اسناد لانه جاسوسی آمریکا جلد 11

مشخصات کتاب

سرشناسه : ایالات متحده. سفارت (ایران).

عنوان و نام پدیدآور : اسناد لانه جاسوسی آمریکا / دانشجویان مسلمان پیرو خط امام.

وضعیت ویراست : [ویراست 3؟].

مشخصات نشر : تهران : موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، 1386-

مشخصات ظاهری : ج.+ یک لوح فشرده.

شابک : دوره : 9789645645753 ؛ 70000ریال : ج.1 : 9789645645746 ؛ 70000ریال : ج.2 : 9789645645764 ؛ 70000ریال : ج.3 978-964-5645-79-1: ؛ 70000ریال : ج.4 : 9789645645807 ؛ 70000ریال : ج. 5 : 9789645645814 ؛ 70000ریال : ج. 9 : 978-964-5645-88-3 ؛ 70000ریال : ج.10 : 978-964-5645-89-0 ؛ 70000ریال : ج. 11 : 978-964-5645-96-8

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

یادداشت : ص.ع. به انگلیسی: Documents from the U.S. espionage den.

یادداشت : چاپ قبلی: جهان کتاب، 13.

یادداشت : ج. 3 (چاپ اول: 1385) (فیپا).

یادداشت : ج. 4 و 5 (چاپ اول: 1386) (فیپا).

یادداشت : ج. 9 و 10 (چاپ اول: 1386) (فیپا).

یادداشت : ج. 11 (چاپ اول: 1388) (فیپا).

یادداشت : نمایه.

مندرجات : ج. 9. اسناد لانه جاسوسی (روزشمار انقلاب).- ج. 10. اسناد لانه جاسوسی (روزشمار انقلاب).- ج. 11. خلیج فارس

عنوان دیگر : مجموعه اسناد لانه جاسوسی آمریکا.

موضوع : سفارتخانه ها و کنسولگری های آمریکا-- ایران

موضوع : ایران -- روابط خارجی -- ایالات متحده -- اسناد و مدارک

موضوع : ایالات متحده -- روابط خارجی -- ایران -- اسناد و مدارک

موضوع : ایران -- تاریخ -- پهلوی، 1320 - 1357 -- اسناد و مدارک

شناسه افزوده : دانشجو یان مسلمان پیرو خط امام

شناسه افزوده : موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی

رده بندی کنگره : DSR1502/3الف9 الف86 1386

رده بندی دیویی : 327/55073

شماره کتابشناسی ملی : م85-47840

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

فهرست

ص: 5

ص: 6

ص: 7

ص: 8

ص: 9

ص: 10

ص: 11

ص: 12

ص: 13

ص: 14

ص: 15

ص: 16

مقدمه

کتابی که پیش روی شماست، جلد یازدهم اسناد لانه جاسوسی آمریکاست. پیش از این 10 جلد از این مجموعه منتشر شده که سه جلد پایانی (8 و 9 و 10) به اسناد منتشر نشده اختصاص یافته است. کتاب یازدهم نیز، 301 سند نویافته در سه فصل «خلیج فارس»، «روابط نظامی ایران و آمریکا» و سفارت شوروی در ایران» را در خود جای داده است.

115 سند فصل اول، در پنج بخش «انقلاب اسلامی و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس»، «نفت در خلیج فارس»، «نقش نظامی غرب، به ویژه آمریکا، در خلیج فارس»، «تنگه هرمز» و «زندگی نامه هایی از شیوخ خلیج فارس» سامان یافته است.

117 سند فصل دوم، به «روابط نظامی ایران و آمریکا» و 69 سند پایانی به «سفارت شوروی در ایران» اختصاص دارد.

اسناد فصل اول، نگاه مردم و حاکمان کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس را نسبت به انقلاب اسلامی و ارزش هایی که این حرکت منادی آن است، نشان می دهد. در این فصل، اهمیت نفت و بر هم خوردن معادلات آمریکا و غرب در پی فروپاشی حکومت پهلوی و سقوط ژاندارم منطقه به خوبی نمایان است. همچنین اهمیت تنگه استراتژیک هرمز و ویژگی هایی از حاکمان شیخ نشین های حاشیه جنوبی خلیج فارس در این اسناد آمده است.

اسناد فصل دوم، حاوی نکات جالبی از روابط نظامی ایران و آمریکاست. این اسناد به خوبی روشنگر نحوة روابط ایران و آمریکا در زمان حاکمیت پهلوی دوم است؛ و از این نظر حائز اهمیت است که پرده از اسرار تاریخی دوره ای مهم از زندگانی سیاسی کشور ما برمی دارد.

اسناد فصل سوم نیز نشان دهنده رقابت دو ابرقدرت وقت و در عین حال حفظ حریم یکدیگر برای کسب منافع بیشتر است.

ص: 17

اسناد هر فصل به ترتیب تاریخ، در پی هم آمده است. سندهای بدون تاریخ نیز، بر اساس محتوا، در محل مناسب جای گرفته اند. در کتاب یازدهم نیز، تنها ترجمه اسناد آمده و متن انگلیسی اسناد در لوح فشردة ضمیمه آورده شده است تا از حجم کتاب کاسته شود. لوح فشرده شامل متن انگلیسی سند، به ترتیب شماره ترجمه سند متناظر در کتاب است و با «کلیک» کردن بر روی پنجره «مشاهده سند»، می توان در کنار متن انگلیسی، ترجمه آن را نیز مشاهده کرد.

مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ضمن سپاس از همه دست اندرکاران تدوین این اثر، به ویژه دانشجویان مسلمان پیرو خط امام که بنیانگذار این حرکت سترگ فرهنگی بودند، به روح شهیدان گرانقدر این دانشجویان درود می فرستد و امیدوار است این کتاب، راهگشای مورخین و پژوهشگران قرار گیرد.

مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی

ص: 18

بخش اول: خلیج فارس

«انقلاب اسلامی و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس»

ص: 1

ص: 2

سلطان افسرده از رفتن شاه

سند شماره 1 سری1 فوریه 1979 - 12 بهمن 1357 از: سفارت آمریکا، مسقط - 163به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، امان، دمشق، بغداد، جده، کویت، لندن، منامه، مسکو، صنعا، تهران، تل آویو موضوع: سلطان افسرده از رفتن شاه 1- (سری – تمام متن) 2- خلاصه: در ملاقات روز 24 ژانویه، به نظر می رسید که سلطان از عزیمت شاه افسرده است و با من در مورد مقدمات امنیتی آینده جنوب خلیج [فارس] به صحبت نشست. پایان خلاصه مطلب.

3- در تاریخ 24 ژانویه، درست قبل از ورود فورد، رئیس جمهور اسبق آمریکا به سلاله، حدود یک ساعت با سلطان ملاقات و گفتگو داشتیم. سلطان از رویدادهای اخیر ایران نگران به نظر می رسید و در حین صحبت چندین بار گفت برای او قابل درک نیست که چرا شاه نتوانسته بود دریابد که مردمش در مورد او چگونه می اندیشند. به او گفتم که رابطه شاه با مردم قطع شده بود و او تنها به گروه کوچکی از مشاورینش گوش می داد که به جای اینکه چیزهایی را که باید بشنود به او بگویند چیزهایی را که خود می خواست به او می گفتند. سلطان نیز صحت این امر را تأیید کرد و گفت که خود او شخصاً تصمیم گرفته است در داخل عمان بیشتر سفر کرده و با مردم مستقیماً ملاقات نماید. واقعیت این است که وی به تازگی یک سفر زمینی 10 روزه را بین مسقط و سلاله به پایان برده و در طول این مسیر در چند روستا و جوامع کوچک توقف نموده است. وی گفت برقراری این گونه تماسها مفید است و در نظر

ص: 3

دارد در آینده بیشتر به اینگونه مسافرتها بپردازد.

4- سپس سلطان به مطرح کردن موضع گیری همیشگی خود پرداخت و اظهار داشت که آمریکا باید در جهت حراست از منافع خویش در این بخش استراتژیک جهان با قاطعیت بیشتر عمل کند. در مورد عمان وی معتقد است که آمریکا می تواند با پیگیری یک برنامه کوچک کمک های نظامی و اقتصادی مثمرثمر واقع شود تا عمان بتواند با استفاده از پرسنل نظامی خود به دفاع از خویش بپردازد.

5- من از وی سؤال کردم که نظر وی در مورد انعقاد یک قرارداد چند جانبه نظامی با عربستان سعودی و دیگر کشورهای حوزه خلیج [فارس] چیست. سلطان گفت موضوع قرارداد چند جانبه باید مورد بررسی قرار گیرد لیکن خود او بر انعقاد یک قرارداد دوجانبه رابطه نظامی با آمریکا، تأکید دارد. عربستان سعودی اکنون برای عمان حکم معما را پیدا کرده است. به نظر می رسد که سعودیها در اتخاذ تصمیمات لازم دشواریهایی دارند و نمی توانند به قراردادهای خود عمل کنند. البته، سعودیها باید سهم عمده ای از هزینه امنیتی را که اکنون عمان بر دوش می کشد، تأمین کنند، اما واقعیت امر این است که وقتی عمانیها برنامه پشتیبانی نظامی دیگری پیشنهاد کردند سعودیها می خواستند تنها در مورد بخش ناچیزی از آن تعهد بسپارند.

6- پس از آن سلطان گفت عبور آزادانه کشتی ها از تنگه هرمز بدون شک برای جهان غرب حائز اهمیت بسیار می باشد، بنابراین عمان را مسئول کامل در زمینه دفاع از تنگه دانستن منصفانه نیست. این هزینه دفاعی باید به طور مساوی میان استفاده کنندگان تقسیم شود.

7- در اینجا من سؤال کردم که نظر سلطان در مورد مشارکت احتمالی اردن در مقدمات امنیتی خلیج [فارس] چیست. و خاطرنشان ساختم که اردن در زمان بروز شورش ظفار به عمان کمک کرده و بر اساس تجربه ای که در اردن داشته ام می دانم که اردنیها قبلاً نیز پیشنهاد تشکیل یک نیروی بسیار متحرک را با کمک آمریکا مطرح کرده بودند که در صورت تشکیل می توانست در مواقع اضطراری به منطقه خلیج [فارس] کشانیده شود.

8- سلطان لحظه ای به فکر فرو رفت و سپس پاسخ داد که به نظر او تمام رژیمهای محافظه کار منطقه باید از نوعی توان نظامی برخوردار شوند تا در مواقع اضطراری بتوانند یکدیگر را یاری دهند. ولی در مورد اردن، باید گفت که این رژیم، اگر بخواهد به او در منطقه جنوب خلیج [فارس]، علیه نیروهای تندرو کمک کند، ممکن است از سوی عراق و سوریه تحت فشار قرار گیرد. در واقع نیروهای اردنی که در درون ناآرامیهای ظفار به این کشور آمده بودند، زودتر از موعد مقرر و در نتیجه اعمال فشارهای فلسطینی های مقیم اردن توسط رژیم آن کشور از عمان خارج شده بودند. بنابراین وی گمان نمی کند که در صورت بروز یک مشکل حقیقی در جنوب خلیج [فارس]، اردن بتواند به صورت هم پیمانی با عزمی راسخ عمل کند.

9- سپس از سلطان سؤال کردم که آیا وی نگران این موضوع نیست که اگر وی رابطه نظامی نزدیکتری با آمریکا برقرار سازد ممکن است رژیم وی آماج حملات بیشتر نیروهای تندرو منطقه

ص: 4

گردد. او این استدلال را به سرعت رد کرد و گفت اکنون زمان آن رسیده که کشورهای کوچک و ضعیف منطقه باید بین دو بلوک کمونیستی و غربی یکی را برگزینند. رژیمهای تندرو اتیوپی و یمن جنوبی در کشورهای خویش تعداد قابل توجهی از نظامیان روسی و کوبایی دارند و حتی عراق با شوروی یک پیمان دوستی منعقد ساخته بود.وی ترجیح می دهد که شانس خود را با غرب بیازماید و در این منطقه خطرناک از جهان، این بی خطرتر از تک روی است.

10- سلطان تصدیق کرد که نظامیان ایرانی در حال خروج از عمان می باشند و اظهار داشت که خروج آنها به معنی این است که کشور وی فاقد هرگونه توپ ضدهوایی خواهد شد. نکته مهمتر اینکه او اکنون می داند که بیش از این نمی تواند به «قرارداد دوستانه» خود با شاه متکی باشد تا در مواقع اضطراری فوراً از کمک های وی برخوردار شود. خوشبختانه اکنون عمان قوی تر از اوایل دهه 1970 است و بهتر می تواند نیازهای امنیتی خود را تأمین کند. با این حال عمان هنوز هم به کمک احتیاج دارد چون ممکن است روسها و یا کوباییها و یا آلمان شرقی های موجود در یمن جنوبی بخواهند بار دیگر در ظفار شورشی به راه اندازند. بهترین راه مقابله با این خطر این است که آمریکا از نظر نظامی و اقتصادی به عمان کمک کند تا این کشور بتواند نیروهای مسلح خویش را بازسازی نماید.

11- از اینجا به بعد به بررسی رویدادهای ایران پرداختیم و سلطان اظهار داشت که اکنون در ایران هر واقعه ای رخ دهد، آن کشور نخواهد توانست نقش امنیتی گذشته خویش را در رابطه با خلیج [فارس] ایفا کند. سلطان هنوز هم بر این باور است که بزرگ ترین اشتباه شاه این بود که بدون تعمق و اندیشه به مبارزه با عناصر محافظه کار مذهبی پرداخت. وقتی گفتم که علل دیگری نیز موجب بروز نارضایتی از رژیم شاه شده بود، وی موافقت نمود لیکن اصرار داشت که علت عمده مشکلات کنونی وی تضاد رایج بین او و روحانیت شیعه است.

12- نظریه: باید انتظار داشت که سلطان خواستار دریافت کمک از طریق خرید تجهیزات نظامی آمریکایی و نیز دریافت دیگر انواع کمک های اقتصادی باشد. پس از عزیمت شاه از ایران اکنون وی احساس افسردگی و تنهایی می کند و به سوی ما دست نیاز دراز کرده تا چتر حفاظتی لازم را به جای ایران برای وی ایجاد کنیم. وایلی

تأثیر اقتصادی ناآرامیهای ایران بر امارات متحده عربی (ارزیابی اولیه)

سند شماره 2 خیلی محرمانه8 فوریه 1979 - 19 بهمن 1357 از: سفارت آمریکا، ابوظبی - 358به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوحه، جده، کویت، منامه، مسقط، تهران مرجع: تهران 1149 موضوع: تأثیر اقتصادی ناآرامیهای ایران بر امارات متحده عربی (ارزیابی اولیه) 1- (بدون طبقه بندی) آغاز خلاصه: به علت رابطه نزدیک اقتصادی موجود بین امارات

ص: 5

متحده عربی و ایران، جامعه تجاری محلی نگران رویدادهای آن سوی خلیج [فارس] است. این تأثیر در دوبی بیشتر است چون از رابطه تجاری و مالی بیشتری برخوردار است. مهم ترین مسائل عبارتند از انباشته شدن محموله ها در بندر دوبی و کمبود محصولات نفتی در امارتهای شمالی. گرچه تأثیر درازمدت رویدادها قابل پیش بینی نیست، ولی در صورتی که رژیمی بنیادگرا و یا سوسیالیست در ایران به قدرت برسد، دوبی به صورت یک مرکز تجاری برای ایران درخواهد آمد. پایان خلاصه.

2- (بدون طبقه بندی) امارات با ایران رابطه اقتصادی مهمی دارد. دوبی و تا حدودی شارجه به عنوان محل تخلیه کالاهایی عمل می کند که قرار است عازم جنوب ایران شود، شبکه ارتباطی مالی و تجاری بسیار صمیمانه ای بین تجار دوبی و ایرانی به وجود آمده است. بسیاری از شهروندان امارات یا در ایران کسب و کاری دست و پا کرده و یا ملکی خریداری نموده اند. بسیاری نیز در آنجا خویشاوندانی دارند. صادرات و صادرات مجدد دوبی به ایران در سال 1977 معادل 150 میلیون دلار بود که باید چند برابر بیش از این باشد چون تجار دوبی قاچاقهایی را که وارد کشورهای همسایه می کنند گزارش نمی دهند. دوبی و امارات شمالی از نظر وارداتی تا حدودی به ایران وابسته هستند. واردات POL ایران به امارات سالانه معادل 45 میلیون دلار است. آنچه در ذیل می آید ارزیابی اولیه سفارت از تأثیر اقتصادی قطع رابطه تجاری بین ایران و امارات متحده عربی و قطع صدور نفت ایران است.

3- (بدون طبقه بندی) تأثیر ناآرامیهای ایران را می توان در بنادر دوبی و شارجه به وضوح مشاهده کرد. بندر راشد در دوبی که بندری عظیم و مدرن است محل تجمع کشتی های گیر کرده شده که باید به ایران سفر نمایند ولی نمی توانند محموله های خود را تحویل دهند. بندر نشان می دهد که میلیونها دلار تجهیزات و کالا در آنجا تخلیه شده که از آن ایران است. مهم ترین کالاها عبارتند از محموله های پروژه ای از قبیل تجهیزات مربوط به پروژه راَکتور اتمی در دست احداث در ایران. انبار کانتینرها در دوبی و شارجه نیز پر شده، به طوری که بعضی از شرکت های کشتیرانی درصدد هستند محتوای کشتی های خود را در این بنادر تخلیه نمایند. بنا به گزارش یکی از این شرکتها 1700 کانتینر به صورت انبار در دوبی دارد.

4- (بدون طبقه بندی) به منظور کمک به تجار و این شرکتها، شیخ راشد نرخ ترانزیت این محموله ها را پایین آورده و بعضی از آنها را از گمرک معاف نموده است تا آنها بتوانند مدت شش ماه دوام بیاورند. مقامات دوبی در حال حاضر نمی دانند که اگر طرفین قراردادها پس از شش ماه نتوانند کالاها را تحویل بگیرند چه خواهد شد. سؤال این است که آیا امارات متحده عربی می تواند کالاهایی را که متعلق به دولت ایران است تحویل بگیرد یا نه. بنا به گزارشات رسیده شارجه اعلام داشته که اینگونه کالاها را تصرف خواهد کرد و اگر بیش از سه ماه در اینجا بمانند آنها را به اختیار خود خواهد فروخت.

5- (بدون طبقه بندی) تا آنجا که می دانیم تراکم بندر گرچه رو به افزایش است ولی در

ص: 6

دوبی و شارجه به مرحله بحرانی نرسیده. ظاهراً تمام نگرانیها ناشی از تأثیر درازمدت قطع روابط اقتصادی با ایران است که سبب کاهش تقاضا برای کالاهایی می شود که توسط تجار دوبی خریداری می گردد و علاوه بر این آنها ممکن است نتوانند کالاهای مربوط به پروژه های در دست احداث در ایران را در جایی دیگر به فروش برسانند.

6- (محرمانه) تجارت نفتی: گرچه امارات متحده عربی یکی از مهمترین صادرکنندگان نفت خام است ولی جهت تأمین نیاز بازار داخلی خود به محصولات نفتی وارداتی متکی است. یکی از مهم ترین مسایل پدید آمده در نتیجه رویدادهای ایران کمبود محصولات به خصوص در دوبی و امارت های شمالی است. ابوظبی که از طریق یک شرکت دولتی توزیع محصولات نفتی و یک پالایشگاه کوچک 15000 بشکه ای ام النار و شرکت های پیمانی کویتی تأمین می گردد دچار مشکلات مشابه نیست. شل بریتیش پترولیوم و کالتکس تأمین کننده نیازهای امارات شمالی هستند. (که سهم بازاری هر یک از آنها به ترتیب 47، 39 و 14 درصد است.) اخیراً به وابسته بازرگانی بریتیش پترولیوم توصیه شده بود که برداشتش 45 درصد کاهش یابد در حالیکه میزان کاهش برداشت شل حدود 7 درصد است، ولی کالتکس اعلام نکرده که آیا محصولش کاهش یافته یا نه.

7- (محرمانه) با بحرانی شدن بازار محصولات نفتی، شرکت ها برای به دست آوردن نفت بیشتر به تلاش پرداخته اند. مقداری از این نیاز خود را از طریق پالایشگاههای مدیترانه ای به قیمت بازار سیاه خریداری می کنند. مهم ترین مسئله موجود، متقاعد ساختن دفتر حاکم دوبی به آزادسازی خرده فروشی است تا شرکت ها بتوانند هزینه سنگین بعضی واردات خود را از طریق مصرف کننده به دست آورند. امارات کوچک تر معمولاً در مورد قیمت نفت، روغن موتور و دیگر فرآورده های نفتی از تصمیمات دوبی پیروی می کنند. از آنجا که دوبی هنوز با افزایش قیمت به منظور جبران افزایش قیمت اوپک در فصل اول سال 1979 توافق نکرده، بالا رفتن نرخ خرده فروشی تغییر عمده ای خواهد بود، البته در صورتی که تمام هزینه های افزایش یافته در مسیر تقسیم شود.

8- مالی. ارزیابی تأثیر مالی ناآرامیهای ایران بسیار دشوار است. بانک ملی و بانک صادرات در امارات شعباتی دارند که ایرانیها با آنها داد و ستد دارند. بازار مالی غیررسمی استوار بر روابط حاکم میان خانواده های تجار دوبی و بازاریهای ایران نیز حائز اهمیت بسیار است. سفارت شایعاتی مبنی بر بحران مالی این بانکها دریافت نموده و گویا مؤسسات دیگری که با ایران رابطه تجاری دارند نیز با همین مسئله دست به گریبان هستند ولی هیچگونه رویدادی که مؤید این شایعه باشد رخ نداده است. شعبات بانکهای ایرانی در امارات همیشه به عملیات بانکی خود ادامه داده اند ولی گویا به علت اغتشاش موجود در وضع بانکهای ایران با مشکلاتی دست به گریبان شده اند.

9- یک بانک آمریکایی که در ایران نیز شعبه ای دارد گزارش داد که طی دو هفته گذشته نتوانسته با سیستم بانکی تهران ارتباط داشته باشد. ولی بانکهای کوچکتر محلی از آسیب بیشتری برخوردار شده اند چون مشتریان آنها باید پولهایی از ایران دریافت نمایند که هنوز موفق به این کار نشده اند. کار بانکی با ایران گرچه اهمیت دارد ولی آنچنان عظیم نیست که

ص: 7

سبب ورشکستگی شرکت و یا یکی از بانکهای موجود در امارات شود.

10- (محرمانه) دوبی به خاطر نقش آن در تجارت طلا و روابط صمیمانه اش با ایران، می تواند به عنوان عامل فرار سرمایه از ایران عمل نماید. شایعاتی دال بر فرار سرمایه وجود دارد ولی شواهد قطعی و مبرهن هنوز به دست نیامده است. یکی از بانکداران معتقد است که اخیراً 50 میلیون دلار از طریق دوبی به خارج منتقل شده است. معاملات اینگونه ای احتمالاً فاقد سوابق و آمار بوده و در بسیاری موارد سبب خروج ارز یا اشیاء گرانبها می شوند.

11- (محرمانه) انتقال شرکت ها. خروج پرسنل و وابستگان بسیاری از شرکت های آمریکایی از ایران سبب پیدایش این فکر یعنی انتقال این شرکتها از ایران به دوبی شده است. به جز سؤالات مطروحه در تلگرام مرجع، سفارت نتوانسته است حرکتی که نشانگر عملی شدن این فکر باشد بیابد، ولی چند پرسنل خدمات نفتی موقتاً در دوبی اقامت گزیده اند. هرگونه نقل و انتقال به دوبی احتمالاً دربرگیرنده شرکت هایی خواهد بود که در خارج از خشکی های ایران و در خلیج [فارس] به فعالیتهای خود مشغول بوده اند. دوبی و شارجه مکانهای مناسبی برای انجام امور تجاری هستند چون هر دوی آنها از نظر امور اجتماعی آزادمنش بوده و از روحیه تجاری استقبال می کنند. ایران تحت نفوذ عناصر بنیادگرا و سوسیالیست، سبب جلب توجه امارات شمالی برای اقامت بیگانگان خواهد شد. ولی، همانطور که سفیر اخیراً به حاکم دوبی گفته بود، فقدان همبستگی سیاسی در امارات متحده عربی به عنوان عامل بازدارنده برای شرکت های آمریکایی جهت انتقال دفاتر خود از ایران عمل کرده است.

12- (محرمانه) نظریه: جمع بندی تأثیر مالی و اقتصادی رویدادهای ایران بر امارات متحده عربی کاری بس دشوار است. بعضی از تجار امارات به تجارت در سرتاسر خلیج [فارس] مشغول بودند که شدیداً آسیب دیده اند؛ ولی بعضی دیگر در فکر به چنگ آوردن منافع بادآورده ناشی از قاچاق و یا انتقال شرکتهای خارجی به این نقطه هستند. ما در نظر داریم این موضوع را دائماً در مدنظر داشته و در صورت بروز رویدادهای دیگر گزارشات بیشتری ارسال داریم. دیکمن

خلاصه اطلاعاتی 805 - 7 می 19798

سند شماره 3 سری8 می 1979 - 18 اردیبهشت 1358 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 5934 به: هیأت نمایندگی آمریکا، SINAI جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، الجزیره، آنکارا، آتن، بروکسل، قاهره، دمشق، اورشلیم، کویت، لندن، منامه، مسکو، مسقط، پاریس، تهران، تونس موضوع: خلاصه اطلاعاتی 805 - 7 می 1979 1- (محرمانه) ظرف شش ماه گذشته فشارهای خارجی اثرات عمیقی در عربستان سعودی

ص: 8

داشته است. فشارهای داخلی ناشی از جابجایی های پیچیده اجتماعی که به دنبال نوسازی سریع در این کشور رخ داده، هر چند کمتر مشهود است ولی در عین حال به همان اندازه مایه نگرانی برای سعودیهاست. این فشارها توأم با تهدیدهای خارجی توجه عربستان سعودی را به ضعفهای داخلی معطوف نموده و احساس حاد آسیب پذیری آن را تشدید کرده و باعث شده که آنها در برخی از زمینه ها وارد عمل شوند.

2- (محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) شاهزاده سلطان وزیر دفاع می کوشد تا یک دستگاه نظامی ضعیف را با واحدهای نظامی خارجی تقویت کند. او اعلام کرده است که قصد دارد نظام وظیفه را به عنوان تلاش برای افزایش تعداد و بهبود کیفیت و توسعه بافت اخلاقی سربازان عربستان سعودی برقرار کند.

3- (استفاده محدود اداری) تعداد زیاد بیگانگان که اکثریت نیروی کار را تشکیل می دهند، تحت عملیات خبرگیری شدید قرار می گیرند و بیگانگان غیرقانونی (که بیشتر زواری هستند که بیش از مدت اعتبار روادید خود در عربستان سعودی مانده اند) هزار هزار از کشور اخراج می شوند.

4- (محرمانه) نگرانی برای پایگاه مذهبی جامعه عربستان سعودی دولت را به اتخاذ تدابیر زیر وادار ساخته است:

الف) پایان دادن به پشتیبانی از تحصیل در خارج برای دانش آموزان (چنین تلقی می شود که جوانتر و تأثیرپذیرتر از آنند تا در مقابل وسوسه های زندگی در غرب مقاومت کنند).

ب) ممنوعیت رفتن کودکان مسلمان به مدارس غیر اسلامی.

پ) منع شنای مختلط در استخرهای هتل ها.

ت) تأکید مجدد بر محدودیتهای مراسم مذهبی شیعیان در عربستان سعودی.

ث) به تعویق انداختن انتخابات شهرداری که بیش از حکومت جمعی بر حکومت دمکراتیک تأکید دارد.

ج) نگهداشتن آموزش و پرورش زنان تحت کنترل روحانیون.

5- (سری) در حالیکه خاندان سعودی نسبت به بعضی تهدیدها که در نتیجه تحولات اجتماعی به وجود آمده فوق العاده حساس است، در عین حال برای اتخاذ تدابیر سازنده مقابله با آنها ظرفیت بسیار محدودی نشان داده است. خاندان سعودی به جز در مورد اعلام نظام وظیفه (به عنوان یک تحمیل اجباری) نتوانسته است با تهدیدهای اساسی در مورد ارزشهای سنتی که مشروعیت رژیم را تحکیم می بخشد برخورد داشته باشد.

6- (محرمانه) نقشه های عمرانی اقتصادی جاه طلبانه (که مستلزم سرمایه گذاری به میزان سیصد تا چهارصد میلیارد دلار ظرف پنج سال است) عربستان سعودی را به سریع التغییر ترین جامعه در دنیا تبدیل کرده است. این نقشه ها با این تصور تنظیم شده که طرق و عادات کار سنتی بدون کاهش ارزشهای سنتی تغییر یابد ولی به نظر می رسد دامنه ای که ممکن است

ص: 9

فرآیند تغییر در این ارزشها اثر داشته باشد، کمتر شناخته شده است.

7- (محرمانه) سعودی ها تصمیم گرفته اند برای پنج سال آینده تعداد زیادی از بیگانگان را در عربستان سعودی نگهدارند. این حضور وسیع بیگانگان به آن منجر شده که عربستان سعودی برای اداره بخشهای حیاتی اقتصادی تقریباً به طور کامل متکی به مهارتهای خارجی باشد و در دستگاه نظامی نیز عربستان سعودی برای اداره قسمتهای فنی به طور موقت متکی به بیگانگان است. نتیجه این شده است که سعودیها راههای اختیاری محدودی در پیش دارند. وارد کردن بیگانگان، هویت سعودیها را مورد تهدید قرار خواهد داد. اخراج دسته جمعی جوامعی که به نحو فشرده ای در یکدیگر بافته شده اند یا حتی بر آنها کنترل دارند، بالمآل مستلزم نیروهای امنیتی قدرتمندتری از طرف عربستان سعودی است. تأمین کادر چنین نیروهایی بسیار دشوار خواهد بود و ممکن است رژیم را سرنگون سازد. از سوی دیگر راه دیگر در قبال نیروی کار خارجی یعنی آزاد کردن زنان نیز به همان اندازه برای عربستان سعودی غیرقابل هضم است، زیرا چنین کاری، تعدادی از ارزشهای مذهبی و فرهنگی ذاتی عربستان سعودی را به مخاطره می اندازد.

8- (سری) خاندان سعودی نسبت به میزان فساد مالی در عربستان سعودی چه از لحاظ تعداد اشخاص و چه از لحاظ مبالغ مربوطه نسبتاً غیرحساس است. مواردی که تاکنون نسبت داده شده - مربوط به شاهزاده سلطان وزیر دفاع یا محمد پسر شاهزاده فهد - ولیعهد - و موارد دیگری نظیر آن، این عقیده را تقویت می کند که خاندان سعودی به نحو نومیدانه ای فاسد است و از دست رفتن اعتماد بالقوه به آن بزرگ ترین خطر برای ثبات این کشور به شمار می رود. سعودیها کوشیده اند تا حقوق مقاطعه کاران را در مورد معاملات دولتی محدود کنند ولی در این زمینه موفقیت کمی داشته اند. این در حالی است که درآمدهای هنگفت و ذخایر مالی سبب شده که اثرات فساد به عنوان یک مسئله قابل انفجار اقتصادی کاهش یابد. اهمیت سیاسی این فساد را نمی توان به حساب نیاورد. فساد، به همراه عدم کارایی دولتی و رفتار اعضای خاندان سلطنتی که گاهی ناشی از سست عنصری است، ممکن است بالمآل شالوده ای برای یک نهضت مخالف به همراه پشتیبانی محافظه کاران دوآتشه و افسران نظامی ناراضی و تکنوکراتها به وجود آورد.

9- مشکلاتی که برشمرده شد، چنانچه عربستان سعودی از هیچ جای دیگر مورد تهدید واقع نمی شد، اهمیت کمتری داشت. نفت و ثروت برای سعودی ها جایگاه مهمی در سیاست های جهان به ارمغان آورده است و نیروی بالقوه ای جهت نفوذ ایجاد کرده است. سعودی ها با پتانسیلی که دارند نمی توانند از منزوی نمودن آنهایی که ممکن است علائقی به استفاده از فرصت های برانداز خانواده سلطنتی داشته باشند، اجتناب ورزند.(1)

عکس العمل جمعیت شیعه استان شرقی عربستان سعودی...

ص: 10


1- بخشهای بعدی این سند ارتباطی به موضوع نداشت و ترجمه نگردید. م.

سند شماره 4 سری9 می 1979 - 19 اردیبهشت 1358 از: کنسولگری آمریکا، ظهران - 781به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، بغداد، دوحه، جده، کویت، منامه، مسقط، تهران.

مرجع: الف) ظهران 1978، 1510، ب) جده 1978، 8915 ، ج) ظهران 527 موضوع: عکس العمل جمعیت شیعه استان شرقی عربستان سعودی نسبت به حوادث ایران 1- (سری - تمام متن) 2- آغاز خلاصه: اقلیت شیعه در استان شرقی عربستان سعودی نسبت به حکومت شیعه جمهوری اسلامی در ایران با یک احساس غروری که به دقت آن را پنهان داشته اند و بدون بروز آشکار عدم رضایت علیه رفتاری که به عنوان شهروند درجه دوم پادشاهی با آنها می شود، عکس العمل نشان داده اند. از طرف دیگر حکومت سنی آشکارا از واکنشی خصمانه، احساس ترس کرده و کنترل سختی را بر شیعه های مظنون اعمال داشته و اقدامات پلیسی را در شهرهای شیعه نشین تقویت کرده است. این سرکوب های اولیه به طور آشکار راه را برای تصمیمات مناسب جهت آرام ساختن وضعیت، از طریق تشدید عملیات بازرسی های دولت به نحو اساسی در استان شرقی شامل مناطق مسکونی شیعه ها، هموار می سازد. از نظر ما، استفاده از هویج به جای چماق، به طور اساسی امکان اقدامات خصمانه از سوی شیعیان سعودی مثل خرابکاری در مناطق نفتی را برطرف می سازد. در هر حال اوضاع مستلزم بررسی مستمر است. پایان خلاصه.

3- سابقه: بر اساس تلکس مرجع الف مورخ 17 دسامبر گذشته جامعه 125000 نفری شیعیان در استان شرقی از اشکال مختلف تضییقات رنج می برد، ولی بهبود شرایط اقتصادی، آنها را به جای تلاش برای سرنگونی حکومت جهت کار در چارچوب سیستم ترغیب کرده است. در این تلکس چنین نتیجه گیری شد که علقه های این جامعه با شیعیان ایران و عراق در حال حاضر در درجه اول، اهمیت مذهبی داشته و اینکه به نظر نمی رسد شورش در ایران اثرات بی ثباتی سیاسی بر روی این اقلیت دربر داشته باشد. هدف این پیام این است که وضعیت را در پرتو تحولات ایران از هنگام بازگشت [آیت الله] خمینی و استقرار حکومت شیعه جمهوری اسلامی مورد بررسی مجدد قرار دهد. همه افسران کارمند در کنسولگری در تلاش برای جمع آوری اطلاعات در خصوص این موضوع حساس ولی کسل کننده شرکت داشته اند.

4- سرکوب دولت سعودی. هنگام بازگشت [آیت الله] خمینی به ایران، حکومت سعودی در استان شرقی کاملاً عصبی بود و به نحوی در قبال اقدامات خصمانه احتمالی از ناحیه جمعیت شیعه محلی بیش از حد عکس العمل نشان می داد. یکی از قرائن، اقدام غیرمترقبه

ص: 11

مقامات فرودگاه در خصوص ممنوعیت گسترده مسافرت برای شیعیان سعودی بود که به دلایل سیاسی در اواخر سالهای 1950 دستگیر شده بودند. اکنون متوجه شدیم که این ممنوعیت به سطح قبلی اقدامات پراکنده کاهش یافته است. یکی دیگر از قرائن ترس دولت، تقویت کمی و مسلح کردن گشت های پلیس به سلاح های نیمه خودکار در مناطق و شهرهای شیعه نشین است.

5- تلقی سنی ها. شواهد دیگر مربوط به نگرانی سنی هاست که از خلال گفتگوهایی که در این مدت با مسئولین سعودی داشتیم، مشخص گردید. یکی از علمای سنی از الهفوف به سرکنسول چنین گفت: «ما شیعه ها را به عنوان سعودی های نجیب نمی شناسیم.» یک شاهزاده سعودی که همچنین فرمانده یک اسکادران در نیروی هوایی سعودی است تصدیق کرد که شیعه ها از تحولات در ایران خشنودند ولی گفت که آنها «جرئت» مبارزه با دولت سعودی را ندارند چرا که آنها در مقایسه با کل جمعیت سعودی یک اقلیت بسیار کوچک هستند. دیگر گفتگوها با سنی های سعودی نگرانی آنها را در خصوص این مشکل، در کنار رضایت آنها مبنی بر اینکه نارضایتی شیعه ها در صورت لزوم با خشونت شدید پاسخ داده خواهد شد، تأیید می کند.

6- تلقی شیعیان. این قابل تعمق ترین بخش معماست که این مردم (شامل آشنایان تجاری ما، همچنین چندین کارمند شیعه کنسولگری) نسبت به بحث درباره وضعیت خودشان با دیگران یا حتی اعتراف به این مطلب که تضییقات بی شماری علیه آنها اعمال می شود، بی نهایت بی میل هستند. یک منبع آکادمیک خارجی با 25 سال تجربه در داخل و خارج کویر الاحساء (در حدود 40 درصد شیعه) از یک گفتگوی تازه با سه شیعه منطقه الاحساء گزارش داد. وی گفت که احساسات ضدشاه تندی از خود نشان داده و از استقرار حکومت شیعه جمهوری اسلامی در ایران طرفداری کردند ولی وفاداری خویش نسبت به خاندان سعودی را اعلام کردند و گفتند که آنها اوضاع در عربستان سعودی را همانطور که هست ترجیح می دهند، اگرچه از ادامه تضییقات شکوه کردند. متأسفانه دلایل منطقی وجود دارد تا چنین ابراز دوستی هایی زیر سؤال برده شود.

7- تهدید علیه امنیت مناطق نفتی؟ اگرچه ما با دیدگاه اکثریت سنی موافق هستیم که این اقلیت کوچک برای به مبارزه طلبیدن اقتدار خانواده سلطنتی در این پادشاهی کار کمی می توانند انجام دهند، شاید در درازمدت این ریسک وجود داشته باشد که - در پاسخ به برخی اشکال افراطی تشدید سرکوب - شیعیان ناراضی از طریق توقف کار یا اعمال خرابکارانه علیه میدان های نفتی آرامکو اعتراض نمایند. تخمین زده می شود که 25 تا 30 درصد کارکنان 1800 نفری سعودی آرامکو شیعه باشند. در حالیکه اخیراً امنیت حوزه نفتی به طور فزاینده ای شدت یافته و ملیت های متعلق به 6 کشور عربی (فلسطینی، سوری، عراقی، اردنی، یمنی و مصری) صریحاً از بازدید یا کار در رأس تنوره و دیگر تأسیسات حساس آرامکو منع شده اند، شیعیان

ص: 12

همچنان در همه بخشهای محوطه آرامکو کار می کنند. همانطور که یک مقام رسمی بلندپایه آرامکو اظهار داشت، کمپانی انتخاب دیگری ندارد، چرا که بدون نیروی کار ماهر شیعه کار سریعاً متوقف خواهد شد؛ با توجه به عدم تمایل سنتی سنی ها جهت کار به عنوان نجار، لوله کش، نقاش، بنا و غیره.

8- سیاست هویج به جای سیاست چماق. همانگونه که در تلگرام مرجع (پ) متذکر شد، شواهد رو به تزایدی در خصوص تصمیم دولت سعودی وجود دارد که در استان شرقی هزینه ها افزایش یابد تا بر احساس موجود در استان شرقی (سنی ها و شیعه ها به طور یکسان) مبنی بر اینکه آنها سهم عادلانه ای از ثروت هنگفت به دست آمده از طریق میدان های نفت در استان شرقی برای پادشاهی، به دست نمی آورند، غلبه کند. ما اخیراً به دو قرینه دال بر این سیاست جدید برخورد کرده ایم: (1) چراغ سبز قطعی از ناحیه ریاض جهت تسریع در توسعه تأسیسات صنعتی- پتروشیمی جبیل که در حال احداث است. (2) تخصیص معین پولی دولت سعودی به شهرهای فراموش شده شیعه نشین که توسط یک نفر مقیم سیهات به سرکنسول تأیید گردید. وی گفت در شهر وی یک سیستم فاضلاب و اتوبان دوطرفه با هزینه 80 میلیون ریال احداث می شود. چنانچه این سیاست ها واقعاً اجرا شود، فکر می کنیم هرگونه خطر ناآرامی کارگران شیعی یا اقدامات خصمانه علیه میدان های نفتی می تواند خنثی شود. بنابراین، در حال حاضر چنین نتیجه می گیریم که ارزیابی دسامبر گذشته خود را مورد تأکید قرار دهیم که وقایع ایران - که به هیچ طریقی نمی تواند مورد توجه قرار گیرد - اثری بر جامعه شیعه اینجا که برای منافع ایالات متحده می تواند خطرناک باشد، ندارد. با این حال اوضاع بایستی به دقت از نزدیک تحت نظر قرار بگیرد. مخصوصاً چنانچه دولت سعودی به افزایش سرکوب این اقلیت حساس متوسل شده یا شیعیان عراق که شیعیان سعودی به عنوان عربهای دوست می توانند با آنها به طور نزدیک تر یکی شوند، بخواهند آشکارا دست به ناآرامی بزنند.

لیندستورم

ابعاد خارجی تحرکات سیاسی عمان

سند شماره 5 سری19 ژوئن 1979 - 29 خرداد 1358 از: سفارت آمریکا، مسقط - الف - 26به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوبی، الجزیره، امان، بغداد، بیروت، قاهره، دمشق، دوحه، جده، خارطوم، کویت، لندن، منامه، مسکو، پاریس، صنعا، ریاض، تهران، تریپولی مرجع: مسقط 4 - الف موضوع: ابعاد خارجی تحرکات سیاسی عمان (سری - تمام متن) گزارش مسقط الف - 4 حاوی تجزیه و تحلیل مربوط به تحرکات سیاسی عمان بود.

ص: 13

بررسی مزبور بر این فرضیه استوار بود که سرنوشت کشور، تابع رویدادهای داخلی آن است. با وجود مطالعه برخی عوامل نفوذ خارجی چون حضور بریتانیا و بازگشت دانشجوها از خارج و خطر حمایت جمهوری دموکراتیک خلق یمن از شورشیان ظفار، موضوع اصلی همان رویدادها و فرضیه مذکور بود. این نفوذها خود را در مجموعه سیاسی کشور نشان داده و یا نشان خواهد داد و بدین ترتیب می توان گفت که آنها نتایج صحنه های مربوط به رویدادهای داخلی می باشند.

به نظر ما گزارش الف - 4 معتبر است ولی کامل نیست. احتمالاً برخلاف بیشتر کشورها، تحرکات سیاسی عمان از داخل کشور ناشی نمی گردد. باید تأثیرات عظیم و فشارهای منطقه ای و بین المللی را نیز در نظر گرفت. نقطه نظرهای ذیل که نشانگر نحوه نگرش مسقط به رویدادهای خارجی است، طوری طراحی شده تا بخش ناپیدای تصویر را هویدا سازد. ابتدا به بررسی نیروهای متخاصم دور افتاده و نزدیک عمان و سپس به بررسی نحوه عکس العمل دوستان آن می پردازیم. در پایان نیز در مورد نقش آمریکا پیشنهاداتی ارائه می کنیم.

خلاصه: گرچه عمان با کشورهای همجوار خود در شبه جزیره عربستان به جز یمن جنوبی دارای روابط خوبی است، ولی همیشه نگران خصومت یمن جنوبی بوده و احساس می کند که با خطرهای [نیروهای] رادیکال موجود در دیگر نقاط منطقه تهدید می شود. رهبریت عمان معتقد است که در مرکز نهضت های دست نشانده مسکو که در شاخ آفریقا و افغانستان و یمن جنوبی ظهور کرده قرار گرفته است، البته به صحت و سقم این ادعا کاری نداریم. این تحولات در رأس مسئله انشعاب قدیمی ایدئولوژیکی موجود در جهان عرب قرار گرفت و تمام رژیمهای عربی محافظه کار مانند عمان را در برابر اردوی تندروها قرار داد.

حمایت جسورانه سلطان قابوس از قرارداد کمپ دیوید، خشم تندروها را علیه وی برانگیخته است. در صورت سقوط و یا عدم موفقیت کمپ دیوید، وی به خاطر همین موضع گیری اش، چه در داخل و چه در خارج از عمان، مورد انتقاد شدیدی قرار خواهد گرفت. سقوط شاه ایران نیز موقعیت او را به مخاطره افکنده است، علت این امر نه تنها از بین رفتن حمایت نظامی ایران در ظفار، بلکه صرف سقوط عظمت شاه و تاج و تختش می باشد. در عین حال روسها در شمال دریاچه خزر به تماشا نشسته اند.

مهم ترین خط مشی دفاعی عمان در دفع این خطرها در آرمان مشترک اعراب محافظه کار در برابر تندروها نهفته است. گرچه کشورهای خلیج [فارس] و از جمله عمان حمایت چندان آشکاری از یک «پیمان امنیتی» بروز نداده اند ولی عمانیها امیدوارند که نوعی هماهنگی پیشرفته و نه سازمان یافته، آن هم استوار بر روابط دوجانبه که شامل امنیت باشد و نه محدود به آن، به وجود آید. مرکزیت این توافق ناپایدار الزاماً عربستان سعودی است. ولی، حسادت های محلی حتی الامکان موقعیت یا پیدایش این سیستم ضعیف را از بین می برد، بگذریم از مشکلاتی که به خاطر فقدان رهبری سیاسی سعودی در همین رابطه پیش می آید.

ص: 14

از آنجا که قابوس، شوروی را مهمترین خطر به حساب می آورد، برای او غرب مهم ترین عامل خنثی کننده است. غرب نیز در وهله اول همان بریتانیاست که در این کشور حضور دارد؛ لیکن با وجود امکان خروج انگلستان در درازمدت، غرب مفهوم آمریکا را به خود خواهد گرفت. آمریکا و بریتانیا هر دو مایل به پشتیبانی از عمان هستند، لیکن آرای عمومی هر یک از این دو کشور آنها را در حمایت از رژیمهای غیردموکراتیکی چون همین سلطان نشین بر سر یک دوراهی قرار داده است. به همین علت آمریکا باید از نظر کیفی و کمی در حمایت از عمان جانب احتیاط را از دست ندهد. گرچه حمایت از این کشور نباید القا کننده نوعی پشتیبانی گسترده و درگیری غیرانتقادی باشد، ولی در عین حال نباید به نحوی باشد که این دولت قابل اعتماد نیز از دست برود. در این راه باید روشی ثابت و معتدل در پیش گرفته شود.

بعضی از اصول درگیری دولت آمریکا و عمان نیز ناشی از همین تحرکات سیاسی است که می توان با بهره برداری از آنها به نتایج بسیار مهمی دست یافت. مهم تر از همه، ما و بریتانیا می توانیم نیروی عظیمی در رابطه با امنیت منطقه فراهم آوریم که تا به حال به خاطر عدم اعتماد کشورهای حوزه خلیج [فارس] نسبت به یکدیگر وجود نداشته است.

نزدیک ترین دشمنان عمان: تندروهای منطقه ای این سلطان نشین در جناح راست انشعاب منطقه ای رادیکالها و محافظه کاران قرار دارد. از نظر امنیت مرزی نیز باید گفت که تمام کشورهای همجوار آن به استثناء یمن جنوبی از جمله جناحهای راست به حساب می آیند. همین استثنا حتی قبل از رسیدن قابوس به قدرت نیز موجبات نگرانی مقامات عمان را فراهم آورده بود.

اما رادیکالیسم عمیق دیگر کشورهای منطقه نیز علت اصلی و مهم دیگر همین نگرانی بوده است. رویدادهای شاخ آفریقا اولین هشدار را حدود یک سال قبل سبب گردید. همان، بازگشت سومالی را به «آغوش غرب» مورد استقبال قرار داد، اما گرایش اتیوپی به چپ و نمایش خیره کننده کمک های نظامی کوبا در نبرد اُگادن نگرانی ها را گسترش داد خصوصاً آنکه کوباییها در یمن جنوبی حضور قابل ملاحظه ای یافته بودند. سپس افغانستان و وقایع آن پیش آمد، که در نتیجة آن عمان احساس کرد که در میان یک نهضت الهام گرفته از کمونیسم واقع شده است. عمانیها نیز مانند دیگران در خاورمیانه این رویدادها را نوعی توطئه تصور می کنند و افغانستان این تصور را در اذهان آنها متصور کرد که در رابطه با عمان و تنگه هرمز از طرف مسکو اعمال فشاری در حال نضج گرفتن است.

این رویدادها به انشعابهای ایدئولوژیکی که از زمانهای گذشته در جهان عرب وجود داشت اضافه گردید. اردوی تندرو مرکب از عراق، سوریه، لیبی، الجزایر، و شبه نظامیان فلسطینی و نیز یمن جنوبی نسبت به عمان روی چندان خوشی نشان نمی دهند. البته مسئله ای که موجب جدایی رادیکالها از دیگران شده، همان تضاد یا مناقشه اعراب و اسرائیل است. گرچه این

ص: 15

مسئله موجبات نگرانی شدید عمان را فراهم نیاورده، ولی سلطان قابوس در قبال قرارداد کمپ دیوید و قرارداد صلح مصر و اسرائیل موضع مثبتی اتخاذ کرده است. علت این موضع گیری وی نیز احتمالاً این بود که وی معتقد به اهمیت این قرارداد است، ولی بدون شک نشانگر تمایل وی به جلب اعتماد آمریکا نیز می باشد. قرار گرفتن وی در معرض خشم تندروها نیز او را چندان به خود مشغول نداشته است. از دید بسیاری از ناظران در خارج از کشور، خونسردی وی نیز جالب توجه است، چون او بی باکانه به انتقاد از آراء عربی می پردازد. به نظر آنها اگر قرارداد کمپ دیوید طبق وعده های خود آراء عربی را جلب نکند، قابوس دچار دشواریهای بسیاری خواهد شد.

در صورت عدم موفقیت قرارداد کمپ دیوید، نه تنها دیگر حکام عربی بلکه مردم عمان نیز به انتقاد از وی خواهند پرداخت. محفل کوچک عمانیهایی که عموم مطلع کشور را تشکیل می دهند، تا به حال با سیاست وی در حمایت از کارتر و سادات کنار آمده اند، ولی آنان نیز مانند دیگر اعراب گمان نمی کنند که مسئله فلسطینی ها و اورشلیم بتواند از طریق قرارداد کمپ دیوید حل و فصل گردد. در صورتی که قرارداد کمپ دیوید «موفق» نشود، اعتراض نهفته این عمانیها رساتر خواهد شد. بنابراین به فهرست رویدادهای گزارش الف، یک عنصر دیگر را که می تواند برای سلطان مشکلاتی به وجود آورد بیافزاییم که همان عدم موفقیت کمپ دیوید است.

مثال ایرانی گویی نگرانی های فوق کافی نبود، سقوط اخیر شاه بیش از همه عمانیها را شگفت زده کرد. این سلطان نشین از نظر کمک های نظامی در جنگ ظفار وابستگی شدیدی به ایران پیدا کرده بود و یک گروهان از نظامیان ایرانی تا اوایل 1979 در عمان به سر می بردند. وعده شاه مبنی بر ارسال نیرویی بزرگ تر به عمان در صورت شیوع جنگ ظفار این بار نیز بی نتیجه مانده است.

نه تنها از بین رفتن کمک های نظامی ایران، بلکه صحنه سقوط شاه و تاج و تختش نیز قابوس را نگران کرده است. قابوس آگاهانه، به سبک شاه که همراه با شاه حسین تنها سلطان خاور نزدیک بود و می توانست با نیروی نظامی خود سرمشق باشد، عمل کرده است. حتی خونسردی و بی تفاوتی سلطان نیز یکی از خصوصیات الهام گرفته از شاه است. انقراض پادشاهی ایران سبب شده است که قابوس در روش خود تجدیدنظر کند. تکرار سفرهای وی به بخش های دورافتاده عمان نیز ناشی از این تصمیم وی است که نباید اشتباهات شاه را مرتکب شود.

در مورد این نمونه ایرانی متأسفانه می توان گفت که اقدامات تدافعی کارگر نیست. ناآرامیهای سیاسی با وجود شرایط خاص هر کشور که قادر به تغییر مسیر و از میان برداشتن آنهاست باز هم گسترش می یابد. ایدئولوژی محرک اینگونه ناآرامیها نیز در این نمونه به

ص: 16

وضوح ضدشاهی، ضدآمریکایی و ضد مادی گرایی به مفهوم اسلامی است. تمام رژیم های مسلمان طرفدار غرب در خاور نزدیک که دارای نظام شاهی و وجهه غیر مذهبی هستند، آماج واقعی اینگونه آشوبها واقع می شوند. حتی کشورهایی چون یمن شمالی که دارای نظام سلطنتی نبوده و عربستان سعودی که بسیار اسلامی است، تحت تأثیر واقع می شوند چون دارای خصوصیات بسیار آسیب پذیری هستند. جالب توجه این نکته است که هر یک از آنها گمان می کند که آشوب و شورش در کشورهای دیگر رخ خواهد داد. به طور مثال سفارت ما در ابوظبی شایعاتی مبنی بر ابراز نگرانی از گسترش جنگ ظفار را دریافت کرده است، در حالیکه سلطان قابوس نگران عربستان سعودی است و سعودیها نیز به نوبه خود از یمن شمالی به عنوان یک حلقه ضعیف نامبرده اند. ولی ما نیز فکر می کنیم که هر یک از حکام این کشورها به این واقعیت پی برده اند که خود قربانیان حتمی این رویدادها هستند. هر یک از آنها می داند که پاسخ سؤال «آیا رویداد ایران می تواند تکرار شود؟» مثبت است چون واقع امر این است که همین رویداد در ایران به وقوع پیوسته است.

حرکت ابهام آمیز روسها در شمال خزر روسها با خونسردی تمام نظاره گر وقایع هستند. لازم نیست برای پی بردن به این مطلب که همه چیز به نفع روسها تمام شده به نظریه عمانیها در مورد توطئه گریها گوش فرا داد. در همین حال مسکو از یک استراتژی فاقد تبلیغات استفاده می کند و دیگران تنها می توانند به حدس و گمان در مورد مقاصد آنها بپردازند.

شاید به واقع روسها نقشه صریح و واضحی نداشته باشند. واقعیت این است که آنان نیز از عنصر نظامی گری اسلامی در رویدادهای ایرانی با نگرانی یاد می کنند چون خودشان دارای جمعیتی مسلمان هستند. رویدادهای اخیر افغانستان حاکی از آن است که قیام جدید مسلمانان تنها دارای وجهه صرفاً ضدآمریکایی نیست، با این وجود حال که شورش ضدآمریکایی آغاز شده، گمان می کنیم که کسی در کرملین به فرمول بندی طرحی پرداخته است تا بتواند از«تضاد» موجود در جهان خاور نزدیک بهره برداری کند. نباید تصور کرد که آنها از این فرصت استفاده نخواهند کرد.

روسها با نظاره رویدادهای خاورنزدیک می توانند چنین نتیجه گیری کنند که با استفاده از گریزناپذیریهای تاریخی و عدم توانایی آمریکایی ها، می توانند نفع نهایی را نصیب خود نمایند. آنها رویدادها را مانند یک بازی شطرنج به حساب می آورند که در آن، آنها به صورت استادان بازی در برابر نوآموزان قرار گرفته اند. به نظر روسها، آمریکا از سالها قبل با «رخ های» ایران و عربستان سعودی به صورت «دو رکن» بازی کرده است و پس از آن واشنگتن با نزدیک کردن «اسب» به «رخ» ایرانی، کمک های تسلیحاتی خود را به سوی آن سرازیر کرده و از نزدیک کردن «وزیر» به عنوان کمک های انسانی خودداری نموده است. روسها اکنون در این اندیشه اند

ص: 17

که آیا می توانند «رخ» ایرانی را اسیر کنند. این امر نه تنها مهره سعودی را در خلیج [فارس] به مخاطره خواهد افکند بلکه روسها را قادر می سازد تا «کیش» داده و آمریکا را وادار به عکس العملی سازد که به نحوی بتواند از خطر فوری برحذر بماند. مسکو احتمالاً چنین فکر می کند که واشنگتن حرکت معقولی نخواهد داشت، چرا که تمایل، یا به فروش تسلیحات به یکی دیگر از مهره ها است و یا وزیر را به نحو زیگ - زاگ به حرکت درخواهیم آورد. روسها احتمالاً مایل به نظاره این حرکت ها هستند و هرگاه که بتوانند یکی از مهره های ما را اسیر خواهند کرد.

همسایگان صمیمی: کشورهای عرب میانه رو آرمان مشترک محافظه کاران عرب علیه تندروها اولین خط مشی تدافعی عمان علیه این خطرها و نیز خطر ناشی از مسکو را تشکیل می دهد.

همکاری آری، تشکیلات مشترک خیر در اصل، عمان معتقد است که وحدت کشورهای عربی حوزه خلیج [فارس] می تواند به چند طریق تجلی یابد. ولی عمانیها پس از شرکت در کنفرانسها و مذاکرات چند سال گذشته دریافتند که امکان ایجاد یک سیستم تدافعی نیرومند وجود ندارد. موضع منفرد قابوس در قبال تضاد اعراب و اسرائیل این امکان را کاملاً از میان برمی دارد. علاوه بر این، اگر قراردادی ملزم به از دست رفتن کنترل امنیتی عمان بر حاکمیت خویش باشد، مسقط نیز از آن استقبال نخواهد کرد. هیچیک از کشورهای خلیج [فارس] تمایل چندانی به حمایت از انعقاد پیمانی «امنیتی» نشان نمی دهند.

عمانیها بیش از هر چیز مایل به مشاهده هماهنگی بیشتر، اما نه ساختاری در مورد موضوعات مختلف، بر اساس روابط دوجانبه هستند و نمی خواهند که این هماهنگی صرفاً محدود به مسئله امنیت باشد. در حقیقت، آنها خط مشی سیاسی خود را زمانی که ایران هنوز هم به عنوان یکی از طرفین مهم قراردادهای خلیج [فارس] عمل می کرد به همین روش ترسیم کردند. اکنون که ایران کنار رفته است، عمان «به انتظار نشسته است» و همین امر لجاجت آن را در مورد همکاری نه چندان مستحکم تشدید می کند.

یک سیستم متمرکز عربستان سعودی با در نظر گرفتن موقعیت ژئوپلیتیک، حکومت های کوچک خلیج [فارس] مجبورند تلاش های هماهنگ خود را به عربستان سعودی که قدرت مرکزی شبه جزیره است متوجه سازند. با کمال اطمینان می توان گفت که رهبران سعودی هیچ گاه استعداد سیاسی از خود نشان نداده اند، و باید محدودیت های موجود در رابطه با نقش ارشادی آنها را به رسمیت شناخت. با

ص: 18

این وصف، آنها دارای اهرم مالی بوده و احترام همگان را نسبت به خود جلب می کنند. علاوه بر این، آنها می توانند کلید اصلی روابط در جهان عرب باشند. ریاض به خاطر میانجیگری اش در سیاست های عربی و روابط خود با رهبران جناحهای راست و چپ عربی بسیار به خود می بالد. همین نقش به خصوص در رابطه با عمان حائز اهمیت است، چون اگر سعودیها از قابوس «حمایت» نکنند، خشم تندروها وی را به سرعت در بر خواهد گرفت.

در این سیستم دفاعی در حال پیدایش، باید عراق را مد نظر داشت. تعهد بعثی رادیکالیسم نمی تواند آن را به صورت یک صمیمی با شاهزادگان خلیج [فارس] تبدیل کند. اما رویدادهای ایران، این کشور را نیز که دارای اکثریت شیعه است، مانند سایر کشورهای منطقه، متوحش کرده است. به همین علت، طرز فکر این کشور در مورد دفاع منطقه ای باید به دقت بررسی شود. همین امر در مورد سوریه نیز صادق است. شاه حسین اردنی مانعی در این راه به حساب نمی آید و حتی می تواند به عنوان یک هم پیمان فعال عمل کند.

در اینجا نیز رابطه سعودی ها با این دولتها عنصر بسیار مفیدی است.

حسادت های محلی مانع از بهبود امکانات می شود با این وجود، حتی ایجاد یک سیستم غیررسمی به دلیل رقابت های کم اهمیت کشورهایی که باید عناصر اصلی آن باشند خالی از موانع نیست. مثلاً عمان و امارات متحده عربی درست زمانی که شایعه کشف نفت درمناطق مرزی شان به گوش می رسد به مناقشات مرزی بین خود دامن می زنند که به پیدایش بحران های کم اهمیتی می انجامد. ولی این تشنج ها به سرعت فروکش می کنند چون از نظر دو کشور شروع جنگ بر سر این مسائل جزئی قابل توجیه نیست. ولی اختلافات مرزی به قوت خود باقی است، و بر نحوه برخورد دوستانه بین دو کشور در مسائل کلی تأثیر منفی بر جای می گذارد.

خوشبختانه، در ماههای اخیر بین عمان و امارات متحده عربی مذاکرات دوجانبه به دفعات از سر گرفته شده تا اختلافات از میان برداشته شود. بدون شک انگیزه این گفتگوها همان ترس از گسترش گرایشهای خصمانه منطقه ای در این دو کشور است. ولی معلوم نیست که این ترس بتواند قبل از غرق شدنشان در این گرایش ها، به یک وحدت مؤثر بین آنها بیانجامد.

اختلافات مرزی از دیرباز بین عمان و عربستان سعودی نیز وجود داشته است. بنا به همین علت و حتی دلایل دیگر، عمانیها احساس مبهمی نسبت به برادر بزرگ خود یعنی سعودیها دارند. از یک طرف می دانند که برتری و تفوق عربستان سعودی در شبه جزیره بی چون و چراست، علاوه بر این سعودیها یکی از منابع همیشگی کمک های مالی هستند. ولی همین قدرت سبب شده که عربستان سعودی نسبت به عمان نوعی شیطنت داشته باشد که از چشمان حساس عمانیها چندان دور نمانده است. قابوس و مشاورینش همیشه در فکر آنند که عربستان سعودی در ازای کمک ها و یا امتداد چتر حفاظتی خود چه چیزی خواهد گرفت.

ص: 19

در حالیکه بخش اعظم مرز بین دو کشور در طول منطقه ربع الخالی نامشخص مانده، می توان گفت که شاید عربستان سعودی در پی به دست آوردن امتیازات ارضی است. به همین علت قابوس خود را چشم و گوش بسته تسلیم عربستان سعودی نمی کند.

با این حال، در صورتی که اختلافی در مسائل دوجانبه پیش نیاید، مسقط به راحتی در مسائل امنیتی شبه جزیره از ریاض پیروی خواهد کرد. قابوس نیز تا حدود زیادی منتظر چراغ سبزی از طرف آمریکاست. وی مایل است که تمام سیستم های ابداعی توسط سعودیها بخشی از استراتژی واشنگتن به حساب آید.

نیرومندترین دوستان عمان: قدرت های هم صدای غرب از آنجا که قابوس روسها را مهم ترین خطر به حساب می آورد، غرب را به عنوان تنها منبع کمک مکفی تصور می کند. در وهله اول بریتانیاست که مفهوم غرب را پر می کند، چون هنوز در این کشور حضور دارد؛ لیکن با وجود احتمال خروج انگلیس در درازمدت، آمریکا جای آن را خواهد گرفت.

لرزش ناگهانی و دوباره بریتانیا از نظر قابوس جای بسی خوشبختی است که خروج بریتانیا از این کشور تا مدتی دیگر به طول خواهد انجامید. معلوم نیست که او به این مطلب پی برده باشد، ولی همین امر نیز می تواند دردسرهایی برای وی فراهم آورد. از هم اکنون چند تن از افسران عمانی (به خصوص سرهنگ سلیم غزالی معاون جدید وزیر دفاع) نسبت به خروج تدریجی انگلیسی ها از عمان ابراز نگرانی کرده اند. غزالی می خواهد روند عمانی نیروهای مسلح را تا حد امکان تسریع کند، گرچه می داند که راه حل تدریجی، تنها راه عملی نیل به این هدف است.

طبق سیاست کنونی بریتانیا خروج افسران نظامی انگلیس در دهه 1980 پایان خواهد یافت. به هر حال، این سیاست درازمدت در زمان دولت تاچر بیش از پیش به قوت خود باقی خواهد ماند. روابط تاریخی که تقریباً از دو قرن پیش نضج گرفته محافل محافظه کار انگلیس را به این نتیجه رسانده که بر اساس مسئولیت بریتانیا در قبال سرنوشت عمان، این کشور باید به حضور نیرومند خود در عمان ادامه دهد. و از آنجا که ارتباط با عمان برای انگلستان مخارج چندانی نداشته، می توان پیش بینی کرد که این ابتکار ادامه خواهد یافت.

وقتی می گوییم انگلستان به حضور خود در عمان ادامه خواهد داد، به جریان های مخالفی که بر طرز تفکر محافظه کاران انگلیس و دیگران تأثیر دارد نیز واقفیم.

این نظریه چنین است: هرگاه که اقامت در جایی پرخرج و یا دشوار شود، انگلستان باید از آنجا به سرعت خارج شود. در وایت هال انگلستان هر از چند بار این نظریه شدت می گیرد. خروج بریتانیا در سال 1960 از «شرق سوئز» نمونه بارز این فرضیه است. هنوز نظریه فوق بر

ص: 20

عمان تأثیر نداشته ولی گمان می رود که در آینده نزدیک تأثیر خود را بر این کشور نیز بگذارد. رویدادهای ایران و نیز حمایت احمقانه سلطان از قرارداد کمپ دیوید بسیاری از متخصصین انگلیسی را در عمان به وحشت انداخته است. همین احساس به نوبه خود انتقادهای بسیاری از انگلیسی ها را در مورد قابوس افشا کرده است که همان عدم هواداری سلطان از دموکراسی(1) است که بسیاری از ناظران نیز به آن معترفند.

البته این روحیه از نظریات ضدقابوسی جناح چپ انگلستان نشأت می گیرد. این جناح به خاطر کمی تعداد تا به حال نتوانسته است بر سیاست انگلستان تأثیر بگذارد. علاوه بر این در مورد عمان برخلاف دیگر رژیمهای «ارتجاعی» به طور پراکنده و گهگاه به اظهارنظر پرداخته است. البته این وضع احتمالاً تغییر خواهد کرد. به نظر ما، همین «افشاگریهای» جدید در مورد سلطان سبب شده است که ناظران انگلیسی جناح های مرکزی و راست به لرزه افتند. آنها از تأثیر تبلیغات جناح چپ بریتانیا در مورد عمان، آن هم در رابطه با افکار عمومی به خوبی آگاهند.

به طور مثال یکی از نویسندگان برجسته و بسیار چپگرای انگلستان یعنی فرد هالیدی را ملاحظه کنید. کتاب وی تحت عنوان عربستان بدون سلاطین(2)یکی از ستون های اصلی تجلی طرز فکر خصمانه در مورد رژیم های سنتی شبه جزیره عربستان است. کتاب دیگر هالیدی تحت عنوان مزدورها(3) نیز از آن جهت که بر عمان تمرکز دارد بسیار حائز اهمیت است. وی در این اثر از حضور نظامی بریتانیا در شبه جزیره (تحت عنوان «مزدورها») یاد می کند و بیش از همه به موضوع جنگ ظفار می پردازد. وی می گوید «افراطی ترین اقدام ضدشورشی بریتانیا و استفاده از مزدورها در عمان به وقوع پیوسته است». چون طبق ادعای وی، در آنجا حضور بریتانیا «سبب سرکوب شدن مقاومت مسلحانه مردم و حفظ قدرت سلطان مستبد این کشور شده است.» در بخش ضمیمه کتاب مزدورها، مکاتباتی که در سال 1975 بین 10 تن از ساکنین خیابان دان و گروهی از مردم معترض به حضور انگلیس در عمان صورت گرفته، چاپ شده است. معترضین در مکاتبه خود اظهار داشته بودند که «دولت هارولد ویلسون نیز در کمک به سلطان عمان جهت سرکوب وحشیانه مخالفین خود سیاست اعقاب محافظه کارش را دنبال کرده است. اولین پاسخ ارائه شده توسط دفتر خارجی و استعماری صریحاً اعلام می دارد که دولت اعلیحضرت «از آن رو به سلطان عمان کمک می کند که با آن روابط دوستانه داشته و علاوه بر

ص: 21


1- به منظور پی بردن به عمق این نظریه به نامه های مندرج در مجله اکونومیست مورخ 28 آوریل رجوع کنید . مهم ترین مقاله این مجله توسط جان تون لند نگاشته شده است . این مقاله به طور کامل ترس ناگهانی انگلیس را در مورد آینده عمان منعکس می سازد.
2- عربستان بدون سلاطی ، ن فرد هالیدی، 1974 ، بنگاه نشر پنگوئن، بروکسل.
3- مزدوره،ا فرد هالیدی، 1977 ، بنیاد صلح برتراند راسل با مسئولیت محدود، برای سخنگو.

این یک نهضت خرابکاری مسلحانه بسیار سازمان یافته و تحت الحمایه بیگانگان با اقدامات خود در این کشور ثبات منطقه را تهدید می نماید.» این دفتر به سیاست های اقتصادی و اجتماعی سلطان قابوس نیز اشاره می کند. ولی معترضین با این پاسخ قانع نشدند و بار دیگر نوشتند که «حدود نیمی از درآمدهای سلطان در رابطه با جنگ ظفار مصرف می شود، و خود سلطان نیز مبالغ هنگفتی در رابطه با اجناس لوکس خرج کرده است.» منشی مخصوص ویلسون به این نامه پاسخ داد و گفت «تعابیر شما از رویدادها با تعابیر دولت انگلستان تفاوت دارد» و در ادامه گفته است که بهتر است این موضوع بیش از این کش نیابد.

این معترضین را می توان صرفاً هواداران مارکسیست نامید. تا حدودی این موضوع صحت دارد. ولی باید اعتراف کرد که آنها تنها ذره ای از آرای عمومی انگلیسی ها هستند که گذشته از مارکسیستی بودن آن می تواند بر سرعت خروج انگلیس از عمان تأثیر بگذارد. این مسئله زمانی رخ خواهد داد که نقاط ضعف رژیم قابوس به نحو چشم گیرتری در انگلستان مطرح گردد. در مقایسه با پاسخ توأم با خونسردی سخنگوی هارولد ویلسون، طرز فکر جدی معترضین نشانگر دوگانگی طرز فکر آراء عمومی بریتانیاییها در مورد عمان است. تا به حال جنبه «لجوجانه» این طرز فکر در سیاست وایت هال نشان داده شده است. و احتمالاً در زمان دولت مارگارت تاچر نیز این سیاست ادامه خواهد یافت ولی باید آن را زیرنظر داشت.

دورنمای آمریکایی شاید سلطان قابوس نیز تحت تأثیر سلیم غزالی از یک سو و آگاهی بخشی فرد هالیدی از طرف دیگر دریافته باشد که خروج انگلیسی ها خیلی زودتر از موقع مقرر به وقوع خواهد پیوست. همین امر او را بر آن می دارد که از قدرت بزرگ تر غربی موجود در آن سوی اقیانوس آتلانتیک یعنی آمریکا بهره برداری کند. شاید او به این نتیجه رسیده باشد که آمریکاییها تنها کسانی هستند که می توانند با موفقیت مانع از پیشرفت روسها شوند.

قابوس از رابطه با آمریکا برداشتی بسیار ساده دارد، و معتقد است که برای جلب نظر یک دولت نیرومند باید کاملاً با آن همکاری کرد تا او نیز به نوبه خود به همکاری کامل بپردازد. او علاوه بر این می پندارد که آمریکا نیز باید خطر شوروی را آنچنان که وی تصور می کند تلقی کند. به همین علت با استفاده از هر فرصتی از واشنگتن خواسته است که در برابر مسکو قد برافرازد و در این راه از عمان به عنوان یکی از شرکاء کوچکتر استفاده کند.

آمریکا نه تنها به عمان پاسخ مثبت نداده بلکه نظر آن کشور را نیز در مورد خطر موردنظر علناً نپذیرفته است. ولی در ماههای اخیر به قابوس نزدیک تر شده است. سلطان نیز با حمایت از کمپ دیوید، واشنگتن را وادار ساخته است که بیشتر متوجه آن کشور باشد. با درنظر گرفتن رویدادهای عمان و تأثیر آنها بر دولت آمریکا این حرکت بسیار زیرکانه انجام گرفته است. پاسخ مثبت ما به وزیر خارجه عمان در حین بازدیدش از واشنگتن در فوریه، نشانگر آن است

ص: 22

که ما تا حدود زیادی طرف سلطان را گرفته ایم.

اما آمریکای بعد از ویتنام به جنگجوی خسته می ماند، و قابوس نیز از ما می خواهد که به طریق جنگ سرد به وی پاسخ دهیم. بسیاری از آمریکاییها به رژیم عمان آنچنان می نگرند که در مسقط الف - 4 به صورت مستبد و فاسد توصیف شده است، و ناراحتی هایی را که در نتیجه تلاش امریکا در حمایت از رژیم تیو در ویتنام جنوبی وارد آمد، را به یاد می آورند. عکس العمل آمریکاییها این است که این واقعه هرگز و حداقل درمورد این شخص که خود را سلطان می نامد نباید تکرار شود. سرنوشت دودمان پهلوی نیز همین نظریه و عکس العمل را تشدید می کند.

با بیان این مطلب، باید افزود که پاسخ نیمه سرد واشنگتن غیرمعقول نبوده است. هواداری دولت آمریکا از سلطان قابوس بهانه تبلیغاتی خوبی به دشمنان منطقه ای و بین المللی این سلطان نشین خواهد داد. بالاتر از همه، موجب تشدید نظرات ضدقابوسهای دنیای امروز به خصوص در آمریکا خواهد شد. این واقعیت که در عمان ممکن است به جای حکومت قابوس یک حکومت مستبدانه تری روی کار آید نیز نمی تواند طرز فکر آمریکاییها را عوض کند، چون در مورد ویتنام قادر به اینکار نبود.

آنهایی که در مورد تأثیر این جنبه روانی بر روابط آمریکا و عمان تردید دارند بهتر است به تعمق پیرامون نکات ذیل بپردازند: بنا به گزارش یکی از سفارتهای آمریکا در یکی از کشورهای همجوار عمان یکی از خبرنگاران معتبر آمریکایی در نظر داشت مقاله ای منتشر ساخته و طی آن به افشاء نقش سازمان سیا در عمان بپردازد. وی در نظر داشت از افرادی چون وزیر خزانه داری سابق آمریکا یعنی رابرت آندرسون، دو تن از مشاورین مخفی سلطان قسام شاکر و یحیی عمر که در عمان مقیم نبودند و «تیم لندن» مشاور مقیم سلطان به عنوان چهره های اصلی یاد کند. وی می خواست از شرکت ماهیگیری مارالا تحت سرپرستی چارلز بلک (همسر شرلی تمپل) که مدت کوتاهی در عمان کار می کرد ولی اکنون منحل شده است نیز سخن به میان آورد. موضوع اصلی این مقاله این بود که انگلستان قابوس را به قدرت نرسانده بلکه توسط «عمال سازمان سیا» به فرمانروایی رسانیده شده است، و در این راه منافعی نیز نصیب شخص خود ساخته اند. یکی از مقامات سفارت مذکور تلاش کرد تا این خبرنگار را از درج این مطالب تحریک آمیز باز دارد، و ظاهراً نیز موفق شده است، چون این مقاله هرگز منتشر نگردید.

نکته مورد تعمق راست و یا دروغ بودن این مطالب نیست، بلکه موضوع این است که حتی در صورت دروغ بودن، اگر این مطلب منتشر می شد بر آراء عمومی تأثیری بسیار فاحش داشت. در محافل کوچک عمان شایعات دیگری نیز پیدا شده است. ولی هیچیک از دیگر خبرنگاران موجود به آنها نپرداخته اند: یکی از آنها، شایعه مربوط به ارتباط سازمان سیا با شرکت های آمریکایی و عملکرد آنها در عمان است. باید گفته شود که صحت و یا سقم مطلب

ص: 23

مهم نیست ولی تأثیر آنها بر آراء عمومی قابل تعمق و ژرف نگری است.

بنابراین آمریکا نیز مانند بریتانیا بر سر یک دوراهی قرار گرفته است. ما می خواهیم از دوست عرب خود که حرف های قشنگی در مورد کمپ دیوید می زند حمایت کنیم، و علاوه براین، این کشور در تنگه هرمز که در آن سوی آن ایران قرار گرفته دارای اهمیت استراتژیک است. شاید آراء عمومی آمریکا در رابطه با اهمیت تنگه هرمز در صحنه نفتی جهان موافق و یا هم عقیده باشند. ولی در عین حال می دانیم که احساسات ضدقابوسی می تواند به سرعت جای این نظریه را در افکار عمومی آمریکا بگیرد، خصوصاً اگر رسانه های آمریکایی نیز به تبلیغ پیرامون آنها بپردازند. طبق شواهد موجود، نقایص و خطاها به سرعت بر همه آشکار می گردد.

امکان درگیری آمریکا در عمان چه چیزی سبب خواهد شد که نقایص و خطاهای قابوس در آمریکا چشمگیرتر شود؟ مهم ترین عامل، هجوم نظامیان آمریکایی به داخل عمان و هرگونه افزایش وسیع و ناگهانی، چه از نظر کیفی و چه از نظر کمی، در ورود غیرنظامیان آمریکایی نیز همین خطر را به همراه خواهد داشت. در صورتی که به نظر می رسد این موضوع حمایت از قابوس باشد. به همین دلیل نباید خواستار درگیری شدید آمریکا در این سلطان نشین باشیم.

حتی اگر سلطان بخواهد این موضوع را رد کند، ما نباید از این قانون کلی منحرف شویم. متأسفانه ما خیلی بهتر از او به تأثیر این جنبه های روانی خارجی در صحنه جهانی واقفیم.

نکته مهم این است که اگر آمریکا با آغوش باز از قابوس استقبال کند و محرک انتقاد شدید از وی در مطبوعات آمریکایی شود، همین عوامل وارد عمان می شود و ثبات رژیم این کشور را عمیقاً برهم می زند. همانطور که خوانندگان مسقط الف - 4 به یاد خواهند آورد، بازگشت دانشجویان عمانی از آمریکا و دیگر کشورهایی که دموکراسی بر آنها حاکم است مسائلی را برای قابوس ایجاد خواهد کرد، البته در صورتی که وی از موضع حکومت مطلق خود عدول نکند. می توانید تصور کنید که عکس العمل قابوس در صورت روبرو شدن با دانشجویانی که حاوی نظرات خصمانه آمریکایی نسبت به او هستند تا چه حد سرکوبگرانه خواهد بود. به نظر ما یک نهضت مردمی علیه قابوس به سرعت شکل خواهد گرفت. در عین حال آمریکا از حمایت شدید از قابوس سرباز زده است، همین امر نیز می تواند عامل بر هم زننده ثبات باشد و علت نیز وابستگی شدید وی به غرب خواهد بود. و با از بین رفتن حس اعتماد نسبت به او، حکومتی بسیار سرکوبگرانه طبق شرایط فوق آغاز خواهد شد. می بینید که آمریکا در اینجا نیز با شرایطی مانند ویتنام و ایران روبرو شده که به هیچوجه خوشایند نیست. یعنی یا باید از یک رژیم نه چندان خوشایند از نظر اخلاقی حمایت کند و یا آشکارا کنار بکشد؛ با این کار به رژیم مزبور ضربه ای وارد ساخته است. ابتدا دست زدن به اقدام اول و سپس اقدام دیگر نیز همین نتیجه را خواهد داشت. پس باید یک روش ثابت را در پیش گرفت. عامل ارشادی در

ص: 24

مورد عمان باید نکات ذیل باشد: باید از قابوس آن قدر حمایت شود که بتواند نقش خود را در زمینه مدرن سازی ایفا کند، ولی نباید طوری از وی حمایت کرد که آراء جهانی متوجه نقایص و خطاهای او شود.

در تجزیه و تحلیل نهایی، همانگونه که متذکر شدیم، اگر ایران به دست شوروی بیفتد آمریکا در بازی شطرنج «کیش» خورده و مجبور است از محل خطر فرار کند و شاید به همین خاطر مداخله بیشتر در عمان به نفع ما باشد. ولی باید در نقاط دیگر منطقه خلیج [فارس] نیز این درگیری وجود داشته باشد. شاید قبل از سقوط ایران مجبور به حرکت باشیم چون از تأثیر همه گیر ناآرامی در آن کشور آگاهیم، ولی طبعاً نمی خواهیم که طبق پیشگویی خود عمل کرده باشیم، آن هم با اقدامات عجولانه که می تواند توسط ایرانیها به طرز نادرستی تعبیر گردد.

هدف این نامه هوایی تعیین خط مشی واشنگتن در عمان نیست، بلکه تأکید بر اصول درگیری است که به نظر ما در نتیجه تحرکات سیاسی خارجی فوق الذکر پدید خواهد آمد. مهم ترین این اصول به شرح ذیل است:

الف) از حمایت شدید از قابوس و یا حضور سنگین آمریکایی در صحنه اجتناب ورزیده ولی نباید به طرز مشهودی تنها گذاشته شود. در حمایت خود جانب اعتدال، احتیاط و ثبات را رعایت کنید. گذشته از همه، از عادت بوروکراسی دولت آمریکا (به خصوص در بخش نظامی) که منجر به درگیری و مداخله شدید در هنگام رؤیت چراغ سبز می شود جلوگیری کنید. دولت آمریکا هیچ گاه عادت ندارد کارهای کوچکی انجام دهد به همین علت یا با ارائه کارهای عظیم و فاقد سوءنیت سبب از بین رفتن دوستانش در جهان سوم می شود و یا اصولاً از خودش فعالیتی نشان نمی دهد. ظاهراً یا همه چیز باید از آن ما باشد و یا هیچ چیز. درست است که باید از منابع کافی برای به کار انداختن پروژه ای استفاده شود، ولی باید در مورد عمان روش معتدل تری در پیش گرفت و از همه عناصر دولت آمریکا نیز باید خواسته شود که همین مسیر را در مدنظر داشته و طبق آن عمل کنند.

ب) تلاش شود تا میزان فعالیتهای غیرمعقول رژیم قابوس کاهش و حرکت آن در جهت استقرار یک حکومت آزاد بیشتر شود. می توانیم این موضوع را یکی از شرایط مداخله خود بنامیم، ولی نباید مانند یک خارجی بی تفاوت برای قابوس «وعظ» کنیم. در این مورد نیز باید روش معتدل باشد. همه چیز باید در رابطه با نتایج بالقوه در نظر گرفته شود. همیشه باید از خودمان سؤال کنیم: چه نوع روش موفقی قابوس را به تحرک وادار خواهد کرد و چه عاملی سبب رویگردانی وی خواهد شد؟ می گویند او از مشاورین سرسخت، دل چندان خوشی ندارد. کلید اصلی مشکلات ظاهراً تکرار دائم، لیکن فاقد خشونت است.

پ) حتی در مرحله عمانی کردن نیروهای مسلح این کشور، از انگلیس بخواهید که همراه ما در صحنه حضور داشته باشد. این امر سبب می شود که انگلستان فکر نکند که حضور گسترده آمریکا به معنی پر کردن جای او در عمان است. ولی مهم تر از همه، این کار، یعنی

ص: 25

بهبود شخصیت و وجهه رژیم قابوس سبب خاموش شدن آتش انتقاد چپگرایان انگلستان خواهد شد. البته این امر باید به موازات نکته (ب) فوق انجام شود. بریتانیا و آمریکا هر دو در ایجاد یک دولت مساعد در عمان دارای منافع مشترکی هستند.

ت) انتظار نداشته باشید که یک قرارداد یا معاهده رسمی بین دولتهای ضد رادیکال منطقه منعقد شود. سعی کنید با نزدیک ساختن آنها از طریق روابط دوجانبه یک بافت امنیتی غیررسمی به وجود آورید.

ث) بر مرکزیت قدرت سعودی ها تأکید داشته باشید ولی حسادت عمان و دیگر کشورهای کوچک تر را نیز در رابطه با تفوق سعودی ها حتماً در نظر بگیرید.

آمریکا در اینگونه موارد می تواند کارهای بسیاری انجام دهد. ما می توانیم با استفاده از روابط دوجانبه خود با کشورهای خلیج [فارس]، و نیز روابط دوجانبه بین انگلستان و منطقه، آنچنان امنیت منطقه ای «مستحکمی» به وجود آوریم که تاکنون به خاطر بی اعتمادیهای کم اهمیت حکومت های منطقه موفقیتی برای ایجاد نداشته است. سایزر

معاون وزیر خارجه عمان پیرامون مسئله اعراب و اسرائیل و...

سند شماره 6 محرمانه24 ژوئن 1979 - 3 تیر 1358 از: سفارت آمریکا، مسقط - 1094به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در بغداد، بیروت، قاهره، خارطوم، کویت، امان، مسکو، پاریس، صنعا، تهران موضوع: معاون وزیر خارجه عمان پیرامون مسئله اعراب و اسرائیل و امنیت خلیج [فارس] گفتگو می کند 1- (محرمانه – تمام متن) 2 خلاصه: یوسف العلوی معاون وزیر خارجه در مصاحبه با روزنامه نگاران محلی در اوایل ماه جاری اصول اساسی سیاست خارجی عمان را در مرحله کنونی یادآور شد. مهم ترین اصل یادشده تکرار شرایطی بود که به نظر عمان باید در حل مسئله اعراب و اسرائیل در نظر گرفته شود. از همان اوان پیدایش چهارچوب قرارداد کمپ دیوید،سخنگویان عمانی این شرایط را گوشزد می کردند، لیکن همیشه از اهمیت آنچنانی برخوردار نبود. علوی با تشریح خصوصی مصاحبه در تاریخ 18 ژوئن، گفت این سخنان صرفاً برای شنوندگان عرب ایراد شده بود تا سوءتفاهم های موجود در زمینه حمایت عمان از سادات از بین برود. در رابطه با پیمان مصر و اسرائیل موضع عمان نه کاملاً هوادارانه و نه کاملاً متضاد با آن است، ولی عمان در قبال سادات و چهارچوب قرارداد کمپ دیوید سیاست مثبت خود را دنبال خواهد کرد. هدف عمان این است که تضاد تلخ اعراب علیه سادات را به تدریج از بین ببرد. علوی در ادامه پیرامون امنیت خلیج [فارس] با ما سخن گفت و اظهار داشت که در حال حاضر در میان کشورهای خلیج

ص: 26

[فارس] در زمینه همکاری منطقه ای کار چندان مهمی صورت نگرفته است. پایان خلاصه.

3- در ملاقات کاردار با یوسف العلوی معاون وزیر خارجه عمان در تاریخ 18 ژوئن، وی به تفصیل دربارة مسائل خاور نزدیک و خلیج [فارس] گفتگو کرد. کاردار گفتگو را با سؤالی در مورد مصاحبه العلوی با مطبوعات محلی در اواسط خردادماه آغاز کرد که در آن علوی اصول اساسی سیاست خارجی عمان در مرحله کنونی را تشریح کرده بود. همانگونه که در روزنامه های مسقط گزارش شده، این اصول عبارتند از:

الف) عمان از ابتکار صلح سادات و چهارچوب قرارداد کمپ دیوید به عنوان یک تلاش مثبت در جهت نیل به یک راه حل همه جانبه حمایت می کند، لیکن بنا به اصرار عمان راه حل نهایی باید: 1) به ماهیت اسلامی اورشلیم احترام گذاشته و شرق اورشلیم را به حاکمیت عربی بازگرداند، 2) تمام سرزمینهای اشغال شده توسط اسرائیل از سال 1967 را به اعراب بازگرداند، و 3) حقوق مردم فلسطین را در زمینه خودمختاری به رسمیت بشناسد.

ب) عمان آماده است تا در اجلاس عربی شرکت کند مشروط بر آنکه قبلاً برنامه کار آن «به خوبی پیش بینی شده باشد». در اجلاسیه های عربی باید «روحیه جدیدی» حاکم باشد، درست بر عکس اجلاسیه های مشهور در بغداد (این بیانیه با اشاره به درخواست اخیر نمیری، رئیس جمهور سودان، که متقاضی تشکیل اجلاس عربی در مکه شده بود عنوان گردیده است.) پ) منزوی ساختن مصر به نفع اعراب نیست. «باید به دنبال وسیله ای دیگر برای حل منازعات موجود بین مصر و دیگر کشورهای عربی بود.» 4- علوی با تأیید سخنان گزارش شده خود به کاردار گفت که هدف این مصاحبه تنها جهان عرب بوده است. وی گفت، رهبران صاحب نظر دیگر کشورهای عربی در مورد موضع مثبت عمان در قبال کمپ دیوید راه خطا پنداری را پیموده اند. آنها می گویند اگر دولتی کاملاً با سادات مخالف نیست حتماً به طور کامل هوادار آن است. آنها نمی خواهند بپذیرند که شاید «نکات مثبتی» نیز در این موضوع نهفته باشد. علوی در ادامه گفت: حقیقت این است که عمان تا زمانی از سادات حمایت خواهد کرد که روش او منتهی به سه هدف فوق الذکر شود و یا فرد دیگری روش بهتری ارائه نکرده باشد. به نظر علوی تا به حال هیچکس نتوانسته است روش بهتر از این را ارائه دهد.

هدف عمان نیز از بین بردن تفرقه تلخی است که به خاطر پیمان مصر و اسرائیل در جهان عرب حاکم شده و اگر نتواند این کار را انجام دهد حداقل سعی خواهد کرد از وخیم تر شدن تشنج جلوگیری کند. به امید آنکه در نتیجه مذاکرات منطقی و معقول، عقاید جدید و سازنده ای پیدا شود.

5- علوی بار دیگر به قضاوت انتقادآمیز دولت خود در رابطه با نتایج اجلاسیه بغداد اشاره کرد. وی گفت این اجلاس به تعجیل صورت گرفت و نتایج آن نیز فاجعه آمیز بود. علوی اظهار داشت که دیگر دولت های خلیج [فارس] به عمانیها اطلاع داده اند که آنها نیز از اجلاسیه

ص: 27

بغداد و فلسفه آن که مبنی بر حداکثر میزان رویارویی در جهت حل اختلافات درونی اعراب است، دل خوشی ندارند.

عمان روش مبتنی بر همکاری و تعاون را بیشتر ترجیح می د هد. مشارکت اخیر مسقط برای پدید آوردن یک موضع هماهنگ عربی در قبال حرکت احتمالی کانادا مبنی بر انتقال سفارت خود در اسرائیل به اورشلیم، نشانگر نحوه برخورد موردنظر عمان با اینگونه مسائل است. ولی علوی در ادامه گفت که این عمل دیگر ضرورت خود را از دست داده است چون مقاصد کانادا در این رابطه هنوز روشن نشده است.

[6]- در این گفتگو به مسئله امنیت خلیج [فارس] نیز اشاره شد. علوی این موضوع را با گفتن اینکه هرگونه تلاش امنیتی در این منطقه باید در انتظار حل اختلافات میان آمریکا و عربستان سعودی در رابطه با کمپ دیوید باشد، به مسئله اعراب و اسرائیل ربط داد. در حال حاضر این مسئله بسیار مهم شده است. نه اینکه الزاماً به این دلیل باشد بلکه بخشی از آن به خاطر آن است که در میان کشورهای خلیج [فارس] در زمینه همکاری منطقه ای پیشرفت چندانی پدید نیامده است. ممکن است به زودی کنفرانس وزیران خارجه کشورهای خلیج [فارس] تشکیل شود، لیکن علوی از تاریخ دقیق برگزاری آن خبر ندارد. به احتمال بسیار بحرین ریاست هماهنگی کشورهای خلیج [فارس] را به عهده خواهد گرفت، و به همین علت عمان برای اولین بار سفیر خود را برای منامه در نظر گرفته است. (به مسقط 1078 کتبی مراجعه شود.) علوی اعلام کرد که به عنوان یک اصل کلی، هرگونه تلاش منطقه ای در رابطه با امنیت خلیج [فارس] باید بر عربستان سعودی متمرکز باشد، و کشورهای دوست غربی نیز باید در صحنه حاضر باشند.

7- نظریه: دو مقام عالیرتبه سفارت انگلستان درگفتگوهای اخیر خود با ما اظهار داشته اند که علوی در مصاحبه خود اشاره کرده که عمان به طور یک جانبه در قبال موضع خود در رابطه با کمپ دیوید و پیمان مصر و اسرائیل عقب نشینی خواهد کرد. به نظر ما این رابط های انگلیسی سخنان وی را اینگونه تفسیر کرده اند. سفارت انگلستان بیش از گذشته در مورد موضع توأم با تکروی سلطان قابوس در مورد این مسئله نگران بوده است.

8- ممکن است در سخنان علوی تأکید جدیدی در افشای خوش بینی به چهارچوب کمپ دیوید نهفته باشد، ولی باید به یاد داشت که حمایت عمان از کمپ دیوید از همان ابتدا وجود داشته است. سه شرط تعیین شده فوق الذکر برای راه حل نهایی نیز در اعلامیه های عمانی تازگی ندارند.

سخنگویان عمانی بر این جنبه و یا جنبه دیگر روش «آری - اما»ی خود در رابطه با فرمول صلح کمپ دیوید همیشه تأکید می کنند. ولی شواهد موجود حاکی از آن نیست که سلطان نشین عمان این سیاست خود را دیگر تعقیب نخواهد کرد.

سیزر

نگرانی امیر قطر در مورد رویدادهای ایران

ص: 28

سند شماره 7 محرمانه25 ژوئن 1979 - 4 تیر 1358 از: سفارت آمریکا، دوحه - 769به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در جده، کویت، مسقط، صنعا، تهران مرجع: دوحه 756 موضوع: نگرانی امیر قطر در مورد رویدادهای ایران 1- محرمانه - تمام متن 2- طی ملاقات با امیر خلیفه بن حمد آل ثانی در تاریخ 24 ژوئن به منظور تسلیم نامه رئیس جمهور کارتر (تلگرام مرجع)، امیر از اینجانب در مورد اوضاع ایران و اینکه آیا این کشور از نظر آمریکا و اروپا اهمیت دارد سؤال کرد.

بر اساس تلگرام های دریافتی اخیر از سفارت آمریکا در تهران امیر را به بهترین وجه در جریان امر قرار دادم. در پاسخ به سؤالی مربوط به اهمیت ایران، گفتم که در این موضوع شکی نیست. صادرات نفتی ایران برای کشورهای صنعتی اهمیت بسیاری دارد و موقعیت فیزیکی کشور و نیز مجاورت آن با مناطق مهم استراتژیکی، ایران را از نظر ژئوپلیتیک بسیار با اهمیت ساخته است.

3- امیر خلیفه در مورد آیت الله خمینی و پیروانش اظهار تردید بسیار کرد و گفت که آنها نه تنها به حیثیت ایران بلکه به حیثیت اسلام نیز ضربه می زنند. آنچه که ما در ایران جویای آن هستیم اسلام نیست.

انسان با خدا ارتباط دارد و به هیچوجه نیازمند میانجیگریهای مذهبیون نیست. افراد مذهبی در مورد نحوه حکومت چیزی نمی دانند و نباید هرگز به این کار بپردازند. وی شنیده بود که اقتصاد ایران وضع چندان خوبی ندارد. ترس امیر از به قدرت رسیدن کمونیسم در ایران از بین رفته است؛ اکنون وی نگران سقوط وضع اقتصادی کشور است.

وی ظاهراً می خواست سؤال کند که آمریکا در قبال این وضع چه خواهد کرد، ولی سؤال خود را مطرح نکرد.

4- نظریه: شاه ایران هرگز در قطر محبوبیتی نداشت، ولی نمایانگر ثبات و مشروعیت ایران در انظار خانواده حاکمه اینجا بود. سقوط شاه نگرانی عمیقی به وجود آورد و قوی ترین حاکم منطقه نیز متوجه شد که امکان سرنگونی خود او نیز وجود دارد. بعدها ندای آیت الله خمینی برای وحدت اسلامی پاسخ مثبتی به همراه آورد. لیکن کشتارهای غیرقانونی و شواهد مربوط به بی نظمی و تقریباً شورش در رژیم اسلامی جدید نگرانیهای عمیق تری پدید آورد. اگر قطری ها می توانستند زمان را به عقب برگردانند و شاه را بر تخت بنشانند همین کار را می کردند. پایان نظریه.

کیل گور

هیأت نمایندگی عمان از ایران دیدن می کند

ص: 29

سند شماره 8 محرمانه8 ژوئیه 1979 - 17 تیر 1358 از: سفارت آمریکا، مسقط - 1170به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، قاهره، دوحه، اسلام آباد، کویت، لندن، منامه، مسکو، پاریس، صنعا، تهران موضوع: هیأت نمایندگی عمان از ایران دیدن می کند 1- (محرمانه – تمام متن) 2- خلاصه: هیأتی به ریاست یوسف العلوی معاون وزارت امور خارجه عمان از ایران دیدن می کند و چنین به نظر می رسد که موفق شده است شالوده ای از مناسبات بهتر بین عمان و ایران را در جریان این دیدار سه روزه از جمهوری اسلامی پی ریزی کند. علوی درباره مسئله خوزستان با لحنی مساعد نسبت به ایران علناً سخن گفته است و رهبران ایران خاطرنشان ساختند که آنها از عصیانگران جبهه آزادیبخش خلق عمان که مخالف سلطان است پشتیبانی نخواهند کرد. دولت ایران در مذاکره با این هیأت عمانی ترس قابل ملاحظه خود را از شاه و مصر نشان دادند و به علوی گفتند که خواهان برقراری مناسبات حسنه با ایالات متحده هستند.

3- یک هیأت عمانی به ریاست یوسف العلوی معاون وزارت امور خارجه عمان روز 28 ژوئن پس از یک دیدار رسمی سه روزه از ایران به مسقط بازگشت. این هیأت عمانی هنگام اقامت در ایران گفتگوهایی با آیت الله خمینی و بازرگان نخست وزیر و انتظام معاون نخست وزیر و یزدی وزیر امور خارجه انجام داد. ما با رئیس بخش سیاسی وزارت امور خارجه عمان و کاردار سفارت ایران در عمان درباره این دیدار تماس گرفتیم، سفیر انگلیس در این کشور نیز به دنبال دیدار با علوی پس از بازگشت او از ایران است. همه این ناظران معتقدند که دیدار هیأت نمایندگی عمان از ایران شالوده ای برای مناسبات بهتر بین مسقط و تهران ایجاد کرده است.

4- پیام اساسی علوی به میزبانان ایرانی خود این است که سلطان نشین عمان خواهان برقراری مناسبات حسنه با جمهوری اسلامی است و امیدوار است که پیوندهای نزدیکی که قبلاً بین عمان و شاه وجود داشت مانع این هدف نشود. به ما گفته شد که رهبران ایران به چنین ژستی از سوی عمان پاسخ مثبت داده اند و گویی برای تحکیم این مناسبات جدید هر یک از طرفین پشتیبانی خود را از مسئله ای که برای طرف دیگر حائز اهمیت درجه یک است، ابراز داشته است:

الف- علوی پس از بازگشت از ایران به نحو آشکاری گفت که استان خوزستان جزء لاینفک خاک ایران است و حوادثی که در آن استان روی می دهد باید در چارچوب حق حاکمیت ایران حل شود. این اظهارنظر در مطبوعات مسقط به نحو وسیعی مطرح شد. همان طوری که مدیر بخش سیاسی وزارت امور خارجه عمان در گفتگو با نماینده ایالات متحده

ص: 30

بیان داشت. اظهارنظر علوی مناسبات عمان را با عراق «پیچیده» می کند، ولی سلطان نشین عمان حاضر است در مرحله کنونی این وضع را بپذیرد.

ب- سفیر عمان در تهران، پس از مذاکره هیأت نمایندگی عمان با رهبران ایران، به نمایندگان مطبوعات در این شهر گفت که حکومت ایران قول داده است از پشتیبانی از جبهه آزادیبخش خلق عمان صرف نظر کند. ما اطلاع یافته ایم که خبرگزاری ایران طی اعلامیه ای این مطلب را بیان داشته است. بنا به اظهار رئیس بخش سیاسی وزارت امور خارجه عمان، وعده ایران به صراحتِ اظهارات سفیر نبوده با این وجود به روشنی از آنچه که بازرگان و دیگران گفتند می توان از آن این نتیجه را گرفت. اما مقامات ایران درباره این واقعیت که یک هیأت نمایندگی از جبهه آزادیبخش خلق عمان چندی قبل از ایران دیدن کرده است، به علوی اظهار داشتند که حکومت ایران از این هیأت دعوت نکرده بود. و این دعوت از سوی یکی از گروههای انقلابی در این کشور صورت گرفته است. علوی این توضیح را پذیرفت زیرا او می دانست که در ایران امروز قبول کردن مسئولیت برای اقدامات سیاسی دشوار است.

5- علوی به طور محرمانه به سفیر انگلیس گفت که ایرانیان درباره مقاصد احتمالی شاه به اندازه قابل ملاحظه ای بیمناک هستند و ایرانیان همچنین از مصر نیز می ترسند زیرا تصور می کنند که مصر پایگاهی برای فعالیتهای طرفداران شاه خواهد شد. ظاهراً به همین دلیل بود که آنها از رفتار عمان برای نشان دادن مناسبات حسنه استقبال کرده اند زیرا تصور می کردند که عمان ممکن است به عنوان یک پایگاه برای مصر و شاه جهت اقداماتی علیه جمهوری اسلامی مورد بهره برداری قرار گیرد. علوی به ایرانیان اطمینان داد که سلطان نشین عمان علیرغم موضع آن درباره پیمان مصر و اسرائیل، چنین هدفی را دنبال نمی کند. علوی همچنین درباره شایعات کذب حضور سربازان مصری در عمان اظهار داشت که این شایعات بی اساس است و بدین ترتیب سوءتفاهم برطرف شد.

6- علوی همچنین به سفیر انگلیس گزارش داد که ایرانیان به او گفته اند خواهان برقراری مناسبات حسنه با ایالات متحده هستند ولی در ضمن اضافه کرده اند که «افکار عمومی» ایران مانع از آن است که این تمایل تحقق یابد. ما در مورد این جنبه از گفتگوها اطلاع بیشتری در دست نداریم.

7- یکی از مطالب ضمنی که به دست آمد این بود که سفیر انگلیس ضمن مذاکره با مقامات عمان چنین برداشت کرده بود که علوی برای مذاکرات خود با [آیت الله] خمینی چندان اهمیتی قایل نبوده است. و اطلاعاتی که علوی به دست آورد بیشتر از جانب رهبران حکومت ایران بوده است و ما تصور می کنیم که مذاکرات علوی بیشتر درباره همبستگی اسلامی بوده است.

8- برداشت دیگر سفیر انگلیس این بود که جمهوری اسلامی با میهمانان عمانی خود چنان رفتار کرده است که آنها نیز به اندازه شاه در تعقیب منافع ملی ایران مصمم هستند. این امر نه

ص: 31

تنها در مطالبی نظیر ادامه تأکید در به کار بردن اصطلاح «خلیج فارس» بلکه همچنین در مذاکرات موجود درباره مسائل مربوط به تمامیت ارضی نیز به چشم می خورد. سیزر

اظهارات وزیر امور خارجه بحرین درباره روابط با...

سند شماره 9 محرمانه24 ژوئیه 1979 - 2 مرداد 1358 از: سفارت آمریکا، منامه - 1536به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در بغداد، دوحه، دوبی، کویت، لندن، مسقط، تهران.

مرجع: منامه 1512 موضوع: اظهارات وزیر امور خارجه بحرین درباره روابط با ایران و فشارهای داخلی شیعیان 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: وزیر خارجه از وزیر خارجه کویت در تهران شنیده است که ایرانیها مایل به برقراری روابط دوستانه با بحرین بوده و به زودی سفیر خود را به این کشور خواهند فرستاد. در صحنه داخلی، دولت از رهبران شیعه خواسته است که از تشدید ناآرامی دست بردارند و فروش مشروبات الکلی و نمایش کاباره ها را در پاسخ به درخواستهای اخیر شیعیان و نیز در پاسخ به تعصب مذهبی رو به رشد جامعه تحت کنترل شدید درآورده است. پایان خلاصه.

3- وزیر خارجه، شیخ محمد بن مبارک آل خلیفه در تاریخ 1 مرداد به سفیر گفت که روز قبل وزیر خارجه کویت، صباح آل احمد آل صباح در تهران با وی تلفنی تماس گرفته است. آل صباح از نتیجه گفتگوها و نیز محکوم شمردن تهدیدات آیت الله روحانی علیه بحرین توسط ایرانیها و نیز ابراز این امر توسط آنها که فقط خواستار برقراری روابط دوستانه با کویت و بحرین هستند اظهار رضایت کرد. وی گفت ایرانیها نام سفیر جدید خود در بحرین را به وی اطلاع داده اند که به زودی اعلام خواهد شد.

4- شیخ محمد با اشاره به «فهرست تقاضاهای» رهبران محلی شیعه، گفت که دولت این تقاضاها را کاملاً رد نکرده است، در حالیکه دو تن از پنج تن رهبران اصلی یعنی العکری و آل عُصفور درخواستهای متعادلی مطرح نکرده اند. امیر اخیراً با این گروه ملاقات کرده و به آنها اطلاع داده بود که خواسته های مشروع مردم مورد بررسی قرار خواهد گرفت لیکن نحوه حکومت بر کشور به آنها ارتباطی ندارد. دیگر مقامات نیز با رهبران شیعه ملاقات کرده و به آنها علیه اقدامات آشوب برانگیز هشدار داده اند. دولت بحرین میل ندارد که این اشخاص را به صورت شهیدان برای جامعه درآورد و نیز نمی خواهد با دست زدن به اقداماتی تشنج بین شیعه و سنی را شدت بخشد، لیکن اگر آنها هشدار مزبور را جدی تلقی نکنند به سرعت آنها را سرکوب خواهد کرد.

شیخ محمد گفت که دولت بحرین مسئله تهدید رانندگان تاکسی به اعتصاب را حل کرده و

ص: 32

مانع تبدیل آن به یک تشنج شیعی و سنی شده است.

5- شیخ محمد در ادامه گفت که دولت تنها در رابطه با یکی از تقاضاها، آسیب پذیر است. و آن مسئله مشروبات الکلی و سرگرمی ها است. بنابراین تصمیم گرفته شد که فروشگاههای مشروبات الکلی و نمایش های کاباره ها در ماه رمضان کاملاً تعطیل شود. پس از آن نیز به آنها اجازه بازگشایی داده خواهد شد ولی حق ندارند در رسانه های خبری محلی دربارة کالاهای خود تبلیغ کنند. وزیر گفت، نمایشهای کلوپ های شبانه نیز باید «محترمانه» برگزار شود.

6- در خاتمه این گفتگو، شیخ محمد گفت که دولت، فعالیتهای این گروه از رهبران مذهبی شیعه را به دقت زیرنظر گرفته است تا مبادا از مذهب جهت نیل به اهداف سیاسی بهره برداری کنند. دولت بحرین همچنین مراقب گروههای چپگرای سنی است که سعی دارند با توسل به مذهب به اهداف خود دست یابند.

7- نظریه: شیخ محمد از اخبار ارائه شده توسط وزیر خارجه کویت از تهران بسیار خوشحال بود. کنترل شدید مشروبات الکلی و کاباره ها، گرچه به مذاق جمعیت غیربحرینی خوش نمی آید، لیکن جمعیت بحرینی کاملاً از آن استقبال می کنند. این امر بیش از آن که یک اقدام خنثی کننده فعالیتهای شیعیان باشد، نشانگر پاسخ لازم دولت در قبال ظهور تعصب اسلامی در جامعه بحرین و نیز نقاط دیگر جهان اسلام است.

پلترو

رهبران شیعه در روز اورشلیم تظاهرات کوچکی در بحرین برپا می کنند

سند شماره 10 محرمانه19 اوت 1979 - 28 مرداد 1358 از: سفارت آمریکا، منامه - 1691به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوبی، امان، اورشلیم، جده، کویت، لندن، مسقط، تهران موضوع: رهبران شیعه در روز اورشلیم تظاهرات کوچکی در بحرین برپا می کنند 1- (محرمانه - تمام متن) 2- در پاسخ به درخواست آیت الله خمینی مبنی بر برگزاری تظاهرات به حمایت از روز اورشلیم یعنی 17 اوت [روز قدس] آخرین روز جمعه ماه رمضان، ملاهای شیعه در مرکز منامه تظاهرات کوچکی برگزار کردند. بنا به گفته منبع موثق دولتی، گروه تظاهرکنندگان که مرکب از 800 نفر بود تحت مراقبت پلیس به راهپیمایی مسالمت آمیزی تا قرارگاه ساف پرداخت و پس از ایراد سخنرانی توسط چند نفر این تظاهرات پایان گرفت. حقیقت برگزاری تظاهرات در مطبوعات مورخ 18 اوت مورد توجه چندانی واقع نشد. تلویزیون بحرین در عصر 17 اوت یک برنامه یکساعت و نیمه در مورد اورشلیم پخش کرد ولی از تظاهرات ذکری به میان نیاورد.

3- بنا به گفته منبع، دولت بحرین درخواست [آیت الله] خمینی را چند روز قبل دریافت

ص: 33

کرد لیکن تصمیم گرفت در مورد آن اقدامی به عمل نیاورد. ملاهای شیعه بدون کسب مجوزهای لازم تظاهرات مزبور را برگزار کردند. احتمالاً وزارت کشور آنها را فراخواهد خواند و به آنها هشدار خواهد داد. لیکن اقدامات خشن تری به عمل نخواهد آمد. سفیر انگلستان در تاریخ 17 اوت با امیر ملاقات کرد و او را نسبت به این موضوع ناراحت نیافت.

4- نظریه: ملاهای شیعه ظاهراً می خواسته اند با استفاده از روز اورشلیم [روز قدس] [آیت الله] خمینی به اهداف سیاسی خود دست یابند. نکته جالب توجه این است که در آخرین روز جمعه ماه رمضان با وجود گرمای بیش از حد و طوفان شن آنها توانسته بودند این تعداد افراد را برای برگزاری تظاهرات از منازل خود بیرون بکشند.

پلترو

دستگیری رهبر شیعه و تظاهرات در روز عیدفطر

سند شماره 11 محرمانه27 اوت 1979 - 5 شهریور 1358 از: سفارت آمریکا، منامه - 1724به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در جده، قاهره، امان، دوبی، کویت، مسقط، صنعا، تهران.

موضوع: دستگیری رهبر شیعه و تظاهرات در روز عیدفطر 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: رهبر مذهبی شیعه محمدعلی العکری به محض مراجعت از تهران در تاریخ 22 اوت دستگیر شد. گرچه تظاهرات مسالمت آمیز روز قبل بر جوّ عید فطر تأثیر چندانی نبخشید، لیکن رویدادها نشانگر تشنج پنهان بین رژیم و افراطیون شیعی بود. گزارش مربوط به انتشار بیانیه تحریک آمیز توسط العکری در رادیو تهران عصبانیت خاصی برانگیخته است. پایان خلاصه.

3- سفارت از طریق منابع متعدد به وقایع نگاری رویدادهایی پرداخته است که در تاریخ 22 اوت منجر به دستگیری شیخ محمدعلی العکری ملای شیعه و تظاهرات 23 اوت به حمایت از آزادی وی شد. این وقایع نگاری ناقص است و به طور کامل مورد تأیید قرار نگرفته است.

4- در دو سه روز قبل از تعطیلات عیدفطر مورخ 23 تا 26 اوت، جلسات و سخنرانیهای برگزار شده در میعادگاههای شیعیان نشانگر اوج بیشتر سخنان ضددولتی و ضدخلیفه بود. بنا به گفته یکی از مقامات میان رتبه وزارت اطلاعات، در همین مدت محمدعلی العکری رهبر شیعیان مخالف اجازه یافت که در رادیو تهران به انتقاد شدید از امیر و دولت بحرین به دلیل عدم پاسخ به تقاضاهای رهبر شیعه بپردازد.

5- العکری به محض ورود به بحرین در پای پلکان هواپیما و قبل از آنکه جمعیت گرد آمده بتوانند به استقبال از وی بپردازند توسط مقامات امنیتی کشور دستگیر شد. چند رهبر

ص: 34

مذهبی دیگر شیعه که بنا به گزارشهایی یک یا دو و یا پنج تن بودند، نیز دستگیر شده اند. دو منبع موثق اظهار داشته اند که دستور لغو مرخصی مقامات پلیس به مناسبت عید فطر در تاریخ 22 اوت صادر شده است.

6- تظاهرات و راهپیمایی در تاریخ 23 اوت در اعتراض به دستگیری العکری سازماندهی شد. سفیر شاهد راه پیمایی سیصد تا چهارصد نفر با مراقبت و نظارت پلیس بود و متوجه شد که یکی از پلاکاردها خواستار برقراری «قانون اساسی اسلامی» شده است. این راهپیمایی ظاهراً مسالمت آمیز بود لیکن یکی از منابع گزارش داد که چند تن از تظاهرکنندگان دستگیر شده اند.

7- سفارت صبح روز 27 اوت گزارشهای متناقضی دریافت داشته و نمی داند که آیا العکری و همراهانش آزاد شده اند و یا هنوز هم در توقیف به سر می برند.

8- گزاش خبری مطبوعات مورخ 26 اوت که ممکن است با این موضوع مرتبط باشد یا نباشد حاکی از آن است که امیر به خاطر عید فطر چند تن از زندانیان را آزاد کرده است.

9- نظریه: منابع موجود در دولت بحرین هنوز مطالب فوق را تأیید نکرده اند، ولی ظاهراً رویدادها در مورد سه واقعه مهم تأیید شده از صحت کافی برخوردار است که عبارتند از: دستگیری العکری، لغو مرخصی مقامات پلیس و تظاهرات 23 اوت. این رویدادها نشانگر اوج مخالفت شیعه با دولت بحرین و عکس العمل دولت است. دولت بحرین تا به حال به رهبران شیعه هشدار داده و سعی کرده است خواسته های آنها را برآورده ساخته و از ترس اینکه مبادا دستگیرشدگان به صورت قهرمان جلوه گر شوند از دستگیری آنها نیز خودداری ورزیده است. گرچه هزاران نفر جهت عرض تبریکات سنتی عید به الریفا هجوم آورده بودند و جو تعطیلات بر منامه و دیگر بخشهای کشور حاکم بود، ولی واقعیت امر این بود که تشنج نهفته میان رژیم و رهبران افراطی شیعه به نقطه اوج دیگری رسیده است. اگر گزارش مربوط به انتشار بیانیه تحریک آمیز از رادیو تهران صحت داشته باشد، این امر نیز تشنج دیگری برخواهد انگیخت.

پلترو

آخرین وضعیت دستگیری رهبران شیعه و ناآرامی جاری شیعیان

سند شماره 12 سری29 اوت 1979 - 7 شهریور 1358 از: سفارت آمریکا، منامه - 1749به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوبی، بغداد، دوحه، جده، کویت، لندن، مسقط، تهران مرجع: منامه 1724 موضوع: آخرین وضعیت دستگیری رهبران شیعه و ناآرامی جاری شیعیان 1- (سری - تمام متن) 2- خلاصه: پنج تن از رهبران شیعه دستگیر و یکی از آنها اخراج شده است. دولت امیدوار

ص: 35

است که این اقدامات و نیز منع تظاهرات، ناآرامی آشکار شیعیان را از میان بردارد. میزان حمایتی که مخالفین شیعی از ایران کسب می کنند هنوز نامعلوم است. پایان خلاصه.

3- در تاریخ 29 اوت منبع موثق دولت بحرین مطالب ذیل را در مورد دستگیری العکری و وضع جاری ناآرامی شیعیان ارائه کرد. پنج تن از رهبران شیعی هم اکنون در بازداشت به سر می برند:

(الف) شیخ محمدعلی العکری - در غروب روز 22 اوت در فرودگاه بحرین و به محض مراجعت از تهران و ملاقات با آیت الله روحانی دستگیر شد. وی بیانیه ای در رادیو تهران منتشر نکرده است. لیکن قصد داشته به محض مراجعت تلاشهای ضدرژیم را شدت بخشد. پلیس ضدآشوب حدود 150 نفر را که برای استقبال از وی به فرودگاه آمده بودند متفرق ساخت.

(ب) شیخ علی آل عُصفور.

(پ) شیخ جاسم قنبر - این دو تن خواستار انجام اقدامات خشونت بار در صورت به رسمیت نشناختن تقاضای شیعیان توسط دولت بحرین گردیده اند.

(ت) علی غلام تقی - دریافت کننده بسیاری از اعلامیه های ضدرژیم ارسالی از ایران و توزیع کننده آنها در محل. دولت بحرین حدود 25000 اعلامیه ارسال شده از ایران را جمع آوری کرده است.

(ث) عیسی الشریفی - یکی از نمایندگان فعال [آیت الله] خمینی که دائماً با قم در تماس است. تقی و شریفی تلاش می کردند تا انقلاب اسلامی را در بحرین نیز رواج دهند.

4- علاوه بر این، در تاریخ 26 اوت دولت بحرین شیخ عبدالهادی مدرسی را که دارای اصلیت بحرینی ولی گذرنامه شارجه ای است اخراج کرد. مدرسی به فرقه افراطی شیعه به نام شیرازیین که پیرو آیت الله شیرازی هستند تعلق دارد. منبع دولت بحرین مدرسی را فردی توصیف کرده است که عامل هرگونه مخالفت موجود در میان شیعیان است. به دنبال اخراج وی، مقام سفارت بحرین در تهران توسط مقامات ایرانی احضار شد تا دربارة اقدامات انجام شده علیه مدرسی توضیح دهد. یک پاسخ فاقد رویارویی برای وی ارسال شده است.

5- مقامات امنیتی دولت بحرین معتقدند که مخالفین شیعه مسئول به آتش کشیده شدن سینمای اِوال در عیدفطر هستند. قبلاً به این سینما چند بار تلفن شده و گفته شده بود که اگر به نمایش فیلم های غربی ادامه دهد نابود خواهد شد. روزنامه دولتی اخبار الخلیج پس از گزارش آتش سوزی، به طور تلفتی تهدید شد که اگر نسبت به آرمانهای شیعیان همدردی بیشتری نشان ندهد دفتر چاپ آن نیز به سرنوشت سینما دچار خواهد شد.

6- علی رغم ممنوع شدن تظاهرات از طرف دولت، اعلامیه هایی توزیع گردیده که خواستار برپایی تظاهرات در ساعت 3 بعد از ظهر در مقام المدن در پایین شهر منامه در مخالفت با دستگیریها شده اند. پلیس تصمیم گرفته است مانع از برگزاری تظاهرات شود.

7- در تظاهرات 23 اوت چند تن از تظاهرکنندگان اعلامیه های جبهه آزادیبخش خلق

ص: 36

بحرین در ماه مارس را توزیع کردند که نشان می دهد مخالفین چپگرا نیز در نظر دارند با پیوستن به شیعیان میزان مخالفت علیه دولت را شدت بخشند. سه تن از اعضای جبهه خلق آزادیبخش بحرین در تظاهرات ماه مارس شرکت کرده بودند.

8- دولت امیدوار است که با این اقدامات فعالیت شیعیان را کاهش دهد. ولی مطمئن نیست که بتواند در این کار موفق شود، خصوصاً اگر موضع رسمی ایران مبهم باشد و یا حمایت آن از شیعیان ادامه یابد. پلترو

کنفرانس منطقه ای خلیج فارس - جنوب آسیا

سند شماره 13 محرمانه16 سپتامبر 1979 - 25 شهریور 1358 از: کنسولگری آمریکا، کراچی - 5261به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، بغداد، داکا، دوحه، اسلام آباد، جده، کابل، کویت، منامه، مسقط، دهلی نو، صنعا، تهران موضوع: کنفرانس منطقه ای خلیج فارس - جنوب آسیا 1- (محرمانه- تمام متن) 2- خلاصه: ژوزف توینام معاون وزیر امور خارجه در امور خاور نزدیک در تاریخ 6 سپتامبر در کنفرانس معاونین نمایندگیها و مقامات ارشد که در شهر کراچی برگزار شده بود شرکت داشت تا به بررسی روابط و همبستگی های سیاسی و اقتصادی بین کشورهای حوزه خلیج فارس و کشورهای جنوب آسیا، فعالیتهای شوروی در منطقه و حضور نظامی آمریکا بپردازد. معاون وزیر در امور مربوط به مواد مخدر، کورلد، به بحث و گفتگو در این زمینه پرداخت. آنچه در ذیل می آید از یادداشت برداریهای (نمایندگی ما در) کراچی اقتباس شده که باید توسط شرکت کنندگان در این کنفرانس تصحیح و رفع ابهام شود. پایان خلاصه.

3- سفیر هامل در آغاز بحث دربارة روابط و همبستگی های منطقه ای اظهار داشت که پاکستان همیشه درصدد دریافت کمک خارجی به خصوص از اعراب بوده است. اخیراً میزان کمک اعراب به پاکستان به خاطر تنفر آنها از رئیس جمهور ضیاء[الحق] در نتیجه اعدام بوتو کاهش یافته که البته علت دیگر آن بدحسابی این کشور در بازپرداخت بدهیهای خویش نیز است. به طور مثال: کمک 200 میلیون دلاری سال گذشته عربستان سعودی هنوز توسط پاکستان پرداخت نشده است.

(تذکر: گزارشات بعدی حاکی از آن است که قرار است در همین رابطه و طی ماه جاری 100میلیون دلار پرداخت شود.) پاکستان نیز به نوبه خود از فقدان کمک های عربی ناراحت است.

4- تنفر و انزجار نسبت به ضیاء[الحق] به خاطر اعدام بوتو توسط چند تن از نمایندگان واحدهای حوزه خلیج فارس تأیید گردید، که یکی از آنها در امارات متحده عربی مستقر است

ص: 37

و می گوید رهبر آن کشور از دوستان صمیمی بوتو بوده و معتقد است که از ضیاء[الحق] قول گرفته بود بوتو را اعدام نکند. اعتقاد عموم بر این است که کشورهای عربی نمی خواهند شاهد تجزیه پاکستان باشند. بسیاری از کشورهای حوزه خلیج [فارس] و دیگر کشورهای عرب (مانند لیبی) در زمینه آموزشهای نظامی و استخدام مزدور چشم به پاکستان دوخته اند.

کویت پس از مشاهده رویدادهای ایران و افغانستان، اکنون به پاکستان به عنوان عنصر ثبات در منطقه چشم دوخته است ولی برای دیگر کشورهای منطقه، پاکستان بخشی از عوامل بی ثباتی است و نه بخشی از راه حل این مشکل.

5- کارگران کشورهای آسیای جنوبی بخش مهمی از نیروی کار مورد نیاز کشورهای ثروتمند حوزه خلیج [فارس] را تشکیل می دهند و عمده این کارگران کره ای یا فیلیپینی هستند چون شرکت های دولتی این کشورها فعالانه به انعقاد قراردادها پرداخته و کارگران مورد نیاز خود را نیز به همراه می آورند، هندیها نیز همراه خانواده هایشان وارد این کشورها شده و از سمت های مهم تا سمت های کارمندی بانک ها را تحت انحصار خویش درآورده اند. درست است که پاکستانیها مشاغل عالی تری در اختیار دارند ولی اکثر آنها کارگران ماهر و غیرماهری هستند که بدون خانواده هایشان به این کشورها روی می آورند، به همین جهت مخارج کمتری متحمل شده و پول بیشتری به کشورشان می فرستند.

با بهبود بیشتر وضع و تأکید بیشتر بر کیفیت، کشورهای حوزه خلیج [فارس] خواستار استخدام تکنسین های فنی تر اروپایی و آمریکایی خواهند شد. در همین حال، بعضی از کشورهای حوزه خلیج [فارس] در حال کم کردن شمار کارگران جنوب آسیایی هستند. یکی از این کشورها امارات متحده عربی است که در آن در نتیجه تأکید بیشتر بر استخدام اعراب به جای پاکستانیها، شمار کارگران پاکستانی شدیداً رو به کاهش است. (البته به استثناء مشاغل نظامی... نمونه بارز این امر این است که فرمانده نیروی هوایی امارات متحده عربی یک فرد پاکستانی است) کشورهای دیگر حوزه خلیج [فارس] مانند کویت کارگران پاکستانی را به اعراب ترجیح می دهند چون پاکستانیها خود را وارد مسائلی چون رقابت های درونی اعراب نمی کنند.

6- به نوبه خود، پاکستان نیز در برخورد با اعراب مشکلاتی دارد و علت آن نیز تفرقه موجود در میان این کشورهاست (به طور مثال نظامیان پاکستان با این شرط در لیبی استخدام می شوند که علیه مصر به کار گرفته نشوند). این امر می تواند ایجاد اصطکاک هایی را سبب شود و از میزان حسن نیت ناشی از تدارک نظامی پاکستان بکاهد. به هر حال، حتی در مواردی هم که این گونه رابطه نظامی خالی از اصطکاک باشد (مانند عمان) ظاهراً هیچ اهرم سیاسی در اختیار پاکستان قرار نمی دهد. این موضوع در رابطه با مهاجرت عظیم کارگران به کشورهای حوزه خلیج [فارس] که بدون موافقت بین دولتین صورت گرفت نیز صادق است.

7- حضور کارگران آسیای جنوبی در کشورهای حوزه خلیج [فارس] به منظور انجام

ص: 38

کارهای بدنی که اعراب از انجام آنها اکراه دارند بر جوامع کشورهای خلیج [فارس] تأثیر خواهد گذارد. در اینجا یک وضعیت نیمه استعماری حاکم است که در آن اعراب نقش راجه های انگلیسی را ایفا می کنند و کارگران آسیای جنوبی به صورت خدمتکار و زیردست انجام وظیفه می نمایند. تأثیر بازگشت شمار عمده ای از این کارگران به کشورهای آسیای جنوبی به خصوص پاکستان بسیار ویران کننده خواهد بود. علاوه بر قطع ناگهانی منبع درآمدهای ارزی خارجی، یعنی ارسال ارز توسط کارگران، بازگشت آنها به این کشورها سبب تشدید بیکاری و کم کاری خواهد شد که در نتیجة مهاجرت عظیم کارگران این کشورها به حوزه خلیج [فارس] در دوران بعد از سال 1973 حل شده است. به هر حال اکثر پاکستانیهای حاضر در حوزه خلیج [فارس] به خاطر جمع آوری ثروت به آنجا رفته اند تا بعدها بتوانند به کشور خود بازگردند و قصد اقامت دائم در کشورهای حوزه خلیج فارس را ندارند.

8- ثروت کشورهای حوزه خلیج [فارس] به معنی اعمال نفوذ بر سیاستهای پاکستان نیست. پاکستانیها معمولاً از اظهارنظر در مورد خاورمیانه طفره رفته و منتظر سیاست های عربستان سعودی و دیگر کشورهای منطقه می شوند تا از آن پیروی کنند. پاکستان دارای یک هیأت نمایندگی در قاهره است که به عنوان حافظ منافع چند کشور عمل می کند. در عین حال که بعضی از کشورهای عربی خواستار خروج آنها می باشند (مانند لیبی و عراق)، کشورهای دیگری (چون کویت و عربستان سعودی) خواستار ادامه حضور این هیأت نمایندگی در قاهره هستند.

9- ایران نفوذ خود را در منطقه از دست داده است. نگرانی در مورد اوضاع آنجا به خاطر [بُعد] مسافت از بین می رود. پاکستان گرچه از اعمال فشارهای شاه ناراحت بود (به خصوص در مورد رفع اختلاف با هند) ولی دیگر تحت تأثیر ایران قرار ندارد. حضور نظامیان پاکستان در کشورهای حوزه خلیج فارس نیز مسئله ای حاد بین آنها شده است، چون هر یک خواستار سهم بیشتری در منطقه هستند، ولی [آیت الله] خمینی نیز به نوبه خود نمی خواهد به هیچیک از آنها چنین سهمی داده شود. عراق نیز کاملاً نگران تصرف توسط کمونیستهای ایرانی است. (عراقی ها بین ایدئولوژی کمونیستی که مورد تنفرشان است و تسلیحات نظامی کمونیستی که مورد قبول آنها است تفاوت قائل می شوند). کویت نمی خواهد حتی تصور تجزیه ایران را در سر بپروراند و بنابراین در مورد وقوع آن تردید دارد. در صورتی که شاه کنترل امور ایران را در دست می داشت، ممکن بود اتفاقات جاری در افغانستان رخ ندهد. پس از خروج شاه، پاکستان دیگر به عنوان یک عامل ثبات مورد توجه اعراب نیست.

10- روسها به خاطر رویدادهای ایران و افغانستان، در منطقه قوی تر شده اند. با این حال، روسها نتوانسته اند از فرصت های بسیار مغتنم موجود در این کشورها استفاده کنند و به همین دلیل این فرصت ها جنبه بازی با آتش را پیدا کرده است. در حال حاضر، ایران به شوروی و کمونیست های وطنی به دیده تردید و سوءظن می نگرد. رژیمهای ترکی و امین تحت الحمایه

ص: 39

شوروی در افغانستان در نتیجه مرگ و میر، فرار و ترک خدمت با کاهش نیروی انسانی شدیدی روبرو شده و ممکن است برای دریافت نیروی نظامی دست به دامان شوروی بشوند. در عین حال که شورشیان تنها کمک ناچیزی از خارج دریافت می دارند، فرار نظامیان پادگان اسمر می تواند نقش تعیین کننده ای داشته باشد. افغانها هیچگاه به روسها اعتماد نداشته اند. علاوه بر این در افغانستان پناهندگان بسیاری از آسیای مرکزی شوروی وجود داشته که معتقدند دولت خلقی افغانستان آنها را به شوروی فروخته و به عبارتی به آنها خیانت کرده است. رژیم ترکی - امین به احتمال زیاد سرنگون خواهد شد (ولی نمی توان روی این موضوع حساب کرد). با این حال، روسها معتقدند هر رژیمی که در کابل روی کار آید باید به آنها باج بدهد، در نتیجه روسها تلاش نخواهند کرد تا شورشیان افغانستان را کاملاً از بین ببرند گرچه ممکن است در حدود اعزام نظامیان خود به منظور حفظ امنیت مناطقی که شهروندان روسی در آنجا مشغول کار و زندگی هستند، برآیند.

[11]- کشورهای حوزه خلیج فارس و جنوب آسیا معتقدند که آمریکا نتوانسته است به صورت عامل موازنه ای در برابر روسها عمل کند: طرز فکرهای موجود مبهم است: این امید که آمریکا بالاخره راه ارتقا و ثبات منطقه را خواهد یافت و مانع از گسترش نفوذ شوروی خواهد شد با تردید از انجام اقدامات مؤثر توسط آمریکا و ترس از آنکه مبادا آمریکا دست به حرکتی آشکار بزند که مورد مخالفت آنها واقع شود، آمیخته است. پاکستانیها ترس از این دارند که مبادا سرنگونی رژیم ترکی- امین موجب دخالت مستقیم شوروی در افغانستان گردد و 50% امیدوارند که آمریکا نیز وارد صحنه شود ولی واقع امر این است که معتقد نیستند آمریکا این کار را انجام خواهد داد. هندیها زمانی که با صراحت سخن گویند از حضور شوروی در افغانستان به عنوان خطری جدی صحبت می کنند (گرچه رسماً اظهار عدم نگرانی می کنند) و معتقدند که آنها به عنوان قدرت نظامی اصلی منطقه باید عهده دار نقش اصلی شوند که آمریکا به احتمال بسیار، مایل به ایفای آن نیست. سعودیها که از فعالیت شوروی در شاخ آفریقا و یمن بیش از نفوذ آن در افغانستان نگران هستند، خواهان ایجاد یک رابطه تسلیحاتی «صریح و صادقانه» بین خود و آمریکا هستند تا بر اساس آن سعودیها نیاز تسلیحاتی خود را مشخص کرده و آمریکا سریعاً آن نیاز را برآورده سازد، و علاوه بر این آمریکا از سعودیها تقاضایی برخلاف خواست مردم عربستان سعودی نداشته باشد، که یکی از این موارد درخواست حمایت عربستان سعودی از قراردادهای کمپ دیوید است.

12- به احتمالی موضع گیری مبهم در قبال آمریکا منجر به افزایش فعالیت نظامی آمریکا در منطقه خواهد شد. کشورهای حوزه خلیج [فارس] و پاکستان در خفا از افزایش فعالیت دریایی آمریکا در اقیانوس هند و آبهای مجاور استقبال خواهند کرد مشروط بر آنکه متقاعد شوند آمریکا عزم خود را برای تغییر مسیر رویدادهای سالهای اخیر راسخ کرده و می خواهد به عنوان عامل ثبات در منطقه اقداماتی انجام دهد. در این صورت آنها ترجیح می دهند افزایش این گونه

ص: 40

فعالیت ها بدون جنجال تبلیغاتی همراه باشد تا مجبور نباشند عکس العملی توأم با عدم تأیید از خود نشان دهند. در صورتی که افزایش این گونه فعالیت ها نشان عدم تصمیم گیری صحیح باشد مایه اضطراب و نگرانی شدید آنها خواهد شد.

13- عکس العمل کشورهای حوزه خلیج [فارس] نسبت به توسعه و تولید تسلیحات اتمی پاکستان متفاوت بوده است. بعضی ها (مانند سعودیها) از این نگرانند که مبادا یک انفجار هسته ای توسط پاکستان منجر به بروز ماجرا جوییهای اسرائیل شود. بدون شک تمام کشورهای حوزه خلیج فارس از اینگونه موفقیت یک کشور مسلمان در زمینه کسب توان اتمی احساس غرور خواهند کرد. اکثراً از تلاش آمریکا در زمینه عدم تکثیر هسته ای به قیمت محروم ساختن پاکستان از کمک های نظامی و اقتصادی که می توانست منجر به تبدیل آن کشور به صورت عامل ثبات منطقه شود، احساس تأسف می کنند.

14- کور (CORR) معاون وزیر خاطرنشان ساخت که موفقیت در زمینه کنترل حمل و نقل مواد مخدر در یک زمینه، منجر به انتقال حمل و نقل در منطقه دیگر خواهد شد. اقدامات موفقیت آمیزی در ترکیه و مکزیک انجام شده تا از قاچاق هروئین جلوگیری به عمل آید و اثر این اقدامات در کاهش معتادین آمریکا به تعداد 5000 نفر و کاهش مرگ و میر به میزان 70% منعکس گردیده است.

در حال حاضر پاکستان، افغانستان و ایران حدود سه برابر مثلث طلایی تولید تریاک دارند و در اروپا و به خصوص آلمان غربی که در سال گذشته بیشترین میزان مرگ و میر ناشی از استفاده بیش از حد از هروئین را به خود اختصاص داده بود، مصرف هروئین جنبه همگانی پیدا کرده است.

هروئین تولیدی در پاکستان از اروپا نیز گذشته و وارد سواحل شرقی آمریکا می شود. استراتژی مربوط به این منطقه هم اکنون در دست تهیه است، و در اجرای آن مسئله امکان ادامه درآمدها ماده مربوط به عدم استفاده و کشت خشخاش در قراردادهای کمک و استفاده از سیستم رأی دهی در نهادهای مالی بین المللی را در نظر خواهد گرفت. در پاکستان چنین وسایلی به خاطر لایحه سمینگتون کارایی چندانی نخواهد داشت. علاوه بر این، منطقه کشت خشخاش تحت کنترل «پاتان»هاست که سود حاصله از فروش مواد مخدر نیز نصیب خود آنها می شود.

دولت پاکستان نیز نمی خواهد آنها را به آغوش افغانها براند (گرچه این خطر در حال حاضر دور از واقعیت است). با این وجود، روند موجود در نتیجه تأکید مجدد پاکستان بر حفظ تعصب اسلامی که مخالف با استفاده از مواد مخدر و نیز مشروبات الکلی است و نیز آگاهی پاکستان نسبت به افزایش میزان اعتیاد داخلی کمک مهمی در اجرای کنترل و مبارزه ما با مواد مخدر است.

پست

بحرین در مقابله با تظاهرات شدت نشان می دهد

ص: 41

سند شماره 14 محرمانه17 سپتامبر 1979 - 26 شهریور 1358 از: سفارت آمریکا، منامه - 1852به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوبی، امان، بغداد، دوحه، لندن، مسقط، کویت، تهران مرجع: الف) منامه 1749، ب) منامه 1724 موضوع: بحرین در مقابله با تظاهرات شدت نشان می دهد 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: وزیر اطلاعات ظاهراً نسبت به تصمیم راسخ دولت به منظور از بین بردن تشنجات فرقه ای بدون بروز عکس العملها زیاده از حد، مطمئن است. تاکنون شواهدی دال بر وجود احساسات ضدافراد غیر بومی به چشم خورده است، اما زندگی در حومه منامه و بقیه نقاط کشور کاملاً عادی به نظر می رسد. پایان خلاصه.

3- در طول دو هفته گذشته دولت بحرین با شدت و سرعت چند تظاهرات شیعیان در پایین شهر منامه را متوقف ساخته است. گشتی های ضدشورش در خیابانهای پایین شهر مستقر شده اند و در هفته گذشته مغازه ها را زودتر از معمول تعطیل کرده اند و در اواخر بعد از ظهر- اوایل شب تعداد کمتری از افراد در خیابانها مشاهده می شدند. یک گروه کوچک مرکب از صد نفر در تاریخ 11 سپتامبر به مناسبت فوت آیت الله طالقانی گردآمده بودند که پلیس آنها را به دقت زیرنظر داشت و به محض آغاز مشاجره متفرق شدند.

4- این اقدامات جدی در حفظ و برقراری نظم همیشه با بیانیه های مطبوعاتی روزانه وزیران اطلاعات، کشور و دیگران (که به وسیله FBIS ارسال شده) توأم بوده که بر تصمیم راسخ دولت تأکید دارد. بیانیه 14 سپتامبر وزیر کشور به آزادی تدریجی کسانی اشاره داشت که به دنبال تظاهرات زندانی شده اند. هنوز نمی دانیم که منظور وی آزادی تظاهرکنندگان زندانی است و یا پنج تحریک کننده شیعه را نیز که در آغاز عید فطر دستگیر شده اند در برمی گیرد.

5- در تلاش برای از بین بردن مسائل تشنج آمیز غیرمستقیم میان دولت بحرین و جناح مخالف، امیر دستور اعاده گذرنامه ضبط شده 40 دانشجو را بدون هیچگونه شرط قبلی صادر کرد و وزارت آموزش و پرورش در حال اجرای این دستور است.

6- در تاریخ 15 سپتامبر، وزیر اطلاعات در گفتگو با سفیر، تاکتیک های دولت را دارای سه جنبه توصیف کرد: الف) نشانگر تصمیم راسخ در برقراری و حفظ نظم و ثبات داخلی است؛ ب) مذاکره با کسانی را که با سیاستهای دولت مخالفند ممکن می سازد؛ پ) از طریق یک نمونه کار یعنی بازگرداندن گذرنامه های دانشجویی، نشان می دهد که مایل است در سیاستهای خود تغییری پدید آورد تا امید مخالفین بالقوه تبدیل به یأس نشود. علاوه بر این وزیر به ما گفت که

ص: 42

دولت بحرین هفته جاری را بسیار با اهمیت می داند. مدارس در 15 سپتامبر دوباره باز شد در حالیکه در بعضی از بخشهای شیعیان کمتر در کلاسها حاضر شده بودند. اگر هفته اول مدارس خالی از رویداد و میزان حضور شاگردان نیز عادی باشد، دولت بحرین به این نتیجه خواهد رسید که اقداماتش مؤثر واقع شده است.

7- یک عنصر جدید که در ناآرامیها و تظاهرات پیشین شیعه مشهود نبود، احساسات ضدغربی در تظاهرات هفته گذشته بود. بنا به گفته یکی از مقامات میان رتبه وزارت اطلاعات، اعلامیه ای که حدود یک هفته قبل منتشر شده بود خواستار اخراج بیگانگان و نیز تأمین تقاضاهای پیشین بود. بنا به شایعاتی که سفارت انگلستان قادر به تأیید آن نیست، یکی از شهروندان انگلیسی در پایان هفته گذشته در یکی از روستاهای شیعه نشین هدف ضرب و شتم قرار گرفته است. وزیر اطلاعات به وابسته دفاعی – یونیام - گفت که دو نماینده قبلی نیز از سبک زندگی بیگانگان شکایت کرده بودند. وی گفت هنگامی که به اطلاع آنها رسانیده بود از این وضع سودی نیز عاید آنها می شود، آنها حرفی نزده و ساکت شده بودند.

[8]- اظهارنظریه: دولت بحرین نشان داده است که آماده است برای حفظ امنیت به زور متوسل شود. از اوج گرفتن تظاهرات و نیز گسترش آنها به خارج از بخش مرکزی منامه جلوگیری به عمل آمده است. زندگی در بخش های مسکونی و نیز بخش تجاری جدید کاملاً آرام است. وزیر اطلاعات مدعی است که باز گذاشتن راه مذاکره مخاطره آمیز است و یکی از سردبیران روزنامه ها به ما گفت که دولت بحرین گروه ضدشورش را وارد معرکه کرده است چون مذاکرات با شکست مواجه شده است. بنا به گفته سفیر انگلستان، نخست وزیر در هفته گذشته با چند تن از رهبران شیعه ملاقات کرده است. شواهد دال بر وجود احساسات ضدبیگانه، مستلزم مراقبت است، اما به نظر می رسد در حال حاضر هیچگونه خطری برای جامعه آمریکایی وجود ندارد.

پلترو

احتمال تشکیل اجلاس نخست وزیران کشورهای خلیج [فارس]

سند شماره 15 محرمانه19 سپتامبر 1979 - 28 شهریور 1358 از: سفارت آمریکا، مسقط - 1680به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در بغداد، امان، دوحه، جده، کویت، لندن، منامه، ریاض، تهران، صنعا.

مرجع: سرویس خبرپراکنی خارجی نیکوزیا - ز5 113-13 سپتامبر 1979 موضوع: احتمال تشکیل اجلاس نخست وزیران کشورهای خلیج [فارس] 1- (محرمانه – تمام متن) 2- در مذاکراتی با یوسف العلوی معاون وزیر خارجه عمان، در مورد احتمال تشکیل

ص: 43

اجلاسیه نخست وزیران کشورهای خلیج [فارس] گفت ایده این اجلاس این است که این کشورها بتوانند در مقابل بحرانی که فعلاً در این منطقه وجود دارد و ناآرامیهای شیعیان در بحرین و مناطق دیگر یک استراتژی دفاعی یکسان اتخاذ کنند، با این حال شواهد دال بر انجام این مذاکرات تأیید نشده است. علوی گفت عمان از این اجلاسیه که در سطح نخست وزیران باشد استقبال می کند ولی در صورتی که این طور نشود در سطح وزیران خارجه نیز مطلوب نظر ماست. این کشورها عبارتند از: کویت، عربستان، قطر، بحرین، امارات و عمان. وی تکرار کرد که عراق در این جرگه قرار ندارد.

3- سفیر پرسید که اگر عراق دعوت نشود آیا کویت شرکت خواهد کرد و علوی پاسخ داد که نمی داند ولی گفت در طول سفر یک روزه آتی خود به عربستان می تواند در این مورد اطلاعاتی کسب کند. در این سفر وی قرار است در مورد تنگه هرمز با عربستان و بحرین مذاکراتی انجام دهد.

4- نظریه: دورنمای تشکیل یک اجلاس بدون عراق محتمل به نظر نمی رسد ولی با حضور عراق نیز چنین احتمالی کمتر خواهد بود. با فرض اینکه چنین اجلاسیه ای تشکیل شود احتمال حضور وزیران خارجه در مجمع عمومی سازمان ملل کمتر خواهد بود.

وایلی

عکس العمل بحرین در قبال درخواست آیت الله مبنی بر سرنگونی...

سند شماره 16 محرمانه25 سپتامبر 1979 - 3 مهر 1358 از: سفارت آمریکا، منامه - 1927به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوبی، امان، بغداد، بیروت، بن، دمشق، دوحه، کویت، لندن، تهران موضوع: عکس العمل بحرین در قبال درخواست آیت الله مبنی بر سرنگونی امیر بحرین توسط انقلاب اسلامی 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: وزیر خارجه بحرین معتقد است که تقاضای آیت الله روحانی در جهت سرنگونی رژیم سنی بحرین از حمایت شخص [آیت الله] خمینی برخوردار است. عربستان سعودی، کویت و عراق پیامهای جدی در حمایت از دولت بحرین ارسال داشته اند و هر یک همین موضوع را با یزدی وزیر خارجه در نیویورک در میان خواهند گذاشت. بحرین امیدوار است که روابطش با ایران عادی شود لیکن خود را آماده می کند که با تشنج بین شیعه و دولت در هفته های آتی مقابله کند. وزیر خارجه اطمینان دارد که دولت بحرین می تواند مشکلات امنیتی را با منابع موجود خود مرتفع سازد لیکن بدون شک مایل است از حمایت همسایگان خود نیز برخوردار باشد تا در صورت لزوم به آنها روی آورد. پایان خلاصه.

ص: 44

3- وزیر خارجه بحرین شیخ محمد بن مبارک آل خلیفه در تاریخ 25 سپتامبر به سفیر گفت که دولت بحرین شدیداً نگران بیانات اخیر آیت الله روحانی مبنی بر ایجاد انقلاب اسلامی در بحرین است که اعلام داشته است شخصاً از ایران این انقلاب را زیرنظر خواهد داشت.

(FBIS نیکوزیا 241617 سپتامبر 1979 حاوی بیانیه روحانی می باشد.) این بیانیه و بیانیه اخیر روحانی و رهبر اخراجی شیعه یعنی محمدهادی مدرسی از طریق رادیو ایران منتشر شده و یکی از بیانیه های روحانی در حضور آیت الله خمینی ایراد گردیده است. شیخ محمد گفت همین موضوع نشانگر حمایت رسمی ایران از بیانات روحانی است. وی یادآور شد که در گذشته نیز تبلیغات سیاسی علیه بحرین و رژیمهای بعثی و کمونیستی توسط شخصیت های غیردولتی اعمال می شد، لیکن در نهایت جنبه رسمی به خود گرفته است.

4- شیخ محمد گفت که فرستادگان اخیر به بحرین (القصیبی وزیر صنعت سعودی، الصباح وزیر نفت کویت، عدنان خیرالله تلفاح وزیر دفاع عراق) همه مدعی حمایت شدید دولت های متبوع خود در قبال طرز برخورد ایران بوده اند. عراق با صراحت خاص از حمایت خود در قبال این مسئله مشترک (حمایت ایران از شیعیان) یاد کرده و بنا به اظهارات وزیر خارجه، حاضر است کمک نظامی به بحرین بدهد. وی همچنین یادآور شد که پس از بیانیه اخیر روحانی، رادیو عراق آتش بس قراردادی خود را با رادیو ایران لغو کرد و سخن پراکنی خود به داخل خوزستان را آغاز نمود.

5- شیخ محمد گفت که بحرین انتظار ندارد در نتیجه تشدید حمایت ایران از مخالفین شیعه، ناآرامی درون کشور سریعاً گسترش یابد. دولت بحرین از اقدامات خود در جهت خنثی سازی تظاهرات راضی است. مذاکره با رهبران شیعیان ادامه دارد و یکی از پنج فرد دستگیر شده به دنبال عذرخواهی و اعتراف به خطاهای خود آزاد گردیده است. وزیر خارجه گفت، در درازمدت دولت بحرین به بررسی شکایات شیعیان خواهد پرداخت و در بخش مسکن و خدمات برنامه های اقتصادی و عمرانی جدیدی در پیش خواهد گرفت. وی گفت عربستان سعودی و کویت نیز آماده هستند از این برنامه ها از نظرمالی حمایت کنند. وی گفت عمران داخلی مهم ترین برنامه دولت را تشکیل می دهد.

6- در نهایت، شیخ محمد گفت که نمایندگان چهار کشور (عربستان سعودی، کویت، بحرین و عراق) در نظر دارند در هفته آینده این موضوع را با یزدی وزیر خارجه ایران در نیویورک در میان بگذارند. این کار به ایرانیها نشان خواهد داد که کشورهای مهم عربی با یکدیگر متحد هستند، گرچه یزدی وزیر خارجه نخواهد توانست کاری در قبال آن انجام دهد.

7- نظریه: آخرین بیانیه روحانی نشانگر اوج شدت بیشتر تبلیغات ایران علیه رژیم سنی در بحرین است. وزیر خارجه و ما گمان می کنیم که بقیه رهبریت بحرین به این نتیجه رسیده اند که آیت الله خمینی شخصاً از صدور انقلاب اسلامی ایران به خلیج [فارس] حمایت می کند. در همان حال که رؤسای دولت بحرین امیدوارند که این موضوع واقعیت نداشته باشد، و آیت الله

ص: 45

نیز به سادگی قادر به ارسال این پیام است، ولی آنها خود را آماده می سازند تا با تشنج بین شیعیان و دولت در هفته های آتی مقابله کنند. وزیر خارجه ظاهراً معتقد است که دولت بحرین با توسل به منابع خود قادر است مشکلات امنیتی را مرتفع سازد، لیکن بدون شک می خواهد از حمایت همسایگان خود نیز برخوردار باشد تا در صورت لزوم از آنها استمداد نماید. پلترو

یک دیپلمات برجسته شیعه عمان در مورد تأثیر خمینی گرایی...

سند شماره 17 محرمانه27 سپتامبر 1979 - 5 مهر 1358 از: سفارت آمریکا، مسقط - 1741به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، بغداد، دوحه، جده، کویت، لندن، تهران مرجع: الف) سرویس خبرپراکنی خارجی ز - 1617، 24 سپتامبر 1979 - ب) منامه 1927 موضوع: یک دیپلمات برجسته شیعه عمان در مورد تأثیر خمینی گرایی بر شیعیان خلیج [فارس] اظهارنظر می کند 1- (محرمانه- تمام متن) 2- در طول گفتگو دربارة مسائل دیگر در تاریخ 25 سپتامبر، سفیر پیشین عمان در ایران ملالاه حبیب که هم اکنون سرپرست امور سیاسی وزارت امور خارجه است و به تازگی از تهران بازگشته، در مورد خمینی گرایی و تأثیر آن بر شیعیان خلیج [فارس] و به خصوص عمان چنین اظهارنظر می کند (حبیب نیز یکی از شیعیان عمان است).

3- اصرار آیت الله روحانی بر سرنگونی شیوخ بحرین. پس از نشان دادن گزارش آتشین روحانی (مرجع الف) حبیب گفت که اگر این سخنان با حمایت و یا حداقل به تحریک «نزدیکان [آیت الله] خمینی» صورت گرفته باشد اصلاً تعجب نخواهد داشت.

خوشبختانه وضع شیعیان عمان با وضع آنها در کویت و بحرین تفاوت بسیار دارد. در آنجا شیعیان کلاً عرب بوده و بخش عظیمی از جمعیت محلی را تشکیل می دهند، که شاید در بحرین اکثریت را دارا باشند، و در کویت بنا به گفته شیعیان این کشور 40 درصد جمعیت را تشکیل می دهند. در بحرین و احتمالاً در کویت آنها به نسبت جمعیت، سهم خود را در منافع اقتصادی و مقامات سیاسی دریافت نکرده اند.

4- حبیب در ادامه گفت که در عمان حدود 10000 تا 15000 شیعه در (جمعیت 750000 نفری این کشور) وجود دارد. شیعیان عمان هندی بوده و اصلیت عربی ندارند. اکثر آنها بازرگان بوده، و فعالیتهای زیادی در زمینه بازرگانی دارند (رئیس اتاق بازرگانی نیز شیعه است) و چون در دولت نمایندگان کافی دارند، نیازی به وارد شدن در سیاست نمی بینند. معاون وزیر دارایی عمان (و وزیر دوفاکتوی آن)، سفیر این کشور در آمریکا و دیگر مقامات عالیرتبه عمان نیز شیعه هستند.

خلاصه اینکه، خمینی گرایی در میان شیعیان عمان جریان ندارد، چون آنها بخش ناراضی و

ص: 46

محروم از جامعه را تشکیل نمی دهند.

5- نظریه: حبیب یک نظریه خوش بینانه را مطرح می کند ولی سفارت نیز لازم نمی داند که در قضاوت او تردید شود. وسایل اطلاعاتی وسیع جامعه عمانی بر فعالیتهای شیعیان محلی نظارت دقیق دارد که ناشی از نگرانی این کشور در مورد بروز مخالفت شیعیان به تحریک [آیت الله] خمینی است. اخیراً در مورد شکایات شیعیان چیزهایی شنیده ایم لیکن تا آنجا که می دانیم در نتیجه این نظارت دقیق، فعالیت مخالف چندانی کشف نشده است.

مطلب مضحک این است که مسئله شیعیان عمان در درازمدت نخواهد توانست بروز مخالفت شیعیان را ممکن سازد، لیکن تنفر مسلمانان سنی «اباضی» متعصب نسبت به ثروت و نفوذ جامعه کوچک شیعی غیرعرب این مسئله را احتمالاً به وجود خواهد آورد.

وایلی

بحرین از پیشنهاد کمک مصر به خوبی استقبال...

سند شماره 18 محرمانه2 اکتبر 1979 - 10 مهر 1358 از: سفارت آمریکا، منامه - 1973به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوبی، بغداد، قاهره، دمشق، تهران، جده، کویت، مسقط، ریاض، تهران موضوع: بحرین از پیشنهاد کمک مصر به خوبی استقبال می کند: اوضاع محلی آرام است 1- وزیر اطلاعات بحرین علناً از پیشنهاد کمک نظامی معاون رئیس جمهور مصر، مبارک، در مبارزه علیه تهاجم احتمالی ایران استقبال کرده است (FBIS نیکوزیا ز 262132 سپتامبر 1979). در تاریخ 28 تا 29 سپتامبر وزارت اطلاعات از موضع مصر و نیز پیامهای مشابه دیگری که از کشورهای دیگر عربی دریافت کرده است قدردانی نمود، لیکن خاطرنشان ساخت که بحرین تقاضای دریافت اینگونه کمک ها را نکرده و نیز موقعیت را آنچنان حاد نمی داند. وی اضافه کرد که دولت اسلامی ایران این کشور را تهدید نکرده است، بلکه افراد خاصی این تهدید را مطرح کرده اند.

2- اظهارات خصوصی وزیر با خودداری علنی آن کاملاً تفاوت داشت. وی به سفیر انگلستان گفت که پیشنهاد مبارک تنها دارای جنبه فرصت طلبی صرف است. در حقیقت، بحرین در مورد این موضوع از مصر پیامی دریافت نکرده است. وی گفت، تبادل بیانیه های عمومی به هیچوجه ارتباطی به این موضوع ندارد.

3- در همین حال، بحرین حمایت های کامل مقامات عالی رتبه کویتی و سعودی بازدیدکننده از این کشور را تبلیغ می کند. نخست وزیر خلیفه بن سلمان آل خلیفه نیز بنا به دعوت فهد ولیعهد در تاریخ 11 تا 12 اکتبر به عربستان سعودی سفر خواهد کرد.

4- تاکنون نتوانسته ایم خبر استقرار نظامیان سعودی در بحرین را در پاسخ به مانورهای

ص: 47

نیروی دریایی ایران در خلیج [فارس] مورد تأیید قرار دهیم. وزیر اطلاعات در مصاحبه 29 سپتامبر خود گفته بود که نقل و انتقالات نظامی بین بحرین و عربستان سعودی عادی بوده و با فعالیت های ایرانی مرتبط نیست. ولی روز بعد، ولیعهد شیخ حمد گفت که هیچیک از نیروهای عربستان سعودی در بحرین مستقر نشده اند لیکن اظهار داشت که در صورت لزوم آنها خواهند توانست به سادگی به این کار بپردازند. وزیر خارجه در پاسخ به سؤال مورخ 25 سپتامبر سفیر در مورد شایعه حضور نظامیان سعودی گفت: «ما امیدواریم که این کار لزومی نداشته باشد.» به همین دلیل معتقدیم که تاکنون هیچیک از نظامیان سعودی به این منطقه فرستاده نشده اند.

5- وضع امنیتی محل و پایین شهر منامه کاملاً آرام است. مطبوعات محلی سخنان یزدی وزیر خارجه را در مورد سیاست عدم مداخله ایران در امور داخلی کشورهای خلیج [فارس] منتشر کرده اند. اکثر ناظران سیاسی معتقدند که رابطه شیعیان و دولت در اواخر ماه نوامبر یعنی روزهای محرم وعاشورا و راهپیماییها و مراسم سنتی شیعیان به مرحله آزمایش گذاشته خواهد شد. پلترو

گفتگوی دوجانبه ساندرز با شیخ محمد بن مبارک الخلیفه...

سند شماره 19 محرمانه5 اکتبر 1979 - 13 مهر 1358 از: وزیر امورخارجه، نیویورک - 9015به: وزارت امورخارجه، واشنگتن دی. سی - فوری جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوبی، امان، بیروت، قاهره، دمشق، دوحه، جده، منامه، صنعا، تهران موضوع: گفتگوی دوجانبه ساندرز با شیخ محمد بن مبارک الخلیفه، وزیر خارجه بحرین 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: در گفتگوی دوجانبه 4 اکتبر، شیخ محمد گفت دولت ایران مایل است که روابطش را با بحرین بهبود بخشد، لیکن ظاهراً گروههای مهم ایرانی می خواهند در بخش عربی خلیج [فارس] فتنه برپا کنند. وی معتقد است که کشورهای خلیج [فارس] باید مشترکاً با ایران وارد گفتگو شوند. شیخ محمد خواستار مشورتهای بیشتر کشورهای عربی خلیج [فارس] در زمینه امنیتی است. اما، وی پیشنهاد اخیر عمان را در مورد تنگه هرمز به خاطر نادرست بودن تاکتیک های عمان مورد انتقاد قرار داد. وی از روند افراطی ضدغربی موجود در کنفرانس غیرمتعهدها در هاوانا ابراز نگرانی نمود. ساندرز به ذکر آخرین رویدادهای مذاکرات صلح خاورمیانه پرداخت و از بحرین و دیگر کشورهای عربی خواست که تفاهم بیشتری نشان دهند. پایان خلاصه.

3- ساندرز و شیخ محمدبن مبارک الخلیفه در تاریخ 4 اکتبر در نیویورک گفتگوی دوجانبه ای انجام دادند. در این گفتگو به مطالب ذیل پرداخته شد:

4- انقلاب ایران. پس از تبادل تعارفات معمول، آقای ساندرز گفت که پس از اوج گیری

ص: 48

انقلاب اسلامی این اولین گفتگوی وی با شیخ محمد به حساب می آید، و در مورد تأثیر انقلاب از شیخ محمد سؤال کرد. وزیر خارجه گفت در مورد آینده ایران «هیچ چیز روشن نیست.» وی در هفته های اخیر با یزدی وزیر خارجه دو بار ملاقات کرده است که یک بار آن در هاوانا و بار دیگر آن در نیویورک بود و یزدی به وی اطمینان داده است که ایران قصد ندارد در امور دیگر کشورهای خلیج [فارس] مداخله کند. لیکن به محض اینکه شیخ محمد به بحرین مراجعت می کند می شنود که رادیو ایران تهدید کرده است که انقلاب را صادر خواهد کرد. بسیاری از گروههای ایرانی می گویند که از ناآرامی در خلیج [فارس] حمایت خواهند کرد، و این می تواند منبع اصلی مشکلات باشد.

5- پس از آن شیخ محمد متذکر شد که وزیر خارجه ایران از حضور شدید آمریکا در بحرین ابراز نگرانی کرده است. شیخ محمد پاسخ داده بود که در مورد حدود حضور آمریکا در بحرین به یزدی اطلاعات درستی نداده است. وی به یزدی گفته بود که بهتر است ایران به انقلاب خود متکی شود و کاری به کار شیعیان بحرین نداشته باشد. مطبوعات ایران رژیم بحرین را مشابه رژیم شاه توصیف می کنند، و شیخ محمد در این مورد به یزدی شکایت کرده است. در مورد رابطه بحرین و آمریکا، وی یادآور شده بود که این رابطه به نفع بحرین است و مشابه رابطه دیگر کشورها با واشنگتن است. ایران نباید در این مورد تنها بحرین را سرزنش کند.

6- سؤال شد که چرا ایرانیها توجه خود را به بحرین متمرکز کرده اند، شیخ محمد گفت علت این است که آنها نمی خواهند در حال حاضر به مشاجره با عربستان سعودی بپردازند، و به همین دلیل بحرین را انتخاب کرده اند. اما، شیخ محمد معتقد است که روابط دوستانه بحرین و ایران رو به بهبود است، چون یزدی به وی اطلاع داده بود که: الف) آیت الله خمینی از آیت الله روحانی خواسته است که از ایراد سخنان تحریک آمیز علیه بحرین خودداری کند و ب) انتصاب سفیر ایران در بحرین که به تأخیر افتاده بود به زودی انجام خواهد گرفت. سفیر جدید بحرین در ایران، روز قبل به سوی تهران پرواز کرد.

7- در رابطه با پاسخ صحیح به ایران، وزیر خارجه گفت که وی خواستار همکاری صمیمانه تر بین کشورهای عربی خلیج [فارس] است. وی از اینکه در تشنج اخیر بین ایران و بحرین، این کشورها حمایت خود را از بحرین اعلام کرده بودند اظهار رضایت کرد. لیکن بحرین و همسایگان عربی اش باید فراتر از این رفته و با ایران وارد مذاکره شوند. شیخ محمد یادآور شد که ایران با شوروی هم مرز است و نیز در نزدیکی کشورهای عربی خلیج [فارس] قرار دارد، و بنابراین تهران یا باید با شوروی همکاری کند و یا با کشورهای خلیج [فارس] روابط مسالمت آمیز برقرار سازد. اعراب خلیج [فارس] باید به ایران بفهمانند که دوستی با خلیج [فارس] محتمل تر است. ایران نباید متوجه شود که تنها راه چاره برای آن نزدیکی به مسکو است.

8- در مراحل بعدی گفتگو، وزیر خارجه سؤال کرد که اگر در نتیجه انقلاب ایران «اوضاع

ص: 49

وخیم شود» آمریکا چه عکس العملی نشان خواهد داد. منظور وی پیدایش یک رژیم افراطی چپ گرا در ایران بود. آقای ساندرز پاسخ داد که حمله هر کشور به کشور دیگر علت اصلی نگرانی بین المللی است، لیکن اگر کشوری از «درون تجزیه شود» اوضاع فرق خواهد کرد. و برای بیگانگان نحوه برخورد با آن خالی از مشکلات نخواهد بود. شیخ محمد سؤال کرد که آیا رویدادهای ایران قابل پیش بینی نیست و با صدای بلند گفت ممکن است که کشورهای خلیج [فارس] نیز بدون اینکه خود بدانند به چنین وضعی دچار شوند.

9- امنیت خلیج [فارس]: شیخ محمد خلیج[فارس] را «زنجیر رابطی» از عمان تا کویت توصیف کرد. وی گفت امیدوار است که میان آنها مشورتهای صمیمانه تری صورت گیرد. آقای ساندرز سؤال کرد که آیا منظور وزیر خارجه مشورتهای رسمی با «یک سخنگو» است و یا تماسهای غیررسمی و بدون بافت ویژه. شیخ گفت که وی بیشتر مایل است که در آینده یک سخنگوی مشترک ایجاد شود، ولی در حال حاضر خواهان ایجاد آن نیست.

10- در پاسخ به سؤال شیخ محمد، آقای ساندرز گفت که دولت آمریکا در مورد امنیت خلیج [فارس] برنامه خاصی طرح ریزی نکرده است. دولت آمریکا معتقد است که کشورهای خلیج [فارس] باید ایده مربوط به آن را ارائه دهند. سپس ما با خوشحالی تمام هرگونه کمک لازم را در اختیار قرار خواهیم داد. ولی، ما حساسیت سیاسی ناشی از مداخله آمریکا را درک کرده و به آن احترام می گذاریم. این بدان معنی نیست که دولت آمریکا به این موضوع علاقه مند نیست، اما معنی آن این است که ما احساسات دولت های محلی را به خوبی درک می کنیم.

11- پیشنهاد عمان در مورد تنگه هرمز. در مورد ابتکار امنیتی تنگه هرمز توسط عمان سؤال شد، وزیر امور خارجه گفت اصل پیشنهاد خوب است، لیکن نحوه مطرح کردن آن درست نبوده است. عمانیها قبل از تماس با «دوستان خود در خلیج [فارس]» به عراق و ایران سفر کرده اند. این امر احتمالاًنشانگر «تک روی» عمانیها است. قبل از آنکه بحرین بتواند عکس العملی نشان دهد، عمانیها متهم به تشکیل یک «پیمان» شده بودند. درست است که بحرین از رد آن اطلاع دارد، ولی پیشنهاد آسیب لازم را دیده است.

12- آقای ساندرز سؤال کرد که چرا عراق با این شدت عکس العمل نشان داده است. وزیر خارجه گفت علت آن اولاً موضع خاص عمان در مورد قرارداد کمپ دیوید بوده و ثانیاً نشانگر تنفر عراق از مداخله «نیروهای» خارجی است.

13- آقای ساندرز گفت می خواهد تصریح نماید که عمان بدون اصرار و پافشاری آمریکا به این کار مبادرت ورزیده است. درست است که ما به امنیت تنگه هرمز علاقه مندیم ولی پیشنهاد عمانیها را تنها چند روز قبل دریافت کرده ایم.

14- کنفرانس هاوانا. وزیر خارجه گفت که در کنفرانس اخیر غیرمتعهدها در هاوانا شرکت کرده است. وی به آنجا رفته بود تا بگوید که نباید در امور کشورهای دیگر مداخله کرد تا به این ترتیب از فعالیت کاسترو در کشورهای دیگر انتقاد به عمل آید. لیکن به محض ورود به

ص: 50

کنفرانس متوجه شد که همه یا صریحاً از کاسترو تمجید می کنند و یا ساکت مانده اند. و به همین علت بحرین نمی توانست در چنین شرایطی گام اول را بردارد.

15- در ادامه شیخ محمد اظهار داشت که ظاهراً غرب در نحوه برخورد خود با جهان سوم راه خطا پیموده است، که امروزه انتقاد از غرب «مرسوم» شده است. علی رغم این واقعیت که کمکهای شوروی به جهان سوم بیشتر شامل تسلیحات است. کمک های آمریکا از جنبه مؤثرتری برخوردار است. مضحک تر از همه این است که رهبری محافظه کاران موجود در جنبش غیرمتعهدها را یک کمونیست یعنی تیتو به عهده دارد.

16- آقای ساندرز در پاسخ دو نکته را مطرح کرد: الف) برای ملتهایی که فقر را تجربه کرده اند عصیان امری طبیعی است، و از نظر آنها غرب سمبل ثروت است. ب) غرب باید به این واقعیت که کمک های شوروی کفاف جهان سوم را نمی دهد اذعان کند، همانطور که وزیر خارجه به آن اشاره کرده است. ما امیدواریم که نتایج عملی کمک های آمریکا ثابت کند که آمریکا شریکی بهتر است.

17- صلح خاورمیانه. آقای ساندرز یادآور شد که آمریکا گامهای قطعی در جهت استقرار صلح در خاورمیانه برداشته است. برعکس، سیاست شوروی در خاورمیانه موفق به ارائه نتایج سازنده و مولد نشده است. هیچکس از روسیه انتظار حل مسئله اعراب و اسرائیل را ندارد.

18- شیخ محمد گفت گمان نمی کند که شوروی در خاورمیانه موفق نشده باشد. آنها در چند نقطه از این منطقه نفوذ کرده اند. این خطر همیشه وجود دارد «وقتی وارد شدند، خارج نخواهند شد». یعنی رژیمهای طرفدار شوروی را نمی توان به سادگی از بین برد. علاوه بر این، شوروی به فلسطینی ها حمایت اخلاقی می دهد، که مورد قدردانی است. آقای ساندرز پاسخ داد این یک وسیله تبلیغاتی ارزان قیمت است، در حالیکه آمریکا مسئولیت نیل به نتایج را به دوش می کشد.

19- وزیر خارجه یادآور شد که یک سال از قرارداد کمپ دیوید می گذرد و نتایج جزئی است. آقای ساندرز پاسخ داد که برعکس به نتایج بزرگی دست یافته شده که از جمله تعهد اسرائیل جهت بازگرداندن تمام صحرای سینا به مصر و برچیدن آبادی نشین های اسرائیل از این صحرا و اعاده نهایی این سرزمین است. در مورد مسئله فلسطینی ها پس از سی سال اولین مذاکرات آغاز شده است. ما نسبت به گام بعدی خوش بین هستیم. اخیراً به شاه حسین گفتیم که ممکن است نظریات وی در مورد آینده فلسطینیها با نظریات ما تطابق داشته باشد.

20- آقای ساندرز در ادامه گفت که دولت آمریکا در صحرای سینا نشان داده است که اسرائیل باید تحت شرایط توافق شده از آنجا خارج گردد. هرگاه اسرائیل با یک پیشنهاد کلی مانند خروج از ساحل غربی روبه رو شده جواب منفی داده است؛ لیکن هنگامی که طرفی یک پیشنهاد ویژه را در برابر آنها قرار می دهد، آنها می گویند که مایل به مذاکره هستند. ما می دانیم که بحرین و دیگران ممکن است از تلاش های ما حمایت نکنند. ما فقط خواهان تفاهم هستیم.

21- شیخ محمد گفت از میزان اوقاتی که دولت آمریکا در مورد مسئله خاورمیانه صرف

ص: 51

کرده قدردانی می کند و نتایج حاصله را نیز قبول دارد. لیکن وی چندان خوش بین نیست. وی احساس می کند که دولت آمریکا همیشه با اسرائیل رفتار بهتری داشته و به ضرر اعراب رفتار می کند. آقای ساندرز با اعتراف به رابطه ویژه بین اسرائیل و آمریکا اظهار داشت که امیدوار است اعراب نیز در مورد این مسئله با آمریکا همکاری کنند. ونس

مذاکرات دوجانبه ساندرز با شیخ احمد بن سیف وزیر مشاور قطر

سند شماره 20 سری11 اکتبر 1979 - 19 مهر 1358 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 6302به: سفارت آمریکا، دوحه جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در امان، بیروت، قاهره، دمشق، کویت، منامه، صنعا، تهران موضوع: مذاکرات دوجانبه ساندرز با شیخ احمد بن سیف وزیر مشاور قطر 1- (سری – تمام متن) 2- ساندرز معاون وزیر خارجه در تاریخ 4 اکتبر ملاقات صمیمانه ای با شیخ احمد بن سیف آل ثانی وزیر مشاور قطر داشت. در این ملاقات موارد زیر به بحث کشیده شد:

3- امنیت منطقه ای: در پاسخ به پیشنهاد ساندرز، شیخ احمد گفتگوی خود را با مطرح کردن اوضاع امنیتی خلیج [فارس] به دنبال انقلاب ایران آغاز کرد. وی گفت که ایرانیها سعی کرده اند در خلیج [فارس] مداخله کنند و دولت قطر از سیاست ایرانیها سردر نمی آورد. از یک طرف، وزیر خارجه ایران اعلام می کند که ایران در امور شیخ نشین های خلیج [فارس] مداخله نخواهد کرد، ولی رهبریت مذهبی ایران در کویت و بحرین آشوب به پا کرده و در سخنان علنی خود رژیمهای عربی خلیج [فارس] را مشابه رژیم شاه اعلام کرده است. قطر وابستگی خود را در این مورد انکار کرد لیکن گفت که اگر ایرانیها بخواهند به روش کنونی خود ادامه دهند بین عراق و ایران جنگ درخواهد گرفت. و در صورتی که عراق با کوباییها همکاری کند، تمام منطقه به انفجار کشیده خواهد شد و دولت های میانه روی عربی قربانی خواهند شد. قطر نه تنها از مقاصد کنونی ایران بلکه از آینده نیز بیمناک است. شیخ احمد تکامل سیاسی ایران را با اتیوپی مشابه دانسته و گفت که رژیم [آیت الله] خمینی سرانجام سقوط خواهد کرد و جای آن را کمونیست ها و چپگرایان تندرو خواهند گرفت و خطر مهمتری علیه دولت های میانه رو خلیج [فارس] به وجود خواهند آورد. بنابراین قطر نیز نسبت به سیاست های ایران به انگلیس و فرانسه و آمریکا اعتراض می کند. شیخ احمد در پاسخ ساندرز در مورد ارائه یک جواب مشترک از سوی کشورهای خلیج [فارس]، گفت کشورهای خلیج [فارس] ابتدا در سطح وزیران خارجه و پس از آن در سطح رؤسای دولت در مورد امنیت منطقه بحث و تبادل نظر خواهند کرد. ساندرز در پاسخ به این سؤال که در صورت به مخاطره افتادن امنیت شیخ نشین های خلیج [فارس]، آمریکا چه اقدامی انجام خواهد داد، خاطرنشان ساخت که ما

ص: 52

حمله مسلحانه زمینی را جدی تلقی کرده و با تمرکز بر تلاشهایمان در شورای امنیت عکس العمل مناسب را نشان خواهیم داد. در صورت بروز خطرهای داخلی نیز ما آماده خواهیم شد تا به روش صحیح به دولت های محلی خلیج [فارس] یاری رسانیم. ساندرز در این رابطه گفت که ما در نظر داریم حضور نیروی دریایی خود را در اقیانوس هند گسترش داده و نگرانی خود را درباره امنیت منطقه نشان دهیم، لیکن این مسئله باید به طریقی صورت گیرد که مشکلات سیاسی محلی برای دوستانمان به وجود نیاید.

4- لبنان و فلسطینی ها: شیخ احمد گفت دولت های میانه رو خلیج [فارس] از نادیده گرفته شدن قراردادهای بیت الدین ناراضی هستند. وجود یک دولت نیرومند لبنانی و پایان یافتن تضادهای مسیحیان و مسلمانان امری ضروری است. ساندرز پس از آن به ترسیم سیاست آمریکا در چند ماه آتی در قبال جنوب لبنان و ساف پرداخت و گفت ما در تلاشیم تا فلسطینی ها نیز وارد روند مذاکرات شوند. وی اظهار امیدواری کرد که این تلاش و حرکتهای ما برای اعاده قدرت به دولت لبنان و بازسازی ارتش ملی لبنان،از حمایت متقابل برخوردار شود، ولی ما در این زمینه به همکاری فلسطینی ها نیز نیاز داریم. شیخ احمد گفت که سافِ سازمان یافته و به رسمیت شناخته شده، در قبال جامعه بین المللی مسئولیت بیشتری از خود نشان خواهد داد و از آمریکا خواست که مستقیماً با این مسئله برخورد کند. ساندرز یادآور شد که رهبریت کنونی ساف انعطاف پذیری بسیاری یافته است و ظاهراً ساف از ابتکارات نظامی دست برداشته و به ابتکارات سیاسی روی آورده است. وی گفت اگر ساف اهداف مذاکرات صلح طرح شده در قطعنامه 242 را بپذیرد، موانع موجود بر سر راه مذاکرات آمریکا و ساف نیز از بین خواهد رفت، لیکن ساف باید اعتراف کند که مذاکره تنها راه رسیدن به هدف است. اسرائیل بسیار نیرومند است. گرچه ممکن است اسرائیل پیشنهاد خروج و اسکان دوباره را نپذیرد، ولی نشان داده است که برای دست یافتن به صلح حاضر به مذاکره است.

5- توافق شد که آمریکا دائماً در مورد روند صلح با دولت قطر در تماس باشد و ارزیابی های خود را در مورد اوضاع سیاسی ایران از طریق سفیر آمریکا، کیل گور،در اختیار رهبریت قطر قرار دهد. ونس

بحرین، ایران و همکاری امنیتی در خلیج [فارس] شمالی

سند شماره 21 محرمانه15 اکتبر 1979 - 23 مهر 1358 از: سفارت آمریکا، منامه - 2060به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی رونوشت به: سفارتخانه های آمریکا در دوبی، امان، بغداد، دمشق، بحرین، دوحه، کویت، مسقط، صنعا، تهران موضوع: بحرین، ایران و همکاری امنیتی در خلیج [فارس] شمالی 1- (محرمانه - تمام متن)

ص: 53

2- خلاصه: پس از سفر طباطبایی معاون نخست وزیر ایران رژیم بحرین از آرامش بیشتری برخوردار شده است و روابط این کشور با ایران نیز ظاهراً رو به بهبود است. در بین کشورهای شمال خلیج [فارس] یعنی عربستان سعودی، بحرین، کویت و عراق در مورد هدف مشترکشان در حفظ نظم داخلی در قبال مخالفت شیعیان، تفاهم جدیدی به وجود آمده است. وضع داخلی بحرین آرام است و نسبت به ثبات اقتصادی آتی کشور اعتماد بسیاری وجود دارد. ولی در درازمدت این شیخ نشین با مشکل مربوط به نحوه برخورد با آرمانهای رو به گسترش و تحقق نیافته اکثریت جامعه شیعی خود رو به رو خواهد بود. پایان خلاصه.

3- پس از گذشت یک دوره تردید توأم با تشنج در مورد مقاصد ایران در قبال بحرین، که با درخواست 24 سپتامبر آیت الله روحانی مبنی بر استقرار انقلاب اسلامی علیه رژیم حاکم بر بحرین تشدید شده بود، امیر و دولت متبوعش از آرامش بیشتری برخوردار شده اند. علت اصلی رضایت خاطر آنها مسافرت طباطبایی معاون نخست وزیر ایران در تاریخ 14 اکتبر به بحرین بوده است که طی آن اظهار داشت که دولت ایران خواستار برقراری روابط دوستانه متکی بر تعاون با کشورهای خلیج [فارس] است و دولت ایران قصد ندارد در امور داخلی بحرین مداخله کند. به منظور به رسمیت شناساندن نقش صحیح سوریه، خدام وزیر خارجه سوریه نیز همزمان با مقام ایرانی وارد منامه شد، در حالیکه کاردار ایران در اینجا با ابراز تنفر گفته است که میانجیگری سوریه ضرورتی ندارد. یکی از نتایج سفر طباطبایی توافق مربوط به تسریع تبادل سفیر بین دو کشور بود، و در واقع سفیر جدید بحرین در ایران یعنی حسین رشید الصباح اعتبارنامه خود را در تاریخ 17 اکتبر به تهران تسلیم کرد سفیر جدید ایران در بحرین نیز در همین هفته انتخاب خواهد شد.

4- بعضی از بحرینی ها می گویند که طباطبایی نماینده دولت موقت، فاقد قدرت در ایران است و سخنگوی آیت الله خمینی یا شورای انقلابی نیست. اما دیگران معتقدند که با روشن تر شدن موضع دولت موقت در رابطه با مداخلات خارجی ایران افرادی چون روحانی یا دیگران در اتخاذ مواضع مغایر با آن دچار مشکلاتی خواهند شد. علاوه بر این، آنها می گویند، طباطبایی نمی توانسته بدون تأیید [آیت الله] خمینی به این سفر آمده باشد.

5- دومین علت رضایت خاطر بحرین در این واقعیت نهفته است که کشورهای شمال خلیج [فارس] - عربستان سعودی، بحرین، کویت و عراق - بیش از گذشته به هدف مشترک خود در حفظ نظم داخلی رژیمهای متبوع خود علیه نارضایتی شیعیان - گذشته از اینکه انگیزه ناآرامی داخلی باشد و یا توسط ایران تحریک شده باشد - پی برده اند. پیامهای حاکی از حمایت کامل، توأم با پیشنهاد کمک نظامی ارسالی توسط سه کشور دیگر به بحرین - که نخست وزیر خلیفه نیز به منظور سپاسگزاری به جده، کویت و بغداد در دو هفته گذشته سفر کرده بود - رژیم خلیفه را نسبت به امنیت خود در جهان ناآرام بعد از شاه مطمئن ساخته است.

ص: 54

6- ثالثاً، ظاهراً تظاهرات اواخر ماه اوت و اوایل سپتامبر بر جوّ ثبات اقتصادی و خوش بینی موجود در بازار بحرین تأثیر منفی بر جای نگذاشته است. اوضاع داخلی آرام است، آژانس پول بحرین در تاریخ 13 اکتبر اعلام کرد که در ماه اوت کل ذخایر ارزی بانکهای این جزیره به 3/25 میلیارد دلار رسیده است. بزرگ ترین سردخانه خلیج [فارس] که با سرمایه گذاری مشترک بحرین و نیوزلند و 3 میلیون دلار تجهیزات ساخت آمریکا احداث شده بود در تاریخ 11 اکتبر در بندر آزاد سُلمان گشایش یافت. اسناد مناقصه شاهراه 800 میلیون دلاری بحرین و عربستان سعودی نیز در چند روز آینده منتشر خواهد شد. کویت نیز توافق کرده است که هزینه مالی لازم جهت احداث یک کارخانه پتروشیمی مشترک را تأمین کند. بانک جدیدی نیز به منظور تأمین وام مسکن ایجاد خواهد شد.

وزارت دارایی نیز بودجه 81 - 1980 را برای در نظر گرفتن ضرائب نفتی مورد تجدیدنظر قرار داده است. وزیر دارایی به ما گفته است که بخش اعظم این بودجه صرف ایجاد بهبود در خدمات اجتماعی از قبیل مسکن ارزان قیمت و خدمات بهتر شهرداری در مناطق روستایی شیعیان خواهد شد.

7- نظریه: خلاصه اینکه ظاهراً بحرین برخلاف گذشته منافع زیادی در نتیجه رابطه با ایران عاید خود کرده است؛ و به تفاهم بیشتر با همسایگان شمالی اش در زمینه امنیت داخلی دست یافته است؛ و علی رغم تظاهرات اواخر تابستان به ثبات اقتصادی آتی خود امیدوار شده است؛ و ظاهراً روابط دوجانبه اش با ایران نیز رو به بهبود است. البته، در درازمدت این شیخ نشین در رابطه با نحوه برخورد با آرمانهای تحقق نیافته و رو به افزایش اکثریت شیعه خود دچار مشکلاتی خواهد شد.

پلترو

قطر با کشورهای شبه جزیره عربی در مورد امنیت...

سند شماره 22 سری16 اکتبر 1979 - 24 مهر 1358 از: سفارت آمریکا، دوحه - 1195به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در امان، ابوظبی، بیروت، بغداد، قاهره، دمشق، جده، کویت، منامه، مسقط، تهران مرجع: وزارت امور خارجه - 266302 موضوع: قطر با کشورهای شبه جزیره عربی در مورد امنیت خلیج فارس مذاکره می کند 1- (سری – تمام متن) 2- آغاز خلاصه: در طائف و در تاریخ 16 اکتبر وزیر مشاور قطر با وزیران خارجه عربستان سعودی، کویت، بحرین، امارات متحده عربی و عمان در مورد امنیت خلیج فارس

ص: 55

باب مذاکره را می گشاید. این کنفرانس به دنبال اظهار نگرانی شدید کشورهای عربی در رابطه با مقاصد آتی ایران در قبال خلیج [فارس] و نیز ابتکار عمان در مورد امنیت تنگه هرمز برگزار شد. پایان خلاصه متن.

3- وزیر مشاور قطر در امور خارجی، شیخ احمد بن سیف آل ثانی در تاریخ 15 اکتبر به اینجانب گفت که روز بعد به طائف خواهد رفت تا با وزیران خارجه کویت، بحرین، امارات متحده عربی، عمان و عربستان سعودی در مورد امنیت خلیج [فارس] به بحث و تبادل نظر بنشیند. دردسرها و مزاحمت های اخیری که توسط ایران برای بحرین و کویت ایجاد شده و نیز نحوه برخورد نادرست با ابتکار عمان در مورد امنیت تنگه هرمز از جمله مسائل عمده ای است که در گفتگوها مطرح خواهد شد. شیخ احمد گفت که قطر شدیداً نگران مقاصد ایران در قبال خلیج [فارس] بوده و از ابتکار عمان در رابطه با تنگه هرمز سردرنمی آورد.

4- شیخ احمد بن سیف گفت که وی در کنفرانس غیرمتعهدها در هاوانا با ابراهیم یزدی وزیرخارجه ایران درباره مقاصد ایران در قبال خلیج [فارس] تبادل نظر کرده بود. یزدی به وی اطمینان داده بود که دولت ایران هیچگونه چشم داشت به قلمرو دیگران ندارد و درصدد تغییر هیچیک از رژیمهای خلیج [فارس] نیست. بن سیف گفت که وی از یزدی به خاطر اطمینانهایی که به وی داده بود سپاسگزاری کرده ولی خاطرنشان ساخته است که سخنان رهبران ایران دردسرهایی برای بحرین و اصطکاکهایی در کویت پدیدار ساخته است. یزدی هرگونه اظهاراتی که توسط ایرانیها به منظور عصبانی کردن رهبران خلیج [فارس] ایراد شده باشد تکذیب کرد. وی گفت که این گونه افراد از سوی دولت ایران سخن نمی گویند.

بن سیف بیان داشت که او و یزدی از هرگونه اشاره صریح به وضعیت سیاسی آشفته ایران امتناع کرده بودند اما هر دوی آنها اذعان داشتند که فقدان کنترل دولت ایران، از سخنان افراد مختلفی سرچشمه می گیرد که به نمایندگی از جانب ایران سخن می رانند.

5- وزیر مشاور قطری در مورد ابتکار عمان مبنی بر امنیت تنگه هرمز اظهار شگفتی کرد. معاون وزیر خارجه عمان یعنی یوسف العلوی بالاخره به دوحه آمده بود تا در مورد نقطه نظرات عمان در زمینه بهبود بخشیدن به وضع امنیتی تنگه هرمز تبادل نظر کند. اما این کار پس از سفر وی به تهران و بغداد و پس از بروز عکس العمل منفی عراق با این روشِ برخورد صورت گرفته بود. عمان می بایست در ابتدای امر به طور خصوصی با عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر، بحرین و کویت مشورت می کرد، ولی از آنجا که آرمان وحدت بین این دولت ها را نادیده گرفته، ابتکار آن نیز مشکوک به نظر می رسد و گمان نمی رود به نتیجه ای برسد. در پاسخ به این سؤال که تصمیم کنفرانس طائف چه خواهد بود شیخ احمد جواب واضحی نداد.

6- نظریه: مشکل می توان تصور کرد که کنفرانس طائف بتواند در مورد امنیت کلی خلیج [فارس] به یک نتیجه مهم دست یابد. تنگه هرمز یک گذرگاه استراتژیک است که تمام

ص: 56

کشورهای حوزه خلیج [فارس] در آن منافع حیاتی دارند. لیکن رقابت های نهفته ایرانیها و اعراب که رژیم اسلامی کنونی تهران نتوانسته است آن را تخفیف دهد؛ عدم اعتماد شش کشور شرکت کننده در اجلاس امروز طائف نسبت به عراق؛ و نیز اختلاف نظر کشورهای حوزه خلیج [فارس] در مورد منبع و ماهیت خطرهایی که خلیج [فارس] را تهدید می کند سبب عدم تحقق اقدام مشترک خواهد شد. افزایش مبادلات اطلاعاتی و تلاشهایی در جهت تقویت قطر از نظر نظامی از جمله برنامه هایی است که این کشور حتماً از آنها حمایت خواهد کرد. پایان نظریه.

کیل گور

ارزیابی دوره ای اوضاع سیاسی در ایران

سند شماره 23 سری16 اکتبر 1979 - 24 مهر 1358 از: سفارت آمریکا، دوحه - 1198به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در امان، بغداد، قاهره، بیروت، دمشق، کویت، جده، تهران، تل آویو مرجع: الف) وزارت امور خارجه 266302، ب) دوحه 1195 موضوع: ارزیابی دوره ای اوضاع سیاسی در ایران 1- (سری - تمام متن) 2- وزیر مشاور قطر در امور خارجی، یعنی احمد بن سیف آل ثانی با خوشحالی به ملاقات خود با معاون وزیر خارجه هارولد ساندرز در تاریخ 4 اکتبر اشاره کرد. بن سیف گفت از دریافت ارزیابی های دوره ای در مورد اوضاع سیاسی ایران که قطر شدیداً در مورد آن نگران است خوشحال خواهد شد. من نیز مایلم این ارزیابیها را دریافت کنم تا بتوانم آنها را در موارد لزوم در اختیار وزیر کشور قرار دهم.

3- نظریه: عکس العملهای قطر نسبت به رویدادهای ایران توأم با نگرانی فزاینده ای شده است. گرچه شاه ایران در اینجا مورد احترام چندانی نبود، ولی به عنوان رئیس قویترین کشور موجود در این حوالی به دیده احترام نگریسته می شد. شاه همچنین ثبات و مشروعیت را نشان می داد. بنابراین سقوط تدریجی وی نوعی نگرانی در قطر پدید آورده است. پس از به قدرت رسیدن رژیم اسلامی، علی رغم شاخه های متعدد اسلامی موجود در قطر و ایران، چنین احساس می شد که اسلام تقویت شده است. اما اعدام های انجام شده در ایران نهاد حکومت قطر را نگران کرده و تلاشهای اخیر روحانیون ایرانی به منظور مداخله در امور خلیج [فارس] نیز این نگرانیها را تشدید کرده است. ابهام موجود در مسیری که در نهایت ایران می رود در اینجا نوعی تردید پدید آورده که بزرگ ترین کابوس آن سقوط ایران و به قدرت رسیدن یک حکومت کمونیستی در این کشور است.

کیل گور

اجلاس وزیران خارجه خلیج [فارس]

ص: 57

سند شماره 24 محرمانه18 اکتبر 1979 - 26 مهر 1358 از: سفارت آمریکا، جده - 7308به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، منامه، بیروت، قاهره، دمشق، دوحه، کویت، امان، مسقط، تهران.

مرجع: دوحه 1195 موضوع: اجلاس وزیران خارجه خلیج [فارس] 1- (بدون طبقه بندی) مطبوعات عربستان در 16 اکتبر به صورت برجسته ای ملاقات وزیران خارجه کشورهای خلیج [فارس] را در طائف که طی آن سعود وزیر خارجه عربستان با وزیران خارجه بحرین، کویت، امارات متحده عربی و وزیران مشاور در امور خارجی عمان و قطر ملاقات کرد منعکس کردند. به دنبال کنفرانس، سعود در گفتگو با خبرنگاران به کلی گویی پرداخت. او گفت که کنفرانس به طور ویژه ای درمورد همکاری و صف بندی کشورهای خلیج [فارس] علاقه نشان داد و نیز اینکه امنیت خلیج [فارس] (یکی از موضوعات اصلی بحث) بایستی انحصاراً در اختیار کشورهایی که در اطراف آن واقع هستند باشد و تشکیل کنفرانس سران کشورهای خلیج [فارس] در حال حاضر لزومی ندارد.

2- (محرمانه) نظریه: بیانیه های اخیر برخی از رهبران مذهبی ایران، مانورهای نیروی دریایی ایران و ابتکار امنیتی عمان مستلزم پاسخی از جانب کشورهای خلیج [فارس] بود. عربستان سعودی و کشورهای کوچک خلیج [فارس] در کشمکش با مشکل، با معمایی روبرو هستند. نیروهای مسلح آنها برای صیانت از امنیت خلیج [فارس] کافی نیست. با این وجود درخواست برای حمایت غرب تندباد سوزانی از انتقاد را از جانب کشورهای منطقه که میانه رو نیستند برمی انگیزد، درست مثل واقعه ای که در اثر ابتکار عمان پیش آمد. در هر حال این درخواست (حمایت) از جانب بیشتر رهبران کشورهای خلیج [فارس] برای علائق درازمدتشان مفید به نظر نمی رسد. از طرف دیگر اتکا به ایران یا عراق برای امنیت منطقه، خطر قرار گرفتن در معرض نفوذ چپی ها و بنیادگراها و درگیری در هرگونه بحث و منازعه بین دو کشور را دربر دارد. ایران و مهم تر از آن عراق در کنفرانس شرکت نداشتند و احتمالاً از آنان دعوت به عمل نیامده بود.

3- (محرمانه) اعراب خلیج [فارس] برای حل معما در حال ایجاد یک جبهه مشترک از طریق کنفرانس ها و مذاکرات دوجانبه هستند. سفارتخانه (آمریکا در جده) با ارزیابی سفارت (آمریکا) در دوحه مبنی بر اینکه احتمال زیادی جهت همکاری فوق العاده و اساسی پس از کنفرانس طائف وجود ندارد موافق است. کشورهای خلیج [فارس] برای نمایش نگرانی مشترک در مورد امنیت دور یکدیگر جمع شدند تا بدین وسیله از انزوای هر یک از آنها به صورتی که عمان پس از ارائه طرح امنیت تنگه هرمز بدان مبتلا شد جلوگیری به عمل آورند.

ص: 58

4- (محرمانه) سفارت به تحقیق در مورد مفاد اجلاس طائف ادامه می دهد و هرگونه تحولی را به وزارتخانه گزارش خواهد کرد.

پلیک

مخالفت جوانان عمانی با رژیم سلطان

سند شماره 25 سری21 اکتبر 1979 - 29 مهر 1358 از: سفارت آمریکا، مسقط - 1915به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوحه، جده، کویت، لندن، منامه، مسکو، تهران.

موضوع: مخالفت جوانان عمانی با رژیم سلطان 1- (سری - تمام متن) 2- خلاصه: سلیم غزالی معاون وزیر دفاع از وجود فساد در مقامات عالیرتبه عمان و کندی روند عمانی شدن اظهار نارضایتی کرد. او علاوه بر این از اینکه توسط افسران عالی رتبه انگلیسی که مستقیماً در ارتباط با سلطان هستند، دور زده می شود، شکوه داشت. به نظر من، سلیم و گروهی از جوانان عمانی دارای طرز فکر مشابه وی به صورت یک نیروی سیاسی در این کشور درخواهند آمد. پایان خلاصه.

3- در گفتگو با سفیر در تاریخ 16 اکتبر سلیم غزالی معاون وزیر دفاع دربارة گرایشات نادرست و تأسف بار در عمان به تفصیل سخن گفت. بنا به گفته غزالی، انتقاد عمومی از سلطان قابوس افزایش می یابد و پس از مدتی این نارضایتی به صورت اعتصابات و تظاهرات عمومی درخواهد آمد و پس از آن به خشونت و تروریسم تبدیل خواهد شد. بنا به گفته سلیم این نارضایتی تنها بر شخص سلطان که مردی مطلع و تیزهوش است متمرکز نیست بلکه بر افراد موجود در اطراف سلطان که از موقعیت های خود برای کسب ثروت بیشتر در حمایت از سبک زندگی پر از تظاهر استفاده می کند تمرکز دارد. سلیم به خصوص در صحبت از «تیم لندن» یعنی همکلاسی سلطان در «سند هُرست» که اکنون ریاست دفتر کاخ را به عهده دارد، و قیس زواوی وزیر مشاور در امور خارجی به تلخی یاد می کند.

4- سلیم از عدم وجود یک سازمان منطقی در سطوح بالای نهاد نظامی به تلخی یاد کرد. افسران انگلیسی موجود در هر سه نیرو وزارت دفاع را تحویل نگرفته و از طریق نفوذ «تیم لندن» در سلطان افراد مورد دلخواه خود را منصوب می کنند. سلیم و فرد مافوق بعد از او گفتند که فهر معاون نخست وزیر در امور دفاع و امنیت ملی، به کرات دستوراتی از لندن دریافت می کنند و تصمیمات سلطان بدون عبور از کانال ستاد و یا وزارت دفاع و یا افسران حرفه ای نظامی وابسته به وزارت دفاع به آنها ارجاع می شود.

5- سلیم گفت که افراد موجود در اطراف سلطان شروع به بدگویی از آمریکایی ها کرده اند، چون در بهار و تابستان گذشته دریافتند که ارسال کنندگان تجهیزات نظامی آمریکا کمتر از

ص: 59

اروپاییها در پرداخت رشوه به افراد بانفوذ، دارای دست باز هستند. در نتیجه بعضی از محافل درونی به بدگویی از آمریکا در برابر سلطان اقدام کرده اند.

6- سلیم پس از آن گفت که تیم لندن یک دفتر سیستم مخابراتی مدرن شامل کد رمز دیپلماتیک عمان را در مجاورت سفارت آمریکا افتتاح کرده است و در صورت بازنشسته شدن از شغل کنونی، او احتمالاً به لندن خواهد رفت و به فعالیت های سری خود برای سلطان ادامه خواهد داد. او کاری خواهد کرد که به فهرست دیپلماتیک سفارت عمان افزوده شود تا جنبه حفاظتی کارهایش نیز تأمین گردد. سلیم تا مدتها قبل قبول نداشت که لندن فعالیت های نادرست و نفوذ ضررباری بر سلطان دارد.

7- نظریه: سلیم نمونه بارز عمانیهای جوانتر و تحصیل کرده است که بدون شک از بافت سیاسی و اجتماعی سنتی عمان اظهار نارضایتی های بیشتری خواهند کرد. در حال حاضر تعداد افراد شبیه به سلیم کم است، لیکن با افزایش تعداد فارغ التحصیلان دبیرستان و کالج در عمان این وضع به سرعت تغییر خواهد یافت. تعداد کمی هم که برای احراز پست های حساس در دولت، ارتش و یا شرکت های خصوصی واجد شرایط هستند جذب سیستم موجود شده و سریعاً به موقعیت ها و حقوق های مهم دست می یابند. سلیم اگرچه یک سرهنگ ارتشی است در یک کاخ کوچک در گرانترین بخش پایتخت در مجاورت کاخهای کوچک تحت اشغال رئیس پلیس دوسیلوا، تیم لندن و زواوی وزیر مشاور در امور خارجه به سر می برد. لیکن در مورد سلیم، مسکن بسیار مجلل ظاهراً از طرف سلطان به او هدیه شده است تا بدین ترتیب وفاداری مقامات مهم مملکتی را جلب کرده باشد.

8- معذلک، علی رغم این عطایای سخاوتمندانه در ازای وفاداری، تعداد عمانیهای جوانتر و تحصیل کرده تر روز به روز افزایش یافته و به صورت یک نیروی سیاسی درمی آیند. یوسف العلوی معاون وزیر خارجه، سرهنگ المعتصم حمود ناصر آل [بو] سعید فرمانده هنگ مسقط، که گویا اخیراً اولین فرمانده عمانی ارتش عمان نامیده شده بود، و احمد سویدان که به عنوان معاون «تیم لندن» در دفتر سلطان کار می کنند علاوه بر سلیم در این گروه به حساب می آیند. گرچه این گروه نسبت به سلطان وفادار است، لیکن نسبت به عدم توانایی و یا عدم تمایل سلطان به مهار کردن حس مال طلبی تیم لندن، قیس و عمر زواوی، محمد زبیر و دیگرانی که با استفاده از مشاغل دولتی به گردآوری ثروت پرداخته اند اظهار نارضایتی و انتقاد می کند. با ادامه این روند، این گروه و هواداران آنها با ارتقا به موقعیت های عادی در ارتش، خدمات اطلاعاتی، پلیس و وزارت خارجه نیروی بیشتری خواهند یافت.

9- گرچه سلیم بارها به من گفته است که وجود سلطان برای جلوگیری از شورش و حفظ وحدت کشور ضروری است، لیکن احتمالاً اصرار دارند که در قبال حمایت از رژیم سلطان اصلاحاتی صورت پذیرد. از بین رفتن فساد در موقعیتهای عالی و برکناری مشاورین خارجی دارای نفوذ بر سلطان در ردیف اول فهرست خواسته های اصلاح طلبانه آنها واقع شده است.

ص: 60

10- در حال حاضر، سلیم العلوی و دوستانشان تمایل زیادی به آمریکا نشان داده و علی رغم تندرویهای جوانی از نفوذ امپریالیسم شوروی در منطقه نگران هستند. گرچه نسبت به فساد در مقامات بالا ناراحت هستند ولی آنان نیز مانند دیگران بورژوا بوده و علاقه چندانی به سوسیالیسم تند ندارند. آنان احتمالاً خواستار برقراری یک رژیم غیرانحصارطلب و دارای اقتصاد لیبرال در عمان بوده و در رابطه با ایدئولوژی نیز به غرب گرایش دارند. تنها نگرانی آنها در مورد آمریکا این است که این کشور عزم راسخ نهضت های طرفدار شوروی در منطقه را جدی تلقی نمی کند. آنها مایل به همکاری بیشتر با آمریکا هستند ولی ترس از آن دارند که به موقع به دوستان و هم پیمانان خود کمک نرسانیم.

11- به علت صراحت لهجه و نارضایتی او از نقش وزارت دفاع، ظاهراً مدت زیادی در سمت کنونی باقی نخواهد ماند. گذشته از ماندن و یا نماندن او، سلیم غزالی، یوسف العلوی و دوستانش با وجود تعداد کم، نقش مهمی در آینده سیاسی عمان ایفا خواهند کرد.

وایلی

شرکت زواوی وزیر کشور در کنفرانس طائف

سند شماره 26 سری21 اکتبر 1979 - 29 مهر 1358 از: سفارت آمریکا، مسقط - 1919به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، بغداد، دوحه، جده، کویت، لندن، منامه، تهران.

موضوع: شرکت زواوی وزیر کشور در کنفرانس طائف 1- (سری – تمام متن) 2- روز 18 اکتبر من با زواوی وزیر مشاور در امور خارجه به درخواست خودم ملاقات کردم. زواوی مرا در جریان کنفرانس طائف که اخیراً از آنجا بازگشته بود قرار داد. در این کنفرانس وزیران امور خارجه عربستان سعودی، کویت، قطر، بحرین، ابوظبی و عمان شرکت داشته اند. این کنفرانس در پی اجتماع وزیران امور خارجه در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک بوده است. این اجتماع در اقامتگاه «کامل ادهم» در خارج از طائف و در یک محیط آرام و غیررسمی تشکیل شده بود و در جریان آن دیدگاهها و ایده ها به نحو بسیار صریح و خالی از هرگونه تشنجاتی مبادله گردید.

3- طبق اظهار زواوی وزیران امور خارجه همگی توافق داشتند که بحث امنیت منطقه ای خلیج فارس بیهوده خواهد بود مگر اینکه مسائل مربوط به عراق و ایران در جریان آن مورد بررسی قرار گیرد ولی درباره این موضوع دیگر بحث نشد.

4- کنفرانس یک علت وجودی دیگری داشته است. شش کشور شرکت کننده در کنفرانس سیستم های سیاسی و اجتماعی مشابهی داشته و مقصود از این اجتماع تشویق تفاهم و

ص: 61

همکاری در میان آنها بوده است. در این بحث ها، موضوعات امنیت داخلی و خارجی از جمله مسئله قاچاق اسلحه و جابجایی خرابکاران در طول مرزهای بین شش کشور مورد بحث قرار گرفت.

وزیران امور خارجه توافق کردند که بایستی مسئله همکاری در زمینه امنیت داخلی در اجلاس بعدی وزیران کشور شش کشور بیشتر مورد بحث قرار گیرد. مسائل مربوط به تحولات سیاست داخلی و اجتماعی به نحو صریح و آشکارا مورد بحث قرار گرفت.

5- زواوی گفت یکی از مسائل جالب توجه که در اجلاس طائف مورد بحث قرار گرفت گزارش وزیر امور خارجه کویت بود که طی آن حکومت یمن جنوبی به حکومت کویت مراجعه کرده و از آن تقاضای مساعدت جهت بهبود مناسبات بین یمن جنوبی و عمان را کرده است. دولت جمهوری دمکراتیک خلق یمن (یمن جنوبی) این اقدام خوب را در جریان کنفرانس کشورهای غیرمتعهد در هاوانا شروع کرده بود که طی آن عبدالفتاح اسماعیل به هیأت نمایندگی کویت مراجعه کرده و خواستار توجهات عالیه آنان نسبت به این امر می شود. عبدالفتاح اسماعیل پیشنهاد کرد که کویتی ها از وزیر امور خارجه جمهوری خلق یمن و وزیر کشور در امور خارجی عمان دعوت کنند تا در یک کنفرانس در کویت که به منظور حل برخی مسائل فیمابین دو کشور طرح ریزی می شود، شرکت کنند. مقامات یمن جنوبی هیچگونه شرط ویژه ای جهت این ملاقات مطرح نکردند ولی اظهار داشتند چنانچه کویت علناً اعلام کند که در عمان سرباز مصری وجود ندارد آنان به میزان زیادی در حل مشکلات سیاسی داخلی کمک خواهد کرد. روشن نبود که آیا کویتیها چنین اعلامیه ای صادر می کنند یا خیر ولی ظاهراً همه وزیران این واقعیت را پذیرفته اند که شایعات حضور نظامی مصری ها در عمان بی اساس بوده است.

6- زواوی اظهارنظر کرد که ابتکار جمهوری دمکراتیک خلق یمن (یمن جنوبی) در نتیجه اوضاع متشنج داخلی آنجا است و تا زمانی که امکان حل مشکلات داخلی وجود داشته باشد حکومت جمهوری دمکراتیک خلق یمن میل ندارد که هیچگونه آشوبی بین یمن جنوبی و عمان صورت گیرد. از نظر زواوی این تاکتیک موقتی است و معتقد نبود که عبدالفتاح اسماعیل از جاه طلبی درازمدت خود درباره اشاعه سوسیالیزم در همه رژیم های محافظه کارتر در شبه جزیره عربستان سعودی منصرف شده باشد. زواوی گفت که به کویتیها گفته است که حاضر است در چنین جلسه ای، به محض ارسال یک دعوتنامه رسمی از سوی حکومت کویت شرکت کند.

7- زواوی از نتایج کنفرانس طائف اظهار خشنودی کرد و گفت که این کنفرانس را به عنوان نخستین گام در راه بهبود تفاهم و همکاری در میان رژیم هایی که دارای طرز فکر یکسان در شبه جزیره عربستان می باشند، به شمار می آورد.

وایلی

ایران و خلیج فارس

ص: 62

سند شماره 27 محرمانه23 اکتبر 1979 - 1 آبان 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 1204به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، بیروت، قاهره، دمشق، دوحه، جده، کویت مرجع: الف) امان 2060، ب) دوحه 1195، ج) دمشق 2871، د) بغداد 2201، ه ( جده 7308.

موضوع: ایران و خلیج فارس 1- (محرمانه – تمام متن) 2- سفارت از گزارشهای دریافتی از پست های همجوار درباره مأموریت طباطبایی و نظر اعراب درباره اوضاع خلیج فارس و همچنین روابط ایران و اعراب به طور کلی، تقدیر می کند. اخیراً روابط ایران و اعراب لااقل به لحاظ چهار موضوع مرتبط با یکدیگر پیچیده تر شده است:

الف - موضع شیعیان در کشورهای عرب.

ب - مداخله منتسب به عراق در استانهای کردستان و خوزستان ایران.

پ - امنیت خلیج فارس.

ت - توسعه طلبی منتسب به ایران در خلیج فارس.

3- برادری تشیع: هر چند میزان علاقه عده ای از روحانیون شیعه و حامیان آنها نسبت به وضعیت شیعیان در کشورهای همجوار همچنان بالاست، با این وجود در مبارزه غیررسمی علیه خاندان الخلیفه در بحرین نرمش ایجاد شده است. اکنون چند هفته است که از آیت الله روحانی خبری نیست و چنین به نظر می رسد یک نفر که شاید خود [آیت الله] خمینی باشد به او توصیه کرده است که سکوت اختیار کند. آخرین حمله به رژیم بحرین در اعلامیه ای صورت گرفت که در تاریخ 5 اکتبر 1979 از جانب جبهه آزادیبخش اسلامی بحرین به مناسبت تظاهرات همبستگی با مستضعفان جهان در قم صادر شد. در این اعلامیه جبهه اسلامی تقاضاهای عمده خود را عنوان کرده و خاطرنشان ساخت که نهضت انقلابی در بحرین از انقلاب ایران جدا و مستقل است و مدتها قبل از آن تشکیل شده است.

4- نخستین واکنش ایران نسبت به نگرانی اعراب درباره اظهارات «اشخاص غیرمسئول» تنها بخش نظامی و رسمی سیاست ایران را مخاطب قرار می دهد. بدین ترتیب سفیر ایران در جده چند هفته قبل به روزنامه الجزیره (متعلق به عربستان سعودی) اعلام داشته است که ایران جاه طلبی های ارضی یا مقاصد تجاوزکارانه در خلیج فارس ندارد. شاید حکومت موقت ایران تصور کرده است که چنین اعلامیه ای از یک منبع رسمی نگرانی های اعراب را برطرف می کند. در هرحال کاهش اظهارات غیررسمی ضدبحرینی تلویحاً درک ایرانیان را می رساند که اظهارات روحانی علیرغم ماهیت غیررسمی آن در میان همسایگان عرب ایران نگرانی جدی به وجود آورده است.

ص: 63

5- ما تصور می کنیم که اظهارات طباطبایی برای جلب اطمینان، از پشتیبانی نیرومندتری نسبت به حیثیت متزلزل حکومت موقت ایران برخوردار است. طباطبایی یکی از ملاهای غیرروحانی است که تصور می رود مانند یزدی و چمران و قطب زاده از اعتماد و پشتیبانی مستقیم [آیت الله] خمینی برخوردار باشد. این چهره ها گاهی به علت ارتباطات خود با حزب امل لبنان تحت رهبری امام موسی صدر، گروه «امل» نامیده می شوند. علاوه بر این طباطبایی دارای ارتباطات خانوادگی هم با موسی صدر و هم آیت الله خمینی است. امام موسی صدر دایی طباطبایی به شمار می رود و فرزند آیت الله خمینی با خواهر طباطبایی ازدواج کرده است.

6- عراق: در مورد عراق دشواری های ایران، عمیق تر از اوضاع فلاکت بار شیعیان عراق است. ایرانیان صریحاً عراق را به دست داشتن در آشوب های خوزستان و کردستان متهم می کنند. مدنی استاندار خوزستان مدعی است که مدارک مسلمی درباره دخالت عراق در اوضاع آن استان در اختیار دارد و به طوری که گزارش شده، روز 20 اکتبر ایران یازده نفر از اعضای یک گروه خرابکار را که پس از دیدن آموزش در عراق وارد خوزستان شده بودند دستگیر کرده است. اعلامیه های ایران درباره کردستان هنگامی که اشاره ای به عمال آمریکا و اسرائیل نمی کند به حضور «شهروندان یک کشور همجوار» (یعنی عراق) در میان شورشیان آنجا اشاره می کند. شعارها و بیانیه های انتقادی ضدعراقی در رادیو ایران (مثلاً 172045 امان FBIS در ماه اکتبر 1979) به نحو بسیار بارزی شباهت به لحن اعلامیه های ضدعراقی در سال 1975 در جریان زد و خوردهای کردها در عراق دارد. در آن زمان نیز ایران رژیم بعثی عراق را به داشتن ماهیت غیراسلامی و دیکتاتوری و ضدفلسطینی متهم می کرد.

7- بسیاری از ایرانیان احساس می کنند که جستجو برای یافتن یک راه حل نظامی درباره آشوبهایی که در مناطق عرب نشین و کردنشین جریان دارد اشتباه است. هم مطبوعات لیبرال ایران و هم حزب کمونیست توده خواستار «راه حل سیاسی» درباره مسایل خودمختاری استانها بوده اند. با این وجود این احساس نیز وجود دارد که راه حل واقعی این مشکلات و دشواری های داخلی از مذاکره بین تهران و رهبران استانها حاصل نمی شود، بلکه جزئی از موافقتنامه کلی ایران و عراق برای متوقف کردن تبلیغات و تحریک احساسات در میان اقلیت های قومی و مذهبی است. (نظریه: ما تردید داریم که اگر چنین توافقی نیز انجام شود، ایران به شهروندان عرب و کرد، به صورتی که همواره می خواستند، آزادی عمل دهد. عراق نیز احتمالاً آزاد خواهد بود تا به نحو مشابه با شیعیان رفتار کند) 8- امنیت خلیج فارس: همانطور که سفارت قبلاً متذکر شده است، ایران خلیج فارس را منطقه نفوذ خود می داند و معتقد است که نیروی دریایی ایران می تواند امنیت خلیج فارس را حفظ کند. ولی عملاً چنین نیست.

9- ایران نسبت به همسایگان خود در خلیج فارس و اظهارات آنها درباره هماهنگی در امنیت ظنین است. ایران به عنوان یک کشور ساحلی خلیج فارس از اینکه کشورهای عرب،

ص: 64

ایران را از جلسات مربوط به امنیت خلیج فارس کنار گذاشته اند، ناراحت است. اینچنین اجتماعاتی از نقطه نظر ایران به شکل توطئه هایی درآمده اند که موضع ایران را در خلیج فارس تضعیف می کنند یا اینکه بدتر از آن انقلاب ایران را عقیم می گذارند. به این سوءظن کلی درباره مقاصد اعراب، این ترس را نیز باید افزود که ایالات متحده به نحوی از انحا سرگرم برنامه ریزی اقدامات نظامی علیه ایران از طریق بحرین، عمان یا عربستان سعودی است.

10- با این وجود همانطوری که در مرجع ب خاطرنشان شده است، مسئولین حکومت موقت ایران از اضطراب کشورهای ساحلی خلیج [فارس] نسبت به مقاصد جمهوری اسلامی آگاه هستند و سفرهای اخیر طباطبایی معاون نخست وزیر و همچنین مذاکرات یزدی وزیر امور خارجه با رهبران خلیج فارس دقیقاً برای تسکین برخی از این نگرانی ها بوده است.

نظریه: سفارت معتقد است که مناسبات جمهوری اسلامی با کشورهای خلیج فارس تا مدتی در آینده بی ثبات و ناپایدار خواهد بود. دولت موقت ایران علاوه بر جهت گیری نیرومند شیعی، یک رژیم انقلابی است که بعضی چهره های برجسته آن شیخ نشین های ساحلی خلیج فارس و عربستان سعودی را به عنوان پس مانده دوران فئودالی به شمار می آورند و این موضع علامت خوبی برای مناسبات آینده ایران با این کشورها نیست.

لینگن

گردهمایی وزیران خارجه خلیج [فارس]

سند شماره 28 سری24 اکتبر 1979 - 2 آبان 1358 از: سفارت آمریکا، جده - 7442به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، بیروت، امان، دمشق، دوحه، کویت، منامه، تهران مرجع: الف) جده 7308، ب) مسقط 1919 موضوع: گردهمایی وزیران خارجه خلیج [فارس] 1- (محرمانه - تمام متن) 2- عبدالرحمن منصوری معاون وزیر خارجه سعودی در ملاقات خود با کاردار در بیستم اکتبر درباره خطوط اصلی و نتایج گردهمایی وزیران خارجه خلیج [فارس] در 16 اکتبر گفتگو کرد. منصوری گفت دولت عربستان سعودی اجلاس را برای این تشکیل داده بود تا علاوه بر مسائل دیگر در مورد اجلاس عربی آتی نیز بحث شود. (برای جزئیات به جده 7371 مراجعه کنید). با وجود اینکه به طور مختصر درباره امنیت منطقه تبادل نظر گردید ولی مسائل مورد بحث کلی وزیران خارجه شش کشور (عربستان سعودی، کویت، قطر، بحرین و عمان) برای جلسه ای در آینده موکول گردید. در همین رابطه، منصوری گفت که پیشنهاد عمان در مورد تنگه هرمز مورد بحث و گفتگو قرار نگرفت. منصوری گفت که یکی دیگر از مسائل مورد

ص: 65

گفتگو مربوط به یمن جنوبی می شد و وزیران خارجه تصمیم گرفتند جمهوری دمکراتیک خلق یمن را به عادی کردن روابط با عمان متقاعد کنند و جبهه آزادیبخش خلق عمان را رها سازد.

3- در ادامه گفتگو درباره مطالب مطرح شده توسط منصوری با کاردار، سرپرست امور عربی وزارت امور خارجه اسماعیل الشوری به مقام سیاسی در 22 اکتبرگفت که وزیران خارجه خلیج [فارس] موافقت کرده اند که همکاری میان شش کشور مزبور را گسترش دهند. الشوری گفت این موضوع به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار گرفت لیکن مشکل بتوان همکاری نهایی بین کشورهای خلیج [فارس] را به تعریف درآورد. وی خاطرنشان ساخت که سویدی وزیر خارجه امارات متحده عربی مایل بود همکاری تجاری و مالی بین این کشورها افزایش یابد و یک ریال واحد در این کشورها پدید آید. بحرین مایل بود این همکاری دربرگیرنده مسائل امنیتی نیز باشد، لیکن کویت (به خاطر عراق) مایل بود که این موضوع در همکاریهای موردنظر گنجانده نشود. کشورهای دیگر نیز مواضع متفاوتی اتخاذ کرده اند.

4- الشوری گفت که شاهزاده سعود نیز خواستار همکاری در همه زمینه ها حتی امنیتی بوده است ولی سعی نکرد بر این عقیده خود در کنفرانس پافشاری کند چون ممکن بود این سوءتفاهم پیش آید که عربستان سعودی مایل است عقاید خود را بر کشورهای کوچک تر خلیج [فارس] تحمیل نماید. الشوری گفت از هر یک از اعضای شش کشور عضو خواسته شده بود که در مورد تعاون و همکاری که مورد نظر آنهاست صحبت کنند. بنابراین می توان انتظار داشت که در اجلاس آتی وزیران خارجه خلیج [فارس] مسئله همکاری منطقه ای بیشتر مورد موشکافی قرار گیرد. الشوری گفت زمان و مدت برگزاری این اجلاس هنوز دقیقاً مطرح نشده است، لیکن ممکن است در ماه دسامبر یا ژانویه در یکی دیگر از کشورهای خلیج [فارس] برگزار گردد. پلیک

ممانعت از شرکت عراق در اجلاس طائف

سند شماره 29 محرمانه24 اکتبر 1979 - 2 آبان 1358 از: دفتر حفاظت منافع آمریکا، عراق - 2237 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوحه، جده، لندن، منامه، مسقط، تهران موضوع: ممانعت از شرکت عراق در اجلاس طائف 1- (محرمانه - تمام متن) 2- دیپلماتهای عرب مقیم بغداد اکنون متوجه عکس العملهای دولت عراق مبنی بر عدم مشارکت این کشور در کنفرانس وزیران خلیج [فارس] در 16 اکتبر در طائف هستند. معاون نخست وزیر و وزیر خارجه کویت روز 20 اکتبر بازدید کوتاهی از بغداد داشت و گویا در این سفر دیگر همکاران وی در خلیج [فارس] به او مأموریت داده بودند تا درصدد جلب رضایت

ص: 66

دولت عراق برآید گویا وی نیز گویا گفته است که گرچه همه کشورهای خلیج [فارس] می خواسته اند از افکار عراق بهره مند شوند ولی تصمیم گرفته شد که حضور عراق توجه ایرانیها را جلب خواهد کرد و به کنفرانس وجهه ضدایرانی ناخوشایندی خواهد بخشید. آنها بالاخره به این نتیجه رسیدند که تنها راه ممانعت از این کار جلوگیری از شرکت عراق در کنفرانس است. می گویند کویت به دولت عراق اطمینان داده است که در کنفرانس به هیچوجه در مورد امنیت خلیج [فارس] گفتگو نشود، ولی ظاهراً به صدام گفته شده بود که در هر جلسه ای که در مورد امنیت خلیج [فارس] برگزار می گردد، دو قدرت نظامی بزرگ منطقه یعنی ایران و عراق حتماً باید شرکت داشته باشند.

3- سعدون حمادی وزیر خارجه عراق در مصاحبه با روزنامه الثوره که روز بعد از این دیدار منتشر گردید، اظهار داشته بود که گرچه عراق مخالف بهبود روابط کشورهای عرب با یکدیگر نیست، ولی با تشکیل بلوکهای عربی موافق نیست. گرچه این سخنان در چهارچوب مذاکرات جامعه اروپایی و خلیج [فارس] مطرح می شد (که عراق را نیز دربر می گیرد) ولی همکاران عرب ما در اینجا معتقدند که حمادی به طور مبهم به جلوگیری از مشارکت وی در اجلاس طائف اشاره دارد.

4- نظریه: درست است که عراقیها باید از توضیحات ارائه شده راضی شده باشند ولی احتمالاً احساس می کنند که در تلاش خویش برای به رسمیت شناخته شدن به عنوان رهبر منطقه خلیج [فارس] قدری عقب مانده اند. با این حال، عراق این نارضایتی ها را بروز نخواهد داد. این کشور که خود را حامی اعراب خلیج [فارس] عنوان کرده، اجازه نخواهد داد که با یک عدم مشارکت ساده در اجلاس طائف در روابطش با اعضای کنفرانس طائف تیره گیهایی پدیدار گردد. پک

ششمین کنفرانس طائف: ظهور یک نیرو

سند شماره 30 محرمانه24 اکتبر 1979 - 2 آبان 1358 از: سفارت آمریکا، منامه - 2118به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در امان، بیروت، دمشق، دوحه، جده، لندن، مسقط، پاریس، صنعا، تهران مرجع: الف) مسقط 1919، ب) دوحه 1213 موضوع: ششمین کنفرانس طائف: ظهور یک نیرو 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: وزیران بحرین در مورد کنفرانس طائف که در 16 اکتبر با حضور وزیران خارجه 6 کشور عربی میانه رو برگزار شده بود با هیجان یاد می کنند. با وجود اینکه تعداد تصمیمات اتخاذ شده چندان زیاد هم نبود ولی به نظر آنها چهارچوبی برای تصمیم گیری

ص: 67

جمعی در آینده و افزایش وزنه سیاسی کشورهای عربی قدرتمند از نظر اقتصادی در سکوهای بین المللی فراهم آمده است. ولی اینکه این گروه تا چه حد متحد و مؤثر خواهد بود زیر سؤال است. پایان خلاصه.

3- هنگامی که در مورد اهمیت کنفرانس اخیر طائف سؤال شد، وزیر امور خارجه بحرین، شیخ محمدبن مبارک الخلیفه در 23 اکتبر به سفیر گفت وی در دو سال گذشته تلاش کرده تا یک گروه سیاسی منطقه ای مؤثر تشکیل دهد. با رفتن شاه از ایران گفتگوهای مقدماتی با این کشور لغو گردید. چند اجلاس اخیر در «متن خلیج [فارس]» که طبیعتاً عراق نیز در آنها حضور داشته و آخرین آنها اجلاس نفتی طائف در ماه سپتامبر بوده است، به خاطر اختلاف گرایش موجود بین عراق و دیگر دولت های شبه جزیره ثمرات گسترده ای به همراه نداشته است. شیخ محمد گفت در دو اجلاس اوایل اکتبر که در اقامتگاه وی در هتل والدروف نیویورک صورت گرفته بود تصمیم گرفته شد که مشورتهای سیاسی فقط در مورد شش کشور میانه رو که اهداف و گرایشهای مشترکی دارند انجام شود. با در نظر گرفتن عدم اتحاد میانه روها در هاوانا، و خطاهایی که عمان در ابتکار خود در قبال تنگه هرمز انجام داده بود، و عدم سازش بین شش کشور مزبور و عراق، گروه تصمیم گرفت که در طائف ملاقات کند تا بتواند یک مکانیزم خاص تصمیم گیری و مشورتی پدید آورد و سعودیها نیز تاریخ اجلاس را مشخص کردند. مهم ترین تصمیمی که توسط این شش کشور در تاریخ 16 اکتبر در طائف اتخاذ گردید این بود که همه موافقت کرده بودند قبل از اجلاس وزیران خارجه برگزاری یک اجلاس عربی در نوامبر ضرورت دارد و با صحه گذاردن بر این پیام آن را به تونس ارسال کردند.

4- در این کنفرانس در مورد ابتکار عمان صحبتی نشد فقط خاطرنشان گردید که اگر ابتدا در کنفرانس طائف طرح می شد مشکلات کنونی را به همراه نداشت. پس از آن وزیر به گفتگو دربارة نحوه برخورد جمهوری دمکراتیک خلق یمن با کویت پرداخت که خطوط اصلی آن در تلکس مسقط 1919 گزارش شده است. وی گفت در مورد تصمیمات ویژه دیگر، چیزی نمی تواند بگوید فقط اظهار داشت که مسائل آتی بسیاری مطرح گردید که بر اساس آنها باید سیاست های مشترکی اتخاذ گردد؛ از آن جمله این است که در مورد ایجاد روابط با شوروی و کشورهای اروپای شرقی چه باید کرد. وی گفت در این اجلاس درخواست شده است که در قبال ایران نیز یک موضع محکم ولی غیر برخوردی اتخاذ شود.

5- وزیر خارجه گفت، بعضی از کشورها از اینکه در این اجلاس شرکت داده نشدند اظهار نارضایتی کرده اند. عراق به کویت که مأمور بوده است بغداد را در جریان اخبار این گروه قرار دهد گفته بود که از منزوی شدن از این اجلاس چندان خوشحال نیست. حسن ولیعهد اردن که برای گذراندن یک تعطیلات کوتاه به بحرین آمده بود گفت اردن نیز می بایست در این اجلاس شرکت داده می شد. لیکن به وی گفته شد که موضع اردن بیشتر شبیه عراق بوده است تا موضع

ص: 68

شبه جزیره. وی فکر می کند که جمهوری عربی یمن نیز از این موضوع ناراضی است. البته در حال حاضر نمی توان این گروه را گسترش بخشید مگر اینکه هدف کاهش تأثیر آن باشد. شاید در آینده پس از ثابت شدن وحدت، از دیگر دولت های «میانه رو» نیز خواسته شود که به این گروه بپیوندند. شیخ محمد گفت ما دیگر درباره «خلیج [فارس]» صحبت نخواهیم کرد. چون از این کلمه بیش از حد استفاده شده است. ما از این پس درباره «شش کشور عضو» صحبت خواهیم کرد.

6- نظریه: وزیر امور خارجه از کنفرانس طائف کاملاً طرفداری می کند. با وجود اینکه نتایج حاصله چندان هم دلگرم کننده نبوده است، وی معتقد است که بالاخره برای تصمیم گیری جمعی بین شش کشور چهارچوبی فراهم آمده است. دیگر وزیران بحرینی نیز به همین ترتیب هیجان زده هستند. وزیر بهداشت به سفیر گفت این اجلاس گامی برای تشکیل یک بلوک میانه رو غربی بوده که آمریکا بتواند به طور جمعی با آن سر و کار داشته باشد. وزیر گسترش یوسف شیراوی آن را پیمان عربی رم خوانده است. البته اینها همه اغراق آمیز است، لیکن کنفرانس طائف گامی است برای تقویت نقش اعراب میانه رو در صحنه عربی و بین المللی و علاوه بر آن برای مشورتهای مشترک سیاسی در زمینه امنیت منطقه و مسائل موردنظر دیگر، چهارچوبی ایجاد کرده است. ولی آینده نشان خواهد داد که این گروه تا چه حد متحد و یکپارچه خواهد بود. پلترو

وزیران امور خارجه خلیج [فارس] برای گفت و شنود...

سند شماره 31 سری24 اکتبر 1979 - 2 آبان 1358 از: سفارت آمریکا، دوحه - 1213به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در امان، بغداد، بیروت، دمشق، جده، کویت، منامه، مسقط، تهران.

مرجع: الف) جده 7308، ب) دوحه 1195 موضوع: وزیران امور خارجه خلیج [فارس] برای گفت و شنود با رژیم تهران موافقت دارند 1- (سری – تمام متن) 2- آغاز خلاصه: از قرار معلوم کشورهای قطر، امارات متحده عربی، کویت، عربستان سعودی، بحرین و عمان در موارد ذیل موافقت کرده اند:

الف - گفت و شنود با ایران را به سطح بالاتری ارتقا دهند. ب - بهبود بخشیدن به مشورتها و تبادل اطلاعات در میان خودشان و پ - از لحاظ نظامی خود را تقویت کنند. پایان خلاصه.

3- در تاریخ 20 اکتبر ضمن ملاقات با وزیر مشاور قطر برای معرفی ناخدای کشتی آمریکایی لاسال من از شیخ احمد بن سیف آل ثانی درباره اجتماع 16 اکتبر در طائف

ص: 69

(عربستان سعودی) پرس و جو کردم. شیخ احمد در پاسخ گفت که وزیران موافقت کرده اند که در میان 6 کشور تبادل اطلاعات بهبود یابد و هر یک از کشورها ظرفیت دفاعی خود را تقویت خواهند کرد. (نظریه: تقاضای فروش نظامی که به تازگی از قطر دریافت شده طی تلگرام جداگانه ای گزارش می شود) و کشورها کوشش های فوق العاده ای برای بهبود تفاهم با دولت ایران به عمل خواهند آورد. در حالیکه کشورهای خلیج فارس که در مذاکرات شرکت داشتند از رژیم ایران ناراحتی های بسیاری دارند ولی معتقدند که یک دولت احتمالی جانشین که تحت سلطه کمونیست ها باشد بسیار وحشتناک تر از این رژیم خواهد بود. علاوه بر این کشورهای شبه جزیره در خلیج [فارس] ممکن است قادر باشند از طریق سرگرم کردن دولت تهران در مذاکرات تفاهم آمیز بعضی از سیاستهای این دولت را معتدل سازند و در نتیجه اثرات این عمل رژیم جدید اسلامی را از دست خودش نجات بخشند. این کار حداقل به آزمایش آن می ارزد.

4- در کنفرانس، موافقت حاصل شد که سعود الفیصل وزیر امور خارجه عربستان سعودی به زودی از تهران دیدن کند، و وزیران امور خارجه سایر کشورهای شرکت کننده در مذاکرات متعاقباً از ایران دیدن خواهند کرد. سفیران کشورهای خلیج [فارس] اکنون همگی در پست های خود در تهران مستقر هستند. این سفرا به تلاش های خود برای بهبود تبادل اطلاعات و نظرات با وزارتخانه های دولتی در تهران ادامه خواهند داد. هدف کلی این است که تفاهم و شناسایی منافع مشترک بین ایران و کشورهای خلیج [فارس] بهبود یابد.

5- من به شیخ احمد گفتم این روش ظاهراً به نحو بارزی معقول به نظر می رسد. ممکن است کوشش هماهنگ و پیگیر از سوی کشورهای خلیج فارس در تحت تأثیر قرار دادن ایران برای جهت گیری های سازنده بسیار مفید باشد. رهبران کنونی ایران و بویژه شخصیت های روحانی تمایل دارند که سیاست را با اصول اخلاقی مطلق سیاه یا سفید تطبیق دهند در حالیکه رژیم به طور کلی اغلب قربانی توهمات ساخته و پرداخته خود می باشد. تبادل نظر دائمی اگر از روی حسن نیت و همدردی انجام گیرد به برطرف کردن ساده لوحی های سیاسی کمک خواهد کرد. یکی از اقداماتی که ممکن است کشورهای خلیج [فارس] تمایل داشته باشند انجام دهند این است که از ایران بخواهند خرد بیشتری نشان دهد و در خرج کردن واقعی پول برای عمران اقتصادی در کردستان عقل سلیم را به کار بندد. ممکن است ایران به خوبی از تجربه عراق درس عبرت بگیرد. سیاست سرکوبی خشن کردها تنها نتیجه اش جنگ داخلی بی امان و فرسایشی خواهد بود. برای ایرانی ها امکان دارد که با عمران اقتصادی و تفاهم - و شاید به کار بردن اندکی زور - به موفقیت هایی دست یابند، زیرا آنان بر عکس اعراب با کردها یک نزدیکی تاریخی و زبانی دارند.

6- گرایش اظهارات شیخ احمد این بود که این کنفرانس بر سر مطرح ساختن موضوع امنیت تنگه هرمز از طرف عمان با این کشور برخورد خشنی انجام نداد. من اظهار امیدواری کردم که سایر 5 کشور شرکت کننده در کنفرانس به صورت واقعی تلاشهای ویژه ای برای

ص: 70

تبادل نظر مستمر با عمان به عمل آورند تا مسقط چنین تصور کند که عضو واقعی این مجمع است. قطر و سایر کشورها گله کرده اند که عمان قبلاً با آنان مشورت نکرده است، ولی مقصر کیست؟ آیا قطر و سایر کشورهای شرکت کننده در کنفرانس برای درک مشکلات سلطان قابوس و حصول اطمینان از اینکه وی همه نگرانی های آنها را درک می کند، تمام تلاش خود را مبذول داشته اند؟ وزیر مشاور در امور خارجی اعتراف کرد که آنها چنین تلاشی صورت نداده اند.

7- نظریه: قطر و من معتقد هستیم که دیگران نیز به مرحله نگرانی عمیق در مورد خطرات احتمالی ناشی از رژیم اسلامی در ایران رسیده اند. بدترین کابوس این است که رژیم کنونی به صورتی که فعلا باعث نارضایتی است در اقدامات خود شکست خورده و کمونیست ها اداره امور را به دست بگیرند. نتیجه فوری آن تقاضای فروش اسلحه (تلگرام جداگانه) از ایالات متحده خواهد بود. همین مسئله به تنهایی و به وضوح برای ما اسباب دردسر خواهد بود و مجبور خواهیم بود با آن مواجه شویم.

قطر از لحاظ نظامی احساس فقر می کند و اگر پاسخ ما به این احساس حاکی از همدردی نباشد آن را درک نخواهد کرد.

8- ادامه نظریه: تصمیم کنفرانس جهت پایه ریزی گفت و شنود مستمر با ایران و نیز در بین خودشان مایه اطمینان است. به ویژه برای من چنین به نظر می رسد که مذاکره با حکومت ایران اثرات مثبتی دربر داشته باشد.

9- ادامه نظریه: غریبه این کنفرانس آشکارا عراق بود ولی با نظر به عدم اعتماد مستمر ایران نسبت به عراق، شاید کشورهای ساحلی خلیج فارس - حداقل در حال حاضر - در کنار گذاردن عراق عاقلانه عمل کرده اند. این امر به کوشش های آنان جهت افزایش تفاهم با ایران، اعتبار بیشتری می بخشد. کیل گور

نگرانی وزیران امور خارجه خلیج [فارس] دربارة روابط ساف با دولت ایران

سند شماره 32 سری27 اکتبر 1979 - 5 آبان 1358 از: سفارت آمریکا، دوحه - 1230به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در امان، بیروت، قاهره، دمشق، جده، کویت، منامه، مسقط، تهران.

مرجع: الف) منامه 3118، ب) دوحه 1213 موضوع: نگرانی وزیران امور خارجه خلیج [فارس] دربارة روابط ساف با دولت ایران 1- (سری - تمام متن) 2- سفیر آلمان غربی هلنر - درباره گفتگوی خود با شیخ احمد بن سیف آل ثانی وزیر امور خارجه قطر با من صحبت کرد و گفت وی به گفتگویی که درباره سازمان آزادیبخش

ص: 71

فلسطین در 16 اکتبر در کنفرانس طائف انجام شده بود اشاره کرده است. وزیران با نگرانی اظهار داشته بودند که ممکن است روابط بین ساف و ایران آن قدر صمیمی شود که رژیم های سنتی عربی در شبه جزیره عربی نتوانند مانند گذشته بر ساف اعمال نفوذ نمایند. وابستگی شدید ساف به کشورهای صادر کننده نفت عربی از نظر مالی سبب شده است که نتواند تندرویهای زیادی به خرج دهد. لیکن رژیم اسلامی تهران علاوه بر منابع عظیم مالی خود درباره اهمیت اورشلیم برای اسلام نیز کارهای زیادی کرده است. این موضوع سبب می شود که تهران بتواند انگیزه ایجاد نفوذ در میان فلسطینی هایی که به قول سفیر آلمان غربی در بسیاری از کشورهای خلیج [فارس] پست های حساسی اشغال کرده اند به دست آورد. هلنر گفت این بخش از گفتگوی وی زمانی انجام شد که شیخ احمد بن سیف آل ثانی تقاضای [تشکیل] کنفرانسی از کشورهای عضو جامعه اقتصادی اروپا را برای شناخت دیپلماتیک ساف مطرح نمود.

منطق شیخ این بود که به رسمیت شناخته شدن ساف توسط جامعه اقتصادی اروپا سبب خواهد شد که این سازمان از خشونت اجتناب ورزیده و برای حل مشکل فلسطین به دیپلماسی روی آورد.

3- نظریه: همانطور که در گزارشها آمده است جامعه 20000 نفری فلسطینی ها در قطر از بنیه مالی خوب و موقعیت استراتژیکی قابل ملاحظه ای برخوردارند. فلسطینی ها در این جامعه مشخص بخش بالاتر طبقه متوسط و عناصر روشنفکر را تشکیل می دهند. و اکثریت آنها از حمایت مالی دولت قطر از انقلاب فلسطین اظهار خشنودی و رضایت می کنند. بنابراین غیرعادی است که قطر و دیگر کشورهای عربی خلیج [فارس] فکر کنند که ایران اسلامی می تواند به فلسطینیها بیش از دیگر اعراب کمک کند.

کیل گور

وزیران امور خارجه خلیج [فارس] هنوز در نظر دارند...

سند شماره 33 سرّی27 اکتبر 1979 - 5 آبان 1358 از: سفارت آمریکا، دوحه - 1231به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در امان، بغداد، بیروت، قاهره، دمشق، کویت، منامه، مسقط، تهران.

مرجع: الف) منامه 2118، ب) دوحه 1213 موضوع: وزیران امور خارجه خلیج [فارس] هنوز در نظر دارند تفاهم جدید خود را غیررسمی نگاهدارند 1- (سری - تمام متن) 2- احمد بن سیف آل ثانی وزیر امور خارجه قطر، در گفتگوی جداگانه با سفیران آلمان

ص: 72

غربی و ژاپن در دوحه اظهار داشت که قطر و پنج کشور خلیج [فارس] شرکت کننده در کنفرانس طائف در 16 اکتبر به چنان وحدتی در زمینه اهداف دست یافته اند که گویا پیمانی را منعقد ساخته اند. شیخ که معمولاً با خوش بینی سخن نمی گفت از کنفرانس طائف با حرارت زیاد صحبت می کرد. ولی اظهار داشت که کشورهای شرکت کننده در کنفرانس تلاش خواهند کرد این وحدت خود را به طور رسمی علنی نسازند و یکی از دلایل آن نیز جلوگیری از ناراحت شدن عراق است. دلیل دیگر آن این است که ایران متوجه نشود که کشورهای عربی واقع در ساحل جنوبی تلاشهای خود را به شدت هماهنگ کرده اند.

کیل گور

جلوگیری از حضور عراق در اجلاس طائف

سند شماره 34 محرمانه28 اکتبر 1979 - 6 آبان 1358 از: سفارت آمریکا، جده - 7528به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در بغداد، کویت، لندن، منامه، مسقط، صنعا، تهران.

مرجع: بغداد 2237 موضوع: جلوگیری از حضور عراق در اجلاس طائف 1- (محرمانه - تمام متن) 2- در 23 اکتبر به هنگام گفتگو با اسماعیل الشوری سرپرست امور عربی وزارت امور خارجه، مقام سیاسی در مورد صحت گزارشات مطبوعات (به خصوص گزارش «کنا» در تلکس FBIS لندن 200928 LD) که مدعی بودند سفر الصباح نخست وزیر و وزیر امور خارجه کویت به بغداد برای این بوده است که آن کشور نیز در جریان نتایج اجلاس وزیران امور خارجه در طائف در 20 اکتبر قرار گیرد، سؤال کرد. الشوری با عصبانیت گفت اگر شیخ الصباح درباره اجلاس طائف با همتاهای خود در بغداد گفتگو کرده باشد، بدون اجازه وزیران خارجه خلیج [فارس] این کار را انجام داده است. وی گفت دیدار معاون نخست وزیر و وزیر امور خارجه کویت از بغداد مربوط به دو کشور بوده و بر روابط عراق و کویت با ایران متمرکز بوده است.

3- نظریه: عربستان سعودی خود را از جمله نیروهای قدرتمند شبه جزیره (و کشورهای عربی) می داند و احتمالاً تشکیل گردهمایی را که در آن عراق بتواند حضور عربستان سعودی را تحت الشعاع قرار دهد مجاز نمی شناسد. اگر هم این موضوع صحت داشته باشد، و الصباح کویتی اجازه توجیه کردن عراق درباره کنفرانس طائف را نداشته باشد، ولی عراق را تا حدی در جریان گذاشته است و اظهار داشته است که تلاش کویت برای ایجاد صلح و آشتی بین جمهوری دمکراتیک خلق یمن و همسایگانش به نتیجه نرسیده است که بغداد با اهمیت ویژه ای به آن می نگرد. پلیک

درگیری پلیس سعودی با زائران ایرانی

ص: 73

سند شماره 35 سری3 نوامبر 1979 - 12 آبان 1358 از: جده - 36697به: ریاض، رئیس - رونوشت برای تهران - فوری هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است مرجع: جده 36667 (5818 - NWJ) [موضوع]: درگیری پلیس سعودی با زائران ایرانی 1- جسته گریخته از کارکنان محلی شرکتی آمریکایی شایعاتی شنیده ایم حاکی از اینکه آشوب ایرانیان روز 2 نوامبر به اوج خود رسید. از جمله خصوصیات آن اینکه زوار ایرانی شعارهای ضد خاندان سعودی روی درها و دیوارهای مکه نوشتند که باعث شد پلیس سعودی جهت مقابله با باتوم وارد میدان شود. بنابر ادعاهای واصله در مکه به اموال خسارت وارد آمد و 1000 زائر ایرانی توسط سعودیها بازداشت شدند.

2- آنچه احتمال صحت بخشی از مطلب فوق را تأیید می کند این است که از مقامات تی. دبلیو. دلتا و تی. دبلیو. فیلتر که معمولاً با آنها در تماس هستیم امروز هیچیک در دفتر خود نیستند. این غیرعادیست. ارسال اطلاعاتی برای ما در این مورد موجب امتنان خواهد بود. در عین حال خود نیز درصدد هستیم با آشنایان و با رابط سازمان اطلاعاتی همکار، وقتی که در دسترس باشند، تماس بگیریم.

3- برای رئیس: پیشنهاد می شود مطلب فوق به عنوان شایعه تأیید نشده به مرکز تحلیلهای خارجی کشور ارائه شود. در اسرع وقت گزارش موثق تری در این مورد خواهیم فرستاد.

4- بدون پرونده. تا تاریخ 3 نوامبر 1999 در بایگانی ضبط شود. تماماً سری

تظاهرات در مکه

سند شماره 36 سری3 نوامبر 1979 - 12 آبان 1358 از: ریاض - 19932به: رئیس - فوری - جده - رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اطلاعات. تی. دبلیو. الویتور مرجع: جده 36697 [موضوع]: تظاهرات در مکه 1- خبر آشوبی که در تلگرام مرجع به آن اشاره شد توسط تی. دبلیو. الویتور/ 1 (الف/1) تأیید شد. او در حضور سولدانو با رئیس هتل اینترکنتینانتال در مکه تماس گرفت و مطلب ذیل را گزارش داد: تعداد «کثیری» از حجاج ایرانی و فلسطینی ضدخاندان سعودی در مکه تظاهرات کردند. آنها شعارهای ضدرژیم سعودی سر داده و تصاویر [آیت الله] خمینی و یاسر عرفات را حمل می کردند. مشخص نیست که فلسطینی ها از کدام جناح بودند. در 3 نوامبر حدود 40 ایرانی در اینترکنتینانتال مکه برای بازجویی دستگیر شدند و هنوز آزاد نشده اند.

ص: 74

اقدامات شدید امنیتی در سرتاسر مکه اتخاذ و وضع آماده باش اعلام شده است.

2- ای/1 با دریافت اخبار جدیدتر تحولات را گزارش خواهد داد.

3- گزارش جداگانه ای متعاقباً در مورد استخدام ای/1 ارسال می شود.

4- بدون پرونده تا تاریخ 3 نوامبر 1999 در بایگانی ضبط شود. تماماً سری

«نفت در خلیج فارس»

ص: 75

ص: 76

«نفت در خلیج فارس »

ملاقات با ولیعهد رأس الخیمه

سند شماره 37 17 فوریه 1970 - 28 بهمن 1348 تهران - ایراناداری - غیررسمی جناب ویلیام اچ. هالمنبخش خاور نزدیک - ایران وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی [موضوع]: ملاقات با ولیعهد رأس الخیمه بیل عزیز من یادداشتی را ضمیمه کرده ام که شامل بعضی تفاسیر و دیدگاهها در مورد ملاقات ولیعهد رأس الخیمه شاهزاده خالد با راجر دیویس و میل برور در تاریخ 5 فوریه است. قسمتهایی از گزارش شاهزاده از گفتگوهای دسامبر با گزارشهایی که ما اینجا شنیده ایم وفق نمی دهد و ما فکر کردیم که ارزش تفسیر کردن را دارد. شما متوجه خواهید شد که یک بررسی مجدد قضیه توسط CAS (منابع کنترل شده آمریکا) به وسیله یک منبع موثق، شرح و تفسیر قبلی ما را تأیید می کند. وان توسانیت فکر کرد که شاید شما علاقمند باشید که این را در معرض توجه بعضی عرب شناسان قرار دهید.

با بهترین آرزوها ارادتمند چارلز دبلیو. مک کاسکیل دبیر اول سفارتخانه گزارش وزارت امور خارجه در مورد ملاقات با شاهزاده خالد ولیعهد رأس الخیمه

ص: 77

نکات متعددی در تلگرام شماره 18493 وزارتخانه (پیوست) درباره ملاقات با شاهزاده احتیاج به اظهارنظر دارد:

(1) اظهار شاهزاده در مورد اینکه شیخ رأس الخیمه «امیدوار است به توافقی در موضوع خط میانی نایل آید... با تقدم کمتر به مسئله تنب ها» به نظر می رسد که خیالبافی بوده است. در طی سال گذشته ایرانیان بر ترتیبات امنیتی تأکید داشته اند و غیرقابل تصور است که ایرانیان شیخ را متقاعد کرده باشند که موافقت خط وسط مقدم بر مسائل اصلی است. در هر حال، بررسی منابع کنترل شده آمریکا با یک منبع موثق این نکته را مشخص می کند که خط وسط در طی گفتگوها مورد بحث قرار نگرفته است. اگر رأس الخیمه درصدد این بوده که به این امر تقدمی بدهد، به نظر می آید که آنها آن را مطرح کرده باشند.

(2) ما هیچ دلیلی نداشته ایم که رأس الخیمه، به طوری که شاهزاده به وزارت امور خارجه گفت، «حتی مایل به از دست دادن جزیره کوچک تر و دادن تسهیلاتی در جزیره بزرگ تر به ایرانیها» باشد. اگر مذاکرات تا این حد جلو رفته باشد احتمالاً ایرانی ها راهی یافته اند که با زرنگی، مسئله حاکمیت بر جزیره بزرگ تر را مطرح کنند.

در 29 دسامبر، عَلَم خاطرنشان ساخت که دولت ایران موافقتنامه ای را ترجیح می دهد که در آن به وضوح به حق حاکمیت ایران اشاره شده باشد، زیرا شاه دوست ندارد که به اعراب رادیکال بهانه ای بدهد، که بعدها ادعای تخلیه ایرانیان از خاک اعراب را بکنند. منبع سیا می گوید که موضوع حاکمیت بر جزیره کوچک که با تهیه مقدماتی برای جزیره بزرگ مربوط می شود، در طی ملاقات مورد بحث قرار نگرفته است.

(3) اظهار ولیعهد دال بر اینکه «زاهدی روشن کرده است که دولت ایران اجازه نخواهد داد» استخراج نفت، در صورتی که حاکمیت جزیره تغییر یابد، توسط غیرایرانیها انجام شود با اطلاعات قبلی، کاملاً ناموافق و متضاد است. زاهدی در 29 دسامبر به شما گفت که او و شاه دلایل حیاتی و مهم بودن جزایر برای امنیت ایران در خلیج [فارس] را شرح داده اند و شیخ را مطمئن ساخته اند که اگر نفت قابل استخراج یا منابع معدنی کشف نشده ای وجود داشته باشد شیخ می تواند اقدام به بهره برداری از آنها کند، در صورتی که شیخ قادر به این کار نیست، ایران آماده انجام آن به صورتی کاملاً منصفانه با شیخ است. همچنین منابع کنترل شده آمریکا برای مدتی گزارش داده اند که ایران حاضر خواهد بود همه ادعاهای خود را در مورد نفتی که بعدها در جزیره یا اطراف آن در دریا کشف شود، پس بگیرد. منبع موثق سیا اخیراً این نکته را مجدداً تأکید کرد و گفت که این تنها زمینه بحث در مورد نفت در طی ملاقات در رأس الخیمه بوده است.

(4) علیرغم دلایل مخالف در چند ماه گذشته، شاهزاده اظهار عقیده کرد که ایران قضیه بحرین را به مصالحه در مورد جزایر تنب و ابوموسی مربوط کرده است. کسانی که در وزارت امور خارجه روی مسئله کار می کردند چند ماه پیش مایل بودند این دو را به هم ربط دهند اما

ص: 78

در ماه های اخیر ظاهراً از دربار گفته اند که این دو به هم مربوط نیستند. این تلقی شاهزاده احتمالاً یا ناشی از انگلیسیها یا تماس با افرادی است که روی مسئله کار می کنند، یا در ضمن دیدار شیخ با وزیر خارجه زاهدی مطرح شده که در گذشته میل داشت این دو را به هم مرتبط کند.

به عقیده من قبلاً هم گزارش داده ایم که فعالان قضیه در سفارت انگلیس در اینجا بر این گمان بوده اند که علیرغم اینکه هرگز از جزئیات گفتگوها مطلع نشده اند ولی دیدار سفیر شروع خوبی بوده است. دبیر دوم که با او ارتباط نسبتاً نزدیکی داریم (دراس فرانسیس) در 11 فوریه گفت که انگلیسیها شواهدی در دست داشته اند که ایرانیان آماده بوده اند هرگونه ادعای خود را در مورد نفتی که ممکن است کشف شود پس بگیرند و مایل خواهند بود که در استخراج آن کمک کنند. دراس فرانسیس هیچ اطلاعی در این زمینه نداشت که حاکمیت بر جزیره کوچک تر، با فراهم آوردن تسهیلاتی در جزیره همراه شده باشد.

اختلاف بالا می تواند از راههای متعددی شرح داده شود:

الف- شاید سوءتفاهم واقعی بین دو طرف موجود بوده است. ایرانیان در مورد تنب ها نسبتاً آسوده خاطر بوده اند که حل مشکل تنب ها از مشکل ابوموسی خیلی ساده تر خواهد بود.

ب- شاه و زاهدی فقط با خود شیخ گفتگو کرده اند. احتمال عدم تماس بین شیخ و افرادش می رود.

پ- شیخ احتمالاً در تلاش برای جلب توجه و حمایت از موقعیت خویش است. به نظر می رسد سخن او دال بر اینکه وزارت امور خارجه بریتانیا به او گفته است که نقشه 1886 که جزایر را جزو ایران نشان می داده اشتباه بوده است، مؤید این استنتاج باشد.

گزارش دورنمای صنعت نفت کویت

سند شماره 38 محرمانه27 دسامبر 1975 - 6 دی 1354 از: سفارت آمریکا، کویت - 860به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، الجزیره، بغداد، بیروت، بن، قاهره، کاراکاس، جده، لندن، منامه، مسقط، رم، تهران، توکیو مرجع: الف) سی. ای.آر.پی 425، ب) کویت الف - 108 ، 9 دسامبر 1974 به ضمیمه تحقیقات سالیانه معمول ما درباره رشد صنعت نفت کویت آمده است.

استولت فاز موضوع: گزارش دورنمای صنعت نفت کویت الف- مقدمه و خلاصه سال 1975 برای کویت یک مرحله انتقال به شمار می آمد و مشکل مهم امور نفتی، سازمان

ص: 79

صنعت و بوروکراسی شرکت نفت و دولت بود. به دنبال انتخابات معمول پارلمانی در ماه ژانویه، دولت سازماندهی شد و وزارت پیشین دارایی و نفت به صورت دو وزارتخانه جداگانه درآمد. وزیر نفت جدید یعنی عبدالمطلب کاظمی بخش اعظم تلاش خود را به سازماندهی این صنعت چند میلیارد دلاری که اکنون تحت کنترل کامل دولت کویت درآمده، مصروف داشته است. وی با انجام اقداماتی کنترل خود بر شرکت ملی نفت کویت که 40 درصد سهام آن تا سال جاری مربوط به بخش خصوصی بود، تضمین کرد، و مهم تر از همه اینکه دولت40 درصد سهام شرکت نفت کویت را که از آن شرکت گلف و بریتیش پترولیوم بود نیز تصاحب کرده است.

جالب خواهد بود اگر سال 1975 در رابطه با تولید نفت خام و قیمت آن نیز یک مرحله گذار باشد. در بخش اول سال، دولت کویت چندین بار نفت خام خود را به طور مستقیم به فروش رساند. ولی در ماه سپتامبر، اوپک فرمان افزایش 10 درصدی قیمت ها را صادر کرد. برای کویت مسئله بدین معنی بود که قیمت هر بشکه نفت خام سنگین آن می بایست 40/11 دلار باشد، لیکن این قیمت از نظر شرکت های نفتی معقول نبود چون به نظر آنها، بازار قادر به حمایت از این قیمت نیست. نتیجه این شد که دولت کویت یکی از عقب نشینیهای نادر خود را در رابطه با قیمت انجام دهد. مسئله مورد نظر در حال حاضر این است که آیا بازار قادر خواهد بود مقدار کافی نفت کویت را به قیمت هر بشکه 30/11 دلار خریداری کند تا نیاز جاری تولید را برآورده سازد یا خیر. در این رابطه، سؤال موردنظر این است که حداکثر سطح تولید از نظر دولت کویت چیست. در سال 1975 تولید به پایین ترین میزان آن در این سالها رسید؛ میانگین تولید روزانه نفت کویت در سال 1975 حدود 1/2 میلیون بشکه بود در حالیکه در سال 1974 حدود 5/2 میلیون بشکه و قبل از سپتامبر 1973 سطح «عادی» تولید 2/3 میلیون بشکه در روز بود. با این وجود، شواهد موجود نشان می دهد که دولت خواهان افزایش تولید است. بر اساس قراردادهای فروش کویت با شرکت های گلف، بریتیش پترولیوم، شل و چند خریدار کوچکتر به این نتیجه رسیده ایم که در سال 1976 سطح تولید، کمی بیش از 2 میلیون بشکه در روز خواهد بود.

این امر قطعاً درآمد کافی در اختیار دولت کویت قرار خواهد داد تا برنامه های عمرانی جاه طلبانه خود را که شامل کارخانه عظیم گاز مایع، پروژه های پالایشگاهی و پتروشیمی و نیز خرید کشتی های مربوطه است به مرحله اجرا درآورد. علاوه بر این، در سال 1976 فعالیت های اکتشافی افزایش خواهد یافت. دولت کویت احتمالاً در جستجو و گسترش جدی ذخایر گازی عظیم و جدید موجود در داخل و خارج از خشکی خواهد بود.

در سال 1976 دولت کویت مجبور نخواهد بود مانند سال 1975 به مسائل سازمانی و بوروکراتیک بپردازد، گرچه مسائل مربوط به نحوه اداره شرکت های کاملاً ملی شده به قوت خود باقی خواهد بود. دولت کویت در مورد دو مسئله فعالیت وسیع و مشغولیت ذهنی خواهد

ص: 80

داشت. مسئله اول، مسئله قیمت، فروش و تولید است که هر یک از عناصر آن به دیگری مربوط است. مسئله دوم، وجود پروژه های چند میلیارد دلاری اکتشافی و صنعتی است که باید بررسی، طرح ریزی و اجرا شوند. در پی این فعالیتها دولت کویت مجبور خواهد شد نیروهای مختلف سیاسی و اقتصادی داخلی و بین المللی را فراهم آورد که همیشه با یکدیگر در تضاد هستند. این امر مشکل خواهد بود، خصوصاً آنکه دولت کویت نخواهد توانست از دارندگان امتیاز خارجی به عنوان سپر بلا استفاده کند. با این وجود به گمان ما پس از اعمال کنترل بر ثروت نفتی، دولت کویت سعی خواهد کرد در سال 1976 از صنعت نفت بهره فراوانی عاید خود سازد.

ب- سازمان صنعت نفت کویت سازمان بخش نفتی کویت از همان اوان ساده بود و نشانگر این است که تعداد امتیازات کم و تولید واقعی و حمل و نقل نفت به سادگی انجام می شده است. به خصوص در مورد شرکت نفت کویت که مسئول 90 درصد تولید و صدور آن بود. تا زمانی که شرکت های گلف و بریتیش پترولیوم مسائل مربوط به قیمت فروش و تولید را حل می کردند، دولت کویت کاری نداشت مگر دریافت مالیات و عواید حاصله.

این وضع ساده در اوایل سالهای 1971 تغییر یافت و در سال 1974 آن قدر نبود که بتواند در خدمت نقش روزافزون دولت درآید. در سال 1974 شورای عالی نفتی به سرپرستی نخست وزیر تشکیل شد تا سیاست پایه ای دولت را در سطوح بالا هماهنگ سازد. این شورا هنوز هم وجود دارد.

به منظور اداره امور روزمره صنعت، شرکت نفت گاز و انرژی کویت می بایست تأسیس گردد. این شرکت می بایست یک نهاد دولتی مستقل باشد تا بتواند تمام صنعت را در رابطه با تولید و فروش، پالایش، گاز مایع، پتروشیمی و حمل و نقل نفتی دربرگیرد. ولی در سال 1975 ایده مربوط به شرکت نفت، گاز و انرژی کویت از بین رفت. طبق مطالب مذکور، به دنبال انتخابات پارلمانی در ژانویه، دولت کویت [به این نتیجه رسید] که مسئولیت های روزافزون آن نه تنها در زمینه نفت بلکه در زمینه دارایی، سرمایه گذاری و کمک اقتصادی ایجاب می کند که وزارت دارایی و نفت به صورت دو وزارت جداگانه درآید. عبدالرحمن العتیقی که سالها سرپرست وزارت دارایی و نفت بود به سمت وزیر دارایی، و کاظمی به سمت وزیر نفت منصوب شد. وی مدتی در وزارت دارایی و نفت کار کرده بود، لیکن مهم تر از آن، وی سرپرست کمیته دارایی و اقتصادی مجلس ملی بود که مسئولیت اداره مشارکت و لوایح دیگر نفتی را در قوه مقننه به عهده داشت. کاظمی که با تعداد آرای بیش از دیگر نمایندگان در ژانویه گذشته به عنوان نماینده مجلس انتخاب شده بود می توانست مدعی تجربه در امور نفتی و قدرت سیاسی باشد. دولت کویت نیز در سال 1973 و 1974 متوجه گردید که می تواند

ص: 81

عناصر مهمی در متقاعد ساختن پارلمان به حمایت از سیاست های نفتی اش به کار بندد.

اولین وظیفه کاظمی سازماندهی بوروکراسی بود. به سرعت معلوم گردید که اگر شرکت نفت، گاز و انرژی کویت به وجود آمده بود، وی ملزم به انجام اقدام چندان مهمی در این زمینه نمی بود. بنابراین، وی به سرعت شرکت مزبور را قبل از تأسیس منحل کرد. با وجود فرا رسیدن دسامبر، وی هنوز مشغول سازماندهی است، اما ظاهراً می خواهد خود را در مرکز امور قرار دهد تا بتواند وزارت نفت و شرکت های بزرگ نفتی را تحت کنترل درآورد.

در داخل وزارتخانه چهار بخش عمده وجود خواهد داشت که از طریق معاونین وزیر گزارشات خود را برای وی ارسال خواهند داشت. چهار واحد مزبور مسئول امور فنی و صرفه جویی، امور حقوقی، اقتصادی، اوپک، امور اداری و مالی، و سنجش میزان تولید خواهند بود. علاوه بر گزارشات مستقل سطوح مختلف وزارتخانه، شرکت های نفتی نیز توسط رئیس خود به کاظمی گزارش خواهند داد. به این ترتیب کاظمی کنترل شرکت نفت کویت، پروژه بهره برداری گاز کویت، پتروشیمی و حمل و نقل نفتی را به دست خواهد گرفت. البته این وزارتخانه همانند گذشته بر شرکت امین اویل، شرکت نفتی عربی و دیگر صاحبان امتیاز اعمال قدرت خواهد کرد.

چند تصمیم اساسی باید اتخاذ و به مرحله اجرا درآید، لیکن اجرای نهایی آنها باید پس از تصرف شرکت نفت کویت توسط دولت کویت به دنبال تأیید قراردادهای گلف و بریتیش پترولیوم توسط پارلمان، صورت پذیرد. به طور مثال، هنوز مشخص نشده است که کدام یک از شرکت ها مسئول فروش نفت خام و کدام یک مسئول فروش گاز مایع خواهد بود. علاوه بر این بین شرکت نفت کویت و شرکت ملی نفت کویت تقسیم کار نیز صورت نگرفته است. با این وجود می توان گفت تا پایان سال 1975 یکی از اقدامات مهم کاظمی در اولین سال وزارت خود قرار گرفتن در مرکز وزارتخانه، شرکت های بزرگ نفتی کویت و صاحبان امتیاز کوچک است، به نحوی که بتواند سیاستها و عملیات نفتی کویت را تعیین کند. در واقع، این موضوع نشانگر تمرکز قدرت و مسئولیت به نحو غیرمترقبه در سطح وزارتخانه است که نشانگر به دست گرفتن کل اختیارات توسط دولت کویت، در نتیجه رویدادهای چند سال گذشته می باشد.

پ- دولتی شدن شرکت نفت کویت دومین کار مهم کاظمی در سال 1975 انعقاد قراردادی با شرکت های گلف و بریتیش پترولیوم بود که بر اساس آن دولت کویت سهام شرکت نفت کویت را تصرف خواهد کرد. در ماه می 1974 قراردادی را که بر اساس آن دولت 60 درصد مالکیت شرکت را به دست می آورد تأیید کرد، لیکن در پایان سال معلوم شد که دولت سعودی مایل است 100 درصد مالکیت شرکت آرامکو را به دست آورد. همین امر سبب شد دولت کویت نیز به دنبال تصرف

ص: 82

مالکیت کامل شرکت نفت کویت باشد. عتیق هنگامی که وزیر دارایی و نفت بود، بارها اظهار داشت که با تملک 60 درصد، دولت کویت بر شرکت نفت کویت نظارت مؤثری دارد و به همین دلیل تصرف کامل آن ضرورتی ندارد. کمی پس از تصدی وزارت نفت، کاظمی اظهارات مشابهی در روزنامه پاریسی «فیگارو» منعکس ساخت. لیکن چند روز بعد، در اجلاس اوپک در الجزایر و در حضور امیر کویت، کاظمی «اعلام کرد» که از تاریخ 5 مارس 1975، دولت، شرکت نفت کویت را کاملاً تصاحب خواهد کرد. کمی پس از آن سومین دور مذاکرات چند ساله با شرکتهای گلف و بریتیش پترولیوم در زمینه تصرف و تملک کامل شرکت نفت کویت آغاز گردید. مذاکرات در بهار به تدریج به پیش می رفت و کاظمی گهگاه پیش بینی می کرد که این مذاکرات به زودی خاتمه خواهد یافت. طبق انتظار، مذاکرات در بقیه سال ادامه یافت و مطابق پیش بینی ناظران انتظار می رفت دولت کویت عملاً مالکیت گلف و بریتیش پترولیوم را مانند شرکت ملی نفت کویت در بهار، ملی سازد.

بالاخره پس از یک دوره مذاکره سخت در پاییز بین دولت و شرکت ها توافق پدید آمد، و مراسم امضای رسمی در تاریخ اول دسامبر برگزار شد. بر اساس این قرارداد که از تاریخ 4 می 1975 معتبر خواهد بود، دولت، شرکت نفت کویت را به طور کامل تصاحب می کند. شرکت ها معادل 4/64 میلیون دلار به عنوان جبران خسارات وارده دریافت کردند و طرفین توافق کردند که از ادعاهای دیگر خود دست بردارند و بدین ترتیب امکان هرگونه دعوی بالقوه شرکت نفت کویت علیه شرکت های دیگر را از بین بردند. شرکت ها نیز توافق کردند که تا تاریخ 31 مارس 1980 معادل 950000 بشکه در روز نفت برداشت کنند. ولی در صورت بروز اختلاف نظر در مورد قیمت، دولت قادر است قراردادهای خرید را فسخ کند. شرکت نفت کویت در بدو امر خواستار برداشت نفت توسط گلف و بریتیش پترولیوم به مقدار 3/1 میلیون بشکه در روز شده بود. از طرف دیگر، دولت کویت یک اعتبار 60 روزه و تخفیف 60 سنت در ازای هر بشکه ارائه کرد؛ در حالیکه شرکت ها خواستار اعتبار 90 روزه و نرخ تخفیف 22 سنت در ازای هر بشکه نفت بودند.

بدین ترتیب، قرارداد نهایی نشانگر مصالحه است. تا اواسط دسامبر جزئیات بعضی از قراردادهای جنبی مشخص نشد، قرارداد تصرف کامل، در انتظار تأیید مجلس ملی است و دولت کویت پیش بینی می کند که این کار در اوایل ژانویه 1976 صورت خواهد گرفت.

بر اساس این قرارداد شرکت های گلف و بریتیش پترولیوم در صورت تمایل می توانند درباره خرید نفت بیشتر مذاکره کنند، علاوه بر این، در طول برنامه پنج ساله پس از اول آوریل 1980 مجاز خواهند بود 800000 بشکه نفت خریداری که دربارة شرایط آن نیز بعداً توافق به عمل خواهد آمد. گذشته از این، هر دو شرکت با دولت کویت قراردادها و روابط جدیدی منعقد خواهند کرد. انتظار می رود شرکتهای مذکور افراد متخصص را جهت ادامه عملیات حوزه های نفتی کویت و نیز جهت اجرای پروژه بهره برداری گاز کویت تأمین نمایند. علاوه بر

ص: 83

این، حداقل شرکت گلف پیش بینی می کند که خواهد توانست با دولت کویت در زمینه نفتی و غیرنفتی که به نفع طرفین باشد، همکاری نماید. بنابراین، با وجود اینکه دولت کویت جانشین دو شرکتی شده است که در اصل امتیاز شرکت نفت کویت را داشته اند، ولی روابط دوستانه، توأم با همکاری و سودآور به حالت دیگری، ادامه دارد.

ت- قیمت، تولید، فروش، درآمد طبق معمول سالانه از سال 1972 که کل تولید به رقم کمی بیش از 2/1 میلیون بشکه رسیده بود، تولید نفت کویت بار دیگر در سال 1975 کاهش یافت. طبق آمار ماه اکتبر، چنین به نظر می رسد که کل تولید، کمتر از 800 میلیون بشکه یا در حدود 1/2 میلیون بشکه در روز خواهد بود که سهم تولید شرکت نفت کویت 86/1 میلیون بشکه در روز است.

تولید نفت کویت دائماً رو به افزایش بود تا اینکه در اوایل سالهای 1971 چند فرد کویتی از جمله اعضای پارلمان در مورد پایان یافتن تنها منبع طبیعی کشور ابراز نگرانی کردند. در سال 1972 سقف تولید 3 میلیون بشکه در روز برای شرکت نفت کویت مشخص گردید، و تا زمان اعلام تحریم نفتی اعراب در ماه اکتبر 1973 این میزان تولید انجام می گردید. در نتیجه تحریم، سطح تولید نفت کویت پایین آمد، لیکن هنگام پایان آن در مارس 1974 وضع قیمت ها نیز دچار تغییرات فاحشی شده بود. در نتیجه با وجود کاهش تولید، درآمد دولت کویت دوباره بیشتر از پیش می شد.

در اوایل سال 1975 از قول یکی از مقامات عالیرتبه وزارت نفت در مطبوعات گفته شد که دولت کویت بیش از 2 میلیون بشکه در روز تولید نخواهد کرد، در حالیکه سطح تولید معادل 5/2 میلیون بشکه در روز بود. در ابتدا این گزارش با نوعی خوش بینی رو به رو گردید، لیکن طبق شواهد آماری، صحت نیافت.

یکی از علل خوش بینی، جستجوی شدید دولت کویت جهت یافتن خریداری برای نفت خام خود بود. به دنبال دو حراج ناموفق در سال 1974، دولت کویت با خریدارانی منتخب در سال 1975 وارد مذاکره مستقیم گردید. مهم ترین قراردادهای فروش با کمپانی شل و اکسان منعقد گردید که هر یک توافق کردند به ترتیب 400000 بشکه و 100000 بشکه در روز نفت خریداری کنند. قراردادهای دیگر نیز با پتروبراس از برزیل، دو شرکت ژاپنی، و چند شرکت ملی از تایوان و فیلیپین و ایتالیا منعقد گردید.

در تمام طول سال قیمت نفت کویت معادل 36/10 دلار بود، لیکن در ماه سپتامبر، اوپک، با افزایش ده درصدی قیمت توافق کرد. رقم ده درصدی نشانگر سازش بین عربستان سعودی و دیگر کسانی بود که خواستار افزایش بیشتری شده بودند. کویت در این مصالحه و سازش نقش مهمی داشت. در این زمان از خارج بر اوپک فشار آمد تا از افزایش قیمت نفت خودداری کند و دولت کویت نیز نمی خواست شاهد افزایش آنچنانی قیمت نفت باشد. با این

ص: 84

وصف، دولت کویت به حفظ وحدت اوپک معتقد بود.

- به خاطر تعهد در قبال اوپک، کویت به خریداران خود اعلام کرد که قیمت نفت خام این کشور10 درصد افزایش یافته و قیمت هر بشکه معادل 30/11 دلار است. ولی، تقریباً تمام خریداران از پرداخت این قیمت طفره رفتند. دولت امید داشت که اختلاف قیمت را در اجلاس نمایندگان کشورهای عضو اوپک خلیج [فارس] در کویت، به بحث و تبادل نظر بگذارد، لیکن عربستان سعودی از حضور در این اجلاس خودداری ورزید و جلسه بی نتیجه ماند. در اواخر اکتبر، دولت کویت اعلام کرد که قیمت اعلام شده به قوت خود باقی است. به دنبال پیش بینی افزایش قیمت نفت اوپک، سطح تولید ماه اکتبر بالا رفته بود، لیکن سطح تولید در ماه نوامبر کاهش یافت. واضح بود که وضع موجود بازار نفت سنگین کویت که دارای سولفور زیادی بود، به مقدار زیاد با قیمت 30/11 دلار به فروش نخواهد رفت.

برای اولین بار دولت کویت متوجه شد که تمایل این کشور به پیروی از تصمیمات اوپک و فروش حداقل نفت خود خالی از تناقض نیست. کاظمی وزیر نفت با عجله به پایتخت های نزدیک اوپک سفر کرد تا با همکاران خود در این زمینه مشورت کند، و پس از آن دولت کویت اعلام کرد که قیمت نفت خود را در ازای هر بشکه 10 سنت کاهش داده است. (قیمت دیگر انواع نفت خام نیز دچار جرح و تعدیل گردید.) شرکت ها از قیمت 30/11 دلاری ناراحت هستند، و اکسان برداشت نفتی خود را موقتاً به تعویق انداخته است ولی اکثر شرکتها به توافق دست یافته اند. همانگونه که گفته شد، شرکت های گلف و بریتیش پترولیوم مشترکاً 000/950 بشکه در روز و شرکت شل به تنهایی 000/310 بشکه در روز برداشت خواهند کرد. شرکت ملی نفت کویت حدود 250000 بشکه در روز برداشت خواهد کرد. پتروبراس و خریداران کوچکتر نیز احتمالاً حدود 200000 - 175000 بشکه در روز برداشت خواهند داشت. در صورتی که سطح تولید امین اویل و شرکت نفتی عربی حفظ شود، کل تولید کویت حدود 2 میلیون بشکه در روز خواهد بود.

طبق آمار بانک مرکزی کویت، درآمد نفتی کویت در سال 1975 معادل 2 میلیارد دینار کویت (یک دینار کویت - 50/3 دلار آمریکا) یا حدود 7 میلیارد دلار خواهد بود. گمان نمی کنیم که این رقم دربرگیرنده درآمدهای حاصله از محصولات نفتی؛ و نیز دربرگیرنده تغییرات اخیر قیمت یا تغییرات ناشی از کاربرد متقابل قرارداد تصرف شرکت نفت کویت باشد. و فکر نمی کنم که درآمد کل نفتی کمتر از 7 میلیارد دلار باشد. و در صورتی که درآمد سرمایه گذاری یک میلیارد دلاری نیز احتساب شود، دریافتی کل دولت کویت در سال 1975 بیش از 8 میلیارد دلار خواهد بود.

در سال 1976 افزایش قیمت ها حدوداً یک میلیارد دلار به این درآمد خواهد افزود؛ در صورتی که سطح تولید معادل 2 میلیون بشکه در روز حفظ شود، که احتمالاً با در نظر گرفتن قراردادهای جاری نیز همین طور خواهد بود.

ص: 85

ث- پروژه های مهم نفتی بنابراین، علی رغم کاهش عمده سطح تولید، درآمد نفتی کویت، گرچه از سال 1974 کمتر است، ولی همچنان رو به ازدیاد خواهد بود. این سطح درآمد به کویت اجازه خواهد داد که برنامه های جاه طلبانه کمک اقتصادی و پروژه های عمومی خود را دنبال کند.

مهم ترین پروژه در دست احداث، پروژه بهره برداری گاز کویت است. هدف این پروژه جمع آوری گازی است که قبلاً به هدر می رفت، تا به صورت گاز مایع نفتی به خصوص گاز پروپان، بوتان و بنزین طبیعی درآید. در سال 1975 مهم ترین پیمانکاران و تدارک کنندگان انتخاب گردیدند و ساختمان اصلی آن در سال 1976 آغاز خواهد شد. تأسیسات گاز مایع رسماً 5/5 میلیون تن در حال تولید خواهد داشت؛ لیکن اگر سطح تولید مانند سال 1975 باشد، ظرفیت تولیدی موردنظر کارخانه تحقق نخواهد یافت.

در حال حاضر تمام گاز موجود در کویت در رابطه با نفت تولید می گردد. یکی از مشکلات تصمیم گیرندگان کویت، مشکلی است که در نتیجه افزایش تقاضا برای گاز به عنوان یک ماده خام یا سوخت یا به عنوان یک کالای صادراتی یا کاهش عرضه ناشی از کاهش تولید نفت ایجاد می گردد. امکان وجود گاز نامرتبط نیز در کویت هست. یک حوزه عظیم گازی خارج از خشکی وجود دارد و دولت کویت به زودی اقدامات مربوط به بهره برداری از آن را آغاز خواهد کرد. گمان می رود که در داخل خشکی نیز در بخش تحتانی حوزه نفتی بورگان، گاز وجود داشته باشد و شرکت نفت کویت با آغاز یک پروژه 10 میلیون دلاری سه ساله در نظر دارد وجود آن را به اثبات برساند. دیگر فعالیتهای اکتشافی در بخش بعدی این گزارش مورد بحث قرار خواهد گرفت.

پروژه بزرگ دیگری که مورد بحث است پروژه جدید پالایش گاز است. این پروژه نیز، مانند پروژه بهره برداری گاز کویت، بیش از 1 میلیارد دلار هزینه برمی دارد. در حال حاضر شرکت ملی نفت کویت دارای تمام اختیارات مربوط به بررسی جنبه های فنی و اقتصادی پروژه جدید پالایش 250000 بشکه در روز است، که مانند پالایشگاه پروژه بهره برداری گاز کویت با ظرفیت 180000 بشکه در روز در شعیبه از تکنیک نفت- هاش (H-Oil) استفاده خواهد کرد. این شرکت نمی داند که یک پالایشگاه کاملاً جدید بسازد و یا طبق ترجیح وزارت نفت، پالایشگاه موجود شرکت نفت کویت را مدرنیزه کند.

شرکت ملی نفت کویت یک برنامه 150 میلیون دلاری گسترش و بهبود را در پالایشگاه شعیبه آغاز کرده است. در طول سال یک پروژه رفع اشکال به اجرا درآمد و ظرفیت اسمی پالایشگاه به سطح 186000 بشکه در روز رسید. واحدهای جدید ایزوماکس و نفت- هاش نیز به آن اضافه خواهد شد. شرکت ملی نفت کویت علاوه بر پروژه ایجاد ذخیره گاه در دماغه کویت و گسترش فعالیت های بازاریابی در خارج از کویت، چند پروژه کوچک تر دیگر را نیز درنظر دارد. چند پروژه پتروشیمی نیز در دست بررسی است که مهم ترین آنها احداث کارخانه

ص: 86

200 میلیون دلاری آروماتیک است که وسیله شرکت صنایع پتروشیمید دبلیو. آر. گریس (WRGrac) مشترکاً ساخته خواهد شد. شرکت صنایع پتروشیمی نیز با در نظر گرفتن موجودی گاز، پروژه های پتروشیمی دیگری نیز احداث خواهد کرد.

فعالیت های تانکری نیز مهم ترین عنصر برنامه نفتی کویت است. در سال 1975 شرکت تانکرهای نفتی کویت اولین نفتکش از نوع VLCC را دریافت کرد و سه تانکر بزرگ دیگر را نیز سفارش داده است، و احتمالاً سفارشهای دیگری نیز خواهد داد. شرکت ملی نفت کویت یک بودجه 200 میلیون دلاری را به خرید تانکرهای محصولات نفتی اختصاص داده است. دولت کویت در سال 1975 به منظور اعمال کنترل بیشتر بر بخش نفتی، تصمیم گرفت 49 درصد از سهام شرکت تانکرهای نفتی کویت را که از آن بخش خصوصی بود به خود اختصاص دهد. علاوه بر تانکرهای نفتی، شرکت ملی نفت کویت چهار فروند تانکر مخصوص حمل گاز مایع سفارش داده است. به طور کلی، حدود یک میلیارد دلار به خرید وسایل حمل و نقل نفتی اختصاص داده می شود. در میان کشورهای اوپک (عربی) کویت بزرگ ترین عملیات نفتکشها را در اختیار دارد و در آینده نزدیک فعالیتهای خود را در زمینه حمل و نقل گسترش خواهد داد.

ج- امتیازات کوچک تر شرکت نفت کویت بر صحنه نفتی کویت سلطه دارد، لیکن در سال گذشته صاحبان امتیازهای کوچک نیز فعالیتهای جالبی داشته اند. شرکت امین اویل، پس از دوران تحریم، از تمایل برخی مشتریان خود به خرید نفت این شرکت که دارای سولفور بیشتری بود و قبل از فروش باید تصفیه می شد سود بسیار برده است. در بخش اعظم سال، سطح تولید آن بیش از تولید سال 1974 و حدود 85000 بشکه در روز بود. در پایان سال وضع بازاریابی امین اویل وخیم تر شد، و مقامات شرکت فکر نمی کردند که سال 1976 مانند سالهای 1974 و 1975 سودآور باشد. شرکت مزبور به تلاش مهم اکتشافی خود در منطقه حائل بین کویت و عربستان سعودی ادامه خواهد داد. قرار بود این شرکت با شرکت نفتی گِتی که یکی از صاحبان امتیازش عربستان سعودی است و در حوزه «وفره» و اطراف آن با امین اویل سهیم است، همکاری نماید. لیکن، گتی ظاهراً با مشکلاتی روبرو شده و مشارکتی نخواهد داشت. ولی با حمایت کامل از طرف دولت کویت، امین اویل تلاش خود را آغاز خواهد کرد، و احتمالاً در سال 1976 متوجه خواهد شد که نفت مهمی در این نقطه وجود دارد یا خیر.

موقعیت امین اویل مشکوک است. در حال حاضر شرکتی است 100 درصد آمریکایی که بر یک نظام مالیاتی ویژه که معادل 60 درصد سهام است با دولت کویت همکاری می کند. وزیر نفت در یک کنفرانس مطبوعاتی پس از قرارداد تصرف شرکت نفت کویت اعلام داشت که ملی شدن امین اویل مورد بررسی است، ولی معلوم نیست که منظور وی تصرف کامل شرکت

ص: 87

بوده و یا در نظر داشته از پاسخ دادن به سؤالات روزنامه نگاران اجتناب ورزد. گرچه مقامات امین اویل متعجب نخواهند شد اگر دولت کویت خواستار تصاحب 100 درصد شرکت شود، آنها یادآور شده اند که تا به حال از طرف دولت کویت در این مورد فشاری به شرکت وارد نشده است. مقامات امین اویل قبول دارند که تا به حال دولت کویت مشغول مذاکرات مربوط به شرکت نفت کویت بوده است و حال که این مذاکرات خاتمه یافته، نوعی تصاحب دولتی امین اویل بعید نخواهد بود. ولی این امر در حال حاضر قطعی نیست و طرفین ظاهراً آرام هستند.

همین امر در مورد شرکت نفت عربی با مدیریت ژاپنی که یک امتیاز مشترک بین کویت و عربستان سعودی است مصداق دارد. در مورد تصاحب 60 درصد سهام شرکت نفت عربی بین این شرکت و دولت کویت توافق حاصل شد، لیکن این توافق هرگز و به طور رسمی به مجلس ملی تسلیم نشده است. در رابطه با عربستان سعودی، دولت سعودی به شرکت نفت عربی دستور داده است تا اتمام مذاکرات آرامکو منتظر بماند. در عین حال، توافق مالی بین دولت کویت و سعودی که معادل 60 درصد سهام مشارکت است به قوت خود باقی است. تصرف کامل شرکت نفت عربی هنوز تصریح نشده است. مقامات شرکت و نیز کاظمی اظهار داشته اند که اداره عملیات خارج از خشکی شرکت نفت عربی بسیار دشوارتر از عملیات کلاسیک داخل خشکی شرکت نفت کویت است. موضوع تصرف کامل شرکت، وسیله یک و یا هر دو دولت موقتاً لاینحل باقی مانده است.

این موضوع، همراه با اشکالات موجود در مورد فروش نفت خام خَفجی که مهم ترین نفت تولیدی شرکت نفت عربی است، موانعی بر سر راه سرمایه گذاری و گسترش ایجاد کرده است. شرکت نفت عربی می رفت تا روزانه 700000 بشکه نفت تولید کند، اما در حال حاضر سطح تولید معادل نیمی از آن است. در صورت افزایش تولید، ممکن است شرکت نفت عربی بخواهد یک کارخانه کوچک گاز مایع نیز احداث کند، لیکن ترجیح می دهد که دولت احداث این پروژه را در اختیار بگیرد. علاوه بر این، مشکلات مرزی نیز گسترش حوزه نفتی «دورا» را که بخشی از آن در منطقه شرکت نفت عربی است دچار اشکال خواهد کرد. بعضی از پروژه های کوچکتر که مستقیماً با تولید جاری نفتی مرتبط هستند، از قبیل پروژه لک زایی (نفتی) احداث خواهند شد، اما چند ابتکار عمده دربرگیرنده افزایش تولید نفت، نیاز به تصریح ضرایب حقوقی و اقتصادی دارد، و به سرعت انجام نخواهد شد.

به همین ترتیب، به خاطر اختلافات مرزی میان کویت، عربستان سعودی و ایران، شرکت شل نیز نخواهد توانست امتیاز خارج از خشکی خود را گسترش دهد. دولت کویت در سال 1975 به شرکت شل فشار وارد آورد تا در مورد امتیاز خود اقدامی انجام دهد. لیکن شرکت به خاطر اختلافات مرزی از انجام آن خودداری ورزیده است. حضور حوزه گازی دورا و تمایل دولت کویت به بهره برداری از این حوزه غنی سبب خواهد شد که توجه دولت کویت به امتیاز

ص: 88

شل متمرکز گردد؛ به خصوص به خاطر رابطه جدید بین دولت کویت و شرکت که پس از شرکت های گلف و بریتیش پترولیوم به صورت بزرگ ترین خریدار نفت خام کویت درآمده است. ممکن است امتیاز شل نیز مورد مذاکره مجدد قرار گیرد تا نشانگر تغییر اوضاع باشد. در همین حال، دولت کویت در تلاش است تا با همسایگان خود به توافق برسد، گرچه تا به حال عربستان سعودی اصرار ورزیده است که این محدوده از آن اوست ولی دولت کویت نیز معتقد است که این منطقه از آن کویت می باشد.

بقیه امتیازات موجود از آن شرکت نفت اسپانیا و کویت، یعنی شرکت ملی نفت کویت و هیسپانول است. امتیازات شرکت نفت اسپانیا و کویت بخش اعظم غرب کویت را شامل می شود و شرکت نفت کویت در گذشته و شرکت نفت اسپانیا و کویت در زمان حال نتوانسته اند به نفتی که قابلیت تجاری داشته باشد دست یابند. هیسپانول، به دنبال سازماندهی مجدد، تصمیم گرفته است یک بار دیگر شانس خود را آزمایش کند و در نظر دارد تا چاه عمیق (13000) به ارزش 6 میلیون دلار حفر کند. بر اساس نتایج حاصله از حفر این چاهها، احتمالاً شرکت مزبور در سال 1355 تصمیم به «ادامه یا قطع» کار خواهد گرفت.

چ- مسائل نفتی سال 1976 کویت اولین اولویت برای دولت کویت تحکیم اهداف مهم سال 1975 است. پس از یک سال مشکلات داخلی، کاظمی وزیر نفت، ظاهراً توانسته است تفوق خود را بر بخش نفتی به اثبات برساند. در صورتی که پارلمان قرارداد تصرف شرکت نفت کویت را تأیید کند، روند طولانی مذاکره با دو شرکت بزرگ غربی خاتمه می یابد. خلاصه اینکه، دولت به طور کلی و کاظمی بالاخص باید تصمیم بگیرند که اکنون که کنترل کامل صنعت نفت کویت در دست آنهاست، با آن چه بکنند.

سازمان اصلی صنعت تشکیل شده، لیکن تصمیمات مهم مربوط به سیاست آن باید اتخاذ گردد که طی آن باید نقش شرکت ملی نفت کویت و وظایف آن نیز مشخص گردد. کاظمی در فرصت های مختلفی در سال 1975 اظهار داشت که این شرکت «به عنوان» یک شرکت ملی نفت از نقش مهمی برخوردار خواهد بود. ولی معنی آن چیست؟ به طور مثال، آیا شرکت نفت کویت اختیارات مربوط به فروش نفت و یا اختیارات مربوط به پروژه بهره برداری گاز کویت را به دست خواهد گرفت؟ نقش شرکت نفت کویت و نقش غیرمستقیم گلف و بریتیش پترولیوم چیست؟ در ورای این تصمیمات مربوط به خط مشی، مسائل مربوط به مدیریت مؤثر و ارزشمند یکی از بخشهای مهم منابع نفتی جهان نیز نهفته است.

دومین زنجیره مسائل دولت کویت مربوط به سطوح قیمت ها و تولید است. معمولاً منابع موثق ادعا می کنند که کاظمی خواستار افزایش تولید و رسیدن آن به سطح 3 میلیون بشکه در روز است. لیکن اگر قرار باشد سطح تولید به 25/2 یا 5/2 میلیون بشکه در روز افزایش یابد،

ص: 89

قیمت نفت خام کویت احتمالاً باید کاهش یابد. در صورتی که دولت کویت این کار را انجام دهد خصومت شرکای خود را در اوپک برانگیخته و به وحدت آن ضربه خواهد زد.

با این وجود فکر می کنیم به دنبال فشارهایی که اعمال می شود دولت کویت مجبور خواهد شد قیمت نفت خود را حداقل کمی پایین بیاورد، و تعجب نخواهیم کرد که اگر دولت کویت سطح تولید خود را به سطح تولید سال 1974 افزایش دهد، به هر حال، دولت کویت مجبور است برای اولین بار عوامل بازار بین المللی را مورد ملاحظه قرار دهد؛ البته در صورتی که بخواهد موقعیت مهم خود را در بازار جهانی حفظ کند.

کویتی ها احتمالاً در رابطه با پروژه های مهم، در سال 1976 در جبهه های متعددی حرکت خواهند کرد. همانگونه که اشاره شد، احداث پروژه بهره برداری گاز کویت باید آغاز شود و برنامه ریزی پروژه های مهم پالایشگاهی و پتروشیمی نیز آغاز خواهد شد. به موازات این پروژه های مهم، خریدهای مربوط به حمل ونقل نفتی آغاز خواهد گردید. گذشته از آن، دولت کویت بر شرکت نفت اسپانیا و کویت، امین اویل و شرکت نفت کویت و برنامه های اکتشاف گاز نظارت دقیقی اعمال خواهد کرد به این امید که موفقیت آنها تأمین شود تا بتوانند چیزی به ذخایر موجود کشور بیفزایند. این پروژه ها به سرمایه گذاری چند میلیارد دلاری نیاز خواهد داشت، لیکن امید می رود که درآمد و ثروت کشور را افزایش دهند. بنابراین، این تلاشها در مرکز تلاشهای عمرانی اقتصادی کویت واقع می شوند.

دولت کویت با بدوش کشیدن مسئولیت مدیریت صنعت نفت، علاوه بر ملاحظات معمول، متوجه خواهد شد که باید ملاحظات اقتصادی و سیاسی داخلی و بین المللی را نیز در نظر بگیرد که روند تصمیم گیری را دچار اشکال خواهد کرد.

از نظر داخلی، فشار متناقض مربوط به افزایش تولید به منظور افزایش درآمد و افزایش گاز موجود حائز اهمیت است. از طرف دیگر، در مورد پایان یافتن منابع و نیز کاهش ارزش ذخایر ارزی مازاد ناشی از فروش نفت نیز نگرانیهایی وجود دارد. در صحنه بین المللی، کویت سعی خواهد کرد به وظایف خود به عنوان یک تولید کننده نفتی عمل کند، لیکن همیشه برآورد نیازهای بازار و تطبیق آن با مصوبات اوپک کار ساده ای نیست. یک عنصر جدید و در مرحله کنونی نگران کننده، کنفرانس همکاری اقتصادی بین المللی است که در آن نمایندگان اوپک، کشورهای رو به رشد و کشورهای پیشرفته به استثنای کویت با هم ملاقات خواهند کرد.

فکر می کنیم که دولت کویت عوامل متعدد را سبک و سنگین خواهد کرد، لیکن نکته مهم این است که تمایلات دولت کویت نیز خالی از تناقض نیست. بنابراین، مقامات کویتی باید تصمیم بگیرند که به چه راهی بروند و یا چه مصالحه ای انتخاب نمایند. تا به حال این تصمیمات یا وسیله دیگران اتخاذ می شد و یا اصولاً از تصمیم گیری اجتناب می شد. از حالا به بعد اجتناب از آن دشوار خواهد بود و به جز دولت کویت هیچکس قادر به تصمیم گیری در مورد آنها نیست. این مهم ترین جنبه جدید در امور نفتی سال 1976 کویت خواهد بود و نحوه

ص: 90

پاسخگویی مؤثر به چالشهای کشور در پی نحوه اداره منابع نفتی آن در سال 1976 و پس از آن خواهد بود. عملکرد دولت کویت و نیز دیگر سازمانهای دخیل کویتی بر آنها و نیز آمریکا که به نحوی از انحا در تولید، حمل و نقل و یا فروش نفت کویت مداخله دارد، تأثیر مهمی خواهد داشت.

رویدادهای نفتی عمان در سال 1975

سند شماره 39 محرمانه16 ژانویه 1976 - 26 دی 1354 از: سفارت آمریکا، مسقط - 03 - الفبه: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، امان، دوحه، جده، کویت، لندن، منامه، تهران مرجع: 75 مسقط 33 - الف، 75 مسقط 44 - الف، 75 مسقط 1419 موضوع: رویدادهای نفتی عمان در سال 1975 خلاصه: تولید نفتی عمان در سال 1975 به طور متوسط 340000 بشکه در روز بود که نسبت به سال 1974 معادل 15 درصد افزایش داشت. دولت در سال 1975 حدود 2/1 میلیارد دلار درآمد نفتی نصیب خود کرد و درآمد نفتی آن در سال 1976 بیش از 4/1 میلیارد دلار خواهد بود. ولی ممکن است روزهای پررونق نفتی عمان به زودی سپری شود. چون حوزه های شمالی به تدریج ته کشیده، هزینه های عملیاتی افزایش یافته، و احتمالاً تولید پیش بینی شده سال 1980 کمتر از سطح تولید چند سال گذشته خواهد بود. مناطق جدید واقع در مرز عربستان سعودی (مانند بلوک سونینا که اخیراً به کوین تانا اجاره داده شده) نیز چندان مثمرثمر نخواهد بود. حفاری های نفتی خارج از خشکی توسط شرکت سان اویل منجر به پیدایش مقادیر ناچیزی نفت در 18 مایلی جنوب جزیره مُصیره شده است.

به منظور به تأخیر انداختن زمان پایان یافتن نفت، شرکت توسعه نفت عمان در جنوب کشور یک برنامه اکتشافی بسیار فعال را مدنظر قرار داده است. متأسفانه، بخش اعظم نفت مکشوفه در جنوب از نوع نفت سنگین است که تولید آن نیز پرخرج می باشد. لایه های صخره ای ناهموار و مشکلات عمده موجود در انتقال این نفت به ساحل نیز مسائل و مشکلات بیشتری را پدید خواهد آورد. طبق برآوردها هزینه سرمایه ای لازم برای توسعه و بهره برداری نفت ظفار بالغ بر 500 میلیون دلار خواهد شد. از آنجا که مهم ترین سهامداران شرکت نفت عمان یعنی دولت عمان یا شرکت شل نیز مایل نیستند این مخارج را متقبل شوند، توسعه ذخایر جنوبی امکان پذیر نخواهد بود مگر آنکه از طریق عربستان سعودی و یا یکی دیگر از «فرشتگان» خاورمیانه ای این منبع مالی لازم تأمین گردد.

در عین هماهنگی بین دولت عمان و مدیریت شرکت نفت عمان، دولت به اعمال فشار بیشتری بر شرکای بخش خصوصی خود پرداخته است. قرارداد ماه دسامبر که منجر به بالا

ص: 91

رفتن عمده قیمت نفت شد، منافع شرکت شل را به شدت کاهش داد. با این وصف دولت عمان در رابطه با تصمیم گیریهای نفتی نسبتاً خونسرد است و مسائلی چون اعطای امتیازات نفتی خالی از هدف و نیرو بوده و بیشتر توأم با آشفتگی است. پایان خلاصه.

تولید: میانگین روزانه تولید نفت عمان در سال 1975 معادل 340000 بشکه بود که نسبت به سال قبل 15 درصد افزایش یافت. سطح تولید که در شش ماه اول سال گذشته به طور متوسط 310000 بشکه در روز بود، در دو ماهه آخر سال 1975 به 380000 بشکه در روز رسید. تولید سال 1976 در سطح 380000 بشکه در روز به نقطه اوج خواهد رسید و پس از آن سیر نزولی در پیش خواهد گرفت. عوارض و درآمدهای نفتی دولت در سال 1975 حدود 2/1 میلیارد دلار بود. در همان حال که شرکت نفت عمان (60 درصد در تصاحب دولت عمان، 34 درصد در تصاحب شرکت نفتی شل، 4 درصد در تصاحب شرکت نفت فرانسه و 2 درصد در تصاحب شرکت نفت پارتکس) تنها شرکت تولید کننده به شمار می آمد، چند شرکت خارجی دیگر نیز به اکتشاف مشغول بوده و یا درصدد کسب امتیازاتی در این کشور هستند.

بنا به اظهار شرکت نفت عمان، مناطق شمالی که مولد تمام نفت حاضر در این کشور می باشند به حد بلوغ رسیده، به طور کامل مورد اکتشاف قرار گرفته و گمان نمی رود که بتوان در آنجا به کشفیات جدیدی دست یافت. تولید حوزه های قدیمی تر در نزدیکی فهود سیر نزولی در پیش خواهد گرفت و هزینه تولید چاههای نفتی موجود افزایش خواهد یافت. مدیران شرکت نفت عمان یادآور می شوند که حوزه قَبا هم اکنون معادل 115000 بشکه در روز و یا یک سوم کل تولید را فراهم می آورد؛ لخویر، که یک حوزه نفتی کوچک است تنها 15000 بشکه در روز تولید خواهد داشت، و تا اواخر سال 1976 یعنی پایان احداث خط لوله مربوطه وارد مرحله تولید نخواهد شد.

برآوردهای غیررسمی شرکت نفت عمان در مورد ظرفیت آتی تولیدی در مقایسه با آوریل گذشته بیشتر نشان داده شده است و به شرح زیر است:

سالبرداشت های تقریبی (هزار بشکه در روز) 1975340 (واقعی) 1976380 1977360 1978325 1979300 1980260 از آنجا که شرکت نفت عمان ترجیح می دهد به طور محافظه کارانه برآوردهای تولیدی را

ص: 92

ارائه نماید، سعی می کند برداشت های احتمالی نفتی درحوزه های جنوبی را در این ارقام وارد نکند. شرکت مزبور هنوز هم معترف است که ذخایر تثبیت شده و مقرون به صرفه از نظر بازیافت در شمال عمان کمتر از 2میلیارد بشکه است و ذخایر مزبور در کمتر از 20 سال ته خواهد کشید. دولت عمان خوش بین تر است و معتقد است که کل موجودی این ذخایر حدود 5 میلیارد بشکه است، البته در صورتی که ذخایر ظفار نیز بدان افزوده شود.

با این وصف، دولت شدیداً تلاش می کند تا پروژه های درآمدزا ایجاد کند تا جایگزین درآمد نفتی شوند.

قراردادهای مربوط به امتیازات: بر اساس قرارداد اصلی بین شرکت نفت عمان و دولت این کشور، حدود 25 درصد از حوزه امتیازاتی شرکت نفت عمان پس از ده سال بهره برداری باید به دولت واگذار گردد. در سال های 1974 و 1975، شرکت مزبور به مناطق عظیم نفتی (غالباً غیرمکشوفه) در طول مرز عربستان سعودی دست یافت که دولت عمان سعی کرد آنها را به شرکت های خارجی اجاره دهد. در آوریل 1975 دولت عمان امتیازات مجاور مرز عربستان سعودی را به گروهی مرکب از شرکت نفت فرانسه، شرکت نفت اِرَپ، و شرکت نفت ژاپنی سومیتومو اجاره داد. در ماه نوامبر، دولت عمان امتیاز منطقه سونینا در شمال عمان را به شرکت نفت کوین تانا که یک شرکت اکتشافی کوچک از آن خانواده مارشال هوستون در تگزاس است اعطا کرد. دولت عمان سعی دارد مناطق وسیع ظفار غربی را نیز اجاره دهد.

دولت عمان امیدوار است که مقادیر زیادی نفت در منطقه مجاور مرز عربستان سعودی کشف گردد. شرکت نفت عمان معتقد است که میزان نفت غیرمکشوفه در این منطقه چندان زیاد نیست (که از واقع گرایی بیشتری برخوردار است). همان گونه که یکی از مدیران اکتشافی شرکت نفت عمان یادآور شد «اگر ما فکر می کردیم که احتمال کشف نفت در این منطقه زیاد است، آن را به حال خود رها نمی کردیم.» بعضی از ناظران معتقدند که شرکت کوین تانا به دلیل امکانات نفتی منطقه سونینا را اجاره نکرده است، بلکه می خواهد امتیازات مربوط به جاده سازی و حفاریهای آبی این منطقه را به خود اختصاص دهد.

در حفاریهای خارج از خشکی قدری موفقیت به دست آمد. شرکت سان اویل که در اوایل سال جاری منطقه ای را از شرکت نفت عمان خرید، چاهی در 18 میلی جزیره مصیره حفر کرد. بافت های حاوی نفت و مقداری نفت نیز در اعماق 7000 و 11000 پایی به دست آمد، لیکن نفت مزبور از کمیت تجاری برخوردار نبود. سان اویل در نظر دارد در پاییز سال 1976 در منطقه ای دیگر نیز حفاریهایی انجام دهد. شرکت های اِلْفْ و اِرَپ در خارج از شبه جزیره مسندم به حفاری پرداخته اند لیکن نتیجه مثبتی عایدشان نشده است.

نفت جنوب عمان: بخش اعظم اکتشافات شرکت نفت عمان در جنوب عمان به عمل می آید که تاکنون نفت قابل تولیدی را ارائه نکرده ولی ظاهراً ذخایر عظیمی در بر دارد. سه گروه زلزله سنج به کار مشغول بود، و یکی از گروههای اکتشافی نیز دائماً به کار می پردازد.

ص: 93

مدیران شرکت نفت عمان معتقدند که پس از توسعه کامل حوزه های جنوب این منطقه خواهد توانست روزانه 200000 بشکه بازدهی داشته باشد. شرکت نفت عمان به منظور ایجاد هماهنگی بیشتر در تلاش های اکتشافی خود در جنوب، مناطق مختص به خود را به صورت یک منطقه درآورده است که از هیما و دماغه مصیره تا مرز ظفار و جمهوری دمکراتیک خلق یمن ادامه دارد. وزارت نفت نیز که از امکانات نفتی ظفار به هیجان آمده، در نظر دارد در سال 1976 در سلاله یکی از دفاتر خود را مستقر سازد.

آثار نفتی به دنبال چند حلقه چاه حفر شده در جنوب به دست آمد. دو سفره بزرگ نفتی تاکنون یافته شده که عبارتند از حوزه های امل و مرمول در ظفار شرقی. بیشتر نفت یافته شده در جنوب عمان از نوع نفت سنگین 16 تا 20 درجه و در اعماق 6000 تا 8000 پایی است که باید توسط تزریق بخار و دیگر فنون پر خرج تولید تجاری استخراج شود. مقامات شرکت معتقدند که تولید هر بشکه نفت 50/3 دلار تمام خواهد شد. با این وصف، زمین شناسان شرکت نفت عمان یادآور شده اند که چند بافت زمین شناسی نوید بخش در جنوب وجود دارد که می تواند دربرگیرنده ذخایر عمده نفت سبک نیز باشد.

مقامات شرکت نفت عمان بر مشکلات فنی موجود در اکتشاف منطقه جنوب نیز تأکید دارند. بافت های صخره ای 300 تا 500 میلیون سال (در مقایسه با بافت های 100 میلیون ساله شمال) قدمت دارند، و بخش اعظم صخره ها ناهموار است. البته تعداد فسیل های ثابت کننده موجودیت بافتهای حاوی نفت معدود است، و تعابیر مربوط به اطلاعات زلزله سنجی نیز از پیچیدگی بسیار برخوردارند. مقامات شرکت نفت عمان معتقدند که تکنولوژی مورد نیاز اکتشاف و عمران این نفت آن قدر پیچیده است که تنها چند شرکت عمده چون اکسان، شل یا موبیل قادر به توسعه کافی نفت جنوب خواهند بود. شرکت نفت عمان در نظر دارد به جستجوی کامل و وسیع نفت بپردازد که تا سه سال آینده پایان نخواهد یافت و می تواند حدود 100 میلیون دلار هزینه دربر داشته باشد.

حتی پس از نقشه برداری کامل از ذخایر جنوب، مشکلات عمده ای در رابطه با انتقال نفت به ساحل وجود خواهد داشت. شرکت نفت عمان در نظر ندارد از طریق خط لوله این نفت خام سنگین را به خط لوله اصلی قبا در شمال متصل سازد. در عوض به بررسی دو راه چاره دیگر پرداخته است:

- کشیدن یک خط لوله از دُقم در مرکز عمان. دُقم که یک روستای ماهیگیری کوچک در جنوب غربی جزیره مصیره است، محل فرود تجهیزات اکتشاف نفتی در ده یا 15 سال قبل بود، و به آسانی می توانستند آن را به صورت یک مخزن نفت و یا تجهیزات درآوردند. بادهای تند تابستانی نیز لطمه چندانی به این بند وارد نمی کنند. مضرات موجود در رابطه با دُقم عبارتند از انزوای کامل این منطقه از مناطق پرجمعیت بعدی تا فاصله 200 میلی و فاصله بسیار زیاد خط لوله های مستقر در حوزه های بعدی جنوب تا اینجا.

ص: 94

- انتقال نفت توسط خط لوله به یکی از بنادر مصنوعی مقابل جزایر کوریا موریا. شرکت نفت عمان احتمالاً این راه را اتخاذ خواهد کرد آن هم در صورتی که اکثر ذخایر تثبیت شده جنوب در اطراف حوزه های امل و مرمول در شرق ظفار واقع شده باشند، تا پمپاژ آن از طریق یک خط لوله کوتاهتر امکان پذیر باشد. مشکلات اصلی این استراتژی مسائل مربوط به راندن نفت به ارتفاعات 5000 پایی کوهستانی و از آنجا به خط ساحلی منتهی به دریاست. از آنجا که بادهای تند تابستانی امواج را به ارتفاع 20 پایی ساحل بلند می کند، شرکت نفت عمان مجبور است یک اسکله مصنوعی و تأسیسات بارگیری خارج از خشکی نیز احداث کند.

این مشکلات اکتشافی، تولیدی و حمل و نقل، سرمایه ای معادل 500 میلیون دلار نیاز خواهد داشت. مهم ترین مانع موجود در راه گسترش حوزه های جنوبی، یافتن این منبع مالی است. شرکت نفت عمان می تواند از طریق درآمدهای داخلی هزینه اکتشاف را به عهده گیرد، لیکن هزینه توسعه آن قدر زیاد خواهد بود که شرکت نفت عمان به منابع خارجی نیز نیازمند خواهد شد. قرارگاههای شل مایل به تأمین این هزینه عمرانی نیست، مگر آنکه شرکت نفت عمان میزان سود شرکت شل را بالا ببرد. دولت عمان نیز علی رغم موضع خود به عنوان مهم ترین سهامدار شرکت مزبور، نه مایل است و نه می تواند مقادیر عمده ای از این سرمایه را فراهم آورد. گسترش کامل ذخایر جنوب تحقق نخواهد یافت مگر آنکه یکی از «فرشتگان» ثروتمند چون عربستان سعودی برای پر کردن این شکاف به پیش آید.

قیمت گذاری و پرداخت ها به دولت: هر چند عمان عضو اوپک نیست، ولی از سیاست قیمت گذاری اوپک پیروی می کند. به دنبال 10 درصد افزایش قیمت توسط اوپک در ماه اکتبر، دولت عمان نیز قیمت جدیدی در اختیار شرکت نفت عمان قرار داد. قیمت به 505/12 دلار برای هر بشکه از 298/12 دلار افزایش یافت، در حالیکه بازخرید مشارکت نفتی از 40/11 دلار به 63/11 دلار در هر بشکه (برای تمام نفت های 34 درجه) افزایش یافته بود. مالیاتها (5/65 درصد) و عوارض (57/16 درصد) نفت خام، وضع سابق خود را در پیش گرفت و تغییری نکرد، لیکن دولت عمان شرکت نفت عمان را متقاعد ساخت که از اول اکتبر در ازای هر بشکه، 379/1 دلار بپردازد. میانگین خالص برداشت دولت عمان پس از تفریق هزینه عملیاتی و سرمایه ای دولت، حدود 20/10 دلار در هر بشکه در سال 1976 خواهد بود که بیش از 20/9 دلار در سال 1975 است.

در عین حال که نه شرکت شل و نه دولت عمان از حساب و منافع داخلی شرکت نفت عمان مطلع نیستند، شواهد موجود نشان می دهد که عملیات موجود در عمان برخلاف سالهای گذشته برای شرکت شل سود چندانی به همراه ندارد. علت نیز این است که با ته کشیدن چاه های نفت شمال هزینه های عملیاتی و سرمایه نیز افزایش یافته است. بانک مرکزی عمان برآورد کرده است که کل منافع داده شده به شل و شرکت نفت فرانسه توسط شرکت نفت عمان در سال 1974 معادل 90 میلیون دلار بوده است ولی علی رغم افزایش بازده، این سودها

ص: 95

نیز کاهش یافته است. کل هزینه های عملیاتی، اکتشافی و توسعه ای از 90 میلیون دلار در سال 1974 به 125 میلیون دلار در سال 1975 افزایش یافته است. سود نفتی شل در عمان به ازای هر بشکه نفت از 70/0 دلار، به 35/0 دلار پس از آخرین قرارداد کاهش یافت، البته طبق محاسبات تقریبی ما و سخنان مدیران شرکت نفت عمان.

دولت عمان و شرکت نفت عمان، هیچیک، از قرارداد ماه دسامبر راضی نیستند. قیمت بازخرید (که نشانگر نرخ نفت خام کنونی عمان در بازار است) و قیمت تعیین شده در مقایسه با سال 1974 افزایش ناچیزی داشت، چون تقاضای جهانی برای نفت معتدل بوده است. دولت عمان قیمتهای بیشتر را ترجیح می دهد و قطعاً به شرکت نفت عمان فشار وارد خواهد آورد تا در قراردادهای جاری، هنگام بهبود وضع بازار تجدیدنظر کند. از طرف دیگر، مدیران شل نگران این امر هستند که بازپرداخت های نفت کاهش یافته و سبب کاهش منابع مالی داخلی جهت استفاده در زمینه اکتشافات شود. تعدادی از ناظران یادآور شده اند که دولت عمان سعی دارد در قبال شرکت نفت عمان موضع شدیدتری اتخاذ نماید که قبلاً هم این کار را انجام داده است. علی رغم این عدم توافق ها، دولت عمان میل دارد سهام شصت درصدی خود در شرکت نفت عمان را حفظ کند، و خواستار تصاحب 100 درصد این شرکت نخواهد شد. عمانیها نیز از تخصص مدیریت و فنی کافی در اداره شرکت و یا طرح قیمت و اکتشاف برخوردار نیستند. مقامات شرکت نفت عمان می گویند شل مایل است در سالهای آتی به عملیات خود در عمان ادامه دهد، البته تا زمانی که سود عاید در قبال هر بشکه نفت بین 35/0-30/0 دلار باشد. ولی شرکت از دولت عمان می خواهد که در ازای هر بشکه 50/0 دلار را به گسترش تجاری امتیازات اختصاص دهد.

گاز طبیعی: گاز مربوطه تولیدی در حوزه های نفتی جنوب در حال حاضر مورد بهره برداری قرار نمی گیرد. دولت عمان راههای انتقال این گاز را به ساحل جهت استفاده در کارخانه نمک زدا و یا کارخانه تهیه کود مورد بررسی قرار داده است. چند شرکت، از قبیل تسورو تگزاس و گَس اوشن فرانسه دربارة احداث یک کارخانه گاز مایع نفتی و گاز طبیعی نفتی، با دولت عمان مذاکره کرده اند، لیکن در حال حاضر تسورو و گَس اوشن دست از این پروژه ها برداشته اند. دولت عمان پیشنهادات شرکت های کوچک و سرمایه داران خارجی را چندان جدی تلقی نمی کند.

مشکل اصلی این است که ذخایر گازی عمان آن قدر کم است که صدور آن سودآور نیست. کل بازده گازی فهود و حوزه قبا حدود 200 میلیون فوت مکعب در روز است، و این مقدار برای سرپا نگاهداشتن پروژه صدور گاز مایع کافی نیست. گاز مایع موجود را می توان از طریق خطوط لوله 10 اینچی جهت استفاده تأسیسات محلی به ساحل فرستاد. دولت عمان در نظر دارد با استفاده از همین گاز کیفیت نفت خام صادراتی عمان را بالا برد.

نقش دولت عمان در تصمیم گیریهای نفتی: علی رغم اینکه اکثریت سهام شرکت نفت

ص: 96

عمان از آن دولت این کشور است، این دولت تا به حال در زمینه تصمیم گیریهای نفتی نقشی نسبتاً خونسردانه را ایفا کرده است. تعداد مقامات دولتی مطلع در امور نفتی بسیار انگشت شمار است، و معمولاً در زمینه اکتشاف و عمران از شل مشورت می پذیرند. شورای نفتی که در آوریل 1975 تشکیل شد، دستخوش تفرقه مشورتی شده است. شریف لطفی مشاور بانک عمران و بازسازی بین المللی نیز احتمالاً متنفذترین عضو شورا است، و معاون و سرپرست بانک مرکزی یعنی یوسف نعمت الله نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است. از طرف دیگر وزیر نفت یعنی الشنفاری در مسائل نفتی کم اطلاع است و به شدت بر نمایندگان تترا تِک که یک شرکت مشاوره آمریکایی است متکی می باشد.

عدم تجربه دولت عمان در امور نفتی در آشفتگی موجود در اعطای امتیازات مشهود است. یک شرکت نفتی که اخیراً با دولت عمان وارد مذاکره شده بود اظهار داشت که ظاهراً بین مقامات مسئول نفتی هماهنگی چندانی وجود ندارد. به طور مثال، نمایندگان شرکت ها چندین بار وادار شده اند که در جلسات توجیهی در برابر نعمت الله، مشاور حقوقی وزارت نفت حمید الحرثی، مشاور معادن اسماعیل البوشی، و علی البطشی از وزارت نفت چندین بار مسائل مربوط به یک منطقه را جهت یادآوری مجدد تکرار کنند. دولت عمان در زمینه ارائه ارقام گزاف تولید و ذخایر آتی بی تقصیر نبوده است، و ما از این می ترسیم که مبادا بعضی از مقامات تبلیغات دروغین خود را نیز باور کنند. مدتها باید بگذرد تا دولت عمان بتواند مانند همسایگان خود در خلیج [فارس] شمالی از استقلال در امور نفتی برخوردار گردد. وُل

رویدادهای نفتی امارات شمالی

سند شماره 40 محرمانه23 می 1976 - 2 خرداد 1355 از: سفارت آمریکا، ابوظبی - الف - 40به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوحه، جده، کویت، منامه، مسقط، تهران.

مرجع: الف) ابوظبی 75/4/9 57 - الف ، ب) ابوظبی 75/6/5 25 - الف، ج) ابوظبی 75/15/3 15 - الف، د) ابوظبی 76/3/5 36 - الف، ه ( ابوظبی 75/3/3 12 - الف موضوع: رویدادهای نفتی امارات شمالی افسر گزارشگر در سفر اخیر خود به امارات شمالی فرصت یافت تا با نورمن استاپی (حفاظت شود) نماینده آمریکایی گروه نفتی ام القوین گفتگو کند. این وضعیت نه تنها باعث شد که به عملیات ام القوین عمیق تر نگریسته شود بلکه نکات جالب توجهی نیز در مورد دیگر فعالیتهای نفتی شمال آشکار گردید.

استاپی در رابطه با فجیره، اظهار داشت که مطالبش مکمل گفتگویی است که وی طی همان سفر با شیخ حمد حاکم آنجا داشته است. در مورد هر یک از امارات جزئیات به شرح ذیل است:

ص: 97

دوبی در دوبی تگزاس - پاسیفیک امتیازات نفتی خارج و داخل خشکی را از طرف مؤسسه نفتی دوبی عهده دار است. بنا به گفته استاپی، تگزاس - پاسیفیک چاهی در خارج از خشکی حفر کرده بود لیکن پس از رسیدن به عمق 14000 پایی درست چند روز قبل از این گفتگوها از ادامه کار دست برداشته بود. این شرکت توجه خود را به نقاط داخل خشکی معطوف خواهد داشت تا بتواند در تابستان 1976 دو حلقه چاه حفر کند.

شارجه الف- بنا به گزارش استاپی، شرکت کرسنت در نظر دارد طی تابستان جاری دو حلقه چاه نفتی دیگر در حوزه مبارک حفر کند. بنا به گفته استاپی، کرسنت هنوز هم دچار مشکلات است (مرجع الف و قبل از آن) در حالیکه یکی از چاههای آن بیش از انتظار تولید می کند. در حقیقت و با در نظر گرفتن این مشکلات معلوم نبود که آیا این شرکت حاضر است بیش از این در رابطه با گسترش حوزه، سرمایه گذاری کند یا خیر. ولی حالا که سومین حلقه چاه حفر شده نیز وارد مرحله تولید شده، شرکا آماده اند چاههای دیگری در همین حوزه حفر کنند تا شاید بخت به آنها روی آورد.

ب- در رابطه با امتیازات داخل خشکی شارجه، استاپی گفت که کریستال پترولیوم امتیاز خود را بازپس داده و این منطقه بار دیگر منتظر است تا به فروش رسد. ظاهراً خروج کریستال پترولیوم چندان دوستانه نبود چون حاکم شارجه اعلام کرده که این شرکت نتوانسته است شرایط مندرج در قرارداد امتیازی را برآورده سازد (مرجع ب) ظاهراً منظور شیخ سلطان این بود که کریستال پترولیوم تنها اقدام به تکمیل چاه «جان مکوم» کرده ولی اقدام به حفر چاه جدیدی ننموده است. بنا به گفته استاپی، حاکم شارجه گفته بود که قصد دارد شرکت کریستال را به پرداخت 300000 دلار جریمه محکوم نماید ولی بعدها از این کار منصرف شده است (چون به طور خصوصی و با پرداخت نیمی از مبلغ موردنظر، مسئله فیصله داده شده بود.) تذکر: از زمان تدوین مطالب فوق، اعلام شده است که شارجه حاضر است امتیازات جدیدی واگذار کند. شرکت طالب این امتیاز نیز نماینده مشترک دو شرکت آمریکایی یعنی نیکلوس اویل اند. گَس و پیناکل است. طبق نوشتة مطبوعات، شرکتها توافق کرده اند که سه حلقه چاه 16000 پایی حفر نمایند و در طول مدت 30 ماه معادل 12 میلیون دلار سرمایه گذاری کنند. خلاصه اینکه، این بار به میل سلطان چاههای جدیدی حفر خواهد شد. جالب توجه اینکه مدیر قبلی کریستال در شارجه که خواهان حفر چاههای جدید شده بود به عنوان نماینده دو شرکت جدید در شارجه وارد عمل شده است.

پ- در نهایت در خارج از خشکی شارجه نیز امتیاز دیگری به شرکت هوستون اویل و مینرالز واگذار شده که همان منطقه حمریا شمالی شارجه است (که خط ساحلی خلیج فارس

ص: 98

در امتداد شارجه و عمان بین این دو امارت تقسیم گشته است). هوستون اویل و مینرالز که توجه خود را به ام القوین معطوف داشته فعلاً در نظر ندارد در این منطقه اقدام به حفاری کند. (به مطالب پایین رجوع شود).

عجمان اقدامات زلزله سنجی شرکت «یونایتد ریفانینگ» عجمان (مرجع پ) بی نتیجه ماند و امتیاز در سال 1975 پس داده شد که هیچگونه تخاصمی در این مورد به همراه نداشت.

ام القوین الف- گروه نفتی ام القوین (مرجع پ) شدیداً مشغول اکتشاف است. شرکت نفتی زاپاتا به عنوان عامل اجرا می کند و گروه نیز به خاطر موجود بودن دستگاه حفاری در ژانویه 1976 یعنی زودتر از موقع مقرر اقدام به حفاری نمود. این چاه که در 14 میلی ساحل قرار دارد در تاریخ 12می دارای عمقی برابر با 15140 پا بود. از منطقه ای که امکان تولید داشت، یک نمونه هسته ای برداشته شده است. نمونه دوم می بایستی در تاریخ 12 می از دومین و بزرگ ترین منطقه برداشته می شد. سومین و آخرین منطقه در اعماق 15850 پایی آزمایش خواهد شد. پس از آن گروه متوجه خواهد شد که آیا این منطقه دارای نفت هست یا خیر. بنا به گفته استاپی شواهد این منطقه نشان می دهد که گاز موجود بیش از نفت است ولی این امر نیز هنوز به اثبات نرسیده است.

طبق گفته استاپی، حفاری در منطقه ام القوین با ریسک بسیاری همراه است چون بافت نفتی آن شبیه بافت نفتی ابوظبی و رأس الخیمه نیست بلکه نفت گُسل است. استاپی گفت گرچه تمام شواهد دال بر وجود نفت در این بافت است ولی امکان دارد نفت موجود ناشی از قرنها نشت نفت در اثر اقدامات ناموفق انجام شده برای استخراج نفت در حوزه خلیج [فارس] (مانند کویت) باشد. استاپی می گوید اگر این چاه نفت داشته باشد تولید روزانه 2000 بشکه در روز نیز برای این گروه از نظر اقتصادی مقرون به صرفه خواهد شد. طبق قرارداد آنها و دولت ام القوین تا 50000 بشکه تولید روزانه 16% حق امتیاز پرداخت می شود و میزان آن به تدریج افزایش می یابد. میزان مالیات نیز، مانند دیگر تولید کنندگان کوچک امارات متحده عربی برابر 55% خواهد بود.

طبق اظهارات استاپی اگر این چاه موفقیت آمیز نباشد، گروه اقدام به حفر یک حلقه چاه دیگر خواهد کرد. در حال حاضر آنها 5/1 میلیون دلار سرمایه گذاری کرده اند که 300000 دلار آن حق اجاره سال اول است و 400000 دلار آن برای سال جاری، که تقریباً مبالغ مشابهی نیز در دو سال بعد پرداخت خواهد شد. استاپی معتقد است که این بار حداقل برای یک بار هم که شده حفر چاه جدید آزمایش می شود. اگر این طور باشد، تلاش جدید در نزدیکی مرز

ص: 99

رأس الخیمه یعنی یک منطقه چهار میلی که بر سر آن بین شارجه و رأس الخیمه اختلاف است صورت خواهد گرفت. البته باید اقدامی در این مورد صورت گیرد تا قبل از آغاز حفاری گروه این اختلافات نیز حل شود.

در نهایت استاپی خاطرنشان ساخت که میزان مشارکت گروه ام القوین بر عکس گزارش مرجع پ تفاوت پیدا کرده که ترکیب آن به شرح ذیل است:

زاپاتا اکسپلوریشن 2/71% (گرداننده) کانادین سوپریور 25% یونایتد ریفاینینگ 20% آسامرا 20% کوانی 10% آنادارکو پروداکشن 2/71% گلف اویل 10% آنادارکو که یک شرکت آمریکایی است سهام خود را از زاپاتا و گلف که در ماه گذشته به این گروه پیوسته بودند خرید، که 5% از سهم یونایتد ریفاینینگ و 5% از آسامرا خریداری کرده بودند. در نتیجه 55% سهام از آن شرکتهای آمریکایی و 45% بقیه از آن شرکتهای کانادایی است. استاپی خاطرنشان ساخت که اکثراً از پیوستن گلف به این گروه ناراضی بودند چون یک شرکت بزرگ است و منافع آن با منافع شرکت های کوچکتر که گروه را به انحصار خود درآورده بودند در تضاد بود. علاوه بر این، استاپی معتقد است که همین تغییر سهامداران نوعی عنصر بی اعتمادی در عملیات ام القوین پدید آورده است. ولی گویا راه دیگری وجود نداشت چون چهار شرکت اولیه (کانادین سوپریور، یونایتد، آسامرا و کوانی) به دنبال عملیات رأس الخیمه با کمبود سرمایه روبرو شده بودند (به مطلب پایین رجوع شود). خلاصه اینکه، گرچه آنها به امکانات نفتی ام القوین امید دارند ولی به سرمایه بیشتری نیاز داشتند که گلف آن را در اختیار داشت.

ب- ام القوین یک امتیاز نیز به هوستون اویل و مینرالز فروخته که بخش کوچکی از آن در شارجه واقع شده است. این شرکت که یک سازمان آمریکایی است در حال حاضر تنها سهامدار این امتیاز است و دفتری در ام القوین تأسیس کرده که نماینده اش نیز یک آمریکایی مقیم آنجا به نام رابرت هارینگتون است (که در واقع در شارجه زندگی می کند). این شرکت در نظر دارد در تابستان دو حلقه چاه در داخل خشکی حفر کند که اولین آنها در ژوئن و در نزدیکی مرز رأس الخیمه (در داخل خشکی) و چاه دوم در سپتامبر در جزیره فلج المعلا واقع خواهند شد. قرار است عمق اولین چاه 6000 پا باشد که به نظر استاپی در این نقطه به نفت نخواهد رسید. ولی هوستون اویل معتقد است که پس از رسیدن به این نقطه متوجه خواهند

ص: 100

شد که تلاششان به ثمر می رسد یا نه.

قرار است چاه واقع در فلج المعلا تا عمق 16000 پایی حفر شود که معقول تر به نظر می رسد.

رأس الخیمه با وجود اینکه (مرجع ت) مهم ترین مطالب مربوط به رأس الخیمه است، ولی استاپی در مورد عملیات ویتول نکات جالبی بیان داشت. همانگونه که قبلاً اشاره شد، تلاش اکتشافی رأس الخیمه بسیار گران یعنی معادل 24 میلیون دلار تمام شده است که نیمی از این مبلغ تنها صرف حفاری شد، که در برابر مخارج حفاری ام القوین می باشد. علاوه بر این، ویتول حفاری خود را چهار ماه زودتر از گروه ام القوین شروع کرده ولی گروه ام القوین 400 پا از آنها جلوتر هستند. واضح است که ویتول با مشکلاتی روبرو شده که از نظر استاپی خود شرکت این مشکلات را به وجود آورده است [که] (استاپی به این موضوع واقف است چون چهار شرکت تحت نمایندگی او نیز در رأس الخیمه مشغول فعالیت هستند). دستگاه حفاری ویتول [مارک] «روان» است [که] بهترین نوع نیست (آنچه که در ام القوین به کار رفته در وضعیت بسیار خوبی است) ولی استاپی می گوید مهم ترین اشتباه ویتول این است که کارمندانش از استاندارد کافی برخوردار نیستند. مشکلات اجتناب ناپذیر همیشه به وجود می آید اما وقتی که هزینه روزانه حفاری 45000-35000 دلار باشد به همان سرعت نیز باید بتوان مشکلات را از میان برداشت و در اینجاست که ویتول خوب محاسبه نکرده است. مسئله دیگر این است که در 9 ماه گذشته ویتول کارگران خود را به مرخصی نفرستاده که همین امر سبب پایین آمدن میزان کارآیی آنها می گردد. بعضی از مشکلات نیز ناشی از رقابت دو امارت هم جوار و نیز رقابت طبیعی بین دو شرکت است که در یک بافت و همزمان مشغول حفاری می باشند؛ ولی با گذشت زمان و تکمیل اولین چاه در رأس الخیمه و کار خوب انجام شده در ام القوین، می توان گفت که اوضاع فرق می کند.

نکته جالب توجه مذکور در (مرجع ت) نحوه مشارکت در صورت دست یافتن ویتول به نفت است، البته از نظر امارات متحده عربی). در حال حاضر هزینه ها تماماً به عهده ویتول است. ولی به محض آغاز مرحله تولید دولت رأس الخیمه 50% هزینه های عملیاتی را به عهده خواهد گرفت، و پس از آن نیز نسبت به پرداخت سهم هزینه های اکتشافی اقدام خواهد کرد. علاوه براین ویتول 14% حق امتیاز و مقداری مالیات خواهد پرداخت تا سهم دولت معادل 58% شود.

فجیره شرکت رزرواویل دنور (مرجع ث) هنوز هم امتیاز خارج از خشکی فجیره و شارجه را در

ص: 101

ساحل شرق در اختیار دارد. طبق اظهارات حاکم فجیره شیخ حمد، رزرو در دسامبر 1976 حفاری را آغاز خواهد کرد. استاپی معتقد است که این کار تا تابستان آتی شروع نخواهد شد. گویا شرکت به حاکم گفته بود که احتمال دست یابی به نفت 96% است. استاپی نیز می گوید که اعضای گروهش کار زلزله سنجی رزرو را دیده و آن را بسیار امیدوار کننده توصیف کرده اند. ولی همیشه باید به یاد داشت که نباید حرفی زده شود که توقع و امید حکام محلی بالا برود. گمان می کنیم که شیخ منظور رزرو را درک نکرده و ما باید به دنبال به دست آوردن نفت باشیم تا ناراحتی ها چندان حاد نشود. در رابطه با حفاری و نیز به خاطر عمق بیش از حد آبهای خلیج عمان، رزرو با مشکلاتی روبرو خواهد شد. بنا به گفته استاپی عمق آبهای این منطقه 400 پا (در مقایسه با اعماق 105 پایی و 280 پایی ام القوین و رأس الخیمه) و بسیار زیاد است، باید در این نقاط از کشتی های حفاری استفاده کرد. علت تأخیر نیز این است که نتوانسته اند چنین تجهیزاتی به دست آورند. در صورتی که نفت به دست آید قرارداد بین شرکت و دولت نیز استاندارد است، یعنی 14% حق الامتیاز و 51% مالیات است. (گرچه شیخ حمد می گوید که رزرو از او به عنوان یک مذاکره گر سرسخت یاد می کند. یعنی چاپلوسی امتیازهای بسیاری نصیب این شرکت کرده است). گمان نمی رود که شارجه نیز در درآمد و یا کل موضوع سهیم شود.

نتیجه گیری این امید همیشگی که در مرجع پ نیز از آن یادشده هنوز هم در اندیشه امارات فقیر وجود دارد. تاکنون هیچیک از این امیدها تحقق نیافته، لیکن امیدهای عجمان کاملاً مبدل به یأس گشته اند. ولی دیگران هنوز هم امیدوارند. استرنر

صنعت نفت در قطر

سند شماره 41 محرمانه8 ژوئیه 1976 - 17 تیر 1355 از: سفارت آمریکا، دوحه - الف - 16به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، جده، کویت، تهران موضوع: صنعت نفت در قطر خلاصه: نفت قطر تنها توسط دو شرکت یعنی شرکت نفت قطر و شرکت شل تولید می شود. این شرکتها روزانه در حدود 470000 بشکه نفت یعنی حداکثر میزان تولید مجاز شمرده شده توسط دولت قطر را تولید می کنند. قطر علاوه بر این، عواید مربوط به 15000 بشکه نفت در روز را از منطقه نفتی مشترک این کشور با ابوظبی دریافت می دارد. علاوه بر این در بخشهای خارج و داخل خشکی اکتشاف صورت می گیرد. دولت از ژانویه 1974 حدود 60 درصد سهام این شرکت ها را به خود اختصاص داد و در دسامبر 1974 اعلام داشت که قصد

ص: 102

دارد کنترل 100 درصد این شرکت ها را در اختیار گیرد. در حال حاضر مذاکرات در حال پیشرفت است و مقامات این شرکت ها معتقدند که مقدمات تحویل آنها به دولت قطر تا پایان تابستان جاری صورت خواهد گرفت. مؤسسه نفتی قطر در اول ژانویه 1975 تشکیل شد تا بر منافع دولت در شرکت نفت قطر و شل نظارت داشته باشد و در نهایت مسئولیت تمام جنبه های عملیاتی، پالایش و بازاریابی را به عهده گیرد. ولی به علت کمبود نفرات کارآزموده، این سازمان در فعالیت های نفتی به صورت اسمی شرکت داشته و دولت قطر مجبور است حتی پس از در اختیار گرفتن کنترل تمام این شرکتها باز هم به تخصص خارجی در صنعت نفت متکی باشد. قطر سالهاست که از سیاست صرفه جویی در منابع نفتی پیروی کرده و تنها 75 درصد ظرفیت تولیدی، مورد بهره برداری قرار گرفته است. قطر علاوه بر نفت، مقادیر بسیاری گاز غیرمرتبط با نفت دارد. گرچه این حوزه ها به طور کامل مشخص نشده اند، ولی کل ذخایر گازی این کشور برابر با 130 میلیارد فوت مکعب برآورد شده است. دولت، شرکت گاز قطر را با همکاری شل ایجاد کرده است تا بتواند چند پروژه مربوط به مطالعه امکانات گازی و بهره برداری آن را انجام دهد. پایان خلاصه.

تولید و اکتشاف شرکت نفت قطر: شرکت نفت قطر کنسرسیومی است متشکل از اعضای مشابه شرکت نفت عراق. شرکت های عضو عبارتند از: بریتیش پترولیوم، رویال داچ شل، شرکت نفت فرانسه، موبیل و پارتکس. در حال حاضر، این شرکت ها 40 درصد سهام شرکت نفت قطر را در اختیار دارند، ولی قرار است که دولت قطر پس از چندی سهام کامل آن را در اختیار گیرد. تاریخ تولید نفت در قطر با تأسیس شرکت نفت قطر که امتیاز آن را در سال 1945 کسب کرد، آغاز شد. این امتیاز در ابتدا شامل تمام شبه جزیره قطر و مناطق خارج از خشکی بود، اما به تدریج کاهش یافت تا اینکه شامل حوزه دُخان و مناطق مجاور ساحل غربی قطر گردید. تولید شرکت نفت قطر در سال 1973 معادل 6/91 میلیون بشکه (یا 251000 بشکه در روز) گردید. در سال 1974 دولت قطر سقف تولیدی 225000 بشکه در روز را برای شرکت نفت قطر مشخص کرد آنهم بنا به دلایل صرفه جویانه، و در آن سال تولید به سطح 223000 بشکه در روز رسید یعنی 9 درصد کاهش یافت. تولید شرکت نفت قطر در سال 1975 به دنبال کاهش قیمت های نفتی در ابوظبی که نفت قطر را در مقایسه با دیگر عرضه کنندگان، گرانقیمت نشان می داد، 20 درصد دیگر کاهش یافت. پس از امتناع دولت قطر نسبت به جرح و تعدیل قیمت ها، برداشت نفتی در ژانویه 1975 کاهش یافت و شرکت نفت قطر بازخرید قراردادهای خود را لغو کرد و تولید در ژوئیه 1975 به پایین ترین مقدار یعنی 104000 بشکه در روز رسید. تصمیم قطر مبنی بر اعمال 10 درصد افزایش قیمت اعلام شده توسط اوپک در سپتامبر 1975، قیمت نفت این کشور را با قیمت دیگر نفت های خام خلیج [فارس] متناسب ساخت.

ص: 103

از آن پس، تولید در سطح 225000 بشکه در روز تقریباً ثابت مانده است.

شرکت نفت قطر نفتی مرغوب و کم سولفور از سه ذخایر موجود در حوزه دُخان تولید می کند. نفت خام مرکب از قوه جاذبه 41 - 40 درجه و محتوای سولفور 2/1 - 1/1 درصد برخوردار است. این نفت خام توسط لوله های نفتی از شبه جزیره قطر به یک پایانة آبی در ساحل شرقی – ام سعید - منتقل می شود. گاز مربوطه تولیدی در دُخان به عنوان سوخت در یک کارخانه کود شیمیایی به مصرف می رسد، و از سال 1975 در کارخانه گاز مایع طبیعی ام سعید به صورت گازهای پروپان و بوتان درآمده و صادر می شود. 60 درصد سهام این کارخانه نیز مانند دیگر بخشهای شرکت نفت قطر از آن دولت قطر است.

شرکت شل قطر: شرکت شل قطر در سال 1964 بهره برداری از منطقه امتیازی خود را در شمال شرق منطقة اصلی قطر آغاز کرد. 60 درصد از سهام شل نیز مانند سهام شرکت نفت قطر از آن دولت قطر است. میزان تولید شرکت شل در سال 1973 به 320000 بشکه در روز رسید و پس از آن با تحمیل اقدامات توأم با صرفه جویی از طرف دولت، برداشت آن به 295000 بشکه در روز تقلیل یافت. شل نیز در سال 1975 تحت تأثیر کاهش قیمت قرار گرفت و کاهش شدید تولیدی را تجربه کرد تا اینکه قراردادهای بازخرید جدید در نوامبر 1975 منعقد گردید. از اول ژانویه 1976 دولت بار دیگر تولید را محدود کرد و میزان تولید شل را 50000 بشکه در روز کاهش و به میزان 245000 بشکه در روز رساند. اعلام شد که هدف از کاهش، صرفه جویی در گاز طبیعی است که در آن زمان به هدر می رفت. یک کارخانه گاز طبیعی که قرار است احداث آن در سال 1978 به پایان برسد از گاز تولیدی توسط شل بهره برداری خواهد کرد.

نفت خام شل نیز از سه حوزه خارج از خشکی استخراج می گردد و از طریق خطوط لوله به پایانه صادراتی واقع در جزیره هلول منتقل می گردد. نفت مرکب این شرکت، از قوه جاذبه 8/36-36 درجه و محتوای سولفور 45/1 تا 50/1 درصد برخوردار است.

حوزه البوندوق: علاوه بر 470000 بشکه تولیدی شل و شرکت نفت قطر، این کشور از حوزه تحت کنترل مشترک خود با ابوظبی یعنی حوزه البوندوق نیز عوایدی دریافت می دارد. این حوزه حدود 30000 بشکه در روز تولید می کند و عملیات آن به عهده مارین اریاز ابوظبی است. شرکت نفت البوندوق مرکب از سه سهامدار است که عبارتند از بریتیش پترولیوم، شرکت نفت فرانسه و یونیورسال پترولیوم دولپمنت (ژاپنی). در حال حاضر دولت در این منطقه فعالیتی ندارد و تمام نفت برداشتی نصیب شرکت ژاپنی می گردد. عواید ناشی از این برداشت نیز به طور مساوی بین دو دولت تقسیم می شود.

اکتشاف وینترشال ا. جی. خارج از خشکی قطر: در ژوئیه 1973 یک کنسرسیوم شش شرکته به

ص: 104

سرپرستی شرکت نفت کاچ (35 درصد) و وینترشال (5/32 درصد) امتیاز مربوط به منطقه خارج از خشکی شمال و غرب شبه جزیره قطر را به خود اختصاص داد. شرایط قرارداد فیمابین گروه و دولت متضمن هزینه ای به مبلغ 6 میلیون دلار در زمینه اکتشاف تا ژوئیه 1977 گردید که پس از آن کنسرسیوم می تواند این قرارداد را رها کرده و یا آن را به مدت چهار سال تجدید کند. مسئول عملیاتی این کنسرسیوم وینترشال است. اعلام تصمیم دولت مبنی بر در اختیار گرفتن 100 درصد صنعت نفت، انعقاد یک قرارداد جدید را به جای قرارداد مشارکت منعقده در سال 1973، ایجاب می نمود. مذاکره دربارة انعقاد یک قرارداد مشارکت در تولید و مشکلات مربوط به دستیابی به ماشین آلات حفاری در آبهای عمیق، حفر اولین چاه را تا فوریه 1976 به تأخیر انداخت. حفر چاه اخیراً در منطقه ای واقع در شمال شبه جزیره و کمی به سمت غرب منطقه شل به پایان رسید و نتایج آزمایش های اولیه حاکی از وجود نفت در منطقه عربی (در اعماق 7000 پایی) و گاز طبیعی آزاد غیرمرتبط با نفت در بافت های خوف (در اعماق 10000 پایی) است. طبق برداشت سفارت آمریکا ذخایر نفتی اینجا از عمق مناسب تولیدی برخوردار نیست. وینترشال همیشه خواستار حفاری در مناطق آبی کم عمق در خارج از ساحل غربی قطر و در مجاورت منطقه شرکت نفت قطر بوده است ولی به علت اختلاف مرزی و ارضی موجود بین قطر و بحرین قادر به حفاری در این نقاط نبوده است.

قرارداد مشارکت تولیدی بین وینترشال و دولت قطر مقرر می دارد که هزینه کامل اکتشاف و گسترش حوزه های نفتی باید توسط شرکت ها پرداخت گردد. اگر نفت یافته شده دارای اهمیت تجاری باشد، 40 درصد تولید به شرکتها داده می شود تا بتوانند هزینه های اکتشاف و گسترش تولید را از طریق آن تأمین نمایند. 60 درصد باقیمانده بین دولت قطر (به نسبت 80 درصد) و شرکت ها (به نسبت 20 درصد) تا میزان 25000 بشکه در روز تقسیم می گردد. اگر تولید بیش از 25000 بشکه در روز باشد درصد مربوط به شرکت ها سیر صعودی می پیماید تا اینکه در سطح تولیدی 100000 بشکه در روز یا بیشتر، نسبت تقسیم تولید 90 درصد به 10 درصد می شود.

اعضای کنسرسیوم امیدوارند که حتی پس از تحویل 100 درصد مدیریت شل و شرکت نفت قطر به دولت این کشور، شرایط قرارداد به قوت خود باقی باشد.

شرکت نفت هولکار: در ژانویه 1976، شرکت جدیدالتأسیس 100 درصد آمریکایی هولکار یک امتیاز دوساله در خارج از خشکی شرق منطقه اصلی به دست آورد. این منطقه قبلاً در اختیار شرکت نفت منحل شده قطر (ژاپنی) بود که در سه نقطه در سالهای فعالیت خود یعنی از سال 1968 تا 1972 به نفت دست یافته بود. لیکن در آن موقع با قیمت های موجود از نظر تجاری مقدار نفت یافته شده تولید آن را ممکن نمی ساخت. به نظر هولکار، افزایش بعدی قیمت ها این حوزه های کوچک تر را پرمنفعت ساخته، و طبق شرایط قرارداد این شرکت باید علاوه بر حفاری مجدد و رسانیدن چاهها به سطح تولید، یک برنامه اکتشافی 12 میلیون دلاری

ص: 105

را در دو سال مدت امتیاز خود به اجرا درآورد. قرارداد مشارکت تولیدی هولکار و دولت قطر مشابه قرارداد منعقده با گروه وینترشال است. هولکار برنامه حفاری خود را درست پس از انعقاد قرارداد آغاز کرد، اما طبق برداشت ما رساندن چاهها به مرحله تولید به خصوص به علت وجود هیدروسولفید زیاد نفت به تأخیر افتاده است.

سازمان نفتی دولتی سوابق و سیاست: همان گونه که در دیگر کشورهای منطقه رایج بود، دولت قطر قبل از 1973 هیچ سهمی از شرکت های نفت در حال فعالیت در اختیار نداشت و عواید نفتی خود را از طریق پرداخت های مالیاتی و عوارض دریافت می کرد. دولت در تاریخ اول ژانویه 1973، 25 درصد سهام شرکت شل و شرکت نفت قطر را خواستار شد. قرارداد بعدی که در تاریخ اول ژانویه 1974 منعقد گردید، سهم دولت را به 60 درصد افزایش داد، و در دسامبر 1974 دولت اعلام کرد که تصمیم گرفته است 100 درصد شرکت های در حال عملکرد را در اختیار گیرد اما این تصمیم هنوز به مرحله اجرا درنیامده است.

بر اساس قرارداد مشارکت 1974، شرکت ها پس از پرداخت مالیات بر درآمد و عوارض که در حال حاضر به ترتیب 85 درصد و 20 درصد است، می توانند 40 درصد از نفت خام تولیدی را به خود اختصاص دهند. علاوه بر این، شل و شرکت نفت قطر با دولت این کشور قراردادهایی منعقد ساخته اند که طی آن 60 درصد نفت خام مربوط به دولت (36 درصد کل تولید) را به 93 درصد قیمت تعیین شده خریداری کنند. باقیمانده تولید که برابر 24 درصد کل تولید است توسط خود دولت آن هم به 93 درصد قیمت تعیین شده فروخته می شود. شرکت های امرادا، هس، چارتر اویل و یونیون راینیکر در مارس 1974 یک قرارداد خرید سه ساله با دولت قطر امضا کردند.

در رابطه با سیاست نفتی، دولت قطر دائماً از سیاستهای اوپک پیروی کرده است. در سال 1974 می توانستیم قطری ها را در رابطه با قیمت نفت میانه رو بخوانیم چون از موضع عربستان سعودی در مسائل اوپک پیروی می کردند. ولی از سال 1975، دولت به افزایش دهندگان قیمت نفت در اوپک پیوسته و در اجلاسیه های اخیر اوپک بر بالا رفتن قیمت های نفتی اصرار می ورزیده است. مقامات نفتی معتقدند که محدودیت تولید و ذخایر قطر برخلاف عربستان سعودی که ذخایر عظیمی دارد، ضرورت های متفاوتی برای قطر پدید آورده است.

اداره امور نفتی: یکی از دو اداره موجود در وزارت دارایی و نفتی، یعنی اداره امور نفتی تنها عنصر دولتی است که در زمینه هماهنگی منافع نفتی خارجی برای اکتشاف، عملیات و بازاریابی و نیز توصیه های مربوط به سیاست های نفتی مسئولیت دارد. سرپرستی وزارت دارایی و نفتی را شیخ عبدالعزیز بن خلیفه آل ثانی (که فرزند امیر است) عهده دار است و سرپرستی اداره امور نفتی را نیز علی جیده به عهده دارد.

ص: 106

می گویند وزیر در زمینه سیاسی و فنی نفتی اطلاعات وسیعی ندارد و جیده که فردی مطلع و باهوش است، نقش مهمی در تمام جنبه های تصمیمات نفتی ایفا می کند. وی معمولاً سرپرستی تیم مذاکره کننده در امور مربوط به قراردادهای خرید و تصرف 100 درصد شرکت ها را به عهده دارد و در هیأت های نمایندگی قطر در اوپک از چهره های بسیار با اهمیت و برجسته تلقی می گردد. جیده مبتکر قرارداد مشارکت در تولید با شرکت های وینترشال و هولکار بوده است.

با در نظر گرفتن بافت الیگارشی گونه حکومت، می توان گفت که اداره امور نفتی قطر به هیچوجه مسائل نفتی را در انحصار خود نگرفته است. امیر قطر معمولاً همه تصمیمات نفتی را تصویب می کند و از مشاورین مهم خارج از این نهاد نفتی خواستار ارائه نظریات و توصیه هایشان می گردد. در زمینه مسائل مهم مربوط به خطی مشی، اداره امور نفتی، تنها یکی از سه یا چند سازمان یا افراد موجود در قطر است که پیشنهادات خود را تقدیم امیر می کند.

مؤسسه عمومی نفتی قطر: مؤسسه عمومی نفتی قطر یک سازمان 100 درصد دولتی است که در تاریخ 4 ژوئیه 1974 به فرمان امیر تأسیس گردید تا جای شرکت ملی نفت قطر را پر کند. مؤسسه عمومی نفتی قطر کار خود را در تاریخ اول ژانویه 1975 همراه با هیأت مدیره ای به سرپرستی وزیر دارایی و نفت و متشکل از چهره های مهم دولت قطر در زمینه امور نفتی رسماً آغاز کرد. اعضای هیأت مدیره مؤسسه عمومی نفتی قطر عبارتند از؛ عیسی الکواری، وزیر اطلاعات و رئیس دفتر امیر؛ علی جیده، سرپرست امور نفتی؛ عبدالله سلّط معاون سرپرست امور نفتی؛ طاهر حیدری، مشاور عالی وزارت دارایی و نفت؛ سعید میشال، سرپرست مرکز گسترش فنی.

قدرت تفویض شده به مؤسسه عمومی نفتی قطر بسیار وسیع است و تمام جنبه های صنعت نفت در خارج و داخل کشور را دربر می گیرد. این وظایف عبارتند از اکتشاف، حفاری، تولید، پالایش و حمل و نقل و فروش نفت خام و محصولات گازی و پالایش یافته. علاوه بر این، سهام دولت در شرکت شل و شرکت نفت قطر به مؤسسه عمومی نفتی قطر واگذار شد و نیز سهام دولت قطر در دیگر سرمایه گذاری های مربوط به انرژی چه در داخل کشور و چه در منطقه در اختیار آن قرارداده شد. مؤسسه عمومی نفتی قطر با سرمایه اولیه 500 میلیون دلار که بعدها به یک میلیارد دلار تبدیل شده بود آغاز به کار کرد. بخشهای موجود در این مؤسسه عبارتند از بخش مهندسی زمین شناسی و نفتی، پالایش، تصفیه گاز و پتروشیمی، مهندسی و احداث، بازاریابی و حمل و نقل و دارایی.

علناً اعلام شده است که دولت پس از به دست گرفتن کنترل 100 درصد صنعت نفت، کنترل تمام جنبه های عملیات نفتی حوزه ها را به مؤسسه عمومی نفتی قطر خواهد سپرد. در عین حال که مسئولیت های عملیاتی و بازاریابی به عهده مؤسسه عمومی نفتی قطر است، وزارت دارایی و نفت نیز مسئول تعیین خط مشی در رابطه با استراتژی های اوپک و تعیین

ص: 107

قیمت نفت و شرایط پرداخت و تعیین سقف تولید است.

عملاً هجده ماه پس از آنکه قرار بود عملیات آغاز شود، مؤسسه عمومی نفتی قطر [هنوز] آغاز به کار نکرده و علت اصلی آن نیز کمبود کارمند است. تاکنون تنها 20 سمت اجرایی و یا حرفه از 80 سمت موجود پر شده است. هنوز برای احراز سمت مدیرکل شخصی یافته نشده است. کمبود شدید مسکن و امتناع دولت از تصویب پرداخت حقوقها و مزایای زیاد موانعی بر سر راه استخدام کارمندان عالیرتبه ایجاد کرده است. شاید بتوان یکی از مهم ترین علل عدم تکامل مؤسسه عمومی نفتی قطر را عدم تمایل چهره های مهم داخل و خارج از نهادهای نفتی دانست که فکر می کنند اگر این مؤسسه کار خود را آغاز کند آنها اختیارات خود را از دست خواهند داد. در دولتی که حدود و اختیارات و مسئولیت ها به خوبی مشخص نشده و نفوذ هر شخص بستگی به رابط های وی در سمت های سازمانی دارد، و این واقعیت که اعضای هیأت مدیره مؤسسه عمومی نفتی قطر از جمله افراد سرشناس دولتی هستند و نسبت به قدرت یکدیگر حسادت می ورزند و سعی می کنند تغییری صورت نگیرد تا نفوذ دیگری افزایش نیابد، وضع طوری است که همه توافق کرده اند که افزایش نفوذ مؤسسه عمومی نفتی قطر مساوی با کاهش نفوذ خود آنهاست.

گاز طبیعی: در قطر ذخایر عمده ای از گاز مرتبط و غیرمرتبط با نفت وجود دارد که بهره برداری نشده است. گاز مرتبط با نفت حوزه دُخان شرکت نفت قطر به عنوان سوخت نیروگاهها و کارخانه کود شیمیایی و کارخانه گاز مایع طبیعی مورد استفاده قرار می گیرد. گاز مرتبط با نفت حوزه های خارج از خشکی در هوا سوزانیده می شود، ولی یک کارخانه گاز مایع طبیعی ثانی در دست احداث است. قرار است احداث این کارخانه در سال 1978 پایان یابد که از اکثر گاز تولیدی بهره برداری خواهد کرد. باقیمانده گاز موجود نیز به عنوان سوخت یک مجتمع پتروشیمی در دست احداث به کار گرفته خواهد شد.

مقادیر زیادی از گاز غیرمرتبط با نفت نیز در مناطق خارج و داخل خشکی وجود دارد. ذخایر این نوع گاز در بافت های زمینی خوف در اعماق 10000-9000 پایی نهفته است. گاز واقع در داخل خشکی خوف در طبقات تحتانی حوزه نفتی دُخان واقع شده، و قرار است گاز ناشی از این حوزه نیز در یک نیروگاه جدید در دست احداث در نزدیکی دوحه مورد استفاده قرارگیرد. این نیروگاه که قرار است احداث آن در اواخر سال 1977 پایان یابد اولین تأسیساتی است که از گاز خوف استفاده خواهد کرد. در خارج از خشکی، شل، در بافت زمینی خوف چند حلقه چاه حفر کرده تا وجود بزرگ ترین منبع گازی منطقه را اثبات کند. در مورد میزان و وسعت واقعی این حوزه اطلاعات دقیق در دست نیست، اما بعضی از برآوردها حدود 130 میلیارد فوت مکعب است. می گویند که این حوزه وارد منطقه وینترشال می شود.

در سال 1974، دولت قطر و شل شرکت گاز قطر را با مشارکت 30-70 به وجود آوردند. شرکت گاز قطر کارخانه گاز مایع طبیعی در دست احداث را تصاحب خواهد کرد و مطالعاتی

ص: 108

در دست انجام است تا برای استفاده از گاز غیرمرتبط با نفت حوزه شل، یک کارخانه گاز مایع طبیعی دیگر به ارزش 5/1 میلیارد دلار ساخته شود.

آینده: هجده ماه پس از آنکه امیر اعلام کرد دولت صد در صد صنعت نفت کشور را تحت کنترل خواهد گرفت، مذاکرات جدی بین دولت و شرکت ها در حال انجام است. طرفین تا به حال در مورد شرایط تحویل بقیه صنعت به دولت به توافق نرسیده اند، ولی احتمالاً تا پایان تابستان جاری راه حلی پیدا خواهد شد. گذشته از نتیجه این کار، شرکت های مزبور باز هم نقش مهمی در گردش صنعت نفت قطر تا چند سال بعد ایفا خواهند کرد. با وجود فقدان قطریهای آموزش دیده و واجد شرایط، این شرکت ها بخش اعظم نفرات لازم در زمینه صنعت نفت را چه مستقیماً و چه از طریق یک شرکت قطری تأمین خواهند کرد.

در حال حاضر دولت در رابطه با تحقیقات زلزله سنجی دقیق در خارج و داخل خشکی با چند شرکت در حال مذاکره است. این تحقیق برآورد دقیق تری از ذخایر نفتی قطر فراهم خواهد ساخت که گمان می رود حدود 6/3 میلیارد بشکه بوده و کشور را قادر خواهد ساخت که به مدت 20 سال دیگر نفت تولید کند. در حال حاضر تمام نفت خام قطر به خارج صادر می شود، ولی دولت در نظر دارد با احداث پالایشگاهی به ظرفیت 80000 بشکه در روز، وارد بازار محصولات نفتی شود. گرچه احتمال پیدایش ذخایر دیگر نفت بسیار است که تولید را طولانی تر خواهد کرد، ولی ظاهراً آینده اقتصاد قطر بر گاز استوار خواهد بود. ذخایر موجود در بافت خوف آن قدر وسیع است که گمان می رود بتواند نیاز یک کارخانه گاز مایع طبیعی را به مدت 200 سال برآورده سازد.

یانگ

دورنمای نفتی عمان

سند شماره 42 محرمانه21 ژوئیه 1976 - 30 تیر 1355 از: سفارت آمریکا، مسقط - الف - 53به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، دوحه، کویت، لندن، منامه، تهران.

مرجع : الف) مسقط 03 - الف، ب) مسقط 261، ج) مسقط 402 موضوع: دورنمای نفتی عمان خلاصه: در سال جاری عمان به صورت یک تولید کننده نفت متوسط در دهه آینده درخواهد آمد. ناظران قبلاً معتقد بودند که عمان نخواهد توانست به منافع نفت تجاری جدیدی دست یابد تا بتواند کاهش تولید حوزه های شمالی خود را جبران کند. در سال 1976، اکتشافات جدید داخل خشکی توسط شرکت نفت عمان در ظفار و نیز اکتشافات موفقیت آمیز خارج از شبه جزیره «مسندم» عمانیها را امیدوار کرده است که درآمدهای نفتی آتی کامیابی اقتصادی عمان را به همراه خواهد داشت. گرچه برآوردهای مدیران خارجی همراه با

ص: 109

محافظه کاری است، ولی مشخص است که شل و دیگر شرکت های نفتی خارجی به اکتشافات خود افزوده اند و ارزیابی های آنها نیز در مورد امکانات عمان بهبود بیشتری داشته است.

پس از حدود یک سال عدم فعالیت، اخیراً حرکتهایی در جهت بهره برداری از منابع هیدروکربور عمان به عمل آمده است. شرکت توسعه نفت عمان در حال تهیه پیشنهادی است تا با ارائه آن به دولت عمان نحوه تولید ظفار را در سال 1979 مشخص سازد. اخیراً دولت عمان سرمایه لازم برای احداث خط لوله گاز طبیعی را از داخل کشور به سمت ساحل به دست آورده است که سبب رشد معتدل صنعت در منطقه پایتخت خواهد شد. این رویدادها نفوذ وزارت نفت را در محافل دولتی عمان تقویت خواهد کرد. متأسفانه، وزارتخانه از نظر افراد عمانیِ با تجربه و آگاه در این زمینه با کمبود روبرو است و بیشتر به مشاورین آمریکایی متکی است. پایان خلاصه.

دورنمای تولید آینده آینده عمان به عنوان یک تولید کننده متوسط نفتی به سرعت و موفقیت اکتشافات نفتی در جنوب این کشور بستگی دارد. تولید نفت حوزه های شمالی اکنون به اوج رسیده است، و در ده سال آینده تولید سیر نزولی خواهد پیمود. مقامات نفتی در عمان معتقدند که حوزه های شمالی تا پایان قرن حاضر روزانه معادل کمتر از 50000 بشکه نفت تولید خواهند کرد. جبران این نزول تولید تنها از طریق تولید نفت متوسط و سنگین منطقه ظفار امکان پذیر خواهد بود. یکی از مدیران عالیرتبه شرکت نفت عمان معتقد است که با وارد شدن نفت ظفار به مرحله تولید، کاهش تولید کنونی از بین خواهد رفت و عمان خواهد توانست در سال 1985 نیز روزانه معادل 370000 بشکه نفت تولید کند. مقامات وزارت نفت معترفند که در پنج سال آینده بازده نفتی کاهش خواهد یافت لیکن در دهه آینده سطح تولید به سطح پیشین بازخواهد گشت و بعدها فراتر از آن خواهد رفت.

تولید در سال 1976 تولید در سال 1976 معادل 368000 بشکه در روز خواهد بود. این رقم 4000 بشکه در روز کمتر از میزان قابل انتظار است و علت آن نیز میزان بیش از حد اسید نفتنیک موجود در تولید چاه نفتی قرن العلم منطقه قبا می باشد. شرکت نفت عمان تولید نفت قرن العلم را به 10000 بشکه در روز محدود کرده است تا مخلوط و ترکیب تمام نفت عمان خارج از محدوده تعیین شده نباشد. مدیران شرکت نفت عمان چندان هم نگران اسید موجود در نفت قرن العلم نیستند، چون هیچیک از حوزه های دیگر این مسئله را ندارد، و کاهش تولید یک وسیله مؤثر در جهت صرفه جویی است. حوزه لخویر در ماه اوت روزانه معادل 7000 بشکه نفت تولید خواهد کرد (ولی انتظار می رود که در صورت بهره برداری کامل بتواند روزانه 15000 بشکه تولید کند).

ص: 110

نفت جنوب عمان مدیران شرکت نفت عمان بیش از سال گذشته به عمران مناطق نفتی ظفار علاقه نشان می دهند. این امر نیز نتیجه چند حفاری آزمایشی موفقیت آمیز بود که نشان داد نفت ظفار سبک تر بوده و به سهولت استخراج می شود. شرکت نفت عمان در تلاش عظیم تجربی خود از 5 گروه زلزله سنج و سه تیم حفاری استفاده می کند.

آزمایشی بسیار موفقیت آمیز در نصیر در مجاورت حوزه مرمول صورت گرفت. نفت 25 درجه غلظت متوسط با فشار قوی در اعماق 8000 پایی کشف شد. ذخایر نفتی حدود 160 پا عمق داشته و یک بافت دولومیت میان دو لایه نمکی قرار گرفته است.

مقامات شرکت نفت عمان از اولین چاه نصیر بسیار راضی هستند، گرچه معتقدند که باید چند چاه موفقیت آمیز دیگر نیز حفر شود تا حوزه نصیر از نظر تجاری با ارزش قلمداد شود.

حوزه های مرمول و امل از موفقیت بیشتری برخوردار بوده است. یکی از چاههای نفت مرمول در حال حاضر روزانه 100 بشکه نفت تولید می کند، و دو چاه آزمایشی دیگر نیز به زودی حفر خواهد شد. دو حلقه چاه موجود در حوزه امل روزانه چند صد بشکه نفت تولید می کند و مقامات شرکت نفت عمان معتقدند که در سه سال آینده حوزه امل قادر خواهد بود روزانه بیش از 20000 بشکه نفت تولید کند. نفت حوزه های امل و مرمول کلاً از نوع متوسط (24 درجه) بوده و به سادگی و بدون به کار بردن وسایل گران قیمت تزریق بخار از چاه ها استخراج می شود. بهترین مانع موجود در این زمینه وجود یک سفره آب زیرزمینی است که می تواند تولید را با مشکلاتی همراه سازد. در عین حال که شرکت نفت عمان از ارائه برآوردهای دقیق در مورد ذخایر نفت مرمول و امل امتناع می کند، ولی شواهد موجود حاکی از وجود بیش از یک میلیارد بشکه نفت در این منطقه است.

به علت وجود دورنمای مساعد ظفار، شرکت نفت عمان آماده است تا در سال آینده در مورد تولید نفت منطقه ظفار پیشنهاد قاطعی به دولت عمان بدهد. پیشنهاد شرکت نفت عمان دربرگیرنده احداث یک خط لوله از حوزه امل به دماغه کوریا موریا است تا نفت در آنجا ذخیره شود و پس از آن حمل و نقل گردد و هزینه تانکرها و مخزن معادل 100 میلیون دلار خواهد بود، و توسعه کامل چاههای امل و مرمول به 60 میلیون دلار هزینه دیگر نیاز خواهد داشت. ظاهراً شل به عنوان مهم ترین سهامدار خصوصی شرکت نفت عمان آماده است قدری از سرمایه موردنیاز را فراهم آورد، ولی انتظار دارد دولت عمان بخش اعظم سرمایه مورد نیاز را فراهم آورد، اگر کارها بر وفق مراد به پیش رود، در سال 1979 نفت امل صادر خواهد شد و در صورت امکان حوزه های مرمول و نصیر نیز به خط لوله امل مرتبط خواهند شد.

امتیازات خارج و داخل خشکی نتایج اکتشافات خارج و داخل خشکی توسط شرکت های نفتی مستقلِ مختلط بوده است.

ص: 111

تاکنون شرکت نفت فرانسوی اِلف در تنگه هرمز مهم ترین موفقیت را کسب کرده است (مرجع ب). شرکت اِلف در عمق 12000 پایی به نفت 41 درجه دست یافت که در منطقه آبهای ایران واقع شده است؛ این نفت در بخش تحتانی یک لایه نمکی یافت شد که از بافت شکننده خوبی برخوردار است. مدیر مقیم عمان اِلف معتقد است که چندین سال طول خواهد کشید تا این نفت از نظر تجاری مورد بهره برداری قرار گیرد، (چون شرکت مزبور در عایق بندی چاه با دردسرهای زیادی روبه رو شده بود).

قرار است در زمستان جاری یک چاه دیگر حفر شود، لیکن اِلف نسبت به نیازهای سرمایه ای خود حساسیت بسیاری پیدا کرده است و در نظر دارد در این حوزه با یک شریک عمده آمریکایی به اکتشاف بپردازد. شرکت نفت سان اویل، که در اولین اکتشاف نفتی خود در جنوب مصیره در سال 1975 به نفت دست یافت، چاه دیگری در ماه اکتبر حفر خواهد کرد، ولی مدیریت این شرکت در مورد دورنمای دست یابی به نفت محتاطانه سخن می گوید.

اکتشاف داخل خشکی توسط شرکت های مستقل با جدیت چندانی آغاز نشده است. شرکت نفت کوین تانا اورسیز اینترنشنال که متعلق به شرکت نفت مارشال تگزاس است به اکتشاف مس در عمان پرداخته است و اولین کار زلزله سنجی خود را در منطقه سونینا آغاز کرده است و سال بعد اولین حفاریهای خود را آغاز خواهد کرد. مقامات وزارت نفت معتقدند که به احتمال زیاد شرکت نفت کوین تانا به مقادیر کم تا متوسط نفت دست خواهد یافت. شرکت های نفتی اِلف و سومیتومو اکتشافات مقدماتی را در منطقه بوطبول در مرکز عمان آغاز کرده اند، لیکن اکثر ناظران معتقدند که شانس دست یابی به نفت در این منطقه بسیار ناچیز است.

علاوه بر این، دولت عمان در خارج از حوزه امتیاز شرکت نفت عمان در جنوب ظفار دارای سه منطقه نفتی است که مایل است آنها را به شرکت های مهم نفتی واگذار کند تا با سرمایه و مهارت خود آنها را گسترش داده و مورد بهره برداری قرار دهند. شرکت گلف که به دنبال منابع دیگر نفتی است، نسبت به خرید یکی از این مناطق اظهار علاقه کرده است (و در مورد احتمال مشارکت در منطقه سونینا نیز مذاکراتی انجام داده است). شرکت های آرکو، موبیل و آموکو نیز با وزارت نفت تماس برقرار کرده اند.

خط لوله گاز در ژوئن سال 1976 عمان برای احداث یک خط لوله گازی بین حوزه گازی یِبال در شمال بخش داخلی کشور و حوزه غبره در بخش ساحلی سرمایه لازم را تأمین کرد. وام 60 میلیون دلاری دریافت شده از کویت و ابوظبی با نرخ بهره 4 درصد به این کشور داده شده است. بخش اعظم خط لوله 20 اینچی مورد نیاز در کشور فراهم شده، ولی 11 کیلومتر خط لوله دیگر باید خریداری شود تا احداث لوله کامل شود.

ص: 112

دولت عمان توافق کرده است که مناقصه شرکت های بین المللی جهت احداث خط لوله و نظارت بر احداث آن توسط شرکت نفت عمان مورد بررسی قرار گیرد. دولت های کویت و ابوظبی نیز در انتخاب شرکت ها مؤثر خواهند بود. ظاهراً چند شرکت مهم آمریکایی در انجام این کار علاقه نشان داده اند.

طبق پیش بینی دولت عمان پروژه خط لوله در عرض 5 سال سرمایه مصرف شده را بازپس خواهد داد، البته به خاطر نفتی که به جای تأمین انرژی دستگاههای نمک زدا به خارج صادر خواهد شد. این خط لوله به رشد صنعتی در منطقه پایتخت کمک خواهد کرد؛ مقامات وزارت نفت در نظر دارند یک کارخانه ذوب آلومینیوم بسازند که با استفاده از گاز طبیعی به کار افتد و نیز در نظر دارند یک شبکه ارزان قیمت توزیع گاز نیز برای شهرک های جدید در نزدیکی فرودگاه بین المللی «سیب» ایجاد کند. گاز طبیعی عمان مدتی دوام خواهد یافت، چون ذخایر تثبیت شده حوزه یِبال معادل 4 میلیون فوت مکعب برآورد شده و در حوزه سونینا نیز ممکن است گاز بیشتری وجود داشته باشد.

بازاریابی نفتی عمان در فروش تمام نفت تولیدی خود با مشکلاتی روبه رو نیست. نفت خام مختلط عمان که میانگین غلظت آن 35 درجه است، بهتر از نفت سبک عربی به شمار می آید. قیمت جاری نفت عمان معادل 7/11 دلار برای هر بشکه است.

علاوه بر فروش نفت به سهامداران خصوصی (شل، شرکت نفت فرانسه و پارتکس)، دولت عمان مستقیماً به شرکت های نفتی روزانه 80000 بشکه نفت می فروشد. شرکت سی ایچی ژاپنی نیز روزانه معادل 50000 بشکه خریداری می کند و گفت روزانه معادل 30000 بشکه نفت به دست می آورد. مقامات شرکت نفت عمان از نوسانات اخیر سفارشات شرکت ایچ راضی نیستند، چون برنامه تحویل نفت شرکت نفت عمان را به هم ریخته است، لیکن ایتو و گلف در مورد تساوی جریان نفت به توافق رسیده اند.

نقش دولت عمان مقامات دولت عمان پس از طی یک دوره رویارویی با شرکت شل در زمستان و بهار گذشته، از عملکرد شرکت نفت عمان بیشتر راضی شده اند. هشتاد درصد مالیات و 20 درصد حق امتیاز نفت خام که در ماه مارس مقرر گردید بافت مالیاتی عمان را مطابق بافت مالیاتی دیگر کشورهای اوپک گرداند (مرجع پ)، و منافع شل در نتیجه عملیات 25/0 دلار به ازای هر بشکه تقلیل یافت. دولت عمان معتقد است که شرکت شل در فروش نفت با وجود کاهش تقاضای بازار تلاش مکفی به خرج داده و لازم نیست قراردادهای آن مورد تجدیدنظر واقع شود. پیشرفت عمده شرکت نفت عمان در گسترش ظفار روابط را بهبود بخشیده و اذیت و

ص: 113

آزار شرکت های نفتی توسط دولت عمان را کاهش داده است. دولت عمان برای به دست آوردن بیش از 60 درصد سهام شرکت نفت عمان فشار چندانی اعمال نمی کند و گویا میل ندارد در مشکلات مدیریتی شرکت شل سهیم شود. با این وجود، از نوامبر 1975 دولت عمان نشان داده است که می خواهد نقش مهم تری در تصمیم گیریهای نفتی ایفا کند، و به طور کامل به مشورتهای مقامات شرکت شل در رابطه با شرکت نفت عمان گردن نمی نهد و با استفاده از مشاورین خارجی و شرکت های نفتی مستقل، فعالیت های شرکت نفت عمان را زیرنظر می گیرد.

از آنجا که نفت منبع حیاتی اقتصادی عمان است و دولت این کشور نیز باید فعالیت بیشتری از خود نشان دهد، قدرت وزارت کشاورزی، ماهیگیری، نفت و معادن عمان نیز در حال افزایش است. ولی معلوم است که مقامات برجسته وزارت نفت قادر نیستند امور نفتی را جهت بخشند. وزیر سیداحمد الشنفاری بسیار ضعیف و فاقد قاطعیت بود و از تجارت نفتی سردر نمی آورد.

علی البطشی، سرپرست مالی وزارت نفت و معاون وزیر، فردی بسیار آگاه و مطلع است و مسئولیت های بسیاری در زمینه تصمیم گیریها دارد. بطشی گذشته از حسابداری از تخصص فنی چندانی برخوردار نیست و بیشتر بر مشاورتهای تخصصی تکیه می کند. خلیفه الرنیایی، سرپرست جدید خدمات فنی، همین اواخر کارشناسی ارشد زمین شناسی خود را از دانشگاه تگزاس دریافت کرده، لیکن فاقد تجربه است. بطشی و رنیایی اهل آفریقای شرقی هستند، و به همین دلیل ممکن است مورد تنفر عمانیها نسبت به «زنگباریها» واقع شوند.

بنابراین مسئله طرح ریزی و تصمیم گیری به عهده شرکت های مشاورتی آمریکایی تترا تک (با کمک شرکت توماس برگر، که سرپرست پیشین آرامکو بود) است. تترا تک به تدریج به صورت یک تصمیم گیرنده و نیز یک سازمان مشورتی فنی درآمده است، و احتمالاً یکی از نیرومندترین شرکت های خصوصی آمریکایی در عمان است.

گمان نمی رود که دولت عمان بخواهد و یا بتواند نقش عمده ای در مذاکرات نفتی بین المللی و یا سیاسی از قبیل مشارکت در اوپک ایفا کند. وُل

یادداشت های نفتی - امارات شمالی

سند شماره 43 محرمانه15 فوریه 1978 - 26 بهمن 1356 از: سفارت آمریکا، ابوظبی - 1358به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوحه، جده، کویت، لندن، منامه، مسقط، تهران مرجع: الف) ابوظبی 81 - A ، ب) 77 ابوظبی 82 - A موضوع: یادداشت های نفتی - امارات شمالی طی سفر اخیر سفیر به امارات شمالی در تاریخ 28 تا 30 ژانویه، در مورد وضع نفتی این

ص: 114

منطقه از امارات متحده عربی، وی اطلاعات ذیل را به دست آورد.

رأس الخیمه بنا به گفته شیخ سلطان حاکم شارجه، هزینه های عمرانی چاههای نفتی در دست حفر در خارج از خشکی رأس الخیمه از طریق وامهایی تأمین شده که توسط هیأت وزیران امارات متحده عربی به رأس الخیمه داده شده است (به بند 77و2 ابوظبی 1935 رجوع شود) رأس الخیمه 50% هزینه ده میلیون دلاری اولین چاه حفر شده را پرداخت کرده، بقیه هزینه را کنسرسیومی متشکل از 9 شرکت نفتی که ابتدا توسط روتردام گروپ ویتول سرپرستی می شد تقبل کرد (در حال حاضر این سرپرستی به عهده دوچه شاختابو و دمینکس که سهام ویتول را خریداری کرده، گذاشته شده است) ولی هزینه دو حلقه چاه دیگر را که به ترتیب 9 و 8 میلیون دلار بود دولت رأس الخیمه به طور کامل تأمین کرد. همین امر در مورد چهارمین حلقه چاهی که در آبهای مورد اختلاف با عمان واقع است نیز صادق می باشد. شیخ سلطان گمان نمی کرد که هیأت ارزی امارات بتواند پول خود را پس بگیرد چون تولید این چاهها خارج از خشکی بسیار ناچیز است و برای بهره برداری از دو حوزه کوچک مکشوفه باید هزینه های عمرانی بسیاری صرف گردد. (منابع موجود در رأس الخیمه به ما گفته اند که کل تولید دو چاه (ب - 1 و الف - 1) روزانه 6500 بشکه نفت و 17 میلیون فوت مکعب گازِ مرتبط است). ولی این مقدار تولید نمی تواند رأس الخیمه را به صورت یک تولید کننده نفت درآورد. شرکت نفت کرسنت پنجمین چاه جدید خود را در جنوب جزیره ابوموسی حفر خواهد کرد. شیخ سلطان، حاکم شارجه بافت جدید را بسیار عظیم و امیدوارکننده توصیف کرده ولی مدیر شرکت کرسنت یعنی حمید جعفر در مورد آن اظهارنظر نکرده است. وی گفت شرکت آمریکایی (بوتس) به علت مشکلاتی که کرسنت در حوزه مبارک داشت می خواست در این بافت اقدام به حفاری کند. در حال حاضر تولید این حوزه حدود 28000 بشکه است. این بافت از نظر بهره برداری مشکلاتی پدید آورده چون شرکت مزبور با ریزش طبقات که مشکلات فنی را به وجود می آورد روبرو می شود.

بنا به گفته جعفر، امارت شارجه مایل است حفاری در جزیره سر ابو نویر (که در قلمرو آبی ابوظبی واقع شده) را آغاز کند، ولی هنوز مشخص نشده که مرز آبی جزیره باید سه میل یا 12 میل دریایی باشد. ابوظبی مخالف این نیست که جزیره از آن شارجه باشد ولی محدوده 12 میل دریایی را نیز نمی پذیرد. در حقیقت، خط مرزی آبی اطراف جزیره ابونویر مشخص نشده که علت آن نامشخص ماندن این مسئله است. کرسنت مایل است در منطقه ای واقع در محدوده 12 میلی جزیره به حفاری بپردازد. از آنجا که وضع اقتصادی شارجه چندان خوب نیست و هزینه های زیادی از نظر ساختمان سازی بیش از حد متقبل شده، شیخ سلطان از رئیس امارات متحده عربی و حاکم ابوظبی یعنی شیخ زاید خواهد خواست تا به حل مسئله مرزی به

ص: 115

خصوص در رابطه با جزیره سر ابو نویر بپردازد.

فجیره شیخ حمد حاکم فجیره اظهار داشت که گروه رزور (متشکل از یک کنسرسیوم آمریکایی و کانادایی) نتیجه اولین حفاری آبی خود را که تابستان گذشته و به دنبال ریزش طبقات بافتی آن را رها ساخته بود، ارزیابی کرده است. قرار است یک حلقه چاه جدید در نزدیکی چاه قبلی (حدود 12 میلی شرق فجیره در خلیج عمان) حفر گردد.

این بافت نیز مشابه بافت موردنظر شرکت نفتی کرسنت در آبهای جزیره ابوموسی بوده و بهره برداری از آن بسیار دشوار است. ولی حاکم بسیار خوش بین بود و معتقد است که می توان به یک بافت مهم از نظر اقتصادی دست یافت. ولی او از بروز شایعات جلوگیری می کند تا از حاد شدن مسائل بین رأس الخیمه و شارجه جلوگیری کرده باشد. (شاید منظور شیخ حمد نه تنها خرجهای گزاف اولیه امارات قبل از درآمد نفتی بلکه بروز ادعاهای مرزی عمان در رابطه با نقاط مورد حفاری باشد.) دوبی شرکت نفت دوبی به عملیات عمرانی خود در فلاح جدید (شمال 35َ/25ْ شرق 10َ/4ْ) و راشد (شرق 30َ/54ْ - شمال 25َ/25ْ) ادامه می دهد. حوزه فلاح که در نزدیکی مرز آبی ابوظبی واقع شده، قبلاً از طریق کارهای زلزله سنجی شرکت مارین آریاز ابوظبی کشف گردید ولی در سال 1968 این شرکت اخراج گردید چون شیخ زاید یک ساحل 10 میلی را به دوبی داد (آن هم از طریق منحرف ساختن مرز به سمت چپ قبل از رسیدن به ساحل) تا دوبی نیز حمایت خود را از تشکیل فدراسیون امارات متحده اعلام کند. هاوارد مک کینلی رئیس شرکت نفت دوبی گمان نمی کند که حوزه فلاح بتواند روزانه بیش از 15000 بشکه تولید کند ولی احتمال کاهش تولید حوزه فتح را از بین خواهد برد تا تولید نفت دوبی در سالهای 1980 نیز روزانه برابر با 300000 بشکه باشد. شرکت مارین آریاز ابوظبی نیز قرار است در حاشیه غربی این بافت که در خشکی های منطقه ابوظبی امتداد می یابد حفاریهایی انجام دهد.

حوزه راشد که در جنوب حوزه فلاح واقع شده روزانه 20 میلیون فوت مکعب گاز غیرمرتبط و فشرده (کمتر از 5000 بشکه در روز) تولید خواهد کرد. از گاز حاصله در منطقه صنعتی جبل علی استفاده خواهد شد. با وجود روزانه 80 میلیون فوت مکعب گاز حاصله از حوزه فتح، 20 میلیون فوت مکعب از حوزه راشد و 40 میلیون فوت مکعب از ام القوین، مجتمع صنعتی جبل علی از انرژی کافی برخوردار خواهد بود و طرح احداث یک کارخانه مولد گاز مایع نیز به اجرا درخواهد آمد.

دیکمن

مشکلات کرسنت پترولیوم در رابطه با مالیات و عوارض

ص: 116

سند شماره 44 محرمانه15 فوریه 1978 - 26 بهمن 1356 از: سفارت آمریکا، ابوظبی الف - 008به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: مشکلات کرسنت پترولیوم در رابطه با مالیات و عوارض به پیوست یک نسخه از گزارش گفتگو بین آقای حمید جعفر مدیر شرکت کرسنت پترولیوم و سفیر در رابطه با مشکلات مالی این شرکت در حوزه عملیاتی مبارک ارسال می گردد. این شرکت معتقد بود که موضوع در تابستان سال 1975 حل شده اما اخیراً بار دیگر مطرح شده چون بنا به گفته جعفر، شرکت ملی نفت ایران در رابطه با حوزه هایی که در آن سهیم است از نظر مالیات و عوارض اعمال فشار می کند.

از نظر کرسنت، این حوزه حائز اهمیت چندانی نیست و هزینه های عمرانی خیلی بیش از انتظار بود چون سقوط طبقات، باعث به وجود آمدن مشکلات فنی در رابطه با بافت نفتی شده است. کرسنت به حفر چاه جدیدی در جنوب جزیره ابوموسی اقدام کرد که ممکن است در صورت تحمیل مالیات و عوارض بیشتر از طرف حاکم شارجه و به اصرار شرکت ملی نفت ایران عملیات خود را متوقف سازد. این امر بر اقتصاد شارجه تأثیر بسیار خواهد داشت، در حالیکه وضع اقتصادی آن با گسترش بیش از حد و پروژه های شهری جاه طلبانه به عنوان پیش درآمدی بر افزایش درآمد نفت و جذب سرمایه بخش خصوصی، بسیار بحرانی است. شرکت ملی نفت ایران اعلام کرده است که در صورت عدم پذیرش مالیات و عوارض بیشتر توسط کرسنت پترولیوم، شرکت ایرانی حاضر است ادامه عملیات را به عهده گیرد، ولی حتی الامکان حرکت ایرانیها به این منطقه تشنجات سیاسی را سبب خواهد شد که در سال 1971 و در زمان تصرف جزایر تنب و اصرار ایران بر مشارکت در حاکمیت جزیره ابوموسی همراه با شارجه در خلیج [فارس] به وجود آمد. دیکمن گزارش ملاقات محرمانه12 فوریه 1978- 23 بهمن 1356 شرکت کنندگان: حمید جعفر، مدیرکل کرسنت پترولیوم، فرانسوا ام. دیکمن سفیر آمریکا موضوع: مشکلات شرکت کرسنت پترولیوم بعد از ملاقاتمان در هفته گذشته (رجوع شود به ابوظبی الف - 007) حمید جعفر بار دیگر به سفارت آمد تا دربارة یکی از مشکلات کرسنت پترولیوم که ناشی از افزایش میزان مالیات و عوارض عملیاتی آن در حوزه مبارک یعنی خارج از جزیره ابوموسی است، گفتگو کنند. این وضع که بنا به گفته او در نتیجه اعمال فشار شرکت ملی نفت ایران بر شارجه پدید آمده منجر به یک رویارویی و تصمیم گیری بوتس که گرداننده و سهامدار اصلی کرسنت است خواهد شد، تا ببیند که آیا ماندن در شارجه مقرون به صرفه است یا نه.

ص: 117

جعفر توضیح داد که حوزه مبارک که در خارج جزیره ابوموسی قرار گرفته از نظر عملیاتی چندان مهم نبوده است. طبق برآورد بوتس ذخایر قابل بازیافت معادل 60 میلیون بشکه بوده که برآورد شرکت ملی نفت ایران 75 میلیون بشکه است. از آغاز تولید در سال 1947، کرسنت تقریباً بیش از 45 میلیون بشکه نفت استخراج کرده است و میزان تولید حوزه قطعاً سیر نزولی پیدا خواهد کرد. بوتس پس از آغاز مرحله تولید، نمی دانست که وسعت حوزه تا چه حدود است اما تولید را آغاز کرد، چون افزایش قیمت نفت، بهره برداری از این حوزه را بر اساس پروتکل امضا شده بین بوتس و شارجه در نوامبر 1971 مقرون به صرفه از نظر اقتصادی می دید. در آن زمان میزان مالیات بر درآمد 55% و حق الامتیاز معادل 5/12% بود.

جعفر گفت پس از ادامه تولید، شرکت ملی نفت ایران (که شارجه نیمی از درآمد نفتی حاصل از حوزه ابوموسی را طبق توافق سال 1971 یعنی قبل از تشکیل امارات متحده عربی به ایران می پردازد) اصرار داشت که شرکت کرسنت مالیات و حق الامتیاز بیشتری بپردازد. گرچه میزان مالیات و حق الامتیاز در کشورهای اوپک سه بار یعنی از زمان امضای پروتکل بین بوتس و شارجه در سال 1971 افزایش یافت، ولی از شرکت خواسته نشد که در این زمینه تغییراتی بپذیرد. ولی پس از پیدایش و قبول «فرمول ابوظبی» در آبان 1974 برای کشورهای عضو اوپک یعنی 85% مالیات و 20% حق الامتیاز، شرکت ملی نفت ایران خواستار ایجاد تغییر در میزان مالیات و حق الامتیاز مربوط به حوزه مبارک گردید. ولی از آنجا که امتیاز توسط شارجه واگذار و پروتکل 1971 اساس آن بود، کرسنت نیز خود را با شارجه طرف می دانست نه با شرکت ملی نفت ایران.

کرسنت در پاسخ به دولت شارجه در اوایل سال 1975 خاطرنشان ساخت که این حوزه دارای اهمیت بسیاری نیست، چون میزان سرمایه گذاری سهامداران بیش از انتظار (130 میلیون دلار به جای 70 میلیون دلار) بود. علت نیز مشکلات بافتی و سقوط طبقات است، و فرمول جدید مالیات و حق الامتیاز اوپک در مورد عملیات بزرگ مصداق دارد (مانند حوزه آرامکو) و نه در مورد حوزه های کوچک. شرکت ملی نفت ایران از شارجه خواست که به قرارداد خود با شرکت کرسنت خاتمه داده و در مورد میزان مالیات و عوارض تصمیم گیری و در مورد آن مصالحه نکند. حاکم شارجه این امر را نپذیرفت و اظهار داشت که هرگونه تغییر باید بر اساس پروتکل صورت پذیرد. پروتکل شارجه و کرسنت شامل یک بند است که در آن ذکر شده که اگر دولت شارجه بخواهد تغییراتی در زمینه درآمدهای نفتی خود بدهد، شرکت مزبور و دولت باید مشخص کنند که آیا این تغییر به نفع طرفین است و آیا شرکت استطاعت آن را دارد. البته باید وضع اقتصادی شارجه نیز در نظر گرفته شود. با در نظر گرفتن موضع حاکم شارجه، شرکت ملی نفت ایران عقب نشینی کرد.

در بهار سال 1975، جعفر و دیگر نمایندگان کرسنت به تهران رفته بودند تا به شرکت ملی نفت ایران توضیح دهند که افزایش مالیات و حق الامتیاز چه تأثیری بر عملیات سهامداران

ص: 118

خواهد داشت. این ملاقاتها نتیجه ای به همراه نداشت. به شرکت کرسنت پاسخ داده شد که شرکت ملی نفت ایران پس از مطالعه مطالب ارائه شده نتیجه را اعلام خواهد کرد. این موضوع مختومه تصور می شد تا اینکه در اوت 1975 حاکم شارجه یعنی شیخ سلطان تصمیم گرفت کتباً شرایط قرارداد را تغییر ناپذیر و همان 55% مالیات و 5/12 درصد حق الامتیاز را اعلام کند.

بنا به گفته جعفر این موضوع تا ماه اوت مسکوت ماند. در همین حال شرکت وفادارانه کار و سرمایه گذاری کرده بود، با این امید که در شرایط مالی تغییری داده نخواهد شد. متأسفانه پس از اصرارهای شرکت ملی نفت ایران حاکم شارجه جلسه ای با کرسنت تشکیل داد و خواستار افزایش مالیات به 65/66% و حق الامتیاز به 5/14% از ماه ژوئیه سال 1975 گردید. اگر کرسنت آن را می پذیرفت غائله ختم می شد و ادعای دیگری مطرح نمی شد. ولی بنا به گفته جعفر این کار برای کرسنت 30 میلیون دلار خرج به همراه داشت. پس از تشکیل جلسه سهامداران کرسنت، به شارجه اطلاع داده شد که افزایش مالیات و حق الامتیاز از ماه اوت 1975 پذیرفته خواهد شد و نه قبل از آن.

شرکت فکر می کرد که شارجه این پیشنهاد را پذیرفته است لیکن با امتناع شرکت ملی نفت ایران روبرو شد. شرکت ایرانی می گفت که کرسنت باید از ژوئیه 1975 معادل 77% مالیات و 5/14 درصد حق الامتیاز بپردازد. کرسنت نیز به هیچوجه قادر به پذیرفتن این موضوع نبود.

به علت نارضایتی شیخ سلطان از موضع کرسنت، جان بورتا رئیس بوتس در سپتامبر 1977 به شارجه آمد و گفت که 77% مالیات و 5/14% حق الامتیاز را از ژوئیه 1975 می پذیرد ولی تاریخ قبل از آن را خیر. اختلاف بین این پیشنهاد و میزان 65/66% در هر بشکه یک دلار بود. اگر باقیمانده نفت حوزه حدود 15 میلیون بشکه - طبق برآورد کرسنت - باشد 15 میلیون دلار دیگر باید پرداخت شود. ولی اگر برآورد شرکت نفت ایران - 75 میلیون بشکه - درست باشد این رقم به 30 میلیون دلار خواهد رسید.

با وجود مناسب بودن این راه حل، ایرانیها با آن توافق نکردند. حاکم شارجه نیز نامه ای به نخست وزیر -یعنی آموزگار- نوشت و در آن ایرانیها را غیرمنطقی توصیف کرد، یعنی پیشنهاد آنها سبب وارد آمدن خساراتی به کرسنت خواهد شد که آن شرکت نیز به نوبه خود مجبور می شود از شارجه خارج گردد. به نظر جعفر این کار اشتباه بود چون آموزگار از شرکت ملی نفت ایران توضیح خواسته بود و کارمندان شرکت نیز به دفاع از نتیجه گیری خود پرداخته و مدعی بودند که حاکم شارجه بی تجربه بود و توسط شرکت کرسنت خام شده است. بورتا بار دیگر به شارجه آمد و در تاریخ 7 فوریه با شیخ سلطان ملاقات کرد. این بار شیخ سلطان گفت که ایرانیها به وی فشار زیادی وارد کرده اند بنابراین کرسنت باید 77% مالیات و 5/14% حق الامتیاز را تا اول ژانویه 1977 بپردازد. در نتیجه بورتا موضع خود را با کمال ناراحتی پس گرفت. یعنی شرکت می بایست 12 میلیون دلار بپردازد.

کرسنت نمی دانست که آیا شرکت ملی نفت ایران پیشنهاد اخیر سلطان را می پذیرد یا نه.

ص: 119

شرکت ایرانی به حاکم گفته بود که حاضر است پس از متوقف شدن عملیات کرسنت عملیات را به تنهایی انجام دهد. شیخ سلطان نیز بورتا را در جریان امر قرار داده بود. کرسنت 50 میلیون دلار سرمایه گذاری کرده و چاه جدیدی نیز در دست حفاری داشت. در صورت ملی شدن کرسنت، اگر این شرکت 50 میلیون دلار دریافت کند خوب است، لیکن وی معتقد است که اگر شرکت مزبور حاضر به ترک محل شود، شرکت ملی نفت ایران از شارجه خواهد خواست که میزان مالیات و حق الامتیاز را تا سال 1975 محاسبه کند که معادل 50 میلیون دلار می گردد و چیزی به شرکت نخواهد رسید.

جعفر گفت اگر این موضوع حل نشود، کرسنت با وزارت امور خارجه تماس خواهد گرفت تا سفارت آمریکا در ابوظبی نیز در این باره با شیخ سلطان تماس بگیرد. احتمالاً کرسنت از وزارت امور خارجه خواهد خواست که از طریق سفارت آمریکا در ابوظبی شیخ سلطان را وادار به تماس با آموزگار یا شاه بکند تا معلوم شود که اگر کرسنت از شارجه خارج شود بر اقتصاد شارجه تأثیر عمیق برجای خواهد گذاشت، چون اگر شرکت ملی نفت ایران جای آن را بگیرد ثبات آن از نظر سیاسی برهم خواهد خورد. اگر شرکت ملی نفت ایران اداره این حوزه را در اختیار بگیرد تمام تشنج های سال 1971 که ناشی از آزمایش نیروی ایران در برابر امارات عربی ضعیف بود بار دیگر تکرار خواهد شد. وی گفت شاید کرسنت از وزارت امور خارجه بخواهد از طریق سفارت آمریکا در ایران با رهبران ایران تماس گرفته و به شرکت ایرانی دستور دهند که دنباله موضوع را رها کند تا کرسنت نیز به کار خودش بپردازد.

مشکلاتی که در رابطه با مالیات و عوارض برای کرسنت پترولیوم...

سند شماره 45 محرمانه18 فوریه 1978 - 29 بهمن 1356 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 4034به: سفارت آمریکا، ابوظبی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در جده، کویت، منامه، دوحه، مسقط، لندن، تهران مرجع: ابوظبی 443 و 419 موضوع: مشکلاتی که در رابطه با مالیات و عوارض برای کرسنت پترولیوم پدید آمده است 1- بورتا از شرکت بوتس و اِلی مشاور حقوقی بوتس در شارجه طی تماسهای خود با وزارت امور خارجه موارد مطروحه در تلگرام ابوظبی 443 را در میان گذاشته اند. بورتا تأکید داشت که در صورتی شرکت کرسنت خواهد توانست سرمایه خود را بازیابد که شارجه به اقدامات متقابل مبادرت نورزد. وی گفت در غیر این صورت کرسنت چاره ای جز متوقف کردن عملیات و اقامه دعوی نخواهد داشت. بورتا و الی گفته اند که در نهایت این امر به وضع اقتصادی وخیم شارجه ضربه وارد خواهد ساخت و در صورتی که شرکت ملی نفت ایران بتواند امتیازات نفتی را به دست آورد در روابط بین ایران و اعراب بحران های سیاسی بسیاری

ص: 120

به وجود خواهد آمد.

2- وزارت امور خارجه این امر را با نگرانی دنبال می کند زیرا اجرای یکنواخت توافق بین ایران و شارجه در مورد ابوموسی (که امارات متحده عربی آن را به رسمیت نشناخته) در رابطه با جوّ همکاری در خلیج فارس اهمیت بسیار دارد. واحدهای مخاطب به یاد می آورند که قرارداد ابوموسی به سختی و با تلاش بسیار امضا شده و مسائل ضد و نقیض بسیاری به وجود آورده بود که منجر به قتل حاکم شارجه شد ولی با گذشت زمان عناصر ناسیونالیست عرب آن را به عنوان یک بهانه انتقادی به دست فراموشی سپردند.

با این وجود، برخلاف توجه ایرانیها به جزایر تنب، این موضوع یک نکته مثبت به حساب می آید، چون متعاقب پیگیری، آن عراق با انگلستان قطع رابطه کرد و لیبی نیز شرکت نفت انگلیس را ملی اعلام کرد. از نظر وزارتخانه، حضور صاحب امتیاز شارجه در فعالیتهای نفتی ابوموسی تداوم حکومت غیرنظامی شارجه بر این جزیره است و ورود شرکت ملی نفت ایران به این جزیره برای اعراب حوزه خلیج [فارس] به سادگی قابل توجیه نیست.

4(1)- جهت اطلاع ابوظبی: به سفیر دیکمن اجازه داده شد تا موضوع را در شارجه مطرح کند و نکات ذیل را با دولت مرکزی در میان بگذارد.

- دولت آمریکا از مشارکت شرکت های آمریکایی در زمینه توسعه نفتی شارجه استقبال کرده است تا همکاری بین آمریکا و امارات متحده عربی ادامه یابد.

- می دانیم که کرسنت و شارجه با جرح و تعدیل شرایط مالی کنونی موافق هستند تا منعکس کننده شرایط دقیق تر امتیازهای دیگر منطقه باشد.

- ولی باید یادآور شویم که در رابطه با امتیازات کوچک تر، دولتهای میزبان روش انعطاف پذیرتری در کاربرد شرایط جاری اوپک مدنظر قرار داده اند و نیاز سیاسی ادامه عملیات را شرایط مساعدتر مالی تشخیص داده اند.

- گرچه دولت آمریکا در مورد محتوای اصلی شرایط مالی موضعی نگرفته، ولی امیدواریم که تمام طرفین بتوانند به راه حلی دست یابند تا فعالیت های کرسنت در آنجا ادامه پیدا کند.

- ما معتقدیم شارجه نیز معترف است که توقف عملیات صاحب امتیاز به نفع هیچکس نیست و به همین جهت باید با در نظر گرفتن شرایط مندرج در قرارداد امتیاز، مسئله حاضر را حل کرد (پایان جهت اطلاع شارجه).

5- جهت اطلاع تهران: با در نظر گرفتن اهمیت سیاسی قرارداد ابوموسی و اینکه شاه و نخست وزیر کنونی فعالانه تلاش می کنند تا این قرارداد تحقق یابد، تعجب می کنیم که چرا دولت ایران به شرکت ملی نفت ایران اجازه داده است تا به دنبال منافع ناچیز مالی باشد؛ آن هم تا جایی که عامل مهمی در رابطه با قراردادی است که همکاری در خلیج [فارس] را سبب

ص: 121


1- در اصل سند شماره 3 وجود ندارد. م.

شده است، به حساب می آید. سفارت مایل است به دولت ایران در مورد نحوه برخورد دیکمن در امارات متحده عربی توصیه هایی داشته باشد و بدون جنجال، نگرانی ما را در مورد حفظ منافع شرکت های آمریکایی و نیز تأثیرات سیاسی توقف عملیات شرکت نفتی حاضر در ابوموسی یادآور شود. ونس

وضع مالی دوبی

سند شماره 46 سرّی22 اوت 1978 - 31 مرداد 1357 از: سفارت آمریکا، ابوظبی به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در آتن، دوحه، جده، کویت، لندن، منامه، مسقط، تهران مرجع: 77 ابوظبی 0069 - الف موضوع: وضع مالی دوبی آغاز خلاصه: مقاله ای که در نشریه یورومانی (Euromoney) مورخه اوت 1978 درج شده است، برای اولین بار تأثیر پروژه های مهم دوبی را بر اقتصاد این امارت تشریح می کند. این مقاله زمانی منتشر شد که دوبی سعی داشت 500 میلیون دلار وام جدید دریافت نماید تا بتواند هزینه های پیش بینی نشده را تأمین کند. ما کلاً با مندرجات مقاله در مورد میزان قروض دوبی و نرخ بهره آن که به 25 درصد می رسد موافقیم ولی با نتیجه گیری آن مبنی براینکه دوبی خواهد توانست با پرداخت دقیق وامهای خارجی خود مانع از کسری بودجه در چند سال آینده گردد مخالفیم چون این نتیجه گیری بسیار خوش بینانه است.

بر اساس آخرین اطلاعات دریافتی، مطلع شده ایم که دوبی خود را به خطر افکنده و این وضع در دو یا سه سال آینده از وخامت بیشتری برخوردار خواهد شد مگر آنکه حاکم یعنی شیخ راشد تصمیمی بر خلاف انتظار مردم اتخاذ کند. پایان خلاصه.

مقاله اخیر توسط شریف قالب یکی از اقتصاددانان چیس بانک تدوین یافته و به تاریخ اوت 1978 در نشریه یورومانی برای اولین بار به هزینه مالی سرسام آور این امارت در رابطه با پروژه های مهم آن می پردازد. این مقاله زمانی منتشر شد که دولت دوبی توسط مهدی تاجر از بانک بازرگانی انگلیس - مورگان گرنفل- درخواست 500 میلیون دلار وام برای اتحادیه های صنفی کرده است. معادل نیمی از این وام جهت بازپرداخت اعتبارهای موجود و نیمه دیگر برای تأمین هزینه پروژه های مهم دیگر از قبیل احداث پروژه خشکی دوبی و مجتمع بندری جبل علی به کار خواهد رفت.

هزینه های پیش بینی نشده مهم ترین هزینه پیش بینی نشده به بندر خشکی دوبی مربوط است که به «رؤیای راشد» معروف شده است. این پروژه که قرار بود قبلاً با هزینه 223 میلیون دلار ساخته شود (که سه

ص: 122

برابر هزینه بندر خشکی اوپک عربی در بحرین است) در سال 1976 به خاطر هزینه های پیش بینی نشده و تغییرات لازم به 360 میلیون دلار افزایش یافت. یک وام پنج ساله 150 میلیون دلاری همراه با یک اعتبار صادراتی انگلیس به مبلغ 5/35 میلیون دلار برای تأمین هزینه های مورد نیاز فراهم شد. لیکن از پایان سال گذشته معلوم شد که منابع مالی بیشتری لازم است چون کف اسکله باید تقویت شود و گذشته از این بعضی هزینه های پیش بینی نشده دیگر به وجود آمده است. چنین تصور می شود که با 150 میلیون دلار وام دیگر و نیز تأمین مقدار بیشتری وام صادراتی، می توان پروژه را به پایان رساند. حتی پس از پایان نیز این اسکله تنها به کمک یک یارانة ماهیانه 5/2 میلیون دلاری قادر به عمل خواهد بود و درآمد حاصله از آن هیچگاه نخواهد توانست اصل وام و یا حتی مقدار بهره وامهایی که برای احداث آن به کار رفته جبران کند. از آنجا که شیخ راشد مدیر این اسکله را تعیین نکرده، این اظهارات منفی در مورد وضع مالی بسیار فرضی و محافظه کارانه است. راشد در تلاش است تا اوپک عربی را متقاعد سازد که این اسکله و اسکله موجود در بحرین را تحت یک مدیریت درآورد تا از رقابت بین این دو نیز جلوگیری به عمل آید.

هزینه پیش بینی نشده دیگر مربوط به بندر جبل علی است. طبق اظهارات و مطالب مندرج در مقاله یورومانی، هزینه برآورد شده این بندر 74 اسکله ای (به استثنای کارخانه آلومینیوم، پروژه گاز مایع، نیروگاه برق و نمک زدایی) 769 میلیون دلار بود. لیکن بر اساس اطلاعات دریافتی از دفتر دوبی تا تاریخ 1 می 1978 جمعاً 700 میلیون دلار خرج شده، در حالیکه کار مربوط به نیمی از این بندر به پایان رسیده است. علاوه بر این، به مقامات دوبی توسط مشاورین آنها سر ویلیام هالکرو - و شرکا - اطلاع داده شده که اگر قرار باشد جبل علی جاذب شرکت ها و یا صنایع باشد باید از زیربنای خاصی نیز برخوردار باشد.

حداقل نیاز مسکن، جاده ها، تأسیسات توزیع برق، تأمین آب، فاضلاب، تسهیلات مورد نیاز دیگر و غیره برای نیروی کاری معادل 7600 نفر و نیز گروه مدیریتی معادل 850 نفر حدود 175 میلیون دلار تا آخر سال 1980 خرج برمی دارد. به این مبلغ باید چند هزینه فرعی دیگر از قبیل متصل ساختن شاهراه ابوظبی و دوبی، کشیدن کابل های جدید تلفن، راههای موردنیاز دیگر، دفاتر و مسکن بیشتر نیز اضافه شود که برای خود بندر و عاملان آن مورد نیاز است و تقریباً 70 میلیون دلار دیگر خرج برمی دارد. با وجود اینکه اعلام شده تاریخ پایان کار این بندر از 1980 به 1982 موکول گردیده و نیز تعداد اسکله ها کاهش خواهد یافت، شیخ راشد علناً گفته است که تصمیم دارد این بندر را به موقع تکمیل کند. ولی راشد در مورد پیشنهاد هالکرو مبنی بر ایجاد زیربنای لازم و تصمیمات لازم تأخیر روا داشته است.

هزینه های پیش بینی نشده پروژه ذوب آلومینیوم جبل علی از 550 میلیون دلار به 820 میلیون دلار افزایش یافته ولی مانند پروژه های دیگر چندان حاد نیست. اقتصاد ذوب آلومینیوم ترغیب کننده است چون قیمت آلومینیوم در اوایل دهه 1980 بالا خواهد رفت. هزینه سه کوره

ص: 123

تأمین شده و قرار است منبع لازم برای کوره چهارم نیز تأمین شود، البته در صورتی که بازار کنونی بتواند مقاومت خود را حفظ کند. اگر منابع مالی مورد نیاز دیگر نیز تأمین شود هزینه کوره ذوب به 1 میلیارد دلار افزایش خواهد یافت.

هزینه مربوط به پروژه گاز مانند هزینه پروژه ذوب آلومینیوم افزایش نیافته است، بنابراین برآورد هزینه های آماده سازی آن ضرورتی ندارد. لیکن هزینه ها افزایش خواهد یافت چون دوبی نخواهد توانست از حوزه ام القوین روزانه معادل 40 میلیون فوت مکعب (نگاه کنید به ابوظبی الف-700) و از بخش مکشوفه توسط کوین تانا در عمان (نزدیکی بریمی) همین مقدار گاز را به دست آورد. دومین چاه گازی خارج از خشکی نیز توسط گروه نفتی ام القوین مسدود شد و نشان می دهد که این گروه قادر نیست در این رابطه به تعهدات خود عمل کند. دومین چاه گازی که در منطقه کوین تانا حفر شده نیز نتایج مطلوبی نداشته است. گاز مرتبط حوزه های فتح و حوزه جنوب غربی فتح نیز نمی تواند نیاز این پروژه گازی را تأمین کرده و گاز مازاد آن را در پروژه های صنعتی جبل علی به کار برد، شیخ راشد برای استفاده از بخشی از گاز ابوظبی که سوزانده می شود حاضر به مذاکره نشده است.

وامهای خارجی و بهره وامهای دوبی محاسبات مندرج در مقاله یورومانی مبنی بر اینکه دوبی 7/135 میلیون دلار بین اکتبر 1967 تا ژوئن 1973 و 83/1 میلیارد دلار از دسامبر 1973 به صورت وام و اعتبار صادراتی دریافت داشته تقریباً با ارقامی که در تلگرامهای مرجع سفارت گزارش شده مطابقت دارند. ولی کلاً دربرگیرنده 200 میلیون مارک آلمانی (یا 100 میلیون دلار) وام دریافتی برای پروژه ذوب آلومینیوم در ماه می 1978 نیست. گذشته از اینها این محاسبات بعضی از وامهای غیر رسمی از قبیل 140 میلیون دلار بدهی دولت دوبی به بریتیش بانک میدل ایست را دربر نمی گیرد که برای شرکت برق دوبی دریافت شده که اکثر آن توسط دولت یارانه می شود. شرکت برق دوبی هر کیلو وات ساعت برق را به قیمت 15 فلس به افراد مقیم، مدارس و بیمارستانها می فروشد و برای صنایع، دفاتر تجاری و غیره قیمت آن 25 فلس است؛ در حالیکه تولید هر کیلو وات ساعت 36 فلس خرج برمی دارد. علاوه بر این راشد در ازای سرمایه گذاری، به سهامداران 15 درصد سود می دهد و مسئولیت هزینه های سرمایه ای شرکت برق دوبی را نیز به عهده می گیرد.

مسئولیت تأمین هزینه بهره وامهای خارجی دبی نیز طبق مطالب مقاله به عهده شرکت نفت دبی است و چون تنها منبع درآمد این امارت است، شیخ راشد نیز آن را تنها عامل تأمین هزینه مربوط به بهره وامهای خارجی اعلام کرده است. گرچه وامهای بازپرداخت شده تا حدودی از بدهیهای کلی این امارت کاسته ولی بدهیهای خارجی آن به صورت وام خارجی و اعتبار میان مدت صادراتی حداقل 7/1 میلیارد دلار است که با ارقام بانک های تجاری مطابقت دارد.

تجزیه و تحلیل یورومانی میزان بهره بدهیهای خارجی دوبی را در سال 1978 معادل 295

ص: 124

میلیون یا 3/22 درصد که پنج برابر درآمد دولت کویت است تخمین زده است. این برآورد مبتنی بر اطلاعاتی است که دفتر دوبی مستقلاً دریافت کرده است. گذشته از 200 میلیون دلار وام کلی و 150 میلیون دلار وام مربوط به شرکت برق دوبی (که در می 1977 دریافت و باید در طول سه سال بازپرداخت شود)، وام 100 میلیون دلاری ذوب آلومینیوم (که باید در مدت 11 سال بازپرداخته شود) و قروض غیر رسمی دیگر مانند (وامهای BME جهت استفاده در شرکت برق دوبی) بازپرداخت وام آن در هفت سال آینده و با در نظر گرفتن تکالیف موجود به شرح ذیل خواهد بود:

سرّی 133 میلیون دلار1978 345 میلیون دلار1979 428 میلیون دلار1980 349 میلیون دلار1981 289 میلیون دلار1982 189 میلیون دلار1983 98 میلیون دلار1984 در مقاله یورومانی آمده است که باید سالانه 2/146 میلیون دلار دیگر برای مدت سه سال متوالی پرداخت شود تا وام دریافتی در اوت 1977 نیز پرداخت گردد. اگر همین رقم را به بازپرداخت وام سال 1978 اضافه کنیم، بدهی سال 1978 معادل 280 میلیون دلار، سال 1979 معادل 492 میلیون دلار و سال 1960 معادل 575 میلیون دلار خواهد شد. طبق پیش بینی یورومانی درآمد دولت دوبی از 325/1 میلیارد دلار در سال 1978 به 363/1 میلیارد دلار در سال 1979 و 447/1 میلیارد دلار در سال 1980 خواهد رسید در حالیکه قیمت نفت در سالهای 1979 و 1980 معادل 5 درصد افزایش خواهد یافت. همین امر سبب می شود که بازپرداخت وامها در سال 1979 معادل 36 درصد و در سال 1980 معادل 40 درصد باشد. حتی اگر قرار باشد قیمت نفت بیش از این افزایش یابد، میزان بازپرداخت وامهای دوبی باز هم بیش از 35 درصد در دو سال آینده خواهد بود. بنابراین جای تعجب نیست اگر دوبی بار دیگر در صدد یافتن منابع مالی دیگر باشد.

کسری و یا اضافه بودجه مقاله یورومانی چنین نتیجه می گیرد که وضع مالی دوبی پس از سال 1981 بهبود خواهد یافت و این شیخ نشین بدون اینکه با کسری بودجه ای مواجه شود خواهد توانست در سال 1982 - 1979 تمام بدهی خود را بپردازد. بر اساس آخرین اطلاعات، ما معتقدیم که این نتیجه گیری بسیار خوش بینانه است؛ حتی اگر وام جدیدی دریافت نشود و در چند سال آینده دوبی پروژه جدیدی برای احداث در مدنظر نداشته باشد. در سال 1977، هزینه جاری دوبی (شامل یارانه آن

ص: 125

به شهرداری دوبی) بالغ بر 140 میلیون دلار و هزینه پروژه های آن معادل 810 میلیون دلار بود. به این ارقام می توان 60 میلیون دلار بازپرداخت وام و 200 میلیون دلار یارانه و هزینه سرمایه شرکت برق دوبی را نیز افزود. از آنجا که بخشی از هزینه پروژه و سرمایه از طریق وامهای خارجی یا اعتبار تأمین می شود، دولت دوبی قادر بود ذخایر ارزی خارجی داشته باشد در حالیکه درآمد آن با هزینه های آن برابر بوده است. ولی در سال 1979 هزینه سرمایه و جاری حداقل 1/1 میلیارد دلار، بازپرداخت وامها نزدیک به 300 میلیون دلار، یارانه و هزینه سرمایه «دوبی الکتریک» 250 میلیون دلار خواهد بود. در صورت ادامه همین روند ارقام مربوط به سالهای 1979 و 1980 بیشتر از اینها خواهد بود. بدون تأمین هزینه لازم برای تکالیف موجود و یا برداشت از ذخایر ارزی دولتی (که بین 2 میلیارد و پانصد میلیون دلار برآورد شده)، دوبی در سه سال آینده حتماً با کسری بودجه روبرو خواهد شد. کمبود مالی از هم اکنون محسوس شده است. شیخ راشد مانند غربی ها در رابطه با بازپرداخت وامهای خود حدود 45 روز تأخیر روا داشته است. او از طریق مهدی تاجر به شرکت نفت دوبی فشار وارد می آورد تا تولید خود را به مقدار روزانه 40000 بشکه دیگر بالا برد. این شرکت روزانه 360000 بشکه تولید می کند که حداکثر ظرفیت تولیدی است؛ آن هم در صورتی که قرار باشد از حوزه نفتی به طرز صحیحی بهره برداری کند. در چند ماه گذشته، شرکت نفت دوبی قادر بود تولید خود را به این سطح برساند چون نتایج بهتر بود ولی حتی با تزریق آب و انجام کار حفاری بیشتر، امکان افزایش آن وجود ندارد. حتی اگر حوزه جدید نیز قابل بهره برداری شود، تولید کلی دوبی در سال 1980 سیر نزولی خواهد داشت و تا سال 1982 کمی بیش از 300000 بشکه خواهد بود و پس از آن در یک دوره ده ساله به روزانه 200000 بشکه خواهد رسید.

نتیجه گیری گرچه دولت دوبی یکی از اولین دولتهای جهان عرب بود که برای تأمین هزینه لازم پروژه های خود به بازار سرمایه بین المللی روی آورد، ولی معلوم نیست که درخواست وام جدید 500 میلیون دلاری آن مورد قبول واقع خواهد شد یا نه. عدم موفقیت آن در دریافت این وام بر موضع دوبی و حیثیت شیخ راشد به عنوان یک بازرگان لطمه خواهد زد. به هر حال، راشد در چند سال آینده با رویدادهای ناخوشایندی روبرو خواهد بود: یعنی مجبور خواهد شد یا از ذخایر رسمی دولت برداشت کند، یا کار مربوط به پروژه های خود را به تأخیر اندازد و یا به جلب حمایت مالی امارت ابوظبی بپردازد تا بتواند کار مربوط به پرخرج ترین پروژه هایش را ادامه دهد. با در نظر گرفتن هدف راشد در مستقل ساختن امارت خود از نظر سیاسی و بازرگانی از دیگر امارات، هیچیک از این رویدادها یا روشها دلخواه نیست. لیکن گرگ هم اکنون در برابر طعمه ایستاده و باید سخت ترین تصمیم را به سرعت اتخاذ کند.

دیکمن

سفر پیشنهادی کوپر، معاون وزیر، به منطقه

ص: 126

سند شماره 47 محرمانه9 اکتبر 1978 - 17مهر 1357 از: سفارت آمریکا، ابوظبی 2687به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در قاهره، منامه، تهران.

مرجع: الف) وزارت امور خارجه 252843، ب) منامه 2202 موضوع: سفر پیشنهادی کوپر، معاون وزیر، به منطقه 1- سفارت از سفر کوپر معاون وزیر و آقای مورس استقبال می کند. از نظر ما این سفر موقعیت بسیار مناسبی برای تبادل نظر مقامات عالیرتبه در مورد منافع دوجانبه با تصمیم گیرندگان مالی و اقتصادی امارات متحده عربی پدید می آورد.

2- سفارت در تلاش است تا ترتیب ملاقات معاون وزیر با وزیر امور خارجه احمد خلیفه السویدی (که نقش مهمی در فرمول بندی کمک های مالی امارات متحده عربی داشته)، العتیبه وزیر نفت و معادن طبیعی، سعید غُباش وزیر برنامه ریزی (سفیر اسبق امارات در واشنگتن) را بدهد. غُباش در جریان سفر معاون وزیر قرار گرفته و در تاریخ 25 - 26 اکتبر به ابوظبی خواهد آمد. در حال حاضر سویدی در نیویورک به سر می برد تا در مجمع عمومی سازمان ملل شرکت کند، و العتیبه نیز در شهر نیست. هنوز قادر به تعیین وقت ملاقات نیستیم مگر آنکه آنها به اینجا مراجعت کنند. قرار است هر دوی آنها در تاریخ 25 - 26 اکتبر در اینجا باشند.

3- علاوه بر موارد فوق، در نظر داریم ضیافت هایی (شام یا ناهار) ترتیب دهیم تا با چهره های اقتصادی دیگری چون عبدالملک الحمر، مدیرکل هیأت ارزی امارات متحده عربی ناصرالنویس، مدیرکل صندوق عمران اقتصادی ابوظبی محمد هبروش، مدیرکل سرمایه گذاری ابوظبی؛ و جواد هاشم مدیرکل صندوق پولی عربی، ملاقات گردد.

4- بند 2 مرجع الف حاکی از آن است که معاون وزیر مایل است با تجار محل نیز ملاقاتهایی داشته باشد. ما هنوز مطمئن نیستیم که او میل داشته باشد با تجار بومی ابوظبی که تعداد آنها بسیار کم است و یا شهروندان آمریکایی و اتباع کشورهای ثالث که به عنوان نمایندگان شرکت های آمریکایی مستقر در ابوظبی هستند، ملاقات کند. فکر نمی کنیم در هیچیک از گروههای مزبور کسانی وجود داشته باشند که بتوانند در مورد سیاست پولی بین المللی، امور نفتی و یا مسائل شمال و جنوب بحث و تبادل نظر کنند. اگر می دانستیم که معاون وزیر در چه موردی گفتگو خواهد کرد، برنامه ملاقاتها را طوری تهیه می کردیم تا تجار محلی و شخصیتهای بانکی مناسب و مطلع در آنها شرکت کنند.

5- در رابطه با پیشنهاد مرجع ب، سفارت مایل نیست مانع از سفر معاون وزیر به بحرین شود. ولی باید یادآور شویم که ورود معاون وزیر به ابوظبی در ساعت 45/22 دقیقه 25 اکتبر سبب می شود که امکان هیچگونه ملاقاتی در آن زمان وجود نداشته باشد. از آنجا که دفاتر دولت امارات متحده عربی رأس ظهر پنجشنبه برای گذرانیدن تعطیلات آخر هفته تعطیل

ص: 127

می گردد، معاون وزیر تنها خواهد توانست در ابوظبی یکی دو ملاقات داشته باشد. در صورتی که ایشان در بحرین توقف داشته باشند، آیا می توانند این کار را در راه خود از ابوظبی به تهران در تاریخ 26 اکتبر انجام دهند؟ 6- مقام بررسی بازدید های سفارت آقای بروکس رامپل مایر و دستیار ایشان افسر اقتصادی فرانک اسپیلمن خواهد بود. تلفن های سفارت 61534، 61535، یا 61998 است. تلفن محل سکونت رامپل مایر 61697 و تلفن محل اقامت اسپیلمن 69083 است.

7- به محض اینکه ترتیب ملاقات با مقامات مندرج در بندهای 2 و 3 فوق داده شد، پیشنهادات خود را برای معاون وزیر ارسال خواهیم داشت تا تصویب شود.

رامپل مایر

سفر کوپر، معاون وزیر، به ابوظبی

سند شماره 48 محرمانه4 نوامبر 1978 - 13 آبان 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 1002 به: سفارتخانه های آمریکا در قاهره، دوحه، جده، کویت، منامه، لندن، پاریس، بغداد، تهران، مسقط موضوع: سفر کوپر، معاون وزیر، به ابوظبی 1- خلاصه: ریچارد کوپر معاون وزیر در امور اقتصادی از تاریخ 25 تا 26 اکتبر با مقامات اقتصادی و سیاسی عالیرتبه امارات متحده عربی در ابوظبی ملاقاتهایی داشت. در این گفتگوها معاون وزیر دربارة (الف) وضع اقتصاد جهان و امکان تقویت دلار، (ب) ادامه اعتدال و حتی جلوگیری از افزایش قیمت نفت اوپک و (پ) نیاز به انعطاف پذیری بیشتر گروه 77 به خصوص در رابطه با مذاکرات شمال و جنوب در اجلاس آنکتاد 5 مانیل تبادل نظر کرد.

2- مقامات امارات متحده عربی از سفر معاون وزیر که فرصتی برای پیگیری این مذاکرات با آمریکا را پدید آورده بود قدردانی کردند. در پاسخ به نکات مطروحه توسط معاون وزیر آنها (الف) ابراز اطمینان کردند که شرایط موجود و اقدامات آمریکا به منظور تقویت دلار در نهایت موفق خواهد شد اما یادآور شدند که در همین حال امارات متحده عربی به خاطر کاهش ارزش دلار و افزایش بیش از حد قیمت کالاها و خدمات وارداتی حدود 12 تا 15 درصد خسارت متحمل شده است؛ (ب) آنها اعلام کردند که قصد دارند در کنفرانس شهریور ماه اوپک در مورد قیمت نفت اعتدال پیشه کنند لیکن یادآور شدند که امارات متحده عربی قیمت های اعلام شده را رعایت خواهد کرد؛ و (پ) اظهار داشتند که برخورد بین کشورهای اروپایی و گروه 77 در مذاکرات شمال و جنوب خوشایند نبوده و باید از ادامه آن جلوگیری شود. آنها گفتند که بهتر است این گونه موارد در اجلاسیه های کوچکتری مورد بحث و تبادل نظر قرار گیرد. علاوه بر این، مقامات امارات اظهار داشتند که کمک های کشورهای پیشرفته به

ص: 128

کشورهای رو به رشد باید افزایش یابد و از آمریکا خواستند ژاپن و آلمان غربی را به افزایش کمک های خود متقاعد سازند. در این گفتگوها به قرارداد کمپ دیوید، کمک به مصر و اوضاع در ایران نیز پرداخته شد. پایان خلاصه.

3- معاون وزیر کوپر، همراه با کاردار و ادوارد مورس مشاور معاون وزیر طی سفر دو روزه معاون وزیر به ابوظبی با مقامات سیاسی و اقتصادی امارات ملاقاتهای فشرده ای داشتند. شرکت کنندگان دیگر عبارت بودند از سعید غُباش وزیر برنامه ریزی، مناسعید العتیبه وزیر نفت، ناصرنویس مدیر صندوق مالی ابوظبی، سویدی وزیر امور خارجه، راشدعبدالله وزیر کشور، محمد هبروش مدیرکل شرکت سرمایه گذاری ابوظبی، و عبدالملک الحمر مدیرکل هیأت ارزی ابوظبی. دولت امارات از معاون وزیر به عنوان میهمان خود پذیرایی می کرد و معاون وزیر اقتصاد و تجارت یعنی سعید غانم نیز به افتخار دکتر کوپر ضیافت شامی ترتیب داد.

4- امکانات دلار. در گفتگو با مقامات امارات متحده عربی معاون وزیر سه موضوع مهم را مطرح کرد. اولین موضوع دورنمای بهتر تقویت دلار در مقایسه با دیگر ارزهای موجود بود. معاون وزیر گفت هیچیک از مقامات نباید در کوتاه مدت تغییرات ارزی را پیش بینی کند ولی در درازمدت، در نتیجه سه عامل وی پیش بینی می کند که ارزش دلار به طرز عمده ای افزایش یابد که سه عامل عبارتند از:

الف- شتاب میزان رشد اقتصاد اروپا و ژاپن در سال 1979 همراه با کاهش رشد صادرات آمریکا، به خصوص صنایع سرمایه ای به دیگر کشورهای صنعتی.

ب- تصویب برنامه انرژی پیشنهادی کارتر توسط کنگره، تقاضای نفتی آمریکا را در سال 1985 به روزانه کمتر از 3 میلیون بشکه در روز خواهد رساند. البته باید آن را با میزان واردات غیر انرژی مقایسه کرد.

پ- اخیراً رئیس جمهور برنامه ضد تورمی اعلام کرده که شامل صرفه جویی در هزینه های دولت فدرال، تجدید نظر در مورد تأثیر تورم زای اقدامات محیطی و دیگر اقدامات دولت، مهمتر از همه تعیین شاخص های غیر اجباری دستمزد - قیمت است که باید تمام شرکت ها درباره با آن همکاری کنند. این سیاست جدید تورم قیمت را که از هم اکنون یعنی از اوایل سال 1978 سیر نزولی پیدا کرده دچار محدودیت خواهد ساخت. نفوذ میزان تورم داخلی آمریکا به عنوان ضریبی در نوسانات تبدیل ارز خارجی اغراق آمیز بوده است. در نتیجه این رویدادها و کاهش ارزش گذشته دلار، معاون وزیر معتقد است که وضع کسری بودجه جاری آمریکا بهبود یافته و در سال 1358 معادل 40 - 30 درصد خواهد بود.

5- در واقع تمام مقامات امارات متحده عربی مورد تماس، نگرانی خود را در مورد نوسانات ارزش دلار اعلام داشته اند. عتیبه اظهار داشت که امارات متحده عربی ماهانه 15 - 12 درصد از قدرت خرید خود را از دست می دهد. دیگران از تأثیر کاهش ارزش دلار بر منابع ارزی امارات متحده عربی در خارج یاد می کنند که بسیاری از آنها به صورت دلار است.

ص: 129

هبروش گفت که وی مطمئن است دلار به موقع تقویت خواهد شد. عتیبه نیز گفت که امارات متحده عربی سعی دارد صبر کند تا فرصتی برای برخورد با مشکلی که فکر می کند تقصیر آن متوجه ما نیست به دست آید. دولت امارات متحده عربی همیشه پیشنهاد اوپک را در مورد تغییر ارز مخصوص پرداخت قیمت نفت از دلار به یک ارز دیگر نپذیرفته است. ولی به عنوان یک کشور کوچک، امارات عربی نمی تواند همیشه منتظر بهبود این وضع باشد. از داخل و خارج فشارهایی بر امارات عربی وارد می شود تا اقدامی مناسب در جهت جبران کاهش ارزش دلار انجام دهد.

6- قیمت و عرضه نفت: دومین نکته طرح شده توسط معاون وزیر در مورد اجلاس آتی وزیران اوپک در ابوظبی بود. آمریکا معتقد است که بنا به دلایل زیر می توان مانع از افزایش قیمت نفت در سال 1979 شد:

الف- افزایش قیمت نفت بر تورم جهانی تأثیر روانی مستقیم و غیرمستقیم دارد. افزایش قیمت نفت در سال 1979 مخالف هدف دو جانبه مان - پایین آوردن میزان تورم جهانی است.

ب- هنوز اروپا به طور کامل نتوانسته است دوران خروج از عقب افتادگی اقتصادی اواسط سالهای 1970 را پشت سر بگذارد. دولت آمریکا از این نگران است که مبادا افزایش قیمت نفت، ثبات سیاسی اروپا را بر هم زند.

پ. ارزیابی آمریکا این است که بازار نفت در کوتاه مدت مانند سال 1978 خواهد بود چون نفت غیر اوپک از آلاسکا، دریای شمال و مکزیک به بازار عرضه خواهد شد. دلایل خاصی عامل افزایش تقاضای نفتی است که عبارتند از ذخیره سازی، خرید بیش از حد به خاطر نگرانی از افزایش قیمت در سال 1979 و کاهش برداشت آرامکو که در نتیجه موجب به فروش رفتن بیش از حد نفت سبک سعودی در سال 1978 گردید. اما اینها عواملی موقتی و زودگذر هستند. معاون وزیر گفت بنا به همین دلایل وی خواستار میانه روی شدید در قیمت گذاری نفتی است. در همین حال وی از نقش معتدل و سازنده امارات در قیمت گذاری نفت، به نمایندگی آمریکا قدردانی کرد.

7- عکس العمل کلی مقامات امارات متحده عربی این بود که امارات نقش معتدلی ایفا خواهد کرد لیکن افزایش قیمت نفت آن هم به روش سیاسی اجتناب ناپذیر بوده است. راشدعبدالله اظهار داشت که «امارات متحده عربی سعی خود را به کار خواهد گرفت.» بنا به گفته غُباش امارات متحده عربی نمی خواهد مسبب آشفتگی وضع دنیا باشد ولی باید طبق توافق عمومی عمل کند. به نظر هبروش نظریه میانه روها در اجلاس ابوظبی غالب خواهد شد، اما افزود «به عنوان میزبان کنفرانس، باید بی طرفی خود را حفظ کنیم.» عتیبه گفت دبیرکل کنفرانس جیده در تماسی از او خواسته که عربستان سعودی را متقاعد کند تا با افزایش قیمت مورد نظر اوپک موافقت نماید. بنابراین باید تلاش کرد تا مانع از بروز اختلافی که در سال 1976 در دوحه رخ داد، شد. عتیبه گفت امکان جلوگیری از افزایش قیمت نفت نیست چون

ص: 130

این کار برای جبران کاهش ارزش دلار و تأثیر تورم جهانی ضروری است. حتی افزایش اسمی قیمت نفت نیز خوب است چون سبب تحرک بیشتر سیاست رئیس جمهور کارتر در زمینه صرفه جویی انرژی می گردد. عتیبه به اهمیت حفظ سلامت بازار مصرف نفت جهانی واقف است، لیکن قیمت نفت اوپک نیز باید برای مردم کشورهای عضو این سازمان قابل توجیه باشد. عتیبه در نظر دارد قبل از تشکیل کنفرانس به پایتخت های کشورهای اوپک سفر کند تا در مورد قیمت نفت قبلاً از آرای عمومی مطلع گردد.

8- معاون وزیر در مورد نگرانی آمریکا از تلاش عراق سخن گفت. چون این کشور در نظر دارد در کنفرانس، سبب افزایش قیمت نفت شود و نفت را در اصل به یک مسئله سیاسی تبدیل کند. سویدی گفت در مورد این پیشنهاد عراق خبری ندارد ولی او و دیگر مقامات امارات متحده عربی اعلام کرده اند که در اجلاس بغداد راجع به نفت سخن نخواهند گفت. در اجلاس بغداد به هیچوجه نباید دربارة موضوعی سخن گفت که به هر حال شامل منافع اعضای غیرعرب اوپک نیز بشود. مقامات امارات متحده عربی از معاون وزیر خواستند که این موضوع را جدی تلقی نکند.

9- سیاست تولید نفت امارات متحده عربی در گفتگوهایی با غُباش و عتیبه مطرح شد. غُباش گفت که به نظر او امارات عربی بیش از نیاز مالی خود نفت تولید می کند. از آنجا که عمر نفتی امارات حدود 50 سال است، باید این منبع را حفظ کرد تا بتواند اساس رشد آتی امارات متحده عربی باشد. بر عکس عتیبه اظهار داشت که ابوظبی در نظر دارد تولید نفت خود را از 5/2 میلیون بشکه در روز تا سال 1982 به حدود 5/4 تا 5 میلیون بشکه در روز برساند. ابوظبی دارای ذخایر گازی بسیار عظیم و دست نخورده است که می تواند آن امارت را به صورت یکی از بزرگ ترین تولید کنندگان گاز طبیعی جهان درآورد.

معاون وزیر از اینکه امارات بنا به میل آمریکا تلاش دارد تا بیش از نیاز مالی خود تولید کند قدردانی کرد چون جهان صنعتی در دهه آینده هنوز هم بر انرژی هیدروکربن متکی خواهد بود تا اینکه منابع انرژی جدیدی به دست آید.

10- مذاکرات شمال و جنوب. سومین موضوع طرح شده توسط معاون وزیر مربوط به مذاکرات شمال و جنوب بود. تعدادی مسائل واضح در چند نشست مذاکرات مورد تبادل نظر واقع خواهد شد. یکی از مهم ترین مسائل آغاز مذاکرات دربارة تشکیل یک صندوق مشترک است. آمریکا و دیگر کشورهای صنعتی آماده اند تا دربارة این موضوع قدری انعطاف نشان دهند، لیکن اصرار دارند که صندوق مشترک بر اساس حمایت از اعضا به وجود آید. ولی نگرانی ما از این است که مبادا گروه 77 به خاطر نظریات متفاوت از این انعطاف برخوردار نباشند. آمریکا می داند که شاید امارات متحده عربی به طور غیرمستقیم از این صندوق مشترک نفع می برد، ما امیدواریم که امارات با استفاده از نفوذ خود، گروه 77 را به نادیده گرفتن ندای رادیکالها تشویق کند که بیشتر رویارویی را به همکاری ترجیح می دهند. و سعی کند گروه 77

ص: 131

را به انعطاف پذیری بیشتر در مذاکره با کشورهای صنعتی دعوت نماید. اگر انعطاف پذیری طرفین کافی باشد، مسائل بنیادین آمریکا حول و حوش صندوق مشترک متمرکز خواهد شد. آمریکا از دولت امارات متحده عربی انتظار دارد که در جلسات منطقه ای - مقدماتی گروه 77 نیز که قبل از اجلاس نهایی آنکتاد در مانیل برگزار می شود از انعطاف پذیری بیشتر حمایت کند.

11- سویدی و راشد عبدالله هر دو خواستار ادامه مذاکرات شمال و جنوب بوده و معتقدند که رویارویی کشورهای روبه رشد و توسعه یافته به نفع طرفین نیست. عتیبه گفت وی سعی دارد عقاید خود را در مورد نحوه پیشرفت مؤثر مذاکرات شمال و جنوب فرمول بندی کند. بدون اینکه وارد جزئیات شود، عتیبه اظهار داشت بهتر است مسائل در اجلاسیه های کوچک تری متشکل از گروه های کار مطرح شود. باید گروههای کار متخصص نیز تشکیل شود، گرچه این کار بسیار دشوار است. عتیبه به آغاز مذاکرات عرب - آمریکا در مورد مسائل اقتصادی که مشابه مذاکرات آمریکا و اروپا است، ابراز علاقه کرد. کوپر معاون وزیر نیز معتقد است که CIEC مفید بوده و نشانگر ارزش مشارکت چند کشور نسبتاً محدود می باشد. ایجاد توافق بین اعضای گروه 77 مشکل است. توجه به مسائل ویژه، مانند FUBBER می تواند مشارکت را تنها به طرفین ذیربط محدود سازد. عتیبه نیز معترف است که اختلاف سلیقه های موجود در جامعه اقتصادی اروپا و نیز در میان اعراب مشکلاتی در مذاکرات اعراب و اروپاییها پدید آورده است.

12- چند تن از مقامات امارات متحده عربی به کوپر معاون وزیر اظهار داشتند که میزان کمک های کشورهای پیشرفته به خصوص آلمان غربی و ژاپن به هیچوجه کافی نیست. سویدی و هبروش گفتند که آمریکا باید با استفاده از نفوذ خود این کشورها را به تلاش بیشتر در این زمینه ترغیب کند. نکته اینجاست که امارات متحده عربی 25 درصد از درآمد خود را به کمک های خارجی اختصاص داده اما این مقدار کمک، انتقاد بسیاری برانگیخته است. دیگران نیز باید سهم به سزایی در این رابطه داشته باشند تا باری از دوش امارات متحده عربی برداشته شود. معاون وزیر در پاسخ از کمک های بی دریغ امارات متحده عربی برای توسعه دیگر کشورها قدردانی کرد. آخرین اجلاس اقتصادی مسئله کمک را نادیده نگرفته بود و دولت آمریکا سعی داشت ژاپن را متقاعد سازد که میزان کمک های امتیازی خود را در مدت سه سال افزایش دهد که فوکودا نخست وزیر نیز از آن حمایت کرده بود. آمریکا میزان کمکهای خود را در سال 1979 برخلاف سال 1978 افزایش خواهد داد.

13- هنگام بحث دربارة سیاست مالی ابوظبی با معاون وزیر، نویس اعتراف کرد که سرمایه گذاری در منابع انسانی شرط اصلی پیشرفت است. ولی در همان حال، وی اظهار داشت که سیاست این امارت در تأمین اولیه بر تأمین زیربنا و سپس به پروژه های صنعتی متکی است و دیگر «فعالیت های اجتماعی» از قبیل آموزش و پرورش باید وسیله دیگر نهادها از نظر

ص: 132

مالی تأمین گردد. ابوظبی نه تنها در این زمینه بلکه در زمینه پروژه های «سیاسی» نیز سرمایه گذاری نمی کند، ولی می تواند از طریق دیگر آژانس های امارات متحده عربی وامهایی در اختیار آنها قرار دهد. صندوق عمران اقتصادی ابوظبی هزینه محلی پروژه ها را تأمین نمی کند اما در مورد هند و مصر استثنائاً این کار را انجام می دهد. چون تجهیزات و نیروی کار مربوط به خود این کشورهاست معاون وزیرگفت این کار دارای جنبه های مثبت بسیاری است و آمریکا نیز سعی دارد در مورد کشورهایی که علاوه بر نیروی کار بسیار، قادرند خود کالاها را تهیه کنند از تأمین هزینه تفاوت ارز خارجی جلوگیری کند.

14- سناتور «گود» از هبروش سؤال کرد که نظر امارات متحده عربی در مورد سازمان خلیج [فارس] برای عمران مصر چیست. هبروش گفت که سرمایه این سازمان افزایش نخواهد یافت. تمام سرمایه گذاران از نحوه کار سازمان و نیز عدم موفقیت طراحان اقتصادی مصر در جلب اعتماد آنها ناراضی هستند چون فعالیت های آنان نتوانسته است سبب تأمین منابع مالی لازم برای سرمایه گذاریهای مجدد گردد.

هبروش گفت «ما تلاش کافی کرده ایم. اکنون نوبت کمک کشورهای دیگر است.» کوپر معاون وزیر نیز گفت عملکرد مصر تاکنون موفقیت آمیز نبوده است. در همان حال، کشورهای وام دهنده، کمک های خود را به مصر ارائه می کنند و ما امیدواریم که امارات متحده عربی نیز با خوش بینی با این مسئله برخورد کند. مردم مصر احتمالاً توقعات بیش از حد انتظار در رابطه با منافع اقتصادی ناشی از امضای قرارداد مصر و اسرائیل دارند. تلاشهای کشورهای کمک دهنده، اوضاع مصر را با ثبات نگاه خواهد داشت. بنابه اظهار هبروش رسانه های مصر چنین تلقین کرده اند که پس از امضای قرارداد صلح، وضع اقتصادی مصر بهبود چشمگیری پیدا خواهد کرد. نقطه نظرات امارات متحده عربی در مورد مخارج مصر نیز به اطلاع دولت مصر رسیده است.

15- خاورمیانه. قرار داد کمپ دیوید در ملاقات با عتیبه و سویدی نیز مطرح گردید. عتیبه گفت امارات متحده عربی خواستار حل کامل مسئله خاورمیانه است. آمریکا نباید تنها تلاش خود را به صحرای سینا متوجه سازد بلکه باید فلسطینی ها را نیز که هسته اصلی این مسئله هستند مورد توجه قرار دهد. وی گفت حل همه جانبه این مسئله نه تنها سبب جلب اعتماد مردم منطقه نسبت به آمریکا می شود بلکه سادات را نیز از انزوا خارج می سازد. معاون وزیر در مقام تأکید گفت از نظر دولت آمریکا تلاشهای کنونی سبب موفقیت طرح صلح در خاورمیانه خواهد شد. کارتر رئیس جمهور و ونس وزیر خارجه هر دو عمیقاً سرگرم مذاکرات مربوطه هستند.

16- ایران. معاون وزیر از سویدی خواست که ارزیابی خود را در مورد اوضاع داخلی ایران ارائه کند. وزیر خارجه گفت «این مسئله نگرانی بسیاری برای ما فراهم آورده است.» امارات متحده عربی مایل است امنیت و ثبات سیاسی ایران حفظ شود چون این کشور در منطقه خلیج

ص: 133

[فارس] وزنه ای در برابر تجاوزات کمونیست ها از شمال تا شاخ آفریقا به حساب می آید. دولت امارات متحده عربی با ایرانیها تماس دارد و امیدوارند که وضع به زودی آرامش پیدا کند تا شاه نیز قادر باشد سیاست آزاد سازی خود را دنبال کند. معاون وزیر گفت دولت آمریکا به خوبی در جریان اوضاع ایران قرار دارد ولی از نقش عناصر شیعه در اوضاع جاری چندان با خبر نیست. با وجود اینکه می دانیم شیعیان از فرقه ای متفاوت هستند، آیا در جهان اسلام راهی وجود دارد که مخالفین مذهبی شاه را نسبت به برنامه مدرن سازی اش به اعتدال بکشانند؟ سویدی در پاسخ گفت آمریکا می بایست از سالها قبل اقدام می کرد و علاوه بر ارائه سلاحهای مورد نیاز شاه به او می فهماند که باید انعطاف بیشتری در سیاست هایش نشان دهد تا ثبات اوضاع از بین نرود.

در حال حاضر نه تنها ایران بلکه دوستان ایران در خلیج [فارس] و نیز منافع غرب در خلیج فارس به خطر افتاده است. در کشورهای رو به رشد دیگر نیز آمریکا باید حاکمین مستبد و یا سنتی را متقاعد سازد که به آرمانها و خواست های طبقه تحصیل کرده ارج نهند. معاون وزیر خاطرنشان ساخت که در ایران نه تنها شاه بلکه عناصر شیعه نیز باید متقاعد شوند که جهان دستخوش تغییر شده است.

17- نظریه سفارت: سفر کوپر معاون وزیر، یکی از مقامات برجسته وزارت امور خارجه پس از استقلال امارات متحده عربی در سال 1971 با استقبال کم نظیری روبرو بود. واضح بود که آنها می خواهند با یکی از سیاستمداران برجسته واشنگتن در وطن خود به مذاکره بپردازند. ابراز اطمینان های معاون وزیر در مورد وضع رو به بهبود دلار ممکن است بر مقامات امارات متحده عربی تأثیر آنی نداشته باشد (امارات متحده عربی، همراه با قطر و بحرین در 26 اکتبر به ارزیابی مجدد ارزش پولی خود پرداختند)، اما علت اصلی سفر معاون وزیر این بود که می خواست نظر ما را در مورد بهبود وضع دلار به مقامات امارات برساند و نیز از سیاست آینده نفتی و سرمایه گذاری آنها باخبر شود. در مورد قیمت نفت، امارات متحده عربی جانب اعتدال را از دست نخواهد داد، ولی در کنفرانس سپتامبر اوپک، امارات به هیچوجه با افزایش قیمت مخالفت نشان نخواهد داد. امارات در مورد قیمت نفت خود با عربستان سعودی هماهنگ خواهد بود و سعی خواهد کرد تا در کنفرانس، قیمت نفت را برای سال 1979 به طرز معتدلی افزایش دهد. امارات متحده عربی هنوز هم در مذاکرات شمال و جنوب نقش چندان فعالی ندارد و پیشنهاد عتیبه نیز برای محدود کردن شرکت کنندگان اجلاس چندان سازنده نیست. این سفر به هر حال نشان داد که آمریکا از نقطه نظرات رهبران امارات در مورد این مسائل استقبال کرده و در حفظ منافع آنها در مذاکرات مربوط به ارائه کمک به کشورهای در حال رشد مفید خواهد بود. سفارت امیدوار است بتواند از این سفر بهره کافی ببرد و بتواند در مورد مسائل چند جانبه مورد علاقه طرفین با رهبران امارات به تبادل نظر بیشتری بپردازد و نیز نشان دهد که ما میانه روی امارات را در مسائل منطقه ای و اقتصادی دست کم نمی گیریم ولی امیدواریم که مذاکرات ما ادامه یابد.

ص: 134

18- پیش نویس پیام فوق و انتقال آن مورد تأیید کوپر معاون وزیر قرار گرفته است. طبق ماده «ای»، واحد از وزارت امور خارجه می خواهد که پیام را به واحدهای ذیل مخابره کند: قاهره، دوحه، جده، کویت، لندن، منامه، پاریس، دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد، تهران.

ونس

ملاقات وزیر بلومنتال با شیخ خلیفه ولیعهد ابوظبی

سند شماره 49 محرمانه30 نوامبر 1978 - 9 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، ابوظبی 3162به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در قاهره، جده، تهران، دوحه، مسقط، منامه.

مرجع: گزارش وزارت خزانه داری ز - 1500، 29 نوامبر 1978 موضوع: ملاقات وزیر بلومنتال با شیخ خلیفه ولیعهد ابوظبی آغاز خلاصه: طی ملاقات مورخ 19 نوامبر با ولیعهد ابوظبی شیخ خلیفه، وزیر بلومنتال از وی خواست تا در رابطه با قیمت نفت اعتدال را حفظ کرده و نیز تلاشهای شدید کارتر رئیس جمهور را در جهت کاهش تورم و بالا بردن ارزش دلار برای وی یادآور شد و تأکید کرد که هرگونه افزایش چشمگیری که در قیمت های نفتی پدید آید وضع جدید دلار را به خطر خواهد انداخت و منافع درازمدت امارات متحده عربی بر باد می رود. رئیس هیأت همراه وزیر از حمایت دو حزب آمریکا از برنامه ضد تورم رئیس جمهور یاد کرد و خاطرنشان ساخت که میانه روی سعودی و امارات متحده عربی در کنگره به خصوص مسائل خاورمیانه ای آن تأثیر بسیار مساعدی داشته است. ولیعهد ضمن قدردانی از برنامه رئیس جمهور، به ذکر مطالبی درباره نقش امارات متحده عربی در به اعتدال کشانیدن قیمت نفت پرداخت، لیکن گفت که این بار امارات متحده عربی به عنوان میزبان کنفرانس اوپک باید از بروز اختلافات شدید در میان اعضا جلوگیری کند. ولیعهد با استفاده از این فرصت خواستار تغییر سیاست تسلیحاتی آمریکا در قبال امارات متحده عربی شد چون عدم ثبات منطقه افزایش یافته است. پایان خلاصه.

1- بلومنتال وزیر خزانه داری، همراه با سفیر دیکمن، سناتور لوگار، نمایندگان کنگره هاید، کاوانو و استانتون، دستیار وزیر برگستن و نماینده مدیر بخش خاور نزدیک توینام با ولیعهد ابوظبی شیخ خلیفه بن زاید روز 19 نوامبر ملاقات نمودند. این اولین ملاقات عمده وزیر پس از ورود به ابوظبی بود. طرفین ابوظبی در ملاقات عبارت بودند از شیخ حمدان وزیر دارایی، احمد سویدی وزیر خارجه، عتیبه وزیر نفت، هبروش مدیر اداره مالی ابوظبی و مَدفع سفیر امارات متحده عربی در واشنگتن.

2- پس از احوال پرسی های معمول، وزیر بلومنتال با ارائه آخرین ارزیابی ما از اوضاع ایران جلسه را افتتاح کرد و خاطرنشان ساخت که گویا از نظر تولید نفت روزانه معادل 6/3 میلیون بشکه ثبات بیشتری یافته است. وزیر بر حمایت علنی کارتر از شاه تأکید کرد و گفت

ص: 135

امیدوار است که شاه بتواند پس از اعطای آزادیهای بیشتر و پس از بازگشت ثبات به ایران انتخابات را برگزار کند. شیخ خلیفه از اهمیت حمایت از شاه سخن گفت و اظهار داشت که ثبات به ایران اجازه خواهد داد تا تولید نفت خود را بار دیگر افزایش دهد.

3- وزیر سپس به کنفرانس آینده اوپک در ابوظبی اشاره کرد. کارتر از نقش متعهدانه امارات متحده عربی در مقاومت علیه فشارهای مبتنی بر افزایش قیمت قدردانی کرد و گفت که امیدوار است این سیاست ادامه یابد. شیخ خلیفه پاسخ داد که همگان از نقش معتدل امارات متحده عربی آگاهند، لیکن به عنوان میزبان اوپک، وظیفه خود می داند که با جلب توافق همگانی از بروز تفرقه در میان اعضا جلوگیری کند. وزیر بلومنتال از موضع خاص امارات متحده عربی به عنوان میزبان کنفرانس تشکر کرد، با این وجود گفت امیدوار است که این موضوع مانع از تلاش امارات متحده عربی در جهت نگاه داشتن قیمت های اعتدالی نباشد.

4- وزیر بلومنتال با اشاره به وضع دلار از اقدامات شدید رئیس جمهور کارتر برای بهبود وضع دلار سخن گفت. ولی، افزایش چشمگیر در قیمت نفت، آن هم در ژانویه، پیشرفتهای حاصله در این زمینه را با ناکامی روبرو خواهد ساخت چون افزایش قیمت نفت، سبب پیدایش یک تورم جدید جهانی خواهد شد. صادرکنندگان نفت از افزایش قیمت ها سودی نخواهند برد چون مجبور به پرداخت پول بیشتر در ازای واردات خود می شوند و ارزهای خارجی آنها نیز کاهش خواهد یافت. به عبارت دیگر هر پنج درصد افزایش قیمت سبب افزایش معادل 4/0 درصد در تورم جهانی خواهد شد. شیخ خلیفه از اقدامات دولت آمریکا به منظور تقویت دلار قدردانی کرد و گفت امیدوار است دلار از ثبات بیشتری برخوردار گردد، ولی خاطرنشان ساخت که گرچه قیمت نفت در دو سال گذشته ثابت بوده، ولی قیمت کالاها و خدمات وارداتی امارات متحده عربی افزایش عمده ای یافته اند.

5- وزیر گفت روند تورم مدتهاست که سیر صعودی داشته لیکن می توان آن را مهار کرد. قیمت ها پایین نخواهند آمد ولی می توان تورم را عمدتاً کاهش داد. رئیس جمهور کارتر اکنون گامهایی در جهت کاهش رشد اقتصادی در آمریکا برداشته، گرچه ممکن است معنی آن بیکاری، کاهش بودجه فدرال و حمایت از میزان تخفیف بی سابقه اخیر باشد. کنگره نیز لایحه انرژی را تصویب کرده است که صرفه جویی بیشتر را ترغیب خواهد کرد، لیکن در این راه کارتر به تداوم حمایت کنگره و مردم آمریکا نیاز دارد تا برنامه اش موفق گردد. وزیر یادآور شد که اگر قیمت نفت افزایش نیابد جلب حمایت مردم آمریکا با سهولت بیشتری انجام خواهد گرفت. قیمت نفت را نیز باید از نظر سیاسی مشاهده کرد. سیاست های معتدل کشورهای صادرکننده نفت در رسیدن به صلح در خاورمیانه و حفظ یک بنیه دفاعی قوی جهت سرکوب خطرهای ناشی از عناصر تندرو و مقاصد تهاجمی شوروی به کارتر کمک خواهد کرد.

6- سناتور لوگار، با یادآوری این مطلب که سه تن از اعضای هیأت همراه از حزب اقلیت هستند گفت که هر دو حزب جمهوری خواه و دمکرات از اقدامات رئیس جمهور کارتر در

ص: 136

جهت کاهش تورم و تقویت دلار حمایت می کنند. اکثریت مردم آمریکا کاهش قیمت نفت را به عنوان بخشی از تلاش جهانی جهت کنترل تورم تلقی خواهند کرد. استانتون نماینده کنگره، نیز همین مطالب را اظهار داشت. وی معتقد است که روش متعادل کنگره در قبال مسئله خاورمیانه در دو سال گذشته نتیجة مستقیم نقش مثبت عربستان سعودی و امارات متحده عربی در اوپک بوده است. شیخ خلیفه از مطالب طرح شده توسط اعضای هیأت همراه تشکر کرد و گفت که امارات متحده عربی اعتدال خود را حفظ خواهد کرد لیکن به عنوان میزبان کنفرانس اوپک درست نیست که قبلاً گفته شود که چه موضعی را اتخاذ خواهد کرد.

7- پس از آن، وزیر بلومنتال، به ذکر اظهاراتی در مورد نقش مهم امارات متحده عربی در زمینه کمک خارجی پرداخت. دولت آمریکا از این نقش امارات متحده عربی قدردانی می کند چون حتی برای آمریکا به عنوان یک کشور نمونه درآمده است. وزیر گفت امیدوار است امارات متحده عربی به برنامه کمک های خارجی خود به خصوص در رابطه با بانک جهانی و مصر ادامه دهد، چون آمریکا نیز مهم ترین برنامه کمکی خود را به همین بخش اختصاص داده است. این اختصاص نتیجه تعهد شدید رئیس جمهور کارتر در ایجاد صلح در خاورمیانه و اجرای قرارداد کمپ دیوید بوده که امیدوار است امارات متحده عربی آن را درک کرده و تحت حمایت خویش قرار دهد. شیخ خلیفه تأکید کرد که امارات متحده عربی نقش خود را در این زمینه حفظ خواهد کرد. وی از وزیر خارجه سویدی خواست تا در مورد جنبه های سیاسی موضوع اظهارنظر کند، چون اخیراً در کنفرانس بغداد شرکت داشته است.

8- پس از تشکر از این سفر، سویدی گفت صلح خاورمیانه برای امارات متحده عربی از نظر امنیتی، عمرانی و نیز ثبات منطقه حائز اهمیت بسیار است. امارات متحده عربی از تلاشهای کارتر در خاورمیانه قدردانی می کند، اما معتقد است که قرارداد کمپ دیوید مسائل بسیار حیاتی و مهمی را در نظر نگرفته است. یعنی اصولاً به فلسطینی ها، اردنی ها و سوریها اشاره ای نکرده است. این طرفها نیز باید وارد صحنه شوند تا صلحی پایدار در خاورمیانه ایجاد شود. تا زمانی که به تمام مردم فلسطین اجازه مشارکت در روند صلح داده نشده، امارات عربی نمی تواند تصور کند صلحی در خاورمیانه به وجود خواهد آمد.

9- وزیر بلومنتال در پاسخ گفت که کارتر این مطالب را درک کرده و منافع و زیانهای تمام طرفین را در نظر گرفته است تا صلح ایجاد گردد. قرارداد کمپ دیوید آخرین قرارداد نیست اما می تواند به عنوان گامی در جهت از بین رفتن اولین مانع موجود بر سر راه صلح باشد. صلح برای اقتصاد کشورهای عربی و نیز اسرائیل بسیار مفید است و به کشورهای منطقه فرصت می دهد تا با دیگر خطرات موجود در منطقه دست و پنجه نرم کنند؛ که می توان مقاصد تهاجم آمیز شوروی و خطر عناصر تندرو را از این مقوله به حساب آورد.

10- قبل از پایان ملاقات، شیخ خلیفه مسئله سیاست تسلیحاتی آمریکا را در قبال امارات متحده عربی مطرح کرد. با یادآوری افزایش ثبات منطقه، وی گفت که امارات متحده عربی

ص: 137

بارها مسئله را با سفیر کنونی و قبلی مطرح کرده بود تا منجر به خرید تعدادی از تجهیزات دفاعی گردد، ولی هیچگاه این تقاضاها پذیرفته نشد. وزیر پاسخ داد که دولت آمریکا هر یک از تقاضاهای مربوط به خرید تسلیحات را از دید نیاز و خطر احتمالی مورد بررسی قرار می دهد. از نظر ما ایجاد ارتباط دوستانه بین امارات متحده عربی و کشورهای همجوار بهتر می تواند به امنیت امارات منجر گردد. ما گمان نمی کنیم که تسلیحات بتوانند متضمن امنیت باشند. در محدوده این سیاست خودداری، ما آماده بررسی تقاضای مربوط به تجهیزات دفاعی هستیم اما پاسخ دولت آمریکا نیز مطابق همین سیاست باید باشد. شیخ خلیفه گفت در حال حاضر امارات عربی دارای روابط بسیار خوبی با همسایگان خود است لیکن احساس می کند که تأسیسات حیاتی آن به خصوص تأسیسات نفتی باید از وسایل حفاظتی خوبی برخوردار باشند. وی سؤال کرد که آیا در صورت ارائه مجدد فهرستی از تجهیزات دفاعی مورد نظر امارات می توان موضوع را به نظر دولت آمریکا رساند. وزیر بلومنتال پیشنهاد کرد که در این مورد با سفیر گفتگو شود. در چارچوب سیاست جهانی تسلیحاتی آمریکا و سیاست خودداری در خلیج [فارس] جنوبی، دولت آمریکا از هیچ کمکی فروگذار نخواهد کرد.

11- نظریه سفارت: شیخ خلیفه و همراهانش از سفر وزیر به امارات بسیار خشنود به نظر می رسیدند. به عنوان معاون فرمانده کل قوا، شیخ خلیفه گفت مایل است با یکی از مقامات کابینه آمریکا در مورد مسئله دیرین عدم تمایل آمریکا به فروش تجهیزات دفاعی پیشرفته به امارات متحده عربی بحث و تبادل نظر کند. به نظر رسید تأکید سخت وزیر بلومنتال در رابطه با سیاست تسلیحاتی ما مانع از آن نخواهد شد که شیخ خلیفه بار دیگر موضوع سیاست تسلیحاتی را در خلیج [فارس] جنوبی با سفیر عنوان نکند و از رویدادهای ایران، افغانستان، جمهوری دمکراتیک یمن و شاخ آفریقا به عنوان عواملی جهت تجدید نظر دربارة این سیاست یاد نکند. دیکمن

روابط با کشورهای کمونیستی

سند شماره 50 سری6 دسامبر 1978 - 15 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، ابوظبی - الف 0056به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوحه، جده، کویت، لندن، منامه، مسقط، پاریس، تهران.

مرجع: الف) وزارت امور خارجه 270029، ب) وزارت امور خارجه 281513، پ) 544 - CM - USICA ، ت) وزارت امور خارجه 6884 - CA مورخ 8/10/73، ث) ابوظبی - ابوظبی 76 - الف مورخ 11/8/77 موضوع: روابط با کشورهای کمونیستی آغاز خلاصه: (محرمانه) در سیاست امارات متحده عربی مبنی بر اجتناب از برقراری روابط

ص: 138

دیپلماتیک و کنسولی با کشورهای کمونیستی تغییری پدید نیامده است. با این وصف رشد رادیکالیسم تحت الحمایه شوروی در منطقه خاورمیانه در سال 1978 نظریه آنهایی را که معتقدند امارات متحده عربی باید با کشورهای کمونیستی روابط عادی سیاسی و اقتصادی برقرار سازد تا موضع عدم تعهد آن نشان داده شده و فرصت های تجاری را افزایش دهد، تعمیم خواهد بخشید. لیکن در آینده نزدیک در این سیاست تغییر عمده ای پدید نخواهد آمد چون شیخ زاید رئیس جمهور امارات متحده عربی از نظریات ضدکمونیستی عربستان سعودی حمایت کرده و از خرابکاریهای کمونیسم محلی به دل ترس راه می دهد.

(بدون طبقه بندی) بعضی از کشورهای کمونیستی سعی داشتند با تلاشهای مهم خود روابط اقتصادی و تجاری با امارات متحده عربی را در سال 1978 گسترش دهند و در همین رابطه چین، چکسلواکی و مجارستان در امارات شمالی عربی نمایشگاههایی دایر کردند. حتی آلبانی نیز یک نمایشگاه در این منطقه برگزار کرده است. صادرات کمونیستی به امارات متحده عربی افزایش ملایمی در سال 1977 داشت و چین و لهستان درصد مهمی به خود اختصاص دادند (به ترتیب 38 درصد و 54 درصد). لیکن واردات کمونیستی به امارات متحده عربی به طور کلی از 4 درصد به 3 درصد کاهش یافت. لهستان نیز مقادیر بسیار ناچیزی نفت از ابوظبی خریداری کرده است. (بدون طبقه بندی) در سال 1978 بین امارات متحده عربی و کشورهای کمونیستی فروش نظامی یا آموزشی صورت نگرفت.

(بدون طبقه بندی) فعالیت های فرهنگی کمونیستی نیز محدود به یک نمایش فولکلوریک از طرف چکسلواکی و نمایش مد لباس مجارستان در نمایشگاههای تجاری این کشورها بود. در طول همین سال کشورهای کمونیستی فعالیت آموزشی و اطلاعاتی چندانی از خود نشان ندادند.

(خیلی محرمانه) نهضت کمونیستی محلی در این نقطه وجود ندارد لیکن بعضی از کمونیست های خارجی در میان کارگران بیگانه امارات متحده عربی مشغول فعالیت هستند. پایان خلاصه.

بخش اول - ارزیابی روابط سیاسی، اقتصادی و نظامی (سری) روابط سیاسی در هنگام تهیه این گزارش در سیاست خارجی ضدکمونیستی امارات متحده عربی تغییری مشاهده نشد. علی رغم تصمیم سلطان نشین عمان جهت برقراری روابط دیپلماتیک با چین، امارات متحده عربی اقدام به چنین عملی نکرده است. در ماه ژوئن، السویدی وزیر خارجه به سفیر آمریکا گفت که امارات متحده باید فواید حاصله از روابط دیپلماتیک خود با چین و دیگر کشورهای کمونیستی در رابطه با مخالفت های همسایگان اصلی امارات متحده عربی یعنی ایران و عربستان سعودی را مورد ارزیابی دقیق قرار دهد. السویدی گفت دولت امارات متحده عربی به

ص: 139

این نتیجه رسیده است که بهتر است با چین روابط دیپلماتیک برقرار نسازد (ابوظبی 1688) (خیلی محرمانه) با این وجود امارات متحده عربی نگران افزایش موج رادیکالیسم تحت الحمایه شوروی در خاورمیانه است که موجبات تشنج بسیاری در شبه جزیره عربی شده است. نقش شوروی و کوبا در نبرد شاخ آفریقا، کودتاهای یمن جنوبی و افغانستان که نفوذ شوروی را در این کشورها افزایش داده است و خطری که از طرف چپگرایان و عناصر افراطی مذهبی حکومت شاه را تهدید می کند، همگی نقشه های شوروی برای محاصره خلیج فارس و کنترل منابع نفتی و بنادر آبی این منطقه عنوان می گردد. در همین رابطه نگرانی دیگر امارات متحده عربی تلاش کنونی آمریکا در تقویت صلح بین مصر و اسرائیل است که از حمایت اعراب برخوردار نبوده و رژیم ضدکمونیست سادات را منزوی و تضعیف کرده و نیروی اعراب رادیکال و رژیم های ارتدادی مانند عراق را در برابر اعراب میانه رو همکار با آمریکا تقویت کرده است. رهبریت امارات متحده عربی نسبت به این فشارهای رادیکال روزافزون مصونیت ندارد. در همان حال سیاست ها و اقدامات دولت آمریکا در منطقه، مانند عدم حمایت نظامی از سومالی در نبرد اوگادن آن طور نبوده است که بتواند این نیروهای رادیکال را محدود سازد.

(خیلی محرمانه) در جو کنونی، مقاومت نیرومند پیشین امارات متحده عربی در برابر برقراری روابط سیاسی با کشورهای کمونیستی علی رغم ترس و عدم اعتماد رهبریت این کشور نسبت به مقاصد کمونیستی در منطقه، تضعیف خواهد شد. در محافل امارات متحده عربی این اعتقاد رایج است که روابط عادی با کشورهای کمونیستی می تواند اثرات و اعتبار امارات را در موضع عدم تعهد خود بالا برده و در برابر انتقادات اعراب کمونیست و رادیکال در خصوص گرایش غربی این کشور مصونیت بخشد. اگر در رژیم ایران در نتیجه اغتشاشات ضدشاهی تغییری پدید آید ندای حامیان این سیاست تقویت خواهد شد. ممکن است حامیان عادی شدن روابط با کشورهای اروپای شرقی و چین در اثر نفوذ اقتصادی و دیگر منافع، خواستار اتخاذ این سیاست شده باشند. این موضوع در رابطه با امارات شمالی از قبیل شارجه و دوبی که نابسامانی های اقتصادی سبب شده به جذب تجارتهای جدید روی آوردند صحت بیشتری دارد. در سیاست امارات تغییری ناگهانی پدید نخواهد آمد چون شیخ زاید بر نظریات ضدکمونیستی و عربستان سعودی تکیه بسیار دارد و علاوه بر این، مقامات امنیتی امارات ترس از آن دارند که حضور دیپلماتیک دائمی کمونیستی منجر به خرابکاریهای سیاسی در امارات شود. با این وجود در تماسهای بین امارات و کشورهای کمونیستی در سال 1978 افزایش قابل ملاحظه ای به چشم می خورد و نشان می دهد که حتی این کشور عربی سنتی نیز در رابطه با تلاشهای کشورهای کمونیستی به منظور توسعه حضور خود در منطقه مصونیت ندارد.

(بدون طبقه بندی) روابط تجاری و اقتصادی. مقاله مندرج در نشریه خلیج تایمز دوبی در 30 دسامبر اعتراف کرده است که مخالفت با ایجاد روابط رسمی با کشورهای کمونیستی در بسیاری از پایتخت های خلیج [فارس] معتدل تر شده است. این مقاله مدعی است کشورهای

ص: 140

اروپای شرقی در رابطه با این رویداد محتاطانه عمل کرده و به جای برقراری روابط سیاسی به برقراری روابط تجاری و اقتصادی اولویت می دهند. این مقاله از گزارشهای بی نام و نشان یاد می کند که طی آن تماسهایی بین سازمان عمران نفتی رومانی، روم پترول و شرکت ملی نفت ابوظبی رخ داده و رومانی خواستار همکاری در زمینه نفت و سرمایه گذاری مشترک بین رومانی و امارات متحده در زمینه ساختمان حوزه ها شده است.

(بدون طبقه بندی) علی رغم فقدان روابط دیپلماتیک، کشورهای اروپای شرقی روابط تجاری خود را در طول سال 1978 گسترش دادند. چکسلواکی یک نمایشگاه تجاری و برنامه فولکور در ماه مارس (الف - 019، 2 آوریل 1978) در شارجه برگزار کرد که گویا 60000 نفر تماشاچی را جذب کرده بود. چند شرکت ساختمانی لهستانی نیز در اواخر اکتبر و اوایل نوامبر یک مرکز اطلاعات در نمایشگاه ساختمانی خاورمیانه ای دوبی برگزار کردند. در اواخر نوامبر معاون وزیر تجارت خارجی مجارستان، هم زمان با برگزاری نمایشگاه و نمایش مد لباس این کشور از امارات متحده عربی دیدار کرد. او ملاقات های پر سر و صدایی با معاون رئیس جمهور امارات و فرمانروای دوبی شیخ راشد بن سعید آل مکتوم و فرزندش، وزیر دارایی و صنایع شیخ حمدان بن راشد آل مکتوم داشت و به بحث دربارة همکاریهای اقتصادی پرداخت. نمایندگان تجاری مجارستان با مقامات اطاق بازرگانی و صنایع ابوظبی دیدار کردند و دربارة برگزاری احتمالی نمایشگاه مجارستان در آن امارت در سال 1979 بحث و تبادل نظر کردند. چکسلواکی و مجارستان علناً اظهار داشتند که امیدوارند بتوانند دفاتر دائمی تجاری خود را در امارات متحده عربی تأسیس کنند. (رومانی قبلاً دو تن از نمایندگان شرکت صادراتی خود را به مدت چند سال در این نقطه مستقر کرده بود.) یک هیأت بازرگانی چهار نفره آلبانیایی در اواسط ژوئیه از ابوظبی دیدار کردند. بنا به گزارش خلیج تایمز موقعیت برای این سفر مناسب نبود و قرارداد بازرگانی خاصی بین دو کشور منعقد نگردید.

(بدون طبقه بندی) روابط بازرگانی با چین کمونیست نیز امسال از فعالیت خاصی برخوردار بود. یک نمایشگاه تجاری چینی در اوایل سال 1978 در دوبی برگزار گردید و در ماه اکتبر نمایندگان اتاق بازرگانی و صنایع ابوظبی و دوبی قبل از سفر به تایوان و کره شمالی از نمایشگاه تجاری کانتون دیدار کردند.

(بدون طبقه بندی) در رابطه با تجارت بین امارات و کشورهای کمونیستی ارقام خاصی موجود نیست. ارقام مربوط به سال 1977 (که فقط صادرات و واردات امارات دوبی و ابوظبی را در بر می گیرد) نشان می دهد که چین مهم ترین شریک تجاری امارات است. صادرات چین به امارات در سال 1977 نسبت به سال 1976 معادل 38 درصد افزایش داشت و تقریباً نیمی از صادرات کمونیستی به امارات را در سال جاری تشکیل می داد. در میان کشورهای اروپای شرقی لهستان در سال 1977 به صادرات خود در این امارات 54 درصد افزود که بخش اعظم این افزایش مربوط به فروش 15 میلیون دلاری دیگ های بخار نیروگاه برق امارت ابوظبی

ص: 141

است. بلغارستان و چکسلواکی در سال 1977 درصد کمتری به خود اختصاص دادند و واردات امارات از رومانی یعنی مهم ترین شریک تجاری امارات نیز 140 درصد کاهش یافت. شوروی، مجارستان و آلمان شرقی نیز در سال 1977 در میزان صادرات خود به امارات متحده عربی شاهد سیر نزولی بودند. به طور کلی، صادرات کشورهای کمونیستی به امارات در سال 1977 به طور مطلق بهبود یافته بود، و از 43/36 میلیون دلار به 34/159 دلار افزایش یافت. لیکن از 4 درصد واردات امارات به 3 درصد تقلیل یافته است. (به جداول 1 و 2 پیوست مراجعه کنید) [جداول 1 و 2 را در لوح فشرده ملاحظه کنید].

(بدون طبقه بندی) لهستانیها تنها کشور کمونیست خریدار نفت امارات بوده و 1/1 درصد کل صادرات نفتی ابوظبی را در سال 1977 به خود اختصاص داد.

(بدون طبقه بندی) تلاش خطوط هوایی کشورهای کمونیستی به منظورکسب امتیاز فرود در سال 1977 ثمری نداشت. ارسال گوشت و دیگر مواد غذایی توسط خطوط حمل و نقل هوایی رومانی و دیگر کشورهای اروپای شرقی ادامه دارد. لیکن خط هوایی لهستان تنها توانست از دوبی امتیاز فرود عملیاتی در سفر هفتگی خود بین ورشو و بانکوک کسب کند و نتوانست امتیاز آمد و شد معمول را به دست بیاورد.

(بدون طبقه بندی) آموزش نظامی کشورهای کمونیست در سال 1978 نتوانستند تجهیزات نظامی و آموزشی مهمی به نیروهای مسلح امارات متحده عربی بفروشند. در ماه نوامبر وزیر دفاع امارات یعنی شیخ محمدبن رشید آل مکتوم به روزنامه کویتی گفت امارات متحده عربی در نظر ندارد موشک های زمین به هوا از شوروی خریداری کند لیکن ممکن است مقداری سلاح سبک از کشورهای کمونیستی خریداری کنند.

(محرمانه) در نتیجه سفر مرموز و بی سر و صدای تابستانی دو برادرزاده رئیس امارات و فرمانروای ابوظبی شیخ زاید به آلمان شرقی شایع شد که امارات در نظر دارد از کمونیست ها تسلیحات خریداری کند. علی رغم شایعات دیپلماتیک مبنی بر اینکه شیخ حمدان بن محمد آل نهیان معاون نخست وزیر و برادرش شیخ مبارک وزیر کشور در مذاکرات محرمانه خرید سلاح شرکت جسته اند، باید گفت که آنها احتمالاً با یکدیگر به آلمان شرقی رفته بودند تا تحت درمان و مداوا قرار گیرند. این سفرها ممکن است منجر به بکارگیری نفرات پزشکی آلمان شرقی در ابوظبی شود.

بخش دوم - عضویت حزب کمونیست محلی (محرمانه) در امارات متحده عربی سازمان کمونیستی و یا نیمه کمونیستی آنچنانی وجود ندارد. البته ممکن است بعضی از کمونیست ها در میان کارگران خارجی عربی، ایرانی و آسیای

ص: 142

جنوبی نفوذ کرده باشند لیکن در مورد موقعیت سازمانی و فعالیت آنها اطلاعی در دست نیست.

بخش سوم - روابط دیپلماتیک، کنسولی و نمایندگی تجاری با کشورهای کمونیستی (بدون طبقه بندی) از طرف کشورهای کمونیست نماینده دیپلماتیک و یا کنسولی در امارات متحده عربی مستقر نشده است. بعضی از دیپلماتهای اروپای شرقی مقیم کویت در رابطه با برنامه برگزاری نمایشگاههای تجاری، از امارات متحده دیدار کرده اند.

(بدون طبقه بندی) نمایندگی رسمی تجاری مقیم نیز در امارات مستقر نشده است. لیکن از طرف رومانی و مجارستان در دوبی دفاتر تجاری تأسیس شده که تعداد کارکنان آنها یک یا دو نفر مجارستانی و یا تبعه رومانی هستند.

بخش چهارم - ارزیابی فعالیتهای فرهنگی و اطلاعاتی (بدون طبقه بندی) مبادلات فرهنگی و آموزشی فعالیت های فرهنگی کشورهای کمونیستی محدود به نمایش فولکلوریک چکسلواکی و نمایش مد لباس مجارستان در نمایشگاههای تجاری آنها در امارات بوده است. مبادلات آموزشی در رابطه با شهروندان امارات اصلاً وجود ندارد ولی وابستگان کارگران خارجی مقیم امارات ممکن است از طرف کمونیست ها بورس تحصیلی دریافت کرده باشند. فیلم، انتشارات و دیگر مطالب فرهنگی کمونیستی نیز به امارات وارد نمی گردد.

(خیلی محرمانه) فعالیت های اطلاعاتی هیچیک از کشورهای کمونیستی، نتوانسته اند در امارات دفتر خدمات ارتباطاتی و یا روزنامه نگار مستقر کنند. ولی گویا بعضی از گزارشگران خبرگزاری تاس گهگاه به امارات سفر کرده اند و به دو تن از روزنامه نگاران روسی نیز از طرف وزارت اطلاعات امارات متحده عربی اجازه داده شده بود تا برای تهیه گزارش از اجلاس وزیران نفت اوپک به این کشور وارد شوند.

دیکمن

حل اختلافات موجود بر سر مالیات و حق الامتیازات نفتی

سند شماره 51 محرمانه20 دسامبر 1978 - 29 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، ابوظبی - الف - 0057به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در تهران، دوحه، مسقط مرجع: ابوظبی - 3147 موضوع: حل اختلافات موجود بر سر مالیات و حق الامتیازات نفتی (محرمانه – آر.دی.اس. 4-20/12/88) متن یادداشت قرارداد مورخ 2 نوامبر 1978 بین

ص: 143

بوتس اویل گاس (نماینده شرکت کرسنت) و حاکم شارجه در مورد افزایش مالیات و حق الامتیاز به آگاهی وزارت امور خارجه می رسد. شرایط و روش پرداخت در تلگرام مرجع مطرح شده است. متن قرارداد در تاریخ 11 دسامبر توسط حمید جعفر از کرسنت در اختیار سفیر قرار داده شد تا با آن به عنوان یک سند محرمانه برخورد شود.

(محرمانه- جی.دی.اس – 12/12/84) همانگونه که از محتوای متن برمی آید، مالیات و حق الامتیاز در دو مرحله افزایش یافته است: یکی در شش ماهه اول سال 1977 یعنی از 55% به 65/65% و دیگری در شش ماهه آخر سال 1977 که 77% بود و می بایست از تاریخ اول ژانویه به مرحله اجرا درآید. میزان حق الامتیاز نیز از 5/12 درصد به 5/14% در تاریخ اول ژوئیه 1977 افزایش یافت و از آن پس ثابت ماند، میزان مالیات و حق الامتیاز قابل پرداخت از تاریخ اول ژوئیه 1977 تا 30 ژوئن 1978 معادل 13107824 دلار است. از تاریخ اول ژوئیه 1978 قسط بندی خواهد شد تا از اول ژوئیه 1978 به ترتیب پرداخت گردد تا میزان نفت صادراتی نیز به 75 میلیون بشکه برسد.

ضمیمه:

1- موافقتنامه (محرمانه- جی.دی.اس – 20/12/84) (محرمانه – جی.دی.اس – 12/12/84) اعلام می گردد که نفت صادر شده از حوزه مبارک تا تاریخ اول ژوئیه 1978 معادل 50292818 بشکه بوده است. یعنی مبلغ قابل پرداخت 13107824 باید به رقم 707182/24 تقسیم گردد تا به قیمت هر بشکه 53053/0 دلار اضافه گردد آن هم تا زمانی که تولید کلی معادل 75 میلیون بشکه شود. در صورتی که رقم معادل 75 میلیون بشکه نشود، بنا به گفته منبع، کرسنت مسئول پرداخت اختلاف و یا تقسیم حق الامتیاز بر تعداد بشکه نفت صادر شده نیست.

(محرمانه – جی.دی.اس- 12/12/84) در ازای این قرارداد، حاکم شارجه توافق کرده است که مالیات و حق الامتیاز حوزه مبارک را بعدها افزایش ندهد و شرکت نیز اقامه دعوی خود را که ناشی از نارضایتی موجود دربارة شرایط مالی بود دنبال نکند.

(محرمانه- جی.دی.اس – 12/12/84) شرکت ملی نفت ایران در حل این اختلاف نقش بی تفاوتی ایفا کرده است. همانگونه که قبلاً در ابوظبی 2771 گزارش شده بود، پس از ملاقات سهامداران کرسنت و جان بورتا در شارجه در تاریخ 25 شهریور به منظور تشریح این مطلب که حوزه مبارک 70 میلیون بشکه نفت در بر ندارد، شیخ سلطان یک فرمول افزایش مالیات و حق الامتیاز دو مرحله ای پیشنهاد کرده بود که در نتیجه تولیدهای آتی می بایست پرداخت می شد. بارِتا گفته بود که باید با سهامداران دیگر نیز مشورت نماید ولی حاکم شارجه پیشنهاد خود را به اطلاع شرکت ملی نفت ایران رسانیده بود. این شرکت نیز به نوبه خود پیشنهاد «بارِتا» را رد کرده و پروفسور نفیسی استاد اقتصادی تهران را به عنوان وکیل شارجه در دادگاه

ص: 144

بین المللی اعزام نموده بود. حاکم شارجه که از پاسخ شرکت ملی نفت ایران بهت زده شده بود به اسماعیل عبدالوهاب (رئیس شرکت نفت و معادن) دستور داد که با شرکت ملی نفت ایران تماس بگیرد. اسماعیل به شرکت ملی نفت ایران گفت این پیشنهاد از طرف بارِتا عنوان نشده بلکه حاکم شارجه آن را مطرح کرده است. شرکت ملی نفت ایران نیز پس از تعجب گفت که اطلاعات خود را از طریق قاضی یسری دویک (که مشاور حقوقی فلسطینی الاصل شارجه است) دریافت می کرده است. پس از آنکه شیخ سلطان متوجه شد، طی تلگرامی توضیح داد که این پیشنهاد خود او بوده است چون ادامه شکایات شرکت کرسنت مانع از جذب خریداران امتیازات نفتی دیگر توسط شارجه می شده است. بنابراین شرکت ملی نفت ایران نیز موافقت خود را اعلام کرد و مسئله را بیش از این کش نداد. بنا به گزارشات واصله قاضی دویک نیز دیگر در امور نفتی شارجه دخالتی ندارد.

دیکمن

فرار سرمایه از عمان

سند شماره 52 محرمانه31 مارس 1979 - 11 فروردین 1358 از: سفارت آمریکا، مسقط - 509به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در برن، دوحه، جده، کویت، منامه، پاریس، ریاض، تهران مرجع: کویت 1435 موضوع: فرار سرمایه از عمان 1- گزارش مرجع در مورد فرار سرمایه از کویت و علل آن، مشابه همین رویداد در عمان است. نرخ بهره مربوط به وامها در حال حاضر کمتر از 10 درصد است که کمتر از سطوح نرخ بهره بین المللی است. در نتیجه سرمایه بیشترین حد بازدهی را داشته است. در داخل نیز همین امر نشانگر رشد کند عرضه پولی و فشار صعودی نرخ بهره است که بانک مرکزی تلاش می کند آن را پایین نگاه دارد. بانک های محلی نیز در صدور اعتبار به مشتریان مهم خود روش جیره بندی در پیش گرفته اند و آنان نیز با باز کردن حساب در بانکهای دیگر به امید اینکه بتوانند اعتبار بیشتری کسب کنند، عکس العمل نشان داده اند. وضع صدور اعتبار به شدت بحرانی است، چون بانکها با صدور اعتبار در بازارهای بین المللی بیش از بازارهای محلی سود می برند، به همین دلیل مشتریان آنها نیز برای تحصیل منابع مالی با نرخهای بهره بیشتر به منابع خارجی روی می آورند.

2- ریال عمان وابسته به دلار است و فرار سرمایه و منابع مالی تحت کنترل درنیامده است. بنابراین اقتصاد محلی شدیداً وابسته به بازار بین المللی است و در درازمدت نرخهای بهره باید معادل نرخ های بهره بین المللی شود. گمان نمی رود که فرار سرمایه در حال حاضر ناشی از

ص: 145

عواملی غیر از عوامل اقتصادی باشد. در مورد رویدادهای ایران نوعی حساسیت پدید آمده است، ولی کارها روال عادی خود را حفظ کرده است. وایلی

مقاصد کشورهای حوزه خلیج [فارس] عضو اوپک در رابطه...

سند شماره 53 محرمانه3 آوریل 1979 - 14 فروردین 1358 از: سفارت آمریکا، ابوظبی 0882به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در الجزیره، بغداد، بن، بروکسل، قاهره، دمشق، ژنو، جاکارتا، کویت، منامه، لندن، مسقط، اوتاوا، پاریس، تهران، توکیو، تریپولی مرجع: الف) وزارت امور خارجه 079572؛ ب) ابوظبی 0753 موضوع: مقاصد کشورهای حوزه خلیج [فارس] عضو اوپک در رابطه با قیمت نفت و سطح تولید 1- (محرمانه- تمام متن) 2- خلاصه: معاون وزیر نفت ابوظبی در مقام تأیید گفت، آن دسته از کشورهای عضو اوپک که پس از انقلاب ایران تولید خود را بالا برده بودند در کنفرانس مشورتی ژنو توافق کرده اند که در صورت بازگشت سطح تولید نفت ایران به 4 میلیون بشکه در روز به تدریج به سطح تولید قبلی خود بازگردند. امارات متحده عربی در نظر ندارد در سطح تولید خود تغییر چندانی صورت دهد؛ حوزه کوچکی که در اواسط سال 1979 آغاز به کار خواهد کرد از این قاعده مستثنی است. میانه روهای اوپک نیز به علت وضع بحرانی بازار نفتی که بسیاری را وادار به کاربرد اضافه بها کرده، قادر نیستند قیمت نفت در فصل چهارم را معادل قیمتها در سال 1979 نگاه دارند. اوپک از افزایش قیمت در کوتاه مدت استفاده می کند ولی اساس فرمول قیمت گذاریهای آتی آن را تشکیل نخواهد داد. از آنجا که آمریکا قبل از کنفرانس ژنو بیانیه ای مرتبط با انرژی صادر نکرده، هواداران افزایش قیمت نفت نیز از فرصت استفاده کرده اند. پایان خلاصه.

3- در تاریخ 3 آوریل با عبدالله اسماعیل معاون وزیر نفت ابوظبی ملاقات کردم تا نکات طرح شده در تلگرام مرجع (الف) را به نظر ایشان رسانیده باشم. عتیبه وزیر نفت هنوز به اینجا بازنگشته (او به لندن رفته است تا در جشن فارغ التحصیلی سومین فرزند شیخ زاید – محمد- در تاریخ 6 آوریل شرکت کند). اسماعیل هنوز هم نتوانسته تصمیمی در رابطه با قیمت نفت خام سنگین امارات اتخاذ کند ولی در رابطه با نفت سبک امارات عربی این تصمیم اتخاذ شده (در تلگرام جداگانه گزارش گردید) است.

4- اسماعیل گفت، همانطور که طی ملاقات گذشته گفته بود (مرجع ب) در اوپک بیش از همه دربارة مسئله تولید نفت ایران گفتگو به عمل آمد. بنا به گفته او، نمایندگان ایران اظهار داشته بودند که می خواهند سطح تولید ایران را به 4 میلیون بشکه در روز برسانند تا حدود 3/3

ص: 146

میلیون بشکه به خارج از کشور صادر گردد. ایرانیها شدیداً از کشورهایی که به خاطر انقلاب ایران تولید خود را بالا بردند خواستند که تولید خود را کاهش دهند.

منظور آنها پنج کشور عمده یعنی: عربستان سعودی، کویت، عراق، ونزوئلا و نیجریه بود، در حالیکه چند کشور دیگر نیز تا حدودی تولید خود را بالا برده بودند. ایرانیها گفتند که به قوانین و تصمیمات اوپک در رابطه با قیمت گذاریها گردن خواهند نهاد.

5- برای اینکه ایران از نظر سیاسی خشنود شود و صنعت نفت ایران نیز بتواند روی پای خود بایستد، پنج کشور فوق توافق کردند که در صورت رسیدن سطح تولید نفت ایران به 4 میلیون بشکه در روز، آنان به تدریج تولید خود را کاهش دهند. از آنجا که ایرانیها نمی دانستند سطح تولید چه خواهد بود و آیا خواهند توانست این سطح تولید را حفظ کنند، زمان مشخصی برای کاهش تولید پیشنهاد نشد، فقط در مورد آن به طور اصولی توافق به عمل آمد.

6- وی گفت امارات متحده عربی در سال 1979 تولید خود را افزایش نداده اما سطح تولید ایران هر طور باشد امارات تولید خود را کاهش نخواهد داد. با وارد شدن حوزه «امرادا - هس ارزنه» به مرحله تولید در اوایل تابستان جاری، سطح تولید ابوظبی به 40000 بشکه در روز خواهد رسید چون این حوزه جدید است و محدودیت تولید درباره حوزه های داخل و خارج از خشکی به کار می رود.

7- در رابطه با قیمت ها، عربستان سعودی و امارات متحده عربی بر اساس توافق، قیمت نفت فصل چهارم را مطابق تصمیم کنفرانس اوپک در ابوظبی در سال 1978 بالا برده اند. ولی به خاطر بحرانی بودن وضع بازار اکثر اعضای اوپک خواستار تعیین اضافه بها نیز شده اند. اضافه بهای تعیین شده توسط الجزایر و نیجریه در رابطه با نفت سبک صادراتی مشکلاتی برای امارات متحده عربی به وجود آورده که نمی توانند به سطح قیمت نفت در فصل چهارم پای بند باشند (تلگرام جداگانه). وی تأکید کرد که اضافه بها به صورت اقدام میانه باقی می ماند و نمی تواند به عنوان اساس افزایش قیمت های بعدی اوپک نگریسته شود. بسیاری از تغییرات به وضع بازار در سه ماه آینده بستگی دارد چون اوپک در نظر دارد در اجلاس آتی خود در ماه اوت به بحث درباره مسئله اضافه قیمت بپردازد. در صورتی که تقاضا پایین بیاید آنها خواهند توانست یک سیستم منظم و منطقی به کار گیرند تا با فرمول قیمت گذاری سال 1978 کنفرانس در ابوظبی مطابقت داشته باشد.

8- تأثیر عرضه بر قیمت نفت و تأثیر ناشی از آنها بر کشورهای رو به رشد نیز مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت. وزیران توافق کردند به شرکت های نفتی اعلام کنند که نباید میزان نفت ارسالی به کشورهای رو به رشد را کاهش دهند و در صورت تخلف از این امر شدیداً تأدیب خواهند شد. در صورتی که کشورهای تولید کننده مستقیماً به کشورهای رو به رشد نفت بفروشند، طبق توافق همان میزان نفت مورد نظر را به آنها خواهند داد.

وزیران نفت به کشورهای متبوع خود پیشنهاد خواهند کرد که این مسئله را مورد بررسی

ص: 147

قرار دهند لیکن پیشنهاد خاصی ندارند. وی گفت اگر این نتیجه حاصل نمی شد کشورهای رو به رشد می توانستند مستقیماً علیه اوپک شکایت کنند.

9- اسماعیل گفت آن دسته از کشورهای اوپک که دارای تولید مازاد هستند پس از عادی شدن وضع تولید ایران سطح تولید خود را کاهش خواهند داد تا دیگر کشورهای اوپک بتوانند از «اضافه بها» استفاده کنند. وی با در نظر گرفتن ملاحظات فنی و نیاز به درآمد بیشتر باید گفت که موضوع سطح تولید موضوع بحث اصلی بوده است. او نیز معتقد است که در صورت کاهش سطح تولید عربستان سعودی، کویت و دیگران، وضع بازار و بحران آن ادامه نخواهد یافت، ولی گفت که هدف اجلاس تحقق نیازهای سیاسی ایران بوده است. علاوه بر این، سعودیها و کویتی ها با افزایش تولید بیش از حد نیاز خود، به دیگران لطف می کرده اند. اسماعیل گفت اوضاع کنونی بازار و نه رویدادهای سیاسی خاورمیانه در تصمیمات مربوط به تولید و قیمت نفت دخیل بوده اند.

10- با اشاره به اینکه دولت آمریکا انتظار دارد به زودی چند اقدام مورد نظر را اعلام کند تا درخواست آژانس انرژی بین المللی نیز برآورده شود، اسماعیل گفت اگر رئیس جمهور کارتر قبل از 3 آوریل بیانیه انرژی خود را اعلام می کرد وضع خیلی بهتر از اینها می شد. وی از واشنگتن به خاطر درگیری در مسئله موافقت نامه مصر و اسرائیل قدردانی می کند ولی یادآور شد عدم اطمینان در خصوص چگونگی سیاست انرژی آمریکا در نتیجه تعدد دست اندرکاران، ایالات متحده در مورد این قضیه، فرصت مغتنم در اختیار طالبان قیمت گزاف تر نفت قرار می گیرد. دیکمن

عمان در نظر دارد قیمت نفت خود را بالا ببرد

سند شماره 54 محرمانه24 آوریل 1979 - 4 اردیبهشت 1358 از: سفارت آمریکا، مسقط - 0666به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوحه، کویت، لندن، منامه، تهران، توکیو.

موضوع: عمان در نظر دارد قیمت نفت خود را بالا ببرد 1- (محرمانه - تمام متن) 2- مشاور نفتی آمریکایی در وزارت کشاورزی، ماهیگیری، نفت و معادن محرمانه به سفارت اطلاع داده است که دولت عمان به شرکت «سی. ایتو» ژاپنی گفته است که قیمت نفت عمان از اول آوریل 18 دلار برای هر بشکه خواهد بود و این شرکت در حال حاضر روزانه 50000 بشکه نفت برداشت می کند. پس از طرح این موضوع با شرکت ژاپنی، دولت عمان در نظر دارد همین موضوع را به دیگر خریداران نفت خود، شرکتهای گلف و شل نیز اطلاع دهد.

3- در همین حال یک شرکت دیگر ژاپنی به دولت عمان اطلاع داده است که حاضر است نفت مورد نیاز خود را به قیمت 5/18 دلار خریداری کند. کمی پس از آن، یکی از واسطه های

ص: 148

مشهور و با تجربه کویتی اعلام کرد که حاضر است با انعقاد یک قرارداد یک ساله هر بشکه نفت عمان را به قیمت 7/19 دلار بخرد. دولت عمان در حال حاضر به بررسی این پیشنهادها مشغول است.

4- بنا به گفته مشاور آمریکایی، دولت عمان نمی داند چگونه اقدام نماید. قیمت های بیشتر اغوا کننده است، لیکن دولت عمان مایل است با خریدار، سهامدار و گرداننده مهم حوزه تولید شرکت نفت عمان، شرکت شل، روابط حسنه دیرین خود را حفظ کند.

5- نظریه: سفارت مایل است ارزیابی وزارتخانه را در مورد وضع بازار نفتی دریافت کند. درست است که عمان در حال حاضر روزانه بیش از 300000 بشکه نفت به فروش می رساند، ولی این قیمت ها باید نصیب ما شود؛ احتمالاً نیز رابطه بسیاری با قیمت های موجود در بازار سیاه دارند و با قیمت های قراردادهای درازمدت نفتی مرتبط نیستند. با این وجود موضوع موازنه پرداخت های آمریکا و پیشنهاد ما در زمینه کنترل تورم وحشتناک به نظر می آیند، به ویژه آنکه افزایش اخیر سطح تولید نفت ایران حتماً بر قیمت های بالای بازار سیاه در این چند ماه تأثیر منفی داشته است.

وایلی

مقاله مجله فورچون

سند شماره 55 بدون طبقه بندی4 می 1979 - 14 اردیبهشت 1358 از: اخبار آمریکا، واشنگتن دی - سی - 12065به: سفارت آمریکا، جده جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در کویت، منامه، ریاض، امان، بیروت، خارطوم، تهران، تل آویو، مسقط، ابوظبی، داکا، اسلام آباد، دهلی نو، بغداد.

[موضوع]: مقاله مجله فورچون (مطالب سرویس خارجی ذیل نباید منتشر گردد) مقاله زیر تحت عنوان «مشکلات وزیر خارجه مردد ما در امور خاورمیانه» که توسط «جوآن کامرون» نگاشته شده در نشریه مورخ 17 اردیبهشت مجله فورچون منتشر می گردد. (آغاز متن) محیط کنونی، محیط کار عادی جیمز شلزینگر نبود. در سپیده دم، او دوربینی به دست گرفته و پرندگانی را که در ساحل عربستان سعودی پرواز داشتند، تماشا می کرد. آن هم موقعی که از مذاکرات نفتی خود با مقامات دولتی این کشور فراغت یافته بود. افکارش از پرنده ها به مسئله ای متمرکز می شد که فکر او را از زمان تصدی وزارت دفاع در زمان رئیس جمهور نیکسون و فورد به خود مشغول داشته بود. برای حفظ بهترین گنجینه جهان یعنی نفتی که در زیر شنهای کشورهای حوزه خلیج فارس نهفته است، چه باید کرد؟ او می دانست که اگر توازن یا تعادل قدرتها در منطقه به هم بخورد، به این گنجینه آسیب بسیار وارد خواهد آمد. گذشته از این، اینکه شوروی با چه سهولتی می تواند مداخله کرده و جریان نفت خلیج [فارس] را قطع

ص: 149

کند. اینکه خنثی سازی این خطر توسط امریکا چقدر دشوار است نیز، فکر او را به خود مشغول داشته بود.

این موضوع مربوط به یک سال قبل بود. از آن موقع به بعد خطر بیشتر شده است. ایران که هنوز هم دستخوش انقلاب است می تواند ناآرامیها را به آن سوی مرزهای خود منتقل کند. قرارداد صلح بین مصر و اسرائیل گرچه موقعیت استراتژیک آمریکا را بهبود بخشیده ولی سبب تقویت و شدت احساسات ضدآمریکایی در سرتاسر خلیج [فارس] شده است.

ولی تا به حال هیچیک از این رویدادها نتوانسته است سبب کاهش یا توقف جریان نفت از مهم ترین صادر کننده آن یعنی عربستان سعودی گردد، نتایج قطع صدور نفت به خصوص از عربستان سعودی برای اروپا، ژاپن و کشورش بسیار ترس آور خواهد بود. بیش از نیمی از نفت مصرفی اروپا و 58 درصد نفت مصرفی ژاپن از طریق عربستان سعودی، عمان، امارات متحده عربی، قطر، ایران، کویت، عراق و بحرین تأمین می گردد. در حال حاضر نفت این کشورها بخش نسبتاً کوچکی از واردات نفتی آمریکا را تشکیل می دهد که 11 درصد است. ولی در سال 1985 بیش از نیمی از نیاز ما از طریق واردات تأمین خواهد شد و نفت خلیج [فارس] نیز نقش عمده ای در آن خواهد داشت.

هارولد براون، وزیر دفاع نیز اعلام داشت که خطرات نظامی که می توانند بر جریان نفت تأثیر داشته باشند «بسیار جدی و حاد بوده و ما باید خود را آماده مقابله با آنها بنماییم.» این خطرات به اشکال گوناگون و به طور ناگهانی ظاهر خواهند شد. تصرف عمان توسط شورشیان تحت حمایت یمن جنوبی، «گلوگاه» نفتی خلیج فارس را که همان کانال 19 میلی تنگه هرمز است به خطر خواهد انداخت. حملات تروریستی علیه حوزه های نفتی فاقد حراست عربستان سعودی و نیز علیه مراکز توزیع نفت این کشور می تواند سبب قطع جریان نفت گردد. بروز درگیری بین عراق و کویت یا عربستان سعودی در پی اختلافات دیرین ارضی نیز یک خطر واقعی دیگر به حساب می آید.

مهم ترین خطر که از نظر طراحان نظامی واشنگتن وقوع آن بعید است، حرکت آشکار شوروی به درون منطقه است. نفت خلیج [فارس] ممکن است برای شوروی و اقمارش از نظر اقتصادی بسیار اهمیت داشته باشد. گرچه شوروی فاقد ارز خارجی برای پرداخت قیمت نفت اعراب است، ولی دارای بیست و چهار لشکر زمینی و هفت لشکر هوابرد و حدود 500 هواپیمای تاکتیکی درجه یک در ناحیه قفقاز و چهار تا شش فروند ناو جنگی مستقر در اقیانوس هند است. بنا به گفته براون این نیروها از آمادگی چندانی برخوردار نیستند ولی اگر قرار بر آغاز جنگ باشد یعنی بنا به گفته پنتاگون اگر «آمادگی درجه یک» آغاز شود، آمریکا نیز باید اقداماتی در جهت خنثی سازی آن به وجود آورد.

براون و برژینسکی مشاور امنیتی رئیس جمهور کارتر اعلام کرده اند که آمریکا از هرگونه اقدامی از جمله نیروی نظامی استفاده خواهد کرد تا منافع ما را در عربستان سعودی حفظ

ص: 150

نماید. لیکن طراحی یک اقدام نظامی در خلیج [فارس]، مقامات وزارت دفاع را دچار کابوس ساخته است. زیرا نیروهای مسلح شاه ایران که به عنوان یک عامل پدید آورنده ثبات اعتماد شده بود نتوانست به این مسئله بپردازد. یکی از مشاورین براون اعتراف می کند که در مورد نوع اقدام اضطراری آمریکا در خلیج [فارس] مطالعه چندانی نشده است. زمان هشدار تا چه حد است، چه نوع نیروهایی و با چه سرعتی باید توسط آمریکا به کار گرفته شود. علاوه بر این مشورت چندانی دربارة مشخص شدن نیروهای همپیمان آمریکا نیز به عمل نیامده است. دولت آمریکا معتقد است که در صورت بروز جنگ، آمریکا در اروپا متحدان چندانی نخواهد داشت. ولی، شواهد موجود در بریتانیا امیدوار کننده است، چون محافظه کاران این کشور پیشنهاد کرده اند که یک ناوگان مشترک متشکل از اروپا و آمریکا در جزیره دیه گو گارسیا که پایگاه دریایی انگلیس در اقیانوس هند است، تشگیل گردد.

بنا به گفته یکی از مقامات وزارت دفاع، با وجود اوضاع کنونی «گمان نمی رود» که آمریکا از نظر تعداد از آنچنان نیرویی جهت مقابله با خطرهای احتمالی علیه منافع اقتصادی خود برخوردار باشد، وی در تشریح می افزاید «این کشور، هرگز دارای نیرویی نبوده است که بتواند در نقاطی که تسلیحات استراتژیک نقش دافع ندارند منافع حیاتی خود را حفظ کند.» با یادآوری بحران موشکی سال 1962، یکی از مقامات عالیرتبه نظامی آمریکا می گوید «خلیج فارس، کوبای بعدی ما خواهد بود.» آمریکا که فاقد یک استراتژی صریح و نیروهای مجری آن است، برای خنثی سازی خطرات آشکار به مذاکرات شدید و دیپلماسی ناوی متوسل شده است. هنگامی که در زمستان گذشته یمن جنوبی با کمک مستشاران کوبایی و آلمان شرقی و نیز با دریافت اسلحه از شوروی به یمن شمالی حمله ور شد، ناو هواپیمابر کانستلیشن و ناوچه های همراه آن به سرعت وارد دریای عربی شدند. ارسال این ناو هواپیمابر یک «هشدار جهانی» بود و به روسها خط تمایز ترسیم شده در خلیج فارس را نشان می داد، نمایش قدرت تا مدتها ادامه خواهد داشت. بنا به گفته پنتاگون پس از بازگشت کانستلیشن به وطن، ناو هواپیمابر دیگری جای آن را خواهد گرفت.

پرواز اسکادران اف - 15 به عربستان سعودی، سودان و مراکش در همان زمان، نشانگر یک پیام دیپلماتیک متفاوت بوده که عربستان سعودی می بایست آن را دریافت کرده باشد. پس از سرنگونی شاه، عربستان سعودی در اعتماد به آمریکا به عنوان یک هم پیمان تردید پیدا کرده است، [آمد] با مأموریت این جتهای جنگنده، واشنگتن به این کشور فهماند که در موقع لزوم به سرعت به یاری آن خواهد شتافت. دو فروند هواپیمای پیشرفته آواکس نیز که پس از پرواز اف - 15ها، وارد عربستان سعودی شدند، نشان می دهند که آمریکا با پیشرفته ترین تجهیزات شناسایی خود به دفاع از حریم هوایی این کشور خواهد پرداخت.

علاوه برکاربرد محتاطانه نیروی هوایی برای رسیدن به اهداف سیاسی، آمریکا در تلاش

ص: 151

است تا محدودیت نظامی خود را در این منطقه دور افتاده با یک استراتژی دوپهلو از بین ببرد.

طراحان سیاسی آمریکا می گویند یک جنبه این سیاست عبارت است از تقویت امنیت داخلی کشورهای حوزه خلیج [فارس] در برابر آنچه که دولت کارتر عدم ثبات سیاسی روزافزون نامیده است. طبق دید مقامات واشنگتن، فساد همه جانبه، ثروت بیش از حد و حضور تعداد بیشماری از کارگران فلسطینی و یمنی و دیگر کارگران خارجی این بی ثباتی را شدت می دهد. (تعداد کارگران خارجی در کویت به نسبت دو به یک از بومیان این کشور بیشتر است) کارگران مهاجر از امتیازات شهروندان کویتی برخوردار نیستند، گرچه مدتهای مدیدی در این کشور به سر می برده اند. این افراد ناراضی می توانند به سرعت توسط نهضتهای مخالف موجود در خاورمیانه به کار گرفته شوند. به منظور حفظ ثبات، وزارت امور خارجه آمریکا و پنتاگون درصدد ترغیب وحدت منطقه ای و افزایش کمکهای تسلیحاتی برآمده اند. ارسال تسلیحات به یمن شمالی در حال حاضر افزایش یافته است.

جنبه دوم استراتژی، که هنوز به مرحله اجرا گذاشته نشده است، یافتن راهی برای گسترش حضور آمریکا و یا حرکت سریع آن در منطقه خلیج [فارس] هنگام بروز بحران است. پیشنهاد معتدلی جهت افزایش میزان نیروهای ناچیز دریایی در خاورمیانه که هم اکنون شامل یک ناو موشک انداز، یک ناوشکن و یک ناو فرماندهی است، ارائه شده (ناو هواپیمابر کانستلیشن موقتاً از ناوگان هفتم به این منطقه مأمور شده است). پیشنهاد مهم تر عبارت است از تشکیل یک ناوگان جدید در اقیانوس هند. این ناوگان به اصطلاح پنجم، مرکب از یک ناو هواپیمابر، یک گردان نظامیان ضربتی مجهز به تانک که به وسیله ناو یا ناوهای دیگری به منطقه اعزام خواهد شد، توپخانه، هلیکوپتر و هواپیمای هاریر عمودپرواز خواهد بود. لیکن، برای به وجود آمدن این ناوگان جدید باید نیروی ناوهای هواپیمابر آمریکا از دوازده فروند بیشتر شود که هزینه آن نیز میلیاردها دلار خواهد بود.

طراحان دفاعی آمریکا هنوز هم از اقدامات لازم لجستیکی دوربرد برای اینچنین نیروی خاورمیانه ای وحشت دارند. با گذشت زمان، ممکن است قرارداد مصر و اسرائیل سبب انعقاد قراردادی شود تا بتوان از شبکه وسیع پایگاههای هوایی، دریایی موجود در این دو کشور بهره برداری کرد. اما در حال حاضر آمریکا فاقد پایگاههای زمینی در منطقه خلیج [فارس] است، ولی می تواند از تأسیسات دریایی بحرین واقع در سواحل عربستان سعودی و نیز یکی از پایگاههای هوایی سابق در جزیرة مصیره استفاده محدود کند. پایگاه دیه گو گارسیا 2200 میل از منطقه دورتر و پایگاه دماغه «سوبیک» نیروی دریایی در فیلیپین نیز 500 میل دورتر است.

شاید بتوان با سعودیها به توافق رسید تا با گسترش پایگاههای موجود نظامی آن کشور، آمریکا نیز بتواند از آنها استفاده کند. یکی دیگر از راه حلها جلب توافق جهت ذخیره سازی قبلی تجهیزات است تا بتوان در مواقع ضروری از آنها استفاده کرد.

این تلاشها تا به حال موفق نبوده است. کشورهای حوزه خلیج فارس خواستار حمایت

ص: 152

بدون حضور آمریکا هستند. طی یک همه پرسی از سفیران آمریکا در کشورهای منطقه معلوم شد که ایجاد نیروهای زمینی و یا افزایش نیروهای دریایی در منطقه به جای تقویت کشورهای ذیربط آنها را ضعیف تر خواهد کرد و گروههای تندرو از احساسات «ضدامپریالیستی» که از دیرباز یعنی زمان استفاده از سرزمینهای عربی به عنوان مستعمرات توسط قدرتهای اروپایی و انگلیسی در اذهان باقیمانده، بهره برداری خواهند کرد.

نظریات سفیر کویت در آمریکا، خالد محمدجعفر نمایانگر ابهام موجود در طرز تفکر بسیاری از کشورهای حوزه خلیج [فارس] است ولی با کمال بی توجهی می گوید: «هیچکس از شما نخواهد خواست که وارد منطقه شوید چون ما نمی دانیم که خطر از کدام طرف متوجه ما شده است.» وی معتقد است که حمله عراق به کویت و یا تهاجم شوروی به منطقه نوعی خیال پردازی است ولی آیا هیچکس نگران امکان خرابکاری فلسطینی ها و یا یمنی ها در کویت نیست؟ وی در پاسخ می گوید: «این حرف مضحک است چون آنها برادران ما هستند.» بنا به گفته سفیر، کشورش مهم تر از هر چیز از آن می ترسد که مبادا درگیر مناقشات بین آمریکا و شوروی و یا دیگر قدرتها بشود. وی علاوه بر این نگران بهره برداری آمریکا از اسرائیل به عنوان یک نیروی نظامی است. گذشته از این، جعفر به آمریکا به عنوان یک هم پیمان اعتماد ندارد و می گوید «دوستی شما با شاه برای او چه فایده ای داشت؟ شما 40000 نفر در ایران داشتید، آنها در آنجا چه می کردند؟ شما شاه را وادار کردید تا برای خرید هواپیماها و دیگر تسلیحات هزینه های گزافی بپردازد، ولی او رفته است و هواپیماهایش نیز ساقط شده اند.» امروزه در خاورمیانه همه اینگونه صحبت می کنند. ولی با این حال جعفر صریحاً می گوید که کویت به آمریکا به عنوان یک دوست واقعی ارج می نهد، گرچه طبق ادعای وی شرکتهای نفتی آمریکایی در رابطه با پرداخت های نفتی کویت را فریب می دادند.

اکثر مقاماتی که با طرحهای مربوط به بحران خاورمیانه سر و کار دارند، معتقدند که این طرز فکر ابهام آمیز عربی علیه آمریکا در آینده نزدیک تغییر نخواهد کرد. یعنی آمریکا باید به نظامیان، ناوها و هواپیماهای خودش که هزاران میل دورتر از خلیج فارس مستقر شده اند متکی باشد تا بتواند هرگونه نیاز نظامی خاورمیانه ای را تأمین کند.

در تئوری، آمریکا دارای نیروهای قراردادی غیرهسته ای است که قادرند از پس یک جنگ عمده برآیند، که معمولاً «استعداد جنگی 2/11» می نامند. مهم ترین نیروهایی که آمریکا طرح ریزی کرده تا در مواقع ضروری در خاورمیانه به کار ببرد و پنتاگون آنها را استعداد نیمه جنگی می نامد، مرکب است از چهار تا پنج لشکر دریایی و ارتش 92000 نفره، و پنج تا شش جناح هوایی و دریایی توأم با 72 تا 102 فروند هواپیمای تاکتیکی در هر یک از جناحها. پنتاگون می تواند بدون کاهش نیروهای موجود در نقاط دیگر یک یا دو گروه هواپیمابر (یا به طور موقتی) شامل 95 هواپیما به این نیروها بیافزاید. ویلیام کافمن استاد انستیتو تکنولوژی ماساچوست که از سالهای دهه 1960 با وزیران دفاع در بخش طراحی همکاری داشته،

ص: 153

می گوید اگر این نیرو همیشه آماده بماند و تمرینات لازم انجام دهد می تواند در برابر هرگونه خطری که منطقه خلیج [فارس] را تهدید نماید، به عنوان یک «دافع بالقوه» عمل کند.

اولین نیروهایی که به خاورمیانه اعزام خواهند شد عبارتند از لشکر 82 هوابرد فورت براگ کارولینای شمالی و لشکر 101 هوابرد فورت کامپ بل کنتاکی که هر یک به ترتیب دارای 15200 و 17900 نفر نیروی انسانی می باشند. هر دو واحد مزبور از واحدهای سبک پیاده به شمار رفته و فاقد تانک و توپخانه سبک هستند و به جای مقاومت طولانی در برابر نیروهای زرهی دشمن تنها به عملیات ضربتی سریع می پردازند. چتربازان لشکر 82 بسیار مجرب هستند، گرچه فرمانده آنها می گوید که این لشکر از نظر افراد وظیفه و بعضی از تجهیزات دچار کمبودهایی است. در لشکر 82 همیشه یک هنگ به حالت آماده باش است. درست هجده ساعت پس از صدور فرمان، عناصر اولیه هنگ مزبور همراه با جیپ ها، کامیونها و توپخانه های سبک چتردار آماده اند تا فرودگاه پاپ را ترک کرده و با هواپیماهای حمل و نقل عازم جبهه مورد نظر شوند. طرح تمرینات نشان می دهد که این لشکر قادر است 200 نفر را در عرض 35 ساعت، 1200 نفر را در 48 ساعت، 3000 نفر را در عرض 82 ساعت و کل لشکر را در عرض 264 ساعت، آن هم در صورت موجود بودن تعداد کافی هواپیماهای حمل و نقل، از کارولینا به ترکیه منتقل سازد.

بنا به دلایل منطقی پنتاگون نمی خواهد فاش سازد که چه واحدهایی این نیروی به اصطلاح ضربتی را در شرایط متفاوت تشکیل می دهند. ولی، تحلیل گران جنگ در خارج از وزارت دفاع سناریوهای مختلفی طرح ریزی کرده و مشخص کرده اند که چه نوع نیرویی باید عکس العمل لازم را در شرایط خاص نشان دهد. یکی از این تحلیل گران جفری رکورد مشاور نظامی سناتور سام نان از ایالت جورجیاست که قبلاً نیز عضو بخش تجزیه و تحلیل معروف انستیتوی بروکینگز بوده است. «رکورد» به پیدایش چهار سناریو کمک کرد که به نوبه خود سبب پیدایش این مقاله گردید. حدود این سناریوها از یک کودتا در عربستان سعودی توسط تروریست ها و یا افسران ناراضی (احتمال متوسط) شروع و تا هجوم شوروی از ایران به سمت کشورهای خلیج [فارس] (احتمال کم) خاتمه می یابد.

البته این گونه بازیهای جنگی تمرینات کاملاً ساده ای هستند که هر چند بر فرض استوار هستند، ولی بسیار ارزشمند می باشند چون طراحان استراتژی ها با استفاده از آنها می توانند پیش بینی کنند که چه نیرویی برای مقابله با دشمن و یا دیگر سناریوها موفق می شوند ولی در اجرای آنها با موانع و محدودیتهایی روبرو خواهند شد. ابتدا باید گفت که آمریکا هنوز از چنان استعداد حمل و نقل هوایی برخوردار نیست که بتواند همزمان نیروی ضربتی پیاده و نیاز جناحهای تاکتیکی هوایی را از نقطه ای به نقطة دیگر اعزام کند.

بار اصلی نقل و انتقال افراد و تجهیزات بر دوش بخش نقل و انتقال استراتژیک نیروی هوایی یعنی 70 فروند هواپیمای غول آسای C-5A و 234، هواپیماهای کوچکتر باری 141-C، و

ص: 154

نیز چند صد تانک 135 - KC سوخت رسانی قرار خواهد گرفت. طبق محاسبه طراحان لشکر 82، انتقال یک لشکر از آمریکا به خاورمیانه یعنی 6000 میل دورتر نیاز به 920 فروند هواپیمای 141-C دارد. اسکادران های تاکتیکی هوایی مجبورند با استفاده از همین بخش تجهیزات و افراد پشتیبانی خود را به منطقه نبرد اعزام کنند.

به طور مثال، ارسال دوازده فروند هواپیمای اف - 15 از لانگلین ویرجینیا به عربستان سعودی از زمستان گذشته سبب شد که چهل و دو فروند هواپیما شامل تانکرهای 135-KC ، C-5 A ، 141- C و دیگر هواپیماهای پشتیبانی نیز آنان را در سفر همراهی نمایند (که چندین میلیون دلار خرج برداشت). گرچه کمبود در زمینه انتقال هوایی به سهولت قابل سنجش نیست، ولی افسران نیروی هوایی می گویند که مشکل عمده حرکت همزمان نظامیان و اسکادران هاست.

انجام عملیات در گرمای طاقت فرسای خاورمیانه نیز وحشتناک است. ناوهای هواپیمابر مستقر در منطقه خلیج [فارس] دریافته اند که سیستم های خنک کننده آنها نمی توانند دستگاههای حساس الکترونیک را خنک نگاه دارند. بنا به گفته سرلشکر «ادوارد جی مگار» تانک ها و دیگر تجهیزات مکانیزه در اثر گرما و طوفان شن به سرعت فرسوده می شوند. ابزار مخصوص تعمیر تانک ها نیز باید در سطل های آب فرو برده شوند تا گرمای آنها از بین رفته و قابل استفاده باشند. حرارت 120 درجه منطقه خلیج [فارس] مانور نیروهای پیاده را محدود می سازد. سپهبد «ولتی وارنر» فرمانده سپاه 13 هوابرد که لشکر 82 وابسته به آن است می گوید «بین ساعات 11 صبح تا 2 بعد از ظهر کاری نمی توان کرد مگر آنکه به حفر چاله ای پرداخت تا از دید تانک ها و هواپیماهای دشمن محفوظ ماند. «طبق گفته سپهبد وارنر، تدارک آب افراد پیاده در این گرمای سوزان یک کار لجستیکی بسیار دشوار است چون هر نفر روزانه به دوازده گالن آب نیاز دارد.» گذشته از مشکلات عملیاتی ویتنام، لازمه کاربرد مؤثر نیروهای ضربتی، قاطعیت سیاسی است. سوابق کارتر نشان می دهد که اتخاذ این تصمیمات با کندی صورت می گیرد. اینها نیز شامل زنجیره ای از تصمیمات ناچیز و کم اهمیت است که معمولاً در محفل کوچک از مقامات مرکب از رئیس جمهور و وزیران دفاع و خارجه و مشاور امنیت ملی اتخاذ می گردد. پس از آغاز بحران ایران، کاخ سفید هرگز نتوانست در مورد زمان دقیق مداخله، تصمیم گیری کند. این وضع در تصمیم گیری ناهنجار مربوط به حرکت ناو هواپیمابر کانستلیشن از فیلیپین به منطقه خلیج [فارس] که پس از حرکت این ناو از سنگاپور صادر شده بود، منعکس گردید.

محافظه کاری طبیعی مرتبط با هرگونه حرکت نظامی به خاطر «فاجعه ویتنام»، بیشتر مشهود شده است. تجارب جنگ مزبور تأثیراتی بسیار منفی بر اذهان مشاورین عالیرتبه کارتر بر جای گذاشته است. به همین دلیل آنها معتقد شده اند که تنها راه حفظ تداوم جریان نفت خاورمیانه روشهای دیپلماتیک است و نه روشهای نظامی. یکی از مقامات وزارت دفاع که نقش مهمی در جنگ ویتنام داشت می گوید: «در نتیجه این تجربه، تردید مربوط به کارآیی قدرت نظامی در

ص: 155

حل مشکلات سیاسی داخلی خلیج فارس و یا نقاط دیگر افزایش یافته است.» در حالیکه بعضی این تردیدها را معادل عدم قاطعیت خوانده اند. این مقام می گوید «ما ترجیح می دهیم که آن را منطق و درایت بخوانیم.» اکثر نمایندگان کنگره آمریکا نیز به همین علت خواهان کاربرد نیرو در خارج نیستند. قطعنامه قدرتهای جنگی که در سال 1973 تصویب گردید رئیس جمهور را ملزم می سازد که در صورت نیاز به درگیر شدن نیروهای آمریکایی در عملیات مرزی، ابتدا باید کنگره را در جریان امر قرار دهد.

مقامات دولت آمریکا نیز معتقدند که تنها در صورت مداخله مستقیم شوروی است که کنگره آمریکا با استفاده از نظامیان آمریکایی در منطقه خلیج فارس موافقت خواهند کرد. ارسال جنگنده های غیر مسلح اف - 15 به خاورمیانه در عین حماقت، نشانگر این محافظه کاری، حتی از نظر بعضی از مشاورین کارتر است و این کار تحت تأثیر محدودیتهای ناشی از قطعنامه 1973 صورت گرفت.

ولی اگر آمریکا مشخص نکند که در چه زمان و مکانی به مقاومت در منطقه خلیج [فارس] خواهد پرداخت خطر عظیمی را به جان خریده است. در مورد ایران نیز سیاستمداران آمریکا آن قدر تأمل کردند که فرصت های لازم برای هرگونه اقدام کاملاً از بین رفت. این وضع می تواند سبب پیدایش وضعی شود که در آن یک نیروی متخاصم با محاسبه اینکه آمریکا اقدامی نخواهد کرد به یک حرکت تهاجمی دست بزند، ولی با عکس العمل خشونت آمیزی از سوی آمریکا مواجه خواهد شد که جای مانوری برای او باقی نخواهد گذاشت.

یکی از مشاورین امنیتی کارتر می گوید: «اگر خدا نفت اعراب را کمی نزدیک به غرب قرار می داد، ما مشکل کنونی را نداشتیم» این گفته ممکن است مربوط و یا نامربوط به مطلب ما باشد.

ولی جای تأسف است که این مقدار نفت در نقاطی واقع شود که از نظر سیاسی اسباب مزاحمت هستند. ولی نباید به این بهانه از طراحی دقیق جهت حفظ منافع آمریکا در خلیج فارس، یا از بین بردن نقائص موجود در نیروهای ضربتی و یا وسایل انتقال هوایی، دریایی آنها طفره رفت. آنچه هنوز لاینحل مانده مسئله پایگاههای نظامی است که علت آن نیز عدم استفاده از تأسیسات موجود در آفریقای جنوبی و یا عدم گسترش پایگاههای دیه گو گارسیا توسط آمریکاست. کشورهای عرب صمیمی هنوز نمی دانند که آیا ما مایل هستیم نسبت به منطقه آنها به تعهداتی عمل کنیم یا خیر؟ بنا به گفته جورج بال معاون اسبق وزیر خارجه آمریکا، کنگره و کاخ سفید آمریکا را در برابر فشارهای اعمال شده از طرف کشورهایی که ما به نفت آنها نیازمندیم آسیب پذیر ساخته اند. بخش اعظم مشکلات آمریکا در خلیج [فارس] ناشی از اعمال و رفتارهای خود آنان بوده است.

چه کسی خط مشی نفتی امارات متحده عربی را...

ص: 156

سند شماره 56 سری11 ژوئیه 1979 - 20 تیر 1358 از: سفارت آمریکا، ابوظبی - 1805به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در الجزیره، بن، بغداد، کاراکاس، دمشق، دوحه، جاکارتا، جده، کویت، لاگوس، لندن، منامه، مسقط، اُتاوا، ژنو، اسلو، پاریس، توکیو، تهران مرجع: الف) ابوظبی 1292، ب) ابوظبی 1354، ج) ابوظبی 1695 موضوع: چه کسی خط مشی نفتی امارات متحده عربی را تعیین می کند - مباحثات شدت می گیرد 1- (سری – تمام متن) 2- خلاصه: توجه به نقش مدیرکل شرکت نفت ابوظبی، «حمرا کروها» در تعیین خط مشی نفتی امارات متحده عربی یا حداقل ابوظبی، در نتیجه دو رویداد، از اهمیت بیشتری برخوردار شده است. یکی از این رویدادها چاپ مقاله ای در نشریه حوادث مورخ 6 ژوئیه است که توسط سالم [اللوزی] نوشته شده و در آن از «کروها» به عنوان تنها شخصی که تصمیمات مربوط به سیاست نفتی امارات متحده عربی را اتخاذ می کند یاد کرده و می نویسد که وزارت نفت در این زمینه فاقد هرگونه نقشی است. رویداد دیگر استعفای احتمالی عبدالله اسماعیل معاون وزیر نفت ابوظبی است که به علت عدم توافق موجود در رابطه با خط مشی تولید و قیمت نفت در تاریخ 1 اکتبر تسلیم خواهد شد، چون سیاست شرکت ملی نفت ابوظبی، روابط نفتی امارات متحده عربی و عربستان سعودی را تیره ساخته است.

رفتن اسماعیل بر وزیر نفت، عتیبه فشار بسیاری وارد خواهد کرد تا یا مجبور به استفاده از قدرت خود به عنوان وزیر نفت شود و یا به خاطر عدم تمایل به درگیر شدن با شرکت ملی نفت ابوظبی و مدیر آن شیخ «طحنون بن محمد» که شدیداً تحت تأثیر «کروها» است تحقیر شود. پایان خلاصه.

3- در تاریخ 11 ژوئیه قبل از عزیمت عبدالله اسماعیل برای گذراندن چند هفته تعطیلات با وی که معاون وزیر نفت است تماس گرفتم. اسماعیل در تأیید آنچه که شنیده بودم گفت که دولت ابوظبی را از تاریخ 1 اکتبر ترک خواهد گفت و شیخ خلیفه ولیعهد ابوظبی نیز استعفای او را پذیرفته است. وی تا سپتامبر 1979 سرپرستی هیأت اداره کننده اوپک را به عهده خواهد داشت. اسماعیل گفت سعی داشت سال قبل استعفا دهد لیکن وزیر خارجه، سویدی او را از این کار منع کرده بود و وزیر نفت، عتیبه نیز مانع از این کار شده بود. ولی در نتیجه سیاست نفتی امارات متحده عربی از سپتامبر 1979 و کنفرانس اخیر اوپک او طاقت خود را از دست داده و پس از 11 سال خدمت برای وزارت نفت ابوظبی و 28 سال تجربه در امور نفتی، دولت این امارت را ترک می گوید (وی قبلاً معاون وزیر نفت عراق بود).

4- اسماعیل گفت علت استعفای وی این است که احساس می کند نمی تواند نقش مؤثری

ص: 157

ایفا کند، ولی تلاش می کرد تا بر اساس تجربه عمیق خود در امور نفتی درصدد مشاوره و ارائه توصیه برآید، ولی متوجه شده که شرکت ملی نفت ابوظبی همیشه عکس آن تصمیمات را اتخاذ می کند.

در حال حاضر سیاست نفتی ابوظبی کاملاً توسط حمرا کروها (دومین نفر پس از سوناتراک) تعیین می گردد. امتناع وی از پذیرفتن پیشنهادات وزارت نفت برای افزایش موقتی تولید، عدم پیروی از سیاست مربوط به قیمت گذاری و اصرار بر اینکه سیاست قیمت گذاری نفتی امارات متحده عربی باید در مقایسه با نفت الجزایر و نه عربستان سعودی در هفت ماه گذشته تعیین گردد، به وجهه سیاسی امارات متحده عربی لطماتی وارد ساخته و روابط نفتی آن را با عربستان سعودی تیره کرده است. وی گفت در صورتی که نتواند در تصمیم گیریها مؤثر واقع شود نباید در مجامع بین المللی به عنوان نماینده امارات متحده عربی حاضر شود.

5- یادآور شدم که در مورد نقش کروها و تغییر سیاست نفتی امارات متحده عربی و جدا شدن آن از سیاست نفتی عربستان سعودی در نشریه الحوادث مورخ 6 ژوئیه که در لندن منتشر می گردد توسط سردبیر «سالم اللوزی» مطالبی نوشته شده (بندهای مربوط به این موضوع به مخاطب های مناسب ارسال می گردد). اسماعیل گفت در دولت متبوعش این مقاله را دریافت کرده و همه از وجود آن مطلع هستند، ولی نمی داند که تأثیر آن چیست. وی گفت شاید محرک اصلی سعودیها باشند. در همین رابطه وی به مطالب بسیار جالب توجهی در رابطه با نقش کروها در کنفرانس اوپک اشاره کرد. پس از تشکیل کنفرانس سعودیها و اماراتیها توافق کردند که با تشکیل یک گروه، سقف قیمتی را پدید آورند (که معمولاً تلاش بر این است که قیمت جدیدی تعیین شود). به نماینده امارات متحده عربی یعنی شیخ یحیی دستور داده شد تا اختلاف قیمت ها را که از تاریخ اول ژانویه وجود داشت اعمال نماید. پس از پافشاری نماینده امارات متحده عربی در این خصوص، نماینده الجزایر در کمیته که گویا قنّوعی بود جلسه را ترک کرد تا پس از بازگشت کروها به جلسه بازگردد. وی گفت او با اظهارات یحیی به عنوان موضع امارات عربی موافق نیست و اعلام داشت که امارات موافق دو برابر شدن تفاوت قیمتهاست چون همین فرمول بندی در مورد نفت خام ابوظبی به کار رفته است (به بند 5 مرجع (پ) رجوع شود). کروها در اوپک به این گروه گفته بود که باید قیمت مورد نظر خود را در رابطه با قیمت نفت خام الجزایر تعیین کند نه قیمت نفت عربستان سعودی. کمی پس از آن، معاون وزیر نفت عربستان سعودی، «العزیز الترکی» با هیأت امارات عربی تماس حاصل کرد و سؤال نمود که چرا تغییر سیاست داده اند. یمانی وزیر نفت عربستان سعودی نیز از عتیبه به خاطر همین موضوع ناراحت بود و به نظر اسماعیل این امر بر روابط نفتی صمیمانه امارات متحده عربی و عربستان سعودی لطماتی وارد می سازد.

6- اسماعیل گفت که وی سریعاً از وزیر نفت، عتیبه (که البته مدیرکل شرکت نفت ابوظبی نیز هست) خواست که درحین پذیرش استعفای وی دو موضوع را در نظر بگیرد، یکی اینکه

ص: 158

یا به عنوان وزیر و مدیرکل نفتی عقاید خود را ابراز کند و یا اینکه مسئولیت عکس العمل خصمانه سیاسی علیه امارات عربی را به عهده گیرد و اجازه دهد که به خاطر این بی تفاوتی تحقیر گردد. او نیز منتظر استعفا بود و مقاله اللوزی نیز بحث و جدل دربارة این سؤال را که آیا امارات متحده عربی نیز باید سطح تولید نفت خود را بالا ببرد یا نه تشدید خواهد کرد. وی گفت عتیبه سعی دارد شیخ زاید و ولیعهد ابوظبی، شیخ خلیفه را متقاعد سازد که اجازه دهند تولید نفت داخل خشکی ابوظبی در سال 1980 حدود 150 تا 200 هزار بشکه در روز افزایش یابد. از آنجا که این تصمیم را در ماه سپتامبر هر سال اتخاذ می کنند، وی امیدوار بود که قبل از عزیمتش «اخبار خوب» را دریافت کند. وی احساس می کرد که امارات متحده عربی دلایل سیاسی بسیار قاطعی در اختیار دارد که بر طبق آنها به جهان ثابت کند یک کشور تولید کننده مسئول است. وی متقاعد شده بود که افزایش تولید به خصوص در زمانی محدود و به علت وجود تأسیسات تزریق آب متعدد، به ذخایر نفتی آسیبی وارد نخواهد ساخت. علاوه بر این نشان داده می شد که تصمیمات مربوط به سیاست نفتی را امارات متحده عربی بدون در نظر گرفتن منافع الجزایر اتخاذ می کند.

7- نظریه: هنوز معلوم نیست که آیا تبادل نظر و گفتگو دربارة شناخت کسانی که تصمیمات نفتی امارات را اتخاذ می کنند منجر به افزایش تولید نفت این امارات خواهد شد و یا سیاست های نفتی امارات (و یا حداقل ابوظبی) با سیاست سعودیها منطبق خواهد شد یا خیر؟ کروها هنوز هم بر شیخ «طحنون» سرپرست شرکت نفت ملی ابوظبی که تنها چهره سیاسی ناآشنا به موارد فنی است نفوذ بسیاری اعمال می کند. از آنجا که عتیبه نیز در گذشته سعی نکرده در برابر طحنون ایستادگی کند (چون عتیبه شیخ نیست ولی طحنون یکی از اعضای قدرتمند شاخه بنی محمد از خانواده حاکمه است) در حال حاضر نیز به این کار خود ادامه خواهد داد. این موضوع باید وسیله شیخ زاید حل شود مگر آنکه زاید نیز تصمیم بگیرد که سیاست نفتی را در اختیار طحنون و کروها باقی بگذارد. نخست وزیر و حاکم دوبی، شیخ راشد نیز مایل نیست در سیاست مربوط به تعیین قیمت نفت دخالتی داشته باشد. با در نظر گرفتن مشکلات ارزی دوبی، راشد نیز سعی کرده است از منطبق شدن سیاست نفتی دوبی و ابوظبی جلوگیری نماید (به تلگرام جداگانه توجه شود) علاوه بر این راشد نمی خواهد کاری کند که راه مداخله دولت فدرال در سیاست های نفتی هر یک از امارات که بر اساس قانون اساسی باید توسط خود آنها مشخص شود، باز گردد.

8- استعفای اسماعیل سبب محروم ماندن ابوظبی از وجود یک مسئول دولتی لایق خواهد شد. علاوه بر این سفارت نیز ناظر مطلع و رک گوی خود را در زمینه امور اوپک از دست خواهد داد. جانشین او هنوز مشخص نشده است. دولت سعی دارد یکی دیگر از اهالی ابوظبی را که دارای شرایط لازم باشد بیابد ولی کاندیدای مناسبی نیافته است. اسماعیل که یک حقوقدان است در نظر دارد دفتری در لندن ایجاد کرده و به عنوان مشاور حقوقی در امور

ص: 159

مربوط به امتیازات نفتی عمل کند. ولی ولیعهد ابوظبی، شیخ خلیفه از او خواسته که این دفتر را در ابوظبی ایجاد کند تا او بتواند از تجارب او بهره بگیرد. اسماعیل گفت که او برای مدتی این کار را خواهد کرد. دیکمن

خریدهای دوجانبه نفتی فرانسه

سند شماره 57 محرمانه16 ژوئیه 1979 - 25 تیر 1358 از: سفارت آمریکا، ابوظبی - 1838به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در بن، بغداد، کپنهاک، دوبلین، لندن، لوکزامبورگ، پاریس، رم، تهران، توکیو، جده، بروکسل.

مرجع: الف) پاریس 22596، ب) 76 ابوظبی 3375، ج) ابوظبی 339 موضوع: خریدهای دوجانبه نفتی فرانسه 1- (محرمانه – تمام متن) 2- تحلیل جالب سفارت آمریکا در پاریس در مورد افزایش قراردادهای خرید نفتی دوجانبه فرانسه از کشورهای عرب صادر کننده نفت در امارات متحده عربی نیز منعکس است. طی ملاقات اخیر عتیبه وزیر نفت فعلی امارات گفت که وزیر خارجه فرانسه، «فرانسوا پونس» طی سفر خود به امارات در ماه سپتامبر (مرجع ب) از عتیبه سؤال کرده بود که آیا امارات متحده عربی می تواند روزانه 60000 بشکه نفت بیشتر در اختیار شرکت نفت فرانسه قرار دهد. عتیبه نیز پاسخ داده بود که ابوظبی این مقدار نفت مازاد را در اختیار ندارد ولی امارات متحده باید تصمیم جدیدی دربارة افزایش تولید اتخاذ نماید. وی قول داد که امارات متحده عربی برای کمک در این راه از هیچ کاری فروگذار نخواهد کرد. همین موضوع طی سفر سفیر سیار فرانسه بار دیگر در ماه ژانویه مطرح گردید (مرجع پ).

3- بنا به گفته عتیبه، پس از این تماس فرانسویها، شیخ زاید و دیگر رهبران امارات متحده عربی به شرکت ملی نفت امارات و وزارت نفت دستور دادند که به خاطر نقش مفید فرانسه در جهان عرب از نظر سیاسی امکانات موجود را بررسی نمایند. جالب توجه این است که مدیر شرکت نفت ملی امارات، حمرا کروها صریحاً مخالفت خود را نسبت به افزایش میزان نفت ارسالی به فرانسه اعلام کرد. کروها گفته است که نفت مازاد باید در بازار سیاه و با استفاده از قیمت های بالا به فروش برسد. ولی به محض اینکه وزارت نفت مطلع شد شرکت نفت محصول مازاد خود را در ماه فوریه در بازار سیاه به فروش رسانیده (بنا به گفته عتیبه این عمل متوقف شده است) و از آنجا که امارات متحده عربی قادر نخواهد بود در آینده نزدیک نفت مازادی بیش از این تولید کند (عتیبه امیدوار است که این وضع در سال 1980 تغییر یابد) ترتیبی داده شد تا روزانه 30000 بشکه نفت دیگر به فرانسه تحویل داده شود.

4- سؤال شد که آیا کاهش 5 درصدی برداشت شرکت های مهم نفتی مرتبط با شرکت ملی

ص: 160

نفت امارات نصیب فرانسه خواهد شد؟ عتیبه در پاسخ اظهار داشت که 30000 بشکه مورد نظر از دو منبع تأمین خواهد شد (الف) شرکت ملی نفت امارات طبق قراردادی می تواند میزان برداشت شرکت ها را تا 5 درصد پایین بیاورد (ب) و می تواند مقداری از نفتی را که قرار است در داخل پالایش شود در این راه مصرف کند.

5- تذکر: در گزارشاتی که جدیداً و به تاریخ 9 ژوئیه به دست ما رسیده (فقره 7)، گزارشی حاکی است که عتیبه نیز اختصاص 30000 بشکه نفت اضافی به فرانسه را تأیید کرده است.

دیکمن

ابتکار دیپلماتیک امارات متحده عربی

سند شماره 58 سری3 اوت 1979 - 12 مرداد 1358 از: سفارت آمریکا، ابوظبی - 1942به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در بن، بروکسل، بلگراد، کپنهاک، قاهره، دوبلین، دوحه، جده، لندن، لوکزامبورگ، منامه، مسقط، پاریس، رم، تهران، توکیو.

موضوع: ابتکار دیپلماتیک امارات متحده عربی 1- (سری – تمام متن) 2- خلاصه: در نتیجه سفر کوتاه اخیر ژیسکاردستن رئیس جمهور فرانسه به ابوظبی، امارات متحده عربی به طور ضمنی طرحی را شروع کرده که نظرات اعراب را راجع به مسایل زیر بداند.

الف: گسترش گفتگوهای اروپایی - عربی به طوری که آفریقا را نیز دربرگیرد.

ب: بررسی احتمال مذاکرات تولید کننده - مصرف کننده در سطح دولتها راجع به عرضه نفت و قیمت آن به منظور وادار ساختن اروپا جهت پشتیبانی بیشتر از اعراب.

پ: بررسی مواضع راجع به امنیت خلیج فارس در سایه گفتگوهای اخیر در آمریکا درباره استفاده نیروی نظامی ویژه برای امنیت خلیج فارس و اخطار اخیر وزارت امور خارجه آمریکا به نفتکش هایی که از تنگه هرمز عبور می کنند.

3- در دیدار خداحافظی با راشد عبدالله وزیر امور خارجه امارات متحده عربی، من از وی راجع به هدف مسافرت اخیرش به کشورهای خلیج فارس که شامل عربستان سعودی، عراق، کویت، بحرین، قطر و عمان می شد سؤال کردم. روزنامه ها گزارش کرده بودند که وی پیامهایی از جانب شیخ زاید رئیس امارات متحده عربی به این دولتها رسانیده است. همچنین به گزارش روزنامه کویتی الوطن، در نتیجه این طرح امارات متحده عربی، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس توافق کرده اند یک کنفرانس در سطح رؤسای کشورها برای بحث دربارة وقایع سیاسی منطقه خلیج [فارس]، بحران جهانی انرژی و استراتژی واحد راجع به مسئله کاهش تولید نفت خام تشکیل شود. من اشاره کردم این غیرمنتظره است که امارات متحده عربی چنین طرح دیپلماتیکی ارائه دهد.

ص: 161

4- عبدالله گفت که مقاله روزنامه الوطن درست نیست. وی گفت که مسافرتش به کشورهای حوزه خلیج [فارس] که در آینده شامل کشورهای دیگر عربی خواهد شد (او مخصوصاً از لیبی نام برد)، نتیجه توقف اخیر ژیسکاردستن رئیس جمهوری فرانسه در ابوظبی است (یادداشت های شماره 1844 و 1849 ابوظبی). عبدالله گفت گفتگوهای وی روی سه موضوع متمرکز بوده است:

الف: اول اینکه آیا امکان دارد گفتگوهای اعراب و اروپاییان گسترش یابد به طوری که شامل کشورهای آفریقایی نیز شود. ژیسکاردستن در گفتگوهایش با شیخ زاید در ابوظبی راجع به تلاش برای تحکیم روابط و گسترش گفتگوهای بین اروپا، خاورمیانه و آفریقا به منظور جلوگیری از رشد نفوذ کمونیستها در قاره آفریقا، صحبت کرده است.

ب: موضوع دوم راجع به انرژی بوده است؛ با توجه به علاقه و میل فرانسویها برای مذاکرات تولید کننده - مصرف کننده بین دولتها راجع به تولید و قیمت نفت. عبدالله گفت وی راجع به امکان انجام مذاکرات بین دولتهای عربی تولید کننده نفت و دولتهای اروپایی مصرف کننده نفت در خصوص احتیاجات نفتی آنها و همچنین قیمت نفت بر پایه طرح مرحله ای و زمان بندی شده صحبت کرده است. عبدالله گفت که اروپایی ها رابطه بین نفت و مسئله خاورمیانه را تشخیص می دهند و این مهم است و عربها راهها و وسایل زیادی برای گرفتن حقوقشان ندارند و اروپایی ها باید به کشورهای عربی کمک کنند تا به اهداف خویش برسند. منظور این بود که ببینیم که آیا یک مذاکرات اروپایی - عربی راجع به عرضه آینده نفت باعث پشتیبانی بیشتر اروپایی ها از نظرات سیاسی اعراب خواهد شد یا نه.

پ: موضوع سوم بررسی اوضاع فعلی خاورمیانه، سفر اخیر یاسر عرفات به وین و اوضاع امنیتی در خلیج فارس مخصوصاً اعلامیه بعضی ها در آمریکا که خواهان نیروهای نظامی آمریکا برای امنیت در خلیج فارس هستند و به ویژه اخطار اخیر وزارت امور خارجه آمریکا در مورد حمله احتمالی به نفتکشهایی که از تنگه هرمز عبور می کنند بوده است. ملاقات یاسر عرفات در وین چیز به خصوصی نداشت فقط یک کانال ارتباطی دیگر را باز کرد. اخطار آمریکا راجع به خلیج [فارس] و نیز این گونه اعمال و تلاشهای ناپخته از سوی وسایل ارتباط جمعی و برخی از سیاستمداران در آمریکا به خاطر ترسانیدن تولید کنندگان نفت است. راجع به این موضوعات زیاد غلو شده است. به هر حال اینها باید جدی گرفته شود چرا که همیشه احتمال دارد اسرائیلی ها اوضاع را شلوغ و درهم کنند تا بهانه ای برای مداخله یابند. در این رابطه، این مطلب جالب است که به نظر عبدالله، اخطار آمریکا در مورد تنگه هرمز از گزارش جاسوسی اسرائیل سرچشمه می گیرد. او عقیده داشت که این گزارش به وسیله اسرائیلی ها طراحی شده تا اوضاع را در خلیج [فارس] مختل کنند و بهانه ای به دست بگیرند تا در آینده به بهانه حمایت از منافع غرب در منطقه مداخله نماید.

5- من راجع به نظر عبدالله درباره اخطار ما به کشتی هایی که از تنگه هرمز عبور می کنند

ص: 162

صحبت کردم و گفتم که ما گزارشهای اطلاعاتی از منابع مختلف دریافت کرده ایم که حکایت از احتمال چنین حمله ای دارد. ضمن اینکه اینگونه وقایع احتمالاً تنگه را نخواهد بست ولی بدون شک اثرات روانی خیلی بدی خواهد داشت. ما خودمان را در موقعیتی یافتیم که اگر به کشتی ها در خلیج [فارس] اخطار نمی کردیم مورد سرزنش قرار می گرفتیم. اگر پس از اینکه ما این گزارشات را دریافت کرده بودیم و اخطاری هم به کشتی ها نکرده بودیم، چنین اتفاقی افتاده بود، بهای سختی باید پرداخت می کردیم. با هشدار دادن به کشتی هایی که از تنگه هرمز عبور می کنند آنها را تشویق کرده ایم که حواسشان بیشتر جمع باشد. آن چیزی شبیه دریافت تهدید بمب از طریق تلفن بود. شما هیچ وقت نمی دانید که این تهدید تلفنی یک شوخی تلفنی است یا خیر و جرأت هم نمی کنید که در این مورد ریسک کنید. عبدالله اشاره کرد که در نتیجه اخطار آمریکا نرخ بیمه شرکت بیمه لویدز برای کشتی هایی که وارد تنگه می شوند شدیداً بالا رفته است و خلیج فارس به عنوان یک منطقه جنگی اعلام شده است، در نتیجه اعلام خطر جنگ نرخ بیمه خصوصی دریافت می شود.

6- عبدالله از اظهار نظر درباره عکس العمل کشورهایی که وی به آنها سفر کرده بود، (در قبال طرح امارات متحده عربی) امتناع ورزید. هر چند که وی گفت اوضاع در عراق در حال حاضر بحرانی است و این به خاطر سعی صدام حسین برای کنترل بیشتر چپی ها در عراق است. وی گفت که همه در بغداد، حافظ اسد و سوریه را مقصر تلاش برای کودتای اخیر می دانند و این پاکسازیها به منظور حذف عوامل طرفدار سوریه می باشد. او نمی دانست که دیگر چگونه اتحاد بین عراق و سوریه پایدار خواهد ماند.

7- نظریه: مشکل است دقیقاً مشخص کنیم که چه انگیزه ای باعث شده است که امارات متحده عربی این طرح عجیب و غریب و احساساتی را ارائه کند؛ طرحی که در پی توقف کوتاه رئیس جمهور فرانسه در امارات متحده عربی به وجود آمده است. احتمالاً رهبری امارات متحده عربی به وسیله فرانسویها متقاعد شده اند که اروپایی ها را می توان از آمریکایی ها در مسئله خاورمیانه جدا انگاشت. همچنین احتمال دارد فرانسویها به امارات متحده عربی گفته اند که معتقدند مذاکرات فعلی مصر - اسرائیل و آمریکا راجع به کرانه غربی رود اردن و نوار غزه شکست خواهد خورد و ارتباط نزدیک عربها با اروپاییها می تواند در صورت به بن بست رسیدن مذاکرات فعلی صلح خاورمیانه، موقعیت عربها را در طرح صلح دیگری استحکام بخشد.

8- نظریه بعدی: ضمن اینکه عکس العمل کشورهای خلیج [فارس] نسبت به اخطار ما به کشتی ها این است که دولت آمریکا نسبت به گزارش اطلاعاتی مشکوکی خیلی عکس العمل نشان داده و تند رفته است و مسئول بالا رفتن نرخ جدید بیمه می باشد، موضوع اینکه امارات متحده عربی قدمهایی در جهت مشورت با سایر دولتهای خلیج [فارس] برداشته است ممکن است باعث شود اهالی منطقه نسبت به نیاز به یک نیرو و سیستم نگهبانی برای تنگه هرمز توجه بیشتری نشان دهند. سیستم امنیتی منطقه ای خلیج [فارس] به این زودیها انجام نخواهد

ص: 163

یافت اما در این میان کشورهای خلیج [فارس] ممکن است بیشتر حواسشان متوجه این خطر باشد که امکان دارد گروههای فلسطینی تندرو عملیات عجیبی در خصوص کشتیرانی در خلیج [فارس] انجام دهند. اگر هیچ چیز دیگری محرک آنها برای این کار نشود، افزایش نرخ بیمه خواهد شد. دیکمن

خلاصه اطلاعات 881 - 23 اوت 1979

سند شماره 59 سری23 اوت 1979 - 1 شهریور 1358 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 1935 به: مرکز جمع آوری اطلاعات، با اولویت موضوع: خلاصه اطلاعات 881 - 23 اوت 1979 هشدار اطلاعاتی: این سند حاوی منابع و روشهای حساس اطلاعاتی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان است. (بندهای 1 تا 7 سری - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان است.) 1- EC-ARA وزارت امور خارجه: کنفرانس پیشنهادی: تجزیه و تحلیل سیا شامل موارد ذیل: تشکیل جلسه ای مرکب از وزیران انرژی کشورهای جامعه اروپا و چند کشور تولید کننده نفت حوزه خلیج فارس که توسط فرانسه و کویت برای پاییز جاری در نظر گرفته شده می تواند به رشد بیشتر روابط اروپای غربی و خاورمیانه منجر گردد.

2- به دنبال عدم پذیرش مداوم روند صلح کمپ دیوید از جانب اعراب و نیز فقدان هرگونه نقش سازمان آزادیبخش فلسطین در این روند، بعضی از کشورهای اروپای غربی احساس خطر کرده اند. طرز رفتار اسرائیل در لبنان و نیز حرکت های اسرائیل در جهت تأسیس یهودی نشین های جدید در سرزمینهای اشغالی و نیز تلاشهای اخیر ساف جهت کسب اعتبار و شهرت بیشتر، اروپاییان را در مسیری به طرفداری از ساف قرار داده است. بسیاری از آنها نیز می خواهند به اروپا نقش بیشتری ببخشند تا مکمل تلاش آمریکا در رابطه با اسرائیل باشد؛ تعدادی نیز هستند که شکاف موجود در روابط بین اعراب و غرب را که در نتیجه کناره گیری اکثر اعراب از آمریکا ایجاد شده پر می کنند.

3- انگیزه اروپاییان: برداشت اروپاییان از منافعشان بیش از همه از وابستگی عمده این قاره به نفت خاورمیانه متأثر می گردد. شش کشور حوزه خلیج فارس حدود 60 درصد واردات نفتی جامعه اروپایی را در سه ماهه اول سال 6979 تأمین کرده اند. مشکلات مربوط به عرضه ناشی از وضعیت ایران و نیز افزایش قیمت اخیر اوپک تقریباً موجب بروز عکس العمل «پاولف»ی کشورهای اروپایی گردیده و در تلاش برآمده اند تا در زمینه قیمت ها و نیز عرضه نفت تضمین های «ویژه ای» دریافت نمایند. نگرانی از تأمین هزینه خریدهای نفتی نیز از سال 1973 بسیار شدید بوده است.

4- اروپاییها تا به حال دریافته اند که روش برخورد چند جانبه آنها با تولید کنندگان نفت

ص: 164

تأثیر و کارآیی لازم را ندارد. مذاکرات اروپاییها و اعراب که از سال 1974 آغاز گردید تا موجب ارتقای سطح همکاری اقتصادی گردد، اکنون به حالت تعلیق درآمده است. تشکیل جلسه ای بین نمایندگان جامعه اروپا و اوپک در اواخر ماه ژوئن نیز بی نتیجه ماند.

5- شاید اروپاییها درصدد دنبال کردن روش برخورد چند جانبه جدیدی باشند. به این طریق راهی برای کانالیزه کردن موج فعالیت های دیپلماتیک اخیر بین تک تک کشورهای اروپایی و تولید کنندگان نفتی ایجاد می شود که تاکنون منجر به انجام معاملات بین دولتین گردیده است. برخورد مشترک با اعراب، به اروپای غربی کمک می کند تا خواستار برخوردی مشترک با سیاست انرژی شوند.

6- به نظر فرانسه، شاید این کنفرانس، عراق را نیز به پیوستن به اعراب میانه رو ترغیب کند چون فرانسه شدیداً به نفت عراق وابسته بوده و در برنامه هسته ای عراق نیز مداخله شدیدی دارد. فروش تسلیحات این کشور به خاورمیانه که 60 درصد کل صادرات تسلیحاتی فرانسه را تشکیل می دهد، فرانسه را به صورت کشوری دارای منافع بسیار در این منطقه درآورده است.

7- دیگر کشورهای اروپایی مانند فرانسه فعال نیستند. آلمان غربی، گرچه به بازنگری سیاست های خود پرداخته ولی هنوز هم خود را در قبال اسرائیل و خط مشی آمریکا مسئول می داند. آلمان غربی و انگلستان هر دو اصرار داشته اند که آمریکا در جریان تلاشهای جامعه اروپایی قرار داشته باشد و قبل از برگزاری اجلاس وزیران انرژی در توکیو نیز فرصت کافی برای مشورت وجود خواهد داشت. هلندیها نیز، علیرغم شواهد اخیر که نشانگر بهبود و عادی شدن روابط با عربستان سعودی است، می توانند به عنوان حامیان دیرین اسرائیل در جامعه اروپایی، از موضع توأم با خویشتن داری بیشتری استفاده کنند.

8- (سری) منافع اعراب: اعرابی که احتمالاً شرکت می کنند عبارتند از بحرین، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و احتمالاً عراق (که بنا به گزارشهای رسیده خواستار مشارکت الجزایر و لیبی نیز است). آنها خواستار مذاکره با اعضای جامعه اروپا هستند تا بتوانند حمایت آنها را در قبال موضع اعراب دربارة مذاکرات خودمختاری فلسطینی ها جلب کند. آنها احتمالاً از اروپاییها خواهند خواست که سازمان آزادیبخش فلسطین را به رسمیت شناخته و از آمریکا نیز بخواهند همین کار را انجام دهد. آنها معتقدند که بدون حضور ساف مسئله اعراب و اسرائیل لاینحل باقی می ماند.

(بند 12 - 9 سری - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) 9- چشم اندازها: برگزاری کنفرانس اعراب و اروپاییان در پاییز جاری در زمینه نفت یا مسائل اقتصادی به نتیجه خاصی منجر نخواهد شد مگر آنکه با مسائل سیاسی نیز به نحوی ترکیب شود. موضع گیری مشترک اروپای غربی و اعراب در مورد مسائل نفتی آن قدر قوی نیست که به خودی خود، به نتایج جدیدی منجر شود. علاوه بر این، میزان و میدان مانور هر یک از طرفین نیز محدود است. کشورهای حوزه خلیج [فارس] از حقوق حاکمیت خود در

ص: 165

زمینه منابع نفتی دفاع خواهند کرد. اروپاییان نیز به نوبه خود با آن دسته از قراردادهای نفتی که با تعهدات بین المللی شان جور نباشد موافقتی نکرده و به هیچوجه در جهت متوقف ساختن تلاشهای آمریکا در حل مسئله خاورمیانه حرکت نخواهند کرد.

10- اگر تنها به مسائل سیاسی پرداخته شود، کنفرانس فشار بسیاری به روند صلح جاری تحمیل خواهد کرد. تلاشهای ویژه کنفرانس در مورد فعالیت های آمریکا نیز بیش از همه به عکس العملهای اسرائیل بستگی خواهد داشت.

11- هرگونه افزایش در عرضه نفت برای اروپاییها، حداقل منافع کوتاه مدتی نیز برای کل کشورهای صنعتی و نیز آمریکا به همراه خواهد داشت. از طرف دیگر، «تضمین های» تولید کنندگان نفت به اروپاییها نیز ممکن است عملاً به ضرر آمریکا و دیگران تمام شود. همکاری نزدیک اقتصادی بین اروپاییها و اعراب حوزه خلیج [فارس] احتمالاً از دست رفتن بعضی از امتیازات بازرگانی آمریکا را نیز به دنبال خواهد داشت. تا جایی که ممکن است اروپاییها و اعراب، دلار را از قیمت نفت و درآمدهای نفتی خویش جدا کرده، توجه و علاقه آنان به ثبات دلار کاهش خواهد یافت و هزینه واردات نفتی آمریکا حتی در صورت افزایش اسمی قیمت ها، بالا خواهد رفت.

12. این کنفرانس چه برگزار شود و چه نشود، پیشرفت حاصله از زمینه برقراری روابط نزدیکتر بین اروپاییها و اعراب ناهمگن خواهد بود. برای هیچیک از طرفین نیل به مواضع هماهنگ آسان نخواهد بود و مذاکرات نیز بدون اشکال به پیش نخواهد رفت. اروپاییان اصولاً در پی منافع اقتصادی هستند، ولی اعراب منافع سیاسی و استراتژیک را ترجیح می دهند. با این وجود، برقراری رابطه نزدیک تر در آینده ممکن می شود. در این حال، اروپای غربی در مورد مسئله اعراب و اسرائیل به طور کلی و وضعیت فلسطینی ها به ویژه، بیشتر به جانب مواضع اعراب میانه رو سوق داده خواهد شد.(1)

نظرسنجی از افکار عمومی درباره حضور سربازان برای...

سند شماره 60 محرمانه12 سپتامبر 1979 - 21 شهریور 1358 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 0454 به: تمام پست های دیپلماتیک ایالات متحده در آسیای جنوبی و خاورنزدیک موضوع: نظرسنجی از افکار عمومی درباره حضور سربازان برای اطمینان یافتن از جریان نفت خاورمیانه 1- گزارش زیر در مورد مواضع ایالات متحده نسبت به استفاده از سربازان در شرایط مختلف جهت اطلاع شما ارائه می شود.

ص: 166


1- ادامه سند خارج از موضوع بود و ترجمه نشد.

2- تمایل عامه به اعزام سربازان آمریکایی به خاورمیانه برای اطمینان یافتن از جریان کافی نفت عمدتاً به شدت کاهش نفت بستگی دارد. بر اساس یک تحقیق اخیر، اکثریت بزرگی (73 درصد) با استفاده از نیروی نظامی برای مبادرت به اعمال فشار بر اوپک جهت تولید نفت بیشتر مخالف هستند. تحقیق دیگری به این نتیجه رسید که اکثریت کوچکتری (52 درصد) با استفاده از نیروی نظامی برای اعاده حمل نفت به ایالات متحده، در صورت قطع کامل آن، مخالف هستند.

3- نظرخواهی ماه ژوئیه (مؤسسه) «روپر» به این نتیجه دست یافت که اکثریت عظیمی از آمریکائیان با استفاده از سربازان آمریکایی برای مجبور ساختن اوپک به افزایش تولید نفت آن مخالف هستند:

بیشتر نفت ما از کشورهای عضو اوپک یعنی لیبی، ایران، ونزوئلا، عربستان سعودی و دیگر ملل عرب وارد می شود. کشورهای عضو اوپک اخیراً میزان نفت تولیدی خود را کاهش داده و اعلام کرده اند قصد ندارند تولیدشان را اکنون و یا در هیچ زمانی در آینده نزدیک افزایش دهند. آیا شما فکر می کنید ایالات متحده بایستی به اعمال فشار بر کشورهای عضو اوپک برای تولید نفت بیشتر اقدام کند و در این راه چنانچه لازم باشد برای دستیابی به آن از نیروهای نظامی ایالات متحده بهره جوید؟ 73 درصد --- ایالات متحده نباید از نیروی نظامی استفاده کند.

17 درصد --- ایالات متحده باید از نیروی نظامی استفاده نماید.

10 درصد --- نمی دانم 4- نظرخواهی (مؤسسه) «گالوپ» در نوامبر گذشته به این نتیجه دست یافت که برای اعزام سربازان آمریکایی در صورت قطع کامل حمل نفت از جانب اعراب به ایالات متحده، تمایل بیشتری وجود دارد. 36 درصد از جامعه از اعزام سربازان تحت چنان شرایطی حمایت کردند ولی در هر حال اکثریت (52 درصد) مایل به پاسخ های غیرنظامی بودند: 13 درصد مایل به اعمال تحریمات اقتصادی علیه کشورهای عربی تولید کننده نفت بودند، 34 درصد اظهار داشتند ایالات متحده بایستی بر مذاکرات تکیه کند، و 5 درصد گفتند که ایالات متحده به هیچ کاری نباید دست بزند. پاسخ های منفی 12 درصد بود.

5 - تمایلات آمریکائیان برای استفاده از سربازان آمریکایی در شرایط مختلف با یکدیگر اختلاف فاحشی دارد. گالوپ در نظرخواهی خود به این نتیجه دست یافت که اکثریت جامعه (58 درصد) از اعزام سربازان «در صورت امتناع پاناما از دادن اجازه به ایالات متحده برای استفاده از کانال» حمایت کردند و یا «چنانچه سربازان روسی اروپای غربی را اشغال نمایند»، 54 درصد از این نظر حمایت کردند. حدود دو پنجم، از اعزام سربازان برای مقابله با حمله ای از جانب روسیه به ژاپن حمایت نمودند (42 درصد). تنها حدود یک پنجم از اعزام سربازان برای دفاع از: (1) اسرائیل در مقابل تهاجم و اشغال آن توسط نیروهای عرب (22 درصد)، (2)

ص: 167

کره جنوبی در قبال تهاجم و اشغال خاکش توسط کره شمالی (21 درصد)، (3) و یا اشغال یوگسلاوی توسط روسیه (18 درصد)، حمایت نمودند.

ونس

مذاکرات خلیج [فارس] و جامعه اقتصادی اروپا

سند شماره 61 محرمانه16 سپتامبر 1979 - 25 شهریور 1358 از: سفارت آمریکا، ابوظبی - 2220به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در الجزیره، بن، بروکسل، قاهره، کاراکاس، دمشق، دوحه، ژنو، جاکارتا، لاگوس، کویت، تهران، لندن، منامه، مسقط، اُوتاوا، اُسلو، پاریس، توکیو.

موضوع: مذاکرات خلیج [فارس] و جامعه اقتصادی اروپا 1- (محرمانه – تمام متن) 2- خلاصه: ظاهراً امارات متحده عربی نسبت به پیشنهاد فرانسه و کویت درباره مذاکرات خلیج [فارس] و جامعه اقتصادی اروپا به شدت علاقه مند است. ولی ممکن است گامهای بعدی کشورهای خلیج [فارس] برای فرمول بندی موضع خود در این مذاکرات با تصمیم وزیران اوپک برای دنبال کردن مذاکرات بین جامعه اقتصادی اروپا و اوپک خالی از ارتباط نباشد. این در حالی است که علاقه زیادی نسبت به این مسئله نشان داده شده کمیته اوپک پیشنهادات خود را در 22 اکتبر برای وزیران اوپک تهیه می کند و آنها نیز یا در اجلاس معمول خود در ماه دسامبر و یا در یک اجلاس فوق العاده در ماه نوامبر دربارة آن تصمیم خواهند گرفت. پایان خلاصه.

3- بنا به اظهار منبع ما در سفارت انگلیس، عتیبه وزیر نفت امارات متحده عربی به مذاکرات خلیج [فارس] و جامعه اقتصادی اروپا علاقه بسیار نشان داده است. وقتی مقام سفارت انگلیس از وی سؤال کرد که به نظر وی این مذاکرات باید چه مسائلی را دربر گیرد وی گفت «انرژی». ولی عتیبه نگفت که منظور وی کدام جنبه خاص انرژی است که در مذاکرات باید بحث شود.

4- در ملاقات مقام سفارت در 12 سپتامبر با عبدالله اسماعیل معاون وزارت نفت ابوظبی که در حال حاضر سرپرست هیأت مدیره اوپک نیز می باشد، ما از وی در مورد اوضاع مذاکرات پیشنهادی خلیج [فارس] و جامعه اقتصادی اروپا سؤال کردیم. وی گفت تا آنجا که می داند از سوی کشورهای خلیج [فارس] در این باره تصمیمی گرفته نشده، چون آنها منتظر نتیجه بررسی کمیته اوپک در مورد استراتژی آتی پیشنهاد مذاکرات وسیع بین اوپک و جامعه اقتصادی اروپا هستند. اسماعیل گفت این مسئله نیز به وسیله یمانی وزیر نفت سعودی به کمیته استراتژی محول گردید. این کمیته قرار است در اوایل اکتبر در ژنو به مدت دو هفته تا

ص: 168

22 اکتبر اجلاسهای خود را تشکیل داده و در پایان گزارشات و پیشنهادات خود را به وزیران اوپک تقدیم نماید. آنان نیز باید تصمیم بگیرند که آیا لازم است برای عنوان کردن موضوع یک جلسه فو ق العاده تشکیل دهند و یا منتظر بمانند تا موعد اجلاس معمول ماهانه وزیران فرا رسد.

5- اسماعیل یادآور شد در هر مذاکراتی که محدود به جامعه اقتصادی اروپا و تولیدکنندگان عربی نفت خلیج [فارس] باشد مشکلاتی وجود دارد. وی گفت اروپا ییها فقط به دو مسئله علاقه مند هستند: افزایش تولید و میانه روی در زمینه قیمت نفت. از طرف دیگر تولید کنندگان خلیج [فارس] مشکل خواهند توانست درباره آنچه که از این مذاکرات انتظار دارند به توافق برسند. صحبت دربارة انتقال انرژی متفاوت است. کشورهای خلیج [فارس] به تنهایی نمی توانند در مورد قیمت نفت و عرضه آن جوابگو باشند و اوپک به طور کلی باید به آن پاسخ دهد. البته بعضی از اعراب خیلی خوششان می آید که این مذاکرات مسائل سیاسی خاورمیانه را نیز دربر گیرد. اسماعیل گفت این واقعیت که سعودیها نیز نسبت به مذاکره با اروپاییان علاقه مند هستند، نشان می دهد که آنها نیز از سیاست خاورمیانه ای آمریکا پس از کمپ دیوید ناراضی هستند.

6- نظریه: از نقطه نظر امارات متحده عربی امکان مذاکره بین جامعه اقتصادی اروپا و کشورهای تولید کننده نفت خلیج [فارس] وجود دارد ولی برخلاف عقیده بسیاری از اعراب غیرتولید کننده نفتی، تحقق آن به این زودیها امکان پذیر نیست (تونس 71111). حتی گروه کوچک و هماهنگی چون کشورهای تولیدکننده خلیج [فارس] نیز نخواهند توانست مشکلات خود را با عراق برطرف نمایند، به خصوص اگر مسائل سیاسی نیز به همراه مسائل اقتصادی در این مذاکرات مطرح گردد.

دبلیو. رامپل مایر

مذاکرات خلیج [فارس] و جامعه اروپایی

سند شماره 62 محرمانه1 اکتبر 1979 - 9 مهر 1358 از: سفارت آمریکا، منامه - 1957به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، امان، آتن، بیروت، بن، بروکسل، قاهره، دوبلین، جده، کویت، دمشق، مسقط، پاریس، تهران.

موضوع: مذاکرات خلیج [فارس] و جامعه اروپایی 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: در طائف، وزیران خلیج [فارس] در زمینه دستور کار مذاکرات خلیج [فارس] و جامعه اروپایی که دربرگیرنده گفتگو درباره امنیت عرضه و سرمایه گذاریهای نفتی و خرید کالاها و خدمات اروپایی توسط کشورهای حوزه خلیج [فارس] است توافق دست یافته اند.

ص: 169

هدف سیاسی مرتبط با این مذاکرات، اعمال فشار بر آمریکا در مورد مسئله فلسطین است. این مذاکرات ممکن است به نوعی تعهد گروهی منجر نشود، اما می تواند بعضی از کشورها (از جمله فرانسه) را از وضعیت بهتری در زمینه انعقاد قرارداد مرتبط با عرضه نفتی برخوردار سازد. بدین ترتیب، مذاکرات جامعه اروپایی و خلیج [فارس] ممکن است به جهتی سوق داده شود که به نفع منافع آمریکا نباشد. پایان خلاصه.

3- طی ملاقاتی که در تاریخ 27 سپتامبر صورت گرفت (یوسف الشیراوی وزیر عمران و صنایع (که سمت وزارت نفت را نیز عهده دار است) سفیر را در زمینه کنفرانس اخیر وزیران نفت خلیج [فارس] که در تاریخ 23 سپتامبر در طائف برگزار گردید توجیه نمود. کشورهای شرکت کننده در کنفرانس عبارت بودند از عربستان سعودی، عراق، قطر، کویت، امارات متحده عربی، عمان و بحرین.

4- بنا به گفته شیراوی شرکت کنندگان از عدم موفقیت مذاکرات وسیع تر جامعه اروپا و خلیج [فارس] که به نظر شیراوی با مشکلات ناشی از جمع بندی منافع متضاد کشورهای عربی در یک زمینه مشترک مرتبط بود، عبرت گرفته اند. کشورهای تولید کننده نفت حوزه خلیج [فارس]، که کویت در رأس آنها قرار داشت، گمان می کردند که مذاکرات، زمانی جنبه موفقیت آمیز پیدا می کند که گروه کوچک تر و منسجم تری از کشورهای عربی یک دستور کار محدود را مدنظر قرار دهند.

5- بنابراین، در طائف وزیران نفت موافقت کردند مذاکرات محدود به موارد ذیل باشد: (الف) امنیت عرضه نفت (شیراوی تأکید نمود که قیمت نفت مورد مذاکره قرار نخواهد گرفت؛ زیرا تعیین قیمت و مذاکره دربارة آن در حیطه مسئولیت های اوپک قرار دارد)؛ (ب) امنیت سرمایه گذاریهای کشورهای عربی در اروپا و امنیت کشورهای اروپایی در حوزه خلیج [فارس]؛ (پ) نقش اروپا به عنوان تأمین کننده کالاها و خدمات صنعتی مورد نیاز کشورهای حوزه خلیج [فارس]؛ و (ت) اتخاذ یک استراتژی دوجانبه در جهت تماس با جهان سوم. شیراوی افزود که نکته آخر نتیجه مستقیم انتقاد از کشورهای صنعتی اروپا و اعراب تولید کننده نفت توسط کشورهای جهان سوم به خاطر سیاست هایشان در زمینه قیمت گذاری است. شیراوی همچنین خاطرنشان ساخت که ژاپنی ها نیز اعلام داشته اند مایلند باب مذاکرات مشابهی را با کشورهای حوزه خلیج [فارس] بگشایند و کشورهای حوزه خلیج [فارس] نیز به این درخواست پاسخ مثبت داده اند. در نهایت، مذاکرات ممکن است بسط یافته و دربرگیرنده تمام کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی شود. شیراوی تأکید نمود که با این وصف در حال حاضر انجام مذاکره با آمریکا امکان پذیر نیست زیرا اوضاع کلی سیاسی چنین اقتضا می کند.

(نظریه: شیراوی در مورد این مطلب بیش از این سخن نگفت، اما به نظر ما او به شکافی اشاره دارد که کشورهای حوزه خلیج [فارس] پس از قرارداد کمپ دیوید، بین خود و آمریکا

ص: 170

به وجود آورده اند. پایان نظریه).

6- بنا به گفته شیراوی، عراق مایل بود دستور کار جنبه سیاسی بیشتری پیدا کند، اما دیگر شرکت کنندگان خواست وی را نپذیرفته بودند. اما شیراوی نیز اذعان دارد که در مذاکرات پیشنهادی، یک عنصر سیاسی نهفته است. با نشان دادن این مطلب که آنها می توانند از اروپا به عنوان یک برگ برنده در زمینه مسائل نفتی و مالی استفاده کنند، کشورهای خلیج [فارس] امیدوار بودند بتوانند به آمریکا فشار بیشتری وارد سازند تا مسئله خاورمیانه را به نحوی حل کند که مورد قبول اعراب نیز باشد.

7- شیراوی گفت که وزیران نفت در طائف یک کمیته کار تعیین کرده اند تا جزئیات دستور کار را مشخص نماید و این کمیته طی دو هفته آینده دائماً تشکیل جلسه خواهد داد. برگزاری اولین جلسه متشکل از نمایندگان کشورهای حوزه خلیج [فارس] و جامعه اروپایی تا قبل از سال نو امکان پذیر نخواهد بود زیرا قرار است تا آن زمان جلسات مختلف دیگری تشکیل شود و علاوه بر این تعطیلات مسلمانان و مسیحیان نیز در پیش است.

8- شیراوی نسبت به عکس العمل آمریکا در قبال مذاکرات پیشنهادی خلیج [فارس] و جامعه اروپا قدری حساسیت نشان داد. در قسمتی از گفتگو وی سؤال کرد که آیا آمریکا قصد دارد به این پروژه «حمله ور» شود. سفیر نیز در پاسخ اظهار داشت که آمریکا در این زمینه انتقاداتی دارد؛ ما می خواستیم کاملاً در جریان امور قرار بگیریم تا بتوانیم پاسخ مناسب را نیز آماده کنیم.

9- هنگامی که سفیر در گفتگو با «بن دین» سفیر هلند در تاریخ 29 سپتامبر به بررسی مطالب عنوان شده توسط شیراوی پرداخت، سفیر هلند اظهار تعجب نمود. وی گفت تصور نمی کند که تک تک دولت های حوزه خلیج [فارس] از جمله قطر با قراردادهای تضمینی درازمدت عرضه نفتی که از کنترل و حاکمیت آنها بر تصمیمات مربوط به تولید خواهد کاست موافقت نمایند. وی گفت، امنیت عرضه، قراردادهای مستقیماً منعقده بین یک دولت و دولت دیگر و انعقاد قراردادهای وسیع در زمینه های دیگر مانند فروشهای نظامی، اهداف درازمدت فرانسه را تشکیل می دهند، اما دولت فرانسه نیز گمان نمی کند که این مذاکرات به توافق مطلوب منجر شود. فرانسه قصد دارد در حین مذاکرات حمایت از اعراب موضع گیری کند، گرچه می داند این کار برای دیگر طرفین وی در جامعه اروپا قابل قبول نیست اما این عمل راه را برای نیل به توافق های دوجانبه بین فرانسه و کشورهای حوزه خلیج [فارس] هموار می سازد.

10- نظریه: این اولین باری است که ما با دولت بحرین در مورد مذاکرات اروپا و خلیج [فارس] سخن به میان آورده ایم. شیراوی در گفتگو با سفیر انگلیس اعتراف کرده است که گمان نمی کند این مذاکرات برای بحرین حائز اهمیت باشد و بالعکس و قبل از کنفرانس طائف نیز این موضوع را با جدیت دنبال نکرده بود. به همین علت بهتر است منتظر تأیید نتایج

ص: 171

کنفرانس طائف از سوی دیگر شرکت کنندگان باشیم و پس از آن در مورد موضع گیری آمریکا در قبال آنها تصمیم گیری نماییم. در نتیجه آنچه که گفته شد، لحن و محتوای مذاکره پیشنهادی خلیج [فارس] و جامعه اروپایی به نفع منافع آمریکا نیست.

پلترو

عتیبه مذاکرات خلیج [فارس] - جامعه اقتصادی اروپا ...

سند شماره 63 محرمانه27 اکتبر 1979 - 5 آبان 1358 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 0118به: سفارت آمریکا، ابوظبی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در وین، امان، بیروت، بن، دمشق، دوحه، دوبلین، کویت، لندن، رم، تهران مرجع: وزارت امور خارجه 209699 موضوع: عتیبه مذاکرات خلیج [فارس] - جامعه اقتصادی اروپا را به مسئله ساف ربط می دهد گویا عتیبه در مصاحبه ای حقوق فلسطینی ها را در ایجاد یک حکومت مستقل در نوار غزه و ساحل غربی به مذاکرات نفتی کشورهای خلیج [فارس] و جامعه اقتصادی اروپا ربط داده است. خواهشمند است در اولین فرصت مسئله را برای وی تشریح کنید. هنگام مطرح کردن موضع آمریکا از تلگرام مرجع استفاده کنید تا بدانند که آمریکا با شمول مسائل سیاسی در مذاکرات مربوط به انرژی مخالف است.

کریستوفر

«نقش نظامی غرب، به ویژه آمریکا، در خلیج فارس»

ص: 172

سیاست تسلیحاتی آمریکا در قبال کشورهای حاشیه جنوبی...

سند شماره 64 سری15 اوت 1972 - 24 مرداد 1351 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی به: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، امان، جده، کویت، لندن، تهران مرجع: وزارت امور خارجه 144792 - 9 اوت 1972 موضوع: سیاست تسلیحاتی آمریکا در قبال کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس برای هر یک از مخاطبین یک نسخه از پیش نویس سیاست تسلیحاتی در قبال کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس ارسال می شود (تلگرام مرجع). این پیش نویس وسیله کمیته معاونین وزیران تأیید و تصویب شده است و در مرحله ای است که باید مورد تأیید و تصویب کاخ سفید نیز قرار گیرد. راجرز به پیوست: سیاست تسلیحاتی در قبال کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس سری12 ژانویه 1972 - 22 دی 1350 از: بخش امور خاور نزدیک، جوزف. ج. سیسکوبه: معاون وزیر سیاست تسلیحاتی آمریکا در قبال کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس گزارش پیوست سیاست تسلیحاتی آمریکا در قبال کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس است که در پاسخ به 92NSDM و یادداشت 17 اوت « دیک هلم» برای شما ارسال می گردد و وسیله کمیته معاونین وزیران برای مطالعه و بررسی تهیه شده است.

ضمیمه: گزارش به کمیته معاونین وزیران

ص: 173

پیش نویس گزارش به کمیته معاونین وزیران فروش سلاحها و خدمات دفاعی به شیخ نشینهای حاشیه جنوبی خلیج فارس و عمان مقدمه در حال حاضر نُه شیخ نشین حاشیه جنوبی خلیج فارس و شیخ نشین عمان برای خرید سلاحها و خدمات دفاعی آمریکا که در برنامه فروشهای نظامی خارجی گنجانده شده واجد شرایط نیستند. پس از استقلال این کشورها، انگلیس فروش تجاری تجهیزات نظامی به آنها را تأیید نکرد و آنها خود باید منبع دریافت سلاحهای مورد نیاز خود را بیابند. در گذشته تعداد محدودی از تجهیزات ساده آمریکایی از قبیل سلاحهای کوچک و مهمات از طریق منابع تجاری و با تأیید انگلیس در اختیار بعضی از این کشورها قرار داده شد. تغییر اوضاع ایجاب می کند که دولت آمریکا سیاست قطعی تری در قبال فروش سلاحها و خدمات دفاعی به منطقه تا پایان سال 1975 در پیش گیرد.

البته برآورد بازار تجهیزات و خدمات نظامی منطقه تا چند سال آینده کار دشواری است. فروش کلی نظامی که در بیست سال گذشته منحصراً توسط انگلستان و بلژیک در این منطقه انجام گرفت بالغ بر 10 میلیون دلار بوده است ولی احتمالاً سرعت بیشتری خواهد یافت. اگر در مقام مقایسه برآییم می بینیم کویت که ثروتمندتر و پرجمعیت تر و به طور کلی پیشرفته تر از شیخ نشینهای جنوبی خلیج فارس و عمان است، در همین مدت 43 میلیون دلار خود را به خرید تسلیحات اختصاص داده است.

1- منافع آمریکا حوزه ای برای گسترش روابط تجاری آمریکا در کشورهای کوچک نفتی بحرین، قطر، امارات متحده عربی و عمان وجود دارد. آنها جمعاً یک بازار نیم میلیارد دلاری را تشکیل می داده اند که سهم آمریکا از آن فقط 10 درصد بوده است؛ و در تولید نفت آنها نیز آمریکا سهم عمده دارد. ولی رابطه آمریکا با این کشورهای در حال ظهور نوعی رابطه سیاسی و غیرمستقیم است. توسعه سیاسی و اقتصادی همراه با ثبات این کشورهای کوچک استراتژیک در رابطه با منافع مهم و مستقیم اقتصادی آمریکا در عربستان سعودی، کویت و ایران بسیار با اهمیت است. تا زمانی که قراردادهای امتیازاتی کنونی پابرجا بماند آمریکا از نفت خام عربستان سعودی، کویت و ایران سود مهمی خواهد برد. روابط آنها در صنعت بین المللی نفت هر چه باشد، ذخایر عظیم نفت خام و ذخایر ارزی کشورهای بزرگ تر خلیج [فارس]، روابط آمریکا با این کشورها را دارای اهمیت استراتژیک و تجاری خواهد کرد. تا آنجا که به شیخ نشین های حاشیه جنوبی خلیج فارس و عمان مربوط می شود، منافع وسیع آمریکا ایجاب می کند که نه تنها روابط دوستانه برقرار بماند بلکه امنیت و توسعه منظم نیز در آنجا برقرار گردد. از نظر

ص: 174

ماهیت منافع آمریکا در خلیج [فارس] و اوضاع آنجا، آمریکا در بالا بردن میزان امنیت منطقه اهداف زیر را دنبال می کند:

الف) نفوذ گروههای رادیکال خارجی و یا داخلی ضدآمریکایی یا ضدغربی را مورد مطالعه قرار می دهد؛ ب) کشورهای دوست ساحلی از قبیل ایران، عربستان سعودی و کویت را به همکاری در به عهده گرفتن مسئولیت امنیت تمام منطقه خلیج [فارس] دعوت می نماید؛ پ) انگلیس را به ایجاد نیروهای مؤثر داخلی تشویق می نماید؛ ت) انگلیس را از ایفای نقش دوفاکتو در برقراری امنیت بخش جنوبی خلیج [فارس] و عمان به تدریج وارد یک مرحله گذار می نماید؛ ث) و در ظاهر و در واقعیت سعی دارد از ایفای نقش حامی و طرفدار بخش جنوبی خلیج[فارس] و عمان به جای انگلیس امتناع ورزد.

2- اوضاع امنیتی با وجودی که وظیفه رسمی انگلیس در حمایت از کشورهای بخش جنوبی خلیج[فارس] رو به اتمام است، ولی این کشور در ابقای ثبات حاشیه جنوبی خلیج[فارس] منافعی دارد. برای حمایت از امنیت بخش جنوبی خلیج [فارس]، انگلیس در نظر دارد افسران انگلیسی را تعویض کرده تجهیزات نظامی در اختیار نیروهای محلی قرار دهد و با آنها قراردادهایی منعقد سازد که در صورت نیاز، نیروهای انگلیس بتوانند برای بازدید مکرر از بنادر و تمرینات آموزشی وارد منطقه شوند. در رابطه با خطرات نظامی که ممکن است علیه بخش جنوبی خلیج[فارس] وجود داشته باشد، این قراردادهای انگلیسی تلاش می کنند توانایی و استعداد دفاعی کشورها را بالا ببرند.

تهدید حضور دریایی شوروی در خلیج[فارس] افزایش خواهد یافت ولی نوعی خطر نظامی مستقیم به شمار نمی رود و برای حمایت از نفوذ دیپلماتیک شوروی است. نقش چین کمونیست در منطقه تجاری است و در صورتی که امکان داشته باشد به جای ایفای نقش نظامی مرسوم، به عملیات منحرف کننده می پردازد. مداخله نظامی عراق در جنوب خلیج[فارس] و یا کویت با عکس العمل ایران و اعراب و نیز ضعف های خود عراق خنثی می گردد. متأسفانه باید گفت دو کشوری که در آینده خواهند توانست مسئولیت امنیت خلیج[فارس] را به دنبال «خروج» انگلیس تقبل نمایند -ایران و عربستان سعودی - تنها نیروهای «مهاجم» علیه کشورهای خلیج[فارس] جنوبی به شمار می روند. ولی مداخله ایران و یا عربستان سعودی در آینده قابل پیش بینی، یا به منظور دست یابی به اهداف ارضی محدود در

ص: 175

نقاط مورد اختلاف خواهد بود - که بحث و مذاکره دربارة این مسائل هم اکنون آغاز شده است - و یا دست یابی به اعاده نظم - در صورت وقوع عدم ثبات سیاسی - خواهد بود که ما هم سعی داریم این عدم ثبات سیاسی از بین برود.

عوامل داخلی تنها خطرات جدی واقعی علیه ثبات حاشیه جنوبی خلیج[فارس] هستند. هسته های بسیاری از نهضت های انقلابی عربی در سرتاسر منطقه پراکنده اند. اطلاعات موجود نشان می دهد که این گروههای خرابکار از نظر تعداد اعضا کوچک بوده و سازماندهی درستی نداشته و در حال حاضر نیز تحت نظارت و کنترل هستند. آنان از طرف عراق و جمهوری خلق یمن از نظر ایدئولوژیک و تبلیغاتی حمایت می شوند و عراق سلاح و آموزش در اختیار عناصر بعثی حاشیه جنوبی خلیج [فارس] قرار می دهد. اگر کمونیست های چین و روسیه حضور دیپلماتیک خود را در جنوب خلیج[فارس] افزایش دهند باید انتظار داشت که به حمایت از این گروههای خرابکار نیز بپردازند که نیروی واقعی آنها در برابر هیأت حاکمه قبل از خروج کامل انگلیس به مرحله آزمایش گذاشته نخواهد شد. تمام این عناصر انقلابی با منافع آمریکا در منطقه متخاصم هستند. آنها با استفاده از خصومت ناسیونالیستی اعراب در قبال حمایت آمریکا از اسرائیل به تحریک احساسات ضدآمریکایی در بین جمعیت های آگاه از نظر سیاسی می پردازند. بروز این عکس العملهای مردمی سبب خواهد شد که حکام خلیج[فارس] نتوانند با آمریکا، به خصوص در امور برقراری امنیت، همکاری نمایند.

در استان ظفار عمان غربی یک گروه انقلابی به نام جبهه خلق آزادیبخش خلیج غربی با کمک جمهوری دمکراتیک خلق یمن و تعدادی از کمونیست های چینی و احتمالاً تحت حمایت عراق توانسته است کنترل انقلاب جدایی طلب را به دست گیرد و اعلام کرده است که منطقه ظفار دیگر تحت کنترل نیروهای سلطان عمان نیست. با وجود اینکه ظفار از دیگر بخش های عمان و خلیج فارس جداست حالت ارتجاعی این نیروی کوچک چریکی و هدف آن که «آزادسازی» بخش عربی خلیج[فارس] است، اگر دارای فوریت نباشد، نشانگر جدیتی است که در خطر رادیکالها علیه ثبات سیاسی کل منطقه نهفته است. و تعدادی از ظفاریهایی که در نیروهای مناطق بی طرف خدمت می کنند نیز به عنوان مخالفین سیاسی شناخته شده و احتمالاً با جبهه خلق آزادیبخش خلیج عربی همکاری دارند.

نیروهای دفاعی و امنیتی هیچیک از کشورهای حاشیه جنوبی خلیج[فارس] قادر به مقاومت در برابر حمله کشور بزرگی چون ایران نیستند. ولی در رابطه با مأموریت اصلی آنها که همانا برقراری نظم داخلی است نیروی دفاعی و امنیتی آنها از نظر تعداد، تجهیزات و آموزش کافی به نظر می رسد. نیروی دفاعی بحرین نسبت به کل جمعیت این کشور که بیش از 200000 نفر است بالغ بر 2000 نفر می باشد. قطر (جمعیت کمی بیش از 100000 نفر) حدود 2500 نفر نیروی مسلح

ص: 176

دارد. امارات متحده عربی که کمتر از 200000 نفر جمعیت دارد دارای یک نیروی مسلح دفاعی و امنیتی 9000 نفره است که مهم ترین بخش این نیروها را نیروی 1800 نفری پیشاهنگ عمان بیطرف و نیروی 6000 نفری دفاعی ابوظبی تشکیل می دهند. نیروهای دفاعی و امنیتی کشورهای جنوبی خلیج[فارس] و واحدهای اطلاعاتی این کشورها نیز به وسیله انگلیس رهبری و هدایت می گردند. آنها از توانایی و قدرت آتش برای مبارزه علیه قیام عناصر انقلابی ضد رژیمهای محلی برخوردارند.

نیروهای مسلح سلطان عمان که به افسران و تجهیزات انگلیسی مجهز شده اند ظاهراً در خنثی کردن فعالیت گروههای کوچک عصیانگر در کوهستانهای دور افتاده ظفار موفقیت هایی به دست آورده اند. نتیجه مبارزه کنونی هر چه باشد، باید گفت این نیرو از نظر تعداد، تجهیزات و تحرک قادر است فعالیت های چریکی منطقه را محدود کرده، به حمایت از رژیم در مناطق حیاتی مسقط و عمان بپردازد.

خلاصه اینکه نیروهای امنیتی کشورهای خلیج[فارس] جنوبی و عمان از نظر فیزیکی قادرند امنیت داخلی را در مناطق مهم برقرار کرده و به حمایت از رژیمهای موجود مبادرت ورزند. اینکه آیا این نیروها به هیأت حاکمه وفادار خواهند ماند و یا خود به صورت یک نیروی انقلابی محرک درخواهند آمد، احتمالاً مسئله اصلی ثبات سیاسی منطقه خواهد بود. به طور خلاصه باید گفت امنیت کشورهای حاشیه جنوبی خلیج [فارس] و عمان بیشتر یک مسئله سیاسی است تا نظامی.

نقش انگلیس با وجود اینکه تمام شیخ نشینهای خلیج[فارس] از تصمیم انگلیس مبنی بر اعطای استقلال کامل به آنها استقبال کردند ولی هیچیک از آنها به جز قطر با خروج نیروهای نظامی عملیاتی انگلیس از خلیج[فارس] موافقت نکردند و همه این کشورها و نیز قطر موافقت کرده اند که انگلیس به ایفای نقش به عنوان نیروی دفاعی محلی ادامه دهد و افسران انگلیسی بر اساس تغییر قرارداد در آنجا بمانند. انگلیس در عمان نیز به همین نقش خود ادامه خواهد داد.

نقش افسران انگلیسی در برقراری امنیت داخلی خلیج[فارس] و عمان بسیار حائز اهمیت است، چون شایع است که نیروهای دفاعی و امنیتی محلی که مرکب از مزدوران عربی و غیرعربی هستند نسبت به افسران انگلیسی بیش از رژیم هایی که داعیه دفاع از آنها را دارند وفادار هستند. آیا این فرضیه، اکنون که کنترل امنیت جنوب خلیج[فارس] از دست انگلیس خارج و به عهده حکام محلّی گذاشته شده باز هم کاربرد خواهد داشت یا خیر، در حال حاضر غیرقابل پاسخگویی است؛ علاوه بر این معلوم نیست مسئله استقبال از افسران انگلیسی تا چه حدی ادامه داشته باشد. ولی واقعیت این است که تداوم حضور انگلیس در برقراری امنیت در جنوب خلیج[فارس] و عمان عامل ایجاد ثبات بوده و به نفع آمریکاست.

ص: 177

انگلیس منبع اصلی ارائه تجهیزات، آموزش و نیز رهبریت نظامی در نیروهای دفاعی عمانی و خلیج[فارس] بوده است. انگلیس سعی دارد این موقعیت را حفظ نماید چون علاوه بر منافع تجاری، کنترل منبع تسلیحاتی خلیج[فارس] می تواند کارایی و نفوذ نقش مستشاری انگلیس را نیز افزایش دهد. ظهور دیگر کشورها به عنوان منابع تسلیحاتی منطقه، از نفوذ انگلیس در امور امنیتی خلیج[فارس] و عمان خواهد کاست. ما نباید حساسیت شدید انگلیس را نسبت به نقش فزاینده نیروی بیگانه در خلیج[فارس] در نظر داشته باشیم.

نقش انگلیس در خلیج[فارس] دیر زمانی است که هدف انتقادهای ناسیونالیستی واقع شده است؛ گروههای انقلابی به مبارزه علیه حضور انگلیس که سعی در بر هم زدن برنامه های آنها را دارد خواهند پرداخت. حتی گروههای حاکمه میانه روی منطقه نیز گهگاه این نقش انگلیس را مورد انتقاد قرار می دهند، به خصوص اگر این ایفای نقش شدید باشد. ایران و به خصوص عربستان سعودی نسبت به تداوم نفوذ انگلیس حساسیت نشان خواهند داد. با این وجود تداوم حضور انگلیس در امور امنیتی خلیج[فارس] مورد قبول دولت و دشمن است و ریشه در تاریخ دارد و آشناست و مهم تر از همه در حال ضعیف شدن است. از طرف دیگر، حضور آمریکا یا یک نیروی خارجی دیگر در صحنه خلیج[فارس] به خصوص اگر قرار باشد جانشین انگلیس شود به وسیله بعضیها یک اقدام جدید تحریک آمیز و خطرناک تلقی خواهد گردید. علاوه بر این، انگلیس مانند آمریکا برای حمایت از اسرائیل هدف حملات گروههای ناسیونالیستی قرار نمی گیرد.

نقش آمریکا مسئله نقش آمریکا در اینجا مطرح می شود، حال چه آمریکا بخواهد و چه نخواهد منبع اصلی تجهیزات و خدمات نظامی کشورهای خلیج[فارس] و عمان واقع می گردد. حتی اگر کشورهای جنوب خلیج[فارس] مایل باشند به انگلیس از نظر کمک های امنیتی متکی باشند، باز هم مایل خواهند بود منبع جایگزین دیگری داشته باشند و آمریکا اولین انتخاب آنها خواهد بود.

ممکن است رژیمهای محلی بخواهند از حمایت آمریکا علاوه بر کمک های انگلیس استفاده کنند و سازندگان آمریکایی تجهیزات نظامی توجه رهبران خلیج[فارس] و عمان را به سلاحهای آمریکایی از قبیل تجهیزات نسبتاً پیچیده چون هواپیما، کشتی های گشتی و سلاحهای ضدهوایی جلب خواهند کرد. با ثروتی که این ملت ها در اختیار دارند خواهند توانست سلاحهای مورد نیاز خود را از هر جای دیگر خریداری کنند. اگر آمریکا تقاضای آنها را به خاطر نقش انگلیس نپذیرد، موجبات رنجش خاطر این رژیمها فراهم خواهد آمد و سبب خواهد شد که آنها به منابع تسلیحاتی دیگر چون اروپای غربی به استثنای کشورهای کمونیستی روی آورند. ولی اگر تقاضاهای آنها را در مورد تجهیزات و خدمات آمریکایی

ص: 178

برآورده سازد چند مسئله پیش خواهد آمد. فروش تجهیزات دریایی و هوایی و غیره که برای این نیروها تاز گی دارد، ممکن است آموزش و تعمیرات درون کشوری توسط آمریکا را ایجاب نماید که به معنی جایگزین شدن آمریکا به جای انگلیس خواهد بود. علاوه بر این، ما باید خود را آماده پذیرش این واقعیت بکنیم که اگر به یک کشور تجهیزاتی بفروشیم کشورهای دیگر نیز خواهان خریدهای مشابه خواهند شد.

از نظر نقش آمریکا و انگلیس، بحرین واجد شرایط خاصی است. بحرین مرکز شبکه نظامی و سیاسی انگلیس در کنترل جنوب خلیج[فارس] بوده است، ولی خروج انگلیس سبب می شود که فقط نیروی دریایی آمریکا در آنجا بماند و منافع نفتی نیز به جای انگلیس از آنِ آمریکاست. در حالیکه بحرینی ها برای جلب حمایت به کشورهای بزرگتر منطقه و آمریکا روی می آورند، منافع انگلیس در این کشور نیز برخلاف بقیه نقاط جنوب خلیج[فارس] به سرعت از بین می رود.

3- نتیجه گیری خطری که ثبات کشورهای حاشیه جنوبی خلیج [فارس]و عمان را تهدید می کند یک خطر سیاسی است تا نظامی. این کشورها و کشور عمان نیاز چندانی به تجهیزات اضافی نظامی نداشته و منابع خود را می توانند در مورد اهداف غیرنظامی دیگر مصرف نمایند. با این وصف آنها سلاحهای بیشتری خواهند خواست و قادر نیز هستند مبالغ لازم را بپردازند. فروش تجهیزات نظامی در منطقه به نسبت فروش تسلیحاتی جهانی حائز اهمیت نیست، لیکن شرکت های آمریکایی را از موقعیت ممتازی برخوردار می سازد. ممکن است کشورهای جنوب خلیج[فارس] و عمان بر تجهیزات و آموزشهای نظامی انگلیس متکی باشند ولی نمی خواهند انگلیس تنها منبع تسلیحاتی و آموزشی آنها باشد. ما باید خود را آماده سازیم تا در صورتی که انگلیس قادر نباشد سلاح در اختیار آنها بگذارد و یا در مورد سلاحهای آمریکایی ترجیح قابل ملاحظه ای رؤیت شود، مقدار معقولی از سلاحهای آمریکایی را به آنها بفروشیم.

امتناع آمریکا از پاسخ به تقاضاهای کشورهای خلیج [فارس] و عمان در قبال وسایل دفاعی و به خصوص در قبال میزان منطقی سلاحهای ساده، نوعی توهین به این کشورها بوده و سبب ورود دیگر کشورها، احتمالاً اروپای غربی و شاید کشورهای کمونیستی به این منطقه خواهد شد.

در چند سال آتی سیاست ما در زمینه فروش تجهیزات و خدمات دفاعی به این کشورها باید طوری باشد که تا حد امکان، نقش انگلیس در امنیت منطقه، منافع تجاری و اجتناب ناپذیر رابطه مستقیم و نزدیکتر آمریکا با این کشورها را کاهش ندهد. همچنین مهم است که ما در انتخاب نوع تجهیزاتی که مایل به فروش آنها هستیم دقت کرده، فروش تجهیزات نسبتاً ساده ای را که می تواند کمکی در ایجاد ثبات باشد تأیید نماییم و به این کشورها بقبولانیم که به دست آوردن سلاحهای پیچیده و گرانقیمت درست نیست چون ممکن است به جای حفظ امنیت منطقه موجبات بر هم زدن آن را فراهم آورد.

ص: 179

4- پیشنهادات لازم است در پیش بینی تقاضاهای کشورهای حاشیه جنوبی خلیج [فارس] و عمان برای خرید تجهیزات و خدمات نظامی آمریکا، دولت آمریکا سیاستی واقعگرایانه اتخاذ نماید که بدون ایجاد تناقض، قابلیت کاربرد داشته باشد و به اهداف امنیتی آمریکا در منطقه کمک کند. ما باید با در نظر گرفتن این واقعیت که در حال حاضر آمریکا منبع اصلی تجهیزات و خدمات نظامی عربستان سعودی و ایران یعنی دو کشور مسئول در امنیت خلیج[فارس] است و اخیراً رئیس جمهور نیز شرایط کویت را برای ورود به لایحه فروش نظامی خارجی تأیید کرده است، سیاست خود را در این زمینه اتخاذ نماییم. همچنین باید نشان بدهیم که از نقش بی چون و چرای انگلیس در برقراری امنیت کشورهای حاشیه جنوبی خلیج [فارس] و عمان آگاه بوده و تا زمانی که مورد قبول مقامات و افراد محلی باشد ما نیز نسبت به آن اعتراض نداریم.

اگر سیاست آمریکا، خلیج[فارس] را منطقه انحصاری نفوذ تسلیحاتی انگلیس بداند نوعی کوته فکری نشان داده است و کشورهای منطقه آن را غیرمعقول و غیرقابل پذیرش خواهند دانست. از طرف دیگر، سیاست آمریکا مبنی بر فروش همه نوع تجهیزات نظامی به منطقه ممکن است این تصور را به وجود آورد که آمریکا می خواهد جای انگلیس را به عنوان حامی کشورهای حاشیه جنوبی خلیج[فارس] بگیرد و دیگر کشورها از جمله شوروی را به مبارزه بر انگیزد، و سبب خواهد شد کشورهای منطقه به جای مصرف کردن منابع خود در اهداف غیرنظامی، را برای خرید سلاحهای نظامی غیرضروری مورد استفاده قرار دهند.

برای برقرار کردن موازنه منافع خود در منطقه، سیاست زیر را پیشنهاد می کنیم:

الف- با انگلیس مشورت نماییم و به آنها نشان دهیم که مایل هستیم رابطه آمریکا و انگلیس در همکاری پیرامون برقراری امنیت خلیج[فارس] ادامه یابد و با آنها درباره خطوط اصلی و منطق نهفته امنیت صحبت و مذاکره نماییم.

ب- ما باید تلاشهای بخش تجارتی آمریکا را در فروش مقدار معقولی از تجهیزات و خدمات دفاعی مورد نیاز واقعی امنیتی منطقه از قبیل تجهیزات ارتباطی، سلاحهای کوچک، توپخانه سبک، هواپیماهای شناسایی سبک، وسایل حمل و نقل نظامی، هلیکوپتر و وسایل گشتی ساحلی و غیره مورد تأیید و تصویب قرار دهیم. ما باید تقاضاهای فروش را مورد ملاحظه قرار داده و گواهی کنترل صدور مهمات را در قبال هر مورد خاص صادر نماییم.

پ- ولی کانالهای تجاری برای خرید بعضی از انواع تجهیزات مناسب نیستند و ما انتظار داریم تقاضاهای کشورهای خلیج[فارس] از طریق لایحه فروش نظامی خارجی برآورده شود. ابتدا باید ببینیم که آیا می توانیم این تجهیزات را از طریق انگلیس و شاید عربستان سعودی، ایران و کویت به آن نقاط منتقل نماییم یا خیر. اگر این کار امکان نداشته باشد باید آماده شویم که تعداد محدودی از این تجهیزات را از طریق فروش نظامی خارجی در اختیار آنها قرار دهیم.

ت- در رابطه با فروش مستقیم از طریق فروش نظامی خارجی و انتقال از یک کشور دیگر،

ص: 180

بایستی طبق بخش 3 (الف) (1) لایحه فروش نظامی خارجی، صلاحیت کشورهای حاشیه جنوبی خلیج[فارس] و عمان مورد تأیید قرار گیرد و رئیس جمهور ثابت نماید که فروش این تجهیزات می تواند «امنیت آمریکا را تقویت کرده و صلح جهانی را افزایش دهد.» و باید این کشورها را نیز در فهرست کشورهای دارای صلاحیت فروش نظامی خارجی وارد نماییم. این امر سبب می شود که رئیس جمهور مجبور نباشد تنها به تعیین صلاحیت مشغول شود.

ث- البته فروشهایی که حضور نیروهای نظامی آمریکایی را در سطح مستشار و یا ابقای وسایل در جنوب خلیج[فارس] و عمان ایجاب می کند نباید مورد تأیید قرار دهیم. البته شرکت های خصوصی می توانند این کار را انجام دهند مشروط بر اینکه مسئله سلاحهای آمریکایی باشد. ما سعی داریم از رقابت با انگلیس در سطح مستشاری اجتناب ورزیم.

ج- در سیاست کلی خود، ما نباید تقاضاهای کشورهای حاشیه جنوبی خلیج [فارس] و عمان را برای خرید تجهیزات پیچیده نظامی از قبیل توپخانه سنگین، ناوهای جنگی، هواپیماهای جنگی و تانک تصویب نماییم.

تقاضاهایی که در مورد این تجهیزات می شود بایستی به طور جداگانه مورد ملاحظه قرار گرفته با ضرائبی از قبیل خطر نظامی، تعادل نظامی منطقه، امکان ایجاد مسابقه تسلیحاتی محلی و امکان افزایش تشنج منطقه ای، تأثیری که اینگونه فروشها بر موازنه پرداخت های آمریکا خواهد داشت و راههای دیگر (مثلاً خرید از بلوک شوروی) در صورت عدم پاسخگویی ما به این تقاضاها و غیره، سبک و سنگین شوند.

سیاست تسلیحاتی آمریکا در قبال کشورهای حاشیه جنوبی خلیج [فارس]

سند شماره 65 سری29 اوت 1972 - 7 شهریور 1351 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی به: ابوظبی، امان، جده، کویت، منامه، مسقط، لندن، تهران مرجع: الف 8302 - 15 اوت 1972 موضوع: سیاست تسلیحاتی آمریکا در قبال کشورهای حاشیه جنوبی خلیج [فارس] نسخه ای از یادداشت شماره 186 تصمیم شورای امنیت ملی که نشانگر تصویب ریاست جمهور درباره فروش تجهیزات نظامی به کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس و عمان بر اساس اولویت های خاص در یادداشت کمیته معاونین وزیران است برای شما به پیوست ارسال می گردد (تلگرام مرجع) برای منامه و مسقط - چون واحدهای شما این تلگرام مرجع را دریافت نکرده اند، رونوشت هایی از این یادداشت را به همراه این نامه هوایی برایتان ارسال می داریم.

راجرز ضمیمه: یادداشت شماره 186 تصمیم شورای امنیت ملی

ص: 181

کاخ سفید واشنگتن سری18 اوت 1972 - 27 مرداد 1351 یادداشت شماره 186 تصمیم شورای امنیت ملیبه: وزیر امور خارجه، وزیر دفاع سرپرست کمیته معاونت وزیران شورای امنیت ملی موضوع: فروش تجهیزات نظامی آمریکا به کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس و عمان رئیس جمهور گزارش کمیته معاونین وزیران را که به همراه یادداشت 24 آوریل سرپرست کمیته معاونین وزیران در شورای امنیت ملی تحت عنوان «فروش تجهیزات و خدمات دفاعی به شیخ نشین های جنوب خلیج فارس و عمان» ارائه شده بود مورد ملاحظه قرار داد.

رئیس جمهور اظهار داشت که سیاست ما دربارة این مسئله باید بر اصولی استوار باشد که مسئولیت امنیت منطقه خلیج[فارس] به عهده کشورهای منطقه گذارده شود و برای نیل به این هدف آمریکا آنها را تشویق به همکاری خواهد کرد و نقش انگلیس در منطقه باید ادامه یابد و در همان حال و با پیروی از سیاست های بالا، آمریکا نیز باید نقش فعال و مستقیم خود را ایفا نماید. تداوم نقش آمریکا مشورتهای نزدیک با انگلیس و کشورهای غیرمتخاصمی را که درگیر تأمین امنیت منطقه خلیج هستند ایجاب می کند. رئیس جمهور فروش تجهیزات نظامی بر اساس روش انتخابی در یادداشت کمیته معاونین وزیران را به کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس و عمان تصویب کرده است و شرایط زیر به خصوص مورد تأیید قرار گرفته است:

- شرکت های خصوصی آمریکایی می توانند میزان معقولی از تجهیزات و خدمات دفاعی مورد نیاز امنیتی این کشورها را به آنها بفروشند و تحت حمایت قرار می گیرند.

- در صورتی که کانالهای تجاری کفایت ننمایند این کشورها باید برای دریافت تجهیزات و خدمات نظامی لایحه فروش نظامی خارجی واجد شرایط درآیند، البته در صورتی که هدف، گسترش همکاری در میان کشورهای منطقه باشد.

- به عنوان یک سیاست کلی، فروش این تجهیزات باید به نحوی انجام پذیرد که حضور نیروهای نظامی آمریکا را در زمینه آموزش و تعمیر و نگهداری به طور موقت در این مناطق تعیین نماید. شرکت های خصوصی آمریکایی در رابطه با فروش تجهیزات نظامی آمریکایی می توانند از نظر اداری و آموزش، نیروهای خود را به منطقه گسیل دارند، لیکن باید از هرگونه تلاشی که سبب به هم خوردن نقش مستشاری انگلیس می گردد امتناع و اجتناب ورزند.

- فروش سلاحها و دیگر تجهیزاتی که ممکن است برای بر هم زدن ثبات مؤثر باشد، در رابطه با منافع آمریکا در منطقه مورد مطالعه وسیع قرار خواهد گرفت.

کمیته معاونین وزیران شورای امنیت ملی باید بر اجرای این سیاست نظارت داشته و قبل از صدور جواز و تصویب اعتبار، تقاضاهای عمده فروش را مورد بررسی و تجدید نظر قرار دهد.

هنری. ا. کی سینجر

سیاست تسلیحاتی برای کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس

ص: 182

سند شماره 66 محرمانه30 نوامبر 1972 - 9 آذر 1351 از: سفارت آمریکا، تهران، 7190به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در امان، بیروت، جده، کویت از نمایندگی کویت درخواست می شود این تلکس را برای ابوظبی و مسقط نیز ارسال دارد.

موضوع: سیاست تسلیحاتی برای کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس خطوط اصلی تصمیم دولت آمریکا درباره سیاست تسلیحاتی کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس به وسیله کاردار در 29 نوامبر به میرفندرسکی معاون وزارت امور خارجه ارائه شد. او از این تبادل اطلاعات اظهار قدردانی نمود که این امر می تواند به ما در نظارت بر اعمال دولت ایران در عمان و یمن کمک کند. فارلند

سفر فرمانده نیروهای خاورمیانه ای به قطر

سند شماره 67 محرمانه10 ژانویه 1976 - 20 دی 1354 از: سفارت آمریکا، دوحه به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، جده، کویت، منامه، مسقط، تهران.

مرجع: دوحه 1315، دوحه 1438 موضوع: سفر فرمانده نیروهای خاورمیانه ای به قطر 1- خلاصه: پس از تأیید دولت قطر، دریاسالار «توماس. جی. بیگلی» فرمانده نیروهای خاورمیانه ای در تاریخ 8-7 ژانویه به طور «خصوصی» از قطر بازدید کرد. بین دریاسالار و شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی فرمانده کل نیروهای مسلح قطر رابطه خوبی ایجاد شد و این دیدار ظاهراً راه را برای ورود ناوهای آمریکا به قطر هموار کرده است. پایان خلاصه.

2- دریاسالار توماس . جی. بیگلی در تاریخ 8 - 7 ژانویه وارد دوحه شد. در این دیدار که سفیر وی را همراهی می کرد، بیگلی با شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی فرمانده کل نیروهای مسلح قطر و فرزند امیر در تاریخ 7 ژانویه ملاقات نمود و همان روز شیخ حمد برای صرف ناهار به اقامتگاه سفیر آمد و به دریاسالار بیگلی پیوست.

3- در ماه دسامبر و به درخواست سفیر،شیخ حمد از امیر قطر برای سفر دریاسالار بیگلی تأییدیه ای دریافت کرد. ولی حمد اظهار داشت که دولت قطر مایل است این بازدید جنبه خصوصی داشته و فاقد هرگونه تبلیغات باشد. در آن موقع سفیر اظهار داشت که ما در نظر داریم در این سفر بار دیگر موضوع ورود ناوهای آمریکایی را به دوحه در حضور بیگلی مطرح سازیم. حمد این بار نیز از «مشکلات سیاسی» ناشی از ورود این ناوها برای دولت قطر سخن به میان آورد و گفت مطرح شدن آن اشکالی ایجاد نمی کند (تلگرامهای مرجع).

4- ملاقات 7 ژانویه، دریاسالار به تفصیل در مورد مأموریت نیروهای خاورمیانه با شیخ

ص: 183

حمد سخن گفت و به ورود ناوهای آمریکایی به بنادر منطقه پرداخت و در مورد آموزشهای مشترک سعودیها، کویتیها و دیگران در عرشه ناوها گفتگو کرد. وی بر روابط دوستانه بین نیروهای خاورمیانه با تمام کشورهای منطقه از جمله ایران تأکید کرده و گفت امیدوار است نیروهای خاورمیانه ای بتوانند در آینده نزدیک وارد دوحه نیز بشوند.

5- حمد بار دیگر اظهار داشت که در صورت ورود این کشتی ها به دوحه بین دولت قطر و دیگر کشورهای عرب «مشکلات سیاسی» پدیدار خواهد شد. با این حال وی اظهار داشت که ناوهای فرماندهی نیروهای خاورمیانه به دیگر بنادر منطقه وارد شده و در سال گذشته به انگلیسی ها، فرانسویها، هندیها و حتی عراقیها اجازه ورود به بنادر این کشور داده شده است. در اینجا حمد اظهار داشت که دولت قطر با درخواست ورود ناو به دوحه با دید مثبتی برخورد خواهد نمود. ما به حمد اطمینان دادیم که درخواست رسمی در آینده نزدیک تسلیم دولت قطر خواهد شد.

6- نظریه: مخاطبین به یاد دارند که دولت قطر حدود یک سال قبل چنین درخواستی را رد کرده بود، چون معتقد بود که آمریکاییها می خواهند به کشورهای تولید کننده نفت حوزه خلیج [فارس] حمله ور شوند. ظاهراً این نظریه خریداری ندارد و می توانیم چنین تصور کنیم که امیر بیش از این با ورود ناوهای ما به بنادر کشور مخالفت نخواهد کرد زیرا خود حمد قادر نیست بدون اجازه امیر حتی آب بخورد. ولی تغییر رویه نهایی دولت قطر، زمانی آشکار خواهد شد که ما تقاضای رسمی خود را مطرح سازیم، ولی خوش بین هستیم. دریاسالار بیگلی رابطه خوبی با شیخ حمد ایجاد کرده و سفر وی به موقع انجام گرفته و عامل خوبی در حل مشکل مربوط به بازدید ناو نیروی دریایی آمریکا از قطر است. پاگانلی

محدودیت های احتمالی انتقال سلاح به خلیج فارس

سند شماره 68 سری6 آوریل 1976 - 17 فروردین 1355 [موضوع]: محدودیت های احتمالی انتقال سلاح به خلیج فارس خلیج فارس 4(1)- محدودیت های احتمالی در مورد انتقال سلاح به خلیج فارس به نظر می رسد راه حل آسان و سریعی در ایجاد تفاهم کلی برای محدود سازی انتقال سلاح به خلیج فارس وجود نداشته باشد. وجود سؤالات بی جواب در مورد آینده امنیت سیاسی و نظامی منطقه ایجاب می کند که سیاست انتقال سلاح آمریکا از شدت و حدّت بسیاری برخوردار نباشد. ممکن است طی شرایط خاصی انتقال سلاح به کشور خاصی قابل توجیه و

ص: 184


1- بخش پیشین سند یافت نشد.

طی شرایط دیگری خودداری از این کار به نفع آمریکا باشد. به هر حال، باید انتقال سلاح به خلیج[فارس] تحت کنترل شدیدتری درآید تا اهداف سیاست آمریکا تحقق یابد و در همان حال با به وجود آوردن چند کنترل منطقه ای، ثبات خلیج [فارس] نیز افزایش یابد. در همین رابطه اقدامات یک جانبه آمریکا می تواند شامل (1) ایجاد محدوده دلاری در مورد قراردادهای جدید و یا شاید تعیین محدوده فروش به هر کشور باشد تا از کل خریدهای یک کشور در پنج سال گذشته فراتر نرود؛ (2) فهرستی از سیستم های تسلیحاتی ممنوع الفروش به کشورهای دیگر چون ناوهای LPH/LHA و نیز دیگر تجهیزات و موشک هایی با برد 25-15 میل تهیه شود، چون این وسایل می تواند توانایی کشور را در نبرد نیروهای خود در خارج افزایش دهد.

در صورتی که آمریکا تصمیم بگیرد به طور یک جانبه صدور تسلیحات خود را به خلیج[فارس] کاهش دهد، نوع سیستم های تسلیحاتی و شدت کاهش صدور می تواند مشخص نماید که آیا دیگر عرضه کنندگان غربی خواهند توانست نیازهای آن کشور را در کوتاه مدت برآورده سازند یا خیر. به طور مثال عرضه کنندگان غربی می توانند مقادیر زیادی نفربرهای زرهی و توپخانه در چند سال آینده به فروش برسانند. از طرف دیگر، عرضه تجهیزات بسیار پیشرفته چون هواپیماهای جت یا احتیاج به گسترش خط تولید دارد و یا آنکه باید متقاضیان را در صف نگاهداشت، در نتیجه انتظار زمان تحویل آنها نیز طولانی تر گردد. گرچه شوروی قادر است به سرعت نیازهای کشورهای حوزه خلیج[فارس] را تأمین نماید ولی هیچیک از کشورهای میانه رو این حوزه نمی خواهند با شوروی قراردادهای عظیم تسلیحاتی منعقد سازند.

علی رغم مشکلات نهفته در ایجاد امنیت سیاسی و نظامی خلیج[فارس]، آمریکا باید سیاست تسلیحاتی خود را مشخص کند، تا ما نیز بتوانیم به سؤالات اساسی تری در رابطه با آینده سیاسی و استراتژیک خلیج فارس پاسخ دهیم.

رهنمودهای ذیل می تواند در مورد سیاست انتقال سلاح ما به کار رود:

1- مشخص کردن سیستم های تسلیحاتی بر هم زننده ثبات صریحاً می توان گفت که بین فروش یک اسکادران جت بمب افکن شکاری و فروش 100 تانک و یا 200 نفربر زرهی تفاوتی وجود دارد، گرچه تمام این تجهیزات «تهاجمی» هستند و هزینه آنها نیز تقریباً یکسان است. برای ارزیابی این اختلافات و اطمینان از اینکه کدامیک از این تسلیحات برای کشورهای همجوار محرک تر و خطرناک تر است باید به سؤالات مهم ذیل پاسخ داده شود:

(الف) نقش محیط فیزیکی و یا جغرافیایی که در آن تسلیحات مزبور به کار خواهند رفت چیست؟ عواملی چون هوای صاف، زمین هموار، فقدان پوشش و استتار چه تأثیری بر خرید این تسلیحات خواهد داشت؟ (ب) در رابطه با توازن موجود در منطقه، عکس العمل کشورهای همجوار در رابطه با یک

ص: 185

سیستم تسلیحاتی چگونه خواهد بود؟ مثلاً، هند در رابطه با خریدهای تسلیحاتی مهم توسط ایران بی تفاوت نخواهد ماند چون برنامه مشترک دفاعی پاکستان و ایران در نهایت خطری برای مرزهای غربی هند به وجود خواهد آورد.

(پ) توانایی های فنی این سیستم های تسلیحاتی چگونه است؟ در رابطه با عوامل فوق، خرید تجهیزاتی چون موشک های سام و رادارهای دفاع هوایی می تواند مورد ترغیب قرار گیرد و در عین حال فروش سیستم هایی چون موشک های دوربرد و یا جنگنده های جدید ضربتی چون 4M-A و A-7 را به تأخیر انداخت.

2- بررسی سیستم های «تهاجمی» در برابر سیستم های «تدافعی» در رابطه با جوّ نظامی موجود در خلیج فارس باید بین سیستم های تسلیحاتی «تهاجمی» و «تدافعی» تمایزهایی قایل شد. با این وجود، واضح است که بعضی سیستم ها می تواند توانایی هایی را در زمینه اقدامات تهاجمی پدید آورد. (به خصوص در رابطه با حملات نفوذی به شهرها) و می تواند زمینه آشوب های کلی تری را فراهم بیاورد. از آنجا که هیچیک از کشورهای خلیج[فارس] نمی توانند جنبه های قانونی رفتار نظامی را رعایت نمایند، بهترین راه حل، پی ریزی نوعی سیاست عرضه تسلیحاتی است که بتوان از طریق آنها ارائه بعضی از سیستم های تسلیحاتی را کاهش داد تا توانایی آنها در زمینه اجرای بعضی از مأموریت های نظامی نیز کاهش یابد.

سؤالاتی که باید پاسخ داده شود عبارتند از:

(الف) کشورهای خریدار همجوار چه نوع مأموریت های نظامی را محرک و خطرناک قلمداد می کنند؟ (ب) این مأموریت ها با چه نوع سیستم های تسلیحاتی قابل اجراست (و باید به همین علت فروش محدودی داشته باشند)؟ 3- محدودیت های نیروهای آمریکایی کشورهای حوزه خلیج[فارس] از نظر آموزش و مشورتهای فنی در زمینه تجهیزات نظامی که توسط ما عرضه می گردد به نیروهای آمریکایی متکی هستند. به عنوان یکی از راههای محدود سازنده خرید تسلیحات و به خصوص سیستم های تسلیحاتی پیشرفته، باید تعداد نیروهای نظامی مستشاری و یا قراردادی که می توان در اختیار آنها قرار داد محدود کرد و یا فروش تسلیحات موردنظر را محدود به تکنسین های مربوطه نمود. این محدودیت سبب محدود شدن احساسات ضدآمریکایی در حین بی ثباتی داخلی شده و در صورت بروز خصومت های محلی، از افزایش بی حد و حصر نظامی آمریکا نیز ممانعت به عمل خواهد آورد.

ص: 186

4- محدود کردن ذخایر مهمات و قطعات یدکی باید دقت بسیاری به خرج داد تا مانع از ایجاد ذخایر، آن هم به مقدار افراطی و بیش از حد نیاز شد.

5- تسلیحات مناسب برای تروریست ها سیستم های تسلیحاتی خاصی چون موشک های زمین به هوای قابل حمل توسط نفر و صدا خفه کن ها می توانند توسط تروریست ها مورد استفاده واقع شوند. با وجود اینکه شوروی موشک های سام - 7 را به کشورهای عرب صادر کرده است، به نفع آمریکاست که از صدور موشک هایی چون «رد آی» [چشم قرمز] و لاو جلوگیری به عمل آورد تا تعداد آنها که می تواند توسط تروریست ها به کار رود محدود گردد و در نتیجه از خصومت های سیاسی ناشی از کاربرد سیستم های ساخت آمریکا توسط تروریست ها نیز جلوگیری به عمل آید.

قراردادهای احتمالی بین المللی جهت محدودسازی جریان تسلیحات گرچه دو ابرقدرت موجود به احتمال رویارویی نهایی در نتیجه بروز هرگونه خصومت جدی در خلیج[فارس] اعتراف دارند، جلب توجه مسکو به محدودسازی دوجانبه تجهیزات مهم نظامی در کشورهای خلیج[فارس] دشوار است مگر آنکه کشورهای خلیج[فارس] نیز راضی به این کار باشند. برخوردهای رسمی آمریکا با شوروی در قبال محدود سازی دوجانبه تسلیحاتی در رابطه با تضاد اعراب و اسرائیل در گذشته ناموفق بوده است. به منظور کسب موفقیت در این زمینه، محدودسازی جریان تسلیحاتی به خلیج فارس باید با تمایل کشورهای حوزه خلیج[فارس] مرتبط باشد. آمریکا یا دیگر عرضه کنندگان، باید آماده قبول خطرات سیاسی و اقتصادی ناشی از کشورهای خلیج[فارس] باشند چون در صورت محدود شدن عرضه تسلیحات، آن هم بدون رضایت دریافت کنندگان خلیج[فارس] این اقدامات ممکن است علیه آنها صورت گیرد.

به منظور عقد قرارداد کنترل تسلیحاتی باید چند مسئله مهم حل شود. اولین مسئله این است که کدامیک از کشورها باید در این مذاکرات شرکت نمایند. ایران مطمئناً می خواهد به همراه عراق، افغانستان و هند در این مذاکرات شرکت جوید. سعودیها در این مذاکرات شرکت نخواهند کرد مگر آنکه اسرائیل و چند کشور تندرو عربی نیز در مذاکرات درگیر شوند. بنابراین محدودسازی اینگونه مذاکرات به کشورهای خلیج[فارس] اگر غیرممکن نباشد دشوار هست. منطقه مورد نظر، بازاری عظیم برای تسلیحات نظامی بوده و یکی از منابع خطیر نفتی غرب به حساب می آید، به همین جهت نمی توان انگیزه ملل عرضه کننده تسلیحات را از بین برد تا بتوان به یک قرارداد محدودکنندة تسلیحاتی دست یافت، چون منبع مهم درآمد آنها از بین می رود. بنابراین وسعت منطقه و نیز تعداد زیاد کشورهایی که باید در این مذاکرات شرکت

ص: 187

داشته باشند حتی تصور مذاکرات تسلیحاتی را نیز دشوار می سازد.

تلاش کشورهای عرضه کننده برای تحمیل این کنترلها، آن هم بدون رضایت کشورهای دریافت کننده، بدون شک از نظر کشورهای خلیج[فارس] خالی از حب و بغض نخواهد بود. با مشاهده سابقه تسلیحاتی شرق و غرب، بسیاری از این کشورها خواهند گفت که تلاش کشورهای عرضه کننده در جهت محدودسازی انتقال خارجی تسلیحات، امری مزورانه است؛ علاوه بر این، آنها این تلاش را امتیازی غیرمنصفانه برای کشورهایی می دانند که با یکی از قدرتهای مهم قراردادهای امنیتی ویژه ای منعقد ساخته و طی سالهای متمادی تجهیزات نظامی مهمی دریافت داشته اند.

ولی نباید کاملاً مأیوس شد، چون بعضی از کشورهای خلیج[فارس] در رابطه با جذب تسلیحات اضافی به محدودیت های منابع خود واقف بوده و نسبت به کاهش تحویل یا ارسال تسلیحات نارضایتی نشان نمی دهند، تأثیر اختصاص بیش از حد منابع مالی بر سفارشات نظامی از هم اکنون در ایران مشهود است. گرچه شاه از آمریکا به خاطر تأخیر در ارسال تجهیزات نظامی انتقاد کرده، ولی به طور محرمانه به مقامات وزارت دفاع آمریکا گفته است که این کندی ارسال «ممکن است دارای خیر و برکتی باشد.» پس شاه دریافته است که با وجود تحریک توقع و چشمداشت ارتش خود در سالهای اخیر، وی نمی تواند یکباره خود را منزوی ساخته و گوشه عزلت برگزیند.

با وجود عدم کارآیی یک قرارداد یک جانبه جهت کنترل جریان تسلیحات به خلیج فارس، و با وجود مخالفت کشورهای خلیج[فارس] با هرگونه قرارداد محدود سازی تسلحیاتی که از خارج منطقه تحمیل شود، می توان گفت که آمریکا باید سه راه احتمالی را در پیش بگیرد:

- آمریکا می تواند تلاشهای خود را ادامه دهد تا همکاری کشورهای خلیج[فارس]، به خصوص ایران و عربستان سعودی را در پیدایش توافق امنیتی خلیج[فارس] جلب نماید، و هدف این توافق ایجاب خواهد کرد که انتقال تسلیحات به صورتی معقول باشد و در مورد انواع خاص تسلیحات نیز حد و حدودی معین گردد.

- گفتگوهایی می تواند بین آمریکا و شرکایش درسازمان پیمان آتلانتیک شمالی آغاز شود تا با محدودسازی صدور بعضی از سیستم های تسلیحاتی به منطقه، همچون سیستم های جدید پیشرفته، تسلیحات هسته ای و یا تسلیحات مناسب برای تروریست ها، منافع این سازمان نیز حفظ شود. در صورت توافق ناتو می توان با شوروی نیز وارد مذاکره گردید. در طرح چنین تصمیماتی، باید کشورهای حوزه خلیج[فارس] را نیز کاملاً در جریان امر قرار داد و این خطر نیز همیشه وجود دارد که ممکن است استراتژیهای اتخاذی قبل از موقع مقرر فاش شود، ولی مشورت با آنها مانع از بروز عکس العملهای خصمانه ناشی از ترس در برابر همدستی عرضه کنندگان خواهد شد.

- آمریکا باید با شوروی تماسهایی داشته باشد تا بتواند توجه آن کشور را به محدودسازی

ص: 188

صدور تسلیحات به منطقه جلب نماید. همانطور که قبلاً گفته شد، اینگونه تماسها نیز باید با مشورت با کشورهای دریافت کننده صورت گیرد تا نشان داده شود که کشورهای حوزه خلیج[فارس] از این ابتکار آمریکا حمایت می کنند و علاوه بر این مانع از بروز اقدامهای متقابل سیاسی و اقتصادی این کشورها علیه آمریکا گردد. توافق محدودسازی دوجانبه به نفع آمریکاست چون علاوه برکاهش جریان تسلیحات روسی به منطقه، سبب برقراری تعادل تسلیحاتی سبک تر شده و امنیت کشورهای دوست در حوزه خلیج[فارس] را نیز تأمین می نماید. اینگونه تماسها می تواند اتهام کنگره را مبنی بر عدم توجه نسبت به کنترل تسلیحاتی نیز از بین ببرد. گرچه شوروی در گذشته نیز علاقه چندانی به محدودسازی دوجانبه نشان نداده است، ولی ممکن است در مورد خلیج[فارس] به این کار تن دهد تا برتری نظامی ایران در منطقه کاهش یابد و دوستان شوروی در منطقه از قدرت نسبی بیشتری برخوردار شوند.

در صورتی که پس از بررسی دقیق مسئله برقراری تماس با شوروی به نفع آمریکا تشخیص داده شد، در مذاکرات باید دید که آیا شوروی به محدودسازی تسلیحات علاقه مند است یا خیر. در صورت تمایل شوروی، باید تجزیه و تحلیل سیستماتیک به عمل آید تا قابلیت کاربرد و روشهای مربوط به توافق ارزیابی شود که ممکن است به طور مثال، شامل موارد ذیل باشد:

- توافق در مورد عدم صدور بعضی از سیستم های استراتژیک چون موشک های زمین به زمین با برد 100 میل و یا هواپیماهای بمب افکن که بتوانند 20000 پوند یا بیشتر مواد منفجره حمل نمایند.

- توافق در مورد ایجاد محدودیت کمّی بعضی از سیستم های تسلیحاتی مهم، به صورتی که برای هر سیستم خارج از رده، یک سیستم تحویل داده شود. این محدودیت می تواند به صورت منع صدور یا محدودسازی تعداد سیستم های تسلیحاتی مهم باشد؛ - توافق بر سر عدم صدور سیستم هایی که تا به حال به منطقه صادر نشده است.

ورود فرمانده نیروی خاورمیانه ای و ناو نیروی دریایی آمریکایی لاسال به قطر

سند شماره 69 محرمانه30 آوریل 1977 - 10 اردیبهشت 1356 از: سفارت آمریکا، دوحه - 525به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در جده، منامه، کویت، مسقط، تهران موضوع: ورود فرمانده نیروی خاورمیانه ای و ناو نیروی دریایی آمریکایی لاسال به قطر خلاصه: سفر فرمانده نیروی خاورمیانه ای و ناو لاسال به قطر ظاهراً در نحوه همکاری این کشور با نیروی نظامی آمریکا تغییر مهمی ایجاد کرده است. توجه مقامات عالیرتبه، پذیرایی عموماً گرم و تبلیغات وسیع دربارة این دیدار حکایت از آن دارد که دولت قطر بیش از پیش به نزدیکی بیشتر روابط علاقه مند شده است. همین امر سبب شده که دولت قطر درخواست

ص: 189

نماید نیروهای مسلحش آموزش ببینند. به هر حال سفر بسیار موفقیت آمیز بوده و موجب افزایش غرور و حضور آمریکا در قطر است. پایان خلاصه.

1- فرمانده نیروهای خاورمیانه دریادار «ویلیام کراو» و ناو نیروی دریایی آمریکا به نام لاسال تحت فرماندهی سروان «جی. اچ. فترمن» با رئیس ستاد «سروان آ. اسمیت» در تاریخ 25 تا 27 آوریل وارد دوحه شد.

2- فعالیت ها عبارت بودند از ملاقات با شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی فرمانده کل نیروهای مسلح قطر و فرزند ارشد امیر که در این ملاقات شیخ عبدالله بن خلیفه آل ثانی، فارغ التحصیل از مدرسه نظامی «سند هرست» که روز به روز نقشهای مهم تری در نیروهای مسلح عهده دار می شود و فرزند سوم امیر است حضور داشت؛ معاون فرمانده نیروی هوایی قطر، سرتیپ محمد العتییه در عرشه کشتی به ملاقات ما آمد، ملاقات با شیخ عبدالعزیز بن خلیفه آل ثانی وزیر دارایی و نفت و فرزند دوم امیر؛ ملاقات با شیخ سُهِیمْ بن حمد آل ثانی وزیر خارجه این کشور صورت نگرفت، لیکن سُهِیمْ در ضیافت برگزار شده توسط سفیر به ملاقات دریادار کراو آمد. (در این ضیافت شیخ عبدالله نیز حضور داشت). در ضیافت ناهار واقع در عرشه کشتی، سرهنگ صلاح الدین فرمانده جدید نیروی دریایی (وی از اهالی مصر است) و دیگر افسران ارشد نیروی مسلح قطر شرکت نمودند.

فرمانده کل نیروهای مسلح قطر نیز در هتل گلف برای فرمانده نیروهای خاورمیانه و افسران ناو لاسال میهمانی ناهاری ترتیب داد. سفیر ضیافتی ترتیب داد که در آن حدود 500 نفر میهمان شرکت داشتند که عبارتند از وزیر خارجه سُهِیمْ و سُهِیمْ عبدالله. در ضیافت برگزار شده در عرشه کشتی برای 500 میهمان موسیقی نیز نواخته شد.

3- فعالیت های دیگر عبارت بودند از بازدید حدود 900 نفر از ناو لاسال، پذیرایی شخصی از افسران و دیگر دریانوردان لاسال توسط جامعه آمریکاییان مقیم قطر؛ و دیدارهای ورزشی، بازدید از موزه ملی و غیره.

4- در مورد این دیدار تبلیغات کافی انجام شد و تمام ملاقاتها و ضیافت سفیر در تلویزیون منعکس گردید. در بولتن خبرگزاری قطر نیز در مورد ناو و فعالیت های انجام شده در این مدت مطالبی منعکس گردید.

5- در ملاقات با شیخ حمد، دریادار «کراو» وی را در مورد حضور نیروهای خاورمیانه در بحرین توجیه نمود. حمد گفت نمی داند که چرا دولت بحرین نمی خواهد حضور نیروی دریایی آمریکا در آنجا ادامه پیدا کند. وی گفت چنین حضوری برای دولت قطر هیچگونه مشکلی پدید نمی آورد، وی اظهار داشت که در این مورد با بحرینی ها صحبت نخواهد کرد. در مورد وضعیت عمومی امنیتی، حمد در خصوص رویدادهای اخیر آفریقا، به خصوص آنگولا و اتیوپی عمیقاً ابراز نگرانی نمود. وی در حین همین گفتگو در مورد امکان آموزش نیروهای مسلح قطر و افسران آن کشور در آمریکا و همراه با نیروهای خاورمیانه ای سخن گفت. سرتیپ

ص: 190

العطیه همان داستان همیشگی را گفت که قطریها از آمریکا کمک امنیتی می خواهند اما ما هیچگاه نسبت به درخواست های دولت قطر عکس العملی نشان نداده ایم؛ العطیه در مورد کمک آموزشی برای نیروهای قطری بسیار آرامتر از حمد بود. در ملاقات با عبدالعزیز وزیر دارایی و نفت قطر در مورد خطر ربوده شدن تانکرهای نفت کش در خلیج [فارس] صحبت شد. عبدالعزیز خاطرنشان ساخت که با وجود خطراتی که در زمینه ربودن تانکرها وجود دارد باید بتوانیم در این مورد با یکدیگر همکاری نماییم. علاوه بر این در مورد پیشنهادات رئیس جمهور کارتر در مورد انرژی گفتگوهایی انجام شد که جداگانه گزارش شده است.

6- دیدار و سفر فرمانده نیروهای خاورمیانه ای و ناو لاسال موفقیت آمیز بوده و پذیرایی گرم و ملاقات اعضای عالیرتبه خاندان سلطنتی بسیار جالب توجه بود. ملاقات فرمانده کل نیروهای مسلح قطر با فرمانده نیروهای خاورمیانه و حضور وی در ضیافت ناهار و نیز حضور وزیر خارجه در ضیافت برگزار شده توسط سفیر، نشانگر توجه خاندان سلطنتی به این سفر است. طرح موضوع آموزش توسط حمد نشانگر تغییر روحیه گذشته وی می باشد. تبلیغات وسیعی که دربارة این بازدید به راه افتاد نشان می دهد که دولت قطر خواستار همکاری نزدیکتر با نیروهای خاورمیانه ای و با ارتش آمریکاست.

صمیمیت قطریها بدون شک ناشی از صراحت و دوستی و ظاهر بسیار آراسته و رفتار مؤدبانه سروان فترمن و اسمیت و دیگر افسران و خدمه لاسال می باشد. این سفر قطعاً وجهه آمریکا و میزان حضور آن را در قطر افزایش داده و به همین دلیل امکان همکاری نزدیکتر بین آمریکا و قطر پدید آمده است. پیشنهاد می شود از فرمانده نیروهای خاورمیانه، افسران و خدمه لاسال به خاطر تلاش بی شائبه در گسترش روابط ما با این کشور قدردانی به عمل آید.

پاگانلی

علاقه نیروهای مسلح قطر به آموزش دیدن با نیروهای...

سند شماره 70 محرمانه30 آوریل 1977 - 10 اردیبهشت 1356 از: سفارت آمریکا، دوحه - 526به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در جده، کویت، مسقط، تهران.

مرجع: دوحه 525 موضوع: علاقه نیروهای مسلح قطر به آموزش دیدن با نیروهای خاورمیانه ای و افسران در آمریکا 1- در ملاقات روز 25 آوریل شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی فرمانده کل نیروهای مسلح قطر با فرمانده نیروهای خاورمیانه ای و سفیر، امکان مشارکت نیروی دریایی قطر در مانورهای مشترک ناوهای نیروی خاورمیانه ای، آموزش این نیروها بر روی عرشه این ناوها، توسط حمد پیش کشیده شد. (اظهارنظر: اکنون دو سال است که ما این مسئله را با حمد در میان می گذاریم

ص: 191

و همیشه به سردی از آن استقبال شده است. پایان اظهارنظر).

ما از ابتکار عمل حمد استقبال کرده و گفتگوهای قبلی را به سمع وی رسانیدیم. ما مطمئنیم که حمد اجازه می دهد اقدامات عملی داشته باشیم و فرمانده جدیدالانتصاب ارتش دریایی سرهنگ صلاح الدین غرّاب نیز که در آنجا حضور داشت در جریان امر قرار گرفت. در گفتگوهای بعدی، سفیر به پیگیری اقدامات پرداخت و او اظهار داشت که به زودی با وی در این زمینه تماس برقرار خواهد ساخت.

2- علاوه بر این حمد به آموزش در تأسیسات نظامی آمریکا علاقه نشان داد و گفت مایل است «افسران قطر» در آنجا آموزش ببینند. وی گفت قطریها از وضع سند هرست و تأسیسات دیگر راضی نبوده و می خواهند بدانند که آمریکا در این رابطه قادر به انجام چه کاری است.

3- نظریه: در رابطه با بند 1 باید گفت که مطرح شدن مسئله آموزش با نیروهای خاورمیانه ای از طرف حمد حائز اهمیت است و ما با هماهنگی با نیروهای خاورمیانه ای مسئله را پیگیری خواهیم نمود. در مورد بند 2 نیز ظاهراً منظور حمد آموزش دانشگاهی نظامی و آموزش کوتاه مدت افسری در آمریکاست. لطفاً ما را در جریان مقررات مربوط به ورود بیگانگان به دانشگاههای نظامی آمریکا قرار دهید.

علاوه بر این اطلاع دهید که آیا در تأسیسات آموزشی آمریکا به بیگانگان آموزشهای نوع OCS نیز داده می شود یا خیر.

پاگانلی

کویت- هواپیماهای اسکای هاوک

سند شماره 71 سرّیمارس 1978- اسفند 1356 شماره گزارش: 4/1402010 موضوع: کویت- هواپیماهای اسکای هاوک اطلاعات احتمالاً صحیح است.

در تاریخ 5 مارس 1978 دو هواپیمای اسکای هاوک که خلبانان آمریکایی آنها را هدایت می کردند در پایگاه هوایی (وفره بیاض) در جنوب غربی کویت به زمین نشستند.

این هواپیماها از طریق فرودگاهی در جنوب مصر از ایالات متحده به کویت انتقال یافته بودند. با پیوستن این دو هواپیما به ناوگان هوایی کویت، این کشور هم اینک دارای 17 فروند هواپیمای اسکای هاوک است.

ایالات متحده قرار است تا پایان سال 1978 نوزده هواپیمای اسکای هاوک دیگر نیز به نیروی هوایی کویت تحویل دهد.

بهره برداری از پایگاه هوایی (وفره بیاض) در منطقه مناقیش در ماه نوامبر 1977 شروع شده است.

گزارش سفر مدیر سازمان مساعدتهای امنیتی دفاعی (آمریکا) به خاورمیانه

ص: 192

سند شماره 72 سری11 تا 28 آوریل 1978-22 فروردین تا 8 اردیبهشت 1357 از: قرارگاه گروه کمک مستشاری نظامی آمریکابه: سازمان مساعدتهای امنیتی دفاعی موضوع: گزارش سفر مدیر سازمان مساعدتهای امنیتی دفاعی (آمریکا) به خاورمیانه عمومی (بدون طبقه بندی) سپهبد ارنست گریوز مدیر سازمان مساعدتهای امنیتی دفاعی در ماه آوریل 1978 به عربستان سعودی و ایران سفر کرد. از زمان انتصاب به عنوان مدیر سازمان مساعدتهای امنیتی دفاعی در اول ماه مارس 1978 این اولین سفر سپهبد گریوز به خارج از آمریکا و نیز اولین سفرش به عربستان سعودی و ایران که دارای برنامه های وسیعی در زمینه فروش نظامی خارجی آمریکا هستند، محسوب می گردد. پس از سفر به عربستان سعودی و ایران، سپهبد گریوز از تاریخ 26 تا 27 آوریل در کنفرانس کمک امنیتی سالانه فرماندهی اروپا در هایدلبرگ آلمان شرکت نمود. مهم ترین هدفی که در این سفر دنبال می شد نگرشی کلی بر برنامه های کمک امنیتی دولت آمریکا در هر دو کشور، ملاقات با مقامات ذیربط دو مملکت و مشاهده نحوه اجرای برنامه های خاص بود.

عربستان سعودی (11 تا 17 آوریل) (بدون طبقه بندی) سفر به عربستان سعودی اصولاً به منظور آشنا شدن وی با این کشور صورت گرفته بود. ولی مقامات نظامی عربستان سعودی درخواست کردند که یک روز کامل برای بحث و تبادل نظر در مورد برنامه های جاری کمک امنیتی دفاعی اختصاص داده شود. آخرین بار از ژوئن 1977 و طی بازدید مدیر قبلی، سپهبد «هاوارد ام. فیش» از عربستان سعودی فرصت انجام این کار پیش آمده بود. در آن سفر طرفین توافق کرده بودند که اینگونه تماسها هر شش ماه یک بار برقرار شود. همچنین پیشنهاد شده بود که در ژانویه 1978 نیز ملاقاتی در واشنگتن صورت گیرد. پس از تغییر مدیریت، این کار ممکن نشد، بنابراین مقامات وزارت دفاع و هوانوردی عربستان سعودی با استفاده از سفر سپهبد گریوز مراتب را بار دیگر مطرح کردند.

(بدون طبقه بندی) سپهبد گریوز عصر روز 11 آوریل وارد ظهران شد. عناصر نظامی آمریکایی مقیم عربستان سعودی سپهبد گریوز را در موارد مختلف توجیه نمودند و وی توانست از تأسیسات متعددی بازدید کند. تأسیسات مورد بازدید عبارتند از پایگاه نظامی شاه خالد در الباطن، بندر وزارت دفاع و هوانوردی در المیشاب، پروژه های در دست احداث سپاه مهندسی در ریاض، پایگاههای دریایی دمّان و جُبیل و تأسیسات نیروی هوایی در ظهران، برای جزئیات بیشتر به جدول الف رجوعِ ٍشود. [جدول یافت نشد] (محرمانه) در تاریخ 15 آوریل پس از برگزاری جلسات توجیهی بسیار مفصل در مورد

ص: 193

برنامه مدرن سازی گارد ملی عربستان سعودی توسط مدیر آمریکایی برنامه، سپهبد گریوز با معاون مالی و اداری برنامه «شیخ تویجیری» که نکات ذیل را مطرح نمود ملاقات کرد: آمریکا به عنوان رهبر جهان آزاد مسئولیت عظیمی برعهده دارد. دولت عربستان سعودی و دولت آمریکا مشترکاً علیه کمونیسم مبارزه می کنند. سؤالی که در اینجا باقی می ماند این است که عربستان سعودی از رابطه اش با آمریکا چه نفعی می برد؟ ادامه تصرف سرزمینهای عربی توسط اسرائیل مسئله ای حاد است که می تواند اعراب را وارد درگیری دیگری بنماید. آمریکا باید تلاش کرده و از بروز جنگ دیگری ممانعت به عمل آورد. اعراب تندرو مایل به ادامه تضاد هستند تا راه برای پیشرفت کمونیسم هموار شود و آمریکا به عنوان هم پیمان اسرائیل که خود فرصت هایی برای کمونیسم پدید می آورد، بیش از پیش شناسایی شود. آمریکا باید در صدد تحمیل راه حلی باشد که در نهایت به نفع اسرائیل نیز باشد.

(بدون طبقه بندی) در تاریخ 16 آوریل، تمام روز صرف گفتگو با مقامات وزارت دفاع و هوانوردی کشور شد. این گفتگوها صبح آن روز با رؤسای نیروها و ستادها و بعد از ظهر آن روز با معاون وزیر دفاع یعنی شاهزاده ترکی ابن عبدالعزیز انجام شد. جزئیات گفتگو با مقامات وزارت دفاع و هوانوردی و نیز اقدامات پیگیری آن به جدول ب ضمیمه شده است. [جدول یافت نشد] (محرمانه) شکایت سعودیها به طور خلاصه به چند مسئله دیرین از جمله افزایش تورمی هزینه برنامه فروش نظامی خارجی و تأخیر در مرحله ارسال تجهیزات و امثالهم مربوط می شد، اما معلوم بود که مهم ترین نگرانی آنها مربوط به درخواست خرید هواپیمای اف-15 است. سؤال دیگر آنها این بود که آیا ایجاد تأخیر، حذف برنامه ها، یا ناقص بودن تجهیزات ممکن است نتیجه تلاش تعمدی کسانی باشد که می خواهند روابط بین دولتین آمریکا و عربستان سعودی را تیره کنند. در اینجا شاهزاده ترکی به بروز مسائلی که در زمینه ارسال اولیه تانکهای ام-60 به وجود آمده بود اشاره کرد. وی گفت این مشکلات هیچگاه در مورد دیگران وجود نداشته، حتی اسرائیل توانسته است از تانکهای ام-60 در صحرای سینا و دیگر مناطق صعب العبور استفاده کند. سؤالات مشابهی نیز در مورد حذف بعضی از مهمات، آن هم زمانی که عربستان سعودی تفاهم نامه های مربوطه را امضا کرده بود، مطرح گردید که یکی از آنها مربوط به مهمات ضدتانک، توپهای تانک ام- 60 می باشد، گرچه گفته شد که این مشکلات موقتی هستند، ولی ارتشبد حُمید اظهار داشت که بعضی از نظامیان کشور معتقدند که آمریکا نمی خواهد مهمات مربوط به سلاحهایی را که به فروش می رساند، تأمین کند.

(محرمانه) گذشته از این نگرانیهای سعودی که شاید ناشی از تعلیق تصمیم گیری در مورد هواپیماهای اف - 15 باشد، چنین به نظر می رسد که سعودیها نقش و حضور گروه کمک مستشاری نظامی و گروه آموزش نظامی آمریکایی در این کشور را مورد ارزیابی و سنجش مجدد قرار می دهند. برداشت آمریکا این بوده که سعودیها خواهان ادامه کار بیشتر نیروهای آمریکایی می باشند، ولی رویدادهای اخیر حکایت از امکان تغییر این خط مشی دارد. وزارت

ص: 194

دفاع و هوانوردی، پذیرش موافقت نامه های مربوط به پشتیبانی از گروه آموزش نظامی آمریکایی را به تعویق می اندازد، در مورد شمار نیروها به خصوص در بخش اداری سؤالاتی مطرح می کند و محدودیت هایی نیز در مورد نیروهای همراه و ایجاد مسکن خانوادگی به وجود آورده است. ظاهراً تلاش سپهبد گریوز، برای جلب موافقت وزارت دفاع و هوانوردی با پذیرش پنج افسر (که در حال به پایان رسانیدن دوره آموزش می باشند) به عنوان همراه موفق بوده است، ولی پس از آنکه وی عازم تهران شد در این تصمیم نیز تغییراتی پدید آمد.

(خیلی محرمانه) نتیجه اینکه، مسافرت وی به عربستان سعودی در بررسی برنامه های جاری فروش نظامی خارجی بسیار مثمرثمر بوده و در مورد نحوه اجرای آن در داخل کشور اطلاعات دست اول تهیه شده و علاوه بر این، بین مقامات مهم آمریکایی و سعودی نیز مذاکرات مهمی انجام گرفته است. با وجود مشکلات، می توان گفت که عصبیت سعودیها در مورد بروز نتیجه بررسی کنگره دربارة فروش هواپیماهای اف- 15، حساسیت آنها را افزایش داده است.

ایران (17 تا 25 آوریل) (بدون طبقه بندی) در سفر به ایران نیز هدفهای مشابهی چون آشنایی با این کشور و بررسی برنامه فروش نظامی خارجی، آشنایی با رهبریت نظامی ایران و ارزیابی عناصر نظامی تیم کشوری، دنبال می شد.

(بدون طبقه بندی) سپهبد گریوز روز 17 آوریل درست موقعی وارد تهران شد که توانست در ضیافت شام سفیر به افتخار ارتشبد «آر. ای. هایزر» و معاونت فرماندهی کل نیروهای آمریکا و اروپا که مشغول ارزیابی فرماندهی و کنترل ایران بود، حضور به هم رساند. در این ضیافت فرصتی پدید آمد تا وی بتواند با گروه کوچکی از فرماندهان نیروهای ایرانی ملاقات نماید که خود آغازی بسیار مؤثر بود. چهار روز از روزهای اقامت سپهبد گریوز صرف سفر و بازدید تأسیسات نیروهای ایرانی در سراسر این کشور پهناور گردید. در این سفر وی موفق به بازدید از مرکز پشتیبانی و تعمیر هلیکوپتر در تهران؛ مرکز آموزش هوانیروز در اصفهان؛ پایگاه اف-14 در اصفهان؛ محل استقرار موشک های هاوک در بوشهر؛ بخش هوابرد نیروی دریایی در بوشهر؛ کارخانه اردنانس تهران؛ پایگاه هلیکوپترهای ارتش در کرمانشاه؛ مرکز آموزش نیروی دریایی در بندر پهلوی؛ قرارگاهها و تعمیرگاههای کشتی نیروی دریایی در بندر عباس؛ پایگاه هواپیماهای اف-4 و F 3-P در بندرعباس؛ پایگاه هوایی و دریایی در چا بهار (در دست احداث) شد. جزئیات و برنامه سفر در جدول ج آمده است. [جدول یافت نشد] (محرمانه) در این سفر هیچگونه مسئله حادی مطرح نشد، ولی در مورد چند موضوع و مسئله گفتگوهایی صورت گرفت. ظاهراً ایران در جذب و کاربرد تجهیزات خریداری شده در نیروهای مسلح خویش به پیشرفت های قابل ملاحظه ای دست پیدا کرده است و گروه کمک مستشاری نظامی آمریکا نیز به خوبی با وظایف خویش آشناست و توانسته مشکلات سازماندهی خویش را در رابطه با مدیریت برنامه فروش نظامی خارجی در قبال نقش سنتی

ص: 195

مستشاری مرتفع سازد. سفیر نیز به تمام برنامه های وزارت دفاع در ایران آشنایی و توجهی خاص نشان می دهد.

(محرمانه) نگرانیها و مشاهدات خاص به شرح زیر است:

فهرست تجهیزات مورد نیاز نیازهای درازمدت ایران که به درخواست آمریکا در دسامبر 1977 مطرح گردید، انجام ارزیابی کامل و سریع توسط آمریکا را ایجاب می کند. پس از آن وزارت امور خارجه خواهد توانست پاسخ مناسبی به ایران بدهد.

سیستم های رزمی دریایی برای ناوچه های آلمانی و هلندی نیروی دریایی ایران اعلام نمود که مایل به دریافت این سیستم هاست. به همین دلیل مرحله بررسی به سرعت در حال پایان یافتن است. در مورد مشکلاتی از قبیل انطباق پذیری فنی تجهیزات آمریکایی با ناوچه های خارجی و نیز میزان مشارکت و مسئولیت آمریکا در آموزش و امور لجستیکی نیز پیش بینی هایی شده است.

چا بهار این یک بندر و پایگاه دریایی بسیار عظیم است که در بخش جنوب شرقی فاقد پیشرفت ایران،در دست احداث است. یک شرکت آمریکایی به نام «براون اوروت» مستقیماً با نیروهای دریایی ایران پیمانی منعقد ساخته است. این پروژه مرحله به مرحله ساخته خواهد شد و کل هزینه آن 4 میلیارد دلار برآورد شده است. مرتفع ساختن مشکلات و وسعت این پروژه دورافتاده به خصوص در رابطه با بخش کشتی سازی، با در نظر گرفتن میزان هزینه برآورد شده کنونی نیل به اهداف موردنظر را دشوار می نمایاند.

(بدون طبقه بندی) یادداشت های مکالماتی گفتگو با ارتشبد توفانیان معاون وزیر جنگ؛ ارتشبد ازهاری رئیس ستاد عالی فرماندهی؛ دریاسالار حبیب اللهی فرمانده نیروی دریایی ایران؛ سپهبد ربیعی فرمانده نیروی هوایی و سفیر سولیوان در جداول د - 1 آمده است. [جدول یافت نشد]

ورود فرمانده نیروهای خاورمیانه ای و ناو سمز به قطر

سند شماره 73 خیلی محرمانه8 می 1978 - 18 اردیبهشت 1357 از: سفارت آمریکا، دوحه - 511به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، جده، کویت، منامه، مسقط، تهران موضوع: ورود فرمانده نیروهای خاورمیانه ای و ناو سمز به قطر 1- خلاصه: ورود فرمانده نیروهای خاورمیانه ای و ناو سمز (SEMMES) به قطر به طرز

ص: 196

بی سابقه ای موفقیت آمیز بود. میزبانان قطری که تحت تأثیر رفتار درست و ظاهر باشکوه افسران، خدمه و خود ناو قرار گرفته بودند، به گرمی از آنها استقبال نمودند. احتمال همکاری در زمینه آموزش و تمرین بین فرمانده نیروهای خاورمیانه ای و ارتش دریایی قطر نیز وجود دارد. پایان خلاصه.

2- دریادار توماس جی. بیگلی توسط ناو جنگی سمز آمریکا تحت فرماندهی فردریک ام. ویلیامسون از تاریخ 4 تا 6 می از قطر بازدید نمود. پس از جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1973، این اولین ورود یک ناو آمریکایی به این کشور بود. اولین تقاضای ما در سال 1975 برای انجام این سفر مورد قبول دولت قطر واقع نشد، چون گمان می کردند که آمریکا در نظر دارد به کشورهای تولید کننده نفت حوزه خلیج [فارس] حمله ور شود.

3- سرتیپ محمد العطیه معاون فرمانده نیروهای مسلح قطر میزبان این دیدار بود. (فرمانده کل نیروها شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی فرزند ارشد امیر قطر در داخل کشور بود ولی به علت اینکه به تازگی پس از معالجات پزشکی از اروپا برگشته بود نمی توانست در آنجا حضور داشته باشد). العطیه با دریاسالار بیگلی و فرمانده ویلیامسون که با سفیر همراه بودند بارها ملاقات نمود. علاوه بر این، العطیه یک ضیافت سنتی (کباب بره) به افتخار فرمانده نیروهای خاورمیانه ای و افسران ناو سمز برگزار کرد. در این سفر با وزیر خارجه شیخ سهیم بن حمد آل ثانی نیز ملاقات گردید.

4- فعالیتها عبارت بودند از صرف ناهار بر روی عرشه ناو سمز به افتخار افسران ارشد نیروی مسلح قطر و رؤسای نمایندگیهای سیاسی و ضیافتی دیگر در باغ محل اقامت سفیر که در آن حدود 350 نفر از مقامات دولت قطر، تجار، اعضای سفارتها و جامعه بیگانگان مقیم آن کشور حضور داشتند.

خدمه ناو سمز با قطریها به بازی بسکتبال (ما برنده شدیم) و فوتبال پرداختند و در بازی فوتبال ما باختیم. زیرا قطریها در بازی های منطقه خلیج[فارس] سوم شده بودند. حدود 250 نفر از عرشه ناو سمز بازدید کردند و 200 نفر از نیروهای ناو از مناظر و دیدنیهای محلی به خصوص موزه ملی قطر دیدار به عمل آوردند.

5- از نظر سیاسی، ما از وزیر خارجه قطر خواستیم که نظرات خود را در مورد حضور نیروی دریایی آمریکا در بحرین ابراز نماید. سُهیم در اینجا سؤال کرد که آیا نیروی خاورمیانه ای در این منطقه نقش حفاظتی ایفا می کند یا خیر. دریاسالار بیگلی در پاسخ گفت که این نیرو در منطقه اهدافی چون حضور و حسن نیت را دنبال می کند. در بخش نظامی، عتیبه به امکان برگزاری مانورهای مشترک بین ناوهای نیروی خاورمیانه و نیروی دریایی قطر و نیز امکان آموزش نیروهای قطری در روی عرشه ناو آمریکایی اظهار علاقه نمود. (نظریه: ما موضوع را با العطیه و شیخ حمد پیگیری خواهیم کرد). در مورد امنیت خلیج [فارس] و جمهوری دمکراتیک خلق یمن نیز گفتگوهایی انجام شد.

ص: 197

6- نظریه: سفر فرمانده نیروهای خاورمیانه ای و «سمز» بسیار موفقیت آمیز بود. رفتار شایسته افسران و خدمه ناو و ظاهر آراسته ناو جوّ بسیار صمیمانه ای در میان میزبانان قطری ایجاد کرده بود. بارها از ما دعوت شد که بار دیگر به دوحه سفر کنیم. این سفر در زمینه حضور آمریکا در اینجا بسیار موفق بوده و کمک زیادی به روابط آمریکا و قطر کرده است. با سپاسگزاری عمیق از دریاسالار بیگلی، فرمانده ویلیامسون و افسران و خدمه سمز به خاطر کمک بسیارشان در بالا بردن وجهه آمریکا در اینجا.

پاگانلی

گزارش سیاسی در مورد ثبات خلیج [فارس] و امنیت منطقه

سند شماره 74 سری23 دسامبر 1978 - 2 دی 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 1393به: سفارت آمریکا، تهران موضوع: گزارش سیاسی در مورد ثبات خلیج [فارس] و امنیت منطقه (سری - تمام متن) 1- در رابطه با نگرانی واشنگتن در مورد ثبات منطقه به دنبال وقایع ایران، از اقدام کنندگان مخاطب خواسته می شود که با اولویت به گزارش بافت و عامل تحرک سیاسی هر یک از کشورهای خلیج [فارس] بپردازند. آنچه واشنگتن می خواهد عبارت است از ارزیابی(1) اوضاع داخلی هر یک از کشورهای خلیج [فارس](2) درک دولت های منطقه درباره تعادل نیرو در منطقه و نظر آنها درباره امنیت آنها، و (3) تغییرات احتمالی در سیاست های خارجی.

2- ضرایبی که باید در این زمینه در نظر گرفته شوند عبارتند از:

- پایه قدرت رژیم، میزان نیرو و وفاداری آن؛ که در این زمینه نقش خانواده حاکم را به عنوان یک منبع ثبات نیز باید مورد بحث قرار داد؛ - تأثیر نیروهای امنیتی در تداوم ثبات؛ - نقش عناصر خارجی در جامعه؛ - نفوذ همسایگان نیرومندتر و نیز نفوذ نهضت های سیاسی عربی و اسلامی بر شرایط سیاسی هر کشور؛ و - تمایل و یا عدم تمایل به همکاری نزدیکتر میان دولت های خلیج [فارس] به دنبال وقایع ایران.

3- در این رابطه بهتر است واحدهای دیپلماتیک درباره نظر هر یک از کشورهای خلیج[فارس] در مورد نقش امنیتی آمریکا در منطقه و نظر آنها درباره اینکه آیا سیاست تسلیحاتی ما با نگرانی درباره امنیت خلیج [فارس] مطابقت دارد و دیگر اینکه آیا دولت های مزبور در آینده مایل خواهند بود در زمینه برقراری امنیت با آمریکا همکاری نمایند، گزارشاتی ارسال دارند. در همین رابطه بهتر است از عکس العمل کشورهای مزبور در تداوم و یا گسترش

ص: 198

حضور تأسیسات و یا نیروهای نظامی آمریکا در منطقه نیز اطلاعاتی برای ما بفرستید.

4. ما اعتراف می کنیم که وزارتخانه از میزان کار سنگینی که بر دوش هر یک از واحدهای مخاطب قرار داده آگاه است و نمی خواهد با ایجاد برنامه زمانی مشخص و نحوه تهیه گزارش به آن کارها اضافه نماید. ولی با تغییرات سریعی که در متن شرایط سیاسی، نظامی و امنیتی پس از وقایع ایران در خلیج[فارس] به وجود آمده است واشنگتن نیز نیاز شدیدی به دریافت گزارش های مربوط به امور سیاسی، نظامی و امنیتی دارد. با در نظر داشتن این مسئله و ماهیت وسیع منابع (که محققین اخیراً درباره آن تأکید کرده اند)، ما به دریافت ارزیابی سفارت (تا 27 دسامبر در صورت امکان) در مورد سؤالات زیر راغب هستیم: (الف) در رابطه با گزارشهای مربوط به امور نظامی و امنیتی: آیا انتصاب یک وابسته نظامی منطقه ای به یکی از واحدهای دیپلماتیک خلیج [فارس] که مسئول ارسال گزارش امنیتی منطقه ای و کشوری، باشد از نظر سفارت درست است و آیا توسط دولت میزبان مورد قبول واقع می گردد؟ آیا این فرد خواهد توانست به افراد و منابعی دسترسی داشته باشد که سفارت در تهیه گزارشهای مربوطه این امکانات را ندارد، البته باید توجه شدید و فزاینده واشنگتن را به اطلاعات و جاسوسی در نظر داشت؟ (ب) در رابطه با گزارشهای سیاسی: آیا ارسال افراد موقتی و یا بازدید مقامات سیاسی از منافع منطقه ای جهت فرستادن گزارش مفید است؟ آیا این فرد خواهد توانست باری از دوش دیگر مقامات سفارتی بردارد؟ میزان دسترسی او به منابع و افراد چگونه است؟ اگر این فرد در مورد منطقه تجاربی داشته باشد آیا خواهد توانست با در نظر گرفتن نیازهای واشنگتن به کارهای سفارت کمک نماید؟ (پ) در رابطه با نیاز شدید واشنگتن به دانستن رخدادهای سیاسی کشورهای خلیج [فارس]: آیا در این جوامع بخش ها یا افرادی وجود دارند که منابع اطلاعاتی باشند و سفارت به علت کمبود نیرو نتوانسته است در گذشته با آنها تماس حاصل نماید؟ منظور ما از این بخش ها دانشجویان، کارمندان دولتی و نظامی میان رتبه و رهبران قبیله (اگر مناسب است)، رهبران مذهبی و بازرگانان طبقه متوسط و غیره است.

5- این وزارتخانه می داند که همه مخاطب های اقدام کننده در سالهای اخیر دربارة این مسائل در گزارشات خود کار کرده اند و بعضی از این گزارشها (مسقط 1611، منامه 1664، کویت 6650، دوحه 1577) اخیراً دریافت شده است. علاوه بر این در مورد طرح گزارشی واحدها چیزهایی دریافت خواهیم کرد و در رابطه با آن شما را از نیاز گزارش خود آگاه خواهیم نمود.

6- این وزارتخانه مایل است بگوید که واحدها باید در گزارشهای خود به سؤالات مربوطه در رابطه با شرایط خاص دولت میزبان و منابع خودشان پاسخ دهند. به طور مثال، گزارش الف - 74 ابوظبی که در نوامبر 1977 (پیام سالانه سفیر در مورد «وضع اتحاد») که مانند گزارش 441 (76) قبلی ابوظبی است، دقیقاً موردنظر ماست و می دانیم که قرار است سفارت گزارش سالانه خود را تا چند هفته دیگر برای ما ارسال دارد. گزارش تمام واحدها در مورد جمعیت

ص: 199

ایرانی شیعه (مانند گزارش کویت 6650) در مورد روند سیاست خارجی نیز مورد تقاضا و درخواست است.

7- بخش گزارش سالانه نیز در حال تهیه یک پیش نویس غیررسمی در مورد ارزیابی سیاسی کشور شما می باشد، که البته این متن وضع خاصی ندارد و برای شما ارسال خواهد گردید تا به عنوان نمونه گزارشی توسط شما مورد استفاده قرار گیرد و الزاماً منعکس کننده نتیجه گیریهای ناپخته ای در مورد شرایط است و ما آن را برای شما ارسال خواهیم داشت تا به عنوان یک فرضیه مورد آزمایش قرار دهید و ابتدا تصور کنید که این فرضیه ها درست است ولی در گزارش های خود آن نکات را بسط و گسترش دهید. به همراه آن مطلب دیگری نیز تحت عنوان«تأثیر ایران بر شبه جزیره عربی» برای شما فرستاده خواهد شد.

8. اقدامات مورد نیاز: (الف) در صورت امکان تا 27 دسامبر واحدها، پاسخ سؤالات طرح شده در بند 4 را به این وزارتخانه ارسال دارند؛ (ب) درست است که برنامه زمانی معینی تعیین نمی کنیم ولی خوشحال می شویم که سفارتها پاسخ سؤالات آمده در بندهای 3-1 را هر چه زودتر ارسال نمایند. کریستوفر

سیاست انگلیس در قبال عمان

سند شماره 75 سری2 می 1979 - 12 اردیبهشت 1358 از: سفارت آمریکا، مسقط - 733به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در امان، منامه، بیروت، دمشق، دوحه، جده، کویت، لندن، مسکو، پاریس، صنعا، تهران مرجع: الف) وزارت امور خارجه 70597، ب) لندن 6456، پ) کویت 1712 موضوع: سیاست انگلیس در قبال عمان 1- (سری - تمام متن) 2- خلاصه: علی رغم بیانیه های اخیر مقامات انگلیسی مبنی بر ترس از عدم ثبات در عمان، منابع سفارت انگلیس در مسقط معتقدند که سیاست دولت انگلیس در قبال عمان در چند سال آینده روند کنونی خود را ادامه خواهد داد. افسران انگلیسی در نیروهای مسلح عمان باقی خواهند ماند، در حالیکه حضور آنها کاهش و عمانی کردن نیروها افزایش خواهد یافت. افسران پیمانی انگلیس مورد استفاده بیشتری قرار خواهند گرفت. ولی سفارت انگلیس معتقد است که در میزان تأکید بین اینجا و لندن تفاوتی وجود دارد، به این ترتیب که لندن در مورد آینده نزدیک بدبین است. سفارت انگلیس فکر می کند که تا پنج سال آینده مشکلی به وجود خواهد آمد ولی در حال حاضر چنین نیست. پایان خلاصه.

3- ما با همکاران خود در سفارت انگلیس در چند هفته گذشته دربارة سیاست انگلیس در قبال عمان گفتگوهایی انجام داده ایم. پرس و جوها نیز ناشی از نتیجه گیری افراطی و نظریات

ص: 200

بدبینانه سرآنتونی پارسونز معاون وزیر خارجه و «فرانک جود» وزیر مشاور در بخش امور خارجه در مورد این سلطنت نشین بوده است. (به مراجع الف و ب نگاه کنید) این گزارش و گزارشات دیگر (مرجع پ) چرخش مهمی در افکار رسمی انگلیس در قبال عمان نشان می دهد، که می تواند منجر به تسریع خروج انگلیس به خصوص در حوزه نظامی گردد.

4- ما اساساً با کاردار دونالد پراگنل و وابسته دفاعی «نیگل ناکر» تماس داشتیم، لیکن تماسهای دیگری نیز گرفته ایم. خواهشمند است از این منابع حفاظت لازم به عمل آید.

5- تمام گفتگوهای ما به یک نتیجه گیری خاص ختم شد: در سیاست انگلیس در قبال عمان در چند سال آینده تغییر چندانی پدید نخواهد آمد. درست است که «جود» در گفتگوی خود با «زواوی» وزیر خارجه تندروی کرده است، لیکن بنا به گزارش مطبوعات انگلیسی، پیام اصلی وی این بوده است که دولت انگلیس نمی تواند متضمن امنیت عمان باشد و کشورهای خلیج [فارس] باید به وحدت میان خود در برقراری این امنیت متکی باشند. این نظریه با منافع قبلی انگلیس در عمان و سیاست پیشین دولت انگلیس مغایرتی ندارد.

6- پراگنل اظهار داشت که بین لندن (وایت هال) و سفارت انگلیس در عمان در مورد تأکید بر این مسئله اختلافاتی وجود دارد، به این ترتیب که لندن در مورد استعدادها و کیفیت رهبری سلطان قابوس و دورنمای ثبات عمان نظریات همراه با بدبینی دارد. سفارت معتقد است که آشوبهای داخلی در پنج سال دیگر بروز خواهد کرد، چون دانشجویان در حال بازگشت از کشورهای دموکراتیک غربی، گروه قابل ملاحظه ای تشکیل خواهند داد. از طرف دیگر بعضی از مقامات وایت هال معتقدند که در آینده نزدیک از طرف افسران ناراضی ارتش کودتایی علیه قابوس صورت خواهد گرفت. سفارت انگلیس این نظریه را رد می کند چون:

الف) تعداد انگلیسی ها در میان افسران این کشور خیلی زیاد است، ب) افسران عمانی شدیداً به سلطان وفادار هستند، و پ) اعتراضات مربوط به اشتباهات گذشته سلطان شکل خاصی پیدا نکرده است.

7- پراگنل در تأیید باور خودش که سیاست انگلیس تغییری نخواهد کرد، به بیان مواضع انگلیس در قبال عمان از طرف دولت کالاهان قبل از انتخابات اشاره کرد. به نظر ما این بیانیه شدت حمایت انگلیس را در قبال این سلطنت نشین مانند برنامه های گذشته نشان می دهد که همان خروج افسران از ارتش به طور تدریجی و پذیرش انعطاف پذیری است. پراگنل و ناکر هر دو معتقدند که این میزان حمایت تا بعد از انتخابات نیز ادامه خواهد داشت و پیروزی محافظه کاران نیز سبب خواهد شد که حضور انگلیس ادامه بیشتری یابد.

نظریه: دولت انگلیس در قبال اعزام افسران خود پول خوبی دریافت می کند بنابراین از نظر اقتصادی هزینه ای برای خزانه داری انگلیس به وجود نمی آورد. پایان نظریه.

8- ناکر گفت دولت انگلیس بدون شک سلطنت را تشویق خواهد کرد که از افسران رابط انگلیسی در نیروهای مسلح سلطان به جای افسران کمکی انگلیسی استفاده شود. ولی عمانیها

ص: 201

باید شرایط خدمت و پرداخت را جذابیت بیشتری ببخشند تا افراد نظامی انگلیسی نیز حاضر به کار شوند. ناکر گفت، دولت انگلیس احتمالاً وزارت دفاع عمان را به انجام این کار متقاعد خواهد ساخت. وی اعتراف کرد که دولت انگلیس همواره نگران درگیر شدن افسران کمکی انگلیس در اختلافات مرزی رایج در این نقطه از جهان بوده است. ولی، درگیر شدن افسران پیمانی در این مشاجرات نیز موجبات شرمساری را فراهم خواهد آورد، چون مطبوعات جهان بین این دو نوع خدمت تفاوت چندانی نمی بینند.

9- ناکر سه پیش بینی زیر را در مورد کارهای آتی انگلیس در نیروهای مسلح سه گانه سلطنت نشین ابراز داشت:

الف) نیروی زمینی سلطان عمان: عمانی کردن این نیرو به خوبی به پیش می رود و خروج افسران کمکی از مواضع فرماندهی و ستادی تا سال 1981 آغاز خواهد شد. ولی پس از آن گروه بزرگی از افسران کمکی به کار آموزش اشتغال خواهند یافت.

ب) نیروی هوایی سلطان عمان: عمانی کردن به خصوص در زمینه خلبانی جت در حال تحقق است، لیکن تا قبل از سال 1985 چهره انگلیسی این نیرو تغییر چندانی در جهت عمانی شدن نخواهد یافت. نیروهای فنی را نیز تا چند سال دیگر بیگانگان تشکیل خواهند داد.

پ) نیروی دریایی سلطان عمان: عمانی کردن این نیرو به کندی انجام می شود، چون به گفته ناکر افسران انگلیسی این نیرو سنت گرا بوده و علاوه بر این تجهیزات الکترونیکی کشتی های خریداری شده و یا تبدیل آنها توسط نیروی دریایی عمان، مانع از پیشرفت سریع تر در این زمینه است. ناکر گفت که کندی عمانی شدن این نیرو وی را قدری نگران ساخته است.

10- نظریه: اگر ارزیابی رابطهایمان در سفارت انگلیس قدری هم درست باشد، ما فکر می کنیم که افسران انگلیسی هر قدر که لازم باشد در نیروهای مسلح این سلطنت نشین خواهند ماند تا یک بنیه دفاعی معقول فراهم آید. انگلیس تا حدودی وظیفه خود می داند که این کار را انجام دهد تا از میزان اعتبارش در میان دیگر هم پیمانان کوچک و بزرگش کاسته نشود.

11- لیکن نگرانی های ناشی از وایت هال واقعیت دارد. این نگرانی ها انعکاس ارزیابی های بسیاری از ناظران غربی در مورد نواقص سلطان قابوس در نحوه فرمانروایی خود برخلاف ارزشهای غربی است. با در نظر گرفتن تأثیرات روانی اوضاع ایران و وضع خطرناک سلطان به خاطر موضع وی در قبال روند صلح کمپ دیوید، به آسانی می توان دریافت که چرا مقامات لندن اظهار نگرانی کرده و مایلند قبل از بروز فاجعه از آنجا خارج شوند. با این وجود لندن نیز می داند که انگلیس و دیگر جهان غرب منافعی در این منطقه داشته و خروج ناگهانی انگلیس بحران را بیشتر خواهد کرد. تا به حال حس وظیفه شناسی انگلیس غالب بوده و به نظر ما ادامه خواهد یافت.

12- پراگنل گفت که «آیورلوکاس» سفیر جدید انگلیس به زودی وارد مسقط خواهد شد. (توجه: او در یکم ماه می وارد مسقط گردید.) این امر و موضوع انتخابات انگلیس وضع را

ص: 202

روشن تر خواهد ساخت. پراگنل گفت بهتر است چند هفته دیگر به او سر بزنیم. وایلی

مقاله «فورچون» درباره نقش نظامی آمریکا در خلیج فارس

سند شماره 76 محرمانه4 می 1979 - 14 اردیبهشت 1358 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی -3733به: سفارت آمریکا، کویت با الویت جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در منامه، مسقط، ابوظبی، جده، صنعا، تهران، قاهره، تل آویو، امان، مسکو.

موضوع: مقاله «فورچون» درباره نقش نظامی آمریکا در خلیج فارس 1- ما متن مقاله فورچون را به وسیله بایگانی بی سیم خود در تاریخ هفتم ماه می برای مخاطبها می فرستیم.

2- در صورتی که در مورد این مقاله با شما صحبت شد، از سیاست زیر پیروی نمایید:

- این مقاله نوعی طرز تفکر است و نشان دهنده سیاست آمریکا نیست.

- دولت آمریکا در مورد وجود یا عدم وجود برنامه های اضطراری اظهارنظر نمی کند.

- سیاست آمریکا در قبال خلیج فارس از اهمیت عمومی برخوردار است. ما از تلاش دولتهای منطقه برای بالا بردن بنیه دفاعی خودشان حمایت می کنیم. اقدامات ما در مورد توسعه این سیاست اخیراً اتخاذ شده است.

- به خاطر اهمیت عمومی، دولت آمریکا معتقد است که منافع مهمی در منطقه دارد و در صورتی که این منافع مورد تهدید واقع شود، این دولت گامهای مناسبی که با مراحل قانونی تطابق داشته باشد، برخواهد داشت. کریستوفر

مقاله «فورچون» درباره نقش نظامی آمریکا در خلیج فارس

سند شماره 77 محرمانه8 می 1979 - 18 اردیبهشت 1358 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 6610به: سفارت آمریکا، ابوظبی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در امان، قاهره، دوحه، جده، کویت، لندن، امان، مسکو، صنعا، تهران مرجع: (الف) وزارت امور خارجه 113733، (ب) مسقط 763 موضوع: مقاله «فورچون» درباره نقش نظامی آمریکا در خلیج فارس 1- (محرمانه - تمام متن) 2- علاوه بر مطالبی که در مرجع الف آمده، نمایندگی ها باید دقت داشته باشند که (چنانچه این مقاله مطرح گردید) دولت ایالات متحده هیچ برنامه ای حتی به صورت استفاده محدود از جزیره مصیره در خلیج عمان ندارد.

ونس

درخواست سیستم موشکی هاوک از سوی بحرین

ص: 203

سند شماره 78 سری16 ژوئن 1979 - 26 خرداد 1358 از: سفارت آمریکا، ابوظبی - 1580به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوحه، جده، کویت، منامه، مسقط، تهران مرجع: منامه 1251 موضوع: درخواست سیستم موشکی هاوک از سوی بحرین 1- (سری - تمام متن) 2- از سفارت (آمریکا) در منامه به واسطه تکرار ارسال پیام به وزارت امور خارجه در خصوص تقاضای دوباره بحرین در مورد سیستم موشکی هاوک و فرصتی که به من می دهد تا نظراتی ارائه گردد، تقدیر می نماید.

3- هنوز فضای فکری در وزارت امور خارجه در مورد درخواست مستمر بحرین معلوم نیست، ولی به نظر من این تقاضا نمونه خوبی است که نشان می دهد چرا ما سیاست سلاح کمتر در خلیج [فارس] را ضروری احساس می کنیم و اینکه چرا خودداری از فروش سلاح های پیشرفته طی این همه سال منطقی تصور شده است. در حالیکه بحرین پالایشگاهی دارد که باید حراست شود، در امارات متحده عربی و دیگر کشورهای کوچک تولید کننده نفت در خلیج [فارس] نیز صدها تأسیسات نفتی (سکوهای آبی، کارخانه های تولید گاز مایع، پالایشگاه، انبارهای ذخیره و غیره) وجود دارد که باید به همین ترتیب حفاظت شوند. ما تردید داریم که هر مهاجم مشخص در خلیج [فارس] که در نظر دارد به تأسیسات نفتی صدمه بزند، بخواهد در بحرین این کار را انجام دهد، چون می تواند هدفهای موفق تری انتخاب کند.

4- با در نظر گرفتن تجربه سعودی و کویت، هیچیک و یا کشورهای معدودی در شبه جزیره، نیروی انسانی متخصص لازم برای اداره سیستم پیچیده موشکی هاوک در اختیار دارند. در مورد امارات متحده عربی این موضع از طریق اظهارات رئیس ستاد معلوم شد که به ما گفته است اصلاً مایل به دریافت سیستم موشکی هاوک و یا هر سیستم موشکی مشابه و پیچیده ضدهواپیما نیست. ولی به هر حال چنانچه بحرین بخواهد هاوک ها را دریافت کند، دیگر رهبران امارات متحده عربی نظر رئیس ستاد این کشور را تغییر خواهند داد. در نتیجه اگر ما فروش هاوک به بحرین را مورد بررسی قرار دهیم و عربستان سعودی نیز به دلایل سیاسی تأمین مالی آن را به عهده بگیرد، آن گاه این مسئله مانند مسابقه بی ثمر و پرهزینه ای بین دیگر کشورهای خلیج [فارس] برای به دست آوردن سلاح مشابه تشدید خواهد شد، در حالی که هیچ حفاظت واقعی دربر نخواهد داشت.

5- به نظر من زمان آن فرا رسیده که دولت آمریکا در رابطه با این نوع تقاضاها چنین پاسخ دهد که امنیت کشورهای کوچک حوزه خلیج [فارس] تنها از طریق همکاری امنیتی میان خود این کشورها شامل کویت و احتمالاً عربستان سعودی امکان پذیر می گردد. ما باید اضافه کنیم

ص: 204

که به علاوه ما در پاسخ خود به فروش تسلیحاتی مبتلابه منطقه خلیج [فارس]، این مطلب را مورد بررسی قرار خواهیم داد که آیا یک ترتیبات امنیتی ملموس در منطقه خلیج [فارس] در حال شکل گیری است. دیکمن

تقاضای بحرین برای دریافت سیستم موشکی هاوک

سند شماره 79 سری19 ژوئن 1979 - 29 خرداد 1358 از: سفارت آمریکا، کویت 2974به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوبی، جده، منامه، مسقط، تهران مرجع: الف) منامه 1256، ب) ابوظبی 1580 موضوع: تقاضای بحرین برای دریافت سیستم موشکی هاوک 1- (سری – تمام متن) 2- خلاصه: بر اساس عوامل نظامی و ملاحظات استراتژیک و چشم اندازهای فزاینده برای همکاری در زمینه امنیت منطقه ای، من حمایت از توصیه سفیر پلترو جهت فروش سیستم کوچک دفاع هوایی موشک هاوک به بحرین را امکان پذیر می دانم. پایان خلاصه.

3- قبل از ارائة نظر خود درباره تقاضای بحرین برای سیستم موشکی هاوک، من از کارشناسان هاوک از MIRCOM در گروه مستشاری نظامی سفارتمان تقاضا کرده ام تا ارزیابی مختصری درباره عملی بودن ارائه این سیستم تسلیحاتی به بحرین تهیه نمایند. ارزیابی شتابزده VSLOIS/MICOM بر اساس اطلاعات محدود درباره استقرار آتشبارهای هاوک در عربستان سعودی نشان می دهد که سه آتشبار هاوک در بحرین می تواند یک منطقه مهم از نظر حیاتی برای بحرین را مستقیماً در شرق و شمال این جزیره پوشش دهد که به وسیله آتشبارهای هاوک عربستان سعودی مستقر در منطقه ظهران تأمین نمی شود. این ارزیابی همچنین توصیه می کند که نظر به فاصله نزدیک بحرین به حریم هوایی عربستان سعودی، هر سیستم هاوک در بحرین باید در قلمرو شبکه دفاعی عربستان سعودی قرار بگیرد تا به بهترین نحو بتوان آن را به کار گرفت. من طی تلگرام جداگانه این ارزیابی را مخابره می کنم.

4- نگرانی اولیه من درباره گزارش جالب توجه پلترو (مرجع الف) برای آن بود که یقین حاصل کنم که برای تقاضای بحرین یک توجیه نظامی معقول وجود دارد. بر اساس این ارزیابی نظامی، چنین به نظر می رسد که چنین چیزی وجود دارد.

5- از لحاظ استراتژیکی همانطوری که من قبلاً ضمن گزارشی خاطرنشان ساختم، معتقد هستم که پی ریزی حضور معتدل ولی مشهود آمریکا در منطقه خلیج فارس یک امر اساسی است. کمترین نوع تهاجمی حضور نظامی آمریکا در زمین از طریق گروه کوچک مستشاری نظامی در ارتباط با یک برنامه کمک امنیتی محدود می تواند حاصل گردد.

6- من در گذشته چندین بار به وزارت امور خارجه خاطرنشان ساخته ام (هر چند ظاهراً

ص: 205

نتیجه ای نداشته است) که در خلیج [فارس] از ترتیبات امنیت منطقه ای حمایت نمی شود. تا زمانی که ایالات متحده زمینه ای برای آن ایجاد نکند تا مدتها این حمایت وجود نخواهد داشت. تصمیم جهت فراهم کردن موشکهای هاوک برای بحرین در وهله اول به منزله آغاز همکاری نظامی در سطح دوجانبه و احتمالاً در وهله بعدی در سطح منطقه خواهد بود. برای آنکه سیستم موشکهای هاوک بحرین صورت معناداری داشته باشد، باید از لحاظ فرماندهی و کنترل به سیستم عربستان سعودی پیوند داده شود، زیرا حداکثر برد هر یک از این دو سیستم (با شعاع 38 کیلومتر) تا اندازه ای قلمرو هوایی هر دو کشور را دربر خواهد گرفت. ادغام این دو سیستم در یکدیگر ممکن است شامل استفاده سیستم بحرین از رادار دوربرد عربستان سعودی و همچنین سهیم شدن بحرین در پشتیبانی لجستیکی عربستان سعودی (لوازم یدکی و غیره) و تعمیم پشتیبانی پیمانکاری «ریتیون» به خارج از عربستان سعودی باشد. این کار مخارج سیستم موشکی بحرین را به نحو قابل توجهی کاهش خواهد داد، هر چند مخارج اساسی باقی خواهد ماند. ارزیابی نظامی که در تلگرام جداگانه گنجانده شده در این زمینه وارد جزئیات بیشتر می شود، ولی کافی است گفته شود ادغام بخش قابل ملاحظه ای از سیستم های بحرین و عربستان سعودی در یکدیگر باید عملی گردد.

7- همچنین این امکان وجود دارد که کویتی ها با نیروی دفاع هوایی موشکهای هاوک خود، نسبت به توسعه یک سیستم مشابه از سوی پسرعموهای بحرینی شان که با آنها بسیار نزدیک هستند، ابراز علاقه کنند. من تردید دارم کویتی ها نگران آن باشند که معلومات پیشرفته خود درباره سیستم هاوک را به نمایش بگذارند، و در واقع چنین تحولی ممکن است پیشرفت کنونی آنها در مستقر کردن سیستم هاوک در یک سطح قابل قبول تری را تشدید نماید. بدین ترتیب تبادل کویت با بحرین ممکن است به پی ریزی شالوده یک همکاری امنیتی منطقه ای واقعی کمک کند.

8- درباره همین موضوع من در برداشت سفر دیکمن (مرجع ب) دشواری هایی یافته ام که اگر آن را درست درک کرده باشم، قبل از اینکه هرگونه فروش تسلیحاتی به منطقه خلیج فارس انجام گیرد، نیازمند همکاری امنیتی منطقه ای «ملموس» می باشد. شاید چشم انداز مربوطه در خلیج[فارس] جنوبی متفاوت باشد ولی اگر از قسمت خلیج[فارس] شمالی نگاه کنیم هنوز هیچگونه نشانه ای از تمایل احتمالی در جهت توسعه یک ترتیبات امنیتی در خلیج [فارس] وجود ندارد.

9- بنابراین من به این نتیجه می رسم که از نقطه نظر استراتژیکی و معیارهای سیاسی - نظامی که در بالا ذکر شد، اگر مایل به فروش سیستم دفاع هوایی موشک هاوک به بحرین باشیم، دست آوردهایی برای موقعیت سیاست ایالات متحده در خلیج فارس دربرخواهد داشت. اگر ما چنین قدمی برداریم، به عقیده من نباید متقابلاً در به دست آوردن منافع بیشتر در چارچوب ترتیبات نیروی دریایی خودمان در بحرین تعلل ورزیم؛ مانند تمدید مدت اقامت در بندر که به کشتیهای نیروی خاورمیانه ای ما داده شده است.

مایسترون

موشکهای هاوک برای بحرین؛ ارزیابی و ملاحظات نظامی

ص: 206

سند شماره 80 سری20 ژوئن 1979 - 30 خرداد 1358 از: سفارت آمریکا، کویت - 2987به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، دوحه، جده، منامه، مسقط، تهران مرجع الف) کویت 2974، ب) منامه 1251، ج) ابوظبی 1580 موضوع: موشکهای هاوک برای بحرین؛ ارزیابی و ملاحظات نظامی 1- (سری - تمام متن) 2- این پیام حاوی ارزیابی مقدماتی از امکان نظامی استقرار آتشبارهای هاوک در بحرین است که برای سفیر مایسترون تهیه شده و در مرجع الف) بدان اشاره شده است. خلاصه ای از این ارزیابی در بند بعدی آورده شده است.

3- خلاصه: تحویل یک سیستم موشکی سه آتشباری هاوک به بحرین، تأسیسات کلیدی این کشور را تحت پوشش خود قرار خواهد داد. همچنین سیستم دفاع هوایی بحرین حفاظت از سیستم دفاع هوایی عربستان سعودی در منطقه ظهران را بهبود خواهد بخشید، بدین ترتیب این امکان را فراهم می آورد که با هواپیماهای دشمن در فاصله بیشتری از حریم هوایی عربستان سعودی درگیر شود، تا اینکه آتشبارهای عربستان سعودی بخواهند به تنهایی به این هواپیماها دسترسی داشته باشند. برقراری یک سیستم در بحرین عبارت از تعهد اساسی شامل ترتیبات مهم عملیاتی، نفراتی و لجستیکی و ملاحظات پشتیبانی مستشاری خواهد بود. پایان خلاصه.

4- از لحاظ نظامی آرایش یک سیستم موشکی هاوک مرکب از سه آتشبار (18 پرتاب کننده) جهت دفاع از تأسیسات استراتژیک که در بند 7 مرجع (ب) برشمرده شد، عملی است. چنین به نظر می رسد که آتشبارهای هاوک عربستان سعودی مستقر در ظهران، نخواهند توانست از این تأسیسات به اندازه کافی دفاع کنند. حداکثر بُرد هاوک (38 کیلومتر) به آتشبارهای عربستان سعودی اجازه خواهد داد، تنها در صورتی که هواپیماهای دشمن بر فراز اهدافی بر منطقه «سیترا» در منامه نزدیک شوند با موفقیت به این هواپیماها که از شمال شرقی و شرق و جنوب شرقی به آن نزدیک می شوند حمله کنند. سیستم هاوک مستقر در بحرین برای این کشور توانایی شناسایی هواپیماهایی را که در ارتفاع کم و متوسط در فاصله ای حدود 110 کیلومتر پرواز می کنند، فراهم خواهد کرد و این امکان را خواهد داد تا در بُرد 38 کیلومتر با هواپیماها درگیر شوند.

5- به علاوه همکاری بین بحرین و عربستان سعودی امکان شناسایی و درگیری با هواپیماهای دشمن را که از مسیر شمال شرقی، شرق و جنوب شرقی نزدیک می شوند در فاصله دورتری از منطقه ظهران (با تأسیسات بسیار حیاتی آن) در مقایسه با چیزی که اکنون با آتشبارهای هاوک مستقر در آن سرزمین امکان پذیر است، به وجود خواهد آورد.

6- ملاحظات عملیاتی: تجربه ما در کویت بیانگر این مطلب است که در استقرار موشکهای هاوک در بحرین ملاحظات عملیاتی ذیل باید در نظر گرفته شود:

ص: 207

الف) با توجه به نزدیکی حریم هوایی عربستان سعودی و بحرین به یکدیگر، سیستم موشکی هاوک در بحرین باید در سیستم موجود در عربستان سعودی ادغام شود تا با حداکثر کارایی مورد استفاده قرار گیرد. یک موافقتنامه بین عربستان سعودی و بحرین درباره ادغام فرماندهی و کنترل لازم خواهد بود. زیرا سیستم های موشکی این دو کشور ممکن است اهدافی را در قلمرو هوایی خود مورد حمله قرار دهند.

ب) برقراری یک تأسیسات فرماندهی در بحرین یعنی یک دستگاه AM/STQ-73 برای هماهنگ کردن عملیات آتشبارها.

پ) ادغام رادارهای هشدار دهنده دوربرد در فرماندهی دفاع هوایی و شبکه کنترل.

ت) برقراری یک شبکه ارتباطاتی در داخل سیستم فرماندهی و کنترل.

7- ملاحظاتی در خصوص نیروها بر اساس تجربه کویت: قبل از اتخاذ تصمیم درباره به کار بردن سیستم هاوک نیازهای نفرات زیر باید مدنظر قرار گیرد:

الف) نیاز به فراهم کردن چهارصد نفر بحرینی برای انجام عملیات و پشتیبانی از سیستم هاوک. نیاز برای حصول یک توافقنامه فنی و امنیتی بین ایالات متحده و بحرین که به موجب آن مشخص شود که همه پرسنل شاغل در هاوک باید از اتباع بحرین و یا اتباع کشور ثالثی باشند که هر دو طرف آن را تأیید می نمایند. (بر اساس تجربیات پیشین بین کویت و اردن).

ب) نیاز جهت تأمین حفاظت بیست و چهار ساعته از همه تجهیزات هاوک.

پ) نیاز به ایجاد یک گردان دفاع هوایی از سطح اپراتور تا سطح فرمانده گردان و تأمین کادر برای آن.

ت) نیاز برای ادامه پر کردن خلأ نیروی انسانی برای هاوک توسط اتباع بحرینی.

ث) نیاز برای تأمین نفرات برای مستشاران و پیمانکاران آمریکایی.

8- نیازهای آموزشی مورد انتظار بر اساس تجربه کویت: برنامه آموزشی جهت کاربرد موشکهای هاوک عبارتست از آموزش زبان انگلیسی، آموزش آمادگی حرفه ای و آموزش انفرادی در حد 30 نوع حرفه. یک طرح آموزشی نیازمند دو سال وقت جهت فارغ التحصیل شدن اولین دانشجو است. آموزش تکمیلی پس از بازگشت به بحرین برای کسب حداکثر خودکفایی لازم خواهد بود.

9- پشتیبانی لجستیکی مورد نیاز بر اساس درسهایی که در کویت آموخته شده است: عناصر پشتیبانی مورد نیاز عبارتند از نگهداری از همه تجهیزات مربوط به سیستم و تجهیزات فرعی، یک موافقتنامه پشتیبانی تدارکات جهت ادامه پشتیبانی قطعات تعمیراتی، اندازه گیری تجهیزات آزمایشی، تغییرات در تجهیزات که به طور مرتب اتفاق می افتد، اعلان هایی برای عملیات تجهیزات و نگهداری و تسهیلات جهت تأمین جا برای عملیات نگهداری و تدارکاتی. کمک فنی پیمانکاری و خدمات مهندسی از سوی کمپانی (ریتیون) و سیستم های اطلاعات لیتون(1) و دیگر شرکتهای آمریکایی ضروری است. قراردادهای همکاری پشتیبانی با عربستان

ص: 208


1- Litton, Data Systems.

سعودی و کویت و اردن ممکن است از تعداد پیمانکاران و تأسیسات آنها در بحرین بکاهد.

10- مدیریت برنامه و پشتیبانی مستشاری پیش بینی شده: بر اساس برنامه مربوط به کویت ما توصیه می کنیم که مدیریت فشرده ای از سوی ارتش آمریکا فراهم شود. یک دفتر مدیریت طرح تحت فرماندهی موشکی در «ردستور. آرسنال. آلاباما) با یک عامل رابط در کویت، همه جنبه های برنامه را توسعه داده، تکمیل و هماهنگ نموده و برای تجهیزات و خدمات قرارداد بسته و از نزدیک استقرار و آموزش در کشور را کنترل می نماید. علاوه بر این کویت از مستشاران نظامی آمریکا به عنوان کارمندان سفارت بهره مند می باشد تا آموزش جاری را فراهم آورده و در بهره برداری از سیستم پس از استقرار به کویت کمک کند. در گروه مستشاری نظامی و پیمانکاران مختلف، حدود 90 نفر در آمریکا و کویت برای اداره کردن و آموزش و کمک به کویتی ها جهت 4 آتشبار و پشتیبانی مربوطه لازم است.

11- هزینه ها - پیش بینی های تقریبی بر اساس تجربة کویت: برنامه اصلی جهت خرید تجهیزات، آموزش، ادامة برنامه و کمک فنی برای سیستم کویت بالغ بر حدود 200 میلیون دلار بوده و بین سالهای 1974 تا 1979 به مورد اجرا گذاشته شده است. انتظار می رود هر یک سال پس از آن 25 میلیون دلار خرج داشته باشد، بسته به این که سطح پشتیبانی مورد لزوم و پیشرفت آموزش در خود کشور و موافقتنامه های همکاری با کشورهای همسایه به چه ترتیب باشد. سیستم کویت شامل 24 پرتاب کننده موشک است. فرضاً اگر سیستم کوچکتر بحرین شامل 18 پرتاب کننده باشد، بدان معنی نخواهد بود که به تناسب دقیق، از لحاظ مالی هزینه کمتری خواهد پرداخت. با این وجود ممکن است بحرین صرفه جویی های دیگری از لحاظ تطبیق سیستم خود با سیستم عربستان سعودی بنماید. (سیستم عربستان سعودی و کویت اندکی متفاوت هستند) و بدین ترتیب صرفه جویی های مربوط به اندازه ای که در یک سیستم مشترک عملی خواهد بود، اجازه خواهد داد که از لحاظ آموزشی و پشتیبانی لجستیکی و اداره برنامه و پشتیبانی مستشاری، کاهش های متناسبی در هزینه فراهم شود.

مایسترون

سؤالات امیر قطر در مورد پایگاه نظامی آمریکا در خلیج فارس

سند شماره 81 محرمانه25 ژوئن 1979 - 4 تیر 1358 از: سفارت آمریکا، دوحه - 766به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در بغداد، جده، کویت، منامه، مسقط، صنعا، تهران.

مرجع: دوحه 765 موضوع: سؤالات امیر قطر در مورد پایگاه نظامی آمریکا در خلیج فارس 1- (محرمانه – تمام متن) 2- در ملاقات مورخ 24 ژوئن با امیر خلیفه دربارة موضوعی دیگر (تلگرام مرجع)، ایشان

ص: 209

در مورد وضع نیروی دریایی آمریکا در منامه سؤال کرد. من در مقام تشریح گفتم که ناوهای فرماندهی خاورمیانه ای می توانند تنها چند روز در سال را در منامه به سر برده و علاوه بر این در بحرین سوخت گیری نمایند. ولی طبق اطلاع اینجانب برای نیروی دریایی آمریکا هیچگونه تأسیسات تعمیراتی در آنجا وجود ندارد.

3- امیر خلیفه در ادامه در مورد امکانات نیروی دریایی ما در عمان سؤال کرد. در تشریح مطلب اظهار داشتم که ناوهای فرماندهی خاورمیانه ای دو یا سه بار در سال به این سلطان نشین سر می زنند لیکن ما در آنجا برای نیروی دریایی خود تأسیساتی مستقر نکرده ایم. امیر ظاهراً از پاسخ من راضی نبود. ناگهان این فکر به خاطر من رسید که شاید منظور وی اشاره به شایعات مربوط به خرید یک پایگاه عظیم دریایی در جبل علی دوبی توسط آمریکاست. هنگامی که امیر گفت منظورش همین بوده، به وی گفتم که آمریکا در امارات متحده عربی پایگاهی نداشته و در نظر ندارد پایگاهی به دست آورد. گفتم که داستان مربوط به پایگاه جبل علی چندین بار پایان گرفت ولی هنوز هم گهگاه مطرح می شود.

4- نظریه: ظاهراً حاکم قطر گفته های مرا پذیرفته بود، اما گمان نمی رود که با تکذیب های من کاملاً متقاعد شده باشد. خلیفه و دیگر مقامات قطر، حتی آنها که در غرب تحصیل کرده اند، آنچنان نیرو و حضوری به آمریکا نسبت می دهند که آن را خداگونه می سازد. به طور مثال من با سفیران عربی در دوحه و مشاورین عالیرتبه امیر صحبت کرده ام و همه آنها گفته اند که شاه نمی توانست حداقل بدون تأیید ضمنی آمریکا سقوط کند. این پدیده عجیب، یعنی باور کردن چیزهایی که به وضوح خلاف واقع هستند، در مورد این تصور نیز صدق می کند که آمریکا واقعاً در جبل علی پایگاهی دارد و یا در نظر دارد چنین پایگاهی را بنا کند.

کیل گور

پروازهای 3 - P به عربستان سعودی

سند شماره 82 سری15 ژوئیه 1979 - 24 تیر 1358 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی به: سفارت آمریکا، ابوظبی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوحه، کویت، منامه، مسقط، صنعا، تهران، اسلام آباد، جده موضوع: پروازهای 3 - P به عربستان سعودی 1- (سری – تمام متن) 2- جهت اطلاع شما: مخاطب های اقدام کننده باید مطلع باشند که دولت عربستان سعودی و دولت آمریکا موافقت کرده اند که در آینده نزدیک پروازهای 3-P شناسایی خود را آغاز کنند. هواپیما هر ماه از حوزه هوایی ظهران به مدت 5-3 روز استفاده خواهد کرد. هر مأموریت شامل پرواز از دیه گو گارسیا به ظهران، ظهران به ظهران و ظهران به دیه گو گارسیا خواهد بود.

ص: 210

مقامات نظامی سعودی در مأموریت شاخه ظهران به ظهران شرکت خواهند کرد و به اطلاعات جمع آوری شده نیز دسترسی خواهند داشت.

3- هدف این مأموریت، اجرای مأموریت شناسی دریایی در دریای عربی، خلیج عمان، خلیج فارس، خلیج عدن و دریای سرخ است.

پایان - جهت اطلاع شما کریستوفر

ارزیابی برنامه های کمک امنیتی آمریکا برای سال مالی 1979 به کویت

سند شماره 83 محرمانه17 ژوئیه 1979 - 26 تیر 1358 از: سفارت آمریکا، کویت 3924به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، امان، منامه، جده، تهران مرجع: الف) وزارت امور خارجه - 133136، ب) وزارت امور خارجه 115409، ج) وزارت امور خارجه 115244، د) کویت 1647 موضوع: ارزیابی برنامه های کمک امنیتی آمریکا برای سال مالی 1979 به کویت 1- بلاتکلیفی برنامه کمک امنیتی در مورد کویت گرچه در مرجع الف از اینجانب درخواست پاسخگویی نشده است (ظاهراً به این خاطر که در اینجا با هیچگونه سرمایه گذاری مالی آمریکا سر و کار نخواهیم داشت)، ولی از نظر من بررسی وضعیت و گسترش بیشتر کمک امنیتی ما به کویت حائز اهمیت است. ما تصمیم گرفتیم افکار خود را به رشته تحریر درآورده و مطالب مربوطه را با وزارت امور خارجه و واحدهای منطقه ای در میان بگذاریم، زیرا در زمینه رابطه کمک امنیتی خویش با کویت، خود را در مقطعی حساس یافته ایم که باید تصمیمات لازم اتخاذ گردد. آنچه در ذیل عنوان می شود، عوامل مهمی است که موضع ما را در این موقعیت زمانی متأثر می سازد:

الف- علیرغم مسئله خاورمیانه و سیاست های خارجی محتاطانه و فاقد هرگونه هم پیمانی کویت، رابطه ما با این کشور سبب فزونی سرمایه گذاریهای آن در آمریکا، افزایش شدید واردات آن از آمریکا و موضع گیری معتدل کویت در زمینه قیمت نفت اوپک شده است.

ب- در جهان عرب و در حمایت از تلاشهای آمریکا به منظور حل مسئله تضاد اعراب و اسرائیل، کویت نقش نسبتاً مثبت و میانه روی ایفا می کند و نقش آن در قبال همسایگانش در منطقه خلیج [فارس]، با علائق و منافع آمریکا در صلح، ثبات و اطمینان از ادامه عرضه نفت خلیج [فارس] مطابقت دارد.

پ- عدم موافقت دولت آمریکا در ارائة (یا مجاز شمردن صدور) سلاح برای تأمین نیازهای مشروع دفاعی کویت، از نظر رهبران این کشور به عنوان عدم توجه آمریکا به کویت (در رابطه با خطری که از جانب عراق آن را تهدید می کند) و نیز عدم پای بندی و صداقت آمریکا در روابط خویش با جهان عرب تلقی خواهد شد.

ص: 211

ت- کویتی ها، حداقل در مورد جنگ افزارها و آموزش نظامی، همیشه سعی کرده اند که ابتدا آن را از آمریکا خریداری کنند ولی در نهایت مجبور شده اند به منبع دیگری روی آورند. (مثال: خرید تانکهای چیفتن انگلیسی پس از اینکه تانک های ام-4 آمریکایی به آنها فروخته نشد؛ خرید موشکهای سام-7 روسی پس از آنکه از ارائه موشکهای استینگر به آنها امتناع شد؛ خرید موشک های لونای روسی زمانی که موفق به خرید موشک های لنس آمریکایی نشدند؛ خرید هواپیمای میراژ 1 فرانسوی پس از آنکه با درخواست آنها برای خرید هواپیماهای 7A- آمریکایی موافقت به عمل نیامد؛ و خرید قریب الوقوع قایقهای گشتی انگلیسی مجهز به موشک بعد از آنکه دولت آمریکا از انعقاد قرارداد فروش نظامی خارجی در مورد این گونه تجهیزات سر باز زد.) ث- به استثنای مورد مربوط به فروش 175 نفربر زرهی که قرارداد آن نیز به تازگی (12 ژوئیه) لغو گردیده، حدود دو سال است که آمریکا هیچگونه قرارداد فروش عمده خدمات و جنگ افزار با این کشور نداشته است، حال آنکه انگلیسی ها و فرانسویها هر یک قراردادهای فروش جنگ افزارهایی، هر یک به ارزش 100 میلیون دلار با کویت امضاء کرده و ژاپنی ها و یوگسلاوها نیز در حال احداث یک پروژه بزرگ نظامی در آنجا هستند. بدین ترتیب، در کویت اصولاً ما در حال اجرای مفاد قراردادهای فروش عمده قبلی مربوط به هواپیماهای 4-A و سیستم موشکی هاوک-1 بوده ایم و بس.

ج- در حال حاضر نیز قرار است کویتی ها دو درخواست دیگر را مطرح سازند که یکی از آنها مربوط به هویتزرهای خودکششی 155 میلی متری یعنی نوعی توپ ضدهوایی است (تا سیستم پدافند هوایی هاوک-1 آن تکمیل شود)؛ و دیگری به موشک اندازهای تاو و سیستم فرماندهی و کنترل مربوط می شود. طبق برآورد ما ارزش کلی این اقلام جدید، که شرح مفصل آن در ذیل خواهد آمد، بسته به خدمات و نوع و کمیت اقلام انتخابی بین 300 تا 800 میلیون دلار خواهد بود. (ارزش قراردادهای جاری منعقده در رابطه با خدمات و جنگ افزارهای آمریکایی تقریباً معادل 700 میلیون دلار است).

چ- سیاست فروش تسلیحاتی ما به کویت که تا قبل از تجدیدنظر در سیاست صدور تسلیحات آمریکا در ماه می 1977 عمدتاً با ناتوانی آمریکا در ایجاد هماهنگی به منظور اجرای مفاد قراردادهای فروش قبلی، ملاحظات سیاسی عمومی منطقه خلیج [فارس]، و توان جذب غیرمکفی کویت، محدود شده بود، اکنون نیز بر طبق آنچه که در مرجع های (ب و پ) گفته شده، تابع محدودیت های بیشتر صدور تسلیحاتی خواهد گردید.

با این وصف، وضعیت ما در اجرای قراردادهای فروش گذشته و آتی، به خصوص پس از استقرار دفتر رابط نظامی آمریکا در کویت در سال جاری که دارای 17 کارمند بوده و در مورد فروش نظامی خارجی در ازای دریافت وجه نقد عمل می کند، به طرز چشمگیری بهبود یافته است (دفتر رابط آمریکا در کویت).

ص: 212

2- ارزیابی فروشهای نظامی به کویت به عنوان «اجرای یک سیاست خارجی استثنائی» از نظر نظامی، گرچه انتقال تسلیحات متعارف به کویت را نخواهیم توانست به عنوان عاملی مؤثر در پیشبرد اهداف امنیتی ملی خویش توجیه نماییم، ولی از نظر سیاسی و اقتصادی می توان برای ادامه محدود کردن فروش تسلیحات به این کشور مورد منطقی ایجاد کرد. در همین رابطه، اینجانب ارزیابی ذیل را در زمینه عوامل مرتبط با منافع ملی مان تقدیم می نمایم:

الف- منافع آمریکا. به خاطر وجهه مالی خارجی آن که از منابع نفتی آن کشور نشأت می گیرد و نیز مفهوم سیاسی ذخایر عظیم نفتی اش، کویت علی رغم کوچکی اش برای آمریکا اهمیت قابل ملاحظه ای دارد. آن دسته از منافع آمریکا که در نتیجه برقراری یک رابطه کمک امنیتی با کویت تأمین می گردد به شرح زیر است (اقتباس از ارزیابی سالانه سیاستها و منابع، مرجع پ.) (1) آرامش و ثبات. منافع نهفته آمریکا در آرامش و ثبات سیاسی کویت و به طور کلی در خاورمیانه، با منافع جهانی و منطقه ای آمریکا کاملاً مطابقت داشته و با آنها مغایرتی ندارد. نقش و نفوذ همراه با اعتدال و میانه روی دولت کویت در میان کشورهای خط مقدم و سازمان آزادیبخش فلسطین که ناشی از کمک های مالی قابل ملاحظه ای است که توسط آن ارائه شده، می تواند در حمایت از تلاشهای آمریکا در حل مسئله تضاد اعراب و اسرائیل مؤثر واقع شود. ثبات کویت را خطراتی نیز تهدید می کند که در داخل آن مملکت به صورت یک اقلیت عظیم فلسطینی (برابر با یک چهارم جمعیت کویت) که تاکنون بدخیم نبوده خودنمایی می کند و از خارج نیز خطری دیگر به صورت تهاجم احتمالی عراق وجود دارد که علاقمند به تصرف دو جزیره کویتی است که کاملاً بر کانال کشتیرانی منتهی به بندر ام القصر مسلط است.

(2) تضمین ادامه عرضه نفت و تعادل قیمت نفت کویت گرچه برخلاف همسایگانش یعنی عربستان سعودی و عراق، یک تولید کننده عمده نفتی به شمار نمی آید، ولی میانگین تولیدی 2 میلیون بشکه در روز کویت برای خریداران نفت در خاورمیانه به خصوص ژاپن و نیز بعضی از کشورهای اروپایی حائز اهمیت است. افزایش تولید گاز مایع شده نفتی که قرار است در پایان سال 1978 آغاز شود، بسته به نتایج مذاکرات جاری بین کویت و شرکت های بزرگ آمریکایی دارد و ممکن است به مقادیر هنگفتی به آمریکا صادر شود. موجودیت این مایع انرژی زا و ارائه آن به قیمت مناسب و منطقی مراکز اقتصادی دریافت کنندگان، از اهمیت چشمگیری برخوردار خواهد بود. نقش فعال دولت کویت در سازمان اوپک و طرز برخورد آن با سطوح قیمت و تولید نفت خام نیز در رابطه با منافع جهانی آمریکا چشمگیر است.

(3) ارتقاء میزان سرمایه گذاری و تجارت. غنای مالی کویت و به ویژه ذخیره عظیم مالی آن، به دنبال افزایش قیمت نفت موازنه پرداخت ها و چرخش مجدد دلارهای نفتی در صادرات آمریکا شایان توجه است. دولت کویت بخش اعظم دارایی های خود را در آمریکا سرمایه گذاری کرده و در رابطه با نقل و انتقال آنها هم بسیار محافظه کارانه عمل می کند که

ص: 213

پیگیری این خط مشی نیز به نفع آمریکاست. در عین حال که نیاز وارداتی کویت به خاطرکوچکی قلمرو آن محدود است، ولی حجم فروش کالا و خدمات آمریکایی به آن کشور شدیداً به نفع موازنه پرداختها در موازنه تجاری دو کشور افزایش یافته است. عملاً می توان گفت کویت به سومین وارد کننده بزرگ کالاها و خدمات آمریکایی (پس از عربستان سعودی و الجزایر) در جهان عرب درآمده است.

ب- تهدیدات نظامی و عکس العملهای کویت. کویتی ها عراق را عمده ترین خطر موجود علیه خود تلقی می کنند که این امر اصولاً ناشی از اغتشاشات مرزی دیرین بین دو کشور و نیز خصومت ایدئولوژیکی عراق با کویت و دیگر رژیمهای سنتی حوزه خلیج [فارس] است. احتمالاً کویتی ها معتقدند که این خطر همیشه به قوت خود باقی خواهد ماند؛ گرچه ممکن است در نتیجه موفقیت نهایی تلاشهای جاری که به منظور بهبود وضع مذاکرات مرزی دوجانبه انجام می شود، در ذهن آنها تا حدودی تخفیف یابد. ایدئولوژی، ژئوپولتیک و رفتار غیرقابل پیش بینی رژیمهای آینده عراق از جمله مهم ترین عواملی محسوب می شوند که بر این طرز تفکر کویتی ها تأثیر دارد. به عنوان عکس العملی در قبال این خطرات داخلی و خارجی، کویت به اتخاذ یک استراتژی نظامی مبادرت کرده که هدف از آن ایجاد یک نیروی نظامی عکس العمل سریع، کوچک و مدرن (دفاع هوایی و ضدزره با قدرت آتش بسیار قوی) است تا بتواند حتی برای مدت زمانی بسیار کوتاه به عنوان عامل بازدارنده در برابر نیروهای مهاجم عمل کند و این فرصت را برای کویت پدید آورد تا از همسایگان و دوستان بزرگترش و احتمالاً از آمریکا و سازمان ملل کمک نظامی و دیپلماتیک درخواست کند. از نظر سیاسی، کویت سعی دارد با تمام همسایگانش و نیز اقلیت فلسطینی موجود در داخل کویت روابط حسنه خود را حفظ کند. این کار را هم از طریق اتخاذ سیاست های خارجی مناسب که مانع از بروز ناراحتی آنها شود و هم با ایفای نقش رهبری در حل مسائل ضد و نقیض موجود در منطقه و امور سیاسی عربی انجام می دهد. از آنجا که کویت در برابر خرابکاری و تهاجم داخلی نیز آسیب پذیر است، داراییهای عظیم خود را به طور همزمان در جهت تطمیع و جلب رضایت رهبران دشمنان بالقوه خود و خرید تسلیحات موردنیاز به کار گرفته است.

پ- نظر سفارت در مورد خطرات و عکس العملها نظریات ما در مورد خطراتی که کویت در معرض آنها قرار گرفته و نیز درباره عکس العمل هایی که این کشور در قبال آنها نشان داده با نظریات خود کویتی ها تفاوت چندانی ندارد. در اینجا باید خاطرنشان شود که سیاست خارجی این کشور مبنی بر اتخاذ روش «میانه روی در بلوک موجود» بر سر تمام مسائل مهم عربی و منطقه ای، در حال نیل به نتیجه قابل انتظار است. در رابطه با استراتژی نظامی کویت هم باید گفته شود که کویتی ها در حل مسئله مهم خود یعنی فقدان نیروی انسانی آموزش دیده و مجرب مورد نیاز برای تشکیل یک نیروی عکس العمل سریع، حرکت لاک پشتی و کند دارند.

ص: 214

در این مورد آنها می توانند سریع تر عمل کنند ولی موانعی نیز در این راه وجود دارد یعنی ابتدا باید سیستم سربازگیری برای دو برابر شدن نیروی انسانی موجود در نیروهای مسلح به کار گرفته شود و پس از آن منابع لازم برای ارائه آموزش کافی و ابقای این نیروها صرف شود. برنامه زمانی طولانی که برای تحویل تسلیحات خریداری شده و نیز سلاحهایی که درباره آنها در آینده قراردادهایی منعقد خواهد شد، باید خود پدیدآورنده فرصت هایی باشد که طی آن می توان با این مسائل برخورد ضروری داشت. راه حل منطقی دیگری که در رابطه با مسئله نیروهای نظامی کنونی این کشور وجود دارد این است که یا این نیروها به طور کامل غیرمسلح بمانند و یا با یکی از قدرتهای «محافظت کننده» منطقه ای یا جهانی نوعی هم پیمانی ایجاد شود. ظاهراً کویتی ها هر دو راه حل را نپذیرفته اند، ولی می توان گفت که از نظر فرضی راه حل اول در مورد آن صادق تر است، زیرا کویت هر قدر در مسلح کردن نیروهای خود بکوشد باز هم در مقایسه با نیروهای مسلح همسایگان خود ضعیف خواهد بود. به همین دلیل ما به این نتیجه رسیده ایم که در عین حالی که یک کویت مسلح تر احتمالاً خواهد توانست مانع از انجام تهاجماتی علیه خود شود، ما به کویت در دفاع از قلمرو خویش کمک کنیم زیرا در این راه میزان حسن نیت و نفوذ خویش را در این کشور بالا برده ایم، و در همان حال فروشهای نظامی آمریکا به کویت نیز باعث به هم خوردن توازن قدرت نظامی منطقه ای نشده است.

ت- خریدهای احتمالی کویت طی سال مالی 1979 در مرجع (الف) خاطرنشان شده که در رابطه با درخواست های مربوط به اقلام و خدمات دفاعی طی سال 1979 نوعی «اولویت» تعیین شود. در حقیقت، گمان نمی کنیم که دولت کویت از نظر منابع مالی، در داخل کشور تعیین اولویت را ضروری بداند، زیرا قادر است هر وسیله ای را که بخواهد نقداً خریداری کند. از نظر زمان دریافت، اولویت های کاملاً نظامی و محدودیت های مربوط به قدرت جذب نیز مسائلی است که قابل برآورد است. طبق آنچه قبلاً گفته شد، ما هنوز هم تعدادی از درخواست های کویت را در اختیار داریم که کار مربوط به آنها به پایان نرسیده است. این موارد عبارتند از:

(1) فروش نظامی خارجی هویتزرهای خودکششی 155 میلی متری (ام - 109).

این درخواست به تعویق افتاده است زیرا تحقیقات مقدماتی دولت کویت در واشنگتن نشان داده که قادر نخواهد بود این سلاحها را تا قبل از 1982 دریافت کند. بر اساس ارزیابی نظامی رئیس دفتر روابط کویت که نیاز دفاعی به این نوع توپ را مشروع و اساسی می داند، اینجانب پیشنهاد کرده ام فروش آن مورد تصویب قرار گیرد و یک آتشبار از آن زودتر از موعد ذکر شده به این کشور تحویل گردد تا مرحله آموزش مربوطه آغاز شود، ولی بقیه هویتزرهای خریداری شده در سال 1982 به این کشور ارسال شود (کویت 3670).

(2) قیمت و اطلاعات مربوط به قابلیت توپ ضدهوایی وُلکان.

احتمالاً در سال مالی 1979 در رابطه با قیمت و قابلیت توپ ضدهوایی امرسون امراد - 30

ص: 215

به عنوان جانشین سیستم متحرک وُلکان (که دستگاهی بسیار پیچیده است و عملکرد آن نه چندان مؤثر) درخواستی تسلیم خواهد شد تا از آن به عنوان توپ قایقهای گشتی انگلیسی الاصل هم استفاده شود.) از آنجا که آمریکا سیستم هاوک - 1 را به کویت فروخته است، به نظر من چاره ای نداریم جز اینکه اقدام به فروش یک سیستم توپ ضدهوایی نیز بنماییم تا سیستم پدافند هوایی آن کشور تکمیل شود. در حقیقت، من توانسته ام وزیر دفاع کویت را از خرید توپهای ضدهوایی روسی منصرف سازم، چون او نیز به سیستم نظامی ما به عنوان بهترین سیستم موجود اعتراف دارد و علاوه بر این چنین استدلال کردم که به خصوص با نظر در گرفتن وضعیت طبقه بندی شده سیستم هاوک، توپهای پدافند روسی با این سیستم موشکی سازگار نیستند (76 کویت 57108).

(3) علاوه بر آنچه که تاکنون گفته شد، درخواستی نیز برای فروش موشک اندازهای بیشتر تاو تسلیم خواهد شد تا تعداد موشک اندازهای موجود کویت از این نوع (50 موشک انداز) افزایش یافته و نیز بتوانند از آنها به جای چند موشک تاو و نصب شده بر روی PACS های جدید خود استفاده کنند.

(4) علاوه بر این، ما مطمئن هستیم که کویتی ها بالاخره به این نتیجه خواهند رسید که به یک سیستم کنترل و فرماندهی نظامی نیازمندند تا حداقل اگر نتوانند تمام نیروهای زمینی، دریایی و هوایی خود را هماهنگ کنند، بتوانند نیروهای دفاع هوایی خود را تحت پوشش آن قرار دهند. این درخواست ممکن است در سال مالی 1979 ارسال شود، ولی ممکن است تا مدتها بعد نیز حتی مطرح نگردد.

(5) طبق انتظار ما، ممکن است این کشور خواستار دریافت کامیونهای نظامی بیشتری نیز بشود.

ث- کاربرد تجهیزات آمریکایی توسط کویت: تأثیر آن بر منافع آمریکا.تمایل دولت کویت نسبت به دریافت توپخانه، نفربرهای زرهی مدرن و موشک اندازهای تاو از ترس این کشور به خصوص در قبال خطر زرهی عراق و نیز به طور کلی قدرت فائق نظامی همسایگانش سرچشمه می گیرد. در مورد کویت حتی قابل تصور نیز نیست که این کشور بخواهد از سلاحها استفاده تهاجمی به عمل آورد و حتماً از آنها در ضد حمله استفاده خواهد نمود، زیرا کاربرد آنها به صورت تهاجمی خطر نابودی ملی را شدت خواهد بخشید. تجهیزات دفاع هوایی خاطرنشان شده در بند قبلی نیز به صورت تدافعی استفاده خواهد شد تا آن کشور را در برابر قدرت هوایی غالب عراق و اهداف نظامی ثابت و جبهه های جنگی متحرک و اهداف دریایی محافظت کند. از تجهیزات فرماندهی و کنترل کویت هم در راه هماهنگ سازی بیشتر نیروهای دفاعی کویت در وضعیت های رزمی استفاده خواهد شد، به این امید که سیستم های مخابراتی مدرن همراه با قدرت آتش و تحرک بتواند مقصود بیان شده در رابطه با استراتژی ملی آمده در بند (2ب) فوق را عملی سازد. استفاده آتی از تسلیحات آمریکایی در این حالت های دفاعی

ص: 216

می تواند به منافع آمریکا که در ثبات خاورمیانه (و به خصوص منطقه خلیج [فارس]) نهفته است خدمت کند. همین امر امکانات ما را در محدود ساختن گسترش نفوذ شوروی در کویت و منطقه خلیج [فارس] و نیز اعمال نفوذ ما بر یک نهاد جدید کویتی یعنی نهاد نظامی آن که در آینده به صورت یک عامل مهم سیاسی خودنمایی خواهد کرد، افزایش می دهد.

عامل ثبات هم به نوبه خود به نفع سرمایه گذاری و تجارت آمریکاست و مهم تر از همه ادامه صدور نفت کویت را به اروپا و ژاپن بیش از پیش تضمین خواهد کرد. حضور نیروهای آمریکایی لازم برای تحقق این خریدهای احتمالی و کمک به جذب آن توسط نیروهای نظامی کویت نیز ارتباط بی چون و چرایی با منافع آمریکا در این کشور دارد. درست است که وزارتخانه بر اساس تجربیات خویش در نقاط دیگر بهتر از هر ارگان دیگری قادر است تعداد نیروهای مورد نیاز در این کشور را برآورد نماید ولی طبق برآورد تقریبی ما میزان نیروهای کمک امنیتی آمریکا دو یا سه برابر خواهد شد، یعنی از تعداد 100 نفری که در کویت به سر می برند به 180 تا 280 نفر بالغ خواهد شد که تنها بخشی از آنها را کارمندان دولت و بقیه را نیروهای غیرنظامی قراردادی تشکیل خواهند داد. از نظر کل تعداد آمریکائیان مقیم این کشور نیز شمار آنها از 2700 نفری که هم اکنون در کویت به سر می برند، با احتساب شمار وابستگان آنها، به سطح 3300 نفر خواهد رسید. حضور این تعداد آمریکایی در کویت به نظر ما هیچگونه مسئله یا مشکل سیاسی یا فرهنگی پدیدار نخواهد ساخت زیرا تعداد بیگانگان مقیم این کشور هم اکنون بیش از اتباع کویتی است و گذشته از این، همه در اینجا آمریکائیان را دوست داشته و آنها از رتبه اجتماعی برتری برخوردارند.

3- دیگر منابع تجهیزاتی و خدماتی.

افسران نظامی حرفه ای کویت همیشه ترجیح می دهند که سیستم های تجهیزاتی مهم مورد نیاز خود را از آمریکا خریداری کنند. این احساس نیز ظاهراً از تحسین برانگیز بودن تکنولوژی آمریکایی و نیز اقدامات مداوم ما در پی گیری مسائل مربوط به تجهیزات فروخته شده قبلی سرچشمه می گیرد. با این وصف آنهایی که بر کویت حاکم هستند، حتی برخلاف اعتراضات نظامیان حرفه ای در منابع تأمین تسلیحات و تجهیزات موردنیاز کویت تنوع ایجاد می کنند و از چند کشور اروپایی (و اخیراً روسی) خرید می کنند. خرید تجهیزات و خدمات آمریکایی نیز ظاهراً دو علت اساسی دارد: عامل اول سیاسی است و مرتبط با سیاست خارجی این کشور، یعنی کویت با خرید تسلیحاتی خود همان سیاست خارجی دوستی با همه کشورها را دنبال می کند؛ و عامل دوم، عدم همکاری آمریکا در تصویب یک مورد فروش نظامی چه به دلیل سیاسی و چه به دلیل عدم وجود اقلام مربوط به آن، می باشد. (به مثالهای طرح شده در بند (ا-د) رجوع شود.) گذشته از این، تصمیماتی که علیه تجهیزات آمریکایی، با در نظر گرفتن خصوصیات مثبت بعضی دیگر از تجهیزات اتخاذ می شود، نتیجه عیوب و نقائصی است که توسط عرضه کنندگان خارجی روی آنها گذاشته می شود، که البته برای اثبات این موضوع

ص: 217

شواهد قطعی در اختیار نداریم. (تمام فروش های نظامی و بازرگانی آمریکایی در نتیجه مذاکرات مستقیم با مقامات دولت کویت تحقق یافته است.) به نظر ما این الگو در آینده نیز دنبال خواهد شد، زیرا در سیاست خارجی کویت تغییری نمایان نشده و علاوه بر این، برای اکثر خریدهای موردنظر و احتمالی کویت که در بند (2د) مشخص شده معادل های غیرآمریکایی وجود دارد. از جمله مواردی که از این قاعده مستثنی است (یعنی مواردی که در آنها کویت «چاره ای» جز خرید تسلیحات (آمریکایی ندارد) می توان از سیستم کنترل و فرماندهی، حداقل بخشهایی از آن که مربوط به پدافند هوایی است و توپهای ضدهوایی نام برد، بهره جست زیرا ممکن است ملاحظات امنیتی دولت آمریکا به ما اجازه ندهد که بگذاریم نیروهای یک کشور ثالث، هنگام استقرار تجهیزات جدید در کنار تجهیزات و تکنولوژی طبقه بندی شده آمریکایی که هم اکنون در کویت موجود است وارد فعالیت شوند.

4- (1)رهبران کویت نیز قطعاً موافقند که مسلح شدن ملت ها برای تأمین امنیت خود امری [ناخوانا] است و احتمالاً در صورتی که امنیت کویت در معرض تهدید قرار نگیرد، با محدود شدن خریدهای تسلیحاتی در سراسر جهان و حتی در منطقه خلیج [فارس] نیز موافقت خواهندکرد. ولی در غیاب یک قرارداد معتبر منعقده بین تولید کننده و عرضه کننده برای تحقق بخشیدن به این خواست، کویتی ها در برابر هرگونه تقاضای آمریکا مبنی بر خودداری از خرید نوع خاصی از سیستم های تسلیحاتی به خاطر تأثیر آن بر کنترل تسلیحاتی در منطقه، مقاومت خواهند کرد. با این وجود، پس از اعتراض ما به خاطر خرید موشک های روسی توسط کویت، دولت این کشور نسبت به این مسئله بیش از پیش حساسیت به خرج می دهد.

واقعیت بی چون و چرایی که متأسفانه بر همه کویتی ها روشن است این است که ضعف نظامی کشورشان در مقایسه با همسایگان آنها وضعیتی است که حتی با دو برابر شدن سطح نیروی انسانی نیروهای مسلح این کشور و نیز خرید خدمات و تجهیزات فوق الذکر تغییری نخواهد کرد. کویتی ها به این مسئله وقوف کامل دارند و با استراتژی کنونی خود تنها سعی در به تعویق انداختن فتح کشورشان [توسط دشمنان] را دنبال می کنند و تغییر موازنه قدرت در خلیج [فارس] که در بند (2ب) به آن اشاره شد، هدف نهایی آنها نیست.

5- نتیجه گیری و نظریه.

دولت کویت در بخش اعظم برنامه تسلیحاتی خود همان توصیه هایی را به کار بسته که در تحقیقات نظامی آمریکا در مورد نیازهای دفاعی آن کشور، در سال 1972 در اختیار کویت قرار داده شده بود. حتی قبل از تجدیدنظر در سیاست انتقال تسلیحاتی مان، من معتقد بودم که آمریکا باید درخواست های دولت کویت را در زمینه خرید اقلام ضروری برای دفاع مشروع از سرزمین خود مورد بررسی قرار دهد. در همان زمان من به این نتیجه رسیده بودم که چون

ص: 218


1- بخشی از بند 4 ناخواناست.

سیستم موشکی پیشرفته هاوک-1 و هواپیماهای4A- را به کویتی ها فروخته ایم، خود را ملزم به تجهیز سیستم دفاع هوایی آنها و ارائه سیستم کنترل و فرماندهی برای هدایت آن سیستم ها ساخته ایم. البته نباید از روی همدردی در مورد تقاضای کویتی ها مبنی بر دریافت تسلیحات محرمانه و پیشرفته ای که انتقال آنها به منطقه خلیج [فارس] می تواند عامل از بین بردن ثبات آن باشد به بررسی پرداخت. به همین دلیل بود که من به وزارت امور خارجه پیشنهاد کردم که در رابطه با خرید موشک های سام- 7 و فراگ روسی توسط کویت مطالب مندرج در بند 4 را با کویتی ها در میان بگذاریم. البته می دانم در صورت تصویب حجم دلاری فروشهای بالقوه نظامی به کویت در سال مالی 1979 می تواند مسئله برانگیز باشد. ولی با در نظر گرفتن زمانِ بسیار طولانی تحویل سلاحهای مورد درخواست، دولت کویت محدودیت های تحمیلی بر تأمین اقلام ضروری نیازهای مشروع دفاعی خود را به سهولت درک نخواهد کرد. برخلاف اکثر مشتریان برنامه فروش نظامی خارجی ما، کویتی ها از ابتدای امر در صدد ساختن یک بنیه دفاعی معتدل برای خود بوده اند.

مایسترون

پروازهای 3-P به عربستان سعودی

سند شماره 84 سری17 ژوئیه 1979 - 26 تیر 1358 از: سفارت آمریکا، ابوظبی 1841به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در جده، جیبوتی، اسلام آباد، کویت، مسقط، ریاض، صنعا، تهران.

مرجع: الف) وزارت امور خارجه 183729، ب) ابوظبی 1574 موضوع: پروازهای 3-P به عربستان سعودی ا- (سری - تمام متن) 2- چنانچه پروازهای مربوطه جهت عبور بر فراز امارات متحده عربی برنامه ریزی گردد، مخاطبین بایستی آگاه باشند که سفارت احتمالاً مشکلاتی در کسب مجوز کریدور هوایی پروازها از دولت امارات متحده عربی خواهد داشت. تلگرام مرجع (ب) مشکلاتی که ما طی پرواز اخیر 3-P با آن مواجه بودیم، تشریح می کند.

3- از آنجا که تلگرام مرجع (الف) دلالت می کند که این پروازها با حمایت و مشارکت عربستان سعودی انجام می گیرد، ما پیشنهاد می کنیم دولت عربستان سعودی ممکن است به طرح موضوع با دولت امارات متحده عربی به منظور تسهیل در کسب مجوز پروازها علاقمند باشد. به عقیده ما این امر، مسئله را برای ما بسیار ساده تر خواهد ساخت تا به موقع بتوانیم مجوز پروازها را - چنانچه هواپیما بخواهد طبق برنامه از فضای امارات متحده عربی استفاده کند- دریافت کنیم. دیکمن

مانور بیکان کامپس 79

ص: 219

سند شماره 85 محرمانه23 سپتامبر 1979 - 1 مهر 1358 از: سفارت آمریکا، مسقط - 1713به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در لندن، بغداد، اسلام آباد، جده، کویت، منامه، دهلی نو، پاریس، صنعا، تهران مرجع: الف) فرماندهی خاورمیانه ز150920 سپتامبر 79، ب) CNO واشنگتن دی. سی ز132334 سپتامبر 79، پ) فرماندهی ناوگان هفتم ز91100 سپتامبر 79، ت) وزارت امور خارجه 229840، ث) USCA7 1512، ج) فرماندهی ناوگان هفتم ز240302 اوت 79.

موضوع: مانور بیکان کامپس 79 1- (محرمانه – تمام متن) 2- تلگرامهای مرجع حاکی از آن است که تدارکات مربوط به عملیات گسترده چند ملیتی مشترک (بیکان - کامپس 58) که «در نوع خود بی نظیر است به خوبی آماده شده است و با هیچیک از عملیات قبلی انجام شده در اقیانوس هند مرتبط نیست.» آخرین پیام دریافتی ما در مورد موضوع (تلگرام مرجع الف) حاوی این تقاضاست که «در صورت احتمال مشارکت نیروی دریایی یا هوایی دولت میزبان مشورتهایی صورت گیرد.» با این وصف وزارتخانه (مرجع ث) خاطرنشان ساخته بود، «که ترتیب عملیات به گونه ای است که باید قبل از اجرای مرحله بعدی، وزارت دفاع، وزارت امور خارجه و دیگران حاضر در واشنگتن را رسماً توجیه کند.» 3- در رابطه با عمان عملیات بیکان کامپس، پیشنهاد عملیات مشترک با نیروی دریایی و نیروی هوایی عمان را می دهد که شامل حملات دریایی و زیردریایی علیه گروه میانی و نیز شامل مشارکت نیروی دریایی عمان در خارج از «ریسوت» - یکی از بنادر ظفار که از مرز جمهوری دمکراتیک خلق یمن و عمان چندان فاصله ای ندارد، است- و علاوه بر این در حوالی جزیره مصیره که مطبوعات درباره استقرار نیروهای آمریکایی در آنجا جنجال زیادی برپا کرده اند نیز عملیاتی صورت خواهد گرفت.

4- بسیاری از تلگرامهای مرجع، و نیز تلگرامهای دیگری که مرجع نیستند، متقاضی کسب اطلاعات در مورد «جزئیات عملیات» شده اند، چون گمان می کرده اند که متعاقب آن سیاست مزبور باید تصویب و تأیید گردد.

5- طبق اطلاع وزارتخانه، ما چند روز جالب را پشت سر گذاشته ایم، چون طی این چند روز یک روزنامه کویتی ورود یک تیم 12 نفره تحقیقات نظامی کوتاه مدت (دو هفته ای) را اشتباه گرفته و آن را ورود یک نیروی نظامی آمریکایی «20000» نفره عنوان کرده بود و رادیو مسکو نیز تکذیب سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا را دروغ و غیرمنطقی قلمداد نموده بود. بغداد نیز حملات علنی خود را علیه عمان آغاز کرده که چرا یک پیشنهاد منطقه ای را مطرح کرده تا امنیت تنگه هرمز

ص: 220

افزایش یابد. بنا به گفته عراقیها، این گونه ترتیبات امنیتی، آغازی است بر گسترش سلطه نظامی آمریکا در خلیج [فارس] (201026JN). این واقعیت که عملیات بیکان کامپس نیز در همان ماهها صورت می گیرد که طی آن عملیات سنتو انجام شده بود (میدلینک)، موجبات انتقادات بیشتر عراقیها و دیگران را در منطقه فراهم می آورد. عامل مهمتر ابراز نگرانی سعودیها مبنی بر این است که مبادا افزایش فعالیت نظامی آمریکا در منطقه نقصان های سیاسی خصمانه ای پدید آورد. آخرین نمونه این ابراز نگرانیهای سعودی در سخنرانی پسر وزیر دفاع این کشور یعنی فرزند سلطان در مرکز کندی بود که توسط نشریه لوس آنجلس تایمز در تاریخ 20 سپتامبر گزارش شده بود. «بندر» هشدار داد که «به اهتزاز درآمدن پرچمهای بیگانه و نمایش قدرت آنها» در منطقه، به سهولت موجب تضعیف روابط حسنه و مشترک خواهد شد.

6- در رابطه با حملات علنی علیه عمان و هشدارهای سعودیها، به نظر من بهتر است که فعل و انفعال نظامی خود را گسترش نداده و تنها به عبور و مرور نیروی دریایی خود در تنگه هرمز و «ارتباط های» بین نیروی هوایی عمان و هواپیماهای مستقر بر ناوهای هواپیمابر خود در اقیانوس هند اکتفا کنیم. گسترش فعل و انفعال بین نیروهای ما، موضع سلطان را در جهان عرب تضعیف خواهد کرد و مطالب بسیاری در اختیار دستگاههای شایعه پراکنی دشمنان وی قرار خواهد داد.

7- علاوه بر این، من از این مطلب نگرانم که چرا نیروی دریایی قبل از کسب توافق رسمی در مورد امکانات سیاسی عملیات، این گونه تدارک عملیاتی برای مانور بیکان کامپس تهیه دیده است. در این منطقه با هم پیمانانی سر و کار نداریم که با برداشت های امنیتی- سیاسی جهانی و منطقه ای ما هم عقیده باشند. در صورتی که صف آرایی نیروهایمان در متن صحیح سیاسی منطقه صورت نگیرد، به منافع خود بیش از همه ضربه زده ایم.

8- به نظر من تا زمانی که توافق مربوط به امکانات سیاسی این مانور کسب نشده، وابسته دفاعی نباید طرح ریزیهای بیشتری انجام دهد. وایلی

مانور بیکان کامپس

سند شماره 86 سری25 سپتامبر 1979 - 3 مهر 1358 از: سفارت آمریکا، اسلام آباد - 921به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، بغداد، دوحه، کویت، لندن، مسکو، مسقط، پاریس، صنعا، تهران.

مرجع: مسقط 1713 موضوع: مانور بیکان کامپس 1- (سری - تمام متن) 2- اوضاع عمان در رابطه با بیکان کامپس 79 سبب پیدایش رویدادهایی شده که تمام مخاطب ها ممکن است در جریان آنها واقع نشده باشند. به نظر اینجانب عقیده سفیر وایلی را

ص: 221

که دولت آمریکا باید در مورد مسائل سیاسی و امنیتی قبل از آغاز هرگونه تماس عملیاتی، توافق آرا را به دست آورد؛ تشدید می کند.

3- اگر قرار است در مورد عمان و عربستان سعودی جانب احتیاط را از دست ندهیم در مورد پاکستان نیز باید همین کار انجام شود. طبق قضاوت ما، اگر قرار باشد عمان و عربستان سعودی در این عملیات شرکت جویند پاکستان نمی تواند یکی از طرفین این مانور دریایی چند ملیتی باشد. در واقع، دریاسالار «نیازی» رئیس ستاد نیروی دریایی پاکستان در ماه ژوئن به دریاسالار «پاکس پاکر» گفته بود که تنها راه پیوستن پاکستان به این عملیات مشترک (بدون ذکر نام عملیات بیکان کامپس) این است که عربستان سعودی از پاکستان برای این کار دعوت به عمل آورد. در این صورت نیز ممکن است وزارت امور خارجه پاکستان به مخالفت برخیزد.

4- اکنون که اعتبار پاکستان از نظر عدم تعهد به خوبی پیش رفته، حساسیت ها نیز احتمالاً کاهش یافته است؛ ولی به نظر من حساسیت های اصلی هنوز به قوت خود باقی بوده و این حساسیت ها با توجه به این که انتخابات سراسری در اینجا در همان زمان بوده و مانور بیکان کامپس همانند تمرینات سالانه سنتو نیز در فصل مشابه قرار دارد، تشدید می شود. علاوه بر این هرگونه اشاره یا اظهارنظر دولت های عربی مبنی بر اینکه این عملیات با تشکیل نیروهای ضربتی مرتبط است، برای پاکستانی ها عامل عکس العمل قوی به حساب خواهد آمد؛ این موضوع بعضاً به دلیل ترس از مقاصد آمریکا نسبت به تأسیسات آتی پاکستان است.

5- واضح است که ملاحظات سیاسی و امنیتی بسیاری باید در نظر گرفته شود تا عملیات به صورت صحیح آغاز شود. هامل

درخواست ناوهای مین جمع کن توسط عمان

سند شماره 87 سری26 سپتامبر 1979 - 4 مهر 1358 از: سفارت آمریکا، لندن - 8961 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، بغداد، بن، جده، مسقط، پاریس، رم، تهران، توکیو موضوع: درخواست ناوهای مین جمع کن توسط عمان خلاصه: (سری - تمام متن) مقام بخش خارجی از ناگهانی بودن و ناهنجاری تقاضای عمان از کشورهای عربی، اروپایی و آمریکا برای تأمین هزینه مالی و نیروی انسانی مین جمع کن ها برای حراست از تنگه هرمز شگفت زده شده است. دولت انگلیس مایل است در مورد پاسخ به این مطلب با آمریکا مشورت کرده و در صورت ارسال مطالعات بررسی امنیتی تنگه موجبات امتنان خواهد شد. پایان خلاصه.

1- در طول ملاقات رئیس بخش خاور نزدیک در 24 سپتامبر در بخش خارجی، «هنی» رئیس اداره خاورمیانه، در مورد عکس العمل دولت آمریکا در رابطه با درخواست شفاهی عمان برای

ص: 222

دریافت چهار فروند مین جمع کن سؤالاتی مطرح نمود. «هنی» خاطرنشان ساخت که یادداشت عمان که شامل بررسی های نیروی دریایی عمان بود (و احتمالاً بنا به گفته او توسط یکی از افسران انگلیسی در وزارت عمان نوشته شده است) در چند روز گذشته به آمریکا، انگلیس، آلمان غربی، ایتالیا، ژاپن، عراق، ایران، عربستان سعودی و امارات متحده عربی ارسال شده است.

2- هنی گفت که «H.M.G» قبلاً در مورد ماهیت این تقاضا اطلاعی نداشته و از شأن غیر دیپلماتیک در این امر اظهار نارضایتی کرد. این تحقیق دریایی که به طور مثال به عنوان یک سند درون کشوری عمان تهیه شده است، درباره «قابلیت اعتماد» دولت های عربی دریافت کننده تحقیق، سوءظن ایجاد می کند. علاوه بر این، به گفته هنی، تقاضای عمان برای فراهم آمدن نیروی انسانی خارجی نیز با تمسخر بغداد روبه رو خواهد شد.

3- عکس العمل مقدماتی انگلیس در رابطه با این «خبر داغ» این است که ابتدا پیشنهاد مشورت داده شود و پس از آن به راه حل های احتمالی پرداخته شود. هنی در همین حال گفت که بهتر است عمانیها (به خاطر دست پاچگی شان) مورد تمسخر واقع نشوند. انگلیس در نظر دارد تقاضای عمان را در حاشیه اجلاس خبرگان سازمان ناتو در خاورمیانه مورد بحث و تبادل نظر قرار دهد.

4- لمبراکیس و مقام سفارت گفتند که آنها از وجود تقاضای شفاهی عمان بی خبر هستند ولی به وزارتخانه اطلاع خواهند داد که انگلیس مایل است در مورد ارائه پاسخ با آمریکا مشورت کند. هنی پرسید که مطالعه آمریکا در مورد تنگه هرمز چگونه ارسال و در چه زمانی به دست دولت انگلیس خواهد رسید.

5- اقدام مقتضی: چون وزارتخانه احتمالاً با سفارت انگلیس در مورد بررسی تنگه تبادل نظر داشته است، لطفاً اطلاع دهید که آیا متن تحقیقی وجود دارد که به انگلیس داده نشده و آیا ما باید آن را به هنی بدهیم یا خیر.

6- به نظر می رسد در نتیجه دریافت اعلامیه عمومی عمان همه از آن خبردار شده اند.

بروستر

تقاضای عمان در مورد مین روب ها

سند شماره 88 سری27 سپتامبر 1979 - 5 مهر 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 10439به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در لندن، ابوظبی، بغداد، دوحه، جده، کویت، مسکو، مسقط، منامه، پاریس، صنعا.

مرجع: الف) مسقط 1732، ب) تهران 10422 موضوع: تقاضای عمان در مورد مین روب ها 1- (سری - تمام متن)

ص: 223

2- سفارت آمریکا در تهران نیز مانند مرجع (الف)، معتقد است آمریکا در پاسخ گفتن به تقاضاهای عمان در مورد مین یابها باید شدیداً جانب احتیاط را رعایت کند.

3- همانگونه که در مرجع (ب) گفته شده، ایران در مورد فعالیت های نظامی آمریکا در منطقه خلیج [فارس] بسیار نگران و به آنها به دیده شک و تردید می نگرد. همکاری آمریکا با عمان در اموری چون تنگه هرمز که به نظر ایرانیها در حوزه نفوذ آنهاست برای تهران قابل پذیرش نیست.

لینگن

تقاضای عمان مبنی بر دریافت کمک برای امنیت خلیج [فارس]

سند شماره 89 محرمانه29 سپتامبر 1979 - 7 مهر 1358 از: هیأت نمایندگی آمریکا، سازمان ملل - 6661 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، بغداد، دوحه، جده، کویت، لندن، منامه، مسقط، تهران.

موضوع: تقاضای عمان مبنی بر دریافت کمک برای امنیت خلیج [فارس] 1- در مشورتهایی که در 25 سپتامبر در لندن صورت گرفت «تثام» معاون سرپرست بخش خاورمیانه ای FCO به «گلسپی» مقام سفارت در لندن و «لمبراکیس» میهمان او از بخش خاور نزدیک گفت که عمانیها در میان کشورهای منطقه و دولت های غربی پیرامون مسئله امنیت تنگه هرمز گفتگو می کنند و زمانی که فهمید واشنگتن در این باره چیزی دریافت نکرده است، «تثام» یک نسخه از متن ارائه شده به انگلیس را به ما داد (که به ARP و RA خاور نزدیک ارسال شده است) 2- متن عمانی شامل مطالعه ای دربارة امنیت تنگه هرمز بود که ظاهراً توسط افسران انگلیسی نیروهای مسلح سلطان عمان تهیه شده است. «تثام» بدون مطالعه اظهار داشت از اینکه این مطالعه در اختیار کشورهای مختلف قرار گرفته خوشحال نیست. در یک جا به ذکر نیروهای دریایی مستقر در منطقه می پردازد و نیروهای سوری را «غیرقابل اعتماد» قلمداد می کند. تقاضای اصلی عمان درخواست یک کمک 102 میلیون دلاری برای خرید نیروی مین جمع کن عمانی متشکل از سه تا چهار قایق برای حفاظت از تنگه است.

3- انگلیسی ها این ابتکار را بی ثمر می دانند و از اینکه دیگر کشورهای خلیج [فارس] نیز نسبت به آن عکس العمل منفی نشان داده اند تعجب نمی کنند.

بنا به گزارشهای رسیده عمانیها در نظر دارند مسئله را با کشورهای اوپک و کشورهای مهم مصرف کننده نفت از قبیل ژاپن و آمریکا در میان بگذارند.

بنت

تقاضای عمان جهت دریافت مین جمع کن

ص: 224

سند شماره 90 محرمانه4 اکتبر 1979 - 12 مهر 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 0696به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در لندن، دوبی، بن، دوحه، جده، کویت، منامه، مسکو، مسقط، رم، پاریس، صنعا مرجع: الف) تهران 10439، ب) تهران 10658 موضوع: تقاضای عمان جهت دریافت مین جمع کن 1- (محرمانه - تمام متن) 2- در هفته گذشته با آشکار شدن تقاضای عمان برای دریافت مین جمع کن، منافع ایران در خلیج فارس و شک و سوءظن آن نسبت به فعالیت های آمریکا در منطقه نیز آشکار شد. ایرانیها ظاهراً معتقدند که در پشت طرح عمان انگیزه های آمریکایی نهفته است. این برداشت آنها ظاهراً در نتیجه گزارش مطبوعات عربی که مدعی هستند این طرح با حمایت آمریکا، انگلیس و آلمان غربی تهیه شده، به وجود آمده است.

3- عکس العمل عمومی در رابطه با طرح عمان کاملاً منفی بوده است. در نیویورک، وزیر خارجه یزدی به گزارشگران الانباء گفت «ایران با تبدیل منطقه خلیج فارس به صحنه ابرقدرت ها مخالفت خواهد کرد.» و دیگر اینکه ایران طرح عمان را برای حفاظت تنگه هرمز رد کرده است. دکتر چمران وزیر دفاع جدید ایران در مصاحبه خود با یک روزنامه لبنانی در مورد «مداخله» آمریکا در خلیج فارس گفت که ایران با هرگونه مداخله خارجی در خلیج فارس مخالف است. علاوه بر این سفیر ایران در کویت، علی شمس اردکانی، در مصاحبه خود با روزنامه فارسی زبان بامداد از مقاصد آمریکا برای ایجاد یک نیروی اضطراری صدهزار نفری در خلیج فارس و تبدیل عمان به پلیس منطقه شدیداً انتقاد کرد. وی گفت ایران به علت موقعیت جغرافیایی خود قادر است از تنگه هرمز حمایت و حراست کند.

4- ولی فرمانده نیروی دریایی دریاسالار مدنی در 27 سپتامبر به مطبوعات گفت که نیروهای آمریکا در خلیج فارس تأثیری بر ایران نخواهند داشت و «نیروهای آمریکایی بارها به خلیج فارس آمده اند.» مدنی در گفتگوهای خود از قدرت نمایی های نیروی دریایی در مانور خود در خلیج فارس نیز سخن گفت.

نظریه: این مانورها ربطی به اعلامیه عمانی ها نداشته است ولی احتمالاً می خواسته اند که ایرانیها و کشورهای همسایه از قدرت نیروی دریایی مطلع باشند. ولی اگر عملیات نیروی دریایی در دریا موافقیت آمیز هم باشد، نمی توان آن را یک قدرت بالقوه به حساب آورد (به گزارش وابسته دفاعی آمریکا به شماره 79 0311 6846 برای دریافت اطلاعات بیشتر مراجعه کنید).

5- گرچه طرع عمانیها چندان مشخص و واضح نیست، ولی سفارت مایل است بار دیگر

ص: 225

درباره اهمیت نظریات ایران درباره نقش خود و نقش آمریکا در خلیج فارس متذکر شود. همانگونه که در گزارش تهران 16568 یادآور شدیم، مهم است که ما هم از جریان ورود نیروها به منطقه و طرحهای آینده خبر داشته باشیم.

6- مطبوعات فارسی داستانهای اغراق آمیزی درباره نیروهای مستقر در بحرین چاپ می کنند. برای خنثی کردن این مقالات لازم است ما از تعداد و ترکیب تأسیسات آمریکا در بحرین مطلع شویم. لینگن

درخواست قطر مبنی بر خرید تسلیحات دریافت شد

سند شماره 91 سری28 اکتبر 1979 - 6 آبان 1358 از: سفارت آمریکا، دوحه - 1244به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در جده، کویت، منامه، مسقط، تهران مرجع: الف) دوحه 1213 ب) دوحه 1221 موضوع: درخواست قطر مبنی بر خرید تسلیحات دریافت شد 1- (سری - تمام متن) 2- طی ملاقات مورخ 20 اکتبر بین معاون فرمانده کل نیروهای مسلح قطر سرتیپ محمدالعطیه و ناخدای کنونی ناو لاسال آمریکایی، سرتیپ گفت قطر مایل است از آمریکا در زمینه دفاعی خریدهای مهمی انجام دهد.

شیخ عبدالله بن خلیفه آل ثانی فرزند سوم امیر خلیفه و فرمانده تام الاختیار ارتش قطر نیز در این ملاقات حضور داشت و در گفتگو شرکت کرد. جهت اطلاع آنها گفتم که سیاست فروش تسلیحات آمریکایی به کشورهای خلیج[فارس] جنوبی محدودیت بسیاری یافته است. این سیاست تحت بررسی است لیکن اینجانب از تغییرات آن مطلع نیستم. با این وجود، اگر قطر تقاضای خود را مطرح کند من نیز آن را همراه با توصیه ای به وزارت امور خارجه خواهم داد و اظهار داشتم که تقاضانامه باید کتبی باشد.

3- در تاریخ 29 اکتبر، معاون فرمانده کل قوا تقاضانامه کتبی که شامل تجهیزات نظامی زیر است به اینجانب داد ولی مقادیر آن مشخص نشده است:

1) رادار 2) موشک های پیشرفته هاوک 3) توپ های ضدهوایی 4) توپخانه هویتزر 155 میلی متری قابل تحرک 5) توپخانه هویتزر 8 میلی متری قابل تحرک 6) موشک های هوا به دریا 7) موشک های دریا به دریا (اژدر)

ص: 226

8) هواپیماهای شکاری مدرن 4- نظریه و اقدام مقتضی: علیرغم شواهد موجود در دو سال گذشته مبنی بر اینکه قطر می خواهد بنیه دفاعی خود را بهبود بخشد، تنها تقاضانامه دریافتی ما از سوی این کشور، در رابطه با فروش چند هویتزر 155 میلی متری بوده است. وزارتخانه این تقاضانامه را نپذیرفته بود. ولی پس از انقلاب ایران، کشورهای کوچک خلیج [فارس] مانند قطر نمی توانند در سایه عربستان سعودی و دیگر غول منطقه ای یعنی ایران به امنیت خود امیدوار باشند. و قطر اخیراً در رابطه با اعدامها، اظهارات نامربوط و بی ثباتی ایران خود را آسیب پذیر یافته است. چند کشور دیگر کوچک نیز ظاهراً همینگونه فکر می کنند و تصمیم آنها در کنفرانس طائف - تاریخ 16 اکتبر- برای تقویت بنیه دفاعی خود نیز نشانگر همین روحیه است.

5- ادامه نظریه: رژیم اسلامی تهران در ابتدا به مذاق دولت قطر خوش آمد. لیکن اعدامها و ادعاهای بی ربط ارضی در مورد خلیج [فارس]، رژیم سنت گرای قطر را گوش به زنگ کرده است. این موضوع در قرارداد قطر با دیگر کشورهای عضو کنفرانس طائف مبنی بر تقویت بنیه دفاعی و گسترش روابط بهتر با تهران گنجانده شده است. همه آنها امیدوارند که بتوانند رژیم ایران را به میانه روی بکشانند، لیکن ترس از آن دارند که مبادا این کشور سقوط کند و در نهایت کمونیست ها به قدرت برسند. تقاضای خرید اسلحه و تقاضای آموزش در ناوهای نیروی خاورمیانه ای نشانگر همین ترس است.

6- ادامه نظریه: قطر در اصل بی دفاع است. افسران انگلیسی وابسته به نیروهای مسلح قطر می گویند که در دفاع از تأسیسات نفتی مستقر در خارج از خشکی و حتی تأسیسات داخل خشکی بنیه دفاعی چندانی وجود ندارد. عامل دیگر این است که دولت قطر باید به زودی در مورد گسترش حوزه گازی غیرمرتبط خارج از خشکی در شمال غربی کشور تصمیمی اتخاذ کند. حدود پنج تا شش میلیون دلار باید صرف این حوزه شود، در حالی که نظام دفاعی کنونی به هیچوجه قادر به حراست از این تأسیسات نیست.

به نظر من قطر هماهنگ با عربستان سعودی و دیگر همسایگان خود در خلیج [فارس] در مورد این شبه جزیره اقدام کرده است. امیدوارم وزارتخانه با احساس همدردی بیشتری نیازهای قطر را مورد بررسی قرار دهد. اگر ما آن را تصویب کنیم قطر احتمالاً تمام موارد ذکر شده را خریداری نخواهد کرد و علاوه بر این گمان نمی رود که هیچیک از آنها را به مقادیر زیادی خریداری نماید. مضاف بر این من امیدوارم که در مورد این تقاضا اقدام عاجل به عمل آید. در سفارت، ما فاقد تخصص نظامی جهت ارزیابی این تقاضانامه هستیم. شاید سفر یک و یا چند تن از نظامیان قطر به واشنگتن و گفتگو با متخصصین آمریکایی بتواند روشن سازد که چگونه وضع دفاعی قطر را بهبود بخشد.

7- عکس العمل عاجل آن وزارتخانه موجب امتنان و سپاسگزاری خواهد بود.

کیل گور

تقاضای بحرین برای دریافت سیستم موشکی هاوک

ص: 227

سند شماره 92 سری30 اکتبر 1979 - 8 آبان 1358 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 3380به: سفارت آمریکا، منامه جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، دوحه، جده، مسقط، صنعا، تهران مرجع: منامه 1512 موضوع: تقاضای بحرین برای دریافت سیستم موشکی هاوک 1- سری - تمام متن 2- خلاصه: ما آماده هستیم با دولت بحرین درباره تقاضای آن کشور جهت خرید سیستم دفاع هوایی موشکی هاوک وارد مذاکرات جدی شویم. موافقت ما جهت گفتگو با دولت بحرین درباره سیستم موشکی هاوک منوط به آن است که آتشبارهای بحرین با شبکه دفاع هوایی عربستان سعودی چنان ارتباط پیدا کند که به وسیله بحرینی ها و سعودی ها مشترکاً به کار رود. تصور می کنیم دولت بحرین در این باره از عربستان سعودی تقاضای پول خواهد کرد. موافقت ما برای بحث جهت عرضه سیستم موشکی هاوک به بحرین مشروط به استثنا قایل شدن در سیاست آشکار ملی و روال های بررسی عادی 36(ب) - تصویب رئیس جمهور و بررسی کنگره - خواهد بود. پایان خلاصه.

3- سابقه: سیستم موشکی هاوک می تواند تنها در بُعد نقش دفاع هوایی به کار رود. بُرد آن (حدود 35 کیلومتر) و مأموریت این سلاح برای بحرین (و سایر کشورهای خلیج [فارس]) جهت به کار بردن در مقابل حمله هوایی بسیار مناسب است. سیاست ایالات متحده در بیشتر سالهای دهه گذشته عبارت از پشتیبانی پی گیر و همکاری در میان کشورهای عربی میانه رو خلیج فارس در امور دفاعی و آموزش و پرورش و صنعتی کردن کشور و سایر زمینه ها بوده است. فروش سیستم موشکی هاوک به عنوان یک اظهارنظر مشخص مبنی بر جدی بودن مقاصد ما خواهد بود. علاوه بر این استقرار چنین سیستم موشکی دفاع ضدهوایی ما را قادر خواهد ساخت تا از تقاضاهای احتمالی بحرین در خصوص هواپیماهای دارای بال ثابت طفره رویم. پایان خلاصه.

4- شما مجاز هستید نکات ذیل را برای دولت بحرین عنوان کنید. ما پیشنهاد می کنیم که شما به ولیعهد و وزیر دفاع و همچنین وزیر امور خارجه مراتب را اطلاع داده و درباره طرح این نکات به سایر مقامات بحرینی طبق صلاحدید خود اقدام نمایید.

- ما با گفتگوهای جدید و مفصل با دولت بحرین درباره تقاضای آن کشور جهت خرید سیستم موشکی هاوک موافق هستیم.

- دولت بحرین باید آگاه باشد که هرگونه توافق نهایی منوط به استثناء قایل شدن در سیاست آشکار ملی و روال های عادی بررسی 36 (ب) - تصویب رئیس جمهور و بررسی کنگره- است.

ص: 228

- موافقت ما مبتنی بر این استنباط است که عربستان سعودی حاضر است خرید این سیستم را از نظر مالی تضمین کند. ما درباره این سیستم مشکل سیاسی نداریم بلکه معتقد هستیم که یک سیستم موشکی که جداگانه از سوی بحرین تماماً تأمین مالی شود از لحاظ اثرات هزینه قابل توجیه نخواهد بود.

- ما دستیابی بحرین به سیستم موشکی هاوک را یک گام مهم در پیشبرد همکاری دفاع هوایی منطقه ای تلقی می کنیم و معتقدیم که تنها در چنین چارچوب منطقه ای این سیستم معنی خواهد داشت.

- ما در نظر داریم درباره مفاد تصمیم خود، دولت عربستان سعودی را آگاه سازیم.

- ما حداکثر ارتباط ممکن بین سیستم موشکی بحرین و سیستم موشکی عربستان سعودی را تشویق می کنیم و انتظار داریم که لااقل فرماندهی های دفاع هوایی دو کشور به وسیله یک شبکه ارتباطی مشترک و همچنین به وسیله استفاده از رادارهای دوربرد مشترک به یکدیگر مرتبط گردد.

- یک چنین ارتباطی مانع از آن نخواهد شد که بحرین بتواند مستقلاً از خود در برابر حملات هوایی دفاع کند، بلکه در امور پشتیبانی لجستیک این سیستم، برای بحرین مقرون به صرفه خواهد بود و تا حد ممکن از دوباره کاری در سیستم ها اجتناب خواهد گردید.

- دولت ایالات متحده تنها در عرضه این سیستم موشکی و اجزای آن به بحرین درگیر خواهد بود.

- هر چند فروش این سیستم طبق برنامه روش نظامی خارجی انجام خواهد شد، [اما] به علت ارزش دلاری آن، ما پیش بینی نمی کنیم که در ارتباط با این فروش، حضور رسمی گسترده یا درازمدت [در بحرین] داشته باشیم.

- ما تصور می کنیم که تکنسین ها و آموزش های ضروری طبق قراردادها به شرکت های خصوصی آمریکا واگذار خواهد شد، همانطور که در عربستان سعودی و کویت این کار انجام خواهد شد. این کار با همکاری نزدیک سعودی ها انجام خواهد گرفت تا از دوباره کاری تلاش ها و هزینه های غیرضروری پرهیز شود.

- به محض اینکه بحرین به ما اطلاع دهد که تأمین مالی از ناحیه عربستان سعودی قطعی است و بحرین و عربستان سعودی درباره ارتباط دادن دو سیستم هوایی خود به توافق کلی رسیده اند، ما حاضر هستیم بر اساس شرایط بازپرداخت، گروهی از کارشناسان دفاع هوایی را به بحرین اعزام کنیم تا با وزارت دفاع به مشورت پرداخته و نیازهای فنی جهت برقراری یک سیستم دفاع هوایی را بررسی کنند.

- در صورت توافق دولتین بحرین و عربستان سعودی، این گروه همچنین می تواند برای بررسی نیازهای مربوط به مرتبط ساختن قابلیت های دفاع هوایی دو کشور به عربستان نیز سفر کند.

- چنانچه دولت بحرین تصمیم بگیرد این موضوع را بیشتر پی گیری کند باید از طریق

ص: 229

سفارت تقاضا کرده و نامه پیشنهادی برای گروه ارسال کند.

- استقرار و کاربرد این سیستم تسلیحاتی پیچیدگی های بسیاری دارد. موشک هاوک نه تنها گران قیمت است بلکه نیازمند افسران و افرادی با تحصیلات عالی برای استفاده مؤثر از آن است. یک آتشبار موشک هاوک مرکب از دو واحد آتش به تعداد کل شش پرتاب کننده می باشد که توسط تکنسین های رادار و کامپیوتر پشتیبانی می شود. به طور عادی هر آتشبار بین 150 تا 200 نفر و چند صد نفر دیگر جهت پشتیبانی در امور لجستیکی، اداری و فنی است.

- یک آتشبار هاوک متشکل از شش پرتاب کننده حدود 30 میلیون دلار ارزش دارد. ارزش هر موشک 135 هزار دلار است. هر پرتاب کننده در هر بار دارای سه موشک است. به این مبلغ نیازهای قابل ملاحظه حفاظت و لجستیک و آموزش اضافه می شود. ما معتقدیم که جمع کل قیمت با توجه به تجهیزات مورد نیاز برای بحرین و میزان استفاده بحرین از تسهیلات پشتیبانی عربستان سعودی، ممکن است بین 70 تا 100 میلیون دلار هزینه در برداشته باشد.

- بنابراین با توجه به کلیه موارد فوق، اگر دولت بحرین خواهان خرید سیستم موشکی هاوک باشد بایستی آگاه باشد که این سیستم ظرف 2 تا 3 سال آینده از خط تولید خارج خواهد شد و سفارش ها باید طی 12ماه آینده ارسال شود. (برای اطلاع شما: ایالات متحده سیستم موشکی دفاع هوایی جدیدی به نام پاتریوت وارد عمل خواهد کرد.) 5- برای ابوظبی، دوحه و مسقط: اگر دولتهای میزبان نسبت به سیستم موشکی هاوک اظهار علاقه نمایند، شما مجاز هستید آنها را بر اساس مفاد این تلگرام مطلع ساخته و اضافه کنید که ما آماده هستیم به طور کلی با آنها درباره موضوع نیازهای دفاع هوایی در یک چارچوب منطقه ای وارد گفتگو شویم ولی نمی توانیم برای فروش یک سیستم مشخص تا زمانی که درباره نیازهای نظامی توافق مشترک حاصل نکرده ایم، تعهدی بدهیم.

6- برای جده: مفاد این پیام با «وست» سفیر آمریکا مورد بحث قرار گرفته است. او این موضوع را پس از بازگشت به عربستان سعودی با شاهزاده سلطان در میان خواهد گذاشت.

ونس

نیروی دریایی آمریکا در بحرین

سند شماره 93 بدون طبقه بندیاول نوامبر 1979 - 10 آبان 1358 از: مرکز اطلاعات ایالات متحده - واشنگتن دی. سی - 6015به: سفارت آمریکا، مسقط رونوشت به: سفارتخانه های آمریکا در جده، تهران، منامه، دوبی، کویت موضوع: نیروی دریایی آمریکا در بحرین نمود حضور ارتش آمریکا در اینجا، بحرین، آنچنان ضعیف است که می توان گفت عملاً از دیده ها پنهان است. پرچم راه راه و ستاره دار آمریکا بر فراز تأسیسات نیروی دریایی که به 5 کشتی نیروی خاورمیانه سرویس می دهد، در اهتزاز نیست. این کشتی ها در خلیج فارس و

ص: 230

غرب اقیانوس هند گشت می زنند. یک ستوان جوان آمریکایی می گوید: «ما از دولت بحرین هر سال اجازه می گیریم که یک بار یعنی در روز 4 ژوئیه پرچم آمریکا را به اهتزاز درآوریم.» نیروی دریایی می گوید در اینجا 60 افسر و سرباز یک «واحد پشتیبانی اجرایی» را تشکیل می دهند. لفظ «پایگاه» از طرف بحرینی ها و آمریکا به کار نمی رود. آمریکاییها باید برای بیرون رفتن لباس «غیرنظامی» بپوشند. دروازه ورودی علامت شناسایی ندارد و به جای ملوانان آمریکایی، به وسیله مأمورین امنیتی بحرین حفاظت می شود.

چرا نیروی دریایی چهره نشان نمی دهد؟ چون بحرین چنین می خواهد. همچون بسیاری کشورهای جهان سوم، دولت (بحرین) یک پایگاه نظامی خارجی را با استقلال سازگار نمی داند. یکی از اعضای کابینه می گوید: «ما تأسیسات نظامی آمریکایی در اینجا نداریم.» اما وقتی پرسیده می شود آن 60 آمریکایی در منامه چه می کنند تنها جوابش این است: «ما بانکهای خارجی زیادی با 60 یا 70 نفر کارمند در اینجا داریم.» ناو فرماندهی نیروی خاورمیانه ای که یک زیردریایی تبدیل یافته، با نام لاسال است دائماً در منطقه حضور دارد. خدمه اش سالی یک بار به خانه بازگردانده می شوند.

چهار کشتی دیگر حاضر در منطقه، کشتیهای جنگی از ناوگان ششم آمریکا در مدیترانه هستند که در منطقه رفت و آمد می کنند. آنها فقط دیدارهای اندکی از بحرین داشته اند چون دو سال پیش دولت منامه از آنها خواست که بروند. حتی هنگام این دیدارهای اندک، آنها وارد اسکله های تجاری می شوند. واحد پشتیبانی ساحلی نیروی دریایی خدماتی از قبیل تدارکات، نقل و انتقال نیروها و پست را انجام می دهند. همچنین، هواپیماهای باربری اغلب از ناو فرماندهی به فرودگاه بحرین پرواز می کنند تا مواد و ملزومات را عرضه کرده و ملوانان را تعویض کنند.

تأسیسات آمریکایی در منامه یک دسته ساختمانهای کوتاه قهوه ای رنگ و انبارهای سبزر نگی است که در یک دماغه کوچک پیشرفته در اراضی آبگیر و مردابی خلیج فارس به مساحت 6 جریب آمریکایی [4095 متر مربع] واقع شده اند. آمریکا یک اجاره 2 میلیون دلاری را سالانه به بحرین می پردازد و هر سال دربارة قرارداد اجاره مذاکره می شود. یک مدرسه وزارت دفاع برای فرزندان نیروهای آمریکایی مستقر در پایگاه وجود دارد که در آن فرزندان تجار خارجی و اهالی منطقه نیز درس می خوانند. فقط 20 درصد از 700 شاگرد مدرسه آمریکایی هستند.

از بقیه یکی هم فرزند حاکم بحرین است. ژنرال «رابرت چونینگ» فرمانده نیروهای خاورمیانه ای و همسرش خانه ای در بحرین به دعوت دولت بحرین دارند. واحد ساحلی 47 خانواده مقیم دارد اما خانواده کلیه نیروهای دریایی باید در آمریکا بمانند. آمریکا به منظور اجتناب از رنجاندن امیر از خود انعطاف نشان می دهد. واحد ساحلی حتی اگر فقط اداری نیز باشد موجودی مهمی در خلیج فارس است.

دو ابرقدرت در خلیج فارس

ص: 231

سند شماره 94 [موضوع]: دو ابرقدرت در خلیج فارس ...(1) بنادر و پایگاههای دریایی را در برخی کشورهای منطقه در حکم علایمی برای نشان دادن حضور نظامی در این منطقه و کمک به دوستان و متحدان به منظور تقویت استعداد بالقوه اقتصادی و نظامی آنها تلقی می کند و بدین ترتیب اتحاد شوروی بر این باور است که هیچگونه پایگاه نظامی در منطقه ندارد. از سوی دیگر، ایالات متحده با این استدلال موافق نیست و این اقدام اتحاد شوروی را بیانگر حضور نظامی این کشور در منطقه می داند.

اگرچه هر دو ابر قدرت، ظاهراً، از کاهش مسابقه تسلیحاتی در منطقه حمایت می کنند، [اما] به نظر می رسد که با توجه به ملاحظات کنونی، هیچ اقدام عمده ای در این ارتباط از سوی آنها اتخاذ نشود.

با توجه به این ملاحظات و نظر به منافع هر دو ابرقدرت در منطقه اقیانوس هند، پیش بینی می شود که آنها به فعالیت های نفوذی خود در کشورهای ساحلی منطقه ادامه دهند، که در نتیجه این سیاست، احتمال افزایش آشوب ها، جناح گرایی و گروه بندی ها در منطقه نیز همچنان وجود خواهد داشت.

«تنگه هرمز»

ص: 232


1- بقیه سند یافت نشد.

تنگه هرمز منطقه کنترل تردد نفتکش های خلیج فارس

سند شماره 95 محرمانه10 اوت 1978 - 19 مرداد 1357 دفتر اطلاعات و تحقیقات وزارت امور خارجهتهیه کننده: آر. دبلیو. اسمیت موضوع: تنگه هرمز منطقه کنترل تردد نفتکش های خلیج فارس تنگه هرمز توجه جهان را به خود معطوف داشته است چرا که تنها راه عبور نفتکشها به مقصد خلیج فارس و بالعکس است. نزدیک به نیمی از نفت مصرفی دنیای غیرکمونیستی از طریق این تنگه می گذرد.

ایران و عمان که به وسیله تنگه هرمز از هم جدا می شوند، آشکارا اهمیت استراتژیک موقعیت جغرافیایی شان را در کنار این گذرگاه درک می کنند. سیاست های کشتیرانی آنها با توجه به مسئله کشتیرانی به طور کلی و تردد نفتکش ها به طور مشخص، مورد توجه جهانی است.

مشخصه های موقعیت تنگه هرمز که بین ایران در شرق و شمال، امارات متحده عربی در غرب و عمان در غرب و جنوب قرار دارد، تنها راه عبور از خلیج فارس به خلیج عمان و اقیانوس هند است. محدوده های جغرافیایی تنگه می تواند در قسمت خلیج عمان به وسیله یک خط که «رأس دبّه» (در امارات متحده عربی) و «دماغه کوه» (در ایران) را به هم وصل می کند مشخص شود. در بخش خلیج فارس خطی که «رأس شیخ مسعود» (عمان) و جزیره هنگام (ایران) را به هم وصل می کند، محدوده های غربی تنگه جغرافیایی را معین می کند (به نقشه ضمیمه مراجعه

ص: 233

نمایید).

طول تنگه هرمز حدود 104 مایل(1) است. عرض آن از حداقل حدود 5/23 مایل بین جزایر لارک (ایران) و قوین بزرگ (عمان) تا حداکثر حدود 52 مایل بین «رأس دبّه» و «دماغه کوه» امتداد دارد. به علت دعاوی 12 مایلی دریای سرزمینی ایران و عمان، حدود 4/15 مایل طول تنگه - بین لارک و قوین بزرگ - تماماً تحت رژیم دریایی سرزمین مورد ادعا قرار می گیرد.(2) به طور کلی عمق تنگه کمتر از 60 «فَتم» [فَتم واحد عمق پیمایی دریایی و معادل 6 فوت است] می باشد. در شمال شبه جزیره مسندم (عمان) مناطق کوچکی قرار دارد که عمق آن به 100 فَتم می رسد. در طول خطوط اصلی کشتیرانی، عمق بین 45 تا 60 فَتم متغیر است.

کشتیرانی تنگه هرمز به علت تردد نفتکش هایی که نفت خلیج فارس را به بازار جهانی حمل می کنند شاید استراتژیک ترین تنگه در دنیا باشد. به طور جاری تقریباً 45 درصد نفت مصرفی از ناحیه جهان غیرکمونیست به وسیله کشورهای حوزه خلیج فارس تولید می شود. (3)99 درصد این نفت، تقریباً 20 میلیون بشکه در روز، از طریق تنگه هرمز عبور می کند.

در سال 1977، ایالات متحده حدود 3 میلیون بشکه در روز نفت از خلیج فارس وارد می کرد که تقریباً معادل 34 درصد کل واردات ایالات متحده، 7/8 میلیون بشکه در روز یا معادل 16 درصد کل مصرف، 4/18 میلیون بشکه در روز بود. 61 درصد از کل واردات نفت، 1/13 میلیون بشکه در روز اروپای غربی از خلیج فارس، تأمین می گردد. واردات 9/3 میلیون بشکه در روز ژاپن از خلیج فارس نمایانگر 72 درصد کل واردات نفتی ژاپن می باشد.

تردد نفت کشها به طور کلی از طرح ترافیک جداسازی تنگه هرمز تبعیت می کند که از سوی «سازمان بین الدولی مشورتی دریانوردی» (IMCO)، «آژانس تخصصی سازمان ملل مسئول سلامت کشتیرانی و کارایی دریانوردی» تهیه شده است.

استفاده از برنامه جداسازی ترافیک اجباری نیست: ناخداها پس از ارزیابی وضعیت تصمیم می گیرند که از راه های عبوری توصیه شده تبعیت نمایند. به هر حال مشخص است که تردد کشتی ها در نقطه مقابل مسیر توصیه شده ترافیک در بین مسیرهای ترافیک مصوب از سوی

ص: 234


1- 1/ تمام اشکال مایل که در این گزارش به آن اشاره شده است ناتیکال مایل [مایل انگلیسی] است. یک ناتیکال مایل = 15 1 متر می باشد. / مایل قانونی = 852
2- ایالات متحده هیچگونه ادعایی در مورد دریای سرزمینی در پهنه ای بیش از اندازه 3 مایل را به رسمیت نمی شناسد. در قانون مذاکرات دریاها در سازمان ملل به هر حال، ایالات متحده تمایل خود را جهت پذیرش حداکثر پهنه دریای سرزمینی به مقدار 12 مایل همراه با عبور ترانزیت از طرفین، برفراز و تحت تنگه ها در د اخل چارچوب یک قانون قابل درک و قبول مربوط به قرارداد دریا اعلام کرده است.
3- در زمینه تولید کلی، 8 کشور تولید کننده نفت خلیج فارس اینها هستند : عربستان سعودی ، ایران ، عراق ، کویت، امارات متحده عربی، قطر، عمان و بحرین.

IMCO، ناقض ماده 10 قانون IMCO ، مربوط به برنامه جداسازی ترافیک است. امن ترین راه برای یک کشتی که مایل به پیروی از مسیر توصیه شده نیست، این است که کاملاً خارج از مرزها قرار گرفته و عبور و مرور سازمان داده شده را مختل نکند.

برنامه مصوب IMCO برای جداسازی ترافیک در عبور و مرور تنگه هرمز در نقشه ضمیمه نشان داده شده است. دو مسیر داخل باند نیز وجود دارد که به سوی شمال و جنوب جزایر عمان یعنی قوین بزرگ و قوین کوچک حرکت می کند. مسیر خارج باند نزدیک تر به سرزمین اصلی عمان و درست در شمال شبه جزیره مسندم قرار دارد.

دعاوی کشتیرانی در سال 1972 عمان فرمانی صادر کرد که در میان آن خطوط اصلی مستقیم در اطراف سواحل بخش عمان را مشخص کرد. اگرچه در این فرمان آمده بود که محدوده های «دقیق» دریای سرزمینی، به همراه پیچیدگی خطوط اصلی در نمودارهای رسمی نشان داده می شود، اما از انتشار چنین نقشه هایی اطلاعی در دست نیست.(1) عمان جرایر قوین بزرگ و قوین کوچک را به عنوان بخشی از خط اصلی اش در نظر گرفته و آبهای منطقه بین این جزایر و سرزمین اصلی را آبهای داخلی می داند. طی مذاکرات ایران - عمان بر سر بخش فلات قاره در سال 1973، موضوع جزایر به عنوان خط اصلی عمان، به یک بن بست اولیه منجر گردید. شناسایی این جزایر به عنوان بخشی از خط اصلی عمان، به نتیجه موفقیت آمیزی در مرزهای فلات قاره تنگه هرمز منجر گردید.(2) یکی از خطوط مسیرهای کشتیرانی داخل محدوده و خارج محدوده IMCO بین شبه جزیره مسندم و جزایر قوین بزرگ و قوین کوچک قرار دارد. (3)کشتی هایی که از این مسیرهای IMCO در تنگه هرمز پیروی می کنند بایستی از طریق آبهای داخلی مورد ادعای عمان به علاوه دریای سرزمین عمان عبور نمایند.

ایران و عمان، هر دو مدعی 12 مایل آب سرزمینی هستند. همانگونه که در نقشه نشان داده شده است، آبهای سرزمینی آنها در بخش شمالی تنگه روی هم قرار می گیرد. بنابراین عبور و مرور از طریق تنگه، نمی تواند بدون داخل شدن حداقل به یکی از «رژیم های» دریای سرزمینی

ص: 235


1- جهت تجزیه و تحلیل کاهش [مسیرها در فرمان سال ] 1972 به محدوده های دریاها، شماره 61 ، خطوط اصلی مستقیم : عمان (فرضیه ای) ،دفتر جغرافی دان، 4 ژوئن 1975 مراجعه کنید.
2- طبق قرارداد 1975 ژنو در مورد دریای سرزمینی و منطقه متوالی، کشورها بایستی به روشنی خطوط اصلی تنگه را در 6]). عمان نه به عنوان بخشی از قرارداد، چنین ] نقشه ها مشخص کنند که بر اساس آن تبلیغاتی صورت بگیرد . (بند 4 نقشه ای منتشر نکرده است. با این حال برخی سئوالات مبنی بر اینکه ادعای این کشور اثراتی داشته است، وجود دارد.
3- برای تجزیه و تحلیل این محدوده، به منبع ذیل مراجعه شود. « محدوده های دریاها » شماره 67 ، محدوده فلات قاره : ایران عمان، دفتر جغرافی دان، 1 ژانویه 1976

مورد ادعا، انجام پذیرد.

طراحی ایران برای تسلط تنگه ممکن است آینده عبور و مرور نفتکش ها، مادام که ایران تلاش می کند بر منطقه خلیج فارس تسلط یابد، توسط این کشور مختل گردد. به نظر می رسد نقطه تمرکز توجه ایران تنگه هرمز باشد. از اوایل سالهای 1970 حوادثی رخ داده، که نمایانگر اهمیتی است که ایران برای این منطقه قایل است.

در پی خروج بریتانیا از خلیج فارس در سال 1971، در دسامبر این سال ایران سه جزیره (ابوموسی و دو تنب) که مورد ادعای امارات متحده عربی است را تصرف کرد. این سه جزیره به طور استراتژیک در خلیج فارس [و] در فاصله نزدیکی از دهانه تنگه هرمز واقع است. با شروع سال 1973، ایران بنا به تقاضای دولت عمان نیروهای نظامی برای جنگ علیه نیروهای شورشی در استان ظفار به عمان گسیل داشت. تا اواسط سال 1977 اکثر نیروهای ایران فراخوانده شدند ولی حضور محدود نظامیان ایران در عمان ادامه دارد.

طی گفتگوهای ایران - عمان در خصوص مرزهای کشتیرانی در سال 1973، گزارش شد که ایران از عمان درخواست کرد تا (1) وارد موافقت نامه ای شود که طی آن دو کشور مشترکاً کلیه کشتی های عبوری در تنگه را بازرسی نمایند تا از حمل اسلحه به خلیج فارس جلوگیری کنند و (2) وارد موافقت نامه ای جهت جلوگیری از آلودگی در تنگه و خلیج فارس گردد. طی موافقت نامه اخیر ممکن است از همه کشتی ها خواسته شود تا در ایستگاههای معینی توقف نمایند و مواد آلوده نفتی را دور بریزند. از کشتی ها، جهت عملیات تخلیه هزینه هایی دریافت می گردد.

بر سر هیچیک از اقدامات کنترل نظامی و برنامه جلوگیری از آلودگی توافقی حاصل نشد. هدف اصلی ایران این است که کنترل مؤثری بر عبور و مرور تنگه داشته باشد و قادر به یک حضور دریایی در تنگه باشد. در حالیکه احتمالاً عمان که در مورد کنترل تسلیحات و آلودگی نگرانی بزرگی داشت، ممکن است در وهله اول به قرار گرفتن در یک «اتحاد بزرگ» از لحاظ ژئوپولتیکی تشویق شده باشد. اگرچه هیچ توافق رسمی دریایی بین دو کشور حاصل نشده، آنها از نزدیک در مورد گشت دریایی همکاری کرده اند.

در آوریل 1978 کنفرانسی درباره آلودگی در خلیج فارس در کویت برگزار گردید و منجر به تصویب چندین موافقتنامه شد که اساس اقدامات هماهنگ توسط کشورهای خلیج [فارس] و برنامه محیط زیست سازمان ملل برای قطع آلودگی کشتیرانی در منطقه پی ریخت. اگر چه این موافقت نامه ها کلی هستند ولی برای کشورها زمینه هایی جهت اتخاذ اقدامات لازم در مبارزه با آلودگی کشتی ها، هواپیماها، منابع مستقر در خاک، از بین رفتن بستر دریا و سایر فعالیتهای بشر مهیا می کند.

ممکن است وجود این توافقنامه های چند جانبه در آینده یک پایه منطقی برای توافقنامه های

ص: 236

استاندارد دوجانبه بین ایران و عمان - در خصوص مسئله آلودگی تنگه هرمز - باشد.

ایران و عمان در قانون کنفرانس دریاها، بر بندهای مربوط به متن مذاکرات غیررسمی که آزادی کشتیرانی و پرواز از طریق یا برفراز تنگه های بین المللی را تدارک می بیند، صحه نگذاشته اند. دو کشور مخالفت خود را بارها اعلام کرده اند و در مواجهه با حمایت جهانی از این بندها، تمایل خود را بر حداقل اعمال کنترل بر تنگه اعلام کرده اند.

نتیجه بر اساس شواهد قابل دسترس، به نظر می رسد که حق عبور از تنگه هرمز هرگز برای نفتکش ها نفی نشده است. در عین حال شواهدی وجود دارد که ممکن است در آینده از سوی ایران و احتمالاً عمان محدودیت های مشخصی برای عبور نفت کشها در پیش گرفته شود. به نظر می رسد چنانچه این قبیل محدودیت ها رخ دهد به صورت اقدامات کنترل آلودگی از ناحیه ایران و با توافق و کمک عمان، اعمال خواهد شد.

اگرچه ممکن است این دو کشور حاشیه تنگه از کنترل آلودگی نفع ببرند، [اما] دیگر کشورها شامل ایالات متحده نگران اقدامات کنترل گسترده و اثرات آن بر کشتیرانی از طریق تنگه حیاتی هرمز هستند. کشورهای جهان وارد کننده نفت به علت وابستگی شان به نفت که به وسیله نفت کش ها از طریق تنگه هرمز عبور می کند، سیاست های مربوط به کشتیرانی از سوی ایران و عمان را با دقت زیرنظر خواهند داشت.

برنامه اضطراری امنیت تنگه هرمز

سند شماره 96 سری5 می 1979 - 15 اردیبهشت 1358 از: سفارت آمریکا، ابوظبی - 1196به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - با اولویت جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در بن، دوحه، کویت، لندن، منامه، مسکو، پاریس، تهران، توکیو.

مرجع: به مسقط 731 مراجعه شود [موضوع]: برنامه اضطراری امنیت تنگه هرمز 1- سری – تمام متن 2- خلاصه: ما نیز موافقیم که باید درباره برنامه اضطراری امنیت تنگه هرمز بیشتر پیش بینی شود. امارات متحده عربی نیز درباره این مسئله فکر کرده است و به خصوص به امنیت تأسیسات نفتی خارج از خشکی که ممکن است بیش از تنگه مورد تهدید و خطر واقع شود اندیشیده است. ولی در رابطه با اقدامات امنیتی پیشنهادی یک مسئله فراموش شده است؛ و آن نیز تشویق دولت عمان به همکاری با امارات متحده عربی است. تلاش بسیار باید مبذول گردد تا عمان و امارات متحده عربی دریابند که پس از رفتن شاه آنها خودشان باید اقداماتی برای

ص: 237

برقراری امنیت خلیج [فارس] انجام دهند. اگر آنها موفق به برقراری آن نشوند، دیگران این کار را برای آنها انجام خواهند داد که در نتیجه با منافع آنها مغایرت خواهد داشت. پایان خلاصه.

3- ما از پیشنهاد سفیر وایلی درباره اینکه باید در مورد نقشه اضطراری امنیت تنگه هرمز بیشتر فکر کنیم خوشحال هستیم. ما نیز می دانیم که هواپیماهای کوچک به آسانی و با استفاده از جزایر و مناطق بخش مسندم خواهند توانست حملاتی انجام دهند، لیکن اقدامات آنها چندان مؤثر نخواهد بود مگر اینکه از جای دیگر از نظر لجستیکی حمایت شوند که ممکن است به طور مثال ایران باشد. این بدین معنی است که آنها باید زمانی از تنگه عبور کنند که هلیکوپترها بتوانند آنها را یافته و با آنها به نبرد بپردازند.

4- عمانیها نسبت به شیخ «صغر» از رأس الخیمه بسیار مظنون هستند. ولی ما نمی دانیم که منظور عمانیها از عناصر ناجور رأس الخیمه چیست. البته ما نیز می دانیم که «صغر» از اهداف خود در منطقه مسندم پیروی می کند و تا حدی نیز موجبات شرمساری دولت مرکزی یا فدرال امارات متحده عربی را فراهم آورده است، لیکن فکر نمی کنیم که این اقدامات ناچیز ارضی بتواند به عنوان خطری علیه امنیت تنگه هرمز و یا حاکمیت سلطان در منطقه مسندم به شمار آید. مهم ترین خطری که حاکمیت سلطان را در مسندم تهدید می کند کامیابی اقتصادی قابل مقایسه (اگر به طور نسبی صحبت کنیم) رأس الخیمه و فجیره است که نزدیک ترین همسایگان امارات متحده عربی هستند و سبب شده است که قبایل شیعی در امارات متحده عربی و به خصوص در منطقه رأس الخیمه سکنی گزینند. صغر نیز سعی کرده است جمعیت و نیروی انسانی خود را در آنجا افزایش دهد و به آنها مسکن، کار و دیگر انگیزه ها را داده است. ولی ما فکر نمی کنیم که صغر نگرش سیاسی کافی نداشته باشد و یا تحت تأثیر مشاجرات خود با عمان، از ماجراهایی حمایت کند که با کشتیرانی در تنگه هرمز پیوند دارد و موجب وقفه در توانایی ابوظبی در صدور نفت شود که موفقیت کامل امارات متحده به آن بستگی دارد.

5- تنگه هرمز نه تنها برای آمریکا و جهان غرب بلکه برای امارات متحده عربی و دیگر کشورهای ساحلی خلیج فارس نیز حائز اهمیت است. هرگونه مداخله در تنگه هرمز بر اقتصاد آنها نیز تأثیر خواهد بخشید. امارات متحده عربی نیز درباره امنیت تنگه هرمز و بسیاری از تأسیسات نفتی خارج از خشکی (که بیش از تنگه هرمز می توانند هدف خرابکاری و حملات ناگهانی واقع شوند) اندیشیده است. امارات متحده سفارش ساخت سه ناو گشتی به آلمان غربی داده است که به م