمُ ولا نَعلَمُ ، وأنتَ عَلّامُ الغُيوبِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله_ مِن دُعائِهِ بَعدَ التَّشَهُّدِ فِي الفَريضَةِ _: اللّهُمَّ إنّا نَسأَ لُكَ مِنَ الخَيرِ كُلِّهِ عاجِلِهِ وآجِلِهِ ، ما عَلِمنا مِنهُ وما لَم نَعلَم ، ونَعوذُ بِكَ مِنَ الشَّرِّ كُلِّهِ ، عاجِلِهِ وآجِلِهِ ، ما عَلِمنا مِنهُ وما لَم نَعلَم ، اللّهُمَّ إنّا نَسأَ لُكَ ما سَأَلَكَ مِنهُ عِبادُكَ الصّالِحونَ ، ونَستَعيذُ بِكَ مِمَّا استَعاذَ مِنهُ عِبادُكَ الصّالِحونَ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ مِن كُلِّ خَيرٍ خَزائِنُهُ بِيَدِكَ ، وأعوذُ بِكَ مِن كُلِّ شَرٍّ خَزائِنُهُ بِيَدِكَ . (4)

.


1- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2085 ح 65 ، سنن أبي داوود : ج 2 ص 92 ح 1550 ، سنن النسائي : ج 3 ص 56 و ج 8 ص 281 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1262 ح 3839 ، مسند ابن حنبل : ج 9 ص 396 ح 24738 و ص 468 ح 25138 ، كنز العمّال : ج 2 ص 179 ح 3628 .
2- .الكافي : ج 2 ص 549 ح 6 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 328 ح 960 كلاهما عن محمّد بن الفرج عن الإمام الجواد عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 86 ص 2 ح 2 ؛ سنن الترمذي : ج 5 ص 476 ح 3407 ، سنن النسائي : ج 3 ص 54 ، مسند ابن حنبل : ج 6 ص 76 ح 17113 و ص 80 ح 17133 والأربعة الأخيرة عن شدّاد بن أوس نحوه ، كنز العمّال : ج 2 ص 237 ح 3913 .
3- .المعجم الأوسط : ج 7 ص 306 ح 7571 عن عبد اللّه بن مسعود ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1264 ح 3846 ، مسند ابن حنبل : ج 9 ص 482 ح 25191 ، صحيح ابن حبّان : ج 3 ص 150 ح 869 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 703 ح 1914 كلّها عن عائشة نحوه ، كنز العمّال : ج 2 ص 685 ح 5073 .
4- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 706 ح 1924 ، الدعاء للطبراني : ص 426 ح 1445 كلاهما عن ف ابن مسعود ، كنز العمّال : ج 2 ص 187 ح 3679 .

ص: 369

صحيح مسلم_ به نقل از عايشه _: [پيامبر خدا] مى گفت : «بار خدايا! از بدىِ آنچه به جا آورده ام و از بدىِ آنچه به جا نياورده ام ، به تو پناه مى برم» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ از دعايى كه پس از پايان نماز مى خواند _: خوب ترين چيزى را كه مى دانى ، از تو درخواست مى كنم و از بدترين چيزى كه مى دانى ، به تو پناه مى برم ؛ چرا كه تو مى دانى و ما نمى دانيم ، و تو داناى نهان هايى .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ از دعاى ايشان پس از تشهّد نمازهاى واجب _: بار خدايا! همه خوبى ها در حال و آينده (/دنيا و آخرت) _ چه آنها كه مى دانيم و چه آنها كه نمى دانيم _ ، از تو درخواست مى كنيم و از همه بدى ها در حال و آينده _ چه آنها كه مى شناسيم و چه آنها كه نمى دانيم _ ، به تو پناه مى بريم . بار خدايا! آنچه را بندگان درستكارت از تو خواستند ، ما نيز از تو درخواست مى كنيم و از آنچه بندگان درستكارت از آن به تو پناه آوردند ، ما نيز به تو پناه مى آوريم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! از هر خوبى كه خزانه هاى آن در دست توست ، از تو درخواست مى كنم و از هر بدى كه خزانه هايش در دست توست ، به تو پناه مى برم .

.

ص: 370

عنه صلى الله عليه و آله :أعوذُ بِكَ مِن شَرِّ كُلِّ ذي شَرٍّ أنتَ آخِذٌ بِناصِيَتِهِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن شَرِّ مَن يَمشي عَلى بَطنِهِ ، ومِن شَرِّ مَن يَمشي عَلى رِجلَينِ ، ومِن شَرِّ مَن يَمشي عَلى أربَعٍ ، ومِن شَرِّ كُلِّ ذي شَرٍّ ، ومِن شَرِّ كُلِّ دابَّةٍ أنتَ آخِذٌ بِناصِيَتِها ، إنَّ رَبّي عَلى صِراطٍ مُستَقيمٍ . (2)

بحار الأنوار :رُوِيَ عَن أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام أنَّهُ رَأى رَجُلاً يَدعو مِن دَفتَرٍ دُعاءً طَويلاً ، فَقالَ لَهُ : يا هذَا الرَّجُلُ ، إنَّ الَّذي يَسمَعُ الكَثيرَ هُوَ يُجيبُ عَنِ القَليلِ . فَقالَ الرَّجُلُ : يا مَولايَ ، فَما أصنَعُ ؟ قالَ : قُل : الحَمدُ للّهِِ عَلى كُلِّ نِعمَةٍ ، وأسأَلُ اللّهَ مِن كُلِّ خَيرٍ ، وأعوذُ بِاللّهِ مِن كُلِّ شَرٍّ ، وأستَغفِرُ اللّهَ مِن كُلِّ ذَنبٍ . (3)

الإمام الصادق عليه السلام_ مِن دُعائِهِ في نَوافِلِ شَهرِ رَمَضانَ _: اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ مِنَ الخَيرِ كُلِّهِ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الشَّرِّ كُلِّهِ . (4)

عنه عليه السلام_ فيما يُقالُ في زِيارَةِ الحُسَينِ عليه السلام _: اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ ... مِن شَرِّ شَياطينِ الجِنِّ وَالإِنسِ ، ومِن شَرِّ مَن يَنصِبُ لِأَولِياءِ اللّهِ العَداوَةَ ، ومِن أن يَفرُطوا (5) عَلَيَّ أو أن يَطغَوا وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّ عُيونِ الظَّلَمَةِ ، ومِن شَرِّ كُلِّ ذي شَرٍّ . (6)

.


1- .سنن أبي داوود : ج 4 ص 312 ح 5051 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2084 ح 61 وفيه «شيء» بدل «ذي شرّ» ، سنن الترمذي : ج 5 ص 472 ح 3400 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 4 ص 395 ح 7668 و 7669 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 2 ص 194 ح 3715 .
2- .قصص الأنبياء : ص 314 ح 392 عن ابن عبّاس ، الخرائج والجرائح : ج 2 ص 506 ح 19 ، بحار الأنوار : ج 17 ص 405 ح 24 .
3- .بحار الأنوار : ج 94 ص 242 ح 10 نقلاً عن الكتاب العتيق الغروي .
4- .تهذيب الأحكام : ج 3 ص 75 ح 233 ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 154 ح 2377 نحوه ، الإقبال : ج 1 ص 105 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 376 .
5- .فَرَطَ عليه : أي عَجِلَ وعدا (الصحاح : ج 3 ص 1148 «فرط») .
6- .كامل الزيارات : ص 395 ح 639 عن أبي حمزة الثمالي ، بحار الأنوار : ج 101 ص 174 ح 30 .

ص: 371

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از گزند هر گزندرسانى كه پيشانى (سرنوشتِ) آن در دست توست ، به تو پناه مى برم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! به تو پناه مى برم از گزند هر آن موجودى كه بر شكم خويش راه مى رود ، و از گزند هر آن موجودى كه بر دو پا راه مى رود ، و از گزند هر آن موجودى كه بر چهار پا راه مى رود ، و از گزند هر گزندرسانى ، و از گزند هر جنبنده اى كه پيشانى اش (سرنوشتش) در دست توست . راستى كه پروردگار من ، بر راهى راست است .

بحار الأنوار :روايت شده است كه امير مؤمنان عليه السلام ، مردى را ديد كه از روى نوشته اى ، دعايى طولانى مى خواند . به او فرمود : «اى مرد! آن كه زياد را مى شنود ، اندك را هم پاسخ مى دهد» . مرد گفت : سَرورم! پس چه كنم ؟ فرمود : «بگو : ستايش ، خداى را بر هر نعمتى ، و هر خوبى را از خدا مى خواهم و از هر بدى ، به خدا پناه مى برم و از هر گناهى ، از خدا آمرزش مى طلبم » .

امام صادق عليه السلام_ از دعاى ايشان در نمازهاى نافله ماه رمضان _: بار خدايا! همه خوبى ها را از تو درخواست مى كنم و از همه بدى ها، به تو پناه مى برم .

امام صادق عليه السلام_ در زيارت امام حسين عليه السلام _: بار خدايا! به تو پناه مى برم ... از گزند اهريمنانِ جن و انس ، و از گزند هر آن كه با دوستان خدا به دشمنى برمى خيزد ، و از اين كه بر من آسيبى رسانند يا آن كه سركشى كنند ، و به تو پناه مى برم از گزند جاسوسان ستمگران ، و از گزند هر گزندرسانى .

.

ص: 372

عنه عليه السلام_ لِزَيدٍ الزَّرّادِ _: إذا نَظَرتَ إلَى السَّماءِ فَقُل : . . . وأعوذُ بِاللّهِ مِن شَرِّ ما يَنزِلُ مِنَ السَّماءِ ، ومِن شَرِّ ما يَعرُجُ فيها ، ومِن شَرِّ ما ذَرَأَ (1) فِي الأَرضِ ، ومِن شَرِّ ما خَرَجَ مِنها ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ . (2)

عنه عليه السلام_ مِن دُعائِهِ فِي اليَومِ السّادِسِ وَالعِشرينَ مِنَ الشَّهرِ _: أسأَ لُكَ اللّهُمَّ مِنَ الخَيرِ كُلِّهِ ؛ ما أدعو وما لَم أدعُ ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّ ما أحذَرُ . (3)

تهذيب الأحكام عن محمّد بن مسلم عن أحدهما عليهماالسلام :اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ خَيرَكَ وخَيرَ ما أرجو ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّ ما أحذَرُ ومِن شَرِّ ما لا أحذَرُ . (4)

الإمام الجواد عليه السلام_ مِن حِرزٍ لَهُ _: أسأَ لُكَ مِن خَيرِكَ خَيرا مِمّا أرجو ، وأعوذُ بِعِزَّتِكَ وقُدرَتِكَ مِن شَرِّ ما أخافُ وأحذَرُ وما لا أحذَرُ . (5)

4 / 14سَخَطُ اللّهِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ أعوذُ بِرِضاكَ مِن سَخَطِكَ ، وبِمُعافاتِكَ مِن عُقوبَتِكَ ، وأعوذُ بِكَ مِنكَ ، لا اُحصي ثَناءً عَلَيكَ ، أنتَ كَما أثنَيتَ عَلى نَفسِكَ . (6)

.


1- .ذرأ اللّه الخلق : إذا خلقهم (النهاية : ج 2 ص 156 «ذرأ») .
2- .الاُصول الستّة عشر : ص 57 عن زيد الزرّاد ، بحار الأنوار : ج 87 ص 186 ، آداب القيام إلى صلاة الليل والدعاء عند ذلك .
3- .الدروع الواقية : ص 154 ، العدد القويّة : ص 325 نحوه ، بحار الأنوار : ج 97 ص 177 .
4- .تهذيب الأحكام : ج 3 ص 92 ح 252 ، مصباح المتهجّد : ص 567 ح 672 ، المصباح للكفعمي : ص 764 كلاهما من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، الإقبال : ج 1 ص 330 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 134 .
5- .الأمان : ص 78 ، مُهَج الدعوات : ص 56 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 358 ح 1 .
6- .صحيح مسلم : ج 1 ص 352 ح 222 ، سنن أبي داوود : ج 1 ص 232 ح 879 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 524 ح 3493 ، سنن النسائي : ج 1 ص 102 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1263 ح 3841 كلّها عن عائشة ، كنز العمّال : ج 2 ص 183 ح 3652 .

ص: 373

4 / 14 ناخشنودى خدا

امام صادق عليه السلام_ به زيد زرّاد _: هر گاه به آسمان نگريستى ، بگو : « ... و به خدا پناه مى برم از گزند آنچه از آسمان فرود مى آيد ، و از گزند آنچه به آسمان بَر مى شود ، و از گزند آنچه در زمين آفريد ، و از گزند آنچه از زمين بيرون مى آيد ، و هيچ نيرو و توانى نيست مگر به يارى خدا .

امام صادق عليه السلام_ از دعاى ايشان در روز بيست و ششم ماه _: بار خدايا! همه خوبى ها _ خواه آنچه از بهر آن دعا كنم يا دعا نكنم _ را از تو مى خواهم و از گزند آنچه [از آن] مى ترسم ، به تو پناه مى برم .

تهذيب الأحكام_ به نقل از محمّد بن مسلم از امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام _: بار خدايا! خوبى تو را و خوبى آنچه را [بِدان ]اميد دارم ، از تو درخواست مى كنم و از بدى آنچه مى ترسم و از بدى آنچه نمى ترسم ، به تو پناه مى برم .

امام جواد عليه السلام_ از حِرز ايشان _: از خوبى تو ، آن خوبى را كه بِدان اميد دارم ، از تو درخواست مى كنم و از بدىِ آنچه مى ترسم و حذر دارم و آنچه حذر ندارم ، به عزّت و قدرت تو پناه مى برم .

4 / 14ناخشنودى خداپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! از ناخشنودى تو به خشنودى ات و از كيفرت به بخشايشت پناه مى برم و از تو به خود تو ، پناه مى برم . ثناى تو را شماره نتوانم . تو چنانى كه خود در ثناى خويش گفته اى .

.

ص: 374

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِنورِ وَجهِكَ الَّذي أشرَقَت لَهُ السَّماواتُ وَالأَرضُ ، وتَشَعَّبَت بِهِ الظُّلُماتُ ، وَصَلَحَ بِهِ أمرُ الأَوَّلينَ وَالآخِرينَ ، أن تُحلِلَ عَلَيَّ غَضَبَكَ ، أو تُنزِلَ عَلَيَّ سَخَطَكَ ، أعوذُ بِكَ مِن زَوالِ نِعمَتِكَ ، وفُجاءَةِ نَقِمَتِكَ ، وتَحويلِ عافِيَتِكَ ، وجَميعِ سَخَطِكَ ، لَكَ العُتبى (1) فيمَا استَطَعتُ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِكَ . (2)

الإمام عليّ عليه السلام :إلهي ، أعوذُ بِكَ مِن غَضَبِكَ ، وحُلولِ سَخَطِكَ . (3)

عنه عليه السلام :اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ خَيرَ الخَيرِ ؛ رِضوانَكَ وَالجَنَّةَ ، وأعوذُ مِنكَ مِن شَرِّ الشَّرِّ ؛ سَخَطِكَ وَالنّارِ . (4)

الإمام زين العابدين عليه السلام :أعوذُ بِكَ اللّهُمَّ اليَومَ مِن غَضَبِكَ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ وأعِذني ، وأستَجيرُ بِكَ اليَومَ مِن سَخَطِكَ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ وأجِرني . (5)

الإمام الصادق عليه السلام :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن سَطَواتِكَ (6) ، وأعوذُ بِكَ مِن جَميعِ غَضَبِكَ وسَخَطِكَ ، سُبحانَكَ لا إلهَ إلّا أنتَ رَبُّ العالَمينَ . (7)

.


1- .العتبى : الاسم من أعتبني فلان : إذا عاد إلى مسرّتي راجعا عن الإساءة . واستعتبتُه فأعتبني : أي استرضيتُه فأرضاني (مجمع البحرين : ج 2 ص 1159 «عتب») .
2- .مصباح المتهجّد : ص 840 ح 904 عن عائشة ، فضائل الأشهر الثلاثة : ص 62 ح 44 عن حمزة بن حمران عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله نحوه ، الإقبال : ج 3 ص 326 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 89 ح 16 .
3- .الإقبال : ج 3 ص 296 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 97 ح 12 .
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 492 ح 1412 ، مصباح المتهجّد : ص 762 ح 844 عن الحسين بن خالد عن الإمام الصادق عليه السلام وص 54 ح 77 ، الإقبال : ج 1 ص 221 كلاهما من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام وكلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 86 ص 45 ح 54 .
5- .الصحيفة السجّاديّة : ص 208 الدعاء 48 ، مصباح المتهجّد : ص 374 ح 501 ، المزار الكبير : ص 471 ، جمال الاُسبوع : ص 266 ، الإقبال : ج 1 ص 501 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 89 ص 218 ح 65 .
6- .السَّطو : القهرُ والبطشُ (النهاية : ج 2 ص 366 «سطا») .
7- .الكافي : ج 3 ص 327 ح 21 ، تهذيب الأحكام : ج 3 ص 100 ح 259 و 260 ، مصباح المتهجّد : ف ص 577 ح 689 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، الإقبال : ج 1 ص 339 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 234 ح 58 .

ص: 375

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! به نور روى تو كه آسمان ها و زمين از آن روشن شد [و هستى يافت] و به سبب آن ، تاريكى ها از هم پاشيد و به واسطه آن ، كار اوّلين و آخرين سامان يافت ، پناه مى برم از اين كه خشمت را بر من در آورى ، يا ناخشنودى ات را بر من فرو فرستى . به تو پناه مى برم از زوال يافتن نعمتت ، و فرود آمدن ناگهانى خشمت ، و برگشتن عافيتت [از من] ، و همه ناخشنودى ات . با همه [وجود و] توانم ، از تو پوزش مى خواهم ، و هيچ نيرو و توانى نيست جز به يارى تو .

امام على عليه السلام :معبود من! از خشم تو و دامنگير شدن ناخشنودى ات ، به تو پناه مى برم .

امام على عليه السلام :بار خدايا! خوب ترين خوب ها ، [يعنى] خشنودى ات و بهشت را از تو درخواست مى كنم و از بدترين بدها ، [يعنى ]ناخشنودى ات و آتش ، به تو پناه مى برم .

امام زين العابدين عليه السلام :بار خدايا! امروز از خشم تو ، به تو پناه مى آورم . پس بر محمّد و خاندان او درود فرست و مرا پناه ده . امروز از ناخشنودى ات ، از تو پناهندگى مى جويم . پس بر محمّد و خاندان او درود فرست و مرا در پناه خويش بدار .

امام صادق عليه السلام :بار خدايا! از يورش هاى تو ، به تو پناه مى برم و از همه خشم و ناخشنودى ات، به تو پناه مى آورم . پاكى تو . معبودى جز تو پروردگار جهانيان نيست .

.

ص: 376

الكافي عن أبي اُسامة عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال :سَمِعتُهُ يَقولُ : تَعَوَّذوا بِاللّهِ مِن سَطَواتِ اللّهِ بِاللَّيلِ وَالنَّهارِ . قالَ : قُلتُ لَهُ : وما سَطَواتُ اللّهِ ؟ قالَ : الأَخذُ عَلَى المَعاصي . (1)

الإمام الكاظم عليه السلام :اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ رِضوانَكَ وَالجَنَّةَ ، وأعوذُ بِكَ مِن سَخَطِكَ وَالنّارِ . (2)

4 / 15ميتَةُ السَّوءِالمعجم الكبير عن أبي اُمامة :كانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله يَتَعَوَّذُ مِن مَوتِ الفَجأَةِ ، وكانَ يُعجِبُهُ أن يَمرَضَ قَبلَ أن يَموتَ . (3)

مسند ابن حنبل عن عبد اللّه بن عمرو :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله استَعاذَ مِن سَبعِ مَوتاتٍ : مَوتِ الفَجأَةِ ، ومِن لَدغِ الحَيَّةِ ، ومِنَ السَّبُعِ ، ومِنَ الحَرَقِ ، ومِنَ الغَرَقِ ، ومِن أن يَخِرَّ عَلى شَيءٍ أو يَخِرَّ عَلَيهِ شَيءٌ ، ومِنَ القَتلِ عِندَ فِرارِ الزَّحفِ . (4)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن أموتَ غَمّا أو هَمّا ، أو أن أموتَ غَرَقا ، أو أن يَتَخَبَّطَنِي (5) الشَّيطانُ عِندَ المَوتِ ، أو أن أموتَ لَديغا . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الهَدمِ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ التَّرَدّي (7) ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الغَرَقِ وَالحَرَقِ وَالهَرَمِ ، وأعوذُ بِكَ أن يَتَخَبَّطَنِي الشَّيطانُ عِندَ المَوتِ ، وأعوذُ بِكَ أن أموتَ في سَبيلِكَ مُدبِرا ، وأعوذُ بِكَ أن أموتَ لَديغا . (8)

.


1- .الكافي : ج 2 ص 269 ح 6 ، الأمالي للمفيد : ص 184 ح 8 ، الزهد للحسين بن سعيد : ص 18 ح 39 كلاهما عن زيد الشحّام وفيهما «احذروا» بدل «تعوّذوا» ، بحار الأنوار : ج 73 ص 360 ح 84 .
2- .مصباح المتهجّد : ص 502 ح 583 ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 154 ح 2377 عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 90 ص 135 ح 3 وراجع المصباح للكفعمي : ص 139 .
3- .المعجم الكبير : ج 8 ص 132 ح 7603 ، مسند الشاميّين : ج 4 ص 322 ح 3437 ، كنز العمّال : ج 7 ص 77 ح 18039 .
4- .مسند ابن حنبل : ج 2 ص 579 ح 6605 و ج 6 ص 244 ح 17835 ، المعجم الأوسط : ج 1 ص 62 ح 173 ، كنز العمّال : ج 2 ص 207 ح 3786 .
5- .يَتَخَبَّطني الشيطانُ : أي يصرعني ويلعب بي (النهاية : ج 2 ص 8 «خبط») .
6- .مسند ابن حنبل : ج 3 ص 274 ح 8675 عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 2 ص 208 ح 3792 .
7- .تردّى : أي سقط ، من الرَّدى : الهلاك (النهاية : ج 2 ص 216 «ردا») .
8- .سنن أبي داوود : ج 2 ص 92 ح 1552 ، مسند ابن حنبل : ج 5 ص 286 ح 15523 وزاد فيه «الغم» قبل «والغرق» ، و ح 15524 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 713 ح 1948 كلاهما نحوه ، المعجم الكبير : ج 19 ص 170 ح 381 كلّها عن أبي اليسر السّلمي ، سنن النسائي : ج 8 ص 283 عن أبي الأسود السلمي ، كنز العمّال : ج 2 ص 206 ح 3780 .

ص: 377

4 / 15 مرگ بد

الكافى_ به نقل از ابو اُسامه _: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمايد : «از غافلگير كردن خدا در شب و روز ، به خدا پناه ببريد» . من گفتم : غافلگير كردن خدا چيست؟ فرمود : «ناگهانى گرفتن بر گناهان» .

امام كاظم عليه السلام :بار خدايا! خشنودى ات و بهشت را از تو درخواست مى كنم و از ناخشنودى ات و آتش ، به تو پناه مى برم .

4 / 15مرگ بدالمعجم الكبير_ به نقل از ابو امامه _: پيامبر از مرگ ناگهانى ، به خدا پناه مى بُرد و خوش داشت كه پيش از آن كه بميرد ، بيمار شود .

مسند ابن حنبل_ به نقل از عبد اللّه بن عمرو _: پيامبر خدا از هفت نوع مردن به خدا پناه مى برد : مرگ ناگهانى ، مارگزيدگى ، حمله درنده ، سوختن ، غرق شدن ، سقوط كردن يا افتادن چيزى روى او ، و كشته شدن به هنگام گريختن از ميدان جهاد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! به تو پناه مى برم از اين كه از غم و اندوه بميرم . يا با غرق شدن بميرم ، يا هنگام مردن ، شيطان مرا بازى دهد (/ آشفته سر سازد) ، يا از مارگزيدگى بميرم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! از رفتن به زير آوار ، به تو پناه مى برم . از سقوط كردن [از بلندى] ، به تو پناه مى برم . از غرق شدن و سوخته شدن و فرتوتى ، به تو پناه مى برم . از اين كه در هنگام مردن ، بازيچه شيطان شوم ، به تو پناه مى برم . از اين كه در حال فرار از راه تو [در ميدان جهاد] بميرم ، به تو پناه مى برم . و از اين كه بر اثر گَزيده شدن بميرم ، به تو پناه مى برم .

.

ص: 378

الإمام الباقر عليه السلام :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِدِرعِكَ الحَصينَةِ ، وأعوذُ بِجَمعِكَ ، أن تُميتَني غَرَقا ، أو حَرَقا ، أو شَرَقا (1) ، أو قَوَدا (2) ، أو صَبرا ، أو مَسَمّا ، أو تَرَدِّيا في بِئرٍ ، أو أكيلَ السَّبُعِ ، أو مَوتَ الفَجأَةِ ، أو بِشَيءٍ مِن ميتاتِ السَّوءِ ، ولكِن أمِتني عَلى فِراشي في طاعَتِكَ وطاعَةِ رَسولِكَ صلى الله عليه و آله ، مُصيبا لِلحَقِّ غَيرَ مُخطِئٍ ، أو فِي الصَّفِّ الَّذي نَعَتَّهُم في كِتابِكَ : «كَأَنَّهُم بُنْيَ_نٌ مَّرْصُوصٌ» (3) . (4)

4 / 16عَذابُ القَبرِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :أيُّهَا النّاسُ ! أظَلَّتكُمُ الفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيلِ المُظلِمِ . أيُّهَا النّاسُ ! لَو تَعلَمونَ ما أعلَمُ لَبَكَيتُم كَثيرا وضَحِكتُم قَليلاً . أيُّهَا النّاسُ ! اِستَعيذوا بِاللّهِ مِن عَذابِ القَبرِ ، فَإِنَّ عَذابَ القَبرِ حَقٌّ . (5)

.


1- .شَرِقَ بريقِهِ : إذا غصّ به (النهاية : ج 2 ص 465 «شرق») .
2- .القَودُ : القِصاص (النهاية : ج 4 ص 119 «قود») .
3- .الصفّ : 4 .
4- .الكافي : ج 2 ص 526 ح 13 عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام ، مصباح المتهجّد : ص 94 ح 152 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام و ص 77 ح 124 ، فلاح السائل : ص 364 ح 242 كلاهما عن معاوية بن عمّار عن الإمام الصادق عليه السلام ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 26 ح 2059 ، الدعوات : ص 133 ح 331 كلاهما عن الإمام الصادق عليه السلام والأربعة الأخيرة نحوه ، بحار الأنوار : ج 86 ص 90 ح 12 .
5- .مسند ابن حنبل : ج 9 ص 363 ح 24574 عن عائشة ، كنز العمّال : ج 11 ص 156 ح 31013 .

ص: 379

4 / 16 عذاب قبر

امام باقر عليه السلام :بار خدايا! به زره استوار تو پناه مى برم و به جامعيّت تو پناه مى برم از اين كه مرا با غرق شدن ، يا سوختن ، يا خفه شدن ، يا قصاص ، يا كشته شدن در اسارت ، يا مسموم شدن (گزيده شدن)، يا افتادن در چاه ، يا طعمه درندگان شدن ، يا مرگ ناگهانى و يا به هر يك از مردن هاى بد و دل خراش بميرانى . مرا در بسترم ، در حالى كه فرمان بردار تو و فرمان بردار پيامبر تو هستم و در راه درست هستم و نه بر خطا ، يا در صف آنان كه در كتاب خود در وصف آنان فرموده اى : «گويا ساختمانى استوارند» ، بميران .

4 / 16عذاب قبرپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى مردم! فتنه ها چونان پاره هاى شب تار بر شما سايه افكنده اند. اى مردم! اگر آنچه را من مى دانم ، شما مى دانستيد ، بى گمان ، بسيار مويه مى كرديد و اندك مى خنديديد . اى مردم! از عذاب قبر ، به خدا پناه ببريد ؛ چرا كه عذاب قبر ، راست است .

.

ص: 380

شعب الإيمان عن ميمونة_ مَولاةِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله _: قالَ لي رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : يا مَيمونَةُ ، تَعَوَّذي بِاللّهِ مِن عَذابِ القَبرِ . قُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ ، وإنَّهُ لَحَقٌّ ؟ قالَ : نَعَم يا مَيمونَةُ ، وإنَّ مِن أشَدِّ عَذابِ القَبرِ يا مَيمونَةُ ، الغيبَةَ وَالبَولَ . (1)

مسند ابن حنبل عن اُمّ مبشّر :دَخَلَ عَلَيَّ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله وأنَا في حائِطٍ مِن حَوائِطِ بَنِي النَّجّارِ ، فيه قُبورٌ مِنهُم قَد ماتوا فِي الجاهِلِيَّةِ ، فَسَمِعَهُم وهُم يُعَذَّبونَ ، فَخَرَجَ وهُوَ يَقولُ : اِستَعيذوا بِاللّهِ مِن عَذابِ القَبرِ . قُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ ، وإنَّهُم لَيُعَذَّبونَ في قُبورِهِم ؟ قالَ : نَعَم ، عَذابا تَسمَعُهُ البَهائِمُ . (2)

بحار الأنوار :كانَ صلى الله عليه و آله يَقولُ في آخِرِ صَلاتِهِ : وأعوذُ بِكَ مِن عَذابِ القَبرِ (3) . (4)

صحيح البخاري عن اُمِّ خالد بنت خالد :سَمِعتُ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله يَتَعَوَّذُ مِن عَذابِ القَبرِ . (5)

.


1- .شعب الإيمان : ج 5 ص 303 ح 6731 ، الطبقات الكبرى : ج 8 ص 305 ، الفردوس : ج 5 ص 436 ح 8662 ، كنز العمّال : ج 3 ص 593 ح 8060 .
2- .مسند ابن حنبل: ج10 ص296 ح 27112 و ج 9 ص 296 ح 24233، المصنّف لابن أبي شيبة: ج 3 ص250 ح 1 كلاهما عن عائشة نحوه و ص 251 ح 10 ، المعجم الكبير : ج 25 ص 103 ح 268 ، مسند إسحاق بن راهويه: ج 5 ص96 ح 2201، السنّة لابن أبي عاصم: ص 410 ح 875 ، كنز العمّال: ج 15 ص 738 ح 42937.
3- .قال صاحب المحجّة البيضاء في مذهب آل العباء : ما روي عنه صلى الله عليه و آله من الاستعاذة عن عذاب القبر ، فذلك للمبالغة في إظهار الافتقار إلى اللّه تعالى ، وقيل : هو تحكُّم محض لجواز أن يقال : آمن الرسول بما اُنزل إليه من ربّه ، فكما جاز أن يسأل المؤمن عمّا آمن به فيقال : من ربّك وما دينك ؟ فكذا الرسول يسأل عمّا آمن به ، فعلم أنّ حمل الاستعاذة على المبالغة تحكُّم بغير دليل ، ولأنَّ النبيّ صلى الله عليه و آله صاحب عهدة عظيمة ؛ لأنّه إنما بعث لبيان الشرائع وصرف القلوب إلى اللّه تعالى ، فلم لا يجوز أن يسأل عمّا كان في عهدته ؟ حتّى قيل : وسؤالهما الأنبياء بهذه العبارة : على ماذا تركتم اُمّتكم ؟ والحقّ أن الأئمّة كالأنبياء صلوات اللّه عليهم أجمعين في هذه الاُمور كلِّها ، ولم أر في كتب الإماميّة هذه المسألة لا نفيا ولا إثباتا ، والذي يطمئن إليه قلبي أنّهم مع الأئمّة سلام اللّه عليهم مستثنون من هذه الأحكام . انتهى (بحار الأنوار : ج 6 ص 278) .
4- .بحار الأنوار : ج 6 ص 205 .
5- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2341 ح 6003 و ج 1 ص 463 ح 1310 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 4 ص 410 ح 7720 وزاد فيه «باللّه » بعد «يتعوّذ» ، مسند ابن حنبل : ج 10 ص 300 ح 27126 ، المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 280 ح 509 ، مسند إسحاق بن راهويه : ج 5 ص 110 ح 2215 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 7 ص 20 ح 26 ، كنز العمّال : ج 15 ص 738 ح 42936 .

ص: 381

شعب الإيمان_ به نقل از ميمونه ، كنيز آزادشده پيامبر صلى الله عليه و آله _: پيامبر خدا به من فرمود : «ميمونه! از عذاب قبر ، به خدا پناه ببر» . گفتم : اى پيامبر خدا! آن ، حقيقت دارد؟ فرمود : «آرى ، اى ميمونه! از سخت ترين [عوامل] عذاب قبر _ اى ميمونه _ غيبت كردن و [پرهيز نكردن از ترشحات] ادرار است» .

مسند ابن حنبل_ به نقل از اُمّ مبشّر _: من در بوستانى از بوستان هاى بنى نجّار بودم كه پيامبر خدا در آمد . در اين بوستان ، قبرهايى از بنى نجّار بود كه در زمان جاهليت مرده بودند . پيامبر صلى الله عليه و آله فرياد آنها را كه عذاب مى شدند ، شنيد . پس بيرون رفت ، در حالى كه مى فرمود : «از عذاب قبر ، به خدا پناه بريد» . من گفتم : اى پيامبر خدا! اينها در گورهايشان عذاب مى شوند؟ فرمود : «آرى ؛ عذابى كه چارپايان ، آن را مى شنوند» .

بحارالأنوار :پيامبر صلى الله عليه و آله در پايان نمازش مى گفت : «از عذاب قبر ، به تو پناه مى برم» . 1

صحيح البخارى_ به نقل از اُمّ خالد ، دختر خالد _: شنيدم كه پيامبر صلى الله عليه و آله از عذاب قبر ، به خدا پناه مى برد .

.

ص: 382

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عوذوا بِاللّهِ مِن عَذابِ اللّهِ ، عوذوا بِاللّهِ مِن عَذابِ القَبرِ ، عوذوا بِاللّهِ مِن فِتنَةِ المَسيحِ الدَّجّالِ ، عوذوا بِاللّهِ مِن فِتنَةِ المَحيا وَالمَماتِ . (1)

صحيح مسلم عن زيد بن ثابت :بَينَمَا النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله في حائِطٍ لِبَنِي النَّجّارِ . . . وإذا أقبُرٌ سِتَّةٌ . . . فَقالَ : إنَّ هذِهِ الاُمَّةَ تُبتَلى في قُبورِها ، فَلَولا ألّا تَدافَنوا (2) لَدَعَوتُ اللّهَ أن يُسمِعَكُم مِن عَذابِ القَبرِ الَّذي أسمَعُ مِنهُ . ثُمَّ أقَبَل عَلَينا بِوَجهِهِ ، فَقالَ : تَعَوَّذوا بِاللّهِ مِن عَذابِ النّارِ ، قالوا : نَعوذُ بِاللّهِ مِن عَذابِ النّارِ ، فَقالَ : تَعَوَّذوا بِاللّهِ مِن عَذابِ القَبرِ ، قالوا : نَعوذُ بِاللّهِ مِن عَذابِ القَبرِ ، قالَ : تَعَوَّذوا بِاللّهِ مِنَ الفِتَنِ ما ظَهَرَ مِنها وما بَطَنَ ، قالوا : نَعوذُ بِاللّهِ مِنَ الفِتَنِ ما ظَهَرَ مِنها وما بَطَنَ ، قالَ : تَعَوَّذوا بِاللّهِ مِن فِتنَةِ الدَّجّالِ ، قالوا : نَعوذُ بِاللّهِ مِن فِتنَةِ الدَّجّالِ . (3)

الكافي عن أبي بصير :قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام : أيُفلِتُ مِن ضَغطَةِ القَبرِ أحَدٌ ؟ فَقالَ : نَعوذُ بِاللّهِ مِنها ، ما أقَلَّ مَن يُفلِتُ مِن ضَغطَةِ القَبرِ . (4)

الإمام الصادق عليه السلام_ فيما يُقالُ عَلَى الصَّفا _: اللّهُمَّ بارِك لي فِي المَوتِ ، وفي ما بَعدَ المَوتِ ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن ظُلمَةِ القَبرِ ووَحشَتِهِ ، اللّهُمَّ أظِلَّني في ظِلِّ عَرشِكَ يَومَ لا ظِلَّ إلّا ظِلُّكَ . (5)

.


1- .صحيح مسلم : ج 1 ص 413 ح 132 ، سنن النسائي : ج 8 ص 278 و ص 277 ، مسند الحميدي : ج 2 ص 432 ح 980 ، مسند أبي يعلى : ج 5 ص 471 ح 6250 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 1 ص 484 ح 2119 .
2- .في الكلام حذف ؛ يعني : لولا مخافة ألّا تتدافنوا . . . .
3- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2200 ح 2867 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 154 ح 21715 نحوه ، المنتخب من مسند عبد بن حميد : ص 111 ح 254 ، صحيح ابن حبّان : ج 3 ص 282 ح 1000 عن أبي سعيد الخدري نحوه ، كنز العمّال : ج 15 ص 638 ح 42513 ؛ بحار الأنوار : ج 64 ص 191 .
4- .الكافي : ج 3 ص 236 ح 6 ، بحار الأنوار : ج 6 ص 261 ح 102 .
5- .الكافي : ج 4 ص 431 ح 1 ، تهذيب الأحكام : ج 5 ص 146 ح 481 كلاهما عن معاوية بن عمّار ، مصباح المتهجّد : ص 684 ح 760 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام .

ص: 383

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از عذاب خدا به خدا پناه ببريد . از عذاب قبر ، به خدا پناه ببريد . از فتنه مسيح دجّال (دروغين) ، به خدا پناه ببريد . از فتنه زندگى و مرگ ، به خدا پناه ببريد .

صحيح مسلم_ به نقل از زيد بن ثابت _: روزى پيامبر صلى الله عليه و آله در باغى از بنى نجّار بود ... و در آن باغ ، شش قبر وجود داشت ... . فرمود : «اين امّت در گورهايشان دچار بلا [و عذاب] مى شوند و اگر نبود [بيم] آن كه يكديگر را دفن نكنيد ، از خدا مى خواستم تا از عذاب قبرى كه من مى شنوم ، به شما بشنواند» . سپس رو به ما كرد و فرمود : «از عذاب آتش ، به خدا پناه بريد» . حاضران گفتند : از عذاب آتش ، به خدا پناه مى بريم . آن گاه فرمود : «از عذاب قبر ، به خدا پناه ببريد» . حاضران گفتند : از عذاب قبر ، به خدا پناه مى بريم . فرمود : «از فتنه ها ، آشكار و نهانش ، به خدا پناه ببريد» . حاضران گفتند : از فتنه ها ، آشكار و نهانش ، به خدا پناه مى بريم . فرمود : «از فتنه دَجّال ، به خدا پناه ببريد» . حاضران گفتند : از فتنه دجّال ، به خدا پناه مى بريم .

الكافى_ به نقل از ابو بصير _: به امام صادق عليه السلام گفتم : آيا كسى از فشار قبر مى رهد ؟ فرمود : «پناه مى بريم به خدا از آن! بسيار اندك اند كسانى كه از فشار قبر مى رهند» .

امام صادق عليه السلام_ در دعايى كه بر كوه صفا خوانده مى شود _: بار خدايا! مرگ و پس از مرگ را بر من خجسته گردان . بار خدايا! از تاريكى و تنهايى گور ، به تو پناه مى برم . بار خدايا! در آن روز كه سايه اى جز سايه تو نيست ، مرا در سايه عرش خويش در آور .

.

ص: 384

4 / 17عَذابُ النّارِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :أعوذُ بِاللّهِ مِن حالِ أهلِ النّارِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله_ مِمّا كانَ يَقولُهُ عِندَ كُلِّ فَجرٍ على بابِ عَلِيٍّ وفاطِمَةَ عليهماالسلام _: نَعوذُ بِاللّهِ مِنَ النّارِ ، نَعوذُ بِاللّهِ مِن صَباحِ النّارِ ، نَعوذُ بِاللّهِ مِن مَساءِ النّارِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ رَبَّ جَبرائيلَ وميكائيلَ ، ورَبَّ إسرافيلَ ، أعوذُ بِكَ مِن حَرِّ النّارِ ، ومِن عَذابِ القَبرِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ يَعجَبُ مِن سائِلٍ يَسأَلُ غَيرَ الجَنَّةِ ، ومِن مُعطٍ يُعطي لِغَيرِ اللّهِ ، ومِن مُتَعَوِّذٍ يَتَعَوَّذُ مِن غَيرِ النّارِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا صَلَّى العَبدُ ، ولَم يَسأَلِ اللّهَ تَعالَى الجَنَّةَ ، ولَم يَستَعِذهُ مِنَ النّارِ ، قالَتِ المَلائِكَةُ : أغفَلَ العَظيمَتَينِ : الجَنَّةَ ، وَالنّارَ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا صَلَّى العَبدُ فَلَم يَسأَلِ اللّهَ الجَنَّةَ ، قالَتِ الجَنَّةُ : يا وَيحَ (6) هذا ، أما كانَ يَنبَغي لَهُ أن يَسأَلَ رَبَّهُ الجَنَّةَ ؟! فَإِذا لَم يَتَعَوَّذ بِاللّهِ مِنَ النّارِ ، قالَتِ النّارُ : يا وَيحَ هذا ، أما كانَ يَنبَغي لَهُ أن يَتَعَوَّذَ بِاللّهِ مِنّي ؟! (7)

.


1- .سنن الترمذي : ج 5 ص 578 ح 3599 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1260 ح 3833 وفيه «عذاب النار» بدل «حال أهل النار» و ص 1250 ح 3804 ، المنتخب من مسند عبد بن حميد : ص 415 ح 1419 ، الدعاء للطبراني : ص 415 ح 1404 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 2 ص 181 ح 3638 .
2- .الأمالي للصدوق : ص 208 ح 230 عن إسماعيل بن أبي زياد السكوني عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 86 ص 246 ح 6 .
3- .سنن النسائي : ج 8 ص 278 ، مسند ابن حنبل : ج 9 ص 326 ح 24378 ، المعجم الأوسط : ج 4 ص 156 ح 3858 ، تفسير القرطبي : ج 2 ص 39 كلّها عن عائشة ، كنز العمّال : ج 2 ص 186 ح 3668 .
4- .تاريخ بغداد : ج 9 ص 267 عن عمرو بن شعيب عن أبيه عن جدّه ، كنز العمّال : ج 2 ص 85 ح 3260 .
5- .الجعفريّات : ص 42 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، مستدرك الوسائل : ج 5 ص 65 ح 5370 .
6- .وَيْحَ : كلمة ترحّم وتوجّع (النهاية : ج 5 ص 235 «ويح») .
7- .الفردوس : ج 1 ص 290 ح 1141 عن أبي اُمامة ، كنز العمّال : ج 2 ص 136 ح 3484 .

ص: 385

4 / 17 عذاب آتش

4 / 17عذاب آتشپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از حال و روز دوزخيان ، به خدا پناه مى برم !

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ از سخنى كه هر سپيده دم بر در خانه على و فاطمه عليهماالسلاممى گفت _: به خدا پناه مى بريم از آتش . به خدا پناه مى بريم از بامداد آتش . به خدا پناه مى بريم از شامگاه آتش .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار الها! اى پروردگار جبرائيل و ميكائيل ، و اى پروردگار اسرافيل! از تَفِ آتش و از شكنجه گور ، به تو پناه مى برم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند از خواهشگرى كه جز بهشت را مى خواهد ، و از دهنده اى كه براى جز خدا دَهِش مى كند ، و از پناهجويى كه از جز آتش [به خدا ]پناه مى جويد ، به شگفت مى آيد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه بنده نماز بگزارد و از خداوند بزرگ بهشت را درخواست نكند و از آتش به او پناه نبرد ، فرشتگان مى گويند : «دو بزرگ ، [يعنى ]بهشت و آتش را از ياد برد!» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه بنده نماز بخواند و بهشت را از خدا نخواهد ، بهشت مى گويد : «افسوس! آيا سزاوار نبود كه از پروردگارش بهشت را تقاضا كند؟!» و هر گاه از آتش به خدا پناه نبرد ، آتش مى گويد : «افسوس! آيا سزاوار نبود كه از من به خدا پناه ببرد؟!».

.

ص: 386

الإمام عليّ عليه السلام :أعاذَنَا اللّهُ وإيّاكُم مِنَ النّارِ ، ورَزَقَنا وإيّاكُم مُرافَقَةَ الأَبرارِ ، وغَفَرَلَنا ولَكُم جَميعا ، إنَّهُ هُوَ الغَفورُ الرَّحيمُ . (1)

فاطمة عليهاالسلام_ مِن دُعائِها بَعدَ صَلاةِ العَصرِ _: رَبِّ أستَجيرُكَ مِنَ النّارِ فَأَجِرني ، رَبِّ أعوذُ بِكَ مِنَ النّارِ فَأَعِذني ، رَبِّ أفزَعُ إلَيكَ مِنَ النّارِ فَأَبعِدني . (2)

الإمام زين العابدين عليه السلام :إنَّ الحَسَنَ بنَ عَلِيٍّ عليه السلام ... كانَ إذا قامَ في صَلاتِهِ تَرتَعِدُ فرائِصُهُ (3) بَينَ يَدَي رَبِّهِ عز و جل ، وكانَ إذا ذَكَرَ الجَنَّةَ وَالنّارَ اضطَرَبَ اضطِرابَ السَّليمِ (4) ، وسَأَلَ اللّهَ تَعالَى الجَنَّةَ ، وتَعَوَّذَ بِهِ مِنَ النّارِ . (5)

عنه عليه السلام :اللّهُمَّ ... وأعِذنا مِن عَذابِ السَّعيرِ . (6)

الكافي عن زرارة عن الإمام الباقر عليه السلام :لا تَنسَوُا الموجِبَتَينِ _ أو قالَ : عَلَيكُم بِالموجِبَتَينِ _ في دُبُرِ كُلِّ صَلاةٍ . قُلتُ : ومَا الموجِبَتانِ ؟ قالَ : تَسأَلُ اللّهَ الجَنَّةَ ، وتَعوذُ بِاللّهِ مِنَ النّارِ . (7)

.


1- .مصباح المتهجّد : ص 385 ح 510 عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 89 ص 234 ح 67 .
2- .فلاح السائل : ص 422 ح 290 ، تهذيب الأحكام : ج 3 ص 88 ح 247 عن الإمام الكاظم عليه السلام ، مصباح المتهجّد : ص 563 ح 662 ، الإقبال : ج 1 ص 326 كلاهما من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام وكلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 86 ص 104 ح 8 .
3- .الفريصة : لحمة في وسط الجنب عند منبض القلب ، وهما فريصتان ترتعدان عند الفزع (لسان العرب : ج 7 ص 64 «فرص») .
4- .السليم : اللّديغ (النهاية : ج 2 ص 396 «سلم») .
5- .الأمالي للصدوق : ص 244 ح 262 ، فلاح السائل : ص 469 ح 318 ، عدّة الداعي : ص 139 كلّها عن المفضّل بن عمر عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 43 ص 331 ح 1 .
6- .الصحيفة السجّاديّة : ص 107 الدعاء 25 .
7- .الكافي : ج 3 ص 343 ح 19 ، تهذيب الأحكام : ج 2 ص 108 ح 176 ، معاني الأخبار : ص 183 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 26 ح 28 .

ص: 387

امام على عليه السلام :خداوند ، ما و شما را از آتش پناه دهد و همراهى با نيكان را روزىِ ما و شما كناد و ما و شما را سراسر ، بيامرزاد ، كه او آمرزگارى مهربان است !

فاطمه عليهاالسلام_ از دعاى ايشان پس از نماز عصر _:پروردگارا! در برابر آتش [دوزخ] ، از تو حمايت مى جويم . پس حمايتم كن . پروردگارا! از آتش به تو پناه مى آورم . پس پناهم ده . پروردگارا! از آتش به سوى تو مى گريزم . پس مرا [از آن ]دور بدار .

امام زين العابدين عليه السلام :حسن بن على عليهماالسلام ... هرگاه به نماز مى ايستاد ، بدنش در پيشگاه پروردگارش عز و جل به لرزه مى افتاد و هر گاه از بهشت و دوزخ ياد مى كرد ، چون مارگزيده بى قرارى مى كرد و از خداوند بزرگ ، بهشت را مى طلبيد و از آتش به او پناه مى برد .

امام زين العابدين عليه السلام :بار خدايا! ... ما را از عذاب دوزخ ، در پناه خويش دار .

الكافى_ به نقل از زراره _: امام باقر عليه السلام فرمود : «در تعقيبات هر نماز ، دو واجب كننده (1) را از ياد مبريد» و يا فرمود : «[در تعقيبات نماز] بر شما باد دو واجب كننده». گفتم : دو واجب كننده چيست؟ فرمود : «اين كه بهشت را از خدا بخواهى و از آتش ، به خدا پناه ببرى» .

.


1- .مراد از وجوب ، استحباب مؤكّد است كه از آن ، تعبير به وجوب كرده است (ر.ك : پاورقى الكافى : ج 3 ص 349) .

ص: 388

الإمام الصادق عليه السلام_ وقَد سُئِلَ عَن صَومِ يَومِ عاشوراءَ _: ... النّارُ ، أعاذَنَا اللّهُ مِنَ النّارِ ، ومِن عَمَلٍ يُقَرِّبُ مِنَ النّارِ . (1)

الكافي عن سليمان بن خالد :حَضَرتُ عَشاءَ أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام فِي الصَّيفِ ، فَاُتِيَ بِخِوانٍ (2) عَلَيهِ خُبزٌ ، واُتِيَ بِقَصعَةِ ثَريدٍ ولَحمٍ ، فَقالَ : هَلُمَّ إلى هذَا الطَّعامِ ، فَدَنَوتُ ، فَوَضَعَ يَدَهُ فيهِ ورَفَعَها وهُوَ يَقولُ : أستَجيرُ بِاللّهِ مِنَ النّارِ ، أعوذُ بِاللّهِ مِنَ النّارِ ، أعوذُ بِاللّهِ مِنَ النّارِ ، هذا ما لا نَصبِرُ عَلَيهِ فَكَيفَ النّارُ ؟ هذا ما لا (3) نَقوى عَلَيهِ فَكَيفَ النّارُ ؟ هذا ما لا نُطيقُهُ فَكَيفَ النّارُ ؟ قالَ : وكانَ عليه السلام يُكَرِّرُ ذلِكَ حَتّى أمكَنَ الطَّعامُ ، فَأَكَلَ وأكَلنا مَعَهُ . (4)

الكافي عن زياد بن مروان :كانَ أبُو الحَسَنِ عليه السلام يَقولُ في سُجودِهِ : أعوذُ بِكَ مِن نارٍ حَرُّها لا يُطفَأُ ، وأعوذُ بِكَ مِن نارٍ جَديدُها لا يَبلى ، وأعوذُ بِكَ مِن نارٍ عَطشانُها لا يَروى ، وأعوذُ بِكَ مِن نارٍ مَسلوبُها لا يُكسى . (5)

الإمام الكاظم عليه السلام_ مِمّا عَلَّمَهُ مُحَمَّدَ بنَ سِنانٍ لِيَومِ الجُمُعَةِ _: اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ وبِنورِ وَجهِكَ الكَريمِ أن تُشَوِّهَ خَلقي ، وأن تُرَدِّدَ روحي فِي العَذابِ . (6)

.


1- .الكافي : ج 4 ص 147 ح 6 عن عبيد بن زرارة .
2- .الخِوانُ : وهو ما يوضع عليه الطعام عند الأكل (النهاية : ج 2 ص 89 «خون») .
3- .في المصدر : «لم نقوى» ، والتصويب من بحار الأنوار .
4- .الكافي : ج 6 ص 322 ح 5 و ج 8 ص 164 ح 174 ، المحاسن : ج 2 ص 174 ح 1489 كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 66 ص 403 ح 14 .
5- .الكافي : ج 3 ص 328 ح 22 ، المزار الكبير : ص 148 ، المزار للشهيد الأوّل : ص 268 كلاهما عن طاووس اليماني عن الإمام زين العابدين عليه السلام ، مصباح الزائر : ص 111 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام وليس فيها ذيله ونحوه ، بحار الأنوار : ج 86 ص 238 ح 60 .
6- .جمال الاُسبوع : ص 152 عن محمّد بن سنان ، بحار الأنوار : ج 89 ص 332 ح 5 .

ص: 389

امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به سؤال از روزه روز عاشورا _: ... [مجازاتش ]آتش [است] ؛ خداوند ، ما را از آتش و از هر كارى كه به آتش نزديك مى گرداند ، در پناه خويش قرار دهد!

الكافى_ به نقل از سليمان بن خالد _: در تابستانى ، شام بر امام صادق عليه السلام در آمدم . سفره اى نان با كاسه اى آب گوشت آوردند . فرمود : «پيش آى و تناول كن» . پس جلو رفتم . امام عليه السلام دستش را در كاسه برد و بيرون آورد و فرمود : «پناه مى برم به خدا از آتش . پناه مى برم به خدا از آتش . پناه مى برم به خدا از آتش . ما تحمّل اين داغى را نداريم ، چه رسد به آتش دوزخ! ما تاب اين را نداريم ، چه رسد به آتش! ما طاقت اين را نداريم ، چه رسد به آتش!» و پيوسته اين جملات را گفت تا آن كه غذا قابل خوردن شد و تناول كرديم .

الكافى_ به نقل از زياد بن مروان _: امام كاظم عليه السلام در سجده اش مى گفت : «پناه مى برم به تو از آتشى كه گرماى آن نمى فسرد . پناه مى برم به تو از آتشى كه تازه آن ، كهنه نمى شود . پناه مى برم به تو از آتشى كه تشنه آن ، سيراب نمى شود و پناه مى برم به تو از آتشى كه برهنه آن ، پوشانده نمى شود» .

امام كاظم عليه السلام_ از دعايى كه به محمّد بن سنان براى روز جمعه آموخت _:بار خدايا! به تو و به نور روى تو پناه مى برم از اين كه قيافه ام را بدريخت گردانى و از اين كه روحم را در عذاب بگردانى .

.

ص: 390

الفَصلُ الخامِسُ : مواطن الاستعاذة5 / 1قِراءَةُ القُرآنِالكتاب«فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْءَانَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَ_نِ الرَّجِيمِ» . (1)

الحديثتفسير العيّاشي عن الحلبي عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال :سَأَلتُهُ عَنِ التَّعَوُّذِ مِنَ الشَّيطانِ عِندَ كُلِّ سورَةٍ نَفتَحُها ؟ قالَ : نَعَم ، فَتَعَوَّذ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ . (2)

الإمام الصادق عليه السلام_ مِن دُعائِهِ عِندَ قِراءَةِ القُرآنِ _: اللّهُمَّ إنّا نَعوذُ بِكَ مِنَ الشِّقوَةِ في حَملِهِ ، وَالعَمى عَن عَمَلِهِ ، وَالجَورِ عَن حُكمِهِ ، وَالعُلُوِّ عَن قَصدِهِ ، وَالتَّقصيرِ دونَ حَقِّهِ ... . اللّهُمَّ إنّا نَعوذُ بِكَ مِن تَخَلُّفِهِ في قُلوبِنا ، وتَوَسُّدِهِ عِندَ رُقادِنا ، ونَبذِهِ وَراءَ ظُهورِنا ، ونَعوذُ بِكَ مِن قَساوَةِ قُلوبِنا لِما بِهِ وَعَظتَنا . (3)

.


1- .النحل : 98 .
2- .تفسير العيّاشي : ج 2 ص 270 ح 68 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 215 ح 16 .
3- .الكافي : ج 2 ص 574 ح 1 .

ص: 391

فصل پنجم: اوقات پناه بردن به خدا

5 / 1 هنگام خواندن قرآن

فصل پنجم: اوقات پناه بردن به خدا5 / 1هنگام خواندن قرآنقرآن«و هر گاه قرآن خواندى ، از شيطانِ رانده شده به خدا پناه ببر» .

حديثتفسير العيّاشى_ به نقل از حلبى _: از امام صادق عليه السلام پرسيدم : آيا هر وقت تلاوت سوره اى را آغاز مى كنيم ، از شيطان به خدا پناه ببريم؟ فرمود : «آرى ، از شيطانِ رانده شده به خدا پناه ببر» .

امام صادق عليه السلام_ از دعاى ايشان در هنگام خواندن قرآن _: بار خدايا! پناه مى بريم به تو از شقاوت در حمل آن (قرآن) ، (1) و چشم پوشيدن از عمل به آن ، و انحراف از حكم آن ، و دور شدن از راه آن ، و كوتاهى كردن در [گزاردن ]حقّ آن ... . بار خدايا! پناه مى بريم به تو از غايب بودن آن (قرآن) در دل هايمان ، و بالش سرمان قرار دادن آن ، و افكندن آن در پشت سرمان ، و پناه مى بريم به تو از سخت دلى [و متأثر نشدن] در برابر اندرزهايى كه به ما داده اى .

.


1- .ظاهرا مقصود ، اين است كه حامل قرآن به دليل عمل نكردن به آن ، شقى مى گردد . بنا بر اين ، بقيه عبارت ، توضيح اين جمله محسوب مى شود .

ص: 392

تفسير الفخر الرازي :قالَ جَعفَرٌ الصّادِقُ عليه السلام : «إنَّهُ لا بُدَّ قَبلَ القِراءَةِ مِنَ التَّعَوُّذِ ، وأمّا سائِرُ الطّاعاتِ فَإِنَّهُ لا يَتَعَوَّذُ فيها» ، وَالحِكمَةُ فيهِ : أنَّ العَبدَ قَد يَنجَسُ لِسانُهُ بِالكَذِبِ وَالغيبَةِ وَالنَّميمَةِ ، فَأَمَرَ اللّهُ تَعالَى العَبدَ بِالتَّعَوُّذِ لِيَصيرَ لِسانُهُ طاهِرا ، فَيَقرَأَ بِلِسانٍ طاهِرٍ كَلاما اُنزِلَ مِن رَبٍّ طَيِّبٍ طاهِرٍ . (1)

5 / 2قِراءَةُ آياتِ العَذابِالمصنّف لابن أبي شيبة عن عبد اللّه :إذا مَرَّ أحَدُكُم فِي الصَّلاةِ بِذِكرِ النّارِ ، فَليَستَعِذ بِاللّهِ مِنَ النّارِ ، وإذا مَرَّ بِذِكرِ الجَنَّةِ ، فَليَسأَلِ اللّهَ الجَنَّةَ . (2)

السنن الكبرى عن عائشة :كُنتُ أقومُ مَعَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فِي اللَّيلِ ، فَيَقرَأُ بِالبَقَرَةِ وآلِ عِمرانَ وَالنِّساءِ ، فَإِذا مَرَّ بِآيَةٍ فيهَا استِبشارٌ دَعا ورَغِبَ ، وإذا مَرَّ بِآيَةٍ فيها تَخويفٌ دَعا وَاستَعاذَ . (3)

سنن أبي داوود عن عوف بن مالك الأشجعي :قُمتُ مَعَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله لَيلَةً ، فَقامَ فَقَرَأَ سورَةَ البَقَرَةِ ، لا يَمُرُّ بِآيَةِ رَحمَةٍ إلّا وَقَفَ فَسَأَلَ ، ولا يَمُرُّ بِآيَةِ عَذابٍ إلّا وَقَفَ فَتَعَوَّذَ . (4)

.


1- .تفسير الفخر الرازي : ج 1 ص 102 .
2- .المصنّف لابن أبي شيبة : ج 2 ص 115 ح 4 .
3- .السنن الكبرى : ج 2 ص 439 ح 3688 ، مسند ابن حنبل : ج 9 ص 381 ح 24663 و ص 431 ح 24929 ، الزهد لابن المبارك : ص 421 ح 1196 ، تاريخ دمشق : ج 4 ص 146 والأربعة الأخيرة نحوه ، شعب الإيمان : ج 2 ص 376 ح 2094 .
4- .سنن أبي داوود : ج 1 ص 231 ح 873 ، مسند ابن حنبل : ج 9 ص 73 ح 23300 ، سنن الدارمي : ج 1 ص 318 ح 1281 ، صحيح ابن خزيمة : ج 1 ص 273 ح 543 ، صحيح ابن حبّان : ج 6 ص 340 ح 2605 كلّها عن حذيفة نحوه ، كنز العمّال : ج 8ص 160 ح 22384 .

ص: 393

5 / 2 هنگام خواندن آيات عذاب

تفسير الفخر الرازى :امام جعفر صادق عليه السلام فرموده است : «پيش از قرائت [قرآن] ، بايد به خدا پناه برد ؛ ولى در ديگر عبادات ، پناه بردن به خدا لازم نيست » . دليلش هم اين است كه : بنده با دروغ گفتن و غيبت كردن و سخن چينى ، زبانش نجس (آلوده) مى شود . از اين رو ، خداى متعال بنده را به پناه بردن به او فرمان داده است تا زبانش پاك گردد و گفتارى را كه از سوى خداوندى پاك و پاكيزه فرود آمده است ، با زبانى پاك قرائت كند .

5 / 2هنگام خواندن آيات عذابالمصنّف ، ابن ابى شيبة_ به نقل از عبد اللّه _: هر گاه يكى از شما در نماز به نام آتش [و دوزخ ]بر خورد ، از آتش به خدا پناه ببرد و هر گاه به نام بهشت بر خورد ، از خداوندْ بهشت درخواست كند .

السنن الكبرى_ به نقل از عايشه _: من نيز با پيامبر خدا شب [به عبادت] بر مى خاستم . او سوره بقره و آل عمران و نساء را مى خواند و هر گاه در آنها به نويدى مى رسيد ، دعا مى كرد و آن را از خدا مى طلبيد و هر گاه در آن به تهديدى بر مى خورد ، دعا مى كرد و به خدا پناه مى برد .

سنن أبى داوود_ به نقل از عوف بن مالك اشجعى _: شبى با پيامبر خدا [براى عبادت ]برخاستم . ايشان شروع به خواندن سوره بقره [در قرائت نماز ]كرد . به هر آيه رحمتى كه مى رسيد ، درنگ مى كرد و [آن را از خدا ]درخواست مى نمود و به هر آيه عذابى كه مى رسيد ، درنگ مى كرد و به خدا پناه مى برد .

.

ص: 394

مسند ابن حنبل عن حذيفة :صَلَّيتُ مَعَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ... وكانَ إذا مَرَّ بِآيَةِ رَحمَةٍ سَأَلَ ، وإذا مَرَّ بِآيَةٍ فيها عَذابٌ تَعَوَّذَ ، وإذا مَرَّ بِآيَةٍ فيها تَنزيهٌ للّهِِ عز و جلسَبَّحَ . (1)

سنن ابن ماجة عن أبي ليلى :صَلَّيتُ إلى جَنبِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله _ وهُوَ يُصَلّي مِنَ اللَّيلِ تَطَوُّعا _ فَمَرَّ بِآيَةِ عَذابٍ فَقالَ : أعوذُ بِاللّهِ مِنَ النّارِ ، ووَيلٌ لِأَهلِ النّارِ . (2)

الإمام الصادق عليه السلام :إذا مَرَرتَ بِآيَةٍ فيها ذِكرُ الجَنَّةِ فَاسأَلِ اللّهَ الجَنَّةَ ، وإذا مَرَرتَ بِآيَةٍ فيها ذِكرُ النّارِ فَتَعَوَّذ بِاللّهِ مِنَ النّارِ . (3)

عنه عليه السلام :يَنبَغي لِلعَبدِ إذا صَلّى أن يُرَتِّلَ (4) في قِراءَتِهِ ، فَإِذا مَرَّ بِآيَةٍ فيها ذِكرُ الجَنَّةِ وذِكرُ النّارِ ، سَأَلَ اللّهَ الجَنَّةَ ، وتَعَوَّذَ بِاللّهِ مِنَ النّارِ . (5)

عنه عليه السلام :إنَّ القُرآنَ لا يُقرَأُ هَذرَمَةً (6) ولكِن يُرَتَّلُ تَرتيلاً ، فَإِذا مَرَرتَ بِآيَةٍ فيها ذِكرُ الجَنَّةِ فَقِف عِندَها ، وسَلِ اللّهَ عز و جل الجَنَّةَ ، وإذا مَرَرتَ بِآيَةٍ فيها ذِكرُ النّارِ فَقِف عِندَها ، وتَعَوَّذ بِاللّهِ مِنَ النّارِ . (7)

الكافي عن الحلبي عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال :سَأَلتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَكونُ مَعَ الإِمامِ ، فَيَمُرُّ بِالمَسأَلَةِ ، أو بِآيَةٍ فيها ذِكرُ جَنَّةٍ أو نارٍ . قالَ : لا بَأسَ بِأَن يَسأَلَ عِندَ ذلِكَ ، ويَتَعَوَّذَ فِي الصَّلاةِ مِنَ النّارِ ، ويَسأَلَ اللّهَ الجَنَّةَ . (8)

.


1- .مسند ابن حنبل : ج 9 ص 77 ح 23321 ، صحيح مسلم : ج 1 ص 537 ح 203 ، سنن النسائي : ج 3 ص 226 ، سنن ابن ماجة : ج 1 ص 429 ح 1351 كلّها نحوه ، صحيح ابن خزيمة : ج 1 ص 272 ح 542 ، كنز العمّال : ج 7 ص 51 ح 17906 .
2- .سنن ابن ماجة : ج 1 ص 430 ح 1352 ، سنن أبي داوود : ج 1 ص 233 ح 881 ، مسند ابن حنبل : ج 7 ص 35 ح 19077 ، السنن الكبرى : ج 2 ص 440 ح 3690 ، المعجم الكبير : ج 7 ص 79 ح 6427 و ص 80 ح 6430 كلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 7 ص 51 ح 17907 .
3- .مجمع البيان : ج 10 ص 569 ، بحار الأنوار : ج 92 ص 216 ح 20 .
4- .تَرتيلُ القِراءة : التأنّي فيها والتمهُّل وتبيين الحروف (النهاية : ج 2 ص 194 «رتل») .
5- .تهذيب الأحكام : ج 2 ص 124 ح 471 ، بحار الأنوار : ج 85 ص 34 .
6- .الهَذْرَمَة : السُّرعةُ في القراءة (الصحاح : ج 5 ص 2057 «هذرم») .
7- .الكافي : ج 2 ص 617 ح 2 و ص 618 ح 5 كلاهما عن عليّ بن أبي حمزة ، أعلام الدين : ص 101 عن الإمام الباقر عليه السلام وكلاهما نحوه .
8- .الكافي : ج 3 ص 302 ح 3 .

ص: 395

مسند ابن حنبل_ به نقل از حذيفه _: با پيامبر صلى الله عليه و آله نماز گزاردم ... . ايشان هر گاه به آيه مهرآميزى مى رسيد، [آن را] درخواست مى كرد و هر گاه به آيه اى برمى خورد كه در آن از عذابْ ياد شده بود ، به خدا پناه مى برد و هرگاه از آيه اى مى گذشت كه در آن خداوند عز و جل تنزيه شده بود ، تسبيح مى گفت .

سنن ابن ماجة_ به نقل از ابو ليلى _: در كنار پيامبر صلى الله عليه و آله _ كه مشغول خواندن نماز شب بود _ به نماز ايستادم . ايشان به آيه عذابى رسيد و گفت : «از آتش ، به خدا پناه مى برم . بدا به حال اهل آتش!» .

امام صادق عليه السلام :هر گاه بر آيه اى گذشتى كه در آن از بهشت ياد شده است ، از خداوندْ بهشت بخواه و هر گاه بر آيه اى گذشتى كه در آن از دوزخ ياد شده است ، از دوزخ به خدا پناه ببر .

امام صادق عليه السلام :شايسته است كه بنده هر گاه نماز مى خواند ، قرائتش را شمرده بخواند ، و چون به آيه اى رسيد كه در آن از بهشت و دوزخ سخن به ميان آمده است ، از خداوندْ بهشت را بخواهد و از دوزخ به خدا پناه ببرد .

امام صادق عليه السلام :قرآن را نبايد با شتاب خواند ؛ بلكه بايد شمرده قرائت كرد . هر گاه به آيه اى رسيدى كه در آن از بهشت ياد شده است ، [از خواندنْ] درنگ كن و از خداوند عز و جل بهشت بخواه ، و هر گاه به آيه اى رسيدى كه در آن از آتش ياد شده است ، درنگ كن و از آتش ، به خدا پناه ببر .

الكافى_ به نقل از حلبى _: از امام صادق عليه السلام در باره مردى پرسيدم كه پشت سر امام [جماعت] به نماز ايستاده است و امام به درخواستى يا به آيه اى كه در آن از بهشت يا دوزخ ياد شده است ، مى رسد . فرمود : «اشكالى ندارد كه در آن هنگام ، [مأموم از خدا ]درخواست كند و در نماز ، از آتش به خدا پناه برد و از خداوند ، بهشت را درخواست نمايد» .

.

ص: 396

الإمام الصادق عليه السلام_ في قَولِهِ تَعالى : «يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ» (1) _: إنَّ حَقَّ تِلاوَتِهِ هُوَ الوُقوفُ عِندَ ذِكرِ الجَنَّةِ وَالنّارِ ، يَسأَلُ فِي الاُولى ، ويَستَعيذُ مِنَ الاُخرى . (2)

عيون أخبار الرضا عليه السلام عن رجاء بن أبي الضحّاك :كانَ الرِّضا عليه السلام في طَريقِ خُراسانَ ، يُكثِرُ بِاللَّيلِ في فِراشِهِ مِن تِلاوَةِ القُرآنِ ، فَإِذا مَرَّ بِآيَةٍ فيها ذِكرُ جَنَّةٍ أو نارٍ بَكى ، وسَأَلَ اللّهَ الجَنَّةَ وتَعَوَّذَ بِهِ مِنَ النّارِ . (3)

5 / 3اِفتِتاحُ الصَّلاةِالمصنّف لعبد الرزّاق عن أبي سعيد الخدري :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا قامَ مِنَ اللَّيلِ فَاستَفتَحَ صَلاتَهُ كَبَّرَ ، ... ثُمَّ يُهَلِّلُ ثَلاثا ، ويُكَبِّرُ ثَلاثا ، ثُمَّ يَقولُ : أعوذُ بِاللّهِ السَّميعِ العَليمِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ . (4)

مسند ابن حنبل عن أبي اُمامة الباهلي :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا دَخَلَ فِي الصَّلاةِ مِنَ اللَّيلِ كَبَّرَ ثَلاثا ، وسَبَّحَ ثَلاثا ، وهَلَّلَ ثَلاثا ، ثُمَّ يَقولُ : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ ، مِن هَمزِهِ ونَفخِهِ وشِركِهِ . (5)

.


1- .البقرة : 121 .
2- .مجمع البيان : ج 1 ص 375 ، تفسير العيّاشي : ج 1 ص 57 ح 84 عن أبي بصير وفيه صدره ، بحار الأنوار : ج 92 ص 214 ح 12 .
3- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 182 ح 5 ، بحار الأنوار : ج 92 ص 210 ح 3 و ص 218 ح 2 .
4- .المصنّف لعبد الرزّاق : ج 2 ص 75 ح 2554 ، السنن الكبرى : ج 2 ص 52 ح 2349 ، تفسير ابن كثير : ج 1 ص 28 كلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج 8 ص 101 ح 22085 .
5- .مسند ابن حنبل : ج 8 ص 277 ح 22239 ، تاريخ دمشق : ج 68 ص 121 ح 13676 ، كنز العمّال : ج 8 ص 401 ح 23439 .

ص: 397

5 / 3 آغاز نماز

امام صادق عليه السلام_ در باره اين سخن خداى متعال : «آن را چنان كه حقّ تلاوت آن است تلاوت مى كنند» _: حقّ تلاوت آن (قرآن) ، درنگ كردن در هنگام ياد شدن از بهشت و آتش است . در اوّلى (ياد شدن از بهشت) ، [آن را ]از خدا بخواهد و از دومى (آتش) به او پناه برد .

عيون اخبار الرضا عليه السلام_ به نقل از رجاء بن ابى ضحّاك _: امام رضا عليه السلام در راه خراسان ، شب هنگام در بسترش قرآن زياد تلاوت مى كرد و هر گاه به آيه اى مى گذشت كه در آن از بهشت يا دوزخ ياد شده بود ، مى گريست و بهشت را از خدا مسئلت مى كرد و از آتش به او پناه مى برد .

5 / 3آغاز نمازالمصنّف ، عبد الرزّاق_ به نقل از ابو سعيد خُدرى _: پيامبر خدا هر گاه شب بر مى خاست و نمازش را آغاز مى كرد ، تكبير مى گفت ... ، سپس سه مرتبه «لا إله إلّا اللّه » و سه مرتبه «اللّه أكبر» مى گفت و آن گاه مى فرمود : «از شيطان لعين به خداى شنواى دانا پناه مى برم» .

مسند ابن حنبل_ به نقل از ابو اُمامه باهلى _: پيامبر خدا هر گاه داخل در نماز شب مى شد ، سه «اللّه أكبر»، سه «سبحان اللّه » و سه «لا إله إلّا اللّه » مى گفت و سپس مى فرمود : «بار خدايا! از شيطان لعين ، از وسوسه اش و دميدنش و شريك شدنش ، به تو پناه مى برم» .

.

ص: 398

المستدرك على الصحيحين عن جبير بن مُطعِم :إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله كانَ إذَا افتَتَحَ الصَّلاةَ قالَ : اللّهُ أكبَرُ كَبيرا ، وَالحَمدُ للّهِِ كَثيرا ، وسُبحانَ اللّهِ بُكرَةً وأصيلاً (1) _ ثَلاثَ مَرّاتٍ _ ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ ، مِن هَمزِهِ ونَفثِهِ ونَفخِهِ . (2)

مسند ابن حنبل عن ربيعة الجرشي :سَأَ لتُ عائِشَةَ فَقُلتُ : ما كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ إذا قامَ مِنَ اللَّيلِ ؟ وبِمَ كانَ يَستَفتِحُ ؟ قالَت : كانَ يُكَبِّرُ عَشرا ، ويُسَبِّحُ عَشرا ، ويُهَلِّلُ عَشرا ، ويَستَغفِرُ عَشرا ، ويَقولُ : «اللّهُمَّ اغفِر لي ، وَاهدِني ، وَارزُقني» عَشرا ، ويَقولُ : «اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الضّيقِ يَومَ الحِسابِ» عَشرا . (3)

الإمام الصادق عليه السلام_ لِرَجُلٍ _: تَعَوَّذ _ بَعدَ التَّوَجُّهِ _ مِنَ الشَّيطانِ ، تَقولُ : أعوذُ بِاللّهِ السَّميعِ العَليمِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ . (4)

عنه عليه السلام :إذَا افتَتَحتَ الصَّلاةَ فَارفَع كَفَّيكَ ، ثُمَّ ابسُطهُما بَسطا ، ثُمَّ كَبِّر ثَلاثَ تَكبيراتٍ ، ثُمَّ قُل : اللّهُمَّ أنتَ المَلِكُ ... ثُمَّ تُكَبِّرُ تَكبيرَتَينِ ، ثُمَّ قُل : لَبَّيكَ وسَعدَيكَ ... ثُمَّ تُكَبِّرُ تَكبيرَتَينِ ، ثُمَّ تَقولُ : وَجَّهتُ وَجهي ... ثُمَّ تَعَوَّذ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ ، ثُمَّ اقرَأ فاتِحَةَ الكِتابِ . (5)

.


1- .بُكرَةً وأصيلاً : أي غداءً [ صباحا] ومساءً (مجمع البحرين : ج 1 ص 177 «بكر») .
2- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 360 ح 858 ، سنن أبي داوود : ج 1 ص 203 ح 764 ، سنن ابن ماجة : ج 1 ص 265 ح 807 ، صحيح ابن حبّان : ج 5 ص 80 ح 1780 كلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 7 ص 431 ح 19642 .
3- .مسند ابن حنبل : ج 9 ص 475 ح 25156 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 6 ص 218 ح 10706 ، المعجم الأوسط : ج 8 ص 211 ح 8427 وفيهما بزيادة «ويحمد عشرا» بعد «يكبّر عشرا» .
4- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 157 ، بحار الأنوار : ج 85 ص 48 ح 42 .
5- .الكافي : ج 3 ص 310 ح 7 ، تهذيب الأحكام : ج 2 ص 67 ح 244 كلاهما عن الحلبي .

ص: 399

المستدرك على الصحيحين_ به نقل از جبير بن مُطعِم _: پيامبر صلى الله عليه و آله هر گاه نماز را شروع مى كرد ، مى گفت : «خدا بسى بزرگ است و ستايش بسيار ، خداى راست و پاكا خدا هر بام و شام! (سه بار) . بار خدايا! من از شيطان لعين ، از وسوسه اش و افسونش و القائاتش ، به تو پناه مى برم» .

مسند ابن حنبل_ به نقل از ربيعه جرشى _: از عايشه پرسيدم : پيامبر خدا شب ها كه [براى نماز] بر مى خاست ، چه مى گفت و با چه چيزى [نمازش را ]آغاز مى كرد؟ عايشه گفت : ده مرتبه «اللّه أكبر» ، ده مرتبه «سبحان اللّه » ، ده مرتبه «لا إله إلّا اللّه » مى گفت و ده مرتبه استغفار مى كرد و ده مرتبه مى فرمود : «بار خدايا! مرا بيامرز و هدايتم كن و روزى ام ده» و ده مرتبه مى فرمود : «بار خدايا! از سختى و تنگناى روز حسابرسى ، به تو پناه مى برم» .

امام صادق عليه السلام_ به مردى _: پس از توجّه (گفتنِ «وجّهت وجهى للذى فطر ...») ، از شيطان ، به خدا پناه مى برى و مى گويى : «از شيطانِ رانده شده ، به خداى شنواى دانا پناه مى برم» .

امام صادق عليه السلام :چون نماز را آغاز كردى ، دو دستت را بلند كن و آنها را نيك بگشاى . سپس سه تكبير بگو و آن گاه بگو : «بار خدايا! تويى پادشاه ...». باز دو تكبير بگو و آن گاه بگو : «در خدمتم . گوش به فرمانم ...». دگربار دو تكبير بگو و آن گاه بگو : «روى خويش نمودم به سوى ...». سپس از شيطان لعين ، به خدا پناه ببر و آن گاه فاتحة الكتاب را بخوان .

.

ص: 400

تهذيب الأحكام عن حنّان بن سدير :صَلَّيتُ خَلفَ أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام فَتَعَوَّذَ بِإِجهارٍ ، ثُمَّ جَهَرَ بِبِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ . (1)

تهذيب الأحكام عن عثمان بن عيسى عن سماعة :سَأَلتُهُ (2) عَنِ الرَّجُلِ يَقومُ فِي الصَّلاةِ فَيَنسى فاتِحَةَ الكِتابِ ، قالَ : فَليَقُل : أستَعيذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ ، إنَّ اللّهَ هُوَ السَّميعُ العَليمُ ، ثُمَّ لِيَقرَأها . (3)

الإمام المهدي عليه السلام_ في جَوابِ الحِميَرِيِّ وقَد كَتَبَ يَسأَ لُهُ عَنِ التَّوَجُّهِ فِي الصَّلاةِ _: التَّوَجُّهُ كُلُّهُ لَيسَ بِفَريضَةٍ ، وَالسُّنَّةُ المُؤَكَّدَةُ فيهِ الَّتي هِيَ كَالإِجماعِ الَّذي لا خِلافَ فيهِ : وَجَّهتُ وَجهِيَ لِلَّذي فَطَرَ السَّماواتِ وَالأَرضَ حَنيفا مُسلِما ... أعوذُ بِاللّهِ السَّميعِ العَليمِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ ، بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ . ثُمَّ تَقرَأُ الحَمدَ . (4)

5 / 4بَعدَ كُلِّ صَلاةٍمسند ابن حنبل عن أبي بكرة :إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله كانَ يَقولُ في دُبُرِ كُلِّ صَلاةٍ : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الكُفرِ ، وَالفَقرِ ، وعَذابِ القَبرِ . (5)

.


1- .تهذيب الأحكام : ج 2 ص 289 ح 1158 ، قرب الإسناد : ص 124 ح 436 نحوه ، بحار الأنوار : ج 85 ص 79 ح 16 .
2- .هكذا جاء مضمرا .
3- .تهذيب الأحكام : ج 2 ص 147 ح 574 .
4- .الاحتجاج : ج 2 ص 575 ح 356 ، بحار الأنوار : ج 84 ص 359 ح 7 .
5- .مسند ابن حنبل : ج 7 ص 312 ح 20431 ، صحيح ابن خزيمة : ج 1 ص 367 ح 747 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 383 ح 927 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 3 ص 251 ح 6 و ج 7 ص 19 ح 18 ، كنز العمّال : ج 2 ص 643 ح 4973 .

ص: 401

5 / 4 پس از هر نماز

تهذيب الأحكام_ به نقل از حنّان بن سدير _: پشت سر امام صادق عليه السلام به نماز ايستادم . ايشان نخست با صداى بلند استعاذه گفت و سپس بلند گفت : «بسم اللّه الرحمن الرحيم» .

تهذيب الأحكام_ به نقل از عثمان بن عيسى ، از سماعه _: از ايشان (1) در باره مردى پرسيدم كه به نماز مى ايستد و فاتحة الكتاب را فراموش مى كند . فرمود : «بگويد : از شيطانِ رانده شده به خدا پناه مى برم ، كه خداوند ، شنواى داناست و سپس آن (فاتحة الكتاب) را بخواند» .

امام مهدى عليه السلام_ در پاسخ حِميَرى كه در نامه اى از ايشان در باره خواندن «وجّهت وجهى للذى فطر السماوات ...» در نماز پرسيده بود _: همه آن ، واجب نيست ؛ بلكه سنّت مؤكّد در آن _ كه به منزله اجماع است _ و اختلافى در آن نيست ، اين است : «روى خويش نمودم به سوى آن كه آسمان ها و زمين را آفريد ، از سر يكتاپرستى و مسلمانى و تسليم ... . به خداى شنواى دانا پناه مى برم از شيطانِ رانده شده . به نام خداى مهرگستر مهربان» . سپس حمد را مى خوانى .

5 / 4پس از هر نمازمسند ابن حنبل_ به نقل از ابو بكره _: پيامبر صلى الله عليه و آله در پايان هر نماز مى گفت : «بار خدايا! از كفر و فقر و عذاب قبر ، به تو پناه مى برم» .

.


1- .در منبع به همين صورت ، ضميرِ اشاره آمده است .

ص: 402

مسند ابن حنبل عن ابن عبّاس :إنَّ نَبِيَّ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ يَتَعَوَّذُ في دُبُرِ صَلاتِهِ مِن أربَعٍ ، يَقولُ : أعوذُ بِاللّهِ مِن عَذابِ القَبرِ ، وأعوذُ بِاللّهِ مِن عَذابِ النّارِ ، وأعوذُ بِاللّهِ مِنَ الفِتَنِ ما ظَهَرَ مِنها وما بَطَنَ ، وأعوذُ بِاللّهِ مِن فِتنَةِ الأَعوَرِ الكَذّابِ . (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ في دُبُرِ الصَّلَواتِ _: اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن عِلمٍ لا يَنفَعُ ، وقَلبٍ لا يَخشَعُ ، ونَفسٍ لا تَشبَعُ ، ودُعاءٍ لا يُسمَعُ ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن اُولئِكَ الأَربَعِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا صَلّى أحَدُكُم فَليَقُل : اللّهُمَّ باعِد بَيني وبَينَ خَطيئَتي كَما باعَدتَ بَينَ المَشرِقِ وَالمَغرِبِ ، اللّهُمَّ أعوذُ بِكَ أن تَصُدَّ عَنّي وَجهَكَ يَومَ القِيامَةِ ، اللّهُمَّ نَقِّني مِن خَطيئَتي كَما نَقَّيتَ الثَّوبَ الأَبيَضَ مِنَ الدَّنَسِ ، اللّهُمَّ أحيِني مُسلِما وأمِتني مُسلِما . (3)

الإمام الباقر عليه السلام :أقَلُّ ما يُجزِئُكَ مِنَ الدُّعاءِ بَعدَ الفَريضَةِ أن تَقولَ : اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ مِن كُلِّ خَيرٍ أحاطَ بِهِ عِلمُكَ ، وأعوذُ بِكَ مِن كُلِّ شَرٍّ أحاطَ بِهِ عِلمُكَ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ عافِيَتَكَ في اُموري كُلِّها ، وأعوذُ بِكَ مِن خِزيِ الدُّنيا وعَذابِ الآخِرَةِ . (4)

الإمام الصادق عليه السلام :لا تَدَع في دُبُرِ كُلِّ صَلاةٍ : اُعيذُ نَفسي وما رَزَقَني رَبّي بِاللّهِ الواحِدِ الصَّمَدِ _ حَتّى تَختِمَها _ واُعيذُ نَفسي وما رَزَقَني رَبّي بِرَبِّ الفَلَقِ _ حَتّى تَختِمَها _ واُعيذُ نَفسي وما رَزَقَني رَبّي بِرَبِّ النّاسِ _ حَتّى تَختِمَها _ . (5)

.


1- .مسند ابن حنبل : ج 1 ص 627 ح 2667 و ص 653 ح 2779 ، التاريخ الكبير : ج 2 ص 119 ح 1896 ، المعجم الكبير : ج 12 ص 129 ح 12779 ، المنتخب من مسند عبد بن حميد : ص 234 ح 707 ، كنز العمّال : ج 2 ص 264 ح 3977 .
2- .الدعاء للطبراني : ص 407 ح 1369 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 4 ص 445 ح 7870 و ص 452 ح 7905 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 565 ح 14025 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 186 ح 356 كلّها عن أنس وليس فيها «في دبر الصلوات» ، كنز العمّال : ج 2 ص 179 ح 3631 ؛ كنز الفوائد : ج 1 ص 385 عن أنس ، بحار الأنوار : ج 86 ص 18 ح 15 .
3- .المعجم الكبير : ج 7 ص 258 ح 7048 عن سمرة ، كنز العمّال : ج 7 ص 432 ح 19643 .
4- .الكافي : ج 3 ص 343 ح 16 و ج 2 ص 578 ح 3 وليس فيه «أقلّ ما يجزئك من الدعاء بعد الفريضة أن تقول» ، تهذيب الأحكام : ج 2 ص 107 ح 407 كلّها عن زرارة ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 323 ح 948 ، معاني الأخبار : ص 394 ح 46 ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 32 ح 2072 والثلاثة الأخيرة عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 86 ص 33 ح 37 .
5- .الكافي : ج 3 ص 343 ح 18 و ص 346 ح 27 ، تهذيب الأحكام : ج 2 ص 108 ح 409 كلّها عن محمّد الواسطي ، بحار الأنوار : ج 86 ص 51 .

ص: 403

مسند ابن حنبل_ به نقل از ابن عبّاس _: پيامبر خدا در پايان نمازش از چهار چيز به خدا پناه مى برد . مى فرمود : «به خدا پناه مى برم از عذاب قبر . به خدا پناه مى برم از عذاب آتش . به خدا پناه مى برم از فتنه هاى آشكار و پنهان . و به خدا پناه مى برم از فتنه آن يك چشمِ دروغگو (دَجّال)» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ بعد از نمازها _: بار خدايا! به تو پناه مى برم از دانشى كه سود نبخشد ، و دلى كه خاشع نباشد ، و نفْسى كه سير نشود و دعايى كه شنيده [و اجابت] نگردد . بار خدايا! از اين چهار چيز به تو پناه مى برم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه يكى از شما نماز خواند ، بگويد : «بار خدايا! ميان من و گناهم ، چنان دورى افكن كه ميان مشرق و مغرب افكنده اى . بار خدايا! پناه مى برم به تو از اين كه در روز رستاخيز از من روى بگردانى . بار خدايا! مرا از گناهانم پاكيزه گردان ، آن سان كه جامه سپيد را از چرك ، پاك گردانيده اى . بار خدايا! مرا مسلمان ، زنده بدار و مرا مسلمان بميران» .

امام باقر عليه السلام :كمترين دعايى كه تو را بعد از نماز واجب كفايت كند ، اين است كه بگويى : «بار خدايا! از تو مى خواهم هر خيرى را كه تو كاملاً به آن آگاهى ، و به تو پناه مى برم از هر شرّى كه تو از آن كاملاً آگاهى . بار خدايا! از تو مى خواهم كه به همه كارهايم عافيت [و سلامت از عيب و نقص] ببخشى و از خوارى در دنيا و عذاب آخرت ، به تو پناه مى برم» .

امام صادق عليه السلام :در پى هر نمازى ، اين دعا را فرو مگذار : «خودم را و آنچه را كه پروردگارم روزىِ من كرده است ، در پناه خداى يكتاى بى نياز» تا پايان آن (سوره توحيد) را بگو «در مى آورم . خودم را و آنچه را كه پروردگارم روزىِ من كرده است ، در پناه پروردگار سپيده دم» تا پايان آن (سوره فلق) بگو «در مى آورم . و خودم را و آنچه پروردگارم روزىِ من كرده است ، در پناه پروردگار مردم» تا پايان آن (سوره ناس) بگو «در مى آورم» .

.

ص: 404

عنه عليه السلام :إنَّ مِنَ الدُّعاءِ ما يَنبغي لِصاحِبِهِ إذا نَسِيَهُ أن يَقضِيَهُ ؛ يَقولُ بَعدَ الغَداةِ : لا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَحدَهُ لا شَريكَ لَهُ ... . ويَقولُ : «أعوذُ بِاللّهِ السَّميعِ العَليمِ» عَشرَ مَرّاتٍ ، فَإِذا نَسِيَ مِن ذلِكَ شَيئا كانَ عَلَيهِ قَضاؤُهُ . (1)

عنه عليه السلام :تَمسَحُ بِيَدِكَ اليُمنى عَلى جَبهَتِكَ ووَجهِكَ في دُبُرِ المَغرِبِ وَالصَّلَواتِ ، وتَقولُ : بِاسمِ اللّهِ الَّذي لا إلهَ إلّا هُوَ ، عالِمُ الغَيبِ وَالشَّهادَةِ ، الرَّحمنُ الرَّحيمُ ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الهَمِّ وَالحَزَنِ ، وَالسُّقمِ وَالعُدمِ ، وَالصَّغارِ وَالذُّلِّ ، وَالفَواحِشِ ما ظَهَرَ مِنها وما بَطَنَ . (2)

عنه عليه السلام :إذا أمسَيتَ وأصبَحتَ ، فَقُل في دُبُرِ الفَريضَةِ فِي صَلاةِ المَغرِبِ وصَلاةِ الفَجرِ : «أستَعيذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ» عَشرَ مَرّاتٍ ... . أستَعيذُ بِاللّهِ في لَيلَتي هذِهِ ويَومي هذا ، مِمَّا استَعاذَ مِنهُ مُحَمَّدٌ وعَلِيٌّ وفاطِمَةُ وَالأَوصِياءُ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِم ، وأرغَبُ إلَى اللّهِ فيما رَغِبوا فيهِ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ . (3)

.


1- .الكافي : ج 2 ص 533 ح 33 عن العلاء بن كامل ، بحار الأنوار : ج 86 ص 284 ح 46 .
2- .الكافي : ج 3 ص 345 ح 24 ، تهذيب الأحكام : ج 2 ص 115 ح 429 كلاهما عن محمّد بن مروان ، البلد الأمين : ص 18 نحوه ، بحار الأنوار : ج 86 ص 232 ح 57 .
3- .فلاح السائل : ص 407 ح 277 عن محمّد بن عجلان ، الكافي : ج 2 ص 522 ح 4 عن يزيد بن كلثمة عن الإمام الصادق أو عن الإمام الباقر عليهماالسلام ، مصباح المتهجّد : ص 206 ح 299 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام وكلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 86 ص 96 ح 5 .

ص: 405

امام صادق عليه السلام :برخى از دعاهاست كه سزاوار است اگر انسان آن را فراموش كرد ، قضايش را به جا آورد ، اين كه بعد از [نماز] صبح ، ده مرتبه بگويد : «معبودى جز خدا نيست ، يگانه است و بى انباز ...» و ده مرتبه بگويد : «به خداى شنواى دانا پناه مى برم» . اگر چيزى از اينها را فراموش كرد ، بايد قضايش را به جا آورد .

امام صادق عليه السلام :بعد از نماز مغرب و [ساير] نمازها (/دعاها) ، دست راستت را بر پيشانى و صورتت مى كشى و مى گويى : «به نام خدايى كه معبودى جز او نيست و داناى نهان و پيداست و مهرگستر و مهربان است . بار خدايا! به تو پناه مى برم از نگرانى و اندوه ، و بيمارى و نادارى ، و خوارى و ناتوانى ، و گناهان آشكار و پنهان .

امام صادق عليه السلام :هر بام و شام ، پس از نماز مغرب و نماز صبح ، ده بار بگو : «از شيطانِ رانده شده ، به خدا پناه مى برم» ... . «در اين شب و اين روزم ، به خدا پناه مى برم از آنچه محمّد و على و فاطمه و اوصيا (امامان) _ كه درود خدا بر ايشان باد _ از آن به خدا پناه جستند ، و از خدا آن چيزى را مى خواهم كه آنان از او خواستند ، و هيچ نيرو و توانى نيست مگر به يارى خدا» .

.

ص: 406

عنه عليه السلام_ بَعدَ صَلاةِ الفَجرِ _: ... أعوذُ بِاللّهِ السَّميعِ العَليمِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ ، ومِن هَمَزاتِ الشَّياطينِ ، وأعوذُ بِكَ رَبِّ أن يَحضُرونِ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ ... . وأعوذُ بِكَ مِن يَومٍ أوَّلُهُ فَزَعٌ ، وأوسَطُهُ جَزَعٌ ، وآخِرُهُ وَجَعٌ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَارزُقني خَيرَ يَومي هذا وخَيرَ ما فيهِ ، وخَيرَ ما قَبلَهُ وخَيرَ ما بَعدَهُ ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّهِ وشَرِّ ما فيهِ ، وشَرِّ ما قَبلَهُ وشَرِّ ما بَعدَهُ . (1)

راجع : ص 348 ح 2100 .

5 / 5قُنوتُ صَلاةِ الوَترِالإمام الصادق عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَستَغفِرُ اللّهَ فِي الوَترِ سَبعينَ مَرَّةً ، ويَقولُ : «هذا مَقامُ العائِذِ بِكَ مِنَ النّارِ» سَبعَ مَرّاتٍ . (2)

الإمام عليّ عليه السلام :إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله كانَ يَقولُ في وَترِهِ : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِرِضاكَ مِن سَخَطِكَ ، وأعوذُ بِمُعافاتِكَ مِن عُقوبَتِكَ ، وأعوذُ بِكَ مِنكَ ، لا اُحصي ثَناءً عَلَيكَ ، أنتَ كَما أثنَيتَ عَلى نَفسِكَ . (3)

الإمام الباقر عليه السلام_ بَعدَ دُعاءٍ ذَكَرَهُ لِقُنوتِ الوَترِ _: ثُمَّ تَقولُ في قُنوتِ الوَترِ بَعدَ هذا : «أستَغفِرُ اللّهَ وأتوبُ إلَيهِ» سَبعينَ مَرَّةً ، وتَعَوَّذُ بِاللّهِ مِنَ النّارِ كَثيرا . (4)

.


1- .مصباح المتهجّد : ص 218 ح 331 ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 69 ح 2172 ، المصباح للكفعمي : ص 99 ، البلد الأمين : ص 53 كلّها عن معاوية بن عمّار ، بحار الأنوار : ج 86 ص 163 ح 43 .
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 489 ح 1406 عن عبد اللّه بن أبي يعفور ، بحار الأنوار : ج 87 ص 287 ح 79 .
3- .سنن الترمذي : ج 5 ص 561 ح 3566 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 4 ص 417 ح 7752 و 7753 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 208 ح 751 ، التاريخ الكبير : ج 8 ص 195 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 7 ص 114 ح 1 كلّها عن عبد الرحمن بن الحارث ، كنز العمّال : ج 8 ص 63 ح 21885 .
4- .الأمالي للطوسي : ص 433 ح 971 ، الأمالي للصدوق : ص 475 ح 639 عن زرارة ، بحار الأنوار : ج 87 ص 198 ح 6 .

ص: 407

5 / 5 دعاى قنوتِ نماز وَتر

امام صادق عليه السلام_ بعد از نماز صبح _: ... به خداى شنواى دانا پناه مى برم از شيطانِ رانده شده ، و از وسوسه هاى شيطان ها ، و به تو پناه مى برم _ اى خداوند _ از اين كه آنان در نزد من آيند ، و هيچ نيرو و توانى نيست جز به يارى خداى والا و بزرگ _ ... و به تو پناه مى برم از روزى كه آغازش ترس باشد و ميانش پريشان خاطرى و پايانش درد . بار خدايا! بر محمّد و خاندان او درود فرست و خير اين روز و خير آنچه در اين روز است ، و خير پيش از آن و خير پس از آن را روزىِ من فرما و از شرّ اين روز و شرّ آنچه در اين روز است و شرّ پيش از آن و شرّ پس از آن ، به تو پناه مى برم .

ر . ك : ص 349 ح 2100 .

5 / 5دعاى قنوتِ نماز وَترامام صادق عليه السلام :پيامبر خدا در نماز وَتر ، هفتاد مرتبه از خدا آمرزش مى طلبيد و هفت مرتبه مى فرمود : «اين ، جايگاه كسى است كه از آتش به تو پناه آورده است» .

امام على عليه السلام :پيامبر صلى الله عليه و آله در نماز وترش مى گفت : «بار خدايا! از ناخشنودى تو ، به خشنودى ات پناه مى برم و از كيفرت ، به بخشايشت پناه مى برم و از تو ، به خودت پناه مى آورم . ثناى تو را شماره نتوانم . تو چنانى كه خود در ثناى خويش گفته اى .

امام باقر عليه السلام_ بعد از دعايى كه براى قنوت نماز وتر فرمود _: پس از اين ، در قنوت نماز وتر هفت بار مى گويى : «از خدا آمرزش مى خواهم و به درگاهش توبه مى كنم» و بسيار از آتش ، به خدا پناه مى برى .

.

ص: 408

5 / 6قُنوتُ صَلاةِ العيدَينِالإمام الصادق عليه السلام_ في قُنوتِ صَلاةِ العيدِ _: اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ مِن خَيرِ ما سَأَلَكَ عِبادُكَ الصّالِحونَ ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّ ما عاذَ مِنهُ عِبادُكَ المُخلِصونَ . (1)

5 / 7الفَراغُ مِنَ التَّلبِيَةِالسنن الكبرى عن خزيمة بن ثابت :إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله كانَ إذا فَرَغَ مِن تَلبِيَتِهِ ، سَأَلَ اللّهَ رِضوانَهُ ومَغفِرَتَهُ ، وَاستَعاذَ بِرَحمَتِهِ مِنَ النّارِ . (2)

5 / 8زِيارَةُ أهلِ البَيتِالإمام الباقر عليه السلام :كانَ أبي عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام يَقِفُ عَلَى قَبرِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَيُسَلِّمُ عَلَيهِ ، ويَشهَدُ لَهُ بِالبَلاغِ ، ويَدعو بِما حَضَرَهُ ... ويُسنِدُ ظَهرَهُ إلَى القَبرِ ويَستَقبِلُ القِبلَةَ فَيَقولُ : اللّهُمَّ إلَيكَ ألجَأتُ ظَهري ، وإلى قَبرِ مُحَمَّدٍ عَبدِكَ ورَسولِكَ أسنَدتُ ظَهري . . . اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن أن تُبَدِّلَ اسمي ، أو تُغَيِّرَ جِسمي ، أو تُزيلَ نِعمَتَكَ عَنّي ، اللّهُمَّ كَرِّمني بِالتَّقوى ، وجَمِّلني بِالنِّعَمِ ، وَاغمُرني بِالعافِيَةِ . (3)

.


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 513 ح 1481 و ص 523 ح 1487 ، تهذيب الأحكام : ج 3 ص 133 ح 290 كلّها عن أبي الصباح الكناني وفيه «المرسلون» بدل «الصالحون» ، بحار الأنوار : ج 90 ص 379 ح 29 .
2- .السنن الكبرى : ج 5 ص 72 ح 9038 ، كنز العمّال : ج 7 ص 91 ح 18110 .
3- .الكافي : ج 4 ص 551 ح 2 ، كامل الزيارات : ص 52 ح 29 و ص 56 ح 34 كلّها عن عليّ بن جعفر عن الإمام الكاظم عن أبيه عليهماالسلام ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 567 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام وفيهما : «ألجأتُ أمري» بدل «ألجأتُ ظهري» ، بحار الأنوار : ج 100 ص 153 ح 20 .

ص: 409

5 / 6 دعاى قنوتِ نماز عيد فطر و قربان
5 / 7 پس از لبّيك گويى [در حج]
5 / 8 پس از زيارت اهل بيت

5 / 6دعاى قنوتِ نماز عيد فطر و قربانامام صادق عليه السلام_ در دعاى نماز عيد _: بار خدايا! از تو مى خواهم هر آن خوبى را كه بندگان شايسته ات از تو خواستند و به تو پناه مى برم از هر آن بدى كه بندگان شايسته ات از آن به تو پناه بردند .

5 / 7پس از لبّيك گويى [در حج]السنن الكبرى_ به نقل از خزيمة بن ثابت _:پيامبر صلى الله عليه و آله چون لبيك گويى اش را به پايان مى برد ، از خداوند خشنودى و آمرزش مى طلبيد و از آتش ، به رحمت او پناه مى جست .

5 / 8پس از زيارت اهل بيتامام باقر عليه السلام :پدرم على بن الحسين عليهماالسلام كنار قبر پيامبر صلى الله عليه و آله مى ايستاد و به ايشان سلام مى كرد و به ابلاغ مأموريتش گواهى مى داد و هر دعايى كه به ذهنش مى رسيد ، مى كرد ... و پشت به قبر و رو به قبله مى كرد و مى گفت : «بار خدايا! پشتم را در پناه تو در آوردم و به قبر محمّد ، بنده و فرستاده ات تكيه كردم ... . بار خدايا! به تو پناه مى برم از اين كه نامم را بگردانى ، يا جسمم را دگرگونه سازى ، يا نعمتت را از من بگيرى . بار خدايا! مرا به پرهيزگارى ، گرامى بدار و به نعمت ها برازنده ام ساز و در عافيت و بهبود ، غوطه ورم كن» .

.

ص: 410

الإمام الصادق عليه السلام_ فيما يُقالُ فِي السَّفَرِ إلى زِيارَةِ الحُسَينِ عليه السلام _: إذا كُنتَ راكِبا أو ماشِيا فَقُل : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن سَطَواتِ (1) النَّكالِ (2) ، وعَواقِبِ الوَبالِ (3) ، وفِتنَةِ الضَّلالِ ، ومِن أن نَلقى بِمَكروهٍ . وأعوذُ بِكَ مِنَ الحَبسِ وَاللَّبسِ ، ومِن وَسوَسَةِ الشَّيطانِ ، وطَوارِقِ السَّوءِ ، وشَرِّ كُلِّ ذي شَرٍّ ، ومِن شَرِّ شَياطينِ الجِنِّ وَالإِنسِ ، ومِن شَرِّ مَن يَنصِبُ لِأَولِياءِ اللّهِ العَداوَةَ ، ومِن أن يَفرُطوا عَلَيَّ أو أن يَطغَوا . وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّ عُيونِ الظَّلَمَةِ ، ومِن شَرِّ كُلِّ ذي شَرٍّ ، وشَرَكِ إبليسَ ، ومِن أن يَرُدَّ عَنِ الخَيرِ بِاللِّسانِ وَاليَدِ . (4)

5 / 9تِلكَ الأَفعالُأ _ الخُطبَةُالأمالي للمفيد عن جابر الجعفي عن الإمام الباقر عليه السلام عن جابر بن عبد اللّه الأنصاري :أمَرَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله مُنادِيا فَنادَى الصَّلاةَ جامِعَةً ، فَاجتَمَعَ النّاسُ وخَرَجَ حَتّى عَلَا المِنبَرَ ، وكانَ أوَّلُ ما تَكَلَّمَ بِهِ : أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ ، بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ . (5)

.


1- .السَّطْوُ : القهر والبطش (النهاية : ج 2 ص 366 «سطا») .
2- .النَّكالُ : العُقوبة (النهاية : ج 5 ص 117 «نكل») .
3- .الوَبالُ : العذابُ في الآخرة (النهاية : ج 5 ص 146 «وبل») .
4- .كامل الزيارات : ص 395 ح 639 عن أبي حمزة الثمالي ، بحار الأنوار : ج 101 ص 174 ح 30 .
5- .الأمالي للمفيد : ص 77 ح 2 و ص 346 ح 2 ، الأمالي للطوسي : ص 118 ح 185 ، كشف الغمّة : ج 2 ف ص 9 ، بحار الأنوار : ج 38 ص 113 ح 51 .

ص: 411

5 / 9 و هنگام اين چند كار
الف _ سخنرانى

امام صادق عليه السلام_ در دعا به هنگام سفر براى زيارت امام حسين عليه السلام _: سواره بودى يا پياده ، بگو : «بار خدايا! از يورش هاى كيفرها و پيامدهاى عذاب و بلاى گم راهى و از اين كه با ناملايمات برخورد كنيم ، به تو پناه مى برم . به تو پناه مى برم از در هم آميختگى [حق و باطل] و شبهه ، و از وسوسه شيطان و پيشامدهاى بد و گزند هر گزندرسانى ، و از گزند شياطين جن و انس ، و از گزند كسى كه با دوستان خدا به دشمنى برمى خيزد ، و از اين كه به من آسيبى رسانند يا آن كه سركشى كنند . و پناه مى برم به تو از گزند جاسوسان ستمگران ، و از گزند هر گزندرسانى ، و [از ]دام ابليس و از اين كه با دست و زبان ، مانع خير شود» .

5 / 9و هنگام اين چند كارالف _ سخنرانىالأمالى ، مفيد_ به نقل از جابر جعفى ، از امام باقر عليه السلام ، از جابر بن عبد اللّه انصارى _: پيامبر صلى الله عليه و آله به جار زنى فرمود و او در ميان مردم صدا در داد . مردم ، گرد آمدند و پيامبر صلى الله عليه و آله بيرون آمد و بر منبر رفت . نخستين چيزى كه فرمود ، اين بود : «از شيطانِ رانده شده ، به خدا پناه مى برم . به نام خداى مهرگستر مهربان» .

.

ص: 412

الإمام عليّ عليه السلام_ في خُطبَةٍ طَويلَةٍ _: أستَعيذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ ، بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ . (1)

عنه عليه السلام_ مِن خُطبَتِهِ فِي الجُمُعَةِ بِالكوفَةِ وَالمَدينَةِ _: الحَمدُ للّهِِ ، أحمَدُهُ وأستَعينُهُ وأستَهديهِ ، وأعوذُ بِاللّهِ مِنَ الضَّلالَةِ ، مَن يَهدِ اللّهُ فَلا مُضِلَّ لَهُ ، ومَن يُضلِل فَلا هادِيَ لَهُ . (2)

عنه عليه السلام_ في خُطبَةِ الجُمُعَةِ _: الحَمدُ للّهِِ ذِي القُدرَةِ وَالسُّلطانِ ، وَالرَّأفَةِ وَالاِمتِنانِ ، أحمَدُهُ عَلى تَتابُعِ النِّعَمِ ، وأعوذُ بِهِ مِنَ العَذابِ وَالنِّقَمِ . (3)

عنه عليه السلام_ في خُطبَةِ الجُمُعَةِ _: إنَّ أحسَنَ الحَديثِ ، وأبلَغَ المَوعِظَةِ ، كِتابُ اللّهِ عز و جل ، أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ ، إنَّ اللّهَ هُوَ الفَتّاحُ العَليمُ ، بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، ثُمَّ يَبدَأُ بَعدَ الحَمدِ بِ «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» أو بِ «قُلْ يَ_أَيُّهَا الْكَ_فِرُونَ» أو ... . (4)

الكافي عن عبد العظيم بن عبد اللّه :سَمِعتُ أبَا الحَسَنِ عليه السلام يَخطُبُ بِهذِهِ الخُطبَةِ : ... أحمَدُهُ عَلى نِعَمِهِ ، وأعوذُ بِهِ مِن نِقَمِهِ ، وأستَهدِي اللّهَ الهُدى ، وأعوذُ بِهِ مِنَ الضَّلالَةِ وَالرَّدى (5) . (6)

.


1- .الكافي : ج 8 ص 175 ح 194 عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 77 ص 352 ح 31 .
2- .الغارات : ج 2 ص 728 ، وقعة صفّين : ص 10 كلاهما عن سليمان بن المغيرة عن الإمام زين العابدين عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 32 ص 356 ح 337 ؛ الأخبار الطوال : ص 152 ، شرح نهج البلاغة : ج 3 ص 108 عن نصر .
3- .مصباح المتهجّد : ص 384 ح 510 عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 89 ص 234 ح 67 .
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 431 ح 1263 ، مصباح المتهجّد : ص 382 ح 508 عن زيد بن وهب نحوه ، بحار الأنوار : ج 89 ص 234 ح 67 .
5- .الرَّدى : الهلاك (النهاية : ج 2 ص 216 «ردا») .
6- .الكافي : ج 5 ص 372 ح 6 وراجع الإقبال : ج 2 ص 224 وبحار الأنوار : ج 91 ص 80 والأخبار الطوال : ص 153 .

ص: 413

امام على عليه السلام_ در خطبه اى بلند _: از شيطانِ رانده شده ، به خدا پناه مى برم . به نام خداى مهرگستر مهربان .

امام على عليه السلام_ از خطبه نماز جمعه ايشان در كوفه و مدينه _: ستايش ، خداى را . او را مى ستايم و از او كمك مى خواهم و راه نمايى مى جويم و از گم راهى به خدا پناه مى برم ، كه هر كه را خدا راه نمايى كند ، كس نتواند گم راهش كند و هر كه را خدا گم راه گرداند ، كس نتواند به راهش آورد .

امام على عليه السلام_ در خطبه نماز جمعه _: ستايش ، خداى را كه داراى توان و چيرگى ، و مهرورزى و بنده نوازى است . او را بر نعمت هاى پياپى اش ستايش مى گويم و از عذاب و كيفرها به او پناه مى برم .

امام على عليه السلام_ در خطبه نماز جمعه _: راستى كه خوش ترين سخن و رساترين پند ، كتاب خداست . از شيطانِ رانده شده ، به خدا پناه مى برم ، كه خدا گشايشگر و داناست . به نام خداى مهرگستر مهربان . سپس بعد از [خواندنِ ]سوره حمد ، سوره «قل هو اللّه احد» يا «قل يا ايها الكافرون» يا ... را قرائت مى كرد .

الكافى_ به نقل از عبد العظيم بن عبد اللّه _: از امام هادى عليه السلام شنيدم كه اين خطبه را مى خواند : « ... او را بر نعمت هايش مى ستايم ، و از كيفرهايش به او پناه مى برم ، و از خدا هدايت و راه نمايى مى جويم ، و از گم راهى و تباهى ، به او پناه مى برم» .

.

ص: 414

ب _ شِراءُ الدّابَّةِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَنِ اشتَرى . . . دابَّةً فَليَضَع يَدَهُ عَلى ناصِيَتِها ، ثُمَّ يَقولُ : اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ مِن خَيرِها وخَيرِ ما جَبَلتَها (1) عَلَيهِ ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّها وشَرِّ ما جَبَلتَها عَلَيهِ . وإذَا اشتَرى بَعيرا فَليَضَع يَدَهُ عَلى ذِروَةِ سَنامِهِ ، ثُمَّ يَقولُ : اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ مِن خَيرِهِ وخَيرِ ما جَبَلتَهُ عَلَيهِ ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّهِ وشَرِّ ما جَبَلتَهُ عَلَيهِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :إذَا اشتَرى أحَدُكُم بَعيرا فَليَأخُذ بِذِروَةِ سَنامِهِ ، وَليَتَعَوَّذ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ . (3)

ج _ دُخولُ السّوقِالإمام عليّ عليه السلام :إذَا اشتَرَيتُم ما تَحتاجونَ (4) إلَيهِ مِنَ السّوقِ ، فَقولوا حينَ تَدخُلونَ الأَسواقَ : أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَحدَهُ لا شَريكَ لَهُ ، وأشهَدُ أنَّ مُحَمَّدا عَبدُهُ ورَسولُهُ صلى الله عليه و آله ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن صَفقَةٍ خاسِرَةٍ ، ويَمينٍ فاجِرَةٍ ، وأعوذُ بِكَ مِن بَوارِ الأَيِّمِ (5) . (6)

.


1- .جُبِلَتْ عليه : أي خُلِقَت وطُبِعَت عليه (النهاية : ج 1 ص 236 «جبل») .
2- .تاريخ دمشق : ج 21 ص 479 ح 4863 ، الدعاء للطبراني : ص 390 ح 1308 ، تاريخ أصبهان : ج 1 ص 331 كلاهما نحوه وكلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 9 ص 87 ح 25096 .
3- .كنز العمّال : ج 9 ص 63 ح 24955 نقلاً عن سنن أبي داوود عن ابن عمر وراجع سنن أبي داوود : ج 2 ص 248 ح 2160 .
4- .في المصدر : «يحتاجون» ، والتصويب من بحار الأنوار .
5- .بَوار الأيِّم : أي كسادها ، والأيِّم التي لا زوجَ لها وهي مع ذلك لا يرغب فيها أحدٍ (النهاية : ج 1 ص 61 «بور») .
6- .الخصال : ص 634 ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تحف العقول : ص 122 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 172 ح 1 .

ص: 415

ب _ خريد دام
ج _ وارد شدن به بازار

ب _ خريد دامپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركس ... چارپايى خريد ، دستش را بر پيشانى آن بگذارد و بگويد : «بار خدايا ! خير اين را و خير آنچه را كه در وجود اين چارپا نهاده اى ، از تو مى خواهم و از شرّ آن و شرّ آنچه در وجودش سرشته اى ، به تو پناه مى برم» . و هر گاه شترى خريد ، دستش را روى نوك كوهانش بگذارد و بگويد : «بار خدايا ! خير اين و خير آنچه را در وجود اين شتر نهاده اى ، از تو مى خواهم و از شرّ اين و شرّ آنچه در وجودش سرشته اى ، به تو پناه مى برم» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه يكى از شما شترى خريد ، نوك كوهان آن را بگيرد و از شيطان به خدا پناه ببرد .

ج _ وارد شدن به بازارامام على عليه السلام :هر گاه مايحتاج خود را از بازار خريديد ، هنگام وارد شدن به بازارها بگوييد : «گواهى مى دهم كه معبودى جز خداى يگانه و بى انباز نيست ، و گواهى مى دهم كه محمّد ، بنده و فرستاده اوست . بار خدايا! از معامله زيانبار و سوگند دروغ ، به تو پناه مى برم و از بى مشترى ماندنِ زنان بى شوى به تو پناه مى برم» .

.

ص: 416

د _ غَسلُ اليَدِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا غَسَلتَ يَدَكَ بَعدَ الطَّعامِ فَامسَح وَجهَكَ وعَينَيكَ قَبلَ أن تَمسَحَ بِالمِنديلِ ، وتَقولُ : اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ الزّينَةَ وَالمَحَبَّةَ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ المَقتِ (1) وَالبِغضَةِ . (2)

ه _ التَّدهينُالإمام الصادق عليه السلام :إذا أخَذتَ الدُّهنَ عَلى راحَتِكَ فَقُل : اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ الزَّينَ وَالزّينَةَ وَالمَحَبَّةَ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الشَّينِ (3) وَالشَّنَآنِ (4) وَالمَقتِ . (5)

و _ الزَّواجُرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ في عَلِيٍّ وفاطِمَةَ عليهماالسلام عِندَ زَواجِهِما _: اللّهُمَّ إنّي اُعيذُها بِكَ وذُرِّيَّتَها مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ ... . اللّهُمَّ ! إنّي اُعيذُهُ بِكَ وذُرِّيَّتَهُ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ ... . (6)

الإمام عليّ عليه السلام_ في حَديثِ تَزويجِ فاطِمَةَ عليهاالسلام _: ثُمَّ أتاني فَأَخَذَ بِيَدي فَقالَ : قُم بِاسمِ اللّهِ ، وقُل : عَلى بَرَكَةِ اللّهِ ، وما شاءَ اللّهُ ، لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، تَوَكَّلتُ عَلَى اللّهِ . ثُمَّ جاءَني حينَ أقعَدَني عِندَها عليهاالسلام ، ثُمَّ قالَ : اللّهُمَّ إنَّهُما أحَبُّ خَلقِكَ إلَيَّ ، فَأَحِبَّهُما وبارِك في ذُرِّيَّتِهِما ، وَاجعَل عَلَيهِما مِنكَ حافِظا ، وإنّي اُعيذُهُما وذُرِّيَّتَهُما بِكَ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ . (7)

.


1- .المَقْتُ : أشدّ البغض (النهاية : ج 4 ص 346 «مقت») .
2- .المحاسن : ج 2 ص 204 ح 1603 ، الدعوات : ص 143 ح 369 عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 359 ح 27 .
3- .الشَّيْنُ : العَيبُ (النهاية : ج 2 ص 521 «شين») .
4- .الشَناءة : البُغض وقد شنأته شنأً وشَنآنا (الصحاح : ج 1 ص 57 «شنأ») .
5- .الكافي : ج 6 ص 519 ح 6 عن مهزم الأسدي ، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 111 ح 247 نحوه ، بحار الأنوار : ج 76 ص 145 ح 3 .
6- .صحيح ابن حبّان : ج 15 ص 394 ح 6944 ، المعجم الكبير : ج 22 ص 410 ح 1021 كلاهما عن أنس ، كنز العمّال : ج 13 ص 684 ح 37755 .
7- .الأمالي للطوسي : ص 40 ح 44 ، بشارة المصطفى : ص 262 كلاهما عن الضحّاك بن مزاحم ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 3 ص 355 وفيه ذيله من «اللّهمّ إنّهما أحبُّ ...» ، بحار الأنوار : ج 43 ص 93 ح 4 .

ص: 417

د _ شستن دست ها
ه _ روغن زدن
و _ ازدواج

د _ شستن دست هاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پس از غذا چون دستت را شستى ، آن را پيش از خشك كردن با حوله ، به صورت و چشمانت بكش و بگو : «بار خدايا! آراستگى و دوستى را از تو مى خواهم و از نفرت و دشمنى ، به تو پناه مى برم» .

ه _ روغن زدنامام صادق عليه السلام :چون روغن (1) را در كف دستت نهادى ، بگو : «بار خدايا! آراستگى و زيور و دوستى را از تو درخواست مى كنم و از زشتى و دشمنى و كينه ، به تو پناه مى برم» .

و _ ازدواجپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در حقّ على و فاطمه عليهماالسلام هنگام ازدواج آن دو _: بار خدايا! اين [فاطمه ]را و فرزندانش را از شيطانِ رانده شده در پناه تو در مى آورم ... . بار خدايا! اين [على] را و فرزندانش را از شيطانِ رانده شده ، در پناه تو در مى آورم ... .

امام على عليه السلام_ در حديثِ در آوردن فاطمه عليهاالسلام به همسرى وى _: سپس [پيامبر صلى الله عليه و آله ]نزد من آمد و دستم را گرفت و فرمود : «به نام خدا برخيز و بگو : به بركت خدا و هر چه خدا خواهد . هيچ نيرويى نيست جز به يارى خدا . به خدا توكّل كردم » . و چون مرا كنار او (فاطمه عليهاالسلام) نشاند ، نزديكم آمد و فرمود : «بار خدايا! اين دو ، محبوب ترين خلق تو نزد من اند . پس تو نيز آنان را دوست بدار و به فرزندانشان بركت ده ، و از جانب خود بر اين دو ، نگهبانى بگمار ، كه من اين دو و فرزندانشان را از شيطانِ رانده شده ، در پناه تو در آوردم» .

.


1- .امروزه ، شايد كِرِم زدن به دست و صورت ، مصداق روغن زدن باشد .

ص: 418

الإمام الصادق عليه السلام :كُنتُ أرى أبي إذا زَوَّجَ أو تَزَوَّجَ يَقولُ : الحَمدُ للّهِِ ، نَحمَدُهُ ونَستَعينُهُ ونَستَغفِرُهُ ، ونَعوذُ بِهِ مِن شُرورِ أنفُسِنا ، مَن يَهدِهِ اللّهُ فَلا مُضِلَّ لَهُ ، ومَن يُضلِلِ اللّهُ فَما لَهُ مِن هادٍ . (1)

ز _ الجِماعُالكافي عن الحلبي ، قال :قالَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام فِي الرَّجُلِ إذا أتى أهلَهُ فَخَشِيَ أن يُشارِكَهُ الشَّيطانُ ، قالَ : يَقولُ : «بِاسمِ اللّهِ» ، ويَتَعَوَّذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ . (2)

تفسير العيّاشي عن سليمان بن خالد :قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام : ما قَولُ اللّهِ عز و جل : «وَ شَارِكْهُمْ فِى الْأَمْوَ لِ وَ الْأَوْلَ_دِ» (3) ؟ قالَ : فَقالَ : قُل في ذلِكَ قَولاً : أعوذُ بِاللّهِ السَّميعِ العَليمِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ . (4)

ح _ الوِلادَةُالكتاب«إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَ نَ رَبِّ إِنِّى نَذَرْتُ لَكَ مَا فِى بَطْنِى مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّى إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ * فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّى وَضَعْتُهَا أُنثَى وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنثَى وَإِنِّى سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وَإِنِّى أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَ_نِ الرَّجِيمِ» . (5)

.


1- .الجعفريّات : ص 93 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، مستدرك الوسائل : ج 14 ص 202 ح 16508 وراجع الكافي : ج 3 ص 422 ح 6 ومصباح المتهجّد : ص 662 ح 729 وتحف العقول : ص 30 .
2- .الكافي : ج 5 ص 502 ح 1 .
3- .الإسراء : 64 .
4- .تفسير العيّاشي : ج 2 ص 300 ح 107 ، بحار الأنوار : ج 103 ص 294 ح 47 .
5- .آل عمران : 35 و 36 .

ص: 419

ز _ آميزش
ح _ زادن فرزند

امام صادق عليه السلام :من شاهد بودم كه پدرم هر گاه كسى را همسر مى داد يا خود ، همسر اختيار مى كرد ، مى گفت : «ستايش ، خدا را . او را مى ستاييم و از او كمك مى جوييم و آمرزش مى طلبيم ، و از بدى هاى خودمان به او پناه مى بريم . كسى كه خدا هدايتش كند ، هيچ كس نمى تواند گم راهش سازد ، و كسى كه خدا گم راهش گرداند ، هيچ كس نمى تواند به راهش آورد» .

ز _ آميزشالكافى_ به نقل از حلبى _: امام صادق عليه السلام فرمود : «هر گاه مرد با همسرش نزديكى كند و بيم آن داشته باشد كه شيطانْ شريك او شود ، بگويد : به نام خدا ، و از شيطان به خدا پناه ببرد» .

تفسير العيّاشى_ به نقل از سليمان بن خالد _: به امام صادق عليه السلام گفتم : اين سخن خداى عز و جل : «و در دارايى ها و فرزندان ، شريك آنان بشو» به چه معناست؟ فرمود : «در آن هنگام بگو : پناه مى برم به خداى شنواى دانا از شيطانِ رانده شده » .

ح _ زادن فرزندقرآن«و هنگامى را [ياد كن] كه زن عمران گفت : «پروردگارا! آنچه در شكم خود دارم ، نذر تو كردم تا آزادشده [از مشاغل دنيا و پرستشگر تو] باشد . پس ، از من بپذير ، كه تو شنواى دانايى» . پس چون فرزندش را بزاد ، گفت : «پروردگارا! من دختر زاده ام» و خدا به آنچه او زاييد ، داناتر بود «و پسر ، چون دختر نيست ، و نامش را مريم نهادم ، و او و فرزندانش را از شيطانِ رانده شده ، به تو پناه مى دهم»» .

.

ص: 420

الحديثتفسير الطبري :قالَ رَسولُ اللّه صلى الله عليه و آله : ما مِن مَولودٍ يولَدُ إلّا وقَد عَصَرَهُ الشَّيطانُ عَصرَةً أو عَصرَتَينِ ، إلّا عيسَى بنَ مَريَمَ ومَريَمَ ، ثُمَّ قَرَأَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله «إِنِّى أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَ_نِ الرَّجِيمِ» . (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :كُلُّ مَولودٍ مِن وُلدِ آدَمَ لَهُ طَعنَةٌ مِنَ الشَّيطانِ ، وبِها يَستَهِلُّ الصَّبِيُّ ، إلّا ما كانَ مِن مَريَمَ ابنَةِ عِمرانَ ووَلَدِها ، فَإِنَّ اُمَّها قالَت حينَ وَضَعَتها : «إِنِّى أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَ_نِ الرَّجِيمِ» فَضُرِبَ دونَهُما حِجابٌ ، فَطَعَنَ فِي الحِجابِ . (2)

الإمام عليّ عليه السلام_ في ذِكرِ وِلادَةِ فاطِمَةَ عليهاالسلام الحَسَنَ عليه السلام _: فَأَتاهُ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله ... وقالَ : اللّهُمَّ إنّي اُعيذُهُ بِكَ ووُلدَهُ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ . (3)

ط _ العَقيقَةُالإمام الصادق عليه السلام :يُقالُ عِندَ العَقيقَةِ : «اللّهُمَّ مِنكَ ولَكَ ما وَهَبتَ وأنتَ أعطَيتَ ، اللّهُمَّ فَتَقَبَّل مِنّا عَلى سُنَّةِ نَبِيِّكَ صلى الله عليه و آله ، ونَستَعيذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ» ، وتُسَمّي وتَذبَحُ وتَقولُ : «لَكَ سُفِكَتِ الدِّماءُ لا شَريكَ لَكَ ، وَالحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمينَ ، اللّهُمَّ اخسَأِ (4) الشَّيطانَ الرَّجيمَ» . (5)

.


1- .تفسير الطبري : ج 3 الجزء 3 ص 239 ، تفسير ابن كثير : ج 2 ص 27 ، مسند أبي يعلى : ج 5 ص 364 ح 5945 ، تاريخ دمشق : ج 47 ص 355 ح 10253 كلاهما نحوه وكلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 11 ص 504 ح 32356 وراجع صحيح البخاري : ج 3 ص 1265 ح 3248 وصحيح مسلم : ج 4 ص 1838 ح 146 .
2- .تفسير الطبري : ج 3 الجزء 3 ص 239 عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 11 ص 503 ح 32354 و 32355 .
3- .كشف الغمّة : ج 2 ص 151 و ص 177 ، بحار الأنوار : ج 43 ص 256 ح 33 .
4- .خسَأْتُ الكلبَ : أي طردتُه وأبعدتُه (النهاية : ج 2 ص 31 «خسأ») .
5- .الكافي : ج 6 ص 31 ح 5 عن محمّد بن مارد ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 487 ح 4723 .

ص: 421

ط _ عقيقه كردن

حديثتفسير الطبرى :پيامبر خدا فرمود: «هر كودكى كه به دنيا مى آيد ، شيطان يك يا دو بار او را مى فشارد ، جز عيسى بن مريم و خود مريم [كه چنين نبودند]» . پيامبر خدا سپس اين آيه را خواند : «من او و فرزندانش را از شيطانِ رانده شده ، به تو پناه مى دهم» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر نوزادى از فرزندان آدم [در هنگام ولادت] ، ضربتى از شيطان مى خورد و گريه كودك در هنگام تولّد ، به همين سبب است ، جز مريم دختر عمران و فرزندش [كه در باره آنها چنين نشد] ؛ زيرا مادر مريم ، زمانى كه او را زاييد ، گفت : «من او را و فرزندانش را از شيطانِ رانده شده ، به تو پناه مى دهم» . پس ميان آن دو ، پرده اى زده شد و شيطان به آن پرده ضربه زد .

امام على عليه السلام_ در بيان متولّد شدن حسن عليه السلام از فاطمه عليهاالسلام _: پس ، پيامبر صلى الله عليه و آله نزد او (حسن عليه السلام ) آمد ... و گفت : «بار خدايا! من او و فرزندانش را از شيطانِ رانده شده ، در پناه تو در مى آورم» .

ط _ عقيقه كردنامام صادق عليه السلام :در هنگام عقيقه كردن گفته مى شود : «آنچه بخشيدم ، از توست و براى توست و تو خود ، آن را داده اى . بار خدايا! از ما بپذير ، كه اين سنّت (روشِ) پيامبر توست . و از شيطانِ رانده شده ، به تو پناه مى آوريم» . [سپس] نام خدا را مى برى و ذبح مى كنى و مى گويى : «اين خون ها تنها براى تو ريخته شد. تو را شريكى نيست و ستايش ، خداى را كه پروردگار جهانيان است . بار خدايا! شيطانِ رانده شده را دور ران» .

.

ص: 422

ي _ لُبسُ الثَّوبِ الجَديدِسنن أبي داوود عن أبي سعيد الخدري :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذَا استَجَدَّ ثَوبا سَمّاهُ بِاسمِهِ ، إمّا قَميصا أو عِمامَةً ، ثُمَّ يَقولُ : اللّهُمَّ لَكَ الحَمدُ أنتَ كَسَوتَنيهِ ، أسأَ لُكَ مِن خَيرِهِ وخَيرِ ما صُنِعَ لَهُ ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّهِ وشَرِّ ما صُنِعَ لَهُ . (1)

ك _ الخُروجُ مِنَ البَيتِسنن الترمذي عن اُمّ سلمة :أنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله كانَ إذا خَرَجَ مِن بَيتِهِ قالَ : بِاسمِ اللّهِ ، تَوَكَّلتُ عَلَى اللّهِ ، اللّهُمَّ إنّا نَعوذُ بِكَ مِن أن نَزِلَّ أو نَضِلَّ ، أو نَظلِمَ أو نُظلَمَ ، أو نَجهَلَ أو يُجهَلَ عَلَينا . (2)

سنن أبي داوود عن اُمَّ سلمة :ما خَرَجَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله مِن بَيتي قَطُّ إلّا رَفَعَ طَرفَهُ إلَى السَّماءِ فَقالَ : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن أضِلَّ أو اُضَلَّ ، أو أزِلَّ أو اُزَلَّ ، أو أظلِمَ أو اُظلَمَ ، أو أجهَلَ أو يُجهَلَ عَلَيَّ . (3)

الإمام الباقر عليه السلام :مَن قالَ حينَ يَخرُجُ مِن مَنزِلِهِ : «بِاسمِ اللّهِ ، حَسبِيَ اللّهُ ، تَوَكَّلتُ عَلَى اللّهِ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ خَيرَ اُموري كُلِّها ، وأعوذُ بِكَ مِن خِزيِ الدُّنيا وعَذابِ الآخِرَةِ» كَفاهُ اللّهُ ما أهَمَّهُ مِن أمرِ دُنياهُ وآخِرَتِهِ . (4)

.


1- .سنن أبي داوود : ج 4 ص 41 ح 4020 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 239 ح 1767 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 100 ح 11469 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 213 ح 7408 كلّها بزيادة «أو رداء» بعد «عمامة» ، كنز العمّال : ج 7 ص 118 ح 18267 .
2- .سنن الترمذي : ج 5 ص 490 ح 3427 ، مسند ابن حنبل : ج 10 ص 201 ح 26678 ، كنز العمّال : ج 7 ص 143 ح 18418 .
3- .سنن أبي داوود : ج 4 ص 325 ح 5094 ، المعجم الكبير : ج 24 ص 9 ح 11 ، المعجم الأوسط : ج 3 ص 34 ح 2383 ، الدعاء للطبراني : ص 148 ح 419 كلّها عن ميمونة .
4- .الكافي : ج 2 ص 541 ح 3 ، المحاسن : ج 2 ص 90 ح 1239 ، الأمان : ص 106 ، مُهَج الدعوات : ص 218 وليس فيه ذيله من «كفاه اللّه ...» ، عدّة الدّاعي : ص 266 كلّها عن أبي حمزة الثمالي ، بحار الأنوار : ج 76 ص 171 ح 20 .

ص: 423

ى _ پوشيدن جامه نو
ك _ بيرون رفتن از خانه

ى _ پوشيدن جامه نوسنن أبى داوود_ به نقل از ابو سعيد خُدرى _: پيامبر خدا هر گاه جامه اى نو ، پيراهن يا دستار ، مى پوشيد ، نام آن را مى برد و سپس مى گفت : «بار خدايا! ستايش ، تو راست . تو اين را بر من پوشاندى . خير اين و خير آنچه را برايش ساخته شده است ، از تو مى خواهم و از شرّ اين و شرّ آنچه برايش ساخته شده است ، به تو پناه مى برم» .

ك _ بيرون رفتن از خانهسنن الترمذى_ به نقل از اُمّ سلمه _: پيامبر صلى الله عليه و آله هر گاه از اتاقش خارج مى شد ، مى گفت : «به نام خدا . بر خدا توكّل كردم . بار خدايا! به تو پناه مى بريم از اين كه بلغزيم يا گم راه شويم ، ستم كنيم يا بر ما ستم شود ، و نادانى كنيم يا در باره ما نادانى شود .

سنن أبى داوود_ به نقل از اُمّ سلمه _: هيچ گاه پيامبر صلى الله عليه و آله از اتاق من خارج نشد ، مگر اين كه نگاهش را به آسمان برداشت و گفت : «بار خدايا! به تو پناه مى برم از اين كه گم راه شوم يا گم راهم كنند ، بلغزم يا لغزانده شوم ، ستم كنم يا به من ستم شود ، و نادانى كنم يا بر من نادانى شود» .

امام باقر عليه السلام :هر كس هنگامى كه از منزلش خارج مى شود ، بگويد : «به نام خدا . خدا مرا بس است . بر خدا توكّل كردم . بار خدايا! خير همه كارهايم را از تو مى خواهم و از خوارى در دنيا و عذاب آخرت ، به تو پناه مى برم» ، خداوند خواست هاى دنيا و آخرت او را برمى آورد .

.

ص: 424

عنه عليه السلام :مَن قالَ حينَ يَخرُجُ مِن بابِ دارِهِ : «أعوذُ بِما عاذَت بِهِ مَلائِكَةُ اللّهِ (1) مِن شَرِّ هذَا اليَومِ الجَديدِ الَّذي إذا غابَت شَمسُهُ لَم تَعُد ، ومِن شَرِّ نَفسي ومِن شَرِّ غَيري ، ومِن شَرِّ الشَّياطينِ ، ومِن شَرِّ مَن نَصَبَ لِأَولِياءِ اللّهِ ، ومِن شَرِّ الجِنِّ وَالإِنسِ ، ومِن شَرِّ السِّباعِ وَالهَوامِّ ، ومِن شَرِّ رُكوبِ المَحارِمِ كُلِّها ، اُجيرُ نَفسي بِاللّهِ مِن كُلِّ شَرٍّ» ، غَفَرَ اللّهُ لَهُ وتابَ عَلَيهِ ، وكَفاهُ الهَمَّ ، وحَجَزَهُ عَنِ السّوءِ ، وعَصَمَهُ مِنَ الشَّرِّ . (2)

الإمام الصادق عليه السلام :إذا خَرَجتَ مِن مَنزِلِكَ فَقُل : بِاسمِ اللّهِ ، تَوَكَّلتُ عَلَى اللّهِ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ خَيرَ ما خَرَجتُ لَهُ ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّ ما خَرَجتُ لَهُ ، اللّهُمَّ أوسِع عَلَيَّ مِن فَضلِكَ ، وأتمِم عَلَيَّ نِعمَتَكَ ، وَاستَعمِلني في طاعَتِكَ ، وَاجعَل رَغبَتي فيما عِندَكَ ، وَتوَفَّني عَلى مِلَّتِكَ ومِلَّةِ رَسولِكَ صلى الله عليه و آله . (3)

عنه عليه السلام :مَن قالَ حينَ يَخرُجُ مِن مَنزِلِهِ : «اللّهُ أكبَرُ اللّهُ أكبَرُ اللّهُ أكبَرُ ، بِاسمِ اللّهِ دَخَلتُ وبِاسمِ اللّهِ خَرَجتُ ، وعَلَى اللّهِ تَوَكَّلتُ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ ، وصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، اللّهُمَّ افتَح لي في وَجهي هذا بِخَيرٍ ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن شَرِّ نَفسي ومِن شَرِّ غَيري ، ومِن شَرِّ كُلِّ دابَّةٍ أنتَ آخِذٌ بِناصِيَتِها ، إنَّ رَبّي عَلى صِراطٍ مُستَقيمٍ» ، كانَ في ضَمانِ اللّهِ حَتّى يَرجِعَ إلى مَنزِلِهِ . (4)

.


1- .في كتاب من لا يحضره الفقيه : «أعوذ باللّه ممّا عاذت منه ملائكة اللّه » .
2- .الكافي : ج 2 ص 541 ح 4 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 272 ح 2417 نحوه ، المحاسن : ج 2 ص 89 ح 1236 ، الأمان : ص 105 ، عدّة الداعي : ص 266 كلّها عن أبي بصير ، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 526 ح 1831 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 170 ح 17 .
3- .الكافي : ج 2 ص 542 ح 5 ، المحاسن : ج 2 ص 91 ح 1240 ، الأمان : ص 105 كلّها عن معاوية بن عمّار ، الأمالي للطوسي : ص 371 ح 799 عن عليّ بن رزين عن الإمام الكاظم عن أبيه عليهماالسلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 76 ص 170 ح 16 .
4- .مكارم الأخلاق : ج 1 ص 527 ح 1834 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 251 ح 46 .

ص: 425

امام باقر عليه السلام :هر كس هنگامى كه از سرايش خارج مى شود ، بگويد : «پناه مى برم به كسى كه فرشتگان خدا بر او پناه بردند ، از شرّ اين روز جديدى كه چون خورشيدش غروب كند ، باز نمى گردد ، و از شرّ خودم و از شرّ جز خودم ، و از شرّ شياطين ، و از شرّ كسى كه با دوستان خدا به دشمنى برخاسته ، و از شرّ جن و انس ، و از شرّ درندگان و گزندگان ، و از شرّ دست يازيدن به سراسر حرام ها . خود را از هر شرّى ، در پناه خدا در مى آورم» ، خداوند او را مى آمرزد و توبه اش را مى پذيرد ، و نگرانى هايش را مى زدايد ، و از بدى دورش مى دارد و از گزند ، مصونش مى دارد .

امام صادق عليه السلام :هر گاه از منزلت بيرون مى روى ، بگو : «به نام خدا . به خدا توكّل كردم . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا . بار خدايا! خير آنچه (كار و روزى ام) را كه برايش بيرون مى روم ، از تو مى خواهم و از شرّ آنچه برايش بيرون مى روم ، به تو پناه مى برم . بار خدايا! از فضل خود ، به زندگى من گشايش ده ، و نعمتت را بر من كامل گردان ، و مرا در طاعتت به كار گير ، و خواست مرا در چيزى كه نزد توست ، قرار ده ، و مرا بر دين خودت و دين پيامبرت صلى الله عليه و آله بميران» .

امام صادق عليه السلام :هركس زمانى كه از منزلش خارج مى شود ، بگويد : «اللّه أكبر ، اللّه أكبر ، اللّه أكبر . به نام خدا وارد شدم و به نام خدا خارج مى شوم و بر خدا توكّل مى كنم . هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خداى والا و بزرگ . درود خدا بر محمّد و خاندان او باد . بار خدايا! اين [در ]را برايم به خير بگشاى . بار خدايا! از شرّ خودم و از شرّ جز خودم و از شرّ هر حيوانى كه زمام آن در دست توست ، به تو پناه مى برم . راستى كه پروردگار من ، بر راهى راست است» ، در پناه خدا خواهد بود تا آن گاه كه به منزلش باز گردد .

.

ص: 426

ل _ الخُروجُ إلَى السَّفَرِرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ مِن دُعائِهِ إذا أرادَ سَفَرا _: اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن وَعثاءِ (1) السَّفَرِ ، وكَآبَةِ المُنقَلَبِ ، وسوءِ المَنظَرِ فِي الأَهلِ وَالمالِ ، اللّهُمَّ اطوِ لَنَا الأَرضَ ، وهَوِّن عَلَينَا السَّفَرَ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله_ إذا أرادَ أن يَخرُجَ في سَفَرٍ _: اللّهُمَّ أنتَ الصّاحِبُ فِي السَّفَرِ ، وَالخَليفَةُ فِي الأَهلِ ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الضُّبنَةِ (3) فِي السَّفَرِ ، وَالكَآبَةِ فِي المُنقَلَبِ . (4)

الإمام عليّ عليه السلام_ مِن كَلامٍ لَهُ عِندَ عَزمِهِ عَلَى المَسيرِ إلَى الشّامِ _: اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن وَعثاءِ السَّفَرِ ، وكَآبَةِ المُنقَلَبِ ، وسوءِ المَنظَرِ (5) فِي الأَهلِ وَالمالِ وَالوَلَدِ . اللّهُمَّ أنتَ الصّاحِبُ فِي السَّفَرِ ، وأنتَ الخَليفَةُ فِي الأَهلِ ، ولا يَجمَعُهُما غَيرُكَ ، لِأَنَّ المُستَخلَفَ لا يَكونُ مُستَصحَبا وَالمُستَصحَبُ لا يَكونُ مُستَخلَفا . (6)

.


1- .وَعْثاء السفر : أي شدَّته ومشقّته (النهاية : ج 5 ص 206 «وعث») .
2- .سنن أبي داوود : ج 3 ص 33 ح 2598 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 6 ص 128 ح 10334 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 428 ح 9605 ، الدعاء للطبراني : ص 256 ح 808 وفيه «البعيد» بدل «الأرض» وكلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 6 ص 732 ح 17616 .
3- .الضُّبْنَةُ : ما تحت يدك من مال وعيال ومن تلزمك نفقتهم ، أي تعوّذ باللّه من كثرة العيال في مظنّة الحاجة وهو السَّفر (النهاية : ج 3 ص 73 «ضبن») .
4- .مسند ابن حنبل : ج 1 ص 550 ح 2311 ، صحيح ابن حبّان : ج 6ص 431 ح 2716 ، السنن الكبرى : ج 5 ص 410 ح 10304 ، المعجم الكبير : ج 11 ص 223 ح 11735 ، مسند أبي يعلى : ج 3 ص 15 ح 2349 كلّها عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 6 ص 735 ح 17626 .
5- .قوله : «وسوء المنظر» ، المنظر مصدر ميمي أو اسم مكان ، وحاصله الاستعاذة من أن ينظرفي سفره _ أو بعد رجوعه _ في أهله وماله وولده إلى شيء يسوؤه (بحار الأنوار : ج 100 ص 114) .
6- .نهج البلاغة : الخطبة 46 ، بحار الأنوار : ج 32 ص 391 ح 362 .

ص: 427

ل _ رفتن به سفر

ل _ رفتن به سفرپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ از دعاى ايشان در هنگامى كه آهنگ سفر داشت _: بار خدايا! از دشوارى هاى سفر ، و اندوه بازگشت (/ دل تنگى بازگشت) و روبه رو شدن با منظره ناخوش در خانواده و اموال ، به تو پناه مى برم . بار خدايا! زمين را برايمان در هم پيچ (راه را كوتاه نما) . و سفر را برايمان آسان گردان» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ هر گاه مى خواست به سفرى برود _: بار خدايا! تو ، هم يار سفر هستى و هم جانشين [مسافر] در خانواده[اش] . بار خدايا! از [بدرفتارى با ]همسفران (1) در سفر ، و افسردگى در بازگشت ، به تو پناه مى برم .

امام على عليه السلام_ از گفتار ايشان در هنگامى كه آهنگ حركت به سوى شام كرد _: بار خدايا! از سختى سفر ، و ناراحتى در بازگشت ، و مواجه شدن با منظره ناخوشايند در زن و دارايى و فرزند ، به تو پناه مى برم . بار خدايا! تو ، هم رفيق سفر هستى و هم جانشين در خانواده ، و جز تو ، كسى اين دو حالت را هم زمان ندارد ؛ زيرا آن كه جانشين است ، همراه نيست و آن كه همراه است ، جانشين نيست .

.


1- .واژه «ضُبنة» در متن عربى ، به معناى دوستانى است كه مخارج راه ندارند . بنا بر اين ، منظور ، اين است : خدايا! به تو پناه مى برم كه به آنان ناسزا بگويم . نيز در معناى عائله تحت تكفّل به كار مى رود . در اين صورت ، مراد اين است كه : پناه مى برم به تو از اين كه در سفر ، مخارج عائله زياد باشد .

ص: 428

عنه عليه السلام_ في دُعائِهِ إذا بَرَزَ لِلسَّفَرِ _: أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ وَحدَهُ ، وأشهَدُ أنَّ مُحَمَّدا عَبدُهُ ورَسولُهُ ، الحَمدُ للّهِِ الَّذي هَدانا لِلإِسلامِ ، وجَعَلَنا مِن خَيرِ اُمَّةٍ اُخرِجَت لِلنّاسِ ، «سُبْحَ_نَ الَّذِى سَخَّرَ لَنَا هَ_ذَا وَ مَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ» (1) . اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن وَعثاءِ السَّفَرِ ، وكَآبَةِ المُنقَلَبِ ، وسوءِ المَنظَرِ فِي الأَهلِ وَالمالِ وَالوَلَدِ . اللّهُمَّ أنتَ الصّاحِبُ فِي السَّفَرِ ، وَالخَليفَةُ فِي الأَهلِ ، وَالمُستَعانُ عَلَى الأَمرِ ، اطوِ لَنَا البَعيدَ ، وسَهِّل لَنا الحُزونَةَ (2) وَاكفِنَا المُهِمَّ ، إنَّكَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ . (3)

الإمام الصادق عليه السلام :إذا خَرَجتَ مِن بَيتِكَ تُريدُ الحَجَّ وَالعُمرَةَ إن شاءَ اللّهُ ، فَادعُ دُعاءَ الفَرَجِ وهُوَ : ... اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن وَعثاءِ السَّفَرِ ، وكَآبَةِ المُنقَلَبِ ، وسوءِ المَنظَرِ فِي الأَهلِ وَالمالِ وَالوَلَدِ ، اللّهُمَّ أنتَ عَضُدي وناصِري ، بِكَ أحُلُّ وبِكَ أسيرُ . (4)

م _ نُزولُ المُسافِرِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا نَزَلَ أحَدُكُم مَنزِلاً فَليَقُل : «أعوذُ بِكَلِماتِ اللّهِ التّامّاتِ مِن شَرِّ ما خَلَقَ» ، فَإِنَّهُ لا يَضُرُّهُ شَيءٌ حَتّى يَرتَحِلَ مِنهُ . (5)

الأمان :رَوَينا في كِتابِ مِصباحِ الزّائِرِ وجَناحِ المُسافِرِ وغَيرِهِ مِنَ النَّقلِ الظّاهِرِ أنَّ المُسافِرَ إذا نَزَلَ بِبَعضِ المَنازِلِ يَقولُ : «اللّهُمَّ أنزِلني مُنزَلاً مُبارَكا وأنتَ خَيرُ المُنزِلينَ» ، ويُصَلّي رَكعَتَينِ بِالحَمدِ وما يَشاءُ مِنَ السُّوَرِ القِصارِ ، ويَقولُ : «اللّهُمَّ ارزُقنا خَيرَ هذِهِ البُقعَةِ وأعِذنا مِن شَرِّها ، اللّهُمَّ أطعِمنا مِن جَناها ، وأعِذنا مِن وَباها (6) ، وحَبِّبنا إلى أهلِها ، وحَبِّب صالِحي أهلِها إلَينا» ، ويَقولُ : «أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَحدَهُ لا شَريكَ لَهُ ، وأنَّ مُحَمَّدا عَبدُهُ ورَسولُهُ ، وأنَّ عَلِيّا أميرَ المُؤمِنينَ وَالأَئِمَّةَ مِن وُلدِهِ أئِمَّةٌ ، أتَوَلّاهُم وأبرَأُ مِن أعدائِهِم . اللّهُمَّ إنِّي أسأَ لُكَ خَيرَ هذِهِ البُقعَةِ وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّها ، اللّهُمَّ اجعَل أوَّلَ دُخولِنا هذا صَلاحا ، وأوسَطَهُ فَلاحا ، وآخِرَهُ نَجاحا» . (7)

.


1- .الزخرف : 13 .
2- .الحَزنُ : المكانُ الغليظ الخشن ، والحزونة : الخشونة (النهاية : ج 1 ص 380 «حزن») .
3- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 347 ، مستدرك الوسائل : ج 8 ص 140 ح 9246 .
4- .الكافي : ج 4 ص 284 ح 2 ، تهذيب الأحكام : ج 5 ص 50 ح 154 كلاهما عن معاوية بن عمّار ، مصباح المتهجّد : ص 717 ح 779 عن صفوان نحوه وليس فيه ذيله ، بحار الأنوار : ج 100 ص 108 ح 13 .
5- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2081 ح 55 و ص 2080 ح 54 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 496 ح 3437 نحوه ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1174 ح 3547 ، مسند ابن حنبل : ج 10 ص 320 ح 27192 و ص 369 ح 27379 ، سنن الدارمي : ج 2 ص 743 ح 2580 كلّها عن خولة بنت حكيم السلميّة ، كنز العمّال : ج 6 ص 709 ح 17512 .
6- .الوَبا : بالقصر والمدّ والهمز ، الطاعون والمرض العام (النهاية : ج 5 ص 144 «وبا») .
7- .الأمان : ص 136 ، مصباح الزائر : ص 37 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 261 ح 56 .

ص: 429

م _ فرود آمدن مسافر

امام على عليه السلام_ در دعاى ايشان ، هر گاه براى سفر ، خارج مى شد _: گواهى مى دهم كه معبودى جز خداى يگانه نيست ، و گواهى مى دهم كه محمّد ، بنده و فرستاده اوست . ستايش ، خدايى را كه به اسلام ، هدايتمان فرمود و ما را از بهترين امّت هايى قرار داد كه براى مردم ، پديد آورده شدند «پاكا خدايى كه اين را رام ما ساخت ، در حالى كه ما بر آن توانا نبوديم» . بار خدايا! از دشوارى سفر ، و اندوه در بازگشت ، و صحنه ناخوشايند در باره زن و خواسته و فرزند ، به تو پناه مى برم . بار خدايا! تويى يار سفر و جانشين در خانواده و آن كه در كارها از او كمك گرفته مى شود . دور را برايمان نزديك نماى ، و ناهموارى ها را برايمان هموار گردان ، و نيازهايمان را برآورده ساز ، كه تو بر هر چيز ، توانايى .

امام صادق عليه السلام :هر گاه به خواست خدا از خانه ات براى حج و عمره خارج شدى ، دعاى فرج را بخوان ، و آن ، اين است : « ... بار خدايا! از دشوارى سفر ، و اندوه در بازگشت ، و مواجه شدن با صحنه ناخوشايند در باره زن و خواسته و فرزند ، به تو پناه مى برم . بار خدايا! تويى بازو و ياور من . به يارى تو ، بار مى افكنم و به مدد تو ، حركت مى كنم» .

م _ فرود آمدن مسافرپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه يكى از شما در منزلگاهى فرود آمد ، بگويد : «به كلمات تامّ خدا پناه مى برم از گزند آنچه آفريده است» . در اين صورت ، تا زمانى كه از آن جا بكوچد ، هيچ چيز به او گزندى نمى رساند .

الأمان :در كتاب مصباح الزائر و جناح المسافر و جز آن ، از نقل ظاهر ، روايت كرده ايم كه مسافر ، هر گاه در منزلگاهى فرود آمد ، بگويد : «بار خدايا! مرا در جايى پُربركت فرود آور ، كه تو بهترين فرودآورندگانى» و دو ركعت نماز با حمد و هر سوره كوتاهى كه مى خواهد ، بخواند و بگويد : «بار خدايا! خير اين سرزمين را روزىِ ما فرما و ما را از شرّ آن در پناه خود بدار . بار خدايا! ما را از ميوه [و حاصل] آن ، خوراك ده و از بيمارى وباى آن ، در پناه خود بدار و نزد اهل اين سرزمين ، محبوبمان گردان و اهالى نيك آن را محبوب ما بدار» و بگويد : «گواهى مى دهم كه معبودى جز خداى يكتا و بى انباز نيست و محمّد ، بنده و فرستاده اوست و على ، امير مؤمنان ، و امامان از نسل او پيشوا هستند . آنان را دوست مى دارم و از دشمنانشان بيزارم . بار خدايا! خير اين سرزمين را از تو درخواست مى كنم و از شرّ آن به تو پناه مى برم . بار خدايا! آغاز در آمدنمان به اين مكان را دوستى قرار ده و ميانش را رستگارى و پايانش را كاميابى» .

.

ص: 430

ن _ دُخولُ المُسافِرِ المَدينَةَ أوِ القَريَةَرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لِعَلِيٍّ عليه السلام _: يا عَلِيُّ ، إذا أرَدتَ مَدينَةً أو قَريَةً فَقُل حينَ تُعايِنُها : اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ خَيرَها ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّها ، اللّهُمَّ حَبِّبنا إلى أهلِها وحَبِّب صالِحي أهلِها إلَينا . (1)

السنن الكبرى عن صهيب :إنَّ مُحَمَّدا رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله لَم يَرَ قَريَةً يُريدُ دُخولَها إلّا قالَ حينَ يَراها : اللّهُمَّ رَبَّ السَّماواتِ السَّبعِ وما أظلَلنَ ، ورَبَّ الأَرَضينَ السَّبعِ وما أقلَلنَ ، ورَبَّ الشَّياطينِ وما أضلَلنَ ، ورَبَّ الرِّياحِ وما ذَرَينَ (2) ، فَإِنّا نَسأَ لُكَ خَيرَ هذِهِ القَريَةِ وخَيرَ أهلِها ، ونَعوذُ بِكَ مِن شَرِّها وشَرِّ أهلِها وشَرِّ ما فيها . (3)

.


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 298 ح 2509 ، المحاسن : ج 2 ص 123 ح 1344 عن الإمام الكاظم عن أبيه عن جدّه عليهم السلام وزاد فيه «اللّهمّ أطعمنا من جناها ، وأعذنا من وبائها» بعد «من شرّها» ، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 553 ح 1908 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 248 ح 41 .
2- .ذَرَتْهُ الريح : أي أطارته (النهاية : ج 2 ص 159 «ذرا») .
3- .السنن الكبرى للنسائي : ج 6 ص 139 ح 10377 و ص 140 ح 10378 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 110 ح 2488 و ج 2 ص 614 ح 1634 ، صحيح ابن حبّان : ج 6 ص 426 ح 2709 ؛ المحاسن : ج 2 ص 124 ح 1346 عن عليّ بن المغيرة عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 76 ص 248 ح 43 .

ص: 431

ن _ وارد شدن مسافر به شهر يا روستا

ن _ وارد شدن مسافر به شهر يا روستاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به على عليه السلام _: اى على! هر گاه آهنگ شهر يا روستايى كردى ، زمانى كه چشمت به آن افتاد ، بگو : «بار خدايا! خير آن را از تو درخواست مى كنم و از بدى هايش ، به تو پناه مى برم . بار خدايا! ما را در نزد اهالى آن ، محبوب گردان و اهالى نيك آن را محبوب ما بدار» .

السنن الكبرى_ به نقل از صهيب _: پيامبر خدا ، محمّد صلى الله عليه و آله ، هر گاه روستايى را كه مى خواست وارد آن شود ، مى ديد ، با ديدن آن مى گفت : «بار خدايا! اى پروردگار هفت آسمان و آنچه در زير آنهاست ، و اى پروردگار هفت زمين و آنچه بر روى آنهاست ، و اى پروردگار شياطين و هر آن كس كه گم راهش كردند ، و اى پروردگار بادها و آنچه بادها افشاندند! خوبىِ اين روستا و خوبىِ اهالى آن را از تو درخواست مى كنيم و از بدى آن و بدى اهالى اش و بدى آنچه در آن است ، به تو پناه مى بريم» .

.

ص: 432

المعجم الكبير عن أبي معتب بن عمرو :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله لَمّا أشرَفَ عَلى خَيبَرَ قالَ لِأَصحابِهِ _ وأنَا فيهِم _ : قِفوا ، ثُمَّ قالَ : «اللّهُمَّ رَبَّ السَّماواتِ وما أظلَلنَ ، ورَبَّ الأَرَضينَ وما أقلَلنَ ، ورَبَّ الشَّياطينِ وما أضلَلنَ ، ورَبَّ الرِّياحِ وما ذَرَينَ ، أسأَ لُكَ خَيرَ هذِهِ القَريَةِ وخَيرَ أهلِها ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّها وشَرِّ أهلِها وشَرِّ ما فيهَا ، اقدَموا (1) بِاسمِ اللّهِ» ، وكانَ يَقولُها لِكُلِّ قَريَةٍ يَدخُلُها . (2)

مروج الذهب عن المنذر بن الجارود :لَمّا قَدِمَ عَلِيٌّ عليه السلام البَصرَةَ ... فَساروا حَتّى نَزَلُوا المَوضِعَ المَعروفَ بِالزّاوِيَةِ ، فَصَلّى أربَعَ رَكَعاتٍ ، وعَفَّرَ خَدَّيهِ عَلَى التُّرابِ وقَد خالَطَ ذلِكَ دُموعَهُ ، ثُمَّ رَفَعَ يَدَيهِ يَدعو : اللّهُمَّ رَبَّ السَّماواتِ وما أظَلَّت ، وَالأَرَضينَ وما أقَلَّت ، ورَبَّ العَرشِ العَظيمِ ، هذِهِ البَصرَةُ ، أسأَ لُكَ مِن خَيرِها ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّها ، اللّهُمَّ أنزِلنا فيها خَيرَ مُنزَلٍ وأنتَ خَيرُ المُنزِلينَ . (3)

س _ رُجوعُ المُسافِرِالمعجم الأوسط عن جابر بن عبد اللّه :قَفَلَ (4) النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله ، فَلَمّا دَنا مِنَ المَدينَةِ قالَ : آئِبونَ تائِبونَ عابِدونَ لِرَبِّنا حامِدونَ ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن وَعثاءِ السَّفَرِ ، وكَآبَةِ المُنقَلَبِ ، وسوءِ المَنظَرِ فِي الأَهلِ وَالمالِ . (5)

.


1- .في المصدر : «قدموا» ، والتصويب من السيرة النبويّة .
2- .المعجم الكبير : ج 22 ص 359 ح 902 ، السيرة النبويّة لابن هشام : ج 3 ص 343 ، اُسد الغابة : ج 6 ص 287 .
3- .مروج الذهب : ج 2 ص 368 _ 370 ؛ مستدرك الوسائل : ج 8 ص 231 ح 9325 .
4- .قَفَلَ من سَفَرِهِ : رَجَعَ (المصباح المنير : ص 511 «قفل») .
5- .المعجم الأوسط : ج 6 ص 147 ح 6044 ، الطبقات الكبرى : ج 2 ص 79 نحوه ؛ وقعة صفّين : ص 528 عن عبد الرحمن بن جندب عن الإمام عليّ عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 32 ص 550 ح 462 وراجع مكارم الأخلاق : ج 1 ص 553 ح 1907 .

ص: 433

س _ بازگشت مسافر

المعجم الكبير_ به نقل از ابو معتب بن عمرو _: پيامبر خدا چون نزديك خيبر رسيد ، به يارانش _ كه من نيز در ميان آنان بودم _ فرمود : «بايستيد» و سپس گفت : «بار خدايا! اى پروردگار آسمان ها و آنچه در زير آنهاست ، و اى پروردگار زمين ها و آنچه بر روى آنهاست ، و اى پروردگار شياطين و كسانى كه گم راهشان كردند ، و اى پروردگار بادها و آنچه بادها افشاندند! خوبىِ اين آبادى و خوبىِ اهالى آن را از تو مى خواهم و از بدى آن و بدى اهالى اش و بدى آنچه در اين آبادى است ، به تو پناه مى برم . به نام خدا ، حركت كنيد» . ايشان به هر آبادى اى كه وارد مى شد ، اين دعا را مى خواند .

مروج الذهب_ به نقل از منذر بن جارود _: چون على عليه السلام به بصره در آمد ... ، حركت كردند تا در محلّ معروف به «زاويه» فرود آمدند . [امام عليه السلام ] چهار ركعت نماز گزارد و گونه هايش را بر خاك نهاد و اشك هايش با خاك در آميخت . سپس دستانش را برداشت و دعا كرد : «بار خدايا! اى پروردگار آسمان ها و آنچه در زير آنهاست ، و اى پروردگار زمين ها و آنچه در روى آنهاست ، و اى پروردگار عرش بزرگ! اين ، بصره است . خوبىِ آن را از تو مى خواهم و از بدى آن به تو پناه مى برم . بار خدايا! ما را در آن ، فرودى فرخنده آر ، كه تو بهترين فرودآورندگانى» .

س _ بازگشت مسافرالمعجم الأوسط_ به نقل از جابر بن عبد اللّه _: پيامبر صلى الله عليه و آله باز گشت و چون نزديك مدينه رسيد ، فرمود : «بازآينده ، توبه كننده ، پرستنده و ستاينده پروردگار خويشيم . بار خدايا! از رنج سفر ، و اندوه بازگشت و روبه رو شدن با صحنه ناخوشايند در خانواده و اموال ، به تو پناه مى برم» .

.

ص: 434

ع _ رُؤيَةُ الهِلالِمسند ابن حنبل عن عبادة بن الصامت :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا رَأَى الهِلالَ قالَ : اللّهُ أكبَرُ ، الحَمدُ للّهِِ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ خَيرَ هذَا الشَّهرِ ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّ القَدَرِ ، ومِن سوءِ الحَشرِ . (1)

الإمام عليّ عليه السلام :إذا رَأَيتَ الهِلالَ فَلا تَبرَح (2) وقُل : اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ خَيرَ هذَا الشَّهرِ وفَتحَهُ ونورَهُ ونَصرَهُ وبَرَكَتَهُ وطَهورَهُ ورِزقَهُ ، وأسأَ لُكَ خَيرَ ما فيهِ وخَيرَ ما بَعدَهُ ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّ ما فيهِ وشَرِّ ما بَعدَهُ ، اللّهُمَّ أدخِلهُ عَلَينا بِالأَمنِ وَالإِيمانِ وَالسَّلامَةِ وَالإِسلامِ وَالبَرَكَةِ وَالتَّوفيقِ لِما تُحِبُّ وتَرضى . (3)

عنه عليه السلام_ أنَّهُ كانَ يَقولُ إذا رَأَى الهِلالَ _: اللّهُمَّ ارزُقنا خَيرَهُ ونَصرَهُ ، وبَرَكَتَهُ ، وفَتحَهُ ، ونَعوذُ بِكَ مِن شَرِّهِ وشَرِّ ما بَعدَهُ . (4)

.


1- .مسند ابن حنبل : ج 8 ص 424 ح 22855 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 2 ص 509 ح 1 و ج 7 ص 120 ح 1 ، السنّة لابن أبي عاصم : ص 169 ح 387 ، كنز العمّال : ج 7 ص 78 ح 18043 .
2- .أي لا تزل على مكانك حتى تدعو بهذا الدُّعاء (مرآة العقول : ج 16 ص 228) . وقال الجوهري : برح : أي زالَ ، ولا أبرحُ أفعلُ ذلك : أي لا أزال أفعلهُ ، وبرحَ مكانه : أي زالَ عنه (الصحاح : ج 1 ص 355 «برح») .
3- .الكافي : ج 4 ص 76 ح 8 ، تهذيب الأحكام : ج 4 ص 197 ح 564 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 100 ح 1845 ، الإقبال : ج 1 ص 65 ، دعائم الإسلام : ج 1 ص 271 نحوه ، بحار الأنوار : ج 96 ص 382 ح 8 .
4- .الأمالي للطوسي : ص 647 ح 1341 عن عبّاد بن صهيب عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 95 ص 346 ح 7 ؛ المصنّف لابن أبي شيبة : ج 7 ص 121 ح 4 عن أبي عبيدة ، كنز العمّال : ج 8 ص 596 ح 24310 نقلاً عن ابن النجّار عن الحارث .

ص: 435

ع _ ديدن ماه نو

ع _ ديدن ماه نومسند ابن حنبل_ به نقل از عبادة بن صامت _: پيامبر خدا هرگاه ماه نو را مى ديد ، مى فرمود : «خدا بزرگ تر از هر توصيفى است . ستايش خداى را . هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا . بار خدايا! خير اين ماه را از تو مى خواهم و از بدى تقدير ، و از بد محشور شدن [در قيامت] به تو پناه مى برم» .

امام على عليه السلام :هرگاه ماه نو را ديدى ، از جاى خود تكان نخور و بگو : «بار خدايا! خوبىِ اين ماه و گشايش و روشنايى و فيروزى و خجستگى و پاكى و روزىِ آن را از تو مى خواهم و خوبىِ آنچه در اين ماه است و خوبىِ ماه هاى پس از آن را از تو درخواست مى كنم و از بدى اين ماه و بدى ماه هاى پس از آن ، به تو پناه مى برم . بار خدايا! اين ماه را با امنيت و ايمان و سلامت و اسلام و بركت و توفيق براى آنچه تو دوست دارى و مى پسندى ، بر ما در آور» .

امام على عليه السلام_ آن گاه كه ماه نو را مى ديد _: بار خدايا! خوبى و فيروزى و خجستگى و گشايشِ اين ماه را روزىِ ما فرما و از بدى اين ماه و بدى ماه هاى پس از آن ، به تو پناه مى بريم .

.

ص: 436

ف _ رُؤيَةُ المُبتَلىالفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :إذا نَظَرتَ إلى أهلِ البَلاءِ فَقُل ثَلاثَ مَرّاتٍ : الحَمدُ للّهِِ الَّذي عافاني مِمَّا ابتَلاكَ بِهِ ولَو شاءَ لَفَعَلَ ، وأنَا أعوذُ بِاللّهِ مِنها ومِمَّا ابتَلاكَ بِهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ الَّذي فَضَّلَني عَلى كَثيرٍ مِن خَلقِهِ . (1)

مشكاة الأنوار :عَنِ الباقِرِ عليه السلام أنَّهُ كانَ يَكرَهُ أن يُسمِعَ مِنَ المُبتَلَى التَّعَوُّذَ مِنَ البَلاءِ (2) . (3)

ص _ دَفنُ المَيِّتِسنن أبي داوود عن البراء بن عازب :خَرَجنا مَعَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله في جِنازَةِ رَجُلٍ مِنَ الأَنصارِ فَانتَهَينا إلَى القَبرِ ولَمّا يُلحَد ، فَجَلَسَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله وجَلَسنا حَولَهُ كَأَنَّما عَلى رُؤوسِنَا الطَّيرُ ، وفي يَدِهِ عودٌ يَنكُتُ (4) بِهِ فِي الأَرضِ ، فَرَفَعَ رَأسَهُ فَقالَ : اِستَعيذوا بِاللّهِ مِن عَذابِ القَبرِ _ مَرَّتَينِ أو ثَلاثا _ . (5)

الإمام الصادق عليه السلام :إذا وَضَعتَهُ [ المَيِّتَ] في لَحدِهِ فَليَكُن أولَى النّاسِ بِهِ مِمّا يَلي رَأسَهُ ، لِيَذكُرَ اسمَ اللّهِ ويُصَلِّيَ عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ، ويَتَعَوَّذَ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ ، وَليَقرَأ فاتِحَةَ الكِتابِ ، وَالمُعَوِّذَتَينِ ، وقُل هُوَ اللّهُ أحَدٌ ، وآيَةَ الكُرسِيِّ . (6)

الكافي عن عليّ بن يقطين :سَمِعتُ أبَا الحَسَنِ عليه السلام يَقولُ : لا تَنزِل فِي القَبرِ وعَلَيكَ العِمامَةُ وَالقَلَنسُوَةُ ، ولَا الحِذاءُ ولَا الطَّيلَسانُ ، وحُلَّ أزرارَكَ ، وبِذلِكَ سُنَّةُ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله جَرَت ، وَليَتَعَوَّذ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ ، وَليَقرَأ فاتِحَةَ الكِتابِ ، وَالمُعَوِّذَتَينِ وقُل هُوَ اللّهُ أحَدٌ ، وآيَةَ الكُرسِيِّ . (7)

.


1- .الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام : ص 399 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 217 ح 3 .
2- .المراد بهذه الرواية _ مع الأخذ بنظر الاعتبار الرواية السابقة _ هو أن تكون الاستعاذة عند رؤية المبتلى بنحوٍ بحيث لا يلتفت إليها نفس المبتلى .
3- .مشكاة الأنوار : ص 67 ح 103 ، بحار الأنوار : ج 75 ص 16 ح 11 .
4- .النَّكتُ : أن تضرب في الأرض بقضيبٍ فيُؤثّرَ فيها (القاموس المحيط : ج 1 ص 159 «نكت») .
5- .سنن أبي داوود : ج 4 ص 239 ح 4753 ، مسند ابن حنبل : ج 6 ص 413 ح 18559 و ص 430 ح 18637 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 93 ح 107 كلاهما نحوه ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 3 ص 256 ح 1 .
6- .تهذيب الأحكام : ج 1 ص 317 ح 922 و ص 313 ح 909 ، علل الشرايع : ص 306 ح 1 كلاهما نحوه وكلّها عن محمّد بن عجلان ، بحار الأنوار : ج 82 ص 28 ح 15 .
7- .الكافي : ج 3 ص 192 ح 2 وراجع علل الشرايع : ص 305 ح 1 وبحار الأنوار : ج 82 ص 30 ح 16 .

ص: 437

ف _ ديدن گرفتاران و آسيب ديدگان
ص _ خاكسپارى مرده

ف _ ديدن گرفتاران و آسيب ديدگانالفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :هر گاه آسيب ديده اى را ديدى ، [پيش خود ، آهسته ]سه مرتبه بگو : «ستايش ، خداى را كه مرا از آنچه تو را بِدان دچار ساخت ، به سلامت داشت ، كه اگر مى خواست ، چنان مى كرد . پناه مى برم به خدا از اين [آسيب] و از آنچه تو را بِدان دچار ساخت . و ستايش ، خداى را كه مرا بر بسيارى از آفريدگانش برترى بخشيد» .

مشكاة الأنوار :در باره امام باقر عليه السلام روايت شده است كه ايشان دوست نداشت كه آسيب ديده ، پناه بردن [او ]به خدا از آسيب را بشنود . (1)

ص _ خاكسپارى مردهسنن أبى داوود_ به نقل از براء بن عازب _: با پيامبر خدا در پى جنازه مردى از انصار خارج شديم و به محلّ گور رسيديم . چون او را در لحد نهادند ، پيامبر خدا نشست و ما نيز گرد ايشان آرام نشستيم و تكان نمى خورديم . در دست پيامبر صلى الله عليه و آله چوبى بود و با نوك آن به زمين مى زد [و در حال تفكّر بود] . پس ، سرش را بلند كرد و دو يا سه بار فرمود : «از عذاب قبر ، به خدا پناه ببريد» .

امام صادق عليه السلام :چون او (مرده) را در گورش نهادى ، نزديك ترين كس به او (ولىّ او) در طرف سرش قرار گيرد و نام خدا را ببرد و بر پيامبر صلى الله عليه و آله صلوات بفرستد و از شيطانِ رانده شده ، به خدا پناه ببرد و فاتحة الكتاب و معوّذتين و «قل هو اللّه أحد» و آية الكرسى بخواند .

الكافى_ به نقل از على بن يقطين _: از امام كاظم عليه السلام شنيدم كه مى فرمايد : «با دستار و كلاه و كفش و طيلسان ، داخل قبر مشو و دكمه هايت را باز كن ، كه پيامبر خدا چنين عمل مى كرد . و [شخصى كه براى نهادن مرده در لحد ، وارد قبر مى شود] از شيطانِ رانده شده به خدا پناه ببرد و بايد فاتحة الكتاب و معوذّتين و «قل هو اللّه أحد» و آية الكرسى بخواند .

.


1- .يعنى امام عليه السلام هنگام ديدن شخص آسيب ديده ، با صداى بلند ، استعاذه نمى كرد كه او بشنود .

ص: 438

5 / 10تِلكَ الحالاتُأ _ الغَضَبُالإمام الصادق عليه السلام :قُل عِندَ الغَضَبِ : اللّهُمَّ أذهِب عَنّي غَيظَ قَلبي ، وَاغفِر لي ذَنبي ، وأجِرني مِن مُضِلّاتِ الفِتَنِ ، أسأَ لُكَ رِضاكَ وأعوذُ بِكَ مِن سَخَطِكَ ، أسأَ لُكَ جَنَّتَكَ وأعوذُ بِكَ مِن نارِكَ ، أسأَ لُكَ الخَيرَ كُلَّهُ وأعوذُ بِكَ مِنَ الشَرِّ كُلِّهِ ، اللّهُمَّ ثَبِّتني عَلَى الهُدى وَالصَّوابِ ، وَاجعَلني راضِيا مَرضِيّا ، غَيرَ ضالٍّ ولا مُضِلٍّ . (1)

راجع : ص 258 (بركات الاستعاذة / كظم الغيظ) .

ب _ النَّومُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا أوَيتَ إلى فِراشِكَ، فَتَعَوَّذ بِاللّهِ مِن شَرِّ يَومِ القِيامَةِ ، ومِن شَرِّ الحِسابِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا أنتَ أوَيتَ إلى فِراشِكَ ، فَتَعَوَّذ بِاللّهِ مِن كُرَبِ يَومِ القِيامَةِ وسوءِ الحِسابِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا أوَيتَ إلى فِراشِكَ فَقُل : الحَمدُ للّهِِ الَّذي مَنَّ عَلَيَّ فَأَفضَلَ ، وَالحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمينَ ، رَبِّ كُلِّ شَيءٍ وإلهِ كُلِّ شَيءٍ ، أعوذُ بِكَ مِنَ النّارِ . (4)

.


1- .مكارم الأخلاق : ج 2 ص 154 ح 2377 ، بحار الأنوار : ج 95 ص 338 ح 1 .
2- .الدرّ المنثور : ج 8 ص 443 نقلاً عن ابن مردويه عن أبي هريرة .
3- .تفسير الطبري : ج 15 الجزء 30 ص 93 ، تفسير ابن كثير : ج 8 ص 370 كلاهما عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 4 ص 151 ح 9953 .
4- .كنز العمّال : ج 15 ص 330 ح 41260 نقلاً عن البزّار عن بريدة .

ص: 439

5 / 10 و هنگام اين چند حالت
الف _ حالت خشم
ب _ حالت خفتن

5 / 10و هنگام اين چند حالتالف _ حالت خشمامام صادق عليه السلام :در هنگام خشم بگو : «بار خدايا! خشم دلم را از من بِبَر ، و گناهم را بيامرز ، و مرا از فتنه هاى گم راه كننده ، در پناه خود بدار . خشنودى تو را از تو مى خواهم و از ناخشنودى ات ، به تو پناه مى آورم . بهشتت را از تو مى خواهم و از آتشت به تو پناه مى آورم . همه خوبى را از تو مى خواهم و از همه بدى ، به تو پناه مى آورم . بار خدايا! مرا بر راستى و درستى ، پايدار بدار و چنانم گردان كه از تو خشنود باشم و تو از من خشنود باشى ، و گم راه و گم راهگر نباشم» .

ر . ك : ص 259 (بركت هاى پناه بردن به خدا / فرو نشاندن خشم) .

ب _ حالت خفتنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون به بستر خود رفتى ، از گزند [و سختىِ] روز رستاخيز و از سختىِ حسابرسى ، به خدا پناه ببر .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه به رختخوابت رفتى، از اندوه هاى روز رستاخيز و سختى حسابرسى ، به خدا پناه ببر .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه به بسترت رفتى ، بگو : «ستايش خداى را كه به من نعمت داد و لطف نمود ، و ستايش ، خداى را كه پروردگار جهانيان است ؛ پروردگار همه چيز و معبود همگان . از آتش ، به خدا پناه مى برم» .

.

ص: 440

عنه صلى الله عليه و آله :لِيَقُل أحَدُكُم حينَ يُريدُ أن يَنامَ : آمَنتُ بِاللّهِ وكَفَرتُ بِالطّاغوتِ (1) ، وَعدُ اللّهِ حَقٌّ وصَدَقَ المُرسَلونَ ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن طَوارِقِ هذَا اللَّيلِ ، إلّا طارِقا يَطرُقُ بِخَيرٍ . (2)

الإمام عليّ عليه السلام :كانَ [ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله ] يَقولُ عِندَ مَضجَعِهِ : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِوَجهِكَ الكَريمِ ، وكَلِماتِكَ التّامَّةِ ، مِن شَرِّ ما أنتَ آخِذٌ بِناصِيَتِهِ... . (3)

المعجم الصغير عن عائشة :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا أوى إلى فِراشِهِ قالَ : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الشَّرِّ وَلوعا (4) ، ومِنَ الجوعِ ضَجيعا . (5)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ إذا أوى إلى فِراشِهِ _: اللّهُمَّ رَبَّ السَّماواتِ ورَبَّ الأَرضِ ، ورَبَّ كُلِّ شَيءٍ ، فالِقَ (6) الحَبِّ وَالنَّوى ، مُنَزِّلَ التَّوراةِ وَالإِنجيلِ وَالقُرآنِ ، أعوذُ بِكَ مِن شَرِّ كُلِّ ذي شَرٍّ أنتَ آخِذٌ بِناصِيَتِهِ . (7)

.


1- .الطاغوت : هو الشيطان أو ما يزيّن لهم أن يعبدوه من الأصنام وغيرها (النهاية : ج 3 ص 128 «طغا») .
2- .المعجم الكبير : ج 3 ص 297 ح 3454 ، مسند الشاميّين : ج 2 ص 448 ح 1676 كلاهما عن أبي مالك الأشعري ، كنز العمّال : ج 15 ص 336 ح 41287 .
3- .سنن أبي داوود : ج 4 ص 312 ح 5052 عن الحرث وأبي ميسرة ، السنن الكبرى للنسائي : ج 4 ص 412 ح 7732 ، المعجم الصغير : ج 2 ص 84 ، الدعاء للطبراني : ص 97 ح 237 كلّها عن الحارث وأبي ميسرة ، كنز العمّال : ج 15 ص 510 ح 41988 .
4- .وَلِعتُ بالشيء وَلوعا : أي مُغرىً به ومنه الحديث «كان مُولعا بالسّواك» (النهاية : ج 5 ص 226 «ولع») .
5- .المعجم الصغير : ج 2 ص 47 ، المعجم الأوسط : ج 7 ص 173 ح 7196 وراجع الإقبال : ج 2 ص 218 و بحار الأنوار : ج 91 ص 75 ح 3 .
6- .فالِقُ الحبِّ والنّوى : أي الذي يشقّ حبّة الطعام ونوى التّمر للإنبات (النهاية : ج 3 ص 471 «فلق») .
7- .سنن أبي داوود : ج 4 ص 312 ح 5051 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 472 ح 3400 ، الأدب المفرد : ص 354 ح 1212 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 4 ص 395 ح 7668 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 325 ح 8969 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 2 ص 194 ح 3715 .

ص: 441

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر يك از شما هنگامى كه خواست بخوابد ، بگويد : «به خداوند يكتا ايمان دارم و به شيطان كافرم . وعده خدا راست است و پيامبران ، راست گفته اند . بار خدايا! از پيشامدهاى اين شب ، به تو پناه مى برم ، مگر پيشامد خوب» .

امام على عليه السلام :پيامبر صلى الله عليه و آله هنگام خفتن مى گفت : «بار خدايا! پناه مى برم به روى گرامى تو و به كلمات تامّت ، از گزند هر آنچه كاكل آن در دست توست ... » .

المعجم الصغير_ به نقل از عايشه _: پيامبر خدا هرگاه به بستر مى رفت ، مى گفت : «بار خدايا! به تو پناه مى برم از شرّ اغوا كننده و از خفتن با گرسنگى (1) » .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ آن گاه كه به بسترش مى رفت _: بار خدايا! اى پروردگار آسمان ها و اى پروردگار زمين ، و اى پروردگار همه چيز! اى شكافنده دانه و هسته! اى فرو فرستنده تورات و انجيل و قرآن! از گزند هر گزندرسانى كه مهارش در دست توست ، به تو پناه مى برم .

.


1- .احتمال دارد منظور ، خوابيدن از شدّت گرسنگى باشد . احتمال هم دارد كنايه از نادارى و تهى دستى باشد و ممكن است كنايه از چنان ناتوانى اى باشد كه شخص ، رمق بر آوردن هيچ حاجتى را ندارد .

ص: 442

المعجم الكبير عن جندب بن عبد اللّه :سافَرنا مَعَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله سَفَرا فَأَتاهُ قَومٌ فَقالوا : يا رَسولَ اللّهِ ، سَهَونا عَنِ الصَّلاةِ فَلَم نُصَلِّ حَتّى طَلَعَتِ الشَّمسُ . فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : تَوَضَّؤوا وصَلُّوا ، ثُمَّ قالَ : إنَّ هذا لَيسَ بِالسَّهوِ إنَّ هذا مِنَ الشَّيطانِ ، إذا أخَذَ أحَدُكُم مَضجَعَهُ مِنَ اللَّيلِ فَليَقُل : بِاسمِ اللّهِ ، أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ . (1)

الإمام عليّ عليه السلام :إذا أرادَ أحَدُكُمُ النَّومَ فَلا يَضَعَنَّ جَنبَهُ عَلَى الأَرضِ حَتّى يَقولَ : اُعيذُ نَفسي وديني ، وأهلي ووُلدي ومالي ، وخَواتيمَ عَمَلي ، وما رَزَقَني رَبّي وخَوَّلَني ، بِعِزَّةِ اللّهِ ، وعَظَمَةِ اللّهِ ، وجَبَروتِ اللّهِ ، وسُلطانِ اللّهِ ، ورَحمَةِ اللّهِ ، ورَأفَةِ اللّهِ ، وغُفرانِ اللّهِ ، وقُوَّةِ اللّهِ ، وقُدرَةِ اللّهِ ، وجَلالِ اللّهِ ، وبِصُنعِ اللّهِ ، وأركانِ اللّهِ ، وبِجَمعِ اللّهِ ، وبِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وبِقُدرَةِ اللّهِ عَلى ما يَشاءُ ، مِن شَرِّ السّامَّةِ وَالهامَّةِ (2) ، ومِن شَرِّ الجِنِّ وَالإِنسِ ، ومِن شَرِّ ما يَدِبُّ فِي الأَرضِ وما يَخرُجُ مِنها ، ومِن شَرِّ ما يَنزِلُ مِن السَّماءِ وما يَعرُجُ فيها ، ومِن شَرِّ كُلِّ دابَّةٍ أنتَ آخِذٌ بِناصِيَتِها ، إنَّ رَبّي عَلى صِراطٍ مُستَقيمٍ وهُوَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ . (3)

كنز العمّال عن أبي عبيد اللّه الجدلي :كانَ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ عليه السلام إذا أوى إلى فِراشِهِ قالَ : «عُذتُ بِالَّذي يُمسِكُ السَّماءَ أن تَقَعَ عَلَى الأَرضِ إلّا بِإِذنِهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ» سَبعَ مَرّاتٍ . (4)

.


1- .المعجم الكبير : ج 2 ص 176 ح 1722 ، كنز العمّال : ج 8 ص 229 ح 22681 و ج 7 ص 540 ح 20156 .
2- .الهامّةُ : كلّ ذات سمّ يقتل ، وأمّا ما يسمّ ولا يقتل فهو السامّة ، كالعقرب والزنبور (النهاية : ج 5 ص 275 «همم») .
3- .الخصال : ص 631 ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، عدّة الداعي : ص 266 ح 9 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 191 ح 1 .
4- .كنز العمّال : ج 15 ص 511 ح 41992 نقلاً عن الخرائطي في مكارم الأخلاق .

ص: 443

المعجم الكبير_ به نقل از جندب بن عبد اللّه _: با پيامبر خدا به سفرى رفتيم . عدّه اى نزد ايشان آمدند و گفتند : اى پيامبر خدا! از نماز غافل گشتيم و نماز نخوانديم ، تا آن كه خورشيد طلوع كرد . پيامبر خدا فرمود : «وضو سازيد و نماز بگزاريد» و سپس فرمود : «اين ، از غفلت نيست . اين ، كار شيطان است . هرگاه يكى از شما شب به بسترش رفت ، بگويد : به نام خدا . از شيطانِ رانده شده ، به خدا پناه مى برم » .

امام على عليه السلام :هر گاه يكى از شما خواست بخوابد ، پيش از آن كه پهلويش را بر زمين نهد ، بگويد : «خودم و دينم را و زن و فرزندان و دارايى ام را و آخرين اعمالم را و آنچه را كه پروردگارم روزى ام كرده و به من داده است ، در پناه عزّت خدا و بزرگى خدا و اقتدار خدا و سلطنت خدا و مِهر خدا و رأفت خدا و آمرزش خدا و نيروى خدا و توانايى خدا و شُكوه خدا و سازندگى خدا و اركان خدا و جمع [كردن ]خدا ، و در پناه پيامبر خدا و در پناه توانا بودن خدا بر آنچه مى خواهد ، در مى آورم ، از گزند زهرداران ناكُشنده و كُشنده ، و از گزند جن و انس ، و از گزند هر آنچه بر روى زمين مى جنبد و آنچه از زمين بيرون مى آيد ، و از گزند هر آنچه از آسمانْ فرود مى آيد و آنچه به آسمانْ بالا مى رود ، و از گزند هر جانورى كه پيشانى (سرنوشت) آن ، در دست توست . به راستى كه پروردگار من ، بر راه راست است و او بر هر چيزى تواناست ، و هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خداى والا و بزرگ» .

كنز العمّال_ به نقل از عبيد اللّه جدلى _: على بن ابى طالب عليه السلام هر گاه به بسترش مى رفت ، هفت بار مى گفت : «به آن خدايى كه آسمان را از افتادن بر زمين نگه داشته است (مگر او خود اجازه اش دهد) ، پناه مى برم از شيطانِ رانده شده» .

.

ص: 444

الإمام زين العابدين عليه السلام :مَن قالَ إذا أوى إلى فِراشِهِ : «اللّهُمَّ أنتَ الأَوَّلُ فَلا شَيءَ قَبلَكَ ... أعوذُ بِكَ مِن شَرِّ كُلِّ دابَّةٍ أنتَ آخِذٌ بِناصِيَتِها ، إنَّكَ عَلى صِراطٍ مُستَقيمٍ» نَفَى اللّهُ عَنهُ الفَقرَ ، وصَرَفَ عَنهُ شَرَّ كُلِّ دابَّةٍ . (1)

الكافي عن مفضّل بن عمر :قالَ لي أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : إنِ استَطَعتَ ألّا تَبيتَ لَيلَةً حَتّى تَعَوَّذَ بِأَحَدَ عَشَرَ حَرفا . قُلتُ : أخبِرني بِها ؟ قالَ : قُل : «أعوذُ بِعِزَّةِ اللّهِ ، وأعوذُ بِقُدرَةِ اللّهِ ، وأعوذُ بِجَلالِ اللّهِ ، وأعوذُ بِسُلطانِ اللّهِ ، وأعوذُ بِجَمالِ اللّهِ ، وأعوذُ بِدَفعِ اللّهِ ، وأعوذُ بِمَنعِ اللّهِ ، وأعوذُ بِجَمعِ اللّهِ ، وأعوذُ بِمُلكِ اللّهِ ، وأعوذُ بِوَجهِ اللّهِ ، وأعوذُ بِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، مِن شَرِّ ما خَلَقَ وبَرَأَ وذَرَأَ» ، وتَعَوَّذ بِهِ كُلَّما شِئتَ . (2)

كتاب من لا يحضره الفقيه عن محمّد بن مسلم عن أحدهما عليهماالسلام :لا يَدَعِ الرَّجُلُ أن يَقولَ عِندَ مَنامِهِ : «اُعيذُ نَفسي وذُرِّيَّتي ، وأهلَ بَيتي ومالي ، بِكَلِماتِ اللّهِ التّامّاتِ ، مِن كُلِ شَيطانٍ وهامَّةٍ ، ومِن كُلِّ عَينٍ لامَّةٍ» فَذلِكَ الَّذي عَوَّذَ بِهِ جَبرَئيلُ عليه السلام الحَسَنَ وَالحُسَينَ عليهماالسلام . (3)

ج _ الاِستيقاظُرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ إذا قامَ مِنَ اللَّيلِ _: أعوذُ بِاللّهِ السَّميعِ العَليمِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ ، مِن هَمزِهِ (4) ونَفخِهِ ونَفثِهِ (5) . (6)

.


1- .فلاح السائل : ص 494 ح 345 عن أبي حمزة الثمالي ، بحار الأنوار : ج 76 ص 214 ح 23 .
2- .الكافي : ج 2 ص 537 ح 9 ، فلاح السائل : ص 477 ح 323 ، طبّ الأئمّة لابني بسطام : ص 119 ، مصباح المتهجّد : ص 120 ، البلد الأمين : ص 33 ، المصباح للكفعمي : ص 66 والثلاثة الأخيرة من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام وكلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 76 ص 205 ح 23 .
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 470 ح 1352 ، تهذيب الأحكام : ج 2 ص 116 ح 436 وليس فيه «الحسن و» ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 44 ح 2101 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 196 ح 12 .
4- .هَمَزات الشياطين : خطراته التي يخطرها بقلب الإنسان (الصحاح : ج 3 ص 902 «همز») .
5- .النَّفْثُ : قذف الريق القليل ، وهو أقلّ من التفل (مفردات ألفاظ القرآن : ص 816 «نفث») .
6- .سنن أبي داوود : ج 1 ص 206 ح 775 ، سنن الترمذي : ج 2 ص 10 ح 242 ، سنن الدارمي : ج 1 ص 300 ح 1219 ، صحيح ابن خزيمة : ج 1 ص 238 ح 467 كلّها عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 2 ص 204 ح 3766 .

ص: 445

ج _ بيدار شدن از خواب

امام زين العابدين عليه السلام :هر كس هنگامى كه به رخت خوابش مى رود ، بگويد : «بار خدايا! تو نخستينى و چيزى پيش از تو نيست ... . از گزند هر جنبنده اى كه پيشانى (سرنوشت) آن ، در دست توست ، به تو پناه مى برم ، كه تو به راه راستى» ، خداوندْ فقر را از او مى برد ، و خطر هر جنبنده اى را از او مى گرداند .

الكافى_ به نقل از مفضّل بن عمر _: امام صادق عليه السلام به من فرمود : «تا مى توانى ، هيچ شبى سر بر بالين مگذار ، مگر آن كه با يازده كلمه به خدا پناه برى» . گفتم : مرا از آنها آگاه كنيد . فرمود : «بگو : به عزّت خدا پناه مى برم ، به توانايى خدا پناه مى برم ، به شُكوه خدا پناه مى برم ، به سلطنت خدا پناه مى برم ، به زيبايى خدا پناه مى برم ، به دفع خدا [از بدى و عذاب] پناه مى برم ، به بازدارندگى خدا پناه مى برم ، به جمع كردن خدا پناه مى برم ، به دارايى خدا پناه مى برم ، به روى خدا پناه مى برم و به پيامبر خدا پناه مى برم از گزند آنچه خدا آفريده و پديد آورده و ايجاد كرده است . هر زمان كه خواستى ، به اينها پناه ببر و اينها به اوقات معيّنى اختصاص ندارند» .

كتاب من لا يحضره الفقيه_ به نقل از محمّد بن مسلم ، از امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام _: شخص در هنگام خوابيدن ، اين دعا را فرو نگذارد : «خودم و فرزندانم را و خانواده ام و دارايى ام را در پناه كلمات كامل خدا در آوردم از هر شيطانى و هر گزنده كُشنده اى ، و از هر چشم زخم زننده اى» ؛ زيرا اين ، دعايى است كه جبرئيل عليه السلام حسن و حسين عليهماالسلام را با آن تعويذ كرد .

ج _ بيدار شدن از خوابپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ هر گاه شب بر مى خاست _: به خداى شنواى دانا پناه مى برم از شيطانِ رانده شده ، از وسوسه ها و القائات و زهرافكنى او .

.

ص: 446

عنه صلى الله عليه و آله_ أنَّهُ كانَ يَقولُ إذَا استَيقَظَ _: اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ خَيرَ هذَا اليَومِ ونورَهُ ، وهُداهُ وبَرَكَتَهُ ، وطَهورَهُ ومُعافاتِهِ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ خَيرَهُ وخَيرَ ما فيهِ ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّهِ وشَرِّ ما بَعدَهُ . (1)

د _ الرُّؤيَا المَكروهَةُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن رَأى في مَنامِهِ خَيرا فَليَحمَدِ اللّهَ وَليَشكُرهُ ، ومَن رَأى غَيرَ ذلِكَ فَليَستَعِذ بِاللّهِ فَلا يَذكُرها ، فَإِنَّها لا تَضُرُّهُ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا رَأى أحَدُكُم في مَنامِهِ ما يَكرَهُ ، فَليَنفُث (3) عَن يَسارِهِ ثَلاثا ، وَليَستَعِذ بِاللّهِ مِمّا رَأى . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا رَأى أحَدُكُم رُؤيا يَكرَهُها فَليَتَحَوَّل ، وَليَتفُل عَن يَسارِهِ ثَلاثا ، وَليَسأَلِ اللّهَ مِن خَيرِها ، وَليَتَعَوَّذ مِن شَرِّها . (5)

.


1- .مكارم الأخلاق : ج 1 ص 94 ح 181 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 202 ح 19 .
2- .كنز العمّال : ج 15 ص 373 ح 41437 نقلاً عن الدارقطني في الإفراد عن أبي هريرة .
3- .فلينفث ؛ أي فليتفل تفلاً خفيفا وإن لم يخرج معه شيء من البزاق (بحار الأنوار : ج 61 ص 193) .
4- .السنن الكبرى للنسائي : ج 6 ص 225 ح 10741 ، المعجم الكبير : ج 23 ص 260 ح 544 كلاهما عن اُمّ سلمة ، كنز العمّال : ج 15 ص 373 ح 41435 .
5- .سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1286 ح 3910 عن أبي هريرة و ح 3909 عن أبي قتادة ، وح 3908 عن جابر بن عبد اللّه وكلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج 15 ص 363 ح 41387 .

ص: 447

د _ ديدن خواب ناخوش

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ آن گاه كه از خواب بيدار مى شد _: بار خدايا! خوبىِ اين روز و روشنايى آن را و هدايت و بركتش را و پاكى و سلامتش را از تو درخواست مى كنم . بار خدايا! خوبىِ اين روز و خوبى آنچه را در آن است ، از تو مى خواهم و از بدى آن و بدى روزهاى پس از آن ، به تو پناه مى برم .

د _ ديدن خواب ناخوشپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس خواب خوشى ديد ، خدا را بستايد و سپاسش بگويد ، و هر كس غير آن ديد ، به خدا پناه برد و خوابش را بازگو نكند ، كه در اين صورت ، به او آسيبى نخواهد رساند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه يكى از شما خواب ناخوشايندى ديد ، سه بار در سمت چپ خود ، بدمَد 1 و از آنچه ديده است ، به خدا پناه برد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه يكى از شما خواب ناخوشايندى ديد ، به پهلوى ديگر بچرخد و سه بار در سمت چپش آب دهان بيندازد و از خدا خير بودن آن خواب را بخواهد و از شرّ آن به او پناه برد .

.

ص: 448

عنه صلى الله عليه و آله :إذا رَأى أحَدُكُم رُؤيا يُحِبُّها فَإِنَّما هِيَ مِنَ اللّهِ ، فَليَحمَدِ اللّهَ عَلَيها وَليُحَدِّث بِها ، وإذا رَأى غَيرَ ذلِكَ مِمّا يَكرَهُ فَإِنَّما هِيَ مِنَ الشَّيطانِ ، فَليَستَعِذ مِن شَرِّها ولا يَذكُرها لِأَحَدٍ ، فَإِنَّها لا تَضُرُّهُ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :الرُّؤيَا الحَسَنَةُ مِنَ اللّهِ ، فَإِذا رَأى أحَدُكُم ما يُحِبُّ فلا يُحَدِّث بِهِ إلّا مَن يُحِبُّ ، وإذا رَأى ما يَكرَهُ فَليَتَعَوَّذ بِاللّهِ مِن شَرِّها ومِن شَرِّ الشَّيطانِ ، وَليَتفُل ثَلاثا ، ولا يُحَدِّث بِها أحَدا ، فَإِنَّها لَن تَضُرَّهُ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا رَأى أحَدُكُم رُؤيا يَكرَهُها فَليَتفُل عَن يَسارِهِ ثَلاثَ مَرّاتٍ ، ثُمَّ لِيَقُل : «اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن عِلمِ (3) الشَّيطانِ ، وسَيِّئاتِ الأَحلامِ» ، فَإِنَّها لا تَكونُ شَيئا . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا رَأى أحَدُكُم في مَنامِهِ ما يَكرَهُ فَليَقُل : «أعوذُ بِما عاذَت بِهِ مَلائِكَةُ اللّهِ ورُسُلُهُ مِمّا رَأَيتُ في مَنامي هذا ، أن يُصيبَني بَلاءٌ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ» ، وَليَتفُل عَن شِمالِهِ ثَلاثا ، فَإِنَّها لا تَضُرُّهُ إن شاءَ اللّهُ تَعالى . (5)

الإمام الباقر عليه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لِفاطِمَةَ عليهاالسلام في رُؤياهَا الَّتي رَأَتها : قولي : «أعوذُ بِما عاذَت بِهِ مَلائِكَةُ اللّهِ المُقَرَّبونَ ، وأنبِياؤُهُ المُرسَلونَ ، وعِبادُهُ الصّالِحونَ ، مِن شَرِّ ما رَأَيتُ في لَيلَتي هذِهِ ، أن يُصيبَني مِنهُ سوءٌ أو شَيءٌ أكرَهُهُ» ، ثُمَّ انقَلِبي (6) عَن يَسارِكِ ثَلاثَ مَرّاتٍ . (7)

.


1- .صحيح البخاري : ج 6 ص 2563 ح 6584 و ص 2582 ح 6638 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 505 ح 3453 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 19 ح 11054 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 6 ص 223 ح 10729 كلّها عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 15 ص 365 ح 41396 .
2- .صحيح البخاري : ج 6 ص 2582 ح 6637 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 1772 ح 4 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 373 ح 22646 ، سنن الدارمي : ج 1 ص 561 ح 2066 كلّها عن أبي قتادة وفيها «الصالحة» بدل «الحسنة» ، كنز العمّال : ج 15 ص 372 ح 41431 ؛ عدّة الداعي : ص 261 عن أبي قتادة ، بحار الأنوار : ج 61 ص 174 ح 34 .
3- .كذا في المصدر ، وفي الأذكار للنووي : «عمل الشيطان» .
4- .عمل اليوم والليلة لابن السنّي : ص 269 ح 770 عن أبي هريرة ، الأذكار للنووي : ص 95 ، كنز العمّال : ج 15 ص 364 ح 41388 .
5- .كنز العمّال : ج 15 ص 373 ح 41436 نقلاً عن الفردوس عن أبي هريرة .
6- .في فلاح السائل : «واتفلي» بدل «وانقلبي» . وقال العلّامة المجلسي قدس سره معلّقا : الظاهر أنّه كان «ثمّ اتفلي عن يسارك ثلاث مرّات» . . . وعليه لعلّ المراد الانقلاب عن اليمين إلى اليسار ثلاث مرّات ؛ بأن ينقلب أوّلاً إلى اليسار ثمّ إلى اليمين ثمّ إلى اليسار وهكذا ، ويحتمل أن يكون متعلّقا بالقول فقط ؛ أي يقوله ثلاث مرّات ثمّ ينقلب (مرآة العقول : ج 25 ص 343) .
7- .الكافي : ج 8 ص 142 ح 107 عن أبي الورد ، فلاح السائل : ص 502 ح 358 عن عبد اللّه بن عثمان عن الإمام الباقر والصادق عليهماالسلامنحوه ، بحار الأنوار : ج 76 ص 220 ح 29 .

ص: 449

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه يكى از شما خوابى ديد كه دوست دارد ، آن خواب از خداست . پس خدا را بر آن بستايد و خوابش را بازگو كند ، و هر گاه خوابى ديد كه دوست ندارد ، آن خواب از جانب شيطان است . پس ، از شرّ آن به خدا پناه ببرد و براى كسى بازگويش نكند ، كه در اين صورت ، به او آسيبى نخواهد رساند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رؤياى خوب ، از جانب خداست . پس هر گاه يكى از شما خوابى ديد كه دوست دارد ، آن را جز به كسى كه دوستش دارد ، نگويد ، و هر گاه خوابى ديد كه دوست ندارد ، از شرّ آن و از شرّ شيطان ، به خدا پناه ببرد و سه مرتبه آب دهان بيندازد و خوابش را به كسى نگويد ؛ زيرا در اين صورت ، هرگز به او آسيبى نخواهد رساند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه يكى از شما خواب بدى ديد ، سه مرتبه از سمت چپ خود ، آب دهان بيندازد و سپس بگويد : «بار خدايا! از آگاهى شيطان و رؤياهاى بد ، به تو پناه مى برم» . در اين صورت ، اتّفاقى نخواهد افتاد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه كسى از شما در خوابش چيزى ديد كه خوش ندارد ، بگويد :«از آنچه در اين خوابم ديدم ، پناه مى برم به چيزى كه فرشتگان خدا و پيامبرانش به آن پناه بردند ، از اين كه در دنيا و آخرت به من صدمه اى رسد» و سه بار از سمت چپ خود ، آب دهان بيندازد . در اين صورت ، به خواست خدا ، صدمه اى به او نخواهد رسيد .

امام باقر عليه السلام :پيامبر خدا به فاطمه عليهاالسلام در باره خوابى كه ديده بود ، فرمود : «بگو : پناه مى برم به آنچه فرشتگان مقرّب خدا ، و پيامبران فرستاده او و بندگان شايسته اش پناه بردند ، از شرّ خوابى كه امشب ديدم ، از اين كه از آن به من صدمه اى يا ناخوشايندى اى رسد» . سپس ، سه مرتبه از سمت چپت بچرخ . (1)

.


1- .در فلاح السائل ، به جاى «انقلبى (بچرخ)» ، «اتفلى (آب دهان بينداز)» آمده است . علّامه مجلسى رحمه الله در توضيح مطلب مى گويد : ظاهر ، اين است كه : «سپس از سمت چپت ، سه بار آب دهان بينداز» ... . بنا بر اين ، شايد مراد از چرخ زدن ، سه بار برگشتن از دست راست به دست چپ باشد ، به اين ترتيب كه اوّل به سمت چپ برگردد ، سپس به راست و سپس به چپ و به همين ترتيب . احتمال هم دارد كه عبارت سه مرتبه ، به گفتن مربوط باشد ؛ يعنى سه مرتبه آن جملات را بگويد و سپس برگردد .

ص: 450

الإمام الصادق عليه السلام :قالَ جَبرَئيلُ لِمُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله : قُل يا مُحَمَّدُ إذا رَأَيتَ في مَنامِكَ شَيئا تَكرَهُهُ ، أو رَأى أحَدٌ مِنَ المُؤمِنينَ فَليَقُل : «أعوذُ بِما عاذَت بِهِ مَلائِكَةُ اللّهِ المُقَرَّبونَ ، وأنبِياءُ اللّهِ المُرسَلونَ ، وعِبادُهُ الصّالِحونَ ، مِن شَرِّ ما رَأَيتُ مِن رُؤيايَ» ، وَيقرَأُ الحَمدَ ، وَالمُعَوِّذَتَينِ ، وقُل هُوَ اللّهُ أحَدٌ ، ويَتفُلُ عَن يَسارِهِ ثَلاثَ تَفَلاتٍ ، فَإِنَّهُ لا يَضُرُّهُ ما رَأى . (1)

عنه عليه السلام :إذا رَأَى الرَّجُلُ ما يَكرَهُ في مَنامِهِ فَليَتَحَوَّل عَن شِقِّهِ الَّذي كانَ عَلَيهِ نائِما وَليَقُل : «إِنَّمَا النَّجْوَى مِنَ الشَّيْطَ_نِ لِيَحْزُنَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ لَيْسَ بِضَارِّهِمْ شَيْ_ئا إِلَا بِإِذْنِ اللَّهِ» (2) ثُمَّ لِيَقُل : عُذتُ بِما عاذَت بِهِ مَلائِكَةُ اللّهِ المُقَرَّبونَ ، وأنبِياؤُهُ المُرسَلونَ ، وعِبادُهُ الصّالِحونَ ، مِن شَرِّ ما رَأَيتُ ، ومِن شَرِّ الشَّيطانِ الرَّجيمِ . (3)

.


1- .تفسير القمّي : ج 2 ص 356 عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج 43 ص 91 ح 14 .
2- .المجادلة : 9 .
3- .الكافي : ج 8 ص 142 ح 106 ، فلاح السائل : ص 501 ح 357 كلاهما عن معاوية بن عمّار ، مصباح المتهجّد : ص 127 ح 206 نحوه من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 76 ص 219 ح 28 .

ص: 451

امام صادق عليه السلام :جبرئيل به محمّد صلى الله عليه و آله گفت : اى محمّد! هر گاه تو يا يكى از مؤمنان ، خواب ناخوشايندى ديديد ، بگوييد : «از شرّ خوابى كه ديدم ، به چيزى پناه مى برم كه فرشتگان مقرّب خدا و پيامبران فرستاده خدا و بندگان نيك او به آن پناه بردند» و سوره هاى حمد و معوذّتين و «قل هو اللّه احد» را بخوانيد و از سمت چپ خود ، سه بار آب دهان بيندازيد ، كه در اين صورت ، خوابى كه ديده ايد ، به شما گزندى نخواهد رساند .

امام صادق عليه السلام :هر گاه مردى خواب بدى ديد ، از آن سمت بدنش كه خوابيده است ، به سمت ديگر برگردد و بگويد : «به راستى كه نجوا كردن ، كار شيطان است تا مؤمنان را اندوهگين سازد ، در حالى كه به آنان هيچ گزندى نمى زند ، مگر با اجازه خدا» و سپس بگويد : «از گزند خوابى كه ديدم و از گزند شيطانِ رانده شده به آن پناه مى برم كه فرشتگان مقرّب خدا و پيامبران فرستاده او و بندگان شايسته اش پناه بردند» .

.

ص: 452

ه _ الفَزَعُ والوَحشَةُمكارم الأخلاق :إن فَزِعتَ مِنَ اللَّيلِ فَقُل عَشرَ مَرّاتٍ : «أعوذُ بِكَلِماتِ اللّهِ مِن غَضَبِهِ ، ومِن عِقابِهِ ، ومِن شَرِّ عِبادِهِ ، ومِن هَمَزاتِ الشَّياطينِ [ وأعوذُ بِكَ رَبِّ] (1) أن يَحضُرونِ» فَإِنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله كانَ يَأمُرُ بِهِ . (2)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا أصابَ أحَدا مِنكُم وَحشَةٌ ، أو نَزَلَ بِأَرضٍ مَجَنَّةٍ (3) فَليَقُل : أعوذُ بِكَلِماتِ اللّهِ التّامّاتِ الَّتي لا يُجاوِزُهُنَّ بَرٌّ ولا فاجِرٌ ، مِن شَرِّ ما يَلِجُ فِي الأَرضِ وما يَخرُجُ مِنها ، وما يَنزِلُ مِنَ السَّماءِ وما يَعرُجُ فيها ، ومِن فِتَنِ اللَّيلِ ومِن طوارِقِ النَّهارِ إلّا طارِقا يَطرُقُ بِخَيرٍ . (4)

و _ المُصيبَةُالإمام عليّ عليه السلام_ في دُعاءٍ يَلجَأُ فيهِ إلَى اللّهِ لِيَهدِيَهُ إلَى الرَّشادِ _: اللّهُمَّ إنَّكَ آنَسُ الآنِسينَ لِأَولِيائِكَ ... إن أوحَشَتهُمُ الغُربَةُ آنَسَهُم ذِكرُكَ ، وإن صُبَّت عَلَيهِمُ المَصائِبُ لَجَؤوا إلَى الاِستِجارَةِ بِكَ ، عِلما بِأَنَّ أزِمَّةَ الاُمورِ بِيَدِكَ ، ومَصادِرَها عَن قَضائِكَ . (5)

عنه عليه السلام :إلهي ، كُلُّ مَكروبٍ إلَيكَ يَلتَجِئُ ، وكُلُّ مَحرومٍ لَكَ يَرتَجي . (6)

.


1- .ما بين المعقوفين أثبتناه من بحار الأنوار .
2- .مكارم الأخلاق : ج 2 ص 45 ح 2104 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 196 ح 12 .
3- .أرض مجنّةٌ : ذات جنّ (الصحاح : ج 5 ص 2094 «جنن») .
4- .الدرّ المنثور : ج 8 ص 300 نقلاً عن أبي نصر السجزي في الإبانة عن ابن عبّاس ؛ بحار الأنوار : ج 63 ص 119 ح 99 .
5- .نهج البلاغة : الخطبة 227 ، مصباح المتهجّد : ص 355 ح 473 ، جمال الاُسبوع : ص 237 كلاهما عن الإمام زين العابدين عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 69 ص 329 ح 40 .
6- .المزار الكبير : ص 152 ، المزار للشهيد الأوّل : ص 274 كلاهما عن ميثم ، البلد الأمين : ص 313 عن الإمام فالعسكري عن آبائه عليهم السلام وفيه «محزون» بدل «محروم» ، بحار الأنوار : ج 100 ص 451 ح 26 .

ص: 453

ه _ ترس و دلهره
و _ مصيبت

ه _ ترس و دلهرهمكارم الأخلاق :اگر از شب ترسيدى ، ده مرتبه بگو : «پناه مى برم به كلمات خدا از خشم او و از كيفرش و از گزند بندگانش و از وسوسه هاى شياطين [و به تو پناه مى برم _ اى پروردگار من _ ] از اين كه شياطين ، نزد من آيند» ؛ زيرا پيامبر صلى الله عليه و آله به اين كار دستور مى داد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه يكى از شما وحشت زده شد ، يا در سرزمينى جن دار فرود آمد ، بگويد : «به كلمات كامل خدا كه هيچ نيكوكار و بدكارى از آنها فراتر نمى رود ، پناه مى برم از گزند هر آنچه در زمين فرو مى رود و آنچه از آن برون مى آيد ، و آنچه از آسمانْ فرود مى آيد و آنچه در آن بَر مى شود ، و از فتنه هاى شب و پيشامدهاى روز ، مگر پيشامد خوب» .

و _ مصيبتامام على عليه السلام_ در دعايى كه در آن به خدا پناه مى برد تا او را به راستى و درستى ، ره نمون شود _: بار خدايا! تو براى دوستانت ، انيس ترينِ انيسانى ... . اگر تنهايىِ غربتْ آنان را فراگيرد ، ياد تو مونس ايشان است و اگر مصيبت ها بر آنان فرو ريزد ، به حمايت خواهى از تو پناه مى برند ؛ چرا كه مى دانند زمام كارها در دست توست و خاستگاه آنها ، فرمان توست .

امام على عليه السلام :معبود من! هر غم زده اى به تو پناه مى آورد و هر محرومى ، اميدش به توست .

.

ص: 454

ز _ المَرَضُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :ضَع يَدَكَ عَلَى الَّذي تَأَلَّمَ مِن جَسَدِكَ ، وقُل : «بِاسمِ اللّهِ» ثَلاثا ، وقُل سَبعَ مَرّاتٍ : «أعوذُ بِاللّهِ وقُدرَتِهِ مِن شَرِّ ما أجِدُ واُحاذِرُ» . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا وَجَدَ أحَدُكُم ألَما فَليَضَع يَدَهُ حيثُ يَجِدُ ألَمَهُ ، ثُمَّ لِيَقُل _ سَبعَ مَرّاتٍ _ : أعوذُ بِعِزَّةِ اللّهِ وقُدرَتِهِ عَلى كُلِّ شَيءٍ ، مِن شَرِّ ما أجِدُ . (2)

مكارم الأخلاق :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا رَأى في جِسمِهِ بَثرَةً (3) عاذَ بِاللّهِ ، وَاستَكانَ لَهُ ، وجَأَرَ (4) إلَيهِ ، فَيُقالُ لَهُ : يا رَسولَ اللّهِ ما هُوَ بَأسٌ ! فَيَقولُ : إنَّ اللّهَ إذا أرادَ أن يُعَظِّمَ صَغيرا عَظَّمَ ، وإذا أراد أن يُصَغِّرَ عَظيما صَغَّرَ . (5)

سنن الترمذي عن ابن عبّاس :إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله كانَ يُعَلِّمُهُم مِنَ الحُمّى ومِنَ الأَوجاعِ كُلِّها أن يَقولَ : بِاسمِ اللّهِ الكَبيرِ ، أعوذُ بِاللّهِ العَظيمِ ، مِن شَرِّ كُلِّ عِرقٍ نَعّارٍ (6) ، ومِن شَرِّ حَرِّ النّارِ . (7)

.


1- .صحيح مسلم : ج 4 ص 1728 ح 67 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 6 ص 249 ح 10839 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1164 ح 3522 وليس فيه «ثلاثا» ، صحيح ابن حبّان : ج 7 ص 231 ح 2964 و ص 233 ح 2967 كلّها عن عثمان بن أبي العاص ، كنز العمّال : ج 10 ص 62 ح 28374 ؛ مكارم الأخلاق : ج 2 ص 245 ح 2591 نحوه وليس فيه «ثلاثا وقل سبع مرّات» ، بحار الأنوار : ج 95 ص 16 ح 16 .
2- .مسند ابن حنبل : ج 10 ص 339 ح 27249 ، المعجم الكبير : ج 19 ص 93 ح 179 ، الدعاء للطبراني : ص 345 ح 1134 كلّها عن كعب بن مالك ، كنز العمّال : ج 10 ص 58 ح 28347 .
3- .بَثَر الجِلدُ : خَرَجَ به خُرّاج صغير ، واحدته : بثرة (المصباح المنير : ص 36 «بثر») .
4- .الجُؤار : رَفْعُ الصَّوتِ والاستغاثة ، جأر يجأرُ (النهاية : ج 1 ص 232 «جأر») .
5- .مكارم الأخلاق : ج 2 ص 169 ح 2415 ، بحار الأنوار : ج 81 ص 211 ح 30 .
6- .عِرْقٌ نَعّار : فار منه الدّم ، أو صوّت لخروج الدّم (القاموس المحيط : ج 2 ص 145 «نعر») .
7- .سنن الترمذي : ج 4 ص 405 ح 2075 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1165 ح 3526 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 643 ح 2729 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 459 ح 8274 ، كنز العمّال : ج 7 ص 135 ح 18370 ؛ بحار الأنوار : ج 63 ص 20 ح 12 نقلاً عن الشهاب .

ص: 455

ز _ بيمارى

ز _ بيمارىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دستت را بر جايى از بدنت كه درد مى كند ، بگذار و سه بار بگو : «به نام خدا » و هفت بار بگو : «به خدا و توانايى او پناه مى برم از گزند آنچه احساس مى كنم و مى پرهيزم» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه يكى از شما دردى داشت ، دست خود را بر موضع دردش بگذارد و سپس هفت بار بگويد : «به عزّت خدا و توانايى او بر هر چيز ، پناه مى برم از شرّ آنچه احساس مى كنم» .

مكارم الأخلاق :پيامبر خدا هر گاه در بدن خود ، جوش چركينى مى ديد ، به خدا پناه مى برد و بر اين خوارى مى نمود و به درگاهش زار مى زد . به ايشان مى گفتند : اين كه چيز مهمّى نيست ، اى پيامبر خدا! ايشان مى فرمود : «خداوند اگر بخواهد كوچكى را بزرگ كند ، بزرگش مى سازد و اگر بخواهد بزرگى را كوچك كند ، كوچكش مى گرداند» .

سنن الترمذى_ به نقل از ابن عبّاس _: پيامبر صلى الله عليه و آله به آنان مى آموخت كه هنگام تب و هر دردى بگويند : «به نام خداى بزرگ . پناه مى برم به خداى باعظمت از گزند هر رگ جهنده اى ، و از گزند گرماى آتش .

.

ص: 456

مكارم الأخلاق عن ابن عبّاس :كانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله يُعَلِّمُنا مِنَ الأَوجاعِ كُلِّها وَالحُمّى وَالصُّداعِ : بِاسمِ اللّهِ الكَبيرِ ، أعوذُ بِاللّهِ العَظيمِ ، مِن شَرِّ كُلِّ عِرقٍ نَعّارٍ ، ومِن شرِّ حَرِّ النّارِ . وإذا رَفَعتَ يَدَكَ فَقُل : بِاسمِ اللّهِ وبِاللّهِ ، مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّهِ ، أعوذُ بِاللّهِ وقُدرَتِهِ عَلى ما يَشاءُ ، مِن شَرِّ ما أجِدُ . (1)

الإمام الباقر عليه السلام :إذَا اشتَكَى الإِنسانُ فَليَقُل : بِاسمِ اللّهِ وبِاللّهِ ، ومُحَمَّدٌ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، أعوذُ بِعِزَّةِ اللّهِ ، وأعوذُ بِقُدرَةِ اللّهِ عَلى ما يَشاءُ ، مِن شَرِّ ما أجِدُ . (2)

الإمام الباقر أو الإمام الصادق عليهماالسلام :إذا دَخَلتَ عَلى مَريضٍ فَقُل : «اُعيذُكَ بِاللّهِ العَظيمِ ، رَبِّ العَرشِ العَظيمِ ، مِن شَرِّ كُلِّ عِرقٍ نَفّارٍ (3) ، ومِن شَرِّ حَرِّ النّارِ» سَبعَ مَرّاتٍ . (4)

طبّ الأئمّة لابني بسطام عن محمّد بن إبراهيم :دَخَلَ رَجُلٌ إلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام وقَد عَرَضَ لَهُ خَبلٌ (5) ، فَقالَ لَهُ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : اُدعُ بِهذَا الدُّعاءِ إذا أوَيتَ إلى فِراشِكَ : بِاسمِ اللّهِ وبِاللّهِ ، آمَنتُ بِاللّهِ وكَفَرتُ بِالطّاغوتِ ، اللّهُمَّ احفَظني في مَنامي ويَقَظَتي ، أعوذُ بِعِزَّةِ اللّهِ وجَلالِهِ مِمّا أجِدُ وأحذَرُ . (6)

مكارم الأخلاق عن عثمان بن عيسى :شَكا رَجُلٌ إلى أبِي الحَسَنِ عليه السلام : أنَّ بي زَحيرا (7) لا يَسكُنُ ! فَقالَ : إذا فَرَغتَ مِن صَلاةِ اللَّيلِ فَقُل : اللّهُمَّ ما كانَ مِن خَيرٍ فَمِنكَ لا حَمدَ لي فيهِ ، وما عَمِلتُ مِن سوءٍ فَقَد حَذَّرتَنيهِ ولا عُذرَ لي فيهِ ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن أتَّكِلَ عَلى ما لا حَمدَ لي فيهِ ، أو آمَنَ ما لا عُذرَ لي فيهِ . (8)

.


1- .مكارم الأخلاق : ج 2 ص 262 ح 2616 ، الدعوات : ص 208 ح 565 نحوه ، بحار الأنوار : ج 95 ص 28 ح 12 .
2- .الكافي : ج 2 ص 567 ح 13 ، طبّ الأئمّة لابني بسطام : ص 39 كلاهما عن أبي حمزة الثمالي ، بحار الأنوار : ج 95 ص 7 ح 4 .
3- .في مكارم الأخلاق والمقنع : «نعّار» بدل «نفّار» وهو الأنسب ، كما في أحاديث متقدّمة .
4- .الكافي : ج 2 ص 567 ح 12 ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 244 ح 2589 كلاهما عن زرارة ، طبّ الأئمّة لابني بسطام : ص 118 عن حريز بن عبد اللّه السجستاني عن الإمام الباقر عليه السلام نحوه ، المقنع للصدوق : ص 54 ، بحار الأنوار : ج 81 ص 228 ح 40 .
5- .الخَبْلُ _ بسكون الباء _ : فسادُ الأعضاء ، يُقال : خبَلَ الحبُّ قلبه : إذا أفسدهُ (النهاية : ج 2 ص 8 «خبل») .
6- .طبّ الأئمّة لابني بسطام : ص 107 ، بحار الأنوار : ج 95 ص 149 ح 5 .
7- .الزَّحيرُ : استطلاق البطن (الصحاح : ج 2 ص 668 «زحر») .
8- .مكارم الأخلاق : ج 2 ص 276 ح 2634 ، الدعوات : ص 199 ح 547 ، طبّ الأئمّة لابني بسطام : ص 100 نحوه وفيه «قرقرة» بدل «زحيرا» ، بحار الأنوار : ج 95 ص 76 ح 2 .

ص: 457

مكارم الأخلاق_ به نقل از ابن عبّاس _: پيامبر صلى الله عليه و آله براى [رفع] كلّيه دردها و تب و سردرد ، اين دعا را به ما مى آموخت : «[بگو:] به نام خداى بزرگ . به خداى باعظمت ، پناه مى برم از گزند هر رگ جهنده اى و از گزند گرماى آتش . و هر گاه دستت را بالا بردى ، بگو : به نام خدا و به يارى خدا . محمّد ، پيامبر خداست . به خدا و توانايى او بر هر چيز ، پناه مى برم از گزند آنچه [از درد] احساس مى كنم » .

امام باقر عليه السلام :هر گاه انسان دردمند شد ، بگويد : «به نام خدا و به كمك خدا . محمّد ، فرستاده خداست . به عزّت خدا پناه مى برم و به توانايى خدا بر آنچه مى خواهد ، پناه مى برم از گزند آنچه احساس مى كنم» .

امام باقر عليه السلام يا امام صادق عليه السلام :هر گاه به نزد بيمارى رفتى ، هفت بار بگو : «تو را در پناه خداى بزرگ ، پروردگار عرش بزرگ ، در مى آورم از گزند هر رگ آماسيده اى و از گزند تَف آتش» .

طبّ الأئمّة عليهم السلام، ابنا بسطام _ به نقل از محمّد بن ابراهيم _ : مردى كه دچار سستى اندام بود ، بر امام صادق عليه السلام درآمد . امام عليه السلام به او فرمود : «هرگاه به بسترت رفتى ، اين دعا را بخوان : به نام خدا و به يارى خدا . به خدا ايمان آوردم و به اهريمن كافرم . بار خدايا! مرا در خواب و بيدارى ام محافظت فرما . به عزّت و جلال خدا پناه مى برم از آنچه مى يابم و [از آن] حذر دارم » .

مكارم الأخلاق_ به نقل از عثمان بن عيسى _: مردى به ابوالحسن عليه السلام (1) شكايت كرد و گفت : مدّتى است دچار اسهال هستم و قطع نمى شود . فرمود : «پس از خواندن نماز شب ، بگو : بار خدايا! هر خوبى اى كه [در من] هست ، از توست و هيچ ستايشى در باره آن متوجّه من نيست ، و هر بدى كه انجام داده ام ، تو [پيش تر] مرا از آن پرهيز داده اى و در انجام دادن آن ، عذرى ندارم . بار خدايا! به تو پناه مى برم از اين كه به چيزى تكيه كنم كه در آن ، ستايشى متوجّه من نيست ، يا از چيزى در امان باشم كه مرا در آن ، عذرى نيست » .

.


1- .منظور ، امام كاظم يا امام رضا عليهماالسلام است .

ص: 458

ح _ الاِحتِضارُطبّ الأئمّة لابني بسطام عن حريز بن عبد اللّه عن الإمام الباقر عليه السلام :إذا دَخَلتَ عَلى مَريضٍ وهُوَ فِي النَّزعِ الشَّديدِ فَقُل لَهُ : اُدعُ بِهذَا الدُّعاءِ يُخَفِّفِ اللّهُ عَنكَ : «أعوذُ بِاللّهِ العَظيمِ ، رَبِّ العَرشِ الكَريمِ ، مِن كُلِّ عِرقٍ نَفّارٍ ومِن شَرِّ حَرِّ النّارِ» سَبعَ مَرّاتٍ ، ثُمَّ لَقِّنهُ كَلِماتِ الفَرَجِ . (1)

5 / 11تِلكَ الأَوقاتُأ _ قَبلَ طُلوعِ الشَّمسِ وقَبلَ غُروبِهاالإمام الصادق عليه السلام :تَقولُ : «أعوذُ بِاللّهِ السَّميعِ العَليمِ مِن هَمَزاتِ الشَّياطينِ ، وأعوذُ بِكَ رَبِّ أن يَحضُرونِ ، إنَّ اللّهَ هُوَ السَّميعُ العَليمُ» عَشرَ مَرّاتٍ ، قَبلَ طُلوعِ الشَّمسِ وقَبلَ الغُروبِ ، فَإِن نَسيتَ قَضَيتَ كَما تَقضِي الصَّلاةَ إذا نَسيتَها . (2)

كتاب من لا يحضره الفقيه عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام :إنَّ إبليسَ إنَّما يَبُثُّ جُنودَ اللَّيلِ مِن حينِ تَغيبُ الشَّمسُ إلى مَغيبِ الشَّفَقِ ، ويَبُثُّ جُنودَ النَّهارِ مِن حينِ يَطلُعُ الفَجرُ إلى مَطلَعِ الشَّمسِ . وذَكَرَ أنَّ نَبِيَّ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ يَقولُ : أكثِروا ذِكرَ اللّهِ عز و جلفي هاتَينِ السّاعَتَينِ ، وتَعَوَّذوا بِاللّهِ عز و جل مِن شَرِّ إبليسَ وجُنودِهِ ، وعَوِّذوا صِغارَكُم في هاتَينِ السّاعَتَينِ ؛ فَإِنَّهُما ساعَتا غَفلَةٍ . (3)

.


1- .طبّ الأئمّة لابني بسطام : ص 118 ، بحار الأنوار : ج 81 ص 237 ح 21 .
2- .الكافي : ج 2 ص 533 ح 31 عن أبي خديجة و ح 32 عن محمّد بن مروان ، تفسير العيّاشي : ج 2 ص 45 ح 136 عن الحسين بن المختار و ح 137 ، فلاح السائل : ص 386 ح 260 عن أبي خديجة وكلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 86 ص 268 ح 38 .
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 501 ح 1440 ، الكافي : ج 2 ص 522 ح 2 نحوه ، عدّة الدّاعي : ص 242 ، بحار الأنوار : ج 63 ص 257 ح 127 .

ص: 459

ح _ فرا رسيدن مرگ
5 / 11 و در اين چند وقت
الف _ پيش از طلوع و غروب خورشيد

ح _ فرا رسيدن مرگطبّ الأئمّة عليهم السلام ، ابنا بسطام_ به نقل از حريز بن عبد اللّه _امام باقر عليه السلام فرمود : «هر گاه بر مريضى وارد شدى كه به سختى در حال جان كندن است ، به او بگو : هفت مرتبه اين دعا را بخوان ، كه خداوند تو را سبُك مى سازد : به خداى بزرگ ، پروردگار عرش ارجمند ، پناه مى برم از هر رگ جهنده اى و از شرّ گرماى آتش دوزخ . سپس كلمات فرج را به او تلقين كن» .

5 / 11و در اين چند وقتالف _ پيش از طلوع و غروب خورشيدامام صادق عليه السلام :پيش از طلوع و غروب خورشيد ، ده مرتبه مى گويى : «به خداى شنواى دانا پناه مى برم از وسوسه هاى شيطان ها . پناه مى برم به تو _ اى پروردگارم _ از اين كه شيطان ها نزد من آيند . به راستى كه خدا شنواى داناست» . اگر فراموش كردى ، قضايش را به جاى آر ، همچنان كه نماز را هر گاه فراموش كنى ، قضايش مى نمايى .

كتاب من لا يحضره الفقيه_ به نقل از جابر _: امام باقر عليه السلام فرمود : «ابليس ، از زمانى كه خورشيد غروب مى كند تا ناپديد شدن شفق ، سپاهيان شب را [همه سو] مى پراكند ، و از طلوع سپيده تا طلوع خورشيد، سپاهيان روز را [همه سو] مى پراكند» . و فرمود كه پيامبر خدا مى فرمود : «در اين دو وقت ، خداوند عز و جل را بسيار ياد كنيد و از گزند ابليس و سپاهيانش ، به خداى عز و جل پناه ببريد ، و در اين دو وقت ، كودكان خود را در پناه خدا در آورديد ؛ چرا كه اين دو وقت ، اوقات غفلت اند» .

.

ص: 460

الكافي عن سليمان الجعفري :سَمِعتُ أبَا الحَسَنِ عليه السلام يَقولُ : إذا أمسَيتَ فَنَظَرتَ إلَى الشَّمسِ في غُروبٍ وإدبارٍ فَقُل : «بِاسمِ اللّهِ وبِاللّهِ ... وأعوذُ بِوَجهِ اللّهِ الكَريمِ ، وبِاسمِ اللّهِ العَظيمِ ، مِن شَرِّ ما بَرَأَ وذَرَأَ، ومِن شَرِّ ما تَحتَ الثَّرى ، ومِن شَرِّ ما بَطَنَ وظَهَرَ ، ومِن شَرِّ ما وَصَفتُ وما لَم أصِف ، وَالحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمينَ» ذَكَرَ أنَّها أمانٌ مِن كُلِّ سَبُعٍ ، ومِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ وذُرِّيَّتِهِ ، وكُلِّ ما عَضَّ أو لَسَعَ ، ولا يَخافُ صاحِبُها إذا تَكَلَّمَ بِها لِصّا ولا غولاً (1) . (2)

ب _ كُلُّ صَباحٍ ومَساءٍرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا أصبَحَ أحَدُكُم فَليَقُل : «أصبَحنا وأصبَحَ المُلكُ للّهِِ رَبِّ العالَمينَ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ خَيرَ هذَا اليَومِ ، فَتحَهُ ونَصرَهُ ، ونورَهُ وبَرَكَتَهُ وهُداهُ ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّ ما فيهِ ، وشَرِّ ما بَعدَهُ» ، ثُمَّ إذا أمسى فَليَقُل مِثلَ ذلِكَ . (3)

.


1- .الغُولُ : جنس من الجِنّ والشياطين (النهاية : ج 3 ص 396 «غول») .
2- .الكافي : ج 2 ص 569 ح 4 و ص 532 ح 30 عن عبد اللّه بن إبراهيم الجعفري ، المحاسن : ج 2 ص 118 ح 1324 كلاهما نحوه ، عدّة الداعي : ص 254 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 259 ح 28 .
3- .سنن أبي داوود : ج 4 ص 322 ح 5084 ، المعجم الكبير : ج 3 ص 296 ح 3453 ، مسند الشاميّين : ج 2 ص 447 ح 1675 كلّها عن أبي مالك الأشعري ، كنز العمّال : ج 2 ص 138 ح 3494 .

ص: 461

ب _ هر بام و شام

الكافى_ به نقل از سليمان جعفرى _: از ابو الحسن عليه السلا (1) شنيدم كه مى فرمايد : «چون هنگام شب رسيد و خورشيد را در حال غروب كردن و رفتن ديدى ، بگو : به نام خدا و به [يارى] خدا ... و به روى بزرگوار خدا و به نام خداى بزرگ ، پناه مى برم از گزند آنچه آفريده و پديد آورده است ، و از گزند آنچه زير خاك است ، و از گزند آنچه پنهان و آشكار است ، و از گزند آنچه ياد كردم و ياد نكردم ، و ستايش ، از آنِ خداست كه پروردگار جهانيان است » . فرمود : «اين دعا ، ايمن مى دارد از هر درنده و از شيطانِ رانده شده و فرزندان او ، و از هر جانور گاز گيرنده يا گزنده ، و گوينده اين دعا ، هر گاه آن را خواند ، از دزد و ديو نترسد [كه ديگر از آنان گزند نمى يابد]» .

ب _ هر بام و شامپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر يك از شما چون صبح مى كند ، بگويد : «صبح كرديم ، در حالى كه پادشاهى ، از آنِ خدا ، پروردگار جهانيان ، است . بار خدايا! خوبىِ اين روز و گشايش و فيروزى و روشنايى و بركت و هدايت آن را از تو درخواست مى كنم و از شرّ آنچه در اين روز است و از شرّ روزهاى پس از آن ، به تو پناه مى برم» . شب كه شد نيز همين را بگويد .

.


1- .م ظاهرا مقصود ، امام رضا است .

ص: 462

المعجم الكبير عن البراء بن عازب :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ إذا أصبَحَ وأمسى : أصبَحنا وأصبَحَ المُلكُ للّهِِ ، وَالحَمدُ للّهِِ لا إلهَ إلَا اللّهُ وَحدَهُ لا شَريكَ لَهُ ، اللّهُمَّ إنّا نَسأَ لُكَ خَيرَ هذَا اليَومِ وخَيرَ ما بَعدَهُ ، ونَعوذُ بِكَ مِن شَرِّ هذَا اليَومِ وشَرِّ ما بَعدَهُ ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الكَسَلِ وسوءِ الكِبَرِ (1) ، وأعوذُ بِكَ مِن عَذابِ النّارِ . (2)

صحيح مسلم عن عبد اللّه ج بن مسعودج :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا أمسى قالَ : أمسَينا وأمسَى المُلكُ للّهِِ ، وَالحَمدُ للّهِِ لا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَحدَهُ لا شَريكَ لَهُ . اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ مِن خَيرِ هذِهِ اللَّيلَةِ وخَيرِ ما فيها ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّها وشَرِّ ما فيها ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الكَسَلِ وَالهَرَمِ ، وسوءِ الكِبَرِ ، وفِتنَةِ الدُّنيا ، وعَذابِ القَبرِ . (3)

مسند أبي يعلى عن أنس :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ يَدعو بِهذِهِ الدَّعَواتِ إذا أصبَحَ وإذا أمسى : «اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ مِن فَجأَةِ الخَيرِ ، وأعوذُ بِكَ مِن فَجأَةِ الشَّرِّ» ، فَإِنَّ العَبدَ لا يدري ما يَفجَؤُهُ إذا أصبَحَ وإذا أمسى . (4)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ فيما يُقالُ عِندَ الصَّباحِ وَالمَساءِ _: اللّهُمَّ ... فَإِنّا نَعوذُ بِكَ مِن شَرِّ أنفُسِنا ، ومِن شَرِّ الشَّيطانِ الرَّجيمِ وشِركِهِ ، وأن نَقتَرِفَ سوءا عَلى أنفُسِنا ، أو نَجُرَّهُ إلى مُسلِمٍ . (5)

.


1- .الكِبَرُ في السِّنِّ ، وقد كَبِرَ الرجلُ كِبَرا : أي أسَنَّ (الصحاح : ج 2 ص 801 «كبر») .
2- .المعجم الكبير : ج 2 ص 24 ح 1170 ، كنز العمّال : ج 2 ص 159 ح 3572 .
3- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2089 ح 76 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 466 ح 3390 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 6 ص 148 ح 10408 كلاهما نحوه ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 7 ص 40 ح 3 ، مسند أبي يعلى : ج 5 ص 25 ح 4993 ، كنز العمّال : ج 2 ص 633 ح 4949 .
4- .مسند أبي يعلى : ج 3 ص 360 ح 3358 ، كنز العمّال : ج 7 ص 71 ح 18010 .
5- .سنن أبي داوود : ج 4 ص 322 ح 5083 عن أبي مالك و ص 317 ح 5067 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 542 ح 3529 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 39 ح 81 ، الأدب المفرد : ص 352 ح 1204 كلّها عن أبي بكر نحوه ، كنز العمّال : ج 2 ص 634 ح 4950 .

ص: 463

المعجم الكبير_ به نقل از براء بن عازب _: پيامبر خدا هر صبح و شام مى گفت : «صبح كرديم ، در حالى كه پادشاهى ، از آنِ خداست و ستايش ، از آنِ خداست كه معبودى جز خدا نيست و يگانه است و بى انباز . بار خدايا! خوبىِ اين روز و خوبىِ پس از آن را از تو مى خواهيم و از بدى اين روز و بدى پس از آن ، به تو پناه مى بريم . بار خدايا! از تنبلى و بدىِ (عوارضِ) پيرى ، به تو پناه مى برم و از عذاب آتش ، به تو پناه مى آورم» .

صحيح مسلم_ به نقل از عبد اللّه [بن مسعود] _:پيامبر خدا ، هر گاه شب هنگام مى رسيد ، مى فرمود : «به شب در آمديم ، در حالى كه پادشاهى ، از آنِ خداست . ستايش ، از آنِ خداست كه معبودى جز خدا نيست و يگانه است و بى انباز . بار خدايا! خوبىِ اين شب و خوبىِ آنچه را در آن است ، از تو درخواست مى كنم و از بدى اين شب و بدى آنچه در آن است ، به تو پناه مى برم . بار خدايا! از سستى و پيرى ، و بدى سال خوردگى و فريبندگى دنيا و عذاب قبر ، به تو پناه مى آورم» .

مسند أبى يعلى_ به نقل از اَ نَس _: پيامبر خدا هر صبح و شام ، اين دعاها را مى خواند : «بار خدايا! غافلگيرىِ خير را از تو درخواست مى كنم و از غافلگيرىِ شر ، به تو پناه مى برم» ؛ چرا كه بنده نمى داند چون صبح كرد يا به شب در آمد ، چه چيزى او را غافلگير خواهد كرد» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در دعايى كه هر صبح و شام گفته مى شود _: بار خدايا! ... به تو پناه مى بريم از شرّ نفعمان و از شرّ شيطانِ رانده شده و شريك شدنش [در اموال و اولادمان] ، و از اين كه مرتكب بدى نسبت به خود شويم ، يا آن (بدى) را به سوى مسلمانى بكشانيم .

.

ص: 464

سنن أبي داوود عن ابن عمر :لَم يَكُن رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَدَعُ هؤُلاءِ الدَّعَواتِ حينَ يُمسي وحينَ يُصبِحُ : ... اللّهُمَّ احفَظني مِن بَينِ يَدَيَّ ومِن خَلفي ، وعَن يَميني وعَن شِمالي ومِن فَوقي ، وأعوذُ بِعَظَمَتِكَ أن اُغتالَ مِن تَحتي _ يَعنِي الخَسفَ _ . (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ حينَ يُصبِحُ : «رَبِّيَ اللّهُ لا إلهَ إلّا هُوَ ... أعوذُ بِاللّهِ الَّذي يُمسِكُ السَّماءَ أن تَقَعَ عَلَى الأَرضِ إلّا بِإِذنِهِ ، مِن شَرِّ كُلِّ دابَّةٍ أنتَ آخِذٌ بِناصِيَتِها ، إنَّ رَبّي عَلى صِراطٍ مُستَقيمٍ» لَم يُصِبهُ في نَفسِهِ ولا أهلِهِ ولا مالِهِ شَيءٌ يَكرَهُهُ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ حينَ يُصبِحُ ثَلاثَ مَرّاتٍ : «أعوذُ بِاللّهِ السَّميعِ العَليمِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ» ، وقَرَأَ ثَلاثَ آياتٍ مِن آخِرِ سورَةِ الحَشرِ ، وَكَّلَ اللّهُ بِهِ سَبعينَ ألفَ مَلَكٍ ، يُصَلّونَ عَلَيهِ حَتّى يُمسِيَ ، وإن ماتَ في ذلِكَ اليَومِ ماتَ شَهيدا . ومَن قالَها حينَ يُمسي ، كانَ بِتِلكَ المَنزِلَةِ . (3)

الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ عَلِيّا صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِ وآلِهِ ، كانَ يَقولُ إذا أصبَحَ : «سُبحانَ اللّهِ المَلِكِ القُدّوسِ» ثَلاثا ، «اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن زَوالِ نِعمَتِكَ ، ومِن تَحويلِ عافِيَتِكَ ، ومِن فَجأَةِ نَقِمَتِكَ ، ومِن دَركِ الشَّقاءِ ، ومِن شَرِّ ما سَبَقَ فِي اللَّيلِ ...» . (4)

عنه عليه السلام :إذا أصبَحتَ فَقُل : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن شَرِّ ما خَلَقتَ وذَرَأتَ وبَرَأتَ في بِلادِكَ وعِبادِكَ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ بِجَلالِكَ وجَمالِكَ ، وحِلمِكَ وكَرَمِكَ ، كَذا وكَذا . (5)

.


1- .سنن أبي داوود : ج 4 ص 319 ح 5074 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 6 ص 146 ح 10401 وليس فيه صدره ، الأدب المفرد : ص 351 ح 1200 ، صحيح ابن حبّان : ج 3 ص 241 ح 961 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 698 ح 1902 ، كنز العمّال : ج 2 ص 636 ح 4957 .
2- .كنز العمّال : ج 2 ص 159 ح 3573 نقلاً عن ابن السني عن أبي الدرداء .
3- .سنن الترمذي : ج 5 ص 182 ح 2922 ، مسند ابن حنبل : ج 7 ص 287 ح 20328 ، المعجم الكبير : ج 20 ص 229 ح 537 ، تهذيب الكمال : ج 29 ص 295 كلّها عن معقل بن يسار ، كنز العمّال : ج 2 ص 138 ح 3491 ؛ جامع الأخبار : ص 128 ح 249 نحوه .
4- .الكافي : ج 2 ص 527 ح 16 عن عبد اللّه بن ميمون و ص 532 ح 30 عن عبد اللّه بن إبراهيم الجعفري عن الإمام الكاظم عليه السلام ، المصباح للكفعمي : ص 117 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام وفيهما «الكتاب» بدل «الليل» ، بحار الأنوار : ج 86 ص 283 ح 46 .
5- .الكافي : ج 2 ص 527 ح 15 عن عيسى بن عبد اللّه ، بحار الأنوار : ج 86 ص 292 ح 53 .

ص: 465

سنن أبى داوود_ به نقل از ابن عمر _: پيامبر خدا هر شام و بام ، اين دعاها را مى خواند : ... «بار خدايا! مرا از پيش رو و از پشت سر و از سمت راست و از سمت چپ و از بالاى سرم محافظت فرما . به تو پناه مى برم كه از زير پايم ، ناگهان هلاك شوم». مقصود ايشان ، فرو رفتن در كام زمين بود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس هنگامى كه صبح مى كند ، بگويد : «پروردگار من ، خداست . معبودى جز او نيست ... . به خدايى كه نمى گذارد آسمان بر زمين افتد (مگر به اذن او) ، پناه مى برم از گزند هر جنبنده اى كه مهارش در دست توست . به راستى كه پروردگار من ، بر راه راست است» ، پيشامد ناگوارى براى خودش و خانواده اش و اموالش نمى افتد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس هنگامى كه صبح خود را آغاز مى كند ، سه مرتبه بگويد : «به خداى شنواى دانا پناه مى برم از شيطانِ رانده شده» و سه آيه پايانى سوره حشر را بخواند ، خداوند هفتاد هزار فرشته بر او مى گمارد كه تا شب بر او درود بفرستند ، و اگر در آن روز بميرد ، شهيد مرده است . و هر كس شب هنگام اينها را بگويد ، همين وضع را دارد .

امام صادق عليه السلام : على عليه السلام_ كه درودهاى خدا بر او باد _هرگاه صبح خود را آغاز مى كرد ، مى گفت : «پاكا خدا ، آن پادشاه مقدّس! (سه مرتبه) . بار خدايا! به تو پناه مى برم از زوال يافتن نعمتت ، و از بين رفتن عافيتت ، و فرود آمدن ناگهانى كيفرت ، و دامنگير شدن بدبختى . و از شرّ آنچه در شب گذشت ...» .

امام صادق عليه السلام :چون صبح كردى ، بگو : «بار خدايا! پناه مى برم به تو از شرّ آنچه در شهرهايت و بندگانت آفريدى و پديد آوردى و ايجاد كردى . بار خدايا! به حقّ شكوهمندى و زيبايى ات ، و بردبارى و بزرگوارى ات ، فلان و بهمان چيز را از تو درخواست مى كنم» .

.

ص: 466

عنه عليه السلام :تَقولُ إذا أصبَحتَ وأمسَيتَ : اللّهُمَّ بِكَ نُمسي وبِكَ نُصبِحُ ، وبِك نَحيا وبِكَ نَموتُ وإلَيكَ نَصيرُ ، وأعوذُ بِكَ مِن أن أذِلَّ أو اُذَلَّ ، أو أضِلَّ أو اُضَلَّ ، أو أظلِمَ أو اُظلَمَ ، أو أجهَلَ أو يُجهَلَ عَلَيَّ . (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ فيما يُقالُ كُلَّ يَومٍ عِندَ الصَّباحِ _: أعوذُ بِكَ اللّهُمَّ أن أظلِمَ أو اُظلَمَ ، أو أعتَدِيَ أو يُعتَدى عَلَيَّ ، أو أكتَسِبَ خَطيئَةً مُحبِطَةً (2) أو ذَنبا لا يُغفَرُ . (3)

ج _ كُلُّ يَومٍرسول اللّه صلى الله عليه و آله :تَقولُ كُلَّ يَومٍ ثَلاثَ مَرّاتٍ : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن اُشرِكَ وأنَا أعلَمُ ، وأستَغفِرُكَ لِما لا أعلَمُ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن عَبدٍ يَقولُ كُلَّ يَومٍ سَبعَ مَرّاتٍ : «أسأَلُ اللّهَ الجَنَّةَ ، وأعوذُ بِهِ مِنَ النّارِ» إلّا قالَتِ النّارُ : يا رَبِّ أعِذهُ مِنّي . (5)

.


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 337 ح 982 عن عمّار بن موسى ، بحار الأنوار : ج 86 ص 287 ح 48 .
2- .حَبِطَ عَمَلُهُ : بَطُلَ ثَوابُه (الصحاح : ج 3 ص 1118 «حبط») .
3- .مسند ابن حنبل : ج 8 ص 157 ح 21724 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 697 ح 1900 وليس فيه «محبطة» ، المعجم الكبير : ج 5 ص 119 ح 4803 وفيه «مخطئة» بدل «محبطة» ، مسند الشاميّين : ج 2 ص 352 ح 1481 وفيه «محيطة» بدل «محبطة» وكلّها عن زيد بن ثابت .
4- .مسند أبي يعلى : ج 1 ص 61 ح 54 و ص 62 ح 55 ، تفسير ابن كثير : ج 4 ص 344 كلّها عن أبي بكر ، الأدب المفرد : ص 214 ح 716 عن معقل بن يسار وليس فيها صدره ، كنز العمّال : ج 3 ص 476 ح 7503 .
5- .الدعوات : ص 39 ح 96 عن ربيعة ، الأمالي للصدوق : ص 158 ح 153 عن زيد الشَّحام ، روضة الواعظين : ص 357 كلاهما عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 94 ص 197 ح 5 .

ص: 467

ج _ هر روز

امام صادق عليه السلام :هر صبحگاه و شبانگاه مى گويى : «بار خدايا! به كمك تو ، شب خود را آغاز مى كنيم و به كمك تو ، صبح خويش را آغاز مى كنيم ، و به كمك تو ، زندگى مى كنيم و به واسطه تو مى ميريم و به سوى تو ره سپاريم . به تو پناه مى برم از اين كه خوار شوم يا خوارم كنند ، گم راه شوم يا گم راهم كنند ، ستم كنم يا يا به من ستم شود و نادانى كنم يا به من نادانى [و جسارت] شود» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در دعايى كه هر صبحگاه خوانده مى شود _: به تو پناه مى برم _ اى خدا _ از اين كه ستم كنم يا بر من ستم شود ، تعدّى كنم يا بر من تعدّى شود ، و خطايى بر باد دهنده اعمال يا گناهى نابخشودنى مرتكب شوم .

ج _ هر روزپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر روز ، سه بار مى گويى : «بار خدايا! من به تو پناه مى برم كه دانسته شرك ورزم ، و از شرك ورزىِ ندانسته هم از تو آمرزش مى طلبم» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر بنده اى كه روزى هفت مرتبه بگويد : «از خداوند ، بهشت مى طلبم و از آتش ، به او پناه مى برم» ، آتش مى گويد : پروردگارا! او را از من ، در پناه خويش دار .

.

ص: 468

د _ يَومُ الجُمُعَةِرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ في بَيانِ فَضلِ يَومِ الجُمُعَةِ _: اليَومُ المَوعودُ يَومُ القِيامَةِ ، وَاليَومُ المَشهودُ يَومُ عَرَفَةَ ، وَالشّاهِدُ يَومُ الجُمُعَةِ ، وما طَلَعَتِ الشَّمسُ ولا غَرَبَت عَلى يَومٍ أفضَلَ مِنهُ ، فيهِ ساعَةٌ لا يُوافِقُها عَبدٌ مُؤمِنٌ يَدعُو اللّهَ بِخَيرٍ إلَا استَجابَ اللّهُ لَهُ ، ولا يَستَعيذُ مِن شَرٍّ إلّا أعاذَهُ اللّهُ مِنهُ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ جَبرَئيلَ أتاني ... قالَ : هذِهِ الجُمُعَةُ ... لَكُم فيها ساعَةٌ لا يُوافِقُها عَبدٌ مُسلِمٌ يَسأَلُ اللّهَ مَسأَلَةً فيها وهِيَ لَهُ قِسمٌ فِي الدُّنيا إلّا أعطاها ، وإن لَم يَكُن لَهُ قِسمٌ فِي الدُّنيا ذُخِرَت لَهُ فِي الآخِرَةِ أفضَلَ مِنها ، وإن تَعَوَّذَ بِاللّهِ مِن شَرِّ ما هُوَ عَلَيهِ مَكتوبٌ صَرَفَ اللّهُ عَنهُ ما هُوَ أعظَمُ مِنهُ . (2)

ه _ لَيلَةُ السَّبتِالإمام الصادق عليه السلام_ مِن دُعائِهِ في لَيلَةِ السَّبتِ بَعدَما صَلّى ما شاءَ _: يا رَبِّ ، أعوذُ بِكَ في هذِهِ اللَّيلَةِ وفي هذَا اليَومِ ، مِن كُلِّ سوءٍ فَأَعِذني ، وأستَجيرُ بِكَ فَأَجِرني ، وأستَتِرُ بِكَ مِن شَرِّ خَلقِكَ فَاستُرني ، وأستَغفِرُكَ مِن ذُنوبي فَاغفِر لي ، إنَّهُ لا يَغفِرُ العَظيمَ إلَا العَظيمُ ، وأنتَ العَظيمُ العَظيمُ العَظيمُ ، أعظَمُ مِن كُلِّ عَظيمٍ . (3)

و _ يَومُ الإِثنَينِالإمام زين العابدين عليه السلام_ مِن دُعائِهِ في يَومِ الإِثنَينِ _: اللّهُمَّ اجعَل أَوَّلَ يَومي هذا صَلاحا ، وأوسَطَهُ فَلاحا ، وآخِرَهُ نَجاحا ، وأعوذُ بِكَ مِن يَومٍ أَوَّلُهُ فَزَعٌ (4) ، وأوسَطُهُ جَزَعٌ (5) ، وآخِرُهُ وَجَعٌ . (6)

.


1- .سنن الترمذي : ج 5 ص 436 ح 3339 ، المعجم الأوسط : ج 2 ص 18 ح 1087 كلاهما عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 2 ص 13 ح 2940 .
2- .جامع الأحاديث للقمّي : ص 146 عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 89 ص 280 ح 27 ؛ المصنّف لابن أبي شيبة : ج 2 ص 58 ح 10 عن أنس نحوه ، كنز العمّال : ج 7 ص 714 ح 21063 .
3- .مصباح المتهجّد : ص 423 ح 542 ، جمال الاُسبوع : ص 111 ، بحار الأنوار : ج 90 ص 330 ح 45 .
4- .الفَزَعُ : الذُعر (الصحاح : ج 3 ص 1258 «فزع») .
5- .الجَزَعُ : الحُزنُ والخَوفُ (النهاية : ج 1 ص 269 «جزع») .
6- .البلد الأمين : ص 117 ، مصباح المتهجّد : ص 219 ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 70 ح 2172 كلاهما عن معاوية بن عمّار عن الإمام الصادق عليه السلام ، المصباح للكفعمي : ص 158 ، بحار الأنوار : ج 90 ص 177 ح 19 .

ص: 469

د _ روز جمعه
ه _ شب شنبه
و _ روز دوشنبه

د _ روز جمعهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در بيان فضيلت روز جمعه _: روز موعود ، روز رستاخيز است روز مشهور ، روز عرفه است و شاهد ، روز جمعه است . خورشيد به هيچ روزى ، طلوع و غروب نكرده است كه برتر از اين روز (جمعه) باشد . در اين روز ، ساعتى است كه هر بنده مؤمنى آن را در يابد و در آن ساعت به درگاه خداوند دعاى خير كند ، حتما دعايش مستجاب مى شود و از هر شرّى به خدا پناه برد ، حتما خداوند او را از آن شر در پناه خود مى گيرد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جبرئيل نزد من آمد ... و گفت : اين جمعه ... ساعتى در آن است كه هر بنده مسلمانى آن را در يابد و در آن ساعت از خدا درخواستى كند و آن خواسته در دنيا قسمتش شده باشد ، حتماً آن را به او عطا مى كند ، و اگر در دنيا قسمتش نشده باشد ، بهتر از آن براى آخرتش ذخيره مى شود ، و اگر از شرّ آنچه برايش نوشته [و مقدّر] شده است ، به خدا پناه برد ، خداوند شرّى بدتر از آن را از او مى گرداند .

ه _ شب شنبهامام صادق عليه السلام_ از دعاى ايشان در شب شنبه بعد از گزاردن قدرى نماز _: اى پروردگار من! در اين شب و در اين روز ، از هر بدى ، به تو پناه مى برم . پس پناهم ده . و از تو حمايت مى جويم . پس مرا در حمايت خويش گير . و از شرّ آفريدگانت ، خويشتن را در پوشش تو در مى آورم . پس مرا پوشش ده . و از گناهانم از تو آمرزش مى طلبم . پس مرا بيامرز ، كه [گناه] بزرگ را جز بزرگ نمى آمرزد ، و تو بزرگ و بزرگ و بزرگى ، بزرگ تر از هر بزرگى .

و _ روز دوشنبهامام زين العابدين عليه السلام_ از دعاى ايشان در روز دوشنبه _: بار خدايا! آغاز امروزم را درستى ، و ميانش را رستگارى ، و پايانش را كاميابى قرار ده . و به تو پناه مى برم از روزى كه آغازش هراس باشد ، و ميانش بى تابى ، و پايانش درد .

.

ص: 470

ز _ شَهرُ رَمَضانَالإمام الصادق عليه السلام_ مِن دُعاءٍ كانَ يَدعو بِهِ في كُلِّ لَيلَةٍ مِنَ العَشرِ الأَواخِرِ مِن شَهرِ رَمَضانَ _: إلهي ، وأعوذُ بِوَجهِكَ الكَريمِ ، وبِجَلالِكَ العَظيمِ ، أن تَنقَضِيَ أيّامُ شَهرِ رَمَضانَ ولَياليهِ ، ولَكَ قِبَلي تَبِعَةٌ أو ذَنبٌ تُؤاخِذُني بِهِ ، أو خَطيئَةٌ تُريدُ أن تَقتَصَّها مِنّي لَم تَغفِرها لي . (1)

عنه عليه السلام :تَقولُ فِي العَشرِ الأَواخِرِ مِن شَهرِ رَمَضانَ في كُلِّ لَيلَةٍ : أعوذُ بِجَلالِ وَجهِكَ الكَريمِ أن يَنقَضِيَ عَنّي شَهرُ رَمَضانَ ، أو يَطلُعَ الفَجرُ مِن لَيلَتي هذِهِ ، ولَكَ قِبَلي ذَنبٌ أو تَبِعَةٌ تُعَذِّبُني عَلَيهِ . (2)

عنه عليه السلام :مَن وَدَّعَ شَهرَ رَمَضانَ في آخِرِ لَيلَةٍ مِنهُ ، وقالَ : «اللّهُمَّ لا تَجعَلهُ آخِرَ العَهدِ مِن صِيامي لِشَهرِ رَمَضانَ ، وأعوذُ بِكَ أن يَطلُعَ فَجرُ هذِهِ اللَّيلَةِ ، إلّا وقَد غَفَرتَ لي» غَفَرَ اللّهُ تَعالى لَهُ قَبلَ أن يُصبِحَ ، ورَزَقَهُ الإِنابَةَ إلَيهِ . (3)

عنه عليه السلام :إذا كانَت آخِرُ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ فَقُل : اللّهُمَّ هذا شَهرُ رَمَضانَ الَّذي أنزَلتَ فيهِ القُرآنَ وقَد تَصَرَّمَ (4) ، وأعوذُ بِوَجهِكَ الكَريمِ يا رَبِّ ، أن يَطلُعَ الفَجرُ مِن لَيلَتي هذِهِ ، أو يَتَصَرَّمَ شَهرُ رَمَضانَ ، ولَكَ قِبَلي تَبِعَةٌ أو ذَنبٌ تُريدُ أن تُعَذِّبَني بِهِ يَومَ ألقاكَ . (5)

.


1- .الإقبال : ج 1 ص 364 عن مرازم ، بحار الأنوار : ج 98 ص 155 .
2- .الكافي : ج 4 ص 160 ح 1 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 161 ح 2032 ، الإقبال : ج 1 ص 365 كلاهما عن ابن أبي عمير ، المقنعة : ص 189 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 98 ص 156 .
3- .الإقبال : ج 1 ص 436 عن أبي محمّد هارون بن موسى التلعكبري ، بحار الأنوار : ج 98 ص 181 ح 2 .
4- .تَصَرَّمَ : ذهَبَ (المصباح المنير : ص 339 «صرم») .
5- .الكافي : ج 4 ص 164 ح 5 عن عمّار بن موسى ، الإقبال : ج 1 ص 447 نحوه من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام .

ص: 471

ز _ ماه رمضان

ز _ ماه رمضانامام صادق عليه السلام_ از دعاى ايشان كه در هر شب دهه آخر ماه رمضان مى خواند _: معبودا! به روى گرامى تو ، و به شُكوه سترگت پناه مى برم از اين كه روزها و شب هاى رمضان بگذرد و در حقّ تو بدى يا گناهى كرده باشم كه مرا به سبب آن مؤاخذه كنى ، يا خطايى كرده باشم كه بخواهى تقاص آن را از من بگيرى و آن را بر من نبخشوده باشى .

امام صادق عليه السلام :در دهه آخر ماه رمضان ، هر شب مى گويى : «به شُكوه روى گرامى تو ، پناه مى برم از اين كه ماه رمضان بر من سپرى شود يا سپيده اين شب طلوع كند و در حقّ تو ، گناهى يا بدى كرده باشم كه مرا به سبب آن عذاب كنى» .

امام صادق عليه السلام :هر كس با ماه رمضان در آخرين شب آن وداع كند و بگويد : «بار خدايا! اين ماه را آخرين ماه رمضان عمر من قرار مده ، و به تو پناه مى برم از اين كه سپيده اين شب بدمد و مرا نيامرزيده باشى» ، خداوند متعال ، پيش از آن كه صبح كند ، او را مى آمرزد و بازگشت به سويش را روزىِ او مى كند .

امام صادق عليه السلام :چون آخرين شب ماه رمضان شد ، بگو : «بار خدايا! اينك ماه رمضان _ كه قرآن را در آن فرو فرستادى _ ، در آستانه رفتن است . به روى گرامى تو پناه مى برم _ اى پروردگار من _ از اين كه سپيده اين شب بدمد يا ماه رمضان سپرى شود و در حقّ تو بدى يا گناهى كرده باشم و تو بخواهى در آن روزى كه ديدارت مى كنم ، به سبب آن عذابم كنى» .

.

ص: 472

رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ في فَضلِ شَهرِ رَمَضانَ _: أيُّهَا النّاسُ ... لا غِنى بِكُم عَن أربَعِ خِصالٍ ، خَصلَتَينِ تُرضونَ اللّهَ بِهِما ، وخَصلَتَينِ لا غِنى بِكُم عَنهُما ... وأمَّا اللَّتانِ لا غِنى بِكُم عَنهُما : فَتَسأَلونَ اللّهَ فيهِ حَوائِجَكُم وَالجَنَّةَ ، وتَسأَلونَ العافِيَةَ ، وتَعوذونَ بِهِ مِنَ النّارِ . (1)

الإمام الصادق عليه السلام_ في قَولِهِ تَعالى : «فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ» (2) _: هِيَ لَيلَةُ القَدرِ ... وهِيَ فِي العَشرِ الأَواخِرِ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، فَمَن أدرَكَها _ أوقالَ شَهِدَها _ عِندَ قَبرِ الحُسَينِ عليه السلام ، يُصَلّي عِندَهُ رَكعَتَينِ أو ما تَيَسَّرَ لَهُ ، وسَأَلَ اللّهَ تَعالَى الجَنَّةَ ، وَاستَعاذَ بِهِ مِنَ النّارِ ، آتاهُ اللّهُ تَعالى ما سَأَلَ ، وأعاذَهُ مِمَّا استَعاذَ مِنهُ . (3)

ح _ يَومُ عَرَفَةَالإمام الصادق عليه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لِعَلِيٍّ عليه السلام : ألا اُعَلِّمُكَ دُعاءَ يَومِ عَرَفَةَ ، وهُوَ دُعاءُ مَن كانَ قَبلي مِنَ الأَنبِياءِ عليهم السلام ؟ قالَ : تَقولُ : لا إلهَ إلَا اللّهُ وَحدَهُ لا شَريكَ لَهُ ... اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الفَقرِ ، ومِن وَساوِسِ الصُّدورِ ، ومِن شَتاتِ الأَمرِ ، ومِن عَذابِ القَبرِ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ خَيرَ الرِّياحِ ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّ ما تَجيءُ بِهِ الرِّياحُ ، وأسأَ لُكَ خَيرَ اللَّيلِ وخَيرَ النَّهارِ . (4)

.


1- .الكافي : ج 4 ص 67 ح 4 ، تهذيب الأحكام : ج 3 ص 59 ح 198 و ج 4 ص 152 ح 423 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 95 ح 1831 ، الخصال : ص 259 ح 135 ، ثواب الأعمال : ص 90 ح 7 كلّها عن أبي الورد عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 96 ص 359 ح 26 ؛ صحيح ابن خزيمة : ج 3 ص 191 ح 1887 عن سلمان نحوه ، كنز العمّال : ج 8 ص 584 ح 24276 .
2- .الدخان : 4 .
3- .الإقبال : ج 1 ص 383 عن زيد بن أبي اُسامة ، بحار الأنوار : ج 98 ص 166 و ج 101 ص 99 ح 30 .
4- .تهذيب الأحكام : ج 5 ص 183 ح 612 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 542 ح 3135 عن معاوية بن عمّار نحوه ، مصباح المتهجّد : ص 688 ح 770 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، الإقبال : ج 2 ص 72 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 215 ح 3 ؛ السنن الكبرى : ج 5 ص 190 ح 9475 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 4 ص 473 ح 3 كلاهما عن عبد اللّه بن عبيدة عن الإمام عليّ عليه السلام .

ص: 473

ح _ روز عرفه

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در فضيلت ماه رمضان _: اى مردم! ... شما از چهار چيز ، بى نياز نيستيد : با دو چيز ، خدا را خشنود مى سازيد و به دو چيز هم نيازمنديد ... . آن دو چيزى كه حتما به آن نياز داريد ، اين است كه در اين ماه ، حاجت هايتان و بهشت را از خدا بخواهيد و عافيت را از خدا بخواهيد و از آتش ، به او پناه ببريد» .

امام صادق عليه السلام_ در باره اين سخن خداى متعال : «در آن شب ، هر [گونه ]كارى [به گونه اى] استوار ، فيصله مى يابد» _: مقصود ، شب قدر است ... و اين شب ، در دهه آخر ماه رمضان قرار دارد . پس ، هر كه در كنار قبر حسين عليه السلام اين شب را درك كند (يا : شاهد آن باشد) و آن جا دو ركعت ، يا هر اندازه توانست ، نماز بخواند و از خداى متعال بهشت را بخواهد و از آتش به او پناه برد ، خداى متعال آنچه را خواسته است ، به او مى دهد و او را از آنچه پناه جسته است ، پناه مى دهد .

ح _ روز عرفهامام صادق عليه السلام :پيامبر خدا به على عليه السلام فرمود : «آيا دعاى روز عرفه را كه دعاى پيامبرانِ پيش از من بوده است ، به تو نياموزم؟ مى گويى : معبودى جز خداى يگانه و بى انباز نيست ... . بار خدايا! از فقر ، و از وسوسه هاى سينه ها ، و از آشفتگى كارها ، و از عذاب قبر ، به تو پناه مى برم . بار خدايا! خوبىِ (بركت) بادها را از تو مى خواهم ، و از بدى آنچه بادها مى آورند ، به تو پناه مى برم ، و خوبىِ روز و خوبىِ شب را از تو درخواست مى كنم » .

.

ص: 474

ط _ يَومُ القِتالِرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ مِن دُعائِهِ يَومَ اُحُدٍ _: اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ النَّعيمَ المُقيمَ الَّذي لا يَحولُ (1) ولا يَزولُ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ النَّعيمَ يَومَ العَيلَةِ (2) ، وَالأَمنَ يَومَ الخَوفِ ، اللّهُمَّ [إنّي] (3) عائِذٌ بِكَ مِن شَرِّ ما أعطَيتَنا وشَرِّ ما مَنَعتَنا ، اللّهُمَّ حَبِّب إلَينَا الإِيمانَ وزَيِّنهُ في قُلوبِنا . (4)

عنه صلى الله عليه و آله_ في دُعائِهِ يَومَ الأَحزابِ _: اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِنورِ قُدسِكَ ، وعَظَمَةِ طَهارَتِكَ ، وبَرَكَةِ جَلالِكَ ، مِن كُلِّ آفَةٍ وعاهَةٍ . (5)

الإمام عليّ عليه السلام_ مِن دُعائِهِ عِندَ القِتالِ _: اللّهُمَّ وأعوذُ بِكَ _ عِندَ ذلِكَ _ مِنَ الجُبنِ عِندَ مَوارِدِ الأَهوالِ ، ومِنَ الضَّعفِ عِندَ مُساوَرَةِ (6) الأَبطالِ ، ومِنَ الذَّنبِ المُحبِطِ لِلأَعمالِ فَاُحجِمَ مِن شَكٍّ ، أو أمضِيَ (7) بِغَيرِ يَقينٍ ، فَيَكونَ سَعيي في تَبابٍ (8) وعَمَلي غَيرَ مَقبولٍ . (9)

.


1- .حَالَ يَحولُ : إذا تحرّك (النهاية : ج 1 ص 463 «حول») .
2- .عالَ يَعيلُ عَيلَةً : إذا افتقر (النهاية : ج 3 ص 330 «عيل») .
3- .ما بين المعقوفين أثبتناه من مسند ابن حنبل .
4- .السنن الكبرى للنسائي : ج 6 ص 156 ح 10445 ، مسند ابن حنبل : ج 5 ص 278 ح 15492 ، الأدب المفرد : ص 209 ح 699 كلّها عن رفاعة الزرقي ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 687 ح 1868 عن عبيد بن رفاعة بن رافع الزرقي عن أبيه و ج 3 ص 26 ح 4308 عن عبيد بن رافع الزرقي عن أبيه ، كنز العمّال : ج 10 ص 434 ح 30047 .
5- .كنز العمّال : ج 10 ص 453 ح 30096 نقلاً عن مسند ابن عمر .
6- .سَاوَرَهُ : واثَبَهُ (الصحاح : ج 2 ص 690 «سور») .
7- .في المصدر : «مضى» ، والتصويب من بحار الأنوار ووسائل الشيعة : ج 15 ص 137 ح 20158 .
8- .التَبَابُ : الخُسران والهلاك (الصحاح : ج 1 ص 90 «تبب») .
9- .الكافي : ج 5 ص 46 ح 1 عن ابن القدّاح عن أبيه ميمون عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 33 ص 452 ح 664 .

ص: 475

ط _ روز جنگ

ط _ روز جنگپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ از دعاى ايشان در روز اُحُد _: بار خدايا! آن نعمت ماندگارى را كه جابه جايى و زوال نمى پذيرد ، از تو درخواست مى كنم . بار خدايا! نعمت را در روز نيازمندى ، و امنيت و آرامش را در روز ترس ، از تو درخواست مى كنم . بار خدايا! از شرّ آنچه به ما داده اى و از شرّ آنچه از دادن آن خوددارى كرده اى ، به تو پناه مى برم . بار خدايا! ايمان را محبوب ما بدار و آن را در [نگاه] دل هاى ما زيبا دار .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ از دعاى ايشان در روز احزاب _:بار خدايا! به نور قدس تو ، و عظمت پاكى ات ، و افزونى شُكوهت ، پناه مى برم از هر آسيب و معلوليتى .

امام على عليه السلام_ از دعاى ايشان در هنگام نبرد _: بار خدايا! به تو پناه مى برم _ در اين هنگام _ از دچار ترس شدن در صحنه هاى هولناك ، و از سست شدن در وقت يورش آوردن پهلوانان ، و از گناهِ بر باد دهنده اعمال [نيك ]و در نتيجه ، وا پس نشستن از سر ترديد [در حقّانيت راهمان] ، يا در گذشتن بدون يقين ، پس ، كوششم تباه شود و عملم ناپذيرفته گردد .

.

ص: 476

ي _ عِندَ هُبوبِ الرِّياحِ العاصِفَةِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا تَسُبُّوا الرّيحَ ، وعوذوا بِاللّهِ مِن شَرِّها . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :لا تَسُبُّوا الرّيحَ ، فَإِذا رَأَيتُم ما تَكرَهونَ فَقولوا : اللّهُمَّ إنّا نَسأَ لُكَ مِن خَيرِ هذِهِ الرّيحِ وخَيرِ ما فيها ، وخَيرِ ما اُمِرَت بِهِ ، ونَعوذُ بِكَ مِن شَرِّ هذِهِ الرّيحِ وشَرِّ ما فيها ، وشَرِّ ما اُمِرَت بِهِ . (2)

صحيح مسلم عن عائشة :كانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله إذا عَصَفَتِ الرّيحُ قالَ : اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ خَيرَها وخَيرَ ما فيها وخَيرَ ما اُرسِلَت بِهِ ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّها وشَرِّ ما فيها وشَرِّ ما اُرسِلَت بِهِ . (3)

الدعاء للطبراني عن عثمان بن أبي العاص :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذَا اشتَدَّتِ الرّيحُ الشِّمالُ قالَ : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن شَرِّ ما اُرسِلَت بِهِ . (4)

.


1- .مسند الشافعي : ص 81 عن صفوان بن سُليم ، كنز العمّال : ج 7 ص 831 ح 21584 .
2- .سنن الترمذي : ج 4 ص 521 ح 2252 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 6 ص 232 ح 10770 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 23 ح 21196 وفيه «اُرسلت» بدل «اُمرت» في كلا الموضعين ، المنتخب من مسند عبد بن حميد : ص 87 ح 167 نحوه وكلّها عن اُبيّ بن كعب ، كنز العمّال : ج 3 ص 601 ح 8110 .
3- .صحيح مسلم : ج 2 ص 616 ح 15 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 503 ح 3449 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 6 ص 233 ح 10776 ، السنن الكبرى : ج 3 ص 503 ح 6463 ، كنز العمّال : ج 7 ص 75 ح 18032 .
4- .الدعاء للطبراني : ص 301 ح 970 ، المعجم الكبير : ج 9 ص 47 ح 8346 ، كنز العمّال : ج 7 ص 75 ح 18031 .

ص: 477

ى _ هنگام وزيدن تندبادها

ى _ هنگام وزيدن تندبادهاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به باد ، ناسزا مگوييد و از گزند آن ، به خدا پناه ببريد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به باد ، ناسزا مگوييد ؛ بلكه هر گاه باد ناخوشايندى را ديديد ، بگوييد : «بار خدايا! خير اين باد و خير آنچه را در آن است و خير آنچه را اين باد بِدان مأمور است ، از تو مى خواهيم و از شرّ اين باد و شرّ آنچه در آن است و شرّ آنچه بِدان مأمور است ، به تو پناه مى بريم» .

صحيح مسلم_ به نقل از عايشه _: پيامبر صلى الله عليه و آله هر گاه تندباد مى وزيد ، مى گفت : «بار خدايا! خير اين باد و خير آنچه در آن است و خير آنچه را كه براى آن فرستاده شده است ، از تو مى خواهم و از شرّ آن و شرّ آنچه در آن است و شرّ آنچه براى آن فرستاده شده است ، به تو پناه مى برم» .

الدعاء ، طبرانى_ به نقل از عثمان بن ابى العاص _: پيامبر خدا در مواقعى كه باد شمال شدّت مى گرفت ، مى گفت : «بار خدايا! از شرّ آنچه اين باد براى آن فرستاده شده است ، به تو پناه مى برم» .

.

ص: 478

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن شَرِّ الرّيحِ ومِن شَرِّ ما تَجيءُ بِهِ الرّيحُ ، ومِن ريحِ الشِّمالِ فَإِنَّهَا الرّيحُ العَقيمُ (1) . (2)

المعجم الكبير عن ابن عبّاس :كانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله إذا هاجَت ريحٌ استَقبَلَها بِوَجهِهِ ، وجَثا عَلى رُكبَتَيهِ ، ومَدَّ بِيَدَيهِ ، وقالَ : اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ خَيرَ هذِهِ الرّيحِ وخَيرَ ما اُرسِلَت بِهِ ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّها وشَرِّ ما اُرسِلَت بِهِ ، اللّهُمَّ اجعَلها رَحمَةً ولا تَجعَلها عَذابا ، اللّهُمَّ اجعَلها رِياحا (3) ولا تَجعَلها ريحا . (4)

الإمام عليّ عليه السلام :الرِّياحُ خَمسَةٌ ، مِنهَا العَقيمُ ، فَنَعوذُ بِاللّهِ مِن شَرِّها . (5)

الإمام الباقر عليه السلام :ما بَعَثَ اللّهُ عز و جل ريحا إلّا رَحمَةً أو عَذابا ، فَإِذا رَأَيتُموها فَقولوا : «اللّهُمَّ إنّا نَسأَ لُكَ خَيرَها وخَيرَ ما اُرسِلَت لَهُ ، ونَعوذُ بِكَ مِن شَرِّها وشَرِّ ما اُرسِلَت لَهُ» ، وكَبِّروا ، وَارفَعوا أصواتَكُم بِالتَّكبيرِ فَإِنَّهُ يَكسِرُها . (6)

الإمام الصادق عليه السلام :إذا هَبَّتِ الرِّياحُ فَأَكثِر مِنَ التَّكبيرِ ، وقُل : اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ خَيرَ ما هاجَت بِهِ الرِّياحُ وخَيرَ ما فيها ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّها وشَرِّ ما فيها ، اللّهُمَّ اجعَلها عَلَينا رَحمَةً وعَلَى الكافِرينَ عَذابا ، وصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ . (7)

.


1- .ريحٌ عقيم : لا تُلقح سحابا ولا شجرا (الصحاح : ج 5 ص 1989 «عقم») .
2- .المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 507 ح 3739 عن جابر ، مسند أبي يعلى : ج 3 ص 55 ح 2463 عن ابن عبّاس وفيه «الرسل» بدل «الريح» في الموضع الثاني وليس فيه ذيله ، كنز العمّال : ج 7 ص 831 ح 21582 .
3- .المواضع التي ذكر اللّه تعالى فيها إرسال الريح بلفظ الواحد فعبارة عن العذاب ، وكلّ موضع ذكر فيه بلفظ الجمع فعبارة عن الرّحمة (مفردات ألفاظ القرآن : ص 370 «روح») .
4- .المعجم الكبير : ج 11 ص 170 ح 11533 ، الدعاء للطبراني : ص 303 ح 977 وليس فيه «ومدّ بيديه» ، تاريخ بغداد : ج 7 ص 100 ، كنز العمّال : ج 7 ص 75 ح 18033 .
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 547 ح 1524 ، بحار الأنوار : ج 11 ص 353 ح 5 .
6- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 544 ح 1519 ، بحار الأنوار : ج 60 ص 6 ح 2 .
7- .مكارم الأخلاق : ج 2 ص 160 ح 2393 ، بحار الأنوار : ج 91 ص 336 ح 19 .

ص: 479

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! پناه مى برم به تو از شرّ باد و از شرّ آنچه باد آن را مى آورد و [نيز] از باد شمال ؛ چرا كه بادى سترون (1) است .

المعجم الكبير_ به نقل از ابن عبّاس _: پيامبر صلى الله عليه و آله هر گاه بادى بر مى خاست ، رو به سوى آن مى كرد و زانو مى زد و دستانش را به سوى آسمان بر مى داشت و مى گفت : «بار خدايا! خير اين باد و خير آنچه را براى آن فرستاده شده است ، از تو مى طلبم و از شرّ آن و شرّ آنچه براى آن فرستاده شده است ، به تو پناه مى برم . بار خدايا! آن را رحمت قرار ده و آن را عذاب قرار مده . بار خدايا! آن را بادها[ى رحمت ]قرار ده و باد [عذاب ]قرارش مده . (2)

امام على عليه السلام :بادها ، پنج گونه اند كه يكى از آنها سترون است . پس ، از شرّ آنها به خدا پناه مى بريم .

امام باقر عليه السلام :خداوند عز و جل هر بادى را كه مى فرستد ، يا رحمت است يا عذاب . پس هر گاه باد برخاست، بگوييد : «بار خدايا! خير آن را و خير آنچه را كه [اين باد ]براى آن فرستاده شده است ، از تو مى خواهيم و از شرّ آن و شرّ آنچه براى آن فرستاده شده است ، به تو پناه مى بريم» و «اللّه أكبر» بگوييد و صداهايتان را به تكبير ، بلند كنيد ؛ زيرا اين كار ، باد را مى شكند .

امام صادق عليه السلام :زمانى كه بادها وزيدن مى گيرند ، بسيار تكبير بگو و بگو : «بار خدايا! خير آنچه را بادها برايش برخاسته و خير آنچه را كه در آن است ، از تو مى خواهم و از شرّ آن و شرّ آنچه در آن است ، به تو پناه مى برم . بار خدايا! اين باد را براى ما رحمت و براى كافران ، عذاب گردان . درود خدا بر محمّد و خاندان محمّد باد» .

.


1- .باد سترون گويند ؛ چون نه ابرى را بارور مى كند و نه درختى را گلشن مى سازد .
2- .در قرآن ، هر جا كه خداوند متعال از فرستادن باد ، به لفظ مفرد ، ياد كرده ، عذاب را بيان كرده است ، و هر جا به صورت جمع (رياح) آورده ، رحمت را اراده كرده است (مفردات ألفاظ القرآن : ص 370) .

ص: 480

ك _ عِندَ سَماعِ صَوتِ بَعضِ الحَيَواناتِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا سَمِعتُم نُباحَ الكِلابِ ونَهيقَ الحُمُرِ بِاللَّيلِ ، فَتَعَوَّذوا بِاللّهِ ، فَإِنَّهُنَّ يَرَينَ ما لا تَرَونَ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا سَمِعتُم نُباحَ الكَلبِ ونَهيقَ الحَميرِ ، فَتَعَوَّذوا بِاللّهِ مِن الشَّيطانِ الرَّجيمِ ، فَإِنَّهُم يَرَونَ ولا تَرَونَ ، فَافعَلوا ما تُؤمَرونَ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :إيّاكُم وَالسَمَرَ (3) بَعدَ العِشاءِ الآخِرَةِ ، وإذا تَناهَقَتِ الحُمُرُ مِنَ اللَّيلِ ، فَاستَعيذوا بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا سَمِعتُم صِياحَ الدِّيَكَةِ ، فَاسأَ لُوا اللّهَ مِن فَضلِهِ ؛ فَإِنَّها رَأَت مَلَكا ، وإذا سَمِعتُم نَهيقَ الحِمارِ ، فَتَعَوَّذوا بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ ؛ فَإِنَّهُ رَأى شَيطانا . (5)

.


1- .سنن أبي داوود : ج 4 ص 327 ح 5103 ، الأدب المفرد : ص 361 ح 1234 و ص 360 ح 1233 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 7 ص 130 ح 2 كلّها عن جابر ، مسند أبي يعلى : ج 6 ص 10 ح 6227 عن أبي هريرة وزاد فيه «وصوت ديك» قبل «بالليل» وكلّها نحوه ، تاريخ أصبهان : ج 1 ص 194 الرقم 241 عن أبي بكرة ، كنز العمّال : ج 15 ص 420 ح 41661 .
2- .علل الشرايع : ص 583 ح 23 عن الإمام عليّ عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 65 ص 64 ح 21 .
3- .في بعض نسخ المصدر وكنز العمّال : «السهر» بدل «السمر» . والسَّمَرُ : هو الحديث بالليل (النهاية : ج 2 ص 400 «سمر») .
4- .المصنّف لعبد الرزّاق : ج 1 ص 563 ح 2139 ، حلية الأولياء : ج 3 ص 315 عن عطاء من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام وليس فيه صدره ، كنز العمّال : ج 7 ص 803 ح 21483 .
5- .صحيح البخاري : ج 3 ص 1202 ح 3127 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2092 ح 82 ، سنن أبي داوود : ج 4 ص 327 ح 5102 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 508 ح 3459 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 175 ح 8070 نحوه وكلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 12 ص 333 ح 35272 .

ص: 481

ك _ هنگام شنيدن بانگ برخى جانوران

ك _ هنگام شنيدن بانگ برخى جانورانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه عوعو سگان و عرعر خران را در شب شنيديد ، به خدا پناه ببريد ؛ زيرا اينها چيزهايى را مى بينند كه شما نمى بينيد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه عوعو سگ و عرعر خر را شنيديد ، از شيطانِ رانده شده ، به خدا پناه ببريد ؛ زيرا آنها مى بينند و شما نمى بينيد . پس دستورى را كه به شما داده مى شود ، انجام دهيد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از داستان سرايى در شب (شب نشينى) بعد از نماز خفتن بپرهيزيد و هر گاه در شب ، صداى عرعر خران بلند شد ، از شيطان به خدا پناه ببريد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه بانگ خروس را شنيديد ، خداى را از فضلش طلب كنيد ؛ چرا كه آن خروس، فرشته اى را ديده است ، و هر گاه عرعر الاغ را شنيديد ، از شيطان به خدا پناه ببريد ؛ چرا كه آن الاغ ، شيطانى را ديده است .

.

ص: 482

5 / 12تِلكَ الأَماكِنُأ _ عَرَفاتٌالإمام الصادق عليه السلام :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَقَفَ بِعَرَفاتٍ ، فَلَمّا هَمَّتِ الشَّمسُ أن تَغيبَ قَبلَ أن تَندَفِعَ (1) قالَ (2) : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الفَقرِ ومِن تَشَتُّتِ الأَمرِ ، ومِن شَرِّ ما يَحدُثُ بِاللَّيلِ وَالنَّهارِ ، أمسى ظُلمي مُستَجيرا بِعَفوِكَ ، وأمسى خَوفي مُستَجيرا بِأَمانِكَ ، وأمسى ذُلّي مُستَجيرا بِعِزِّكَ ، وأمسى وَجهِيَ الفاني مُستَجيرا بِوَجهِكَ الباقي ، يا خَيرَ مَن سُئِلَ ، ويا أجوَدَ مَن أعطى ، جَلِّلني بِرَحمَتِكَ ، وألبِسني عافِيَتَكَ ، وَاصرِف عَنّي شَرَّ جَميعِ خَلقِكَ . (3)

عنه عليه السلام :إذا وَقَفتَ بِعَرَفاتٍ ، فَاحمَدِ اللّهَ وهَلِّلهُ ، ومَجِّدهُ وأثنِ عَلَيهِ ، وكَبِّرهُ مِئَةَ تَكبيرَةٍ ، وَاقرَأ : «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» مِئَةَ مَرَّةٍ ، وتَخَيَّر لِنَفسِكَ مِنَ الدُّعاءِ ما أحبَبتَ ، وَاجتَهِد فَإِنَّهُ يَومُ دُعاءٍ ومَسأَلَةٍ ، وتَعَوَّذ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ ، فَإِنَّ الشَّيطانَ لَن يُذهِلَكَ (4) في مَوضِعٍ أحَبَّ إلَيهِ مِن أن يُذهِلَكَ في ذلِكَ المَوضِعِ . (5)

.


1- .اندفع : أي أسرع في سيره (الصحاح : ج 3 ص 1208 «دفع») .
2- .في قرب الإسناد : «دعا النبيّ صلى الله عليه و آله يوم عرفة حين غابت الشمس ، وكان آخر كلامه هذا الدعاء ، وهملت عيناه بالبكاء ثمّ قال : ...» .
3- .الكافي : ج 4 ص 464 ح 5 عن عبد اللّه بن ميمون ، قرب الإسناد : ص 21 ح 72 عن عبد اللّه بن ميمون عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، فلاح السائل : ص 383 ح 254 عن سلام بن أبي عمرة عن الإمام الباقر عليه السلام ، محاسبة النفس لابن طاووس : ص 30 ، عدّة الداعي : ص 253 كلاهما عن الإمام الباقر عليه السلام وكلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 99 ص 251 ح 5 .
4- .ذَهَلتُ عن الشّيء : نَسَيتُه وغفلت عنه (الصحاح : ج 4 ص 1702 «ذهل») .
5- .الكافي : ج 4 ص 464 ح 4 عن معاوية بن عمّار .

ص: 483

5 / 12 و اين چند مكان
الف _ عرفات

5 / 12و اين چند مكانالف _ عرفاتامام صادق عليه السلام :پيامبر خدا در عرفات ، وقوف كرد . خورشيد كه خواست غروب كند ، پيش از آن كه شتاب گيرد ، گفت : «بار خدايا ، من از فقر و از پراكندگى امور و از شرّ آنچه در شب و روز رخ مى دهد ، به تو پناه مى برم . امشب از ستم خويش ، به بخشش تو پناه مى برم . امشب از ترس خويش ، به امنيت تو پناه مى برم . امشب از خوارى خويش ، به عزّت تو پناه مى برم . امشب ، روى نيست شونده ام را به روى جاويدان تو پناه مى دهم . اى بهترين كسى كه از او درخواست مى شود! اى بخشنده ترين عطا كننده! مرا در پوشش رحمت خود قرار ده و جامه عافيتت را بر تن من بپوشان و گزند همه آفريدگانت را از من دور گردان» .

امام صادق عليه السلام :هر گاه در عرفات وقوف كردى ، خداى را بستاى و او را به يگانگى ياد كن و مجد و ثناى او بگو و صد مرتبه تكبير بگو و «قل هو اللّه احد» را صد بار بخوان و هر دعايى كه دوست داشتى ، براى خودت انتخاب كن و [در نيايش و عبادت] بكوش ؛ زيرا آن روز ، روز دعا و خواستن است ، و از شيطان به خدا پناه ببر ؛ زيرا شيطان در هيچ مكانى ، به اندازه آن مكان دوست ندارد كه از ياد خدا غافل گرداند .

.

ص: 484

الكافي عن هارون بن خارجة ، قال :سَمِعتُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام يَقولُ في آخِرِ كَلامِهِ حينَ أفاضَ (1) : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن أظلِمَ أو اُظلَمَ ، أو أقطَعَ رَحِما ، أو اُوذِيَ جارا . (2)

ب _ الكَعبَةُالإمام عليّ عليه السلام_ مِمّا كانَ يَقولُهُ إذا مَرَّ بِالرُّكنِ اليَمانِيِّ _: بِاسمِ اللّهِ وَاللّهُ أكبَرُ ، وَالسَّلامُ عَلى رَسولِ اللّهِ ورَحمَةُ اللّهِ وبَرَكاتُهُ ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الكُفرِ وَالفَقرِ وَالذُّلِّ ، ومَواقِفِ الخِزيِ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ ، رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنيا حَسَنَةً ، وفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً ، وقِنا عَذابَ النّارِ . (3)

الإمام الصادق عليه السلام_ مِن دُعائِهِ فِي الكَعبَةِ وهُوَ ساجِدٌ _: أعوذُ بِكَ اليَومَ فَأَعِذني ، وأستَجيرُ بِكَ فَأَجِرني ، وأستَعينُ بِكَ عَلَى الضَّرّاءِ فَأَعِنّي ، وأستَنصِرُكَ فَانصُرني ، وأتَوَكَّلُ عَلَيكَ فَاكفِني . (4)

عنه عليه السلام_ لِعَبدِ اللّهِ بنِ سِنانٍ _: إذا كُنتَ فِي الطَّوافِ السّابِعِ فَائتِ المُتَعَوَّذَ (5) ، وهُوَ إذا قُمتَ في دُبُرِ الكَعبَةِ حِذاءَ البابِ ، فَقُل : «اللّهُمَّ ، البَيتُ بَيتُكَ ، وَالعَبدُ عَبدُكَ ، وهذا مَقامُ العائِذِ بِكَ مِنَ النّارِ ، اللّهُمَّ مِن قِبَلِكَ الرَّوحُ (6) وَالفَرَجُ» ، ثُمَّ استَلِمِ الرُّكنَ اليَمانِيَّ ، ثُمَّ ائتِ الحَجَرَ فَاختِم بِهِ . (7)

.


1- .الإفاضة : يفيض من مِنى إلى مكّة فيطوف ، أفاض القوم : إذا اندفعوا فيه (النهاية : ج 3 ص 485 «فيض») .
2- .الكافي : ج 4 ص 467 ح 3 .
3- .كنز العمّال : ج 5 ص 172 ح 12503 عن الأزرقي .
4- .تهذيب الأحكام : ج 5 ص 277 ح 946 عن ذريح ، مصباح المتهجّد : ص 706 ح 785 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام .
5- .قال العلّامة المجلسي قدس سره : «المتعوَّذ» اسم مكان سمّي الملتزم به ؛ لأنّه يتعوَّذ عنده من النار ، والمُستجار ؛ لأنّه يطلب عنده الإجارة من العذاب ، والروح والراحة والرحمة (مرآة العقول : ج 18 ص 27 ح 3) .
6- .رَوحُ اللّه : أي فرجه ورحمته ، والرَّوح : التّنفُّس ، وقد أراح الإنسان إذا تنفّسَ (مفردات ألفاظ القرآن : ص 369 «روح») .
7- .الكافي : ج 4 ص 410 ح 3 ، تهذيب الأحكام : ج 5 ص 107 ح 347 كلاهما عن عبد اللّه بن سنان .

ص: 485

ب _ كعبه

الكافى_ به نقل از هارون بن خارجه _: شنيدم امام صادق عليه السلام در آخرين سخنش به هنگام كوچيدن [از منا به سوى مكّه ]مى گويد : «بار خدايا! به تو پناه مى برم از اين كه ستم كنم يا به من ستم شود ، يا رشته خويشاوندى را ببُرم ، يا همسايه اى را بيازارم» .

ب _ كعبهامام على عليه السلام_ از سخنانى كه هنگام گذر بر ركن يمانى مى فرمود _: به نام خدا ، و خدا ، برتر از توصيف است . درود و رحمت و بركات خدا بر پيامبر خدا باد . بار خدايا! از كفر و فقر و خوارى و از جايگاه هاى رسوايى در دنيا و آخرت ، به تو پناه مى برم . پروردگارا! به ما در دنيا نيكى ، و در آخرت هم نيكى ، ارزانى دار و ما را از عذاب آتش ، محافظت فرما .

امام صادق عليه السلام_ از دعاى ايشان در كعبه در حال سجده _:بار خدايا! امروز به تو پناه مى آورم . پس پناهم ده . و از تو حمايت مى خواهم . پس حمايتم كن . و در برابر سختى ، از تو كمك مى جويم . پس كمكم كن . و از تو يارى مى طلبم . پس يارى ام ده . و بر تو توكّل مى كنم . پس برايم كارسازى كن .

امام صادق عليه السلام_ به عبد اللّه بن سنان _: در طواف هفتم ، نزد مُتعوَّذ (1) (يعنى همان جايى كه پشت كعبه و رو به روى درِ آن است) برو و بگو : «بار خدايا ! اين خانه ، خانه تو و اين بنده ، بنده تو و اين جا ، جايگاه پناه بردن از آتش به توست . بار خدايا! رحمت و گشايش ، از جانب توست» . سپس ركن يمانى را لمس كن و آن گاه كنار حجر [الأسود] برو و [طوافت را ]در آن جا پايان ده .

.


1- .مجلسى رحمه الله مى گويد : «مُتَعَوَّذ» نام ديگر مكان «ملتزَم» است و چون در آن محل ، از آتش دوزخ به خدا پناه برده مى شود ، به آن «متعوَّذ (جايگاه پناه بردن)» گفته اند . «مُستجار» هم به آن گفته اند ؛ چون در آن محل ، از عذاب ، پناهندگى خواسته مى شود . (مرآة العقول : ج 18 ص 27 ح 3)

ص: 486

عنه عليه السلام :إذا فَرَغتَ مِن طَوافِكَ ، وبَلَغتَ مُؤَخَّرَ الكَعبَةِ _ وهُوَ بِحِذاءِ المُستَجارِ دونَ الرُّكنِ اليَمانِيِّ بِقَليلٍ _ فَابسُط يَدَيكَ عَلَى البَيتِ ، وألصِق بَطنَكَ وخَدَّكَ بِالبَيتِ ، وقُل : «اللّهُمَّ ، البَيتُ بَيتُكَ ، وَالعَبدُ عَبدُكَ ، وهذا مَكانُ العائِذِ بِكَ مِنَ النّارِ» ، ثُمَّ أقِرَّ لِرَبِّكَ بِما عَمِلتَ ، فَإِنَّهُ لَيسَ مِن عَبدٍ مُؤمِنٍ يُقِرُّ لِرَبِّهِ بِذُنوبِهِ في هذَا المَكانِ ، إلّا غَفَرَ اللّهُ لَهُ إن شاءَ اللّهُ ... ثُمَّ تَستَجيرُ بِاللّهِ مِنَ النّارِ ، وتَخَيَّرُ لِنَفسِكَ مِنَ الدُّعاءِ . (1)

ج _ المَسجِدُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا دَخَلَ العَبدُ المَسجِدَ وقالَ : «أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ» ، قالَ الشَّيطانُ الرَّجيمُ : كَسَرَ ظَهري ، وكَتَبَ اللّهُ لَهُ بِها عِبادَةَ سَنَةٍ . وإذا خَرَجَ مِنَ المَسجِدِ وقالَ مِثلَ ذلِكَ ، كَتَبَ اللّهُ لَهُ بِكُلِّ شَعرَةٍ عَلى بَدَنِهِ مِئَةَ حَسَنَةٍ ، ورَفَعَ لَهُ مِئَةَ دَرَجَةٍ . (2)

جامع الأخبار :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا دَخَلَ المَسجِدَ يَضَعُ رِجلَهُ اليُمنى ويَقولُ : «بِاسمِ اللّهِ وعَلَى اللّهِ تَوَكَّلتُ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» ، وإذا خَرَجَ يَضَعُ رِجلَهُ اليُسرى ويَقولُ : «بِاسمِ اللّهِ ، أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ» . ثُمَّ قالَ : يا عَلِيُّ ، مَن دَخَلَ المَسجِدَ وقالَ كَما قُلتُ ، تَقَبَّلَ اللّهُ [ صَلاتَهُ] (3) . (4)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ مِمّا كانَ يَقولُهُ إذا دَخَلَ المَسجِدَ _: أعوذُ بِاللّهِ العَظيمِ ، وبِوَجهِهِ الكَريمِ ، وسُلطانِهِ القَديمِ ، مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ . (5)

.


1- .الكافي : ج 4 ص 411 ح 5 عن معاوية بن عمّار .
2- .جامع الأخبار : ص 176 ح 418 ، بحار الأنوار : ج 84 ص 26 ح 19 .
3- .أثبتنا ما بين المعقوفين من بحار الأنوار .
4- .جامع الأخبار : ص 175 ح 417 ، بحار الأنوار : ج 84 ص 26 ح 19 .
5- .سنن أبي داوود : ج 1 ص 127 ح 466 ، تفسير ابن كثير : ج 6 ص 70 ، تفسير القرطبي : ج 12 ص 273 كلّها عن عبد اللّه بن عمرو ، كنز العمّال : ج 7 ص 61 ح 17961 .

ص: 487

ج _ مسجد

امام صادق عليه السلام :چون از طوافت آسوده گشتى و به انتهاى كعبه (يعنى جايى كه رو به روى مستجار و اندكى قبل از ركن يمانى است) رسيدى ، دستانت را بگشاى و بر خانه بگذار و شكم و گونه ات را به خانه بچسبان و بگو : «بار خدايا! اين خانه ، خانه تو و اين بنده ، بنده توست و اين جا ، جايگاه پناه بردن از آتش به توست» . سپس به كارهايى (گناهانى) كه كرده اى ، در پيشگاه پروردگارت اعتراف كن ؛ زيرا هيچ بنده مؤمنى نيست كه در اين مكان به گناهان خود در پيشگاه پروردگارش اعتراف كند ، مگر آن كه خداوند ، او را مى آمرزد ، إن شاء اللّه ... . سپس از آتش ، به خدا پناه ببر و هر دعايى خواستى ، براى خودت بكن .

ج _ مسجدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه بنده وارد مسجد شود و بگويد : «از شيطانِ رانده شده ، به خدا پناه مى برم» ، شيطانِ رانده شده مى گويد : «كمرم را شكست» و خداوند به ازاى آن ، برايش عبادت يك سال را مى نويسد ، و چون در هنگام خارج شدن از مسجد نيز همين را بگويد ، خداوند به تعداد هر موى بدنش ، [ثواب] صد كار نيك برايش مى نويسد و مقامش را صد درجه بالا مى برد .

جامع الأخبار :پيامبر خدا هر گاه وارد مسجد مى شد ، نخست پاى راستش را داخل مى گذاشت و مى فرمود : «به نام خدا . به خدا توكّل كردم و هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا» و هر گاه از مسجد خارج مى شد ، پاى چپش را بيرون مى گذاشت و مى فرمود : «به نام خدا . از شيطانِ رانده شده ، به خدا پناه مى برم » . سپس فرمود : «اى على! هر كس وارد مسجد شود و آنچه را من گفتم ، بگويد ، خداوند [نمازش را ]مى پذيرد» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ هنگام وارد شدن به مسجد _: به خداى بزرگ و به روى گرامى او و سلطنت ازلى اش پناه مى برم از شيطانِ رانده شده .

.

ص: 488

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ أحَدَكُم إذا أرادَ أن يَخرُجَ مِنَ المَسجِدِ تَداعَت (1) جُنودُ إبليسَ وأجلَبَت (2) ، وَاجتَمَعَت كَما تَجتَمِعُ النَّحلُ عَلى يَعسوبِها ، فَإِذا قامَ أحَدُكُم عَلى بابِ المَسجِدِ ، فَليَقُل : «اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن إبليسَ وجُنودِهِ» فَإِنَّهُ إذا قالَها لَم يَضُرَّهُ . (3)

د _ الحَمّامُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :نِعمَ البَيتُ يَدخُلُهُ المُسلِمُ بَيتُ الحَمّامِ ، وذاكَ أنَّهُ إذا دَخَلَهُ _ يَعني _ سَأَلَ اللّهَ الجَنَّةَ ، وَاستَعاذَ بِاللّهِ مِنَ النّارِ . (4)

الإمام الصادق عليه السلام_ فيما يُقالُ عِندَ دُخولِ الحَمّامِ _: إذا دَخَلتَ البَيتَ الأَوَّلَ فَقُل : «اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن شَرِّ نَفسي وأستَعيذُ بِكَ مِن أذاهُ» ... وإذا دَخَلتَ البَيتَ الثّالِثَ فَقُل : «نَعوذُ بِاللّهِ مِنَ النّارِ ونَسأَ لُهُ الجَنَّةَ» تُرَدِّدُها إلى وَقتِ خُروجِكَ . 5

.


1- .تَدَاعت عليكم : أي اجتمعوا ودعا بعضهم بعضا (النهاية : ج 2 ص 120 «دعا») .
2- .أجلب عليه : إذا صاح به واستحثّه (النهاية : ج 1 ص 282 «جلب») .
3- .عمل اليوم والليلة لابن السنّي : ص 59 ح 155 ، الأذكار للنووي : ص 38 كلاهما عن أبي اُمامة ، كنز العمّال : ج 7 ص 660 ح 20786 .
4- .تاريخ دمشق : ج 8 ص 188 ح 2158 ، تفسير القرطبي : ج 12 ص 225 كلاهما عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 9 ص 393 ح 26644 .

ص: 489

د _ گرمابه

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه يكى از شما بخواهد از مسجد خارج شود ، سپاهيان ابليس يكديگر را فرا مى خوانند و هياهو به راه مى اندازند و همچون زنبوران عسل كه بر گرد ملكه خود گرد مى آيند ، گرد مى آيند . بنا بر اين ، هر گاه يكى از شما بر درِ مسجد رسيد ، بگويد : «بار خدايا! از ابليس و سپاهيانش ، به تو پناه مى برم» ؛ چون با گفتن آن ، ابليس به او گزندى نخواهد رساند .

د _ گرمابهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خوب خانه اى است حمّام براى مسلمان كه وارد آن مى شود ؛ چون هر گاه وارد آن مى شود ، از خداوندْ بهشت مى طلبد و از آتش ، به خدا پناه مى بَرد!

امام صادق عليه السلام_ آنچه هنگام وارد شدن به حمّام گفته مى شود _: چون به خانه اوّل [كه ظاهرا رختكن است ]در آمدى ، بگو : «بار خدايا! از شرّ نفْسم به تو پناه مى برم ، و به تو پناه مى برم از اين كه آزارش دهم» ... و چون به خانه سوم در آمدى ، بگو : «از آتش ، به خدا پناه مى بريم و از او بهشت مى طلبيم» و تا هنگام بيرون رفتن ، اين را تكرار مى كنى . (1)

.


1- .در كتاب التعريف صفوانى آمده است : هرگاه خواستى وارد حمّام شوى ، بگو : «به نام خدا و به يارى خدا ، و هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا . بار خدايا! مرا از گرما و رنج آن در پناه خود بدار ، و مرا از گناهانم پاك گردان ، چنان كه چرك مرا در اين جا مى زدايى ، اى پروردگار جهانيان» . و هنگام در آوردن لباس هايت بگو : «بار خدايا! برهنگى (/عيب) مرا بپوشان و بر من پرده افكن و از گناهان ، برهنه ام ساز . اى مهربان ترين مهربانان!» و چون وارد شدى ، در خانه ميانى ، اندكى بنشين ؛ زيرا براى سلامت تن ، مفيدتر است ، و بر دو پايت منشين و رو به ديوار كن ، و محلّى را كه مى خواهى در آن جا بنشينى ، ابتدا بشوى و چون وارد گرم خانه شدى ، بگو : «از خشم خدا ، به خدا پناه مى برم . بار خدايا! از آتش و هر گفتار و كردارى كه به آتش نزديك مى گرداند ، به تو پناه مى برم» .

ص: 490

ه _ السّوقُرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ مِمّا كانَ يَقولُهُ إذا دَخَلَ السّوقَ _: اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ مِن خَيرِ هذَا السّوقِ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الكُفرِ وَالفُسوقِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله_ أيضا _: بِاسمِ اللّهِ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ خَيرَ هذِهِ السّوقِ وخَيرَ ما فيها ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّها وشَرِّ ما فيها ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن اُصيبَ فيها يَمينا فَاجِرَةً ، أو صَفقَةً خاسِرَةً . (2)

الغارات عن النعمان بن سعد :كانَ [ الإِمامُ عَلِيٌّ عليه السلام ] يَخرُجُ إلَى السّوقِ ومَعَهُ الدِّرَّةُ (3) ، فَيَقولُ : إنّي أعوذُ بِكَ مِن الفُسوقِ ، ومِن شَرِّ هذِهِ السّوقِ . (4)

كتاب من لا يحضره الفقيه عن سدير :قالَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام : يا أبَا الفَضلِ ، أما لَكَ فِي السّوقِ مَكانٌ تَقعُدُ فيهِ تُعامِلُ النّاسَ ؟ قالَ : قُلتُ : بَلى . قالَ : اِعلَم أنَّهُ ما مِن رَجُلٍ يَغدو ويَروحُ إلى مَجلِسِهِ وسوقِهِ فَيَقولُ حينَ يَضَعُ رِجلَهُ فِي السّوقِ : «اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ خَيرَها وخَيرَ أهلِها ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّها وشَرِّ أهلِها» إلّا وَكَّلَ اللّهُ عز و جل بِهِ مَن يَحفَظُهُ ويَحفَظُ عَلَيهِ حَتّى يَرجِعَ إلى مَنزِلِهِ ، فَيَقولُ لَهُ : قَد أجَرتُكَ مِن شَرِّها وشَرِّ أهلِها يَومَكَ هذا . فَإِذا جَلَسَ مَكانَهُ حينَ يَجلِسُ فَيَقولُ : «أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ وَحدَهُ لا شَريكَ لَهُ ، وأشهَدُ أنَّ مُحَمَّدا عَبدُهُ ورَسولُهُ صلى الله عليه و آله ، اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ مِن فَضلِكَ حَلالاً طَيِّبا ، وأعوذُ بِكَ مِن أن أظلِمَ أو اُظلَمَ ، وأعوذُ بِكَ مِن صَفقَةٍ خاسِرَةٍ ، ويَمينٍ كاذِبَةٍ» فَإِذا قالَ ذلِكَ ، قالَ المَلَكُ المُوَكَّلُ : أبشِر فَما في سوقِكَ اليَومَ أحَدٌ أوفَرُ نَصيبا مِنكَ ، وسَيَأتيكَ ما قَسَمَ اللّهُ لَكَ مُوَفَّرا حَلالاً طَيِّبا مُبارَكا فيهِ . (5)

.


1- .المعجم الأوسط : ج 5 ص 371 ح 5589 ، الدعاء للطبراني : ص 252 ح 794 كلاهما عن بريدة ؛ مستدرك الوسائل : ج 13 ص 265 ح 15309 نقلاً عن القطب الراوندي في لبّ اللّباب .
2- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 723 ح 1977 ، المعجم الكبير : ج 2 ص 21 ح 1157 ، المعجم الأوسط : ج 5 ص 354 ح 5534 ، الدعاء للطبراني : ص 252 ح 795 كلّها عن بريدة ، كنز العمّال : ج 7 ص 149 ح 18456 .
3- .الدِّرَّةُ : السَّوط (المصباح المنير : ص 192 «درر») .
4- .الغارات : ج 1 ص 114 ، بحار الأنوار : ج 103 ص 102 ح 46 .
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 200 ح 3754 ، الكافي : ج 5 ص 155 ح 1 وليس فيه «وأعوذ بك من شرّها وشرّ أهلها» نحوه .

ص: 491

ه _ بازار

ه _ بازارپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ از دعاهايى كه هنگام وارد شدن به بازار مى خواند _: بار خدايا! خير اين بازار را از تو درخواست مى كنم و از كفر و گناه ، به تو پناه مى برم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ از دعاهايى كه هنگام وارد شدن به بازار مى خواند _: به نام خدا . بار خدايا! خير اين بازار و خير آنچه را در آن است ، از تو مى خواهم و از شرّ آن و شرّ آنچه در آن است ، به تو پناه مى برم . بار خدايا! به تو پناه مى برم از اين كه در اين جا مرتكب سوگند دروغ ، يا دچار معامله اى زيانمند شوم .

الغارات_ به نقل از نعمان بن سعد _: [امام على عليه السلام ] شلّاق در دست ، به بازار مى رفت و مى فرمود : «از گناه و از بدى اين بازار ، به تو پناه مى برم» .

كتاب من لا يحضره الفقيه_ به نقل از سدير _: امام باقر عليه السلام فرمود : «اى ابا فضل! آيا در بازار ، جايى ندارى كه در آن بنشينى و با مردم ، داد و ستد كنى؟ گفتم : چرا . فرمود : «بدان كه هر كس به دكان و بازارش رفت و آمد كند و هنگامى كه وارد بازار شد ، بگويد : بار خدايا! خيرِ اين بازار و خيرِ اهل آن را از تو درخواست مى كنم و از شرّ آن و شرّ اهلش به تو پناه مى برم ، خداوند عز و جل كسى را بر او مى گمارد تا از وى محافظت كند تا به منزلش باز گردد ، و به او مى فرمايد : من امروز ، تو را از شرّ اين بازار و شرّ اهل آن ، در پناه خود داشتم . و هنگامى كه در دكان خود نشست ، بگويد : گواهى مى دهم كه معبودى جز خدا نيست و يگانه و بى انباز است و گواهى مى دهم كه محمّد ، بنده و فرستاده اوست . بار خدايا! از فضل تو ، روزى حلال و پاك مى طلبم و از اين كه ستم كنم يا ستم ببينم ، به تو پناه مى برم ، و از معامله زيانمند و سوگند دروغ خوردن ، به تو پناه مى برم . هر گاه اين را گفت ، فرشته گماشته بر او مى گويد : مُژده ات باد كه امروز در بازار ، هيچ كس پُربهره تر از تو نخواهد بود و آنچه خدا برايت قسمت كرده ، به وفور و حلال و پاك و بابركت ، به تو خواهد رسيد!» .

.

ص: 492

الإمام الصادق عليه السلام :مَن دَخَلَ سوقا فَقالَ : «أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ ، وأنَّ مُحَمَّدا عَبدُهُ ورَسولُهُ ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الظُّلمِ وَالمَأثَمِ وَالمَغرَمِ (1) » كَتَبَ اللّهُ لَهُ مِنَ الحَسَناتِ عَدَدَ مَن فيها مِن فَصيحٍ وأعجَمَ . (2)

عنه عليه السلام :إذا دَخَلتَ سوقَكَ فَقُل : اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ مِن خَيرِها وخَيرِ أهلِها ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّها وشَرِّ أهلِها ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن أن أظلِمَ أو اُظلَمَ ، أو أبغِيَ أو يُبغى عَلَيَّ ، أو أعتَدِيَ أو يُعتَدى عَلَيَّ ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن شَرِّ إبليسَ وجُنودِهِ ، وشَرِّ فَسَقَةِ العَرَبِ وَالعَجَمِ ، وحَسبِيَ اللّهُ لا إلهَ إلّا هُوَ ، عَلَيهِ تَوَكَّلتُ وهُوَ رَبُّ العَرشِ العَظيمِ . (3)

و _ الخَلاءُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ هذِهِ الحُشوشَ (4) مُحتَضَرَةٌ ، فَإِذا أتى أحَدُكُمُ الخَلاءَ فَليَقُل : أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الخُبُثِ وَالخَبائِثِ . (5)

.


1- .المَغْرَمُ : كالغُرْم وهو الدَّين (النهاية : ج 3 ص 363 «غرم») .
2- .الأمالي للطوسي : ص 145 ح 238 عن محمّد بن عثمان بن زيد بن بكّار بن الوليد الجهني ، بحار الأنوار : ج 76 ص 173 ح 3 .
3- .الكافي : ج 5 ص 156 ح 2 ، تهذيب الأحكام : ج 7 ص 9 ح 32 كلاهما عن معاوية بن عمّار .
4- .الحُشُوش : يعني الكُنُف ومواضع قضاء الحاجة ، الواحد حَشّ (النهاية : ج 1 ص 390 «حشش») .
5- .سنن أبي داوود : ج 1 ص 2 ح 6 ، سنن ابن ماجة : ج 1 ص 108 ح 296 ، مسند ابن حنبل : ج 7 ص 79 ح 19306 وليس فيهما «الخلاء» و ص 87 ح 19351 ، صحيح ابن حبّان : ج 4 ص 253 ح 1406 كلّها عن زيد بن أرقم ، كنز العمّال : ج 9 ص 350 ح 26389 .

ص: 493

و _ مستراح

امام صادق عليه السلام :هر كس به بازارى در آيد و بگويد : «گواهى مى دهم كه معبودى جز خدا نيست و محمّد ، بنده او و فرستاده اوست . بار خدايا! از ستم و گناه و بدهكارى ، به تو پناه مى برم» ، خداوند به شمار هر كه در آن بازار است ، از عرب و غير عرب، برايش نيكى مى نويسد .

امام صادق عليه السلام :هر گاه به بازارى در آمدى ، بگو : «بار خدايا! خير آن و خير اهل آن را از تو مى طلبم و از شرّ آن و شرّ اهلش به تو پناه مى آورم . بار خدايا! به تو پناه مى برم از اين كه ظلم كنم يا به من ظلم شود ، سركشى كنم يا به من سركشى شود ، تعدّى كنم يا بر من تعدّى شود . بار خدايا! از شرّ ابليس و لشكريانش و از شرّ بزهكاران عرب و غير عرب ، به تو پناه مى آورم . خدايى كه جز او معبودى نيست ، مرا بس است . بر او توكّل كردم ، كه او پروردگار عرش بزرگ است» .

و _ مستراحپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اين جايگاه هاى قضاى حاجت ، حضورگاه [جن و شياطين]اند . بنا بر اين، هرگاه كسى از شما به مستراح رفت ، بگويد : «از شياطين پليد نر و ماده، به خدا پناه مى برم» .

.

ص: 494

صحيح البخاري عن أنس :كانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله إذا دَخَلَ الخَلاءَ قالَ : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الخُبُثِ وَالخَبائِثِ . (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا يَعجِز أحَدُكُم إذا دَخَلَ مِرفَقَهُ (2) أن يَقولَ : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الرِّجسِ النَّجِسِ ، الخَبيثِ المُخبِثِ ، الشَّيطانِ الرَّجيمِ . (3)

كتاب من لا يحضره الفقيه :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا أرادَ دُخولَ المُتَوَضَّأِ (4) قالَ : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الرِّجسِ النَّجِسِ ، الخَبيثِ المُخبِثِ ، الشَّيطانِ الرَّجيمِ ، اللّهُمَّ أمِط (5) عَنِّي الأَذى ، وأعِذني مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ . (6)

الكافي عن أبي اُسامة :كُنتُ عِندَ أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام فَسَأَلَهُ رَجُلٌ مِنَ المُغيرِيَّةِ (7) عَن شَيءٍ مِنَ السُّنَنِ فَقالَ : ما مِن شَيءٍ يَحتاجُ إلَيهِ أحَدٌ مِن وُلدِ آدَمَ إلّا وقَد جَرَت فيهِ مِنَ اللّهِ ومِن رَسولِهِ سُنَّةٌ ، عَرَفَها مَن عَرَفَها وأنكَرَها مَن أنكَرَها . فَقالَ رَجُلٌ : فَمَا السُّنَّةُ في دُخولِ الخَلاءِ ؟ قالَ : تَذكُرُ اللّهَ ، وتَتَعَوَّذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ . (8)

.


1- .صحيح البخاري : ج 1 ص 66 ح 142 و ج 5 ص 2330 ح 5963 ، سنن الترمذي : ج 1 ص 11 ح 6 ، سنن النسائي : ج 1 ص 20 ، سنن ابن ماجة : ج 1 ص 109 ح 298 ، كنز العمّال : ج 7 ص 44 ح 17873 .
2- .مرافق الدار : من المغتسل والكنيف ونحوه (لسان العرب : ج 10 ص 118 «رفق») .
3- .سنن ابن ماجة : ج 1 ص 109 ح 299 ، المعجم الكبير : ج 8 ص 210 ح 7849 ، الدعاء للطبراني : ف ص 134 ح 366 كلّها عن أبي اُمامة و ح 365 عن أنس ، كنز العمّال : ج 9 ص 352 ح 26405 ؛ الكافي : ج 3 ص 16 ح 1 ، تهذيب الأحكام : ج 1 ص 25 ح 63 كلاهما عن معاوية بن عمّار عن الإمام الصادق عليه السلام وص 351 ح 1038 عن أبي بصير عن أحدهما عليهماالسلاموكلّها نحوه .
4- .المتوضَّأ : الكنيف والمستراح (مجمع البحرين : ج 3 ص 1945 «وضأ») .
5- .في المصدر : «أمت» ، والتصويب من المصادر الاُخرى . قال الفيّومي : ماطَ : تَباعَدَ ، وأماطَهُ غيرُهُ ، ومنه إماطَةُ الأذى عن الطريق ؛ وهي التنحية (المصباح المنير : ص 587 «ميط») .
6- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 23 ح 37 ، مسند زيد : ص 76 ، دعائم الإسلام : ج 1 ص 104 كلاهما عن الإمام عليّ عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 80 ص 193 ح 51 .
7- .المُغيريَّة : هم أصحاب المغيرة بن سعيد العجلي ، ادّعى أنّ الإمام بعد محمّد بن عليّ بن الحسين عليهم السلام محمّد بن عبد اللّه بن الحسن ، وكان المغيرة مولى لعبد اللّه بن خالد القصري (هامش المصدر) .
8- .الكافي : ج 3 ص 69 ح 3 ، علل الشرايع : ص 276 ح 4 ، المحاسن : ج 1 ص 433 ح 1004 ، بحار الأنوار : ج 80 ص 164 ح . 4

ص: 495

صحيح البخارى_ به نقل از اَنَس _: پيامبر صلى الله عليه و آله هر گاه وارد مستراح مى شد ، مى گفت : «بار خدايا! از شيطان هاى پليد نر و ماده ، به تو پناه مى آورم» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه يكى از شما به آبريزگاه رفت ، از اين كه بگويد : «بار خدايا! از آلوده ناپاكِ پليدِ پليدگر ، شيطانِ رانده شده به تو پناه مى برم» ، سستى نكند .

كتاب من لا يحضره الفقيه :پيامبر خدا هر گاه مى خواست به آبريزگاه وارد شود ، مى گفت : «بار خدايا! از آلوده ناپاكِ پليدِ پليدگر ، شيطان رانده شده ، به تو پناه مى برم . بار خدايا! آزار [نجاست] را از من دور گردان ، و مرا از شيطانِ رانده شده ، در پناه خود دار» .

الكافى_ به نقل از ابو اسامه _: در خدمت امام صادق عليه السلام بودم كه مردى از مُغيريان (1) در باره پاره اى آداب ، از ايشان سؤال كرد . فرمود : «هيچ چيزى نيست كه فردى از افراد آدمى به آن نياز داشته باشد ، مگر آن كه آدابى از جانب خدا و پيامبرش در باره آن وارد شده است . برخى ، آنها را مى دانند و برخى نمى دانند» . مردى گفت : آداب وارد شدن به آبريزگاه چيست؟ فرمود : «[اين كه] خدا را ياد كنى و از شيطان رانده شده ، به خدا پناه ببرى» .

.


1- .مغيريان ، به ياران مغيرة بن سعد عجلى ، هم پيمان عبد اللّه بن خالد قصرى ، گفته مى شود . او مدّعى بود كه پس از امام باقر عليه السلام ، محمّد بن عبد اللّه بن حسن ، امام است .

ص: 496

الإمام الصادق عليه السلام :مَن كَثُرَ عَلَيهِ السَّهوُ فِي الصَّلاةِ ، فَليَقُل إذا دَخَلَ الخَلاءَ : بِاسمِ اللّهِ وبِاللّهِ ، أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الرِّجسِ النَّجِسِ ، الخَبيثِ المُخبِثِ ، الشَّيطانِ الرَّجيمِ . (1)

.


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 25 ح 42 .

ص: 497

امام صادق عليه السلام :هر كه در نمازْ زياد سهو مى كند ، بايد هنگامى كه وارد آبريزگاه مى شود ، بگويد : «به نام خدا و به يارى خدا . از آلوده ناپاك و پليدِ پليدگر ، شيطانِ رانده شده ، به خدا پناه مى برم» .

.

ص: 498

الفَصلُ السّادِسُ : الاستعاذات المأثورة6 / 1الاِستِعاذاتُ المَأثورَةُ عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آلهرسول اللّه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن زَوالِ نِعمَتِكَ ، وَتَحَوُّلِ عافِيَتِكَ ، وفُجاءَةِ نَقِمَتِكَ ، وجَميعِ سَخَطِكَ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله_ مِمّا دَعا بِهِ فِي السُّجودِ لَيلاً _: أعوذُ بِعَفوِكَ مِن عُقوبَتِكَ ، وأعوذُ بِرِضاكَ مِن سَخَطِكَ ، وأعوذُ بِرَحمَتِكَ مِن نَقِمَتِكَ ، وأعوذُ بِكَ مِنكَ ، لا أبلُغُ مَدحَكَ وَالثَّناءَ عَلَيكَ ، أنتَ كَما أثنَيتَ عَلى نَفسِكَ ، أستَغفِرُكَ وأتوبُ إلَيكَ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الهَمِّ ، وَالكَسَلِ ، وعَذابِ القَبرِ . (3)

.


1- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2097 ح 96 ، سنن أبي داوود : ج 2 ص 91 ح 1545 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 4 ص 463 ح 7955 ، الأدب المفرد : ص 205 ح 685 كلّها عن عبد اللّه بن عمر ، كنز العمّال : ج 2 ص 180 ح 3634 .
2- .الكافي : ج 3 ص 324 ح 12 عن أبي بصير عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 22 ص 245 ح 14 ؛ سنن الترمذي : ج 5 ص 561 ح 3566 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 208 ح 751 كلاهما عن عبد الرحمن بن الحارث عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، صحيح ابن حبّان : ج 5 ص 258 ح 1932 عن عائشة وكلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 1 ص 486 ح 2131 .
3- .سنن الترمذي : ج 5 ص 528 ح 3503 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 715 ح 1954 كلاهما عن مسلم بن أبي بكرة ، كنز العمّال : ج 2 ص 203 ح 3763 .

ص: 499

فصل ششم: پناه خواهى هاى نقل شده از اهل بيت عليهم السلام

6 / 1 پناه خواهى هاى نقل شده از پيامبر صلى الله عليه و آله

فصل ششم: پناه خواهى هاى نقل شده از اهل بيت6 / 1پناه خواهى هاى نقل شده از پيامبر صلى الله عليه و آلهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! از زوال نعمتت ، و از دست رفتن عافيتت ، و فرود آمدن ناگهانى كيفرت ، و همه ناخشنودى ات ، به تو پناه مى برم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ از دعاى ايشان در سجده هاى نماز شب _: از كيفر تو ، به گذشتت پناه مى برم ، از ناخشنودى تو ، به خشنودى ات پناه مى برم ، از انتقام تو ، به رحمتت پناه مى برم ، از تو ، به خود تو پناه مى برم . از عهده ستايش و ثناى تو برنمى آيم . تو چنانى كه خود ، در ثناى خويش گفته اى . از تو آمرزش مى طلبم و به درگاه تو ، باز مى آيم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! از اندوه [و نگرانى] و تنبلى و عذاب قبر ، به تو پناه مى برم .

.

ص: 500

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الكَسَلِ ، وَالهَرَمِ ، وفِتنَةِ الصَّدرِ ، وعَذابِ القَبرِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الكَسَلِ ، وَالهَرَمِ ، وَالجُبنِ ، وَالبُخلِ ، وفِتنَةِ الدَّجّالِ ، وعَذابِ القَبرِ . (2)

سنن النسائي عن عمر :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَتَعَوَّذُ مِن خَمسٍ : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الجُبنِ ، وَالبُخلِ ، وسوءِ العُمُرِ ، وفِتنَةِ الصَّدرِ ، وعَذابِ القَبرِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الكُفرِ وَالفَقرِ ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن عَذابِ القَبرِ ، لا إلهَ إلّا أنتَ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الفَقرِ ، وعَذابِ القَبرِ ، وفِتنَةِ المَحيا ، وفِتنَةِ المَماتِ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الشَّكِّ بَعدَ اليَقينِ ، وأعوذُ بِكَ مِن مُقارَنَةِ الشَّياطينِ ، وأعوذُ بِكَ مِن عَذابِ يَومِ الدّينِ . (6)

.


1- .المعجم الكبير : ج 12 ص 84 ح 12614 عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 2 ص 206 ح 3781 .
2- .سنن النسائي : ج 8 ص 257 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 400 ح 13074 و ص 409 ح 13131 و ص 470 ح 13472 كلّها عن أنس ، كنز العمّال : ج 2 ص 200 ح 3747 .
3- .سنن النسائي : ج 8 ص 267 ، سنن أبي داوود : ج 2 ص 90 ح 1539 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1263 ح 3844 وفيه «وأرذل العمر» بدل «وفتنة الصدر» ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 58 ح 145 وفيه «وسوء العمل» بدل «وسوء العمر» ، صحيح ابن حبّان : ج 3 ص 301 ح 1024 ، كنز العمّال : ج 2 ص 261 ح 3971 .
4- .مسند ابن حنبل : ج 7 ص 316 ح 20452 ، الأدب المفرد : ص 210 ح 701 ، سنن أبي داوود : ج 4 ص 324 ح 5090 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 90 ح 99 وليس فيه ذيله وكلّها عن أبي بكرة ، كنز العمّال : ج 2 ص 181 ح 3642 .
5- .المعجم الكبير : ج 9 ص 59 ح 8388 ، الدعاء للطبراني : ص 409 ح 1379 كلاهما عن عثمان بن أبي العاص ، كنز العمّال : ج 2 ص 200 ح 3746 .
6- .المصنّف لابن أبي شيبة : ج 7 ص 20 ح 24 عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام ، تاريخ أصبهان : ج 2 ص 219 عن البرّاء بن عازب نحوه ، كنز العمّال : ج 2 ص 213 ح 3817 نقلاً عن ابن صصري في أماليه عن البراء .

ص: 501

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! از تنبلى و سالخوردگى و وسوسه سينه و عذاب قبر ، به تو پناه مى برم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! از تنبلى و سالخوردگى و بُزدلى و بُخل و فتنه دجّال و عذاب قبر ، به تو پناه مى برم .

سنن النسائى _ به نقل از عمر _ :پيامبر خدا ، از پنج چيز به خدا پناه مى بُرد . بار خدايا! از ترسويى و بخل و بدى عمر و وسوسه سينه و عذاب قبر ، به تو پناه مى برم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! از كفر و فقر ، به تو پناه مى برم . بار خدايا! از عذاب قبر ، به تو پناه مى برم . معبودى جز تو نيست .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! من ، از فقر و عذاب قبر و فتنه (رنج) زيستن و فتنه مُردن ، به تو پناه مى برم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! از شكّ پس از يقين ، به تو پناه مى برم . از همدمى با شياطين ، به تو پناه مى برم ، و از عذاب روز جزا ، به تو پناه مى برم .

.

ص: 502

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن غَلَبَةِ الدَّينِ ، وغَلَبَةِ العَدُوِّ ، وشَماتَةِ (1) الأَعداءِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن غَلَبَةِ الدَّينِ ، ومِن بَوارِ الأَيِّمِ ، ومِنَ الجوعِ ؛ فَإِنَّهُ بِئسَ الضَّجيعُ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الجوعِ ؛ فَإِنَّهُ بِئسَ الضَّجيعُ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الخِيانَةِ ؛ فَإِنَّها بِئسَتِ البِطانَةُ (4) . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن فِتنَةِ النّارِ ، وعَذابِ النّارِ ، ومِن شَرِّ الغِنى وَالفَقرِ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن عَذابِ جَهَنَّمَ ، وأعوذُ بِكَ مِن عَذابِ القَبرِ ، وأعوذُ بِكَ مِن فِتنَةِ المَسيحِ الدَّجّالِ ، وأعوذُ بِكَ مِن فِتنَةِ المَحيا وَالمَماتِ . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الهَمِّ ، وَالحَزَنِ ، وَالعَجزِ ، وَالكَسَلِ ، وَالجُبنِ ، وَالبُخلِ ، وضَلَعِ الدَّينِ (8) ، وغَلَبَةِ الرِّجالِ . (9)

.


1- .الشَّماتَةُ : فَرَحُ العدوّ ببليّةٍ تنزل بمن يعاديه (النهاية : ج 2 ص 499 «شمت») .
2- .سنن النسائي : ج 8 ص 268 ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 584 ح 6629 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 713 ح 1945 ، صحيح ابن حبّان : ج 3 ص 303 ح 1027 كلّها عن عبد اللّه بن عمرو .
3- .الجعفريّات : ص 219 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، مستدرك الوسائل : ج 13 ص 387 ح 15678 .
4- .بِطانَةُ الرجل : صاحبُ سرِّهِ (النهاية : ج 1 ص 136 «بطن») .
5- .سنن أبي داوود : ج 2 ص 91 ح 1547 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1113 ح 3354 ، سنن النسائي : ج 8 ص 263 كلّها عن أبي هريرة ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 716 ح 1957 عن ابن مسعود نحوه ، كنز العمّال : ج 2 ص 189 ح 3689 ؛ الجعفريّات : ص 219 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله وفيه «الجزع» بدل «الجوع» ، مستدرك الوسائل : ج 9 ص 81 ح 10270 .
6- .سنن أبي داوود : ج 2 ص 91 ح 1543 ، مسند أبي يعلى : ج 4 ص 350 ح 4646 نحوه ، كنز العمّال : ج 2 ص 206 ح 3778 .
7- .سنن أبي داوود : ج 2 ص 91 ح 1542 و ج 1 ص 259 ح 984 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 525 ح 3494 ، سنن النسائي : ج 4 ص 104 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1262 ح 3840 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 521 ح 2168 كلّها عن ابن عبّاس و ص 557 ح 2342 عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 2 ص 190 ح 3695 .
8- .ضَلَع الدَّين : أي ثقلُهُ . والضَّلَعُ : الاعوجاجُ ؛ أي يثقله حتى يميلَ صاحبه عن الاستواء والاعتدال (النهاية : ج 3 ص 96 «ضلع») .
9- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2342 ح 6008 و ص 2340 ح 6002 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 520 ح 3484 ، سنن النسائي : ج 8 ص 265 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 451 ح 13364 و ص 440 ح 13303 ، الأدب المفرد : ص 202 ح 672 كلّها عن أنس ، كنز العمّال : ج 2 ص 263 ح 3974 ؛ مصباح المتهجّد : ص 225 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 86 ص 142 ح 24 .

ص: 503

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! از چيرگى قرض و چيرگى دشمن و دشمن شاد شدن ، به تو پناه مى برم.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! از چيره آمدن قرض و از بى شوى ماندن بى شوهر (1) و از گرسنگى ، به تو پناه مى برم ، كه گرسنگى ، بد همخوابه اى است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! من از گرسنگى به تو پناه مى برم ، كه گرسنگى ، بد همخوابه اى است و از خيانت ، به تو پناه مى برم كه خيانت ، بد هم رازى است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! از گرفتار آمدن در آتش و عذاب آتش ، و از شرّ توانگرى و نادارى ، به تو پناه مى برم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! از عذاب دوزخ ، به تو پناه مى برم ، از عذاب قبر ، به تو پناه مى برم ، از فتنه مسيح دجّال ، به تو پناه مى برم ، و از فتنه زندگى و مرگ ، به تو پناه مى برم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! از نگرانى و اندوه و ناتوانى و تنبلى و ترسويى و بخل و فشار قرض و چيره آمدن مردان (اوباش) ، به تو پناه مى برم .

.


1- .واژه «اَيّم» در متن عربى حديث ، به معناى زنان بى شوهر است ، اعمّ از بيوِگان و دختران .

ص: 504

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن يَومِ السَّوءِ ، ومِن لَيلَةِ السَّوءِ ، ومِن ساعَةِ السَّوءِ ، ومِن صاحِبِ السَّوءِ ، ومِن جارِ السَّوءِ في دارِ المُقامَةِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله_ مِن مُناجاتِهِ في طَلَبِ الحاجَةِ _: أعِذنِي اللّهُمَّ رَبِّ بِكَرَمِكَ مِنَ الخَيبَةِ (2) وَالقُنوطِ (3) ، وَالأَناةِ (4) وَالتَّثبيطِ (5) ، بِهَنيءِ إجابَتِكَ وسابِغِ مَوهِبَتِكَ ، إنَّكَ وَلِيٌّ ، وبِالمَنائِحِ الجَزيلَةِ مَلِيٌّ ، وأنتَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ ، وبِكُلِّ شَيءٍ مُحيطٌ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن حُلولِ البَلاءِ ، ومِن دَركِ (7) الشَّقاءِ ، وشَماتَةِ الأَعداءِ . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن سوءِ القَضاءِ ، وسوءِ القَدَرِ ، وسوءِ المَنظَرِ فِي الأَهلِ وَالمالِ وَالوَلَدِ . (9)

.


1- .المعجم الكبير : ج 17 ص 294 ح 810 ، الدعاء للطبراني : ص 399 ح 1338 كلاهما عن عقبة بن عامر ، كنز العمّال : ج 2 ص 183 ح 3651 .
2- .الخَيبَةُ : الحِرمانُ والخُسران (النهاية : ج 2 ص 90 «خيب») .
3- .القُنوطُ : أشدّ اليأس من الشيء (النهاية : ج 4 ص 113 «قنط») .
4- .يُقال : لا تُؤنِ فُرصَتَكَ ، أي : لا تؤخّرها ، وكلّ شيء أخّرته فقد آنيتَهُ (لسان العرب : ج 14 ص 48 «أني») .
5- .التثبيطُ : هو التعويق والشَّغل عن المراد (النهاية : ج 1 ص 207 «ثبط») .
6- .الدعوات : ص 59 ح 147 ، مُهَج الدعوات : ص 317 عن الإمام الجواد عليه السلام ، المصباح للكفعمي : ص 527 عن الإمام الرضا عليه السلام وكلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 95 ص 164 ح 17 .
7- .الدَّرْكُ : اللّحاقُ والوصول إلى الشيء (النهاية : ج 2 ص 114 «درك») .
8- .الدعاء للطبراني : ص 398 ح 1335 عن أبي هريرة .
9- .جامع الأخبار : ص 364 ح 1012 ، بحار الأنوار : ج 95 ص 360 ح 16 .

ص: 505

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! از روز بد و از شب بد ، و از ساعت بد و از دوست بد و از همسايه بد در محلّ اقامت ، به تو پناه مى برم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ از مناجات ايشان براى حاجتخواهى _: بار خدايا! اى پروردگار من! به بزرگوارى ات مرا از ناكامى و نوميدى و كُندى و تأخير در اجابت شيرينت و عطاى سرشارت ، در پناه خويش بدار ، كه به راستى تو حمايتگرى ، و در دَهِش هاى فراوان ، توانگرى ، و تو بر هر چيزى توانايى و به هر چيزى احاطه دارى .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! از فرود آمدن بلا و دامنگير شدن بدبختى و دشمن شاد شدن، به تو پناه مى برم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! از بدى قضا و بدى تقدير ، مواجه شدن با منظره بد در باره زن و مال و فرزند ، به تو پناه مى برم .

.

ص: 506

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الفَقرِ وَالقِلَّةِ وَالذِّلَّةِ ، وأعوذُ بِكَ مِن أن أظلِمَ أو اُظلَمَ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ البُخلِ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الجُبنِ ، وأعوذُ بِكَ أن اُرَدَّ إلى أرذَلِ (2) العُمُرِ ، وأعوذُ بِكَ مِن فِتنَةِ الدُّنيا ، وأعوذُ بِكَ مِن عَذابِ القَبرِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ العَجزِ ، وَالكَسَلِ ، وَالجُبنِ ، وَالهَرَمِ ، وأعوذُ بِكَ مِن عَذابِ القَبرِ ، وأعوذُ بِكَ مِن فِتنَةِ المَحيا وَالمَماتِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الكَسَلِ وَالهَرَمِ ، وَالمَأثَمِ وَالمَغرَمِ ، ومِن فِتنَةِ القَبرِ وعَذابِ القَبرِ ، ومِن فِتنَةِ النّارِ وعَذابِ النّارِ ، ومِن شَرِّ فِتنَةِ الغِنى ، وأعوذُ بِكَ مِن فِتنَةِ الفَقرِ ، وأعوذُ بِكَ مِن فِتنَةِ المَسيحِ الدَّجّالِ . (5)

.


1- .سنن أبي داوود : ج 2 ص 91 ح 1544 ، سنن النسائي : ج 8 ص 261 و 262 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 173 ح 8059 و ص 214 ح 8318 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 725 ح 1983 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 2 ص 189 ح 3688 .
2- .أرْذَلُ العُمْرِ : أي آخره في حال الكِبَرِ والعَجْزِ والخَرَف (النهاية : ج 2 ص 217 «رذل») .
3- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2342 ح 6009 و ص 2347 ح 6027 ، سنن النسائي : ج 8 ص 256 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 387 ح 1585 و ص 395 ح 1621 ، صحيح ابن حبّان : ج 3 ص 284 ح 1004 و ج 5 ص 371 ح 2024 ، صحيح ابن خزيمة : ج 1 ص 367 ح 746 كلّها عن سعد بن أبي وقّاص ، كنز العمّال : ج 2 ص 200 ح 3748 .
4- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2341 ح 6006 و ج 3 ص 1039 ح 2668 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2079 ح 50 ، سنن أبي داوود : ج 2 ص 90 ح 1540 ، سنن النسائي : ج 8 ص 257 و 258 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 227 ح 12114 و ص 416 ح 13171 كلّها عن أنس ، كنز العمّال : ج 2 ص 190 ح 3694 .
5- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2342 ح 6007 و ص 2344 ح 6014 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2078 ح 49 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 525 ح 3495 ، سنن النسائي : ج 8 ص 262 كلّها عن عائشة نحوه ، كنز العمّال : ج 2 ص 177 ح 3618 .

ص: 507

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! از نادارى و كمبود و خوارى ، به تو پناه مى برم ، و به تو پناه مى برم از اين كه ستم كنم يا ستم ببينم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! از بُخل ، به تو پناه مى برم ، از ترسويى ، به تو پناه مى برم و از رسيدن به فروترين روزهاى عمر (پيرى و فرتوتى) ، به تو پناه مى برم . از فتنه دنيا به تو پناه مى برم و از عذاب قبر ، به تو پناه مى برم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! از ناتوانى و تنبلى و بُزدلى و سالخوردگى ، به تو پناه مى برم . از عذاب قبر ، به تو پناه مى برم و از فتنه [و رنج] زيستن و مُردن ، به تو پناه مى برم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! از سستى و سالخوردگى و گناهكارى و بدهكارى ، و از فتنه قبر و عذاب قبر ، و از فتنه آتش و عذاب آتش ، و از شرّ فتنه توانگرى ، به تو پناه مى برم . از فتنه فقر ، به تو پناه مى برم ، و از فتنه مسيح دجّال ، به تو پناه مى برم .

.

ص: 508

عنه صلى الله عليه و آله_ أنَّهُ كانَ يَقولُ _: اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ العَجزِ ، وَالكَسَلِ ، وَالجُبنِ ، وَالبُخلِ ، وَالهَرَمِ ، وعَذابِ القَبرِ ، اللّهُمَّ آتِ نَفسي تَقواها ، وزَكِّها أنتَ خَيرُ مَن زَكّاها ، أنتَ وَلِيُّها ومَولاها ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن عِلمٍ لا يَنفَعُ ، ومِن قَلبٍ لا يَخشَعُ ، ومِن نَفسٍ لا تَشبَعُ ، ومِن دَعوَةٍ لا يُستَجابُ لَها . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الصَّمَمِ وَالبَكَمِ (2) ، وأعوذُ بِكَ مِنَ المَأثَمِ وَالمَغرَمِ ، (3) وأعوذُ بِكَ مِنَ الجوعِ فَإِنَّهُ بِئسَ الضَّجيعُ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الخِيانَةِ فَإِنَّها بِئسَتِ البِطانَةُ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله_ فِي الدُّعاءِ المَعروفِ بِدُعاءِ الأَمانِ _: أعوذُ بِاللّهِ وبِعَظَمَتِهِ ، وبِعِزَّةِ اللّهِ وقُدرَتِهِ ، وبِعِزِّ اللّهِ وسُلطانِهِ ، وبِعِزِّ جَلالِ اللّهِ ، وبِعِزِّ عِزِّ اللّهِ ، مِن شَرِّ ما خَلَقَ وذَرَأَ وبَرَأَ ، ومِن شَرِّ ما تَحتَ الثَّرى ، ومِن شَرِّ كُلِّ دابَّةٍ رَبّي آخِذٌ بِناصِيَتِها ، إنَّ رَبّي عَلى صِراطٍ مُستَقيمٍ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن شَرِّ نَفسي ، ومِن شَرِّ كُلِّ سُلطانٍ شَديدٍ ، ومِن شَرِّ كُلِّ شَيطانٍ مَريدٍ (6) ، ومِن شَرِّ كُلِّ جَبّارٍ عَنيدٍ ، ومِن شَرِّ قَضاءِ السَّوءِ ، ومِن شَرِّ كُلِّ دابَّةٍ أنتَ آخِذٌ بِناصِيَتِها ، إنَّكَ عَلى صِراطٍ مُستَقيمٍ وأنتَ عَلى كُلِّ شَيءٍ حَفيظٌ . (7)

.


1- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2088 ح 73 ، سنن النسائي : ج 8 ص 260 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 7 ص 17 ح 4 ، المعجم الكبير : ج 5 ص 202 ح 5088 وزاد فيه «وفتنة الدجّال» بعد «القبر» وكلّها عن زيد بن أرقم ، كنز العمّال : ج 2 ص 177 ح 3619 .
2- .البَكَمِ : الخرس مع عيٍّ وبَلَهٍ (لسان العرب : ج 12 ص 53 «بكم») .
3- .زاد في كنز العمّال هنا : «وأعوذ من موت الغَمِّ ، وأعوذ بك من موت الهَرَمِ ، وأعوذ بك من موت الهَدمِ» .
4- .الدعاء للطبراني : ص 405 ح 1360 ، الفردوس : ج 1 ص 461 ح 1874 ، كنز العمّال : ج 2 ص 205 ح 3775 نقلاً عن ابن النجّار وكلّها عن أبي هريرة .
5- .البلد الأمين : ص 373 ، المصباح للكفعمي : ص 364 .
6- .الماردُ والمريدُ من شياطين الجنّ والإنس : المتعرّي من الخيرات (مفردات ألفاظ القرآن : ص 764 «مرد») .
7- .مُهَج الدعوات : ص 101 عن أنس ، المصباح للكفعمي : ص 104 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 86 ص 314 ح 66 .

ص: 509

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ پيوسته مى گفت _: بار خدايا! از ناتوانى و تنبلى و ترسويى و بخل و سالخوردگى و عذاب قبر ، به تو پناه مى برم . بار خدايا! به نفس من ، پروا دِه و آن را پاك گردان ، كه تو بهترين پاك كننده آن هستى . تو ، صاحب و سَروَر آن هستى . بار خدايا! به تو پناه مى برم از دانشى كه سود نبخشد ، و از دلى كه خشوع نداشته باشد ، و از نفسى كه سير نشود ، و از دعايى كه مستجاب نگردد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! از كَرى و گنگى ، به تو پناه مى برم . از گنهكارى و بدهكارى ، به تو پناه مى برم . از گرسنگى ، به تو پناه مى برم كه گرسنگى ، بدهمخوابه اى است و از خيانت ، به تو پناه مى برم ؛ زيرا كه خيانت ، بد هم رازى است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در دعاى معروف به «دعاى امان» _: به خدا و بزرگى او ، و به عزّت خدا و قدرت او ، و به عزّت خدا و سلطنت او ، و به ارجمندى شُكوه خدا ، و به عزّتِ عزّت خدا پناه مى برم ، از شرّ آنچه آفريده و پديد آورده و ايجاد كرده است، و از شرّ آنچه زير زمين است ، و از شرّ هر جنبده اى كه پيشانى (سرنوشت) آن را پروردگارم در دست دارد ، و به راستى كه پروردگار من ، بر راه راست است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! پناه مى برم به تو ، از شرّ نفسم ، و از شرّ هر سلطان نيرومند و خشنى ، و از شرّ هر شيطان گردنكشى ، و از شرّ هر زورگوى خيره سرى ، و از شرّ قضاى بد ، و از شرّ هر جنبنده اى كه پيشانى (سرنوشت) آن ، در دست توست . به راستى كه تو بر راه راستى و تو بر هر چيز ، نگهبانى .

.

ص: 510

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن غِنىً يُطغيني ، وفَقرٍ يُنسيني ، وهَوىً يُرديني ، وعَمَلٍ يُخزيني ، وجارٍ يُؤذيني . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن كُلِّ عَمَلٍ يُخزيني ، وأعوذُ بِكَ مِن كُلِّ صاحِبٍ يُرديني ، وأعوذُ بِكَ مِن كُلِّ أمَلٍ يُلهيني ، وأعوذُ بِكَ مِن كُلِّ فَقرٍ يُنسيني ، وأعوذُ بِكَ مِن كُلِّ غِنىً يُطغيني . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن وَلَدٍ يَكونُ عَلَيَّ رَبّا (3) ، ومِن مالٍ يَكونُ عَلَيَّ ضَياعا ، ومِن زَوجَةٍ تُشيبُني قَبلَ أوانِ مَشيبي ، ومِن خَليلٍ ماكِرٍ عَيناهُ تَراني وقَلبُهُ يَرعاني ، إن رَأى خَيرا دَفَنَهُ وإن رَأى شَرّا أذاعَهُ ، وأعوذُ بِكَ مِن وَجَعِ البَطنِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الهَمِّ وَالحَزَنِ ، وَالعَجزِ وَالكَسَلِ ، وَالبُخلِ وَالجُبنِ ، وضَلَعِ الدَّينِ ، وغَلَبَةِ الرِّجالِ ، وبَوارِ الأَيِّمِ ، وَالغَفلَةِ وَالذِّلَّةِ ، وَالقَسوَةِ وَالعَيلَةِ وَالمَسكَنَةِ ، وأعوذُ بِكَ مِن نَفسٍ لا تَشبَعُ ، ومِن قَلبٍ لا يَخشَعُ ، ومِن عَينٍ لا تَدمَعُ ، ومِن دُعاءٍ لا يُسمَعُ ، ومِن صَلاةٍ لا تَنفَعُ ، وأعوذُ بِكَ مِنِ امرَأَةٍ تُشيبُني قَبلَ أوانِ مَشيبي ، وأعوذُ بِكَ مِن وَلَدٍ يَكونُ عَلَيَّ رَبّا (5) ، وأعوذُ بِكَ مِن مالٍ يَكونُ عَلَيَّ عَذابا ، وأعوذُ بِكَ مِن صاحِبِ خَديعَةٍ ، إن رَأى حَسَنَةً دَفَنَها ، وإن رَأى سَيِّئَةً أفشاها ، اللّهُمَّ لا تَجعَل لِفاجِرٍ عِندي يَدا ولا مِنَّةً . (6)

.


1- .جامع الأخبار : ص 364 ح 1012 ، العُدد القويّة : ص 306 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام وليس فيه ذيله ، مُهَج الدعوات : ص 132 عن الإمام عليّ عليه السلام وليس فيه ذيله من «وعمل ...» ، بحار الأنوار : ج 95 ص 360 ح 16 .
2- .عمل اليوم والليلة لابن السنّي : ص 47 ح 120 ، الدعاء للطبراني : ص 209 ح 657 ، مسند أبي يعلى : ج 4 ص 240 ح 4335 ، الفردوس : ج 1 ص 462 ح 1878 كلّها عن أنس .
3- .الرَبُّ : المَولى والسيّد (النهاية : ج 2 ص 179 «ربب») .
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 558 ح 4917 ، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 443 ح 1524 وليس فيه ذيله من «ومن خليل ...» ، الجعفريّات : ص 219 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله نحوه ؛ الدعاء للطبراني : ص 399 ح 1339 عن أنس نحوه .
5- .في المصدر : «رباء» ، والتصويب من بحار الأنوار .
6- .كتاب من لا يحضره الفقيه: ج1 ص335 ح981 عن حفص بن البختري، بحار الأنوار: ج 86 ص 186 ح 49.

ص: 511

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! به تو پناه مى برم از توانگرى اى كه مرا به سركشى وا دارد ، و از فقرى كه مرا به فراموشى [از تو و ياد تو] بكشاند ، و از هوسى كه مرا به تباهى اندازد ، و از كردارى كه رسوايم سازد ، و از همسايه اى كه مرا بيازارد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! به تو پناه مى برم از هر عملى كه مرا ، خوار و رسوا گرداند . به تو پناه مى برم از هر دوستى كه مرا به تباهى كشانَد . به تو پناه مى برم از هر آرزويى كه مرا ، سرگرم [و از ياد تو غافل] سازد . به تو پناه مى برم از هر فقرى كه مرا به فراموشى [از ياد تو] اندازد ، و به تو پناه مى برم از هر توانگرى اى كه مرا به سركشى كشانَد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! به تو پناه مى برم از فرزندى كه بر من سَروَرى كند ، و از مالى كه مايه تباهى من شود ، و از همسرى كه پيش از فرا رسيدن زمان پيرى ام ، مرا پير گردانَد ، و از دوست نيرنگبازى كه چشمانش مرا مى بيند و دلش مرا مى پايد كه اگر خوبى [از من] ديد ، آن را مى پوشانَد و اگر بدى ديد ، افشا مى كند ؛ و به تو پناه مى برم از درد شكم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! به تو پناه مى برم از نگرانى و اندوه و ناتوانى و تنبلى و بخل و ترسويى و فشار قرض و چيره آمدن مردان (اوباش) ، و بى شوهر ماندن زنان ، و از غفلت و خوارى ، و سنگ دلى و تنگ دستى و بى چيزى . به تو پناه مى برم از نفسى كه سير نشود ، و از دلى كه خاشع نباشد ، و از چشمى كه اشك نريزد ، و از دعايى كه شنيده [و پذيرفته] نشود ، و از نمازى كه سود نبخشد . به تو پناه مى برم از زنى كه پيش از فرا رسيدن زمانى پيرى ام ، مرا پير سازد . به تو پناه مى برم از فرزندى كه بر من ، سَرورى كند . به تو پناه مى برم از مالى كه مايه عذاب من شود . به تو پناه مى برم از [دوست] دغلكار اگر خوبى ببيند، آن را مى پوشاند و اگر بدى ببيند ، افشا مى كند . بار خدايا! مرا مديون نيكى و احسانِ هيچ تبهكارى قرار مده .

.

ص: 512

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ العَجزِ ، وَالكَسَلِ ، وَالجُبنِ ، وَالبُخلِ ، وَالهَرَمِ ، وَالقَسوَةِ ، وَالغَفلَةِ ، وَالعَيلَةِ (1) ، وَالذِّلَّةِ ، وَالمَسكَنَةِ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الفَقرِ ، وَالكُفرِ ، وَالفُسوقِ ، وَالشِّقاقِ ، وَالنِّفاقِ ، وَالسُّمعَةِ ، وَالرِّياءِ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الصَّمَمِ ، وَالبَكَمِ ، وَالجُنونِ ، وَالجُذامِ ، وَالبَرَصِ ، وَسيِّئِ الأَسقامِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله_ مِن دُعاءٍ كانَ يَدعو بِهِ _: أعوذُ بِكَ مِن شَرِّ كُلِّ دابَّةٍ ناصِيَتُها بِيَدِكَ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الإِثمِ وَالكَسَلِ ، ومِن عَذابِ القَبرِ ، ومِن عَذابِ النّارِ ، ومِن فِتنَةِ الغِنى ، ومِن فِتنَةِ الفَقرِ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ المَأثَمِ وَالمَغرَمِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله_ مِن دُعائِهِ إذا سافَرَ _: اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن وَعثاءِ السَّفَرِ (4) ، وكَآبَةِ المُنقَلَبِ ، ومِنَ الحَورِ 5 بَعدَ الكَورِ ، ودَعوَةِ المَظلومِ ، وسوءِ المَنظَرِ فِي الأَهلِ وَالمالِ . (5)

.


1- .عَالَ يَعيلُ عَيْلَةً : إذا افتقر (النهاية : ج 3 ص 330 «عيل») .
2- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 712 ح 1944 ، الدعاء للطبراني : ص 400 ح 1343 نحوه وكلاهما عن أنس ، كنز العمّال : ج 2 ص 188 ح 3681 .
3- .المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 29 ح 2211 و ج 1 ص 705 ح 1922 نحوه وكلاهما عن اُمّ سلمة ، المعجم الكبير : ج 23 ص 316 ح 717 ، المعجم الأوسط : ج 6 ص 213 ح 6218 وليس فيه «ومن عذاب النار» ، تاريخ دمشق : ج 5 ص 456 ح 1355 وزاد فيه «ومن فتنة العدوّ» بعد «عذاب القبر» .
4- .وَعْثاءُ السفر : أي شدّته ومشقَّتُه (النهاية : ج 5 ص 206 «وعث») .
5- .مسند ابن حنبل : ج 7 ص 397 ح 20807 و ص 396 ح 20802 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 498 ح 3439 وفيه «الكون» بدل «الكور» ، السنن الكبرى : ج 5 ص 410 ح 10303 ، صحيح ابن خزيمة : ج 4 ص 138 ح 2533 كلّها عن عبد اللّه بن سرجس .

ص: 513

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! از ناتوانى و سستى و بُزدلى و بخل و سالخوردگى و سنگ دلى و غفلت و تنگ دستى و خوارى و درماندگى ، به تو پناه مى برم . از فقر و كفر و كج روى و ناسازگارى و دورويى و آوازه خواهى و خودنمايى ، به تو پناه مى برم . از كَرى و گُنگى و ديوانگى و خوره و پيسى و بيمارى هاى بد ، به تو پناه مى برم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ از دعايى كه ايشان مى خواند _: از گزند هر جنبنده اى كه پيشانى (سرنوشت) آن ، در دست توست . به تو پناه مى برم از گناه و تنبلى و از عذاب قبر ، و از عذاب آتش ، و از آزمايش توانگرى ، و از آزمايش نادارى ، به تو پناه مى برم . از گنهكارى و بدهكارى ، به تو پناه مى برم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ از دعاى ايشان ، هنگامى كه به مسافرت مى رفت _:بار خدايا! از رنج سفر ، و افسردگى در بازگشت ، و از كاستى پس از فزونى و نفرين ستم ديده و [رو به رو شدن با] منظره بد ، در ميان خانواده و اموال به تو پناه مى برم .

.

ص: 514

عنه صلى الله عليه و آله :أعوذُ بِكَ يا رَبِّ أن تَبتَلِيَني بِبَلِيَّةٍ تَحمِلُني ضَرورَتُها عَلَى التَّغَوُّثِ بِشَيءٍ مِن مَعاصيكَ ، وأعوذُ بِكَ يا رَبِّ أن أكونَ في حالِ عُسرٍ أو يُسرٍ أظُنُّ (1) أنَّ معاصِيَكَ أنجَحُ في طَلِبَتي مِن طاعَتِكَ ، وأعوذُ بِكَ مِن تَكَلُّفِ ما لَم تُقَدِّر (2) لي فيهِ رِزقا . وما قَدَّرتَ لي مِن رِزقٍ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وآتِني بِهِ في يُسرٍ مِنكَ وعافِيَةٍ ، يا أرحَمَ الرّاحِمينَ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن أفتَقِرَ في غِناكَ ، أو أضِلَّ في هُداكَ ، أو اُذَلَّ في عِزِّكَ ، أو اُضامَ (4) في سُلطانِكَ أو اُضطَهَدَ وَالأَمرُ إلَيكَ ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن أقولَ زورا (5) ، أو أغشى فُجورا ، أو أكونَ بِكَ مَغرورا . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن الهَدمِ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ التَّرَدّي ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الغَرَقِ وَالحَرَقِ وَالهَرَمِ ، وأعوذُ بِكَ أن يَتَخَبَّطَنِي الشَّيطانُ عِندَ المَوتِ ، وأعوذُ بِكَ أن أموتَ في سَبيلِكَ مُدبِرا ، وأعوذُ بِكَ أن أموتَ لَديغا . (7)

.


1- .في المصدر : «ظنّ» ، والتصويب من مصباح المتهجّد .
2- .في المصدر : «لا تقدّر» ، والصواب ما أثبتناه كما في مصباح المتهجّد وبحار الأنوار نقلاً عن المصدر .
3- .فلاح السائل : ص 255 ح 154 عن فاطمة بنت الحسن عليه السلام عن أبيها ، مصباح المتهجّد : ص 43 ح 51 ، قرب الإسناد : ص 1 ح 1 عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق عن أبيه عن الإمام عليّ عليهم السلام وفيه صدره إلى «معاصيك» ، بحار الأنوار : ج 87 ص 66 ح 19 .
4- .الضَّيْمُ : الظُلْمُ (الصحاح : ج 5 ص 1973 «ضيم») .
5- .الزُّور : الكَذِب ، وزوّر كلامه : أي زخرفهُ (المصباح المنير : ص 260 «زور») .
6- .مُهَج الدعوات : ص 134 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 242 ح 9 .
7- .سنن أبي داوود : ج 2 ص 92 ح 1552 ، مسند ابن حنبل : ج 5 ص 286 ح 15523 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 713 ح 1948 ، الدعاء للطبراني : ص 406 ح 1363 كلّها عن أبي اليسر نحوه ، كنز العمّال : ج 2 ص 206 ح 3780 .

ص: 515

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به تو پناه مى برم _ اى پروردگار من _ از اين كه مرا در چنان وضعيت دشوارى افكنى كه ناگزير شوم به چيزى از معصيت تو پناه برم! به تو پناه مى برم _ اى پروردگار من _ از آن كه در حالت تنگى يا گشايش ، گمان برم معصيت تو ، در برآوردن خواستم مؤثّرتر از طاعت توست! به تو پناه مى برم از آن كه خود را براى چيزى به رنج افكنم كه آن را برايم مقدّر نكرده اى ! بر محمّد و خاندان او درود فرست و آن روزى اى را هم كه برايم مقدّر ساخته اى ، به آسانى و عافيت برايم برسان ، اى مهربان ترينِ مهربانان !

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! به تو پناه مى برم از اين كه با وجود توانگرى تو ، نيازمند شوم يا با وجود هدايت تو ، گم راه شوم يا با وجود عزّت تو ، خوار شوم يا با وجود قدرت تو ، با من بدرفتارى شود يا در حالى كه فرمان با توست ، من ، مورد ستم واقع شوم . بار خدايا! پناه مى برم به تو از اين كه دروغ بگويم ، يا تَردامنى كنم ، يا به تو غرّه شوم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! به تو پناه مى برم از زيرآوار ماندن . به تو پناه مى برم از سقوط از بلندى . به تو پناه مى برم از غرق شدن و سوختن و سالخوردگى! به تو پناه مى برم از اين كه در هنگام مُردن ، شيطان ، آشفته سرم كند . به تو پناه مى برم از اين كه در حال فرار از راه تو (جهاد) بميرم . و به تو پناه مى برم از اين كه با گَزيده شدن بميرم .

.

ص: 516

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِنورِ قُدسِكَ ، وعَظَمَةِ طَهارَتِكَ ، وبَرَكَةِ جَلالِكَ ، مِن كُلِّ آفَةٍ وعاهَةٍ ، ومِن طَوارِقِ اللَّيلِ وَالنَّهارِ ، إلّا طارِقا يَطرُقُ بِخَيرٍ . اللّهُمَّ أنتَ غِياثي فَبِكَ أستَغيثُ ، وأنتَ مَلاذي فَبِكَ ألوذُ ، وأنتَ مَعاذي فَبِكَ أعوذُ ، يا مَن ذَلَّت لَهُ رِقابُ الجَبابِرَةِ ، وخَضَعَت لَهُ مَقاليدُ الفَراعِنَةِ ، أعوذُ بِكَ مِن خِزيِكَ ، ومِن كَشفِ سِترِكَ ، ومِن نِسيانِ ذِكرِكَ ، وَالاِنصِرافِ عَن شُكرِكَ . أنَا في حِرزِكَ (1) في لَيلي ونَهاري ، وظَعني (2) وأسفاري ، ونَومي وقَراري ، ذِكرُكَ شِعاري وثَناؤُكَ دِثاري ، لا إلهَ إلّا أنتَ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن مُلِمّاتِ نَوازِلِ البَلاءِ ، وأهوالِ عظائِمِ الضَّرّاءِ ، فَأَعِذني رَبِّ مِن صَرعَةِ البَأساءِ ، وَاحجُبني عَن سَطَواتِ البَلاءِ ، ونَجِّني مِن مُفاجَآتِ النِّقَمِ ، وَاحرُسني مِن زَوالِ النِّعَمِ ، ومِن زَلَلِ القَدَمِ ، وَاجعَلنِي اللّهُمَّ رَبِّ في حِمى عِزِّكَ ، وحِياطَةِ حِرزِكَ ، مِن مُباغَتَةِ الدَّوائِرِ (4) ، ومُعاجَلَةِ البَوائِرِ . (5) اللّهُمَّ رَبِّ وأرضُ البَلاءِ فَاخسِفها ، وجِبالُ السَّوءِ فَانسِفها ، وكُرَبُ الدَّهرِ فَاكشِفها ، وعَوائِقُ الاُمورِ فَاصرِفها ، وأورِدني حِياضَ السَّلامَةِ ، وَاحمِلني عَلى مَطايَا الكَرامَةِ ، وَاصحَبني إقالَةَ العَثرَةِ ، وَاشمُلني سَترَ العَورَةِ ، وجُد عَلَيَّ رَبِّ بِآلائِكَ ، وكَشفِ بَلائِكَ ، ودَفعِ ضَرّائِكَ ، وَادفَع عَنّي كَلاكِلَ عَذابِكَ ، وَاصرِف عَنّي أليمَ عِقابِكَ ، وأعِذني مِن بَوائِقِ (6) الدُّهورِ ، وأنقِذني مِن سوءِ عَواقِبِ الاُمورِ ، وَاحرُسني مِن جَميعِ المَحذورِ ، وَاصدَع صَفاةَ البَلاءِ عَن أمري ، وأشلِل يَدَهُ عَنّي مَدى عُمُري ، إنَّكَ الرَّبُّ المَجيدُ ، المُبدِئُ المُعيدُ ، الفَعّالُ لِما يُريدُ . (7)

.


1- .الحِرْزُ : الموضعُ الحصينُ (الصحاح : ج 3 ص 873 «حرز») .
2- .ظَعَنَ ظعْنا : ذَهَبَ وسَارَ (تاج العروس : ج 18 ص 362 «ظعن») .
3- .مُهَج الدعوات : ص 95 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 309 نقلاً من خطّ الشهيد نحوه و ص 212 ح 8 ؛ تاريخ دمشق : ج 51 ص 319 ح 10898 عن عبد اللّه بن عمر نحوه .
4- .الدائِرةُ : الهزيمةُ ، يقال : عليهم دائرةُ السَّوء (الصحاح : ج 2 ص 661 «دور») .
5- .بار فلان ، أي : هلك ، وأبارهُ اللّه : أهلكهُ ، وقومٌ بورٌ : أي هلكى (الصحاح : ج 2 ص 597 «بور») .
6- .بَوائِقُهُ : أي غوائِلُهُ وشرورُهُ (النهاية : ج 1 ص 162 «بوق») .
7- .الدعوات : ص 82 ح 207 ، مُهَج الدعوات : ص 313 عن محمّد بن الحارث عن الإمام الجواد عن آبائه عليهم السلام ، المصباح للكفعمي : ص 330 كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 86 ص 282 ح 45 .

ص: 517

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! به نور قداست تو و عظمت پاكى تو ، و افزونى شُكوه تو ، پناه مى برم از هر گزند و آسيبى ، و از پيشامدهاى شب و روز ، مگر پيشامدى كه به نيكى آيد . بار خدايا! تو يارى كننده من هستى . پس از تو كمك مى خواهم . تو حامى منى . پس دست به دامن تو مى شوم . تو پناهگاه منى ، پس به تو پناه مى آورم . اى كسى كه گردن هاى زورگويان ، تسلم اويند و مهار فرعونان ، در اختيار اوست! به تو پناه مى برم از اين كه خوار و رسوايم كنى و پرده ام را كنار زنى ، و از اين كه ياد تو را فراموش كنم و از سپاسگزارى تو روى بگردانم . من در شب و روزم ، و كوچيدن و سفرهايم ، و در هنگام خوابيدن و استراحت كردنم ، در پناه تو هستم . ياد تو ، زيرپوش من است و ثنايت ، بالاپوشم . معبودى جز تو نيست .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا! از بلاهاى سخت فلاكت بار و از مصيبت هاى بزرگ هراس انگيز ، به تو پناه مى برم . پس _ اى پروردگار من _ از اين كه سختى ها مرا به خاك افكند ، در پناه خويش بدار و از ضربات بلا ، نگه دار و از كيفرهاى نامنتظره ، بِرَهان و از زوال نعمت ها و از لغزيدن گام ها پاس بدار و مرا _ بار خدايا! پروردگارا _ از شبيخون بلاها و در رسيدن بى امان مهلكه ها ، در پناه عزّتت و حصار نگهداشتت قرار ده . بار خدايا ، پروردگارا! زمين بلا را درهم فرو ريز و كوه هاى بدى را درهم شكن و رنج هاى روزگار را بزُداى و مشكلات كارها را برطرف ساز و ما را به حريم هاى سلامت برسان و بر مَركب هاى كرامت ، بر نشان و همواره ، در لغزش ها دستم را بگير و بر عيب هايم پرده در افكن و نعمتهايت را _ اى پروردگار _ بر من ببخشاى و بلايت را از من ، بگردان و گزندت را از من ، دور ساز و سنگينى هاى عذابت را از من ، بردار و كيفر دردناكت را از من ، دفع كن . مرا از بدى هاى روزگاران ، در پناه خويش بدار و از بدى فرجام كارها رهايى ام بخش و از هرگونه دشوارى ، نگاهم دار و خَرسنگ بلا را از كار من ، بردار و دستش را در تمام عمرم ، از من كوتاه كن ، كه به راستى ، تو پروردگار بزرگوارى ، آغاز كننده و بازگرداننده اى (/آفريننده و باز آفرينى) و هر آنچه خواهى ، انجام مى دهى .

.

ص: 518

المعجم الكبير عن عائشة بنت قدامة بن مظعون :سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن شَرِّ الأَعمَيَينِ ، قيلَ : يا رَسولَ اللّهِ ، ومَا الأَعمَيانِ ؟ قالَ : السَّيلُ وَالبَعيرُ الصَّؤولُ . (1)

6 / 2الاِستِعاذاتُ المَأثورَةُ عَنِ الإِمامِ عَلِيٍّ عليه السلامالإمام عليّ عليه السلام :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن أفتَقِرَ في غِناكَ ، أو أضِلَّ في هُداكَ ، أو اُضامَ في سُلطانِكَ ، أو اُضطَهَدَ وَالأَمرُ لَكَ . اللّهُمَّ اجعَل نَفسي أوَّلَ كَريمَةٍ تَنتَزِعُها مِن كَرائِمي (2) ، وأوَّلَ وَديعَةٍ تَرتَجِعُها مِن وَدائِعِ نِعَمِكَ عِندي . اللّهُمَّ إنّا نَعوذُ بِكَ أن نَذهَبَ عَن قَولِكَ ، أو أن نَفتَتِنَ عَن دينِكَ ، أو تَتابَعَ بِنا أهواؤُنا دونَ الهُدَى الَّذي جاءَ مِن عِندِكَ . (3)

عنه عليه السلام_ مِن دُعائِهِ في قُنوتِ الوَترِ _: يا مَن كَرَّمَني وشَرَّفَني ونَعَّمَني ، أعوذُ بِكَ مِنَ الزَّقّومِ (4) ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الحَميمِ (5) ، وأعوذُ بِكَ مِن مَقيلٍ فِي النّارِ بَينَ أطباقِ النّارِ ، في ظِلالِ النّارِ يَومَ النّارِ ، يا رَبَّ النّارِ . اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ مَقيلاً فِي الجَنَّةِ ، بَينَ أنهارِها وأشجارِها ، وثِمارِها ورَيحانِها ، وخَدَمِها وأزواجِها ، اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ خَيرَ الخَيرِ : رِضوانَكَ وَالجَنَّةَ ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّ الشَّرِّ : سَخَطِكَ وَالنّارِ ، هذا مَقامُ العائِذِ بِكَ مِنَ النّارِ _ ثَلاثَ مَرّاتٍ _ . (6)

.


1- .المعجم الكبير : ج 24 ص 344 ح 858 ، كنز العمّال : ج 2 ص 699 ح 5123 نقلاً عن الرامهرمزي عن ابن عمر وفيه «المغتلم» بدل «الصؤول» و ص 183 ح 3649 .
2- .أي إذا أردتَ أن تستردَّ منّي بعضَ أعضائي ، فقبل أن تنتزع عقلي وبعض جوارحي التي عليها اعتمادُ بدني وقوامهُ وزينَتُهُ ، فانزع نفسي (مجمع البحرين : ج 3 ص 1565 «كرم») .
3- .نهج البلاغة : الخطبة 215 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 230 ح 4 .
4- .الزقّوم : شجرة غبراء صغيرة الورق ، ذفرة مرّة (لسان العرب : ج 12 ص 269 «زقم») .
5- .الحَميمُ : الماء الشديد الحرارة (مفردات ألفاظ القرآن : ص 254 «حمم») .
6- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 492 ح 1412 ، بحار الأنوار : ج 87 ص 270 ح 67 .

ص: 519

6 / 2 پناه خواهى هاى نقل شده از امام على عليه السلام

المعجم الكبير_ به نقل از عايشه دختر قدامة بن مَظعون _: از پيامبر خدا شنيدم كه مى گويد : «بار خدايا! از شرّ دو كور ، به تو پناه مى برم» . گفته شد : اى پيامبر خدا! دو كور چيستند؟ فرمود : «سيل و شتر مست» .

6 / 2پناه خواهى هاى نقل شده از امام على عليه السلامامام على عليه السلام :بار خدايا! پناه مى برم به تو از اين كه با وجود توانگرى تو ، نيازمند شوم يا با وجود هدايت تو ، در گم راهى به سر برم يا با وجود سلطنت تو ، به من بيداد شود يا با وجود فرمان روايى تو ، به من ستم [و بد رفتارى] شود . بار خدايا! جان مرا نخستين عضو از اعضاى گرامى من قرار ده كه از من مى گيرى (1) و نخستين نعمتى بدار كه به من سپرده اى و از من ، باز مى ستانى . بار خدايا! به تو پناه مى بريم از اين كه از گفتارت ، بيرون رويم يا از دينت ، گم راه شويم يا هوس هايمان ، ما را به غير راهى ببَرَد كه از جانب تو آمده است .

امام على عليه السلام_ از دعاى ايشان در دعاى قنوت نماز وَتْر _: اى آن كه مرا گرامى داشت و بزرگى بخشيد و نعمت داد! از زقّوم (2) به تو پناه مى برم ، از آب جوشان [_ِ دوزخ ]به تو پناه مى برم و از خوابگاه نيم روزى در آتش در ميان طبقات آتش ، در سايه هاى آتش ، در روز آتش ، به تو پناه مى برم ، اى پروردگار آتش ! بار خدايا! از تو خواهم خوابگاهى نيم روزى در بهشت ، در ميان جويباران و درختانش ، و ميوه ها و گل هايش ، و چاكران و همسرانش . بار خدايا! بهترينِ بهترين ها را از تو خواهم : خشنودى ات و بهشت را . و از بدترينِ بدترين ها به تو پناه مى برم : ناخشنودى ات و آتش . اين جا كسى ايستاده كه از آتش ، به تو پناه آورده است (سه مرتبه) .

.


1- .يعنى هرگاه خواستى برخى اعضاى مرا باز گيرى ، پيش از آن كه عقل مرا و اعضاى اصلى مرا _ كه تكيه و قوام و زينت بدن من به آنهاست _ بگيرى ، جان مرا بگير .
2- .درختى است در جهنم داراى ميوه بسيار تلخ كه دوزخيان از آن خورند (لغت نامه دهخدا) .

ص: 520

عنه عليه السلام_ مِن دُعائِهِ بَعدَ صَلاةِ العِشاءِ _: اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن طَوارِقِ اللَّيلِ وَالنَّهارِ ، ومِن جَورِ كُلِّ جائِرٍ ، وحَسَدِ كُلِّ حاسِدٍ ، وبَغيِ كُلِّ باغٍ ، اللّهُمَّ احفَظني في نَفسي وأهلي ومالي ، وجَميعِ ما خَوَّلتَني مِن نِعَمِكَ . (1)

عنه عليه السلام_ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ _: اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن أقولَ حَقّا لَيسَ فيهِ رِضاكَ ، ألتَمِسُ بِهِ أحَدا سِواكَ ، وأعوذُ بِكَ أن أتَزَيَّنَ لِلنّاسِ بِشَيءٍ يَشينُني عِندَكَ ، وأعوذُ بِكَ أن أكونَ عِبرَةً لِأَحَدٍ مِن خَلقِكَ ، وأعوذُ بِكَ أن يَكونَ أحَدٌ مِن خَلقِكَ أسعَدَ بِما عَلَّمتَني مِنّي . (2)

عنه عليه السلام_ قَبلَ رَفعِ المَصاحِفِ يَومَ صِفّينَ _: اللّهمّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الغَمِّ وَالحَزَنِ ، وَالعَجزِ وَالكَسَلِ ، وَالجُبنِ وَالبُخلِ ، وسوءِ الخُلُقِ ، وضَلَعِ الدَّينِ ، وغَلَبَةِ الرِّجالِ ، وغَلَبَةِ العَدُوِّ ، وتَوالِي الأَيّامِ ، ومِن شَرِّ ما يَعمَلُ الظّالِمونَ فِي الأَرضِ ، وبَلِيَّةٍ لا أستَطيعُ عَلَيها صَبرا ، وأعوذُ بِكَ مِن كُلِّ شَيءٍ زَحزَحَ بَيني وبَينَكَ ، أو باعَدَ مِنكَ ، أو صَرَفَ عَنّي وَجهَكَ ، أو نَقَصَ بِهِ مِن حَظّي عِندَكَ ، وأعوذُ بِكَ أن تَحولَ خَطاياي أو ظُلمي أو إسرافي عَلى نَفسي ، وَاتِّباعُ هَوايَ ، وَاستِعمالُ شَهوَتي ، دُونَ رَحمَتِكَ وبِرِّكَ وفَضلِكَ وبَرَكاتِكَ ومَوعودِكَ عَلى نَفسِكَ . اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن صاحِبِ سَوءٍ فِي المَغيبِ وَالمَحضَرِ ، فَإِنَّ قَلبَهُ يَرعاني ، وعَيناهُ تُبصِراني ، واُذُناهُ تَسمَعاني ، إن رَأى حَسَنَةً أطفاها (3) ، وإن رَأى سَيِّئَةً أبداها ، وأعوذُ بِكَ مِن طَمَعٍ يُدني إلى طَبَعٍ ، وأعوذُ بِكَ مِن ضَلالَةٍ تُرديني ، ومِن فِتنَةٍ تَعرِضُ لي ، ومِن خَطيئَةٍ لا تَوبَةَ مَعَها ، ومِن مَنظَرِ سَوءٍ فِي الأَهلِ وَالمالِ وَالوَلَدِ ، وعِندَ غَضاضَةِ المَوتِ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الكُفرِ وَالشَّكِّ ، وَالبَغيِ وَالحَمِيَّةِ وَالغَضَبِ ، وأعوذُ بِكَ مِن غِنىً يُطغيني ، ومِن فَقرٍ يُنسيني ، ومِن هَوىً يُرديني ، ومِن يَومٍ أوَّلُهُ فَزَعٌ ، وآخِرُهُ جَزَعٌ ، تَسوَدُّ فيهِ الوُجوهُ ، وتَجِفُّ فيهِ الأَكبادُ ، وأعوذُ بِكَ أن أعمَلَ ذَنبا مُحبِطا لا تَغفِرُهُ أبَدا ، ومِن ذَنبٍ يَمنَعُ خَيرَ الآخِرَةِ ، ومِن أمَلٍ يَمنَعُ خَيرَ العَمَلِ ، وحَياةٍ تَمنَعُ خَيرَ المَماتِ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الجَهلِ وَالهَزلِ ، ومِن شَرِّ القَولِ وَالفِعلِ ، ومِن سُقمٍ يَشغَلُني ، ومِن صِحَّةٍ تُلهيني ، وأعوذُ بِكَ مِنَ التَّعَبِ وَالنَّصَبِ ، وَالوَصَبِ وَالضَّيقِ وَالضَّنكِ ، وَالضَّلالَةِ وَالغائِلَةِ ، وَالذِّلَّةِ وَالمَسكَنَةِ ، وَالرِّياءِ وَالسُّمعَةِ ، وَالنَّدامَةِ وَالحَزَنِ ، وَالخُشوعِ وَالبَغيِ وَالفِتَنِ ، ومِن جَميعِ الآفاتِ وَالسَّيِّئاتِ ، وبَلاءِ الدُّنيا وَالآخِرَةِ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الفَواحِشِ ما ظَهَرَ مِنها وما بَطَنَ ، وأعوذُ بِكَ مِن وَسوَسَةِ الأَنفُسِ مِمّا لا تُحِبُّ (4) مِنَ القَولِ وَالفِعلِ وَالعَمَلِ . اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الجِنِّ وَالإِنسِ ، وَالحَسِّ وَاللَّبسِ ، ومِن طَوارِقِ اللَّيلِ وَالنَّهارِ ، وأنفُسِ الجِنِّ وأعيُنِ الإِنسِ ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن شَرِّ نَفسي ، ومِن شَرِّ لِساني ، ومِن شَرِّ سَمعي ، ومِن شَرِّ بَصَري ، وأعوذُ بِكَ مِن نَفسٍ لا تَشبَعُ ، ومِن قَلبٍ لا يَخشَعُ ، ومِن دُعاءٍ لا يُسمَعُ ، وصَلاةٍ لا تُرفَعُ ، اللّهُمَّ لا تَجعَلني في شَيءٍ مِن عَذابِكَ ، ولا تَرُدَّني في ضَلالَةٍ ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ بِشِدَّةِ مُلكِكَ ، وعِزَّةِ قُدرَتِكَ ، وعَظَمَةِ سُلطانِكَ ، ومِن شَرِّ خَلقِكَ أجمَعينَ . (5)

.


1- .فلاح السائل : ص 438 ح 302 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 113 ح 1 .
2- .شرح نهج البلاغة : ج 20 ص 348 ح 993 .
3- .وفي نسخة : «أخفاها» .
4- .في المصدر : «ممّا تُحِبُّ» ، والتصويب من بحار الأنوار .
5- .مُهَج الدعوات : ص 131 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 239 ح 9 .

ص: 521

امام على عليه السلام_ از دعاى ايشان پس از نماز عشا _: بار خدايا! از پيشامدهاى نامنتظره شب و روز ، و از بيداد هر بيدادگرى ، و حسادت هر حسودى ، و ستم هر ستمگرى به تو پناه مى برم . بار خدايا! مرا و خانواده ام را ، و دارايى ام را وهر آن نعمتى را كه به من داده اى ، محافظت فرما .

امام على عليه السلام_ در حكمت هاى منسوب به ايشان _:بار خدايا! به تو پناه مى برم از اين كه حقّى را نه براى خشنودى تو ، كه براى جلب خشنودى غير تو بگويم! به تو پناه مى برم از اين كه خويشتن را براى مردم به چيزى بيارايم كه مرا در نزد تو ، زشت مى گرداند! به تو پناه مى برم از اين كه مايه عبرت خلق تو شوم! به تو پناه مى برم از اين كه اَحَدى از خلق تو ، به آنچه مرا آموخته اى ، سعادتمندتر از خود من باشد!

امام على عليه السلام_ پيش از بالا بردن قرآن ها در جنگ صفّين _: بار خدايا! به تو پناه مى برم از غم و اندوه و ناتوانى و سستى و ترسويى و بخل و بدخويى و فشار قرض و چيرگى مردان (اوباش) و چيره آمدن دشمن و در پى هم آمدن روزها ، (1) و از شرّ كارهايى كه ستمگران در زمين مى كنند و از گرفتارى اى كه تاب تحمّل آن را ندارم! به تو پناه مى برم از هر چيزى كه ميان من و ، تو جدايى افكند يا از تو ، دور گرداند يا تو را از من ، روى گردان سازد يا به سبب آن ، از بهره من در نزد تو كاسته شود! و به تو پناه مى برم از اين كه خطاهايم يا ستمم يا فزونكارى ام بر خويشتن ، و پيروى از هوسم و به كار بستن خواهش نفسم ، مانع رحمت و احسان و لطف و بركت هاى تو و وعده اى كه بر عهده گرفته اى ، [از من] شود . بار خدايا! به تو پناه مى برم از يار بد در غياب و حضور ؛ [يارى] كه دلش مرا مى پايد و چشمانش مرا مى بيند و گوش هايش [سخنان] مرا مى شنود كه اگر خوبى [از من] ببيند ، آن را مى پوشانَد و اگر بدى ببيند ، آشكارش مى سازد . به تو پناه مى برم از طمعى كه مرا به پستى كشاند . به تو پناه مى برم از گم راهى اى كه مرا به نابودى كشانَد و از فتنه اى كه برايم پيش آيد و از گناهى كه با آن ، توبه اى نباشد و از پيشامد بد براى خانواده و دارايى و فرزندان ، و در هنگام خوارى مرگ! به تو پناه مى برم از كفر و شكّ و ستم و تعصّب و خشم . به تو پناه مى برم از ثروتى كه مرا به سركشى كشانَد ، و از فقرى كه مرا به فراموشى [از ياد تو] اندازد ، و از هوسى كه مرا به نابودى افكند . [به تو پناه مى برم] از روزى كه آغازش هراس باشد و ميانش بى تابى ؛ روزى كه در آن روى ها سياه و جگرها [از تشنگى ]تفتيده مى شود . به تو پناه مى برم از اين كه گناهى مرتكب شوم كه اعمال را بر باد مى دهد و هرگز ، آن را نمى بخشى ، و از گناهى كه مانع رسيدن به خير آخرت مى شود ، و از آرزويى كه از عمل نيك ، باز مى دارد ، و از زيستنى كه مانع خوبْ مُردن مى شود . به تو پناه مى برم از نادانى كردن و شوخى ، و از گفتار و كردار بد ، و از بيمارى اى كه مرا به خود ، مشغول دارد ، و از تندرستى اى كه مرا [از ياد تو ]غافل گرداند . به تو پناه مى برم از خستگى و فرسودگى و رنجورى و تنگنايى و زندگى جانكاه ، و گم راهى و تيره روزى و خوارى و بينوايى و خودنمايى و شهرت طلبى و پشيمانى و اندوه و شكستگى و ستم و فتنه ها ، و از همه گزندها و بدى ها ، و از بلاى دنيا و آخرت . به تو پناه مى برم از زشتكارى هاى آشكار و پنهان . به تو پناه مى برم از هر گفتار و كردار و رفتارى كه تو دوست ندارى و نفس به آنها وسوسه مى كند . بار خدايا! به تو پناه مى برم از جنّ و آدمى ، و فريب و درهم آميختگى ، و از پيشامدهاى شب و روز ، و از چشم زخم جنّيان و آدميان . بار خدايا! به تو پناه مى برم از شرّ نفسم ، و از شرّ زبانم ، و از شرّ گوشم ، و از شرّ چشمم . بار خدايا! به تو پناه مى برم از نفسى كه سير نشود ، و از دلى كه خاشع نباشد ، و از دعايى كه مستجاب نشود ، و از نمازى كه [به درگاه خدا] بالا نرود . بار خدايا! مرا به هيچ عذابت ، گرفتار مساز ، و در هيچ گم راهى اى ميفكن . بار خدايا! به تو پناه مى برم ، به استوارى پادشاهى ات ، و شكست ناپذيرى قدرتت ، و بزرگى سلطنتت ، و از شرّ همه آفريدگانت .

.


1- .شايد مراد از «روزها» جنگ و درگيرى و روزهاى دشوار باشد .

ص: 522

. .

ص: 523

. .

ص: 524

عنه عليه السلام_ مِن دُعائِهِ في خُطبَةِ صَلاةِ الاِستِسقاءِ _: اللّهُمَّ إنّا نَعوذُ بِكَ مِنَ الشِّركِ وهَواديهِ ، وَالظُّلمِ ودَواهيهِ (1) ، وَالفَقرِ ودَواعيهِ . (2)

عنه عليه السلام_ أنَّهُ كانَ يَقولُ _: أعوذُ بِكَ مِن جَهدِ البَلاءِ ، ودَركِ الشَّقاءِ ، وشَماتَةِ الأَعداءِ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ السِّجنِ وَالقَيدِ وَالسَّوطِ . (3)

عنه عليه السلام :نَعوذُ بِاللّهِ مِن سَيِّئاتِ الأَعمالِ . (4)

عنه عليه السلام_ مِن خُطبَةٍ لَهُ _: نَحمَدُهُ بِجَميعِ مَحامِدِهِ كُلِّها عَلى جَميعِ نَعمائِهِ كُلِّها ، ونَستَهديهِ لِمَراشِدِ اُمورِنا ، ونَعوذُ بِهِ مِن سَيِّئاتِ أعمالِنا ، ونَستَغفِرُهُ لِلذُّنوبِ الَّتي سَبَقَت مِنّا . (5)

.


1- .دواهي الدهر : ما يصيب الناس من عظيم نوائبه وحوادثه (الصحاح : ج 6 ص 2344 «دها») .
2- .تهذيب الأحكام : ج 3 ص 153 ح 328 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 532 ح 1501 ، مصباح المتهجّد : ص 528 ح 611 ، بحار الأنوار : ج 91 ص 294 ح 2 .
3- .كنز العمّال : ج 2 ص 678 ح 5054 نقلاً عن يوسف القاصي .
4- .الأمالي للصدوق : ص 722 ح 988 عن المفضّل بن عمر عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 77 ص 395 ح 13 .
5- .الكافي : ج 1 ص 142 ح 7 ، التوحيد : ص 33 ح 1 وفيه «سلفت» بدل «سبقت» وكلاهما عن الحارث الأعور ، بحار الأنوار : ج 4 ص 266 ح 14 .

ص: 525

امام على عليه السلام_ از دعاى ايشان در خطبه نماز طلب باران _:بار خدايا! از شرك و پيشروان آن ، و از ستم و پيامدهاى مصيبت بار آن، و از فقر و اسباب آن ، به تو پناه مى بريم .

امام على عليه السلام_ همواره مى گفت _: از بلاى جانكاه ، و دامنگير شدن بدبختى [و رنج] ، و شماتت دشمن ، به تو پناه مى برم ! از زندان و زنجير و تازيانه ، به تو پناه مى برم .

امام على عليه السلام :از بد كُنشى ها به خدا پناه مى بريم .

امام على عليه السلام_ در سخنرانى اى از ايشان _: او را با همه ستايش هايش ، سراسر ، بر همه نعمت هايش ، يكسر مى ستاييم و در رسيدن به درستى كارهايمان ، از او راه نمايى مى جوييم و از كردارهاى بدِ خويش ، به او پناه مى بريم و براى گناهان پيشين خود ، از او آمرزش مى طلبيم .

.

ص: 526

عنه عليه السلام_ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ _: اللّهُمَّ إنّا نَعوذُ بِكَ مِن بَياتِ غَفلَةٍ ، وصَباحِ نَدامَةٍ . (1)

عنه عليه السلام :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن كُلِّ شَيءٍ زَحزَحَ بَيني وبَينَكَ ، أو صُرِفَ بِهِ عَنّي وَجهُكَ الكَريمُ . (2)

عنه عليه السلام :اللّهُمَّ إنّا نَعوذُ بِكَ أن نَذهَبَ عَن قَولِكَ ، أو أن نُفتَتَنَ عَن دينِكَ ، أو تَتابَعَ بِنا أهواؤُنا دونَ الهُدَى الَّذي جاءَ مِن عِندِكَ . (3)

عنه عليه السلام :نَعوذُ بِاللّهِ مِن سُباتِ (4) العَقلِ ، وقُبحِ الزَّلَلِ ، وبِهِ نَستَعينُ . (5)

الإمام الصادق عليه السلام :كانَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام يَقولُ : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الاِحتِلامِ ، ومِن سوءِ الأَحلامِ ، وأن يَلعَبَ بِيَ الشَّيطانُ فِي اليَقَظَةِ وَالمَنامِ . (6)

الإمام عليّ عليه السلام_ مِن دُعائِهِ المَعروفِ بِدُعاءِ الأَمانِ _: أنا يا رَبِّ مُستَكينٌ مُتَضَرِّعٌ إلَيكَ ، عائِذٌ بِكَ ، مُتَوَكِّلٌ عَلَيكَ ... لا تُهلِكني إن عُذتُ بِكَ ، ولُذتُ وأنَختُ بِفِنائِكَ ، وَاستَجَرتُ بِكَ ، إن دَعَوتُكَ يا مَولايَ فَبِذلِكَ أمَرتَني ، وأنتَ ضَمِنتَ لي ، وإن سَأَلتُكَ فَأَعطِني ، وإن طَلَبتُ مِنكَ فَلا تَحرِمني . (7)

.


1- .شرح نهج البلاغة : ج 20 ص 348 ح 991 .
2- .تهذيب الأحكام : ج 3 ص 84 ح 239 عن محمّد بن عليّ بن عبد اللّه عن الإمام الحسين عليه السلام ، مصباح المتهجّد : ص 558 ح 653 ، الإقبال : ج 1 ص 321 كلاهما من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 98 ص 128 ح 3 .
3- .نهج البلاغة : الخطبة 215 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 230 ح 4 .
4- .السّبات : النّوم الثقيل . وسُبِتَ : غُشي عليه ، وأيضا : مات (المصباح المنير : ص 262 «سبت») .
5- .نهج البلاغة : الخطبة 224 ، بحار الأنوار : ج 41 ص 163 ح 57 ، غرر الحكم : ح 9975 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 498 ح 9174 وفيهما «سيّئات» بدل «سبات» ، بحار الأنوار : ج 41 ص 163 ح 57 .
6- .الكافي : ج 2 ص 536 ح 5 عن عبد اللّه بن ميمون ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 471 ح 1358 عن معاوية بن عمّار ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 46 ح 2107 ، فلاح السائل : ص 483 ح 329 عن بكر بن محمّد وفيه «شرّ الأحلام» بدل «سوء الأحلام» ، مصباح المتهجّد : ص 122 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام وليس فيها «كان أمير المؤمنين عليه السلام يقول» ، بحار الأنوار : ج 76 ص 197 .
7- .مصباح الزائر : ص 94 _ 95 ، بحار الأنوار : ج 100 ص 422 ح 69 .

ص: 527

امام على عليه السلام_ در حكمت هاى منسوب به ايشان _:بار خدايا! از شام غفلت و بام پشيمانى ، به تو پناه مى بريم .

امام على عليه السلام :بار خدايا! پناه مى برم به تو از هر آن چيزى كه ميان من و تو ، جدايى افكند يا روى گرامى تو را از من بگردانَد .

امام على عليه السلام :بار خدايا! به تو پناه مى بريم كه از گفتارت ، بيرون رويم يا از دينت ، گم راه شويم يا هوس هايمان ، ما را به غير راهى ببَرَد كه از جانب تو آمده است .

امام على عليه السلام :از خوابيدن (1) خِرد ، و زشتى لغزش ، به خدا پناه مى بريم و از او كمك مى جوييم .

امام صادق عليه السلام :امير مؤمنان مى گفت : «بار خدايا! به تو پناه مى برم از محتلم شدن ، و از خواب هاى بد ، و از اين كه شيطان در بيدارى و خواب ، با من بازى كند .

امام على عليه السلام_ از دعاى ايشان معروف به «دعاى امان» _: من _ اى پروردگار _ بيچاره اى هستم كه به تو التماس مى كنم و به تو پناه آورده ام . و بر تو توكّل كرده ام ... مرا كه به تو پناه آورده ام و به تو متوسّل گشته ام و در آستان تو ، بست نشسته ام و دست به دامان تو شده ام ، هلاك مگردان . اگر تو را مى خوانم _ سَروَرم _ از آن روست كه به اين كار ، فرمانم داده اى و خود [اجابتش را] برايم ضمانت كرده اى . از تو مى خواهم ، پس عطايم كن ، و از تو مى طلبم ، پس محرومم مكن .

.


1- .واژه «سُبات» كه در متن عربى حديث آمده ، به معناى بيهوشى ، چُرت ، خواب ، رخوت و بى حالى است .

ص: 528

6 / 3الاِستِعاذاتُ المَأثورَةُ عَن فاطِمَةَ الزَّهراءِ عليهاالسلامفاطمة عليهاالسلام :اللّهُمَّ افتَح لَنا خَزائِنَ رَحمَتِكَ ، وهَب لَنَا اللّهُمَّ رَحمَةً لا تُعَذِّبُنا بَعدَها فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ ، وَارزُقنا مِن فَضلِكَ الواسِعِ رِزقا حَلالاً طَيِّبا ، ولا تُحوِجنا ولا تُفقِرنا إلى أحَدٍ سِواكَ ، وزِدنا لَكَ (1) شُكرا ، وإلَيكَ فاقَةً وفَقرا ، وبِكَ عَمَّن سِواكَ غِنىً ويَقينا . اللّهُمَّ وَسِّع عَلَينا فِي الدُّنيا ، اللّهُمَّ إنّا نَعوذُ بِكَ أن تَزوِيَ (2) وَجهَكَ عَنّا في حالٍ ونَحنُ نَرغَبُ إلَيكَ فيهِ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأعطِنا ما تُحِبُّ وَاجعَلهُ لَنا قُوَّةً فيما تُحِبُّ ، يا أرحَمَ الرّاحِمينَ . (3)

عنها عليهاالسلام_ فِي الدُّعاءِ _: رَبِّ أستَجيرُكَ مِنَ النّارِ فَأَجِرني ، رَبِّ أعوذُ بِكَ مِنَ النّارِ فَأَعِذني ، رَبِّ أفزَعُ إلَيكَ مِنَ النّارِ فَأَبعِدني ... أفِرُّ إلَيكَ هارِبا مِنَ الذُّنوبِ فَاقبَلني ، وألتَجِئُ مِن عَدلِكَ إلى مَغفِرَتِكَ فَأَدرِكني ، وألتاذُ (4) بِعَفوِكَ مِن بَطشِكَ فَامنَعني . (5)

عنها عليهاالسلام :أعوذُ بِكَ يا رَبِّ مِنَ الحَورِ (6) بَعدَ الكَورِ . (7)

.


1- .في المصدر : «ذلك» ، والتصويب من بحار الأنوار .
2- .زَوَيتَ عَنّي : أي صَرَفتَهُ عنّي وقبضتَهُ (النهاية : ج 2 ص 320 «زوى») .
3- .البلد الأمين (طبعة طهران _ مكتبة الصدوق) : ص 101 ذكره في الحاشية ، بحار الأنوار : ج 90 ص 338 ح 48 .
4- .لاذ يلوذُ : إذا التجأ إليه وانضمَّ واستغاث (النهاية : ج 4 ص 276 «لوذ») .
5- .فلاح السائل : ص 422 ح 290 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 104 ح 8 .
6- .في المصدر : «الجور» ، والتصويب من بحار الأنوار .
7- .كفاية الأثر : ص 200 ، بحار الأنوار : ج 36 ص 354 ح 224 .

ص: 529

6 / 3 پناه خواهى هاى نقل شده از فاطمه زهرا عليهاالسلام

6 / 3پناه خواهى هاى نقل شده از فاطمه زهرا عليهاالسلامفاطمه عليهاالسلام :بار خدايا! گنجينه هاى رحمتت را براى ما بگشا و به ما _ اى خدا _ چنان رحمتى ارزانى دار كه از آن پس ، ما را در دنيا و آخرت ، عذاب نكنى ، و از فضل گسترده ات به ما روزى پاك و پاكيزه روزى كن ، و ما را محتاج و نيازمند احدى غير از خودت مگردان ، و بر سپاس گزارى ما از خودت ، و نيازمندى و درويشى ما به تو ، و بى نيازى ما از غير تو و يقينمان به خودت بيفزاى . بار خدايا! در دنيا ، براى ما گشايش قرار ده . بار خدايا! به تو پناه مى بريم از اين كه در هيچ حالى ، روى خويش را از ما بگردانى ؛ بلكه همواره توجّه تو را خواهانيم . بار خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست و آنچه را تو خود دوست دارى ، به ما عطا كن و آن را نيروى ما براى آنچه تو دوست دارى ، قرار ده ، اى مهربان ترينِ مهربانان !

فاطمه عليهاالسلام_ در دعا _: پروردگارا! در برابر آتش [دوزخ] ، از تو درخواست حمايت مى كنم . پس مرا در حمايت خويش بدار ، و _ پروردگارا _ از آتش ، به تو پناه مى برم . پس مرا پناه ده . پروردگارا! از آتش به تو متوسّل مى شوم ، پس مرا از آن ، دور بدار ... . از گناهان به درگاه تو مى گريزم . پس مرا بپذير . از عدالت تو به آمرزش تو پناه مى آورم ، پس مرا درياب . از سختگيرى تو ، به گذشت تو پناهنده مى شوم ، پس مرا حفظ كن .

فاطمه عليهاالسلام :پروردگارا! از كاستى پس از فزونى ، به تو پناه مى برم .

.

ص: 530

6 / 4الاِستِعاذاتُ المَأثورَةُ عَنِ الإِمامِ زَينِ العابِدينَ عليه السلامالإمام زين العابدين عليه السلام_ في مُناجاةِ العارِفينَ _: إلهي ما ألَذَّ خَواطِرَ الإِلهامِ بِذِكرِكَ عَلَى القُلوبِ ، وما أحلَى المَسيرَ إلَيكَ بِالأَوهامِ في مَسالِكِ الغُيوبِ ، وما أطيَبَ طَعمَ حُبِّكَ ، وما أعذَبَ شِربَ قُربِكَ ، فَأَعِذنا مِن طَردِكَ وإبعادِكَ ، وَاجعَلنا مِن أخَصِّ عارِفيكَ وأصلَحِ عِبادِكَ ، وأصدَقِ طائِعيكَ ، وأخلَصِ عُبّادِكَ . (1)

عنه عليه السلام_ مِن دُعاءِ الرِّزقِ _: اللّهُمَّ سَأَلتَ عِبادَكَ قَرضا مِمّا تَفَضَّلتَ بِهِ عَلَيهِم ، وضَمِنتَ لَهُم مِنهُ خَلَفا ، ووَعَدتَهُم عَلَيهِ وَعدا حَسَنا ، فَبَخِلوا عَنكَ ، فَكَيفَ بِمَن هُوَ دونَكَ إذا سَأَلَهُم ؟ فَالوَيلُ لِمَن كانَت حاجَتُهُ إلَيهِم ، فَأَعوذُ بِكَ يا سَيِّدي أن تَكِلَني إلى أحَدٍ مِنهُم ، فَإِنَّهُم لَو يَملِكونَ خَزائِنَ رَحمَتِكَ لَأَمسَكوا خَشيَةَ الإِنفاقِ بِما وَصَفتَهُم ، وكانَ الإِنسانُ قَتورا (2) . (3)

عنه عليه السلام_ مِن دُعائِهِ في يَومِ عَرَفَةَ _: أعِذني مِمّا يُباعِدُني عَنكَ ، ويَحولُ بَيني وبَينَ حَظّي مِنكَ ، ويَصُدُّني عَمّا اُحاوِلُ لَدَيكَ ،وسَهِّل لي مَسلَكَ الخَيراتِ إلَيكَ ، وَالمُسابَقَةَ إلَيها مِن حَيثُ أمَرتَ . (4)

عنه عليه السلام_ مِن دُعائِهِ فِي المَوقِفِ _: هذا مَكانُ البائِسِ الفَقيرِ ، هذا مَكانُ المُضطَرِّ إلى رَحمَتِكَ ، هذا مَكانُ المُستَجيرِ بِعَفوِكَ مِن عُقوبَتِكَ ، هذا مَكانُ العائِذِ بِكَ مِنكَ ، أعوذُ بِرِضاكَ مِن سَخَطِكَ ، ومِن فَجأَةِ نَقِمَتِكَ . (5)

.


1- .بحار الأنوار : ج 94 ص 151 نقلاً عن بعض كتب الأصحاب .
2- .إشارة للآية 100 من سورة الإسراء .
3- .بحار الأنوار : ج 95 ص 298 ح 17 نقلاً عن الكتاب العتيق الغروي .
4- .الصحيفة السجّاديّة : ص 196 الدعاء 47 ، الإقبال : ج 2 ص 96 ، المصباح للكفعمي : ص 896 .
5- .مصباح المتهجّد : ص 695 ح 771 ، المزار للمفيد : ص 161 ، المزار الكبير : ص 453 كلاهما من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، الإقبال : ج 2 ص 108 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 232 .

ص: 531

6 / 4 پناه خواهى هاى نقل شده از امام زين العابدين عليه السلام

6 / 4پناه خواهى هاى نقل شده از امام زين العابدين عليه السلامامام زين العابدين عليه السلام_ در «مناجات عارفان» _: معبودا! چه لذّتبخش است گذر نام و ياد تو بر دل ها! و چه شيرين است ره پيمودن به سوى تو با وهم ها در راه ها و گذرگاه هاى غيب ها! و چه خوش است طعم محبّت تو! و چه گواراست شراب قُرب تو! پس ما را از اين كه از خود برانى و دورمان كنى ، پناه ده و ما را از ويژه ترين عارفانت و شايسته ترين بندگانت و راستين ترين فرمانبَرانت و خالص ترين پرستندگانت قرار ده .

امام زين العابدين عليه السلام_ از دعاى روزى _: بار خدايا! تو از آنچه خود به بندگانت بخشيدى ، از آنان وام خواستى و جبران آن را براى ايشان ضمانت كردى و براى آن [وام] ، وعده اى نيكو به ايشان دادى ، و آنان ، از تو مضايقه كردند . پس چه رسد به اين كه غير تو از آن ، درخواست [وام] كند؟ بيچاره كسى كه نيازش به آنان باشد! پس به تو پناه مى برم _ سَرورم _ از اين كه مرا به كسى از بندگانت وا گذارى ، كه آنان ، اگر گنجينه هاى رحمت [و ثروت] تو را مى داشتند ، باز از بيم تهى دستى ، بخل ورزيدند كه آدمى ، بسى بخيل است .

امام زين العابدين عليه السلام_ از دعاى ايشان در روز عرفه _: مرا از هر آنچه از تو دورم مى سازد و ميان من و بهره اى كه از سوى تو به من مى رسد ، حايل مى گردد و مرا از آنچه براى تو مى كوشم ، باز مى دارند ، در پناه خود دار و راه خوبى ها را كه به تو مى انجامد و پيشى گرفتن به سوى آنها را كه تو خود ، بدان فرمان داده اى ، برايم آسان [و هموار ]گردان .

امام زين العابدين عليه السلام_ از دعاى ايشان در موقف _: اين جا ، جايگاه بينواى درويش است . اين جا ، جايگاه نيازمند به رحمت توست . اين جا ، جايگاه كسى است كه از كيفر تو به گذشت تو پناه مى آورد . اين جا، جايگاه كسى است كه از تو به تو پناهنده مى شود . از ناخشنودى تو و غافلگيرى خشم و انتقامت ، به گذشت تو پناه مى برم .

.

ص: 532

عنه عليه السلام_ مِن دُعائِهِ بِالعافِيَةِ _: أعِذني وذُرِّيَّتي مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ ، ومِن شَرِّ السّامَّةِ وَالهامَّةِ ، وَاللّامَّةِ وَالعامَّةِ ، ومِن شَرِّ كُلِّ شَيطانٍ مَريدٍ ، ومِن شَرِّ كُلِّ سُلطانٍ عَنيدٍ ، ومِن شَرِّ كُلِّ مُترَفٍ حَفيدٍ (1) ، ومِن شَرِّ كُلِّ ضَعيفٍ وشَديدٍ ، ومِن شَرِّ كُلِّ شَريفٍ ووَضيعٍ ، ومِن شَرِّ كُلِّ صَغيرٍ وكَبيرٍ ، ومِن شَرِّ كُلِّ قَريبٍ وبَعيدٍ ، ومِن شَرِّ كُلِّ مَن نَصَبَ لِرَسولِكَ ولِأَهلِ بَيتِهِ حَربا مِنَ الجِنِّ وَالإِنسِ ، ومِن شَرِّ كُلِّ دابَّةٍ أنتَ آخِذٌ بِناصِيَتِها ، إنَّكَ عَلى صِراطٍ مُستَقيمٍ . (2)

عنه عليه السلام_ مِن دُعائِهِ في يَومِ عَرَفَةَ _: أعِذني مِن شَماتَةِ الأَعداءِ ، ومِن حُلولِ البَلاءِ ، ومِنَ الذُّلِّ وَالعَناءِ ، [ و] (3) تَغَمَّدني فيمَا اطَّلَعتَ عَلَيهِ مِنّي بِما يَتَغَمَّدُ بِهِ القادِرُ عَلَى البَطشِ لَولا حِلمُهُ ، وَالآخِذُ عَلَى الجَريرَةِ (4) لَولا أناتُهُ ، وإذا أرَدتَ بِقَومٍ فِتنَةً أو سوءا فَنَجِّني مِنها لِواذا بِكَ ، وإذ لَم تُقِمني مَقامَ فَضيحَةٍ في دُنياكَ ، فَلا تُقِمني مِثلَهُ في آخِرَتِكَ . (5)

عنه عليه السلام_ مِن مُناجاتِهِ في أسحارِ شَهرِ رَمَضانَ _: أنَا يا سَيِّدي عائِذٌ بِفَضلِكَ ، هارِبٌ مِنكَ إلَيكَ ، مُتَنَجِّزٌ ما وَعَدتَ مِنَ الصَّفحِ عَمَّن أحسَنَ بِكَ ظَنّا ... . اللّهُمَّ اشغَلنا بِذِكرِكَ ، وأعِذنا مِن سَخَطِكَ ، وأجِرنا مِن عَذابِكَ ، وَارزُقنا مِن مَواهِبِكَ ، وأنعِم عَلَينا مِن فَضلِكَ ... . اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الكَسَلِ وَالفَشَلِ ، وَالهَمِّ وَالحَزَنِ ، وَالجُبنِ وَالبُخلِ ، وَالغَفلَةِ وَالقَسوَةِ ، وَالذِّلَّةِ وَالمَسكَنَةِ ، وَالفَقرِ وَالفاقَةِ ، وَكُلِّ بَلِيَّةٍ ، وَالفواحِشِ ما ظَهَرَ مِنها وما بَطَنَ ، وأعوذُ بِكَ مِن نَفسٍ لا تَقنَعُ ، وبَطنٍ لا يَشبَعُ ، وقَلبٍ لا يَخشَعُ ، ودُعاءٍ لا يُسمَعُ ، وعَمَلٍ لا يَنفَعُ ، [ وصَلاةٍ لا تُرفَعُ] (6) ، وأعوذُ بِكَ يا رَبِّ عَلى نَفسي وديني ومالي ، وعَلى جَميعِ ما رَزَقتَني ، مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ ، إنَّكَ أنتَ السَّميعُ العَليمُ . (7)

.


1- .الحفدُ : الخدمةُ والعَمَلُ ، ورجل محفود : أي مخدوم (لسان العرب : ج 3 ص 153 _ 154 «حفد») .
2- .الصحيفة السجّاديّة : ص 98 الدعاء 23 .
3- .أثبتنا ما بين المعقوفين من الإقبال ومصباح المتهجّد .
4- .الجَريرةُ : الجِناية والذنب (النهاية : ج 1 ص 258 «جرر») .
5- .الصحيفة السجّاديّة : ص 199 الدعاء 47 ، الإقبال : ج 2 ص 98 ، المصباح للكفعمي : ص 899 .
6- .أثبتنا ما بين المعقوفين من بحار الأنوار .
7- .الإقبال : ج 1 ص 159 _ 174 عن أبي حمزة الثمالي ، بحار الأنوار : ج 98 ص 84 _ 93 .

ص: 533

امام زين العابدين عليه السلام_ از دعاى ايشان در طلب عافيت _: مرا و فرزندان مرا از شيطان رانده شده و از گزند هر جانور زَهردار كُشنده و غير كُشنده ، و از چشم بد (1) و از گزند همه چيز و همه كس ، و از گزند هر شيطان سركش ، و از گزند هر پادشاه ستمگر ، و از گزند هر مرفّهِ داراى خَدَم و حَشَم ، و از گزند هر ناتوان و زورمند ، و از گزند هر بلندپايه و دون پايه ، و از گزند هر خُرد و كلان ، و از گزند هر نزديك و دور [و خويش و بيگانه] ، و از گزند هر آن كس كه به جنگ با پيامبر تو و خاندانش برخاسته است ، از پرى (جِن) و آدمى ، و از گزند هر جنبنده اى كه زمامش در دست توست ، در پناه خويش بدار ، كه تو بر راه راستى .

امام زين العابدين عليه السلام_ از دعاى ايشان در روز عرفه _: مرا از شماتت دشمنان ، و از گرفتار آمدن در بلا ، و از خوارى و رنج ، در پناه خودبدار ، و از خطاهاى من كه خود از آنها آگاهى ، درگذر ، چونان كسى كه مى تواند انتقام گيرد ، امّا بردبارى اش مانع مى شود ، و مى تواند بر گناه كيفر دهد ، ليكن شكيبايى اش نمى گذارد . و هرگاه خواستى مردمى را عذاب كنى يا به آنها گزند رسانى ، مرا كه به تو پناه جسته ام ، از آن رهايى ده ، همچنان كه در دنيايت ، مرا در جايگاه رسوايان ، بر پا نداشتى ، در آخرتت نيز در مقام رسوايان بر پا مدار .

امام زين العابدين عليه السلام_ از مناجات ايشان در سحرهاى ماه رمضان _: سَرورم! من به فضل تو پناه آورده ام ، از تو به خود تو گريخته ام و بى گمان ، تو به وعده گذشت از كسى كه به تو گمان نيك بَرَد ، جامه عمل مى پوشانى ... . بار خدايا! ما را به ياد خودت ، مشغول بدار و از خشمت ، پناه ده و از عذابت ، نگاهمان مدار و از موهبت هايت ، روزى مان كن و از فضل خويش ، ارزانى مان دار ... . بار خدايا! من از تنبلى و سستى و نگرانى و اندوه و ترسويى و بخل و غفلت و سنگ دلى و خوارى و بيچارگى و نادارى و تنگ دستى و از هر بلايى ، و از زشتى هاى آشكار و نهان ، به تو پناه مى برم . و به تو پناه مى برم از نفسى كه قانع نباشد ، و شكمى كه سير نشود ، و دلى كه [نرم و] خاشع نباشد ، و دعايى كه شنيده نشود ، و عملى كه سود نبخشد [و نمازى كه بالا نرود] ، و از گزند شيطان رانده شده به خودم و دينم و اموالم و همه آنچه روزى ام كرده اى ، به تو پناه مى برم _ اى پروردگار من _ كه به راستى ، تو شنوا و دانايى .

.


1- .يا : نوعى جنون كه عارض انسان مى شود ؛ يا : هر چيزى كه موجب بيم و هراس شود .

ص: 534

عنه عليه السلام_ مِمّا كانَ يَقولُ بَعدَ صَلاةِ اللَّيلِ _: اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن نارٍ تَغَلَّظتَ بِها عَلى مَن عَصاكَ ، وتَوَعَّدتَ بِها مَن صَدَفَ (1) عَن رِضاكَ ، ومِن نارٍ نورُها ظُلمَةٌ ، وهَيِّنُها أليمٌ ، وبَعيدُها قَريبٌ ، ومِن نارٍ يَأكُلُ بَعضَها بعضٌ ، ويَصولُ بَعضُها عَلى بَعضٍ ، ومِن نارٍ تَذَرُ العِظامَ رَميما (2) ، وتَسقي أهلَها حَميما ، ومِن نارٍ لا تُبقي عَلى مَن تَضَرَّعَ إلَيها ، ولا تَرحَمُ مَنِ استَعطَفَها ، ولا تَقدِرُ عَلَى التَّخفيفِ عَمَّن خَشَعَ لَها وَاستَسلَم إلَيها ، تَلقى سُكّانَها بِأَحَرِّ ما لَدَيها مِن أليمِ النَّكالِ (3) ، وشَديدِ الوَبالِ (4) ، وأعوذُ بِكَ مِن عَقارِبِهَا الفاغِرَةِ (5) أفواهُها ، وحَيّاتِهَا الصّالِقَةِ (6) بِأَنيابِها ، وشَرابِهَا الَّذي يُقَطِّعُ أمعاءَ وأفئِدَةَ سُكّانِها ويَنزِعُ قُلوبَهُم ، وأستَهديكَ لِما باعَدَ مِنها وأخَّرَ عَنها . (7)

.


1- .صَدَفت عنه أصدِفُ : أعرَضت (المصباح المنير : ص 335 «صدف») .
2- .الرميم : العظم البالي (النهاية : ج 2 ص 267 «رمم») .
3- .النَّكال : العقوبة (النهاية : ج 5 ص 117 «نكل») .
4- .الوَبالُ : الثَّقَلُ والمكروه (النهاية : ج 5 ص 146 «وبل») .
5- .فَغَرتُ الفمَ : فَتَحتُه (المصباح المنير : ص 478 «فغر») .
6- .صَلَقَ نابَهُ صَلْقا : حكّه بالآخر ، فحدث بينهما صوت (تاج العروس : ج 3 ص 275 «صلق») .
7- .الصحيفة السجّاديّة : ص 133 الدعاء 32 ، مصباح المتهجّد : ص 191 نحوه ، المصباح للكفعمي : ص 85 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 324 ح 100 .

ص: 535

امام زين العابدين عليه السلام_ از دعاى ايشان بعد از نماز شب _: بار خدايا! به تو پناه مى برم از آتشى كه با آن ، بر كسى كه نافرمانى ات كند ، درشتى نموده اى و آن را كه از خشنودى تو دورى گزيند ، بِدان ، تهديد كرده اى . از آتشى كه روشنايى آن ، تاريكى است و آسان آن ، دردناك است و دورش ، نزديك ؛ از آتشى كه زبانه هايش يكديگر را فرو مى خورند و بر يكديگر مى تازند ؛ از آتشى كه استخوان ها را خاكستر مى كند و اهل خود را آب جوشان مى نوشانَد ؛ از آتشى كه نه بر آن كه به او زارى كند ، ابقا مى كند ، و نه بر آن كه به او التماس نمايد ، رحم مى آورد ، و نه به آن كه در برابرش كُرنش كند و تسلميش شود ، مى تواند تخفيف دهد ؛ بلكه با ساكنان خود به سوزناك ترين عذابى كه نزد خويش از كيفر دردناك و مجازات هاى سخت دارد ، برخورد مى كند . به تو پناه مى برم از كژدم هاى دوزخ كه دهان هاى خويش را گشوده اند ، و از مارهاى آن كه نيش هايشان را به هم مى سايند ، و از نوشيدنى آن كه احشا و امعاى ساكنانشان را تكّه تكّه مى كند و قلب هايشان را بر مى كَنَد! از تو مى خواهم مرا به راهى ببرى كه از اين آتش ، دور گرداند و از آن ، بر كنار دارد .

.

ص: 536

عنه عليه السلام_ مِن مُناجاتِهِ _: رَبَّنا فَداوِنا قَبلَ التَّعَلُّلِ ، وَاستَعمِلنا بِطاعَتِكَ قَبلَ انصِرامِ (1) الأَجَلِ ، وَارحَمنا قَبلَ أن يُحجَبَ دُعاؤُنا فيما نَسأَلُ ، وَامنُن عَلَينا بِالنَّشاطِ ، وأعِذنا مِنَ الفَشَلِ وَالكَسَلِ ، وَالعَجزِ وَالعِلَلِ ، وَالضَّرَرِ وَالضَّجَرِ وَالمَلَلِ ، وَالرِّياءِ وَالسُّمعَةِ ، وَالهَوى وَالشَّهوَةِ ، وَالأَشَرِ (2) وَالبَطَرِ ، وَالمَرَحِ وَالخُيَلاءِ (3) ، وَالجِدالِ وَالمِراءِ (4) ، وَالسَّفَهِ وَالعُجبِ ، وَالطَّيشِ وسوءِ الخُلُقِ ، وَالغَدرِ ، وكَثرَةِ الكَلامِ فيما لا تُحِبُّ ، وَالتَّشاغُلِ بِما لا يَعودُ عَلَينا نَفعُهُ ، وطَهِّرنا مِنِ اتِّباعِ الهَوى ، ومُخالَطَةِ السُّفَهاءِ ، وعِصيانِ العُلَماءِ ، وَالرَّغبَةِ عَنِ القُرّاءِ ، ومُجالَسَةِ الدُّناةِ ... وأعِذنا مِنَ المَيلِ إلى أهلِ الدُّنيا ، وَالتَّصَنُّعِ لَهُم بِشَيءٍ مِنَ الأَشياءِ . (5)

عنه عليه السلام_ مِن دُعائِهِ فِي الاِستِعاذَةِ مِنَ المَكارِهِ وسَيِّئِ الأَخلاقِ ومَذامِّ الأَفعالِ _: اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن هَيَجانِ الحِرصِ ، وسَورَةِ الغَضَبِ ، وغَلَبَةِ الحَسَدِ ، وضَعفِ الصَّبرِ ، وقِلَّةِ القَناعَةِ ، وشَكاسَةِ الخُلُقِ ، وإلحاحِ الشَّهوَةِ ، ومَلَكَةِ الحَمِيَّةِ ، ومُتابَعَةِ الهَوى ، ومُخالَفَةِ الهُدى ، وسِنَةِ الغَفلَةِ ، وتَعاطِي الكُلفَةِ ، وإيثارِ الباطِلِ عَلَى الحَقِّ ، وَالإِصرارِ عَلَى المَأثَمِ ، وَاستِصغارِ المَعصِيَةِ ، وَاستِكبارِ الطّاعَةِ ومُباهاةِ المُكثِرينَ وَالإِزراءِ بِالمُقِلِّينَ ، وسوءِ الوِلايَةِ لِمَن تَحتَ أيدينا ، وتَركِ الشُّكرِ لِمَنِ اصطَنَعَ العارِفَةَ (6) عِندَنا ، أو أن نَعضُدَ ظالِما ، أو نَخذُلَ مَلهوفا (7) ، أو نَرومَ ما لَيسَ لَنا بِحَقٍّ ، أو نَقولَ فِي العِلمِ بِغَيرِ عِلمٍ . ونَعوذُ بِكَ أن نَنطَوِيَ عَلى غِشِّ أحَدٍ ، وأن نُعجَبَ بِأَعمالِنا ، ونُمَدَّ في آمالِنا ، ونَعوذُ بِكَ مِن سوءِ السَّريرَةِ ، وَاحتِقارِ الصَّغيرَةِ ، وأن يَستَحوِذَ عَلَينَا الشَّيطانُ ، أو يَنكُبَنَا الزَّمانُ ، أو يَتَهَضَّمَنَا (8) السُّلطانُ . ونَعوذُ بِكَ مِن تَناوُلِ الإِسرافِ ، ومِن فِقدانِ الكَفافِ ، ونَعوذُ بِكَ مِن شَماتَةِ الأَعداءِ ، ومِنَ الفَقرِ إلَى الأَكفاءِ ، ومِن مَعيشَةٍ في شِدَّةٍ ، وميتَةٍ عَلى غَيرِ عُدَّةٍ ، ونَعوذُ بِكَ مِنَ الحَسرَةِ العُظمى ، وَالمُصيبَةِ الكُبرى ، وأشقَى الشَّقاءِ ، وسوءِ المَآبِ ، وحِرمانِ الثَّوابِ ، وحُلولِ العِقابِ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وأعِذني مِن كُلِّ ذلِكَ بِرَحمَتِكَ ، وجَميعَ المُؤمِنينَ وَالمُؤمِناتِ ، يا أرحَمَ الرّاحِمينَ . (9)

.


1- .إنصرام أي انقطاع وانقضاء (النهاية : ج 3 ص 26 «صرم») .
2- .أشِرَ أشَرا : بَطِر وكفر النَّعمة فلم يَشكُرها (المصباح المنير : ص 15 «أشر») .
3- .اختال الرجُل ، وبه خُيلاء ، وهو الكبرُ والإعجاب (المصباح المنير : ص 186 «خيل») .
4- .المِراءُ : الجدالُ ، والتّماري والمماراةُ : المجادَلةُ على مذهب الشكّ والرِّيبة (النهاية : ج 4 ص 322 «مرا») .
5- .بحار الأنوار : ج 94 ص 125 ح 19 نقلاً عن الكتاب العتيق الغروي .
6- .العارِفَةُ : المعروف (الصحاح : ج 3 ص 1402 «عرف») .
7- .المَلْهوفُ : المَظلومُ يستغيث (الصحاح : ج 4 ص 1429 «لهف») .
8- .هضمه حقّه واهتضمه : إذا ظلمه وكسر عليه حقّه (الصحاح : ج 5 ص 2059 «هضم») .
9- .الصحيفة السجّاديّة : ص 45 الدعاء 8 ؛ شرح نهج البلاغة : ج 6 ص 185 عن الإمام عليّ عليه السلام نحوه .

ص: 537

امام زين العابدين عليه السلام_ از راز و نياز ايشان با خداوند _: پروردگارا! ما را پيش از دچار آمدن به بيمارى ، درمان كن و قبل از سرآمدن عمر ، ما را در طاعت خود ، به كار گير و پيش از آن كه دعاى ما براى آنچه مى خواهيم ، از درگاهت محجوب مانَد ، بر ما رحم آور و شادى و خرّمى را به ما ارزانى دار ، و از سستى و تنبلى و ناتوانى و ناخوشى ها و زيان و آزردگى و دلگيرى و خودنمايى و شهرت طلبى و هوس و شهوت و ناسپاسى و سرمستى و نازش و تكبّر و كشمكش و ستيزه گرى و نابخردى و خودپسندى و سبُك سرى و بدخويى و خيانت و نيرنگ و پُرگويى در آنچه تو دوست ندارى ، و پرداختن به آنچه برايمان سودى ندارد ، ما را در پناه خويش بدار ، و از دنبال هوس رفتن و آميختن با نادانان و نافرمانى از دانايان و بيزارى از قاريان و همنشينى با فرو مايگان ... پاكمان گردان و از گرايش به دنياپرستان و ظاهرآرايى براى آنان به چيزى از چيزها ، در پناه خود بدار .

امام زين العابدين عليه السلام_ از دعاى ايشان در پناه جستن به خدا از ناخوشايندها و خوى هاى بد و رفتارهاى نكوهيده _: بار خدايا! به تو پناه مى برم از برانگيختگى آز ، و تندى خشم ، و چيره آمدن حسد ، و سستى شكيبايى ، و اندك بودن قناعت ، و بدى خُلق و خوى ، و پافشارى شهوت ، و مسلّط شدن تعصّب ، و پيروى از هوس ، و سرپيچى از طاعت ، و [فرو رفتن در ]خواب غفلت ، و افتادن در رنج و زحمت ، و برگزيدن باطل بر حق ، و پاى فشردن بر گناه ، و خُرد شمردن معصيت ها و بزرگ شمردن طاعت ، و نازيدن توانگران و خوار داشتن درويشان ، و سوء سرپرستى نسبت به كسانى كه زيردست ما هستند ، و سپاس نگزاردن از كسى كه به ما نيكى كرده است ، يا اين كه ستمگرى را يارى دهيم ، يا ستم ديده اى را تنها گذاريم يا چيزى را بخواهيم كه حقّ ما نيست ، يا دَم از علمى بزنيم كه نمى دانيم . به تو پناه مى بريم از اين كه در سر ، خيال فريب كسى را بپروريم و به كردارهاى خويش ، مغرور شويم و به آرزوهاى دور و دراز ، گرفتار آييم . به تو پناه مى بريم از بدىِ نهاد و ناچيز شمردن گناهان كوچك ، و از اين كه شيطان بر ما چنگ افكند يا روزگار ، ما را پايمال كند يا پادشاه ، به ما ستم ورزد . به تو پناه مى بريم از اسرافكارى و از نداشتن كفاف . به تو پناه مى بريم از شماتت دشمن ، و از نيازمند شدن به همگِنان ، و از زندگى در سختى ، و مُردنِ بى آمادگى و بدون توشه . به تو پناه مى بريم از بزرگ ترين دريغ ، و سخت ترين مصيبت ، و بدترين [رنج و شوربختى] ، و بدى بازگشتگاه ، و محروميّت از پاداش ، و گرفتار شدن به كيفر . بار خدايا! بر محمّد و خاندان او درود فرست ، و به رحمت خويش ، مرا و همه مردان و زنان باايمان را از همه اينها [كه گفته شد] در پناه خود ، نگه دار ، اى مهربان ترين مهربانان !

.

ص: 538

عنه عليه السلام_ مِن دُعائِهِ لِلمُهِمّاتِ _: اللّهُمَّ إنّي أتَقَرَّبُ إلَيكَ بِالمُحَمَّدِيَّةِ الرَّفيعَةِ ، وأتَوَجَّهُ إلَيكَ بِالعَلَوِيَّةِ البَيضاءِ ، فَأَعِذني مِن شَرِّ ما خَلَقتَ ، وشَرِّ مَن يُريدُ بي سوءا ، فَإِنَّ ذلِكَ لا يَضيقُ عَلَيكَ في وُجدِكَ ، ولا يَتَكَأَّدُكَ (1) في قُدرَتِكَ ، وأنتَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ ... . اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الرِّياءِ وَالسُّمعَةِ ، وَالكِبرِياءِ وَالتَّعَظُّمِ ، وَالخُيَلاءِ وَالفَخرِ ، وَالبَذَخِ وَالأَشَرِ وَالبَطَرِ ، وَالإِعجابِ بِنَفسي ، وَالجَبرِيَّةِ ، رَبِّ فَنَجِّني . وأعوذُ بِكَ مِنَ العَجزِ وَالبُخلِ ، وَالشُّحِّ وَالحَسَدِ ، وَالحِرصِ وَالمُنافَسَةِ وَالغِشِّ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الطَّمَعِ وَالطَّبَعِ (2) ، وَالهَلَعِ وَالجَزَعِ ، وَالزَّيغِ وَالقَمعِ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ البَغيِ وَالظُّلمِ ، وَالاِعتِداءِ وَالفَسادِ ، وَالفُجورِ وَالفُسوقِ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الخِيانَةِ وَالعُدوانِ وَالطُّغيانِ . رَبِّ وأعوذُ بِكَ مِنَ المَعصِيَةِ وَالقَطيعَةِ وَالسَّيِّئَةِ ، وَالفَواحِشِ وَالذُّنوبِ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الإِثمِ وَالمَأثَمِ ، وَالحَرامِ وَالمُحَرَّمِ ، وَالخَبَثِ وكُلِّ ما لا تُحِبُّ . رَبِّ وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّ الشَّيطانِ ومَكرِهِ ، وبَغيِهِ وظُلمِهِ ، وعَداوَتِهِ وشَرَكِهِ ، وزَبانِيَتِهِ وجُندِهِ وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّ ما خَلَقتَ مِن دابَّةٍ وهامَّةٍ ، أو جِنٍّ أو إنسٍ مِمّا يَتَحَرَّكُ . وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّ ما يَنزِلُ مِنَ السَّماءِ وما يَعرُجُ فيها ، ومِن شَرِّ ما ذَرَأَ فِي الأَرضِ وما يَخرُجُ مِنها ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّ كُلِّ كاهِنٍ وساحِرٍ وراكِزٍ (3) ، ونافِثٍ وراقٍ . رَبِّ وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّ كُلِّ حاسِدٍ وطاغٍ ، وباغٍ ونافِسٍ (4) ، وظالِمٍ ومُعتَدٍ وجائِرٍ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ العَمى وَالصَّمَمِ ، وَالبَكَمِ وَالبَرَصِ وَالجُذامِ ، وَالشَّكِّ وَالرَّيبِ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الكَسَلِ وَالفَشَلِ ، وَالعَجزِ وَالتَّفريطِ ، وَالعَجَلَةِ وَالتَّضييعِ وَالتَّقصيرِ وَالإِبطاءِ ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّ ما خَلَقتَ فِي السَّماواتِ وَالأَرضِ ، وما بَينَهُما وما تَحتَ الثَّرى . رَبِّ وأعوذُ بِكَ مِنَ الفَقرِ وَالحاجَةِ ، وَالفاقَةِ وَالمَسأَلَةِ ، وَالضَّيعَةِ وَالعائِلَةِ (5) . وأعوذُ بِكَ مِنَ القِلَّةِ وَالذِّلَّةِ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الضّيقِ وَالشِّدَّةِ ، وَالقَيدِ وَالحَبسِ ، وَالوَثاقِ وَالسُّجونِ وَالبَلاءِ ، وكُلِّ مُصيبَةٍ لا صَبرَ لي عَلَيها ، آمينَ رَبَّ العالَمينَ . اللّهُمَّ أعطِنا كُلَّ الَّذي سَأَلناكَ ، وزِدنا مِن فَضلِكَ عَلى قَدرِ جَلالِكَ وعَظَمَتِكَ ، بِحَقِّ لا إلهَ إلّا أنتَ العَزيزُ الحَكيمُ . (6)

.


1- .يتكأّدُكَ : أي يصعُب عليك ويشقُّ (النهاية : ج 4 ص 137 «كأد») .
2- .الطَبَعُ : بالتحريك الدَّنس (النهاية : ج 3 ص 112 «طبع») .
3- .الرِكزُ : الصوت الخفي ، أي لا يُرى لهم عينٌ ولا يُسمع لهم صوت (مجمع البحرين : ج 2 ص 727 «ركز») .
4- .النَّفْسُ : العين ، يقال : أصابت فلانا نفسٌ : أي عين ، ويقال للعائن : نافس (النهاية : ج 5 ص 96 «نفس») .
5- .العائل : الفقير ، وقد عالَ : إذا افتقر ، ومنه الحديث : «ما عالَ مقتصدٌ ولا يعيلُ» والعالَةُ : الفقراء ، جمع عائل (النهاية : ج 3 ص 331 «عيل») .
6- .الأمالي للمفيد : ص 241 _ 243 ح 3 ، الأمالي للطوسي : ص 16 _ 18 ح 19 كلاهما عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 95 ص 182 _ 184 ح 1 .

ص: 539

امام زين العابدين عليه السلام_ از دعاى ايشان در گرفتارى هاى بزرگ _: بار خدايا! به مقام (/دين) بلند محمّدى به تو تقرّب مى جويم و به طريقت درخشان علوى ، به تو روى مى آورم ؛ پس مرا از گزند آنچه آفريده اى ، و از گزند هر آن كس كه بخواهد به من بدى رساند ، پناهم ده ، كه اين كار در برابر توان تو ، بر تو تنگ نمى آيد و در برابر قدرت تو ، بر تو دشوار نيست ، كه تو بر هر چيزى توانايى ... . بار خدايا! از خودنمايى و آوازه خواهى و تكبّر و خود بزرگ بينى و غرور و فخرفروشى و گردن فرازى و ناسپاسى و سرمستى و خودپسندى و نخوت ، به تو پناه مى برم! پس _ اى پروردگار _ مرا [از اين همه ]بِرَهان . از ناتوانى و بخل و تنگ چشمى و حسد و آزمندى و همچشمى و دغلى ، به تو پناه مى برم! از طمع و پَستى و ناشكيبى و بى تابى و كج روى و جلوگيرى [از حق] ، به تو پناه مى برم! از زورگويى و ستم و تجاوزگرى و تباهى و فسق و فجور ، به تو پناه مى برم . از خيانت و دشمنى و سركشى ، به تو پناه مى برم ! پروردگارا! از معصيت و جدايى و بدى و زشتكارى ها و گناهان ، به تو پناه مى برم! از بزه و بزهكارى و ناروا و قدغن شده ها ، و از پليدى و هر آنچه كه تو دوست نمى دارى ، به تو پناه مى برم ! پروردگارا! از گزند و نيرنگ شيطان ، و زورگويى و ستم او ، و دشمنى و دام او ، و گَزْمه ها و سپاه او ، به تو پناه مى برم! از گزند هر آنچه آفريده اى ، از چارپا و گزنده ، و از هر جنبنده اى از جِن و اِنس (پرى و آدمى) ، به تو پناه مى برم! از گزند آنچه از آسمان فرود مى آيد و آنچه به آسمان بَر مى شود ، و از گزند آنچه در زمين آفريده شده و آنچه از زمين برون مى آيد ، به تو پناه مى برم! از گزند هر پيشگو و جادوگر و وسوسه گر و افسونگر و طلسم كننده اى به تو پناه مى برم . پروردگارا! از گزند هر بدخواه و سركش و ياغى و شورچشم و ستمگر و متجاوز و منحرفى ، به تو پناه مى برم . از كورى و كَرى و گُنگى و پيسى و خوره و دودلى و ترديد ، به تو پناه مى برم . از تنبلى و سستى و ناتوانى و كوتاهى كردن و شتابكارى و ضايع كردن و تقصير و كُندى ، به تو پناه مى برم . از گزند آنچه در آسمان ها و زمين و بين آنها و آنچه زير زمين آفريده اى ، به تو پناه مى برم . پروردگارا! از درويشى و نيازمندى و تهى دستى و خواهش و تلف شدن و عيالوارى (/بينوايى) به تو پناه مى برم . از كمبود و خوارى ، به تو پناه مى برم . از تنگى و سختى و زنجير و حبس و بند و زندان و گرفتارى و هر مصيبتى كه مرا بر آن شكيب نباشد ، به تو پناه مى برم . آمين ، اى پروردگار جهانيان ! بار خدايا! همه آنچه را از تو خواستيم ، به ما عطا فرما و به فراخور شُكوه و بزرگى ات ، از فضل خويش بر ما بيفزاى ، به حقّ اين كه «معبودى نيست ، جز تو كه نيرومند و استوارى» .

.

ص: 540

. .

ص: 541

. .

ص: 542

عنه عليه السلام_ مِن دُعائِهِ إذا ذُكِرَ الشَّيطانُ فَاستَعاذَ مِنهُ ومِن عَداوَتِهِ وكَيدِهِ _: اللّهُمَّ إنّا نَعوذُ بِكَ مِن نَزَغاتِ (1) الشَّيطانِ الرَّجيمِ ، وكَيدِهِ ومَكائِدِهِ ، ومِنَ الثِّقَةِ بِأَمانِيِّهِ ومَواعيدِهِ ، وغُرورِهِ ومَصائِدِهِ ، وأن يُطمِعَ نَفسَهُ في إضلالِنا عَن طاعَتِكَ ، وَامتِهانِنا بِمَعصِيَتِكَ ، أو أن يَحسُنَ عِندَنا ما حَسَّنَ لَنا ، أو أن يَثقُلَ عَلَينا ما كَرَّهَ إلَينا ، اللّهُمَّ اخسَأهُ (2) عَنّا بِعِبادَتِكَ ، وَاكبِتهُ بِدُؤوبِنا في مَحَبَّتِكَ ، وَاجعَل بَينَنا وبَينَهُ سِترا لا يَهتِكُهُ ، ورَدما مُصمِتا لا يَفتُقُهُ . . . وأعِذنا وأهالِيَنا وإخوانَنا وجَميعَ المُؤمِنينَ وَالمُؤمِناتِ مِمَّا استَعَذنا مِنهُ ، وأجِرنا مِمَّا استَجَرنا بِكَ مِن خَوفِهِ ، وَاسمَع لَنا ما دَعَونا بِهِ ، وأعطِنا ما أغفَلناهُ ، وَاحفَظ لَنا ما نَسيناهُ ، وصَيِّرنا بِذلِكَ في دَرَجاتِ الصّالِحينَ ومَراتِبِ المُؤمِنينَ ، آمينَ رَبَّ العالَمينَ . (3)

عنه عليه السلام_ في حِرزٍ مُستَخرَجٍ مِن كِتابِ اللّهِ عز و جل ، وهُوَ الحِرزُ الكامِلُ الَّذي يُقرَأُ كُلَّ صَباحٍ ومَساءٍ _: بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، اللّهُ أكبَرُ ، اللّهُ أكبَرُ ، اللّهُ أكبَرُ ، وأعَزُّ وأجَلُّ وأعظَمُ مِمّا أخافُ وأحذَرُ ، أستَجيرُ بِاللّهِ ، عَزَّ جارُ اللّهِ ، وجَلَّ ثَناءُ اللّهِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ وَحدَهُ لا شَريكَ لَهُ ، وصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ وسَلَّمَ كَثيرا . اللّهُمَّ بِكَ اُعيذُ نَفسي وديني ، وأهلي ومالي ، ووُلدي ومَن يَعنيني أمرُهُ ، اللّهُمَّ بِكَ أعوذُ ، وبِكَ ألوذُ ، وبِكَ أصولُ ، وإيّاكَ أعبُدُ وإيَّاكَ أستَعينُ ، وعَلَيكَ أتَوَكَّلُ ، وأدرَأُ بِكَ في نَحرِ أعدائي ، وأستَعينُ بِكَ عَلَيهِم ، وأستَكفيكَهُم فَاكفِنيهِم بِما شِئتَ ، وأنّى شِئتَ وكَيفَ شِئتَ ، وحَيثُ شِئتَ ، بِحَقِّكَ لا إلهَ إلّا أنتَ ، إنَّكَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ «فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» (4) ، «قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَ نَجْعَلُ لَكُمَا سُلْطَ_نًا فَلَا يَصِلُونَ إِلَيْكُمَا بِ_ئايَ_تِنَا أَنتُمَا وَمَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغَ__لِبُونَ» (5) ، «قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِى مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَ أَرَى» (6) ، «قَالَتْ إِنِّى أَعُوذُ بِالرَّحْمَ_نِ مِنكَ إِن كُنتَ تَقِيًّا» (7) ، «اخْسَ_ئواْ فِيهَا وَ لَا تُكَلِّمُونِ» (8) . . . اللّهُمَّ احرُسنا بِعَينِكَ الَّتي لا تَنامُ ، وَاكنُفنا (9) بِرُكنِكَ الَّذي لا يُرامُ ، وأعِذنا بِسُلطانِكَ الَّذي لا يُضامُ ، وَارحَمنا بِقُدرَتِكَ يا رَحمنُ ، اللّهُمَّ لا تُهلِكنا وأنتَ حَسبُنا يا بَرُّ يا رَحمنُ ... . اللّهُمَّ إنّي أصبَحتُ في حِماكَ الَّذي لا يُستَباحُ ، وذِمَّتِكَ الَّتي لا تُخفَرُ (10) ، وجِوارِكَ الَّذي لا يُضامُ ، أسأَ لُكَ اللّهُمَّ بِقُدرَتِكَ وعِزَّتِكَ ، أن تَجعَلَني في حِرزِكَ وجِوارِكَ ، وأمنِكَ وعِياذِكَ ، وعُدَّتِكَ (11) وعَقدِكَ (12) ، وحِفظِكَ وأمانِكَ ، ومَنعِكَ الَّذي لا يُرامُ ، وعِزِّكَ الَّذي لا يُستَطاعُ ، مِن غَضَبِكَ وسوءِ عِقابِكَ ، وسوءِ أحداثِ النَّهارِ ، وطَوارِقِ اللَّيلِ ، إلّا طارِقا يَطرُقُ بِخَيرٍ ، يا رَحمنُ . اللّهُمَّ يَدُكَ فَوقَ كُلِّ يَدٍ ، وعِزَّتُكَ أعَزُّ مِن كُلِّ عِزَّةٍ ، وقُوَّتُكَ أقوى مِن كُلِّ قُوَّةٍ ، وسُلطانُكَ أجَلُّ وأمنَعُ مِن كُلِّ سُلطانٍ ، أدرَأُ بِكَ في نُحورِ أعدائي ، وأستَعينُ بِكَ عَلَيهِم ، وأعوذُ بِكَ مِن شُرورِهِم ، وألجَأُ إلَيكَ فيما أشفَقتُ عَلَيهِ مِنهُم ، وصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وأجِرني مِنهُم يا أرحَمَ الرّاحِمينَ ... . اُعيذُ نَفسي وأهلي ومالي ووُلدي وجَميعَ ما تَلحَقُهُ عِنايتي ، وجَميعَ نِعَمِ اللّهِ عِندي ، بِبِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، بِاسمِ اللّهِ الَّذي خَضَعَت لَهُ الرِّقابُ ، وبِاسمِ اللّهِ الَّذي خافَتهُ الصُّدورُ ، وبِاسمِ اللّهِ الَّذي نَفَّسَ عَن داوود كُربَتَهُ ، وبِاسمِ اللّهِ الَّذي وَجِلَت مِنهُ النُّفوسُ ، وبِاسمِ اللّهِ الَّذي قالَ بِهِ لِلنّارِ كوني بَردا وسَلاما عَلى إبراهيمَ ، «وَ أَرَادُواْ بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَ_هُمُ الْأَخْسَرِينَ» (13) ... . اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن أضغاثِ (14) الأَحلامِ ، وأن يَلعَبَ بِيَ الشَّيطانُ فِي اليَقَظَةِ وَالمَنامِ ، بِاسمِ اللّهِ تَحَصَّنتُ بِالحَيِّ الَّذي لا يَموتُ ، مِن شَرِّ ما أخافُ وأحذَرُ ، ورَمَيتُ مَن يُريدُ بي سوءا أو مَكروها مِن بَينِ يَدَيَّ ، بِ «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ» ، وأعوذُ بِاللّهِ مِن شَرِّكُم ، وشَرُّكُم تَحتَ أقدامِكُم ، وخَيرُكُم بَينَ أعيُنِكُم ، واُعيذُ نَفسي وما أعطاني رَبّي ، وما مَلَكَتهُ يَدي ، وذَوي عِنايَتي ، بِرُكنِ اللّهِ الأَشَدِّ ، وكُلُّ أركانِ رَبّي شِدادٌ . اللّهُمَّ تَوَسَّلتُ بِكَ إلَيكَ ، وتَحَمَّلتُ بِكَ عَلَيكَ ، فَإِنَّهُ لا يُنالُ ما عِندَكَ إلّا بِكَ ، أسأَ لُكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وأن تَكفِيَني شَرَّ ما أحذَرُ ، وما لا يَبلُغُهُ حِذاري ، إنَّكَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ ، وهُوَ عَلَيكَ يَسيرٌ ، جَبرائيلُ عَن يَميني ، وميكائيلُ عَن شِمالي ، وإسرافيلُ أمامي ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ . (15)

.


1- .النَّزغُ : هو الطَّعن والفساد ، نزغ الشيطانُ بينهم : أي أفسد وأغرى (النهاية : ج 5 ص 42 «نزغ») .
2- .خَسَأتُه : أي طردته وأبعدته (النهاية : ج 2 ص 31 «خسأ») .
3- .الصحيفة السجّاديّة : ص 73 و 75 الدعاء 17 ، المصباح للكفعمي : ص 310 .
4- .البقرة : 137 .
5- .القصص : 35 .
6- .طه : 46 .
7- .مريم : 18 .
8- .المؤمنون : 108 .
9- .الكَنَفُ _ بالتحريك _ : الجانب والناحية ، وهذا تمثيل لجعله تحت ظلّ رحمته (النهاية : ج 4 ص 205 «كنف») .
10- .أخفرتَ الرَّجلَ : إذا نقضتَ عهده وذمامه (النهاية : ج 2 ص 52 «خفر») .
11- .يقالُ : عِدادُهُ في بني فلان ؛ أي يعدُّ منهم ومعهم ، والعدّة : الجماعة ، قلّت أو كثرت (تاج العروس : ج 5 ص 97 «عدد») .
12- .العَقْدُ _ بفتح فسكون _ : الضّمانُ والعهد (تاج العروس : ج 5 ص 115 «عقد») .
13- .الأنبياء : 70 .
14- .ضغث : عمل مختلط غير خالص ، ومنه قيل للأحلام الملتبسة أضغاث (النهاية : ج 3 ص 90 «ضغث») .
15- .مُهَج الدعوات : ص 24 _ 27 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 307 _ 311 ح 63 .

ص: 543

امام زين العابدين عليه السلام_ از دعاى ايشان ، هرگاه كه نام شيطان برده مى شد و ايشان ، از او و از دشمنى و نيرنگش به خدا پناه مى برد _: بار خدايا! ما به تو پناه مى بريم از اغواگرى هاى شيطان رانده شده ، و از نيرنگ و دسيسه هاى او ، و از تكيه كردن به آرزوها و وعده ها و فريبندگى ها و دام هاى او ، و از اين كه در از راه به در بردن ما در طاعت تو و به خوارى افكندمان با معصيت تو طمع ورزد ، يا آنچه را [از گناه ]در نظر ما نيكو نموده است ، به راستى در نزد ما نيكو آيد ، يا آنچه را [از طاعت تو] براى ما ناخوشايند گردانيده است، [انجام دادنش ]بر ما گران آيد . بار خدايا ! در پرتو بندگىِ [ما نسبت به] تو ، شيطان را از ما بران و با خوگرفتن ما به محبّتت ، او را درهم شكن ، و ميان ما و او پرده اى بيفكن كه هرگز نتواند آن را بِدَرَد ، و سدّى چنان محكم كه هيچ گاه نتواند در آن ، رخنه افكند . ما را و خانواده ما را و برادرانمان را و همه مردان و زنان مؤمن را از همه آنچه از گزندش به تو پناه آورديم ، در پناه خويش دار ، و از همه آنچه از بيم آن از تو زنهار طلبيديم ، در زنهار خويش دار ، و آنچه را دعا كرديم ، از ما بشنو [و بپذير] ، و آنچه را هم از يادكردش غفلت ورزيديم ، به ما عطا فرما ، و آنچه را فراموش كرديم ، برايمان نگهدار و بدين سان ، ما را به درجات شايستگان و مرتبه هاى مؤمنان برسان . آمين ، اى پروردگار جهانيان!

امام زين العابدين عليه السلام_ در حِرزى استخراج شده از كتاب خداوند عز و جل كه حرزى كامل است و هر صبح و شام ، خوانده مى شود _: به نام خداى مهرگستر مهربان . خدا ، بزرگ تر است . خدا ، بزرگ تر است . خدا ، بزرگ تر و نيرومندتر و شكوهمندتر و با عظمت تر است از آنچه مى ترسم و بيم دارم . به خدا پناه مى برم كه پناهنده به خدا ، نيرومند است ، و ثناى خدا ، بِشكوه است ، و معبودى جز خدا نيست . يگانه و بى انباز است ، و درود خدا بر محمّد و خاندان او ، و درود بسيار بر او باد ! بار خدايا! من خودم را و دينم را و همسرم (/ كسانم) را و اموالم را و فرزندانم را و هر آن كس را كه كارش به من مربوط مى شود ، در پناه تو در مى آورم . بار خدايا! به تو پناه مى برم ، و به تو متوسّل مى شوم ، و به يارى تو يورش مى برَم ، و تو را مى پرستم و از تو يارى مى خواهم ، و بر تو توكّل مى كنم ، و به كمك تو دشمنانم را دفع مى كنم ، و در برابر آنان ، از تو يارى مى طلبم . پس به آنچه خواهى و هرگاه كه خواهى و هرگونه كه خواهى و هرجا كه خواهى ، شرّ او را از من ، دور گردان ، به حقّ خودت كه معبودى جز تو نيست ، و به راستى تو بر هر چيزى توانايى . «زودا كه خداوند ، تو را در كارشان بسنده شود ، و او شنوا و داناست!» . «گفت : بازوى تو را به برادرت ، نيرو بخشيم و برايتان پيروزى اى مى نهيم . پس به سبب نشانه هايمان بر شما دست نمى يابند . شما دو تن و كسانى كه از شما پيروى كرده اند ، چيره ايد» . «گفت : مترسيد كه من با شما دو تن هستم ، مى شنوم و مى بينم» . «[مريم ]گفت : من از تو به خداى مهربان ، پناه مى برم ، اگر پرهيزگار باشى» . «در آن (دوزخ) گم شويد و با من ، سخن مگوييد» ... . بار خدايا! ما را با چشمت كه هرگز نمى خوابد ، پاسدارى كن و در پناه تكيه گاهت كه كسى نمى تواند بدان آسيب رساند ، محافظت نما ، و ما را در پناه پادشاهى ات كه هرگز گزندى بدان نمى رسد ، در آور و به قدرتت بر ما رحم آور ، اى مهربان! بار خدايا! ما را به هلاكت ميفكن كه تو ما را بسنده اى ، اى نيكوكار ، اى مهربان! ... . بار خدايا! خود را در قُرُق و حريم تو كه روا شمرده نمى شود ، و در زنهار تو كه شكسته نمى گردد ، و در حمايت تو كه كس بدان تعدّى نمى تواند كرد ، در آوردم . بار خدايا! به حقّ قدرت و عزّتت ، از تو مى خواهم كه مرا از خشمت و كيفر سختت و رخدادهاى بد روز و پيشامدهاى شب ، مگر پيشامدهاى نيك آن ، در پاسداشت و حمايت خود و امنيّت و پناهت ، و مراقبت و پيمانت ، و نگهداشت و زنهارت ، و دژ دست نايافتنى و قدرت چيره ناشدنى ات قرار دهى ، اى مهربان ! بار خدايا! دست تو ، بالاى هر دستى است و عزّت تو ، برتر از هر عزّتى است و نيرويت ، نيرومندتر از هر نيرويى است و سلطنتت ، بشكوه تر و مستحكم تر از هر سلطنتى است . به يارى تو ، دشمنانم را دفع مى كنم و در برابر آنان ، از تو كمك مى جويم و از گزندهايشان ، به تو پناه مى برم و در آنچه از ايشان بيمناكم ، به تو پناه مى آورم . درود خدا بر محمّد و خاندان او باد! مرا از آنان (دشمنانم) در حمايت خويش گير ، اى مهربان ترينِ مهربانان ! خودم را و همسرم را و اموالم را و فرزندانم را و همه آنچه را به من تعلّق دارد و همه نعمت هايى را كه خداوند به من عطا كرده است ، در پناهِ «به نام خداى مهرگسترِ مهربان» در آوردم . به نام خدايى كه گردن ها در برابرش فرود آمده اند . به نام خدايى كه سينه ها از او هراسان اند . به نام خدايى كه از داوود ، اندوهش را برطرف كرد . به نام خدايى كه جان ها از او ترسان اند . به نام خدايى كه به آن نام به آتش فرمود كه بر ابراهيم ، سرد و بى گزند باش «و [نمروديان] خواستند به او نيرنگى بزنند ، ولى ما آنها را زيانكارترين ، قرار داديم» ... . بار خدايا! از خواب هاى آشفته و از اين كه شيطان ، در بيدارى و خواب مرا بازى دهد ، به تو پناه مى برم . به نام خدا ، خود را از گزند آنچه مى ترسم و بيمناكم ، در سنگر آن زنده ناميرا در آوردم و آن را كه بخواهد از رو به رويم به من ، بدى يا صدمه اى رساند ، با تير «لا حول و لا قوّة إلّا باللّه العلىّ العظيم ؛ هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خداى والا و بزرگ» هدف قرار دادم . از شرّ شما به خدا پناه مى برم . شرّتان، زيرگام هايتان و خيرتان ، فرا چشمتان باد! خودم را و آنچه را كه پروردگارم به من عطا كرده است و آنچه را دستانم به دست آورده اند و كسانى را كه مورد عنايت من هستند ، در پناه استوارترين رُكن خدا _ كه همه اركان او استوار است _ ، در آوردم . بار خدايا! تو ، خود را وسيله خويش به درگاهت قرار مى دهم ، و تو ، خود را شفيع خويش در پيشگاهت مى آورم ؛ زيرا به آنچه نزد توست ، جز به وسيله تو نمى توان رسيد . از تو مى خواهم كه بر محمّد و خاندان او درود فرستى و مرا از گزند آنچه انديشناكم و آنچه انديشناكى ام به آن نمى رسد ، نگه دار ، كه به راستى تو بر هر چيزى توانايى و آن ، بر تو آسان است . جبرئيل عليه السلام در سمت راست من ، ميكائيل عليه السلام در سمت چپ من و اسرافيل عليه السلام پيشِ روى من باد! هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خداى والا و بزرگ .

.

ص: 544

. .

ص: 545

. .

ص: 546

. .

ص: 547

. .

ص: 548

6 / 5الاِستِعاذاتُ المَأثورَةُ عَنِ الإِمامِ الباقِرِ عليه السلامالإمام الباقر عليه السلام_ فِي الدُّعاءِ المُسَمّى بِالجامِعِ _: اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الشَّرِّ وأنواعِ الفَواحِشِ كُلِّها ، ظاهِرِها وباطِنِها وغَفَلاتِها ، وجَميعِ ما يُريدُني بِهِ الشَّيطانُ الرَّجيمُ ، وما يُريدُني بِهِ السُّلطانُ العَنيدُ ، مِمّا أحَطتَ بِعِلمِهِ ، وأنتَ القادِرُ عَلى صَرفِهِ عَنّي . اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن طَوارِقِ الجِنِّ وَالإِنسِ ، وزَوابِعِهِم وبَوائِقِهِم ومَكائِدِهِم ، ومَشاهِدِ الفَسَقَةِ مِنَ الجِنِّ وَالإِنسِ ، وأن أُستَزَلَّ عَن ديني فَتَفسُدَ عَلَيَّ آخِرَتي ، وأن يَكونَ ذلِكَ مِنهُم ضَرَرا عَلَيَّ في مَعاشي ، أو يَعرِضَ بَلاءٌ يُصيبُني مِنهُم لا قُوَّةَ لي بِهِ ، ولا صَبرَ لي عَلَى احتِمالِهِ ، فَلا تَبتَلِني يا إلهي بِمُقاساتِهِ فَيَمنَعَني ذلِكَ عَن ذِكرِكَ ، ويَشغَلَني عَن عِبادَتِكَ ، أنتَ العاصِمُ المانِعُ الدّافِعُ الواقي مِن ذلِكَ كُلِّهِ . (1)

الإمام الصادق عليه السلام :كانَ أبي عليه السلام يَخزُنُ هذَا الدُّعاءَ ويُخَبِّئُهُ ولا يُطلِعُ عَلَيهِ أحَدا «أعوذُ بِدِرعِ اللّهِ الحَصينَةِ الَّتي لا تُرامُ ، وأعوذُ بِجَمعِ اللّهِ مِن كَذا وكَذا» وقولوا : كَلِماتِ الفَرَجِ . (2)

.


1- .الكافي : ج 2 ص 588 ح 26 ، تهذيب الأحكام : ج 3 ص 76 ح 234 ، مُهَج الدعوات : ص 217 كلّها عن أبي حمزة الثمالي ، مصباح المتهجّد : ص 549 ح 640 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 94 ص 269 ح 3 .
2- .الدعوات : ص 46 ح 112 ، بحار الأنوار : ج 95 ص 163 ح 17 .

ص: 549

6 / 5 پناه خواهى هاى نقل شده از امام باقر عليه السلام

6 / 5پناه خواهى هاى نقل شده از امام باقر عليه السلامامام باقر عليه السلام_ در دعاى ناميده شده به «دعاى جامع» _: بار خدايا! به تو پناه مى برم از شرّ و از همه انواع زشتى ها ، پيدا و نهانش و آنچه از سرِ غفلت سر زند ، و از هر آنچه [از شرّ و گزند كه] شيطان رانده شده ، بدان ، آهنگ من كند ، و از هر گزندى كه سلطان كينه توز بخواهد بر من بزند ، از آنچه علم تو بدان احاطه دارد و تو بردور كردنش از من ، توانايى . بار خدايا! به تو پناه مى برم از شب روان (1) جِن و اِنس (پرى و آدمى) ، و توفان ها و مصيبت ها و نيرنگ هايشان ، و از بزم هاى تبهكاران جِن و اِنس ، و از اين كه از دين خود ، لغزانده شوم و در نتيجه ، آخرتم بر من تباه گردد ، و از اين كه در امور معاش و زندگى ام ، از جانب آنان به من زيانى برسد ، يا بلايى از ايشان به من برسد كه بر آن ، توانايى ندارم و تاب تحمّل آن را نمى آورم . پس _ اى معبود من _ مرا به رنج آن ، گرفتار مساز كه در نتيجه ، مرا از ياد تو منع كند و از عبادتت ، باز دارد . تويى نگهدار و باز دارنده و جلوگيرنده و محافظت كننده از همه اينها .

امام صادق عليه السلام :پدرم [امام باقر عليه السلام ] اين دعا را پنهان و پوشيده مى داشت و اَحَدى را از آن ، آگاه نمى ساخت : «به جوشن محكم آسيب ناپذير خدا ، پناه مى برم و به جامعيّت خدا پناه مى برم از چه و چه» و كلمات گشايش را بگوييد .

.


1- .واژه «طَوارق» كه در متن عربى حديث آمده ، جمع طارق است ، به معناى : به شب آينده ، حادثه شديد ، شب رو و شب گرد ، دزد و ساحر .

ص: 550

عنه عليه السلام :كانَ أبي عليه السلام يَقولُ إذا أصبَحَ : بِاسمِ اللّهِ وبِاللّهِ ، وإلَى اللّهِ وفي سَبيلِ اللّهِ ، وعَلى مِلَّةِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ... . اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن عَذابِ القَبرِ ومِن ضَغطَةِ القَبرِ ومِن ضيقِ القَبرِ ، وأعوذُ بِكَ مِن سَطَواتِ اللَّيلِ وَالنَّهارِ ، اللّهُمَّ رَبَّ المَشعَرِ الحَرامِ ، ورَبَّ البَلَدِ الحَرامِ ، ورَبَّ الحِلِّ وَالحَرامِ ، أبلِغ مُحَمَّدا وآلَ مُحَمَّدٍ عَنِّي السَّلامَ . اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِدِرعِكَ الحَصينَةِ ، وأعوذُ بِجَمعِكَ ، أن تُميتَني غَرَقا أو حَرَقا أو شَرَقا ، أو قَوَدا (1) أو صَبرا (2) أو مَسَمّا (3) ، أو تَرَدِّيا في بِئرٍ ، أو أكيلَ السَّبُعِ ، أو مَوتَ الفَجأَةِ ، أو بِشَيءٍ مِن ميتاتِ السَّوءِ ، ولكِن أمِتني عَلى فِراشي في طاعَتِكَ وطاعَةِ رَسولِكَ صلى الله عليه و آله ، مُصيبا لِلحَقِّ غَيرَ مُخطِئٍ ، أو فِي الصَّفِّ الَّذي نَعَتَّهُم في كِتابِكَ : «كَأَنَّهُم بُنْيَ_نٌ مَّرْصُوصٌ» (4) . اُعيذُ (5) نَفسي ووُلدي وما رَزَقَني رَبّي بِ «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ» _ حَتّى يَختِمَ السّورَةَ _ ، واُعيذُ نَفسي ووُلدي وما رَزَقَني رَبّي بِ «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ» _ حَتّى يَختِمَ السّورَةَ _ . ويَقولُ : الحَمدُ للّهِِ عَدَدَ ما خَلَقَ اللّهُ ، وَالحَمدُ للّهِِ مِثلَ ما خَلَقَ [ اللّهُ] (6) ، وَالحَمدُ للّهِِ مِل ءَ ما خَلَقَ اللّهُ ، وَالحَمدُ للّهِِ مِدادَ كَلِماتِهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ زِنَةَ عَرشِهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ رِضا نَفسِهِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ الحَليمُ الكَريمُ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ العَلِيُّ العَظيمُ ، سُبحانَ اللّهِ رَبِّ السَّماواتِ وَالأَرَضينَ ، وما بَينَهُما ورَبِّ العَرشِ العَظيمِ . اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن دَركِ الشَّقاءِ ، ومِن شَماتَةِ الأَعداءِ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الفَقرِ وَالوَقرِ (7) ، وأعوذُ بِكَ مِن سوءِ المَنظَرِ فِي الأَهلِ وَالمالِ وَالوَلَدِ . ويُصَلّي عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ عَشرَ مَرّاتٍ . (8)

.


1- .القَوَدُ : القِصاص وقتل القاتل بدل القتيل (النهاية : ج 4 ص 119 «قود») .
2- .قتل الشيء صبرا : هو أن يمسك شيء من ذوات الروح حيّا ثمّ يرمى بشيء حتى يموت (النهاية : ج 3 ص 8 «صبر») .
3- .قال المجلسي قدس سره : في بعض النسخ : «سُمّا» وهو أظهر (مرآة العقول : ج 12 ص 246) .
4- .الصفّ : 4 .
5- .زاد في مكارم الأخلاق هنا : «اُعيذ نفسي وديني وأهلي ومالي وولدي وما رزقني ربّي باللّه الواحد الأحد الصمد الذي لم يلد ولم يولد ولم يكن له كفوا أحد» .
6- .ما بين المعقوفين أثبتناه من المصادر الاُخرى .
7- .الوَقْرُ : الثِقلُ في الاُذن (الصحاح : ج 2 ص 848 «وقر») .
8- .الكافي : ج 2 ص 525 ح 13 عن أبي بصير ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 26 ح 2059 وليس فيه صدره ، مصباح المتهجّد : ص 94 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ونحوه ، بحار الأنوار : ج 86 ص 263 ح 34 .

ص: 551

امام صادق عليه السلام :پدرم [امام باقر عليه السلام ] هرگاه صبح خود را آغاز مى كرد ، مى گفت : «به نام خدا ، و به يارى خدا ، و به سوى خدا ، و در راه خدا ، و بر دين پيامبر خدا ... . بار خدايا! من از عذاب قبر و از فشار قبر و از تنگى قبر ، به تو پناه مى آورم . از شبيخون بلاى شب و روز ، به تو پناه مى برم . بار خدايا ، اى پروردگار مشعر الحرام ، و اى پروردگار شهر حرام (مكّه) ، و اى پروردگار حِلّ و حرم! (1) از من به محمّد و خاندان محمّد ، درود رسان . بار خدايا! به جوشن محكم تو پناه مى برم و به جامعيت تو پناه مى برم از اين كه مرا با غرق شدن يا سوختن يا گلوگير شدن يا قصاص يا زجركُش شدن يا زهرخور شدن يا افتادن در چاه يا طعمه درندگان شدن يا مرگ ناگهانى يا به يكى از مُردن هاى بد ، بميرانى ؛ بلكه مرا در بسترم ، در حالى كه فرمان بُردار تو و فرمان بُردار پيامبرتو و بر حق هستم ، و نه بر خطا ، بميران ، يا در صف كسانى قرار ده كه آنان را در كتابت چنين وصف فرموده اى : «گويى بنايى از سُرب هستند» . خودم را و فرزندانم را و آنچه را پروردگارم روزى من كرده است ، در پناه «بگو : پناه مى برم به پروردگار سپيده دم ...» (تا آخر سوره فلق را مى خوانْد) در مى آورم . خودم را و فرزندانم را و آنچه را پروردگارم روزى من كرده است ، در پناه «بگو : پناه مى برم به پروردگار مردم ...» (تا آخر سوره ناس را مى خوانْد) در مى آورم . و مى گفت : «ستايش ، خداى را به شمار آنچه آفريده است . ستايش ، خداى را به مانند آنچه آفريده است . ستايش ، خداى را به اندازه آنچه آفريده است . ستايش ، خداى را به گستره كلماتش . ستايش ، خداى را به وزن عرشش . ستايش ، خداى را چندان كه خشنود شود . معبودى جز خداى بردبارِ بزرگوار نيست . معبودى جز خداى والا و بزرگ نيست . پاكا خدايى كه پروردگار آسمان ها و زمين ها و بين آنها و پروردگار عرش بزرگ است ! بار خدايا! از درافتادن به [رنج] و بدبختى و از شماتت دشمن ، به تو پناه مى برم . از نادارى و سنگينىِ گوش ، به تو پناه مى برم . از پيشامد بد براى زن و دارايى و فرزند ، به تو پناه مى برم» . و [پدرم] ده بار بر محمّد و خداندان محمّد ، درود مى فرستاد .

.


1- .حريم مكّه و خارج از حريم آن .

ص: 552

6 / 6الاِستِعاذاتُ المَأثورَةُ عَنِ الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلامالإمام الصادق عليه السلام :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الكَسَلِ وَالهَرَمِ ، وَالجُبنِ وَالبُخلِ ، وَالغَفلَةِ وَالقَسوَةِ ، وَالفَترَةِ وَالمَسكَنَةِ ، وأعوذُ بِكَ يا رَبِّ مِن نَفسٍ لا تَشبَعُ ، ومِن قَلبٍ لا يَخشَعُ ، ومِن دُعاءٍ لا يُسمَعُ ، ومِن صَلاةٍ لا تَنفَعُ ، واُعيذُ بِكَ نَفسي وأهلي وذُرِّيَّتي مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ ، اللّهُمَّ إنَّهُ لا يُجيرُني مِنكَ أحَدٌ ، ولا أجِدُ مِن دونِكَ مُلتَحَدا (1) . (2)

عنه عليه السلام_ مِن دُعاءٍ لَهُ _: أعوذُ بِكَ مِنَ الفِتَنِ كُلِّها ما ظَهَرَ مِنها وما بَطَنَ ، ومِن رَفيعِ المَطعَمِ وَالمَشرَبِ ، ومِن شَرِّ ما أعلَمُ ومِن شَرِّ ما لا أعلَمُ ، وأعوذُ بِكَ مِن أن أشتَرِيَ الجَهلَ بِالعِلمِ ، وَالجَفاءَ بِالحِلمِ ، وَالجَورَ بِالعَدلِ ، وَالقَطيعَةَ بِالبِرِّ ، وَالجَزَعَ بِالصَّبرِ ، وَالهُدى بِالضَّلالَةِ ، وَالكُفرَ بِالإِيمانِ . (3)

.


1- .المُلتَحَدُ : الملجأ (الصحاح : ج 2 ص 535 «لحد») .
2- .الكافي : ج 2 ص 586 ح 24 عن ابن أبي يعفور ، مصباح المتهجّد : ص 144 نحوه من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 87 ص 272 ح 68 .
3- .الكافي : ج 2 ص 592 ح 31 عن عبد الرحمن بن سيابة وفي ذيله عن جميل بن صالح أنّه ذكر أيضا مثله وذكر أنّه دعاء عليّ بن الحسين عليه السلام ، وزاد في آخره «آمين ربّ العالمين» ، مصباح المتهجّد : ص 277 ح 383 ، جمال الاُسبوع : ص 143 كلاهما نحوه من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 89 ص 302 ح 10 .

ص: 553

6 / 6 پناه خواهى هاى نقل شده از امام صادق عليه السلام

6 / 6پناه خواهى هاى نقل شده از امام صادق عليه السلامامام صادق عليه السلام :بار خدايا! من از تنبلى و فرتوتى و كم دلى و بخل و غفلت و سنگ دلى و سستى و بيچارگى ، به تو پناه مى برم! و به تو پناه مى برم _ اى خداوندگار من _ از نفسى كه سير نشود ، و از دلى كه [نرم و] فروتن نباشد ، و از دعايى كه شنيده نشود ، و از نمازى كه سود نبخشد . خودم را و همسرم را و فرزندانم را از شيطان رانده شده ، در پناه تو در مى آورم! بار خدايا! هيچ كس مرا در برابر تو پناه نمى تواند داد . جز تو هيچ پناهى نمى يابم .

امام صادق عليه السلام_ در دعايى از ايشان _: به تو پناه مى برم از تمامى فتنه ها (گناهان) ، آشكار يا نهانش ، و از خورد و نوش هاى اشرافى ، و از شرّ آنچه مى دانم و از شرّ چيزهايى كه نمى دانم . به تو پناه مى برم از اين كه دانايى را به نادانى بفروشم ، و بردبارى را به درشتى ، و دادگرى را به ستم ، و نيكى كردن [به ارحام و بستگان] را به قطع رابطه و بدرفتارى ، و شكيبايى را به ناشكيبى ، و هدايت را به گم راهى ، و ايمان را به كفر .

.

ص: 554

عنه عليه السلام :اللّهُمَّ لَولا رَجائي لِعَفوِكَ لَصَمَتُّ عَنِ الدُّعاءِ ، ولكِنَّكَ عَلى كُلِّ حالٍ يا إلهي غايَةُ الطّالِبينَ ، ومُنتَهى رَغبَةِ الرّاغِبينَ ، وَاستِعاذَةِ العائِذينَ ، اللّهُمَّ فَأَنَا أستَعيذُكَ مِن غَضَبِكَ ، وسوءِ سَخَطِكَ ، وعِقابِكَ ونَقِمَتِكَ ، ومِن شَرِّ نَفسي ، وشَرِّ كُلِّ ذي شَرٍّ ، وأستَغفِرُكَ مِن جَميعِ الذُّنوبِ ، وأسأَ لُكَ الغَنيمَةَ فيما بَقِيَ مِن عُمُري بِالعافِيَةِ ، أبَدا ما أبقَيتَني . (1)

عنه عليه السلام_ مِن دُعائِهِ بَعدَ صَلاةِ الظُّهرِ _: اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن دُنيا تَمنَعُ خَيرَ الآخِرَةِ ، ومِن عاجِلٍ يَمنَعُ خَيرَ الآجِلِ ، وحَياةٍ تَمنَعُ خَيرَ المَماتِ ، وأمَلٍ يَمنَعُ خَيرَ العَمَلِ . (2)

عنه عليه السلام_ مِن دُعائِهِ بَعدَ صَلاةِ المَغرِبِ _: اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن نَفسٍ لا تَقنَعُ ، وبَطنٍ لا يَشبَعُ ، وعَينٍ لا تَدمَعُ ، وقَلبٍ لا يَخشَعُ ، وصَلاةٍ لا تُرفَعُ ، وعَمَلٍ لا يَنفَعُ ، ودُعاءٍ لا يُسمَعُ ، وأعوذُ بِكَ مِن سوءِ القَضاءِ ، ودَركِ الشَّقاءِ ، وشَماتَةِ الأَعداءِ ، وجَهدِ البَلاءِ ، ومِن عَمَلٍ لا يُرضى ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الفَقرِ وَالقَهرِ ، وَالكُفرِ وَالوَقرِ وَالغَدرِ ، وضيقِ الصَّدرِ ، وسوءِ الأَمرِ ، ومِن بَلاءٍ لَيسَ لي عَلَيهِ صَبرٌ ، ومِنَ الدّاءِ العُضالِ (3) ، وغَلَبَةِ الرِّجالِ ، وخَيبَةِ المُنقَلَبِ ، وسوءِ المَنظَرِ فِي النَّفسِ وَالأَهلِ وَالمالِ وَالدّينِ وَالوَلَدِ ، وعِندَ مُعايَنَةِ مَلَكِ المَوتِ . وأعوذُ بِاللّهِ مِن إنسانِ سَوءٍ وجارِ سَوءٍ وقَرينِ سَوءٍ ويَومِ سَوءٍ وساعَةِ سَوءٍ ، ومِن شَرِّ ما يَلِجُ فِي الأَرضِ وما يَخرُجُ مِنها ، وما يَنزِلُ مِنَ السَّماءِ وما يَعرُجُ فيها ، ومِن شَرِّ طَوارِقِ اللَّيلِ وَالنَّهارِ ، إلّا طارِقا يَطرُقُ بِخَيرٍ ، ومِن شَرِّ كُلِّ دابَّةٍ رَبّي آخِذٌ بِناصِيَتِها ، إنَّ رَبّي عَلى صِراطٍ مُستَقيمٍ «فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» (4) ، الحَمدُ للّهِِ الَّذي قَضى عَنّي صَلاةً كانَت عَلَى المُؤمِنينَ كِتابا مَوقوتا . (5)

.


1- .مُهَج الدعوات : ص 263 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 381 ح 3 .
2- .مصباح المتهجّد : ص 64 ح 101 ، فلاح السائل : ص 320 ح 215 كلاهما عن معاوية بن عمّار ، بحار الأنوار : ج 86 ص 71 ح 5 .
3- .العُضالُ : الشديدُ المُعجِزُ . ويُقال : داءٌ عُضالٌ : لا طِبَّ له (المعجم الوسيط : ج 2 ص 607 «عضل») .
4- .البقرة : 137 .
5- .مصباح المتهجّد : ص 105 ح 172 ، فلاح السائل : ص 426 ح 291 ، المصباح للكفعمي : ص 59 ، البلد الأمين : ص 30 كلّها عن معاوية عن عمّار ، بحار الأنوار : ج 86 ص 109 ح 9 .

ص: 555

امام صادق عليه السلام :_ اى معبود من _بار خدايا! اگر اميد من به گذشت تو نبود ، بى گمان ، دم از دعا فرو مى بستم ؛ امّا تو هماره ، مقصد جويندگانى ، و خواست نهايىِ خواهندگان و پناه پناهجويانى . بار خدايا! پس من از خشم تو و از شدّت ناخشنودى و كيفر و انتقامت ، و از شرّ خودم ، و از شر هر شرّرسانى به تو پناه مى آورم و از همه گناهان ، از تو آمرزش مى طلبم و از تو مى خواهم كه در باقى مانده عمرم ، تا زمانى كه مرا زنده بدارى ، از عافيت برخوردارم دارى .

امام صادق عليه السلام_ از دعاى ايشان بعد از نماز ظهر _: بار خدايا! به تو پناه مى برم از دنيايى كه مانعِ خير آخرت شود ، و از اكنونى كه مانعِ خير آينده گردد ، و از زندگى اى كه مانع خوبْ مردن شود ، و از آرزويى كه مانعِ كردار نيك گردد .

امام صادق عليه السلام_ از دعاى ايشان پس از نماز مغرب _: بار خدايا! به تو پناه مى برم از نَفسى كه قانع نباشد ، و از شكمى كه سير نشود ، و از چشمى كه اشك نريزد ، و از دلى كه [نرم و] فروتن نباشد ، و از نمازى كه [به درگاه تو ]بالا نرود ، و از كردارى كه سود نبخشد ، و از دعايى كه شنيده نشود . و به تو پناه مى برم از قضاى بد و دچار شدن به [رنج و] بدبختى ، و شماتت دشمن ، و بلاى جانكاه ، و از كردارى كه پسند [تو ]نيفتد! و به تو پناه مى برم از نادارى و مقهور شدن و كفر و سنگينىِ گوش و پيمان شكنى و دل تنگى و بدحالى ، و از بلايى كه مرا بر آن شكيب نيست ، و از درد بى درمان و چيره آمدن مردان (اوباش) و ناكامى در بازگشت [از سفر ، يا بازگشتگاه قيامت] ، و [مواجه شدن با ]منظره بد نسبت به خودم و همسر و مال و دين و فرزند[م] ، و در هنگام ديدن فرشته مرگ! به خدا پناه مى برم از انسان بد و همسايه بد و همدم بد و روز بد و ساعت بد ، و از شرّ آنچه در زمين ، فرو مى رود و آنچه از آن ، بيرون مى آيد ، و آنچه از آسمان ، فرود مى آيد و آنچه به آسمان ، بالا مى رود ، و از شرّ پيشامدهاى سخت شب و روز ، مگر پيشامدى كه خير به همراه داشته باشد ، و از شرّ هر جنبنده اى كه پيشانى (سرنوشت) آن در دست پروردگار من است ، كه به راستى ، كه پروردگار من ، بر راه راست است . «و زودا كه خدا ، شما را از آنان ، بسنده كند! و او شنوا و داناست» . ستايش ، خدايى را كه به كمك او نمازى را كه در اوقاتى معيّن بر مؤمنان واجب كرده است ، گزاردم .

.

ص: 556

عنه عليه السلام :اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ حُسنَ الظَّنِّ بِكَ ، وَالصِّدقَ فِي التَّوَكُّلِ عَلَيكَ . وأعوذُ بِكَ أن تَبتَلِيَني بِبَلِيَّةٍ تَحمِلُني ضَرورَتُها عَلَى التَّعَوُّذِ بِشَيءٍ مِن مَعاصيكَ ، وأعوذُ بِكَ أن تُدخِلَني في حالٍ _ كُنتُ أو أكونُ فيها في عُسرٍ أو يُسرٍ _ أظُنُّ أنَّ مَعاصِيَكَ أنجَحُ لي مِن طاعَتِكَ ، وأعوذُ بِكَ أن أقولَ قَولاً حَقّا مِن طاعَتِكَ ألتَمِسُ بِهِ سِواكَ ، وأعوذُ بِكَ أن تَجعَلَني عِظَةً لِغَيري ، وأعوذُ بِكَ أن يَكونَ أحَدٌ أسعَدَ بِما آتَيتَني بِهِ مِنّي . وأعوذُ بِكَ أن أتَكَلَّفَ طَلَبَ ما لَم تَقسِم لي ، وما قَسَمتَ لي مِن قِسمٍ ، أو رَزَقتَني مِن رِزقٍ ، فَائتِني بِهِ في يُسرٍ مِنكَ وعافِيَةٍ ، حَلالاً طَيِّبا . وأعوذُ بِكَ مِن كُلِّ شَيءٍ زَحزَحَ بَيني وبَينَكَ ، وباعَدَ بَيني وبَينَكَ ، أو نَقَصَ بِهِ حَظَّي عِندَكَ ، أو صَرَفَ بِوَجهِكَ الكَريمِ عَنّي . وأعوذُ بِكَ أن تَحولَ خَطيئَتي أو ظُلمي ، أو جُرمي وإسرافي عَلى نَفسي ، وَاتِّباعُ هَوايَ وَاستِعجالُ شَهوَتي ، دونَ مَغفِرَتِكَ ورِضوانِكَ ، وثَوابِكَ ونائِلِكَ ، وبَرَكاتِكَ ومَوعودِكَ الحَسَنِ الجَميلِ عَلى نَفسِكَ . (1)

.


1- .تهذيب الأحكام : ج 3 ص 74 ح 233 ، مصباح المتهجّد : ص 546 ح 636 ، الإقبال : ج 2 ص 299 نحوه ، المصباح للكفعمي : ص 752 كلّها من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 97 ص 372 .

ص: 557

امام صادق عليه السلام :بار خدايا! گمان نيك بردن به تو ، و توكّل راستين بر تو را از تو درخواست مى كنم . پناه مى برم به تو از اين كه مرا به بلايى گرفتار سازى كه ناچار شوم به چيزى از معصيت تو پناه ببرم . پناه مى برم به تو از اين كه مرا در وضعيتى ، دشوار يا آسان ، در آورى كه گمان برم معصيت هاى تو برايم كارسازتر از طاعت توست . پناه مى برم به تو از اين كه سخن درست از طاعت تو بگويم و قصدم از آن ، غير تو باشد . پناه مى برم به تو از اين كه مرا درس عبرتى براى ديگران قرار دهى . پناه مى برم به تو از اين كه ديگران از آنچه به من داده اى ، بهره مندتر از خود من باشند . و پناه مى برم به تو از اين كه در طلب آنچه قسمت من نكرده اى ، خويشتن را به رنج افكنم ؛ بلكه آنچه را قسمت من كرده اى ، يا رزقى را كه روزى ام نموده اى ، به آسانى و با عافيت و حلال و پاك به من برسان . و پناه مى برم به تو از هر آنچه ميان من و تو جدايى بيفكند و مرا از تو دور كند يا بهره مرا در نزد تو بكاهد يا روى گرامى ات را از من بگرداند . و پناه مى برم به تو از اين كه خطايم يا ستمم يا جرمم و زياده روى ام در باره خودم ، و پيروى از هوسم ، و در پىِ شهوت دويدنم ، مانع آمرزش و خشنودى و پاداش و دَهِش و بركات تو و وعده نيكو و زيبايى كه بر عهده گرفته اى ، شود .

.

ص: 558

عنه عليه السلام_ فيما يُقالُ فِي اليَومِ السّادِسِ وَالعِشرينَ مِن كُلِّ شَهرٍ _: أعوذُ بِكَ مِن نارِ جَهَنَّمَ ، وأعوذُ بِكَ مِن عَذابِ القَبرِ ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّ المَحيا وَالمَماتِ ، وأعوذُ بِكَ مِن مَكارِهِ الدُّنيا وَالآخِرَةِ ، وأعوذُ بِكَ مِن فِتنَةِ الدَّجّالِ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الشَّكِّ وَالفُجورِ وَالكَسَلِ وَالعَجزِ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ البُخلِ وَالسَّرَفِ وَالهَرَمِ وَالفَقرِ ... . اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ مِنَ الخَيرِ كُلِّهِ ، عاجِلِهِ وآجِلِهِ ، ما عَلِمتُ مِنهُ وما لَم أعلَم ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الشَّرِّ كُلِّهِ عاجِلِهِ وآجِلِهِ ما عَلِمتُ مِنهُ وما لَم أعلَم ، وأسأَ لُكَ اللّهُمَّ مِنَ الخَيرِ كُلِّهِ ما أدَعُ وما لَم أدَع ، اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ خَيرَ ما أرجو ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّ ما أحذَرُ ، وشَرِّ ما لا أحذَرُ ... . وأعوذُ بِكَ أن اُغتالَ مِن بَينِ يَدَيَّ أو مِن خَلفي ، أو عَن يَميني أو عَن شِمالي ، أو مِن فَوقي أو مِن تَحتي . (1)

عنه عليه السلام_ مِمّا يُقالُ عِندَ حُضورِ شَهرِ رَمَضانَ _: اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ وبِوَجهِكَ الكَريمِ ومُلكِكَ العَظيمِ ، أن تَغرُبَ الشَّمسُ مِن يَومي هذا أو يَنقَضِيَ بَقِيَّةُ هذَا اليَومِ ، أو يَطلُعَ الفَجرُ مِن لَيلَتي هذِهِ أو يَخرُجَ هذَا الشَّهرُ ، ولَكَ قِبَلي مَعَهُ تَبِعَةٌ أو ذَنبٌ أو خَطيئَةٌ تُريدُ أن تُقايِسَني بِذلِكَ (2) ، أو تُؤاخِذَني بِهِ ، أو تَقِفَني بِهِ مَوقِفَ خِزيٍ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ ، أو تُعَذِّبَني بِهِ يَومَ ألقاكَ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ ... . اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن يَكونَ جَزاءُ إحسانِكَ الإِساءَةَ مِنّي ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن اُصلِحَ عَمَلي فيما بَيني وبَينَ النّاسِ واُفسِدَهُ فيما بَيني وبَينَكَ ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن تَحولَ سَريرَتي بَيني وبَينَكَ أو تَكونَ مُخالِفَةً لِطاعَتِكَ ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن يَكونَ شَيءٌ مِنَ الأَشياءِ آثَرَ عِندي مِن طاعَتِكَ ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن أعمَلَ مِن طاعَتِكَ قَليلاً أو كَثيرا اُريدُ بِهِ أحَدا غَيرَكَ ، أو أعمَلَ عَمَلاً يُخالِطُهُ رِياءٌ ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن هَوىً يُردي مَن يَركَبُهُ ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن أجعَلَ شَيئا مِن شُكري فيما أنعَمتَ بِهِ عَلَيَّ لِغَيرِكَ ، أطلُبُ بِهِ رِضا خَلقِكَ . اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن أتَعَدّى حَدّا مِن حُدودِكَ أتَزَيَّنُ بِذلِكَ لِلنّاسِ ، وأركَنُ بِهِ إلَى الدُّنيا ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِعَفوِكَ مِن عُقوبَتِكَ ، وأعوذُ بِرِضاكَ مِن سَخَطِكَ ، وأعوذُ بِطاعَتِكَ مِن مَعصِيَتِكَ ، وأعوذُ بِكَ مِنكَ ، جَلَّ ثَناءُ وَجهِكَ ، لا اُحصِي الثَّناءَ عَلَيكَ ولَو حَرَصتُ ، وأنتَ كَما أثَنيتَ عَلى نَفسِكَ سُبحانَكَ وبِحَمدِكَ ... . أعوذُ بِكَ مِن هَوىً قَد غَلَبَني ، ومِن عَدُوٍّ قَدِ استَكلَبَ عَلَيَّ ، ومِن دُنيا قَد تَزَيَّنَت لي ، ومِن نَفسٍ أمّارَةٍ بِالسّوءِ إلّا ما رَحِمَ رَبّي ، فَإِن كُنتَ سَيِّدي قَد رَحِمتَ مِثلي فَارحَمني ، وإن كُنتَ سَيِّدي قَد قَبِلتَ مِثلي فَاقبَلني . (3)

.


1- .العدد القويّة : ص 324 _ 327 ، مصباح المتهجّد : ص 334 من دون إسناد إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، الدروع الواقية : ص 152 _ 154 وليس فيهما ذيله من «وأعوذ بك أن أغتال...» وكلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 97 ص 292 .
2- .أي تجزيني بمقداره ، وأصل القياس تقدير الشي على مثاله (بحار الأنوار : ج 91 ص 4) . وفي طبعة دار الكتب الإسلاميّة : «أن تقابلني بذلك» .
3- .الإقبال : ج 1 ص 119 _ 128 عن أبي محمّد هارون بن موسى التلعكبري ، بحار الأنوار : ج 97 ص 327 _ 333 .

ص: 559

امام صادق عليه السلام_ در دعاى روز بيست و ششم هر ماه _: از آتش دوزخ ، به تو پناه مى برم . از عذاب قبر ، به تو پناه مى برم . از بدى زندگى و مرگ ، به تو پناه مى برم . از ناملايمات دنيا و آخرت ، به تو پناه مى برم . از فتنه دجّال ، به تو پناه مى برم . از دودلى و هرزگى و تنبلى و ناتوانى ، به تو پناه مى برم . از بخل و گزافكارى و سالخوردگى و نادارى ... به تو پناه مى برم . بار خدايا! هر چه خوبى است ، زود يا دير (/اين جهانى يا آن جهانى) آن را ، و آنچه را مى دانم و نمى دانم ، از تو درخواست مى كنم . و از هر چه بدى است ، زود يا دير (/ اين جهانى يا آن جهانى) آن را ، و از آنچه مى دانم و نمى دانم ، به تو پناه مى برم . بار خدايا! هر چه خوبى است ، چه آنهايى را كه برايشان دعا كنم يا دعا نكنم ، از تو درخواست مى كنم . بار خدايا! خير آنچه را بدان اميدوارم ، از تو مى خواهم ، و از شرّ آنچه از آن انديشناكم و از شرّ آنچه از آن انديشناك نيستم ، به تو پناه مى برم ... . به تو پناه مى برم از اين كه از پيش رويم يا از پشتِ سرم يا از سمت راستم يا از جانب چپم يا از بالاى سرم يا از زير پايم ، غافلگير شوم .

امام صادق عليه السلام_ از دعايى كه هنگام فرا رسيدن ماه رمضان ، خوانده مى شود _: بار خدايا! پناه مى برم به تو و روى گرامى تو و پادشاهىِ باعظمتت ، از اين كه خورشيد اين روز ، غروب كند يا باقى مانده اين روز بگذرد ، يا سپيده اين شب بر دَمَد يا اين ماه ، سپرى شود و در برابر تو ، كوتاهى يا گناهى و يا خطايى كرده باشم كه بخواهى براى آن ، از من حساب بكشى يا سرزنشم كنى يا در دنيا و آخرت ، رسوايم كنى يا در روزى كه ديدارت مى كنم ، به سبب آن ، عذابم نمايى ، اى مهربان ترينِ مهربانان! ... . بار خدايا! به تو پناه مى برم از اين كه نيكى تو را به بدى پاداش دهم . بار خدايا! به تو پناه مى برم از اين كه در رفتارم با مردم ، درست عمل كنم و در رابطه ام با تو ، بد عمل كنم . بار خدايا! به تو پناه مى برم از اين كه باطنم ميان من و تو حايل شود يا برخلاف طاعت تو باشد . بار خدايا! به تو پناه مى برم از اين كه چيزى از چيزها را بر طاعت تو ترجيح دهم . بار خدايا! به تو پناه مى برم از اين كه طاعت تو را ، كم يا بسيار ، به جا آورم و قصدم از آن ، غير تو باشد يا عملى آميخته با ريا انجام دهم . بار خدايا! به تو پناه مى برم از هوسى كه هر كه از آن پيروى كند ، به نابودى مى افكند . بار خدايا! به تو پناه مى برم از اين كه براى نعمتى كه تو به من ارزانى داشته اى ، ديگرى را سپاس گويم و با اين كار ، خشنودى خلقت را بجويم . بار خدايا! به تو پناه مى برم از اين كه براى جلب تحسين و خوشايند مردم ، و ميل به دنيا ، از حدّى از حدود تو تعدّى كنم . بار خدايا! از كيفر تو به گذشت تو پناه مى برم . از ناخشنودى تو به خشنودى ات پناه مى برم . از نافرمانى تو به فرمانبَرى ات پناه مى برم و از تو به خود تو پناه مى برم . بِشكوه است ثناىِ روى تو! ثناى تو را شماره نمى توانم كرد ، هر چند در آن كوشم . تو چنانى كه خود در ثناى خويش گفته اى . پاكا تو ، و ستايش ، تو را باد! ... . به تو پناه مى برم از هوسى كه بر من ، چيره گشته است و از دشمنى كه بر من ، حمله ور شده ، و از دنيايى كه خود را برايم آراسته ، و از نفسى كه همواره به بدى فرمان مى دهد ، مگر آن كه پروردگارم بر من رحم آورد . سَرور من! اگر بر همانند من رحم آورده اى ، پس بر من نيز رحم آور . سَرور من! اگر امثال مرا پذيرفته اى ، پس مرا نيز بپذير .

.

ص: 560

عنه عليه السلام_ مِن دُعائِهِ في يَومِ عَرَفَةَ _: اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ النِّسيانِ وَالكَسَلِ وَالتَّواني في طاعَتِكَ ، ومِن عِقابِكَ الأَدنى ، وعَذابِكَ الأَكبَرِ ، وأعوذُ بِكَ مِن دُنيا تَمنَعُ خَيرَ الآخِرَةِ ، ومِن حَياةٍ تَمنَعُ خَيرَ المَماتِ ، ومِن أمَلٍ يَمنَعُ خَيرَ العَمَلِ ، وأعوذُ بِكَ مِن نَفسٍ لا تَشبَعُ ، ومِن قَلبٍ لا يَخشَعُ ، ومِن دُعاءٍ لا يُرفَعُ ، ومِن صَلاةٍ لا تُقبَلُ ... . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاكفِني ما أهَمَّني وغَمَّني ، ولا تَكِلني إلى نَفسي ، وأعِذني مِن شَرِّ ما خَلَقتَ وذَرَأتَ وبَرَأتَ ، وألبِسني دِرعَكَ الحَصينَةَ مِن شَرِّ جَميعِ خَلقِكَ ، وَاقضِ عَنّي دَيني ، ووَفِّقني لِما يُرضيكَ عَنّي ، وَاحرُسني وذُرِّيَّتي وأهلي ، وقَراباتي وجَميعَ إخواني فيكَ ، وأهلَ حُزانَتي (1) ، مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ ، ومِن شَرِّ فَسَقَةِ العَرَبِ وَالعَجَمِ ، وشَياطينِ الإِنسِ وَالجِنِّ ، وَانصُرني عَلى مَن ظَلَمَني . (2)

.


1- .الحُزانَةُ : عيالُ الرَّجُلِ الذين يُتحزّنُ بأمرهم (الصحاح : ج 5 ص 2098 «حزن») .
2- .الإقبال : ج 2 ص 146 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 260 .

ص: 561

امام صادق عليه السلام_ از دعاى ايشان در روز عرفه _: بار خدايا! من از فراموشى و تنبلى و سستى در طاعت تو ، و از كيفر نزديك ترت و عذاب بزرگ ترت ، به تو پناه مى برم . به تو پناه مى برم از دنيايى كه مانعِ خير آخرت شود ، و از زندگى اى كه مانعِ خوبْ مُردن شود ، و از آرزويى كه مانعِ كار نيك شود . به تو پناه مى برم از نفسى كه سير نشود ، و از دلى كه [نرم و] خاشع نباشد ، و از دعايى كه بالا نرود ، و از نمازى كه پذيرفته نگردد ... . بار خدايا! بر محمّد و خاندان او درود فرست ، و تو خود در همّ و غم ، مرا بسنده باش ، و مرا به خودم وا مگذار ، و مرا از شرّ آنچه آفريده اى و پديد آورده اى و ايجاد كرده اى ، در پناه خويش بدار ، و زره خود را _ كه از گزند همه آفريدگانت نگه مى دارد _ ، بر من بپوشان ، و دَينم را بپرداز ، و در آنچه تو را از من خشنود مى سازد ، توفيقم ده ، و مرا و فرزندانم و همسرم و نزديكانم و همه برادران دينى ام و بستگانم را از شيطان رانده شده و از شرّ تهبكاران عرب و عجم و شياطين اِنس و جِن ، محافظت فرما ، و مرا در برابر آن كه بر من ستم كند ، يارى رسان .

.

ص: 562

عنه عليه السلام_ فِي الدُّعاءِ المَروِيِّ عَنهُ فِي الصَّباحِ _: بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، أصبَحتُ بِاللّهِ مُمتَنِعا ، وبِعِزَّتِهِ مُحتَجِبا ، وبِأَسمائِهِ عائِذا مِن شَرِّ الشَّيطانِ وَالسُّلطانِ ، ومِن شَرِّ كُلِّ دابَّةٍ رَبّي آخِذٌ بِناصِيَتِها ، إنَّ رَبّي عَلى صِراطٍ مُستَقيمٍ ... . أعوذُ بِاللّهِ وبِما عاذَت بِهِ مَلائِكَتُهُ ورُسُلُهُ ، مِن شَرِّ هذَا اليَومِ وما يَأتي بَعدَهُ ، ومِنَ الشَّيطانِ وَالسُّلطانِ ، ورُكوبِ الحَرامِ وَالآثامِ ، ومِن شَرِّ السّامَّةِ وَالهامَّةِ ، وَالعَينِ اللّامَّةِ ، ومِن شَرِّ كُلِّ دابَّةٍ رَبّي آخِذٌ بِناصِيَتِها ، إنَّ رَبّي عَلى صِراطٍ مُستَقيمٍ . وأعوذُ بِاللّهِ وبِكَلِماتِهِ ، وعَظَمَتِهِ وحَولِهِ ، وقُوَّتِهِ وقُدرَتِهِ ، مِن غَضَبِهِ وسَخَطِهِ وعِقابِهِ ، وأخذِهِ وبَأسِهِ ، وسَطوَتِهِ ونَقِمَتِهِ ، ومِن جَميعِ مَكارِهِ الدُّنيا وَالآخِرَةِ ، وَامتَنَعتُ بِحَولِ اللّهِ وقُوَّتِهِ مِن حَولِ خَلقِهِ جَميعا وقُوَّتِهِم ، وبِرَبِّ الفَلَقِ (1) ، مِن شَرِّ ما خَلَقَ ، ومِن شَرِّ غاسِقٍ (2) إذا وَقَبَ (3) ، ومِن شَرِّ النَّفّاثاتِ فِي العُقَدِ ، ومِن شَرِّ حاسِدٍ إذا حَسَدَ ، وبِرَبِّ النّاسِ ، مَلِكِ النّاسِ ، إلهِ النّاسِ ، مِن شَرِّ الوَسواسِ الخَنّاسِ (4) ، الَّذي يُوَسوِسُ في صُدورِ النّاسِ ، مِنَ الجِنَّةِ وَالنّاسِ ، فَإِن تَوَلَّوا فَقُل حَسبِيَ اللّهُ لا إلهَ إلّا هُوَ عَلَيهِ تَوَكَّلتُ ، وهُوَ رَبُّ العَرشِ العَظيمِ . (5)

.


1- .الفَلَقُ : الصُبح ، والفلق : شقّ الشيء (مفردات ألفاظ القرآن : ص 645 «فلق») .
2- .غَسَقُ الليل : شدّة ظُلمتهِ (مفردات ألفاظ القرآن : ص 606 «غسق») .
3- .وَقَبتِ الشمسُ : غابت (مفردات ألفاظ القرآن : ص 879 «وقب») .
4- .الخنّاسُ : أي الشيطان الذي يخنس أي ينقبض إذا ذكر اللّه تعالى (مفردات ألفاظ القرآن : ص 300 «خنس») .
5- .مصباح المتهجّد : ص 230 _ 232 ح 338 و 339 ، البلد الأمين : ص 61 _ 63 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 179 _ 181 ح 46 .

ص: 563

امام صادق عليه السلام_ در دعاى صبحگاهِ هر روز ايشان _: به نام خداى مهرگسترِ مهربان . صبح كردم در حالى كه خود را در حمايت خدا درآوردم و در پسِ پرده عزّت او قرار دادم . به نام هاى او پناه بردم از شرّ شيطان و سلطان ، و از شرّ هر جنبنده اى كه پيشانى (سرنوشت) آن در دست پروردگار من است ، كه به راستى ، پروردگار من ، بر راهى راست است . به خدا و به آنچه فرشتگان و فرستادگان به او پناه برده اند ، پناه مى برم ، از شرّ اين روز و آنچه پس از آن مى آيد ، و از شرّ شيطان و سلطان ، و از دست يازيدن به حرام و گناهان ، و از شرّ زَهرداران كُشنده و غير كشنده ، و چشم حسود ، و از شرّ هر جنبنده اى كه پيشانى (سرنوشت) آن ، در دست پروردگار من است ، كه به راستى ، پروردگار من بر راه راست است . به خدا و به كلمات او ، و به بزرگى و نيروى او ، و زور و توانايى او پناه مى برم از خشم و ناخشنودى و كيفر او ، و مؤاخذه و عذاب او ، و يورش و انتقام او ، و از همه ناملايمات دنيا و آخرت . خود را در پناه نيرو و توان خدا در آوردم از نيرو و توان همه آفريدگانش ، و در پناه پروردگار سپيده دم [در آوردم] از شرّ آنچه آفريده است ، و از شرّ شب ، آن گاه كه همه جا تيره و تار شود ، و از شرّ دَمَندگانِ درگِرِه ها ، و از شرّ حسود ، آن گاه كه حسادت بورزد ، و در پناه پروردگار مردم ، پادشاه مردم ، معبود مردم ، از شرّ وسوسه گرِ نهان ؛ آن كه وسوسه مى كند در سينه هاى مردمان ، از جِن و انس . پس اگر روى گرداندند ، بگو : خدا ، مرا بس است . معبودى جز او نيست . بر او توكّل كردم ، و او پروردگارِ عرش بزرگ است .

.

ص: 564

عنه عليه السلام_ مِن دُعائِهِ في يَومِ عَرَفَةَ _: يا رَبِّ أعوذُ بِكَ مِن هَولِ المُطَّلَعِ (1) ، ومِن شِدَّةِ المَوقِفِ يَومَ الدّينِ ، فَإِنَّكَ تُجيرُ ولا يُجارُ عَلَيكَ ، يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ ، اللّهُمَّ لا تُعرِض عَنّي حينَ أدعوكَ ، ولا تَصرِف عَنّي وَجهَكَ حينَ أسأَ لُكَ ، فَلا رَبَّ لي سِواكَ ، وأعطِني مَسأَلَتي ، وآمِن خَوفي يَومَ ألقاكَ . اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ فَأَعِذني ، فَإِنّي ضَعيفٌ خائِفٌ مُستَجيرٌ بائِسٌ فَقيرٌ ، يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ ، اللّهُمَّ اكشِف ضُرَّ مَا استَعَذتُكَ مِنهُ ، وألبِسني رَحمَتَكَ ، وجَلِّلني عافِيَتَكَ ، وآمِنّي بِرَحمَتِكَ ، فَإِنَّكَ تُجيرُ ولا يُجارُ عَلَيكَ . اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن وَحشَةِ القَبرِ ومِن خَلوَتِهِ ، ومِن ظُلمَتِهِ وضيقِهِ وعَذابِهِ ، ومِن هَولِ ما أتَخَوَّفُ بَعدَهُ ، يا رَبَّ العالَمينَ ، يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ ... . اللّهُمَّ مَا استَعفَيتُكَ مِنهُ وما لَم أستَعفِكَ مِنهُ ، وتوجِبُ عَلَيَّ بِهِ النّارَ وسَخَطَكَ ، فَاعفُني مِنهُ ، وما عُذتُ مِنَ المَخازي يَومَ القِيامَةِ وسوءِ المُطَّلَعِ إلى ما فِي القُبورِ ، فَأَعِذني مِنهُ ... . وأعِذنا مِنَ الأَذى وَالعِدى وَالضُرِّ ، وسوءِ القَضاءِ وشَماتَةِ الأَعداءِ ، وسوءِ المَنظَرِ فِي المالِ وَالدّينِ ، وَالأَهلِ وَالوَلَدِ ، وعِندَ مُعايَنَةِ المَوتِ ... . اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن اُوالِيَ لَكَ عَدُوّا ، أو اُعادِيَ لَكَ وَلِيّا ، أو أسخَطَ لَكَ رِضىً ، أو أرضى لَكَ سَخَطا ، أو أقولَ لِحَقٍّ هذا باطِلٌ ، أو أقولَ لِباطِلٍ هذا حَقٌّ ، أو أقولَ لِلَّذينَ كَفَروا هؤُلاءِ أهدى مِنَ الَّذينَ آمَنوا سَبيلاً . (2)

.


1- .المُطَّلع : المأتى . يقال : أين مُطّلع هذا الأمر ، أي مأتاهُ ، وهو موضع الاطِّلاع من إشراف إلى انحدار ، وفي الحديث : «من هول المطّلع» شبّه ما أشرف عليه من أمر الآخرة بذلك (الصحاح : ج 3 ص 1254 «طلع») .
2- .الإقبال : ج 2 ص 128 _ 140 عن سلمة بن الأكوع ، بحار الأنوار : ج 98 ص 246 _ 255 .

ص: 565

امام صادق عليه السلام_ از دعاى ايشان در روز عرفه _: اى پروردگار من! از هراس مشاهده صحنه قيامت ، و از سختى توقّفگاه روز جزا ، به تو پناه مى برم ؛ زيرا كه تو پناه مى دهى و از تو به كسى پناه نمى توان برد ، اى پروردگار من ، اى پروردگار من ، اى پروردگار من! بار خدايا! آن گاه كه تو را مى خوانم ، از من اعراض مكن ، و آن گاه كه از تو درخواست مى كنم ، رويت را از من مگردان ؛ زيرا كه مرا پروردگارى جز تو نيست . خواسته ام را برآوَر و در آن روز كه ديدارت مى كنم ، ترس مرا به آرامش بدل فرما . بار خدايا! من به تو پناه مى برم . پس پناهم ده ؛ زيرا كه من ، ناتوان و ترسان و پناهخواه و بينوا و درويشم ، اى پروردگار من ، اى پروردگار من ، اى پروردگار من ! بار خدايا! گزند آنچه را از آن به تو پناه جستم ، برطرف فرما ، و جامه رحمتت و رداى عافيتت را بر من بپوشان و به رحمتت ، مرا در امان دار ؛ زيرا تو پناه مى دهى و از تو به كس پناه نمى توان برد . بار خدايا ، به تو پناه مى برم از وحشت و تنهايى قبر ، و از تاريكى و تنگى و رنج و عذاب آن ، و از هراس هاى پس از آن ، اى پروردگار جهانيان ، اى پروردگار من ، اى پروردگار من ، اى پروردگار من! ... . بار خدايا! از آنچه در باره اش از تو عفو خواستم و از آنچه در باره اش از تو عفو نخواسته ام و به سبب آن ، مرا مستوجب آتش و خشمت مى گردانى ، مرا عفو كن و از خوارى ها و رسوايى هاى روز رستاخيز و مشاهده صحنه هاى بد و هولناك قبرها كه از تو پناه خواستم ، پناهم ده ... . ما را از آزار و دشمنى و گزند ، و قضاى بد و شماتت دشمن ، و مشاهده صحنه بد نسبت به مال و دين و زن و فرزند ، و هنگام ديدن مرگ ، در پناه خويش بدار ... . بار خدايا! من به تو پناه مى برم از اين كه با دشمن تو دوستى كنم ، يا با دوست تو دشمنى ورزم ، يا پسند تو را نپسندم ، يا آنچه را ناپسند توست ، بپسندم ، يا به حقّى بگويم : «اين ، باطل است» ، يا به باطلى بگويم : «اين ، حقّ است» ، يا در باره كسانى كه كافرند ، بگويم : «اينان ، از مؤمنان ره يافته ترند» .

.

ص: 566

عنه عليه السلام_ مِن حِرزِهِ الجَليلِ الَّذي رَواهُ عَن آبائِهِ عليهم السلام _: اُعيذُ نَفسي وشَعري ، وبَشَري وديني ، وأهلي ومالي ، ووُلدي وذُرِّيَّتي ، ودُنيايَ وجَميعَ مَن أمرُهُ يَعنيني ، مِن شَرِّ كُلِّ ذي شَرٍّ يُؤذيني . اُعيذُ نَفسي ، وجَميعَ ما رَزَقَني رَبّي ، وما اُغلِقَت عَلَيهِ أبوابي ، وأحاطَت بِهِ جُدراني ، وجَميعَ ما أتَقَلَّبُ فيهِ مِن نِعَمِ اللّهِ عَزَّ وجَلَّ وإحسانِهِ ، وجَميعَ إخواني وأخَواتي مِنَ المُؤمِنينَ وَالمُؤمِناتِ ، بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ ، وبِأَسمائِهِ التّامَّةِ الكامِلَةِ ، المُتَعالِيَةِ المُنيفَةِ ، الشَّريفَةِ الشّافِيَةِ ، الكَريمَةِ الطَّيِّبَةِ ، الفاضِلَةِ المُبارَكَةِ ، الطّاهِرَةِ المُطَهَّرَةِ ، العَظيمَةِ المَخزونَةِ المَكنونَةِ ، الَّتي لا يُجاوِزُهُنَّ بَرٌّ ولا فاجِرٌ ، وبِاُمِّ الكِتابِ وفاتِحَتِهِ ، وخاتِمَتِهِ وما بَينَهُما مِن سورَةٍ شَريفَةٍ ، وآيَةٍ مُحكَمَةٍ ، وشِفاءٍ ورَحمَةٍ ، وعوذَةٍ وبَرَكَةٍ ، وبِالتَّوراةِ وَالإِنجيلِ ، وَالزَّبورِ وَالقُرآنِ العَظيمِ ، وبِصُحُفِ إبراهيمَ وموسى ، وبِكُلِّ كِتابٍ أنزَلَهُ اللّهُ عز و جل ، وبِكُلِّ رَسولٍ أرسَلَهُ اللّهُ عز و جل ، وبِكُلِّ بُرهانٍ أظهَرَهُ اللّهُ عز و جل ، وبِآلاءِ اللّهِ ، وعِزَّةِ اللّهِ ، وقُدرَةِ اللّهِ ، وجَلالِ اللّهِ ، وقُوَّةِ اللّهِ ، وعَظَمَةِ اللّهِ ، وسُلطانِ اللّهِ ، ومَنَعَةِ اللّهِ ، ومَنِّ اللّهِ ، وحِلمِ اللّهِ ، وعَفوِ اللّهِ ، وغُفرانِ اللّهِ ، ومَلائِكَةِ اللّهِ ، وكُتُبِ اللّهِ ، وأنبِياءِ اللّهِ ، ورُسُلِ اللّهِ ، ومُحَمّدٍ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله . وأعوذُ بِاللّهِ مِن غَضَبِ اللّهِ وعِقابِهِ ، وسَخَطِ اللّهِ ونَكالِهِ (1) ، ومِن نَقِمَةِ اللّهِ وإعراضِهِ ، وصُدودِهِ وخِذلانِهِ ، ومِنَ الكُفرِ وَالنِّفاقِ ، وَالحَيرَةِ وَالشِّركِ ، وَالشَّكِّ في دينِ اللّهِ ، ومِن شَرِّ يَومِ الحَشرِ وَالنُّشورِ ، وَالمَوقِفِ وَالحِسابِ ، ومِن شَرِّ كُلِّ كِتابٍ قَد سَبَقَ ، ومِن زَوالِ النِّعمَةِ ، وحُلولِ النَّقِمَةِ ، وتَحَوُّلِ العافِيَةِ ، وموجِباتِ الهَلَكَةِ ، ومَواقِفِ الخِزيِ وَالفَضيحَةِ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ . وأعوذُ بِاللّهِ العَظيمِ مِن هَوىً مُردٍ ، وقَرينِ سَوءٍ مُكدٍ ، وجارٍ مُؤذٍ ، وغِنىً مُطغٍ ، وفَقرٍ مُنسٍ ، وأعوذُ بِاللّهِ العَظيمِ مِن قَلبٍ لا يَخشَعُ ، وصَلاةٍ لا تَنفَعُ ، ودُعاءٍ لا يُسمَعُ ، وعَينٍ لا تَدمَعُ ، وبَطنٍ لا يَشبَعُ ، ومِن نَصَبٍ وَاجتِهادٍ يُوجِبانِ العَذابَ ، ومِن مَرَدٍّ إلَى النّارِ ، وسوءِ المَنظَرِ فِي النَّفسِ وَالأَهلِ وَالمالِ وَالوَلَدِ ، وعِندَ مُعايَنَةِ مَلَكِ المَوتِ عليه السلام . وأعوذُ بِاللّهِ العَظيمِ مِن شَرِّ كُلِّ دابَّةٍ هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها ، ومِن شَرِّ كُلِّ ذي شَرٍّ ، ومِن شَرِّ ما أخافُ وأحذَرُ ، ومِن شَرِّ فَسَقَةِ العَرَبِ وَالعَجَمِ ، ومِن شَرِّ فَسَقَةِ الجِنَّ وَالإِنسِ وَالشَّياطينِ ، ومِن شَرِّ إبليسَ وجُنودِهِ ، وأشياعِهِ وأتباعِهِ ، ومِن شَرِّ السَّلاطينِ وأتباعِهِم ، ومِن شَرِّ ما يَنزِلُ مِنَ السَّماءِ وما يَعرُجُ فيها ، ومِن شَرِّ ما يَلِجُ فِي الأَرضِ وما يَخرُجُ مِنها ، ومِن شَرِّ كُلِّ سُقمٍ وآفَةٍ وغَمًّ وهَمًّ ، وفاقَةٍ وعُدمٍ ، ومِن شَرِّ ما فِي البَرِّ وَالبَحرِ ، ومِن شَرِّ الفُسّاقِ وَالفُجّارِ ، وَالدُّعّارِ (2) وَالحُسّادِ وَالأَشرارِ وَالسُّرّاقِ وَاللُّصوصِ ، ومِن شَرِّ كُلِّ دابَّةٍ هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها ، إنَّ رَبّي عَلى صِراطٍ مُستَقيمٍ . اللّهُمَّ إنّي أحتَجِزُ بِكَ مِن شَرِّ كُلِّ شَيءٍ خَلَقتَهُ ، وأحتَرِسُ بِكَ مِنهُم ، وأعوذُ بِاللّهِ العَظيمِ مِنَ الحَرَقِ وَالغَرَقِ ، وَالشَّرَقِ وَالهَدمِ ، وَالخَسفِ وَالمَسخِ وَالجُنونِ ، وَالحِجارَةِ وَالصَّيحَةِ وَالزَّلازِلِ ، وَالفِتَنِ وَالعَينِ وَالصَّواعِقِ ، وَالجُذامِ وَالبَرَصِ ، وَالأَمراضِ وَالآفاتِ (3) ، وَالعاهاتِ وَالمُصيباتِ ، وأكلِ السَّبُعِ وميتَةِ السَّوءِ ، وجَميعِ أنواعِ البَلايا فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ . وأعوذُ بِاللّهِ العَظيمِ مِن شَرِّ مَا استَعاذَ مِنهُ المَلائِكَةُ المُقَرَّبونَ ، وَالأَنبِياءُ المُرسَلونَ ، وخاصَّةً مِمَّا استَعاذَ مِنهُ عَبدُكَ ورَسولُكَ مُحَمَّدٌ صلى الله عليه و آله ، أسأَ لُكَ أن تُعطِيَني مِن خَيرِ ما سَأَلوا ، وأن تُعيذَني مِن شَرِّ مَا استَعاذوا ، وأسأَ لُكَ مِنَ الخَيرِ كُلِّهِ عاجِلِهِ وآجِلِهِ ، ما عَلِمتُ مِنهُ وما لَم أعلَم . (4)

.


1- .النَّكال : العُقوبة التي تنكُلُ الناسَ عن فعل ما جُعلت له جزاءً (النهاية : ج 5 ص 117 «نكل») .
2- .الدَّعارَةُ : الفَسادُ والشرّ (النهاية : ج 2 ص 119 «دعر») .
3- .في المصدر : «والعافات» ، والتصويب من بحار الأنوار .
4- .مُهَج الدعوات : ص 250 و ص 34 نحوه ، المصباح للكفعمي : ص 320 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 301 ح 62 .

ص: 567

امام صادق عليه السلام_ از حِرز مهمّ ايشان كه از پدرانش عليهم السلام روايت كرده است _: خودم و مويم و پوستم را ، و دينم را ، و زن و اموال و فرزندان و ذريّه ام را ، و دنيايم را ، و همه كسانى را كه به من مربوط مى شوند ، از شرّ هر شررسانى كه آزارم برساند ، در پناه تو در مى آورم . خودم را و همه آنچه را پروردگارم روزى من كرده است ، و آنچه را كه درهاى [خانه] من بر روى آنها بسته مى شود ، و [آنچه را] ديوارهاى خانه ام آنها را در ميان گرفته اند ، و همه نعمت ها و احسان خداوند عز و جل را كه در آن غوطه ورم ، و همه برادران و خواهران مؤمنم را در پناه خداىِ بلندپايه و بزرگ و در پناه نام هاى تامّ و كامل و والا و بالا و شريف و شفابخش و بزرگوار و خوب و برجسته و خجسته و پاك و پاكيزه و بزرگ و اندوخته و نهفته او كه هيچ نيكوكار و بدكارى (/مطيع و نافرمانى) از حيطه آنها بيرون نيست ، و در پناه اُمّ الكتاب و همه سوره هاى گرامى و آيات استوار و شفابخش و مهرآميز و محافظت كننده و بركت آميز آن از آغاز تا پايانش ، و در پناه تورات و انجيل و زبور و قرآن بزرگ ، و در پناه صُحُف ابراهيم و موسى ، و در پناه هر كتابى كه خداى عز و جل نازل كرده ، و در پناه هر فرستاده اى كه خداى عز و جل فرستاده ، و در پناه هر برهانى كه خداى عز و جل آشكار ساخته ، و در پناه نعمتهاى خدا و عزّت خدا و قدرت خدا و شكوه خدا و نيروى خدا و بزرگى خدا و سلطنت خدا و توانمندى خدا و لطف خدا و بردبارى خدا و گذشت خدا و آمرزش خدا و فرشتگان خدا و كتابهاى خدا و پيامبران خدا و فرستادگان خدا و محمّد پيامبر خدا ، در مى آورم . به خدا پناه مى برم از خشم و كيفر خدا ، و از ناخشنودى و تنبيه خدا ، و از انتقام و روى گردانى خدا ، و از پشت كردن و يارى نرساندن خدا ، و از كفر و نفاق ، و سرگردانى و انبازآورى ، و شكّ در دين خدا ، و از شرّ روز رستاخيز و توقّفگاه [قيامت] و حسابرسى ، و از شرّ نوشته اى [و تقديرى] كه پيش تر رقم خورده است، و از زوال آمدن نعمت ، و فرود آمدن عذاب ، و از دست رفتن عافيت ، و از آنچه موجب نابودى مى شود ، و از جايگاه هاى خوارى و رسوايى در دنيا و آخرت . به خداى بزرگ ، پناه مى برم از هوس نابود كننده ، و دوست بدِ مضايقه گر ، و همسايه آزاررسان ، و ثروت طغيان آور ، و فقر از ياد برنده[ى خدا] . به خداى بزرگ ، پناه مى برم از دلى كه [نرم و] فروتن نباشد ، و از نمازى كه سود نبخشد ، و دعايى كه شنيده نشود ، و ديده اى كه اشك نريزد ، و شكمى كه سير نشود ، و از [زحمت و] تلاشى كه موجب عذاب شوند ، و از بازگشت به سوى آتش ، و صحنه بد نسبت به خودم و زن و دارايى و فرزند[م] ، و هنگام ديدن فرشته مرگ . به خداى بزرگ پناه مى برم از شرّ هر جنبنده اى كه پيشانى (سرنوشت) آن در دست اوست ، و از شرّ هر صاحب شرّى ، و از شرّ آنچه مى ترسم و انديشناكم ، و از شرّ نابه كاران عرب و عجم ، و از شرّ نابه كاران جنّ و اِنس و شياطين ، و از شرّ ابليس و لشكريانش و پيروان و دنباله روانش ، و از شرّ سلاطين و پيروان آنها ، و از شرّ آنچه از آسمان ، فرود مى آيد و آنچه در آن ، بالا مى رود ، و از شرّ آنچه در زمين ، فرو مى رود و آنچه از آن ، بيرون مى آيد ، و از شرّ هر بيمارى و آفت و غم و اندوه و فقر و نادارى ، و از شرّ آنچه در خشكى و در درياست ، و از شرّ فاسقان و فاجران و هرزگان و اشرار و سارقان و دزدان ، و از شرّ هر جنبنده اى كه پيشانى (سرنوشت) آن در دست اوست ، كه به راستى ، پروردگار من در راه راست است . بار خدايا! از شرّ هر چيزى كه آفريده اى ، خود را در پناه حمايت تو در مى آورم و از تو مى خواهم كه مرا از آنها محافظت كنى . به خداى بزرگ پناه مى برم از سوختن و غرق شدن و گلوگير شدن و زير آوار ماندن و در كام زمين فرو رفتن و مسخ شدن و ديوانگى و سنگسار شدن و غريو [عذاب] و زمين لرزه ها و فتنه ها و چشم [زخم] و صاعقه ها و خوره و پيسى و بيمارى ها و آفتها و معلوليت ها و مصيبت ها و صدمات و طعمه درنده شدن و مُردن بد و همه انواع بلاهاى دنيوى و اخروى . به خداى بزرگ پناه مى برم از شرّ آنچه فرشتگان مقرّب و پيامبران مُرسل ، از آن [به او] پناه برده اند ، بويژه از آنچه بنده ات و فرستاده ات محمّد صلى الله عليه و آله از آن پناه برده است . از تو مى خواهم كه خير آنچه را آنها از تو درخواست كردند ، به من نيز عطا كنى ، و از شرّ آنچه از آن به تو پناه آوردند ، مرا نيز پناه دهى . هر گونه خير را در دنيا و آخرت ، چه آن خيرى را كه مى دانم و چه آن را كه نمى دانم ، از تو مى خواهم .

.

ص: 568

. .

ص: 569

. .

ص: 570

عنه عليه السلام_ فيما عَلَّمَهُ أبا يَحيى لِيَدعُوَ بِهِ في لَيلَةِ النِّصفِ مِن شَعبانَ _: اللّهُمَّ وَاخصُصني مِن كَرَمِكَ بِجَزيلِ قِسَمِكَ ، وأعوذُ بِعَفوِكَ مِن عُقوبَتِكَ ، وَاغفِر لِيَ الذَّنبَ الَّذي يَحبِسُ عَلَيَّ الخَلقَ ، ويُضَيِّقُ عَلَيَّ الرِّزقَ ، حَتّى أقومَ بِصالِحِ رِضاكَ ، وأنعَمَ بِجَزيلِ عَطائِكَ ، وأسعَدَ بِسابِغِ نَعمائِكَ ، فَقَد لُذتُ بِحَرَمِكَ ، وتَعَرَّضتُ لِكَرَمِكَ ، وَاستَعَذتُ بِعَفوِكَ مِن عُقوبَتِكَ ، وبِحِلمِكَ مِن غَضَبِكَ ، فَجُد بِما سَأَلتُكَ ، وأنِل مَا التَمَستُ مِنكَ ، أسأَ لُكَ بِكَ لا بِشَيءٍ هُوَ أعظَمُ مِنكَ . (1)

6 / 7الاِستِعاذاتُ المَأثورَةُ عَنِ الإِمامِ الكاظِمِ عليه السلامالإمام الكاظم عليه السلام :اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ العَديلَةِ (2) عِندَ المَوتِ ، ومِن شَرِّ المَرجِعِ فِي القُبورِ ، ومِنَ النَّدامَةِ يَومَ الآزِفَةِ (3) . (4)

.


1- .مصباح المتهجّد : ص 832 ح 891 ، الإقبال : ج 3 ص 316 كلاهما عن أبي يحيى ، البلد الأمين : ص 174 ، المصباح للكفعمي : ص 719 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 410 ح 1 .
2- .العَديلَة : أي العُدول عن الحقّ (مجمع البحرين : ج 2 ص 1176 «عدل») .
3- .أزِفَ : اقتربَ . والآزِفَة : القيامة ؛ لقُربها وإن استبعَدَ الناسُ مَداها (لسان العرب : ج 9 ص 4 «أزف») .
4- .مصباح المتهجّد : ص 799 ح 859 ، الإقبال : ج 3 ص 187 كلاهما عن عليّ بن حديد ، تهذيب الأحكام : ج 3 ص 89 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام : ص 141 عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 98 ص 381 ح 2 .

ص: 571

6 / 7 پناه خواهى هاى نقل شده از امام كاظم عليه السلام

امام صادق عليه السلام_ در دعايى كه به ابو يحيى آموخت تا آن را در شب نيمه شعبان بخواند _: بار خدايا! از كَرَم خويش ، بهره هاى فراوانت را نصيب من گردان . از كيفر تو ، به بخشش تو پناه مى برم . گناهانى را كه خلق را از من دور مى كند و روزى را بر من تنگ مى گردانَد ، بيامرز تا رضايت تو را به درستى جلب كنم و از دَهِش بسيار تو برخوردار شوم و از نعمت هاى سرشار تو بهره مند گردم ؛ زيرا به حريم تو پناه آورده ام و خود را در معرض كَرَم تو قرار داده ام ، و از كيفر تو به گذشتت ، و از خشم تو به بردبارى ات پناهنده گشته ام . پس آنچه را از تو درخواست كردم و آنچه را از تو تقاضا نمودم ، ارزانى ام دار . به حقّ تو ، از تو درخواست مى كنم ، نه به چيزى كه از تو با عظمت تر باشد .

6 / 7پناه خواهى هاى نقل شده از امام كاظم عليه السلامامام كاظم عليه السلام :بار خدايا! از برگشتن از حق در هنگام مرگ و از بدى بازگشت در قبر و از پشيمانى در روز قيامت ، به تو پناه مى برم .

.

ص: 572

عنه عليه السلام_ فيما عَلَّمَهُ لِعَلِيِّ بنِ رِئابٍ أن يَدعُوَ بِهِ في شَهرِ رَمَضانَ مُستَقبِلاً دُخولَ السَّنَةِ _: أعوذُ بِكَ يا إلهي أن تُحيطَ بي (1) خَطيئَتي ، وظُلمي وإسرافي عَلى نَفسي ، وَاتِّباعي لِهَوايَ وَاشتِغالي بِشَهَواتي ، فَيَحولَ ذلِكَ بَيني وبَينَ رَحمَتِكَ ورِضوانِكَ ، فَأَكونَ مَنسِيّا عِندَكَ، مُتَعَرِّضا لِسَخَطِكَ ونَقِمَتِكَ . (2)

الكافي عن زياد بن مروان :كانَ أبُو الحَسَنِ عليه السلام يَقولُ في سُجودِهِ : أعوذُ بِكَ مِن نارٍ حَرُّها لا يُطفَأُ ، وأعوذُ بِكَ مِن نارٍ جَديدُها لا يَبلى ، وأعوذُ بِكَ مِن نارٍ عَطشانُها لا يَروى ، وأعوذُ بِكَ مِن نارٍ مَسلوبُها لا يُكسى . (3)

الإمام الكاظم عليه السلام_ مِن دُعائِهِ في يَومِ الأَربِعاءِ _: اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن أضِلَّ أو اُضَلَّ ، أو أذِلَّ أو اُذَلَّ ، أو أظلِمَ أو اُظلَمَ ، أو أجهَلَ أو يُجهَلَ عَلَيَّ ، أو أجورَ أو يُجارَ عَلَيَّ ، أخرِجني مِنَ الدُّنيا مَغفورا لي [ ذَنبي ، ومَقبولاً] (4) عَمَلي ، وأعطِني كِتابي بِيَميني ، وَاحشُرني في زُمرَةِ نَبِيّي مُحَمَّدٍ وآلِهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وآلِهِ وسَلَّم كَثيرا ، إنَّكَ حَميدٌ مَجيدٌ . (5)

.


1- .في المصدر : «به» ، والصواب ما أثبتناه كما في المصادر الاُخرى .
2- .الكافي : ج 4 ص 73 ح 3 ، تهذيب الأحكام : ج 3 ص 108 ح 266 كلاهما عن عليّ بن رئاب ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 104 ح 1848 ، مصباح المتهجّد : ص 606 ح 694 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 97 ص 342 ح 2 .
3- .الكافي : ج 3 ص 328 ح 22 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 238 ح 60 .
4- .ما بين المعقوفين سقط من المصدر وأثبتناه من بحار الأنوار وبقيّة المصادر .
5- .مصباح المتهجّد : ص 510 ح 588 ، المصباح للكفعمي : ص 170 ، البلد الأمين : ص 132 ، بحار الأنوار : ج 90 ص 202 ح 32 .

ص: 573

امام كاظم عليه السلام_ در دعايى كه به على بن رئاب آموخت تا در ماه رمضان و استقبال از حلول سال (1) ، آن را بخواند _: معبودا! به تو پناه مى برم از اين كه گناهم و ستمم و زياده روى ام در حقّ خويشتن و پيروى ام از هوسم و پرداختنم به خواهش هاى نفسانى ام ، مرا در ميان گيرند و ميان من و رحمت و خشنودى تو ، حايل شوند و در نتيجه ، نزد تو از ياد بروم و در معرض ناخشنودى و كيفر تو قرار گيرم .

الكافى_ به نقل از زياد بن مروان _: ابوالحسن عليه السلام (2) در سجده اش مى گفت : «به تو پناه مى برم از آتشى كه شعله اش فروكش نمى كند . به تو پناه مى برم از آتشى كه تازه آن ، كهنه نمى شود . به تو پناه مى برم از آتشى كه تشنه آن ، سيراب نمى شود . به تو پناه مى برم از آتشى كه برهنه آن ، پوشيده نمى شود» .

امام كاظم عليه السلام_ از دعاى ايشان در روز چهارشنبه _: بار خدايا! به تو پناه مى برم از اين كه گم راه باشم يا به گم راهى كشانده شوم ، خوار باشم يا خوار داشته شوم ، حق كُشى كنم يا نسبت به من حق كُشى شود ، نادانى كنم يا بر من نادانى شود ، بيداد كنم يا بر من بيداد شود . مرا در حالى از دنيا ببر كه گناهم آمرزيده و عملم پذيرفته شده باشد و نامه [ى اعمال] مرا به دست راستم دِه و مرا در گروه پيامبرم محمّد و خاندان او _ كه درود و سلام فراوان خدا بر او و خاندانش باد _ محشور فرما ، كه به راستى ، تو ستودنى و بزرگوارى .

.


1- .يعنى در هنگام حلول سال قمرى ؛ زيرا احتمال دارد كه ماه رمضان ، آغاز سال قمرى باشد .
2- .منظور از ابوالحسن ، در اين جا، امام كاظم عليه السلام است .

ص: 574

عنه عليه السلام_ مِن دُعائِهِ في يَومِ الخَميسِ _: أصبَحتُ أعوذُ بِوَجهِ اللّهِ الكَريمِ ، وَاسمِ اللّهِ العَظيمِ ، وكَلِمَتِهِ التّامَّةِ ، مِن شَرِّ السّامَّةِ وَالهامَّةِ وَالعَينِ اللّامَّةِ ، ومِن شَرِّ ما خَلَقَ وذَرَأَ وبَرَأَ ، ومِن شَرِّ كُلِّ دابَّةٍ رَبّي آخِذٌ بِناصِيَتِها ، إنَّ رَبّي عَلى صِراطٍ مُستَقيمٍ . اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن جَميعِ خَلقِكَ فَأَعِذني ، وأتَوَكَّلُ عَلَيكَ في جَميعِ اُموري فَاحفَظني مِن بَينِ يَدَيَّ ، ومِن خَلفي ، ومِن فَوقي ومِن تَحتي ، ولا تَكِلني في حَوائِجي إلى عَبدٍ مِن عِبادِكَ فَيَخذُلَني ، أنتَ مَولايَ وسَيِّدي ، فَلا تُخَيِّبني مِن رَحمَتِكَ . اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن زَوالِ نِعمَتِكَ ، وتَحويلِ عافِيَتِكَ ، استَعَنتُ بِحَولِ اللّهِ وقُوَّتِهِ مِن حَولِ خَلقِهِ وقُوَّتِهِم ، وأعوذُ بِرَبِّ الفَلَقِ مِن شَرِّ ما خَلَقَ ، حَسبِيَ اللّهُ ونِعمَ الوَكيلُ . (1)

6 / 8الاِستِعاذةُ المَأثورَةُ عَنِ الإِمامِ الرِّضا عليه السلامالإمام الرضا عليه السلام_ مِن دُعاءٍ كَتَبَهُ لِأَحَدِ أصحابِهِ _: اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن زَوالِ نِعمَتِكَ ، وتَحويلِ عافِيَتِكَ ، ومِن فَجأَةِ نَقِمَتِكَ ، ومِن شَرِّ كِتابٍ قَد سَبَقَ . اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن شَرِّ نَفسي ، ومِن شَرِّ كُلِّ دابَّةٍ أنتَ آخِذٌ بِناصِيَتِها ، إنَّكَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ ، وإنَّ اللّهَ قَد أحاطَ بِكُلِّ شَيءٍ عِلما ، وأحصى كُلَّ شَيءٍ عَدَدا . (2)

.


1- .مصباح المتهجّد : ص 511 ح 589 ، المصباح للكفعمي : ص 175 ، البلد الأمين : ص 139 وليس فيهما «فأعذني» ، بحار الأنوار : ج 90 ص 212 ح 38 .
2- .الكافي : ج 2 ص 562 ح 19 عن الحسين .

ص: 575

6 / 8 پناه خواهى نقل شده از امام رضا عليه السلام

امام كاظم عليه السلام_ از دعاى ايشان در روز پنج شنبه _: صبح خود را آغاز مى كنم ، در حالى كه به روىِ گرامى خدا و نام بزرگ خدا و كلمه تامّ او پناه مى برم از گزند جانوران سمّى كُشنده و غير كُشنده ، و از چشم بد ، و از گزند آنچه آفريده و پديد آورده و ايجاد كرده است ، و از گزند هر جنبنده اى كه پيشانى (سرنوشت) آن در دست پروردگار من است ، كه به راستى ، پروردگار من بر راه راست است . بار خدايا! از همه آفريدگانت به تو پناه مى آورم ، پس پناهم ده ، و در همه كارهايم بر تو توكّل مى كنم ، پس مرا از پيشِ رو و پشتِ سر و از بالاى سر و از زير پايم محافظت فرما و در حاجت هايم ، مرا به بنده اى از بندگانت حواله مده كه دستم را نگيرد . تويى سَروَر و آقاى من! پس مرا از رحمتت ، نوميد مساز . بار خدايا! از زوال آمدن نعمتت و گرفتن عافيتت از من ، به تو پناه مى برم . به جاى نيرو و توان خلق خدا ، از نيرو و توان او كمك مى گيرم و از گزند آنچه آفريده است ، به پروردگار سپيده دم ، پناه مى برم . خدا ، مرا بس است و نيكوْكارگزارى است .

6 / 8پناه خواهى نقل شده از امام رضا عليه السلامامام رضا عليه السلام_ از دعايى كه براى يكى از يارانش نوشت _: بار خدايا! به تو پناه مى برم از زوال آمدن نعمتت ، و برگشتن عافيتت ، و از فرود آمدن ناگهانى خشمت ، و از شرّ نوشته اى كه پيش تر مقدّر شده است . بار خدايا! از شرّ نفسم ، و از شرّ هر جنبنده اى كه پيشانى (سرنوشت) آن در دست توست ، به تو پناه مى برم ، كه تو بر هر چيزى توانايى . خداوند ، بر هر چيزى احاطه علمى دارد و آمار هر چيزى را مى داند .

.

ص: 576

6 / 9الاِستِعاذاتُ المَأثورَةُ عَنِ الإِمامِ الجَوادِ عليه السلامالإمام الجواد عليه السلام :اُعيذُ نَفسي بِاللّهِ الَّذي «لَا إِلَ_هَ إِلَا هُوَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَّهُ مَافِى السَّمَ_وَ تِ وَمَا فِى الْأَرْضِ مَن ذَا الَّذِى يَشْفَعُ عِندَهُ إِلَا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَىْ ءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَ_وَ تِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَ_ئودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِىُّ الْعَظِيمُ» (1) ... . اُعيذُ نَفسي ومَن يَعنيني أمرُهُ بِاللّهِ مالِكِ المُلكِ ، يُؤتِي المُلكَ مَن يَشاءُ ويَنزِعُ المُلكَ مِمَّن يَشاءُ ، ويُعِزُّ مَن يَشاءُ ويُذِلُّ مَن يَشاءُ ، بِيَدِهِ الخَيرُ وهُوَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ ، يولِجُ اللَّيلَ فِي النَّهارِ ، ويولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيلِ ، ويُخرِجُ الحَيَّ مِنَ المَيِّتِ ويُخرِجُ المَيِّتَ مِنَ الحَيِّ . (2)

عنه عليه السلام_ مِن عوذَتِهِ في يَومِ الإِثنَينِ _: اُعيذُ نَفسي بِرَبِّيَ الأَكبَرِ ، مِمّا يَخفى ومِمّا يَظهَرُ ، ومِن شَرِّ كُلِّ اُنثى وذَكَرٍ ، ومِن شَرِّ ما رَأَتِ الشَّمسُ وَالقَمَرُ ... . (3)

عنه عليه السلام_ مِن عوذَتِهِ فِي يَومِ الثُّلاثاءِ _: اُعيذُ نَفسي بِاللّهِ الأَكبَرِ، رَبِّ السَّماواتِ القائِماتِ بِلا عَمَدٍ ، وبِالَّذي خَلَقَها في يَومَينِ وقَضى في كُلِّ سَماءٍ أمرَها ، وخَلَقَ الأَرضَ في يَومَينِ وقَدَّرَ فيها أقواتَها ، وجَعَلَ فيها جِبالاً أوتادا وجَعَلَها فِجاجا سُبُلاً ، وأنشَأَ السَّحابَ وسَخَّرَهُ ، وأجرَى الفُلكَ وسَخَّرَ البَحرَ ، وجَعَلَ فِي الأَرضِ رَواسِيَ وأنهارا ، مِن شَرِّ ما يَكونُ فِي اللَّيلِ وَالنَّهارِ ، وتَعقِدُ عَلَيهِ القُلوبُ وتَراهُ العُيونُ مِنَ الجِنِّ وَالإِنسِ ... . (4)

.


1- .البقرة : 255 .
2- .البلد الأمين : ص 102 ، المصباح للكفعمي : ص 147 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 90 ص 155 .
3- .مصباح المتهجّد : ص 460 ح 561 ، البلد الأمين : ص 118 ، المصباح للكفعمي : ص 160 ، الدعوات : ص 100 كلاهما من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 94 ص 202 .
4- .مصباح المتهجّد : ص 468 ، البلد الأمين : ص 125 ، المصباح للكفعمي : ص 166 ، الدعوات : ص 101 كلاهما من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 90 ص 190 .

ص: 577

6 / 9 پناه خواهى هاى نقل شده از امام جواد عليه السلام

6 / 9پناه خواهى هاى نقل شده از امام جواد عليه السلامامام جواد عليه السلام :خويشتن را در پناه خدايى در مى آورم كه : «معبودى جز او نيست . آن زنده پاينده كه نه چُرتش مى بَرَد و نه خواب ، او را مى گيرد . آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است ، از آنِ اوست . در نزد او ، شفاعت ، جز به اذن او كه كند ؟ آنچه را كه در پيشِ رو و در پشتِ سرشان است ، مى داند . از دانشش به چيزى دست نمى يابند ، جز آنچه خود بخواهد» ... . اُورنگ [سلطنت] او آسمان ها و زمين را در بر گرفته و نگهدارى شان بر او گران نمى آيد و او والا و بزرگ است ... . خودم را و هر آن كس را كه كارش به من مربوط است ، در پناه خداى صاحب مُلك در آوردم . مُلك را به هر كه خواهد ، مى دهد و از هر كه خواهد ، مُلك را مى ستاند . هر كه را خواهد ، عزّت مى بخشد و هر كه را خواهد ، خوار مى گرداند . خوبى ها در دست اوست و او بر هر چيزى تواناست . شب را در كامِ شب فرو مى برد و روز را در دلِ شب ، و زنده را از مُرده بيرون مى آورد و مُرده را از زنده بيرون مى كشد .

امام جواد عليه السلام_ از تعويذ ايشان در روز دوشنبه _: خويشتن را در پناه پروردگار بزرگ ترينم در آوردم از [گزند] آنچه ناپيدا و پيداست ، و از گزند هر ماده و نرى ، و از گزند هر آنچه خورشيد و ماه ، ديده است ... .

امام جواد عليه السلام_ از تعويذ ايشان در روز سه شنبه _: خودم را در پناه خدا درآوردم كه بزرگ ترين است . پروردگار آسمان هايى است كه بى هيچ ستونى بر پايند ، به خدايى كه آنها (آسمانها) را در دو روز آفريد و براى هر آسمانى فرمانش را نوشت . زمين را در دو روز آفريد و روزى هايش را در آن ، به اندازه نهاد و در آن ، كوه هايى ميخ سان قرار داد و در آن ، درّه ها و راه ها پديدار ساخت . ابرها را ايجاد كرد ورامشان نمود . كشتى را روان ساخت و دريا را آرام گردانيد . در زمين ، كوه ها و جويبارها پديد آورد . [به چنين خدايى پناه مى برم] از شرّ آنچه در شب و روز است و دل ها بدانها باور دارند و چشم ها آنها را مى بينند ، از جنّ و انس ... .

.

ص: 578

عنه عليه السلام_ مِن عَوذَتِهِ في يَومِ الأَربِعاءِ _: اُعيذُ نَفسي بِالأَحَدِ الصَّمَدِ ، مِن شَرِّ النَّفّاثاتِ فِي العُقَدِ ، ومِن شَرِّ ابنِ قِترَةَ (1) وما وَلَدَ ، أستَعيذُ بِاللّهِ الواحِدِ الأَحَدِ الأَعلى ، مِن شَرِّ ما رَأَت عَيني وما لَم تَرَهُ ، أستَعيذُ بِاللّهِ الواحِدِ الفَردِ ، الكَبيرِ الأَعلى ، مِن شَرِّ مَن أرادَني بِأَمرٍ عَسيرٍ . (2)

عنه عليه السلام_ مِن عَوذَتِهِ في يَومِ الخَميسِ _: اُعيذُ نَفسي بِرَبِّ المَشارِقِ وَالمَغارِبِ ، مِن كُلِّ شَيطانٍ مارِدٍ ، وقائِمٍ وقاعِدٍ ، وعَدُوٍّ وحاسِدٍ ومُعانِدٍ . (3)

6 / 10الاِستِعاذةُ المَأثورَةُ عَنِ الإِمامِ الهادي عليه السلامالإمام الهادي عليه السلام_ مِمّا دَعا بِهِ في قُنوتِهِ _: يا مَن تَفَرَّدَ بِالرُّبوبِيَّةِ ، وتَوَحَّدَ بِالوَحدانِيَّةِ ... بِكَ اعتَصَمتُ وتَعَوَّذتُ مِن نَفَثاتِ العَنَدَةِ ورَصَداتِ المُلحِدَةِ ، الَّذين ألحَدوا في أسمائِكَ ورَصَدوا بِالمَكارِهِ لِأَولِيائِكَ ، وأعانوا عَلى قَتلِ أنبِيائِكَ وأصفِيائِكَ ، وقَصَدوا لِاءِطفاءِ نورِكَ بِإِذاعَةِ سِرِّكَ ، وكَذَّبوا رُسُلَكَ ، وصَدّوا عَن آياتِكَ ، وَاتَّخَذوا مِن دونِكَ ودونِ رَسولِكَ ودونِ المُؤمِنينَ وَليجَةً (4) ، رَغبَةً عَنكَ ، وعَبَدوا طَواغيتَهُم وجَوابيتَهُم (5) بَدَلاً مِنكَ ... . أعوذُ بِكَ مِن كُلِّ لَبسِ مَلبوسٍ ، ومِن كُلِّ قَلبٍ عَن مَعرِفَتِكَ مَحبوسٍ ، ومِن كُلِّ نَفسٍ تَكفُرُ إذا أصابَها بُؤسٌ ، ومِن واصِفِ عَدلٍ عَمَلُهُ عَنِ العَدلِ مَعكوسٌ ، ومِن طالِبٍ لِلحَقِّ وهُوَ عَن صِفاتِ الحَقِّ مَنكوسٌ ، ومِن مُكتَسِبِ إثمٍ بِإِثمِهِ مَركوسٌ (6) ، ومِن وَجهٍ عِندَ تَتابُعِ النِّعَمِ عَلَيهِ عَبوسٌ ، أعوذُ بِكَ مِن ذلِكَ كُلِّهِ ، ومِن نَظيرِهِ وأشكالِهِ وأشباهِهِ وأمثالِهِ إنَّكَ عَلِيٌّ عَليمٌ حَكيمٌ . (7)

.


1- .قِتْرة : اسم إبليس (النهاية : ج 4 ص 12 «قتر») .
2- .مصباح المتهجّد : ص 479 ح 571 ، البلد الأمين : ص 133 ، المصباح للكفعمي : ص 171 ، الدعوات : ص 101 كلاهما من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 90 ص 203 ح 34 .
3- .مصباح المتهجّد : ص 489 ح 576 ، البلد الأمين : ص 141 ، المصباح للكفعمي : ص 177 ، الدعوات : ص 102 والثلاثة الأخيرة من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 90 ص 214 ح 39 .
4- .وليجَةُ الرجل : بطانته ودخلاؤه وخاصّته (النهاية : ج 5 ص 224 «ولج») .
5- .الجِبْت : قيل : هو كلُّ معبودٍ سوى اللّه . ويقال : الجبتُ والطاغوتُ : الكهنةُ والشياطينُ ، وفي الدُّعاء : «اللّهمّ العن الجوابيت والطواغيت» (مجمع البحرين : ج 1 ص 265 «جبت») .
6- .ركستُ الشّيء : قلبتُهُ ورددتُ أوّلهُ على آخره (المصباح المنير : ص 237 «ركس») .
7- .مُهَج الدعوات : ص 82 ، بحار الأنوار : ج 85 ص 227 .

ص: 579

6 / 10 پناه خواهى نقل شده از امام هادى عليه السلام

امام جواد عليه السلام_ از تعويذ ايشان در روز چهارشنبه _: خويشتن را در پناه يگانه بى نياز در آوردم از شرّ دَمَندگانِ در كوه ها ، و از شرّ ابن قِتره (1) و بچّه هايش . به خداى يكتاى يگانه والا پناه مى برم از شرّ آنچه چشم ، آن را ببيند و آنچه نبيند . به خداى يكتاى تكِ بزرگِ والا پناه مى برم از شرّ آنچه بخواهد مرا به كارى سخت افكند .

امام جواد عليه السلام_ از تعويذ ايشان در روز پنج شنبه _: خويشتن را در پناه پروردگار خاورها و باخترها در مى آورم ، از شرّ هر شيطان سركشى ، و هر ايستاده و نشسته اى ، و هر دشمنى و حسودى و كينه توزى .

6 / 10پناه خواهى نقل شده از امام هادى عليه السلامامام هادى عليه السلام_ از دعاى ايشان در قنوتش _: اى آن كه در پروردگارى ، تك هستى و در يگانگى ، يكتا! ... به تو چنگ آويختم و به تو پناه آوردم از وسوسه هاى حق ستيزان و كمين هاى كج روان ؛ همانان كه در نام هاى تو كج روى كردند ، براى آزار رساندن به دوستانت كمين كردند ، در كشتن پيامبران و برگزيدگانت كمك كردند ، با فاش ساختن راز تو ، آهنگ خاموش كردن نور تو را كردند ، فرستادگانت را تكذيب كردند ، از نشانه هاى تو چشم پوشيدند و به تو پشت كرده ، جز تو و پيامبر تو و مؤمنان ، كسى را [يار و ]هم راز خويش گرفتند و به جاى تو ، طاغوت ها و بت ها را پرستيدند ... . به تو پناه مى برم از هر شبهه پوشيده اى ، و از هر دلى كه از شناخت تو ، باز داشته شده است ، و از هر نفسى كه هرگاه به فقر افتد ، به كفر مى گرايد ، و از هر دم زننده از عدالتى كه كردارش به وارونه عدالت باشد ، و از هر جوينده حقّى كه خود ، بر خلاف صفات حق باشد ، و از مرتكب شونده گناهى كه بر اثر گناهش تباه و نگونسار شود ، و از هر چهره اى كه چون نعمت ها پياپى بر او رسد [در برابر نيازمندان و فقرا] اخم آلود شود . از همه اينها و از مثل و مانند و شبيه و نظير اينها ، به تو پناه مى برم ، كه به راستى ، تو بلندمرتبه و دانا و فرزانه اى .

.


1- .قِتره : نام ابليس است . در فرهنگ لاروس آمده است : ابن قتره ، مار خطرناكى است كه هر كس را نيش بزند ، جان به سلامت به دَر نمى بَرَد .

ص: 580

6 / 11الاِستِعاذةُ المَأثورَةُ عَنِ الإِمامِ المَهدِيِّ عليه السلامالإمام المهدي عليه السلام_ مِمّا عَلَّمَهُ لِلعَلَوِيِّ المِصرِيِّ _: يا قَريبُ أسأَ لُكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأن تُعيذَني مِن شَرِّ خَلقِكَ ، وتُقَرِّبَني مِن عَفوِكَ ... . اللّهُمَّ بِكَ أعوذُ وبِكَ ألوذُ ، ولَكَ أعبُدُ وإيّاكَ أرجو ، وبِكَ أستَعينُ وبِكَ أستَكفي ، وبِكَ أستَغيثُ وبِكَ أستَنقِذُ ، ومِنكَ أسأَلُ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ... . إلهي وهذا مَقامُ العائِذِ بِكَ مِنَ النّارِ ، وَالهارِبِ مِنكَ إلَيكَ مِن ذُنوبٍ تَهَجَّمَتهُ ، وعُيوبٍ فَضَحَتهُ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَانظُر إلَيَّ نَظرَةً رَحيمَةً أفوزُ بِها إلى جَنَّتِكَ ، وَاعطِف عَلَيَّ عَطفَةً أنجو بِها مِن عِقابِكَ . (1)

.


1- .مُهَج الدعوات : ص 341 _ 350 ، البلد الأمين : ص 396 _ 402 ، بحار الأنوار : ج 95 ص 271 _ 278 ح 34 .

ص: 581

6 / 11 پناه خواهى نقل شده از امام مهدى عليه السلام

6 / 11پناه خواهى نقل شده از امام مهدى عليه السلامامام مهدى عليه السلام_ از دعايى كه به عَلَوى مصرى آموخت _: اى نزديك! از تو مى خواهم كه بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرستى و مرا از گزند آفريدگانت ، در پناه خويش دارى و به بخشايشت ، نزديكم گردانى ... . بار خدايا! به تو پناه مى برم و دست به دامن تو مى شوم ، و تو را مى پرستم و به تو اميد مى بندم ، و از تو يارى مى جويم و از تو مى خواهم كه مرا بسنده باشى ، و از تو فرياد مى طلبم و درخواست نجات مى كنم ، و از تو مى خواهم كه بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرستى ... . معبود من! در اين جا كسى ايستاده است كه از آتش ، به تو پناه آورده است و از گناهانى كه بر او يورش آورده اند و عيب هايى كه رسوايش كرده اند، از [عذاب ]تو به سوى تو گريخته است . پس بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست و به من با چنان نگاه مهرآميزى بنگر كه به سبب آن ، به بهشت تو دست يابم ، و بر من چنان توجّهى فرما كه با آن ، از كيفر تو بِرَهَم .

.

ص: 582

6 / 12جَوامِعُ الاِستِعاذاتِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :قولوا : اللّهُمَّ إنّا نَسأَ لُكَ مِمّا سَأَلَكَ مُحَمَّدٌ عَبدُكَ ورَسولُكَ ، ونَستَعيذُ مِمَّا استَعاذَ مِنهُ مُحَمَّدٌ عَبدُكَ ورَسولُكَ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله_ بَعدَ أن دَعا بِدُعاءٍ طَويلٍ _: ألا أدُلُّكُم عَلى ما يَجمَعُ ذلِكَ كُلَّهُ ؟ نَقولُ : اللّهُمَّ إنّا نَسأَ لُكَ مِن خَيرِ ما سَأَلَكَ مِنهُ نَبِيُّكَ مُحَمَّدٌ ، ونَعوذُ بِكَ مِن شَرِّ مَا استَعاذَ مِنهُ نَبِيُّكَ مُحَمَّدٌ ، وأنتَ المُستَعانُ ، وعَلَيكَ البَلاغُ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله_ لِعائِشَةَ _: عَلَيكِ بِالكَوامِلِ ... قولي : اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ مِنَ الخَيرِ كُلِّهِ عاجِلِهِ وآجِلِهِ ، ما عَلِمتُ مِنهُ وما لَم أعلَم ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الشَّرِّ كُلِّهِ ، عاجِلِهِ وآجِلِهِ ، ما عَلِمتُ مِنهُ وما لَم أعلَم ، و أسأَ لُكَ الجَنَّةَ وما قَرَّبَ إلَيها مِن قَولٍ أو عَمَلٍ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ النّارِ وما قَرَّبَ إلَيها مِن قَولٍ أو عَمَلٍ ، وأسأَ لُكَ مِنَ الخَيرِ ما سَأَلَكَ عَبدُكَ ورَسولُكَ مُحَمَّدٌ صلى الله عليه و آله ، وأستَعيذُكَ مِمَّا استَعاذَ مِنهُ عَبدُكَ ورَسولُكَ مُحَمَّدٌ صلى الله عليه و آله ، وأسأَ لُكَ ما قَضَيتَ لي مِن أمرٍ أن تَجعَلَ عاقِبَتَهُ رَشَدا . (3)

الإمام الباقر أو الإمام الصادق عليهماالسلام :تَقولُ إذا أصبَحتَ : أصبَحتُ بِاللّهِ مُؤمِنا ، عَلى دينِ مُحَمَّدٍ وسُنَّتِهِ ، ودينِ عَلِيٍّ وسُنَّتِهِ ، ودينِ الأَوصِياءِ وسُنَّتِهِم ، آمَنتُ بِسِرِّهِم وعَلانِيَتِهِم ، وشاهِدِهِم وغائِبِهِم ، وأعوذُ بِاللّهِ مِمَّا استَعاذَ مِنهُ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وعَلِيٌّ عليه السلام ، وَالأَوصِياءُ ، وأرغَبُ إلَى اللّهِ فيما رَغِبوا إلَيهِ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ . (4)

.


1- .المعجم الأوسط : ج 7 ص 240 ح 7386 ، الدعاء للطبراني : ص 426 ح 1444 كلاهما عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 2 ص 222 ح 3852 نقلاً عن الخرائطي في مكارم الأخلاق عن أبي هريرة .
2- .سنن الترمذي : ج 5 ص 537 ح 3521 ، المعجم الكبير : ج 8 ص 192 ح 7791 ، مسند الشاميّين : ج 3 ص 286 ح 2278 كلاهما نحوه وكلّها عن أبي اُمامة ، كنز العمّال : ج 2 ص 193 ح 3708 .
3- .مسند ابن حنبل : ج 9 ص 481 ح 25191 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1264 ح 3846 ، الأدب المفرد : ص 192 ح 639 ، صحيح ابن حبّان : ج 3 ص 150 ح 869 كلّها عن عائشة نحوه ، كنز العمّال : ج 2 ص 173 ح 3610 .
4- .الكافي : ج 2 ص 522 ح 4 عن يزيد بن كلثمة ، تهذيب الأحكام : ج 3 ص 140 ، المزار الكبير : ص 639 ، مصباح المتهجّد : ص 206 ح 299 و ص 655 ح 726 ، الإقبال : ج 1 ص 469 كلّها نحوه من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 86 ص 288 ح 49 .

ص: 583

6 / 12 پناه خواهى هاى جامع

6 / 12پناه خواهى هاى جامعپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بگوييد : «بار خدايا! از تو آن مى خواهيم كه محمّد ، بنده و فرستاده ات ، از تو خواست ، و از آن به تو پناه مى بريم كه محمّد ، بنده و فرستاده ات ، به تو پناه برد» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ پس از خواندن دعايى طولانى _:آيا شما را به دعايى ره نمون نشوم كه جامع همه اين دعا باشد؟ مى گوييم : «بار خدايا! آن خيرى را كه پيامبرت محمّد از تو خواست ، از تو مى خواهيم ، و از شرّ آنچه پيامبرت محمّد به تو پناه آورد ، ما هم از آن به تو پناه مى آوريم ، كه يارى از تو بايد خواست و بر عهده توست رساندن ، و هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به عايشه _: بر تو باد دعاهاى كامل! ... بگو : «بار خدايا! همه خوبى را ، زود يا دير آن را ، آنچه را از آن مى دانم و آنچه را نمى دانم ، از تو درخواست مى كنم ، و از همه بدى ، زود يا دير آن و آنچه را از آن مى دانم و آنچه را نمى دانم ، به تو پناه مى برم ، و بهشت را و هر گفتار يا كردارى را كه موجب نزديك شدن به آن شود ، از تو درخواست مى كنم ، و از آتش و از هر گفتار يا كردارى كه مايه نزديك شدن به آن باشد ، به تو پناه مى برم ، و هر آن خيرى را كه بنده و فرستاده ات محمّد از تو خواست ، از تو مى خواهم ، و از هر آنچه بنده و فرستاده ات محمّد به تو پناه برد ، من نيز از آن به تو پناه مى برم . از تو مى خواهم كه هر كارى را كه برايم مقدّر كرده اى ، عاقبتش را نيك و درست قرار دهى» .

امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام :چون صبح كردى ، مى گويى : «صبح خويش را آغاز كردم ، در حالى كه به خدا ايمان دارم ، و بر آيين محمّد صلى الله عليه و آله و آيين على عليه السلام و آيين اوصيا (امامان معصوم) هستم . به نهان و آشكار آنان و پيدا و پنهانشان ، ايمان دارم ، و از آنچه پيامبر صلى الله عليه و آله و على عليه السلام و اوصيا به خدا پناه بردند ، من نيز به او پناه مى برم و آنچه آنان از او خواستند ، من نيز مى خواهم . هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا .

.

ص: 584

الإمام الصّادق عليه السلام_ مِن دُعائِهِ الَّذي كانَ يَقرَؤُهُ عِندَ دُخولِهِ عَلَى المَنصورِ _: أعوذُ بِاللّهِ العَظيمِ مِن شَرِّ مَا استَعاذَ مِنهُ المَلائِكَةُ المُقَرَّبونَ ، وَالأَنبِياءُ المُرسَلونَ ، وخاصَّةً مِمَّا استَعاذَ مِنهُ عَبدُكَ ورَسولُكَ مُحَمَّدٌ صلى الله عليه و آله ، أسأَ لُكَ أن تُعطِيَني مِن خَيرِ ما سَأَلوا ، وأن تُعيذَني مِن شَرِّ مَا استَعاذوا ، وأسأَ لُكَ مِنَ الخَيرِ كُلِّهِ عاجِلِهِ وآجِلِهِ ، ما عَلِمتُ مِنهُ وما لَم أعلَم . (1)

عنه عليه السلام_ فيما يُدعى بِهِ بَعدَ الفَراغِ مِن صَلاةِ جَعفَرِ بنِ أبي طالِبٍ _: اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ مِن كُلِّ ما سَأَلَكَ بِهِ مُحَمَّدٌ وآلُهُ ، وأستَعيذُ بِكَ مِن كُلِّ مَا استَعاذَ بِهِ مُحَمَّدٌ وآلُهُ ، اللّهُمَّ أعطِني مِن كُلِّ خَيرٍ خَيرا ، وَاصرِف عَنّي كُلَّما قَضَيتَ مِن شَرٍّ أو فِتنَةٍ . (2)

عنه عليه السلام :تَقولُ بَينَ كُلِّ تَكبيرَتَينِ في صَلاةِ العيدَينِ : اللّهُمَّ أهلَ الكِبرِياءِ وَالعَظَمَةِ ، وأهلَ الجودِ وَالجَبَروتِ ، وأهلَ العَفوِ وَالرَّحمَةِ ، وأهلَ التَّقوى وَالمَغفِرَةِ ، أسأَ لُكَ في هذَا اليَومِ الَّذي جَعَلتَهُ لِلمُسلِمينَ عيدا ، ولِمُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ذُخرا ومَزيدا ، أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ ، كَأَفضَلِ ما صَلَّيتَ عَلى عَبدٍ مِن عِبادِكَ ، وصَلِّ عَلى مَلائِكَتِكَ المُقَرَّبينَ ورُسُلِكَ ، وَاغفِر لِلمُؤمِنينَ وَالمُؤمِناتِ ، وَالمُسلِمينَ وَالمُسلِماتِ ، الأَحياءِ مِنهُم وَالأَمواتِ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ مِن خَيرِ ما سَأَلَكَ عِبادُكَ المُرسَلونَ ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّ ما عاذَ بِكَ مِنهُ عِبادُكَ المُرسَلونَ . (3)

.


1- .مُهَج الدعوات : ص 251 و ص 36 نحوه وكلاهما عن محمّد بن عبد اللّه الإسكندري ، بحار الأنوار : ج 94 ص 302 .
2- .الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام : ص 156 عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج 91 ص 210 ح 13 .
3- .تهذيب الأحكام : ج 3 ص 139 ح 314 عن محمّد بن عيسى بن أبي منصور و ح 315 عن جابر عن الإمام الباقر عن الإمام عليّ عليهماالسلام ، مصباح المتهجّد : ص 654 وفيه «الصالحون» بدل «المرسلون» في كلا الموضعين ، المقنعة : ص 194 كلاهما من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام : ص 132 كلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 90 ص 380 ح 30 .

ص: 585

امام صادق عليه السلام_ از دعاى ايشان كه هنگام وارد شدن بر منصور ، آن را مى خواند _: به خداى بزرگ پناه مى برم از شرّ آنچه فرشتگان مقرّب و پيامبران مُرسَل ، از آن پناه بردند ، بويژه از آنچه بنده ات و فرستاده ات محمّد صلى الله عليه و آله از آن به تو پناه برد . از تو مى خواهم كه هر خيرى را كه آنان از تو خواستند ، به من نيز عطا كنى ، و از شرّ آنچه به تو پناه آوردند ، مرا نيز در پناه خود دارى . همه خوبى را ، زود يا دير آن را و آنچه را از آن مى دانم و آنچه را نمى دانم ، از تو درخواست مى كنم .

امام صادق عليه السلام_ در دعايى كه پس از پايان نماز جعفر بن ابى طالب ، خوانده مى شود _: بار خدايا! هر آنچه را كه محمّد صلى الله عليه و آله و خاندان او از تو خواستند ، من نيز از تو مى خواهم ، و از هر آنچه محمّد صلى الله عليه و آله و خاندان او از آن به تو پناه جستند ، من نيز به تو پناه مى جويم . بار خدايا! از هر خوبى اى خوب ترش را به من عطا فرما و هرگاه بدى يا فتنه اى را مقدّر فرموده اى ، آن را از من ، دور بدار .

امام صادق عليه السلام :ما بين هر دو تكبير در نماز عيدين (عيد فطر و قربان) مى گويى : «بار خدايا! اى اهل بزرگى و عظمت ، و اى اهل بخشش و قدرت ، و اى اهل گذشت و مهربانى ، و اى اهل پروا و آمرزش! در اين روزى كه آن را براى مسلمانان ، عيد و براى محمّد صلى الله عليه و آله اندوخته و افزونى قرار داده اى ، از تو مى خواهم كه همانند برترين درودى كه بر بنده اى از بندگانت فرستاده اى ، بر محمّد و خاندان او بفرستى ، و بر فرشتگان مقرّبت و فرستادگانت نيز درود فرست ، و مردان و زنان مؤمن ، و مردان و زنان مسلمان ، زنده و مُرده شان را بيامرز . بار خدايا! هر آن خيرى را كه بندگان فرستاده ات از تو درخواست كرده اند ، من نيز از تو درخواست مى كنم ، و از هر آن شرّى كه بندگان فرستاده ات از آن به تو پناه آورده اند ، من نيز به تو پناه مى آورم» .

.

ص: 586

. .

ص: 587

. .

ص: 588

. .

ص: 589

فهرست تفصيلى .

ص: 590

. .

ص: 591

. .

ص: 592

. .

ص: 593

. .

ص: 594

. .

ص: 595

. .

ص: 596

. .

ص: 597

. .

ص: 598

. .

ص: 599

. .

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109